Km nr 114

Page 1

‫سردبير؛ سيامک بھاری‬ ‫‪siabahari@yahoo.com‬‬

‫شماره ‪١١٤‬‬

‫ارديبھشت ‪١٣٩٣‬‬ ‫‪www.barnenforst.com‬‬

‫‪() *+(,- !./(0‬د و اﯾ"!‬ ‫‪89‬ا‪65 7‬د‪(5‬ن ‪ !2"3‬ا‪10‬‬ ‫عظمت و شکوه اول ماه مه‪ ،‬در اين پيام‬ ‫نھفته است که جھانی بدون استثمار و‬ ‫سرکوب ممکن است‪ .‬رفاه‪ ،‬سعادت و‬ ‫خوشبختی ممکن است‪ ،‬رويا نيست‪ ،‬دست‬ ‫يافتنی است‪ .‬ميتوان جھانی بدون مصايب‬ ‫بيشمار داشت!‬ ‫بحرانھای سياسی و اقتصادی‪ ،‬بيکاری‪ ،‬فقر‬ ‫و ف‪Y‬کت گسترده تری را روی دست‬ ‫ميليونھا انسانی گذاشته است که خود خالق‬ ‫ھمه ارزشھا و نعمات مادی اند و مداوما از‬ ‫آن بی بھره تر ميشوند‪ .‬کودکان در اين‬ ‫ميان‪ ،‬خاموش ترين قربانيان ھجوم به‬ ‫معيشت و منزلت جامعه ھستند‪.‬‬ ‫اول ماه مه برای ما قربانيان وضع موجود‪،‬‬ ‫يک فرصت بين المللی است تا کيفرخواست‬ ‫قاطع خود را به جھان اع‪Y‬م کنيم‪:‬‬ ‫مسبب و عامل بقای تمام مصايب کنونی‬ ‫جوامع بشری نظام فاسدی است که جز سود‬ ‫و انباشت سرمايه ھيج منظق ديگری ندارد‪.‬‬ ‫ھيچ راه حلی برای بيرون رفتن از ف‪Y‬کتی‬ ‫که به ما تحميل کرده ندارد‪ .‬تنھا راه حل اين‬ ‫نظام تحميل رياضت و گرسنگی بيشتر به‬ ‫ما است‪.‬‬ ‫زندگی انسانی‪ ،‬حرمت و منزلت حق ھمه‬ ‫ماست‪ .‬رفاه‪ ،‬شادی و امنيت حق ھمه‬ ‫کودکان است‪ .‬بھداشت و درمان رايگان حق‬ ‫تک تک ماست‪ .‬تحصيل رايگان حق ھمه‬ ‫کودکان است‪ .‬تفريح‪ ،‬شادی و اوقات‬ ‫فراغت بايستی بخشی از زندگی ھمگان‬ ‫باشد‪ .‬ھمين خواستهھا را در اول ماه مه با‬

‫در صفحات دﯾگر ميخوانيد‪:‬‬ ‫• حمله وحشيانه به زندانيان بند ‪ ٣٥٠‬اوين‪ ،‬استيصال حکومت اس‪Y‬می‬ ‫• مي‪u‬زگ‪u‬رد م‪u‬م‪u‬ن‪u‬وع‪u‬ي‪u‬ت ازدواج ک‪u‬ودک‪u‬ان‪ ،‬گ‪u‬ف‪u‬ت‪u‬گ‪u‬و ب‪u‬ا افس‪u‬ان‪u‬ه وح‪u‬دت‪ ،‬ک‪u‬ري‪u‬م‬ ‫شامحمدی‪ ،‬مرجان واعظ و سيامک بھاری‪.‬‬ ‫• حجاب و حجاب کودکان‪ ،‬زرقا فروغ‬ ‫• پسران از دست رفته پاکستانی؛ افسانه وحدت‬ ‫• افزايش کودکان کار در ايران؛ مينا مھاجر‬ ‫• ازدواج کودکان در نپال ــ ترجمه از تھمينه مقدم‬ ‫• افزايش بيسوادی در ايران؛ مينو فتاحی‬ ‫• اپيزود ــ فعالين کوچک اول ماه مه؛ لي‪ Y‬يوسفی‬ ‫• ھيس! پسرھا ھم فرياد نميزنند‬ ‫• برج مي‪Y‬د و حقوق کودکان؛ مينو فتاحی‬ ‫• فاصله بردگی و آزادگی؛ رسول بداغی ــ معلم زندانی ــ‬ ‫• خبرھا و رويدادھا‪ . . .‬گردآوری و تنظيم‪ ،‬لي‪ Y‬يوسفی‬ ‫• و‪...‬‬

‫سه شنبه شبھا از ساعت‬ ‫‪ ٢٣ /١٥‬تا ‪ ٢٣ /٣٠‬بوقت ايران‬ ‫‪ ٢٠ /٤٥‬تا‪ ٢١‬بوقت اروپای مرکزی‬ ‫لطفا ساعت پخش برنامه کودکان مقدمند را به ھمگان اط‪W‬ع دھيد!‬

‫ما را از کيفيت برنامه ھا مطلع کنيد‪.‬‬


‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪٢‬‬

‫صدای بلند فرياد خواھيم زد‪.‬‬ ‫اين حقيقت که معيار رفاه جامعه‪ ،‬رفاه‬ ‫کودکان است! بيشتر از ھر وقت ديگر‬ ‫حقانيت خود را نشان ميدھد!‬ ‫ھيچ زمانی وضعيت کودکان ما چنين‬ ‫مصيبت بار نبوده است‪ .‬روز به روز ھم‬ ‫وضع بدتر و بدتر ميشود‪.‬‬ ‫ما قاطعانه اع‪Y‬م ميکنيم! کار کودکان بايد‬ ‫فوری و بدون درنگ متوقف شود! کارگر‬ ‫شدن کودکانمان را بھيچ وجه نميتوانيم‬ ‫تحمل کنيم‪ .‬نظام اقتصادی که بيکاری و‬ ‫فقر و حرمانھای اجتماعی را می آورد‪،‬‬ ‫بايد گورش را گم کند‪.‬‬ ‫دفاع از حقوق پايه ای کودکان وظيفه‬ ‫فوری ماست و بايد حکومتھا بدون چون‬ ‫چرا حمايت و ضمانت عملی در تامين‬ ‫زندگی کودکان را با آخرين استانداردھای‬

‫شناخته شده بين المللی بپذيرند‪.‬‬ ‫ھمچنان به صف کودکان کارافزوده‬ ‫ميشود‪ ،‬تعداد کودکان آواره از جنگھا انبوه‬ ‫و انبوه تر ميشود‪ .‬وضعيت وخيم کودکان‬ ‫سوريه‪ ،‬نمونه ای بارز از بيرحمی حاکمان‬ ‫جھان سرمايه داری است‪ .‬مرگ مير‬ ‫کودکان در اثر بيماری و عدم دسترسی به‬ ‫درمان و بھداشت‪ ،‬ھمچنان رو به افزايش‬ ‫است‪ .‬آفت دخالت مذھب در زندگی‬ ‫کودکان ھمچنان فاجعه می آفريند و اين‬ ‫جھان نا امن را از آنچه ھست وخيم تر می‬ ‫کند‪.‬‬ ‫حرف آخر ما اين است‪ ،‬ساختن جھانی شاد‬ ‫و ايمن ممکن است‪ .‬اين جھان را ما بايد‬ ‫بسازيم!‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬ ‫ماه مه ‪٢٠١٤‬‬

‫‪ AG9 ?9 ?;"Q‬ز‪A+‬ا‪+‬ﯿ(ن ‪0‬ﯿ(‪*0‬‬

‫خود برای ارعاب جامعه می افزايد و بدين‬ ‫ترتيب وحشت خود را در پس اين حم‪Y‬ت‬ ‫مخفی ميکند‪.‬‬

‫بامداد روز پنجشنبه ‪ ٢٨‬فروردين‪ ،‬در‬ ‫اقدامی از پيش طرح ريزی شده‪ ،‬اوباش‬ ‫گارد ضد شورش زندان اوين به بھانه‬ ‫بازرسی‪ ،‬به بند ‪ ٣٥٠‬وارد شدند و بمدت‬ ‫پنج ساعت با توھين و تحقير زندانيان اين‬ ‫بند‪ ،‬اسباب و وسايل شخصی و عمومی‬ ‫آنان را به ھم ريختند‪ .‬در پاسخ به اعتراض‬ ‫زندانيان‪ ،‬وحشيانه به آنھا حمله کردند‪ .‬در‬ ‫اين تھاجم ضد انسانی‪ ،‬تعداد قابل از‬ ‫توجھی از زندانيان بند ‪ ٣٥٠‬بشدت زخمی‬ ‫و برخی راھی بيمارستان و تعدادی به‬ ‫زندانھای انفرادی و يا نقاط نامعلوم ديگری‬ ‫انتقال داده شدند‪.‬‬ ‫بھنام ابراھيم زاده‪ ،‬فعال مدافع حقوق‬ ‫کودکان کار و خيابان درميان زندانيانی‬ ‫است که به انفرادی انتقال داده شده اند‪.‬‬

‫نھاد کودکان مقدمند‪ ،‬حمله وحشيانه گارد‬ ‫زندان اوين و ضرب شتم زندانيان اين بند‬ ‫را بشدت محکوم می کند‪ .‬ما درکنار‬ ‫خانواده نگران اين عزيزان خواھان آزادی‬ ‫بی قيد و شرط تمامی زندانيان سياسی‬ ‫ھستيم‪.‬‬ ‫ما با تمام نيرو و با عزمی جزم تر‪ ،‬به‬ ‫ت‪Y‬شمان برای رھايی تمامی زندانيان‬ ‫سياسی و از جمله بھنام ابراھيم زاده‪ ،‬فعال‬ ‫و مدافع حقوق کودکان کار و خيابان‬ ‫خواھيم افزود‪.‬‬

‫گوشه ای از استيصال حکومت است!‬

‫حمله به زندانيان بی دفاع‪ ،‬چيزی جز‬ ‫وحشت حکومت اس‪Y‬می از گسترش دامنه‬ ‫اعتراض به وضعيت ف‪Y‬کتباری که به‬ ‫مردم تحميل کرده نيست‪ .‬اين سياست‬ ‫شناخته شده دستگاه امنيتی حکومت است‬ ‫که با فرا رسيدن اول ماه مه‪ ،‬روز جھانی‬ ‫کارگر‪ ،‬به دامنه سرکوبھا و وحشيگيريھای‬

‫از ھمه نھادھا‪ ،‬سازمانھا و فعالين سياسی‬ ‫ميخواھيم در کارزار آزادی زندانيان‬ ‫سياسی فعال تر از ھر وقت‪ ،‬عليه توحش‬ ‫افسار گسيخته جمھوری اس‪Y‬می به ميدان‬ ‫بيايند و اول ماه مه‪ ،‬روز ھمبستگی بين‬ ‫المللی کارگری را به روز اعتراض‬ ‫ھمگانی عليه جمھوری اس‪Y‬می بدل کنند‪.‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬ ‫‪ ٢٩‬فروردين ‪١٣٩٣‬‬ ‫‪ ١٨‬آوريل ‪٢٠١٤‬‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫<;‪6‬ﯾ‪:‬ﯾ‪6‬ن‬ ‫‪?.@(0 ٢٤‬‬

‫‪(+(5‬ل ‪A-‬ﯾ‪A‬‬ ‫کانال ج"دي"د ب"رن"ام"ه ھ"ای ‪٢٤‬‬ ‫س""اع""ت""ه خ""ود را در ش""ب""ک""ه‬ ‫"ن"""گ"""اه ش"""م"""ا" از م"""اھ"""واره‬ ‫ھاتبرد پخش ميکند‪.‬‬ ‫مشخصات شبکه "نگاه شما"‬

‫فرکانس‪١١٢٠٠ :‬‬ ‫پو‪G‬ريزاسيون‪ :‬عمودی‬ ‫سيمبل ريت‪٢٧٥٠٠ :‬‬ ‫‪FEC: ٥/٦‬‬ ‫ب‪qq‬رن‪qq‬ام‪qq‬ه ھ‪qq‬ای ک‪qq‬ان‪qq‬ال ج‪qq‬دي‪qq‬د در‬ ‫شبکه نگاه ش‪q‬م‪q‬ا را ھ‪q‬م‪q‬چ‪q‬ن‪q‬ي‪q‬ن‬ ‫ميتوانيد از طريق ‪GLwiz‬‬ ‫در گزينه تلوي‪q‬زي‪q‬ون‪q‬ھ‪q‬ای اي‪q‬ران‪q‬ی‬ ‫مشاھده کنيد‪:‬‬

‫‪www.glwiz.com‬‬ ‫‪(DEF3‬ت ‪(+(5‬ل ‪A-‬ﯾ‪A‬‬ ‫را ‪ ?9‬دو‪(.0‬ن و ‪(G)H‬ﯾ(‪(.+‬ن‬ ‫ا‪MN‬ع دهﯿ‪.A‬‬


‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪٣‬‬

‫ممنوعيت ازدواج کودکان‬ ‫چگونه بايد به اين پديده دردناک پايان داد!؟‬ ‫گفتگوی زير در شماره ‪ ٨٣‬نشريه‬ ‫کودکان مقدمند‪ ،‬درج گرديد بود‪.‬‬ ‫نظر به اھميت نک‪q‬ات م‪q‬ط‪q‬رح ش‪q‬ده‬ ‫در اي‪qq‬ن م‪qq‬ي‪qq‬زگ‪qq‬رد‪ ،‬م‪qq‬ج‪qq‬دد در اي‪qq‬ن‬ ‫شماره منتشر ميگردد‪.‬‬

‫گفتگوی نشريه کودکان مقدمند با کريم‬ ‫شامحمدی‪ ،‬افسانه وحدت‪ ،‬مرجان واعظ‬ ‫و سيامک بھاری‬ ‫به ميزگرد خوش آمديد‪ ،‬لطفا پاسخ دھيد‬ ‫که پديده ازدواج کودکان در ايران‪ ،‬را‬ ‫چگونه می بينيد؟ چگونه ميشود مانع‬ ‫اين پديده شد؟‬

‫افسانه وحدت‬

‫با تشکر از شما‪ ،‬اين سومين ميزگرد‬ ‫نشريه است و به نظر من اين مباحث‬ ‫ضروری است و برای فعالينی که‬ ‫ميخواھند با کودکان مقدمند کار کنند ھم‬ ‫دسترسی به مواضع نھاد سھل تر ميشود‪.‬‬ ‫در مورد ازدواج کودکان ما در‬ ‫برنامهھای تلويزيونی نھاد که از کانال‬ ‫جديد پخش ميشود‪ ،‬مفصل صحبت کرده‬ ‫ايم‪ .‬و جا دارد که اين بحث به طور کتبی‬

‫ھم ارائه شود‪.‬‬ ‫به تمامی جناياتی که حکومت اس‪Y‬می در‬ ‫ايران مرتکب شده و به کودک ستيزی‬ ‫سيستماتيک اين حکومت در ‪ ٣‬دھه‪،‬‬ ‫ازدواج کودکان ھم بايد اضافه کرد که‬ ‫لکه ننگ ديگری است بر پيشانی ننگين‬ ‫اين حکومت‪ .‬نزديک به يک ميليون‬ ‫کودک طبق آمار دولتی ازدواج کرده اند‬ ‫که ‪ ۶۵٠٠٠‬آنھا زير ‪ ١۴‬سال ھستند‪ .‬که‬ ‫البته اينھا ازدواجھای ثبت شده ھستند‪.‬‬ ‫در دھات دوردست و بويژه استان‬ ‫سيستان و بلوچستان حتی کودک ثبت‬ ‫نشده وجود دارد چه رسد به ازدواج ثبت‬ ‫شده‪ .‬به ھمين دليل تعداد کودکان ازدواج‬ ‫کرده خيلی بيشتر از اين رقم است ‪— .‬زم‬ ‫به تحقيق و بررسی جامعی نيست که‬ ‫بتوان فھميد که تک تک اين کودکان در‬ ‫وقت ازدواج با چه فاجعهای روبرو شده‬ ‫اند و با چه کابوس و ترس و وحشتی پا‬ ‫به آيندهای نامعلوم گذاشته اند‪ .‬ھنوز باور‬ ‫کردن اينکه در قرن ‪ ٢١‬کودک ‪١٠‬‬ ‫سالهای را کسی با پشتيبانی و ثبت دولتی‬ ‫مجبور به ازدواج کند مشکل‬ ‫است‪.‬ازدواج قانونی کودکان اوج بی‬ ‫تمدنی و عقب ماندگی يک حکومت‬ ‫است‪ .‬اوج ستيز با زندگی و آينده کودکان‬ ‫است و بايستی در صدر فعاليتھای‬ ‫فعالين قرار گيرد‪ .‬بايستی سريعا ً متوقف‬ ‫شود‪.‬‬ ‫آمار ازدواج کودکان در طول حيات‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫حکومت اس‪Y‬می‪ ،‬سير صعودی داشته‬ ‫است‪ .‬فقط يک مورد در استان گلستان‬ ‫در ‪ ۵‬ماھه اول سال جاری‪ ،‬ازدواج ‪١۴‬‬ ‫پسر زير ‪ ١۵‬سال و ‪ ۴١۴‬دختر زير ‪١۴‬‬ ‫سال به ثبت رسيده است‪ .‬حتما به خاطر‬ ‫داريد حدود ‪ ٢‬ھفته پيش‪ ،‬در استان‬ ‫ھرمزگان ازدواج ‪ ۵‬دختر زير ‪ ١٠‬سال‬ ‫به ثبت رسيد‪ .‬در ھمين رابطه مدير کل‬ ‫ثبت احوال ھرمزگان اع‪Y‬م کرد که طی‬ ‫‪ ١٠‬ماه امسال‪ ،‬بيش از ‪ ۵٣٠‬ازدواج‬ ‫زير ‪ ١٠‬و ‪ ١۴‬سال در اين استان به ثبت‬ ‫رسيده است و اين فقط حکايت‪ ٢‬استان‬ ‫است‪ .‬از —ب‪Y‬ی اين آمارھا خون ميچکد‪،‬‬ ‫اين آمار گوشهای از جنايت حکومت‬ ‫اس‪Y‬می عليه کودکان ايران است‪ ،‬اين‬ ‫آمارھا ھمچنين آمار کودکانی است که‬ ‫نگونبخت شده اند‪ ،‬گاھا مورد آزار و‬ ‫ا ّذيت دائمی قرار گرفته اند‪ ،‬کودکيشان‬ ‫از آنھا ربوده شده‪ ،‬آيندهشان ويران شده‪،‬‬ ‫ق آموزش از آنھا گرفته شده‪ ،‬و يا از‬ ‫حٔ‬ ‫ھمه فاجعه آميز تر کودکانی که در حين‬ ‫به دنيا آوردن کودکی ديگر جان باخته‬ ‫اند ‪.‬ھنوز آماری از تلفات اين ازدواجھا‬ ‫در ايران وجود ندارد‪.‬‬

‫دختران خردسالی که در دھات دور‬ ‫دست ايران به اسم ازدواج به آنھا تجاوز‬ ‫ميشود و حامله ميشوند‪ .‬طبق تحقيقات‬ ‫جھانی اکثريت دخترانی که در خردسالی‬ ‫حامله ميشوند در موقع زايمان ميميرند‬ ‫چرا که بدن کودکانه آنھا ھنوز آماده حمل‬ ‫کودک ديگری نيست و تحمل فشار‬ ‫زايمان را ندارد‪ .‬دخترانی که جثه درشت‬ ‫تری دارند‪ ،‬و زنده ميمانند‪ ،‬آسيبھای‬ ‫واژنی جدی ميبينند که تا آخر‬


‫‪٤‬‬

‫شماره ‪١١٤‬‬

‫عمر با آنھاست‪ .‬پارگی مثانه و عفونت‬ ‫مزمن مجرای زايمان باعث بيماری آنھا‬ ‫میشود و تعفن شديد موضعی نيز ايجاد‬ ‫میکند‪ .‬اين مسئله گاھا ً باعث ترد اين‬ ‫دختران از طرف خانواده و اھالی‬ ‫روستايی است که در آن زندگی میکنند‪.‬‬ ‫حکومت ايران حکومتی مذھبی است و‬ ‫قوانينش‪ ،‬قوانين شريعت‪.‬مذھب در قدرت‬ ‫افسار گسيخته است‪ ،‬وحشی است‪،‬‬ ‫ظالمانه و غير انسانی است‪ .‬ض ّد کودک‬ ‫است‪ ،‬وجود کودکی را نفی ميکند‪ ،‬ھر‬ ‫ب‪Y‬يی سر کودک مياورد و به روی ھمه‬ ‫وحشی گریھايش مارک قانونی مذھب‬ ‫را ميزند‪ .‬به ھمين دليل بايستی شجاعانه‬ ‫به جنگش رفت‪ .‬مذھب و در عصر ما‬ ‫اس‪Y‬م‪ ،‬دوران کودکی ميليونھا کودک را‬ ‫به کابوسی حيرت آور تبديل کرده است‪.‬‬ ‫دختر ‪ ٩‬ساله زن ناميده ميشود‪ ،‬تحت نام‬ ‫ازدواج مورد تجاوز جنسی قرار ميگيرد‬ ‫و در صورت نافرمانی مجازات اس‪Y‬می‬ ‫ميشود‪ .‬مذاھب تجاوز به جسم و روان‬ ‫کودک را به امری عادی تبديل کردند‪.‬‬ ‫مقام کودک را در رديف احشام که ميتوان‬ ‫آن را برای خدا يشان قربانی کرد و مثل‬ ‫گوسفند سر بريد تنزل دادند‪ .‬حرمت‬ ‫انسانی کودک را از او ربودند‪ .‬زشتی ھر‬ ‫تجاوزی به روح و روان کودک را امری‬ ‫طبيعی تلقی کردند‪ .‬فرمان کشتن‪ ،‬تحقير‬ ‫زن و کودک جزو برگھای قرآن است‪.‬‬ ‫و اين زير پا گذاشتن حقوق انسان در‬ ‫اديان بزرگ ‪ ٣‬گانه به کرات ديده ميشود‪.‬‬ ‫اين افتخار اديان است که کودکانشان در‬ ‫برابر خدا ارزشی ندارند‪" .‬حضرت"‬ ‫ابراھيم دست پسرش اسماعيل را گرفت‬ ‫به با—ی کوھی رفت که سرش را ببرد و‬ ‫او را در راه خدا قربانی کند‪ .‬اين وحشی‬ ‫گریھای بيمار گونه که در مذاھب وجود‬ ‫دارد و در اين سه دھه ھم دنيا شاھدش‬ ‫بوده است حرمت و منزلت انسان را‬ ‫خدشه دار ميکند‪ ،‬مقام کودک را به عنوان‬

‫يک انسان عزيز و با ارزش پايين‬ ‫مياورد ‪ .‬در ديدگاه مذھبی زن فتنه گر و‬ ‫عامل انحراف مردان است‪ ،‬بايد مطيع‬ ‫مرد باشد‪ .‬بايستی بدنش را بپوشاند و‬ ‫حجاب سرش کند تا جامعه دچار فساد‬ ‫نشود‪ .‬در مدرسه به دختر می آموزند که‬ ‫وظيفه اش خانه داری و بچه داری است‬ ‫و بايد به شوھرش خدمت کند چرا که‬ ‫نصف شوھرش ارزش دارد‪ .‬و بايد زود‬ ‫شوھر کند که چشم و گوشش باز نشود و‬ ‫فساد ايجاد نکند‪.‬‬

‫عامل ديگر ازدياد و رشد ازدواج کودکان‬ ‫در اين ‪ ٣‬دھه‪ ،‬ع‪Y‬وه بر شستشوی مغزی‬ ‫از طريق مذھب‪ ،‬تبليغات و تشويق‬ ‫حکومتی‪ ،‬فقر و سيه روزی روزافزون‬ ‫مردم است‪ .‬خانوادهھايی که زير بار فشار‬ ‫مخارج و ھزينهھای سنگين زندگی کمر‬ ‫خم کرده اند و توانائی تامين حتی يک‬ ‫وعده غذا برای سير کردن شکم‬ ‫فرزندانشان را ندارند حاضر ميشوند‬ ‫دختران خردسال خود را در ازای بخور‬ ‫و نميری به مردان دهھا سال بزرگتر‬ ‫بفروشند‪ .‬اين جنايات وحشيانه آشکارا‪،‬‬ ‫قانونن و شرعا ً در ايران و ديگر‬ ‫کشورھای با حکومتھای عقب مانده و‬ ‫وحشی بخصوص کشورھای اس‪Y‬م زده‬ ‫مثل ايران ھر روزه اتفاق میافتد‪.‬‬ ‫بر طبق آمار يونيسف ريسک ازدواج‬ ‫برای ‪ ٨٢‬ميليون دختر از ‪ ١٠‬تا ‪ ١٧‬سال‬ ‫وجود دارد‪ .‬دو سوم از اين کودکان که‬ ‫ازدواج ميکنند از طرف ھمسرانشان که‬ ‫غالبا سنشان خيلی با—تر است‪ ،‬مورد‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫ضرب و شتم دائمی قرار ميگيرند‪ .‬امکان‬ ‫تحصيل برای ھميشه از آنھا سلب ميشود‪،‬‬ ‫آينده آنھا به کلی از ارادهشان خارج‬ ‫ميشود‪ .‬تعدادی از اين دختران وقتی خطر‬ ‫ازدواج را حس ميکنند از ترس فرار‬ ‫ميکنند و چون پناه گاھی ندارند معمو— به‬ ‫دام گروهھای فاسد قاچاق انسان ميفتند‪ .‬با‬ ‫دهھا جور خطر روبرو ميشوند‪ .‬عدهای به‬ ‫قتل ميرسند‪ .‬يا از طرف عضوی از‬ ‫خانواده که "ناموسش" لکه دار شده و يا‬ ‫سو استفاده گران ديگر‪ .‬تعدادی‬ ‫به دست ٔ‬ ‫موفق ميشوند و به اروپا ميروند‪.‬‬ ‫چگونه ميشود مانع اين پديده شوم شد؟‬ ‫به نظر من راھھای مختلفی را بايستی‬ ‫پيمود‪ .‬مھمترين و ايدآلترين راه ريشه کن‬ ‫کردن فقر است‪ ،‬که البته مبارزه وسيع‬ ‫مردم را ميطلبد‪ .‬وقتی مردم در رفاه‬ ‫باشند‪ ،‬به آموزش علمی و به دور از‬ ‫خرافات دسترسی داشته باشند‪ .‬حقوق‬ ‫کودکان و انسانھا را بدانند‪ ،‬زير بار اين‬ ‫جنايات عليه کودک نميروند‪ .‬با دست‬ ‫خودشان آينده جگر گوشهھايشان را‬ ‫خراب نميکنند‪ .‬او را به اين کابوس‬ ‫وحشتناک نميسپارند‪ .‬اگر اين جنايات‬ ‫آشکار حکومت مذھبی را قبول نداريم‪،‬‬ ‫اگر در پی باز گرداندن حرمت و منزلت‬ ‫انسان و کودک ھستيم بايستی متشکل‬ ‫شويم‪ .‬سکوت وضعيت را از اين ھم بد‬ ‫تر ميکند‪ .‬سال ديگر دسترسی به کودک‬ ‫شيرخوار و "شھوت رانی" با نوزاد ھم‬ ‫که طبق رساله رھبر ساديست دولت‪ ،‬آيت‬ ‫ﷲ خمينی کام‪ ًY‬شرعی است ھم ساده تر‬ ‫ميشود‪ .‬راستش عليه اين جنايات ميبايستی‬ ‫ھمه دنيا قيام ميکرد‪ .‬و خواھان محاکمه‬ ‫سران حکومت اس‪Y‬می به جرم عليه‬ ‫انسانيت ميشد‪ .‬خوشبختانه با وجود اين‬ ‫ھمه توھين‪ ،‬تحقير‪ ،‬تبعيض و سرکوب‪،‬‬ ‫زنان و دختران جوان از پايهھای مھم‬ ‫مبارزه عليه رژيم اس‪Y‬می‬

‫رفتار ھر جامعه با کودکان محک ارزيابی درجه انسانی بودن آن جامعه است!‬


‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪٥‬‬ ‫میباشند و حضور خود را تقريبا در‬ ‫تمامی عرص ٔهھا نشان داده اند‪ .‬ادامه‬ ‫مبارزات موجود با تشکل بھتر و سازمان‬ ‫يافته تر ضروری است‪ .‬در اين‬ ‫رابطه خوانندگان را به خواستھای‬ ‫فوری جنبش دفاع از حقوق کودکان که‬ ‫در ھمين نشريه درج شده است رجوع‬ ‫ميدھم و اميدوارم فعالين حول اين‬ ‫خواستھا جمع و متشکل شوند‪.‬‬ ‫مرحله بعدی اس‪Y‬م زدايی از ارکان‬ ‫جامعه است‪ .‬قوانين مذھبی و شريعت‬ ‫بايستی ھر چه زود تر لغو شود‪ .‬اين‬ ‫قوانين دشمن آزادی و خ‪Y‬قيت کودکان‬ ‫است و به طور کلی با شادی‪ ،‬خ‪Y‬قيت‪،‬‬ ‫علم و مدرنيسم در تضاد آشکار است‪.‬‬

‫کريم شامحمدی‬

‫طبق آخرين آماری که کارشناسان‬ ‫حکومت جمھوری اس‪Y‬می ارائه داده اند‪،‬‬ ‫از ھشتصد ھزار ازدواج کودکان در‬ ‫سايتھايشان نوشته اند‪ .‬و می گويند فقر‬ ‫مالي و فرھنگي و ياسطح سواد‪ ،‬ھم دليل‬ ‫اين ازدواجھا است‪.‬‬ ‫ببينيد‪ ،‬پديده ازدواج کودکان چنان شنيع و‬ ‫تکان دھنده است که کارشناسان ھمين‬ ‫حکومت را ھم واداشته است که عکس‬ ‫العمل نشان دھند و به اصط‪Y‬ح خودشان‬ ‫د—يل آنرا ھم يافته اند‪ .‬از د—يلی استفاده‬ ‫کرده اند‪ ،‬رايج البته بی خاصيت و‬ ‫سوخته‪ ،‬می خواھند به اين وسيله روی‬ ‫عاملين اصلی و د—يل آن سرپوش‬ ‫بگذارند‪ .‬آبرويی برای جمھوری اس‪Y‬می‬ ‫دست و پا کنند و قوانين شريعت را از‬ ‫زير تيغ انتقاد بيرون بکشند‪ .‬ولی ما‬ ‫مدافعين حقوق کودکان و انسانھای کودک‬ ‫دوست و آزاده‪ ،‬نخواھيم گذاشت چنين‬ ‫اتفاقی بيفتد و آنرا افشا خواھيم کرد‪.‬‬ ‫به نظرم ازدواج کودک يعنی تجاوز به‬ ‫کودک و تجاوز به کودک ھم در دنيای‬

‫متمدن امروز جرم سنگينی محسوب می‬ ‫شود‪ .‬بنابر اين مسببين و عاملين آن‬ ‫مجرمند و بايد اع‪Y‬م جرم کرد‪ .‬می گويند‬ ‫‪،،‬فقر مالي و فرھنگی‪ ،‬دليل اين ازدواجھا‬ ‫است‪ .‬ناگفته نماند مشابه ھمين تئوری و‬ ‫تز را تحت عنوان تز‪ ،‬نسبيت فرھنگی‪،‬‬ ‫در سوئد يا اروپا داشتيم که بی حقوقی به‬ ‫کودکان‪ ،‬مھاجر‪ ،‬را تحت لوای فرھنگ‬ ‫خودشان سرپوش ميگذاشتند‪ .‬ولی‬ ‫جوابشان را گرفتند و ھمين حرکت‬ ‫اعتراضی در دفاع از حقوق کودک‬ ‫موجب شد که تغيراتی در قوانينشان به‬ ‫وجود بياورند‪ .‬تز‪ ،‬نسبيت فرھنگی‪،‬‬ ‫پوششی بود و ھست برای ايجاد تبعيض‬ ‫ھمه جانبه اجتماعی‪ ،‬حقوقی‪ ،‬فکری‪،‬‬ ‫جغرافيايی و مدنی ميان ساکنين يک‬ ‫کشور است که اساسا بر حسب نژاد‪،‬‬ ‫مذھب و قوميت اين تقسيم بندی صورت‬ ‫می گيرد‪ .‬اين يک اقليت تراشی است و‬ ‫ربطی به حقوق جھانشمول کودکان که با‬ ‫ت‪Y‬ش انسانھای آزاد انديش و پيشرو‬ ‫بدست آمده است ندارد‪ .‬کودکان جزء ھيچ‬ ‫اقليتی نيستند بلکه شھروندان متساوی‬ ‫الحقوق ھر جامعه ای ھستند که آنجا‬ ‫زندگی می کنند‪ .‬به ھر حال به تزھای‬ ‫کارشناس ما برگرديم‪ .‬اگر برای يک‬ ‫لحظه قبول کنيم که‪ ،‬فقر و فرھنگ‪ ،‬دليل‬ ‫اين پديده ھست‪ ،‬بنابراين سوالی که بايد‬ ‫جوابش را داد اين است که راه حل قرار‬ ‫است چه باشد‪ .‬آيا حکومت جمھوری‬ ‫اس‪Y‬می لطف و عنايت می فرمايد که اين‬ ‫خانوادھھا را ثروتمند کند‪ ،‬فرض بگيريم‬ ‫به چند خانواده ھم پولی عطا کردند در‬ ‫اين صورت قانون شريعتشان را کجا‬ ‫قرار است مخفی کنند آنجا که رسما از‬ ‫ازدواج کودکان دفاع می کند بنابر اين‬ ‫قبل از ھر چيز بايد فکری به حال قوانين‬ ‫شريعت بکنيد‪ .‬در مورد فرھنگ ھم ديگر‬ ‫ھيچی‪ ،‬چونکه از نظر چنين کسانی‪،‬‬ ‫فرھنگ ھم نسبی است و مال خودشان‬ ‫ھست و بنابر اين نمی شود کاری کرد‪.‬‬ ‫در صورتيکه فرھنگ يعنی روش زندگی‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫و روش زندگی ھم جلو چشم ھمه انسانھا‬ ‫تکامل پيدا می کند و پيشرفت علم و‬ ‫تکنيک امروزه‪ ،‬بيشتر از ھر زمانی‬ ‫مرزھا را در نورديده است و اين اقليت‬ ‫تراشيھا بيشتر از ھر زمانی پوچی‬ ‫خودش را نشان می دھد‪ .‬ببينيد اين خط و‬ ‫نشانھا را که ھواداران تز نسبيت فرھنگی‬ ‫می کشند به غير از بی حقوقی به کودکان‬ ‫چيز ديگری نيست اين آقايان به جای‬ ‫اينکه ت‪Y‬ش کنند قانونی تصويب شود که‬ ‫در دفاع از حقوق کودک برخيزد و بساط‬ ‫اين بی حقوقی را جمع کند در عوض به‬ ‫جان قوربانيان می افتند آنھم به خاطر‬ ‫اينکه روی قوانين شريعت و عواملين آن‬ ‫روپوش گذاشته شود اينھم شغل شريفی‬ ‫است که کار شناسان ما دست و پا ميکنند‪.‬‬ ‫از نظر من ازدواج کودکان تتمۀ جوامع‬ ‫عشيرتی و مرد سا—رانه است‪ ،‬ريشه اش‬ ‫در جامعه نابرابر است و مذھب ھم‬ ‫تئوری توجيه اين پديده ھا می باشد‪.‬‬ ‫ناموس و ناموس پرستی‪ ،‬خشونتھای‬ ‫ناموسی و قتلھای ناموسی ھم از اينجا‬ ‫سر چشمه می گيرد‪.‬‬

‫بی حقوقی به کودکان از ھر تاريخی و‬ ‫جوامعی نشئت گرفته باشد فرقی در قضيه‬ ‫نمی کند مسئولش دولتھا و جامعه است‪.‬‬ ‫دولتھا موظف ھستند که قانون برابر‪،‬‬ ‫جھانشمول و يکسانی را به نفع کودکان‬ ‫تغير دھند و دست قوانين مذھبی را ھم در‬ ‫زندگی کودکان بايد کوتاه کرد‪.‬‬ ‫گر ‪،،‬فقر‪ ،،‬ھم يکی از عوامل چنين بی‬ ‫حقوقی به کودکان باشد باز ھم جامعه و‬ ‫دولتھا ھستند که امکانات رفاھی‬


‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪٦‬‬ ‫برای کودکان به رسميت بشناسند‪ .‬مدرسه‬ ‫و بيمه ھای اجتماعی تامين و تضمين شود‬ ‫که ھمه کودکان بتوانند ادامه تحصيل‬ ‫بدھند‪.‬‬

‫مرجان واعظ‬

‫پديده ازدواج کودکان در جمھوری‬ ‫اس‪Y‬می ايران مبنی بر اين تعريف که‬ ‫يکی از طرفين در موقع ازدواج کمتر از‬ ‫‪ ١٨‬سال سن دارد‪ ،‬مشکلی جدی است که‬ ‫ھم برای کودکان و ھم برای جامعه‬ ‫عواقبی آسيب پذير و غير قابل جبران به‬ ‫ھمراه دارد‪ .‬طبق آمارھای رسمی کشور‪،‬‬ ‫حدود‪ ٨۵٠‬ھزار کودک در ايران در‬ ‫سنين ‪ ١٠‬تا ‪ ١٨‬سالگی ھمسر دارند‪.‬‬ ‫اکثريت اين کودکان با افرادی با—تر از‬ ‫ّ‬ ‫سن ‪ ١٨‬سال ازدواج کرده اند‪.‬‬ ‫آمار مرکزی ايران در اين مورد به‬ ‫آخرين سرشماری کشور در سال ‪٨۵‬‬ ‫برمیگردد‪.‬‬ ‫قانونی بودن ازدواج کودکان پديدهای‬ ‫است غير انسانی که زندگی ھزاران‬ ‫کودک را در بر میگيرد با وجودی که‬ ‫اين پديده ھم بين دختران و ھم بين پسران‬ ‫رايج است ‪ ،‬دختران اکثريت اين گروه را‬ ‫تشکيل ميدھند‪.‬‬ ‫سن بلوغ کودکان در اينجا نقش مھمی ايفا‬ ‫میکند‪ .‬بنا بر ماده ‪ ١٢١٠‬قانون مدنی‬ ‫ايران‪ ،‬سن بلوغ برای دختران ‪ ٨‬سال و‬ ‫نه ماه )‪ ٩‬سال تمام قمری( و برای پسران‬ ‫‪ ١۴‬سال و ‪ ٧‬ماه )‪ ١۵‬سال قمری( است‪.‬‬ ‫در سال ‪ ٢٠٠٢‬حداقل سن برای ازدواج‬ ‫بار ديگر تغيير کرد و اين سن برای‬ ‫ازدواج دختران از ‪ ٩‬به ‪ ١٣‬سال افزايش‬ ‫يافت‪ .‬اين قانون که ريشه مذھبی دارد در‬ ‫را برای اذيت و آزار کودکان باز میکند‪.‬‬

‫قوانين اس‪Y‬می در ايران حتی قدمی فراتر‬ ‫برای نقض حقوق کودکان برداشته اند‪.‬‬ ‫اگر کودکی به سن بلوغ که خود قانون‬ ‫اس‪Y‬می تعين کرده نرسيده باشد‪ ،‬نقشی ھم‬ ‫برای قاضی در راستای تحقق ازدواج‬ ‫کودکان در نظر گرفته شده است‪" :‬عقد‬ ‫نکاح دختر قبل از رسيدن به سن ‪١٣‬سال‬ ‫تمام شمسی و پسر‪ ،‬قبل از رسيدن به سن‬ ‫‪١۵‬سال تمام شمسی‪ ،‬منوط است به اذن‬ ‫ولی به شرط مصلحت با تشخيص دادگاه‬ ‫صالح‪" .‬مجمع تشخيص مصلحت نظام‪،‬‬ ‫اول تيرماه سال‪ ،١٣٨١‬با رای موافق به‬ ‫اين قانون‪ ،‬نظر مخالف شورای نگھبان‬ ‫را درباره تغييرات مجلس در ماده ‪١٠۴١‬‬ ‫قانون مدنی تعديل کرد‪ .‬بر اساس قوانين‬ ‫فعلی‪ ،‬اگر خانواده ای ميخواھند دخترشان‬ ‫حتی قبل از رسيدن به سن قانونی‬ ‫جمھوری اس‪Y‬می‪ ،‬به ازدواج کسی‬ ‫دربياورند‪ ،‬می توانند به دادگاه مراجعه‬ ‫کنند و بر اساس شرايطی اجازه ازدواج‬ ‫دخترشان را زير سن قانونی بگيرند‪ .‬اين‬ ‫شرايط شامل نظريه پزشکی قانونی و‬ ‫جلسه گفتگو با دختر بچه مورد نظر‬ ‫است‪ .‬در اين جلسات معمو— چند سوال‬ ‫از کودک پرسيده می شود‪ .‬ھرچند روند‬ ‫کار دادگاھھا در مناطق مختلف کشور با‬ ‫ھم تفاوتھايی دارد و از عرف مناطق‬ ‫بسيار تاثير می پذيرد‪.‬‬ ‫ازدواج کودکان نه تنھا در جمھوری‬ ‫اس‪Y‬می ايران رايج است بلکه در‬ ‫کشورھايی نظير نيجر‪ ،‬چاد‪ ،‬مالی‪ ،‬گينه‬ ‫و بورکينافاسو‪ ،‬بنگ‪Y‬دش‪ ،‬بوليوی‪،‬‬ ‫مکزيک و يمن نيز به کرات مشاھده می‬ ‫شود‪.‬‬

‫سيامک بھاری‬ ‫س‪Y‬م به شما و خوانندگان نشريه‪ ،‬ممنون‬ ‫برای ميزگرد‪ ،‬من نفر آخرم که به اين‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫پرسش جواب ميدھم‪ ،‬نکات زيادی از‬ ‫آنچه منھم در نظر داشتم بگويم گفته شد‪،‬‬ ‫فرصت ھست که جنبه ديگری را مورد‬ ‫توجه قرار دھم‪ .‬تاکيد دارم که قبل از‬ ‫ھرچيز بگويم ازدواج کودکان بايد فوری‬ ‫و بيدرنگ ممنوع گردد! بعد می خواھم‬ ‫تاکيد کنم که ھدف ما از اين ميزگرد‪،‬‬ ‫اظھار نظر صرف نيست‪ ،‬بلکه کليد زدن‬ ‫مبارزه ای برای توقف اين آسيب بزرگ‬ ‫اجتماعی است‪ .‬پيدا کردن راھھايی برای‬ ‫پاپان دادن به اين حرمان اجتماعی که شما‬ ‫ھم مفصل راجع به ابعاد آن صحبت‬ ‫کرديد‪ .‬ازدواج کودکان‪ ،‬مشخصا در‬ ‫دوران حاکميت جمھوری اس‪Y‬می از ھر‬ ‫وقت ديگر گسترش بيشتری يافته است‪.‬‬ ‫کودک بی پناه تر شده است‪ ،‬رفاه و امنيت‬ ‫بمراتب کمتر شده است‪ ،‬ارزش انسان و‬ ‫در اين ميان کودکان به وضع فاجعه باری‬ ‫لگدمال شده است‪ .‬يک نمونه ساده اش‬ ‫سخنان "نيره اخوان بيطرف"‪ ،‬عضو‬ ‫کميسيون قضايی مجلس شورای اس‪Y‬می‬ ‫است که ميگويد‪ . . ." :‬در کشور قانونی‬ ‫برای منع ازدواج کودکان وجود ندارد‪.‬‬ ‫در خصوص ازدواج کودکان زير ده سال‬ ‫متاسفانه بطور کلی نمی توان برای اين‬ ‫موضوع چاره ای انديشيد زيرا منع‬ ‫ازدواج کودکان زير ده سال با شرع‬ ‫تضاد دارد و ممکن است کودکی با سن‬ ‫زير ده سال به بلوغ کامل جنسی و فکری‬ ‫رسيده باشد‪".‬‬ ‫اين نه يک نمونه استثانی که قاعده کار‬ ‫جمھوری اس‪Y‬می و نمايی واقعی از‬ ‫وضعيت فجيع حقوق کودکان است‪ .‬اين‬ ‫خانم دارد راستش را ميگويد! نکته ای که‬ ‫او بر آن تاکيد دارد‪ ،‬دقيقا نشان ميدھد که‬ ‫جمھوری اس‪Y‬می مقصر اصلی در‬ ‫بازگذاشتن دست خرافات‪ ،‬کھنه پرستی‪،‬‬ ‫کودک آزاری و پدوفيليسم اس‪Y‬می در‬ ‫رابطه با ازدواج کودکان است‪ .‬وقتی ھم‬ ‫شما به آمارھای رسمی حکومت مراجعه‬ ‫ميکنيد می بينيد که قريب به‬

‫منفعت کودکان بر ھر م‪W‬حظه و منفعت ملی‪ ،‬مذھبی‪ ،‬نژادی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرھنگی و ايدئولوژيک مقدم است!‬


‫‪٧‬‬ ‫يک ميليون کودک زير ھيجده سال‬ ‫قربانی اين تھاجم بيشرمانه به حيات و‬ ‫کودکی اين کودکان شده اند‪ .‬سوال ساده‬ ‫اين است‪ ،‬چرا اين حکومت ھيچ مانعی‬ ‫برای توقف و حتی کاھش اين جنايت‬ ‫ايجاد نميکند!؟‬

‫برای شما مثالی از تحريرالوسيله روح ﷲ‬ ‫خمينی‪ ،‬مساله دوازدھم‪ ،‬می آورم که عمق‬ ‫فاجعه را بخوبی نشان ميدھد‪ .‬توجه کنيد‪:‬‬ ‫"کسيکه زوجه ای کمتر از نه سال‬ ‫دارد وطی او بر وی جاﯾز نيست‪،‬‬ ‫چه اﯾنکه زوجه دائمی باشد و چه‬ ‫منقطع‪ ،‬و اما کامگيری از قبيل‬ ‫لمس بشھوت و آغوش گرفتن و‬ ‫تفخيذ اشکال ندارد ھر چند که‬ ‫شيرخواره باشد‪ .‬و اگر قبل از ‪٩‬‬ ‫سال باشد و قبل از ‪ ٩‬سال او را‬ ‫وطی کند‪ ،‬اگر افضاء نکرده باشد‬ ‫بغير از گناه چيزی بر او نيست و اگر‬ ‫کرده باشد ﯾعنی مجرای بول و‬ ‫مجرای حيض او را ﯾکی کرده باشد‬ ‫و ﯾا مجرای حيض و غاﯾت او را ﯾکی‬ ‫کرده باشد تا ابد وطی بر او حرام‬ ‫ميشود‪". . .‬‬

‫خوب شما ميخواھيد قوانين اس‪Y‬می چه‬ ‫گلی به سينه دفاع از حق کودک بزند؟ از‬ ‫اين کثيف تر نمی توانيد بيابيد‪ .‬اين پايه و‬ ‫بنياد و زيرساخت صدور قوانين و‬ ‫مصوبات جاری قانونی است‪.‬‬ ‫يک پدوفيليسم آشکار و عيان است که‬ ‫توسط حکومت اس‪Y‬می‪ ،‬شرعی و قانونی‬ ‫شده است! اين جمله معروف خمينی را‬ ‫برای دوستی خواندم‪ ،‬با تعجب آنرا نگاه‬

‫شماره ‪١١٤‬‬ ‫کرد و گفت‪ ،‬زنده بگور کردن نوزادان‬ ‫دختران بھتر از شکنجه بی پايان آنان‬ ‫نيست!؟‬ ‫اين ادامه سنت پيغمبر و امامان است!‬ ‫عايشه ھمسر پيامبر وقتی به خانه محمد‬ ‫ميرود‪ ،‬ھفت‪،‬ھشت ساله است‪ ،‬گفته شده‬ ‫که عروسکھايش را ھم باخودش به خانه‬ ‫محمد ‪ ٥٤‬ساله برده است! و محمد در ‪٩‬‬ ‫سالگی با او ھمبستر ميشود‪ .‬عايشه ھيجده‬ ‫ساله است که محمد در ‪ ٦٣‬سالگی فوت‬ ‫ميکند‪ .‬فاطمه و علی ھم يک نمونه ديگر‬ ‫است‪ .‬فاطمه در نه سالگی به ازدواج علی‬ ‫در می آيد و در ده سالگی اولين فرزندش‬ ‫حسن را ميزايد‪ .‬سنت عشيره ای و‬ ‫صحرانشينی بدون ھيچ ممانعتی به سنت‬ ‫اس‪Y‬می است بدل ميشود!‬ ‫بنا بر آمارھای "يونيسف" در کمتر از‬ ‫يک ثانيه يک ازدواج کودک )دختر و‬ ‫پسر( در جھان اتفاق ميافتد! در جمھوری‬ ‫اس‪Y‬می ايران‪ ،‬حکومت خودش ضامن‬ ‫اجرايی اين جنايت است‪.‬‬ ‫وقتی گفته شده که در سال جاری‪ ،‬ده فقره‬ ‫ازدواج کودکان زير ده سال در استان‬ ‫ھرمزگان ثبت شده است‪ ،‬اولين چيزی که‬ ‫در ذھن ھر کسی جرقه ميزند‪ .‬ھمين کلمه‬ ‫"ثبت" است! اين ديگر در قبيله و عشيره‬ ‫ای که کودک حتی شناسنامه ندارد و به‬ ‫شماره ھم در نمی آيد اتفاق نيفتاده است‪.‬‬ ‫اينجا دولت و يک نھاد دولتی به نام اداره‬ ‫ثبت احوال‪ ،‬راسا در به اجرا در آمدن و‬ ‫قانونی شدن اين پديده نقش رسمی ايفا‬ ‫کرده است‪ .‬وقتی که چنين جنايتی را‬ ‫بتوان ثبت کرد‪ ،‬پس وجاھت قانونی دارد!‬ ‫بنابراين جمھوری اس‪Y‬می قصاب محل‬ ‫است! و کودک س‪Y‬خی ميکند! وقتی شما‬ ‫ميشنويد که ‪ ٥٢‬درصد دختربچه ھای‬ ‫يمنی زير ‪ ١٥‬سال به ازدواج در آورده‬ ‫شده اند‪ ،‬ويا در نيجريه اين رقم به ھشتاد‬ ‫درصد ميرسد‪ ،‬طبيعی ترين واکنش شما‬ ‫اين است که می پرسيد‪ ،‬پس حکومت کدام‬ ‫گوری بوده است! غير از اين است!؟‬ ‫در صحبتھا به اين ماده قانونی اشاره شد‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫که برطبق ماده ‪ ١٠٤١‬قانون مدنی؛ عقد‬ ‫نکاح دختر ‪ ١٣‬سال و پسر ‪ ١٥‬سال‬ ‫منوط به اخذ اجازه ولی )پدر و جد پدری(‬ ‫يا حکم دادگاه است! خوب ھمين قانون‬ ‫رسما دست ھر مرتجعی را به نام ولی‬ ‫باز ميگذارد! تازه اين ماده قانونی است‬ ‫که جمھوری اس‪Y‬می به ھزار مقاومت به‬ ‫آن تن داد و گرنه طبق ماده ‪ ١٢١٠‬قانون‬ ‫مدنی مصوب ‪"١٣٦٠‬سن بلوغ برای‬ ‫پسران ‪ ١٥‬سال قمری و دختران ‪ ٩‬سال‬ ‫قمری است"‪ .‬بنابراين ازدواج کودکان را‬ ‫بدون ھيچ تخفيفی‪ ،‬بايد جنايت دولتی‬ ‫قلمداد کرد!‬ ‫دھنه اين ھيو— را فقط به قدرت اعتراض‬ ‫ميشود بست‪ .‬بايد قانونی وضع شود که‬ ‫ازدواج کودکان تا مقطع ھيجده سال را‬ ‫بطور قطع ممنوع کند و سرپيچی از آن‬ ‫را جرم جنايی قلمداد کند! نتيجه عملی اين‬ ‫ست که بايد حکومت اس‪Y‬می را به عقب‬ ‫نشينی وا داشت و به او تحميل کرد‪ .‬می‬ ‫بينيم که اينجا ھم تعيين سن کودکی برای‬ ‫ثبت ازدواج چقدر مھم است‪.‬‬

‫فقر و ف‪Y‬کت عمومی بستر اصلی چنين‬ ‫جنايتی را آماده ميسازد‪ ،‬قوانين و سنن‬ ‫مذھبی آنرا شرعی ميکند و جمھوری‬ ‫اس‪Y‬می آنرا قانونی ميکند‪ .‬آنوقت ما با‬ ‫کودک مادران و يا کودک پدرانی مواجه‬ ‫ميشويم‪ ،‬در حاليکه خود کودک اند‪،‬‬ ‫مسٶليت تربيت و نگھداری کودک‬ ‫ديگری را عھده دار ميشوند‪.‬‬ ‫بيش از سی ھزار کودک ‪ ١٠‬تا ‪ ١٤‬ساله‬ ‫متاھل ھستند! بيش از ‪ ٢٤٠٠٠‬ھزار‬ ‫دختر زير‪ ١٤‬سال و بيش از ‪ ٥٠٠٠‬پسر‬ ‫زير ‪ ١٤‬سال زن و مرد متاھل محسوب‬ ‫ميگردند!‬


‫‪٨‬‬

‫صحنه ھای رقت انگيز در دادگاھھای‬ ‫خانواده که کودکان خردسال با در بغل‬ ‫داشتن طفلی ديگر بعنوان فرزند‪،‬در پی‬ ‫حکم ط‪Y‬ق خود ھستند! از اينجا منشا‬ ‫ميگيرد‪ .‬شکنجه شدگان خاموشی که‬ ‫قربانی جنايتات بيشمار حکومت اس‪Y‬می‬ ‫اند!‬ ‫براساس سرشماری سال ‪) ١٣٨۵‬مرکز‬ ‫آمار ايران( از مجموع ‪٢٦،٤٠٦،٠٠٠‬‬ ‫جمعيت کودکان در ايران حدود ‪٨٩٠‬‬ ‫ھزار نفر کودک زير ‪ ١٩‬سال تن به‬ ‫ازدواج اجباری داده اند‪ ٧٨٧ .‬ھزار‬ ‫کودک دارای ھمسر و ‪ ١٨٢٨٢‬کودک‬ ‫در اثر مرگ يا ط‪Y‬ق بی ھمسر بوده اند!‬ ‫‪ ٧٨‬ھزار نفر کودک ‪ ١٠‬تا ‪ ١۴‬سال‪،‬‬ ‫حداقل يکبار ازدواج کرده اند! از اين‬ ‫تعداد ‪ ۶٢٣٨٣‬نفر دارای ھمسر و ‪٩۵٩٧‬‬ ‫نفر فاقد ھمسر بوده اند‪ .‬رقم بی ھمسران‬ ‫نشانگر اين است که دراين گروه ‪۵٣‬‬ ‫درصد براثر ط‪Y‬ق و ‪ ۴٧‬درصد براثر‬ ‫فوت ھمسر درسنين کودکی بجای‬ ‫آموزش‪ ،‬بازی‪ ،‬رشد فکری وجسمی‪،‬‬ ‫ط‪Y‬ق را تجربه کرده اند!‬

‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬نقش قوانين‬ ‫قضايی و حقوقی جمھوری اس‪W‬می در‬ ‫باره ازدواج کودکان چيست؟‬ ‫افسانه وحدت‪ :‬ازدواج کودک اصو—‬ ‫پديدهای قديمی و قرون وسطا يی است که‬ ‫در ايران احيا شده و شيوع پيدا کرده‪ .‬در‬ ‫قرون وسطی کودکی به رسميت شناخته‬ ‫نميشد و کودکان را از بيخردی مثل‬ ‫بزرگسا—ن کوچک ميديدند‪ .‬کودک‬

‫شماره ‪١١٤‬‬ ‫ميتوانست برابر بزرگسا—ن در خردسالی‬ ‫کار کند و مورد بی توجھی و بھره کشی‬ ‫قرار گيرد‪ .‬ازدواج کودک امری عادی‬ ‫بود‪ .‬و حا— با اس‪Y‬م در قدرت و قوانين‬ ‫شريعت ھمه قرون وسطا و ارزشھای‬ ‫صدر اس‪Y‬م و دوران جاھليت باز گشته و‬ ‫بر سر کودکان خراب شده است‪ .‬طبق‬ ‫تبصره ‪ ١‬ماده ‪ ١٢١٠‬قانون مدنی‬ ‫جمھوری اس‪Y‬می‪ ،‬حد بلوغ دختران ‪٩‬‬ ‫سال قمری يعنی ھشت و نيم سال‬ ‫ّ‬ ‫سن‬ ‫خورشيدی است‪ .‬يعنی ميتوان از‬ ‫ھشت و نيم سالگی به دختران قانونن‬ ‫تجاوز کرد‪ .‬يعنی از اين سن ديگر مکلف‬ ‫است‪ .‬تکليفش اين است که حجاب کامل‬ ‫داشته باشد‪ ،‬بلند نخندد‪ ،‬معاشرتش با‬ ‫پسران ھمسالش بايستی قطع شود و اگر‬ ‫آماده‬ ‫پدرش اراده کرد که ازدواجش دھد‪،‬‬ ‫ٔ‬ ‫ازدواج شود و کشتزار مردش شود و گر‬ ‫نه در آتش جنم ميسوزد و ‪ ،. . .‬طبق ماده‬ ‫‪— ۵‬يحه قصاص‪ ،‬ارزشش نصف مرد‬ ‫ميشود‪ ،‬شھادتش نصف شھادت مرد‬ ‫ارزش دارد‪ ،‬اگر ھمسرش او را با مرد‬ ‫ديگری ببيند‪ ،‬و ھر دو آنھا را بکشد‪ ،‬از‬ ‫مجازات معاف خواھد بود‪.‬‬ ‫در مدارس و کتابھای درسی ھم ھمين‬ ‫تبليغات بطور روزمره در جريان است‪.‬‬ ‫روان کودک را از خرافات پر ميکنند و‬ ‫ترس فاحشی از گناه کار بودن و سوختن‬ ‫در آتش جھنم بر او تحميل ميکنند‪ .‬انسان‬ ‫را از ھمان ورودش به جھان در سالھای‬ ‫اوليه زندگيش تحقير ميکنند‪ ،‬که راحت تر‬ ‫به انقيادش در آورند‪ .‬حاکمين از کودکی‬ ‫ارزش دختر را نصف مرد ميشمارند‪ ،‬در‬ ‫قوانين زن را بی ارزش ميکنند تا به‬ ‫جامعه بھتر مسلط شوند‪ .‬به نظر من ھر‬ ‫چند که مبارزهای دائمی در ايران عليه‬ ‫قوانين غير انسانی حاکم وجود داشته ولی‬ ‫از آنجا که حکومت اس‪Y‬می تمامی‬ ‫ارگانھای مملکتی و ثروت کشور را در‬ ‫قبضه خود دارد‪ ،‬و از طريق رسانهھای‬ ‫جمعی و آموزش در مدارس سعی در‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫ترويج خرافات و اشاعه ارزشھای قرون‬ ‫وسطايی داشته‪ ،‬ھزينه ھنگفتی را به‬ ‫تبليغات در اين زمينه اختصاص داده‬ ‫است‪ ،‬متاسفانه تاثير مخرب خود را به‬ ‫روی مردم داشته است‪ .‬به اين دليل افشای‬ ‫اين طرفندھا و آگاھی دادن به مردم از‬ ‫طريق فعالين و دوست داران حقوق‬ ‫کودک امری ضروری است‪ .‬زن ستيزی‬ ‫و آزادی ستيزی در تمامی کتب و ادبيات‬ ‫اس‪Y‬می و مذھبی و در —ب‪Y‬ی قوانين‬ ‫جمھوری اس‪Y‬می وجود دارد‪ .‬به اين دليل‬ ‫بايستی ھر چه سريع تر لغو شوند‪ .‬ھر‬ ‫روز وجود اين قوانين قربانيان بيشتری‬ ‫ميگيرد‪ .‬چھرهھای نفرت انگيز کودک‬ ‫ستيزی مثل خمينی راه ھر جنايتی عليه‬ ‫کودکان را ھموار کرده است‪ .‬آيا بيشتر از‬ ‫اين ميتوان اين بی حرمتیھا عليه کودکان‬ ‫را پذيرفت؟ با بوجود آوردن جمعھای‬ ‫کودکان مقدمند بايستی ھمين امروز به‬ ‫ياری کودکان شتافت‪ .‬فردا دير است‪.‬‬

‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬نقش سنتھای‬ ‫عقب مانده در باره ازدواج کودکان‬ ‫چيست؟‬ ‫کريم شاه محمدی‪:‬‬ ‫طبعا سنتھای عقب مانده در مورد ازدواج‬ ‫کودکان ھم نقش دارد ولی اين را نبايد‬ ‫فراموش کرد که اين سنتھا ھم‪ ،‬خالقش‬ ‫جوامع و حکومتھا بوده و ھستند و مذھب‬ ‫ھم در دل چنين جوامعی سنتھايی را به‬ ‫نرم جامعه تبديل کرده است و ھمين سنتھا‬ ‫که به نرم جامعه تبديل شده اند‪ ،‬ھم به‬ ‫عنوان روش زندگی انسانھا در آمده است‪.‬‬ ‫بنابر اين نقش اصلی را حکومتھا و‬


‫‪٩‬‬ ‫جامعه ايفا می کنند‪ ،‬روش زندگی را می‬ ‫سازند‪ ،‬قانونيت می دھند و در کل‬ ‫فرھنگ جامعه اش می کنند‪ .‬فرھنگ‬ ‫جامعه يعنی فرھنگ حاکم‪ .‬و اگر قرار‬ ‫است کار موثر و ريشه ای اتفاق بيفتد بايد‬ ‫سراغ اصل کاريھا رفت و در اين رابطه‬ ‫مھمتر از ھر چيزی بايد دست مذھب را‬ ‫در آموزش و پرورش و زندگی انسانھا‬ ‫قطع کرد و مذھب بايد امر خصوصی‬ ‫افراد باشد‪.‬‬ ‫سی صد سال پيش در اروپا چنين اتفاقی‬ ‫افتاد‪ -‬دست کليسا را در زندگی مردم‬ ‫قطع کردند و مردم آزاد شدند‪ .‬اگر چنين‬ ‫اتفاقی در ايران بيفتد که اميدواريم بيفتد و‬ ‫دارد می افتد‪ .‬آنموقع تعداد انگشت‬ ‫شماری از خانواده ھا يا از قبيله ھايی که‬ ‫اگر آثاری از آنھا در کوره دھا باقی مانده‬ ‫باشد شايد چنين کاری بکنند و طبق‬ ‫سنتھايشان کودکشان را به ازدواج کسی‬ ‫در بياورند‪ .‬اگر چنين اتفاقی بيفتد جامعه‬ ‫و دولتی که دست مذھب را در زندگی‬ ‫مردم قطع کرده است جواب اين خانواده‬ ‫ھا را خواھد دارد و طبق يک جامعه‬ ‫سکو—ر و قوانين آن جامعه بر خورد‬ ‫خواھد کرد‪ .‬ولی تا آن موقع ما بايد عکس‬ ‫العمل نشان دھيم کمپينھای را عليه اين‬ ‫پديده راه بيندازيم‪ ،‬بانی و مسببين اين‬ ‫پديده را افشا کنيم ‪ .‬يک دنيای ديگری را‬ ‫جلو چشم چنين کسانی که دارند چنين‬ ‫کارھايی را می کنند ترسيم کنيم که دنيا‬ ‫تغير کرده است‪ .‬بنا بر اين نه به قوانين‬ ‫شريعت‪ ،‬نه به جمھوری اس‪Y‬می و نه به‬ ‫عشيره گرايی‪.‬‬

‫شماره ‪١١٤‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬تاثير روانی و‬ ‫جسمی ازدواج بر کودکان چيست؟‬ ‫مرجان واعظ؛ پژوھشھای محدودی که‬ ‫در مورد تاثير ازدواج زود ھنگام وجود‬ ‫دارد بيانگر عوارض جسمی و روحی‬ ‫گسترده بر اين کودکان است‪ .‬بارداری‬ ‫زود رس يکی از نتايج اين پديده شوم‬ ‫است‪ .‬بسياری از اين کودکان در موقع‬ ‫زايمان بدليل ضعيف بودن بدن‪ ،‬جانشان‬ ‫را از دست ميدھند‪ .‬اغلب نوزادان اين‬ ‫کودکان ھم می ميرند‪ .‬بيماريھای دستگاه‬ ‫ادراری و تناسلی از عوارضی است که‬ ‫در بين اين کودکان رايج است‪.‬‬ ‫ازدواج زود ھنگام باعث ميشود که اين‬ ‫کودکان از تحصي‪Y‬ت حتی در حد ابتدايی‬ ‫دست بردارند ‪ ،‬از والدين خود جدا شوند‬ ‫و نقش يک فرد بزرگسال را با‬ ‫مسئوليتھای مختلف به عھده بگيرند‪ .‬اين‬ ‫کودکان از ک‪Y‬س درس و مدرسه جدا‬ ‫ميشوند و به زندگی که خودشان ھيچ‬ ‫نقشی در انتخاب آن نداشته اند وارد شده‬ ‫و مسئوليتھای ازدواج به آنھا تحميل‬ ‫ميشود‪ .‬اين کودکان ھمچنين امکان‬ ‫تصميمگيری در مورد رابطه جنسی‪،‬‬ ‫بارداری‪ ،‬پيشگيری از بارداری و کنترل‬ ‫س‪Y‬مت خود را ندارند‪ .‬سوء استفاده‬ ‫جنسی‪ ،‬ترس از ارتباط جنسی‪ ،‬کار‬ ‫اجباری برده وار‪ ،‬بھرهکشی جنسی و‬ ‫خشونت‪ ،‬به نام ازدواج از ديگر عواقبی‬ ‫است که زناشوئی در کودکی به ھم راه‬ ‫دارد‪ .‬برای کودکانی که مجبور به‬ ‫ازدواج در سنين پايين ميشوند‪ ،‬در‬ ‫جوامعی نظير ايران به واسطه ساختار‬ ‫ناھنجار اجتماعی‪ ،‬حتی در سنين بعدی‬ ‫ھم‪ ،‬امکان چندانی برای رھايی از‬ ‫شرايط سخت زندگی برايشان فراھم‬ ‫نيست‪ .‬کودکی که به جای تحصيل و‬ ‫فراگرفتن مھارتھای کاری و اجتماعی‬ ‫—زم مسوليت خانوادگی بر عھده اش‬ ‫گذاشته شده‪ ،‬در صورت ترک ھمسر و‬ ‫چنين خانواده ای‪ ،‬امکان زيادی برای‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫زندگی نخواھد داشت چرا که نه حرفه ای‬ ‫فرا گرفته است و نه آموزشی ديده که‬ ‫بتواند برای گذران امور زندگی اش از آن‬ ‫استفاده کند‪ .‬در ساختار اجتماع ھم محلی‬ ‫برای مراجعه و مشاوره و کمک رسانی‬ ‫به قربانيان ازدواج کودکان در نظر‬ ‫گرفته نشده و قانون شريعت که حاکم بر‬ ‫کشورھای اس‪Y‬می است‪ ،‬ھرگونه عدم‬ ‫تبعيت از ھمسر را برنمی تابد‪.‬‬

‫در اينجا سوال پيش می آيد که آينده اين‬ ‫کودکان چگونه فرم میگيرد؟ چطور‬ ‫روابط جنسی زود رس و قبول کردن‬ ‫مسئوليتھای ھمسری زندگی ھزاران‬ ‫ھزار کودک را دگرگون میکند‪ .‬اين‬ ‫عوارض چه تاثيری بر روی ارزشھای‬ ‫کل جامعه دارد‪ .‬تصور يک کودک در‬ ‫يک رابطه جنسی پديده ای است غير‬ ‫انسانی و جنايتکارانه که دولت و‬ ‫مسئولين به آن مھر رسميت با نام ازدواج‬ ‫زده اند‪ .‬مساله ازدواج‪ ،‬پذيرش روابط‬ ‫جنسی و يا حتی آشنا شدن با رفتارھای‬ ‫جنسی احتياج به بلوغ واقعی جسمی و‬ ‫روانی دارد‪ .‬در بسياری از کشورھا‬ ‫کودکان و نوجوانان راجع به روابط‬ ‫جنسی و عوارض آن تعليم داده ميشوند‪.‬‬ ‫اين تعليم و تربيت ذھن نوجوانان را برای‬ ‫فھميدن اين موضوع حساس آماده‬ ‫میسازد‪ .‬درک اين مسائل حتی برای‬ ‫بسياری از بزرگسا—ن ھم سخت است‪.‬‬ ‫ازدواج کودکان چه دختر و چه پسر بايد‬ ‫ممنوع شود‪ .‬از ھر نوع و‬


‫‪١٠‬‬ ‫اشکلی‪ ،‬جباری‪ ،‬داوطلبانه‪ ،‬با اجازه‬ ‫والدين‪ ،‬با حکم دادگاه و قاضی و ھر چيز‬ ‫ديگری‪.‬‬ ‫بسياری از خانوادهھای فقير به دختران به‬ ‫چشم يک بار مالی اضافی نگاه ميکنند و‬ ‫از فقر و بدبختی دختران خود را در‬ ‫کودکی شوھر ميدھند که از لحاظ‬ ‫اقتصادی کمکی به آنھا بشود‪ ،‬با اين‬ ‫تصور که زندگی بھتری برای بچهھايشان‬ ‫فراھم ميشود‪.‬‬ ‫اين وظيفه دولتھا است که رفاه کودکان را‬ ‫تامين کنند‪ .‬اگر جامعه برای کودکان‬ ‫ارزش قائل است و برای رفاه و س‪Y‬متی‬ ‫آنھا ھدفی در بر دارد اولين قدم به‬ ‫رسميت شناختن سن ‪ ١٨‬سالگی برای‬ ‫کودکان است‪ .‬تحمل و قبول ازدواج‬ ‫کودکان زير سن ‪ ١٨‬سالگی بايد در‬ ‫جامعه به درجه صفر برسد‪ .‬بايد به دولتھا‬ ‫و سياست مداران فشار آورد تا قانون‬ ‫اجازه ازدواج زير سن ‪ ١٨‬سالگی را لغو‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫ازدواج در سنين پايين سا—نه ميليونھا‬ ‫کودک را محکوم به زندگی در فقر‪،‬‬ ‫نادانی‪ ،‬بيماری و حتی مرگ میکند‪.‬‬ ‫عليرغم اينکه پديده ازدواج زود رس يکی‬ ‫از بزرگترين موانع پيشرفت کودکان به‬ ‫شمار ميايد و اين معضل در بسياری از‬ ‫کشورھا رو به افزايش است‪ .‬چرا جامعه‬ ‫بينالمللی در اين مورد سکوت میکند!؟‬

‫شماره ‪١١٤‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬چه کسی مسول‬ ‫است؟ خانواده‪ ،‬سنتھا؟ قوانين‪ ،‬کداميک؟‬ ‫سيامک بھاری؛ مشخصا در رابطه با‬ ‫ازدواج کودکان در ايران‪ ،‬قبل از ھر چيز‬ ‫حکومت اس‪Y‬می مقصر است‪ .‬در سوال‬ ‫پيشين به اين نکته اشاره کردم‪.‬‬ ‫وقتی اداره ثبت احوال‪ ،‬ازدواج کودک‬ ‫زير ده سال را ثبت کرد‪ ،‬اينجا ديگر ولی‬ ‫مرتجع قيم قانونی دارد و اين حکومت‬ ‫است که اين جنايت را قانونی ميکند‪ .‬مگر‬ ‫"گواھی رشد" تاييد قضايی بر رشد‬ ‫کودک برای ازدواج نيست!؟ اين گواھی‬ ‫را چه مرجعی صادر ميکند؟ اين ديگر‬ ‫م‪Y‬ی عشيره نيست‪ ،‬اين يک مرکز‬ ‫پزشکی قانونی دولتی است‪.‬‬ ‫اگر مرز سنی ھيجده سال م‪Y‬ک گرفته‬ ‫شود‪ ،‬آنوقت سنتھای قرون وسطايی‬ ‫ناچارا غ‪Y‬ف خواھند کرد‪ .‬وجاھت‬ ‫قانونی معنی دارد و ھمين است که قبح‬ ‫چنين جنايتی را در جمھوری اس‪Y‬می می‬ ‫ريزد‪ .‬بدون ترديد‪ ،‬سنن ارتجاعی‪،‬‬ ‫عشيرتی و مذھبی نقش دارد‪ ،‬عمل ميکند‬ ‫و تاثيرات مخرب دارد‪ ،‬دوستان به آنھا‬ ‫اشاره کردند‪ .‬نکته من اين است که اين‬ ‫سنن بايد از جايی ساپورت شوند تا به‬ ‫عمر خود ادامه دھند‪ ،‬وگرنه در قرن‬ ‫بيست و يکم چطور ميشود کودک زير ده‬ ‫سال را به ازدواج داد؟ وقتی چنين‬ ‫پشتيبانی وجود دارد‪ ،‬دولت قيم و مدافع‬ ‫کودک نيست که ھيچ‪ ،‬دقيقا برای بی‬ ‫حقوق کردن او حاضر و آماده است‪ ،‬ھر‬ ‫جنايتی در حق کودک امکان پذير است‪.‬‬ ‫خانواده ای که بر اساس سنت پيامبر‬ ‫ميخواھد عمل کند و کودک را قربانی‬ ‫کند‪ ،‬وقتی راه را باز ديد‪ ،‬حتما مرتکب‬ ‫چنين عمل زشتی ميشود‪ .‬اما اگر در بسته‬ ‫باشد‪ ،‬بايد يا مخفيانه انجام دھد که غير‬ ‫قانونی است و جرم محسوب ميشود و يا‬ ‫از انجام اين عمل ميگذرد‪ .‬با—خره کودک‬ ‫نجات پيدا کرده است‪ .‬فرمان و امر به اين‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫کار در دستان حکومت است!‬ ‫ازدواج کودکان زاييده سنن عشيرتی و‬ ‫قوانين مذھبی است‪ .‬فقر تعيين کننده است‬ ‫از ھر سنتی ھم مخرب تر است‪ ،‬اما در‬ ‫اين ميانه‪ ،‬اين دولت و اجرای قوانين است‬ ‫که حرف آخر را ميزند‪ .‬در اکثر موارد‬ ‫اين ازدواجھا‪ ،‬يک معامله است‪ .‬خريدار‬ ‫کودک را ميخرد و بعنوان ملک خود‬ ‫تصاحب ميکند‪ .‬اکثر دختر بچه ھايی که‬ ‫به ازدواج مردان بزرگسال در آمده اند‪،‬‬ ‫در قبال بدھکاری سرپرست خانواده و يا‬ ‫در پی تطميع او قيمت گذاری و معامله‬ ‫شده اند‪ .‬از اين به بعد نابودی دوران‬ ‫کودکی و تخريب ھويت کودکی مھيب‪،‬‬ ‫ھولناک و حتمی است!‬ ‫دختران بيش از پسران در اين معامله‬ ‫کثيف قربانی ميشوند و آسيب پذيرترند‪.‬‬ ‫کودک نميتواند بر سر ازدواجش توافق‬ ‫کند‪ ،‬اختيار ندارد‪ .‬اما بايد قوانينی باشند و‬ ‫با قاطعيت عمل کنند و ترمز اين حرکت‬ ‫باشد‪ .‬ازدواج کودکان ممنوع بايد گردد‪.‬‬ ‫اين اصل قضيه است‪.‬‬

‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬با تشکر از ھمه‬ ‫شما برای شرکت در اين گفتگو و به اميد‬ ‫اينکه خوانندگان نشريه با دخالتگری‬ ‫بيشتری در اين ميزگردھا شرکت کنند‪.‬‬ ‫با ما درتماس باشيد‪.‬‬


‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪١١‬‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫‪(SQ‬ب و‬ ‫‪(SQ‬ب ‪65‬د‪(5‬ن‬ ‫زرقا فروغ‬ ‫حجاب چيست‪:‬‬ ‫حجاب عبارت از پوشش و يا سطر بدن‬ ‫زنان است که از جانب مذھب و رژيم‬ ‫ھای مذھبی بعنوان مشخص کننده ھويت‬ ‫يک زن مسلمان و متدين مجوز گرديده‪.‬‬ ‫حجاب در بر گيرنده ايديولوژی‬ ‫بنيادگرائی اس‪Y‬می برای تحقير زنان‬ ‫است‪ .‬حجاب نه تنھا وسيله ايديولوژيک‬ ‫برای تحقير زنان است بلکه ابزار سياسی‬ ‫برای سرکوب مقاومت زنان نيز ميباشد‪.‬‬ ‫علت تاکيد اس‪W‬م واس‪W‬ميست ھا بر‬ ‫حجاب‪:‬‬ ‫در زمان ظھور اس‪Y‬م در شبه جزيره عر‬ ‫بستان در کنار قبايل پدر سا—ر ‪,‬قبايل‬ ‫مادر تبار نيز وجود داشت که زنان ز‬ ‫قدرت بيشتری بر خوردار بودند و مردان‬ ‫عرب آنھا را احترام می گذاشت )که‬ ‫شخصيت ھای زنان بر جسته اس‪Y‬م نيز‬ ‫ميراث آن زمانه ھا ميباشد(‪ .‬محمد با‬ ‫اس‪Y‬م اش به اين دوگانگی ھا خاتمه داد و‬ ‫قبايل مادر تبار را از بين برد‪ .‬آن بت‬ ‫ھائيکه محمد آنھا را از بين برد اکثرشان‬ ‫الھه ھای زن بود که مردمان عرب به آنھا‬ ‫ع‪Y‬قمند بودند و آنھا را عبادت ميکردند‪.‬‬ ‫با از بين بردن اين بت ھا محمد از يک‬ ‫طرف جايگاه اجتماعی زنان را ضربه زد‬ ‫و از جانبی ديگر محمد‪ ،‬ﷲ را با‬ ‫خصوصيات مردانه اش جاگزين آن بت‬ ‫ھا کرد که به اين ترتيب وحدت قبايل‬ ‫عرب را تامين کرد وآنھا را از پرستش‬

‫الھه ھای متعدد و فرقه گرائی بيرون‬ ‫ساخته و متوجه يک ﷲ واحد کرد تا‬ ‫محمد با اعراب بتواند دست به‬ ‫کشورگشائی ھائی متعدد بزند‪ .‬آيه ھايی‬ ‫را بدين منظور نازل کرد و زن را به‬ ‫اغواگری و فساد محکوم کرد و راه‬ ‫اص‪Y‬ح آن را در حجاب يا سطر بدن‬ ‫زنان از چشم مرد بيگانه دانست تا با شد‬ ‫مالکيت مرد بر زن تضمين گردد‪.‬‬ ‫از جانبی زن را به عنوان يک موجود‬ ‫حقير متوجه ساختمان طبيعی بدنش‬ ‫ساخت که بايد از نمايان کردن آن شرم‬ ‫داشته باشند‪ ،‬بدين ترتيب محمد توانست‬ ‫اعتماد به نفس را از زنان بگيرد تا نيازی‬ ‫به نيروی سر کوبگر برای توليد و باز‬ ‫توليد مناسبات پدر س‪Y‬ری نباشد و اين‬ ‫نظام خود بخودی نظم گرفته و پا بر جا‬ ‫باقی ماند‪.‬‬ ‫حجاب کودک‬ ‫امروز ھم وقتی دختران کوچک سه چھار‬ ‫ساله با حجاب ميبينم‪ ،‬آيا واقعآ می توانيم‬ ‫ادعا کنيم که اين کودکان داوطلبانه و به‬ ‫خواست خودشان حجاب بر سر کرده اند‬ ‫وبه اعتقادات مذھبی شان چنان پا بند و‬ ‫دل بسته اند!؟‬ ‫اطفال بی دين و مذھب‪ ،‬آزاد به دنيا می‬ ‫آيند‪ .‬اين والدين ھستند که آزادی آنھا را‬ ‫محدود کرده و آنھا را به صورت يک‬ ‫ملکيت در معامله ميگيرند‪ ،‬شخصيت‬ ‫تعيين ميکنند و مھر دين و آيين و مذھب‬ ‫را به آنھا ميزنند‪ .‬ابتکار داشتن يک‬ ‫شخصيت مستقل را از ايشان سلب‬ ‫ميکنند‪.‬‬ ‫با پوشاندن حجاب بر دختران خردسال‬ ‫يک ھويت تبعيض آميز بر آنھا تحميل‬

‫شده که اين يک جرم غير انسانی و از‬ ‫نظر اجتماعی غير قابل قبول است‪.‬‬ ‫والدين با آموزش دين و ترس از خدا‪،‬‬ ‫گناه‪ ،‬روز قيامت‪ ،‬آتش جھنم و غيره‬ ‫برای اطفال شان يک خيال کاذب ايجاد‬ ‫کرده و يک ترس دايمی را در ذھن‬ ‫کودکان پديد آورده‪ ،‬شادی و طراوت‬ ‫کودکانه را ازايشان ميگيرند وآنھا تمام‬ ‫عمر را در خوف از يک خدای وحشی‬ ‫وانتقام جو بسر ميبرند که ب‪Y‬خره اين‬ ‫اطفال با شخصيت غير سالم و از خود‬ ‫بيگانه در يک فضای بسته و زندان افکار‬ ‫محدود و بسته دينی زير فشارھای عصبی‬ ‫قرار داشته و ھميشه در يک تناقض با‬ ‫جھان بيرون و آزاد بوده که درنتيجه اين‬ ‫اطفال از نظر روانی غير نرمال و‬ ‫مريض بار می آيند‪ .‬استعدادھای نقادانه‬ ‫و مستقل شان از بين ميرود‪ ،‬اين اطفال‬ ‫ھمواره عقده ای و افسرده می باشند‪.‬‬ ‫بعضا اطفال سرکش و بی باک بوده و در‬ ‫مقابل مغز شوئی ھای والدين و مذاھب تن‬ ‫در نميدھند لذا بر اساس قانون مجازات‬ ‫اس‪Y‬می تعزيز ميگردند )تعزير يا تأديب‬ ‫جزايی است که اندازه و مقدار آن بروی‬ ‫شرعيت معلوم شده است و از قبيل حبس‬ ‫و جزای نقدی و ش‪Y‬ق ميباشد در بعضی‬ ‫از موارد تعزير کودکان جبری است‪(.‬‬ ‫مجازات و تنبه جسمی کودکان نه تنھا از‬ ‫نظر اس‪Y‬می بلکه بخش —ينفک از‬ ‫وظايف دينی والدين و کليه مذاھب و‬ ‫اديان است‪ .‬مکانھای ايزوله و بسته‬ ‫مدارس دينی‪ ،‬مساجد‪ ،‬کليسا‪ ،‬معابد‪ ،‬از‬ ‫مناسب ترين مکانھای اذيت و آزار‬ ‫جسمی کودکان ميباشد‪ .‬لذا اطفال حرف‬ ‫ناشنو و نافرمان ھمواره مورد مجازات و‬ ‫آزارھای جسمی و روحی‬


‫‪١٢‬‬

‫والدين و مذاھب قرار داشته و وادار به‬ ‫فرمان برداری ميشوند‪.‬‬ ‫اطفال دختر ھيچگاھی به خودی خود‬ ‫انتخاب نمی کنند که در سن ‪ ٩‬سالگی‬ ‫شوھر بگيرند و يا ختنه شوند و يا آشپز و‬ ‫خدمتگار افراد مذکر خانواده ھای شان‬ ‫باشند‪ ،‬از حق تحصيل‪ ،‬ورزش و بازی با‬ ‫اطفال ھم سن و سال ھمجنس و غيرھم‬ ‫جنسشان محروم باشند و يا حجاب بر سر‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫اين ھمه مقررات از جانب والدين با در‬ ‫نظر داشت مذھب‪ ،‬سنت و فرھنگ حاکم‬ ‫در جامعه وضع شده و بعضا اطفال اين‬ ‫روش ھا را نظر به ع‪Y‬قه و محبتی که به‬ ‫والدينش دارد می پذيرد‪ ،‬زيرا برای‬ ‫اطفال بزرگترين بد بختی قھر و نا راضی‬ ‫بودن والدين است‪ .‬بنابرين اطفال اين‬ ‫افکار را بصورت خود بخودی بعنوان‬

‫‪(+‬هﯿ‪V" A‬ـ‪:‬ل" ‪ *GV‬زاد‪W‬‬

‫ﻗﺮﺑﺎﻧﮕﺎه‪ ‬ﻛﻮدﻛﺎن‬ ‫اي ﺗﻠﺨﺘﺮﻳﻦ اﺳﻄﻮرة زﻣﺎﻧﺔ ﻣﺎ‬ ‫ﺑﺎز‬ ‫از درد و اﻟﻢ و رﻧﺞ‬ ‫ﺑﮕﻮي‬ ‫ﻛﻪ اﻳﻦ ﻇﻠﻤﺖ ﺗﻴﺮه را‬ ‫روح زﺧﻢ ﺧﻮردة ﺗﺎرﻳﺦ‬ ‫ﮔﺎﻫﻲ‪ ،‬ﻓﺮاﻣﻮش ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ‬ ‫در دل دﺷﺘﻬﺎي ﺷﺒﺰدة ﺳﺮزﻣﻴﻨﻢ‬

‫شماره ‪١١٤‬‬ ‫يک روش متعارف زندگی می پذيرند‪.‬‬ ‫حجاب در حقيقت تحميل يک پوشش‬ ‫خاص بر کودکان دختر و سلب حق‬ ‫انتخاب پوشش از آنھا است که اين نمائی‬ ‫از ستمکشی کودک و بخصوص دختران‬ ‫خردسال است‪ .‬زيرا اين حجاب در مجامع‬ ‫رسمی چون مکتب‪ ،‬کودکستان و غيره‬ ‫دختران را ايزوله وانگشت نما و گوشه‬ ‫گيرمی سازد‪.‬‬ ‫پوشاندن حجاب و تمام لباسھای مذھبی بر‬ ‫کودکان تحميل يک سيستم عقيد تی به آنھا‬ ‫ميباشد‪ .‬بنابر اين‪ ،‬ھر انسان مترقی و‬ ‫آزاديخواه بايد مانعی در برابر اين عقايد‬ ‫دگم و عتيق گردند و خواھان جدائی کامل‬ ‫مذھب از زندگی شخصی از آموزش‪،‬‬ ‫پرورش و مصونيت مادی و معنوی‬ ‫کودکان و اطفال باشند‪.‬‬ ‫چرا توحش و درنده خوئی مذاھب و‬ ‫اس‪Y‬م نسبت به کودکان طبيعی قمداد‬

‫ﻻﻟﻪ ﻫﺎي دﻟﺴﻮﺧﺘﻪ را‬ ‫ﻫﻴﭻ ﭼﺸﻤﻪ اي‬ ‫ﺑﺎ ﺗﺪاوم اﺷﻚ‬ ‫از درد ﺷﻌﻠﻪ ﻫﺎ ﺟﺪا‬ ‫ﺑﺎ ﺷﻜﻮه ﺟﺎدوﺋﻲ ﻃﺮاوﺗﻲ‬ ‫ﻫﻤﺪوش ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ‬ ‫در ﺧﻮاب ﻧﺎز آﻫﻮﺑﺮه ﻫﺎي ﺑﻴﮕﻨﺎه‬ ‫ﺷﺒﺨﻮﻧﻲ‬ ‫ﭼﻪ آﺷﻮب ﻧﻤﻮد‬ ‫ﺑﺎران ﺳﺮد زﻣﺎﻧﻪ‬ ‫ﺻﻴﻘﻞ آﺳﻮدﮔﻲ را رﺑﻮد‬ ‫ﭘﺎﺳﺪاري ﻛﻨﻮن‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫گرديده و چرا زير سايه مذھب اين بی‬ ‫حقوقی کودکان مھر تأئيد زده شود‪ .‬نبايد‬ ‫مذھب را ابزار خفه کردن و مطيع نگاه‬ ‫کردن اطفال و کودکان سا خت‪.‬‬ ‫لذا بايد به اطفال اجازه دھيم تا بعنوان يک‬ ‫شخصيت مستقل‪ ،‬بدون وابستگی ھا‪ ،‬آزاد‬ ‫رشد کرده و خود آنان تصميم گيرنده‬ ‫سرنوشت شان باشند‪ ،‬نبايد اطفال و‬ ‫کودکان را زير تأثير عواطف از حقوق و‬ ‫آزاديھای مدنی شان محروم کرد‪.‬‬ ‫نقش مذھب توجيه بی حقوقی ‪ ،‬ف‪Y‬کت و‬ ‫بدبختی بشراز قبل تا حال بوده است‪.‬‬ ‫منابع ‪:‬‬ ‫اس‪Y‬م‪ ،‬حقوق کودک و حجاب – گيت راه‬ ‫کارگر‪) ،‬منصور حکمت(‬ ‫دين کودک آزاری سيستماتيک است‬ ‫)اعظم کم گويان(‬

‫ﻧﻴﺎﻳﺶ و ﻧﻴﺎز را‬ ‫داد و ﻧﺎﻟﻪ و آواز را‬ ‫دﮔﺮ ﮔﻮش ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ؟‬ ‫ﻗﺮﺑﺎﻧﮕﺎه ﻛﻮدﻛﺎن را ﮔﻞ ﺑﻜﺎرﻳﺪ‬ ‫ﮔﻠﮕﻮﻧﻪ ﺳﺎزﻳﺪ‬ ‫در ﻏﺼﻪ ﮔﺎه ﻣﻠﺖ رﻧﺠﻜﺸﻢ‬ ‫و آن ﺳﺮزﻣﻴﻦ ﺳﺒﺰ ﻣﺎ‬ ‫دردﻧﺎﻛﺘﺮ از ﻧﺎﻟﺔ ﻣﻦ و ﺗﻮ‬ ‫دﻳﮕﺮ ﻛﺴﻲ‬ ‫ﭼﻨﻴﻦ ﺧﺮوش ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ‬ ‫وﻳﺮﺟﻨﻴﺎ‬ ‫‪2014‬‬ ‫‪ 16‬ﻣﺎرس ‪2014‬‬


‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪١٣‬‬

‫‪8XY‬ان از د‪ 10‬ر‪(.X5(Y ?.Z‬ن!‬

‫افسانه وحدت‬ ‫مستندی تکان دھنده از وضعيت‬ ‫کودکان فقر در پاکستان‬ ‫اين نام مستند تکان دھندهای است که‬ ‫توسط بنگاه تلويزيون انگلستان از "بچه‬ ‫بازی" در پاکستان تھيه شده است‪.‬‬ ‫کشوری که غربیھا آنرا کشور اس‪Y‬می‬ ‫دمکرات و دوست غرب ميدانند‪.‬‬ ‫من سعی کردم تکهھايی از اين مستند که‬ ‫از زندگی خشن‪ ،‬حيوان وار‪ ،‬تحقير آميز‪،‬‬ ‫پر از نکبت و فقر بخش زيادی از‬ ‫کودکان در پاکستان است را برای آن‬ ‫دسته که دسترسی به اين فيلم ندارند‪ ،‬بر‬ ‫روی کاغذ بياورم‪ .‬اين فيلم گوشه کوچکی‬ ‫از عملکرد يک سيستم بيدادگر است که‬ ‫ھر روز بوی تعفنش بيشتر ميشود و‬ ‫انسانھای بيشتری را در کام خود فرو‬ ‫میبرد‪.‬‬ ‫پاکستان يکی از فاسدترين حکومتھا را در‬ ‫جھان دارد‪ .‬رشوه گيری و باند بازی‪،‬‬

‫نھادھای دولتی آن را از کار انداخته‬ ‫است‪ .‬توليد با—ی س‪Y‬حھای ھستهای و‬ ‫باز توليد دائمی تروريستھای اس‪Y‬می که‬ ‫در ‪ ٣٠‬ھزار مدرسه قرآن اين کشور‬ ‫تعليم نظامی و عمليات تروريستی ميبينند‪،‬‬ ‫اين کشور را به يکی از خطرناکترين‬ ‫کشورھای جھان برای مردم عادی‬ ‫بخصوص کودکان تبديل کرده است‪.‬‬ ‫کودکانی که اين مستند در مورد آنھاست‪،‬‬ ‫يعنی فقيرترين کودکان پاکستان‪ ،‬طعمه‬ ‫جانانهای برای برای تروريسم اس‪Y‬می و‬ ‫مدارس قرآنی ھستند‪.‬‬ ‫کودکانی که از نظر روحی و روانی در‬ ‫وضعيت بد و شکنندهای قرار دارند‪.‬‬ ‫عشق و دوستی را ياد نگرفته اند‪ ،‬محبتی‬ ‫نديده اند و فقط تحقير شده اند و خيانت و‬ ‫تجاوز ديده اند‪ .‬کودکانی که به ھيچ‬ ‫بزرگسالی اعتماد ندارند و ميتوانند دست‬ ‫به ھر کاری بزنند‪ .‬آن دسته از اين‬ ‫کودکان که به اين مدارس راه می يابند‪،‬‬ ‫بطور دائم شستشوی مغزی ميشوند‪ ،‬به‬ ‫طور دائم مورد تجاوز مسئولين و‬ ‫پسرھای بزرگتر قرار میگيرند و برای‬

‫کشتن و کشته شدن آماده ميشوند‪.‬‬ ‫مستند میگويد اين کشور يک راز سياه‬ ‫دارد و آن تجاوز گسترده به کودکان‬ ‫است‪ .‬يکی از ھر ‪ ۴‬پسر بچه قبل از ‪١۶‬‬ ‫سالگی مورد تعرض و تجاوز يک مرد‬ ‫بزرگسال قرار گرفته است‪" .‬ھمه جا‬ ‫وجود دارد در ھمه شھرھا گسترده‬ ‫است‪ ".‬اين جمله را ضيا اوان که به شغل‬ ‫وکالت مشغول است و در تمام مدت‬ ‫وکالتش از حقوق کودکان خيابانی دفاع‬ ‫کرده است ميگويد‪.‬‬ ‫طبق اين مستند‪ ۴ ،‬ميليون کودک کار در‬ ‫پاکستان وجود دارد که ‪ ١،۵‬ميليون از‬ ‫آنھا بيخانمان ھستند و در خيابان‬ ‫ميخوابند‪ .‬اين کودکان که فقيرترين‬ ‫کودکان پاکستان ھستند‪ ١۴ ،‬ساعت در‬ ‫روز کار میکنند‪.‬‬ ‫پسربچه ‪ ٩‬ساله‪ :‬ساعت ‪ ۶‬صبح بيدار‬ ‫ميشم و شروع به کار میکنم برای روزی‬ ‫‪ ٢٠٠‬روپيه )‪ ٢‬د—ر(‪.‬‬ ‫اين کودکان با خطرات بسيار زيادی ھر‬ ‫روزه مواجه ھستند‪ .‬گوينده از دو پسر‬ ‫بچه خردسال ميپرسد‪ :‬شما ھر روز در‬ ‫خيابان کار میکنيد آيا مورد تجاوز قرار‬ ‫گرفته ايد؟ ھر دو جواب ميدھند که‬ ‫رانندگان اتوبوس و کاميون ما را با خود‬ ‫ميبرند و کارھای خيلی بدی با ما میکنند‪.‬‬ ‫گاھی يک شيشه نوشابه برای ما ميخرند‪.‬‬ ‫ھمه مردان کارھای بد با ما میکنند‪ .‬ما از‬ ‫مردم ميترسيم‪.‬‬ ‫ تو چه ميکنی وقتی کسی کار بدی با تو‬‫ميکند‪ .‬پسرک غمگين و با خشم میگويد‪:‬‬ ‫فحششان ميدھم‪.‬‬ ‫افضل شا سعی ميکند با اين کودکان‬ ‫دوست شود و آنھا را کمک کند‪ .‬او م ّد‬ ‫کار اجتماعی است‪ .‬به چند پسر نوجوانی‬ ‫که در حلقهای نشسته اند نزديک ميشود‬ ‫)قيافهھا بين ‪ ٧‬سال تا ‪١١‬‬


‫‪١٤‬‬ ‫سال ھستند( و ميپرسد‪- :‬اينجا چه‬ ‫میکنيد؟‬ ‫شبھا کجا ميخوابيد؟ ‪ -‬در خيابان‪.‬‬ ‫چه ميخوريد؟ ‪ -‬گدايی میکنيم‬‫افضل شا به آنھا میگويد‪ :‬اينجا برای شما‬ ‫خطرناک است‪ .‬به مواد مبت‪ Y‬خواھيد شد‪.‬‬ ‫با من بيائيد‪ .‬ما از نوجوانانی مثل شما‬ ‫مراقبت میکنيم ‪.‬‬

‫او آنھا را به محلی میبرد که به اندازه‬ ‫‪ ١۵ -١٠‬نفری کودک را ميتواند جا دھد‪،‬‬ ‫مخارجش از طريق مردم خير تامين‬ ‫ميشود‪ .‬در آنجا به آنھا غذا ميدھند ولی‬ ‫جای خواب برای ھمه آنھا وجود ندارد و‬ ‫عده ای از آنھا شبھا ميبايست به خيابان‬ ‫برگردند‪ .‬اين تعداد کودک به اين شکل در‬ ‫اين مرکز کمک میگيرند ولی ھزاران‬ ‫کودک از اين دست فقط در پيشاور وجود‬ ‫دارد که ھيچ کمکی دريافت نمی کنند‪.‬‬ ‫نعيم ‪ ١٣‬سال دارد و از اين مرکز کمک‬ ‫گرفته است‪ .‬حکايت روزھای زندگی او‬ ‫موضوع اين مستند است‪ .‬او میگويد‬ ‫انسانھای خوبی در اينجا از ما مراقبت‬ ‫میکنند‪ .‬کودکان را از جاھای پر خطر و‬ ‫کثيف به اينجا می آورند و به آنھا کمک‬ ‫میکنند‪.‬‬ ‫کودکانی که ھيچ جايی برای خواب ندارند‬ ‫به ترمينالھای اتوبوسرانی میروند به اين‬ ‫اميد که بتوانند روی تختھای اجاری‬ ‫بخوابند‪ .‬در آنجاست که تعداد زيادی از‬ ‫آنھا مورد تجاوز رانندگان قرار میگيرند‪.‬‬ ‫اين تختھا در ھوای آزاد است و‬ ‫رانندگان برای اطراق و خواب آنھا را‬ ‫اجاره میکنند‪ .‬گوينده از مردی که تخت‬

‫شماره ‪١١٤‬‬ ‫اجاره ميدھد ميپرسد ‪:‬‬ ‫ رانندگان با کودکانی که به اينجا میآيند‬‫چه میکنند؟‬ ‫ آنھا به کودکان تجاوز میکنند‪.‬‬‫ خودت ديدهای به آنھا تجاوز میکنند؟ ‪-‬‬‫بله‪ ،‬روزی رانندهای کودکی را که روی‬ ‫يکی از تختھا خوابيده بود با خشونت‬ ‫برد و به او تجاوز کرد‪ - .‬خوب تو چه‬ ‫کردی؟ وايسادی نگاه کردی؟ ‪ -‬ھيکل‬ ‫مرد بزرگ بود من نتوانستم کاری کنم‪.‬‬ ‫ خودت چه؟ خودت ھم به کودکی‬‫تجاوز کرده ای؟ ‪ -‬بله‪ .‬دو برادر بودند‪٨ ،‬‬ ‫و ‪ ١٠‬ساله‪ .‬جای خواب و پول‬ ‫ميخواستند‪ .‬من پول نداشتم‪ ،‬جای خواب‬ ‫به آنھا دادم و به آنھا تجاوز کردم ‪.‬‬ ‫ تو خدمات ديگری ھم به رانندگان‬‫ميدھی‪ ،‬ميتوانی تعريف کنی؟‬ ‫ بله اکثراً که به اينجا میآيند در مقابل‬‫پول بيشتر پسر بچه ميخواھند‪ .‬من ھم در‬ ‫قبال خوراک و غذا که به اين پسرھا‬ ‫ميدھم آنھا را به رانندگان ميفروشم ‪.‬‬ ‫نعيم ‪ ١٣‬ساله میگويد‪ :‬شبی روی يکی از‬ ‫اين تختھا خواب بودم که ‪ ۴‬مرد آمدند‬ ‫مرا کشيدند بردند و در ماشينی انداختند و‬ ‫ھر ‪ ۴‬تا به من تجاوز کردند‪ .‬راننده و ‪٣‬‬ ‫مرد ھرويينی و معتاد‪ .‬من خونريزی‬ ‫کردم و از ھوش رفتم ‪. . .‬‬ ‫پاکستان اتوبوسھای رنگارنگ و شادی‬ ‫دارد ولی پشت اين ظاھر شاد‪ ،‬داستانھای‬ ‫وحشتناک و تاريکی وجود دارد‪ .‬داستان‬ ‫تعرض و تجاوز به پسران خردسال‪.‬‬ ‫ترمينالھای اتوبوس بيشترين جايی در‬ ‫پاکستان است که کودکان در آن مورد‬ ‫تجاوز قرار میگيرند‪.‬‬ ‫رانندهای به گوينده مستند میگويد‪ :‬اينجا‬ ‫کمتر انسان خوبی پيدا ميکنی‪ .‬از ده نفری‬ ‫که اينجا می بينی نه نفر در فقر شديد به‬ ‫دنيا آمده اند و بزرگ شده اند‪- .‬شاگرد‬ ‫خودت چه؟ آيا او ھم اين کاره است؟‬ ‫ بله‪ ،‬او وقتی برای استراحت میرود و‬‫شب برنميگردد به اين کار مشغول است‪.‬‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫گوينده به سراغ شاگرد راننده میرود‪.‬‬ ‫مرد حدود ‪ ٣٠ -٢۵‬سال ‪.‬‬ ‫ تو ھم اين کار را کرده ای؟ به کودکی‬‫تجاوز کرده ای؟ ‪ -‬بله‬ ‫مرد با گستاخی و بدون شرم از کودکی‬ ‫میگويد که در اتوبوس آورده بود و ھمه‬ ‫به او تجاوز کردند او میگويد‪ :‬من را ھم‬ ‫به اين کار دعوت کردند‪.‬‬ ‫ قبول کردی؟ تو ھم به آن کودک تجاوز‬‫کردی؟ ‪ -‬بله‪ ،‬چکار کنم‪ .‬نياز دارم ‪.‬‬ ‫ بھش پول دادی؟‬‫ نه من ندادم‪ .‬ديگران دادند‪.‬‬‫او در ادامه میگويد که مسلمان است و‬ ‫در مورد زن آينده اش میگويد‪ .‬بايد خوب‬ ‫و پارسا باشد‪ ،‬قرآن را حفظ باشد و نماز‬ ‫بخواند‪.‬‬ ‫ به چند کودک تا به حال تجاوز کرده‬‫ای؟‬ ‫ ‪ ١١،١٢‬تا‪.‬‬‫ چند ساله بود؟ ‪١٠ ،٩ ،٨ ،٧ -‬‬‫نعيم گروه تھيه مستند را به جايی از شھر‬ ‫میبرد که به گفته او برای کودکان‬ ‫خطرناک است‪" .‬اينجا معروف است‪.‬‬ ‫اينجا ھمه معتادين و بچه بازھا میآيند"‪.‬‬ ‫ـ نمی ترسی؟‬ ‫ میترسم‪ ،‬ولی دوست دارم به شما نشان‬‫دھم چقدر تجاوز به پسر بچهھا متداول‬ ‫است‪.‬‬ ‫نعيم از ماشين پياده ميشود و در گوشهای‬ ‫از خيابان میايستد‪ .‬فوراً مردی به او‬ ‫نزديک ميشود و از او سکس ميخواھد‪.‬‬ ‫نعيم او را پس میزند‪.‬‬ ‫ب‪Y‬فاصله مرد ديگری ميايد‪.‬‬ ‫در عرض ‪ ٢٠‬دقيقهای که تيم فيلمبرداری‬ ‫در آنجاست تعداد زيادی مرد به او‬ ‫نزديک ميشوند و از او سکس ميخواھند‪.‬‬ ‫نعيم خودش معتاد است‪ .‬میگويد اگر مواد‬ ‫مصرف نکند ھمه بدنش درد می گيرد‪.‬‬ ‫"احساس وحشتناکی است‪ .‬مثل‬


‫‪١٥‬‬ ‫شکنجه است‪ ".‬چند شب اولی که در‬ ‫خيابان خوابيد مردھای مسن او را معتاد‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫تيم فيلمبرداری به سراغ مرد جوان حدود‬ ‫‪ ٢٨‬سال میرود‪ .‬مرد میگويد‪ :‬در‬ ‫ترمينالھا تعداد زيادی کودک بيخانمان‬ ‫ھستند‪ .‬ما آنھا را معتاد میکنيم تا وقتی‬ ‫کودکان پولی ندارند پيش ما بيايند و در‬ ‫ازای سکس به آنھا مواد میدھيم‪ .‬يا چند‬ ‫روپيه به آنھا میدھيم که بتوانند مواد‬ ‫بخرند‪.‬‬ ‫خودت بچه داری؟ ‪ -‬بله يک پسر و يک‬ ‫دختر‪.‬‬ ‫فکر کردهای که ھمين ب‪ Y‬ميتواند سر‬ ‫کودکان خودت بيايد‪.‬‬ ‫– بله ميدانم‪ .‬آدم ھر چه بکارد برداشت‬ ‫میکند‪.‬‬

‫ضيا وکيل و فعال حقوق کودک میگويد‪:‬‬ ‫در پاکستان "بچه بازی" خيلی متداول‬ ‫است‪ .‬کام‪ ًY‬جا افتاده است که مردان‬ ‫ھمراھشان پسر خردسال يا نوجوانی‬ ‫ھست که پارتنر او به حساب ميايد‪.‬‬ ‫صدھا کودک در روز مورد تجاوز قرار‬ ‫میگيرند‪ ،‬فروخته ميشوند و يا به‬ ‫تنفروشی مجبور ميشوند‪ .‬اين مساله در‬ ‫تمام پاکستان گسترده است‪ .‬عدهای قبول‬ ‫نميکنند و ميگويند شما مبالغه میکنيد ‪.‬‬ ‫در بخشی از مستند‪ ،‬دوربين به مکالمه‬ ‫افضل و نعيم ميپردازد‪ .‬به نظر افضل‬ ‫نعيم افسرده شده و حالش از ھميشه بدتر‬ ‫است‪.‬‬ ‫در اين گفتگو نعيم اعتراف ميکند که به‬ ‫پسر کوچکتر از خودش تجاوز کرده‬ ‫است‪.‬‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫شماره ‪١١٤‬‬ ‫نعيم چند جای بدنش را زخمی کرده و‬ ‫میگويد خودش با تيغ خودش را زده‬ ‫چون به شدت خشمگين بوده است‪ .‬نعيم‬ ‫دچار ناراحتیھای روانی بسيار از جمله‬ ‫افسردگی است و در پاکستان جايی برای‬ ‫مداوای او وجود ندارد‪.‬‬ ‫پژوھشی در پاکستان در بين مردان راننده‬ ‫نشان ميدھد که ‪٩٠‬درصد رانندگان‬ ‫اتوبوس و کاميون بودن با پسر بچهھا را‬ ‫تنھا تفريح زندگيشان ميدانند‪ .‬و‬ ‫پژوھشھای ديگری نشان ميدھد که ‪٩٠‬‬ ‫درصد کودکان خيابانی مورد تجاوز و‬ ‫تعرض جنسی قرار میگيرند‪.‬‬ ‫در پزوھشی ديگردر پاکستان که در آن‬ ‫از ‪ ١٨٠٠‬مرد در مورد تعرض به پسر‬ ‫بچهھا سوال شده است‪ ،‬يک سوم آنھا آن‬ ‫را نه جرم ميدانند و نه گناه ‪.‬‬ ‫تعدادی از روانشناسان ميگويند که دليل‬ ‫اينکه مردان به پسر بچهھا تمايل دارند‪،‬‬ ‫محيط مذھبی و جدايی زن و مرد در ھمه‬ ‫عرصهھای جامعه است‪ .‬زنان از ارزش‬ ‫پايينی برخوردار ھستند و در م‪ Y‬عام‬ ‫ظاھر نميشوند‪ .‬پاکستان يکی از بدترين‬ ‫ديدھا را به زنان دارد و بی حقوقی زنان‬ ‫در آنجا در جھان يک کشور به آخر مانده‬ ‫است‪.‬‬ ‫در پاکستان قوانينی وجود دارد که ميتوان‬ ‫با آنھا از کودکان حمايت کرد‪ .‬ضيا وکيل‬ ‫در اين مورد میگويد‪ :‬نھادھای دولتی‬ ‫ھيچ ع‪Y‬قهای با حمايت از کودکان ندارند‬ ‫و پليس اين امر را وظيفه خود نميداند‪.‬‬ ‫پليس به فرياد کمک اين کودکان وقعی‬ ‫نميگذارد‪.‬‬ ‫وقتی تيم فيلمبرداری به پليس مراجعه‬ ‫ميکند‪ ،‬آنھا ميگويند که سرگرم مبارزه با‬ ‫طالبانھا ھستند و امر کودکان را مق ّدم‬ ‫نميدانند‪.‬‬ ‫اين مستند که در اواخر ‪ ٢٠١٣‬تھيه شده‬ ‫است چندی پيش در تلويزيون سوئد به‬ ‫نمايش درآمد‪.‬‬

‫با عروج اس‪Y‬م سياسی در بخشھايی از‬ ‫جھان‪ ،‬قبح و زشتی پدوفيلی و داشتن‬ ‫رابطه جنسی با کودک کمرنگ شد‪.‬‬ ‫تبليغ برای ازدواج کودک و اينکه در‬ ‫مدارس ايران به پيروی از دستورات‬ ‫قرآن و محمد‪ ،‬برای کودکان نه ساله‬ ‫جشن تکليف میگيرند و او را زن‬ ‫ميخوانند راه را ھر چه بيشتر برای‬ ‫تجاوز به کودک باز کرد ‪.‬‬ ‫تشويق خمينی به ھماغوشی با کودک‬ ‫شيرخواره مثال ديگری است‪.‬‬ ‫تجاوز آشکار طالبان به پسر بچهھا در‬ ‫مدارس قرآن و تجمعھايشان‪ ،‬به اوضاع‬ ‫وحشتناک و ناامنی کودکان در کشورھای‬ ‫اس‪Y‬م زده کمک کرد‪ .‬در اين مستند‬ ‫مردان با وقاحت و بی شرمی باور‬ ‫نکردنی از تعرض به کودک حرف‬ ‫ميزنند‪.‬‬

‫* *‬

‫*‬

‫اگر اميد به يک آينده بھتر و انسانی تر‬ ‫نبود‪ ،‬ھر کدام از اين رپورتاژھا‬ ‫ميتوانست يک انسان را از پا درآورد و‬ ‫کام‪ ًY‬ناميد کند‪ .‬اينکه ميدانيم ساختن يک‬ ‫دنيای انسانی عملی است و به دست‬ ‫خودمان عملی است‪ ،‬عزم ما را راسخ تر‬ ‫ميکند‪ .‬رشد عظيم تکنولوژی و ثروت‬ ‫بينھايتی که در جھان وجود دارد و بخش‬ ‫اعظم مردم جھان در زندگی روزمرهشان‬ ‫از ثمرات آن محرومند‪ ،‬بايستی تغيير کند‪.‬‬ ‫با سيستم ھار سرمايه و ھيو—ی تروريسم‬ ‫اس‪Y‬می و اس‪Y‬م سياسی که بيش از سه‬ ‫دھه است ھارتر از ھميشه به بی حقوقی‪،‬‬ ‫بی حرمتی و در جھت مشقت برای مردم‬ ‫دنيا عمل کرده بايد جنگيد‪ .‬نميتوان فقط‬ ‫نظاره گر بود‪.‬‬ ‫اگر در پی تغيير اين اوضاع ھستيم بايد‬ ‫به ‪ ٩٩‬درصدی که نيمه بيدارند پيوست‪.‬‬ ‫بايد ھمه را بيدار کرد و برای آينده‬ ‫کودکانمان به پا خواست‪.‬‬


‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪١٦‬‬

‫ا‪,-‬اﯾ‪*) +‬د)(ن )(ر در اﯾ‪$‬ان‬ ‫‪٧‬ميليون کودک کار در ايران‬ ‫مينامھاجر؛‬ ‫روزھای عيد نوروز ھمه جا به چشم می‬ ‫خورند کودکانی که ايام عيد را به جای‬ ‫بازی و سرگرمی مجبور به تامين معاش‬ ‫خانواده شان بودند و پس از ايام عيد ھم‬ ‫بايد ھمين کار را ادامه بدھند‪ .‬زھرا يکی‬ ‫از ھمان کودکان است که در اتوبان‬ ‫بھشت زھرا گل فروشی می کند‪.‬‬ ‫خبرنگار از او می پرسد‪ :‬اسمت چيه؟‬ ‫پاسخ می دھد‪ :‬زھرا‪ ،‬چند سالته‪ :‬نميدونم‪،‬‬ ‫مدرسه نميری؟ نه بايد برای خانواده ام‬ ‫پول ببرم‪.‬‬ ‫خبرگزاری حکومتی ايلنا ‪ ٥‬اسفند ‪ ٩٢‬در‬ ‫گزارشی از يک سمينار حکومتی‬ ‫درمورد کودکان کار نوشت‪ :‬کار کودک‬ ‫درجھان کاھش و در ايران افزايش داشته‬ ‫است‪ .‬در اين سمينار يک کارشناس رژيم‬ ‫‪٢٠٠٠‬‬ ‫به نام رحيمی گفت‪ :‬در سال‬ ‫تعداد کودکان کار در جھان ‪ ٢٤٦‬ميليون‬ ‫بوده که اين رقم در سال ‪٢٠١٢‬به ‪١٩٠‬‬ ‫ميليون رسيد‪ .‬کشورھايی ھم وجود دارند‬ ‫که کار کودک در آنھا رو به افزايش است‬ ‫مثل ايران‪.‬‬

‫‪٧‬ميليون کودک کار‬ ‫آمارھای غير رسمی حاکی از وجود ‪٧‬‬ ‫ميليون کودک کار است‪ .‬کودکان کار‬ ‫قربانيان شکاف طبقاتی وحشتناکی ھستند‬

‫که ناشی از چپاولگری آخوندھای حاکم‪،‬‬ ‫پاسداران و کارگزاران رژيم است‪.‬‬ ‫"خوشدل" يک کارشناس رژيم در امور‬ ‫آسيب شناسی به اين موضوع اعتراف‬ ‫کرده و به تلويزيون رژيم گفت‪ :‬در واقع‬ ‫در اين قضيه توزيع نامتوازن ثروت و‬ ‫رفاه در حوزه ھای مختلف شھری و به‬ ‫ھرحال عدم برخورداری اقشاری از‬ ‫مردم به ويژه از امکانات رفاھی‪،‬‬ ‫امکانات اشتغال‪ ،‬مسکن مناسب‪ ،‬بھداشت‬ ‫شايسته و بخشھای مختلفی که در واقع‬ ‫شايسته برای زندگی اوليه قلمداد ميشوند‬ ‫نبود اين فرصتھا و نبود اين امکانات‬ ‫باعث می شود که ما با آسيب ھايی ھم در‬ ‫حوزه کودکان ‪ ,‬در حوزه خشونتھای‬ ‫خانگی مواجه باشيم ‪.‬‬ ‫در مصاحبه ديگری خبرنگار از پسری‬ ‫می پرسد‪:‬‬ ‫چند ساله کار می کنی؟ ‪ ٣‬سال‪ ،‬چند‬ ‫سالته؟ نميدونم‪١٠ ،‬ميشه ‪ ١٥‬ميشه‪،‬‬ ‫مدرسه نرفتی؟ نه! چرا؟ نرفتم‪ .‬علت‬ ‫نرفتن مدرسه ات چی بوده؟ نرفتم‪ .‬پدر و‬ ‫مادرم فوت کرده نرفتم‪.‬‬ ‫آنھا ھمه کاری می کنند‪ .‬از فال فروشی‬ ‫در مترو تا گل فروشی‪ .‬از آدامس فروشی‬ ‫تا زندگی در کارتن‪ .‬برخی نيز مانند‬ ‫محمد ‪ ٩‬ساله با دعا خوانی کسب درآمد‬ ‫می کند‪ .‬خانه اش ھم در کارتن کنارش‬ ‫است‪ .‬خبرنگار گفتگويی با محمد در‬ ‫ھمدان کرده است‪.‬‬ ‫س‪Y‬م محمد‪ ،‬آقا اين جايی‪ ،‬س‪Y‬م آقا آره‪،‬‬ ‫پس چند روزی نبودی گفتم شايد کارت‬ ‫درست شده‪ .‬ديگه نرفتی؟ نه آقا دوشنبه‬ ‫شھرداری و نيروی انتظامی اومدن بردنم‬ ‫ترمينال‪ .‬دوباره اومدم‪ .‬از خانواده ات‬ ‫اينھا خبرداری؟ تا ديروز نداشتم اما‬

‫امروز که رفتم پول بدم ببرن واسه‬ ‫مامانم‪ ،‬راننده دھاتمون گفتن خوبن اما‬ ‫نگرانم بودن‪ .‬روزی چقدر در مياری؟‬ ‫روزی ‪ ٧‬تا ‪ ٨‬ھزار تومن‪ .‬دعا برات‬ ‫بکنم؟ باشه يه دعا کن تا آرزوم برآورده‬ ‫بشه‪ .‬آرزوم اينه که ريشه اين ھمه ظلم‬ ‫خونخوارھای حاکم مملکتمون از زمين‬ ‫کنده بشه‪.‬‬ ‫اينم ‪ ٥٠٠‬تومن‪ .‬شبھا کجا می خوابی؟‬ ‫ا—ن که ھوا بھتر شده ديگه نميرم دھات‪.‬‬ ‫فقط جمعه ھا ميرم‪ .‬شبھا ھم ھمين بغل‬ ‫زير اين کارتن کناری می خوابم‪ .‬ھمين‬ ‫کارتن که روش اجر گذاشتی؟ کنار‬ ‫خيابون نميترسی؟ بھت گير نميدن؟ چرا‬ ‫ميترسم‪ .‬تازه ‪ ٢‬بار ھم مامورھای‬ ‫شھرداری اومدن بردنم ترمينال تا برم‬ ‫خونمون اما در رفتم و برگشتم‪ ،‬چند روز‬ ‫پيش وسايلم رو برده بودن‪.‬‬ ‫چند سالته؟ ک‪Y‬س چندی؟ کجا ميری‬ ‫مدرسه؟ ‪ ٩‬سالمه و ھمون ک‪Y‬س اول رو‬ ‫خوندم و ديگه نرفتم‪ .‬يعنی نگذاشتن برم‪.‬‬ ‫دوست داری چيکاره بشی؟ چرا نمی ری‬ ‫يه جا سرکار؟ آخه آقا کار نيست‪ ،‬می‬ ‫خوام يه سوپر مارکت بزنم تا ديگه‬ ‫گرسنه نباشم بعد درس بخونم و يه مھندس‬ ‫ساختمون بشم‪.‬‬ ‫بعضی از اين کودکان کار ھم موسيقی‬ ‫می نوازند يا آواز می خوانند‪ .‬اينھا‬ ‫استعدادھايی ھستند در حاکميت غارتگر‬ ‫و—يت فقيه‪ ،‬به جای نشستن در ک‪Y‬سھای‬ ‫درس‪ ،‬در کوچه و خيابان دنبال نان می‬ ‫گردند تا دزدھای ميلياردی برجھای خود‬ ‫را با—تر ببرند‪.‬‬ ‫آينده روشن برای اين کودکان با آينده‬ ‫ايرانی آزاد و عاری از ديکتاتوری رقم‬ ‫خواھد خورد‪.‬‬


‫‪١٧‬‬

‫شماره ‪١١٤‬‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫ازدواج ‪65‬د‪(5‬ن در ‪(\+‬ل‬ ‫اگر ببينيد کودکی را وادار به ازدواج کرده اند چه عکس العملی نشان می دھيد!؟‬ ‫ترجمه‪ :‬تھمينه مقدم‬ ‫دومايا دختر ‪ ١٤‬ساله ای از محله گروکا‪،‬‬ ‫کشور نپال در مورد ازدواجش می گويد‪:‬‬ ‫وقتی که در روستا زندگی می کردم با‬ ‫ھمسرم آشنا شدم و برای اولين بار او را‬ ‫ديدم‪ .‬او ‪ ٢‬سال از من بزرگتر است‪ ،‬ما‬ ‫عاشق ھمديگر بوديم و ازدواج ما با عشق‬ ‫و ع‪Y‬قه بود‪ .‬ما به روستای ديگری رفتيم‬ ‫و مدتی را با ھم گذرانديم وقتی به‬ ‫روستای خودمان برگشتيم مردم به ما‬ ‫گفتند که شما ازدواج کرده ايد‪.‬‬ ‫داستان دومايا در بسياری از روستاھای‬ ‫نپال مرسوم است‪ .‬ھنگامی که شمار‬ ‫ازدواجھای کودکان در حال کاھش است‬ ‫با آمار متناوبی و متناقضی روبرو می‬ ‫شويم‪ ٤١ ،‬درصد دختران زير سن ‪١٨‬‬ ‫سالگی ازدواج کرده اند در صورتی که‬ ‫اين نقض قانون است زيرا سن ازدواج‬ ‫قانونی در نپال ‪ ٢٠‬سال می باشد‪.‬‬ ‫با وجود اين که ازدواج کودکان نقض‬ ‫حقوق کودک می باشد و اثرات مخرب و‬ ‫منفی آن برروی دختران به خوبی اثبات‬ ‫شده است‪ ،‬اما در مناطق روستايی نپال با‬ ‫افزايش نرخ ازدواجھای عاشقانه روبرو‬ ‫ھستيم‪ .‬اين ازدواجھا با ازدواجھای سنتی‬ ‫که دو خانواده با ھمديگر برای ازدواج‬ ‫کودکان تصميم می گيرند کام‪ Y‬متفاوت‬ ‫است‪ .‬به دليل نرم ھای حاکم بر جامعه‬ ‫روستايی معمو— م‪Y‬قات دختر و پسر قبل‬ ‫از ازدواج غيرممکن است بنابراين‬ ‫نوجوانان وقتی تصميم به ازدواج می‬ ‫گيرند برخ‪Y‬ف تصميمات والدينشان عمل‬ ‫می کنند و از خانه فرار می کنند زيرا‬ ‫انتخاب ديگری برای آنھا وجود ندارد‪.‬‬

‫اينگونه ازدواجھا به اسم ازدواج عاشقانه‬ ‫معروف است‪.‬‬ ‫نپال کشوری است با فرھنگھای مختلف و‬ ‫متنوع‪ ،‬و ازدواج ھای عاشقانه معمو—‬ ‫بين جوامع مختلف‪ ،‬مذاھب‪ ،‬کاستھای‬ ‫اجتماعی و گروھھای قومی مختلف )که‬ ‫معمو— والدين مخالف اين گونه ازدواجھا‬ ‫می باشند( صورت می گيرد‪.‬‬

‫مطالعات ميدانی نشان می دھد که‬ ‫نوجوانان تمايل زيادی به ازدواجھای‬ ‫عاشقانه دارند‪ ،‬تحقيقات قبلی نشان داده‬ ‫است که ‪١٠‬درصد ازدواجھای روستايی‬ ‫عاشقانه توسط دختران تعيين و برنامه‬ ‫ريزی می شود‪ ،‬اما مطالعات اخير ثابت‬ ‫کرده است که اين رقم به بيش از‬ ‫‪٢٥‬درصد افزايش پيدا کرده است‪.‬‬ ‫به دليل گسترش رسانه ھا از قبيل ‪Hindi‬‬ ‫‪soap operas‬و افزايش سواد الدين‬ ‫تمايل به ازدواجھای با عشق و ع‪Y‬قه‬ ‫بيشتر شده و به آن افتخار می کنند‪.‬‬ ‫ھمچنين گفته می شود که تلفنھای ھمراه‬ ‫نقش مھمی در ايجاد ارتباط بين نوجوانان‬ ‫بازی می کند‪ ،‬به طوری که بدون اط‪Y‬ع‬ ‫والدينشان می توانند با شريک آينده اشان‬ ‫تماس داشته و با او صحبت کنند‪.‬‬ ‫واقعيت جديدی در حال گسترش است و‬ ‫آن نقش ارزشھای سنتی است که در مقابل‬

‫ارزشھای مدرن کاھش می يابد‪ .‬ما با‬ ‫اعضای مختلف جامعه صحبت کرديم و‬ ‫آنھا معتقد بودند‪ :‬ھمان طور که‬ ‫تکنولوژی مدرن از قبيل رسانه‪ ،‬سرمايه‬ ‫و مھاجرت رو به رشد است آگاھی نسبت‬ ‫به ازدواج کودکان‪ ،‬در ميان بزرگسا—ن‬ ‫در حال تغيير است‪ ،‬و ازدواج زود‬ ‫ھنگام کودکان به تاريخ سپرده می شود‪.‬‬ ‫سازمانھای غيردولتی‪ -NGO-‬محلی و‬ ‫بين المللی سالھای زيادی است که در‬ ‫مورد موضوع ازدواج کودکان به‬ ‫سياستگذاران ھشدار می دھند‪ ،‬و به طور‬ ‫مکرر خواھان تغيير برای قوانين موجود‬ ‫در مورد ازدواج زود ھنگام کودکان می‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫فعا—ن حقوق کودک توصيه می کنند‬ ‫"تحصي‪Y‬ت" يکی از مھمترين عوامل‬ ‫عليه ازدواج کودکان است‪ ،‬که اين کار نه‬ ‫تنھا در زمينه ثبت نام دختران برای درس‬ ‫خواندن انجام شود بلکه بايد امتداد يابد و‬ ‫ھمگانی شود‪.‬‬ ‫بھرحال زمانی که ازدواج زودھنگام به‬ ‫دليل تصميم يک دختر رخ می دھد‪،‬‬ ‫چالشھای جديدی در مقابل برنامه ای که‬ ‫ھدف نھايی اش درگيری با فرھنگ در‬ ‫زمينه ازدواج کودکان است بوجود می‬ ‫آيد‪.‬‬ ‫بنابراين معنی و ھدف اين قبيل فعاليتھا‬ ‫چه می باشد؟ چطور اين برنامه ھا‬ ‫گسترش پيدا می کند و چگونه اثرگذار‬ ‫خواھد بود؟‬ ‫از جمله سازمانی که با ھدفی روشن به‬ ‫پرداخته‬ ‫برنامه‬ ‫اين‬


‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪١٨‬‬ ‫است ‪ Her Turn‬در اين کارگاه برای‬ ‫دختران ‪ ١٠‬تا ‪ ١٤‬سال برنامه آموزشی‬ ‫ازدواج زود ھنگام کودکان را انجام داده‬ ‫است‪ ،‬که ھدف افزايش آگاھی نوجوانان‬ ‫نسبت به مضرات ازدواج کودکان است‪.‬‬ ‫تجربه ما نشان می دھد‪ :‬زمانی که‬ ‫دختران آموزش بھداشتی و موضواعات‬ ‫اجتماعی را فرا می گيرند‪ ،‬نه تنھا زود‬ ‫ازدواج نمی کنند بلکه بر دوستانشان ھم‬ ‫فشار بازدارنده ای وارد می کنند که اثر‬ ‫مثبتی ھم دارد‪.‬‬ ‫"برنامه آموزشی ملی" ھمچون پتانسيل‬ ‫عظيم و دست نخورده ای برای کودکان‬ ‫دبستانی است‪ ،‬که ‪٩٥‬درصد کودکان‬ ‫دختر و پسر در آن ثبت نام کرده اند و به‬ ‫زودی ‪١٠٠‬درصد خواھد شد‪ ،‬بدين معنی‬

‫است که ھر بچه ای می تواند به مطالبی‬ ‫دست يابد که فعالين حقوق کودک قصد‬ ‫دارند در ھمه مدارس کشور به کودکان‬ ‫بياموزند‪ .‬ھمچنين کودکانی که به علت‬ ‫فقر به حاشيه رانده شده اند يا از طبقات‬ ‫فرودست جامعه می باشند و به مدرسه‬ ‫دسترسی ندارند بيشتر در معرض آسيب‬ ‫ھستند و فرصت خوبی خواھد بود که‬ ‫بزرگسا—ن را مجبور به تصميم گيری‬ ‫ھمراه با آگاھی در مورد آينده کودکانشان‬ ‫بکنند‪.‬‬ ‫دومايا خوشبختانه ھنوز در مدرسه است‬ ‫اما نميداند برای چه مدتی می تواند آنجا‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫ھنگامی که او تصميم داشت ازدواج کند‬ ‫والدينش از او حمايتی نکردند در نتيجه او‬

‫يکبار فرار کرد و آنھا مجبور شدند با‬ ‫ازدواج او موافقت کنند‪ .‬در حال حاضر‬ ‫او در خانه پدر شوھرش زندگی می کند‪،‬‬ ‫جايی که کار سخت و طاقت فرسای‬ ‫خانگی زمان کمی برای تحصيل برايش‬ ‫باقی ميگذارد‪ .‬او می گويد که از خانواده‬ ‫جديدش راضی است اما چنين به نظر می‬ ‫رسد که ‪" :‬اگر من آگاھی و اط‪Y‬عاتم در‬ ‫حد با—تری بود و چيزی را که ا—ن ياد‬ ‫گرفتم در زمان قبل از ازدواجم می‬ ‫دانستم‪ ،‬ھرگز ازدواج نمی کردم"‪.‬‬ ‫منبع‪:‬‬ ‫‪http://www.theguardian.com‬‬ ‫‪Gardian Professional, Monday‬‬

‫ا‪:Z‬اﯾ^ ‪9‬ﯿ‪6X‬اد‪ 7‬در اﯾ‪8‬ان‬ ‫مينو فتاحی؛‬ ‫فقط کافی است دو خبر را باھم مقايسه‬ ‫کنيم‪ :‬تا نگاه جمھوری اس‪Y‬می در امر‬ ‫آموزش خود را نشان بدھد‪.‬‬ ‫‪ -١‬تغيير کاربری مدارسی که در مناطق‬ ‫مناسب تجاری واقع شده اند به پاساژو‬ ‫اماکن تجاری )علی اصغر فانی وزير‬ ‫آموزش وپرورش )‪ ٢٨‬فروردين ‪(١٣٩٣‬‬ ‫‪ -٢‬وجود بيش از ده ميليون بيسواد در‬ ‫کشور‪ .‬معاون آموزشی سازمان نھضت‬ ‫سواد آموزی ) ‪ ٢٥‬فروردين ‪(١٣٩٣‬‬ ‫وقاحت اين رژيم ضد بشر بحدی است که‬ ‫ع‪Y‬وه براينکه ت‪Y‬شی برای بھتر شدن‬ ‫وضعييت آموزشی کودکان نمی کند ھمان‬ ‫حداقلھا را نيز از زير پايشان ميکشد‪.‬‬ ‫سود آوری و روحيه کاسب کارانه برای‬ ‫حکومت اس‪Y‬می اولين حرف را ميزند‪.‬‬

‫معامله گری در ھمه جا خودش را نشان‬ ‫ميدھد از فروش مدارس تا جان آدمھا‪ .‬اما‬ ‫تعريف استانداردھای آموزشی عاليجنابان‬ ‫چيست؟ به گفته معاون نھضت سواد‬ ‫آموزی داشتن مدرک ابتدايی از اولويت‬ ‫ھای آموزشی است! مسلما ميليونھا‬ ‫بيسواد بازماندگان رژيم سابق نيستند‪.‬‬ ‫کودکانی که طی سالھای حکومت‬ ‫جمھوری اس‪Y‬می بدنيا آمده اند حال تبديل‬ ‫به بزرگسا—نی شده اند که حتی سواد‬ ‫خواندن و نوشتن ھم ندارند‪ .‬در اين سالھا‬ ‫دانش آموزان به اشکال مختلفی مجبور به‬ ‫ترک تحصيل شده اند‪ ،‬ازبيکاری پدران‪،‬‬ ‫از دست دادن سرپرست خانواده‪ ،‬نداشتن‬ ‫انگيزه برای ادامه تحصيل‪ ،‬دوری راه‪،‬‬ ‫تبعيض جنسيتی و ازدواج زير سن‪،‬‬ ‫محدود کردن مدارس شبانه روزی‬ ‫روستايی‪ ،‬گرانی و تورم و با— رفتن‬ ‫ھزينه ھای سرسام آور تحصيل‪ ،‬اجبار در‬

‫يادگيری مسائل ايدئولوژی‪ ،‬سخت‬ ‫گيريھای مذھبی مانند اجبار در نماز و‬ ‫روزه‪ ،‬نداشتن مدارک ھويتی واقامتی‪،‬‬ ‫اخراج‪ ،‬مشک‪Y‬ت روحی و روانی‪،‬‬ ‫معلوليتھا و‪ ...‬ا—ن ھم به بھانه گسترش‬ ‫فضای آموزشی ضربه ديگری به روند‬ ‫آموزش و رشد دانش آموزان در ابعاد‬ ‫وسيع ميزنند ھر حرکت اين حکومت‬ ‫صرفا در جھت تحکيم پايه ھای خودش‬ ‫است و به ھر شکل وقيمتی که ميتواند به‬ ‫ثروت اندوزی خودش می انديشد تا بتواند‬ ‫خرج وزارت اط‪Y‬عات‪ ،‬استخدام صدھا‬ ‫ھزارآخوند و طلبه در آموزش و‬ ‫پرورش‪ ،‬سرکوب مردم و دزديھای‬ ‫ميلياردی اوباش اس‪Y‬می را تامين کند‪.‬‬ ‫يک روز از پول دارو و درمان بچه ھای‬ ‫سرطانی ميزند روز ديگرمدارس را‬ ‫ميفروشد‪ .‬واقعا ننگ براين حکومت‪.‬‬


‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪١٩‬‬

‫فعالين کوچک اول مه‬ ‫ِ‬ ‫لي‪ W‬يوسفی‬ ‫روزی از روزھا‪ ،‬اول می‪ ،‬نزديکی ھای‬ ‫ظھر‪ ،‬موقعی که ديگر جماعت توی‬ ‫ميدان پخش و پ‪ Y‬شده بودند‪ .‬پرچم ھا و‬ ‫پ‪Y‬کاردھا يواش يواش سرشان چپ و‬ ‫راست ميرفت و بعد دراز کش ميافتند‬ ‫روی زمين‪ .‬ھرکسی يک گوشه ولو شده‬ ‫بود و داشت خستگی در ميکرد و عده ای‬ ‫ھنوز عرق ريزان و پرھيجان مشغول‬ ‫رقصيدن و آواز خواندن بودند‪ .‬روی يک‬ ‫نرده پت و پھن نشسته بوديم و يکی از‬ ‫سر کم‬ ‫آشناھای چپ تندرو داشت ِ‬ ‫تحرکی مردم غرغر ميکرد و من‬ ‫ھمان طور که با دوربين عکاسيم‬ ‫ور ميرفتم‪ ،‬ھر از گاھی ميپريدم‬ ‫وسط حرفش و سربه سرش‬ ‫ميگذاشتم‪ .‬انگار ناراحت بود که‬ ‫چرا آخرش به خشونت و مصيبت‬ ‫کشيده نشده است‪ .‬ـ اينکه روز اول‬ ‫می نشد! اين کارناواله! آخر سر‬ ‫از گرما ک‪Y‬فه شد و بدو رفت دنبال‬ ‫آب ‪.‬‬ ‫کمی بعد سروکله ی پسرک جوانی با يک‬ ‫خورجين قرمز که کلی برگه توش ريخته‬ ‫بود‪ ،‬پيدا شد‪ .‬ظاھرا داشت امضا جمع‬ ‫ميکرد‪ .‬تا چشمش خورد به من از —ی‬ ‫برگه ھا يکی را بيرون کشيد و دستش را‬ ‫به طرف من دراز کرد‪ .‬يک تک سرفه‬ ‫ای کرد و خواست توضيحاتی بدھد‪ .‬اما‬ ‫نتوانست‪ ،‬چون که يک صدای نازک و‬ ‫رسا گفت‪ :‬منم امضا ميکنم!‬ ‫پسرک ھاج و واج دوربرشو نگاه کرد‪.‬‬ ‫ھر دومان يک دختر ريزه ميزه ای را با‬

‫يک دسته گل بزرگ و قرمز زير بغل‬ ‫ديديم که خيلی جدی به ما نزديک شد و‬ ‫پرسيد‪ :‬خب کجا را امضا کنم ؟ پسرک‬ ‫در حالی که داشت خنده اش را کنترل‬ ‫ميکرد‪ ،‬گفت اين يک اع‪Y‬ميه در مورد‬ ‫اتحاد با کارگران در روز ‪ ...‬دختر ريزه‬ ‫ميزه با کلی ناز و ادا گفت‪ :‬نه به درد من‬ ‫نميخوره! من که کارگر نيستم! کارگر‬ ‫خودتی! پسر که چشمھايش گرد شده بود‬ ‫با لبخند پرسيد‪ :‬پس چی ھستی؟ دوباره با‬ ‫کلی اطوار گفت‪ :‬گل فروش‪ ،‬مگه‬ ‫نميبينی؟ تازه مدرسه ھم ميرم‪ .‬تو چی؟‬ ‫مدرسه رفتی؟ يا کارگری!؟‬ ‫اين بار پسر روی دو زانو خم شد و‬

‫سرش را پايين آورد‪ ،‬شروع کرد توضيح‬ ‫دادن به دخترک‪ .‬يک مدتی ھمينطور‬ ‫درمورد کارگر‪ ،‬کودک خيابانی و حق و‬ ‫حقوق‪ ،‬تحصيل رايگان باھم حرف زدند‪.‬‬ ‫در آخر دخترک ريزه ميزه آھی کشيد و‬ ‫گفت‪ :‬خيلی خوب‪ ،‬پس من امضا ميکنم و‬ ‫به حقم ميرسم! سپس در حالی که من و‬ ‫پسر جوان گردن کشيده بوديم و برگه را‬ ‫نگاه ميکرديم ‪ ،‬اول چند تا نقاشی اجق‬ ‫وجق کشيد و بعد امضا کرد‪ .‬خودکار را‬ ‫که به پسر پس ميداد‪ ،‬لبخندی موذيانه‬ ‫صورتش را پر کرد و گفت حا— نوبت تو‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫ھستش‪ ،‬پسر گفت خوب؟ چکار کنم؟‬ ‫دخترک جواب داد‪ :‬گل بخر! زود باش!‬ ‫بايد برم‪ .‬درحالی که از کلک دخترک زده‬ ‫بودم زير خنده‪ ،‬چند تا بچه قد و نيم قد‬ ‫ديگر ھم سررسيدند‪ .‬پرسيدم‪ :‬شما ھم‬ ‫ميخواھيد امضا کنيد؟ يکيشان جواب داد‪:‬‬ ‫نه بابا! اين روزنامه ھا روی دستمان‬ ‫مانده‪ ،‬بايد زودتر پخش کنيم‪ .‬گفتم ‪:‬‬ ‫شماھم ھر روز کار ميکنيد؟ چه کسی اين‬ ‫ھا را به شما داده؟ ھمان بچه بادی به‬ ‫غبغب انداخت و جواب داد‪ :‬نه‪ ،‬فعال‬ ‫سياسی ھستيم! مامان باباھامان برای اول‬ ‫می آمدند‪ ،‬ما ھم اصرار کرديم که بايد‬ ‫بياييم‪ .‬اون وقت ايناھا را دادند ما پخش‬ ‫کنيم‪ .‬ديدم کلی مجله ی محيط زيست توی‬ ‫دستشان است‪.‬‬ ‫آشنا تندرويمان که به دنبال آب رفته بود‬ ‫با دو سه شيشه سر رسيد‪ .‬با تعجب به من‬ ‫و بچه ھا نگاھی کرد و گفت‪ :‬تو ھرجا‬ ‫مينشينی‪ ،‬بايد يک عده بچه يا گربه‬ ‫دوربرت جمع کنی؟ خنديدم و‬ ‫جوابش را ندادم‪ .‬حواسم پرت‬ ‫قيل و قال بچه ھای دست فروشی‬ ‫شده بود که جلوی گارد پليس قر‬ ‫ميدادند و مسخره بازی در‬ ‫مياورند‪ .‬آن طرف تر‪ ،‬مرد‬ ‫جوانی از اعضای يک حزب به‬ ‫دنبال پسرک وروجکی می دويد‬ ‫که از سر شيطنت پرچم قرمزی‬ ‫را از روی زمين کش رفته بود ‪.‬‬ ‫کمی بعد انگار خستگی ھمه در رفته بود‬ ‫و بعضی ھا خواندن بيانه ھايی را از سر‬ ‫گرفتند‪ .‬سروصدای کودکان رفته رفته‬ ‫ميان بلندگوھای معترض کمرنگ شد‪.‬‬ ‫چيزی به پايان روز نمانده بود‪ .‬نوبت‬ ‫بزرگترھا بود که دوباره فريادی سر‬ ‫بدھند‪ .‬برای کودکان کارگر‪ ،‬برای‬ ‫کودکان بی پناه‪ ،‬برای کودکان کار‪ ،‬برای‬ ‫کودکان جنگ ‪. . .‬‬ ‫به اميد دنيايی پر ازصلح و آرامش برای‬ ‫ھمه‪.‬‬


‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪٢٠‬‬

‫هﯿ!!‬ ‫پسرھا ھم فرياد نمیزنند ‪. . .‬‬ ‫‪ . . .‬ھر بار در مھمانیھا حضور داشت‬ ‫و با پدرم برنامه سفر میريخت و با‬ ‫لبخندی چندشآور میگفت 'ديگه مرد شده‬ ‫و بايد با من بيايد شکار'‪ ...‬وقتی مرد‬ ‫خوشحال شدم‪ .‬ھنوز ھم نتوانستهام به‬ ‫پدرم بگويم که دوست صميمیاش مرا‬ ‫اذيت کرده است‪".‬‬ ‫اسماعيل که وارد دھه ‪ ٣٠‬زندگی خود‬ ‫شده‪ ،‬با اشاره به اينکه حتی يادآوری اين‬ ‫خاطره ھم برايش آزار دھنده است‪،‬‬ ‫میگويد‪" :‬من ھنوز ازدواج نکردهام‪ ،‬به‬ ‫اين دليل که نمیخواھم پدر فرزندی باشم‬ ‫که شايد روزی در جايی ھمان ب‪Y‬يی که‬ ‫سر من آمد‪ ،‬سر او ھم بيايد‪".‬‬ ‫کتايون خوشابی‪ ،‬روانپزشک کودکان در‬ ‫ايران‪ ،‬با اشاره به اينکه طبق آمار‬ ‫جھانی‪ ،‬قربانيان اکثر سوءاستفادهھای‬ ‫جنسی دختران ھستند‪ ،‬گفته که در ايران‬ ‫به نظر میرسد "پسران بيشتر از دختران‬ ‫مورد سوء استفاده جنسی قرار می گيرند‬ ‫و دليل آن را می توان قيدھا و‬ ‫محدوديتھا و مراقبتھايی دانست که‬ ‫خانوادهھا بيشتر برای دختران قائل ھستند‬ ‫و پسرھا به دليل آزادی عمل بيشتری که‬ ‫دارند و نظارت کمی که والدين روی‬ ‫رفت و آمد آنھا اعمال می کنند بيشتر‬ ‫مورد آزار جنسی افراد غريبه قرار می‬ ‫گيرند‪".‬‬ ‫تعريف آزار جنسی کودکان‬ ‫آزار جنسی ممکن است تماسی يا غير‬ ‫تماسی باشد‪.‬‬ ‫افرادی که مرتکب آزار جنسی از نوع‬ ‫تماسی می شوند معمو— بدن و اندام‬ ‫تناسلی کودک را به قصد تحريک جنسی‬ ‫خود لمس يا دستمالی می کنند‪.‬‬ ‫در آزار جنسی غير تماسی فرد آزار‬

‫دھنده آلت خود را يا تصاوير پورنو را‬ ‫نشان کودک میدھد‪ ،‬يا ماجراھا و‬ ‫داستانھای شھوانی برای او تعريف‬ ‫میکند و از ديدن آثار ترس و اضطراب‬ ‫در چھره او لذت میبرد‪.‬‬ ‫در حضور کودک دست به استمنا ميزنند‬ ‫و در مواردی شديدتر با کودک رابطه‬ ‫جنسی کامل برقرار می کنند‪.‬‬ ‫فرد مھاجم حتی ممکن است اعمال جنسی‬ ‫انجام ندھد و فقط کاری کند که باعث آزار‬ ‫کودک شود‪ .‬مانند داغ کردن اندام تناسلی‬ ‫کودک‪ .‬به گفته مددکاران اجتماعی وجود‬ ‫اين مسئله در فرھنگ عامه به معنی‬ ‫پذيرش چنين مسئلهای در ھمه سطوح‬ ‫جامعه نيست‪ ،‬اما تابو بودن صحبت کردن‬ ‫در خصوص اين موضوع سبب شده اين‬ ‫مسئله به شکل يک موضوع زيرپوستی‬ ‫در سطح کشور وجود داشته باشد‪.‬‬ ‫به اعتقاد فعا—ن حوزه کودک‪ ،‬امنيت‬ ‫جنسی پسر بچهھا موضوع کم اھميت‬ ‫تری از موضوع امنيت جنسی دختران‬ ‫تلقی می شود و والدين به اينکه پسرشان‬ ‫شب را مث‪ Y‬در خانه دوستی سپری کند‬ ‫کمتر حساسيت نشان می دھند تا اينکه‬ ‫دخترشان بخواھد چنين کاری کند‪ .‬در‬ ‫سالھای اخير اين نوع نگاه کمی تغيير‬ ‫کرده و حساسيت والدين در مورد امنيت‬ ‫پسران ھم افزايش يافته است‪.‬‬ ‫اسماعيل احمدی مقدم‪ ،‬فرمانده کل پليس‬ ‫ايران در سال ‪ ٩١‬در گفتگو با روزنامه‬ ‫قانون اع‪Y‬م کرد که "در ‪ ٩٠٠‬پرونده‬ ‫ثبت شده از تجاوز در سال ‪ ١٣٩٠‬حدود‬ ‫‪ ۴٠‬درصد آمار تجاوز مربوط به زنان و‬ ‫‪ ۶٠‬درصد آن مربوط به مردان بوده که‬ ‫بيشتر عليه افراد زير ‪ ١۵‬سال صورت‬ ‫گرفته است‪".‬‬ ‫رضا در دوران دبستان و راھنمايی از‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫مدرسه تا خانه سوار مينیبوس میشد‪ ،‬او‬ ‫که در حال حاضر ‪ ٣۵‬ساله است‪،‬‬ ‫می گويد‪" :‬سوار مينیبوس می شدم‪،‬‬ ‫احساس میکردم‪ ،‬آقايی به شکل عجيبی‬ ‫به من چسبيده‪ ،‬يا در يک لحظه دست‬ ‫مردی را بين پاھايم میديدم‪ ،‬میترسيدم‪،‬‬ ‫جرات نمیکردم به خانواده چيزی بگويم‪،‬‬ ‫از ترس مدتی سوار مينیبوس نمیشدم و‬ ‫تا خانه پياده میرفتم‪ ،‬ھر روز ھم پدر و‬ ‫مادرم به شدت مرا دعوا میکردند که‬ ‫برای چی اينقدر دير به خانه میرسم‪ ،‬اما‬ ‫میترسيدم که بگويم چه اتفاقی می افتد"‪.‬‬ ‫منصوره مقاره عابد‪ ،‬رئيس انجمن ايرانی‬ ‫مطالعات زنان در اين مورد گفته است‪:‬‬ ‫"به کودکان اجازه داده نمی شود که بتوانند‬ ‫درباره اينکه مورد سوء استفاده قرار‬ ‫گرفته اند صحبت کنند و بزرگسا—ن نيز‬ ‫نمی توانند از احتمال خطر بروز خشونت‬ ‫جنسی در خانه حرف بزنند و حتی نمی‬ ‫دانند در صورت مشھود شدن اتفاق‬ ‫چگونه بايد برخورد کنند‪".‬‬ ‫ھمچنين آرش اکمل‪ ،‬متخصص روان‬ ‫شناسی نوشته که بسياری از بيماران او‬ ‫در آمريکا ايرانيانی ھستند که در دوران‬ ‫کودکی توسط يکی از اعضای خانواده‬ ‫مورد آزار جنسی قرار گرفته اند و امکان‬ ‫صحبت کردن در مورد آن را نداشتند‪.‬‬ ‫به گفته آقای اکمل‪ ،‬بسياری به دليل کمبود‬ ‫آموزش و آگاھی فکر میکنند اتفاقاتی که‬ ‫برای کودکان در دوران کودکی روی‬ ‫میدھد به سرعت فراموش میشود‬ ‫درحاليکه اين طور نيست‪.‬‬ ‫از سوی ديگر به اعتقاد برخی از‬ ‫مشاوران امور کودک‪ ،‬وقتی دختر بچهای‬ ‫حاضر میشود در مورد آزار جنسی‬ ‫صحبت کند‪ ،‬به او به چشم يک قھرمان‬ ‫نگاه میشود‪ ،‬اما با توجه به فرھنگ‬ ‫مردسا—ری حاکم بر ايران‪ ،‬اگر پسر‬ ‫بچهای در اين مورد صحبت کند‪ ،‬نگاه‬ ‫ترحم آميز ھمراه با کنايهھای مختلف را‬ ‫بايد تحمل کند يکی از راھھا برای مقابله‬ ‫با اين پديده آموزش است‪.‬‬


‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪٢١‬‬

‫‪$6‬ج ‪4‬ﯿ‪2‬د و ‪*/0‬ق )*د)(ن‬ ‫مينو فتاحی؛‬ ‫بيشتر از يک ماه از لحظه تحويل سال نو‬ ‫ميگذرد‪ .‬امسال در برج مي‪Y‬د مراسم سال‬ ‫نو با حضور تعدادی از ھنرمندان‪،‬‬ ‫ورزشکاران‪ ،‬معلولين و حدود ‪٣٠٠‬‬ ‫کودک ايتام برگزار شد‪ .‬مراسم دعای‬ ‫سال نو برای کودکان وارتباط مستقيم با‬ ‫حرم رضوی وايجاد فضای تبليغی مذھبی‬ ‫انجام شد‪ .‬در اخبار کميته امداد بھزيستی‬ ‫و سايرسايتھا تقريبا خبر را يک جور‬ ‫ميبينی بدون توضيح اضافه اينکه تعدادی‬ ‫کودک چند ساعتی در برج مي‪Y‬د در ميان‬ ‫ازدحام جمعييت و مقابل دوربين و‬ ‫چاپلوسی و تملق مجريان و مسولين‬ ‫سرگرم بوده و ھدايايی ھم دريافت کرده‬ ‫اند‪.‬‬ ‫شايد در ذھن و روان آنھا خاطراتی نقش‬ ‫ببندد و سوژه ھايی برای تعريف نزد‬ ‫دوستانشان داشته باشند‪.‬‬ ‫برج مي‪Y‬دی که با کنسرتھا‪ ،‬رستورانھا و‬ ‫بستنی ھای با—ی ‪١٠٠‬ھزار تومان‬

‫معروف است‪ .‬اما مثل ھميشه جمھوری‬ ‫اس‪Y‬می از اين نمايش قصد وھدفی دارد‬ ‫نشان دادن بيماران وکودکان‪ ،‬برای‬ ‫دريافت کمک مالی و جذب افراد خير‬ ‫ھمانطور که در اين نمايش و برنامه ھای‬ ‫ساعات اول عيد در تلويزيون پخش شد‪،‬‬ ‫نگاه مرد سا—رانه حکومت در اين قضيه‬ ‫و تحقير کودکان است اينکه بچه ھا پدر و‬ ‫سرپرست خانواده ندارند‪ ،‬نيازمند ترحم‬ ‫ھستند‪ .‬آنھا را در زير نور دوربينھا نشان‬ ‫ميدھند و کاسه گداييشان را بطرف مردم‬ ‫ميگيرند وضع بد مالی کودکان نه بخاطر‬ ‫پدر نداشتنشان بلکه بخاطر خود حکومت‬ ‫است‪.‬‬ ‫درست است که اين کودکان پدر ندارند‬ ‫اما وظيفه تامين مسکن‪ ،‬بھداشت تغذيه‪،‬‬ ‫تفريح و تحصيل آنھا دقيقا بعھده دولت‬ ‫است‪.‬‬ ‫آيا واقعا اگر پدرانشان بودند با اين‬ ‫وضعييت معيشتی معجزه ميکردند؟ يا‬ ‫مثل ميليونھا کودک ديگر شب عيد در‬ ‫حسرت لباس‪ ،‬مسافرت وعيدی و ‪. . .‬‬

‫‪89 ?;`(Z‬د_* و ‪H‬زاد_*‬ ‫شعری از‬ ‫معلم زندانی‬ ‫رسول بداغی‬ ‫فاصله بردگی و آزادگی‬ ‫دلم گروگان کودکی است‬ ‫بس بی گناه‬ ‫مادری بی کس و کار‬ ‫از اين پس‪ ،‬تنھا‬ ‫انديشمندی‪ ،‬سر به دار است‪ ،‬سحر ‪. . .‬‬ ‫کجاست روياھای کودک او؟‬ ‫ميان ھمھمه کودکان شھربازی؟‬ ‫يا غوغای مھمانيھای ھزار فاميل؟‬ ‫در گھوراه خوشبختی ھای باد آورده يا‬

‫مست خنده قلقلک ھای پدر؟‬ ‫* * *‬ ‫نه‪ ،‬نه‪ ،‬ھيچکدام‬ ‫پشت ديوار پيچ در پيچ زندان ‪،‬‬ ‫در خيا—ت وھم آلود سياست ‪،‬‬ ‫زندان و مرگ و شکيبايی‪،‬‬ ‫در پای ديوار چشم انتظاری‬ ‫درتماشای اينھمه سنگدلی‬ ‫در رويای واپسين بوسه ھای پدر‬ ‫به دنبال معنای اشک پنھان مادر‬ ‫* * *‬ ‫سراغ خدا را از که بايد گرفت؟‬ ‫گلوله ھای سربی؟‬ ‫چوبه ھای دار؟‬

‫بودند و چيزی که از پدرشان ميشنيدند‪،‬‬ ‫غم و اندوه نداری بود‪.‬‬ ‫حکومت برای پنھان کردن بی مسئوليتی‪،‬‬ ‫بيکفايتی و بی توجھی خودش‪ ،‬بی پدری‬ ‫بچه ھا را عامل فقر و نداری آنھا معرفی‬ ‫ميکند‪ .‬اما جالب است ھمزمان پدرانی ھم‬ ‫که زنده ھستند و دغدغه تامين زندگی‬ ‫بھتر برای فرزندان خود و ديگر بچه ھا‬ ‫را دارند در زندان به باد کتک وشکنجه‬ ‫ميگيرند‪ .‬مانند بھنام ابراھيم زاده فعال‬ ‫حقوق کودک و ساير زندانيان‪.‬‬ ‫حال بعد از يک ماه دلم ميخواھد بدانم در‬ ‫اين شو و نمايش که کودکان را تحقير‬ ‫کردند برای حداقل ھمان تعداد محدود‬ ‫کودک چه کردند؟‬ ‫آيا مشکل مسکن و حمايت مالی و درمان‬ ‫بھداشت و چيزھای ديگرشان حل شد؟ يا‬ ‫از خيرين وعدھای پولی گرفته شد؟‬ ‫به ھرحال برای خيرين ھم بد نميشود‬ ‫تخفيفھای مالياتی شوخی نيست‪.‬‬ ‫اما دو طرف ھر قصد و نيتی داريد‪ ،‬لطفا‬ ‫کودکان را ببازی نگيريد‪.‬‬ ‫يا ديوارھای ھزار پستوی زندان؟‬ ‫گلبانگ مسجدھای شھر؟‬ ‫—ب‪Y‬ی کتاب ھوسناک قانون‪،‬‬ ‫يا مردمان سر در گريبان بی درد؟‬ ‫* * *‬ ‫کدام اسباب بازی؟‬ ‫کدامين بوسه ھا؟‬ ‫کدامين خاطرات؟‬ ‫تلخي حکم بيدادگران را‬ ‫از خاطرش خواھد زدود؟‬ ‫* * *‬ ‫پدر آنجاست ھنوز!‬ ‫پايش چرا يک وجبی‪،‬‬ ‫با زمين فاصله دارد؟‬ ‫مادرش با گريه گفت!‬ ‫اين است فاصله بردگی و آزادگی‪،‬‬


‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪٢٢‬‬

‫_‪8‬د‪H‬ور‪ 7‬و <‪bG‬ﯿ‪a‬‬

‫‪d‬ﯿ‪ M‬ﯾ‪*c06‬‬ ‫رييس شورای فرھنگی اجتماعی زنان‪،‬‬ ‫خواستار بارداری زنان ‪ ١٥‬ساله شد‪.‬‬ ‫فارس نيوز‪ :‬کبری خزعلی تاکيد کرد که‬ ‫سن باروری زنان از ‪ ١٥‬تا ‪ ٤٩‬سال است‬ ‫که به اشتباه از ‪ ٢٠‬تا ‪ ٣٥‬سال گفته می‬ ‫شود‪ .‬به گفته ی وی مسئولين برای‬ ‫افزايش جمعيت در حال فرصت سوزی‬ ‫ھستند‪.‬‬ ‫وی بيماری ايدز را مشکل ايرانيان‬ ‫ندانست و با ر ّد روش سزارين‪ ،‬بر‬ ‫زايمان طبيعی زنان تاکيد کرد‪.‬‬ ‫تولد ‪ ٢۶‬نوزاد از مادران زير ‪ ١۵‬سال‬ ‫در کرمانشاه در ده ماھه نخست امسال‬ ‫احمد جودی مديرکل ثبت احوال استان‬ ‫کرمانشاه ضمن بيان اين مطلب گفت‪ :‬از‬ ‫اين تعداد نوزاد‪ ١۴ ،‬نفر پسر و ‪ ١٢‬نفر‬ ‫دختر بودهاند‪.‬‬ ‫با— بردن سن ازدواج زنان در قوانين‬ ‫ايران يکی از خواستهھای فعا—ن حقوق‬ ‫زنان در اين کشور است‪.‬‬ ‫شماری از مقامات ايران ازدواج‬ ‫زودھنگام دختران را راھی برای‬ ‫جلوگيری از "فساد" میدانند‪.‬‬ ‫اين در حالی است که بنا به آمار ارائه‬ ‫شده از سوی صندوق حمايت از کودکان‬

‫سازمان ملل متحد )يونيسف(‪ ،‬عوارض‬ ‫ناشی از بارداری و زايمان يکی از‬ ‫مھمترين علل مرگ دختران در سنين ‪١۵‬‬ ‫تا ‪ ١٩‬سال در سطح جھان است و سا—نه‬ ‫منجر به ‪ ٧٠‬ھزار مرگ میشود‪.‬‬ ‫بنا به اين گزارش‪ ،‬نوزادان مادران کمتر‬ ‫از ‪ ١٨‬سال نيز ‪ ۶٠‬درصد بيشتر از ساير‬ ‫نوزدان با خطر مرگ و بيماری روبرو‬ ‫ھستند‪.‬‬ ‫به گفته مرکز آمار ايران‪ ،‬سيستان و‬ ‫بلوچستان‪ ،‬بيشترين زنان ازدواج کرده‬ ‫زير ‪ ١۵‬سال را دارد‪.‬‬

‫فيلم چھارده ميليون فرياد عليه ازدواج‬ ‫دختر بچه ھا‬ ‫اين فيلم چھار دقيقه ای که زشتی بی حد و‬ ‫خارج از تصور پديده ازدواج دختران‬ ‫کوچک را به تصوير می کشد‪١٤" ،‬‬ ‫ميليون فرياد در ھر سال" نام دارد‪.‬‬ ‫فريادھايی که ھيچکس نمی شنود‪.‬‬ ‫فريادھايی که می گويند دختران کوچک‬ ‫زن نيستند‪.‬‬ ‫‪ ١٤‬ميليون دختر بچه در ھر سال در دنيا‬ ‫به اجبار ازدواج می کنند‪.‬‬ ‫"ليزا آزولو" تھيه کننده فرانسوی اين فيلم‬ ‫می گويد‪ :‬اين فيلم فرياد من است بر من‪،‬‬ ‫چرا که اين دخترکان ما را وادار به‬ ‫شنيدن می کنند‪ ،‬برای اينکه عادی جلوه‬ ‫دادن اين پديده را خدشه دار کنيم‪ .‬تصاوير‬ ‫فريادھای خود را بر روی اينستاگرام به‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫آدرس انتھای خبر بفرستيد‪ .‬سال گذشته‬ ‫چھل ھزار دختر نا بالغ در ايران به‬ ‫اجبار ازدواج کردند‪.‬‬ ‫‪www.facebook.com/14millionsc‬‬ ‫‪reams‬‬ ‫§يحه ازدواج کودکان درسن ‪ ٩‬سالگی‬ ‫در عراق به مجلس رفت‬ ‫اين —يحه‪ ،‬معروف به قانون خانواده‬ ‫جعفری‪ ،‬برگرفته از اسم محمد جعفر‬ ‫صادق‪ ،‬تجاوز شوھران را قانونی میکند‬ ‫و مردان را قيم زنان میسازد‪ .‬ھمچنين‬ ‫در صورت ط‪Y‬ق‪ ،‬به مردان خود به خود‬ ‫حق حضانت کودکان با—ی ‪ ٢‬سال داده‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫به گفته مقامات‪— ،‬يحهای که به مجلس‬ ‫عراق رفته است تا ازدواج کودکان در‬ ‫سن ‪ ٩‬سالگی را قانونی کند و حقوق زنان‬ ‫در سرپرستی کودکان‪ ،‬ط‪Y‬ق و ارث را‬ ‫محدود سازد‪ ،‬حرکتی سياسی است تا‬ ‫ھويت اکثريت شيعه کشور را پيش از‬ ‫انتخابات ماه آينده تعريف کند‪.‬‬ ‫اين قانون که دو ھفته پيش توسط شورای‬ ‫وزاری عراق تصويب شد‪ ،‬شش ھفته‬ ‫پيش از اولين انتخابات ملی از زمان‬ ‫عزيت نيروھای آمريکايی‪ ،‬بحث‬ ‫گستردهای را در عراق دامن زده است‪.‬‬ ‫گروهھای حقوق بشری بينالمللی آن را‬ ‫عقبگردی فاجعه بار در وضعيت زنان‬ ‫توصيف کردهاند‪.‬‬ ‫اين —يحه‪ ،‬معروف به قانون خانواده‬ ‫جعفری‪ ،‬برگرفته از اسم محمد جعفر‬ ‫صادق‪ ،‬تجاوز شوھران را قانونی میکند‬ ‫و مردان را قيم زنان میسازد‪ .‬ھمچنين‬ ‫در صورت ط‪Y‬ق‪ ،‬به مردان خود به خود‬ ‫حق حضانت کودکان با—ی دو‬


‫‪٢٣‬‬ ‫سال داده میشود‪ .‬از ھمه مجادله‬ ‫برانگيزتر‪ ،‬به دختران از سن ‪ ٩‬سالگی‬ ‫حق ط‪Y‬ق داده میشود – مادهای که‬ ‫معنايش اين است که آنھا ابتدا بايد‬ ‫ازدواج کرده باشند‪ .‬رھبران شيعی عراق‬ ‫– از جمله آيتﷲ سيستانی‪ ،‬که اکثريت‬ ‫شيعيان کشور مقلد او ھستند – تا کنون در‬ ‫اين بحث نظری نداده است‪.‬‬ ‫يکی از سخنگويان وزارت دادگستری‬ ‫مدافعانه میگويد‪" :‬افرادی ھستند که با‬ ‫اين قانون مخالفند‪ ،‬ما به آنھا اھميتی‬ ‫نمیدھيم؛ زيرا آنھا مخالف اس‪Y‬ماند‪.‬‬ ‫افرادی ھستند که فکر میکنند ما بايد‬ ‫قانون را اص‪Y‬ح کنيم )که قابل تفسير‬ ‫مذھبی باشد(‪ ،‬اما برای بقيه اين يک‬ ‫کارزار انتخاباتی است و اھميتی نمیدھيم‬ ‫چه میگويند‪".‬‬ ‫"حــتـی اگــر ايــن قــانــون تصــويــب شــود‪،‬‬ ‫شيعيان حق انتخاب دارند‪ .‬اين قانون فـقـط‬ ‫در مورد شيعيان اجرا میشود و آنھا حق‬ ‫دارند وقتی تصويب شد‪ ،‬آن را اجرا کـنـنـد‬ ‫يا نکنند‪".‬صفيه السھيل‪ ،‬يکی از ‪ ٨٢‬زن‬ ‫مجلس عـراق‪ ،‬مـیگـويـد‪ " :‬امـيـدوارم ايـن‬ ‫قانون در مجلس به رأی گـذاشـتـه شـود تـا‬ ‫تــوســط اکــثــريــت رد شــود‪" ".‬ايــن قــانــون‬ ‫توھينی است به زنان و به تمام عراقـیھـا‪.‬‬ ‫اين يک فاجعه است نه فـقـط بـرای زنـان‪،‬‬ ‫بلکه برای کودکان ھم‪ .‬کودکـان نـبـايـد در‬ ‫چنين شرايط ناھنجاری قرار گـيـرنـد‪ .‬ايـن‬ ‫نشــان مــیدھــد کــه مــا داريــم بــه عــقــب‬ ‫بازمیگرديم‪.‬‬ ‫معاون ديدهبان حقوق بشـر خـاورمـيـانـه و‬ ‫شــمــال آفــريــقــا‪ ،‬جــو ســتــورک‪ ،‬گــفــت‪:‬‬ ‫"تصويب قانون جعفری يک گام فاجعهبار‬ ‫و تــبــعـيــضآمــيـز بــرای زنــان و کــودکــان‬ ‫عراق است"‬ ‫تظاھرات عليه کاھش حداقل سن ازدواج‬ ‫دختران به ‪ ٩‬سال در عراق‬ ‫تاکنون دختران در عراق می توانستند‬ ‫تنھا در صورت "اضطرار" با حداقل سن‬ ‫‪ ١٥‬سال ازدواج کنند‪ ،‬اما اکنون قانونی‬

‫شماره ‪١١٤‬‬ ‫مطرح شده که طبق آن سن ازدواج آنھا به‬ ‫‪ ٩‬سال کاھش می يابد‪ .‬حداقل سن ازدواج‬ ‫دختران در عراق ‪ ١٨‬سال است‪.‬‬ ‫شعيمه عبدل ستار‪ ،‬يک نماينده زن‬ ‫پارلمان عراق از حزب شيعه "ال‬ ‫فضيلت"‪ ،‬در موافقت با اين قانون گفته‬ ‫است که تظاھر کنندگان عليه آن نماينده‬ ‫ھمه مردم عراق نيستند‪.‬‬ ‫ديده بان حقوق بشر از دولت عراق‬ ‫خواسته است که قانون ارائه داده شده‬ ‫توسط اين دولت به پارلمان را پس بگيرد‪.‬‬

‫معترضان به کاھش سن ازدواج دختران‬

‫آمار کودکان کار‪ ،‬رو به رشد است‬ ‫به گزارش عصردنا؛ "سيد علی فتح‬ ‫ميرمحمدی" مديرکل فرھنگی و اجتماعی‬ ‫استانداری کھگيلويه و بويراحمد‪ ،‬در‬ ‫گفتگو با خبرنگاران در ياسوج گفت‪:‬‬ ‫متاسفانه آمار کودکان کار در کھگيلويه و‬ ‫بويراحمد رو به رشد است‪.‬‬ ‫وی با بيان اينکه ‪ ،‬ضعف مسائل فرھنگی‬ ‫فقر‪ ،‬بيکاری و در برخی مواقع فشارھای‬ ‫والدين معتاد و يا متارکه از مھمترين‬ ‫عوامل کودکان کار در کھگيلويه و‬ ‫بويراحمد است ‪ ،‬اظھار داشت‪ :‬ھيچگونه‬ ‫فضا و يا مکانی برای ساماندھی کودکان‬ ‫کار در استان وجود ندارد‪.‬‬ ‫ميرمحمدی‪ ،‬تعداد کودکان کار در‬ ‫کھگيلويه و بويراحمد را نامعلوم دانست و‬ ‫خاطرنشان کرد‪ :‬آماری از کودکان کار‬ ‫در اين استان وجود ندارد‪.‬‬ ‫وی گفت‪ :‬کودکان کار بدون شک دچار‬ ‫تھديدات و آسيبھای اجتماعی می شوند‪.‬‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫شيوع بيسوادی در ميان کودکان ايرانی‬ ‫به گزارش ايرنا؛ علی باقرزاده رئيس‬ ‫سازمان نھضت سوادآموزی با استناد به‬ ‫آخرين سرشماری سال ‪ ٩٠‬در ايران‬ ‫گفت‪ ٥٣» :‬دھم درصد کودکان ايرانی‬ ‫)گروه سنی ‪ ٦‬تا ‪٩‬سال( معادل ‪٢٣٦‬‬ ‫ھزار نفر بیسواد ھستند و وضعيت سواد‬ ‫حدود ‪ ٣‬درصد آنھا نيز مشخص نيست«‪.‬‬ ‫»يکی از د—يل بیسوادی بیرغبتی مردم‬ ‫است که در اين ارتباط اص‪Y‬ح محتوای‬ ‫آموزشی و بازتأليف کتابھای درسی را‬ ‫در دستور کار قرار داده است‪«.‬‬ ‫ايران سومين کشور در جھان مين خنثی‬ ‫نشده است‬ ‫به نقل از بی بی سی‪ :‬بر اساس اط‪Y‬عات‬ ‫سازمان ملل‪ ،‬ايران يکی از سه کشور‬ ‫اول دنياست که ميليون ھا مين خنثی نشده‬ ‫ھمچنان در خاک خود دارد که دولت‬ ‫عراق طی حمله خود به اين کشور طی‬ ‫ھشت سال ان را در مناطق جنگی به کار‬ ‫برده است‪ .‬سا—نه صد ھا نفر که بخش‬ ‫اعظم انھا را کودکان تشکيل ميدھند‪ ،‬جان‬ ‫و يا اعضای بدن خود را در ايران به‬ ‫خاطر انفجار از دست ميدھند‪ .‬طبق‬ ‫برآوردھا استان کردستان بيشترين آمار‬ ‫قربانيان مين را دارد‪ .‬تعداد قابل توجھی‬ ‫از شھروندان شھرستانھای سنندج‪،‬‬ ‫مريوان‪ ،‬سقز‪ ،‬بانه‪ ،‬سروآباد و ديواندره‬ ‫در طول سالھای پس از جنگ‪ ،‬جان خود‬ ‫را براثر مين گذاری ھا از دست داده و يا‬ ‫معلول شده اند‬ ‫مدارس تبديل به واحدھای تجاری و‬ ‫اداری می شوند‬ ‫ايسنا‪ :‬وزير آموزش و پرورش از تغيير‬ ‫کاربری برخی از مدارس به واحدھای‬ ‫تجاری و اداری خبر داد‪.‬‬ ‫علیاصغر فانی در گردھمايی روسای‬ ‫ادارات حقوقی‪ ،‬ام‪Y‬ک و حمايت قضايی‬ ‫آموزش و پرورش سراسر‬


‫‪٢٤‬‬ ‫کشور‪ ،‬اظھار کرد‪ :‬طبق احکام در بودجه‬ ‫‪ ٩٣‬بعضی از مدارس که در موقعيت‬ ‫تجاری قرار دارند‪ ،‬با تغيير کاربری‬ ‫قانونی به واحدھای اداری و تجاری تبديل‬ ‫میشوند‪.‬‬ ‫وی ادامه داد‪ :‬اين طرح در قالب —يحه‬ ‫در مجلس شورای اس‪Y‬می تصويب شده‬ ‫است و وزارت آموزش و پرورش از‬ ‫طريق قانونی و با ھمکاری بخشھای‬ ‫حقوقی اختيار اين تغيير کاربری را دارد‪.‬‬ ‫وزير آموزش و پرورش با اشاره به اينکه‬ ‫اجرای اين طرح سبب ايجاد يک‬ ‫سرمايهگذاری در آموزش و پرورش‬ ‫است‪ ،‬تاکيد کرد‪ :‬درآمد حاصل از فروش‬ ‫اين ام‪Y‬ک صرف فضاسازی آموزشی‬ ‫شود و تحت ھيچ شرايطی صرف‬ ‫ھزينهھای جاری نشود‪.‬‬ ‫الزامی شدن زنگ اذان و نماز در‬ ‫مدارس‬ ‫روزنامه آرمان‪ :‬حميدرضا کفاش معاون‬ ‫پرورشی و فرھنگی آموزش و پرورش‬ ‫الزامی شدن زنگ اذان و نماز را از‬ ‫مھمترين برنامهھايش در سال ‪ ٩٣‬اع‪Y‬م‬ ‫کرد‪، .‬‬ ‫وی با بيان اينکه »زنگ اذان و نماز«‬ ‫الزامی است و بخشنامه آن نيز به ھمه‬ ‫مدارس سراسر کشور اع‪Y‬م شده است‪،‬‬ ‫کفاش‪ ،‬درباره برنامه جديد آموزش و‬ ‫پرورش برای مدارس قرآنی نيز گفت‪:‬‬ ‫مدارس قرآنی ھمچنان به قوت خود باقی‬ ‫است‪.‬‬ ‫مردی ‪ ٣٠‬ساله دو پسر يکساله خود را‬ ‫در کف يکی از اتاقھای منزل‬ ‫مسکونیاش در شھرستان شادگان زنده‬ ‫بهگور کرد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران‪،‬‬ ‫ايسنا‪ ،‬روز گذشته ‪ ٢٣‬فروردين ماه سال‬ ‫جاری زنی حدوداً ‪ ٢٠‬ساله به پاسگاه‬ ‫انتظامی »خنافره« در شھرستان شادگان‬ ‫خوزستان مراجعه کرد و از زنده بگور‬

‫شماره ‪١١٤‬‬ ‫شدن دوقلوھای خود خبر داد‪.‬‬ ‫اين زن جوان با پاھای برھنه و فرياد‬ ‫زنان وارد پاسگاه انتظامی پليس میشود‬ ‫و اط‪Y‬ع میدھد ھمسرش »ط ‪ .‬ش«‪،‬‬ ‫لحظاتی قبل دو پسر يک سالهشان به نام‬ ‫»سيف« و »ليث« را زنده به گور کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫در بازرسیھا مشخص میشود مرد قاتل‪،‬‬ ‫دو فرزند خردسال خود را در کف يکی‬ ‫از اتاقھای منزل مسکونی اش دفن کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫فرد متھم‪ ،‬دليل قتل فرزندانش را اخت‪Y‬ف‬ ‫خانوادگی اع‪Y‬م کرده و اقرار کرده که‬ ‫قصد کشتن ھمسرش را نيز داشته است‪.‬‬ ‫اعدام سه نوجوان در بندر عباس‬ ‫سه نوجوان در بندرعباس اعدام شدند‪.‬‬ ‫فعالين حقوق بشر و دموکراسی در ايران‬ ‫اعدام ھای جمعی زندانيان که ‪ ٣‬تن از‬ ‫آنھا ھنگام بازداشت زير ‪ ١٨‬سال سن‬ ‫داشتند را به عنوان جنايت عليه بشريت‬ ‫محکوم می کند و از کميسر عالی حقوق‬ ‫بشر و ساير مراجع بين المللی برای پايان‬ ‫دادان به موج جديد اعدام ھا در ايران‬ ‫خواستار ارجاع پرونده جنايت عليه‬ ‫بشريت رژيم ولی فقيه آخوند علی خامنه‬ ‫ای و ساير آخوندھای ھمدست وی به‬ ‫دادگاه بين المللی کيفری است‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫بازداشت کودکان به د§يل مھاجرتی و‬ ‫پناھجويی در بريتانيا‬ ‫يک سازمان خيريه کودکان در بريتانيا‬ ‫مدارکی منتشر کرده است که نشان‬ ‫میدھد ھر سال صدھا کودک در بنادر و‬ ‫فرودگاهھای اين کشور توسط ماموران‬ ‫اداره مھاجرت بازداشت می شوند‪.‬‬ ‫امسال در فاصله ماهھای مه تا اوت )در‬ ‫مدت چھار ماه( نزديک به ‪ ٧٠٠‬نفر که‬ ‫زير ‪ ١٨‬سال داشتهاند‪ ،‬بازداشت شدهاند و‬ ‫در مدتی که بررسیھای مربوط به اقامت‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫آنھا در بريتانيا انجام میشد‪ ،‬برای‬ ‫ساعتھا در بازداشت به سر بردهاند‪.‬‬ ‫گفته شده است که يک چھارم اين افراد‪،‬‬ ‫تنھا بودهاند و کسی آنھا را ھمراھی‬ ‫نمیکرده است‪.‬‬ ‫اين کودکان برای ساعات طو—نی در‬ ‫شرايط نامناسبی نگھداری میشوند و با‬ ‫افرادی سر و کار دارند که اط‪Y‬عات و‬ ‫تجربه چندانی برای برخورد مناسب با‬ ‫کودکان ندارند‪.‬‬ ‫عليرغم اينکه دولت بريتانيا در سال‬ ‫‪ ٢٠١٠‬مي‪Y‬دی اع‪Y‬م کرد که به بازداشت‬ ‫کودکان به د—يل مھاجرتی و نگھداری‬ ‫آنھا در مراکز ويژه مھاجران پايان‬ ‫میدھد‪ ،‬ولی در فاصله ماه مه تا پايان ماه‬ ‫اوت سال ‪ ٢٠١١‬مي‪Y‬دی‪ ۶٩٧ ،‬کودک‬ ‫در مبادی ورودی لندن و بنادر جنوب‬ ‫شرقی بريتانيا بازداشت شدهاند‪.‬‬ ‫با در نظر داشتن ميزان بازداشت کودکان‬ ‫در مدت چھار ماه‪ ،‬احتما— در طول يک‬ ‫سال‪ ،‬تقريبا ‪ ٢‬ھزار کودک در مبادی‬ ‫ورودی بريتانيا در شرايط نامناسبی‬ ‫بازداشت میشوند‪.‬‬ ‫وزارت کشور بريتانيا اط‪Y‬عات چندانی‬ ‫را درباره مدت يا د—يل بازداشت و نيز‬ ‫سن اين کودکان ثبت نکرده است‪.‬‬ ‫تعداد زياد کودکانی که در جنوب شرق‬ ‫کشور بازداشت میشوند‪ ،‬وحشتناک‬ ‫است‪ .‬به ويژه آن که به نظر میرسد اين‬ ‫اتفاق‪ ،‬بدون نظارت مناسب مقامات‬ ‫مرکزی وزارت کشور انجام میشود‪.‬‬ ‫حمله نيروھای نظامی بوکوحرام به يک‬ ‫مدرسه دخترانه در نيجريه‬ ‫در حمله شبه نظاميان اس‪Y‬مگرای بوکو‬ ‫حرام‪) ،‬مدرسه حرام( به يک مدرسه‬ ‫شبانه روزی در شمال شرقی نيجريه‬ ‫تعدادی دانش آموز ربوده شدند‪.‬‬ ‫خبرگزاری فرانسه از امانوئل سم يکی از‬ ‫مقامات آموزش پرورش محلی نقل کرده‬ ‫که "مردان مسلح با کاروانی از خودرو با‬ ‫خشونت به مدرسه ھجوم برده و تعداد‬ ‫زيادی دختر دانش آموز را ربوده اند‪.‬‬ ‫تعدادی از دختران توانستند از دست‬ ‫نيروھای بوکو حرام بگريزند‪.‬‬


‫شماره ‪١١٤‬‬

‫‪٢٥‬‬

‫‪6\"0‬ز‪6f‬م و <‪(b‬ه‪8‬ات‬ ‫@;‪65 ?G./ ?g‬د‪(5‬ن ‪ 8XY‬در )‪("dH !;5 8,‬ن‬ ‫دو سال بعد از تصميم دادگاھی در‬ ‫شھر کلن آلمان مبنی بر ممنوعيت‬ ‫ختنه کودکان پسر و اتفاقات بعد از‬ ‫آن‪ ،‬کلن ميزبان کارشناسان و‬ ‫فعالين عليه ختنه کودکان پسر‬ ‫خواھد بود‬

‫روز ‪ ٧‬ماه مه ‪ ٢٠١٢‬يک دادگاه در‬ ‫شھر کلن اع‪Y‬م کرد که ختنه کودکان پسر‬ ‫اگر دليل پزشکی نداشته باشد‪ ،‬تعرض به‬ ‫جسم کودکی است که نميتواند در مورد‬ ‫خود تصميم بگيرد‪ .‬اين يک جرم است و‬ ‫بايد ختنه کودکان پسر بدون دليل پزشکی‬ ‫مجازات بشود‪.‬‬ ‫برای اولين بار يک دادگاه در آلمان اع‪Y‬م‬ ‫ميکند که پسران نيز حق دارند در مورد‬ ‫جسم خود و عدم تعرض به جسمشان‬ ‫تصميم بگيرند‪ .‬پارلمان آلمان در تاريخ‬ ‫‪ ١٢‬دسامبر ‪ ٢٠١٢‬اين تصميم دادگاه در‬ ‫کلن را وتو کرد و يک تصميم ديگر‬ ‫گرفت‪ .‬پارلمان اع‪Y‬م کرد که‪:‬‬ ‫ختنه کودکان پسر قانونی است و اين قطع‬ ‫بخشی ازا ندام جنسی مردان را يک نمونه‬ ‫از تربيت کودک نام نھاد‪.‬‬ ‫آلمان و اروپا و به نوعی دنيا‪ ،‬يکبار ديگر‬ ‫بدليل اين اتفاقات و عکس العمل‬ ‫سازمانھای مدافع حقوق کودک‪ ،‬پزشکان‪،‬‬ ‫روانپزشکان و مخالفين ختنه کودکان پسر‬ ‫و دختر‪ ،‬توجه شان به اين موضوع جلب‬ ‫شد و فعاليتھای گسترده ای در دنيا شکل‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫چون شھر کلن‪ ،‬مرکز توجه به اين‬ ‫موضوع بود‪ ،‬امسال در دومين سالگرد‬ ‫اع‪Y‬م ممنوعيت از سوی دادگاھی در کلن‬ ‫آلمان‪ ،‬بيش از ‪ ٢٢‬سازمان عليه ختنه‬ ‫کودکان از آلمان و اروپا و ھمچنين کانادا‬

‫و امريکا يک مجموعه برنامه را سازمان‬ ‫داده اند‪.‬‬ ‫سازمان اکس مسلم يکی از اين فراخوان‬ ‫دھندگان است‪ .‬از ھمگان دعوت ميکنيم‬ ‫در اين برنامه ھای جالب حضور بھم‬ ‫رسانند‪.‬‬ ‫سمپوزيوم عليه ختنه کودکان پسر با‬ ‫حضور پزشکان‪ ،‬روانپزشکان و‬ ‫حقوقدانان‬ ‫روز ‪ ۶‬ماه مه از ساعت ده و نيم صبح‬ ‫تا پنج و نيم بعد از ظھر در دانشگاه کلن‬ ‫يک سمپوزيوم با حضور کارشناسان در‬ ‫مورد ختنه کودکان پسر برگزار ميشود‪.‬‬ ‫موضوع سمپوزيوم‪:‬‬ ‫حق کودک بر جسم خود‪ ،‬آزادی مذھب و‬ ‫حق تصميم گيری فرد بر سکسواليته از‬ ‫تئوری تا عمل‪.‬‬ ‫در اين جلسه ابتدا شھردار کلن يک‬ ‫خوشامد گويی کوتاه خواھد داشت‪ .‬سپس‬ ‫سخنرانيھا شروع ميشود‪.‬‬ ‫سخنرانان‪:‬‬ ‫دکتر يورگ فگرت مسئول بخش کودکان‬ ‫دانشگاه اولم مسئول جامعه آلمان برای‬ ‫روانشناسی و روانپزشکی کودکان‬ ‫دکتر ماکسيميليان اشته ھر‪ :‬پروفسور‬ ‫مسئول بخش جراحی کودکان در‬ ‫نورنبرگ مسئول گروه کاری جراحی‬ ‫کودکان در آلمان‪.‬‬ ‫پروفسور دکتر ماتياس فرانک مسئول‬ ‫بخش روانپزشکی و روان درمانی در‬ ‫دانشگاه دوسلدرف معاون رييس‬ ‫روانپزشکی و روان درمانی‪.‬‬ ‫پروفسور دکتر توبه له وين دانشگاه مريلند‬ ‫از دانشگاه ھاروارد‪.‬‬ ‫ھانس يوآخيم لنس جامعه شناس از‬ ‫دانشگاه فرايبورگ از موسسه خشونت‬ ‫عليه مردان‪.‬‬ ‫دکتر يورگ شاينفلد استاد و مدرس در‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬ ‫مورد جرائم پزشکی‪.‬‬ ‫ميشاييل اينگبر حقوقدان دانشگاه‬ ‫ماربورگ و پاساو‪.‬‬ ‫دکتر جورمو سگه ل از دانشگاه وين و‬ ‫پاريس عضو جامعه فرھنگی يھودی در‬ ‫وين‪.‬‬ ‫تظاھرات در مرکز شھر کلن آلمان و‬ ‫سخنرانی مينا احدی در اين ميتينگ‪.‬‬ ‫‪ ٦‬ماه مه‪ ،‬ساعت ‪ ١١‬صبح‪ ،‬مقابل دادگاه‬ ‫کلن‪ ،‬خيابان لوکزامبورگ ‪١٠١‬‬ ‫ميتينگ مرکزی در رونخالی پ‪W‬تس‬ ‫ساعت دوازده و نيم‬ ‫شورای مرکزی اکس مسلم‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬

‫از صفحه فيسبوک کودکان مقدمند‬ ‫ديدن کنيد‪ ،‬عضو اين صفحه بشويد‬ ‫و با آن ھمکاری کنيد‪ .‬اخبار‪،‬‬ ‫مقا§ت‪ ،‬عکس و ھر اط‪W‬عی از‬ ‫وضعيت کودکان را دراين صفحه‬ ‫منتشر کنيد‬ ‫)‪(Kodakan moghadamand‬‬

‫دبير نھاد کودکان مقدمند‬ ‫کريم شامحمدی‬

‫‪karimshamohammadi@yahoo.se‬‬

‫تماس با نھاد کودکان مقدمند‬

‫‪barnenforst@hotmail.com‬‬ ‫‪Tel: 0046-702468454‬‬ ‫‪Fax: 0046-706199054‬‬ ‫‪Address: Barnen Först‬‬ ‫‪Box 48‬‬ ‫‪151 21 Södertälje Sweden‬‬ ‫سردبيرنشريه فارسى‬ ‫سيامک بھاری‬ ‫‪siabahari@yahoo.com‬‬ ‫نشريه فارسى ماھانه منتشر ميشود و در‬ ‫سايت كودكان مقدمند قابل دسترس است‪.‬‬

‫‪www.barnenforst.com‬‬


‫‪٢٦‬‬

‫شماره ‪١١٤‬‬

‫(*د('ن ‪!"#!$#‬‬

‫خواستھای فوری جنبش دفاع از حقوق کودکان‬ ‫نھاد کودکان مقدمند به منظور تسھيل پيشروی و متشكل ش‪q‬دن ھ‪q‬رچ‪q‬ه ب‪q‬ي‪q‬ش‪q‬ت‪q‬ر ج‪q‬ن‪q‬ب‪q‬ش دف‪q‬اع از‬ ‫حقوق کودکان و احقاق حقوق کودک مفاد زير را بعنوان خواستھای فوری و حداقل جن‪q‬ب‪q‬ش دف‪q‬اع‬ ‫از حقوق کودکان در ايران اع‪W‬م ميدارد‪:‬‬ ‫‪١‬ــ تضمين و تامين امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی‪ ،‬بھداشتی و درمانی کودکان برابر آخرين استانداردھای جھانی‬ ‫بوسيله دولت‪ .‬دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی کودکان و نوجوانان‬ ‫را‪ ،‬در با—ترين سطح ممکن‪ ،‬تضمين کند و کمک ھزينه ھای —زم و خدمات رايگان پزشکی و آموزشی و‬ ‫فرھنگی را مستقل از وضعيت خانوادگی کودکان و نوجوانان تامين کند‪.‬‬ ‫‪٢‬ــ ايجاد مھد کودک ھای مجھز و مدرن به منظور برخورداری ھمه کودکان از يک محيط زنده و خ‪Y‬ق تربيتی‬ ‫و اجتماعی‪ ،‬مستقل از شرايط خانوداگی ‪.‬‬ ‫‪٣‬ــ تضمين حقوق برابر برای ھمه کودکان صرفنظر از محل تولد‪ ،‬انتساب به مليت يا مذاھب مختلف‪ .‬ممنوعيت‬ ‫ھرنوع تبعيض عليه کودکان دختر و پسر‪ ،‬مھاجر و غير مھاجر و کودکانی که داخل يا خارج ازدواج بدنيا آمده‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫‪٤‬ــ ممنوعيت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان‬ ‫‪٥‬ــ لغو کليه قوانين قصاص و اعدام درمورد کودکان‪ ،‬ممنوعيت نگھداری کودکان در زندان‪ .‬ايجاد مراکز‬ ‫بازآموزی با امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی و پرورشی مدرن ھمراه با کمک ھای مؤثر پزشکی و روانپزشکی برای‬ ‫نوجوانان بزھکاربا ھدف بازگرداندن زندگی شايسته به آنان‪.‬‬ ‫‪۶‬ــ ممنوعيت حجاب کودکان!‬ ‫‪٧‬ــ کودک مذھب ندارد‪ .‬کودکان بايد از ھر نوع دست اندازی مادی و معنوی مذاھب و نھادھای مذھبی مصون‬ ‫باشند‪ .‬جلب افراد زير شانزده سال به فرقه ھای مذھبی و مراسم و اماکن مذھبی ممنوع است‪.‬‬ ‫‪٨‬ــ ممنوعيت دخالت مذھب در آموزش و پرورش و لغو فوری تبعيض و تمايز در ھمه عرصه ھا و سطوح‬ ‫آموزشی ميان دختر و پسر‪ .‬مختلط شدن مدارس در ھمه سطوح تحصيلی‬ ‫‪٩‬ــ مقابله قاطع قانونی با استفاده جنسی از کودکان‪ ،‬حتی تحت نام ازدواج‪ ،‬جرم سنگين جنايی محسوب ميشود‪.‬‬ ‫رابطه جنسی افراد بزرگسال با افراد زير ‪ ١٨‬سال‪ ،‬ولو با رضايت آنھا‪ ،‬ممنوع است و جرم محسوب ميشود ‪.‬‬ ‫‪١٠‬ــ ممنوعيت ھر نوع آزار کودکان در خانواده‪ ،‬مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی‪.‬‬ ‫ممنوعيت اکيد تنبيه بدنی‪ .‬ممنوعيت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان‪.‬‬ ‫‪١١‬ــ ممنوعيت بخدمت گرفتن کودکان در نھادھای نظامی‪ ،‬انتظامی و امنيتی‪.‬‬ ‫اين مطالبات فوری جنبش انسانی دفاع از حقوق کودکان در ايران و خواستھای حداقل و عاجل برای رھانيدن‬ ‫کودکان از محروميت و بيحقوقی و دست درازی مذھب و مقابله با کودک آزاری سيستماتيک توسط جمھوری‬ ‫اس‪W‬می است‪ .‬نھاد "کودکان مقدمند" ھمه انسانھايی که قلبشان برای حقوق کودک ميطپد و کليه تشکلھا و‬ ‫نھادھای مدافع حقوق کودک را بمبارزه برای تحقق اين خواستھا فراميخواند‪.‬‬

‫برپايی يک دنيای بھتر برای کودکان ممکن است‪ ،‬به نھاد کودکان مقدمند بپيونديد!‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.