نشریه کمیته کردسـتان حزب کمـونیست کارگری -حکمتیست
4شهریور 26 - 1392آگوست 2013
شماره 121
حوزه هاى حزبى و آکسيون هاى کارگرى درباره اهميت آژيتاتور وآژيتاسيون علنى -بخش سوم
مصاحبه با فاتح شیخ فرمان حمله به کردستان توسط رژیم اسالمی
اسماعیل ویسی :فاتح شیخ ،سی و یک سال پیش در ۲٨مرداد ١٣٥٨خمینی زیر عنوان «سرکوب اشرار و برقراری امنیت» فرمان حمله به کردستان صادر کرد .کوهی اسناد غیر قابل انکار در رابطه با شرایط سیاسی -احتماعی و امنیتی آن روز جامعه کردستان ثابت میکنند که بر سراسر کردستان فضای آزاد سیاسی و امنیت و آسایش حاکم بود و احزاب سیاسی در آزادی بی قید و شرط فعالیت می کردند .پس چرا این فرمان سرکوبگرانه صادر شد؟ حکومت اسالمی چه اهدافی را دنبال میکرد؟ فاتح شیخ :عینا به همان دلیل! فرمان ۲٨مرداد ٥٨ خمینی برای یورش نظامی به کردستان دقیقا به خاطر آن بود که در آن مقطع در آن منطقه فضای آزاد سیاسی به معنی واقعی و انقالبی حاکم بود؛ به عبارت دیگر انقالبی که رژیم شاه را ساقط کرده بود با نیروی کارگران و زحمتکشان انقالبی کردستان نه فقط ادامه داشت بلکه روز به روز بیشتر در بسط و گسترش بود .ظرف همان شش هفت ماه پس از سقوط شاه ،فضای آزاد و انقالبی در کردستان چنان میان مردم آزادیخواه و انقالبی سراسر ایران صدا کرده بود که کردستان «سنگر انقالب» لقب گرفته بود .آن زمان چون هنوز خفقان اسالمی نتوانسته بود حاکم شود ،مردم مناطق دیگر ایران بخصوص تهران و شهرهای بزرگ ،از آنچه در کردستان میگذشت کم و بیش اطالع داشتند .خمینی و کل ارتجاع اسالمی حاکم از سرایت این فضای مقاومت انقالبی و توده ای به سراسر ایران وحشت داشتند .فرمان ۲٨مرداد ٥٨خمینی اعالم جنگ ارتجاع اسالمی بقدرت رسیده علیه یک عرصه مهم تداوم انقالب ٥۷بود. جنگی که خمینی علیه مردم آزادیخواه و بپاخاسته کردستان اعالم کرد جنگ سرکوبگران انقالب ٥۷ علیه مدافعان دستاوردهای همان انقالب بود .برای نسل جوان الزم به یادآوری است که فرمان یورش خمینی درست دو هفته پس از پایان پیروزمند کوچ تاریخی مردم مریوان صادر شد .مردم مریوان با حرکت پرشکوه و قدرتمندشان ،در حمایت مردم دیگر شهرهای کردستان (ازجمله با راهپیمائی توده ای از سنندج و سقز و بانه به مریوان) ،یک عرصه مقاومت توده ای در برابر سرکوبگری رژیم تازه
2
منصور حکمت
7
ایران بعد از « انتخاب » حسن روحانی عبداله دارابی جمهوری اسالمی ای ران ،در یازدهمین دوره نمایش»انتخابات» رئیس جمهور اسالمی خود به سبک و سیاق همیشگی اش نام یک مستبد و آدمکش دیگر را از کیسه رأی گیری درآورد تا با وعده و وعید های همیشه دروغین شان چند صباحی دیگر را به طول عمر ننگین نظام اضافه کنند .همه می دانند بخاطر تنفر و انزجار مردم از جمهوری اسالمی ،پروژه «انتخابات» دوره ای ریئس جمهوری در ای ران ،همواره ِ چرت چون کابوس بزرگی یقیه رژیم را سفت چسبیده و ب رای مدت زمانی معین همه س ران آن را پاره کرده و آنها را در ترس و وحشت عمیقی فرو برده است. کابوس «انتخابات» امسال ریئس جمهور اسالمی در ای ران ،نسبت به دوره های قبل بم راتب سنگین تر و پر مخاطره بود چون عمق بح ران سیاسی و اقتصادی
3
گزیده ای از اخبار و رویدادهای کارگری و عمومی در کردستان -شماره 58 تهیه و تنظیم از :اسماعیل ویسی
5
حمله رژیم به کردستان در 28مرداد 1358و مقاومت توده ای و مسلحانه علیه رژیم مصاحبه اکتبر با همایون گدازگر رژیم اسالمی فرمان حمله به کردستان را در 28مرداد 58صادر کرد .مردم در کردستان در ب رابر این فرمان مقاومت کردند .از جنب و جوش های توده ای تا سنگر بندی مسلحانه و تشکیل واحد های نظامی علیه رژیم اسالمی و مبارزه مسلحانه مداوم در کردستان عرصه هایی از مبارزه مردم علیه این تهاجم بود شما بعنوان یکی از شخصیت های سیاسی از آن مقطع تا کنون دراین مبارزات شرکت داشته اید .آیا می توانید یکی از خاط رات خود را ب رای نسل امروز بازگو کنید؟ حمله رژيم اسالمى به كردستان ،حمله به دستاورد هاى انقالب ٥٧بود كه دركردستان در شكل يك حاكميت اعالم نشده ادامه داشت .مردم با پ رپايي تشكلهاى
11
4شهریور 1392
اکتبر 121 مصاحبه با فاتح شیخ
در رابطه با ۲٨مرداد ١٣٥٨فرمان حمله به کردستان توسط رژیم اسالمی آمده را با موفقیت تمام آفریدند و راه نشان دادند. در آن مقطع پروژه اصلی ارتجاع اسالمی و شخص خمینی در راس آن ،سرکوب انقالب به نام انقالب بود که آن را با استفاده از باقیمانده ماشین سرکوب رژیم شاه و ایجاد ارگانهای سرکوبگر دیگر (سپاه پاسداران و غیره) به پیش میبرد .این ارتجاع ازگوربرخاسته که در قامت حکومت اسالمی میراثدار استبداد سلطنتی، دست به ماشه رودرروی مردم بپاخاسته ایستاده بود و رسالت ناتمام رژیم شاه در دفاع از بنیادهای سلطه سرمایه را به عهده گرفته بود، تالش میکرد همه آن جنبش ها و جریانات تشنه آزادی و رهائی را ،که با سقوط دستگاه استبداد و سرکوب شاه و ساواکش مجال تحرک پیدا کرده و به میدان آمده بودند ،به خانه برگرداند و در صورت مقاومت با نهایت توحش فاشیستی به خون بکشاند .در طرف مقابل ،از میان جنبش ها و جریانات به میدان آمده ،نیروی انقالبی کارگران و زحمتکشان محروم ،در دو عرصه در برابر پروژه سرکوب انقالب ایستادگی و سنگربندی کردند :عرصه اول مبارزه کارگران علیه فالکت و بیکاری و در دفاع از حق و حقوق کارگری در سطح سراسری بود و عرصه دوم در سطح منطقه کردستان مقاومت انقالبی کارگران و توده های زحمتکش در دفاع از دستاوردهای انقالب و با خواست آزادی و اداره امور به دست خود مردم بود .شوراهای کارگری در سطح کشور و شوراهای انقالبی در کردستان ،این ارگانهای اقتدار توده ای جوشیده از دل فضای انقالب ،ابزار مبارزاتی کارگران و زحمتکشان در این دو عرصه نبرد طبقاتی بود. عالوه بر این ،تحول اوضاع و صفبندی سیاسی در کردستان دوره انقالب ٥۷دو ویژگی برجسته داشت :اول به میدان آمدن یک جریان تازه نفس پرشور چپ و کمونیست از نوع انقالبی ،دخالتگر و صاحب نفوذ توده ای و دوم ضعف آشکار ارتجاع اسالمی طرفدار رژیم اسالمی حاکم در منطقه کردستان .این معادله بخصوص در سنندج و مناطق جنوب کردستان، سرچشمه قطبی شدن جامعه حول دو قطب «کمونیستها» و «مفتی زاده ایها» شد .کمونیستها و چپها (عمدتا حول سازمان کومه له) ،قطب انقالبی و دارای نفوذ توده ای در صفوف کارگر و زحمتکش و پائین جامعه بودند و مفتی زاده
ایها مشتی مرتج متعصب متوهم به خمینی، که فقط توانستند قشر ضعیفی از فئودالهای ورشکسته روستا و لمپنیسم حاشیه شهرها را دور خود جمع کنند. این دوقطبی باعث شد که جنبش ناسیونالیستی بورژوازی کردستان (عمدتا حول حزب دمکرات) به رغم تندنس طبقاتی شدید به ختم انقالب یا دستکم سد کردن راه بسط و تداوم انقالب ،و تمایل سیاسی آشکار به سازش و بندوبست با رژیم حاکم در مرکز و ارتجاع مذهبی مفتی زاده در محل ،چنانکه دیدیم در عرصه سیاست پی در پی به دنبال قطب چپ کشیده شد و در منگنه کشاکش و نوسان ناشی از معادله واقعی جامعه کردستان دوران انقالب ،که وزنه سنگینی به چپ و به اردوی کارگر و زحمتکش داده بود ،عمال نه توان سد کردن راه تداوم انقالب را پیدا کرد و نه امکان سازش و معامله با رژیم اسالمی را( .دو جلد کتاب حزب دمکرات به نام «تالش در راه تفاهم»! چاپ اسفند ،١٣٥٩شرح حال مستند تالشهای ناموفق آن حزب از لبیک گفتن به خمینی بعنوان «رهبر انقالب» تا دیگر اقدامات و مکاتبات سران حزب با سران حکومت از ابتدای روی کار آمدنشان تا اواخر سال ،٥٩در راه سازش با حاکمیت فاشیستی رژیم اسالمی است). بنابراین روشن است که هدف استراتژیک رژیم اسالمی تازه بقدرت رسیده با فرمان ۲٨مرداد، اساسا سرکوب انقالب در یک عرصه مهم تداوم آن در کردستان بود .مرکز آن استراتژی سرکوب خونین کمونیستها و نابودی قطب چپ و انقالبی جامعه کردستان بود؛ در درجه اول به نفع مرتجعین مذهبی طرفدار رژیم و در درجه دوم به نفع حزب دمکرات ،حزب بورژوازی کردستان که میتوانست متحد بالقوه رژیم در سرکوب انقالب و نابودی قطب کمونیست و چپ جامعه کردستان باشد .اما دیدیم چگونه مقاومت انقالبی و توده ای و مسلحانه مردم آزادیخواه کردستان و در پیشاپیش آنها کمونیستها باعث شد که فرمان ۲٨مرداد ٥٨نه تنها برای رژیم پیروزی ببار نیاورد ،بلکه صاحب فرمان را وادار کند که سه ماه بعد در ۲٦آبان با صدور پیام عاجزانه پر از «تقیه» و دروغش خطاب به «برادران کرد»، عمال به شکست موقت خود اذعان کند.
صفحه 2 داستان پیروزی دور اول جنبش مقاومت مردم کردستان و بازتاب آن در باالبردن روحیه انقالبی نه تنها در کردستان بلکه در سراسر ایران صفحه درخشانی از تاریخ پرفراز و نشیب انقالب ٥٧است که در اینجا نه نیاز به بازگو کردن آن هست و نه مجال آن .اما باز درست با هدف دنبال کردن استراتژی سرکوب انقالب و تلخ کردن طعم آن پیروزی به کام انقالبیون و آزادیخواهان کردستان و سراسر ایران ،رژیم اسالمی حاکم در بهار سال ٥٩لشکرکشی دوم خود به کردستان را این بار با بنی صدر بعنوان «فرمانده کل قوا» سازمان داد و متعاقبا طی چند سال با میلیتاریزه کردن سراسر کردستان با استفاده از جنگ خود با عراق توانست حاکمیت فاشیستی اش را بر مردم کردستان تحمیل کند .اما به رغم تسلط نظامی رژیم بر کردستان ،حاصل سیاسی آن فرمان جنایتکارانه و فاشیستی ،پس از سی و یک سال چه بوده است جز خریدن نفرت بی پایان و مبارزه آشتی ناپذیر توده مردم آزادیخواه کردستان برای جمهوری اسالمی؟ مردمی که تا نابودی این رژیم سراپا جنایت یک پای مبارزه رادیکال و انقالبی علیه آن خواهند ماند. اسماعیل ویسی :به اهداف استراتژیک حکومت اسالمی در رابطه با این یورش وحشیانه و همچنین به مقاومت مسلحانه و اعتراضات توده ای در کردستان که در تقابل با این فرمان یورش ،تحت عنوان «جنبش مقاومت خلق کرد» شکل گرفت اشاره کردید .تا آنجائی که اسناد نشان میدهند و من خود بعنوان یکی از فعالین سیاسی چپ و کمونیست و تا حدی مؤثر در فعل و انفعاالت سایسی و اجتماعی شهر سنندج و ارتباطات با دیگر نقاط کردستان، مفاهیم و مطالباتی چون «آزادی /برابری و آزادی بی قید و شرط فعالیت سیاسی ،بیان و تامین بیمه های اجتماعی ،بیکاری ،درمانی و ...مطرح و در سرلوحه خواسته های مردم بود .اما اکنون جریانات ناسیونالیستی مقوله و مطالبه «خودمختاری» را بعنوان مطالبه اصلی و علت فرمان حمله عنوان میکنند .هر چند این خواست به سرلوحه رانده شد .چرا؟ عوارض مثبت و منفی این یورش وحشیانه در ابعاد سراسری ایران و کردستان چه بودند؟ فاتح شیخ :دو تبیین مختلف درباره ویژگی مقاومت توده ای مردم کردستان در برابر رژیم اسالمی ،رایج بوده و هست :یکی اینکه این مقاومت انقالبی و توده ای ادامه انقالب ٥۷ است و دیگری اینکه این مقاومت در ادامه سنت «جنبش ملی کرد» بازمانده از رویاروئی ناسیونالیسم کرد و رژیم شاه از دوران جنگ جهانی دوم («جمهوری مهاباد») است .این
4شهریور 1392
اکتبر 121 دو تبیین از همان روزهای ابتدای انقالب ،٥۷ مشخصا به دنبال جنگ نوروز خونین سنندج (نوروز )٥٨و مقاومت قهرمانانه مردم آزادیخواه سنندج وجود داشته اند و بتدریج روشنتر و شفافتر در برابر هم ابراز شده اند .این دو تبیین به دو جنبش در طول سه دهه گذشته تعلق داشته و دارد؛ دو جنبش واقعا موجود حاضر در سیاست و جامعه کردستان :جنبش کمونیسم و جنبش ناسیونالیسم کرد .امروز (و البته از خیلی سالها پیش) برای کمونیستها بسیار روشنتر از دورانی که در قلب رویدادهای داغ انقالب ٥۷ بودند روشن شده است که آن مقاومت انقالبی توده ای ،واقعا یک عرصه پرشور ادامه انقالب ٥۷بوده است .اما در همان زمان هم به رغم هر ناروشنی و آغشتگی نظری ،کمونیستهای رهبر آن مقاومت توده ای ،به کار خود دقیقا به عنوان «دفاع از آزادی و انقالب» نگاه میکردند .شاهد این مساله ،اسم بامسمائی است که کمونیستها و چپها در همان روزهای بعد از پیروزی قیام بهمن ٥۷بر «جمعیت دفاع از آزادی و انقالب» سنندج گذاشته بودند. در عین حال واقعیت اینست که سنت جنبش ملی کرد -ناسیونالیسم کرد – هم از همان روزها ،و حتی قبل از سقوط شاه ،مهر خود را به مبارزه و مقاومت آزادیخواهانه مردم کردستان زده بود .اثرات این مهر را بخصوص در ناکامیها، اهداف مبهم ،سازشکاریها و ناپیگیریهایی که این سنت به مقابله مردم با رژیم اسالمی تحمیل کرده است ،میتوان به وضوح دید .باز هم اگر به جمعیتهای شهرهای کردستان که به ابتکار چپها و کمونیستها و اساسا کومه له برپا شدند رجوع
کنیم میبینیم که بجز «جمعیت دفاع از آزادی و انقالب» سنندج ،نام بقیه جمعیتها بیش و کم از سنت ناسیونالیستی و پوپولیستی رایج آن دوره اثر گرفته اند. درباره خواست خودمختاری هم روشن است که این خواست حاضر و آماده جنبش ملی کرد بود که در آن دوره به یک خواست سیاسی همه گیر بدل شد .اما سرچشمه همه گیر شدن این خواست در آن شرایط این بود که توازن قوای بین مردم انقالبی و آزادیخواه و رژیم در دیگر مناطق ایران (بجز کردستان) به زیان مردم و بسود رژیم اسالمی پیش رفته بود و پیش میرفت .در چنان شرایطی خواست مردم آزادیخواه کردستان به اینکه از آزادیهای دستاورد انقالب به سود «اداره امور جامعه به دست خود» استفاده کنند ،برای اینکه بعد از رهائی از استبداد رژیم شاه مجددا زیر استبداد رژیم اسالمی نروند ،ناگزیر بودند به خواست «خودمختاری» عقب نشینی کنند .خواست «خودمختاری» هم نقطه سازشی با رژیم بود که در آن شرایط به تنهائی قادر به سرنگونی آن نبودند و هم نقطه سازشی بین دو جنبش چپ و راست حاضر در سیاست کردستان و در جامعه کردستان بود: هدف بورژوازی کردستان از خواست خودمختاری ،سهیم شدن در قدرت سیاسی در محل بود .اما هدف کمونیستها از خودمختاری این بود که حضور دولت مرکزی در کردستان باعث نشود تناسب قوای طبقاتی درون جامعه کردستان به نفع بورژوازی و به زیان طبقه کارگر و کمونیستها تغییر کند .به بیان دیگر
ایران بعد از « انتخاب » حسن روحانی عبداله دارابی حاکم بر جامعه ،ابعاد تنفر و انزجار طبقه کارگر و مردم آزادیخ واه از جمهوری اسالم را صد چندان کرده و به اق رار خودِ رژیم ،بیش از پانزده میلیون رأی دهنده در «انتخابات» امسال ریئس جمهوری شرکت نکرده اند .حزب حکمتیست، قبل از «انتخابات» خطاب به جامعه ای ران گفت: تغییر سیاست های کالن نظام در اختیار فرد جنایتکار و امتحان پس داده ای چون روحانی نیست و طبق قانون ضد انسانی خودشان چنین دخالتی صرفا در حیطه اختیارات شخص خامنه ای است و هیچ فردی دیگری در این زمینه تصمیم گی رنده نیست .چون هر نوع تغییر و تحول بنیادی در سیستم نظام جمهوری اسالمی ،تعادل کنونی نظام را بهم خ واهد زد و خطر سقوط رژیم را هموار تر می سازد و
بدینوسیله هیچ راه گ ریزی را ب رای ادامه حیات نظام باقی نخ واهد گذاشت .همان موقع توضیح دادیم که در آوردن نام حسن روحانی جنایت پیشه ممکن است بصورت موقت فضای ف ریب و تحمیق در جامعه را دامن زند ولی این ترفند نخ نما در ک وتاه مدت مجددا جای خود را به گسترش مبارزه و اعت راض علیه رژیم خ واهد داد و شکاف بین جناحهای درون نظام را هم عمیق تر خ واهد کرد .اکنون با گذشت بیش از یک ماه از»انتخابات» ،گمانه زنی های زیادی پی رامون وعده و وعید های دورغین رژیم از درون جناحهای آن سر باز کرده و نشان می دهد که هیچ یک از سیاست ها و وعده های «انتخاباتی» رژیم در راستای بهبود منافع مردم نبوده و هیچ تغیی راتی در زندگی کارگر و مردم زحمتکش
صفحه 3 هدف کمونیستها از خودمختاری این بود که رژیم مرکزی که یک رژیم بورژوائی تا مغز استخوان ضد آزادی بود ناچار شود تناسب قوای طبقاتی جامعه کردستان را به حال خود بگذارد .ارزیابی و تحلیل مشخص کمونیستها در آن دوره به درست این بود که اگر رژیم اسالمی نتواند سلطه خود را بر کردستان تحمیل کند ،کمونیستها ،چپها و کارگران کردستان با نیروی بالفعل و رشدیابنده خود از عهده بورژوازی کردستان و حزب سیاسی آن حزب دمکرات برخواهند آمد .تجربه سیاسی سه دهه اخیر ،صحت این تحلیل و ارزیابی را صد بار اثبات کرده است .از این زاویه میتوان گفت که بدون شک خود فرمان ۲٨مرداد ٥٨ خمینی و یورش نظامی رژیم به کردستان، کفه ناسیونالیسم کرد را تقویت کرد .این تنها به خاطر برخورد انقالبی کمونیستها به فرمان خمینی و بلند کردن فوری و بی تردید پرچم مقاومت انقالبی و تالش بالفاصله و همه جانبه آنها در بسیج و سازماندهی مقاومت مسلحانه و اعتراضات توده ای بود که تمام جنگ و کشمکش بسود ناسیونالیسم و به زیان کمونیسم و جبهه کارگران و زحمتکشان کردستان تمام نشد. امیدوارم توانسته باشم به سوالتان درباره عوارض یورش ۲٨مرداد ٥٨را ولو به اختصار جواب داده باشم .واضح است که جواب کافی و وافی به عوارض این رویاروئی تاریخی باید بسیار همه جانبه تر و تفصیلی تر باشد. با سپاس از شما! 10اوت 2010 بعمل نیامده است .زندگی زیر خط فقر بخش اعظم جامعه را در خود فرو برده و ب رای تغییر و بهبود زندگی مردم هم هیچ طرح و ب رنامه در کار نیست و هیچ اتفاقی در این زمینه هم صورت نخ واهد گرفت .بر عکس ،س ران ریز و درشت رژیم با پشت سر نهادن پروژه «انتخابات»، بالفاصله به کارگ ران و مردم تهی دست هشدار میدهند بخاطر بقای رژیم باید کم ربند های خود را سفت تر کنند و ب رای ریاضت کشی دوره بعد از «انتخابات» آماده شوند .با توجه به آن، اولین هشدار را از محمد خاتمی م رتجع در 19 ژوئن 2013می شنویم که در باره «شتابزدگی» و «ایجاد توقعات بی جا» از دولت روحانی ،هشدار میدهد و میگوید« :دولت نمی تواند معجزه کند .فردا تورم و بیکاری وی ران کننده از بین نخ واهد رفت و روابط خارجی اصالح نخ واهد شد .نباید این توقعات را داشته باشیم» .ولی این مهره جنایتکار در ج ریان پروسه «انتخابات»،
اکتبر 121 ب رای ف ریب دادن مردم و کسب رأی از آنها تمام وعده و وعید های دوران مبارزات انتخاباتی روحانی را»بسیار خوب»« ،پخته» و «تأمین کننده خ واستهای اصالح طلبان» خ واند و بشدت از آن تع ریف و تمجید کرد. عیسی کالنتری ،یکی از وزرای کهنه کار در امور کشاورزی ،در مصاحبه با روزنامه قانون، نوشته 30« :سال دیگر ای ران کشور ارواح می شود. چون سفره آب زیر زمینی در اثر سوء مدی ریت خشک شده و دیگر کسی نمی تواند در (ای ران) سکونت کند» .اما این مهره بی شرم در بخش چه باید کرد خود نوک تیز پیکانش رو به مردم گرفته و اظهار میدارد »:وقتی گ رانی پاییز از راه رسید از چشم دولت روحانی نبینید .چون خزانه کشور و بانک مرکزی و انبار و بنادر را خالی تح ویل گرفته اند و حد اقل 2سال دیگر زمان الزم است تا ریئس جمهور جدید از سال 1384به 1392برسد» .از چ رندیات عیسی کالنتری چنین بر می آید که ،مردم در ب رابر چپاولگری های س ران رژیم مسئول هستند و باید بجرم آن حداقل تا 2سال دیگر دندان رو جگر بگذارند و صبر کنند تا این بخش از تازه بدوران رسیده های قوه مج ریه هم کیسه هایشان را پر کنند و رو آن لم دهند. از اصولگ رایان هم حسین ش ریعتمداری ،با ص راحت اع�لام ک ��رده« :با انتخاب روحانی، سیاستهای کالن نظام تغییری نکرده و نخ واهد کرد و مطابق ماده 110قانون اساسی تعیین سیاستهای کلی و کالن نظام از اختیارات رهبری است» .علی خامنه ای هم هنگام خداحافظی احمدی نژاد و اعضای کابینه اش از او ،تمام تالشهای 8سال اخیر اورا ستود و از وی بعنوان کسی که احیا کننده شعار های انقالب بوده و ب رای پیشبرد آن از خود مایه گذاشته است ستایش کرد و اورا بدرقه نمود. ِ نکات فوق الذکر اظهارات خود علی خامنه ای و بخشی از رهب ران جناح های موجود در جمهوری اسالمی را تشکیل می دهد که با فروکش کردن جار و جنجالهای تبلیغاتی انتخابات ،دهان باز کرده اند و دارند کمافی سابق علیه همدیگر شانه باال می زنند و همدیگر را گاز میگی رند. این روی��داد ،قبل از هر چیز عجز و نگ رانی جناحهای های خودِ رژیم از آینده العالج نظام جمهوری اسالمی را بنمایش میگذارد .سپس خودِ همین چالشها نشان می دهد که سیاست ع وامف ریبانه ملی و اسالمی بمنظور دامن زدن به سیاست توهم پ راکنی در جامعه ،بی پایه است و راه بجایی نمی برد و در آینده نزدیک روی سیاه همه ج ریانات م رتجع پرو رژیم و روحانی چی را سیاه تر خ واهد کرد. امروز بخشی از اپوزیسیون ملی و اسالمی و
4شهریور 1392 رسانه های طرفدار روحانی ،بجای متحقق کردن وعده و وعید های ما قبل»انتخابات» ،شعار پوچ و بی اساس» تدبیر و اعتدال» روحانی را نشخ وار میکنند و حول آن جار و جنجال به راه می اندازند .در صورتیکه ق رار بود از ط ریق سد کردن تورم و گ رانی ،باال بردن دستمزد کارگر و پایان دادن به سیاست بیکار سازی و ،...سطح زندگی مردم را تغییر دهند و آن را بهبود بخشند. ولی بجای آن ،رابطه با آم ریکا و دول غرب و حل مساله اتمی و ....را در بوق و ک رنا کرده و آن را بصورت مستمر در رسانه های خود تبلیغ کرده و آن را بخورد مردم می دهند. ما بر خالف تصورات بخشی از اپوزیسیون و تبلیغات روحانی چی ها ،مجددا یاد آور میشویم که ،جمهوری اسالمی ب رای برون رفت از بح ران کنونی ،فاقد سیاست اقتصادی درست و آینده سیاسی روشن و دراز مدت ب رای ثبات و کنترل سرمایه های خارجی و داخلی است .و تا جمهوری اسالمی سر کار باشد ثبات سیاسی و روبنای حقوقی و اداری قابل اعتماد ب رای هیچ بخشی از جامعه ای ران از جمله سرمایه داران خارجی قابل تحقق نیست و رابطه دولت و سرمایه خصوصی و امنیت ساختاری مالکیت فردی و خصوصی بر سرمایه هم بدون چنین فاکتور هایی عمال ضمانت نمیشود. وجود حاکمیت رژیم اسالمی در ای ران این مشکل پایه ای سرمایه را همچنان الینحل باقی خ واهد گذاشت و جدال کنونی بین جناحهای رژیم را هم دامن خ واهد زد و آن را گسترده تر خ واهد کرد .چون نفس اسالمی بودن رژیم و ق وانین و احکام دست و پاگیر و ضد انسانی آن ،مانع جدی برق راری امنیت سیاسی و ثبات ب رای شهروندان خود خ واهد بود .از سر گیری رابطه با آم ریکا هم مشکلی را حل نخ واهد کرد چون جمهوری اسالمی در انظار طبقه کارگر و مردم آزادیخ واه ای ران ماندگار بحساب نمی آید و س رنگونی رژیم جمهوری اسالمی یکی از خ واست های اصلی و بی چون و چ رای مردم ای ران را تشکیل می دهد .همه میدانیم که پهلوان اصلی اپوزیسیون پرو رژیم(رفسنجانی) در پیشبرد این سیاست نا کام ماند .مطمئن باشید در این زمینه از روحانی (نوچه پهلوان) نیز کاری ساخته نیست .عالوه بر اینها ،سیاست خارجی رژیم حاکم بر ای ران که عمدتا در چ وار چوب خاور میانه دور می زند ،یکی دیگر از سیاستهای مشکل زای آن بشمار میرود که تنها از کانال حل بنیادی مساله اع راب و اس رائیل و تعیین تکلیف آینده خاورمیانه سد میشود و بدون آن همچنان بقوت خود باقی خ واهد ماند. اکنون ای ران در عرصه سیاست خارجی خود در بخشی از کشور های خاورمیانه دخالت آشکار
صفحه 4 دارد و در کشور هایی چون سوریه و ع راق و لبنان و یمن در حال جنگ وستیز با نیرو های طرفدار غرب و آم ریکا است .رژیم اسالمی ای ران بدون عقب نشینی کامل از این سیاست توسعه طلبانه خود ،بسادگی قادر به باز گشایی رابطه با آم ریکا و دول غرب نخ واهد بود و آنها هم به چیزی کمتر از آن راضی و قانع نخ واهند شد .در نهایت امر حتی اگر این فاکتور ها هم بر وفق م راد جمهوری اسالمی پیش بروند مشکل اصلی طبقه کارگر و مردم تهی دست ای ران سر جای خود باقی است و چیزی از خ واستهای بر حق طبقه کارگر و مردم محروم جامعه را کم نمی کند .بهمین خاطر با این نوع ترفند خ واست س رنگونی جمهوری اسالمی ای ران از لیست مطالبات فوری طبقه کارگر و مردم تشنه آزادی پاک نمی شود و تحقق آن در صدر اولویتهای اش ق رار گرفته است .تاریخ 34سال مبارزه آشکار و رو در رو طبقه کارگر علیه جمهوری اسالمی نشان می دهد که ،ب رای رسیدن به اهداف طبقاتی خود به چیزی کمتر از س رنگونی جمهوری اسالمی در ای ران راضی نخ واهند شد و هیچ مانع و مشکالتی هم آنها را از ادامه این راه پر افتخار باز نخ واهد داشت. کارگ ران و سیاست های امروز رژیم ب رای مبارزه علیه رژیم ،محور های ف راوانی وجود دارند که تحقق هر یک از آنها موقعیت طبقه کارگر و جامعه ای ران تغییر داده و آن را گامی بجلو می برد .اما بمنظور پیشروی و تقابل علیه وضع سیاسی و اقتصادی موجود حاکم بر جامعه ،کارگ ران و مردم تهی دست جامعه، امروز بایستی محور افزایش دستمزد و مساله بیکاری را رو میز خود ق رار دهند و سفت محکم بمبارزه ب رای متحقق کردن هر دوی آنها بپردازند و یقه رژیم را حول این محور ها محکم بچسبند و از این ط ریق در ب رابر وضع اقتصادی موجود بایستند .این دو خ واست ،صرفا جنبه محلی و لوکالی ندارند چون رژیم م رتب این معضل را ابقا میکند .بنا بر این عطف توجه جنبش کارگری ای ران به سمت سطح دستمزد ها به نسبت هزینه زندگی امروز ،جمهوری اسالمی را در مقابله با اعت راضات کارگری ضعیف تر خ واهد کرد و در برخورد به این خ واست عمومی ،ح ربه ع وامف ریبی ملی و اسالمی را از دست آنها می اندازد. مبارزه ب رای افزایش دستمزد و مساله بیکاری هم جنبه قانونی دارند و هم جنبه علنی .اگر مبارزه ب رای افزایش دستمزد ب ویژه در این ش رایط حساس بر اشکال مناسب توده کارگ ران متکی باشد حاصل و دستاورد آن نسبت به گذشته ده چندان خ واهد بود .و این کاری است که طبقه کارگر در ای ران امروز باید رو آن فوکوس نماید. در رابطه با بیکاری هم که پدیده ای آشکار و
اکتبر 121 عمومی است بایستی «نهاد اتحاد کارگری علیه بیکاری» را بعنوان ظرف مبارزاتی کارگر شاغل و بیکار سازمان داد .بش ریطیکه کارگ ران با نفوذ و شناخته شده در رأس آن ق رار بگی رند و بطور مشخص رو مساله بیکاری فوکوس نمایند و ضرورت آنی و دراز مدت آن را میان توده کارگر تبلیغ و ترویج نمایند .در ش رایط حاضر مساله بیکاری و اضافه دستمزد میتواند امکانات زیادی را ب رای اب راز وجود رهب ران عملی کارگری در سطح عملی و «قانونی» ف رام کند تا در پ رتو آن مشروعیت اجتماعی وسیعی در سطح جامعه نسبت به خ واست افزایش دستمزد و مساله بیکاری بخشیده شود و به شعار همه گیر و عملی در صفوف طبقه کارگر و کل جامعه تبدیل گردد. رژیم جمهوری اسالمی از ترس اعت راضات عمومی مردم ب ویژه کارگ ران در زمینه بهبود زندگی مردم وعده و وعید زیادی داده که بایستی به طور مستمر بمنظور تحقق آن یقه آن را گرفت و ب رای دستیابی به آن مبارزات جمعی و پیگیر را سازمان داد. عبداله دارابی 24اوت 2013
مردم آزادیخواه ،کارگران، زنان و جوانان به حزب مدافع آزادی و برابری، کارگری کمونیست حزب حکمتیست بپیوندید. این حزب برای سرنگونی جمهوری اسالمی ،برای ایجاد جامعه ای آزاد وبرابر ،مرفه و شاد تالش میکند. حزب حکمتیست حزب شماست! اهداف و برنامه این حزب را تبلیغ کنید .در عرصه های متنوع مبارزه سیاسی و اجتماعی حزب مشارکت کنید .حزب را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید و آنها را به پیوستن به حزب تشویق نمایید.
4شهریور 1392
صفحه 5
گزیده ای از اخبار و رویدادهای کارگری و عمومی در کردستان -شماره 58 تهیه و تنظیم از :اسماعیل ویسی اعتراض و اعتصابات کارگری کارگران ذوب آهن زاگرس کردستان کسب یک موفقیت مهم :در ادامه کشمکش و تقابل طبقاتی- اجتماعی پیگیرانه مابین 250نفرکارگران اخرا ج شده " کارخانه درب آهن زاگرس کردستان و کارفرما و نهادها و ارگانهای حکومت اسالمی .که در نتیجه تجمعات اعتراضی خود در روز 31تیر ماه ،1392کمسیون اصل نود مجلس شورای اسالمی و " ابراهیم مال بیگی کارفرمای این مرکز تولیدی " را موظف به امضای مفاد توافق نامه ای نمودند که بظاهر مطالبات کارگران اخراجی را برآورده می کرد. همانوقع نیز مشخص بود که این ترفندی بیش نیست و برای مهار و گسترش صف اعتراضات و متفرق کردن صف متحد کارگران معترض می باشد .وتاکید کردیم که عملی شدن این مفاد اساس می باشد و باید آنرا به کارفرما قبوالند. روزبعد از امضاء توافق نامه ،ابراهیم مال بیگی آنرا تکذیب نمود و عمال در حمایت نهادها و ارگانهای سرکوبگراز زیر بار اجرای مفاد توافقات شانه خالی کرد .و نهادهای مربوطه حکومتی نیز آنها را بسر دوانده اند .اما ،کارگران زاگرس همچنان بر مطالبات و مفاد توافق برای قبوالندن آن به کارفرما پیگیرانه و متحدانه به اعتراض خود در جلو اداره کار و شرکت تعاونی و دیگر نهادهای حکومتی شهر قروه ادامه داده اند. بر اساس اطالعیه خبری اتحادیه آزاد کارگران ایران در روز های 28و 31مردادماه 1392 در ادامه این کشمکش و تقابل طبقاتی آمده است که :کارفرمای کارخانه فوالد زاگرس از پرداخت 5ماه دستمزد معوقه این کارگران خود داری می ورزید و در حالی که شکایت 235کارگر اخراجی فوالد زاگرس در هیات تشخیص اداره کار شهرستان قروه در حال رسیدگی بود ،کارفرما در ادامه اقدامات خود برای خالی کردن کارخانه از دارائی هایش، اقدام به فروش خاک ضایعات چدنی در روز 27مرداد ماه جاری ،در شش مرحله و در هر مرحله به مبلغ 160میلیون تومان کرد .کارفرما در تدارک تحویل اولین محموله به خریدار بود .و ...کارگران با شنیدن خبر ،بالفاصله در محل کارخانه حاضر شدند و حدود 100نفر از کارگران بالفاصله در مقابل درب کارخانه حضور پیدا کردند و تا صبح در محل ماندند و و علیرغم تالش مامورین انتظامی در کمک به
کارفرما برای انتقال اولین محموله ،مانع خروج اموال کارخانه شدند. در ادامه این کشمکش ،کارگران فوالد زاگرس موافقت کردند در صورتی که پول هر شش مرحله فروش خاک ضایعات چدنی ،قبل از بارگیری به حساب کارگران واریز شود اجازه خارج کردن این ضایعات را از کارخانه خواهند داد .در نتیجه مبارزات متحدانه و پیگیرانه خود توانستند " واریز شدن مبالغ حاصل از فروش خاک ضایعات چدنی را به حساب کارگران و هم حکم قضائی توقف فروش این ضایعات توسط کارفرما " را کسب کنند .این گامی موفقیت آمیز است و به دوستان کارخانه ذوب آهن زگرس تبریک می گوئیم و باید همچنان متحدانه تالش نمود مطالبات خود از جمله بیمه بیکاری را به کارفرما و نهادهای مربوطه حکومتی تحمیل و آنرا تثبیت کرد! دستمزدها،اخراج و بیکار سازی سنندج /بر اساس اخبار منتشر شده از کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری ،شرکت " پیشتنیه سازنده لوله و دیوار بتونی پیشساخته و لولههای سبک و فشرده پالستیکی در ۵کیلومتری شهر سنندج و جنب فرودگاه این شهر" قرار دارد .کارفرمای این شرکت محمود کرباسیان می باشد .اخیرا اقدام به اعمال فشار و زورگوئی با کارگران کرده است و برای اخراج کارگران فشار زیادی آورده است .تا جایی که نامبرده با یکی از کارگران به نام عابدین صلواتی درگیر و پس از ضرب و شتم این کارگر ،وی را اخراج می کند. و بعد از سعی نموده است که کارگران را وادار نماید تا قضیه کتککاری را برعکس گواهی کنند .با مقاومت یکی دیگر از کارگران به نام سعدیخانی روبرو می شود ،نامبرده مجددا شروع به توهین و تهدید کارگران به اخراج می کند .این اعمال ضد کارگری در طول یک ماه گذشته بسیار شدت گرفته است. سنندج اخراج کارگران شرکت بانتا آبیدر /بر اساس خبر منتشر شده ،کار فرمای این شرکت در طی چند هفته اخیر" 44نفر ازکارگر این شرکت را اخراج کرده است .و در ادامه این سیاست ضد کارگری روز پنج شنبه مورخ 92/5/24تعداد 8نفر دیگراز کار گران شرکت بانتا آبیدر از کار اخراج نمود .اخراج این کارگران بدلیل واهی و تکراری اتمام مراحل کار صورت گرفته است ،اما کارفرما در اصل
اکتبر 121 برای ادغام شرکت با چند شرکت پیمانی دیگر و بکارگیری نیروی جدید کار اقدام به اخراج این کارگران کرده است تا به آنان تمام حقوق ومزایایشان را پرداخت نکند. طومار اعتراضی کارگران خباز سنندج برپایه گزارش دریافتی حدود 1000تن از کارگران خبازیهای سنندج با امضای طوماری نسبت به عدم افزایش دستمزدهای سال 92 و همچنین عدم پاسخگویی نهادهای دولتی اعتراض کردند. در این طومار اعتراضی قید شده مدتی قبل که اعضای سه سندیکای صنفی خبازان شهرهای سنندج ،مریوان و سقز که به استانداری استان کردستان مراجعه و خواهان افزایش دستمزدهایشان تا روز 20مردادماه شده بودند ولی هیچگونه پاسخی دریافت نکردند ،لذا روز شنبه 19مردادماه حدود 200تن از کارگران خباز با تجمع در محل انجمن صنفی خود که نیروهای امنیتی نیز در آنجا حضور داشتند، اعالم کردند در صورتی که تا پایان وقت اداری روز چهارشنبه 23مردادماه به خواست هایشان پاسخ داده نشود ،روز پنجشنبه دست از کار خواهند کشید. بنا به گزارش دریافتی به دنبال تهدید کارگران خباز سنندج مبنی بر اعتصاب در صورت عدم پاسخگویی نهادهای رژیم به خواستها و مطالباتشان ،روز چهارشنبه مدیران دولتی با عجله تشکیل جلسه دادند. کارگران خباز سنندج قبال اعالم کرده بودند در صورت عدم رسیدگی به خواست هایشان از سوی نهادهای رژیم ،روز پنجشنبه 24مردادماه دست از کار می کشند و اعتصاب خواهند کرد. از همین رو روز چهارشنبه مدیران و دست اندرکاران رژیم با تشکیل جلسه ای فوری در محل استانداری کردستان که نمایندگان کارگران نیز به این جلسه دعوت شده بودند، وعده رسیدگی و برآورد کردن خواست های کارگران را تا تاریخ 10شهریور به آنان اعالم کردند .بعداز ظهر همین روز حدود 300تن از کارگران با حضور در محل سندیکای خبازان که "ذوالفقاری" رئیس اداره کار نیز در آن حضور داشت ،خواهان اطالع از نتایج جلسه صبح چهارشنبه شدند .این در حالی است که روز پنجشنبه "جمیل شهابی" یکی از نمایندگان کارگران به ستاد خبری اداره اطالعات احضار شده است. حوادث کاری آمار حوادث کاری در مناطق مختلف ایران/ طبق گزارش اخیر منتشر شده مرکز پزشکی قانونی جکومت اسالمی ،در دوماهه اول سال
4شهریور 1392 جاری 265نفر بر اثر حوادث کار جان باختند. کشته و زخمی شدن 10کارگر در آتشسوزی یک مجتمع تولیدی واقع در خیابان مخبرالدوله تهران ،آتشسوزی در کارخانه روغننباتی گلناز کرمان که منجر به مجروح شدن چند کارگر شد ،کشته شدن محمد بخشیزاده کارگر35 ساله در اثر برق گرفتگی در گچساران ،سقوط یک کارگر ساختمانی درخیابان فرشته تهران که منجر به مرگ او شد ،سقوط کارگر 16ساله به نام حامد در اصفهان که در اثر فرو رفتن میلههای آهنی در بدنش به شدت مصدوم شد، سقوط کارگر 26ساله به نام مهدی و فرورفتن میلگرد در پیشانی اودر خیابان شاهعلی دوست تهران ،ریزش چاه در قیامدشت که منجر به مرگ کارگر 32ساله شد ،مصدوم شدن کارگر ساختمانی درخیابان شهدای سنندج به نام طالب محمدنیا که در حین کار دچار برق گرفتگی شد تنها چند نمونه از حوادث هفتههای اخیر هستند. سلیمانیه /طبق خبر دریافتی ،روز چهارشنبه 30 مردادماه " ،1392معروف نمکی" اهل سنندج که در جستجوی کار به شهر سلیمانیه کردستان عراق مهاجرت کرده بود درحین کار بدلیل عدم امکانات ایمنی مناسب در محل کار ،از داربست ساختمانی سقوط و به شدت مجروح گردید .و متاسفانه به دلیل شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد. جانباختن معروف را صمیمانه به خانواده، بستگان و دوستانش تسلیت می گوئیم .یادش گرامی باد! زندان ،شکنجه و بازداشت فعالین کارگری و سیاسی -اجتماعی در محکومیت تحمیل زندان به فعالین کارگری در شهر سنندج: طی هفته های اخیر نهادها ی سرکوبگر" انتظامی ،امنیتی و قضائی حکومت اسالمی در شهر سنندج " برای ایجاد جو و فضای رعب و وحشت در ابعاد اجتماعی و برای جلوگیری و ترس از رشد و گسترش جو و فضای اعتراضی مردم در نتیجه فقر و فالکتی که بر زندگی اکثریت مردم تحمیل کرده اند.تحت عنوان اتهام واهی " اقدام علیه امنیت ملی؟! " که صرفا پاپوش دوزی و ایجاد فضای رعب وحشت در میان فعالین کارگری و کارگران در محیط های تولیدی و کاری و آزادیخواهان و برابری طلب درشهر سنندج و کال درجامعه کردستان می باشد را تحت فشار قرار داده اند و در این راستا عده ای از فعالین کارگری را احضار و به زندان های تحمیلی محکوم نموده است. شرایط تحمیلی پیش آورده شده مورد اعتراض
صفحه 6 خود این فعالین قرار گرفته است و در ادامه این اعتراض و در محکومیت این فشار و شرایط با برنامه تحمیل شده و دامن زدن به فضای ارعاب و وحشت بر اساس اطالعیه ای منتشر شده در اواخر ماه مرداد 1392از " کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری " کارگران و فعالین کارگری در شهرهای مریوان و پاوه و کارگران و زحمتکشان مناطق کالترزان و آویهنگ طی انتشار بیانیه هائی فشارهای وارده و محکومیت های زندان های تعطری و تعلیق را بدرست بر این فعالین ،رسما محکوم کرده اند .و در بیانه هایشان آورده اند که؛ ما جمعی از فعالین کارگری و کارگران فصلی و کشاورزی " شهرمریوان و پاوه و مناطق آویهنگ و کالترزان " ...از تشکلیابی کارگران سرسختانه دفاع میکنیم و خواهان حمایت همه جانبهی کارگران و دیگر فعالین کارگری ِ کارگری در داخل و خارج از ایران ازفعالین دربند هستم .و ...و همگام وهمسخن با هم طبقهایهایمان دستگیری و بازداشت و صدور احکام سنگین زندان علیه فعالین کارگری واعضای کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری را محکوم میکنیم و ضمن خواستار پایان دادن به صدور این نوع احکام غیرانسانی ،خواهان آزادی بی قید و شرط کارگران و فعالین کارگری زندانی وتمامی زندانیان سیاسی هستیم .زنده باد مبارز ه طبقاتی کارگران علیه سرمایه داری /زنده باد تشکلیابی کارگران /زنده باد صفوف متشکل کارگران! این سیاست و اقدامات ضد کارگری کامال محکوم است و باید در صفی متحد و همبستگی طبقاتی -اجتماعی به هر شیوه ممکن بدان اعتراض نمود تا بتوان تداوم آنرا خنثی و بشکست کشانید!. گزارشات مسایل ،مشکالت و رویدادهای اجتماعی محرومیت هزاران نفر بیمه شده در مریوان و سروآباد از امکانات درمانی /به گزارش " خبرگزاری حکومتی ایلنا " رئیس انجمن صنفی کارگران خباز مریوان و سروآباد تاکید کرده است که ۶هزار نفرکارگر بیمه شده در این شهرها از امکانات درمانی تأمین اجتماعی محرومیت هستند .در ادامه گزارش آمده است که ،طبق قوانین سازمان تامین اجتماعی رژیم اسالمی ،در هر شهرستانی که تعداد بیمه شدگان به بیش از ۶هزار نفر برسد باید بیمارستانی رایگان جهت خدمت رسانی به بیمه شدگان و خانواده های آنان احداث شود .گفتنی است ،نزدیک به ۲سال از تشریفات کلنگ زنی درمانگاه در شهرهای سروآباد و مریوان گذشته
اکتبر 121
4شهریور 1392
اما تا کنون فقط خاک برداری این درمانگاه انجام شده است. مریوان /به گزارش منتشر شده " ،شعله زن 24 سال سن اهل شهر مریوان که دارای یک فرزند 4ساله می باشد به دلیل مشکالت و فشارهای خانوادگی اقدام به خودکشی نمود بعد از یک ماه در کما بسر بردن و بستری شدن در بیمارستانی در شهر کرمانشاه ،تالش پزشکان بدون تاثیر بود و متاسفانه روز " دوشنبه 28 مرداد ماه 19 / 1392ماه اوت " 2013جان خود را از دست داد. جانباختن " شعله " و دیگر زنانی که فشارهای عقب مانده و ضد انسانی آنچنان تحت فشارهای روانی -اجتماعی قرارشان می دهند و ناچارا اقدام به خودکش می کنند .بسیار غم انگیز و درد ناک است! جان باختن شعله را به فرزند و تمامی دوستان نزدیکش صمیمانه تسلیت می گوئیم .یاد و خاطره اش گرامی باد! زیرا ،همچنانکه در تعقیب اخبار منطثه و شهر مریوان می توان متوجه شد که متاسفانه پدیده و خبر خودکشی و کشتار زنان در مریوان زیاد شده است .و ارتجاع و فرهنگ و سنت عثب مانده مرد ساالرانه و اسالمی دارد به شیوه های متفاوت زندگی زنان را تهدید می کند و میرود آنرا به نرمی عادی زندگی زنان مبدل کند. حکومت اسالمی در ایران بانی اصلی دامن زدن به این پدیده ضد انسانی است .ولی می توان
آنرا خنثی کرد و باید به شیوه های ممکن و متفاوت در صفی متحد و همبسته رو در روی رشد و گسترش این پدیده شوم و ضد انسانی ایستاد و آنرا به عقب راند. مریوان /طبق خبر منتشره شده در صفحه فیسبوک انجمن زنان مریوان در روز 19اوت ،2013در جریان یک حادثه رانندگی " قمری احمدی" معلم زبان انگلیسی در شهر مریوان و یکی از اعضای فعال انجمن زنان مریوان که با نوشتن مقاالت و برگزاری سمینار ات نقش ارزنده ای در اطالع رسانی به زنان در خصوص جامعه مردساالری ایفاء میکرد .روز سه شنبه همراه با چند تن از اعضای خانواده اش در بزرگراه زنجان ـ قزوین دچار حادثه رانندگی شده بودند ،پس از یک هفته بستری بودن در یکی از بیمارستان های زنجان ،متاسفنه جان خود را از دست داد. جانباختن قمری احمدی را به خانواده ،فامیل ،دوستان ،دانش آموزان و دوستان انجمن زنان مریوان ،صمیمانه تسلیت می گوئیم .یاد و خاطره اش گرامی باد! آمار در صد بیکاران در مناطق مختلف در ایران /مسجد سلیمان با ۴٣،۴درصد ،ایرانشهر ،۴٣،٢ زابل ۴٣درصد ،سیب و سوران با ٣٨،٨درصد، باوی با ٣٧،٧درصد ،هیرمند با ،٣٧،٣دشت آزادگان ،٣۶زهک با ٣۵،٩درصد ،شادگان با ٣۵،٩درصد ،اندیمشک با ٣۴،٢و خرامه با
حوزه هاى حزبى و آکسيون هاى کارگرى درباره اهميت آژيتاتور وآژيتاسيون علنى -بخش سوم منصور حکمت در بخش هاى قبل در توضيح اهميت آژيتاتور کمونيست از نظر تلفيق کار مخفى و علنى در فعاليت روتين حزب ،سازماندهى و هدايت آکسيون ها و تاثيرگذارى بر توده کارگران نسبتا به تفصيل صحبت کرديم .در انتهاى بخش دوم به يک سلسله سواالت عملى مهم در زمينه سازماندهى آژيتاتور و رابطه عملى او با حوزه و تشکل حزبى اشاره کرديم .رئوس کلى سواالت اينها بود :تماس آژيتاتور با حوزه مخفى چگونه بايد برقرار و حفظ شود؟ هدايت عملى و کنترل فعاليت آژيتاتور چگونه بايد توسط تشکل مخفى انجام شود؟ آموزش منظم آژيتاتور علنى کار توسط سازمان مخفى چگونه تامين ميشود؟ آژيتاتور چگونه در حيات درونى يک حزب مخفى دخالت و شرکت ميکند؟ و باالخره مسانل معيشتى و امنيتى آژيتاتور
چگونه حل مى شود؟ اينجا ،در انتهاى بحث الزم است در حد امکان نکاتى در جهت پاسخگويى به اين مسانل عملى ،با توجه به اوضاع اختناق کنونى ،طرح کنيم .واضح است که آنچه اينجا بعنوان "راه حل" يا راه حل هاى نسبى ذکر مى کنيم دگم هاى اليتغيرى نيستند .هم تغيير اوضاع و هم انباشت تجربه و گسترش امکانات ،اشکال عملى سازماندهى و فعاليت آژيتاتور علنى در رابطه با تشکل مخفى را تحت تاثير قرار ميدهد .اما ،بهررو آنچه اينجا گفته ميشود ميتواند الگوى ابتدائى و کمابيش قابل تعميمى براى فعاليت ما در اين زمينه در دوره حاضر باشد .الزم به يادآورى است که به دليل سه تکه شدن اين مقاله ،در هر قسمت برخى نکات براى زنده کردن زمينه عمومى بحث ،احتماال
صفحه 7 ٣١،٨درصد جزو ٢٠شهر بیکار اول کشور محسوب می شوند .مریوان با ٣٠،۶درصد، سرپل ذهاب ،٣٠،۴اندیکا ،٣٠،٣پاوه ٣٠،٢ درصد ،خرمشهر با ٣٠،٢و سرباز با ٣٠درصد در گروه ٢٠شهر اول بیکار کشور قرار دارند. مسجد سلیمان،ایرانشهر ۴٣،٢و زابل دارای باالترین نرخ بیکاری .نرخ بیکاری در شهرستان بشاگرد به میزان ۵٣،٢درصد و باالترین نرخ بیکاری کشور است .همچنین شهر جوانرود با ۴۶،٩درصد و سراوان در استان سیستان و بلوچستان با ۴۴،٨درصد به ترتیب دومین و سومین شهر با نرخ بیکاری باال در کشور است. به صورت کلی ،برررسی ها نشان می دهد در حال حاضر فاصله نرخ بیکاری در بیکارترین شهر کشور به میزان ۵٣،٢درصد با ابوموسی با نرخ بیکاری ١،٢درصد به میزان ۴٨،٨درصد است .فاصله حدود ۴٩درصئدی نرخ بیکاری در شهرهای کشور نشان دهنده توزیع نامتوازن فرصت ها در کشور از سویی و توسعه نیافتگی مناطقی از کشور به لحاظ بهره مندی از صنعت، کارخانجات و تولید است(.منبع خبرگزاری مهر) اسماعیل ویسی esmail.waisi@gmail.com /http://www.october-online.com 3شهریورماه 1392 بناگزير تکرار خواهد شد. )١کار با رهبران موجود قبال گفتيم که کارگرانى را که ما براى پرورش آژيتاتورهاى کمونيست بر روى آنها کار ميکنيم ميتوان ،در مجموع و بطور نسبى ،به دو دسته تقسيم کرد .اول رهبران عمال موجود جنبش هاى اعتراضى کارگرى ،يعنى کارگران مبارزى که هم اکنون داراى نفوذ عملى جدى بر توده کارگران در واحدهاى خويش اند؛ دوم، استعدادهاى در حال شکل گيرى ،کارگران معترض باشهامت و هوشيارى که تازه پا به عرصه رهبر شدن ميگذارند. کار با رهبران موجود داراى ويژگى هاى خاص خود است .تشکل گريزى آنان ،درک مبهم شان از اهداف و روشهاى حزب کمونيست که حاصل تحريفات رويزيونيستى از کمونيسم و محدوديت هاى دامنه فعاليت تاکنونى حزب ماست ،محافظه کارى امنيتى در تماس با تشکيالت مخفى و توهمات اکونوميستى و سنديکاليستى ،اينها رئوس عمده موانعى است
اکتبر 121 که پيوستن اين کارگران به صفوف حزب را دشوار ميکند .در مقابل ،تجربه غنى ،شناخت مکانيسم هاى کار علنى در ميان کارگران و حفظ خود در برابر فشار سرکوب و تحريکات عوامل بورژوازى ،درک سريع موقعيت و روحيات کارگران ،نقاط مثبتى است که اين کارگران از آن برخوردارند و در صورت روى آورى به مارکسيسم انقالبى و متحد شدن در حزب ما ،آنان را به اهرمهاى نيرومندى در پيشبرد سياست کمونيستى در درون کارگران تبديل ميکند. دوره جذب اين رفقا به حزب عمدتا دوره اى است که آنها به اهميت کار با حزب کمونيست پى ميبرند و به ضرورت قرار گرفتن در صف تشکيالت حزبى مجاب ميشوند .محور اين دوره جذب ،معنى کردن کمونيسم از ديدگاه ما توضيح و آموزش روش ها و اهداف کمونيستى است .اگر نقد باورهاى نادرست نقش حياتى دارد ،آموزش روشهاى ويژه ما نيز به همان درجه حياتى است .بنابراين رفقايى که مسئوليت جذب رهبران کارگرى به حزب را برعهده دارند بايد از مسلط ترين مروجين ما باشند .رابطه اين رفقا با اين کارگران پيشرو از همان ابتدا بايد با ضريب امنيتى بااليى برقرار شود .قرار دادن اين پروسه در متن يک رابطه طبيعى ،سپردن پيشبرد اين رابطه به يک نفر و کاهش دادن اطالعات ديگر اعضاى کميته يا حوزه مخفى حزبى از هويت و عرصه کار و فعاليت اين رفقاى کارگر به حداقل ممکن، شرط الزم حفظ امنيت حوزه و رفقاى کارگر مورد نظر هر دو است. در گزارشدهى راجع به نحوه پيشرفت اين روابط کارگرى به ارگانهاى باالى حزبى ،بايد حداکثر دقت به عمل آيد که با محدود کردن اطالعات امنيتى در گزاشات و با استفاده جدى از محکم ترين اشکال رمز و رد و بدل کردن اطالعات ،امنيت کارگرانى که با آنها در تماسيم حتى در صورت افتادن گزارشات بدست عوامل دشمن محفوظ بماند .بايد کارى کرد، و اين تالش خود را به کارگران مورد نظر نيز توضيح داد ،که ريسک امنيتى تماس گرفتن با حزب کمونيست براى کارگران پيشرو به حداقل ممکن کاهش يابد .فداکارى در پيشبرد امر کمونيسم و حزب کمونيست براى اعضاى حزب فرض است ،اما انتظار فداکارى براى تماس با حزب از کارگرانى که هنوز حقانيت راه انقالبى ما را به روشنى که بايد درنيافته اند بيجاست. اين مائيم که بايد بر موانع اوليه فائق آئيم و اگر يکى از اين موانع محافظه کارى ،تشکل گريزى و بى اعتمادى ايست که در درجه اول جالدان
4شهریور 1392 جمهورى اسالمى و در درجه دوم سطحى کاريهاى پوپوليستى در گذشته در دل کارگران انداخته اند ،آنگاه اين مائيم که بايد به عنوان حزب سياسى و متعهد طبقه کارگر با صرف انرژى بيشتر اين موانع را خنثى کنيم .بدرجه اى که کارگران به امر کمونيسم و حزب کمونيست مومن ميشوند ،بهمان درجه نيز از خود مايه خواهند گذاشت .اما اين شرايطى است که ما بايد براى آن کار کنيم نه آنکه مفروض بگيريم. بهر رو در اين روابط ما قادر خواهيم شد بخشى از اين رهبران عملى را به کمونيستهاى متعهد به حزب و متشکل در حزب تبديل کنيم .اينجا ديگر عملکرد اين رفقا در عرصه آژيتاسيون و رهبرى عملى به امرى براى حزب تبديل ميشود .مسائل تکنيکى و عملى سازماندهى حزبى آژيتاتور ديگر بطور جدى براى ما طرح ميشود. ارتباط ،آموزش ،هدايت اولين مسئله اى که بايد حل کرد ،مسئله ارتباط و تماس دائمى تشکيالت مخفى با آژيتاتور است .در شرايط موجود مطمئن ترين راه حفظ اين تماس ،قرار دادن آژيتاتور در رابطه با يک مروج کارآزموده حزبى است که تنها وظيفه (و يا وظيفه عمده) سازمانى او حفظ ارتباط ،آموزش ،تغذيه سياسى و گزارش دهى از کار آژيتاتور است .اختصاص يک رابط ويژه به هر آژيتاتور ،حداقل امکاناتى است که بايد در خدمت فعاليت آژيتاتور قرار داده شود .اما رفيق رابط تنها وظيفه حفظ ارتباط آژيتاتور و حوزه را ندارد .برعکس او در واقع نماينده تمام اتوريته حوزه در رابطه با آژيتاتور خواهد بود. از لحاظ سياسى و کارآکتر مبارزاتى رفيق مروج بايد رفيقى باشد که بتواند به مسانل نظرى و عملى آژيتاتور پاسخ گويد ،در حين عمل او را هدايت کند و نقاط ضعف و قدرت کار او را جمعبندى نمايد .رفيق مروج بايد بتواند به يک اتوريته معنوى و سياسى براى آژيتاتور تبديل شود .هر چه آژيتاتور مورد بحث با سابقه تر، مجرب تر و فعالتر باشد ،خصوصياتى که رفيق مروج رابط با او بايد داشته باشد به همان نسبت بايد در سطح باالترى قرار داشته باشد. شيوه روزمره کار مروج با آژيتاتور رفيق مروج براى آنکه قادر به هدايت آژيتاتور باشد بايد در همان محيط فعاليت آژيتاتور (کارخانه و محله) حضور داشته باشد ،و حتى المقدور در همان واحد توليدى شاغل باشد که
صفحه 8 آژيتاتور در آن کار و فعاليت ميکند .رابطه اين دو رفيق بايد رابطه دو دوست و همکار نزديک باشد .اما سطح علنى اين دوستى بايد چنان حفظ شود که از يکسو آژيتاتور و رفيق مروج حزبى بطور خودبخودى همواره با هم تداعى نشوند .مروج بايد دوستى در ميان دوستان متعدد آژيتاتور باشد .از سوى ديگر اين رفاقت بايد آنچنان نزديک باشد که تماس نسبتا مکرر آژيتاتور و مروج براى هر ناظر خارجى امرى طبيعى بنظر برسد. بر خالف آژيتاتور که دخالت علنى و نيمه علنى در مبارزات کارگرى وظيفه اوست ،رفيق مروج بايد حتى المقدور حداکثر بعنوان يک کارگر عادى در اعتراضات شرکت جويد .اگر مروج خود راسا در امر آژيتاسيون دخالت کند، آنگاه حوزه حزبى عمال دو آژيتاتور بدون پشتوانه و بدون ارتباط خواهد داشت! مساله را ميتوان به اينصورت در نظر گرفت که هر واحد آژيتاسيون ما حداقل شامل دو نفر است که يکى خود آژيتاتور و ديگرى مسئول سياسى و رابط اوست .حفظ تقسيم کار موجود ميان اين دو حياتى است .رفيق مروج بايد ترتيبى بدهد که در متن روابط طبيعى آژيتاتور بتواند از طريق و به کمک او نشريات حزبى را مطالعه کند ،به کتب و جزوات الزم دسترسى پيدا کند و با مباحثات درون حزبى آشنا شود .آژيتاتور از طريق رفيق مروج نظرات و گزارشات خود را به حوزه و تشکيالت حزبى ارائه ميکند .اساسى ترين نکته در رابطه مروج و آژيتاتور ،اعتماد سياسى آژيتاتور به مروج و اتوريته معنوى رفيق مروج است .بدين ترتيب مرتبط کردن رهبران عملى با حوزه ها اساسا در گرو داشتن رفقايى است که بتوانند نقش رابط مروج را بدرستى ايفا کنند .هر رابطى نمى تواند اين وظيفه را به عهده بگيرد .چرا که ضعف سياسى و تجربى مروج ،به عقب ماندگى آژيتاتور ،دلسردى او از کار و جدايى سياسى اش از حزب منجر خواهد شد .اگر اين اتوريته معنوى بدست آيد فعاليت روزمره آژيتاتور ،با شادابى ،با کمترين ابهامات عملى و اعتماد به نفس کافى انجام خواهد شد. در اينجا مسئله ما ،بيش از آنکه تشکيالتى و اجرايى باشد ،يک مسئله سياسى است .ما بايد کادرهاى مروج ورزيده خود را در خدمت جلب و سازماندهى و حفظ ارتباط با بهترين رهبران عملى در جنبش کارگرى قرار بدهيم. ضرورت استقالل عمل نسبى آژيتاتور حتى در صورت امکان برقرارى محکم ترين تماسها با حوزه ها و تشکيالت حزب ،يعنى
اکتبر 121 در شرايطى بسيار مساعدتر از امروز ،يک مبلغ توده اى حزبى و يک رهبر کمونيست کارگران بايد از آزادى عمل نسبى بااليى برخوردار باشد. ابتکار عمل ،تصميم گيرى سريع و تشخيص فورى موقعيت در لحظات مختلف مبارزه، شرط الزم فعاليت يک آژيتاتور کمونيست است و اين مترادف با درجه بااليى از استقالل در فعاليتهاى جارى است .در شرايط کنونى ما بايد به درجه حتى باالترى از آزادى عمل براى آژيتاتورها "رضايت" بدهيم .محدوديت هاى امنيتى و عملى تماس و کنترل ،تا درجه زيادى دراين مرحله بايد توسط آموزش آژيتاتور، همدلى ايدنولوژيک _ سياسى ميان آژيتاتور و تشکيالت مخفى و سنت هاى جاافتاده فعاليت جبران شود. هر جا "کنترل" به عنوان يک امر تشکيالتى و اجرايى تضعيف ميشود ،نقش انسجام سياسى افراد ،روى خط بودن آنها و احاطه آنها به سنت هاى کار حزبى افزايش مييابد .در اين مرحله خاص از فعاليت حزب ،ما بايد بطور قطع بدرجات زيادى به اين عوامل سياسى _ ايدنولوژيک و به اين سنت ها (که بايد با پشتکار تثبيت شود) متکى شويم .سنت هايى که اساسا تاکنون غايب بوده و جمعبندى و تثبيت آن وظيفه ماست .هرچه آژيتاتور از لحاظ سياسى و ايدنولوژيکى استوارتر باشد ،نيازهاى حزب را بدرستى بشناسد و در کار خود مجرب باشد ،تشکيالت مخفى مى تواند به همان درجه بر صحت تصميم گيريهاى فردى او بيشتر تکيه کند .اين وظايف رفيق رابط و مروج را سبک تر ميکند و همچنين از ضربه پذيرى تشکيالت ميکاهد. امنيت حوزه ها چگونه ميتوان حوزه را از ضرباتى که مى تواند در نتيجه فعاليت آژيتاتور در عرصه علنى آن را تهديد کند مصون داشت .رفيق مروج خود يک حلقه واسط است که آژيتاتور را از حوزه منفک ميکند و به ما امکان ميدهد تا حوزه را از دسترس پليس دور نگهداريم .هوشيارى رفيق مروج در تشخيص احتمال وارد شدن ضربه پليسى به آژيتاتور ،اعالم خطر به موقع او به آژيتاتور و حوزه ما را قادر ميکند تا از ضربه اجتناب کنيم و يا آن را در همان محدوده کنترل کنيم .در شرايط فعلى ،بايد اطالعات آژيتاتور از حوزه بسيار ناچيز و تنها در حدى باشد که براى فعاليت او حياتى است .دامنه اين اطالعات بايد به حدى باشد که حتى در صورت لو رفتن همه آنها به پليس سياسى ،حوزه قابل رديابى نباشد. اطالعات رفيق مروج از حوزه نيز بايد بر طبق
4شهریور 1392 اصل "حداقل اطالعات" محدود نگاهداشته شود ،به نحوى که در صورت ضربه خوردن رفيق مروج ،حوزه فرصت کافى براى پاکسازى کامل خود داشته باشد .در شرايط کنونى بايد از شرکت دادن رفيق آژيتاتور در جلسات حوزه اى صرفنظر کرد .در شرايط بهتر مى توان آژيتاتور را به جلسات حزبى ديگرى ،که در آن امکان شناسايى متقابل افراد شرکت کننده وجود نداشته باشد ،دعوت کرد .در هر شرايطى در آينده نيز شرکت آژيتاتور در جلسات حزبى بايد با نهايت دقت ،تعمق و اطمينان خاطر از کليه جنبه هاى امنيتى صورت بگيرد. امنيت آژيتاتور مهمترين مسنله در امنيت آژيتاتور کمونيست، رابطه اى است که او به عنوان يک رهبر با توده کارگران برقرار ميکند .جلب حمايت فعال توده کارگران از خود و متکى شدن به اراده و تصميمات جمعى آنها ،دخيل کردن کارگران در کليه سطوح مبارزه اعتراضى و متکى شدن به پشتوانه قدرت توده ها ،اين حياتى ترين سرمايه آژيتاتور در عرصه حفظ امنيت خود در جريان رهبرى مبارزات اعتراضى و نيز در تماسهاى روزمره اش با کارگران است .دشمن ،هر قدر هم که در سطح جامعه سايه اختناق و سرکوب را گسترده باشد ،نمى تواند به سادگى به رهبران کارگران ،به کسانى که در دل توده کارگران جاى دارند و نمايندگان صالح و شناخته شده آنها هستند دست درازى کند. امنيت آژيتاتور در جريان فعاليت به مثابه يک آژيتاتور ،اساسا از همين راه بايد تضمين شود. اما شرط الزم اين امر در شرايط موجود اينست که پليس سياسى نتواند به تعلق تشکيالتى و تماس هاى عملى آژيتاتور و تشکيالت پى ببرد. در ذهن و در پرونده هاى پليس رفيق آژيتاتور ما بايد حداکثر کارگر فعال و مبارزى ترسيم شود که در برابر حرف زور دولت و کارفرما سرخم نميکند و از حق کارگران دفاع ميکند، اما ارتباط تشکيالتى با هيچ جريانى ندارد .اين يک نقطه قدرت آژيتاتور در مواجهه با پليس سياسى است .او بايد رابطه تشکيالتى اش را در يک گوشه دور از دسترس ذهن خود پنهان کند و بطور جدى روانشناسى يک رهبر توده اى ،يک کارگر معترض ،يک ناراضى باشهامت، يعنى بخشى از آنچه که واقعا هست ،را به خود بگيرد .هر قدر ارتباط تشکيالتى بر روابط طبيعى جاافتاده ترى استوار باشد ،آژيتاتور از لحاظ روحى و عملى در برابر پليس سياسى در موضع قدرتمندترى قرار خواهد گرفت.
صفحه 9 به اين منظور بايد نکات ديگرى بطور جدى مد نظر گرفته شوند .نبايد پليس بتواند نزد مبلغ حزبى اسناد و مدارک سازمانى و حتى نشريات علنى پيدا کند .خانه او بايد کامال از اسناد و نشريات "پاک" باشد .آژيتاتور هيچ وظيفه سازمانى ديگرى بجز ايفاى نقش آژيتاتور نبايد برعهده بگيرد .نبايد در چاپ و توزيع نشريات ،نقل و انتقال اسناد ،در جمع آورى کمک مالى بنام حزب ،در جذب افراد جديد به حزب (بطور مستقيم) شرکت کند .آژيتاتور بايد وظيفه خاص خود را انجام بدهد. اين وظيفه حوزه مخفى و محافل و شبکه هاى پيرامونى آن است که بر زمينه مساعدى که در نتيجه فعاليت رفيق آژيتاتور به وجود مى آيد، فعاليت هاى روتين حوزه را گسترش دهند .در شرايط موجود ،هويت آژيتاتور حزبى و تعلق او به حزب را کسى جز رفيق مروج حزبى نبايد بداند (قرار و مدار خاصى ميان رفيق آژيتاتور با مرکز سازماندهى تشکيالت حزبى بايد برقرار شود تا در صورت قطع رابطه او با رفيق مروج، ارتباط آژيتاتور با حوزه در صورت لزوم مجددا از مرکز وصل شود) .بطور خالصه انرژى زيادى بايد صرف شود تا آژيتاتور بتواند در امنيت کافى فعاليت کند .اين نکته را هم اضافه مى کنيم که حفظ امنيت رفيق مروج نيز بسيار حياتى است .هم ارزش فردى او به عنوان يک کادر کمونيست و هم نقش حساسى که در اين ميان برعهده دارد ،ايجاب مى کند که ،على رغم اينکه به اندازه آژيتاتور مستقيما در معرض ضربه هاى حين آکسيون نيست ،حداکثر امکانات براى حفظ امنيت او بسيج شود .در صورت وقوع هر مخاطره پليسى براى حوزه که ميتواند مروج را هم آلوده کند ،بايد سريعا به او هشدار داده شود .امکانات الزم براى حفظ امنيت فردى وى بايد بوجود آيد .رساندن نشريات بدست رفيق مروج ،دريافت گزارشات او و جلساتى که او در آنها شرکت ميکند بايد با درجه ايمنى بااليى سازماندهى شود. )٢کار با استعدادهاى جديد اگر رهبران جاافتاده کارگرى در يک پروسه آموزش انتقادى به حزب کمونيست نزديک ميشوند ،استعدادهاى جديد و رهبران جوانتر بيشتر نيازمند آموزش اثباتى مارکسيسم و روشهاى عملى رهبرى کارگرى هستند .کار آموزش و جذب روى اين دسته از کارگران بايد از همان ابتدا توسط رفقايى انجام شود که در همان محيط کار و زيست حضور دارند .اين رفقا هستند که بايد استعداد و آمادگى کارگرانى را که ميتوانند به رهبران عملى مبارزى بدل
اکتبر 121 شوند ،تشخيص دهند و خود آنها هستند که اولين مراحل اين پروسه را به پيش ميبرند .هر رفيق حزبى در کارخانه و محله ميتواند با چند کارگر مستعد در رابطه باشد ،و بطور همزمان امر آگاه گرى و آموزش را در ميان آنها به پيش برد .بخش مهمى از اين آموزش ،آموزش عملى و تجربى است .تربيت آژيتاتور يک پروسه نسبتا طوالنى است .رفيق کارگر بايد تمام هنر آژيتاسيون را بياموزد ،و به اين منظور مانند هر رشته علمى و هنرى ديگر ،بايد مراحل مختلفى را طى کند ،کارآموزى کند ،از کار ساده به کار پيچيده حرکت کند. آژيتاسيون فقط شهامت اعتراض کردن و ديگران را به اعتراض فراخواندن نيست ،بلکه روش متشکل کردن و هدايت کردن توده کارگران بطور علنى و نيمه علنى است .آنچه آژيتاتور کارآموز بايد از لحاظ نظرى بياموزد چندان تفاوتى با آنچه هم اکنون در محافل ترويجى مورد بحث قرار ميگيرد ندارد .اما از لحاظ عملى اين امر ويژگيهاى خود را دارد .از روز اول نمى توان در راس يک اعتصاب قرار گرفت و همه جنبه هاى آن را به درستى هدايت کرد .فرد بايد قبال کار با توده کارگران را در سطوح مختلف آموخته باشد و ملزومات رهبرى اقدام اعتراضى را بشناسد ،دوره کارآموزى به معنى واقعى کلمه يک دوره کارآموزى است با "پروژه ها"، تمرين ها و آزمونهايش .رفيق مروج ما بايد آگاهانه آژيتاتور کارآموز را در اين آزمونها قرار دهد (محافل "خودبخودى" کارگران پيشرو فى الحال اين سنت را در آموزش کارگران مستعد جديد بکارميبرند). براى مثال ،اختالفات شخصى مناسبات ميان کارگران در يک قسمت را سرد و غير رفيقانه کرده است ،آيا کارآموز ما ميتواند با سخن گفتن، استدالل و توضيح منافع طبقاتى کارگران ،اين اختالفات را از ميان بردارد و جو رفاقت را برقرار کند؟ کارگرى حين کار صدمه ديده و بسترى شده است ،آيا کارآموز ما ميتواند کارى کند که کارگران ،بطور دسته جمعى و ترجيحا با تعطيل کردن کار از او عيادت کنند ،به خانواده اش سر بزنند و براى دريافت خسارت از کارفرما اعمال فشار نمايند؟ آيا کارآموز ما مى تواند يک صندوق کمک به خانواده رفيق کارگرى که از کار افتاده است سازمان دهد؟ در حمايت از يک کارگر مبارز زندانى چطور؟ آيا کارآموز ما ميتواند ترتيبى بدهد که کارگران اين يا آن قسمت فالن عضو انجمن اسالمى را که دست به ارعاب کارگران ميزند با يک برنامه حساب شده سر جايش بنشانند؟ اين آزمونها بسيارند و در زندگى هر روزه کارگران بارها پيشاروى هر کارگر آگاه و
4شهریور 1392 مبارزى قرار ميگيرند .در اين پروسه آژيتاتور عميقا با مسائل کارگران ،قدرت آنها ،اشکال مختلف متشکل کردن آنها ،عواملى که به آنها شهامت ميدهد و يا نگرانشان ميکند ،روانشناسى توده اى کارگران و غيره آشنا ميشود .اينها همه ملزومات تبديل شدن به رهبر عملى کارگران است. از نظر عملى دوره آمادگى و جذب بايد تحت نظر يک رفيق مروج حزبى طى شود .به درجه اى که آگاهى و تجربه آژيتاتور آتى ما افزايش مييابد ،به همان درجه نيز از لحاظ عملى به حزب نزديکتر ميشود .اين آگاهى وآمادگى بايد چنان باال برود که خود آژيتاتور خواستار کار جدى و مستقيم با حزب کمونيست و عضويت در حزب باشد. هنگامى که آژيتاتور جاى خود را بعنوان يک کمونيست در حزب و بعنوان يک رهبر در راس کارگران احراز کند ،مسائل عملى سازماندهى او از نوعى خواهد بود که قبال به آن اشاره کرديم .هر چند پرورش آژيتاتور از همان مراحل ابتدايى به معناى آن خواهد بود که بتدريج روابط طبيعى مستحکمى ميان او و مروج يا مروجين حزبى بوجود آمده است، رفاقت کهنه و قابل اتکايى ايجاد شده است و شناخت متقابل عميقى از ظرفيتها و کارآکتر فردى ميان مروج و آژيتاتور وجود دارد .اين، که خود يکى از مولفه ها و نشانه هاى توده اى شدن حوزه هاى پايه در ميان کارگران است ،دست ما را بدرجات زياد در سازماندهى مناسب رابطه تشکل مخفى با آژيتاتور علنى باز ميکند. )٣قدرت آژيتاتور در تشکل اوست قدرت طبقه کارگر در تشکل اوست ،اين حکم ابتدايى مبارزه طبقاتى کارگران است .اما در مورد هر تک کارگر مبارزى نيز اين حکم صدق ميکند .تشکل ،اگر تشکل پرولترى باشد ،به کارگر مبارز قدرت ميدهد ،به اعتماد به نفس او مى افزايد ،شهامت و جسارت و اطمينان خاطر از عاقبت مبارزه اش را ده چندان ميکند .رهبرانى که به صفوف ما مى پيوندند نيز بايد چنين احساسى پيدا کنند .متشکل شدن در حزب بايد به معناى اين باشد که آنان امر رهبرى را بهتر انجام ميدهند ،امنيت بيشترى حس ميکنند ،به ادامه کارى مبارزه شان اطمينان بيشترى مييابند ،تاثير بيشترى به جاى ميگذارند، در برابر دشمن خود را قوى تر حس ميکنند و اطمينان خاطر بيشترى در مورد عواقب فعاليتشان براى خانواده و همسر و فرزندان خود ،چه از لحاظ مادى و چه معنوى ،حس
صفحه 10 ميکنند .سطحى گرايى سياسى و تشکيالتى سازمانهاى پوپوليستى ،کم توجهى آنها به مجموعه نيازهاى کارگران مبارزى که به کار سازمانى روى مياورند ،عمال در موارد زيادى تشکل سياسى را به وزنه اى بر پاى کارگران مبارز و بارى بر دوش آنان بدل ميکرد .روش حزب کمونيست روش ديگرى است .اين را بايد در عمل اثبات کرد. )٤در پايان ،باز هم درباره اهميت آژيتاتور کمونيست جذب و تربيت آژيتاتورهاى کمونيست پروسه اى دشوار و طوالنى است .اما از ابتدا نيز قرار نبود انقالب کمونيستى امرى ساده و زودفرجام باشد .آژيتاتور کمونيست يک رکن اين انقالب کمونيستى است .مادام که کمونيست ها در حيطه کار صرفا مخفى مقيد باشند (با فرض اينکه در اين قلمرو مهم وظايف خود را بدرستى هم انجام دهند) ،و عرصه کار علنى و رهبرى توده اى را به آن بخش هايى بسپارند که حداکثر قادر به مبارزه براى رفرم و اصالحات اند و پتانسيل انقالبى طبقه کارگر را در محدوده قوانين و مقررات جامعه بورژوايى مهار ميزنند، انقالب کمونيستى امکان پذير نيست .کمونيست ها حکماى خيرانديشى نيستند که طبقه کارگر را "بطور کلى" آگاه کنند ،اما بطور مشخص و در مبارزه عملى در دست سنديکاليسم و رفرميسم رها سازند. آژيتاتور کمونيست نه تنها جزء اليتجزاى هر تالش براى رهبرى توده کارگران است ،بلکه در همان وجه آگاهگرى نيز ،بدرجه اى که اين آگاهى بايد در دل مبارزه جارى و عملى آموخته شود ،نقش حياتى دارد .حزب بدون آژيتاتور حزبى ناقص و الجرم ناموفق است. اما آژيتاتور کمونيست بر درخت سبز نميشود. حاصل کار پيگير و طوالنى کمونيستها در عمق طبقه کارگر است. بايد کارى کنيم که دوران بى رهبرى کارگران خاتمه يابد .بهترين عناصر طبقه کارگر، کارگران کمونيست ،رهبران و سازماندهان عمل توده اى به همت حزب کمونيست و متشکل در اين حزب جاى خود را در راس توده هاى وسيع طبقه کارگر ،در کارخانه ها و محالت، در اعتصابات ،تظاهرات ،باريگاد و در قيام، بازيابند. بايد کارى کنيم که در فردانى نه چندان دور هر جا بورژوازى با کارگران معترض و بپاخاسته روبرو ميشود ،در راس و پيشاپيش صفوف آنان کارگران کمونيست استوارى را ببينند که در يک حزب سياسى مخفى با انضباط پوالدين
اکتبر 121 به هم بافته شده اند .کارگران کمونيستى که حلقه هاى متصل کننده توده عظيم کارگران با سازمان انقالبيون حرفه اى اين طبقه ،يعنى حزب کمونيست ايران اند .اگر مى خواهيم اين روز زودتر فرا برسد ،امروز بايد بطور جدى امر ساختن و بسط تشکل مخفى کمونيستى در ميان کارگران را با وظيفه پروش و جذب مبلغين کمونيست ترکيب کنيم .درک اهميت و جايگاه آژيتاتور کمونيست گام اول در اين راه است. منصور حکمت حمله رژیم به کردستان در 28مرداد 1358و مقاومت توده ای و مسلحانه علیه رژیم مصاحبه اکتبر با همایون گدازگر توده اى وجمعيت هاى دمك راتيك امورات كار و زندگى خود را سازمان داده و در يك فضاى باز بدور از سركوب و اختناق در واقع بدست خود بخش كوچكى از اهداف انقالب ٥٧را عملى كرده بودند .جمهورى اسالمى به اين دست أوردها حمله كرد و با صف مقاومت توده اى ومسلح مردم روبرو شد .در نتيجه اين مقاومت يورش رژيم بعد از سه ماه به شكست كشيده شد و خمينى جنايتكار كه خود دستور كشتار ج وانان مردم را داده بود مجبور به سر كشيدن جام زهر شد و از كردستان عقب نشست .در دل آن همه مبارزه وتالش متاسفانه خاط رات تلخى هم بجاى مانده كه حاصل جنايات جمهورى اسالمى است .آنهم قصارى كردن مردم و ج وانان توسط خلخالى جالد است .بدون هيچ دليل و مدركى وبا همكارى نيروهاى مزدور محلى از قبيل مفتى زاده و كهنه فئودالهاى ساواكى به إعدام كور ج وانان پر داختند .حس انتقام ج ويي حاكمان م رتجع اسالمى به حدى بود كه در م واردى كسانى را هم كه ربطى به مبارزه وسياست نداشتند تي رباران كردند .از جمله در شهر م ري وان راننده يك ماشين مسافر برى را . همچنين در شهر م ري وان رفيق جالل نسيمى را ابتدأ آزاد كردند وبعدا به منزلشان ريختند واز زير دوش حمام بيرون آورده به جوخه إعدام سپردند . جنايات جمهورى اسالمى در كردستان را بايد با نسل كشى هاى قرن قبل در گوشه وكنار جهان مقايسه كرد .امروز پس از ٣٤سال هنوز مردم وكارگ ران وزحمتكشان آن خاط رات را در ذهن دارند وحساب اين جنايات را هنوز با جمهورى اسالمى تصفيه نكرده اند و مبارزه در سطح
4شهریور 1392 س راسرى ب راى جاروكردن ارتجاع اسالمى از سر راه مردم اي ران همچنان ادامه دارد. چ را لکشکر کشی رژیم به کردستان ب رای پایان دادن به قول خمینی غائله کردستان با ناکامی مواجه شد و رژیم نتوانست به اهدافش برسد؟ همانطور كه باالتر گفتم مردم از ادامه انقالبدفاع مى كردند و جمهورى اسالمى ضد انقالب ٥٧بود .مردم در كردستان كارى نكرده بودند . رژيم شاه را بخاطر استبداد و بى عدالتى هايش س رنگون كرده بودند .مى خ واستند زندگى اى آزاد و انسانى داشته باشند .مى خ واستند حاكميت مردمى خودشان را داشته باشند .مردم اينها را حق مسلم خود مى دانستند و مشغول پياده كردن آن بودند .جمهورى اسالمى به اين دست أوردها حمله كرد .اين بود كه بسيج مردم عليه اين درنده خ وئي كارى برحق و بسيار الزم بود .از طرف ديگر تب وتاب انقالب هنوز در جامعه وجود داشت و جامعه به اين راحتى در مقابل اين گردنكشى تسليم نمى شدند .مسئله ديگر وجود نيروها و ج ريانات چپ و انقالبى بود كه مردم را در ب رابر حمله رژيم سازمان دادند .به همين دالئل بود كه تمام كردستان يكپارچه مقاومت وتنفر بود از رژيم .بحق نيروهاى رژيم بعنوان اشغالگ ران تلقى مى شدند و اعت راض تظاه رات به مناسبت هاى مختلف عليه آنها در
صفحه 11 ج ريان بود .اين ش رايط به اضافه تعرض نيروهاى پيشمرگ به نيروهاى رژيم ،حكومت را وأدار به عقب نشينى كرد. مبارزه مسلحانه چه تاثیری در اشکال دیگر مبارزه توده ی و اعت راضی در کردستان علیه رژیم اسالمی داشته است ؟ نمى دانم منظورشما از تأثير مبارزه مسلحانهبر روى أشكال مبارزه توده ا ى چيست .اما قطعا مبارزه مسلحانه در به شكست كشاندن جمهورى اسالمى بعد از حمله ٢٨مرداد ٥٨ نقس مهمى داشت و مايه اميد مردم بود در مقابله با جمهورى اسالمى .در دورهاى بعد و حمالت بعدى جمهورى اسالمى هم همينطور بود .مردم عاشق أسلحه نبودند .ب راى ج ريانات ناسي وناليست أسلحه سنتا ابزارى بوده است ب راى فشار آوردن به دولت مركزى ب راى گرفتن امتياز . اما سال ٥٨يك رژيم ارتجاعى خ ونخ وار به مردم حمله كرد وآنها مجبور بودند مسلحانه به دفاع از خود بپردازند .در واقع جنگ مسلحانه به مردم تحميل شد ودفاع مسلحانه كامال درست وبرحق بود .تا زمانيكه استبداد وسركوب وجود دارد مردم ب راى دفاع از خود حق دارند بهر وسيله اى از خود دفاع كنند .در كردستان هم بدون اين مقاومت ،رژيم عده بيشترى را كشتارمى كرد.
سردبیر نشریه :آزاد زمانی دبیر کمیته کردستان :عبداهلل دارابی
sasansaeed@gmail.com darabi.abe@gmail.com
روابط عمومی :ابوبکر شریفزاده rawabet.omumi.k@gmail.com مسئول سایت اکتبر :اسماعیل ویسی Esmail.waisi@gmail.com سایت اکتبر ( سایت کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ـ حکمتیست) www.october-online.com اکتبر هر دو هفته یکبار و دوشنبهها منتشر میشود! با اکتبر همکاری کنید! نشریه اکتبر را به دست دوستان و آشنایان خود برسانید ،درتکثیر و توزیع نشریه بکوشید ،برای نشریه اکتبر اخبار و مطالب خود را ارسال نمایید .