هر ادبيات بزرگى محصول گفتمانىست كه بين ادبياتهاى اقليت شكل مىگيرد. هر فرهنگ بزرگى برآيندى از خردهفرهنگهاست؛ با حذف خرده فرهنگها محال است كه فرهنگى به بارورى برسد، يكسانسازى زبانى و يكسانسازى فرهنگى، در نهايت به چيزى جز غلبهى فرهنگ مسلط منجر نمىشود.
در هر كشورى باورهایی مرسوم است، مفاهيمى وارد فرهنگ عوام شده و عامیانه میشود؛ خيلى از نويسندهها و آرتيستهاى اپورتونيست از اينجور باورها و از سيطرهى فرهنگ مسلط بيشترين سوءاستفاده را مىكنند.