ايران وارد بازي بسيار خطرناكي شده است
رژيم ايران ،صيدي در دام آمريكا
نكته جالب آنكه اين يورشها در زماني صورت گرفت • محرز است كه آنكارا هم در اين كار دست دارد .اين حمله، كه وزير امور خارجهي آمريكا طي ديداري با سران تركيه حملهاي است پستفطرتانه و چندشآور .در حال حاضر ايران خواستار ايجاد مرحلهاي جديد در خاورميانه شد .پس اين حملهي پستفطرتانه و كثيف را برعهده گرفته است .اين حمله از اين ديدار وزير امور خارجهي دولت تركيه ديداري صرفا كوهستانهاي قنديل را دربر نميگيرد ،بلكه هدف قطع رگ فوري با مسئولين ايراني داشت و پس از اين ديدارهاي و ريشههاي آزادي كوردها در هر چهار بخش كوردستان ميباشد. ديپلوماتيك بود كه رژيم ايران به كوردستان و جنبش خلق كه داند ميخواهند كوردها را با اين حمله از ميان بردارند .گريال مي كورد حملهور گشته و خواهان اشغال مجدد كوردستان و »» 3ايجاد حاكميت بر جنوب كوردستان شد چگونه از خودش محافظت نمايد و بجنگد. »» 4
قنديل قهرمان ،ناقوس مرگ سپاه پاسداران و خاري به چشم خائنان
رفيق كلهر عضو كورديناسيون پژاك:
اين حمله و تجاوز آشكار جمهوري اسالمي تنها عليه بخشي از كوردستان نيست
گريالهاي پژاك در قنديل تسليمناپذير ،حماسهي شرافت و آزادي را آنچنان بلند كه همهي جهانيان بشنوند ،سرودند .اما سركردگان احزاب سنتي و به افول كشيدهشدهي شرق كوردستان(مهتدي و حسن شرفي) كه در كمپ انفعال و روزمرگي، گردآوري كلكسيون پيپ و مشروب و زنبارگي را نوينترين روش مبارزه قلمداد ميكنند ،عربدهي زنندهي «تسليميت و بردگي» حكومت اقليمي كوردستان نيز اگر نميخواهد با ديگر را تكرار كردند .درست در همان لحظههايي كه گريالهاي قهرمان در برابر هجوم نيروهاي متجاوز سپاه پاسداران مقاومتي بهيادماندني و باشكوه در قنديل به تصوير كشيدند ،اين عناصر در رسانههاي غربي آب به آسياب جمهوري اسالمي ريختند .بخشهاي كوردستان همكاري كند و در راستاي اتحاد آنان گفتند كه پژاك بهانه به دست ايران ميدهد؛ بدين ترتيب بي هيچ شرم و حيايي ،دشمني خود را با آرمانهاي ملي خلق كورد گامي برنميدارد ،الاقل بيشتر از اين در آزاديخواهانهي خلق كورد اعالن كردند. »»12 برابر احزاب و سازمانهاي شرق كوردستان 4
رسانهي آزاد خلق
آلترناتيو
هفتهنامهي سياسي ،فرهنگي ،اجتماعي شمارهي 12
alternative.qendil@gmail.com
مركز مطبوعات حزب حيات آزاد كوردستان(پژاك)
پژواك سردبير
در اين شماره سعي خواهيم نمود به ابعاد مختلف جنگي بپردازيم كه از تاريخ 25تيرماه بدين سو آغاز شده و يكي از اساسيترين اهداف آن امحا و از ميان برداشتن تماميت جنبش آزاديخواه خلق كورد در هر چهار بخش كوردستان است .اگرچه ايران پيشقراولي اين جنگ منطقهاي را برعهده گرفته و در حال حاضر مستقيما در آن مشاركت دارد اما ابعاد ،اهداف و نيروهايي كه در پشت پردهي اين جنگ قرار دارند چنان نظام جمهوري اسالمي را درمينوردد كه ايران هنوز هم قادر به درك آن نشده است .نظام جمهوري اسالمي يا نميداند و يا نميخواهد بداند مسئوليت جنگي را بر عهده گرفته كه به تمامي از سوي آمريكا و همپيمانان منطقهاي آن بهويژه تركيه طرحريزي شده است. جنگي كه دو هدف اساسي را در بطن خويش ميپروراند .از سويي درگير ساختن ايران در جنگي فرسايشي كه در درازمدت ضرر و زيانهاي بسياري را برايش در پي خواهد داشت و از سوي ديگر نيز امحا و تصفيهي كليت جنبش آزاديخواهي خلق كورد در خاورميانه كه نمايندگي خط مشي سوم در منطقه بر عهده دارد .وگرنه تركيه اگر خود توان چنين چيزي را داشت نيازي به امتيازگيري و امتيازدهي به ايران در رابطه با مسالهي كورد نداشت .بر كسي پوشيده نيست رابطهي تاكتيكي دو كشور ايران و تركيه كه با يكديگر دشمنيهاي تاريخي دارند و در اين برههي زماني آنها را الزم و ملزوم هم مينمايد تنها بر يك محور ميچرخد و آن نيز مسالهي كورد است .اما آنچه كه فوقالعاده احمقانه به نظر ميرسد مشاركت ايران در آزموني نظامي عليه يك نيروي گرياليي است كه تركيه به عنوان دومين ارتش زميني ناتو سي سال پيش آن را آزموده است و اكنون پس از گذشت سي سال به شكست و سرافكندگي خويش اعتراف ميكند .اكنون ايران به همان سبك و سياق جنگ 8سالهي خويش با عراق و با طرز و متدهاي جنگ كالسيك بهزعم خويش ميخواهد سازماندهيشدهترين نيروي گرياليي سدهي 21و برخوردار از ايدئولوژي آزادي را تصفيه كند .نگاهي به بيالن درگيريهاي چند روز اخير و شكست خفتبار نيروهاي پاسدارن اثباتي است محرز بر اين مدعاي ما.
مانعتراشي نكند تا آنها بتوانند در برابر رژيم اشغالگر ايران دست به موضعگيري بزنند. اگر نميتواند همچون خلق كورد در برابر اين تجاوز آشكار جمهوري اسالمي داراي موضعي جدي و شايسته باشد الاقل بايد »»7 مانعسازي نكند.
شنبه 22مرداد 13 /1390آگوست 2011
2
حماسهي
قنديل
مراد كارايالن ،رياست شوراي رهبري : KCK
در صورت اصرار ايران بر جنگ PKK ،هم ناگزير وارد عمل خواهد شد
رياست شوراي رهبري KCKمراد كارايالن در گفتگويي با آژانس خبري ANFبه ارزيابي حمالت اخير ايران به مناطق آزادشدهي مديا پرداخت و تصريح كرد يكي ديگر از پايههاي كنسپت جنگي كه تركيه بهراه انداخته ايران است و گفت :ما نميخواهيم با ايران وارد جنگ شويم اما موضعگيري آن تعيينكننده خواهد بود .عمليات نظامي در روز بيست و پنجم همچنان ادامه دارند و اين عملياتهاي نظامي بخشي از كنسپتي دامنگستر عليه جنبش آزاديخواهي خلق ميباشند و نيرويي كه در اين حمالت نقش اساسي را بر عهده دارد تركيه ميباشد .كارايالن با اشاره به اينكه هدف اساسي از اين طرح تجزيه و تضعيف خلق كورد
ميباشد تصريح نمود :عالوه بر PKKو PJAK تماميت خلق كورد مورد هدف قرار گرفته است و اين طرح ،استراتژياي عليه كوردها بوده و كه در پشت پردهي آن نيروهاي مختلفي جاي ميگيرند. توضيحات كارايالن در اين رابطه بدين شكل بودند: نيرويي كه اين كنسپت اساسي را هدايت ميكند تركيه ميباشد .حكومت عراق هم در اين طرح جاي داشت .حتي در صدد بودند تا حكومت اقليمي كوردستان را هم در اين جنگ مشاركت دهند؛ اما به دليل آنكه آنها از نظر عملي در اين طرح مشاركت ننمودند ،خودشان به هدف مبدل شدند .يكي ديگر از پايههاي اين جنگ آمريكا ميباشد .آمريكا خواستار تضعيف هم PKKو هم ايران ميباشد. كارايالن تصريح نمود قريب به هفته است كه از شدت توپبارانها كاسته شده و در اين امر مقاومت گريالها نقش اساسي را ايفا مينمايد .وي تصريح كرد :اگر مقاومت گريال شكل نميگرفت ،امكان داشت وضعيت كامال جداگانهاي به ميان ميآمد.
وي با اشاره به اينكه اگر ايران حمالت تازهاي را آغاز نكند نيروهاي گريال هم حمالتي را صورت نخواهند داد افزود :در همين راستا آنها نيروهاي مدافع خلق HPGدر خطوط مرزي مستقر نمودهاند .اگر پس از اين مرحله حمالت ايران تداوم يابند ،نهتنها نيروهاي ،PJAKبلكه ما هم به عنوان PKKناگزير وارد عمل خواهيم شد .چرا كه اين نيروهاي HPG هستند كه مستقيما در خطوط مرزي حضور دارند. وي افزود در برنامهي ما جنگ با ايران وجود ندارد اما اگر ايران به مرزهاي ما حملهور گردد و نسبت به كوردها موضعي خصمانه اتخاذ نمايد البته ما هم ناگزير از جنگ خواهيم بود .به همين دليل در حال حاضر در مرحلهاي فوقالعاده حساس قرار داريم؛ يا با ايران وارد جنگي همهجانبه خواهيم شد و يا اينكه ايران اين حمالت را متوقف خواهد كرد و مسايل خويش با نيروهاي شرق كوردستان را با راهكارهايي جداگانه چارهيابي خواهدكرد .اميدوارم ايران معنا و مفهوم اين ايستار صميمانهي ما را درك خواهد كرد.
شكست ،تنها نتيجهاي كه ايران خواهد گرفت جنبش آپوييستي حتي اگر در آلترناتيو سطح دنيا تنها بماند و تمامي تحليل نيروهاي منطقهاي و فرامنطقهاي در برابر آن يكي گردند(كه تاكنون نيز چنين بوده است) تحت هر شرايطي قادر به مقاومت بوده و از اين نظر برخوردار از اراده ،امكانات و پتانسيلي بينظير است .رژيم فاشيستي ايران به خوبي ميداند موج مبارزاتي ناشي از قيام خلقها در خاورميانه دير يا زود آن را هم فرا خواهد گرفت .از اين نظر با هدف كاهش فشارهاي مدرنيتهي كاپيتاليستي و در صدر آن آمريكا ،از هماكنون در پي آن است تا خويش را به دولت ترك عرضه كرده ،خود را بدان بقبوالند و در اين راه از هيچ امتيازي فروگذار نميكند .در راستاي نمايش اتوريته و ميزان تاثيرگذاري خويش در منطقه بهويژه نمايش اين نيرو به دولت غيرمنسجم عراق و حكومت اقليم كوردستان تمامي توانش را بهكار ميگيرد .از اين نظر ميتوان ابراز داشت جمهوري اسالمي متعاقب اعالن خودمديريتي دموكراتيك در شمال كوردستان بر پايهي توافق با تركيه دست به عملياتي نظامي زد كه دامنهي آن تقريبا تمامي مرزهاي اين كشور با تركيه و عراق را دربر ميگيرد .حتي ميتوان اين عمليات نظامي را بهمنزلهي جوابي به اعالن خودمديريتي نيز ارزيابي نمود .در اين جنگ كه ميتوان آن را جنگي
استراتژيك ،منطقهاي و حتي فرامنطقهاي برشمرد نيروهاي بسياري آن قرار دارند .بديهي است در پشت پردهاي اين جنگ تركيه ،عراق و حتي برخي نيروهاي اقليم كوردستان اگرچه به صورتي ضمني جاي دارند .حتي ميتوان گفت طرحي پايهريزي شد كه در آن محاصره ،تصفيه و به تسليميت كشانيدن تماميت جنبش آزاديخواهي خلق كورد هدف اساسي بود .نكتهي حايز اهميتي كه نياز به غور و تامل دارد و تاحدودي نيز متناقض به نظر ميرسد، مناسبات غيرمستقيم و حتي مستقيم ايران و آمريكا دو دشمن ديرينه در اين جنگ بود .كسي قادر به انكار اين مورد نيست كه هواپيماهاي جاسوسي آمريكا بهواسطهي تركيه اطالعات نظامي مربوط به مكانهاي استقرار گريال را در اختيار نيروهايي(سپاه پاسداران) قرار ميداد كه گويا آمريكا آنان را در ليست سياه خويش قرار داده است .اما ظاهرا حساب و كتابها درست از آب درنيامد و تركيه و عراق مطابق نقشه در اين جنگ مشاركت نكردند .پس از آنكه ايران متوجه شد از سوي تركيه و نيروهاي اقليم كوردستان به بازي گرفته شد و آنها مطابق نقشه حركت نكردند ،جمهوري اسالمي دست به افشاي توافق صورت گرفته با نيروهاي اقليم نمود .اگر با ديدي منطقي به صورت مساله بنگريم ،درك نتيجه نيازي به فرزانگي ندارد .اگر ايران در اين جنگ به
نتيجهي دلخواه دست مييافت قطعا نيروهاي جنوب كوردستان نهتنها عكسالعملي نشان نميدادند بلكه دقيقا مطابق با نقشهي از پيش طرحريزيشده حركت ميكردند .تنها زماني شاهد عكسالعمل اين نيروهاي شديم كه مقاومت عظيم گريالهاي نيروي مدافع شرق كوردستان( )HRKعمليات سپاه پاسداران را درهم شكست و ضربات جبرانناپذيري را به آنها وارد كرد .از سوي ديگر دولت عراق به دليل توازنات داخلي واكنشي فوقالعاده منفعل، ضعيف و همراه با تاخير نشان داده است .به هر حال نكتهاي كه نبايست به هيچ وجه آن را از نظر دور داشت اين است كه ايران چنانچه رهبر آپو نيز صريحا بيان داشته از ريشه بركندن مطالبات آزاديخواهانهي خلق كورد را هدف خويش قرار داده و جنگي كه پيشقراولي آن را بر عهده گرفته از حمايتهاي منطقهاي و بينالمللي برخوردار است. جنگي كه تنها و تنها ايران به ضرر ايران خواهد بود و آن را هرچه بيشتر فرسوده خواهد ساخت.
ديدگاه
قنديل
حماسهي
3
رهبر آپو در ديدار با وكالي خويش:
ايران وارد بازي بسيار خطرناكي شده است
رهبر آپو در ديدار با وكاليش پيرامون رخدادهاي اخير منطقه و كوردستان به ارزيابي حملهي نظامي ايران به جنوب كوردستان پرداخت و اظهار داشت: خبرها حاكي از ادامهي عمليات نظامي نيروهاي ايران از 25تيرماه بدن سو ميباشد .گفته ميشود كه حملهي شديدي به مناطق دوالكوك (DOLA ،)KOKÊخنيره( ،)XINÊRÊخاكورك ( )XWAKURKÊصورت گرفته است .بر طبق اخبار منتشره اين حمالت با نيرويي 30هزار نفري و بهكارگيري تكنولوژي پيشرفته صورت ميگيرند .خبرها حكايت از كشته شدن150سرباز ايراني دارندكه در ميانشان 3فرماندهي بلندپايه نيز به چشم ميخورند 13 .گريال هم جان خود را از دست دادهاند .مطابق با اخباري كه در رسانهها انتشار يافته در ماههاي زمستان ايران و تركيه با آگاهي عراق نشستي را برگزار كردهاند و در آن تصميم حمله به كوهستانهاي قنديل را اتخاذ كردهاند .نيروهاي جنوب كوردستان را هم فراخواندهاند ،اما ايننيروها اظهار داشتهاند كه بهصورتي مستقيم در اين حمله مشاركت نخواهند كرد .گمان ميكنم كه تركيه هم در اين حمله جاي ميگيرد .چه كسان ديگري ميتوانند در اين حمله جاي بگيرند؟ مطابق اطالعات منتشره در رسانهها در تمامي مدت زمان درگيريها از طريق هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي و بهواسطهي تركيه به ايران كمك اطالعاتي صورت ميگرفت .محرز است كه آنكارا هم در اين كار دست دارد .اين حمله ،حملهاي است پستفطرتانه و چن دشآور .در حال حاضر ايران اين حملهي پستفطرتانه و كثيف را برعهده گرفته است .اين حمله صرفا كوهستانهاي قنديل را دربر نميگيرد، بلكه هدف قطع رگ و ريشههاي آزادي كوردها در هر چهار بخش كوردستان ميباشد .ميخواهند كوردها را با اين حمله از ميان بردارند .گريال ميداند كه چگونه از خودش محافظت نمايد و بجنگد. وي در ادامه با اشاره به ابعاد مختلف اين حمله اينچنين به ارزيابي آن پرداخت :از همين جا به نيروهايي كه در قنديل قرار دارند نيز هشدار ميدهم؛ گريالگري را به بازي نگيرند .دست از دفاع پاسيف و آكتيو بردارند .وضعيت كنوني ايران شبيه به وضعيت صدام ميباشد .ايران ميخواهد رگهاي آزادي كوردها را از ريشه بركند .فوقالعاده خطرناك است .بله اين حمله ،حملهاي است منطقهاي .تركيه ايران را به ميدان ميكشد اما متوجه خطر ايران نيست .ايران وارد
بازي فوقالعاده خطرناكي شده است .در تركيه كسي قادر به درك اين موضوع نيست .درد حكومت چيز ديگري است و برنامهاش چيزي ديگر؛ در پي آن است تا امروز را به فردا برساند .ايران به اين مورد بسنده نخواهد كرد و پس از كوردها تالش خواهد كرد تا تركيه را هم تحت فشار قرار دهد .ايران در صدد آن است تا هژموني خويش را در منطقه تا اسراييل برقرار سازد .تركيه قادر به درك چنين چيزي نيست. سياستهاي آمريكا هم چندشآورند .از اين نظر آمريكا از ايران حمايت به عمل ميآورد .با ايران در يك كفه قرار ميگيرد .ميبايست از انسانهاي مدني در قنديل محافظت نمود و امنيت خانوادهها را تضمين نمود .ميبايستي شرايطي فراهم گردد تا غيرنظاميها ضرري نبينند ؛ در صورت لزوم آنها را به جاي ديگري انتقال دهند .ميبايست دقت سازمانهاي بينالمللي را متوجه ايران نمود و در اين رابطه فعاليتهاي الزمه را انجام داد .نيروهاي جنوب كوردستان نيز سكوت اختيار كردهاند ،ميبايستي آنها را آگاه نمود .تركيه ميخواهد از طريق ايران كوردها را از ميان بردارد. اين طرح ،طرحي است منطقهاي .ميخواهند دستاوردهاي كوردها را از ميان بردارند .به آمريكا و اسراييل هم پيام همدستي ميدهد .احمدينژاد و ماليان ،پيامهايي علي ه آمريكا و اسراييل به تركيه ميدهند ،ميخواهند آن را به سوي خويش بكشانند. رهبر آپو با اشاره به ديدارهايي كه با هيات دولت داشته به ارزيابي وضعيت پيشرو پرداخت و تصريح نمود :قبال هم اشاره كرده بودم كه در اين شرايط قادر به ادامهي وضعيت موجود نميباشم .احتماال ديداري ديگر هم با هيات خواهم داشت .اين تصميم را به اطالع آنها هم خواهم رساند .از اين پس هر دو طرف يعني دولت قنديل اگر قادرند به تفاهم برسند .تحت اين شرايط ديگر من نخواهم بود .جنگ و تفاهم برعهدهي خود آنهاست .جهت ايفاي نقش سه شرط دارم :سالمت ،امنيت و حركت آزادانه .اگر اين سه شرط بهجاي آورده شوند، ادامه خواهم داد .اگر قادر نيستند اين سه شرط را به جاي آورند بيش از اين ديگر نميتوانم ادامه دهم. در ادامهي اين ديدار رهبر آپو به آخرين جلد دفاعيهاش پرداخت و اشاره نمود :در دفاعيهام از نظر اپيستيمولوژيك(معرفتشناسي) نوآوريهايي وجود دارد .تفسيري نو به ديالكتيك افزودم .در واقع از نظر طبقاتي ماركس رويداد[ها] را از طريق شرايط خويش ارزيابي نمود .به همين دليل هم ديالكتيكي محض و قاطعانه را پديد آورد .مباحث وي در مورد آنتاگونيسم(همستيزي) مهماند .اما آنتاگونيسم در معنايي كه ماركس درك كرده صحيح نميباشد. مطابق با نگرش ما هيچ چيزي به تمامي از ميان نميرود .تغذيهي متقابل حايز اهميت بيشتري است. تخريب و از ميان بردن هم مورد صحيحي نيست. اساسا ميدانيم كه در طبيعت نابودي مطلق وجود ندارد .قطعيت مطلق هم وجود ندارد .مبارزهي متقابل بر مبناي نابودي يكي از دو طرف صحيح نميباشد.
برخي از فيلسوفان به اين مورد اشاره دارند كه خود اين مبارزه آزادساز ميباشد .بله اين مبارزه ،مبارزهاي است خالق و آزادساز .آنچه در طبيعت مبناست99 ، درصد تغذيهي متقابل است .در اين ديدار رهبر آپو به بررسي جوانب مختلف مدرنيتهي دموكراتيك و مدرنيتهي كاپيتاليستي پرداخت و تصريح نمود :ما برخوردار از تئوري مدرنيتهي دموكراتيك ميباشيم. همانگونه كه ميدانيد در برابر مدرنيتهي كاپيتاليستي از مدرنيتهي دموكراتيك دفاع مينماييم .در برابر تخريبات كاپيتاليسم و معضالت زحمتكشان اين مدل حايز اهميت بسياري است .در برابر صنعتگري مدرنيتهي كاپيتاليستي ،ما از جامعهي مبتني بر توليد اكولوژيك دفاع مينماييم .ميتوان بدان اكولوژي و يا اكولوژيسم هم اطالق نمود .در برابر دولتـ ملت و يا ِ ملت دولت ،از بلوك ملت دموكراتيك و جامعهي دموكراتيك دفاع ميكنيم .ملت دموكراتيك ،به شكل واحدهايي كوچك از موجوديتش صيانت به عمل خواهد آورد .براي نمونه ميتوانيد اصطالح «واحدهاي ملت دموكراتيك تركيه» را به جاي تركيه بهكار بريد .هر كسي با زبان ،رنگ و ويژگيهاي مختص به خويش در آن مشاركت خواهد كرد .براي نمونه حلقهاي را در نظر بگيريد كه منتهياليه آن بسته نيست .دو منتهياليه آن با يكديگر برخورد نميكنند. اين حلقه ،حلقهاي است كه هر دو سوي آن باز ميباشند .بسته بودن هر دو منتهياليه به معناي تبديل شدن به يك نقطه است .از اين نظر نبايستي مبدل به حلقه شد .هر دو منتهياليه حلقه نبايستي بسته باشند و براي ديگر حلقهها باز باشند .ميبايستي نقاط تقاطع، تاثيرات متقابل و دادوستد وجود داشته باشند .و حلقههاي ترك ،عرب ،كورد و عجم درهمتنيده شوند. خودمديريتي دموكراتيك يكي از زيرشاخههاي اصطالحي كلي است كه عنوان مدرنيتهي دموكراتيك را بدان اطالق نمودهايم .به واقع عنوان آخرين دفاعيهام هم مدرنيتهي دموكراتيك بود. انديشيده بودم كه عنوانش همين باشد .به بنبست رسيدن مدرينتهي كاپيتاليستي از عراق تا افغانستان بر همگان محرز ميباشد .در حال حاضر مدرنيتهي كاپيتاليستي امحا و بلعيدن آناطولي را هدف قرار داده است .ميدانيم كه مدرنيتهي كاپيتاليستي سه پايه دارد .دولتـ ملت ،صنعتگرايي و كاپيتاليسم. در مقابل مدرنيتهي دموكراتيك هم داراي سه پايه است .ملت دموكراتيك در برابر دولتـ ملتگرايي، جامعهي اكولوژيك در برابر صنعتگرايي و بازار اجتماعي و يا اقتصاد كمونال در برابر كاپيتاليسم. در آخرين دفاعياتم اين موارد را به شكل همهجانبهاي توضيح دادم .خودمديريتي دموكراتيك يكي از هفت و يا هشت بعد ملت دموكراتيك بهمنزلهي يكي از اين پايههاي بنيادين ميباشد.
4
حماسهي
قنديل
رژيم ايران ،صيدي در دام آمريكا رژيم جمهوري اسالمي ايران در آستانهي ماه مبارك رمضان و در اواخر ماه تير طي يورشي همهجانبه ،حمالت شديدي را بر مناطق مرزي بهويژه مناطق آزادشدهي مديا آغاز نموده و درگيريهاي شديدي ميان نيروهاي سپاه پاسداران جمهوري اسالمي ايران و نيروهاي شرق كوردستان درگرفته است .بدون شك اين يورش اشغالگرانهي جمهوري اسالمي ايران به ميزان زيادي براي افكار عمومي امري غيرمنتظره و آني بود و سؤاالت زيادي را در اذهان عمومي برانگيخت .چرايي و چگونگي حمالت اخير از جانب جمهوري اسالمي ايران را ميتوان از رويدادها و مسائل مورد بحث در مقطع اخير بهخوبي درك كرد .البته در ارزيابي آن به تضادهاي جالبي برميخوريم كه ممكن است تا حدي تعجب برانگيز باشد. از بهار گذشته تا بهحال مرحلهاي جديد در خاورميانه آغاز گرديد كه از جانب برخي جناحها بهعنوان بهار عرب و از جانب برخي نيز بهار خلقها نامگذاري گرديده است. مهم آن است كه انقالبهاي عظيم مردمي از تونس آغاز شد ،در مصر دامنهي گستردهتري به خود گرفت و در سوريه و ليبي كماكان ادامه داشته و احتمال وقوع آن در برخي كشورهاي ديگر بهويژه ايران وجود دارد .جناح مداخلهگر به سركشي آمريكا و اتحاديهي اروپا ،از همان آغاز اين انقالبها سعي در نفوذ و گسترش آن و نهايت استفاده از اين مهم جهت مداخالت به خاورميانه گشته و سعي كردهاند با راهكارهاي متفاوتي اين رويدادها را با برنامهي خود مطابقت دهند .حتي اين رويدادها را بسان فرصتي طاليي جهت مداخالتشان بر منطقه ارزيابي كرده و در برخي كشورها خود را در سطح منجي خلقها معرفي نموده و دست به مداخالت سياسي و نظامي زدهاند .جهت آنكه بهتر و با متدي جديدتر دست به اين مداخلهها بزنند تا بيشتر قابل قبولتر واقع گردد ،نقش جديدي را به دولتهاي گماشتهي خويش اعطا كردند. دولت تركيه و پروژهي از پيش تعيينشدهي حزب عدالت و توسعه( )AKPبا راهكار اسالم ميانهرو از جانب دولت آمريكا و ناتو(پيمان آتالنتيك شمالي) در اين مقطع بهشكل جالب توجهي سعي بر نفوذ و مداخالت سياسيـ نظامي در كشورهاي سوريه و ليبي داشته و نقش ميانجي و يا بهتر بگويم دالّلي عقد پيمانهاي جديد بين دولتهاي خاورميانه با جهان غرب را در پشت نقاب خاورميانهاي بودن ،مسلمان بودن و خودماني بودن برعهده گرفته است. ايفاي چنين نقشي بيش از همه رژيم ايران را با هراس مواجه ساخته و موجب ايجاد توازنات جديدي فيمابين اين دو دولت و طرح سياستهاي جديدي از جانب رژيم ايران گرديده است .چرا كه رژيم ايران بهعنوان يكي از دولتهاي ديكتاتور منطقه چه در داخل كشور و چه از جانب دولتهاي خارجي با اعتراضاتي جدي مواجه گشته و در ليست سياه دولتهايي قرار دارد كه بايستي سرنگون گردد. رژيم ايران تا حدي به اين موضوع پي برده كه در صورت وقوع هرگونه مداخهاي در ايران حمالت بيشتر از جناح دولتهاي همسايه غربي و جنوبي ايران صورت خواهد گرفت .چرا كه اين دولت با همسايههاي شمالي چندان مشكلي نداشته و همسايههاي شرق نيز درگير مسائل داخلي بوده و از سوي ديگر نيز ايران در حال حاضر توان افزايش تنش را در آن دولتها را داراست. معهذا رژيم ايران بهزعم خود درصدد اخذ تدابيري در
مقابل دولتهاي همسايهي غربي و مناطق مرزي غربي كشور برآمده است .دو كشور عراق و تركيه كه هر دو در خاورميانهي كنوني از اهميت خاصي برخوردارند، براي دولت ايران نيز به همان اندازه حائز اهميتند .هدف دولت ايران در امر برقراري ارتباط با دولت تركيه ايجاد ممانعت از جايگيري اين دولت در مداخلهي آتي عليه ايران است .رژيم ايران بهخوبي بر اين امر واقف است كه توانايي سوق دادن تركيه به جبههي ضد آمريكايي را نداشته و تركيه يكي از متفقان اساسي آمريكا و اسرائيل بوده و مداخالت جديد در خاورميانه بر محور تركيه انجام ميگيرد .همچنانكه كه قبال هم گفتيم اين دولت گماشتهي آمريكاست .به همين خاطر رژيم ايران خواهان بيتأثير نمودن و يا خنثينمودن تركيه در زمينهي هر گونه مداخلهي احتمالي در ايران است .اما مسالهي اساسي اين است كه دو دولت ايران و تركيه مشكالت و تضادهاي تاريخي عميقي با هم دارند .تنها موردي كه ميتوانند بر سر آن توافقاتي داشته باشند ،مسالهي كورد و جنبش رهاييبخش اين خلق است .جنبش آزاديخواهي خلق كورد كه در همهي بخشهاي كوردستان نقش پيشاهنگي مبارزات آزاديخواهانه را در مقابل بيعدالتي ،ديكتاتوري و سلطهي غاصبان و استعمارگران ايفا مينمايد ،چندين سال است كه از جانب دولتهاي ايران ،تركيه و سوريه و عراق و حتي دول غربي مورد هجوم قرار گرفته است .در مقاطع گذشته كه البته تهديدات جدياي هم عليه ايران وجود نداشت ،سطح يورشها و حمالت عليه جنبش آزاديخواهي خلق كورد نيز با توجه به آن شكل گرفت .اما رژيم ايران در اين مقطع بهخوبي درك كرده كه بدون در دست داشتن سرمايهاي سياسي هرگز قادر به خنثي نمودن تركيه نخواهد بود .با توجه به سطح پيشرفتها در خاورميانه و همچنين پيشرفتهايي كه جنبش آزاديخواهي خلق كورد در شمال كوردستان و ديگر بخشهاي كوردستان بوجود آورده ،مسئله كورد اهميت روزافزوني كسب نموده و در اولويت بحثهاي محافل سياسي قرار دارد .به همين خاطر رژيم ايران هم جهت رفع مخاطرات داخلي و هم جهت خنثي نمودن و راضي كردن دولت تركيه يورشي گسترده عليه خلق كورد و جنبش آزاديخواهي خلق كورد نمود. نكتهي جالب آنكه اين يورشها در زماني صورت گرفت كه وزير امور خارجه آمريكا طي ديداري با سران تركيه خواستار ايجاد مرحلهاي جديد در خاورميانه شد. پس از اين ديدار وزير امور خارجه دولت تركيه ديداري فوري با مسئولين ايراني داشت و پس از اين ديدارهاي ديپلوماتيك بود كه رژيم ايران به كوردستان و جنبش خلق كورد حملهور گشته و خواهان اشغال مجدد كوردستان و ايجاد حاكميت بر جنوب كوردستان شد. بدونشك منافع خاصي در اين حمله براي دولت آمريكا وجود داشت .چرا كه در همان مقطع زماني مبحثي داغ بر سر عقبنشيني نيروهاي نظامي آمريكا از عراق وجود داشت كه در صورت وجود تهديد جمهوري اسالمي ايران عليه عراق ،از احتمال اين عقبنشيني تا حد زيادي كاسته ميشود .نيروهاي نظامي آمريكا به بهانه وجود چنين مخاطرهاي ميتوانستند كه به عقب كشاندن نيروهاي آمريكا را به تعويق انداخته و يا كامال لغو نمايند و اين مهم به تمامي با سياستها و برنامههاي
ريزان جاويد
آمريكا همسو بود .به همين خاطر احتمال توافق پنهاني بين ايران و آمريكا بسيار زياد بوده كما اينكه برخي رسانههاي كويتي و مسؤلين حكومت اقليمي كوردستان از وجود ديدارهاي پنهاني بين آمريكا و ايران بحثهايي را ارائه نمودند .قضيه آزاد نمودن دو تن از كوهنوردهاي دستگيرشدهي آمريكايي از جانب جمهوري اسالمي ايران و اعالم آن از جانب سفارت ايران در بغداد نيز ميتواند از موارد مورد گفتگو و معامله باشد .همچنين رژيم ايران با توجه به اينكه بخوبي بر اين امر واقف است كه پژاك و فعاليتهاي انجام گرفته از جانب اين سازمان اميد به مبارزات در شرق كوردستان و ايران را تقويت بخشيده و رشد روزافزون اين مبارزات در آتي اين دولت را مجبور به عقبنشيني از مواضع سلطهطلبانه خواهد كرد ،هم جهت تضعيف اين سازمان و هم جهت ايجاد فضاي رعب و وحشت در اين منطقه زهر چشمي از ديگر مخالفان داخلي بگيرد ،سعي بر سركوب مخالفتهاي داخلي داشت .بهانه قرار دادن پژاك در مسئلهي اشغال مناطق كوهستاني و مرزي ناشي از همين برنامههاي رژيم ميباشد .رژيم با حمالت توپخانهاي به مناطق مرزي قنديل و بهويژه توپباران روستاهاي دامنه قنديل و آسيب زدن به جان و مال اهالي منطقه سعي بر تشويش اذهان در جنوب كوردستان و بروز اعتراضات عليه پژاك در بين اهالي منطقه و دولت عراق نمود .سخنان سخنگوي وزارت امور خارجه ايران مبني بر تنفر مردم و حكومت عراق از وجود نيروهاي جنبش آزاديخواهي خلق كورد بر همين مبنا صورت گرفت .البته موضع راسخ خلق كورد در دامنههاي قنديل و حتي اعتراضات مردمي خلق در بغداد عليه حمالت توپخانهاي و قصد اشغال اين حكومت ،اين سياستها و برنامههاي رژيم را نقش بر آب نمود. رژيم ايران با حملهي اخير از سويي نيز خواستار ايجاد مكانيسم فشار بر حكومت اقليمي جنوب كوردستان و ايجاد تفرقه بين نيروهاي كورد بود .از آنجا كه برنامهها و سياستهاي دولت ايران جهت همسوسازي حكومت اقليمي كوردستان با سياستهاي آنان چندان موفقيتآميز نبوده و رژيم ايران در تسليمگيري اين حكومت در خدمت سياستهاي خود اصرار ميكرد تحكيم مواضع نظامي در مناطق استراتژيك و پيشروي در خاك جنوب كوردستان را بهعنوان برنامهي كاري خود ترجيح نمود. به اين شكل از طرفي مرزهاي خود را تحكيم مينمود و از سوي ديگر جنگ احتمالي عليه ايران را به آن سوي مرزهاي خود سوق ميداد و قبل از وقوع هرگونه مداخلهاي به ايران ،اين دولت ايران بود كه در منطقه مداخالتي را آغاز ميكرد .اما مقاومت تاريخي نيروهاي شرق كوردستان پژاك در مقابل نيروهاي اشغالگر سپاه پاسداران و مزدوران محلي ،برنامههاي جمهوري اسالمي ايران را خنثي نمود و تا بحال رژيم نتوانسته به هدف خود دست يابد .تلفات رژيم ايران به مراتب بيشتر از آنچه بود كه رژيم احتمال آن را ميداد .محاسبات رژيم ايران و ديگر دولتها بار ديگر در مقابل نيروهاي ارادهمند جنبش آزاديخواهي خلق كورد اشتباه از آب درآمد و نيروهاي گريال در نتيجهي قهرمانيها و رشادتهاي شهدا ،دستاورد عظيمي را براي خلق كورد آفريدند.
5
قنديل
حماسهي
حملهي ايران به قنديل ،حملهاي فرامنطقهاي به دستاوردهاي خلق كورد نيروهاي نظامي ايران در تاريخ 25تيرماه از نقاط مختلف و در راس آن شهرهاي پيرانشهر و سردشت حملهاي گسترده را به كوهستانهاي قنديل ترتيب دادند. اگرچه ايران ادعايي مبني بر هدف قرار دادن نيروهاي پژاك را داشته باشد اما بديهي است كه نيت ،رويكرد و برنامههايش بسيار فراتر از اين ادعاست .بدون هيچ شبههاي يكي از اهداف اساسي رژيم شيعهي حاكم بر ايران تصفيه و از ميان برداشتن نيروهاي پژاك ميباشد. اما درصورتي كه كيفيت و گسترهي اين حمله را مورد مداقه قرار دهيم ،بهراحتي ميتوانيم به اين امر پي ببريم كه رژيم ايران با اين حمله نهتنها پژاك بلكه تماميت دستاوردها و منافع خلق كورد را هدف قرار داده است. بديهي است كه يكي از اساسيترين اهداف ايران اشغال مناطق آزادشدهي مديا و در راس آن كوهستانهاي قنديل و بر اين مبنا تصفيهي جنبش آزاديخواهي خلق كورد بوده است .دولتهاي استعمارگر حاكم بر كوردستان نهتنها خلق كورد را از اساسيترين حقوق وي محروم كردهاند بلكه سالهاست كه از اجراي انكار و امحا بهمنزلهي سياست بنيادينشان نيز دريغ نورزيدهاند. عالوه بر نسلكشيهايي كه در مورد اين خلق به اجرا گذاشتهاند ،به همان ميزان قتلعامهاي سفيدي كه نمونهي آن را در هيچ جايي از جهان شاهد نبودهايم به اجرا درآوردهاند .هنگامي كه مطالبات برحق خلق كورد مطرح ميگردد و در اين راستا مبارزهاي صورت ميگيرد همهي اين دولتها سياستي مشترك اتخاذ نموده و دست به سركوب اين خلق زدهاند .الينحل ماندن و به بنبست رسيدن مسالهي كورد در سدهي 20ناشي از اين نوع ذهنيت و رويكردهاي مشترك دولتهاي منطقهاي بوده است .نمايندگان مدرنيتهي كاپيتاليستي كه سياستهاي منطقهايشان را بر مبناي عدم چارهيابي مسايل و درگيري مابين خلقها استوار ساختهاند ،هرگز خواستار چارهيابي مسالهي كورد نبوده و در راستاي تعميق مسايل از هيچ تالشي فروگذار نكردهاند .اساسا خود دولتـ ملت و دين مليتگرايي بهمنزلهي مداخلهي ايدئولوژيك مدرنيتهي كاپيتاليستي در منطقه شناسهي ايدئولوژيك تعميق درگيريها ميباشد .حتي امروز كه عدم ضرورت دولتـ ملت به مبحثي اساسي مبدل شده و همگان بر ضرورت گذار از آن متفقند ،دولتهاي منطقهاي كه برخوردار از يك ساختاربندي قاطعانهي دولتـ ملت ميباشند از اين ويژگيشان به صورتي متعصبانه دفاع ميكنند و اين امر نيز به معناي تداوم الينحل ماندن معضالت ميباشد .پيشرفت و تحول جنبش آزاديخواهي خلق كورد در شمال كوردستان، پذيرش پارادايم جامعهي دموكراتيك و آزاديخواه از سوي خلق كورد ،تمامي نيروهاي مخالف را به حركت واداشته است .نيروهايي كه ظاهرا مخالف يكديگرند و همهروزه شديدترين ارزيابيها را در مورد يكديگر صورت ميدهند ،هنگامي كه مبارزهي آزاديخواهانهي خلق كورد به ميان ميآيد تمامي مسايل فيمابين را به كناري نهاده ،به صورتي مشترك حركت ميكنند و به مجريان يك طرح و برنامه مبدل ميگردند .بديهي است كه حملهي ايران در چارچوب يك برنامهريزي مشترك با دولت ترك ،روابط ديپلماتيك با دولت عراق و حتي برخي نيروهاي كورد صورت گرفته است. آمريكا بهمنزلهي نيروي حاكم بر منطقه و بهويژه عراق
نيز به نحوي از انحاء اين حمله را ناديده گرفته ،آن را مورد تاييد قرار داده و حتي ميتوان گفت صريحا در آن مشاركت جسته است .حملهاي كه از جانب ايران صورت گرفته كيفيتي منطقهاي دارد و بدون شك ريشه در رويكردهاي ايدئولوژيك آن دارد. در طول س ه دههي اخير حاكميت رژيم اسالمي ،يكي از اساسيترين مباحث ،اختالفات و تضادهاي آن با آمريكا بوده است .اما پس مورد حمله قرار دادن حزبمان از سوي ايران بر همگان محرز گشت كه دشمنيهاي گويا ديرينهي ايران و آمريكا از چه نوعي است! آمريكا از سويي سياستگزاريهايي در تضاد با ايران دارد و ايران را به عنوان كشوري كه ميبايست مورد مداخله قرار گيرد نشان ميدهد و از سوي ديگر نيز به شكلي غير مستقيم و بهواسطهي تركيه از ايران حمايت به عمل ميآورد .اين حمايت از راه هواپيماهاي جاسوسي بدون سرنشين عليه حزب و نيروهاي دفاعيمان HRKصورت ميگيرد .اطالعات بدست آمده از راه اين هواپيماها نيز بهواسطهي تركيه به ايران گزارش داده ميشود .تنها همين مورد نشاندهندهي آن است يورشي كه در تاريخ 25تير از سوي ايران عليه حزبمان صورت گرفته ،يورشي نيست كه ايران بهتنهايي و بدون مشاركت ديگر نيروهاي منطقهاي طرح و نقشهي آن را ريخته باشد .بيگمان ميبايست به ترافيك ديپلماتيك پيش از آغاز اين حمله نيز اشاره نمود .ديدار وزير امور خارجهي تركيه تنها چند روز پيش از آغاز اين حمله، ديدار برخي از مقامات حكومت اقليم كوردستان از ايران و سفر وزير امور خارجهي ايران به عراق همگي حكايت از رويكردي مشترك در قبال حزبمان دارند. بهعالوه نيروهاي نظامي تركيه نيز بهشكلي مستقيم در اين حمله مشاركت جستهاند .اين حمالت در راستاي سركوب تمامي كوردها و از ميان بردن دستاورهاي مبارزاتي آنهاست .اينكه ايران به پيشقراول چنين حملهاي مبدل شد يا ناشي از سياستي كوركورانه بود و يا اينكه بهزعم خويش در صدد بود با جلب رضايت تركيه و موضعگيري مشترك با اين كشور در قبال خلق كورد مانع از هرگونه مداخلهي احتمالي آمريكا گردد. اين همان سياستي است كه سوريه نيز از آن پيروي ميكند .بايستي بر اين نكته تاكيد نمود كساني كه تركيه را دوست خويش ميپندارند سخت در اشتباهند. وضعيت اخير سوريه و موضعگيري حكومت تركيه در قبال آن مويد اين امر است .اگر سياستهاي ايران نيز در همين چارچوب باشند قطعا به سرنوشتي بدتر از سوريه گرفتار خواهد شد .مبارزهي آزاديخواهي خلق كورد به رهبري «رهبر آپو» از سياستهاي ايجاد تفرقه مابين خلق كورد و الينحل گذاشتن مسالهي كورد گذار نموده است .سياستهاي انكار و امحا و آسيميالسيون شديدي كه در يك سدهي اخير بر خلق كورد تحميل شده در پرتو مبارزهي آزاديخواهي بيتاثير شدهاند و خلق كورد به يكپارچگي روحي و ملي دست يافته است .خلق كورد نمايندگي خط مشي سوم در منطقه را دارد و برخوردار از آلترناتيو مختص به خويش يعني همزيستي مشترك و نظام خودمديريتي دموكراتيك خلقهاست؛ نه به سياستهاي سرمايهي گلوبال تن در خواهد داد و نه تحميالت دولتـ ملتهاي منطقهاي را خواهد پذيرفت .در واقع حمالت اخيري كه ايران بر
دليل دلپيت
عهده گرفته و ميبايست آنها را در چارچوبي منطقهاي و سياستهاي مشترك ارزيابي نمود ،نميتواند از تحوالت كوردستان و بهويژه تحوالت شمال كوردستان منقطع باشد .رويكرد تمامي دولتهاي حاكم بر كوردستان، الينحل گذاشتن مساله و از ميان برداشتن آن و اصرار بر انكار ،امحا و ذوب فرهنگي بوده است .بايستي بر اين نكته نيز واقف بود كه چارهيابي مسالهي كورد در خاورميانه ميتواند تمامي گرهكورهاي منطقهاي را ازميان بردارد و مدرنيتهي كاپيتاليستي و بهويژه نيروي هژمون آن يعني آمريكا به هيچ وجه خواستار چنين امري نبوده و نخواهد بود .اين مورد را ميتوان سياست مشترك دولتـ ملتهاي منطقهاي و مدرنيتهي كاپيتاليستي هم عنوان نمود .زيرا هر دو ساختار مبتني بر درگيري بيوقفه و الينحل ماندن مسايل ميباشند .به همين دليل است كه اعالن خودمديريتي دموكراتيك از سوي خلق كورد اين نيروها را هراسان نموده است. از اين نظر حمالت ايران از ويژگياي منطقهاي و حتي فرامنطقهاي برخوردار ميباشند .بدون شك مبارزهي حزبمان در شرق كوردستان و حمايت خلق و اشاعهي پارادايم ارائه شده از سوي رهبر آپو بهمنزلهي تنها آلترناتيو چارهيابي مسايل رژيم ايران را دچار هراس نموده و موجب شده كه در چنين وضعيتي جاي گيرد. مبارزهاي كه پژاك در چارچوب پارادايم جامعهي دموكراتيك و به رهبري «رهبر آپو» پيشبرد ميدهد، از نظر ايدئولوژيك ساختاري آلترناتيو بهجاي رژيم كنوني را شكل داده است .جايگيري تركيه ،ايران و آمريكا در حمالت اخير و اتخاذ رويكردي مشترك از سوي آنان بهرغم تمامي اختالفاتشان از نزديك با اين ايستار ايدئولوژيك در ارتباط ميباشد .اين نكته را ميتوان از موقعيتي كه ايران در اين حمله اتخاذ نموده نيز صريحا درك كرد .مشاركت همهجانبهي سپاه پاسداران در اين حمله خود مويدي است بر اين امر .ايران در صدد تغذيهي ايدئولوژيك اين حمالت ميباشد .اينكه اكثريت قريب به اتفاق فرماندهان نظامي از قرارگاههاي نظامي قم آورده شده و مشاركت آنان در حمالت دليلي است بر اين مدعا .اين امر حكايت از اهميت وافري است كه ايران به حمالت ميدهد. بهرغم آنكه ايران واحدهاي ويژه و فرماندهان منتخب نظامي خويش را وارد اين جنگ نمود اما ضربات مهلكي از سوي نيرهاي دفاعي خلقمان HRKبر آن وارد شد. نهتنها طرح تصاحب قنديل نقش بر آب شد بلكه قادر به برداشتن يك گام فراتر از مرزهايش هم نشد .رژيم ايران تصور نميكرد كه با مقاومتي جانانه از سوي بو گريالهاي حزبمان مواجه خواهد شد و تمامي حسا كتابهايش غلط از آب درآمد .پژاك و HRKحزب و نيرويي ميباشند كه ايدئولوژي آزادي آنها را به ميدان آورده است .ايثار و شهادت در راه آزادي فلسفهي حيات گريالهاي پژاك ميباشد .نهتنها سپاه پاسداران بلكه اگر ايران تمامي نيروهايش را هم در اين جنگ مشاركت ميداد ،گريالهايمان بدون ذرهاي ترديد راه شهدا را تداوم بخشيده و مقاومت را پيشه ميساختند .بدون هيچ شكي كساني كه گمان ميكنند با جنگ ميتوان مسايل را از ميان برد و چنين رويكردي نسبت به پژاك دارند درس الزم را گرفتهاند؛ درس عبرتي باشد برايشان!
6
حماسهي
قنديل
حماسهي قنديل بهسه شيمال
قريب به بيست روز است كه مابين نيروهاي سپاه پاسداران ايران و گريالهاي حزب حيات آزاد كوردستان جنگي شديد در جريان است .مرحلهاي كه هنوز به پايان نرسيده است و به نظر ميرسد با شدت هرچه بيشتر ادامه خواهد يافت .بر اين باورم جنگي كه در آن ايران به بازيچهي آمريكا و دولت ترك مبدل شده و تا حدودي هم نتيجهي ب و كتابهاي اشتباه خود دولت ايران بود حسا نتايح فوقالعاده ناگواري براي اين كشور در پي خواهد داشت .اين جنگ كه خود من شخصا آن را يك اقدام انتحارگونهي ايران ارزيابي ميكنم، بخشي است از توطئهي نيروهاي جهاني معطوف به منطقه علي الخصوص خاورميانه .سرمايهي جهاني به واسطهي تركيه و بهكارگيري ايران بهمنزلهي واسطهي دوم سعي دارد تا با ايجاد درگيري و منازعه ايران و جنبش آزاديخواهي خلق كورد را بيتاثير ساخته و آنها را به تسليميت درآورد. هدف اين است كه با به جان هم انداختن كوردها و ايران ،دشمني كوردها عليه ايران را ژرفتر ساخته و واكنش كوردها در هر چهار بخش كوردستان در برابر ايران را اشاعه دهد .بر اين اساس ميتوان گفت هدف نهايي نيروهاي سرمايهي جهاني اين است كه از سويي با اعمال تحريمها و تنگتر كردن حلقههاي محاصره و از سوي ديگر نيز در داخل با ايجاد درگيري مابين آن و كوردها و ديگر خلقها ،ايران را ضعيف ساخته و تصفيه نمايد .به نظر ميرسد رژيم جمهوري اسالمي ايران نيرو و استعداد اداراك اين واقعيت را ندارد .برعكس خود آن هم با برخي حساب و كتابهاي اشتباه در صدد است تا از اين وضعيت نتيجه بگيرد .بديهي است كه رژيم فاشيستي ايران در راستاي نجات از وضعيت ناگواري كه در آن به سر ميبرد راه فوقالعاده اشتباهي را برگزيده است .اين درحالي است كه تنها راه جهت خروج ايران از فروپاشي و وضعيت كائوتيكي كه در آن به سر ميبرد دست كشيدن از فاشيسم و مليتگرايي شيعه و تغيرات بنيادين دموكراتيك با ماهيتي انقالبي ميباشد؛ جايگيري در مسيري مخالف با آن يعني اقدام در راستاي تصفيهي ديناسيم پيشاهنگ تغيير را ميتوان به كندن مزار خويش از سوي رژيم تشبيه نمود. از نقطهنظري عيني ميتوان اقدام ايران در راستاي تصفيهي پژاك بهمنزلهي تنها نيروي پيشاهنگ و ديناسيم تغيير را تالش در راستاي تصفيهي خويش ارزيابي نمود .رژيم جمهوري اسالمي ايران با تقليد از دولت ترك كه سالهاست به جاي چارهيابي مسالهي كورد و تكرار مكررات پايان خويش را رقم زده است ،نابودي خويش را ترجيح ميدهد و از دچار شدن به همان تقدير راضي است. در طول تاريخ هيچ دولت و نيروي قدرتگرايي نتوانسته است با از ميان برداشتن مخالفان خويش
به مدتي طوالني موجوديتش را تداوم بخشد .و در طول تاريخ هيچ دولتي نتوانسته است بدون چارهيابي مسايل اجتماعي و تاريخي دروني از راهي دموكراتيك ماندگار بماند .مطمئنا عمر و نيروي دولتها و قدرتها سازوكاري موازي با ميزان احترام آنها به دموكراسي دارد .به ميزاني كه دولتها براي دموكراسي و آزاديهاي اجتماعي احترام قايل باشند ميتوانند از عمري طوالني برخوردار باشند .اما به نظر ميرسد رژيم جمهوري اسالمي ايران جهت برونرفت از بحران و كائوس به جاي برگزيدن رهيافتي دموكراتيك، راهكار كاربست خشونت را ترجيح داده است. بديهي است كه اين روش ايران را به ورطهي نابودي خواهد كشانيد .جنگ بيست روزهي اخير بدون هيچ ترديدي نمايانگر اين واقعيت است. گريالهاي حزب حيات آزاد كوردستان با غور و تامل در فلسفهي آپوييستي و با مبنا قرار دادن سنت محسوس مقاومت خلق كورد نمايندگان واقعيت مبارزه و جنگيدن در راه آزادي ميباشند .زنان كورد كه با خودسازي در متن اين واقعيت به پيشبرد مبارزه ميپردازند با اضافه نمودن سنت شكوهمند مقاومت زنان به اين مبارزه ،نمايندگي مقاومتي عظيمتر را برعهده دارند .دولت ترك قريب به 40 سال است با پشتيباني و همه نوع حمايت نيروهاي ناتو با اين واقعيت به مبارزه ميپردازد .مسافتي را كه طي كرده نيز بر همگان عيان است! دولتي فروپاشيده ،باندگرا و فرسوده ...دولت ترك با پشتيباني تمامي دنيا با اين سنت مقاومت جنگيد و امروز نيز نتيجه شكستي عظيم ميباشد .بهراستي ميبايست اين پرسش را مطرح نمود كه پس از تمامي اين آزمونها ايران با اعتماد به چه چيزي به چنين ديوانگياي دست زده است؟ چه كساني از ايران حمايت به عمل ميآورند و كدامين نيروهاي استراتژيك و كدامين همپيمانيها در ميان ميباشند؟ گريال مقاومت را پيشه ساخته ،مقاومتي افسانهاي كه از اين پس هم ادامه خواهد داشت .بدون آنكه به گرماي داغ تابستان و سالحهايي كه مرگ و آتش ميبارانند اعتنايي نشان دهد مقاومت ميكند. در حالي كه ايران با توسل به تكنولوژي پيشرفته، توپ و تانك ،اطالعات نظامي و حمايت نظامي و تكنيكي متفقين تاكتيكياش حملهور ميشود، گريالهاي حزب حيات آزاد كوردستان نيز در كوهستانهاي عاصي و سر به فلك كشيدهي قنديل با ارادهي شكستناپذير ،باورداشت و اعتقاد به آزادي ،حماسههاي نوين مقاومت را به رشتهي تحرير درميآورد .گريالهاي راه آزادي كورد و كوردستان با گذشت هر ساعت و هر روز به صفحات زرين مقاومت در تاريخ صفحاتي نوين را ميافزايند .كاش هر كسي ميتوانست به اينجا بيايد و اين مقاومت را با چشمان خويش ميديد.
چرا؟ داليلش بسيارند! بر اين باورم انساني كه انسانيتش را از دست داده با ديدن اين مقاومت دچار شرمساري خواهد شد و دگربار بازگشتي خواهد داشت به انسانيتش! بر اين باورم انساني كه در برابر ظلم ظالم سر تعظيم فرود نياورد ،با نفرين بر وضعيت كنونياش روح عصيانگرش را بار ديگر بازخواهد يافت .بر اين باورم كه در برابر اين انسانها كه جهت صيانت از ارزشهاي انسانيت ارادهاي غيرقابل تصور را از خويش به نمايش مينهند ،نهتنها اخالقي كه در حال نابودي است بلكه وجدان نيز دگربار روحي تازه كسب خواهد كرد و زبان خواهد گشود .اين مقاومت شعور انسانيت را به انسان عرضه مينمايد .به گفتار معنا ،به كردار زيبايي و به زندگي حيثيت ميبخشد. درست به مانند ساريا ،اويندار و برفين! سه زن ،سه مبارز و سه حماسه! هر سهي آنها را ميشناسم و ياد و خاطرهيشان را گرامي ميدارم .هر سه رفيق مرحلهاي را كه در آن قرار داريم با ژرفاي تمام درك كردند و با ايستار يك زن آزاد بدان جواب دادند .همچنان كه رهبر آپو بدان اشاره دارد هدف اين جنگ از ميان برداشتن مبارزهي آزاديخواهي خلق كورد ميباشد .ساريا ،اويندار و برفين اين واقعيت را با تمامي جوانبش درك كردند و بدنشان به سپري در برابر آن مبدل ساختند .گفتهيشان اين بود كه هيچ دست پليدي قادر به خشكانيدن گ و ريشههاي آزاديخواهي نخواهد شد ر و در برابرش با هزاران ساريا ،اويندار و برفين مواجه خواهد شد .اين سه زن مبارز ،شرافتمند نمايندگان واقعي سنت مقاومت زنان در سرزمين زنـ الهگاننند .آنها ثابت كردند كه هركدامشان دختران اصيل و شرافتمند الهي مادرند .دگربار به زني كه مبارزهي آزاديخواهي را پيشبرد ميدهد و در حسرت آزادي است خاطرنشان ساختند كه آزادي از رهگذر مقاومت ميسر ميگردد .ساريا اونور همراه با سه رفيقش عملياتي فدايي را انجام دادند .زني شرافتمند كه با عمليات و ايستار زن آزاد به حمالت كثيف ايران پاسخ گفت و نشان داد كه شعار اساسي مرحلهاي كه در آن قرار داريم اين است :صيانت از شرافت يك خلق و نيل به آزادي تنها از راه مقاومت ممكن ميگردد. هيچ نيرويي قادر به شكست مبارزهي آزاديخواهي خلق و زنان كورد كه ريشه در تاريخي اصيل دارد و با فلسفهي آپوييستي نيز معنايي ژرف دست يافته است نخواهد بود .ايران اگر چنين تفكري دارد ،بديهي است كه خودش با خسران و خفت بزرگي مواجه خواهد شد .هر دولت و قدرتي كه درصدد آزمودن خويش از راه اين سنت است ،مطلقا محكوم به شكست است.
7
قنديل
حماسهي
رفيق كلهر عضو كورديناسيون حزب حيات آزاد كوردستان: آلترناتيو مصاحبه
اين حمله و تجاوز آشكار جمهوري اسالمي تنها عليه بخشي از كوردستان نيست
رفيق كلهر عضو كورديناسيون حزب حيات آزاد كوردستان(پژاك) در گفتگو با آلترناتيو به ارزيابي حملهي نيروهاي نظامي ايران به مناطق آزادشدهي مديا و در راس آن كوهستانهاي قنديل پرداخت .اين گفتگو به شكلي همهجانبه به بررسي ابعاد، گستردگي و نيروهايي كه درپشت پردهي اين حمله دست دارند پرداخته است. آلنرناتيو :نظر شما در رابطه با داليل اساسياي كه جمهوري اسالمي را به حملهاي در اين سطح سوق داد چيست؟ در اين اواخر با شروع انقالب خلقها بهويژه در ميان اعراب ،انقالبي نوين به نام انقالب خلقها مطرح شده است .مشخص گرديده كه دولت نتوانسته كه مطالبات آزاديخواهانهي خلقها را پاسخگو باشد .در اين چارچوب خلقها براي نيل به آزادي و رسيدن به حقوق اوليهي خود در برابر دولتهاي ديكتاتور و سياست دولتـ ملت بهپا خاسته و دست به مبارزه زدهاند .اين در كشورهاي عربي شروع شد و با تونس و مصر و ليبي آغاز به خاورميانه و از جمله سوريه رسيده .سوريه يكي از اين كشورهايي است كه در توازنات سياسي منطقه نقش بهسزايي دارد و از حساسيت ويژهاي برخوردار است .اعتراضات مردمي در اين كشور باعث شده كه كشورهاي همسايه و منطقه و ازجمله ايران و تركيه دچار هراس شوند. سوريه پلي ارتباطي ميان ايران و حزباهلل و حماس بود و در اختالفات ميان اسرائيل و فلسطين نقشي اساسي داشت .همچنين يكي از همپيمانان اصلي دولتهاي حاكم بر كوردستان است و بر سر مسئلهي مشترك كورد با ايران و تركيه داراي پيمانها و توافقاتي است .با اعتراضات و مخالفتهايي كه در سوريه شكل گرفته و نهايتا با سقوط دولت كنوني آن ،نقشي كه ايران در منطقه دارد ضعيف ميشود و امكان دسترسي ايران به حماس و حزباهلل نيز از ميان ميرود؛ همچنين يكي از همپيمانان خود در مسئلهي كورد را از دست ميدهد. از طرف ديگر خلق كورد در مرحلهاي به سر ميبرد كه در طول تاريخ بيسابقه بوده است .خلق كورد به سطحي رسيده كه ميتواند سرنوشت خود را با دست خويش تعيين كند .در شمال كوردستان ديدارهاي دولت در امرالي با رهبر آپو مرحلهاي تازه را پديد آورده است .دولت تركيه ناگزير از اعتراف به موجوديت خلق كورد شده است .همچنين خلق كورد در شمال كوردستان با اعالن خودمديريتي دموكراتيك نشان داد كه نيرومند است و ميتواند سرنوشت خود را تعيين نمايد .ايران نيز بهعنوان يك دولت ديكتاتور در درون بحرانهاي داخلي جدي ازجمله بحران سياسي ،اقتصادي و فرهنگي
نيروها و سازمانهاي بسياري را وارد اين حمله سازد. در هرچند رسانهها نزاعي ميان آمريكا و ايران به چشم ميخورد اما مدتي است كه طي ديدارهايي پنهاني و با واسطهگي تركيه ،تالش دارند تا در منطقه ناآرمي بيشتري ايجاد كرده و يورش گستردهتري را عليه خلق كورد صورت دهند .همانطور كه اوباما هم اظهار داشت ،اردوغان نمايندگي تفكر آنان را بر عهده دارد. يعني توانستهاند از راه اردوغان ،ايران را وارد يك جنگ نمايند .بهواقع اردوغان ،توانست جنگ خود را از طريق ايران انجام دهد .اين جنگ در برابر جنبش و تفكر آزاديخواهي خلق كورد صورت ميگيرد. واقعيت اين است كه تحولي جدي در منطقه مطرح
بهسر ميبرد .ايران هميشه تالش داشته درگيريها را به خارج از مرزهاي خود بكشاند .يعني تالش دارد بحرانهايش را به خارج از خود منتقل سازد و بدين ترتيب مانع از ورود فضاي اعتراض و مخالفت به درون كشور شود .مخالفتي كه اينك در باالترين سطح خود در ايران وجود دارد ،بحران مديريتي در ايران و اختالفات در سطوح فوقاني قدرت ،دولت را بر آن داشته تا پيش از آنكه اعتراضات و مخالفتها در سطحي تحولساز رخ دهند ،پيشدستانه اقدام به مداخلهي نظامي در خارج از مرزهاي خود و ازجمله در عراق و جنوب كوردستان نمايد تا بر عمر موجوديت خود بيافزايد .زيرا كشور عراق و جنوب كوردستان نقش مركز را براي تحوالت منطقهي خاورميانه ايفا مينمايد و در مسائل مشترك ميتواند با تركيه و ايران و آمريكا حضوري مؤثر داشته باشد. از سوي ديگر قرار بر اين است كه طي سال 2011 آمريكا نيروهاي خود را از عراق خارج سازد .بدين ترتيب از تأثير آمريكا بر منطقه كمتر ميشود .اين امر مسئلهي مشتركي براي ايران و آمريكاست؛ زيرا حضور نيروهاي آمريكا در عراق خواست هردو طرف است .ايجاد كنسولگري آمريكا در هولير آلترناتيو :به نظر شما چرا سطح اين حمله تا پيام خطري براي ايران بود .آمريكا براي آنكه اين حد گسترده است و ايران چه اهدافي را بهانهاي براي تداوم حضور خود در منطقه داشته در سر دارد؟ باشد با واسطهگري تركيه ،ايران را به حمله ترغيب نمود .ايران نيز به حضور نيروهاي آمريكا در عراق است .كسي تخمين نميكرد كه انقالب خلقها بار راضي گرديد تا اين مسئله را بهانهاي قرار دهد براي ديگر شروع شود و به چنان سطحي برسد كه بتوانند مداخله و آشوبگري در عراق .چون هرچه آشوب سرنوشت خود را به دست خود تعيين كنند .جنبش و ناآرامي در كشورهاي همسايهي ايران بيشتر شود ،آزاديخواهي خلق كورد نيز چنان عمل كرده كه ايران امكان بيشتري جهت افزودن بر عمر حكومت خلق كورد در هر چهار بخش كوردستان ارادهي خود پيدا ميكند .بهويژه در برابر احتمال حملهي ايجاد سيستم و مديريت ذاتي خود را كسب كنند. نيروهاي مداخلهگر به ايران خود را در موقعيتي برتر قبال احزاب ،سازمانها و اپوزيسيون كوردي از طريق قرار ميدهد .در اين راستا ايران تالش نمود تا عراق متوسلشدن به نيروهاي خارجي تالش ميكردند و جنوب كوردستان را به يك مركز جنگ مبدل تا به حقوق خويش دست يابند و آنها سرنوشت سازد و از ورود موج اعتراضات و تحوالت به ايران خلق كورد را تعيين نمايند يا اينكه اين نيروها جلوگيري كند .در اين چارچوب طي تداركاتي كه پشتيباني براي رسيدن اين احزاب به قدرت گردند. همراه كشورهاي همسايه از زمستان بدان دست زده اما امروزه در هر چهار بخش كوردستان ،ارادهاي به بود و ترافيك ديپلماتيك با اين كشورها زمينهي آن ميدان آمده است .اين ارادهي مردمي ،نيروي خود را فراهم آورد .به ويژه از راه همپيماني با تركيه ،عراق را از معنويات و مطالبات بطن جامعهي كوردستان و امضاي برخي اسناد با نيروهاي جنوب كوردستان ،دريافت ميكند .شكلگيري چنين ارادهاي نشان تالش نمود تا هجوم خود عليه جنوب كوردستان و ميدهد كه خلق كورد ديگر مانند گذشته نيست و به ويژه جنبش آزاديخواهي خلق كورد در مناطق جنبش آزاديخواهياش از طريق نيروي ذاتي خلق حفاظتي مديا بيشتر سازد .به همين جهت دست به ميتواند به اهداف آزاديخواهانهي خود دست يابد. حملهاي بسيار گسترده زد .در اين حمله از تمامي اين جنبش تنها پشتيبانش خلق كورد است و بس. نيروهاي نظامي سپاه و تسليحات و ادوات جنگي اين ارادهي مستقل و مردمي تمام نيروهاي سلطهگر استفاده نمود .تالش نمود تا هم مرزهاي جنوب را به هراس انداخت .چون اين نيروها تاكنون تالش كوردستان را درنوردد و هم ارادهي خلق ما را در ميكردندكه كوردي وابسته و مزدور بيافرينند و آن جنوب كوردستان و حكومت اقليمي كوردستان را را در منطقه بهكار بگيرند .بنيان تحوالتي كه نيروهاي زير تأثير خود قرار دهد ،همچنين سياستهاي خود را مداخلهگر ميخواستند در منطقه ايجاد كنند بر ايجاد به ميل خويش در جنوب كوردستان و عراق گسترش چنين خلق وابستهاي استوار بود .اما قيام دموكراتيك دهد و موجوديت خود را بيشتر تحت ضمانت قرار خلقها نشان داد كه خلقها ديگر از چنين سياستي دهد .ميبينيم كه طي اين حمالت تالش نمود تا تابعيت نكرده و خود اقدام به سياستورزي و مديريت
8 خود ميزنند .اين خطري است هم براي نيروهاي مداخلهگر و هم براي نيروهاي ديكتاتور منطقه كه بر خلقها حاكميت مينمايند .لذا اين مسئله ،نقطهي مشترك هردوي آنهاست .جنبش آزاديخواهي خلق كورد به چنان سطحي رسيده كه خلق كورد با بنيان قرار دادن روحيهي آزاديخواهي و اتحاد ملي و دموكراتيك خود ،سرنوشت سياسي خود را رقم بزند .لذا نيروهاي يادشده ،اين روحيه و ارادهي آزاديخواهي خلق كورد را هدف قرار دادهاند. ميخواهند اين روحيهي واالي آزاديخواهي و ارادهي خلق را به سكوت كشانده و از ميان بردارند تا ت دولتهاي خلق كورد همچنان زير سلطهي سياس ديكتاتور و اشغالگر باقي بماند .قنديل امروزه مركز تحول در منطقه است ،مركز ايجاد سيستمي آلترناتيو هم در برابر نظام مدرنيتهي سرمايهداري است و هم در برابر نيروهاي موقعيتگراي منطقه نظير ايران. يعني مركز سيستمي آلترناتيو است كه خلق با دموكراسي مستقيم و راستين خود توان خودمديريتي كسب ميكنند .اين امر تأثير بهسزايي بر سياستهايي داشته كه تاكنون اعمال شدهاند .خلق كورد ميتواند در تحوالت منطقهاي و ازجمله در ايران نقشي بسيار برجسته و پرمعنا از خود نشان دهد .اين امر بر همگان آشكار است و هم نيروهاي مداخلهگر آمريكا ،اروپا و هم دولتهاي حاكم بر كوردستان بر آن واقفند. تا خلق كورد در روند تحوالت منطقهاي و ازجمله جاي نگيرد هيچ نوع تحولي به نتيجه نخواهد رسيد. خلق كورد و جنبش آزاديخواهي هم ميتواند در ايران و منطقه تحول دموكراتيك ايجاد كند و هم بر كل تحوالت خاورميانه بهطور جدي مؤثر واقع گردد .لذا دولتها خود را در خطر احساس ميكنند. بنابراين تالش ميكنند تا طي همپيماني پليدي عليه جنبش ما دست به يورش بزنند .اين در حاليست كه اين نيروها سالهاست ادعاي تضاد و دشمني در ميان خود دارند اما واقعيت اين است كه در نقطهي مشترك ضديت با كورد با همديگر دست به همپيماني ميزنند .اعالن پژاك بهعنوان يك سازمان تروريستي از جانب آمريكا نشان ميدهد كه آمريكا همواره خواسته بر روي خلق كورد دست به تجارت سياسي بزند و سياستهاي خود را اعمال نمايد .اين امر اثبات ميكند كه آمريكا حتي تالش ميكند كه اين تجارت سياسي بر سر مسئلهي كورد را با دشمنان خود نيز انجام دهد .از آنجا كه جنبش آزاديخواهي خلق كورد مركز ايجاد تحول در هرچهار بخش كوردستان و منطقه است ،تالش ميكنند تا از طريق چنين سياستهايي روحيه و ارادهي آزاديخواهي خلق كورد را بشكنند .اين در حالي است كه انقالب خلقهاي منطقه در شمال آفريقا و خاورميانه نشان ميدهد كه ديناميسم اصلي تحوالت خلقها ميباشند و در هر چهار كشوري كه كوردها زندگي ميكنند ،خلق كورد ديناميسم اصلي تحول ميباشند و تحوالت به دست كوردها امكانپذير است.
حماسهي
قنديل
آلترناتيو :چه نيروهايي در پس اين جنگ قرار دارند؟ آيا مي توان آن را جنگي منطقهاي و حتي فرامنطقهاي عنوان نمود؟ پيش از اين جنگ ،از زمستان بدينسو ترافيك ديپلماتيك شديدي ميان كشورهاي منطقه صورت ميگيرد .يك ماه پيش نيز وزير امور خارجهي تركيه به ايران رفت ،همچنين ديدارهايي ميان تركيه و آمريكا صورت گرفت .تالشهاي ديپلماتيكي با عراق و حكومت جنوب كوردستان صورت گرفت. در اين جنگ برخي طرفها بهطور مستقيم و برخي غيرمستقيم مشاركت دارند .آمريكا براي باقيماندن خود در منطقه تالش دارد كه آتش جنگ را شعلهورتر سازد .همچنين براي آنكه نيرو و ارادهي آزاديخواهي خلق كورد را تضعيف نمايد ،تالش ميكند تا از طريق تركيه با ايران همراهي نموده و در اين جنگ مشاركت دارد. حكومت عراق نيز در اين جنگ مشاركت دارد. تركيه جنگ خود با جنبش آزاديخواهي خلق كورد را توسط ايران انجام ميدهد .حكومت عراق نيز با سكوت و امضاي پيمان در اين جنگ شركت دارد .حكومت اقليمي كوردستان نيز هرچند اسناد همپيماني را امضا نمود و بهطور عملي در آن جاي نگرفت؛ اما در برابر تهاجمات و توپباراني كه نيروهاي اشغالگر ايران عليه جنوب كوردستان و افراد مدني صورت ميدهند ،موضعگيري الزمه را صورت نداده و بسيار منفعل مانده است. در اين حمله نيروهاي بسياري مشاركت دارند. روابط ديپلماتيك اخير اين امر را به خوبي نشان ميدهند .همپيماني ميان آمريكا و تركيه؛ اطالعات جاسوسي كه از طريق هواپيماهاي بدون سرنشين مخصوص كشف و شناسايي بر فراز منطقهاي كه درگيري ميان گريال و نيروهاي اشغالگر جمهوي اسالمي وجود دارد ،توسط آمريكا در اختيار تركيه و از طريق تركيه در اختيار ايران قرار داده ميشود .اينها همه نشان ميدهند كه در اين جنگ، همپيمانيهاي بسياري ميان كشورهاي همسايه و دولتهاي مداخلهگر وجود دارد .سكوت اروپا در برابر اين وضعيت نشان ميدهد كه اروپا نيز به اين جنگ رضايت داده است .هرگاه پاي مسئلهي كورد در ميان باشد همهي دنيا كور و كر و الل ميگردد .اكنون نيز مرحلهاي اينچنيني است.
آلترناتيو :در طول سي سال گذشته كوردستان همواره به منزلهي ميكرومدلي براي انجام هرگونه توحش رژيم بوده است .آيا ميتوان گفت نهايتا اين حمله، حملهاي است كه متوجه تمامي خلقهاي ايران خواهد بود؟
واقعيت اين است كه تحوالت عظيمي در خاورميانه صورت ميگيرند .كشورهاي منطقهاي بهخوبي از تغيير و تحوالت آگاهند .خلقهاي عرب ،ترك، فارس ،كورد ،تركمن ،آذري و ديگر تمامي خلقهاي خاورميانه اين واقعيت را ميبينند .خلق كورد صدها سال است كه در برابر اشغالگران و متجاوزان قيام و مقاومت نموده و قيامي از پي قيام ديگر شكل گرفته
است .اكنون اين خلق به موقعيتي دست يافته است كه نهتنها قادر است سرنوشت خويش را با دستانش رقم زند بلكه در برابر نظام از آلترناتيو مختص به خويش برخوردار است؛ آلترناتيوي كه ميتواند ديگر خلقها را هم دربر گيرد و موجبات آن را فراهم آورد كه ديگر خلقها هم سرنوشت را خويش تعيين نمايند .اين امر حكايت از نيرو و ديناميسم منطقه دارد و بيانگر آن است كه هر گونه تغيير و تحولي در كوردستان ميتواند مستقيما بر ديگر خلقهاي خاورميانه تاثيرگذار باشد .از سويي ما به عنوان حزب حيات آزاد كوردستان صرفا خواستار تغيير و تحوالت دموكراتيك در شرق كوردستان نبوده و يكي از اساسيترين اهداف ما دموكراتيزاسيون در تمامي ايران ميباشد .همين مورد نشاندهندهي آن است كه در حال حاضر يگانه اپوزيسيون فعال در صحنهي مبارزاتي پژاك است و تنها خلقي كه در همهي عرصهها اعم از سياسي ،اجتماعي، سازماني و عليالخصوص عرصهي دفاع مشروع به صورتي آكتيو حضور دارد خلق كورد و جنبش آزاديخواهي اين خلق و پژاك ميباشد .پژاك تنها حزبي كوردستاني نيست؛ زيرا خلقهاي ديگر نيز در آن مشاركت دارند؛ با ما همپيماني دارند .در صفوف پژاك اعضايي از خلقهاي مختلف ايران از آذري، گيلك و مازندراني گرفته تا فارس و ...داريم .اين امر حضور مطالبات دموكراتيك خلقهاي ايران در درون صفوف پژاك را نشان ميدهد .پژاك توانسته عالوه بر اينكه پروژهي سيستم آلترناتيو خلق را در برابر نظام مطرح سازد ،با گسترش فعاليتهاي خود از سطح كوردستان به ساير مناطق و شهرهاي ايران راه يافته است .بنابراين تحوالت دموكراتيكي كه در ايران صورت ميگيرند نميتوانند بدون حضور و پيشاهنگي خلق كورد صورت گيرند .از همين رو خلق كورد هدف حمالت دولت قرار ميگيرد .پيشتر نيز دولت همواره در صدد منفعلسازي احزاب و سازمانهاي كورد بوده است .اما اين سياست اكنون در برابر ما خنثي گرديده است لذا بعد از جنگ ايران و عراق اين اولين باري است كه جنگي اينچنين گسترده در برابر خلق و جنبش آزاديخواهياش از سوي رژيم جمهوري اسالمي آغاز كرده است.
آلترناتيو :موضعگيري حكومت اقليم كوردستان دررابطه با احزاب سنتي شرق كوردستان بركسي پوشيده نيست .نظرتان در رابطه با ديپلماسي اخير مابين حكومت اقليم و بهويژه اظهارات ناظم دباغ چيست؟ موضعگيرياي كه حكومت اقليمي كوردستان تا به امروز نشان داده موضعي شايستهي قدرت سياسي در جنوب كوردستان نبوده است .حكومت اقليمي، دستاورد همهي كوردهاست .با انفال و حلبچه و خون هزاران شهيد به دست آمده است .اكنون اين دستاورد در برابر يك هجوم قرار داد .آنهم از سوي دولت اشغالگر ايران كه همواره درصدد سركوب صداي آزاديخواهان كورد و جنبش آزاديخواهي خلق كورد بوده است .با اين وجود
قنديل
حماسهي بسياري از مواقع احزاب و سازمانهاي كوردي و حكومت اقليمي جنوب كوردستان در خدمت منافع و سياستهاي دولتهاي حاكم بر كوردستان عمل كردهاند .در برابر حمالت اخير نيز تا مدتي سكوت اختيار كردند .سپس به محكومسازي توپبارانها محدود ماندند .اين در حالي است كه حكومت اقليمي كوردستان ميتواند هم در سطح بينالمللي و هم در سطح اعتراضات مردمي و نيز با واكنشهاي جدي ،با اين حمالت ايران مقابله كند .ميتواند با موضعگيري خود اجازه ندهد كه قدرت سياسي، ارادهي حكومت اقليمي و ارادهي خلق ما در جنوب كوردستان توسط ايران زير سؤال رود .با گذشت چند روز از درگيريها و تهاجمات رژيم ايران، واقعيات به تدريج آشكار شدند .آشكار ميشود كه چه كساني در اين حمالت جاي ميگيرند .اين در حالي است كه جنبش ما به كرات اعالن مرحلهي عدم عمليات نظامي نموده است .به دفعات براي حل دموكراتيك و صلحجويانهي مسئلهي كورد بيانيه و فراخوان داده است .حتي دكلراسيوني نيز در همين زمينه ارائه شد .اما وضعيت كنوني نشان ميدهد كه در مقابل اين تالشهاي ما ،برخي كوشش دارند طوري مسئل ه را باژگون جلوه دهند كه گويا پژاك به جمهوري اسالمي حمله ميكند .اين در حالي است كه پژاك تنها در چارچوب دفاع مشروع و دفاع از موجوديت و دستاوردهاي خود و خلق كورد عمل كرده است .اما متأسفانه ميبينيم كه از سوي رسانههاي برخي طرفها در جنوب كوردستان، حملهي اخير رژيم جمهوري اسالمي بهشكلي باژگونه مورد تفسير قرار ميگيرند و پژاك را همچون نيرويي مهاجم معرفي ميكنند .اين اقدامات بهدور از واقعيات امرند و تنها به منافع و سياستهاي جمهوري اسالمي خدمت ميكنند .ناظم دباغ اينك فراخوان ميدهد كه پژاك نيز بايد مانند ديگر احزاب شرق كوردستان در جنوب كوردستان مستقر شده و سياستي نظير آنها درپي بگيرد .حال آنكه ما سياست و آزمون اين احزاب را در سالهاي گذشته بهخوبي مشاهده كرده و از ماهيت آن آگاهيم. ميدانيم كه اين اقدامات در چارچوب چه سياستي صورت ميگيرند .در چارچوب حاشيهنشينكردن و تضعيف جنبش آزاديخواهي خلق كورد صورت ميگيرند .جنبش آزاديخواهي خلق كورد نهتنها در آن مسير گام نمينهد بلكه با مشاهدهي آزمونهايي كه احزاب و سازمانهاي كوردي و فارس اعم از مجاهدين خلق ،كومله و دموكرات پشتسر نهادند، مشخص ميگردد كه اقداماتي كه اينك حكومت اقليمي كوردستان در اين راستا انجام ميدهد نهتنها در خدمت منافع خلق كورد نبوده است بلكه حكومت اقليمي براي بخشي از كوردستان و جنبش آزاديخواهي ايجاد مانع ميكند .حكومت اقليمي كوردستان بايستي مشخص نمايد كه آيا به اين شيوه ميخواهد با جنگي كه دولت اشغالگر ايران عليه خلق كورد و جنبش آزاديخواهي شروع كرده رويارو شود .آيا تابدين سطح تحت تأثير سياستهاي نظامي سلطهگر كه سالهاست عليه خلق
كورد عمل ميكند قرار گرفته است؟ جمهوري اسالمي همواره خواسته تا سياستهاي خود را بر جنبش خلق كورد در هرچهار بخش كوردستان تحميل نمايد آيا حكومت اقليمي كوردستان نيز از طريق ناظم دباغ به مجري اين سياستها مبدل شود؟ اينها ترديدها و موارد شكبرانگيزي هستند كه الزم است حكومت اقليمي كوردستان آنها را شفاف سازد و پاسخگو باشد .موضعگيري حكومت اقليمي كوردستان از موض ع خلق جنوب كوردستان، عقبتر مانده است .موضع خلق كورد در جنوب كوردستان ،موضعي شايسته بوده است كه حتي از احزاب و سازمانها نيز جديتر و پيشروتر بوده است. حكومت اقليمي اگر خود را نمايندهي خلق كورد ميداند بايستي پاسخگوي خون شهدايي باشد كه طي توپبارانهاي رژيم ايران در مناطق روستايي به شهادت رسيدند .خاك سرزمين كوردستان به انواع شيوهها مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفته است، حكومت اقليمي بايد در برابر اين وضعيت پاسخگو باشد .بايد موضعي كه شايستهي خلق كورد و اليق انفال و حلبچه باشد در پي بگيرد .اما متأسفانه ميبينيم كه با مواضع خود در قبال جنبش آزاديخواهي خلق كورد ،تالش بر منفعلسازي و حاشيهنشينكردن جنبش آزاديخواهي خلق كورد دارد آلترناتيو :ارزيابي شما در رابطه با تالشهاي ديپلماتيك ايران با دولت آلمان در راستاي تروريست جلوه دادن پژاك و استرداد رفيق حاجي احمدي چيست؟ اگر وجداني باقي مانده باشد و دادگاهي حقوقي و پايبند به معيارهاي حقوق بشر باقي مانده باشد بايد اعمال و اقدامات جمهوري اسالمي را مشاهده كند و بداند كه اين اقدامات در آراي عمومي جهان چگونه تلقي ميشوند .بايد دانسته شود كه اقدامات رژيم از منظر آراي جهاني به حمايت از تروريسم تعبير ميشوند ،به تجاوز و اشغالگري تعبير ميگردند .اما اساسنامه و برنامه و نيز اقدامات ما نشان ميدهند كه ما بهعنوان پژاك سالهاست كه تالش مسالمتآميزي براي حل دموكراتيك مسئلهي كورد داشتهايم ،هرگز به هيچ دولتي حمله نكردهايم. اما اين جمهوري اسالمي است كه تالش دارد با تروريزهكردن پژاك،آراي جهاني را فريب دهد. فعاليتها و اقدامات سياسي و ديپلماتيك اخير ايران نيز در جهت مخدوشسازي چهرهي پژاك صورت ميگيرند .ميخواهد كشورهاي اروپايي را نيز در توطئهها و حمالت پليد خود به خلق كورد و جنبش آزاديخواهي مشاركت دهد .اگر دادگاهي مبتني بر معيارهاي حقوق بشر و وجدان باقي مانده باشد، واقعيت اقدامات رژيم ايران را خواهد ديد .تمام تالش ايران در راستاي گسترش ناآرامي در منطقه ،حمايت از تروريسم و تقويت گروههاي تندروي اسالمي در راستاي اهداف سياسي خويش است .با حمالت اخير خود بهطور آشكار حقوق و ارادهي خلق كورد را در جنوب كوردستان پايمال ميسازد .معيارهاي حقوق بشر ،معيارهاي دموكراسي ،حقوق زنان و
9 خلقها به انواع شيوهها در ايران پايمال ميشوند. كسي كه اينهمه پايمالسازي ،سطح گستردهي اعدامها ،سركوب انديشههاي آزاديخواهانه در زندانها و پرشدن زندانها از زندانيان سياسي و روزنامهنگاران توسط جمهوري اسالمي را ببيند به خوبي ميداند كه اين رژيم نه قرباني ترور و حمله بلكه خود منبع ترور و تجاوز است .عوامل چنين جناياتي در جمهوري اسالمي بايد در دادگاههاي بينالمللي مورد محاكمه و حسابخواهي قرار گيرند. ما حزب حيات آزاد كوردستان تاكنون تمام تالشهايمان در جهت حل دموكراتيك و مسالمتآميز مسئلهي كورد و دموكراتيزهكردن ايران بوده است .الزم است آراي عمومي جهان واقعيات حمالت و تجاوزاتي كه رژيم ايران در برابر اين اقدامات ما صورت ميدهد درك كنند و در برابر سياستهاي متجاوزانهي ايران موضعگيري نمايند. آلترناتيو :در آخر چه پيامي براي خلقمان در شرق كوردستان و جناحهاي سياسي كورد داريد؟
اين حمله و تجاوز آشكار جمهوري اسالمي تنها عليه بخشي از كوردستان نيست .الزم است خلق كورد و آراي جهاني اين واقعيت را بدانند .خلق كورد در اين مرحله كه قيامهاي دموكراتيك خلقها در منطقه شكل گرفته است ،بيش از هميشه به آزادي نزديك شده است. بنابراين الزم است كه خلق كورد موضع خود در برابر اقدامات متجاوزانهي رژيم اشغالگر ايران را بهشيوهاي عملي نشان دهد .در هر چهار بخش كوردستان ،بهويژه شرق كوردستان و حتي در خارج از ميهن ،خلقمان بايستي در اعتراضات دموكراتيكش در برابر اين حمالت رژيم ،موضع خود را دستنشان سازند .از سوي ديگر احزاب ،سازمانها و اپوزيسيون شرق كوردستان بهخوبي واقف باشند كه تالشها و موضعي كه از سوي خلق نشان داده شده بسيار بهجا و شايسته بوده است .احزاب و سازمانهاي شرق كوردستان نيز بايستي در برابر اين حملهاي كه عليه جنبش آزاديخواهي و تفكرات و مبارزات آزاديخواهانهي خلق كورد صورت گرفته، دست به موضعگيري جدي ،گسترده و عملي بزنند .اين احزاب قبال دليل عدم مبارزهي سياسي خود را وجود خطر براي دستاوردهاي جنوب كوردستان ذكر ميكردند؛ اما اكنون بايد بدانند كه دستاوردهاي جنوب كوردستان نيز طي اين حملهي رژيم ايران با خطر جدي روياروست و الزم است كه احزاب مذكور دست به موضعگيري زده و فعاليت گستردهاي در اين راستا صورت دهند. اگر امروز در برابر اين تجاوز رژيم چنان موضعي از خود نشان ندهند كه پاسخگوي خلق باشد ،فردا بايستي در محكمهي خلق حساب پس دهند و پاسخگو شوند.
حكومت اقليمي كوردستان نيز اگر نميخواهد با ديگر بخشهاي كوردستان همكاري كند و در راستاي اتحاد ملي خلق كورد گامي برنميدارد، الاقل بيشتر از اين در برابر احزاب و سازمانهاي شرق كوردستان مانعتراشي نكند تا آنها بتوانند در برابر رژيم اشغالگر ايران دست به موضعگيري بزنند.
10
حماسهي
قنديل
هفت تصوير از حماسهي قنديل
مزدك
تصوير اول
به مكان مقرر رسيديم .دو رفيق به آخرين بار كه ديدمت بعد از فوت مادرت بود .با استقبالمان آمدند .لباس يكي از آنها برادرت بودي با همرزمت .باز هم لبخند زدي؛ سرتاپا خوني بود .اين خون شما بود. سنگينتر .مايهي دردي در آن بود .لبخندت ديگر صداي خمپاره بسيار نزديك بود. حلقهي ارتباط با رنجهاي مادرت را يافته بود. مادرت براي وداع آخر تو را خواسته بود و تو تصوير چهارم نيز از راه دوري آمده بودي .صحبت كرديم ،آن جوانك بازيگوش نبودي .اين بار از تجربههايت تا رسيدن به سنگرهاي رفقا راه درازي ميگفتي .هر چه باشد ديگر يك گريال بودي .هر را ميبايست ميپيموديم .همين كه بار كه ماني خطابت ميكردم ،خيلي سريع تصريح رسيديم دشمن حملهي ديگري را شروع ميكردي «عگيد»؛ هوال «عگيد» .عگيد بودن ترجيح كرده بود .خودم را به جاي ديدبان تو بود و ميدانستي كه شايستهي آني .خواستم از رساندم .همه چيز در برابر چشمانم بود. مادرت بگويم .صحبت را عوض كردي .گويي دشمن بسيار نزديك بود .يك پاسدار ميدانستي اين جدايي چندان دراز نخواهد بود .شكمگنده با چفيهي بسيجي ،بيسيم در دست، هنگام خداحافظي لبخندت بازگشت .نگاه به جاشهاي مزدور كه بهسان الشخوراني در گريالييات و دست دادن انقالبيات آن را تمام كرد .اطرافش ميپلكيدند دستور ميداد .تيپ پاسدار به پسماندهي جنگ سالهاي شصت ميماند .از تصوير دوم همانهايي بود كه تير خالص را ميزدند .دو تن از رفقا داوطلبانه خود را به آنها رسانيدند و درگيري روز دوم جنگ بود .در تمامي 48ساعت گذشته شروع شد .رفقا به سرعت كارشان را ساختند .اول حتي براي يك ساعت هم صداي توپباران و خمپاره از همه كار آن پاسدار را .از رفيقي كه عمليات را قطع نشده بود .جريان نبرد ديروز را لحظه به لحظه انجام داد بعدها شنيدم كه هراس از مرگ خفتبار از طريق بيسيم پيگيري كرديم 12 .ساعت نبردي را از چشمان آن پاسدار خوانده بود .دوازده الشه بيامان! پانزده نفر در برابر يك ارتش! 15نفر در برابر تمامي آن روز در زير آفتاب آنجا مانده بود .يكي هزارها توپ و تانك و مسلسل! 15نفر در برابر يك از جاشها كه ميخواست فرار كند با تير يك رفيق دولت؛ در برابر هزاران سال اشغال و تجاوز .نيروي تكتيرانداز نقش بر زمين شد .يكي ديگر از جاشها كمكي به موقع نرسيده بود .ميدانستيم كه هفت تن كه لباس كوردي توسي با شال سياه بسته بود ،داشت از رفقا به شهادت رسيدهاند .از اسامي آنها بيخبر آهسته آهسته جان ميداد .شايد در آخرين لحظه بوديم .رفقا در بيسيم ميگفتند هفت عگيد داريم .همآغوشي زنش را با سربازان آقا تجسم ميكرد. به دنبال اين شكست ،دشمن آتشبار سنگين توپخانهها تصوير سوم را شروع كرد .در سنگر مجاور ما رفقا قوطي ي گرفتن كنسروشان را باز كردند .اين ديگر به باز راهي خط نبرد بوديم و از سرعت كم ماشين در عذاب .تمامي اين تانك و توپها بود .رفيق ديدبان تانكهاي انگار جادهي سرشار از فراز و نشيب آن روز چندين دشمن را نشانم داد .هرچه داشتند آورده بودند. برابر درازتر شده بود .وقتي رفيق ،ضبط صوت ماشين را روشن كرد هم ه بياختيار شروع به خواندن كرديم. 1
به دوردستها نرو هوال
در اين زمهرير ،در اين طوفان سرت را بلند كن و ببين 2
رفقايت بابلهكانه ميرقصند
4 3 مرگ عگيد ،شاهين كوههاي جوله اي
به دوردستها نرو هوال ،به دوردستها نرو هوال
تصوير پنجم
خاكي بستهاند .گفتم :مثل شما كهنهكار نيستم .آستر جليقهاش را برايم بريد و گفت :گمش نكنيد؛ اينجا همه سربند دارند .و سربندم را محكم بستم و ... در ميان رفقاي آنجا دو تن از رفقاي نبرد ديروز هم بودند .از جنگ ديروز ميگفتند .پرسيدم :اولين شهيد چه كسي بود؟ نام تو را بر زبان آوردند .از جنگيدنت گفتند .از لبخندهايت به هنگام نبرد و به هنگام شهادت. از جنگيدن ديگر رفقا؛ از برفين كه به هنگام گرم شدن لولهي تيرباز BKCكالشنيكف رفيق زخمياش را برميدارد و به دشمن ميتازد .از همهيتان گفتند؛ از اويندار ،زرتشت ،از سرهلدان و فاروق. يكي از رفقاي زخمي ميگفت :بعد از زخمي شدنم، فاروق مرا بوسيد و گفت :جنگ است ديگر رفيق و ما هم كورديم .همهيتان تا آخرين گلوله جنگيده بوديد .با حسي سرشار از نفرت از ستم و اشغال .با حسي سرشار از عشق به آزادي. بيشترتان تازه به صفوف گريال پيوسته بوديد اما با درد و رنجهاي كهنه و مشترك .به كهنگي رنجهاي اين سرزمين .درست بهسان رنجهاي مادرت! يكي از جاشها گفته بود ،خشابهاي بهجا ماندهي همهي شما خالي خالي بود. اين اسطورهي قنديل بود در برابر زرادخانهي اشغالگران.
عصر همان روز بود .رفقا در زير آفتاب سوزان تابستاني و در ميان گرد و خاك و باروت و انفجار؛ آنقدر مانده بودند كه ديگر نميشد به راحتي شناختشان. سر به سر همديگر ميگذاشتند .مشغول احوالپرسي با آنها بودم كه يك رفيق دختر به من گفت :هوال شما سربند نداريد؟ متوجه شدم كه همهي رفقا سربندهاي
-1هوال :رفيق؛ اعضاي جنبش آپوئيستي يكديگر را با اين عنوان خطاب ميكنند -2بابلهكانه( :)Bablekanêنوعي رقص كوردي در شمال كوردستان -3عگيد :در زبان كوردي رادمرد ،نام يكي از اولين مليتانها و فرماندهان جنبش آزاديخواهي در شمال كوردستان كه فرماندهي حملهي حماسهساز 15آگوست را بر عهده داشت. -4جولهميرگ:نام يكي شهرهاي شمال كوردستان
قنديل
حماسهي
تصوير ششم
رفقاي بخش سياسي يك برنامهي ضبطشدهي بيبيسي را برايم گذاشتند .رفيق حاجي احمدي، عبداهلل مهتدي و حسن شرفي در اين برنامه شركت داشتند .مهتدي و شرفي ميگفتند پژاك بهانه به دست جمهوري اسالمي براي جنگ ميدهد و مجري برنامه هم مصرانه بر ايراني نبودن بيشتر شهدا تاكيد ميكرد. كاش در آن استوديو حضور داشتيد .با همان رخسار گرد و خاك گرفتهيتان ،با همان بوي باروت و همان سربند خاكيرنگتان و يكي دو حرف حساب به اين آدمهاي كوتوله ميگفتيد .با همان شيوهي خشمآلود برفين .آري اي حقيران ما بهانهايم .چون كورد بودنمان بهانه است .چون آزاديخواهيمان بهانه است؛ چون تسليمناپذيريمان بهانه است .همانند شيرين و علي و فرهاد و فرزادها هزاران سال است كه ما بهانهايم .شماها كه براي بهانه نبودن ،بهانه به دست ندادن ذليالنه در كمپهايتان پوسيدهايد و به حساب اين ملت در ويالهاي چند هزار دالرييتان در خارج بهسر ميبريد ،هرگز بهانهاي براي نبرد نيستيد .چرا كه شماها هيچيد .كاش ميشد كه شما به آنها ميگفتيد كه حيف از پيشمرگي كه در آخرين لحظهي زندگي پشت به سنگ سنگر ،همان گرد و خاك را بر رخسار داشت و همان بوي باروت را ميداد .و آقايان شسته و رفته به دنبال فرار از بهانه دادن به دشمن .آخر اي حقيران ،با مادري كه دو فرزندش شهيدند ،با مردمي كه جوانانشان روزانه جلوي چشمانشان هر روز از مواد مخدري كه دشمن پخش ميكند ،جنازههاي كرمخورده و پوسيدهاي كه در خيابانها ميافتد ،با پدراني كه جلوي چشمانشان در زير شكنجه به دخترانشان تجاوز ميشود ،از چه بهانهاي ميگوييد؟ از كدامين بهانه ميگوييد؟! بيهوده خود را خسته نكنيد ،هواالن من ،شهداي من اينان را يك سخن در ميانه نيست ،يك سخن؛ شرف. كاش به آن ناسيوناليستهاي اتوكشيده هم ميفهمانديدكه شهرونديشان چه بهاي ناچيزي دارد .آخر رنج ،ستم و تحقير مرز و محدوده و شناسنامه كه ندارد .مگر در اين شناسنامههاي مقدستان براي من كورد چه چيزي غير از مهرهاي رسمي سازمانهاي اشغالگرتان وجود دارد. من اين سرزمين را در رنج مادران ،در عذاب بيچارگي پدران ،در تحقيرشدگي بلوچ ،در درد از دست دادن وجب به وجب خاك عرب اهوازي، در جستجوي ماهيسياه كوچولوي بهرنگي ،در مختصات گلسرخي كه فرياد ميزد :من در كجاي اين جهان ايستادهام ،ميشناسم .نه در اسناد رسمي لعنتيتان كه هر مهرش چوب فلك مدرسهاي است، يا ناسزاي پادگان و يا چوبهي داري در تهران. به دل نگيريد هواالن من ،شهداي من ،همين ناسيوناليستها هركدامشان شهروندان يكي از بالد فرنگند ،به من و تو كه ميرسند رگ ايراني بودنشان
بيرون ميزند .همينها براي گرفتن حق اقامت در خارج و فرار از ايراني بودن ،بيشترشان پروندهي همجنسبازي به ادارهي مهاجرت كشورها ارائه دادهاند. برنامه تمام شد و ما خشمگين همچنان گرد و غبارگرفته و با سربندهاي خاكيرنگمان در سنگريم.
تصوير هفتم ميدانم كه لبخندت باز ميگردد .براي برادر شهيدت؛ براي رنجهاي مادرت؛ براي شكنجههاي پدرت در زندان و براي سربند خاكي و نارنجك برادر همرزمت و براي فرياد خشمآلود هوال برفين به دشمن. كاش چيزي از موسيقي ميدانستم و اين ترانه را كامل ميكردم: به دوردستها نرو هوال
در
زمهرير،
در
طوفان
سر بلند كن و ببين كه
هواالنت بابلكانه ميرقصند شما كه شاهين كوهستانهاي
قنديليد،
شما كه شهروند هر جاييد،
شرف انسانها لگدمالميشود؛ شما كه غروريد در برابر رذالت انفعال مهتدي و
شرفيها!
سربند خاكيتان را ببنديد هواالن؛ با لبخندها، فريادها و نگاههايتان.
بهانهاي باشيد براي جنگ در آرماگدون آزادي انسان.
به دوردستها نرويد هواالن سربند خاكيتان را ببنديد
با همرزمانتان بابلهكان نبرد ،بابلهكان اميد ،بابلكان
پيروزي برقصيد
شما اي شاهينهاي كوهستانهاي قنديل!
11
12
حماسهي
قنديل
قنديل قهرمان ،ناقوس مرگ سپاه پاسداران و خاري به چشم خائنان ريوار آبدانان
منم قنديل! ...محكمتر از پوالد تانكهايتان و چونان عقاب تيزچنگ و استوار مرگ بر فراز سرنوشت شومتان ...با شمايم آي پتيارگان سپاه پاسداران! منم قنديل! ...نفريني ابدي بر پدران تاجدار حرامي و گور به گورتان...گريالي جنگاورم ،در كمين پاهاي لرزان و د لهاي پر خوفتان ...با شمايم آي پتيارگان سپاه پاسداران! منم قنديل! ...درياي انتقامي از خون فرزندان شهيدم برفين ،عگيد ،اويندار و زردشت ...جوشنده و غران براي بلعيدن فرعونيان ...با شمايم آي پتيارگان سپاه پاسداران! منم قنديل! ...قلب تپند هي كوردستان و پرچم هميشه در اهتزاز حيات آزاد ...و گلولههاي بدطالعتان را در رويينهتنم راهي نيست ...با شمايم آي پتيارگان سپاه پاسداران! منم ،قنديل! ...پشتوپناه آزادگان و خاري به چشم خائنان و خودبهمزد دادگان ...چشم ناپاك و بيشرمتان پرخار ...با شمايم آي خفتگان هذيا نگو؛ اي دشمنپرستان! منم ،قنديل! ...آشيان پروازهاي بلند و زيباي يك ملت ...از سقوط مضحكتان به دا م كمپهاي ذلت شرم كنيد با شمايم آي خفتگان هذيا نگو؛ اي دشمنپرستان! منم ،قنديل! ...رستهازبند دنياي سود و سرمايه ...از جيبهاي در حسرت دالر ،تختخواب گرم و تن پرشهوتتان شر مكنيد ...باشمايم آي خفتگان هذيا نگو؛ اي دشمنپرستان! منم ،قنديل! ...هر ق ّلهام تفنگ گريالييست رو به بدخواهان اين ديار ...از دستان خالي و بيكار خود شرم كنيد ...با شمايم آي خفتگان هذيا نگو؛ اي دشمنپرستان! اين نوشته را در حالي مينگارم كه صداي انفجار خمپاره ،رگبار مسلسل و شليك يكريز دوشكا فضاي قنديل را پر كرده است .از برخي مناطق جنگلي دامنهها كه در آتش ميسوزند ،دود غليظي به آسمان بلند ميشود .هوا پر از بوي باروت است .همهي چشمها به سلسلهي مقابل دوخته شده است و گوش هر كس به بيسيم است تا زودتر براي جايگيري در سنگرهاي مقاومت فراخوانده شود .هر رفيق گريال ،بيتاب و بيقرار است .بيقرار رفتن به جبههي پيشين براي مقابله با متجاوزان .هركس خود را داوطلب عمليات فدايي كرده است .قنديل ،اين روزها بيشتر از هميشه پر از شهامت ،جسارت ،اراده و هيجان است .بدا به حال سپاه پاسداران كه خود را به چنين مهلكهاي دراندخت! هر چند ساعت خبر ضربهخوردن گروه ديگري از نيروهاي بختبرگشتهي سپاه پاسداران در بيسيمهاي گريال مخابره ميشود و شادي بيشتري بر چهرهي همگيمان مينشيند .صداي گرم رفقا در بيسيم به گوش ميرسد كه چطور مسيرهاي يورش نيروهاي متجاوز ايران را زير كنترل گرفتهاند و به آنها امان نميدهند« :ئهوه چوار پاسداری پيسی ديكه بهرهو تو هاتن ...چاوی منی ...ليان ده!» به هوس فتح قنديل افتادهاند .چه سوداي خامي آري قنديل پرشكوه و سر به آسمان كشيده ،در كه هنوز از اولين ارتفاعات قنديل باال نرفتهاند حال نگاشتن صفحهاي ديگر از حماسهي تاريخي كه رؤياي بهشت آسمانيشان با گلولههاي داغ فرزندان هوري و ماد است.و اينبار در مصاف تفنگ گريال به جهنمي زميني مبدل ميگردد. با جنايتكارترين و پليدترين آدمنماهاي بدسيرت در روز 25تيرماه 1390نيروهاي متجاوز سپاه دوران يعني سپاه پاسداران .نيروهاي سپاه پاسداران پاسداران به قنديل هميشه استوار كوردستان كه هدف ،ايمان ،دين ،مذهب و خدايشان اين حملهور شدند .اين حملهي گسترده چهرهي است كه امتيازهاي مالي و اقتصادي بيشتري را اشغالگر رژيم ايران را بيش از پيش آشكار ساخت. در ايران به دست آورند و مردم را بيشتر چپاول تمام نيروهايي كه در قالب پروژهي ضدپژاك كنند ،آمدهاند تا شهامت گريال را محك بزنند و سازماندهي شده بودند در اين حمله بهكارگيري به خيال خود قنديل را فراچنگ آورند .آنها كه در شدند .انواع تسليحات سبك و سنگين نظامي در شاهو ،داالهو ،كلهرهش و ...نتوانستهاند در مقابل اين جنگ مورد استفادهي سپاه قرار گرفت .اما گريال كاري از پيش ببرند و در اوين تهران در طراحان كوردل اين حملهي گسترده هرگز حتي مقابل ارادهي شكستناپذير فرزاد ،شيرين ،علي به مغزشان نيز خطور نكرده بود كه گريالهاي و فرهاد به عجز و درماندگي درافتادند ،اينك پژاك چنان مقاومتي را از خود نشان دهند كه
شكست نظاميـ سياسي سنگيني را براي سپاه پاسداران و كل نظام جمهوري اسالمي رقم بزند. فرماندهان مركزنشين سپاه پاسداران كه منتظر مژدهي پيروزي بودند اما خبر غيرمترقبهي ضربهخوردن سنگين نيروهايشان را در قنديل شنيدند ،با بهت و حيرت نميدانستند اين شكست را چگونه توجيه كنند .طي همان چند روز نخست درگيريها ،آمار كشتهشدگان نيروهاي سپاهي از مرز دويست نفر نيز گذشت .جمعكردن همهي فرماندهان ردهباال در منطقهي عملياتي جهت يافتن تدابيري نيز ره به جايي نبرد .زيرا طي يك عمليات گرياليي ،تمامي اين فرماندهان ردهباالي سپاه كه از گوشهوكنار ايران گردآوري شده بودند ،كشته شدند .در نتيجه نيروهاي مهاجم بهشدت دچار سردرگمي شده و روحيهشان را بهكلي باختند .در برخي از مناطق
قنديل
حماسهي
13
سربازان و مزدوران محلي از مناطق فعاليتي خود را تضعيف كرده و همچنان به پژاك و ارادهي ملي اينان به مدافعان سپاه پاسداران جنايتكار مبدل شده گريختند .جبههي پيشين سپاه ضربهي جبرانناپذيري خلق كورد كه گريال نمايندهي بالمنازع آن است و بهكلي به خلق كورد پشت نمودهاند و تنها پيامشان از سوي گريال دريافت نمود و متوقف گرديد .بخش ميتازند .گريالهاي پژاك در قنديل تسليمناپذير ،براي جامعهي كوردستان تسليميت بيقيد و شرط در رسانهاي و تبليغي نظام تالش بسياري كرد تا نتايج حماسهي شرافت و آزادي را آنچنان بلند كه همهي برابر جمهوري اسالمي است .او در پاسخ به سوال جنگ را وارونه نشان دهد ،اما حجم تلفات وارده جهانيان بشنوند ،سرودند .اما سركردگان احزاب «شما كومله در مدت شانزده سال براي كوردستان بر سپاه پاسداران و جاشهاي محلي بهقدري بود سنتي و به افول كشيدهشدهي شرق كوردستان(مهتدي چه كردهايد؟» چه پاسخي ميتوانست داشته باشد كه نميتوانستند ژستگيري دروغين خود را به و حسن شرفي) كه در كمپ انفعال و روزمرگي ،جز آسمان و ريسمان بافتن؟! زيرا با رهبريتي حزبي انظار جهاني بقبوالنند .اگرچه از شدت درگيريها گردآوري كلكسيون پيپ و مشروب و زنبارگي كه از جامعه بريده ،ايدئولوژي انفعال ،استراتژي كاسته شده باشد ،اما اين جنگ هنوز هم ادامه دارد .را نوينترين روش مبارزه قلمداد ميكنند ،عربدهي تسليميت و تاكتيك عوامفريبياش ،براي كوردستان نيروهاي جمهوري اسالمي هنوز هم بر اشغالگري زنندهي «تسليميت و بردگي» را تكرار كردند .چيزي حاصل نميشود جز همين احزاب سنتي خود اصرار دارند و مقاومت نستوهانهي گريال درست در همان لحظههايي كه گريالهاي قهرمان حاشيهنشين كه خود بحرانزدهاند چه برسد به آنكه نيز همچنان در باالترين سطح خويش قرار دارد .در برابر هجوم نيروهاي متجاوز سپاه پاسداران توان حل مشكالت جامعهي كورد را داشته باشند. حماسهاي كه پژاك در قنديل آفريد ،نويدگر مقاومتي بهيادماندني و باشكوه در قنديل به تصوير درست در لحظهاي كه همهي كوردستان از مقاومت باالرفتن روحيهي مقاومت ملي در سرتاسر كشيدند ،اين عناصر در رسانههاي غربي آب به گريالهاي شرق كوردستان روحيهاي عظيم گرفته كوردستان است .زيرا موجب گرديد كه خلقمان در آسياب جمهوري اسالمي ريختند .آنان گفتند كه و بر اتحاد ملي اصرار ميكند ،سخنپراكنيهاي سرتاسر كوردستان در مقابل اشغالگران كوردستان پژاك بهانه به دست ايران ميدهد؛ بدين ترتيب بي اين سران بيمسئوليت تيشه بر ريشهي خواستههاي واكنش نشان دهند .وجود شهدايي از هرچهار هيچ شرم و حيايي ،دشمني خود را با آرمانهاي برحق و دموكراتيك خلق ميزند .در واقع آنان با اتحاد ملي خلق كورد مخالفاند .زيرا اگر آزاديخواهانهي خلق كورد اعالن كردند. بخش كوردستان در طي مقاومت تاريخي همراه و همصداي خلق بودند و جانبدار قنديل ،سمبل اين روح مقاومت ملي سران برخي احزاب سنتي و به قهقهرا كشيدهشدهي شرق مقاومت و اتحاد ملي ،عليه جمهوري است .بخشي از سياستمداران ،احزاب و سازمانهاي كوردي در اين مرحله كوردستان(مهتدي و حسن شرفي) در طي اين جنگ ،باز هم در اسالمي موضع ميگرفتند نه اينكه به نسبت گذشته ايستار مثبتي از خود بلندگوهاي رسانههاي خارجي اعالن داشتند كه وجود پژاك سخنان مزدورانهي خود را بار ديگر نشان دادند و در برابر حضور اشغالگران باعث امنيتيشدن كوردستان ميشود ،و بدين ترتيب عمال اظهار عليه پژاك تكرار كنند .بدين ترتيب، موضع آنان در قبال مقاومت تاريخي ايران در خاك جنوب كوردستان ارادت مجددشان را به دشمنان كوردستان اعالن داشتند و خود را قنديل ،اثبات نمود كه اين احزاب سنتي اعالن نارضايي كردند .حتي بخشي از جوانان و پيشمرگههاي قديمي جنوب حلقهبهگوش دولتها و سياستهاي ضدكورد ساختند .آنان كه خود و از دور خارج شدهي كوردي نهتنها كوردستان سالح رزم بر دوش گرفتند گوشهنشيني و انفعال را برگزيدهاند اكنون در گرماگرم حماسهاي هيچ فايدهاي براي خلق كورد ندارند، تا دوشادوش گريالهاي پژاك با سپاه كه فرزندان خلق كورد در قنديل آفريدهاند ،به استراتژيستهاي بلكه بهطور كامال آشكار با آرمانهاي پاسداران بجنگند .اما در اين ميان برخي حراف روشهاي مبارزاتي مبدل شدهاند(جمعآوري آزاديخواهانهي خلق كورد در ّ تضاد قرار گرفتهاند .اينان در دهههاي از احزاب سنتي شرق كوردستان(بهطور مشخص كوملهي مهتدي و حزب كلكسيون پيپ ،مشروب و اسلحه و فساد اخالقي در كمپهاي گذشته ،خلق را در برابر سياستهاي دموكرات هجري) همچنان بر مواضع حزبي ،نوينترين شكل مبارزه از منظر اين آقايان است!) ضعيفهسازي اعمالي از سوي نظام ق كورد بيدفاع نهادند ،و اينك كه خل مزدورانهي خود اصرار مينمايند .اينان در برابر هر دشمني قادر به دفاع از خويش اگرچه در ظاهر از حملهي سپاه پاسداران اعالن ناخشنودي ميكنند اما بهگونهاي رفتار عبداهلل مهتدي همچنين مقاومت مبتني بر دفاع است ،به عناد و دشمني با خطمشي دفاع مشروع ميكنند كه نشان ميدهد مقاومت ملي خلق كورد مشروع خلق كورد را امري مربوط به گذشتهها ميپردازند .نتيجهي نشستهايشان را نيز ديديم. به پيشاهنگي پژاك را برنميتابند .آنان كه خود دانست كه دورانش بهسر آمده است .بدينترتيب يكي از همين سران كهنهكار(مهتدي) ،كوردستان را بخشي از عناصر جايگيرنده در پروژهي ضدپژاك عمال دستكشيدن از مقاومت و مبارزه را در برابر در آخرين رسوايي سياسي ،بر سر ميز معاملهاي برد كه بوده و با سخنان پوچ و بياساس خود همواره سعي تجاوز جمهوري اسالمي تجويز نمود .وي كه حملهي وزارت اطالعات ترتيب داده بود .ديگري(هجري) در تروريزهكردن پژاك داشته و بهاصطالح خود متجاوزانهي جمهوري اسالمي به جنوب كوردستان نيز به آن سوي اقيانوس سفر نمود تا تكهتكههاي را «مركز تعيين اصالت حزبي» و «معركهگيران را نه به قصد تصفيهي جنبش آزاديخواهي و كوردستان را در كنفرانس دموكراسي ليبرال در برابر كهنهكار عرصهي سياست» ميدانند ،در همان دستاوردهاي مبارزات خلق كورد بلكه به بهانههاي لحظههايي كه گريالهاي قهرمان در برابر هجوم سياسي جمهوري اسالمي ربط ميداد ،با وقاحت حضرات سلطنتطلب و سبزهاي سكوالر حراج نيروهاي متجاوز سپاهي مقاومتي بهيادماندني و تمام در تلويزيون بيبيسي اعالن داشت كه مقاومت نمايد .به اين نيز بسنده نكرده و درست در لحظههايي باشكوه به تصوير كشيدند ،در رسانههاي غربي آب خلق كورد بهانه به دست جمهوري اسالمي ميدهد تا كه كوردستان آماج وحشيانهترين حمالت نيروهاي به آسياب جمهوري اسالمي ريختند .اينان چشم بر سركوب و امنيتيكردن كوردستان را بيشتر كند .حتي جمهوري اسالمي است ،در تريبو ن رسانههاي غربي روي ارادهي عظيم جوانان مبارزي كه سپاه پاسداران پا را از اين فراتر گذاشت و گفت دوستان(!) يعني سعي دارند نام و آوازهاي براي فرداي كرسينشيني را در قنديل به زانو درآوردهاند بستهاند زيرا اگر پ.ك.ك و پژاك بهانه به دست جمهوري اسالمي خود ثبت كنند .آنهم به بهاي بيحرمتي به تمام از آن بحثي به ميان آوردهاند بوي مشمئزكنندهي دادهاند تا دست به حمله به قنديل و تجاوز به خاك خلق كوردستان و جواناني كه با خون خود از بيارادگيها و سرسپردگيهاي خودشان بيشتر به كوردستان بزند .گويا او متوجه نيست كه سرزمين قنديل سربلند و هميشه پابرجا دفاع ميكنند. مشام ميرسد .از اهالي روستاهاي محروم كوردستان ما كوردستان سالهاست كه مورد تجاوز هر دولت اين احزاب و سران تاجرشان ،از همان ادبيات گرفته تا هموطنانمان در شهرهاي كوچك و بزرگ سلطهگر منطقهاي و از جمله ايران قرار گرفته است(و جمهوري اسالمي در برابر پژاك استفاده ميكنند. كوردستان ،با درك سياسي و اخالقي عظيمي ،از گويا نميخواهد هم متوجه اين تجاوز شود زيرا اگر حتي واهمه دارند كه نام پژاك را در گفتههاي خود اتحاد و لزوم رويارويي با تجاوز جمهوري اسالمي متوجه اين تجاوز درازمدت شود آنگاه تمام زندگي ذكر كنند و در اظهارات خود مدام ميگويند «هدف صحبت ميكنند .اما آناني كه در كمپ انفعال و كمپنشيني و انفعال خفتبار در آن را بايد زير روزمرگي پوسيدهاند ،با سخنان خود جبههي كورد سؤال ببرد) .بدين ترتيب بهخوبي آشكار گرديد كه حملهي جمهوري اسالمي تنها گروه خاصي در
14 قنديل نبوده و .»...بايستي خطاب به آنها گفت :بله؛ هدف جمهوري اسالمي نابودي تمام دستاوردهاي خلق كورد است و شما نيز دقيقا همراستا با اين هدف عمل ميكنيد .تصادفي نيست كه دقيقا دو روز بعد از اعالن خودمديريتي دموكراتيك در شمال كوردستان ،حمله به قنديل آغاز گرديد .همچنين بحراني كه سوريه با آن روياروست و موفقيت كوردها در غرب كوردستان جهت كسب حقوق خود نيز دليل ديگر اين تجاوز است .از سوي ديگر شكلگيري روحيهي ميهندوستي باالي خلق جنوب كوردستان كه بنيان اتحاد ملي را ايجاد خواهد كرد از ديگر داليل اين بغض و كينهي عميق جمهوري اسالمي از كوردستان و كوردهاست .اما سران احزاب سنتي شرق كوردستان ،كه ميبينند پژاك با تمام توان خود در برابر اين حمله ايستاده و در اصل سپاه پاسداران قصد دارد با تصفيهي گريال، به اهداف شوم خود در سرتاسر كوردستان برسد، باز هم عناد ميورزند .براي آنها تحملناپذير است كه انحصار سياست مفلوكانه و سنتي كورد از دست آنها خارج گردد .و از حد صبر و تحمل آنان فراتر است كه ميبينند قنديليها ،با حماسهاي كه در نبرد با دشمن آفريدند چهرهي عفنگرفتهي كمپنشيني، تسليميت ،ضعيفگي و مزدوري را رسوا ساختند. در طي نبرد قنديل ،هواپيماهاي جاسوسي آمريكا در آسمان قنديل به جمعآوري اطالعات نظامي پرداخته و آنان را از طريق تركيه به سازمان تروريستي سپاه پاسداران ميرسانند .در همان حال ،دستگاههاي رسانهاي آنها نظير بيكار ننشسته و بهطور مداوم به اخبار دروغيني كه جمهوري اسالمي پخش ميكند استناد ميكنند .تمام تالششان اين است كه سيماي قهرماني نيروهاي پژاك در برابر سپاه پاسداران سانسور گردد .زيرا با سياستهاي دولتمردان آمريكايي جور درنميآيد كه از مقاومت جانانهي پژاك در برابر ايران بحث كنند .پيروزي پژاك كه تن به هيچ سياست تحميلگرانهاي از سوي هيچ ابرقدرتي نداده است ،خوشايند آنان نيست. واقعيت اين است كه توازنات منطقهاي و بينالمللي در ميان نيروهاي دولتي كه جز منافع پليد خود به چيز ديگري نميانديشند ،بستر الزمه را براي حملهي متجاوزانهي ايران به خاك كوردستان را فراهم آورد .سركردهي نيروهاي مداخلهگر غرب يعني آمريكا مدتهاست كه طرح تغيير ساختار حكومتي ايران را نظير ديگر دولتـ ملتهاي منطقه(عراق ،سوريه و )...در دستور كار خود قرار داده است .از همينرو خواهان آن است كه ايران را از طريق گماشتگان خود در منطقه يعني اردوغان و حكومت اسالمي ميانهروي تركيه ترغيب به جنگ و درگيري با كوردها نمايد .چراغ سبز آمريكا به ايران جهت حمله به قنديل در واقع دامي است كه براي جمهوري اسالمي گسترده است .پژاك بارها از نيات نيروهاي مداخلهگر و سياستهاي آنها بحث كرده بود اما دولتمردان ايران با نابخردي تمام با حمله به جنوب كوردستان در واقع خود را با خواست آمريكا وفق دادند .تنها نتيجهاي كه اين جنگ براي ايران دارد فرسايش ،تخريب و منزويشدن هرچه بيشتر دولت است .تمامي شرايط و قراين نشان ميدهند
حماسهي
قنديل
كه هر كدام از دولتـ ملتهاي منطقه در سياست ضدكورد خود بازنگري ننمايند و در راستاي دموكراتيزاسيون گام برندارند در مسير سقوط قرار ميگيرند .خلق كورد و جنبش آزاديخواهياش هرگز نخواسته در كنار دولتهاي مداخلهگر عليه دولتهاي منطقهاي بايستد .طرح براندازي هيچكدام از اين دولتها نيز در اهداف جنبش آزاديخواهي خلق كورد قرار ندارد .اما اين دولتهاي منطقهاند كه با جنگطلبي عليه خلق كورد در واقع جبههي مخالف خود را گستردهتر ساخته و فرجام صدامگونهي خود را تسريع ميبخشند .حمله به قنديل از جانب سپاه پاسداران دقيقا همين شرايط را براي نظام جمهوري اسالمي به وجود ميآورد .زدوبندهاي سياسي داخل كشور و امتيازاتي كه به سپاه داده ميشود(نظير پست تقديمي وزارت نفت از سوي احمدينژاد) هيچ فايدهاي به حال نظام نخواهد نمود. زيرا شعلهورشدن آتش جنگ ـ بهويژه آنكه اگر نفت آن را نيز زياد كنندـ تنها تحول و سير سقوط را سريعتر ميگرداند. سكوت حكومت عراق در برابر ايران كه واضح است طي توافقاتي پنهاني صورت گرفته، همكاريهاي نظامي تركيه در اين جنگ و حضور تيمهاي ويژهي ارتش تركيه در اين حمله ،سياست پليد و ضداخالقي و دورويانهي آمريكا در قبال خلق كورد كه اين بار نيز با تبادل اطالعات نظاميـ جاسوسي با سازمان تروريستي سپاه پاسداران(از طريق تركيه) نمايان گرديد ،همگي ابعاد منطقهاي و بينالمللي حمله به قنديل را نشان ميدهند .ترافيك ديپلماتيك پيش از حمله(تركيهـ آمريكا؛ تركيهـ ايران؛ ايرانـ عراق) همگي در راستاي اين يورش نظامي گسترده صورت گرفت .بخش رسانهاي و تبليغاتي آن نيز بر عهدهي شبكههاي رسانهاي دولت ايران و تا حدودي تركيه بود .اما رسانههاي غربي بازهم نقش خود را براي وارونهنشان دادن مسائل ايفا كردند .سران احزاب سنتي شرق كوردستان كه فرامين الزمه را در نشستهاي قبلي دريافت كرده بودند ،بهطور مستمر در اين رسانههاي منفعتپرستي كه نفوذ عوامل اطالعاتي جمهوري اسالمي آنان را به وضعيت مضحكي دچار ساخته ،به سخنپراكني و تفسيرهاي خاص خود دست زدند .بنابراين وقتي مسئله را در اين سطح بررسي ميكنيم ،موضع ضدملي و ضدپژاكي آنان به خوبي درك ميشود. با همهي اين احوال ،ارادهي شكستناپذير گريال در سنگر قنديل ،تمام اين توازنات پليد و اهريمني را با شكست مواجه گرداند .سپاه پاسداران چنان ضرب شستي از گريال ديده است كه هرگز آن را از ياد نخواهد برد .تركيه براي آخرين بار شانس خود را امتحان كرد و دانست كه آبي از ايران براي وي گرم نميشود و بايد خود را براي مداخلهي غرب در ايران به شكل يك جبههي جنگ درآورد. نيروهاي كورد نيز دانستند كه توافقات پنهاني با ايران بر سر تصفيهي پژاك هيچ سودي به حالشان ندارد و خود اينان نيز از گزند جمهوري اسالمي در
امان نيستند .به هر حال تنها چند نفر از سران احزاب سنتي شرق كوردستان ماندهاند و رؤياي قدرت و صندلي مقام كه ميخواهند آن را با هر بهايي ولو بيحرمتي به تمام خلق كورد و پيشاهنگان مبارزات آزاديخواهي بهدست آورند .اما حماسهي قنديل پيام خوبي براي آنان دارد و آن ،اين است :هر آنكه در جبههي خلق كورد نيست ،محكوم به شكست است زيرا ارادهي خلق كورد براي رسيدن به آزادي، همچون قنديل بلند و شكستناپذير است .همان قنديلي كه خار چشم دشمنان كورد و خائنان است. براي خلقي كه با همه نوع سياستهاي شوم دولتهاي منطقهاي و جهاني روياروست تا به تسليميتش بكشانند ،مقاومت تنها شيوهي زندگي است .آري ،مقاومت در برابر تهاجمات ايدئولوژيكـ سياسيـ فرهنگيـ نظامياي كه دولتهاي اشغالگر صورت ميدهند ،براي خلق كورد تنها شيوه براي شرافتمندزيستن و حركت به سوي آزادي است .پس پيروزي ازآن پژاك است كه پيشاهنگ و طاليهدار اين شيوهي زندگي است و براي آن شهداي قهرماني همچون فاروق ،سرهلدان ،شاهان ،تيكوشهر، ساريا ،زردشت ،برفين ،اويندار ،عگيد و ...دارد. نبرد حماسهساز قنديل همچنان ادامه دارد و ناقوس مرگ ننگين سپاه پاسداران و رسوايي و سرشكستي عناصر و مهرههاي ضدپژاكي كه خود را احزاب پراصالت كوردي ميخوانند ،نواخته شده است. بنواز قنديل قهرمان ...بنواز .و اين است ترنم دلنوازي كه اين روزها در گرماگرم مقاومت جانانهي گريال بر فراز قلههاي آفتابي قنديل به گوش ميرسد :بهرخوهدان ژيانه ...بژي پارتي ژياني ئازادي كوردستان.
قنديل
حماسهي
15
25
40
توضيح:
:1آمار فوق ميزان تلفات وارده بر سپاه پاسداران را كه به طور موثق از سوي پژاك تاييد شده است در بر ميگيرد .اما طبق اخباري كه از شرق كوردستاندريافتميشودونيزاعترافاتبرخيفرماندهانومسوالنرژيمجمهورياسالميحجمتلفاتواردهبرسپاهپاسداران،بسياربيشتراست. :2سرهنگ پاسدار عباس عاصمي ،پاسدار علياكبر جمراسي ،پاسدار موسوينژاد ،پاسدار محمود احمديتبار، پاسدار روحاهلل صحرايي ،پاسدار مهدي خبير ،سرهنگ پاسدار عبدالمحمد خرمروز جانشين فرماندهي سپاه امام حسين ،سروان پاسدار حبيباهلل آرامزاده افسر ارشد تيپ 48سپاه پاسداران كهگيلويه و بويراحمد :3در اين تجاوز نيروهاي جمهوري اسالمي به خاك كوردستان از نيروهاي خودفروش جاش محلي استفاده گرديد .با توجه به اينكه بسياري از اين افراد حاضر به گرفتن اسلحه و درگيري با پژاك نشدند نيروهاي سپاه به ناچار از جاشهاي كهنهكاري كه همگي مورد نفرت خلق شرق كوردستان بودند استفاده نمود كه در اين درگيريها به هالكت رسيدند.
ALTERNATIVE
نشريهي سياسي ،اجتماعي ،فرهنگي صاحب امتياز :مركز مطبوعات حزب حيات آزاد كوردستانPJAK مدير مسئول :هيات تحريريهي آلترناتيو چاپخانهي گريال هفتهنامهي سياسي ،اجتماعي ،فرهنگي ـ دورهي دوم /شمارهي 12
پيام گريال: براي نبرد با تروريستهاي سپاه پاسداران كه دستشان به هر نوع جنايتي در كوردستان آلوده است براي مقابله با جاشهاي خودفروشي كه به سرزمين خود كوردستان خيانت ميكنند ل و تسليميت براي پاسخگويي شايسته به كساني كه انفعا را از بلندگوي كمپهاي رذالتبار و رسانههاي مزدور خارجي تبليغ ميكنند... قنديل سرفراز ،مقاوم و هميشه پيروز كوردستان ميعادگاه همهي جوانان آزاديخواهي است كه ميخواهند در سنگر گريال ادامهدهندگان خطمشي شهداي هميشه جاويد راه آزادي كوردستان باشند
شنبه 22مرداد 13 /1390آگوست 2011
آن سوي كوهستان
گريالهاي پيشاهنگ حزب حيات آزاد كوردستان(پژاك) با روحيهي فدايي خويش از كوردستان و آرمانهاي آن دفاع ميكنند
برايآنانكهرفتند از همان دمي كه رفتن را آغازيديم راهمان طوالني و طوالنيتر شد دلباختهي يك راه و يك طريق شديم آالممان مشترك و شاديهامان نيز ما بوديم آري ما دريغا كه عاجز از درك خويشتن خويش بوديم و بدان پشت نموديم من ما بود فريفتهي قاتلي گشتيم كه در ِ اينچنين رفتن را آغازيديم و همقطارمان بيرحمي زمان اما به آناني كه رهامان كردند نرسيديم جوان ،زيبا و رادمرد هماناني كه بيوفايي ،مرگ را برايشان درپي داشت هماناني كه صداي فريادشان را نشنيديم من ما بود بياعتنا به همه چيز ،در چنبرهي قاتلي كه در ِ آرام آرام ميرفتيم صداي سبزهرويان و قمريان را نميشنيديم آنان جوان بودند و ما فريفتهي قاتل پيري كه در منمان بود كوه شاهد همه چيز بود آري كوه شاهد همه چيز بود ،حتي بهتر از وجدا نهاي خفتهمان!
Ş.SARYA ONUR
پخش هر شمارهي آلترناتيو ضربهاي است بر پيكرهي استبداد نظام جمهوري اسالمي آدرس وبالگ ما www.alt11.tk
جهت دريافت كتب ،نشريات و مقاالت ميتوانيد به سايت
www.PJAK.org
مراجعه نماييد.