Km 113

Page 1

‫سردبير؛ سيامک بھاری‬ ‫‪siabahari@yahoo.com‬‬

‫يک موفقيت و گامی به پيش‬ ‫برای غيرقانونی کردن ختنه‬ ‫کودکان در کشور سوئد!‬ ‫جلسه ساالنه سازمان نجات کودک‪ ،‬در‬ ‫سوئد بخش استکھلم‪ ،‬روز چھارشنبه ‪١٩‬‬ ‫فوريه در محل ساختمان اصلی اين نھاد در‬ ‫استکھلم برگزار گرديد‪.‬‬ ‫کريم شامحمدی مسئول نھاد کودکان مقدمند‬ ‫و عضو سازمان نجات کودک در اين جلسه‬ ‫شرکت داشت‪.‬‬ ‫خانم ‪ Elisabeth Dahlin‬رئيس ھيئت‬ ‫رئيسه سازمان نجات کودک سخنران‬ ‫افتتاحيه جلسه بود‪ .‬وی اقدامات و‬ ‫دخالتگريھای اين سازمان برای دفاع از‬ ‫حقوق کودکان بويژه وضعيت خطير و‬ ‫نگران کننده کودکان در سوريه‪ ،‬فيليپين و‬ ‫نيز تراژدی کار کودکان را برشمرد‪ .‬به‬ ‫بخشی از فعاليتھای سازمان برای دفاع از‬ ‫حقوق کودکان پناھجو پرداخت‪.‬‬ ‫در نوبت ارزيابی‪ ،‬کريم شامحمدی سوالی‬ ‫را مطرح کرد و درخواست کرد جلسه‬ ‫رسما به آن بپردازد و پاسخ قاطع سازمان‬ ‫نجات کودک سوئد را در باره ممنوعيت‬ ‫ختنه پسران جويا شد‪.‬‬ ‫اين پرسش‪ ،‬با پيشنھاد خانم ‪Lollo‬‬ ‫‪ Lindahl‬به محور بحث جلسه ساالنه‬ ‫سازمان نجات کودک بدل گرديد‪.‬‬ ‫او در موافقت با سخنان کريم شامحمدی‬ ‫تاکيد کرد طبق تحقيقات معتبر پزشکی‪،‬‬ ‫ختنه به کودک صدمه می رساند و تعرض‬ ‫به حريم خصوصی کودک است‪ .‬پيشنھاد ما‬ ‫اين است عمل ختنه زمانی انجام گيرد که‬ ‫خود کودک در بزرگسالی به آن رسيده باشد‬ ‫تا تصميم بگيرد‪ .‬اوليا و سرپرستان کودک‬ ‫مجاز نيستند بجای او تصميم بگيرند و عمل‬

‫شماره ‪١١٣‬‬

‫فرورودين ‪١٣٩٣‬‬ ‫‪www.barnenforst.com‬‬

‫ ‬ ‫ﯿ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ل ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ﯾ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ﯿ‬ ‫ه ‬ ‫ ‬ ‫‪.‬‬ ‫ ‬ ‫‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫ !‬

‫در صفحات دﯾگر ميخوانيد‪:‬‬ ‫• به بھانه سال نو‪.‬‬ ‫• کودکان کار و محروميت از حق تحصيل؛ سيامک بھاری‬ ‫• گفتگو با کريم شامحمدی در باره ممنوعيت ختنه پسران در سوئد‬ ‫• ‪ ٣٥‬سال بی حقوقی؛ افسانه وحدت‬ ‫• کودکان و ‪ ٣٥‬سال حکومت اسالمی؛ مينو فتاحی‬ ‫• طرح مدارس مراقب‪) ،‬مدرسه محور(؛ شمس الدين امانتی‬ ‫• کودکان زندان و بحرانھای روانی؛ مينا مھاجر‬ ‫• ضرورت آموزش به زبان مادری؛ تھمينه مقدم‬ ‫• تجاوز به دختران ‪ ٩‬ساله قانونی می شود؛ افسانه وحدت‬ ‫• به منھم خوش ميگذرد؛ ليال يوسفی‬ ‫• بچه ھای گرسنه دروازه غار؛ ودا ايلکا‬ ‫• ويژه آزادی بھنام ابراھيم زاده‬ ‫• خبرھا و رويدادھا‬ ‫• و‪...‬‬

‫سه شنبه شبھا از ساعت‬ ‫‪ ٢٣ /١٥‬ﺗا ‪ ٢٣ /٣٠‬بوقت ايران‬ ‫‪ ٢٠ /٤٥‬ﺗا‪ ٢١‬بوقت اروپای مرکزی‬ ‫لطفا ساعت پخش برنامه کودکان مقدمند را به ھمگان اطالع دھيد!‬

‫ما را از کيفيت برنامه ھا مطلع کنيد‪.‬‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪٢‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫ختنه را بعنوان يک جراحی بی بازگشت‬ ‫در مورد کودک اجرا کنند‪.‬‬ ‫کريم شاه محمدی در نوبت ديگری به‬ ‫برخی سواالت و مخالفتھای مطرح شده از‬ ‫جمله "فرھنگ خودمان" و "حقوق پدر و‬ ‫مادر چه می شود" و غيره پاسخ داد‪ .‬وی‬ ‫گفت‪ :‬اوال کودک نه از "مذھب و فرھنگ‬ ‫خودمان" خبری دارد و نه اعتقادی به آن‬ ‫دارد‪ ،‬دوم اينکه اگر ما بر اين باور ھستيم‬ ‫که مذھب امر خصوصی افراد است‪ ،‬چرا‬ ‫نبايد تحمل آنرا داشته باشيم که کودک به‬ ‫سن تصميم گيری برسد و خودش روی‬ ‫بدن خودش و طبق ھر آئين و مذھبی که به‬ ‫آن معتقد ميشود يا نميشود عمل کند؟ اين‬ ‫شامل غسل تعميد کودک در کليسا ھم‬ ‫ميشود‪ .‬گرچه ختنه يک عمل جراحی بی‬ ‫بازگشت است‪.‬‬

‫ ' ل ‬ ‫نو شدن سال و آمدن بھار فرصتی اس|ت ت|ا‬ ‫از ھمه شما که خود را در کارزار دفاع از‬ ‫حقوق کودکان س|ھ|ي|م ک|رده اي|د‪ .‬ق|دردان|ی‬ ‫کنيم‪ ،‬خسته نباشيد بگوييم‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ ،‬ي|ک|س|ال را ب|ا ش|م|ا‬ ‫طی کرد‪ .‬شما که برايش نوشت|ي|د‪ ،‬ش|م|ا ک|ه‬ ‫حرمت کودک را به حرمت ج|ام|ع|ه پ|ي|ون|د‬ ‫زديد‪.‬‬ ‫ھر صفحه اين نشريه فرياد حق طلبی ش|م|ا‬ ‫شد که رف|اه ک|ودک‪ ،‬م|ع|ي|ار رف|اه ج|ام|ع|ه‬ ‫است‪.‬‬ ‫از محروميت ھ|ا ن|وش|ت|ي|د‪ ،‬از راھ|ک|ارھ|ا‬ ‫نوشتيد‪ .‬اميد به خاتمه دادن ب|ه ح|رم|ان ب|ی‬ ‫حقوقی کودک را در دل ج|ام|ع|ه ھ|م|چ|ن|ان‬ ‫گرم نگھداشتيد‪.‬‬ ‫راه نشان داديد ‪ ،‬کودک و حقش را به بس|ت|ر‬ ‫اصلی جامعه کشانديد‪.‬‬ ‫صحبت فقط ب|ر س|ر تش|ک|ر از ت|ال|ش|ھ|ای‬ ‫خستگی ناپذير نيست‪ .‬صحبت بر سر مت|ح|د‬

‫در نوبت رای گيری پيشنھاد ممنوعيت‬ ‫ختنه بتصويب جلسه ساالنه بخش استھکلم‬ ‫رسيد و تصويب شد که اين پيشنھاد ھم در‬ ‫سطح سراسری سازمان نجات کودک‬ ‫مورد بحث قرار گيرد و در نھايت به‬ ‫پارلمان سوئد ارائه شود‪.‬‬ ‫اين قدم يک موفقيت بزرگ و آغازی برای‬ ‫پيشرفتھای بيشتر در دفاع از حقوق کودک‬ ‫و ممنوعيت ختنه و کوتاه کردن دست‬ ‫مذاھب از زندگی کودکان است‪ .‬نھاد‬ ‫کودکان مقدمند چندين سال است که در‬ ‫دفاع از حقوق کودک‪ ،‬عليه ختنه کودکان‬ ‫بی وقفه مبارزه می کند‪ .‬اين موفقيت را به‬ ‫ھمه کسانی که در دفاع از حقوق کودکان‬ ‫تالش کرده اند تبريک می گوييم‪.‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬ ‫فوريه ‪٢٠١٤‬‬ ‫شدن انسانھايی است که تالش|ش|ان ت|وانس|ت‬ ‫ھ|ر ص|ف|ح|ه اي|ن نش|ري|ه را ب|ه ب|رگ|ی از‬ ‫مبارزه و ايجاد سنتی نو و انسانی‪ ،‬مان|دگ|ار‬ ‫و مقاوم‪ ،‬سرشار از اميد بدل کند‪.‬‬ ‫راھی نو‪ ،‬تالشی سترگ و ھم پيمانی ش|وق‬ ‫انگيز در راھی که پيش روست‪.‬‬ ‫سالی که گ|ذش|ت ‪ ،‬س|ال پ|رف|راز و نش|ي|ب|ی‬ ‫برای ھمه فعالين دفاع از ح|ق ک|ودک ب|ود‪.‬‬ ‫شالق گرانی و بيکاری پش|ت خ|ان|واده ھ|ای‬ ‫بيشتری را سياه کرد‪ ،‬کودکان ب|ي|ش|ت|ری از‬ ‫درس و مدرسه کنده شدند‪ .‬درھای بيش|ت|ری‬ ‫به روی ک|ودک|ان بس|ت|ه ش|د‪ .‬ام|ا دس|ت|ھ|ای‬ ‫بيشتری در ھم رفت تا رھايی ت|ا ح|م|ل|ه ب|ه‬ ‫معيشت کودکان را خاتمه بدھد‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مق|دم|ن|د ‪ ،‬ھ|م|چ|ن|ان ص|ح|ن|ه‬ ‫حضور و تالش شما برای ب|رپ|اي|ی دن|ي|اي|ی‬ ‫ايمن و خالق و شايسته کودکان خواھد بود‪.‬‬ ‫دست ھمگی تان را يکبار ديگر ب|ه گ|رم|ی‬ ‫ميفشاريم‪ .‬ادامه اي|ن راه‪ ،‬ت|ن|ھ|ا و ت|ن|ھ|ا ب|ا‬ ‫حضور مصمم شما امکانپذير خواھد بود‪.‬‬ ‫سال نو بر شما مبارک و به شادی‪.‬‬

‫ د ن ‬

‫ ﯾ ﯾ ن‬ ‫‪ ٢٤‬‬ ‫ ل ﯾ ‬ ‫کانال ج دي د ب رن ام ه ھ ای ‪٢٤‬‬ ‫س اع ت ه خ ود را در ش ب ک ه‬ ‫"ن گ اه ش م ا" از م اھ واره‬ ‫ھاتبرد پخش ميکند‪.‬‬ ‫مشخصات شبکه "نگاه شما"‬

‫فرکانس‪١١٢٠٠ :‬‬ ‫پوالريزاسيون‪ :‬عمودی‬ ‫سيمبل ريت‪٢٧٥٠٠ :‬‬ ‫‪FEC: ٥/٦‬‬ ‫ب[[رن[[ام[[ه ھ[[ای ک[[ان[[ال ج[[دي[[د در‬ ‫شبکه نگاه ش[م[ا را ھ[م[چ[ن[ي[ن‬ ‫ميتوانيد از طريق ‪GLwiz‬‬ ‫در گزينه ﺗلوي[زي[ون[ھ[ای اي[ران[ی‬ ‫مشاھده کنيد‪:‬‬

‫‪www.glwiz.com‬‬ ‫ ت ل ﯾ ‬ ‫را دو ن و ﯾ ن‬ ‫ا‪$%‬ع دهﯿ ‪.‬‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪٣‬‬

‫ د ن ‬

‫ د ن ر و )‪.‬و ﯿ‪ -‬از ‪ ) *+‬ﯿ(‬ ‫سيامک بھاری‬

‫"براساس گزارشھای مرکز آمار ايران‬ ‫از جمعيت ‪١٩‬ميليون و ‪۴٣۵‬ھزار نفری‬ ‫در سنين ھفت ﺗا ‪ ١٩‬در سال ‪،٩١-٩٠‬‬ ‫بيش از ھفت ميليون و ‪١٣۵‬ھزار نفر‬ ‫به داليل اقتصادی و غيره قادر به ادامه‬ ‫ﺗحصيل نبودهاند‪) .‬بھار‪ ٢٠ ،‬شھريور‬ ‫‪"(١٣٩٢‬‬ ‫اين آمار رسمی دولتی با ھمه غير قابل‬ ‫اطمينان بودنش در انعکاس شفاف‬ ‫واقعيت عدم دسترسی کودکان و‬ ‫نوجوانان به آموزش و تحصيل‪،‬‬ ‫نموداری دردناک از واقعيتی است که‬ ‫تماما توسط حاکميت اسالمی طراحی و‬ ‫مھندسی شده است‪ .‬محروميت از‬ ‫تحصيل پديده ای در خود و يا تصميمی‬ ‫فردی نيست‪ .‬ھيچ خانواده ای با ميل و‬ ‫رضايت خود کودکش را از تحصيل‬ ‫محروم نمی کند‪ .‬مناسبات اقتصادی و‬ ‫اجتماعی معين‪ ،‬تحت سياستی مدون‬ ‫چنين فاجعه ای را طراحی و مھندسی می‬ ‫کند‪.‬‬ ‫کار حرفه ای کودکان‪ ،‬کار بعنوان شغل‬ ‫و محل تامين ھزينه زندگی‪ ،‬صرفا پديده‬ ‫ای اقتصادی نيست‪ .‬بلکه عميقا سياسی‬ ‫است‪ .‬اگرچه پديده ای چند وجھی است‬ ‫اما‪ ،‬مستقيما و بدون ھيج واسطه ای به‬ ‫عدم تامين اجتماعی احاد افراد در جامعه‬ ‫بر ميگردد‪ ،‬تحميل فقر و فالکت و‬ ‫بيکاری به جامعه‪ ،‬نھادينه کردن تبعيض‬ ‫در دسترسی به آموزش و ايجاد مدارس‬ ‫به اصطالح "غيرانتفاعی" يعنی‬ ‫مٶسساتی که با فروش کااليی به نام‬

‫آموزش‪ ،‬که بسته به کيفيت آن‪ ،‬با قيمت‬ ‫ھای گاھا نجومی قابل دسترس برای‬ ‫بخش کوچکی از جامعه است‪ .‬عدم‬ ‫توانايی مالی بخش وسيعی از جامعه‬ ‫برای تامين مخارج تحصيل در پايه ھای‬ ‫مختلف‪ .‬عدم قبول مسئوليت حکومت در‬ ‫قبال دسترسی برابر ھمه کودکان به‬ ‫تحصيل و آموزش يک سياستگذاری‬ ‫کالن حاکميت اسالمی است‪.‬‬ ‫با طبقاتی کردن و نھادينه کردن تبعيض‬ ‫در دسترسی به تحصيل‪ ،‬لشگری از‬ ‫کارگران کوچک مزدی از خانواده ھايی‬ ‫که تا چند برابر زير خط فقر تحميلی‬ ‫دست و پا ميزنند‪ ،‬از درس و مدرسه‬ ‫کنده ميشوند و بعنوان بيکار و جويای‬ ‫کار به بازار بيرحم کار پرتاب ميشوند‪.‬‬ ‫بردگان مزدی کم زحمت و خاموش‪ ،‬گنج‬ ‫باد آورده ای محسوب ميشوند‪ .‬مسبب و‬ ‫عامل بقای کار کودکان در ايران‪ ،‬نظام‬ ‫و مناسباتی است که فقر توليد ميکند و‬ ‫آنرا گسترش ميدھد‪ .‬کودکان کار بخشی‬ ‫جدايی ناپذير از ھمين روند ضد بشری‬ ‫اند‪ .‬بردگی مزدی کودکان پديده ای است‬ ‫که در دل اين مناسبات توليد و باز توليد‬ ‫ميشود‪.‬‬ ‫کودک با ميل و اختيار و رضای خودش‬ ‫کار سخت و طاقت فرسا را انتخاب نمی‬ ‫کند‪ .‬به او تحميل ميشود‪ ،‬ناچارا ميشود‬ ‫نان آور و منبع حداقلی از تامين معاش‬ ‫برای خانواده اش و برای صاحبکار منبع‬ ‫کسب سود اليزال‪.‬‬ ‫کودکان کارگر در ھمه جا ديده ميشوند‪،‬‬ ‫از مزارع تا کارگاھھا‪ ،‬دخمه ھا و بيقوله‬ ‫ھا‪ ،‬معادن و انواع رشته ھای صنعت و‬ ‫توليد و تجارت‪ ،‬امورات نظامی و‬ ‫تسليحاتی‪ ،‬حمل و نقل و اجاره نيروی‬ ‫کار تا فروش سکس و مواد مخدر‪.‬‬

‫رشته ای نيست که کودکان در آن به کار‬ ‫کشيده نشده باشند‪ ،‬بموازات اينھا‪ ،‬کار‬ ‫شاق و پنھان ديگری ھم ھست‪ ،‬کار‬ ‫کودکان در خانه و توليدات خانگی که‬ ‫بخشی عظيم و نامريی از استثمار‬ ‫کودکان است‪ .‬به اين مجموعه ھولناک‪،‬‬ ‫صنعت کثيف بازار سکس و استفاده‬ ‫جنسی از کودکان ھم اضافه ميشود‪ ،‬تا‬ ‫سبوعيت و درندگی اين بردگی تمام عيار‬ ‫تکميل شود‪.‬‬ ‫خيل عظيمی از کارگران خردسالی که‬ ‫بخشی از بار سنگين مسئوليت تامين‬ ‫معاش خانواده را بعھده دارند‪ ،‬نامشان‬ ‫کودکان کار و خيابان است‪ ،‬مرز سنی و‬ ‫ساعت کار و مرز شب و روز ھم وجود‬ ‫ندارد‪ .‬اين چيزی بجز يک بردگی نفرت‬ ‫انگيز نيست!‬

‫درعين حال اين پديده شرم آور‪ ،‬مرگ‬ ‫تدريجی و نابودی کودکی آنان نيز ھست‬ ‫که در سکوتی جانکاه و باورنکردنی به‬ ‫باد يغما ميرود‪ .‬ادامه زندگی کودک و‬ ‫شخصيت بزرگسالی او حاصل ھمين‬ ‫پروسه دردناک خواھد بود‪ .‬لطمات پنھان‬ ‫و خشن کار به دنيای ظريف و لطيف‬ ‫کودک نه به حساب می آيد و نه قابل‬ ‫اندازه گيری است‪.‬‬ ‫کار کودکان به حسب ظاھر‪ ،‬روی کاغذ‬ ‫ھم که شده‪ ،‬غير قانونی است‪ .‬ھمانطور‬ ‫که آموزش رايگان به حسب ظاھر ھم‬ ‫شده قانونی است‪.‬‬


‫‪٤‬‬

‫ د ن ‬

‫شماره ‪١١٣‬‬

‫به ھمان دليل که کار کودک بخشی جدايی‬ ‫ناپذير از امرار معاش ميليونھا مردمی‬ ‫است که برای زنده ماندن امکانی بجز‬ ‫فروش نيروی کودک خود ندارند!‬ ‫محروميت از تحصيل به بخشی جدايی‬ ‫ناپذير از بی حقوقی ھمين خانواده ھا و‬ ‫کودکان آنھا تبديل ميشود! مرز سنی‬ ‫فروش نيروی کار وسيعتر ميشود و حد‬ ‫بزرگسالی را ميشکند و خردساالن را نيز‬ ‫طعمه و قربانی خود ميکند‪.‬‬ ‫وزارت آموزش و پرورش‪ ،‬اولين نھاد‬ ‫دولتی و رسمی است که برعکس نامش‪،‬‬ ‫مستقيما امکانات و ملزومات قانونی و‬ ‫اجتماعی محروم کردن خيل عظيم چند‬ ‫ميليونی کودکان از تحصيل را مھيا‬ ‫ميکند‪.‬‬ ‫انواع مدارس انتفاعی تحت نام مدارس‬ ‫غير انتفاعی‪ ،‬مدارس نمونه دولتی‪،‬‬ ‫مدارس شاھد‪ ،‬مدارس ھيئت امنايی‪،‬‬ ‫مدارس نمونه مردمی‪ ،‬مدارس‬ ‫استعدادھای درخشان‪ ،‬مدارس امين و ‪. . .‬‬ ‫با شھريه ھای نجومی و ھزينه ھای‬ ‫آشکار و پنھان‪ .‬کااليی به نام آموزش را‬ ‫در اختيار بازار آزاد قرار ميدھند‪ .‬تشويق‬ ‫به سرمايه گذاری در امر آموزش به‬ ‫سياست رسمی وزرات آموزش و پرورش‬ ‫بدل ميشود‪.‬‬ ‫طبق مصوبات رسمی آموزش و پرورش‪،‬‬ ‫نرخ سرانه آموزشی در مدارس دولتی بر‬ ‫حسب تعداد دانش آموز حداکثر ساليانه‬ ‫حدود ‪ ٢٨‬ھزار تومان که تقريبا معادل‬ ‫ھفت تا ھشت دالر در سال است‪ .‬مبلغی‬ ‫که بنا به گفته آموزش و پرورش ھرگز‬ ‫پرداخت نشده است‪ .‬اين ھمه حمايت مالی‬ ‫دولت از کودک در آموزش و پرورش‬ ‫است‪ .‬در عوض کسر بودجه وزارت‬ ‫آموزش و پرورش بالغ افزون بر‬ ‫ميلياردھا تومان است‪.‬‬ ‫مقايسه اختصاص درصد بودجه‬ ‫کشورھای مختلف بخوبی نشانگر بی‬ ‫مباالتی عمدی حکومت اسالمی به‬

‫تعھدات خود در قبال تامين تحصيل‬ ‫رايگان کليه دانش آموزان کشور است‪.‬‬

‫رديف‬

‫کشور‬

‫‪١‬‬

‫ژاپن‬

‫‪٢‬‬

‫آمريکا‬

‫‪٣‬‬

‫انگليس‬

‫‪٤‬‬

‫فرانسه‬

‫‪٥‬‬

‫ايتاليا‬

‫‪٦‬‬

‫ترکيه‬

‫‪٧‬‬

‫نروژ‬

‫‪٨‬‬

‫دانمارک‬

‫‪٩‬‬

‫فنالند‬

‫‪١٠‬‬

‫سوئد‬

‫بودجه‬ ‫آموزشی‬ ‫ﺗقريبی‬ ‫)يورو(‬ ‫‪١٦٥‬‬ ‫ميليارد‬ ‫‪١٠٣‬‬ ‫ميليارد‬ ‫‪٧٩ /٥‬‬ ‫ميليارد‬ ‫‪٧٨ /٩‬‬ ‫ميليارد‬ ‫‪٤٨ /٥‬‬ ‫ميليارد‬ ‫‪٢٢ /٢‬‬ ‫ميليارد‬ ‫‪١٢ /٤‬‬ ‫ميليارد‬ ‫‪١٠ /٩‬‬ ‫ميليارد‬ ‫‪٦ /٧‬‬ ‫ميليارد‬ ‫‪٥ /٩‬‬ ‫ميليارد‬

‫درصد از‬ ‫بودجه‬ ‫‪٣ /٨‬‬ ‫‪٥ /٦‬‬ ‫‪٦ /٣‬‬ ‫‪٥ /٩‬‬ ‫‪٤ /٥‬‬ ‫‪٣ /٩‬‬ ‫‪٦ /٩‬‬ ‫‪٨ /٧‬‬ ‫‪٦ /٨‬‬ ‫‪٧‬‬

‫مقايسه کشور سوئد با جمھوری اسالمی‬ ‫نشان ميدھد‪ ،‬عليرغم اينکه تعداد دانش‬ ‫آموزان در ايران تقريبا ‪٢‬برابر کل‬ ‫جمعيت کشور سوئد است‪ .‬اما بودجه‬ ‫آموزش و پرورش در ايران و سوئد‬ ‫تقريبا مشابه است!‬ ‫ھمچنان که دولت رسما در قبال کار‬ ‫کودکان اعالم بی مسئوليتی ميکند و‬ ‫امکانات بھره کشی از اين نيروی يامفت‬ ‫را ممکن ميکند‪ .‬وزرات آموزش و‬ ‫پرورش با قيد شھريه و ھر چه گرانقيمت‬ ‫تر کردن امکان تحصيل‪ ،‬در نقش دالل و‬ ‫واسطه‪ ،‬دسترسی به آموزش و تحصيل‬ ‫را به بازار آزاد واگذار ميکند‪.‬‬

‫از تحصيل به مدرسه بازگرداند و نه مانع‬ ‫ادامه روند سرسام آور ترک تحصيل در‬ ‫ايران شود‪ .‬نه وزرات کار‪ ،‬نه سازمان‬ ‫بھزيستی و نه شھرداريھا تاثيری بر‬ ‫توقف کار کودکان دارند و کودک کار و‬ ‫خيابان اين سازمانھا را مثل شکارچيان‬ ‫خودش می بيند و از آنان گريزان است‪.‬‬ ‫وزارت آموزش و پرورش ھم به طريق‬ ‫اولی خود مسبب و بانی و عامل بقای‬ ‫تبعيض سازمان يافته دولتی در محروميت‬ ‫از تحصيل کودکان و نوجوان در ايران‬ ‫است‪.‬‬ ‫ھزينه تامين زندگی کودکان برای يک‬ ‫زندگی ايمن‪ ،‬شاد و خالق و به يک معنا‬ ‫تامين اجتماعی جامعه‪ ،‬کليد حل اين فاجعه‬ ‫است‪ .‬اين ھزينه و بودجه در دست‬ ‫دولتھاست‪.‬‬ ‫مسئوليت تامين زندگی ھمه کودکان با‬ ‫دولت است‪ .‬ھيچ کودکی نبايد زندگيش به‬ ‫وضعيت اقتصادی خانواده اش وابسته‬ ‫باشد‪ .‬دولت تمام مخارج تامين ھزينه‬ ‫زندگی کودک را از بدو تولد تا بزرگسالی‬ ‫بايستی بپردازد‪ .‬يعنی درمان و بھداشت‬ ‫در درجه اول مجانی و آموزش تا پايان‬ ‫متوسطه برای کودکان اجباری و رايگان‬ ‫بشود‪ .‬اين اولين قدم برای دسترسی‬ ‫يکسان و بدون تبعيض جامعه به آموزش‬ ‫و پرورش استاندارد است‪.‬‬ ‫بدون ھيچ ترديدی جمھوری اسالمی فاقد‬ ‫چنين جنبه ای است‪ .‬اساسا خود مسبب‬ ‫توليد کودکان کار و خيابان و محرومين‬ ‫از تحصيل در ايران است‪.‬‬

‫حکومت اسالمی ھمچنان که قصد ندارد با‬ ‫پديده کار کودکان درگير شود و به آن‬ ‫خاتمه دھد‪ .‬قصد ندارد نه کودکان بازمانده‬

‫رفتار ھر جامعه با کودکان محک ارزيابی درجه انسانی بودن آن جامعه است!‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪٥‬‬

‫‪ /‬د ن )‪ (.12‬در ‪ 4‬‬ ‫گفتگو با کريم شاه محمدی‬ ‫در مورد ممنوعيت ختنه کودکان)پسر( در سوئد‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬قبل از ھر چيز‬ ‫خسته نباشيد و تبريک می گوئيم برای‬ ‫موفقيتی که در جلسه ساالنه سازمان‬ ‫نجات کودک‪ ،‬در سوئد بخش استکھلم‬ ‫بدست آمد‪ ،‬شما که مسئول نھاد کودکان‬ ‫مقدمند و عضو سازمان نجات کودک‬ ‫ھستيد در اين اجالس ساالنه شرکت‬ ‫داشتيد مايل ھستيم بدانيم که چگونه اين‬ ‫جلسه پيش رفت و چنين موفقيتی را‬ ‫بدست آورد؟‬

‫کريم شاه محمدی‬

‫منھم به شما‪ ،‬و فعالين و اعضای نھاد‬ ‫کودکان مقدمند و انسانھای کودک دوست‬ ‫که با تالش خستگی ناپذيرشان در اين‬ ‫مبارزه ھمراھی بوده اند و دفاع از حقوق‬ ‫کودکان را امر خودشان دانسته اند تبريک‬ ‫و خسته نباشيد بگويم‪ .‬به نظرم اين يک‬ ‫گام بزرگی بود‪ ،‬ھرچند در يک نقطه‬ ‫کوچک اتفاق افتاد‪.‬‬ ‫می خواھم با گزارشی کوتاه از روال‬ ‫جلسه ساالنه موضوع را برای خوانندگان‬ ‫نشريه توضيح دھم‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬خانم ‪ Elisabeth Dahlin‬رئيس‬ ‫ھيئت رئيسه سازمان نجات کودک‬ ‫سخنران افتتاحيه جلسه بود‪.‬‬ ‫او سخنانش را با اين جمله شروع کرد‪،‬‬ ‫زمانی که سوئد به تنبيه کودکان نه گفت‬ ‫خيلی ھا فکر می کردند که ما به سرمان‬ ‫زده است‪ ،‬در صورتی که حاال می بينيم‬ ‫در خيلی جاھای دنيا يا تنبيه کودکان‬ ‫ممنوع شده است يا يک عمل شنيع به‬

‫حساب می آيد‪ .‬وی در ادامه‪ ،‬اقدامات و‬ ‫دخالتگريھای اين سازمان برای دفاع از‬ ‫حقوق کودکان بويژه وضعيت خطير و‬ ‫نگران کننده کودکان در سوريه‪ ،‬فيليپين و‬ ‫نيز تراژدی کار کودکان را برشمرد‪ .‬به‬ ‫بخشی از فعاليتھای سازمان برای دفاع از‬ ‫حقوق کودکان پناھجو پرداخت‪.‬‬ ‫نوبت به حضار رسيد‪ ،‬من اولين کسی‬ ‫بودم و که صحبتم را با چند سوال مطرح‬ ‫کردم‪ ،‬چه خوب که سازمان نجات کودک‬ ‫مجموعه ای از چنين فعاليتھا يی را‬ ‫دارد‪ .‬ولی مجموعه ای از سنتھا و راه و‬ ‫روشھای مضر که به کودک صدمه می‬ ‫رساند چه!؟ سازمان نجات کودک چه‬ ‫اقداماتی را در دستور خودش گذاشته‬ ‫است و يا می گذارد؟ آيا نمی خواھد در‬ ‫اين عرصه ھا ھم صدای کودکان باشد!؟‬ ‫من که در ايران متولد شدم دو خاطره‬ ‫بياد دارم که ھم خوب بود و ھم بد که به‬ ‫بحث امشب و سازمان نجات کودک ربط‬ ‫دارد‪ .‬يکی اينکه در آن مدت کوتاھی که‬ ‫معلم بودم ھيچ وقت دانش آموزان را تنبيه‬ ‫نکردم و اين مايه افتخار من است و اين‬ ‫را از حرکت جنبش دفاع از حقوق‬ ‫کودکان آموختم و اين حق برای اولين‬ ‫بار در جامعه سوئد قانونا به رسميت‬ ‫شناخته شد و تنبيه کودک ممنوع گرديد‪.‬‬ ‫خاطره دومی که دارم و خيلی ھم‬ ‫وحشتناک بود و ھست‪ ،‬موقعی بودم که‬ ‫من را ختنه کردند‪ .‬آنھم به خاطر رسم و‬ ‫سنت و يا مذھبی که پدر و مادرم خود را‬ ‫به آن متعلق می دانستند‪ .‬حاال ھم به اين‬ ‫فکر می کنم که چرا اين عمل جراحی را‬ ‫به موقعی واگذار نکردند که خودم‬ ‫بعنوان يک انسان بر بدن خودم تصميم‬

‫بگيرم‪ .‬با وجود اينکه سن و سالی نداشتم‬ ‫ولی خاطرات بد آن از جمله درد و خونی‬ ‫ريزی و عفونتی که داشتم از ياد نخواھد‬ ‫رفت‪ .‬بنابر اين به نظرم ختنه کودکان به‬ ‫غير از تعرض به حريم خصوصی و‬ ‫جسم و روح کودکان در دنيای پيشرفته‬ ‫امروز چيز ديگری نيست! و اين بی‬ ‫حقوقی و زجر کودکان که در چنگ‬ ‫سنتھای عقب مانده اسير شده است را‬ ‫ھيئت حاکمه دولت سوئد تحت لوای‪،‬‬ ‫فرھنگ و مذھب خودشان‪ ،‬پايمال کرد‪.‬‬ ‫بنا بر اين ما بايد صدای کودکان باشيم و‬ ‫اين بی حقوقی به کودکان را نبايد قبول‬ ‫کنيم‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬آيا کسی يا کسانی‬ ‫قطعنامه ای به جلسه ارائه دادند و نتيجه‬ ‫اش چه شد؟‬ ‫کريم شاه محمدی‪ :‬بله! يک پيشنھاد‬ ‫رسمی يا بعبارت ديگر يک قطعنامه از‬ ‫طرف يکی از اعضای سازمان نجات‬ ‫کودک به اسم )‪ (Lollo Lindahl‬به‬ ‫جلسه ارائه داده شد‪ .‬او پيشنھادش را‬ ‫چنين مطرح کرد که طبق تحقيقاتی که‬ ‫پزشکان انجام داده اند‪ ،‬ختنه عملی است‬ ‫که به کودک صدمه می رساند و تعرض‬ ‫به حريم خصوصی کودک است‪ .‬برای‬ ‫ھمين پيشنھاد من اين است که عمل ختنه‬ ‫زمانی انجام گيرد که خود کودک به آن‬ ‫سن و سال رسيده باشد‪ ،‬که تصميم بگيرد‬ ‫ختنه بشود يا نه‪.‬‬ ‫بحث داغی درگرفت‪ .‬چند نفر به مخالفت‬ ‫برخواستند و گفتند پارسال ھم چنين‬ ‫پيشنھادی آمد ولی از ھمان اولش جواب‬ ‫رد گرفت‪ ،‬چونکه مسئله فقط جنبه‬


‫‪٦‬‬

‫فيزيکی قضيه نيست بلکه به مذھب و‬ ‫اعتقادات مذھبی ربط دارد‪ ،‬اسالم و‬ ‫يھوديت پشت آن است و نمی توان با آن‬ ‫در افتاد‪.‬‬ ‫برای بار دوم نوبت گرفتم و گفتم اوال‬ ‫کودک نه از "مذھب و فرھنگ خودی"‬ ‫خبری دارد و نه مذھبی دارد‪ ،‬دوم اينکه‬ ‫اگر ما بر اين باور ھستيم که مذھب امر‬ ‫خصوصی افراد است‪ ،‬چرا نبايد تحمل‬ ‫آنرا داشته باشيم که کودک به سن تصميم‬ ‫گيری برسد و خودش روی بدن خودش و‬ ‫طبق ھر آئين و مذھبی که به آن معتقد‬ ‫ميشود يا نميشود عمل کند؟ اين شامل‬ ‫غسل تعميد کودک در کليسا ھم ميشود‪.‬‬ ‫گرچه ختنه يک عمل جراحی بی بازگشت‬ ‫است‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬نتيجه اين بحث و‬ ‫جدل به کجا انجاميد؟‬ ‫کريم شاه محمدی‪ :‬در نوبت رای گيری‬ ‫پيشنھاد ممنوعيت ختنه بتصويب جلسه‬ ‫ساالنه بخش استھکلم رسيد و تصويب شد‬ ‫که اين پيشنھاد ھم در سطح سراسری‬ ‫سازمان نجات کودک مورد بحث قرار‬ ‫گيرد و در نھايت به پارلمان سوئد ارائه‬ ‫شود‪.‬‬ ‫اين اقدام يک موفقيت بزرگ و آغازی‬ ‫برای پيشرفتھای بيشتر در دفاع از حقوق‬ ‫کودک و ممنوعيت ختنه و کوتاه کردن‬ ‫دست مذاھب از زندگی کودکان است‪.‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند چندين سال است که‬ ‫در دفاع از حقوق کودک‪ ،‬عليه ختنه‬ ‫کودکان بی وقفه مبارزه می کند‪ .‬اين‬ ‫موفقيت را به ھمه کسانی که در دفاع از‬ ‫حقوق کودکان تالش کرده اند تبريک می‬ ‫گوييم‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬آخرين سوال‪ ،‬اين‬ ‫موفقيت نتيجه مبارزه گسترده و طوالنی‬ ‫مدتی بوده است‪ ،‬ممکن است به سابقه‬ ‫اين مبارزه اشاره ای بکنيد؟‬

‫شماره ‪١١٣‬‬ ‫کريم شاه محمدی‪ :‬سوال مھمی را مطرح‬ ‫کرديد‪ .‬ھمانطور که شما اشاره کرديد اين‬ ‫موفقيت سابقه مبارزاتی طوالنی دارد‪.‬‬ ‫می خواھم بطور مختصر تا آنجايی که به‬ ‫سوئد و بعضا اروپا بر می گردد اشاره‬ ‫ای داشته باشم‪ ،‬چونکه تالشھای گسترده‬ ‫ای انجام گرفت که خودش را در اين‬ ‫جلسه ساالنه نشان داد‪ .‬برای مثال‪ ،‬طی‬ ‫يک مبارزه قاطع و کوبنده در مدت نه‬ ‫چندان طوالنی در سال ‪١٩٨٢‬مثله کردن‬ ‫دختران در سوئد ممنوع گرديد‪ .‬برای‬ ‫پيشبرد اين کمپين‪ ،‬اما و اگرھای زيادی‬ ‫وجود نداشت چونکه اين عمل به شدت‬ ‫شنيع وضد انسانی بود و ھست که به‬ ‫احساس زن‪ ،‬گذشته از ھر عواقبی که ھر‬ ‫عمل جراحی می تواند داشته باشد لطمه‬ ‫جدی می زند‪ .‬ولی در سال ‪ ٢٠١٠‬تا‬ ‫آنجايی که به ختنه پسران بر می گردد‬ ‫برعکس آن اتفاق افتاد‪ .‬دولت سوئد به‬ ‫نادرست ختنه پسران را قانونی اعالم کرد‬ ‫که در بيمارستانھا اين عمل جراحی که‬ ‫تعرض به حريم خصوصی کودک است‪،‬‬ ‫که تعرض به جسم و روح کودک است‪،‬‬ ‫که يک خشونت بدون برگشت به کودک‬ ‫است انجام بگيرد‪ .‬در صورتی که خبرھا‬ ‫و آمارھا نشان داده بود که کودک در اين‬ ‫عمل جراحی به دليل خونريزی جانش را‬ ‫از دست داده است دچار خونريزی يا‬ ‫عفونت شديد شده است و يا صدمه ديده‬ ‫است ولی با ھمه اين توصيفات و تحقيقات‬ ‫دولت سوئد ختنه را قانونی اعالم کرد‪.‬‬ ‫البته قبل از اينکه چنين اتفاقی بيفتد جنبش‬ ‫دفاع از حقوق کودک‪ ،‬بخصوص ما‬ ‫فعالين نھاد کودک مقدمند‪ ،‬بدون ھيچگونه‬ ‫تعبير و تفصيری و بدون ھيچگونه‬ ‫ابھامی ختنه کودکان پسر را ھم ممنوع‬ ‫اعالم کرديم‪ ،‬چونکه اين عمل را ھم‬ ‫پايمال کردن حقوق کودک می دانستيم و‬ ‫می دانيم و تصميم دولت سوئد را يک‬ ‫دھن کجی آشکار به کودکان و مدافعان‬ ‫حقوق کودک می دانيم‪ .‬ما تالش بدون‬

‫ د ن ‬ ‫وقفه ای داشتيم و خواھيم داشت و اين‬ ‫مبارزه را با جديت ھر چه بيشتر پيش‬ ‫خواھيم برد که نه فقط در سوئد و اروپا‬ ‫بلکه می خواھيم در تمام دنيا صدای دفاع‬ ‫از حقوق کودک باشيم با اين ھدف که‬ ‫درھر نقطه ای از دنيا با تالش و اعتراض‬ ‫خود‪ ،‬روی افکار عموم تاثير بگذاريم و‬ ‫رای مردم را بدست بياوريم و اھرم‬ ‫فشاری باشيم بر دولتھا و نھادھا‪ ،‬که تحت‬ ‫لوای مالحظه فرھنگی و مذھبی به‬ ‫جريانات ارتجاعی باج ندھند و بلکه به‬ ‫حقوق کودک ارج بنھند و رعايت کنند‪ .‬ما‬ ‫اين کمپين را چند سال است از طريق‬ ‫گوناگون از جمله مديای اجتماعی‪،‬‬ ‫سمينارھا و کنفرانسھا و از ھر راه قانونی‬ ‫پيش برده ايم و پيش خواھيم برد‪.‬‬ ‫الزم است اينجا ھم اشاره ای به کشور‬ ‫آلمان داشته باشيم‪ .‬که سال ‪ ٢٠١٢‬يک‬ ‫دادگاه به درست ختنه کودکان پسر را‬ ‫ممنوع اعالم کرد‪ .‬آنھم بعد از اين بود که‬ ‫يک کودک بر اثر عمل ختنه دچار‬ ‫خونريزی شديد شد‪ .‬ولی کشيشان و آيت‬ ‫ﷲ ھا و اعوان و انصار عليه اين حکم‬ ‫صف کشيدند و آشفته شدند و اعتراض‬ ‫کردند‪ .‬تحت اين عنوان که ھويت مذھبی‬ ‫و فرھنگيشان‪ ،‬زير سوال رفته است‪ .‬در‬ ‫ادامه بخشی از نمايندگان پارلمان دولت‬ ‫آلمان ھم که طبق معمول مذاھب و‬ ‫نمايندگان خودگمارده که ابزار دستشان‬ ‫ھست زير لوای مذھب و فرھنگ‬ ‫خودشان‪ ،‬حقوق کودک را زير پا نھادند و‬ ‫به رای دادگاه در دفاع از حقوق کودک‬ ‫يک دھن کجی آشکار گفتند‪ ،‬تصميم‬ ‫پارلمان آلمان در سال ‪ ٢٠١٢‬و تصميم‬ ‫پارلمان سوئد در سال ‪ ٢٠١٠‬زمانی اتفاق‬ ‫افتاد که انجمن دکترھای بدون مرز و‬ ‫مدافعين حقوق کودک‪ ،‬زنگ خطر اين بی‬ ‫حقوقی به کودکان را به کرات به صدا در‬ ‫آوردند‪ .‬موفقيتی که در جلسه ساالنه‬ ‫سازمان نجات کودک بدست آمد در ادامه‬ ‫ھمين روند مبارزه بوده است‪.‬‬

‫منفعت کودکان بر ھر مالحظه و منفعت ملی‪ ،‬مذھبی‪ ،‬نژادی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرھنگی و ايدئولوژيک مقدم است!‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪٧‬‬

‫ د ن ‬

‫‪ ٣٥‬ل ‪78 9+ 7‬‬

‫افسانه وحدت‬ ‫يک سال ديگر گذشت‪ .‬ھميشه وقتی سال‬ ‫نو فرا ميرسد‪ ،‬آدمھا به اين فکر میکنند‬ ‫که در اين يکسال که گذشت چه چيزی‬ ‫بھتر و يا بد تر شد‪ .‬نھادھا بيالن يک ساله‬ ‫خود را مورد بررسی قرار ميدھند‪ .‬من به‬ ‫عنوان يک فعال حقوق انسانی و قبل از‬ ‫ھمه حقوق کودکان به اين فکر میکنم که‬ ‫در ايران با حکومت اسالمی وضعيت‬ ‫مردم و قبل از ھمه کودکان چطور شد‪.‬‬ ‫‪ ٣۵‬سال پيش حکومت اسالمی با‬ ‫دروغھای خمينی که آب را مجانی‬ ‫میکنيم‪ ،‬برق را مجانی میکنيم‪ ،‬اتوبوس‬ ‫را مجانی میکنيم …بقدرت رسيد‪ .‬نه‬ ‫تنھا آب‪ ،‬برق اتوبوس‪ ،‬مجانی نشد بلکه‬ ‫قيمت ھم آب و ھم برق چنان نجومی باال‬ ‫رفت که خانوادهھای زيادی با پرداختن‬ ‫قبضھای خود حتی امکان خريد مواد‬ ‫غذايی را از دست دادند و ھر روز تعداد‬ ‫بيشتری به زير خط فقر کشيده ميشوند‪.‬‬ ‫شھريه مدارس که مطابق قانون اساسی‬ ‫بايستی مجانی میبود قيمت پيدا کرد و ھر‬ ‫سال گران تر شد‪ .‬به جايی رسيد که‬ ‫خانوادهھايی که توسط رژيم خمينی و‬ ‫حکومت "مستضعفان" به خاک سياه‬ ‫نشستند و به طور مدام بر تعدادشان‬ ‫اضافه شد و از فرستادن کودکانشان به‬ ‫مدرسه عاجز شدند و به جايش آنھا را به‬ ‫خيابان فرستادند تا کمک خرج خانه‬ ‫باشند‪ .‬به جای افزايش دستمزد کارگران‬ ‫و کارمندان‪ ،‬فعالين حقوق کارگران‬ ‫دستگير و زندانی شدند‪ .‬اختالسھای‬ ‫نجومی سردمداران رژيم ھر روزه رفاه‬ ‫مردم را ھر چه بيشتر تخريب‬ ‫کرد‪ .‬افسردگی و بيم از آينده در ميان‬

‫مردم ھر چه بيشتر شد‪ .‬فقر‪ ،‬تنفروشی و‬ ‫اعتياد ھر روزه افزايش پيدا کرد و حتی‬ ‫جوانان و نوجوانان و از ھمه دردناک تر‬ ‫کودکان به آن دچار شدند‪ .‬آلودگی ھوا و‬ ‫دچار کردن ميليونھا کودک به‬ ‫بيماریھای مزمن و خطرناک ناشی از‬ ‫آن‪ ،‬آلودگی محيط زيست و از بين رفتن‬ ‫درياچهھايی که برای حياط مناطقی از‬ ‫ايران اھميت فراوانی دارد ھر روزه‬ ‫تشديد شد‪ .‬فاصله طبقاتی به جايی رسيده‬ ‫که قشر متوسط ھر روزه به زير فقر‬ ‫کشيده ميشوند‪ .‬ميليونھا کارگر به صف‬ ‫بيکاران پيوستند و ھر چه بيشتر در‬ ‫گرداب عظيم و ھولناک فقر غوطه ور‬ ‫شدند‪ .‬به جای دفاع از حق فعالين حقوق‬ ‫کودک برای ايجاد تشکلھای خود‪ ،‬ھر‬ ‫روز تعداد بيشتری از اين فعالين و‬ ‫رھبران اين جنبش سرکوب و زندانی‬ ‫شدند وتعداد اعدامھا افزايش پيدا کرد‪.‬‬ ‫به جای ساختن مدارس جديد و تعمير‬ ‫مدارس "تخريبی" و تبديل آنھا به جايی‬ ‫که بشود نام آن را مدرسه گذاشت از دادن‬ ‫بودجه به آموزش و پرورش خودداری‬ ‫شد‪.‬‬ ‫بر طبق رئيس سازمان نو سازی‪ ،‬توسعه‬ ‫و تجھيز مدارس کشور‪ ،‬در حال حاضر‬ ‫چھار ميليون متر مربع فضای آموزشی‬ ‫تخريبی در کشور وجود دارد که بر طبق‬ ‫ھمين شخص "حتی در برابر زلزلهھای‬ ‫متوسط نيز بسيار ناامن بوده و بايد مقاوم‬ ‫سازی شود‪) ".‬البته رقم ‪ ۴‬ميليون را‬ ‫معلوم نيست که اين مسول حکومتی از‬ ‫کجا آورده است‪ .‬چون بر اساس آخرين‬ ‫آمار سال ‪ ٨۵‬زيربنای تخريبی مدارس‬ ‫‪ ١٣‬ميليون متر مربّع بود که بازسازی‬ ‫نشده است‪(.‬‬ ‫بر اساس گفته ھای ھمين شخص ‪٣٠٠٠‬‬ ‫ميليارد تومان اعتبار برای نو سازی‬ ‫چھار ميليون متر مربع فضای آموزشی‬

‫تخريبی الزم است‪.‬‬ ‫اين رقم برای ھمه شھروندان ايرانی‬ ‫آشناست‪ .‬رقم معروفی که تا دو سال پيش‬ ‫بزرگترين اختالس در تاريخ ايران بود‪.‬‬ ‫تصادفا ً اين رقم با بودجهای که برای‬ ‫مرمت کردن ‪ ۴‬ميليون متر مربّع فضای‬ ‫آموزشی مدارس برابری ميکند‪ .‬يعنی‬ ‫بودجهای که ميتوانست امنيت ميليونھا‬ ‫کودک را تا حدی تامين کند و دهھا ميليون‬ ‫خانواده را از نگرانی درآورد و‬ ‫ميتوانست تعداد زيادی کودک را به‬ ‫مدارس برگرداند را مقامات حکومتی به‬ ‫ھمين سادگی باال کشيدند‪ .‬و تازه اين‬ ‫دزدی مربوط به دو سال پيش است‪.‬‬ ‫به طور دائم بخشھايی از اخبار‬ ‫اختالسھای نجومی که از حقوق کارگر‬ ‫و معلم‪ ،‬پرستار و کارمند و سفره‬ ‫خانوادهھا ميدزدند افشا ميشود‪ .‬اين‬ ‫اختالسھا وھمچنين قرار دادن پول مردم‬ ‫در جاھائی که فقط عليه مردم است و نه‬ ‫برای رفاه مردم‪ ،‬ھمه بودجه مملکت‬ ‫ثروتمندی را به کام خود ميکشد و‬ ‫سو تغذيه‪ ،‬بی ايندگی‪،‬‬ ‫کودکان را دچار ٔ‬ ‫محروم شدن از کودکی و زندگی شاد و‬ ‫بی دغدغه ميکند‪ .‬آنھا را از آموزش و‬ ‫دستيابی به علم و دانش محروم ميکند و‬ ‫چند نسل را به تباھی ميکشد‪.‬‬ ‫يکی از ھولناکترين وقايع دوران ننگين‬ ‫حکومت اسالمی خريد و فروش کودکان‬ ‫در دروازه غاراست‪.‬‬ ‫در اين رابطه به گزارش ايرنا‪ ،‬محمدتقی‬ ‫حسينی در ھشتمين جلسه شورای‬ ‫ھماھنگی مرجع ملی کنوانسيون حقوق‬ ‫کودک‪ ،‬گفت‪ :‬متاسفانه موضوع خريد و‬ ‫فروش کودکان از معضالت روز جامعه‬ ‫و بسيار آزار دھنده است‪ .‬او ادامه داد‪:‬‬ ‫پديده کودکان خيابانی يکی از معضالت‬ ‫امروز ما است و اگر بخواھيم چشمانمان‬ ‫را بر روی اين معضل ببنديم يا رويمان‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪٨‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫را برگردانيم‪ ،‬باز ھم جلوی چشمان ما‬ ‫ظاھر می شوند‪ .‬وی با بيان اينکه پديده‬ ‫کار خيابانی از دھه ‪ ٨٠‬شمسی در کشور‬ ‫رواج يافت‪ ،‬اظھار داشت‪ :‬کودکان‬ ‫خيابانی و کار مفھومی است که گروه‬ ‫ھای مختلفی از کودکان را در برمی گيرد‬ ‫و خواه و ناخواه مجبورند بخشی يا تمام‬ ‫زندگی شان را در خيابان بگذرانند‪.‬‬ ‫قائم مقام و مامور حکومت اسالمی در‬ ‫ادامه به جای دادن راه حل‪ ،‬کودک‬ ‫خيابانی را بعد از ‪ ٣۵‬سال و آنھم در‬ ‫محل پر طمطراق "جلسه شورای‬ ‫ھماھنگی مرجع ملی کنوانسيون حقوق‬ ‫کودک" تعريف ميکند و خبر وار از‬ ‫کودکانی میگويد که به دنيا نيامده به‬ ‫فروش ميرسند‪ ،‬ايشان با تاسف میگويد‬ ‫"تعدادی از اين کودکان شناسنامه و‬ ‫ھويت ندارند و مورد تعرض قرار‬ ‫میگيرند و به انواع بيماریھای خطرناک‬

‫مانند ايدز و ھپاتيت مبتال ميشوند" و‬ ‫وانمود ميکند که انگار اين اخبار تازگی‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫بايد به ايشان بعنوان يکی از مسئولين‬ ‫مستقيم اين وضعيت فاجعه بار کودکان‬ ‫گفت شما ‪ ٣۵‬سال است که رويتان را‬ ‫برگردانده ايد و چشمتان را بر اين‬ ‫معضالت که خودتان مسبب آن ھستيد‬ ‫بسته ايد‪ .‬اگر به قول خودتان پديده‬ ‫کودکان کار از دھه ‪ ٨٠‬و به برکت وجود‬ ‫شما در کشور رايج شد‪ ،‬پديدهھای ديگری‬ ‫که در بی حقوقی و تباھی زندگی کودکان‬ ‫تاثير مستقيم داشته از خيلی زود تر‬ ‫شروع شد‪.‬‬ ‫حکومت شما ھر جنايتی عليه کودک را‬ ‫که شرعی بود قانونی کرد‪ .‬رھبرتان‬ ‫که شھوترانی با شير خوارگان را تبليغ‬ ‫کرد‪ ،‬رئيس جمھور تدبير و اميدتان‬ ‫ازدواج با فرزند خوانده را قانونی و ابالغ‬ ‫کرد‪.‬‬

‫ د ن ‬ ‫ايشان بعد از ‪ ٣۵‬سال جنايت عليه‬ ‫کودکان که يکی از نتايجش خريد و‬ ‫فروش کودکان است خودش را به کوچه‬ ‫علی چپ میزند و در حاليکه ميداند که‬ ‫ھيچ راه حلی برای ھيچيک از اين‬ ‫معضالت ندارد میگويد‪" :‬کودکان‬ ‫دروازه غار حقيقت تلخی است که‬ ‫متاسفانه وجود دارد"‪.‬‬ ‫آقای قائم مقام وزارت تعاون‪ ،‬کار و رفاه‬ ‫اجتماعی در امور بين الملل ‪ ،‬برشمردن‬ ‫حقايق تلخ از دوران حکومت اسالمی‬ ‫ليست بلند بااليی دارد‪ .‬شما ميدانيد که فقط‬ ‫با زور سرکوب سر پا ھستيد ولی قدری‬ ‫صفحات تاريخ را ورق بزنيد میبينيد که‬ ‫حکومتھايی از جنس شما که با سرکوب‬ ‫و بر بستر خانه خرابی مردم سر پا بوده‬ ‫اند چطور با نيروی عزم مردم برای‬ ‫داشتن آسايش و رفاه و يک زندگی انسانی‬ ‫سرنگون شدند‪ .‬اين ھم حقيقت تلخی است‬ ‫برای شما و شيرين به کام مردم‪.‬‬

‫ د ن و ‪ ; 2 7‬ل ‪ - :+‬ا ‪7 $‬‬ ‫مينو فتاحی‬ ‫راستش صحبت کردن راجع به بالھايی‬ ‫که حکومت اسالمی طی اين سالھا به سر‬ ‫کودکان آورده راحت نيست‪ .‬آنقدر‬ ‫مستندات‪ ،‬آمار و ارقام در رابطه با‬ ‫آزارھای سيستماتيکی که حکومت‬ ‫اسالمی در حق کودکان روا داشته است‬ ‫وجود دارد‪ ،‬که ھيچ آدم با وجدانی‬ ‫نميتواند آنھا را انکار کند‪ .‬مگر ذھن‬ ‫بيمار اوباش اسالمی‪ .‬بعنوان مثال ھمين‬ ‫ھفته گذشته حضور ميليونھا کودک کار‬ ‫توسط يکی از مديران بھزيستی انکار‬ ‫شد!‬ ‫از زمانی که حکومت مذھبی با توسل به‬ ‫خشونت‪ ،‬کشتار و سرکوب انقالب مردم‪،‬‬ ‫قدرت را در دست گرفت‪ ،‬کودکانی که‬ ‫روزھای دستگيری فرار و زندان و اعدام‬

‫عزيزانشان را تجربه کرده اند‪ ،‬ھنوز بعد‬ ‫از سالھا با رنج از آن ياد ميکنند‪ .‬کم‬ ‫نبودند کودکانی که خود زندانی‪ ،‬شکنجه‬ ‫و اعدام شدند‪ .‬بعد ھم که جنگ شروع شد‬ ‫کودکان مناطق جنگی مجروح و معلول‬ ‫و آواره از خانه و کاشانه شدند و خيل‬ ‫عظيم کودکانی که تحت تاثير تبليغات‬ ‫مذھبی و ناسيوناليستی ھزار ھزار به‬ ‫روی ميدان مين رفتند که گاھی حتی‬ ‫پالکی از آنھا باقی نماند آنھايی که اسير‬ ‫و جانباز شدند که بعد از سالھا ھنوز داغ‬ ‫ترکش و گلوله و جنگ‪ ،‬برروح‬ ‫وجسمشان سنگينی ميکند‪ .‬بجز تعداد‬ ‫انگشت شماری که به پست و مقام‬ ‫حکومتی رسيدند مابقی حتی برای‬ ‫پرداخت ھزينه درمانشان ھم مشکل دارند‬

‫و چه بسيار که خودکشی کردند‪.‬‬ ‫تحقيقات و تجربه نشان داده است که حتی‬ ‫کودکان اين افراد نيز از زندگی نرمال‬ ‫برخوردار نيستند و آمار بيماريھای‬ ‫روحی و روانی و حتی جسمی آنھا بسيار‬ ‫باال است‪.‬‬ ‫واقعا اين حکومت چه باليی سر بچه ھا‬ ‫آورده که اثرات وحشتناک آن به نسل بعد‬ ‫ھم ميرسد‪ .‬آنقدر ابعاد اين فجايعی که به‬ ‫طرق مختلف بر سر بچه ھا آمده زياد‬ ‫است که واقعا برای ترميم اين آسيبھا در‬ ‫يک شرايط متعادل و با صرف مراقبتھای‬ ‫ويژه و تخصصی‪ ،‬شايد سالھا طول بکشد‬ ‫تا فرد به زندگی نرمال برگردد‪ .‬از اثرات‬ ‫مواد شيميايی که در اثر آلودگيھای محيط‬ ‫زيست در مناطق مختلف و افزايش‬


‫‪٩‬‬ ‫سرطان حرفی به ميان نمی آورم که خود‬ ‫بحث مفصلی است و نياز به مقاله جدا‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫اما به موردی اشاره ميکنم که اثراتش به‬ ‫مراتب بدتر از عوارض تمام موارد ذکر‬ ‫شده است‪ .‬سمی که دائما در روح و روان‬ ‫کودکان ريخته ميشود‪ ،‬يکی از بدترين‬ ‫آسيبھايی است‪ ،‬که حکومت اسالمی به‬ ‫زندگی کودکان تحميل کرده است و باعث‬ ‫شده تا افرادی پرورش دھد که احساس و‬ ‫انسانيتشان از بين برود‪ .‬ھمانھايی که‬ ‫زمانی کودکان معمولی مثل بقيه بودند‬ ‫شاد و اميدوار اما امروز افرادی تابع بی‬ ‫چون چرا تحت حاکميت واليت فقيه و‬ ‫بيت رھبری ھستند‪ ،‬آنھا تفکر مستقل‬ ‫ندارند مانند گوسفند زير علم اسالم سينه‬ ‫ميزنند‪ .‬مسخ شده اند از انجام ھر کاری‬ ‫که احکام آسمانی و حکم واليت فقيه‬ ‫دستور بدھد کوتاھی نميکنند‪ .‬از اعدام و‬ ‫شکنجه و تجاوز در ايران تا قتل عام‬ ‫کودکان سوری‪ .‬آنھا کور و کر بدون ھيچ‬ ‫احساس انسانی دست به خشونت ميزنند‪.‬‬ ‫شستشوی مغزی و عادی سازی خشونت‬ ‫و پرورش فدائيان رھبر به اشکال مختلف‬ ‫انجام ميشود‪ .‬از طريق مدارس و مساجد‪،‬‬ ‫مداحی و برنامه ھای تلويزيون و اعزام‬ ‫دانش آموزان به مراکز زيارتی و مناطق‬ ‫جنگی و‪ ...‬و برپائی مراسم اعدام در‬ ‫مالء عام‪ ،‬که در ھر کوچه و خيابان‬ ‫قساوتشان را به رخ مردم ميکشند‪ .‬تا‬ ‫جايی که وسيله بازی بچه ھا‪ ،‬طناب دار‬ ‫ميشود!‬ ‫بودجه ھای ھنگفتی که بايد صرف رفاه و‬ ‫خوشبختی کودکان شود با دست و‬ ‫دلبازی‪ ،‬ھزينه تباھی آنان ميشود‪ .‬بدين‬ ‫ترتيب حکومت فاشيستی اسالمی بخشی‬ ‫از کودکان را وقيحانه از مردم می ربايد‬ ‫و از آنان جانيانی حق به جانب ميسازد‬ ‫که بدون چون و چرا و حتی دستمزد‬ ‫کافی حاضر به فداکردن خودشان نيز‬ ‫ميباشند‪.‬‬

‫شماره ‪١١٣‬‬ ‫اين رذالت جانيان اسالمی معموال در‬ ‫سايه ميماند‪ .‬اين قربانيان منفورند‪ .‬کسی‬ ‫آنھا را دوست ندارد و بعضا مردم اينھا‬ ‫را مقصر ميدانند ولی واقعيت اين است‬ ‫که اين افراد حکم دستمال کاغذی را‬ ‫برای حکومت دارند ونه بيشتر‪.‬‬ ‫اينھا فقط بخشی از آزارھای حکومت‬ ‫اسالمی در حق کودکان است‪ .‬اما واقعا‬ ‫اين تمام ماجراست!؟ مسلم است که‬ ‫حکومت ارتجاعی در طول اين ھمه سال‬ ‫نتوانسته است تمام مردم را تسليم نمايد‪.‬‬ ‫عليرغم سعی وتالش دولت وصرف‬ ‫بودجه ھای ميلياردی برای کنترل و‬ ‫سرکوب مردم ھميشه اعتراض وجود‬ ‫داشته و دارد‪.‬‬ ‫در دوره ھای مختلف دانشجويان‪،‬‬ ‫کارگران‪ ،‬معلمين‪ ،‬نويسندگان‪ ،‬برای‬ ‫خواست يک زندگی شرافتمندانه تالش‬ ‫کرده اند‪ ،‬زندگی که مذھب دخالتی در آن‬ ‫نداشته باشد و مردم رفاه‪ ،‬آزادی و‬ ‫برابری داشته باشند‪ ٣٥.‬سال است که‬ ‫يک جنگ واقعی بين مردم و حکومت‬ ‫جريان دارد‪ .‬مردم به ھر شکل ممکن‬ ‫نسبت به وضع موجود اعتراض ميکنند‪.‬‬ ‫طومار مينويسند‪ .‬کمپين راه مياندازند‪.‬‬ ‫استفاده از فضای مجازی اينترنتی مثل‬ ‫فيسبوک‪ ،‬وبالگ و مقاله در سطح‬ ‫ميليونی مخاطب دارد‪ ،‬البته کم نبوده اند‬ ‫جوانانی که به دليل وبالگ نويسی به‬ ‫جرم اقدام عليه امنيت ملی دستگير شده‬ ‫اند‪ .‬اما ھر چقدر حکومت سانسور و‬ ‫سرکوب کند بازھم اعتراض مثل گل و‬ ‫گياه از جای ديگر بيرون ميزند‪ .‬ھر روز‬ ‫شاھد اعتصاب ھستيم با اخراج و ستاره‬ ‫دار کردن دانشجو و کارگر ھم راھی از‬ ‫پيش نمی برند‪.‬‬ ‫اين يک جنگ ھميشگی بين حکومت‬ ‫ارتجاعی اسالمی و مردم است‪ .‬درست‬ ‫است که حکومت ھمه چيز را در دست‬ ‫دارد‪ ،‬قدرت سياسی‪ ،‬قدرت مالی‪ ،‬ارتش‪،‬‬ ‫سپاه و ‪ . . .‬حتی جان انسانھا‪ ،‬اما در اين‬

‫ د ن ‬ ‫راه مردم کوتاه نمی آيند‪ .‬ھر چقدر رژيم‬ ‫وحشی تر عليه کودکان حمله ميکند الزم‬ ‫است ما متشکل تر و مسئوالنه تر در‬ ‫برابر اين تعرض بايستيم به ھر شکل‬ ‫ممکن با اعتراض عليه اعدام و جلوگيری‬ ‫از حضور کودکان درمراسم اجرای‬ ‫اعدام به اين رفتار وحشيانه اعتراض‬ ‫کنيم و ھمچنين جلوگيری از شرکت‬ ‫کودکان در مراسمھای مذھبی مانند‬ ‫عزاداريھا‪ ،‬روضه خوانی ھا‪ ،‬قمه زنی‪،‬‬ ‫سينه زنی و مداحی و اعزام دانش‬ ‫آموزان به اماکن زيارتی و مناطق جنگی‬ ‫و اعتراض وتحريم برنامه ھای کودک و‬ ‫تلويزيون که در جھت شستشوی مغزی‬ ‫کودکان نقش جدی دارند‪ .‬اين مطالبه‬ ‫بسيار جدی واساسی است‪ .‬دست مذھب‬ ‫را بايد از زندگی کودکان قطع کرد‪.‬‬ ‫درست است که مشکالت اقتصادی و‬ ‫گرفتارھای والدين در شرايط فعلی بسيار‬ ‫جدی است و معموال تامين معاش فرصت‬ ‫چندانی برای والدين باقی نميگذارد و در‬ ‫اين فرصتھا امکان حمله رژيم به کودکان‬ ‫چند برابر است‪ .‬پس ھوشيارانه بايد‬ ‫تالش کنيم کودکانمان را از چنگال‬ ‫خونين حکومت اسالمی در بياوريم‪،‬‬ ‫دست مذھب به ھر شکل ممکن از زندگی‬ ‫کودکانمان قطع گردد و اين بايد سرلوحه‬ ‫مطالبات ھمه بخشھای مختلف مردم‬ ‫کارگران‪ ،‬دانشجويان‪ ،‬زنان‪ ،‬و ‪ ...‬قرار‬ ‫گيرد‪.‬‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪١٠‬‬

‫‪.%‬ح ارس ‪.‬ا‪ ) <8‬ر ) ر(‬ ‫شمس الدين امانتی‬

‫رژيم اسالمی‪ ،‬با بھره گيری از نيروھای‬ ‫سرکوبگر خود و با توسل به زور و‬ ‫ارعاب‪ ،‬روزانه زمينه را برای سرکوب‬ ‫مخالفين سياسی خود باز توليد می کند‪.‬‬ ‫عالوه بر اعمال زور‪ ،‬اشاعه فرھنگ‬ ‫خرافه در مراکز آموزشی‪ ،‬از طريق‬ ‫اداره آموزش و پرورش و حوزه ھای‬ ‫جھل و خرافه که در فرھنگ تحميق کننده‬ ‫آخوندی آنان را حوزه "علميه" نام‬ ‫نھادەاند و با توجه به امکانات مالی و‬ ‫تبليغی عظيمی که در اختيار دارند‪ ،‬جھت‬ ‫فريب افکار عمومی و ممانعت از رشد‬ ‫فرھنگ سکوالر و انساندوستانه‪ ،‬بيشترين‬ ‫استفاده را خواھند برد‪ .‬اما به شھادت‬ ‫‪٣٥‬سال مبارزه و مقاومت‪ ،‬اکثريت مردم‬ ‫ستمديده ايران مرعوب سياست ارتجاعی‬ ‫آموزش بر مبنای"دين اسالم ناب‬ ‫محمدی"مورد نظر سياست گذاران و‬ ‫مجريان اسالمی آن در مراکز آموزشی‬ ‫رژيم نشده و نخواھند شد‪.‬‬ ‫اما رژيم اسالمی عليرغم عدم موفقيت در‬ ‫اين عرصه‪ ،‬ھم چنان فعال است‪ .‬با روی‬ ‫کار آمدن روحانی‪ ،‬پروژه ھای آموزشی ـ‬ ‫ارتجاعی نا تمام از دولت ھای قبلی‪،‬‬ ‫مجددآ در دستور کار مراکز آموزشی در‬ ‫دولت "تدبير و اميد" قرار گرفته است‪ .‬به‬ ‫مواردی از آنھا اشاره مختصری خواھيم‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫ــ راه اندازی"مدارس امين"‪ ،‬اولين بار‬ ‫در سال ‪ ،٨٧‬بمنظور استقرار دائمی‬ ‫آخوند ھا در مدارس دولتی‪ ،‬جھت‬ ‫"پاسخگويی به نيازھای دانش آموزان"‬ ‫مطرح شد‪ .‬سپس تحت عنوان طرح‬

‫مشترک آموزش و پرورش و حوزه‬ ‫"علميه" تھران‪ ،‬مجددا مطرح و در‬ ‫تاريخ‪ ١٣٩٢ /٩/ ٢٠‬به مرحله اجرادر‬ ‫آمد‪.‬‬ ‫_ مدرسه علميه"سفيران ھدايت"درسال‬ ‫‪ ١٣٥٥‬توسط موسی ابطحی تأسيس شد و‬ ‫از سال ‪ ١٣٧٨‬شروع بکار کرد‪ .‬آخوند‬ ‫حسينی بوشھری روز ‪ ٥‬بھمن ‪ ٩٢‬در‬ ‫گفتگو با "پانا" گفت‪" :‬پيش بينی میشود‬ ‫امسال بيش از ‪ ١٧‬ھزار نفر تحت نام‬ ‫"سفيران ھدايت" در حوزهھای علميه‬ ‫پذيرش شوند‪ ".‬داشتن مدرک تحصيلی‬ ‫ديپلم از جمله شرايط پذيرش است‪.‬‬ ‫پذيرفته شدگان در آزمون طرح "سفيران‬ ‫ھدايت" به مدت ‪ ٥‬سال در حوزه ھای‬ ‫"علميه" دوره ھايی را در رابطه با "مبلغ‬ ‫دينی‪ ،‬امامت جماعت مساجد‪ ،‬برگزاری‬ ‫جلسات آموزش قرآن و احكام‪ ،‬اداره‬ ‫كالسھای دينی‪ ،‬قرآن و عربی مدارس‪،‬‬ ‫مديريت مجموعه ھای دينی‪ ،‬فرھنگی و‬ ‫تربيتی" را طی کنند‪ .‬سپس به مناطق‬ ‫مختلف رفته و به تبليغ می پردازند‪.‬‬

‫ــ طرح پيشگيری"مدرسه محور"‪ ،‬که از‬ ‫سال ‪ ٨٢‬توسط وزارت آموزش و‬ ‫پرورش و با ھمکاری سازمان بھزيستی‬ ‫با ھدف "مصونيت بخشی دانش آموزان‬ ‫در برابر آسيب ھای اجتماعی طرح و‬ ‫اجرا می شود‪" ،‬مجددآ در روز دوشنبه‬

‫ د ن ‬ ‫‪ ٣٠‬دی ماه ‪ ١٣٩٢‬مطرح شد‪ .‬قاسم‬ ‫منوچھری مدير آسيبھای اجتماعی اداره‬ ‫کل شھر تھران‪ ،‬در گفتگو با خبرنگار‬ ‫آموزش و پروش "پانا" از طرح "مدارس‬ ‫مراقب" در اين شھر خبر داد‪ .‬او گفت‪:‬‬ ‫"اين طرح در حال حاضر در مناطق‬ ‫‪١٩‬گانه شھر تھران در حال اجرا است‪".‬‬ ‫منوچھری درادامه گفت‪" :‬طرح مدارس‬ ‫مراقب" با ھدف "مصونيت بخشی دانش‬ ‫آموزان در برابر آسيبھای اجتماعی‪ ،‬سوء‬ ‫مصرف مواد و رفتارھای پرخطر‬ ‫)گرايش به دخانيات‪ ،‬سوء مصرف مواد‪،‬‬ ‫خشونت و روابط ناسالم جنسی( آسيبھای‬ ‫نوپديد‪ ،‬بزھکاری و عوامل مخاطره آميز‬ ‫)فضاھای کور و بی دفاع‪ ،‬موقعيت ھای‬ ‫مخاطره آميز و پر خطر در اطراف‬ ‫مدرسه‪ ،‬کودکان و نوجوانان بدسرپرست‬ ‫و بی سرپرست( از طريق مشارکت و‬ ‫ھمياری اجتماعی بيان نمود‪".‬‬ ‫تصوير گويائی که آخوند "قاسم‬ ‫منوچھری" عضو مجلس خبرگان رژيم‬ ‫اسالمی‪ ،‬از آسيبھای اجتماعی که روزانه‬ ‫دانش آموزان‪ ،‬نوجوانان و جوانان ايرانی‬ ‫را تھديد ميکند‪ ،‬سندی گويا و واقعی از‬ ‫کارنامه فاسد رژيم اسالمی طی ‪ ٣٥‬سال‬ ‫از حاکميت زور و دين مداری است‪.‬‬ ‫عالوه بر اقرار اين مأمور رژيم در‬ ‫مجلس خبرگان به موارد فوق‪ ،‬آنچه را که‬ ‫رژيم نيز بر طبق قوانين ارتجاعی خود‬ ‫از جمله »طرح تفکيک بر مبنای‬ ‫جنسيت‪ ،‬حجاب‪ ،‬روزه و نماز اجباری‪،‬‬ ‫محتوای ارتجاعی کتب درسی‪ ،‬حضور‬ ‫مأمورين رژيم جھت کنترل و جاسوسی‬ ‫در مدارس و غيره را اضافه کنيم‪ ،‬تأثير‬ ‫فاجعه بار ناھنجاری ھای فوق که ھم‬ ‫اکنون گريبان گير دانش آموزان و والدين‬ ‫آنھا شده است بيانگر جامعه ای است‬ ‫دردناک و تأسف آور که به حال خود رھا‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫عاملين اصلی اين وضعيت تأسف بار‪ ،‬که‬ ‫قرار است توسط"معتمدين‪ ،‬انجمن ھای‬


‫‪١١‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫محلی‪ ،‬پليس محله‪ ،‬امام مساجد‪ ،‬بسيجی‬ ‫ھا‪ ،‬مداحان و غيره پيشگيری و حل و‬ ‫فصل شود‪" .‬ھمان باندھای مافيايی سپاه‬ ‫پاسداران‪ ،‬مأمورين امنيتی و پليس رژيم‬ ‫اسالمی ھستند که خود سازنده‪ ،‬وارد‬ ‫کننده و توضيع کننده انواع و اقسام مواد‬ ‫مخدر در بين جوان و دانش آموزان‬ ‫ھستند‪ .‬در نظامی که پليس مخفيانه بيش‬ ‫از يک ميليون و ‪ ٦٠٠‬ھزار بشکه نفت‬ ‫خام به ارزش ‪١٨٥‬ميليون دالر را به‬ ‫فروش ميرسانند و پولش را به جيب می‬ ‫زنند‪ ،‬طبيعی است که "امنيت" دانش‬ ‫آموزان در خارج از مدرسه به عھده‬ ‫امامان مساجد‪ ،‬سفيران ھدايت و مداحان‬ ‫حسينيه ھای ارشاد سپرده شود؟! دزدانی‬ ‫که ھمگی آنھا از مأمورين و وابستگان به‬ ‫رژيمی ھستند که خود عامل اصلی فساد‬ ‫و نا امنی در جامعه می باشند‪.‬‬ ‫قابل ذکر است در ماھھای اول پيروزی‬ ‫قيام مردم ايران عليه رژيم استبداد‬ ‫سلطنتی شاه و در دورانی که رژيم فاسد‬ ‫و سرکوبگر اسالمی در بخش ھای از‬ ‫کشور از جمله کردستان ھنوز نتوانسته‬ ‫بود حاکميت ضدانسانی خود را مستقر‬ ‫کند‪ ،‬مردم اين منطقه و در رآس آنان و‬ ‫در ھمياری با "کومەله" توانستند‬ ‫مشکالت فوق را بدون حضور پليس‪،‬‬ ‫پاسدار‪ ،‬مداح و امام ھايشان‪ ،‬با کمک‬ ‫معلمين مبارز و انسان دوست و خود‬ ‫دانش آموزان و والدين آنان‪ ،‬در جو و‬

‫شماره ‪١١٣‬‬

‫فضايی دمکراتيک و صميمانه با کمترين‬ ‫تلفات حل کنند‪.‬‬ ‫مشکالت و مصائب جامعه کردستان را‬ ‫که از ويرانه ھای نظام پھلوی بجا مانده‬ ‫و رژيم اسالمی بعد از قيام سال ‪ ٥٧‬در‬ ‫اولين بھار خونين ‪ ٥٨‬با تحميل نبرد‬ ‫مسلحانه بر مردم مبارز سنندج و تداوم‬ ‫آن با فرمان جھاد خمينی در ‪٢٨‬مراد و‬ ‫تا کنون نيز ادامه دارد‪ ،‬بخشی از سياست‬ ‫سرکوب و تخريب حکومت اسالمی طی‬ ‫‪٣٥‬سال گذشته عليه مردم ناراضی و حق‬ ‫طلب کردستان و ايران بوده است‪ .‬در‬ ‫عرصە فرھنگی و آموزشی نيز اين آوار‬ ‫گريبان مراکز تحصيلی و دانش آموزانی‬ ‫را که سھم بسزايی در جوش و خروش‬ ‫خيابانی در روزھای قيام سال ‪ ٥٧‬را‬ ‫داشتند‪ ،‬گرفت‪ .‬اما در آنزمان يعنی‬ ‫ماھھای بعد از پيروزی قيام و دورە چند‬ ‫ماه بعد از آتش بس آبان ماه ‪ ٥٨‬تا يورش‬ ‫مجدد رژيم به کرستان در بھار ‪ ٥٩‬به‬ ‫فرمان مستقيم "بنی صدر" رئيس جمھور‬ ‫وقت رژيم اسالمی‪ ،‬ھمزمان با سرکوب‬ ‫روزانه و عقب نشينی به جنبش مقاومت‬ ‫مردم کرستان‪ ،‬رژيم در صدد جا انداختن‬ ‫تفکر ارتجاعی و مذھبی در مراکز‬ ‫آموزشی و در مقابله با شيوه و نگرش‬ ‫سکوالر و انقالبی بر آمد و تا کنون موفق‬ ‫به آنجام آن نشده است‪ ،‬يکی از اليل آن‬ ‫مشارکت کميته ھای دانش آموزی و‬ ‫نھادھای دمکراتيک و مردمی معلمين‬

‫ د ن ‬ ‫انقالبی در امر آموزش و پرورش با‬ ‫اتکاء به نيروی خود و بويژه عدم دخالت‬ ‫مذھب در امر آموزش و تدريس بود‪.‬‬ ‫بعد از قيام سال ‪ ،٥٧‬مردم مبارز‬ ‫کردستان‪ ،‬تجربه حاکميت شورائى کوتاه‬ ‫مدتى را براى اولين بار در تاريخ‬ ‫مبارزات اين منطقه‪ ،‬ھمراه با بخشھای‬ ‫ديگری از مردم انقالبى ايران را در‬ ‫تأريخ ثبت کردند‪ .‬بخش قابل مالحظه اى‬ ‫از دست آورد مبارزات توده اى مردم‬ ‫انقالبى کردستان از سال ‪ ٥٨‬تا کنون‬ ‫متأثر از حاکميت شورايی و رھبری‬ ‫جريان راديکال و سوسياليست در ھدايت‬ ‫جنبش انقالبی آن است‪ .‬بخش مھمی از‬ ‫دست آوردھای اين مبارزه جزئى از‬ ‫افتخارات کومه له در ھدايت جنبش‬ ‫انقالبی کرستان محسوب ميشود که براى‬ ‫پايان دادن به حاکميت سياسى و اقتصادى‬ ‫طبقه سرمايه دار و ايجاد جامعه‬ ‫سوسياليستى مبارزه ميکند‪.‬‬ ‫ين اتحاد و ھمبستگى داوطلبانه حاصل‬ ‫فداکارى تعدادى از معلمان کمونيست و‬ ‫انقالبى به رھبرى کومه له بود که قبل و‬ ‫بعد از تدريس در اين مدارس در عرصه‬ ‫ھاى مختلفى از مبارزه بر عليه رژيم‬ ‫جمھورى اسالمى‪ ،‬متأسفانه جانباختند‪.‬‬ ‫با توجه به اوضاع نابسامان سياسی‪،‬‬ ‫اجتماعی و اقتصادی کنونی در ايران‬ ‫تحت حاکميت رژيم اسالمی که خود‬ ‫مسبب و بانی آن است‪ ،‬پيشگيری از‬ ‫"مصرف مواد مخدر گوناگون و‬ ‫رفتارھای پرخطر‪ ،‬بزھکاری و موقعيت‬ ‫ھای ناگوار افراد و آنجام اعمال غيرقابل‬ ‫پيش بينی در مدرسه‪ ،‬جامعه و خانوادە"‪،‬‬ ‫که ما به ازای نظام سرمايه داری حاکم‬ ‫بر ايران است‪ ،‬مبارزه و تقابل با اين‬ ‫شرايط‪ ،‬مستقيمآ به عھده فعالين و‬ ‫پيشروان جنبشھای اجتماعی‪ ،‬معلمان‪،‬‬ ‫دانش آموزان و جوانان مبارز و انقالبی‬ ‫است‪ ،‬که الزمه اش ايجاد تشکل ھا و‬ ‫نھاد ھای مردمی و انقالبی است‪.‬‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪١٢‬‬

‫ د ن ز ان و‬ ‫ )‪.‬ا ' ? روا ‪7‬‬ ‫مينا مھاجر‬ ‫وضعيت کودکان در زندان چگونه است ؟‬ ‫تعداد اين قشر از اقشار آسيب ديده چه‬ ‫ميزان است ؟ قوانين موجود در کشور تا‬ ‫چه ميزان در حمايت از آنھا برنامه ريزی‬ ‫شده است ؟‬ ‫اگر نسبت زندانی به جمعيت ھرکشور را‬ ‫مقايسه کنيم ايران با ‪٣٦‬درصد‪ ،‬نسبت‬ ‫زندانی به کل جمعيت کشور‪ ،‬در بين ھمه‬ ‫کشورھای جھان در رتبه نخست جھان‬ ‫)قبل از آمريکا با ‪ ٨‬و چين ‪١٤‬درصد(‬ ‫قرار دارد‪ .‬به بيان ديگر ايران به طور‬ ‫نسبی دو و نيم برابربيش از چين و چھار‬ ‫برابر بيش از آمريکا دارای زندانی است‪.‬‬ ‫اين ارقام برای کشوری با داعيه اخالق‬ ‫اسالمی جای تامل دارد‪ .‬بی سبب نيست‬ ‫که نسبت اعدام شدگان در جھان را ھم‬ ‫مقايسه کنيم ايران بطور نسبی شش‬ ‫برابرچين‪ ،‬شھروندان خود را اعدام کرده‬ ‫و در اين شاخص نيز در رتبه نخست‬ ‫جھانی قرار گرفته است‪) .‬رتبه نخست‬ ‫ايران در زندان و اعدام(‬ ‫کودکان و زندان را در ‪ ٦‬گروه مختلف‬ ‫ميتوان تقسيم کرد و به توضيح ھريک به‬ ‫طور جداگانه پرداخت‬ ‫• کودکان‪/‬فرزندان متولد شده و رشد‬ ‫کرده در زندان که ھمراه مادر در زندان‬ ‫زندگی می کنند‪.‬‬ ‫• کودکانی که يکی از والدين آنھا در‬ ‫زندان افتاده است و کودک با خانواده‬ ‫والدين خود زندگی می کند‪.‬‬ ‫• کودکانی که مادرشان در زندان به‬ ‫سر می برد و پدر اقدام به طالق و‬ ‫ھمسرگزينی مجدد کرده است و کودک با‬

‫نامادری زندگی می کند‪.‬‬ ‫• کودکانی که ھر دو والدين در زندان‬ ‫ھستند و کودک با پدر يا مادر يکی از‬ ‫والدين خود )پدربزرگ يا مادربزرگ‬ ‫خود( زندگی می کند‪.‬‬ ‫• کودکانی که عالوه بر يکی از‬ ‫والدين‪ ،‬خود نيز در زندان ھستند و ھنوز‬ ‫زير ‪ ١٨‬سال سن دارند‪.‬‬ ‫• کودکانی که به دليل زندان والدين و‬ ‫نبود مسئول نگھدارنده‪ ،‬بی سرپرست‬ ‫تلقی و توسط بھزيستی نگھداری می‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫ازاين ميان آنچه که در اين مقاله مورد‬ ‫بررسی قرار می گيرد عبارت از‬ ‫کودکان ‪ /‬فرزندانی است که بخاطر‬ ‫زندانی بودن يکی از والدين خود در‬ ‫زندان يا بيرون از آن به سر می برند‪.‬‬ ‫وقتی يک زن به دليل ارتکاب به جرايم‬ ‫مختلف بازداشت و محکوم به زندان می‬ ‫شود‪ ،‬پيامدھايی روی می دھد‪ ،‬ممکن‬ ‫است ھمسر زن ازدواج کند و فرزندان او‬ ‫بدليل نبود مادر‪ ،‬به آسيبھای روانی ــ‬ ‫اجتماعی دچار شوند‪ .‬ممکن است با حبس‬ ‫مادر‪ ،‬کودک نيز ناگزير تا سن ‪ ٢‬سالگی‬ ‫که گاه تا ‪ ٦‬سالگی نيز تمديد می شود‬ ‫ھمراه مادر در زندان بسر برد‪.‬‬ ‫ھمچنين امکان دارد در صورت حبس‬ ‫يکی از والدين‪ ،‬ناگزير از سپردن فرزند‬ ‫کودک به پدر يا خانواده يکی از والدين‬ ‫ميشود که در جای خود قابل تامل است ‪.‬‬ ‫کودکان درون زندان ھمراه مادر زندانی‬ ‫کودکی که در زندان متولد می شود يا در‬ ‫زندان با زندانيان بزرگ و تربيت ميشود‬

‫ د ن ‬ ‫و رشد می کند‪ ،‬ھيچ فضايی را تجربه‬ ‫نمی کند جز حياط و ديوار زندان‪.‬‬ ‫بسياری از اين کودکان در صورت داشتن‬ ‫والدينی با آگاھی کم يا کم سواد‪ ،‬بعدھا‬ ‫درسنين نوجوانی وجوانی با عناوين‬ ‫بزھکار‪ ،‬متخلف و مجرم وارد ندامتگاه و‬ ‫يا ھمان زندانھا شده اند و به اين ترتيب‬ ‫جای مادران خود را اشغال می کنند و‬ ‫پديده زندانی باز توليد می شود‪ .‬ولی‬ ‫داليل اين امر چيست!؟‬ ‫وقتی زنی به علت سرقت يا مواد مخدر‬ ‫وارد زندان ميشود‪ ،‬ھمراه با کودک‬ ‫دوساله اش با زنان متعددی با جرايمی‬ ‫چون قتل و انواع انحرافات ھم سلول‬ ‫ميشود‪ ،‬کودک ‪ ٢‬ساله در اوج سن‬ ‫يادگيری صحنه ھايی از خشونت و‬ ‫ناھنجاری را تجربه می کند‪.‬‬ ‫اين حافظه به وی در دوران نوجوانی و‬ ‫جوانی کمک خواھد کرد تا زشتی و قبح‬ ‫جرم و گناه را بشکند و بطور بالقوه‬ ‫تبديل به يک مجرم شود‪.‬‬ ‫با وجود اينکه سازمان بھزيستی گفته‬ ‫است کودکانی که مادران مجرم دارند از‬ ‫اين پس در زندان نگھداری نمی شوند‪،‬‬ ‫ولی ھنوز جزييات اين تصميم و‬ ‫ھماھنگی بين سازمانھای بھزيستی و‬ ‫مسووالن سازمان زندانھا روشن نيست‪.‬‬ ‫طبق آيين نامه سازمان زندانھا کودکان‬ ‫می توانند تا سن سه سالگی با مادرانشان‬ ‫در زندان بمانند‪ .‬اما بر اساس گزارش‬ ‫انجمن دفاع از حقوق زندانيان گاھی اين‬ ‫وضع تا شش سالگی ھم طول می کشد و‬ ‫طی اين سالھا )کودکان زندان( با حداقل‬ ‫امکانات از کمترين حقوق خود محروم‬ ‫می شوند‪ .‬زنان زندانبان برای اينکه‬ ‫طرف دعوا در يک سلول را بيشتر عذاب‬ ‫دھند کودک او را کتک می زنند‪ .‬در‬ ‫نھايت اين کودکان ھستند که قربانی‬ ‫درگيريھای زندانيان می شوند‪.‬‬ ‫اغلب زندانھای ايران‪ ،‬کماکان فاقد‬ ‫شيرخوارگاه و مھدکودک برای اين‬


‫‪١٣‬‬ ‫ادامه از صفحه پيش‪. . .‬‬ ‫کودکان است‪ .‬بر اساس اين گزارش در‬ ‫حال حاضر تعداد زندانيان ‪ ٥‬برابر‬ ‫گنجايش زندانھای کشور است‪ .‬و اين‬ ‫موجب افت چشمگير خدمات به زندانيان‬ ‫و به دنبال آن کودکان ھمراه با زنان‬ ‫دربند شده است‪.‬‬ ‫سعيد مدنی پژوھشگر مسايل اجتماعی‬ ‫گزارش می دھد طی ھشت سال گذشته‬ ‫تعداد جمعيت زنان زندانی از ‪٤‬درصد کل‬ ‫جمعيت زندانيان به ھشت درصد افزايش‬ ‫يافته و اين در حالی است که ‪٦٠‬درصد‬ ‫اين زنان ‪ ١٩‬تا ‪ ٢٩‬ساله و بسياری از‬ ‫آنھا مادر ھستند‪ .‬او اضافه ميکند روی‬ ‫بدن بسياری از کودکان زندان آثار اذيت‬ ‫و آزار ديده شده که اين نشانگر نبود‬ ‫امنيت کافی در بند زنان برای کودکان‬ ‫است‪.‬‬ ‫کودکان دور از مادر يا پدر زندانی‬ ‫ارقام باالی زندانيان کشور اعم از زن و‬ ‫مرد نشان از اين دارد که تعداد فرزندان‪/‬‬ ‫کودکان زير ‪ ١٨‬سال مادران و پدران‬ ‫زندانی بسيار بيش از آن است که بتوان‬ ‫برآوردی از آن به دست داد‪ .‬بخش‬ ‫بزرگی از اين کودکان به دور از مادر يا‬ ‫پدر خود در شرايط سخت و ناھنجاری‬ ‫بسر می برند که از نظر تربيتی‪،‬‬ ‫آموزشی‪ ،‬فرھنگی‪ ،‬اجتماعی و اقتصادی‬ ‫آنان را در وضعيتی آسيب پذير قرار‬ ‫ميدھد‪.‬‬ ‫اگر چه تعداد زنان نسبت به مردان‬ ‫زندانی بسيار اندک و گاھی بين ‪ ٥‬تا ‪١٠‬‬ ‫درصد است ولی شواھد نشان می دھد‬ ‫وضعيت کودکان مادران دربند به مراتب‬ ‫خاص تر و دشوارتر از کودکان پدران‬ ‫زندانی است‪ .‬شواھد آماری نشان ميدھد‬ ‫بعنوان مثال استان سيستان و بلوچستان با‬ ‫داشتن ‪ ٢٦١‬نفر زندانی در ھر‬ ‫يکصدھزارنفر از زمره استانھايی است‬ ‫که دارای متوسط اين نسبت در کشور‬ ‫است ‪ .‬در ھمين راستا بر اساس گزارش‬

‫شماره ‪١١٣‬‬

‫ د ن ‬

‫و کودکان‬ ‫دفتر حمايت از زنان‬ ‫دادگستری سيستان و بلوچستان ‪٩٠‬درصد‬ ‫از زنان بند نسوان که خواسته يا ناخواسته‬ ‫مرتکب جرم شده اند خود سرپرست‬ ‫ھستند‪ .‬فرزندان ھشتاد درصد از اين زنان‬ ‫فاقد متولی ھستند و به حال خود در‬ ‫جامعه رھا شده اند‪.‬‬

‫مادر‪ ،‬بلکه برای کاھش آثار زيانبار‬ ‫زندان و مشکالت جامعه ــ پذيری مجدد‬ ‫فرد زندانی و در عين حال کاھش ھزينه‬ ‫ھای انسانی و اجتماعی گسترش مجازات‬ ‫زندان‪ ،‬روشی است که مورد توجه برخی‬ ‫نھادھای اجتماعی و نھادھای مدنی دنيای‬ ‫مدرن است‪.‬‬

‫م[[ھ[[م[[ت[[ري[[ن مس[[اي[[ل دام[[ن[[گ[[ي[[ر ک[[ودک[[ان‬ ‫زندانيان‬ ‫زيستن با مادر در بند‪ ،‬سبب آسيب پذيری‬ ‫از نوع ديگری نيز می شود ‪.‬‬ ‫اين کودکان عالوه بر آسيب پذيری جسمی‬ ‫و روحی از محيط زندان‪ ،‬از آزار و‬ ‫اذيتھای جسمی و تحقير و فشارھای‬ ‫روحی ھم سلولی ھای ديگر در زندان در‬ ‫امان نيستند‪ .‬حبس يکی از والدين سبب‬ ‫سرافکندگی کودک در محيط خانه و‬ ‫مدرسه و ھمچنين موجب طرد شدن‬ ‫کودک توسط ساير کودکان و ھمساالن به‬ ‫ويژه به توصيه والدين آنان می شود که‬ ‫در جای خود فشار زيادی برکودک می‬ ‫آورد و او را برای جبران اين نقيصه به‬ ‫بازی مکافات و انتقام می کشاند‪ .‬انتقام از‬ ‫جامعه ای که يکی يا ھر دو والدين او را‬ ‫سخت مجازات کرده است‪ .‬فقدان اعتماد‬ ‫به نفس‪ ،‬نگرانی و تشويش‪ ،‬ھراس از‬ ‫نيروھای امنيتی و پليس و مراکز تربيتی‬ ‫و انتظامی‪ ،‬پرھيز از نمايش اجتماعی‬ ‫حضور کودک در محيط خانوادگی و‬ ‫دوستان در خانه و مدرسه‪ ،‬نگرانی از‬ ‫تحقير و نگاھھای پرسش برانگيز ديگران‬ ‫سبب انزوای کودک‪ ،‬حاشيه نشينی او‪،‬‬ ‫قبول انزوای اجتماعی و روانپريشی‬ ‫مزمن و گاه شديد کودک می شود‪.‬‬

‫‪٢‬ـ تبديل مجازات افراد از زندان و حبس‬ ‫به خدمات اجتماعی با منافع عمومی در‬ ‫پاسخ دھی به زيانھای اجتماعی فرد‬ ‫مجرم‪ ،‬از ديگر روشھايی است که زمينه‬ ‫ھمزيستی مادران و پدران صاحبان‬ ‫فرزندان خردسال می شود‪.‬‬

‫با ھم نگری و برخی راھکارھا‬ ‫‪١‬ـ حبس زدايی از زنان و مردانی که‬ ‫کودکان خردسال دارند‪ ،‬يکی از‬ ‫راھکارھايی است که می تواند زمينه‬ ‫کاھش آسيب پذيری کودکان را فراھم کند‪.‬‬ ‫اين روش نه تنھا در مورد زندانيان پدر و‬

‫‪٣‬ـ دولت متعھد شود برای مادران مجرم‬ ‫زندانی و فرزندان آنھا ‪ ,‬نھادھايی مانند‬ ‫خانه ھای کودک و مادر فراھم آورد تا‬ ‫اينکه اين مادران مجرم در مکانھايی نه‬ ‫بعنوان زندان بلکه در مراکزی نگھداری‬ ‫شوند که کودکانشان از ھمزيستی با ساير‬ ‫افراد بزھکار و جرايم مختلف در‬ ‫زندانھای عادی دور باشند و در عين حال‬ ‫مادر بتواند به وظيفه مادری خود نسبت‬ ‫به کودکش بپردازد‪.‬‬ ‫‪٤‬ـ ايجاد مھدکودک ھايی در کنار زندان و‬ ‫نه در درون آنھا‪.‬‬ ‫‪٥‬ـ درباره زندانيان سياسی ــ عقيدتی‪،‬‬ ‫دينی‪ ،‬قومی و مواردی از اين دست بی‬ ‫ھيچ سخنی بايد نخست از حقوق اوليه اين‬ ‫افراد در بيان آزاد آراء و انديشه ھايشان‬ ‫دفاع کرد‪ .‬دولت مستبد و تماميت خواه‬ ‫نمی تواند درباره زندانيان سياسی بطور‬ ‫عام راھکاری را برای مراقبت از‬ ‫فرزندان کودک اين گروه پيش بينی کند‪.‬‬ ‫زيرا که نفس بازداشت و به زندان‬ ‫محکوم کردن فرد به استناد نوع باور و‬ ‫انديشه او اصوال در تناقض جدی با مفاد‬ ‫حقوق پايه ای انسانھاست‪.‬‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪١٤‬‬

‫ د ن ‬

‫‪.A‬ورت زش ز ن در?‬ ‫ﺗھمينه مقدم‬

‫مھمترين ابزار برای ايجاد رابطه بين‬ ‫افراد و برطرف کردن نيازمندی ھايی از‬ ‫قبيل عاطفی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬سياسی‪ ،‬اجتماعی‬ ‫و فرھنگی و‪ ...‬می توان از زبان نام برد‬ ‫که ھمواره در حال تحول و تغيير است‪،‬‬ ‫بوسيله زبان است که انسان در ادوار‬ ‫تاريخی موجوديت پيدا کرد و توانست به‬ ‫بقای خود ادامه دھد‪ .‬به وسيله زبان‬ ‫مشترک است که فرھنگ و ھويت در‬ ‫جامعه بين افراد شکل می گيرد‪ .‬اگر به‬ ‫ھر دليلی ھر کسی نتواند به زبان اصلی‬ ‫خود سخن بگويد احتمال اين که احساسات‬ ‫و ھمبستگی بين افراد در يک جامعه‬ ‫شکل نگيرد بسيار زياد است‪ .‬ھنگامی که‬ ‫فرد احساس کند به وسيله زبان نميتواند‬ ‫اظھار وجود کند احساس سرخوردگی‬ ‫خواھد کرد و به مرور محافظه کار می‬ ‫شود‪.‬‬ ‫از ميان تمامی روابط انسانی رابطه بين‬ ‫کودک و مادر‪ ،‬مھمترين رابطه است که‬ ‫از بدو شکل گيری کودک بوجود می آيد‪.‬‬ ‫به دليل ماھيت اين رابطه برای زيست و‬ ‫زندگی کودک زبانی که مادر با کودک‬ ‫خود تکلم می کند بسيار حائز اھميت‬ ‫است‪.‬‬ ‫مشخصا آموزش سيستماتيک در مدارس‬ ‫کتابھای درسی کودکان به زبان غير از‬ ‫زبان مادری کودک‪ ،‬صدمات جدی‬

‫روحی و روانی به دنبال خواھد داشت‪.‬‬ ‫بسيار مھم است که آموزش در دوران‬ ‫کودکی چگونه سازمان دھی شود‪.‬‬ ‫کودکانی که با “زبان رسمی کشور” آشنا‬ ‫نيستند و قبل از آن فقط به زبان محلی و‬ ‫مادری خود سخن گفته اند‪ ،‬ھنگامی که‬ ‫وارد فضای آموزشی می شوند دچار‬ ‫مشکالت بسيار و غيرقابل جبرانی می‬ ‫شوند‪ .‬زيرا که از آنھا خواسته می شود با‬ ‫زبانی که ھرگز صحبت نکرده اند سخن‬ ‫بگويند و اجازه اعتراض ھم ندارند‪ .‬در‬ ‫اين شرايط کودک يا مطيع بار می آيد و يا‬ ‫اين که پرخاشگر می شود‪ .‬و به مرور‬ ‫احساس آرامش در کنار ديگران را از‬ ‫دست می دھد‪ .‬خالقيت و شکوفايی او از‬ ‫بين می رود و ھمواره نارضايتی در او‬ ‫بازتوليد می شود‪ .‬چرا که کودک احساس‬ ‫تحقير و سرخوردگی می کند‪.‬‬ ‫پديده بازماندگی از تحصيل و افت‬ ‫تحصيل شکل می گيرد در اين مرحله‬ ‫است که کودک نمی تواند خود را با نظام‬ ‫آموزشی جديد و زبان جديد وفق دھد‪.‬‬ ‫در واقع کودکان در مواجه با زبان جديد‬ ‫دچار شوک غيرقابل تصوری می شوند‪.‬‬ ‫کودکان در اين مناطق با تحميل زبان‬ ‫غيرمادری دچار فشارھای روحی و‬ ‫روانی زيادی می شوند‪.‬‬ ‫معموال اين مناطق در کشور ايران با‬ ‫کمبود اعتبارات و امکانات آموزشی‬ ‫مضاعف ھم روبرو ھستند‪.‬‬ ‫بيسوادی والدين خود می تواند تشديد کننده‬ ‫فشار بر اين گروه از کودکان باشد‪.‬‬ ‫با توجه به آمارھای ارايه شده توسط‬ ‫دولت‪ ،‬آموزش و تحصيل در مناطقی که‬ ‫به زبان مادری )کردستان‪ ،‬آذربايجان‪،‬‬

‫ترکمن صحرا‪ ،‬بلوچستان و‪ (...‬وجود‬ ‫ندارد‪ ،‬کودکان دچار افت تحصيلی شديدی‬ ‫می باشند و بيشترين مردودی در اين‬ ‫مناطق ديده می شود‪ ،‬و بدين وسيله تحقير‬ ‫و ممنوعيت تحصيل به زبان مادری‬ ‫باعث ميشود که کودکان از تحصيل‬ ‫محروم شوند‪.‬‬ ‫در اين جاست که به مرور اھدافی چون‬ ‫زبان مشترک و ادبيات مشترک و‪...‬‬ ‫پيوندھای مادی و معنوی اجتماعی رنگ‬ ‫می بازد و افق و چشم انداز اھدافی چون‬ ‫ادبيات و فعاليتھای فرھنگی و مجموعه‬ ‫ای از ھويت انسانی مشترک که سرچشمه‬ ‫اش از کودکی می تواند شکل بگيرد از‬ ‫بين می رود‪.‬‬ ‫وقتی فرد نتواند به وسيله زبان ارتباط‬ ‫بگيرد اختالل در آگاھی بوجود می آيد و‬ ‫عموما تبعيض و نابرابری باعث از ھم‬ ‫پاشيدن شيرازه جامعه می گردد‪ .‬مسايلی‬ ‫از قبيل کشمکشھای ملی و ناسيوناليستی‬ ‫متعاقب آن بوجود می آيد‪.‬‬ ‫اگر کودکان بتوانند دوره ابتدايی را با‬ ‫زبان مادری بگذرانند و به مرور در کنار‬ ‫آن زبان فارسی را ياد بگيرند که زبان‬ ‫رسمی آموزش می باشد‪ ،‬اين روش عالوه‬ ‫بر اين که علمی است و برابری طلبانه‬ ‫می باشد و حس تحقير کودک و سرکوب‬ ‫احساسات آن را از بين می برد‪.‬‬ ‫حق تحصيل به زبان مادری يک حق‬ ‫ابتدايی و مسلم ھر انسانی است در حالی‬ ‫که حکومت اسالمی ايران‪ ،‬اکثريت مردم‬ ‫ايران را از اين حق ابتدايی محروم کرده‬ ‫است‪ .‬اما به دليل بی توجھی مسئولين‬ ‫حکومت اسالمی به کودکان و اساسا ضد‬ ‫کودک بودن اين نظام‪ ،‬اين موضوع برای‬


‫‪١٥‬‬ ‫حکومت اھميتی ندارد‪.‬‬ ‫به دليل فقر شديد بين خانواده ھا و گاھی‬ ‫تعصب ناشی از فرھنگ‪ ،‬سھم دختران‬ ‫برای تحصيل به مراتب کمتر از پسران‬ ‫است و با افزايش ھرروزه فقر در جامعه‬ ‫ايران تعداد کودکانی که از چرخه تحصيل‬ ‫خارج می شوند رابطه مستقيمی وجود‬ ‫دارد‪ .‬ھر ساله کودکان بيشتری قربانی‬ ‫سياستھای ناسيوناليستی و تبعيض آميز‬ ‫دولت می شوند‪.‬‬ ‫در نظام جمھوری اسالمی آموزش به‬ ‫زبان مادری برابر با تجزيه طلبی به‬ ‫حساب می آيد‪ .‬حکومت ايران از ترس‬ ‫جدايی و تجزيه طلبی و ھمواره در جدل‬ ‫و کشمکش اين موضوع بوده است‪ .‬و‬ ‫تالشش بر اين بوده که مردم را از زبان‬ ‫مادری شان محروم سازد‪.‬‬ ‫با اين کار حرمت انسانی زير پا نھاده می‬ ‫شود و نسلھايی را به سوی تباھی می‬ ‫کشاند‪.‬‬ ‫با توجه به اين که در کشور ايران بيش از‬ ‫نيمی از مردم آن به زبانھای غير فارسی‬ ‫صحبت می کنند و اقوام و فرھنگھای‬ ‫متعدی در اين سرزمين در کنار ھم بوده‬ ‫اند و به ھمين دليل مطالبات معقول ملتھا‬ ‫با زبانھای مختلف شکل گرفته است‪.‬‬ ‫از اينرو ضروری است که کليه فعالين‬ ‫آزادی خواھان و برابری طلبان عرصه‬ ‫اجتماعی و سياسی و فرھنگی در جھت‬ ‫رفع ممنوعيت زبان مادری تالش کنند‪.‬‬ ‫اين مبارزه نه مبارزه ای عليه مردم فارس‬ ‫و غير فارس می باشد بلکه مبارزه ای‬ ‫عليه حکومت فاشيستی اسالمی است‪.‬‬ ‫بی توجھی به حق تدريس به زبان مادری‬ ‫صدمات غيرقابل جبرانی به کودکان و‬ ‫جامعه آينده ايران وارد می آورد‪*.‬‬

‫شماره ‪١١٣‬‬

‫ د ن ‬

‫ﺗجاوز به دختران ‪ ٩‬ساله قانونی ميشود!‬

‫افسانه وحدت‬ ‫سن ازدواج دختران از ‪ ١٨‬سال به ‪ ٩‬سال‬ ‫تقليل می يابد‪ .‬اين يكی از بندھای‬ ‫پيشنويس قانون خانواده برای »مسلمانان‬ ‫شيعه« در عراق است كه قرار است در‬ ‫ماه آينده در »پارلمان« اين كشور مورد‬ ‫بررسی قرار گيرد‪.‬‬ ‫اين پيشنويس سراسر توحش‪ ،‬كه عراق‬ ‫را به قبل از سال ‪ ١٩۵٩‬می برد‪،‬‬ ‫اعتراضات فعالين حقوق كودك و زن در‬ ‫عراق و در سطح بين المللی را بھمراه‬ ‫داشته است‪.‬‬ ‫واقعيت اسالم و قوانين اسالمی ھمين‬ ‫است‪ .‬خداوند زن و دختر را برای اميال‬ ‫جنسی و ارضای آنھا آفريده است‪ .‬فرقی‬ ‫نميکند دختر شيرخواره باشد يا ‪ ٩‬ساله‪.‬‬ ‫اين ميراث محمد است‪ .‬اما جانيان حاكم‬ ‫بر عراق چندين سال از ھمپالگیھايش‬ ‫عقب است‪ .‬جمھوری اسالمی الاقل از‬ ‫ترس مردم لفظ ‪ ٩‬سال را از قوانينش‬ ‫برداشت و مجبور شد آن را به ‪ ١٣‬سال‬ ‫تغيير دھد‪.‬‬ ‫الاقل خوب بود »نخست وزير عراق و‬ ‫پارلمانش« اخبار ايران را دنبال ميکردند‬

‫و ميديدند که دوستان شيعه آنھا كه در‬ ‫ايران حاكم اند ھر چه ريسيدند پنبه شده‬ ‫است‪ ٣۵ .‬سال زنان را تھديد و تحقير‬ ‫کردند‪ ،‬شالق زدند‪ ،‬با پونز و اسيد پاشی‪،‬‬ ‫گشتھای فاطی کماندوھا دنبالشان کردند‬ ‫تا چادر و مقنعه سر آنھا کنند‪ .‬اما دختران‬ ‫اروپائی تر شدند و مبارزه با تن عريان به‬ ‫بخشی از مبارزه زنان تبديل شد‪ .‬ھر چه‬ ‫سعی کردند از دانشگاه محرومشان کنند‪،‬‬ ‫تعدادشان بيشتر و بيشتر شد‪ .‬از‬ ‫ورزشگاھھا بيرونشان کردند‪ ،‬اشتياق آنھا‬ ‫برای داخل شدن در ورزشگاه بيشتر شد‪.‬‬ ‫کاری نکنيد که اين بار ‪ ٩‬سالهھا عليه تان‬ ‫قيام کنند‪.‬‬ ‫اعتراضات در عراق بايد مورد حمايت‬ ‫كل جامعه قرار بگيرد‪ .‬از سكوالرھا تا‬ ‫آزاديخواھان و تا سوسياليستھا و ھر كس‬ ‫كه قلبش برای بشريت می تپد بايد عليه‬ ‫اين ارتجاع ناب محمدی و اسالمی پا به‬ ‫ميدان نبرد بگذارد‪ .‬نه فقط در عراق كه‬ ‫در كل جھان بايد اين بربريت اسالمی را‬ ‫عقب راند‪ .‬تاريخ مصرف اين مرتجعين‬ ‫بسر رسيده است‪ .‬رنسانس بعدی ھمه‬ ‫بساط لفت و ليس و توحش اسالميتان را‬ ‫به ابديت خواھد سپرد‪*.‬‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪١٦‬‬

‫ليال يوسفی‬ ‫پسرکــ ـ ميدانيد‪ ،‬راستش عيد نوروز را‬ ‫دوست دارم‪ .‬نه بخاطر تعطيلی‪ .‬برای‬ ‫اينکه مردم بيشتر گل ميخرند و سر پولش‬ ‫چانه نميزنند‪ .‬گاھی عيدی ای ھم ميدھند و‬ ‫خوشحالند‪ .‬ما ھم پول بيشتری گيرمان‬ ‫مياد و ننه بابامون کمی دست از سرمان‬ ‫آن يکی از ته کالس با خوشحالی داد زد‪:‬‬ ‫تازه اين را ھم بگويم که وقت بيشتری‬ ‫برای بازی داريم و کشتی ميگيريم و‬ ‫کتک کاری ھم خيلی حال ‪ ...‬و از بس که‬ ‫الغر بود‪ ،‬لگد خواھر بزرگترش به پای‬ ‫او روی نيمکت تکانش داد و حرفش را‬ ‫خورد‪.‬‬ ‫يکی گفت‪ :‬عيدی ھم ميگيريم! يک عالمه!‬ ‫گرچه قيافه ھايشان حرف ديگری ميزد‪،‬‬ ‫اما دوست داشت که من باور کنم‪.‬‬ ‫ديگری آرام زير لب غرغر کرد‪ :‬عيدی‬ ‫کجا بود؟ عيدی که مال ما نيست!‬ ‫يکی از دخترھا گفت‪ :‬ما در نوروز کار‬ ‫نميکنيم‪ .‬اما قبلش با مادرمان کار خوب‬ ‫گيرمان ميايد و خانه تميز ميکنيم‪ ،‬تازه‬ ‫غذا ھم ميدھند‪.‬‬ ‫دخترکی که از ھمه بزرگتر ھست و‬ ‫ھميشه جدی و ساکت‪ ،‬اينطور تعريف‬ ‫کرد‪ :‬ما که وضعمون خوبه‪ ،‬در محله‬ ‫مون بعضی ھا ھيچی ندارند و ما بھشون‬ ‫کمک ميکنيم‪.‬‬ ‫آن ته کالسی باز ھم پريد وسط حرفش و‬ ‫با ھيجان گفت‪ :‬اگر امسال يه ماھی‬

‫ميخوردم گنده‪ ،‬اونم تنھايی با نوشابه‪،‬‬ ‫اووووم چی ميشد!؟‬ ‫گفتم‪ :‬تنھايی؟ تو ميتونی‪ ،‬البته اگر ماھی‬ ‫جان تو را نخورد!‬ ‫کالس پر از خنده شد‪ .‬بعد در ھمھمه‬ ‫معروف آخر سال ھمه کالسھا از‬ ‫خاطرات و کاشکی ھا برايم گفتند‪.‬‬ ‫خاطراتی که دلت ميخواست ھرگز ديده و‬ ‫يا لمس نميشدند و کاشکی ھايی که ارزو‬ ‫داشتی از دھان ھيچ کودکی نميشنيدی‪.‬‬ ‫سخت است تماشای ھم سن و ساالنت در‬ ‫ماشين ھای خوب خوب و يا موقع خريد‪.‬‬ ‫سخت است تماشای لباس رنگارنگش و‬ ‫ھديه ھايش و فشردن دست پدر و مادری‬ ‫که او را به گردش ميبرند‪ .‬مگر نياز به‬ ‫محبت و نياز به امنيت و شادی حق ھمه‬ ‫ی کودکان نيست؟ بلعيدن بوی غذای گرم‬ ‫ديگران و خانه ھای رفت و روب شده و‬ ‫کمی آرامش و نوازش از ميھمانان که او‬ ‫را به مھربانی خطابش ميکنند‪ .‬مگر نبايد‬ ‫بين ھمه ی کودکان يکسان باشد؟‬ ‫به خودم ميايم‪ .‬يکی شان گفت‪ :‬من که به‬ ‫پدرم ھيچی نميگم‪ ،‬عصبی بشه بد کتک‬ ‫ميزنه‪ .‬خبر دارم که پدرش معتاد ھست و‬ ‫ھمسر و کودکانش را رھا کرده و گاھی‬ ‫برای اخاذی وعربده کشی ميايد‪ .‬ميگويد‪:‬‬ ‫نميترسم! عادت دارم!‬ ‫ـ محله ی ما پارسال ھمين موقع ھا يک‬ ‫دختر خودش را کشت!‬ ‫ـ چرا؟‬ ‫ـ گرسنه بود و توی انباری از ناپدريش‬ ‫کتک خورد‪.‬‬ ‫نفس آدم ميبريد‪ .‬با وجود اينکه ھر روز‬ ‫ميشنيدی‪ ،‬اما ھردفعه انگار که بار اول‬

‫ د ن ‬ ‫بود‪.‬‬ ‫ـ بچه ھا بياييد برای آمدن نوروز يک‬ ‫برنامه ی کوچک درست کنيم و واسه ی‬ ‫خودمان جشنی بگيريم‪ .‬حيف نيست شش‬ ‫ماه ھست بی وقفه اينھمه ساز تمرين کرده‬ ‫ايد؟کی موافقه؟‬ ‫ـ ھيچ کس!‬ ‫ـ ئه! اخه چرا!؟‬ ‫ـ ميخواھی بازھم کلک بزنی و يک‬ ‫خروار تمرين و کار بدھی! ما جشن‬ ‫نخواستيم!‬ ‫خنده ام گرفت‪ .‬دستم را خوانند‪ .‬بله‪ ،‬گاھی‬ ‫کلک ميزنم و کلی تمرين نت خوانی و‬ ‫ريتم به انھا ميدھم‪.‬‬ ‫ـ چشم‪ ،‬قول ميدم که سخت نباشد‪ .‬فقط چند‬ ‫تا اھنگ اسان که قبال زديم‪ .‬خوب شد؟‬ ‫ھمه‪ :‬عاليه! يوووھوووو!‬ ‫ تنبل ھا!‬‫لحن سرزنشھای مرا ميشناسند و دوباره‬ ‫خنديدند‪ .‬روز و ساعتش را تعيين کرديم و‬ ‫کالس تعطيل شد‪ .‬انھا بايد ھميشه کمی‬ ‫غيرعادی سريع بروند‪ .‬با وجودی که‬ ‫مجوز اين کالس خاص را گرفته ايم‪ .‬اما‬ ‫بدليل سنين متفاوت انھا و مختلط بودن‬ ‫کالس بھتر ست خيلی جلوی چشم نباشيم‪،‬‬ ‫اين را مسئولشان در اخرين جلسه به ما‬ ‫گوشزد کرد و گفت بھشان بگو سازھای‬ ‫کوچکشان را در کيف ھايشان بگذارند‪.‬‬ ‫)ميدانيد که در بعضی از کشورھا الت‬ ‫موسيقی از حمل اسلحه خطرناک‬ ‫ترست!( در جنجال رفتن به خانه‪،‬‬ ‫دخترک آمد جلو و گفت‪:‬‬ ‫ما نميتونيم بياييم‪ .‬پدرمان با اون خانمه‬ ‫ميرود مسافرت و مادرم ھم گفت حوصله‬ ‫ات را اصال ندارم‪ .‬مرا به دھات‪ ،‬پيش‬ ‫فاميلمون ميفرستد‪ ،‬بعد از تعطيالت‬ ‫برميگردم‪.‬‬ ‫اين چی بود که راه گلويم را سد کرده‬ ‫بود؟ به زور توانستم بگويم‪ :‬پس بيا عيدی‬ ‫تو را زودتر بدھم ادامه در صفحه ‪١٩‬‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪١٧‬‬

‫ودا ايلکا‬ ‫رعد و برق شديد و بارون عزمم را جزم‬ ‫کرده بود که حتما برم پيش حسينعلی و‬ ‫خانواده اش وھمه اش تو اين فکر بودم که‬ ‫امشب بچه ھاش دوباره بايد با شکم‬ ‫گرسنه بخوابن؟ دلم شور اوفتاده بود که‬ ‫ھر چه زودتر قبل از خوابيدن بچه ھا‬ ‫پيش اونھا برسم‪ ،‬غذا را برداشتم و راه‬ ‫افتادم به سمت مترو و بالخره سوار مترو‬ ‫به سمت شوش شدم‪ .‬فکر ميکردم که‬ ‫سروصدای رعد و برق و ھوای غمگين‬ ‫و خوابيدن در خرابه ای براشون کافی‬ ‫ھست ولی حد اقل شب را گرسنه نخوابن‪.‬‬ ‫و در ھمين فکرا بودم که مراد زنگ زدو‬ ‫گفت ھمه چی برا فردا آماده ھست؟ گفتم‬ ‫آره دارم ميرم پيششون و شب را ميمانم تا‬ ‫فردا با حسينعلی به بيمارستان بروم‪ .‬مراد‬ ‫گفت ميدونی که چند روز ھست اتاقی را‬ ‫در حياطی که دوازده خانوار زندگی‬ ‫ميکنن کرايه کرده اند و در آنجا زندگی‬ ‫ميکنن با تعجب پرسيدم نه ولی چطور؟‬ ‫مراد گفت يکنفر کمکشون کرده و اين‬ ‫اتاقو براشون کرايه کرده‪ .‬آدرسشون را‬ ‫از مراد گرفتم‪.‬‬ ‫کلی خوشحال شدم که بچه ھاش امشب در‬ ‫اين ھوای قمر در عقرب مجبور نيستن‬ ‫در آن خرابه ھميشگی بخوابن و اين‬ ‫خودش کلی اميد برام بود ‪.‬‬ ‫بعد از تلفن مراد در اين فکر بودم که‬ ‫وقتی حسينعلی اعتيادش را ترک کرد در‬

‫سر کار خودم يک کار با حقوق نسبتا‬ ‫خوبی براش دست و پا ميکنم و کم کم‬ ‫وضعيت خونه و بچه ھاش را درست‬ ‫ميکنم‪.‬‬ ‫بالخره بعد از کلی فکر و خيال و خستگی‬ ‫راه به دم درب خونشون رسيدم ‪ ،‬خونه‬ ‫ای که بيشتر شبيه به خرابه ای بيش نبود‬ ‫چون تقريبا ديواری نداشت ولی يک‬ ‫دربی که چار چوبش نشان دھنده درب آن‬ ‫خونه بود را با دستھام زدم و در عرض‬ ‫چند ثانيه حدود بيست تا بچه قدو نيم قد و‬ ‫با صورتھای کثيف و لباسھای پاره پوره‬ ‫مثل مور و ملخ جلوی درب ريختن و‬ ‫ھمگی با ھم ميپرسيدن با کی کار داری؟‬ ‫و يه کوچولويی که اون طرف حياط‬ ‫وايساده بود ميگفت ميدونم که با من کار‬ ‫داره ‪. . .‬‬ ‫بالخره با کلی سوال و پرسش بچه ھا‬ ‫تونستم به حياط اون خونه برم و با صدا‬ ‫کردن حسينعلی اومد روی بالکن و من را‬ ‫به داخل اتاق راھنمايی کرد‪ .‬وقتی به‬ ‫داخل اتاق رسيدم غمم بيشترازھميشه شد‪.‬‬ ‫يک اتاق نه متری که يک فرش پاره پوره‬ ‫و رنگ و رو رفته ای که وسط اتاق‬ ‫انداخته بود‪ ،‬چندتا پتوی کثيف پيچيده شده‬ ‫بھم گوشه اتاق افتاده بودن و يک تکه نان‬ ‫خشکی که پسر کوچک خانواده در حال‬ ‫سرو کله زدن با آن تکه نان بود که‬ ‫دندانھای ظريفش نميتوانستند بشکوننش‪.‬‬ ‫ھفت تا بچه قد و نيم قد دورم را گرفته‬ ‫بودن و منتظر غذا بودن‪ .‬بعد از چند ثانيه‬ ‫ھجوم به غذا اوردن‪ .‬بچه ھايی که چند‬ ‫روز را با شکم گرسنه خوابيده بودن و يا‬ ‫شايد در سطل آشغالھای خيابانھای‬

‫ د ن ‬

‫اطراف چيزی برای خوردن پيدا کرده‬ ‫بودن‪ ،‬بچه ھا غذا ميخوردن و نميدونستن‬ ‫چطوری بخورن ھمچين با عجله و ھول‬ ‫و ھراس ميخوردن که انگار کسی ميخواد‬ ‫غذا را از دستشان بدزدد‪.‬‬ ‫حالم بد شده بود برام سخت بود که بيشتر‬ ‫از اينھا به صورتشان نگاه کنم که از‬ ‫نخوردن غذا رنگ صورتشان زرد و‬ ‫پژمرده شده بود درست مثل گلھای زيبا‬ ‫يی که از بی آبی و عوض نکردن‬ ‫خاکشون که غذا باشه پژمرده و پالسيده‬ ‫شده بودن و فقط چشمايی بی فروغی که‬ ‫کنجکاوانه دنبال غذايی بودن تا فقط بتونن‬ ‫زنده بمونن باقی مونده بود ‪.‬‬ ‫ولی پدر و مادر در اين وضعيت‬ ‫گرسنگی را تحمل کردن تا بچه ھا حسابی‬ ‫سير شدن و ته مانده غذای آنھا رو کمی‬ ‫ديرتر خوردن ‪.‬‬ ‫فردا صبح روز مھمی برای آن بچه ھا و‬ ‫مخصوصا حسينعلی و ھمسرش بود‪.‬‬ ‫چونکه فردا صبح بايد با حسينعلی به‬ ‫بيمارستان برای ترک اعتياد ميرفتم با‬ ‫کمکی که از دوستان و آشنايان و ھمچنين‬ ‫پولی که از قبل برای اينکار پس انداز‬ ‫کرده بودم تا ريشه اعتياد را در بدن‬ ‫حسينعلی بخشکانم و بچه ھايش را روزی‬ ‫در مدرسه با شکمی سير و پدرشان را‬ ‫پدری مصمم و شاداب ببينم و در ھمان‬ ‫موقع از فرط خستگی خواب به سراغم‬ ‫اومد و من به اميد فردای دور از اعتياد و‬ ‫دنيای پاک و با آرامش برای کودکان به‬ ‫خواب فرو رفتم ‪.‬‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪١٨‬‬

‫ د ن ‬

‫وﯾ‪ DE‬زاد? ' م ا ‪.‬اهﯿ‪ B‬زاد‪D‬‬

‫از خواست و مطالبات زندانيان‬ ‫اعتصاب كننده حمايت كنيد‬ ‫بھنام ابراھيم زاده زندانی سياسی و فعال‬ ‫حقوق كارگران و كودكان كار‪ ،‬ضمن‬ ‫اقدام به اعتصاب غذا‪ ،‬در ھمبستگی با‬ ‫اعتصاب كنندگان زندان اوين و ساير‬ ‫زندانھا‪ ،‬نامه ای به قرار زير نوشته است‪.‬‬ ‫از خواست و مطالبات زندانيان اعتصاب‬ ‫كننده حمايت كنيد‪.‬‬ ‫در پی ماھھا اذيت و آزار دست‬ ‫اندركاران قضاييه در زندان اوين‪ ،‬نسبت‬ ‫به زندانيان سياسی‪ ،‬كه رفتار غير انسانی‬ ‫و غير اخالقی را در پيش گرفته اند‪،‬‬ ‫اينجانب زندانی دربند بھنام ابراھيم زاده‪،‬‬ ‫از روز جمعه ‪ ١٦‬اسفند دست به‬ ‫اعتصاب غذا زده ام‪ .‬اين اعتصاب و‬ ‫ھمبستگی‪ ،‬اما نه برای ديدار فرزند‬ ‫بيمارم نيما و نه برای موافقت با‬ ‫مالقاتھای حضوری و مرخصی ام و نه‬ ‫برای اعزام به بيمارستان‪ ،‬اعتصاب‬ ‫غذای من و ديگر ھمبنديانم‪ ،‬صدای‬ ‫اعتراض ما‪ ،‬نسبت به رفتار قرون‬

‫وسطايی و توھين آميز و غيرانسانی‬ ‫دست اندركاران زندان است‪ ،‬كه بدون ھچ‬ ‫توجيه و دليل و حكم قضايی‪ ،‬دوستان و‬ ‫ھمبنديان ما را بعنوان نوعی شكنجه آنان‪،‬‬ ‫به ديگر زندانھای كشور تبعيد ميكنند‪ .‬ھم‬ ‫اكنون حتی از اعزام ضروری زندانيان‬ ‫بيمار به بيمارستان جھت مداوا خود داری‬ ‫ميكنند‪.‬‬ ‫ما زندانيان سياسی و فعالين حقوق بشری‬ ‫و كارگری و كودكان را به شكل توھين‬ ‫آميز مورد بازرسی ھای تحقير آميز بدنی‬ ‫قرار ميدھند‪.‬‬ ‫اكنون دراويش زندانی و تعداد ديگری از‬ ‫زندانيان بند ‪ ٣٥٠‬در اعتراض به‬ ‫تبعيدھای خود سرانه و در اعتراض به‬ ‫روند ظالمان و غير قانونی دست‬ ‫اندركاران زندان و قوه قضاييه‪ ،‬از چند‬ ‫روز پيش دست به اعتصاب غذا زده اند‪،‬‬ ‫من نيز بعنوان ھم بندی اين عزيزان كه‬ ‫در وضعيت بد جسمی قرار گرفته اند‪،‬‬ ‫شديدا نگران وضع جسمانی و سالمتی‬ ‫آنان ھستم‪ .‬لذا بعنوان يك فعال حقوق‬ ‫كودكان و كارگران و كودكان كار و‬ ‫ھمچنين يك فعال حقوق بشر‪ ،‬وظيفه خود‬ ‫ميدانم كه در حمايت از دوستان ھمبندی ام‬ ‫در كنار آنھا قرار گيرم و دست به‬ ‫اعتصاب غذا بزنم‪ .‬تا دست اندركاران‬ ‫متوجه شوند كه با ما رفتار انسانی و در‬ ‫شان يك زندانی سياسی داشته باشند‪.‬‬ ‫اين البته حق مسلم ھر انسانی است كه‬ ‫بدليل اعتقاداتش زندانی ميشود بايستی با‬ ‫وی متناسب با جايگاه وشأن او تنظيم‬ ‫گردد‪.‬‬ ‫در پايان من از ھمه آزاديخواھان و ھمه‬ ‫سازمانھا و نھادھای انسان دوست مترقی‬ ‫و حقوق بشری ميخواھم كه از خواسته‬

‫ھای قانونی دراويش زندانی كه بيش از‬ ‫ھفت روز است در اعتصاب غذا بسر‬ ‫ميبرند‪ ،‬به ھر طريق كه ميتوانند آنان را‬ ‫مورد حمايت قرار داده و از خواسته ھای‬ ‫برحق و قانونی آنان حمايت كنند‪.‬‬ ‫زندانی سياسی‪ ،‬فعال كارگری و حقوق‬ ‫كودك كارگران‪.‬‬ ‫بھنام ابراھيم زاده ـ بند ‪ ٣٥٠‬زندان اوين‬ ‫‪ ١٦‬اسفند ‪٩٢‬‬ ‫در پی ﺗھديد به اعتصاب خشک‪:‬‬ ‫امروز به حالت اعتراض زندانيان‬ ‫اعتصابی )بھنام ابراھيم زاده‪ ،‬حميد رضا‬ ‫مرادی سروستانی‪ ،‬مصطفی دانشجو‪،‬‬ ‫امير اسالمی‪ ،‬اميد بھروزی‪ ،‬افشين کرم‬ ‫پور‪ ،‬علی سالن پور‪ ،‬غالمرضا خسروی‬ ‫و مصطفی عبدی ( بند ‪ ٣٥٠‬زندان اوين‬ ‫که از چندی پيش به منظور برگرداندن‬ ‫زندانيان تبعيدی )رضا انتصاری‪ ،‬فرشيد‬ ‫يدالھی و سعيد مدنی( و درمان فوری‬ ‫دراويش بيمار اعتصاب غذا کرده بودند‪،‬‬ ‫امروز در ادامه اعتراض به مالقات‬ ‫خانواده ھای خود نرفته اند‪ ،‬در اين ميان‬ ‫زندانيان اصغر قطان‪ ،‬رضا منفرد‪،‬‬ ‫ابولقاسم فوالدوند نيز با اينھا ھمراه شده و‬ ‫از مالقات رفتن خودداری کردند‪.‬اين در‬ ‫حالی است که امروز دوباره مقامات‬ ‫زندان وعده دادند که تا شنبه عصر به‬ ‫خواسته ھايشان رسيدگی ميشود‪ .‬وضعيت‬ ‫اعتصاب کننده ھا نگران کننده است و سن‬ ‫تعدادی از آنھا باالست و از ناراحتی قلبی‬ ‫رنج ميبرند‪.‬‬ ‫دوشنبه ‪١٩‬اسفند‬ ‫با توجه به تازه ترين خبر رسيده از زندان‬ ‫اوين بند‪ ٣٥٠‬اعتصاب کنندگان‪ :‬بھنام‬


‫‪١٩‬‬

‫ابراھيم زاده‪ ،‬حميد رضا مرادی‬ ‫سروستانی‪ ،‬مصطفی دانشجو‪ ،‬امير‬ ‫اسالمی‪ ،‬اميد بھروزی‪ ،‬افشين کرم پور‪،‬‬ ‫علی سالن پور‪ ،‬غالمرضا خسروی و‬ ‫مصطفی عبدی که از چندی پيش در‬ ‫اعتراض به بازگرداندن زندانيان تبعيد‬ ‫شده آقايان رضا انتصاری‪ ،‬فرشيد يدالھی‬ ‫و سعيد مدنی و ھمچنين رسيدگی به‬ ‫درمان زندانيان بيمار موجود در زندان‬ ‫اوين دست به اعتصاب غذا زده بودند‪.‬‬ ‫اعالم کردند که چنانچه دادستانی به قول‬ ‫خود که قرار است "فردا زندانيان به اوين‬ ‫بازگردانده شوند و بيماران به بيمارستان‬ ‫منتقل شوند" عمل نکنند‪ ،‬اعتصاب خشک‬ ‫کرده و ھمچنين برای اعتراض به مالقات‬ ‫خانواده ھای خود نخواھند رفت‬

‫ادامه از صفحه ‪. . . ١٦‬‬ ‫که تازه از تنور دراومده و از کمد کتابی‬ ‫را به اون دادم‪ .‬کتاب را گرفت و ھنگامی‬ ‫که مرا ميبوسيد‪ ،‬آرام دم گوشم گفت‪ :‬آنجا‬ ‫کار نميکنم و کرمی را ھم که دادی مرتب‬ ‫به دست ھايم ميمالم تا خشک نشوند‪ .‬آنجا‬

‫شماره ‪١١٣‬‬

‫نامه بھنام ابراھيم زاده‬ ‫از زندان اوين‬ ‫براستی كدام صدا‪ ،‬توان پاسخ دادن به‬ ‫كودكانی را دارد كه درميان اين ھمه‬ ‫حقوق پر طمطراق بشری و در مقابل‬ ‫بيشمار مصوبه حقوقی وجھانی‪ ،‬به اندازه‬ ‫يك دنيای كوچك و كودكانه امينت و‬ ‫حمايت در كره خاكی ندارند؟‬ ‫ای كاش پيمان نامه ھای بزرگساالن از‬ ‫وعده ھای پر طمطراق و بيانيه ھای‬ ‫جھانی و عھد نامه ھای ساده و عملی‬ ‫كوچك محدود ميشد و ھيچگاه بزرگترھا‬ ‫مجبور نمی شدند‪ ،‬بجای قول دادن به‬ ‫كودكان برای خريد دوچرخه ای كوچك‪،‬‬ ‫كاشتن گلی در باغ حياط خانه و آب نبات‬ ‫چوبی برای شيرين زبانی ھای بچگی‪ ،‬با‬ ‫يكديگر پيمان ببندند كه بر سر كودكان‬ ‫بمب نريزند و خواب آنان را با سياستھا و‬ ‫زوگويی ھا و زياد خواھی ھايشان آشفته‬ ‫نسازند و جسم و جان فرزندان يكديگر را‬ ‫به من ھم خوش ميگذرد‪ .‬خيلی!‬ ‫گفتم‪ :‬حتما شقايق جانم‪ ،‬ميدانی چرا؟ چون‬ ‫تو با اين انرژی و شادی و چشمان‬ ‫درخشانت‪ ،‬ھرکجا که بروی انجا پر از‬ ‫خوشی و خوش گذرانی ميشود‪.‬‬ ‫جواب داد‪ :‬بله! پس چی!! من ميتونم دنيا‬

‫ د ن ‬ ‫به انواع ستم ھا تھديد نكنند‪.‬‬ ‫براستی چه بر سر بزرگان و بزرگساالن‬ ‫رفته است كه نه تنھا لبخندی به روی‬ ‫لبھای كودكان نمی نشانند‪ ،‬حتی لبھايشان‬ ‫را می دوزند‪ ،‬در حاليكه ھزاران كودك‬ ‫بيگناه در ايران‪ ،‬سوريه‪ ،‬عراق‪ ،‬سومالی‬ ‫و مالی با پيامدھای ظلم و نابرابری و‬ ‫سركوب و يا حمالت مسلحانه و بمب و‬ ‫آتش دست و پنجه نرم ميكنند‪ .‬ھمگی اين‬ ‫كودكان از جمله بطور جدی تر‪ ،‬كودكان‬ ‫كار و بی سرپرست نيازمند كمك ھستند‪.‬‬ ‫درگيريھای مسلحانه و ديگر شرايط‬ ‫خشونت آميز بر زندگی و كرامت انسانی‬ ‫مردان و زنان و كودكان بيشماری تأثير‬ ‫مخربی را داشته است‪.‬‬ ‫در حاليكه برخی از درگيريھا و شرايط‬ ‫خشونت آميز بطور گسترده مورد توجه‬ ‫قرار ميگيرد‪ ،‬ديگر مناطق با وجود‬ ‫وخامت وضعيت بشر دوستانه در آنھا‬ ‫توسط رسانه ھا و جامعه بين المللی تقريبا‬ ‫بدست فراموشی سپرده شده اند‪.‬‬ ‫عالوه بر ايران‪ ،‬خصوصا كودكان و‬ ‫زنان در مقابل فشار خشونتھا در سوريه‪،‬‬ ‫افغانستان‪ ،‬يمن‪ ،‬عراق و ديگر كشورھای‬ ‫جنگ زده ھستند و اين تنھا نمونه ای از‬ ‫آنھاست كه درگيريھا‪ ،‬نا پايداريھای بلند‬ ‫مدت را تجربه ميكنند‪ .‬بايد گفت براستی‬ ‫جنگ و صلح ريشه در كدام ترس و‬ ‫حسرت و آرمان انسانی دارد كه نه خواب‬ ‫كودكان و الاليی مادران را از اين‬ ‫واژگان رھايی است و نه دنيای قدرت از‬ ‫سايه آن دور ميماند‪.‬‬ ‫فعال حقوق كودكان وعضو جمعت دفاع‬ ‫از كودكان كار و خيابان‬ ‫زندان اوين بند ‪٣٥٠‬‬ ‫را بريزم بھم! خودت گفتی!!‬ ‫}خطاب به آن عضو کميسون مجلس که‬ ‫گفت‪:‬ما در ايران معضلی به نام کودک‬ ‫کار نداريم‪{.‬‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪١٢‬‬

‫ د ن ‬

‫اعتراض به کاھش سن ازدواج‬ ‫دختران ﺗا ‪ ٩‬سال در عراق‬ ‫به نقل از وب سايت ـ فارسی راديو آلمان‬ ‫مدافعان حقوق زنان و کودکان در عراق‬ ‫به تصويب پيشنويس قانون جديد خانواده‬ ‫اين کشور که سن ازدواج دختران را از‬ ‫‪ ١٨‬سال به ‪ ٩‬سال میرساند اعتراض‬ ‫دارند‪ .‬در اين پيشنويس موارد‬ ‫تبعيضآميز ديگری نيز عليه زنان وجود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫اعتراض زنان عراقی به پيشنويس قانون‬ ‫جديد خانواده اين کشور که به گفته آنھا‬ ‫سوءاستفاده از کودکان را قانونی میکند‬ ‫ادامه دارد‪.‬‬ ‫بر اساس پيشنويس قانون جديد خانواده‬ ‫عراق سن ازدواج دختران به ‪ ٩‬سال‬ ‫کاھش میيابد‪ .‬اين پيشنويس پس از‬ ‫انتخابات پارلمانی ماه آينده ميالدی عراق‬ ‫در پارلمان به بحث گذاشته میشود‪ .‬در‬ ‫حال حاضر حداقل سن ازدواج ‪ ١٨‬سال‬ ‫است‪.‬‬ ‫برخی از فعاالن حوزه زنان در‬ ‫اعتراضات خود اعالم کردهاند ھماينک‬ ‫نيز در مناطق روستايی بدون اطالع‬ ‫دادگاه دختر بچهھا مجبور به ازدواج‬ ‫ھستند‪ .‬آنھا اين ازدواجھا را حاصل فقر‬ ‫میدانند که دختر در برابر دريافت‬ ‫مقداری پول از طرف خانوادهاش واگذار‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫حنا ادوار‪ ،‬رئيس انجمن "العمل" که برای‬ ‫بھبود وضعيت اجتماعی اقتصادی مردم‬ ‫عراق تالش میکند درباره اين دختران‬ ‫گفت‪» :‬يک دختربچه ‪ ١٢‬ساله مادر‬ ‫میشود و ھيچ جايی نه بچه و نه مادر‬ ‫ثبت نشده است‪ .‬بنابراين نه شناسنامهای‬ ‫در کار است‪ ،‬نه حقوقی وجود دارد‪ ،‬نه‬

‫خدمات اجتماعی ارائه میشود‪ .‬اين‬ ‫دخترھا از تحصيل ھم محروم میشوند‪«.‬‬ ‫به گزارش مرکز "تحقيقات جھانی" ادوار‬ ‫اعالم کرد که بر اساس برآوردھا ھماينک‬ ‫نيز نيمی از دختران مناطق روستايی‬ ‫عراق بیسواد ھستند‪ .‬با اينھمه فعاالن‬ ‫زنان بيم آن را میدھند که با قانونی شدن‬ ‫ازدواج با دختربچهھا چنين ازدواجھايی‬ ‫که ھماينک نيز در حال افزايش است در‬ ‫سايه قانون گسترش يابد‪.‬‬ ‫ادوار گفت قانون جديد خانواده زنان را‬ ‫از شان و حقوق انسانی محروم میکند و‬ ‫فرقهگرايی را در اين کشور عميق‬ ‫میکند‪.‬‬ ‫طبق قانون جديد در صورت طالق ميان‬ ‫زن و شھر‪ ،‬حق حضانت فرزند غيربالغ‬ ‫آنھا به ويژه اگر باالی دو سال سن داشته‬ ‫باشد فورا و بدون اما و اگر به پدر تعلق‬ ‫میگيرد‪.‬‬ ‫ھمچنين مرد حق دارد که در ھمه حاالت‬ ‫خواھان رابطه جنسی با زن شود‪ ،‬حتی‬ ‫اگر او مايل نباشد‪.‬‬ ‫قانون جديد ھمچنين ازدواج مرد مسلمان‬ ‫با زن غيرمسلمان را ممنوع میکند‪.‬‬ ‫قانون جديد موجب کنار گذاشته شدن‬ ‫قانون خانواده ‪ ١٩۵٩‬خواھد شد که به‬ ‫خصوص به لحاظ مسائلی مانند ميزان‬ ‫ارثبری زن و حق حضانت او يکی از‬ ‫پيشروترين قوانين خانواده در منطقه‬ ‫محسوب میشود‪.‬‬ ‫شورای وزرای عراق پيشنويس قانون‬ ‫خانواده جديد را تصويب کرده است‪.‬‬ ‫تالش برای تصويب قانونی مشابه در‬ ‫سال ‪ ٢٠٠٣‬و بالفاصله پس از حمله‬ ‫آمريکا به عراق به دليل مقاومت نيروھای‬

‫سکوالر و فشار آمريکايیھا ناکام ماند‪.‬‬ ‫ھماينک نيز تصويب پيشنويس اين قانون‬ ‫اعتراضاتی بينالمللی را به ھمراه داشته‬ ‫است‪ .‬نيکالی مالدنف‪ ،‬مامور ويژه‬ ‫سازمان ملل در امور عراق‪ ،‬از جمله‬ ‫معترضان ان است‪.‬‬ ‫موارد تبعيضآميز بيشتر در قانون جديد‬ ‫اما آنچه در قانون جديد خانواده خشم‬ ‫فعاالن زن را برانگيخته تنھا قانونی شدن‬ ‫ازدواج با دختربچهھا نيست بلکه در‬ ‫ديگر بندھای پيشنويس نيز موارد‬ ‫تبعيضآميز عليه زنان ديده میشود‪ .‬در‬ ‫يکی از بندھای ديگر قانون جديد‪ ،‬زنان‬ ‫برای ازدواج در ھر سنی بايد اجازه‬ ‫قانونی پدر را داشته باشند‪ .‬ھمچنين در‬ ‫يکی ديگر از بندھای مورد مناقشه‬ ‫پيشنويس‪ ،‬زنان بدون اجازه شوھران‬ ‫خود حق خروج از خانه را ندارند‪.‬‬ ‫ينار محمد‪ ،‬رئيس سازمان آزادی زنان در‬ ‫عراق‪ ،‬از پيشنويس قانون جديد خانواده‬ ‫اين کشور انتقاد کرد و گفت در اين قانون‬ ‫به زن صرفا َ از زاويه بدنش نگاه شده‬ ‫است‪» :‬اين پيشنويس تماما درباره لذت‬ ‫جنسی مردان و در جھت حقوق آنھا‬ ‫است‪ «.‬او اين قانون را نقض حقوق‬ ‫کودک و زن خواند‪.‬‬ ‫روز جھانی زن امسال )‪ ٨‬مارس‪١٧ /‬‬ ‫اسفند( اعتراضاتی در برخی خيابانھای‬ ‫بغداد‪ ،‬پايتخت عراق‪ ،‬در رابطه با‬ ‫پيشنويس قانون جديد خانواده انجام شد‪.‬‬


‫شماره ‪١١٣‬‬

‫‪٢١‬‬

‫ د ن ‬

‫ ‪.‬ا ' ﯾ‪. 7 ) ،7 1‬ا? ‪ D 2‬د ن ﯾ ‪. 7 :‬ا? زار د ن‬ ‫نيکی محجوب‪ /‬بیبیسی ـ فارسی‬ ‫خالصه شده ﺗوسط نشريه کودکان مقدمند‬ ‫پرونده "دنيا" شش ساله‪ ،‬کودکی که در‬ ‫يکی از مراکز بھزيستی کرمان نگھداری‬ ‫میشود و براساس گزارش پزشک‬ ‫قانونی مورد "ضرب و جرح و آزار‬ ‫جنسی" قرار گرفته‪ ،‬مجدد بحث کنترل و‬ ‫نگاه نظارتی دقيق بر وضعيت کودکانی‬ ‫را مطرح کرد که در مراکز بھزيستی‬ ‫نگھداری میشوند‪.‬‬ ‫روزنامه اعتماد گزارشی را در خصوص‬ ‫وضعيت اين کودک منتشر کرد‪.‬‬ ‫براساس اين گزارش‪ ،‬کودک مورد‬ ‫"ضرب و جرح و آزار جنسی قرار‬ ‫گرفته‪ ،‬به شکلی که پزشکی قانونی برای‬ ‫او ديه تعيين کرده است"‪.‬‬ ‫اما اداره بھزيستی استان کرمان "وجود‬ ‫ھرگونه آزار و آسيب جنسی نسبت به دنيا‬ ‫واليتی را مردود دانسته ولی آسيب‬ ‫جسمی او را تاييد کرد" و اعالم کرد که‬ ‫از "طرح دعوا در مراجع قضايی حسب‬ ‫صالحديد پرھيز میکند‪".‬‬ ‫فعاالن حقوق کودک معتقدند کم اھميت‬ ‫جلوه دادن اينگونه مسائل و عدم پيگيری‬ ‫وضعيت اين کودک سبب تکرار چنين‬ ‫مواردی شده است‪ ،‬ھر چند گروه ديگری‬ ‫بر اين باورند که از اين دست رفتارھا در‬ ‫اين مراکز کم نيست و تنھا موارد‬ ‫معدودی از آنھا رسانهای ميشوند‪ ،‬ھر چند‬ ‫پس از مدتی به فراموشی سپرده میشوند‬ ‫تا کودک ديگری مورد اين "شکنجهھا"‬ ‫قرار بگيرد‪.‬‬

‫بچهھا داغ شدند‬ ‫پرونده آزار جسمی کودکان در مرکز‬ ‫نگھداری کودکان در زنجان از ديگر‬ ‫پروندهھای آزار کودکان در مراکز دولتی‬ ‫است‪.‬‬ ‫سه کودک در اين مرکز در قسمتھايی‬

‫از بدنشان آثار "سوختگی و داغ شدگی"‬ ‫مشاھده شده بود‪.‬‬ ‫رئيس دفتر بازرسی بھزيستی کشور وقت‬ ‫با گفته بود‪" :‬خانم مستخدمی که در مرکز‬ ‫شيرخوارگاه بھزيستی زنجان فعاليت‬ ‫میکرده‪ ،‬متھم اصلی است و به ھمين‬ ‫علت وی به دستگاه قضايی معرفی و‬ ‫بازداشت شده است‪ .‬اما‪ ،‬سرپرست‬ ‫بھزيستی استان زنجان اين اتفاق را تائيد‬ ‫کرده و گفته بود که چنين عملی صورت‬ ‫گرفته‪ ،‬اما "بيش از‪ ٧۵‬درصد از‬ ‫فرزندان مقيم آن مرکز بدسرپرست ھستند‬ ‫يعنی فرزندانی که بعلت عدم صالحيت‬ ‫والدين ناشی از اعتياد‪ ،‬جرم‪ ،‬زندان‪،‬‬ ‫ھمچنين بچهھای طالق ھستند که در‬ ‫فضای خانوادگی‪ ،‬دارای خشونتھای‬ ‫فردی و خانوادگی بوده که شاھد تنبيھات‬ ‫قھری ھمسران با خود و فرزندان خود‬ ‫بوده و با اين خشونت زندگی کردهاند‪.‬‬ ‫تقليد رفتارھای والدين برای فرزندان در‬ ‫اين سنين تقريبا ً طبيعی به نظر میرسد‪".‬‬ ‫اين سخنان سرپرست وقت استان زنجان‬ ‫اعتراض فعاالن حقوق کودک را به‬ ‫ھمراه داشت که ھشدار دادند با چنين‬ ‫سخنانی قرار است کودکان گناھکار‬ ‫شناخته شوند‪.‬‬ ‫اما وی در خالل صحبتھايش با‬ ‫خبرگزاری فارس به نکته ديگری نيز‬ ‫اشاره کرده بود‪ .‬او گفت "اين قبيل کارھا‬ ‫در مراکز اتفاق میافتد و بسياری از‬ ‫مواقع اتفاقاتی اين چنينی ھرگز گفته‬ ‫نمیشود‪".‬‬

‫پرونده مبينا نوزاد دوماھه‬ ‫نوزاد دو ماھه ای که در سال ‪ ١٣٨۶‬به‬ ‫دليل اسھال شديد در بيمارستان جان‬ ‫باخت‪ ،‬نمونه ديگری از اين موارد بود‪.‬‬

‫يکی از مربيان سابق مرکز نگھداری از‬ ‫کودکان بی سرپرست مھر در اروميه در‬ ‫آذرماه سال ‪ ٨۶‬با انتقاد از عدم اعزام اين‬ ‫نوزاد به بيمارستان به سايت عصر ايران‬ ‫گفت‪" :‬دھم آذرماه در سرکشی به تک‬ ‫تک کودکان متوجه شدم که مبينا بسيار‬ ‫بدحال است ‪ ،‬با مراجعه به مسئول مرکز‬ ‫مھر‪ ،‬وی را در جريان بد حالی و تب‬ ‫باالی مبينا قرار دادم و از او خواستم تا‬ ‫کودک شيرخوار را برای معالجه به‬ ‫بيمارستان اعزام کند‪ ،‬اما او با طرح اين‬ ‫مسئله که پول کافی برای اعزام کودک در‬ ‫اختيار نداريم از فرستادن مبينا به‬ ‫بيمارستان خودداری کرد‪.‬‬ ‫سينا کاشفی‪ ،‬پزشکی است که مبينا را در‬ ‫بيمارستان امام خمينی اروميه پذيرش‬ ‫کرده بود‪ ،‬در ھمان زمان با تاکيد بر سھل‬ ‫انگاری در نگھداری اين نوزار گفته بود‪:‬‬ ‫"مسئولين مرکزی که اين شير خوار در‬ ‫آن نگھداری می شد يا فاقد آموزشھای‬ ‫الزم جھت تشخيص وضعيت سالمت‬ ‫کودکان بوده اند و يا در صورت آموزش‬ ‫ديدن بطور قطع در معالجه مبينا سھل‬ ‫انگاری کرده اند‪".‬‬ ‫اين پرونده نيز نتيجهای در پی نداشت و‬ ‫مسئولين بھزيستی حاضر به ارايه‬ ‫گزارش بر اساس مستندات موجود در‬ ‫پرونده نشدند‪.‬‬ ‫اما وقتی متوليان نگھداری کودکان به‬ ‫عنوان متھم پرونده معرفی میشوند‪ ،‬اين‬ ‫روند به شکل حقوقی و قضايی پيگيری‬ ‫نمیشود‪ .‬در نتيجه‪ ،‬اين نگرانی وجود‬ ‫دارد که عدم رسيدگی صحيح به چنين‬ ‫تخلفاتی ممکن است باعث شود در آينده‬ ‫ديگر نتوان به اين مراکز که بايد پناھگاه‬ ‫کودکان باشد‪ ،‬اطمينان کرد‪.‬‬


‫‪٢٢‬‬

‫گرد آوری و تنظيم از‬ ‫نشرﯾه کودکان مقدمند‬ ‫فاطمه آليا نماينده مجلس میگويد که‬ ‫پديدهای به نام کودک کار در ايران‬ ‫وجود ندارد و کار کودکان در کشور‬ ‫محدود و مقطعی است به ھمين خاطر‬ ‫بودجهای برای آنھا در نظر گرفته‬ ‫نمیشود‪.‬‬ ‫در حاليکه بر اساس جزييات بودجه سال‬ ‫‪ ١٨ ،١٣٩٣‬نھاد حوزوی قرار است‬ ‫بودجهای معادل يکھزارو ‪ ٣٠٠‬ميليارد‬ ‫تومان دريافت کنند‪ ،‬اما به گفته فاطمه‬ ‫آليا‪ ،‬چيزی برای حمايت از کودکان کار‬ ‫در بودجه سال آينده در نظر گرفته نشده‬ ‫است‪.‬‬ ‫اين عضو کميسيون اجتماعی مجلس به‬ ‫خبرگزاری کار ايران گفته است که‬ ‫سازمانھايی مثل کميته امداد امام خمينی‪،‬‬ ‫آموزش و پرورش‪ ،‬سازمان بھزيستی و‬ ‫شھرداری بايد برای جلوگيری از‬ ‫گسترش کودکان کار فعاليت کنند‪.‬‬ ‫فاطمه آليا در اينباره گفت‪» :‬ما موافق‬ ‫کار کودکان نيستيم و فرھنگ کار کودک‬ ‫در کشور ما وجود ندارد بنا بر اين‬ ‫بودجهای برای اين مساله در نظر گرفته‬ ‫نشده است‪«.‬‬ ‫عضو کميسيون اجتماعی مجلس در‬ ‫مورد عدم ارائه آمار درباره وضعيت‬ ‫کودکان کار از سوی نھادھای رسمی‬ ‫کشور افزود‪» :‬پديدهای به نام کودک کار‬ ‫به شکل رسمی و تاييد شده در کشور ما‬ ‫وجود ندارد‪ .‬به ھمين دليل نيز آمارھای‬

‫شماره ‪١١٣‬‬

‫رسمی در اين زمينه وجود ندارد‪ .‬اين‬ ‫پديده در کشور ما بسيار محدود و‬ ‫مقطعی است برای نمونه در برخی از‬ ‫روستاھا کودکان در تابستان که به‬ ‫مدرسه نمیروند به والدين خود‬ ‫درکشاورزی کمک میکنند که نمیتوان‬ ‫از اين مساله به عنوان کودک کار اسم‬ ‫برد‪«.‬‬ ‫آليا تاکيد کرد‪» :‬در کشور ما به دليل‬ ‫وجود بنيانھای قوی خانواده دغدغه‬ ‫گسترش اين مساله وجود ندارد و اين‬ ‫معضل بيشتر برای کشورھايی است که‬ ‫خانواده در آنھا نقش خود را از دست‬ ‫داده و يا خانواده تک والدی رواج‬ ‫دارد‪«.‬‬ ‫دانش آموز شين آبادی را به سالن راه‬ ‫ندادند‬ ‫به گزارش ايرنا صدای فرياد كودك شين‬ ‫آبادی به دليل ممانعت ماموران انتظامات‬ ‫ھمايش از ديدار با وزير آموزش و‬ ‫پرورش در محل برگزاری دھمين‬ ‫جشنواره علمی ‪ -‬پژوھشی فرھنگيان‬ ‫بسيجی خبرنگاران را به بيرون از محل‬ ‫برگزاری ھمايش كشاند‪.‬‬ ‫آمنه راك كودك شين آبادی به ھمراه‬ ‫خانواده خود برای ديدار با علی اصغر‬ ‫فانی به وزارت آموزش و پرورش آمده‬ ‫بود‪ .‬صدای فرياد آمنه راك كه در داخل‬ ‫آسانسور بود خبرنگاران را كنجكاو كرد‬ ‫ھر چند كه ماموران انتظامات با‬ ‫برخوردی تند مانع نزديك شدن او و‬ ‫خبرنگاران به يكديگر شدند‪ ،‬ماموران از‬ ‫رسانهھا خواستند تا به محل مراسم‬ ‫بازگردند‪ .‬پدر آمنه راك در گفتگو با‬

‫ د ن ‬

‫خبرنگاران قبل از ممانعت نيروھای‬ ‫انتظامی دليل حضور خود را فقط ديدار با‬ ‫وزير و پيگيری ماجرای كودكان شين‬ ‫آبادی اعالم كرد‪ .‬حضور آنھا در محل‬ ‫ھمايش زمانی اتفاق افتاد كه وزير‬ ‫آموزش و پرورش ساعتی قبل مراسم را‬ ‫برای ديدار با رئيس سازمان صدا و سيما‬ ‫ترك كرده بود‪.‬‬

‫مھدی ‪ ١٢‬ساله قربانی بازی اعدام شد‬ ‫مھدى نوروزى‪ ،‬حدودا ‪ ١٢‬ساله و از‬ ‫اھالى قزوين‪ ،‬با انگيزه تجربه شخصى و‬ ‫در تالش براى بازسازى صحنه يک‬ ‫اعدام که مدتى پيش در اين شھر شاھد آن‬ ‫بود‪ ،‬خودش را حلق آويز کرده و جان‬ ‫سپرد‪.‬‬ ‫مھدی سومين قربانى بازى اعدام‪ ،‬در طی‬ ‫يکسال است‪ .‬او شاھد اعدام “ح –‬ ‫لطفى“‪ ،‬متھم به قاچاق مواد مخدر؛ در‬ ‫يکى از خيابانھاى قزوين بوده است‪.‬‬ ‫او پس از مراجعه به مدرسه‪ ،‬در گفتگو با‬ ‫ھمکالسى ھاى خود‪ ،‬اين صحبت را‬ ‫مطرح مى کند که اگر شخصى ھنگام‬


‫‪٢٣‬‬ ‫ادامه خبرھا از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫اعدام‪ ،‬چاقو به ھمراه داشته باشد‪ ،‬زنده‬ ‫خواھد ماند‪.‬‬ ‫"پسر دوازده سال در بازگشت به منزل‪،‬‬ ‫ماجراى اعدام و گفتگوى پيش آمده با‬ ‫دوستانش را براى مادرش تعريف مى‬ ‫کند‪.‬‬ ‫مادر وى ضمن رد شديد اين موضوع‪،‬‬ ‫فرزند را مورد مواخذه قرار مى دھد که‬ ‫چرا ايستاده و آن صحنه اعدام را مشاھده‬ ‫کرده است؟"‬ ‫اما فرزند که ھنوز صحنه اعدام و‬ ‫گفتگوى ھاى دوستان در ذھنش بوده‬ ‫تصميم مى گيرد خود اين موضوع را‬ ‫امتحان کند‪.‬‬ ‫"مھدى نوروزى‪ ،‬بندى را به شکل طناب‬ ‫اعدام آماده مى کند و با برداشتن چاقويى‪،‬‬ ‫جاى مناسبى را در راه پله ھاى خانه‬ ‫منتھى به پشت بام پيدا مى کند‪ ،‬يک سر‬ ‫بند را به سطح باالتر از خود که مشرف‬ ‫به پشت بام است وصل مى کند و خود‬ ‫باالى يکى از پله ھا مى رود و حلقه بند‬ ‫را در گردنش مى اندازد"‬ ‫ھمه چيز براى يک تجربه شخصى آماده‬ ‫است و پسر نوجوان خودش را از پله ھا‬ ‫به فضاى خالى کنار آن پرتاب مى کند‪.‬‬ ‫اما مدتى بعد برادر بزرگتر قربانى‪ ،‬پيکر‬ ‫نيمه جان قربانى را‪ ،‬معلق در ھوا‪ ،‬و‬ ‫چاقوى پسر بچه را‪ ،‬در زمين مى يابد‪.‬‬ ‫تالش براى نجات مھدى به نتيجه نمى‬ ‫رسد و ”بازى اعدام“ اينبار ھم به مرگ‬ ‫منتھى مى شود‪.‬‬ ‫در حاليکه منابع محلى از تدابير شديد‬ ‫امنيتى و فشار و تھديد خانواده‪ ،‬براى‬ ‫سکوت و حتى تکذيبيه در خصوص اين‬ ‫ماجرا خبر مى دھند‪ ،‬اما اين سومين‬ ‫قربانى از اين نوع در ماھھاى گذشته‬ ‫است که گزارش آن در رسانه ھا منتشر‬ ‫مى شود‪.‬‬ ‫منبع‪ :‬کمپين فعاالن صلح در ﺗبعيد‬

‫شماره ‪١١٣‬‬ ‫کشف جسد کودک ‪ ١٥‬ساله‬ ‫به گزارش عصر مارون‪ ،‬جسد ”رضا‬ ‫علینژاد“‪ ،‬دانشآموز ‪ ١۵‬ساله در حالی‬ ‫که از تير دروازه فوتسال دبيرستان‬ ‫دخترانهای در کھگيلويه و بويراحمد‬ ‫حلقآويز شده بود‪ ،‬کشف شد‪.‬‬ ‫اين نوجوان ‪ ١۵‬ساله‪ ،‬دانشآموز سال دوم‬ ‫يکی از دبيرستانھای شھرستان ”سوق“‬ ‫بود اما جنازهاش در حياط دبيرستان‬ ‫دخترانه ”در حالی پيدا شد که از تيرک‬ ‫افقی دروازه فوتسال حلق آويز شده بود‪.‬‬ ‫”آن چيزی که مرگ وی را مشکوک‬ ‫جلوه میدھد نحوه حلقآويز شدن او‬ ‫درحالی است که پاھايش با زمين تماس‬ ‫داشته است‪“.‬‬ ‫مستمری ماھانه آموزگاران‬ ‫ايلنا‪ -‬مديرعامل صندوق ذخيره فرھنگيان‬ ‫گفت‪ :‬از حاکميت انتظار داشتيم حقوق‬ ‫معلمان را افزايش دھد اما ديديم يا اين‬ ‫کار را نمیکند يا اگر ھم بکند خيلی‬ ‫اثرگذار نيست‪.‬‬ ‫به گفته »شھاب الدين غندالی«‪،‬‬ ‫گرفتاريھای معيشتی معلمان ذھن شان را‬ ‫درگير کرده و باعث شده است آنھا به‬ ‫شغلھای جانبی روی بياورند و به تبع‪،‬‬ ‫ميزان مطالعات شان کاھش يابد‪.‬‬ ‫بعضی مواقع بعضی اظھار نظرھا جالب‬ ‫وتامل برانگيز است‪ .‬مثل ھمين صحبتی‬ ‫که آقای شھاب الدين غندالی در مورد‬ ‫افزايش حقوق معلمين وگرفتاری ھای آنھا‬ ‫مطرح کرده اند‪ .‬واقعا روی سخن ايشان‬ ‫به کيست؟ خودشان در چه جايگاھی قرار‬ ‫دارند؟ آيا اين بليه فقط مشمول معلمان‬ ‫است يا يک ملت‪.‬؟‬ ‫شايد ايشان از آنچه که در زمان بررسی‬ ‫بودجه دولت تدبير واميد در مجلس گذشت‬ ‫بی خبرند‪ ،‬يا آنرا دنبال نکرده اند؟‬ ‫نميدانم‪ .‬وقتی بخشی بزرگ از بودجه‬ ‫عمرانی کشور کسر ميشود و به حوزه ھا‬ ‫تخصيص می يابد‪ ،‬و زمانيکه بحث‬ ‫واگذاری مدارس به حوزه ھای علميه‬ ‫مطرح ميشود و در رسانه ھا بصورت‬

‫ د ن ‬ ‫رسمی اعالم ميشود‪ ،‬اين يعنی سياست‬ ‫گام بگام تبديل مدارس کشور به حوزه‬ ‫ھای علميه‪.‬‬ ‫بالطبع بايد برای جا انداختن واجرائی‬ ‫شدن آن از ھم اکنون راھی برای‬ ‫سرخوردگی معلمان مدارس در پيش‬ ‫گرفته شود وچه راھی مناسب تر از اين‬ ‫که از ھمين حاال معلمان زحمتکش‬ ‫کشور‪ ،‬اين باغبانان بوستان آموزش و‬ ‫پرورش‪ ،‬و غذارسانان رشد فکری‬ ‫نونھاالن و آينده سازان کشور را با‬ ‫محروميت ھا و فشارھای مختلف از‬ ‫ميدان بدر کنند و ديگر کسی رغبتی به‬

‫شغل شريف معلمی نداشته باشد‪.‬‬

‫طرح ﺗدريس زبان مادری »زير سر‬ ‫انگليسی ھا است«‬ ‫مخالفت اعضای فرھنگستان زبان و ادب‬ ‫فارسی با موضوع آموزش به زبان‬ ‫مادری در مدارس موجب واکنش شماری‬ ‫از فعاالن »حقوق اقليتھا در ايران« شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫چند تن از اعضای فرھنگستان زبان و‬ ‫ادب فارسی‪ ،‬طرح تدريس زبان مادری‬ ‫در مدارس کشور را »تھديدی جدی برای‬ ‫زبان فارسی«‪» ،‬توطئهآميز«‪» ،‬وارداتی‬ ‫و محصول انگلستان و کشورھای‬ ‫شمالی«‪» ،‬خطرناک« و »تھديدی برای‬ ‫امنيت ملی« دانستند‪.‬‬ ‫در مقابل شماری از فعاالن حقوق‬ ‫اجتماعی‪ ،‬طرح نکات يادشده را فاقد جنبه‬ ‫استداللی‪ ،‬تمسخرآميز‪،‬د لسردکننده‪ ،‬نشان‬ ‫بی توجھی به حقوق مردم غيرفارس و به‬ ‫چالش کشيدن قانون اساسی ايران دانسته‬ ‫اند‪.‬‬ ‫ادامه خبرھا در صفحه بعد‬


‫‪٢٤‬‬ ‫طرح اين نکات منجر به طرح انتقادھايی‬ ‫از سوی اعضای فرھنگستان زبان و ادب‬ ‫فارسی شد‪ .‬غالمعلی حداد عادل رئيس‬ ‫فرھنگستان ادب فارسی با اشاره به اينکه‬ ‫معيار آموزشی فرھنگستان زبان و ادب‬ ‫فارسی‪ ،‬زبان معيار فارسی است گفت‪:‬‬ ‫»البته زبانھای ديگری ھم ھستند که‬ ‫جايگاھشان معلوم است اما آنچه بايد‬ ‫آموزش ديده شود زبان فارسی است‪«.‬‬

‫شماره ‪١١٣‬‬ ‫مرکز نگھداری معلوالن نارمک ي|ک|ی از‬ ‫مجتمعھای سازم|ان ب|ھ|زيس|ت|ی اس|ت ک|ه‬ ‫بيش از ‪ ٢٠٠‬فرزند معلول را ن|گ|ھ|داری‬ ‫میکند ‪ .‬گاھا اين کودکان ت|وس|ط م|ادران|ی‬ ‫که آنھا را ب|ه دن|ي|ا آوردهان|د‪ ،‬ن|گ|ھ|داری‬ ‫نمیشوند‪.‬‬

‫جنايتی ديگر ﺗوسط يك معلم حزب اللھی‬ ‫در كوھرنگ چھارمحال بختياری‬ ‫دو کودک ‪ ١٢‬ساله اھل کوھرنگ استان‬ ‫چھار محال و بختياری بدليل تنببه معلم‬ ‫حزب اللھی بر اثر سرمازدگی انگشتان‬ ‫پاھای خود را ازدست دادند‪.‬‬ ‫يک معلم دو آتشه حزب اللھی اين دو‬ ‫کودک را صرفا بخاطر اينکه نتوانسته‬ ‫بودند برای دھه فجر انشا بنويسند‪ ،‬تنبيه‬ ‫کرد او آنھا را واداشت تا برای سه ساعت‬ ‫متوالی در حاليکه با کفشھای پاره در‬ ‫برف بودند با بيل حياط مدرسه را تميز‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫برف سنگين و ترس دانش آموزان از‬ ‫معلم عصبانی سه ساعت آنھا را در برف‬ ‫نگھداشت‪ .‬بعد از آن يکی از معلمان که‬ ‫تازه به مدرسه رسيد متوجه جريان شد و‬ ‫به فرياد دو کودک رسيد ھمين معلم می‬ ‫گويد ھر دو کودک تعدادی از انگشتان‬ ‫خود را بر اثر سرمازدگی از دست داده‬ ‫اند‪.‬‬ ‫اين رويداد توسط معلم دوم تعريف شد‬ ‫اما ھم شاگردھای اين دو دانش آموز‬ ‫ميگويند معلم آنھا را برھنه کرده و يک‬ ‫ساعت در بين برف ھا نگه داشت‪.‬‬ ‫منبع‪ :‬كانون حمايت از خانواده جان‬ ‫باختگان و بازداشتی ھا‬ ‫م[[[رگ ‪ ١۵‬ک[[[ودک م[[[ع[[[ل[[[ول درم[[[رک[[[ز‬ ‫نگھداری نارمک ﺗھران‬

‫خبرگزاری ھرانا ‪ ١۵ -‬کودک در يک‬ ‫مرکز نگھداری معلوالن ذھنی ــ جسمی‬ ‫تحت پوشش سازمان بھزيستی در سال‬ ‫جاری در حالی جان باختند که عليرغم‬ ‫برخی ادعاھا درمورد وقوع سھلانگاری‬ ‫و بیدقتی‪ ،‬مديران بھزيستی مرگ اين‬ ‫کودکان را امری طبيعی میدانند‪.‬‬ ‫به گزارش ايسنا‪ ،‬مرکز نگھداری‬ ‫معلوالن نارمک در زمينه نگھداری‬ ‫معلوالن فلج مغزی و ذھنی‪ ،‬معلوالنی که‬ ‫دارای نقص مادرزادی‪ ،‬ژنتيکی‪،‬‬ ‫مشکالت تنفسی و عفونی‪ ،‬افراد دارای‬ ‫مشکالت گوارشی شديد و آسيبھای‬ ‫تنفسی‪ ،‬ادراری و سيستم دفاعی ضعيف‬ ‫در پايتخت فعاليت میکند‪.‬‬ ‫يکی از کارکنان مرکز نگھداری معلوالن‬ ‫نارمک در گفتوگو با ايسنا‪ ،‬با بيان اينکه‬ ‫‪ ١۵‬مورد فوت در اين مرکز از ابتدای‬ ‫سال جاری تا کنون رخ داده است‪ ،‬افزود‪:‬‬ ‫از اين تعداد دو‪ -‬سه مرگ به علت‬ ‫بیاحتياطی و کم کاری رخ داده‪ ،‬به‬ ‫عنوان مثال در مورد يکی از کودکان‪،‬‬ ‫مرگ در نيمه شب اتفاق افتاده چرا که‬ ‫داروی تشنج را به کودک ندادهاند و‬ ‫کودک از تخت پايين افتاده و اين اتفاق‬

‫ د ن ‬ ‫منجر به مرگ وی شده است‪ ،‬اين درحالی‬ ‫است که فوت شده را تا صبح نگه‬ ‫میدارند و اطالع نمیدھند‪.‬‬ ‫ميانگين مرگ و مير کودکان اين مرکز‬ ‫در سال بين ‪ ١٠‬تا ‪ ١۵‬مورد است‪،‬‬ ‫افزود‪ :‬ساليانی وجود داشته که تعداد افراد‬ ‫بيشتری فوت کرده و اين موضوع بستگی‬ ‫به بيماری افراد ايزوله دارد‪ ،‬چرا که آنھا‬ ‫ايزوله شديد بوده و در ميان ‪ ١۵٠‬تا ‪٢٠٠‬‬ ‫نفر از اين کودکان مرگ ماھيانه يک تا‬ ‫‪ ١٫٢‬نفر طبيعی است‪.‬‬ ‫سراج با عنوان اينکه اين آمارھا خيلی‬ ‫قابل استناد نيست‪ ،‬گفت‪ :‬ممکن است‬ ‫يکسال ‪ ٢٠٠‬معلول در اين مرکز‬ ‫نگھداری شوند‪ ،‬و ساليان ديگر تعداد اين‬ ‫افراد ‪ ١۴٠‬يا ‪ ١٨٠‬نفر باشد‪ .‬اين آمار‬ ‫منطقی نيست و بايد در اين زمينه تناسب‬ ‫گرفته شود‪.‬‬ ‫مديرکل بھزيستی شھرستان تھران ادامه‬ ‫داد‪ :‬امسال به دليل اينکه خيلی از مراکز‬ ‫ما جا نداشتند‪ ،‬در مرکز نگھداری نارمک‬ ‫پذيرشمان افزايش يافت‪ ،‬درحالی که سه‬ ‫سال قبل دريک مقطع ‪ ١١٠‬نفر معلول‬ ‫ايزوله داشتيم‪ .‬بنابراين نبايد آمار مرگ و‬ ‫مير با توجه به سال قياس شود‪ ،‬بلکه با‬ ‫توجه به تعداد مددجويان تناسب بسته و به‬ ‫طور متوسط مرگھا مشخص شود‪.‬‬ ‫وی ھمچنين به يکی ديگر از مرگ و‬ ‫ميرھای کودکان در مرکز نارمک اشاره‬ ‫کرد و گفت‪ :‬در مورد يکی از مرگھا با‬ ‫پزشک طرف قرارداد مرکز تماس گرفته‬ ‫و از وی خواستهاند تا گواھی فوت صادر‬ ‫کند‪ ،‬اما پزشک به دليل عدم حضور در‬ ‫زمان مرگ موضوع را قبول نمیکند‪،‬‬ ‫بنابراين آنھا از پزشک ديگری بيرون‬ ‫از مرکز‪ ،‬گواھی فوت دريافت میکنند‪.‬‬ ‫گزارش درباره مرگ ‪ ١۴‬کودک درحال‬ ‫تکميل شدن با گفتگو با مسئوالن بھزيستی‬ ‫بود‪ ،‬که در ساعات آخر تکميل گزارش‪،‬‬ ‫خبرنگار ايسنا از مرگ پانزدھمين کودک‬ ‫در مرکز نگھداری معلوالن نارمک‬ ‫مطلع شد‪.‬‬


‫‪٢٥‬‬

‫شماره ‪١١٣‬‬

‫ د ن ‬

‫اﯾ درواز ر ا !‬ ‫خالصه شده ﺗوسط نشريه کودکان مقدمند‬ ‫روزنامه اعتماد‬ ‫اينجا دروازه غار است‪ ،‬ناف تھران‪ .‬سوار‬ ‫مترو كه شوی‪ ،‬كمتر از يك ساعت به‬ ‫ايستگاه شوش میرسی و چند قدم پياده كه‬ ‫بيايی جايی سردرمیآوری كه انسانيت دود‬ ‫شده و به ھوا رفته است‪ .‬صبحھا خلوت و‬ ‫شبھا از زمين بچه میجوشد‪ .‬نه عاشق‬ ‫میشوند نه كودكی میكنند‪ .‬وقتی به سن‬ ‫دوازده‪ ،‬سيزده سالگی میرسند بايد‬ ‫ازدواج كنند و بچهدار شوند‪ ،‬اين چرخه‬ ‫زندگی كودكان برده است‪ .‬راه ديگری‬ ‫مقابل پای آنھا نيست‪ ،‬فكر میكنند حتما‬ ‫اين صحيحترين راه است‪ .‬آنھا را غربتی‬ ‫صدا میزنند‪ .‬از لب خط تا دروازه غار‬ ‫خانهھايی را میبينی با حياطھايی بزرگ‬ ‫و ھشتی و اندرونی و بيرونی‪ ،‬در تمام اين‬ ‫اتاقھا خانوادهھايی زندگی میكنند با چند‬ ‫بچه‪ .‬ھر بچه سرمايهيی برای خانواده‪،‬‬ ‫برای اين والدين فرزند بيشتر‪ ،‬زندگی‬ ‫بھتر است‪ .‬مواد بيشتر است‪ .‬نشئگی‬ ‫عميقتر‪.‬‬ ‫اين گزارش نيست‪ ،‬روايت نبض كند‬ ‫كودكانی است كه ھرروز آنھا را سر‬ ‫چھارراهھا يا مترو میبينيم‪ .‬نه میتوانند‬ ‫بخوانند نه میتوانند بنويسند‪ ،‬تنھا چيزی‬ ‫كه از ھمان ابتدا آموزش ديدهاند كار كردن‬ ‫است‪ .‬آنھا از صبح كار میكنند تا شب پدر‬ ‫و مادرھای جعلی يا پدر و مادرھای‬ ‫خودشان با خيال راحت مواد بكشند‪.‬‬ ‫كارگرانی كه اگر خوب كار كنند‪،‬‬ ‫خريداران فراوانی دارند‪ .‬قيمت اين‬ ‫كودكان برده از صد ھزارتا پنج ميليون‪.‬‬

‫راحله سيزده سالش است‪ ،‬مادر‬ ‫موادفروشش در زندان است و برادرش‬ ‫سرپرستی او را به عھده دارد‪ .‬راحله‬ ‫شناسنامه ندارد‪ .‬برادرش نمیخواھد او را‬ ‫تحويل موسسه خيريه دھد‪» .‬دو ميليون بده‬ ‫بچه را ببر ھر جا كه خواستی‪«.‬‬ ‫بيمارستانی شبيه به وال استريت‬ ‫دختربچه ‪ ١٤‬ساله افغان سال پيش بچهدار‬ ‫شده بود‪ ،‬او حتی توان بلند كردن بچه را‬ ‫ھم نداشت اما حاال بچه او پيش خودش‬ ‫نيست‪ .‬نوزادش را سه ميليون تومان‬ ‫فروخته است‪ .‬در اين محله گروه ديگری‬ ‫نيز ھستند كمتعدادتر از غربتیھا‪ ،‬به آنھا‬ ‫فيوجی میگويند‪ .‬اكثر مددكاران موسسات‬ ‫خيريه كه با اين خانوادهھا سروكار دارند‪،‬‬ ‫خريد و فروش بچه يا بچهدار شدن برای‬ ‫درآمدزايی را ناشی از فقر فرھنگی در‬ ‫بين اين گروهھا میدانند‪ .‬اينجا با بچه‬ ‫تجارت میكنند‪ ،‬مواد میكشند‪ ،‬زندگی‬ ‫میكنند و دست آخر ھم سرنوشت تلختری‬ ‫در انتظارشان است‪ ،‬اينجا ھر اتفاقی‬ ‫میافتد‪ .‬برگردنند‪،‬‬ ‫ازدواج اين بچهھا ھيچ جايی ثبت‬ ‫نمیشود‪ ،‬نامشان جايی ثبت نمیشود‪ .‬گويا‬ ‫روح ھستند‪ .‬بردهھايی كه فقط برای كار‬ ‫زاييده شدهاند‪.‬‬ ‫بيمارستان در خيابان مولوی تھران است‪.‬‬ ‫بازاری برای خريد و فروش بچه‪ .‬درست‬ ‫مانند والاستريت‪ ،‬يكی از دانشجويان‬ ‫پزشكی كه آنجا كار میكند‪ ،‬میگويد‪:‬‬ ‫»خانمھايی به اين بيمارستان میآمدند و‬ ‫بچهدار میشدند و میرفتند‪ ،‬حتی برای‬

‫شيردھی كودك خود صبر نمیكردند‪.‬‬ ‫خيلی عجيب به نظر میرسيد‪ .‬اما ھمين‬ ‫خانم دو ھفته بعد میآمد و برگهيی را كه‬ ‫دست مردی بود امضا و پول ناچيزی‬ ‫دريافت میكرد‪ ،‬سپس بچه را به او تحويل‬ ‫میداد‪ .‬به ھمين سادگی‪.‬‬ ‫اينجا زنان معتاد ھم میآيند برای زايمان‪،‬‬ ‫اما خرج دو‪ ،‬سه شب مصرفشان را‬ ‫میگيرند و كودك خود را میفروشند‪«.‬‬

‫از صفحه فيسبوک کودکان مقدمند‬ ‫ديدن کنيد‪ ،‬عضو اين صفحه بشويد‬ ‫و با آن ھمکاری کنيد‪ .‬اخبار‪،‬‬ ‫مقاالت‪ ،‬عکس و ھر اطالعی از‬ ‫وضعيت کودکان را دراين صفحه‬ ‫منتشر کنيد‬ ‫)‪(Kodakan moghadamand‬‬ ‫دبير نھاد کودکان مقدمند‬ ‫کريم شامحمدی‬

‫‪karimshamohammadi@yahoo.se‬‬

‫ﺗماس با نھاد کودکان مقدمند‬

‫‪barnenforst@hotmail.com‬‬ ‫‪Tel: 0046-702468454‬‬ ‫‪Fax: 0046-706199054‬‬ ‫‪Address: Barnen Först‬‬ ‫‪Box 48‬‬ ‫‪151 21 Södertälje Sweden‬‬ ‫سردبيرنشريه فارسى‬ ‫سيامک بھاری‬ ‫‪siabahari@yahoo.com‬‬ ‫نشريه فارسى ماھانه منتشر ميشود و در‬ ‫سايت كودكان مقدمند قابل دسترس است‪.‬‬

‫‪www.barnenforst.com‬‬

‫ﺗوجه‪ :‬کانال جديد بر روی شبکه ھاﺗبرد از ساعت نه و نيم ﺗا يازده و نيم شب بوقت ايران برنامه دارد‪.‬‬

‫‪Kurd Channel‬‬ ‫‪Freq: 11642‬‬ ‫‪Symbol Rate: 27500‬‬ ‫‪Polarity: Horizontal‬‬ ‫‪FEC: 5/6‬‬


‫‪٢٦‬‬

‫شماره ‪١١٣‬‬

‫ د ن ‬

‫خواستھای فوری جنبش دفاع از حقوق کودکان‬ ‫نھاد کودکان مقدمند به منظور ﺗسھيل پيشروی و متشكل ش[دن ھ[رچ[ه ب[ي[ش[ت[ر ج[ن[ب[ش دف[اع از‬ ‫حقوق کودکان و احقاق حقوق کودک مفاد زير را بعنوان خواستھای فوری و حداقل جن[ب[ش دف[اع‬ ‫از حقوق کودکان در ايران اعالم ميدارد‪:‬‬ ‫‪١‬ــ تضمين و تامين امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی‪ ،‬بھداشتی و درمانی کودکان برابر آخرين استانداردھای جھانی‬ ‫بوسيله دولت‪ .‬دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی کودکان و نوجوانان‬ ‫را‪ ،‬در باالترين سطح ممکن‪ ،‬تضمين کند و کمک ھزينه ھای الزم و خدمات رايگان پزشکی و آموزشی و‬ ‫فرھنگی را مستقل از وضعيت خانوادگی کودکان و نوجوانان تامين کند‪.‬‬ ‫‪٢‬ــ ايجاد مھد کودک ھای مجھز و مدرن به منظور برخورداری ھمه کودکان از يک محيط زنده و خالق تربيتی‬ ‫و اجتماعی‪ ،‬مستقل از شرايط خانوداگی ‪.‬‬ ‫‪٣‬ــ تضمين حقوق برابر برای ھمه کودکان صرفنظر از محل تولد‪ ،‬انتساب به مليت يا مذاھب مختلف‪ .‬ممنوعيت‬ ‫ھرنوع تبعيض عليه کودکان دختر و پسر‪ ،‬مھاجر و غير مھاجر و کودکانی که داخل يا خارج ازدواج بدنيا آمده‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫‪٤‬ــ ممنوعيت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان‬ ‫‪٥‬ــ لغو کليه قوانين قصاص و اعدام درمورد کودکان‪ ،‬ممنوعيت نگھداری کودکان در زندان‪ .‬ايجاد مراکز‬ ‫بازآموزی با امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی و پرورشی مدرن ھمراه با کمک ھای مؤثر پزشکی و روانپزشکی برای‬ ‫نوجوانان بزھکاربا ھدف بازگرداندن زندگی شايسته به آنان‪.‬‬ ‫‪۶‬ــ ممنوعيت حجاب کودکان!‬ ‫‪٧‬ــ کودک مذھب ندارد‪ .‬کودکان بايد از ھر نوع دست اندازی مادی و معنوی مذاھب و نھادھای مذھبی مصون‬ ‫باشند‪ .‬جلب افراد زير شانزده سال به فرقه ھای مذھبی و مراسم و اماکن مذھبی ممنوع است‪.‬‬ ‫‪٨‬ــ ممنوعيت دخالت مذھب در آموزش و پرورش و لغو فوری تبعيض و تمايز در ھمه عرصه ھا و سطوح‬ ‫آموزشی ميان دختر و پسر‪ .‬مختلط شدن مدارس در ھمه سطوح تحصيلی‬ ‫‪٩‬ــ مقابله قاطع قانونی با استفاده جنسی از کودکان‪ ،‬حتی تحت نام ازدواج‪ ،‬جرم سنگين جنايی محسوب ميشود‪.‬‬ ‫رابطه جنسی افراد بزرگسال با افراد زير ‪ ١٨‬سال‪ ،‬ولو با رضايت آنھا‪ ،‬ممنوع است و جرم محسوب ميشود ‪.‬‬ ‫‪١٠‬ــ ممنوعيت ھر نوع آزار کودکان در خانواده‪ ،‬مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی‪.‬‬ ‫ممنوعيت اکيد تنبيه بدنی‪ .‬ممنوعيت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان‪.‬‬ ‫‪١١‬ــ ممنوعيت بخدمت گرفتن کودکان در نھادھای نظامی‪ ،‬انتظامی و امنيتی‪.‬‬ ‫اين مطالبات فوری جنبش انسانی دفاع از حقوق کودکان در ايران و خواستھای حداقل و عاجل برای رھانيدن‬ ‫کودکان از محروميت و بيحقوقی و دست درازی مذھب و مقابله با کودک آزاری سيستماﺗيک ﺗوسط جمھوری‬ ‫اسالمی است‪ .‬نھاد "کودکان مقدمند" ھمه انسانھايی که قلبشان برای حقوق کودک ميطپد و کليه ﺗشکلھا و‬ ‫نھادھای مدافع حقوق کودک را بمبارزه برای ﺗحقق اين خواستھا فراميخواند‪.‬‬

‫برپايی يک دنيای بھتر برای کودکان ممکن است‪ ،‬به نھاد کودکان مقدمند بپيونديد!‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.