نشریه کمیته کردسـتان حزب کمـونیست کارگری -حکمتیست
21مرداد 12 - 1392آگوست 2013
شماره 120
اطالعیه کمیته کردستان حزب حکمتیست: کارگران ذوب آهن زاگرس را نباید تنها گذاشت
اعالمیه کمیته کردستان حزب حکمتیست در مورد کنگره ملی ُکرد و ظاهر سازی چپ کومه له
250از نفرکارگران اخرا ج شده « کارخانه ذوب آهن زاگرس کردستان ،در ادامه اعتراضات مستمر تا کنونی خود در روز 31تیر ماه ،1392 طبق کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسالمی ،ابراهیم مال بیگی کارفرمای کارخانه را موظف به امضای مفاد توافق نامه ای نمودند که بظاهر مطالبات کارگران اخراجی را برآورده می کرد. همانوقع نیز مشخص بود که این ترفندی بیش نیست و برای مهار و گسترش صف اعتراضات و متفرق کردن صف متحد کارگران معترض می باشد .همانموقع کارگران تاکید کرده بودند که عملی شدن این مفاد اساس می باشد و باید آنرا به کارفرما قبوالند .روزبعد از امضاء توافق نامه ،ابراهیم مال بیگی آنرا تکذیب نمود و عمال از زیر بار آن شانه خالی کرد و نهادهای مربوطه حکومتی نیز آنها را بسر دوانده اند. ولی علیرغم آن ،کارگران زاگرس همچنان بر مطالبات مندرج در توافق نامه و قبوالندن آن به کارفرما پیگیرانه و متحدانه به اعتراضات خود در جلو اداره کار و شرکت تعاونی و دیگر نهادهای حکومتی شهر قروه ادامه داده اند. بنا بر تازه ترین خبر رسیده ،صبح روز شنبه 12مرداد ماه 1392کارگران کارخانه ذوب آهن زاگرس ،پس از « عزیمت به کارخانه و امضای دفتر حضور و غیاب با در دست داشتن صورتجلسه « مفاد توافقات « در کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسالمی» ،در مقابل اداره کار شهرستان قروه دست به تجمع اعتراضی زدند و خواهان اجرای مفاد توافقات شدند.. در حالی که « محمد رسول شیخی زاده فرماندار شهر قروه « با احضار برخی از نمایندگان کارگران ،وقیحانه آنان را تهدید کرده بود که ادامه تجمعات اعتراضی کارگران تبعات امنیتی برای آنان خواهد داشت ،اما کارگران بی توجه به تهدید او در روز 12مرداد ماه نیز دست به تجمع اعتراضی زدند .نماینده های کارگران در جلسه هفته قبل نیز به محمدرسول شیخ زاده اعالم کرده بودند ،که از خواست خود کوتاه نمی آیند و به اعتراضات خود تا تحقق کامل خواستهایشان ادامه خواهند داد..
قرار است به زودی کنگره ملی کرد با شرکت اکثریت احزاب ناسیونالیست و سازمانهای قومی و اسالمی همه بخشهای کردستان در شهر اربیل کردستان عراق برگزار شود .یکی از سازمانهای شرکت کننده در این کنگره ،کومه له ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) است .کمیته مرکزی کومه له در اولین اعالمیه شرکت خود در این تجمع ناسیونالیستها و اسالمیهای کردستان را با استدالالت به ظاهر چپ توجیه کرده است .اما حضور در این کنگره
2
حوزه هاى حزبى و آکسيون هاى کارگرى درباره اهميت آژيتاتور وآژيتاسيون علنى -بخش دوم منصور حکمت
2
4
گزیده ای از اخبار و رویدادهای کارگری و عمومی در کردستان شماره57 اسماعیل ویسی
8
اینجا شهر سلیمانیه است! رضا کمانگر
6 اعالمیه حزب كمونیست كارگری ایران -حكمتیست: جنایت تروریستهای اسالمی در کردستان سوریه محکوم است جنگ و کشتار و قتل عام مردم بیدفاع از شهر و روستاهای سوریه به اخبار معمول رسانه ها و به فاجعه انسانی بزرگ در آن جامعه تبدیل شده است .در تازه ترین اخبار نیروها و جریانات سیاه اسالمی جبهه النصر ،حکومت اسالمي عراق و شام ،القاعده ،انصارالسنه جنابت هولناکی در دوروستای حومه شهر حلب علیه مردم کرد زبان مرتکب شده اند .براساس گزارش «دیده بان حقوق بشر» و خبرگزاریهای دیگر در جریان این جنایت وحشتناک نیروهای اسالمگرا ،تنها در يک اقدام جنايتکارانه 70نفر از مردم کرد زبان روستاهاي «تلعران و تلحاسل» واقع در اطراف شهر حلب را که بسیاری از آنان کودک هستند ،کشتارنموده و 350نفر از مردم و جوانان اين دو روستا را به اسارت
3
اکتبر 120 اطالعیه کمیته کردستان حزب حکمتیست: کارگران ذوب آهن زاگرس را نباید تنها گذاشت
در ادامه این اعتراضات ،مسئولین اداره کار با زور و فشار نمایندگان کارگران را به جلسه فراخواندند .اما علی خالدیان رئیس اداره کار این شهر ،در جلسه با جوابهای سرباال به نمایندگان کارگران اعالم کرد که مفاد توافقات « صورتجلسه کمیسیون اصل نود « ارزشی ندارد و از آنان خواست بجای تجمعات اعتراضی ،برای پیگیری مطالباتشان تا 18مرداد 1392میتوانند شکایت کنند و ... اما کارگران فوالد زاگرس پس از تجمع خود اعالم کردند که همچنان به اعتراضاتشان برای رسیدگی به خواستهای خود ادامه خواهند داد. کمیته کردستان حزب حکمتیست ،ضمن اعالم حمایت و پشتیبانی از اعتراضات جمعی و مستمر « کارگران کارخانه ذوب آهن زاگرس کردستان « برای دستیابی به مطالبات برحق شان ،از هیچگونه تالشی دریغ نخواهد کرد و بر ضرورت تجمع مستمر و متحدانه و همبسته کارگران و اعضای خانواده هایشان و دامن زدن به مبارزه ای اجتماعی تاکید می کند .نباید کارگران کارخانه ذوب آهن زاگرس را تنها گذاشت ،باید به بهترین نحو ممکن آنها را یاری و مورد حمایت قرار داد. ما تمام احزاب و جریانات سیاسی ،کارگری، آزادیخواه و برابری طلب در شهرهای قروه و سنندج را به حمایت و پشتیبانی از این حرکت اعتراضی کارگران در ابعاد اجتماعی به هر شیوه ممکن برای متحقق شدن مطالبات شان فرا می خواند.. زنده باد مبارزه متحدانه و یکپارچه کارگران ذوب آهن زاگرس کردستان زنده باد همبستگی طبقاتی کارگران! کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری- حکمتیست 13مرداد ماه 1392
صفحه 2
21مردادماه 1392 اعالمیه کمیته کردستان حزب حکمتیست در مورد کنگره ملی ُکرد و ظاهر سازی چپ کومه له با ادعای به ظاهر چپ هیچ جریانی قابل توجیه نیست .طی دو سال اخیر کنفرانسها و نشستهای مقدماتی احزاب و جریانات کرد منطقه بمنظور برگزار ناسیونالیست ُ کردن یک نشست بزرگ و منطقه ای تحت کرد» با هدف سهم خواهی نام «کنگره ملی ُ هر چه بیشتر احزاب بورژوا ناسیونالیست کرد در معادالت جدید منطقه و در ضدیت ُ آشکار با منافع طبقه کارگر و مردم کردستان صورت گرفته است .در این میان کومه له «مدعی چپ و کمونیسم» طی این مدت به عنوان یک عنصر مشوق با اشتیاق در نشست های تا کنونی ناسیونالیست ها شرکت نموده و اکنون نیز نامش در لیست کمیته کرد» که چند روز دیگر تدارک»کنگره ملی ُ برگزار میگردد ثبت شده است .تحوالت سه سال اخیر منطقه خاورمیانه موقعیت جنبش کرد و احزاب آن را بورژوا ناسیونالیسم ُ در مناطق کردنشین هر چهار کشور عراق، ترکیه ،سوریه و ایران بیش از پیش تغییر داده و به آنها امکان داده که از شرایط موجود برای خواستن سهم بیشتر از قدرت سیاسی و ثروت جامعه بهره بگیرند و در پرتو آن بیشتر از گذشته بعنوان بازیگران صحنه سیاست در سطح منطقه اظهار وجود کنند. همه می دانند که کنفرانس و کنگره های کرد در منطقه ،صاحب جنبش ناسیونالیستی ُ سیاست طبقاتی معین و مشخص خود است و از حمایت آشکار و نهان این دولت و آن دولت منطقه نیز برخوردار است .با توجه به این واقعیات ،شرکت و اطراق «داعیان چپ و کمونیست» چون کومه له در آن نه از سر خودفریبی و نه از سر اجبار و مراعات «دیپلماسی» است ،بلکه کامال یک انتخاب سیاسی آگاهانه و حساب شده است. کرد» در اربیل ،احتیاج برگزاری «کنگره ملی ُ به بحث و بررسی زیادی ندارد .حزب ما در اعالمیه سوم اوت به روشنی و موجز به اهداف بورژوازی کرد از برگزاری این کنگره پرداخته است .اهداف مد نظر آن از قبل طراحی و برنامه ریزی شده و فقط مترصد زمان و شرایطی مناسب برای برگزاری آن بودند .به این اعتبار ،این کنگره ،تالشی جدید برای ناسیونالیستها محسوب میشود و به همین خاطر ،شرکت کومه له بمثابه سازمان
کردستان حزب کمونیست ایران در آن نیز یک اقدام جدید و یک انتخاب سیاسی آشکار و نقشه مند در کنار دیگر احزاب و جریانات کرد بحساب می آید .کومه له ناسیونالیست ُ با شرکت در این کنگره ،ادامه همان راهی را انتخاب کرده که 22سال قبل بعد از فاصله گرفتنش از کمونیسم و کمونیست ها آغاز کرد .اما آنزمان شرایط چون امروز برای همسویی و شراکتشان با احزاب ناسیونالیست کرد مساعد نبود .سرانجام با تقویت صف ُ کرد در سطح منطقه ،ملزومات ناسیونالیسم ُ کامل اجرای این انتخاب سیاسی اکنون فراهم شده است. این انتخاب سیاسی برای کومه له خلق الساعه نبود .سیاستهای راست و ناسیونالیستی کومه له در هر تند پیچ سیاسی همواره خود را نشان داده است .ولی این بار با شرکت فعال و پیگیرشان در راه اندازی و تدارک»کنگره کرد» ،راه گریز و تفره رفتن برای ملی ُ خود باقی نگذاشته اند .کومه له این بار نمی تواند چون دو سال قبل اهداف شرکت کرد شان در کنفرانس احزاب ناسیونالیستی ُ را توجیه نماید .این بار باید بعنوان»مدعی بظاهر کمونیست» در مورد «توجیه سود مند کرد بودن» کنگره جریانات ناسیونالیستی ُ منطقه سخن بگوید .کومه له در اطالعیه خود بتاریخ سوم آگوست ،2013توجیهات این اقدام خود را ردیف کرده و راجع به توقعات کرد» بلفاظی و انتظارات خود از»کنگره ملی ُ چپ مآبانه پرداخته و آنرا بعنوان «مکانیسم مناسب حل مساله ملی ،نهاد برسمیت شناسی ویژگی های خاص هر بخش کردستان، مرجع رعایت اصول و ضوابط دمکراتیک بر روند تدارک برگزاری کنگره و جلوگیری از هژمونی طلبی دیگر گرایشات درون آن ،پیام دهنده ادامه مبارزه تا تحقق کامل خواستهای عادالنه مردم در برابر دولتهای منطقه و..... پذیرفته و به آن اتکا کرده است». از نظر ما کمونیست ها و صف آزادیخواهی و برابری طلبی ،توقعات و انتظارات کومه له از «کنگره ملی» ناسیونالیستها ،نه تنها واقعی نیست بلکه تظاهر و لفاظی چپ مآبانه ای است که از نظر خود آنها هم جدی نیست.
اکتبر 120 در این اتفاق اصل موضوع برای کومه له جا نماندن از قافله و برای بیشتر کردن سهم کرد است .کومه له خود از حوزه ناسیونالیسم ُ برای اینکه در این میان سرش بی کاله نماند و در صفوف جنبشی که به آن متعلق است منزوی نشود در این کنگره شرکت میکند. آنجا همه احزاب زبان همدیگر را میفهمند. آنجا هر حزبی به میزان قدرت و نفوذ خود، دستمایه فکری و سیاسی خود و «اصول» و «پیشنهاد» های خود را روی میز میگذارند و کومه له جز این تظاهر و لفاظی چپ و باقی مانده نفوذی که از سابقه بودنش در یک فضای سیاسی چپ و انقالبی برایش باقی مانده چیز دیگری ندارد که روی میز بگذارد. کومه له از همین حاال هم میداند که «اصول»ی که دست نشان کرده در آن اجالس طرح کند ،حتی اگر لفظا با «نزاکت سیاسی» به آن برخورد شود در آن کنگره عمال جایی ندارد. نیروهای اصلی جنبش ناسیونالیسم کرد همه مسیر و سرنوشت کنگره را با صالحدید ترکیه و مراعات کردن جمهوری اسالمی پیش خواهند برد و از راه «دمکراتیک» یعنی رأی گیری هم پیش خواهند برد که کومه له هم نتواند به آن ایراد بگیرد بلکه ناچار شود بپذیرد .هرچند ممکن است آخر سر اعالم کند که با فالن و بهمان تصمیم کنگره موافق نیست و از آن پیروی نمیکند .همه اینها جزو قواعد «بازی دادن» کومه له است و احزاب «اصلی» ناسیونالیسم کرد هم آن را رعایت میکنند وحتما هم از کومه له بابت شرکتش در کنگره سپاس خواهند کرد و سهمش را هم احتماال رعایت خواهند کرد. ناسیونالیسم کرد بیش از دو دهه است که در صفبندیهای جهانی و منطقه ای قرار گرفته و به راستترین جناح بورژوازی در سطح جهان تعلق دارد .این جنبش در دنیای واقعی جناح چپی ندارد که کومه له نماینده آن باشد. ظاهرسازی و لفاظی چپ امروز کومه له در قبال این کنگره باقیمانده ناگزیر سابقه آن در یک فضای سیاسی چپ متعلق به دوران قبل از جنگ اول خلیج است و در خود جامعه مابازای اجتماعی و سیاسی واقعی و زمینی ندارد .نه در کردستان ایران و نه در مناطق کردنشین عراق و ترکیه و سوریه ما شاهد گرایش چپ خاصی در جنبش ناسیونالیسم
21مردادماه 1392 کرد نیستیم .یک نیروی سیاسی اگر چپ و کمونیست واقعی باشد در درون جنبش ناسیونالیسم کرد نیست بلکه در برابر آن است .اما کومه له در بیست و چند سال اخیر در برابر جنبش ناسیونالیسم کرد نبوده در درون آن زیسته است فقط لفاظی چپ را نگاه داشته و بقیه احزاب «اصلی» ناسیونالیسم کرد هم به نفعشان بوده که این لفاظی چپ را ازش قبول کنند و آن را به حساب «دمکرات» بودن و پلورالیست بودن خودشان بگذارند. کومه له با شرکت در کنگره ملی کرد گام بلندی در جهت ادغام نهایی در جنبش ملی کرد برداشته است .از زاویه جدال طبقاتی و منفعت کارگر و زحمتکش در کردستان این اتفاق نامساعدی است .شواهد نشان میدهد تصمیم رهبری این جریان برای پیمودن این مسیر که نقطه مقابل منافع کارگر و زحمتکش و گذشته چپ و آزادیخواهی خود این جریان است ،قطعی است .آنچه در این میان نکته حائز اهمیت این است که ،طبقه کارگر و مردم آزادیخواه با شفافیت و آگاهی کامل لفاظی های چپ کومه له در مورد کنگره ملی کرد را باید کنار زنند و بدینوسیله کل پروژه بورژوا ناسیونالیستهای کردستان را خنثی و افشاء کنند. کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری حکمتیست توجه کمونیستها و آزادیخواهان را در منطقه و ایران و کردستان به ماهیت ارتجاعی و ضد کارگری پروژه «کنگره ملی کرد» جلب میکند و می کوشد تا صف کارگر و کمونیسم در تقابل با مدافعین ناسیونالیست سرمایه داری و بردگی مزدی در این جدال آگاهتر ،سازمانیافته تر و متحدتر بیرون بیاید. کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری- حکمتیست 13مرداد 1392 4اوت 2013
صفحه 3 اعالمیه حزب كمونیست كارگری ایران -حكمتیست: جنایت تروریستهای اسالمی در کردستان سوریه محکوم است گرفته اند. تروريستهای اسالمی اعالم کرده اند جوانان اسير اين دو روستا 200نفر هستند .با توجه به اين خبر سرنوشت 150نفر ديگر از آنها نامعلوم است .در يک اقدام جنايتکارانه ديگر، 20نفردیگر از جوانان روستاي ديگری را سر بريده و جنازه هاي آنها را در بيابان رها کرده اند .در این یورشهای جناریتکارانه ،باندهای تروریست اسالمی عده زیادی را دستگیر کرده و اموال کشته شدگان و دستگیر شدگان کرد زبان را اعم از زن و مرد به عنوان غنایم جنگی حالل اعالم کرده و غارت کرده اند. تشدید جنگ قومی و مذهبی و گسترش کشتارهای جمعی ماحصل سناریوی سیاهی است که بیش از دوسال است کل نیروهای سیاه و ارتجاعی درگیر در جنگ داخلی و این تخاصمات بر مردم سوریه تحمیل کرده اند .از یک طرف دولت جنایتکار بشار اسد در حمایت روسیه و ایران و عراق و حزب اهلل و در طرف مقابل جانیان ملی و اسالمی مسلح مورد حمایت آمریکا و غرب و ترکیه و عربستان سازماندهندگان این فجایع انسانی هستند .کل ارتجاع امپریالیستی و منطقه ای و داخلی مسببین این فجایع و سران آنها به جرم جنایت علیه بشریت قابل محاکمه اند. حزب کمونيست کارگري – حکمتیست، کشتار اخیر مردم کردستان سوریه را جنایتی علیه بشریت میداند و قویا آن را محکوم میکند. موثرترین راه نجات مردم سوریه از چنبره ارتجاع بین المللی و منطقه ای و کشوری، به میدان آمدن جنبش مستقل و اجتماعی و سازمانیافته و قدرتمند مردم برای جارو کردن بساط کل ارودی ارتجاع حاضر در صحنه سوریه است.حزب حکمتیست خود را در کنار مردم حق طلب سوریه میداند .ما مردم آزادیخواه در سراسر جهان را فراميخوانیم که علیه وضع موجود در سوریه و بانیان جهانی آن و علیه جریانات ضد انسانی اسالمی از هیچگونه تالشی دریغ نورزند. حزب کمونیست کارگری – حکمتیست 14مردادماه 5 -1392اوت 2013
آزادی ،برابری ،حکومت کارگری!
اکتبر 120
21مردادماه 1392
حوزه هاى حزبى و آکسيون هاى کارگرى درباره اهميت آژيتاتور وآژيتاسيون علنى
بخش دوم قسمت ( )3و ()4 منصور حکمت
ملزومات عمومى و سياسى جلب ٣ آژيتاتورهاى کارگرى از آنچه تا همينجا گفتيم روشن است که امر جلب آژيتاتورهاى کارگرى ،يعنى رهبران بانفوذ و يا در حال شکل گيرى کارگران در سطح کارخانه و محله را نمى توان به يک مکانيسم ساده عضوگيرى تنزل داد .صحبت بر سر يک جهت گيرى جدى از طرف ما به اين عرصه فعاليت و همينطور ايجاد يک موج حرکت در ميان رهبران کارگرى و کارگران پيشرو و با نفوذ به سمت کار با حزب است. در محتواى امر اين يک جهت گيرى و حرکت سياسى از هر دو سو است. از طرف ما ،اين يک جهت گيرى به سمت رهبران عملى و توده اى براى تاثيرگذارى کمونيستى بر آنان و از طرف رهبران کارگرى يک سمت گيرى در جهت کار کمونيستى و تشکل در سازمان مخفى است .عامل محرکه اين جهت گيرى از هر دو طرف بهر حال حزب ماست .اين مائيم که به رهبران عملى روى مياوريم تا کارى کنيم آنها به سمت کمونيسم و حزب کمونيست روى آورند .و اين مائيم که بايد ملزومات کار را فراهم کنيم .چگونه ؟ الف -حفظ تماس دانمى و آميختن با محافل کارگران پيشرو اين محافل همواره وجود دارند .هيچ درجه از اختناق وسرکوب قادر به انحالل و امحاء اين محافل نيست .کارگران با تجربه و استخوان خردکرده در طول سالها راه و رسم حفظ و گسترش اين محافل در درون کارگران را آموخته اند .اين محافل بر مبناى طبيعى ترين روابط و در دل هزاران تماس روزمره کارگران در محيط کار و زندگى بقاء خود را حفظ ميکنند .بورژوازى تاکنون تحت هيچ شرايطى قادر نبوده است که کارگران را چنان منفرد و اتميزه کند که اين روابط بطور جدى مورد مخاطره قرار گيرند .در اين روابط محفلى کارگران فعال تر و آگاهتر تبادل نظر ميکنند، تصميم ميگيرند و حتى نوعى آموزش مقدماتى عموما در جهت باال بردن درک منافع صنفى را در ميان توده کارگران و بويژه کارگرانجوانتر به پيش ميبرند" .اتوريته ها" در اين روابط کمابيش شکل مى گيرند .بى آنکه تشکل و تشکيالتى در کار باشد ،رشته هايى از دل
روابط طبيعى کارگران فعال را بنحوى از انحاء به هم مرتبط ميکند .اين محافل کانونهاى تعيين کننده اى در درون طبقه کارگرند. فعالين حزب ،خود بعنوان بخشى از کارگران پيشرو محيط خود ،بايد با اين محافل بجوشند. هر جا اين محافل اشکال جدى ترى به خود گرفته باشند ،به همان درجه برقرارى تماس جدى تر با آنها ،همچنان در روابط طبيعى برعهده ما قرار ميگيرد .همانطور که قبال هم گفتيم ،تنها مالحظات امنيتى ميتواند دامنه تماس و آميختگى طبيعى ما با اين محافل را محدود کند .اختالف نظر ما با اين يا آن دسته و محفل از کارگران فعال ،بهيچوجه نمى تواند دليلى براى گسستن رابطه متقابل و کناره گيرى از آنها باشد. ب -مطلع نگاهداشتن کارگران پيشرو از مواضع و نظرات حزب: در دل اين تماس دانمى ،ما بايد دائما نظرات و سياستهاى حزب را بدرون صفوف کارگران پيشرو "پمپ" کنيم .هر کارگر مبارز و فعالى بايد از نظرات ،سياستها و شعارهاى ما مطلع باشد (حتى اگر نسبت به آن نقد داشته باشد). شرط الزم اين کار ترويج و تبليغ حضورى و سيستماتيک نظرات حزب در اين محافل (طبيعتا با در نظر گرفتن سطح امنيتى هر رابطه) ،رساندن جزوات پايه و نشريات حزبى به طور دائمى به محافل کارگران پيشرو ،معرفى و تثبيت صداى حزب کمونيست ايران در ميان کارگران و توضيح دائمى تاکتيکها و شعارهاى حزبى در روابط کارگرى است .بايد کارى کرد که هر کارگر فعال ،حزب کمونيست را در رئوس و حتى المقدور در جزنيات ديدگاهها و مواضعش بشناسد و در مواجهه با هر مسئله جديد خواهان اطالع از نظر و جهت گيرى حزب باشد. ج -قابليت ترويج مارکسيسم و نقد نظرات غيرپرولترى: جهت گيرى ما به سمت رهبران عملى کارگران بايد به پيوستن قطعى آنها به مارکسيسم و سازمانيابى کمونيستى آنان منجر شود .نقد تفکرات غير پرولترى و تالش براى رواج مارکسيسم در ميان اين کارگران ،يک وظيفه حياتى ما است .سطح ترويج ما بايد براى تاثيرگذارى جدى بر اين کارگران به اندازه
صفحه 4 کافى باال باشد .اما اين ابدا به معناى ترويج نکات انتزاعى و تکرار ساده فرمولبندى هاى کالسيک ماکسيستى نيست .مروج ما بايد بتواند مبانى اساسى مارکسيسم را به اشکال گوناگون و در تقابل با بروزات مختلف خرافات بورژوايى معنى کند .مارکسيسم زنده ،روشن و مرتبط با مسانل جامعه وجهان امروز ،اين چيزى است که رفقاى مروج ما بايد بکوشند با خود به ميان کارگران ببرند. اما خصوصيات خود مروج نيز مهم است. پوپوليسم سنتا امر ترويج را به روشنفکران و دانشجويان مى سپرد .روشنفکرانى که اگر شايد مارکسيسم را بهتر مطالعه کرده بودند ،از زندگى و مبارزه عملى طبقه کارگر مشاهدات و تجربيات اندکى داشتند ،اين مروجين بندرت مى توانستند مجاب کنند و از لحاظ نظرى با اتوريته باشند .ترويج آنها با داده هاى زنده کارگرانى که در محافل آنها شرکت ميکردند، بندرت ارتباط مى يافت .ما بايد مروجينى تربيت کنيم که از اين اشکاالت مبرا باشند. روشنفکران مى توانند در امر ترويج موثر باشند ،مشروط بر آنکه نسبت به زندگى و مبارزه عملى کارگران حساس باشند .مشاهدات غنى و تجربه ملموسى از اين زندگى و مبارزه و زواياى گوناگون آن داشته باشند و بعالوه با مسائل و مشغله هاى کارگران پيشرو بخوبى آشنا باشند .اما ما بايد بتوانيم بيش از پيش مروجين خود را از ميان خود کارگران آگاه و مجرب تربيت کنيم .نه تنها احاطه تئوريک بلکه همچنين پختگى عملى مروج براى موفقيت او ضرورى است. د -احاطه به مسانل عملى جنبش کارگرى و مطالبات کارگران: هيچ جريانى که حساسيت الزم را در قبال مسائل عملى جنبش کارگرى ،مطالبات کارگران و موانع سد راه اعتراضات کارگرى از خود نشان ندهد ،نمى تواند به بسط نفوذ خويش در ميان کارگران خوش بين باشد .بخشى از اين حساسيت از طريق کارگرى شدن بافت حزب و نيز کار دائمى حوزه ها در ميان کارگران بدست مى آيد .اما اين بتنهايى کافى نيست .بايد اين مسائل را به طور جدى مطالعه و بررسى کرد .بايد نسبت به کليه مسائل جنبش کارگرى موضع دقيق و متکى بر اطالعات و شناخت کافى داشت .بايد روحيات کارگران ،تمايالت و مطالبات آنها را شناخت و با مشکالت يک رهبر عملى در بسيج و سازماندهى کارگران از نزديک آشنا شد .هر رفيق حوزه ما در کارخانه و محله بايد قادر به تحليل و حالجى مسائل کارگرى و نقد ديدگاهها و مواضع انحرافى باشد .هر رفيق ما بايد به تدريج به يک مرجع
اکتبر 120 صاحب نظر در تحليل مسانل جنبش اعتراضى کارگران تبديل شود .از مسائلى نظير قانون کار ،طرح طبقه بندى ،بهره ورى ،ايمنى محل کار ،دستمزدها ،سود ويژه ،مزايا ،شرايط کار زنان و غيره گرفته ،تا آمار و ارقام مربوط به سطح توليد ،اشتغال ،تراکم کارگران و غيره در کارگاهها و مناطق مختلف ،بايد به طور جدى به مشغله فعالين ما تبديل شود. ٤مسانل عملى و امنيتى در سازماندهى آژيتاتورها سازماندهى فعاليت مخفى و حفظ ادامه کارى تشکيالت مخفى حزب در ميان کارگران ،در شرايط اختناق موجود (که براى کمونيستها شرايط "متعارف" فعاليت محسوب ميشود) به سهم خود امر پيچيده و دقيقى است .حال اگر به اين تشکيالت آژيتاتورها و وظايفى که از طريق آنها انجام ميشود را اضافه کنيم، آشکار است که بر دشوارى کار بمراتب افزوده ميشود .اينجا ديگر با تشکلى روبرو هستيم که برخى عناصر آن عمدتا بطور علنى فعاليت ميکنند ،محل کار "روتين" آنها جلسات نسبتا وسيع کارگرى ،مجامع عمومى ،در راس اعتصابات و اعتراضات و غيره است .بديهى است که چنين رفقايى بنا به تعريف زير ذره بين پليس سياسى قرار ميگيرند .هر حرکت آنها با حساسيت از طرف نيروهاى جاسوسى و سرکوب پليس تحت نظر خواهد بود .در اين شرايط محدوديت ها و مسانل متعددى براى ما مطرح ميشود .جذب آژيتاتورها و تلفيق فعاليت مخفى حوزه هاى حزبى با فعاليت علنى حزبى که عمدتا حول محور آژيتاتورها شکل ميگيرد، به اين ترتيب مستلزم نهايت درجه آمادگى، هوشيارى دائمى و قبل از هر چيز يک سبک کار اصولى و جا افتاده کار کمونيستى است .و تازه اين حالتى است که ما شرايطى را فرض کرده ايم که در آن آژيتاتورها عناصر حزبى و اعضاى رسمى حزبند ،مجرب اند ،روشهاى مبارزه با پليس سياسى و حفظ امنيت و ادامه کارى تشکيالت راآموخته اند .در پروسه جذب آژيتاتورها ،جائى که آژيتاتورها هنوز دوره انتقالى پيوستن به حزب را طى ميکنند ،کار از اينهم دشوارتر ميشود. براى سهولت بحث ،بهتر است ابتدا مشکالت و محدوديتهاى همان حالت اول ،يعنى حالتى که مرحله جذب تمام شده و آژيتاتور به جزئى از خود تشکيالت حزب تبديل شده است ،را در رئوس خود بشماريم و سپس به ويژگيها و مشکالت خاص دوره انتقالى بپردازيم .چرا که در صورت تجسم صحيح اين امر در شکل نهائى خود ،درک خصوصيات پروسه اى که بايد به حالت نهايى منجر شود ،ساده تر خواهد
21مردادماه 1392 بود .مشکالت و دشواريهاى کار ما کدامند؟ الف -تماس آژيتاتور با تشکل مخفى حزبى: اين در واقع مادر همه مسانل ديگر است .هر فعل و انفعالى اعم از آموزش ،انتقال تجربه، هدايت و کنترل ،دخالت آژيتاتور (بعنوان عضو حزب) در حيات تشکيالت و غيره ،مستلزم تماس منظم و محکم آژيتاتورها با حوزه هاى مخفى است .چگونه مى توان اين تماس را بدرستى برقرار کرد؟ چگونه حوزه حزبى ميتواند با رفيق آژيتاتور ،که يک رهبر عملى کارگران است و لذا کمابيش بعنوان يک عنصر "ناراضى" مبارز و يا حتى "دست چپى" براى پليس سياسى شناخته شده است ،بطور منظم تماس داشته باشد بى آنکه امنيت تشکيالت مخفى و آژيتاتور هر دو به خطر افتد؟ ب -هدايت آژيتاتور و کنترل و نظارت بر کار او: کار روتين آژيتاتور تبليغ و بسيج کارگران است (حال براى آکسيون يا براى سازماندهى آنان در اشکال مختلف) .اين کار بايد بطور روتين تحت هدايت تشکيالت مخفى حزبى انجام شود .اما چگونه؟ چگونه تشکل مخفى فعاليت عنصر علنى کار را در جريان اعتصاب ،در جريان سازماندهى مجمع عمومى و يا در حين برانگيختن کارگران به اعتراضات معين ،هدايت ميکند .اين از خصوصيت اصلى کار يک مبلغ توده اى و رهبر عملى کارگران است که در مدت زمان کوتاه ناگزير از تصميم گيريهاى متعدد در قبال مسانل حساسى است (مثال :آيا اعتصاب بايد ادامه يابد؟ آيا طرح کارفرما بايد قبول شود؟ آيا بايد لحن تبليغ خود را تعديل کند؟ آيا روحيه کارگران را درست تشخيص داده است؟ و .)...آژيتاتور در چنين شرايطى نياز به مشاوره و رهنمود خواهد داشت. تشکيالت مخفى چگونه اين نياز را برطرف ميکند؟ و هر چه ابعاد اختناق شديدتر باشد، اين مشکل بطور حادترى بروز ميکند. ج -آموزش سياسى منظم آژيتاتور: آژيتاتور بايد به سهولت به نشريات حزب دسترسى داشته باشد .بايد بتواند کتابها و جزوات الزم را بخواند ،بايد بتواند در جلسات آموزشى شرکت کند .در عين حال ،بعنوان فردى که دشمن نسبت به او حساس است، بايد خانه اش پاک باشد .اسناد و مدارکى همراه خود و يا در خانه خود نداشته باشد ،روابط تشکيالتى اش قابل رديابى نباشد و غيره .اين نياز آژيتاتور چگونه برطرف ميشود؟ د -شرکت آژيتاتور در فعاليت درون حزبى: آژيتاتور بعنوان عضو حزب بايد گزارش بدهد ،در بحثهاى درون حزبى شرکت کند، در انتخابات حزبى راى بدهد ،نظر خود را
صفحه 5 در قبال تصميم گيريهاى جمعى ابراز کند و دهها عمل "درون حزبى" نظير اين .چگونه مى توان يک رهبر عملى و سرشناس را در چنين روابطى قرار داد ،بى آنکه اوال امنيت تشکيالت مخفى مستقيما به خطر افتد ،ثانيا ،اطالعات او از اماکن و عناصر حزبى از محدوده الزم فراتر نرود و ثالثا ،موقعيت خود او در صورت ضربه خوردن به عناصرى از حوزه و يا سطوح ديگر تشکيالت تضعيف نشود و کارش فلج نگردد؟ اينها نيازهاى اصلى است که بايد بطورى جدى برآورده شود .به اينها ميتوان عوامل ديگرى را افزود .آژيتاتور ،حتى وقتى ارتباط حزبى او کامال پوشيده نگاهداشته شده باشد ،دائما بعلت فعاليت خود بعنوان پيشرو کارگران در معرض جريمه ،اخراج و يا دستگيرى است. مسائل او بعنوان نان آور يک خانواده کارگرى ديکر مسائل شخصى او نيست ،بلکه يک مسئله حزب است .همينطور در صورت بروز خطر امنيتى ،آژيتاتور بايد دربرده شود .فراهم کردن امکانات الزم در اين عرصه نيز يک وظيفه تشکيالت حزبى است .و مسانل ديگرى نظير اينها. اما پاسخ چيست؟ واضح است که يک پاسخ واحد ،مستقل از زمان و مکان و شرايط خاص سياسى و امنيتى هر دوره وجود ندارد .دوره اى را ميتوان تصور کرد ،مثال در اوج يک اعتالى انقالبى که آژيتاتور بعنوان عضو حزب ،رهبر شوراى کارخانه ،نماينده کارگران و غيره، نظير هر عضو ديگر حزب به مراکز حزبى رفت و آمد کند ،خود راسا در جلسات حوزه تشکيالتى خود شرکت کند و يا تعلق خود به حزب کمونيست را رسما در سطح جامعه و به توده وسيع کارگران اعالم نمايد و سخنران رسمى در ميتينگهاى حزبى باشد .اما فعال ما در مرحله ديگرى هستيم ،در متن يک اختناق شديد و کم سابقه در تاريخ مبارزات کارگرى و کمونيستى در سراسر جهان .در اينجا بايد سنت ها و مکانيسم هاى ويژه اى را يافت .بحث ما هم اگر بخواهد براى حوزه هاى ما در شرايط موجود راهگشا باشد ،بايد شرايط امروز را مبنا قرار بدهد. قبل از آنکه به شکل ويژه سازماندهى آژيتاتور و اتصال و فعل و انفعال متقابل تشکيالت مخفى با عناصر علنى کار حزب بپردازيم ،بايد به چند عامل پايه اى و مهم که هر نوع سازماندهى بايد با تکيه به آنها انجام بشود اشاره کنيم. اول ،بايد به اهميت "روابط طبيعى" در ميان کارگران اشاره کرد .اين چيزى است که خرده بورژوازى آنرا "محمل سازى" مينامد .براى ما روابط طبيعى ،دوستى و آشنانى ها و رفت و آمدهاى طبيعى ميان کارگران ،چيزى بسيار
اکتبر 120 فراتر از اين است .اينها مکانيسم هاى واقعى فعل و انفعال درونى طبقه است ،و به اين معنى بخشى از مکانيسم هاى عملى فعاليت خود ما کمونيستها بعنوان بخشى از طبقه نيز هست .اين روابط را بايد کامال جدى گرفت. محافل خانوادگى ،دوستى ها ،تماس هاى شغلى ،آشنائى هاى محلى و غيره يکى از ظرف هاى واقعى فعاليت خود ماست .بدرجه اى که فعالين حزب اين روابط خود را گسترش داده باشند ،در اين روابط جاى گرفته باشند و خود به کارگرانى "اجتماعى" با تماس هاى وسيع با هم طبقه هاى خود بدل شده باشند ،کار سازماندهى فعاليت مخفى و علنى هر دو ،با سهولت بيشترى پيش ميرود .بسيارى از تماس ها ،آموزش ها ،گزارش گيرى ها و رهنمودها را ميتوان در دل همين "روابط طبيعى" به پيش برد. دوم ،مسئله رشد سطح آگاهى سياسى کارگران و افزايش محبوبيت عمومى حزب در ميان آنها است .قبال هم درباره احاطه شدن حوزه ها با قشر وسيعى از کارگران دوستدار حزب صحبت کرده ايم .بدرجه اى که عالقه به حزب کمونيست ،سخن گفتن از آن ،حمايت کردن حتى لفظى از آن ،شنيدن راديوى آن ،جستجو کردن نشريات آن در ميان کارگران افزايش يافته باشد ،به همان درجه سازمان دادن شبکه واقعا حزبى ،اعم از مخفى و علنى ساده تر خواهد شد .بدرجه اى که کارگران معترض افزايش يابند ،کارگران معترض کمونيست از موقعيت عملى محکم ترى برخوردار خواهند شد .بدرجه اى که هر معترض به شيوه ها و با شعارهاى ما سخن بگويد ،آژيتاتور رسمى و سازمان يافته حزبى در گسترش ابعاد و تحکيم امنيت فعاليت خود موفق تر خواهد بود .بدين ترتيب استحکام رابطه کار مخفى و علنى و رابطه حوزه ها و آژيتاتورها خود تا حدود زيادى متکى به فعاليت روتين رفقاى ما در رواج دادن انديشه ها و سياستهاى حزب و باال بردن سطح آگاهى سياسى عمومى کارگران است. ِ سوم ،مسئله آمادگى و ظرفيت سياسى، تشکيالتى و عملى خود حوزه هاست ِ .براى جذب يک رهبر عملى کارگرى و براى سازماندهى او بعنوان يک آژيتاتور حزبى ،که همان وظايف رهبرى را به شيوه کمونيستى و تحت اهداف و موازين و انضباط حزبى انجام ميدهد ،تشکيالت مخفى ما (در اين مورد حوزه ها) بايد توانانى هاى اوليه خاصى را کسب کرده باشد .هر حوزه اى قادر به چنين سازماندهى اى نخواهد بود .حوزه بايد از لحاظ سياسى سطح باالئى داشته باشد .قدرت ترويجى خوبى
صفحه 6
21مردادماه 1392 را در خود متمرکز کرده باشد و به مسائل عملى جنبش کارگرى و مطالبات کارگران بخوبى آشنا باشد .حوزه بايد تا حد معينى در امر سازماندهى محافل ترويجى ،توزيع نشريات حزب ،آموزش کارگران و بطور خالصه سازماندهى و انجام وظايف روتينى که در جزوه "وظايف حوزه هاى حزبى" آمده است، پيشرفت کرده باشد .از لحاظ امنيتى روابط خود را کامال محکم کرده باشد و از نظر کميت نيرو به حد کافى اى رشد کرده باشد .تغذيه ،حفظ تماس ،هدايت و سازماندهى آژيتاتور خود نياز به صرف انرژى ژيادى خواهد داشت .حوزه بايد اين توانائى را داشته باشد که آژيتاتور را در خدمت حزب فعال کند و نه آنکه خود توسط مسائلى که از مجراى آژيتاتور براى آن طرح ميشود ،بلعيده شود و از انجام وظايف پايه خود نيز باز بماند .واضح است که حتى حوزه هاى ضعيف نيز نمى توانند و نبايد نسبت به رهبران عملى کارگرى که در محيط فعاليت خود با آنها تماس ميگيرند بى تفاوت باشند .اما بايد توجه کنند که از تماس با اين دسته از کارگران و انجام وظايف روتين حزبى در رابطه با آنها تا سازماندهى آنها بعنوان يک مبلغ توده اى حزبى راهى طوالنى است .اما بهرحال اين راهى است که هر حوزه حزبى در ادامه تالش موفقيت آميز خود در شکل دادن اوليه به خود دير يا زود به آن گام خواهد گذاشت.
مردم آزادیخواه ،کارگران ،زنان و جوانان به حزب مدافع آزادی و برابری، حزب کمونیست کارگری حکمتیست بپیوندید. این حزب برای سرنگونی جمهوری اسالمی ،برای ایجاد جامعه ای آزاد وبرابر ،مرفه و شاد تالش میکند. حزب شماست!
حکمتیست
حزب
اینجا شهر سلیمانیه است! رضا کمانگر شهر سلیمانیه مرکز یکی از استانهای اصلی اقلیم کردستان عراق و جزو مناطق تحت حاکمیت اتحادیه میهنی کردستان است .امکانات رفاهی و بهداشتی و بعضا آموزش و پرورش در مقایسه با شهر اربیل که تحت حاکمیت حزب دمکرات" پارتی" است با تبعیض و کمبودهای وسیعی روبرو است .این شهر فاقد مراکز صنعتی و کارخانجات تولیدی پیشرفته است. در این شهر از گذشته کارخانه هایی مانند سیمان ،بلوک سازی ،پوشاک ،سیگار و جوجه کشی جزو اصلیترین محلهای کار و تولید بودنده اند که امروز بیش از هر زمان بی رونق شده اند .نمای شهر سلیمانیه هر روز به نسبت گذشته در حال تغییر است ،شهر از چهار طرف در حال گسترش و پیشرفت در امر شهرسازی و ساختمان سازی است. بافت اجتماعی و طبقاتی شهر همچنان ناهمگون و متضاد است .تضاد طبقاتی بشدت عریان و در عین حال بی رحمانه حرمت و کرامت انسان را جریحه دار میکند. فقر و نداری از محالت فقیر نشین تا دستفروشان مرکز شهر تا کودکان دستفروش و واکس زنهای کنار خیابان تا زنان و مردان پیر و کودکان دارای نقض عضو که مشغول گدائی هستند تنها بخشی از سیمای آزار دهنده و درد آور التیام ناپذیر این شهر محسوب میشود. اما این تنها تصویر این شهر نیست .این شهر از نگاه اولیه بعنوان یک شهر مصرف کننده مشغول زندگی و سوخت و ساز است .بازار این شهر و مایحتاج آن وارداتی از کشورهای همجوار و خارج از کشور است .همه وسایل از پوشاک تا لوازم الکترونیک و ماشین آالت وارداتی و بعضا آخرین سیستم و مدل آن هم یافت میشوند و با قیمت دالر نرخ گذاری میشوند. بیشترین اشتغال برای ساکنان و مردم عادی وصل شدن به دستگاه های حکومتی و حزبی مانند وزارت پیشمرگه ،وصل شدن به دستگاههای امنیتی ،پلیس راهنمائی و رانندگی، ادارات عریض و طویل حکومتی و حزبی بعضا مکانهای بیمارستانی و بهداشتی تاکسی رانی است ،که نیروی اصلی جامعه را بلعیده است .این الگو از همان سیاست مصوب دولت بعث عراق گرفته شده که در عراق قانونا کارگر وجود نداشت و همه کارگران لقب کارمند دولت و کارفرماها را به خود گرفته
اکتبر 120
21مردادماه 1392
بودند .امروز هم جامعه کردستان به یک جامعه مصرف کننده تبدیل شده است و نیروی اصلی کار از کارگران مهاجر تامین میشود .بیشترین کارگران مهاجر ایرانی ،ترکیه ای و سوریه ای و کشورهای آسیای میانه هستند. بخش خدمات و نظافت اماکن عمومی و پاساژهای اصلی بوسیله کارگران مهاجر آسیای میانه با کمترین حقوق و تحقیرهای نژاد پرستانه انجام میشود.
کردن اعترضات احتمالی طیقه کارگر است. اینجا نه از بیمه خبری هست و نه از ایمنی کار! من از زیربنای مهندسی ساختمان سازی سر درنمی آورم اما نمای ظاهری شهرک سازی ها نشان از طراحی مدرنی دارند که شبیه به آپارتمانهای کشور های اروپای است .اما کافیست تا گذری کوتاه به کارگاهها داشته باشی تا متوجه عدم ایمنی کار در حد پائین ترین استانداردهای جهانی بشوید .این شهرکها
همانطور که در باال اشاره کردم این شهر در حال شهر سازی و ساختمان سازی گسترده است. در سالهای اخیر سرمایه داران کردستان اعتمادشان جهت سرمایه گزاری در زمینه واردات و شهر سازی و ساختمان و راه و ترابری جلب شده است .از یک طرف کردستان بشدت به میدان سود دهی برای سرمایه گزاران و شرکتهای ترکی و ایرانی و غیره تبدیل شده است و از طرف دیگر کردستان به محل کار ارزان و کارگر خاموش برای کارگران مهاجر تبدیل شده است .شهر سلیمانیه از رودخانه قلیاسان که پایین شهر محسوب میشود به طرف سرچنار تا دور کمربندی تا گویژه که در باالی شهر و در دامنه کوه ازمر واقع شده است به سبک معماری اروپایی و الگوی آپارتمانهای ده طبقه تا بیست طبقه در حال ساخت و ساز است .شهر بازی چافیالند در دامنه کوه ازمر به الس وگاس آمریکا شبیه است و چهره شهر را بشدت دگرگون کرده است .نیروی سازنده شهرک سازی های این شهر همراه با سازندگان آسمان خراشهای گوشه و کنار شهر از کارگران مهاجر تامین و سود سرشاری را نصیب شرکتهای ترک و ایرانی و غیره میکند این فوق سود حاصل استثمار شدید و تحمیل بی حقوقی محض به کارگران شاغل در این منطقه و پائین نگه داشتن دستمزد و خاموش
به محل قتلگاههای کارگران مهاجر در نتیجه عدم رعایت ایمنی کار تبدیل شده اند .روزی نیست شاهد حوادث محل کار نباشیم حوادثی که در آن کارگر یا جانش را از دست داده است و یا مجروح و نقص عضو میشود و جالب اینکه نه جامعه مسئول است نه کارفرما جوابگوست و قانونی هم جهت حمایت از کارگران مهاجر وجود ندارد .در اکثر این شرکتها کارگران فاقد لباس کار ،کمربند ایمنی کار ،کاله ،کفش و دستکش کار هستند .داربستهای آپارتمانها دارای پائینترین استاندارد ایمنی کار هستند و
صفحه 7 بعضا روی داربستها در ارتفاع باال پل تخته ای بدون پیچ شدن به داربست استفاده میشود که موجب پائین بودن ایمنی محل کار است و ما شاهد بیشترین حوادث در محل کار در نتیجه نبود امکانات ایمنی کار هستیم. اقامت کارگران مهاجر از طریق پیمانکاران و شرکتهای ساخت و ساز بشکل دو هفته ای، یک ماهه و دو ماهه و شش ماهه و یا یک ساله گرفته میشود و کارگر مهاجر طی مدت اقامتش نه تنها دارای هیچ حقوقی مانند بیمه درمانی، بیکاری و بازنشستگی نیست بلکه بعنوان مهمان ناخوانده مورد انواع بی احترامیها و اهانت هم قرار میگیرد و یک روز بدون اقامت هم با جریمه نقدی مواجه میشود. آیا کارگران مهاجر همچنان خاموش و ارزان خواهند ماند؟ در یکسال اخیر تعدادی از فعالین جنبش کارگری ایران در میان کارگران مهاجر تالش میکنند تشکلی را جهت حمایت از کارگران مهاجر ایجاد کنند .این فعالین کارگری هنوز در ابتدای راه هستند و تاکنون تالش آنها مورد حمایت سندیکای ساختمان سازی کردستان قرار گرفته است که خود سندیکای ساختمان
سازی هم با محدودیتهای قانونی در اقلیم کردستان مواجه هستند. تالش فعالین کارگری جهت ایجاد تشکل کارگران مهاجر باید مورد حمایت تمام کارگران و احزاب چپ و مترقی عراق ،کردستان و منطقه قرار گیرد. 11اوت 2013
اکتبر 120
21مردادماه 1392
گزیده ای از اخبار و رویدادهای کارگری و عمومی در کردستان شماره 57 تهیه و تنظیم از :اسماعیل ویسی اعتراض و اعتصابات کارگری کارگران ذوب آهن زاگرس را نباید تنها گذاشت :کشمکش و تقابل طبقاتی -اجتماعی مابین کارگران زاگرس و کارفرما و نهادها و ارگانهای حکومت اسالمی همچنان ادامه دارد. 250نفرکارگران اخرا ج شده " کارخانه درب آهن زاگرس کردستان " در نتیجه تجمعات اعتراضی خود در روز 31تیر ماه ،1392 کمسیون اصل نود مجلس شورای اسالمی و " ابراهیم مال بیگی کارفرمای این مرکز تولیدی " را موظف به امضای مفاد توافق نامه ای نمودند که بظاهر مطالبات کارگران اخراجی را برآورده می کرد .در حمایت نهادها و ارگانهای سرکوبگر زیر بار اجرای مفاد توافقات نمی رود. همانوقع نیز مشخص بود که این ترفندی بیش نیست و برای مهار و گسترش صف اعتراضات و متفرق کردن صف متحد کارگران معترض می باشد .وتاکید کردیم که عملی شدن این مفاد اساس می باشد و باید آنرا به کارفرما قبوالند. روزبعد از امضاء توافق نامه ،ابراهیم مال بیگی آنرا تکذیب نمود و عمال از زیر بار آن شانه خالی کرد .و نهادهای مربوطه حکومتی نیز آنها را بسر دوانده اند .اما ،کارگران زاگرس همچنان بر مطالبات و مفاد توافق برای قبوالندن آن به کارفرما پیگیرانه و متحدانه به اعتراض خود در جلو اداره کار و شرکت تعاونی و دیگر نهادهای حکومتی شهر قروه ادامه داده اند .و ... بنا بر خبر رسیده ،صبح روز شنبه 12مرداد ماه 1392کارگران کارخانه ذوب آهن زاگرس، پس از " عزیمت به کارخانه و امضای دفتر حضور و غیاب با در دست داشتن صورتجلسه " مفاد توافقات " در کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسالمی ،در مقابل اداره کار شهرستان قروه دست به تجمع اعتراضی زدند و خواهان اجرای مفاد توافقات شدند. در حالی که " محمد رسول شیخی زاده فرماندار شهر قروه " با احضار برخی از نمایندگان کارگران ،وقیحانه آنان را تهدید کرده بود که ادامه تجمعات اعتراضی کارگران تبعات امنیتی برای آنان خواهد داشت ،اما کارگران بی توجه به تهدید او در روز 12مرداد ماه نیز دست به تجمع اعتراضی زدند .نماینده های کارگران در جلسه هفته قبل نیز به محمدرسول شیخ زاده اعالم کرده بودند ،ند که از خواست خود کوتاه
نمی آیند و به اعتراضات خود ادامه خواهند داد .مسئولین اداره کار با فشار کارگران ،نماینده های آنان را به جلسه فراخواندند .در جلسه اما " علی خالدیان رئیس اداره کار این شهر با جوابهای سرباال به نمایندگان کارگران اعالم کرد که مفاد توافقات ،صورتجلسه کمیسیون اصل نود " ارزشی ندارد و از آنان خواست بجای تجمعات اعتراضی ،برای پیگیری مطالباتشان تا 18مرداد 1392میتوانند شکایت کنند . .و ... اما کارگران فوالد زاگرس پس از تجمع خود اعالم کردند که همچنان به اعتراضاتشان برای رسیدگی به خواستهای خود ادامه خواهند داد. و همچنان بر مطالبات خود و رسیدن بدان تالش می کنند. ضرورت همبستگی طبقاتی -اجتماعی ایجاب می کند که مبارزات این رفقای کارگر مورد حمایت و پشتیبانی به هر شیوه ممکن در دیگر مراکز کاری -تولیدی و اجتماعی قرار بگیرد و نباید آنها را تنها گذاشت! اعتصاب کارگران کشتارگاه مرغ پر سنندج : کشتارگاه مرغ پر سنندج در مسیر سنندج- کامیاران قرار دارد .این مرمز کاری دارای یکصد نفر کارگر می باشد که در 2شیفت مشغول بکار هستند .مدت سه ماه است که دستمزد دریافت نکرده اند .عالوه بر این کارفرمای مربوطه مدت چهار ماه است که از واریز کردن حق بیمه کارگران خودداری می ورزد.بر اساس خبر رسیده اخیرا در اعتراض یه این شرایط پیش آورده شده و تحمیلی توسط کارفرما، دست به اعتراض و اعتصاب زدند .و ...که با مداخله نیروی انتظامی رژیم و زیر فشار و تهدید عوامل رژیم ناچارا بدان پایان دادند. دستمزدها،اخراج و بیکار سازی اخراج کارگران شرکت بانتا آبیدر سنندج :بنا بر گزارش رسیده از سنندج ،کارفرمای شرکت بانتا آبیدر سنندج برای صرفهجویی در هزینهها و حفظ سرمایهی خود در روزهای " 13و 14مردادماه " 1392در ادامه سیاستهای ضد کارکری اش تحت عنوان مضخرف تعدیل نیرو بدلیل کاهش میزان کار 36 ،نفراز کارگران را اخراج نمود .که انجام بقیهی پروژه را به پیمانکاران دیگر واگذار کند تا بدین وسیله از پرداخت حقوق و سنوات کارگران نیز شانه خالی کند .نداشتن قرارداد کاری و بیمه ،دست
صفحه 8 کارفرما را در اخراج کارگران باز گذاشته است. و ... بیجار :اخراج کارگران کارخانه سیمان سازی در بیجار :طبق گزارش منتشره ،در اواخر مرداد ماه 350کارگر کارخانه سیمان کردستان در بیجار اخراج و یک خط تولید این کارخانه نیز تعطیل شد .به گفته یکی از کارگران اخراجی این کارخانه ،کارگران نسبت به این موضوع شدیدا معترض هستند ولی تاکنون مقامات رژیم به اعتراض آنان رسیدگی نکرده اند .و... حوادث کاری سنندج :به گزارش رسیده روز چهارشنبه 92/5/16کارگر ساختمانی " طالب محمدینیا اهل روستای دادانهی کمانگر از توابع مریوان " در حین کار دچار حادثهی برق گرفتگی شد. که توسط دیگر کارگران همکارش در ساختمان به بیمارستان بعثت سنندج انتقال داده شد .و ... پاوه سد داریان :بر اساس خبر رسیده در تاریخ " 92/5/2عبدالوحید ویسی " یکی از کارگران شاغل در سد داریان واقع در شهرستان پاوه در حین کار دچار سانحه سوختگی شدید در ناحیه صورت و دستهایش گردید. سنندج" بر اساس خبر رسیده از سنندج" ، سامان علیرمایی کارگر برق کار" در حین کار براثر برق گرفتگی متاسفانه جان خود را از دست داد .در ادامه گزارش آمده است که، سامان علیرمایی قبل از شروع به کار ،به اداره برق گفته بود که برق را قطع کنند اما به دلیل بی توجهی مسئولین ،برق قطع نشد و موجب جانباختن این کارگر شد. جانباختن سامان را به خانواده و دوستانش صمیمانه تسلین می گوئم! زندان ،شکنجه و بازداشت فعالین کارگری و سیاسی -اجتماعی احضار و تحمیل زندان به فعالین کارگری در شهر سنندج: بنا بر گزارش های رسيده از شهر سنندج ،طی هفته های اخیر نهادها ی سرکوبگر" انتظامی، امنیتی و قضائی حکومت اسالمی در شهر سنندج " برای ایجاد جو و فضای رعب و وحشت در ابعاد اجتماعی و برای جلوگیری و ترس از رشد و گسترش جو و فضای اعتراضی مردم در نتیجه فقر و فالکتی که بر زندگی اکثریت مردم تحمیل کرده اند.تحت عنوان اتهام واهی " اقدام علیه امنیت ملی؟! " که صرفا پاپوش دوزی و ایجاد فضای رعب وحشت در میان فعالین کارگری و کارگران در محیط های تولیدی و کاری و آزادیخواهان و برابری طلب درشهر سنندج و کال درجامعه کردستان می
اکتبر 120 باشد را تحت فشار قرار داده اند و در این راستا عده ای از فعالین کارگری را احضار و به زندان تحمیلی محکوم نموده است از جمله: حامد محمودی نژاد از فعالین کارگری در شهر سنندج که در سال جاری تاکنون بارها از طرف نیروهای انتظامی بازداشت شده است ،روز دوشنبه 17تیر ماه ،1392طی دو احضاريه ی جداگانه به تاريخ های 92/4/22 و " 92/5/2برای حضور در شعبه يك دادگاه انقالب سنندج دريافت نمود .حامد محمودی نژاد در تاریخ 17اسفند سال 1391در آستانه 8مارس روز جهانی زن همراه چند نفر دیگر از فعالین کارگری باز داشت ،شدند وبعد از گذراندن 32روز حبس در بازداشتگاه اداره اطالعات سنندج با قرار وثیقه 50میلیون تومانی آزاد شد که بعد از گذشت حدود 20 روز از آزادی ،مجدد در تاریخ 1392/2/12در یکی از خیابان های شهر سنندج دستگیر و بعد از 16روز بازداشت و با قرار وثیقه 50میلیون تومانی آزاد گردید .و مجددا روز چهارشنبه مورخ 1392-05-2همراه با وکیل خود در شعبهی اول دادگاه انقالب سنندج حضور یافت و به اتهام عضویت در کمیتهی هماهنگی مورد محاکمه قرار گرفت.و ...طی جلسهی دادگاهی ،این فعال کارگری تنها جرم خود را دفاع از حقوق ابتدایی خود و دیگر کارگران بیان کرد و هر گونه اتهامی را رد نمود .و روز پنجشنبه 92/5/17شعبهی اول دادگاه انقالب سنندج برای "حامد محمودینژاد" حکم 1سال حبس تعلیقی در 5سال صادر کرد و حکم صادره را به وکیل این فعال کارگری ابالغ نمود .. . .و روز شنبه 15تیر ماه شعبهی یکم دادگاه انقالب سنندج برای خالد حسینی فعال کارگری وعضوکمیتهی هماهنگی غیابا دادگاهی شد و حکم ۱سال حبس تعزیری به اتهام واهی" تبلیغ علیه نظام" را صادر کرد. ...قاضي شعبه ي 1دادگاه انقالب سنندج براي وفا قادري فعال كارگري را به يك سال حبس تعزيري محكوم كرد و حكم در تاريخ 92/4/11به وكيل نام برده ابالغ شد .و همچنین روز چهارشنبه 92/4/12شعبه ی یک دادگاه انقالب سنندج ،حکم یکسال حبس تعزیری را به " بهزاد فرج اللهی " فعال کارگری و عضو کمیته ی هماهنگی تحمیل و ابالغ نمود. و ...روز دوشنبه مورخه 92/4/31شعبه ی اول دادگاه انقالب سنندج برای غالب حسینی فعال کارگری وعضو کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری به اتهام عضویت در کمیته ی هماهنگی و وابستگی به احزاب خارج کشوری 1سال حبس تعزیری وهمچنین به اتهام واهی تبلیغ علیه نظام جمهوری
21مردادماه 1392
صفحه 9
اسالمی ایران حکم 6ماه حبس تعزیری را بر آغاز گردید؛ اما پس از آن ،بازداشت و محاکمه وی تحمیل نمود .و ...روز پنج شنبه مورخ بسیاری از ما کارگران هم چنان ادامه یافت. 92/4/27دادگستری سنندج ،پدرام نصراللهی در این مدت بارها اعضای کمیته هماهنگی در فعال کارگری وعضو کمیته ی هماهنگی برای شهرهای رشت ،سنندج ،بوکان ،مهاباد ،سقز...، کمک به ایجاد تشکل های کارگری که هم احضار و یا دستگیر شده و مورد ضرب و شتم اکنون در زندان به سر می برد را به شعبه ی و توهین و اهانت مامورین امنیتی قرار گرفتند. چهارم دادگاه انقالب فراخواند و به دلیل ارسال در نتیجه این سرکوب پلیسی ،تاکنون تعدادی پیام نامبرده رو به مردم و کارگران به مناسبت از ما به زندان تعزیری محکوم شده ...ما امضاء 11اردیبهشت دادگاهی کرد. ..در این جلسه ی کنندهگان این بیانیه که بارها با بازجوییهای دادگاهی بعد از ایراد دستور کار وشکواییه ی طوالنی ،متهم به تبلیغ علیه نظام و عضویت نیروهای اداره اطالعات از این فعال کارگری و ارتباط با احزاب اپوزیسیون دولت ایران وغیرقانونی خواندن پیام روز کارگر و همچنین شدهایم؛ این اتهامها را واهی و بی اساس دفاع پدرام از این روز ،دادگاه تا صدور حکم میدانیم .ما کارگرانی هستیم که خود را بخشی خود ،مبلغ 10میلیون تومان وثیقه صادر نمود از میلیونها کارگر و خانوادههای شان میدانیم وبعد از پایان جلسه ی دادرسی پدرام رامجددا که با سختی و مشقات بیشماری دست به به زندان بازگرداندند .و ...و روز یکشنبه گریبان بوده و امرار معاش میکنند .ما کارگریم مورخ 92/5/6جلسهی دادگاهی "علی آزادی" و هر یک از ما مانند هزاران مزد بگیر دیگر، فعال کارگری وعضو کمیتهی هماهنگی برای روزانه در مراکز مختلف تولیدی ،خدماتی و کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در شعبهی یا پروژهای برای گذران معاش کار میکنیم .و اول دادگاه انقالب برگزار شد .بعد از ایراد ...و همواره خود را در کنار کارگران و همراه کیفرخواست وهمچنین دفاعیات "علی آزادی اعتراضات آنان برای دستیابی به خواستهای " قاضی شعبه ،حکم 1سال زندان تعلیقی را این طبقه در سراسر ایران ،از کیان تایر گرفته تا فوالد زاگرس در قروه کردستان و از پتروشیمی صادرو بر وی تحمیل نمود. در ادامه این سیاست ضد کارگری و سرکوبگرانه ماهشهر تا نیشکر خوزستان میدانیم. بیدادگاه انقالب مهاباد فعالین کارگری " محمد ما امضاء کنندهگان این بیانیه نسبت به احضار، موالنائی ،یوسف آبخرابات و واحد سیده " بازجویی و محاکمه خود که از سوی دستگاههای 2حکم زندان تعزیری را بر آنان تحمیل نمود و امنیتی و قضایی شهرهای سنندج ،رشت ،مهاباد اداره اطالعات شهرمهاباد آنان احضار و احکام و بوکان ادامه دارد ،اعتراض داریم و حکمهای صادره توسط دادگاه شهر سنندج را ناعادالنه تخمیلی صادره شده را به آنان ابالغ کرد. عملکرد با برنامه نهادهای حکومت اسالمی مورد میدانیم و خواستار ابطال آن هستیم. اعتراض و محکوم شدن از طرف " محکوم شدن - 1خالد حسینی -2غالب حسینی -3وفا و جمع های کارگری و اجتماعی و دوستداران قادری -4حامد محمودینژاد -5علی آزادی کارگران در شهرهای سنندج ،مریوان و پاوه " -6جلیل محمدی -7بهزاد فرجالهی -8محمد بصورت صدور یبانیه هائی ،قرار گرفته است .موالنایی -9واحد سیده -10یوسف آبخرابات و طی بیانیه ای رسما اعتراض کرده و از طبقه -11ابراهیم مصطفیپور -12جمال میناشیری کارگر و فعالین اجتماعی و ازادیخواه و برابری -13هادی تنومند -14محمد کریمی -15 طلب برای بشکست کشانیدن آن خواهان مجید حمیدي -16فرامرز فطرت نژاد -17 حمایت و اعتراض اجتماعی شده اند .و ...سیروس فتحی -18سعید مرزبان مقدم -19 بیانیه جمعی از اعضای کمیته هماهنگی برای مازیار مهرپور -20مسعود سلیمپور -21میترا کمک به ایجاد تشکلهای کارگری خطاب به همایونی 12 /مرداد 1392 کارگران ،تشکلهای کارگری و سازمانهای این سیاست و اقدامات ضد کارگری کامال محکوم است و باید در صفی متحد و مدافع حقوق بشرآمده است " ما کارگریم ،کارگران ،تشکلهای کارگری! همبستگی طبقاتی -اجتماعی به هر شیوه ممکن ما امضاء کنندهگان این بیانیه ،جمعی از بدان اعتراض نمود تا بتوان تداوم آنرا خنثی و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد بشکست کشانید!. تشکلهای کارگری هستیم که بیش از یک سال بازداشت 10نفر از کارگران حمل کاال در است تحت پیگرد نیروهای امنیتی و مقامهای منطقه مریوان :کارگران حمل کاال در مرز" قضایی دولت جمهوری اسالمی ایران هستیم .کولبر" که ناچارا و بر اثر شدت بیکاری برای اگر چه دور جدید تعرض به کمیته هماهنگی تامین معیشت خود و خانواده شدن به این کار با هجوم گسترده به مجمع عمومی این تشکل بسیار خطر ناک روی آورده اند .از هیچگونه کارگری در 26خرداد سال 91در شهر کرج حق و حقوق و امکانی بر خوردار نیستند .در
اکتبر 120 نفاط مرزی بطور مدام مورد یورش سرکربگران اسالمی قرار گرفته اند .و تاکنون صدها نفر از آنان کشتار شده اند .و ...به گزارش پخش شده در مریوان ،اخیرا در نتیجه یورش وحشیانه این سرکوبگران به در نقطه " مرزی شهرستان سروآباد واقع در روستای ،درکی و دمیو" آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده و اجناس شان را نیز توقیف کرده و 10تن از آنان بازداشت و به زندان منتقل کرده ند .شدند .گفته می شود نیروهای انتظامی این کولبران را مورد ضرب و شتم قرار داده و اجناس آنان را نیز توقیف کرده اند. حکم برائت شریف ساعدپناه /بنا بر گزارش پخش شده از کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری ،روز پنجشنبه 17 مرداد ماه 1392دادگاه انقالب سنندج "شریف ساعدپناه فعال کارگری و عضو اتحادیهی آزاد کارگران ایران " را از اتهامات وارده مبرا دانست و حکم برائت وی را صادر کرد .نامبرده در اواخر سال 91نزدیک به 8مارس به همراه چند نفر از فعالین کارگری دستگیر و مدت 19 روز در بازداشت ادارهی اطالعات به سر برده بود .الزم به ذکر است پروندهی دیگر این فعال کارگری که همراه با پروندهی " مظفر صالحنیا " دیگرعضو اتحادیه که به اتهام عضویت در اتحادیه به تحمل 6ماه حبس تعزیری محکوم شده بود هنوز در دادگاه تجدید نظر است .و ... تفهیم اتهامات مسعود و خسرو کردپور :به گزارش "فعاالن در تبعید" با گذشت نزدیک به 4ماه از بازداشت "مسعود و خسرو کردپور" روز پنج شنبه 6تیرماه 92توسط دادگاه اسالمی رژیم در مهاباد بدون حضور وکیل تفهیم اتهام شدند .مسعود و خسرو کردپور ،مدیر مسئول خبرگزاری موکریان که روز چهارشنبه 5تیرماه 92پس از سپری کردن 111روز بازداشت در اداره اطالعات مهاباد و ارومیه به زندان مرکزی مهاباد منتقل شده اند ،در تماس تلفنی کوتاه از زندان مهاباد با خبرنگار موکریان ضمن تایید این خبر گفت" :باالخره با گذشت نزدیک به 4ماه بازداشت روز پنج شنبه 6تیرماه 92 من و برادرم مسعود توسط بازپرس شعبه دوم دادسرای اسالمی رژیم در مهاباد بدون حضور وکیل تفهیم اتهام شده ایم". گزارشات مسایل ،مشکالت و رویدادهای اجتماعی مرگ مشکوک یک زندانی در سنندج :بر اساس خبر رسیده از سنندج ،روز دوشنبه 14 مردادماه یک زندانی به نام "خبات مرادی" به طور مشکوک در بند قرنطینه زندان مرکزی سنندج درگذشت .این زندانی که حدودا 20
21مردادماه 1392 سال سن داشت به گفته زندانیان همبندش، خبات مرادی مبتال به بیماری قند بود که به دلیل نرسیدن انسولین و بی توجهی مقامات رژیم در این زندان جان خود را از دست داد. گفتنی است این اولین بار نیست که زندانیان در زندان های ایران به طور مشکوک جان خود را از دست می دهند. مریوان ،شهرک کانی دینار :بنابه گزارش دریافتی ،چندی پیش فردی به نام "هیوا سلیمی" در کانی دینار براثر فقر و تنگدستی و مشکالت خانوادگی اقدام به خودکشی نمود و جان خود را از دست داد .همچنین روز دوشنبه 6مرادماه " 1392فریده کامروا 19 ،ساله " به دلیل مشکالت خانوادگی در شهر مریوان قربانی فرهنگ عقب مانده مرد ساالری گردید. متاسفان دست به خودکشی زد و جان سپرد. آمار خانهنشینی 2میلیون جوان در ایران ! با وجود مباحث فراوان مطرح شده در 8سال اخیر درباره فراهم شدن امکان اشتغال برای میلیون ها نفر؛ اما آمارها نشان می دهد نرخ بیکاری جوانان همچنان باالی 20درصد و بیکاری برای زنان نیز 2برابر مردان است. موضوع قابل تامل اینکه در سالهای اخیر نرخ بیکاری جوانان به میزان 4درصد و بیکاری زنان 8.4درصد افزایش یافته است. یکی از مهم ترین و پرچالش ترین مباحث مطرح درباره بیکاری و عدم امکان ورود کارجویان به بازار کار کشور ،بخش کارجویان جوان و به عبارتی گروه اصلی متقاضی کار در کشور است که متاسفانه در سال های گذشته همواره نرخ بیکاری در این گروه ها چه در بخش مردان و چه زنان باال و قابل تامل بوده است. جوانان جویای کار و اغلب گروه های فارغ التحصیل دانشگاهی کشور در گروه سنی 15تا 24و یا 15تا 29سال قرار می گیرند .با وجود طرح مباحث فراوان و ارائه آمارهای گوناگون از اقدام دولت های نهم و دهم برای اشتغال زایی در این گروه ها ،نرخ بیکاری کارجویان جوان کشور همچنان باال مانده است. طبق آخرین آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران ،در پایان سال 91از مجموع 2میلیون و 944هزار و 158نفر بیکار در سطح عمومی، 1میلیون و 973هزار و 817نفر در گروه سنی 15تا 29سال قرار داشته اند .به عبارت دیگر حدود 70درصد کل بیکاران کشور بر اساس آمارهای مرکز آمار ایران را جوانان تشکیل داده اند. این موضوع نشان دهنده ادامه روند نامتعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار کشور و باقی
صفحه 10 ماندن شدت تقاضای کارجویان به دلیل عدم ورود به بازار کار شده است تا جایی که در سال 92نیز همچنان بازار کار با فشار متولدین دهه 60برای ورود به بازار کار مواجه است و احتماال این فشار تا نیمه دهه 90نیز ادامه خواهد یافت. بررسی عملکرد دولت های نهم و دهم از سال 84تا 91نیز نشان می دهد در سال 84تعداد بیکاران جوان 15تا 29ساله در کشور 1میلیون و 926هزار و 896نفر از کل 2میلیون و 674 هزار و 866نفر بوده است .به بیان دیگر در سال اول فعالیت دولت نهم حدود 75درصد کل بیکاران کشور را جوانان تشکیل داده اند. وضعیت بیکاران جوان از 84تا 91 در سال 85از مجموع 2میلیون و 642هزار و 648نفر بیکار کشور 1میلیون و 913هزار و 617نفر در گروه سنی 15تا 29سال بوده و معادل حدود 75درصد کل کارجویان در این گروه سنی قرار داشته اند .این رقم در سال 86 از کل 2میلیون و 486هزار و 238نفر بیکار 1 میلیون و 803هزار و 982نفر بود. در سال 87تعداد بیکاران کشور 2میلیون و 392هزار و 179نفر بوده که از این تعداد نیز 1میلیون و 747هزار و 336نفر جوان بوده اند .از آمار 2میلیون و 839هزار و 971نفری بیکاران سال 88نیز 1میلیون و 922هزار و 980نفر جوانان 15تا 29سال بوده اند. آمار سال 89نشان می دهد که از 3میلیون و 218هزار و 329نفر مجموع بیکاران کشور، 2میلیون و 196هزار و 233نفر معادل بیش از 68درصد را جوانان جویای شغل تشکیل داده بود .در سال 90نیز 2میلیون و 877هزار و 608نفر در کشور بیکار بوده اند که از این تعداد 1میلیون و 910هزار و 72نفر جوان بوده است. به صورت کلی سهم بیکاری زنان نسبت به مردان در سال های فعالیت دولت های نهم و دهم به مراتب بیشتر از مردان و تا 2برابر بوده است .نکته حائز اهمیت در آمار 8ساله بیکاری کشور این است که با وجود ادعای اشتغال زایی میلیونی و مهار بیکاری در استان ها؛ نرخ بیکاری جوانان 15تا 29ساله یا همان گروه اصلی جویای کار کشور از 20.6درصد در سال 84به 24.5درصد در سال 91افزایش یافته است. بیکاری زنان 2برابر مردان برداشت از آمار ارائه شده این است که نه تنها جوانان در فاصله 8سال گذشته امکان چندانی برای ورود به عرصه بازار کار کشور نیافته اند، بلکه در پایان سال گذشته نرخ بیکاری در گروه جوانان 15تا 29ساله افزایش نیز یافته است.
اکتبر 120
صفحه 11
21مردادماه 1392
حال ممکن است بخشی از این افزایش مربوط از يک دنياي بهتر به باال رفتن تعداد تقاضاهای ورود به بازار کار کشور باشد ،اما آنچه که مسلم است اینکه برنامه حزب کمونيست کارگري -حکمتيست اقدامات موثری برای متعادل شدن عرضه و تقاضای نیروی کار در سال های اخیر با وجود ادعاهای مطرح شده صورت نگرفته است. افزایش 8.4درصدی نرخ بیکاری زنان: با وجود گرایش روزافزون زنان برای ورود به بازار کار کشور ،اما نرخ بیکاری در این گروه با فاصله معناداری از گروه مردان قرار دارد .نرخ بیکاری زنان 15تا 29ساله از 29.9 درصد در سال 84به 38.3درصد در پایان سال 91افزایش یافته است .نرخ بیکاری زنان این گروه در سال 85به میزان 29.5درصد ،در 86 معادل 29.5درصد 87 ،به میزان 31.8درصد، در سال 88معادل 31درصد ،در 89به میزان 39.7درصد ،در سال 90نیز 40.3درصد و در پایان سال گذشته نیز 38.3درصد بوده است/. منبع:مهر 16-مرداد اسماعیل ویسی esmail.waisi@gmail.com http://www.october-online.com 20مرداد ماه 1392
رفع ستم ملي حزب کمونيست کارگري -حکمتيست براي رفع کامل هر نوع ستم ملي و هر نوع تبعيض برحسب مليت در قوانين کشور و عملکردهاي دولت مبارزه ميکند .حزب کمونيست کارگري - حکمتيست هويت ملي ،عرق ملي و ناسيوناليسم را افکار و تمايالتي بسيار عقب مانده ،مخرب، و مغاير با اصالت انسان و آزادي و برابري انسان ها ميداند و با هر نوع تقسيم بندي ملي ساکنين کشور و هر نوع تعريف هويت ملي براي مردم قاطعانه مخالف است .حزب کمونيست کارگري - حکمتيست خواهان برقراري نظامي است که در آن کليه ساکنين کشور مستقل از مليت يا احساس تعلق ملي خويش ،اعضاي متساوي الحقوق جامعه باشند و هيچ نوع تبعيضي چه مثبت و چه منفي در قبال مردم منتسب به مليت هاي خاص معمول داشته نشود .حزب کمونيست کارگري حکمتيست تالش براي جايگزين کردن هويت طبقاتي و انساني عام و جهاني کارگران بجايهويت ملي را يک وظيفه حياتي خود ميداند. بعنوان يک اصل عمومي ،حزب کمونيست کارگري -حکمتيست خواهان زندگي مردم منتسب به مليت هاي مختلف بعنوان شهروندان آزاد و متساوي الحقوق در چهارچوب هاي کشوري بزرگتر است که سازمانيابي صف هاي قدرتمند کارگري را در عرصه مبارزه طبقاتي تسهيل ميکند. با اين حال در مواردي که پيشينه ستم ملي و تخاصمات ميان مردم منتسب به مليت هاي مختلف همزيستي ميان آنها را در چهارچوب هاي کشوري موجود دشوار و مشقت بار ساخته باشد ،حزب کمونيست کارگري -حکمتيست حق جدايي ملل تحت ستم و تشکيل دولت مستقل از طريق مراجعه مستقيم به آراء خود آن مردم را ،به رسميت ميشناسد.
سردبیر نشریه :آزاد زمانی دبیر کمیته کردستان :عبداهلل دارابی روابط عمومی :ابوبکر شریفزاده مسئول سایت اکتبر :اسماعیل ویسی سایت اکتبر ( سایت کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ـ حکمتیست)
sasansaeed@gmail.com darabi.abe@gmail.com
rawabet.omumi.k@gmail.com Esmail.waisi@gmail.com www.october-online.com
اکتبر هر دو هفته یکبار و دوشنبهها منتشر میشود! با اکتبر همکاری کنید! نشریه اکتبر را به دست دوستان و آشنایان خود برسانید ،درتکثیر و توزیع نشریه بکوشید ،برای نشریه اکتبر اخبار و مطالب خود را ارسال نمایید .