نشریه کمیته کردسـتان حزب کمـونیست کارگری -حکمتیست
7مرداد 29 - 1392جوالی2013
شماره 119
متینگ طرفداران هنرهای مدرن و اعتراضی با حضور گروهای رپ و جوانان در سنندج برگزار شد
اطالعیه کمیته کردستان حزب حکمتیست گام بعدی برای کارگران ذوب آهن زاگرس کردستان ،عملی کردن مفاد توافقات است
نینا خوشنام
کارخانه ذوب آهن زاگرس که در منطقه قروه دهگالن قرار دارد دارای تعداد 300نفرکارگرمیباشد که در روز 92/4/19تعداد 250نفر از آنها از کاراخراج شده بودند .این کارگران چهار ماه دستمزد را دریافت نکرده وهر یک دارای 12تا 15سال سابقه کار می باشند و کار آنها از نوع سخت و زیانآور است اما از طرف مدیریت کارخانه بیمه سخت و زیان آور برای آنها منظور نشده است .و در اعتراض به وضعیت تحمیل شده بر شرایط کاری ،معیشتی و زیستی شان از» روز 18 -31تیر ما ه 1392 در اعتراض به اخراج ازکار و عدم پرداخت دستمزدهای معوقه و سایر مطالباتشان بویژه بازگشت به سر کار ،ازطرف کارفرما دست به تجمعات اعتراضی در شهرهای سنندج، قروه در تهران جلو دفتر حکومتی خامنه ای و ساختمان مجلس شورای اسالمی زدند و در 31تیرماه آخرین روز تجمع اعتراضی شان ،بنا بر خبر مندرج در سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران « ساعت 8صبح روز 31تیرماه که 200 نفرکارگر اخراجی فوالد زاگرس دست به تجمع در مقابل مجلس شورای اسالمی زده بودند و همزمان پروین محمدی عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و دو نفردیگر از کارگران فوالد زاگرس به نمایندگی از سوی کارگران در جلسه کمیسیون اصل نود شرکت کردند.
3 حوزه هاى حزبى و آکسيون هاى کارگرى درباره اهميت آژيتاتور وآژيتاسيون علنى -بخش دوم منصور حکمت
12 مصاحبه اکتبر با : مریم افراسیاب پور درباره قتل های ناموسی
6 مطالبات توده ای؛ نقش رهبران عملی ،سازماندهی و محورهای مبارزه علنی قسمت ()2 آزاد زمانی
4
مصاحبه اکتبر با: لیال حسام شریعتی درباره قتل های ناموسی
7
2
اطالعیه خبری
گزیده ای از اخبار و رویدادهای کارگری و عمومی در کردستان شماره 56 اسماعیل ویسی
کمیته کردستان حزب حکمتیست: جنایت هولناک در بوکان را محکوم میکنیم !
2
به مناسبت سالروز مبارزات تودهای 23تیرماه 1358 (گفتگو با صالح سرداری و همایون گدازگر)
8
10
اکتبر 119
صفحه 2
7مردادماه 1392
اطالعیه خبری جنایت هولناک در بوکان را محکوم میکنیم !
در این کمیسیون که مدیر عامل کارخانه، نماینده های هر یک از سهامداران ،نماینده شهرستان قروه و رئیس کمیسیون کارگری مجلس نیز شرکت داشتند و حدود 5ساعت طول کشید این کمیسیون کارفرما را متعهد به توافق زیر کرد: -1کارفرما حق تعطیلی فوالد زاگرس و اخراج کارگران را ندارد و کارگران شاغل در آن کارخانه تحت هر شرایطی کارگر فوالد زاگرس به حساب میایند. -2در صورت فروش کارخانه اسناد و مدارک فروش باید در اختیار کمیسیون اصل نود قرار گیرد تا برای این کمیسیون محرز شود که خریدار تمامی تعهدات مربوط به کارگران فوالد زاگرس را پذیرفته است .تعهدات خریدار کارخانه در صورتی مورد قبول واقع خواهد شد که خریدار ادله کافی برای راه اندازی کارخانه، گسترش تولید و حفظ امنیت شغلی کارگران را ارائه نموده باشد. -3کارفرما متعهد به پرداخت کلیه معوقات کارگران میشود و می باید تمامی تعهدات خود در مورد آنان را اجرا کند. -4از آنجا که در حال حاضر هیچ تولیدی در کارخانه صورت نمیگیرد تا زمان واگذاری کارخانه به خریدار احتمالی ،کارفرما می باید ادله های خود را برای توقف تولید به شورایعالی کار ارائه دهد تا این شورا بر اساس آن بیمه مربوط به کارفرمایان را تایید کند تا مبلغ حاصل از دریافت این بیمه به عنوان دستمزد به کارگران پرداخت شود و مابه تفاوت کسری مزد کارگران راسا از سوی کارفرما پرداخت گردد».
رفقای کارگر کارخانه ذوب آهن زاگرس کرد ستان! دستیابی به این توافق گامی مثبت و موفقیت آمیز می باشد که با مبارزه پیگیرانه و متحدانه به آن دست یافته اید .کمیته کردستان حزب حکمتیست این پیروزی را به شما و طبقه کارگر در ایران تبریک می گوید! این پیروزی یک گام بزرگ و دستاورد مبارزه اگاهانه و متحد شما کارگران است ،باید هوشیارانه برای تامین عملی مفاد آن بکوشیم. تنها راه متحقق کردن این مفاد ،تداوم تالش پیگیرانه ،همبستگی و اتحاد شماست .کمیته کردستان حزب حکمتیست دراین مبارزه پیگیر همچنان درکنارتان خواهد بود و از اعتراضات شما پشتیبانی میکند. زنده باد همبستگی طبقاتی کارگران کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری- حکمتیست 1مرداد ماه 1392
بر اساس گزارشات دریافتی از شهر بوکان شب 22تیر ماه 12 ،1392ماه ژوئیه 2013محمد محمود پور و همسرش بطور فجیعی به قتل رسیدند .این جنایت هولناک از فرهنگ عقب مانده ناموس پرستی – عشیرتی نشات گرفته است .محمد محمود پور و همسرش توسط پسرشان وچند نفردیگر ازوابستگان همسر قبلی اش ،در نهایت قصاوت وبی رحمی در خواب غافلگیرشده اند و به قتل رسیده اند .این جنایت مردم زحمتکش شهر بوکان را داغدار نمود. زمینه اجتماعی این اعمال جنایتکارانه ،فرهنگ ضد انسانی ،عقب مانده مرد ساالری ،ناموس پرستی و عشیرتی می باشد .رژیم اسالمی در ایران ناظر این جنایت ها و مقصر اصلی است زیرا درطول حاکمیت ننگین و عقب مانده اش در گسترش و دامن زدن به فرهنگ ارتجاعی و ضد زن به هرشیوه ممکن دریغ نکرده است. قتل «محمد محمود پور و همسرش « جنایتی است که قلب هر انسان شریفی را بدرد می آورد .کمیته کردستان حزب حکمتیست ضمن محکوم کردن این جنایت ،صمیمانه به « قادر محمود پور ساروجه ،برادر محمد و سایر افراد فامیل ایشان و همسرش ،تسلیت می گوید. مردم آزادیخواه کردستان! قتل محمد محمود پور و همسرش یک جنایت آشکار است .جنایتی که باید ریشه هایش خشکانده شود .فرهنگ عقب مانده مذهبی و ناموس پرستی بطور مستمر از زنان قربانی می گیرد تا انجائیکه ،تکرار این جنایات و انتشار اخبار آن در افکار عمومی کشتار زنان را به یک نرم عادی مبدل کرده است .می توان و باید بطور متحدانه و با هر شیوه ممکن جلو رشد و گسترش این پدیده ضد انسانی را گرفت .متحد و یکپارچه به قتل های ناموسی و کشتار زنان اعتراض کنید. کمیته کردستان حزب حکمتیست ،مردم آزادیخواه و برابری طلب ،زن��ان ،جوانان ونهادهای اجتماعی را فرا می خواند که علیه این فرهنگ عقب مانده و ضد انسانی اعتراض کنند و بانیان و عامالن جنایت را محکوم کنند. کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری- حکمتیست 31تیر ماه 1392
اکتبر 119
7مردادماه 1392
صفحه 3
متینگ طرفداران هنرهای مدرن و اعتراضی با حضور گروهای رپ و جوانان در سنندج برگزار شد
روزجمعه 4مرداد ماه 1392متینگی با حضور رپرها وجوانان شهرسنندج درمحل پارک امیریه آبیدربرگزارشد .دراین مراسم جوانان هرکدام درنوبتهای مختلف به ارایه کارهای هنری خود پرداختند. درمورد دیدگاهها و فعالیتهای هنری و اجتماعی خود صحبت کردند. دراین گردهمایی جوانان هنرمند درمورد ویژگیهای کار فردی و جمعی در هنرهای مدرن پرداخته و استعداد و توانایی خود را درزمینه موسیقی رپ به نمایش گذاشتند .یکی از نکات قابل توجه دراین گردهمایی سبک وسیاق آثار این جوانان بود که بیشترین تمرکز را بر روی مسایل ومصایب اجتماعی گذاشته بودند .هرکدام برحسب تواناییهای خودبه گوشه ای از مشکالت و معظالت جامعه می پرداختند .مشکالتی چون فقر ،اعتیاد ،فحشا و ...درشعرهای خود اشاره میکردند .موسیقی رپ بعنوان موسیقی برآمده ازمتن تودهها وباپیشینه تاریخی اعتراضی که دارد اینروزها به ابزاری دردست جوانان برای نشان دادن نارضایت خودنسبت به وضعیت نابرابر وغیرانسانی موجود درجامعه تبدیل گشته است. بی شک جوانان مستعد وبه تنگ آمده از این وضعیت غیرانسانی وفالکت بار درجامعه ما که اجازه بیان هیچگونه اعتراضی از طرف رژیم درنده جمهوریاسالمی به آنان داده نمیشود از هرابزاری برای نشان دادن اعتراضشان استفاده میکنند .موسیقی زیززمینی ،رپ و اعتراضی بعنوان پدیده نسبتاجدیدی که اینروزها جای خود را درمیان جوانان بازکرده است یکی از ابزارها وکانالهای نشان دادن اعتراضات
جوانان است. الزم به یاد آوری است که نیروهای انتظامی و امنیتی از فعالیت گروههای رپ و جوانان طرفدار هنرهای مدرن اجتماعی ممانعت میکنند .در چندین مورد قبال از تجمع و فعالیت های هنری آنها در شهر سنندج جلوگیری شده است تعدادی از جوانان را بازخواست کرده اند و برای آنها محدویت ایجاد کرده اند .هر دفعه که خواسته اند کارهنری و جمعی شان را به نمایش بگذارند یا احضار شده اند یا تهدید شده اند که اگر در مراکز عمومی شهر تجمع بوجود بیاروند با آنها برخورد خواهد شد .اما اینبار گروهها بصورت دسته جمعی تصمیم به برگزاری مراسم دریک فضای عمومی گرفتند .برگزاری مراسم مدرن جوانان رپ در حالی درسنندج برگزار شد که هم نهادهای دولتی هم اسالمی ها تالش میکنند با برگزاری مراسم های و تبلیغات مذهبی وانمود کنند که شهر سنندج یک شهر مذهبی است .این روزها جریانات دست راستی و سلفی ها با تبلیغ در مساجد و محالت پیرامون اختالفات مذهبی مابین شیعه وسنی بحث های را مطرح کرده اند .همچنین مبلغین سلفی علیه جوانان و شیوه زندگی مدرن آنها انتقاد کرده اند .جوانان سنندج دراین حرکت مدرن و اعتراضی یک بار دیگر نشان دادند که تبلیغات پرسروصدا و ادعاهای مرتجعین درمورد مذهبی بودن جامعه کردستان نادرست است. مردم شهر سنندج و شهرهای دیگر کردستان طرفدار یک زندگی مدرن، مرفه و شاد هستند. تهیه گزارش :نینا خوشنام
اکتبر 119
7مردادماه 1392
مطالبات توده ای؛ نقش رهبران عملی ،سازماندهی و محورهای مبارزه علنی قسمت ()2
آزاد زمانی
ایجاد کانون های اعتراضی – مطالباتی و محورهای مبارزه علنی در وضعیت کنونی ،ت��وده ه��ای م��ردم از نابسامانیهای اقتصادی ،سیاسی واجتماعی ناراضی هستند .کنکاش اجتماعی برای نجات ازوضع موجود در میان مردم جریان دارد. بنابراین ،زمینه های مساعد برای سازماندهی اعتراضات و طرح مطالبات هدفمند در جامعه مهیاست .از اینرو ،رهبران عملی و سازماندهنگان جنبش های اعتراضی -مطالباتی باید به مثابه هدایت کنندگان مردم ناراضی علیه و ضع موجود در محیط کار و زندگی تودها فعالیت کنند .مطالبات و نیازمندیهای اجتماعی را فرموله کنند .مردم ناراضی را حول خواستهای معین متحد نمایند .راهکارهای مناسب مبارزه و اعتراض جمعی را برای کسب مطالبات ارائه دهند .مجامع عمومی را برای تصمیم گیری درمورد چگونگی پیشبرد اعتراضات و تحصیل مطالبات مورد نظر برپا کنند .نمایندگان و پیش قراوالن مبارزه را به اراده جمعی متکی کنند. نارضایتی ها ی عمومی و پراکنده را منسجم کنند ،این نارضایتی ها را مسیر مناسب برای تغییر تناسب قوا به نفع مردم معترض سمت و سو دهند .مسایل و مشکالت اجتماعی را به ماتریال اعتراضات و تحرکات توده ای هدفمند تبدیل کنند .دریک کالم اعتراضات باید «مطالبه محور» باشند. جنبش کارگری یک محور بسیار مهم و مهیا برای سازماندهی مبارزه علنی است .این جنبش سرچشمه جوشان طرح مطالبات واعتراضات درجامعه علیه وضع موجود اس��ت .جنگ طبقاتی در جامعه یک واقعیت اشکاراست جدال طبقه کارگر ونظام سرمایه داری یک واقعیت تعطیل ناپذیر است ازاین نظر ،مبارزه برای بهبود وضع معیشت طبقه کارگر درجامعه سرمایه داری جاری است .جدال برای تغییر وضع موجود بخش الینفک مبارزه روتین طبقه کارگر علیه نظام موجود است .بنابر این ،تجربه های زیادی در مورد مبارزات علنی وجنبش اعتراضی -مطالباتی کارگران در رشته های مختلف صنعتی و خدماتی وجود دارد .هرکدام از این تجربه ها می تواند راهنمای کار وفعالیت علنی برای رهبران عملی در راس مبارزات توده ای جامعه باشد. در رابطه با موضوع بحث ،یک تجربه عملی از
مبارزات اخیر کارگران ذوب آهن کردستان قابل تامل وآموختنی است؛ اوایل خردادماه امسال ( )1392کارفرمای کارخانه ذوب آهن زاگرس کردستان تصمیم گرفت تعدادی از کارگران را اخراج کند ،کارگران به محض شنیدن این خبر ساکت نماندند و برای مقابله با این تصمیم تالش خود را آغازکردند .پس از آن ،در واکنش به اقدام کارفرما ،کارگران بطور مرتب دور هم جمع می شدند ،باهم مشورت میکردند ،نماینده تعیین میکردند ،با کارفرما و مسولین دولتی در محل مذاکره و گفتگو داشتند .این جنب و جوش ها رهبرانی را از میان کارگران به جلو صحنه راند .آنها پیشرو مذاکرات و اعتراضات شدند. روحیه اعتراضی در میان کارگران را باالبردند. درابتدای تیرماه که کارفرما لیست نزدیک به 250نفر از کارگران را بعنوان تعدیل نیروی کار اعالم کرد .بالفاصله رهبران عملی ،کارگران را حول دو مطالبه اصلی؛ پرداخت دستمزدها ی معوقه و درخواست بازگشت به سرکارشان متحد کردند .دراین پروسه ،کانون اعتراضی – مطالباتی کارگران ذوب آهن کردستان فعال شد .تعدای از فعاالن کارگری و رهبران عملی در راس رتق و فتق امور اعتراضی قرار گرفتند. یک سلسله اعتراضات منسجم و هدفمند افکار عمومی را به خود جلب کرد؛ کارگران در مقابل دفتر کارفرما ،فرمانداری شهر قروه، استانداری کردستان ،دفتر رهبری جمهوری اسالمی و مجلس شورای اسالمی در تهران تجمع کردند .با مسئوالن دولتی چانه زدند و طرح دعوی کردند .مجلس شورای اسالمی در برابر اعتراض متحدانه کارگران ناچار به مذاکره شد ،مجلسیان ابتدا وعده هایی شفاهی دادند اما نمایندگان کارگری که بر نیروی اجتماعی خویش متکی بودند از تالش دست نکشیدند. درادامه اعتراضات کارگران توانستند توافق نامه رسمی و مکتوب را به مجلس شورای اسالمی تحمیل کنند .همانجا نماینده گان از طرف کارگران اعالم کردند درصورت اینکه مفاد موافقت نامه عملی نشود به اعتراضات بیشتری دست خواهند زد .این تنها یک نمونه و تجربه ای ارشمند است که برای رهبران عملی در عرصه های فعالیت علنی و اجتماعی آموزنده است. جبنش زنان ،یکی از محورهای دیگر مبارزه علنی در جامعه ای��ران اس��ت .زن��ان تحت حاکمیت رژیم اسالمی در ایران تحت ستم و
صفحه 4 تبعیض قرار دارند .حقوق اسالمی زن را نصف مرد به حساب می آورد .خشونت بر زنان یک پدیده اشکار در سایه حاکمیت اسالمی است. حجاب و پوشش برای زنان اجباری است .زنان از حق داشتن شغل در پست های کلیدی و مهم جامعه محرومند .زنان بر اساس قوانین اسالمی ازداشتن حق طالق ،ارث و حضانت از فرزندان یا محرومند یا با محدویت های جدی مواجه هستند .دستمزد وحقوق زنان نسبت به مردان بسیار کمتر است .احکام شرعی و اسالمی خشونت و تندخویی بر زنان را روا میدارد .قتل های ناموسی زندگی زنان را تهدید میکند .اینها و دهها مورد دیگر ماتریال اعتراضی -مطالباتی هستند که جنبش زنان را می توان حول آن سازمان داد و به حرکت درآورد. جنبش دف��اع از حقوق کودکان از دیگر محورهای فعالیت و مبارزه اجتماعی است. اشکار است که؛ حقوق کودک در جامعه ضایع می شود .کودکان استثمار می شوند .کودکان بی خانمان هستند .کودک خیابانی وجود دارد. پوشش و حجاب اسالمی برای کودکان زیر 18 سال اجباری است .کودکان زیر 18سال همانند بزرگترها به حبس واعدام محکوم می شوند. سواستفاده و آزار جنسی نسبت به کودکان وجود دارد .کودکان زیر 18سال طبق قوانین شریعت اسالمی مجبور به ازدواج می شوند. تبعیض جنسی درمیان کودکان توسط نهادهای دولتی نهادینه شده است .کودک مهاجر از حق تحصیل محروم است .بهداشت ودرمان برای همه کودکان رایگان نیست .نابرابری و تبعیض میلیونها کودک را در جامعه رنج میدهد .درسایه وضع موجود زندگی شاد ومرفه برای همه کودکان میسر نیست. از این رو ،تمایالت اجتماعی بسیار قوی برای بهبود شرایط زندگی کودکان و برای تحصیل حقوق کودک در جامعه وجود دارد. افراد ،گروهها ،نهادها وتشکل های مدنی برای نجات زندگی کودکان تالش میکنند .مرتفع کردن مشکالت زندگی میلیونها کودک بدون سازماندهی کانون های اعتراضی – مطالباتی در مقیاس محلی و سراسری جامعه ممکن نیست .فعاالن حقوق کودک و رهبران عملی مبارزات اجتماعی باید توده های مردم را در جهت مبارزه مداوم برای کسب حقوق کودکان رهبری و هدایت کنند .فعاالن جنبش دفاع از حقوق کودکان درایران تجربه ها ی گرانبهایی را در امر مبارزه علیه نقص حقوق کودک کسب کرده اند .فعالیتهای بی همتا و مدرنی در عرصه های متنوع اجتماعی برای نجات زندگی کودکان به سرانجام رسیده است .باید این فعالیتها را گسترش داد.
اکتبر 119 دراین خصوص ،برای کمک به درک موضوع به تجربه های موفق کانون دفاع از حقوق کودکان ایران اشاره می شود .درسال 1382 سیستم قضایی جمهوری اسالمی میخواست دو نوجوان 13و چهارده ساله را در شهر مریوان سنگسار کند .حکم 90ضربه شالق و سنگسار برای این کودکان صادر شده بود. درآن وقت ،من همراه تعدادی از فعاالن متشکل در کانون دفاع از حقوق کودکان بالفاصله مبارزه علنی و توده ای را علیه این اقدام دستگاه قضایی سازماندهی کردیم .در سطح بسیار وسیعی برای نجات جان این کودکان تبلیغ کردیم ،افکارعمومی را برای کار مشترک آماده کردیم و مردم را به اعتراض عمومی هدایت نمودیم .در سنندج و چندین شهر دیگر سمینار و همایش در دفاع از آن کودکان برپا کردیم .در دانشگاه پیام نورمریوان با اساتید و دانشجویان جلسه برگزار کردیم و کانونی اعتراضی را در دانشگاه درجهت حمایت از تالش برای نجات آن دو کودک مهیا کردیم .با مردم محالت مختلف شهر تماس گرفتیم .در مسجد جامع مریوان با شهروندان جلسه برگزارکردیم .کمیته ای یازده نفره برای هدایت مبارزات اجتماعی و نجات جان این کودکان تشکیل دادیم .نهادهای دولتی مثل نیروی انتظامی و سازمان بهزیستی و اداره زندانها را به چالش کشیدیم .اطالعات و اسناد الزم را برای دفاع ازجان این کودکان جمع آوری کردیم .آن اطالعات واسناد را تا آنجا که الزم بود در اختیار رسانه های جمعی قرار دادی��م .برای این کودکان طرح دعوی حقوقی کردیم ،بعنوان مدافع آنها در دادگستری مریوان حضور پیدا کردیم ،قاضی های این پرونده را چالنج نمودیم .ازدادگستری و نهادهای دولتی آزادی بدون قید وشرط این کودکان را خواستیم. دراین مورد تالش ما تنها به یک جمع ،نهاد، گروه یا مجموعه ای محدود نشد بلکه یک کانون اعتراضی -مطالباتی که توده های مردم را در برمیگرفت در شهرهای کردستان و خارج از کردستان شکل گرفته بود .بااین وجود ،رژیم راهی جز پس گرفتن حکم را نداشت .درنهایت رژیم اسالمی عقب نشینی کرد ،حکم سنگسار لغو شد و جان این کودکان از مرگ نجات یافت .این تجربه ها را میتوان به خمیر مایه تحرکات جدی تری برای مقابله با نقض حقوق کودکان در جامعه تبدیل کرد. جنبش علیه اعدام و خشونت عرصه دیگری از مبارزه علنی است که میتوان مردمی را که علیه قتل عمد دولتی ،اعدام و ترور و خشونت هستند برای مقابله با بساط اعدام و خشونت در جامعه سازمان داد.
7مردادماه 1392 آشکار است که سرکوب ،شکنجه ،زندانی ک��ردن ،اع��دام و ت��رور شهروندان توسط جمهوری اسالمی بطورمدواوم ادامه دارد. ارگانهای دولتی حقوق شهروندان را ضایع می کنند .پاسدارو بسیجی افسار گسیخته در زندگی شخصی شهروندان دخالت می کنند .شهروندان جامعه توسط اعضای سپاه پاسداران ،بسیجی ها ،نیروهای امنیتی وانتظامی بطور خود سرانه بازداشت و بازجویی می شوند .نهادهای تحت فرمان رهبری رژیم اسالمی امول خصوصی مردم را با بهانه های واهی مصادر می کنند. افراد وابسته به رژیم و نهادهای جکومتی حقوق خصوصی و عمومی مردم را پایمال می کنند. برای شهروندانی که بصورت فردی در برابر این اجحاف مقاومت میکنند پرونده سازی میشود. لذا در جامعه تمایل به مبارزه جمعی دراین رابطه قوی است.نارضایتی و مقاومت علیه بی عدالتی و اجحاف رژیم در حق شهروندان همیشه وجود دارد .جنبش علیه اعدام در جامعه ایران یک جنبش واقعی است .تود ه های مردم هر جا که بتوانند اعتراض میکنند .مبارزه در شهرهای کردستان علیه اعدام در سی سال گذشته به انحا مختلف همیشه وجود داشته است .مردم دربرخی موارد همچون شهر کرمان مردم بساط دار اعدام و طناب رژیم را به آتش کشیدند و اعدامی ها را فراری داده اند .اینها و صدها موارد دیگر در جامعه ماده و مصالح سازماندهی اعتراضی -مطالباتی هستند که در صورت رهبری وهدایت آن توده های مردم با تمایل از آن استقبال میکنند. دراین رابطه می توان به دهها تجربه مبارزه علنی وتود ه ای اشاره کرد برای مثال در سال 1384عوامل رژیم اسالمی در مهاباد فردی با بنام شوانه قادری به شکل فجیعی به قتل رساندند و بعد از آن جنازه اش را دنبال ماشین کشیدند .این خبر سریعا درشهرها و درراسانه های عمومی منعکس شد .نارضایتی تود ه ای نسبت به این جنایت در شهرها افزایش پیدا کرد .درآن هنگام ،با شخصیتها و افراد با نفوذ در شهرهای کردستان تماس گرفتم .با آنها دررابطه با پیشبرد یک اعتراض هدفمند رایزنی کردم .برای تامین ملزومات و تشکیل کانون های اعتراضی – مطالباتی به شهر مهاباد ،سقز، مریوان و کامیاران رفتم .دهها شخصیت و افراد معترض آمادگی خود را برای هدایت و رهبری اعتراضات درآن شهرها اعالم کردند. در روزپنجم مرداد ماه کمیته ای یازده نفره در شهر سنندج تشکیل دادیم .اکثریت اعضای این کمیته اعتراضی -مطالباتی از شخصیتها، فعاالن مدنی و اعضای نهادهای اجتماعی در شهرهای کردستان بودند .برای یک اعتراض
صفحه 5 وسیع با مطالبات معین برنامه ریزی کردیم .بیانیه و اطالعیه های خبری را به اطالع عموم رساندیم .روز هشت مرداد ماه در مقابل استانداری کردستان علیه خشونت و سرکوب شهروندان تحصن کردیم .هیئت نمایندگی از طرف تحصن با مقامات رژیم مذاکره کرد و خواستار آزادی کلیه بازداشت شده گان و متوقف کردن سرکوب اعتراضات در شهرها شد .در همان جلسه مذاکره با مقامات رژیم در استانداری بعنوان سخنگوی کمیته تحصن اعالم کردم که اگر بازداشت شده گان فوری آزاد نشوند و رژیم رسما از مردم برای قتل فجیع شوانه قادری معذرت خواهی نکند و عامالن جنایت را در یک دادگاه عادالنه محاکمه نشوند اعتصاب سراسری را اعالم میکنیم. فرماندار ،فرمانده سپاه پاسداران و مهرهای اصلی حاضر در استانداری بر افروختند و ما را تهدید کردند .ولی چون ما متکی به نیروی سازمان یافته و معترض مردم بودیم بر خواست و مطالبات معترضین در شهرها و متحصنین در شهر سنندج پافشاری کردیم .این روند زمینه گسترش اعتراضات را در همه شهرها تقویت کرد .فراخوان اعتصاب را در شهر ها پخش کردیم .روزهای 8تا 16مردادماه که در شهرهای کردستان اعتصاب سراسری شد رژیم اسالمی تمام توانش را بکار برد که اعتراضات را مهار کند ولی نتوانست .دهها تجربه دیگررامیتوان نام برد که در شهرها علیه اعدام شهروندان و برای آزادی فعاالن کارگری و مدنی سازماندهی شده است .اعتصاب سراسری علیه اعدام فرزاد کمانگر و چهار زندانی سیاسی دیگر ،تجمع در مقابل دادگستری سنندج برای آزادی فعالن کارگری نمونه های بارز دیگری هستند که می توان ازآنها درس آموخت و آموزه های این اعتراضات را برای گسترش جنبش اعتراضی- مطالباتی در جامعه باز تولید کرد. از دیگر محورهای مبارزه علنی جنبش اعتراضی – مطالباتی؛ دانشجویان ،علیه گرانی، علیه فساد اداری ،اعتیاد و بیکاری است. رهبران عملی مبارزات علنی و فعاالن جنبش کمونیستی کارگری باید فوت وفن الزم را برای رهبری و هدایت مبارزات توده ای بیاموزند و در بطن تناسب قوای موجود جنبش اعتراضی – مطالباتی تودها مردم را علیه وضع موجود گسترش دهند. آزاد زمانی
اکتبر 119 مصاحبه اکتبر با : مریم افراسیاب پور درباره قتل های ناموسی
.1پدیده قتل های ناموسی و ترور زنان بیشتر در کدام جغرافیای سیاسی واجتماعی اتفاق می افتد؟ چرا آمار قتل های ناموسی در کشورهای اسالمی بیشتر است؟
سالیانه تعدای بیشماری اززنان و دختران جوان و حتی دختران در سنین کودکی جان خود را تحت عنوان قتل ناموسی از دست میدهند و قربانی قوانین قرون وسطایی و ارتجاعی حاکم بر جامعه و خانواده خود می شوند.بر اساس آمار رسمی تعداد کشته شدگان به دست نزدیکان برااساس یکی از گزارشات سازمان ملل سالیلنه رقمی چون 5000نفر است،این در حالی است که براساس آمارغیر رسمی و اعالم نشده است ،باالتر از ارقامی چون 5000نفر در سال است .به گزارش امنستی بعنوان مثال تعداد قتل های ناموسی در پاکستان در هر ساله ،سربه هزاران نفر میزند و این تعدادهر ساله رو به افزایش است.قتا های ناموسی در بسیاری از جوامع و کشورهای دنیا که سرمایه و به طبق آن قوانین ارتجاعی و مردساالرانه حاکم است اتفاق می افتد .برا اساس گزارشات قتل های ناموسی در کشورهایی همانند بنگالدش،برزیل،یمن،چین، پاکستان،مراکیش ،سوئد ،ایتایا،عراق،اسرائیل ،مصر،هند،اکوادور ،ایران ،ترکیه ،اوگاندا و بسیاری از ممالک دیگر به درجات متفاوت اتفاق افتاده است و کماکان رخ میدهد .قوانین زن ستیز و خشونت علیه زنان ،حرمت انسانی و حقوق اولیه و پایه ای زنان یعنی آزادی های فردی و حقوقی زنان به شدت زیر سئوال برده و آن را به اهانت میکشد .حق طبیعی و بدیهی همه انسانها از جمله زنان است که در جامعه ای عاری از قوانین نا برابر و بدور از هر گونه ستم جنسی ،زندگی امنی داشته باشند. آمار دقیق این حنایت ها در برخی کشور ها امکان پذیر نیست .و آمار قابل توجهی مربوط به کشورهای اسالمی است .در رابطه با ایران جنایت و خشونت علیه زنان در ایران پیشنیه ای طوالنی دارد اما پش از استقرار حکومت مذهبی پس از نقالب 1357با افزایش چشمگیر این پدید مواجه هستیم .تصویب فوانین زن ستیز از سوی حکومت مذهبی درطول بیش از سه دهه به شکل مستقیم ،خشونت علیه زنان را در جامعه نهادینه کرده است.براساس بعضی از گزارشات تعداد فابل توجهی از قزبانیان فتل های ناموسی دختران کم سن و سالی هستند که برااساس کنوانسیون خقوق کودک که دولت ایران هم آن را امضا کرده ،در گروه کودکان
7مردادماه 1392 قرار می گیرند و متاسفانه قربانیان زیادی از این جنایت ها به دلیل خوداری از قبول ازدواج های اجباری جان خود را از دست داده و می دهند.
.2به نظر میرسد که واکنش اجتماعی به قتل های ناموسی و ترور زنان در کردستان با هر موردی که اتفاق افتاده است متفاوت تر از مناطق دیگر در کشور است .در کردستان بال فاصله اخبار این جنایات منتشر می شود و کمپین های اعتراضی واجتماعی را به دنبال داشته است ،این تفاوت درچیست؟
کردستان هم از این دالیل که ذکر شد مبرا
نیست .منتها وجود یک مبارزه آزادی خواهان و برابری طلبانه که طی سه دهه در کردستان ادامه دارد ،هر قتل ناموسی که در کردستان اتفاق می افتد بالفاصله رو به بیرون منتشر می شود و مبارزه علیه این جنایت به عناوین مختلف صورت می ,گیرد .منتها در سایره نقاط ایران به به شیوه ای این قتل ها مخفی می ماند یا در افکار عمومی کمتر منعکس می شود .دالیل دیگری هم که پدیده قتل های ناموسی در کردستان وحود دارد وجود ناسیونالسیم کرد در منطقه است،وجود سنت های عقب مانده و ارتجاعی با ارزشهای زن ستیز انه هم هست که بغضا چنین جنایاتی را مرتکب میشود .باید به مورد هم اشاره کرد که در بعضی جوامع فتل ناموسی تنها مختص به زنان نیست بلکه مردان هم قربانی این سنن ارتجاعی هم میشود .نمونه اخیر فتلی که در ناحیه سردشت رخ داد. قتل ناموسی یک نوع خشونت علیه زن ،یکی از شنیع ترین ،یکی از زشترین و یکی از عقب مانده ترین اشکال ستم کشی بر زن است.اکثر قتل های ناموسی در ممالک و جوامعی صورت
صفحه 6 می گیرذ که اسالم دین رسمی و قوانین بر خاسته از آن در این جوامع غالب است و این قوانین بطور رسمی عمل میکند .تمام آنچه به عنوان دالیل برای و قوع این قتل ها ذکر شده در واقع ریشه و دالیل پایه ای تری دارد و آن ساختار جامعه طبقاتی و قوانین و عملکرد های بر خواسته ازآن است .در جامعه ای که زن کاال محسوب میشود و مرد صاحب این کاال است ، طبیعی است که مرد دست باال را دارد و مختار است و ابزارهای الزم هم در اختیار دارد برای خفط دارائیش حتی مرتکب قتل و جنایت هم
بشود. -3بعنوان یک انسان آزادیخواه وبرابری طلب چه راهکارهایی را برای فعاالن اجتماعی علیه قتل های ناموسی پیشنهاد میکنید؟ برای مبارزه علیه خشونت و ستم بر زنان نباید راه دوری رفت .باید این دنیای وارونه را تغییر داد .باید انسانیت و حقوق برابر را جایگزین جنسیت تحقیر شده زن قرار داد و بار دیگر حرمت و کرامت انسانها ی زن و مرد اساس پویایی جامعه قرار گیرد و خرافات و تجاوز جنسی و ناموسپرسی به عنوان اخالقیات دوران جهالت انسان به گور سپرده شود .باید برعلیه کلیت جمهوری اسالمی ،فرهنگ و سنن متحجر و نظام سرمایه داری حافظ آنها مبارزه کنیم .باید با فرهنگ عقب مانده و شنیع مرد ساالری ،زن ستیزی و ناموس پرستی مبارزه کنیم .باید دست این جانیان را از زندگی خود کوتاه کنیم و اجازه ندهیم برای پیشبرد مقاصد خود ،مذهب و خرافات را به جامعه تزریق کنند .زنان برای آزادی باید از سلطه اسالم و خرافات و نظم کنونی آزاد شوند.
اکتبر 119 مصاحبه اکتبر با: لیال حسام شریعتی درباره قتل های ناموسی آمار قتل های ناموسی و ترور زنان در ایران رو به افرایش است ،اخبار دلخراش این جنایات بطور تکراری منتشر می شود .واکنش های متفاوتی نسبت به سالخی کردن زنان و مردان با برچسپ های ناموس پرستی و اخالقی نشان داده میشود .اسالمی ها و جریانات دست راستی قتل ناموسی را مشروع میدانند .کمونیستهای کارگری علیه قتل ناموسی و کشتار زنان هستند. قتل ناموسی و ترور زنان یک پدیده شنیع و غیر انسانی است .جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی علیه این معضل اجتماعی است .در رابطه با این موضوع سواالتی مطرح است که از زوایای مختلف نشریه اکتبر به آن می پردازد . .1پدیده قتل های ناموسی و ترور زنان بیشتر در کدام جغرافیای سیاسی واجتماعی اتفاق می افتد؟ چرا آمار قتل های ناموسی در کشورهای اسالمی بیشتر است؟ قتلهای ناموسی یکی از شیوه های خشونت برعلیه زنان محسوب میشه که بر اساس آمار صندوق جمعیت سازمان ملل ساالنه 5000زن تحت لوای قتل ناموسی کشته میشوند .میشه گفت که قتلهای ناموسی هم سراسری هستند و هم در یک جغرافیای سیاسی ،اجتماعی معینی صورت میگیرند .بیشتر قربانیان قتلهای ناموسی را زنانی از جنوب و غرب آسیا و همچنین شمال آفریقا و در کشورهای مسلمان نشین تشکیل میدهند ،و همچنین سراسری از این نظر که در سالهای اخیر و با افزایش روند مهاجرت به کشورهای اروپایی در آنجا نیز شاهد کشته شدن زنانی به دست مردان خانواده بوده ایم. که آخرین نمونه کشته شدن هالله خضری 30 ساله توسط شوهرش در یکی از شهرهای نروژ بود. .2جامعه کردستان ال اقل در دو دهه اخیر در تقابل با قتل های ناموسی تجربه های عملی از مبارزه جمعی را پشت سرنهاده است .چرا هنوز در کردستان قتل ناموسی بعنوان یک پدیده اجتماعی خود نمایی میکند؟ دالیل متعددی برای بروز و تداوم قتلهای ناموسی وجود دارد که به نظر من مهمترین آن ریشه در باورهایی دارد که فرد و جامعه در آن رشد و نمو پیدا کرده و همچنین مسئله قوانین اسالمی که راه را برای قاتلین هموارتر کرده است .برای نمونه در ایران و بر اساس ماده ۶۳۰ « قانون مجازات اسالمی» هرگاه مردی همسر
7مردادماه 1392 خود را در حال زنا با مرد دیگری مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد ،میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد ،فقط مرد را میتواند به قتل برساند .یا َ مثال براساس ماده ۲۲۰قانون مجازات اسالمی، «در صورتی که پدر یا جد پدری فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه قتل به ورثه و تعزیر محکوم خواهد شد» .و ماده ۲۱۹میگوید که اگر اولیای دم آمدند و به قاتلی رضایت دادند ،قاتل قصاص نمیشود .به همین دلیل مجازات نشدن مرتکبین قتل ناموسی و یا در نظر گرفتن کمترین مجازات برای آنها عاملی برای تداوم این پدیده ی اجتماعی بوده است .از سوی دیگر تقریبا در اکثر این قتلهای اولیای دم هیچ شکایتی ارائه نمیدهند چراکه در وقوع قتل دست داشته اند و به این ترتیب
پرونده ها مختومه اعالم میشوند. .3منشاء قتل های ناموسی و ترور زنان چیست ؟ به نظر شما عوامل و مسبب تشدید این جنایات در کردستان چ ه جریاناتی هستند؟ این قتلهای معموال توسط نزدیکان و بستگان زن و به دنبال داشتن رابطه با دیگری ،سوءظن به داشتن رابطه و یا عدم تن دادن به رابطه و ... روی میدهد و وجه اشتراک همه این نوع قتلها تکیه کردن قاتلین بر واژه هایی چون ناموس و شرف و غیرت است .برای اینکه فردی قربانی جنایتهای ناموسی شود ،فقط کافی است گمان برده شود او آبروی خانواده را بر باد دادهاست. در نتیجه میتوان گفت عوامل بهم تنیده ایی چون فرهنگ و سنتهای متحجرانه ،ناموس و
صفحه 7 غیرت واژههایی که بیش از هر چیز در جوامع مردساالر به آن بها داده میشود ،تملک حیات زن توسط مرد و ترویج نگاه برتری و سلطه از سوی مرد نسبت به زنان و مهمتر از همه وجود قوانین اسالمی و زن ستیز را منشاء و عامل تداوم این پدیده دانست .کردستان تافته جدا بافته نیست جامعه کردستان تحت سیطره مناسبات اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی است که بر جامعه ایران حاکم است .پدیده قتل های ناموسی و خشونت بر زنان را به شکلی میتوان در چهارچوب کلی اوضاع سراسری و منطقه ایگنجاند .بعالوه عواملی چون محرومیت، بیکاری ،فقر ،اعتیاد و وجود ستم ملی دراین منطقه وجود دارد .اینها معضالتی هستند که تشدید کننده خشونت و بیرحمی در جامعه محسوب می شوند .عالوه بر آن فرهنگ عقب
مانده عشیره ای و تفکرات ارتجاعی و ضد زن در سایه این نا بسامانیها بازتولید می شود و خشونت بر زنان را در جامعه کردستان افزایش داده است. .4بعنوان یک انسان آزادیخواه وبرابری طلب چه راهکارهایی را برای فعاالن اجتماعی علیه قتل های ناموسی پیشنهاد میکنید؟ تالش برای تغییر قوانین زن ستیز و به همان اندازه تالش بری تغییر دیدگاههای ضد زن و تبعیض آمیز بر مبنای جنسیت در جامعه را موثرترین راهکار برای مقابله با چنین پدیده ایی میدانم.
اکتبر 119
ا
گزیده ای از اخبار و رویدادهای کارگری و عمومی در کردستان شماره 56 تهیه و تنظیم از :اسماعیل ویسی
اعتراض و اعتصابات کارگری کارخانه ذوب آهن زاگرس و تکذیب مفاد توافق از طرف کار فرما :نمایندگان کارگران کارخانه ذوب آهن زاگ��رس در ۳۱تیرماه آخرین روز تجمع اعتراضی شان در مقابل مجلس شورای اسالمی ،در جلسه کمیسیون اصل نود که مدیر عامل کارخانه ،نماینده های هر یک از سهامداران ،نماینده شهرستان قروه و رئیس کمیسیون کارگری مجلس شورای اسالمی نیز شرکت داشتند که برای بررسی این امر تشکیل شده بود ،شرکت کردند .این « نشست ،کمیسیون « کارفرما را متعهد به توافق زیر کرد: -۱کارفرما حق تعطیلی کارخانه فوالد زاگرس و اخراج کارگران را ندارد و کارگران شاغل در آن کارخانه تحت هر شرایطی کارگر فوالد زاگرس به حساب میایند. -۲در صورت فروش کارخانه اسناد و مدارک فروش باید در اختیار کمیسیون اصل نود قرار گیرد تا برای این کمیسیون محرز شود که خریدار تمامی تعهدات مربوط به کارگران فوالد زاگرس را پذیرفته است .تعهدات خریدار کارخانه در صورتی مورد قبول واقع خواهد شد که خریدار ادله کافی برای راه اندازی کارخانه، گسترش تولید و حفظ امنیت شغلی کارگران را ارائه نموده باشد. -۳کارفرما متعهد به پرداخت کلیه معوقات کارگران میشود و می باید تمامی تعهدات خود در مورد آنان را اجرا کند. -۴از آنجا که در حال حاضر هیچ تولیدی در کارخانه صورت نمیگیرد تا زمان واگذاری کارخانه به خریدار احتمالی ،کارفرما می باید ادله های خود را برای توقف تولید به شورایعالی کار ارائه دهد تا این شورا بر اساس آن بیمه مربوط به کارفرمایان را تایید کند تا مبلغ حاصل از دریافت این بیمه به عنوان دستمزد به کارگران پرداخت شود و مابه تفاوت کسری مزد کارگران راسا از سوی کارفرما پرداخت گردد. دستیابی به این توافق گامی مثبت و موفقیت آمیز بود که کارگران با مبارزه پیگیرانه و متحدانه به آن دست یافته بودند .روشن بود که تامین و تضمین عملی شدن مفاد توافق اساس می باشد. که بر اساس خبر منتشره در خبرگزاری ایلنا بتاریخ اول مرداد ماه ،۱۳۹۲کارفرمای کارخانه
7مردادماه 1392 فوالد زاگرس « ابراهیم مال بیگی « بخش اساسی از توافقات مورد اشاره نماینده کارگران را تکذیب کرد .و « زاهد ربیعی « که به عنوان نماینده کارگران در جلسه کمیسیون اصل ۹۰ شرکت کرده بود درباره نتیجه این جلسه به ایلنا گفته بود :در جلسه کمیسیون اصل ۹۰تصویب شد تمامی ۲۳۵کارگر اخراج شده به کار خود بازگردند و کارفرما حق قطع رابطه کاری این کارگران با کارخانه را ندارد.رابطهای كه كارگران میخواهند قطع نشود. قطع نشدن رابطه همکاری کارگران با کارخانه، مهمترین موضوعی است که مورد اعتراض و تکذیب کارفرما قرار گرفته است « .ابراهیم مال بیگی « مدیر عامل کارخانه فوالد زاگرس در واکنش به اظهارات نمایندگان کارگران گفت: در جلسه کمسیون اصل نود مصوبهای در خصوص بازگشت به کار کارگران تصویب نشد و قرار شده است همه کارگران برای دریافت بیمه بیکاری به اداره کار معرفی شوند و صحبت از هیچ شورایی که رابطه کارگر با کارفرما را حفظ کند نشده است .مالبیگی همچنین درباره اظهارات نماینده کارگران که از مهلت ۱۵روزه کارفرما برای پرداخت دستمزد معوقه چهار ماه گذشته کارگران خبر داده بود ،گفت :معوقات حقوقی کارگران پرداخت خواهد شد اما بر خالف گفته نماینده کارگران زمانی برای آن تعیین نشده است .در ادامه این کشمکش « صدیق عزیزی « یکی دیگر از نمایندگان گارگران درباره مصوبات این جلسه تاکید کرده است :طبق مصوبه کمسیون اصل نود ،عالوه بر الزام كارفرما به پرداخت معوقات حقوقی کارگران ،مقرر شد او حق اخراج کارگران را ندارد .و ...عزیزی درباره ادعای کارفرما درباره معرفی کارگران به بیمه بیکاری گفت :در این جلسه مقرر شد کارگران تا زمان راه اندازی کارخانه از بیمه بیکاری استفاده کنند اما در عین حال اعضای کمسیون اصل نود مصوب کردند برای اینکه رابطه کارگران با کارخانه تداوم داشته باشد ،کارفرما با اضافه کردن ۳۵درصد به ۶۵درصد بیمه بیکاری، رابطه کارگران با کارخانه را قطع نکند .و ...این کشمکش مبارزاتی همچنان ادامه دارد. متحقق شدن مفاد توافقات اساس است و باید به کارفرما قبوالنده شود! رفقا ،دستیابی به این توافق گامی مثبت و موفقیت آمیز می باشد که با مبارزه پیگیرانه و متحدانه به آن دست یافته اید .گام اساسی متحقق ش��دن ای��ن مفاد و رسیدن ت��ان به مطالباتتان می باشد .زیرا توافق با کارفرمایان وقبول وعده و وعید شان به هیچ وجه جای اعتماد نیست .زیرا اینان در شرایط و موقعیتی
صفحه 8 که طبقه کارگر قاطعانه و در صفی متحد و همبسته برای دستیابی به مطالباتشان ایستادگی بخرج میدهند ،برای به بن بست و به شکست کشانیدن مبارزات کارگران و در صورت تداوم پافشاری کارگران بر خواست ها یشان ،از سرکوب و ایجاد فضای رعب و وحشت و تفرقه و ...دریغ نمی کنند و اگر از سر ناچاری هم به وعده هائی تن بدهند ،برای مهار کردن مبارزات و گریز و عدم برآورده کردن مطالبات کارگران از دست یازی به هر ترفند و تاکتیکی خود داری نخواهند کرد .همچنانکه سرباز زدن « ابراهیم مال بیگی « کارفرما ی کارخانه ذوب آهن زاگرس نشان داده است .و ...تضمین عملی مفاد این توافقات در گرو مبارزه متحدانه و پیگیرانه شما می باشد .تنها با اعتراضات پیگیرانه و متحدانه تان همچنانکه تاکنون نشان داده اید ،می توانید مطالباتتان را عمال به کارفرما بقبوالنید .الزم است برای متحقق شدن مطالبات بر حقتان و تضمین عملی آن با دیگر مراکز کاری و تولیدی در شهر قروه و دیگر شهرهای کردستان تماس بگیرید .در این شکی نیست که خواسته های شما با استقبال و همکاری هم طبقه هایتان روبرو خواهد شد. اعتراضات در کارخانه قند نقده :بنا به گزارش سولدوز خبر در روز 1م��رداد ماه ،1392 انتخابات شورای کارگری در کارخانه قند نقده باعث تجمع و اعتراضات کارگری گشته است ،شدت اعتراضات به حدی بوده که فرماندار شهرستان نقده مجبور به دخالت و فیصله دادن به موضوع شده است . کارگران این کارخانه طی مصاحبه ای با سولدوز خبر ،دلیل اعتراضات خود را مداخله هیئت مدیره کارخانه قند در انتخابات شورا عنوان کرده اند .کارگران میگویند :روز شنبه 29تیر ماه ،1392بعد از مسائل و فشارهای بسیار ، زمان برگزاری انتخابات بود ولی مدیر مالی و مدیر عامل کارخانه قند ،علنا مانع از برگزاری انتخابات شدند .کارگران می افزایند که مدیران کارخانه قصد دارند از طریق نفوذ افراد وابسته به خود در انتخابات شورا ،استقالل شورای کارگری را از بین ببرند که این موضوع به ضرر کارگران این کارخانه خواهد بود . کارگران تهدید شده اند که اگر نمایندگان مستقل کارگری از رقابت کنار نکشند ،همگی اخراج خواهند شد . اعتراضات تا جایی پیش رفته که پای بازرسان استانی نیز به ماجرا کشیده شده ،بازرسان استانی اداره کار در حال پیگیری موضوع از طریق قانون هستند که در صورت درست بودن ادعای کارگران ،ممکن است بیش از سه ماه حبس در انتظار مدیران این کارخانه باشد .
اکتبر 119 دستمزدها،اخراج و بیکار سازی اعمال فشار کارفرما کارخانه رویا پالستیک سنندج بر کارگران :کارخانه رویا پالستیک واقع در شهرک صنعتی شماره یک سنندج، سازنده ظروف یکبار مصرف و دارای 30کارگر می باشد .بنا بر گزارش رسیده از سنندج ،اخیرا کارفرمای کارخانه ،تمامی کارگران را به بهانه تعمیر دستگاه ها ،به سه روز مرخصی اجباری بدون حقوق فرستاده است. زندان ،شکنجه و بازداشت فعالین کارگری و سیاسی -اجتماعی احضار و تحمیل زندان به فعالین کارگری در شهر سنندج: بنا بر گزارش های رسيده از شهر سنندج و اطالعیه های خبری کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری ،،طی هفته های اخیر نهادها ی انتظامی ،امنیتی و قضائی حکومت اسالمی در شهر سنندج برای ایجاد جو و فضای رعب و وحشت در ابعاد اجتماعی و برای جلوگیری و ترس از رشد و گسترش جو و فضای اعتراضی مردم در نتیجه فقر و فالکتی که بر زندگی اکثریت مردم تخمیل کرده اند.تحت عنوان اتهام واهی « اقدام علیه امنیت ملی؟! « که صرفا پاپوش دوزی و ایجاد فضای رعب وحشت در میان فعالین کارگری و کارگران در محیط های تولیدی و کاری و آزادیخواهان درشهر سنندج می باشد را تحت فشار قرار داده است و در این راستا عده ای از فعالین کارگری را احضار و به زندان تحمیلی محکوم نموده است از جمله :حامد محمودی نژاد از فعالین کارگری در شهر سنندج که در سال جاری تاکنون بارها از طرف نیروهای انتظامی بازداشت شده است ،روز دوشنبه 17 تیر ماه ،1392طی دو احضاريه ی جداگانه به تاريخ های 92/4/22و « 92/5/2برای حضور در شعبه يك دادگاه انقالب سنندج دريافت نمود. حامد محمودی نژاد در تاریخ 17اسفند سال 1391در آستانه 8مارس روز جهانی زن همراه چند نفر دیگر از فعالین کارگری باز داشت، شدند وبعد از گذراندن 32روز حبس در بازداشتگاه اداره اطالعات سنندج با قرار وثیقه 50میلیون تومانی آزاد شد که بعد از گذشت حدود 20روز از آزادی ،مجدد در تاریخ 1392/2/12در یکی از خیابان های شهر سنندج دستگیر و بعد از 16روز بازداشت و با قرار وثیقه 50میلیون تومانی آزاد گردید .و مجددا روز چهارشنبه مورخ 1392-05-2همراه با وکیل خود در شعبهی اول دادگاه انقالب سنندج حضور یافت و به اتهام عضویت در کمیتهی هماهنگی مورد محاکمه قرار گرفت.و
7مردادماه 1392 ...طی جلسهی دادگاهی ،این فعال کارگری تنها جرم خود را دفاع از حقوق ابتدایی خود و دیگر کارگران بیان کرد و هر گونه اتهامی را رد نمود .. . .و روز شنبه 15تیر ماه شعبهی یکم دادگاه انقالب سنندج برای خالد حسینی فعال کارگری وعضوکمیتهی هماهنگی غیابا دادگاهی شد و حکم ۱سال حبس تعزیری به اتهام واهی» تبلیغ علیه نظام» را صادر کرد. ...قاضي شعبه ي 1دادگاه انقالب سنندج براي وفا قادري فعال كارگري را به يك سال حبس تعزيري محكوم كرد و حكم در تاريخ 92/4/11به وكيل نام برده ابالغ شد .و همچنین روز چهارشنبه 92/4/12شعبه ی یک دادگاه انقالب سنندج ،حکم یکسال حبس تعزیری را به « بهزاد فرج اللهی « فعال کارگری و عضو کمیته ی هماهنگی تحمیل و ابالغ نمود. و ...روز دوشنبه مورخه 92/4/31شعبه ی اول دادگاه انقالب سنندج برای غالب حسینی فعال کارگری وعضو کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری به اتهام عضویت در کمیته ی هماهنگی و وابستگی به احزاب خارج کشوری 1سال حبس تعزیری وهمچنین به اتهام واه��ی تبلیغ علیه نظام جمهوری اسالمی ایران حکم 6ماه حبس تعزیری را بر وی تحمیل نمود . روز پنج شنبه مورخ 92/4/27دادگستری سنندج ،پدرام نصراللهی فعال کارگری وعضو کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری که هم اکنون در زندان به سر می برد را به شعبه ی چهارم دادگاه انقالب فراخواند و به دلیل ارسال پیام نامبرده رو به مردم و کارگران به مناسبت 11اردیبهشت دادگاهی کرد. ..در این جلسه ی دادگاهی بعد از ایراد دستور کار وشکواییه ی نیروهای اداره اطالعات از این فعال کارگری وغیرقانونی خواندن پیام روز کارگر و همچنین دفاع پدرام از این روز ،دادگاه تا صدور حکم خود ،مبلغ 10میلیون تومان وثیقه صادر نمود وبعد از پایان جلسه ی دادرسی پدرام رامجددا به زندان بازگرداندند. این سیاست و اقدامات ضد کارگری کامال محکوم اس��ت و باید در صفی متحد و همبستگی طبقاتی -اجتماعی به هر شیوه ممکن بدان اعتراض نمود تا بتوان تداوم آنرا خنثی و بشکست کشانید. پنج نفر از دستگیر شده گان روز جهانی کارگر در سنندج تبرئه شدند بنا بر خبر رسیده از سندج ،روز یکشنبه 30 تیرماه 1392جمعی از فعالین کارگری «نسرین محمدی ،بختیار چتانی ،تیمور امجدی ،آرام زندی ،و فردین قادری» به اتهام «شرکت در
صفحه 9 راهپیمایی و تجمع اول ماه مه» در شهر سنندج به دادگاه احضار شدند .نامبردگان اتهامات وارده را رد کرده اند .گفتنی است قاضی پرونده به آنان اعالم نموده که روز دوشنبه جهت دریافت حکم صادره به دادگاه مراجعه کنند. و ...در ادامه گزارش آمده است که دادگاه انقالب اسالمی سنندج روز دوشنبه ٣۱تير ۹۲ حکم تبرئه این پنج نفر را به آنان ابالغ کرد. تبرئه شدن این دوستان را به خود و سایر رفقای کارگر صمیمانه تبریک می گوئیم! گزارشات مسایل ،مشکالت و رویدادهای اجتماعی قربانیان مرد س��االری :بر اساس گزارشات دریافتی از شهر بوکان شب 22تیر ماه ،1392 12ماه ژوئیه 2013محمد محمود پور و همسرش بطور فجیعی به قتل رسیدند .این جنایت هولناک از فرهنگ عقب مانده ناموس پرستی – عشیرتی نشات گرفته است .محمد محمود پور و همسرش توسط پسرشان وچند نفردیگر ازوابستگان همسر قبلی اش ،در نهایت قصاوت وبی رحمی در خواب غافلگیرشده اند و به قتل رسیده اند .این جنایت مردم زحمتکش شهر بوکان را داغدار نمود. زمینه اجتماعی این اعمال جنایتکارانه ،فرهنگ ضد انسانی ،عقب مانده مرد ساالری ،ناموس پرستی و عشیرتی می باشد .رژیم اسالمی در ایران ناظر این جنایت ها و مقصر اصلی است زیرا درطول حاکمیت ننگین و عقب مانده اش در گسترش و دامن زدن به فرهنگ ارتجاعی و ضد زن به هرشیوه ممکن دریغ نکرده است. قتل «محمد محمود پور و همسرش « جنایتی است که قلب هر انسان شریفی را بدرد می آورد .ضمن محکوم کردن این جنایت ،صمیمانه به « قادر محمود پور ساروجه ،برادر محمد و سایر افراد فامیل ایشان و همسرش ،تسلیت می گوئیم. گزارش بانک مرکزی از تغییرات قیمت 11قلم مواد خوراکی -حبوبات 109درصد و چای 101درصد گران شد بانک مرکزی متوسط قیمت خرده فروشی 11 قلم مواد خوراکی پرمصرف در تهران منتهی به 21تیرماه سال جاری را اعالم کرد که بر اساس آن ،قیمت حبوبات و چای نسبت به هفته مشابه سال گذشته بیش از 100درصد افزایش یافته است. بانک مرکزی متوسط تغییرات قیمت خرده فروشی 11قلم مواد خوراکی پرمصرف در شهر تهران را که مربوط به هفته منتهی به 21تیرماه سال جاری است منتشر کرد .بر این اساس، در هفته مورد گزارش در گروه لبنیات بهای
اکتبر 119 ماست غیرپاستوریزه افزایش داشت و قیمت سایر اقالم این گروه نسبت به هفته قبل بدون تغییر بود. بهای تخم مرغ کاهش جزئی یافت و شانه ای 69000الی 93000ریال فروش می رفت .در گروه برنج ،قیمت برنج داخله درجه یک اندکی کاهش داشت و بهای برنج داخله درجه یک اندکی کاهش داشت و بهای برنج داخل درجه دو ثابت بود .در گروه حبوب ،قیمت نخود و لوبیا چشم بلبلی افزایش یافت و بهای سایر اقالم این گروه بدون تغییر بود. در هفته مورد بررسی ،در میادین زیر نظر شهرداری گالبی عرضه نمی شد ولی سایر اقالم میوه و سبزی تازه که تعدادی از آنها از نظر کیفی در سطح پایینی قرار داشتند به نرخ مصوب سازمان میادین میوه و تره بار عرضه می شد. میوه فروشی های سطح شهر اقالم مرغوب میوه و سبزی تازه را عرضه می نمودند که در گروه میوه های تازه قیمت تمام اقالم این گروه کاهش داشت .در گروه سبزی های تازه بهای سبزی های برگی ثابت بود؛ قیمت خیار ،گوجه فرنگی و کدو سبز افزایش ولی بهای سایر اقالم این گروه کاهش یافت. در این هفته قیمت گوشت گوسفند ،گوشت تازه گاو و گوساله و گوشت مرغ کاهش داشت .در هفته مورد بررسی بهای قند ،شکر، چای خارجی و انواع روغن نباتی بدون تغییر بود. لبنیات و تخم مرغ :در هفته مورد گزارش ،در گروه لبنیات قیمت ماست غیرپاستوریزه معادل 3.4درصد افزایش یافت و بهای سایر اقالم این گروه نسبت به هفته قبل بدون تغییر بود .قیمت تخم مرغ معادل 0.7درصد کاهش داشت. برنج و حبوب :در گروه برنج بهای برنج داخله درجه یک معادل 0.1درصد کاهش یافت و قیمت برنج داخله درجه دو ثابت بود .در گروه حبوب ،بهای نخود معادل 0.1درصد و لوبیا چشم بلبلی 3.1افزایش داشت و قیمت سایر اقالم این گروه بدون تغییر بود. میوه ها و سبزی های تازه :در هفته مورد گزارش ،در گروه میوه های تازه بهای تمام اقالم این گروه بین 1.1درصد تا 9.9درصد کاهش یافت .در گروه سبزی های تازه قیمت سبزی های برگی ثابت بود .بهای خیار معادل 3.4درصد ،گوجه فرنگی 2.2درصد و کدو سبز 6.6درصد افزایش ولی قیمت سایر اقالم ای گروه بین 1.0درصد تا 9.2درصد کاهش داشت. گوشت قرمز و گوشت مرغ :در این هفته بهای گوشت گوسفند معادل 0.4درصد ،گوشت
7مردادماه 1392 تازه گاو گوساله 0.5درصد و گوشت مرغ 4.2 درصد کاهش یافت. حبوبات 108.7درصد گران شد؛ چای 100.8 درصد در هفته منتهی به 21تیرماه امسال نسبت به مدت مشابه در سال قبل ،لبنیات 22.2درصد، تخم مرغ 49.5درصد ،برنج 64.8درصد، حبوبات 108.7درصد ،میوه های تازه 20.8 درصد ،سبزیهای تازه 84.4درصد ،گوشت قرمز 54.4درصد ،گوشت مرغ 0.2درصد، قند و شکر 41.1درصد ،چای 100.8درصد و روغن نباتی 58.2درصد گران شده است. منبع:مهر30-تیر1392 اسماعیل ویسی / esmail.waisi@gmail.com 5مرداد ماه 1392 به مناسبت سالروز مبارزات تودهای 23تیرماه 1358 (گفتگو با صالح سرداری و همایون گدازگر)
نشریه اکتبر :در جریان انقالب ۵۷اتفاقات مهم و تاریخی ای در کردستان بوقوع پیوست .یکی از این اتفاقات مهم ،کوچ مردم مریوان و راه پیمایی مردم سنندج در حمایت از این کوچ بود .در اینجا نمیخواهم در مورد خود کوچ بپرسم( .متعاقبا به این تجربه تاریخی مهم می پردازیم) در اینجا می خواهم در مورد زمینه های آن اتفاق تاریخی سوال کنم. بر این اساس اولین مساله ای که دارای اهمیت است ،اساسا موقعیتی است که کمونیسم و چپ و مردم کارگر و زحمتکش مریوان در ان مقطع تاریخی داشتند .برای مثال بعد از قیام بهمن و سرنگونی رژیم شاه ،مردم زحمتکش مریوان کنترل شهر و اداره آن را در دست داشتند .آیا این کنترل و اداره شهر ،اتفاقی خودبخودی یا طبق نقشه کمونیست هایی بود که شما از اعضا و رهبران آن جنبش بودید؟ همچنین میدانیم که نیروهای ارتجاعی منطقه بخصوص مالکین و طرفدارانشان علیه این ابراز وجود مردم زحمتکش و بویژه جنبش کمونیستی دررهبری آن به تحریکات و تهدیدات مختلفی دست
صفحه 10 زدند .شما چگونه توانستید این تحریکات و تهدیدها را خنثی کنید؟ صالح سرداری :در جواب سوال شما ،کمونیستها در شهر مریوان انسان های محبوب و خوشنامی بوده و هستند که سالیان درازی در میان مردم کارگر و زحمتکش جایگاه و اعتباری بدست آورده اند .اکثر کمونیستهای آن دوره آگاهانه شغل معلمی را برای خود انتحاب کرده بودند برای اینکه بتوانند بیشتر به مردم نزدیک شوند درد و مرگ آنها را از نزدیک بشناسند .در میان آنها زندگی می کردند .در دورانی که مردم به مبارزه بر میخواستند در صف اول این مبارزات شرکت می کردند .فقط به دو نمونه اشاره کنم: در هنگامیکه زحمتکشان روستای بیلو با مالکین و دولت شاه برای بدست آوردن زمین هایشان در شهر مریوان تحصن کردند کمونیستها تا آخرین روز مبارزاتشان لحظه ای آنها را تنها نگذاشتند. در جریان مبارزات مردم دارسیران بر علیه مالکین و ساواک شاه و ژاندارمری وقتی که مردم به اعتراض به حمایت دولت از مالکین دسته جمعی بطرف مرز عراق کوچ کرده و در سه کیلومتری مرز عراق بیشتر از دوهفته سکنی گزیدند که بعد از یکسال الگویی برای کوچ شهر مریوان نیز شد .کوچ مردم دارسیران همزمان بود با برداشت محصوالت تابستانی اما کمونیستها شب ها دور از چشم ساواک و ژاندارمری هم از محصوالت و گندم زارها و .....حفاظت میکردند و هم هر شب کارهای کشاورزی را در نوبت های سازماندهی شده به انجام می رساندند .البته رفقای دیگری از سابر شهرهای کردستان در همه ابن کارها سهیم بودند. نمونه ها ی دیگری از جمله مبارزات زحمتکشان روستای سرنژمار و نقش و دخالت رفیق جانباخته حسین پیرخضرانی و ...را می توان نام برد. می خواهم بگویم بطور واقعی کمونیست های آن دوره در شهر مریوان در تغییر زندگی کارگران و زحمتکشان نقش مهمی از هر لحاظ داشتند .اکثر معلمین در شهر و روستاهای مریوان انسان هایی که واقعا دلسوز و فداکار برای مردم بودند .در مدارس صمیمانه تالش می کردند به شاگردان سواد و درس یاد بدهند. کارشان پر کردن ساعت کار و صرفا از سر وظیفه و فرمال نبود .معلمین کمونیست آن دوره در مریوان آگاهگری در مورد زندگی کارگران و زحمتکشان و راه نجات از ستم و تبعیض را بخش مهمی از وظایف خود میدانستند .خالصه در همه عرصه های زندگی مرجعی معتمد برای حل مشکالت بودند.
اکتبر 119 این فعالیت های دلسوزانه باعث شده بود که کارگران و زحمتکشان به آنها اعتماد کنند آنها را از خود و مدافع حقوق خود می دانستند. چپ ها و کمونیستها در آن دوره در محافلی سازمان پبدا کرده بودند که بعدها اکثریت شان به کومه له پیوستند. در جریان قیام بهمن ۵۷در شهر مریوان چپ ها و کمونیستها نقش اصلی را در سازمان دادن اعتراضات و مبارزات را به عهده داشتند .دارو دسته مفتی زاده که در مکتب قرآن سازماندهی شده بودند علیرغم حمایت جریانات اسالمی در شهر مریوان نتوانستند رقیب کمونیستها شوند. بعد از اینکه جمهوری اسالمی بقدرت رسید با توجه به اعتبار و نفوذی که کمونیستها داشتند دست باال را درشهر مریوان پیدا کردند. برای دفاع از دستاوردهای انقالب شورای شهر ازانسان های خوشنام و کمونیستهای شهرتشکیل شد .برای حفاظت از شهر ستاد شهر که نیروهای مسلح مردمی را سازمان داده بود ایجاد گردید. همه اسلحه ها و تجهیزات بدست آمده از خلع سالح پایگاههای ژاندارمری بدست آمده بود جمع آوری گردید نیروی مسلح مردمی در ۵ گروهان که ۴گروهان آن طبق برنامه از شهر و گروهان پنجم از دارسیران در مقابل تهدیدات ارتجاع محلی سازمان دهی شده بودند .درست است که پادگان دست نخورده باقی ماند اما با توجه به مرزی بودن شهر مریوان با عراق پاسگاههای ژاندارمری زیادی وجود داشت که همه اینها توسط کمونیستها خلع سالح شدند. رژیم اسالمی و ارتجاع در منطقه نمی توانست این را قبول کند که کمونیستها اداره و کنترل شهر را در دست داشته باشد .توطئه های زیادی با تکیه به نیروهای مکتب قرآن مفتی زاده که بخش اصلی آن را مالکین و عوامل آنها تشکیل میدادند علیه ما تدارک دیدند که همه آنها را یکی یکی با تکیه بر حمایت مردمی خنثی کردیم اما باز ادامه دادند و ستادی را در ساختمان جدید ساواک بنام ستاد سپاه پاسداران مریوان از عوامل مفتی زاده و مالکین و چند جوان فریب خورده تشکیل دادند پادگان شهر مریوان همه امکانات و تجهیزات نظامی را در اختیارشان قرار داده بود مرتب آنها را تقویت میکرد. ایجاد ستاد سپاه ،نگرانی های بسیاری را برای مردم بوجود آورده بود .افرادی شرور و مزدور در آن حضور داشتند .خطری جدی برای همه دستاوردهای انقالب و اداره شهر و زحمتکشان شده بود .آنها هیچ نوع آزادی و برابری را تحمل نمی کردند .مردم شهر از این اوضاع ناراضی و نگران بودند .بخصوص زحمتکشان
7مردادماه 1392 روستاها هم بیم قدرتگیری فئودالها که در این ستاد بودند را داشتند. ما کمونیستها هم در این مدت بی برنامه و پالن نبودیم با توجه به تحلیلی که از ماهیت رژیم اسالمی داشتیم غیر از تقویت ستاد حفاظتی شهر ،نیروی مسلح اتحادیه دهقانان را تشکیل دادیم تا نطفه نیرویی شود که در صورت حمله رژیم به کردستان بتواند مقاومت را سازمان دهد و این کار را هم کرد .نقش رهبری این اقدامات انقالبی را رفیق فواد مصطفی سلطانی ایفا می کرد. در جریان بحث هایی که در شورای شهر و اتحادیه دهقانان و نهادهای دیگری چون شورای دانش آموران و جمعیت زنان و...... صورت گرفت همه بر این باور بودند که وجود ستاد پاسداران برای شهری که خود نهادهای مردمی آن را اداره می کنند ضرورتی ندارد و باید از آنان خواسته شود آن را بر چینند. بعد از بحث ها در همه نهادهای مردمی و با مردم در کوچه و محله و خیابان باالخره تصمیم گرفته شد در روز ۲۳تیر ۵۸تظاهراتی در اعتراض به سانسور در دولت بازرگان در جلو ساختمان رادیو مریوان سازمان داده شود و بعد از آن به ایجاد این ستاد سپاه پاسداران اعتراض شود و خواستار تعطیل شدن آن شویم در تظاهرات بیش از ده هزار نفر شرکت کردند در جلو ساختمان رادیو تلویزیون نمایندگان نهادها در سخنرانی های خود به سانسور در رادیو و تلویزیون اعتراض کرده و خواستار رعایت آزادی های بیان و ...در رسانه ها و از جمله رادیو و تلویزیون شدند من پیام اتحادیه دهقانان را خواندم و در آن خواستار برچیده شدن این ستاد سپاه شدم. جمعیت ده هزار نفری در مسیر بازگشت در جلو این ستاد سپاه توقف کرد و در شعارهایی خواستار شدند که وجود این نهاد سرکوبگر ضرورتی ندارد و لطفا به پادگان برگردید ما خودمان اداره امورات خود را در دست داشته و نیازی به حضور شما نیست. در جریان این شعارها آنها بطرف تظاهرات کنندگان تیراندازی کرده و سه نفر بنام های رئوف کهنه پوشی از کمونیستهای شناخته شده و محمد درسید کارگر مبارز شهرداری و محمود بالکی از اتحادیه دهقانان جانباختند و درگیری شروع شد و دست آخر مقر سپاه مزدوران به تصرف نیروهای مردمی درآمد. از همان روز بعد این بهانه ای شد برای تدارک دیدن توطئه های بیشماری علیه حاکمیت مردم در شهر مریوان .شورای شهرمذاکرات زیادی با فرمانده پادگان مریوان برای جلوگیری از جنگی زودرس انجام داد رژیم مزدوران مسلح
صفحه 11 را در پادگان شهر برای حمله جمع کرده بود. اما تدابیر هوشمندانه کمونیستها و شورای شهر این حمله را به عقب انداخت از جمله سازمان دادن کوچ دسته جمعی مردم شهر مریوان که این خود داستان دیگری است اگر بخواهم جواب سوال شما را جمعبندی کنم باید به این چند نکته اصلی اشاره کرد: کمونیست ها در میان کارگران وزحمتکشان دارای اعتبار و نفوذ بوده مردم آنها را حافظ منفعت خود می دانستند چون در جریان زندگی مبارزاتی این را ثابت کرده بودند به درجه ای از سازمان در محافلی برخوردار بودند .از اوضاع سیاسی و ماهیت ضد انقالبی رژیم تحلیل درست داشته توهمی به آن نداشتند. برای پیشبرد فعالیت های خود برنامه داشته و برای آن کار می کردند. نشریه اکتبر :بدنبال قیام بهمن ٥٧پادگانهای اغلب شهرها از جمله پادگان شهر مریوان دست نخورده باقی ماندند .همزمان سپاه پاسداران باکمک طرفداران خمینی شعبه ای دایر کردند .کمونیستها ومردم زحمتکش شهر مریوان این ستاد پاسداران را برچیدند .چرا مردم وجود این پایگاه را تحمل نکردند؟ توان بسیج توده ای که شما کمونیستها در آن دوره داشتید از چه چیزی ناشی می شد؟ از ناسیونالیست یا سنی بودن مردم ناشی می شد ؟ یا یک نوع هوشیاری و بیداری دربرابررژیم ارتجاعی خمینی وجنبش اسالم سیاسی بود؟ همایون گدازگر :درست است پادگان مریوان در آنزمان ضربه آنچنانی نخورد ،اما بقیه مراکز نظامی رژیم تارومار و خلع سالح شدند .در همان روزهای اول که شورای شهر و ستاد حفاظتی آن تازه تشکیل شده بود ،هرروز تعدادی از پایگاه ها و پاسگاه های ژاندارمری در حومه ومناطق مرزی توسط انقالبیون خلع سالح شده و سالح و مهمات آنها تحویل ستاد حفاظتی شهر داده می شد .البته خلع سالح این پاسگاه ها بعد از تـصرف و خلع سالح شهربانی مریوان شروع شد .شهربانی مریوان در غروب یکی از روزهای اول انقالب ابتدا برای آزادی زندانیان داخل شهربانی و سپس به قصد تصرف مورد حمله مردم انقالبی قرار گرفت ودر مدت کمتر از یک ساعت بطور کامل خلع سالح شد و سالح ومهمات آن در مسجد جامع شهر جمع آوری شده و تحویل شورای شهر داده شد .از آنجا که کمونیستها رهبری وهدایت این خلع سالحها را در دست داشتند ،مرتجعین و همکاران آینده جمهوری اسالمی نتوانستند به این سالحها دسترسی پیدا کنند.در جریان خلع سالح شهربانی همچنینن
اکتبر 119
7مردادماه 1392
چند تن از پاسبانهای شرور رژیم سابق که در اذیت و آزار کمونیستها و مردم مشهور بودند توسط ستاد حفاظت دستگیر و زندانی و بعد از مدتی آزاد شدند. در چنین شرایطی پادگان و فرماندهان ارتش بشدت در ترس رعب بسر میبردند .مرتب نمایندگانی به شهر می فرستادند و پیام میدادند که ارتش با مردم است و از مردم پشتیبانی میکنند .خودشان شایعه پخش می کردند که پادگان خالی شده است و اسلحه و مهمات آن را به پادگان سنندج منتقل کرده اند .همه اینها برای جلو گیری از تعرض مردم به پادگان بود .اما اینها دلیل عدم حمله مردم به پادگان نبود .کمونیستها ومردم انقالبی پخته تر از آن بودند که با این ترفندها گول بخورند .دلیل اصلی ضعف سازمان نظامی ،کم تجربگی، کمبود امکانات نظامی ،کمبود نیرو و عدم یک استراتژی وفرماندهی نظامی سراسری در کردستان بود .در شرایط عدم چنین سازمان و فرماندهی ای سراسری ،هر شهری از جمله ما در مریوان می باید با اتکاء به نیروی شهر خود به فکر تسخیر پادگان شهر می بودیم. آمادگی و امکانات ما به تنهایی برای این کار کافی نبود .شاید سرعت تحوالت و درگیر بودن کمونیستها درپراکتیک روزانه یک انقالب حی وحاضر فرصتی برای این سازماندهی مهم باقی نگذاشته بود .همه ما بخاطر داریم در مواردی که از نیروی انقالبیون مسلح در عملیات های سراسری وبه شیوه متمرکز استفاده می شد به پادگانها ضربات کاری وخرد کننده ای زده می شد .برای نمونه پادگان های بانه و سنندج . اما چرا مردم مریوان مقر سپاه پاسداران را بقول شما تحمل نکردند و روز ٢٣تیر ٥٨آن را خلع سالح کردند؟ من فکر می کنم خلع سالح این مقر که توسط مرتجعین محلی ،مالکین ظالم و ضد مردم و طرفداران مفتی زاده بر پا شده بود ،تنها یک نمونه دیگر از رویارویی بود که از مدتها قبل واز زمان رژیم قبلی بین مردم آزادیخواه و زحمتکش از یک طرف و مرتجعین ومالکین واپسگرا و از قدرت افتاده در جریان بوده است . برای ریشه یابی این رویارویی باید روندهای اجتماعی ا ی را که در متن آن مبارزه سیاسی ـ طبقاتی در منطقه مریوان رشد و ارتقا پیدا
کرد بررسی و تحلیل کرد .ازنظر من این روند اجتماعی در منطقه مریوان از بعد از اصالحات ارضی و بخصوص از اوایل دهه پنجاه ،قابل مشاهده و بررسی است که در این مصاحبه کوتاه نمی توان به آن پرداخت. م��ردم انقالبی در شکل گیری مقر جدید پاسداران قدرت گیری دشمنان قدیم خود را می دیدند .صف رویارویی انقالبیون و صف ارتجاع روشن و آشنا بود .از آن زمان آشنا بود که هم نسلهای من در دبیرستان مریوان از دست فرزندان خبر چین و ساواکی این مرتجعین در امان نبوده ومدام تحت کنترل و اذیت وآذار ساواک رژیم شاهنشاهی بودیم .بازهم از آن زمان آشنا بود که در جریان مبارزات چندین ساله دهقانان و مردم زحمتکش کمونیستها و انقالبیون درمقابله با مالکین غاصب فعاالنه کوشیدند .وباالخره صف متفاوت ما در جریان انقالب و مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی متفاوت ومتضاد بود .اینها را مردم انقالبی مریوان می دانستند .چیزی که تازه بود آمدن یک ارتجاع مذهبی به رهبری خمینی بود که به ارتجاع محلی در مریوان هم قوت قلب داده وجانی تازه در کالبد پوسیده اشان دمیده بود .تا اینجا برای کمونیستها و مردم انقالبی معلوم بود که چرا باید النه جدیدارتجاع را برچینند. این تنها دلیل تنفر مردم مریوان از مقر دایر شده مزدوران نبود .بلکه مردم از شکل گیری یک حکومت مذهبی نگران بودند .هنوز خمینی در پاریس بود که کمونیستها و آزادی خواهان در مورد ارتجاع مذهبی و دشمنی اش با آزادی وآزادیخواهی هشدار می دادند .و متعاقبا در مورد حمله به کردستان هیچ شکی نداشتند. بحث این بود که باید برای مقاومت آماده بود و از همین حاال باید خود را سازمان داد .در مورد افشای رژیم آینده و خمینی و طرفدارانش در شهر مریوان جلساتی برای مردم برگزار شد .ازاین رو مردم در شهر مریوان به این واقعییت آگاه بودند ،که در صورت بقدرت رسیدن خمینی و جریان مذهبی ،آنها با کمک مرتجعین محلی به صف آنقالبی و آزادیخواهی در کردستان حمله خواهند کرد .در این رابطه بود که بدرستی مقر مرتجعین را اولین جا پای دولت مذهبی خمینی می شناختند و میبایست هرچه زودتر به مصاف آن رفته وآن را برچینند.
صفحه 12 دراین مبارزه و آمادگی برای مقابله با ارتجاع اسالمی در راه ،نه تنها مذهب و سنی گریی نقشی نداشت بلکه ،ناسیونالیسم کرد هم منفعل و نظاره گر بود. در منطقه مریوان و در این دوره ،هژمونی کمونیستها بر این مبارزات تثبیت شده بود . ناسیونالیستها و حزب دمکرات دشمنی و تضاد آنچنانی با مرتجعین محلی و یا با ارتجاع مذهبی خمینی نداشتند. خالصه ،مبارزات سال ٥٧در شهر مریوان تحت رهبری کمونیستها و رهبران خوشنام آن جامعه ،چنان اگاهی و روشنبینی ای در صف مردم مبارز بوجود آورده بود که بدون هیچ توهمی آماده مقابله با ارتجاع محلی و سراسری بودند .خلع سالح مقر پاسداران در ٢٣تیر سال ٥٧را باید در راستای این روند مبارزاتی دید. و اما در پایان چند کلمه در مورد این سئوال شما بگویم که توان بسیج توده ای کمونیستها درآن دوره از چه چیز ناشی می شد؟ من گفتم مبارزات سیاسی ـ طبقاتی درمریوان سابقه ای دارد که باید درجایی دیگر مفصل به آن پرداخت .من فکر می کنم نقش کمونیستها را هم باید در دل این مبارزه طبقاتی بررسی کرد. نقش کمونیستها در دخالت و رهبری مبارزات کارگران و زحمتکشان در شهر مریوان ،تنها به دوران قیام محدود نمی شود. از سالهای قبل از قیام سال ٥٧صف طویلی از کمونیستها با مبارزات کارگران و زحمتکشان شهر و روستاهای مریوان آمیخته و عجین شده اند .دهها رهبر کمونیست و صدها کمونیست فعال و دخالت گر را میشود نام برد که بعنوان چهره های مورد اعتماد و دوست داشتنی مردم با یک تاریخ مبارزاتی فراموش ناشدنی تداعی می شوند .تعداد نسبتا زیادی از این عزیزان متاسفانه امروز در بین ما نیستند اما خاطراتشان در مبارزات رهایبخش کارگران و مردم زحمتکش زنده خواهد ماند . ( این مصاحبه در نشریه اکتبر شماره ،70در تاریخ 20تیرماه 1390منتشر شده است)
زنده باد سوسیالیسم !
اکتبر 119
7مردادماه 1392
حوزه هاى حزبى و آکسيون هاى کارگرى درباره اهميت آژيتاتور وآژيتاسيون علنى
بخش دوم قسمت ( )1و ()2 منصور حکمت
)١اهميت «سبک کارى» مبحث آژيتاتور: بحث اهميت آژيتاتور کمونيست را بايد قبل از هر چيز در يک سطح پايه اى و به اصطالح «سبک کارى» مد نظر قرار داد .در اين سطح، هنوز بحث بر سر اين نيست که براى مثال تعداد رهبران عملى و کارگران صاحب نفوذ در صفوف ما کم است و بايد افزايش يابد .بحث بر سر اين است که اصوال حزب ما ،فعالين حزب در شهرها و حوزه هاى ما بايد داراى چنان سنت ها و عادات و روشهاى فعاليتى باشند که جذب اينگونه کارگران را امکان پذير ميکند .به همين معنى است که قبال از ضرورت «هضم» پديده اى بنام آژيتاتور پرولتر در سيستم عملى فعاليت حزبى صحبت کرديم .روشهاى ما بايد چنان باشد که آژيتاتور و رهبر عملى کارگران بتواند در اين سيستم جا بيفتد .کار با حزب نه تنها با خصوصيات و نيازهاى فعاليت آژيتاتور در تناقض نباشد ،بلکه برعکس ،محيط کامال مناسبى براى شکفتن اين خصوصيات و تقويت آنها ايجاد کند .سبک کار پوپوليستى ،که منطبق با نحوه زيست واشکال اعتراضى خرده بورژواهاى از لحاظ توليدى منفرد است ،طبيعتا جائى براى يک آژيتاتور پرولتر و رهبر توده اى کارگرى باقى نميگذارد. وقتى مبارزه سياسى به نوسانى ميان اعمال فشار مسالمت آميز بر ب��ورژوازى و عصيان کور تروريستى بدل شود ،وقتى ابراز وجود سياسى به ابراز وجود خيابانى منحصر شود، وقتى کار مخفى تا حد عمليات توطئه گرانه دستجات بريده از جامعه مسخ شود و دخالت در عرصه علنى مبارزه را کمابيش مطلقا منتفى کند ،طبعا يک کارگر صاحب نفوذ و يک رهبر کارگرى که نقش خود را تنها مى تواند در جلوى صف کارگران بازى کند ،جايى در سازمان نمى يابد .بيهوده نيست که عظيم ترين سازمانهاى پوپوليستى در اوج رونق شان نه تنها فاقد قدرت و نفوذ جدى مبارزاتى در صنايع بزرگ نظير صنعت نفت بودند ،بلکه حتى از سازماندهى و رهبرى يک اعتصاب در يک کارگاه ٥٠نفره نيز ناتوان بودند و تا آنجا که به اعتراضات و مبارزات به معنى اخص کارگرى مربوط ميشود ،حداکثر به دنباله رو و خبرنگاران آن بدل ميشدند.
سبک کار حزب سياسى طبقه کارگر ،بايد با زيست اقتصادى و اشکال مشخص مبارزه و اعتراض کارگرى سازگار باشد .کارگر در متشکل شدن قدرت مييابد .اعتراض انفرادى کارگران بى ثمر و تنها مبارزه متشکل آنها ثمربخش اس��ت .ک��ارگ��ران از اه��رم فشار نيرومندى در عرصه توليد برخوردارند .از اينرو کارخانه و محل توليد يکى از اساسى ترين عرصه هاى مبارزه کارگرى را تشکيل ميدهد و اعتصاب به شکل پايه اى اعتراض کارگران در اقصى نقاط جهان تبديل ميشود .کارگر برخالف خرده بورژوا يک طبقه اجتماعى و مرتبط با توليد بزرگ است .اعتراض و مبارزه اين طبقه ناگزير اشکال توده اى ،علنى و رو در رو به خود ميگيرد. کارگران را نمى توان در خانه هاى امن و جوخه هاى رزمى و تيم هاى «چسب قطره اى» سازمان داد و انتظار داشت که همچون کارگران مبارزه کنند .و باالخره کارگران بمثابه يک طبقه سراسرى ،در عين حال در زير مجموعه هاى فابريکى و محلى خاصى جاى گرفته اند که در هر يک توده وسيع کارگران رهبرى حضورى و محلى خود را نياز دارد. مبارزه سراسرى کارگرى ارتباط ناگسستنى با سازماندهى و حرکت بخشهاى مختلف اين طبقه دارد .کارگران را نمى توان چون بورژواها و خرده بورژواها ،با علم کردن يک مرجع تقليد و يک دولت در تبعيد و نظير آن از راه دور به خط کرد .سازماندهى و رهبرى محلى براى هر عملکرد طبقاتى کارگران ،از اعتصاب و قيام تا کنترل کارگرى و اعمال برنامه ريزى اقتصادى در فرداى کسب قدرت ،يک امر حياتى و غير قابل چشم پوشى است. سبک کار کمونيستى ،سبک کارى سازگار با اين خصوصيات عينى زيست و مبارزه طبقه کارگر است .تمام جوهر نقد ما به سبک کار پوپوليستى را ميتوان در اين خالصه کرد که ما دريافتيم بايد آگاهانه و از طريق نقد سنت هاى بورژوايى حاکم بر جنبش چپ ،راه خود را در جهت سازگار کردن شيوه هاى فعاليت حزبى با عينيات حيات توليدى و مبارزاتى طبقه کارگر
صفحه 13 باز کنيم .پوپوليست ها مجازند که به هر شکل که ميخواهند قشر جتماعى اى را که پايگاه و موکل آنهاست بسيج و هدايت کنند. ما موظفيم طبقه خود ،طبقه کارگر ،را در آن اشکال و با تکيه بر آن مکانيسم هايى سازمان بدهيم که به قدرت واقعى طبقه کارگر به بهترين وجه امکان مادى شدن ميدهد .مبارزه طبقه کارگر ،از اعتصاب تا قيام تا اداره جامعه، نيازمند رهبران عملى محلى و آژيتاتورهاست. پس حزب کمونيست بايد خود تشکلى از آژيتاتورهاى پرولتر نيز باشد .تجسم رابطه حزب و طبقه بصورت رابطه دو قطبى «سازمان مخفى توده کارگران» يک تصور مکانيکى است .اين بيان ديگرى از فرمولبندى چريکى «موتور کوچک _موتور بزرگ» است. در جهان واقعى آژيتاتورها و رهبران محلى و توده اى با نفوذ آن حلقه اى هستند که حزب مخفى پيشروان طبقه را با توده وسيع کارگرانى که عمدتا علنا آموزش مى بينند ،علنا اعتراض ميکنند و علنا متشکل ميشوند متصل نگاه ميدارد و مربوط ميکند .مساله اى که ما با آن روبروييم اينست :در حزب ما و در سبک کار ما چه جايگاهى به اين عنصر حياتى مبارزه پرولترى اختصاص داده شده است؟ آيا سنت هاى فعاليت تشکيالتى ما بطور طبيعى ظرف مناسبى را براى ايفاى نقش اين قشر تعيين کننده در طبقه کارگر بوجود مى آورد؟ آيا حزب ما ميتواند دو گانگى و جدانى سنتى ميان حزب سياسى از يکسو و رهبران عملى و علنى از سوى ديگر را از ميان بردارد و خود حزب سياسى را به حزب دربرگيرنده رهبران کمونيست صاحب نفوذ محلى بدل کند؟ به اين ترتيب بحث حاضر گام ديگرى در جهت تدقيق روشهاى عملى فعالين محلى و حوزه هاى حزبى است .مستقل از هر اولويت يا کمبود مقطعى ،توجه ما به رهبران عملى جنبش کارگرى ،قابليت ما در پرورش رهبران کمونيست براى جنبشهاى اعتراضى کارگران و بخشهاى مختلف طبقه کارگر و تالش ما در تبديل کردن حزب کمونيست به حزب متشکل کننده اين رهبران ،يک امر و وظيفه دائمى و هميشگى ماست ،اعم از اينکه آکسيونى در کار باشد يا نه .بخش مهمى از تبليغ و ترويج و سازماندهى روتين حزبى تنها به مدد فعاليت آژيتاتورها امکانپذير است .ما بايد به سمتى برويم که حزب ما بطور طبيعى همواره بخش قابل مالحظه اى از رهبران عملى جنبش کارگرى را در صفوف خود داشته باشد .قابليت
اکتبر 119 سازماندهى اين بخش از طبقه کارگر ،يکى از شاخص هاى مهم در تشخيص اين است که آيا واقعا حزبى به يک جريان در درون طبقه کارگر تبديل شده است ،يا خير. )٢سلول پايه حزبى و «فعاليت پايه» حزب حوزه سلول پايه حزب است ،سلولى از حزب که در کارخانه يا محله تشکيل شده است .از اين نقطه نظر حوزه وظايف روتين و تعريف شده اى را برعهده دارد .اما «فعاليت پايه» حزب در کارخانه و محله از حد فعاليت روتين يک سلول فراتر ميرود« .فعاليت پايه» حزب ،يعنى تبليغ ،ترويج ،سازماندهى و رهبرى مبارزات در يک کارخانه يا بخش (شامل مجموعه اى از کارخانه ها و محالت کارگرى) چيزى بيش از تبليغ و ترويج و سازماندهى اى است که توسط يک يا چند سلول پايه انجام ميشود .آن واحد تشکيالتى که بنا به تعريف وظيفه پيش بردن چنين سطحى از فعاليت را دارد ديگر حوزه نيست ،بلکه يک کميته تشکيالتى (کميته کارخانه ،بخش ،ناحيه و غيره) است .وظايف تبليغى ،ترويجى و سازماندهى يک حوزه حدود و ثغور معينى دارد .ميتوان سازماندهى محافل ترويجى ،شبکه هاى توزيع نشريه و جمع آورى کمک هاى مالى و نظاير آن را از يک حوزه طلب کرد ،اما سازماندهى اعتصاب و تظاهرات را نميتوان به همين سادگى از يک حوزه انتظار داشت .اينها ديگر نمى توانند جزء وظايف حتمى و الزم االجراى يک حوزه باشند .اينها ديگر وظيفه کميته هاى تشکيالتى است .بعبارت ديگر بايد ميان وظايف حوزه، بعنوان يک سلول پايه با «فعاليت پايه» حزبى يعنى آن کميت و کيفيتى از فعاليت که از حضور همه جانبه حزب در يک کارخانه يا ناحيه انتظار ميرود تفاوت گذاشت .در مورد اول ما از عملکردهاى يک واحد و سلول پايه تشکيالتى سخن ميگوييم .در مورد دوم بحث بر سر مجموعه آن فعاليتهايى است که حزب بايد در تحليل نهايى در هر واحد فابريکى و محلى قادر به پيشبرد آن باشد. اما اين نکات چه ربطى به مسنله آژيتاتور و آژيتاسيون دارد؟ رابطه مسئله در اينست که تا آنجا که حوزه ها به معنى اخص کلمه را مد نظر داريم ،نمى توان بعنوان وظيفه قطعى آنها (يعنى وظيفه اى که بدون انجام آن حوزه هاى کاملى نيستند) سازماندهى و هدايت آژيتاتورها را قرار داد .هر حوزه سازمانى موظف نيست حتما يک يا چند رهبر علنى کارگرى را سازمان داده باشد و تغذيه کند .سازماندهى آژيتاتورهاى کمونيست توده اى و علنى به معناى فراتر رفتن
7مردادماه 1392 از محدوده وظايف تعريف شده يک حوزه است. بنابراين اوال همواره حوزه هاى متعددى ميتوانند وجود داشته باشند که فاقد آژيتاتورهاى توده اى اند ،و ثانيا آن حوزه هايى که از اين امکان و توانايى برخوردارند که رهبران عملى جنبش کارگرى را در رابطه با خود و تحت پرچم حزب کمونيست متشکل کنند ،ديگر کمابيش دارند خود را از محدوده يک حوزه فراتر ميبرند .اينجا ديگر يک گام جدى براى شکل گيرى ارگانهاى باالتر حزبى (نظير کميته هاى کارخانه) دارد برداشته ميشود. ما ،بعنوان يک اصل و به عنوان يک اولويت، مصرانه خواهان تشکيل و تکثير حوزه هاى پايه وانجام منظم وظايف تعريف شده حوزه ها توسط آنها هستيم .اين آن طپش دانمى و آن عنصر هميشگى رشد است که هر فعاليت پيچيده تر و متکامل تر حزبى ،در هر مرحله از حيات حزب ،بايد بر آن متکى و استوار شود .اين کار تعطيل بردار نيست و هرگز از اولويت نخواهد افتاد .اما بر مبناى اين رشد دائمى در پايه ،حزب ما امکان مييابد به عرصه هاى «جديدى» پاى بگذارد ،وظايف پيجيده تر و ترکيبى ترى را در دستور بگذارد و باالخره اندامهاى تشکيالتى مرکب و باالترى را در هرم تشکيالتى حزب بوجود آورد .جذب و سازماندهى آژيتاتورها و پيشبرد امر آژيتاسيون توده اى و رهبرى عملى آکسيونها يکى از اين عرصه هاست.
صفحه 14 در اين دوره از کار حزب کمونيست ،پا گذاشتن به اين عرصه ها و شکل دادن به ارگانها واندامهاى عاليتر حزبى يعنى کل تشکيالت حزبى کارخانه با وظايف متنوع آن ،قبل از آنکه نتيجه يک تصميم «از باال» و اساسنامه اى باشد، نتيجه يک تکامل و رشد از پايين است .هدف از بحث حاضر آنست که اين دورنماى رشد، در يکى از ابعاد مهم آن ،ترسيم شود. اما اينکه توجه حوزه ها على العموم را به مسنله آژيتاتور و آژيتاسيون توده اى جلب ميکنيم و در اين بحث همه حوزه ها را خطاب قرار ميدهيم ،از اينروست که اوال ،کل حوزه ها و فعالين حزب را به سمت کار سياسى (و در مراحل بعد ،تشکيالتى) با رهبران عملى جنبش کارگرى جهت بدهيم .اهميت اين قشر از طبقه بايد براى همه ما معلوم باشد ،و ثانيا، گامهاى بعدى آن حوزه هايى را که هم اکنون از امکانات اوليه و توانانى الزم براى پا گذاشتن به اين عرصه فعاليت برخوردارند ،مشخص کنيم .براى بسيارى از حوزه ها ،بحث ما در حد يک آموزش سبک کار و تاکيدى بر يک جهت گيرى عمومى ،اما مهم ،باقى ميماند. براى برخى ديگر ،مضامين اين بحث ميتواند رهنمودى براى عمل مشخص در دوره حاضر باشد. ادامه دارد.
سردبیر نشریه :آزاد زمانی sasansaeed@gmail.com دبیر کمیته کردستان :عبداهلل دارابی darabi.abe@gmail.com روابط عمومی :ابوبکر شریفزاده rawabet.omumi.k@gmail.com مسئول سایت اکتبر :اسماعیل ویسی Esmail.waisi@gmail.com سایت اکتبر ( سایت کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ـ حکمتیست) www.october-online.com اکتبر هر دو هفته یکبار و دوشنبهها منتشر میشود! با اکتبر همکاری کنید! نشریه اکتبر را به دست دوستان و آشنایان خود برسانید ،درتکثیر و توزیع نشریه بکوشید ،برای نشریه اکتبر اخبار و مطالب خود را ارسال نمایید .