Alternative No.7

Page 1

‫ •كدامين منشور سياسي مي‌تواند‬ ‫پاسخگوي نيازها و مطالبات‬ ‫دموكراتيك خلق‌هاي ايران‬ ‫باشد؟ اين پرسشي است كه‬ ‫هر جنبش مدعي در عرصه‌ي‬ ‫سياسي‌ـ اجتماعي ايران ناگزير‬ ‫از جوابگويي بدان است‪ .‬متأسفانه‬ ‫‪6‬‬ ‫جنبش‌هاي‪...‬‬

‫ •اگر در رابطه‌ با پذيرش موجوديت کردها پيشرفتي حاصل‬ ‫نگردد و حقوق کردها تأمين نشود‪ ،‬آنگاه سيستم کنفدراليسم جامعه‌ي‬ ‫دموكراتيك ‌کردستان (‪ )KCK‬به‌طور کامل عملي خواهد شد‬ ‫‪3‬‬ ‫نقشه‌ي راه رهبر آپو‬

‫نقشه‌ي راه مسيري است‬ ‫تئوريك ‌‪ ،‬پراكــتيكــي در‬ ‫راستاي چاره‌يابي مساله‌ي كرد كه رهبر آپو آن را در ادامه‌ي‬ ‫ديگر دفاعياتش ‪ ،‬در شرايطي كه بحث‌ها بر سر مساله‌ي‪7...‬‬

‫رسانه‌ي آزاد خلق‬

‫آ لترنا تيو‬

‫هفته‌نامه‌ي سياسي‪ ،‬فرهنگي‪ ،‬اجتماعي ـ شماره‌ي ‪7‬‬

‫‪ alternative.qendil@gmail.com‬شنبه ‪ 28‬اسفند ‪ 19 /1389‬مارس ‪2011‬‬

‫مركز مطبوعات حزب حيات آزاد كردستان (پژاك)‬

‫پژواك‬ ‫سردبير‬

‫پيشاپيش فرارسيدن نوروز را به همه‌ي خلق‌هاي‬ ‫خاورميانه به‌ويژه خلق كرد تبريك مي‌گوييم‪ .‬همه‌ي‬ ‫جشن‌هاي مردمي به اين دليل عميقا در حافظه‌ي‬ ‫اجتماعي جاي گرفته كه ريشه در آزادي‪ ،‬برابري‪‌،‬‬ ‫اتحاد و رد هرگونه بردگي و بندگي دارند‪ .‬فرهنگ‬ ‫نوروز نيز بر بنيان اين اصطالحات اساسي كه مستقيما‬ ‫با سرنوشت خلق‌ها در ارتباط مي‌باشند‪‌ ،‬شكل گرفته‬ ‫است‪ .‬چراكه خلق‌هاي خاورميانه به پيشاهنگي خلق‬ ‫كرد به وحشي‌ترين امپراطوري زمانه‌ي خود يعني‬ ‫امپراطوري آشور و ضحاكان آن پايان داده‌اند‪.‬‬ ‫بنابراين يكي از اساسي‌ترين مفاهيمي كه با شنيدن‬ ‫نوروز مي‌بايست در اذهان تداعي گردد‪ ‌،‬قيام در‬ ‫برابر هرگونه بيداد و ستم است‪ .‬سلطه‌گران هميشه‬ ‫و هر زماني در صدد برآمده‌اند تا اصطالحات را‬ ‫از معناي اصيل و واقعيشان دور سازند و آنها را در‬ ‫خدمت منافع خويش قرار دهند‪ .‬ايجاد گسست مابين‬ ‫مفاهيم و معناي واقعي آنها از ويژگي‌هاي اساسي‬ ‫نيروهاي دولت ـ قدرت‌گرا به‌طور عام و مدرنيته‌ي‬ ‫كاپيتاليسي به‌طور خاص مي‌باشد‪ .‬براي نمونه در‬ ‫ايران اين فرهنگ صرفا به يك مراسم ديد و بازديد‬ ‫تقليل داده شده است‪ .‬فرهنگ نوروز مي‌بايست ديگر‬ ‫بار آنچنان كه شايسته‌اش است‪‌ ،‬به‌روز گردد‪ .‬امروز‬ ‫خلق كرد در سراسر كردستان به پيشاهنگي جنبش‬ ‫آزادي‌خواهي و در پرتو پارادايم رهبر آپو نوروز را‬ ‫به عرصه‌ي مقاومت و قيام مبدل كرده است‪ .‬آنچه كه‬ ‫بديهي به نظر مي‌رسد اين است كه اين خلق بار ديگر‬ ‫نقش تاريخيش را ايفا خواهد كرد و با پايان دادن به‬ ‫عمر ضحاكان معاصر نه‌تنها خويش را آزاد خواهد‬ ‫ساخت بلكه رهايي را براي همه‌ي خلق‌هاي خاورميانه‬ ‫به ارمغان خواهد آورد‪ .‬با اميد به آنكه نوروز امسال‬ ‫به نوروز قيام در برابر بيداد و ستم مبدل گردد‪.‬‬

‫نوروز جشن آزادي خلق‌ها‬ ‫مبارك باد‬


‫‪2‬‬

‫تفسير خبري‬ ‫كنفرانس جوانان ‪:‬‬

‫جمعيت جوانان شر ق كردستان (‪)KCR‬‬

‫گامي ديگر در راستاي برگزاري‬

‫نوروز‪ ،‬امسال نوروز مبارزه و قيام‬ ‫در حالي به ‌استقبال نوروز و سال نو مي‌رويم ک ‌ه‬ ‫تمام خاورميان ‌ه به پيشاهنگي جوانان در حال قيام و‬ ‫مقاومت است‪ .‬اين قيام‌ها توأم با مبارزاتي بي‌وقفه‌‬ ‫جهت استقرار حياتي آزاد است‪ ،‬به‌همين دليل‬ ‫مي‌توان گفت که‌نوروز امسال پس از ‪ 2711‬سال بار‬ ‫ديگر معناي حقيقيش را بازخواهد يافت‪ .‬علي‌رغم‬ ‫آنكه جمهوري اسالمي ‌از تمامي ابزارها و روش‌ها‬ ‫از جمله ترويج بسيج و پاسدارسازي‪ ،‬اعتياد‪ ،‬فساد‪،‬‬ ‫تن‌فروشي و گدا پروري و در فقر نگهداشتن مردم‬ ‫و جوانان جهت استيالي بر جامعه استفاده مي‌كند‪،‬‬ ‫اما خلق‌هاي ايران همچنان از آرمان‌هاي ندا‪ ،‬شيرين‪،‬‬ ‫فرزاد کمانگر و حسين خضري صيانت مي‌کنند‪.‬‬ ‫ويژگي اين شهداي جوان‪ ،‬چشم پوشي از هرگونه‌‬ ‫منافع شخصي و اساس قرار دادن خط مقاومت و‬ ‫تسليم‌ناپذيري در برابر حکومت و مقابله‌ با هرنوع‬ ‫حاکميت مستبد و استثمارگري است‪ .‬ويژگي اين‬ ‫شهدا بر دوش کشيدن وظايف مقدس پيشاهنگي‬ ‫در تمام زمينه‌هاي مبارزه‌ عليه‌ حکومت جمهوري‬ ‫اسالمي ايران بود‪ KCR .‬تأکيد کرده ‌است که ‌بايد‬

‫كنفرانس ملي خلق كرد‬

‫با روحيه‌اي انقالبي به ‌استقبال نوروز رفته ‌و اين ايام‬ ‫را بهترين فرصت جهت تشديد مبارزات و قيام‌ها‬ ‫بدانيم‪ .‬تنها قيام و مقابله ‌با حکومت در اين روزها‬ ‫مي‌تواند ما را با ديگر جوانان خاورميان ‌ه پيوند داده‬ ‫و نويدبخش آزادي و رهايي باشد‪ .‬جمعيت جوانان‬ ‫شرق کردستان در خاتمه ‌مي‌نويسد‪ :‬ما ب ‌ه عنوان‬ ‫جمعيت جوانان شرق کردستان در آغاز سال ‪2711‬‬ ‫كردي تصريح مي‌کنيم ک ‌ه نوروز امسال را ب ‌ه نوروز‬ ‫قيام و مبارزه‌ عليه هرگونه‌ خيانتي مبدل خواهيم‬ ‫ساخت‪ .‬در اين رابطه‌ از تمامي جوانان شرق کردستان‬ ‫مي‌خواهيم با درک حساسيت مرحله‌‌ي کنوني و‬ ‫سال نو‪ ،‬با سازماندهي خود‪ ،‬وظايف و مسئوليت‌هاي‬ ‫تاريخي خود را به‌عنوان يک جوان به‌ انجام رسانند‪.‬‬ ‫گفتني است که‌ حزب حيات آزاد کردستان (پژاک)‬ ‫نيز ضمن صدور بيانيه‌اي از تمام مردم ايران و به ويژه‬ ‫کردستان خواسته‌ است ک ‌ه مراسم چهارشنبه‌ سوري‬ ‫و جشنهاي نوروزي امسال را باشکوهتر از هر سال‬ ‫برگزار کرده‌ و در اين ايام اعتراضات خود را نسبت‬ ‫به‌ حاکميت استبداد و ديکتاتوري ب ‌ه اوج برسانند‪.‬‬

‫تقليد سياست‌هاي فرسوده‌ي تركيه از سوي ايران‬

‫حلبچه و تداوم ژينوسايد خلق كرد‬

‫با گذشت ‪ 23‬سال از بمباران شیمیایی حلبچه‬ ‫توسط رژيم شكست‌خورده‌ي بعث‪ ،‬دولت‌های‬ ‫غربی از شناختن آن بعنوان ژینوساید خلق کرد‬ ‫خودداري مي‌كنند‪ .‬حمله‌ی شیمیایی به حلبچه‬ ‫که با حمایت‪ ،‬کمک و چراغ سبز دولت‌های‬ ‫غربی انجام گرفت‪ ،‬كشته‌شدن بیش از ‪ 5‬هزار‬ ‫انسان كرد بي‌گناه و ده‌ها هزار زخمی را به همراه‬ ‫داشت‪ .‬آثار مخرب اين جنايت هنوز بر سيماي‬ ‫رنج‌كشيده‌ي حلبچه و ساكنان آن هويداست‪.‬‬ ‫تاكنون تالش‌های وافری از سوی فعالین سیاسی‬ ‫کرد صورت گرفته تا تراژدی حلبچه به عنوان‬ ‫ژینوساید شناخته شود‪ .‬اما اين امر از سوي دولت‌های‬ ‫غربی پذيرفته نشده است‪ .‬بنابراين از نظر هموطنان‬ ‫كرد‪ ،‬عدم اعتراف اين دولت‌ها به نسل‌كشي‬ ‫حلبچه ‌‪ ،‬تاییدي بر اين جنايت بشري است‪.‬‬

‫مورخه‌ي ‪ 13‬اسفند ‪ 1389‬در حوالي شهر سنه چهار تن‬ ‫از کارمندان محيط زيست از جانب سپاه پاسداران ترور‬ ‫شدند‪ .‬رسانه‌هاي حکومتي تالش كردند تا اين ترور‬ ‫دولتي را وارونه جلوه دهند‪ .‬به‌خوبي آشكار است كه اين‬ ‫قتل‌هاي فاعل‌مجهول از سوي سپاه پاسداران طرح‌ريزي‬ ‫و اجرا مي‌گردند‪ .‬چنين اقدامي مشابه قتل‌عام‌هاي صورت‬ ‫گرفته از جانب دولت ترکيه طي ساليان گذشته است‪.‬‬ ‫دولت‌هاي حاكم بر كردستان همواره سعي كرده‌اند تا‬ ‫با چنين ترورهايي هم فضاي كردستان را امنيتي كنند و‬ ‫هم جنبش آزادي‌خواهي خلق كرد را مقصر جلوه دهند‪.‬‬ ‫با گسترش مناسبات امنيتي مابين دول ايران و ترکيه در‬ ‫سال‌هاي اخير‪ ،‬اين دولت‌ها اقدام به رد و بدل کردن‬ ‫تجربيات خود در خصوص مقابله با جنبش آزادي‌خواهي‬ ‫کرده‌اند‪ .‬در همين راستا مي‌توان به انفجارهاي مهاباد و‬ ‫سنندج در شرق و جوله‌مرگ در شمال كردستان اشاره‬ ‫نمود كه طي چند ماه گذشته ‌به‌طور همزمان اتفاق افتادند‪.‬‬ ‫گفتني است توام با تحوالت اخير منطقه و سرهلدان گسترده‌ي‬ ‫خلق‌ها‪ ،‬دولت جمهوري اسالمي به‌شدت به هراس افتاده اخبار كوتاه‬ ‫است‪ ‌.‬به‌همين دليل به‌ موازات اين ترورهاي وحشيانه‌ي‬ ‫دولتي‪ ،‬دور تازه‌اي از حمالت رسانه‌اي و تبليغاتي خود را‬ ‫عليه خلق کرد و جنبش آزادي‌خواهي آغاز کرده است‪.‬‬

‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬

‫علي‌رغم وعده و وعيدهاي پوشالي برخي‬ ‫احزاب کردي و لبريز شدن کاسه‌ي صبر خلق‬ ‫در راستاي اتحاد‪ ،‬چند روز گذشته با مشارکت‬ ‫جوانان کرد هر چهار بخش کردستان و اروپا‬ ‫گام ديگري در راستاي اتحاد خلق کرد‬ ‫برداشته شد‪ .‬کنفرانس ملي جوانان کرد‬ ‫همزمان با سالگرد ژينوسايد حلبچه در شهر‬ ‫آمد برگزار گرديد‪ .‬اين كنفرانس بر لزوم‬ ‫اتحاد خلق جهت جلوگيري از تراژدي‌هايي‬ ‫همچون حلبچه تاكيد نمود‪ .‬الزم به ذکر است‬ ‫کنفرانس جوانان پس از کنفرانس زنان و‬ ‫هنرمندان‪ ،‬سومين کنفرانس برگزارشده در‬ ‫سطح ملي است که بدون حضور احزاب‬ ‫صورت مي‌گيرد‪ .‬اين کنفرانس نشانگر‬ ‫سطح باالي هوشياري و توان‌مندي جوانان‬ ‫جهت اتحاد و همگرايي در هر چهار بخش‬ ‫كردستان و تحقق اهداف آزادي خواهانه و‬ ‫دموكراتيك خلق كرد مي‌باشد‪.‬‬

‫شركايي براي جنايات ايران‬ ‫پس از سرهلدان‌های اخیر خلق‌ها‪،‬‬ ‫دولت‌های منطقه که بیش از پیش تحت فشار‬ ‫قرار گرفتند اقدام به افزایش همکاری‌های‬ ‫امنیتی خویش نموده اند‪ .‬استرداد بيش‬ ‫از ‪ 30‬تن از كردهاي شرق كردستان به‬ ‫دستگاه‌هاي امنيتي ايران را مي‌توان در اين‬ ‫چارچوب ارزيابي نمود‪ .‬اين اقدام بدون‬ ‫شك حكومت اقليمي را در نقطه‌ي مقابل‬ ‫كردهاي شرق كردستان قرار خواهد داد‪.‬‬ ‫گفتنی است که روزنامه‌نگاري سوری‬ ‫نیز به دلیل انتقاد از سیاست‌های دولت‬ ‫ایران در سوریه به زندان محکوم گردید‪.‬‬ ‫اين مساله نشان مي‌دهد كه اين دولت‌ها براي‬ ‫جلب رضايت يكديگر‪ ،‬شهروندان عادي و‬ ‫فعالين سياسي را به‌راحتي قرباني مي‌كنند‪.‬‬

‫•برگزاري مراسم يادبود حلبچه و قاميشلو از سوي گريالهاي حزب حيات آزاد كردستان‬ ‫•ديدار مقامات جمهوري اسالمي با گروه‌هاي اسالمي و مداخله در جنوب كردستان‬ ‫•گراميداشت يادبود حلبچه توسط دانشجويان پيام‌نور مريوان علي‌رغم فضاي امنيتي شديد‬ ‫•گريال آتش نوروز ‪ 2711‬كردي را بر بلنداي قنديل برافروخت‪.‬‬


‫‪3‬‬

‫ديدگاه‬ ‫اگر در رابطه‌ با پذيرش موجوديت کردها پيشرفتي حاصل نگردد و حقوق کردها تأمين نشود‪،‬‬ ‫آنگاه سيستم کنفدراليسم جامعه‌ي دموكراتيك‌کردستان (‪ )KCK‬به‌طور کامل عملي خواهد شد‬ ‫«رهبر آپو» ضمن تأکيد بر اينکه ‌در صورت‬ ‫برداشتن گام‌هاي مثبت‪ ،‬مي‌توان روند توقف‬ ‫عمليات را تا انتخابات تمديد کرد‪ ،‬چنين هشدار‬ ‫داد‪ :‬اگر در رابطه‌ با پذيرش موجوديت کردها‬ ‫پيشرفتي حاصل نگردد و حقوق کردها تأمين نشود‪،‬‬ ‫آنگاه سيستم کنفدراليسم جامعه‌ي دموكراتيك‬ ‫‌کردستان (‪ )KCK‬به‌طور کامل عملي خواهد‬ ‫شد‪ .‬وي ديدگاه‌هاي خود را در مورد روند توقف‬ ‫عمليات نظامي مطرح و با بيان اينکه‌ طي روزهاي‬ ‫آتي نظرات کامل خود را ارائه‌ خواهد داد‪ ،‬چنين‬ ‫گفت‪ :‬در صورت[به‌وقوع پيوستن] پيشرفت‌هايي‬ ‫مثبت‪ ،‬روند توقف عمليات نظامي مي‌تواند تا‬ ‫انتخابات تمديد گردد‪ .‬اما در صورتي‌که ‌پيشرفتي‬ ‫حاصل نشود‪ ،‬آنگاه كناره‌گيري خواهم كرد‪ .‬من‬ ‫تاکنون از وقوع جنگي بزرگ پيشگيري کرده‌ و‬ ‫مانع از بروز آن مي‌شدم‪ .‬اگر در بهبود وضعيت‬ ‫کردها پيشرفتي حاصل نشود و حقوق کردها از‬ ‫طريق قانون اساسي تأمين نگردد‪ ،‬آنان(خلق كرد)‬ ‫حق دارند که ‌گام‌هايي براي پراكتيزه نمودن تمام‬ ‫و كمال سيستم ‪ KCK‬بردارند‪ .‬وي اين پروسه‌ را‬ ‫تحت عنوان «دفاع از موجوديت و استقرار آزادي»‬ ‫نام برد و گفت‪ :‬از اين پس‪ ،‬مبارزات دفاع از هستي‪،‬‬ ‫صيانت از موجوديت‌مان و دستيابي به ‌آزادي به‌‬ ‫جريان خواهد افتاد‪ .‬بايد تمام حوزه‌هايي که ‌با‬ ‫اوضاع کردها در ارتباط هستند‪ ،‬وارد عمل شوند‪.‬‬ ‫عرصه‌هايي که ‌من از آنها بحث مي‌نمايم عبارتند‬ ‫از عرصه‌هاي اجتماعي‪ ،‬سياسي‪ ،‬خودمديريتي‬ ‫دموكراتيك‪ ،‬فرهنگي‪ ،‬اقتصادي‪ ،‬ديپلماسي و دفاع‬ ‫مشروع ‪ .‬آموزش و بهداشت نيز بخشي از عرصه‌ي‬ ‫اجتماعي محسوب مي‌شود‪ KCK .‬تا به‌ امروز به‬ ‫‌بخش سياسي اهميت بيشتري داده‌‪ ،‬اما از اين ب ‌ه بعد‬ ‫در اين ‪ 7‬حوزه‌ي‌ وارد عرصه‌ي عمل خواهد شد‪.‬‬ ‫در صورت عدم دستيابي به ‌پيشرفت‌هاي مثبت‪،‬‬ ‫من از نظر سياسي و ايدئولوژيک قادر به‌ رهبري‬ ‫نخواهم بود‪ .‬از طرفي شرايط جسماني و تندرستي‬ ‫من نيز بيش از اين اجازه‌ نمي‌دهد تا اوضاع را‬ ‫مديريت کنم‪ .‬طي ‪ 13‬سال گذشته‌ براي حل‬ ‫مسئله‌ي ‌کرد هرآنچه ‌که ‌از دستم برآمده را انجام‬ ‫داده‌ و در اين رابطه ‌نقشه‌ي ‌راهي ارائه نمودم‪ .‬در‬ ‫ي تالش‌هاي من جنگ نيز محدود شد‪ .‬من از‬ ‫نتيجه‌ ‌‬ ‫سال ‪ 2002‬تاکنون صبورانه ‌منتظر ‪ AKP‬مانده‌ام‪،‬‬ ‫اما ‪ AKP‬تاکنون گامي عملي جهت حل مسئله‬ ‫برنداشته است‪«.‬رهبر آپو» با بيان اينکه‌ حکومت‬ ‫ترکيه‌ از سال ‪ 1993‬عده‌اي را در راستاي انجام‬ ‫جنگ رواني عليه ‌آنها به‌کار گرفته‌‪ ،‬چنين گفت‪:‬‬ ‫در سال‌هاي ‪ 93‬و ‪ 94‬برخي اشخاص کرد وجود‬ ‫داشتند که‌ همراه با سياست‌هاي تانسو چيلر حركت‬ ‫مي‌كردند‪ ،‬اکنون نيز در اطراف اردوغان قريب‬ ‫‪ 200‬نفر از اين مشاوران حضور دارند که‌ عليه ‌ما‬ ‫ي چيلر‬ ‫سخن مي‌گويند‪ .‬ما تشکيالت جنگ ويژه‌ ‌‬ ‫را افشا و متالشي کرديم‪ ،‬اما اردوغان نيز سازمان‬ ‫جنگ ويژه‌‌ي خود را داراست که‌ما اينك در صدد‬ ‫افشاي آن هستيم‪ .‬وي با بيان اينکه ‌حکومت ترک‬ ‫اين سياست خود را از طرق حقوقي به‌پيش مي‌برد‪،‬‬

‫آن را تاراج حقوقي خواند و گفت‪ :‬آنها از حقوق‬ ‫و قانون سوءاستفاد ‌ه مي‌کنند‪ .‬کاري را که‌ چيلر در‬ ‫سال‌هاي ‪ 93‬و ‪ 94‬انجام داد‪ ،‬اکنون ‪(AKP‬حزب‬ ‫عدالت و توسعه) از طريق حقوقي انجام مي‌دهد‪.‬‬ ‫ي ‪ KCK‬بيش از ‪ 2000‬نفر‬ ‫تحت عنوان پرونده‌ ‌‬ ‫بازداشت شده‌اند که ‌اشد مجازات را براي آنان‬ ‫درخواست کرده‌اند‪ .‬اين در حاليست که‌تمامي آنها‬ ‫به‌خاطر فعاليت‌هاي سياسي و دموكراتيك بازداشت‬ ‫شده‌اند‪ .‬چنين افراد سياسي را بازداشت مي‌کنند اما‬ ‫حکم ‪ 35‬سال زندان بورکاي(نويسنده‌ي كرد وابسته‬ ‫به حكومت تركيه) در يک شب بخشيده‌ مي‌شود‪.‬‬ ‫بايد اين موضوع به‌خوبي درک شود‪ .‬بدين طريق‬ ‫و با استفاده از تاراج حقوقي برآنند كه كردها را‬ ‫پاكسازي نمايند‪ .‬حکومت و ‪ AKP‬سعي دارند‬ ‫چنين افرادي را عليه‌ما به‌کار گيرند‪ .‬اجازه‌ نمي‌دهند‬ ‫که‌بازداشتي‌ها در دادگاه به‌زبان کردي حرف بزنند‪،‬‬ ‫اما به‌ کمال بوركاي فرصت مي‌دهند تا‌ در کانال‬ ‫‪ TRT‬تلويزيون رسمي دولتي به‌ زبان کردي سخن‬ ‫بگويد‪ .‬اين بهترين سندي است ک ‌ه همکاري کمال‬ ‫بورکاي با حکومت ترکيه را نشان مي‌دهد‪ .‬برخي از‬ ‫روشنفکران هميشه‌ما را مورد انتقاد قرار مي‌دهند‪ ،‬اما‬ ‫چرا اين واقعيت‌ها را نمي‌بينند و از حکومت و دولت‬ ‫انتقاد نمي‌کنند ‌؟ «رهبر آپو» در مورد «شوان پرور»‬ ‫نيز بار ديگر موضع خود را اعالم نمود و گفت‪ :‬من‬ ‫هيچ خصومت شخصي با شوان ندارم‪ .‬من مخالف‬ ‫انجام ديدار[او با كاربه‌دستان حكومتي] نيستم‪ ،‬اما‬ ‫بايستي اين مالقات‌ها نه در جهت منافع شخصي‪،‬‬ ‫بلکه‌ در جهت منفعت کردها انجام گيرند‪ .‬آيا شوان‬ ‫در رابطه ‌با حل مسئله‌ي ‌کرد پروژه‌اي مطرح کرده‬ ‫‌است؟ آيا نويسندگاني که‌ عليه‌ما مطلب مي‌نويسند‪،‬‬ ‫راه‌چاره‌اي براي حل مسئله‌ي‌ کرد دارند ؟ آيا کمال‬ ‫بورکاي که‌به گفته‌ي خودش به‌ نمايندگي از طرف‬ ‫کردها با حکومت ديدار کرده ‌است پروژه‌اي‬ ‫دارد؟ اگر اين‌چنين باشد و به‌ عنوان نماينده‌‌ي‬ ‫کردها سخن مي‌گويند‪ ،‬بگذاريد نمايندگي ما را‬ ‫هم بکنند‪ ،‬ما هم همان‌گونه‌ که ‌آنها مي‌خواهند‪،‬‬ ‫حرکت خواهيم کرد‪ .‬اما از يک سو هيچ پروژه‌اي‬ ‫براي کردها ندارند و از سوي ديگر در تلويزيون‬ ‫دولتي حاضر شده‌ و با ما مخالفت مي‌کنند‪« .‬نقشه‌ي‌‬ ‫راه»ي که‌ من ارائه ‌کرده‌ام در اختيار افکار عمومي‬ ‫قرار گرفت ‌ه است‪ .‬همه ‌بايد بدانند تا زماني‌که ‌من‬ ‫زنده ‌هستم‪ ،‬اجازه‌ نخواهم داد هيچ كسي عزت و‬ ‫شرف ملت کرد را به ‌بازي بگيرد‪« .‬رهبر آپو» در‬ ‫رابطه با انتخابات عمومي سال ‪ 2011‬ترکيه به اهميت‬ ‫همبستگي کردها در چارچوب ملت دموكراتيك‬ ‫اشاره نمود و گفت‪ :‬اين همگرايي نه فقط جهت‬ ‫شركت در انتخابات‪ ،‬بلکه ضرورت تاريخي است‪.‬‬ ‫در سال ‪ 1920‬عدم تحقق اين موضوع موجب آن‬ ‫شد که کردها و ديگر اقليت‌ها‪ ،‬تحت ستم و خارج‬ ‫از قانون اساسي باقي بمانند‪ .‬اما اکنون ما قصد داريم‬ ‫که اين موضوع را روشن نماييم‪ .‬ما مي‌خواهيم که‬ ‫حقوق اقليت‌هاي مذهبي نيز در قانون اساسي در‬ ‫نظر گرفته شود‪ .‬در شرايط موجود فرصت اتحاد‬ ‫دموكراتيك پيش آمده است و در صورت تأمين‬

‫حقوق بلوک سوم‪ ،‬دمکراتيزاسيون متحقق خواهد‬ ‫شد‪ .‬اتحاد ما با حکومت نيز‪ ،‬بر همين اساس خواهد‬ ‫بود‪ .‬روشنفکران بايد اين موضوع را به‌خوبي درک‬ ‫کرده و شفاف نمايند که در بلوک ‪ AKP‬قرار‬ ‫خواهند گرفت يا در بلوک ملت دموكراتيك؟‬ ‫بايد ايستارشان را در قبال روند تدوين قانون اساسي‬ ‫شفاف سازند‪ .‬ما نژادپرست نيستيم‪ ،‬بلکه «دموكرات‌ـ‬ ‫سوسياليست» هستيم‪ .‬رنجبران‪ ،‬فرودستان‪ ،‬آشوريان‬ ‫و ارامنه مي‌توانند در اتحاد ملت دموكراتيك‬ ‫جاي گيرند‪« .‬رهبر آپو» به‌تمامي زنان کردي که‌‬ ‫با روحيه‌اي انقالبي در ميادين حضور يافتند‪ ،‬روز‬ ‫هشت مارس را تبريک گفت‪ .‬وي همچنين با درود‬ ‫ب ‌ه زنان زنداني با اين سخنان به‌ نامه‌هاي ارسالي‬ ‫آنان پاسخ داد‪ :‬آنان زنان و دختراني هستند که‌‬ ‫بسيار محدود شده‌اند‪ .‬كساني بسياري هستند که ‌به‬ ‫‌انحاي مختلف تحت فشار‪ ،‬سرکوب و استثمار قرار‬ ‫گرفته‌اند‪ ،‬اما فرار از خانه سبب تعمق‌مسئل ‌ه مي‌شود‪.‬‬ ‫زني كه از خانه‌فراري مي‌شود‪‌،‬قادر به‌نجات خود‬ ‫از دست مرد حاکم نيست و مركزي براي صيانت از‬ ‫او نيز وجود ندارد‪ .‬بايد از زناني كه خشونت عليه‬ ‫آنها اعمال مي‌شود‪ ،‬حمايت به‌عمل آورد‪ .‬بايد چنين‬ ‫زناني تحت آموزش قرار گيرند و از تمامي امكانات‬ ‫برخوردار شوند‪ .‬ما نمي‌توانيم فرهنگ فرار(از خانه‬ ‫و ازدواج با فردي كه داراي ذهنيتي مردساالرانه‬ ‫است را پذيرفته ‌و تسليم آن شويم‪ .‬فرار نمي‌تواند‬ ‫موجب ‌آزادي و رهايي زن گردد‪ .‬ما نمي‌توانيم از‬ ‫هيچ جنبه‌اي از فرهنگ فرار دفاع کنيم‪ .‬وظيفه‌ي‬ ‫حل چنين مشکالتي بر عهده‌‌ي کنگره‌ي جامعه‌ي‬ ‫‌دموكراتيك است‪« .‬رهبر آپو» ضمن درخواست‬ ‫تأسيس مراکز آلترناتيو براي زنان چنين گفت‪:‬‬ ‫شهرداري‌ها مي‌توانند براي زناني که‌ تحت فشار‬ ‫بوده ‌و در وضعيت دشواري به‌سر مي‌برند‪ ،‬اماکني‬ ‫را احداث کرده ‌و در دفاع از آنان پروژه‌هايي را‬ ‫عملي نمايند‪ .‬همچنين بايد از اجساد زناني که ‌به‬ ‫‌هر دليلي به‌ قتل رسيده‌اند‪ ،‬پاسداشت نمايند‪ .‬وي‬ ‫با درخواست از زنان براي عدم تسليميت در برابر‬ ‫فرهنگ مردساالري گفت‪ :‬مي‌خواهم در رابطه ‌با‬ ‫موضوع ازدواج و زندگي مشترک ارزيابي‌هايي‬ ‫صورت دهم‪ .‬اگر مردي به ‌زني بگويد «زن من»‪،‬‬ ‫آن مرد به آخر خط رسيده و نبايد هيچ انتظاري از‬ ‫او داشت‪ .‬اگر زني هم بگويد «شوهر من»‪ ،‬آن زن نيز‬ ‫به‌همين ترتيب به‌آخر رسيده‌‪ .‬اگر ارتباط زن و مرد‬ ‫بر مبناي غريزه‌ي جنسي باشد بسيار خطرناک است‪.‬‬ ‫ازدواج هم مي‌تواند انسان را ‌رسوا كند و هم بر‬ ‫صدر بنشاند‪ .‬من به‌خاطر آنکه ‌در زندگي مشترک‬ ‫خود را تسليم هوا و هوس نکردم‪« ،‬آپو» شدم‪.‬‬ ‫حتي آنهايي‌که عاشق هم باشند‪ ،‬پس از تشکيل‬ ‫زندگي مشترک همديگر را در تنگنا قرار مي‌دهند‪.‬‬ ‫بايد زندگي با زن را به‌درستي درک کرد و از آن‬ ‫برداشتي علمي داشت‪ .‬مي‌دانيد که‌ در زبان کردي‬ ‫زندگي با کلمه‌ي زن بيان مي‌شود‪ .‬معناي ديگر زن‬ ‫زندگي است‪ .‬الزم است براي زندگي مشترك با‬ ‫زن توازني روحي برقرار گردد‪ .‬بايستي جنبش‬ ‫زنان در اين راستا نقش پيشاهنگي‌اش را ايفا نمايد‪.‬‬


‫‪4‬‬

‫تضاد و تقابل اسالم سياسي ـ فرهنگي‬ ‫ريوار آبدانان‬

‫در اسالم سياسي‪ ،‬اخالق وجود ندارد‪ .‬روابط‪ ،‬مبتني‬ ‫بر منافع‌اند‪ .‬حتي جناح‌هاي مختلف جمهوري اسالمي‬ ‫وقتي تضاد منفعتي يافتند‪ ،‬به جان هم افتادند‪ .‬به‌عنوان‬ ‫نمونه رفتار زننده‌ي دارودسته‌ي قدرت‌طلبان با فائزه‌ي‬ ‫هاشمي در خيابان‌هاي تهران از شبكه‌هاي اينترنتي‬ ‫پخش گرديد‪ .‬همچنين علي‌اكبر هاشمي رفسنجاني از‬ ‫مجلس خبرگان رهبري كناره‌گيري كرد(به عبارت بهتر‬ ‫كنار زده شد)‪ .‬بدين ترتيب خامنه‌اي يكه‌تاز ميدان شد‬ ‫تا ديكتاتوري خود را به اوج برساند‪ .‬اين‌گونه مسائل‬ ‫نشانه‌ي آنند كه نظام‪ ،‬در صورت مشاهده‌ي مخالفت‬ ‫در برابر خود‪ ،‬حتي به نزديك‌ترين كسان خويش نيز‬ ‫ترحم نمي‌كند‪ .‬زيرا ماهيت قدرت همين است‪ .‬ولو اين‬ ‫قدرت تحت نام اسالم سياسي نهادينه شده باشد‪ .‬اسالم‬ ‫سياسي بر مبناي خدعه و نيرنگ عمل مي‌كند‪ .‬قضيه‌ي‬ ‫شهادت صانع ژاله‪ ،‬هموطن كردي كه در جريان‬ ‫اعتراضات دموكراتيك خلق در ايران به شهادت رسيد‬ ‫نمونه‌ي آن است‪ .‬دولت تمام تالش خود را نمود تا اين‬ ‫مسئله را وارونه جلوه دهد‪ .‬تالش شد تا اين شهيد خلق‬ ‫را بسيجي جلوه دهند‪ .‬با فريب‌كاري‪ ،‬براي وي كارت‬ ‫بسيج تهيه شد‪ .‬اين‌ها همه نمونه‌هايي از چگونگي‬ ‫عوام‌فريبي در اسالم سياسي است‪ .‬جمهوري اسالمي‬ ‫از عدالت و آزادي‌هاي اجتماعي صحبت مي‌كند اما در‬ ‫عمل مي‌بينيم كه همان نمايندگان فرمايش مجلس نيز‬ ‫كمر به قتل‌عام جامعه بسته‌اند‪ .‬تقاضاي صدور حكم‬

‫اعدام براي موسوي و كروبي تنها شخص آن‌ها را هدف‬ ‫نگرفته بلكه مي‌خواهند زمينه را براي همه نوع كشتار‬ ‫دسته‌جمعي آماده سازند‪ .‬اسالم سياسي‌‪ ،‬هيچ هراسي‬ ‫از چنين اعمال وحشيانه‌اي ندارد‪ .‬اما اسالم فرهنگي‬ ‫ماهيتي متفاوت دارد‪ .‬بسياري از كساني كه امروزه در‬ ‫مبارزات دموكراتيك جاي گرفته‌اند‪ ،‬مسلمان يا پيرو‬ ‫ساير اديان‌اند‪ .‬حتي بخشي از مطالبات اينان‪ ،‬از ميان بردن‬ ‫تبعيض‌هاي ديني است كه توسط دولت‌ اعمال مي‌شود‪.‬‬ ‫در نظم اسالم سياسي‪ ،‬تنها وابستگان به دولت‬ ‫جايگاهي دارند‪ .‬حتي يك كرد شيعه‪ ،‬فارس شيعه يا‬ ‫آذري و عرب شيعه كه در نظم سياسي كنوني جذب‬ ‫نشده باشد و سرسپرده نگشته باشد‪ ،‬از منظر دولت‌مردان‬ ‫جمهوري اسالمي هيچ حق و جايگاهي ندارد‪ .‬هر‬ ‫اجتماع‪ ،‬قوم‪ ،‬خلق و ملتي كه در چارچوب مرزهاي‬ ‫ايران به‌دنبال ارزش‌هاي آزادي‌خواهانه برود‪ ،‬خواه‬ ‫شيعه باشد خواه سني‪ ،‬خواه يارسان‪ ،‬بهايي و درويش‬ ‫باشد‪ ،‬خوا ‌ه زرتشتي‪ ‌،‬كليمي يا‪ ...‬از منظر جمهوري‬ ‫اسالمي يك عنصر خطرناك تلقي مي‌شود‪ .‬زيرا ماهيت‬ ‫اسالم سياسي‪ ،‬بر يكدست‌سازي‪ ،‬حلقه‌به‌گوش‌ساختن‬ ‫و كشتار اراده‌ها استوار است‪ .‬يعني هيچ نوع هويت‬ ‫فرهنگي‌ـ ديني كه خواهان آزادي و كرامت انسان‌ها‬ ‫باشد را نمي‌پذيرد‪ .‬از ديدگاه نظام واليت فقيه‪،‬‬ ‫همگان بايد مقلد‪ ‌،‬مطيع‪ ،‬خاكسار و بنده‌ي نظام باشند‪.‬‬ ‫اسالم سياسي با آداب و رسوم فرهنگي خلق‌ها در‬

‫بخش سوم‬

‫ستيز است‪ .‬به‌عنوان نمونه با مراسماتي كه يادآور تاريخ‬ ‫مقاومت خلق‌هاست نظير جشن چهارشنب ‌ه سوري و‬ ‫نوروز مخالفت مي‌كند يا اينكه جوهره‌ي آن‌ها را دچار‬ ‫انحراف مي‌گرداند‪ .‬نوروز كه نماد مقاومت‌ خلق‌هاي‬ ‫خاورميانه است توسط اسالم سياسي از محتواي خود‬ ‫خارج ساخته شده و‌‌ آن را به ديد و بازديد و صله‌ي‬ ‫رحم تقليل داده‌اند‪ .‬از منظر اسالم سياسي‪ ،‬جشن‌هاي‬ ‫آريايي بي‌محتوا نشان داده مي‌شوند؛ زيرا اين جشن‌ها‬ ‫يادآور مخالفت خلق‌ها با سلطه‌ و قدرت است‪.‬‬ ‫اسالم سياسي‪ ،‬هيچ ارزشي براي حقوق خلق‌ها قائل‬ ‫نيست‪ .‬همواره سياست سركوب‪ ،‬مداخله‪ ،‬بي‌اراده‌‌كردن‬ ‫و مزدورسازي اساس قرار داده مي‌شود‪ .‬نتيجه‌ي اسالم‬ ‫سياسي در ايران‪ ،‬ايجاد فردي بريده از ارزش‌هاست كه‬ ‫بسيجي نام دارد‪ .‬اسالم سياسي در دوران امپراطوري‬ ‫عثماني سپاهي به نام يني‌چري داشت كه آن را از ميان‬ ‫خلق‌هاي سركوب‌شده برمي‌گزيد و عليه همان خلق‌ها‬ ‫به‌كار مي‌برد‪ .‬امروزه نيز اسالم سياسي هم در تركيه و‬ ‫هم ايران‪ ،‬تنها كردي را قبول مي‌كند كه به‌خوبي تسليم‬ ‫شده و به حالت برده درآمده باشد‪ .‬اين شخصيت‬ ‫برده‌شده‪ ،‬در ايران بسيجي نام دارد‪ .‬به اندازه‌اي كه اسالم‬ ‫فرهنگي به انسان‌ها هويت مي‌بخشد؛ اسالم سياسي‬ ‫موجب بي‌هويتي مي‌شود‪ .‬بسيجي يك موجوديت‬ ‫بي‌هويت است‪ .‬زيرا براي خوش‌خدمتي به نظام دولتي‬ ‫حتي خلق خود را نيز به معامله و فروش مي‌رساند‪.‬‬

‫پاياني بر بهارسوزي دولت‌ ـ ملت‌ها‬ ‫مزدك‬

‫اسطوره‌ها دست‌کم گرفته مي‌شوند اما حقيقت‬ ‫آنکه نيروي اسطوره‌هاي خلق‪ ،‬توان تعبير تاريخ‬ ‫به‌عنوان سرنوشت قاطع و محتوم را از خود نشان‬ ‫داده است‪ .‬خرد جوامع طبيعي به‌شکل اسطوره بروز‬ ‫مي‌يابد و اسطوره‌ها به ميزاني که ريشه در انديشه‬ ‫و اميال طبيعي‌ترين جوامع داشته باشند‪ ،‬ماندگارتر‬ ‫مي‌شوند‪ .‬اگر آزادي‪ ،‬هدف نهايي كيهان باشد‪،‬‬ ‫مسير طبيعي جوامع انساني و طبيعي‌ترين ميل اين‬ ‫جوامع به‌سوي آزاد ماندن و آزاد زيستن خواهد‬ ‫بود‪ .‬يعني اينکه اسطوره‌ها به‌ميزاني که اسطوره‌ي‬ ‫آزادي باشند به همان اندازه جاودانه خواهند بود‪.‬‬ ‫جاودانه‌ترين اسطوره‌ي ما کردها اسطوره‌ي نوروز‬ ‫است‪ .‬اين اسطوره بيانگر ميل جامعه‌ي ما به آزاديست‪.‬‬ ‫اين بدان دليل نيست که آزاد نزيسته‌ايم‪ ،‬بلکه به‌معناي‬ ‫آن است که طبيعي‌ترين اصل فرهنگي ما اين حقيقت‬ ‫را تشکيل مي‌دهد که آزاد ماندن مستلزم مبارزه‌ي‬ ‫مداوم است‪ .‬در سير تاريخ‪ ،‬ملت ما هر بار که تاريخ‬ ‫ما را با نياز به مبارزه رو در رو مي‌سازد اسطوره‌ي‬ ‫آزادي ما‪ ،‬نوروز بازنمود مي‌يابد‪ .‬هر بازنمود نوروز‪ ،‬با‬ ‫طرح اين پرسش همراه است که اين‌بار براي چه و در‬ ‫برابر چه‪ ،‬مبارزه‌اي ديگر و نوروزي ديگر در پيش رو‬ ‫داريم؟ يعني اينکه هر نوروز تاريخي‪ ،‬ما را به بازخواني‬ ‫مبارزه‪ ،‬شيوه و پايه‌ريزي مجدد آن فرا مي‌خواند‪.‬‬ ‫در مرحله‌اي از تاريخ قرار داريم که اراده‌ي خلق‌هاي‬

‫خاورميانه عميق‌ترين شکل قدرت و استبداد تاريخ يعني‬ ‫دولت‌ـ ملت را به چالش فرا مي‌خواند‪ .‬اين يک سرآغاز‬ ‫است؛ يک بهار‪ .‬بايستي از خود بپرسيم اين نوروز براي‬ ‫ما به‌عنوان ملتي که جهت فرارسيدن بهار آزادي و‬ ‫دموکراسي بيشترين قرباني را داده است‪ ،‬با نبرد در راه‬ ‫چه و عليه چه‪ ،‬فرارسيدن بهار خلق‌ها را قطعي مي‌سازد؟‬ ‫آنچه را که سرآغاز سال ‪ 1390‬مباني نبرد نوروزواري‬ ‫ما را تشکيل مي‌دهد‪ ،‬بدين شيوه قابل بيان است‪:‬‬ ‫‪ .1‬در سال ‪ 1390‬بايد با مبارزه‌اي جدي به «بهارسوزي»‬ ‫دولت‌ـ ملت‌ها پايان داد‪ .‬قتل‌عام‌هاي قاميشلو و حلبچه‬ ‫توسط دشمنان خلق کرد‪ ،‬مشخص‌ترين نمونه‌هاي‬ ‫سياست بهارسوزي و بهارستيزي اين دولت‌هاست‪ .‬امروزه‬ ‫درحالي‌که چهار دولت ايران‪ ،‬ترکيه‪ ،‬عراق و سوريه در‬ ‫تالش توسعه‌ي روابط ميان خود‪ ،‬ايجاد اتحاد ضد کرد‬ ‫و برنامه‌ريزي کشتار و سرکوب‌هاي وسيع عليه خلق‌مان‬ ‫هستند‪ ،‬مبارزه عليه سياست نسل ُ‬ ‫‌کشي و بهارسوزي‬ ‫بايد در ابعاد بسيار گسترده‌تري انجام گردد‪ .‬ايستار و‬ ‫اقدام جسورانه جهت موضع‌گيري‌هاي ملي و پايه‌ريزي‬ ‫سياست‌هاي ملي در چارچوب تشکيل کنگره‌ي ملي‪،‬‬ ‫وظيفه‌ي همه‌ي نيروهاي سياسي و اجتماعي کردستان‬ ‫است‪ .‬بدون اتحاد ملي‪ ،‬بهار آزادي خلق کرد فرا‬ ‫نمي‌رسد‪ .‬تجلي اسطوره‌ي نوروز درعصر ما در مبارزه‬ ‫جهت دست‌يابي به اتحاد ملي است‪ .‬نوروز اين‌بار ما‪،‬‬ ‫نبرد عليه بهارسوزي و کشتار خلق کرد و مبارزه در‬

‫راستاي ايجاد اتحاد ملي‌ـ دموکراتيک خلق کرد است‪.‬‬ ‫‪ .2‬اتحاد دموکراتيک خلق‌هاي ايران نيز هويت نوروز‬ ‫نوين ماست‪ .‬اتحاد دموکراتيک خلق‌ها‪ ،‬همزيستي همه‌ي‬ ‫هويت‌ها و رنگ‌ها در فضايي کام ً‬ ‫ال دموکراتيک است‪.‬‬ ‫فرارسيدن بهار راستين در زنده‌بودن و ابراز وجود همه‌ي‬ ‫رنگ‌ها ميسر است‪ .‬آنان که رنگ‌ها را‪ ،‬تنوعات را و‬ ‫هويت‌ها را منکر مي‌شوند و دم از بهار آزادي مي‌زنند‪،‬‬ ‫دروغگوياني هستند که هدفي جز فريبکاري ندارند‪.‬‬ ‫ناسيوناليسم هموژن‌ساز و هم‌رنگ‌کننده‪ ،‬نگرشي ضد‬ ‫بهار است‪ .‬بايستي کساني‌که دم از دموکراسي‌خواهي‬ ‫مي‌زنند‪ ،‬ازطريق ناسيوناليسم‌زدايي از انديشه‌ي خود‪،‬‬ ‫نوروزي ذهنيتي برپا نمايند‪ .‬از طرف ديگر شرط‬ ‫الزم اتحاد دموکراتيک خلق‌هاي ايران‪ ،‬اصرار بر‬ ‫دموکراسي راديکال خلق‌ها و تأکيد بر انتقال مبارزات‬ ‫همه‌ي نيروهاي دموکراسي‌خواه ايران به عرصه‌ي‬ ‫دموکراسي راديکال خلق‌ها و همچنين گذار از گفتمان‬ ‫اصالح‌طلبي است که جنبش آزادي‌خواه خلق کرد آن‬ ‫را به‌عنوان هدف قيام نوروزگونه‌ي خود قرار مي‌دهد‪.‬‬ ‫‪ .3‬نوروز نوين ما‪ ،‬نوروز مقاومت در برابر کودتاگري‬ ‫اليگارشي نظاميان سپاه‌پاسداران و صيانت از اراده‬ ‫و کرامت خلق کرد و ديگر خلق‌هاي ايران در برابر‬ ‫حمالت وحشيانه‌ي نظام است‪ .‬در حالي‌که نظام‬ ‫روزبه‌روز ماهيتي ميليتاريستي(ارتش‌ساالرانه) به‬

‫ادامه در صفحه‌‌‌ي ‪6‬‬


‫‪5‬‬

‫سياسي‬

‫نوروز را به جشن آزادي خلق‌ها مبدل نماييم‬ ‫دليل دلپيت‬

‫رهبر آپو در دفاعياتش مسايل مدرنيته‌ي‬ ‫كاپيتاليستي و بحران‌هاي ژرفي را كه با آنها‬ ‫دست به‌گريبان است تحليل نموده و تحقق تغيير‬ ‫و تحوالت در جغرافيايي را كه از افغانستان شروع‬ ‫و به مراكش منتهي مي‌شود‪ ،‬پيش‌بيني كرده بود‪.‬‬ ‫با گذشت اندك‌زماني از انتشار آخرين دفاعيات‪،‬‬ ‫تحوالتي كه در اين جغرافيا روي داد عالوه بر‬ ‫اينكه پيش‌بيني رهبر آپو را تصديق نمود‪ ،‬اين‬ ‫مورد را نيز به‌اثبات رسانيد كه تشخيص‌هاي ايشان‬ ‫در رابطه با ناكارآمدي مدرنيته‌ي كاپيتاليستي‬ ‫به‌جا بوده است‪ .‬مي‌توان اذعان داشت تحوالت‬ ‫انقالبي كه بر بنيان قيام خلق‌ها از تونس آغاز شد و‬ ‫تمامي شمال آفريقا و جغرافياي خاورميانه را دربر‬ ‫گرفت‪ ،‬از سويي حكايت از بحران‌هاي عميق‬ ‫نظام ـ كه قادر به حل مسايل ساختاري نيست ـ‬ ‫دارد و از سوي ديگر نيز نشان از بهار خلق‌ها و‬ ‫آغاز عصر انقالب‌هاي دموكراتيك مي‌باشد‪.‬‬ ‫همچنانكه جرقه‌اي مي‌تواند آتشي عظيم را‬ ‫برافروزد‪ ،‬خروش يك جوان تونسي و به آتش‬ ‫كشيدن وجودش نيز‪ ،‬به‌سان جرقه‌اي عرصه‌ي‬ ‫اجتماعي را به‌آتش كشيد‪ .‬هنگامي كه همه‌ي‬ ‫شرايط مهيا مي‌گردند‪ ،‬يك رويداد و يا يك‬ ‫جرقه در زمان و مكاني كه شايد به‌هيچ‌وجه‬ ‫نتوان آن را حدس زد‪ ‌،‬راه را بر وقوع تحوالت‬ ‫انقالبي هموار مي‌سازد‪ .‬تحوالت اخير آشكار‬ ‫ساخت كه واقعيت چيز ديگري است و وضعيتي‬ ‫بر وفق مراد را كه نظام در برابر خلق‌ها تظاهر‬ ‫بدان مي‌كند‪ ‌،‬كذب محض مي‌باشد‪ .‬نمي‌توان‬ ‫واقعيت را براي هميشه و يا زماني دراز پنهان‬ ‫ساخت‪ .‬اگر زمان آشكار شدن واقعيتي فرارسيده‬ ‫باشد شايد بتوان آن را به تعويق انداخت اما‬ ‫نمي‌توان پيش‌روي آن را گرفت و مانع از آن‬ ‫شد‪ .‬اين مورد يكي از درس‌هاي تاريخي است‪.‬‬ ‫تحوالت انقالبي‌اي كه در تونس روي داد و تمامي‬ ‫كشورهاي خاورميانه و در راس آنها كشورهاي‬ ‫عربي را در برگرفت‪ ،‬با تمامي جوامعي كه در اين‬ ‫جغرافيا زندگي مي‌كنند ارتباطي تنگاتنگ دارد‪.‬‬ ‫اين سرزمين‌كه هزاران سال دولت‌هاي مقدس‪‌،‬‬ ‫خدا ـ شاهان‌‪ ،‬شاهان و ديكتاتورها را تحمل‬ ‫كرد‪ ،‬امروز ديكتاتورها را يكي از پس ديگر‬ ‫سرنگون مي‌سازد و آنها را به زباله‌دان تاريخ‬ ‫مي‌اندازد‪ .‬اين تحوالت همچنان‌كه مربوط تمامي‬ ‫خلق‌ها مي‌باشد‪ ‌،‬ارتباط تنگاتنگي با خلق كرد نيز‬ ‫دارد و كردها را نيز تحت تاثير قرار داده است‪.‬‬ ‫كردها به‌عنوان يكي از خلق‌هاي با پيشينه‌ي‬ ‫تاريخي‪ ،‬خلقي مي‌باشند كه در اين سرزمين پا‬ ‫به عرصه‌ي حيات نهاده‌اند‪ .‬كردها كه موجدان‬ ‫نئولتيك مي‌باشند و به ميراث فرهنگي انسانيت‬ ‫ارزش‌هاي بزرگي را اعطا كرده‌اند‪ ،‬امروز‬

‫در شرايطي هستند كه با مسايل ژرفي نيز‬ ‫دست‌به‌گريبان مي‌باشند‪ .‬كردستان تكه‌تكه شده‬ ‫و بر روي هر بخش آن سياست‌هاي استعمار‬ ‫و آسيميالسيون ملي متفاوتي اعمال مي‌شود‪.‬‬ ‫همزمان با آغاز سده‌ي بيستم اين خلق در‬ ‫محاصره‌ي انكار و امحا قرار گرفته و دشمنانش‬ ‫در راستاي نابوديش هرآنچه كه از دستشان برآيد‬ ‫دريغ نمي‌كنند‪ .‬با قتل‌عام‌ها و نسل‌كشي‌ها مواجه‬ ‫گشته‪ ،‬از خانه‌ و كاشانه‌اش دور شده‪ ،‬با تبعيدها‬ ‫رودرو مانده‌‪ ،‬زبان و فرهنگش ممنوع شده‪،‬‬ ‫تمامي آنچه را كه مي‌توان با آن انسان را تعريف‬ ‫نمود از او سلب شده‪ ‌،‬با انفال و بمباران شيميايي‬ ‫مواجه شده و خالصه راه و روش ديگري نمانده‬ ‫كه جهت نابودي اين خلق بكار گرفته نشده‬ ‫باشد‪ .‬اما كردها كه منشايي تاريخي دارند‪،‬‬ ‫سرسختانه موجوديتشان را تا به امروز ادامه داده‬ ‫به دشمنانشان نشان داده‌اند كه نابود نخواهند شد‪.‬‬ ‫اگرچه مقاومت خلق كرد ناموفق بوده و با‬ ‫استثمار و استعمار مواجه شده است‪ ،‬اما خلقي‬ ‫است كه هرگز در برابر دشمنانش گردن ننهاده‬ ‫است‪ .‬كردها اين مورد را فراگرفته‌اند كه چگونه‬ ‫شاهان و سالطين حاكم را از تخت به زير بكشند‬ ‫و دژهاي ستم را درهم بكوبند‪ .‬نوروز كه مي‌توان‬ ‫آن مترادف با مقاومت هم دانست‌‪ ،‬عنوان زماني‬ ‫است كه حماسه‌ي مقاومت خلق كرد در آن به ثبت‬ ‫رسيده است‪ .‬كردها كه به امپراطوري ظالم آشور‬ ‫پايان داده و خلق‌هاي خاورميانه را از دست اين‬ ‫وحشي‌ترين امپراطوري نجات داده‌اند‪ ‌،‬با تمسك‬ ‫به پاراديم و برداشت‌ به‌روز‌شده‌اي كه رهبر آپو‬ ‫از نوروز دارد‪ ،‬بار ديگر در شرايطي قرار دارند‬ ‫كه سرنوشت خلق‌هاي منطقه را رقم خواهند زد‪.‬‬ ‫به‌رغم آنكه اين خلق در طول ‪ 30‬سال اخير با درد‬ ‫و رنج‌هاي بزرگي مواجه شد‪ ‌،‬اما مقاومت‌هاي‬ ‫حماسه‌واري را رقم زد‪ .‬با اين مقاومت‌هاي‬ ‫حماسه‌وار سياست‌هاي امحا و انكار را برطرف‬ ‫كرد‪ .‬اما مي‌بايست بر اين مورد هم واقف باشيم‬ ‫كه اين سياست‌ها همچنان ادامه دارند و دولت‌هاي‬ ‫استثمارگر از اين سياست‌ها دست نكشيده و بر‬ ‫آن پافشاري مي‌كنند‪ .‬طبيعي‌ترين حقوق انساني‬ ‫را در مورد اين خلق نمي‌شناسند و با اصرار‬ ‫امحا و انكار را بر او تحميل مي‌كنند‪ .‬با اعدام‬ ‫جوانان كرد و ترويج مزدوري و بسيجي‌شدن‬ ‫در تمامي جامعه درصددند تا به اين سياستشان‬ ‫تداوم بخشند‪ .‬اين امر را امروز با برجسته‌سازي‬ ‫هويت اسالمي انجام مي‌دهند‪ .‬دشمنان‬ ‫قسم‌خورده‌ي خلق كرد( دولت ـ ملت‌هاي‬ ‫ايران‪ ‌،‬تركيه‪ ،‬سوريه و عراق)جهت آنكه اجازه‬ ‫ندهند خلق كرد خويش را از موقعيت(ستاتو)‬ ‫موجود رهايي بخشد‪ ‌،‬سياست‌هاي مشترك را‬

‫پيشبرد مي‌دهند‪ .‬كردها همچنانكه هميشه در‬ ‫برابر اين سياست‌ها ايستار مقاومت‌طلبانه‌اي‬ ‫را از خويش به نمايش نهاده‌اند‪ ‌،‬از اين به بعد‬ ‫هم اين ايستارشان را تداوم خواهند بخشيد‪.‬‬ ‫خلق‌ها با انقالب‌هايي كه متحقق نموده‌اند اين‬ ‫مورد را در صفحات تاريخ به‌ثبت رسانيده‌اند‬ ‫كه به‌هيچ‌وجه در برابر ديكتاتورها گردن ننهاده‬ ‫وخواستار زندگي در سايه‌ي آنها نمي‌باشند‪ .‬زمان‬ ‫آن فرارسيده كه خلق كرد اين انقالب‌ها را به‬ ‫كردستان انتقال دهد و اقدامات ديكتاتورهاي‬ ‫فاشيست را نپذيرد‪ .‬كردها مي‌بايست در راستاي‬ ‫به‌دست آوردن حقوقشان وارد عمل شوند‪ .‬زمان‬ ‫آن فرارسيده كه خلق كرد در شرق كردستان به‬ ‫اقدامات دولت ايران و فاشيسم شيعي آن «ديگر‬ ‫بس است» را اعالم دارد و در راستاي نيل به‬ ‫آزادي ‌‪ ،‬سازماندهيش را گسترش داده و با قيام‬ ‫در برابر اين رژيم انقالب را در اين بخش از‬ ‫كردستان پايه‌ريزي نمايد‪ .‬ديگر خلق‌هايي كه در‬ ‫ايران زندگي مي‌كنند نيز به‌سان كردها مي‌بايست‬ ‫در برابر اقدامات فاشيستي‪ ،‬يك‌دست‌ساز و‬ ‫سركوب‌گر ايران قيام نموده و در راستاي‬ ‫نيل به آزاديشان وارد عرصه‌ي عمل گردند‪.‬‬ ‫خلق‌هايي كه در ايران زندگي مي‌كنند نيز‬ ‫حداقل به‌اندازه‌ي خلق‌هايي كه در شمال افريقا‬ ‫زندگي مي‌كنند شيفته‌ي آزادي و كرامتشان‬ ‫بوده و از چنان اراده‌اي برخوردارمي‌باشند كه‬ ‫عمال نيرويشان را به فعل درآورند‪ .‬خلق‌هايي‬ ‫كه به ظلم ضحاك پايان دادند نيز همان‬ ‫خلق‌هايي بودند كه در اين سرزمين‌هاي مقدس‬ ‫زندگي مي‌كردند‪ .‬برگزاري مراسم عيد نوروز‬ ‫آنچنان كه شايسته و برازنده‌ي آن باشد‪،‬‬ ‫بهترين جوابي است كه مي‌توان به تاريخ داد‪.‬‬ ‫همزمان با نوروز امسال كردها با وظايف‬ ‫انقالبي بسيار بزرگي رويارو هستند‪ .‬عالوه بر‬ ‫آنكه دستور مرگي را كه استثمارگران براي‬ ‫آنها صادر كرده‌اند پاره‌پاره خواهند نمود‪،‬‬ ‫در شرايطي مي‌باشند كه به‌عنوان معماران‬ ‫آينده‌اي نوين نيز نقش تاريخيشان را ايفا كنند‪.‬‬ ‫برخورداري از حيات‪ ‌،‬برداشت و مقاومتي‬ ‫متناسب با روح نوروز‪ ،‬نقش و وظيفه‌اي‬ ‫تاريخي است كه برعهده‌ي خلق كرد مي‌باشد‪.‬‬ ‫به مناسبت سالگرد قتل‌عام قاميشلو و همچنين‬ ‫سالگرد بمياران شيميايي و نسل‌كشي وحشيانه‌ي‬ ‫حلبچه كه هزاران انسان در نتيجه‌ي آن به شهادت‬ ‫رسيدند‪ ‌،‬با حسي سرشار از كين و نفرت دولت‌هاي‬ ‫سوريه و عراق را محكوم كرده و ياد تمامي‬ ‫شهداي اين دو جنايت انساني را گرامي مي‌دارم‪.‬‬


‫‪6‬‬

‫سياسي‬

‫رك‌گويي سياسي‪ ،‬ضرورتي براي دموكراسي در ايران‬ ‫گريال كردستاني‬

‫كدامين منشور سياسي مي‌تواند پاسخگوي‬ ‫نيازها و مطالبات دموكراتيك خلق‌هاي ايران‬ ‫باشد؟ اين پرسشي است كه هر جنبش مدعي‬ ‫در عرصه‌ي سياسي‌ـ اجتماعي ايران ناگزير از‬ ‫جوابگويي بدان است‪ .‬متأسفانه جنبش‌هاي‬ ‫تحول‌خواه و اصالح‌طلب ايران‪ ،‬تاكنون به‌طور‬ ‫جدي به مسئله‌ي خلق‌هاي مختلف ايران‬ ‫نپرداخته‌اند‪ .‬هنوز گفتماني جسارتمندانه پيش‬ ‫كشيده نشده است‪ .‬حال آنكه خلق‌هاي مختلف‬ ‫ايران همواره در جنبش‌هايي كه ُمهر ايراني بر‬ ‫خود دارند نقش پيشگام را ايفا نموده‌اند‪ .‬به‌عنوان‬ ‫نمونه از بدو شكل‌گيري جريان اعتراضي به‬ ‫انتخابات رياست جمهوري اخير كه به مخالفت‬ ‫با كل نظام كشيده شد‪ ،‬خلق كرد در صحنه‌ي‬ ‫اعتراضات حضور داشته‌ است‪ .‬چندين تن از‬ ‫شهداي اين اعتراضات‪ ،‬شهروندان كرد بوده‌اند‪.‬‬ ‫اما هنوز جنبش تحول‌خواهي حاضر نشده است‬ ‫كه به‌طور شفاف مطالبات خلق‌‌ها و ازجمله‬ ‫كردستان را مطرح كند‪ .‬به‌شكلي بسيار سطحي از‬ ‫كنار مسئله‌ي خلق‌ها گذشته است‪ .‬در هرجايي‬ ‫كه قيام‪ ،‬اعتراض و مبارزه‌اي دموكراتيك وجود‬ ‫داشته است‪ ،‬خلق كرد پيشقدمي نموده اما‬ ‫همواره مطالبات اين خلق ستمديده از سوي اين‬ ‫جريانات به فراموشي سپرده شده‪ .‬از جريانات‬ ‫چپ‌گراي ايران گرفته تا موج تحول‌خواهي‬ ‫كنوني در همين چارچوپ عمل كرده‌اند‪ .‬بي‌شك‬ ‫آن دسته از ارزش‌هاي دموكراتيك‌ـ انساني و‬ ‫آزادي‌خواهانه‌ي اين جنبش‌ها همواره مورد‬ ‫احترام و قدرداني‌اند‪ .‬اما آيا با محافظه‌كاري و‬ ‫گريز از رك‌گويي مي‌توان حقوق خلق‌هاي ايران‬ ‫را به يك گفتمان نيرومند در صحنه‌ي سياسي ايران‬ ‫مبدل ساخت؟ پاسخ «خير» است‪ .‬زيرا هميشه‬ ‫خواسته‌هاي دموكراتيك خلق‌هاي مختلف ايران‬ ‫از كرد‪ ،‬عرب و بلوچ گرفته تا تركمن‪ ،‬آذري‪،‬‬ ‫گيلك و مازني در درون گفتمان ملي كم‌رنگ‬ ‫گرديده و نهايتًا زدوده شده است‪ .‬تا از اين امر‬ ‫گذار صورت نگيرد‪ ،‬هيچ منشور تحول‌خواهانه‌اي‬

‫ادامه از صحفه‌ي ‪4‬‬

‫نمي‌تواند به صداي تمامي ايرانيان مبدل گردد‪.‬‬ ‫در منشور تازه‌ي جنبش سبز چنين آمده است‪:‬‬ ‫«ما‪ ،‬با هر باور و ايمان ديني که بدان معتقديم‪،‬‬ ‫به هر قوم و قبيله و تيره و مرامي که تعلق داريم‬ ‫و با هر سليقه و سبکي که با آن زندگي مي‌کنيم‪،‬‬ ‫همه ايراني هستيم و ايران متعلق به همه‌ي‬ ‫ماست‪ ».‬اين گفته‌اي زيباست‪ .‬اگر زمينه‌هاي‬ ‫ال به‌جاست‪ .‬اما اوالً‬ ‫عملي آن فراهم شود‪ ،‬كام ً‬ ‫به صراحت از خلق‌ها بحث نكرده و مانورآسا از‬ ‫طريق به‌كارگيري كلمات «قوم و قبيله» ماهيت‬ ‫و گستره‌ي مسئله را محدود نموده است‪ .‬ثانيًا‬ ‫فاقد صراحت سياسي و چشم‌انداز عملي است‬ ‫و همان شعاري را به‌كار برده كه هم‌اينك جناح‬ ‫قدرت‌گراي تماميت‌خواه آن را روزانه در دستگاه‬ ‫تبليغاتي خود تكرار مي‌كند اما جز فريب‌كاري‬ ‫چيزي نصيب خلق‌هاي ايران نشده است‪.‬‬ ‫در بخش‌هاي ديگري از منشور يادشده آمده‬ ‫است‪« :‬احترام به حق حاکميت مردم بر سرنوشت‬ ‫خويش از جمله اصول خدشه‌ناپذير جنبش سبز‬ ‫است‪ ...‬اين جنبش با الهام از اصل نهم قانون‬ ‫اساسي‪ ،‬با سلب آزادي‌هاي اساسي مردم به نام‬ ‫حفظ استقالل و تماميت ارضي کشور مخالف‬ ‫است و با تأکيد بر استقالل سياسي‪ ،‬فرهنگي‪،‬‬ ‫اقتصادي و نظامي‪ ،‬اصلي‌ترين راه حفظ منافع‬ ‫ملي و دفاع از مرزهاي ميهن را حاکميت مردم‬ ‫بر سرنوشت خويش در تمامي ابعاد مي‌داند‪».‬‬ ‫بر زبان آوردن چنين مواردي داراي اهميت‬ ‫مي‌باشند‪ .‬اما برهه‌ي تاريخي كنوني الزم مي‌گرداند‬ ‫كه از اين كليات گذار كرده و پروژه‌هاي عملي‬ ‫جهت رسيدن به اين حق تعيين سرنوشت مطرح‬ ‫گردند‪ .‬خلق كرد خواهان درپي‌گرفتن راه‌كارهاي‬ ‫تجزيه‌طلبانه نيست؛ اما همواره حقوق اين خلق‬ ‫در فضاي شديدًا امنيتي و ملي‌گرايانه‌ي ناشي از‬ ‫ذهنيت دولتي پايمال گرديده است‪ .‬حتي جنبش‌ها‬ ‫و احزاب مبارز ايراني نيز تحت تأثير همين نگرش‬ ‫دولتي‌ـ امنيتي با خلق كرد و ديگر خلق‌هاي ايران‬ ‫برخورد كرده‌اند‪ .‬لذا بحث از حق تعيين سرنوشت‬

‫خود مي‌گيرد‪ ،‬مقاومت نوروزگونه‌ي خلق‌مان و نيروهاي گريال و وجود خط دفاع‬ ‫مشروع‪ ،‬تنها ضامن پيروزي بهاري آزادي بر زمستان تاريک دولت‌ـ ملت‌هاست‪.‬‬ ‫نظام جمهوري اسالمي با تمام توان خود سعي دارد پديده‌ي نفرت‌انگيز خيانت‬ ‫و بسيج را در ميان خلق ما حاکم گرداند‪ .‬خيانت به خلق‪ ،‬سرچشمه‌ي تمامي ضد‬ ‫ارزش‌هايي همچون فساد‪ ،‬فحشا‪ ،‬اعتياد و ديگر پديده‌هاي ضد اخالقيست‪ .‬اخالق‬ ‫اجتماعي مايه‌ي زندگي و پايدار ماندن يک جامعه است‪ .‬بدون اخالق‪ ،‬جامعه و‬ ‫روان فرد خشکيده و از هم مي‌پاشد‪ .‬پديده‌ي ضداخالقي خيانت‪ ،‬سم قاتل زندگي‬ ‫اجتماعي است‪ .‬خيانت‪ ،‬پديده‌اي ضد بهار و ضد آزادي است‪ .‬نوروز نوين خلق کرد‬ ‫بر مبناي دفاع از جامعه در برابر خيانت و بسيج‪ ،‬بهار آزادي را به ارمغان مي‌آورد‪.‬‬ ‫همان‌گونه که بدون مکانيسم‌هاي دفاعي براي هيچ جانداري نمي‌توان تصور حيات‬ ‫نمود‪ ،‬براي جامعه نيز بدون دفاع مشروع نمي‌توان دم از بقاي آن جامعه زد‪ .‬نم ّو‬

‫همواره روي كاغذ مانده و در عمل سرنوشت اين‬ ‫خلق‌ها با قتل‌عام‪ ،‬بي‌عدالتي‪ ،‬اعدام‪ ،‬وابسته‌سازي‬ ‫اقتصادي و نابودي سياسي رقم خورده است‪ .‬تا‬ ‫زماني كه هر نوع اعتراض دموكراتيك با زندان‪،‬‬ ‫حصر خانگي‪ ،‬شكنجه و اعدام پاسخ داده شود‪،‬‬ ‫نه قانون اساسي مي‌تواند مشروعيتي داشته‬ ‫باشد و نه دولت‌مرداني كه خود را مجريان آن‬ ‫مي‌دانند‪ .‬زيرا اينان به ميل خود قانون را تفسير‬ ‫و تأويل نموده و حكم صادر مي‌كنند‪ .‬همچنين‬ ‫قانون اساسي را به‌گونه‌اي نگاشته‌اند كه همواره‬ ‫مفري براي گريز از دموكراسي و حقوق خلق‌ها‬ ‫ّ‬ ‫داشته باشند و بتوانند خودكامانه رفتار كنند‪.‬‬ ‫از ديگر موارد مثبت درج‌شده در منشور مذبور‬ ‫كه متأسفانه هنوز رهيافت عملي برايشان ارائه‬ ‫نگشته مي‌توان به اين‌ها اشاره كرد‪« :‬حمايت‬ ‫از حقوق زنان‪ ،‬نفي هرگونه تبعيض جنسيتي و‬ ‫احترام به حقوق اقوام و مذاهب مختلف ايراني‪....‬‬ ‫اجراي بدون تنازل تمامي اصول قانون اساسي و‬ ‫به‌ويژه اصول ناظر بر حقوق ملت(فصل سوم)‪»...‬‬ ‫با توجه به افزايش سركوب عليه جنبش‬ ‫دموكراسي‌خواهي خلق‌هاي ايران و ازجمله‬ ‫جنبش سبز‪ ،‬الزم است كه نگارندگان چنين‬ ‫منشوري مطالبات خلق‌ها را به‌گونه‌اي جدي‌تر‬ ‫لحاظ نمايند و راه‌كارهاي عملي ارائه دهند‪ .‬مث ً‬ ‫ال‬ ‫اگر جمهوري اسالمي اين موارد را عملي نساخت‬ ‫اين جنبش چه خواهد كرد؟ ضمانت اجرايي‬ ‫اين موارد چيست؟ خالصه آنكه محافظه‌كاري‪،‬‬ ‫سبُك‌انگاري‪ ،‬كلي‌بافي و عدم صريح‌گويي‬ ‫سياسي مانع از شكل‌گيري يك جنبش سرتاسري‬ ‫در ايران خواهد شد و فرصت‌ها و ظرفيت‌هاي‬ ‫كنوني را به‌ هدر خواهد داد‪ .‬كما اينكه مي‌بينيم در‬ ‫هرجاي خاورميانه قيام و خيزشي شكل مي‌گيرد‪،‬‬ ‫پيروزي آن مستلزم توجه به خواست همگان‬ ‫است؛ وگرنه همواره برخي مورد استفاده‌ي‬ ‫ابزاري قرار گرفته و سپس با برچسب اقليت‪،‬‬ ‫قوم‪ ،‬قبيله‪ ،‬جنس و‪ ...‬به حاشيه رانده مي‌شوند‪.‬‬

‫يک جامعه و بهار آن‪ ،‬در گرو توانايي آن جامعه در دفاع از خود است‪ .‬کساني‌که‬ ‫سعي دارند طي يکسان‌انگاري خواندن دفاع مشروع جامعه با خشونت تجاوزگرانه‌ي‬ ‫دولت‌ها‪ ،‬مشروعيت دفاع از نفس جامعه را زير سوال ببرند‪ ،‬دانسته يا نادانسته جز‬ ‫مالزمه‌ي درگاه دولت و قدرت کاري نمي‌کنند‪ .‬در يک سرزمين شهروند واقعي‬ ‫کسي است که با صيانت از اراده و کرامت جامعه در جبهه‌ي مردم و جامعه‌ي خويش‬ ‫جاي بگيرد‪ ،‬نه اينکه سعي در توجيه تجاوز دشمنان و بي‌دفاع ساختن جامعه بنمايد‪.‬‬ ‫نوروز جشن سرهلدان است و سرهلدان از کساني برمي‌آيد که پرچم آزادي را‬ ‫کاوه‌وار و با تمام عشق‪ ،‬توان و شهامت در دست مي‌گيرند‪ .‬نوروز جشن شهروندان‬ ‫اخته‌شده‌اي نيست که در گردن‌کجي‪ ،‬سربه‌زيري و خلع سالح کامل و در سايه‌ي‬ ‫مراحم دولت مفهومي بي‌خاصيت و متعفن از زندگي را تلقين مي‌کنند‪ .‬نوروز ازآن‬ ‫کساني است که مسئوالنه و جسورانه در راه همگرايي ملي خلق‌مان‪ ،‬اتحاد دموکراتيک‬ ‫خلق‌هاي ايران و با اراده‌ي دفاع مشروع در زمينه‌ي دفاع از جامعه مي‌کوشند؛ بهار‬ ‫ازآن آنان خواهان بود و اسطوره‌ي نوروز ديگر بار‪ ،‬تنها و تنها اين‌گونه تحقق مي‌يابد‪.‬‬


‫ت‬ ‫كا ب�‬ ‫��‬

‫انديشه‬

‫نقشه‌‌ي راه‬ ‫كتاب مساله‌ي شخصيت در كردستان ( بخش هفتم)‬

‫نويسنده‪ :‬عبداهلل اوجاالن‬ ‫مترجم‪ :‬شهيد رامان جاويد‬

‫ي ـ‌كه در قالب فيلسوفان‬ ‫بانيان انديشه‌هاي جوامع نوين‪ ،‬شخصيت‌هاي ‌‬ ‫بزرگ‪ ،‬عالمان بزرگ ديني و انديشمندان بزرگ ظهور مي‌كنند‌ـ هستند‬ ‫كه در آغوش جامعه‌ي پيشين رشد نموده‌اند اما در دوره‌اي ظهور‬ ‫مي‌كنند كه زوايا و اشكال جامعه‌ي نوين خود را نشان مي‌دهند‪ .‬البته‬ ‫كه در اين دوره‌ها‪ ،‬عالوه بر اين نوع شخصيت‌ها‪‌ ،‬انسان‌هاي بزرگ‬ ‫اهل عمل‪ ،‬فرماندهان نظامي‪ ،‬انسان‌هاي دولتي و انسان‌هاي فاضلي‬ ‫كه اخالق نوين را پيشنهاد مي‌كنند نيز تعيين‌كننده هستند‪ .‬عظمت‬ ‫اين شخصيت‌ها نيز به محسوس‌نمودن عظمت جامعه‌ي نوين در‬ ‫شخصيتشان‌‪ ،‬بستگي دارد‪ .‬شخصيت‌ها نيز به تناسب سير نزولي جامعه‌ي‬ ‫پيشين و سير صعودي جامعه‌ي نوين‪ ،‬رشد و نمو مي‌نمايند‪ .‬به‌ اينان‬ ‫شخصيت‌ها و انسان‌هاي بزرگ مي‌گوييم؛ چرا كه صدها سال آينده را‬ ‫اكنون در مرحله‌‌اي كه در آن به سر مي‌برند از نقطه‌نظر انديشه و رفتار‬ ‫مي‌زيند‪ .‬از اين نظر مي‌توان گفت كه نقشي عظيم را برعهده دارند‪.‬‬ ‫در دوره‌هايي كه تاريخ زيرورو مي‌گردد‪ ،‬به چنين شخصيت‌هاي‬ ‫بي‌نظيري نياز هست‪ .‬اينها ميهمانان ناگزير مراحلي از تاريخ مي‌باشند‬ ‫كه شخصيت‌ها نقشي تعيين‌كننده را ايفا مي‌كنند‪ .‬در چنين مراحلي‬ ‫اگر اين شخصيت‌ها نقش واقعي خود را ايفا ننموده و مهر خود را بر‬ ‫سير پيشرفت تاريخي نزنند‪ ،‬ايجاد جامعه‌ي آينده امكان‌پذير نخواهد‬ ‫بود‪ .‬البته كه ايفاي چنين نقشي چندان سهل و آسان نبوده و در حين‬ ‫آنكه شخصيت‌ها وظايف خود را به‌جاي مي‌آورند‪ ،‬احتمال وقوع‬ ‫رويدادهاي دراماتيك نيز وجود دارد‪ .‬روزهاي مملو از اضطراب‪،‬‬ ‫گرسنگي و شكنجه‪ ،‬درد و آالم‪ ،‬روزهاي خوشايند و هيجان‌انگيز‬ ‫به صورت متداخل و درهم‌تنيده سپري مي‌شوند‪ .‬همچنين روزهاي‬ ‫شكست و پيروزي پشت‌سر هم مي‌آيند‪ .‬مي‌توان بازتاب همه‌ي‬ ‫اين روزهاي متالطم تاريخي را در حيات فردي نيز مشاهده كرد‪.‬‬ ‫بديهي‌ست كه اين شخصيت‌ها خصوصيات جامعه آينده ـ ‌شايد [اين‬ ‫جامعه] در اعصار بعدي نمود يابدـ را در شخص خود بازتاب مي‌دهند‪.‬‬ ‫جنبه‌ي دراماتيك بودن حياتشان‪ ،‬نيز از اين مورد نشأت مي‌گيرد‪ .‬حل‬ ‫معضل را كه شايد صدها سال به طول بيانجامد در شخصيت خويش‬ ‫متبلور ساخته و در جهت چاره‌يابي آن تالش مي‌كنند؛ همچنين با‬ ‫تغييراتي نسبي در تالشند كه انديشه‪ ،‬سازمان و شيوه‌هاي عملياتي‬ ‫را كه در جامعه‌ي نوين حاكم مي‌گردد‪ ،‬به تصوير بكشند‪ .‬البته كه در‬ ‫اين ارتباط ناگزيرند صددرصد نقش تاريخي خود را به جاي آورده‬ ‫و موفقيت الزمه را كسب نمايند‪ .‬يا به موفقيت مي‌رسند يا با شكست‬ ‫مواجه مي‌گردند‪ .‬نمي‌توان از اين شخصيت‌ها به‌عنوان ميانه‌رو تعبير‬ ‫نمود‪ .‬بدين جهت حيات آنها را به نوعي‪ ،‬دراماتيك تعبير مي‌كنيم‪.‬‬ ‫به‌دليل آنكه اين شخصيت‌ها قبل از هر چيز تضاد و كشمكشي را كه‬ ‫در ميان افراد متعلق به طبقات جديد جامعه صورت مي‌گيرد‌‪ ،‬در ميان‬ ‫خود پياده مي‌سازند‪ ،‬مي‌توان كشمكش و تضاد طبقاتي به‌جاي‌مانده از‬ ‫جامعه‌ي پيشين را مابين برخي از آنها نيز مشاهده نمود‪ .‬بنابراين‪‌،‬اين مهم‬ ‫در عين حال كه نقطه تقاطع و تضاد اينها است‪ ،‬پل تحول كهنه به تازه‬ ‫مي‌باشد‪[ .‬ميان سه نوع از شخصيت] يعني شخصيت‌هاي محافظه‌كار‪،‬‬ ‫طبقات مياني كه خود را مركز دنيا تصور مي‌كنند و شخصيت‌هايي‬ ‫كه آينده را پيش‌بيني مي‌كنند‪ ،‬كشمكش و درگيري صورت مي‌پذيرد‪.‬‬ ‫چنان است كه گويا انقالب اجتماعي را در شخصيت خود متبلور‬ ‫مي‌سازند‪ .‬قبل از هر چيز در عرصه فكري و بعد از آن نيز در عرصه‌هاي‬ ‫سازماندهي و عمليات به مبارزه گسترده‌اي مي‌پردازند‪ .‬طبيعي ا‌ست كه‬ ‫در اين مبارزه‪ ،‬استراتژي و تاكتيك‌هاي گوناگوني بكار گرفته مي‌شوند‪.‬‬

‫‪7‬‬

‫نقشه‌ي راه مسيري است تئوريك‪ ،‬پراكتيكي در راستاي چاره‌يابي‬ ‫مساله‌ي كرد كه رهبر آپو آن را در ادامه‌ي ديگر دفاعياتش ‪ ،‬در‬ ‫شرايطي كه بحث‌ها در تركيه بر سر اين مساله از سوي محافل دولتي‬ ‫و غيردولتي به اوج رسيده بود‪ ،‬به رشته‌ي تحرير درآورده است‪.‬‬ ‫سعي خواهيم كرد برگردان اين «نقشه‌ي راه» را كه به‌صورت يك‬ ‫كتاب به چاپ رسيده است به‌صورت بخش‌بخش از نظرتان بگذرانيم‪.‬‬

‫بخش اول‪ :‬مقدمه‬ ‫مسايل دموكراتيزاسيون در طول تاريخ هميشه وجود داشته‌اند‪.‬‬ ‫همچنانكه بسيار بازتاب داده مي‌شود‪[ ،‬دموكراسي] پديده‌اي‬ ‫نيست كه همزمان با مدرنيته‌ي اروپا به‌ميان آمده باشد‪ .‬در سرشت‬ ‫جوامع هميشه گرايشات دموكراتيك وجود دارد‪ .‬دموكراسي‬ ‫اساس ًا در هر موجودي كه مشاهده مي‌كنيم با پديده‌هاي‬ ‫ابتكار عمل‪ ‌،‬جهت‌گيري و مديريت مرتبط با خويش در پيوند‬ ‫است‪ .‬بر اين باورم كه اين امر يك دورنماي كيهاني است‪.‬‬ ‫اين مورد به اثبات رسيده است كه در تاريخ تمدن به‌ويژه در‬ ‫مراحل ابتدايي سومري‌ها‪ ‌،‬نهادهاي مجلس متشكل از سخن‌گويان‬ ‫جامعه‌ي كشاورز و خلق شهر نقش مهمي ايفا كرده‌اند‪ .‬اين يك‬ ‫واقعيت غير‌قابل‌انكار است كه اولين نهادهاي دموكراتيكي كه‬ ‫مشاهده شده‌اند‪ ،‬نه در يونان ـ آتن بلكه در شهرهاي سومر تشكيل‬ ‫شده‌اند‪ .‬در طول زمان با افزايش [اختيارات] كاهن‪ ،‬مدير سياسي‬ ‫و مسئول نظامي در مديريت‪ ‌،‬نهادهاي دموكراتيك به درجه‌ي‬ ‫دوم اهميت نزول كرده و از اهميتشان در مديريت كاسته شده‬ ‫است‪ .‬در دوره‌ي نمرودها و فرعون‌ها كه عصر خدا ـ شاهان‬ ‫است‪ ‌،‬هنگامي كه تمامي خلق به‌منزله‌ي «بنده‌هاي مخلوق»‬ ‫خوانده شده‌اند‪ ،‬ديگر نمي‌توان از نهادهاي دموكراتيك بحث‬ ‫به‌ميان آورد‪ .‬مراحل مشابه كمابيش در تمامي تمدن‌ها روي‬ ‫داده‌اند‪ .‬آخرين نمونه‌ي اين امر را مي‌توانيم در آزمون‌هاي‬ ‫دموكراسي آتن و جمهوري روم در عصر اوليه مشاهده نماييم‪.‬‬ ‫در قرون وسطي در مراحل ابتدايي مسيحيت ـ يعني مرحله‌اي كه‬ ‫به‌منزله‌ي دين رسمي بيزانس پذيرفته نشده ـ و سال‌هاي آغازين‬ ‫اسالم گرچه عناصر دموكراتيك اعتبار يافتند اما سنت نيرومند‬ ‫امپراطوري به سرعت تاثير اين عناصر را تصفيه نموده و از طريق‬ ‫مديريت‌هاي مركزي قاطعانه موجوديتش را تداوم بخشيده است‪.‬‬ ‫در قاره‌ي اروپا موسسات نوينفزاينده‌ي شهرها در اوايل سال‌هاي‬ ‫‪ 1000‬به مدت مديدي از طريق سنت‌هاي دموكراتيك مديريت‬ ‫شدند‪ .‬شهرها در برابر اتوريته‌هاي فئودالي به‌مدت زيادي مجبور‬ ‫به دفاع از نهادهاي دموكراتيك و مستقلشان ماندند‪ .‬در زمينه‌ي‬ ‫پيشرفت مقاومت‌هاي شاهزادگان و جوامع روستايي (غيرشهري)‬ ‫عليه رژيم‌هاي سلطنتي نيز عناصر دموكراتيك نقش مهمي ايفا كردند‪.‬‬ ‫پس از سده‌ي ‪ 15‬كه رژيم‌هاي سلطنتي به مونارشي‌هاي مطلق‬ ‫متحول شدند‪ ،‬همچون تمدن‌هاي سنتي به‌ميزان قابل توجهي‬ ‫نهادهاي دموكراتيك را بي‌تاثير كردند‪ .‬تنها در جزيره‌ي بريتانيا‪،‬‬ ‫ماگناكارتا كه در سال ‪ 1216‬به‌صورتي رسمي عليه رژيم سلطنتي‬ ‫به‌تصويب رسانيده شد‪ ،‬به‌منزله‌ي سنتي دموكراتيك از موجوديت‬


‫‪8‬‬

‫انديشه‬ ‫اين يك واقعيت غير‌قابل‌انكار است كه اولين نهادهاي دموكراتيكي كه‬ ‫مشاهده شده‌اند‪ ،‬نه در يونان ـ آتن بلكه در شهرهاي سومر تشكيل شده‌اند‬

‫خويش محافظت كرد‪ .‬به‌رغم آنكه انقالب‬ ‫كبير فرانسه در سال ‪ 1789‬به منزله‌ي يك‬ ‫انقالب مردمي عليه مونارشي مطلق آغاز شد‬ ‫اما با گذشت زمان به ديكتاتوري بورژوازي‬ ‫متحول گشت‪ .‬اين ديكتاتوري تحت عنوان‬ ‫دولت ـ ملت سازماندهي شد و خويش را‬ ‫به اتوريته‌اي بسيار فراتر از مونارشي مطلق‬ ‫آراست‪ .‬با توسل به دولت‌ ـ ملت‌هايي كه‬ ‫از طريق سياست تفرقه بيانداز وحكومت‬ ‫كن بريتانيا رو به افزايش بودند‪ ،‬در اروپا‬ ‫يك موقعيت (ستاتوي) متوازن برقرار‬ ‫گرديد‪ .‬رژيم‌هاي برقرار شده در گستره‌ي‬ ‫دولت ـ ملت‪ ‌،‬به‌رغم تمامي ايده‌آل‌هاي‬ ‫ليبرالشان از ماهيت رژيم‌هايي اليگارشيك‬ ‫برخوردار بودند كه از سوي اليت‌ها يا اقشار‬ ‫سرآمد حالت اجرايي به‌خويش مي‌گرفتند‪.‬‬ ‫نهادهاي پارلماني موجود هرگز قادر به‬ ‫تصفيه‌ي حاكميت اليت‌هاي اليگارشيك‬ ‫نشدند‪ .‬بدون شك نهادهاي دموكراتيك‬ ‫متكي بر مبارزه‌ي طوالني خلق شهر و‬ ‫مناطق غير شهري نيز هرگز به‌تمامي‬ ‫تصفيه نگشتند‪ .‬بنابراين دموكراسي‌اي‬ ‫كه تا به امروز در اروپا جريان دارد‪ ،‬يك‬ ‫دموكراسي طبقاتي با درون‌مايه‌ي محدود‬ ‫مردمي و تحت هدايت الگارشي بورژوازي‬ ‫مي‌باشد‪ .‬پس از سال‌هاي ‪ 1950‬به‌رغم‬ ‫تالش در راستاي تشكيل يك «كنفدراسيون‬ ‫اتحاديه‌ي دموكراتيك» تحت عنوان‬ ‫اتحاديه‌ي اروپا كه از دولت‌ ـ ملت‬ ‫گذار مي‌كند‪ ،‬انحصار اليگارشيك دولت‌‬ ‫ـ ملت‌ها نشكسته است‪ .‬تجربه‌‌اي است‬ ‫مهم؛‌ اما شانس موفقيتش قطعي نمي‌باشد‪.‬‬ ‫همچنانكه در تمامي دنيا روي داد‪،‬‬ ‫امپراطوري عثماني نيز تحت تاثير نيروهاي‬ ‫بزرگ اروپايي و در راس آنها امپراطوري‬ ‫بريتانيايي قرار گرفت كه پس از سده‌ي ‪19‬‬ ‫بر بنيان انقالب صنعتي به هژموني خويش‬ ‫قطعيت بخشيد‪ ،‬قرار گرفت‪ .‬امپراطوري‬ ‫كه با تكيه بر سنت قديمي دولت خاورميانه‬ ‫تاسيس شده بود‪ ‌،‬جهت عدم فروپاشي‬ ‫ت ـ‬ ‫در برابر رشد سريع جريان‌هاي دول ‌‬ ‫ملت‌گرا در صدد بازآفريني خويش بر‬ ‫بنياني بروكراتيك و متحول شدن به يك‬ ‫دولت ـ ملت مركزي هر چه فشرده‌تر‬

‫عثماني برآمد‪ .‬مترصد سركوب شديد‬ ‫عصيان‌هاي داخلي ماند‪ .‬نهايت ًا موجوديتي‬ ‫كه امروزه تحت عنوان جمهوري تركيه‬ ‫تاسيس‌شده‪ ،‬به‌منزله‌ي ميراثي برجاي‌مانده‬ ‫از امپراطوري است كه متشكل از مليت‌هاي‬ ‫ترك و كرد در آناطولي و مزوپوتامياي‬ ‫شمالي و بسياري از گروه‌هاي اتنيكي است‪.‬‬ ‫نقش تعيين‌كننده در اين امر را امپراطوري‬ ‫بريتانيا ايفا كرد‪ .‬با گذشت زمان‪ ،‬از اوايل‬ ‫سده‌ي ‪ 20‬به‌بعد بورژوازي ظاهراً ترك‬ ‫كه تحت عنوان حزب اتحاد و ترقي درون‬ ‫دولت خويش را سازماندهي كرد و از‬ ‫مليت‌هاي جداگانه‌اي تشكيل شده بود‪،‬‬ ‫با مليت‌گرايي‌اي بسيار قاطعانه ابتدا در‬ ‫مرحله‌ي مشروطيت دوم و سپس در دوران‬ ‫رژيم جمهوري به‌سوي ديكتاتوري رفت‪.‬‬ ‫به‌رغم برخي از رهبران كاريزماتيك و در‬ ‫راس آنها مصطفي كمال پاشا‪ ،‬ديكتاتوريت‬ ‫اليگارشيك بروكراتيك درون دولت تا‬ ‫به امروز موجوديتش را حفظ كرد‪ .‬بدون‬ ‫تفاوت قايل شدن مابين چپ ـ راست‪،‬‬ ‫الئيك ـ دين‌گرا‪ ،‬بسياري از احزاب و‬ ‫جمعيت‌هاي سياسي قانوني و غيرقانوني‬ ‫تاسيس‌شده با مركزيت دولت‪ ،‬نتوانستند‬ ‫خويش را از تجربه‌كردن و احياي تاثير‬ ‫ايدئولوژيك و نهادينه‌شده‌ي ديكتاتوري‬ ‫اليگارشيك برهانند‪ .‬مي‌توان محاكمه‌ي‬ ‫ارگنگون را كه امروز سعي در پيشبرد آن‬ ‫دارند‪ ،‬محاكمه‌ي مهمي ارزيابي كرد كه با‬ ‫سنت ديكتاتوري اليگارشيك درون دولت‬ ‫در قرن اخير در ارتباط بوده و نتايجش‬ ‫سرنوشت دموكراسي را تعيين خواهد كرد‪.‬‬ ‫به‌رغم آنكه در تركيه دموكراسي موضوعي‬ ‫است كه از مشروطيت و حتي تضمينات‬ ‫به‌بعد برروي آن بحث مي‌شود‪ ،‬اما از نظر‬ ‫تئوريك و نهادي رشد نكرد‪ .‬به‌ويژه دموس‬ ‫دموكراسي‪ ،‬به توده‌ي مردمي فروكاسته‬ ‫نشد‪ .‬بيشتر به ‌بازي‌اي مي‌ماند مابين دو‬ ‫گروه برجسته‌ي اليگارشيك‪ ،‬يعني اشراف‬ ‫خارج از مركز شهر و [گروه] متكي بر‬ ‫بروكراسي دولت‪ .‬در واقع هرچيزي كه‬ ‫مرتبط با منافع خلق باشد از سوي اين دو‬ ‫گروه ممتاز اليگارشيك به‌شكلي مشترك‬ ‫سركوب و پايمال گشت‪ .‬نظام‪ ،‬از نظر‬

‫اقتصادي‪ ،‬ايدئولوژيك‪ ،‬سياسي‪ ،‬نظامي و‬ ‫فرهنگي به‌شكلي فشرده و بسته در برابر خلق‬ ‫ايجاد گرديد و با استحكام خود تا به‌امروز‬ ‫موجوديتش را تداوم بخشيد‪ .‬اما ساختار‬ ‫اجتماعي در حال رشد و مبارزات مردمي‬ ‫از دچار لرزش نمودن تن اين ساختار و‬ ‫به‌ويژه در شرايط امروز بازنماندند‪ .‬مسايل‬ ‫دموكراتيزاسيون در ارتباط با اين تحوالت‬ ‫مطرح شدند‪ .‬به‌دليل كاراكتر بسته‌ي رژيم‬ ‫و ايدئولوژي‌هاي مليت‌گرايي قاطعانه‪‌،‬‬ ‫دين‌گرا‪ ،‬جنسيت‌گرا و ديگر ايدئولوژي‌هاي‬ ‫علم‌گراي پوزيتيويستي‪ ،‬حتي در عرصه‌ي‬ ‫بحث و گفتگو نيز تعريف صحيحي از‬ ‫مسايل ارائه نگشت‪ .‬حقوق‪ ،‬گامي فراتر از‬ ‫قوانين دولتي برنداشت‪ .‬هرگز مجالي به‬ ‫حقوق فردي و خلق داده نشد‪ .‬اگر هم‬ ‫فرصتي داده شده باشد تحت هدايت بوده‬ ‫و با كودتاهاي مستمر مانع از آن شده‌اند‪.‬‬ ‫نه آزادي بيان و نه آزادي سازماندهي‬ ‫معناداري به رسميت شناخته شد‪ .‬به‌دليل‬ ‫آنكه آزادي بيان و سازماندهي‪ ،‬مبتني بر‬ ‫اجماع اجتماعي مشخصي نمي‌باشد‪ ،‬مستمراً‬ ‫با تصفيه مواجه شده است‪ .‬هنگامي هم كه‬ ‫آزادي بنيادين بيان و سازماندهي شناخته‬ ‫نشد و در راستاي آن اجماع اجتماعي‬ ‫شكل نگرفت‪ ‌،‬براي خلق‌ها‪ ‌،‬جماعت‌هاي‬ ‫ديني و طبقات سركوب‌شده كه عمده‌‬ ‫عرصه‌هاي دموكراتيزاسيون مي‌باشند‪‌،‬‬ ‫آزادي سازماندهي و بيان در حد نياز عملي‬ ‫نشد‪ .‬در اين رابطه هر حق و برداشتن‬ ‫هرگامي كه ادعاي آن وجود دارد‪ ‌،‬يا‬ ‫به‌هيچ‌وجه عملي نشد‪ ،‬يا با كودتاها و يا‬ ‫برخي قوانين خشن نوشته شده و نوشته‬ ‫نشده‪ ‌،‬مانع از عملي‌شدن آن گرديدند‪.‬‬ ‫در رابطه با كردها كردستان نيز اين قوانين‬ ‫نوشته شده و نشده‌ي خشن به‌طرزي قاطعانه‬ ‫عملي شدند‪ .‬در رابطه با واقعيات كرد و‬ ‫كردستان قاطعانه‌ترين قوانين بي‌رحمانه‬ ‫اجرا شدند‪ .‬عالوه بر مجازات‌هاي فيزيكي‪،‬‬ ‫در صدد برآمده‌اند با برنامه‌هاي همه‌جانبه‬ ‫و بسيار ژرف همگون‌كننده هر آنچه را‬ ‫كه معطوف به كرد و كردستان باشد‪،‬‬ ‫با تصفيه‪ ،‬ممنوعيت و يا با ذوب كردن‬ ‫آن در ايدئولوژي رسمي از بين ببرند‪.‬‬


‫‪9‬‬

‫اجتماعي‬ ‫نوروز‪ ،‬از اسطوره‌هاي كهن تا فرهنگ مقاومت امروز‬ ‫فواد بريتان‬

‫هر جامعه‌اي داراي سنت‌ها‪ ،‬عرف و آداب‬ ‫مختص به خود مي‌باشد‪ .‬آداب و سنن هر جامعه‌اي‬ ‫دربرگيرنده‌ي نحوه‌ي ارتباط و ضروريات حفط‬ ‫موجوديت جامعه مي‌باشد‪ .‬به‌عنوان نمونه برگزاري‬ ‫جشن نوروز‪ ،‬نشان‌دهنده‌ي ايستاري است كه خلق‌ها‬ ‫در برابر هجوم‌ تمدن براي برده‌نمودن جامعه از‬ ‫خود نشان داده‌اند‪ .‬فرهنگ و اخالق هر جامعه‌اي‬ ‫توسط آداب و سنن به نسل‌هاي بعدي انتقال يافته و‬ ‫بدين‌گونه جامعه پويا و شاداب مي‌ماند‪ .‬جوامعي که‬ ‫سنت‌هاي ديرينه‌ي خود را به فراموشي سپرده‌اند‪،‬‬ ‫تضعيف شده‪ ،‬هويت خود را فراموش نموده‌ و‬ ‫نام و نشاني از آنها باقي نمانده است‪ .‬زماني‌كه در‬ ‫جامعه‌اي هنجارها ضعيف شود و كاركردشان را‬ ‫از دست دهند‪ ،‬قوانين و حقوق دولتي پا به عرصه‌‬ ‫مي‌گذارند‪ .‬چنين جوامعي اگر از لحاظ جسماني نيز‬ ‫وجود داشته‌ باشند‪ ،‬دچار ازخودبيگانگي مي‌شوند‪.‬‬ ‫ايجاد فرهنگ‌ها حاصل زحمات افراد زيادي‬ ‫است و هزاران كس در راه صيانت از موجوديت‌‬ ‫جوامع‌شان در اين راه جان خود را فدا نموده‌اند‪.‬‬ ‫جامعه‌ي بيگانه‌شده از فرهنگ‌ خويش‪ ،‬جامعه‌اي‬ ‫مرده محسوب مي‌شود كه هويت خويش را‬ ‫فراموش نموده و به جامعه‌اي دولتي مبدل شده است‪.‬‬ ‫حماسه‌ها و اسطوره‌هايي نظير كاوه‌ي آهنگر‬ ‫نسل به نسل منتقل شده‌اند‪ .‬نوروز‪ ،‬جنبشي‬ ‫است كه حاوي مفاهيم فراواني مي‌باشد‪ .‬نبرد‬ ‫انگره‌مينو(پليدي‪ ،‬زشتي‪ ،‬شر و تاريكي و دروغ و‪)...‬‬ ‫در برابر سپنتامينو(زيبايي‪ ،‬نيكي‪ ،‬خير‪ ،‬روشنايي‪،‬‬ ‫صداقت و ‪ ،)...‬جستجويي است براي درك حقيقت‬ ‫و كسب آزادي‪ .‬نوروز‪ ،‬نبرد خلق‌ها عليه حاكمان‬ ‫ظالم‪ ،‬نبرد جامعه‌ي طبيعي در برابر جامعه‌اي‬ ‫گرفتار دولت گرديده‪ ،‬مبارزه‌ي آزادي‌خواهانه‌ي‬ ‫ماد در برابر آشوريان و قيام کاوه‌ي آهنگر در‬ ‫برابر ضحاک خونخوار است‪ .‬نوروز دربردارنده‌ي‬ ‫مقاومت خلق‌ها و عدم تسليميت آنان در برابر‬ ‫حاكماني مي‌باشد كه اراده‌ي جامعه را اساس‬ ‫نگرفته و درپي به اسارت در آوردن آن بوده‌اند‪.‬‬ ‫نوروز سمبل احياي روح آزادي‌خواهي در ميان‬ ‫خلق‌ها است‪ .‬نوروز تداعي‌كننده‌ي دوستي‪ ،‬برابري‪،‬‬ ‫برادري بوده و نشانگر گسترش عدالت مي‌باشد‪.‬‬ ‫در چنين روزي تمامي اختالفات ميان خلق‌ها كه‬ ‫توسط نظام حاکم به وجود آمده‪ ،‬به کناري گذاشته‬ ‫مي‌شود‪ .‬روز اتحاد و همگرايي خلق‌هاست‪ .‬دعوتي‬ ‫است به روح آزادي‌خواهي جامعه‪ .‬بدون هيچ‬ ‫شبهه‌اي سرزنده‌ترين جامعه‌اي که از سنت‌هاي‬ ‫خويش صيانت به عمل آورده و هميشه آنرا سرزنده‬ ‫نگه‌داشته‪ ،‬خلق کرد مي‌باشد‪ .‬از نخستي كه قوانين‬ ‫ساختگي دولت‌هاي حاكم و زورگو ايجاد گرديدند‪،‬‬ ‫خلق کرد خارج از قوانين و حقوق نظام فرادست‬ ‫حرکت نموده و همواره از سنت‌هاي خود به بهترين‬

‫شکل ممکن صيانت به عمل آورده است‪ .‬امروزه‬ ‫جامعه‌ي کرد‪ ،‬ادامه‌دهنده‌ي سنت‌هاي جامعه‌ي‬ ‫طبيعي مي‌باشد‪ .‬هرچند بسياري از همسايگان خلق‬ ‫کرد در زير بار ستم و حکم حاکمان فرادست‬ ‫تن به تسليميت سپرده‌اند‪ ،‬خلق کرد از ارزش‌هاي‬ ‫خود با مبارزه‌اي بي‌وقفه صيانت به‌عمل آورده و‬ ‫هرگز از بديل‌هايي كه در اين راه داده ابراز ندامت‬ ‫ننموده است‪ .‬کردها خود‪ ،‬تاريخ خود را بنيان نهاده‬ ‫و تسليم سياست‌هاي فشار‪ ،‬انکار و امحاي سيستم‬ ‫حاکم نگشته‌اند‪ .‬خلق كرد هيچ‌گاه مهاجم نبوده و‬ ‫هميشه‌ مورد سركوب قرار گرفته است‪ .‬البته با توجه‬ ‫به شرايط جغرافيايي كه در آن زندگي نموده‪ ،‬در‬ ‫برابر حمله‌ي نيروهاي خارجي تسليم نشده و جهت‬ ‫صيانت از ارزش‌هاي اجتماعي خود به كوه‌ها پناه‬ ‫برده است‪ .‬از زمان اورارتوها‪ ،‬ميتاني‌ها و مادها‬ ‫گرفته تا روزگار ما مقاومتي جانانه انجام داده است‪.‬‬ ‫علي‌رغم آن هيچ‌گاه خلقي را زير ظلم و ستم قرار‬ ‫نداده و فشاري بر آن وارد ننمود؛ دولتي بنياد ننهاده‬ ‫و به سيستم طبقاتي برده‌داري روي نياورده است‪.‬‬ ‫نيروي ذاتي و دفاع مشروع را در راستاي حفظ كيان‬ ‫و فرهنگش به كار برده است‪ .‬اگر جنگي نيز صورت‬ ‫داده باشد جنگي تدافعي بوده نه تهاجمي‪ .‬در‬ ‫پيوندهاي خود با ديگر ملل رويكردي دموكراتيك‬ ‫داشته و خواهان چيره‌شدن بر آنها نبوده است‪.‬‬ ‫امروزه دولت خواهان آنست که نوروز را به‬ ‫خدمت خود در آورد‪ .‬برآن است كه اخالق جامعه را‬ ‫تضعيف نمايد و آداب و رسومش را منحرف ساخته‬ ‫و به خدمت خود درآورد‪ .‬سيستم مي‌خواهد با به‬ ‫انحطاط كشيدن عيدها که سمبل مقاومت‪ ،‬همگرايي‬ ‫و دمکراسي‌اند‪ ،‬آنها را شکلي نمايد و بدين نحو آنها‬ ‫را از محتوايش پوچ گرداند‪ .‬افول اهميت نوروز از‬ ‫جنبشي که نمود مقاومت خلق‌هاست به يك جشن‬ ‫معمولي و يا تبديل آن به يک فرهنگ ديد و بازديد‬ ‫عادي‪ ،‬تهديد و حمله‌اي ايدئولوژيک و فرهنگي‬ ‫عليه خلق‌ها است‪ .‬امروزه دولت‌هاي سلطه‌گر‬ ‫خواهان از بين بردن معنا و اهميت اين روزند‪.‬‬ ‫مي‌خواهند اين روز را نه به شکل امري تاريخي‬ ‫و آغازي دوباره براي انسان‌ها‪ ،‬بلکه تنها به عنوان‬ ‫روزي که بايد هر کس به عيش و نوش بپردازد‪ ،‬نشان‬ ‫دهند‪ .‬مي‌گويد در چنين روزي تنها بايد آواز خواند‬ ‫و رقصيد‪ .‬بدين نحو شاهد باژگون‌نمايي مفهوم اين‬ ‫روز از طرف سيستم حاکم مي‌باشيم‪ .‬مي‌خواهد‬ ‫بدين نحو نيروي جامعه جهت انجام دفاع ذاتي و‬ ‫مقاومت را منجمد نمايد‪ .‬جامعه و تمدن مركزي‬ ‫هميشه در جنگي مداوم بسر برده‌اند و هيچ وقت‬ ‫نمي‌توان جامعه و تمدن را يكي دانست‪ .‬هستي يکي‬ ‫به معني نفي ديگريست‪ .‬نوروز‪ ،‬نه گفتن به سيستم‬ ‫حاكم و بازسازي فرهنگ دموکراتيک و کومينال‬ ‫خلق‌ها مي‌باشد‪ .‬سيستم حاکم انجام مراسمات و‬

‫فعاليت‌هايي که تداعي‌گر عصيان و قيام توده‌اي‬ ‫خلق‌ها مي‌باشد را منحرف نمايد‪ .‬با چراغاني کردن‬ ‫شهرها و محدود كردن جشن نوروز به خانه‌تكاني‪،‬‬ ‫رقص و پايكوبي‪ ،‬آنرا از محتواي اصلي خود خارج‬ ‫مي‌گرداند‪ .‬اين به معني شکستن اراده‌ي آزاد خلق‌ها‬ ‫و منحرف نمودن آداب و رسوم آنان مي‌باشد‪.‬‬ ‫«رهبر آپو» نوروز را به ميالدي نوين در‬ ‫تاريخ مبارزاتي خلق‌ها مبدل نمود‪ .‬وي با تعريف‬ ‫مفهوم واقعي نوروز و معاصرسازي‌اش‪ ،‬آن را به‬ ‫جوهر اساسي‌اش بازگرداند که همان جامعه‌ي‬ ‫دموکراتيک‌ـ کومينال مي‌باشد‪ .‬اين خصوصيت‬ ‫از همان ويژگي جامعه‌ي طبيعي و از کاراکتر‬ ‫مقاومت‌گرانه و آزادي‌خواهي نوروز نشات‬ ‫مي‌گيرد‪ .‬به همين خاطر مي‌توان گفت که مبارزه‌ي‬ ‫اساسي در ميدان اخالق و فرهنگ صورت مي‌گيرد‪.‬‬ ‫جامعه‌ي فرادست و ظالم با ربودن اين عرف و‬ ‫آداب و نشان دادن اين که وي خالق اين فرهنگ‌ها‬ ‫بوده‪ ،‬خواهان واژگون جلوه‌دادن اين واقعيت‬ ‫تاريخي است‪« .‬رهبر آپو» خواستار از نو زنده‌نمودن‬ ‫ارزش‌هاي اجتماعي نوروز مي‌باشد كه همانا اتحاد‬ ‫دموكراتيك و صلح متقابل مي‌باشد‪ .‬نوروز در‬ ‫ميدان‌هاي برگزاري جشن‌ها به مجالي براي صيانت‬ ‫از «رهبر آپو» مبدل گرديده است‪ .‬نيروهاي توطئه‌گر‬ ‫و فرادست برآنند که تمامي روزهاي ما را محكوم‬ ‫به تاريكي نمايند‪ .‬اما ما با ايستاري كاوه‌آسا تاريكي‬ ‫را به روشنايي مبدل خواهيم نمود‪ .‬آتش نوروز‬ ‫پليدي‌هاي تحميل‌شده از سوي دولت بر جامعه را‬ ‫خواهد سوزاند و روشنايي‌بخش زندگي خلق‌ها‬ ‫خواهد بود‪ .‬نوروز ارمغانيست که از طرف نياکان‌مان‬ ‫جهت مقاومت بي‌همتا در برابر ظلم و تاريکي به ما‬ ‫ارث رسيده است‪ .‬پس بايستي هر کس با مشارکت‬ ‫در برپايي آتش نوروز‪ ،‬کين و نفرت خود را در‬ ‫برابر ظلم و ظالمان نشان دهد‪ .‬نوروز مبارزه‌اي‬ ‫است در راستاي احقاق حقوق خلق‌ها‪ .‬اگر خواهان‬ ‫رسيدن به حياتي آزاد در سال تازه هستيم‪ ،‬تنها راه‬ ‫آن اتحادي همه‌جانبه و شركت ميليوني خلق‌ها در‬ ‫جشن باستاني نوروز است‪ .‬ما نيز همچو فرزندان اين‬ ‫خلق و همچو نياکان خود آتش نوروز امسال را‬ ‫شعله‌ورتر و گسترده‌تر از هر زمان ديگري در نوروز‬ ‫کوهستان‌هاي آزاد کردستان بر پا نموده و بدين‬ ‫نحو همراه با خلق‌مان به حلقه‌ي آتشين نوروز در‬ ‫چهارگوشه‌ي کردستان ملحق خواهيم شد‪ .‬بر اين‬ ‫باوريم که همچو اولين آتش برافروخته‌شده در‬ ‫کوهستان‌هاي کردستان که طلسم پادشاهان آشوري‬ ‫را درهم شکست و قصرهاي نينوا را سوزانيد‪ ،‬نوروز‬ ‫را به شکل فرهنگ مقاومت خلق‌ها درخواهيم آورد‪.‬‬


‫زن‬

‫‪10‬‬

‫از ايزدبانو تا فاحشه‌ي معبد‬ ‫بخشي از تحليالت رهبر آپو در مانيفست تمدن دموكراتيك(جلد چهارم)‬

‫به هيچ وجه نمي‌توان جامعه‌اي را كه به اندازه‌ي تمدن‬ ‫روزگار كنوني محيط‌زيست و زنان را سركوب‬ ‫مي‌نمايد ـ علي‌رغم اينكه تبليغات بسياري براي آن‬ ‫صورت مي‌گيردـ برتر و پيشرفته محسوب نمود‪.‬‬ ‫اگر بخواهيم از سالمت و برتري يك جامعه سخن‬ ‫بگوييم‪ ،‬بايد معيارهاي اكولوژيكي و فمينيستي(نه در‬ ‫معناي بورژوايي آن) شالوده قرار داده شوند‪ .‬از اين‬ ‫نقطه‌نظر‪ ،‬جوامع روزگار ما حقيقتاً جوامعي بيمارند‪.‬‬ ‫[در مرحله‌ي پيشاتمدن‪ ]،‬امكانات تغذيه كه‬ ‫پيرامون زنان شكل مي‌گيرند‪ ،‬سرآغاز اقتصادند‪.‬‬ ‫طبيعت و زنان در درون وحدتي سازگار به‌سر‬ ‫مي‌برند‪ .‬نگرش مبتني بر دين طبيعي و زنده‪ ،‬با‬ ‫ايزدبانوي مادر نمادين مي‌شود‪ .‬بخش بزرگي از‬ ‫ابزارهاي توليد مادي‪ ،‬ابداعات زنان مي‌باشند‪.‬‬ ‫فرهنگ خوراك و پوشاك نيز مهر زنان را بر‬ ‫خويش دارد‪ .‬بعدها‪ ،‬همگام با تمدن‪ ،‬تمامي اين‬ ‫ارزش‌ها مورد انكار واقع گشته و تحت هژموني‬ ‫مردان به ابزار سود و فشار تبديل مي‌شوند‪.‬‬ ‫خاك مادر‪ ،‬با ديده‌ي تحقير نگريسته مي‌شود‪.‬‬ ‫كتب مقدس خطاب به مردان مي‌گويند‪« :‬زنان‪،‬‬ ‫مزرعه‌ي شما هستند؛ به دلخواه خويش شخم زنيد!»‬ ‫مسائل اجتماعي اگر سرچشمه‌اي خارجي نداشته‬ ‫باشند‪ ،‬اساساً از فشار و استثمار كانون‌هاي قدرت‬ ‫سرچشمه مي‌گيرند‪ .‬زن از كانون و هيرارشي مرد‪،‬‬ ‫برده از صاحبش‪ ،‬دهقان از اربابش‪ ،‬مأمور از‬ ‫مافوق خود‪ ،‬كارگر از كارفرماي خويش‪ ،‬و‬ ‫تمامي جامعه از دستگاه‌هاي فشار و استثمار‬ ‫انحصارات قدرت به‌گونه‌اي منفي متأثر‬ ‫مي‌شوند‪ .‬ضررمند مي‌گردند؛ دچار استثمار‪،‬‬ ‫فشار و شكنجه مي‌شوند‪ .‬نتيجتاً‪ ،‬همگي گرفتار‬ ‫مسائل اجتماعي مي‌گردند‪ .‬چيزي كه انحصارات‬ ‫قدرت و استثمار به‌عنوان راه‌حل ارائه مي‌دهند نيز‬ ‫روش‌هاي اسثتمارگرانه و اَشكال قدرتي هستند كه‬ ‫متراكم‌تر شده‌اند‪ .‬به همين دليل است كه اَشكال‬ ‫دولت و استثمار به‌طور پيوسته پيشرفت مي‌كنند‪.‬‬ ‫پاسخ اين نيز‪ ،‬مقاومت‌ها و عصيان‌هاي مستمر و‬ ‫جنگ‌هاي متقابل مي‌باشد‪ .‬به سبب اينكه به‌طور‬ ‫مداوم گرفتار منطق قدرت و جاذبه‌ي استثمار‬ ‫گرديده‌اند‪ ،‬نتيجه هميشه بي‌حيثيت‌ترين حياتي‬ ‫بوده كه تحت فشار و استثمار ناشي از مسائل و‬ ‫معضالت‪ ،‬به‌صورت يك تقدير درآمده است‪.‬‬ ‫تاريخ تمدن دولت‌دار‪ ،‬از يك لحاظ تاريخ نوسازي‬ ‫و پيشبرد مستمر روش‌هاي فشار و استثمار و از سوي‬ ‫ديگر تاريخ بالندگيِ «فلسفه و ُكنش‌»هاي مبتني بر‬ ‫آزادي و برابري در ميان مقاومت‌طلبان است‪.‬‬ ‫جوامع خاورميانه‪ ،‬بخشي از انسانيت‌اند كه در‬ ‫طول تاريخ بيشتر از همگان دچار بحران‌ها و‬

‫مسائل و معضالت شده‌اند‪ .‬دليل اساسي اين‬ ‫امر بي‌گمان اين است كه در طول مدت بيش‬ ‫از پنج‌هزار سال‪ ،‬هميشه از سوي تمدن مركزي‬ ‫دچار فشار و استثمار كامل شده‌اند‪ .‬در هيچ يك‬ ‫از مناطق ديگر جهان‪ ،‬اَشكال فشار و استثماري‬ ‫اين همه طوالني‌مدت و شديد ديده نمي‌شوند‪.‬‬

‫مسئله‌ي زن در جامعه‌ي خاورميانه‬

‫نكته‌ي حائز اهميت اين است كه مسائل زن در‬ ‫جامعه‪ ،‬پيش از هر چيز در چارچوب ابعاد تاريخي‌ـ‬ ‫اجتماعي ارزيابي گردند‪ .‬مسئله‌ي زن‪ ،‬معضلي‬ ‫است كه منبع تمامي مسائل مي‌باشد‪ .‬مي‌بينيم كه‬ ‫پيش از گذار به جامعه‌ي دولت‌دار و طبقه‌مند؛‬ ‫يك هيرارشي مردساالرانه‌ي(پدرساالر) خشن عليه‬ ‫گشته است‪ .‬جهت توجيه‬ ‫زنان نهادينه‬ ‫بــــه گفتمان‌هاي‬ ‫مردساالري‪،‬‬

‫اسطور ه‌اي‬ ‫بسياري توسل‬ ‫و ديـني‬ ‫است‪ .‬حماسه‌ي‬ ‫جستــــه شـــده‬ ‫بازتـــاب هـــمين‬ ‫اياننا ايزدبانو‌ي اوروك‪،‬‬ ‫مرحله است‪ .‬براي طبيعت گذشته و كهن‌ايزدبانو‌ي‬ ‫مادر‪ ،‬حسرت عظيمي احساس مي‌گردد‪ .‬از نيرنگ‪،‬‬ ‫حقه‌بازي و زورگويي مرد حاكم موجود در نظم‬ ‫هيرارشيك و دولتيِ مردساالرانه كه در درون آن‬ ‫گرفتار گشته‪ ،‬مي‌نالد و مي‌مويد‪ .‬چنين واقعيتي در‬ ‫حماسه‌ي بابل(نزاع ماردوك خداي نيرومند بابل با‬ ‫ايزدبانو تيامات) به‌گونه‌اي بسيار گيرا و آشكارتر‬ ‫ديده مي‌شود‪ .‬در اسطوره‌هاي سومر گفته مي‌شود‬ ‫كه زن از استخوان دنده‌ي مرد آفريده شده است‪.‬‬ ‫اين بياني نمادين است‪ .‬در اديان تك‌خدايي‪ ،‬اين‬ ‫رويكرد ادامه مي‌يابد‪ .‬زنان كه به‌عنوان ايزدبانو وارد‬ ‫زيگورات‌هاي سومري مي‌گردند‪ ،‬همچون فاحشه‌ي‬ ‫معبد از آن خارج مي‌شوند‪ .‬اولين فاحشه‌خانه‪ ،‬در‬ ‫شهرهاي سومري افتتاح مي‌شود‪ .‬زن از فاحشگي در‬

‫معبد به سطح كنيزي در دربار ترفيع داده مي‌شود‪.‬‬ ‫ابژه‌‌اي‌ست برده‪ ،‬كه در بازارهاي تجارت نمي‌توان‬ ‫از آن چشم پوشيد‪ .‬در تمدن يونان‌ـ روم‪ ،‬تنها برده‌اي‬ ‫جهت امور منزل است و جايي در سياست ندارد‪.‬‬ ‫در تمدن اروپا‪ ،‬ابژه‌اي جنسي است كه با قراردادي‬ ‫به مرد وابسته مي‌گردد‪ .‬در تمدن كاپيتاليستي‪،‬‬ ‫فاحشه‌اي جهاني مي‌باشد كه عمومي گشته‬ ‫است‪ .‬تاريخ‪ ،‬به‌واسطه‌ي مرد حاكم يك ساختار‬ ‫و معناي كام ً‬ ‫ال جنسيت‌گرايانه را كسب نموده‬ ‫است‪ .‬تاريخ‪ ،‬ديگر به‌صورت مردانه پيش مي‌رود‪.‬‬ ‫ضعيفه‌شدگي زن(به معناي برده‌شدن زن است)‬ ‫بالفاصله پس از آن بر ابژه‌هاي مرد نيز كه تحت‬ ‫استثمار و فشار جامعه قرار داده شده‌اند‪ ،‬به‌طور‬ ‫كامل بازتاب داده مي‌شود‪ .‬در حالي كه جناح‬ ‫فرادست سياسي‪ ،‬نظامي و كاهني جامعه‪ ،‬به موقعيت‬ ‫جنسيت برتر و حاكم رسانده مي‌شود‪ ،‬قشر فرودست‬ ‫مديريت‌شونده نيز تدريجاً به‌صورت ضعيفه درآورده‬ ‫مي‌شود‪ .‬در جامعه‌ي يونان‌ـ روم‪ ،‬مرد از جواني‬ ‫به بعد با يك برخورد شديدا ً جنسيت‌گرايانه‬ ‫پرورش داده مي‌شود‪ .‬در طول تمامي اعصار‬ ‫تمدن‪ ،‬در نتيجه‌ي برخوردهاي جنسيت‌گرايانه‬ ‫در قبال زن‪ ،‬انحرافات جنسي به‌طور شايع رواج‬ ‫مي‌يابند‪ .‬ديگر به اندازه‌اي كه زن‪ ،‬برده است‪،‬‬ ‫برده‌ي مرد نيز به همان اندازه زن و يا ضعيفه است‪.‬‬ ‫هنگامي كه در جامعه‌ي خاورميانه‌‪ ،‬مسائل ناشي از‬ ‫دستگاه‌هاي فشار و استثمار كاپيتاليستي امروزي نيز بر‬ ‫اين مسائل ريشه‌دار تاريخي افزوده مي‌شوند‪ ،‬حياتي‬ ‫واقعاً كابوس‌وار براي زنان گريزناپذير مي‌گردد‪.‬‬ ‫زن‌بودن‪ ،‬شايد هم مترادف انساني است كه در‬ ‫دشوارترين شرايط به‌سر مي‌برد‪ .‬چنداليه‌ترين فشار‬ ‫و استثمار خشن كه جامعه دچار آن است‪ ،‬بر روي‬ ‫جسم و رنج و كار زنان تحقق مي‌يابد‪ .‬به تازگي‬ ‫پي برده مي‌شود كه زن نيز انسان است‪ .‬برخورد‬ ‫بي‌شرفانه‌ي جنسيت‌گراي قاطع به جايي رسيده كه‬ ‫ناچار از وانهادن جايگاه خويش براي يافتن دوست‬ ‫و رفيقي است كه بدان احساس نياز مي‌نمايد‪ .‬الاقل‬ ‫بر روي اين مقوله بحث مي‌شود‪ .‬بايد بدانيم تا زماني‬ ‫كه «درست‌زيستن با زنان» در جامعه تحقق نيابد‪،‬‬ ‫درپي‌گرفتن حياتي بامعنا نيز ممكن نخواهد بود‪.‬‬ ‫مي‌بايست با علم بر اينكه با زن آزادي كه شرافت‬ ‫خويش را به‌تمامي به دست آورده خواهيم توانست‬ ‫پرمعناترين و زيباترين زندگي را تحقق بخشيم‪،‬‬ ‫گفتارها و كردارهاي خود را پيشبرد بخشيم‪.‬‬


‫جوان‬ ‫جوانان‪ ،‬برافروزندگان آتش نوروزند‬ ‫نوروز فرارسيدن زايش‬ ‫دوبـــــــاره‌ي طبيعت‬ ‫است‪ .‬در آن‪ ،‬زيبايي‬ ‫طبيعت جلوه مي‌يابد و با‬ ‫پشت سر نهادن زمستان سرد و منجمد‪ ،‬بهاري پر از شور‬ ‫و جنب‌وجوش آغازيدن مي‌گيرد‪ .‬کبوتران صحرگاهان‬ ‫با صداي دل‌انگيز و اميدوارکننده نغمه سرمي‌دهند و‬ ‫پروانه‌ها سه ماه عمر کوتاه خود را با آزادي مي‌گذرانند‪.‬‬ ‫اين خصايص دوباره زيستن است! جوانان بايد با هدف‬ ‫پشت سرنهادن زمستان سرد‪ ،‬پايه‌هاي زندگي آزاد را بنا‬ ‫نهند و بدين‌گونه به استقبال بهار بروند‪ .‬بايد مبارزه‌اي براي‬ ‫دستيابي به آزادي و حقيقت راستين را جايگزين جشن‌هاي‬ ‫سرد وبي‌روح از معنا و مفهوم كنوني نمايند‪.‬اين مبارزه را‬ ‫مي‌توان به‌عنوان پديد آوردن بهار ذهنيتي(به وجود آوردن‬ ‫انقالب ذهنيتي) دانست که مسوليت آن را رهبر آپو بر‬ ‫دوش جوانان گذاشته است‪ .‬جوانان آپوئيستي نيروي‬ ‫پويايي که قادر به ايجاد تغيير و تحول است‪ .‬اينان بايستي‬ ‫خود را از دام‌هاي گسترانيده‌شده از سوي نظام رهانيده و‬ ‫جهت رستگاري ساير جوانان بدون وقفه در تالش باشند‪.‬‬ ‫مي‌توان نمونه‌ي بارز آن را در اسطوره‌ي کاوه‌ي آهنگر‬ ‫يافت که تن به خواسته‌هاي ضحاك خون‌خوار درنداد و‬ ‫با مقاومت خويش جهت دستيابي به حقيقت‪ ،‬برگي زرين‬ ‫در تاريخ انسانيت گشود‪ .‬فلسفه‌ي آپوئيستي براي رهايي‬ ‫جوانان‪ ،‬زنان و زحمت‌کشان و تمامي اقشار اجتماع‪ ،‬در‬ ‫هر شرايطي خط‌مشي مقاومت را در پيش گرفته است‪ .‬در‬ ‫اين راستا تالش نموده که تمامي جامعه را از بحران‌هايي‬ ‫كه در آن گرفتار آمده‪ ،‬برهاند و آموزش الزم براي‬ ‫يافتن شيوه‌ي صحيح مبارزه را برنامه‌ي اساسي خويش‬ ‫مي‌داند‪ .‬سيستم سرمايه‌داري که زنان و جوانان را هدف‬ ‫سياست‌هاي پليد خويش قرار داده و همچون لوياتاني‬ ‫ارزش‌هاي جامعه را در شخصيت اين دو مي‌بلعد‪ ،‬خويش‬

‫را تکتاز جامعه قلمداد مي‌کند‪ .‬اما فلسفه‌ي «رهبر آپو»‬ ‫با ارائه‌ي سيستم کمونال‌ـ دموکراتيک‪ ،‬تعريف نويني از‬ ‫نقش سازماندهي جوانان ارائه نمود‪ .‬امروزه شاهد در تنگنا‬ ‫قرار گرفتن سيستم سرمايه‌داري توسط انقالب ذهنيت‬ ‫دموکراتيک هستيم‪ .‬خالقان نوروز كه تا به امروز قهرمانانه‬ ‫آن را زنده نگه داشته‌اند‪ ،‬جوانان مي‌باشند‪ .‬در ذات جواني‬ ‫نيروي پوياي ايجاد تحوالت اجتماعي نهفته است‪ .‬جنبش‪،‬‬ ‫سرهلدان و قيام‪ ،‬پيشاهنگ و نيرويي سازمان‌يافته مي‌طلبد‪.‬‬ ‫آناليز نمودن معضالت عرصه‌ي اجتماعي و درک نكوي‬ ‫مسائلي که روزانه با آن روبرو هستند‪ ،‬از ضروريات‬ ‫مبارزات جوانان است‪ .‬جوانان نبايستي اجازه دهند سيستم‬ ‫آنها را منجمد و بدون دغدغه‌ي فکري نمايد و کاراکتر‬ ‫جواني را که هميشه داراي پتانسيل انقالبي در مقابل ظلم و‬ ‫ستم است‪ ،‬بي‌تأثير کند‪ .‬جوانان بايد از نقشي که حاكمان‬ ‫به آنها داده‌اند پيروي ننموده و ايستاري مطابق با ذات‬ ‫خويش را بنمايانند‪ .‬جوانان بايد کين و نفرتي را كه از‬ ‫نظام دارند سازمان بخشند‪ ‌،‬همان نظامي كه درپي به‌اسارت‬ ‫كشاندن اراده‌ي آنان مي‌باشد را سازمان‌يافته نمايند‪ .‬در‬ ‫اين راستا بايستي با روحيه‌ي قهرماني به استقبال نوروز‬ ‫رفته و با آغاز سال نو‪ ،‬تالش آنها براي احقاق مطالبات‬ ‫دمکراتيک‌شان دوچندان شود‪ .‬اراده‌ي آزاد‪ ،‬شخصيت‬ ‫انقالبي و فرهنگ مقاومت را در خود نهادينه نمايند و‬ ‫جامعه را تشويق به اين امر مهم نمايند‪ .‬جوانان کرد بايد‬ ‫رفيقاني همچون مظلوم دوغان را که در زندان ترکيه‬ ‫با قهرماني‪ ،‬اسوه‌ي آزادي و مقاومت شدند سرلوحه‌ي‬ ‫مبارزه‌ي خود قرار دهند و براي پاسداشت شهيدان راه‬ ‫آزادي از طريق سازماندهي خويش‪ ،‬به خط مقاومت آري‬ ‫گفته و سياست‌هاي دشمن را نقش بر آب سازند‪ .‬بايستي‬ ‫آتش مقاومتي كه توسط مبارزه‌ي کاوه‌ي آهنگر افروخته‬ ‫شد‪ ،‬را شعله‌ور نموده و با مقاومت در مقابل سياست انکار‬ ‫و امحا‪ ،‬ايستاري قهرمانانه از خود نشان دهند‪ .‬آموزش‬

‫صدايي شنيدم‪ .‬شنيدم و تنم لرزيد‪ .‬لحظه‌ي‬ ‫غريبي بود‪ .‬تنم يك‌ دم مانند كوره‌ي آتش‬ ‫مي‌سوخت و در لحظه‌ي ديگر مانند يخ سرد‬ ‫و خاموش مي‌ماند‪ .‬انگار هيچ صداي ديگري‬ ‫را توان شنيدنم نبود‪ .‬براي اينكه بتوانم خود‬ ‫را از آن حالتي كه حتي نمي‌دانستم چيست‪،‬‬ ‫رها سازم‪ ،‬با هرچه رمق در تنم بود به دور‬ ‫خود چرخيدم؛ به سوي آن صدا گام برداشته‬ ‫و دويدم‪ .‬برايم به آوايي مي‌مان ْد كه از بهشت‬ ‫مي‌آمد‪ .‬بسان ملودي و آواز بلبل بود؛ بسي‬ ‫خوش‌آهنگ‪ .‬گاه نيز همچو فريادي بود‪ .‬هر‬ ‫چه به سوي آن صدا دويدم‪ ،‬نتوانستم چيزي‬ ‫ببينم‪ .‬نمي‌توانم بگويم كه چيزي نبود‪ .‬شايد‬ ‫من نديدم‪ .‬دوباره همان صدا را شنيدم‪ .‬فريادش‬ ‫در گوش‌هايم طنين‌انداز شد؛ انگار كه بال‬ ‫پروازم مي‌داد‪ .‬ندايي برخاسته از درونم بود‬ ‫كه با حسي غريب ولي آشنا‪ ،‬تمام تار و پود‬ ‫وجودم را به لرزه افكنده و بي‌قراري ديدنش‬ ‫مرا از خود بي‌خود كرده بود‪ .‬در ره رسيدن به‬ ‫مقصد صدا‪ ،‬چنان بي‌صبري مي‌كردم كه توان‬ ‫وصفش را هرگز نيافتم‪ .‬تمام لحظات زندگي‌ام‬ ‫و كوچه‌پس‌كوچه‌هاي تنهايي‌ام‪ ،‬سرشار از‬ ‫زمزمه‌ي دل‌انگيز آن صدا بود‪ .‬صدايي كه‬

‫هميشه براي شنيدنش لحظه‌شماري مي‌كردم‪.‬‬ ‫سر از پا نمي‌شناختم‪ .‬شايد فريادي بود برخاسته‬ ‫از سلولي تنگ و سرد‪ ،‬براي رسوا نمودن ستمي‬ ‫رواشده‪ .‬صداي «شيرين»‪ ،‬قلبم را مي‌فشرد‪ .‬گويي‬ ‫كه با خيال‌ها و احساساتم پيوندي ديرين داشت‪.‬‬ ‫در چشمانم اشك خوشحالي نشست‪ .‬به همان‬ ‫چشماني كه در غم دوريش پژمرده شده بودند‬ ‫و آن دلي كه مي‌رفت تا درد شكستن را تجربه‬ ‫كند‪ ،‬اميد مي‌‌داد‪ .‬صدايي ماندگار و پيوسته‪.‬‬ ‫گاه‪ ،‬چنان كه گويي در ميدان نبرد است‪ ،‬پر از‬ ‫اشتياق پيروزي بود‪ .‬گاه نيز چونان نسيمي خنك‬ ‫بر تن خسته‌ي رفيقان خود‪ ،‬وزيدن مي‌گرفت‬ ‫و آرامش‌دهنده مي‌شد‪ .‬تنها به شنيدن آن‬ ‫صدا اكتفا كرده بودم؛ شايد تالشم به اندازه‌ي‬ ‫خيالم نبود‪ .‬لحظه‌اي از خودم خجالت كشيدم؛‬ ‫احساس كردم كه تنهايش گذاشته‌ام‪ .‬خواستم‬ ‫برگردم‪ ،‬اما نتوانستم! ديريست كه ديگر گريه را‬ ‫فراموش كرده‌ام‪ .‬حال با خيال همان صدايي كه‬ ‫زينت‌بخش لحظاتم بود‪ ،‬ادامه مي‌دهم و مصمم‬ ‫هستم‪ .‬همان صدايي كه ساليان درازي‪ ،‬مرا به‬ ‫سوي خود مي‌خوان ْد و اصرار مي‌كرد كه خودم‬ ‫باشم؛ مسافر سفر بي‌بازگشت َشوم‪ .‬هنوز همان‬ ‫صداي پرشوري را كه پاي چوبه‌ي دار نيز لبخند‬

‫گريال يعني زندگي‪ ،‬تازگي و پويايي‬

‫‪11‬‬ ‫ساوشكا آدار‬

‫ايدئولوژيكي و ذهنيتي جهت انجام مبارزه عليه زورمداران‬ ‫دولت ايران امري ضروريست‪ .‬تنها بدين‌گونه مي‌توانند‬ ‫آتش نوروز را فروزان كنند و درمقابل ذهنيت قدرت‌گرا‬ ‫و دولتي به مبارزه برخاسته و فرياد آزادي‌خواهي سردهند‬ ‫و سياست‌هايي را که به شيوه‌هاي گوناگون مانند اشاعه‌ي‬ ‫بسيج‪ ،‬اعتياد و فحشا و‪ ...‬از جانب دولت بر آنها روا داشته‬ ‫مي‌شود‪ ،‬پوچ نمايند‪ .‬بايستي دختران جوان خويش را از‬ ‫چنگال ذهنيت مردساالري برهانند و به صورت آگاهانه‬ ‫و با تفكري ژرف‌تر‪ ،‬سازماندهي منظم‌تري به مقابله با‬ ‫سياست‌هاي انكار و امحاي دولت بپردازند‪ .‬دختران‬ ‫جوان بايستي با خط‌مشي قراردادن الهه‌ي مقاومت «رفيق‬ ‫سما» كه با به آتش کشيدن بدنش پيام مبارزه‌ي بي‌وقفه‬ ‫و خستگي‌ناپذير را به ما داد جهت تحقق آرمان‌هاي‬ ‫راستين نوروز تالش نمايند‪ .‬وظيفه‌ي آزاد نمودن جامعه‬ ‫بر دوش زنان جوان است‪ ،‬لذا بايستي نوروز امسال را‬ ‫به بهار مبارزاتي‌مان مبدل نماييم‪ .‬بايد نوروز را که در‬ ‫تاريخ خلق کرد با قهرماني رفقايي همچون رخشان‪،‬‬ ‫روناهي و بريوان‪ ،‬مظلوم دوغان و در شرق کردستان نيز‬ ‫با مقاومت رفقاي شهيدمان شيرين‪ ،‬فرزاد‪ ،‬علي و فرهاد‬ ‫و حسين عجين گشته‪ ،‬تداوم بخشيم‪ .‬اين مهم تنها از‬ ‫طريق سازماندهي نمودن جوانان و الحاق‌شان به صفوف‬ ‫مبارزاتي ميسر مي‌شود و بايد بدين‌گونه به استقبال نوروز‬ ‫امسال برويم‪ .‬بايستي با به كار بردن نيروي دفاع ذاتي‬ ‫خويش‪ ،‬آتش قيام جهت كسب آزادي را ميان همه اقشار‬ ‫جامعه شعله‌ور و نوروز را مبدل به بهار آزادي خلق‌ها‬ ‫نمايند‪ .‬يگانه‌راه متحقق ساختن اين مهم پيشاهنگي در‬ ‫زمينه‌ي به عرصه‌ي عمل كشاندن سيستم کنفدراليسم‬ ‫دموکراتيک مي‌باشد‪ .‬بايستي جوانان و زنان با عزم راسخ‬ ‫و از طريق سازماندهي‌نمودن خود در راستاي جامعه‌اي‬ ‫اخالقي و سياسي‪ ،‬به همگان ثابت نمايند که آينده ازآن‬ ‫مبارزان مسير آزداي‌خواهي و دموكراسي خواهد بود‪.‬‬

‫مــــي‌زد‪،‬‬ ‫بــه خاطر‬ ‫سپر د ه‌ا م ‪.‬‬ ‫با همان‬ ‫افتخار ُكردبودن و ادعاي ُجستن خويشتن خويش‪،‬‬ ‫با دل و جان گوش به همان صداي هستي‌بخش‬ ‫سپردم‪ .‬صدايي لبخند به لب؛ سرشار محبت؛ در‬ ‫ميان چهار ديواري سلول؛ پشت درهاي آهنين‪.‬‬ ‫اي صداي معترض‪ ،‬صدايي كه خودبودن و «زن‬ ‫بودن» را فرياد مي‌زني‪ ،‬صدايي كه از تاريخي‬ ‫دور مي‌آيي؛ صداي ايشتار‪ ،‬اينانا‪ ،‬آفروديت‪.‬‬ ‫تاريخت را با خونت نوشتي‪ ...‬تاريخي سرشار‬ ‫از انتقام‪ .‬انتقام از مردان شيادي كه خودباختگي‬ ‫را تحميل مي‌كنند‪ .‬اينك صداي‌ ما‪ ،‬صداي‬ ‫همبستگي و هستي ماست‪ .‬خاطرت آسوده اي‬ ‫رفيق‪ ،‬فريادمان نمي‌ميرد‪ .‬آن صدايي كه مرا به‬ ‫خود مي‌خوان ْد‪ ،‬صداي دختر شجاع تو بود اي‬ ‫الهه‌ي مادر‪ .‬صداي روناهي! روناهي(روشنايي)‬ ‫كه ظلمت خيانت را در هم شكست‪!...‬‬ ‫فرات دجله‬


‫نشر‌يه‌ي سياسي‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬فرهنگي‬ ‫صاحب امتياز‪ :‬مركز مطبوعات حزب حيات آزاد كردستان‪PJAK‬‬ ‫مدير مسئول‪ :‬هيات تحريريه‌ي آلترناتيو‬ ‫چاپخانه‌ي گريال‬

‫‪ALTERNATIVE‬‬

‫هفته‌نامه‌ي سياسي ـ اجتماعي ـ فرهنگي دوره‌ي دوم شماره‌ي ‪7‬‬

‫شنبه ‪ 28‬اسفند ‪ 19 /1389‬مارس ‪2011‬‬

‫پيام گريال‪ :‬سال ‪ 1390‬سال شكست خيانت‪ ،‬پايان بردگي و مرگ بسيج است‬ ‫پدر و مادر گرامي!‬

‫اولين چيزي كه در پايگاه‌هاي بسيج به فرزندان شما مي‌آموزند‪ ،‬خيانت‬ ‫و بي‌اخالقي است‪ .‬پس به جاي روانه كردن فرزندانتان به پايگاه‌هاي‬ ‫اهريمني بسيج‪ ،‬به آنان درس آزادگي و ميهن‌دوستي بياموزيد‪.‬‬

‫روح بابک در تو‬ ‫در من هست‬ ‫مهراس از خون يارانت ‪ ،‬زرد مشو‬ ‫پنجه در خون زن و بر چهر بکش!‬ ‫مثل بابک باش‬ ‫نه‬ ‫سرخ‌تر ‪ ،‬سرخ‌تر از بابک باش!‬ ‫دشمن‬ ‫گرچه خون مي‌ريزد‬ ‫ولي از جوشش خون مي‌ترسد‬ ‫مثل خون باش‬ ‫بجوش!‬ ‫شهر بايد يکسر‬ ‫بابکستان گردد‬ ‫تا که دشمن در خون غرق شود‬ ‫وين خراب‌آباد‬ ‫از جغد شود پاک و‬ ‫گلستان گردد‪.‬‬

‫خسرو گلسرخي‬

‫پخش هر شماره‌ي آلترناتيو ضربه‌اي است بر پيكره‌ي استبداد نظام جمهوري اسالمي‬

‫جهت دريافت كتب‪ ،‬نشريات و مقاالت مي‌توانيد به سايت‬

‫‪WWW.PJAK.org‬‬

‫مراجعه نماييد‪.‬‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.