TEL: 416-803-2353
Afghan Monthly Magazine Since 2003
nayabafg@gmail.com
Vol 14 Issue 161 October 2017
Tel: 416-803-2353
email: nayabafg@gmail.com
115 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
114 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
113 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
112 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
111 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
110 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
109 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
108 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
107 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
106 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
105 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
104 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
داستـان دنـبـاله دار
شـد کـه دلکـش کدام جای بند شـده.خدا خیر کنـه .صوب وخت خوریـگل از داش خلیفـه رمضـان یک دو تا پراته اَ َوسـی خریده پیش خانمگل امد .تازه خانمگل سرشـته چایه کده بود و زبیده لیلی ده بغلش سر دستر خوان شیشته بود و فیروزه چاینک چایه همرای پطنوس و پیاله ها اورد باد از سالمالیکی گفت خوریگل جان خوشویت دوستت داره که سر دستر خوان امدی و خوریگل دوتا پراته اوسی ره از داخل پاکت کشیده و گفت اینه اینیام پراته و زبیده صدا کد وای خاله جان داغ و گرم است و خوریگل گفت آدگـه تـازه از داش برامـده و حاجی صاحب از سـه دانه امد وصدا کد خوریگل جان نیم دگیت کجاست؟ الالغفور ماره چی کدی؟ سلام حاجـی صاحـب خود شـما میفامین که بابـه یاقوب صوب وخت سر کار میره مام گفتم بیایم از خانمگلم و لیلی گک ما خبر بگیـرم و رو ی خـوده طـرف زبیـده کده گفت چطـور اس َخوش ؟و زبیـده گفت تا حاال که شـکر خـوب اس.وده همی وقت داکتر سرور پایین امد و باد از سالمالیکی از مادرش پرسید چطور بودین َشـو مـادرش گفـت الحمد لله بچیم بیا یک پیالـه چای بخو اینه خوریگلت برت پراته اوسی اورده و داکتر یک تکه گرفت و گفت اوه داغ است همیدقه پخته شده و خوریگل گفت جان خاله از داش خلیفه رمضان همیطرف که میامدم گرفتم نوش جان تان. هنوز چایشه خالص نکده بود که هارن موتربلند شد داکتر به عجله یک دوتاشـپ کده گفت داکتر زلمی امد در همین لحظه فیـروزه گفـت بگویین بیاین چای بخورن خوب نیـس دم دروازه منتظر بانن سرور گفت نی او وخت چای خوده خورده میایه یکجا میریم شفاخانه و خدا حافظی کده از خانه برامد و زبیده از پشتش یک تکه پراته ره ده کاغذ پیچانده دم دروازه کوچه برد و به سرور
داد که ای ره بر داکتر صاحب بته که خانه نامدن. وقتی فیروزه دوباره برگشت چهره اش سرختر به نطر میرسید خوریگل وقتی ظرفهای چای را جمع میکردن نگاهی به فیروزه انداخته گفت جان خاله ظرفای دگه ره ده مطبخ بیار که شوشته شـوند که بر چاشـت بسـیار کار داریم و بطرف اشـپز خانه رفت. فیروزه به دنبالش امد و خوریگل از کومه ی فیروزه یک چندک گرفته گفت بچه ی مردمه خراب کدی همرای ای کارت فیروزه میخواسـت چیزی بگوید که من چـی کردم ؟که خوریگل گفت بشـی کـه مـه همرایـت گـپ میزنم و پرسـید نظرت سـر داکتر چیست؟ کدام داکتر ؟ فیروزه پرسید.خوریگل گفت جان خاله تو پیش مه شدی نه مه پیش تو! داکتر زلمیه میگم فیروزه سرش را پایان گرفته و از شرم گونه هایش سرخ شده بود فهمید که راز دلش فاش شده .خوریگل اورا تنها گذاشت و رفت بطرف خانه ی سه دانه پیش خانمگل.نزدیکیهای دیگر بود که الالغفور رسید وسالم کده پیش خانمگل امد و گفت خوارو تکلیفا چطور است؟ خانمگل گفت والله غفور جان شکر است یگان دفه از طرف َشو یگان درد میایه باز ارام میشه الال غفور گفت خوارو همی تغییر هوا از یکارا ره داره نام خدا ُست و ل ُغت هستی ناقی ماره وارخطا کده بودی و خوریگل وسـط حرفش دویده گفت که سـر حاجی صاحب یگان ناز ...دگه...و خنده کد خانمگل گفت ازما گذشت حـاال نوبـت شماسـت و ده همی وقـت فیروزه امـد کمی رنگش پریـده بـود الالغفـور پرسـید جان الال چـرا ایتو رنگـت پریده؟ بطـرف خانـگل دیـده و گفـت خـوارو ای نازدانی مـاره چی کده؟ خانمگل گفت والله نمیفامم نه درست نان میخوره نه َخو درست داره مچم که چی شدیشه ! الالغفـور گفت جان الال بیا که پیـش داکتر ده شـفاخانه ببرمته و خانمگل گفـت آ والله غفور جان امشـو سـرور جان نوکریوال است یکدفه ببینه که چی شده ده همی گپ بودن که داکتر سـرور رسید . الال غفـور گفـت اینـه داکتر جان عمـرت دراز اسـت یـادت کدیـم. خانمـگل گفت چطو بچیم امشـو نوکریـوال نبـودی؟ داکتـر سـرور گفـت بـودم امـا سـرم بسـیار درد میکنه دوشـو اسـت که نوکریوال هستم شـاید بیخوی باشـه داکتر زلمیـه گفتـم که عوض مه امشـو نوکـری بتـه مه صباشـو عوضش نوبتشـه کار میکنـم.ال ال غفـور گفـت مـه میخواسـتم فیـروزه ره پیشـت بیارم داکتر سـرور پرسـید چـرا خیـر باشـه؟ خانمـگل گفـت یگدفه ببینیش رنگش پریده چیز نمیخوره اینه ده ای گوشه افتاده. داکتـر سـرور پیـش امد و پرسـید فیـروزه .فیـروزه چـرا چـی شـده؟ فیـروزه بـه سـختی جواب میـداد. الال غفـور گفـت داکتـر جـان مه
رفتـه گادی ره میـارم و از خانـه برامـد و چنـد دقیقه بـاد گادی ره پشـت دروازه اورد و فیروزه ره ده گادی شـانده همرای خوریگل بطرف شـفاخانه حرکت کردند.داکتر سـرور با ان حالی که داشت با انها رفت و دم دروازه ی شـفاخانه داکتر زلمی وارخطا پرسـید چی خبر اسـت سـرور جان؟ و با دیدن فیروزه رنگش سـفید شـد پرسـید چی گپ شـده سـرور جان؟سـرور گفت والله مه همیدقه خانه رسیدم دیدم ده یک گوشه افتاده نبضش خیلی ضعیف اس شـاید فشارش سقوط کرده باشـد.داکتر زلمی به خوریگل گفت خاله جان شما زیر بغلشه گرفته روی همی بستر شفاخانه بانین که اسـتراحت کنه مه فشارشـه میبینم.و شـروع کرد به معاینه و داکتر سرور روی چوکی نشسته با دودستش سرش را پچق میکد بعد از نیم ساعت داکتر زلمی به داکتر سرور گفت که فشارش تا اخر سـقوط کده باید سـیروم بتیمش .خوب شد اوردنیش اگه نـی خـدا ناکده و بـا گلوی گرفته گفت ... .رفتـه بود .داکتر زلمی گفت سرور جان تو برو خانه که وضع توام خوب نیس خاله جانم هسـتن نرسـا هسـتن .ری نزنیـن بر خاله جانـم چیزی نگویین فقط بگویین که معایناتش طول میکشه تا صوب.داکتر زلمی به دو تا نرس نوکریوال گفت که هر دو سات فشارشه چک کنن. و به خوریگل گفت خاله جان اگه شمام میرین برین اینجه نرسا هستن.خوریگل گفت نی جان خاله مه چطو ایره ایال بتم غفور جان میره خانه بر خانمگلم میگه مه اینجه هستم که تشویش نکنـه.الال غفور بـه خوریگل گفت رفته از کبابی چاریکاری یک دو خـوراک کبـاب برتان بیارم ؟ داکتر زلمی گفت نی غفور جان شفاخانه نان بر مریضا میتن اگه بر خاله خوریگلم میارین؟ بیارین.و الال غفـور خـدا حافظی کده برامد.از رای شـفاخانه یک دوپاکت میـوه همـرای خود گرفتـه امد پیش خانمگل که خبر فیـروزه ره برش بته دید که مادر داکتر زلمی شیشته و از خانمگل میپرسه چی گپ شده آخوار؟ خانمگل گفت والله نمیفامم یکدفه افتاد و بیحال شد مادر زلمی گفت وای خاک ده سر دشمنش خوشفاخانه چی کدن ؟ الال غفور گفت هیچتشویش نکنین داکتر زلمی برم گفت فشـارش سـقوط کده ماینه که خالص شد میاین بخیر مه خوریگله پیشش ماندیم خانمگل گفت خیر ببینی الال حاال کسی ره پیشش نمیمانن؟اگه شوه یکدفه برم ببینمش الال غفور گفت خوارو تو ده ای حالت تازه از شفاخانه امدی الزم نیست خوریگل هست مام ده بیرون شفاخانه هستم خدا عمرش بته داکتر زلمی هست تشویش نکنین .مادر زلمی به خانمگل گفت خوارک فکر نکو مه همرای حاجی میریم خبرشـه گرفته اوالشـه برت میاریم هنـوز وخـت اسـت ال ال غفـور گفـت بی بی حاجی شـما تکلیف نکشـین .بـی بـی حاجـی گفت نی الال جان نمیشـه مـام دجای مادرش هسـتم دلم ارام نمیگیره تا نبینمش و بلند شـد ه گفت خوارک تشویش نکو خدا حافظش باشه مه برق واری میرم پس میایم برت خبرشه میارم ال ال غفور گفت حاال که اصرار دارین مه رفته گادی ره میارم که همرای حاجی صاحب یکجای بریم مام یکـذره نـان بـر خوریگل میبرم بی بی حاجی گفت نی الال جان دیگ سـبزی چلو بار اسـت از خانه یک دیکبره پر کده همرای سبزی و یک کمی ماست گرفته میبریم مه میفامم خوریگل نان بازاره خوش نداره .یا الله بریم بخیر الال غفور گفت یک چند دقه صبر کنین که مه گادی ره بیارم و بیرون رفت .
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
خانه شـله سـر حمامه درست کده بودم .بی بی حاجی گفت خیره خوریگل جان دخترا خواسـتن دگه بر دلخوشـی خود باز اروس ما سـر ما حق داره .و ده همی وقت خانمگل صدا کد زنده باشـین بی بی حاجی ماره خجالت دادین و بی بی حاجی گفت خدا نکنه دشـمن تان خجالت شـوه مه یادم هست ده حمام دایم سر زلمی جان خودت نو اروس بودی زحمتایت یادم نرفته خانمگل جان باز بین ما و شما ای گپا نیست یکخانه و یک دسترخوان خدا حاجی صاحبه زنده داشته باشه.ده همی وقت فیروزه شله سر حمامه ده بشـقابا کشـیده پیش همگی برد وهر کس تاریف میکد که چی مـزه دار س!.بـی بی حاجی به فاطمه گفت جان مادر یک غوری ش از شماست به مادر جانت از طرف مه سالم بگو. رفته رفته هم اماده شده بودند و فیروزه پیش مادرش امده گفت مه برم ببینم خلیفه گادیوان کجاست .در بیرون حمام دید که زلمی داخل موترش شیشته و رفت طرف خلیفه گادیوان که زلمی صدا کد فیروزه جان گادی الزم نیست مه اینجه هستم فیروزه سالم داده گفت نفر زیاداس تشـکر مه برم به مادر جانم بگویم.ودویده طرف حمام رفت دم حمام خوریگل استاده بود و گفت که زلمی امده خوریگل یک خنده گک خوده کد و گفت خوب شد و پیش خانمـگل امـد و جریـان را گفت و خانمگل بطـرف بی بی حاجی دیـده و گفـت خـدا زلمی جانه عمـر بته از کار خوده کشـیده امده اینجه.بی بی حاجی گفت آ خوارک مه برش گفته بودم که بیایه مـاره ببـره لیلی گک تازه از حمام برایه شـمال گادی برش خوب نیسـت بر مادرشـام خوب نیس.خانمگل گفت بی بی حاجی ماره دگه..بی بی حاجی گفت توره بخدا دگه ازی گپا نزن خانم گلجان حاجـی صاحب اروس ما سـرما حق دارن.فیـروزه از حمام برامده
103 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
داستـان دنـبـاله دار
که به خلیفه گادیوان بگویه که چند نفر شانه ببره دید که زلمی همرای خلیفه یگادیوان گپ میزنه و از جیب خود پیسه کشید و به گادیوان داد.فیروزه پیش رفت و گفت شـما داکتر صاحب چرا ای کاره کدین ؟ الالغفور کل کاراره خالص کده.خیره حاله که شما اصرار میکنین چند نفر ما ،ده گادی و دگا ده موتر میرن و در همین موقع خوریگل از حمام بیرون شد وزبیده و لیلی همرایش. دکتر زلمی به دوش رفت و دروازه موتره واز کده گفت بفرمایین ینگه جان سات حمام باشین و زبیده و لیلی و خوریگل و بی بی حاجی همرای خانمگل داخل موتر شـدند.ودیگرا میخواسـتند به گادی برونـد کـه داکتر زلمی گفت شـما چنـد دقه صبر کنین مه ایناره رسـاند ه پس میایم شـماره میرسـانم خوارای داکتر زلمی گفـت ما و سـه نفر دگه دگادی میریـم تورپیکی میمانه و ظرفا و فیروزه شما ده پیره دگه بیارینیشانه .گادی و موتر حرکت کردن و بعد از چند دقیقه داکتر زلمی امد و تورپیکی و فیروزه و ظرفاره با خود برد.دم دروازه خانه فیروزه به داکتر زلمی گفت بفرمایین خانه یک چای بخورین.زلمی گفت تشـکر فیروزه جان و مکث کرد و گفت باز یک وخت دگه وخدا حافظی کرد و رفت. اشنایی فیروزه و زلمی روزها میگذشت و بهار انسال خیلی بخوشی گذشت اواخر تیرماه بود که یکروز داکتر زلمی پیش الالغفور امد و باد از سالمالیکی گفـت .الالجـان خودت مثل بیادر کالن مه هسـتی یک موضوع هس میخایم برت بگویم.الال غفور گفت داکتر جان چی عجله داری یـک چایـک سـبز و یـک دوتکه شـیر پیره بـاز الالیت ده خدمت اسـت و از دوکان بیرون شـده صدا کر یاسـین بچیم دوتا چای سبز و شیرپیره فرمایشی .و دوباره داخل دوکان شد .و پرسید
خو داکتر جان بگو پدر هرچی که میگی.داکتر زلمی سرش پایین و گفت الال جان کالنای ما ماره یاد دادن که ده هر خانه که رفتی چشمته غالف کو و ده هر خانه از راه دروازه داخل شو.الال غفور، صد در صد درست گفتن.و داکتر زلمی ادامه داد .الالجان مادرم زییر شده مام درس مرسه خالص کده شکر خدا دکار خود هستم بـر مـردم خود تا دسـتم میرسـه کمک میکنـم مه دمـی روزا کل فکرای خوده کدیم خواستم برت بگویم که مه نظر دارم که امی دختـر حاجـی صاحبه فیروزه ره خواسـتگاری کنم و بخاطر همی چند روز شده اوطرفا دور نخوردیم که مردم فکرای بد نکنن و باز ما همینجه پیش خودت روی انداخته امدیم که خودت از سیر و پودینه ی مام خبر داری و از داخل خانه ی حاجی صاحب بکلی مالومات داری.میخواستم بپرسم که زبیده ره به کس دگه نامزادی یا یگان لفظی نداده باشن؟ال ال غفور چایش را ُشپ کده سر خوده بلنـد کـده گفـت داکنر جان از پیش کده حاال بر مه بسـیار بزرگ شدی به شی ِر که خوردی هزار رحمت بچه اصل هستی ِس ّرت ده چاه ست داکتر جان مه همرای مادر یاقوب گپ بزنم باز مه برت خبر میتم.داکتر چایشـه ُشـپ کده گفت الال جان ما دگه ریش و قیچـی ره ده دسـت تـو دادیم و خدا حافظی کـده از دوکان برامد. شب الال غفور همرای خوریگل موضوع ره گفت و خوریگل گفت بخـدا تـا جای که مه خبر دارم هیچ گپی نیسـت چراکه هر گپی که باشه خانمگلم از مه ُپت نمیکنه مه صبا صوب پیش خانمگلم رفته ای خبره برش میتم راستی رضای خداس ده همی چند روز فیروزه تغییر کده چرتی شـده مه حیران مانده بودم که چی شـده ای دختره باز هشـیار اسـت خوده از دسـته نمیته خانمگلم گفت که شوا دیر میشینه کم َخو شده طفلک زرد وزار شده حاله مالوم
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
102 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
داستـان دنـبـاله دار
بقیه از صفحه 89
از جـای بلند شـده خدا حافظی کـده خوریگل گفت صبا صوبکی وخـت میایـم حاله قرار اسـتراحت کنین و از اطـاق برامدن.حاجی بدنبال شان بلند شد که الالغفور گفت حاجی صاحب ماره گنا کار نسـازین اینه فیروزه جان هس دروازه ره بسـته میکنه خدا حافظ تان و بطرف د ِر حولی با خوریگل روان شدند. سـرور صوب وخت بلند شـد و آمد که از مادرش خبر بگیره دید خانمگل بیدار اس سلام داده پرسـید مادر جان َشـو چطو بودین؟ خانمـگل ،شـکر خوب بودم وپرسـید خودت چطـور بودی چوچه چطور اس ؟ شکر َخو کده زبیدام َخو اس بیدارش نکدم میرم که شفاخانه ناوخت میشه.خانمگل گفت جان مادر یک چیز میخوردی شکم گشنه چطو سر کار میری؟ تشکر مادر جان دمونجه داکترا و رفیقا چای درست میکنن یگان روز د شفاخانه اونجه جای داریم کل چیز اس چایه یگان روز همونجه میخوریم.خانمگل گفن خو دگـه دلکـن برو بچیم خدا همرایت باشـه .و سـرور پیـش از رفتن گفـت مـادر جـان دوای تانـه بخوریـن که یـاد تان نـره که دهمی وقت حاجی که تازه از قران خواندن خالص شـده بود گفت َری نزن بچیم یاد مه هس.برو خدا یارت باشـه .وسـرور از خانه برامد. نزدیکیای چاشت بود که دروازه کوچه تق تق شد خوریگل که از وخت امده بود فیروزه ره گفت جان خاله فکرت سر دیگ باشه مه برم ببینم کیس .و بطرف دروازه یکوچه روان شد و وقتی دروازه ره واز کد دید که داکتر زلمی همرای مادرش و برادر خوردش یک دیگ کالنه گرفته داخل شدن و سالمالیکی کده خوریگل گفتم وای قندیگل جان چرا زامت کشیدین و صدا کد فیروزه جان جان خال بیا یکدفه بیرون و بطرف قندیگل دیده گفت که همرایم د مطبخت بود .فیروزه امد سالم داد و گفت خاله جان ببخشین که دود بوی میتم خوش آمدین بفرمایین و پیش دوید و به پدرش گفت که داکتر صاحب همرای قندیگل جان آمدن خوریگل گفت ببریشـانه جان خاله دخانه سـه دانه.خانمگل گفت بگویین بیاین خانه همینجه و قندیگل سالمالیکی کده گفت شکر الحمدلله که بخیر دخانه امدین و بطرف خوریگل دیده گفت ما ب ِر دیدن صاحب خانـه امدیـم خـوارک هرجای باشـه مهم نیس و فیـروزه به داکتر زلمی گفت اینه بابه جانم ده ایخانه هستن بفرمایین .حاجی دم در امده و باد از سالمالیکی گفت خوش امدین زامت شد بر تان برمه فیروزه جان گفت چرا ایکارا ره کدین ما و شما خوبیگانگی نداریم خدا پدر ته بیامرزه جنتا جایش باشـه د بچه گی خود سـیده میامد پیش مادرم و مادرم خدا ُکل موردای ما و شماره بیامرزه هرچی بود خدا وس پیش رویش میماند وام بی کبر میخورد و یگان دفه مه برش میگفتم نه نه جان بچه کاکا گلته ازماکده دوست داری خدا بیامرز میگفت بچیم اینمی یاد گار کاکا گلم اس خدا ُکل شـماره نگا کنه ..قصه شروع شد و حاجی صدا کد فیروزه جان پدر چای ....کـه فیـروزه پطنوس چای د دسـتش دخانه درامد و حاجی گفت خیر ببینی جان پدر مه بر همی توره صدا کدم و گفت داکتر جان بوره چطور؟ مه میفامم شـما داکترا مردمه از خوردن بوره و نمک منه میکنین مچم خود تان چطو و خنده کد .زلمی با خجالت گفت کاکا جان مام خوده منه کدیم .حاجی گفت چی میگی داکتر جان ؟ اول دفه آمدی دانته شیرین کو خدا تلخی ره دور داشته باشه .به فیروزه گفت یک قاشقک چوچه و فیروزه خنده کده پرسی داکتر صاحب پرتم؟ داکتر زلمی گفت آ اا دگه حاجی صاحب امر کنه ما نی گفتنی نیستیم .تشکر.
بـاد از یکـی دوسـاعت داکتر بلند شـد و گفت حاجـی صاحب به امشو نوکریوال هستم و دم دروازه از خانمگل اجازه تان مام برم که َ احـوال پرسـی کده گفت خاطـرم جم اس که سـرور جان غم تانه میخوره انشـاآلله تکلیفا رفع میشـه وخدا حافظی کده با مادرش از خانه بامدن فیروزه و خوریگل تا دم دروازه کوچه همرای شان رفتن و قندیگل با آنها خدا حافظی کرده واز دروازه حولی برامدن. روزها میگذشت و روز چارشنبه بود که خوریگل ساتای ده بجه بود که پیش خانمگل آمد و دید خانمگل سـر توشـک شیشـته و زبیده دخترکش د بغلش پیش رویش سالم داده و روی زبیده و چوچیشه ماچ کده گفته اینه بخیر روز شنبه حمام دا س وه وخت امدم که برم بر مادر خداداد بگویم که حمامه قورغ کنه بر اروس مـا .خانمـگل گفت واللـه از دلم گفتی هم دقیقه مه میخاسـتم بر زبیده جان بگویم.خو خیر باشـه هنـوز وخت داریم.خوریگل گفت آا خـوار چـی وخـت داریم اینـه امروز خو رفت خالص شـد صبام پنجشنبه یک روز جمه مانده روز شنبه حمام داس.خانمگل گفت ُچرت نزن شیرینجانه خبر کو همرایش یکجای برین پیش نه نی خـدا داد از طـرف مـه سلام بگویین باز بگویین که بر روز شـنبه حمامـه قـورغ کنه مه دیشـو همرای حاجی گپ زدیـم .خوریگل گفـت بـه هرد ودیده و یـک چندک نازک از کومـه زبیده گرفت و بوسید و گفت خی مه میرم بر شیرین جان خبر بتم باز پس میایم. چیزی خو کار نداشـتین؟ نی زنده باشـی خوریگل جان و خانمگل از زبیده پرسید که کی ره خبر کنیم؟ زبیده گفت والله خاله جان مه خو دمی چیزا نمیفامم هر قسمی که شما میگین همو تو میکنم. خانمگل گفت خیر باشه مه همرای خوریگل و شیرینجان ببینیم کی ره خبر کنیم. روز شنبه صوبکی وخت خوریگل همرای دولچه و لگنچه و یک بخچه ی کالن رسـید باد از سلامالیکی گفت وای فیروزه جان خاله تا حالی تیار نشدین؟ خانمگل گفت شب تا دیر وخت بیدار بود هر وخت که پالو میگشـتم چراغ خانیش روشـن بود مرام َخو ده سـرک کـده .خوریـگل بطرف فیروزه یک نظـر انداخته گفت آ دگـه یـگان تـا ده ای شـوا َخـو از چشـم شـان پریـده هـس دگه جوانیس.فیروزه زود زود اسـبابا ره جم کده و گفت اینه خاله جان مه تیار استم.خوریگل پیشتر رفت و گفت مه میفامم ده ای روزا خوب سر به هوا شدی باش که حمام دا تیر شوه باز گپ میزنیم و فیـروزه خنـده کـده گفت خاله جان مه چی کدیم؟ خوریگل نی هیچ نکدی کی گفته؟ باش کخ خمام دا تیر شوه یکدفه و در همی وقت الالغفور دم دروازه کوچه رسید وصدا کد خوریگل گادی تیار اس.بیاییـن بخیـر و خوریگل به فیروزه گفـت برو جان خاله زبیده جانه خبر کو که زبیده صدا کد خاله جان مه تیار استم همی دقه لیلی ره شیر میدادم فامیدم شما امدین.خوریگل گفت زنده باشی جـان خالـه و صـدا کر د فیروزه جان بر لیلی گکه بگیر که مادرش ظرفای حمامشـه بگیره و همه گی تیار شـده و خانمگل پیش و دگا از پشتش بطرف دروازه ی کوچه رفتند .حاجی از باال صداکد مره همرایتان نمیبرین .؟ خنده کد و گفت برین خدا یار تان.گادی حرکـت کـد و از راه سـرک نـو طرف حمام هبـو میرفت و خلیفه گادیوان صدا کد چیزی خو یاد تان نرفته؟ فیروزه گفت نی خلیفه و چند لحظه بعد دم دروازه حمام استاد کد و همه گی پیاده شدن. فیروزه به خوریگل گفت باز چه وخت پس میایه خلیفه؟ گادیوان صدا کد ری نزنین مه ده پشـت حمام اسـپه جو میتم منتظر تان
هستم الالغفور مر گفته امروز دربست همرایتان هستم برین خدا یار تان باشه. ننی خدا دا پیش از پیش تخت حمامه درست کده بود و دو سه تا کیسه ماال رام خواسته بود دو تا دخترای خودش بر کمک کدن امـده بودنـد کـه ده همی وقت خوریـگل درامد باد از سلامالیکی بخچا ره سر تخت ماد و ننی خداداد گفت اگه چیز کار داشتین اینه فاطمه دخترم همینجه همرایتان میباشه هر امر و خزمت باشه سر چشمایم.ده داخل تاس حمام کالن گل سرشوی تر کده گی و ده قوطی ایراغدان روشویه ره ماندیم و خوریگل ده پیشانی خود زد وای خیر ببینی مه خو چورو پاک یادم رفته بود .ننی خداداد گفت پریروز از هرات روشویه ی تازه اوردن بر تان ماندیم دو تا دولچه اضافیام ماندیم بر تان.خوریگل گفت زنده باشی خدا نگیریته انشا آلله ده حمام دای فاطمه جان خبر ما کنی.وننی خدادا نفس درازی کشید و گفت خدا بوزورگه.داخل حمام زبیده و دخترکش همرای خانمگل و خوریگل وزن حاجی غیاث و اروس مولوی عینو و مادر داکتر زلمی و دوتا خوارش و چند نفر از دوستای نزدیک هر کدام مشـغول بودند و دخترا او میاوردن و ده همی وقت خوریگل به زبیده گفت لیلی گکه بشوی ببریش بیرون قنداغش کو فاطمه ره گفتیم متوجه باشه.در همی وقت فیروزه با سطل او پیش خانمگل امد و گفت مادر جان سـرتان او پرتم مادر حسـین علی میایه که کیسه کنه شماره و خاله جانمه و ایرغدان رو شویه ره پیش کده بر همه یک تکه رو شویه داد و رفت که بازبیده لیلی گک را بشویه. بسیار زود لیلی ره شوشت ن و مادرش بردیش بیرون که خشکش کده ده قنداغ بانیشه پیش فاطمه و دوباره بر گشت داخل حمام. فیروزه هر لحظه سطل او ده دستش پیش مادرش و بی بی حاجی مادر داکتر زلمی می امد و او سر شان می اندخت.خوریگل صدا کد فیروزه جان خاله همو گل سرشـویه بیار که خوب نرم شـده یک ذره مره بته دگیشه ببر بر خانمگل و بی بی حاجی و دگه میهمانا. فیروزه و خواهر داکتر زلمی پیش خانمگل امدن و گفتن سر تان گل سرشـوی بزنیم؟خانمـگل گفـت جان مـاد ر از زبیده جان خبر گیـرا بـاش کـه زود خالص شـوه که چوچه گکش بیـرون تناس. فیروزه گفت مه از لیلی گک خبر گرفتم بیرون سر تخت َخو است مادرش سر خوده شامپو میزنه و ده همی وقت مادر حسین علی امد و گفت خانمگل جان کیسـه کنمتان و شـروی کرد به کیسه کدن و فیروزه از بی بی حاجی پرسید خاله جان پشت تان کیسه کنم؟ آ بچیم خیر و باره ببینی و فیروزه به سرعت کمی رو شویه ره ده کیسه مالیده و شروع کرد به کیسه کدن .زرمینه خوار کالن داکتـر زلمـی همرا خواهر خـوردش تور پیکی امدن و بمادرشـان گفتند مادر جان ما خالص شـدیم و مادرش صدای شـان کده در گوش شان چیزی گفت و انها خدا حافظی کده رفتند .نزدیکیای چاشت بود که همهگی کم کم خالص شدن و به نوبت از اروس خانه ی حمام برامده سر تخت حمام که قبال ننی خداداد بر همه گی جای درست کده بود رفتن و شروع کردن به کاال پوشیدن. زبیده از همه پیشتر برامد و رفت سر تخت دید که لیلی ره َخو برده اهسته اهسته کاالیشه پوشید و فیروزه بیرون شده همرای مادرش و بی بی حاجی به لباس پوشیدن کمک میکد تقریبا همه گـی کاال پوشـیده بودنـد که زرمینـه و تورپیکـی دو غوری کالنه گرفتـه داخـل حمام امدن.خوریگل بطرف شـان رفته و گفت وای چرا اقه زامت کشـیدین بی بی حاجی ماره خجالت دادین مه ده
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
101 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
آرایـش و زیـبـایـی
آرایش چشم مخصوص خانم های باالی 40سال
آرایش چشـم تاثیر بسیاری در صـورت خانم هـا دارد .شـما هم اگر جزو خانم های باالی 40سال هسـتید بهتـر اسـت بدانید کـه چند نکته به شـما کمک می کند آرایش چشم تان را زیباتر کنید . آرایش چشـم تاثیر بسـیاری در صورت خانم ها دارد
از رنگ های گرمتر استفاده کنید سـایههای چشـم بـا رنگهـای گرم سـایههای خاکستری و قهوهای کمرنگ تنها موجب میشود چشـمان شما خسـتهتر بهنظر برسـند .پیشنهاد او رنگهای گرم اسـت؛ هر آنچه که روشـن و گرم باشد احساس سرزندگی را به دیگران القا میکند. مایکل رادو ،آرایشگر افراد مشهور میگوید ،برای پوستهای روشنتر ،رنگهایی با پایهی وانیال و موکای روشن را بکار برید؛ برای پوستهای تیره از زرد طالیی کمک بگیرید.
چینو چروک جلوگیری میکند.
به هر قیمتی شده از مایعات اجتناب کنید با افزایش سن خطوط خشن و ضخیم اطراف چشم به دشـمنان سرسـختی بدل میشـوند ،بنابراین خط چشـم های مایع بـه هیچعنوان راهحل "نمیشـوند". ریـورو میگوید ،من معموال خط چشـم ژلی را برای افـراد باالی ۴۰سـال پیشـنهاد میکنم :زیـرا کنترل بیشـتری میتوان روی رنگ و کاربرد آن داشـت .اما باید فقط یک الیه نازک بزنید .رادو میگوید :با مالیدن الیهی نازکی از خط چشم و تا جایی که ممکن است بـه مژهها نزدیک ،خط چشـمی سـیاهتر ،ضخیمتر و چشمانی شفافتر و هویداتر خواهید داشت.
پهنای ابروها را زیاد کنید برای اینکه چشمانتان واقعا برجسته شوند ،باید به ابروهایتان توجه کنید ،ب ه ویژه با افزایش سن و کم شـدن موها .اما به جای مداد از سـای ه اسـتفاده کنید که با رنگ ابروی شـما هماهنگ اسـت، همیشه پرایمر بزنید ب ه طور معمول ،هنگامی که پای چشمان در میان باشد ،اندکی از هر محصولی نیز زیاد است .اما ماننـد کیـت ابـروی .Bobbi Brown Lightریـورو میگوید :همه میتوانند برای درسـت کردن آماده شدن پلک چشم برای رنگ و آرایش ضروریست ،حتی اگر قصد استفاده از سایه و خط چشم ابروهایشان از کمی سایه کمک بگیرند ،پس کمی پودر سایه چشم را با برس نرم کوچک برداشته ندارید .رادو میگوید :پرایمر موجب صاف شدن و تصحیح رنگ پلک شده و موجب میشود تا جوانتر و روی ابروها بکشید .همین امر دلربایی بیشتری به چهرهی شما میدهد. بهنظر برسید .اگر مایلید پلکهایتان رنگ بیشتری داشته باشد ،از پرایمر استفاده کنید زیرا پرایمر از
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
100 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
آرایـش و زیـبـایـی
آیا آرایش در سه ماه اول بارداری خطرناک است؟ یک از سواالت مهم هر زن بارداری این است که آیا آرایش کردن برای جنین خطرناک است؟ در پاسخ باید بگوییم که بهتر است در سه ماه اول بارداری آرایش نکنید. از لوازم آرایشی بخصوص،شویندهها و دارو در سه ماه اول بارداری اجتناب نمایید آیا در دوران بارداریتان از لوازم آرایشـی اسـتفاده میکنید؟ اگر جوابتان بله اسـت ،باید هرچه زودتر این کار را کنار بگذارید .چون ،طبق گفته محققان حوزه سالمت از دانشگاه یورک در کانادا، مادران باردار باید از لوازم آرایشی بخصوص ،شویندهها و دارو در سه ماه اول بارداری اجتناب نمایند تا از مغز جنین درحال رشـد دربرابر مواد شـیمیایی که برانگیزاننده اوتیسـم اسـت ،محافظت کنند. محصوالتـی کـه بهطور روزمره از آنها اسـتفاده میکنیـم مانند کرمها و مواد آرایشـی ،حاوی مواد شیمیایی خاصی هستند که بهطور بالقوه میتواند روی جنین در حال رشد در دوران بارداری تاثیر بگذارد. عالوه بر مواد آرایشی و لوسیونها ،به گفته پژوهشگران ،لیست محصوالتی که مادران باردار باید از آنها در سه ماه اول حاملگی اجتناب کنند از این قرار است؛ محلولهای پاککننده ،آفتکشها، داروهای ضدالتهابی غیراسـتروئیدی مانند اسـتیل سالیسـیلیک اسـید ،میزوپروسـتول(دارویی که برای کمک به وضعحمل اسـتفاده میشـود) ،بیفنیلهای چندکلردار که در روانکنندههای صنعتی کاربرد دارد ،اترهای دیفنیل پلی برومینیت ،موجود در چوب و منسـوجات ،فتاالتهای موجود در کفپوشهای پی وی سی ،و اسباببازیهای کودکان. غیر از نوع ماده شیمیایی که یک زن باردار ممکن است در معرض آن باشد ،تعداد دفعات و میزان غلظت ماده هم میتواند روی مغز جنین در حال رشد در مرحله پیش از تولد تاثیر بگذارد .محققان توصیه میکنند زنان درمورد تاثیرات مواد شـیمیایی موجود در محیط بر سلامتی ،آگاهی کسـب کنند .رشد مغز پیش از تولد ،دستخوش تغییرات است و عملکرد نرمال آن تا حد زیادی وابسته به وجود ژنهای خاصی در زمان مشخصش است .از آنجاییکه عوامل محیطی روی میزان نمایانی این ژنهای مهم تاثیر میگذارند ،مهم است که مادر باردار نسبت به بودن در معرض این عوامل آگاهی داشته و دقیق باشد.
د به تاریخ انقضای لوازم آرایش دقت کنی روی بسـته لـوازم آرایـش عـددی وجـود دارد که شـاید بیشـتر از 90درصـد خانـم هـا بـه آن توجه نمـی کنند .با خواندن این مقاله به مهم بودن این عدد پی می برید.
یک نکته مهم در لوازم آرایش که هرگز به آن دقت نمیکردید!!
به تاریخ انقضای لوازم آرایش دقت کنید اگر از محصوالت آرایشی که استفاده می کنید تاریخ انقضاء آن گذشته باشد دیگر تاثیری که باید داشته باشد را ندارد و حتی ممکن است پوست تان را دچار حساسیت و التهاب نیز بکند .به عنوان مثال اگر ریملی که اسـتفاده می کنید تاریخ انقضاء آن ۶ماه پس از تولید باشـد اما بیشـتر از ۶ماه استفاده کنید باکتری ها را از چشم به داخل ریمل منتقل می کنید و این باکتری ها داخل ریمل رشد می کنند و دوباره به چشم ها منتقل می شوند .از طرف دیگر ریمل خشک تاریخ گذشته مژه ها را زیبا نمی کند .پس لوازم آرایشی تاریخ گذشته را دور بیندازید. همه محصوالت آرایشی باید شکل یک بطری درباز به همراه یک عدد روی بسته بندی هایش داشته باشد .این عالمت ممکن است روی جعبه یا روی خود محصول تعبیه شده باشد .قبل از این که جعبه لوازم آرایشی را دور بیندازید حتما به این عالمت روی جعبه دقت کنید. شـمارش این عدد از زمانی شـروع می شـود که درب محصول را باز کرده اید نه از روزی که آن را خرید کرده اید .پس اگر محصول را خریده اید و به مدت یک ماه درب آن پلمپ مانده و باز نکرده اید این یک ماه به حساب نمی آید .از اکنون به بعد با دقت به این نشانه دیگر محصول تاریخ گذشته مصرف نخواهید کرد.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
99 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
آرایـش و زیـبـایـی
بـرای پوشـاندن موهـای سـفید در خانـه و بـا رنـگ گیاهـی، راههـای زیـادی وجود دارد که در ادامه با بهترین ،موثرترین و در دسترسترین آنها آشنا خواهید شد.
رنگ موهای طبیعی مخصوص پوشاندن رنگ سفید موه ا بـرای پوشـاندن موهـای سـفید در خانه و بـا رنگ گیاهی، راههای زیادی وجود دارد که در ادامه با بهترین ،موثرترین و در دسترسترین آنها آشنا خواهید شد. چای سیاه یک رنگ موی طبیعی مخصوص پوشاندن رنگ سفید موها. یک قاشق غذاخوری چای سیاه یک پیاله آب چای را در یک پیاله آب بجوشانید و اجازه دهید تا چند دقیقه در آن بماند و استراحت کند .بعد از اینکه سرد شد ،موهای سفیدتان را به این محلول آغشته کنید و بعد با آب بشویید .این کار را هر دو هفته یک بار تکرار کنید تا تمام موهای سفید رنگ بگیرند. حنا ۲قاشق چایخوری برگ چای سیاه ۴قاشق غذاخوری پودر خالص حنا یک قاشق غذاخوری آبلیمو حنا را در یک پیاله آب بریزید و اجازه دهید چند ساعت تا یک
اضافـه کنیـد .سـپس آبلیمو را به آن اضافـه نمایید و هم بزنید تا خوب مخلوط شوند. این رنگ مو را یک ساعت روی موهایتان بمالید و بعد با آب و شامپو بشویید و هر ماه آن را تکرار کنید تا سفیدی موهایتان را به طور کامل بپوشاند.
قهوه یـک ظـرف بـزرگ قهـوه خالـص را دم کنیـد و اجازه دهید تا قهوهتان کامال غلیظ شود .بعد از اینکه سرد شد، موهایتـان را بـه آن آغشـته کنیـد و اجـازه دهید تا ۲۰ دقیقه روی موهایتان باقی بماند و بعد با آب بشویید. ایـن رنـگ مـو بـرای پوشـاندن سـفیدی موهـا بسـیار عالی اسـت و همچنین رنگ قهوهای بسـیار خوشـرنگی هم در موهایتان ایجاد میکند .آن را هر هفته دو بار تکرار کنید تا بهترین نتیجه را بگیرید. رزماری و مریم گلی یک پیاله برگ مریم گلی ۳تا ۴قطره روغن رزماری ۲پیاله آب برگ مریم گلی را در ۲پیاله آب بجوشانید و بعد از اینکه سرد شد ،روغن رزماری را به آن اضافه کنید .این رنگ مو را ۱۰دقیقه در موهایتان ماساژ دهید و بعد اجازه دهید تا ۱۰دقیقه دیگر هم روی آن باقی بماند و بعد بشویید.
پوشاندن موهای سفید با رنگ گیاهی شـب در آن خیـس بخورد .چای سـیاه را هـم در یـک پیالـه آب بجوشـانید و بعـد از اینکه سـرد شـد ،آن را به حنا
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
98 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
موفقیت رازهای خـــبــری
-۵اگر به سـهم خود در بروز مشـکالت اعتراف کنم ،همسـرم دیگر مرا تحویل نمیگیرد یا علیه خیرخواهانه و مجاب کننده آن را تصدیق خواهید کرد. این کار باعث میشود موضوع اصلی که باعث ناراحتی شما و یا همسرتان شده است کشف شود و خودم استفاده میکند. از گفتگوهای حاشیهای پرهیز شود. برخی از مهمترین نشانههای هشدار در مشاجرات همسران: اگر در طول هفته دسـتکم در سـه موقعیت از موقعیتهای زیر قرار میگیرید ،یعنی زندگی شـما -۴ناراحتی خود را آشکار کنید یکی از راههای خاتمه دادن به دعوا این اسـت که دسـت از سـرپوش گذاشـتن روی ناراحتی خود سرشار از تعارض است و مهارت گفتگو با همسر را نیاموختهاید. برداریـد تـا زخمهـای هیجانی شـما خودش را نشـان بدهد .میتوانیـد بگویید“ :من واقعـًا دارم اذیت -۱نمیتوانید با همسرتان درباره موضوعی خاص با آرامش صحبت کنید. میشوم”“ ،سردرد گرفتم”“ ،استرس دارم”“ ،از اوضاع پیش آمده میترسم” یا “کمکم دارم احساس -۲درباره هر اختالف پیش آمدهای فریاد میزنید و به یکدیگر توهین میکنید. میکنم خسته و فرسوده شدهام”. -۳بیشتر اوقات روز با یکدیگر ترشرویی میکنید و با همدیگر حرف نمیزنید. -۴بهطور مداوم از یکدیگر عصبانی میشوید و بیدلیل و طوالنیمدت با یکدیگر حرف نمیزنید. -۵اعالم آتشبس کنید یک راه دیگر این است که به طور صریح درخواست آتشبس کنید .میشود گفت“ :میتوانیم کمی صمیمانه به حرفهای همسرتان گوش کنید استراحت کنیم؟”“ ،این دعوا مرافعهی ما را به هیچ کجا نمیرساند”“ ،نمیتوانم ادامه بدم ،احتیاج چه راههای صحیحی برای بیان اتفاق بد پیش آمده با همسر وجود دارد: در ابتدا بسـیار مناسـب اسـت که موقعیت مناسـبی را برای صحبت با همسـر خود ترتیب دهید و دارم یک کم اسـتراحت کنم”“ ،چهطوره کمی نفس بکشـیم ،اسـتراحتی بکنیم؟” یا حتی “میشـود ترجیحـًا زمانـی را انتخـاب کنیـد کـه هر دوی شـما از نظر روحی و جسـمی آمادگی گـوش دادن به تمامش کنیم و بعداً با هم گفتگو کنیم ،من االن واقعًا به این کار احتیاج دارم؟” صحبتهای یکدیگر را دارید .نکته مهم و حیاتی در مواجه با این مسائل هنر گوش کردن است که -۶فضای گفتگو را عوض کنید به واقع میتواند نیمی از راه حل باشد. نکاتی که در زیر عنوان شده است بر محوریت هنر گوش دادن به یکدیگر مطرح شده است ،چون روش بعدی این اسـت که به دعوا ادامه بدهید اما شـرایط آن را عوض کنید .برای مثال با لحنی اعتقاد بر این است تا زمانی که ما راه گوش دادن به حرفهای یکدیگر را بر خود ببندیم و تنها متوجه آرام بگویید“ :میشود صدایت را به یاری پایین لطفًا؟”“ ،خوشحالم که دربارهاش بحث میکنیم اما خواهش میکنم فریاد نزن“ ،”.لطفًا از موضوع بحث دور نشو ”.یا “میتوانی این حرفها را بدون هیچ حرفهای خود باشیم هیچ مشکلی حل نخواهد شد. قضاوتی دوباره بزنی؟” -۱صمیمانه به حرفهای همسرتان گوش کنید: سعی کنید با گوش کردن به دنیای همسرتان وارد شوید و از چشم او به موضوع پیش آمده نگاه -۷اعتراف کنید که دعوا کردن بیهوده است کنید .یعنی به شکل غیر تدافعی و غیر رقابت جویانه از خودتان بپرسید همسرم سعی دارد چه چیزی باید نظرتان را در این خصوص اعالم کنید که دعوا شما را به جایی نمیرساند .مث ً ال بگویید“ :این بی را به من بفهماند و روی چه مسـئلهای در حرفهای خود تاکید دارد .سـعی کنید بعد از مدتی که از معنی است ،درست نمیگویم؟ به هیچجا نمیرسیم”“ .داریم زمان و نیروی خودمان را بیفایده تلف صحبتهای همسر شما گذشت به او خالصهای از مطالبی که گفته را بیان کنید .با این کار همسر میکنیم .این طور نیست؟” یا “چهقدر باید در مورد این موضوع با هم دعوا کنیم؟” شما متوجه میشود که کام ً ال به حرفهای او گوش میکنید و به صحبت کردن ترغیب میشود. -۸از دید هم به موضوع نگاه کنید گاهی میتوانید تالش کنید تا مشکالت را از دیدگاه دیگری ببینید و در نتیجه شرایط را بهتر کنید. -۲استفاده از فن معاوضه: زوجها غالبًا بدون اینکه بدانند دعوا بر سـر چیسـت با هم میجنگند و جر و بحث راه میاندازند و مث ً ال بگویید“ :من حرف تو را نمیفهمم .کمکم کن بفهمم” یا “اجازه بده ببینم میتوانم این مسأله اغلب بدون اینکه نقطه نظر همسرشان را درک کنند درستی آن را زیر سؤال میبرند و یا مخالفت را از نگاه تو ببینم”. میکنند .منظور این روش آن اسـت که کمک کند شـمای شـنونده گوش کنید و ببینید همسـرتان گوینده احسـاس کنید به حرفتان گوش داده میشـود .به -۹معذرت خواهی کنید چـه میگویـد و شـمای تأثیرگـذار و آرام بخـش باشـد، که در حال بحث بر سـر موضوعی هسـتید و یکی ایـن واژه میتوانـد بسـیار ایـن صـورت وقتـی که “حق با من است ،تو اشتباه عصبانی شـد شـما یا همسـرتان فرمان ایسـت ولی وقتی گیر این فکر میافتیم از شـما آزرده یـا گفتـن عبـارت “ببخشـید” خـود را بـه عنـوان گوینـده یـا شـنونده عوض میکنی” و آن را تکرار میکنیم، میدهیـد و جای پافشـاری بـر روی عقیده این کار از تحمیل نقطه نظرهای خود دست خیلـی سـخت میشـود .بـه جای میکنیـد و بـا “مـن را ببخـش. به دنیای همسـرتان قدم میگذارید .با این اشـتباه خـود میتوانیـد بگوییـد: بـر میدارید .و بدهـم”“ ،عـذر آزارت کار از تنش میان شـما و همسـرتان کاسته نمیخواستم بدجوری میشود و روند گفتگوی طبیعی را بدون هیچ میخواهم. تحت فشار گونه عصبانیتی پی خواهید گرفت. بـو د م ” ، “نمیخواستم -۳استفاده از فن خلع سالح ایـن روش به شـما کمک میکند به جای منظـورم را ایـن دفاع از گفتههای خود به گفتههای همسرتان طـوری بیـان کنـم. متمرکز شـوید و از این طریق اختالف پیش دوست داری طور دیگری آمده را حل کنید .در این تمرین شما به نوبت بگویـم؟”“ ،میتوانم درک حقیقـت دیـدگاه همسـرتان را کـه خالصانـه با کنم که چهقـدر آزار دیدی، آن موافق هسـتید کشـف کرده و به طریقهای خواهش میکنم مرا ببخش”.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
97 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
موفقیت رازهای خـــبــری
چطور درباره ناراحتیهای خود با همسرمان صحبت کنیم؟ حـل تعـارض از طریق گفتگو از مهارتهـای مهم بیـن زوجین اسـت که میتوان به شیوهای کاربردی ،از آن بـرای حلوفصـل اختالفات استفاده کرد. خیلـی از زوجها فکـر میکنند صرفًا بـا داشـتن تجربههـای مثبـت و لـذت بخش روزهای اول ازدواج میتوانند در گذر زمان رابطه از هم گسیخته خود را از نوترمیم کنند .طبیعی است که داشتن خاطره اوقات خوش برای شفای رابطه از هم گسیخته امری حیاتی است اما هیچ چیزی جای گفتگو درباره رنجش و ناخشنودی و گوش دادن به حرفها و درک احساسات یکدیگر را نمیگیرد. تا وقتی سعی نکنید به احساسات ناخوشایند همسر خود توجه کنید و آنها را بشنوید هیچ وقت مسئلهای حل نخواهد شد و ممکن است بعد از مدتی دوباره مشکل جدیدی در رابطه شما و همسرتان پیش بیاید. حل تعارض از طریق گفتگو از مهارتهای مهم بین زوجین است که میتوان به شیوهای کاربردی،
از آن بـرای حلو فصـل ا ختال فـا ت استفاده کرد چه تصورات اشتباهی راجع به صحبت کردن راجع به پیشامد بد با همسر وجود دارد:
در بسـیاری از موارد افکار و تصورات اشتباهی در بین همسران وجود دارد که مانع از صحبـت کـردن آنهـا بـا یکدیگـر میشـود .در ابتدا شناخت این برداشتهای اشتباه و فکر واقعی در پشت آن باعث میشود که قدم اول را در حل این گونه مسائل برداریم. -۱اگر با همسرم صحبت کنم ،خودم ضایع میشوم. -۲اگر به همسرم بگویم چطور دلم را شکسته ،او را بیشتر از خود راندهام. -۳اگر به حرفهای همسرم گوش کنم ،فکر میکند که با او موافق هستم. -۴اگر صحبت کنم و بگویم چه چیز آزارم میدهد ،فاصله من از همسرم بیشتر میشود.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
96 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
رازهای موفقیت
برای یک شوهر خوب بودن ،باید بدانید همسرتان از چه کارهایی خوشش نمیآید اگـر مـی خواهید برای همسـرتان شـوهر خوبی باشـید ،بایـد بدانیـد همسـرتان از چـه کارهایـی خوشـش نمیآید .بعضی کارها به طور کلی برای اکثر خانمها چندان دوست داشتنی نیستند که در این مقاله به آنها می پردازیم. تمام خانم ها چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج راجـع بـه همسرشـان خیالبافیهایـی را میکننـد. اینکه همسرشـان بهترین مرد روی زمین هسـت و همیشـه بـا هم رفتـار همراه با محبـت را دارند و هیچگاه بین آنها اختالفی ایجاد نمیشود .اما باید بدانیم که زندگی همیشه این گونه نیست. همیشـه این طور نیست که هیچ مشکلی وجود نداشته باشد و همه چیز در صلح و دوستی سپری شود .هیچ انسانی کمال مطلق را ندارد یعنی هیچ انسـانی به غیر از ائمه اطهار ،وجود ندارد که فقط مثبت باشد و هیچ نقطه ضعفی نداشته باشد .همان طور که ما خانم ها ممکن است یه زمان هایی باعث رنجش خاطر مردان بشویم ،مردان هم ممکن است زمان هایی و او را مطمئـن کند که مشـکلی وجود نـدارد ،در این زمان خانم هم راحت تر میتواند با این اتفاق کنار بیاید .البته بهتر است که باعث رنجش خاطر زنان بشوند. این را هم به همسـرتان بگوید که چه مدت زمانی را نیاز دارید آقای محترم اگر این 6کار را انجام میدهی ،بدان تنها باشید .فقط توجه داشته باشید که این مدت طوالنی نباشد و به بیشتر از چند ساعت نرسد. رنجش آور هستند!!! .1پنهان کردن احساسات درونی تمام خانم ها چه قبل و چه بعد از ازدواج راجع به .2استفاده زیاد از فضای مجازی ی میکنند همسرشان خیالباف .3پوشیدن هر روزه ی لباس های مشابه .4بی توجهی استفاده زیاد از فضای مجازی اگـر افـراد از فضـای مجازی به درسـتی اسـتفاده کننـد ،فواید .5بیش از حد به خود رسیدگی کردن .6اعتقاد داشتن به این مساله که زنان رانندگان ماهری نیستند بسـیاری را میتوانـد داشـته باشـد .اما اگـر اسـتفاده از این فضا، مدیریت نشود میتواند برای فرد و زندگیش مضر باشد .اگر متاهل هسـتید سـعی کنید در زمان هایی که در کنار همسرتان هستید پنهان کردن احساسات درونی ممکن است برای هر مردی این اتفاق بیافتد که زمان هایی بی زیاد به سراغ فضای مجازی نروید زیرا خانم ها با توجه به اینکه حوصله هست و حتی حوصله حرف زدن با همسرش را نداشته روحیه حسـاس تری دارند ،با دیدن این صحنه که همسرشـان باشـد .این مسـاله کامال طبیعی هسـت و در اصطالح میگوییم مدام در فضای مجازی هست ،احساس خطر میکنند .پیشنهاد این مرد نیاز دارد مدتی را در غار تنهایی خودش باشد .ولی زنان میشود اگر هم میخواهید در منزل استفاده کنید به این صورت به این مسـاله بسـیار حسـاس هسـتند و با دیدن این صحنه که باشد که بعد از رسیدن به منزل در ابتدا به سراغ گوشی های خود همسرشـان در خانه هسـت ولی حوصله حرف زدن با او را ندارد نروید و همسرتان را حساس نکنید و اینکه زمان هایی وارد این و در سکوت فرو رفته است ،بسیار آزرده خاطر میشوند تا جایی فضا بشوید که همسرتان هم در کنارتان هست و قرار هست با که ممکن است با خود به افکار نامطلوبی هم فرو بروند .پیشنهاد هم صفحهای را مشاهده نمایید. ما اینجا این است که اگر مردی به این حالت رسید که روزی یا ساعتی را دوست ندارد در جمع باشد یا دوست ندارد با همسرش پوشیدن هر روزه لباس های مشابه باشـد ،ایـن مسـاله را پنهـان نکنـد و خیلـی راحت و دوسـتانه با معموال در زمینه لباس پوشیدن ،خانم ها مهارت ویژه ای دارند همسـرش صحبـت کنـد و علـت این اتفـاق را برای همسـرش و از تعـداد لباسهـای بیشـتری بـرای سـت کردن آنها اسـتفاده بیـان کنـد .معمـوال در این زمان ها خانم ها از همسرشـان علت میکننـد .امـا برخی از مردان خیلی توجهی به ظاهر خود ندارند. بی حوصلگی را میپرسـند و معموال مردان پاسـخی نمیدهند .این مسـاله نیز برای زنان میتواند بسـیار رنجش آور باشـد .اگر همین پاسخ ندادن باعث ایجاد دلخوریها میشود .اما اگر مرد جزء آن دسته از مردانی هستید که اهل رسیدگی به ظاهر خود به همسرش بیان کند که کمی خسته است و هیچ اتفاقی نیفتاده نیستند ،لطفا از همسرتان کمک بگیرید.
رفتارهایی که زنان دوست ندارند بی توجهی دغدغه خیلی از خانم ها این است همسرشان به آنها بی توجه هسـت .ایـن زنـان ابتدا باید توجـه را تعریف کننـد .چه کارهایی همسرشـان انجـام بدهنـد یعنـی توجه گرفتـه اند؟ زنانـی که از همسرشـان توجـه نمی بینند بسـیار آزرده خاطر میشـوند .اگر میخواهید زندگی متاهلی شـما به مشـکل نخورد ،یک راهکار آن این است که از همسرتان بپرسید که دوست دارد در چه زمان هایی از شما توجه ببیند .برای مثال برخی از زنان دوست دارند در میهمانی ها ،بر سر سفره غذا ،در سفر ،در کنار خانواده خودشان و یا همسرشان و ، ...توجه ویژه ای از همسرشان دریافت کنند. اگر شما به عنوان یک مرد بدانید که همسرتان چه نوع توجه و محبتی را تمایل دارد بگیرد ،باز یک قدم به خوش بختی نزدیک تر میشوند. بیش از حد به خود رسیدگی کردن همـان طـور که زنـان از مردی کـه به خودش نمی رسـد بیزار هسـتند ،از مردانی هم که بیش از حد به خودشـان میرسـند و شیشه ادکلن را روی خود خالی میکنند نیز رنجیده میشوند .اگر جز آن دسته از مردان هستید که عالقه زیاد به ادکلن زدن دارید برای اینکه حساسیت همسرتان را برافروخته نکنید از شب قبل هر چقدر خواستید ادکلن را بر روی لباستان بزنید و صبح هنگام رفتن بیرون منزل این کار را نکنید و همسرتان را حساس نکنید. بهتریـن کار ایـن اسـت که به صور کلی مرتب و آراسـته باشـید ولی بهترین لباس ها و عطرهایتان را در زمانی که با همسرتان هستید استفاده کنید. اعتقاد داشتن به این مساله که زنان رانندگان ماهری نیستند رانندگی کردن نه زنانه هست و نه مردانه .آقای محترم ،لطفا اینقدر نگو خب زن است دیگر ،نمی تواند پارک دوبل کند .زنان به این جمله حساس هستند.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
شوهر عزیزم 12نکته ای که می خواهم بدانی!! مجموعه :رازهای موفقیت
زن و شوهر در زندگی زناشویی همیشه خواسته ها و انتظاراتی از یکدیگر دارند زن و شـوهر در زندگـی زناشـویی همیشـه خواسـته هـا و انتظاراتـی از یکدیگر دارند .اینهـا انتظارات ساده ای هستند که نباید به سادگی از کنار آنها رد شوید .با رعایت این نکات آرامش در زندگی زناشـویی خود را تضمین می کنید. حتما این 12نکته را مطالعه کنید که همه زنان از جمله خود من از شوهران خود انتظار داریم. زنان از شوهرشان چه می خواهند؟ به نظر می رسـد این سـوال قرن هاسـت که ذهن مردان را به خود مشـغول کـرده اسـت .در کل ،اکثر زنان انتظارات مشـابهی دارند .شاید دانستن آنها بتواند به شما کمک کند .در اینجا نکاتی را برای شـما آماده کرده ایم که زنان بعد از ازدواج کردن از شـما انتظار خواهند داشـت .اینها انتظارات سـاده ای هسـتند که نباید به سـادگی از کنار آنها رد شـوید .با رعایت این نکات آرامش در زندگـی خـود را تضمین مـی کنید .حتما ایـن 12نکته را مطالعه کنید که همه زنان از جمله خود من از شوهران خود انتظار داریم. پیش خانواده من مودب باش وقتـی مـن قبـول می کنم که نـام خانوادگی فرزنـدم همان نام خانوداگی تو باشد ،کمترین چیزی که از تو انتظار دارم این است کـه طـوری با خانواده ام رفتار کنی که انگار تو هم متعلق به این خانواده هستی .من از تو انتظار دارم تا در همه مراسمات ،جشن هـا ،دورهمـی هـا در کنار خانواده ام باشـی و دوسـت دارم با برادر و خواهرم رابطه خوبی داشـته باشـی .در عوض تو هم می توانی همین انتظارات را از من داشته باشی. در کارهای خانه به من کمک کنی خودت می دانی که انجام کارهای خانه چقدر مشـکل هسـت. پس ،نظرت چیست در کارهای خانه هم به من کمک کنی؟ ما می توانیم مسـئولیت ها را تقسـیم کنیم ،با این کار نه تو خسـته می شوی نه من .می دانم که دست به سیاه و سفید نزدی و اصال در کارهای خانه به مادرت کمک نکردی .اما مادرت وقتی ببیند تـو کارهایـی یاد گرفته ای که برای زندگی الزم هسـتند ،به من افتخار خواهد کرد.
95 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
رازهای موفقیت
بهترین دوستم باش بله ،من فهرسـتی از دوسـتانی را دارم که می توانم روی آنها حسـاب کنم و به هر نوع نصیحت یا پیشـنهاد آنها گوش کنم .اما اولین شخصی که دوست دارم دغدغه هایم و نگرانی هایم را با او درمیان بگذارم تو هستی. به یاد داشـته باش ما با هم ازدواج کردیم تـا در روزهـای شـادی و غـم کنار هم باشـیم .خیلی خوشـحال می شـوم کـه بـه شـغل ،زندگـی و چالـش های من اهمیت بدهی.
تعریف و تمجید شـاید ملکه زیبایی نباشـم ،اما تـو باید بـه ظاهر من اهمیت زیادی بدهـی .بـه یـاد داشـته بـاش ،تـو با من ازدواج کـرده ای ،بنابرایـن حتـی اگـر روزی وحشتناک به نظر رسیدم دوست دارم باز هم در کنار مـن بمانـی .فراموش نکن که یک آینه بهترین دوسـت یک زن است و من ساعت ها از وقت خودم را با آینه می گذرانم و به ظاهر خود اهمیت می دهم .می توانی خیلی راحت به من بگویی "این در خرید کردن همیشه همراهم باشی مـی دانم که برایت کسـل کننده هسـت که با مـن به مغازه ها لباس چقدر به تو می آید" بیایی و من لباس ها را امتحان بکنم و به دنبال لباسی باشم که تو آن را تایید کنی .بله موافقم .اما دوست نداری بدانی چه چیزی مرا به خاطر کسی که هستم دوست داشته باش بله درسته آماده شدن من ساعت ها طول می کشد ،اتاقی پر از برازنده من هست؟ لباس و کفش دارم و می توانم یک پیتزای کامل را بخورم .اما تو نباید بخواهی عقیده مرا تغییر دهی .تو هم شب ها با دهان باز می صراحت مـی دانـی از تـو می خواهم زمانی از روز را با تو باشـم و متفرم خوابی و تمام شب را خر و پف می کنی و اصال انگار نه انگار که از اینکه من را تنها بذاری .اما درکت می کنم ،به جای اینکه در اتفاقی افتاده اسـت .آیا دوسـت داری من هم در مورد تو قضاوت مورد جلسـه ساختگی با یک مشـتری که اصال وجود ندارد دروغ اشتباهی انجام دهم؟ بگویی ،لطفا در مورد برنامه هایت حقیقت را به من بگو .دوست دارم به جای اینکه از کسی دیگر بشنوم از خودت بشنوم .صداقت هر وقت که الزم است طرف من باش بعضی وقت ها باید طرف من باشی و من واقعا انتظار دارم که همیشه با خود قدردانی به همراه می آورد. طرف من باشی .می دانم خانواده ات برای اهمیت زیادی دارد ،اما من هم باید برای تو مهم باشم .نمی خواهم احساس کنم با من روزهای خاص از تو انتظار ندارم که روزی را که برای اولین همدیگر را مالقات مثل غریبه ها رفتار میکنی. کردیم به یاد داشته باشی .اما فراموش کردن روز تولدم و سالروز ازدواجمان غیر قابل بخشـیدنی اسـت .اگر نمیتوانی این روزها را حمایت عاطفی به یاد داشته باشی میتوانی آنها را در دفتر یادداشت دیجیتالی ات بعضی وقت ها شدیدا به تو احتیاج دارم و در آن لحظه حتما باید ذخیـره کنـی .من هـم روزهای خاص خودمـان را هرگز فراموش کنارم باشی .عاطفی بودن رابطه ما را قوی تر می کند. نخواهم کرد. نازم را بکش یـک جعبه شـکالت مورد عالقه ام ،اسـباب بـازی جالب ،یک زنان بعد از ازدواج کردن از شوهر انتظار خواهند رانندگی طوالنی مدت برای تماشای غروب آفتاب و یا حتی یک داشت شام در زیر روشنایی شمع در خانه یا هر کار دیگری که می توانی نوازش کردن نـه ،انتظـار نـدارم که هر لحظه از زندگی مـان مثل اولین باری انجام دهی ،همه اینها باعث خوشحالی من می شود .اما اگر می باشد که همدیگر را مالقات کردیم .گرفتن دست ها ،یک آغوش خواهی در کارهای پخت و پز به من کمک کنی ،لطفا از مادرت گـرم و گذاشـتن دسـت هایـت روی شـانه هایم به من احسـاس یاد بگیر .خوب خانم ها اینها فهرست مورد عالقه من بودند .آیا راحتی و امنیت خواهد داد .اینها کارهایی هستند که عالقه تو را چیزی هسـت که به این لیسـت اضافه کنیم؟ می توانید نظرات خود رو با در کامنت زیر با ما در میان بگذارید .از خواندن نظرات به من نشان می دهد. شما بی نهایت خوشحال می شویم.
94 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
93 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
92 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
91 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
90 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تاریـخ و تـمـدن
بقیه از صفحه 41
ویا قبایل پشـتون که درآغازعمدتًا دروادی رود سـند ونواحی کوه های سـلیمان میزیستند اطالق میگردید .وقبل از آنکه افغانسـتان به عنوان نام کل کشـور رسـمیت وشـهرت یابد وجانشین اسم معرف قوم پشـتون خراسـان شـود ،کلمۀ افغان دراسـناد وتالیفات مؤ رخین وجغرافیه نگاران تنها ّ ومناطقی درجنوب وشرق کشور بنام افغانستان مبین محل ومنطقه سکونت پشتونها بود .مرحوم عبدالحی حبیبی نویسـنده ومؤرخ افغان درتحقیقات وتتبعات خود این امر را روشـن میدارد «:اما دربارۀ کلمۀ افغانسـتان هم میتوان گفت که این نام محدثی نیسـت که درعصر احمدشـاه ابدالی خلق کرده باشند ،بلکه قرن ها قبل از او یعنی هفتصد سال پیش ازاین موجود ومستعمل بود وما درتاریخ هرات سـیفی هروی تالیف( حدود 721هجری) می بینیم که وی همین سـرزمین های شـرقی افغانسـتان را تا مجاری سند بنام افغانسـتان می خواند وازاین بر می آید :درزمانیکه هرات پایتخت آل کرت بود ومملکت بعد از سـپری شـدن دوره های وحدت سیاسـی غزنویان وغوریان بسـبب تجاوز چنگیزیان بسـوی تجزیه و ویرانی میرفت نام افغانسـتان درآنوقت هم رواج داشـت ولـی نـه با وسـعتی که درزمان امپراتوری احمد شـاهی کسـب کرده بود .درزمـان تیموریان هرات موالنا کمال الدین عبدالرزاق ثمرقندی هروی که در سنه 816هجری درهرات بدنیا آمده ویکی از دانشمندان ومؤرخان ورجال قضاء وسیاست دربار هرات بود تاریخ مطلع سعدین ومجمع بحرین خودرا درسنه ( 857هجری) نوشت وی نیز دراین کتاب افغانستان را با همان وسعت جغرافی که سیفی میشناخت مکراَ مذکور میدارد که جزوی از مملکت وسیع تیموریان هرات بنام خراسان بود که معین الدین اسفزاری هم در روضات الجنات افغانستان را مکراُ ذکر میکند) 17 ( » . مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ مؤرخ دیگر کشـور نیز به معنی واحد ویکسـان هردو واژه ی پشـتون وافغان تأکید میکند« :هنگامیکه زبان پشـتو به مرحلۀ خط وکتابت رسـیده اسـت کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند .بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحًا خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان ،پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است) 18 ( ». رویهمرفته نام افغانستان پس از پادشاهی احمد شاه ابدالی به تدریج جانشین اسم خراسان شد نه دردوران پادشـاهی او .دردورۀ سـلطنت وزمام داری احمد شـاه درانی که امپراتوری وسـیعی را تشـکیل داد وبنیانگذار افغانسـتان نوین وسرسلسـلۀ شاهان وحاکمان پشـتون محسوب می شود نام مملکت بصورت رسـمی نه افغانسـتان بلکه خراسـان خوانده می شـد .تغیرنام کشورازخراسان به افغانسـتان دریک مراسـم رسـمی دولتی ،یا دریک گردهمآیی ومجلس بزرگ مردم بنام» لویه جرگه» وچیزدیگر ویا دریک همه پرسی ونظرخواهی عمومی ویا رفرندم عملی نگردید .احمدشاه ابدالی بنیانگذاردولت معاصرافغانستان نیزخودرا پادشاه خراسان می خواند. درحالیکه برخی به اشتباه فکرمیکنند نام افغانستان بگونۀ رسمی ازسوی اوبرگزیده شده است. جانشـینان اوتا شـاه شجاع نیزخودرا پادشاه خراسـان می خواندند .اولین بار درمکاتبات ومعاهدات رسمی با دولت های خارجی واژۀ افغانستان را الرد اکلند انگلیسی ،وایسرای شبه قارۀ هند درنامۀ خود عنوانی شـاه شـجاع پادشـاه وقت در آگسـت (1838جمادالول )1204بکار برد .وحتی جنرال استورات الفنستون که در راًس هیئتی بریتانیا دراکتوبر 1808بدربار شاه شجاع میرود وبعداً کتاب افغانان یا سلطنت کابل را نوشت نام رسمی کل کشور مارا خراسان میگوید .او می نویسد « :نامی که توسط ساکنان سرزمین برتمام کشور اطالق می شود خراسان است اما واضح است که به کار بردن این نام درسـت نیسـت؛ ازیکسـو تمام سـرزمین افغانان درمحدودۀ خراسان داخل نیست واز سوی دیگر دربخش مهم آن ایالت ،افغانان ساکن نیستند) 19 ( » . اینکه الفنستون کاربرد نام خراسان را به قول خودش به این دلیل که دربخش مهمی آن افغانان ساکن نیستند نادرست میداند از سیاست های انگریزی استعماری آن دوران بریتانیا ناشی می شود. همان سیاسـت ایجاد تفرقه بنام قومیت ها وجلوگیری از رشـد وایجاد ملت – دولت درافغانسـتان ودربسیاری از سرزمین های تحت اشغال واستعمار .وگرنه الفنستون به خوبی میداند که نام خراسان درطول قرون متمادی نام رسـمی سـرزمین وکشـوری بود که افغانسـتان کنونی بخش عمدۀ آن را تشـکیل میداد ودرآن کشـور به قول الفنسـتون افغانان که منظوراو پشـتون ها اسـت سـاکنان قدیمی خراسـان بودند وازکهن ترین اقوام آریایی محسـوب می شـدند .بیان حدود وقلمرو کشـور خراسان درمنابع مختلف محققین ،مؤرخین وجغرافیا نگاران دنیا هیچ نقطه ی ابهامی دراین مورد باقی نمیگذارد .عبدالحی حبیبی مؤرخ کشور می نویسد « :درسنۀ 733ق هنگامیکه ابن بطوطه جهانگرد عربی ازاین جا بسوی هند ازدریای سند گذشت( محرم 734ق) وی تمام این سرزمین را
به شمول ترمذ وسرخس وهرات تا سلسله کوه هندوکش وسلیمان ودره هایی که از کابل وغزنی بسوی کنار های سند گذشته خراسان می نامد .این تسمیه وقتی خوبتر تحقق میابد که شاهرخ پسر امیر تیمور هرات را مرکز خراسان وپایتخت خود میگرداند وحدود مملکت او ازدریای سند تا حدود پارس میرسد… . درسنه 922ق بابر ازکابل بردهلی تاخت چون آن شهر را گرفت جمالی دهلوی درمدحش گفت: ازخراسان چون به هندوستان شدی آمد ترا بخت و دولت دریمین فتح ونصرت دریسار دراین وقت نزد جمالی دهلوی تمام کابلستان تا دریای سند خراسان بود) 20 ( » . همچنان همانگونه که درباال گفته شـد شـاهان پشـتون درانی تا دورۀ شـاه شجاع خودرا شاهان خراسان می خواندند .وحتی مردم عام قوم پشتون ،عشایروقبایل مختلف پشتون دروالیات جنوب وشرق دردو سه قرن اخیرهم حین سفرتا شبه قارۀ هند خودرا ازکشور خراسان می نامیدند .به قول مرحوم عبدالحی حبیبی «:مردم افغانسـتان مخصوصًا پشـتوزبانان کوچی وقتیکه ازمسـاکن خود دروالیات ننگرهار وپختیا(پکتیا) وغزنی وقندهاردرزمستان بسوی شرق حرکت می کنند ودرآنجا ازسرزمین های کوهستانی خود به مراتع تاریخی قدیم دروادیهای دریای سند پای می نهند چون مردم بومی از وطن اصلی شـان بپرسـند گویند ازخراسـان آمدیم ودروادی پیشـین بین هند وباغ وقلعۀ سیف الله تا کنون جایی بنام خراسان کاکرنا میده می شود که وسعت شرقی این نام را می رساند)21(». کشورافغانستان حتی درزمانیکه ازخراسان به این نام تغیریافت هرچند نه به وسعت آریانا وخراسان زمین اما بیشترازمحدوده ای بودکه افغانستان امروزرا تشکیل میدهد .آخرین تجزیه وجدایی بخش های این کشورپس ازورود وسلطۀ استعماری انگلیس ها به شبه قارۀ هند بود که خط دیورند توسط آنها بروی مرزهای شرقی وجنوبی کشیده شد. آنچه که درپیامد تجزیه وجدایی بخش های مختلف کشـور درتمام دوره های آریانا ،خراسـان وافغانستان معاصر عرض اندام کرد ،ایجاد کشورغیرطبیعی با تفاوتهای قومی ،زبانی وحتی نژادی بود .ایجاد کشوری متشکل ازاقلیت های قومی وتباری .چون بخش بزرگ وبدنه های اصلی اقوام دربیرون ازافغانستان کنونی درهمان قلمروآریانای کهن وخراسان قدیم با نام وعنوان متغیرباقی ماندند .این وضعیت وموقعیت به عنوان یکی ازعوامل نامساعد وحتی بازدارنده درایجاد وگسترش هویت واحد ملی تبارزکرد .سیاست تنگنظرانه وغیرملی حاکمیت ها ،ناهمگرایی وناکارآیی عوامل گفته شده را هنوزنامساعد تروناکارآمدترساخت وبرمیزان بازدارندگی آن افزود .مسلمٌا تداوم چنین سیاسـتی ازسـوی قدرت وحاکمیت سیاسـی درهرهیئت وهویتی چیزی بیشـترازچرخش دورانی باطل وزجرآورنیسـت .واقع گرایی ونگرش عقالیی درتفکرات سیاسـی واجتماعی درهردومیدان نظـری وعملـی یگانـه راه بیرون رفت ازاین واماندگی ودرجازدگی محسـوب می شـود .ما درزمان امروزقرارداریم ومسیر حرکت ما نه پشت به فردا ورو به گذشته بلکه پشت به گذشته و رو به فردا است. رفتن به گذشـتۀ آریانا وخراسـان واحیای مجدد آن هرچند که افتخارآفرین وشـکوهمند باشـد چیزی بیشترازیک فکر واندیشۀ احساسی وعاطفی متناقض با واقعیت های کنونی نیست .امروز نام کشورما افغانستان است .باوجودیکه افغانستان در آغاز به محل مورد سکونت قوم پشتون یکی از اقوام کهن سرزمین وکشورخراسان اطالق می شد وافغان به عنوان واژه ی مترادف پشتون مورد استعمال بود ،اما اکنون افغانستان نام کشورمستقل و واحدیست که درآن اقوام مختلف به شمول پشتونها زندگی می کنند. معرف پشـتون ومترادف کلمۀ افغان نیز برخالف گذشـته ازلحاظ قانونی ،حقوقی وعملی تنها ّ پشـتون نیسـت بلکه باشـندگان این سرزمین منسـوب به اقوام مختلف را شامل می شود .هرچند سیاسـت تبعیض آمیزوغیرملی برخی ازشـاهان وزمام داران پشـتون از شـکل گیری ملت واحدی بنام وهویت افغان که همه اقوام خودرا دراین هویت ببینند جلوگیری کرد .اما این از وجایب دولت افغانسـتان وهمه روشـننفکران وسیاسـتمداران کشور است که در شـکل گیری هویت واحد ملی ووحدت ملی گام بردارند .اینکه هویت ملی چگونه شکل می گیرد؟ وحدت ملی چگونه تأمین می شود؟ دولت ملی چه دولتی را می توان گفت ووظیفۀ آن درقبال روند وجریان تشکیل ملت وتأمین وحدت ملی چیست به بحث وبررسی جداگانه وبیشتری نیازدارد که درمقالۀ دیگری به آن پرداخته خواهد شد.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
داستـان دنـبـاله دار
سـرور کـد مره شـفاخانه بورد و یک چنـد روزک همونجـه بودم .شـیرین جان همـی داکترا همو همشـیراره خـدا خیر بتـهَشـو و روز ای بنده ذاتا آرام نـدارن .و شـیرینجان به تاکیدش گفت آ ااا خوارک میفامم از دل شان میایم دو هفته پیش سـنوی حاجی قدیر درد داشـت که شـو تا صوب زمیناره جغل میکد و خوارت همرایش شوه صوب کـدم تا کـه دمای صوب دسـت و پایش خالص شد و خانیش یک دختر شد .خداو راستی دو روز گنگس بودم آفرین به همی داکترا و همشیرا ده شفاخانه که شو تا صوب ده یک لنگ بیدار استند .خو خوارک حاله چطور استی مه که میبینم نام خـدا گل واریسـتی وخنـده کده آسـتایکده گفت که سـر بچه اودر مـا یگان ناز میکنی .ههههه و هرودی شـان خندیدن و شـیرین جان گفت اینه بخیر هفته دگه چل گلموره ماس دگه خوده ایتو ده جـای نپرتـو کـه دل مـا میشـکنه و داکتـر در وسط گپش درامده گفت خاله جان شما درست میگین اما چون ده شفاخانه بر ماینه بسیار خون گرفتن کمکی مادرم ضعیف شده باز بخیر دمی چند روز صحت شان خوب میشه .خو هرچه خیر اس خدا پیش کنه و شـیرین جان از جایش بلند شـده گفـت مام برم که از خانـه مالم قادر ...که فیروزه سـرش چشـم کشـید ..زود کـده قصه ره دور داده گفت چند روز شده خبر ندارم .وخانمگل
گفت خیر ببینی شیرین جان از طرف مام سالم بگویشـانه بر شـا کو کویم از مـه چیزی نگویین بـاز بخیـر ده چله گریز نواسـیم خبـرش میکنم. شـیرین جـان که گلونشـه عقده گرفتـه بود خدا حافظـی کـده از اطاق بیرون شـد و فیروزه تا دم دروازه همرایـش رفـت و در راه بـرش گفت خدا فضـل کـد که مه بـودم یادتان رفته بود.شـیرین جـان گفت آااا بچیم بخـدا چورو پاک یادم رفته بود .خیر ببینی که بمه یک ُزنگه رساندی.و خدا حافظی کده رفت. نزدیکیهـای شـام بـود کـه الال غفـور همرای یـک تبنـگ نـان بـرای خـدا داخل حولی شـد و یکـه راسـت آمد پیش خانمـگل و حاجـی .باد از سلامالیکی ،خوریگله گفت که همی نانا ره سر خانمگلـم تکـه کو که ببرم بیرون .حاجی گفت غفور جان چرا اقه نان آوردی؟ یک چند تا کفایت میکد! و الال غفور باد ازی که شـکرانه خداوند ه بجا اورد گفت حاجی صاحب هر قدر صدقه زیا ف باشه ثوابش زیاف است غریب و ُغربه ده شار دوا میکنـن حاجـی سرشـه شـور داده گفت زنده باشـی غفـور جان و صدا کـد فیـروزه ...جان پدر چای چی شد و در همین لحظه فیروزه پطنوس چای ده دستش داخل خانه شد و خانمگل گفت حاجـی جـان خدا یار جانت باشـه همی دخترکم از صـوب تـا حالـه او ده رودیـش گرم نامـده باز
الالیـم خو بیگانه نیـس و الال غفور گفت درس میگـی خـوارو فیروزه ِ گک ما ده ای چند روز خدا قوتش بته خانه ره تنا سـ ِر شـانه خود ورداشـته بود.خانمـگل با نفس درازی گفـت خو دوای مام همیس که خدا ده یک لته پاک بپیچانیشه .دختر مال مردم اس دگه باز بخیر خانه شوی خود که رفت نخاد گفتن که دخانه ی خود مادرش یادش نداده و در همی وقت صدای خوریگل برامد شکر خـدا فیـروزه ی ما فیروزه س دگه از همو تو مادر همـو تو دختر .و حاجی خنده کده گفت حاله اقه تاریـف نکنیـن که صبـا یکی بیایه ببریشـه ماو مادرش چی خاد کدیم؟.خدا مهربان اس حاجی صاحـب خوریگل شـروع کد خـدا همتو اروس برتان داده که چراغ خانه س اینمی زندگیس دگه دختـرا بر خانه آباد کدن هسـتن خدا به ارمانای دلشان برسانیشانه و بطرف خانمگل دیده و گفت یک شـله گوشـتی تیار کدیییییییم خانمگلجان که دلت میشه .بیارم برت؟ یک بشقابک چوچه، خـدام ده او شـفاخانه چی بـرت میدادن.خانمگل گفت زنده باشی خوریگل جان خدا نگیریت بیار کـه کلگی نوش جـان کنن مام از خیرا سرشـان یگان قاشـق میخورم توکل بخدا .تقریبا ساتای نوی َشو بود که الال غفور به خوریگل گفت نا وخت شده بریم که خانمگلم یک کمی َخو کنه که ده شـفاخانه نمیفامم َخـوش ارام بوده یانی و
بقیه در صفحه102
چیـز خـورده یانی ؟ والله خبر نـدارم مه خو کله ونـگ آمـدن مـادرم بـودم خیـره میرم میپرسـم. ورفت که از زبیده خبر بگیره که چیز خورده یانی. زبیده که لیلی د بغلش َخو بود ده اطاق خانمگل همـرای داکتر سـرور و پدرش شیشـته بودن به داکتـر گفـت کـه مه بـرم لیلـی ره دجایـش بانم که َخو دسـرک نشـه باز پس میایم،که خانمگل گفـت نی جـان مادر برو ده اطاقکت نواسـه مره تنا نمان که میگن که تا چل روزه ام صبیان که مادر شـیطان است گرد سر نوشده گیا می گرده اگه تنا باشـه خوب نیست.جان مادر فکرت باشه همو قالی یاسینه بالی سرش همیشه بان همو چشم موره ره ده باالی دروازه بند کو خوب است. ده همی گپ بودن که دروازه کوچه تق تق کده و فیـروزه دویـد کـه دروازه ره واز کنـه که صدای شـیرین جان بلند شـد چی گپ شـده؟ خوارم ده شفاخانه شما نا انصافا یکی تان مره خبر نکدین برمه خو روی نمانده و فیروزه آسـتای کده برش گفت که از شاکو کو چیزی نگویین و هردو داخل خانه شدن. شیرین جان باد از سالمالیکی و عذر خواهی و مالمت کدن خوریگل و فیروزه گفت خوارک مه پیشت کم استم.خانمگل گفت خدا نکنه شیرین جـان دشـمنت کم باشـه یـک کمی سـر چرخی داشـتم و خدا عمرش بته داکتره و اشـاره بطرف
89 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
قسمت هجدهم الال غفور کار خیر کده باشـه مه شـهادت میتـم کـه امی مرحومـه زندگـی خـوده نویسنده : به دین اسلام تیر کد و سید مختار دریا یـک زن خدا جـوی بود و ُکل مردم گفتن راست اس خدا مغفرتش کنه. هرکـدام سـر قبـر پیـش مالـم قـادر امده سـر سلامتی داده و رفتنـد .حاجـی بـه مولوی عینو گفت که صبا شو شو جمعه س بیادرا ره بگویین کـه شـو جمه گـی گرفتیم ختم مام هسـت ده خانـه مـا مه همـرای مالم قادر گـپ زدیم.و خدا حافظی کده همه رفتن. الالغفور پیش امد و به حاجی گفت خانمگل خـو خبـر نداره؟ نـی غفور جان بانیشـه وضعش خوب نیسـت غرضش نگی بـان که بخیر خانه کـه آمد بریش میگـی مو حاجی گفت که غفور جان یکدفه بریم شفاخانه که خانمگله خبرشه بگیریم از صوب تا حاله ما خو کله ونگ بودیم. درسـت اسـت حاجی صاحب توکل بخدا بریم بخیـر .و گفـت یکدقه صب کنیـن که مه رفته گادی ره بیارم و دوان دوان رفت .در راه همرا ی حاجـی الال غفـور گپـه واز کده گفت خو حاجی صاحب نگفتین که خانمگل دگه کدام مشکلی یا شکایتی نداشت؟ حاجی یک نفس دراز کشیده گفت غفور جان ای یک سال اس که خانمگل خـون قـی میکنه و بـر مام نگفته بود تـا ای که داکترسونارام برمه گفت که قصه چیست و مه
88 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
داستـان دنـبـاله دار
ده دل خـود خـون میخـوردم و نمیفامیـدم چی کنم او برمه گفته بود که مریضیش بسیار پیش رفتـه خدا یار جانش باشـه خانمـگل زن غیرتی سـت برمـام نمیگفـت تا کـه او روز ده تشـناب و سـر خوده پایین کده ...در حالیکه یگان قطره اشـک از چشـمش میریخت خون قـی کد.برمه داکتر گفته بود اگه خون قی کد بفامین که کار از کار گذشته زود شفاخانه بیاریشه .اینه غفور جان دروازه دلمـه بـرت واز کـدم فقـط امیـد ما بخدا سـت.الال غفور که صد کارد میزدی یک چلکه خـون ازش نمیریخـت یـک اوف بلنـد کشـیده گفت حاجی صاحب ای گپه بان بین ماو خودت اگه سرور جان چیز گفت خو خوب اگه نگفت ما و شما میفامیم که چی کنیم .دم دروازه شفاخانه رسـیدن و الال غفـور یـک بیسـتی ره ده حیـب گادیوان مانده گفت برو پدر خدا یارت .و داخل شـفاخانه شـدن .دم دروازه داکتر سـرور امد و با قیافه خیلی بشاش و گفت که داکتر متخصص هالندی امروز مادرمه چک کد و گفت که شکر صحت شـان خوب اسـت باد از شـش ماه یکبار دیگر بر چک بیاین و هر وقت میتانن خانه برن الالغفور از شنیدن این خبر چشمایش لق لق برامده بطرف حاجی دیده و گفت نه گفته بودم کـه خانمگلم بخیر خـوب میشـه؟ و دوان دوان بطرف اطاق شفاخانه روان شد .دم دروازه اطاق سرور ه دید و ده بغل گرفت و گفت او خدا شکر و بطرف بستر خانمگل رفت و دید که خانمگل سـر تخت خود شیشـته دویده دستایشـه گرفت و مـاچ کـد و گفت خدا ره شـکر .خانمگل گفت غفور جان کجاست خوریگل؟ الال غفور یکدفه بفکـر افتـاد که نباید بر خانمگل قصه ره بگویه.
گفـت خانمگلجـان دور از جانـت خوریگل ایتو ریزش کده که برش گفتم از خانه نبرای هر چی کـد نماندمش چرا که ده شـفاخانه نمیمانیشـه. خانمگل گفت میفامم او اصال د جان خود فکر نمیکنه ده ای تغییر هوا .خودگه خدا یار جانش باشـه سـر زور اسـت و الال غفور خند کده گفت چـی کنیـم خانمـگل جان خـودت مـاره کتیش اغشـته کـدی .خانمـگل گفت بـس دگه غفور جـان غیبت خوریگله پیش مه نکـو.و در همین وقـت حاجـی داخـل اطـا ق شـد و گفـت اینـه خانمـگل ماره خوب جزا دادی شـکر الحمد لله ُست و ل ُغت بخیر میریم خانه .مه چی گنایم اس اینمـی داکتراس دگه یکـروز خون بگی یکروز عکـس بگـی یکـروز دگه ده او ماشـین که مثل گور واریست مره تقی کدن .خودگه ده شفاخانه کـه رفتـی بدل خـود برامدنت بدل داکتراسـت. وحاجـی خنده کده گفت اینه بخیر سـرور جان میایـه که بگـه چی وخت میریـم خانه بخیر.در همـی وخـت بود که سـرور امد و گفـت که مادر جـان شـماره اجـازه دادن کـه خانـه بریـن .دوتا نرس امدن و کاالی خانمگله جمع کده و برشان گفتن که شما میتانین برین .الالغفور به دوش طـرف دروازه شـفاخانه رفـت کـه گادی ره بیاره که داکتر سـرور دم راهش امد و گفت که داکتر زلمی یکی از رفقایش موترشه اورده که مادرمه ببریم خانه .و الالغفور دوباره به طرف اطاق امد و بـر حاجـی گفـت کـه داکتر زلمی موتـر خوده اورده که خانمگله خانه ببریم. در راه حاجی از داکتر زلمی تشکر کرد وداکتر زلمی در جوابش گفت که مه مدیون داکتر سرور هستم او دو شو کامل نوکریوال شفاخانه بود و
متوجـه خالیم بـود مه هرچه بکنم بـاز از زیر بار منتش برامده نمیتانم .الالغفور در وسط حرفش داخل شده گفت دنیا اینمیست داکتر جان تو بر مه ،مه بر تو .خو دگه بیادری و رفیقی همیس داکتـر جـان از ادمیـزاد چـی میمانـه غیـر از نـام نیکش؟و حاجی سرشه شور داده و گفت راست گفتـی غفـور جان و در همینوقـت نزدیک خانه حاجی رسـیدن و خانمگل دوا کده گفت داکتر جان خیر ببینی بیایین یک چای بخورین .داکتر زلمی در جواب گفت خاله جان تشکر خانه خود ماسـت انشـا ءلله همرای مادرجانم بدیدن تان میاییـم زنده باشـین و موتر نزدیـک خانه توقف کرد .همه از موتر پایین شـدن و با داکتر زلمی خـدا حافظـی کده بطرف خانه رفتن و دم دروازه زبیده از خوشـحالی پای لج دویده و مادرشـه ده بغـل گرفـت و گریه کده گفت مادر جان تو ماره کشتی .!.داکتر زلمی از همه خدا حافظی کرده و حرکت کرد. خانمـگل کـه ده خانـه داخـل شـد دم رایـش زبیده لیلی دبغلش پیش آمد و باد از سالمالیکی گفت خاله جان شـکر که بخیر خانه آمدین و با انگشتش زیر زناق لیلی را دکه داده گفت بی بی جانت آمده سالم نمیتی؟ و خانمگل رویشه ماچ کده گفت خدا کالنت کنه جان بی بی و بطرف خانه سـه دانه حرکت کـردن .در همی وقت بود که داکتر پیش آمد و گفت مادر جان دگه چند روز خوده زامت نتین قرار دجایتان باشـین اینه نـام خـدا فیروزه اسـت خوریگلم هسـت تا که بخیر خوب شوین بابه جانم ُکل شوا ده اطاقش قـدم میـزن َخـو نداشـت .دگـه اگـه هر مشـکل خداناکده پیداشد مره خبر کنین و حاجی رویش را گشتانده بطرف خانمگل گفت ببی ..خانمگل که چند روز دور بودنت از خانه چی سر ما امده . خوریگل که تازه جای خانمگله درست کده بود گفت خدا یک سـات َخو هر دوی تانه کم نکنه اینه جای تان تیار اس بخیر همینجه بشـینین چند دقه دم تان راس شـوه مه میرم که سرشته دیگ و کاسه ره کنم فیروزه ،جان خاله بیا که کارت دارم و همـه خانمگل را به اطاقش بردند و حاجی دستشـه زیر قول خانمگل گرفته خنده کـده گفت ماره بیـاد آسـتابرویت انداختی دختر کاکا .همه خنده کدن. خوریگل دگوش فیروزه گفت فکرت باشه هر کسی که پیش خانمگل آمد برشان بگویی که از شا کو کو زن مالم قادر یاد نکنه دخترای خاله ستند حاله چند روز هموتو باشه باز ببینیم که چه قسم سر قصه ره برش واز کده آستا آستا برش بگویم که تکان نخوره داکترا گفتن که جگر خونـی برش خوب نیسـت .خودگـه خدا خودش یک راه و چاره نشان بته.راستی یادم رفت زبیده
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
حکایت
87 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
حکایت جناب سلطان شیخ ابوالحـسن خرقانیو سلطان بی بی حسن بـصری دوستان عزیز :چنین روایت بوده که روزی جناب سلطان شیخ ابوالحسن خرقانی بخاطردیداردوستان شـان از یک قریه شـهرآنجا به سمت دیگرآن طور پـا ی یپـاده میرفت که بعد ازسـپری شـدن یک ویا دوسـاعت منـزل زدن آنجنـاب بکلـی خسـته شـده وخواسـت که در کنار سـایه یک درخت بزرگ رفته کمی اسـتراحت ورفع خستگی نمائیدهمان بود که آنجناب درزیری سـیایه درخت دلخواه شان نشسته که باآواز های دل نشین هرنوع بلبل الن ،واندلیبان که لذت بخش رویش بوده و با کشیدن یک نفس عمیق برای لحظه ای چند بخواب شرین رفته ودیری نگذشته بود که از باالی شاخچه های درخت پیخال یکی از پرنده گان راسـأ بروی آنجناب افتاده که به اثراصابت آن ازخواب بیدارشـده وگفـت کـه ای پرنـده گان کبـاب شـوید که مرا از خواب شـرین بیدار نموده ایـد .درهمان لحظه به امرخداوند بزرگ ج وکرامات والیت آنجناب تماما گنجشگان و دیگر پرنده گان که درباالی شاخچه های درخت قرار داشتند به اصطالح یکه ویکه همه از باالی درخت بروی زمین افتاده وجان بحق دادن .خالصه اینکه :برعالوه یکه آنجناب متاثرشده دوباره راه سفر خودرا بسمت مطلوبش در یش گرفته ومیرفت .ساعتی نگذاشته بوده که از بین درختان انبوه جنگل یک سگ ابلق نسبتا بزرگ با چشمان خشم الودش درمقابلش پیدا شده که آنجناب از ترس اینکه سگ باالیش حمله نکنند از روی زمین یک سنگ تقریبآ نیم کیلوئی را برداشته ومیخواست که بطرف سگ پرتاب نمائید که در همان اثنأ ازعقب سرش یک آواز عیبت ناکی شنیده که میگفت ای سلطان شیخ ابوالحسن خرقانی هوش خود را بسرت بگیرید فکر کباب شدن گنجیشکان را ازسرو کله ات دورسازید که این سگ بمثل من صاحب دارد ؟ درحالیکه از اثرصدای عیبت ناك شخص ناشناس دست وپا های آ نجناب ست وبی حال شده و زمانیکه به عقب اش نگاه کرده متوجه ده که یک شخص نقابدارسیاه پوش در آنمحل نشته که با دیدن ایشان آنجناب سخت زیری تاثرش قرارگرفته و با خود گفت که یا الهی این شخص نقاب دارکی باشد ونام ونشان مرا چطور میدانند ؟ آنجناب باعالم وحشت وترس درمقابل آن شخص نقاب دار سیاه پوش دست به ادب استاده شده وفرمودند که ای دوست خداوند ج ازسالم علیکم من ترا بخداوندج سهوگند مید هم که بگوئید شما کی هستید ودربین این جنگل بزرگ چطور نشسته اید وهمچنان مرا چگونه شناخته اید ؟ واز جانـب دیگـر درعالـم دنیا چه عمل نیک را انجام داده اید که خداوند بزرگ ج درمقابل برایتان درجه کشـف القلوب وعلم والیت را عنایت نموده اسـت ؟ درجواب دوسـوال آنجناب شخص نقاب دار گفت که واعلیکم از سلام ای سـلطان شـیخ ابوالحسـن خرقانی حاالکه مرا قسم داده اید پس خیرگوش نمائید .آنمبارك فرمودند که یا خرقانی نام من بی بی حسن بصری میباشد که روز ها به این آرزو بودم که چطور میتوانم تا شمارا از نزدیک زیارت نمایم .وباداشتن علم والیت ودرجه کشف القلوب که خداوند بزرگ ج آنرا برایم عنایت نموده دانستم که امروز گذر شما با اینطرف میشود وبه همین خاطر بوده که من در سر راه شما نشسته و تا اینکه ازدیدارودوعای شما بی نصیب نمانده باشم .دیگر اینکه میگوئید که دردنیا شماچه حمل خوب را انجام داده اید که خداوند بزرگ ج این درجه را برایت داده است ؟ یا جناب سلطان شیخ ابوالحسن خرقانی من ازسالهای سال درآرزوی یک اوالد بودم ولی باتاسـف که خداوند ج مرا الیق اوالد ندیده که از این ناحیه بکلی رنج میبردم وهمیشـه بدربار خداوند ج عرض مینمودم که یا الهی برایم یک پسرعنایت فرمائید وروزها به همین خاطر گریه وزاری یکردم و تا اینکه روزی بخاطر پیدا نمودن اوالد بسرقبرستانها رفته وبه اصطالح دامن انبیـا ،و اولیـای کـرام را گرفته که درباالی توخ یکی از اولیای کرام بند بسـته نمودم که لحظه ای بعد نا گان از عقب سرم یک آوازدلخراش چون ،چون جانسوز بگوشم آمده که از اثر صدا یک لرزه عجیب و غریب در جانم پیدا شده و زمانیکه به چهار طرف خود نگاه نمود م هیچ چیزی بنظرم نیامده و از این جهت سخت تحت تاثیر قرار گرفته ومیخواستم که طورعاجل آن محل را ترك کرده بطرف خانه خود بروم که بازهم صدای چون ،چون جانسوزی بگوشم آمده که واقعا از اثرآن دست پایهایم بکلی ست وبی حال شده ودر همان محل جا بجا نشتم .یک وقتی متوجه شدم که ازبین شکاف یک قبرستان کهنه یک دانه چوچه سگ بیرون برآمده در حا لیکه سیل اشگ ازگوشه چشمان مقبولیش بما نند دانه های واریدجاری بوده روی خود را بطرف آسمان بلند کرده و به اصطالح یک قوله بلند کشیده که ازاثری کشیدن قوله آن تمامآ بدنم بسوخت آمده و متوجه شدم که در بین همان قبرستان
مادرش به همرای چهارطفل دیگراش مرده است . یـا حضرت سـلطان خرقانی در حالیکـه آن چوچه سـگ قـدرت وشـیمه راه رفتن راهم نداشـته که به بسـیار مشـکالت خود را در پیش پاهایم رسـانیده و بطرفم نگاه های عجیب وغریب مینمود که با نگاه های جالب آن دلم بحالش سوخته آنرا از روی زمین برداشته و در بغلم گرفته نوازیش نمودم .یا سلطان خرقانی من در سر دوراهی قرار داشتم که اگر آن بی زبان را در روی قبرستانها رها نما یم شاید بعداز یکساعت آنهم جان دهید واگر آنرا با خود بگیریم پس در آنصورت نان وآب آن چطورمیشود .خالصه اینکه :مجبور شدم دوباره آن چوچه سگ را در همان سوراخ قبرستان رها نمودم وراه خانه خود را در پیش گرفتم .یا جناب سلطان شیخ ابوالحسن خرقانی :هنوز هم در مسافه چند مطری دورنشده بودم که بقدرت خداوند بزرگ ج دفعتآ دربین هردو سینه هایم یک درد عجیب وغر یب پیدا شده که تامل نمودن آن صد فی صد برایم مشکل بوده و نتوانستم که یک قدم دیگر هم پیشتر بروم وبال خره مجبور شده دوباره بطرف آن قبرستان کهنه رفته همان چوچه سگ رااز روی زمین برداشته ودر بغل گرفته نوازیش نمودم . خال صه اینکه ! در حالیکه از دست خوشی زیادسیل اشگ از گوشه های چشمانش سرا زیر میشده خـود را دربیـن هردو سـینه هایم محکم چسـپانده وبازهـم بطرف عالم باال نگاه نمـوده و یک قوله بلند دیگری کشیده که به اصطالح دل را از دل خانه ام جدا ساخته که دیگر حوصله وطاقت کرده نتوانستم و طور عاجل پستانهای خود را در دهانش گذاشتم چه بگویم یا شیخ ابوالحسن خرقانی از اسرا خداوندی : برعالوه یکه بفرمان آن خداوند قادر وکار سـاز ج دفعتآدربین هر دو سـینه هایم شـیر فراوان پیدا شده وهمچنان آهیسته ،آهیسته درد سینه هایم آرام شده که به اصطالح برایم این موضوع خیلی حیرت آوربوده و هست . وازجانب دیگرتصمیم قاطع گرفتم که این چوچه سگ را از زیری پستانهای خود هیچ وقت دور نسـازم ودراثنأی خوردن شـیر آنرا نوازش مینمودم تا اینکه سـیر شده وهمان طوریکه درروی سینه هایم خودرا چسپانیده بود بطرف خانه آمدم وزمانیکه در بین خانه به عالقمندی خاص آنرا نوازیش مینمودم به اصطالح برایم یک آرامیش عجیب وغریب پیدا شده که با کشیدن یک نفس طوالنی هردو برای یک مدت نامعلوم بخواب رفتیم . و دیری نگذشته بودکه درجریان خواب یک شخصی سفید پوش نورهانی ظاهر شده وفرمودند که ای بی بی حسن بصری از سالهای سال بدربارخداوند ج اوالد میخواستی ولیکن به اساس مهربانی ولطف بی پایان شـما در قسـمت این چوچه سـگ خداوندی بزرگ برایتان درجه والیت سلطانی و کشف القلوب راعنایت فرموده است . یا جناب خرقانی من هم نمیدانم که چه اسرارخداوندی بوده .چنانچه که گفته اند ؟ اسرا خدا الیق هر بی سرو پای نیست ـ هر بی سرو پای الیق اسرار خدا نیست یا حضرت خرقانی :ازهمان تاریخ تا بحال تقر یبآ در حدود یازده سال میگذرد .واین همان چوچه سگ هست که برایم حیثت اوالد را داشته ودارد و در طول همین سالها بمثل محافظ درهرکجائی که باشم از من نگاه داری نموده ومینمائید . یا حضرت سلطان خرقانی چند ساعت قبل برایم الهام خداوندی شده که گذر شما در اینجا میشود من هم در سری راه شما نشسته تا اینکه از دیدارودوعای مبارك تان بی نصیب نشوم . جنـاب خرقانـی فرمودندکه یاسـلطان بی بی حسـن بصری بدون اینکـه من تصمیم قبلی گرفته باشم امروز صبح دلم خواست که بدیدن مریدان واخالصمندان خود بروم واصآل از جانب حضرت پروردگار عالم دیدار شما نصیب بنده بوده که واقعآ خوش شدم که این هم یک اسرار خداوندی بوده وحاال من دو باره بطرف همان کلبه فقیرهانه خود میروم وشما را بخدا وندکریم ورحیم ج مسپارم. واالله عـــــلم وبــا الـــــصواب دوستان نهایت عزیز :این حکایت را که در سال 1344اززبان پدرکال ن مرحوم خود جناب حاجی صاحب غالم محی الدینخان حیدری سـابق مدیرفنی وتهداب گذار مکتب لیسـه عالی صنایع که شنیده بودم آنرا نقل قول بشما نگاشته امید وارم که مورد عالقه تان واقع شده باشد. ماه قوس 1377مطابق برج دیمبر 1998عیسوی
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
حکایت
86 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
حکایت خواجه عبدااهلل
انصار و خواجه غلتان ولی نوشته عزیز حیدري
علیه رحمه
پیشگفتار : حکایات وروایات مردمی ایست که طی قرون متمادي از زبانی به خامه ئی نقل ودرافکار انسا نهاي جامعه باستان ما بصورت مستمرخطورنموده است .مبرهن است که هرجامعه ئی وهرمردمی مشبوع ازچنین قصه ها وگفته ها بوده واین ارمغان ازنسلی به نسلی میراث مانده است .
حکایت خواجه عبدااهلل انصار و خواجه غلتان ولی علیه رحمه میگویند که روزي یکتن ازاولیاي کرامبنام خواجه غلتان ولی که درکشورایران زنده گی مینمود تصمیم گرفت که زیارت جناب خواجه عبداالله انصاري در شهرهرات برود وزمانیکه آنجناب واردشهر شده با علم والیت وچشم بینا که داشت متوجه میشود که تمامآ خاك سرزمین هرات همه ،ازمردمان اولیا کرام وشهیدان پاك بودهوباخود گفت که هیچ امکان ندارد تادرباالي اینقدرقبرستانهاپاگذاشته برومو باالخره آنجناب لوت خورده ،لوت خورده ازباالي برستان ها تا نزدیکی خانه حضرت خواجه عبداالله انصاررفته که به همین خاطربوده واست که آنجناب راخواجه غلتان ولی میگوئید. قابل یادآوریست که همین حاال هرشخصیکه بزیارت آنمبارك میرود به اصطالح به پاي خود رفته نمیتواند وتااینکه لوت خورده نرودکه آنهم یکی از کرامات آنجناب میباشد . بــه هــر صــورت ! زمانیکه آنجناب دروازه کوچه خواجه عبداالله انصار را دقلباب نموده وازعقب دروازه خانم آنمبارك جواب داده کی هستید...؟ جناب خواجه غلتان ولی فرمودند .که همشیره ،نام من خواجه غلتان است و اطرزیارت نمـودن حضـرت خواجـه عبداالله انصار ازکشـور ایـران اینجا آمده ام .باشـنیدن چنین کلمه خانم آنجناب سخت عصبی شده وگفتند که اي برادرخاك درسرش شود نمیدانم که این آدم بی سروپا بدون ازاینکه خاکسترهاي تنتوروخاك جاروب را بیرون ازحویلی برده باشد ازوقت نمازصبح بکدام جائی خودرا گم کرده اسـت .جناب خواجه غلتان ولی ازشـنیدن دشـنام دادن خانم آنجناب بکلی حیران شده وباخود گفت که خداوندا من سخت اشتباه کردم که اینجا آمدم ومردم ایران میگفتند که درشهرهرات یک پیري بزرگوار است وحاال قسمیکه از گپ هاي خانم آنجناب معلوم میشود که به اصطالح چندان چیزي نبوده وهم نیست .وحاال که تا اینجا آمدم شب را در یک مسجد سپري نموده وفردا بعد از نمازصبح دوباره بطرف ایران میروم.خـالصــه ایـنکه :جناب خواجه غلتان ولی بعد ازخواندن نماز صبح میخواست که دوباره بطرف کشور ایران حرکت نماید و با خودگفت که اي دل
غافـل ازکشـورایران بخاطـر زیارت نمـودن جنـاب خواجـه عبدااللـه انصارتا اینجاآمدم وچرا بیک دشنام دادن خانـم موصـوف دوبـاره بروم و حـاال یکبـار دیگربـه عقـب دروازه کوچـه شـان رفتـه واگردرخانـه بود خوب درغیرآن دوباره راه ایران را درپیش گرفته میروم . وزمانیکـه دروازه کوچـه آنجنـاب رادق البـاب نموده که بازهم خانم آنجناب ازعقـب دروازه کوچه خود جواب داده کی هسـتید ؟ جناب خواجه غلتان ولی فرمودند که اي همشـیره من ازشـهرایران آمدم ومیخواهم که جناب خواجه عبداالله انصار رازیارت نمایم .خانمش گفت که خواجه عبداالله انصارساعتی قبل درباالي زمین هاي خودرفته که آنرا آبداري کنند .جناب خواجه غلتان فرمودند که زمین هاي آنجناب بکدام طرف اسـت .خانمش گفت که زمین هایش بطرف دست راست تان روي به قبله میباشد. بگفتـه خانـم آنجنـاب خواجه غلتان ولی راه زمین ها را درپیش گرفته میرفت که دریک قسـمت زمین ها متوجه میشود که توسط یک بیل جریان آب جوچه ازیکطرف پل وان به جناح دیگر آن ردشده وصاحب بیل هم معلوم نمیشود .و جناب خواجه علتان دانست که هرگپ که است درهمین جاسـت لحظه اي نگذشـته بود که ازمسـافه نی چندان دوریک شـخص سـفید پوش درباالي شیر نشسته بطرفش میاید وآنجناب ازترس جان در یک درخت باال شده تاخودرا نجات داده باشد وغافل از اینکه چند دقیقه بعد همان شخص سفید پوش درپائین درخت آمده و بطرف باال نگاه کرده رمودند که یا خواجه غلتان ازدرخت پائین شوید وکسی را که میخواهید من هستم و تا آدم گپ ماده ها را نکشد درباالي چنین نرشیران سوار شده نمیتواند . دوســتان عـزیـز این حکایت را که در سال 1345اززبان پدرمرحوم خود شنیده بودم آنرا نقل قول بشما نگاشته امیدوارم که مورد عالقه تان واقع شده باشد . واالله اعــلم وبـاالـــصـواب ماه قوس 1377مطابق برج دسمبر 1998عیسوي نوشته عزیز حیدري AzizHaidari@hotmail.com
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
85 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
فـرهـنـگ و هـنـر
نقش پدر ،مادر ،خواهر ،برادر ،معلم و اسـتاد ،دوسـت و همصنفى و … همه را همزمان به عهده پیدا کند و از این طریق فشار بیشترى را متوجه فرد کنند. گیـرد و از پـس همـهى نقشهـا به خوبـى برآید تا تمام کمبودهـای عاطفی و روحیشـان برطرف شود .این گروه ،همسر را فقط برای به رضایترساندن کامل خودشان میخواهند و او را پزشک و – ازدواج به دلیل قرار گرفتن در موقعیت سیاسی یا اجتماعی خاص: برخـى افـراد بـه دلیـل شـرایط خاصی کـه در اجتماع دارنـد و توجه زیـادی که روی آنها اسـت ،رواندرمانگر خود میدانند و هیچ تصوری از نیازهای طرف مقابل در ازدواج ندارند .لذا دیر یا زود علیرغم میل باطنی و آمادهگی کامل تن به ازدواج میدهند تا میزان و سطح حساسیتها را کاهش طرف مقابل را سرخورده و خسته میکنند و به حال خود گذاشته خواهند شد. دهند .براى مثال دختر یا پسـر جوانی که در موقعیت سیاسـی و اجتماعی باال و مورد دیدهشـدن و قضاوتشدن توسط همکاران در اداره و دوستان و اطرافیان است و خودش احساس خوبی با تجرد – ازدواج از سر دلسوزى و ترحم: نـدارد .ایـن شـخص مدام فکر میکنـد مبادا رفتارش با همـکاران و گروههای سیاسـی و اجتماعی گاهی افراد فقط به دالیلی مثل پایبندی به عیاری و جوانمردی و اخالق و انسانیت با شخصی دیگری(مخاطبانـى از جنـس مخالـف) که با آنهـا در تعامل روزمره و مداوم قـرار دارد ،تحت تأثیر ازدواج میکنند ،مث ً ال مردی را در نظر بگیرید که به خاطر دلسوزی و همدردی با دختری که مورد وضعیت مدنیاش قرار گیرد و رفتار یا برخورد ناشایستی داشته باشد که او را مورد قضاوت منفی قرار آزار و اذیت جنسی قرار گرفته و از طرف خانواده و اجتماع طرد شده و تنها مانده ،با او ازدواج میکند. دهد .این تفکر یا توجه به حساسیت و اهمیت جایگاه اجتماعى ،ازدواج را به دغدغهى دست دوم و یا دخترى که به دلیل باور و پایبندی به اخالق و انسـانیت با مردی که فلج اسـت و روی صندلی سومى برای فرد بدل میکند و آن را در درجهى ابزارى براى حفاظت از جایگاه اجتماعی -سیاسی و چرخدار مینشیند ،ازدواج میکند تا ثابت کند انسانیت و گذشت و بشردوستی فراتر از همهچیز است راهکارى براى صیانت از شخصیت و محبوبیت نزد دیگران فرو میکاهد که این برداشت و پنداشت و بعد از شکلگیری زندهگی مشترک هردوی اینها با واقعیتهایی روبهرو میشوند که اص ً ال قابل نه سالم است و نه درست و شکی نیست که در آیندهای نزدیک ،فرد را به بنبستى رنجآور خواهد اغماض و چشمپوشی و گاهی قابل تحمل هم نیست. کشاند. – ازدواج ابزارى: گاهی انگیزهی اصلی در تشـکیل زندهگی مشـترک ،عشـق به فرد مقابل یا نیاز روانشناختی به – ازدواج براى دستیابى به سکس همیشهگى و مشروع: براى خیلی از جوانان ،خاصه در جوامع بسته و کنترول شد ه ایدیولوژیک ،تنها دلیل ازدواج تجربهى زیستن با فرد مقابل نیست ،بلکه او وسیلهای برای رسیدن به هدفهای دیگر میشود .برای نمونه، سـکس و بودن بیقید و شـرط با جنس مخالف اسـت .اینها (پسـر و دختر) چون از کوچکترین زن یا مردی که دوسـت دارد در خارج از کشـور زندهگی کند ،ممکن اسـت با پیشـنهاد فردی برای تعامـل و برخـورد بـا جنس مخالف بىبهرهاند و هیچ تجربه و شـناختی از مسـایل جنسـی ندارند و ادامهی زندهگی مشترک در خارج ،با او ازدواج کند و یا ازدواجهای سیاسی و تشریفاتی برای تحکیم از طرفـی تابوهـاى خانوادهگـی و اجتماعـی هیـچ مجالی حتـا در حد حـرفزدن یا آموختـن در این پیوندهای خاصی بین افراد و گروهها که میتوان آن را نوعی گروگانگیری انسـانی موجه هم به مـورد را بـر نمیتابـد ،راهـى جـز ازدواج برای بهرهمنـدی از این امکان برای لذتجویی و پاسـخ به حساب آورد. کنجکاوىهایشان ندارند .هر چه افراد محدودیت خانوادهگی و گرسنهگی جنسی بیشتری را تجربه دالیل دیگری مثل فرار از تنهایی و خالصشـدن از برخی ترسهای انسـانی که همواره با فرد کننـد ،میـل فزایندهتـر و غیر قابل کنترولتر بـه ازدواج پیدا خواهند کرد که طبیعتًا وقتی این نیاز و است ،مانند ترس از دستدادن زیبایی و جوانی و میل و انگیزه به زندهگى ،قدرت باروری و باردارى کنجکاوى پاسخ یافت ،چشمهای آنها را به روی واقعیتهای موجودى باز خواهد کرد که قب ً ال به یـا تـرس از دسـتدادن خانـواده و نارضایتـی والدین ،فقر و هویتیابى و مواردی دیگر هم مسـبب دلیل احاطهى ذهنی و روانی نیازهای جنسی در مورد آن ،هیچ تصوری نداشته و فکر نکرده بودند .ازدواجهایـی میشـود کـه به طور یقین ،سـالم نیسـتند و درجهى ریسـککردن در آنها باالسـت. ازدواجهایی که تضمینی برای ثبات و پایداری آنها وجود ندارد و چه بسـا افراد با ورود به چنین ازدواجهایی مشکالت فراوانی را تجربه کنند و امکان سازگاری و تحمل را از دست بدهند. – التیام یک رابطهى شکست خورده: وقتی یک رابطهى عاطفی دوطرفه به هر دلیلی و از جانب هر کدام از طرفین و یا حتا با مصلحت به یقین وقتی دالیل ازدواج را فاکتورهای غیر واقعی و برساختهى انتزاعى و توهمات فانتزى و و خواست دوجانبه پایان مییابد ،فرد خود را یک بازیگر شکستخورده میپندارد .مضافًا این که رویایى تشکیل دهد ،فرد تسلط عقلی و منطقی بر مفهوم و ساختار ازدواج ندارد و واضح است که بعد از پایان یک پیوند عاطفی انسانی خود را بیش از پیش تنها و محزون احساس میکند و خاطرات تعریف مشخص و موزونی از همسرى که با شرایط فکری و زندهگی او تناسب داشته باشد ،دور از به جا مانده از کسـی که روزى بود و حاال نیسـت آزاردهنده میشـود و آشفتهگی و اضطراب روحی ذهن است و تجسم الگو و اولویتها برای گزینش همسری مناسب و ازدواجى موفق و معقول هم به وجود میآورد .آنگاه افراد برای فرار از این پریشـانی و ناراحتی و به خاطر فراموشـی گذشـته و بعید به نظر مىرسد .اینجا است که آن جملهى معروف «چشمها را قبل از ازدواج باز نگه دارید و هم برای ترمیم شکسـت قبلی ،در رابطهى جدید به ازدواج پناه میبرند .ناگفته نمانَد که بسـیاری بعد از ازدواج ببندید» را باید یادآورى کرد. از افراد وقتی یک رابطه تمام میشود ،یا باب میل آنها نیست ،برای انتقام از طرف مقابل و برانگیختن حس حسـادت و رنجدادن به او ،تن به ازدواج میدهند و معلوم اسـت که در مواردی ،از این دست آنچه اص ً ال اهمیت ندارد ،نوعیت ازدواج و کسی است که قرار است به عنوان همسر و شریک زندهگی وارد این ماجرا شود.
– پول و شرایط مالى: پول ِ طرف مقابل نگاه میکنند تا بعضی وقتها دختر و پسر در انتخاب همسر ،فقط به ِ بعد از ازدواج به واسطه خانوادهی همسر به نان و نوایی برسند و فکر نمیکنند اگر بعد از ازدواج ،خانوادهی پولدار ورشکسته شود ،یا به هر دلیلی دیگر نتواند او را به خواستههاى مالیاش برساند ،تکلیف آن ازدواج چیست؟ و آیا فرد بدون پول ،دلیلی برای تحمل طرف مقابل و خانوادهاش میبیند یا نه؟ – ازدواج گزارهاى رمانتیک براى رفع خالها: بعضـی از افـراد فقـط بـرای تأمیـن کمبودهای عاطفـی و روانـی کـه در دوران کودکی و نوجوانی در خانواده و یا اجتماع تجربه کردهاند ازدواج میکنند و از همسرشان انتظار دارند
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
84 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
فـرهـنـگ و هـنـر
چشمهاى کامال باز -بسته
-رویینا شهابی
ِرد ،انسان را بر آن میدارد تا به ازدواج به مثابهى یک نیاز انسانى همهجانبه فکر کند .بر بلوغ و خ َ هیچ کسى پوشیده نیست که در بستر نظامهای اجتماعی ،ازدواج یکی از قدیمیترین و مهمترین نوع قراردادهای اجتماعی اسـت که براى اکثریت نوع بشـر هم مطلوب و هم الزم اسـت ،اما اول بایـد تکلیـف را بـا خـود معلوم کرد که ً اصلا چرا باید ازدواج کرد؟ شـاید گروهی بر ایـن باوراند که موجب ادامهى نسـل انسـان و نیاز ازدواجکردن دلیل نمیخواهد .امر الزمى در زیسـت نوع بشـر، ِ جسـمی و روحی اسـت .تا اینجا در اصالت صورت مسـألهى ازدواج حرفى نیسـت .اما ملزوم دیگر این که اگر فرد در ناخودآگاه خود دالیل غیرمنطقی برای ازدواج داشته باشد ،ممکن است در آینده ِ مشکالت این مزیت به چرخهى باطل و پیوند بیمارى بدل شود ،که نه تنها مایهى آرامش و رفع مجردى نخواهد شد که موجب دردسر و پریشانیهاى طوالنیمدت و ناخوشآیند نیز میشود.
– ازدواج براى دستیابی به استقالل و آزادی عمل بیشتر: مصداقهای عینی این برهان برای ازدواج شاید در جوامع بسته و سنتی و به شدت مذهبی بیشتر غربى لیبرال و مدرن باشد .فرد براى رهایی از برخی فشارهاى ناخوشآیند و قید و بندهاى از جوامع ِ اجتماعى و خانوادهگى ازدواج را گزینهى مناسب مییابد .به عنوان مثال دختر براى گسستن از قید دختربودن و مالحظات و توجه مضاعف خانواده به تمام مسـایل و ماحول او ،بدون در نظر داشـت مابقی موضوعات ،ازدواج را یگانه راه استقالل و آزادی بیشتر در عملکرد میداند .برای پسر هم کنترل خانوادهگی رفت و آمدها و زیر ذرهبینبردن دوستان و رفقا و مسایلی دیگر ،مثل محدودیت منابع مالی و حاکمیت مطلق والدین در این رابطه مخالف با روحیه آزادیطلبی و تمایل فطرى او به استقالل و فردیتخواهى است و او را به سمت ازدواج سوق میدهد.
– ازدواج براى اثبات بلوغ و بزرگشدن به خانواده و اطرافیان: بسـیارى از جوانان (دختر و پسـر) در خانواده و بین خانواده مورد کممهرى و ندیدهشـدن از جانب والدین و اطرافیان قرار مىگیرند .به بیانى مفصلتر وقتی خانواده در موارد مختلف و متعدد جوان و نظر و خواستههایش را در نظر نمىگیرد و انکار مىکند ،این حس خود کمبینی و عدم اعتماد به نفس کافی براى جبران صدمه و جلب توجهی که نیازمند آن است ،ازدواج را راه حل میبیند .فرد مىکوشد با ورود به یک رابطهى مشروع و قراردادى هم توجه و تحسین خانواده را برانگیزد و هم بلوغ و بزرگی خود را به یک آدم تازه ( همسر) که هیچ ذهنیت پیشین و قضاوتی خاص در مورد او ندارد نشان دهد.
– براى بستن دهان مردم و رضایت والدین: گاهى تنها دلیل ازدواج ،فشارهاى روحی و روانی باالرفتن سن (زن – مرد) حرف و حدیث اقوام و دوستان و آشنایان است .سوالهای مکرر مبنی بر این که فالنی اگر مشکلی ندارد و اگر شخص خاصی در زندهگیاش نیست ،پس چرا تَن به ازدواج نمیدهد؟ حتمًا یک جای کارش مشکل دارد ورنه سـن ازدواجاش رسـیده ،در درجهى اول به خانوادهها به خصوص پدر و مادر نگرانی و فشـار ناخواسته وارد میکند و در قدم بعدى والدین این نگرانى را به فرزند انتقال داده و از راههای مختلف به او فشار میآورند تا به ازدواج رضایت دهد ،حال این موضوع که شخص چقدر آمادهگی ازدواج و تأهل و تعهد را دارد ،شاید خیلی دغدغه خانوادهها نباشد و چه بسا خود خانواده مکرراً گزینههایی را
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
83 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
فـرهـنـگ و هـنـر
ک ترین فلم هالیوود اکران ترسنا
فلم سينمايي «آنابل »2ساخته «ديويد سندبرگ» از امروز در سينماهاي امريکاي شمالي روي پرده خواهد رفت .اين فلم در ژانر وحشت بوده و به عنوان يکي از پرطرفدارترينهاي هاليوود در سينما ترس شناخته ميشود. داسـتان فلم از روي عروسـکي واقعي به نام آنابل الهام گرفته شـده و پس از سـينمايي عروسـک قاتل موفقترين فلم با اين موضوع اسـت .در اين نسـخه پس از مرگ غم انگيز کودک خانواده ،آنها تصميم ميگيرند تا دختران زيادي را به فرزندي قبول کنند و همين عاملي ميشود تا به واسطه يکي از همين دختران آنابل به آن خانه باز گردد. «آنابل »2آخرين ساخته ديويد سندبرگ با بازي «استفاني سيگمن» ،آليشيا ِوال بيلي و «ميراندا اوتو» فلمبرداري خود را کليد زده است. نگارش فلمنامه اين اثر را «گري دابرمن» بر عهده داشته که نسخه اول اين فلم پرطرفدار را نيز نوشته است. داسـتان فلم از روي عروسـکي واقعي به نام آنابل الهام گرفته شـده و پس از سـينمايي عروسـک قاتل موفقترين فلم با اين موضوع اسـت .در اين نسـخه پس از مرگ غم انگيز کودک خانواده ،آنها تصميم ميگيرند تا دختران زيادي را به فرزندي قبول کنند و همين عاملي ميشود تا به واسطه يکي از همين دختران آنابل به آن خانه باز گردد. اين محصول برادران وارنر در نسـخه اول خود موفقيت چشـمگيري را از آن خود نمود. اين فلم با وجود نقد منفي منتقدين در گيشه بسيار موفق بود و با بودجه ساخت 6.5ميليون دالر توانست به فروشي جهاني معادل 252ميليون دالر دست يابد که بدين سبب اين فلم يکي از پرفروشترين فلمهاي ترسناک تمام زمان به شمار ميرود. در پايان نمايش فلم ترسـناک « آنابل »1در يکي از سـينماهاي فرانسـه ،تماشاگران به جان هم افتادند و باشکستن صندليها و خسارت زدن به سالن موجب قطع نمايش اين فلم در ديگر سينماهاي اين کشور شدند. يکي از مسـئوالن سـينمايي در شـهر مارسي فرانسه دليل اين اقدام خود را اينگونه بيان کرد که ظاهرا نمايش فلم «آنابل» زمينه را براي خشونت در برخي تماشاگران جوان فراهم کرده و آنها مجبورند از ادامه نمايش آن خودداري کنند. اين فلم با نگاهي به قصه فلم ترسـناک و پرفروش «افسـون» سـاخته شده و خط اصلي داستان آن در ارتباط با اين فلم است. فلمنامـه درام دلهـرهآور ترسـناک «آنابل» را «ژگري دابرمن» نوشـته و درباره عروسـک مرموز و بدشگون آنابل است که در قصه فلم «افسون» حضور داشت. آنابل واليس بازيگر انگليسي تبار سينما در نقش اصلي فلم بازي کرده است .وارد هورتون که چندي قبل «گرگوال استريت» را به روي پرده سينماها داشت،نقش مقابل او را به عهده دارد. جان ليونتي کارگرداني فلم،يکي از مديران فلمبرداري با سابقه و قديمي سينماست که با اين درام دلهرهآور ،اولين کار بلند سينمايي خود در مقام کارگردان را ارائه ميدهد.
گشایش نخستین کتابخانۀ بریل برای نابینایان در کابل
فلم سينمايي «آنابل »2ساخته «ديويد سندبرگ» از امروز در سينماهاي امريکاي شمالي روي پرده خواهد رفت .اين فلم در ژانر وحشـت بوده و به عنوان يکي از پرطرفدارترينهاي هاليوود در سـينما ترس شناخته ميشود. داسـتان فلم از روي عروسـکي واقعي به نام آنابل الهام گرفته شـده و پس از سـينمايي عروسـک قاتل موفقترين فلم با اين موضوع است .در اين نسخه پس از مرگ غم انگيز کودک خانواده ،آنها تصميم ميگيرند تا دختران زيادي را به فرزندي قبول کنند و همين عاملي ميشود تا به واسطه يکي از همين دختران آنابل به آن خانه باز گردد. «آنابل »2آخرين ساخته ديويد سندبرگ با بازي «استفاني سيگمن» ،آليشيا ِوال بيلي و «ميراندا اوتو» فلمبرداري خود را کليد زده است. نگارش فلمنامه اين اثر را «گري دابرمن» بر عهده داشته که نسخه اول اين فلم پرطرفدار را نيز نوشته است. داسـتان فلم از روي عروسـکي واقعي به نام آنابل الهام گرفته شـده و پس از سـينمايي عروسـک قاتل موفقترين فلم با اين موضوع است .در اين نسخه پس از مرگ غم انگيز کودک خانواده ،آنها تصميم ميگيرند تا دختران زيادي را به فرزندي قبول کنند و همين عاملي ميشود تا به واسطه يکي از همين دختران آنابل به آن خانه باز گردد. اين محصول برادران وارنر در نسـخه اول خود موفقيت چشـمگيري را از آن خود نمود .اين فلم با وجود نقد منفي منتقدين در گيشـه بسـيار موفق بود و با بودجه سـاخت 6.5ميليون دالر توانسـت به فروشي جهاني معادل 252ميليون دالر دست يابد که بدين سبب اين فلم يکي از پرفروشترين فلمهاي ترسناک تمام زمان به شمار ميرود. در پايان نمايش فلم ترسـناک « آنابل »1در يکي از سـينماهاي فرانسـه ،تماشـاگران به جان هم افتادند و باشکستن صندليها و خسارت زدن به سالن موجب قطع نمايش اين فلم در ديگر سينماهاي اين کشور شدند. يکي از مسـئوالن سـينمايي در شـهر مارسـي فرانسـه دليل اين اقدام خود را اينگونه بيان کرد که ظاهـرا نمايـش فلم «آنابل» زمينه را براي خشـونت در برخي تماشـاگران جـوان فراهم کرده و آنها مجبورند از ادامه نمايش آن خودداري کنند. اين فلم با نگاهي به قصه فلم ترسناک و پرفروش «افسون» ساخته شده و خط اصلي داستان آن در ارتباط با اين فلم است. فلمنامـه درام دلهـرهآور ترسـناک «آنابـل» را «ژگـري دابرمن» نوشـته و درباره عروسـک مرموز و بدشگون آنابل است که در قصه فلم «افسون» حضور داشت. آنابـل واليـس بازيگر انگليسـي تبار سـينما در نقش اصلي فلـم بازي کرده اسـت .وارد هورتون که چندي قبل «گرگوال استريت» را به روي پرده سينماها داشت،نقش مقابل او را به عهده دارد. جان ليونتي کارگرداني فلم،يکي از مديران فلمبرداري با سابقه و قديمي سينماست که با اين درام دلهرهآور ،اولين کار بلند سينمايي خود در مقام کارگردان را ارائه ميدهد.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
82 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
فـرهـنـگ و هـنـر
«گرگ جنگجو» پرفروشترین فلم تاریخ سینمای چین شد ژان مورو ،ستاره سینمای فرانسه در سن ۸۹ سالگی درگذشت
سینمادوسـتی نیسـت کـه چهـره ژان مـورو ،بازیگـر متفـاوت و سـتایش برانگیز فرانسـوی را به خاطر نداشـته باشد؛ همو که روز دوشنبه رخت از جهان بربست اما انبوهی فیلم به یادماندنی را در کارنامه پربارش به جا گذاشت. ژان مورو شاید از اولین بازیگران بزرگی بود که مفهوم زیبایی را ِ کالسـیک سـتایش شده- بر پرده سـینما تغییر داد .در او از زیبایی موطالیی و چشم آبی -خبری نبود و شاید حتی تک تک اعضای صورتش به تنهایی چندان «زیبا» نبودند ،اما ترکیب آنها ،چنان حیرتانگیز مینمود که یکی از جذابترین زنان تاریخ سـینما بر پرده شکل گرفت و خیلی زود جاودانه شد؛ حضورش در هر صحنه وزنـهای بـود که نگاه را بیاختیار به خود جلب میکرد :زنی آرام و به ظاهر سرد که زیباییاش در سکوت تعریف میشد؛ در چشمانی نافذ ،رازآلود وگاه خمار. از همین رو بود که او نمادی شد از آزادیهای جنسی با فیلمی سـتایش شـده بـه نـام «ژول و ژیـم» ( )۱۹۶۲کـه فرانسـوا تروفـو کارگردان عاشـق سـینمایش را در اوج نشان میداد؛ در نقش زنی که از دو مرد در آن واحد دل میبرد و بر هر دو عاشـق میشـود و تعاریف از پیش تعریف شده عشق را به چالش میکشد :فیلمی که خواه ناخواه نمادی شـد از نسـلی که میخواسـت جهان را از نو بنا کند ،با ماه مه سال ۱۹۶۸به تعاریف سیاسی رایج در غرب نه گفت و در دهه بعد آزادیهای جنسیای را تجربه کرد که این روزها - برای نسل امروز -بسیار بعید مینماید و دوردست. او که در شانزده سالگی با تماشای اجرایی از «آنتگونه» دریافت کـه بیجهـت وقـتاش را در مدرسـه تلـف میکنـد ،ظـرف مدت کوتاهی در عالم تئاتر جایی برای خودش باز کرد .کمتر از بیست سال داشت که در شناخته شدهترین مرکز تئاتری فرانسه« ،کمدی فرانسـز» ،خودی نشـان داد و در جشنواره آوینیون اجرا داشت ،در سال ۱۹۴۹وارد سینما شد و پنج سال بعدتر ،با فیلم «به گریزبی دست نزنید» ساخته ژاک بکر در کنار ژان گابن خوش درخشید. ستاره اقبالش با فیلم هنوز دیدنی و تراز اول لویی مال« ،آسانسور
به سوی قتلگاه» ( )۱۹۵۸و همین طور «عشاق» از همین فیلمساز در همان سال ،به تمامی درخشیدن گرفت و با «مدراتو کانتابیله» ( )۱۹۶۰اثـر پیتـر بروک جایزه بهترین بازیگر زن جشـنواره کن را از آن خـود کـرد و بـا «شـب» ( )۱۹۶۱شـاهکار مـیکل آنجلـو آنتونیونی و بعدتر «ژول و ژیم» ( )۱۹۶۲جاودانه شد. او حاال ستارهای بود که به راحتی با بزرگترین فیلمسازان آن سالهای اروپا کار کرد؛ از لوئیس بونوئل (خاطرات یک مستخدمه) تا جوزف لوزی (اوا و آقای کالین) ،از ژاک دمی (خلیج فرشتگان) تا ژان رنوار (تئاتر کوچک ژان رنوار). فیلمسازان آمریکایی هم خیلی زود به سراغش آمدند؛ از جان فرانکـن هایمـر بـرای فیلم «قطار» تـا حتی الیـا کازان («آخرین تایکـون») و باالخـره یکـی از بزرگتریـن سـینماگران تاریخ که دیوانه وار او را سـتود و «بزرگترین بازیگر زن جهان» نامیدش: اورسن ولز. مـورو اول بـار در سـال ۱۹۶۲در شـاهکار بالمنـازع ولـز، «محاکمه» ،بر اسـاس اثر شناخته شده کافکا ظاهر شد؛ فیلمی بـه غایـت کافکایی -که نه تنها در آن سـالها درک نشـد ،بلکه آنقدر از زمان جلوتر بود که هنوز هم آنچنان که باید و شاید قدر ندیده اسـت .به همین دلیل همکاری -و دوسـتی -مورو و ولز، برخـورد بـه سـالهایی که ولز نومیدانه به دنبـال پول برای تهیه فیلمهایش میگشت وگاه آثارش نیمه کاره متوقف میماند و چه حیف .با این حال حاصل این دوسـتی و همکاری چند سـاله ،دو فیلم مشترک دیگر در کارنامه آنهاست« :ناقوسهای نیمه شب» ( )۱۹۶۵و «قصههای نامیرا» (.)۱۹۶۸ مورو تا اواخر عمر از سـینما دسـت نکشـید .آخرین بازی او به سـال ۲۰۱۲بازمـی گردد ،اما شـاید آخرین اثر بـه یادماندنیاش «زمان رفتن» ( )۲۰۰۵ساخته فرانسوا اوزون بود .از دهه هشتاد تا آن زمان هم کار با مجموعه دیگری از فیلمسازان ستایش شده جهان را به کارنامه خود اضافه کرد :از راینر ورنر فاسبیندر تا لوک بسون ،از تئو آنگلوپولوس تا ویم وندرس.
دوميـن قسـمت از فلم اکشـن «گرگ جنگجو» بـا فروش بالغ بـر نيم ميليـارد دالر ،پرفروشترين فلم تاريخ سـينماي چين نام گرفت. بـه نقـل از ورايتي ،اين فلم بـه کارگرداني «وو جينگ» پس از تنهـا 12روز اکـران در سـينماهاي چين به فـروش 506ميليون دالر دست يافت و با عبور از فروش کمدي درام «پري دريايي»، پرفروشترين فلم اکران شده در تاريخ سينماي چين شد .داستان اين فلم اکشـن و جنگي ،درباره يک افسـر نيروهاي ويژه اسـت که پس از حمله تروريستها به يک روستاي نزديک ،دوباره به خدمت بازميگردد و در آن «وو جينگ» عالوه بر کارگرداني در کنار «فرانک گريلو»« ،سلينا جيد»« ،وو گانگ» و «ژانگ هان» نقشآفريني کرده است. فلـم «گـرگ جنگجو »2در تاريخ 27جوالي در گيشـه چين و کشورهاي ديگر اکران خود را آغاز کرد و در حالي که در تعداد نه چندان زيادي کشور به روي پرده رفته است ،در دو هفته گذشته ن فلمهاي سـينماي جهـان جاي گفته و از در صـدر پرفروشتري فلمهاي مطرح هاليوودي چون «دانکرک» پيشي گرفته است. فروش خوب اين فلم ميتواند سينماي چين را به رکورد جديد در ميزان فروش ساالنه برساند که امسال تا پايان ماه جوالي با رشد 4درصدي در مقايسه با سال گذشته همراه بوده است.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
گـونـاگـون
گوگل اولین لباس هوشمند جهان را تولید میکند گوگل با همکاری شرکت لیوایز اولین لباس هوشمند جهان را در خزان امسال روانه بازار میکند. گروه فناوری پیشرفته گوگل در حال کار روی پروژهای است که طی آن اولین لباس هوشمند جهان تولید خواهد شد.گوگل با همکاری شرکت Leviseدر سال 2016جاکت هوشمند "کامیوتر" را معرفی کرده بود و اکنون زمان اعالم تاریخ عرضه آن فرارسیده است. دکمه آسـتین این لباس هوشـمند به بلوتوتی مجهز اسـت که به وسـیله آن به تلفنهای هوشـمند متصـل میشـود و قادر اسـت اطالعـات را از اینترنت دریافت کند .صاحب لبـاس با لمس آن و با یک سری فرامین حرکتی بدن میتواند کارهایی از قبیل برقراری تماس تلفنی ،گوش دادن به موسیقی و تنظیم صدا را کنترل کند .در این جاکت هوشمند پارچه Jacquardبه کار رفته که به لمس انگشتها حساس است و از فرامین حرکتی بدن پشتیبانی میکند.  بلوتوط به کار رفته در آن به راحتی جدا میشود و قابل چارج با کیبل( یواسبی)است.برای شستن این ژاکت باید بلوتوط را از آن جدا کرد ،پس از آن امکان انداختن آن در ماشین لباسشویی نیز وجود دارد. ظاهر آن مانند سایر لباسهای جین است و کسی در ظاهر متوجه نمیشود که شما لباس هوشمند به تن دارید. شـرکت گوگل قرار اسـت اولین لباس هوشـمند جهان را خزان امسـال روانه بازار کند .قیمت آن نیز حدود 350دالر تخمین زده میشود.
81 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
کوریای شمالی از آزمایش موفقانه بمب هایدروجنی خبر داد
کوریای شمالی خبر داده است که یک بمب هایدروجنی جدید آزمایش کرده است .تحلیلگران می گویند که این بمب بسیار قوی تر از نمونه قبلی آن بوده است .این آزمایش بر تنش های بیشتر غرب با کوریای شمالی می افزاید.  کوریای شمالی روز یکشنبه گفت که یک بمب هایدروجنی را با موفقیت آزمایش کرده است که می تواند بر موشک بالستیک قاره پیما نصب گردد. خبرگزاری دولتی کوریای شـمالی این خبر را پس از آن منتشـر کرد که آژانس های زمین شناسی ،یک زمین لرزه مصنوعی را در شمال شرق این کشور ثبت کردند. در همین حال ،اردوی کوریای جنوبی گفت که در حال تحلیل یک آزمایش اتومی "احتمالی" بوده است .این در حالی است که جاپان نیز گفته است کوریای شمالی احتماال یک آزمایش اتومی دیگر را انجام داده است. آژانس زمین شناسی ایاالت متحده امریکا ( )USGSگفته است که زمین لرزه ای با قدرت ۶.۳درجه ریشتر "احتماال به دلیل وقوع انفجار در نزدیکی محلی بوده است که کوریای شمالی در گذشته آزمایش های اتومی خود را انجام می داد". آژانـس زمیـن شناسـی ایـاالت متحده و مقامات زلزلـه نگاری چین همچنـان از زمین لرزه کوچکتـر دومـی خبـر داده اند که چند دقیقه بعد از لرزه نخسـت رخ داد؛ اما اداره زلزله نگاری کوریای جنوبی گفته است که زمین لرزه دومی وجود نداشته است. تحلیلگران می گویند که آزمایش های اتومی کوریای شـمالی در گذشـته باعث زمین لرزه می شد ،اما لرزشی با شدت ۶.۳به این معنا است که این آزمایش وسیع تر و قوی تر از نمونه های مشابه آن در گذشته بوده است. در همین مورد" ،اداره زلزله نگاری کوریای جنوبی" برآورد کرده است که آزمایش روز یکشنبه پنج تا شش برابر قوی تر از پنجمین آزمایش اتومی کوریای شمالی در سپتمبر سال گذشته بوده است .آن آزمایش سبب زمین لرزه ای باش دت ۵.۳درجه شد .این اداره گفته است که این آزمایش همچنان ۱۰برابر قوی تر از یک آزمایش اتومی در ماه جنوری سال ۲۰۱۶بوده است.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
گـونـاگـون
مقابله با استرس با دستگاه پوشیدنی جدید مجموعه :اخبار تکنولوژی
80 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
محققان بریتانیایی دستبند جدیدی با نام " "doppelبرای مقابله با استرس طراحی کردند.
به گزارش از زی نیوز ،دستگاه " "doppelبا ارسال ضربان قلب به صورت ارتعاشی به مچ دست
موجب کاهش استرس میشود.
محققان اظهار کردند :به طور طبیعی ریتمها همچون نغمهها و صداهای مختلف موجب تغییر
ضربان قلب و تنفس انسان میشوند .صداهای ضعیفتر و کوتاهتر موجب آرامش یا کاهش
احساسات هیجانی شده و ریتمهای سریع احساساتی مثل شادی ،هیجان ،حیرت ،ترس و خشم
ایجاد میکنند.
این گروه تحقیقاتی دانشگاه لندن با ارزیابی تاثیرات آرامش دستگاه مذکور را طراحی کردند
تا با استفاده از واکنشهای مستقیم به ریتمها ،بخصوص ضربان قلب استرس کاهش یابد.
تحقیقات زیادی در مورد تاثیر موسیقی بر ریتم بیولوژیکی صورت گرفته است و در این میان
ضربان قلب قطعا ریتم بیولوژیکی طبیعی محسوب میشود و تاثیر بسزایی در انسان دارد.
Manos Tsakirisاز دانشگاه لندن اظهار کرد :محرکهای باال موجب افزایش ضربان قلب شده و از طرفی آرامش نیز موجب کاهش ضربان قلب خواهد شد.
وی در ادامه افزود :طراحی این دستگاه نیز بر اساس میزان افزایش و کاهش ضربان قلب در
حاالت مختلفی همچون خشم ،محرکهای باال و آرامش صورت گرفته است.
این دستگاه بر روی دو گروه شرکتکننده که در موقعیت استرسزا قرار گرفته بودند آزمایش
شد .در یکی از گروهها دستگاه ،ضربان قلب را به صورت ارتعاشی و با بسامد کمتر به مچ
شرکتکنندگان ارسال میکرد و در زمان انجام آزمایش فشارخون شرکتکنندگان نیز بررسی شد.
محققان انگیختگی فیزیولوژیکی و موارد ذهنی اضطراب را اندازهگیری کردند و دریافتند
استفاده از " "doppelموجب آرامش و کاهش استرس و خشم میشود. نتایج این تحقیق در نشریه Scientific Reportsمنتشر شده است.
سامسونگ باالخره دالیل انفجار نوت ۷را اعالم کرد سامسونگ دلیل اصلی را باتری نوت ۷اعالم کرد .مشکل در هر دو مدل باتری طراحی شده برای این گوشی وجود داشت .مشکل طراحی در باتری اول باعث میشد که این تلفن همراه هوشمند از قسمت باال سمت راست ،آتش بگیرد .این مشکل در باتری جایگزین هم مربوط به نقص در ساخت و نقص جوشکاری و بستهبندی بوده است .البته گفته شده برخی از باتریها سری دوم نوار عایق هم نداشتند. سامسونگ برای این تحقیقات از ۷۰۰کامند خودش استفاده کرد .این افراد روی ۲۰۰هزار گوشی آزمایش کردند تا بتوانند دالیل انفجار این گوشی را شناساسیی کنند. البته این گزارش زودتر از انتشار در اختیار سایت The Wall Street Journalقرار گرفته بود و این سایت یک هفته پیش این اطالعات را منتشر کرده بود .در آن گزارش هم استفاده از باتری مناسبت و ابعاد خیلی باریک نوت ۷دالیل انفجار اعالم شده بودند. در گزارشهای جدید گفته شده که اگر باتری و خط تولید باتری شرکت سامسونگ مشکل نداشت ،گلکسی نوت ۷همچنان در بازار حضور داشت.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
گـونـاگـون
79 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
سه مدل جدید آیفون به زودی عرضه می شود سه مدل جدید آیفون در راه است بسیاری از عالقمندان به دنیای فناوری منتظر هستند تا شرکت اپل از محصوالت به روز شده خود رونمایی کند و آنها مدل های جدید گوشی و تبلت این شرکت را از نزدیک مشاهده کنند. گمانه زنی در مورد تعداد و نام آیفون های جدید اپل در روزهای اخیر افزایش یافته و برخی منابع از عرضه سه مدل آیفون جدید در ابعاد مختلف و با امکانات گوناگون خبر می دهند .همچنین گفته می شود تبلت جدیدی موسوم به iPad Proبا نمایشگر 9.7اینچی و مدل های جدیدی از ساعت اپل با طراحی و رنگ های جدید طی هفته های آینده در دسترس خواهد بود. گفته می شود ،اپل در سال ۲۰۱۷سه مدل جدید از آیفون را به نام های آیفون ،7آیفون پرو و آیفون اس ای روانه بازار خواهد کرد .با توجه به مخفی کاری های گسترده اپل در مورد هیچ یک از این گوشی ها اطالعات دقیقی در دسـترس نیسـت .اما گفته می شـود آیفون پرو از قابلیت های خاصی در بخش دوربین برخوردار است که تا به حال در گوشی های تولیدی اپل بی سابقه بوده است. کلمه اس ای در انتهای آیفون به معنای نسـخه ویژه یا Special Editionاسـت .با توجه به این نامگذاری باید شاهد افزوده شدن امکانات خاصی به این گوشی باشیم .همچنین این احتمال وجود دارد که گوشی های یاد شده در زمان های متفاوتی عرضه شوند .گفته می شود iPhone SEاحتماال در ماه آوریل و مدل های دیگر آیفون در سه ماهه چهارم سال 2016در دسترس خواهند بود. یکی از ویژگی های مشترک آیفون های جدید حذف جک های هدست و استفاده از فناوری بی سیم برای گوش کردن به فایل های موسیقی خواهد بود .همچنین قابلیت پرداخت همراه هزینه خرید کاال موسوم به اپل پی هم در گوشی های مذکور توسعه داده شده است.
محققان موفق به طراحی و تولید یک دستبند نظارت بر سالمت برای نوزادان شدند. این دستبند که Babeltنام دارد تنها دستبندی است که امکان نظارت بر وضعیت سالمت کودک را حتی در زمان دوری از والدین برای آنها فراهم میکند. تیم توسـعه دهنده Babeltبه وسـیله سـالها تحقیق و مطالعه برای برطرف کردن هرگونه نگرانی والدین درباره هر نوع تغییر ناگهانی در سیسـتم فیزیکی کودک ،تصمیم به طراحی و توسـعه یک دسـتگاه کامل نظارت بر کودک گرفته و دسـت به سـاخت این فناوری جدید زدند. این دسـتگاه که دارای یک اپلیکیشـن همراه است ،امنیت خاطر و آرامش را برای والدین به ارمغان میآورد. تمام پدر و مادرها تمایل دارند تا در زمان دوری از کودک خود و یا در زمانی که کودک خواب است از وضعیت جسمانی او باخبر شوند. ایـن دسـتگاه بـا بـاال رفتـن درجـه حـرارت بـدن نـوزاد از طریق اپلیکیشـن همـراه بـه والدین پیغام میفرسـتد تا آنهـا بتوانند هرچه سریعتر اقدام کنند. یکی از مزایای این دستبند این است که تنها مختص نوزادان نبوده و میتوان از آن در کودکانی با سنین مختلف استفاده کرد. این دستگا ه پوشیدنی نقش بسزایی در برطرف کردن نگرانیهای والدین و همچنین اقدامات فوری و به هنگام آنها ایفا میکند.
کودک خود را از راه دور کنترل کنید
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
78 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تـاریـخـی دنـبـاله دار
سری خواهد بود با آنهم شام همان روز راديو کابل اعالن نمود که رأی گيری فردا در شورای ملی ّ و از مردم می خواهند تا آرامش و امنيت را مراعات نمايند و به اطراف شورای ملی پرسه نزنند. اما آوازه های کم راسـت و بيشـتر دروغ مخالفين صدراعظم (خصوصًا از حزب وحدت ملی) برای تحريک مردم و دامنه دادن به آشوب گری از زاغ باغ ساختند و روز 3عقرب شاهد هزاران محصل و متعلم و تماشاچی و رهگذرهايی بود که با استفاده از مزايای دموکراسی به سوی شورای ملی برای شنيدن بيانيه ها و ديدن صحنه رأی اعتماد صف بسته ،روان بودند. داکتر محمد يوسف که قبالً داخل تاالر شورای ملی و مذاکره با وکال شده بود ،هجوم عالقهمندان ناخواستۀ وی در اطراف شورای ملی اوشان را وا می دارد تا تاالر را ترک نمايند. متأسـفانه حيـن خـروج در صفوف بزرگ مردمانی که جهت تماشـای رأی اعتمـاد به اطراف تعمير شورای ملی گرد هم آمده بودند ،گير می ماند و با مشکالت زيادی تحت چتری از محافظين پوليس و عساکر قوای مرکز با چند برخورد خونين عساکر با محصلين و متعلمين وارد خانۀ خود می شود. اگرچه حکومت داکتر محمد يوسف به روز چهارم عقرب توانست از شورای ملی رأی اعتماد بگيرد (زيـرا فرمـان حضـور شـاهانه را در تقـرر خويـش در بغل داشـت) اما پيـش آمد قهرآميـز حکومت در سرکوبی محصلين در روز سوم عقرب سبب شد تا شاه از وی دلسرد و مردم از حکومتش روگردان و به دموکراسی شدن کشور ناباور شوند. در برخورد خونين و سرکوبی محصلين از جانب پوليس و عساکر قوای مرکز ،که در تاريخ معارف افغانستان سابقه نداشت ،اکثريت مردم سردار عبدالولی ،قوماندان قوای مرکز و داماد شاه ،و بعضی ها هم وزارت داخله را عامل سرکوبی می شمردند. اما هيئت تحقيق قضيه به جای پرسان از عاملين مذکور به چند سوال خرد و ريز مانند پرسيدن از محافظين شورای ملی و رئيس فاکولتۀ حقوق بدون اينکه از قاتل و مقتول و از جارح و مجروح حرفی به ميان آورده باشند ،به دوسيه خاتمه می دهند .مثال: از رئيس فاکولتۀ حقوق پرسيده بودند چرا به محصلين اجازۀ اشتراک در تاالر شورای ملی را داده بوديد و از محافظين خواستند تا بگويند چرا دروازه های تاالر را باز گذاشته اند. اولـی گفتـه بـود دفتـر صدراعظـم از ما خواسـتند تا به نمايندگـی از محصلين پوهنتون تعـدادی از محصلين فاکولتۀ حقوق فرستاده شوند تا حين ورود صدراعظم در تاالر شورای ملی از وی استقبال کنند ،و محافظين گفته بودند که از صدارت به ما هدايت دادند که مانع ورود محصلين به تاالر نشويم و رئيس دفتر صدراعظم (مدير قلم مخصوص) هم حرف های گفته شده را تأئيد می کند. هيئت تحقيق در پايان نوشته بود که اگر رئيس فاکولتۀ حقوق محصلين را در يک "بس" می فرستاد احتما ً ال چنين حادثۀ تأثرآوری به ميان نمی آمد. بناء هيئت تحقيق با چنين ساده انديشی به دوسيه پايان می دهد و روی موضوع به فهم خويش خط ً بطالن می کشد .اما شدت تظاهرات در پوهنتون و اکثر ليسه ها زير نام عزاداری شهدای 3عقرب، شديد و تشويش آور می شود. از آنـرو محمـد هاشـم ميونـدوال که از حضور شـاهانه به حيـث صدراعظم تقرر يافته بود ،شـخصًا در پوهنتون کابل در عزاداری شـهدا و همدردی با محصلين در حاليکه دسـتمال سـياهی به عالمۀ عـزاداری بـه گـردن بسـته بود ،اشـتراک می کنـد و بعد از گفت و شـنودهای طوالنـی ،ميوندوال به محصليـن وعـده می دهد که تا مسـببين حمله به محصلين و متعلميـن را از کار برطرف و محاکمه ننمايد دستمال سياهی را که به عالمۀ همدردی و ماتم داری کشته شدهگان و زخمی های 3عقرب به گردن بسته است ،باز نخواهد کرد. ميوندوال با ايراد بيانيۀ شورانگيز و وعدۀ دستگيری قدرتمندانی چند به جرم حمله به محصلين ،با استقبال گرم و پرشور و با حرارت بی سابقۀ محصلين رو به رو می شود و محصلين اوشان را به روی شانه های خود تا دروازۀ موتر شان بدرقه می کنند. اعتصاب کنندگان که به عملی شدن بيانيۀ دلسوزانه و وعده های پدرانۀ صدراعظم باور و اعتماد کرده دست از اعتصاب کشيده بودند ،با بی صبری کامل روزهای آينده را يکی پشت ديگری بر می شمردند و شنيدن خبر دستگيری و برطرف شدن عاملين حمله به محصلين را آرزو می بردند ،ولی برعکس هر روزی که می گذشت ميعادگاه صدراعظم کم رنگ تر و وعده ها بی ثمر تر می شدند .از آنرو دوباره دامنۀ اعتصاب گشاده تر می شود و وسعت بيشتر اختيار می کند و از حکومت می خواهند تا مسئولين قضيۀ 3عقرب خصوصًا واالحضرت سردار عبدالولی را برطرف و محاکمه کنند. چـون بـرآوردن خواسـته های محصليـن نه در توان و نـه در صالحيت حکومت بـود ،از آنرو کار را ساده می کنند و به جای اينکه دزد را بپالند ،دست و پای صاحبخانه را می بندند .بنابرآن پوهنتون
را تعطيل می کنند. بدينسان به يک تير دو نشان می زنند .از يک طرف واالحضرت را از آفات زمينی دور نگه می دارند و از جانب ديگر بدون خون و خونريزی دامنۀ اعتصاب را بر می چينند .ولی برخالف انديشه های بی تعمق ،آتش به زير خاکستر خانه می کند و با هر شموری که از هر سويی می وزد پوهنتون شعله ورتر می شود و محصلين دوباره و بازهم دوباره دست به تظاهرات می زنند. می شود ادعا کرد که در دهۀ دموکراسی شاهانه پوهنتون کابل تقريبًا نيمی از عمرش را يا بسته بود يا غير فعال .در اين ميان با کمال تأسف صف بندی نسل جوان يعنی چشم و چراغ مملکت به نام کفر و مسلمان روز به روز بيشتر و عميق تر می شد ،و کار به جايی کشيد که در مهد علم و دانش وطن جوانان يکی ديگری را تکفير می کردند .حتی با کارد و چاقو به جان هم حمله ور می شوند ،يکی را می کشند و ده ها تن ديگر را زخمی می کنند. با کمال تأسف آنچه دامنۀ بدبختی و تفرقه را توسعه می دهد و حکومت ها را تماشاگر می سازد، همانا تظاهرات چند هزار نفری علمای افغانسـتان به ضد آنانی بود که سـالگرد لنين را پيرامون روز مولود حضرت پيغمبر اسالم (ص) تجليل کرده بودند و هنوز آتش اين بدبختی نخوابيده بود که در روزنامۀ اصالح مضمونی را تحت عنوان مرد نه زنه (نعوذ بالله) اشاره به حضرت پيغمبر اسالم نشر و آشوب نيمه خوابيده را دوباره زنده می کند و باعث تظاهرات کمتر از اول علما می شود. جالب تر اينکه هر دو موضوع در مطبعۀ دولتی به چاپ رسيده و سوال انگيز شده بود .زيرا با اينکه بعضی ها در آن ماه و سـال ها با ظواهر دموکراسـی مغازله می کردند ،گروهی هم در انديشـۀ آيندۀ کشور از اين غوغا به ستوه آمده بودند و از خود می پرسيدند: در حاليکه هيچ کشوری از کشورهای مسلمان در هيچ کنج و کنار جهان به چپی ها و اخوانی ها اجازۀ فعاليت سياسی را نداده اند ،در افغانستان چرا و برای چه اين واويال را به نام دموکراسی به راه انداخته اند؟ به عبارت ديگر آيا گدودی برای دموکراسی است يا دموکراسی برای ايجاد گدودی؟؟ مارشال شاه ولی خان غازی کاکای اعليحضرت محمد ظاهرشاه خواست های خداندان سلطنتی را در بـارۀ دموکراسـی و گـدودی ،در يـک صحبـت محرمانـه با داکتر عبدالقيوم يکـی از معتمدين و هواخواهان سلطنت و طراحی از طراحان قانون اساسی جديد به ميان می گذارد .و داکتر موصوف آنرا در صفحۀ 93شمارۀ ،113دلو ،1387مجلۀ آئينۀ افغانستان چاپ کاليفورنيا نشر کرده است .شروع: شايد گفته شود که آمدن عبدالولی جان و يا کدام شخص ديگر فاميل سلطنتی به حيث صدراعظم ناممکن اسـت ،زيرا مادۀ ( )24قانون اساسـی صريحًا برعليه آن حکم می کند .منهم زمانی در بارۀ ماده مذکور خوشبين بودم ،مگر اين خوشبينی ام چند ماه بيش دوام ننمود. زيرا بخاطر دارم مباحثه ای را که در اطراف مادۀ 24با شـاه ولی خان پنج شـش ماه بعد از توشـيح قانون اساسی نموده بودم (احتما ً ال ماه جوزای يا سرطان .)1344در آن روز ها سردار صاحب مذکور بـه اصطلاح دل را دريـا کـرده بود و مرا که در آنوقت وزير داخله بودم در پغمان برای عصريه دعوت کرده بود .با رسيدن من و با رفتن چند عضو خانواده ،مارشال راجع به مصالح عليای مملکت به تبصره آغاز نمودند: واللـه بچيـم ،ما خود وضع را همرای اين دموکراسـی شـما مردم بسـيار خراب مـی بينيم .خداوند پردۀ همه را بکند .داکتر :شما خوب می دانيد که اين ديموکراسی نزد مردم يک عطيه مقامات باال (اعليحضرت) تلقی گرديده است. مارشـال گفت خداوند سـايۀ اعليحضرت را از ما کم نکند ،در حقيقت اين ديموکراسـی از لطف و مهربانی ذات شاهانه است. بعد قدری مکث نموده و عالوه کرد ،هوش کنيد بچی ما که بازی نخوريد که سردار داود خان هم می گويد که اين ديموکراسـی از برکت اوسـت ...بچی ما ،شـما الحمدالله تعليم يافته هسـتيد و می فهميد که يک ديکتاتور ديموکرات شـده نمی تواند .خدا فضل کرد که مملکت از چنگالش نجات يافت. مقصد من اين نبود که اعتبار را خدا نخواسته از اعليحضرت بگيرم و به کسی ديگری بدهم ،خدا زبان آنرا هم برايم ندهد ،اما مقصد اصلی من مردم افغانسـتان بودند ...شـما والله بچيم ،هنوز جوان هستيد و مردم افغانستان را به اندازه ای که ما می شناسيم ،شما نمی شناسيد ...مردم ما و ديموکراسی از هم بسـيار دور می باشـند .شـما به آنها ديموکراسـی بدهيد ،فی الفور سر شانه های شما سوار می شوند .دفعتًا موضوع را تغيير داده و در بارۀ اوالد های خود به توضيحات آغاز نمود. من سه بچه دارم.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
77 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تـاریـخـی دنـبـاله دار
نامحدود شاه در قانون اساسی ،از رقص و پايکوبی و خوردن خيال پلوهای دموکراسی دلزده و بی اشتها نشده باشند ،بدون توجه به عواقب آن ،تشکيالت گفته شده را تشويق و خواستهای آنان را در روزنامه های دولتی نشر و پخش می کردند. بناء در 11جدی سال 1343هـ.ش .اولين هستۀ کمونيستی در ً خانۀ نورمحمد ترهکی در کارتۀ 4کابل دور هم جمع می شـوند و دومين حزب سياسی را به نام جريان دموکراتيک خلق تأسيس می کنند. همچنان در خانۀ صبغتالله مجددی مقابل قشلۀ عسکری قرغه تنی چند از بنيادگرايان کهنه کار اولين سـنگ تهداب اخوانيت، يعنی سومين حزب سياسی را می گذارند. امـا بـدون احسـاس مسـئوليت وطنـی در همـان روزهـای اول تأسـيس خويـش ،اولی رابطه با حزب کمونيسـت اتحاد جماهير شـوروی را هدف قرار می دهد و دومی خويشـتن را به ُدم احزاب سياسی پاکستان لکتو می کند. در روزگار هميـن معاملـه گریهـای سياسـی بـود کـه حکومـت اعالميه ای صادر و در آن روز 29سنبله سال 1344هـ.ش .را روز انتخابات وکالی شورای ملی تعيين و به اطالع مردم رساند .و به تعقيب آن جرائد دولتی و راديو افغانستان تبليغات دامنهداری را در بارۀ مزايای قانون اساسی و آزادی انتخابات به راه انداخت و مردم هم به اميد و باور به اينکه دولت جامه بدل کرده است و مداخله در انتخابات صورت نخواهد گرفت تعداد زيادی از طبقات مختلف کشور برای وکيل شدن در شورای ملی خود را کانديد کردند. بـرای چاشـنیدار کردن انتخابـات تقريبًا مزايای قانون اساسـی و شـکوه دموکراسـی را حکومـت بـا مخالفـت بـا محمـد داود و طرفدارانـش تعويـض کردنـد ،آنهـم در حاليکـه هيـچ فـردی از هواخواهان وی نه خود را کانديد و نه با کانديد شـدهگان طرف شده بودند. خـود وی هـم مانند يک معتکـف سياسـی در آن روزها از همۀ ماجراهـا کناره گيری اختيار کرده بود ،ولی بازهم حلقۀ محاصرۀ اجتماعی وی و دوستدارانش تنگ و تنگ تر می شد و مامورينی که با وی رفت و آمد داشتند يکی پی ديگری برطرف و يا مجبور بـه اسـتعفا می شـدند و تعـدادی هم جهت حفـظ موقف خويش ذوقکزنان ،چهره بدل می کردند. نويسـنده که در مسـائل ملی و بين المللی به حيث هم عقيدۀ سياسی جهت سعادت مردم و تعالی افغانستان با محمد داود هم پيمان شـده بود ،در همان روزی که جناب شـان اسـتعفا کردند، بناء از سال 1342تا 1352برای مدت ده سال می مستعفی شدً . بايستی کم لطفی و بی مهری چهره بدلک ها را تحمل می کرد. امـا در حـوزه هـای انتخاباتـی ميـان رأی دهندهـگان گفـت و شـنودهايی از دسـت انـدازی عمـال حکومتـی به نفع طرفـداران حکومت باال گرفته می رفت. بـرای نفـی گفتـه هـای مخالفيـن و اثبـات دموکراسـی شـدن افغانسـتان ،آنهم در ظرف يک سـال ،و به نمايش گذاشـتن آن در نظر جهانيان ،حکومت به آمدن دوسه تن از کمونيست های وطنی و سـه چهار تن از مخالفين بی ضرر از شـهر های ديگر و شهر کابل همراه با چند نفر از مالنماهای تاريخ زده ،محض برای اينکه از مخالفين محمد داود بودند ،بدون توجه به عاقبت کار به وکيل شدن آنان موافقت و همکاری می کرد.
اما نه کمونيست های گفته شده و نه مخالفين مورد نظر شهرت و توانايی آنرا داشتند که بدون همکاری حکومت در شورای ملی راه يابند .زيرا حزب دموکراتيک خلق هنوز يک سـاله نشـده بود و تعداد آنها خيلی کمتر از آن بود که بتوانند در مخالفت با دولت در انتخابـات موفـق گردنـد .در مقابـل ،يکـی از مخالفين دولت، نامدارتريـن مبارز سياسـی افغانسـتان ميرغالم محمـد غبار خود را کانديـد کـرده بود .اما حکومت لجوجانـه به تصور اينکه مردم اعمال آنها را ناظر نيستند ،برای تقويۀ اشخاص مورد نظر به حيله های بی سابقهای تشبث می کرد. ولـی اعالم شکسـت بـاور نکردنی آقـای غبار ،آنهـم در مقابل رقيبی که اکثريت رأی دهندهگان با او آشـنايی نداشـتند ،به آن می ماند که طشـت لبالب شـده از آب دموکراسـی از بام شـهرت آقای غبار به زمين خورده و در همان روزهای اولی بی آبرو شده باشد ،از قضا اين بار دوم بود که دموکراسی شاهانه در مقابل آقای غبار سر از پا گم می کرد. بـار اول در سـال 1331هــ.ش ،.مير غالم محمد غبـار در دورۀ هفتم شورا با پشتيبانی دهها هزار نفر از رأی دهندهگان اکثريت آرای مـردم را بـه دسـت آورد .اما فـردای آن روز حکومت اعالن کـرد کـه ...از جانـب مردم به اکثريـت آرا به حيث وکيل انتخاب شده است. حکومت با اعالن چنين دروغ شاخداری چند دانه گل ميخ جانانه را در چهـار طـرف تابـوت دموکراسـی کوبيد و جنازۀ دموکراسـی جوانمرگ شده را برای دفن به همان جايی می فرستاد که از آنجا قد بلندک کرده به بيرون خراميده بود. جهـت غم شـريکی و اظهار همـدردی با داغديـده های خوش باور دموکراسی تعدادی را به جرم آشوبگری و خيانت به وطن به معيت آقای غبار در سال 1331هـ.ش .توقيف کردند. در سال 1344شمسی ،که بازهم مير غالم محمد غبار با گرفتن آرای اکثريت رأی دهندهگان مورد استقبال گرم قرار گرفته بود، ميرمن ...را وکيل و نماينده منتخب مردم اعالن کردند و باز هم دموکراسی از شرمندهگی در مقابل آقای غبار چادر ميرمن ...را به سر کشيد و به کنجی خزيد و حيا را بهانه ساخت. بـا اسـتفاده از ايـن زد و بندهای يکی را بـران و يکی را بخوان، حـزب وحـدت ملی تـا 137نفر از وکالی مورد نظر را با تنی چند از مخالفين چپ و راست زير نام وکالی منتخب مردم در ولسی جرگه گردهم آوردند. امـا نـزد صاحبـان بصيـرت آنچـه را در کاسـۀ مـردم از ديـگ دموکراسی ،بعد از بارها جوشاندن و از چلوصافی ها صاف کردن، ريختانده بودند پوره همان آشـی بود که در ديگ اسـتبداد پخته شده بود ،با اين فرق که از جملۀ دو صد و چند نفر وکالی گردن کلفت سراپا تسليم شده (حکومت گذشته) چند کمونيست جانانه را به نام دموکراسی شدن کشور با چند تن از اخوانی های دو رخه که از آنان بيشـتر بوی آشـنا می آمد تا مخالفت در شـورای ملی تخته کرده بودند. لـی بازهـم بـا وجـود تلاش هـا و زد و بندهای سياسـی ،حزب وحدت ناخواسته به چين ابروی مقامات باال به بالی تفرقه دچار و به دو جناح متخاصم در ظرف چند روز از هم فاصله گرفتند. جناح داکتر محمد يوسف و سيد قاسم رشتيا و جناح استاد خليل
الله خليلی و محمد هاشم ميوندوال. با اينکه بعضی ها ايجاد اين دو دستهگی غير منتظره را تعبير به سـقوط حکومت محمد يوسـف می کردند ،فرمان شاه به تقرر موصوف به حيث صدراعظم به روی افواهات خط بطالن کشيد. بناء داکتر محمد يوسف روز دوم عقرب ،روز شهادت اعليحضرت ً محمد نادرشـاه شهيد پدر شاه افغانستان و مؤسس شورای ملی، را جهت رفتن به شورای ملی برای اخذ رأی اعتماد تعيين کرد. از آنجايی که آمد و شـد صدراعظم در شـورای ملی جهت اخذ رأی پيرامون آن روزها باعث ايجاد حادثۀ خونين 3عقرب 1344 شد بهتر است در توضيح هر دو موضوع که الزم و ملزوم يکديگر به حساب می آيند کمی بيشتر توقف نمود. نويسنده جهت پی بردن به علت تظاهرات در سال 1352هـ.ش. از مطالعه دوسيۀ 3عقرب سال 1344هـ.ش .در می يابد که: صبـح روز دوم عقـرب در حـدود چهل نفـر از محصلين فاکولتۀ حقـوق بـه رهنمايـی رئيس فاکولتۀ مذکـور (حميدالله) به سـوی ولسی جرگه روان می شوند تا حين حضور صدراعظم جهت اخذ رأی اعتماد در تاالر شورای ملی از وی به نمايندهگی از محصلين پوهنتون استقبال نمايند. در فاصلـۀ بيـن پوهنتـون و ولسـی جرگه ،يکـی از ديگری می پرسند برادرها کجا می رويد؟ بـه شـورای ملی ،امروز صدراعظم جهـت اخذ رأی اعتماد بهآنجا می روند. از آنرو يکی می رود ،دو تا ضميمه می شـوند و در اين برو برو و بيـا بيا تا رسـيدن به شـورای ملی تعداد محصلين بـا تعدادی از متعلمين مکاتب غازی ،حبيبيه ،دارالمعلمين ها و مکتب رحمان بابا متجاوز از دو صد نفر می شوند. محافظين شـورای ملی هم دروازه ها را چارپالق به روی شـان باز می کنند حرکـت محصليـن کـه حيـن عبـور از جـاده هـا و ورود در تاالر شـورای ملـی "زنـده باد داکتر محمد يوسـف صدراعظم ما" شـعار می دادند ،به جناح اکثريت حزب وحدت که مخالف داکتر محمد يوسف شده بود غير منتظره بود ،و از آنرو دست و پاچه شده تاالر شورای ملی را ترک می دهند و محصلين هم بدون اعتنا به چنين پيش آمدی در چوکی های وکال تکيه می زنند. نزديک های سـاعت ده صبح دوم عقرب ،داکتر محمد يوسـف حين ورود به استقبال گرم محصلين اما در تاالر خالی از وکال رو به رو و متوجه می شود که جا هست و جوال رفته. در اثر خواهش صدراعظم و رئيس ولسی جرگه از وکال تعدادی از آنها دو باره به تاالر شـورای ملی باز می گردند .اما محصلين از جـا نمـی جنبند ،بلکه برعکس در اطراف صدراعظم حلقه می زنند و با شعارهای زنده باد صدراعظم ما ،حلقۀ محبت تنگ تر و بناء صدراعظم ميان شور و شعف مستقبلين فشرده تر می شودً . چنـان گيـر افتـاده بود که پوليس بـرای جلوگيـری از حادثۀ بدی مجبور به مداخله شده و چند تير هوايی جهت نجات صدراعظم از اين مضيقه آتش می کنند. صدای آتش و گيرودار پوليس با محصلين صحنۀ عاشـقانه را خصمانه می سازد و زنده بادها را به مرده بادها مبدل می کند. شورای ملی تعطيل می شود و محصلين و متعلمين هيجان زده در سرک ها جيغ می زندند" :رأی اعتماد بايد علنی باشد".د.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
76 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تـاریـخـی دنـبـاله دار
کودتای پنجم در سقوط دولت جمهوری ,سرخ يا سياه زمانی که خدمت شـان گفتم :برخالف پيشـنهاد شما در کوچه و بازار بين مردم سـخنانی باال و پايين می شـود که گويا شما برای آن استعفا داده ايد تا حزبی را تشکيل نويسنده :داکتر محمد حسن شرق دهيد و دو باره توسط آن به قدرت برگرديد ،گفت: قسمت سوم "متأسـفانه برای خاندانم مشـکل است بپذيرند که برگرفته از سایت وزین کابل ناته جهـت برآورده شـدن آرزوی مقدسـی تـرک وظيفه کردهـام ،زيـرا آنها حکومت و سـلطنت را نه تنها از هم جدا نمی دانند ،بلکه آنرا حق مسـّلم خويش می شـمارند .از آنرو جهت تحريف اصل موضوع (انتخاب حکومت توسـط مردم) افواهات را توسـط عناصر بی عرضه پخش می کنند و در تخريب آن کمر بسته اند". در واقع محمد داود را عقيده برآن شده بود که هر حزبی که توسط بستگان سلطنت خصوصًا در مراحل اولی جهت بازگشت به قدرت تأسيس شود ،با استقبال مردم رو به رو نخواهد شد .چنانچه در قسمتی از پيشنهاد شان به حضور اعليحضرت آمده بود که: "اعليحضرتا ،افراد منسوب به خاندان کاردار يا بيکار ،خرد و کالن ،امتيازات به خود قايل اند و آنرا حق مثبت و طبيعی خود می دانند ،و قوانين مملکت هرچه باشد از نظر آنان بيش از چند کلمۀ بی بناء اين طرز ادارۀ مملکت و اين فضای خاندانی با ذهنيتی که آنها تربيه معنی ديگر ارزشی ندارندً . شـده اند بعد از اين هر تعبيری که به آن کرده شـود ،چه از نگاه مسـئوليت وظيفوی و چه از نقطه نظر عقيدۀ شـخصی ،برای بنده که منسـوب به خاندان هم هسـتم ،قابل قبول نيست ،چه رسد به مردمان ديگر و"... (تفصيل در کتاب تأسيس و تخريب اولين جمهوريت در افغانستان) بدبختانه اکثر وزرايی که در پياده کردن دموکراسی سالم و تشکيل حکومت توسط حزب اکثريت در زمان صدارت محمد داود الف همبسـتگی و هم فکری با وی می زدند ،نه تنها به يک اشـارۀ چشم بعد از استعفای وی ارادۀ شان از هم فرو می پاشد ،بلکه در تخريب شخصيت وی و تحريف نظرياتش در لويه جرگۀ 1343هـ.ش( .تحت رياست داکتر عبدالظاهر) با همراهی سيد قاسم رشتيا و داکتر عبدالقيوم وزير داخله و معاون صدراعظم در حکومت داکتر محمد يوسف و مير محمد صديق فرهنگ و دو سه نفر ديگر بيخردانه کمر می بندند و برعکس تعهدات شان بزرگ ترين وثيقۀ قدرت را برای ادامۀ سلطۀ سلطنت طرح ريزی می کنند و در قانون اساسی 1343هـ.ش .زير عنوان "حقوق و وظايف شاه" می گنجانند که: قيادت اردو ،اعالن حرب و متارکه ،اعالن حالت اضطرار و خاتمه به آن؛ داير کردن و افتتاح لويه جرگه ،افتتاح و انحالل شورای ملی؛ تعيين صدراعظم ،وزرا ،سفرا و رئيس و اعضای ستره محکمه؛ تعيين ثلث اعضای مشرانو جرگه و رئيس آن؛ تعيين قضات ،مامورين و صاحب منصبان عالی رتبه؛ و و و...و بدينسان در قانون اساسی جديد اصل حاکميت مردم را توسط حزب اکثريت نه تنها زير پا کردند، بلکه خالف تمام قوانين و موازين شاهی مشروطه آنرا به اراده و تحت ادارۀ سلطان گذاشتند و بدين سان به پيشنهادات مبتکر انتقال حکومت به مردم خط بطالن کشيدند. بناء در تفکيک حکومت از سلطنت توسط انتخابات آزاد ،نه تنها خط بطالن کشيدند بلکه هياهوی ً عجيب و غريبی را زير نام اينکه استبداد رخت بربست و دموکراسی شگفت در مطبوعات کشور هم زمان با استعفای محمد داود و تقرر داکتر محمد يوسف به حيث صدراعظم به راه انداختند. از آنرو تقرر داکتر محمد يوسف به حيث صدراعظم غير خاندانی با خوشبينی اکثريت مردم رو به رو شد. از آنجايـی کـه پافشـاری محمـد داود جهت تفکيک حکومت از سـلطنت باعث نارضايتی حضور بنـاء صدراعظـم جديد در ضمن بيانـات دلگرم کننده و اميد دهنـده که به نقاط ملوکانـه شـده بـودً ،
مختلف کشـور سـفر می کردند و با اسـتقبال گرم مردم پذيرايی می شـدند کم و تم دورۀ حکومت گذشـته را که خود يکی از وزرای مورد اعتماد و دوسـت نزديک رئيس حکومت بود ،تحت تنقيد و خرده گيری قرار داده می رفت تا اينکه درباريان مخالفت به دورۀ گذشته را خواسته يا ناخواسته ،به خداوند معلوم ،سرخط کار روايی حکومت شان قرار دادند. ناگفته نماند که بسياری از اشخاصی که سال های سال همکاری نزديک و ارادت مرا به محمد داود و اشتراکم را در کودتای 26سرطان 1352جهت سقوط سلطنت و تأسيس جمهوريت شنيده انـد يـا هنـوز هـم به خاطر دارند ،حق به جانبی نوشـته هايم را در بارۀ قانون اساسـی مصوبۀ 1343 هـ.ش .نادرست و مغرضانه تعبير و تلقی خواهند کرد. بناء بهتر دانسـته شـد تا پيشـتر از ادامۀ اصل موضوع (تفکيک حکومت از سلطنت) ،پيامد قانون ً اساسـی گفته شـده را به قلم يکی از دوسـتان نزديک اعليحضرت محمد ظاهر شـاه ،شـاه سـابق افغانستان ،داکتر عبدالقيوم معاون صدراعظم و وزير داخلۀ حکومت داکتر محمد يوسف ،در ميان گذاشت و پس از آن به نوشته ها ادامه داد. داکتر موصوف با سـه برادر شـان ،جناب داکتر عبدالظاهر صدراعظم ،جنرال عبداالحد قوماندان ژاندارم و پوليس و محترم گل احمد خان به رتبۀ وزير رئيس ترانسپورت عمومی ،هر يک در تقوا و پاک نفسی و تقرب به دربار و فرمانبری حضور شاهانه در آن روز و روزگار (خصوصًا در ايام تصويب قانون اساسی )1343زبانزد خاص و عام بودند. بناء چند سطر از نوشته اوشان ،که در شمارۀ ،113دلو سال ،1387در صفحۀ 92مجله مشهور ً آئينۀ افغانستان چاپ شده است ،جهت مطالعه و قضاوت خوانندگان در اينجا به نشر رسانيده می شود: "با آمدن قانون اساسی «مفکورۀ شاه سايۀ خداست» معنی تازه تر و عصری تری را بخود گرفت. اين مفکوره که قبل از قانون اساسی جديد صرف صبغۀ مذهبی داشت ،معقوليت و قدرت قانونی قرن 20را در قانون اساسی جديد حائز گرديد. "مؤلفين و مبتکرين قانون اساسـی ما در اين مورد مرتکب گناه ناقابل عفو گشـتند؛ زيرا با فهم عواقب ناگوار اين فلسفه ،محض برای تطميع سلطنت فصل پادشاه را که در آن بوی "دولت منم" استشمام می گردد ،در قانون اساسی گنجانيدند و به عوض اينکه مگنا کارتايی برای ممکلت تقديم کنند ،بزرگترين وثيقۀ قدرت را برای ادامۀ سلطۀ سلطنت طرح ريزی نمودند. "اوشان در اثر تصور باطلی سايه خدا را الزمۀ اصلی نشو و نمای نهال دموکراسی در مملکت تلقی کردند و روز و شب کوشيدند در طول و عرض آن سايه در قوانين بيفزايند( ".ختم) از اين تعبير و تفسير که بگذريم ،جناب داکتر محمد يوسف قبل از تسويد و تصويب قانون اساسی جديد به اميد ترويج و پياده کردن دموکراسـی در عمل ،در جوزای 1342هـ.ش .به همکاری سـيد قاسم رشتيا وزير ماليه و استاد خليل الله خليلی سرمنشی حضور ملوکانه و محمد هاشم ميوندوال وزيـر مطبوعـات شـالودۀ "حـزب وحدت ملی" را گذاشـتند ،و جريـده ای به نام وحـدت ملی (ارگان نشراتی حزب وحدت) به مديريت خال محمد خسته ،مبارز شناخته شده ،تأسيس و نشر کردند. بناء تعدادی از مردم به آرزوی اسـتفاده از الطاف شـاهانه در دموکراسـی کردن کشـور و تأسـيس ً حکومـت مـردم توسـط مردم به سـوی حـزب وحدت ملـی رو آوردند و عضويت آنـرا می پذيرفتند. چنانچه حکومت توانسته بود تا از جملۀ 220نفر وکالی ولسی جرگۀ دوران حکومت گذشته 185 نفر آنرا در حزب وحدت جذب نمايد. اما چون عزل و نصب صدراعظم و وزراء مطابق قانون اساسی جديد به ارادۀ ملوکانه قرار گرفته بود و احزاب سياسی صالحيتی در تغيير و تبديل حکومتها و سرنوشت کشور نداشتند ،آنانی که از دموکراسـی شـدن کشـور بين سـالهای 1325و 1331هـ.ش .تجارب تلخ و ناگواری با خود داشتند مانند پيروان حزب وطن و ويش زلميان از جا نجنبيدند. امـا در دو جهـت مخالـف حـزب وحـدت ملـی ،دو قطـب با هم متجانـس و با مردم نا آشـنا به نام افراطيون چپ (کمونيستها) و بنيادگرايان اسالمی (اخوان المسلمين) در سرزمين خوش آب و هوای دموکراسـی ماننـد سـمارق روييدند و تکثـر کردند .حکومت هم برای اينکه مـردم از صالحيتهای
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
75 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
جـالـب و خـوانـدنـی
مجموعه :آیا می دانید ؟ دانشـمندان بـا بررسـی سـنگ و خاک جمع آوری شـده توسـط ماموریـت آپولـو ۱۴در سـال ۱۹۷۱ توانسـتند سن دقیق ماه را محاسبه کنند ،بر اسـاس ایـن مطالعه جدید قمر زمین ۴.۵۱میلیارد سال قدمت دارد.
سن دقیق ماه مشخص شد
ماه طی ۶۰میلیون سال پس از تولد سیاره زمین به وجود آمده است ایـن یافته ها نشـان می دهند ماه تقریبا ۶۰میلیون سال پس از شکل گیـری سـامانه خورشـیدی متولـد شـد ه و سـن آن ۱۴۰میلیون سـال بیشتر از سنی است که پیش از این محاسـبه شـد ه بـود .دانشـمندان بـا بررسی سنگ و خاک جمع آوری شده توسط ماموریت آپولو ۱۴ کـه در سـال ۱۹۷۱به ماه رفت ،دریافتهانـد که ماه ۴٫۵۱میلیارد سال سن دارد. اخترشناسـان همـواره بـر ایـن باور بودنـد که ماه حـدود ۱۰۰یا ۲۰۰میلیون سال پس از به وجود آمدن سامانه خورشیدی شکل گرفته است .اما تحقیق جدید نشان میدهد ماه طی ۶۰میلیون سال پس از تولد سیاره زمین به وجود آمده است .به گفته مالنی
باربونـی ،از دپارتمـان علـوم زمیـن ،سـیارات و فضـا در دانشـگاه کالیفرنیـا لس آنجلس ،این تحقیق توانسـته حداقل سـن ماه را تعیین کند .وی تایید کرد که تیمش با استفاده از روش تعیین سن به وسیله اورانیوم و سرب بر روی نمونههای سنگ و خاک بدست آمده از ماموریت آپولو ۱۴که حاوی ماده معدنی زیرکنیوم است، موفق به شناسایی سن ماه شده اند. 
استخراج زیرکن از سنگی که طی ماموریت آپولو ۱۴به زمین آورده شده این کشف جدید از آن رو اهمیت دارد کـه میـزان سـنگ هـای باقی مانـده روی سـطح مـاه چنـدان زیاد نیسـت و بیشـتر نمونههایـی که به زمیـن بازگشـتهاند در واقع ترکیبی از سـنگ های مختلف و تکه های شـهاب سـنگ هاسـت .از ایـن رو محققان به جای بررسی سنگ ها، ُجبه و پوسـته پوشـاننده آن را برای تعیین سـن ماه بررسـی کردند و به ایـن شـکل توانسـتند قطعـات ریـز زیرکن را پیدا کنند.
ایـن ماده معدنـی نقش مهمی در انجماد ماه ایفا کرده است .از این رو به جای بررسی سنگها محققان به بررسی زیرکنیوم موجود در آن پرداختند ،عنصری که با اولین سرد شدن ماه و تبدیل شدن آن به جرمی سنگی در این قمر ایجاد شد ه است و از آن زمان به ت نخورده و بدون تغییر باقی ماند ه است .محققان از درون بعد دس این عنصر اورانیوم ،سرب ،لوتتیوم و هفنیوم استخراج کردند و با استفاده از اورانیوم موفق شدند تاریخ دقیق تولد ماه را تعیین کنند.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
74 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
جـالـب و خـوانـدنـی
چرا سرعت نور اینگونه است؟
مجموعه :چرا ،زیرا و چگونه سـرعت نـور در خأل برابر بـا ۲۹۹٫۷۹۲٫۴۵۸متر بر ثانیه اسـت؛ دانشمندان نهایتأ در سال ۱۹۷۵با این رقم به توافق رسیدند – اما چرا این رقم را تصویب کردند؟ و چرا این رقم اهمیت دارد؟ سرعت نور در خأل برابر با ۲۹۹٫۷۹۲٫۴۵۸متر بر ثانیه است پاسـخ به این سـئواالت ما را به یک سـفر جالب در اعماق فضا، زمان ،فیزیک و اندازه گیری می برد و اما داستان هنوز گفته نشده اسـت .مطالعات مدرن سـرعت نور را برای اولین بار مورد پرسـش قـرار مـی دهنـد .برای شـروع بهتر اسـت تاریـخ را مـرور کنیم :در ابتدای قرن هفدهم ،عموم بر این باور بودند که نور سرعت ندارد و فقط به طور آنی ظاهر می شود. در قرن شـانزدهم ،این ایده به طور جدی به چالش کشـیده شد. در وهله ی نخست دانشمن ِد هلندی آیزاک بکمان در سال ۱۶۲۹ یک سـری آینه را در اطراف انفجارات باروت قرار داد تا ببیند آیا شدن جرقه مشاهده کنندگان هیچگونه اختالفی را در لحظۀ ظاهر ِ ی نور تشخیص می دهند یا خیر .متأسفانه این نتایج برای بکان
و علم قانع کننده نبودند ،اما در سال ۱۶۷۶یک ستاره شناس دانمارکی به نام اوله رومر تغییرات گرفتگی یکی از قمرهای عجیبی را در زمان ماه ِ مشتری در طول یک سال تشخیص داد. آیـا این تغییرات به ایـن خاطر بودند که وقتی زمین دورتر باشد نور زمان بیشتری را الزم دارد تا از مشـتری سـفر کند؟ رومـر این چنین تصور کرد و محاسـبات دقیقش سـرعت نـور را تقریبأ ۲۲۰هزار کیلومتر بر ثانیه اندازه گیری کردند – این تخمین اصأل بـد نیسـت ،به ویـژه با توجه به اینکـه داده های او در مـورد اندازه های سـیاره همگی دقیق نبودند .آزمایشـات بیشتر بر روی سیاره مان با استفاده از پرتوهای نور دانشمندان را به عدد درست نزدیکتر کردند و سپس در میانه ی دهه ی ،۱۸۰۰فیزیکدان جیمز کلرک مکسـول معادالت مکسـول خویش را معرفی کـرد – روش های اندازه گیری میدان های الکتریکی و مغناطیسی در خأل. مغناطیسی فضای خالی معادالت مکسول خواص الکتریکی و ِ را تثبیت کردند و پس از اینکه مشـخص شـد سـرعت موج تابش فرضی نور الکترومغناطیسـی فاقد جرم خیلی نزدیک به سـرعت ِ ِ است ،مکسول بیان کرد که ممکن است آنها دقیقأ با هم انطباق داشـته باشـند .به نظر می رسد مکسول درست گفته باشد و برای اولیـن بار توانسـتیم سـرعت نور را بر اسـاس ثابت هـای دیگر در جهان اندازه گیری کنیم. خأل با ذرات ابتدایی که به سرعت ایجاد شده و از بین می روند پر شده است
در عیـن حـال ،کار مکسـول به شـدت نشـان می داد کـه نور به خودی خود یک موج الکترومغناطیسـی اسـت و پس از تأیید این ایده ،آلبرت انیشـتین در سـال ۱۹۰۵به عنوان بخشـی از نظریۀ نسـبیت خـاص خـود بـه آن پرداخت .امروزه ،سـرعت نـور یا cبه عنوان سنگ بنای نسبیت خاص در نظر گرفته می شود – برخالف فضا و زمان ،سـرعت نور ثابت اسـت و مسـتقل از مشاهده کننده عمل می کند .بعالوه ،این ثابت زیربنای درک ما از جهان اسـت. این ثابت با سرعت امواج گرانشی انطباق دارد و بله ،این همان c در معادلۀ معروف E=mc2می باشد. فقط دانش مکسول و انیشتین را درباره ی سرعت نور در اختیار برگرداندن لیزرها از اشـیا و مشـاهدۀ نداریم .دانشـمندان نور را با ِ عملکـرد گرانـش در سـیاره هـا اندازه گیـری کرده انـد و تمام این آزمایشـات به یک رقم یکسـان دسـت یافته اند .هرچند ،به لطف نظریـۀ کوانتـوم (شـاخه ای از فیزیک که بیان مـی کند جهان به آن اندازه که تصور می کنیم ثابت نیست) ،داستان به اینجا ختم نمی شود. نظریۀ میدان کوانتوم می گوید که خأل هرگز واقعأ خالی نیست: خأل با ذرات ابتدایی که به سرعت ایجاد شده و از بین می روند پر شده است .این ذرات موج های الکترومغناطیسی را ایجاد می کنند و می توانند تغییراتی را در سرعت نور ایجاد کنند .مطالعات بر روی ایـن ایـده ها همچنان ادامه دارند و یـک روش قطعی را برای آن پیدا نکرده ایم .در حال حاضر ،سرعت نور به همان اندازه ای که قرن ها بوده باقی می ماند و ثابت است
73 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
72 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
71 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
جـالـب و خـوانـدنـی
زمان شکل گرفتن نخستین باکتریا مقاوم به آنتی بیوتیک
ی مقاوم به آنتی بیوتیک چه زمانی شکل گرفت؟ نخستین باکتر تحقیـق جدیـدی در مـورد تکامـل مقاومـت در برابـر آنتـی بیوتیک نشـان داد کـه اولین خویشاوندیهای ویروسهای قوی جدید -میکروب های مورد هدف آنتی بیوتیکها - قبل از ورود دایناسورها پدیدار شده است .به گفته محققان ویروس های قوی ،یا باکتری هـای انترکـوک ،حداقـل از ۴۵۰میلیون سـال قبل قابلیت های دفاعی اعالی خـود را دارا هستند. اولین ویروس های قوی ،قدیمی تر از دایناسورها بوده اند
تحقیق جدید نشان میدهد که اولین ویروسهای قوی ،قدیمیتر از دایناسورها بودهاند و به احتمال زیاد در رودههای حیوانات زندگی میکردند ،یعنی اولین ارگانیسم ها از دریا به بیرون خزیده اند و به روی خشکی رفته اند. محقق آشـلی ام .ایرل ،رهبر گروه ژنومیک باکتریایی در مؤسسـهی براود ،در اخباری گفت« :ما با تجزیه و تحلیل ژنومها و رفتارهای انترکوک امروزی توانستیم اولین روزهای وجودشـان را بازسـازی کنیم و تصویری از چگونگی شـکل گرفتن این ارگانیسـم ها به صورت امروزی شان ،ارائه دهیم .پی بردن به این امر که محیطی که میکروب ها در آن زندگی می کنند چگونه منجر به خواص جدید میشود ،میتواند در پیش بینی نحوهی سازگار شدن میکروب ها با آنتی بیوتیکها ،صابون های ضدمیکروبی شستشوی دست، ضدعفونی کننده ها و سایر محصوالتی که گسترش میکروب ها را کنترل می کنند ،به ما کمک کند».
همان طور که در مجلهی Cellبه طور مفصل آمده است ،از زمانی که اولین ارگانیسمهای چندسلولی تقریبا ۳٫۵میلیارد سال پیش پدیدار شدند ،میکروب ها با زندگی کردن روی و درون حیوانات سازگار شدهاند .بسیاری از گونههای باکتری ،رابطهی همزیگری درون حیوانات شکل دادهاند .بسیاری از میکروبها ،مانند باکتری های یافته شده درون روده ها ،برای سلامت انسـان حیاتی و مهم هسـتند .سـایر میکروب ها نقش خصمانه تری دارند ،به سلول ها آسیب می زنند و باعث بیماری می شوند. میکروبها از زمانی که پدیدار شدند ،از مقاومت ذاتی در برابر شرایط سخت سود می بردند تجزیه و تحلیل ژنومی نژادهای انترکوک ،خویشـاوندی ویروس های قوی جدیدی را نشـان می دهد که در روده های حیوانات زندگی می کردند ،یعنی اولین حیواناتی که از دریا به بیرون خزیدند و به خشکی رفتند .میکروبها از زمانی که برای اولین بار پدیدار شـدند ،از مقاومت ذاتی در برابر شـرایط سـخت سـود میبردند .محققان بیان دارند که حتی اولین انترکوک قادر به مقاومت در برابر خشکی و عدم وجود مواد مغذی و همچنین ضدعفونیکننده ها و آنتی بیوتیک ها بوده است. برخلاف بیشـتر باکتریهایـی کـه وقتـی در قالـب مدفوع دفع شـوند و بـه دی هیدرات تبدیـل شـوند مـی میرنـد ،انترکـوک حفظ می شـود .زندگی روی خشـکی ،سرسـختی را ترغیـب میکنـد و پاداش میدهد .در اقیانوس ،دیهیدراسـیون امتیـازی ندارد .میکروب ها به سادگی در عمق آب فرو می روند و مجددا وارد زنجیرهی غذایی میشوند .میشل اس .گیلمـور ،مدیـر مؤسسـهی بیماری های عفونی هـاروارد ،گفت« :اکنون میدانیم چه ژنهایی میلیونها سال پیش ،یعنی وقتی در برابر خشکی و ضدعفونی کنندهها و آنتی بیوتیکهایی که به دیوارهی سـلولی آن ها حمله می کردند ،مقاوم شـدند ،به وسـیلهی صدها انترکوک به وجود آمده اند ».محققان با درک منشاء تکاملی انترکوک امیدوارند که ضدعفونی کننده ها و آنتی بیوتیک های کارآمدتری طراحی کنند.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
70 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
جـالـب و خـوانـدنـی
تصویربرداری سهبعدی از اجسام پشت دیوار با پهپاد مجموعه :اخبار علمی و آموزشی
دانشـمندان دانشـگاه کالیفرنیـا بـه رهبـری یاسمین مستوفی پروفسور ایرانی موفق شدند تا با استفاده از پهپادهای مجهز به ،Wi-Fiاز اجسام پنهان شده در پشت دیوار تصاویر سهبعدی تهیه کنند. به گزارش ایسنا و به نقل از گیزمگ ،سه سال پیـش ،دانشـمندان در دانشـگاه کالیفرنیا ،سـانتا باربـارا از روباتهـای مجهز به Wi-Fiاسـتفاده کردنـد تـا از اجسـام پنهـان در پشـت دیوارهـای آجری ،تصاویر دوبعدی بدست آورند. اکنون آنها با استفاده از پهپاد موفق به گرفتن تصاویر سه بعدی از اجسام مشابه پنهان در پشت دیوار شدهاند. آنهـا معتقدنـد کـه در نهایت بـا اسـتفاده از این فنـاوری میتـوان برنامههایـی ماننـد جسـتجو و نجات ،اکتشـافات باسـتان شناسـی و نظـارت بر سازهها را اجرا کرد. این تیم تحقیقاتی به رهبری پروفسـور یاسـمین مستوفی ،از دو هواپیمای بدون سرنشین مستقل خود استفاده کردند که هر دوی آنها به فرستنده و گیرنده Wi-Fiمجهز بودند. این دو هواپیما در مسـیرهای هماهنگ در هر دو طرف سـازه آجری چهار طرفه پرواز کردند، یکی از آنها به طور مداوم سیگنال Wi-Fiرا منتقل کرد ،در حالی که دیگری قدرت آن سیگنال را پس از گذر از دیوار آجری اندازه گیری میکرد. این دانشمندان با تجزیه و تحلیل قدرت این سیگنال ،توانستند اندازه و شکل اجسام پنهان
شده در درون سازه را تشخیص دهند. این پهپادها هم توانایی حرکت به سمت جلو و عقب و هم در جهت باال و پایین را داشتند که این امر به آنها اجازه میداد تا اجسام را از طیف گسترده ای از زوایا ارزیابی کنند و در نتیجه بتوانند از آنها تصاویر سه بعدی تهیه کنند .این در حالی است که رباتهای زمینی تنها قادر به گرفتن تصاویر دو بعدی بودند. گفتنی است که در این پژوهش هیچ اندازه گیری اولیهای از آن ناحیه مورد نیاز نبوده است.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
شـعـر
69 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
شمع جمع عاشقان عزیزان از دلم تب و توان رفت که یار نازنین از این جهان رفت محمدحسینانصارینژاد:
مسلمانان همه نوحه سرایید که یار و همدم بیچارگان رفت
نشستهای کسی از جادۀ هرات بیاید
بیا افغانیان گرد هم آییم
امیر کشورت از فتح سومنات بیاید
که شاه مسعود ،آن یار جوان رفت
چگونه عنصری از کابلت قصیده بخواند
پریشان گشته دلهای عزیزان چه یاری کزمیان دوستان رفت
اگر به کالبدش نفخۀ حیات بیاید
اال مرم کجا شد شیر پنجشیر
مگر سنایی از آن دور با عصای شکسته
که اینسان ناگهانی از میان رفت
سحر به خواب تو با دفتر و دوات بیاید شهید بلخ از آن قلهها اگر بسراید
دالورهای افغانی کجا شد ؟ دالور از مکان تاال مکان رفت شهیدان غرقه خونی دیگر آمد
چقدر قاصدک سرخ از آن فالت بیاید
بگیریدش به بر ،کان میهمان رفت
به ماه زل زدهای ماه کابلت به محاق است
که می گوید شهید عشق مردست
مگر به خواب تو با شاخۀ نبات بیاید
شهید زنده تا هفت آسمان رفت مسلمانی شرافتمند و عارف
دلت گواهی بد میدهد صدا بزن امشب
ظریفی مهربان و نکته دان رفت
خبر دهید که آن پیر از هرات بیاید
رفیقان یاور دین محمد(ص)
دوباره نقشۀ جغرافیاست سفرۀ نانت که بوی گندمی از سمت روستاست بیاید
سعاتمند تا باغ جنان رفت طریق عاشقی پیمود عمری که عاشق آمد عاشق از میان رفت
و کودکان تو با مشک تشنه چشم به راهند
خداوندا تو میدانی که مسعود
خدا کند که علمداری از فرات بیاید
شهید و شمع جمع شاهدان رفت
خدا کند که به ساحل رسند گمشدگانت
اال مسعود راهت راه حق بود ره پر رهروت را رهروان رفت
و بر قلمرو توفانیات ثبات بیاید
بیا یاران ره مسعود گیریم
خدا کند که همین جمعه آن ستارۀ موعود
رهی که شیر مرد این زمان رفت
میان ندبه و شبخوانی سمات بیاید
بیا «شیدا» کزین غم خون بگیریم که یار نازنین از این جهـان رفت *** شعری از «محمدفاضل نزهت شریفی»
ناستوده روزگار توفنده شد جهان من از جور روزگار ای روزگاربرو که بیاید مگر قرار آیین توست اینهمه غداری و جنون ؟ یا کار نا ستودۀ نا مرد ِ نا بکا ر بیگانه یی ز عطر بهار و نسیم صبح آتش زنی به صلح و ستایشگر بهار هرسو فغان وناله و رنج و مشقت است یا خون و آتشی که بجوشد ز انفجار جزفتنه جوی چند که مست اند وزرپرست خلق دگرعلیل و غم آلوده و نزار بنگرتو ای بهانه گر ،ای روزگار دون آیا شرافت است دراین جنگ و انتحار؟ باشد اگر پسند تو جهل و هوای جنگ نفرین به جهل و مشغلۀ قتل و کارزار ای نا خدای کشتی بشکستۀ زمان فریاد ها کند زتو(پیکار) نا قرار. ماه آگست 2017م
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
شـعـر
68 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
مختار دریا در صورت امکان میتوانید به این ایمیل من در تماس شده برما منت گذارید. ایمیل () gmail.com@saiddarya2014
(خروش وطندار)
وطنت گلشن و هم مامن وهم مدفن توست
جلوه ی لعبت فرزانه و دلدار نگر
خیل ازاده دالن در صف پیکار نگر
حمله ور بر صف بیداد گران
آه سوزان وجگر سوز و شرر بار نگر
خود بنا کن وطن این النه و کاشانه توست
میستیزند به فرمان زمان
درس این مکتب عشق است زخود بگذشتن
داغ خشمت بدل دشمن بیعار نگر
صحن پیکار جوان
اوج معراج انا لحق بسر دار نگر
بسکه خون دل دریاست روان در همه جا
شده آغشته بخون
داده برباداساس من و من بودن را
سیل بگرفته سر کوچه و بازار نگر
خون گلرنگ شهیدان دلیر
شور مردانه ی منصور وفادار نگر
مختار دریا 9سپتامبر 2016کانادا
کشتگان ستم اخگر و پیر
رهروات ره وحدت چو کفن پوشیدند
سروده ای از شاعر و مبارز راه ازادی رستاخیز
خیز ای خلق کبیر
الشه ی گند جفا پیشه به بازار نگر
مشق خون
خیز ای شعله ی قهر و عصیان
مسلکم گشته ره وحدت وهمیاریها
خیز ای خلق کبیر
کاخ ضحاک زمان آتش زن
اوژن اسا به صف معرکه کرار نگر
خیز ای موج خروشنده ی پیکار سترگ
لیک بنگر که جوانان غیور
شیر هر بیشه ی میهن به غضب میغرد
که اجیران ستم
جامه ی رزم به بر
لرزش تفرقه جویان دغلکار نگر
پاسبانان دژ استبداد
باز در دفتر حماسه ی تو
از نیام است برون تیغ شرر افگن خلق
دشنه ی فرصت و کین آغشتند
با خطی سرخ بخون بنوشتند
دشمن خلق در ان قصر سپیدار نگر
آزمندانه بخون
مرگ بر اهرمن استبداد
سوسمارانه به هر حادثه رنگی گیرد
خون فرزند ستمدیده ی این مرز کهن
دیرپا نیست شب تیره ی غم
روش این لجن ثعلب مکار نگر
خیز ای خلق کبیر
میرسد نوبت فردای سپید
ای وطندار بده دست بهم از دل و جان
خیز ای خالق رزمنده ی دوران نوین
ننگ بر خنجر خونبار ستم
خویش را چون یل ازاده علمدار نگر
که جوانان ستیزنده ی تو
1348محبس دهمزنگ قلعه کرنیل
پرچم سخ نبردند به کتف
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
بازی فیسبوک با مردم افغانستان
67 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
جـوک -طـنـز
فیسبوک دقیقا متوجه است که مردم افغانستان برای چه چیز جان میدهند .چندی قبل برای مردم شهادتنامه توزیع میکرد و برای هر عضو فیسبوک براساس فعالیتش در این شبکه نمره میداد .افغانهایی که از دانشگاه فیسبوک نمره خوب میگرفتند، شـهادتنامه را قـاب میکردنـد و بـه دیوار خانهشـان آویزان میکردند .بعـد از چند روز قضیه توزیع تذکرههای برقی باال گرفت .فیسبوک بدون اینکه معطل شود ،آستین را تا ناف برزد و شروع کرد به توزیع تذکره فیسبوکی .هیچ کس به نبود کلمه «افغان» و یا «اسالم» اعتراض نکرد و افغانها یکی پی دیگر تذکره فیسبوکی گرفتند .بازار تذکره که سـرد شـد ،فیسبوک شروع کرد به «مرده گوسـفندی ».برای پسران و دختران فال میگرفـت و تشـخیص مـیداد که چند نفر از جنس مخالف بـرای او میمیرد .دختران را نمیدانم اما بهطور اوسـط برای هر پسـر جوان افغانی ،فیسـبوک هشـت دختر توزیع میکرد. این شبکه اجتماعی آنقدر روی روان افغانها تاثیر گذاشته بود که اگر رفیق کسی از شوخی برایش میگفت که تو در فالن سال از دنیا میروی ،با لگد به دهنش میزد؛ اما اگر فیسبوک تشخیص میداد که در فالن تاریخ مردار میشوی ،هرهر میخندید. حاال که بازی مردن مردن کهنه شده و چندان خوش ما نمیآید ،فیسبوک بازی کابینه کابینه را برای افغانها شروع کرده .بر روی «لینک» این بازی که دکمه را فشار بدهی، یک لیست طوالنی از دوستان فرد فشاردهنده ظاهر میشود که فیسبوک برای هر یک از آنها وزارتی از وزارتخانههای افغانسـتان را در نظر گرفته اسـت .عجب این اسـت که فیسبوک نمیتواند کاربر حقیقی را از کاربران غیرحقیقی جدا کند .یکی از دوستان فیسبوکی من «چوچهکشی راهیان صداقت» است که فیسبوک در بازی جدیدش برای صاحب این «اکاونت» وزارت اطالعات و فرهنگ را در نظر گرفته است .کابینه من که اینطوری شد .شما امتحان کنید ،ببینم کابینه شما را چه کسانی تشکیل خواهد داد.
زندگینامه امیرالمومنین و امیر غیرالمومنین
 امیرالمومنین :طبق زندگینامه منتشر شده ،امیرالمومنین در سال ۱۳۳۹در چاه همت به دنیا آمده و پس از حمله اتحاد جماهیر شوروی سابق بر افغانستان تحصیل دینی خود را رها کرده و به صفوف مجاهدینپیوسته. امیر غیرالمومنین :زندگینامهاش هنوز منتشر نشده؛ اما ما میدانیم که در سال ۱۳۳۹در چاه همت به دنیا نیامده و پس از حمله اتحاد جماهیر شوروی سابق بر افغانستان به تحصیل غیردینی ادامه داده و به صفوف مجاهدین نپیوسته. امیرالمومنین :بسیار خوش طبع است و به آرپیجی هفت عالقه خاص دارد .آرام است و عصبانی نمیشـود .خانه و حسـاب بانکی در خارج از کشـور ندارد .خوش برخورد است و شوخ طبعی ویژهای دارد و هیچگاه خودش را برتر از همراهانش نمیداند. امیـر غیرالمومنیـن :بسـیار خوش طبع نیسـت ولی گاهی بیـش از اندازه خوش طبع میشـود که تحملش برای رسـانهها مشـکل است .به تغییر دسـترخوان مردم عالقه خاص دارد و سعی میکند نانوایی همیشـه نان داشـته باشـد .آرام نیسـت و عصبانی میشود .خانه و حسـاب بانکی در خارج از کشـور دارد .در امریکا خوش برخورد اسـت و وقتی جان کری را میبیند شـوخ طبعی ویژهاش گل میکند .هیچ وقت خودش را از همراهانش برتر نمیبیند؛ مگر اینکه همراهانش سعی کنند خود را با او برابر بدانند. امیرالمومنین :به انفاذ شریعت بسیار عالقهمند است و عنعنه را بسیار دوست دارد .از حمله عربستان بر یمن حمایت میکند .در جریان مجاهدت یک چشمش را از دست داده است. امیر غیرالمومنین :در این قسـمت با امیرالمومنین تفاوت ندارد .فقط ایشـان هر دو چشـمش را از دست داده است و این روزها واقعا چیزی را نمیبیند. امیرالمومنین :با آنکه بهشدت تحت تعقیب دشمن است ،تغییری در فعالیتهای روزانهاش ایجاد نشده است و هر روز در جریان وقایع افغانستان و جهان قرار میگیرد. امیر غیرالمومنین :به شـدت تحت تعقیب مردم اسـت و تا هنوز سـه بار به عربسـتان فرار کرده .از وقایع افغانستان چیزی نمیداند .مخصوصا در مورد آدمربایی.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
66 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
جـوک -طـنـز
مصاحبه با رییس
-فریدون آژند
خبرنگار :سالم علیکم جناب رییس صاحب کمیسیون قانون اساسی رییس :ها چی گفتی؟ خبرنگار :گفتم سالم علیکم رییس :بعد از سالم علیک یک چیز دیگه هم گفتی خبرنگار :گفتم جناب رییس صاحب کمیسیون قانون اساسی رییس :او کی است؟ خبرنگار :خودتان مگر رییس کمیسیون قانون اساسی نیستین؟ رییس :آها یادم آمد خودم هستم .همی بقیه اعضای کمیسیون پاک سچه مره دیوانه کدن خبرنگار :چرا؟ رییس :چرا چی؟ خبرنگار :چرا شما ره دیوانه کدن؟ رییس :کی مره دیوانه کده؟ خبرنـگار :رییـس صاحب همراه ما مزاق هم داشـتی خبر نداشـتیم .خودتـان گفتین که بقیهی اعضای کمیسیون پاک سچه شما را دیوانه کدن .رییس :ها یادم آمد ،ها وال ،مره دیوانه کدن که خدا خودشانه دیوانه کنه .خبرنگار :خو چرا شما ره دیوانه کدن ،میشه توضیح بتین؟ رییس :هیچ میگن به ما موتر ضد گلوله بتی .گفتم شما را دزد ببره پس با احترام بر میگردانه و بخششی هم برایتان میته ،میگن نی ،جان ما د خطر اس .خبرنگار :خی چرا خود شما موتر ضد گلوله دارین؟ رییس :ضد گلوله مرگ است ،چتاش ضد گلوله نیست ،باز رییسی گفتند و مأموری گفتند .خبرنگار :ولی اونا میگن ما همه از لحاظ اداری در یک سطح استیم رییس :ببخشین شما کی هستین که ایقه سوال میکنین؟ خبرنگار :مه خبرنگار هستم. رییس :خو خبرنگار هستی به خود هستی مره چی کار داری؟ خبرنگار :میخواستم همراهتان مصاحبه کنم. رییس :همراه مه؟ مگه مه کی هستم؟ خبرنگار :ال حول بال قوت الله… شما مگه رییس کمیسیون نیستین؟ رییس :ها راست میگی بیخی گنس و گولم ساختن ای ظالما. خبرنگار :حاال اجازه است مصاحبه کنم و سوال بپرسم؟ رییس :بپرس جانم بپرس خبرنگار :اعضای کمیسیون میگویند شما دچار الزایمر شدین و هر چی یادتان میره .رییس :کی میگه؟ خبرنگار :اعضای کمیسیون رییس :کدام کمیسیون؟
خبرنگار :کمیسیونی که شما رییسش هستین! رییس :آها .بد میکنن حافظه مه مثل فرفرک کار میکنه .میخواهی همی حالی قصه روز تولد خوده بریت کنم!؟ ایها میخواین علیه مه پروپاگند کنن .ولی زورشان َد کمرشان ،وال خو نیم متر از جایم تکانم داده بتانن. خبرنگار :ولی اونا میگن با اکثریت آرا شما را از موقف ریاست برکنار کدن رییس :اکثریت آرا یعنی چند نفر؟ خبرنگار :یعنی پنج نفر رییس :تره به خدا پنج نفر هم اکثریت آرا میشه؟ َد پارلمان صد نفر حاضر استند باز اونا ره کس اکثریت آرا نمیگه ،اینا همراه پنج نفر آمدن اکثریت آرا شدن. خبرنگار :ولی کل اعضای کمیسیون هفت نفر است .پنج نفر میشه اکثریت آرا. رییس :وال خو قبول کنم .آبروریزی است یک رییس معتبر مثل مره با اکثریت آرای پنج نفره از کار برکنار کنن .حداقل یک سی – چهل نفری خو باشه. خبرنگار :میگن شما استبداد رأی دارین و به کار جمعی اعتقاد ندارین. رییس :الحمدلله مه یک مسلمان کامل هستم و اعتقاد مه هم پخته است. خبرنگار :دین تانه نگفتم میگن شما به کار جمعی باور ندارین و هر کار را خودتان به تنهایی تصمیممیگیرین. رییس :نشـنیدی که میگن قصاب که زیاد شـد گاو حرام میشـه .اینها از قانونها سرشـان وا نمیآیه .میزنن خراب میکنن .او روز گرفتن رییس جمهوره متهم کردن که چهار فقره خالف قانون اساسی عمل کرده .تره به خدا رییس جمهور هم خالف قانون کار میکنه؟ خبرنگار :نی خوشبختانه رییس جمهور حتا جاهایی که باید خالف قانون کار کنه باز هم طبق قانون کار میکنه .اص ً ال رییس جمهور خودش قانون است. رییس :ای سوال بود؟ خبرنگار :نی صاحب در تأیید گپهای شما گفتم. رییس :آفرین ،راستی میشه بگویی چرا به مه زنگ زدی؟ خبرنگار :گفتم که میخواستم همراهتان مصاحبه کنم. رییس :خو فع ً ال وقت ندارم ،تو دو روز بعد بیا بر مصاحبه. خبرنگار :ولی نیم ساعت است که مه همراه شما مصاحبه میکنم. رییس :همراه مه؟ در چی مورد؟ خبرنگار :در مورد کمیسیون قانون اساسی رییس :خو برو به کمیسیون قانون اساسی زنگ بزن چرا وقت مره میگیری؟ خبرنگار :ببخشین اینجا خانهی عبدالقدوسشان نیست؟
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
65 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
جالب،سرگرمی ومعما
سخـنان حکیـمانه از بـزرگان مجموعه :خواندنیهای دیدنی سخنان حکیمانه بزرگان ,جمالت بزرگان
سخـنان حکیـمانه از بـزرگان مواجه با شکست نشان میدهد که، برنامههایتان کامل نبود ه است، پس،از نو برنامهریزی کنید، دوباره به سمت هدفتان حرکت کنید تا تغییر را ایجاد کنید... ناپلئون هیل
سخنان بزرگان
سخنان حکیمانه بزرگان ,جمالت بزرگان
موفقیت همیشگی نیست شکست هم کشنده نیست تنها یک چیز مهم است و آن هم شهامت ادامه دادن است وینستون چرچیل
بهترین سخنان بزرگان مشکالت افراد موفق کمتر از افراد شکست خورده نیست .تنها یک دسته از مردم هستند که هیچ مشکلی ندارند :آن ها در گورستان خوابیده اند. آنتونی رابینز
سخنان حکیمانه بزرگان ,جمالت بزرگان
سخنان حکیمانه بزرگان ,جمالت بزرگان
جمالت بزرگان
سخـنان حکیـمانه از بـزرگان
بزرگترین نقطه ضعف ما در تسلیم شدن است .مطمئنترین راه برای موفق شدن این است که همیشه یک بار دیگر تالش کنید. توماس ادیسون
اگر فکر میکنید هزینه رسیدن به اهدافتان زیاد است پس صبر کنید تا صورت حساب تالش نکردنتان را ببینید وین دایر
سخنان حکیمانه بزرگان ,جمالت بزرگان بهترین سخنان بزرگان تا زمانی كه بگيم گرفتارم واقعا گرفتار خواهيم بود... بسیاری از مردم به هنگام گفتگو، کلماتی مخرب را ادا میکنند،مثل: مریضم ،ورشکست شدم ،جانم به لبم رسید ،بد شانسم و.... به یاد داشته باشید،از سخنان تو ،بر تو حکم خواهد شد. کالمتان بی اثر باز نخواهد گشت ،و آنچه را بر زبان رانده اید بجا خواهد آورد. پس کالمتان را عوض کنید،تا جهان شما دگرگون شود. فلورانس اسکاول شین سخنان حکیمانه بزرگان ,جمالت بزرگان سخنان بزرگان در مورد زندگی چیزی كه میخواهم به دیگران ،بهخصوص به جوانها بگویم این است كه باید سریع حركت كنید ،خیلی سریع ،ریسکپذیر باشید و جاهطلب ،سعی كنید قدمهای بزرگ بردارید ،از انجام كارهای بزرگ نترسید ،بهتر است كاری را امتحان كنید و در آن موفق نشوید تا اینكه همیشه در حسرت انجام دادن آن كار بمانید! مارک زاکربرگ سخنان حکیمانه بزرگان ,جمالت بزرگان
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
64 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
جالب،سرگرمی ومعما
معما همراه با جواب
معمای المپیادی گونی های شکر
پنج گونی شکر به وزنهای ۴ ،۳ ،۲و ۶و یک گونی خالی داد ه شدهاند .میخواهیم همهی شکرها را در یک گونی بریزیم .هر بار میتوانیم یک عمل «ادغام» انجام دهیم .هر ادغام یعنی انتخاب دو عدد از گونیهای شکر ،مث ً ال با وزنهای αو ،bو یک گونی خالی ،و ریختن کامل شکرهای دو گونی در گونی خالی .فرض کنید که هزینهی انجام این ادغام برابر a+bباشد .کمترین هزینههای کل انجام این کار چه قدر است؟ الف) ۱۹ب) ۴۳ج) ۴۶د) ۵۱هـ) ۶۰
پاسخ معما : گزینه (ب) درست است. اگر سـه گونی به اوزان a،bو cچنان باشـند که ٬ a≤b≤cآنگاه بـا توجـه بـه ادغامهای گوناگون به یکـی از هزینههـای 2c+2a+b ، 2c+2b+aو یـا 2b+c+2aخواهیم رسـید که در بین آن هزینهها 2b+c+2aکمتریـن مقدار ممکن را دارد .بنابراین بهتـر آن اسـت کـه در ابتدا گونیهای سـبکتر را باهـم ادغـام کرده و حاصـل را با بعدی و به همین ترتیب تا آخر پیش رویم: (43 = )11+8( + )6+5( + )4+4( + )3+2
چیستان و معما های جالب -۱یک نفر با کمانی به سوی پرنده ای تیری انداخت و او را نقش بر زمین ساخت .پرنده بالفاصله درگذشت .حاال از کجا بدانیم بچه ای که پرنده در شکم دارد حالل است یا حرام؟ -۲یک زن و شوهر هفت پسردارند و هر پسر یک خواهر این خانواده چند نفرند؟ -۳سخت است سنگ نیست ،چهار پا دارد شتر نیست ،تخم می گذارد پرنده نیست. -۴ان چیست که وقتی میبینیش نمیخریش.اگه هم بخریش نمیپوشیش.اگه هم بپوشیش نمیبینیش؟ -۵آن چیست که دو پا دارد و دو پای دیگر هم قرض می کند و می رود ؟ -۷چه تفاوت آشکاری بین مس ،طال و آهن وجود دارد؟ -۸شخصی دریک اتاق به ابعاد ۲۰×۲۰×۵متر ،خودش را با یک ریسمان دومتری از سقف آویزان می کند و دار می زند .وقتی به در اتاق او می آیند و می بینند از او صدایی شنیده نمی شود ،نگران می شـوند و در را می شـکنند با کمال تعجب می بینند ،او از سـقف خودش را دار زده اسـت و در اتاق را از درون قفل کرده و کلید را در جیبش گذاشـته اسـت .با اینکه میز ،چوکی ،یا چیز دیگری در اتاق نبوده است ،او چگونه خود را دار زده است؟ – ۱۰آن چیست که با گریستن آسمان اشک آن روان می شود؟ جواب ها : بچه زا نیست تا بچه ای در شکم داشته باشد. -۱پرنده تخمگذار است و ّ -۲ده نفر -۳سنگ بقه – ۴پاسخ کفن است. – ۵بایسکل. -۷آهن ،زیرا سایر فلزات فاقد نقطه هستند و تنها آهن است که نقطه دارد. -۸پیش از خودکشی ،تعدادی قالب یخ به درون اتاق می آورد ،آنها را روی هم و زیر پا می گذارد و با استفاده از آنها طناب را به سقف وصل می کند و به گردن خود می اندازد .آنگاه یخها کم کم آب می شوند و از پایین در اتاق به بیرون تراوش می کنند بطوریکه هنگام حضور دیگران اثری از یخها نبوده و همین امر موجبات شگفتی آنان را فراهم می سازد. -۱۰ناوه
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
63 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
کـودکـان و والـدیـن
غذاهای غنی از فیبر برای کودکان قبـل از اینکـه دادن هـر غذایـی را به کـودک خود شروع کنید ،ابتدا باداکتر خود مشورت کنید
آیا می خواهید کودک خود را از شیر بگیرید؟ آیا می خواهید با غذاهای غنی از فیبر آشنا شوید کـه بـرای کـودک تان مفید باشـد؟ اگر بـه دنبال هر کدام از موارد باال باشید ما در اینجا سالم ترین غذاها را برای شما معرفی می کنیم که باید در رژیم غذایی کودک خود بگنجانید. فیبر برای کودکان – چقدر مهم است؟ فیبرهـای رژیمـی در دو نـوع یافـت مـی شـوند، فیبرهای قابل حل و فیبرهای غیر قابل حل در آب. شکل قابل حل فیبر در آب حل می شود و به کودک کمک می کند تا به مدت بیشـتری احسـاس سیری کند .به عبارت دیگر ،فیبر غیر قابل حل در آب حل نمی شود و در عوض به حرکت روده کمک می کند. فیبر درمان طبیعی برای یبوست محسوب می شود. غذاهای غنی از فیبر برای کودکان: قبل از اینکه دادن هر غذایی را به کودک خود شروع کنید ،ابتدا باداکتر خود مشورت کنید.داکتر مقدار صحیح هر ماده غذایی را به شـما پیشـنهاد می دهد و به شما می گوید که در رژیم کودک بایـد از چـه غذاهایی پرهیز کنید .اگرداکتر شـما موافقت کرد که دادن غذاهـای فیبـر دار را شـروع کنید می توانیـد غذاهای زیر را امتحان کنید. .1میوه ها میـوه ها منبع عالی فیبر محسـوب می شـوند و مـی توانید بعد کودک خود را شروع از شـش ماهگـی دادن میوه به بدهیـد و چنـد روز کنیـد .ابتـدا یـک میـوه را که آیـا می تواند صبر کنیـد تا ببینید
.2سبزیجات از ماه ششـم و هفتم می تواند دادن سـبزیجات به کـودک خود را شـروع کنید .برخی سـبزیجات مانند اسـفناج ،بروکلی ،نخود و لوبیا بی نهایت سرشـار از فیبـر مـی باشـند .با ایـن وجود ،برخی از سـبزیجات ممکن اسـت موجب نفخ و باد شـکم شوند و ممکن است کودک از مزه سبزیجات خوشش نیاید. می توانید برخی از این سبزیجات را با میوه ها و یا سـبزیجاتی که قبال امتحان کرده اید مخلوط کنید. وقتـی کودک شـما دندان درمـی آورد ،مـی توانید از سبزیجات خام استفاده کنید. برای جذب بیشتر فیبر ،کم کم کاهو و بروکلی را هم به رژیم غذایی کودک اضافه کنید.  برخی سـبزیجات مانند ،بروکلی ،نخود و لوبیا بی نهایت سرشار از فیبر می باشند .3غالت : برنج یکی از اولین غالتی اسـت که اکثر بچه هاآن میوه را هضم کند یا نه اگر با مشکلی مواجه نشدید به همین عاشق آن می شوند ،با این حال در مقایسه با دیگر غالت دارای ترتیب دادن میوه به کودک خود را ادامه دهید. سـیب و موز غنی از فیبر غذایی می باشـند .زردآلو ،آلو ،غنی از فیبر کمتری می باشد. – غالتی مانند جو ،شعیر و گندم غنی از فیبر می باشند .با این فیبر می باشند. وجود ،ممکن اسـت کودک شـما مزه چنین غذاهایی را دوسـت برای درمان یبوست می توانید از آلو استفاده کنید . میوه ها منبع عالی فیبر محسوب می شوند ،بعد از شش ماهگی نداشته باشد و شاید این نوع غذاها را رد کند. – زمانـی کـه کودک شـما دنـدان درآورده اسـت ،مـی توانید از دادن میوه به کودک را شروع کنید بیسـکیت های سـبوس دار ،پسـتا با غالت کامل ،یا نان غالت کامل برای میان وعده استفاده کنید. نخودنرم شده و عدس نیز یکی از بهترین غذاهای فیبر دار برای کودکان محسوب می شوند . غالتـی مانند جو ،شـعیر و گنـدم غنی از فیبر می باشند
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
کـودکـان و والـدیـن
شروع یک رابطه دوستی برای کودکانی که اعتماد به نفس ندارند بسیار سخت است همه موانع که برطرف شـوند و همه مهارتها هم که آموخته شـوند و در همدلی و احساسات هم که مشکلی نباشد و موقعیتش هم که فراهم شـود ،باز شـروع یک رابطه دوسـتی از همه سـختتر اسـت .معمـوال سـختترین بخـش همینجـا اسـت .بـه خصـوص کودکانـی کـه اعتمادبهنفـس کافـی ندارند، میترسند حرفی بزنند که اوضاع را بدتر کند یا باعث شـود مورد تمسـخر همسـاالن خود قـرار بگیرند. کودکی که عادت به نه شنیدن ندارد ،هر جواب منفی را ممکن است به حساب رد شدن کامل یا دوسـت داشـته نشـدن بگـذارد و به همین دلیل هم ترجیح بدهد فاصله بگیرد .در این میـان ،یادگیری چند نکته مهـم ،میتواند تـا حـد زیادی کار دوسـتیابی را تسـهیل کند .کودک با دانستن این نکات ،اعتماد بـه نفس باالتری هم برای شـروع رابطه خواهد داشـت،به خصوص اگر آنها را تمرین کرده باشـد و بازخوردهای خوبی هم دریافت کرده باشد.
حالت چهره: حالت چهره هم در دوستیابی اهمیت دارد .کـودکان خـوشرو کـه با لبخند و خنده حرف میزنند ،بیشـتر مورد توجه قرار میگیرند و به افراد ،حس دوستانه بیشـتری میدهنـد .اگـر بـه اطرافیـان خـود دقـت کنیـد ،احتمـاال میبینیـد که افرادی که خوشرو و خوشخنده هستند، معموال دوسـتان بیشـتری دارند و راحتتر هم دوسـت پیـدا میکنند .طبیعی اسـت که کودکی که استرس دارد ،از چیزی نگران است یا میترسد،افسرده است یا اعتماد به نفس کمی دارد ،نمیتواند الکی بخندد ،پس قبل از تشویق او به لبخند و خنده ،به او کمک کنید این مشـکالت را برطرف کند. نشـان دادن احساسـات با اسـتفاده از حالت چهـره هم،به طرف مقابل نشـان میدهد که او دارد به حرفش گوش میدهد و واکنش نشـان میدهد ،مثل باال انداختن ابروها هنگام شـگفتزده شدن ،باز کردن دهان هنگام تعجب و ... .
62 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
کنند که بهطرف مقابل احساس بیتوجهی بدهد و نه آنقدر به او خیره شوند که او احساس عدم امنیت داشته باشد. برایش توضیح بدهید که معموال بیشازاندازه به اطراف نگاه کردن ،یعنی من حوصلهام سر رفته، این موضوع برایم جالب نیست ،نمیخواهم گوش بدهم یا وقت ندارم به حرفهای تو گوش بدهم. همچنین بیشازحد خیره شدن به چشمان کسی،معموال یا به معنای خشم داشتن نسبت به او است،یا اینکه در روابط بسیار صمیمی و عاشقانه اتفاق میافتد و به همین دلیل هم در هر دو معنا،به فردی که میخواهی با او دوست شوی ،احساس عدم امنیت میدهد. بـه او فرصـت تمریـن بدهید .بهترین جا برای تمرین ،در خانه و با اعضای خانواده است ،چراکه از همه موقعیتهای دیگر ،احساس امنیت بیشتری دارد و اعضای خانواده با بازخوردهای مناسب،بدون ایجاد احساس نگرانـی از اینکـه رابطـه خود را با او به هم میزننـد ،به او در برقراری تماس چشمی مناسب کمک میکنند.  تماس چشمی مناسب در برقراری رابطه و دوست پیدا کردن خیلی مهم است
جملههای مفید: معمـوال چند جملـه مفید در آغـاز روابط وجـود دارد که نه خیلی فوری وارد رابطه شـدن را درخواسـت کند ،بـه طوری که طـرف مقابـل احسـاس ناامنـی کنـد و خـود را عقب بکشـد و نه این که حس دوسـتانهای در آن نباشـد و بـه طـرف مقابـل این احسـاس را ندهد که با هم قرار اسـت دوسـت باشـند یـا این ،یک نـوع درخواسـت دوسـتی اسـت .ایـن جملهها بسته به کودک ،توانمندیها و عالئقـش و نیز راحت بودنش ،متفاوت است .برای رسیدن به جملههای مناسب:
کودکان چگونه می توانند یک دوست خوب پبدا کنند؟
تماس چشمی: تماس چشـمی مناسـب در برقراری رابطه خیلی مهم اسـت .بزرگترها به تماس چشـمی عادت دارنـد،معنـای نگاههـای مختلف را میفهمنـد وآنقدر آن را در طـول زندگی خود در موقعیتهای مختلف تمرین کردهاند و شاهد پیامدهایش بودهاند که دیگر برایشان موضوعی عادی و پیشپاافتاده است .اما برای کودک اینطور نیست .کودکان نیاز به آموزش در مورد تماس چشمی مناسب دارند. برایشان توضیح بدهید که تماس چشمی مناسب چه ویژگیهای دارد:نه آنقدر به اطراف نگاه
اجـازه بدهیـد الگـو بگیـرد .میتوانـد از کتابهـای مفید در این زمینه اسـتفاده کند یـا بـا دقت بـه رفتار همسـاالنش کـه توانایی باالیی در دوسـتیابی دارند نگاه کند .یادگیری مشـاهدهای از بهتریـن راهکارهـا بـرای آموختن رفتـار اجتماعـی مطلوب اسـت .در نهایـت او باید به جملههـای خـاص خودش برسـد،جملههایی که وقتی بیان میشوند،مصنوعی نباشند و او در بیان آنها احساس راحتی داشته باشد.
به او فرصت تمرین بدهید .برایش توضیح بدهید که هر چیزی ،مثل راه رفتـن ،بـا تمریـن و زمین خوردن همراه اسـت ،تا باالخره به نتیجه مطلوب برسد .از او حمایت کنید و اعتماد به نفسش را تقویت کنید. با او در خانه تمرین کنید .نقش بازی کنید و اجازه بدهید آنچه یاد گرفته را با شما در میان بگذارد و تمرین کند .به او نشان بدهد که میفهمید چهقدر این موضوع برایش اهمیت دارد و سرسری و سهلانگارانه رفتار نکنید ،چرا که ممکن است ناخواسته باعث شوید احساس حقارت کند.  نشان دادن احساسات با استفاده از حالت چهره هم برای پیدا کردن دوست موثر است
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
61 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
کـودکـان و والـدیـن
آموزش هایی که یک پدر باید به پسرش بدهد
به جز دوستان پدر می تواند بهترین همراه یک کودک در بازی ها و مسابقاتش باشد با اینکه خیلیها گمان می کنند مادرها مهمترین نقش را در تربیت بچه دارند ،چیزهایی هست که مطمئنا یک پدر بهتر می تواند از پس آنها بربیاید ،به ویژه وقتی پای فرزند پسر در میان باشد. کافی است بیندیشید ،ابتدا پسرک تحت نظر معلمان مهدکودک قرار می گیرد و سپس به مدرسه می رود؛ جایی که ۹۰درصد معلمان و کارکنانش را زنان تشکیل می دهند .این بچه دائما همراهی زنان را در کنار خود مییابد و از آموزشهای مردانه به دور می ماند.
1ـ اهمیت چگونه بردن و باختن را برای او توضیح دهید به جز دوستان چه کسی می تواند بهترین همراه یک کودک در بازی ها و مسابقاتش باشد؟ البته که پدر .این فرصت مناسبی برای تمرین خاصیتهای مردانه است .در خالل این بازیها بچه طعم پیروزی را می چشد و تالشی که الزمه رسیدن به این پیروزی است را درمییابد و همچنین فرصتی عالی برای یک پدر است تا به پسرش بگوید شکست غیر قابل اجتناب است .اگر افتادی کافی است برخیزی و ادامه بدهی و هیچ شرمی در شکست نیست.
از حقش دفاع کند .می تواند به او بیاموزد که تشخیص دهد چه زمانی میارزد تا از خود قدرت نشان بدهد تا مهاجم جرات نزدیک شدن به وی را نداشته باشد و چه زمانی منطقی تر این است که توجهی به تحریکات نکند و با آرامش صحنه را ترک کند .باید به پسرش توضیح دهد که مهربانی ضعف نیست و خود نیز به عنوان نمونهی عملی فرزندش این گونه رفتار کند.
5ـ به او کمک کنید تا دید خود را از دنیا به دست آورد در این مورد نیاز به کار خاصی نیست .گاه به گاه در کنارش باشید و با وی صحبت کنید .بچه باید بفهمد که تنها دید مادرش با ملزومات و انتظارات خاص یک مادر به دنیا وجود دارد و اینکه شخص دیگری هست که با دید دیگری به هستی می نگرد .البته وقتی بحث بر سر تربیت فرزند باشد ،پدر و مادر باید هر دو از هم پشتیبانی کنند؛ اما در مورد دید شخص به دنیا فلسفهی آنها می تواند کامال متفاوت باشد و این کامال طبیعی است .با کمک پدر، بچه می فهمد که چندین دید مختلف به یک پدیده وجود دارد و یاد می گیرد که دیده ها را تجزیه و تحلیل کرده و دید شخصی خود را شکل دهد. 6ـ زندگی بچه را با احساسات جدید غنی کنید همهچیز از زمانی که او هنوز یک نوزاد است ،شروع می شود .حتی زمانی که شش ماه دارد، می تواند تفاوت ابراز عشق مذکر و مونث به خود را احساس کند .بر خالف مادران که کودک را نوازش می کنند و می بوسند و در آغوش می کشند ،در آن بازیهایی با فعالیت بیشتر را که حاکی از کاراکتری مردانه دارند ،ترجیح می دهند .کودک را به هوا پرتاب می کنند یا دور خود می چرخانند .مادرها معموال از این کارها می ترسند اما کودک عشق و عاطفهی دیداری، شنیداری و المسهی بسیاری دریافت می کند و تجربهی جدیدی که به او درکی از موقعیت فضاییاش می دهد.
2ـ رفتار مناسب در برابر زنان را به او یاد دهید یک مادر هم می تواند به فرزندش بگوید که چگونه با یک زن برخورد کند ،اما فقط یک پدر است که می تواند نمونهی عینی این موضوع باشد .بسیار خوب است که پسر تمام چیزهای مهم در مورد زنان را از پدرش یاد بگیرد .از دوستان نه ،از اینترنت نه ،بلکه از پدر ،این مهم است. پسرتان را به گلفروشی ببرید و برای مادرش گل هدیه بگیرید .با هم به فروشگاه بروید و مودبانه با صندوقدار صحبت کنید تا پسرتان در مورد ارتباط با زنان ناآشنا شک به دل خود راه ندهد .فقط 7ـ کارهای مردانه به او یاد بدهید کارهایی هستند که مردان انجام می دهند و در چشم زنان جادوگری به حساب میآید؛ همین. برای نمونه ،روشن کردن آتش ،چکش زدن به میخ و یا تعمیر ماشین .حتی اگر بچهی شما با شخصیتی صددرصد شهری رشد کند ،شکی نیست که توانایی روشن کردن یک آتش در 3ـ یک صحبت مردانه با او دربارهی عشق داشته باشید. این نکته در ادامهی موضوع قبل اهمیت پیدا می کند .وقتی که زمانش فرا رسید ،اجازه بدهید آینده به کارش میآید ،حداقل برای روشن کردن منقل .در معیت هر کس یا کسانی که باشد، مهارتهایی که چند نمونه از آنها را ذکر کردیم ۱۰۰ ،امتیاز به شهرت و محبوبیت پسرتان اضافه که پسرتان از مکالمات صادقانهی شما در مورد این احساس قدرتمند یاد بگیرد .برای یک می کند. نوجوان ،هدیهای ارزشمند خواهد بود اگر پدرش برای او از عشق اول یا قرار اولش بگوید و اینکه به او بگوید که نباید در عشق عجله کند و بهتر است تا رسیدن دختری که صاعقهای در 8ـ به او کمک کنید در انجام وظایف خانگی ،یک مرد حرفهای شود روحش خواهد زد ،صبر پیشه کند .این چنین مکالماتی بسیار به اعتماد متقابل میان پدر و پسر البته که در مورد چیزی به غیر از بستن کراوات ،تراشیدن صورت و اتو کردن پیراهن صحبت کمک می کند. نمی کنیم .اکنون که جواب هر پرسشی در اینترنت پیدا می شود ،چارهای نیست ،جز اینکه .بسیار خوب است که پسر تمام چیزهای مهم در مورد زنان را از پدرش یاد بگیرد اعتراف کنیم که بهتر است این گونه کارها را از پدرش بیاموزد .بله ،درست فکر کردید ،تنها پدر چ کس دیگر که می تواند به پسرش نشان بدهد که مردها هم می توانند آشپزی است و نه هی 4ـ به او یاد بدهید چگونه از خودش دفاع کند. کنند؛ حداقل به این دلیل که روز مبادا از گرسنگی نمی رند. یک پدر ،تنها کسی است که می تواند به پسرش بیاموزد قوی و محکم باشد و از خودش و
60 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
59 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
58 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
57 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
56 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
اسـرار خـانـه داری
تکنیک های خانه تکانی که نمی دانید!
روش های از بین بردن بوی سگرت در خانه هر زمان که مهمان به خانه ما می آید به دلیل اینکه همسرم سگرت می کشد ،آنها را آزار می دهد .روش از بین بردن بوی بد سگرت در خانه چیست؟
روشن کردن شمع در فضای خانه باعث خنثی شدن بوی سگرت و از بین رفتن بوی آن می شود قبل از هر اقدامی برای رفع بوی بد خانه پنجره ها را باز بگذارید و هواکش را روشن کنید تا دود از بین برود .قبل از آمدن مهمان ها اگر حس می کنید فضای خانه بوی سگرت می دهد ،یک پارچه نخی را درون ترکیب آب گرم و سرکه فرو کرده و پس از آغشته شدن ،آن را و در باالی سر خود و در ارتفاع باالتر فضای خانه بچرخانید تا بوی دود سگرت را جذب کند و از بین ببرد.
لکه برداری با سرکه لکـه پـرده ،رومبـل ،لبـاس و ...را میتوانیـد با • روشن کردن شمع در فضای خانه باعث خنثی شدن بوی سگرت و از بین رفتن بوی آن می شود. • استفاده از سرکه سفید می تواند بوی دود و سگرت را از بین برود .مقداری سرکه را درون کاسه محلول سرکه و اتو تمیز کنید .به چه شکل؟ یـک قاشـق سـرکه بـدون بـو را در یـک لیتر ای بریزید و آن را روی میز آشپزخانه قرار دهید تا بوی سگرت را جذب کند. آب بریزید .آن را خوب هم بزنید .سـپس داخل اسـپری بریزیـد .کمـی از محلـول را روی لکـه • ،روش دیگری نیز برای از بین بردن بوی بد سگرت در خانه وجود دارد و آن روشن کردن زغال اسـپری کنیـد .سـپس بـدون اینکه اتـو را روی اسـت .چند زغال گداخته و روشـن را در ظرف فلزی و در قسـمتی از فضای خانه قرار دهید که دیده محـل مـورد نظر بگذاریـد ،بخار اتـو را به مدت نشود ،ولی در عین حال در نزدیکی منبع سگرت باشد. 30ثانیـه روی ناحیـه مـورد نظر بگیریـد .لکه از چند زغال گداخته و روشن را در نزدیکی منبع سگرت قرار دهید بین میرود.
تکنیک های خانه تکانی,آموزش خانه تکانی با مو خشک کن لکه برداری کنید  چرا تعجب کردید؟ بله! این یکی از راهکارهای خوب و سالم از بین بردن لکههای آب یا روغن باقیمانـده روی سـطوح چوبی اسـت .برای این کار ،مـو خشـک کن را روی حـرارت داغ تنظیم کنید .با فاصله مناسب آن راروی وسیله مورد نظر قرار دهید .حرارت بدهید تا لکه از بین برود .این کار بـرای تمیز کردن اثر چربی روی چوبهای گران قیمت بسـیار مناسـب اسـت .اگر احساس کردیـد کاملا لکه از بین نرفـت ،کمی بیکنگ فرش و کاشی را چگونه براق نگه پودر را روی پنبه ای که کمی تر کردهاید ،بریزید داریم؟ در زمـان خانهتکانی نوروز یا هر زمان دیگری و روی لکه بکشید و بعد حرارت بدهید. از شـویندههای قوی برای شستوشـوی فرش اسـتفاده نکنید .به این دلیـل که این مواد اغلب با یخ بشویید گاهی حواستان نیسـت؛ گاهی هم شیطنت داخـل درز فـرش باقـی مانـده و باعث پوسـیده بچههاست که چسب ،ساجق یا مواد چسبناکی شـدن آن میشـوند .به ویژه اگر بعد از اسـتفاده از این دست به مبل ،میز ،فرش و ...میچسبد .از این محلول ها ،فرش را جارو برقی بکشید. بهتریـن راهـکار بـرای پـاک کـردن این مـواد ،جـارو کـردن منظـم ،درسـت و مناسـب تا 80 اسـتفاده از یخ اسـت .یک تکه یخ را روی مکان درصـد آلودگیهـای فـرش را از بیـن میبـرد. موردنظـر بگذاریـد 5 .دقیقه بعد ،خواهید دید به بنابرایـن یکـی از بهتریـن راهکارهـا ،اسـتفاده تدریـج آلودگـی ،جمع شـده و قابل کنده شـدن از جـارو برقـی بـرای تمیز کردن فـرش ،و حتی است .حتی اگر قرار است مبل و فرشها را برای کاشی است .در خانه تکانی عید نیز بعد از هر بار بشـویید ،پیـش از آن ،ایـن تمیـزکاری را حتمـا تمیز کردن بخشـی از خانـه ،حتما جارو کنید تا فرش خاک نگیرند. انجام دهید.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
گلهای پیتزه یی:
شپ تغذهی و آ زی آشپزی
هم نان و هم پیتزه .یک هوسانۀ خوشمزۀ یک نفره.
طرز تهیه: گوشت -پیاز -سمارق -مرچهای تازۀ دولمه یی و تند را با اضافۀ نمک در نیم قاشق روغن تفت بدهید تا مرچ ها ناخنگیر شـوند .خمیر را مطابق عکس ها آماده کنید .خمیر را دور پیاله مطابق عکس 16بار ببرید .هر دو قسمت نزدیک بهم را را برخالف همدیگردور بدهید تا قسمت بریدگی طرف باال بیاید و انجام های آنرا محکم کنید تا هشت برگ بدست بیاید (مانند عکسی که در وسط آن ساس پیتزه است) بعدا با مسکۀ که سیر و نعنا دارد چرب نمایید.بین گلها را اول کمی ساس پیتزه هموار کرده و بعداً از مواد آماده شده باالی آن مطابق عکس ها جا دهید و با پنیر تزیین کنید .گلها را در پتنوس داش قرار داده و در داش که قب ً ال به 375درجۀ فارن هایت مطابق 190درجۀ سـانتی گرید حرارت داده اید برای 30دقیقه و یا تا وقتیکه خمیر رنگ طالیی گرفته و کناره های آن بریان شود بپزید.نوش جان. (پیمانه = 250گرام) مواد الزم خمیر: دو ونیم پیمانه آرد سفید (ترمیده)برای سه عدد پیتزه یک و نیم قاشق چایخوری خمیر مایۀ پودری تازه نیم قاشق غذا خوری بوره(شکر) نیم قاشق چایخوری نمک یک پیمانه شیر گرم یک سوم یک پیمانه روغن زیتون و یا روغن دلخواه تان طرز تهیه:
55 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
باخانم زرغونه ستانیزی عادل
اول مواد خشـک را مخلوط کرده و شـیر و روغن را عالوه کنید و برای 5دقیقه مشـت کنید تا خمیرنسبتأ سفت که بدست نچسپد بدست بیاید .خمیر را پوشانیده و برای دو ساعت بگزارید تا برسد مواد روی ُگل: یک پیمانه ساس پیتزه نیم پوند یا یک چهارم کیلو گوشت کوفته یی یک و نیم پیمانه پیاز ریزه شدۀ به اندازۀ کشمش یک قاشق چایخوری نمک یک و نیم پیمانه سمارق ریزه شده به اندازۀ کشمش یک عددمرچ دولمه یی ریزه شده به اندازۀ کشمش مرچ تند تازۀ ریزه شده به قدر ضرورت نیم قاشق غذا خوری مسکه یا روغن دلخواه تان دو قاشق غذا خوری مسکۀ مایع مخلوط با سیر تازه و نعنای خشک یـک پیمانـه پنیـر رنده شدۀ دلخواه تان
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
شپ تغذهی و آ زی آشپزی
اوماچ شلغم: کمتر کسی است که با این سوپ مزه دار در روز های سرد برف و باران آشنایی نداشته باشد.  طرز تهیه: شلغم را پوست کرده و نازک ورق کنید.کف دستان را با آب تر نموده و بروی آرد تماس بدهید. بعدا کف دستان را بهم بمالید تا خمیر که به اندازۀ دانۀ گندم تشکیل میشود دو باره از کف دستان تان جدا شود.این عملیه را ادامه بدهید تا آرد به خمیر های کوچک گندم مانند تبدیل شوند .و یا به عوض این عملیه از مکرونی پستینا استفاده کنید .در این رسپی از آرد استفاده شده. پیاز را در روغن گالبی کرده وورقهای شلغم را در آن برای 5دقیقه چرخ بدهید.آب را اضافه کرده و به جوش بیاورید.باقی مواد را مخلوط کرده و سر دیگ را ببندید و به حرارت مالیم برای 40دقیقه بپزید .نوش جان.
مواد الزم :پیمانه = 250گرام یک چهارم کیلو شلغم (نیم پوند) یک پیمانه پیاز ریزه شده چهار و نیم پیمانه آب نیم پیمانه آرد( یا مکرونی بسیار کوچک پستینا) یک قاشق چایخوری پودر نعنا یک قاشق غذا خوری جوس لیمو دو قاشق غذا خوری روغن مایع نوک قاشق مرچ سیاه آسیاب شده یک قاشق چایخوری نمک نوک قاشق زردچوبه
54 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
باخانم زرغونه ستانیزی عادل
تلخان : برای این شیرینی مزه دار و مقوی ضرورت به هاون سنگی – دستۀ هاون و چکیدن دوامدار نیست .این شیرینی عالی را در ظرف 5دقیقه در آشپزخانه های تان تهیه کرده و با فامیل نوش جان کنید. 
طرز تهیه: سه پیمانه توت را در ماشین آسیاب کنید تا اندازۀ دانه های دالنخود را بخود بگیرد( .مواظب باشید که ماشین کردن بیشتر توت را به خمیر تبدیل میکند) .چهار مغز را عالوه کرده و آسیاب کنید تا چهار مغز و توت هردو به اندازۀ دانۀ ماش میده شوندو یک خمیر سخت قابل شکل دادن بدست بیاید .اگر توت در اول بسیار خشک بود چند قطره آب در وقت آسیاب کردن اضافه کنید تا شکل دلخواه بدست بیاید.مخلوط توت و چهارمغز را به بیست حصۀ مساوی تقسیم کنید .هر قسمت را کروی (توپک) شکل داده و قسمت باالیی آنرا به پسته( مطابق عکس) تماس دهید. توپک ها را باالی دستمال کاغذی انتقال داده و بگذارید تا روغن چهارمغز در آن جذب شود.قبل از نوش جان کردن برای 3ساعت در یخچال گذاشته و با چای نوش جان کنید.
مواد الزم :پیمانه = 250گرام سه پیمانه توت سیاه خشک (از نوع نرم آن) دو پیمانه چهار مغز پستۀ جوکوب برای تزیین
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
53 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
مشـوره های زنـاشـویـی
_ گروه سوم کسانی هستند که نوعی از وسواس ،در بدبینی هایشان نهفته است این دسته از زوجین نسبت به برخی از رفتارها و واکنشهای همسر خود با جنس مخالف ،حال چه در محیط کاری باشد چه در محافل دوستانه و خانوادگی ،مبتال به نوعی وسواس فکری هستند که در پارهای اوقات نیز ،همراه با بدبینی به همسر است. این وضعیت بخصوص در شرایطی شدت میگیرد که فرد بدبین ،بداند کسی در یک جمع خاص، نسبت به همسرشان سونظری دارد ،مثال خانمی میگوید « :پسرعمهام خواستگار پروپا قرص من بوده است ،سالهای سال مرا از والدینم خواهان شد ،اما بنابر تفاوتهای فرهنگی و خانوادگی هر بار از ما جواب رد شنید ،باالخره وقتی با حمید ازدواج کردم ،یک روز در همان حال و هوای نامزدی، داسـتان دلدادگـی پسـر عمـهام را برایش تعریف کردم ،کاش مهر سـکوت بر لـب میگرفتم و هیچ نمیگفتم ،همسـرم نسـبت به او حسـاس شـده تا به آنجا که اگر بداند او هم در محفلی حضور دارد، بهانهتراشی میکند تا به آنجا نرویم ،اگرچه پسرعمهام فعلن متاهل است و دو فرزند نیز دارد».
ریشههای بدبینی به همسر عدم شناخت کافی از همسر ،گاه اساس بدبینی و شک به وی است .وقتی فرد از همسر آیندهاش تصویری دیگر در ذهن میپروراند اما با ورود به زندگی مشترک متوجه میشود که در انتخابش آن طور که شاید و باید دقت نکرده است ،دچار نوعی نفرت و انزجار به همسرش میشود که طبیعتا این وضعیت ،مهمترین دلیل پیدایش بهانهگیری و بدبینی بیمارگونه به همسر است. از سوی دیگر در بسیاری از مواقع بدبینی و شک زوجین نسبت به هم از عالقه و عشق بسیار به یکدیگر نشات میگیرد .مثال ،آقا همسرش را تنها متعلق به خود میداند و طبیعتا هر نوع رفتار خارج از منزل برایش سـخت و غیرقابل هضم خواهد بود .معموال این عشـق و عالقه به تدریج به نوعی احساس شکست و یاس تبدیل میشود و فرد هر آن فکر میکند که زندگیاش در حال فروپاشی و نابودی است. الگوگیری و تقلید یکی دیگر از دالیل بدبینی اسـت ،معموال فرزندان والدین بدبین و شـکاک در طول زندگی خود ،بدبینی را یاد میگیرند و همیشه به این گمانند که دیگران قابل اعتماد نیستند و باید نسبت به همسر و اطرفیات خود بدبین و شکاک باشند مگر آن که خالف آن ثابت شود .اگرچه گاهی هم مشـکالت اخالقی و شـخصیتی دیگران ،همسـران را دچار شـک و بدبینی میکند ،مثال ممکن اسـت فردی به زندگی یک زوج حسـادت کند و بر همین اسـاس ،پروژهای را پیاده کند که باعث سلب شدن اعتماد زوجین نسبت به یکدیگر شود ،اینجاست که مراقبت از خانواده در مقابل سـنگاندازی و حسـادتهای دشـمنان خانوادگی و دوسـتانه که معموال به شـکل یک دوسـت وارد زندگی میشوند ،میتواند اساس خیلی از بدبینیها و سوءتفاهمها باشد. هشدارها را جدی بگیرید چـه بخواهیـد و چـه نخواهید زندگی مشـترک شـما ،دچار آفتی به نام سـوءظن شـده اسـت ،حال میتوانید از سر ستیزی برآیید و برای رفع این مشکل ،با همسرتان گالویز شوید و حقتان را شاید که گاهی حتی به ناحق نادیده میگیرد ،طلب کنید و یا آن که میتوانید این وضعیت را بپذیرید و برای سامان دادن آن به تدابیری متوسل شوید تا بدان طریق نه تنها رنگ و لعاب افراط شده این مشکل را کمرنگ و بیرنگ کنید بلکه زخم برجا مانده و گاه حتی متعفن شده آن بر زندگی مشترکتان را برای همیشه مرهم شوید و ترمیم کنید. همیشه و در همه حال تالش کنید راجع به هر موضوعی با همسرتان صادق باشید چه بسا ریشه بسیاری از بدبینیها ،نشات گرفته از عدم صداقت و یا دروغگویی در ابتدای زندگی است .مثال ممکن است مرد یا زن رازی را در زندگی داشته باشند که بکوشند آن را از همسرش پنهان کنند ،که اگر موفق بر این امر نشوند ،اطالع همسر از ان مطلب و پنهانکاری راجع به ان نقطه شروع شک و تردید و بدبینیها خواهد بود .اگر چه بسیار مشاهده شده است برخی از زوجین اگرچه حکایت پنهانـی از زندگـی گذشتهشـان ندارنـد اما به خاطر نااگاهی و عدم مدیریت یکی ازهمسـران در اداره زندگی ،مجبور به پنهان کاری برخی از امور از هم میشوند که در نهایت برمال شدن آنها ،میتواند زمینهای برای بروز سوءظن باشد. خوشبین و مثبت نگر باشید به جای اینکه همیشه نیمه خالی ظرف را ببینید یا برای هر رفتار و کالم همسرتان به دنبال معنای خاصی باشید ،شایسته است چشمهایتان را بشویید و طور دیگر نگاه کنید ،به جای تکیه بر نقاط منفی
یکدیگر بر جنبهها و خصلتهای مثبت یکدیگر توجه کنید. wنسبت به وعده و وعیدها و قول و قرارهای خود با همسرتان حساس باشید اهمیت و رعایت این موضوع برای مردان بسیار باالست چراکه خانمها نگاه مثبت و خوشایندی به هر نوع تاخیری ندارند و ممکن است افکار منفی سراغشان بیاید .پس برای رعایت احوال یکدیگر هم شده ،همیشه در تالش باشید که به عهدتان وفا کنید. در مراودات اجتماعی بخصوص در معاشرت با همکاران و دوستانی که مخالف جنس شما هستند، بسیار محتاط باشید تماسهای بیمورد و روابط آزاد در محیطهای کاری نتیجهای شوم در بردارد که حتی اگر شما هم فکری در سر نداشته باشید ،ممکن است همسرتان ان گونه که خود متمایل است آنها را ترجمه کند. اگرچه سخت است اما شما باید مواظب برداشتهای ذهنی همسرتان راجع به کالم و رفتارتان باشید. در صحبـت کـردن بـا نامحرم ،به ویژه در مقابل همسـرتان ،مواظب لحن کالم و گفتوگوهایتان باشید حتیالمقدور نگاه خود را کنترل کنید و یا سرتان را پایین بیندازید و بشدت از انجام شوخی و یا خندههای بیجا پرهیز کنید ،این رفتار نهتنها جلوی سوءظن همسرتان را میگیرد بلکه برای خودتان نیز بسیار ارزشمند و مفید خواهد بود
حساسیت های یکدیگر را شناسایی کنید بیشک هریک از ما نسبت به برخی رفتار و عکسالعملها حساسیت بسیاری داریم و حتی آنها را نشـانهای بر بیوفایی میبینیم .برای اجتناب از شـک و تردید ،بهتر است حساسیتهای یکدیگر را شناسایی کنید و برای اصالح و یا حذف آنان از خزانه رفتاری و گفتاری خود تمامی تالشتان را به کار گیرید .البته شـایان ذکر اسـت که فقط حساسـیتها را بشناسـید اما هرگز آنها را به رخ طرف مقابلتان نکشید و یا با دستاویز شدن بر آنها ،در جهت تحریک همسرتان گام برندارید. غافلگیری احساسی همسرتان را فراموش کنید از غافلگیریهای احساسی و رمانتیک که گاها اجرای برخی از آنها نیازمند پروژهای پیچیده است، به شدت پرهیز کنید ،چه بسا بسیار مشاهده است که برخی از زوجن بخاطر غافلگیر کردن همسرشان در برگزاری جشن تولد و یا سالگرد ازدواج ،مجبور به نوعی پنهانکاری شدهاند که همین کار ،نهتنها موجب شادی و مسرتشان نشده است بلکه مشکالت و مصائبی را رقم زده که بدبینی و سوءظن یکی از پیامدهای آن است. همیشه و در همه حال احترام به یکدیگر را هرگز فراموش نکنید در مقابل خانوادهها ،اقوام و دوستان یکدیگر حفظ حرمت کنید و به وقت خصوصی و حضور در کنار یکدیگر نیز ،احترام همدیگر را داشته باشید. یادتان باشـد همه افراد متاهل احسـاس تعلق و مالکیتی خاص ،به همسـر و زندگی مشترکشـان دارند به همین دلیل شایسته است بر رفتار و کالم خود مراقبت بسیار داشته باشید. رفتاری نکنید یا سخنی نگویید که همسرتان به اندازه پر کاهی هم که شده ،نسبت به سالمت شما و زندگی مشترکتان مظنون شود .برخی از همسران از سر ندانمکاری و شیطنت و گاه حتی از سر لجبازی و انتقام به گونهای کالم و رفتار میکنند که شک و سوءظن حداقلترین پیامدهای منفی آن رفتار است .برای اجتناب از سوءتفاهمات شایسته است گزیده سخن بگوید و مواظب سالمت کلمات و جمالتتان باشید و همچنین از بیان خاطرات و اتفاقات خوشایند و ناخوشایند سالهای دور زندگی، به همسرتان بشدت خودداری کنید. جمالت طالیی را فراموش نکنید با بیان کلمات و جمالت محبتآمیزی چون «تو همه امید من هستی و من به تو عشق میورزم»، «من تو را بسیار دوست میدارم»« ،تو از هر کس دیگری برای من ارزشمندتری»« ،عالقه هیچ کس بجز تو در دل من نیست» و ...عشق ،محبت و صمیمیتتان را از صمیم قلب به همسرتان ابراز کنید، چه بسا با هر بار بیان «دوست دارم» نهتنها سلطان قلب همسرتان میشوید بلکه اعتماد او را به خود و زندگی مشترکتان بیش از پیش جلب میکنید. منبع :چهاردیواری
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
52 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
مشـوره های زنـاشـویـی
بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد روانشناسان معتقدند بدبینی به همسر، بدبینـی بـه همسـر اشـکال متفاوتـی دارد، برخی از همسـران بدبینیها وسـوءظنهای در سه حالت کلی بروز مییابد _ گروه اول ،کسـانی هسـتند که شک و نابهنجـار و بیمارگونـه خـود را نوعـی رفتار بدبینی در ذاتشان نهفته است طبیعی قلمداد میکنند و آن را با عناوینی ایـن افـراد نهتنهـا بـه پارانوئیـد بـودن همچون غیرت ،تعصب و مراقبت توجیه (مشـکوک بـودن) خـود معتقـد نیسـتند مینماینـد ،حـال آن کـه واقعیـت چیـز بلکه دیگرانـی را عادی رفتار میکنند، دیگری است. نابهنجـار میدانند و معمـوال آنان را نیز زندگـی زناشـویی ماننـد بـذر کاشـته یک افـراد بیقیـد و شـرطی میشناسـند کـه گلـدان نیـاز بـه مراقبتهـای ویـژهای دارد، ششدانگ حواسشان به همه جا و همه چیز زندگی مشترک بسان همان نونهال همیشه در هسـت جز به همسـر و زندگی مشترکشـان. معـرض خطرات و آفتهایی قـرار دارد که اگر به ایـن افـراد را از همـان ابتـدای زندگـی بهراحتی وقت مقتضی برای برطرف کردن علفهای هرز آن میتوان شـناخت ،مثال در خوشایندترین شرایط، و یا آبیاری به موقع آن تالش نکنیم ،ممکن است آفت به بهانه احوالپرسـی ،بارها و به کرات با همسرشـان به ریشه برسد و برای همیشه از بیخ و بن بخشکد. تمـاس میگیرنـد و بـه گونـهای کاملا حرفـهای و گاه حتـی شک و تردید و سوءظن به همسر یکی از مهمترین آفتهایی غیرحرفـهای از وی میخواهنـد گـزارش روزانه از کارهایشـان را بدهد. اسـت کـه اگـر بموقع و درسـت به آن رسـیدگی نکنیم ممکن اسـت ایـن افـراد معموال خوشـبین نیسـتند و در رابطه با پیرامون خـود نوعی نگاه ارکان زندگی مشترک را مورد هدف قرار داده و به گونهای موذیانه زندگی منفی دارند که معموال نیز نسبت به هر موضوعی زناشـویی را از اسـاس دچار مشکل کند ،اگرچه از ارکان زندگی مشترک و یا شخصیشان نیمه گاه این حرکت به قدری تدریجی است که زوج خالی ظرف را میبینند. هنگامی نسـبت به آن هوشیار میشوند که کار _ برخی از همین این افراد بشـدت در معرض از کار گذشته است. خطرند و دسته دوم مبتالیان را شامل میشوند، بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد ،برخی اینان همان کسانی هستند که مبتال به اختالالت از همسـران بدبینیهـا وسـوءظنهای نابهنجار شخصیت پارانوئید هستند و بیمارگونـه خـود را نوعی رفتـار طبیعی قلمداد بـه این معنی که با کنار هم گذاشـتن برخی از میکننـد و آن را بـا عناوینـی همچـون غیرت، پارامترهـای خیالی به این نتیجه مهم میرسـند تعصب و مراقبت توجیه مینمایند ،حال آن که که همسرشان قطعا در حال خیانت به وی است واقعیت چیز دیگری است. و ایـن فکـر همچـون خـورهای ،سـوهان جسـم یکی از مراجعان به مرکز مشـاوره در این باره و روحشـان میشـود و آنـان را تـا به مـرز نابودی میگوید: پیش میبرد که بیگمان در این شرایط بحرانی، «من همسرم را دوست دارم و بسیار مراقب او طلاق و جدایی بین زوجین مسـالمتآمیزترین هستم ،این که دیگران رفتارهای محبتآمیز مرا اتفاق خواهد بود. سختگیری تعریف میکنند ،مشکل خودشان خانمـیمیگوید« :همسـرم گویـی دچار توهم اسـت ،آنها خود با مظاهر عشـق و عالقه آشـنا اسـت ،از موقعیتها و شـرایطی سخن میگوید نیسـتند و نمیداننـد چگونـه باید با همسرشـان که شاید هرگز اتفاق نیفتاده باشد ،او سخن گفتن رفتار کنند ،آنان مرا غیرتی و متعصب میدانند در حالی به نظر من خودشان بیغیرت هستند ،چرا نباید یک مرد بداند ،همسرش کجا میرود ،با مـن بـا بـرادرزادهام را بهانـه میکنـد تا به این جا برسـد که تو فرد راحتی هسـتی و به آسـودگی هم میتوانی با مردان نامحرم هم کالم شوی و ،...این وضعیت برایم غیرقابل تحمل است». کی حرف میزند ،چه میخورد ،چه میکند و.»...
چ ر ا هم
س ر م به
م ن ش
ک م ی
ک ن د ؟
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
51 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
گردشـگـری و سیـاحـت
چگونگی کمپ زدن در زمستان
هنرمندان ،به این مکان ها سفر کنند در
اگر هنرمند و یا عاشـق هنر هسـتید یکی از این مکان ها را به عنوان مقصد سفر بعدی خود انتخاب کنید تا با بازدید از موزه های بی نظیر و نمایشگاه های زیبای خاطره ای به یاد ماندنی بسازید.
مارفا ،تگزاس مارفا در غرب تگزاس بیشتر مثل یک رویای خیالی است کمپینگ در زمستان چالش برانگیزتر از فصل های دیگر است  تابسـتان معموال پرازدهام فصل کمپینگ اسـت .ولـی افـرادی هسـتند که ترجیـح میدهند زمسـتان هـا اینـکار را انجـام دهنـد .کمپینگ در زمسـتان چالـش برانگیزتـر اسـت و صحنه های زیبایـی کـه دراین فصل در طبیعت میبینید هیچ زمانی از سال وجود ندارند. در فصـل زمسـتان پشـه و حشـره هـای نیـش زننده فعالیتی ندارند .بخاطر اینکه مردم کمتر در زمستان طبیعت گردی میکنند مکان های زیادی بـرای برپا کردن چادر در دسـترس اسـت .و البته زیبایـی های زمسـتان هـر ماجراجـوی واقعی را به خود میخواند .البته اگر میخواهید زمسـتان در طبیعت کمپ بزنید باید مواردی را رعایت کنید: چه بپوشیم؟ نکته ی اساسی پوشیدن چند الیه لباس است. میتوانید از این سیستم استفاده کنید :نزدیکترین الیه به پوست یک لباس الیاف مصنوعی آستین بلند ،بعداز آن یک زیرپوش یا جلیقه ی پشمی و در نهایت یک جاکت پرزدار .اگر هوا بارانی بود جاکت رویی را با یک بادگیر عوض کنید. میتوانید در طول راه رفتن دوالیه ی رویی را دربیاورید ولی جوری در کوله تان قرار دهید که دردسترس باشد. یک کاله و دسـتکش هم همراه داشـته باشید. جورابهـای ضخیـم پشـمی بپوشـید و یک جفت اضافـه ببرید .قبـل از خواب هم حتما لباس های خیستان را دربیاورید. روش کمـپ زدن,چـادر زدن,چـادر زدن در مسافرت بخاطـر اینکـه مـردم کمتـر در زمسـتان سـفر میکنند مکان هـای زیادی برای برپا کردن چادر در دسترس است کجا توقف کنیم؟
هایک های زمستانی وپاییزی خورشید روزتان را مشخص میکند .وقتی خورشید پشت افق ناپدید شد ،وقت برگشتن به چادر است. چادرتان هرچه کوچکتر باشد بهتر است .بدنتان یـک چـادر کوچک را بهتر گرم میکنـد .چادری ببرید که بتواند مقابل باد و برف مقاومت کند. کیسـه خـواب خوبی انتخـاب کنید کـه بتواند عایق خوب باشد و بدنتان را در دمایی که عادت دارید نگه دارد. یـک پد زیر کیسـه خوابتـان بیندازیـد .نه تنها جای خوابتان را نرمتر میکند بلکه باعث میشود سـرمای زمیـن در طول شـب به بدنتـان منتقل نشود. روش کمـپ زدن,چـادر زدن,چـادر زدن در مسافرت در کمـپ هـای زمسـتانی بایـد آب بیشـتری بنوشید
این بهشـت هنری در غرب تگزاس بیشـتر مثل یک رویای خیالی است .قلب این بهشت مـوزه هنـری چیناتـی اسـت کـه آثـار هنـری عظیمـی در آن نصـب شـده اسـت .علاوه بـر ایـن مـوزه نمایشـگاه هـای هنری زیـادی هم در اطـراف شـهر وجود دارد از جمله نمایشـگاه هنری پرادا مارفا.
برلین ،آلمان بهترین سفرها برای هنردوستان همانطور که شنیده اید برلین برای هنرمندان به اندازه مکه برای مسـلمانان ارزشـمند است. این شهر با بیش از ۴۰۰نمایشگاه هنری تمام هـوش و حـواس را از بازدیدکنندگانـش مـی گیرد .قسـمت هایی از این شـهر وجود دارد که بایـد حتمـا بازدید کنید :نمایشـگاه هنر معاصر Kunst-Werke، Sammlung Boros و .Haus am Waldseeاگـر هـم عاشـق آثار تاریخی هستید از موزه جزیره حتما بازدید کنیـد .برلیـن بـرای هنرمنـدان به انـدازه مکه برای مسلمانان ارزشمند است
چه بخوریم و بنوشیم؟ حتمـا از پیـش غذا اسـتفاده کنیـد .میتوانید از شیرینی های گندمی با پنیر استفاده کنید .پیش غذاهـای زیـادی هسـتند کـه میتوانیـد در کوله پکن ،چین هنـگ کنـگ و سـنگاپور به قطب گـردی هایتـان از آنهـا به راحتی اسـتفاده کنید. سوپ یکی از بهترین گزینه هاست. در کمـپ هـای زمسـتانی بایـد آب بیشـتری بنوشـید .بدنتـان بـرای تنظیم دما از آب اسـتفاده میکند و چون کمتر عرق میکنید حواستان به کم شدن آب بدنتان نیست. نوشـیدنی گـرم بخوریـد .برای حفـظ ذخیره ی آب تـان از یـخ زدن میتوانیـد از کیت های عایق اسـتفاده کنید ،یا میان لباس هایتان قرار دهید و بعد از هربار نوشیدن آنرا تمیز کنید. بـا رعایـت نکتـه هـای بـاال میتوانیـد کمپینگ زمسـتانی خوبی داشـته باشـید و از شگفتی های طبیعت در این فصل هم لذت ببرید.
های هنر معاصر شـناخته شده اند .اما پایتخت تاریخـی چین بـا وجود هنرمندان زحمتکشـی کـه دارد نظر خیلی را تغییر داده اسـت .بیشـتر این کارهای هنری در منطقه هنری ۷۹۸شهر متمرکز شـده اسـت کـه در آن یک سـاختمان قدیمـی مربـوط بـه ارتـش وجـود دارد و اکنون مکان اسـتودیو ،کافه و مجسمه های زیبای و مرکز هنر معاصر شده است. سـفر بـه پکن بـرای دوتداران هنـر گزینه ی خوبی است مکزیکو سیتی ،مکزیکو پایتخت مکزیکو برای هر فردی چیزی برای گفتن دارد .مثل :نقاشی های دیواری ،معماری التقاطـی ،کارهای هنـری مصنوعی ،هنرهای خیابانـی و بازدیـد از بیـش از ۱۵۰مـوزه .یکـی دیگـر از جذابیـت های این شـهر که حتما باید امتحان کنید غذاهای آن است . پایتخت مکزیکو برای هر فردی چیزی برای گفتن دارد .مثل :نقاشی های دیواری ،معماری و .... دیترویت ،میشیگان در غرب میانه هیچ کمبود هنری احساس نمی شـود( .به عنوان مثال شـیکاگو و مینیاپولیس). از جاذبـه هـای هنـری این شـهر نقاشـی های دیواری در فسسـتیوال نقاشـی در ماه سـپتامبر و نمایشـگاه های هنری بی نظیر آن است که مملو از آثار هنرمندان برجسته و خالق است. جاهای دیدنی جهان از جاذبه های هنریدیترویت ،نمایشگاه های بـی نظیـر آن اسـت که مملو از آثـار هنرمندان برجسته و خالق است
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
50 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
گردشـگـری و سیـاحـت
عجایـب هفتگانه هند ،با توجـه به جدابیت هایی خاصی که در زمینه هنر و معماری دارند ،بسیاری از افراد و گردشگران را در سراسر جهان به خود جذب مـی کننـد .کشـور هنـد در سـفر به هند مـکان های دیدنی و قدیمی بسیاری دارد که فرهنگ این کشور و همچنین هنر و معماری آن جز خاص ترین ها در دنیـا مـی باشـد و این ها را می تـوان در این عجایب هفتگانـه دید .در ادامه با این عجایب هند آشـنا می شویم. جاهای دیدنی هند,مکانهای تفریحی هند عجایـب هفتگانـه هند ،با توجه بـه جدابیت های خاصـی کـه دارنـد ،بسـیاری از گردشـگران بـه خود جذب می کنند
عجایب هفتگانه هند
دانشـگاه به فراموشی سپرده شـود .بعد از مدت ها و سال های بسیار زیادی ،دولت هند در حال حاضر آن را مرمت کـرده اسـت و افـراد بسـیار زیادی بـه دیدن آن مـی آیند. دانشگاه ناالندا بین قرن 7پیش از میالد تا سده 1200پس از میالد ،یک مرکز آموزشی بوده است
تاج محل تاج محل نماد عشق است و افراد کمی هستند این محل را به این نماد معروف نشناسند .پنجمین امپراتور گورکانی هند ،شـاه جهان ،برای یادبود همسـر ایرانی خود ،ارجمند بانو ،دستور ساخت تاج محل را داده است .همسر او در سال 1631هنگام وضع حمل از دنیا رفت .آرامگاه ممتاز محل و همچنین شاه جهان ،در تاج محل قرار دارد .سال 1653 میالدی این محل تکمیل شده است .تاج محل جز میراث ثبت شده در یونسکو می باشد ،همچنین نه تنهـا جز عجایب هفتگانه هند اسـت ،بلکه جز عجایب هفتگانه جهان نیز می باشد. تاج محل نماد عشـق اسـت و افراد کمی هسـتند ایـن محـل را بـه این نمـاد معروف نشناسند
معبد طالیی پنجاب در هند و یا سفر به هند مقدس ترین مکان مذهبی پیروان آئین سیک" ،معبد طالیی" یا "دربار صاحب" رو خواهید دید ،کـه ایـن مکان در جهان نیـز در حوزه خـود اولین اسـت .پنجمین سـیخ گورو یعنی گورو ارجن شهری به نام امریتسار پرستشگاه خورشید کونارک در ایالت پنجاب طراحی کرده است ،که ایـن پرستشـگاه در اوریسـای هنـد قـرار ایـن معبد در همین شـهر قـرار دارد .در دارد و در سـال ،1255ناراسـیمهادوا ،یکی این معبد ،کتاب مقدس سیخ ها به نام از فرمانروایان سلسله گانگا ،دستور ساخت "آدی گرانـت" و همچنیـن آکال تخت آن را داده اسـت .ایـن پرستشـگاه معماری یـا "تـاج و تخت خدای جـاودان" که بت شـگفت انگیز و مجسـمه های زیبایی دارد سیخ ها است ،قرار دارد .این معبد برای و بیشـتر شـهرت آن به همین دلیل اسـت. بازدیـد تمامـی ادیـان آزاد اسـت .روزانه در این مکان جاذبه گردشگری اصلی ،معبد 100هزار نفر از طبقات باالیی این معبد ارابه مانند اسـت که چرخ ها و دیواره ها و سـتون های حکاکی شـده دارد .بیشـتر قسـمت های این که از طال پوشیده شده است ،بازدید می کنند. در سفر به هند مقدس ترین مکان مذهبی پیروان آئین سیک" ،معبد طالیی" یا "دربار صاحب" رو پرستشگاه تخریب شده است .این معبد به خدای خورشید هندیان باستان تقدیم شده است. پرستشگاه خورشید کونارک ،در اوریسای هند قرار دارد خواهید دید مجسمه بزرگ گوماتارایا این مجسمه ،تندیس مقدس پیروان جین گرایی هند می باشد .محل قرار گیری این مجسمه در ایالت کارناتای هند اسـت .بر اسـاس افسـانه های هند ،گوماتارایا ،پسر ریشابهانتا بوده و بعد از یک سـال بی حرکت ماندن و ژرف اندیشـی به رسـتگاری رسـیده اسـت .در این مدت گیاهان و دختان بسـیاری در اطراف پای او سـبز کردند .این مجسـمه به عنوان ادای احترام به مردم در ایام باسـتان هند ،ساخته شده است .طول این مجسمه 21متر است و در باالی تپه سراوانابلگوال در ایالت کارناتا می باشد .این مجسمه در سال 981میالدی ،توسط چاوندارایا ،وزیر و فرمانده جنگ سلسع گانگا، ساخته شد.این نکته یکی از عجایب هفتگانه هند است که در مجموعه حقایق این کشور باید بدایند. مجسمه بزرگ گوماتارایا Tتندیس مقدس پیروان جین گرایی هند می باشد دانشگاه ناالندا این دانشـگاه بین قرن 7پیش از میالد تا سـده 1200پس از میالد ،یک صومعه بودایی و مرکز آموزشی بوده است .این مکان از جمله میراث فرهنگی ثبت شده در یونسکو می باشد .ناالندا در 95 کیلومتری پاتنا ،مرکز ایالت بهار قرار دارد .این دانشـگاه از معروف ترین دانشـگاه های هند باسـتان است که از آموزه های زبان سانسکریت ودایی تاثیر گرفته است .طی سلطنت گوپتا ،این دانشگاه به شکوفایی رسیده است .این دانشگاه در زملن اوج ،دانش آموختگانی آسیسای مرکزی ،تبت ،چن و کره داشته است .در سده ،1200سلسله مملوکیان ،این دانشگاه را غارت کردند و باعث شد تا این
مجموعه یادمان های کاجوراهو این مجموعه شامل معابد هندویی و جین گرایی است ،و در ایالت مادیه پرادش هند قرار دارد .این مکان نیز جز میراث ثبت شده در یونسکو است .شهرت این مجموعه به خاطر مجسمه ها و معماری خاص آن است.بین سال های 950تا 1050میالدی با دستور سلسله چاندال ،این معابد و یادمان ها ساخته شده اند .تا قرن 12میالدی ،این مکان 85معبد داشته که در حال حاضر 29معبد از آنها باقی مانده است .تمامی مجسمه ها و جزئیات و پیچیدگی و طراحی هایی که در این مجموعه وجود دارد، هنر غنی هند باستان را نشان می دهد. شهرتمجموعه یادمان های کاجوراهو ،به خاطر مجسمه ها و معماری خاص آن است مجموعه تاریخی هامپی هامپی دهکده کوچکی است که پر از معابد و مقبره های شگفت انگیز و قدیمی است ،این دهکده در ایالت کارناتاکای هند قرار دارد .این دهکده ،در اوج شـکوفایی خود ،جز ثروتمندترین شـهرهای جهان بوده اسـت .هامپی قسـمت از ویجایاناگارا ،یکی از امپراطوری های باسـتانی هند بوده است، فرمانروایان این امپراطوری معروف به عشق ،هنر ،علم ،فرهنگ و حکومتی کارآمد ،بوده اند .از مهم ترین یادمان های هامپی ،حمام ملکه ،مجموعه معابد ویتاال و معبد ویروپاکشا ،می باشند. جاهای دیدنی هند,مکانهای تفریحی هند هامپی دهکده کوچکی است که پر از معابد و مقبره های شگفت انگیز و قدیمی است
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
49 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
صـحـت و سـالمتـی
کمبود آهن در دوران بارداری می تواند منجر به زایمان زودرس شـود .مکملهای آهن میتواند کمبـود آهـن در میـان ورزشـکاران بـه خصوص افراد مونث جوان شـایع اسـت .ایـن کمبود باعث برای افرادی که از طریق رژیم غذایی قادر به دریافت آهن نیستند مناسب باشد .معموال بهتر است میشود ورزشکار عملکرد خوبی نداشته باشد و فعالیت سیستم ایمنی نیز کاهش پیدا میکند .کمبود بـرای دسـتیابی بـه وضعیت آهـن خوب در بدن ،غذاهـای غنی از آهن مصرف شـود و در عین حال هموگلوبین میتواند عملکرد فیزیکی را کاهش دهد. موادی که مانع جذب آهن میشود از رژیم غذایی حذف شده یا کاهش یابد .بیشتر غذاهای غنی از آهن حاوی انواع مواد معدنی مفید برای بدن هستند که میتوانند سالمت کلی بدن را تامین کنند .عوارض مصرف خودسرانه قرص آهن مصرف خودسرانه قرص آهن بدون نظر پزشک عوارض جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. قبل از مصرف هر دارو یا مکملی فرد حتما باید تحت نظر پزشک باشد و پس از انجام آزمایشات خواص آهن برای سالمتی: کمبود آهن میتواند مشـکالت زیادی برای سلامتی انسـان داشته باشـد .از جمله این مشکالت الزم و با نظر پزشک معالج دارو مصرف کند. میتوان به اختالل عملکرد شناختی ،اختالالت گوارشی ،عملکرد ضعیف در تمرینات ورزشی و کار با اینکه یکی از شایعترین علل کم خونی در افراد کمبود آهن است اما عواملی مانند کمبود ویتامین B12یا اسیدفولیک نیز در کم خونی نقش دارند. ،کاهش عملکرد سیستم ایمنی بدن و ضعف در تنظیم درجه حرارت بدن اشاره کرد. غالبا افرادی که با فقر آهن مواجهند با عالیمی همچون ریزش مو ,خستگی ,ضعف و بیحالی که کم خونی فقر آهن با شرایطی مانند آرتریت روماتوئید ( )RAو لوپوس اریتماتوس مرتبط است. از عالیم اصلی آن به شمار میرود ,به پزشک مراجعه می کنند. در کودکان ،کم خونی ناشی از فقر آهن میتواند باعث ایجاد اختالالت شناختی و روانی گردد. کم خونی در اثر کاهش حجم گلبولها ایجاد شـده و با تجویز مصرف روزانه یک عدد قرص آهن .۱بارداری سالم: حجم خون و تولید گلبولهای قرمز در طول دوران بارداری برای تامین اکسیژن مورد نیاز جنین و این مشکالت برطرف خواهد شد. سایر مواد مغذی افزایش پیدا میکند .به همین خاطر باید مصرف آهن نیز افزایش یابد .در حالیکه مصرف خودسرانه قرص آهن باعث بروز مشکالتی همچون نارسایی کبد و تیرگی پوست شده و به بدن به طور طبیعی و منظم جذب آهن در دوران بارداری را تنظیم میکند ،اما مصرف ناکافی از آن علت رسوب آهن در خون ممکن است در مواردی مشکالت مغزی و عصبی را ایجاد کند. میتوانـد منجـر به کم خونی شـود .کمبود آهـن در دوران بارداری می تواند خطر زایمـان زودرس را بهتر است بعد از مصرف قرص آهن تا یک ساعت از نوشیدن چای و نوشابه خودداری کنند. افزایش دهد و کودکی که به دنیا میاید وزن کمتری خواهد داشت .همچنین این موضوع میتواند کسانی که از مشکالت گوارشی و زخم معده رنج می برند بهتر است بین یا قبل از شروع به خوردن غذا قرص خود را میل کنند ،به جای مصرف قرص آهن از مواد غذایی جایگزین از جمله پروتیین، باعث ایجاد اختالل روانی و شناختی در جنین شود. شیر ،پنیر ،تخم مرغ ،گوشت ،پسته و جگر گوسفند که منابعی سرشار از آهن هستند استفاده کنند. .۲انرژی بیشتر: نداشتن آهن کافی در رژیم غذایی میتواند سطح انرژی بدن را کاهش دهد .همانطور که میدانید مصرف هر دارویی بدون نظر پزشک اشتباه است و افراد باید همیشه تحت نظر پزشک متخصص آهن ،اکسیژن مورد نیاز را به عضالت و مغز حمل میکند و برای عملکرد ذهنی و فیزیکی ضروری و با انجام آزمایشات الزم اقدام به مصرف دارو کنند. است .کمبود سطح آهن منجر به کمبود تمرکز ،افزایش تحریک پذیری و کاهش استقامت میشود .گردآوری:بخش سالمت و بهداشت .۳عملکرد بهتر در ورزشکاران:
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
48 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
صـحـت و سـالمتـی
نداشتن آهن کافی در رژیم غذایی میتواند سطح انرژی بدن را کاهش دهد
کم خونی وضعیتی است که در آن تعداد یا اندازه گلبول های قرمز و مقدار هموگلوبین موجود در خون کاهش یافته و تبادل اکسیژن و دی اکسیدکربن بین خون و سلولها دچار اختالل میشود.
اگر فرض کنیم یک خانم به طور متوسط 80سیسی خون را در یک سیکل ماهانه از دست بدهد، این میزان خون معادل حدود 50میلیگرم آهن اسـت که باعث میشـود نیاز او دو برابر فردی شـود که خونریزی ماهانه ندارد. به این ترتیب این دسته از خانمها نیازمند مصرف غذاهای حاوی آهن بیشتری هستند .این غذاها شامل جگر سیاه ،قلوه و نیز گوشتهای قرمز میشود .البته سبزیجاتی مثل جعفری ،عدس و اسفناج نیز حاوی آهن است که چندان قابل توجه نیست.
از علل ایجادکننده کم خونی میتوان به کمبودهای تغذیهای ،خونریزی ،ناهنجاریهای بر اساس این توضیحات مشخص است که فقط بخش خاصی از جوامع ژنتیکی ،بیماریهای مزمن و مسمومیتهای دارویی اشاره کرد. کمبود آهن هستند و بقیه به شرط سالمت دستگاه گوارش ،چندان بـرای درمـان کمخونـی بهتر اسـت از منابع آهن از قبیل گوشـت در معرض این کمبود نیستند. و تخم مرغ ،غالت ،سـبزیجات و میوهها اسـتفاده شـود و در آیا میتوانیم هرگاه کمخونی را تشخیص دادیم ابتدا ایـن میان مصـرف قرص آهن و ویتامیـن Cنیز توصیه به بیمار توصیه کنیم مدتی قرص آهن مصرف کند میشود. تا شاید کمخونی او برطرف شود؟ فقـر آهـن در بین کـم خونیها شـایع ترین نوع جـواب ایـن سـوال قطعـا منفی اسـت و باید کمخونـی اسـت کـه نه تنهـا در ایـران بلکه در تاکید شود که در بسیاری اوقات ،بیماریهای جهان هم اینگونه است و از آنجایی که آهن دیگری مسـئول کمخونی اسـت و مصرف در بـدن وظایف مهـم و متعددی را بر عهده اشـتباهی آهـن نهتنهـا آنهـا را درمـان دارد تلاش بـرای رفع کمبود آهن اهمیت نمیکند ،بلکه با زیاد شدن میزان آهن در بسزایی دارد .به همین دلیل استفاده از منابع بـدن ،فرد دچار افت قدرت ایمنی شـده و آهن از قبیل گوشـت و تخم مرغ ،غالت، مستعد عفونت میشود. سبزیجات و میوه ها توصیه میشود. ایـن مشـکل زمانی تشـدید میشـود که کم خونیهای تغذیه ای کم خونی هایی وقتـی فـرد بـا مصـرف آهـن کمخونیاش اسـت که در اثـر دریافت ناکافی مواد مغذی درمـان نمـی شـود ،بـه اشـتباه میـزان دارو ایجاد میشوند و از مهم ترین مواد مغذی که را زیـاد کـرده و مـدت طوالنـی بـه مصرف آن بـرای خون سـازی مفید اسـت می تـوان آهن، ادامه می دهد که در این صورت با رسـوب آهن ویتامین ب ۱۲و اسیدفولیک را نام برد. در کبد ،لوزالمعده ،قلب و مفاصل این اندامها دچار همچنین مصرف قرص آهن نیز توصیه میشـود آسیبهای شدید و خطرناک میشوند. که بهتر است در آخر شب قبل از خواب استفاده شود تا تجمـع بیـش از حـد آهـن در بـدن ،بیمـاری هموکروماتوز عوارض ناشی از آن کاهش یابد .ویتامین Cنیز جذب آهن را ( )Hemochromatosisرا ایجاد میکند. افزایش میدهد به همین دلیل معموال مصرف ویتامین Cبه همراه فقر آهن در بین کم خونیها شایع ترین نوع کمخونی است آهن پیشنهاد میشود. از عالیم کم خونی فقر آهن رنگ پریدگی پوست ،خستگی زودرس ،سرگیجه و سردرد، خواب رفتن و سوزن سوزن شدن دست و پاها و حالت تهوع از عالئم کم خونی است که در کم خونی مقدار توصیه شده آهن: معموال مقدار مجاز مصرف آهن در روز به سن و جنسیت فرد بستگی دارد. های شدید گود شدن روی ناخن هم مشاهده میشود. نوزادان: ۰الی ۶ماهه ۰.۲۷ :میلی گرم آیا همه کمخونیها به دلیل فقر آهن است؟ در سـالهای اخیر ،تبلیغات روزافزون شـرکتهای دارویی برای جلب مشـتری ،این اشتباه را رواج ۷الی ۱۲ماهه ۱۱ :میلی گرم داده است که هر بیمار کمخونی را باید دچار کمبود آهن دانست و متاسفانه بسیاری از بیماران دچار کودکان: کمخونی بدون این که نوع کمخونی و وجود کمبود آهن در آنان اثبات شـود ،به مصرف آهن روی یک الی سه ساله ۷ :میلی گرم چهار الی هشت ساله ۱۰ :میلی گرم میآورند. در مجموع حدود چهار گرم آهن در کل بدن وجود دارد که نیمی از آهن ،یعنی دو گرم در ساختمان مردان: هموگلوبین و میوگلوبین که مواد تشکیلدهنده گلبولهای قرمز و عضالت است ،به کار رفته و بقیه ۹الی ۱۳ساله ۸ :میلی گرم ۱۴الی ۱۸ساله ۱۱ :میلی گرم آن در کبد و دیگر اندامها ذخیره شد ه است. از آنجا که تعداد کمی از غذاهای مصرفی دارای آهن قابل توجهی است ،سیستم دقیقی در بدن ۱۹سال و بیشتر ۸:میلی گرم طراحی شـده اسـت که سـلولهای قرمز خون و سـلولهای عضالنی که منابع اصلی آهن در بدن زنان: هستند ،زمان فرسودگی به شکلی از رده خارج میشود که آهن موجود در آنها دوباره به چرخه طبیعی ۹الی ۱۳ساله ۸:میلی گرم ۱۴الی ۱۸ساله ۱۵ :میلی گرم بدن برمیگردد و تنها بخش کوچکی از آن دفع شود. بـه ایـن ترتیـب در حالت عادی ،یعنی تا زمانی که خونریزی وجود ندارد ،بدن نیازمند مصرف مواد ۱۹تا ۵۰ساله ۱۸ :میلی گرم ۵۱به باال ۸ :میلی گرم حاوی آهن کمی است. خانمها در سنین 15تا 50سالگی به دلیل خونریزیهای ماهانه ،مستعد کم شدن آهن بدن هستند دوران بارداری ۲۷ :میلی گرم
قرص آهن
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
47 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
داسـتـان دنباله دار
رمان عصر خود کشی نویسنده :رزاق مامون ،سال1379 :
که در استخوان ها تیر می کشید .روز به روز خنده از چهره ها و شـادمانی از دل ها می گریختند .کسـانی سـوگند می خوردند که همه چیز پایان یافته است ،اما برخی را عقیده برین بود که آبـروی مـردم برباد نخواهد رفت .کسـانی هـم بودند که نگرانی های مردم را بیهوده می دانستند .اعالم می داشتند که به وراجی وشـایعه پراکنی دشـمنان اعتنایی نکنند و خود شان به استقبال دوسـتان آبی چشـم خویش جام های ودکا را باال می کشـیدند وبانگ وشـانوش ،زیر سـقف خلوت خانه های شـان طنین می انداخـت .بـه راسـتی هـم زند گـی مطابق قانون متضـاد خویش نفس می کشید ومردم آیندۀ خویش را اسیر رویدادهای دهشت انگیزی احساس می کردند و راه فرار می جستند ...هیاهوی آرام شـهر ،آهسـته آهسـته جای خودرا به فریاد توفان های تازه یی رها می کرد که دیگر به اجزاء زنده گی بدل شده بودند .بازهم یکدسته از مردم استدالل داشتند که جامعه دستخوش یک سوء تفاهم شـده اسـت و آزادی واختیار هیچکسـی لگدمال نخواهد شد ...این هایی که شما قوم جن واصحاب تباهی به آنان لقب نهـاده ایـد ،دوسـتان وفـا داری انـد کـه حاضر اند باخـون صاف خویش سیمای خوشبختی مارا برلوح سفید صداقت ترسیم کنند ...درنـگاه هـای مـردم ،ظواهر فریبا ودر قلب های شـان کلمات قالبی ورنگ زده تأثیری بر جا نمی گذاشت .هرجا که می رفتی، تصاویر نفرین ،تأسف واستهزاء درنگاه های همشهریان به چشم
قسمت پایانی
« می خورد و واژه های « خاین » « ،مزدور » « ،کافر » ، وطنفروش » و « روزیونیسـت خام اندیش » بر زبان ها گل می کردند وقلب های خونین در تپش های بی وقفۀ خویش صاحبان شان را به دادخواهی فرامی خواندند. نادر نیز از انبوهۀ جوشان زندگی سهمی برای خود برمی داشت و آرام آرام بـه قربانیـان وقاحـت های بی نظیـر وزنجیری هایی کـه از فـرط کوچکی ،بازی های بزرگ را نادیده می پنداشـتند، خاموشانه می نگریست وجز آه ،چیز دیگری برای بازپس دادن در اختیار نداشـت ونمی دانسـت که میوه های آگاهی آدم هایی مانند او به آسانی نمی رسند تا آن که دست حوادث بی رحم ،به بازوی مصیبت های تازه یی پیوند شان نزند .وقتی مسابقۀ انتقام از نامـردی هـای ونامرادی ها ،پیوسـته صحنۀ خونباری به خود می گرفت ،او دیگر مانند رعیت وفادار یک پادشاه بی مسؤولیت زیر «سایۀ خدا» احساس آرامش نمی کرد بلکه تمایل داشت در برابر حدیث بنده گی اعتراض کند .رفته رفته انگیزۀ مقاومت ناپذیـری در روحـش ثمر مـی داد تا آن میوۀ تلخ ،یـک روزی از شاخه اش فرو افتاد .اوبرای جمال لوگری گفت -:روس ها وطن را صاحب شـدند ...هرچه طاقت می کنم ...گلویم ُپر می شـود... دلم می خواهد به کوچه برایم وفریاد بکشـم که او مردم خود را از کرختی بیرون بکشـید ...بیش از این افکارش را توضیح داده نمی توانست ،نفس نفس می زد و رنگش می پرید .به راستی
کـه زنـده گـی در آن روزهـا خیلـی به سـختی می گریسـت و شـیطان تباهـی ،ترکیب زشـت خویـش را در صفحۀ قلب های غم آلود نقش می انداخت .سال های خوش و ایمن پایان یافته بودند و دوران تازه یی فرا رسیده بود که برای مردم آشوب هدیه مـی داد وخشـونت توزیـع می کرد و آن هـا را زیر بار وعده های رنگارنـگ فـرو می برد .نـادر درآن هیاهو ،نیمرخ کسـانی راهم مشاهده می کرد که اول ها پیش پای هزاران هزار پاشنۀ آهنین، گلهای ارادت خود را فرش می کردند وپسان ها شور وشیون راه می انداختند وبا دیگران هم آواز شده بودند و میگفتند : چنین چیزی آرزوی ما نبود!آنـان بـه آن دسـته از مردم شـباهت داشـتند که وقتـی قربانی پاکدامنـی های خویش می شـوند ،بالفاصلـه از پاکی روی می گردانند؛ در نوبت بعدی بی مصرف می شوند و آخر کار در بیغوله های بی تفاوتی محض فرو می خزند ...جمال لوگری به حرف های درد انگیز نادر فقط گوش می داد .نادر قادر نبود عوالم پشت چهـره اش را توضیـح کنـد ...سـر انجام روزی فرا رسـید که زاغ سیاه مصیبت بر چشمان زندگی معمولی اش منقار تیزش را فرو برد و او را خود به خود به میدان مسابقۀ انتقام کشانید؛ میدانی که دست سرنوشت ،نصر الدین راهم تصادفًا در میان آن پرتاب کرده بود و قاضی هاشـم وجمال لوگری درآن معرکه ،سررشـته داران کوچکی به حساب می آمدند.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
46 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
داسـتـان کـوتـاه
پنجه های حنایی
آهسته بر سر قبر دست کشید و گفت: «حاال دستهایم سرخ شده اند .دستهایم سپید نیستند ،چه خوب سرخ شده اند! چه خوب! از آن وقتها یاد کنم که دسـتهایم را سـرخ نمیکردم ـ هیچ خوش نداشـتم .تو که بسیار خوش داشتی، نی؟ همیشه میگفتی اگر دستهایت سرخ باشند مره خوشم میاید!؟ باز میگفتم :نی ،خوشم نمی آید! اما حاال که تو نیستی ،آه! دستهایم سرخ اند ،سرخ. امروز ،نوروز است .نوروز که میشد از همیشه کرده بی قرارتر بودی .میگفتی: گل اندام ،گل اندام جان، امشو برایت خینه می آورم ،دستهایت را سرخ کن و بعد میخندیدی و میگفتی :همیشه میگویند اگـر خینـة کسـی خـوب رنـگ بگیرد و سـیاه شـود ،او را شـوهرش زیاد دوسـت دارد و مـا هر دو میخندیدیم و همان دم نمیگفتمت که نیار ،خوش ندارم دسـتهایم سـرخ باشـند .اما وقتی شـام، خینـه مـی آوردی ،خـودت میرفتـی و آب مـی آوردی و پودر نصواری رنـگ خینه را با آب یکجا میساختی و خینه تر میشد. آه ،کاش یکبار دستهایم را سرخ میکردم تا تو میدیدی!» دستهای خینه شده اش را دوباره روی سبزه های نورس قبر کشید .گویی که گلهای زرد و الله های سرخ روی قبر را نوازش میداد .قبرستان دهکده خالی بود .در دور دست قبرستان ،سپیدی شکوفه های درختان بادام ده خانه های گلی را در بر گرفته بود .ده هم گویا خالی بود .همه رفته بودند شهر ،همه رفته بودند روضه و جهنده باال…. نگاهی به چهار اطرافش انداخت .پنجه های فلزین شهیدی را نسیم مالیم بهار تکان میداد. سپس به اللة وحشی یی که بر روی قبر روییده بود دید و باز زمزمه کرد: «میگفتـی :نـوروز که شـد جهنده باال میشـه .خانـواده های زیـادی به خاطر تجلیـل از نوروز و برافراشـتن جهنده موال به مزار می آیند .دسـتهای همه گی شـان سـرخ اند ،اما دستهای تو…. گفتـه بـودی کـه دیگر همـه وقت یکجایی به روضة مبارک میرویم و چهارشـنبه هـای نوروز را تجلیـل میکنیـم و مـن خندیده بـودم .قهقهه خندیده بودم و گفته بودم :تو چهارشـنبه را تجلیل میکنـی؟! و تـو هـم خندیدی و گفته بودی که مگر مردها چهارشـنبه مراد ندارنـد؟ و من هم به شوخی گفته بودم که دارند ،دارند! و هر دوی ما میخندیدم .خنده ها در خانة گنبذی میپیچید و از روزنه به بیرون ،به روی حویلی
منتشر میشد و با باد می آمیخت و درختهای بادام را میرقصاند…». درختهای بادام دهکده را باد بهاری میرقصاند .توغها و پنجه های قبرستان میرقصیدند .از دو ِر دورها ،از میان خانه های گلی و گنبذی دهکده ،صدای شادی و سرور بلند بود .انگار دو نفری در آن سوی قبرستان ،در آن سوی درختهای بادام میخندیدند .لبخندی بر لبانش نقش بست .به آسمان نظری افکند .باد ابر بارانی یی را از سوی قبله با خود می آورد .ابر دم به دم نزدیک میشد و میخواست بر سبزه ها و گلهای وحشی قبرستان ببارد .صدای غرش رعد ،او را ترساند .صدا، حادثه یی را به یاد او آورد .زمانی را که ابرهای سـیاهی در دهکده آمده و نوروز را تحریم کرده بودند .لبخندش را خورد و باز اندیشید: «کسانی که ترا از من گرفتند ،هیچکاری نمیتوانم با آنان بکنم .آخر زن هستم .نامردها ،تمام شادمانیهای مرا با خود بردند .فقط سه ماه میشد که توی کرده بودیم…». زمزمه اش را بس کرد .اشکهایش جاری شد و چند بار شانه هایش لرزیدند .باران به ترنم آغاز کرده بود .از آن پاییز وحشتناک ،هشت سال میگذشت و شادمانیهای نوروزی حاال ممنوع نبود. دهکده از سکوت کم کم داشت خالی میشد .صدای دایره و شادمانی را باد با خود می آورد .گریه را بس کرد و رویش را به سوی آسمان بلند کرد .پنجة سرخرنگ شهیدی به سیاهی گراییده بود. از قبرستان بوی خوشی بلند بود .بوی سبزه و آب .مطمین شده بود که دیگر زمستانهای سخت گذشـته اسـت و باید زنده گی را دوباره آغاز میکرد .خودش را کمی جمع و جور کرد .میخواسـت رازی را برای قبر بیان کند .رازی را که او به خاطر آن تا اینجا کشانیده شده بود .دستهای خینه شده اش را باز روی علفهایی که از باران تر شده بود کشید .گونه هایش سرخ گشتند و با صدایی لرزان گفت: خان ده… «میخواهـم برایـت چیـزی بگویم… من… من حاال عروس شـده ام… عـروس ِ همراه او عروسی کرده ام… من حاال عروس او هستم…!» *** باران میبارید و قبر در میان قبرهای دیگر به خاموشی رفته بود .فقط پنجه فلزی شهیدی بود که به مسیری که او روان بود تکان میخورد .تمام پنجه های گورهای قبرستان از عقب او تکان میخوردند .گویا زنده گی را برای او مبارک باد میگفتند.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
وکوه بچه و دریای شور و شرین دهن باز کرده به اصطالح عصای ما سـوزن و کفش های ما پوسـت سـیر گشت تا به اینجا رسیدیم حاال مگر ممکن است که جنازه ای را بار کنم و کابل برسانیم؟ در راهی که به گورستان مسلمان ها منتهی می شود یک گور از یاد رفته نیز کنار راه وجود دارد که نه کسی صاحبش را می شناسد و نه خود میگوید که کی بود .تا حال چندین بار کوشیده ام که لوح مزار او را بخوانم توفیق نیافته ام .روزی پیرمردی سـویدی که از دور تقالبم بود نزدیک شد و پرسید میخواهی او را بشناسی؟ جواب دادم بلی توضیـح کـرد ایـن گور یک مسـلمان هندیسـت که پـدر بزرگ خانواده اش بود آن وقت ما برای مسلمان ها قبرستان اختصاصی نداشتیم ،الجرم او را همین جا به خاک سپردند. پرسیدم مقیم این جا بود؟ جـواب داد :آن وقت وضع ناروشـنی داشـت و هنـوز اجازه اقامت نگرفته بود از فرط انتظار دق مرگ شد خانـواده آن بدبخـت آواره های هجران کشـیده بودند از هند به نایجریـا ،از نایجریـا بـه اوگندا کوچیدند و از اوگنـدا «ایدی امین» دیکتاتور آن مملکت اخراج شان کرد تا به اینجا رسیدند. به صیغهء کنایه و مزاح پرسیدمش از اینجا به باال کشور دیگری هست؟ خندیـد و جـواب داد :آری قطب شـمال ،خیلی آسـان میتوان به آنجا رفت ،بی پاسپورت و بی دغدغهء خاطر فهمیده بود که من هم مهاجر هستم و برای خود گوری جستجو می کنم تشکر می کنم و راهم را پیش میگیرم در مدخل گورستان پائین
45 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
داسـتـان کـوتـاه
پای مادرم چشـمم به مقبره یک زن شـوهر مرده ،بوسـنیایی می افتد که بر سنگ مزارش نوشته شده بود او از سیری برینیتسا بود، شـوهرش رادر قتل عام مسـلمانها توسـط صرب ها از دست داد و ناگزیر به فرار شد نیـم متـر دورتر از او محمد ابراهیم سـوریایی را به خاک سـپرده بودند که در بلندی های «جوالن» میزیست و بعد از تخریب خانه اش توسط طیارات اسرائیل ،ناگزیر به ترک یار و دیار شد تا اینکه همین جا رسید در دسـت چـپ ابراهیـم ،حنیفـه یک بیـو ًه ترک خوابیـده که در آسـمان سـتاره و در زمین بوریا نداشـت و یک عمر هردم شهیدی و سـر گردانی کشـید تا اینکه همین جا صاحب دو مترونیم زمین شد .پیش از گل و سبزه خودش را کاشت تا از نو بروید و سبز شود چنـد ردیـف دورتـر از مـادرم دو جـوان ایرانـی را دسـت تطاولگر روزگار زیـر زمین بـرده که قاتل و مقتول همدیگرند .برادر خواند ًه یکدیگر بودند و خانواده های شان باهم رفت و آمد داشتند مقتول در یکی از جاده های این شهر دکان خرده فروشی داشت و قاتل تا چند روز پیش اوقات بیکاری را پشت دخل او می نشست و برادروار کمکـش مـی کـرد روزی صاحب دکان با همان مقتول با شـوخی احمقانـه و غلیظـی او را بـه شـدت از خـود رنجاند قاتـل که آدمی سـخت عصبانی مزاج بود برافروخته از دکان برآمد سـاعتی بعد با یک تفنگچه برگشـت و با چند شـلیک پیاپی هم دوست دیرین و هم خودش را به خاک و خون غلتاند معتبرتریـن قبرهـا ،از آن یـک جـوان بلنـد باال و خـوش قیافهء البانیایی است که به سفارش همسرش تصویر تمام قد او بر لوحی بسیار بزرگ چاپ و دریغ تلخ بیننده را باعث می شود
از چنـد مـاه یـه اینطـرف در رقابت با آن مقبرهء نسـبتأ با شـکوه یک خانم ایرانی ،مزارشوهرش را با کناره ای فلزی طالیی رنگ، طبقهایی از گل های زینتی ،سـه چار تان سـرو نورسـته و لوحی مزین با منظومهء مهدی سهیلی آراسته است که رشک او اشک خواننده را بر می انگیزد من اکثرأ بعد از اتعاف دعا بروان مادرم سراغ آن گور را می گیرم و چنین می خوانم ای رفته از برم به دیاران دور دست با هر نگین اشک به چشم تر منی هر کجا که عشق است و صفا است و بوسه است در خاطر منی دو صـف باالتـر از آرامـگاه مـادرم «ابوبکـر» یـک پناهجـوی سیاهپوست نایجریایی سرآغشته به خونش را بر سنگ لحد سائیده است او مزد چند سال کارش در نایجریا را چون تخم مرغ به دیوار کوبیده تا در سویدن به کاری بهتر برسد اما جواب رد گرفته الجرم خود را از صخره ای به پائین برت کرده است ازایندست ،بیشتر گور های آن گورستان ،از آن آواره های است که چنان سرنوشت هایی داشته اند از بام تا شام چندین بار ،قطار های مسافری بوق زنان از حاشیهء شرقی آن جا میگذرند و حسرت بازگشت مسافر ها به خانه های شانرا دامن میزنند .من هم گاه و بیگاه صدای مادرم را می شنوم که مره مسافر نسازی مره مسافر نسازی ،مره مسافر نسازی پایان اکرم عثمان سویدن2004
بقیه در صفحه45
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
44 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
داسـتـان کـوتـاه
مـرا مسافر نسازی خانه ما به گور مادرم میرسد از البه الی درخت کوره راهی که از ً های تناور یک جنگل انبوه میگذرد .هرگاه که قناریها ،فاخته ها و همهمه برگها گنجشکهای جنگلی آرام می گیرند و هورای باد و ً به گوش نمی رسد سکوت سنگین و آرامبخشی بال هایش را بر سایه های ابلق و خواب آور آن راه می گسترد و رهگذر را تخدیر می کند من معموال از همن راه به زیارتگاه میروم و بر مزار مادرم شـمع روشـن میکنم او میگفت مه که نباشـم تنها تو مره یاد میکنی از خاطری که اوالدم استی در اخرین شب و روز زندگیش چیزهای گنگ و مبهم گفت که بـه خاطـر کاللت زبان مغشـوش و نامفهوم بود گوشـم را نزدیک دهانش بردم تا دریابم که چه می گوید به هزار زحمت هواسـش را جمع کرد و بریده بریده زنهار داد هوشـت باشـه که مره مسـافر نسازی! و بعد از آن چشم هایش را بست .گفتی برای همان یک جمله نفس را نگهداشته بود مـادرم دین بزرگی بر گردنم گذاشـت و مـن هم به پاس رضای خاطرش لبیک گفتم .در آن لحظه ممکن نبود که دلش را بشکنم و چیز دیگری بگویم .در طول این ده سـالی که در این شـهر زند گی می کنیم هرگز نفهمید از وطن چقدر دور شده است گاهی از من و عروس و نواسـه هایش می پرسـید از اینجه تا مزار شـریف چند رباط است؟ خندیده جواب می دادیم هزار رباط راه با حیرت میگفت اوی چفه زیاد ،هوش از سر آدم کوچ ممیکنه «مزارشریف» زادگاه و شهر کودکی هایش ورد زبانش بود حق و ناحق آن جا و زیارتگاهایش را یاد میکرد "یا شاه اولیا به دادم برس" "شاه اولیا پشت و پناه شان باشه" "علی شاه مردان مددگار تان باشه" «امیـدک» یکـی از نواسـه هایـش می پرسـیدش ببوجان ،شـاه مردان کیست ،پاچا بود؟
جواب میداد نی گل مادر ،باالتر از پاچا ،شیر خدا بود امیدک با تعجب میگفت چه شـیری ،آیا شـیر خدا بسیار کالن است؟ مادرم پاسـخ میداد چی میدانم مگم شـیر خدا ،شـی ِر شـیر اس، جوره نداره امید باز میپرسیدش شماره که دید غر نزد؟ مادرم به لبخند جوابش میداد نفس مادر ،شیر خدا ،شیر راستی نبود ،مثل شیر زورآور و دالور بود اما مثل تمام مردم آدم بود امید می پرسیدش شیرخدا ده کجاست؟ چه میکنه؟ مادرکالنـش جـواب میـداد وفـات کـده ،برضـای خدا رفتـه ،ده مزارشریف است مه از هموجه استم ،خردترک که بودم مره مادرم به زیارتش میبرد و ده حقم دعا میکد امیدک می پرسیدش چی دعا ،چه میگفت؟ مـادر کالنـش جواب میـداد دعای خیـر ،میگفت یا شـاه مردان سکینه را مسافر و دربدر نکنی مادرم را دست تقدیر منزل به منزل بر کجاوه اشتر از مزارشریف کننده بود واز راه کج وپیچ «تیربند ترکستان»« ،دره بامیان» کوتل هـای «شـبرتو» «قرغنه تـو»« ،تکانه» و «میدان شـهر» به کابل آورده بود یـگان وقـت مـادرم مـی پرسـید :بچیم اینجـه کجاس کـه مره آوردی؟ جواب میدادم آخر دنیاست با استفهام می پرسید اونجه کجاست؟ جواب میدادم طبقهء هفتم دوزخ ،ته ترین جهنم که یک تکه از کوه های یخ ساخته شده ،نه پای چرنده و نه بال پرنده به اونجه میرسه با ترس و دلهره میپرسید پس اینجه دوزق است؟ جـواب میـدادم هزار سـال پیـش اینجـه دوزخ بود امـا خداوند از برکت دعای مادرها ،اینجه ره سـبز و خرم و گل و گلدار کد ولی چنـد ربـاط دورتـر ازی شـهر ،هوا به اندازی یخ میشـه که سـنگ میترقه و افتو شش ماه تمام دل نمیکنه که طلوع کنه .ـ ال به ال
شب است و تاریکی و ظلمات ،خرسهای کالن و پشم آلودش از ترس تاریکی ،ماه ها ده غارهای شان پت میشن و بسیار آهسته نفس می کشند خداوند ظالم ترین ،بد خواه ترین و خودخواه ترین بنده هایشـه همونجه زنجیر و زوالنه کده تا همیشه بلرزند و عذاب بکشند با نگرانی بر زانویش میزد و می پرسید ،بچیم ملک خدا تنگ بود که ماراه نزدیک دوزق آوردی؟ جواب میدادم نی مادر جان ،ملک خدا تنگ نبود مگم دل بنده های خدا تنگ بود خبر نداری که هر قوم و قبیل ،دور ملک خوده دیوال باالکدن و تا قولهء مسـافر با آسـمالن نرسـه دروازی خوده برویش وا نمیکنند .مادر جان ،افغانها هم کفران نعمت کدن و به غضب پروردگار گرفتار شدند حالی کار شان به جایی رسیده که از هندو و مسلمان ،وطن گدایی می کنند .نیکبخت زیر یک سقف و یا خیمه میرسه و بدبخت ده راه و نیمه راه از پای میمانه و جان به حق می سپاره مادرم حاج و واج و وحشـتزده میپرسـید :اکرم ،اگر از اینجه ماره بیرون کنن حتما به دوزق میرسیم؟ جـواب میـدادم مـادر جان سـودا نکنیـن ،خدا مهربان اسـت اگر دعای شـما باشـه خدا به داد ما میرسه .پیغبر گفته که بهشت زیر پای مادران است ترسـش برطرف می شـد اما چادرش را پس میزد و از سـوز دل نفرین می کرد تره کی و امین و گلبدین خانی تان خراب شوه که خانی مردمه خراب کدین .ده زمرین ـ ته ترین طبقی دوزق جای تان باشه می پرسیدم مادر جان دل تان هنوز یخ نکده؟ جـواب میداد دگا چطو میشـن ،غـم دگاره کی میخوره؟ مه مادر استم دلم بری همگی میسوزه از وعـد ًه مـن بـه مـادرم ،چهار سـال و ده ماه و چنـد روز میگذرد و کمـاکان ناقـوس زنهـارش در گوشـم صـدا میکنـد مره مسـافر نسازی،مره مسافرنسازی ،مره مسافر نسازی بین خاک وطن و این قاف دینا هزار ها شـهر خرد و کالن کوه
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
43 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
روانـشنـاسی
بلدوزر دنیا ،مراقب باش! بلدوزر دارد میآید .شما فرد پرمشغلهای هستید و برای کسانی که سر راهتان قرار میگیرند وقت ندارید .به جای اینکه وقتتان را برای حل مشکل تلف کنید ،ترجیح میدهید مثل بلدوزر آنها را از سر راهتان بردارید .دیگران قاطعیت شما را تحسین میکنند و میدانند که برای انجام کارهایشان میتوانند روی شما حساب کنند .شما هدفگرا و عملگرا هستید که هر دو این خصوصیات باعث پیشرفت فوقالعاده شما در زندگی میشود.
مشاجرات شوید چون باعث ناراحتیتان میشود .اگر یکبار در زندگی صدایتان را باال ببرید ،اطرافیانتان به شدت متعجب میشوند و میفهمند که واقعًا مسـئله جـدی اسـت .بـه هیـچ عنـوان تحمل دشمنی بین دیگران را ندارید ،به همین خاطر همیشه نقش حالل مشکالت و آورده صلح و دوستی بین آنها هستید.
مضطرب همیشه در جنگ با اضطرابتان هستید .دوست دارید برای اطمینان از همه جوانب کار ،همه کارهایتان را دوباره سهباره چک کنید .معمو ً ال به سراغ فعالیتهای با ریسک باال نمیروید و ترجیح میدهید کارهایی را انجـام دهید که مقدار قابلاطمینانی لذت و سـرگرمی را برای شما به همراه داشته باشند. دوستان و خانوادهتان عمیقًا مراقب شما هستند و بـرای کمـک بـه بیـرون آوردن شـما از الک دفاعیتان آمادهاند .بااینکه همیشـه سرتان را از الکتان بیرون نمیآورید ولی کسـانی که شـما را میشناسند میدانند که چه انسان فوقالعادهای هستید.
نتیجه تست برای شما هم به اندازه نتیجه من درست بود؟ منبع :مردمان
و
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
42 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
روانـشنـاسی
سبک رانندگیتان درمورد شخصیت شما چه میگوید انتخاب کنید ،یک لباس ساده مشکی را برمیدارید .فقط بخاطر اینکه زندگیتان ساده است به این د رانندگی ناخودآگاه من چه درمورد شخصیتم میگوی سـفر کردن با ماشـین در جادههای مختلف درکنار دوسـتان و خانواده برای من بسـیار لذتبخش معنی نیست که فرد کسلکنندهای هستید .دیگران همیشه سلیقه مینیمالیست و سادهدوست شما اسـت و حتی رانندگی به تنهایی هم به خالی کردن ذهنم خیلی کمک میکند .ولی بعنوان کسـی را تحسین میکنند. که واقعًا خیلی دوست دارد پشتفرمان باشد ،برایم جالب بود وقتی شنیدم سبک رانندگی میتواند ماجراجو نشاندهنده شخصیت باشد. تام واندربیت ،نویسنده کتاب «ترافیک :آنچه رانندگی درمورد شخصیت ما میگوید» در کتاب خود شـما واقعًا اهل خطر کردن هسـتید .نه تنها دوسـت مینویسد« ،باتوجه به اینکه خیلی از ما زمان بسیار زیادی را در ترافیک میگذرانیم تا در کنار خانواده داریـد زندگـی سرشـار از خطـر و غیرمعمولـی داشـته باشـید ،بلکـه میخواهـد از هـر لحظـه و صرف غذا ،ارزشش را دارد که کمی عمیقتر به این تجربه نگاه کنیم». البته من هیچوقت آنقدر به طرز گرفتن فرمان در دستانم توجه نمیکنم .این تقریبًا مسئلهای که آن نهایـت اسـتفاده را ببریـد .اگر هـم تابحال برای اکثر ما به صورت ناخودآگاه انجام میشود .ولی دوست دارم بدانم رانندگی ناخودآگاه من چه فعالیتهـای پرخطـر و ترسـناکی مثـل درمورد شـخصیتم میگوید .وقتی نتیجه این تسـت شـخصیت را خواندم واقعًا باورم نمیشـد تا چه بانجیجامپینگ و اسکایدایوینگ را امتحان نکـرده باشـید ،مطمئنـًا از آنهـا لـذت خواهیـد اندازه میتواند درست باشد. اگر شـما هم دوسـت دارید درمورد آنچه سـبک رانندگیتان درمورد شـخصیتتان میگوید بیشـتر بـرد .وقتـی صحبـت از عشـق میشـود ،از وارد شـدن بـه آن واهمـهای ندارید .بااینکه دوسـتانتان بدانید ،نگاهی به این تست بیندازید. معمو ً ال از شما ترسوتر و محافظهکارتر هستند ،ولی به سلیقه ریسکپذیر شما بسیار احترام میگذارند. کدامیک از این سبکهای گرفتن فرمان در دست سبک شما در رانندگی است؟ ایدآلگرا رئیس در رانندگـی بـه شـما یـاد دادهانـد که دسـتهایتان را شما یک رهبر بالفطره هستید .توانایی باالیی برای قبول بایـد روی عقربـه ۱۰و ۲سـاعت قـرار دهید و شـما مسـئولیت موقعیتهای مختلف بـه طریقی قاطع و هم دوسـت دارید همه کار را به طرز درسـت آن شـفاف داریـد .همه بـرای راهنمایی و نصیحت انجام دهید .شـما توجه زیادی به جزییات دارید و کام ً پیش شـما میایند .آنها به شما اعتماد دارند ال مراقبید که به همه قوانین عمل کنید. که البته بیشتر آن بخاطر این است که شما شـما شـدیداً باور دارید که هـر کاری که ارزش به تواناییهای خودتان به شـدت مطمئنید. انجـام دادن داشـته باشـد ،ارزش درسـت انجام در محلکار ،معمو ً شـدن دارد .شـخصیت ایدآلگرای شـما احتما ً ال بخاطر مهارتهایی که ال در رهبـری داریـد مورد تشـویق قـرار میگیرید. موفقیتهای زیادی را در زندگی برایتان به ارمغان در عشـق ،کمـی بـرای پیدا کردن کسـی که ذات آورده اسـت .در زمینه کارُ ،مد ،عشـق و دوسـتی ،همه «درجه یک» شما را تحسین کند دچار مشکل هستید دوست دارند مثل شما باشند! ولی وقتی آن فرد را پیدا کردید ،مطمئنًا ارزش صبر کردن را داشته است. باحال  شـما زندگـی را چنـدان جـدی نمیگیریـد و بـا پشتیبان موقعیتهـای مختلـف بـا آرامـش و خونسـردی برخورد میکنید .اغلب به نظر میرسد که اص ً مردم عاشق شما هستند .شما یک حمایتکننده ال واقعی برای دوستان و خانوادهتان هستید .وقتی هیچ اهمیتی به دنیا نمیدهید .حتی در شـرایط دیگران موفق میشـوند از ته قلب خوشحال سخت ،دوست دارید بااعتمادبهنفس و بیتفاوت میشوید و از ابراز حمایت خودتان به صورت باشید .هر روزتان را طوری زندگی میکنید انگار در کالمـی واهمـه نداریـد .شـما شـنوندهای عالی مسافرت و تعطیالت هستید .دوستان و خانوادهتان هستید که برای دوستانی که به دنبال دردودل هر زمان به دنبال تفریح هستند سراغ شما میآیند. کردن و نظر گرفتن هستند هدفی فوقالعاده به شـمار میرویـد .از اینکه گاهـی در زندگی عقب مینیمالیست بنشـینید تـا دیگـران رهبـری را بـر عهـده گیرنـد شـما دوسـت داریـد زندگـی را تا حد ممکن سـاده نگه خوشـحال میشـوید .دوسـت داریـد زندگیتـان را بـا دارید .به دنبال حاشـیه نیسـتید و دوسـتانی را ترجیح رویکردی دوستانه و مثبت جلو ببرید. میدهید که با شـما روراسـت و صادق هسـتند .به جای جمع کردن انبوهی از دوست برای خودتان، صلحجو ترجیح میدهید تعداد کمی دوسـت خوب داشته شـما در بین دوسـتان و خانواده حکم کشـور «سـوئیس» را دارید .اص ً ال دوسـت ندارید وارد باشـید .وقتـی میخواهیـد بـرای خودتـان لبـاس
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
41 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تاریـخ و تـمـدن
ادامه یافت. دولـت صفـوی کـه درجنـوب وغرب خراسـان با تبعیض مذهبی وبیـداد حکومت می کـرد دربرابر مخالفـت وقیـام هـا از پـا درآمد .درابتدا میرویس خان هوتکی ازقبیله ی غلجایی پشـتون به تسـلط گرگین حاکم صفوی در 1709میالدی درقندهار پایان داد ودولت مسـتقل هوتکی را تأسـیس کرد. بعداً درسال 1717میالدی درهرات نیزعبدالله خان ابدالی به تشکیل حکومت مستقل پرداخت .پس ازفوت میرویس هوتکی پسرش شاه محمود که در 1716مبالدی جانشین پدرشد به اصفهان پایتخت دولت صفوی حمله برد ودر 1722شاه حسین صفوی را وادار به تسلیم نمود وخود به جای او به تخت سـلطنت نشسـت .شـاه محمود دوسال بعد بمرد وپسر کاکایش شاه اشرف بر تخت اصفهان جلوس کرد .اما به سلطنت او دراصفهان در ،1729به حکومت ابدالی هرات در 1731وبه حکومت غلجایی قندهار در 1738میالدی توسـط نادرافشارازافسـران نیروهای شـهزاده طهماسـب پسـر شاه حسین صفوی پایان داده شد .نادر سپس خودرا پادشاه اعالن کرد .کابل و والیات شرقی خراسان را از تسلط حاکمالن بابری بیرون کشید ودر 1739دهلی را نیز از محمد نادرشاه آخرین شاه بابری بدست آورد. نادر افشارسال بعد بخارا وخوارزم را هم متصرف شد وسرانجام خود در 1747درقوچان توسط افسران قزلباش لشکر خود به قتل رسید.
افغانستان افغانسـتان بصورت رسـمی وبه عنوان نام یک کشـور اسـم تازه ای میباشد که به بخشی مهمی از سرزمین آریانای کهن وخراسان بعد از اسالم در حدود دو وسه قرن اخیر نهاده شده است .هرچند که قبل بر آن واژه ی افغان نه به سرزمین وکشور مستقل ،بلکه به برخی عشایر وقبایل پشتون یکی ازاقوام کهن آریایی وقدیم خراسـان زمین اطالق می شـد .اما بعداً خاصتًا پس از فروپاشـی وتجزیۀ کشـور وسـیع خراسـان یا همان آریانای کهن ودردورۀ سلطنت شاهان ابدالی کلمۀ افغان نخست از قبیله ی خاص پشـتون به قبایل مختلف قوم پشـتون وسـپس به اقوام مختلف سـاکن در محدودۀ کشورما نهاده شد .به قول میرغالم محمد غبار مؤرخ شهیر کشور «:باآلخره اسم افغان وافغانستان
بمیان آمده وبه مرور قرون ازقبیله به قبایل وطوایف انتقال وبه تدریج ازنشیب های جبال سلیمان به تمام صفحات جنوب هندو کش تا دریای سند منتقل ودرنهایت به تمام ملت ومملکت خراسان قرون وسطی اطالق گردید وامروز جانشین آریانای قدیم به شمار میرود)13( » . البته واژۀ افغان بسیار قدیم ترازاسم افغانستان که بعد از پادشاهی احمدشاه ابدالی وبه خصوص در دوران زمام داری بازماندگان او جانشین نام خراسان واسم رسمی مملکت ما شد وجود داشته است. عبدالحـی حبیبـی مؤرخ معاصر کشـورکاربرد تاریخی واژه ی افغان را یک هزار وهفتصد سـال قبل وانمود میدارد)14( . اینکه کلمۀ افغان در اصل وریشـه ی خود اززبان پشـتو گرفته شـده یا فارسـی دری چندان روشـن نیست .درحالیکه درمتون قدیم عربی وفارسی دری ،افغان به قبیله ویاقبایل پشتون ساکن درمناطق جنوب وشـرق کشـور منسـوب شده اسـت اما درمورد پشتو بودن واژۀ افغان شـک وتردید وجود دارد. درحواشـی وتعلیقـات فریـد بیژند به کتاب جغرافیای تاریخی افغانسـتان تًالیف میرغالم محمد غبار کلمۀ افغان ازکلمه های کهن دری خوانده می شـود .درنوشـته مذکور می آید« :درزمان کوشـانیان، درسده های نخستین میالدی بود که درسرزمین پشتونان وهمسایگان ،کیش بودایی گسترش پیدا کرد وجای کیش زردشتی را گرفت وازاین راه میان مردمان ایران(آریانا) وجه جدایی وشکاف مذهبی پدید آمد .تیره ای از کیش زردشتی روی میگرداند وازهم کیشان وهم نژادان خود جدا میگردد وچون درمنطقه ای که میزسـت ،پیروان کیش زردشـتی بسـیار بودند ،به منطقه دیگر که همباوران تازه را دربرداشت روی می آورد .وهمین باعث میگردد که درنظر بقیه زردشتی کیشان که همانا اشکانیان وساسانیان باشد «اوغان» خوانده شود (.جعفری ،ص )15( » )1265 مؤلف انگلیسی کتاب افغانان یا گزارش سلطنت کابل جنرال مونت استوارت الفنستون نیز احتمال میدهد که واژۀ افغان ا زبان فارسی گرفته شده باشد .او می نویسد « :درمورد اصل نام » افغان» که اکنون بصورت عام بر آن ملت اطالق می شود ،اطالعات دقیق ومشخصی دردرست نیست وشاید که نام جدید باشد .این نام را آنان از طریق زبان فارسی گرفته اند) 16 ( » . برغم آنکه واژۀ افغان برگرفته از زبان پشتو باشد یانه ،این اسم از نخستین زمان کاربرد آن به قبیله بقیه در صفحه90
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
40 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تاریـخ و تـمـدن
تیمورگورگانی استقالل خراسان ازمیان رفت ،مدنیت وآبادی شهرها تخریب گردید .خانواده های که بعد ازسلسلۀ طاهریان درخراسان به پادشاهی وزمام داری پرداختند عبارت بودند از: صفاریان که مؤسـس این خانواده یعقوب بن لیث ازسیسـتان بود .اودرشـهر زرنج مرکز والیت نیمروز افغانستان کنونی پیشه ی آهنگری داشت وبعد به گروه عیاران خراسان پیوست .وی درآغاز سیستان وسپس تمام خراسان را درسیطرۀ خود آورد .پس ازیعقوب ،عمرولیث وطاهر بن محمد ازاین خانواده حکومت کردند تا آنکه حاکمیت آنها درسال 910مسیحی توسط سامانی ها سقوط داده شد. مؤسس خانوادۀ سامانی های تاجک تبار شخصی بنام سامان خدا یا سامان خدات از بلخ وسمرقند درشـمال خراسـان قدیم بود .اودربلخ پا به عرصه ی سیاسـت گذاشـت .اسماعیل یکی ازپسرانش کـه بـه حکومـت بخارا رسـید ،دولت مقتدر ومتمدن سـامانیان را درخراسـان بمیـان آورد .درطول بیشـتر ازیک قرن تداوم حکومت سـامانیان عالوه ازاسماعیل بن احمد سامانی ،ابو نصراحمد بن اسماعیل ،نصربن احمد ،نوح بن نصر ،عبدالملک بن نوح ،ابوصالح منصور بن نوح وابوالقاسم نوح بن منصورازاین خانواده درخراسان به حکومت رسیدند .وحکومت آنها درسال 999میالدی توسط سلسلۀ غزنویان پایان یافت. مؤسـس دولت غزنویان درخراسـان سـبکتگین داماد الپتگین ازغالمان ترک تبار دربار شـاهان سامانی بود که به افسری گارد شاهی وبعداً به سپهساالری ارتش سامانی رسید .اودرسال 962با تصرف والیت غزنی حکومت مسـتقلی را از دولت سـامانی تشـکیل داد .بعد از مرگ وی دامادش سـبکتگین براریکۀ حاکمیت تکیه زد وبربسـیاری از والیت خراسان سـلطه یافت .اودر 997بمرد وحکومت را درخراسـان ابوالقاسـم محمود پسـر بزرگش بدسـت گرفت که بعداً با ایجاد یکدولت مقتدرازطریق یورشگری وتوسعه طلبی به سلطان محمود غزنوی مشهور گردید .اواز مقتدرترین شاهان خانوادۀ غزنویان محسوب می شد که قلمرو خراسان را از قزوین تا دریای ستلج درهندوستان شـمالی وازخوارزم درآسـیای میانه تا بحرعرب توسـعه داد .بعد ازسلطان محمود پسرانش سلطان محمد وسـلطان مسـعود وسـپس سـلطان مودود بن مسعود ،علی بن مسعود ومسـعود بن مودود، عبدالرشید بن محمود ،ابراهیم بن مسعود ،مسعود بن ابراهیم ،ارسالن شاه بن مسعود ،بهرامشاه بن مسعود ،خسرو شاه بن بهرامشاه ،خسرو ملک بن خسرو شاه ازخانوادۀ غزنویان تا سال 1148 درخراسان حکومت کردند. بعد از غزنویان ،سـلجوقیان ازترکمنان بحیرۀ بالخاش واراک به تشـکیل حکومت درخراسـان پرداختند .مشـهورترین زمامداران آنها طغرال شـاه ،آلپ ارسلان ،ملک شـاه وسلطان سنجر بود که سلطان اخیرالذکر در 1157مسیحی بمرد وبه حاکمیت سلجوقیان توسط خانوادۀ غوریها پایان داده شد .سالطین غوری که بعد ازغزنویها درخراسان به زمامداری پرداختند ساکنان بومی والیت کوهستانی غوردرمناطق مرکزی خراسان زمین بودند .غوریها قبل ازغزنویان استقالل محلی خودرا داشتند وپیوسته با دولت ها وحکام ماقبل خویش برسرحفظ استقالل وخودمختاری خود درجنگ وکشـمکش به سـر میبردند .ازمشهورترین پادشـاهان غورعالءالدین جهانسوز بود که شهرغزنی پایتخـت امپراطـوری غزنویان را درسـال 1148مسـیحی به آتش کشـیدوبه کشـتار و ویرانی بی حسـاب پرداخت .پایتخت سلاطین غوری شهر «فیروزکوه» درغوربود .بعد ازآنکه عالء الدین در 1155مسـیحی بمرد پسـرش سیف الدین جانشین پدرشد .سپس مردان دیگری ازاین خانواده تا اوایل قرن سیزدهم میالدی ( 1214میالدی) یکی پی دیگری به سلطنت رسیدند .بعداً حاکمیت این خاندان توسط خوارزمشاهی ها که درشمال غرب خراسان بنام » آل مامون» ازدورۀ سامانیان به بعد حکومت محلی داشتند سرنگون گردید. مشهورترین ومقتدرترین شاهان خوارزمی سلطان عالء الدین محمد بن تکش بود که از 1199تا 1219مسیحی پادشاهی کرد وبا راندن آخرین بقایای حاکمیت غوریها ودرهم کوبیدن دولت ترکی ثمرقند ودولت فراختایی کاشغرسـتان درشـمال شرق خراسان ،امپراطوری بزرگی بوجود آورد .اما دولت خوارزم شاهی در دوران سلطنت وی با یورش چنگیزخان مغلی ازمیان رفت .سلطان محمد خوارزم شاه که با قتل وغارت کاروان تجارتی چنگیز وسپس قتل نمایندۀ او ،موجب هجوم چنگیز به خراسان زمین شد ،خود بدون مقاومت دربرابر یورشگران چنگیزی پابه فرار نهاد. تموچین مشهوربه چنگیزازقبیلۀ بدوی وبیابانگرد» بورجیقین» منگولیا بود که برهمه قبایل دیگر مغولی فایق آمدوحکومت نیرومندی را درمغولسـتان یا منگولیا بنا نهاد .اونخسـت چین شـمالی وترکسـتان شـرقی را تصرف کرد وسـپس دراثر اشـتباه سـلطان محمد خوارزم شـاه درسال 1220 مسیحی با دوصد هزار عسکر ترک ومغول بسوی کشورخراسان هجوم آورد .چنگیز با لشکریانش
علـی الرغـم مقاومت سـخت ودالورانۀ بسـیاری ازمردم خراسـان زمین سراسـر کشورخراسـان را متصرف شد وتمام آبادی وآثار مدنیت وپیشرفت سرزمین خراسان را که طی قرون متوالی ایجاد شده بود نابود کرد وملیونها نفر را به قتل رسانید .لشکریان مغول سرزمین های قدیم ومرکز خالفت اسالمی را دربغداد نیز تسخیر نمودند وآثارمدنیت را نیز درآنجا ها ویران ساختند. بعداز مرگ چنگیز در 1226مسیحی که بازماندگان خانوادۀ چنگیز وافراد مغولی درخراسان به حکومت ادامه دادند تدریجًا به فرهنگ خراسـان زمین جذب شـدند وبا پذیرش دین اسلام روش وعملکرد ترسناک وظالمانه ی چنگیزی خودرا دربرابر مردم تغیر دادند .درطول یک ونیم قرن دیگر که بازماندگان چنگیز درخراسان زمین وخارج از آن درقلمروخالفت اسالمی به حکومت پرداختند وضعیت زندگی اندک اندک متحول گردید .شـهرها وروسـتاها ازنو سـاخته شـدند .حکومت های مستقل چون ملوکان کرت درهرات که ازقتل عام سالهای هجوم چنگیز باقی مانده بودند مجال بروز دوباره یافتند .شاعران وحاکمانی چه آنکه اتفاقًا ازدوران هجوم چنگیزیان زنده مانده بودند ویا بعداً متولد شدند ،سربرآوردند .اما با ظهورامیر تیمور گورگانی درقرن چهاردهم میالدی ازآنسوی رود جبحون بار دیگر خراسان زمین مورد یورش و ویرانی قرار گرفت. تیمورپسر ترغای ازسران قبیله برالس ترک مؤسس خانوادۀ تیموریان یا گورگانیان بود .اودرسال 1333میالدی در شـهر کش یا شـهر سـبز کنونی درجنوب سمر قند متولد شد .برخی از مؤرخین نسب اورا به چنگیز میرسانند .اودرجوانی ابتدا به حاکمیت شهر کش رسید وسپس درسال 1372 میالدی دست به یورش وکشورکشایی زد .تیموربا تصرف تمام قلمرو خراسان وتسخیر هندوستان، ترکستان شرقی ،سرزمین های فارس قدیم ،عراق ،سوریه ،مصر وترکیۀ کنونی درنتیجۀ جنگ هـای خونیـن و ویرانگریهـای مدحش دسـت به تشـکیل امپراطوری بزرگـی زد .اودرسـال 1404 مسیحی بمرد وبازماندگانش درخراسان به حکومت ادامه دادند. زمـام داری بازماندگان تیمور درخراسـان زمین که به دولت گورگانی شـهرت یافتنـد از 1380تا 1506مسـیحی طول کشـید .آنها برخالف تیمور که دروالبات وشـهرهای خراسـان به حکومت پرداختنـد بـه احیـای فرهنـگ ومدنیت توجه کردنـد .اما جنگ ونـزاع اوالد هـا وبازماندگان تیمور برسـرقدرت موجـب انقـراض دولـت تیموریان دربخش خراسـان گردید .هرچند محمـد بابر ازاین خانواده تا سال 1501مسیحی درسمرقند واندیجان حکومت میکرد وبعداً متوجه تشکیل حکومت درکابل و والیات شرقی خراسان شد مؤفق به سقوط دولت لودیهای افغان یا پشتون درشبه قارۀ هندوستان گردبد وبه جای آنها دولت مقتدر بابری هارا درهندوستان بوجود آورد .افراد این خانواده تا سال 1738درشبه قارۀ هند به سلطنت پرداختند که بعد از بابر مشهورترین سالطین آنها :اکبر، جهانگیر ،شاه جهان واورنگزیب بود .بابری ها دراین مدت کنترول خودرا به کابل و والیات شرقی خراسان نیز حفظ کردند .درحالیکه بابری ها به کابل وبخش شرقی خراسان حکومت مینمودند، بخش شـمالی خراسـان تحت سـیطره وحکومت شیبانیها و والیات غربی وقسمًا جنوبی خراسان درتصرف وحاکمیت صفویها قرارگرفت. بنیانگذار دولت شیبانیها محمد شیبانی ازاحفاد جوجی پسر چنگیزخان بود که با تصرف ماوراءالنهر درسـال 1500مسـیحی ازحاکمان گورگانی ،سلطنت شیبانیها را اساس گذاشت.اوسپس حمالت خودرا برای تصرف تمام خراسان بسوی جنوب ادامه داد اما بعد ازتصرف قندهار وهرات درجنگ با اسماعیل صفوی در 1510به قتل رسید .بازماندگان موصوف تا سال 1599میالدی درسمرقند وبخارا به حکومت ادامه دادند. مؤسـس دولت صفوی ،اسـماعیل صفوی از شـیعان 12امامی بود که درسـال 1502آذربایجان را درمنطقۀ قفقاز متصرف شد وبا اعالن پادشاهی خود مذهب تشیع 12امامی را مذهب رسمی خواند .سـپس برای حاکمیت این مذهب وتوسـعه قلمروخود به سـرزمینهای فارس قدیم وبسوی خراسان درمشرق به لشکر کشی وجنگ پرداخت .او دولت گورگانی هارا درخراسان سرنگون کرد وبا دولت شـیبانی درماوراءالنهر وشـمال خراسـان بارها به جنگ پرداخت .بعداً جانشـینان اونیز به این جنگها با حاکمان شیبانی ادامه دادند .درواقع خراسان میان سه دولت صفوی ،شیبانی وبابری تجزیه وتقسیم گردید .وجنگ میان دولتمداران آنها برسرتوسعۀ قلمرو درخراسان ادامه یافت .این درحالی بود که مردم درداخل خراسان ازحاکمان وحاکمیت هرسه خانواده نارضایتی داشتند وعلیه آنها به مخالفت وقیام های طوالنی دست زدند .درحالیکه تسلط شیبانی ها با ایجاد حکومت های محلی خود مختار درشمال خراسان روبه ضعف می نهاد ،سلطۀ بابری ها دروالیات شرقی به قیام هـای مسـلحانه ودیرپا اما نامؤفـق روبروگردید .معروف ترین این قیام ها ،قیام روشـانیان وقیامی برهبری خوشحال خان ختک شاعر معروف زبان پشتو وفارسی دری بود که تا سال 1691میالدی
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
39 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تاریـخ و تـمـدن
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
38 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تاریـخ و تـمـدن
خراسـان بعد ازسـقوط امپراطوری ساسانی فارس بدست کشورگشایان مسلمان عرب به تدریج طی نبرد های سخت وطوالنی تحت سیطرۀ حاکمان اعراب قرار گرفت .نفوذ اعراب به خراسان بعد از سال 642مسیحی آغاز شد ونخستین بار در دوران خالفت اموی ها درسال 661مسیحی شخصی بنام قیس به عنوان اولین حاکم اموی وارد والیت نیشاپور در سرزمین خراسان گردید .از آن پس لشـکر کشـی های متعددی بسوی سایر والیات خراسان توسط زمام داران اموی صورت گرفت .لشکر کشی وجنگ اعراب بصورت پیوسته تا کمتراز دو قرن در والیات ومناطق مختلف خراسـان ادامه یافت .چون از یکطرف دراثر مقاومت وانقیاد ناپذیری مردم خراسـان ازدین اسلام وحاکمیت اعراب مسلمان ،پیشرفت آنها درتسخیر خراسان زمین به کندی صورت میگرفت واز سوی دیگر مخالفت وشورش دربرابرحاکمان جدید از سوی مردم به وقفه ها از سرگرفته می شد. اعراب تالش کردند تا با جابجایی واسـکان هزاران نفرازلشـکریان را با خانواده هایشان درمناطق مختلف خراسان از مخالفت وقیام مردم جلوگیری کنند وزمینه را برای باور وپذیرش مردم به دین اسلام مسـاعد تربدارند .این راهکار درجلب وجذب مردم خراسـان بدین جدید (اسالم) مؤثر وثمر بخش بود.هرچند جنگ ها ومقاومت هایی پراگنده ادامه میافت وشاهان یا زمام داران کابلستان بیشـتراز هرمنطقه و والیت خراسـان زمین به جنگ علیه لشـکریان اعراب پرداختند اما درجریان کمترازدو قرن ،اسلام به سراسـر خراسـان نفـوذ کرد .مردم بدین جدیـد درآمدند ویکنوع اختالط وامتزاج فرهنگی میان آنها و فاتحان غالب بوجود آمد .به نحوی که دراین مدت وبعداً خراسانیان همراه با مردم فارس قدیم یا بخشی از ایران امروز حتی بیشتر از اعراب درتمدن اسالمی وپیشرفت علوم ومعارف اسالمی نقش ایفا کردند .آنگونه که میرغالم محمد غبارمؤرخ افغانی به نقل ازامین احمد نویسنده ومحقق مصری می نویسد: «خراسان دردورۀ اسالم ازطرف عرب به جنگ وصلح فتح شده وباردیگر استعداد وقابلیت طبیعی ودرایت خراسانی در امورسیاست وعلوم وفنون ظاهر شد ،وخراسان نسبت به سایر ممالک اسالمی، بیشتر علما وامرای نامدار پرورش داد)12( » . برغم آنکه دین اسلام درخراسـان زمین هرچند با سـختی ومخالفت مردم پذیرفته شـد ودولت اموی عرب ،خراسـان را درسـیطره وحاکمیت خود درآورد اما حرکت وقیام اسـتقالل طلبانه علیه
سـلطۀ حاکمیت اموی وسـپس علیه حاکمان عباسـی ازسـوی مردم مسـلمان خراسـان درمقاطع مختلـف زمانـی بوقوع پیوسـت .انگیزه های اصلی نهضت آزادیخواهانـه از یکطرف که به روحیۀ استقالل طلبانه ی خراسانیان مربوط می شد ازجانب دیگر عملکرد تبعیضگرایانه ،ظالمانه وغیر عادالنۀ حکام عرب درسرزمین خراسان مسبب تحریک وتحریص این روحیه می گردید. نخستین درفش استقالل طلبانه را علیه امویها ابومسلم خراسانی درسال 129هجری مطابق 746 میالدی برافراشت .ابومسلم متولد سال 720مسیحی درشهر انبار قدیمی و والیت سرپل کنونی افغانسـتان بود .اودرمرو با گرد آوری یکصد هزار نیرو ازوالیات مختلف خراسـان پایان خالفت یا حاکمیت خاندان اموی وآغاز خالفت خاندان عباسی را اعالن کرد وخودرا شهنشاه خراسان خواند. اوقلمرو خراسان را از تسلط حاکمان اموی تصفیه نمود وسایر مناطق وسرزمین های اسالمی را به نفع حاکمیت جدید خاندان عباسی اعراب از سلطه ی اموی ها کام ً ال خارج ساخت وبه حاکمیت خاندان اموی نقطۀ پایان گذاشت .اما بعداً در 25شعبان 137هجری قمری مطابق 754مسیحی از سوی منصور خلیفۀ عباسی بصورت ناجوانمردانه با خدعه ونیرنگ به قتل رسید. بعد از قتل ابومسـلم قیام های متعددی علیه تسـلط حاکمان عباسـی درخراسان بوقوع پیوست. قیام » سندباد» درسال 759مسیحی درهرات ونیشاپور ،قیام» حکیم مقنع» درسال 775درمرو، قیام «استاد سیس بادغیسی» درسال 766درهرات وقیام » حمزۀ سیستانی» درسال 799میالدی درسیستان از مشهورترین قیامهای بودند که از سوی زمامداران عباسی سرکوب گردیدند .اما درسال 206هجری ( 821مسیحی) طاهر بن حسین پوشنگی هراتی( ولسوالی زنده جان کنونی هرات) یکی از سـرداران نیروی مامون الرشـید خلیفه عباسـی که به حاکمیت مرو توظیف شـد استقالل خراسان را اعالن کرد .وی با اعالن استقالل خراسان بنیانگذار حاکمیت خانوادۀ طاهریان گردید که بعد ار اوتا سال 872افرادی ازاین خانواده بنام های :طلحه بن طاهر ،عبدالله بن طاهر ،طاهر بن عبدالله ومحمد بن طاهر به حکومت پرداختند. بعد از شکل گیری دولت مستقل طاهریان درخراسان که تسلط حاکمان عربی تضعیف گردید و خالفت عباسی ها دربغداد بسوی انحطاط رفت ،دولت های مستقل درخراسان ادامه یافت .هرچند که در دوره های مختلف با لشـکر ویورش های مهاجمان بیرونی همچون چنگیز خان مغولی و
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
37 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تاریـخ و تـمـدن
سیاستمداران ،عرفاء وشعرای که درقلمرو افغانستان کنونی زاده شده اند ازسوی ایرانیها متعلق به خودشان قلمدادشده وایرانی خوانده می شوند .آنگونه که موالنا جالل الدین بلخی ،حکیم ابوعلی سینای غزنوی ،امام فخر رازی ،ابومسلم خراسانی و… .که همه درمناطقی از افغانستان کنونی تولد شده اند شاعران وحکیمان ایرانی نه به معنی تعلق آنها به آریانای کهن بلکه به ایران کنونی گفته می شود. هرچند دولت افغانسـتان درنام گزاری مذکور اعتراضی به دولت ایران نکرد ،اما براسـاس تذکر عبدالحی حبیبی مؤرخ ومحقق مشهور افغان در مجلس بزرگداشت فردوسی دردانشگاه کابل گفته می شـود که « :این تصمیم از طرف دانشـمندان افغانی بنا بر مالحظات تاریخی مورد اعتراض قـرار گرفـت ومرحـوم غبارواعظمی وبعضی دیگربه نماینده گی ازقشرروشـنفکربه وزارت خارجۀ افغانستان رسمًا احتجاجیۀ خودرا سپردند اما از طرف دولت وقت به آن اعتنایی نشد) 8 ( ». البتـه دلیـل بی اعتنایی وسـکوت دولت افغانسـتان به عدم ملی بودن دولـت وماهیت قبیله ای وقومی آن برمیگشـت که تضعیف رابطۀ کشـوروبخش اعظم سـاکنانش را به گذشـته درجهت اهداف ومنافع قومگرایانۀ خود ارزیابی میکرد. دریک دورۀ طوالنی یک ونیم هزار سـاله که افغانسـتان امروز بخشـی ازآریانای کهن بود وبه سـرزمین وکشـورآریانا یا د می شـد خانواده های متعددی چه به عنوان مهاجم وچه عنوان زمام داران برخواسـته از داخـل درآریانـا حکومـت کردند .درایـن جا تنها به تذکر خانواده های شـاهان وحاکمان آریانا وزمان حاکمیت شان می پردازیم: 1ـ هخامنشیان از 545تا 333قبل از میالد مسیح 2ـ یونانیان از 333تا 250قبل از میالد 3ـ یونانو باختری از 250قبل از میالد تا ده های اول میالدی 4ـ کوشانی ها از سال 40تا 220میالدی 5ـ از کوشانی تا یفتلی از 220میالدی تا 425میالدی 6ـ یفتلی ها از 425تا 566میالدی قابـل یـاد آوری اسـت کـه قلمرو ومحـدودۀ حاکمیت وزمام داری شـاهان و زمـام داران خانواده
های مذکور درسـرزمین آریانا دردوره ها وسـالهای حاکمیت شـان متفاوت بود .گاهی این قلمرو دراثرقدرتمندی شـاهان وزمامدارانی که به هجوم ویورش دسـت میزدند وسیعتر میگردید .گاهی نفاق درونی اعضای خانواده ها وسـران قبایل وعشـایراقوام به تضعیف وتحلیل آنها می انجامید وحکومت های مستقل ایجاد می شد وبا این ضعف وناتوانی ،خانواده های حاکم وحاکمیت های شان بسوی انقراض میرفتند وسقوط میکردند. خراسان: بعد از نفوذ وگسترش اسالم از شبه جزیرۀ عربستان بسوی مشرق ،سرزمینی که تا آن دوران آریانا خوانده می شـد نامش را به » خراسـان» به معنی مشـرق وطلوع گاه آفتاب داد .هرچند واژۀ خراسان قبل از نفوذ اسالم واستیالی اعراب مسلمان نیز به کشور امروز افغانستان اطالق می شد. آنگونه که عبدالحی حبیبی از کشف مسکوکات شاهان هفتلی سخن میزند که لقب آنها خراسان خوتای یا خراسان خدای بعنی شاه خراسان نوشته شده است) 9 ( . اما سرزمین آریانا بعد از نفوذ اسالم واستیالی عرب بگونه رسمی خراسان نام گرفت وبه همین نام مشـهور گردید .پس ازآن نام خراسـان وخراسـانیان در آثار ونوشته های نویسندگان وشاعران خراسـانی ،مؤرخیـن ومحققیـن عرب وغیر عـرب به کثرت انعکاس یافت .درنوشـته ها وآثار این محققین ونویسندگان با وجودیکه ازحدود ومناطق کشورخراسان با تفاوت واختالف سخن بمیان می آید ،افغانسـتان امروز بخش بزرگ ومحوری خراسـان محسـوب میشود .مؤرخ وجغرافیه دان عرب احمد بن یحیی بن جابر بغدادی که معروف به بالذری است درتألیف مشهور خود » فتوح البلدان» درسال 255هجری والیات :نیشاپور(مناطق شرقی ایران امروز) ،هرات ،مرو ،جوزجان، بادغیس ،سمنگان ،بدخشان ،بلخ ،بامیان ،ماوراء النهر وخوارزم را از مناطقی مربوط به خراسان میداند) 10 ( . مؤلف کتاب مشـهور «مسـالک وممالک» ،ابو اسـحاق ابراهیم بن محمد اصطخری درحالیکه مناطق نیشـاپور ،مرو ،هرات ،بلخ ،غرجسـتان ،تخارسـتان ،غور وبامیان به شمول غوربند ،لوگر، کابـل ،نجـراب ،پروان ،غزنی ،پنجشـیر را جز خاک خراسـان میداند ،سـند وماوراءالنهـر را از آن مستثنی میدارد)11( .
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
تاریـخ و تـمـدن
می خواندند .این نام ازهزار سال قبل ازمیالد تا قرن پنجم میالدی به افغانستان امروزوبخش های از ایران کنونی ،مناطقی درآسیای میانه وبخش هایی درشمال وغرب پاکستان اطالق میگردید. محقق ومؤرخ قدیمی یونان اراتوس تینس ( ) Eratosthenesدرنیمه ی قرن سوم پیش ازمیالد، آریانا را نام قدیم و گذشتۀ دور افغانستان می خواند)1( . دکتورمحمد حسن یمین پروفیسور ومحقق علم تاریخ افغانستان ،درمورد حدود و وسعت قلمرو سـرزمین آریانا می نویسـد « :اسـترابو جغرافیا نگار ومؤرخ یونانی براساس گفتارارا توتینس حدود وثغورآریانا وبه همین گونه » بطلیموس وبیلو»
والیات آریانا را درهفت والیت این چنین مشخص ساخته اند: 1ـ مارجیانا ( حوزۀ مرغاب) 2ـ بکتریانا ( بلخ وبدخشان) 3ـ هریوا ( حوزۀ هرات ) 4ـ پاروپامیزاس ( حوزۀ کابل وهزاره جات ) 5ـ درانجیانا ( حوزۀ سیستان ) 6ـ اراکوزیا ( حوزۀ ارغنداب ) 7ـ گدروزیا ( حوزۀ بلوچستان ) » ( ) 2 سرزمین آریانا به عنوان یکی ازکانونهای هفتگانۀ تمدن کهن جامعۀ بشری محسوب می شود. آریانا در زمرۀ سرزمین های چون :بین النهرین ،مصر ،سواحل شرق مدیترانه ،چین ،نیم قارۀ هند، شبه جزیرۀ یونان ،ایتالیا وروم قدیم است .ساکنان این سرزمینها هزاران سال قبل دربخش های مختلف علوم ریاضی ،نجوم ،طب ،حکمت ،تجارت ،کشـتی رانی ،نقاشـی ،ایجاد الفباء ،زراعت، صنایع دستی ،هندسه وغیره دارای تمدن درخشانی بودند ودرواقع پایه های تمدن امروزین جامعۀ انسانی را درسیارۀ زمین گذاشتند .آریانا درمیان حوزه های تمدنی مذکور از دو تا سه هزارسال قبل ازمیالد مسیح دارای زراعت وآبیاری وشهر های آباد وپرجمعیت بود .ونقطۀ اتصال میان تمدنهای بزرگ یونان ،چین ،هند وبین النهرین محسوب می شد.آیین زرتشت یا زردهشت درصدها سال قبل ازمیالد مسیح توسط مبلغ وبنیانگذارآن به همین نام از بلخ کنونی افغانستان که » بکتریا» یا » بکتریانا» نام داشت ،ظهورکرد .بلخ یا » باکتریا» مرکز وپایتخت مملکت آریانا بود .به نوشته یک مؤرخ ومحقق کشورافغانستان به نقل از کتاب» سحرگاه آیین زرتشت» تألیف آر .سی .زاهنر چاپ نیویارک …« :از روایت پارسـیان هند که ازباز ماندگان زردهشـتیان پیش از اسلام هسـتند وسنن ملی شانرا به دقت حفظ کرده اند چنین بر می آید که وی درسدۀ ششم پیش از میالد مسیح درسرزمین باختر واقع درشمال افغانستان کنونی دربین قبایلی ظهور کرده بود که خودرا آرین می نامیدند )3( .کتاب مقدس آیین زرتشت «اویستا» نام داشت که درآن عقاید وتعالم مربوط به آیین زرتشـتی وموضوعات دیگری بیان گردیده بود .نوشـته هایی بروی سـنگ که ازدوران امپراطوری هخامنشیان دربیشترازشش قرن قبل از میالد مسیح منسوب به کتاب اویستا بدست آمده است نشان میدهد که بیشترین والیات ومناطق سرزمین آریانا درکشور کنونی افغانستان موقعیت داشت. از 12والیت آریانا درآن کتیبه های سنگی بدینگونه نام برده می شود: 1ـ هرکانیا (گرگان) 2ـ پارتیا (درۀ خراسان) 3ـ زرانکا ( زرنج) 4ـ ایریا (هرات) 5ـ خوارزمیا (خوارزم) 6ـ بکتریانا (بخدی ،بلخ) 7ـ سغدیانا(سغد) 8ـ گندارا (حوزه کابل وسند) 9ـ ستا گیدیا (هزاره جات ومناطق مرکزی افغانستان) 10ـ اراکوزیا (حوزۀ ارغنداب) 11ـ ماکا( مکران وبلوچستان( 12ـ ساکا( خاک های سکایی سیستان) ()4 نقشه های متفاوتی از اریانا در دسترس است که همه را اینجا می گذاریم.
36 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
ظهور زرتشت وآیین زرتشتی که برخی زرتشتیان اورا درجملۀ پیغمبران الهی محسوب میدارند حاکی از تکامل وپیشـرفت انسـانی و وجود تمدن دردیار وسـرزمین کهن آریانا بود .عده ای معتقد اند که آیین زرتشـت برخالف تصور وباوری ناشـی ازعدم آگاهی تعالیم اصلی این آیین ویا دراثر تحریفی که به آن واردشـده اسـت نه برمبنای آتش پرسـتی بلکه برمبنای یکتا پرسـتی قرار دارد. خداوند یکتا درآیین زرتشـتی»اهورا مزدا» (هسـتی بخش بزرگ ودانا) خوانده میشـود وتعالم این آیین برمبنای دستوراخالقی » :اندیشه ی نیک» » ،گفتار نیک» ،و» کردارنیک» استوار است)5( . در دورۀ ظهـور زرتشـت ،آریانـا دارای حکومـت واداره بود .واین دلیل دیگری برموجودیت تمدن کهن بشری در آریانای گذشته محسوب می شود .زرتشت رهبر ومبلغ آیین خود توانست زمامدار یا پادشـاه والیت باکتریانا یا بلخ مرکزآریانا را که «گشتاسـب» نام داشـت به آیین زردشتی معتقد بسـازد .پس ازآن آیین زردشـتی از بلخ به سـایر والیات وقلمرو سـرزمین آریانا وحتی خارج ازآن بسـوی شـمال غـرب وغرب گسـترش یافت .برغم آنکـه پایتخت مملکت آریانـا در باکتریا یا بلخ وسراسرقلمروآریانا بعد از ظهور زرتشت مورد هجوم ویورش قبایل» مادها» و»پارتها» یا» پارسها» ازشـمال غرب وغرب وسـپس قبایل بدوی وبیابانگرد صحرای مغولسـتان ودشـت های آسـیای مرکزی قرارگرفت ،اما آیین زرتشـت درقلمرو آریانامهاجمان را مجذوب خود سـاخت .بگونه ای که درمطالعه وبررسی تاریخ آریانا دیده می شود که مهاجمان ویورشگران از بیرون قلمرو آریانا با ایجاد دولت ها وامپراطوری های مقتدردراین قلمرو بیشتربه آیین وفرهنگ ساکنان آریانا گرویدند وبا وجود یک دوره سـتیزه گری و ویرانی درترویج وگسـترش فرهنگ آرین زمین ازآیین ودین تا زبان آن تالش کردند. درحالیکه قسمت اعظم حدود قلمرو آریانا را آنگونه که تذکر رفت کشور کنونی افغانستان تشکیل میداد اما بعداً درقرن بیست میالدی محمد رضاشاه مؤسس خاندان پهلوی درایران همان نام آریانا یا ایریانا را با اندک تغیر لفظی به نام ایران به سرزمینی گذاشت که از کشورپارس یا فارس قدیم وبخشی از قلمروآریانای کهن تشکیل یافته بود .پروفیسور محمد حسین یمین محقق ونویسندۀ افغان به نقل از «هانری ماسه» محقق غربی درمورد تاریخ وتمدن ایران این مطلب را مورد تأیید قرار میدهد « :نام ایران برای کشورایران امروزی نامی است بسیار تازه که از مدت تقریبًا ششش دهه بدین سو برفارس کهن اطالق شده است .آنهم بنا برملحوظات ویژه وبا تحلیل اینکه همه موارث تاریخی ،مدنی وفرهنگی مملوازافتخارات دیرینۀ آریانا دراین واژه خالصه شده است .یعنی ایـن نـام بـه صـورت آگاهانه بر فـارس (پارس وبه شـکل التین آن پرشـیا) اطالق گردیده اسـت. چنانکه رضا شاه مؤسس سلسله پهلوی که به گذشتۀ پر افتخار ایران کهن (به قول خودش) توجه بسیارداشت کمی پس از رسیدن به سلطنت تصمیم گرفت کشوراوکه تا آن زمان معروف به فارس بود ایران خوانده شود) 6 ( » . همچنان این محقق ونویسندۀ افغانستان در بخشی دیگر ازتحقیقات خود مینگارد « :سرپرسی سایکس دراین باره مینویسد » :اهل کشوریکه به زبان انگلیسی پرشیا( )Persiaنامیده میشود آن کشور را ایران وخودشان را ایرانی میخوانند واین لفظ همان است که دراویستا » ایریا» ضبط شده ومعنای آن خاک آریان است ،بنا برآن این لفظ ایران هرگاه به اصطالح سیاسی امروزه استعمال شـود محدود به کشـور و دولت جدیدی اسـت که انگلیسـها آنرا پرشـیا ( ) Persiaمیخوانند( ». سرپرسـی سـایکس ،تاریـخ ایـران ،ترجمه تقی گیالنـی ،تهـران ،1323ص » ) 5دیا کونوف» با استناد به آثار استرابو وتأکیدقول وی میگوید »:به کاربستن صفت ایرانی ممکن است چنین تعبیر شود که صحبت برسرزبان ،دولت وکشورایران است ،چنانکه برهمه معلوم است اصطالح ( ایران) به صورت باستانیش یعنی » آریا» درآغاز شامل فارس نبوده است (».دیاکونوف ،تاریخ ماد ،ترجمه کریم کشاورز ،چاپ تهران ،سال ،1345ص )581 و درمورد جدیداً تسـمیۀ فارس به ایران درکتاب ارانسـکی( زبانهای ایرانی) آمده اسـت » :کلمۀ ایران به عنوان کشـور جدید خاورمیانه فقط درپایان قرن نوزدهم به چشـم میخورد وتنها درسـال 1935بود که دولت ایران( فارس) این کلمه را رسـمًا به نام قدیمی Persiaبع عنوان نام رسـمی کشورخود پذیرفت به همین جهت خلط کلمه Iranدرمعنی جدید رسمی با همین کلمه درمعنی تاریخی آن که غالبًا به چشـم میخورد اشـتباه فاحشـی است ( » .یوسف اراسکی ،زبانهای ایرانی، ترجمه علی اشرف صادقی ،تهران ،نشر سخن ،1378 ،ص ) 7 ( » ) 34 بعـد از نامگـداری ایـران توسـط محمـد رضا شـاه به سـرزمین فارس وبخشـی از آریانا درکشـور ایران این ذهنیت واعتقاد ایجاد شـدکه تمام نشـانه ها وافتخارات گذشـتۀ سـرزمین آریانا متعلق به ایران امروز اسـت .حتی برمبنای چنین ذهنیت وباورنادرسـت ،آن عده از دانشـمندان ،مبارزان،
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
35 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تاریـخ و تـمـدن
آریانا چطور خراسان وافغانستان شد چگونه کشورما افغانستان نام گرفت؟ درایـن مقالـه به چگونگی نام تاریخی افغانسـتان که ازآریانـا بـه خراسـان وسـپس بـه افغانسـتان تغیریافت پرداخته می شود .نخست ازآریانا سخن بمیان می آید. ازمناطق وسـرزمین های که شـامل قلمرو کشورآریانا می شد .سپس تغیرنام آریانا به خراسان وقلمروخراسان زمیـن باتذکـری ازخانـواده هـای حکومتگروحاکمـان خراسـان تبیین وبررسی می شود .درپایان ازافغانستان سـخن میرود .چه زمانی کشورما افغانستان نامیده شد واین نام چگونه وازکجا بمیان آمد؟
آریانا: نام افغانستان هرچند درفاصلۀ بیشترازدوقرن اخیر به این کشـورداده شـد ،اما پیشـینۀ تاریخی این سرزمین وساکنانش به هزاران سال قبل بر میگردد .درآن گذشته ها کشورکنونی افغانستان بخشی عمده ای ازسرزمین بزرگی بود که آنرا «آریانا» یا » ایریانا» ویا » آریا وایریا»
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
ادبــی
شـعرهایی نوشـته میشده که هیچگاه شـاعران آن از دست حضرت بیدل آسایش نداشتهاند .برای درک بهتر از آن صحرای محشـری که در شـعر پیش از مشـروطه در افغانسـتان وجود داشـته ــبا تاکید بر این نکته که آن همجواری امروز هم وجود داردـ باید که کتابها و مقالهها نوشت .آنچه در اینجا نوشتهام صرفًا توضیح ناقص و مختصری برای فهم این نکته است که شعر مشروطه و پیشنهادهای طرزی در مقابله با چه فضایی به میدان آمده بود و مرادش از تاریخ ادبیات ـوقتی آن را خطاب میکردـ چه بود. «شعر طبیعی آن است که اشیای عالم طبیعت را به کیفیت و خواص طبیعی آن ،چنانچه به چشم دیده میشود و به حس دریافت میشود کماهو تعریف و تصویر نماید .شعر صنعی آن است که آن اشیاء را از حال طبیعی آن به تکلف صنعت و تجمل زینت بیرون کشیده ،بسیار مصنع و مزین یک چیز دیگری ساخته به میدان برآرد( ».روانفرهادی :۱۳۵۵ ،ص )۷۳۳ طرزی این متن را در بحث از چیستی شعر و زیر عنوان «شعر طبعی/شعر صنعی» نوشته است و در ادامه هم بیتی از بیدل مثال میآورد و توضیح میدهد که قضیه از چه قرار است .هرچند طرزی در کل نشان میدهد که مشکل را درک کرده است و میداند که شعر آن دوره از هر رویداد واقع و زندهای برکنار شـده اسـت ،اما با تعبیری که از شـعر زنده و فعال دارد و راهی که برای رسـیدن به مقصود پیشنهاد میکند ،همهی امید مخاطب عالقهمند به درهمشکستن بنبست را به باد میدهد. درک طرزی از شـعر به هیچوجه به آن نقطهای نمیرسـد که اصل منبع شـعر کهن را و نظریهی نانوشتهی آن شعر را خطاب قرار داده و نشان دهد که او هم میتواند در جایی دست به دخالت بزند که استادان بزرگ شعر کالسیک فارسی زدهاند .این که درک کرده است که آن میراث در زمان او از کار افتاده و فرسوده است ،برای پیریزی بوطیقایی که در سنت و زمین شعر فارسی میخ بکوبد و دوام آورد ،نه فقط کافی نیست؛ حتا با مقداری بحث و جدل میتوان نشان داد که اساسًا آنچه او میگوید منهای نقد درسـتی که به اختهشـدن شـعر آن دوره دارد ،آنقدر سطحی و پیشپاافتاده است که میتوان طرحاش را با اجزا و عناصر تشکیلدهندهی خودش از درون متالشی کرد .درست است که شعر محافظهکار و بیبتهای که بعد از شعر مشروطه آمد ،بدون آنکه به حرفهای طرزی پاسخ دهد ،صرفًا از سر بیعاری و منفعتطلبی به عقب بازگشت و به گذشته رفت .اما باید پذیرفت که طرزی و شعر مشروطه هم چیزی پیش رو نداشت که در آینده به کار آید .با این که طرزی به پیروانش گفته اسـت که چشـم را باز کنند؛ با اینکه آن بافت مرده و سـتمپذیر را به عنوان شـاعر تشـخیص داده اسـت؛ ولی در عمل اینکه چگونه آن جماعت شـعر بنویسـند و قلم را به فعالیت وادارند ،نهتنها که خود چیزی نگفته ،بلکه خودش هم تصور درستی از فرایند نوشتن شعر نداشته است. «وقت شـعر و شـاعری بگذشـت و رفت /وقت سحر و ساحری بگذشـت و رفت /وقت اقدام است و سـعی و جـد و جهـد /غفلـت و تنپروری بگذشـت و رفـت /عصر ،عصر موتر و ریل اسـت و برق/ گامهای اشـتری بگذشـت و رفت /کیمیا از جمله اشـیا زر کشد /وقت اکسیرآوری بگذشت و رفت/ فهم افریت سیه صنعتپروری /قصه دیو و پری بگذشت و رفت /تلگراف آرد خبر از شرق و غرب/ قاصد و نامهبری بگذشت و رفت /سیم آهن در سخن آمد چو برق /تیلفون بشنو کری بگذشت و رفت /کوهها سوراخ و برها بحر شد /جانشینی را کری بگذشت و رفت /شد هوا جوالن که نوع بشر/ رشـک بی بال و پری بگذشـت و رفت /گفت محمود این سـخن را و برفت /سـعی کن ،تنبلگری بگذشت و رفت» (طرزی :۱۳۳۱ ،ص )۱۱ آنچـه طـرزی را به شـوق آورده ،نه دسـتیافتن به شـیوهای از نوشـتن شـعر بـرای معنادارکردن شـاعری ،که اساسـًا حیرت از قرارگرفتن در برابر تلیفون و برق و ریل و موتر اسـت .طرزی هم در شـیوهای که پیشـنهاد میکند قادر به دیدن خود و جامعهی پیرامونش نیسـت .او هم از فکرکردن به واقعیت اطرافش هراس دارد .مدام به بیرون نگاه میکند .او هم به نوعی شیفتهگی اعتیاد دارد. اگر مث ً ال پدرش سردار غالممحمد طرزی و پیشینیانش آشفتهی نوعی خیال و تفکر قراردادیاند که از عصر اختگی و اساسًا از ابتذال به دست میآید ،طرزی حیران قابلیت انسانهای غایبیست که خیال میکند با اختراعات آنها فارغ از هر فعالیت دیگری میتواند هر جامعهای را یکشبه به آیندهی درخشانش بفرستد .هرچند طرزی خود در هر عرصهای دخالت کرده است .نوشتن شعر و ترجمه و مقاالت علمی و مقاالت سیاسی و بیداری اسالمی و تاریخنگاری و سفرنامه و غیره را با هم انجام داده اسـت .اما همهی اینها ناشـی از هیجانیسـت که رخ به سـمت اختراعات و ابزار و آالت جدیدی دارد که در جایی دیگر و در اجتماعی دیگر به دست آمده و حال طرزی آنها را جدا از آن واقعیت و زمینهای که منجر به چنان چیزهایی شده است ،میبیند و اتفاقًا چیزهای درشتاش را از همـه بیشتـر میبیند .او هیچگاه به این پرسـش نپرداخته که فکرکـردن در آن جامعه چگونه
34 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
اسـت .این را از خود نپرسـیده که آنها چگونه ادبیاتی دارند .درسـت اسـت که او خود عامل همان آشنایی محدود جامعهی ادبی افغانستان با ادبیات غرب بود و در این زمینه کارهایی نیز کرد؛ ولی آن تالشها نهتنها در کار خودش اثر مثبتی نگذاشت ،که اساسًا تا سالها بعد و شاید تا امروز ادبای بعد از خود را در ارتباط با ادبیات غرب دچار سوءتفاهم کرد .نثرنویسیهایش به شیوهی نو پر است از توصیفهای پیدرپی و نیایشگونه در برابر زیباییهای طبیعت و آفرینش .انگار شعرهای درجه سـوم ادبیات کالسـیک فارسـی را ترجمه کرده اسـت .در واقع طرزی همان مریضی و پیشفرض زیبادیـدن همهچیـز و رنگکـردن درودیـوار را به میدان نثر نـو آورده( .طـرزی :۱۲۹۱ ،ش ،۲۱ص .)۱۴با ترجمه هم تقریبًا چنین برخوردی دارد .عم ً ال نشان داده که در هنگام نوشتن آنچه از تاریخ ادبیات فارسـی یاد گرفته اسـت ،بر وی سـیطره دارد و قادر نیسـت به زبان مورد نیازش دسـت یابد. (طـرزی :۱۲۹۰ ،ش ،۲ص .)۷علیرغـم تأکیـدی که بر اسـتفاده از زبان زنده و پویای زمانش دارد کـه در ادامـه بـه آن خواهیـم پرداخـت -در بیشتر آثارش از آن سـودی نمیبـرد .اگر بازگردیم بهشعر باال ،شعری که ادعایی به آن بزرگی داشته است؛ شعری که سعی دارد به اصل نوشتن شعر تا آن لحظه حمله کند؛ آنقدر خام و ناشـیانه و پیشپاافتاده سـاخته شـده که به راحتی با شعرهای تعلیمی و بیچیز قدما -همان قدمایی که هر کدام بسیار بیشتر از طرزی به شعر و شیوه و ابزارهای نوشـتن آن فکر کردهاند -شـباهت دارد و انگار برای کودکان زیر ده سـال نوشـته شده است .جدا از اینکه این شعر و همهی شعرهای طرزی در همان قالبهای کالسیک نوشت ه شده است و جدا از اینکه بنابر تجربهی صد سالهی شعر معاصر فارسی ،انقالبی از طریق این قالبها در شعر ممکن نیست ،محتوای شعرهای طرزی از بنیاد دستشان از اندیشیدن عمیق به واقعیت روزگارشان کوتاه اسـت .طرزی برخالف چیزهایی که میگوید ،در امر شـعر نوشـتن ،آدمی هوایی و هوسباز اسـت. موضوعات ،آدمها و مسألههای شعرش را از بیرون میآورد .او هم مثل قدما شرم دارد که از عقدهها، عقبماندهگیهـا ،رذایـل ،اعمال بیهودهی روزمـره و اتفاقات ظاهراً بیاهمیت زندهگی مردمان آن دوره بنویسـد .مثل اسلافش سـوژهی درشـت و متعالی و نجاتبخش را انتخاب میکند .وقتی آن سـوژه را در واقعیت نزدیک نمییابد ،از فرسـنگها دورتر و حتا از مردمانی که در جایی دیگر و در مسـایلی دیگر از آنها کینه به دل دارد ،موضوع و مسـألهی شـعرش را ،آرمان و آرزویش را قرض گرفته بر دوش شعر سوار کرده و به خلقالله میدهد. «اشعار ملی همان شعرهاییست که صنعت و تکلف در آن هیچ دخل و تعلقی ندارد و از زبان عوام هر قوم و ملت به صورت بیساخت و طبیعی صدور نموده ،زبانزد شده باشد… مث ً ال فارسی کابلی ما با فارسی طهرانی ایران ،اگرچه اساسًا هر دو یک چیز است و کلمات و لغاتشان هم یک است و لیکن در شـیوه و لهجه مغایرت و مباینت در میان این دو فارسـی دیده میشـود .به درجهای که اگر عوام کابلی صرف به لهجهی فارسی خود کابل با مرد طهرانی حرف بزنند ،به بسیار دشواری مقصد و مرام خود را به یکدیگر فهمانیده میتوانند! آیا این چیسـت؟ هیچ شـبهه نباید کرد که از تأثیر لهجه و شیوه است .نه تأثیر لغات و کلمات… دیگر اینکه اخالق ،عادات ،اطوار ،طبایع یک ملت از اشعار ملی آن ملت نیز تا یک درجهای ظاهر و آشکار میگردد .زیرا بیساخت و بیتکلف، به لهجه و شـیوهی همان زبان و حسـیات طبیعی همان ملت صدور یافته اسـت( ».روان فرهادی، :۱۳۵۵ص .)۷۳۵ طرزی در اینجا وارد آن حیطهای میشود که اگر دوام و قوام مییافت شاید در گشایش بنبست شـعریای که او و پیرواناش به شکسـتن آن کمر بسـته بودند ،موفق میشـد .البته این امیدواری صرفًا از تشخیص تفاوت در کاربرد زبان از جانب مردم نیست؛ کار باید به جاهای خیلی باریکتر از این بکشد .میتوان این را به عنوان سرآغاز پذیرفت و در ادامه امیدوار بود که نوشتن در میدانی که شعر مینامند به الیهها و اموری نفوذ کند که ناخودآگاه در روند شکلگیری باورها ،اتفاقات و اعمالی که انگیزهی آن در نگاه نخسـت قابل درک نیسـت .و حال که شـعر -این ورطهی ناخودآگاهی در زبان و تجربهها -به آنجا رسیده است؛ در فضایی که میسازد ،در آن سایهروشنها ،منطق اعمال و باورهایی را که در حالت عادی و به زبان معمول سخن نمیگویند ،با عذر و التماس به حرف آورد .اما شعر طرزی و همراهانش مطلقًا به این سمت نمیرود .او علیرغم شعارهایی که سر داده ،برخالف تاکیدی که بر فعالبودن شـعر و درآمیختنش با واقعیت آن روزگار دارد ،هرگز جرات ایسـتادن در آستانهی سرنوشتی که بر او و مخاطبانش حاکم است نداشته است .کوششهای او در معنادارکردن امر جانکاه نوشـتن ،وقتی در شـعر دسـت به کار میشـود ،به همان چیزی میانجامد که روزگاری برعلیه آن قیام کرده بود .با این تفاوت که آن شـعرها هنوز نقل بزمها و محافل اسـت ،اما شـعر او به درد این کار هم نمیخورد .فقط از او و همراهانش در این عرصه یادی مانده اسـت از حرکت و مبارزهای با حاکمیت وقت که در جایی و فرصتی دیگر باید به آن پرداخته شود.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
ادبــی
33 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
طرزی و ذوق نظریهپردازی در شعر
هـر چنـد در شـعرهای محمـود طرزی هم مـرام و مقصدی از شاعریاش قابل تشخیص است؛ اما او در شـمارههای هفتم ،هشـتم و نهم سـال هفتم سـراجاالخبار مقالهای چاپ کرده اسـت که نهتنها از چیسـتی ادبیات میپرسد ،بلکه تا آنجا پیـش مـیرود کـه ذیل عنوان «شـعر چیسـت؟» شـعر برهنـهی خود و پیرواناش را از دایرهی ادب معمول آن دوره به بیرون پرتاب میکند .به قول اسـدالله حبیب ،او هیچ وقت خودش را شـاعر خطاب نکرده است. (حبیـب :۱۳۶۶ ،ص .)۹۵بـر اسـاس این موضعگیری ،میتوانیم چنین تصور کنیم که چون طرزی دعوایی در شعر و شاعری نداشته ،هراسی هم از بابت خارج بودن از دایرهی شـعرا نداشـته اسـت .اما کیسـت که طرزی را بشناسد و نداند که او به شعر هم نیاز داشته است؛ همان طور که به رمان و ترجمه و نثر شـاعرانه نیاز داشـته اسـت .همان طور که به اسالم و زمینشناسی و هواشناسی و تاریخ و عکاسی و روزنامهنگاری و صنعت ساخت سالح و سیاحت و سفرنامه نیاز داشته است .اگر طرزی بـرای حـرفزدن از چیزهایـی که ذکـرش رفت نیاز به توضیـح و عذر و زاری داشت ـ تا از جانب مردم پذیرفته شودـ برای شعرنوشتن به بهانه نیاز نداشـت .هنر شـاعری بهطور پیشفرض نهتنها بر روی فرهیختهگان ملتش نصب شـده بود، بلکه برای فراموشکردن رنجها و مشقتها و تباهیها خلوتی بود؛ آرامش بود؛ مخدر بود. «در چنان اوضاع و احوال سـخنورانی که در کشـور پایداری کردند نیز بیشترشـان صوفی و اهل سلوک بودند و در شعر ،سبک هندی را برای بیان احساسات سرکوفته خود سازگار مییافتند[ .میرزا صالح شهادت] که در سنگچارک تولد یافت ،تمام زندهگیاش را در شبرغان بهسر برد و در سال ۱۷۳۷م در همانجا وفات یافت و به خاک سپرده شد .و میرزا محمد ارشد که در سال ۱۶۱۶م در برناباد هرات تولد یافت ،پیرو سبک هندی بود .و سوای اینها از حافظ مزاری که مجاور آرامگاه خواجه عبدالله انصاری بود؛ خواجه حسـن قندهاری ،میر حمدی سیسـتانی که شـاعری مجذوب
بود و سروپا برهنه میگشت و موالنا سالمی که در هرات ابریشمکاری میکرد و آشفتهی کابلی که در سال ۱۷۵۸م به مرض جنون درگذشت ،میتوان نام برد( ».حبیب:۱۳۶۶ ، ص )۱۹ در صحبت از متن باال بهتر است از جنون حرفی نزنیم که جنون به تعابیر مختلف در میان عقال هنوز طرفدارانی دارد .خوب است که آشفتهگی را برداریم .آن وجدان سرافکنده را ـکه چون راهی به فهم واقعیت پیرامونش ن ُکش قراردادهایی که بر سرنوشتش باز نکرده است ـ به خود و به نظم انسا حاکم است ،اینگونه واکنش نشان میدهد .آیا آن آشفتهگیها ،آن سروپا برهنهگشتنها را با لذتی که از تماشای سوژهی حامل آن به دست میآید، بگذاریم به راحتی به فهم درآید؟ اگر به فهم درآید ما از او چه فهمیدهایم جز آن لذت موهوم .اینها تقریبًا تنها کسانی بودهاند که در آن روزگار به چیزی فراتر از روزمرگی فکر میکردند .اینجا دیگر مسأله بر سر داشتن و نداشتن ادبیات و فرهنگ متعالی نیست که باز عدهای بگویند مردم مصیبتزده را به این چیزها چه حاجت؟ موضوع بر سر آن است که مصیبتزدهگان ،دیگر در یک دورهی تاریخی به جایی رسـیدهاند که اگر به بدنشـان هم دسـت بزنی قادر به درک آن نیستند .انگار که آنها طی یک حرکت گروهی و از قبل فکر شده ،دست از حواس پنجگانهی خود برداشتهاند و به هرچه بر آنها میگذرد نهتنها که بیاعتنا شدهاند ،بلکه با جستن یک طریق رندانه واکنشی نشان میدهند که میگوید هرچه پیش آید خوش آید. ممکـن اسـت در نـگاه اول تاریخهایـی که در نقل قول باال آمده ،با زمانی که سـراجاالخبار برای نخسـتینبار انتشـار یافت ( ۱۹۱۱م برابر با ۱۲۹۰ش) فاصله داشـته باشـد؛ ولی گمان نکنید که در ایـن فاصلـه اتفاق مهمی در شـعر افغانسـتان رخ داده اسـت .جـز چند جنگنامه کـه در واکنش به جنگهای افغانسـتان با انگلیس نوشتهشـده چیزی در میان نبوده اسـت .به عالوهی این نکته که این جنگنامهها نهتنها که شعر (شعر ناب) شناخته نمیشده ،بلکه در جوار و موازی با سیل عظیم
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
ادبــی
32 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
تازهترین اثر داسـتانی کوتاه خالد حسـینی ،نویسـنده امریکایی و افغانتبار به نام «دعای دریا» «دعای دریا» توسط لیز ادواردز به شکل یک نقاشی سه بعدی ترسیم شده است .در این نقاشی از ( )Sea Prayerاست .دعای دریا به مناسبت دومین سالیاد مرگ آیالن کردی نوشته شده است .تکنالوژی Tilt Brushبهخاطر روشنشدن رنگها استفاده شده است .عادل اختر ،هنرمند برنده پسـر سـه سـاله سوری که در دریا غرق شـد و آب ،جسدش را کنار ساحل آورد ،این داستان کوتاه جایزه «بفتا»
داستان تازه خالد حسینی؛ «دعای دریا»
-حسن کریمی
با همکاری کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندهگان ( )UNHCRو روزنامه «گاردین» به یک فیلم متحرک نیز درآمده است. خالد حسینی ،نویسنده رمان مشهور «گدیپران باز /بادبادک باز» در باره این داستان کوتاه خود در صفحهی رسمی فیسبوکش نوشته است« :با الهام از این عکس فراموشناشدنی و به احترام دومین سـالیاد غرقشـدن آلن کردی ،این داسـتان کوتاه را بهنام «دعای دریا» نوشتم .بهعنوان پدر دو فرزند ،احساس خجالت میکردم که جسد آیالن کنار ساحل افتاده بود». داستان کوتاه «دعای دریا» ،از زبان یک پدر روایت شده .پدری که پسرش را با قایق از سوریه خـارج کـرده اسـت .ایـن پدر با خود دعا میکند که آبهای وسـیع دریا فرزنـدش را ایمن نگهدارد. داسـتان ،نامهگونه و به صورت مونولوگ اسـت .پدری به دریا التماس میکند .اما دریا به دعاهای او پاسخی نمیدهد. روزنامه گاردین هم در گزارشش نوشته« :خالد حسینی ایده این داستان را از عکس جسد آیالن کردی ،کودک سه ساله سوری در ساحل ،گرفته است .در ۲سپتامبر ۲۰۱۵میالدی آیالن کردی سـه سـاله ،هنگامی که در مسـیر آبهای ترکیه از سـوریه به یونان فرار میکرد غرق شـد ،جسد آیالن در ساحل دریا پیدا شد .عکس این جسد باعث برانگیختن احساسات مردم در سراسر جهان گشت و به نماد تراژیک بحران مهاجرت و سوریه تبدیل شد. خالـد حسـینی در مصاحبـهای بـا گاردیـن در مـورد این عکس گفته اسـت« :زمانیکـه من این عکـس را دیـدم ،بهتمـام کارهای غیر قابل مشـاهده که برای پرورش و کالنکـردن یک کودک صورت میگیرد ،فکر کردم .نگرانیهای شخصی ،اضطرابهای شخصی ،مطمین شویم که آنها (کودکان) این را دارند و آنها غذا میخورند ،واکسین شدهاند، آیا لباسهای شان مناسب است ،آیا ناراحت نیستند ،خوب خوابیدهاند .گولیهای ویتامین شان را خوردهاند… ما همیشه نگرانیم و برای فراهمکردن آسایش فرزندان مان تالش میکنیم و همه این کارها را انجام میدهی ،تمام عشـقت را خرج فرزندت کنی ،باز ببینی که جسـدش با صورت به ساحل افتاده است».
این داستان را دکلمه و روایت میکند و دیوید کولتر موسیقی این فلم را تهیه کرده است. ن نیت کمیسیاری عالی پناهندهگان خالد حسـینی از سـال ۲۰۰۶میالدی به عنوان سـفیر حسـ سـازمان ملل متحد منصوب شـد و برای صدها هزار انسـانی که در سرتاسـر جهان مجبور به فرار ن کسانی که از خانههای شـان میشـوند ،کار میکند .سـفر آخر وی به کشور اوگاندا بود .او داستا در افغانسـتان ،چاد ،عراق ،اردن و اوگاندا تجربه کردهاند را مثل داسـتان شـخصیت امیر در رمان پرفروشش (گدیپران باز )۲۰۰۳ -مینویسد .او خود نیز فراری از جنگ بوده است. به گزارش گاردین ،پس از مرگ آیالن کردی ،کودک سه ساله ،که از آن بیش دو سال میگذرد، تا کنون نزدیک به ۸۵۰۰نفر در دریای مدیترانه جان خود را از دست دادهاند. ی که روسها به افغانستان حمله کرد ،پدر خالد حسینی دیپلومات در سال ۱۹۷۹میالدی هنگام در پاریس بود .خانوادهاش بعداً به امریکا مهاجرت کرد .حسینی در آن هنگام تنها ۱۵سال داشت و چیز زیادی از زبان انگلیسی نمیدانست .او در آنجا به دانشکده پزشکی رفت و سپس در کالیفورنیا به عنوان داکتر مشغول کار شد .همزمان با شغل داکتری ،رمان گدیپرانباز را نوشت. رمان گدیپرانباز ،در مدت ۱۱۰هفته در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز بود .او در سال ۲۰۰۷میلادی «هـزار خورشـید تابـان» را نوشـت و فروش این دو کتـاب در جهان به ۳۸میلیون نسـخه رسـید .خالد حسینی در سـال ۲۰۱۳میالدی رمان «و کوهستان طنین انداخت» را به بازار کتاب عرضه کرد.او رمانهایش را به زبان انگلیسـی مینویسـند .آثار آقای حسینی به فارسی نیز ترجمه شده است. قسـمتی از داسـتان دعای دریا« :مروان عزیزم ،در طول تابسـتانهای طوالنی دوران کودکی، زمانیکـه مـن سـنی را کـه حاال داری ،داشـتم ،مـن و کاکاهایت دوشـکهایمان را روی سـقف خانـه پـدر بزرگـت در حومه حمص ،هموار میکردیم و دراز میکشـیدیم .صبحها با تکان خوردن درختهـای زیتـون در نسـیم ،با سـرو صـدای بزهای مادر بـزرگ و دیگهایش و با هـوای تازه و خورشید بیدار میشدیم».
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
شدند ،در این سرزمین عاشق شدند ،ازدواج کردند .با آنها از یورش روسها صدمه دیدند و در جنگهای داخلی رنج کشیدند .و زمانی کـه افغانهـا بـا هـم میجنگیدند ،او و همسـرش نگران اشـیای باستانی و موزهها بودهاند و کوچه به کوچه اسناد و کتابهایی را که جنگساالرها میفروختند ،خریداری و حفظ میکردند. نانسـی با وجود کهولت ،همچنان پرتالش به زندگیاش ادامه میدهد .پس از رفتن طالبان بدون همسر فقیدش باز گشتهاست، تا گام مهم دیگری را در دهۀ هشـتم زندگیاش بردارد و آن هم تأسیس مرکز افغانستانشناسی در دانشگاه کابل است .پلههای وزارتخانههای مختلف را پیمودهاست و پشت درهای دفتر وزرا و مدیران بسیاری ایستادهاست ،تا بتواند این مرکز را ایجاد کند ،تا هر محقق و دانشجویی در هر نقطه از دنیا به اطالعات و اسنادی که او وهمسرش در طی بیش از شصت سال زندگی در افغانستان جمعآوری کردهاند ،دسترسی داشته باشند. بین قفسهها می گردد و با اشتیاق توضیح میدهد که تمام این اسناد و کتابها را از خیابانها و کوچه بازارها ،از فروشندههایی که میخواستند در میان آنها نخودشور بفروشند ،خریداری کردهاست و همـهاش را در میـان ایـن قفسـهها بـه یـادگار گذاشتهاسـت. کتابهایی را که در طول سالها جمعآوری کرده ،به افغانستان آوردهاست تا فرزندان این مرز و بوم ،اگر پس از سالها از غربت بازگشتند ،جایی را داشته باشند که نگاهی به گذشتهشان بیندازند. تنها شکایتش از کمبود فضا برای نگهداری اسناد و کتابهاست. نانسـی صمیمانه به مردم ،تاریخ و فرهنگ افغانسـتان عشـق
ادبــی
31 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
ورزیدهاست و در این آشفتهبازار ،دوستیاش غنیمتی است برای افغانستان. سـفرهای مداوم بین خانهاش در اسلام آباد و مؤسسـهای که در دانشـگاه کابـل دارد ،خسـتهاش نمیکنـد .امـا چیـزی کـه در افغانستان خیلی آزارش دادهاست ،بوروکراسی اداری است که حتا
با وجود معرفینامههای بسـیاری که از آدمهای مهم افغانسـتان داشتهاسـت ،تنهـا با دسـتور مسـتقیم رئیسجمهور به سـرانجام رسیدهاست. بعد از ما مالقات دیگری دارد و ما را در برابر منطقهای که قرار اسـت مرکز افغانستانشناسی شـود ،تنها میگذارد و میرود .چه کسـی میدانـد این زن ریزنقـش و تنها چه چیزهای ناگفتهای از این سرزمین در سینه دارد؟.. قـرار بـود گزارش در همینجا پایان یابد ،اما خبر انشـتار کتابی
جدیـد از نانسـی دوپـره وادارمـان کرد که اندکـی درنگ کنیم .و اکنون این کتاب زیبا و پرمحتوا به دستم رسیدهاست. کتـاب «افغانسـتان در کمتـر از صـرف یـک فنجـان قهـوه» Afghanistan Over a Cup of Teaدر ۴۶فصـل همـراه بـا تصویرهایـی تکاندهنـده ،زیبـا و کـم نظیر ،نه تنهـا نمایانگر مشـاهدات دقیق نویسـنده از زندگی و جامعۀ افغانهاست ،بلکه پیوندهای عمیق احساسی او را با مردم ،فرهنگ و تاریخ افغانستان و همچنین شخصیتهای اساسی در شکلگیری وقایع تاریخی این کشور را به تصویر میکشد. نانسی به لحاظ تواناییهای فوقالعادهاش در به تصویر کشیدن تاریخ شفاهی یک ملت به طرزی کاربردی ،دقیق ،مختصر و در عین حال جامع ،نویسندهای بیهمتاست .خواندن هر یک فصل ایـن کتاب ،بیـش از مدتزمان صرف یک فنجان چای وقتتان را در بر نمیگیرد. ایـن فصـول در ارتبـاط بـا وقایع تاریخی سـالهای پـر از تنش بیـن ۱۹۹۵تـا ۲۰۰۷میباشـد ،که هـر کدام با سـاختاری جذاب بـه مسـائلی چون وقایـع تاریخی اشـغال کابل توسـط طالبان در سـال ،۱۹۹۶تالشها برای نهادینه کردن دموکراسـی در کشور بـا برگـزاری انتخابات سـالهای ۲۰۰۴و ،۲۰۰۵وضعیت زنان و درخواستهای فراوان برای آموزش و بهداشت میپردازد. تجربههـای نانسـی دوپـره با تحـوالت این کشـورگره خـورده. آهنـگ ایـن تغییرات بـه زیبایـی در کالم خود او تجلـی مییابد: «کابل هر روز اندکی تغییر میکند».
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
ادبــی
30 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
حدیث عشقی شصت ساله شـرخبروفات نانسـی هـچ دوبـری افغانسـتان شـناس معـروف امریکایـی محافـل وحلقـات اکادمیـک وفرهنگـی افغانسـتان را تکانداد.نانسـی دوبری از آن پژوهشـگران نامدار تاریخ افغانستان میباشـد کـه بیـش از نیم قرن عمـر عزیـزش را در راه حفظ ،احیا ومعرفی آثار تاریخی وپژوهش در زمینه تاریخ باستانی افغانستان صـرف نمـوده باتاسـیس مرکـز معلومـات افغانسـتان شناسـی در دانشـگاه کابـل خدمـت بزرگـی بـه تاریـخ وفرهنـگ کهن سـال افغانسـتان انجـام داد.جـا دارد کـه در این روز وداع شـان با زندگی (در 90سـالگی ) درشـهرکابل ،مطلبـی را تحـت عنـوان (حدیـث عشـقی شـصت ساله) از سـایت جدید آنالین به توجه خوانندگان وعالقه مندان میرسانیم. یادشان گرامی باد نانسی دوپره ٬مورخ و پژوهشگر آمریکایی که عاشق افغانستان اسـت پـس از دهههـا تالش و پشـتکار رویـای دیرینه خـود را به واقعیـت رسـانید و مرکـز افغانستانشناسـی او در دانشـگاه کابـل سـرانجام رسـما گشـایش یافت .نانسـی هچ دوپره که نیمه دهه هشـتم زندگـی را پشتسـر گذاشـته میتوانـد خشـنود باشـد که میراثی بس بزرگ به یادگار گذاشـته اسـت .شاید بتوان گفت این بانـو با همکاری شـوهر فقیـدش لویی دوپـره جامعترین کتابها را در باره افغانسـنان نوشـتهاند .خانم نانسـی دوپره با ایجاد مرکز افغانستانشناسی در دانشگاه کابل مجموعهای کم نظیر از کتاب٬ سـند ٬تصویر و نشـریات را در باره افغانسـتان را گرد آورده که به شـیوه علمی و روشـمند گردآوری و فهرسـتنگاری شـده اسـت. کسـانی کـه خواسـتار تحقیق در باره افغانسـتان اند بـا مراجعه به
این مرکز و یا سـایت اینترنتی آن به ارزش این کار پی میبرند. مرکز افغانستانشناسـی که پس از نوروز امسـال رسما افتتاح شد در بنایی زیبا جای گرفته که ترکیبی است از معماری نو و سنتی و مجهز به امکانات اطالعرسانی دنیای امروز .بیشتر اسناد و منابع موجود در این مرکز به زبانهای فارسی و پشتو و انگلیسی است. با این سـه زبان نیز میتوان از وب سـایت این مرکز بهره گرفت. سه سال پیش ایمان شایسته و معصومه ابراهیمی پس از گفتگو بـا خانم دوپره گزارشـی تصویری از زندگـی این بانوی آمریکایی سـاختند کـه وی در آن از تلاش خسـتگیناپذیرش بـرای ایجاد مرکز افغانستانشناسـی در دانشـگاه کابل میگوید .به مناسـبت گشایش این مرکز ما این گزارش را بازنشر میکنیم. در خانه به یک کتاب قدیمی برخوردم که نمیدانم از کجا آمده بود .در مورد نقاط باستانی افغانستان بود و همراه با عکس و نقشۀ نقاط تاریخی؛ واشـیائی را که از حفاریهای آن مناطق به دسـت آمده بود ،نشان میداد. گاهی به آن کتاب ،که به زبان انگلیسی بود ،و عکسهایش نگاه میکردم و از خودم میپرسـیدم ،اینها حاال کجا هسـتند؟ سالها قبـل بعضـی از آنها را در مـوزۀ داراالمان دیده بودم و میدانسـتم که اکنون بسـیاری از آنها از بین رفته و یا غارت شـدهاند ویا سـر از مجموعههـای شـخصی در آوردهانـد .گاهـی به خـودم دلداری میدادم که شـاید بتوان روزی اشـیاء غارتشـده را به افغانسـتان برگرداند. هیـچ وقـت از خودم نپرسـیده بودم آن اشـیا را چه کسـی از دل خاک بیرون کشیدهاست و آن کتاب ارزشمند با آنهمه اطالعات
دقیق حاصل زحمات کیست؟ وقتـی چهـرهاش را بـرای اولین بار از طریق یک برنامۀ مسـتند دیدم ،تازه نویسندهاش را شناختم. بـاورم نمیشـد کـه افـزون بـر شـصت سـال از عمـرش را برای افغانستان زندگی کرده و شاید بیشترین اطالعات را راجع به تاریخ و فرهنگ افغانها ،از دوران باستان تا حال حاضر ،داشته باشد و ما و فرهنگمان را بیشتر از خود ما بشناسد. آری ،این بانوی نسـتوه و عاشـق ،کسـی نیست جز نانسی هچ دوپـره ،Nancy Hatch Dupreeتاریخنـگار اهـل آمریـکا. بانوی ۸۲سـالهای که همراه با همسـر فقیدش لویی هچ دوپره، باستانشناس معروف آمریکایی ،بسیاری از آن اشیائی را که ما در موزهها و کتابها میدیدیم ،با سالها حفاری از دل خاک بیرون کشیدهاند و در موزهها ،مقاالت و کتابها در معرض دید جهانیان گذاشتهاند. تا قبل از کتابهای نانسـی و لویی دوپره دربارۀ افغانسـتان که همه به زبان انگلیسی نوشته شدهاند ،خیلیها در دنیا و خصوصًا در آمریکا و اروپا حتا نام افغانستان را نشنیده بودند .آنها افغانستان و تاریخ و تمدن و طبیعت بیمثالش را از بایگانی وزارتخانهها و و نهادهای دولتی غرب به میان مردم عادی و شیفتگان جهانگردی آوردنـد و میـان مـردم دو کشـور پلـی زدند بـه بلندای تاریـخ .آنها افغانسـتان را از انحصار دولتها خارج سـاختند و به همه نشانش دادند. آری ،نانسی و لویی این کار را کردند و خود نیز در تاریخ جاودانه شـدند .خوشـیها وتلخیهای این مردم را سالهای سال شریک
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
ادبی
29 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
پاسداشت از کارنامهی ادبی عفیف باختری
-حسین حیدری
جمعی از استادان ،دانشجویان و شاعران با دکلمه اشعار ،گذاشتن گل و روشن کردن شمع به یاد دشمن بودند؛ چون مزاحم کار و بازارشان بود ،اما عفیف با همهی این انکارها عقب ننشست .او به تنهایی با نسل جوان و نوقلمان شروع به کار کرد .با حوصله آثار آنها را میخواند و نقد میکرد .به اسدالله عفیف باختری ،کارنامهی ادبی او را پاس داشتند. یامان حکمت ،شـاعر و اسـتاد دانشـگاه در این محفل گفت که عفیف باختری شـعرهایش را در آنها کتاب و فلم و آلبوم میداد .نتیجه این حوصلهمندیاش را در سالهای بعدی با ظهور یک جریان جدی گرفت ،نسلی طالیی که در روزنامهنگاری ،ادبیات و هنر در سطح افغانستان و حتا قالب غزل مینوشت و دید انتقادی و مناسبات روشنفکرانه در آن داشت. یامان حکمت گفت« :عفیف باختری شاعر مضمونساز و خالق بود ،مشخصههای غزل معاصر منطقهدرخشیدند». او تصویرسازی بود ،او خالقیت و مضمونسازی را به معاصریت پیوند زده است و من معاصریت عفیف را به چهار عنصر میبینم [که] جهانبینی ،مرگاندیشی ،تنهایی پرهیاهو و مانفیست فردی در عین حال زهرا خاوری دانشآموخته زبان و ادبیات دانشگاه کابل که در محفل پاسداشت از کارنامهی ادبی عفیف باختری اشتراک کرده بود ،میگوید که شعرها و سبک عفیف باختری او را میباشد». به باور این استاد دانشگاه ،شعرهای عفیف بیخاصیت نیست ،بل راحت ،آزاد و قابل گفتوگو واداشت که غزل بسراید و به رشتهاش بیشتر عالقهمند شود. خانم خاوری گفت« :برخورد و روش اسـتاد عفیف باختری متفاوت از همه بود ،در هر برنامهای است و این گفتوگو در شعرهای پس از او جریان خواهد داشت. یامان حکمت همچنان اشـاره کرد که عفیف باختری شـاعر تأثیرگذار و از دنیا بریده بوده و نیز که استاد بود ،همه تا آخر برنامه میماندند و دکلمه پرشور و شاد استاد را میشنیدند ،مرگ استاد برای جامعه ادبی و علمی ما خیلی دردآور و مایهی تاسف است ،او باید بیشتر میماند و زیادتر از تالش او نوآوری در شعر و رویکرد پژوهانه و انتقادی نسبت به وضع موجود بوده است. در همین حال سیدرضا محمدی ،رییس اتحادیه نویسندهگان افغانستان در این برنامه درگذشت آن الهام غزل و شعر سرودن را میگرفتیم». اسدالله عفیف باختری در سال ۱۳۴۱خورشیدی در بلخ به دنیا آمد و تا حاال از او شش مجموعهی عفیف باختری را مایهی تاسف خواند و گفت که او یک عمر بیچشمداشت کار کرد. اقای محمدی گفت« :از هر گروه میتواند به عظمت ،خوبی و زیبایی شعر استاد عفیف پی ببرد ،شـعر به نامهای «سـنگ و سـتاره»« ،آوازهای خاکسـتر»« ،من با زبان دریا»« ،با یک پیاله چای چطوری؟ عزیز من!»« ،دوبوسه سیب» و «صد غزل از عفیف باختری» که گلچینی از غزلهای در شرایط کنونی ،جامعه بیش از هر وقتی به شاعرانی چون عفیف باختری نیازمند است». رییس اتحادیه نویسـندهگان افغانسـتان در مقالهای ،تحت عنوان پیروزی شـعر بر سیاسـت نیز پنج کتاب اول است ،به چاپ رسیده است« .پدر شعر جهان» مجموعهی دیگری از عفیف باختری گفته بود« :عفیف باختری شاعری که به تنهایی جریان مدرن ادبیات را در دو دهه گذشته رهبری است که گفته میشود به زودی نشر خواهد شد. گفتنی اسـت که ریاسـت اجرایی کشـور ،دیروز وعدهی چاپ هفتیمن اثر عفیف باختری را داده میکرد ،بهطور ناگهانی درگذشت». به قول آقای محمدی« :او شاعری بود که با دانش فوقالعادهاش از ادبیات و هنر مدرن و ارتباط است. عالیاش با جامعه جوان ،باعث نوگرایی و رشـد جریانهای نو فرهنگی شـد .شـاعری که در طی هفتمین اثر نیز شامل غزلهای چاپ نشده وی میباشد. سـالها توسـط مافیای فرهنگـی و قومندانهای ادبـی بایکوت و انکار میشـد .ادبیات و فرهنگ عفیف باختری شـاعر ،نویسـنده و روزنامهنگار معروف کشـور شـب ۹/۸ثور سـال جاری در بلخ در افغانسـتان بـه تبـع نظامیگری و تنظیمگری مافیایی سیاسـت در افغانسـتان ،عیـن رویه را در درگذشت .آقای باختری که بیشتر برای غزلهای پرشور وعاشقانهاش بین مردم شهرت داشت، حوزه فرهنگ داشـتند .آنها از عوامگرایی مطلق و سـطحینگری حمایت میکردند .نتیجه این در شفاخانهای در شهر مزار شریف ،به عمر ۵۵سالهگی چشم به روی دنیا بست. عوامگرایی ابتذال فرهنگ عمومی بود ،سـقوط اخالق و ذوق عمومی برای شـهرت گرفتن چند برنامـه پاسداشـت از کارنامـهی ادبی عفیف باختری را دانشـگاه کابـل در ایدیتوریم حقوق این مافیا که همبسته با دیگر قومندانها ،آدمکشها و اوباش بودند .برای این بهطور جدی با عفیف دانشگاه برگزار کرده بود.
28 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
ادبــی
27 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
به ادبیات کودک توجهی صورت نگرفته اسـت
حسین حیدری مسووالن برگزارکنندهی برنامهی تجلیل از هفته کتاب میگویند که به ادبیات کودک توجهی صورت نگرفته است. فاضل سـانچارکی ،معین نشـرات وزارت اطالعات و فرهنگ در برنامهی گرامیداشـت از هفته کتاب که با نمایشگاه کتاب و اجرای تیاتر همراه بود ،گفت که به ادبیات کتاب هیچ توجهی صورت نگرفته و تمام انرژی ما صرف خاطرهنویسی سیاسی شده است. آقای سانچارکی گفت برای اطفال سخنی بگوییم که قابل فهم ،ساده و روان باشد. او افزود« :در عرصهی ادبیات و شـعر کارهای خوبی صورت گرفته ،اما ادبیات کودک فراموش شده است ،تنها چند نویسنده در بخش ادبیات کودک کتاب نوشتهاند ،تلویزیون آریا ویژه کودکان است ،اما محتوا ،کیفیت و شکل برنامههای آن پر از مشکل است ،برای بیرون رفت از این حالت، هیچ راهی وجود ندارد ،جز این که به کتاب و مطالعه رو بیاوریم ،گره کور ما را تنها کتاب و مطالعه باز میتواند». فاضل سانچارکی نقش فرهنگ و کتاب را در تمام بخشها مهم دانست و گفت که در طول ۱۵ سال گذشته برای کتاب و فرهنگ کاری صورت نگرفته و افغانستان از لحاظ مقالههای علمی و کتابهای درسی «در حد صفر» است. معیـن نشـرات وزارت اطالعـات و فرهنـگ اشـاره کرد کـه در بخشهای ادب ،هنـر و فرهنگ کادرهای زیادی وجود دارد ،اما حمایت نمیشوند و کاری هم در این بخشها صورت نگرفته است. آقای سانچارکی هدف برگزاری نمایشگاه کتاب در هفته کتاب را برانگیختن و تقویت کتابخوانی خواند و گفت که این نمایشگاه با محوریت کودکان برگزار شده است. ِ حمایت اطفال افغانسـتان میگوید که با هدف ترویج در همین حال پال بارکر رییس مؤسسـه فرهنگ مطالعه در بین اطفال افغانستان و همچنان بلندبردن مهارت خواندن آنان با داستانهای جالب ۱۶۰ ،عنوان کتاب را توسـط نویسـندهگان مسـلکی نوشـته و آن را در مرکزهای تعلیمی، آموزشی و کودکستانها به طور رایگان توزیع کردهاند. آقـای بارکـر گفـت کـه از ۱۶عنوان کتاب نصف آن به زبان دری و ۸۰عنوان آن به زبان پشـتو نوشته و در تیراژ نیم میلیون تکثیر شده است. به گفتهی پال بارکر این کتابها برای دانشآموزان صنفهای اول ،دوم ،سوم ،چهارم و پنجم و ششـم توسـط مؤسسـه حمایت اطفال افغانسـتان به همکاری وزارتهای معارف و اطالعات و فرهنگ آماده و در یازده والیت کشور توزیع میشود. کتاب کودک را در همین حال سیدمحسن حسینی مسوول خانهی کودک که باالتر از ۱۵عنوان ِ
در این نمایشگاه به نمایش درآورده بود ،میگوید که برای کودکان دو سال تا دوره مکتب (هفت ساله) کتابهای آموزشی دارد. او «ناک مقبول»« ،رنگآمیزی» و «مهاجر» را از کتابهای بومیسازی شده و دلخواه کودکان خواند و افزود« :فرهنگ توجه به کودک خیلی کمرنگ است ،اعتماد و رابطه خوب در بین ناشر، کودک و خانواده وجود ندارد ،خانوادهها در بارهی ادبیات کودک آگاهی الزم ندارند ،این مشکل از وزارت معارف شروع میشود و رسانهها هم مادران و پدران را به توجهی فرزندان تشویق نمیکنند، آن عده که توجه میکنند ،خیلی کماند». در عین حال شمسیه رحیمی یکی از مربیان کودکان در یکی از لیسههای شهر کابل میگوید کـه از ۸۰عنـوان کتـاب کودک مؤسسـه « »Save the childrenرا روزانه دو سـاعت در اختیار شاگردان صنفهای اول و دوم این لیسه قرار میدهد تا بخوانند. او گفت« :خواندن این کتابها برای امال و خواندن شـاگردان ما مفید تمام شـده اسـت و دیگر موضوعهای پندآمیز را در بارهی مهربانی ،قناعت ،بخشش و کمککردن یاد گرفتهاند ،از لحاظ تربیتی [با خواندن این کتابها] رشد کردهاند». بـه گفتـه این مربی خانوادهها عالقهمندی زیادی به کتابهای ادبیات کودک دارند و در مکتب میآیند به صورت رایگان برای کودکان خود کتاب کودکانه را میبرند. خانم رحیمی تأثیر تصویرهای خوب ،نقاشیهای مناسب و رنگآمیزیهای این کتابها را روی کودکان سـازنده خواند و گفت که مادران بیسـواد هم از آن برای آموزش فرزندان خود اسـتفاده میتوانند. در همین حال امید ،هفت ساله و حاسنات ۶ساله میگویند که با دوستان خود مهربانی میکنند و با کسی جنگ نمیکنند. حاسنات میگوید« :شاخچههای درختان را قطع نمیکنم ،مادر و استاد خود را احترام میکنم». امید میگوید که به حیوانات ترحم میکند و دوست دارد که دوستان زیادی داشته باشد. این دو کودک دانشآموزان لیسهی تالش دانش هستند که از کتابهای کودک مؤسسه «Save »the childrenآموزههایی را به خاطر سپرده بودند. هفتهی کتاب را روز دوشـنبه ۲۴ ،ثور وزارت اطالعات و فرهنگ ،اتحادیه سرتاسـری ناشـران و کتابفروشـان افغانسـتان ،خانـه ادبیـات کـودک ،گویته انسـتیتیوت و مؤسسـهی «Save the »childrenدر کاروانسرای باغ بابر کابل گرامی داشتند.
26 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
25 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
24 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
23 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
اجـتـماعی
شکریه بارکزی:
طالبان شیفته قدرت نیستند! اشـاره :درحال حاضر بیسـت گروه دهشـت افگن به شـمول دسـته جات مختلف اپراتیفی طالب تحـت رهبـری آی اس آی درافغانسـتان مـی رزمنـد امـا شـکریه بارکـزی همـه را در لحـاف «افغـان» پیچیده است. روزنامـه دی نیشـن چـاپ اسلام آبـاد نوشـته اسـت کـه در شانزده سـال گذشته، حکمروایی سه رئیس جمهـور در امریـکا و اسـتعفای چندیـن جنـرال اردوی امریکا در جنـگ افغانسـتان یـاد آور موتر سـایکل سـوارانی اسـت که به شـکل پایان ناپذیری بـه دور یـک میـدان مـدور چرخیـده انـد. دی نیشـن بـا اشـاره بـه یک آماردهی مشـکوک از سـوی امریکایی ها نوشـته اسـت که بعد از اعالم خروج ارتش امریکا از افغانستان در دوره اوباما درسال 2014شمار نیروهای امریکا مستقر درافغانستان 8400نفر ذکر می شد اما به تازه گی فاش شده است که شمار سرباز حدود 12000نفر است. دی نیشـن به نقل از شـکریه بارکزی سـفیر افغانسـتان در اسـلو نوشـته است که کارطالبـان یکسـره شـده اسـت و آن ها مایل اند بـه خانه های شـان برگردند اما امریکایی ها نمی گذارند که آن ها میدان های جنگ را خالی کنند. شکریه بارکزی درگفت وگو با دی نیشن گفتهاست ،طالبان یک نیروی اشغالگر نیست ،آنها شهروندان افغانستان اند که به خاطر روحیات مذهبی مفرط ومحافظه کارانه ،زن ستیزی و رویکرد های افراطی شان در میان مردم افغانستان منفور گشته اند. جالب ترین سخن شکریه بارکزی این است که وی مدعی است که تروریستان طالب درصورت برقراری صلح روانۀ مناطق وخانه های شان شده و همانند افراد عادی کسب اجدادی خویش را در کشت زار ها و دکاکین از سر خواهند گرفت. نکته دیگر در فتوای ساده لوحانۀ شکریه بارکزی بنا به گزارش دی نیشن این است که ممکن است طالبان بی آن که دغدغه گرفتن قدرت درکابل در سر داشته باشند به نظام زنده گی محلی قناعت خواهند کرد. اشاره :مثل این که قتل عام ها وحمام های خون در مزار ،کابل ،قندهار ،خوست و غور بخشی از تصادفات آسمانی است
22 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
نماینده ولسی جرگه:
کاروبار دکترغنی فقط با
دزد های حرفه است
محمود سلیمان خیل وکیل پکتیا: شـمیم جان کتوازی بی سـواد است اما به حساب شایسته ساالری به حیث مقرر شده بربنیـاد خبـر واصله بـه «گزارشـنامه افغانسـتان» همایون همایـون معاون اول ولسـی جرگـه در یک مجلس با حضور سران لویه پکتیا گفت که اشرف غنی آدم استفاده جو ویک دزد حرفـوی اسـت و بـه هیـچ نـوع ارزش هـا پایبند نیسـت. همایون صریح گفت :برای اشرف غنی پول به کار است. اقلیم لوی پکتیا درانتخابات ریاسـت جمهوری تمام قد به دفاع از غنی برخاسته بود. براساس گزارش ،محمود سلیمان خیل وکیل مردم پکتیکا در ولسی جرگه درصحبت با کوچی زازی رئیس معارف پکتیا گفته اسـت که دکترغنی شـمیم جان کتوازی والی برگزیده غنی سـند صنف ۱۲را از شـپی لیسه پکتیکا جعلی به دست آورده امـا رئیـس جمهـور دم از شایسـته سـاالری مـی زند و مدعی اسـت که برای گزینش جنراالن شـخصن «انترویو» مـی کنـد! البی های دوروپیش دکترغنی پیش ازین ،دربدل رشوه ،اختیار آن والیت را به حاجی دین محمد تفویض کرده وفرزند نابالغش را باالی مردم حکمران ساخته بود .آن پدر وبچه فقط کارشان با گمرگ و شهرداری بود و کدام مصروفیت دیگری نداشتند .درگزارش قید شده است که هیچ کدام پروژه عمرانی زیربنایی در لویه پکتیا انجام نشده است.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
اجـتـماعی
21 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
با سران طالبان از جمله عباس ستانکزی درقطر درتماس است و حنیف اتمر نیز درپاکستان و هم در مرکز سیاسی طالبان درقطر با سران تروریست مذاکراتی انجام داده است. به گفته نیویورک تایمز ،یک مقام ارشد امنیتی دولت کابل که صورت گفت وگو ها با طالبان را دریک دفترچه با پوش چرمی سیاه درج کرده در بازگشت از کابل« نکات مهم گفتگو با طالبان» را فهرسـت کرده اسـت .یک مقام امنیتی که به دلیل عدم داشـتن مجوز در رسـانه ای کردن گفت وگو ها با طالبان از ذکر نامش پرهیز کرده می گوید که طالبان خواستار اصالحات قاطع در قانون اساسـی – نه به طور فوری -می باشـند .طالبان همچنان رویای یک نظام اسلامی را درسـر می پرورانند .نیویورک تایمز با حرکت در خط حلقه خاص در حکومت کابل به هدف سفید نمایی ماهیت سـیاه طالبان خواسـته های آنان را فهرسـت کرده بدین شـرح - :طالبان تحصیل پسران و دختران را قبول دارند مگر خواهان جدایی دختران از پسران هستند. زنان می توانند به غیر از دادگاه عالی درهمه عرصه ها به شمول امور دفاعی و قوه قضائیه کارکنند .مگر طالبان تضمین قانونی می خواهند که پای یک زن به ریاست جمهوری نرسد. بـه هـدف رسـیده گـی به پرونـده های غصـب غیرقانونی زمین ها از سـوی ثروتمنـدان و افرادزورمند بعد از دوره طاالبن دادگاه ویژه ای تشـکیل شـود .اکثر کسـانی که زمین ها را غصب کرده اند جنگ ساالران سابق اند که اکنون بخشی از دستگاه حکومت اند .طالبان می خواهند که زمین های غصب شده دو باره به صاحبان شان مسترد شود ( .درمورد هزاران نفری که ظرف هفده سال اخیر از سوی طالبان یا با کارد قصابی یا به طریق انتحار یا تیرباران از زنده گی ساقط شده و خون هزاران سرباز جوان اردو و پلیس ،درکتاب سیاه روی میز اتمر کدام سطری درج نشده است .اولویت تروریسم حاال در باره زمین های غصب شده است نه قتل عام های دسته جمعی!) -انتخابات می تواند بعد از استقرار یک حکومت موقت برگزار شود که درآن هیچ یک از وابسته گان حکومت های گذشته شامل نباشند .طالبان می خواهند که تمام جناح ها می توانند مناطق تحت کنترول شان را عین سـناریوی کشـانیدن پای گلبدین به کابل دربرابر طالبان نیز درحال در دسـت اجرا اسـت که تا زمان انتخابات در اختیار خود داشته باشند .اشاره :بازی با قطعه گلبدین آن هم درموقعیتی کاملن هدفش فقط بریدن ُدم رقبای سیاسی و به لجن کشیدن دست آورد های مدنی هفده سال اخیر است .بی قدرتی ،درد سرآفرین شد؛ حاال چپ و راست تبلیغات به نفع طالبان را شروع کرده اند .ثمره هردو نیوریورک تایمز به نقل از منبع رسمی دولت کابل نگاشته است که معصوم استانکزی از طریق تلفن سناریو ،بازی -دوسرباخت -است.
دفترچه ای با پوش چرمی سیاه
روی میز حنیف «اتمر»
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
اجـتـماعی
20 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
گزارشی که ِ عرق شرم بر جبین مینشاند! احمــد عمران نشـر گزارش تازۀ بازرس ویژۀ ایـاالت متحـدۀ امریـکا در امور افغانستان ،افتضاح دیگریست کـه متأسـفانه میتوانـد عـرق شـرم بـر جبین انسـان بنشـاند. باالی در گذشـته اگـر از میـزان ِ فسـاد مالـی در کشـور انتقـاد میشـد ،حـاال ممکـن بـود کـه آن را به شـکلی توجیه کرد ،اما سوءاستفادۀ جنسـی از بیوههای وزارت 3-mandegarدفـاع را ارگ و مقامهـای ایـن وزارت چگونه میخواهند توجیه کنند؟ البتـه در واکنـش بـه گـزارش سـیگار ،وزارت دفاع افغانسـتان خوانـدن آن ضمـن بیبنیـاد ِ مدعـی شـده کـه بیوههـای افسـران ایـن وزارت سـربازان و ِ جز ِو ارزشهای آنهاسـت و به آنان ارج میگذارند .در همین حال ،وزارت دفاع مدعی شده است ِ ریاست تقاعد پرداخت میشود و تقاعدی افسران از طریق که پول ِ هیچ ربطی به وزارت ندارد. تکذیب گزارشها ،از سادهترین و سهلالوصولترین راهها برای کسـب برائت در افغانسـتان شمرده میشود .بسـیاری از نهادهای کشور وقتی با انتقاد و شکایتی روبهرو میشوند ،سادهترین راهحلی خوانـدن آن انتقاد و کـه بـه ذهنششـان میرسـد ،رد و بیبنیــاد ِ شکایت میتواند باشد .حتا مقامهای ارشد دولتی از این امر مستثنا نیسـتند و همـواره در برابـر انتقادهایی کـه از آنها شـده ،برخورد توجیهگرانهداشتهاند. پیشین کشور هرگز هیچ انتقادی حامد کرزی رییس جمهوری ِ آدرس خود برنمیتافت و در برابر آن ،ضمن واکنش نشـان را به ِ گردن خو ِد انتقادکننـده میانداخت .آقای کرزی دادن ،تقصیر را به ِ بارهـا وقتـی بـا انتقاد جامعـۀ جهانی در مورد فسـاد مالـی و اداری در حکومتـش روبـهرو شـد ،ضمن رد میزان فسـاد مدعی شـد که ِ فرهنگ فسـاد را به افغانسـتان منتقل کـرده اند و خارجیهـا خود بیشترین فساد مالی را خودشان انجام میدهند. حاال هم در مورد وزارت دفاع ،نباید انتظاری بیش از رد و توجیه گزارش سیگار را داشت .اما سوال اینجاست که گزارشگر سیگار که نهادی معتبر و قابل احترام برای بسیاری از کشورها و نهادهای بینالمللی اسـت ،چــرا گزارشی را باید نشـر کند که محتوای آن واقعیت نداشته باشد؟ آیا سیگار با وزارت دفاع افغانستان دشمنی شـخصی داشـته که چنین گزارشـی را نشـر کـرده و یـا اینکه در
جمـعآوری اطالعـات و واقعیتها چنان بیدقتی به خرج داده که چنین تهمتی را به یکی از نهادهای معتبر کشور وارد نموده است؟ ِ صحت محتوای به نظر نمیرسد که سیگار با نشر گزارشی که آن مشـخص نیسـت ،خود را چنین در معرض اتهامی بزرگ قرار دهد که دیگر کسی به گزارشهای آن توجه نکند .اگر مقامهای ِ جزییات گزارش سیگار و یا منابع آن را پیگیری کشور بخواهند صدق این گزارش پی خواهند برد .شاید هم کنند ،بدون شک به ِ ِ صحت گزارش سیگار تردیدی نداشته مقامهای کشور ،نسـبت به باشند ولی برای اغوای افکار عمومی تالش کرده اند که در برابر ِ صحت گزارش را زیر سوال ببرند. آن موضع گیری کنند و اگـر مقامهـای وزارت دفـاع کشـور واقعـًا راسـت میگوینـد ،بـه اصطلاح مـردم «ایـن گـز و ایـن میــدان» ،بیاینـد و در یک نهاد بی ِ سقم گزارش سیگار را بررسی کنند و طرف بینالمللی صحت و ِ آنگاه نتایج آن را در اختیار مردم قرار دهند. معلوم است که در مورد صحت گزارش سیگار نمیتواند حرفی وجـود داشـته باشـد ،چـون به هیچ صـورت منطـق نمیپذیرد که کشوری میلیاردها دال ِر خود را صرف ساختارهای امنیتی و دفاعی یک کشور سازد و خود علیه آنچه که ساخته ،موضعگیری باطل و خصمانه داشته باشد. فسـاد در نهادهـای امنیتـی از امـروز و دیروز نیسـت کـه حاال با گزارش سـیگار برمال شده باشد .از سالها به اینسو گزارشهای متعددی مبنی بر فساد مالی در این نهــادها به نشر رسیده است. حتـا در مورد سـوءرفتار جنسـی با زنـان در نهادهـای وزارت داخله ِ صورت مسـتند گزارشهایی نشـر شـده اسـت .بارها از طریق به
رسـانههای کشـور شـنیدهایم که چگونه برخی زنان در پولیس با سوءرفتار جنسی روبهرو شده و آن را ترک کرده اند. گی زنـان به نهادهـای امنیتی ،همین یکـی از دالیـل بیعالقه ِ جنسی آزاردهنده خوانده میشود .این موضوع در وزارت رفتارهای ِ دفاع نیز میتواند وجود داشته باشد .وقتی فساد مالی و اداری تا این پایه در یک نهــاد رخنه کرده باشـد ،بدون شـک در آن نهاد فساد جنسـی نیز وجود دارد .وقتی راهنمای قومگرایانه از ارگ ریاسـت دفاع آن سوءاستفادههای جمهوری بیرون میشود ،چرا در وزارت ِ زنان بیوه وجود نداشته باشد. جنسی از ِ ِ وضعیت ناهنجار و غیرانسـانی اند اینهـا همه مولفههـای یک کـه متأسـفانه از درون جامعـه را متالشـی میکنــد .چگونـه حاال جوان میتـوان انتظار داشـت کـه خانوادهها حاضر شـوند پسـران ِ ِ خود را به نیروهای امنیتی بفرستند و چگونه میتوان امیدوار بود که گروههای هراسافکن و شرارتپیشـه از چنین فضایی به نفع سیاستهای مخوف و ویرانگ ِر خود استفاده نکنند. روان جامعه بهجا این گزارش بدون شـک آثار ِ مخرب خود را بر ِ میگذارد .دیگر کمترکسی حاضر خواهد شد که خود و یا اعضای خانوادهاش وارد ساختارهای امنیتی کشـور شوند .مردم افغانستان ِ صحـت این همـواره بـه نامـوسداری شـهره بـوده انـد و اگر حاال مورد تأیید شود ،این شهرت و اعتبا ِر نیک نیز منقضی خواهد شد. حکومت افغانسـتان و مقامات عالی وزارت دفاع مسـوولیت دارند کـه قضیـه را با جدیـت و حساسـیت پیگیری کرده و پاسـخهای قناعتبخش به مردم و رسانهها بدهند.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
میوه تلخ ازشاخه حمایت امریکایی پاکستان تی وی به حواله چندین منبع سری نوشته است که رئیس جمهور امریکا از دکترغنی خواسته است که دفتر سیاسی طالبان در قطر را که از شش سـال پیش به هدف پیشـبرد مذاکرات صلح با کابل تاسـیس شـده بود.تعطیل کند .انتظـار مـی رود دکترغنـی با این امر موافقت کند اما تصمیم نهایی هنوز درین باره گرفته نشـده اسـت .ترمپ گفته اسـت که وی به دالیل مختلفی با موجودیت دفتر طالبان در دوحه مخالف است. او از دفتـر طالبـان به عنوان یک ابتکار عمل شکسـت خورده اوباما نام برده اسـت کـه قـادر به برگـزاری مذاکرات صلحـی که اوبامـا از آن انتظار داشـت، نشـده است .اشاره :سـلف ترمپ ( اوباما) زمانی درکمال غداری ،شش فرمانده سادیست طالبان را از بند رها کرده و در قطر به حیث مسئوالن طالبان برگزیده بودند .حاال که موسم تغییر کرد و کرملین وایران سرپرستی طالبان را از امریکا گرفته اند ،ترمپ نسبت به این گروه تروریستی بی مهر شده است.
اجـتـماعی
19 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
سرانجام درمیان طالپرستان یک آدم هوشیار ظهور کرد ولیعهد عربسـتان خواستار بازنگرش دین اسالم شده است. رئیـس دانشـگاه االمـام عربسـتان از نشسـت اخیـر «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی با حکما و علمای سعودی و درخواست وی از رجال دینی برای همکاری در تغییر نگرش به دین خبر داد. بـه گـزارش اسـپوتنیک ،ابـا الخیـل رئیـس دانشـگاه سـعودی االمـام در گفتوگـو با مجله «الرجـل» اعالم
کـرد کـه «محمد بـن سـلمان» ولیعهد این کشـور در دیـدار بـا حکما و علمای سـعودی درباره طـرح و برنامه خود برای آینده این کشور سخن گفت .اباالخیل گفت: «ولیعهد اعالم کرد که عربستان نیاز شدیدی دارد به اینکه نگاه جدیدی به دین داشته باشد و ما میخواهیم بـا علمـا بـرای اجـرای احـکام اعتدالگرایانه بر اسـاس طرحهای جدید مانند طرح گردشـگری دریای سـرخ و تغییر و تحول فکری برای جذب گردشگران ،همکاری کنیم» .وی گفت« :بن سـلمان در این جلسـه از نگرش افراطیگرایانه به دین انتقاد و اعالم کرد که قوانین دینی نباید مانع شـکوفایی و رشـد و رفاه شوند و طرح توسعه منابع غیر نفتی اقتصاد عربستان و طرح اقتصادی چشم انـداز 2030مسـتلزم انعطافپذیری همه اصحاب دین است و باید قانونی نوشته شود که به مراکز رفاهی اجازه فعالیت بیشتر داده شود».
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
اجـتـماعی
18 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
حکمتیار با صد تن ازفعالین حزب اسالمی در زندان تهران بود محمد عارف منصوری دیپلمات سابق افغانستان در تهران -نشر شده در خبرگزاری رشد در سال هایى که حکمتیار مقیم تهران بود .من منحیث دیپلمات افغانستان در جمهورى اسالمى ایران وظیفه داشتم .بنًا از صدور و تمدید پاسپورت هاى حکمتیار و خانواده اش ،نحوه اقامت و زنده گى وى در آنجا کام ً ال مطلع هستم .اینکه او ادعا دارد که زندانى سیاسى در ایران بوده است ،کذب محض مى باشد. حکمتیار با دو خانم و فرزندانش به مدتچهار سال و چند ماه در بـاال شـهر تهـران و در منطقه ى موسـوم به نیـآوران ،در خانه ای مجلل و بزرگى زنده گى مى نمود. – او بـا ویـزه وارد ایـران شـد و تا پایان اقامتش در ایـران داراى اقامت معتبر آن کشور بود که از طریق سپاه تمدید مى شد. – او نشـریه اى را بنام ( میثاق ایثار ) به عنوان تیغ دو لبه علیه طالبان و جبهۀ متحد منتشر مى نمود. – او اغلـب در محافـل رسـمى اشـتراک مـى نمود کـه ویدیوى سـخنرانى اش در سـالگرد یادبود از عبدالعلى مزارى رهبر حزب وحدت اسالمى در تهران موجود است. – او در مراسـم یادبـود از سـانحۀ هوایـى بامیـان کـه منجـر بـه شهادت عبدالرحیم غفور زى ،عبدالعلى دانشیار ،عبدالعزیز مراد و جمعى دیگر از بزرگان دولت اسلامى گردید ،در منزل عبدالحى خراسانى محقق ،نویسنده و قونسل افغانستان در تهران اشتراک و سخنرانى نمود که این جانب نیز در آن مجلس حضور داشتم. – او از طریق طاهریان نمایندۀ خاص جمهورى اسالمى ایران در امور افغانسـتان و از کانال سـپاه قدس بخش برونمرزى سـپاه پاسداران ایران روابط سیاسى و مبادله ى اطالعاتى با دولت ایران داشت. – سـتاد مشـترک وزارت خارجه و سپاه پاسداران سهمیه اقامت براى صد تن از فعالین حزب اسالمى را بمعرفى شخص حکمتیار بوى امتیاز داد .که کارمندان دفاتر سیاسى و ادارى حزب اسالمى از آن استفاده مى نمودند.
– او در برگـزارى شـوراى علمـا ،فضلا و فرماندهـان جهـادى تحت ریاست قاضى کشکى و با حمایت جمهورى اسالمى ایران، منعقدۀ تهران سهم و حضور داشت. – او بـا گـرم شـدن بازار شـوراى هاى نامنهاد صلـح ،به دیکته، هدایـت و حمایت مالى مقامات ایران ،شـوراى قبرس را زیر نظر همایـون جریـر دامادش تدویر نمود و از آن طریق در توافقات بن حضور یافت. – او در طول اقامتش در ایران ،به دسـتور مقامات ایرانى یکبار جهت سـهمگیرى در مقاومت علیه طالبان به شـمال کشور سفر نمود که بعد از مدت کوتاهى بدون نتیجه ،دوباره به ایران برگشت. – او با نماینده گان شاه سابق که حامد کرزى نیز در ترکیب شان بود ،در مورد طرح چند فقره اى ظاهر شاه مذاکره نمود .اما نگفت که زندانى سیاسى است. بعـد از حـوادث ١١سـپتامبر کـه اوضـاع کشـور و بالتبـع روابـط همسـایگان به گونـۀ دیگرى تغیر نمـود .مقامـات ایرانى ،حضور حکمتیار را به مثابه ى دست شکسته اى که آویزه ى گردن شان بود ،به مصلحت خویش ندیدند و به او ابالغ نمودند تا خاک ایران را ترک نماید .و زمان کافى هم براى این امر به وى قائل شدند .هیچ گونه تقاضایى در مورد وى از سوى دولت امریکا مطرح نشده بود. که اگر چنین مطالبه اى از سوى امریکا در آن مقطع حساس مى شد .بدون شک ،مسئولین ایرانى بدون مالحظه و بنابر حساسیت روابط شان با امریکا و بر مقتضاى منافع ملى شان ،در زمینه تعلل نمى نمودند و همانند صد ها تن از اعضاى القاعده که با وساطت سـازمان ملل ،تحویل داده شـد ،مثل غیرت بهیر دامادش ،راهى زندان گوانتانامو مى شد. حکمتیـار بعـد از ابلاغ خروجـش از ایـران ،بـه مشـورۀ مقامات ایرانـى ،روانـه ى عـراق شـد ،اما مقامـات عراقى کـه در آن زمان تحت فشار تحریم هاى امریکا قرار داشتند ،نه تنها نمی خواستند با چنین اقدام نسنجیده ،به مشکالت شان بیآفزایند .بلکه روابط نزدیک حکمتیار را با اطالعات ایران به دیدۀ شـک نگریسـته ،او
را از عوامـل جمهورى اسلامى مى پنداشـتند و بـه این دو دلیل، درخواستش را مبنى بر استقرار در بغداد رد نمودند. سـرانجام حکمتیار در همآهنگى با مقامات امنیتى ایران از مرز آن کشور خارج و مؤقتًا در دهنۀ ذوالفقار مستقر گردید .در فرداى خـروج حکمتیـار از خـاک ایـران ،خبرگـزارى جمهورى اسلامى ایران ضمن مصاحبه با انجنیر لطیفى سخنگوى حزب اسالمى در ایران و اینجانب به حیث دیپلمات سفارت افغانستان در جمهورى اسلامى ایـران راجـع به خـروج وى از ایران و تأثیـرش بر اوضاع افغانسـتان سوال نمود .لطیفى گفت که جمهورى اسالمى ایران ظرفیت تحمل شخصیت انقالبى حکمتیار را در خاکش نداشت. و مـن در خصـوص تأثیـر بازگشـت حکمتیار به افغانسـتان گفتم کـه حـزب اسلامى در حال حاضـر از هم پاشـیده و حکمتیار فرد تنهایى اسـت کـه فاقد هرگونه تأثیر سیاسـى و نظامـى بر اوضاع کشور مى باشد. امـا خانـواده و بسـتگان حکمتیـار تـا مدت زیـادى بعـد از خروج وى ،همچنان در ایران اقامت داشـتند و پاسـپورت های شـان در سفارت افغانستان تمدید و اقامت شان از سوى مقامات سپاه تجدید مى شد .صرفًا با این تفاوت که همه اى این امور از طریق همایون جریر دامادش که ظاهراً به امور تجارتى در ایران اشـتغال داشـت به پیش برده مى شد. بنابر قوانین پذیرفته شـده اى جهانى ،زندانی سیاسـی به کسی گفته میشـود که در چارچوب قانون ،فعالیت سیاسـی انجام داده باشد اما به دلیل مغایرت فعالیتهای وی با خواست حکومت در زندان باشد. ایـن کـه حکمتیار علیرغم حمایـت ،آزادى و فعالیت هایی که در باال تذکر رفت ،خود را زندانى سیاسـى در جمهورى اسلامى ایران قلمداد مى نماید .به عدم سـواد او از مقوالت سیاسـى و یا هـم به ناسپاسـى وى از اربابان سیاسـى اش بر مـى گردد که در چنان اوضاع دشـوارى که نامبرده جزء جمهورى اسلامى ایران پناهگاهى نداشت ،او را حمایت همجانبه نمودند.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
خـــبــری
17 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
موضوع به شما و این مجلس مربوط میشود از حیثیت این مجلس باید تمامی وکال دفاع نمایند این مسئله بخاطر مهم است که مردم افغانستان بجز از مجلس نمایندگان نمیدانند که شکایت شان را در کجا درج نمایند». ایـن عکـس العمـل پـس از آن صـورت می گیرد که قرار بود روز دوشـنبه ۱۲نامزد وزیر توسـط سـرور دانـش معـاون دوم رئیـس جمهـور جهت کسـب رای اعتماد به مجلس نماینـدگان معرفی شود اما معرفی آنان از سوی حکومت به تعویق افتید .عبدالقادر زازی وطندوست منشی مجلس نمایندگان در یک نشست خبری به خبرنگاران گفت که به اساس مکتوبی که از سوی وزیر دولت در امـور پارلمانـی عصر روز یک شـنبه به این مجلس محول مجلس نمایندگان :تاخیر در معرفی نامزد وزرا بی احترامی شـدهاسـت ،معرفی نامـزد وزرا تا هفته آینـده به تعویق به نمایندههای ملت است افتادهاست. مجلـس نمایندگان مـیگوید تاخیـر در معرفی نامزد هرچند برخی از وکال به تعویق پروسـه معرفی نامزد وزرا و برهـم زدن آجنـدای این مجلس ،بی احترامی به وزرا بـه مجلـس نمایندگان را ناشـی از اختالفات میان نمایندههای ملت است. رهبـران حکومـت یاد میکنند اما در مکتوب فرسـتاده آجندای روز دوشنبه مجلس نمایندگان به معرفی ۱۲ شـده بـه این مجلس ،آمـادهگیهـای تخنیکی عامل نامزد وزیر اختصاص یافته بود اما معرفی آنان از سوی تاخیر در معرفی این وزار عنوان شدهاست. حکومت تا هفته آینده به تعویق افتاد. کمـال ناصـر اصولـی یکی از اعضـای این مجلس در این موضوع سبب عکس العمل هیئت اداری و برخی مورد میگوید« :اینکه نامزد وزرا به مجلس نمایندگان وکال در مجلس نمایندگان شد و آنان این عمل حکومت معرفـی نشـدند بـه نظـر مـن علت اساسـی آن مسـئله را بی احترامی به این مجلس خواندند .آنان میگویند اختالفـات میـان رهبـران حکومـت وحدت ملی بر سـر که این عمل نشان میدهد که حکومت به استقالل و نامزد وزرا بودهاست». تصامیم مجلس نمایندگان ارج نمیگذارد. همایون همایون معاون اول مجلس نمایندگان که رهبری نشست عمومی روز دوشنبه را برعهده ناصری میگوید که اسناد ۱۲نامزد وزیر هنوز به آنان نرسیدهاست وبه گفته وی زمانیکه اسناد داشـت پـس از بحـثهـای وکال در ایـن زمینه ،دفـاع از حیثیت و تصامیم مجلـس نمایندگان را به کمیسوین دینی و فرهنگی مجلس نمایندگان محول گردد اعضای این مجلس اسناد آنان را طبق اصول بررسی کرده و پس از آن با این نامزد وزرا نشست فوق العاده را برگذار نموده و در مورد مسئولیت تمامی وکال عنوان کرد. وی افـزود« :ایـن کـه از سـوی حکومت به مجلس نمایندگان بی احترامی صورت میگیرد این گذاشتن صندوق رای به آنان ،به مجلس نمایندگان معلومات میدهند( .رادیو آزادی)
مجلسنمایندگان: تاخیر در معرفی نامزد وزرا بی احترامی به نمایندههای ملت است
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
خــبــری
16 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
بیرق افغانستان در بازی های «تسخیرناپذیر» کانادا به اهتزاز در آمد برشنانظری -تورنتو سومین دور رقابت های ورزشی نظامیان مصدوم هفده کشور موسوم به بازی های « تسـخیر ناپذیـر» بـا حضـور گروهـی از سربازان افغان به روز شنبه بیست و هفتم سـپتامبر با برگزاری مراسـم ویـژه یی در شهر تورانتو آغاز گردید. وقتـی در مراسـم افتتـاح ایـن رقابـت هـا ،بیرق افغانسـتان در برابر هـزاران تن از تماشـاچی ها و صد هـا تن از بازیکنان میگذشـت ،عبور سـربازان افغـان از برابر چشـمان هـزاران تماشـاچی بـا موجـی از کـف زدنها و هیجـان به همراه بود .هفت سرباز افغان اشتراک کننده در این رقابت هـا ،همـه در نتیجـه انفجـارات و مبـارزه بـا تروریـزم در میـدان هـای داغ نبـرد در افغانستان برخی از اعضای بدن شان را از دست داده اند ،اما آنان همچنان با روحیه بلنـد و امید به آینده وارد این رقابت های ورشی شده اند. محمد عیسـی یکی از این سربازان که پایـش در نتیجـه یـک انفجـار در والیت میـدان وردک قطـع شـده اسـت ،بسـیار امیـدوار اسـت کـه بتوانـد در ایـن رقابـت هـا موفقیـت تـازه یـی کسـب کنـد .وی مـی گویـد « :بـا همان روحیـه بلندی که وارد جبهـه های جنگ در افغانسـتان می شـدیم ،با همان روحیه اینجا وارد میدان ورزش مـی شـویم ،اطمینـان دارم کـه ما موفق میشویم». سـربازان افغان در رشـته هـای وزنه برداری ،باسکتبال نشسته و رولینگ در این رقابت ها ،توانایی هـای شـان را بـه نمایـش مـی گذارند .بـا آنکه این رشـته های ورزشـی بـه تمرینات بیشـتر و امکانات ویژه نیـاز دارد ،اما گفته شده است که این گروه از سربازان افغان قبل از سفر به کانادا، در مرکـز تعلیمـی نظامی کابـل دو ماه تمرینات پیهم را در این بخش ها انجام داده اند. سـعید مرزایـی ،مربی تیم سـربازان مصدوم افغـان در رقابت های « تسـخیر ناپذیر» گفت که سـربازان افغان نیز برای وارد شـدن در میدان مبارزات ورزشـی با سـربازان سـایر کشـور ها، تکنیک های تازه رشته های اختصاصی را فرا گرفته اند و می توانند آن را به خوبی اینجا پیاده کنند. در مراسم افتتاح رقابتهای ورزشی تسخیر ناپذیر ،جستن ترودو صدراعظـم کانـادا ،شـماری از اعضای کابینه فدرال به شـمول ارجون سجن سینگ وزیر دفاع ،صدراعظم آنتاریو خانم کاتلین وین در کنار شـهزاده هری نواسـه ملکه بریتانیا و خانم میالنی
ترامپ بانوی اول ایاالت متحده حضور یافته بودند. صدراعظـم کانـادا ،برگزاری این رقابت هـا را فرصت تازه یی برای تبارز توانایی های سربازان مصدوم خواند و گفت » « این بازی ها نشـان می دهد که این سـربازان توانایی های بیشتری دارنـد و آن را اینجـا در رقابـت هـای اینویکتـس به نمایش می گذارند». مبتکر برگزاری رقابتهای ورزشی موسوم به « تسخیر ناپذیر» شـهزاده هری است .او مدتی در افغانستان در ترکیب نیروهای بریتانوی تحت فرمان ناتو خدمت کرده و به صورت مشـخص پیلوت چرخبال نظامی در والیت نا آرام هلمند بوده است .او این بازی ها را در سـال 2014میالدی اسـاس گذاری کرد و گفت کـه نیـاز بود تا روحیه سـربازانی کـه در جنگ صدمـه دیده اند، همچنـان بـا قوت حفظ گردد .وی در صحبت مختصری که در مراسم افتتاح رقابت های « تسخیر ناپذیر» داشت از خاطراتش در افغانسـتان یـاد آوری کـرد و از مفکوره ایجـاد این رقابتها به
اشتراک کننده های مراسم تعریف کرد : « وقتی من از افغانستان دوباره به بریتانیا برمیگشـتم ،در فـرودگاه هلمنـد منتظـر هواپیما بودم ،توجه ام را سه سربازی به خود جلب کرد که در جنگ مجروح شده بودند و در حالت کوما یا بیهوشـی به سـر می بردند .در همانجا به این فکر افتادم که باید برای این سـربازان و همه سـربازانی کـه در نبـرد ها مجروح می شـوند ،کاری بکنم تا آنان همواره در میدان بدرخشند» .شـماری از سـربازانی که در جنگ ها به ویـژه در جنـگ هـای افغانسـتان مجروح شـده بودنـد ،خاطـرات خـود را در ایـن مراسـم ابراز کردنـد .آنان خاطرات تلخی از هنگام مصدومیت شان بیان می کردند و همواره از افغانستان و کمک به افغانها نیـز صحبت می نمودنـد .در رقابت های ورزشی « تسخیر ناپذیر» امسال پنجصد و پنجاه سرباز مصدوم از هفده کشور دنیا اشتراک کرده اند .اما جالب این است که بسـیاری از این سـربازان یـا در عراق و یا هم در افغانستان در نتیجه انفجار ها و یا رو یا رویی با تروریستان مجروح شده اند. نیروهـای کانادایـی و بریتانیایـی در والیت های نا آرام قندهار و هلمند مستفر بودنـد .کانادایـی هـا ماموریـت نظامی در چهارچـوب قوای ناتو در افغانسـتان را در سال 2002میالدی آغاز کردند و تا سال 2011میلادی در قندهـار باقـی ماندنـد. آنـان نـه تنهـا در بخـش تامیـن امنیت و کمـک به نیروهای امنیتی افغان کار می کردند ،بلکه در بسیاری از بخش های قندهار به مردم در بخش های آبرسانی ،احیای باغداری و سرک سازی نیز معاونت های چشـمگیری را فراهم می سـاختند .بر اساس آنچه منتشر شده اسـت ،یکصـد و پنجـاه و دو تن از سـربازان کانادایی در جریان جنـگ ها کشـته شـده و حدود دو هـزار تن دیگر آنـان جراحت برداشته اند. یکی از حواشی این بازی ها که جالب ترین بخش آن نیز به شـمار می رود ،ایجاد آشـنایی های تازه میان سـربازان مصدوم افغان و سـربازان کشـور های اسـت که در این رقابت ها حضور یافته اند ،آنان فرصت می یابند که تبادل نظر بکنند و خاطراتی را که در بسیاری از موارد مشابه به هم است ،بیان بکنند. گروه هفت نفری سـربازان مصدوم افغان که آنان را دو تن از مربی های ورزشـی نیز همراهی می کنند ،از اسـتقبال شایسته افغانهای مقیم تورانتو ابراز سپاس کردند و خاطر نشان ساختند که آنان هیچ احساس بیگانه گی نداشتند.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
خــبــری
15 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
نمایندهگان مجلس :کاکای غنی احمدزی نمایند هگان آینده را تعیین میکند
امرخیل به ریاست مجلس در نظر گرفته شده است
معـاون اول مجلـس نماینـدهگان میگویـد کـه یکـی از کاکاهای رییس جمهور غنی به برخی نمایندهگان مجلس وعده داده اسـت که نامهای شـان شـامل لیسـت برندهگان حتمی انتخابات آینده پارلمانی میشود. 3-mandegarپیـش از ایـن معـاون اول مجلـس ادعـا کرده بود که حکومت لیسـتی را ترتیب کرده اسـت که چه کسانی در انتخابات آینده پارلمانی به مجلس راه یابند؛ اما او ادعای جدیدی را مطرح میکند. همایـون همایـون معاون اول مجلس نماینـدهگان که در نشست روز دوشنبه ( ۳میزان) این مجلس صحبت میکرد گفت »:کاکای رییس جمهور غنی که در کارته پروان دفتر دارد ،برخـی نماینـدهگان را دعـوت میکنـد و بـه آنـان وعده میدهد در صورتیکه از حکومت آقای غنی حمایت کنند نامشان شامل لیست کسانی خواهد شد که در انتخابات آینده به مجلس راه می یابند». از سوی دیگر ،شکیبا هاشمی دیگر عضو مجلس ادعا میکند که حکومت در نظر دارد تا ضیاالحق امرخیل رییس سابق دبیرخانه
کمیسیون انتخابات را از طریق راهیابی ۱۵۱نماینده در انتخابات آینده پارلمانی ،به ریاست مجلس برساند. خانـم هاشـمی بـا اشـاره به اختلاف میـان اعضای کمیسـیون انتخابات تاکید کرد که این اختالفات نیز ناشی از دخالت حکومت در امور کمیسیون انتخابات است. اخیراً ،برخی اعضای کمیسیون انتخابات ،برخی اعضای دیگر
ایـن کمیسـیون را متهم کـرده اند کـه در امور کاری بدون مشـوره با سایر اعضا تصامیم یک جانبه اتخاذ میکنند. پیـش از ایـن معـاون اول مجلـس بارهـا از دخالت حکومـت در امـور کمیسـیون انتخابـات انتقـاد کرده و گفتـه اسـت کـه آقای غنـی از اعضای کمیسـیون انتخابـات اسـتعفا نامه بدون تاریخ گرفته اسـت و در صورتـی کـه هرکـدام آنـان خلاف میلـش کار کند، استعفایش را امضا خواهد کرد. معـاون اول مجلس در نشسـت دیـروز مجلس نیز به این مسـاله اشـاره کرد و گفت که یکی از اعضای کمیسیون صدق گفتههای او را در یکی از نشستهای آینده مجلس تایید خواهد کرد. ایـن در حالی اسـت کـه مجلس نمایندهگان به روز شـنبه هفته آینده اعضای کمیسیون انتخابات را به منظور پاسخ دهی در مورد نگرانیهای نمایندهگان در مورد چگونگی روند برگزاری انتخابات آینده پارلمانی دعوت کرده است.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
او گفـت ،از آنجایـی که سرپرسـتان نسـبت به دوام کارشـان در همـان بسـت تردید دارند ،لذا دلبسـتهگی چندانـی از خود در شبُرد کارها انجام نمیدهند .او گفت که گزینش افراد جدید پی بـرای ایـن پسـتها از طریق برنامه «سـی.بی.آر» با دشـواری و تعویق رو به رو شده است .او گفت چالش سرپرستی را با شخص رییس جمهور و همین طور ارگانهای محل در میان گذاشته، امـا بـه گفتـه وی ۹۰ ،درصـد گزینـش افـراد جدیـد در دولـت با بروکراسی رو به رو است .والی والیت پکتیکا تأیید کرد که افراد سرپرست برای اداره این والیت چالشزا بوده و به همین دلیل او از رییس جمهور خواست که روند تعیین رییسهای ادارهها را سرعت بخشد .سنتالله تیمور ،سخنگوی والی تخار نیز گفت که وجود سرپرست در ریاست معارف و ریاستهای آن والیت، اداره این والیت را به طرف بحران سـوق داده اسـت .او گفت با آن که حدود دو سال قبل ،بستهای معاونیت و آمریت ریاست معارف این والیت به اعالن سـپرده شـده بود ،اما به گفته وی،
خــبــری
14 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
امتحان ورودی برای این پستها برگزار نشده است. او گفـت کـه در حـال حاضر ریاسـت شـهرداری والیت تخار، شهردار ندارد و به گفته وی بستهای مامورین این ریاست که یک و نیم سـال پیش به اعالن سـپرده شـده بود ،هنوز امتحان جذب افراد در این اداره برگزار نشده و به گفته وی ،این موضوع وضعیت شهر را به طرف بیسروسامانی کشانده است. او گفـت کـه فعالیـت افـراد سرپرسـت در چوکات ایـن والیت چالشزا است و ادامه کارشان به گفته وی ،حکومتداری محلی را به چالش میکشد .محمداسماعیل مسوول ،رییس دفتر والی کندز با آن که میگوید که وجود افراد سرپرست مشکالتی به بار نیاورده ،اما به گفته وی خوب است که سرنوشت افراد سرپرست مشخص و افراد بر اساس رقابت به این کرسیها راه یابند. مبارز زدران سخنگوی والی خوست میگوید ،در نبود صالحیت برای یک فرد سرپرسـت ،مشـکالت زیادی را به وجود آورده و در عرضه حکومتداری خوب تأثیر منفی گذاشته است .او گفت
که تالش این والیت بر آن بوده که هر چه زودتر روند استخدام افـراد جدید به پایان برسـد ،اما به گفتـه وی ،ادارات مرکزی در این مورد کمتر همکاری کردهاند. روزنامـه ۸صبـح با شـماری از مراجعان ایـن ادارات نیز گفتگو کـرده اسـت ایـن مراجعـان در گفتگـو با مـا همماننـد مقامهای محلی از وجود مشـکالت گسـترده سـخن گفتهاند .به دلیل به درازاکشیدن این گزارش از درج این نظریات خودداری میکنیم. با این حال ،سـخنگوی ارگانهای محل میگوید کسـانی که در حال حاضر این پستها را سرپرستی میکنند خودشان نیز از نامزدان همین بستها هستند و به همین دلیل تالش میورزند که بیشترین سعی خود را به خرج دهند تا کارنامه قابل قبولی به جا بگذارند و در امتحان راهیابی به پستی که سرپرست هستند، خـوب بدرخشـتند .او گفـت کـه افـراد سرپرسـت نیـز در مقابـل عملکرد خود پاسـخگو اسـتند و ارگانهای محل کارنامه آنها را نیز ارزیابی میکند.
نگرانی یوناما از افزایش اختالف میان حکومت و رهبران سیاسی فاطمه فرامرز تدامیچی یاماموتو فرستادهی خاص سرمنشی سازمان ملل متحد برای افغانستان ،در گزارش فصلوار خود به شورای امنیت سازمان ملـل میگویـد که حکومت وحدت ملی با مخالفتهای روزافزون شخصیتهای سیاسی مواجه شده است .او میگوید شکلگیری ایتالف نجات برای افغانستان که متشکل از سران سه حزب است و در شـمال افغانسـتان بهصورت کلی و در سـایر نقاط افغانسـتان بهصـورت نسـبی نفـوذ دارد ،یک بلوک مخالـف حکومت را خلق کـرده اسـت .در این گزارش آمده اسـت که حملـهی انتحاری ۳۱ ماه می سال جاری بر منطقهی دیپلوماتنشین شهر کابل باعث اعتراض کسـانی شـد که خواهان تأمین امنیت شهروندان بودند. این معترضان ادعا داشتند که حکومت در تأمین امنیت شهروندان عاجز است و این باور زمانی تشدید یافت که چندین تن از معترضان در جریـان اعتـراض توسـط نیروهـای امنیتی به قتل رسـیدند .به گفتـهی آقای یاماماتو ،حوادثـی که به دنبال حملهی انتحاری در منطقهی دیپلوماتنشـین کابـل رخ داد ،باعث ایجاد فاصله میان رییسجمهور غنی و اعضای کلیدی حزب جمعیت اسلامی شد. همچنان در این گزارش آمده است که در این جو سیاسی و امنیتی کـه ایتالف نجات با اشـتراک بعضی از اعضـای بر حال حکومت وحدت ملی شکل گرفت ،هر دو رهبر حکومت وحدت ملی دوباره بر سـر انتصابها که قب ً ال سـبب اختالفشـان شده بود ،به توافق رسـیدند و در جریـان تهیهی این گـزارش ،رییسجمهور نامزدان ت داخلـه و ادارهی مسـتقل ارگانهای محلی را جدیـد بـرای وزار معرفی کرد و تمام ۹کمیشنر کمیسیون مستقل اصالحات اداری و خدمات ملکی را برطرف و به جایشان کمیشنران تازه گماشت. آقـای یاماموتـو در گـزارش خود ،رابطـهی رییسجمهور غنی با عبدالرشید دوستم رهبر حزب جنبش اسالمی و معاون اول ریاست جمهوری که متهم به آزار و اذیت و تجاوز جنسی بر رقیب سیاسی خـود اسـت ،را هم وخیم میخواند و علاوه میکند با وجودی که شایعاتی مبنی به برگرداندن آقای دوستم توسط مأموری از سوی رییسجمهور ،از ترکیه سر زبانها بود ،آقای دوستم همچنان در
انقره مانده و ظاهراً آنجا زیر درمان است. نمایندهی سـازمان ملل در گزارش خود آورده اسـت که به تایخ ۲۲جون ،کمیسیون مستقل انتخابات ۷ ،جوالی ۲۰۱۸را تاریخ دقیق برگزاری انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالی اعالن کرد. او میافزایـد که اعالن تقویـم انتخابات باعث تصمیمگیریهای آنی فعاالن سیاسی شد و در هفتههای بعدیاش اپوزیسیونهای جدید شکل گرفتند .آقای یاماموتو میگوید که بعد از شکلگیری ایتالف برای نجات افغانستان ،به تاریخ ۱اگست عطامحمد نور در شهر مزار شریف گردهمآیی اعتراضی را رهبری کرد که اعضای دیگر حزب جمعیت مانند عبدالله عبدالله و صالحالدین ربانی در آن حضور نداشتند .طبق این گزارش ،در همین روز ،یک گردهمآیی اعتراضی در شهر جاللآباد برگزار شد و شورای شرق ابراز وجود کرد .هیأت موسـس شـورای شـرق به تعقیب گردهمآییشان ،به مزار شـریف سـفر کردند تا با عطامحمد نور بحث داشـته باشـند. به گفتهی فرسـتادهی خاص سرمنشـی سازمان ملل ،اپوزیسیون دیگـری متشـکل از اعضای کابینـهی آقای کـرزی تحت عنوان محور مردم افغانستان نیز ابراز وجود کرد. بر اسـاس گزارش آقای یاماموتو ،بعد از اعالن تاریخ انتخابات، ن شورای حراست و ثبات افغانستان به رهبری آقای عمر اپوزیسیو داوودزی ،وزیر پیشـین داخله و آقای عبدربالرسـول سیاف یکی از رهبـران مجاهدیـن ،فعالیتش را تشـدید کـرد و همچنان آقای انوارالحـق احـدی رهبر جبههی ملی نوین به دیدار آقای دوسـتم به ترکیه رفت .مطابق به این گزارش نمایندهی سازمان ملل ،این اپوزیسیونها از فساد در ارگانهای امنیتی ،وضعیت بد اقتصادی و تمرکز قدرت در ارگ ریاستجمهوری انتقاد میکنند. آقـای یاماموتـو میگوید وضع امنیتی در سـه مـاه اخیر وخیمتر شـده اسـت ،سـقوط و دوباره گرفتن ولسوالیها ،بیشترین زیان را به غیرنظامیان میزند. او عالوه میکند قتل عام در قریهی میرزاولنگ ولسـوالی صیاد والیـت سـرپل ،نمونـهی آسـیبهایی اسـت کـه مـردم با سـقوط ولسوالیها متحمل میشوند.
بنـا بـر گـزارش آقـای یاماموتو ،مرکز شهرها هم بارها هدف حمالت انتحاری قرار گرفته که حملههای انتحاری بر مسجد جوادیه در شهر هرات و مسجد امام زمان در ناحیهی یازدهم شهر کابل بیشترین تلفات را در پی داشتهاند. فرسـتادهی خاص سرمنشـی سـازمان ملل اضافه میکند که با این حال حکومت تعهد سپرده است تا شمار کماندوها را افزایش دهد و طی برنامهای چهار ساله ،تا سال ۲۰۲۱بر ۸۰درصد خاک افغانستان تسلط کامل داشته باشد. آقای یاماموتو بر اساس گزارش یوناما میگوید که از اول جنوری تـا سـیام جـون ۵ ،۲۰۱۷هـزار و ۲۴۳حادثـهی امنیتـی رخ داده کـه در پـیآنها یک هزار و ۶۶۲نفر کشـته و ۳هـزار و ۵۸۱نفر زخمی شدهاند و در جریان تهیهی گزارش ،حکومت و طالبان بارها ولسوالیها را معاوضه کردهاند که در نتیجهی آن خسارات زیادی به هر دو طرف وارد شده است. مطابق به این گزارش نمایندهی سرمنشی سازمان ملل ،حکومت افغانستان ۶۲۹عملیات مبارزه با مواد مخدر را اجرا کرده که طی آن ۵۶۹کیلوگـرام هیروییـن ۹ ،هزار و ۶۴۴کیلوگرام مورفین۴ ، هزار و ۸۴۱کیلو گرام تریاک ۲۵ ،کیلوگرام میتافیتامین ۲ ،هزار و ۸۶۷کیلوگـرام چـرس ۷ ،هزار و ۸۶۸کیلوگرام مواد مخدر جامد، ۲۰هـزار و ۳۳۸لیتـر مواد مخـدر مایع ۷۲۲ ،کیلو گرم تابلیت کا، ۱۰۳عراده وسـایط نقلیه ۳۴ ،میل سلاح ۱۷۷ ،دسـتگاه گوشـی همـراه و سـه کارخانـهی تولیـد هیروییـن را کشـف و ضبـط و به تعـداد ۷۰۸نفـر را در پیوند به تولید و چاقاق مواد مخدر بازداشـت کرده است .در این گزارش نمایندهی سازمان ملل آمده است که پروسهی صلح میان حکومت افغانستان و طالبان محسوس نبوده و نتیجهای نداشته است.
مجله جامعه افغانهای کانادا -سال - 1۴شماره -۱۶۱میزان T: 416-803-2353 ۱۳۹۶
سخن اول
13 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
مؤسس :فاروق حفیظی ناشر :شرکت افغان استار روابط عمومی :فاروق حفیظی
■ مسئولیت مقاالت منتشره باخود نویسندگان است. ■ نایاب در حک و اصالح مطالب با حفظ دیدگاه نویسنده آزاد است. ■ نایاب هیچ مسؤلیتی در قبال آگهی ها ندارد. ■ استفاده از طرح ها و دیزاین های نایاب منوط به اجازه کتبی است. ■ آخرین فرصت برای تغییر آگهی ها تاریخ بیستم هر ماه.
Tel: 416-803-2353
Fax: 1-888-676-9677 Email: nayabafg@gmail.com Mailing Address: P.O.Box: 53141 Thornhill, ON L3T 3C0 Graphic & Design: Kheradmand www.khrd.ca
خبری
۱۴
اجتماعی
۱۸
تاریخ و تمدن
۳۵
ادبی
روانشناسی
داستان کوتاه -دنباله دار صحت و سالمتی
گردشگری و سیاحت
۲۷ ۴۲
۴۷و ۴۴ ۴۸ ۵۰
مشوره های زناشویی
۵۲
اسرار خانه داری
۵۶
جالب،سرگرمی ومعما
۶۴
شعر
۶۸
آشپزی
کودکان و والدین جک و طنز
جالب و خواندنی
۵۴ ۶۱ ۶۶ ۷۰
تاریخی دنباله دار
۷۶
فرهنگ و هنر
۸۲
داستان دنباله دار
۸۸
آرایش و زیبایی
۹۹
گوناگون حکایت
رازهای موفقیت
79 ۸۶ ۹۵
سه سال از عمر دولت گذشت اما ۳۰۴مقام محلی سرپرستاند ۱۹۰ریاسـت ۱۰۰ ،ولسـوالی و ۱۴شـهرداری توسـط سرپرستان اداره میشوند یافتههای یک گزارش نشان میدهد که همین اکنون ۱۹۰ ریاست مستقل در والیتهای کشور توسط سرپرستان اداره میشوند .در کنار اینها ،دهها پست آمریت و معاونیتهای ریاستهای والیتی نیز تا اکنون توسط افراد سرپرست اداره میشـوند و افراد جدید برای این پسـتها معرفی نشدهاند. از سـویی هـم روزنامه ۸صبح در گفتگوهایـی که با والیان، معاونـان والیـان ،سـخنگویان والیتی و نماینـدهگان مردم انجام داده ،دریافته که همین اکنون بیش از ۱۰۰ولسوالی کشور نیز از تشکیل حکومت وحدت ملی به این سو توسط سرپرسـتان اداره میشـوند و تـا اکنـون بـرای این تعـداد از ادارات محلی نیز ،ولسـوالهای جدید اسـتخدام نشـدهاند. همچنـان در حـال حاضر از مجموع ۳۴معاونیت والیت۶ ، والیت معاون والیتی ندارد و پستهایشان خالی گذاشته شـده اسـت .در کنار این از مجموع ۳۴شـهر بزرگ کشور، اداره ارگانهـای محلـی تنهـا توانسـته کـه برای ۲۰شـهر بزرگ شهردار تعیین کند و اداره ۱۴شهرداری دیگر نیز به دسـت سرپرستان است .از مجموع بیش از ۳۰۰شهرداری شـهرهای کوچک کشـور ،تنها برای ۱۶۰شهرداری ،فقط شـهردار اسـتخدام شـده و هنوز این افراد کارشـان را رسمًا آغاز نکردهاند .همچنان یافتههای ۸صبح نشان میدهد که همین اکنون در سطح ادارات محلی کشور نزدیک به هفت هزار بست خالی وجود دارد .این بستها در سطوح مختلف و در ریاستهای مختلف والیتی قرار دارند و با گذشت دو و نیـم سـال از عمر حکومت وحـدت ملی ،هنوز هم به این پستها افراد جدید گماشته نشدهاند. این در حالی است که وجود افراد سرپرست در این پستها و همچنان وجود پستهای خالی در تشکیالت والیتهای کشـور باعـث شـده که حکومـتداری محلی با مشـکل رو به رو شـود و روند عرضه خدمات حکومتداری محلی نیز آسیب ببیند ،موضوعی که مسـووالن در ارگانهای محل نیـز آن را تأییـد میکننـد .بسـیاری از مصاحبهدهنـدهگان والیتـی این گـزارش ،به صراحت بیان داشـتهاند که وجود
افراد سرپرسـت ،روند اداری را به «چالش» کشـانده اسـت. مصاحبهدهنـدهگان گفتهانـد کـه سرپرسـتان روحیه باالی کاری ندارند و به دلیل موقت بودن پستهایشان از انجام بیشـتر کارهـای اداری خـودداری میکننـد و کمتـر از خود مسوولیتپذیری نشان میدهند. مقامهـای محلـی والیات در گفتگو با ۸صبح گفتهاند که بارهـا مشـکالتی کـه از کار سرپرسـتان در ادارات به وجود آمده را با ارگانهای محلی و حتا شخص رییس جمهور در میان گذاشتهاند ،اما به گفته آنها نهادهای موظف در این باره تا اکنون کمتر توجه کردهاند .به گفته مقامهای محلی، ت دارد صالحیت یک سرپرست تا یک کارمند رسمی تفاو و این موضوع نیز برای ادارات محلی چالشزا بوده است. این در حالی است که به پایانرساندن به نظام سرپرستی در ادارات محلـی تـا حمـل سـال ۹۵یکـی از وعدههـای مسـووالن ارگانهـای محلی بـود ،وعدهای که با گذشـت بیش از یک سال هنوز هم عملی نشده است .طوالنی بودن رونـد تعیینـات و همچنـان ناامنـی در برخـی از والیتها از جمله مواردی است که به گفته مسووالن ارگانهای محل باعث شـده که تعداد زیادی از ادارههای محلی افغانسـتان توسط سرپرستان اداره شود. بـا این وجـود مقامهـای ارگانهای محلـی میگویند که رونـد گزینـش افراد جدید برای این پسـتها همین اکنون جریان دارد و سال جاری ،زمان نقطه پایانگذاشتن به روند سرپرستی در ادارههای محلی خواهد بود. با این حال ،بر اساس یافتههای روزنامه ۸صبح ،فهرست ادارههایی که توسط سرپرستان اداره میشوند ،از این قرار است:
مشکالت از چی قرار است؟ الیـاس وحـدت ،والـی والیـت پکتیـکا میگویـد ،وجـود سرپرسـتان بـرای ادارات محلـی چالـشزا شـده اسـت .بـه گفته وی ،افراد سرپرست از روحیهی کاری قوی برخوردار نیستند و به گفته وی ،صالحیت افراد سرپرست نیز نسبت به افراد رسمی تفاوت دارد.
12 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
11 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
10 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
9 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
8 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
7 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
6 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
5 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
4 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
3 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
2 Nayab Magazine - Vol 14 -# 161- October 2017- nayabafg@gmail.com
T: 416-803-2353 ۱۳۹۶ میزان-۱۶۱ شماره- 1۴ سال- مجله جامعه افغانهای کانادا
ماهنامه جامعه افغانهای کانادا -تلفن۴۱۶-۸۰۳-۲۳۵۳ :
سال تاسیس - ۲۰۰۳ :سال - ۱۴شماره - ۱۶۱میزان ۱۳۹۶