صبات ترک تع ّ "من ندیدم دو صنوبر را با هم )سهراب
دشمن"
سپهری(
انسان بذاته ممتاز از حیوان است .این امتیاز او را به مقام و مرتبتی وال میرساند .اّما
هر مقام و منزلتی از دست رفتنی است پس باید در حفظ آن کوشید .افتخار به این
امتیاز و برتر بودن سبب عّزت اوست .ولی انسان بذاته ممتاز از انسان دیگر نیست .امتیاز صب انسان ها نسبت به هم ناپایدار ،زودگذر و وهمی است .افتخار به این گونه امتیاز تع ّ
میآورد و آن سبب اختلف میگردد .این افتخار سبب ذّلت است ،موجب تنزل از آن منزلت
عالی انسانی است ،همان منزلتی که او را از عالم حیوانی برکشیده بود .انسان باید
بتواند بر حیوان فخر کند اّما نه بر انسان .زیرا این تفاخر او را از حیوان نیز پست تر میکند ،چه که در عالم حیوانات تفاخر نیست مگر اینکه انسانها آن را در آن عالم پاک و بی شائبه توهم کنند و در افکار خود آن عالم را بیالیند .طاووس فقط به چشم انسانها
به پرهایش می نازد ،نه بیشتر .افتخار به رنگ پوست و عقل و هوش و اجداد و اجناس را توحش نیز نمی توان خواند زیرا در عالم وحش نیز از آن خبری نیست .انسان ممتاز از حیوان است ،اّما خود را ممتاز از انسان نیز می خواهد و آنجا که به دنبال امتیازاتی که بی زحمت در خلقت نصیبش شده می رود و آنچه را که فقط عبارت از تنوع است، .اصل میگیرد و حقیقت می پندارد خطا میکند و سزاوار سرزنش می شود
حضرت بهاءا آمده اند تا عالم انسانی را در این قرن پرانوار از این مذّلت عظمی دور کنند ،همانگونه که آمده اند تا در جمیع شئون برتری او را نسبت به حیوان تثبیت کنند. :حضرت عبدالبهاء میفرمایند صب نیست کبوتر شرق با صب جنسی نیست .در میان کبوتران این تع ّ در میان حیوانات تع ّ کبوتر غرب آمیزش کند .گوسفندان همه یک جنسند هیچ گوسفندی به دیگری نمی گوید
تو گوسفند شرقی هستی من غربی .هرجا باشند با هم آمیزش نمایند کبوتر شرق اگر به
غرب بیاید با کبوتر غرب در نهایت آمیزش است به کبوتر غرب نمی گوید تو غربی هستی ]من شرقی .پس چیزی که حیوان قبول نمی کند آیا جائز است انسان قبول نماید1]... جه سازند .حضرت عبدالبهاء حضرت بهاءا آمده اند تا ما را به امتیازات حقیقی خود متو ّ :میفرمایند