یکی از اقداماتی که باید در راستای رسیدن به صلح دوام دار ،دموکراسی و حاکمیت قانون صورت پذیرد ،تحقق عدالت انتقالی است که باید تمام مردم ،نهادهای اجتماعی و دولت در این پروسه دخیل باشطند .امططا نگطاه بطه موضطوع عططدالت انتقالی نیز دچار تنگ نظری و نگاه زن ستیز و مردسالرانه شده است .هر چنططد تططاکنون اقططدام جططدی و عملططی در ایططن زمینه صورت نپذیرفته است اما روشن است که زنان در این پروسه نادیده گرفته شده اند به این دلیل که نقططش آن هططا به عنوان بازیگران و قربانیان جنگ به رسمیت شناخته نشده است .فلذا تا زمانی که ایططن نقططش و جایگططاه بططه رسططمیت شناخته نشود ،زنان در مذاکرات صلح و تقسیم قدرت نیز جایگاهی نخواهند داشت .چنان که تجربه ی پروسه ی بن نیز آشکارا همین تجربه را نشان می دهد که به دلیل عدم به رسمیت شناختن نقش زنان )نقش مستقیم یا غیططر مسططتقیم( در منازعات و جنگ های گذشته ،در پروسه بن و تقسیم قدرت نیز سهم فعالنه نداشتند. مساله دیگری هم که در موضوع عدالت انتقالی می گنجد اما به دلیل حططاکم بططودن نگططرش هططای مردسططالرانه بططه ایططن پروسه ،مورد غفلت واقع شده است ،مساله تجاوزات جنسی در دوران جنگ است .نگرش حاکم بر عططدالت انتقططالی در کشور افغانستان ،تجاوزات جنسی به زنان را نه موضوع جنایت های جنگی بل تنها امری مربوط به انحرافططات اخلقططی و فردی می داند و نیازی به طرح و رسیدگی به آن در قالب روند عدالت انتقالی نمی بیند. امروز شاهد آن هستیم که روند عدالت انتقالی بطه ططور نطاقص در کشطور اجطرا مطی شطود کطه از آن جملطه مطی تطوان پرداخت غرامت های نقدی از سوی رییس جمهططور بططه کشططته شططدگان )افططرادی کططه در جریططان حططوادث بعططد از 2001و توسط نیروهای ایتل ف و طالبان کشته می شوند( و مجروحین اشاره نمود .اما پرسشی که امروز زنان مطرح می کنند این است که غرامت آثار ناشی از تجاوز جنسی ،از دست دادن همسر ،محدودیت های ایجاد شده در زمینططه هططای کططار، تعلیم و تربیت و حیات اجتماعی زنان و ناهنجاری ها و آسیب های روحی وروانی سال ها جنگ بططر میلیططون هططا زن و کودک ،چگونه و با استفاده از چه معیارهایی سنجیده خواهد شد؟ امروز پس از گذشت 8سال تلش در راستای نهادینه سازی دموکراسی ،بیم آن می رود کططه ایططن تلش هططا در جریططان بازی های سیاسی بزرگ و مذاکرات پشت پرده ،باز قربانی وعده های بی اساس امنیت و صلح شوند. پیشنهاد مذاکره با طالبان از چند سال اخیر به این سو از جانب برخی محافل خارجی و نیز دولت افغانسططتان ،بططه ویططژه رییس جمهور کرزی مطرح شده است .شیوه عمل و مکانیزم اجرایی ایططن مططذاکره امططا روشططن نبططوده و مططذاکرات غیططر شفا ف و دور از نظر مردم یعنی رای دهندگان صورت گرفته است .طالبان نیز رسما اعلم کرده اندکه نسبت به مذاکره تردید دارند و پیش شرط های کلنی را برای انجام مذاکره مطرح کرده اند .آن چه بر همگان روشن اسططت ایططن اسططت که مردم افغانستان یک بار برای »نه گفتن« به پروژه سیاسی – اجتماعی و دولت داری طالبان ،جنططگ و آواره گططی5 ، سال پیش به پای صندوق های رای رفتند .اکنون ما می پرسیم چگونه می توان خواست مردم را نادیده گرفت و میططان پروژه ی طالبان و بسیج این چنطد سطال در راسطتای امنیطت ،صطلح و دموکراسطی آشطتی ایجطاد کطرد؟ چگطونه بطا قطانون اساسی ،شعارهای مدنی ،و مدارای دمکراتیک که مورد ادعای جامعه فعلی است ،مطابقت و همخوانی ایجاد خواهططد شد؟