Refugees' Library- Milad, Iran (persisch)

Page 1

‫سپتامر ‪6102‬‬ ‫ساعت ‪01‬‬ ‫دادگاه اداری ‪3‬‬

‫بخش و کوپه ‪6‬‬

‫نشست علنی‬ ‫وکیل دادگستری ‪ :‬خانم ‪K.T‬‬ ‫خانم قاضی ‪ L.P‬به عنوان تنها قاضی‬ ‫این پروسه زیر نظر دفتر پناهندگان به نمایندگی وزارت داخله جمهوری فدرال آلمان برگزار میشود‪.‬‬ ‫حق ویزا‪ .‬جریان دادرسی اصلی‬



‫شاکی‬ ‫یک ماشین همراه دو مرد سبیلی ب طور دوامدار جلوی درب منزل ما پارک میکردند و زمانیکه خانه را ترک میکردم مرا‬ ‫دنبال میکردند‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫بر میگیردیم به موضوع احضاریه پولیس‪ .‬چطور شما از این موضوع آگاه شدید؟‬ ‫شاکی‬ ‫من در خانه نبودم‪ .‬باغبان ما احضاریه را گرفته بود و بعد به مادرم تحویل داده بود‪ .‬من میبایست تا ‪ 26‬ساعت آینده خودم‬ ‫را به پولیس معرفی میکردم‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫به نظر شما پولیس دقیق از شما چی میخواست؟‬

‫شاکی‬ ‫اولین بار در مورد فعالیت های پدرم زمانیکه به آلمان آمدم آگاه شدم‪ .‬من اصال نمی دانستم که مرتکب چه کاری شدم و‬ ‫امکان داشت چه اتفاقی به من بیفتد‪ .‬شاید میخواستند که مرا به دام بیندازند‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫به دلیل فعالیت های پدرتان که شما آنزمان نمی دانستید احساس خطر میکردید؟ آیا این دلیل اصلی شما برای پناهدگی‬ ‫هست؟‬ ‫خانم قاضی(رو میکند به مردی که در دادگاه حضور داشت و پرسید)‬ ‫آیا شما پدرش هستید؟‬ ‫مرد ناشناس‬ ‫بله‬ ‫وکیل مدافع‬ ‫آیا میخواهید از پدرش در مورد موسسه اش بپرسید؟‬ ‫خانم قاضی‬ ‫نخیر‪ .‬دلیلی برای این کار نمی بینم‪ .‬دوست دارم که به نکته دوم برسم‪ .‬شما گفتید که به دین عیسویت رو آورید‪ .‬اما شما در‬ ‫برلین زندگی میکنید‪ .‬شما چطور با افراد شهر بریمین آشنا شدید؟ این چطور اتفاق افتاد؟‬ ‫شاکی‬ ‫یکی از دوستانم مرا آنجا برد‪ .‬من برای مسلمان بودن در آلمان مشکالت زیادی داشتم‪ .‬میخواستم که مقایسه ای بین این دو‬ ‫دین انجام دهم‪ .‬دوستم گفت که بجای اینکه دارو مصرف کنم به اونا بپیوندم و دین او را بپذیرم‪ .‬من در آنجا تسلی و آرامش‬ ‫پیدا کردم‪ .‬آرامش و ت سلی که مدت طوالنی عمرم دنبالش بودم‪ .‬و یک ماه بعد غسل تعمید را انجام دادند‪.‬‬


‫خانم قاضی‬ ‫برای معلومات شما باید بگویم که من تا به حال در مورد تقاضای پناهندگی شما تصمیم نگرفته ام‪,‬چون گفته های شما قانع‬ ‫کننده نبوده‪ .‬آقای ‪ , D‬شما در سال ‪ 0890‬در کشور ایران متولد شدید و در سال ‪ 6103‬توسط هواپیما اول به ترکیه و بعد‬ ‫از آنجا به آلمان سفر کردید ‪ .‬دراین مسیر شما یک مدرک جعلی با هویت نورویژی به نام توقه لوند دارا بودید‪ .‬در آلمان‬ ‫شما درخواست پناهندگی دادید و یک سال بعد از طرف دولت مصاحبه شدید‪ .‬در آنجا شما شانس اینرا داشتید که برای‬ ‫در خواست پناهندگی خود اظهار نظر کنید‪ .‬یک احضاریه از پولیس ایران را ارائه کردید‪ .‬شما این احضاریه را دنبال‬ ‫نکرده و ایران را ترک کردید‪ .‬شما به ادارئه فدرال آلمان گفتید که برای سفر طرف آلمان نه هزار یورو به قاچاقبر‬ ‫پرداخت شده است‪.‬‬ ‫پدر و برادر شما در آلمان زندگی م یکنند و قبولی خود را گرفتند‪ .‬حدس میزنم که در این میان مادر شما هم در آلمان‬ ‫زندگی میکند‪.‬‬ ‫شاکی‬ ‫بله مادرم از طریق پدرم به آلمان آمد‪.‬‬

‫خانم قاضی‬ ‫درمصاحبه خود شما از فعالیت ها و تعقیب پدرتان در ایران اظهار کردید‪ .‬و از یک واقعه خشونت آمیز در سال ‪ 6118‬یاد‬ ‫آوری کردید‪.‬‬ ‫دفتر فدرال آلمان درخواست پناهندگی شما را رد کرد‪ .‬در تاییدی ذکر شده که داستانی را که شما بیان کردید بی رنگ و‬ ‫نامعقول هست‪ .‬دفتر فدرال به چندی از تناقض های شما در بیانیه تان اشاره کرد‪ .‬بخصوص به اطالعات ضد و نقیض در‬ ‫مورد اخراج شما و مادرتان از ایران‪ .‬و همچنان احضاریه پولیس انترنتی فتا که تخلفات انترنتی را زیرنظر دارد‪ .‬دفتر‬ ‫فدرال شما را برای سفر بیرون کشور اخطار داده و شمارا به برگشت به کشورتان تهدید کردن‪ .‬اما شما به این تصمیم‬ ‫اعتراض کردید‪ .‬در آخربه من گفته شد که شما به مسیحیت رو آوردید و تحت تداوی روحی روانی قرار دارید‪ .‬به شما‬ ‫داروهای روان درمانی تجویز میشود‪ ,‬آیا هنوز این دارو ها را استفاده میکنید؟‬ ‫شاکی‬ ‫نخیر‬ ‫خانم قاضی‬ ‫آیا شما از ایران توسط پاسپورت خودتان سفر کردید؟ آیا اجازه سفر کردن داشتید؟ آیا شما ممنوع الخروج نبودید؟‬

‫شاکی‬ ‫سفر من فقط توسط پول امکان پ ذیر بود و این کارهم هنوز که هنوزه در ایران امکان پذیر هست‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫چه کسی این هزینه را متقبل شد و چه مقدار؟‬



‫شاکی‬ ‫در کل ما ‪ 911‬یورو پرداختیم و این پول را دوستم ساالر که من را برای همه چیز کمک کرده بود پرداخت‪ .‬اوهمچنان‬ ‫دوستی داشت که در میدان هوایی کار میکرد‪.‬‬

‫خانم قاضی‬ ‫پس شما ادعا میکنید که ممنوع الخروج نبودید؟‬ ‫شاکی‬ ‫نمیدانم ‪ .‬طوری که قبال گفتم تمام کارم توسط پول انجام شد‪ .‬ما میخواستیم که مطمئن تر سفر کنیم‪.‬‬ ‫خانم قاضی(صدایش را ثبت میکند)‬ ‫شاکی اظهار میکند که اونا مستقیم از فرودگاه امام خمینی پرواز کردند‪ .‬برای اینکه آیا ممنوع الخروج بودند نمیتوانم چیزی‬ ‫بگویم ‪ .‬به این اساس مادرش مراقب کارها بود و پول سفر هم پرداخته شده بود‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫این قضیه دقیق برای مادرتان چطور بود؟ آیا به این تصمیم اعتراضی داشت؟‬

‫شاکی‬ ‫اینکه مادرم مخالفت کرده درست نیست‪ .‬اینجا غلط فهمی رخ داده و مجددا هم بررسی نشده‪ .‬مادرم همراه من به ترکیه‬ ‫رفت و این موضوع میتواند از مهری که روی پاسپورتش خورده ثابت شود‪ .‬چیزی که واقعیت دارد این هست که ما‬ ‫جداگانه به او میدان پیاده شدیم‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫آیا مادرشما دوباره به ایران برگشت؟‬ ‫شاکی‬ ‫بله‬

‫خانم قاضی‬ ‫آیا بعد از برگشت به ایران خودش را پنهان کرد؟‬ ‫شاکی‬ ‫او با اقوام ما زندگی کرد و به خانه خود ما نرفت‪ .‬در سال ‪ 6102‬مادرم به آلمان آمد‪.‬‬



‫خانم قاضی‬ ‫آیا مادر شما بدون کدام مشکلی توانست ایران را ترک کند؟‬ ‫شاکی‬ ‫برای سفر مادرم هم پول پرداخته شد‪.‬‬

‫خانم قاضی‬ ‫شما یک برادر دیگر هم دارید‪ .‬آیا برادر شما هنوز در ایران زندگی میکند؟‬ ‫شاکی‬ ‫برادرم فعال در آلمان زندگی میکند و تقاضای پناهندگی داده است‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫لطفا برایم شرح دهید‪ ,‬چه اتفاقاتی برای شما در ایران افتاد و چرا فرار کردید؟‬ ‫شاکی‬ ‫میخواهم از حوادثی که در سال ‪ 6113‬برایم اتفاق افتاد شروع کنم‪ .‬سالگرد تظاهرات دانشجویی ‪8‬‬ ‫ژانویه ‪ 0888‬بود‪ .‬در دانشگاهم توسط پولیس دستگیر شدم و بعد به یک مسجد برده شدم‪.‬‬ ‫خانم قاضی(صدایش را ثبت میکند )‬ ‫تقریبا پنج ساعت در بند بود و شکنجه شد‪ .‬او را متهم به نوشتن شعارهای روی دیوارها کردند‪.‬‬ ‫شاکی‬ ‫درسال ‪ 6118‬در جریان تظاهرات بعد از انتخابات ریاست جمهوری من و پدرم دروازه های گاراج را باز گذاشتیم تا‬ ‫مردم یک پناهگاهی پیدا کرده بتوانند‪ .‬خودم شاهد شکنجه شدن یک خا نم جوان توسط پولیس بودم‪ .‬میانجیگری من باعث‬ ‫شد که دوباره به دست پولیس بیفتم و منرا به یک مسجد بردند‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫بعد از اینکه مشخص شد احمدی نژاد دوباره رئیس جمهور شد او را آزاد کردند‪.‬‬

‫خانم قاضی‬ ‫آیا بعد در این میان کدام اتفاقی افتاد؟‬ ‫شاکی‬ ‫همانطوری که قبال گ فتم پدرم را کمک میکردم تا که به وابستگان زندانیان سیاسی پول برساند‪ .‬این خانواده ها با این پول‬ ‫وکیل میگرفتند و یا خرج مصارف دیگر میکردند‪.‬‬ ‫یک پنجم در آمد جمع آوری و توزیع شده است‪.‬‬




‫خانم قاضی‬ ‫در اداره فدرال شما اظهار کردید که شما شخصا این کار ار انجام ندادید؟‬ ‫شاکی‬ ‫نخیر‪ .‬این واقعیت ندارد‪ .‬ما همیشه دو نفر بودیم‪ .‬من همیشه همراهی کردم‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫چه مدتی اینکار را انجام میداید؟‬ ‫شاکی‬ ‫اغلبا این فعالیت را انجام میدادم‪ .‬من خودم این فعالیت را تقریبا یک سال انجام دادم‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫چرا کار شما متوقف شد؟‬

‫شاکی‬ ‫برای وضعیت ام نیتی‪ .‬روز به روز وضعیت خطرناکتر میشد‪ .‬بعد پدرم از ایران فرار کرد و گروپ ما کمتر فعال بود‪ .‬اما‬ ‫پدرم همچنان با این افراد در تماس بود‪.‬‬ ‫وکیل مدافع‬ ‫در این میان من هم میخواهم خاطر نشان کنم که موکل من آن زمان نمی دانست که او مرتکب چه کاری شده و برای چه‬ ‫هدفی این پول را منتقل کرده است‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫آیا در این مورد پدر شما چیزی نگفته بود؟‬ ‫شاکی‬ ‫او همیشه به من میگفت که این پول را بگیر و به دوستم که این پول را نیاز دارد ‪ ,‬برسان و گاهی اصال پدرم حرفی نمیزد‬ ‫و من هم نمی پرسیدم‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫چه زمانی به جستجوی خانه شما اقدام کردند؟‬ ‫شاکی‬ ‫تقریبا ده روز بعد دو نفر در جستجوی یافتن من بودند‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫دقیق دنبال چه میگشتند؟‬



‫شاکی‬ ‫اون افراد دنبال پدرم بودند‪ .‬مدارکی به ما نشان ندادند و اجازه نامه برای جستجوی خانه را نداشتند‪ .‬به اونا اجازه داخل‬ ‫شدن به خانه را ندادم‪ .‬اما در مرحله بعد یک کارمند دولت را با خود آوردند‪.‬‬ ‫خانم قاضی (صدایش را ثبت میکند)‬ ‫اون افراد تمام خانه ها را حتی اتاق خواب پدر و مادرش را گشتند‪.‬‬

‫خانم قاضی‬ ‫آیا شما را تهدید کردند؟‬ ‫شاکی‬ ‫اونا گفتند که بهتر است بگوییم که پدرشما کجا پنهان شده است وگرنه خودتان میدانید که چه نتیجه ای در بر دارد‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫هدف اونا کدام نتیجه بود؟‬ ‫شاکی‬ ‫نتیجه اینکه مرا با خود میبرند تا به پدرم برسند‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫آیا چنین به شما گفتند؟‬ ‫شاکی(مستقیم به آلمانی جواب داد)‬ ‫بله‪ ,‬معلومه ‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫آیا هدف گروگان گیری بود؟ آیا این دلیل اصلی شما برای ترک خانه شد؟‬ ‫وکیل مدافع‬ ‫او خود را زیر نظر احساس میکرد و تحت نظر گرفته شده بود‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫اینرا من داخل پرونده اش نخواندم‪.‬‬ ‫وکیل مدافع‬ ‫اما داخل پرونده اش ذکر شده ‪.‬‬ ‫خانم قاضی(جستجو میکند)‬ ‫بله‪ ,‬درسته‪ .‬پیدا کردم‪ .‬دقیق چه پیش آمده بود؟‬



‫خانم قاضی‬ ‫این به این معنی است که شما در ماه ژوالی به این کلیسا آمدید و یک ماه بعد مراسم غسل تعمید شما انجام شد؟‬ ‫شاکی(به آلمانی میگوید)‬ ‫اجازه دارم اینرا به آلمانی بگویم؟‬ ‫مترجم‬ ‫او میتواند به آلمانی صحبت کند‪ .‬کالس ‪ B2‬را با موفقیت به پایان رسانده است‪.‬‬ ‫شاکی‬ ‫میدانم که منظورشما چیست‪ .‬من خودم هم خیلی تعجب کردم‪ .‬اما خوشحالم و افتخار میکنم که یک عیسوی شدم‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫تقاوت بین اسالم و عیسویت چیست؟‬ ‫شاکی‬ ‫برای من اسالم یک دینی است همراه خشونت و اجبار‪ .‬اما در دین عیسویت عشق در کار هست‪ .‬و من مطمئن هستم که‬ ‫گناهانم توسط توبه و استغفار بخشیده خواهد شد‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫من یک مدرک کتبی دارم که شما در ساعات تدریس کتاب انجیل شرکت میکنید‪ .‬چطور اینرا انجام میدهید؟ در صورتیکه‬ ‫شما آنجا زندگی نمی کنید؟‬ ‫شاکی‬ ‫من هر پنج شنبه همراه اتوبوس(فلکس بوس) به بریمین میروم‪ .‬همه بلیط هایم را همراه دارم‪ .‬اگر میخواهید میتوانم نشانتان‬ ‫بدهم‪.‬‬ ‫تمام تکت هایش را از طریق مبایلش به خانم قاضی نشان داد‪.‬‬ ‫خانم قاضی‪:‬‬ ‫چرا در یک انجمن در برلین نرفتید؟‬ ‫شاکی‬ ‫من یکبار دو سال پیش به یک انجمن در برلین مراجعه کردم‪ .‬اما نمی توانستم که به درسم تمرکز کنم‪ .‬چون در آن زمان‬ ‫من دارو استفاده میکردم‪ .‬طوریکه قبال گفتم یکی از دوستانم واسطه شد‪ .‬در ضمن فامیل من هم در بریمین زندگی میکنند‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫برای شما چه قاعده ای در مسیحیت حائز اهمیت است؟‬ ‫خانم قاضی(صدایش را ثبت میکند)‬ ‫شاکی جواب داد‪ .‬قاعده اصلی در مسیحیت برای من عشق‪ ,‬باور و آرامش هست‪ .‬از طریق ندامت و توبه انسان به آرامش‬ ‫درونی میرسد‪.‬‬


‫خانم قاضی‪:‬‬ ‫آیا شما با واژه تثلیث آشنایی دارید؟‬ ‫شاکی‬ ‫بله ‪ .‬این واژه به این معنی است که خدا در سه شکل ظاهر میشود‪ .‬به شکل پدر‪ ,‬پسر و روح القدس‬ ‫خانم قاضی‬ ‫فامیلتان در مورد باورهای شما چه نظر دارند؟ نظر دوستانتان که در ایران هستند در این مورد چیست؟‬ ‫شاکی‬ ‫نظرات متفاوت هست‪ .‬اما خیلی ها عالقه مند این باورها هستند‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫آیا میتوانید اسم سر پرست انجمن را بگویید؟‬ ‫شاکی‬ ‫شولتسه‬ ‫خانم قاضی‬ ‫خانم شولتسه؟‬ ‫شاکی‬ ‫بله‪ .‬خانم بیانکا شولتسه‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫غسل تعمید در کلیسا خیلی زود صورت گرفت‪.‬‬ ‫شاکی‬ ‫راستش را بخواهید برای من هم تعجب آور بود‪ .‬و انجام این کار در مدت کوتاه به نفع من بود‪ .‬در اصل خواست خودم این‬ ‫بود و انجمن هم درخواست مرا پذیرفت‪ .‬اینکه چطور غسل تعمید ما انجام شد باید بگویم که ما ‪ 611‬نفر بودیم‪ .‬که همه‬ ‫غسل داده شدیم‪ .‬فامیلم از مراسم غسل فیلم گرفتند اما فعال اون فیلم نزد من نیست‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫در مورد این موضوع دیگر سوالی ندارم‪ .‬آیا میخواهید که خودتان چیزی اضافه کنید؟‬

‫وکیل مدافع‬ ‫موکل من اظهار میکند که در صورت برگشت او به ایران او به عقاید خود ادامه خواهد داد‪.‬‬



‫خانم قاضی‬ ‫در این مورد من حرفی از او نشنیدم‪.‬‬ ‫شاکی‬ ‫کتاب انجیل گسترش دادن به این دین را توسعه میکند‪ .‬این کار را در ایران هم ادامه خواهم داد‪ .‬اما نمی توانم تصور کنم‬ ‫که وضعیت در ایران چطور پیش خواهد رفت‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫االن میخواهم به درخواست پناهندگی رسیدگی کنم ‪.‬‬ ‫خانم قاضی(صدایش را ثبت میکند)‬ ‫روند مجاز تقاضای شاکی را برای لغو تاییدی ‪ 6102/13/06‬واضح میسازد که تقاضا به اساس ماده ‪ a02‬به عنوان‬ ‫پناهنده باید پذیرفته شود‪ .‬و متقاضی به وضعیت پناهندگان اذعان شود‪ .‬متناوبا برای متقاضی وضعیت حفاظت داده شود‪ .‬و‬ ‫برایش به اساس ماده ‪ 21‬بند ‪ 5‬ممنوعیت اخراج صادر شود‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫نتیجه اعالن میشود‪ .‬مذاکره شناسایی خواهد‪.............‬‬ ‫وکیل مدافع در این میان دخالت میکند‪.‬‬ ‫لطفا به ما یک راه حل نشان دهید؟ ما میتوانیم آزاد و راحت با هم صحبت کنیم‪ .‬در غیر این صورت باید من تحقیقات‬ ‫بیشتری در این مورد انجام دهم‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫در این مورد من امروز تصمیم نخواهم گرفت‪ .‬باید دقیق تمام نکات را بررسی کنم‪ .‬هنوز مطمئن نیستم که آیا دنبال کردن‬ ‫این پرونده به من داده خواهد شد‪ .‬چرا که تناقص ها تا حدی غیر قابل حل هستند‪ .‬در مورد آمدنش به دین عیسویت هنوز‬ ‫شک دارم‪ .‬امروز نتیجه اعالن نخواهد شد‪.‬‬ ‫وکیل مدافع‬ ‫اظ هارات موکلم امروز از نظر من قانع کننده بود‪ .‬پولیس میتوانست از موکل من برای برگشت پدرش و معرفی خود به‬ ‫دولت ایران استفاده کند‪ .‬موکلم هرگز اظهار نکرد که مورد تعقیب سیاسی قرار گرفته است‪ .‬او یک خطر پنهانی را بیان‬ ‫کرد‪ .‬احساس اینرا داشت که اگر مشکل او بزرگتر شود امکان بیرون شدنش از ایران برایش ناممکن هست‪ .‬دیگر احساس‬ ‫امنیت نمیکرد‪ .‬اینها همه بیانات موکل من بود نه کمتر نه بیشتر‪ .‬او هرگز اغراق و غلو نکرده‪.‬‬ ‫در مورد باز کردن پرونده به دلیل شکایت موکلم باید بگویم که به نظر من یکی از سواالت این هست که آیا مادرموکل من‬ ‫پسرش را تا ترکیه همراهی کرده یا خیر‪ .‬این شک را میتوان راحت با دیدن مهر داخل پاسپورتش برطرف کرد‪.‬‬ ‫خانم قاضی‬ ‫چرا برای من کپی از پاسپورت مادرش ارائه نشده است؟‬



‫وکیل مدافع‬ ‫میتوانیم برای شما ارائه کنیم‪ .‬سوال اینجاست که چقدر این موضوع میتواند هائز اهمیت باشد‪ .‬چه نقشی در کل در این‬ ‫تصمیم دارد‪ .‬ودر آخر این کامال بی اهمیت است که آیا مادرش هم همراهش بوده یا خیر‪.‬‬ ‫در مورد تغییر دادن دی ن موکلم میخواهم اینرا اضافه کنم که باید اینرا در نظر داشته باشیم که در این انجمن فقط سالی‬ ‫یکبار غسل تعمید انجام میشود‪ .‬مذاکره ای بین افراد انجمن انجام شد و نتیجه براین قرار شد که موکل من به موقعیتی‬ ‫رسیده که میشود غسل تعمید را برایش انجام داد‪ .‬این تصمیم از طرف موکلم نه بلکه از طرف انجمن گرفته شد‪ .‬افرادی‬ ‫هستند که مدت طوالنی در این انجمن اشتراک میکنند ولی هنوز غسل داده نشدند چرا که انجمن میخواهد که اونا منتظر‬ ‫بمانند‪.‬‬

‫سواالت زیادی در مورد خصوصیات دین عیسویت از موکلم پرسیدند تا بدانند که چقدر معلومات دارد‪ .‬به نظر من این یک‬ ‫مشکل هست‪ .‬اعتقادات یک روند درونی هست که در وضعیت های بیرونی تصدیق شده نمیتواند‪.‬‬ ‫موکل همه چیز را موثق بیان کرده است‪.‬‬ ‫خانم قاضی(صدایش را ثبت میکند)‬ ‫وکیل مدافع من افزود که ‪ :‬موکلش یک مسیحی واقعی شده است‪ .‬به دلیل مسیحی شدن موکلش آقای ‪ , D‬او نمی تواند به‬ ‫کشورش ایران برگردد‪ .‬اینرا هم باید در نظر داشت که انجمن ایرانی در آلمان جاسوسی میکند‪ .‬از مسیحی شدن موکلم‬ ‫ایران با خبر هست‪ .‬در آنجا اورا به عنوان فردی دشمن اسالم و ایران معرفی خواهند کرد‪.‬‬

‫خانم قاضی‬ ‫مصاحبه ما در ساعت ‪ 0338‬دقیقه بعد از ظهر به پایان میرسد‪.‬‬


2016 www.refugeeslibrary.wordpress.com


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.