javaneh anisheh # 58

Page 1

‫بي‌نام تو نامه كي كنم باز‬

‫گفتوگو با راستين معينزاده قهرمان‬ ‫كيوكوشينكشور‬

‫مبارزاتم كمتر از‬ ‫‪ 15‬ثانيه است‬

‫شماره‌ي ‪ - 58‬زمستان ‪1390‬‬

‫ميزگردپتانسيلهايبسكتباليمجتمع‬

‫باشگاهبسكتبالمجتمع‬ ‫عالمهطباطبايي‬

‫نشريه داخلي مجتمع عالمه طباطبايي‬

‫زمستان ‪1390‬‬

‫‪58‬‬

‫نشريه‌ي داخلي مجتمع فرهنگي‪ -‬آموزشي عالمه طباطبايي‬ ‫ويژه‌ي دانش‌آموزان‬

‫گزارش مراسم جشن تكليف‬ ‫در مدارس راهنمايي مجتمع‬

‫گام نهادن در مسير‬ ‫بهشت‬ ‫هشتمين جلسه «باشگاه انديشه و سخن» با موضوع بررسي فيلم «ورود آقايان ممنوع»‬

‫«جوان» با نوجوانان‬

‫زير نظر هيات موسس‬

‫حسن توفيق‌حق‪ -‬محمدجعفر مستوفي‬ ‫نشانی د‌ فتر نشریه‪ :‬تهران‪ -‬بزرگراه نيايش‌غربي‬ ‫بزرگراه آبشناسان‪ -‬بعد از چهارراه سردار جنگل‪ -‬ابتداي كوي طور‬ ‫خيابان شعرا‪ -‬مجتمع فرهنگي‪ ،‬آموزشي عالمه طباطبايي (ره)‬ ‫طبقه‌ي چهارم‪ -‬تلفن‪44838321 :‬‬ ‫‪E-mail:mags@atcce.com‬‬ ‫‪www.atcce.com‬‬ ‫مطالب دريافت شده بازگرد‌ اند‌ ه نمی­‌شود‌ ‪.‬‬ ‫آزاد است‪.‬‬ ‫«جوانه انديشه» د‌ ر انتخاب و ویرایش مطالب ‌‌‬ ‫سخن آغازين‬ ‫دوران گذار ‪2 /‬‬ ‫بخش اول‪ :‬باران‬ ‫بنگر كه عزاي اشرف اوالد آدم است ‪4 /‬‬ ‫بخش دوم‪ :‬سرگرمي‬ ‫وبالگ نويسي‪ /‬مهدي پاك‌گهر‪8 /‬‬ ‫ويترين‪/‬محمدرضا ساختمانگر‪10 /‬‬ ‫ترين‌هاي جهان‪ /‬حسين طوقي‪12 /‬‬ ‫نرم‌افزار‪ /‬اميرحاجي‌قرباني‪14 /‬‬ ‫بازي‪ /‬علي مسعودي‪16/‬‬ ‫بخش سوم‪ :‬تلفن همراه‬ ‫تاريخچه بسكتبال‪16 /‬‬ ‫گفت‌وگو با مهدي كامراني‪18 /‬‬ ‫ركوردهاي بسكتبال‪21 /‬‬ ‫ميزگرد پتانسيل‌هاي بسكتبالي مجتمع‪22 /‬‬ ‫ورزش و تندرستي‪ /‬ابراهيم محسني‪26 /‬‬ ‫بخش چهارم‪ :‬گوناگون‬ ‫پرهاي زمزمه‪ /‬حميد قنبري‪28 /‬‬ ‫مقايسه دو گوشي مطرح دنيا‪ /‬محمدرضا‬ ‫فاضليان‪32 /‬‬ ‫مخترعين چگونه مي‌انديشند؟‪34 /‬‬ ‫ديوار‪ /...‬يونس نعمت‌زاده‪37/‬‬

‫شوراي سياست‌گذاري‪ :‬منوچهر سليمي‪ ،‬مسلم محمودي‪ ،‬ابراهيم‬ ‫محسني‪ ،‬عباس كرمي‪ ،‬حميدرضا حضرتي‬ ‫مدير مسئول‪ :‬حميدرضا حضرتي‬ ‫سردبير‪ :‬مهدي پاك‌گهر‬ ‫اعضاي تحريريه‪ :‬استاد سيد مصطفي كشفي‬ ‫ن طباطبايي‌راد‌‌‪ -‬كيوان پيشرويان‬ ‫استاد مجيد‌‌الد‌‌ي ‌‬ ‫طراحی و صفحه‌آرايي‪ :‬مهدي پاك‌گهر‬ ‫قاطع و مهربان‪ /‬پوريا كارگشا‪37 /‬‬ ‫خاطراتي كه بايد دوخت‪ /‬محمد قمري‪38/‬‬ ‫خواب و بيداري ‪/‬اميرحسين ثنايي‌فرد‪40 /‬‬ ‫مناجاتي با خدا‪ /‬پوريا كارگشا‪40 /‬‬ ‫بخش پنجم‪ :‬چند بُعدي‌ها‬ ‫يك روز قهرمان جهان مي‌شوم‪ /‬فربد متوسل‪42 /‬‬ ‫عكاس راه بي‌پايان‪ /‬محمد حسين رزم‌آر‪43 /‬‬ ‫مردي براي تمام امور‪ /‬كيارش كاوياني‪44 /‬‬ ‫غواصي رشته‌ي ماجراجوهاست‪ /‬ياشار پيدايش‪45 /‬‬ ‫مبارزاتم كمتر از ‪ 15‬ثانيه است‪/‬‬ ‫راستين معين‌زاده‪46 /‬‬ ‫شناگري ماهر در زمين بسكتبال‪/‬‬ ‫آروين ميرمحمدي‪48 /‬‬ ‫بخش ششم‪ :‬گزارش داخلي‬ ‫رامسر؛ اردويي براي دوستي‌ها‪50 /‬‬ ‫خاطرات دانش‌آموزي از اردوي دوستي‪52 /‬‬ ‫فعاليت‌هاي واحد پژوهش در تابستان ‪56 /1390‬‬ ‫«جوان» با نوجوانان‪58 /‬‬ ‫رتبه‌هاي برتر تهران در مشت مجتمع‪59 /‬‬ ‫گام نهادن در مسير بهشت‪60 /‬‬ ‫نمره های ما‪ ،‬رتبه های ما‪ /‬عادل طالبي‪62 /‬‬ ‫هفته تربيت‌بدني در مجتمع‪64 /‬‬


‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫سرمقاله‬ ‫بخش ويژه حافظ‬

‫‪2‬‬

‫دوران گذار‬ ‫سخن آغازين‬

‫وقتي بچه هس��تيم پدر و مادرها خيلي هواي ما را دارند‪ .‬آن‌ها مواظبند كه ما گرس��نه نمانيم‪ ،‬س��رما نخوريم‪ ،‬تنها نمانيم و ‪ . ...‬همين‌طور‬ ‫به طور جدي مراقبند كه آس��يب روحي و رواني نبينيم‪ .‬هر كار كوچكي كه براي اولين بار انجام مي‌دهيم مورد توجه آن‌ها قرار مي‌گيرد و با‬ ‫هيجان ما را تشويق مي‌كنند‪ .‬اگر در انجام كاري موفق نشويم خودشان با حوصله كنار ما مي‌نشينند‪ ،‬كمك مي‌كنند تا ياد بگيريم‪ .‬به تدريج‬ ‫كه بزرگ‌تر مي‌ش��ويم اين حمايت‌ها كاهش مي‌يابد و انتظارات از ما بيش��تر مي‌ش��ود‪ .‬اگر بنا باشد كه هميشه در همه‌ي كارها انگيزه‌ي اصلي‬ ‫تش��ويق بزرگ‌تر‌ها باش��د و هرگونه نگراني از خطا و اش��تباه با پشتوانه‌ي حمايتي آن‌ها مرتفع شود‪ ،‬ما هيچ‌گاه بزرگ نخواهيم شد‪ .‬انگيزه‌هاي‬ ‫دروني بايد به جاي تشويق ديگران باعث شود كه ما توانايي‌هايمان را افزايش دهيم و از اين توانايي‌ها استفاده ببريم‪ .‬همين‌طور بايد خودمان‬ ‫مسئوليت خطا‌هايمان را به عهده بگيريم‪ .‬در غير اين صورت شخصيت ما شكل نمي‌گيرد‪ .‬حمايت و تشويق بيش از حد والدين مي‌تواند مضر‬ ‫و مخرب هم باشد‪ ،‬اما گاهي اين مشكل پيش مي‌آيد كه بزرگ‌تر‌ها در كاهش حمايتشان از ما شتاب مي‌كنند و اين موضوع باعث ناراحتي‌مان‬ ‫مي‌شود‪ .‬در اين موارد وقتي به نيت آن‌ها فكر كنيم‪ ،‬راحت‌تر با موضوع كنار خواهيم آمد‪.‬‬ ‫گاهي از اين هم فراتر مي‌رود‪ .‬تذكر‌ها و ايراد‌ گرفتن‌ها از حد تحمل ما بيشتر مي‌شود‪ .‬فكر كردن به نيت خير آن‌ها نيز چندان باعث تسكين‬ ‫ما نمي‌شود‪ .‬با خود مي‌گوييم چرا اين‌قدر از ما ايراد مي‌گيرند؟ آيا واقعا من اين‌قدر خطاكار هستم يا آن‌ها زيادي سخت‌گيرند؟ چون به آن‌ها‬ ‫اعتمادچندين س��اله داريم ممكن اس��ت به خودمان ش��ك كنيم‪« .‬ش��ايد من واقعا آن‌طور كه فكر مي‌كنم فرد توانمند‪ ،‬شايسته و ارزشمندي‬ ‫نيستم‪ ».‬اين ترديد اگر استمرار پيدا كند‪ ،‬خرابي‌هاي زيادي در پي خواهد داشت‪.‬‬ ‫اثر تخريبي اين ذهنيت‪ ،‬ابتدا باور وجودي ما را نشانه مي‌گيرد‪.‬‬ ‫همه‌ي ما در كودكي ايمان داريم كه شخص ارزشمندي هستيم و روزي همه‌ي اطرافيان به ارزش وجودي ما پي خواهند برد و براي آن‌ها‬ ‫مفيد خواهيم بود‪ .‬تمام تش��ويق‌هاي بزرگ‌تر ها‪ ،‬تقويت كننده‌ي اين باور مي‌ش��وند‪ .‬به همين ترتيب خرده‌گيري‌هاي آن‌ها و ايجاد آن ترديد‬ ‫مي‌تواند اين ايمان را متزلزل كند‪ .‬وقتي اعتقاد و ايمان به توانمندي رسيدن به هدفي ضعيف شود‪ ،‬رسيدن به آن هدف در ذهن و در عمل‪،‬‬ ‫دور‌تر و دور‌تر مي‌شود‪.‬‬ ‫در اين شرايط آن‌چه بايد مورد توجه ما باشد اين است كه اين شرايط گذرا است‪ .‬به طور معمول دوراني از زندگي هر انساني در شرايطي‬ ‫كمابيش مش��ابه همين طي ش��ده اس��ت‪ .‬ما در حال گذار از يك دوره‌ي زندگي كه كودكي بوده اس��ت به دوره‌اي ديگر كه جواني است به سر‬ ‫مي‌بريم‪ .‬اين دوره گذار كه نوجواني ناميده مي‌شود‪ ،‬ويژگي‌ها و حساسيت‌هاي خودش را دارد‪ .‬سردرگمي و بالتكليفي از جمله‌ي اين ويژگي‌ها‬ ‫هستند‪ .‬اگر من بزرگ شده‌ام‪ ،‬پس چرا در بعضي موارد اجازه ندارم طبق دلخواهم عمل كنم‪ ،‬اگر بزرگ نشده‌ام و هنوز بچه هستم‪ ،‬پس چرا در‬ ‫مقابل بعضي خطا‌ها و اشتباهاتم به طور جدي مواخذه مي‌شوم و از آن حمايت‌ها برخوردار نيستم؟ بسياري سواالت از اين دست در روزگاري كه‬ ‫نوجواني ناميده مي‌شود معمول است‪ .‬شايد در بعضي از كتاب‌ها و دستور‌العمل‌هاي فراواني كه براي اين دوران نوشته شده و توصيه مي‌شوند‪،‬‬ ‫راهكار‌هايي كوتاه‌مدت و موردي براي بعضي مشكالت پيدا شود‪ ،‬اما اگر يك فرمول و نسخه‌ي كلي براي اين دوران باشد‪« ،‬صبر» است‪ .‬وقتي‬ ‫در زندگي با مش��كلي مواجه مي‌ش��ويم و نمي‌توانيم راهكار‌هاي قطعي براي حل آن پيدا كنيم حس خوبي نداريم‪ .‬اما اين ويژگي دوران گذار‬ ‫اس��ت‪ .‬صبور باش‪ .‬به ديروز كودكي فكر كن كه گذش��ته اس��ت و به فردايي بيانديش كه خواهد آمد‪ .‬پس اين روز‌ها نيز مي‌گذرند‪ .‬البته وقتي‬ ‫چند سال بعد به اين روزهاي سخت نگاه كني برايت بسيار زيبا و دوست داشتني خواهند بود‪ .‬پس قدر همين لحظات را بدان‪.‬‬ ‫امروز نه آغاز و نه انجام جهان است‬ ‫اي بس غم و شادي كه پس پرده نهان است‬ ‫گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري‬ ‫مدير مسئول‬ ‫داني كه رسيدن هنر گام زمان است‪( ...‬ه‪.‬ا‪ .‬سايه) ‬

‫بخــش اول‬

‫باران‬

‫بنگر عزاي اشرف اوالد آدم است‪4 /‬‬


‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫باران‬ ‫بخش ويژه حافظ‬

‫باران ويژه حافظ‬ ‫بخش‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪4‬‬

‫‪5‬‬

‫بنگر عزاي اشرف اوالد آدم است‬ ‫ش�امگاه روز يكش�نبه‪ 13 ،‬آذر ‪ ،1390‬مصادف با شب تاسوعاي حس�يني‪ ،‬واحد راهنمايي ميرداماد ميزبان تعداد قابل توجهي‬ ‫از اوليا‪ ،‬همكاران‪ ،‬دانش‌آموزان و فارغ‌التحصيالن مدرس�ه‌ي راهنمايي عالمه طباطبايي بود كه به منظور اجراي مراس�م عزاداري‬ ‫سرور و ساالر شهيدان‪ ،‬امام حسين (ع) دور هم جمع شده بودند‪ .‬در ابتداي اين جلسه جناب آقاي غفاري به قرائت آياتي چند‬ ‫از س�وره‌ي مباركه‌ي الرحمن پرداختند و پس از آن زيارت عاش�ورا به وسيله‌ي ايشان خوانده شد‪ .‬سخنران مذهبي اين مراسم‪،‬‬ ‫جناب آقاي ربيعي بودند كه طي س�خناني به تبيين دو س�احت احس�اس و عقل در انسان و اهميت ايجاد يك رابطه‌ي منطقي و‬ ‫درس�ت بين آن‌ها پرداختند‪ .‬ايش�ان در اين زمينه گفتند‪« :‬احس�اس لبه‌ي تيز دارد‪ .‬ما اگر احساس�اتمان را عاقل نكنيم هر روز‬ ‫از يك چيز خوش�مان مي‌آيد‪ .‬كس�اني بودند كه وقتي فرزندان امام حسين (ع) را مي‌كشتند اشك مي‌ريختند‪ ،‬اما نمي‌توانستند‬ ‫از يك گوش�واره بگذرند‪ .‬از آن طرف وقتي حضرت زينب (س) وارد قتلگاه مي‌ش�ود مي‌گويد خدايا! اين كم را از ما بپذير‪ .‬يعني‬ ‫حضرت زينب (س) احساس نداشتند؟ قطعا احساس داشتند اما احساس خود را به ايمان و تعقل ديني زينت داده بودند‪ .‬ايمان‬ ‫باعث مي‌ش�ود كه عقل و احس�اس با هم هماهنگ شود‪ ».‬بعد از س�خنراني آقاي ربيعي سرود دانش‌آموزي با موضوع مظلوميت‬ ‫حضرت علي‌اصغر (ع) به وسيله‌ي گروهي از دانش‌آموزان اجرا شد كه بسيار زيبا و تاثيرگذار بود‪ .‬پس از آن‪ ،‬مراسم عزاداري و‬ ‫س�ينه‌زني به وس�يله‌ي آقايان ربيعي و غفاري آغاز شد‪ .‬در اين قسمت حاضرين با نوحه‌هاي عاشورايي كه عموما به ذكر مصائب‬ ‫امام حسين (ع) و اهل بيت ايشان مي‌پردازد‪ ،‬سينه زني كردند‪ .‬در ميان سينه‌زني آقاي ربيعي عنوان كردند كه در مجلس امشب‬ ‫ما شالي هست كه زماني روي مرقد مطهر حضرت عباس (ع) قرار داشت‪ .‬عزاداران با ديدن آن شال به وجد آمدند و هر يك براي‬ ‫تبرك دستي به آن كشيدند‪ .‬بنا به رسم معمول اين نوع مراسم‪ ،‬مراسم با خواندن دعا و پذيرايي از عزاداران به وسيله‌ي غذاي‬ ‫نذري به پايان رسيد‪ .‬نكته‌ي قابل توجه اين مراسم شركت فعال دانش‌آموزان مدرسه‌ي راهنمايي ميرداماد در بخش اجرايي بود‪.‬‬ ‫به طوري كه از ابتداي مراس�م گروهي از دانش‌آموزان در حياط مدرس�ه حضور داش�تند و با چاي و خرما و ش�له زرد از عزادارن‬ ‫پذيرايي مي‌كردند‪ .‬گروهي از دانش‌آموزان هم وظيفه‌ي راهنمايي مراجعين را بر عهده داشتند و توزيع غذا هم با همكاري همين‬ ‫دانش‌آموزان صورت گرفت‪ .‬يكي ديگر از حاش�يه‌هاي اين مراس�م حضور پررنگ فارغ‌التحصيالن س�ال‌هاي گذشته‌ي راهنمايي‬ ‫عالمه طباطبايي بودكه بعد از گذشت چندين سال‪ ،‬در حالي كه دانشجو شده بودند‪ ،‬عالوه بر جنبه‌ي معنوي اين شب‪ ،‬براي زنده‬ ‫كردن خاطرات و ديدار با معلمان و مسئولين مدرسه‌ي دوران تحصيلشان در اين مراسم شركت كرده بودند‪.‬‬

‫بخـش دوم‬

‫سرگرمي‬

‫وبالگ نويسي‪ /‬مهدي پاك‌گهر‪8 /‬‬ ‫ويترين‪/‬محمدرضا ساختمانگر‪10 /‬‬ ‫ترين‌هاي جهان‪ /‬حسين طوقي‪12 /‬‬ ‫نرم‌افزار‪ /‬اميرحاجي‌قرباني‪14 /‬‬ ‫بازي‪ /‬علي مسعودي‪16/‬‬


‫سرگرمي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪6‬‬

‫و‬ ‫ب‬ ‫ال‬ ‫گ‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫ي‬ ‫س‬ ‫ي‬ ‫‪yekashna.blogfa.com‬‬

‫‪7‬‬

‫نويسنده‪ :‬مهدي پاك‌گهر‬ ‫واحد نشريات مجتمع‬

‫‪realmadridportal.mihanblog.com‬‬

‫آرين ثالثي‪ /‬پايه‌ي دوم دبيرستان‪ /‬واحد كارگرشمالي‬

‫محمد خجسته مهر‪ /‬پايه‌ي اول دبيرستان‪ /‬واحد آبشناسان ‪1‬‬

‫«تو فقط خودتی با مش��کالتی که ترین‬ ‫نیس��ت‪ ،‬اما برای ساختن تو بهترین است‪».‬‬ ‫اين وبالگ با اين معرفي كار خود را ش��روع‬ ‫كرده است‪ .‬اسم «یک آشنا» نام اين وبالگ‬ ‫علمي است‪ .‬نويسنده وبالگ توانسته مطالب‬ ‫علمي جالبي را براي دوستداران علم رياضي‬ ‫گردآوري كند‪ .‬چند مطلب آخرش در مورد‬ ‫آش��نایی با نسبت طالیی‪ ،‬قضی ‌ه بریانشون‪،‬‬ ‫عدد نپر – اویلر‪ ،‬دنباله فيبو ناتچي‪ ،‬ش��ش‬ ‫حالت ماده و ‪ .....‬اس��ت‪ .‬همچنين در اين وبالگ اخباري در مورد دس��تاوردهاي‬ ‫ايران در حوزه‌هاي علمي و جايگاه ايران در دنيا وجود دارد‪ .‬چندين خبر هم در‬ ‫مورد اتفاق‌هاي علمي مانند ماه گرفتگي نيز قرار گرفته است‪.‬‬

‫وبالگ برت��ر ديگر يك وب�لاگ كامال‬ ‫فوتبالي اس��ت و همين‌طور كه از اسمش‬ ‫پيدا اس��ت يك پورتال براي باشگاه رئال‬ ‫مادريد است‪ .‬اين يك وبالگ گروهي است‬ ‫كه مديريت آن از س��وي محمد خجسته‬ ‫مهر انجام مي‌ش��ود‪ .‬در اي��ن وبالگ يك‬ ‫بخش به نام لینکدونی وجود دارد كه اخبار‬ ‫مختلفي از س��ايتهاي ديگ��ر در آن وجود‬ ‫دارد‪ .‬در اين وبالگ جدول ليگ برتر اسپانيا‬ ‫نيز وجود دارد و اخبار لحظه به لحظه از بازيكنان رئال و نقل و انتقال‌هاي اين‬ ‫فصل در اين باشگاه و كل ليگ اسپانيا وجود دارد‪ .‬نظر سنجي اين وبالگ هم‬ ‫مربوط به نظر مخاطبان در مورد قهرماني باشگاه رئال مادريد است‪.‬‬

‫‪erfan-saffari.blogfa.com‬‬

‫‪amirhoseingenius.mihanblog.com‬‬

‫اسم اين وبالگ حیاط خلوت است كه‬ ‫يك وبالگ كامال ش��خصي اس��ت و نوع‬ ‫مطال��ب آن كامال گوناگون اس��ت و مي‬ ‫توان گف��ت همه چيز در اين وبالگ پيدا‬ ‫مي‌شود ‪ .‬در اين وبالگ هم معرفي كتاب‬ ‫و هم معرفي نرم افزار و هم معرفي ساعت‬ ‫وجود دارد و در برخي موارد هم مي‌توانيد‬ ‫كتاب و نرم افزار مورد عالقه خود را دانلود‬ ‫كنيد ‪ .‬يكي ديگر از ويژگي‌هاي اين وبالگ‬ ‫معرفي مكان‌هاي جالب ايران و برخي از موس��يقي‌هاي وطني است‪ .‬در اين‬ ‫وبالگ چندين نوع از بازي‌هاي رايانه اي و چند نرم افزار گوش��ي هم براي‬ ‫مطالعه مخاطبان وجود دارد‪.‬‬

‫اي��ن وبالگ به بحث فن��اوري اطالعات‬ ‫پرداخته است‪ .‬موضوعاتي كه در اين وبالگ‬ ‫وجود دارد شامل بازی‌های ‪ ،PS3‬آندروید‪،‬‬ ‫بازی اپل‪ ،‬بازی‪ ،Xbox360‬علمی‪ ،‬کارتون‪،‬‬ ‫بازی کامپیوتر‪ ،‬مستند‪ ،‬نرم‌افزار و سرگرمی‬ ‫اس��ت‪ .‬در اين وبالگ برخ��ي نرم افزارهاي‬ ‫گوشي تلفن همراه و بازي‌هاي رايانه‌اي قابل‬ ‫دانلود هستند كه اين امكان باعث جذاب‌تر‬ ‫ش��دن وبالگ شده اس��ت‪ .‬اين نويسنده از‬ ‫ش��هريور ‪ 1389‬شروع به فعاليت كرده و در اين يك‌سال و اندي فعاليت خود‬ ‫توانسته مطالب جالبي را گردآوري كند‪ .‬شما هم با شركت در نظرسنجي كه در‬ ‫اين وبالگ وجود دارد مي‌توانيد به بهتر شدن مطالبش كمك كنيد‪.‬‬

‫‪abcd1376.blogfa.com‬‬

‫‪danestaniha21.mihanblog.com‬‬

‫عرفان صفاري‪ /‬پايه‌ي سوم دبيرستان‪ /‬واحد جام‌جم‬

‫سرگرمي‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫اميرحسين خانلري‪ /‬پايه‌ي دوم راهنمايي‪ /‬واحد فرمانيه‬

‫علي شريفي‪ /‬پايه‌ي سوم راهنمايي‪ /‬واحد فرمانيه‬

‫آرين دادجو‪ /‬پايه‌ي دوم راهنمايي‪/‬واحد ميرداماد‬

‫وب�لاگ علم و تکنول��وژی به مقوله‌ي‬ ‫علمي پرداخته اس��ت و نويس��نده‌ي اين‬ ‫وب�لاگ علم را قدرت برتر جهانی مي‌داند‬ ‫و سعي كرده مطالبي را كه در اين وبالگ‬ ‫م��ي‌آورد‪ ،‬كام�لا ب��ه‌روز و معتبر باش��د‪.‬‬ ‫نويس��نده‌ي وبالگ در بخش معرفي خود‬ ‫آورده اس��ت‪ :‬مطال��ب این وب�لاگ کامال‬ ‫معتبر بوده و تقریبا سعی شده جدید‌ترین‬ ‫تحول دنیای بیکران علم و فناوری در آن‬ ‫نوش��ته ش��ود‪ .‬و به حق نيز توانسته اس��ت كه مطالب خواندني و جذابي را‬ ‫براي دوستداران علم فراهم كند‪ .‬دسته‌بندي مناسب مطالب باعث شده كه‬ ‫مخاطبان به راحتي مطلب مورد نظرشان را پيدا كنند‪.‬‬

‫در اي��ن وبالگ بخ��ش قابل توجهي از‬ ‫اطالعات و دانس��تني‌هاي خواندني جهان‬ ‫و ايران گردآوري شده است‪ .‬از نكات جالب‬ ‫وبالگ اين اس��ت كه نويسنده توانسته با‬ ‫دس��تكاري كردن خبره��اي جالب‪ ،‬آن‌ها‬ ‫را براي خواننده‌هاي خودش جذاب‌تر هم‬ ‫بكن��د‪ .‬در اين وبالگ از اخبار رس��انه‌هاي‬ ‫ايراني و خارجي با ذكر منبع خبر استفاده‬ ‫شده است‪ .‬اين نويسنده توانسته بخش‌هاي‬ ‫نظر سنجي و آرشيو قابل تاملي در وبالگش تعبيه كند‪ .‬نويسنده براي معرفي‬ ‫وبالگش آورده اس��ت‪ :‬سالم‪ ،‬شما در این وبالگ با بهترین دانستنی‌هایی كه‬ ‫اصال باورتان نمي‌شود آشنا می‌شوید كه امیدوارم از آن‌ها خوشتون بیاد‪.‬‬

‫گفت‌وگوي اختصاصي جوانه انديشه با مهندس‬ ‫عليرضا شيرازي مدير وبالگستان بالگفا‬

‫مثل یک جزیره تنها نباشید‬

‫روزانه ‪ ۷۵‬هزار وبالگ بر روی اینترنت ثبت می‌ش�ود‪ ،‬که این مس�اله‬ ‫نشان‌دهنده‌ي آن است که در هر ثانیه‪ ،‬این دنیای مجازی شاهد تولد یک‬ ‫وبالگ است‪ .‬گرچه از تب وبالگ‌نویسی سال‌ها سپری شده است‪ ،‬اما هنوز‬ ‫این پدیده‌ي عصر ارتباطات همچنان مخاطبان بس�یاری را از هر قش�ر و سنی به سوی خود جلب می‌کند‪ .‬همین امر باعث شده‬ ‫است که بازار سرویس دهندگان وبالگ فارسی‪ ،‬در کشورمان با خوش اقبالی مواجه شود‪ .‬یکی از این سرویس دهندگان معروف‬ ‫بالگفا نام دارد‪ .‬بالگفا اواس�ط آذر ‪ ۸۳‬فعالیتش را توس�ط مهندس علیرضا شیرازی آغاز کرد‪ .‬آقاي شیرازی کارشناس نرم‌افزار‬ ‫اس�ت و تخصص او در طراحی و برنامه‌نویس�ی سیس�تم‌های مالی و بانک‌های اطالعاتی است‪ .‬او قبل از آن که به سراغ تاسیس‬ ‫یک سایت ارائه‌دهنده‌ي وبالگ برود با سایت جست‌وجوگر «پارسیک» میان عالقه‌مندان شناخته شده بود‪.‬‬ ‫اگ�ر بخواهيد به طور س�اده وبالگ‌نويس�ي را‬ ‫تشريح كنيد‪ ،‬چه مي‌گوييد؟‬

‫به زبان س��اده وبالگ‌نويسی نوشتن در مورد هر‬ ‫چیزی است که در ذهن شما مي‌گذرد و عالقمندید‬ ‫آن‌را با دیگران یا دوستانتان مطرح کنید‪.‬‬

‫دانش‌آموزان ما خيلي مش�تاق هستند بدانند‬ ‫چه ش�د كه شما اصال وبالگس�تان بالگفا را طراحي‬ ‫كرديد؟ هدف اصلي‌تان از ساخت اين فضا چه بود؟‬ ‫آيا مسايل مادي مطرح بود يا مسايل ديگر؟‬

‫شاید مهم‌ترین انگیزه‌ در طراحی بالگفا‪ ،‬استفاده‬ ‫از تکنول��وژی جدی��د و طراحی و برنامه‌نویس��ی به‬ ‫ش��یوه‌ای نو بود‪ .‬مي‌خواس��تم کار مهندسی تازه‌اي‬ ‫ارائه شود‪ .‬در آن زمان چشم‌انداز مالی چندانی برای‬ ‫س��ایت‌ها وجود نداشت و انگیزه‌ي مالی‪ ،‬حداقل در‬ ‫شروع کار چندان موثر نبود‪.‬‬ ‫در هن�گام س�اخت اين فضا آي�ا از مدل‌هاي‬ ‫خارج�ي هم به�ره گرفتيد؟ به هنگام بومي‌س�ازي‬ ‫اي�ن فضا و ايران�ي كردن آن چ�ه معيارهايي را مد‬ ‫نظر قرار داديد؟‬

‫قاعدت��ا نگاهی به مدل‌های خارجی داش��ته‌ام و‬ ‫از آن‌ه��ا ایده و الهام گرفته‌ام‪ ،‬اما به طور مش��خص‬ ‫سطح فنی عالقمندان وبالگ‌نویسی در ایران مدنظرم‬ ‫بوده اس��ت و در واقع سرویس وبالگی که کار با آن‬ ‫ساده‌ترباشد‪ ،‬مدنظرم بود‪.‬‬

‫جايگاه وبالگ‌نويسي ايران را چگونه مي‌بينيد؟‬ ‫آي�ا كاربرهاي ايراني در وبالگ‌نويس�ي حرفي براي‬ ‫گفتن دارند؟‬

‫همانط��ور که مش��خص اس��ت و در ط��ول این‬ ‫س��ال‌ها بارها در رس��انه‌های مختلف اش��اره شده‬ ‫اس��ت‪ ،‬وبالگ‌نویس��ان ایرانی موقعیت مناسبی در‬ ‫بین وبالگ‌نویسان دارند و به خصوص در منطقه از‬ ‫جای��گاه خاصی برخوردارند‪ ،‬هرچند که به هر حال‬ ‫این فضا محدود به زبان فارسی است‪.‬‬ ‫در حال حاضر ما چقدر كاربر حرفه‌اي در حوزه‬

‫وبالگ‌نويسي داريم؟‬

‫باید دید که منظور از کاربر حرفه‌ای چیس��ت‪ .‬به‬ ‫نظر می‌رس��د بیشتر وبالگ‌نويسان به صورت آماتور‬ ‫وبالگ مي‌نویسند‪ .‬در واقع وبالگ‌نويسی حرفه و کار‬ ‫خیلی‌ها نیست‪ .‬اما اگر منظور فعالیت مدام هست‪ ،‬من‬ ‫آمار مشخص و دقیقی ندارم‪ ،‬ولی حدس من این است‬ ‫که کمتر از یک سوم وبالگ‌های فارسی که در آمارها‬ ‫به آن اشاره مي‌شود‪ ،‬وبالگ‌های فعال باشند‪.‬‬ ‫وبالگس�تان بالگف�ا داراي بيش�ترين كارب�ر‬ ‫وبالگ‌نويس�ي است‪ ،‬اول بفرماييد اين تعداد به چه‬ ‫ميزان اس�ت؟ بعد بفرماييد بيشتر محتواي بالگفا‪،‬‬ ‫حول چه حوزه‌اي چرخ مي‌زند؟‬

‫تعداد کل وبالگ‌هایی که در بالگفا ثبت شده‌اند‬ ‫از چهار میلیون هم بیش��تر است‪ ،‬اما طبیعتا منظور‬ ‫وبالگ‌های دارای محتوا و فعال است که فکر می‌کنم‬ ‫درحال حاضر حدود یک میلیون وبالگ باشد و اکثر‬ ‫این وبالگ‌ها نیز دارای حوزه‌ي تخصصی نیستند و‬ ‫معموال وبالگ‌های شخصی به شمار مي‌آیند‪.‬‬ ‫ميانگين س�ني كاربران بالگف�ا در چه رده‌اي‬ ‫اس�ت؟ چقدر از كاربران شما در مقطع راهنمايي و‬ ‫دبيرستان است؟‬

‫در ای��ن زمین��ه آم��ار مش��خص و دقیقی وجود‬ ‫ندارد‪.‬‬

‫آيا مي‌توان از فضاي وبالگ‌نويسي براي تربيت‬ ‫بچه‌ها استفاده كرد؟ به نظر شما اين فضا چه نقشي‬ ‫مي‌تواند در فضاي آموزشي كشور ايفا كند؟‬

‫بله‪،‬می توان به روشنی کارکردهای تربیتی آن را‬ ‫مشاهده کرد‪ .‬به خصوص وبالگ‌های علمي‌و آموزشی‬ ‫نقش پررنگی در وبالگس��تان فارس��ی دارند که این‬ ‫قضی��ه در ایجاد عالقه بی��ن خوانندگان و جامعه به‬ ‫مسائل علمي‌موثر خواهد بود‪.‬‬

‫ممنون مي‌شويم كه براي دانش‌آموزان ما طرز‬ ‫صحيح وبالگ نوسي را هم تشريح كنيد‪.‬‬

‫من مرز مش��خصی برای وبالگ‌نويس��ی صحیح‬ ‫قاي��ل نیس��تم و دلیلی هم نمي‌بینی��م که از همان‬ ‫ابتدا کلی قاعده و قانون برای وبالگ‌نويسی بگذاریم‬ ‫که عالقمند به وبالگ‌نويس��ی را حتی از شروع کار‬ ‫بترساند‪ .‬بنابراین پیشنهاد می‌کنم هر فرد عالقمندی‬ ‫به هر شکلی که دوست دارد‪ ،‬وبالگ‌نويسی را شروع‬ ‫کند و البته در این زمینه باید مطالعه نیز داشته باشد‪.‬‬ ‫به مرور و با مطالعه دیگر وبالگ‌ها‪ ،‬با ش��یوه صحیح‬ ‫وبالگ‌نويسی آشنا خواهد شد‪.‬‬ ‫به نظر شما چه كارهايي مي‌توان كرد كه بچه‌ها‬ ‫براي نوش�تن وبلاگ ترغيب ش�وند؟ در اين مورد‬ ‫اگ�ر راهنمايي هم براي بهتر نوش�تن وبالگ داريد‪،‬‬ ‫خوشحال مي‌شويم بيان بفرماييد؟‬

‫این س��وال سختی اس��ت و من گاهی از خود‬ ‫س��وال می‌کنم چرا به ب��رادرم بگویم که وبالگ‬ ‫بنویس��د و اگر او از من س��وال کرد که چرا باید‬ ‫وبالگ بنویس��م؟ ج��واب او را چه خواهم داد‪ .‬اما‬ ‫ب��ه هر حال یکی از برادرانم وبالگ مي‌نویس��د و‬ ‫مشتاق به فعالیت در این فضا هست و دیگر برادرم‬ ‫این‌گونه نیست‪.‬‬ ‫به نظرم اگرچه فواید وبالگ‌نويسی زیاد است‪ ،‬اما‬ ‫در نهایت وبالگ‌نويس��ی یک تجربه شخصی است و‬ ‫در نهایت یک انتخاب ش��خصی اس��ت‪ .‬اما در مورد‬ ‫بخش دوم سوالتان‪ ،‬خب پیشنهاد من تعامل است‪.‬‬ ‫اگر وبالگ‌نويس��ی را شروع کردید‪ ،‬مثل یک جزیره‬ ‫تنها نباشید‪ ،‬با دیگر وبالگ‌نويسان در ارتباط باشید‬ ‫و مدتی صبر کنید تا شناخته شوید‪.‬‬


‫سرگرمي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪8‬‬

‫و‬ ‫ي‬ ‫ت‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫رين‬

‫سرگرمي‬

‫‪9‬‬

‫مازیار میری کارگردان فیلم سعادت‌آباد‬ ‫در گفت‌وگوي اختصاصي با «جوانه انديشه»‪:‬‬

‫نويسنده‪ :‬محمدرضا ساختمانگر‬ ‫واحد نشريات مجتمع‬

‫«آيفون ‪ »4‬پرفروش‌ترين گوشي‬

‫فهرست مقايسه‌اي ‪ 10‬گوشي پرفروش ماه ژوئن ‪ 2011‬نشان داد ‪ iPhone 4‬جزو پرفروش‌ترين گوشي‌هاي جهان در سال ‪2011‬‬ ‫است‪ .‬براساس اين فهرست آيفون ‪ 4‬اپل‪ ،‬رتبه اول را به خود اختصاص داده است و بعد از آن به ترتيب گالکسي ‪ I9100‬سامسونگ‪،‬‬ ‫اچ تي سي‪ ،‬نوکيا‪ ،3720‬جي تي سامسونگ مدل ‪ ،2710‬نوکيا ‪ ،E52‬سوني اريکسون مدل ‪ ،Xperia Arc‬اچ تي سي مدل ‪Desire‬‬ ‫‪ ،HD‬نوکيا ‪ C5‬و اچ تي سي مدل ‪ Desire S‬رتبه‌هاي دوم تا دهم را به خود اختصاص دادند‪ .‬بايد گفت كه آیفون ‪ 4G‬نازک ترین‬ ‫گوشی هوشمندی است که تاکنون ساخته شده است‪ .‬ضخامت این گوشی تنها به ‪ 9.3‬میلی متر می رسد‪ .‬وزن آن به دلیل به کار‬ ‫رفتن اجزای فلزی در بدنه‌اش ‪ 3‬گرم از نسخه قبلی سنگین تر شده و به ‪ 137‬گرم رسیده است‪ .‬طول آیفون ‪ 115 4G‬میلی‌متر‬ ‫و عرض آن ‪ 58‬میلی‌متر است‪ .‬از ديگر ويژگي‌هايش مي‌توان به كيفيت فوق‌العاده مانيتور‪ ،‬حافظه داخلي ‪ 16‬يا ‪ 32‬گيگابايت‪،‬‬ ‫دوربين ‪ 5‬مگا پيكسلي آن اشاره كرد‪ .‬در چهارماهه دوم سال جارى ميالدى‪ ،‬شمار گوشى‌هاى فروخته شده‌ى شركت اپل از ‪۸‬‬ ‫ميليون به بيش از ‪ ۲۰‬ميليون رسيد‪ .‬در حالى كه در همين دوره‌ى زمانى‪ ،‬فروش تلفن‌هاى همراه نوكيا از حدود ‪ ۲۴‬ميليون‬ ‫گوشى به ‪ ۱۷‬ميليون كاهش پيدا كرده است‪ .‬اما در تازه‌ترين گزارش ميداني از بازار گوشي تلفن همراه ايران‪ ،‬گوشي ‪Nokia‬‬ ‫‪ N9‬با قيمتي نزديك به يك ميليون تومان‪ ،‬جزو پرفروش‌ترين گوشي‌ها قرار گرفته است‪.‬‬

‫«هري پاتر» پرفروش‌ترين كتاب‬

‫سري كتاب‌هاي هری پاتر به عنوان پرفروش‌ترين كتاب در سرتاسر دنيا در سال‬ ‫‪ 2010‬و ‪ 2011‬معرفي شدند‪ .‬كتاب هری پاتر نام مجموعه‌ای هفت‌گانه از رمان‌هایي با‬ ‫سبک خیال‌پردازی است که توسط نویسنده انگلیسی‪« ،‬جوآن کتلین رولینگ» نوشته‬ ‫شده‌است‪ .‬این کتاب‌ها به شرح ماجراهای یک جادوگر نوجوان به نام هری پاتر به همراه‬ ‫بهترین دوستانش‪ ،‬در مدرسه علوم و فنون جادوگری‌هاگوارتز می‌پردازند‪ .‬انتشار اولین‬ ‫جلد رمان در ‪ 30‬ژوئن ‪ 1997‬با عنوان هری پاتر و سنگ جادو‪ ،‬محبوبیت بسیار زیاد‪،‬‬ ‫تحسین فراوان و موفقیت تجاری را برای کتاب به ارمغان آورد‪ .‬تا ژوئن ‪ ،۲۰۱۱‬کتاب‌ها‬ ‫درحدود ‪۴۵۰‬میلیون نسخه فروش داشته و به ‪ ۶۷‬زبان دنیا ترجمه شده است‪.‬چهار‬ ‫کتاب پایانی این مجموعه به طور متوالی رکورد فروش‬ ‫س��ریع‌ترین کتاب‌های جهان را دارد‪ .‬اما‬ ‫در اي��ران پرفروش‌ترین کتاب در س��ال‬ ‫‪ 90‬كتاب «دا» و خاطرات س��یده زهرا‬ ‫حسینی بود که به کوشش سیده اعظم‬ ‫حسینی تدوین شد‪ .‬این کتاب از سال ‪87‬‬ ‫تاكنون به یکی از پر فروش‌ترین‌ها تبدیل‬ ‫ش��د تا جایی که امسال چاپ ‪ 140‬را نیز‬ ‫از سر گذراند‪.‬‬

‫«مك بوكز» پرفروش‌ترين لپ‌تاپ‬

‫بازار لپ تاپ‪ ،‬بازاري پويا است با تنوع مدل و برند باالكه هر برند و مدل‬ ‫بسته به قابليت‌هاي متفاوت‪ ،‬مخاطباني دارند‪ .‬البته‬ ‫به دليل عرضه مدل‌هاي جديد و تكنولوژي‌هاي نوين‬ ‫به بازار‪ ،‬هر از چند گاهي مدل‌هاي پرفروش در بازار‬ ‫جايگاه خ��ود را به مدل‌هاي جديدتر مي دهند و‬ ‫البته گاه اتفاق مي افتد كه به دليل قيمت باالي‬ ‫محصوالت جدي��د‪ ،‬نمونه‌هاي قديمي همچنان‬ ‫در ليس��ت پرفروش‌ه��اي‬ ‫ب��ازار ق��رار گيرن��د‪ .‬در‬ ‫اي��ران مدل‌ه��ا ي �‪VPCE‬‬ ‫شركت سوني‬ ‫‪ A42EG-B‬و نوت ب��وك ‪VPC-YB15AG S/P‬‬ ‫جزو پرفروش��ترين‌ها هس��تند اين لپ تاپ‌ها به ترتيب قيمتي معادل ‪970‬‬ ‫ه��زار تومان و ‪ 795‬ه��زار تومان دارند‪ .‬همچنين مدل‌هاي ‪ MINI 1018‬و‬ ‫‪ VOSTRO3550‬شركت دل با قيمت ‪ 490‬هزار تومان و ‪ 970‬هزار تومان‬ ‫ج��زو پرفروش‌هاي لپ تاپ و نت بوك در ايران هس��تند‪.‬اما در بازار جهاني‬ ‫لپ‌تاپ‌هاي س��اخت شركت اپل با عنوان «مك بوكز» (‪ )Mac books‬در‬ ‫باالي فهرست پرفروش‌ترين‌ها قرار گرفته است‪.‬‬

‫«هري‌پاتر و هديه‌هاي مرگ» پرفروش‌ترين فيلم‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫در سال ‪ 2011‬فيلمهاي بسياري برروي پرده سينما خوش درخشيد كه بهترين و پرفروشترين آنها‬ ‫«هري پاتر و هديه‌هاي مرگ» بود كه به عنوان پرفروش‌ترين فيلم نيز معرفي شد‪ .‬قسمت دوم فيلم «هري‬ ‫پاتر و هديه‌هاي مرگ» توانست با كنارزدن انيميشن «ماشين‌ها ‪ »2‬در رتبه اول فهرست پرفروش‌ترين‬ ‫فيلم‌ها در نمايش خانگي آمريكا و همچنين سينماهاي جهان قرار بگيرد‪« .‬هري پاتر و هديه‌هاي مرگ»‬ ‫كه پيشتاز نامزدهاي جوايز منتخب مردم آمريكا است‪ ،‬پرفروش‌ترين فيلم سال‌‪ 2011‬سينماي جهان نام‬ ‫گرفت كه با پيشي گرفتن از «ارباب حلقه‌ها؛ بازگشت پادشاه»‪ ،‬عنوان سومين فيلم پرفروش تاريخ سينما‬ ‫را به خود اختصاص داد‪.‬فروش چشم‌گير «هري پاتر و هديه‌هاي مرگ» با‌‪ 933‬ميليون دالر موجب شد‬ ‫تا سري فيلم‌هاي «هري پاتر» با رسيدن به فروش‌هفت ميليارد دالر‪ ،‬اكنون پرفروش‌ترين فيل ‌م چندگانه تاريخ سينماي جهان باشد كه باالتر از «جيمز باند» و «جنگ‬ ‫ش قسمتي قرار دارد؛ هرچند براي ساخت قسمت‌هاي قبلي «هري پاتر» بودجه چشم‌گير يك ميليارد و‌‪ 280‬ميليون دالر هزينه شده است‪ .‬اين فيلم‬ ‫ستارگان» ش ‌‬ ‫نامزد جايزه اسكار بهترين فيلم‌برداري شد‪ .‬اما پرفروش‌ترين فيلم ايران در پاييز ‪ 1390‬به سعادت آباد با كارگرداني مازيار ميري تعلق گرفت‪ .‬اين فيلم با فروشي بيش‬ ‫از يك ميليارد تومان‪ ،‬توانست رتبه‌ي اول را به خود اختصاص دهد و فيلم يك حبه قند‪ ،‬با فروش ‪ 800‬ميليوني‪ ،‬در جايگاه دوم ايستاد‪.‬‬

‫سعادت آباد آرزوی‬ ‫من است برای سرزمینم‬ ‫جرقه اولیه ساخت فیلم سعادت‌آباد چه جوری‬ ‫شکل گرفت؟ بفرمایید که چه چیزی شما را برآن‬ ‫داشت که به دنبال ساخت این فیلم بروید؟‬

‫من و امیر عرب وقتی در حال ساخت سریال‬ ‫گاو صن��دوق بودیم‪ ،‬به حدی این همکاری برای‬ ‫ما جالب و شیرین بود که از همان زمان تصمیم‬ ‫گرفتی��م که یک فیلم مش��ترک دیگر نیز با هم‬ ‫بس��ازیم و در قالب ساخت یک فیلم دیگر با هم‬ ‫همکاری داشته باشیم‪ .‬لذا بعد از این که سریال‬ ‫گاو صندوق به پایان رسید‪ ،‬امیر عرب طرح فیلم‬ ‫سعادت‌آباد را‪-‬که در ابتدا با نام راویولی (نام یک‬ ‫غذای ایتالیایی) قرار بود س��اخته ش��ود‪-‬در دو‬ ‫صفح��ه برای من آماده ک��رد‪ .‬من هم که از این‬ ‫طرح خیلی خوش��م آمده بود‪ ،‬بس��طش دادم و‬ ‫توانس��تیم با کمک هم فیلم نامه سعادت‌آباد را‬ ‫بنویسیم و بسازیم‪.‬‬ ‫ک�دام ویژگی فیلم نامه نظر ش�ما را بیش�تر‬ ‫جلب کرد؟‬

‫ب��رای من نقد پنهان کاری فیلم نامه بس��یار‬ ‫جذاب بود‪ .‬در حقیقت آن چه مرا بیش از همه‬ ‫جلب کرد‪ ،‬نقد از بین بردن قبح گناه در جامعه‬ ‫ما بود‪ .‬برای همین تصمیم گرفتم که این فیلم‬ ‫را ب��رای ثب��ت در زمان بس��ازم و یک نقدی بر‬ ‫زم��ان فیلم و جامعه پنهانکار داش��ته باش��م تا‬ ‫ذهن‌های مردم جامعه را کمی قلقلک دهم و به‬ ‫آن‌ها یادآوری کنم که نسل جوان ما احتیاج به‬ ‫راهنمایی درس��ت و موثر دارد و باید یاد بگیرند‬ ‫که پنهان کاری‪ ،‬زوایای مختلف دارد که یکی از‬ ‫آن‌ها مطمئنا به ضرر آن‌ها خواهد بود‪.‬‬

‫اکثر کس�انی که این فیل�م را دیده‌اند نقطه‬ ‫ق�وت فیلم را بازیگرهای قوی آن دانس�ته اند‪،‬‬

‫ول�ی از نظر ما خود فیلم نامه و جمع کردن این‬ ‫بازیگ�ران و بازی گرفتن از آنها نقطه قوت فیلم‬ ‫اس�ت‪ .‬از نظر شما چه چیزی باعث قوت گرفتن‬ ‫فیلم سعادت‌آباد شده است؟‬

‫س��عادت‌آباد یک کار گروهی و جمعی است‪.‬‬ ‫به نظر بنده در سعادت‌آباد از راس هرم تا انتها‬ ‫همه عوامل صحنه درگیر بودند و یک همکاری‬ ‫مس��المت آمی��ز در کنار هم داش��تند‪ ،‬که این‬ ‫همکاری مناس��ب توانست ما را در نشان دادن‬ ‫زوای��ای پنه��ان کاری یاری کند‪ .‬ما توانس��تیم‬ ‫ریختن قبح گناه را به تصویر بکشیم ‪ .‬خیلی از‬ ‫فیلم‌ها بودند که با وجود فیلم نامه خوب و بازی‬ ‫گرفت��ن از بازیگران مط��رح‪ ،‬حرفی برای گفتن‬ ‫نداش��تند و اتفاق خاصی در فیلم رخ نداد و به‬ ‫عبارت��ی این فیلم‌ها الکن بودند ولی ما با تالش‬ ‫همدیگر توانستیم این امر خطیر پیغام دهی به‬ ‫نس��ل جوان را انجام دهیم و امیدوارم هم موثر‬ ‫بوده باشیم‪ .‬لذا با این اوصاف من عامل موفقیت‬ ‫فیلم را تالش گروهی می‌دانم‪.‬‬ ‫از ساخت فیلم س�عادت‌آباد چه خاطره‌ي به‬ ‫یاد ماندنی دارید؟‬

‫مهم‌تری��ن اتفاقی که در فیلم س��عادت‌آباد‬ ‫ب��رای من افتاد روزهای خوبی بود که در کنار‬ ‫دوس��ت‌هايم داش��تم‪ .‬من بهترین زمان عمرم‬ ‫را در س��عادت‌آباد گذراندم‪ ،‬فیلم سعادت‌آباد‬ ‫واقع��ا بهترین عوامل پش��ت صحن��ه‪ ،‬بهترین‬ ‫بازیگران و بهترین عوامل را داش��ت‪ .‬من االن‬ ‫حس��رت آن روزها و دور هم جمع شدن‌ها را‬ ‫م��ی خورم و ناراحتم ک��ه چرا آنقدر زود تمام‬ ‫ش��د‪ .‬برای همین هم درصددم که فرصتی را‬ ‫مهیا كرده و ش��رایطی را ایجاد کنم که دوباره‬

‫همین گروه دور هم جمع ش��ویم و یک فیلم‬ ‫دیگر بسازیم‪.‬‬

‫از نظر شما یک فیلم خوب چه فیلمی است و‬ ‫چه معیارهایی باید داشته باشد؟‬

‫ی��ک فیلم خ��وب از نظر من بای��د بتواند با‬ ‫مخاط��ب خود ارتباط درس��ت برق��رار کند‪ .‬نه‬ ‫این‌که فقط پرفروش باشد و بازیگرهای خوب د‬ ‫اشته باشدیا مواردی از این قبیل؛ فیلم خوب باید‬ ‫ذه��ن مخاطب خود را درگیر کند‪ ،‬باید فکر آن‬ ‫را قلقلک دهد و مخاطب را وادار کند که کمی‬ ‫عمیق‌تر بیاندیشد‪ .‬یک فیلم خوب از نظر من باید‬ ‫ثبت زمان درستی انجام دهد‪ ،‬به عبارتی اگر ما‬ ‫سال‌های آینده به عقب برگردیم‪ ،‬بتوانیم بفهمیم‬ ‫جامع��ه ایرانی در س��ال ‪ 90‬به چه صورت بوده‬ ‫است‪ .‬جامعه‌ي ما در سال ‪ 90‬چه درگیری‌های‬ ‫فکری و ذهنی داشته است و جمع هنری ما چه‬ ‫حرفی برای گفتن داشته است‪.‬‬ ‫همچنین یک فیلم خوب باید بتواند راحت با‬ ‫مخاطب خود ارتباط برقرار کند‪ ،‬جذابیت داشته‬ ‫باشد و از فیلم‌نامه‌ي قوی هم استفاده کند‪.‬‬ ‫و اما س�خن آخری که تاکن�ون جایی عنوان‬ ‫نکرده باشید‪.‬‬

‫سعادت‌آباد آرزوی من است‪ ،‬برای سرزمینم‬ ‫ایران‪ .‬چون من عاش��ق س��رزمینم هستم‪ .‬من‬ ‫س��رزمینم را دوس��ت دارم و ب��رای همین امر‬ ‫هم مس��ایل درون جامعه‌ام را نقد می‌کنم‪ .‬این‬ ‫نقد من نش��ان از عش��ق من به وطنم دارد چرا‬ ‫که دوس��تداران یک سرزمین نقدش می‌کنند و‬ ‫دشمنان آن طور دیگری برخورد می‌کنند‪ .‬من‬ ‫آرزو می‌کنم که همه‌ي نس��ل جوان سرزمینم‪،‬‬ ‫سعادت و آبادی را توامان تجربه کند‪.‬‬


‫سرگرمي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪10‬‬

‫ت‬ ‫ر‬ ‫ي‬ ‫‌‬ ‫ن‬ ‫هايجه‬

‫ان‬

‫مجهزترين قطار‬

‫ماهاراجه اکسپرس جدیدترین‬ ‫قط��ار فوق‌لوکس توریس��تی در‬ ‫هندوس��تان و در جهان اس��ت‪.‬‬ ‫این قطار بس��یار مجلل اس��ت و‬ ‫در واقع اولین قطاری است که با‬ ‫این کیفیت و تزيینات و خدمات‪،‬‬ ‫ایس��تگاه را در هندوستان ترک‬ ‫خواهد کرد‪ .‬تزيینات داخلی این قطار به طور اختصاصی و کامال منحصر به فرد است‪.‬‬ ‫این قطار دارای ‪ 23‬واگن است و به طور کلی گنجایش ‪ 82‬نفر مسافر را دارد‪ .‬این‬ ‫قطار همچنين ‪ 5‬س��وئیت بسیار مجلل و لوکس دارد که هر کدام از این سوئیت‌ها‬ ‫دارای چهار اتاق با امکانات اتاق خواب حمام و دستشویی‌های شیک و مجزا است‪،‬‬ ‫همچنین این قطار دارای س��وئیت های معمولی نیز هست و در عین حال بهترین‬ ‫گزینه برای لذت بردن از تعطیالت هر گردش��گری اس��ت‪ .‬این قطار که از سنگاپور‪،‬‬ ‫مالزی و تایلند گذر می‌کند‪ ،‬مجلل‌ترین و مجهزترين قطار جهان است‪.‬‬

‫گردآوري‪ :‬حسين طوقي‬ ‫مسئول دبيرخانه دبيرستان واحد آبشناسان ‪1‬‬

‫مدرن‌ترین هواپيما‬

‫یک فروند هواپیمای مسافربری‬ ‫بوئین��گ ‪ ۷۸۷‬ک��ه جدیدتری��ن‬ ‫محصول این شرکت است به عنوان‬ ‫مدرنترين هواپيماي جهان معرفي‬ ‫شده است‪ ،‬این هواپیما‪ ،‬با ظرفیت‬ ‫حمل حداکثر ‪ ۲۵۰‬مس��افر‪ ،‬برای‬ ‫پروازهای با برد دور ساخته شده و‬ ‫به علت مشکالت فنی‪ ،‬با سه سال تاخیر به بازار عرضه می شود‪ .‬این محصول بوئینگ‬ ‫عمدتا از مواد کامپوزیتی (ترکیبی) ساخته شده است‪ .‬کاربرد فیبر کربنی در بدنه اش‬ ‫به ویژه آنرا نسبت به هواپیماهای دیگر سبک تر و مصرف سوخت آنرا کمتر کرده است‪.‬‬ ‫مهم ترین رقیب بوئینگ ‪ ۷۸۷‬دریم الینر‪ ،‬سوپر جامبوجت ‪ A۳۸۰‬ایرباس است که در‬ ‫سال ‪ ۲۰۰۷‬میالدی به بازار عرضه شده است‪ .‬به گفته سازندگان آن‪ ،‬تازه ترین محصول‬ ‫بوئینگ شاید به بزرگی سوپر جامبوجت ایرباس نباشد‪ ،‬اما مسیرهای دور را سریع تر و با‬ ‫مصرف سوخت کمتر طی می کند و مسافران در آن از آسایش بیشتری برخوردارند‪.‬‬

‫عظيم‌ترين کشتی‬

‫کشتی «جاذبه‌ی دریاها» با داشتن ‪ 2700‬اتاق و ‪ 16‬عرشه و ‪ 24‬آسانسور مخصوص مسافران‪ ،‬مانند یک شهر‬ ‫کوچک است که باسرعت دلپذیر ‪ 22‬گره دریایی سفر می‌کند‪ ،‬بزرگ‌ترین کشتی مسافرتی جهان است‪.‬ظرفیت‬ ‫نهایی مسافر اين كشتي ‪ 6296‬نفر و داراي ‪ 2384‬نفر خدمه از حدود ‪ 80‬کشور جهان است‪«.‬جاذبه دریاها» که‬ ‫در ارتفاع ‪ 1187‬فوتی واقع شده‪ 124 ،‬فوت بلند تر از برج ایفل است‪ .‬طول این کشتی تقریباً با طول سه و نیم‬ ‫زمین فوتبال برابر است‪ .‬این کشتی ‪ 5,11‬برابر بلند تر از هواپیمای جت بوئینگ ‪ 747‬است‪.‬کشتی واحه‌ی دریاها‪،‬‬ ‫اولین کشتی است که موفق به دریافت گذرنامه‌ی سبز از شرکت دریایی (‪)DNV- Det Norske Veritas‬‬ ‫شده است‪ .‬این بخش مهمی از گواهی نامه‌ی «طراحی کشتی پاک» به صورت داوطلبانه است‪ .‬عالوه بر این در‬ ‫این کشتی بزرگ‌ترین سردخانه برای انبار کردن کلیه مواد قابل بازیافت‪ ،‬ضایعات خاص یا خطرناک‪ ،‬روغن‌های‬ ‫مخصوص پخت و پز‪ ،‬مایعات حل کننده‪ ،‬خاکستر مواد سوزانده شده و غیره وجود دارد‪.‬‬

‫لوکس‌ترین اتوبوس‬

‫س��ا خت لو كس‌تر ي��ن‬ ‫اتوبوس جهان ب��ه تازگي به‬ ‫پايان رس��يد‪ .‬اي��ن اتوبوس‬ ‫ك��ه عن��وان لوكس‌تري��ن را‬ ‫يدك مي‌كش��د‪ ،‬براي پادشاه‬ ‫عربستان ساخته شده است‪.‬‬ ‫ساخت لوکس ترین اتوبوس‬ ‫جهان در استانبول برای پادشاه عربستان با دو میلیون یورو هزینه به پایان‬ ‫رس��ید‪ .‬در محوطه ‪ 50‬متر مربعی این اتوبوس یک اتاق خواب سوئیت‪ ،‬یک‬ ‫س��الن‪ ،‬دو توالت‪ ،‬حمام و آش��پزخانه تعبیه و در نمای داخلی این اتوبوس‪،‬‬ ‫از ورقه‌ها و پودر طالی ‪ 24‬عیار اس��تفاده شده است‪ .‬همچنین با کارگذاری‬ ‫کمک فنرهای ویژه‪ ،‬حرکت اتوبوس از داخل به هیچ عنوان محسوس نیست‪.‬‬ ‫دو دستگاه تلویزیون ‪ 160‬اینچ‪ ،‬مبلمان لوکس و آینه کاری های چشم نواز‬ ‫در این کاخ سیار قرار داده شده‌اند‪.‬‬

‫سریع‌ترین خودرو‬

‫شرکت خودروسازی شلبی‬ ‫با طراحی مدل سوپراسپورت‬ ‫توآتارا (‪ )Tuatara‬قصد دارد‬ ‫ت��ا با غلبه بر جای��گاه بوگاتی‪،‬‬ ‫لق��ب س��ریع‌ترین خ��ودروی‬ ‫جه��ان را از آن خ��ود کن��د‪.‬‬ ‫شلبی برای دس��تیابی به این‬ ‫ه��دف‪ ،‬مدل توآتارا را با بدن��ه‌ای از جنس آلومینیوم و فیبرکربن و موتور ‪7‬‬ ‫لیتری‪ 8 ،‬سیلندری را طراحی کرده که قدرت باورنکردنی ‪ 1350‬اسب‌بخار‬ ‫را تولید می‌کند‪.‬‬ ‫پیش از این در س��ال ‪ 2010‬ش��لبی مدلی با ‪ 1183‬اسب‌بخار و حداکثر‬ ‫س��رعت ‪ 412.68‬کیلومتر بر ساعت تولید کرده بود‪.‬اکنون شلبی قصد دارد‬ ‫س��رعت مدل جدید خود را تا سرعت ‪ 467‬کیلومتر بر ساعت برساند و لقب‬ ‫سریع‌ترین خودروی جهان را از آن خود کند‪.‬‬

‫سرگرمي‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫«تخت جمشيد»‬ ‫بزرگترين سازه‌ي دستي جهان‬

‫در س�ال ‪ ۵۱۸‬پی�ش از میلاد‪ ،‬تعداد زی�ادی از ب�ا تجربه ترین‬ ‫مهندس�ان‪ ،‬معم�اران و هنرمندان از چهار گوش�ه عالم فرا خوانده‬ ‫ش�دند تا با مش�ارکت و هم اندیش�ی‪ ،‬اولین بنایی را برپا س�ازند‬ ‫ک�ه بتواند هزاران س�ال نمادی از وحدت جهان�ی و صلح و برابری‬ ‫باش�د‪ .‬نام اين س�ازه ساخت دس�ت بشر تخت جمش�يد نام دارد‪.‬‬ ‫تخت جمش�ید یا پارس�ه که در شهرس�تان مرودش�ت‪ ،‬در شمال‬ ‫اس�تان فارس واقع است‪ ،‬نام یکی از شهرهای باستانی ایران است‬ ‫که طی س�الیان پیوس�ته‪ ،‬پایتخت مجلل و تش�ریفاتی امپراتوری‬ ‫ایران در زمان هخامنشیان بوده‌ است‪ .‬در این شهر باستانی‪ ،‬تخت‬ ‫جمشید در دوران زمامداری داریوش بزرگ‪ ،‬خشایارشاه و اردشیر‬ ‫اول بنا ش�ده‌است و به مدت حدود ‪ ۵۰‬سال‪ ،‬مرکزی برای برگزاری‬ ‫مراسم آیینی و جشن‌ها بوده‌است‪ .‬تخت جمشید با نام‌های پارسه‪،‬‬ ‫هزارستون‪ ،‬چهل منار و پرسپولیس نیز معروف است‪ .‬تخت جمشید‬ ‫مملو از ش�گفتی و فرهنگ درخشان مردمانی است که حتی خرابه‬ ‫و ویرانه‌های آن امروز پس از گذش�ت ‪ ۲۵۰۰‬سال مورد تحسین هر‬ ‫بیننده ایرانی و غیر ایرانی قرار می گیرد‪ .‬تا کنون بیش از ‪ ۳۰‬هزار‬ ‫گل نبشته از کاوش‌های تخت جمشید به دست آمده که از نظر ابعاد‬ ‫و متن کوچک و مختصر هستند‪ ،‬اما به لحاظ محتوا از باارزش‌ترین‬ ‫اسناد دوران هخامنشی به شمار می روند‪ .‬بر اساس این گل نبشته‌ها‬ ‫که در حال حاضر اکثر آن‌ها در آمریکا نگهداری می شوند‪ ،‬بسیاری‬ ‫از اطالعات موجود در مورد تاریخ هخامنش�یان و فرهنگ آن‌ها به‬ ‫دست آمده است‪.‬‬ ‫آپادانا یا تاالر ستون دار‪ ،‬کاخی است که بیش از ده هزار متر مربع‬ ‫وسعت دارد و در زمان باستان دارای ‪ ۷۲‬ستون بوده است‪ .‬این کاخ‬ ‫به دلیل ارتفاع حدود ‪ ۲۰‬متری س�تون‌ها و فاصله غیر معمول آن‌ها‬ ‫از یکدیگر‪ ،‬در ش�مار شاهکارهای هنر معماری دوران باستان است‬ ‫و دیگر نظیرش س�اخته نشد‪ .‬وزن هریک از ستون‌ها ‪ ۹۰‬تن بوده و‬ ‫بر فراز آن‌ها سر ستون‌های گاو دو سر و یا شیر دو سر که هر کدام‬ ‫بیش از ‪ 1/5‬تن وزن داشت قرار می گرفت‪ .‬یکی از شگفت‌انگیزترین‬ ‫بخش‌ه�ای تخت جمش�ید ک�ه معم�وال هیچ‌وقت دیده نمی‌ش�ود‪،‬‬

‫آبراهه‌های زیر زمینی آن است که بیش از ‪ ۲‬کیلومتر درازا دارند‪.‬‬ ‫از دیگر شگفتی‌های بنای تخت جمشید می توان به معادن سنگ آن‬ ‫اشاره کرد‪ .‬مهندسان و معدنکاران می‌توانستند با ابزارهای ساده خود‬ ‫سنگ‌هایی حتی به وزن ‪ ۲۵۰‬تن را از معدن استخراج و سالم به پائین‬ ‫ک�وه منتق�ل و پس از ایجاد طرح اولیه‪ ،‬آن‌را به تخت جمش�ید انتقال‬ ‫دهند‪ .‬به نظر می رس�د بزرگی و یا کوچکی سنگ برای سنگ تراشان‬ ‫ماهر هخامنش�ی تفاوتی نداش�ته اس�ت‪ .‬آنان عطردان و گلدان‌هایی‬ ‫تراشیده اند که قطر دهانه آن‌ها بسیار کمتر از قطر داخلی بدنه است و‬ ‫این گویای آنست که می‌توانستند سنگ را به صورت دورانی به گردش‬ ‫درآورده و با ابزار‌های خاص داخل آنرا تراش دهند‪.‬‬ ‫روش‌ه�ای مرم�ت و نگه�داری از بناهای تخت جمش�ید در دوران‬ ‫باس�تان‪ ،‬به نوبه خود بس�یار شگفت انگیز اس�ت‪ .‬از آنجا که هیچگاه‬ ‫ساخت و ساز تخت جمشید به پایان نرسید‪ ،‬می‌توان نتیجه گرفت که‬ ‫همواره بناها و نقوش آن می‌توانستند در اثر کوچک‌ترین ضربه‌ای دچار‬ ‫آس�یب گردند‪ ،‬ولی معماران با پیش‌بینی‌های بسیار ماهرانه‌ي خود از‬ ‫این احتماالت جلو گیری كرده‌اند‪.‬‬ ‫از دیگر شگفتی‌های تخت جمش�ید می‌توان به اهمیت پیام‌رسانی‬ ‫آن برای آیندگان اش�اره کرد‪ .‬داریوش فرمان داد تا ‪ ۴‬لوح زرین را به‬ ‫همراه ‪ ۴‬لوح سیمین و تعدادی سکه در زیر پی چهار گوشه آپادانا قرار‬ ‫دهند‪ ،‬تا بدین شکل بتواند پیامش را‪ ،‬شاید در ‪ ۲۵۰۰‬سال بعد به گوش‬ ‫ما و آیندگان برساند‪ .‬وی در بخشی از چهار کتیبه حک شده بر دیوار‬ ‫جنوبی تخت جمشید چنین می گوید‪:‬‬ ‫« این س�رزمین را اهورامزدا از دش�من‪ ،‬از س�ال بد‪ ،‬از دروغ بپایاد‪.‬‬ ‫بدین س�رزمین دشمن‪ ،‬بدسالی‪ ،‬دروغ میاد‪ .‬این را من از اهورامزدا با‬ ‫ایزدان خاندان شاهی به نماز خواستارم»‪.‬‬ ‫در فوریه ‪ ۳۳۰‬پیش از میالد اس�کندر به کوشک داریوش وارد شد‬ ‫و دس�تور داد سه هزار شتر و عده زیادی قاطر از شوش و بابل آوردند‬ ‫تا بتوانند انبوه زر و س�یم خزانه تخت جمش�ید را که بالغ بر ‪ ۱۲۰‬هزار‬ ‫تاالن‪ ،‬یعنی ‪ ۴۴۰۰‬کیلو گرم نقره می‌شد‪ ،‬به همراه پرده‌ها‪ ،‬پارچه‌های‬ ‫نفیس و فرش‌های عالی‪ ،‬از جای بکنند و ببرند‪.‬‬

‫‪11‬‬


‫سرگرمي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪12‬‬

‫ن‬ ‫ر‬ ‫‌‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫ف‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـــــزار‬

‫گردآوري‪:‬امير حاجي‌قرباني‬ ‫واحد رايانه مجتمع‬

‫نرم‌افزاري براي شيميدان‌ها‬

‫نرم افزار ‪ AspenONE v7.3‬محصول ش��رکت ‪ AspenTech‬می باشد که اگر شما یک شمیدان‬ ‫و یا یک دانشجوی رشته‌ی شیمی باشید‪ ،‬حتما این شرکت را می شناسید‪ .‬امروزه با پیشرفت روز افزون‬ ‫تکنولوژی تقریبا می‌توان گفت در هر رشته‌ای نرم‌افزار شبیه‌سازی مرتبط با همان رشته ساخته شده است‬ ‫که اساتید و دانشجویان رشته‌های مختلف با کمک این نرم‌افزارها به آسانی قادر خواهند بود تا آزمایش‌های‬ ‫خود را در یک محیط مجازی انجام دهند‪ .‬این نرم‌افزار ابزاری قدرتمند و بسیار پیشرفته برای طراحی و‬ ‫شبیه سازی واحدهای فرآیندی‪ ،‬نیروگاهی و مخازن طبیعی نفت و گاز است‪ .‬همچنین این نرم افزار شامل‬ ‫برنامه‌ها و ابزارهای مختلفی است که به صورت یک پک در این نرم افزار گنجانده شده‌اند‪ .‬عالوه بر این‬ ‫از این نرم افزار می‌توان در زمینه‌ي طراحی و شبیه‌سازی واحدهای فرآیندی‪ ،‬نیروگاهی و مخازن طبیعی‬ ‫نفت و گاز که بخش عمده‌ای از نیازهای مهندس��ین ش��یمی و مهندسین مکانیک است‪ ،‬استفاده کرد‪ .‬از‬ ‫دیگر امکانات این نرم افزار می‌توان به مواردی همچون طراحی دقیق و مکانیکی تجهیزات فرآیندی‪ ،‬نظیر‬ ‫تجهیزات تبادل حرارتی‪ ،‬برج‌ها و ‪ ...‬اشاره کرد‪.‬‬

‫زوم بر روي عكس‌هاي بي‌كيفيت‬

‫نرم‌افزار ‪ PhotoZoom‬از قوي‌ترين‬ ‫و معروف‌ترين نرم‌افزارهايي است که تا به‬ ‫حال در زمينه زوم بر روي عکس ساخته‬ ‫شده است‪ .‬شما با استفاده از اين نرم افزار به‬ ‫راحتي مي توانيد یک عکس با سایز کوچک‬ ‫را تبدیل به یک عکس با سایز بزرگ کنید‬ ‫بدون آنکه از کيفيت عکس کاسته شود‪.‬‬ ‫در واقع اين نرم افزار مجهز به نوعی فناوري پیشرفته شبيه‌سازي است و قادر است تا‬ ‫‪ 1000000×1000000‬بر روی عکس زوم کند‪ .‬وقتي شما بيش از حد بر روي عکسي‬ ‫زوم مي‌کنيد‪ ،‬عكس شطرنجي مي‌شود‪ ،‬اما در اين برنامه رنگ‌ها مجددا شبيه‌سازي‬ ‫مي‌شوند‪ .‬براي بزرگنمايي عکس چندين تنظیم مختلف قرار دارد که با تغيير آن‌ها‬ ‫مي‌توانيد قسمت‌هاي مورد نظر از عکس را بزرگتر کنيد‪ .‬همچنين در پايان مي توانيد‬ ‫عکس بزرگ شده را در فرمت‌هاي مختلف گرافيکي با همان کيفيت عالي ذخيره كنيد‪.‬‬ ‫عالوه بر اين‪ ،‬پالگين برنامه نيز به نرم افزار فتوشاپ اضافه خواهد شد‪.‬‬

‫قفل بر روي فايل‌هاي شخصي‬

‫ياهو مسنجر مترجم‬

‫مطمئنا نرم افزار «ياهو مسنجر» را‬ ‫همه مي‌شناسيد‪ .‬فرض كنيد با استفاده‬ ‫از این نرم افزار مي‌خواهيد با ش��خصی‬ ‫صحبت كنيد كه فارس��ي بلد نيست و‬ ‫شما هم زبان او را نیاموخته‌ايد‪ ،‬مطمئنا‬ ‫مش��کل خواهید داش��ت و مجبوريد‬ ‫تک‌ت��ک کلم�لات او را با اس��تفاده از‬ ‫ن��رم افزارهای مترجم‪ ،‬ترجمه كني��د‪ .‬اما نرم‌اف��زار «‪Yahoo Messenger‬‬ ‫‪ »Translator‬راه‌حلی بهتر و سریعتري را به شما ارائه می‌کند‪ .‬با نصب این نرم‬ ‫افزار یک قسمت جدید به پنجره مسنجر شما اضافه می‌شود که می‌توانید از طریق‬ ‫آن صحبت‌های طرف مقابل را به بیش از ‪ 20‬زبان مختلف به صورت ترجمه شده‬ ‫ببینید‪ .‬قابلیت مهم این نرم افزار پشتیبانی از زبان فارسی است‪ .‬پس از خواندن‬ ‫متن نوشته شده توسط شخص مقابل به زبان دلخواه‪ ،‬می‌توانید نوشته خود را به‬ ‫هر زبانی بنویسید و ترجمه آن به زبان دیگری را برای او ارسال كنيد‪.‬‬

‫به طور حتم هر ش��خصی در سیس��تم خود اطالعاتی دارد كه مایل نيس��ت کسی جز خودش‬ ‫امکان دسترس��ی به این فایل‌ها را داشته باشد‪ .‬بنابراین وجود نرم افزاری قدرتمند و نفوذ ناپذیر‬ ‫امری ضروری اس��ت‪ Folder Lock .‬نرم افزاری اس��ت که به وسیله آن کاربران قادر هستند به‬ ‫راحتی و تنها با چند کلیک فایل‌ها و پوشه‌های خود را قفل كرده و مانع از دسترسی دیگران به‬ ‫آن‌ها شوند‪ .‬از ويژگي‌هاي اين نرم افزار‪:‬‬ ‫حجم كم آن (‪ 3/5‬مگابايت)‪ ،‬غيرقابل حذف كردن فايل‌ها‪ ،‬مخفي كردن و محافظت از فايل‌ها‬ ‫در مقابل ويروس‪ ،‬تروجان و‪ ،...‬عدم ذخيره پس��ورد بر روي رجيس��تري يا ديسك‪ ،‬بهره‌مندي از‬ ‫خاموش ش��دن يا حفاظت خودكار‪ ،‬قابلیت ارس��ال امن فایل‌های قفل شده از طریق ایمیل‪ ،‬عدم‬ ‫حذف فایل‌های قفل ش��ده در صورت نصب برنامه‪ ،‬اجازه‌ي افزودن س��ایز فایل‌های قفل ش��ده با‬ ‫اف��زودن فایل‌ه��ا و فولدرهای دیگرب��ه آن‪ ،‬هماهنگی با ویندوزه��ای ‪ Vista / XP‬و در نهايت‬ ‫استفاده‌ي آسان و بي‌دردسر از اين نرم‌افزار است‪.‬‬

‫سرگرمي‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫وقتي كيبورد جاي موس را مي‌گيرد‬

‫شاید این اتفاق برای شما هم افتاده باشد که هنگام‬ ‫کار کردن با کامپیوتر‪ ،‬موس ش��ما بدون هیچ دلیل‬ ‫منطقی خراب شود و شما را كه در حال انجام یک کار‬ ‫مهم هستید‪ ،‬معلق در هوا نگه دارد‪ ،‬اینجاست که به این‬ ‫فکر مي‌افتید که ای‌کاش کار با کلید‌های ترکیبی را بلد‬ ‫بودم‪.‬دراین بخش سعی کرديم تعدادی از این کلید‌های‬ ‫ترکیبی را که کاربرد زیادی دارد به شما معرفی کنيم‪.‬‬ ‫یکی از اصلی ترین کلیدهایی که چه به صورت تکی و‬ ‫چه به صورت ترکیبی با بقیه کلیدها‪ ،‬مي‌تواند خیلی‬ ‫کار راه‌انداز باشد‪ ،‬کلید ویندوز است‪ .‬فشردن این کلید‬ ‫به تنهایی‪ ،‬همان‌طور که مي‌دانید باعث باز شدن منوی‬ ‫استارت مي‌شود‪ .‬البته کلیدهای ترکیبی ‪Ctrl + Esc‬‬ ‫هم همین کار را انجام مي‌دهد‪.‬‬ ‫ترکیب ‪ Win+R‬باعث می‌شود تا کادر ‪ Run‬به‬ ‫نمایش در بیايد و ‪ ،Win+E‬مای‌کامپیوتر را در حالت‬ ‫نمایش درختی پوشه‌ها باز می‌کند‪.‬‬ ‫فشردن کلیدهای ‪ ،Win+D‬باعث مي‌شود تا تمام‬ ‫پنجره‌های موجود‪ ،‬همزمان با هم ‪ Minimize‬بشوند‬ ‫و صفحه دس��کتاپ به نمایش در بیايد‪ .‬حاال اگر یك‬ ‫بار دیگر ‪ Win+D‬را بزنیم‪ ،‬پنجره‌های ‪Minimize‬‬ ‫شده‪ ،‬دوباره به حالت قبلی برمی‌گردند‪.‬‬ ‫تا قب��ل از ویندوز ‪ ،7‬یعنی در ویندوز ‪ XP‬و قبل‬ ‫از آن‪ ،‬وقتی چند پنجره به ش��کل هم‌زمان باز بودند‪،‬‬ ‫برای تغییر موقعیت از یك پنجره به پنجره‌ي دیگر‪،‬‬ ‫از کلیدهای ترکیبی ‪ Alt+Tab‬اس��تفاده می‌ش��د‪.‬‬ ‫با اضافه ش��دن رابط گرافیک��ی ‪ Aero‬به ویندوز ‪،7‬‬ ‫کلید ترکیبی ‪ Win+Tab‬هم فعال شد‪ .‬عملکردش‬ ‫مش��ابه ‪ Alt+Tab‬است‪ ،‬با این تفاوت که این کار را‬ ‫با اس��تفاده از جلوه‌های گرافیکی و به ش��کلی زیباتر‬ ‫انجام می‌دهد‪.‬‬ ‫‪ Win+F‬پنجره‌ي جستجوی فایل را باز می‌کند‪.‬‬ ‫همان کاری که کلید ‪ F3‬هم انجام می‌دهد‪ .‬استفاده‬ ‫از کلیدهای ترکیبی ‪ Win+Break‬باعث مي‌شود تا‬ ‫پنجره‌ي مشخصات سیستم به نمایش در بيايد‪ .‬این‬ ‫کار شبيه راس��ت كليك كردن روي ماي‌كامپيوتر و‬ ‫انتخاب گزینه‌ي ‪ Properits‬اس��ت‪ Win+L .‬هم‬ ‫سیستم را قفل می‌کند‪.‬‬ ‫اما یکی دیگر از کاربردهای اختصاصی کلید ویندوز‬

‫در وین��دوز ‪ ،7‬تعیین خروجی تصویر اس��ت‪ .‬خیلی‬ ‫وقت‌ها در محل کار یا خانه پیش می‌آيد که کامپیوتر‬ ‫را به وس��یله کابل خروجی تصویر به ویدئو پروژکتور‬ ‫ی��ا تلویزیون وصل مي‌کنیم تا بتوانی��م تصویر را در‬ ‫ابعاد بزرگتر ببینیم‪ .‬در این حالت باید برای کامپیوتر‬ ‫مشخص کنیم که تصویر به چه شکلی نمایش داده شود‪.‬‬ ‫اگر کلید‌های ترکیب��ی ‪ Win+P‬را بزنید‪ ،‬مي‌بینید‬ ‫که یك کادر ‪ 4‬قس��متی به نمایش در می‌آيد‪ .‬این‌جا‬ ‫مي‌توانیم مشخص کنیم که تصویر فقط روی تلویزیون‬ ‫یا ویدئو پروژکتور نمایش داده ش��ود‪ ،‬فقط روی خود‬ ‫مانیتور یا این‌که به ش��کل همزمان روی هر دو‪ .‬این‬ ‫کادر‪ ،‬به غیر از این ‪ 3‬حالت‪ ،‬یك حالت دیگر به اسم‬ ‫‪ Extend‬هم دارد که بیشتر در کارهای حرفه‌ای و نرم‬ ‫افزارهای خاص به کار می‌آيد‪ .‬این حالت برای استفاده‬ ‫از ‪ 2‬مانیتور به جای یکی استفاده مي‌شود و باعث دو‬ ‫برابر شدن عرض مانیتور مي‌شود‪.‬‬ ‫نگه داشتن کلیدهای ترکیبی ‪ Win+Space‬باعث‬ ‫مي‌ش��ود که تا زمانی که این کلیدها پایین هستند‪،‬‬ ‫پنجره‌های باز مخفی شوند و دسکتاپ به طور موقت‬ ‫نش��ان داده ش��ود‪.‬کلید ویندوز به همراه کلیدهای ‪+‬‬ ‫و – ب��رای تغییر مقدار بزرگنمایی تصویر اس��تفاده‬ ‫مي‌ش��وند‪ .‬اگر کلیدهای ترکیبی ‪( + + Win‬خوانده‬ ‫ش��ود ‪ :‬ویندوز‪ ،‬مثب��ت) را بزنید‪ ،‬مي‌بینید که برنامه‬ ‫‪ Magnifier‬یا همان ذره‌بین ویندوز اجرا مي‌ش��ود‬ ‫و به شما اجازه می‌دهد تا همه‪ ،‬یا بخشی از صفحه‌ي‬ ‫دسکتاپ را با بزرگنمایی تا ‪ 16‬برابر ببینید‪.‬‬ ‫این قابلیت بیش��تر در محیط‌های آموزش��ی ای‬ ‫کاربرد دارد که نياز است افراد حاضر در کالس تصویر‬ ‫مانیتور اس��تاد را با جزییات ببینن��د‪ .‬همان‌طور که‬ ‫احتماالً خودتان هم دیدید‪ ،‬در ویندوز ‪ 7‬در س��مت‬ ‫راست دکمه استارت نواری وجود دارد که به آن نوار‬ ‫تَسک بار می‌گويند‪ .‬ما مي‌توانیم شورت‌کات برنامه‌های‬ ‫پرکاربرد در نوار تَس��ک بگذاريم تا دسترسی به آن‌ها‬ ‫راحت‌تر باشد‪ .‬کلید‌های ترکیبی ‪… ,1,2,3+Win‬‬ ‫برای اجرای برنامه‌های روی تسک بار هستند‪ .‬به این‬ ‫شکل که زدن کلیدهای ‪ 1+Win‬با هم‪ ،‬اولین برنامه‬ ‫روی تسک بار را اجرا می‌کند‪ 2+Win ،‬دومین برنامه و‬ ‫به همین شکل تا آخر‪ .‬اگر هم برنامه‌ای قب ً‬ ‫ال اجرا شده‬

‫باشد و االن باز باشد‪ ،‬زدن کلیدهای ترکیبی مربوط به‬ ‫آن‪ ،‬باعث مي‌شود تا برنامه روی بقیه برنامه‌ها قرار بگیرد‬ ‫و اصطالحا‪ ،‬فوکوس دست آن برنامه مي‌افتد‪.‬‬ ‫احتماالً دیده‌اید که وقتی کِرسر ماوس را در تَسک‌بار‬ ‫روی آیکون یك برنامه در حال اجرا مي‌برید‪ ،‬یك پنجره‬ ‫کوچک باز می‌شود و پیش‌نمایشی از محیط آن برنامه‬ ‫را به ش��ما نش��ان می‌دهد‪ .‬این کار با صفحه کلید به‬

‫وسیله کلیدهای ترکیبی ‪ Win+T‬قابل انجام است‪.‬‬ ‫میانبرها همیش��ه لزوما به ش��کل ترکیب چند تا از‬ ‫کلیدهای صفحه کلید نیس��تند‪ .‬بلک��ه گاهی اوقات‬ ‫استفاده ترکیبی از صفحه کلید و ماوس هم مي‌توانند‬ ‫انجام یك سری کارها را راحت‌تر کنند‪.‬‬ ‫ترکیب‌های کلید ویندوز به قدري است که تقریباً‬ ‫با هر کلیدی می‌ش��ود کاربرد جدیدی از آن را دید‪.‬‬ ‫از جمله ای��ن کلید‌ها‪ ،‬کلیدهای جهت دار چهارگانه‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫‪ Win+Down‬پنج��ره‌ای را ک��ه در حالت قرار‬ ‫‪ Minimize‬دارد‪ ،‬ب��ه حالت عادی می‌برد و اگر یك‬ ‫بار دیگر همین ترکیب را استفاده کنیم‪ ،‬آن را دوباره‬ ‫‪ Maximize‬می‌کند‪.‬‬ ‫‪ ،Win+Up‬پنج��ره‌ي جاری را از حالت عادی به‬ ‫حالت ‪ Maximize‬تبدیل می‌کند‪.‬‬ ‫‪ Win+Right‬و ‪ Win+Left‬ه��م ب��ه ترتی��ب‬ ‫پنجره‌ي جاری را به نیمه‌ي س��مت راست و نیمه‌ي‬ ‫سمت چپ دسکتاپ می‌برند‪.‬‬

‫‪13‬‬


‫سرگرمي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪14‬‬

‫ب‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـازي‬

‫گردآوري‪:‬علي مسعودي‬ ‫واحد پژوهش مجتمع‬

‫‪Never Dead‬‬ ‫بازی ‪ Never Dead‬عنوانی است از شرکت ‪ Rebellion‬و ‪ Konami‬که اولی سازنده بازی‬ ‫و دومی ناشر آن است‪ .‬این بازی برای دو کنسول ‪ X360 & PS3‬عرضه می شود‪ .‬بازی بر اساس‬ ‫سیستم نامیرا بودن شخصیت اصلی طراحی شده است به گونه ای که شخصیت بازي به هر گونه‌ای‬ ‫که صدمه بخورد بازهم توانایی مبارزه کردن را دارد‪ .‬شخصیت زمانی که قسمت‌هایی از بدن خود را‬ ‫از دست می‌دهد‪ ،‬دوباره می‌تواند آن‌ها را جمع‌آوری کند و همانند یک اتومبیل که از هم بازشده‬ ‫است به هم دیگر پیچ کند‪ .‬البته در این بازی عناصر پازل نیز وجود دارد که می توان گفت نقش‬ ‫مهمی را در بازی دارد‪ .‬عالوه بر آن ش��ما در این بازی یک همراه دارید که به ش��ما در انجام دادن‬ ‫مراحل بازی کمک می کند البته نباید بر روی کمک‌رس��انی او حس��اب باز کرد‪ ،‬زیرا ش��ما نامیرا‬ ‫هس��تید و به کمک دیگری نیازی ندارید‪ .‬این بازی روایتگر داس��تان فردی به نام ‪ Bryce‬است‪ ،‬او‬ ‫حدود ‪ 500‬سال قبل از اتفاقات بازی توسط ‪ Demon King‬طلسم می شود و حاال او در دنیای مدرن زندگی می کند (شبیه به مدرن)‪ ،‬حال زمانی است که‬ ‫ش��یاطین دنیای مدرن را تس��خیر کرده‌اند و ش��خصیت اصلی بازی یعنی ‪ Bryce‬برای پول و صد البته برای خون خواهی و انتقام از اهریمن عامل طلسم خود‪،‬‬ ‫اهریمن‌ها را می‌کشد (شکار می‌کند)‪ .‬با این وجود او در یکی از ماموریت‌های خود با زنی آشنا می‌شود و داستان بازی از اینجا شروع می‌شود‪.‬‬

‫‪Heavy Fire: Afghanistan‬‬

‫يک بازی تیراندازی اول شخص است که‬ ‫در آن شما در نقش يك سرباز در افغانستان‬ ‫دست به عملیات نظامی می‌زنید‪ .‬در سایت‬ ‫این بازی هدف شما به عنوان سربازی که در‬ ‫این جنگ ش��رکت کرده‌اید‪ ،‬این چنین بیان شده است‪« :‬هدف از مأموریت‬ ‫شما ساده است‪ :‬بزرگ‌ترین تفنگی را که می‌توانید پیدا کنید بردارید و سپس‬ ‫با انجام آتش��ی س��نگین دشمن خود را از پای در بیاورید»‪ .‬ساخت و انتشار‬ ‫اين بازي را اس��تودیوی بازی س��ازی تازه کار به نام ‪ Mastiff‬انجام خواهد‬ ‫داد‪ .‬این عنوان بر روی ‪ XBox360‬از کینکت و بر روی ‪ PS3‬هم ‪Move‬‬ ‫پش��تیبانی می کند‪ .‬متاس��فانه به دليل تاخير چندباره در انتشار اين بازي‪،‬‬ ‫نمي‌توان به تاريخ دقيقي در اين باره اشاره كرد‪.‬‬

‫بخـش سوم‬

‫بسكتبال‬

‫‪Syndicate‬‬

‫بخــش ويژه‬

‫کمپانی مش��هور بازی سازی ‪ EA‬تأیید‬ ‫کرد‪ ،‬بازی ‪ Syndicate‬جدید‪ ،‬در ‪ ۲۱‬فوریه‬ ‫‪ ۲۰۱۲‬عرضه خواهد شد‪.‬شرکت ‪ EA‬هدف‬ ‫از بازس��ازی این بازی کالسیک را «ساخت‬ ‫یک بازی اکش��ن و ش��وتر برای گیمرهای امروز و همچنین طرفداران بازی‬ ‫قدیمی» می‌داند‪ .‬تهیه کننده اجرایی كمپاني ‪ EA‬گفت‪« :‬من مطمئن هستم‬ ‫که آن‌ها بازیی را که باعث شهرت و کالسیک شدن آن شد خواهند شناخت‬ ‫و از آن لذت خواهند برد‪ ».‬بازی ‪ Syndicate‬جدید در س��ال ‪ ۲۰۶۹‬اتفاق‬ ‫می افتد و شخصیت اصلی داستان‪ ،Miles Kilo ،‬یک مأمور ‪Eurocorp‬‬ ‫‪ Syndicate‬اس��ت‪ .‬همانن��د بازی قب��ل‪ Syndicate ،‬یک ب��ازی با درون‬ ‫مایه‌هایی همانند فیلم ‪ Blade Runner‬خواهد بود‪.‬‬

‫‪Resident Evil: OperationRaccoon City‬‬

‫یکی از عنوان‌هایی که خیلی از بازیکنان از آن خاطره‌های زیادی دارند‪ ،‬نس��خه دوم س��ری بازی‌های‬ ‫‪ Resident Evil‬محصول كمپاني ‪ Capcom‬است‪ .‬بازی ‪Resident Evil: Operation Raccoon‬‬ ‫‪ ،City‬توس��ط اس��تودیوی بازي‌سازی ‪ Slant Six‬در دست س��اخت است که قب ً‬ ‫ال چند نسخه از سری‬ ‫بازی‌های ‪ SOCOM‬را برای ‪ PSP‬و ‪ PS3‬ساخته بود‪ .‬نسخه جدید سری بازی‌های ‪ RE‬دوباره به زمان‬ ‫قسمت دوم بازگشته و قرار است داستان جدیدی را روایت کند که امیدواریم به نسخه دوم آسیب وارد‬ ‫نکند‪ RE .‬جدید یادآور روزهایی است که این سری از بازی‌ها به عنوان سلطان سبک ترسناک شناخته‬ ‫می‌شدند‪ .‬این عنوان از نظر حال و هوا‪ ،‬بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنید‪ ،‬به نسخه‌های قدیمی تر این سری از بازی‌ها شبیه است‪ .‬حتی نوع سبک سوم‪،‬‬ ‫شخص آن هم احساس نسخه‌های قبلی را به همراه دارد‪ .‬اما گیم پلی بازی با المان‌های جدید سبک سوم‪ ،‬شخص ترکیب شده است‪ .‬در این عنوان هم می توانید‬ ‫پشت اجسام مختلف موضع بگیرید و هم می توانید در زمان دویدن تیراندازی کنید‪ .‬دقیقاً المان‌هایی به این بازی اضافه شده که خیلی از بازیکنان سال‌ها منتظر‬ ‫آن‌ها بودند‪ .‬با این حال نباید به این بازی به دید یک اکشن نظامی معمولی نگاه کرد‪ .‬در این نسخه دیگر خبری از محیط‌های روشن و خورشید تابان نیست‪ .‬این‬ ‫عنوان تاریکی و محیط‌های وحشتناک شهر را را به همراه خواهد داشت‪ .‬این موضوع به خوبی در قسمت ‪ Co-Op‬بازی نیز مشاهده می شود‪ .‬قسمت چندنفره و‬ ‫‪ Co-Op‬این بازی تجربه‌های مختلفی را به شما خواهد داد‪ .‬دلیل آن هم این است که نوع گیم پلی نسبت به شخصیتی که انتخاب می کنید‪ ،‬متفاوت می شود‪.‬‬ ‫در قسمت ‪ Co-Op‬شما به عضویت گروه ‪ Special Security Troops‬سازمان آمبرال در خواهید آمد که در نبردهای خیابانی و تیراندازی‪ ،‬بسیار عالی عمل‬ ‫می کنند‪ .‬چهار شخصیت در این قسمت وجود دارند که می توانید یکی از آن‌ها را انتخاب کنید‪ .‬اين بازي قرار است ‪ 20‬مارچ ‪ 2012‬به بازار بيايد‪.‬‬

‫تاريخچه بسكتبال‪16 /‬‬ ‫نابغه‌هاي علمي مي‌توانند ورزشكاران موفقي باشند‪ /‬مهدي كامراني‪18 /‬‬ ‫ركوردهاي بسكتبال‪21 /‬‬ ‫ميزگرد پتانسيل‌هاي بسكتبالي مجتمع‪22 /‬‬ ‫ورزش و تندرستي‪ /‬ابراهيم محسني‪26 /‬‬


‫بسكتبال‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪16‬‬

‫بسكتبال‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪17‬‬

‫تار‬

‫تولد بسکتبال‬

‫از ابتدا‬

‫تاكنون‬

‫جیمز نای اس��میت یک پزشک کانادایی بود که‬ ‫ب��ه ایاالت متحده آمریکا مهاجرت کرد و تابعیت آن‬ ‫کشور را گرفت‪ .‬در سال ‪ ،۱۸۹۱‬یعنی زمانی که دکتر‬ ‫نای اسمیت در دانشگاه ورزش اسپرینگ فیلد (واقع‬ ‫در ایالت ماساچوس��ت آمریکا) درس می‌داد‪ ،‬ريیس‬ ‫دانشگاه از او خواست ورزشی ابداع و اختراع کند که‬ ‫دانشجویان بتوانند در فصل زمستان‪ ،‬در سالن به آن‬ ‫بپردازند تا آمادگی جس��مانی خود را برای پرداختن‬ ‫به مسابقات میدانی فوتبال‪ ،‬هاکی و بیسبال‪ ،‬در فصل‬ ‫بهار و تابستان حفظ کند‪.‬‬ ‫دکتر نای اسمیت پس از بررسی رشته‌های موجود‬ ‫ورزشی‪ ،‬دریافت که ورزش جدید باید ‪:‬‬ ‫توپ در آن نقش داشته باشد‪.‬‬ ‫به صورت گروهی به اجرا در آید‪.‬‬ ‫اصل رقابت در آن رعایت شود‪.‬‬ ‫و بر مهارت استوار باشد‪.‬‬ ‫هیچ گونه خش��ونتی و برخوردهای سخت بدنی‬ ‫مبتنی نباشد‪.‬‬ ‫حاصل این افکار و اندیش��ه‌ها ورزش��ی شد به نام‬ ‫بس��کتبال که امروزه پس از س��پری شدن یک قرن‬ ‫و ان��دی از اختراع آن‪ ،‬از پ��ر طرفدارترین و هیجان‬ ‫انگیزترین رش��ته‌های ورزش بین‌المللی است‪ .‬دکتر‬ ‫نای اسمیت در شروع کار دو سبد که مخصوص حمل‬ ‫میوه بود بر دیوار دو طرف سالن ورزش دانشگاه و در‬ ‫ارتفاعی بلندتر از قد یک انسان قد بلند نصب کرد و‬ ‫به دو گروه از ورزشکاران جوان دانشگاه آموزش داد‬ ‫که توپی را دس��ت به دست بدهند و سعی کنند آن‬ ‫را به درون س��بد بیندازن��د‪ .‬در این حال‪ ،‬تیم مقابل‬ ‫باید بکوش��د که مانع از انجام این کار شود و توپ را‬ ‫هم از چنگ حریف برباید و تصاحب کند‪ .‬نخس��تین‬ ‫مسابقه‌ای که به این ترتیب و به صورتی تجربی ترتیب‬ ‫یافت‪ ،‬میان دو تیم ‪ ۹‬نفره در کالج اسپرینگ فیلد بود‬ ‫و اولین گل تاریخ بسکتبال را هم یکی از بازیکنان به‬ ‫نام «ویلیام چیلس» به سبد انداخت‪ .‬بعدها شخصی‬ ‫ب��ه نام «فران��ک ماهان» با توجه ب��ه اینکه در زبان‬ ‫انگلیسی سبد را بسکت (‪ )BASKET‬و توپ را بال‬ ‫(‪ )BALL‬می‌گویند‪ ،‬این ورزش را بس��کتبال نامید‪.‬‬ ‫دکتر نای اس��میت‪ ،‬برای آنکه بازی بسکتبال خشن‬ ‫نشود‪ ،‬مقررات دقیقی برای آن به وجود آورد‪ .‬بعضی‬ ‫از مقررات اولیه بسکتبال چنین بود‪:‬‬ ‫بازیکنان حق نداش��تند توپ را از دس��ت هم‬ ‫بربایند‪.‬‬ ‫بازیکنی که توپ را در اختیار داش��ت‪ ،‬نباید با‬ ‫آن راه برود یا بدود‪.‬‬ ‫هل دادن و هر نوع خشونت ممنوع بود‪.‬‬ ‫فقط بازیکنانی که توپ را در اختیار نداش��تند‬

‫اولين تيم بسكتبال‪ /‬متعلق به يك كالج در امريكا‬

‫سكتبال‬ ‫يخچه ب‬

‫زادگاه بازی بس��کتبال آمریکاس��ت‪ .‬این بازی در‬ ‫اوایل پاییز س��ال ‪ ۱۸۹۱‬میالدی توسط شخصی به‬ ‫نام جیمز نای اس��میت پایه ریزی و ابداع ش��د‪ .‬اما‪،‬‬ ‫از قرن‌ها پیش در میان س��اکنان نقاط مختلف قاره‬ ‫آمری��کا‪ ،‬به ویژه آمریکای مرکزی و جنوبی انواعی از‬ ‫بازی و مسابقه رایج بوده که کم و بیش به بسکتبال‬ ‫شباهت داشته‌است‪.‬‬

‫می‌توانستند به هر طرف بدوند و جا بگیرند‪.‬‬ ‫بازیکن توپ به دست باید توپ را به طرف یاران‬ ‫خود پرتاب کند و به آن‌ها برساند‪.‬‬ ‫در آغاز‪ ،‬ته سبد هم بسته بود و هر بار که توپ به‬ ‫درون سبد می‌افتاد‪ ،‬باید کسی به کمک نردبان توپ‬ ‫را از س��بد بیرون بیاورد‪ .‬در سال ‪ ۱۸۹۲‬شخصی به‬ ‫نام «لئو آلن» سبد بسکتبال را که تا آن روز از ترکه‬ ‫چ��وب یا الیاف بود و به همین دلیل به زودی پاره و‬ ‫فرسوده می‌ش��د‪ ،‬از سیم بافت تا استحکام بیشتری‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫دیری نگذش��ت که ای��ن ورزش جدید طرفداران‬ ‫زیادی در میان دانش��جویان دانشگاه اسپرینگ فیلد‬ ‫و دیگر دانشگاه‌ها یافت‪.‬دکتر نای اسمیت هم مقررات‬ ‫و قوانین بسکتبال را کامل تر کرد و نسخه‌هایی از آن‬ ‫را به هر دانشگاه یا باشگاهی که عالقمند بود ارسال‬ ‫داشت‪ .‬این مقررات در سال ‪ ۱۸۹۲‬میالدی به صورت‬ ‫کتابچه‌ای برای استفاده عموم منتشر شد‪ .‬کشور کانادا‬ ‫نخستین کشور خارجی بود که ورزش بسکتبال به آن‬ ‫راه یافت‪ .‬دیگر کشورها هم به تدریج و در سال‌های‬ ‫بعد پذیرای این ورزش جدید شدند ‪ :‬فرانسه در سال‬ ‫‪ ،۱۸۹۳‬چین و هندوستان در سال ‪ ،۱۸۹۴‬انگلستان‬ ‫در س��ال ‪ ۱۸۹۴‬ژاپن در س��ال ‪ ۱۹۰۰‬و‪ ...‬نخستین‬ ‫مسابقه رسمی بسکتبال در سال ‪ ۱۸۹۶‬بین دو تیم‬ ‫از دو دانش��گاه شیکاگو و آیوا برگزار شد‪ .‬نتیجه این‬ ‫بازی تاریخی ‪ ۱۵‬بر ‪ ۱۲‬به سود تیم دانشگاه شیکاگو‬ ‫بود‪ .‬در س��ال ‪ ۱۹۳۰‬دکتر نای اسمیت کتابی درباره‬ ‫خواص بس��کتبال تالیف کرد تا نشان دهد که بازی‬ ‫بسکتبال گرچه بسیار پر تحرک است‪ ،‬اما حتی برای‬

‫سالمندان هم خطری ندارد و آسیبی متوجه اعضای‬ ‫حیاتی بدن (قلب و کلیه) نخواهد شد‪.‬‬ ‫پیشرفت بسکتبال بعد از جنگ جهانی اول‬

‫بع��د از جن��گ جهانی اول‪ ،‬بس��کتبال تبدیل به‬ ‫ورزش��ی رقابت‌آمیز و بزرگ ش��د‪ .‬با گذش��ت زمان‬ ‫مربیان بس��کتبال وضعیت مناس��بی پی��دا کردند و‬ ‫فعالیتش��ان مؤثر واقع شد‪ .‬بس��کتبال شناخته شد‬ ‫و به اروپا گس��ترش یافت‪ .‬در سال ‪ ۱۹۲۴‬نخستین‬ ‫مس��ابقات جهانی بین تیم‌های بس��کتبال فرانس��ه‪،‬‬ ‫ایتالیا‪ ،‬انگلستان و آمریکا در پاریس برگزار گردید و‬ ‫از س��ال ‪ ۱۹۳۲‬فدراسیون آماتوری بسکتبال در ژنو‬ ‫با نمایندگی چند کش��ور تشکیل شد‪ .‬در مسابقات‬ ‫المپیک ‪ ۱۹۳۶‬برلین‪ ،‬برای نخس��تین بار ‪ ۲۳‬کشور‬ ‫در مسابقات رسمی بسکتبال شرکت كردند و آمریکا‬ ‫قهرمان المپیک گردید‪.‬‬ ‫بسکتبال نمایشی آمریکا ‪AND1‬‬

‫در آمریکا گروهی از بسکتبالیس��ت‌ها که اغلب در‬ ‫بسکتبال رسمی آمریکا شهرت چندانی نیز ندارند (به‬ ‫جز تعداد مح��دودی از آن‌ها) تحت عنوان ‪AND1‬‬ ‫فعالی��ت می‌کنند‪ .‬گروه ‪ AND1‬ب��ا انجام بازی‌های‬ ‫نمایشی و بسیار حرفه‌ای و برگزاری مسابقاتی با جذابیت‬ ‫بسیار باال هواداران بسیار زیادی را به سمت خود جلب‬ ‫کرده‌اند‪ .‬الزم به ذکر اس��ت ک��ه در این بازی‌ها برای‬ ‫زیبایی بیشتر بازی‪ ،‬برخی از قوانین رعایت نمی‌شود‪ .‬این‬ ‫بازی‌ها در قالب خیابانی (‪ )Street Ball‬و سالنی برگزار‬ ‫می‌شود‪ ،‬ولی هیچ یک از آن‌ها جنبه رسمی ندارند‪.‬‬

‫بسکتبال خیابانی‬

‫نام بسکتبال خیابانی (‪ )Street Ball‬به آن دسته‬ ‫از بازی‌ها اطالق می‌شود که در زمین‌های سرباز‪ ،‬بازی‬ ‫می‌ش��ود‪ .‬قوانین آن‪ ،‬قوانین بسکتبال عادی است با‬ ‫تغییرات جزیی‌ای که به نس��بت محل بازی متفاوت‬ ‫است‪ .‬این دس��ته از بازی‌ها‪ ،‬دارای حرکات نمایشی‬ ‫اند و بعضی از قوانین بس��کتبال واقع در س��الن در‬ ‫آن رعایت نمی‌ش��ود‪ .‬بازیکنان این بازی‌ها‪ ،‬مگر در‬ ‫م��وارد خاص از لباس هماهنگ با یکدیگر اس��تفاده‬ ‫نمی‌کنند‪.‬‬ ‫بسكتبال در ايران‬

‫دایره المعارف بریتانیکا‪ ،‬س��ال ورود بسکتبال به‬ ‫کش��ور ما ای��ران را ‪ ۱۹۰۱‬میالدی براب��ر با ‪۱۲۸۰‬‬ ‫هجری شمسی ذکر کرده‌است‪ .‬اما آنچه مسلم است‪،‬‬ ‫اولین نشانه‌های ورود بسکتبال به ایران در سال‌های‬ ‫‪ ۱۳۱۰‬و ‪ ۱۳۱۱‬دیده شده که آن هم توسط کارکنان‬ ‫س��فارتخانه‌های خارجی در ایران بوده‌است‪ .‬در سال‬ ‫‪ ،۱۳۱۴‬یک مربی ورزش به نام «فریدون شریف زاده»‬ ‫ورزش بس��کتبال را به دانش آموزان دبیرستان البرز‬ ‫(کال��ج البرز) تهران معرف��ی و پایه‌گذاری کرد و کم‬ ‫کم دیگر مربیان ورزش به گس��ترش و آموزش این‬ ‫ورزش پرداختند‪ .‬در سال ‪ ،۱۳۲۴‬فدراسیون بسکتبال‬ ‫ایران تشکیل شد و نخستین حضور بسکتبال ایران‬ ‫در میدان‌های بین‌المللی‪ ،‬در بازی‌های المپیک لندن‬ ‫(‪ )۱۹۴۸‬بود‪.‬‬ ‫با تشكر از آقايان مجيد شيباني‪ -‬جواد غفاري و‬ ‫محمد پاك‌نژاد دبيران ورزش مجتمع عالمه طباطبايي‬


‫بسكتبال‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪18‬‬

‫بسكتبال‬ ‫* در ابتدا بیوگرافی مختصری از خودت بگو‪.‬‬

‫مهدی کامرانی هس��تم متولد ‪ 11‬خرداد ماه‬ ‫‪ 1361‬از شهرری‪ 3.‬خواهر و ‪ 2‬برادر دارم و فرزند‬ ‫آخر خانواده به شمار مي‌روم‪.‬‬

‫گفت‌گوي اختصاصي جوانه انديشه‬ ‫با «مهدی کامرانی»‪ ،‬گارد راس و کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران؛‬

‫نابغه‌هاي علمي مي‌توانند ورزشكاران موفقي باشند‬

‫مهدی کامرانی‪ ،‬گارد راس و کاپیتان تیم ملی بسکتبال‪ .‬مردی از تبار آسمان خراش‌های‬ ‫بسکتبال ایران که شاید آوازه او را کمتر کسی نشنیده باشد‪ .‬او که خردادماه سال آینده‬ ‫سی امین سالگرد تولدش را جشن خواهد گرفت در یازدهم خرداد ماه سال ‪ 1361‬دیده‬ ‫به جهان گشود و بسکتبال را از همان سنین کودکی‪ ،‬در مدرسه شهید باقری به شکل‬ ‫کامال آماتور آغاز کرد‌‪ .‬نقش بي بديل او در پيشرفت سال هاي اخير بسكتبال ايران و‬ ‫همچنين تاثير شگرفش در تيم ملي بسكتبال امروز‪ ،‬از او يك ماشين محرك براي‬ ‫تيم ملي ساخته است‪ .‬ماشيني كه حضورش در هر تيمي مي تواند متضمن پيروزي‬ ‫آن تيم در هر ديدار س�خت و دش�وار باشد‪ .‬کامرانی که وظیفه کاپیتانی تیم ملی را‬ ‫هم‪ ،‬در غیاب صمد نیکخواه بهرامی به عهده دارد‪ ،‬در چند سال اخير به حدي خوب‬ ‫صربستاني پیشین تیم ملی او را از جمله بهترین گارد‬ ‫بوده كه وسلین ماتیچ سرمربی‬ ‫ِ‬ ‫راس‌های دنیای بسکتبال خواند و تاکید كرد كه نوابغی همچون او در این دنیای پهناور‬ ‫کمتر يافت مي‌ش�وند‪ .‬عالوه بر اين‌ها نقش انکارناپذیر او در مسابقات جام ملت‌های‬ ‫سال ‪ 2007‬آسیا که مقارن شد با اولین قهرماني بسکتبال ایران در آسیا و همچنین‬ ‫صعود به المپیک ‪ 2008‬پكن‪ ،‬از او چهره‌ای ساخت که خیلی زود شايسته حضور در‬ ‫ليگ هاي معتبر دنيا شد‪ .‬خودش‌می‌گوید که فرصت‌های زیادی برای لژیونر شدن‬ ‫داش�ته‪ ،‬اما هیچگاه شرایط ایده‌آلش را برای حضور در یک تیم خارجی خوب پیدا‬ ‫نکرده اس�ت‪.‬او امروز بازيكن باش�گاه مهرام تهران بوده و در اين تيم هم با همراهي‬ ‫صمدنیکخواه بهرامی و حامد آفاق‪ ،‬شايس�ته قهرماني در ليگ برتر اس�ت‪ .‬عالوه بر‬ ‫قهرماني در ليگ برتر ايران‪ ،‬كامراني با مهرام و صبا باتري‪ ،‬عنوان قهرماني جام باشگاه‬ ‫هاي آسيا را هم به نام خود سند زده و در سطح ملي هم كه در سال ‪ 2007‬ديوار چين را‬ ‫فتح و بر قله آس�يا ايستاد‪.‬اين جوان رش�ید و نه چندان بلند قامت‪ ،‬اگرچه که با قدي ‪180‬‬ ‫سانتیمتري کوتاه ترين ملی پوش ایران است‪ ،‬اما همواره از تاثیرگذارترین ها بوده و بی‌راه نیست‬ ‫اگر غيبت او در ترکیب تیم ملي را مس�اوی بدانيم باغیبت لیونل مس�ي در تیم فوتبال بارسلونا‪.‬‬ ‫كامراني ‪ 29‬ساله شاید مسير پر فراز و نشيبي را براي رسیدن به جایگاه کنونی‌اش طي كرده باشد‪،‬‬ ‫اما از جمله کس�انی اس�ت که تاکید‌می‌کند آغاز فعالیت ورزشی اش مدرسه بوده و به دوران کودکي‌اش‬ ‫تو‌گوی مفصل ما را با مهدی کامرانی در ادامه می خوانید‪.‬‬ ‫افتخار‌می‌کند‪.‬گف ‌‬

‫* از نحوه عالقمند ش�دنت به بس�کتبال و از‬ ‫مس�یری که تو را به دنیای حرفه ای این رش�ته‬ ‫کشاند تعريف كن‪.‬‬

‫شاید پذیرفتن این موضوع که من بسکتبال را‬ ‫برای اولین بار با کفش میخی آغاز و بازی کردم‪،‬‬ ‫برای ش��ما س��خت و غیر قابل باور به نظر برسد‪.‬‬ ‫اما جالب اس��ت بدانید که م��ن در ابتدای دوران‬ ‫تحصیلی خود‪ ،‬آن هم در روزگار کودکی بر حسب‬ ‫شرایط موجود با توجه به اینکه در مدرسه شهید‬

‫باقری ش��هرری مشغول به تحصیل بودم‪ ،‬ورزش‬ ‫را ابتدا در ‪ 7-6‬رش��ته ورزش��ی از جمله فوتبال‪،‬‬ ‫بس��کتبال‪ ،‬والیبال و هندبال آغاز کردم‪ ،‬اما بعدا‬ ‫به رش��ته بسکتبال عالقه مند ش��دم و در ادامه‬ ‫هم با تالش‌های مس��تمر آقای احمد مازیستان‬ ‫و دیگر مربیانم‪ ،‬فعالیت در رش��ته بسکتبال را به‬ ‫طور جدی دنبال کردم و با کمک خداوند متعال‬ ‫و مهربان و همچنین راهنمایی‌های پدر و مادرم‬ ‫که با وجود س��ن و س��ال باال و تفکرات سنتی و‬ ‫قدیمي‪ ،‬معلمان خوبی برای پیشرفت من بودند‪،‬‬ ‫به جایگاه کنونی رسیدم‪.‬‬ ‫* جالب است که بسکتبال را از مدرسه شروع‬ ‫کرده ای‪ .‬شاید خیلی از مردم جامعه ما همچنان‬ ‫به سبک سنتی گذشته خود اعتقاد داشته باشند‬ ‫که پرداختن مستمر به ورزش‪ ،‬زمینه فرار کودکان‬ ‫و نوجوانان را از تحصیل و پیشرفت درسی فراهم‬ ‫مي‌آورد‪ .‬به عنوان شخصی که ورزش را از مدرسه‬ ‫آغاز کرده است ‪،‬چنین اعتقادی داری؟‬

‫به هیچ وجه‪ .‬خوشبختانه امروز تمام کشورهای‬ ‫پیش��رفته دنیا ورزش و تربیت بدنی را یک عامل‬ ‫نش��اط آور و از جمله مولفه‌های ایجاد س�لامتی‬ ‫در جوامع توس��عه یافته مي‌پندارند‪ .‬مطمئنا اگر‬ ‫پرداخت��ن به ورزش در یک مس��یر برنامه ریزی‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬ ‫ش��ده و مدون باشد‪ ،‬یک دانش آموز یا کودک به‬ ‫راحتی مي‌تواند عالوه بر پرداختن به ورزش مورد‬ ‫عالق��ه اش‪ ،‬خیلی راحت و ب��ا کمک این مقوله‬ ‫مهم درک بهتری از ش��رایط تحصیلی و اهمیت‬ ‫دروس خود پی��دا کند‪ .‬به همين خاطر‪ ،‬به همه‬ ‫دانش‌آموزان مي‌گويم كه به شرط داشتن فرصت‬ ‫کافی‪ ،‬تحت هيچ شرايطي‪ ،‬ورزش و البته‪ ،‬بسكتبال‬ ‫را فراموش نكنند‪.‬‬

‫*از ش�رایط این روزهایت بگو‪ .‬مطمئنا بعد از‬ ‫ضربه روحی که به واسطه ناکامي‌در مسابقات جام‬ ‫ملت‌های آسیا متحمل شدی الزم بود چند ماهی‬ ‫را اس�تراحت کنی‪ .‬اما گویا این روزها به ش�دت‬ ‫درگیر لیگ برتر بسکتبال با تیم مهرام باشی‪.‬‬

‫در شهرری و خصوصاً در زمانی که ما بسکتبال‬ ‫ب��ازی مي‌کردیم بچه‌ها مجب��ور بودند در زمین‬ ‫آسفالت بازی کنند و به سختی یک سبد بسکتبال‬

‫به هر حال اگرچه به صورت تیمي‌شايد شرایط‬ ‫نسبتا مناسبی داشته باشیم‪ ،‬اما شخص خودم هنوز‬ ‫به شرایط آرمانی مد نظرم نرسیده‌ام و فکر‌می‌کنم‬ ‫بعد از مسابقات جام ملت‌ها‪ ،‬بهتر بود حداقل یک‬ ‫ماهی را‪ ،‬من و س��ایر ملی پوشان دیگر استراحت‬ ‫کنیم‪ .‬متاس��فانه در تمام کش��ورهای قدرتمند‬ ‫بس��کتبال دنیا‪ ،‬لیگ‌های باشگاهی بعد از کوران‬ ‫رقابت‌های ملی‪ ،‬با یک ماه تاخیر آغاز‌می‌ش��ود‪،‬‬

‫و یک توپ نسبتا استاندارد پیدا مي‌شد‪ .‬متاسفانه با‬ ‫گذشت سال‌های زیاد از آن روزگار‪ ،‬ما همچنان از‬ ‫فقر امکانات نرم افزاری و سخت افزاری در بخش‬ ‫بسکتبال رنج مي‌بریم‪.‬‬

‫اما در کش��ور ما بالفاصله بعد از رقابت‌های جام‬ ‫ملت‌های آس��یا‪‌،‬می‌بایس��ت در لیگ برتر بازی‬ ‫کنیم واین موضوع تاثیر بسیار منفی روی کیفیت‬ ‫بازیکنان ملی خواهد گذاشت‪.‬‬

‫*از ش�رایط و امکان�ات رفاه�ی آن روزها در‬ ‫بسکتبال شهرری بگو‪.‬‬

‫* در خصوص گذش�ته و راهی که تا پوشیدن‬ ‫پیراهن تیم ملی طی کردی‪ ،‬صحبت کن؟‬

‫من تمام موفقیت‌های خودم را مدیون شرایط‬ ‫سخت گذشته مي‌دانم‪ .‬آن زمان وقتی قهرمان یا‬ ‫ملی پوش��ی را مي‌دیدم‪ ،‬در رویای این مساله که‬ ‫«آیا مي‌ش��ود روزی من هم ملی پوش ش��وم؟»‬ ‫فرو مي‌رفتم‪ .‬همیش��ه آرزو داشتم که پیراهن یا‬ ‫لباس ورزشی از یک قهرمان هدیه بگیرم و آن را‬ ‫با افتخار بر تن کنم‪ .‬تمام این مس��ائل باعث شد‬ ‫که با غیرت و تعصب بس��یار باال و کمک خداوند‬ ‫پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری سپری کنم و‬ ‫در جایگاهی قرار گیرم که همیشه آرزوی آن را در‬ ‫سر مي‌پرواندم‪ .‬در حال حاضر نیز برای پیراهن تیم‬ ‫ملی کشورم تعصب بسیاری قائل هستم و وقتی‬ ‫آن را ب��ر تن مي‌کنم‪ ،‬با حس خاصی به تالش و‬ ‫کوشش مي‌پردازم‪ .‬به نظر من یک قهرمان هیچگاه‬ ‫نباید پیشینه خود را فراموش کند و همیشه باید با‬ ‫تکیه بر اصولی که از ابتدا برای خود تعریف کرده‬ ‫است‪ ،‬گام به جلو بردارد‪.‬‬

‫فکر‌می‌کنی امسال هم با مهرام بتوانی قهرمانی‬ ‫لیگ برتر را جشن بگیری؟‬

‫شاید صحبت کردن در خصوص قهرمانی زود‬ ‫باشد‪ ،‬اما مهرام امسال با هدایت آقای‌هاشمي‌بسیار‬ ‫خوب بس��ته ش��ده و امیدواریم که دوباره به این‬ ‫عنوان با ارزش برس��یم‪ .‬در س��ال‌های گذش��ته‬ ‫حضور بنده‪ ،‬صمد نیکخواه بهرامی و حامد آفاق‬ ‫را در کن��ار دو بازیک��ن خارجی‪ ،‬مهمترین عامل‬ ‫قهرمانی مهرام می‌‌دانستند‪ ،‬اما امسال این چنین‬ ‫نیست و ما با یک ترکیب جوان شده لیگ را آغاز‬ ‫کرده‌ایم و‌می‌خواهیم با این ش��رایط هم قهرمان‬ ‫لیگ برتر باشیم‪.‬‬

‫*خیلی‌ها انتطار داش�تند مهدی کامرانی را‬ ‫یک روز به عنوان یک لژیونر در لیگ‌های معتبر‬ ‫جهان�ی ببینند‪ ،‬اما هی�چ گاه این اتفاق نیفتاده‪.‬‬ ‫دلیل خاصی داشته یا میل به بازی در لیگ‌های‬ ‫خارجی نداری؟‬

‫بعد از المپیک ‪ 2008‬پکن‪ ،‬پیشنهادهای زیادی‬ ‫برای حضور در تیم‌های معتبر خارجی داشتم‪ ،‬اما‬

‫‪19‬‬


‫بسكتبال‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪20‬‬

‫هیچ گاه هیچ یک از آن‌ها نظر من را جلب نکرد‪.‬‬ ‫من لیگ بسکتبال ایران را دوست دارم و از بازی‬ ‫در آن هم پشمیان نیستم ‪.‬من نمي‌توانستم به یک‬ ‫تیم خارجی خوب بروم‪ ،‬در حالي كه نه پول کافی‬ ‫بگیرم و نه فرصت کافی برای بازی پیدا کنم‪ .‬لژیونر‬ ‫ش��دن برای من شاید کار سختی نباشد‪ ،‬اما فعال‬ ‫ترجیح‌می‌دهم در همین لیگ برتر ایران و باشگاه‬ ‫مهرام به فعالیتم ادامه دهم‪.‬‬ ‫*اغلب ورزش�کاران ایران�ی اعتقاد دارند که‬ ‫فوتبالیست‌ها حق زیادی از آن‌ها ضایع کرده اند‬ ‫و مخالف درآمدهای میلیونی آن‌ها هستند‪ .‬آیا تو‬ ‫هم جزو این طیف هستی؟‬

‫خی��ر‪ .‬من این چنین اعتقادی ندارم‪ .‬فوتبال با‬ ‫توجه به طیف عالقمندان زیادی که دارد‪ ،‬طبیعی‬ ‫است که مس��ووالن توجه بیشتری به آن داشته‬ ‫باش��ند‪ .‬خود من ه��م فوتبال را دوس��ت دارم و‬ ‫بازی‌های زیادی از باشگاه‌های اروپايي را‌می‌بینم‪.‬‬ ‫فوتبال در تمام دنیا طرفداران زیادی دارد و بعید‬ ‫نیست اگر بودجه زیادی را به آن اختصاص دهند‪.‬‬ ‫البته تنها تفاوتی که در نگرش مسووالن‬ ‫ایرانی و اروپایی وجود دارد این است که در‬ ‫همین کشورهای صاحب فوتبال‌‪ ،‬رشته‌های‬ ‫دیگري هم نظیر بسکتبال و والیبال مورد‬ ‫توجه مسوولین و مردم هستند و در کنار‬ ‫فوتب��ال بودجه‌های قاب��ل توجهی را نيز‬ ‫صرف قهرمان پروری و توسعه این رشته‌ها‬ ‫‌می‌کنند‪.‬نکته‌ای كه در کشور ما هیچ گاه از‬ ‫جانب هیچ مسوولی‪ ،‬رعایت نشده است‪.‬‬ ‫*اما ما ش�نیده‌ایم ک�ه در طول چند‬ ‫سال اخیر دستمزد بازیکنان بسکتبال هم‬ ‫دست کمي‌از فوتبالیست‌ها ندارد‪ .‬چقدر‬ ‫این موضوع را تایید‌می‌کنی؟‬

‫م��ن این موضوع را قبول ن��دارم چون جامعه‬ ‫بس��کتبال هیچ گاه رنگ درآمدهای بسیار باالی‬ ‫فوتبالیس��ت‌ها را به خ��ود نخواهد دید‪ .‬خود من‬ ‫از س��ال گذشته قرارداد کمتری با مهرام بسته‌ام‪.‬‬ ‫مطمئن باشید شرایط ما و فوتبالیست‌ها هیچ‌گاه‬ ‫شبیه به هم نخواهد شد و روزی را نخواهید دید که‬ ‫بازیکن بسکتبال بتواند‪ ،‬حتی نصف بازیکنان تراز‬ ‫اول فوتبال کشور دریافتي داشته باشد‪ .‬ضمن آنکه‬ ‫سوای دستمزد‪ ،‬امکاناتی هم که دراختیار تیم‌های‬ ‫فوتبال گذاشته شده‪ ،‬چندین برابر بسکتبال است‪.‬‬ ‫بسکتبالی که حتی در سطح ملی خود یک سالن‬ ‫اس��تاندارد مورد تایید فدراس��یون جهانی‪ ،‬برای‬ ‫میزبانی رویدادهای بین‌المللی را ندارد‪.‬‬ ‫*تاكنون شده که یک روز از حضور در عرصه‬ ‫بسکتبال پشمیان شده باشی؟‬

‫پشمیان که نه‪ ،‬اما برخی اوقات که حاشیه‌ها و‬ ‫مشکالت موجود بیش از حد‌می‌شود کمي‌ناراحت‬ ‫‌می‌شوم‪ .‬با این حال من با بسکتبال بزرگ شده‌ام‬

‫و با آن زندگی‌می‌کنم‪.‬‬

‫*بسیاری از کارشناسان بسکتبال ما معتقدند‬ ‫ک�ه با رفتن چهره‌‌هایی همچ�ون صمدنیکخواه‬ ‫بهرامی‌‪ ،‬حامد حدادی‪ ،‬ارسلان کاظمی‪ ،‬مهدی‬ ‫کامرانی‪ ،‬حامد آفاق و‪ ...‬بسکتبال ایران در آینده‬ ‫نزدیک‪ ،‬با یک خال بس�یار ب�زرگ فني و كيفي‬ ‫مواجه خواهد شد‪ .‬آیا این مشکل‪ ،‬یک روز دامن‬ ‫فدراسیون بسکتبال راخواهد گرفت؟‬

‫کارشناس��ان و ش��ما به ما لطف دارید‪ .‬اما به‬ ‫شخصه اعتقاد دارم که جوانان بسیار خوبی اکنون‬ ‫در حال رشد هستند و مطمئنا یک روزی به خوبی‬ ‫هر چه بیش��تر‪ ،‬جای من و امثال بنده را خواهند‬ ‫گرفت‪ .‬خوشبختانه انگیزه و عالقه‌ي کافی برای‬ ‫این جابه‌جایی نس��ل‌ها وجود دارد و امیدوارم که‬ ‫روزی بس��کتبال ایران شاهد چند بازیکن بزرگ‬ ‫نظیر حدادی‌‪ ،‬نیکخواه‌‪‌،‬افاق‌‪ ،‬کاظمي‌و‪ ...‬باش��د‪.‬‬ ‫البت��ه نکته‌ای که جای تامل دارد این اس��ت که‬ ‫متاس��فانه بازیکنان با قامت بلند‪ ،‬بنا به شرایطی‬ ‫که دلیل آن را نمي‌دانم‪ ،‬در کش��ور ما کم ش��ده‬

‫*اعتص�اب بازیکنان حاض�ر در لیگ ‪NBA‬‬ ‫را چگون�ه ارزیاب�ی‌می‌کن�ی؟ آیا ای�ن اتفاق و‬ ‫اعتصاب باعث افت بس�کتبال آمریکا به عنوان‬ ‫قدرتمندترین کشور صاحب این رشته نخواهد‬ ‫شد؟‬

‫به هر حال من فکر‌می‌کنم در این قضیه حق‬ ‫کامال با بازیکنان حاضر در این لیگ باش��د‪ .‬آن‌ها‬ ‫اتحادیه دارن��د و کامال هماهنگ عمل‌می‌کنند‪.‬‬ ‫مطمئنا این اتفاق به نفع کس��ی نیست‪ ،‬اما نکته‬ ‫قابل توجه هماهنگی بسیار زیاد بین بازیکنان و‬ ‫باش��گاه‌های عضو این اتحادیه اس��ت که قطعا تا‬ ‫گرفت��ن حقوق کامل خود‪ ،‬از مواضعش��ان عقب‬ ‫نخواهند نشست‪.‬‬ ‫* اگ�ر بخواه�ی ب�ی پ�رده در مورد«محمود‬

‫‪21‬‬

‫مشحون‪ »،‬رئیس فدراسیون بسکتبال نظر بدهی‪،‬‬ ‫چه مي‌گویی؟‬

‫فقط مي‌توانم بگویم که «مشحون» پدر بسکتبال‬ ‫ایران اس��ت‪ .‬او تمام بازیکنان تی��م ملی را مانند‬ ‫فرزندانش‪ ،‬از صمیم قلب دوست دارد و مانند یک‬ ‫پدر دلسوز آن‌ها را راهنمایی و نصیحت مي‌کند‪.‬‬ ‫* کوتاه بودن قد برای مهدی کامرانی‪ ،‬مشکلی‬ ‫ایجاد نکرده است؟‬

‫بهترين‌هاي دنيا در پست من هم اغلب كوتاه‬ ‫قد هستند‪ .‬با اين حال هميشه و در همه بازي‌ها‬ ‫سعي مي‌كنم با تالش و کوشش بیشتر این ضعف‬ ‫را پوش��ش دهم‪ ،‬من با چابکی خود‪ ،‬این مشکل‬ ‫را كامال برطرف كرده‌ام‪ ،‬هرچند كه دوباره تاكيد‬ ‫مي‌كنم‪ ،‬در پستی که من در آن بازی مي‌کنم‪ ،‬اکثر‬ ‫بازیکنان نسبتاً همین شرایط را دارند‪.‬‬ ‫* مه�دی کامران�ی دوس�ت ن�دارد روزی‬ ‫فوتبالیست شود؟‬

‫فوتبال را خیلی دوس��ت دارم و در این میان با‬ ‫بازیکنانی نظیر مجیدی‪ ،‬کاویانپور‪ ،‬سیدعباسی و‬ ‫‪ ...‬رابطه‌ي خوبی دارم‪ .‬جالب است بدانید‬ ‫که دوس��تان فوتبالی ام همیش��ه به من‬ ‫مي‌گفتند که تو به خاطر سرعت خوبی که‬ ‫داری مي‌توانی مانند مهدی مهدوی‌کیا در‬ ‫فوتبال بدرخشی‪ ،‬اما به هر حال سرنوشت‪،‬‬ ‫ما را به سوی بسکتبال سوق داد‪.‬‬ ‫*ي�ك دانش آموز خوب مي‌تواند يك‬ ‫ورزشكار حرفه اي هم باشد؟‬

‫و مربیان ما هم به اش��تباه‪ ،‬از سرمایه‌گذاری روی‬ ‫بازیکنان با قامت کوتاه‌تر از ‪ 210‬و یا ‪ 220‬سانتي‬ ‫متر امتناع‌می‌کنند‪ .‬به عبارتی‪ ،‬آن‌ها دنبال لقمه‬ ‫آماده‌می‌گردند که کم پیدا‌می‌شود‪.‬‬

‫بسكتبال‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫كار س��ختي به نظر مي‌رسد‪ ،‬اما هيچ‬ ‫چيز غي��ر ممكن نيس��ت‪ .‬م��ن خودم‬ ‫بس��كتبال را از مدرس��ه ش��هيد باقري‬ ‫ش��هرري ش��روع ك��ردم و در كنار آن‬ ‫تحصيل��م را ه��م انج��ام دادم‪ .‬دني��اي‬ ‫حرفه‌اي بسكتبال و به طور كلي ورزش‪ ،‬دنياي‬ ‫پر دغدغه‌اي‌ اس��ت‪ .‬برخي اوقات اردوهاي تيم‬ ‫ملي به ش��كلي مي‌ش��ود كه ما حتي چند ماه‬ ‫خانواده‌هايم��ان را نمي‌بيني��م‪ .‬البته اين را هم‬ ‫بگوي��م كه نابغه‌هاي علمي ب��ا توجه به تمركز‬ ‫و نبوغي ك��ه دارند‪ ،‬به راحت��ي مي‌توانند يك‬ ‫بسكتباليست خوب شوند‪.‬‬ ‫* و صحبت پایانی؟‬

‫در پای��ان خداوند متعال و مهربان را ش��اکرم‬ ‫که حتی یک لحظه مرا به حال خود رها نکرد و‬ ‫بارها در مشکالت و سختی‌ها راه گشای من بود‪.‬‬ ‫در همین خصوص همیش��ه در هنگام عبادت از‬ ‫خالق و پروردگار خود تشکر مي‌کنم و امیدوارم‬ ‫که تا آخرین لحظه یار و یاور من باشد‪ .‬از سوی‬ ‫دیگر از تک تک مربیانم‪ ،‬از جمله احمد مازیستان‪،‬‬ ‫علی مال ‪ ،‬س��عید طاعتی‪ ،‬مهران شاهین طبع‪،‬‬ ‫مصطفی‌هاشمي‌و‪ ...‬تشکر مي‌کنم که من را براي‬ ‫موفقيت در این مسیر‪ ،‬سخت یاری کردند‪.‬‬

‫رکوردهای بسكتبال تاكنون‬ ‫بيشترين زمان بازي‬

‫دال اليس بازيكن تيم سياتل در ‪ 9‬نوامبر ‪،1989‬‬ ‫‪ 69‬دقيقه بازي كرد‪.‬اين بازي ‪ 5‬اور‌تايم داشت!‬ ‫بيشترين امتياز‬

‫ويل��ت كمبرلين بازيك��ن فيالدلفيا‪ ،‬در بازي‬ ‫با نيوي��ورك نيكس در ‪ 2‬مارچ ‪ 1982‬موفق به‬ ‫دريافت ‪ 100‬امتياز شد‪.‬‬ ‫بيشترين امتياز در يك نيمه‬

‫ويلت كمبرلين در بازي با نيويورك”بااليي”در‬ ‫‪ 2‬مارچ ‪ 1962‬در يك نيمه ‪ 59‬امتياز آورد‪.‬‬ ‫بيشترين پرتاب موفق‬

‫ويلت كمبرلين در بازي با نيويورك در دوم مارچ‬ ‫‪ ،1962‬توانست ‪ 36‬پرتاب موفق داشته باشد‪.‬‬ ‫بيشترين پرتاب‬

‫ويل��ت كمبرلين در بازي ب��ا نيويورك‪ ،‬و در‬ ‫دوم م��ارچ ‪ 63 ،1962‬ت��وپ به س��مت حلقه‬ ‫پرتاب كرد‪.‬‬ ‫بيش�ترين پرتاب موفق به س�مت حلقه در‬ ‫يك كوارتر‬

‫فيالدلفي��ا ‪67‬رز در برابر تيم بالتيموور بولتز(در‬ ‫حال حاضر واشنگتون ويزاردز نام دارد)توانست‬ ‫‪ 18‬پرت��اب موف��ق و ‪100‬درصد پرت��اب را به‬ ‫دست بياورد‪.‬‬

‫بيش�ترين پرتاب سه امتيازي موفق در يك‬ ‫بازي‬

‫در ‪ 7‬ژانوي��ه ‪ 2003‬كوب��ي برايان��ت ف��وق‬ ‫س��تاره لس‌آنجلس ليكرز در مس��ابقه با سياتل‬ ‫سوپرس��ونيكس(منحل ش��ده)‪ ،‬توانست از ‪18‬‬ ‫پرت��اب‪ 12،‬پرتاب به ص��ورت موفق وارد حلقه‬ ‫كند‪.‬‬ ‫دونيل مارشال بازيكن تورنتو رپتورز در بازي‬ ‫با فيالدلفيا ‪67‬رز در ‪ 13‬مارچ ‪ ،2005‬توانس��ت‬ ‫از ‪ 19‬پرت��اب‪ 12،‬پرت��اب را وارد حلق��ه كند‪.‬‬ ‫با اينك��ه هر دوي اين بازيكنان توانس��تند ‪12‬‬ ‫پرتاب موفق داش��ته باشند‪ ،‬ولي به دليل اين‌كه‬ ‫درصد برايانت بهتر بوده است‪ ،‬وي از اين حيث‬ ‫برتر است‪.‬‬ ‫بيشترين پرتاب سه امتيازي در يك بازي‬

‫ديويد تامپسون بازيكن دنور ناگتس‪ ،‬در بازي‬ ‫با ديترويت پيس��تونز در نهم آوريل ‪13 ،1978‬‬ ‫پرتاب موفق به سمت حلقه داشت‪.‬‬

‫در ‪ 15‬آپريل ‪ ،2005‬دامون استادمير بازيكن‬ ‫پورتلند در مس��ابقه با گلدن استيتز واريور‪21 ،‬‬ ‫پرتاب به سمت حلقه داشت‪.‬‬

‫در ‪ 24‬فوريه ‪ 1967‬ويلت كمبرلين در بازي‬

‫ويل��ت كمبرلي��ن در ‪ 22‬فوري��ه ‪ 1962‬در‬ ‫مسابقه با سنت لوئيس هاكس (در حال حاضر‬

‫بيش�ترين پرتاب موفق در يك بازي‪ ،‬بدون‬ ‫يك اشتباه‬

‫بيشترين پرتاب آزاد در يك بازي‬

‫نامش آتالنتا هاكس مي‌باش��د)‪ 34 ،‬پرتاب آزاد‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫بيشترين پرتاب آزاد در يك نيمه‬

‫مايكل جردن در ‪ 3‬دسامبر ‪ 1992‬در مسابقه‬ ‫با ميام��ي هيت‪ 23 ،‬پرت��اب آزاد در يك نيمه‬ ‫داشت كه ‪ 20‬تاي آن موفق بود‪.‬‬ ‫بيشترين ريباند در يك بازي‬

‫ويل��ت كمبرلي��ن در ‪ 24‬نوامب��ر ‪ 1960‬در‬ ‫مس��ابقه با بوستون س��لتيكس‪ 55 ،‬توپ را در‬ ‫يك بازي ريباند كرد‪.‬‬ ‫بيشترين پاس گل در يك بازي‬

‫اس��كات اس��كيلز بازيكن اورالندو مجيك در‬ ‫مس��ابقه با دنور ناگتس در ‪ 30‬دسامبر ‪،1990‬‬ ‫در يك بازي ‪ 30‬پاس گل داد‪.‬‬ ‫بيشترين پاس گل در يك نيمه‬

‫باب كوزين بازيكن بوس��تون س��لتيكس در‬ ‫مس��ابقه با ميناپوليس ليكرز (منحل شده)‪ ،‬در‬ ‫‪ 27‬فوريه ‪ 19 1959‬پاس گل داد‪.‬‬ ‫بيشترين پاس گل در يك كوارتر‬

‫جان لوكاس بازيكن سن انتونيو اسپرز در ‪15‬‬ ‫آوريل ‪ ،1984‬در مس��ابقه با دنور ناكتس و در‬ ‫كوارتر دوم ‪ 14‬پاس گل داد‪.‬‬ ‫اس��تيو بليك بازيكن پورلتن��د بليزرز در ‪22‬‬ ‫فوريه ‪ 2009‬و در مسابقه با لس آنجلس كليپرز‬ ‫در كوارتر اول ‪ 14‬پاس گل داد‪.‬‬


‫بسكتبال‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪22‬‬

‫لهاي‬ ‫ميزگرد پتانسي ‌‬

‫بسكتبالي مجتمع‬

‫باشگاهبسكتبال‬ ‫مجتمع عالمه طباطبايي‬

‫گاه��ي به م��رور زم��ان‪ ،‬صفت‌هايي براي‬ ‫بعض��ي افراد ي��ا بعضي فعاليت‌ه��ا ايجاد مي‬ ‫ش��ود كه مورد پذيرش عمومي قرار مي‌گيرد‪.‬‬ ‫از آن جمل��ه ب��راي ورزش بس��كتبال‪ ،‬صفت‬ ‫«دانش��گاهي» جا افتاده اس��ت‪ .‬اگرچه شايد‬ ‫دليل اصلي اين موضوع‪ ،‬خاستگاه اوليه‌ي اين‬ ‫رشته (يعني دانشگاه اسپرينگ فيلد امريكا)‬ ‫باش��د‪ ،‬اما گذشته از اين خاس��تگاه‪ ،‬گرايش‬ ‫عمومي جامعه ي علمي به اين ورزش نيز در‬ ‫پايداري اين صفت براي اين رشته‌ي ورزشي‪،‬‬ ‫بي‌تاثير نبوده است‪ .‬طبيعي است كه در بين‬ ‫دانش‌آموزان تيزهوش و موفق مدارس عالمه‬ ‫طباطبايي كه به زودي جامعه‌ي دانش��گاهي‬ ‫كشور را تشكيل مي‌دهند‪ ،‬اقبال قابل توجهي‬ ‫به اين رشته ي ورزش��ي وجود داشته باشد‪.‬‬ ‫چنانچ��ه در ي��ك نظرس��نجي اينترنت��ي از‬ ‫دانش‌آم��وزان مجتمع‪ 25 ،‬درصد از ش��ركت‬ ‫كنندگان‪ ،‬موضوع اين رشته‌ي ورزشي را براي‬ ‫پرداختن در نشريه انتخاب كردند (رتبه‌ي دوم‬ ‫پس از موبايل كه در دو ش��ماره‌ي قبل به آن‬ ‫پرداخته شد)‪.‬‬ ‫براي بخش ويژه‌ي اين شماره‪ ،‬ميزگردي در‬ ‫دبيرستان واحد كارگرشمالي برگزار شد‪ .‬مدير‬ ‫محترم اين دبيرس��تان جناب آقاي موسوي‪ ،‬با‬ ‫روي باز زمينه‌ي الزم را براي اجراي اين ميزگرد‪،‬‬

‫مهي��ا كردند و آقاي كاوه‪ ،‬معاونت فرهنگي اين‬ ‫واحد آموزش��ي نيز‪ ،‬با حضور معني‌دارشان در‬ ‫اين نشست‪ ،‬ما را خوشحال كردند‪.‬‬ ‫آغازگر صحبت‌ها آقاي موسوي مدير واحد‬ ‫بودند‪ .‬ايش��ان پس از خيرمقدم به حاضران و‬ ‫اظهار لطفي كه به واحد نش��ريات داشتند‪ ،‬از‬ ‫اين زاويه وارد بحث ش��دند‪« :‬هيات موسس‬ ‫براي فعاليت‌هاي ورزش��ي‪ ،‬دس��ت م��ا را باز‬ ‫گذاش��ته اس��ت‪ .‬س��االنه بالغ بر ‪ 30‬ميليون‬ ‫تومان در اين واحد هزينه مي‌كنيم تا از سالن‬ ‫ورزش��ي تخصصي و امكانات بهينه براي اين‬ ‫منظور اس��تفاده كنيم‪ ،‬اما اعتقاد داريم هنوز‬ ‫كار بيش��تري در اين خصوص الزم است‪ .‬چرا‬ ‫ك��ه دانش‌اموزان ما همچنان كه در مس��ائل‬ ‫آموزش��ي و تربيتي جايگاه وي��ژه‌اي در بين‬ ‫دانش‌آموزان سطح شهر و كشورمان دارند‪ ،‬به‬ ‫لحاظ فعاليت‌هاي ورزشي هم كوشا و مستعد‬ ‫هس��تند‪ .‬البته جا دارد از اين فرصت استفاده‬ ‫كن��م و جواب پرسش��ي را بدهم ك��ه مكررا‬ ‫دانش‌آموزان ورزش��كار ما مي‌پرس��ند‪ .‬سوال‬ ‫اين است كه چرا دبيرستان عالمه طباطبايي‪،‬‬ ‫دانش‌آموزان ورزش��كارش را در مسابقاتي كه‬ ‫در سطح دانش‌آموزي برگزار مي‌شود‪ ،‬شركت‬ ‫نمي‌دهد‪ .‬خوشبختانه حضور آقاي شيباني در‬ ‫اين جمع‪ ،‬كه تجربه و اشراف كامل به مسائل‬

‫دارند‪ ،‬مي‌تواند منجر به تاييدي بر پاسخ من‬ ‫شود‪ .‬واقعيت اين است كه در سال‌هاي اولي‬ ‫كه بنده مدير دبيرستان شدم‪ ،‬دو يا سه دوره‬ ‫دانش‌آموزان را براي مسابقات ورزشي ثبت‌نام‬ ‫كرديم‪ ،‬اما متاس��فانه برگزاري اين مسابقات‬ ‫خيلي بي‌برنامه بود‪ .‬ش��ايد بچه‌هاي ما س��ه‬ ‫يا چهار روز براي ش��ركت در يك مس��ابقه‌ي‬ ‫فوتب��ال مي‌رفتن��د و ب��ه دليل جور نش��دن‬ ‫برنامه‌ه��ا‪ ،‬مسابقه‌ش��ان ب��ه روز بعد موكول‬ ‫مي‌ش��د‪ .‬گاهي براي يك يا دو مس��ابقه يك‬ ‫هفته‌ي تمام درس بچه‌ها تحت‌الش��عاع قرار‬ ‫مي‌گرفت و از درس عقب مي‌افتادند‪ .‬موضوع با‬ ‫اولياي دانش‌آموزان مطرح شد و بر سر شركت‬ ‫نك��ردن در اين مس��ابقات توافق كلي صورت‬ ‫پذيرفت‪ .‬البته باز موضوع مسكوت نماند و پس‬ ‫از طرح در جلس��ات متعدد در سطح مجتمع‬ ‫و هيات موس��س‪ ،‬معاونت مستقلي در سطح‬ ‫مجتم��ع با عنوان معاون��ت تربيت‌بدني پدید‬ ‫آمد‪ ،‬و اکنون زير نظر اين معاونت‪ ،‬مسابقاتي‬ ‫در ‪ 5‬رشته‌ي ورزشي بين واحدهاي آموزشي‬ ‫مجتمع برگزار مي‌گردد‪ .‬به نظر دوستان دبير‬ ‫ورزش كه خارج از مجتمع هستند‪ ،‬سطح اين‬ ‫مسابقات و نحوه‌ي برگزاري و برنامه‌ريزي آن‌ها‬ ‫به مرات��ب از آن‌چه در بيرون مجتمع برگزار‬ ‫مي شود‪ ،‬بهتر و ارزنده‌تر است‪ .‬البته هنوز اين‬

‫بسكتبال‬ ‫شرايط نيز با ايده‌آل‌هاي مجتمع فاصله دارد و‬ ‫دوستان ما در اين معاونت همچنان در تكاپو‬ ‫براي تدوين راهكارهاي بهتر‪ ،‬براي مشاركت‬ ‫بيشتر دانش‌آموزان در فعاليت‌هاي ورزشي و‬ ‫بهبود مس��تمر برنامه‌ها هستند‪ .‬ما معتقديم‬ ‫آن‌چه بيش از درس‌هاي مدرسه براي بچه‌ها‬ ‫الزم است‪ ،‬درس زندگي است و بخشي از اين‬ ‫درس را بچه‌ها در محل‌هايي خارج از كالس‪،‬‬ ‫مثل زمين ورزش‪ ،‬آموزش مي‌بينند‪».‬‬ ‫آق�اي كاوه يك��ي از قديمي‌ترين همكارن‬ ‫مجتمع عالمه طباطبايي هس��تند و تجربه‌ي‬ ‫فعاليت در عرصه‌ه��اي مختلفي را دارند و از‬ ‫ابتداي سال تحصيلي جاري‪ ،‬به عنوان معاون‬ ‫فرهنگ��ي واح��د كارگرش��مالي و البته مدير‬ ‫داخلي اين واحد‪ ،‬فعال هس��تند‪ .‬ايش��ان در‬ ‫دوره‌ي دانش��جويي ب��ه جاي‬ ‫استاد درس تربيت‌بدني‪ ،‬انجام‬ ‫تمرين��ات ورزش��ي گروهي از‬ ‫دانشجويان را عهده‌دار بودند‪.‬‬ ‫از قضا در بين اين گروه‪ ،‬يكي‬ ‫از موسسين اوليه‌ي مجتمع نيز‬ ‫بوده است‪ .‬ورود جناب كاوه از‬ ‫اولين روزهاي تاسيس مجتمع‪،‬‬ ‫به اين واسطه صورت مي‌گيرد‪.‬‬ ‫لذا طبيعي اس��ت ك��ه در اين‬ ‫ميزگرد حاضر باشند‪.‬‬ ‫آقاي كاوه‪:‬‬ ‫« ِز نيرو بود مرد را راستي‬ ‫ِز سستي كژي زايد و كاستي»‬ ‫خوش��بختانه نگاه مجتمع‬ ‫ب��ه دانش‌آم��وزان چند بعدي‬ ‫است و اگر انتظارات آموزش از‬ ‫بچه‌ها باالست‪ ،‬باعث نمي‌شود‬ ‫كه مس��ائل فرهنگي و ورزش��ي مورد غفلت‬ ‫ق��رار گيرد‪ .‬با توجه به مش��كالتي كه جناب‬ ‫موس��وي اش��اره فرمودند‪ ،‬غالبا دانش‌آموزان‬ ‫ما در مس��ابقات انفرادي آم��وزش و پرورش‬ ‫ش��ركت مي‌كنند و هميشه بهترين مقام‌ها را‬ ‫در سطح منطقه به دست مي‌آورند‪ .‬به خصوص‬ ‫در رشته‌هاي ش��طرنج و تنيس روي ميز كه‬ ‫بيش��تر جنبه‌ي انفرادي دارند‪ ،‬دانش‌آموزان‬ ‫مدرسه‌ي ما در س��طح منطقه شناخته شده‬ ‫هس��تند‪ ،‬به ط��وري كه چند س��ال قبل كه‬ ‫بنده دانش‌آموزان را براي مس��ابقات منطقه‬ ‫مي‌ب��ردم‪ ،‬يك بار كمي دير رس��يديم‪ .‬خوب‬ ‫تص��ور مي‌كرديم ك��ه به كاره��اي مقدماتي‬ ‫ش��روع مس��ابقات نمي‌رس��يم‪ ،‬اما ديديم كه‬ ‫برگزاركنندگان مس��ابقات منتظر مانده‌اند تا‬ ‫بچه‌هاي ما برسند‪ .‬چرا كه جايگاه ورزش اين‬ ‫بچه‌ها در ذهن همه‌ي دوستان منطقه در حد‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬ ‫سرگروهي است و الزم دانسته بودند كه براي‬ ‫قرعه‌كشي‪ ،‬حتما يكي از مهم‌ترين سرگروه‌ها‬ ‫حاضر باش��د‪ .‬اقبال بچه‌هاي مدرسه ي ما به‬ ‫بس��كتبال هم كمتر از بقيه‌ي واحدهانيست‪.‬‬ ‫شايد بيشتر هم باشد‪ ،‬به طوري كه اميدواريم‬ ‫در مسابقات سال جاري مجتمع‪ ،‬بچه‌هاي ما‬ ‫بتوانند رتبه‌ي نخست را كسب كنند‪».‬‬ ‫آقاي ش�يباني معلم ورزش��ي كه عالقه‌ي‬ ‫بيش��تري به بس��كتبال‪ ،‬در مقايس��ه با ديگر‬ ‫رش��ته‌هاي ورزش��ي دارد‪ ،‬در ابتدا مختصري‬ ‫از تاريخچ��ه‌ي ورزش بس��كتبال گفتند و به‬ ‫محدوديت امكانات اين رش��ته‌ي ورزشي‪ ،‬نه‬ ‫تنه��ا در س��طح آموزش و پ��رورش‪ ،‬بلكه در‬ ‫سطح كشور اشاره كردند‪ .‬از جمله اين‌كه‪ ،‬فقط‬ ‫يك سالن بسكتبال استاندارد در كشور وجود‬

‫دارد‪ ،‬آن هم در مجموعه‌ي ورزش��ي آزادي‪،‬‬ ‫كه تنها براي مس��ابقات مورد اس��تفاده قرار‬ ‫مي‌گيرد‪ .‬آقاي شيباني در خصوص ويژگي‌هاي‬ ‫يك بسكتباليس��ت‪ ،‬چنين گفتن��د‪« :‬از نظر‬

‫ساالنه بالغ بر ‪ 30‬ميليون‬ ‫تومان در اين واحد هزينه‬ ‫مي‌كنيم تا از سالن ورزشي‬ ‫تخصصي و امكانات بهينه‬ ‫براي اين منظور استفاده‬ ‫كنيم‪ ،‬اما اعتقاد داريم‬ ‫هنوز كار بيشتري در اين‬ ‫خصوص الزم است‬

‫كارشناسي‪ ،‬بهترين سن براي شروع تمرينات‬ ‫بسكتبال در ‪ 8‬سالگي است‪ .‬البته کسانی هم‬ ‫هس��تند که در دوره دبیرستان به این ورزش‬ ‫رو مي‌آورند و با تالش بيشتر مي‌توانند خوب‬ ‫ظاهر ش��وند‪ .‬كس��اني كه در بسكتبال موفق‬ ‫هستند‪ ،‬غالبا قد بلند هستند‪ .‬تاثير بسكتبال‬ ‫در بلندتر شدن قد اشخاص جزيي است‪ .‬بلند‬ ‫قد بودن‪ ،‬يك عامل ژنتيكي دارد‪ .‬البته وقتي‬ ‫ژن كس��ي بالقوه به گونه‌اي باشد كه باالخره‬ ‫قد او بلند شود بسكتبال مي‌تواند براي به فعل‬ ‫درآمدن اين ويژگي تاثير مثبت داشته باشد‪.‬‬ ‫با امكانات امروز از همان ‪ 8‬سالگي‪ ،‬با خطاي‬ ‫بسيار ناچيزي‪ ،‬قد نهايي افراد قابل پيش‌بيني‬ ‫اس��ت و در حال حاضر آكادمي ملي المپيك‬ ‫كشور هم‪ ،‬اين كار را انجام مي‌دهد‪».‬‬ ‫محس�ن مرادي دانش‌آموز‬ ‫پايه‌ي سوم است‪ .‬او يك سال‬ ‫و نيم اس��ت كه به اين ورزش‬ ‫روي آورده و در همي��ن مدت‬ ‫موفقي��ت و پيش��رفت قاب��ل‬ ‫مالحظه‌اي داش��ته است‪ .‬وي‬ ‫مي‌گويد‪« :‬من بنا داشتم زودتر‬ ‫از اي��ن به بس��كتبال بپردازم‪،‬‬ ‫ام��ا بنا به داليلي نش��د‪ .‬به هر‬ ‫حال كمي دير ش��روع كردم‪.‬‬ ‫در ابتدا در س��الن رسالت زير‬ ‫نظر آقاي «افسرنيا» شروع به‬ ‫كار كردم‪ .‬بعد از ‪ 2‬ماه‪ ،‬ايشان‬ ‫من را براي تيم «شركت ملي‬ ‫گاز» در رده‌ي سني نوجوانان‬ ‫انتخاب كردند‪ .‬س��ال قبل در‬ ‫اين تيم بازي كردم و با اين تيم‬ ‫توانستيم مقام پنجم را كسب‬ ‫كنيم‪ .‬از ابتداي امسال وارد رده‌ي سني جوانان‬ ‫در همان باشگاه شدم‪ .‬تيم جوانان شركت ملي‬ ‫گاز‪ ،‬پارسال در ليگ دسته ‪ 2‬توانست قهرمان‬ ‫شود و به اين ترتيب‪ ،‬امسال اين تيم به دسته‬ ‫يك صعود كرده است و براي من مهم است كه‬ ‫توانستم در مدت كوتاهي در پست ‪ 5‬يك تيم‬ ‫دس��ته يك‪ ،‬حاضر شوم‪ .‬البته در حال حاضر‬ ‫برنامه‌اي دارم كه با تقويت بدنم بتوانم س��ال‬ ‫بع��د‪ ،‬بهتر از حاال هم ب��ازي كنم‪ .‬خوب اين‬ ‫كار با توجه به اين‌كه س��ال آينده كنكور هم‬ ‫دارم‪ ،‬سخت است‪ .‬به خصوص كه به شخصه‬ ‫دوست دارم «برق شريف» قبول شوم‪ .‬به هر‬ ‫حال س��عي خود را خواهم ك��رد تا خدا چه‬ ‫بخواهد‪ .‬در آينده اميداورم بتوانم بورس��يه‌ي‬ ‫تحصيلي از يك دانشگاه خوب خارجي بگيرم‪،‬‬ ‫چرا كه در چنين دانشگاهي مي‌توان به خوبي‬ ‫بسكتبال را هم ادامه داد‪».‬‬

‫‪23‬‬


‫بسكتبال‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪24‬‬

‫آق��اي ش��يباني در ادام��ه‌ي صحبت‌هاي‬ ‫دانش‌آموز مرادی توضيح مي‌دهد كه داشتن‬ ‫تخصص در يك رش��ته‌ي ورزش��ي‪ ،‬تاثير به‬ ‫س��زايي در ارائه‌ي بورس تحصيلي‪ ،‬توس��ط‬ ‫دانشگاه‌هاي سرشناس دارد‪ .‬عالوه بر اين‌كه‬ ‫امكانات و حقوق خوبي در اختيار دانشجويان‬ ‫قرار مي‌گيرد‪ .‬آقاي مرادی خودش «ارس�لان‬ ‫كاظمي» را مثال مي‌زند كه بازيكن تيم ملي‬ ‫است و در پست ‪ 4‬بازي مي‌كند‪.‬‬ ‫نيما وزيري‪ ،‬دانش‌آموز ديگري است كه در‬ ‫اين ميزگرد حضور دارد‪ .‬او نيز در پايه‌ي سوم‬ ‫مشغول به تحصيل است‪ .‬از او مي‌خواهيم در‬ ‫مورد خودش‪ ،‬تجربيات و ديدگاه‌هايش برايمان‬

‫آريا رشتچيان‬ ‫دانش‌آموز پايه‌ي سوم‬

‫بگويد‪« .‬من براي آموزش و بازي بسكتبال به‬ ‫باش��گاهي مراجعه نكردم‪ .‬به نوعي بسكتبال‬ ‫را ب��ه صورت ‪ Street Park‬ي��ا «خياباني»‬ ‫پي‌گي��ري كرده‌ام‪ .‬حتي براي آموزش قوانين‬ ‫اين بازي ه��م‪ ،‬كالس يا دوره‌اي نگذرانده‌ام‪.‬‬ ‫ع بسكتباليست‌هاي محلي (پارك‌ها‬ ‫اما در جم ‌‬ ‫يا اصطالحا خياباني‌ها)‪ ،‬آن‌ها را ياد گرفته‌ام‪.‬‬ ‫نزديك به س��ه سال اس��ت كه بازي مي‌كنم‪،‬‬ ‫اما چون در تيم ثابتي نبوده‌ام‪ ،‬به طور رسمي‬ ‫درگير مسابقات نشده‌ام‪ .‬در اين شاخه‌اي كه‬ ‫بسكتبال خياباني گفته مي‌شود‪ ،‬هدف صرفا‬ ‫داشتن يك تفريح مفيد است‪ .‬در اين شاخه‪،‬‬ ‫تكنيك فردي خيلي مهم اس��ت‪ .‬در صورتي‬ ‫ك��ه در ورزش باش��گاهي‪ ،‬تاكتيك جمعي و‬ ‫كار تيمي خيلي مهم‌تر اس��ت‪ .‬در اين دو سه‬ ‫س��ال كه مشغول اين بازي هستم ديده‌ام كه‬ ‫بازيكنان خيلي خوبي در بس��كتبال خياباني‬ ‫هس��تند كه الزم است توس��ط متوليان اين‬ ‫ورزش شناسايي شوند و در تيم‌هاي باشگاهي‬ ‫يا حتي ملي به كار گرفته شوند‪ .‬اما متاسفانه‬ ‫اين ام��ر متولي خاصي ندارد‪ .‬نكته‌ي ديگري‬

‫بسكتبال‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫يكسال قطعا مي‌تواند از دسته‌ي ‪ 2‬به دسته‌ي‬ ‫يك صع��ود پيدا كند و در صورت اس��تمرار‬ ‫برنامه‌ريزي و تامي��ن هزينه‌ها‪ ،‬در يك دوره‬ ‫سه ساله‪ ،‬تيم تشكيل شده مي‌تواند در سطح‬ ‫كش��ور مطرح ش��ود‪ .‬در اين صورت مي‌توان‬ ‫برنامه‌ريزي منسجمي داشت كه دانش‌آموزان‬ ‫از دوره‌ي راهنمايي جذب ش��وند و تا بعد از‬ ‫فارغ‌التحصيلي از دبيرس��تان ني��ز‪ ،‬به عنوان‬ ‫دانش‌آموختگان‪ ،‬عضو اين باش��گاه باش��ند‪.‬‬ ‫باش��گاه عالمه مي‌تواند چند تيم در رده‌هاي‬ ‫سني مختلف داشته باشد‪ .‬در حال حاضر در‬ ‫كش��ور ما برنامه‌اي براي بازگشت اين هزينه‬ ‫متصور نيست‪ ،‬مگر از بعد تبليغاتي آن‪ .‬اما اگر‬

‫كه باي��د در مورد بس��كتبال خياباني بگويم‬ ‫اين اس��ت كه چون بازيكنان در اين ش��اخه‬ ‫از هي��چ ضابطه‌اي عبور نكرده‌اند‪ ،‬دوس��تي و‬ ‫همراهي با آن‌ها‪ ،‬هوش��مندي و دقت خاصي‬ ‫را مي‌طلبد‪ .‬از هر رده‌ي س��ني و فرهنگي در‬ ‫اين گروه‌ها حاضر هستند و هيچ نظارتي هم‬ ‫بر عملكرد رفتاري و تخصصي آن‌ها نيس��ت‪.‬‬ ‫بنابراين ممكن اس��ت‪ ،‬تبعات��ي منفي در پي‬ ‫داشته باشد‪».‬‬ ‫سومين دانش‌آموز ش��ركت كننده در اين‬ ‫ميزگرد‪ ،‬آريا رش�تچيان است‪ .‬او از ‪ 8‬سالگي‬ ‫وارد اين ورزش ش��ده و مي‌داند كه قدش از‬ ‫اين كه هست‪ ،‬يعني ‪ 183‬سانتي‌متر‪ ،‬بلند‌تر‬

‫كه س��طح فرهنگي افراد حاضر در باش��گاه‪،‬‬ ‫باالتر از يك باش��گاه فوتبال است‪ .‬حاشيه‌ها‬ ‫و رفتارهاي غيرورزش��ي كه در فوتبال فراوان‬ ‫وجود دارد‪ ،‬اصوال از زمين بسكتبال دور است‪.‬‬ ‫اين حاش��يه‌ها در فوتبال به قدري است‪ ،‬كه‬ ‫ه��ر هفته براي چندين برنامه ورزش��ي مثل‬ ‫«‪ »90‬خوراك الزم فراهم مي‌شود اما در كل‬ ‫س��ال يك نمونه برنامه‌ي ‪ 90‬براي بسكتبال‬ ‫نمي‌توانند بسازند‪».‬‬ ‫در خاتم��ه‌ي اين ميزگرد خواس��تم ببينم‬ ‫كه اگر بنا باش��د ورزش بسكتبال در مجتمع‬ ‫عالم��ه طباطبايي جدي ش��ود‪ ،‬چه اقدامات‬ ‫و چ��ه مي��زان هزين��ه‌اي الزم اس��ت و چه‬

‫محسن مرادي‬ ‫دانش‌آموز پايه‌ي سوم‬

‫نيما وزيري‬ ‫دانش‌آموز پايه‌ي سوم‬

‫نمي شود‪ .‬بنابراين در پست سه بازي مي‌كند‪.‬‬ ‫او يك بازيكن سرعتي است‪ .‬از او مي‌خواهيم‬ ‫درباره سوابقش به اختصار توضیح دهد‪« :‬من‬ ‫از باش��گاه انقالب ش��روع كردم‪ .‬بعد از مدتي‬ ‫توسط مربي اين باش��گاه به باشگاه مبتكران‬ ‫معرفي ش��دم‪ .‬كالس چهارم ابتدايي بودم كه‬ ‫در باش��گاه مبتكران با جناب آقاي ش��يباني‪،‬‬ ‫دبير محترم ورزش اآلنمان آشنا شدم و افتخار‬ ‫شاگردي ايشان را پيدا كردم‪ .‬در همين سال‬ ‫براي تيم آموزش��گاه‌هاي تهران انتخاب شدم‬ ‫و براي مسابقات كشوري به رامسر رفتم‪ .‬بعد‬ ‫از اين مس��ابقات‪ ،‬ديگر حضور در مس��ابقات‬ ‫باشگاهي يكي از برنامه‌هاي معمول من شد‪.‬‬ ‫ما با تيم منطقه ‪ 2‬در دو سال متوالي توانستيم‬ ‫به نايب‌قرماني برس��يم و با تيم مبتكران هم‪،‬‬ ‫توانس��تيم مقام‌ه��اي خوب مختلف��ي را به‬ ‫دس��ت بياوريم‪ .‬من به بسكتبال خيلي عالقه‬ ‫دارم‪ .‬معتق��دم اي��ن ورزش نس��بت به ديگر‬ ‫رش��ته‌هاي ورزش��ي‪ ،‬به خصوص فوتبال‪ ،‬از‬ ‫سطح كالس باالتري برخوردار است‪ .‬شما به‬ ‫يك باشگاه بس��كتبال كه مي‌رويد‪ ،‬مي‌بينيد‬

‫جايگاهي براي تيم بس��كتبال مجتمع‪ ،‬قابل‬ ‫تصور اس��ت‪ .‬نظر كارشناس��ي آقاي شيباني‬ ‫قاب��ل تامل بود‪« :‬مجتمع ب��ا صرف هزينه‌اي‬ ‫در حدود ‪ 20‬ميليون تومان (با داشتن زمين‬ ‫تمرين و در صورت نداش��تن زمين‪ ،‬با مبلغي‬ ‫در ح��د ‪ 35‬ميلي��ون توم��ان)‪ ،‬مي‌تواند يك‬ ‫تيم باش��گاهي داشته باشد‪ .‬اين تيم در مدت‬

‫در آينده انتقال بازيكن از يك باشگاه به باشگاه‬ ‫دير معمول ش��ود‪ ،‬كه بعيد هم نيست‪ ،‬انتقال‬ ‫يك بازيكن مي‌تواند هزينه‌هاي چند سال كل‬ ‫باشگاه را جبران كند‪ .‬باشگاه مبتكران كه در‬ ‫اين جلس��ه صحبتش زياد پيش آمد‪ ،‬همين‬ ‫كار را مي‌كند‪.‬‬ ‫بس��يار هم موفق ب��وده‪ .‬بازيكنانش به اين‬

‫محسن مرادي‪ :‬براي من مهم‬ ‫است كه توانستم در مدت‬ ‫كوتاهي در پست ‪ 5‬يك تيم‬ ‫دسته يك‪ ،‬حاضر شوم‪ .‬البته‬ ‫در حال حاضر برنامه‌اي دارم‬ ‫كه با تقويت بدنم بتوانم سال‬ ‫بعد‪ ،‬بهتر از حاال هم بازي كنم‪.‬‬ ‫خوب اين كار با توجه به اين‌كه‬ ‫سال آينده كنكور هم دارم‪،‬‬ ‫سخت است‪ .‬به خصوص كه‬ ‫به شخصه دوست دارم «برق‬ ‫شريف» قبول شوم‬

‫آريا رشت‌چيان‪ :‬كالس چهارم‬ ‫ابتدايي بودم كه در باشگاه‬ ‫مبتكران با جناب آقاي شيباني‪،‬‬ ‫دبير محترم ورزش اآلنمان آشنا‬ ‫شدم و افتخار شاگردي ايشان‬ ‫را پيدا كردم‪ .‬در همين سال‬ ‫براي تيم آموزشگاه‌هاي تهران‬ ‫انتخاب شدم و براي مسابقات‬ ‫كشوري به رامسر رفتيم‪ .‬بعد‬ ‫از اين مسابقات‪ ،‬ديگر حضور‬ ‫در مسابقات باشگاهي يكي از‬ ‫برنامه‌هاي معمول من شد‪.‬‬

‫آقاي جالل كاوه‬ ‫معاون فرهنگي‬

‫باشگاه تعصب دارند‪ .‬معمول است كه باشگاه‌ها‬ ‫به بازيكنان حقوق مي‌دهند‪ ،‬اما در مبتكران نه‬ ‫تنها حقوق نمي‌دهيم‪ ،‬بلكه شهريه هم دريافت‬ ‫مي‌كني��م‪ .‬با اين حال ش��رايط و خدمات به‬ ‫قدري خوب است كه بچه‌ها حاضر نيستند از‬ ‫اين باشگاه بروند‪ .‬عالمه هم با توجه به جايگاه‬ ‫و نگرش��ي كه دارد‪ ،‬قطعا مي‌تواند اين الگو را‬ ‫پياده كند و حتي‪ ،‬بهتر از اين هم باشد‪».‬‬ ‫اين طرح چنان نظر دانش‌آموزان حاضر در‬ ‫ميزگ��رد را جلب كرد و آن‌ها را به ذوق آورد‬ ‫كه هر كدام براي عملي شدن آن پیشنهادها‬ ‫و مطالب جالبی مطرح کردند‪.‬‬ ‫نيم��ا وزيري‪« :‬معموال اين طور اس��ت كه‬

‫شده‌ام‪ ،‬با اين نيت كه تيم به دسته‌ي ‪ 1‬صعود‬ ‫كند و اين هدف هم‪ ،‬به دس��ت آمده است‪ .‬با‬ ‫اين تجربيات‪ ،‬مطمئن هس��تم كه مي‌توانيم‬ ‫موفق باشيم‪».‬‬ ‫محسن مرادي‪ :‬باشگاه مبتكران اگر خيلي‬ ‫موفق اس��ت‪ ،‬يك��ي از داليلش حض��ور افراد‬ ‫خبره و باتجربه‌اي مثل همين آقاي ش��يباني‬ ‫اس��ت‪ .‬آقاي ش��يباني ‪ 5‬س��ال پشت سر هم‬ ‫مربي نونهاالن تيم بس��كتبال تهران بوده‌اند‬ ‫و در عين حال‪ ،‬آن ‪ 5‬س��ال‪ ،‬اين تيم قهرمان‬ ‫كش��ور شده اس��ت‪ .‬ايش��ان مدتي نيز مربي‬ ‫تي��م راه‌آهن بوده‌اند و در ح��ال حاضر مدير‬ ‫فني باش��گاه مبتكران هس��تند‪ .‬حضور اقاي‬

‫آقاي مجيد شيباني‬ ‫دبير ورزش‬

‫آقاي رحمان موسوي‬ ‫مدير دبيرستان‬

‫بچه‌هاي��ي كه در عالم��ه درس مي‌خوانند و‬ ‫خوب بس��كتبال بازي مي‌كنن��د‪ ،‬طبيعتا در‬ ‫حال حاضر عضو يك تيم باش��گاهي هستند‪.‬‬ ‫بعض��ي از آن‌ه��ا قرارداد دارن��د و حقوق هم‬ ‫درياف��ت مي‌كنن��د‪ .‬لب��اس ورزش��ي‪ ،‬لباس‬ ‫تمري��ن و بس��ياري امكان خ��وب ديگر را از‬ ‫باش��گاه فعلي‌ش��ان دريافت مي‌كنند‪ .‬باشگاه‬ ‫عالم��ه بايد بتوان��د جذابيت‌هايي ايجاد كند‬ ‫كه دانش‌آموزانش حاضر شوند باشگاه‌شان را‬ ‫عوض كنند‪ .‬حقوق‪ ،‬امكانات و سالن استاندارد‪،‬‬ ‫بخشي از اين جذابيت‌هاست‪ .‬اما اعتبار و شان‬ ‫تيم و باش��گاه و اين‌كه پيش‌بيني ش��ود چه‬ ‫جايگاهي در سطح كشور را از آن خود خواهد‬ ‫كرد‪ ،‬مهم‌تر از آن‌هاست‪».‬‬ ‫آريا رشت‌چيان‪« :‬من مطمئن هستم عالمه‬ ‫مي‌تواند تيم بس��كتبالي در س��طح قهرماني‬ ‫كش��ور داشته باشد‪ .‬بس��ياري از بچه‌ها را در‬ ‫واحدهاي مختلف عالمه مي‌شناس��م كه اگر‬ ‫خوب س��ازماندهي شوند‪ ،‬تش��كيل يك تيم‬ ‫فوق‌العاده را خواهند داد‪ .‬من شخصا تجربه‌ي‬ ‫اين را دارم و چند بار عضو يك تيم دس��ته ‪2‬‬

‫شيباني در مجتمع عالمه طباطبايي‪ ،‬فرصت‬ ‫مغتنمي اس��ت كه خوب اس��ت منجر به اين‬ ‫اتفاق بشود‪».‬‬ ‫آقاي موسوي در خاتمه از جناب شيباني و‬ ‫جناب كاوه كه زحمات مربوط به امور تربيتي‬ ‫و فرهنگي مدرسه را عهده‌دار هستند‪ ،‬تقدير‬ ‫و تش��كر كرده و اشاره كردند به تجربه‌اي كه‬ ‫شخصا شاهد آن بوده‌اند‪« :‬تيم شهيد منصوري‬ ‫در قرچك ورامين‪ ،‬توسط چند نفر از بچه‌هاي‬ ‫مدرسه‌ي ما‪ ،‬ابتدا در يك خيابان بنيان‌گذاري‬ ‫شد‪ .‬آقاي منصوري دانش‌آموز مدرسه‌اي بود‬ ‫كه خود من مدير آن بودم‪.‬‬ ‫پس از ش��هادت ايشان‪ ،‬برادر و چند نفر از‬ ‫دوس��تانش اين تيم را راه‌اندازي كردند‪ .‬يكي‬ ‫دو سال قبل من شنيدم كه ارزش‌گذاري اين‬ ‫باش��گاه تا چند ميليارد تومان مطرح شد‪ ،‬اما‬ ‫به دليل اين‌كه نام آن ش��هيد عزيز روي تيم‬ ‫بود‪ ،‬حاضر نش��دند آن را واگذار كنند‪ .‬به اين‬ ‫ترتيب‪ ،‬اين پتانسيل براي مجتمع نيز مي‌تواند‬ ‫در چند سال آينده سود قابل توجهي داشته‬ ‫باشد‪».‬‬

‫‪25‬‬


‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫بسكتبال‬

‫گوناگون‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪26‬‬

‫‪27‬‬

‫ورزش و تندرستي‬ ‫آيا مي‌دانيد‪:‬‬ ‫دردي كه هنگام دويدن در پهلوي ش��ما عارض مي‌ش��ود‪ ،‬به علت تحرك‬ ‫عضله ديافراگم است‪ .‬خستگي عضله ديافراگم كه در اثر حركت عارض مي‌شود‪،‬‬ ‫باعث به وجود آمدن درد پهلو مي‌ش��ود‪ .‬اين درد غالبا در افراد تمرين نكرده‬ ‫و يا كس��اني كه دير غذا خورده‌اند‪ ،‬به وجود مي‌آيد‪« .‬تمرينات مس��تمر باعث‬ ‫تقويت عضله ديافراگم مي‌شود‪ ،‬به طوري‌كه بعد از مدتي متوجه خواهيد شد‬ ‫كه ديگر پهلوي شما هنگام دويدن درد نمي‌گيرد‪».‬‬ ‫آيا مي‌دانيد‪:‬‬ ‫عرق كردن نشانه الغر شدن و كم‌شدن وزن بدن نيست‪ .‬هنگام عرق كردن‬ ‫وزن آب ب��دن كاهش مي يابد‪ ،‬در صورتي‌ك��ه براي كم كردن وزن بدن ‪،‬بايد‬ ‫چربي‌هاي اضافي را «با تمرين‌هاي آهسته و طوالني به تدريج سوزاند‪».‬‬ ‫آيا مي‌دانيد‪:‬‬ ‫هنگام ورزش در گرماي ش��ديد‪ ،‬پوش��يدن كاور و بادگير پالستيكي مضر‬ ‫اس��ت‪ .‬زيرا مانع خنك ش��دن بدن از راه تعريق مي‌گردد و ورزش��كار را دچار‬ ‫گرمازدگي مي‌كند‪.‬‬ ‫آيا مي‌دانيد‪:‬‬ ‫ورزش در يك هواي معمولي باعث مي‌ش��ود‪ ،‬وزن بدن در اثر عرق كردن‬ ‫يك كيلوگرم كم ش��ود و اگر هوا گرم باش��د و شدت تمرين زياد‪ ،‬مقدار آب از‬ ‫دست رفته بدن به ‪ 2‬و حتي ‪ 3‬كيلوگرم خواهد رسيد‪« .‬بنابراين نوشيدن آب‬ ‫در بين تمرينات و يا مسابقات ورزشي نه تنها هيچ‌گونه ضرري براي ورزشكار‬ ‫ندارد‪ ،‬بلكه مفيد نيز هست‪».‬‬ ‫آيا مي‌دانيد‪:‬‬ ‫در افراد چاقي كه ورزش را براي كم كردن وزن خود انتخاب مي‌كنند‪ ،‬در ابتدا‬ ‫به علت سوختن چربي‌ها و جايگزين شدن پروتئين‌ها‪ ،‬بر حجم عضالت اضافه شده‪،‬‬ ‫در نتيجه وزن بدن باال خواهد رفت‪ .‬زيرا وزن مخصوص عضله بيشتر از چربي‌هاست‬ ‫و اين نبايد باعث نگراني افراد شود‪ ،‬چرا كه با تداوم در ورزش‪ ،‬بدن تناسب مطلوب‬ ‫خود را پيدا كرده و اين افراد از اندام و وزن متناسب برخوردار خواهند شد‪ .‬توصيه‬ ‫مي‌ش��ود افراد بسيار چاق‪ ،‬براي كم كردن وزن بدن در كنار ورزش كردن‪ ،‬رژيم‬ ‫غذايي (مراجعه به پزشك متخصص تغذيه) را نيز رعايت كنند‪.‬‬

‫بخش چهارم‬

‫گوناگون‬

‫نويسنده‪ :‬ابراهيم محسني‬ ‫معاون تربيت‌بدني مجتمع‬

‫آيا مي‌دانيد‪:‬‬ ‫ورزش شايس��ته و مطلوب آن اس��ت كه روحيه فت��وت و جوانمردي را در‬ ‫ش��خص زنده و مس��تحكم كند‪ ،‬پس ورزش��كار نبايد خواهان نابودي و زبوني‬ ‫رقيب خود باش��د‪ ،‬بلكه بايد در صدد تقويت قواي جس��ماني خود و باالبردن‬ ‫تكنيك و يادگيري فنون جديد باش��د تا به وسيله اين ابزار‪ ،‬موجبات پيروزي‬ ‫خود را فراهم ساخته و شيريني موفقيت را بچشد‪.‬‬ ‫آيا مي‌دانيد‪:‬‬ ‫ورزش چاره فرآيند خس��تگي اس��ت‪ .‬فرآيند خستگي در اثر كم شدن مواد‬ ‫قندي و ذخيره گليكوژن عضالت و يا جمع ش��دن اسيدالكتيك در آن‌ها و يا‬ ‫هر دو عامل بروز مي‌كند‪ .‬براي به تاخير انداختن خس��تگي‪ ،‬عوامل زير موثر‬ ‫هستند‪:‬‬ ‫‪ -1‬جلسات تمريني منظم و مستمر داشته باشيد و آن را قطع نكنيد‪.‬‬ ‫‪ -2‬جلس��ات اوليه را با فش��ار كمتري آغاز كنيد و در هر جلسه به تناسب‪،‬‬ ‫فشار تمرين را افزايش دهيد‪.‬‬ ‫‪ -3‬قبل از شروع تمرينات اصلي‪ ،‬بدن را با تمرينات كششي‪ ،‬دوهاي آهسته‬ ‫و تمرينات سبك و ساده‪ ،‬گرم كنيد‪.‬‬ ‫‪ -4‬بين تمرينات سنگين‪ ،‬استراحت كافي داشته باشيد‪.‬‬ ‫‪ -5‬بعد از اتمام تمرينات اصلي‪ ،‬بدن را آهس��ته آهسته با تمرينات كششي‬ ‫و دوهاي آهسته‪ ،‬سرد كنيد‪.‬‬ ‫‪ -6‬بعد از هر جلسه تمرين‪ ،‬استحمام كنيد‪.‬‬ ‫‪ -7‬براي جذب اسيد الكتيك در عضالت‪ ،‬بهتر است از دويدن‌هاي آهسته با‬ ‫زمان نسبتا طوالني استفاده كنيد‪.‬‬ ‫‪ -8‬قب��ل و بعد از هر جلس��ه تمرين‪ ،‬از مواد قن��دي براي باال بردن ذخيره‬ ‫گليگوژني عضالت و كبد استفاده كنيد‪.‬‬ ‫آيا مي‌دانيد‪:‬‬ ‫تعداد ضربان قلب در حالت نشس��ته بيش��تر از حالت خوابيده و در حالت‬ ‫ايس��تاده بيشتر از نشس��ته و در حال راه‌رفتن بيش��تر از ايستادن است‪ .‬پس‬ ‫خوب اس��ت بدانيد قلب جواناني‌كه بيش��تر ورزش مي‌كنند‪ ،‬از قلب جواناني‬ ‫كه كمتر ورزش مي‌كنند‪ ،‬بهتر رش��د كرده و تكامل مي‌يابد و همچنين حجم‬ ‫خوني كه قلب در بدن جريان مي‌دهد در جوانان ورزش��كار‪ ،‬به مراتب بيش��تر‬ ‫از غيرورزشكاران است‪.‬‬

‫پرهاي زمزمه‪ /‬حميد قنبري‪28 /‬‬ ‫مقايسه دو گوشي مطرح دنيا‪ /‬محمدرضا فاضليان‪32 /‬‬ ‫مخترعين چگونه مي‌انديشند؟‪34 /‬‬ ‫ديوار‪ /...‬يونس نعمت‌زاده‪37/‬‬ ‫قاطع و مهربان‪ /‬پوريا كارگشا‪37 /‬‬ ‫خاطراتي كه بايد دوخت‪ /‬محمد قمري‪38/‬‬ ‫خواب و بيداري ‪/‬اميرحسين ثنايي‌فرد‪40 /‬‬ ‫مناجاتي با خدا‪ /‬پوريا كارگشا‪40 /‬‬


‫گوناگون‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫گفت‌وگوي جوانه انديشه با حميد قنبري‬ ‫نوازنده ساز هاي کوبه‌اي در گروه شهناز‬ ‫مصاحبه كننده‪ :‬محمدرضا ساختمانگر‬ ‫واحد نشريات مجتمع‬

‫‪،،‬‬

‫ما در بخش‬ ‫آموزش موسيقي‬ ‫دچار مشکل‬ ‫هستيم‪ .‬در‬ ‫يک سيستم‬ ‫آموزشي‬ ‫قدرتمند‬ ‫مي‌توان تمام‬ ‫روش ها را جمع‬ ‫بندي کرد‪ .‬اما‬ ‫عمال اين اتفاق‬ ‫نمي‌افتد‬

‫‪،،‬‬

‫‪28‬‬

‫حميد قنبري (تهران_‪ )1353‬از س�ال ‪ 1373‬به نوازندگي تمبک نزد استاد بهمن رجبي پرداخت‪ .‬وي‬ ‫کارشناس موسيقي از دانشگاه سوره است‪ .‬همکاري با گروه هاي «آفتاب»‪« ،‬مهر پويا»‪« ،‬آفاق»‪« ،‬آوا» و‬ ‫«مهتاب» و اجراي کنسرت در داخل و خارج از ايران بخشي از فعاليت هاي حميد قنبري بوده است‪ .‬اما‬ ‫عمده‌ي فعاليت وي در س�ال هاي اخير همکاري او با گروه «ش�هناز» و استاد محمد رضا شجريان است‪.‬‬ ‫اجراي کنسرت در داخل ايران‪ ،‬همچنين همراهي گروه در تورهاي اروپا‪ ،‬آمريکا‪ ،‬کانادا و استراليا با گروه‬ ‫«شهناز» از ديگر فعاليت‌هاي وي بوده است‪.‬همکاري در اجراي آلبوم هاي «سايه روشن مهتاب»‪« ،‬آتش‬ ‫و ني»‪« ،‬مي‌شنيدم از پرنده» و «چرخ گردون» و همچنين همکاري در اجراي آلبوم براي ساز هاي کوبه‌اي‬ ‫«کوتاه» و ويرايش کتاب آقاي امير ناصر افتتاح در نوازندگي تنبک‪ ،‬نشان از پر کار بودن اين نوازنده‌ي‬ ‫چيره دست است‪ .‬به بهانه‌ي انتشار آلبوم جديد وي‪« ،‬پر هاي زمزمه» و نيز اجراي کنسرت اخير ايشان‬ ‫در لندن به همراه عليرضا قرباني‪ ،‬جوانه انديشه گفت‌وگويي با وي داشته که مي‌خوانيد‪:‬‬

‫گوناگون‬ ‫براي خيلي‌ها مهم اس�ت بدانند يك هنر‬‫مند چه مسيري را طي مي‌كند تا به جايگاه‬ ‫حرفه‌اي برسد‪ ،‬شما اين مسير را چه گونه‬ ‫طي كرديد؟‬ ‫مث�ل تم�ام جوانان�ي كه ب�ه موس�يقي عالقه‬ ‫دارند‪ ،‬آغاز كار موس�يقي براي من آسان نبود‪.‬‬ ‫مخالفت‌هايي از س�وي خانواده وجود داش�ت‪.‬‬ ‫به همين دليل بعد از اتمام دوره‌ي دبيرس�تان‪،‬‬ ‫رش�ته‌ي تحصيلي ش�يمي‌كاربردي را انتخاب‬ ‫كردم‪ ،‬اما به دليل عالقه وافري كه به موس�يقي‬ ‫داش�تم‪ ،‬آن را رها كرده و در رشته‌ي موسيقي‬ ‫ادامه تحصيل دادم‪ .‬در كودكي‪ ،‬غير حرفه‌اي كار‬ ‫مي‌كردم و بعد از آشنايي با آقاي رجبي‪ ،‬كار برايم‬ ‫جدي‌تر شد و مسير زندگي‌ام تغيير كرد‪.‬‬ ‫اولين معلم تنبكتان آقاي رجبي بود؟‬‫خير‪ ،‬معلم‌هاي ديگري هم داشتم كه متاسفانه‬ ‫نتوانستند به صورت مناسب‪ ،‬خط را به من معرفي‬ ‫كنند‪ .‬به صورت پراكنده كار مي‌كردم‪.‬‬ ‫چند سال خدمت آقاي رجبي بوديد؟‬‫سال ‪ 73‬شروع كردم و حدود دو سال در خدمت‬ ‫ايشان بودم‪.‬‬ ‫كس�ان ديگري بودند كه به ش�ما كمك‬‫كرده باشند؟‬ ‫دوستان خوبي داشتم كه موسيقي كار مي‌كردند‬ ‫و وقتي درس�ي را ياد مي‌گرفتيم با هم تمرين‬ ‫مي‌كرديم‪.‬‬ ‫از كدام موزيسين‌ها تأثير گرفتيد؟‬‫مطمئنا قبل از اين كه آموختن موسيقي به صورت‬ ‫آكادميك اتفاق بيافتد‪ ،‬از طريق شنيداري‪ ،‬اتفاق‬ ‫مي‌افت�د‪ .‬من س�عي مي‌كردم تم�ام آلبوم‌هاي‬ ‫ي توليدي را بشنوم و مطمئنا صداهايي‬ ‫موسيق ‌‬ ‫كه مي‌شنيدم‪ ،‬رويم تاثير مي‌گذاشت‪.‬‬ ‫به صورت خاص از كسي تاثير نگرفتيد؟‬‫اولين آلبوم تك نوازي تنبكي كه ش�نيدم‪ ،‬كار‬ ‫آقاي تهراني بود‪ .‬اين اولين آلبوم تك نوازي‌اي‬ ‫بود كه مي‌شنيدم‪.‬‬ ‫آيا از نوازندگان محلي س�ازهاي كوبه‌اي‬‫تاثير گرفته‌ايد؟‬ ‫بله‪ .‬در كارهايم همیشه به تكنيك‌ها و نوع نگاه‬ ‫نوازندگان به ريتم ‪ ،‬توجه داشته‌ام‪.‬‬ ‫به چه شيوه‌اي تنبك نوازي مي‌كنيد؟‬‫ب�ه ص�ورت عملي فق�ط مكتب آق�اي رجبي‬ ‫را تجرب�ه كرده‌ام‪ .‬اما س�اير ش�يوه‌ها را گوش‬ ‫مي‌ده�م و حتما به صورت غير مس�تقيم رويم‬ ‫تاثير گذاشته است‪.‬‬ ‫چه شد كه از ميان معلم‌هاي پراكنده‌اي كه‬‫داشتيد‪ ،‬آقاي رجبي را انتخاب كرديد؟‬ ‫زماني كه فعاليت‌هاي هنري‪ ،‬پوش�ش رسانه‌اي‬ ‫مناس�بي ندارن�د و آم�وزش عمومي‌ص�ورت‬ ‫نمي‌گيرد‪ ،‬براي پيدا كردن مكتب مناسب خود‬ ‫هنرجوها به تحقيق و جست و جو مي‌پردازند‪.‬‬ ‫معلم‌هايي كه پيش از آقاي رجبي داش�تم‪ ،‬اين‬ ‫امكان را به من دادند تا پله بعدي را بشناس�م‪.‬‬ ‫آشنايي با ايشان خيلي براي من مفيد بود‪ .‬بعد‬ ‫از درك محضر ايش�ان‪ ،‬واقع�ا پرونده آموزش‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬ ‫حضوري براي من بسته شد‪.‬‬ ‫چه ويژگي بارزي در ايشان ديديد؟‬‫از اول اين حس را نسبت به آقاي رجبي نداشتم‪،‬‬ ‫ام�ا به م�رور زمان ب�ا مقايس�ه‌هايي كه صورت‬ ‫دادم به برتري روش آموزش�ي ايشان پي بردم‪.‬‬ ‫مكتب ايشان بسيار جامع و منظم است و بعد از‬ ‫درك محضر ايشان‪ ،‬احساس كردم ديگر نياز به‬ ‫آموختن حضوري ندارم‪.‬‬ ‫تم�ام تكنيك‌ها را در همان دو س�ال فرا‬‫گرفتي�د يا پس از آن به ص�ورت خود آموز‬ ‫كار كرديد؟‬ ‫پ�س از آن دو س�ال‪ ،‬ب�ه تمري�ن هم�ان مت�د‬ ‫مي‌پرداختم‪ .‬هنوز در تمرين بعضي از تكنيك‌ها‬ ‫به نكات تازه‌اي پي مي‌برم كه اين موضوع عمق‬ ‫مكتب را مي‌رساند‪.‬‬ ‫تفاوت ش�يوه آقاي تهراني و آقاي رجبي‬‫در چيست؟‬ ‫حضور آقاي تهراني در موسيقي ايران غير قابل‬ ‫انكار اس�ت‪ ،‬بعد از ايشان تمام اساتيد به دنبال‬ ‫كامل كردن يا رفع نواقص شيوه‌ي ايشان بوده‌اند‪.‬‬ ‫آقاي رجبي هم حتما از ايشان تاثير گرفته‌اند‪.‬‬ ‫آقاي رجبي هنوز به تدريس مي‌پردازند؟‬‫بله‪ ،‬ايشان هنوز در زمينه آموزش موسيقي فعال‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫تنب�ك ن�وازان حرفه‌اي ح�ال حاضر چه‬‫كساني هستند؟‬ ‫در حال حاضر‪ ،‬آقايان اسماعيلي‪ ،‬آقاي فرهنگ‬ ‫ف�ر‪ ،‬آقاي افتتاح و آقاي عي�ان‪ ،‬از تنبك نوازان‬ ‫برجسته روزگار ما هستند‪.‬‬ ‫برخيمعتقدندتنبكنتوانستهجايگاهخود‬‫را در هم نوازي موسيقي ايراني پيدا كند‪ ،‬نظر‬ ‫شما در اين مورد چيست؟‬ ‫به نظ�ر من توجه افراطي به تكنيك‌هاي س�از‪،‬‬ ‫يكي از داليل اين موضوع است‪ .‬بهتر است توجه‬ ‫تنبك نوازان به سمت ريتم معطوف شود‪ .‬شنيدن‬ ‫موس�يقي نواحي ديگ�ر نظير تركيه و س�وريه‬ ‫مي‌توان�د به اين امر كمك كن�د‪ .‬در حال حاضر‬ ‫در بيشتر كارهايي كه مي‌شنويم‪ ،‬بحث تكنيك‬ ‫و س�رعت مطرح اس�ت‪ .‬فكر مي‌كنم علت اين‬ ‫موضوع‪ ،‬شنيدن موسيقي‌هايي است كه بيشتر‬ ‫پخش و شنيده مي‌شوند‪ .‬موسيقي‌هايي كه عموما‬ ‫بيت‌ه�ا‪ ،‬بيت‌هاي كوتاه دو ضربي و چهار ضربي‬ ‫هس�تند و اين شنيده شدن و جاذبه‌اي كه براي‬ ‫اجرا ايجاد مي‌كند‪ ،‬بچه‌ها به آن س�مت كشيده‬ ‫ش�ده‌اند‪ .‬اما به نظر من كس�ي كه كار تخصصي‬ ‫مي‌كند‪ ،‬بايد به ريتم توجه خاصي داشته باشد‪.‬‬ ‫ريتم بستري است كه ساير قسمت‌ها را در خود‬ ‫جاي مي‌دهد‪.‬‬ ‫با تمام تكنيك‌هايي كه نوازنده روي س�از‬‫اج�را مي‌كند‪ ،‬در همن�وازي‪ ،‬صداي تنبك‬ ‫را كمتر مي‌ش�نويم‪ ،‬به نظر ش�ما علت اين‬ ‫موضوع چيست؟‬ ‫بخ�ش زي�ادي از اي�ن موض�وع به ن�گاه خاص‬ ‫آهنگسازان و ميكسرها بر مي‌گردد‪ .‬حتي اخيرا‪،‬‬ ‫سعي در پايين نگه داشتن صداي سازهاي كوبه‌اي‬

‫مي‌ش�ود‪ .‬شايد دليل اين كار زياد بودن جمله‌ها‬ ‫باشد‪ .‬ولي اگر آهنگساز جايگاه ساز كوبه‌اي را در‬ ‫اثرش بشناسد‪ ،‬اين اتفاق نمي‌افتد‪.‬‬ ‫بعض�ي از نوازندگان حرف�ه‌اي تنبك‪ ،‬زير‬‫بار ريتم نوازي نمي‌روند و بيشتر به نواختن‬ ‫تكنيكي تمايل دارند‪ .‬به نظر شما چرا اينگونه‬ ‫است؟‬ ‫متاسفانه در نگاه آهنگسازان ما سازهاي كوبه‌اي‬ ‫در حاشيه بوده‌اند‪ ،‬اگر نوازنده تنبك احساس كند‬ ‫كه در گروه جايگاه خوبي دارد و بين ساز او و ساير‬ ‫سازها تفاوتي قائل نشده‌اند‪ ،‬به راحتي يك ريتم‬ ‫ساده را اجرا مي‌كند‪ .‬البته هم اكنون‪ ،‬اين موضوع‬ ‫تا حدود زيادي حل شده است‪.‬‬ ‫هنر جوياني كه در ابتداي راه هستند‪ ،‬در‬‫مواجهه با مكتب‌ه�اي مختلف دچار نوعي‬ ‫سر در گمي‌مي‌شوند‪ ،‬توصيه شما به ايشان‬ ‫چيست؟‬ ‫براي هنر جويي كه تازه شروع به آموختن تنبك‬ ‫مي‌كند‪ ،‬انتخاب س�بك زياد موضوعيت ندارد‪.‬‬ ‫انتخ�اب س�بك پس از آش�نايي با كليت س�از‬ ‫صورت مي‌گيرد‪.‬‬ ‫ش�ما وقتي تنبك اس�تاد فرهنگ فر را با‬‫تار استاد لطفي مي‌شنويد‪ ،‬صداي تنبك به‬ ‫راحتي ش�نيده مي‌شود و مخاطب را راضي‬ ‫مي‌كند‪ ،‬اما هم اكنون اين گونه نيس�ت‪ .‬به‬ ‫نظر شما دليل اين موضوع چيست؟‬ ‫قسمت اعظم اين موضوع مربوط به فيزيك ساز‬ ‫است‪ ،‬در قديم‪ ،‬تنبك بيشتر از پوست بز تهيه‬

‫‪29‬‬


‫گوناگون‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫گوناگون‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪30‬‬

‫‪31‬‬

‫مي‌ش�د كه پوست نازكي اس�ت و حجم صداي‬ ‫زيادي توليد مي‌كند‪ .‬اين روزها به دليل س�ليقه‬ ‫ش�نيداري مخاطبان‪ ،‬بيش�تر س�ازها از پوست‬ ‫گوساله يا شتر تهيه مي‌شوند كه به علت ضخامت‬ ‫بيشتر‪ ،‬حجم صداي كم تري توليد مي‌كند‪.‬‬ ‫تنبك در موس�يقي اقوام چ�ه جايگاهي‬‫دارد؟‬ ‫تنبك در موس�يقي اقوام حضور دارد‪ ،‬اما در هر‬ ‫ناحيه رنگ بوي آن ديار را به خود گرفته اس�ت‪.‬‬ ‫در تنبك نوازي محل�ي‪ ،‬تكنيك‌هاي نوازندگي‬ ‫حض�ور كم رنگ تري دارن�د و نوازنده ريتم‌هاي‬ ‫س�اده تري مي‌نوازد‪ .‬تف�اوت ديگر حجم صداي‬ ‫دو ساز است‪ .‬حجم صداي تنبك محلي‪ ،‬به علت‬ ‫كار كردي كه در جشن‌هايي كه معموال در فضاي‬ ‫باز اجرا مي‌شوند دارد‪ ،‬به مراتب از تنبك شهري‬ ‫بيشتر است‪.‬‬ ‫به فكر افتاده ايد در ساخت بدنه تنبك از‬‫ماده ديگري استفاده كنيد تا صداي بهتري‬ ‫بدهد؟‬ ‫كه�ن ترين تنبك‌ه�ا از جنس چوب يا س�فال‬ ‫هس�تند‪ .‬در برخ�ي مناطق كرد يا لر نش�ين از‬ ‫تنبك‌هاي فلزي استفاده مي‌شود كه به نظر من‬ ‫دليل اين موضوع ارزان بودن فلز است‪ .‬خود من‬ ‫ماده اي بهتر از چوب براي س�اخت بدنه تنبك‬ ‫سراغ ندارم‪.‬‬ ‫آيا با شيوه نت نويسي فعلي مي‌توان تمام‬‫ري�زه كاري‌هاي نواختن تنب�ك را مكتوب‬ ‫كرد؟‬ ‫مانند تمام س�ازها‪ ،‬ريزه كاري‌هايي هستند كه‬

‫در ن�ت جاي نمي‌گيرند و هنرجو با نگاه كردن و‬ ‫تقليد از دست استاد به آن‌ها پي مي‌برد‪ .‬هر چند‬ ‫مي‌ت�وان با نت كليت قطعه را نمايش داد‪ ،‬اما در‬ ‫حين اجرا بايد از حافظه هم كمك گرفت‪.‬‬ ‫س�از تنبك از قديم به شكل امروزي بوده‬‫است؟‬ ‫از نظر س�اختار بله‪ ،‬اما اولين باري كه نت نگاري‬ ‫غربي براي اين ساز نوشته شد‪ ،‬كار استاد تهراني‬ ‫بود‪.‬‬ ‫كلمه تنبك براي اين ساز مناسب تر است‬‫يا ضرب؟‬ ‫كلمه تنبك ب�ه علت نوع اصواتي كه اين س�از‬ ‫توليد مي‌كند‪ ،‬روي آن گذاشته شده است و كلمه‬ ‫مناسب تري است‪.‬‬ ‫آي�ا مي‌ت�وان از طلق به جاي پوس�ت در‬‫ساخت تنبك استفاده كرد؟‬ ‫مطمئنا مي‌توان اين كار را كرد‪ ،‬اما در آن صورت‬ ‫ساز صداي مناسبي توليد نمي‌كند‪.‬‬ ‫بهتري�ن چوب براي س�اخت تنبك كدام‬‫است؟‬ ‫معموال از چوب گردو استفاده مي‌شود‪ ،‬اما چوب‬ ‫توت هم صداي خوبي دارد‪.‬‬ ‫براي نواختن تنبك‪ ،‬چه نوع فيزيك بدني‬‫اي مناسب تر است؟‬ ‫در س�بك‌هاي مختل�ف با هم ف�رق دارد‪ ،‬اما به‬ ‫صورت كلي انگشت‌هاي كشيده مناسب تر است‪.‬‬ ‫هر چند با فيزيك معمول هم مي‌توان اين ساز را‬ ‫به صورت حرفه اي نواخت‪ .‬انگشتان استاد ملك‬ ‫يا استاد تهراني هم كشيده نيست‪.‬‬

‫شيوه‌هاي نواختن تنبك در اصول زيبايي‬‫شناس�ي فاصله زي�ادي با هم دارن�د‪ .‬اين‬ ‫موضوع س�بب س�ر در گمي‌نوازن�دگان و‬ ‫شنوندگان شده است‪ .‬به نظر شما دليل اين‬ ‫موضوع چيست؟‬ ‫به اعتقاد من هم اين تكثر در شيوه‌ها و كتاب‌ها‬ ‫باعث سر در گمي‌نوازندگان مي‌شود‪ .‬در كشورهاي‬ ‫ديگر نظير تركيه اين گونه نيست و كمتر كتابي‬ ‫در مورد تكنيك‌هاي نوازندگي يك ساز منتشر‬ ‫مي‌شود‪ .‬دليل اين موضوع حجم باالي اجراهاي‬ ‫نوازندگان خارجي اس�ت‪ .‬از آنجا كه حجم اجرا‬ ‫در ايران پايين است‪ ،‬نوازندگان به نوشتن و ارائه‬ ‫ذهنيت‌هاي خود مي‌پردازند‪.‬‬ ‫با توجه به تكثر شيوه‌ها‪ ،‬حضور قدرتمند‬‫شيوه اي كه زياد با موسيقي ايراني سازگاري‬ ‫ندارد‪ ،‬محصول چه شرايطي است؟‬ ‫ما در بخش آموزش دچار مشكل هستيم‪ .‬در يك‬ ‫سيستم آموزشي قدرتمند مي‌توان تمام روش‌ها‬ ‫را جمع بندي كرد‪ ،‬اما عمال اين اتفاق نمي‌افتد‪.‬‬ ‫به نظر شما آموختن تنبك براي نوازندگان‬‫ديگر سازها چه قدر مفيد است؟‬ ‫به نظر من نوازندگان تمام س�ازها بايد نواختن‬ ‫تنب�ك را تجربه كنند‪ ،‬چ�ون باعث درك بهتر‬ ‫آن‌ها از ريتم مي‌شود‪ .‬چه بهتر كه ورود ايشان‬ ‫ب�ه موس�يقي از دريچه‌ي همين س�از صورت‬ ‫گيرد‪.‬‬ ‫آش�نايي هنرج�وي آواز با ريت�م چه قدر‬‫ضروري است؟‬ ‫به نظر من تمام موزيس�ين‌ها نياز به تجربه ساز‬

‫تنب�ك دارند‪ .‬خواننده‌ها هم ج�زو همين گروه‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫گروه�ي از پزش�كان معتقد ان�د نواختن‬‫س�ازهاي كوبه‌اي براي سالمتي مضر است‪،‬‬ ‫نظر شما در اين باره چيست؟‬ ‫همان طور كه نوازنده ساز ملوديك نياز به تجربه‬ ‫س�از كوبه‌اي دارد‪ ،‬نوازنده س�از كوبه‌اي هم نياز‬ ‫به تجربه س�از ملودي�ك دارد‪ .‬فكر مي‌كنم اين‬ ‫كار باعث ايجاد تعادل در شنيدن اصوات شود و‬ ‫اگر س�از كوبه‌اي ضرر خاصي دارد‪ ،‬آن را تعديل‬ ‫كند‪.‬‬ ‫يكي از سنت‌هاي نوازندگي تنبك در قديم‪،‬‬‫ضربي خواني بوده اس�ت‪ .‬به نظر شما دليل‬ ‫منسوخ شدن اين شيوه چيست؟‬ ‫ضرب�ي خواني به ش�دت س�خت اس�ت و اكثر‬ ‫هنرجوه�ا نمي‌توانن�د از پس آن ب�ر بيايند‪ .‬به‬ ‫نظر من هنرجوياني كه در س�طح عالي آموزش‬ ‫مي‌بينند‪ ،‬حتما بايد اين تجربه را داشته باشند‪.‬‬ ‫چون خيلي به نوازنده كمك مي‌كند‪.‬‬ ‫نظرت�ان در م�ورد گ�روه ن�وازي تنب�ك‬‫چيست؟‬ ‫گروه نوازي يكي از ژانرهاي موس�يقي اس�ت و‬ ‫مطمئنا س�ازهاي كوبه‌اي نظير تنبك مي‌توانند‬ ‫گروه نوازي داشته باشند‪.‬‬ ‫به نظر شما نوازندگان سازهاي كوبه‌اي براي‬‫خروج موسيقي ايران از رخوت‪ ،‬چه نقشي را‬ ‫مي‌توانند بازي كنند؟‬ ‫مطمئنا اگر موس�يقي ايران�ي بخواهد حركت و‬ ‫هيجان بيش�تري داشته باشد‪ ،‬سازهاي كوبه‌اي‬

‫بايد نقش خيلي مهمي‌بازي كنند‪ .‬البته به شرط‬ ‫آن‌كه درگير تكنيك‌ها نشوند و بيشتر توجهشان‬ ‫به ريتم‌هاي بلند و ادواري باشد‪.‬‬ ‫با توجه به مكاتب و متد متعدد‪ ،‬آيا مي‌توان‬‫مسير مشخصي را براي هنرجويان ترسيم‬ ‫كرد؟‬ ‫من تجرب�ه‌ي خودم را مي‌گوي�م‪ .‬مي‌توان گفت‬ ‫هنرجوياني كه كتاب‌هاي آقاي تهراني و هنرستان‬ ‫را كار ك�رده ان�د و پس از آن به س�راغ افتتاح و‬ ‫شاگردان ايشان رفته اند‪ ،‬مسير مناسب و نتيجه‬ ‫بخشي را طي كرده اند‪.‬‬ ‫كتابي در مورد شناخت ريتم منتشر شده‬‫است؟‬ ‫ازمنظرتئوريك‪،‬كتابآقايرجبيباعنوان«تنبك‬ ‫و نگرش�ي به ريتم»‪ ،‬كتاب مناسبي است‪ .‬البته‬ ‫معموال قس�متي از كتاب‌هاي آموزش تنبك در‬ ‫مورد بحث‌هاي تئوريك صحبت كرده است‪.‬‬ ‫در مورد آلبوم «پرهاي زمزمه» بفرماييد كه‬‫چه شاخصه‌اي دارد؟‬ ‫در اين آلبوم نگاه متفاوتي وجود دارد؛ چرا كه آن‬ ‫چه تا كنون در اجراي فرم‌هاي گوناگون موسيقي‬ ‫ايراني‪ ،‬خصوصا قطعات ضربي‪ ،‬مرسوم بوده است‪،‬‬ ‫بستر سازي سازهاي ملوديك و همراهي سازهاي‬ ‫كوبه‌اي را شامل مي‌شده‪ ،‬ولي در اين مجموعه‪،‬‬ ‫تالش براي يافتن زاويه ديدي كامال معكوس بوده‬ ‫است‪ .‬چرا كه در اين آلبوم سازهاي كوبه‌اي بستر‬ ‫ساز اصلي هستند و سازهاي ملوديك بر اساس‬ ‫فضاي ايجاد شده‪ ،‬نقش رنگ آميزي قطعات را بر‬ ‫عهده داشته اند‪.‬‬

‫آيا مخاطب بدون آن كه اين توضيحات را‬‫بداند‪ ،‬تنها با شنيدن اين آلبوم متوجه اين‬ ‫تفاوت نگاه مي‌شود؟‬ ‫م�ا تالش كرده ايم كه اين تف�اوت در اجراي اثر‬ ‫شنيده شود‪ ،‬ولي مطمئنا در پاره اي از لحظات‪،‬‬ ‫ناگريز از تداعي قطعات ضربي متداول و فرم‌هاي‬ ‫شنيده ش�ده معمول بوده ايم و تالش ما بر اين‬ ‫اس�ت تا در مجموعه‌هاي بعدي به اين ذهنيت و‬ ‫هدف نزديك تر شويم‪.‬‬ ‫پس اين قطعات چگونه شكل گرفته اند‪ ،‬آيا‬‫آهنگسازي نشده‌اند؟‬ ‫خير‪ ،‬ش�كل گيري اين قطع�ات همانطور كه در‬ ‫بروشور س�ي دي نيز توضيح داده شده‪ ،‬حاصل‬ ‫يك كار كارگاهي بوده است‪ .‬كنسرت در دانشگاه‬ ‫كينگ (‪ )King‬در لندن‪ ،‬سبب اولين گرد همايي‬ ‫ما ش�د و حضور دو نوازنده كوبه‌اي س�بب ش�د‬ ‫ت�ا طرحي با موضوع اصلي ريتم ش�كل بگيرد‪،‬‬ ‫آن چه در اين آلبوم ش�نيده مي‌شود نيز پالوده‬ ‫كنس�رت‌ها‪ ،‬اتودها و تغييرات نهايي اين اثر در‬ ‫مواجهه با مخاطب خويش است‪.‬‬ ‫كنس�رت پيشين ش�ما در لندن با حضور‬‫خواننده (عليرضا قرباني) اجرا ش�د‪ ،‬علت‬ ‫حضور خواننده در آن اجرا چه بود؟‬ ‫اي�ن كنس�رت در دو بخش اجرا ش�د كه بخش‬ ‫نخس�ت به اجراي قطعاتي اختصاص داشت كه‬ ‫امروز ش�ما در آلبوم پرهاي زمزمه مي‌ش�نويد‬ ‫ولي در بخش دوم نگاهي به موسيقي كالسيك‬ ‫ايراني داشتيم كه با حضور خواننده‌ي توانا عليرضا‬ ‫قرباني به اجرا در آمد‪.‬‬


‫‪News Stand‬‬

‫محمدرضا فاضليان‬

‫‪iMessage‬‬

‫مقايسه دو گوشي مطرح دنيا‬

‫‪Safari‬‬

‫‪32‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫پايه‌ي سوم دبيرستان واحد آبشناسان ‪1‬‬

‫‪Vs‬‬ ‫‪Vs‬‬ ‫‪iPhone 4S‬‬ ‫در این مقاله می‌خواهیم دو گوش��ی مطرح جهان‬ ‫یعن��ی ‪ iPhone 4S‬و ‪ Galaxy Nexus‬را در چن��د‬ ‫بخش مقایسه و بررسی كنيم‪.‬‬ ‫‪ -1‬صفحه نمایش‪:‬‬ ‫آیف��ون دارای صفحه نمایش از ن��وع ‪ Retina‬با قطر‬ ‫‪ 3.5‬اینچ و رزولوشن ‪ 960*640‬پیکسل است‪ ،‬و قابلیت‬ ‫نمایش ‪ 16‬میلیون رنگ را دارا می‌باشد‪ .‬این نمایشگراز نوع‬ ‫‪ Oleophobic‬ضدخش می‌باشد‪.‬صفحه نمایش گلکسی‬ ‫نکسوس به نام‪ 4.65 HD Super AMOLED‬اینچ قطر‬ ‫دارد و با رزولوشن ‪ 720*1280‬پیکسل و قابلیت نمایش‬ ‫‪ 16‬میلیون رنگ و چگالي تقريبي ‪ 316ppi‬دارد‪ .‬همچنین‬ ‫کمی خمیده و از نوع ‪ Oleophobic‬ضدخش می‌باشد‪.‬‬ ‫هر دو نمایش��گر از نوع چند لمسی هستند‪.‬در نهايت از‬ ‫نظر کیفیت‪ ،‬آیفون با تراکم پیکسلی ‪ ،326ppi‬عملکرد‬ ‫بهتری دارد‪ ،‬ولي از نظر اندازه و تکنولوژی ساخت‪ ،‬گلکسی‬ ‫نکسوس بهتر عمل کرده است‪.‬‬ ‫‪ -2‬پردازنده (‪:)CPU‬‬ ‫ه��ر دوی پردازنده‌ه��ا از نوع دوهس��ته‌ای (‪Dual‬‬ ‫‪ )core‬می‌باش��ند‪ .‬پردازنده گلکس��ی نکسوس به نام‬ ‫‪ARM Cortex A9‬ب��ا فرکان��س ‪ 1200‬مگاهرتز‬ ‫می‌باش��د‪ .‬با این حال در گوشی‌های سابق مانند ‪GS‬‬ ‫‪ ll‬می‌بینیم که گوشی کمی هنگ می‌کند که به علت‬ ‫نسخه سیستم عامل آن است (در نسخه‌ی ‪ 2.3‬سیستم‬ ‫عامل تنها از یک هسته استفاده می‌کند‪ ).‬اما در نسخه‬

‫‪Galaxy Nexus‬‬ ‫جدید اندروید که از هردو هس��ته پردازنده اس��تفاده‬ ‫می‌کند یک سروگردن از دیگر گوشی‌های اندرویدی‬ ‫باالتر است و بازی‌ها و یا کار با اپلیکیشن‌ها سرعت را‬ ‫ح��س خواهید کرد‪.‬و اما پردازنده‌ی آیفون مانند برادر‬ ‫بزرگترش یعنی «آیپد دو» از نوع ‪ A5‬است‪ .‬اما چیپ‬ ‫‪ A5‬به کار رفته در آیفون‪ ،‬با چیپ آیپد متفاوت است‪.‬‬ ‫چیپ ‪A5‬روی آیفون فرکانس ‪ 1000‬مگاهرتزی دارد‬ ‫اما ‪ Under Clock‬شده است‪ .‬و پردازنده گرافیکی‬ ‫آن نیز کمی از آیپد دو ضعیف تر است‪.‬در واقع کالک‬ ‫پایین تر باعث شده که ولتاژ کاری هم تا حد مناسبی‬ ‫کاهش یابد‪ .‬همین مس��اله هم باعث افزایش(!) طول‬ ‫عمر باتری ش��ده اس��ت‪ .‬در این قسمت آیفون حرفی‬ ‫برای گفتن ندارد!‬ ‫‪ -3‬حافظه موقت (‪:)RAM‬‬ ‫حافظه موقت آیفون مانند نسخه قبلی‪ 512‬مگابایتی‬ ‫اس��ت‪ .‬اما گلکسی نکس��وس‪ ،‬دو برابر آن‪ ،‬یعنی یک‬ ‫گیگابایت حافظه موقت دارد که در این قس��مت هم‪،‬‬ ‫گلکسی نکسوس بهتر عمل کرده است‪.‬‬ ‫‪ -4‬سیستم عامل‪:‬‬ ‫یکی از مهمترین فاکتورها در گوش��ی و هر گجت‬ ‫دیگری‪ ،‬سیس��تم عامل آن است‪ .‬که در شماره‌ی ‪56‬‬ ‫جوانه انديشه در مورد آن صحبت شده است‪ .‬اما ببینیم‬ ‫نسخه‌های جدید آن چه قابلیت‌هایی دارند‪:‬‬ ‫ابتدا به س��راغ تغیی��رات اندروید ‪ 4.0‬یا همان ‪Ice‬‬

‫‪ Cream Sandwich‬سیستم عامل گلکسی نکسوس‬ ‫می‌رویم‪:‬‬ ‫‪ -1‬اپلیکیشن جدید برای تلفن‬ ‫‪ -2‬جستجوی آفالین در ‪Gmail‬‬ ‫‪ -3‬بهبود سیستم غلط‌یابی کیبورد‬ ‫‪ -4‬سیستم تشخیص صدا بهبود یافته‬ ‫‪ -5‬سیس��تم تش��خیص چهره برای آنالک کردن‬ ‫گوشی‪ :‬قفل صورت این نسخه از اندروید بسیار جذاب‬ ‫و کارآمد است و در روشنایی معمول اتاق و فضای بیرون‬ ‫به خوبی کار می‌کند‪ .‬و برای باز کردن گوشی هم تنها‬ ‫کافی است دکمه پاور را زده و دوربین جلوی را به سمت‬ ‫خودتان بگیرید تا تصویرتان درون صفحه نمایش بیافتد‪.‬‬ ‫به سرعت و بدون تاخیر گوشی از حالت قفل خارج شده‬ ‫و آماده فعالیت می‌شود‪ .‬برای مواقعی هم که تصویر را‬ ‫به درستی تشخیص نمی‌دهد‪ ،‬می‌توانید از رمز عددی‬ ‫و یا الگوی حرکتی عادی اندروید استفاده کنید‪ .‬نکته‬ ‫جالب‪ ،‬قابلیت تشخیص باالی این شیوه قفل حتی با‬ ‫عینک طبی وآفتابی است‪ .‬به گونه‌ای که اگر چهره‌تان‬ ‫را ب��دون عینک آفتابی به آن داده باش��ید‪ ،‬چهره را با‬ ‫عینک آفتابی هم شناسایی می‌کند‪.‬‬ ‫‪ -6‬سیستم فونت جدیدکه گوگل نام آن‌را «روبوتو»‬ ‫گذاشته است‪.‬‬ ‫‪ -7‬امکان نظ��ارت بر مصرف دیتا و محدود کردن‬ ‫مصرف‬ ‫و ام��ا مهمتری��ن تغییرات‪ iOS 5‬سیس��تم عامل‬ ‫جدید اپل‪:‬‬

‫‪Notification center‬‬

‫گوناگون‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫گوناگون‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪4‬‬

‫‪ -1‬مرکز آگاه سازی‪ :‬دسترسی به این قسمت بسیار‬ ‫شبیه اندروید است و فقط کافی است که دستتان را از‬ ‫باالی صفحه نمایش به سمت پایین بکشيد تا مرکز‬ ‫آگاه‌س��ازی ظاهر ش��ود‪ .‬وضعيت آب و هوا وشاخص‬ ‫سهام هم در این قسمت در دسترس خواهد بود‪.‬‬ ‫‪ -2‬آی‪-‬مس��یج‪ :‬بانرم‌اف��زار‪ ،iMessage‬می‌توانید‬ ‫پیام‌های متنی با کاراکترهای نامحدود را با وای‪-‬فای‬ ‫یا تری‌جی ارسال كنيد‪ .‬البته به شرط اینکه مقصد آن‌ها‬ ‫آیپد‪ ،‬آیفون یا آیپادتاچ باشد‪.‬‬ ‫‪ -3‬استند خبر‪ :‬مانند آی‪-‬بوک می‌باشد و می‌توانید‬ ‫از آن روزنامه یا مجله دانلود کنید‪.‬‬ ‫‪ -4‬سافاری‪ :‬اضافه شدن موتور نیتروجاوا اسکریپت به‬ ‫آن و ‪.Reading list‬همچنان سافاری امکان پشتیبانی‬ ‫از فایل‌های فلش را ندارد‪.‬‬ ‫‪ :PC Free -5‬اکتیو بیسیم آی‪-‬دیوایس‌ها و سینک‬ ‫آن‌ها بدون نیاز به کامپیوتر‪.‬‬ ‫‪iCloud -6‬‬

‫در نتيجه مي‌توان گفت انتخاب سيستم‌عامل براي‬ ‫هر گوشي بس��ته به نياز شخصي دارد و چندان قابل‬ ‫مقايسه با هم نيستند‪.‬‬ ‫‪-5‬دیتا و ارتباطات‪:‬‬

‫ه��ر دوی گوش��ی‌ها دارای ‪GPRS،EDGE،3G‬‬

‫می‌باشند‪ ،‬اما چند اختالف وجود دارد‪:‬‬ ‫گلکس��ی نکس��وس داراي قابلیت پشتیبانی از‬ ‫شبکه‌ی ‪ LTE‬یا همان ‪ 4G‬و ‪ Dual band‬مي‌باشد‪.‬‬ ‫بلوتوث آیفون نس��خه‌ی ‪ 4‬و بلوتوث گلکس��ی‬ ‫نکسوس نسخه‌ی ‪ 3‬می‌باشد‪.‬‬ ‫همچنان بلوتوث آیفون‪ ،‬قابلیت ارس��ال فایل را‬ ‫ندارد!!!‬ ‫مش��کل وجود شبکه‌ی ‪ CDMA‬در آیفون حل‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫همانند نسخه‌های قبل آیفون رادیو ندارد‪.‬‬ ‫اگر این گوشی‌ها در ایران مورد استفاده قرار گیرند‪،‬‬ ‫حداکثر می‌توان از شبکه نسل سوم آن‌ها استفاده کرد و‬ ‫نمی‌توان از شبکه نسل چهارم گلکسی نکسوس استفاده‬ ‫کرد‪ ،‬پس تفاوت چندانی ندارند‪ ،‬اما در س��طح جهان‬ ‫گلکسی نکسوس‪ ،‬رقیب خود را پشت سر می‌گذارد‪.‬‬ ‫‪-6‬دوربین‪:‬‬ ‫هر دو گوشی پیشرفت‌های خوبی نسبت به مدل‌ها‬ ‫قبلی خود دارند‪.‬‬ ‫آیفون فیلم‌ها را با کیفیت ‪ Full HD‬و با س��رعت‬ ‫‪ 30‬فری��م بر ثانیه ضبط می‌کن��د‪ .‬همچنین دوربین‬ ‫آن قابلیت تفکیک ‪ 8‬مگاپیکس��ل در عکس‌ها را دارد‪.‬‬

‫قابلیت‌ه��ای دیگ��ر دوربین آن عبارتن��د از‪ :‬فوکوس‬ ‫خودکار‪ ،‬فالش‪ ،‬ژئوتگینگ‪ ،‬تشخیص چهره و فوکوس‬ ‫لمسی می‌باشند‪.‬‬ ‫دوربین دوم آن نیز کیفیت ‪ VGA‬دارد‪.‬‬ ‫ت‪ Full HD‬و با سرعت‬ ‫گلکسی نکسوس نیز با کیفی ‌‬ ‫‪ 30‬فریم بر ثانیه فیلمبرداری می‌کند‪ .‬عکاسی آن کمی‬ ‫از آیفون ضعیف تر است و قابلیت تفکیک ‪ 5‬مگاپیکسل‬ ‫دارد‪ .‬از دیگر قابلیت‌های دوربین آن می‌توان پانوراما‪،‬‬ ‫فوکوس خودکار‪ ،‬فالش ‪ ،LED‬فوکوس لمسی‪Zero،‬‬ ‫‪ ،Shutter Lag‬ژئوتگینگ و تشخیص چهره را نام برد‪.‬‬ ‫همچنین دوربین دوم آن ‪ 1.3‬مگاپیکسلی است‪.‬‬ ‫در این قس��مت فیلمبرداری هر دو گوشی یکسان‪،‬‬ ‫اما کیفیت عکس‌های آیفون‪ ،‬کمی بیشتر از گلکسی‬ ‫نکسوس است‪.‬‬ ‫‪-7‬ابعاد و وزن‪:‬‬ ‫آیف��ون در ابع��اد ‪ mm 9.3 x 58.6 x 115.2‬و در‬ ‫وزن ‪ 140‬گرم ساخته شده است‪.‬‬ ‫و گلکس��ی نکسوس با ابعاد ‪8.9 x 67.9 x 135.5‬‬ ‫‪mm‬و وزن ‪ 135‬گرم باریک‌تر و س��بک‌تر از آیفون به‬ ‫یر‌سد‪.‬‬ ‫نظر م ‌‬ ‫البته گلکسی نکسوس از لحاظ طول و عرض بزرگتر‬ ‫است و شاید هر کسی از آن خوشش نیاید‪.‬‬ ‫‪-8‬حافظه‪ ،‬باتری و دیگر امکانات‪:‬‬ ‫آیفون در این قسمت توانسته است خوب خودنمایی‬ ‫کند‪ .‬آیفون در س��ه ظرفیت ‪ 32 ،16‬و ‪ 64‬گیگابایت‬ ‫عرضه می‌ش��ود و گلکس��ی در دو ظرفی��ت ‪ 16‬و ‪32‬‬ ‫گیگابایت عرضه می‌شود‪ .‬در هر دو گوشی امکان ارتقا‬ ‫حافظه وجود ندارد‪.‬‬ ‫باتری آیفون با ظرفی��ت ‪ ،mAh 1432‬می‌تواند‬ ‫گوشی را تا ‪ 200‬ساعت در حالت آماده به کار و ‪14‬‬ ‫س��اعت در حالت مکالمه در شبکه‌ی ‪ 2G‬و ‪ 8‬ساعت‬ ‫در حالت مکالمه در ش��بکه‌ی ‪ 3G‬و تا ‪ 30‬ساعت در‬ ‫حالت موزیک روشن‪ ،‬نگه دارد‪.‬‬ ‫اما بعد از ارایه این گوش��ی کاربران در مورد طول‬ ‫عمر باتری شکایت داشتند‪ .‬که اپل ابتدا این موضوع را‬ ‫پشت گوش انداخت‪ ،‬ولی بعد از گسترده شدن‪ ،‬آن را‬ ‫یک مشکل نرم‌افزاری نامید که با به روز کردن سیستم‬ ‫عامل‪ ،‬این مشکل برطرف می‌شود‪.‬‬ ‫چند هفته گذش��ته باالخره آپدیت از راه رس��ید و‬ ‫همچن��ان باطری مش��کل دارد‪ .‬امیدواریم(!) اپل این‬ ‫مساله را هرچه زودتر برطرف کند‪.‬‬ ‫باتری گلکسی نکسوس ‪ mAh 1750‬ظرفیت دارد‪.‬‬ ‫وتا ‪ ۲۷۰‬ساعت «استند بای» و ‪ 8‬ساعت و ‪ 20‬دقیقه‬

‫مکالمه در شبکه ‪ 3G‬دوام می‌آورد‪.‬‬ ‫دیگر امکانات آیفون عبارتند از‪ :‬ژیروس��کوپ‪ ،‬جی‬ ‫پی اس سخت‌افزاری‪ ،‬قطب‌نمای دیجیتال‪ ،‬ضبط صدا‬ ‫و اتصال به تلویزیون‬ ‫گلکسی نکسوس نیز امکاناتی همچون قطب‌نمای‬ ‫دیجیتال‪ ،‬جی پی اس‪ ،‬ژیروس��کوپ‪ ،‬ضبط صدا و ‪....‬‬ ‫را دارد‪.‬‬ ‫‪ .......-9‬و اما دو قابلیت جدید!؟‬ ‫هر دو گوشی ذکر شده یک برگ برنده دارند که با‬ ‫آن می‌توانند دل مشتریانشان را بربایند‪.‬‬ ‫‪ -1‬یک دوست دیجیتالی به نام ‪ Siri‬در آیفون جدید‪:‬‬ ‫حدود یک‌س��ال پیش اپل ش��رکتی به نام ‪ Siri‬را‬ ‫خرید‪ .‬که یک ش��رکت پیشرو در رابطه با تشخیص‬ ‫فرامین صوتی براس��اس هوش مصنوعی اس��ت‪ .‬این‬ ‫ش��رکت‪ ،‬یک نرم‌افزار دستیار س��اخته که می‌توانید‬ ‫س��واالتتان را بپرس��ید و بقیه کار را به آن بسپارید‪.‬‬ ‫مث�لا‪« :‬امروز ب��اران می‌آيد؟» یا «رس��توران در اين‬ ‫نزديكي كجا هست؟»‬ ‫حال اپل از این شرکت در طراحی گوشی جدید خود‬ ‫استفاده کرده و دنیای تکنولوژی را وارد مرحله جدیدی‬ ‫کرده‪ .‬مرحله‌ای که ش��ما دیگر الزم نیست دکمه و یا‬ ‫حتی نمایشگر را لمس کنید‪ .‬فقط کافیست به گوشی‬ ‫خود فرمان دهید‪.‬‬ ‫البته این تکنولوژی فقط مختص به فرامین نیستند‬ ‫و حت��ی می‌توانید با آن ح��رف بزنید و یا نظر او را در‬ ‫رابطه با چیزی بپرسید‪.‬‬ ‫‪ -2‬ارسال اطالعات با ‪ Beam‬در اندروید ‪:4‬‬ ‫در نسخه‌‌های قبلی اندروید گوگل‪ ،‬حرف از یک‬ ‫تکنولوژی جدید به میان آورد که نام آن ‪ NFC‬بود‬ ‫که مخفف عب��ارت �‪Near Field Communica‬‬ ‫‪ tion‬می‌باش��د‪ .‬ای��ن تکنولوژی به کمک یک چیپ‬ ‫سخت‌افزاری و یک نرم‌افزار ویژه اندروید گوشی را به‬ ‫یک سیستم تبادل اطالعات با برد کم تبدیل می‌کند‪.‬‬ ‫قبل از معرفی اندروید نسخه ‪ 4‬این سیستم فقط ویژه‬ ‫پرداخت‌های بانکی بود و در چند هفته قبل شرکتی‬ ‫از آن برای باز کردن قفل استفاده کرد‪.‬‬ ‫ام��ا گوگل ای��ده‌ی دیگ��ری دارد‪ .‬او ام��روزه از‬ ‫قابلیت��ی به ن��ام ‪ Beam‬صحبت می‌کن��د‪ ،‬قابلیتی‬ ‫ک��ه اج��ازه می‌دهد ک��ه باکم��ک ‪ NFC‬اطالعاتی‬ ‫مانند وب‌س��ایت‌ها‪ ،‬دفترچه تم��اس‪ ،‬آدرس‪ ،‬فیلم‬ ‫و… را س��ریعا در اختیار ف��رد دیگری قرار بدهید‪.‬‬ ‫برای اس��تفاده از این امکان تنها کافی است گوشی‬ ‫موبایلت��ان را (البت��ه از نوع اندرویدی) به گوش��ی‬ ‫دوستتان بزنید! تا اطالعات منتقل بشود‪.‬‬

‫‪33‬‬


‫گوناگون‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪34‬‬

‫تريز (‪ )Triz‬چيست؟‬

‫مخترعين چگونه مي‌انديشند؟‬

‫تهيه و تنظيم‪ :‬نويز‬

‫؟؟مساله؟؟‬ ‫حل مس��اله همواره يکي از دغدغه‌هاي بشر‬ ‫در طول تاريخ بوده و هست‪ ،‬هنگامي‌که انسان‬ ‫غارنشين از خود مي‌پرسيد‪ :‬چگونه خود را گرم‬ ‫کنم؟ در واقع او به دنبال حل يک مس��اله بود‪.‬‬ ‫زماني که انسان از خود مي‌پرسيد‪ :‬چگونه جلوي‬ ‫ش��يوع طاعون را در ش��هرم بگيريم؟ باز هم به‬ ‫دنبال حل مساله بود‪.‬‬ ‫ب��ه طور کلي مي‌توان بيان داش��ت برخی از‬ ‫اختراعات تاریخ بش��ر دشوارتر از حل یک و یا‬ ‫چند مساله ساده‪ ،‬نبوده است‪ .‬اما برخي از همين‬ ‫اختراعات به ظاهر ساده چنان تأثير شگرفي در‬ ‫زندگي انسان گذارده است که حيات بدون آن‌ها‬ ‫کابوسي وحشت آور خواهد بود‪ .‬انسان امروز هم‬ ‫با مسائل بسياري رو به رو است مسائل پيچيده‬ ‫علمي‪ ،‬فني‪ ،‬کاري‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬خانوادگي و‪...‬‬ ‫مهارت حل مساله چيست؟‬ ‫حل مساله در اصل مهارتي است که بقاي فرد‬ ‫و بقاي نس��ل بشر در گرو آن است‪ .‬انسان‌ها در‬ ‫بسياري از موارد مشکالت خود را حل مي‌کنند‬ ‫بدون آنکه حل مساله را به صورت مدون آموخته‬ ‫باشند!‪ ..‬البته از سوي ديگر در بسياري از موارد‬

‫هم انس��ان‌ها از حل مساله خود ناتوانند‪ ،‬چون‬ ‫حل مساله را به صورت يک مهارت اختصاصي‬ ‫نياموخته‌ان��د و يا تمري��ن نکرده‌اند‪ .‬مردم حل‬ ‫مسائل رياضي‪ ،‬فيزيک‪ ،‬شيمي‌و‪ ...‬را در مدرسه‬ ‫مي‌آموزن��د و از آنجايي ک��ه تقريبا مباني حل‬ ‫مس��ائل مشترک اس��ت‪ ،‬آن‌ها بدون آگاهي‪ ،‬از‬ ‫همان اصول براي حل مس��ائل ديگر اس��تفاده‬ ‫مي‌کنند‪ ،‬در حالي که افرادي در حل مس��ائل‬ ‫متف��اوت موفق تر هس��تند که در اين حوزه به‬ ‫صورت تخصص��ي تمرين کرده و آموزش ديده‬ ‫باش��ند‪ .‬البته در زمان کنوني س��رعت در حل‬ ‫مساله را نيز نبايد از نظر دور داشت‪.‬‬ ‫حل مساله فرايندي شناختي‪ -‬رفتاري است‬ ‫که توس��ط خود ف��رد هدايت مي‌ش��ود و فرد‬ ‫س��عي مي‌کند با کمک آن راه حل‌هاي موثر يا‬ ‫س��ازگارانه اي براي مسائل خود پيدا کند‪ .‬بنابر‬ ‫اين مي‌توان گفت‪:‬‬ ‫حل مس��اله يک فراين��د آگاهانه‪ ،‬منطقي و‬ ‫هدفمند است‪.‬‬ ‫ت��ا کن��ون بررس��ي‌هاي متعددي از س��وي‬ ‫دانش��مندان و پژوهش��گران در شيوه‌هاي حل‬ ‫مساله صورت گرفته و در تمامي‌آن‌ها از خالقيت‬

‫و ن��وآوري به عنوان عناص��ر اصلي فرايند حل‬ ‫مساله ياد شده است‪.‬‬ ‫علم خالقيت شناسي‬ ‫عب��ارت اس��ت از عل��م مطالع��ه فرايند‌ها و‬ ‫پديده‌هاي خالقيت و نوآوري در همه زمينه‌هاي‬ ‫علمي‪ ،‬فناورانه‪ ،‬صنعتي‪ ،‬س��ازماني‪ ،‬اجتماعي‪،‬‬ ‫ادب��ي‪ ،‬هن��ري و غيره ب��ا رويکرده��ا و روش‬ ‫شناسي‌هاي مختلف‪.‬‬ ‫مطالع��ه در باره خالقي��ت و نوآوري حداقل‬ ‫از اوايل قرن بيس��تم م��ورد توجه قرار گرفته و‬ ‫در نيمه دوم قرن بيس��تم به عنوان يک حوزه‬ ‫علمي‌پژوهش��ي فعال‪ ،‬مطالعات زيادي توسط‬ ‫پژوهشگران متعدد از رشته‌ها و خواستگاه‌هاي‬ ‫علمي‌گوناگون در کش��ورهاي مختلف توس��ط‬ ‫اف��رادي مانن��د گيلفيالن‪ ،‬آس��بورن‪ ،‬تورنس‪،‬‬ ‫گيلفورد‪ ،‬آلتش��ولر‪ ،‬ماگياري بک‪ ،‬اس��ترنبرگ‬ ‫و‪ ....‬انجام گرفته است‪.‬‬ ‫يکي از برجسته‌ترين و جامع‌ترين رويکردها‬ ‫و روش‌شناسي‌هاي علم خالقيت‌شناسي‪ ،‬دانش‬ ‫خالقيت‌شناس��ي ‪ TRIZ‬يا نظريه حل مساله‬ ‫ابداعي اس��ت که به عن��وان يک رويکرد عميق‬ ‫و بنيادي خالقيت‌شناس��ي و اختراع‌شناس��ي‬

‫گوناگون‬ ‫و ني��ز دان��ش و فناوري مهندس��ي خالقيت و‬ ‫نوآوري مطرح است‪ .‬اين دانش حاصل تالش‌ها‬ ‫و فعاليت‌هاي علمي‌بس��يار ارزشمند دانشمند‬ ‫خالقيت ش��ناس بزرگ روس‪ ،‬گنريچ آلتشولر‬ ‫مي‌باش��د‪ .‬از دي��دگاه علم خالقيت شناس��ي‪،‬‬ ‫‪ TRIZ‬يک��ي از کام��ل تري��ن و پوياتري��ن‬ ‫ش��اخه‌هاي آن مي‌باش��د که در حال حاضر در‬ ‫مراکز علمي‌تحقيقاتي‪ ،‬مراکز صنعتي و مدارس‬ ‫و دانشگاه‌هاي کشورهاي مختلف جهان به آن‬ ‫توجه بسيار زيادي مي‌شود‪ .‬در اين مطلب مباني‬ ‫علم حل مساله به روش ابداعي (‪ )TRIZ‬به طور‬ ‫خالصه و اجمال بيان خواهد شد‪.‬‬ ‫‪ -1‬معناي تريز‪:‬‬ ‫واژه تريز برگرفته شده از حروف اول كلمات‬ ‫در عبارت روسي زير مي‌باشد‪:‬‬ ‫« ‪Teoriya Resheniya‬‬ ‫‪»Izobrototelskikh Zadatch‬‬ ‫كه برابر انگليس��ي آن عبارت ‪Theory of‬‬ ‫‪( Inventive Problem Solving‬با مخفف‬ ‫‪ )TIPS‬است و به معني «نظريه حل مساله ي‬ ‫ابداعي» مي‌باش��د‪ .‬اين دانش در سراسر جهان‬ ‫تحت عنوان تريز ش��ناخته مي‌ش��ود و متداول‬ ‫ش��دن اين نام به اين علت اس��ت كه بنيانگذار‬ ‫آن‪ ،‬دانشمند خالقيت شناس گنريچ سائولويچ‬ ‫آلتش��ولر متولد تاش��کند و زبان رس��مي‌مورد‬ ‫استفاده وي روسي بوده است‪.‬‬ ‫دان��ش تريز ب��ا نام‌ه��ا و عنوان‌هاي توصيف‬ ‫گ��ر مختلفي مانند نوآوري نظام يافته خالقيت‬ ‫اختراع��ي‪ ،‬فناوري خالقيت و ن��وآوري‪ ،‬روش‬ ‫شناسي اختراع‪ ،‬الگوريتم اختراع‪ ،‬روش شناسي‬ ‫ح��ل مس��اله‌هاي ابداعي‪ ،‬روش شناس��ي حل‬ ‫ابتكاري و ابداعانه مس��اله‪ ،‬مهندس��ي خالقيت‬ ‫و ن��وآوري‪ ،‬روش شناس��ي خالقيت‪ ،‬خالقيت‬ ‫شناس��ي اختراع‪ ،‬خالقيت شناس��ي فناوري و‬ ‫مواردي از اين قبيل ناميده مي‌شود‪.‬‬ ‫‪-2‬تعريف تريز‪:‬‬ ‫دانش تريز مي‌تواند در دامنه‌اي از يك طيف‬ ‫مفهومي‌و گستره‌اي از تعاريف قرار بگيرد كه يك‬ ‫انتهاي آن نوعي جهان بيني خالق يا رويكردي‬ ‫جامع به علوم و فناوري و انتهاي ديگر آن انواعي‬ ‫از ابزارهاي حل خالق مس��اله و فنون خالقيت‬ ‫و نوآوري را شامل گردد‪ .‬آلتشولر‪ ،‬تريز را تحت‬ ‫عنوان علم فناوري خالقيت و نوآوري مي‌داند‪.‬‬ ‫با نتيجه گيري از ديدگاه آلتشولر مي‌توان تريز‬ ‫را يکي از ش��اخه‌هاي اصلي و بس��يار مهم علم‬ ‫خالقيت شناسي دانس��ت‪ .‬يكي از دانشمندان‬ ‫برجس��ته تريز به نام س��يمون ساورانسكي اين‬ ‫دانش را چنين تعريف كرده است‪:‬‬ ‫“ تريز عبارت است از يك دانش انسان‌گراي‬ ‫مبتني بر روش شناس��ي نظام يافته براي حل‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬ ‫مساله‌ي ابداعي”‬ ‫همچني��ن برخي صاحب نظران‪ ،‬تريز را اين‬ ‫چنين تعريف مي‌كنند‪:‬‬ ‫“ تري��ز عب��ارت اس��ت از نوع��ي رويك��رد‬ ‫الگوريتمي‌ب��راي ح��ل ابداعانه مس��ائل فني و‬ ‫فناورانه”‬ ‫ب��ا توجه به عناوي��ن توصيف گ��ر كه براي‬ ‫نامي��دن تريز ذكر ش��د مي‌توان به ش��ناخت‬ ‫بيش��تر و عميق‌تري درباره مفهوم كلي دانش‬ ‫تريز دست يافت‪.‬‬ ‫‪ -3‬تاريخچه تريز‪:‬‬ ‫شالوده‌هاي دانش تريز از سال ‪ 1946‬توسط‬ ‫گنريچ آلتشولر بر اساس نتايج حاصل از مطالعه‬ ‫اختراعات مختلف پايه گذاري شد‪ .‬آلتشولر كه‬ ‫به پدر تريز لقب دارد در سال ‪ 1926‬در تاشکند‬ ‫(شوروي سابق) متولد گرديد‪ .‬وي كه از همان‬ ‫دوران نوجواني نس��بت به ابداعات و اختراعات‬ ‫كنجكاوي و عالقه خاصي داشت‪ ،‬اولين اختراع‬ ‫خ��ود را در س��ن ‪ 14‬س��الگي انج��ام داد و در‬ ‫اداره ثبت اختراعات مش��غول به كار ش��د‪ .‬كار‬ ‫او كمك به مخترعين براي ثبت اختراعاتش��ان‬ ‫بود‪ .‬او در حين كار‪ ،‬گاهي به حل مس��ائل فني‬ ‫آن��ان كمك مي‌كرد‪ .‬در اي��ن دوران بود كه او‬ ‫دريافت حل مس��ائل فني كه منجر به اختراع و‬ ‫نوآوري مي‌ش��ود به اصول و روش‌هايي فراتر از‬ ‫تكنيك‌هاي خالقيت شناخته شده تا آن هنگام‬ ‫(روش‌هاي کالسيک) نياز دارد‪ .‬آلتشولر در طي‬ ‫مطالعات خود به اين نتيجه مهم رسيد كه يك‬ ‫نظريه اختراع بايستي داراي چند ويژگي اصلي‬ ‫از جمله موارد زير باشد‪:‬‬ ‫‪ -1‬ش��امل ي��ك فرايند گام ب��ه گام و نظام‬ ‫يافته باشد‪.‬‬ ‫‪ -2‬بتوان��د از ميان گس��تره اي از راه حل‌ها‬ ‫مس��تقيما به بهترين راه حل (راه حل ايده آل‪،‬‬ ‫كمال) منجر گردد‪.‬‬ ‫‪ -3‬داراي ويژگي تكرار پذيري باشد‪.‬‬ ‫‪ -4‬بتواند س��اختاري براي دانش ابداع ارائه‬ ‫نمايد‪.‬‬ ‫آلتش��ولر بيش از دويست هزار اختراع ثبت‬ ‫ش��ده را مورد بررس��ي قرار داد تا متوجه شود‬ ‫اختراعات به عنوان مس��اله‌هاي ابداعي (يعني‬ ‫مساله‌هايي كه راه حل آن‌ها مشخص نيست و‬ ‫بايستي آن را با روش‌هاي خالق و ابداعي كشف‬ ‫كرد) چگونه حل شده اند‪.‬‬ ‫از بي��ن اين تعداد آلتش��ولر ‪ 40000‬اختراع‬ ‫مهم و برجسته و به عبارتي راه حل‌هاي خالق‬ ‫و ابداعي اصلي را م��ورد مطالعه عميق تر قرار‬ ‫داد‪ .‬بر اساس نتايج حاصل از اين نوع مطالعات‬ ‫خالقيت شناس��ي تحليلي ( اختراع شناس��ي‬ ‫تحليل��ي – مطالع��ه تحليلي پتنت)‪ ،‬آلتش��ولر‬

‫به كش��فيات بسيار مهمي‌دست يافت و اصول‪،‬‬ ‫مفاهيم و روش‌ه��اي تريز را در واقع به عنوان‬ ‫يك علم نوين و بس��يار با ارزش به جهان ارائه‬ ‫نمود‪.‬‬ ‫البت��ه اين خالقيت و نوآوري فوق‌العاده مهم‬ ‫آلتش��ولر متاسفانه همانند بسياري از كشفيات‬ ‫و اختراع��ات كوچ��ک و بزرگ تاري��خ در ابتدا‬ ‫درك نش��ده و با انواع مخالفت‌ه��ا‪ ،‬مقاومت‌ها‬ ‫و بي‌مهري‌ه��اي تاس��ف برانگي��ز (آنچه كه در‬ ‫خالقيت شناسي تحت عنوان اينرسي خالقيت‬ ‫و نوآوري ناميده مي‌شود) مواجه شد و آلتشولر‬ ‫همانن��د بس��ياري از دانش��مندان و مخترعين‬ ‫سختي‌ها و مرارت‌هاي بسيار زيادي را متحمل‬ ‫گرديد كه مطالعه آن حاكي از اراده واال و تالش‬ ‫و پشتكار شگفت انگيز آنان است (موضوعي که‬ ‫در شاخه تخصصي خالقيت شناسي روانشناختي‬ ‫مورد مطالعه و بررسي قرار مي‌گيرد)‪.‬‬ ‫ب��ه دلي��ل ب��ي توجهي‌ه��ا‪ ،‬ع��دم درک‌ها‪،‬‬ ‫بي‌مهري‌ها و مخالفت‌هاي اوليه آن زمان‪ ،‬تريز‬ ‫نتوانست به خوبي در روسيه ايفاي نقش نمايد‬ ‫و س��ال‌ها بعد بود که جايگاه آن شناخته شد‪.‬‬ ‫پس از پايان جنگ س��رد و گسترش ارتباطات‪،‬‬ ‫كشورهاي اروپايي‪ ،‬آمريكا‪ ،‬ژاپن و ديگر كشورها‬ ‫با دانش تريز آشنا شده و با پي بردن به اهميت‬ ‫فوق العاده زياد آن‪ ،‬به سرعت نسبت به فراگيري‬ ‫و جذب گسترده آن به طور جدي اقدام نموده‬ ‫و ضم��ن يادگي��ري و به كارگي��ري در تالش‬ ‫براي رشد و توس��عه آن بر آمدند که همچنان‬ ‫ب��ه طور فزاينده ادام��ه دارد‪ .‬چنان كه در حال‬ ‫حاضر درباره تريز به عنوان يك دانش تخصصي‬ ‫و داراي رويک��رد مي��ان رش��ته‌اي تحقيق��ات‬ ‫علمي‌‌وسيعي به عمل مي‌آيد و اصول و مفاهيم‬ ‫آن توسط بسياري از دانشمندان‪ ،‬پژوهشگران‪،‬‬ ‫مديران‪ ،‬مهندس��ان و كارشناس��ان رشته‌هاي‬ ‫مختلف براي حل مس��ائل و ايجاد نوآوري‌ها به‬ ‫كار گرفته مي‌شود و همواره به سرعت در حال‬ ‫گس��ترش و تكامل اس��ت‪ .‬اين روند به گونه‌اي‬ ‫اس��ت که جه��ت تروي��ج و توس��عه آن مراکز‬ ‫مختلفي در کش��ورهاي گوناگون تشکيل شده‬ ‫و براي آموزش آن در مقاطع مختلف تحصيلي‬ ‫(از پيش دبستاني تا دانشگاه) برنامه‌ريزي‌هاي‬ ‫علمي‌‌و اجرايي و اقدامات متعددي (مانند پروژه‬ ‫آموزش تريز در مدرسه) انجام مي‌گيرد‪.‬‬ ‫ب��زرگ ترين خالقيت و نوآوري آلتش��ولر به‬ ‫عن��وان يك دانش��مند علوم و مهندس��ي‪ ،‬يك‬ ‫دانشمند خالقيت ش��ناس و نيز به عنوان يك‬ ‫مخترع‪ ،‬خالقيت و نوآوري او درباره خود موضوع‬ ‫خالقيت و نوآوري مي‌باشد‪.‬‬ ‫نق��ش و اهمي��ت نظري��ه تري��ز ش��اهكار‬ ‫علمي‌آلتش��ولر به قدري است كه از جنبه‌هاي‬

‫‪35‬‬


‫گوناگون‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪36‬‬

‫مختلف مي‌تواند در رديف نظريه‌هاي علمي‌بزرگي‬ ‫مانند نظريه كوانتومي‌‌و نظريه نسبيت قرار گيرد‬ ‫و آلتشولر را با دانشمندان بزرگي مانند پالنك‪،‬‬ ‫اينشتين‪ ،‬شرودينگر‪ ،‬پياژه‪ ،‬پائولينگ‪ ،‬واتسون و‬ ‫کريک همسنگ نمايد‪ .‬اگر چنانچه جايزه نوبلي‬ ‫نيز به نام جايزه نوبل خالقيت شناس��ي (مانند‬ ‫جوايز نوبل فيزيك‪ ،‬ش��يمي‌و زيست شناسي )‬ ‫وجود مي‌داش��ت بي گمان آلتشولر از شايسته‬ ‫ترين دريافت کنندگان آن مي‌بود‪.‬‬ ‫‪ -4‬اجزاء اصلي دانش تريز‪:‬‬ ‫به طور كلي مجموعه نتايج حاصل از خالقيت‬ ‫شناس��ي تحليلي اختراعات (اختراع شناس��ي‬ ‫تحليل��ي – مطالع��ه تحليل��ي پتنت) توس��ط‬ ‫آلتش��ولر كه تش��كيل دهنده دانش تريز است‬ ‫ش��امل مفاهيم مختلفي اس��ت كه مهم ترين‬ ‫آن‌ها به طور خيلي خالصه و فهرست وار موارد‬ ‫زير مي‌باشند‪:‬‬ ‫‪ -1-4‬قانون افزايش س��طح اي��ده‌آل بودن‬ ‫(قانون كمال)‪:‬‬ ‫ب��ه اين معني كه نظام‌ه��اي فني همواره به‬ ‫سمت افزايش درجه ايده آل بودن يا كمال خود‬ ‫حرکت مي‌کنند‪ .‬ايده آلي يا سطح ايده آل بودن‬ ‫عبارت از نسبت جمع كليه جنبه‌هاي مثبت و‬ ‫مفيد يک سيستم به جمع كليه جنبه‌هاي منفي‬ ‫و مضر همان سيستم مي‌باشد‪.‬‬ ‫‪ -2-4‬سيس��تم ‪ 4‬مرحل��ه اي حل مس��اله‬ ‫ابداعي‪:‬‬ ‫‪ )1‬ش��ناخت مساله (مس��اله ابداعي) مثال با‬ ‫اس��تفاده از اب��زار ‪( ISQ‬پرسش��نامه موقعيت‬ ‫نوآوري)‬ ‫‪ )2‬فرمول بندي مساله‪.‬‬ ‫‪ )3‬جستجوي مسائل قبال حل شده‪.‬‬ ‫‪ )4‬اس��تفاده از الگوهاي راه حل‌هاي كشف‬ ‫شده (‪ 40‬راه حل يا اصل ابداعي)‪.‬‬ ‫‪ -3-4‬سطوح ‪ 5‬گانه حل مساله و نوآوري‪:‬‬ ‫انواع حل مساله و به طور کلي انواع خالقيت‬ ‫و نوآوري در ‪ 5‬س��طح قرار مي‌گيرند (خالقيت‬ ‫سنجي)‪:‬‬ ‫‪ )1‬راه حل‌هاي مشخص‬ ‫‪ )2‬بهبودهاي كوچك (نوآوري‌هاي کوچک)‬ ‫‪ )3‬بهبودهاي بزرگ (نوآوري‌هاي بزرگ)‬ ‫‪ )4‬مفاهي��م جدي��د (نوآوري‌ه��اي خيل��ي‬ ‫بزرگ)‬ ‫‪ )5‬كشف‌ها بنيادي (نوآوري‌هاي بسيار بزرگ‬ ‫و ايجاد کننده تغييرات بنيادي)‪.‬‬ ‫‪ -4-4‬تحليل ماده‪ -‬ميدان (تحليل ‪:)Vepol‬‬ ‫با استفاده از اين تحليل مسائل به طور كلي به‬ ‫دو دسته تقسيم مي‌شوند‪:‬‬ ‫‪ -1‬مسائل آشنا (مانوس) تحت عنوان مسائل‬ ‫استاندارد‬

‫‪ -2‬مس��ائل ناآش��نا (نامانوس) تحت عنوان‬ ‫مسائل غير استاندارد‬ ‫‪ -5-4‬قوانين ‪ 8‬گانه تحول و تكامل نظام‌هاي‬ ‫فني (قوانين پيشرفت فناوري)‬ ‫‪ --6-4‬تع��داد ‪ 76‬راه ح��ل ابداعان��ه‬ ‫استاندارد‪:‬‬ ‫مسائل اس��تاندارد شناخته ش��ده با تحليل‬ ‫‪ Vepol‬مي‌توانند با استفاده از اين ‪ 76‬راه حل‬ ‫ابداعانه استاندارد حل شوند‪.‬‬ ‫‪ -7-4‬مفهوم تناقض و ماتريس تناقض‌ها‪:‬‬ ‫دانش تريز بر حل نوعي از مساله تحت عنوان‬ ‫مساله ابداعي متمرکز مي‌باشد و اختراع را راه‬ ‫حل مساله ابداعي مي‌داند‪ .‬مساله ابداعي مساله‬ ‫اي است که شامل يک يا تعدادي تناقض يعني‬ ‫وضعي��ت تضاد و تعارض مي��ان دو پارامتر (از‬ ‫پارامتره��اي ‪ 39‬گانه مانند وزن‪ ،‬جرم‪ ،‬حجم‪،‬‬ ‫درجه حرارت‪ ،‬س��رعت و‪ )...‬مي‌باشد‪( .‬مثال در‬ ‫يک مساله ابداعي‪ ،‬اعمال يک راه حل مستلزم‬ ‫تغيير در يکي از پارامترهاي ‪ 39‬گانه در جهت‬ ‫ايجاد تغيير مطلوب و حل مس��اله مي‌باش��د‬ ‫ولي هم زم��ان اين تغيير مثبت موجب ايجاد‬ ‫تغيي��ر نامطلوب در يکي ديگر از ‪ 39‬پارامتر و‬ ‫ايجاد نتيجه منفي در همان سيستم مي‌شود‪،‬‬ ‫بنابراي��ن در چنين حالت��ي وضعيت تناقضي‬ ‫وجود دارد)‪ .‬حل «مساله ي ابداعي» به معني‬ ‫دستيابي به راه و روشي است که چنين تناقضي‬ ‫رفع گردد‪.‬‬ ‫آلتشولر با بررسي تحليلي هزاران سند اختراع‬ ‫يعني در واقع هزاران راه حل انواع مس��اله‌هاي‬ ‫ابداعي و تناقض‌ه��ا‪ 39 ،‬پارامتر يا عامل ايجاد‬ ‫انواع وضعيت‌هاي تناقضي در يک سيس��تم را‬ ‫شناسايي نموده و آن‌ها را در يک جدول ‪ 39‬در‬ ‫‪ 39‬قرار داد که نشان دهنده انواع وضعيت‌هاي‬ ‫تناقضي مي‌باشد‪ .‬اين جدول ماتريس تناقض‌ها‬ ‫نام دارد‪.‬‬ ‫‪ -8-4‬تعداد ‪ 40‬راه حل اس��تخراج ش��ده از‬ ‫مطالعه تحليلي اسناد اختراعات موسوم به ‪40‬‬ ‫اصل ابداع يا اختراع‪.‬‬ ‫اين ‪ 40‬اصل راه‌حل‌هايي براي رفع بخشي از‬ ‫انواع وضعيت‌هاي تناقضي در ماتريس تناض‌ها‬ ‫مي‌باشند‬ ‫‪ -9-4‬مجموعه اي از تاثيرات علمي‌‌اساس��ي‬ ‫(ش��امل انواعي از تاثيرات فيزيكي‪ ،‬ش��يميائي‪،‬‬ ‫هندسي و زيست شناختي)‪.‬‬ ‫‪ -10 -4‬روش ‪ARIZ (Algorithm‬‬ ‫‪)of Invention Problem Solving‬‬ ‫«الگوريتم حل مساله ابداعي »‬ ‫‪ ARIZ‬يك دس��تورالعمل نظام يافته براي‬ ‫شناسايي راه حل مساله غيراستاندارد با استفاده‬ ‫از قابليت‌ه��اي همه فنون و روش‌هاي خالقيت‬

‫مي‌باشد‪ .‬همچنين روش‌شناسي ويژه‌اي جهت‬ ‫حل مساله ارائه مي‌نمايد‪.‬‬ ‫‪ -5‬فواي��د و كاربرده��اي دان��ش خالقي��ت‬ ‫شناسي تريز‪:‬‬ ‫با اس��تفاده از دانش تري��ز مي‌توان به نتايج‬ ‫و دس��تاوردهاي متعددي از جمل��ه موارد زير‬ ‫دست يافت‪:‬‬ ‫‪ -1‬دس��تيابي به نوعي نگرش جامع علمي‌‌به‬ ‫ابداع��ات و اختراعات و به طورکلي به خالقيت‬ ‫و نوآوري‪.‬‬ ‫‪ -2‬شكل گيري جنبه‌هاي بسيار مهمي‌از علم‬ ‫خالقيت شناسي‪.‬‬ ‫‪ -3‬دستيابي به نوعي جهان بيني خالق‪.‬‬ ‫‪ -4‬در اختيار داش��تن يک سيس��تم به طور‬ ‫نسبي جامع و قدرتمند براي حل مساله‪.‬‬ ‫‪ -5‬دس��تيابي ب��ه بهتري��ن و موثرترين راه‬ ‫حل‌ها براي انواع مس��ائل علمي‪ ،‬فني‪ ،‬انس��اني‬ ‫و اجتماعي‪.‬‬ ‫‪ -6‬پي��ش بيني روند ابداعات و اختراعات در‬ ‫آينده (خالقيت شناسي آينده شناختي)‬ ‫‪ -7‬ارائ��ه آموزش‌هاي نوي��ن مبتني بر تريز‬ ‫در م��دارس و دانش��گاه‌ها (خالقيت شناس��ي‬ ‫پرورش��ي مبتني بر تريز مانند برنامه آموزشي‬ ‫‪.)TETRIZ‬‬ ‫‪ -8‬تس��هيل و تس��ريع روند رش��د و توسعه‬ ‫نوآوري در همه زمينه‌ها‪.‬‬ ‫‪ -6‬توسعه تريز در حوزه‌هاي غيرفناورانه‪:‬‬ ‫هر چند خاستگاه ش��کل گيري دانش تريز‬ ‫اختراعات و سيستم‌هاي فناورانه مي‌باشد ولي‬ ‫توسط پژوهش��گران مختلف‪ ،‬نوعي برگردان و‬ ‫انتقال مفاهيم و تعميم اصول و روش‌شناسي آن‬ ‫به ديگر سيستم‌ها نظير سيستم‌هاي علمي‌(مانند‬ ‫علوم پايه و علوم انساني)‪ ،‬سيستم‌هاي اجتماعي‪،‬‬ ‫اقتص��ادي‪ ،‬س��ازماني‪ ،‬مديريت��ي و غيره انجام‬ ‫گرفته و براي حل مس��اله در اين حوزه‌ها مورد‬ ‫استفاده واقع مي‌شوند‪.‬‬ ‫يک��ي از راه‌هاي به کارگيري‌هاي دانش تريز‬ ‫در ح��وزه تعليم و تربي��ت‪ ،‬برنامه آموزش تريز‬ ‫ب��راي دانش‌آم��وزان مقاط��ع پايين‌تر مدارس‬ ‫موس��وم به پ��روژه تتريس (آم��وزش تريز در‬ ‫مدرسه) مي‌باشد‪.‬‬ ‫همچنين انواع تلفيق‌هاي ابزارها و روش‌هاي‬ ‫مبتني بر تريز با س��اير ابزارها و روش‌هاي حل‬ ‫مس��اله و خالقيت انجام ش��ده و همواره براي‬ ‫ايجاد امکانات جديد و قابليت‌هاي بيشتر انجام‬ ‫مي‌گيرد‪ .‬يکي از مهم ترين رويکردهاي تلفيقي‬ ‫عب��ارت از تلفيق مفاهي��م و روش‌هاي تريز با‬ ‫مفاهيم و روش‌هاي سيس��تم حل خالق مساله‬ ‫طبيع��ت محور يا مهندس��ي خالقيت بيونيکي‬ ‫مي‌باشد‪ .‬ادامه دارد‪...‬‬

‫گوناگون‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪37‬‬

‫ديوار‪...‬‬

‫يونس نعمت‌زاده‪ /‬پايه‌ي دوم دبيرستان‪ /‬واحد ادونس‬ ‫س��ال‌ها پي��ش در روزگاران قدي��م‪ ،‬در جاده‌اي‬ ‫خشك و بياباني ديواري خشتي قرار داشت‪ .‬ديواري‬ ‫كه ديگر نمي‌خواست ديوار باشد و از زندگي خسته‬ ‫كننده‌ي خود به تنگ آمده بود‪ .‬ده‌ها س��ال بود كه‬ ‫ديوار سايبان مسافران مي‌شد و به آن‌ها پناه مي‌داد‪.‬‬ ‫او خسته شده بود‪ ،‬مي‌خواست كمي هم به خودش‬ ‫برسد‪ .‬مي‌خواست آزاد باشد و مانند مسافران در جاده‬ ‫قدم بگذارد و چيزهاي جديد ببيند‪ .‬اما بسيار نااميد‬ ‫بود و براي رسيدن به هدفش تالش نمي‌كرد‪.‬‬ ‫يك روز كه مش��غول گله كردن از زندگي‌اش بود‬ ‫گ��رد و خاكي عظيم در دور دس��ت دي��د و با خود‬ ‫گفت باز هم همان آش و همان كاس��ه‪ .‬گردوخاك‬ ‫بلند ش��ده حاصل ُسم كوبيدن اسب‌هاي سپاهياني‬ ‫بود كه به سمت او مي‌امدند و هنگامي كه به ديوار‬ ‫رس��يدند‪ ،‬فرمانده دستور اطراق داد و چادر باشكوه‬ ‫خود را كنار ديوار برپا كرد‪.‬‬ ‫سربازان براي شنيدن سخنراني‌هاي فرمانده‪ ،‬دور‬ ‫چادر او جمع ش��دند‪ .‬فرمانده بدون هيچ مقدمه‌اي‬ ‫ش��روع كرد و گفت‪ :‬چند روز ديگر جنگ س��ختي‬ ‫خواهيم داشت‪ .‬تعداد سپاهيان دشمن دست كمي‬ ‫از م��ا ندارد و اگ��ر با تمام وج��ود نجنگيم‪ ،‬همگي‬ ‫كش��ته خواهيم ش��د‪ .‬بهتر است همه‌ي ما از همين‬ ‫االن آم��اده‌ي مرگ در راه وطن باش��يم‪ ،‬زيرا هيچ‬ ‫چيزي مش��خص نيس��ت‪ .‬فرمانده صحبت‌هايش را‬ ‫با آرزوي موفقيت براي هم‌رزمانش به پايان رس��اند‬ ‫و س��ربازان فرياد شادي س��ردادند‪ .‬ديوار از سخنان‬ ‫فرمان��ده به وجد آمده بود و نمي‌توانس��ت باور كند‬ ‫كه آن‌ها براي رس��يدن به هدف خود حاضر هستند‬ ‫جانشان را فدا كنند و به ياد هدف خود افتاد‪ .‬آيا او‬ ‫هم مي‌توانس��ت مانند سربازان‪ ،‬جان خود را در راه‬ ‫آزادي قرار دهد؟‬

‫روز بعد س��پاهيان اسباب خود را جمع كردند و‬ ‫به سوي هدفشان ش��تافتند‪ .‬ديوار دوباره تنها شد‪.‬‬ ‫خيلي تحت تاثير حرف‌هاي فرمانده قرار گرفته بود و‬ ‫احساس خوبي داشت‪ .‬او روزها تنها بود و به شن‌هاي‬ ‫بيابان نگاه مي‌كرد كه چگونه با باد همسفر مي‌شدند‬ ‫و آزادانه به هرجايي مي‌رفتند و دوست داشت جاي‬ ‫آن‌ها مي‌بود‪.‬‬ ‫روزها گذش��ت و باالخره چند اسب‌سوار در دور‬ ‫دس��ت پديدار شدند كه با س��رعت به سمت ديوار‬ ‫مي‌تاختن��د‪ .‬ديوار ابتدا فكر ك��رد آن‌ها راهزنند‪ ،‬اما‬ ‫وقت��ي نزديك‌تر ش��دند‪ ،‬دوس��تي و صلح‌طلبي در‬ ‫چهره‌هاي آن‌ها پديدار شد‪ .‬آن‌ها سه پهلوان بودند به‬ ‫همراه استادشان‪ .‬هنگام رسيدن به ديوار توقف كردند‬ ‫و تصميم گرفتند شب را در آن‌جا بگذرانند‪.‬‬ ‫آن‌ها قبل از تاريكي هوا آتشي در كنار ديوار برپا‬ ‫كردند و دور آن حلقه زدند و شروع كردند به بحث‬ ‫و گفت‌وگ��و‪ .‬يك��ي از چيزهايي كه توجه ديوار را به‬ ‫خود جلب كرد‪ ،‬س��خنان استاد درباره‌ي بخشندگي‬ ‫بود‪ .‬او مي‌گفت بخش��نده‌ترين افراد كسي است كه‬ ‫به هر كس��ي كمك كند و همه را يكس��ان ببيند و‬ ‫بين مردم تفاوت قائل نشود‪ .‬ديوار به زندگي خودش‬ ‫نگريست‪ ،‬او به هر نوع مسافري پناه مي‌داد‪ ،‬چه خوب‬ ‫و چه بد‪ ،‬چه گناهكار و چه درستكار و هنگامي كه‬ ‫خ��ود را تا اين حد بخش��نده يافت‪ ،‬اعتماد به نفس‬ ‫سراپاي وجودش را فرا گرفت و براي اولين بار خود‬ ‫را موجودي مهم تلقي كرد‪ .‬او ديگر از ديوار بودنش‬ ‫ناراحت نبود‪.‬‬ ‫روز بعد در صبح خيلي زود پهلوان‌ها به راه افتادند‬ ‫و رفتند و ديوار مش��تاقانه منتظر مسافر بعدي بود‬ ‫تا س��ايه‌ي خود را در اختيار او قرار دهد‪ ،‬اما روزها‬ ‫از مس��افر خبري نبود و ديوار تنها بود و دوباره فكر‬

‫آزادي به سرش زد‪.‬‬ ‫باالخره بعد از انتظار بس��يار مسافري سر رسيد‪.‬‬ ‫او يك درويش تنها و بي‌چيز بود‪ .‬آرام‌آرام آمد و به‬ ‫دي��وار تكيه داد‪ .‬تكه نان��ي از خورجينش درآورد و‬ ‫مش��غول خوردن ش��د‪ .‬پس از اتمام خوردنش‪ ،‬نگاه‬ ‫تمس��خرآميزي به ديوار كرد و با صداي بلند گفت‪:‬‬ ‫س��ال‌ها پيش من هم يك ديوار بودم‪ .‬يك ديوار در‬ ‫بدن انس��ان‪ .‬زندگي روزانه‌ي من تكراري و خس��ته‬ ‫كننده شده بود و هيچ اميدي براي زندگي نداشتم‪.‬‬ ‫ت��ا اين‌كه يك روز تصمي��م گرفتم قيد همه چيز را‬ ‫بزن��م و مانند يك دروي��ش زندگي كنم و به هر جا‬ ‫ك��ه مي‌خواهم بروم و هر كاري كه مي‌خواهم انجام‬ ‫دهم‪ .‬شايد خيلي‌ها فكر كنند كه من ديوانه‌ام و در‬ ‫زندگي‌ام هيچ چيزي ندارم‪ ،‬اما در واقع من همه چيز‬ ‫دارم و از زندگي خود لذت مي‌برم‪.‬‬ ‫درويش ساعتي در آن‌جا نشست و در آخر هنگامي‬ ‫كه مي‌خواس��ت ب��رود‪ ،‬دانه‌ي گل��ي از خورجينش‬ ‫درآورد و آن‌را در زمي��ن جل��وي ديوار كاش��ت و از‬ ‫َمشكش كمي آب روي آن ريخت و رفت‪.‬‬ ‫ديوار تنهاي تنها بود‪ .‬روزها مي‌گذشت و گل رشد‬ ‫مي‌كرد تا اين‌كه در يك روز هنگام طلوع آفتاب آن‬ ‫گل زيبا ش��كفت و گلبرگ‌هاي قرمز‌رنگ و زيبايش‬ ‫را نماي��ان كرد‪ .‬زيباي��ي گل‪ ،‬ديوار را مجذوب خود‬ ‫كرده بود‪ .‬ديوار دوس��ت داشت گلبرگ‌هاي زيباي‬ ‫آن را لم��س كند و آن را ببوي��د‪ .‬او تصميم خود را‬ ‫گرفته ب��ود و با اعتماد به نفس كامل و بدون ترس‬ ‫از فرو ريخت��ن تالش كرد قدمي بردارد و به آزادي‬ ‫برسد‪ .‬خشت‌هايش شروع به لرزيدن كردند و ديوار‬ ‫يك قدم به جلو حركت كرد و باالفاصله به روي گل‬ ‫فرو ريخت و با خش��ت‌هاي شكس��ته‌اش‪ ،‬تن گل را‬ ‫لمس كرد و جان داد‪.‬‬

‫قاطع و مهربان‬ ‫پوريا كارگشا‪ /‬پايه‌ي دوم راهنمايي‪ /‬واحد فرمانيه‬

‫خيلي محكم توي ماش��ين نشس��ته بودم‪ ،‬حاضر بودم هر كاري بكنم‪ ......‬اما‬ ‫مگه مامانم كوتاه اومد‪.‬‬ ‫چي خيال كرده‪ ،‬من نمي‌گم!من نمي‌رم!‬ ‫اما مامانم اين دفعه خيال نداشت از خر شيطون پياده بشه!‬ ‫چاره‌اي نداشتم‪ ،‬مدرسه يا خونه؟‬ ‫با داد و هزار غر غر‪ ،‬در ماشين رو باز كردم‪.‬‬ ‫بازم گفتم مامان من نمي‌رم !‬ ‫گاز ماشين رو گرفت! نزديك بود بيفتم‪.‬‬

‫چاره‌اي نبود‪ ،‬با قدم هاي سنگين‪ ،‬اون دو متر رو طي كردم‬ ‫با اكراه در رو باز كردم‬ ‫آقا آژانس براي فرمانيه داريد؟‬ ‫پيرمردي كه قيافه اش برام آشنا بود از جا بلند شد‪.‬‬ ‫مامانم باهاش سالم و احوال پرسي كرد و منو بهش سپرد‬ ‫مامانم از كنارمون رد شد‪ ،‬با چند تا بوق منو بدرقه كرد‪.‬‬ ‫خيلي دوسش دارم‪ ،‬اندازه همه دنيا‪...‬‬


‫گوناگون‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪38‬‬

‫خاطراتي كه بايد دوخت‬ ‫نويسنده‪ :‬محمد قمري‪ /‬شركت كننده در بخش آزاد مسابقات داستان‌نويسي‬

‫آين�ه را از روي تاقچه پايين مي‌آورد و آن را‬ ‫به ديوار تكيه مي‌دهد ‪ .‬مي‌نش�يند و رو س�ري‬ ‫اش را بر مي‌دارد ‪.‬‬ ‫گره موهاي بافته ش�ده اش را باز مي‌كند ‪.‬‬ ‫در آينه به خود نگاه مي‌كند‪ .‬انگار دنبال چيزي‬ ‫گم ش�ده مي‌گردد‪ .‬موهايش را دست مي‌كشد‬ ‫و آنها را مثل يال اسبي سفيد‪ ،‬جلوي سينه اش‬ ‫مي‌اندازد‪ .‬موهاي�ش را كه جلوي آينه مي‌بيند‬ ‫آهي مي‌كشد و به ياد روز ازدواجش مي‌افتد‪.‬‬ ‫موهاي سياه زغالي اش زبانزد خاص و عام بود‬ ‫‪ .‬همه ي زنها و مردها حسرت موها ي خاتون را‬ ‫مي‌خوردند ‪ .‬هر جا كه مي‌رفت از او مي‌پرسيدند‬ ‫با موهايش چه كار مي‌كند‪.‬‬ ‫وقتي كه با محمود وارد سالن پذيرايي شده‬ ‫بود‪ ،‬همه از جاهايش�ان بلند شده بودند و مات‬ ‫و مبه�وت به خاتون نگاه ك�رده بودند ‪ .‬خاتون‬ ‫موهاي�ش را پريش�ان كرده بود؛ ط�وري كه ـ‬ ‫از پش�ت ـ تا باالي زانويش را پوش�انده بود‪ .‬و‬ ‫قسمت پاييني اش را فر داده بود ‪.‬‬ ‫در حال�ي كه ب�ا محمود از مي�ان مهمان ها‬ ‫مي‌گذشت‪ ،‬پچ پچ مردهاي مهمان را مي‌شنيد‬ ‫ك�ه مي‌گفتند‪ « :‬كاش خاتون زن من بود » «به‬ ‫خدا حي�ف خاتون كه زن محمود ش�ه» «آره ‪.‬‬ ‫نيگاش كن‪ ،‬مرتيكه‌ي امل‪ ،‬ولي خاتون رو نيگا‪....‬‬ ‫موهاشو ببين واقع ًا جذابه»‪ .....‬زن‌ها هم يكريز‬ ‫حرف مي‌زدند ‪ « .‬كاش�كي موهاي من هم مث‬ ‫موه�ا ي اون ب�ود » « ببين به خدا مث طاووس‬ ‫مي‌مونه‪ .‬عينهو خودش‪»....‬‬ ‫ـ « چ�ي مي‌گي ؟ به خ�دا طاووس هم پاش‬ ‫نمي‌رسه ‪»....‬‬ ‫ـ « چ�ه فايده‪!...‬؟كاش�كي آب خات�ون رو‬ ‫مي‌برد‪ ،‬ولي محمود نمي‌برد‪ ...‬كاريش نمي‌ش�ه‬ ‫كرد ‪..‬تقديره ديگه!»‬ ‫ـ «تقدي�ر كدوم�ه !؟مي‌تونس�ت جواب رد‬ ‫ب�ده‪ ....‬بدبختي ما همينه ديگ�ه! هر كاري كه‬ ‫خ�وب از آب در بياد‪ ،‬مي‌گيم خودمون كرديم ‪.‬‬ ‫هر كاري هم خوب از آب در نياد مي‌گيم تقديره‬ ‫ديگه كاريش نمي‌شه كرد ‪..‬‬ ‫طاووس پير دو انگش�ت اش�اره اش را روي‬ ‫پيشاني اش مي‌گذارد و به طرف شقيقه هايش‬ ‫مي‌كشد؛ صاف مي‌شود ‪ .‬اما وقتي كه انگشتانش‬ ‫را برم�ي‌دارد ‪ ،‬چي�ن هاي پيش�اني اش دوباره‬ ‫پيدا مي‌ش�ود ‪ .‬دوباره اين كار را مي‌كند اما باز‬ ‫فاي�ده اي ندارد ‪ .‬اين بار روي صورتش اين كار‬ ‫را امتحان مي‌كند تا شايد‪ ....‬اما بي فايده است‪.‬‬ ‫موهايش را گره مي‌زند‪ .‬روس�ري اش را سرش‬

‫مي‌كند ‪ .‬دست راستش را ستون مي‌كند ‪ ،‬دست‬ ‫ديگرش را روي زانويش مي‌گذارد و بلند مي‌شود‬ ‫‪ .‬در حين بلند ش�دن آينه را بر مي‌دارد و روي‬ ‫تاقچه مي‌گذارد‪.‬‬ ‫سماور را پر از آب مي‌كند و كبريت مي‌كشد‪.‬‬ ‫ش�عله مي‌لرزد و دور تا دور فيتيله مي‌چرخد و‬ ‫آبي مي‌شود‪.‬‬ ‫ه�وا در حال تاريك ش�دن اس�ت ‪ .‬خاتون‬ ‫س�جاده را جم�ع مي‌كن�د و روي تاقچ�ه كنار‬ ‫عكس محمود مي‌گذارد‪ .‬با خودش فكر مي‌كند‬ ‫كه « آي محمود ‪....‬كجايي ببيني كه چه وضعي‬ ‫دارم ‪ .‬ديگه پير شدم‪ .‬من هم يكي از اين روزها‬ ‫بايد بيام پيش�ت‪ .‬توي همه ي اين س�الها پول‬ ‫واست ارزش شده بود ‪ .‬تو هم مثل بيشتر مردم‬ ‫احس�اس نمي‌كردي كه سردرد داري ‪ ،‬تا وقتي‬ ‫درد شديدي رو ازش احساس مي‌كردي‪ .‬واسه ي‬ ‫اين هم درد رو احساس مي‌كردي كه وقت هايي‬ ‫كه س�ردرد نداش�تي بهش توجه نمي‌كردي‪....‬‬ ‫مي‌دون�ي وقتي هم از درد عش�ق رنج مي‌بريم‬ ‫همي�ن ط�وره‪ .‬م�ن رو همش مثل س�ر دردت‬ ‫مي‌ديدي ‪ ،‬وقتي بهت نياز داشتم كنارم نبودي‬ ‫‪ .‬وفاداري و ايثاري كه من هم مثل بيش�تر زن‬ ‫ها كه به مرداشون دارن‪،‬برام باعث مباهات بود‬ ‫ولي واس�ه ي تو ـ مث بيش�ترـ مردهاي ديگه‬ ‫حتي آس�ايش هم نبود چه برس�ه به‪.....‬حاال تو‬ ‫كه رفتي و جاي خودت رو گرفتي‪.‬من هم كه‪....‬‬ ‫ولش كن‪ .‬مي‌بيني زمونه رو‪ ،‬هيش�كي بهم سر‬ ‫نمي‌زنه‪ .‬بچه هامون هم كه پنج ‪ ،‬ش�يش ماهي‬ ‫مي‌ش�ه كه بهم سر نزدن‪ .‬فقط بعضي روزها يه‬ ‫تلفني مي‌زنند و‪ ....‬بعضي وقت ها هم من مي‌رم‬ ‫پيششون ‪.‬آخ‪ ....‬ياد قديم ها بخير‪»....‬‬ ‫مثل هميش�ه س�فره ي قديمي‌را مي‌آورد ـ‬ ‫همراه با چهار بش�قاب و قاشق و كوزه ي دوغ‬ ‫و‪ ....‬ـ‪ .‬بوي برنج سوخته تمام فضا ي اتاق را پر‬ ‫كرده است ‪ .‬هر يك از بشقاب ها را گوشه اي از‬ ‫سفره مي‌گذارد‪ .‬چشمش را مي‌بندد ‪.‬‬ ‫ـ « ننه جون بيا بشين‪ ....‬نيگا اين گوشه كه‬ ‫انگور داره واسه ي تو»‬ ‫ـ « نه خاتون من اون كباب رو مي‌خوام »‬ ‫ـ « خب اين كبابه مال تو‪ .‬انگور رو مي‌ديم به‬ ‫مريم ‪ .‬اون گوشه هم كه بشقاب پلو داره‪ ،‬واسه‌ي‬ ‫غالم علي‪ ،‬غالم علي پلو دوس داره‪».‬‬ ‫ـ « محم�د علي جون‪ ،‬چي ؟دوغ؟چش�مــ‬ ‫‪ »......‬دس�تش را دراز مي‌كن�د ت�ا براي محمد‬ ‫علي دوغ بريزد كه يكدفعه دس�تش به چيزي‬ ‫برخورد مي‌كند‪ .‬چش�مش را باز مي‌كند ؛كسي‬

‫اطرافش نيس�ت‪ .‬فقط دوغ را مي‌بيند كه قلپ‬ ‫قلپ از دهانه ي كوزه روي سفره مي‌ريزد‪ .‬دوغ‬ ‫كباب محمد علي ‪ ،‬انگور مريم و بش�قاب پلوي‬ ‫غالم علي راپوشانده‪ .‬خاتون سريع كوزه را بلند‬ ‫مي‌كند‪ ،‬بش�قاب ها را از روي سفره بر مي‌دارد‬ ‫؛ دس�تش را كاسه مي‌كند و با آن تند تند دوغ‬ ‫را داخل س�طل كنار دس�تش خالي مي‌كند‪« .‬‬ ‫دوغ لعنتي مي‌خواي خاطره ي چندين س�المو‬ ‫ازم بگيري ؟ ولي كور خوندي ‪ ....‬نيگا اين كباب‬ ‫محمد علي كه پاك شد‪ ....‬اين هم انگور مريم ‪....‬‬ ‫و اين هم بشقاب پلو ي غالم علي ‪» ....‬‬ ‫چهار گوش�ه ي س�فره را مي‌گيرد و آن را‬ ‫داخل حياط مي‌آورد و پهن مي‌كند‪ .‬چند سنگ‬ ‫ريزه بر كف حياط است‪ .‬هوا كام ً‬ ‫ال تاريك شده‬ ‫است ‪.‬‬ ‫شير آب را باز مي‌كند ؛ شيلنگ را در دست‬ ‫مي‌گيرد و مش�غول ريختن آب بر روي س�فره‬ ‫مي‌ش�ود ‪ .‬انگش�ت س�بابه اش را در گوشه اي‬ ‫از دهاني ش�يلنگ مي‌گذارد تا بلكه فشار آب‬ ‫بيشتر شود‪ .‬ش�يلنگ را در گوشه اي از سفره‬ ‫مي‌گذارد‪ .‬روس�ري اش را ب�ر مي‌دارد ؛ بر روي‬ ‫سفره خم مي‌شود و با آن مشغول ساييدن سفره‬ ‫مي‌ش�ود‪ .‬مدت ها بود كه سفره را نشسته بود‪.‬‬ ‫در حين ساييدن ‪ ،‬سفره چند سوراخ كوچك بر‬ ‫مي‌دارد ‪ ،‬اما خاتون آنها را نمي‌بيند‪.‬‬ ‫شستن سفره كه تمام مي‌شود ‪ .‬آن را بر روي‬ ‫طناب پش�ت بام مي‌اندازد‪ .‬طناب داخل حياط‬ ‫چند وقتي مي‌شود كه پاره شده است‪.‬چند بار‬ ‫به غالم علي گفته بود تا چند متر طناب بياورد‬ ‫و آن را درس�ت كند؛ اما غالم علي هر بار گفته‬ ‫بود كه دفعه ي بعد هر وقت بيايد آن را درست‬ ‫مي‌كند‪ .‬چند بار آمد؛ اما هر بار مثل دفعه هاي‬ ‫قبل همان حرفها را زده بود و خاتون هم ديگر‬ ‫رويش نمي‌شد كه حرفش را تكرار كند‪.‬‬ ‫بعد از آنكه سفره را بر روي طناب مي‌اندازد‪،‬‬ ‫به طرف پله ها به راه مي‌افتد‪ .‬باد نسبت ًا آرامي‌در‬ ‫ح�ال وزيدن اس�ت كه س�فره را ب�ه رقص در‬ ‫مي‌آورد‪ .‬به اتاق كه وارد مي‌ش�ود‪ ،‬در را پشت‬ ‫س�رش مي‌بندد‪ .‬روسري اش را در كنار پنجره‬ ‫مي‌گذارد تا بلكه زودتر خش�ك شود‪.‬ظرف ها‬ ‫را جم�ع مي‌كند‪ ،‬به طرف آش�پز خانه مي‌رود‬ ‫‪ .‬بش�قابهاي برنج را مي‌ش�ويد‪ .‬بعد از شستن‬ ‫ظرف ها س�ماور را هم فوت مي‌كند‪.‬و به طرف‬ ‫اتاق مي‌رود‪.‬‬ ‫الم�پ را خاموش مي‌كند‪ .‬گوش�ه اي از اتاق‬ ‫مي‌رود و پتويش را مي‌آورد ‪ .‬وس�ط اتاق‪ ،‬رو به‬

‫گوناگون‬ ‫قبله دراز مي‌كشد‪ .‬پتو را روي خودش مي‌كشد‬ ‫و بالش�ت را زير س�رش مي‌گذارد‪ .‬يكدفعه به‬ ‫ياد س�فره مي‌افتد‪ .‬از جايش بلند مي‌شود و به‬ ‫كنار پنجره مي‌آيد‪ .‬چشم هاي كم سويش به او‬ ‫اين اجازه را نمي‌دهند‪ ،‬تا رقص س�فره را كه از‬ ‫دفعه ي قبل تندتر ش�ده است را ببيند‪ .‬چيزي‬ ‫بر روي بام س�ياهي مي‌كند و مطمئن است كه‬ ‫س�فره هنوز بر روي طناب است ‪ .‬بر مي‌گردد و‬ ‫دوباره دراز مي‌كشد‪ .‬تسبيح را از داخل بالشت‬ ‫در مي‌آورد و ش�روع به ذكر كردن مي‌كند‪ .‬در‬ ‫اي�ن چند ماه هي�چ وقت نبوده ك�ه گريه هاي‬ ‫شبانه اش قضا شوند و امشب هم به رسم عادت‬ ‫مشغول مي‌شود‪.‬‬ ‫ب�ه ماه كه نگاه مي‌كند‪ ،‬از ديش�ب كوچكتر‬ ‫ش�ده اس�ت‪ .‬رد ماه را مي‌گيرد‪ ،‬تا وقتي كه از‬ ‫ق�اب پنجره خارج مي‌ش�ود‪.‬بعد از چند دقيقه‬ ‫اي چش�مانش س�وزش پيدا مي‌كنند و او را به‬ ‫خواب مي‌برند‪.‬‬ ‫ب�اد از دفعات قبل تند تر مي‌وزد ‪ .‬شيش�ه‬ ‫هاي پنج�ره در حال لرزيدن هس�تند‪ .‬گلدان‬ ‫« بنت قنس�ول» كه بر روي پله ي حياط است‬ ‫مي‌افتد و مي‌ش�كند‪ .‬اما امش�ب خواب خاتون‬ ‫سنگين است‪.‬‬ ‫هوا ابري اس�ت از باد ديشب خبري نيست‪.‬‬ ‫دو گربه كه يكي س�ياه اس�ت و ديگري سفيد؛‬ ‫روي پشت بام روي سر و كول هم مي‌پرند گربه‬ ‫ي س�ياه قوي تر است و تند تند روي سر گربه‬ ‫ي س�فيد چن�گ مي‌زندگربه س�فيد راهش را‬ ‫مي‌كشد و مي‌رود‪.‬‬ ‫خاتون با ش�نيدن س�ر و صداي گربه ها از‬ ‫خواب مي‌پرد‪ .‬مي‌خواهد دراز بكش�د تا شايد‬ ‫ادام�ه ي خوابش را ببيند ‪ .‬محمود دس�تش را‬ ‫گرفته بود و داش�تند با همديگر قدم مي‌زدند‪.‬‬ ‫اما يكدفعه به فكر س�فره مي‌افتد ‪ .‬پتو را كنار‬ ‫مي‌زند و به كنار پنجره مي‌رود ‪ .‬مات و مبهوت به‬ ‫يك نقطه خيره مي‌شود ‪ .‬چشمانش را مي‌مالد‪،‬‬ ‫كه شايد چشمان او باشند كه در اين هواي ابري‬ ‫خ�وب نمي‌بيند‪ .‬اما دوباره‪ . ....‬با عجله به طرف‬ ‫در اتاق مي‌رود‪ ،‬در را باز مي‌كند‪ .‬سوز سردي بر‬ ‫گرمي‌ات�اق خط مي‌اندازد‪ .‬با بي توجهي از كنار‬ ‫دمپايي مي‌گذرد ‪ .‬با ش�تاب به طرف پشت بام‬ ‫مي‌رود‪ .‬به آنجا كه مي‌رسد‪ .‬جلوتر مي‌رود و به‬ ‫طناب دست مي‌زند‪ .‬اطرافش را نگاه مي‌كند كه‬ ‫ش�ايد‪ . ....‬به پش�ت بام هاي اطراف مي‌رود‪ ،‬اما‬ ‫فايده اي ندارد‪ .‬از پله ها سريع پايين مي‌رود و با‬ ‫بي توجهي از كنار گلدان بنت قنسول مي‌گذرد‬ ‫و ب�ه طرف در حي�اط مي‌رود‪ .‬در حي�اط را باز‬ ‫مي‌كن�د و به داخل كوچه مي‌رود اما چيزي جز‬ ‫ماشين هايي را كه در كنار ديوار مثل بچه هاي‬ ‫ابتدايي به صف ايستاده اند‪،‬نمي‌بيند‪ .‬سرش را‬ ‫پايين مي‌اندازد و به خانه مي‌آيد‪ .‬در را پش�ت‬ ‫س�رش مي‌بندد‪ .‬به كنار بنت قنسول مي‌آيد و‬ ‫مي‌نش�يند‪ .‬گل هاي قرمز رنگش پالسيده اند‪.‬‬ ‫ب�ه دي�وار تكيه مي‌زند و به بنت قنس�ول كنار‬ ‫دستش خيره مي‌شود‪.‬‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬ ‫غالم علي از مستراح بيرون مي‌آيد‪ .‬چيزي‬ ‫ك�ه در گوش�ه ي ح�وض افتاده اس�ت نظرش‬ ‫را جل�ب مي‌كند‪ .‬كنار حوض م�ي‌رود‪.‬آن را بر‬ ‫مي‌دارد‪ .‬گردنش را ب�ه دور حياط مي‌چرخاند‪.‬‬ ‫مي‌خواهد آن را به گوشه ي حياط بيندازد‪ ،‬كه‬ ‫يكدفع�ه ظرف پلو توجه اش را جلب مي‌كند‪« .‬‬ ‫خدايا‪...‬اين‪!...‬؟ اين‪...‬اينجا چي كار مي‌كنه!؟ اين‬ ‫م�ال منـــ ‪ .‬زن‪ !....‬زن‪! ....‬ك�ي ‪....‬؟كي اين رو‬ ‫اينجا گذاشته!؟» ناگهان صداي زنگ تلفن بلند‬ ‫مي‌شود‪ « .‬يعني كيه اين وقت صب!؟» غالم علي‬ ‫سريع به اتاق مي‌رود و تلفن را جواب مي‌هد‪.‬‬ ‫ـ الو ‪. ...‬‬ ‫ـ الو ‪ ....‬داداش سالم‪.‬‬ ‫ـ مريم ‪...‬چيزي ش�ده اي�ن وقت صب!؟چرا‬ ‫نفس نفس مي‌زني !؟‬ ‫ـ نه‪ ...‬نه خبري نشده‪،‬ولي ‪ ....‬راستش ‪. ....‬‬ ‫ـ راستش چي!؟اتفاقي افتاده!؟‬ ‫ـ داداش مي‌گم‪....‬مي‌گ�م يه چيزي بگم باور‬ ‫مي‌كني!؟‬ ‫ـ چي شده بگو ديگه‪ ،‬نصف جونم كردي‪.‬‬ ‫ـ س�فره اي ك�ه بچه گي هام�ون روش غذا‬ ‫مي‌خورديم يادته؟‬ ‫ـ چه طور مگه‪! ....‬؟ نكنه ‪. ...‬‬ ‫ـ داداش ب�اور مي‌كن�ي‪ .‬قس�متي كه انگور‬ ‫داش�ت رو مي‌دون�ي ‪....‬كه مال م�ن بود!؟ األن‬ ‫دس�تمه ‪ ....‬يعني صب كه بلند شدم جلوي پله‬ ‫ها ديدمش‪. ...‬‬ ‫ـ راست مي‌گي!؟‬ ‫ـ آره به خ�دا دروغم چيه‪ !....‬تازه مي‌دوني‬ ‫همي�ن األن ه�م محمد علي زن�گ زد و گفت‬ ‫ك�ه اون ه�م كباب�ش رو امروز ت�وي خونه اش‬ ‫پيدا كرده‪.‬‬ ‫ـ ج�دي!؟‪ ....‬جالب�ه‪ ....‬مي‌دون�ي ‪ ....‬من هم‬ ‫همين األن ظرف پلومو كنار حوض پيدا كردم‪.‬‬ ‫ـ يعني چه اتفاقي افتاده!؟‬ ‫ـ نمي‌دونم‪....‬ولي‪ ... .‬ولي زنگ بزن به محمد‬ ‫علي پاشيد بياييد اينجا‪.‬‬ ‫‪.‬ـ چند بار ش�ماره م�ادرم را مي‌گيرم جواب‬ ‫نمي‌ده‪.‬‬ ‫ـ شايد خواب باشه‪.‬‬ ‫ـ نمي‌دون�م ‪ ....‬ام�ا يعني اي�ن ها چه طوري‬ ‫اومدن خونه هامون‪.‬‬ ‫ـ شايد‪....‬‬ ‫ـ نكنه مادرمون اين كار رو كرده!‬ ‫ـ چي مي‌گي!؟ مادر واسه ي چي اين كار رو‬ ‫بكن�ه !؟ اون بياد و اين س�فره رو كه خاطره ي‬ ‫چندين س�المون رو با اون داره تكه تكه كنه!؟‬ ‫محاله‪....‬‬ ‫ـ خيلي هم بي راه نمي‌گه ها‪....‬‬ ‫ـ داداش چي چي رو بي راه نمي‌گه!؟ مادر چه‬ ‫طوري مي‌آد و اين كار رو با سفرمون مي‌كنه‪.‬‬ ‫ـ خب ‪....‬خب مي‌دوني از آخرين باري كه دور‬ ‫هم جمع شديم چند وقت مي‌گذره؟‬ ‫ـ ش�ايد‪....‬نمي‌دونم بيش�تر از دو سه سالي‬ ‫مي‌شه‪.‬‬

‫ـ خب دو سه ساله كه توي خونه ي مادرمون‬ ‫دور هم جمع نشديم و مادر هم شايد دلش واسه‬ ‫ي اون روزها تنگ شده و مي‌خواسته با اين كار‬ ‫ما رو دوباره دور همديگه جمع كنه‪.‬‬ ‫ـ ش�ايد‪...‬اما نه امكان نداره‪ .‬مادر‪!...‬؟من كه‬ ‫باور نمي‌كنم‪.‬‬ ‫ـ واسه ي چي امكان نداره!؟ تو خودت آخرين‬ ‫باري كه رفتي خونه ي مادرمون كي بود؟‬ ‫ـ خ�ب ‪ ..‬ح�دود يه ماهي مي‌ش�ه‪ .‬ولي من‬ ‫بيشتر روزها بهش زنگ مي‌زنم‪.‬‬ ‫ـ غالم علي تو چي؟ آخرين بار كي بود؟‬ ‫ـ خب من هم دو ماهي مي‌ش�ه‪ .‬ولي من هم‬ ‫بيش�تر روزها بهش زن�گ مي‌زنم و احوالش رو‬ ‫مي‌پرسم ‪ .‬تازه مادر يه هفته پيش اينجا بود‪.‬‬ ‫ـ م�ن هم خودم يه ماهي مي‌ش�ه كه نرفتم‬ ‫بهش س�ر بزنم‪ .‬بعيد نيس�ت ك�ه كار خودش‬ ‫باشه!‬ ‫ـ شايد‪ ...‬اما ‪ ...‬حاال چي كار كنيم؟‬ ‫ـ نمي‌دونم‪...‬ولي‪ ...‬آه‪ ....‬يه فكري دارم‪.‬‬ ‫ـ چي!؟‬ ‫ـ زن‪...‬اون چ�رخ خياط�ي رو بي�ار‪ ،‬بذارش‬ ‫اينجا ‪. ...‬‬ ‫مهشيد چرخ خياطي را مي‌آورد و كنار غالم‬ ‫علي مي‌گذارد‪ .‬غالم علي رو به مريم مي‌كند و‬ ‫مي‌گويد ‪ «:‬خواهر جون ش�روع كن اين تكه ها‬ ‫رو به همديگه بدوز تا بگم چي كار كنيم‪ ،‬اما يه‬ ‫لحظه صبر كن تا تكه هاي س�فره رو بش�وريم‬ ‫وبعد‪. ...‬‬ ‫مريم و مهش�يد تكه هاي سفره را مي‌بردند‬ ‫ومي‌شويند‪.‬‬ ‫مريم در حالي كه تكه هاي سفره را به هم‬ ‫مي‌دوزد ‪ ،‬اش�ك در چش�مانش حلقه مي‌زند ‪،‬‬ ‫اما اش�ك هايش سرازير نمي‌شوند‪ .‬انگار امروز‬ ‫روزه اس�ت‪ .‬در حين دوختن چندين بار سوزن‬ ‫مي‌شكند‪ ،‬اما مريم هر بار آن را عوض مي‌كند‪...‬‬ ‫‪.‬دستش مي‌لرزد اما با بي توجهي به كارش ادامه‬ ‫مي‌دهد‪.‬‬ ‫كار س�فره كه تمام مي‌شود وسط اتاق پهن‬ ‫مي‌كنند‪ .‬خاطراتشان دوباره زنده مي‌شود‪.‬‬ ‫سفره را بر مي‌دارند و به راه مي‌افتند ‪ .‬باران‬ ‫كم كم ش�روع به باريدن مي‌كند و از خورشيد‬ ‫اثري نيست ‪.‬‬ ‫نزديكي هاي خانه ي خاتون كه مي‌رسند‬ ‫باران هنگامه مي‌كند ‪ .‬انگاري رشته هاي باران‬ ‫آس�مان تي�ره را مي‌خواهد ب�ه زمين گل آلود‬ ‫بدوزد‪.‬‬ ‫از ماش�ين پي�اده مي‌ش�وند‪ .‬محم�د عل�ي‬ ‫انگش�تش را روي زنگ فشار مي‌دهد ‪ .‬اين كار‬ ‫را چن�د بار تكرار مي‌كند؛ ام�ا فايده اي ندارد‪.‬‬ ‫اين بار مري�م امتحان مي‌كند اما باز ‪ . ...‬صداي‬ ‫زن�گ چندين بار به طرز خفيفي در حياط خانه‬ ‫مي‌پيچد ‪.‬‬ ‫لباس هاي خاتون كام ً‬ ‫ال خيس مي‌شود‪ .‬اما‬ ‫چش�مان او همچنان بنت قنسول را مي‌نگرند‬ ‫‪. ....‬‬

‫‪39‬‬


‫گوناگون‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪40‬‬

‫بسكتبال‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪41‬‬

‫خواب و بيداري‬

‫اميرحسين ثنايي‌فرد‪ /‬پايه‌ي سوم دبيرستان‪ /‬واحد مالصدرا‬ ‫بع��د از يك هفته اس��تراحت به تصميم يكي از‬ ‫دوستانم براي كمك در كارش جواب مثبت دادم‪.‬‬ ‫اگرچ��ه دلم يك جوري بود‪ ،‬ام��ا قبول كردم‪ .‬روز‬ ‫قرار فرا رس��يد من به همراه او و يكي از دوس��تان‬ ‫ديگ��رم كه حدود ‪ 6‬م��اه او را نديده ب��ودم‪ ،‬براي‬ ‫عكس‌برداري و موقعيت‌شناس��ي چند س��تاره به‬ ‫يكي از بيابان‌هاي اطراف ش��هر‪ ،‬رفتيم‪ .‬البته براي‬ ‫آدم دس��ت‌وپا چلفتي و س��ر به هوايي مثل من ‪،2‬‬ ‫‪ 3‬قرن بود‪.‬با اين حال با ماش��ين او به راه افتاديم‪،‬‬ ‫نمي‌دان��م‪ ،‬مثل روزهاي ديگرش نبود؛ او خود را با‬ ‫اعتقادتري��ن جوان مي‌دانس��ت و ادعاهاي فراواني‬ ‫داش��ت‪ ،‬اما يك كار خوب هم در زندگي‌اش نكرده‬ ‫بود‪ ،‬ولي من در مقايس��ه با او به اعتقادات پاي‌بند‬ ‫نبودم‪ ،‬ولي در زندگي‌ام سعي كردم كارهاي خوبي‬ ‫كرده باشم‪ .‬او كه انگار متحول يا بهتر بگويم جوگير‬ ‫شده بود‪ ،‬در طول مسير و لحظه به لحظه به سرعت‬ ‫ماش��ين اضافه مي‌كرد‪ .‬از بين ماشين‌ها با سرعت‬ ‫عبور مي‌كرد‪ .‬نفس��م در سينه حبس شده بود ولي‬ ‫خ��ودش حتي ي��ك ذره برايش مهم نبود؛ «كار به‬ ‫جايي رسيد كه پليس دنبالمان كرد‪ ،‬آخه چرا؟ مگه‬ ‫چي‌كار كرديم؟» اما دوستم كم نياورد؛ با پيچيدن‬ ‫در چن��د فرعي پلي��س را از تعقيب منصرف كرد‪.‬‬ ‫فرع��ي عجيب و غريبي بود‪ ،‬كمي كه جلوتر رفتيم‬ ‫چند ماش��ين را ديديم كه به ش��دت به يك‌ديگر‬ ‫برخورد كرده بودند‪ ،‬اما كس��ي در آن‌ها نبود‪ ،‬من‬ ‫به دوستم گفتم ترمز بگيرد‪‌،‬ترمز هم گرفت‪‌،‬اما عمل‬ ‫نك��رد‪ .‬نزديك و نزديك‌تر مي‌ش��ديم‪ ،‬فريادزنان با‬ ‫ماشين‌هاي جلو به شدت برخورد كرديم‪.‬‬ ‫اين‌قدر بدنمون كوفته شده بود كه ‪ 4-3‬ساعت‬ ‫بيهوش شديم‪ ،‬وقتي از خواب بيدار شديم‪ ،‬ماشين‬ ‫هنوز روشن بود‪ ،‬با اين كه جلوي ماشين به شدت‬

‫آس��يب ديده بود‪ ،‬ام��ا به راه خود ادام��ه داديم‪.‬از‬ ‫آن‌ج��ا خيلي فاصله گرفتيم تا به بيابان رس��يديم‪،‬‬ ‫اما آن‌جا جايي كه قرار بود برويم نبود‪.‬يواش يواش‪،‬‬ ‫هوا س��ردتر مي‌شد و به غروب آفتاب نيز نزديك‌تر‬ ‫مي‌ش��ديم‪ .‬ماشين پنجر شد و بعد هم بنزين تمام‬ ‫شد‪ .‬شب را داخل ماشين خوابيديم‪ .‬صبح كه بيدار‬ ‫ش��ديم‪ ،‬همان پس��ر پرادعاي‪ ،‬مثال با اعتقاد نبود‪،‬‬ ‫‪ 5-4‬س��اعت دنبالش گشتم‪ ،‬ولي پيدايش نكردم‪.‬‬ ‫حتي ماش��ينمان را هم گم كردم و ديگر آبي براي‬ ‫خوردن نداشتم‪.‬‬ ‫اي��ن وضعي��ت و اين تنهاي��ي درون‪ ،‬من را ياد‬ ‫سرنوش��ت عجيب��م انداخت كه مثل س��تاره‌اي از‬ ‫كهكشان ديگري بودم كه به اشتباه به زمين افتاده‬ ‫بودم‪.‬بله‪ ،‬درس��ت بود‪ .‬اين اوضاع مثل سرگرداني‪،‬‬ ‫مث��ل احوال اي��ران‪ ،‬بين مدرنيته و س��نتش بود‪،‬‬ ‫وضعيت��ي از مو باريك‌تر‪ .‬مثل افرادي مثل من كه‬ ‫از پانزده س��الگي ش��روع به جان كندن مي‌كنند!‬ ‫حس تنهايي زجركش ولي مبارزه‌ي دروني!؟ مثل‬ ‫چوبي هر دو س��ر طال‪ ،‬مثل ايران معلق از شرق و‬ ‫غرب‪ .‬آن موقع قيافه‌اي مثل يك پسوآ (‪)Pessoa‬‬ ‫داش��تم‪ ،‬باريك اندام و ظريف‪ ،‬با چش��ماني مانند‬ ‫چشمان جغد و لبخندي اندوهگين و شيطنت بار‪.‬‬ ‫آن زم��ان به زندگي ناراحت كننده‌ي گذش��ته به‬ ‫تعارفات ايراني‪ ،‬با خرافات‪ ،‬توهم اروپايي ش��دن با‬ ‫مصرف الكل و گوشت خوك خوردن و كثافت كاري‬ ‫و البت��ه طاليي كردن رنگ موها و گرگ‌هاي چند‬ ‫ميليوني! فكر كردم‪ .‬به عش��ق‌هاي لعنتي خيالي و‬ ‫چاقو و دش��نه‪ ،‬انگيزه‌ي آدم‌كشي‪ ،‬درگيري و بوي‬ ‫خون‪ ،‬خسته از امكانات و وسايل‪.‬‬ ‫اين تنهاي با خواب دختري س��ياه‌پوش و انگار‬ ‫خوش‌رو و مهربان اما با دش��نه‌اي خونين و پيرمرد‬

‫خنزرپنزري ترسناك آميخته شده بود كه انگار به‬ ‫س��يه‌روزي من نگاه مي‌كردند‪ .‬من با تقابل عش��ق‬ ‫و نفرت‪.‬باالخ��ره نيم��ه‌ي ش��ب فرا رس��يد‪ .‬وقتي‬ ‫مي‌خواس��تيم بخوابيم؛ ص��داي او آمد‪ ،‬حرف‌هاي‬ ‫عجيب��ي م��ي‌زد‪ ،‬مي‌گف��ت‪« :‬فقط م��رگ‪ ،‬دروغ‬ ‫نمي‌گويد‪ ،‬حاضرم در اين ش��ن‌ها‪ ،‬ش��نا كنم‪ ،‬ولي‬ ‫منو نبرين! خواهش مي‌كنم»‬ ‫دوباره دنبالش گشتيم اما‪....‬‬ ‫اين‌ق��در خس��ته بوديم ك��ه نفهميديم چه‌طور‬ ‫خوابمان رفت‪ .‬نصف شب دوباره بيدار شديم‪ ،‬ترس‬ ‫وجودم را فرا گرفته بود‪ .‬تنها دوست باقيمانده‌ي من‬ ‫ه��م كه مرا از اين تنهايي نجات مي‌داد‪ ،‬حرف‌هاي‬ ‫عجيب و ترس��ناكي مي‌زد‪ ،‬مي‌گفت‪« :‬اگر فردا من‬ ‫هم نبودم راه خورشيد را بگير‪ ،‬من كه فكر مي‌كردم‬ ‫او با من ش��وخي مي‌كند و مي‌خواهد مرا بترساند‪،‬‬ ‫حرف‌هايش را دست كم گرفتم و بي‌اعتنايي كردم‪.‬‬ ‫اي��ن بيابان وحش��ت‪ ،‬تمامي نداش��ت‪ ،‬ذهنم كار‬ ‫نمي‌ك��رد‪ ،‬فقط يك راه‌حل مان��ده بود‪ ،‬آن هم راه‬ ‫خورشيد‪ ...‬راه خورشيد را در پي گرفتم‪ ،‬نزديك و‬ ‫نزديك‌تر به آن مي‌ش��دم‪ ،‬تا جايي رسيديم كه نور‬ ‫آن‌قدر زياد بود كه انگار خورشيد در چند قدمي من‬ ‫بود‪ ،‬انگار حس مبارزه‌ي دروني ريشه‌اش همين‌جا‬ ‫بود‪ .‬با اين همه منظره‌هاي وحش��تناك و اش��كال‬ ‫هندسي و كابوس‌ها و حقايق تلخ‪ ،‬ولي باز هم اين‬ ‫حس گرم تمام نشدني‪ .‬چيزي به من مي‌گفت كه تو‬ ‫حاال‪ ،‬حاالها هستي!عجيب بود نور چشمانم را اذيت‬ ‫مي‌كرد‪ ،‬يك‌دفعه اين همه نور در چشمانم شكست‬ ‫و چش��مانم باز شد و دكتر و پرس��تاران راديدم‪...‬‬ ‫اما دكتر و پرس��تاران‪ ،‬همان فرد س��ال خورده‌ي‬ ‫خنزرپنزري و زن دش��نه به دست بودند‪ ،‬البته اين‬ ‫بار با حسي انساني و عميق‌تر براي بقاء‪.‬‬

‫مناجاتي با خدا‬

‫پوريا كارگشا‪ /‬پايه‌ي دوم راهنمايي‪ /‬واحد فرمانيه‬

‫خدايا‬ ‫خدايا با من بمان‬ ‫در دشواري ها‬ ‫در نا كامي ها‬ ‫در شكست ها‬ ‫خدايا با من بخند!‬ ‫در پيروزي ها‬ ‫در شادي ها‬

‫در موفقيت ها‬ ‫خدا يا با من گريه كن!‬ ‫در از دست دادن ها‬ ‫در غم ها‬ ‫در نبودن ها‬ ‫خدا يا با من بخوان‬ ‫در دعاها‬ ‫در نيايش‌ها!‬

‫در ذكر ها‬ ‫در اي��ن دني��اي بزرگ من كوچكم پس ب��ه تو توكل‬ ‫مي‌كنم‬ ‫براي رهايي از ترس هميشه حضورت را حس مي‌كنم‬ ‫براي آرامش قلب‪ ،‬هميشه به يادت هستم‬ ‫امن‬ ‫خدايا چه كسي جز تو مي تواند راهنما و پناه‌گاه ِ‬ ‫من باشد‬ ‫با من بمان!‬

‫بخش پنجم‬

‫چندبعدي‌ها‬

‫يك روز قهرمان جهان مي‌شوم‪ /‬فربد متوسل‪42 /‬‬ ‫عكاس راه بي‌پايان‪ /‬محمد حسين رزم‌آر‪43 /‬‬ ‫مردي براي تمام امور‪ /‬كيارش كاوياني‪44 /‬‬ ‫غواصي رشته‌ي ماجراجوهاست‪ /‬ياشار پيدايش‪45 /‬‬ ‫مبارزاتم كمتر از ‪ 15‬ثانيه است‪ /‬راستين معين‌زاده‪46 /‬‬ ‫شناگري ماهر در زمين بسكتبال‪ /‬آروين ميرمحمدي‪48 /‬‬


‫چند ُبعدي‌ها‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪42‬‬

‫* از چه س�ني اس�كيت را ش�روع كردي؟ در‬ ‫كجا؟‬ ‫از شش س�الگي خودم ش�روع كردم و آنقدر‬ ‫تمرين كردم كه ياد گرفتم‪ .‬صبح تا شب اسكيت‬ ‫پايم بود و بعضي شب‌ها هم با اسكيت مي‌خوابيدم!‬ ‫چون گريه مي‌كردم و نمي‌گذاشتم مادرم از پايم‬ ‫دربياوردش!‬ ‫* وقتي خانواده اين‌همه عالقه را ديد‪ ،‬تو را به‬ ‫كالس يا باشگاهي نفرستاد؟‬ ‫نه! بابا مي‌گفت آخر اس�كيت هم شد ورزش؟‬ ‫بازي است‪ ،‬ورزش نيست! مي‌گفت برو بسكتبال!‬ ‫اين همه رشته‌ي خوب هست‪ .‬گفتند هر رشته‌ي‬ ‫ديگري بخواهي‪ ،‬ثبت‌نامت مي‌كنيم‪ ،‬ولي اسكيت‬ ‫فقط بازي است!‬ ‫* مي‌خواهي�م اين‌ه�ا را در مجله چاپ كنيم‪.‬‬ ‫فردا پدرت نيايد اينجا بگويد‪ ،‬اين‌ها چيس�ت كه‬ ‫چاپ كرديد؟ اگر مي‌خواهي از آن‌ها انتقام بگيري‪،‬‬ ‫جايش اينجا نيست!‬ ‫نه قرار است آخرش هم‪ ،‬تشكر بكنم!‬ ‫* اين مخالفت تا كي ادامه داشت؟‬ ‫تا ده س�الگي كه ديگر خودم تاكس�ي س�وار‬ ‫مي‌ش�دم و مي‌رفت�م پ�ارك و پيس�ت‪ ،‬تمرين‬ ‫مي‌كردم‪ .‬وقتي پدرم ديد كه مي‌توانم خودم بروم‪،‬‬ ‫ديگر نتوانستند جلويم را بگيرند و در نهايت مرا‬ ‫برد ي�ك جايي ثبت‌نام كرد‪ .‬چند م�اه كه آن‌جا‬ ‫آموزش ديدم و تمرين كردم‪ ،‬به من گفتند‪ :‬كه ما‬ ‫همين‌قدر بلد بوديم و من را به يك باشگاه ديگر‬ ‫معرف�ي كردن�د و از آن‌موقع تا به امروز باش�گاه‬ ‫انقالب مي‌روم‪.‬‬ ‫* چه سني بودي؟‬ ‫فكر مي‌كنم اول راهنمايي بود‪ .‬سه سال است‬ ‫كه مي‌روم باش�گاه و دو س�ال است كه حرفه‌اي‬ ‫كار مي‌كنم‪.‬‬

‫* س�طح حرف�ه‌اي كار چط�وري تعري�ف‬ ‫مي‌شود؟‬ ‫به كمك آزموني كه باش�گاه مي‌گيرد س�طح‬ ‫ورزش و توانايي شما مشخص مي شود‪ .‬حاال براي‬ ‫رسيدن به سطح حرفه‌اي بايد تمرين‌هاي مختلف‬ ‫بدن‌سازي انجام بدهي و همچنين تغذي ‌ه مناسب‬ ‫داشته باشي‪.‬‬ ‫* اسكيت ورزش انفرادي است؟‬ ‫رشته‌ي من بله‪ ،‬ولي تيمي هم دارد‪ .‬فكر مي‌كنم‬ ‫شكل دوي امداي يا تايم تريل است‪.‬‬ ‫* چه مسابقاتي براي اسكيت وجود دارد؟‬ ‫باشگاهي‪ ،‬استان‪ ،‬كشوري‪.‬‬ ‫* در چ�ه مس�ابقاتي ش�ركت ك�ردي و چه‬ ‫مقام‌هايي داري؟‬ ‫من در مسابقات باشگاهي در باشگاه انقالب‪ ،‬دو‬ ‫مقام اولي دارم‪ .‬پارسال در استان چهارم شدم و‬ ‫مقام نياوردم‪ .‬تابستان هم در مسابقات كشوري‬ ‫دوم شدم و جمعه‌ي هفته‌ي قبل هم‪ ،‬اول كشور‬ ‫شدم‪ .‬چون تابس�تان مربي‌ام اول شد‪ ،‬من دوم‪،‬‬ ‫ولي هفته‌ي قبل مربي‌ام رفته بود خدمت سربازي‬ ‫و من اول شدم‪.‬‬ ‫* مسابقات رده‌هاي سني دارد؟‬ ‫بله زير ‪ 14‬س�ال و باالي چهارده سال دارد كه‬ ‫من باالي ‪ 14‬سال شركت مي‌كنم‪.‬‬ ‫* هدفت در ادامه‌ي اين رشته چيست؟‬ ‫قهرمان جهان‪.‬‬ ‫* مسابقات جهاني هم دارد؟‬ ‫بله‪.‬‬ ‫* فكر مي‌كني بتواني قهرمان جهان شوي؟‬ ‫حتما! صددرصد!‬ ‫* اين‌كه اينقدر مطمئني و اعتماد به نفس داري‪،‬‬ ‫خيلي خوب است‪ .‬حاال با درس چه مي‌كني؟‬ ‫درس هم مي‌خوانم‪ ،‬همين كه آمدم به مدرسه‬ ‫عالمه‪ ،‬سطح درسي‌ام باال مي‌ماند‪.‬‬ ‫* يعني به كف عالمه راضي هستي؟‬ ‫ِ‬ ‫كف كف هم كه نه! اون وس�ط هم باشد‪ ،‬خوب‬ ‫است‪.‬‬ ‫* يعن�ي نمي‌خواه�ي در آزم�ون جام�ع اول‬ ‫شوي؟‬ ‫ن�ه! چ�ون اول تلاش زي�ادي الزم دارد ك�ه‬ ‫م�ن وقتش را ن�دارم‪ .‬بيش�تر رتبه‌ي وس�ط را‬ ‫مي‌خواهم‪.‬‬ ‫* رتبه‌ي آزمون جامع‌ات چند شد؟‬ ‫اين آزمون نتيجه‌ام در سايت نبود كه پي‌گيري‬

‫‌كنم‪ ،‬ولي آزمون قبلي كه در تابستان برگزار شد‬ ‫در كالس از بي�ن ‪ 26‬نف�ر چهاردهم ش�دم و در‬ ‫مدرس�ه رتبه‌ي ‪ 26-25‬را گرفتم و در نهايت در‬ ‫در سطح مجتمع توانستم نفر ‪ 210‬بشوم‪.‬‬ ‫* چ�ه رش�ته‌اي در دانش�گاه مي‌خواه�ي‬ ‫بخواني؟‬ ‫رش�ته‌ي جديدي آمده كه هنوز در ايران وارد‬ ‫نشده! بيزينس (اينجا همه‌ي بچه‌ها خنديدند)‬ ‫* خانواده االن با ورزشت مشكل ندارند؟‬ ‫تا جايي كه به درسم لطمه نخورد و از متوسط‬ ‫پايين‌ت�ر نياي�م‪ ،‬مي‌توانم تمرين كن�م‪ ،‬ولي اگر‬ ‫اين‌طور بش�ود‪ ،‬اين اجازه را از دست مي‌دهم كه‬ ‫تا حاال‪ ،‬اين مشكل پيش نيامده‪.‬‬ ‫* فكر مي‌كني مي‌شود هر دو را با هم در سطح‬ ‫قابل قبولي ادامه بدهي؟‬ ‫اگر بخواهي و پش�تكار داش�ته باشي و تالش‬ ‫كني‪ ،‬چرا كه نه!‬ ‫* اگر چند س�ال ديگر يك س�مت مهمي به‬ ‫عنوان يك بيزينس من داش�ته باشي و يك قرار‬ ‫كاري مهم و از طرفي هم مسابقات قهرماني جهان‬ ‫باشد‪ ،‬كدام را انتخاب مي‌كني؟‬ ‫عمر حرفه‌اي ورزش�ي ده س�ال است‪ ،‬بعد از‬ ‫اتمام درس‪ ،‬بيزنس را ضعيف دنبال مي‌كنم‪ ،‬بعد‬ ‫از اين‌كه عمر ورزشي‌ام تمام شد‪ ،‬بيزينس را جدي‬ ‫دنبال مي‌كنم‪.‬‬ ‫* خاطره‌اي هم داري؟‬ ‫همين تابستان من و مربي‌ام با هم پشت خط‬ ‫اس�تارت ايس�تاديم و حدود نيم س�اعت با هم‬ ‫رقابت كرديم كه مس�اوي كردي�م‪ ،‬ولي دور آخر‬ ‫ايشان توانست جلو بزند و اول شود‪.‬اگر مصاحبه‬ ‫تمام ش�ده‪ ،‬مي‌خواهم يك تش�كر هم از پدر و‬ ‫مادرم بكنم‪.‬‬ ‫* براي چي؟‬ ‫به خاطر زحماتشان و اين‌كه من را سر تمريناتم‬ ‫مي‌برند و مي‌آورند‪.‬‬ ‫* فكر نمي‌كني اگر از اول همراهي‌ات مي‌كردند‬ ‫بهتر بود؟‬ ‫نه‪ ،‬اين مخالفت آن‌ها باعث ش�د من جدي‌تر‬ ‫شوم و بهتر رشد كنم‪.‬‬ ‫* آفرين‪ ،‬به اين مي‌گويند مثبت‌انديشي‪ ،‬كه‬ ‫اتفاقا خيلي هم خوب است‪.‬‬ ‫از م�ادرم به خاطر زحماتش و از مربي‌ام آقاي‬ ‫محمد اميدداري (قهرمان آسيا) كه خيلي كمكم‬ ‫كردند‪ ،‬تشكر مي‌كنم‪.‬‬

‫گفت‌وگو با فربد متوسل دانش‌آموز پايه‌ي اول دبيرستان واحد دكتر فاطمي‬

‫يك روز قهرمان جهان مي‌شوم‬

‫چند ُبعدي‌ها‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪43‬‬

‫گفت‌وگو با محمد حسين رزم‌آرا دانش‌آموز پيش‌دانشگاهي واحد كارگرشمالي‬

‫عكاس «راه بي‌پايان»‬ ‫ِ‬ ‫«محم�د حس�ين» دانش‌آم�وز دور ه‌ي‬ ‫پيش‌دانش�گاهي اس�ت و عكاس�ي را از دوره‬ ‫راهنمايي ش�روع كرده اس�ت‪ .‬جالب است كه‬ ‫او در يك�ي از كالس‌هايي ف�وق برنامه آموزش‬ ‫عكاس�ي كه مجتمع عالم�ه طباطبايي برگزار‬ ‫كرده ش�ركت نموده اس�ت‪ .‬و از همان زمان با‬ ‫تلاش فراوان به عكاس�ي پرداخته اس�ت‪ .‬او‬ ‫متولد ‪ 1373‬است و در آغاز جواني در كار خود‬ ‫بسيار با تجربه است‪ .‬جايزه بين‌المللي او اعتماد‬ ‫ب�ه نفس و در عين حال عالقه‌اش را به اين امر‬ ‫چند برابر كرده است‪ .‬به وبالگ‌نويسي هم عالقه‬ ‫دارد و از كالس پنجم دبستان وبالگ‌نويس بوده‬ ‫اس�ت‪ .‬در ادامه گپ و گفتي با وي انجام داديم‬ ‫ي مي‌آيد‪:‬‬ ‫كه در پ ‌‬

‫تصوير يك پيرزن اس��ت ك��ه از يك خيابان‬ ‫عب��ور مي‌كند‪ .‬ويژگ��ي اين عكس س��ادگي و‬ ‫حركت آن اس��ت‪ .‬داراي فرم بسيار خوبي است‬ ‫و تركيب‌بندي بس��يار خوبي هم دارد‪ .‬پدرم هم‬ ‫خيلي از اين عكس خوشش مي‌آيد‪.‬‬

‫ك�دام ي�ك از عكس‌هايي ك�ه گرفتي را‬ ‫بيشتر دوست داري؟‬

‫بل��ه‪ .‬براي همين عكس پيرزن كه در اتريش‬ ‫شركت كرده اسم «راه بي‌پايان» را گذاشته‌ام‪.‬‬

‫***‬

‫يك عك��س دارم كه در مس��ير «توچال» از‬ ‫يك درخ��ت گرفته‌ام‪ .‬بين ايس��تگاه يك و دو‪.‬‬ ‫خيلي جالب اس��ت‪ .‬اين درخت به‌صورت افقي‬ ‫در يك ش��يب رش��د كرده‌اس��ت‪ .‬از اين عكس‬ ‫خيلي خوشم مي‌آيد‪.‬‬

‫در چه مس�ابقاتي ش�ركت كرده‌اي و چه‬ ‫مقام‌هايي كسب كرده‌اي؟‬

‫اخيرا در يك مس��ابقه بين‌المللي در اتريش‬ ‫ش��ركت كرده‌ام كه به دور نهاي��ي آن راه پيدا‬

‫كردم‪ .‬يك‌بار هم در مس��ابقات كش��وري مقام‬ ‫اول را به‌دست آورده‌ام‪.‬‬ ‫آيا در كالس‌هاي حرفه‌اي غير از كالس�ي‬ ‫كه عالمه برگزار كرده هم شركت كرده‌اي؟‬

‫خير‪ .‬بعد از آن خودم با عالقه‌اي كه داش��تم‬ ‫به عكاسي پرداختم و تجربيات فراواني به‌دست‬ ‫آوردم‪.‬‬ ‫عكسي كه در مسابقات اتريش مورد توجه‬ ‫هيات داوران قرار گرفته چه موضوعي دارد؟‬

‫براي عكس‌هات اسم هم مي‌گذاري؟‬ ‫چه دوربيني داري؟‬

‫جديدا يك دوربين كانن ‪ d 550 eos‬گرفتم‪.‬‬ ‫البته قبال آنالوگ هم كار كرده‌ام‪.‬‬ ‫در زمينه عكاسي مطالعه هم داري؟‬

‫بله‪ .‬س��عي مي‌كن��م مقاالت��ي در اين زمينه‬ ‫بخوان��م‪ .‬معموال از اينترنت مقاالت��ي را درباره‬ ‫عكاسي از سايت‌هاي عكاسي مختلف مي‌گيرم‬ ‫و مي‌خوانم‪.‬‬ ‫چه سبكي عكاسي مي‌كني؟‬

‫در حال��ت كلي به عكاس��ي آتليه‌اي و پرتره‬ ‫عالقه دارم‪ .‬ولي عكاسي از طبيعت را هم دوست‬ ‫دارم‪ .‬در عكاسي طبيعت شيوه مايكروگرافي را‬ ‫مي‌پسندم‪.‬‬ ‫بيشترين زماني كه براي گرفتن يك عكس‬ ‫صرف كرده‌اي چقدر بوده است؟‬

‫ب��راي يك عكس نزديك به ‪ 3‬س��اعت زمان‬ ‫گذاش��تم‪ .‬موضوع آن حرك��ت مورچه‌ها بود‪ .‬به‬ ‫اين صورت كه مورچه‌ها در محل تجمع آشغال‬ ‫پوست تخمه به دنبال راهي براي حمل غذا بودند‪.‬‬ ‫اين موضوع باعث شد تا نزديك به ‪ 3‬ساعت براي‬ ‫گرفتن دو يا سه عكس خوب صرف كنم‪.‬‬ ‫عكاس�ي س�ياه و س�فيد ه�م انج�ام‬ ‫مي‌دهي؟‬

‫بله‪ .‬عموما ب��راي موضوعاتي چون بازارهاي‬ ‫قديمي و يا عزاداري‌هاي محرم از عكاسي سياه‬ ‫و سفيد استفاده مي‌كنم‪.‬‬ ‫بهترين عكسي كه ديدي چه بوده؟‬

‫آق��اي اس��كندري دبير فيزيك يك س��ايت‬ ‫معرفي كردند‪ .‬در آن‌جا عكسي ديدم كه به شيوه‬ ‫مايكرو و از يك قطره آب با پس زمينه‌ي كره‌ي‬ ‫زمين بود‪ .‬اين عكس بس��يار خالقانه و ماهرانه‬ ‫گرفته شده بود‪.‬‬ ‫هدف تو در آينده چيست؟‬

‫دوس��ت دارم در رش��ته كامپيوت��ر تحصيل‬ ‫كنم‪.‬‬


‫چند ُبعدي‌ها‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪44‬‬

‫گفت‌وگو با كيارش كاوياني دانش‌آموز پايه‌ي اول دبيرستان واحد مالصدرا‬

‫مردي براي تمام امور‬

‫در چه زمينه‌اي فعاليت مي‌كني؟‬ ‫راس��تش چند رشته اس��ت‪ .‬در بسكتبال توانس��تيم مقام اول‬ ‫منطقه را كسب كنيم‪ ،‬در شطرنج هم به مقام اول منطقه رسيديم‬ ‫و در واليبال در منطقه دوم ش��ديم‪ .‬هر س��ه مقام را در سال پيش‬ ‫كسب كرده‌ام‪.‬‬ ‫چرا سه رشته را با هم انتخاب كردي؟‬ ‫واقعيت اين است كه هر سه رشته برايم جذاب بوده است‪.‬‬ ‫ش�ايد اگر يك رش�ته را انتخاب مي‌ك�ردي‪ ،‬در آن به‬ ‫موفقيت بهتري مي‌رسيدي‪.‬‬ ‫ممكن اس��ت‪ ،‬ولي من به دليل عالقه‌اي كه داشتم مي‌خواستم‬ ‫در اين سه رشته فعاليت داشته باشم‪ .‬البته در حال حاضر چندان‬ ‫با واليبال ميانه‌ي خوبي ندارم‪ ،‬ولي ش��طرنج و بسكتبال را دوست‬ ‫دارم‪.‬‬ ‫خودت تصميم گرفتي كه در اين سه رشته فعاليت كني‬ ‫يا اين‌كه تشويق كسي باعث شد؟‬ ‫شطرنج را از ‪ 5‬سالگي شروع كردم و تا دو سال پيش هم كالس‬ ‫مي‌رفت��م كه عامل تاثيرگذارش پدرم بود كه در اين راه تش��ويقم‬ ‫مي‌كرد‪ ،‬ولي در مورد بس��كتبال باي��د بگويم به دليل عالقه‌اي كه‬ ‫داشتم آن را انتخاب كردم‪.‬‬ ‫اين استعدادها چطور كشف شد؟‬ ‫در مورد واليبال و بس��كتبال مس��اله قد اهميت زيادي دارد كه‬ ‫من به خاطر داش��تن اين نكته‌ي مهم و پيشنهاد پدرم در تست‌ها‬ ‫ش��ركت كردم و با كمي هم چاش��ني اس��تعداد كه در اين زمينه‬ ‫داش��تم‪ ،‬توانستم وارد تيم منتخب مدرس��ه بشوم‪ .‬بسكتبال را دو‬ ‫س��الي است كه پي‌گيري مي‌كنم و ش��ديدا به آن عالقه‌مندم‪ .‬اما‬ ‫در مورد واليبال‪ ،‬عالقه‌ي چنداني به اين رشته ندارم و در سن ده‬ ‫س��الگي يكسال اين رش��ته را دنبال كردم و بعد رهايش كردم‪ .‬اما‬ ‫ش��طرنج هم‪ ،‬خوب به لطف حضور ‪ 7‬ساله در كالس‌هاي آموزشي‬ ‫توانستم به يك سطح قابل قبولي برسم‪.‬‬ ‫چطور شد بعد از گذشت سه سال‪ ،‬دوباره در مسابقات‬ ‫واليبال منطقه ش�ركت كردي و توانستي مقام اول را كسب‬ ‫كني؟‬ ‫نمي‌دانم‪ ،‬ولي در طول اين سه سال هر از گاهي با دوستان واليبال‬ ‫بازي مي‌كردم و ش��ايد اين باعث ش��ده بود كه سطح توانايي‌ام در‬ ‫رشته‌ي واليبال باال برود‪.‬‬ ‫نقش خانواده در اين موفقيت‌ها چه بوده است؟‬ ‫خانواده‌ام در اين راه خيلي من را حمايت كردند و اگر جايي به‬ ‫مش��كل برمي‌خوردم‪ ،‬هميشه آن‌ها را كنارم مي‌ديدم‪ .‬كه جا دارد‬ ‫همين‌جا از آن‌ها تشكر ويژه‌اي داشته باشم‪.‬‬ ‫برنامه‌ات براي آينده‌ي ورزشي‌ات چيست؟‬ ‫تصميم دارم كه شطرنج و بسكتبال را تا جايي كه امكانش هست‬ ‫ادام��ه بدهم‪ .‬در مورد واليبال ه��م‪ ،‬به دليل عدم عالقه مي‌خواهم‬ ‫رهايش كنم و تمركزم را روي اين دو رش��ته بگذارم‪ .‬تصميم دارم‬ ‫در بس��كتبال به موفقيت‌هاي بزرگي برس��م‪ .‬هدفم اين اس��ت كه‬ ‫بازيكن بزرگي بشوم‪.‬‬ ‫در روز چن�د س�اعت وق�ت ب�راي تمري�ن ك�ردن‬ ‫مي‌گذاري؟‬ ‫شطرنج را روزي ده الي بيست دقيقه تمرين مي‌كنم‪ ،‬نه بيشتر‪،‬‬ ‫بس��كتبال هم فقط روزهايي كه باش��گاه مي‌روم تمرين مي‌كنم و‬

‫روزهاي تعطيل هم‪ ،‬حدودا نيم ساعت بازي مي‌كنم‪.‬‬ ‫تمرين‌هاي ورزشي به درست كمكي هم مي‌كند؟‬ ‫گاهي اوقات كه خيلي خس��ته‌ام‪ ،‬مي‌روم و كمي بسكتبال بازي‬ ‫مي‌كنم‪ .‬اين كار باعث آرامش روحي‌ام مي‌شود‪.‬‬ ‫وقتي پاي انتخاب كردن در ميان باشد‪ ،‬كدام رشته را‬ ‫ترجيح مي‌دهي؟‬ ‫فكر مي‌كنم بسكتبال ورزشي است كه به آن عالقه‌مندم و تصميم‬ ‫دارم تا جايي كه مي‌شود آن را دنبال كنم‪.‬‬ ‫اگر به گذشته برگردي‪ ،‬باز هم همين راه را مي‌روي يا‬ ‫روي يك رشته متمركز مي‌شوي؟‬ ‫ب��از هم همين كار را تكرار مي‌كردم‪ .‬فقط در مورد بس��كتبال‪،‬‬ ‫بايستي چند سالي زودتر اين رشته را شروع مي‌كردم‪ .‬چرا كه تاثير‬ ‫ورزش را در زندگي‌ام ديده‌ام‪ .‬شادابي و نشاط و آرامشي كه از ورزش‬ ‫گرفته‌ام‪ ،‬در انجام كارهاي زندگي‌ام خيلي كمكم كرده است‪.‬‬ ‫ورزش به روابط اجتماعي‌ات كمكي كرده است؟‬ ‫باعث شده است كه دوستان بيشتري داشته باشم و در برخورد‬ ‫با ديگران راحت‌تر عمل كنم‪.‬‬ ‫در دانشگاه به دنبال چه رشته‌اي مي‌خواهي بروي؟‬ ‫دوست دارم رشته‌ي برق را در دانشگاه شريف يا تهران بخوانم‪.‬‬ ‫شيرين‌ترين كتاب درسي؟‬ ‫رياضي‪.‬‬ ‫چقدر به هنر عالقه‌مندي؟‬ ‫قبال‪ ،‬دو س��الي كالس نقاشي را نزد اس��تاد صادقي مي‌رفتم و‬ ‫سبك نقاشي‌ام رنگ روغن بود‪ ،‬ولي به دليل فشار درس نتوانستم‬ ‫ادامه‌اش بدهم‪.‬‬ ‫موسيقي چطور؟‬ ‫حدودا يكسالي هس��ت كه ساز تمبك را زير نظر استاد تهراني‬ ‫تمرين مي‌كنم و دلم مي‌خواهد تا جايي كه بتوانم در كنسرت‌هاي‬ ‫رسمي شركت كنم‪ ،‬آن را دنبال كنم‪.‬‬ ‫موضوع ديگري هم بوده اس�ت كه عالقه داشته‌اي در‬ ‫آن فعاليت كني و نتوانستي؟‬ ‫نه چيز خاصي نبوده‪ ،‬فقط به پينگ‌پونگ هم عالقه‌مند هستم‪،‬‬ ‫ولي نه در حدي كه بخواهم در مس��ابقات شركت كنم‪ .‬فقط براي‬ ‫تفريح از اين رشته لذت مي‌برم‪.‬‬ ‫تمرين ساز و نقاشي مي‌كني؟‬ ‫چقدر زمان صرف‬ ‫ِ‬ ‫من بيشترين فعاليت هنري و ورزشي‌ام را به آخر هفته‌ها موكول‬ ‫كرده‌ام‪ .‬در طول هفته تمركزم روي درس است و در آخر هفته به‬ ‫خودم! با اين مسايل استراحت مي‌دهم!‬ ‫لطفا براي پايان مصاحبه از خاطرات ورزشي‌ات برايمان‬ ‫بگو‪.‬‬ ‫در مسابقات بسكتبال منطقه‪ ،‬يكي از بازيكنان حريف روي من‬ ‫خطا كرد و عينكم به زمين افتاد و از رويش رد شدم و شكست كه‬ ‫مجبور شدم تا خانه بدون عينك بروم‪ .‬يك روز هم در خانه داشتم با‬ ‫خواهرم شطرنج بازي مي‌كردم‪ ،‬آن زمان من ده سالم بود و خواهرم‬ ‫‪ 6‬سالش‪ .‬در طول بازي من خيلي جلوتر از خواهرم بودم و تقريبا‬ ‫داشتم با حركاتم سر به سرش مي‌گذاشتم كه يكدفعه عصباني شد‬ ‫و صفحه‌ي شطرنج را پرت كرد و رفت‪.‬‬ ‫خيلي ممنون كه در اين مصاحبه شركت كردي‪.‬‬ ‫من هم از شما تشكر مي‌كنم‪.‬‬

‫چند ُبعدي‌ها‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬ ‫گفت‌وگو با ياشار پيدايش دانش‌آموز پايه‌ي سوم راهنمايي واحد آبشناسان‬

‫غواصي رشته‌ي ماجراجوهاست‬

‫در چه رسته‌اي فعاليت داري؟‬ ‫غواصي‪.‬‬ ‫مگر غواصي رشته است؟‬ ‫بله‪ ،‬رشته است‪.‬‬ ‫چه جور رشته‌اي هست؟‬ ‫غواصي در خودش رشته‌هاي مختلفي دارد‪ .‬در برخي از رشته‌هايش شما به كف دريا‬ ‫مي‌رويد و وسايل متفاوتي را كه در جاهاي مختلف دريا قايم شده است پيدا مي‌كنيد و‬ ‫هر كسي كه وسايل بيشتري را پيدا كند امتياز بيشتري كسب مي‌كند‪.‬‬ ‫چه مقامي كسب كرده‌اي؟‬ ‫من منتخب كشور شدم و با تيم ايران به مسابقات آسيايي كه در كشور تركيه برگزار‬ ‫مي‌شد‪ ،‬اعزام شدم و در آن‌جا تيم ما‪ ،‬مقام چهارم را كسب كرد‪.‬‬ ‫كدام كشور اول شد؟‬ ‫كشور چين اول شد‪.‬‬ ‫در انفرادي چه كار كردي؟‬ ‫انفرادي خيلي سخت بود و نتوانستم نتيجه‌ي خوبي به دست بياورم‪.‬‬ ‫مسابقات انفرادي چه طور بود؟‬ ‫در عمق ‪ 15‬متري بايد تكه سنگ‌هايي كه براي ما عالمت‌گذاري شده بود را پيدا‬ ‫مي‌كرديم‪ .‬من به علت آسمي كه دارم نمي‌توانم در عمق بيش از ده متر غواصي كنم‪.‬‬ ‫چون پرده‌ي گوش��م پاره مي‌شود‪ .‬براي همين نتوانستم در مسابقات انفرادي كاري از‬ ‫پيش ببرم‪.‬‬ ‫چه شد كه غواصي را انتخاب كردي؟‬ ‫خانواده‌ي من از ش��نا مي‌ترس��يدند‪ .‬من از همان كودكي شنا ياد گرفتم‪ .‬يك مدت‬ ‫مي‌خواستم نجات غريق شوم‪ ،‬اما وقتي وارد شنا شدم از نجات غريق شدن خوشم نيامد‪.‬‬ ‫براي همين غواصي را انتخاب كردم‪ .‬كال به رشته‌هاي شنا عالقه دارم‪.‬‬ ‫خانواده چطور با ترسشان كنار آمدند؟‬ ‫وقتي بچه بودم پدرم اصال اجازه نمي‌داد من به اس��تخر بروم‪ .‬مادرم مرا پنهاني به‬ ‫اس��تخر مي‌فرستاد تا ش��نا ياد بگيرم‪ .‬يك بار با پدرم به استخر رفتيم و با هم مسابقه‬ ‫داديم‪ .‬پدرم ديد شناي من خيلي خوب است و خوشش آمد‪ .‬همين شد كه اجازه داد‬ ‫كه به كالس شنا بروم‪ .‬در باشگاه اجازه مي‌دادند خانواده‌هايي كه مي‌ترسند وارد فضاي‬ ‫استخر شوند‪ .‬پدرم وقتي ديد شنا ورزش خطرناكي نيست ترسش ريخت و اجازه داد‬ ‫كه من شنا را ادامه بدهم‪ .‬االن هم ‪ 5 ،4‬سال است كه غواصي مي‌كنم‪.‬‬ ‫چرا در مسابقات شنا شركت نمي‌كني؟‬ ‫من در مسابقات شنا هم شركت كردم و دو‪ ،‬سه مدال هم دارم‪.‬‬ ‫در چه رشته‌هايي؟‬ ‫در رشته‌ي شناي قورباغه منطقه‌ي شش يك مدال نقره و يك مدال برنز دارم‪.‬‬ ‫چه طور شد كه متوجه شدي به غواصي عالقه‌مند هستي؟‬ ‫غواصي رشته‌اي است كه در آن ماجراجويي وجود دارد‪.‬‬ ‫چه ماجراجويي در آن وجود دارد؟‬ ‫به زير آب مي‌روي‪ ،‬مي‌تواني ماهي‌هاي مختلف را ببيني‪ .‬مي‌تواني پوشش زمين‌شناسي‬ ‫كف دريا را ببيني و من خيلي از آن‌ها خوشم مي‌آيد‪.‬‬ ‫مسابقات در آب‌هاي آزاد برگزار مي‌شود؟‬ ‫در اصل مسابقات بايد در دريا اجرا شود ولي بعضي مواقع به علت خطراتي كه در دريا‬ ‫وجود دارد‪ ،‬منطقه‌ي محدودي را براي مسابقات در نظر مي‌گيرند و با تور‌هاي مخصوصي‬ ‫محدوده‌اي از دريا را مشخص مي‌كنند تا شركت‌كنندگان از آن محدوده خارج نشوند‪.‬‬ ‫در آن مسابقاتي كه شركت كردي جايزه‌اي هم گرفتي؟‬ ‫نه‪ ،‬اسباب بازي بود كه به ده نفر اول دادند‪.‬‬ ‫مسابقات تركيه در چه سالي برگزار شد؟‬ ‫تابستان سال گذشته(‪ )1389‬برگزار شد‪.‬‬

‫چند روز آن‌جا بوديد؟‬ ‫‪ 9‬روز آن‌جا بوديم‪ .‬مس��ابقات اصلي دو روز طول كش��يد‪ .‬ما ‪ 7‬روز زودتر رفتيم تا‬ ‫تمرين كنيم و به آب‌هاي آن‌جا عادت كنيم‪ .‬چون آب‌هاي آن‌جا خيلي ش��ور‬ ‫بود و پوس��ت را اذيت مي‌كرد‪ .‬براي همين ما هفت روز را براي تمرين در‬ ‫نظر گرفتيم‪.‬‬ ‫هزينه‌هاي غواصي چطور است؟‬ ‫نسبتا وسايل و لوازم گران قيمتي دارد‪ ،‬اما خود باشگاه آن‌ها را براي‬ ‫ما تهيه مي‌كند‪ .‬مثال كپسول اكسيژن آن يك ميليون تومان قيمت دارد‪.‬‬ ‫لباس آن هم گران است چون بايد بدن ورزشكار را در عمق زياد از سرما‬ ‫و نفوذ رطوبت حفظ كند‪ .‬قيمت لباس آن حدود يك ميليون تومان است‪.‬‬ ‫عالوه بر اين‌ها نياز به خريد كفش‪ ،‬سيم‌هايي كه كپسول را به‬ ‫لباس وصل مي‌كند و ‪ ...‬هم هست‪ .‬هر كدام از اين وسايل‬ ‫را كه نداشته باشي كارت خيلي سخت مي‌شود‪.‬‬ ‫چه طور ش�د كه به عنوان منتخب كشور‬ ‫انتخاب شدي؟‬ ‫من در باشگاه شهيد كشوري شنا مي‌كردم‪ ،‬آن‌جا‬ ‫دو نفر استاد غواصي داشت كه آمدند بچه‌ها را ديدند‬ ‫و آن‌هايي را كه فيزيك مناسب و استقامت بيشتري‬ ‫داش��تند براي رشته‌ي غواصي انتخاب‌كردند‪ .‬بين‬ ‫آن‌هايي كه انتخاب ش��ده بودند مسابقه‌اي ترتيب‬ ‫داده ش��د ت��ا برترين‌ها انتخاب ش��وند‪ .‬من به اين‬ ‫ترتيب وارد تيم باش��گاه شدم‪ .‬تيم ما در شهر تهران‬ ‫اول شد‪ .‬وقتي تيم ما اول شد در همين تهران با تيم‌هاي‬ ‫شهرستان‌ها مسابقه داديم‪ .‬تيم ما منتخب كشور شد و‬ ‫اسممان را براي شركت در مسابقات آسيايي رد كردند‪.‬‬ ‫نه روز در تركيه بوديم و چهارم شديم‪.‬‬ ‫به غير از شنا چه كار‌هايي مي‌كني؟‬ ‫كار‌هاي ديگرم خرده ريز است‪ .‬كار مهمي نمي‌كنم‪.‬‬ ‫مثال در رشته‌ي واليبال هم فعاليت‌هايي داشتم‪ ،‬اما به‬ ‫خاطر فيزيك بدنم نمي‌توانم ورزش‌هاي كششي انجام‬ ‫دهم‪ .‬براي همين ناگزير شدم آن را رها كنم‪.‬‬ ‫وضعيت درسي‌ات چه طور است؟‬ ‫خوب اس��ت‪ .‬در آزمون جامع آخر به سواالت درس‬ ‫رياض��ي خيلي خوب پاس��خ دادم‪ ،‬اما درصد عمومي‌ام‬ ‫خوب نش��د‪ .‬در المپياد برتر‪ ،‬در تهران رتبه‌ي چهارم را‬ ‫كسب كردم‪.‬‬ ‫چه درسي را بيشتر از همه دوست داري؟‬ ‫رياضي و فيزيك را بيشتر دوست دارم‪.‬‬ ‫به كتاب‌هاي غير درسي هم عالقه داري؟‬ ‫بله‪ ،‬رمان‌هاي ترسناك زياد مي‌خوانم‪.‬‬ ‫خاطره‌اي از مسابقات آسيايي داري؟‬ ‫روز اولي كه مي‌خواستم وارد آب شوم نفسم بند‬ ‫آمد و داشتم كبود مي‌شدم كه خوشبختانه مربي‌ام‬ ‫متوجه حالتم شد و مرا از آب بيرون كشيد‪.‬‬ ‫مسابقه را از دست دادي؟‬ ‫نه‪ ،‬اي��ن اتفاق در تمرينات برايم افتاد‪ .‬چون بار‬ ‫اولم بود هنوز عادت نداشتم‪.‬‬ ‫ممنون كه در اين مصاحبه با ما بودي‪.‬‬

‫‪45‬‬


‫چند ُبعدي‌ها‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪46‬‬

‫گفت‌وگو با راستين معين‌زاده دانش‌آموز پايه‌ي سوم دبيرستان واحد آبشناسان ‪2‬‬

‫مبارزاتم كمتر از ‪ 15‬ثانيه است‬ ‫در ابتدا كمي از خودت بگو‪.‬‬ ‫راس��تين معين‌زاده هس��تم‪ ،‬دانش‌آموز پايه‌ي سوم‬ ‫دبيرس��تان عالم��ه طباطبايي واحد آبشناس��ان دو‪6 .‬‬ ‫سال است كه به طور حرفه‌اي كاراته كار مي‌كنم ‪ .‬در‬ ‫س��ال‌هاي ‪ 88‬و ‪ 89‬دو مدال و مقام اولي مس��ابقات‬ ‫كشوري را كسب كردم‪ .‬سه مقام قهرماني و يك مقام‬ ‫سومي در رشته‌ي كاتا دارم كه مربوط به قبل است‪.‬‬ ‫چه سبك كاراته‌اي كار مي‌كني؟‬ ‫رشته‌ي اصلي‌ام كيوكوشين كاراته است‪ ،‬اما سبك‌هاي‬ ‫ديگر را هم بلدم‪.‬‬ ‫كيوكوشين كاراته چيست؟‬ ‫كيوكوشين كاراته اصلي‌ترين و خشن‌ترين سبك كاراته‬ ‫اس��ت‪ .‬كيوكوش��ين به معناي نهايت حقيقت است‪ .‬خود‬ ‫واژه‌ي كاراته هم به معني دفاع با دس��ت خالي در مقابل‬ ‫هر سالحي است‪.‬‬ ‫چرا كيوكوشين را انتخاب كردي؟‬ ‫من از بچگي دوس��ت نداشتم از كسي كتك بخورم‪.‬‬ ‫وقتي وارد باشگاه شدم سانس همان استادي بود كه اآلن‬ ‫هم استاد من است‪ .‬وقتي اين سبك را ديدم به خودم‬ ‫گفتم اين همان سبكي است كه مي‌خواهم‪ .‬براي همين‬ ‫من و برادر و پدرم در آن باشگاه ثبت نام كرديم‪.‬‬ ‫پدر و برادرت هم كاراته كار مي‌كنند؟‬ ‫بل��ه‪ ،‬آن‌ها هم مثل من‪ ،‬مقام‌هاي كش��وري دارند‪.‬‬ ‫هر سه تايمان كمربند مشكي دان دو داريم و هر سه‬ ‫تايمان مدرك مربي‌گري از كشور ژاپن داريم‪.‬‬ ‫با هم وارد ورزش كاراته شديد؟‬ ‫بله‪ ،‬با هم در يك روز ورزش را شروع كرديم‪.‬‬ ‫چگونه مدرك‌تان را از ژاپن گرفتيد؟‬ ‫چون استاد من يكي از بزرگان كيوكوشين كاراته‬ ‫ن كاراته در‬ ‫است پيش ايش��ان و بنيانگذار كيوكوشي ‌‬ ‫ايران‪ ،‬استاد شيرزاد‪ ،‬امتحان داديم و در امتحان قبول‬ ‫شديم و اين دو‪ ،‬مدرك ما را از ژاپن گرفتند‪ .‬ما مدرك‬ ‫مبارزه‪ ،‬كاتا‪ ،‬كيوكوشين و داوري كاراته را داريم‪.‬‬ ‫اين‌ك�ه با پ�در و برادرت ب�ا هم ورزش‬ ‫مي‌كنيد چه حسي به تو مي‌دهد؟‬ ‫ما وقتي وارد اين رش��ته شديم فكر مي‌كرديم‬ ‫خيلي سطح‌مان پايين است‪ .‬هميشه آرزو داشتم‬ ‫كه ارشد باشگاه را در مسابقه بزنم‪ .‬باالخره اآلن‬ ‫كه با هم كمربند مشكي گرفته‌ايم حس خوبي‬ ‫اس��ت‪ .‬آن روزي هم كه هر سه‌مان با هم وارد‬ ‫باشگاه شديم حس قشنگي بود‪.‬‬ ‫با برادر و پدرت هم مبارزه داشتي؟‬ ‫نه‪.‬‬

‫چرا؟‬ ‫من يكي از بزرگان باشگاه بودم و مربي نمي‌گذاشت كه من‬ ‫با هر كس��ي مبارزه كنم‪ .‬اس��تادم مي‌گفتند‪ :‬تو مثل ماشيني‬ ‫هس��تي كه مي‌تواند با سرعت ‪ 500‬كيلومتر در ساعت حركت‬ ‫كن��د‪ ،‬اما نمي‌تواند آرام راه برود‪ .‬براي همين مبارزات تمريني‬ ‫من در باشگاه كمتر از ‪ 15‬ثانيه طول مي‌كشد‪ .‬چون يا حريفم‬ ‫ناك‌اوت مي‌شد يا استادم مي‌ديدند كه ادامه‌ي مبارزه خطرناك‬ ‫است‪ .‬استادم نگران بود حريف‌هايم آسيب بينند‪ .‬چون مبارزات‬ ‫من خيلي خشن است!‬ ‫اين حس برتري را چگونه كنترل مي‌كني؟‬ ‫استادم به من ياد داده‌اند كه هميشه بايد خودم را كنترل كنم‪.‬‬ ‫اگر بفهمند كسي دعوا كرده به بدترين نحو ممكن او را تنبيه‬ ‫مي‌كنند‪ .‬ما ياد گرفته‌ايم كه كيوكوشين را به خاطر اعتماد به‬ ‫نفسي كه به آدم مي‌دهد دنبال كنيم نه به خاطر دعوا كردن‪.‬‬ ‫تا به حال كس�ي را زده‌اي كه با ناك‌اوت‪ ،‬كارش به‬ ‫بيمارستان كشيده شده باشد؟‬ ‫يك بار پيش آمد ولي نمي‌خواهم در مورد آن صحبت كنم‪.‬‬ ‫البته ختم به خير شد‪.‬‬ ‫كاراته را از چند سالگي شروع كردي؟‬ ‫دقيقا از همان روزي كه وارد سال اول راهنمايي شدم ورزش‬ ‫را ش��روع كردم‪ .‬يعني تقريبا از ‪ 6‬س��ال پيش‪ .‬از همان موقع‬ ‫اس��تاد ما مي‌گفتند‪ :‬تو اگر ادامه دهي و با من كار كني‪ ،‬قول‬ ‫مي‌دهم كه تبديل به يك قهرمان بشوي كه هيچ كس نتواند‬ ‫شكستت بدهد‪.‬‬ ‫در مسابقات جهاني شركت نكرده‌اي؟‬ ‫ب��ه تيم ملي دعوت ش��دم‪ ،‬اما به اين خاط��ر كه زمانش با‬ ‫امتحانات خرداد تداخل داش��ت نتوانس��تم به مسابقات بروم‪.‬‬ ‫چون بايد به ژاپن مي‌رفتم‪ .‬تمرينات كاراته هم خيلي وقت‌گير‬ ‫است و روزي ‪ 6‬تا ‪ 7‬ساعت وقت مي‌گيرد و آدم اصال نمي‌تواند‬ ‫به درس‌هايش برسد‪.‬‬ ‫چه طور توانستي كمربند مشكي بگيري؟‬ ‫ما امتحانات خيلي سختي را گذرانديم‪ .‬مثال بايد ‪ 20‬دقيقه‬ ‫با ‪ 10‬نفر مبارزه مي‌كرديم و آن‌ها هم اصال مالحظه نمي‌كنند‬ ‫و واقعا مي‌زدند‪ .‬ضربات كيوكوش��ين نمايش��ي نيست و واقعا‬ ‫ضربات وارد مي‌ش��ود‪ .‬براي همين لباس بازيكنان در مسابقات‬ ‫معموال خوني است و دست و پا زياد مي‌شكند‪ .‬خود من در آن‬ ‫‪ 20‬دقيقه بيني‌ام شكست و همان روز استادم كمربند مشكي‬ ‫را برايم بستند!‬ ‫وضعيت درسي‌ات چه طور است؟‬ ‫من تا سال گذشته زياد به درس اهميت نمي‌دادم و بيشتر‬ ‫ورزش برايم مهم بود‪ ،‬اما مي‌خواهم اين دو سال پيش رو را بكوب‬ ‫براي كنكور بخوانم‪ .‬براي همين تقريبا ورزش را كنار گذاشته‌ام‬ ‫و فقط گاهي اندكي تمرين مي‌كنم تا بدنم از فرم نيفتد‪ .‬براي‬

‫چند ُبعدي‌ها‬ ‫آزمون جامع يك خيلي درس خوانده بودم‪ ،‬اما به علت‬ ‫مصدوميت بيني‌ام نتوانستم آزمون بدهم‪.‬‬ ‫مصدوميت چه بود؟‬ ‫بيني‌ام ضربه خورده بود و يك هفته اگر س��رم را‬ ‫پايين نگه مي‌داشتم خون‌ريزي مي‌كرد‪ .‬وقت آزمون‬ ‫جامع هم خونريزي كرد و نتوانستم آزمون بدهم‪ .‬من‬ ‫خيلي خوشحالم كه نامم در نشريه‌ي شما آمده است‪،‬‬ ‫اما دو آرزو دارم‪ .‬يكي سالمتي خانواده‌ام و ديگري اين‬ ‫كه يك روز شما به خاطر رتبه‌ي خوبي كه در كنكور‬ ‫كس��ب كرده‌ام با من مصاحبه كني��د‪ .‬اين را خيلي‬ ‫بيش��تر دوست دارم تا اين‌كه به عنوان يك ورزشكار‬ ‫با من مصاحبه شود‪.‬‬ ‫دوست داري درچه رشته و چه دانشگاهي‬ ‫پذيرفته شوي؟‬ ‫دوست دارم در رشته‌ي عمران يا معماري يكي از‬ ‫دانشگاه‌ها سراسري تهران پذيرفته بشوم‪.‬‬ ‫چرا نمي‌خواهي رشته‌ي برق بخواني؟‬ ‫چ��ون پدر و عمو‌هاي من يك ش��ركت خصوصي‬ ‫مهندسي دارند كه اگر من بتوانم اين رشته‌ها را بخوانم‬ ‫مي‌توانم با آن‌ها كار كنم‪.‬‬ ‫كار پدرت عمراني است؟‬ ‫بله‪.‬‬ ‫فك�ر كنم دقيق�ا داري پا جاي پاي پدرت‬ ‫مي‌گذاري‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬چون ايش��ان الگوي من هستند‪ .‬دوست دارم‬ ‫زندگي آينده‌ي من شبيه زندگي‌اي باشد كه پدرم اآلن‬ ‫دارند‪ .‬خيلي زندگي قشنگ و بي دغدغه‌اي داريم‪.‬‬ ‫رابطه‌ات با مادرت چه طور است؟‬ ‫عالي‪ ،‬من عاشق پدر و مادرم هستم‪.‬‬ ‫آينده ورزشي‌ات را چگونه مي‌بيني؟‬ ‫آرزو دارم در مس��ابقات ‪ UFC‬قهرمان ش��وم‪ .‬به‬ ‫اس��تادم گفته‌ام كه بعد از كنكور هر روز به باش��گاه‬ ‫مي‌آيم تا بتوانم آن آمادگي را پيدا كنم كه در مسابقات‬ ‫‪ UFC‬ش��ركت كنم و قهرمان شوم‪ .‬چون اگر استاد‬ ‫من متوجه شوند كه كسي پتانسيل قهرماني را دارد‬ ‫حتما به او كمك مي‌كنند‪.‬‬ ‫اين كار به درس‌هاي دانش�گاهي‌ات لطمه‬ ‫نمي‌زند؟‬ ‫آن طور كه من از بقيه شنيده‌ام سال اول دانشگاه‬ ‫زياد س��خت نيست و آدم مي‌تواند در دوران دانشگاه‬ ‫به فعاليت‌هاي جانبي هم بپردازد‪.‬‬ ‫بهتري�ن خاطره‌ي ورزش�ي‌ات چ�ه بوده‬ ‫است؟‬ ‫بهتري��ن خاط��ره‌ي من مرب��وط به اس��تارژ بود‬ ‫كه قهرمانان كش��وري رش��ته‌هاي مرتبط مثل پاور‬ ‫ليفتين��گ‪ ،‬برادران فاطمي‪ ،‬اس��تاد نظ��ري قهرمان‬ ‫تكواندوي جهان‪ ،‬استاد شمشيري و ساير اساتيد حضور‬ ‫داشتند و ما توانستيم با يكي از بچه‌هاي ديگر باشگاه‬ ‫به اس��م كوروش مبارزه‌ي خيلي زيبايي را به نمايش‬ ‫بگذاريم‪ .‬طوري كه همه از مبارزه‌ي ما خوششان آمد‬ ‫و با ما روبوسي كردند‪.‬‬ ‫در آن مبارزه باختي يا بردي؟‬ ‫با هم قرار گذاشته بوديم كه به هم آسيب نرسانيم‬ ‫و هدفمان نمايش دادن توانايي‌هاي تاكتيكي‌مان بود‬ ‫تا ناك‌اوت كردن‪.‬‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫خشونت را دوست داري؟‬ ‫من عاشق خشونت هستم و عاشق مبارزات خشن‪.‬‬ ‫چرا؟‬ ‫نه اين‌كه خشن باشم‪ ،‬چون تا امروز بيشتر از يك بار‬ ‫دعوا نكرده‌ام‪ .‬فقط دوست دارم از بقيه سرتر باشم‪.‬‬ ‫واقعا اهل دعوا نيستي؟‬ ‫اهل دعوا نيستم‪ ،‬اصال از دعوا خوشم نمي‌آيد‪ .‬چون‬ ‫در جامعه‌ي امروزي چه در دعوا پيروز شوي چه ببازي‪،‬‬ ‫بازنده‌اي‪ .‬آخر دعوا يا ديه اس��ت يا زندان يا طناب دار‪.‬‬ ‫به ما ياد داده‌اند كه اگر بخواهيم دعوا كنيم فقط بايد‬ ‫با يك ضربه دعوا كنيم‪.‬‬ ‫چه قدر به بچه‌هاي مدرسه زور مي‌گويي؟‬ ‫اصال زور نمي‌گويم و دوس��ت دارم متواضع باش��م‪.‬‬ ‫تا به حال اصال با كس��ي در مدرس��ه دعوا نكرده‌ام و‬ ‫نمي‌خواهم از اين به بعد هم دعوا كنم به نظر من اين‬ ‫يك��ي از ويژگي‌هاي مدارس عالمه طباطبايي اس��ت‪.‬‬ ‫اگر من وارد مدرس��ه دولتي مي‌شدم ممكن بود تحت‬ ‫ش��رايط يك آدم دعوايي بار بيايم‪ .‬اآلن كه وارد عالمه‬ ‫شده‌ام اصال نمي‌خواهم دعوا كنم‪ .‬البته نمي‌توانم ببينم‬ ‫دوستانم بي‌دليل كتك بخورند و اگر ببينم سعي مي‌كنم‬ ‫دو طرف را جدا كنم‪ .‬البته دعواي جدي نمي‌كنم و فقط‬ ‫به طرف مي‌فهمانم كه اين كسي كه با او درگير شده‌اي‬ ‫رفيق من است‪.‬‬ ‫تا به حال چند نقطه از بدنت شكسته است؟‬ ‫من از ناحيه‌هاي بيني‪ ،‬گونه‪ ،‬دس��ت‪ ،‬انگشت‌هاي‬ ‫دست‪ ،‬پا‪ ،‬انگشت‌هاي پا و ناخن شكستگي داشته‌ام كه‬ ‫دو بار هم مجبور ش��دم جراحي داشته باشم‪ .‬قفسه‌ي‬ ‫سينه و ستون فقراتم هم آسيب ديده است‪ ،‬اما نه در حد‬ ‫شكستگي‪ .‬كلي آسيب ديدم تا به اين‌جا رسيدم‪.‬‬ ‫خانواده نمي‌گويند با اين آسيب‌ها چرا باز هم‬ ‫كاراته را ادامه مي‌دهي؟‬ ‫مادرم چرا‪ .‬گاهي با اين‌كه من مبارزه كنم مخالفت‬ ‫مي‌كنند و ناراحت مي‌ش��وند‪ .‬اماپدرم چون رزمي‌كار‬ ‫اس��ت‪ ،‬ناراحت نمي‌ش��وند‪ .‬م��ن بعد از اين آس��يب‬ ‫ديدگي‌ها حدود يك س��ال اس��ت كه از هيچ كس��ي‬ ‫شكست نخوردم‪.‬‬ ‫در اين يك سال چند تا مبارزه داشته‌اي؟‬ ‫خيل��ي! ما هر وقت به باش��گاه مي‌رويم در انتهاي‬ ‫تمرين تكنيك‌ها‪ ،‬شروع به مبارزه مي‌كنيم‪.‬‬ ‫جريان اين دستبند‌هايي كه به دستت بسته‌اي‬ ‫چيست؟‬ ‫اين دس��تبند‌ها در چند رنگ هستند كه هر كدام‬ ‫از اين رنگ‌ها حامي يك اصل است‪ .‬رنگ سياه حامي‬ ‫اهداي عضو‪ ،‬رنگ آبي حامي مبارزه با اعتياد‪ ،‬رنگ زرد‬ ‫حامي مبارزه با س��رطان و رنگ قرمز حامي مبارزه با‬ ‫ايدز است‪ .‬ما در خانواده گاهي پول جمع مي‌كنيم و به‬ ‫نيازمندان و تيمارستان‌ها و ‪ ...‬كمك مي‌كنيم‪.‬‬

‫ناك‌اوت يعني چي؟‬ ‫بستگي به خود شخص دارد‪ .‬اگر ضربه‌اي به شخص‬ ‫وارد ش��ود كه نتواند از جايش بلند ش��ود‪ ،‬يا احساس‬ ‫گيجي كند ناك‌اوت مي‌شود‪.‬‬ ‫در ليگ بازي نمي‌كني؟‬ ‫نه‪ ،‬البته ما لي��گ كاراته نداريم‪ ،‬اما مي‌تواني عضو‬ ‫تيم‌هايي شوي و خودت را براي مسابقات آماده كني‪.‬‬ ‫درآمدي هم از كاراته داشته‌اي؟‬ ‫نه‪.‬‬ ‫چرا؟‬ ‫چون بايد عضو تي ‌م ملي باش��ي تا درآمدي كسب‬ ‫كني‪.‬‬ ‫يعني بقي� ‌ه فقط براي تفن�ن كاراته بازي‬ ‫مي‌كنند؟‬ ‫هدف افراد فرق مي‌كند‪ ،‬بعضي ها براي ورزش كردن‬ ‫مي‌آيند بعضي‌ه��ا براي اين‌كه بتوانند مبارزه كنند و‬ ‫گروهي هم مي‌خواهند عضو تيم ملي شوند و حقوق‬ ‫دريافت كنند‪ .‬البته مطمئن نيستم كه به بازيكنان تيم‬ ‫ملي حقوقي تعلق بگيرد‪.‬‬ ‫غير از ورزش چه كار‌هايي مي‌كني؟‬ ‫من خيلي به موسيقي گوش مي‌دهم‪.‬‬ ‫ساز هم مي‌زني؟‬ ‫نه‪ ،‬استعداد نواختن ساز را ندارم‪.‬‬ ‫روزانه چه قدر تمرين مي‌كني؟‬ ‫اآلن كه درس‌ها خيلي سنگين شده است ورزش را‬ ‫كنار گذاشته‌ام و هر از گاهي تمرين مي‌كنم تا بدنم از‬ ‫فرم خارج نشود‪ .‬قبال‪ ،‬روز‌هايي كه به باشگاه مي‌رفتم‬ ‫دو س��اعت و روز‌هايي كه باشگاه نمي‌رفتم روزي ‪ 3‬تا‬ ‫‪ 4‬ساعت در پارك با پدرم تمرين مي‌كرديم‪.‬‬ ‫سن شروع اين ورزش چند سالگي است؟‬ ‫ما همه س��ن در باش��گاهمان داريم‪ ،‬اما اين رشته‬ ‫استعداد مي‌خواهد و هر كسي نمي‌تواند وارد آن شود‪.‬‬ ‫اگر هم وارد ش��ود نمي‌تواند تبديل به يك مبارز تمام‬ ‫عيار بش��ود‪ .‬فيزيك بدني خيلي در كاراته تاثير دارد‪.‬‬ ‫به نظر من هر پس��ري باید يك رشته‌ي رزمي را كار‬ ‫كند تا بتواند با شرايط خاص جامعه‌ي ما با اعتماد به‬ ‫نف��س در خيابان راه برود و بتواند هواي خانوده‌اش را‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫پدرت�ان در چن�د س�الگي ورزش را آغاز‬ ‫كردند؟‬ ‫پدرم در دوره‌ي دانشجويي كونگ‌فو كار مي‌كردند‪،‬‬ ‫اما بعدها به داليلي آن را رها كردند‪ .‬از ‪ 6‬سال پيش كه‬ ‫حدود ‪ 47‬سال داشته‌اند با هم ورزش را شروع كرديم‪.‬‬ ‫پدرتان مي‌توانس�تند تمرين�ات را انجام‬ ‫دهند‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬به نظر من بدن پدرم از بدن من قوي‌تر است‪.‬‬ ‫حرفي براي پايان مصاحبه داري؟‬ ‫مي‌خواهم از خانواده‪ ،‬به خصوص پدر و مادرم خیلی‬ ‫تشكركنم‪ .‬من اگر بخواهم به خاطر تمام زحمات ايشان‬ ‫تشكر كنم بايد نشريه‌ي شما ‪ 600 ،500‬صفحه داشته‬ ‫باشد‪ .‬هم‌چنين مي‌خواهم از استاد عزيزم آقاي محسن‬ ‫نوروزي تشکر کنم كه واقعا‪ ،‬من كل زندگي ورزشي‌ام‬ ‫را مديون ايش��ان هستم و قسم مي‌خورم كه تا پايان‬ ‫عمرم با ايشان ورزش كنم‪ .‬از شما هم به خاطر ترتيب‬ ‫دادن اين مصاحبه تشكر مي‌كنم‪.‬‬

‫‪47‬‬


‫چند ُبعدي‌ها‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪48‬‬

‫چند ُبعدي‌ها‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪49‬‬

‫گفت‌وگو با آروين ميرمحمدي‬ ‫دانش‌آموزپايه‌ي دوم راهنمايي واحد فرمانيه‬

‫شناگري ماهر‪ ،‬در زمين بسكتبال‬

‫بخش ششم‬

‫چه شد كه به شنا عالقه‌مند شدي؟‬ ‫ما در خانه‌ي خود اس�تخر داش�تيم‪ .‬وقتي‬ ‫‪ 5‬سالم بود مي‌ديدم بچه‌ها آب‌بازي مي‌كنند‬ ‫ب�ه خودم گفتم من هم بايد ب�روم بازي كنم‪.‬‬ ‫وارد اس�تخر ش�دم و از همان موقع به ش�نا‬ ‫عالقه‌مند شدم‪.‬‬ ‫از آب نمي‌ترسيدي؟‬ ‫معم�وال بچه‌ه�ا در آن س�ن از اس�تخر‬ ‫مي‌ترس�ند‪ ،‬اما م�ن نمي‌ترس�يدم‪ .‬وارد آب‬ ‫ش�دم و آن‌قدر دس�ت و پا زدم تا باالخره ياد‬ ‫گرفتم چه طور شنا كنم‪.‬‬ ‫چه مقام‌هايي كسب كرده‌اي؟‬ ‫بهتري�ن مدال�م‪ ،‬مقام اولي اس�تان تهران‬ ‫اس�ت كه آن را وقتي كالس س�وم دبس�تان‬ ‫بودم كسب كردم‪.‬‬ ‫االن به طور حرفه‌اي شنا نمي‌كني؟‬ ‫حدودا دو سال است كه به دليل درس‪ ،‬ديگر‬ ‫به صورت حرفه‌اي شنا نمي‌كنم‪.‬‬ ‫شنا چه مزيت‌هايي دارد؟‬ ‫وقتي ما ش�نا مي‌كنيم در خود آرامشي را‬ ‫احس�اس مي‌كنيم كه باعث مي‌شود استرس‬ ‫نداش�ته باش�يم‪ .‬من اي�ن آرام�ش را خيلي‬ ‫دوس�ت دارم‪ .‬اين آرامش باعث مي‌ش�ود كه‬ ‫بتوان�م روي كار‌هايم تمركز كنم و كارهايم را‬ ‫بهتر انجام دهم‪.‬‬ ‫نظر خانواده نس�بت به ش�نا كردن تو چه‬ ‫بود؟‬ ‫خيل�ي اس�تقبال كردن�د و م�را تش�ويق‬ ‫مي‌كردند كه آن را ادامه دهم‪ .‬به من مي‌گفتند‬ ‫تو مي‌تواني شناگر ماهري شوي و مقام كسب‬ ‫كني‪.‬‬ ‫شغل والدينت چيست؟‬ ‫مادرم خانه‌دار اس�ت و پدرم كارخان ‌ه قند‬ ‫دارد‪.‬‬

‫پدر و مادرت ورزش نمي‌كنند؟‬ ‫پدر و مادرم گاه�ي ورزش مي‌كنند‪ ،‬اما به‬ ‫طور حرفه‌اي نه‪.‬‬ ‫شنا به درس‌هايت لطمه نمي‌زند؟‬ ‫شايد اگر مي‌خواستم مثل گذشته روي آن‬ ‫وقت بگذارم لطمه مي‌زد‪ ،‬اما اين‌طور كه االن‬ ‫ورزش مي‌كنم به درس�م لطمه نمي‌زند‪ .‬اتفاقا‬ ‫باعث پيش�رفتم در درس‌ها مي‌شود‪ .‬ورزش‬ ‫باعث مي‌شود كه ذهن باز شود‪ .‬اگر شما قبل‬ ‫از امتحان�ات ورزش كنيد قطعا با فكر بازتر و‬ ‫خيال راحت‌تري امتحانات خود را پش�ت سر‬ ‫مي‌گذاريد‪.‬‬ ‫ب�ه ج�ز ش�نا ورزش ديگ�ري ه�م انجام‬ ‫مي‌دهي؟‬ ‫بل�ه‪ ،‬دو س�ال اس�ت كه ب�ه غير از ش�نا‪،‬‬ ‫بس�كتبال هم بازي مي‌كنم‪ .‬از اول راهنمايي‬ ‫به ط�ور حرفه‌اي بس�كتبال ب�ازي مي‌كنم و‬ ‫باشگاه مي‌روم‪.‬‬ ‫چه شد كه ورزشت را تغيير دادي؟‬ ‫ش�نا خيل�ي وقت‌گير بود و م�ا بايد در هر‬ ‫بار س�ه نوبت ش�نا مي‌كرديم‪ .‬وقتي درس‌ها‬ ‫س�نگين‌تر ش�د براي اين‌ك�ه ورزش را كنار‬ ‫نگذارم به خودم گفتم بايد سراغ ورزشي بروم‬ ‫كه هم كم‌تر وقتم را بگيرد و هم باعث شود كه‬ ‫قدم بلند شود‪ .‬براي همين به سراغ بسكتبال‬ ‫رفتم‪ .‬البته بسكتبال را تا اواسط سال قبل كار‬ ‫مي‌كردم و اآلن كه درس‌ها سنگين‌تر شده آن‬ ‫را موقتا رها كرده‌ام‪.‬‬ ‫وضعيت درسي‌ات چه طور است؟‬ ‫بد نيس�ت‪ ،‬متوسط رو به باال است‪ .‬مثال در‬ ‫آزمون‌ه�اي جامع معموال رتب�ه‌‪ 11 ،10‬كالس‬ ‫مي‌شوم‪.‬‬ ‫خاطره‌اي از مسابقات داري؟‬ ‫چون هميش�ه در مس�ابقات مقام مي‌آورم‬

‫خيل�ي براي�م خ�وب ب�وده‪ .‬وقتي ك�ه مقام‬ ‫اس�تاني‌ام را كس�ب كردم از همه‌ي ش�ركت‬ ‫كننده‌ها كوچك‌تر بودم براي همين‪ ،‬كس�ب‬ ‫آن مقام خيلي خوشحالم كرد‪ .‬با اين‌كه سنم‬ ‫از همه پايين‌تر بود مقام اول را كس�ب كردم‪.‬‬ ‫هر سال در منطقه‌ي سه‪ ،‬مقام مي‌آورم‪ .‬پارسال‬ ‫هم سه مدال گرفتم‪.‬‬ ‫در مسابقات عالمه هم شركت مي‌كني؟‬ ‫بله‪ ،‬در مس�ابقات عالمه ما با دبيرستاني‌ها‬ ‫مس�ابقه مي‌دهيم و من پارسال در مسابقات‬ ‫ش�نا ش�ركت كردم و در رشته‌ي كرال پشت‬ ‫دوم شدم‪.‬‬ ‫اگر روزي بخواهي بين ورزش و درس يكي را‬ ‫انتخاب كني‪ ،‬كدام را انتخاب مي‌كني؟‬ ‫درس را انتخاب مي‌كنم‪ .‬چون اگر بهترين‬ ‫شناگر هم باشم و در مسابقات المپيك مدال‬ ‫بي�ارم آن قدر توان مال�ي پيدا نمي‌كنم كه با‬ ‫درس‌خواندن مي‌توانم به آن برسم‪ .‬مي‌خواهم‬ ‫ورزش را در كنار درسم داشته باشم‪ .‬مي‌توان‬ ‫صبح‌ه�ا را كار ك�رد و بعد از ظهر‌ها به ورزش‬ ‫پرداخ�ت‪ .‬چون به ورزش خيل�ي عالقه دارم‬ ‫و ح�س مي‌كنم ورزش باعث مي‌ش�ود كه تن‬ ‫سالم‌تري داشته باشم‪.‬‬ ‫نظرت در مورد كساني كه ورزش نمي‌كنند‬ ‫و تم�ام وقت‌ش�ان را روي درس مي‌گذارن�د‪،‬‬ ‫چيست؟‬ ‫به نظرم كساني كه ورزش نمي‌كنند اشتباه‬ ‫مي‌كنند و دارند به سلامتي خودشان لطمه‬ ‫مي‌زنن�د‪ .‬درس‌خواندن خيلي خوب اس�ت و‬ ‫ش�ايد وظيفه‌ي اصلي ما در اين سنين باشد‪،‬‬ ‫ام�ا نه اين‌كه ما بخواهيم تمام وقتمان را روي‬ ‫درس بگذاريم‪ .‬بايد به يك تعادل برسيم كه هم‬ ‫در درس‌ها موفق باشيم و هم بتوانيم با ورزش‬ ‫سالمتي خودمان را تضمين كنيم‪.‬‬

‫گزارش داخلي‬

‫رامسر؛ اردويي براي دوستي‌ها‪50 /‬‬ ‫خاطرات دانش‌آموزي از اردوي دوستي‪52 /‬‬ ‫فعاليت‌هاي واحد پژوهش در تابستان ‪56 /1390‬‬ ‫«جوان» با نوجوانان‪58 /‬‬ ‫رتبه‌هاي برتر تهران در مشت مجتمع‪59 /‬‬ ‫گام نهادن در مسير بهشت‪60 /‬‬ ‫نمره های ما‪ ،‬رتبه های ما‪ /‬عادل طالبي‪62 /‬‬ ‫هفته تربيت‌بدني در مجتمع‪64 /‬‬


‫گزارش داخلي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪50‬‬

‫گزارش داخلي‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪51‬‬

‫رامسر؛ اردويي براي دوستي‌ها‬ ‫صنعتي ش��دن جوامع انس��اني‪ ،‬بيش��تر وظايف مربوط به رش��د و تربيت افراد را برعهده نظام آموزش و مدارس گذاش��ته است و به اين ترتيب‪ ،‬همه ما بخش‬ ‫مهمي از عمر خود را صرف يادگيري و آموزش در مدارس مي‌كنيم‪ .‬با اين همه‪ ،‬امروز بيشتر متخصصان براين باورند كه قانونمند شدن‪ ،‬رسمي شدن و سازمان‬ ‫يافتن بيش از حد مدارس و برنامه‌هاي آن‪ ،‬باعث ش��ده اس��ت كه تعليم و تربيت بس��يار خشك و انعطاف ناپذیر شود‪ ،‬به نحوي كه امروزه در بيشتر مدارس براي‬ ‫تمام فعاليت‌ها از قبل برنامه‌ها و طرح‌هاي معيني تدوين مي ش��ود‪ .‬در حالي كه تعليم و تربيت در بطن خود فرآيندي اس��ت كه دس��تيابي به اهداف آن مستلزم‬ ‫انعطاف‌پذيري‪ ،‬توجه به عاليق و استعدادهاي بچه‌ها و استفاده از فعاليت‌هاي طبيعي است‪.‬اگرچه آموزش‌های برنامه ریزی شده قطعا مفید و ضروری هستند اما‬ ‫در واقع شخصیت هر فرد در عمیق‌ترین ابعاد و گسترده ترین دامنه ی آن با فعالیت‌های داوطلبانه و آزادانه شکل می گیرد‪.‬‬ ‫بچه‌ها باید یاد بگیرند که در مواجهه با مسائل پیش بینی نشده خود را باور داشته باشند و با به کار گیری تمام هوش و توان خود بر سختی‌ها و موانع غلبه‬ ‫کنند و خود را با شرایط گوناگون وفق دهند‪ .‬اگرچه بسیاری از توصیه‌ها توسط خانواده‌های دانش آموزان و مدارس به صورت تئوری برای بچه‌ها بیان می شود‬ ‫اما در اردوست که شرایط طبیعی برای رویارویی عملی با دانسته‌های آنها فراهم می‌شود‪.‬‬ ‫چنين بينشي باعث شده است كه امروزه در بسياري از كشورها‪ ،‬تعليم و تربيت در هواي آزاد‪ ،‬يا آموزش در اردوها مورد توجه قرار گيرد‪ .‬تا از اين رهگذر هم‬ ‫نقايص نظام‌هاي آموزشي مرتفع و هم انعطاف پذيري بيشتري لحاظ شود‪.‬‬ ‫اردو در حقيقت بخشي از جريان تعليم و تربيت است كه بچه‌ها به دور از فضاهاي بسته كالس‌ها اغلب در هواي آزاد و فارغ از مقررات و قوانين خاص مدارس‬ ‫و براس��اس عاليق و رغبت‌هاي خود به فعاليت‌هاي ويژه مي‌پردازند و از اين رهگذر ش��خصيت آنها در ابعاد ذهني‪ ،‬عاطفي‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬اخالقي و‪ ...‬به طور متعالي‬ ‫رشد مي يابد‪.‬‬ ‫مجتمع عالمه طباطبایی که در نام خود نیز فرهنگی بودن را مقدم بر آموزشی بودن قید کرده است و به عنوان متولی اصلی تعلیم و تربیت برای بخش قابل‬ ‫توجهی از دانش آموزان مستعد و نخبه‌ی کشور‪ ،‬از اهمیت این فعالیت پر منفعت غافل نیست ‪ ،‬امسال با بهره‌گیری از تجربیات چندین ساله‌ی خود در این زمینه‬ ‫یکی از بهترین اردوهای تربیتی را به نام «اردوی دوستی» برگزار کرد‪ .‬این اردو که در ابتدای سال تحصیلی ‪ 1390-91‬در شرایط آب و هوایی کامال مساعدی‬ ‫برگزار شد‪ ،‬باعث گردید تا دانش‌آموزان ورودی به دبیرستان شناخت خوبی از همراهان خود در طی مسیر چهارساله پیدا کنند‪ .‬ایجاد بستر مناسب برای تمرین‬ ‫یک زندگی جمعی‪ ،‬توانایی انجام امور روزمره زندگی مس��تقل از خانواده‪ ،‬کمک به فرایند اجتماعی ش��دن با ارتقای مهارت‌های اجتماعی‪ ،‬افزایش آگاهی‌های‬ ‫عمومی در زمینه‌های تاریخ‪ ،‬جغرافیا‪ ،‬فرهنگ ایرانی و تمدن اس�لامی از جمله محس��نات یک اردوی روش��مند و هدفدار اس��ت که می‌توان گفت به بهترین نحو‬ ‫ممکن در اردوی دوستی محقق شد‪.‬‬ ‫هیأت مؤسس مجتمع (حاج آقا توفیق‌حق و آقای مهندس مستوفی) طبق معمول با حمایتی همه جانبه طرح این اردو را که توسط مدیر مجتمع(جناب آقای‬ ‫سلیمی) ارائه شد‪ ،‬تایید کردند‪ .‬معاون تربیت بدنی مجتمع (جناب آقای محسنی) به عنوان سرپرست این اردو به همراه آقایان باغانی(مسئول آموزش آبشناسان‪،)1‬‬ ‫قدیملو(مسئول فرهنگی آبشناسان‪ )1‬و طالبی(مسئول واحد رایانه ی مجتمع) یک روز قبل از آغاز اردو راهی شهر رامسر و اردوگاه شدند‪.‬‬ ‫در دوره‌ی اول اردو‪ ،‬واحدهای «کارگر شمالی»‪« ،‬آبشناسان ‪ »1‬و «جام جم» از روز پنجشنبه ‪ 1390/7/14‬تا روز یکشنبه ‪ 17‬مهر‪ ،‬و در دوره‌ی دوم واحدهای‬ ‫«دکتر فاطمی»‪« ،‬آبشناسان‪ »2‬و «مالصدرا» از روز سه شنبه ‪ 1390/7/19‬تا روز جمعه ‪ 22‬مهر از اردوگاه شهید چمران رامسر استفاده کردند‪.‬‬ ‫زمان اردو‬ ‫پاییز فصل رنگ‌هاست ودر میانه ی مهرماه‪ ،‬هنوز از سرسبزی چشم اندازهای شمال کشور کاسته نشده است‪ .‬هوا به گرمی‌تابستان نیست و تا سردی زمستان‪،‬‬ ‫ی سال تحصیلی است‪ .‬بنابراين ايجاد ارتباط‬ ‫خیلی مانده اس��ت‪ .‬به قول ش��اعر‪« :‬روزیس��ت خوش و هوا نه گرم است و نه س��رد‪».‬از طرف دیگر مهرماه‪ ،‬آغاز رسم ‌‬ ‫درس��ت در اين خانواده جديد از اهميت ويژه‌اي برخوردار اس��ت‪ .‬غالباً دوس��تی‌هایی که در اولین روزهای آشنایی آغاز می‌شود‪ ،‬تا پایان دوره‌ی دبیرستان پایدار‬ ‫می‌ماند‪ .‬سفر امکان بهترین شناخت را ایجاد می‌کند‪ .‬البته با گزینش‌هایی كه برای ورود به مجتمع صورت گرفته‪ ،‬با اطمینان زیادی می‌توان گفت‪ ،‬تضاد جدی‬ ‫بین نگرش خانواده‌های دانش‌آموزان و فرهنگ آن‌ها با هم وجود ندارد‪ ،‬اما تنوع فرهنگ‌ها و تربیت‌ها‪ ،‬ویژگی طبیعی این‌گونه جمع‌هاس��ت‪ .‬این اردو در زمانی‬ ‫کام ً‬ ‫ال مناسب‪ ،‬امکان بهینه‌ی آشنایی و انتخاب نزدیک ترین دوستان را فراهم می‌کند‪ .‬عالوه بر آن‪ ،‬سبب می‌شود تا شناخت متقابلی بین دانش‌آموزان و مسئولین‬ ‫مدارس و مجتمع صورت گیرد‪.‬براي رفتن از تهران به رامس��ر‪ ،‬مس��يري كه از ش��هر چالوس مي‌گذرد نزديك‌تر از مسيري است كه از شهر رشت مي‌گذرد‪ .‬اما به‬ ‫منظور امنيت بيشتر مسير طوالني‌تر براي اين اردو انتخاب شد چرا كه جاده‌ي چالوس پيچ و خم‌هاي زيادي دارد و پر تردد است اما مسير رشت عمدتاً اتوبان‬ ‫است و به نسبت خلوت‌تر‪ .‬حدود ‪ 7‬ساعت طول كشيد تا بچه‌ها به اردوگاه برسند و انتظار مي‌رفت در اين مدت حسابي خسته شده باشند در حالي كه اثري از‬ ‫خستگي در چهره‌ي هيچ‌كس ديده نمي‌شد‪.‬بچه‌ها در اين سن و سال انرژي زيادي دارند كه بايد با برنامه‌ريزي درست تربيتي به صورت بهينه آزاد شود‪.‬همين‬ ‫موضوع يكي از كاركرد‌هاي مهم اردوي دوس��تي بود‪ .‬برنامه‌هاي روزانه طوري بود كه نيازي به اصرار براي رعايت خاموش��ي ش��بانه نبود‪ .‬تقريبا تمام دانش‌آموزان‬ ‫ويژه‌نامه‬ ‫اردوي‌‬ ‫دانش‌آموزان‌‬ ‫پايه‌ي‌اول‌‬ ‫دبيرستان‌هاي‌‬ ‫مجتمع‌‬ ‫فرهنگي‌‬ ‫آموزشي‬ ‫عالمه‌‬ ‫طباطبايي‬ ‫‌مهرماه‌‪1390‬‬

‫اردوگاه‌شهيد‌‬ ‫چمران‌«رامسر»‬

‫بي‌اختيار در اين ساعت به خواب رفته بودند‪.‬‬ ‫دور از خانه‬

‫يك��ي از ويژگي‌ه��اي خ��اص اين اردو انتش��ار‬ ‫نش��ريه‌هاي ت��ك برگي (و گاه ‪ 2‬برگ��ي) به‌صورت‬ ‫روزانه بود‪ .‬طبق يك نظرسنجي در افتتاحيه‌ي اردو‪،‬‬ ‫دانش‌آموزان نام «دور از خانه» را براي اين نش��ريه‬ ‫پسنديدند‪ .‬هر روز صبح هنگام صرف صبحانه يا بعد‬ ‫از آن اين نش��ريه در اختي��ار بچه‌ها قرار مي‌گرفت‪.‬‬ ‫محت��واي آن‪ ،‬گزارش‌هاي��ي خودماني و گاه طنز از‬ ‫مراسم روز قبل و اشاره‌اي به مراسم روز پيش‌رو بود‪.‬‬ ‫تعدادي از عكس‌هاي منتخب كه توسط دانش‌آموزان‬ ‫يا همكاران مجتمع تهيه شده بود‪ ،‬در اين نشريه درج‬ ‫مي‌شد‪ .‬حضور دانش‌آموزان در بخش نگارش مطالب‬ ‫ني��ز اگرچه به لحاظ كم��ي چندان زياد نبود‪ ،‬اما به‬ ‫لحاظ كيفي گاه تحسين برانگيز و در خور توجه بود‪.‬‬ ‫خوشبختانه بچه‌ها ارتباط نسبتاً خوبي با اين نشريه‬ ‫برقرار كردند‪ ،‬به‌طوري كه در آغاز برنامه‌ها‪ ،‬گروهي‬ ‫از آنها منتظر «دور از خانه» بودند‪.‬‬ ‫پیش بینی‌های صورت گرفته‬

‫اگرچه ه��ر روز اخب��اری از پیش‌بینی وضع هوا‬ ‫به گوش ما می‌رس��د‪ ،‬اما ظاهرا ً ماهیت شرایط آب‬ ‫و هوایی‪ ،‬آن هم در ش��مال کش��ور چنان است که‬ ‫اعتماد چندانی به این پیش‌بینی‌ها نیس��ت‪ .‬هنگام‬ ‫برنامه ریزی اخبار دریافت شده آب و هوای مطبوعی‬

‫را ب��رای زم��ان اردو پیش بینی می‌کرد‪ ،‬با این حال‬ ‫برنامه‌های جایگزینی برای احتمال بارندگی تدوین‬ ‫شده بود‪ .‬برنامه‌ی عصر روز سوم و صبح روز چهارم‬ ‫اردو مسابقات ورزشی در سالن‌های سرپوشیده بود‪.‬‬ ‫در ص��ورت بارندگ��ی در روزهای قب��ل از آن‪ ،‬مقرر‬ ‫ب��ود این برنامه با برنامه‌ی روز بارانی جابه‌جا ش��ود‪.‬‬ ‫به جز این با مس��ئولین استخر سرپوشیده‌ای که در‬ ‫مجاورت اردوگاه بود نیز‪ ،‬برای این ش��رایط‪ ،‬مذاکره‬ ‫و توافق الزم صورت گرفته بود و اگر آس��مان اصرار‬ ‫بر استمرار نزول رحمت داشت‪ ،‬هماهنگی‌های اولیه‬ ‫برای بازدید از کاخ محمدرضا شاه در شهر رامسر و‬ ‫موزه‌های این ش��هر نیز انجام شده بود‪ .‬خوشبختانه‬ ‫در کار بودن ابروباد و مه و خورش��ید و فلک‪ ،‬جایی‬ ‫برای به کار بردن تدابیر ثانویه نگذاشت‪«.‬صفا رود»‬ ‫نام بامس��مايي براي اي��ن رودخانه بود‪ .‬حضور چند‬ ‫ساعته در اين منطقه براي نوجواناني كه به اقتضاي‬ ‫س��ن و س��ال‪ ،‬زود از همه چيز خس��ته مي‌شوند و‬ ‫تنوع‌طلب هستند‪ ،‬رضايت‌بخش بود‪ .‬بچه‌ها در اين‬ ‫مدت هم حس خوبي با طبيعت پيدا كردند و بدون‬ ‫نياز به هيچ امر و نهي مس��تقيمي مراقب بودند كه‬ ‫اين مناظر زيبا را پاكيزه نگه دارند‪ .‬سفر خوبي بود‪.‬‬ ‫رويدادهاي اين س��فر خيلي زود براي بچه‌ها خاطره‬ ‫مي‌شود و آنها بدون اينكه خودشان يا حتي بزرگتر‌ها‬ ‫متوجه ش��وند بزرگ مي‌شوند‪.‬شايد بعضي از بچه‌ها‬ ‫در شرايط محيطي ديگر عالقه‌اي به «آش» نداشته‬ ‫باش��ند اما در اين ش��رايط بعيد است كه كسي يك‬

‫كاس��ه‌ي ديگر نگرفته باشد‪ .‬اگر منظور‌مان به جاي‬ ‫ظ��رف يك بار مصرف‪ ،‬فضا و محيط باش��د مي‌توان‬ ‫گفت لذت آش به «جاش» است!‬ ‫احساس امنیت با حضور مدیر مدرسه‬

‫به دلیل اهمیت اردو و ایجاد حس امنیت کافی‪،‬‬ ‫مدیران مدارس در طی مس��یرهای رفت و برگشت‬ ‫و در طول اردو همواره در کنار دانش آموزان بودند‪.‬‬ ‫این در حالی اس��ت که فق��ط دانش آموزان پایه ی‬ ‫اول در اردوی دوستی شرکت کردند و در زمان اردو‪،‬‬ ‫دبیرستان برای پایه‌های دوم‪ ،‬سوم و چهارم دایر بود‪.‬‬ ‫نکته‌ جالب و قابل توجه این موضوع این اس��ت که‬ ‫مدارس عالمه طباطبایی‪ ،‬عالوه بر مدیر تمام عیار‪،‬‬ ‫معاون‌ها و مربیانی دارد که در غیاب مدیر نیز اجازه‬ ‫نمی‌دهند خللی در کار مدارس به وجود آید‪ .‬مجتمع‬ ‫بودن نیز که با این تعریف از ویژگی‌های منحصر این‬ ‫مجموعه است‪ ،‬عامل موثر دیگری برای امکان اجرای‬ ‫چنین برنامه‌هایی اس��ت‪ .‬چرا که در غیاب مدیر نیز‬ ‫ستاد مجتمع‪ ،‬حمایتی همه جانبه از مدرسه خواهد‬ ‫داش��ت‪.‬برگردیم به اصل موضوع‪ .‬تله‌كابين رامسر از‬ ‫كنار ساحل شروع مي‌شود‪ ،‬از روي جاده‌ي اصلي بين‬ ‫شهر‌هاي رامس��ر و چابكسر مي‌گذرد و به ارتفاعات‬ ‫جنگلي بسيار زيبايي ختم مي‌شود‪ .‬به تدريج كه از‬ ‫زمين فاصله مي‌گيريم ساحل دريا را شبيه نقشه‌هاي‬ ‫جغرافيايي مي‌بينيم يا ش��بيه آن‌چه در ‪Google‬‬ ‫‪ Earth‬قابل مشاهده است‪ .‬از باالي طبيعت و مناظر‬ ‫بکر که مي‌گذريم تازه تا حدي متوجه مي‌شويم که‬ ‫آن عقاب تيز پرواز چه چشم‌اندازي دارد‪.‬‬


‫گزارش داخلي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪52‬‬

‫کار جمعی در اردو‬

‫اصوال برای اینکه ش��ما آدم خوش سفری محسوب‬ ‫شوید‪ ،‬الزم اس��ت کمتر به «من» خودتان فکر کنید‬ ‫و بیش��تر ب��ه «ما» بودن بينديش��يد‪ .‬یعن��ی کمی‌از‬ ‫خواسته‌های خودتان بگذرید‪ .‬به قول حافظ «طریق کام‬ ‫بخشی چیست؟ ترک کام خود کردن»‪ .‬تهیه‌ی غذا یا‬ ‫اجرای برنامه‌ای که برای همه‌ی جمعیت چندصدنفری‬ ‫حاضر در اردو خوشایند باشد‪ ،‬تقریباً غیرممکن است‪.‬‬ ‫در اردو گاهی ممکن اس��ت همه چیز هم بر وفق مراد‬ ‫دانش‌آموزان نباشد‪ .‬آنها ياد مي‌گيرند كه در اين موارد‬ ‫چندان گله نکنند‪ .‬گو این که بعضی از برنامه‌هاي نسبتاً‬ ‫نامطلوب هدفمند بود‪ .‬مثال معلوم است که اگر از بچه‌ها‬ ‫برای غذا نظرسنجی شود‪ ،‬پیتزا بیشترین رأی را می‌آورد‪،‬‬ ‫اما بنا بر این است که سالم‌ترین و مفیدترین غذا برای‬

‫بچه‌ها تهیه شود‪ .‬ضمن این که اصالت داشتن هم الزم‬ ‫اس��ت‪ .‬راستی بچه‌ها آش روز ییالق را یادتان هست؟‬ ‫بیشتر بچه‌ها بیش از یک بار آش خوردند‪ .‬در آن فضا‪،‬‬ ‫حسابی می‌چسبید‪ .‬هدف برنامه‌ریزان اردو بوده که هم‬ ‫به شما خوش بگذرد و هم برایتان مفید باشد‪.‬‬ ‫اخالق ورزشی‬

‫در زمان اردو مدارس مجتمع تعطیل نبودند‪ .‬الزم بود‬ ‫ت��ا معلم‌های تربیت بدنی در زنگ ورزش مدارس حاضر‬ ‫باشند‪ .‬با این حال مجتمع بودن و تعریف معاونت مستقل‬ ‫برای تربیت بدنی‪ ،‬این امکان را فراهم کرد که تعداد قابل‬ ‫توجهی دبیر ورزش انجام برنامه‌های ورزشی و مسابقات را‬ ‫به‌صورت اصولي به عهده داشته باشند‪ .‬برنامه‌های ورزشی‬ ‫در اردوگاه‪ ،‬برای ‪ 5‬رش��ته ی فوتسال‪ ،‬بسکتبال‪ ،‬تنیس‬

‫‪1‬‬

‫خاطرات‬ ‫دانش‌آموزي از‬ ‫اردوي دوستي‬

‫روی میز‪ ،‬شنا و شطرنج اجرا شد‪ .‬با وجود همزماني اجرای‬ ‫برنامه‌ها و مس��ابقات‪ ،‬هیچ برنامه ای بدون حضور مربی‬ ‫ورزش��ی برگزار نشد‪ .‬به خصوص در رشته‌های فوتسال‬ ‫و بس��کتبال که از هیجان و تنش بیشتری برخوردارند‪،‬‬ ‫هم��واره همزمان ‪ 2‬معلم ورزش برگ��زاری برنامه را به‬ ‫عهده داش��تند‪ .‬این امکانی اس��ت که حتی در روزهای‬ ‫عادی مدارس نیز‪ ،‬در هیچ مدرس��ه ای دیده نمی‌شود‪.‬‬ ‫از آن جا که کادر دبیران ورزش مجتمع واقعا دستچین‬ ‫شده و کامال متخصص هستند‪ ،‬اصرار داشتند که آغاز هر‬ ‫برنامه ی ورزشی حتما با نرمش‌های مناسب و کافی باشد‪.‬‬ ‫عالوه بر آن‪ ،‬ابتدا و انتهای هر مسابقه ی ورزشی‪ ،‬این که‬ ‫تیم‌های حریف با هم دست بدهند و به یاد داشته باشند‬ ‫که هدفشان صرفا برد و باخت نیست‪ ،‬از ضروریاتی بود‬ ‫که هیچگاه در این اردو مور غفلت قرار نگرفت‪.‬‬

‫فرهادزائری‪ /‬پايه‌ي اول دبيرستان‪ /‬واحد آبشناسان ‪2‬‬

‫امروز روز اول اردو هس��ت‪ .‬با این‌که هوا خیلی س��رده‪ ،‬ولی شور و هیجان بچه‌ها‪ ،‬همه‌ی‬ ‫اردوگاه چمران رامس��ر را پر کرده و گرما بخش��یده‪ .‬هیچ کدوم از بچه ها بیکار نیستن‪ ،‬همه‬ ‫خوشحال و شاد دنبال پیدا کردن سوراخ سنبه‌های اردوگاه هستن‪ .‬هر از گاهی هم یکی از بچه‌ها‪ ،‬زمین بازی یا‬ ‫قسمت‌های جالب دیگری رو پیدا می‌کنه و به همه خبر می‌ده‪ .‬به محض ورود به اردوگاه بیشتر از هر چیز زمین‬ ‫چمن اردوگاه بود که به چشم می اومد‪ .‬انگار رفتیم استادیوم آزادی‪ .‬البته بدون نیمکت‌ها وسکوها‪ .‬حاال خودمونیم‪،‬‬ ‫اس��مش چمن بود‪ ،‬ولی بیش��تر از دور این شکلی به نظر می اومد‪ ،‬چون همش علف بود!روز دوم می‌رسه‪ .‬همه از‬ ‫خواب پا می‌شن و اول صبحی بعد از صبحانه همه می‌ریزن توی زمین‌های ورزشی‪ .‬عده‌ای فوتبال‪ ،‬بعضی دیگه‬ ‫فوتسال و بسکتبال و‪ ...‬اما تا به خودمان جنبیدیم‪ ،‬زمان رفتن به جنگل رسیده بود‪ .‬جنگل که چی بگم‪ .‬متاسفانه‬ ‫شبیه به یک سطل زباله‌ي بزرگ شده بود‪ ،‬چون عده‌ای بی‌انصاف به هنگام استفاده از طبیعت یادشون رفته بود‬ ‫که باید از محیط زیست نگهداری کنن‪ .‬البته ا ز حق نگذريم كه بعد از ديدن اون همه زباله‪ ،‬چند تا درخت و یک‬ ‫رودخانه هم دیده می شد‪.‬وارد روز سوم شديم‪ ،‬پنجشنبه بود و وقت رفتن به تله کابین‪ .‬بعد از صبحانه تا حدود‬ ‫ساعت ‪ 10‬بازی کردیم و بعدش به تله کابین رفتيم‪ .‬خوب بود‪ .‬وقتی رسیدیم باال یک کافی شاپ بود و چند تا‬ ‫مغازه‪ .‬بعد از یک ساعت پايین اومدیم و ناهار خوردیم و دوباره شارژ شدیم‪ .‬بعد هم فوتبال بود جاتون خالی چه‬ ‫فوتبالی بازی کردیم‪ .‬شب‌ها هم که هر شب جنگ شبانه داشتیم‪ .‬ولی دو شب افتتاحیه و اختتامیه که با آبشناسان‬ ‫‪ 2‬بود‪ ،‬از همه بهتر بود که البته این رو من نمی‌گم‪ ،‬همه‌ی بچه‌ها می‌گن‪ .‬و سرانجام روز آخر رسيد‪ .‬بعد از بازی‬ ‫و صبحانه این بار ظهر به ُجنگ می‌ریم و بعد از ديدن اختتامیه و خداحافظي با اردوگاه ش��هید چمران رامس��ر‪،‬‬ ‫آماده‌ي حركت می‌ش��یم‪ .‬توی اتوبوس بودیم که یک‌دفعه باران تندی گرفت‪ .‬ش��انس آوردیم که غرق نشدیم! بی‬ ‫ش��وخی می‌گم‪ .‬اما هر چه بود گذش��ت‪ .‬خیلی خوب بود و خوش گذشت‪ .‬به خصوص برای ما بچه‌های سال اولی‬ ‫که خیلی هم الزم بود‪ ،‬چون همه یخ‌هامون شکست و با هم نزدیک‌تر شدیم‪ ،‬حتی با مربیان هم صمیمی‌تر شدیم‬ ‫و از دوستانمان هم خیلی چیز‌ها یاد گرفتیم‪ .‬تا باشه از این اردوها باشه!‬

‫‪2‬‬

‫سيداميرعلي هاشمي يزدي‪ /‬پايه‌ي اول دبيرستان‪ /‬واحد جام جم‬

‫از روز قبل از حركت شوق و ذوق زيادي داشتم‪ ،‬زيرا قبال يك‌بار همراه دوستانم به این سفر رفته‬ ‫بودم و مي‌دانستم كه قرار است چقدر خوش بگذرد‪ ،‬بنابراين به سرعت كوله‌ام را براي سفر آماده‬ ‫كردم‪ .‬مي‌توان گفت كه روز حركت و روز دوم‪ ،‬بهترين روزهاي اردو بود‪ ،‬زيرا در روز دوم اكثر بچه‌ها به قول خودمان‬ ‫«تازه يخشان آب شده بود»؛ اجازه بدهيد برگرديم سراغ همان روز حركت‪ .‬در بين راه بچه‌ها شور و شوق زيادي داشتند‬ ‫و يكي از دوستانم به راننده‪ ،‬سي‌دي داد و به قول بچه‌ها تا آن‌جا آهنگ‌هاي درست و حسابي گوش داديم و‪ ...‬بعد از‬ ‫كلي خوشگذراني در مسير باالخره به اردوگاه رسيديم و بچه‌ها براي خودشان گروه‌بندي كردند‪ ،‬هر چند بعضي‌ها از‬ ‫قبل گروه‌بندي كرده بودند (مثل گروهي كه من بودم و گروه سپهر و‪ .)....‬نمي‌خواهم زياد سرتان را درد بياورم‪ ،‬به نظرم‬ ‫اردو‪ ،‬اردوي خوبي بود‪ ،‬هر چند كمي جاي انتقاد داشت ولی در كل اردو آن‌قدر صفات خوب داشت كه اين انتقادات‬ ‫به چشم نمي‌آيد‪.‬روز اول اردو هنوز بچه‌ها با هم زياد گرم نگرفته بودند و به قولي «هنوز داشتند يارگيري مي‌كردند»‪،‬‬ ‫ولي روز دوم بود كه بچه‌ها با هم صميمي شدند و حسابي خوش‌گذراندند‪ .‬بسياري از اصطالحات را در اردو پايه‌گذاري‬ ‫كرديم‪ .‬جاهاي زيادي (ييالق‪ ،‬دريا‪ ،‬تله‌كابين و‪ )...‬رفتيم كه خيلي خيلي خوب بود‪ ،‬من به شخصه تله‌كابين و ييالق‬ ‫را خيلي دوست داشتم‪.‬قبل از رفتن به تله‌كابين به كنار دريا رفتيم‪ ،‬بعد از آن آقاي تميمي بچه‌ها را جمع كردند و به‬ ‫سمت تله‌كابين بردند‪ .‬در كل‪ ،‬اردو‪ ،‬واقعا اردوي دوستي بود و همه دوست‌هاي زيادي پيدا كرديم‪.‬‬

‫گزارش داخلي‬ ‫اصالح مستمر‬

‫س��ال قبل در اختتامیه‌ی اردوی دوس��تی‪ ،‬آقای‬ ‫مهندس مس��توفی که عضو هیات موس��س مجتمع‬ ‫هستند به بچه‌ها گفتند که اگرچه این اردو از بسیاری‬ ‫نظرها خوب بود‪ ،‬اما بچه‌ها نباید به همین قانع شوند‪.‬‬ ‫ایش��ان اصوال عقیده دارند که تقاضای ش��ما دانش‬ ‫آموزان و خانواده‌های محترم‪ ،‬میزان و مسیر عرضه‌ی‬ ‫خدمات فرهنگی را در این مجتمع و هر جای دیگری‬ ‫تعیین می‌کند‪ .‬از دید همکارانی که هم امسال و هم‬ ‫س��ال گذشته در اردوی دوس��تی شرکت داشته اند‪،‬‬ ‫این اردو بسیار مفیدتر و مفرح تر از سال گذشته بوده‬ ‫است‪ .‬امسال هم آقای کرمی‪ ،‬به نمایندگی از مجتمع‪،‬‬ ‫ارزیابی اردو را انجام می‌دادند‪ .‬ش��اید برای پر کردن‬ ‫فرم‌ها سراغ شما هم آمده باشند‪ .‬مطمئن باشید که‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬ ‫همه‌ی نظرات با حوصله و وقت کافی بررسی خواهند‬ ‫شد‪ .‬بچه‌های عزیز اگر مطالبات منطقی و صحیح شما‬ ‫بیشتر و بیشتر شود‪ ،‬درست است که برای ما کارکنان‬ ‫مجتمع کار و زحمت بیشتری ایجاد می‌شود‪ ،‬اما این‬ ‫روال برای ما مطلوب اس��ت‪ .‬ما دوست داریم که هر‬ ‫سال نسبت به قبل‪ ،‬کاری بهتر انجام دهیم‪ .‬راستش‬ ‫ما هم دوست داریم مثل شما نوجوانان پر انرژی‪ ،‬پویا‬ ‫و به روز باشیم‪ .‬مجتمع عالمه طباطبایی باید جایی‬ ‫باشد برای پیش��رفت و رشد همزمان دانش آموزان‪،‬‬ ‫معلمان و همه‌ی کارکنان‪.‬‬ ‫برنامه‌هاي بعدي‬

‫آنچ��ه مد نظ��ر برگزاركنندگان اردو براي س��ال‬ ‫تحصيلي آينده است‪ ،‬مشاركت بيشتر دانش‌آموزان و‬

‫اميررضا جعفري‪ /‬دانش‌آموز پايه‌ي اول دبيرستان‪ /‬واحد كارگرشمالي‬

‫‪3‬‬

‫س��اعت ‪ 11‬ش��ب بود‪ ،‬من به آقاي كاوه قول داده بودم كه تو جنگ كارگر يه‬ ‫حركت قابل توجهي كنم‪ .‬تا س��اعت ‪ 2‬بعد از نيمه ش��ب بيدار بودم و همچنان‬ ‫داشتم دنبال مطلب مي‌گشتم‪ .‬همه جا رو گشتم و گشتم باالخره تونستم سه تا داستان نسبتا خوب‬ ‫پيدا كنم‪ .‬اوليش طنز بود‪ ،‬حالت تئاتري مي‌گرفت‪ .‬دوميش يه داس��تان نس��بتا بلند‪ ،‬اما قش��نگ از‬ ‫عرف��ان نظرآه��اري بود‪ .‬اما در مورد س��ومي چيزي نمي‌گم چون تمام خاط��ره‌ي ما به خاطر همين‬ ‫موضوع سومي شكل گرفت و در ادامه درباره‌اش صحبت مي‌كنم‪.‬‬ ‫روز بعد س��اك به دس��ت رفتم مدرسه‪ .‬اولين كاري كه كردم اين بود كه برم دفتر آقاي كاوه براي‬ ‫چاپ داستان‌ها كه ديدم گويا استفاده از چاپگر مقدور نيست‪ .‬به خاطر همين مجبور شدم از كامپيوتر‬ ‫آقاي كاوه اس��تفاده كنم كه به دليل نبود زمان كافي‪ ،‬فقط يكي از مطالب را مرتب كردم‪ .‬با خودم‬ ‫گفتم به قول معروف «چو فردا ش��ود فكر فردا كني!» پس همه چيز رو بي‌خيال ش��دم و به س��مت‬ ‫اتوبوس رفتم‪ .‬آخرين نفري بودم كه س��وار اتوبوس ش��دم‪ .‬بعد از ‪ 6‬ساعت سفر در جاده‌هاي شمال‪،‬‬ ‫باالخره رس��يديم به اردوگاه رامس��ر و به قدري خس��ته بوديم كه به محض گرفتن كليد اتاق‌هايمان‬ ‫با س��رعت باد به سمت‌ش��ان دويديم‪ .‬آن روز بيشتر به استراحت گذشت‪ .‬بعدازظهر را به جنگ واحد‬ ‫جام‌جم رفتيم‪ .‬روز دوم در به در به دنبال چاپگر‪ ،‬تمام اردوگاه را متر كردم‪ ،‬ولي دريغ از يك چاپگر‪.‬‬ ‫گويي چاپگر گروه نش��ريه هم به يغما رفته بود‪ .‬در آن حال و هوا بودم كه ناگهان يكي از دوس��تان‬ ‫دوران دبستان را ديدم‪.‬‬ ‫فرش��ته‌ي نجات من پيدا ش��د‪ .‬رييس اردوگاه كه من را با آن حال و هوا ديد‪ ،‬علت اين موضوع را‬ ‫جويا ش��د و من هم داس��تان نبودن چاپگر را برايش بازگو كردم‪ .‬گفت‪« :‬آخي‪ .‬پسرجان ميومدي از‬ ‫اول پيش خودم‪ .‬مگه نمي‌دونس��تي من چاپگر دارم؟» بعدش گفت‪« :‬باش��ه س��اعت ‪ 4‬بعدازظهر بيا‬ ‫پيشم‪ ،‬برات همش رو چاپ مي‌كنم‪».‬‬ ‫ول��ي به يك مش��كل ديگر برخ��ورد كردم‪ .‬قرار بود بچه‌ها را ببرن بي��رون از اردوگاه‪ ،‬براي تفريح‪.‬‬ ‫اينجا بود كه دوستم سيدعلي موسوي به كمكم آمد‪ .‬همه چيز را به او سپردم و رفتم‪ .‬خالصه وقتي‬ ‫برگش��تم با «امير رنگي» (يكي از دوس��تانم) براي تمرين تئاتر رفتم كه در ‪ 2‬س��اعت سه سناريوي‬ ‫محش��ر نوش��تيم‪ .‬ولي هر چقدر حس��اب كرديم‪ ‌،‬ديديم وقت كافي براي اجراي حتي يكي از آن‌ها را‬ ‫هم نداريم‪ .‬خالصه با ناله و زاري فراوان به آقاي قديملو مراجعه كرديم كه «آقا وقت كمه‪ ،‬آقا نميشه‬ ‫و‪ »...‬انصافا هم آنقدر برنامه داش��تيم كه جايي براي نمايش ما باقي نمي‌ماند‪ .‬س��ر ُجنگ ديديم كه‬ ‫اي دل غافل‪ .‬سه تا از برنامه‌ها را لغو كردند و چند تايم از برنامه خالي مانده است‪ .‬من و امير خيلي‬ ‫ناراحت ش��ديم‪ .‬چون ظاهرا همه‌ي بچه‌ها به اميد كار ما برنامه‌هايش��ان را لغو كرده بودند و من هم‬ ‫در لحظه‌ي آخر يك داس��تان توپ و تقريري را برداش��تم ببرم بخوانم (همان داس��تان سومي كه در‬ ‫ابتداي متن گفته بودم)كه آقاي قديملو گفتن‪« :‬وقت نمي‌شود و همچنين يك داستان سه يا چهار‬ ‫دقيقه‌اي حوصله‌ي بچه‌ها را سر مي‌برد‪.‬‬ ‫خالصه ما هم دپرس و افس��رده از جنگ نااميد ش��ديم‪ ،‬ولي در نهايت ش��ب بدي نبود و خوش‬ ‫گذشت‪ .‬اما مي‌رسيم به آخر داستان كه خيلي كوتاه مي‌گويم‪:‬‬ ‫در روز سوم يعني در شب مراسم جنگ واحد آبشناسان‪ ،‬آقاي قديملو شخصا داستاني را مي‌خوانند‬ ‫كه س��ه يا چهار دقيقه وقت مي‌گيرد و همه بلند مي‌ش��وند براي داستان كف مي‌زنند‪ .‬حتما داستان‬ ‫دل‌انگيزي بوده‪ .‬ولي نكته اين‌جا بود كه اين داستاني كه ايشان خواندند‪ ،‬همان داستاني بود كه من‬ ‫از خواندنش منع شدم‪ .‬اين هم از خاطره‌ي من از اردوي رامسر‪.‬‬

‫واحدهاي آموزشي در برگزاري و اجراي اردوي دوستي‬ ‫است‪ .‬اگر چه در حال حاضر نيز اين مشاركت قطعاً به‬ ‫ميزان قابل قبولي مشاهده مي‌شود اما جا دارد كه باز‬ ‫هم بيش��تر و بيشتر شود‪ .‬به‌طوري كه مث ً‬ ‫ال تهيه‌ي و‬ ‫ارائه‌ي وعده‌هاي غذايي نيز به نوبت توسط واحدهاي‬ ‫آموزشي صورت گيرد‪ .‬دانش‌آموزان نيز به‌طور جدي‌تر‬ ‫و رسمي در تهيه‌ي گزارشات‪ ،‬عكاسي‪ ،‬فيلمبرداري‬ ‫و‪ ...‬مس��ئوليت بپذيرند و بيش از آنكه مهمان باشند‪،‬‬ ‫خودشان را دست‌اندركار ببينند‪ .‬تقويت روحيه‌ي كار‬ ‫گروهي و برنامه‌ريزي‌هاي جمعي از جمله كارهاي مهم‬ ‫تربيتي است كه با توجه به روحيات جامعه‌ي ما الزم‬ ‫است تا حد ممكن مورد توجه قرار گيرد و اردو فرصت‬ ‫مناسبي براي اين منظور است‪.‬به اميد اردوهاي بهتر‬ ‫در سال‌هاي بعد‪.‬‬

‫‪53‬‬


‫گزارش داخلي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫محمد حميدي فراهاني‪ /‬دانش‌آموز پايه‌ي اول دبيرستان‪ /‬واحد كارگرشمالي‬

‫‪4‬‬

‫‪54‬‬

‫روز دوش��نبه بود‪ .‬سر كالس بوديم و داشتيم به‬ ‫درس رياضي توج��ه مي‌كرديم‪ .‬ناگهان آقاي كاوه‬ ‫(مسئول فرهنگي مدرسه) وارد كالس شدند و يك‬ ‫خبر خوش به بچه‌ها دادند‪ .‬اول خبر اين بود‪« ...‬روز‬ ‫ش��نبه به اردويي كه مجتمع براي بچه‌هاي پايه‌ي‬ ‫اول در رامسر گذاشته است‪ ،‬مي‌رويم» ناگهان كل‬ ‫كالس به ش��ادي پرداختند و ديگر در پوست خود‬ ‫نمي‌گنجيدن��د‪ .‬انگار كه بهترين خبر عمرش��ان را‬ ‫شنيده بودند! اصال نفهميديم اين چند روزه كه به‬ ‫اردو مانده‪ ،‬چه جوري گذشت‪ .‬معموال بهترين روز‬ ‫در مس��افرت‌ها زماني است كه داريد چمدان‌هاي‬ ‫خود را براي مسافرت آماده مي‌كنيد‪ ،‬من هم مثل‬ ‫بقيه دوس��تانم در خانه داش��تم چمدانم را با شوق‬ ‫و ذوق مي بس��تم‪ .‬اول لباس‌هاي ورزش��ي‪ ،‬كفش‬ ‫ورزشي‪ ،‬مسواك‪ ،‬و‪ ...‬بعد رفتم حمام تا آماده باشم‬ ‫براي مس��افرت‪ !...‬خوابيدم و باالخره روز موعود فرا‬ ‫رسيد‪ .‬صبح زودتر بيدار شدم و لباس‌هاي راهم را‬ ‫پوش��يدم و آماده‌ي حركت به س��وي رامسر شدم‪.‬‬ ‫صبحانه را مفصل خوردم تا در راه گرس��نه نشوم‪،‬‬ ‫ول��ي خوب م��ادرم از روي حس م��ادري مقداري‬ ‫چيپس و پفك و تنقالت داد تا در راه با دوس��تانم‬ ‫بخوريم و خوش باشيم‪ .‬پدرم هم مقداري پول داد‬ ‫تا لوازم موردنياز و مقداري سوغاتي براي پدربزرگ و‬ ‫مادربزرگم بخرم‪ .‬باالخره بزرگ شديم ديگه‪!...‬مادرم‬ ‫از زي��ر قرآن ردم كرد و باالخره راهي اردو ش��دم‪.‬‬ ‫چمدانم را پشت ماشين گذاشتم و به سمت مدرسه‬ ‫حركت كرديم‪ ،‬وقتي رسيديم مدرسه يك اتوبوس‬ ‫بزرگ مقداري جلوتر از مدرسه ايستاده بود‪ .‬رفتم‬ ‫داخل مدرسه و چمدان خود را كنار چمدان بقيه‌ي‬ ‫بچه‌ها گذاشتم و رفتم داخل حياط‪ .‬آقاي كاوه باالي‬ ‫سكو ايس��تاده بودند و بچه‌ها هم به ترتيب كالس‬ ‫ايس��تاده بودند‪ .‬من هم رفتم داخل صف ايستادم‬ ‫تا اسمم خوانده شود و بروم چمدانم را بردارم و به‬ ‫سمت اتوبوس بروم‪.‬‬ ‫خب‪ ،‬ديگر همه چيز براي حركت آماده بود‪ ،‬ولي‬ ‫نكته‌ي عجي��ب اين بود كه آقايي جوان كه حدود‬ ‫‪ 23-24‬ساله به نظر مي‌رسيد داخل اتوبوس آمد‪.‬‬ ‫ابت��دا با بچه‌ها صحبت كرد و س��عي كرد با بچه‌ها‬ ‫بيشتر آشنا بشود‪ .‬همه‌ي بچه‌ها در اين فكر بودند‬ ‫كه اين آقا ديگر كيست؟ خالصه با ما آشنا شدند و‬ ‫آمدند روي صندلي جلويي ما نشستند‪ .‬بغل دستي‬ ‫او كس��ي نب��ود جز يكي از بچه‌ها ك��ه گيتار را به‬ ‫صورت حرفه‌اي كار مي‌كرد و كامال مسلط بود‪ .‬در‬ ‫طي راه مش��غول به خواندن و زدن گيتار بودند كه‬ ‫آقاي موس��وي (مدير مدرسه) بلند شدند و گفتند‪:‬‬ ‫آق��اي تندنويس ب��ه جاي آقاي محمدي‪ ،‬مش��اور‬ ‫جديد ما هستند‪ .‬بچه‌ها براي آقاي تندنويس دست‬ ‫زدند و بيش��تر با آقاي تندنويس آشنا شدند‪ .‬ديگر‬ ‫وسط‌هاي راه بوديم و ظهر شده بود‪ .‬آقاي موسوي‬ ‫گفتند كه در يك محل زيبا توقف مي‌كنيم تا ناهار‬ ‫(ساندويچ) را بخوريم‪ .‬به‌به‪ !...‬همه آب دهانشان را‬ ‫قورت مي‌دادند و منتظ��ر توقف اتوبوس بودند كه‬ ‫باالخره اتوبوس ايس��تاد و ما هم مش��غول خوردن‬ ‫ناهار شديم‪ .‬بعد از ناهار و گرفتن چند عكس دوباره‬

‫حركت كرديم‪ .‬در ح��ال صحبت كردن بوديم كه‬ ‫يكي از بچه‌ها گفت‪« :‬بچه‌ها؛ ‪ 15‬كيلومتر بيشتر با‬ ‫رامسر فاصله نداريم» بچه‌ها شروع كردند به جمع‬ ‫كردن لوازم و آشغال‌ها‪.‬‬ ‫زماني كه به اردوگاه رس��يديم هوا روش��ن بود‪.‬‬ ‫به‌به‪ !...‬عجب اردوگاهي بود‪ .‬منظره‌ي كوه را كامال‬ ‫می‌دیدیم و اگر مقداري س��رمان را مي‌چرخانديم‬ ‫تله‌كابين رامسر را هم مي‌ديديم‪ .‬جلوي در ورودي‬ ‫اردوگاه به گرمي از ما اس��تقبال ش��د و پس از رد‬ ‫شدن از حلقه گل و گرفتن كيك و سانديس‪ ،‬وارد‬ ‫اردوگاه شديم‪ .‬بهتر از اين نمي‌توانستيم تصور كنيم‪.‬‬ ‫ما در حين خوردن كيك و سانديس بوديم كه آقاي‬ ‫كاوه رفتن��د و كليدهاي اتاق‌ها را گرفتند‪ .‬رفتيم و‬ ‫طبق گروه‌هايي كه خودمان قبل از اردو مش��خص‬ ‫كرده بوديم‪ ،‬در اتاق‌ها مستقر شديم‪.‬‬ ‫پ��س از رفع خس��تگي‪ ،‬فهميدم ك��ه بچه‌هاي‬ ‫آبشناس��ان ‪ 1‬و جام‌ج��م هم رس��يدند‪ .‬تعدادي از‬ ‫دوس��تان م��ن هم در اي��ن دو واح��د بودند‪ .‬رفتم‬ ‫و س�لام علي��ك كرديم و در گوش��ه‌اي از اردوگاه‬ ‫نشس��تيم به صحبت كه يكي از بچه‌ها با توپي كه‬ ‫در دست داشت‪ ،‬داد زد‪« :‬كيا مي‌خوان فوتبال بازي‬ ‫كنن؟» يك‌دفعه همگي به سمتش رفتند و پس از‬ ‫يار‌كش��ي شروع به بازي كرديم‪ .‬عجب زميني بود‪.‬‬ ‫از اين س��ر تا آن س��رش يك ربع طول مي‌كشيد‪.‬‬ ‫پس از نيم ساعت ديگر همه‌ي بچه‌ها به نفس‌نفس‬ ‫افتاده بودند‪ .‬آقاي كاوه آمدند و گفتند كه شب در‬ ‫داخل سالن فوتسال‪ ،‬مراسم شبانه داريم كه واحد‬ ‫جام‌جم قرار بود برگزار كند‪ .‬ش��ب رفتيم و مراسم‬ ‫را ديدي��م و بعد از آن براي صرف ش��ام به س��الن‬ ‫غذاخوري رفتيم‪.‬‬ ‫از تنه��ا چيزي كه مي ترس��يديم غ��ذا بود كه‬ ‫خوش��بختانه آن هم مثل بقيه‌ي چيزها در اردو از‬ ‫كيفيت خوبي برخوردار بود‪ .‬س��اعت ‪ 9:15‬دقيقه‬ ‫بود كه آقاي كاوه گفتند ساعت ‪ 10‬خاموشي است‪.‬‬ ‫پس همه به س��وي خوابگاه‌ها دويدي��م تا بتوانيم‬ ‫لباس‌هايمان را عوض كنيم و روتختي و روبالشي‌ها‬ ‫را روي تخت بكشيم‪ ...‬تازه مسواك زدن هم مانده‬ ‫بود‪ .‬خدا را شكر توانستيم تمام اين كارها را در ‪45‬‬ ‫دقيقه انجام دهيم و روي تخت‌ها دراز كش��يديم‪.‬‬ ‫تك‌تك بچه‌ها يواش يواش ديگه داشت چشمانشان‬ ‫بس��ته مي‌ش��د‪ .‬فكر كنم من اولين نفري بودم كه‬ ‫خوابم برد‪ .‬صبح شده بود و من با صداي آقاي كاوه‬ ‫و ديگر بچه‌ها كه مي‌گفتند صبحانه دير شده بيدار‬ ‫شدم‪ .‬به سرعت لباس را عوض كردم و حركت كردم‬ ‫به س��وي غذاخوري‪ .‬برنامه امروز رفتن به س��مت‬ ‫ييالق و سپس در بعد از ظهر تمرين كردن فوتبال‬ ‫براي مسابقه‌ي بين واحدها بود‪ .‬خب رفتيم به سمت‬ ‫منطقه ييالق‪ ...‬عجب جايي بود در دل كوه‌ها بوديم‬ ‫و تعدادي دكه در آن‌جا بود كه يكي از آن‌ها ذرت‬ ‫كبابي (بالل) مي‌فروخ��ت‪ .‬همه‌ي بچه‌ها از آن‌جا‬ ‫خريد كردند و آش��ي را كه مدرس��ه درست كرده‬ ‫بود در آن‌جا خورديم‪ .‬پس از گرفتن تعدادي عكس‬ ‫دسته جمعي و فردي (كه به صورت ‪ Online‬در‬ ‫س��ايت مجتمع قرار مي‌گرفت تا پدر و مادرها آگاه‬

‫گزارش داخلي‬ ‫باشند)‪ ،‬حركت كرديم به سمت اردوگاه‪.‬‬ ‫پ��س از خوردن ناهار و چند دقيقه اس��تراحت‬ ‫كردن بايد مي‌رفتيم تا تمرين داش��ته باشيم براي‬ ‫مس��ابقه فردا با واحد جام‌جم‪ .‬همه‌ي بچه‌هاي تيم‬ ‫انگيزه‌ش��ان دو چندان ش��ده بود‪ ،‬منتظر بودند تا‬ ‫معلم ورزش بگويد چه كسي در تركيب اصلي و چه‬ ‫كس��ي بايد روي نيمكت بنشيند‪ ،‬پس از دو ساعت‬ ‫بازي كردن من براي تيم انتخاب ش��دم و با چهار‬ ‫نفر ديگر از دوستانم قرار شد در تركيب اصلي قرار‬ ‫بگيرم‪ ،‬شب شد و امشب نوبت واحد كارگر شده بود‬ ‫تا جنگ ش��بانه داشته باشيم‪ ،‬همگي براي تشويق‬ ‫دوس��تانمان كه در حال تدارك و آماده‌سازي براي‬ ‫جنگ بودند رفتيم‪ .‬گل سرس��بد برنامه‌ها‪ ،‬اجراي‬ ‫موس��يقي بود که توس��ط دوس��تم كه در اتوبوس‬ ‫جلوي من نشسته بود‪ ،‬اجرا می‌شد‪.‬‬ ‫پس از اجرا همه‌ي بچه‌ها او را به شدت تشويق‬ ‫كردند‪ .‬طبق معمول‪ ،‬بعد از مراسم جنگ نوبت به‬ ‫خوردن شام و خوابيدن بود‪ .‬ما پس از خوردن شام‬ ‫رفتيم و در گوشه‌اي از اردوگاه با دو سه تا از بچه‌ها‬ ‫نشس��تيم و با اميرجويا كه گيتار مي‌زد ش��روع به‬ ‫خواندن كرديم‪ ،‬چقدر خوش گذشت‪ .‬كم‌كم داشت‬ ‫دير مي‌ش��د و زمان خاموش��ي نزديك بود‪ .‬پس به‬ ‫س��رعت به سمت خوابگاه رفتيم و در تخت‌هايمان‬ ‫دراز كشيديم تا خوابمان ببرد‪.‬‬ ‫صبح من زودتر از همه بيدار ش��دم و دس��ت و‬ ‫صورت خود را شس��تم و با تعدادي از دوس��تان به‬ ‫سوي غذاخوري رفتيم و صبحانه را خورديم‪ ،‬آقاي‬ ‫كاوه برنامه امروز را اعالم كرد‪ ،‬برنامه اين بود صبح‬ ‫حركت به س��مت تله‌كابين و اگر ش��د كارتينگ و‬ ‫بعدازظهر هم در س��الن ورزش��ي مسابقات فوتبال‬ ‫بود‪ ،‬همگي به سمت تله‌كابين حركت كرديم و در‬ ‫مركز خريد كه بيش��تر به مراكز خريد تهران شبيه‬ ‫بود‪ ،‬سوار تله‌كابين شديم و رفتيم باالي كوه‪ ،‬واي‬ ‫خ��داي من چقدر ديدن اين مناظ��ر زيبا‪ ،‬آرامش‬ ‫بخش اس��ت‪ .‬صخره‌هايي بودند كه هر كدام شبيه‬ ‫يك چيز بودند و از طرف ديگر دريا بود كه هرقدر‬ ‫نگاه مي‌كرديم به انتهايش نمي‌رس��يديم‪ .‬بي‌خود‬ ‫نيست كه بزرگ‌ترين درياچه‌ي دنياست‪ ،‬در همين‬ ‫فكر بودم كه «تق تق» صدايي آمد‪ ،‬يكباره به خودم‬ ‫آمدم كه ديدم وارد سكوي پاياني شديم‪ .‬در باالي‬ ‫كوه چهار پنج رستوران و دكه‌هاي فروش تنقالت‬ ‫بود كه در آن‌جا بايد يك چاي هزارتوماني را معادل‬ ‫چهارهزار و پانصد تومان مي‌خريديم‪ ،‬خب س��زاي‬ ‫گران‌فروشي نخريدن اس��ت‪ ،‬ولي آقاي تندنويس‬ ‫با پنج بس��تني ن��زد ما آمدند و به ه��ر كدام از ما‬ ‫يك بس��تني دادند‪ .‬منتظر مانديم تا بقيه‌ي بچه‌ها‬ ‫برسند‪ ،‬در آن‌جا چون منظره‌ي قشنگي داشت چند‬ ‫تا عكس گروهي گرفتيم و آنگاه به دكه‌ي شيريني‬ ‫فروش��ي‌ای که در كنار سكوي تله‌كابين بود رفتيم‬ ‫و كمي شيريني خريديم‪ .‬به‌به عجب شيريني‌هايي‬ ‫بود‪ ،‬آدم انگش��تانش را هم مي‌خورد‪ .‬خالصه سوار‬ ‫تله‌كابين شديم و برگشتيم‪ .‬در آن‌جا آقاي موسوي‬ ‫من و امير را فرس��تاد تا برويم ببينم كارتينگ باز‬ ‫اس��ت يا نه‪ ،‬بعد گفتن��د بقيه‌ي بچه‌ها كه در حال‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬ ‫س��نگ انداختن در دريا هس��تند برگردند و ما هم‬ ‫س��ريع رفتيم و ديديم كه باز است و فورا به آقاي‬ ‫موس��وي اطالع داديم و به سمت كارتينگ حركت‬ ‫كرديم‪ .‬ورزش جالبي بود‪ .‬مخصوصا براي ما كه هنوز‬ ‫اجازه‌ي رانندگي را نداريم‪ .‬پس از بازي و تفريح به‬ ‫سمت اردوگاه رفتيم و طبق معمول خوردن غذا و‬ ‫استراحت براي بازي فوتبال بعدازظهر‪.‬‬ ‫بعدازظهر بيدار ش��ديم و ج��وراب و لباس‌هاي‬ ‫ورزشي‌مان را پوشيديم و به سمت ورزشگاه رفتيم‪.‬‬ ‫پس از گرم كردن و انداختن تعدادي عكس تيمي‬ ‫با س��وت داور‪ ،‬بازي شروع شد‪ ،‬خب توپ براي ما‬ ‫بود و زمين مال حريف (جام‌جم)‪ .‬من با يك پاس‬ ‫بازي را شروع كردم‪ ...‬هي پاسكاري كرديم تا اين‌كه‬ ‫من در فضاي خالي زمين قرار گرفتم و دوستانم به‬ ‫من پاس دادند تا فرار كنم و گل بزنم‪ .‬همين اتفاق‬ ‫هم افتاد ولي نمي‌دانم چطور يكي از دفاع‌هاي واحد‬ ‫جام‌جم جلوي من س��بز شد‪ ،‬من مي‌خواستم او را‬ ‫رد كن��م كه او و يكي از دفاع‌هايش��ان من را زدند‬ ‫و م��ن هم به طرز فجيعي به زمي��ن افتادم و درد‬ ‫عجيبي در دست چپم احساس كردم و داور سوت‬ ‫زد و كارت زرد ب��ه بازيك��ن خطاكار داد و من هم‬ ‫دوال دوال كه دس��تم را گرفته بودم‪ ،‬از نزديك‌ترين‬ ‫جاي زمين خارج شدم و جاي من دوستم به بازي‬ ‫رف��ت‪ ،‬آق��اي كاوه و دكتري كه هم��راه ما بود به‬ ‫باالي س��ر من آمدند‪ ،‬از درد به خودم مي‌پيچيدم‪،‬‬ ‫اما نمي‌توانس��تم فرياد بزنم‪ .‬چون باالخره معلمانم‬ ‫باالي س��رم بودند و زش��ت بود‪ ،‬جرات نداشتم به‬ ‫دس��تم نگاه كنم‪ ،‬اما باالخره ن��گاه كردم‪ ،‬اي واي‬ ‫دس��تم كج ش��ده بود‪ ،‬دكتر دستم را ديد و سريع‬ ‫يك تكه چوب آورد و دس��تم را بست و گفت بايد‬ ‫برويم به درمانگاه در شهر تا از دستم عكس بگيرند‬ ‫و ببينند بايد چه كاري بكنيم‪ ،‬يك پوليور ورزشي‬ ‫كه مال يكي از دوس��تانم بود روي من انداختند و‬ ‫داور بازي را متوقف كرد و من با دس��تي شكس��ته‬ ‫با تش��ويق دوس��تانم كه به من روحيه مي‌دادند از‬ ‫زمين خارج ش��دم و راهي بيمارستان شدم و آقاي‬ ‫تندنويس هم با من به بيمارس��تان آمد تا كارهاي‬ ‫من را پيگيري كنند‪ .‬تو ماش��ين مي‌لرزيدم‪ ،‬اولين‬ ‫باري بود كه جايي از بدنم مي‌شكس��ت و احساس‬ ‫ترس داشتم‪ ،‬به بيمارستان رفتيم‪ ،‬پس از كلي صبر‬ ‫كردن‪ ،‬توانس��تيم عكس بگيريم و آقاي تندنويس‬ ‫عكس را در نور گرفت و ديد و گفت هيچي نشده‪...‬‬ ‫من هم عكس را دي��ده بودم‪ ،‬ولي آقاي تندنويس‬ ‫مي‌خواست روحيه بده و گفت يه موبرداشتگي ساده‬ ‫اس��ت‪ ،‬ولي من فهميده بودم كه اين دس��ت ديگه‬ ‫دست بشو نيست!‬ ‫رفتيم داخل ماش��ين نشستيم تا با مادر و پدرم‬ ‫تم��اس بگيرن��د و بگويند كه چه اتفاق��ي افتاده و‬ ‫باالخره چه كار بايد بكنند‪ .‬پدرم گوشي‌اش را جواب‬ ‫داد و با او صحبت كردند و قرار شد كه دوست پدرم‬ ‫كه در رامسر است بيايد و مرا به دكتري كه خودش‬ ‫مي‌شناس��د و مي‌گويند بهترين دكتر رامسر است‬ ‫ببرند‪ ،‬خالصه بايد مي‌رفتيم تنكابن‪‌،‬حدود بيس��ت‬ ‫دقيق��ه راه بود آقاي تندنوي��س و من رفتيم و در‬

‫ماش��ين دوست پدرم نشس��تيم و حركت كرديم‪،‬‬ ‫رسيديم به مطب‪ ،‬خداي من چقدر شلوغ بود‪ ،‬يك‬ ‫عالمه آدم دست و پا شكسته آن‌جا بود‪ ،‬خدا نصيب‬ ‫كس��ي نكند‪ ،‬پس از ‪ 45‬دقيقه ميان وقت‌ها دكتر‬ ‫مرا ديد و گفت بايد در تهران عمل شود و خالصه‬ ‫دس��ت من را آتل گرفت و قرار شد شبانه علي‌رغم‬ ‫ميل باطني خودم به سمت تهران حركت كنم‬ ‫تا صبح يك��ي از فاميل‌هايمان دس��تم را عمل‬ ‫كند‪ .‬ش��ب راهي تهران شديم و از همه‌ي دوستانم‬ ‫و آقاي كاوه و‪ ...‬تشكر كردم‪ .‬در طول مسير خواب‬ ‫بودم تا اين‌كه س��اعت ‪ 4:35‬دقيقه صبح به تهران‬ ‫رس��يديم و حدودا س��اعت ‪ 5‬خونه بودم‪ ،‬از آقاي‬ ‫راننده تشكر كردم كه شبانه از جاده چالوس با آن‬ ‫همه پيچ و خمش مرا به خانه آورد‪ ،‬شب خوابيدم‬ ‫و صبح بيدار ش��دم و با مادرم پيش آقاي غني‌پور‬ ‫يكي از فاميل‌هاي دورمان رفتيم و دس��تم را ديد‬ ‫و گف��ت مرا بس��تري كنند تا مرا عم��ل كنند‪ ،‬در‬ ‫اتاق خوابيدم و وقتي بيدار شدم ديدم دوستانم به‬ ‫گوشي‌ام پيامك دادند و حالم را پرسيدند‪ ،‬در حال‬ ‫خواندن پيامك‌ها بودم كه دكتر وارد ش��د و لباس‬ ‫عمل را به من داد و گفت برو اين‌ها را بپوش و من‬ ‫هم پوش��يدم و روي تخت خوابيدم و رفتم به اتاق‬ ‫عمل‪ ،‬تا به حال اتاق عمل را نديده بودم‪ ،‬دقيقا مثل‬ ‫فيلم‌ها بود كه يك چراغ‌گرد خيلي بزرگ باالي سر‬ ‫روشن مي‌كنند‪ ،‬ترسيده بودم‪ ،‬به دكتر گفتم لطفا‬ ‫جوري عمل كنيد كه جاي آن روي دس��تم نماند‪،‬‬ ‫او ه��م به من آرامش داد و گفت نگران نباش قول‬ ‫مي‌دهم که اثر چندانی روی دس��تت باقی نگذارد‬ ‫و من هم تش��كر كردم و دكت��ر به من يك آمپول‬ ‫بيهوشي زد و من هم بيهوش شدم‪ ،‬ديگه همه چيز‬ ‫را به او س��پرده بودم و وقتي به هوش آمدم دستم‬ ‫را در گچ س��بز رنگی دیدم که بسیار محکم بسته‬ ‫ش��ده بود‪ .‬دكتر به پدر و مادرم گفت كه يك شب‬ ‫بس��تري باشم و بعد از آن به خانه بروم و پس‌فردا‬ ‫ب��راي بريدن قس��مت‌هايي كه پيم‌ها در آن بود به‬ ‫درمان��گاه برگردم تا بتوانند آن را ضدعفونی کنند‪،‬‬ ‫خالصه ‪ 6‬هفته با تمام سختي‌ها دستم در گچ بود‪.‬‬ ‫االن تازه مي‌فهمم كه خداوند چقدر مهربان است و‬ ‫چه نعمت‌هايي به ما داده كه شايد ما از كنار آن به‬ ‫سادگي مي‌گذريم‪ ،‬اميدوارم با اين نوشته توانسته‬ ‫باش��م به ديگران بفهمانم كه خداوند مهربان است‬ ‫و باي��د او را به خاطر نعماتي كه به ما داده اس��ت‬ ‫ش��كر كنيم و قدر سالمتي را بدانيم‪ ،‬اميدوارم اين‬ ‫اتفاق براي ش��ما نيافتد و هميش��ه سالم باشيد و‬ ‫خداوند را شكر كنيد‪.‬‬ ‫خدا رو ش��كر االن مدتي اس��ت كه دستم را باز‬ ‫كردم و وقتي به گذش��ته فكر مي‌كنم‪ ،‬باز هم خدا‬ ‫را شكر مي‌كنم و از تمام كساني كه به من هميشه‬ ‫كمك كردند‪ ،‬تش��كر مي‌كن��م‪ ،‬مخصوصا از آقايان‬ ‫موس��وي‪ ،‬تندنويس و كاوه‪ .‬در پايان اين نوشته را‬ ‫تقدي��م مي‌كنم به پدر و م��ادر عزيزم كه در تمام‬ ‫س��ختي‌ها و مش��كالت در كنارم هس��تند‪ ،‬به ياد‬ ‫نوش��ته پش��ت يك كاميون افتادم كه نوش��ته بود‬ ‫«رفيق بي‌كلك مادر»‪.‬‬

‫‪55‬‬


‫گزارش داخلي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫گزارش داخلي‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪56‬‬

‫‪57‬‬

‫فعاليت‌هاي واحد پژوهش در تابستان ‪1390‬‬

‫تهيه و تنظيم‪ :‬واحد پژوهش‬

‫ساختار آموزشي در كشور ما به‌گونه‌اي است‬ ‫كه بيشتر بر گسترش محفوظات تكيه می‌شود‬ ‫و دانش‌آم��وزان عموم��ا آش��نايي چنداني با‬ ‫مفاهيم عملي علوم ندارند‪ .‬اين نگاه به آموزش‬ ‫اگر با استفاده از ابزارهاي ديگري كامل نشود‬ ‫مي‌تواند آس��يب‌هاي جدي به فرايند آموزش‬ ‫دانش‌آموزان وارد نمايد‪ .‬با توجه به اين نياز و‬ ‫براي تكميل آموزش‌هاي نظري‪ ،‬واحد پژوهش‬ ‫مدرس��ه راهنمايي عالمه طباطبايي كوشيده‬ ‫اس��ت كه با برگ��زاري مجموعه‌اي برنامه‌هاي‬ ‫پژوهشي‪ ،‬دانش‌آموزان را در مسير كار گروهي‬ ‫و كارورزي علمي قرار دهد‪ .‬به‌گونه‌اي كه دانش‬ ‫آموزان بتوانند مفاهيم علمي را كه آموخته‌اند‬ ‫هرچه بيشتر و بهتر در مسير تجربه محك زده‬ ‫و درك كنند‪.‬‬ ‫از اي��ن‌رو واحد پژوهش مجتمع فرهنگی ـ‬ ‫آموزشی عالمه‌ طباطبايي تالش دارد ياري‌گر‬ ‫و هدايت‌كننده‌ي دانش‌‌آموزان مجتمع بوده و‬ ‫فرصت‌هاي پژوهش��ي مختلفي را براي آن‌ها‬ ‫فراهم آورد‪ .‬در همين زمينه برخي از مهم‌ترين‬ ‫فعاليت‌هاي واحد پژوهش در تابستان ‪1390‬‬ ‫را خدمت شما معرفي مي‌كنيم؛ باشد كه شما‬ ‫دانش‌‌آموزان محترم ني��ز با همكاري و توجه‬ ‫خود در گس��ترش فعاليت‌هاي پژوهشي با ما‬ ‫همراه شويد‪.‬‬ ‫‪ .1‬برگزاری کارسوق‌های تابستانه‬

‫کارس��وق (‪ )workshop‬برنامه‌‌ای اس��ت‬ ‫کوتاه‌م��دت (معموال یک ی��ا دو روزه) که در‬ ‫زمین��ه موض��وع خاصی به آم��وزش علمی و‬

‫مهارت��ی می‌پردازد‪ .‬کارس��وق‌ها با بهره‌گیری‬ ‫از ط��رح درس‌های به‌روز و کارآمد و نیروهای‬ ‫متخصص و پرانرژی در مدارس برگزار می‌شود‪.‬‬ ‫در این برنامه‌های ی��ک روزه دانش‌آموزان بر‬ ‫روی موضوع خاصی متمرکز ش��ده و آن را از‬ ‫وج��وه گوناگون مورد بررس��ی قرار می‌دهند‪.‬‬ ‫س��خنرانی‌های علم��ی‪ ،‬جلس��ات گفت‌وگو‪،‬‬ ‫آزمایش عملی‪ ،‬پخش فیلم‪ ،‬بازی‌های علمی و‬ ‫تفریحی و مسابقات و جشنواره‌ها‪ ،‬بخش‌هایی‬ ‫مختلفی هستند که معموال در کارسوق‌ها اجرا‬ ‫می‌شوند‪.‬‬ ‫در چنی��ن کارس��وق‌هایی دانش‌آموزان در‬ ‫عمل با مسائل علمی درگیر شده و جذابیت‌های‬ ‫رقابت��ی و علم��ی باع��ث افزای��ش یادگیری‬ ‫و جذابی��ت علم‌‌آم��وزی ب��رای دانش‌آموزان‬ ‫می‌گ��ردد‪ .‬در این‌گون��ه برنامه‌ه��ا مفاهی��م‬ ‫پیچیده و مهارت‌های مهم در کمترین زمان‬ ‫و با بیش��ترین ماندگاری توسط دانش‌آموزان‬ ‫فراگرفته می‌شود‪.‬‬ ‫مهمتری��ن اه��داف برگزاری کارس��وق‌ها‬ ‫عبارتند از‪:‬‬ ‫• ترویج پژوهش دانش‌آموزی‪:‬‬

‫ب��ا برگزاری کارس��وق‌ها‪ ،‬افق‌های جدیدی‬ ‫پیش‌روی دانش‌آموزان و اولیای محترم نسبت‬ ‫به آموزش‌های پژوهش‌محور گشوده می‌شود‪.‬‬ ‫این گونه اقدامات سبب ترویج فرهنگ پژوهش‬ ‫در مدارس ش��ده و می‌تواند آغاز خوبی برای‬ ‫پی‌گیری پروژه‌های تخصصی‌تر باشد‪.‬‬ ‫• دید کاربردی نسبت به علم‬

‫کارس��وق‌ها بنابر تعریف‪ ،‬اساسا عبارتند از‬

‫ب��ه‌کار گرفتن یک مفهوم علمی ـ آموزش��ی‪.‬‬ ‫در ضم��ن برگ��زاری کارس��وق‪ ،‬دانش‌آموزان‬ ‫می‌آموزن��د که چگونه ی��ک مفهوم علمی در‬ ‫عمل اجرا می‌ش��ود‪ .‬این ن��گاه عملی به امور‬ ‫علم��ی مایه‌ي فهم دقیق‌تر از مفاهیم و درک‬ ‫بهتر نسبت علم و عمل خواهد شد‪.‬‬ ‫• کار گروهی‬

‫تمرین کارگروهی یکی از مهمترین اهدافی‬ ‫اس��ت که در طراحی هر کارسوق مدنظر قرار‬ ‫می گیرد‪ .‬فعالیت دانش‌ آموزان در کارسوق‌ها‬ ‫در قال��ب گروه‌های��ی اس��ت ک��ه خودش��ان‬ ‫تش��کیل می‌دهند‪ .‬در ضمن این کار گروهی‬ ‫دانش‌‌آموزان با مهارت‌هایی مانند تقسیم‌کار‪،‬‬ ‫هم‌فک��ری و مدارا با اف��کار و نظرات متفاوت‪،‬‬ ‫آشنا می‌شوند‪.‬‬ ‫• افزایش مهارت‌های خالقیتی و تحلیلی‬

‫ام��روزه می‌دانیم که روش‌های کالس��یک‬ ‫آموزش��ی در به��ره‌ور ک��ردن توانایی تحلیل‬ ‫مس��ائل چندان کارآمد نیستند؛ در حالی که‬ ‫روش‌های آموزش��ی غیرمستقیم می‌توانند به‬ ‫ملموس شدن مفاهیم علمی یاری رسانده و با‬ ‫ایجاد حرکت‌های رقابتی باعث افزایش انگیزه‬ ‫در نوآموزان باشد‪ .‬توانایی تحلیل ذهنی یکی‬ ‫از مهمترین مهارت‌های یادگیری است که در‬ ‫ضمن کارگروهی تقویت می‌شود‪ .‬این توانایی‬ ‫پای��ه خالقیت علمی اس��ت و ب��ا افزایش آن‬ ‫می‌توان به افزایش نوآوری در بین دانش‌آموزان‬ ‫امید بست‪.‬‬ ‫• جذابیت و نشاط علمی‬

‫با برگزاری مس��تمر کارس��وق‌ها در مدرسه‬

‫میزان عالقه‌مندی دانش‌‌آموزان به فعالیت‌های‬ ‫علم��ی و حض��ور در محیط مدرس��ه افزایش‬ ‫چش��م‌گیری خواهد داشت‪ .‬این امر به ارتقای‬ ‫فضای نشاط علمی در مدرسه کمک می‌کند‪.‬‬ ‫ب��ر پایه چنین دیدی بود که واحد پژوهش‬ ‫مجتمع تصمیم گرفت برنامه اجرایی منظمی‬ ‫را در آغ��از س��ال تحصیل��ي ‪ 90-91‬ب��رای‬ ‫دانش‌آموزان پایه اول دبیرستان و هر سه پایه‬ ‫مقطع راهنمایی برگزار نماید‪.‬‬ ‫مقطع‬

‫پایه‬

‫دبیرستان اول‬ ‫اول‬ ‫راهنمایی دوم‬ ‫سوم‬

‫گرایش کارسوق‬ ‫هوافضا‬ ‫پل ماکارونی‬ ‫کار گروهی‬ ‫دهکده اقتصادی‬ ‫بازی‌های رایانه‌ای‬

‫‪ .2‬کالس‌ه�ای پژوهش�ی تابس�تانه مقطع‬ ‫راهنمایی‬

‫مقدم��ه‪ :‬رويكرد م��ا در پايگاه تابس��تاني‬ ‫مدارس راهنمایی معطوف به سه گروه فني و‬ ‫مهندسي‪ ،‬هوافضا ـ عمران و انرژي بوده است‬ ‫و به‌همین دلیل تمرکز فعاليت‌ها را به ترتيب‬ ‫بر طراحي و س��اخت موشك‌هاي هاورکرافت‪،‬‬ ‫‌س��ازه‌هاي ماكاروني و اجاق‌هاي خورشيدي‬ ‫در پايه‌هاي اول‪ ،‬دوم و س��وم قرار داده‌ايم‪ .‬با‬ ‫توجه به توضیحات فوق‪ ،‬جزئیات بیش��تر اين‬ ‫فعاليت‌ها در ادامه‌ي گزارش می‌آید‪.‬‬

‫پايه تحصيلي‬

‫گرايش پژوهشي‬

‫اول‬

‫گالیدر‬

‫دوم‬

‫سازه‌هاي ماكاروني‬

‫سوم‬

‫اجاق‌هاي خورشيدي‬

‫الف) طراحي و ساخت گالیدر‬

‫ه��دف‪ :‬افزاي��ش ت��وان كار گروه��ي و‬ ‫مش��اركت‌پذيري دانش‌آم��وزان‪ ،‬آش��نايي ب��ا‬ ‫موضوعات علمي‪ :‬آيروديناميك ـ طراحي بدنه‬ ‫ـ فشار هوا ـ قوانين نيوتون در حركت ـ رابطه‌ي‬ ‫اساسي ديناميك‪.‬‬ ‫روش‪ :‬هيچكدام از اهداف آموزشي در كالس‬ ‫به طور مس��تقيم مورد تدريس قرار نمي‌گيرد‪.‬‬ ‫بلكه دانش‌آموزان به روش فعال و غيرمستقيم‬ ‫(‪ )Interactive‬به‌آش��نایی ب��ا مفاهیم فوق‬ ‫می‌پردازن��د‪ .‬س��پس با طراحي بدن��ه و اجزاي‬ ‫هاورکراف��ت و آزماي��ش آن‪ ،‬خود ب��ه نتايجي‬ ‫مي‌رس��ند كه ايش��ان را به صورتي شهودي و‬ ‫غيرمستقيم به صورت‌بندي مفاهيم علمي مورد‬ ‫هدف‪ ،‬رهنمون مي‌شود‪.‬‬ ‫ب) طراحي و ساخت سازه‌هاي ماكاروني‪:‬‬

‫در بس��ياري از ش��اخه‌هاي مهندس��ي‪،‬‬ ‫ماكت‌س��ازي صرفا ب��ا هدف آش��نايي افراد با‬ ‫وس��يله يا س��ازه‌اي صورت مي‌گي��رد‪ .‬اما يك‬ ‫س��ازه‌ي ماكاروني ماكتي از يك سازه‌ي واقعي‬ ‫نيس��ت بلكه يك س��ازه‌ي واقع��ي در مقياس‬ ‫كوچك‌تر اس��ت‪ .‬بنابراي��ن تنش‌پذيري آن را‬ ‫مي‌ت��وان به ارزياب��ي گذاش��ت‪ .‬در اين ميان‬ ‫خالقي��ت دانش‌آموزان مي‌تواند س��ازه‌هاي با‬

‫استقامت گوناگون به‌وجود آورد‪.‬‬ ‫ه��دف‪ :‬افزاي��ش ت��وان كار گروه��ي و‬ ‫مش��اركت‌پذيري دانش‌آم��وزان‪ ،‬آش��نايي ب��ا‬ ‫اصول ديناميك و استاتيك سازه‌ها ـ چگونگي‬ ‫طراحي س��ازه ـ رابطه‌ي وزن و ابعاد س��ازه با‬ ‫استقامت آن‪.‬‬ ‫پ) طراحي و ساخت اجاق‌هاي خورشيدي‬

‫مقدمه‪ :‬رش��د صنعتي در جوامع بش��ري در‬ ‫كنار افزايش رفاه‪ ،‬مش��كالتي را نيز همواره به‬ ‫همراه داشته است‪.‬‬ ‫همچنين از يك سو بحران انرژي از بحران‌هاي‬ ‫آينده‌ي بشر است و از سويي ديگر مصرف بيشتر‬ ‫انرژي آلودگي‌هاي زيس��ت‌محيطي بيش��تري‬ ‫را به‌بار مي‌آورد‪ .‬اين‌چنين اس��ت كه اس��تفاده‬ ‫از انرژي‌ه��اي پ��اك در بس��ياري از كش��ورها‬ ‫مورد توج��ه جدي قرار گرفته اس��ت‪ .‬ايران با‬ ‫داش��تن متوسط ‪ 300‬روز آفتابي در سال يكي‬ ‫از پرتوان‌تري��ن مناط��ق اقليمي جه��ان براي‬ ‫اس��تفاده از انرژي خورش��يدي در ميان ديگر‬ ‫انرژي‌ها است‪.‬‬ ‫ه��دف‪ :‬افزاي��ش ت��وان كا ِر گروه��ي و‬ ‫مش��اركت‌پذيري دانش‌آموزان‪ ،‬آشنايي با انواع‬ ‫انرژي‌هاي پاك‪ ،‬آشنايي با روش‌هاي استفاده از‬ ‫انرژي خورشيدي‪ ،‬يادگيري اثر گلخانه‌اي‬ ‫روش‪ :‬دانش‌آموزان اجاق‌هاي خورشيدي را‬ ‫ب��ه دو روش محفظه‌اي و كوره‌اي مي‌س��ازند و‬ ‫با خالقيت خود س��عي در افزايش دماي اجاق‪،‬‬ ‫افزايش س��رعت گرم ش��دن اجاق‪ ،‬قابل حمل‬ ‫بودن و كارآمد بودن آن مي‌كنند‪.‬‬


‫گزارش داخلي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫گزارش داخلي‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪58‬‬

‫‪59‬‬

‫هشتمين جلسه باشگاه انديشه و سخن‬

‫«جوان» با نوجوانان‬

‫ششم مهرماه سال ‪ 90‬هشتمین برنامه‌ي باشگاه «اندیشه و سخن»‬ ‫با یک کار به یاد ماندنی دیگر کلید خورد‪.‬‬ ‫در این روز بعد از هفت برنامه متفاوتی که با حضور افراد سرشناس‬ ‫کش��ور همچون فیروز کریمی( مربی نام آش��نای فوتبال کشور)‪ ،‬سید‬ ‫اس��ماعیل ناصر آذر(ش��اعر)‪ ،‬محمد علی بهمنی (ش��اعر و ترانه‌سرا)‪،‬‬ ‫س��يدناصر هاش��م زاده( فیلم نامه نویس بزرگ کش��ور)‪ ،‬علی اعالیی‬ ‫(منتقد سينما)‪ ،‬بهزاد فراهانی ( بازیگر توانمند تاتر و سینما) و مرضیه‬ ‫برومند ( بازیگر و نویس��نده فعال کش��ور) با موفقیت برگزار شد؛ این‬ ‫بار باش��گاه اندیشه و سخن تصمیم به اکران خصوصی فیلم پر فروش‬ ‫«ورود آقای��ان ممنوع» گرفت که برای ای��ن کار از کارگردان محبوب‬ ‫فیل��م یعنی رامب��د جوان هم دعوت به عمل آورد تا جوانان عالمه در‬ ‫کنار کارگ��ردان فیلم‪ ،‬ورود آقایان ممنوع را که هم‌زمان بر روی پرده‬ ‫سینماهای سراسر کشور نمایش داشت‪ ،‬به تماشا بنشینند‪.‬‬ ‫رامبد جوان که اين‌روزها بیشتر از پیش موفق است در سومين تجربه‬ ‫كارگرداني‌اش در س��ينما‪ ،‬فيلم «ورود آقايان ممنوع» را بر روی پرده‌‬ ‫دارد‪ ،‬فیلمی كه بيش از ‪ 6‬ميليارد تومان فروش داش��ته؛ افتخاري كه‬ ‫ش��ايد براي كارگردانان بزرگ اين‌ روزهاي سينماي ايران هم هر چند‬ ‫سال يك‌بار اتفاق نمي‌افتد!‬ ‫رامبد نیز بعد از قبول دعوت مس��وولین مجتمع‪ ،‬حضور در مجتمع‬ ‫عالمه طباطبایی را غنیمت ش��مرد و به همراه عده‌ای از دوستان خود‬ ‫که به تازگی از خارج از کشور آمده بودند‪ ،‬برای دیدن فیلم در مجتمع‬ ‫حضور پیدا کرد‪.‬س��اعت ‪ 15‬سالن آمفی تاتر مجتمع عالمه طباطبایی‬ ‫مملو از دانش‌آموزاني بود که همگی مشتاقانه خواهان تماشای فیلم و‬ ‫صحبت کردن با کارگردان آن بودند‪.‬‬ ‫س��اعت ‪ 15:15‬بود که پخش فیلم آغاز ش��د‪ .‬در طول پخش فیلم‬ ‫دان��ش آموزان اتفاقات فيل��م را با هيجان زيادي دنبال مي‌كردند و در‬ ‫بعضي س��كانس‌ها [بيشتر در قسمت‌هاي مربوط به المپياد] با تشويق‬

‫رضايت خودشان را نشان مي‌دادند‪.‬‬ ‫بعد از اتمام فیلم که با تشویق حضار همراه بود‪ ،‬رامبد جوان با دعوت‬ ‫مجری برنامه (آقاي كاوه) بر روی سن رفت و به بيان سخنانی در مورد‬ ‫فیلم پرداخت و گفت‪« :‬من بس��یار خوشحالم که این فیلم را در کنار‬ ‫جوانان پرشور این مجتمع بار دیگر تماشا کردم‪ .‬واقعیت این است که‬ ‫ابراز احساسات شما برای ما کامال جالب بود‪ .‬در هنگام پخش این فیلم‬ ‫در کنار شما بچه‌ها احساس متفاوتي داشتم‪ ،‬خیلی تحت تاثیر هیجان‬ ‫ش��ما قرار گرفتم به طوري كه باز هم دلم می‌خواهد این تجربه اتفاق‬ ‫بیافت��د‪ .‬چرا که یکی از تفریحات من مش��اهده‌ي واکنش‌های اتفاقات‬ ‫فیلمم بر روی چهره‌های مخاطبینم اس��ت که در این مجتمع به طور‬ ‫شگفت‌انگیزی از این کار لذت بردم‪».‬‬ ‫بعد از اين رامبد جوان فرصت را به دانش‌آموزان داد تا سواالتش��ان‬ ‫را بپرس��ند‪ .‬س��وال‌ها در مورد ساخت «ورود آقايان ممنوع ‪ »2‬بود كه‬ ‫رامبد جوان گفت‪ :‬امروز آمار اس��تقبال از فيلم «ورود آقايان ممنوع»‬ ‫آن‌قدر زياد بوده كه خودمان‌ هم باورمان نمي‌شود‪ ،‬اين قضيه براي ما‬ ‫بسيار لذت‌بخش است البته از لحظه‌اي كه شروع به ساخت اين فيلم‬ ‫كرديم‪ ،‬مي‌دانس��تيم موفق خواهد ش��د‪ .‬اصال وقتي فيلم‌نامه «پيمان‬ ‫قاسم‌خاني» را خواندم‪ ،‬آن را روي هوا قاپيدم و به خودم گفتم امكان‬ ‫ندارد اين فيلم را من نس��ازم‪ .‬چرا که فيلم‌نامه‌ي بسيار قوي و جذابي‬ ‫بود‪ ،‬به عالوه اين‌كه شخصيت‌پردازي فوق‌العاده‌اي نيز داشت و بار دیگر‬ ‫در این جمع من به این موفقیت پی بردم‪.‬‬ ‫بعد از سوال‌ها و جواب‌ها‪ ،‬آقاي مهندس مستوفی عضو محترم هیات‬ ‫موسس مجتمع عالمه طباطبایی به دعوت مجری برنامه بر روی سن‬ ‫آمدند و ضمن تش��کر از حضور رامب��د جوان‪ ،‬لوح تقدیر و هدیه‌ای به‬ ‫رس��م ی��اد بود از این روز به یاد ماندنی را ب��ه نمایندگی از مجتمع به‬ ‫ايش��ان اهدا کردند‪ .‬و در آخر بچه‌ها در چند گروه براي گرفتن عكس‬ ‫يادگاري با رامبد جوان به روي سن رفتند‪.‬‬

‫رتبه‌هاي برتر تهران در مشت مجتمع‬

‫آزمون آمادگي المپيادهاي علمي (المپياد‬ ‫برت�ر) در آبان‌ماه ‪ 1390‬در محل دانش�گاه‬ ‫تربيت مدرس تهران در دو گرايش «المپياد‬ ‫رياض�ي‪ -‬رباتيك» و «المپي�اد علوم» بين‬ ‫دانش‌آموزان دوره‌ي راهنمايي مدارس شهر‬ ‫تهران برگزار ش�د‪ .‬اين آزم�ون نزديك به‬ ‫هزار نفر شركت كننده داشت كه مدرسه‌ي‬ ‫راهنمايي عالمه طباطباي واحد آبشناسان‬ ‫موفق ش�د نتيج�ه‌ي فوق‌العاده‌اي كس�ب‬ ‫كند‪ .‬واحد راهنمايي آبشناس�ان توانس�ت‬ ‫در پاي�ه‌ي اول رتبه‌ي دوم را كس�ب كند و‬ ‫در پايه‌ي دوم و س�وم هر سه رتبه‌ي اول تا‬ ‫س�وم را از آن خود كند‪ .‬كه اين خود نشان‬ ‫از سطح باالي فعاليت‌هاي علمي و آموزشي‬ ‫در مدارس عالمه طباطبايي است‪ .‬اسامي اين‬ ‫دانش‌آموزان به شرح ذيل است‪:‬‬ ‫پايه‌ي س�وم‪ :‬رامتين فره�ادي (رتبه‌ي‬ ‫اول)‪ -‬مه�رداد خان�زاده (رتب�ه‌ي دوم)‪-‬‬

‫محمدرضا امينيان (رتبه‌ي سوم)‬ ‫پاي�ه‌ي دوم‪ :‬هاني قدري (رتبه‌ي اول)‪-‬‬ ‫مهدي پاش�ايي (رتب�ه‌ي دوم)‪ -‬اش�كان‬ ‫حميديان (رتبه‌ي سوم)‬ ‫پايه‌ي اول‪ :‬سپهر قاسمي (رتبه‌ي دوم)‬ ‫همچنين اس�امي‪ ،‬عك�س و رتبه‌ي اين‬ ‫دانش‌آم�وزان در روزنام�ه‌ي آفرين�ش‬ ‫مورخ�ه ‪ 90/8/14‬چاپ ش�ده اس�ت‪ .‬اين‬ ‫درخش�ش عالوه بر اين‌كه برگي ديگر بر‬ ‫كتاب افتخارات اين مجتمع بوده‪ ،‬نشانگر‬ ‫آن اس�ت كه مجتم�ع عالم�ه طباطبايي‬ ‫هدف‌ه�اي عال�ي آموزش�ي را ب�ه خوبي‬ ‫تشخيص داده و براي خود ترسيم كرده و با‬ ‫پي‌گيري و برنامه‌ريزي‌هاي دقيق به دنبال‬ ‫تحقق آن‌هاس�ت‪ .‬طبيعت�ا موفقيت‌هاي‬ ‫درخشان دانش‌آموزان راهنمايي مجتمع‬ ‫عالم�ه طباطباي�ي در مراح�ل مختل�ف‬ ‫آزمون‌ه�اي س�نجه (خانه رياضي ش�هر‬

‫تهران) و آزمون‌هاي المپياد در سال‌هاي‬ ‫گذش�ته كه تمامي رتبه‌هاي اول منطقه و‬ ‫شهر تهران را از آن خود كرده و همچنين‬ ‫كاميابي در مس�ابقات فرهنگي‪ ،‬ورزشي‪،‬‬ ‫هنري و‪ ...‬مهر تاييدي بر اين مدعاست‪.‬‬ ‫بديه�ي اس�ت اعتقاد مديري�ت و كليه‬ ‫پرسنل آموزش�ي و اجرايي مجتمع بر اين‬ ‫اس�ت كه اوال رشد چشم‌گير دانش‌آموزان‬ ‫عالوه ب�ر حوزه‌هاي علمي آموزش�ي بايد‬ ‫گس�ترده و فراگي�ر ب�وده و تمام�ي ابعاد‬ ‫فرهنگي‪ ،‬پرورشي‪ ،‬هنري‪ ،‬ورزشي و‪ ...‬را در‬ ‫بر گيرد‪ .‬ثانيا همواره بايد باالترين و بهترين‬ ‫جايگاه را در اين زمينه‌ها مد نظر داشته و‬ ‫براي نيل به آن‌ها عالوه بر طرح و برنامه‌ي‬ ‫معين و دقيق‪ ،‬تالش خستگي‌ناپذير‪ ،‬مداوم‬ ‫و صادقانه ضروري است‪ .‬فقط در اين صورت‬ ‫اس�ت ك�ه مي‌توان ادع�ا كرد‪« :‬اس�تمرار‬ ‫موفقيت‌ها تصادفي نيست»‪.‬‬


‫گزارش داخلي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪60‬‬

‫گام نهادن در مسير بهشت‬

‫همه س��اله مراسمي به نام «جشن تكليف» براي‬ ‫دانش‌آموزان پايه‌ي س��وم مدارس راهنمايي عالمه‬ ‫طباطبايي برپا مي‌شود كه اين مراسم تاريخچه‌ي ده‬ ‫ساله‌اي در اين مجتمع دارد‪ .‬امسال نيز به رسم هر‬ ‫ساله اين مراسم در دو روز براي سه واحد راهنمايي‬ ‫مجتمع برگزار گرديد اين مراسم در روز چهارشنبه‬ ‫‪ 25‬آبان‌ماه براي واحدهاي فرمانيه و ميرداماد و در‬ ‫روز پنج‌ش��نبه ‪ 26‬آبان براي واحد آبشناسان برگزار‬ ‫گرديد كه شرح آن را در زير مي‌خوانيد‪:‬‬ ‫تالوت قرآن كريم‪:‬‬ ‫در ابت��داي جلس��ه‪ ،‬قرآن كريم توس��ط ‪ 5‬تن از‬ ‫دانش‌آم��وزان به روي س��ن آورده ش��د و آياتي از‬ ‫س��وره‌ي مباركه‌ي لقم��ان كه ح��اوي توصيه‌هاي‬ ‫اخالقي حضرت لقمان به پس��رش بود‪ ،‬توسط آقاي‬ ‫غفاري‪ ،‬مع��اون اجرايي واحد ميردام��اد به زيبايي‬ ‫تالوت شد‪.‬‬ ‫خير مقدم‪:‬‬ ‫پس از آن آقاي جوادزاده‪ ،‬مدير راهنمايي ميرداماد‬ ‫با كس��ب اجازه از آقاي رستمي‪ ،‬مدير واحد فرمانيه‬ ‫به روي س��ن آمدن��د و ضمن خير مقدم ب��ه اوليا و‬ ‫دانش‌آموزان اندكي در مورد اهميت احترام به والدين‬ ‫صحبت كردند‪«:‬شايد متوجه حرف‌هاي من نشويد‪،‬‬ ‫اما كس��اني كه آن‌ها را از دست داده‌اند‪ ،‬مي‌دانند كه‬ ‫پ��در و م��ادر از نعمت‌هاي بزرگ خداوند هس��تند و‬ ‫هم��واره پيش خود مي‌گويند كاش آن‌ها زنده بودند‬ ‫تا مي‌توانس��تم نهايت احترام را به آن‌ها بگذاريم‪ .‬در‬ ‫قرآن كريم بعد از تشكر از خدا‪ ،‬به تشكر از پدر و مادر‬ ‫اشاره شده است كه همين موضوع اهميت احترام به‬ ‫ايشان را مشخص مي‌كند‪».‬‬ ‫ايشان در ادامه‌ي صحبت‌هايشان در مورد به تكليف‬ ‫رسيدن بچه‌ها گفتند‪:‬‬ ‫«روز به تكليف رسيدن‪ ،‬روز عهد بستن با خدا است‪.‬‬ ‫م��ا از ام��روز عهدي با خدا مي‌بنديم و تا آخر عمر بر‬ ‫سر اين پيمان مي‌مانيم‪ .‬آن عهد‪ ،‬انسان بودن است‪.‬‬ ‫ما از امروز با خدا عهد مي‌بنديم كه انس��ان باشيم و‬ ‫بزرگ‌ترين وظيفه‌ي انساني خود را كه همان بندگي‬ ‫خدا است‪ ،‬به جا آوريم‪».‬‬ ‫بخش س��وم صحبت‌هاي آقاي جوادزاده ناظر به‬ ‫اهميت دنياي زيباي بچه‌ها بود‪:‬‬ ‫«صميمانه مي‌گويم اگراز من بپرسند چه آرزويي‬ ‫داري‪ ،‬مي‌گويم مي‌خواهم به سن شما بچه‌ها باز گردم‬ ‫و از اول ش��روع كنم و اشتباهاتم را جبران كنم‪ .‬شما‬ ‫لحظات ارزشمندي داريد كه در حال گذر است و ديگر‬ ‫بر نمي‌گردد‪ .‬اميدوارم بتوانيد نهايت استفاده را از اين‬ ‫لحظات ارزشمند و شاد داشته باشيد‪».‬‬ ‫ايش��ان صحبت‌هاي خود را با خواندن اين دعا از‬ ‫امام سجاد (ع) به پايان بردند‪:‬‬ ‫«خداي��ا قلب‌هاي ما را از نفاق و اعمال ما را از ريا‬ ‫و زبان ما را از دروغ و چشم‌هاي ما را از خيانت پاك‬ ‫و منزه بدار‪».‬‬

‫سرود جشن تكليف‪:‬‬ ‫برنامه‌ي بعدي مراسم اجراي سرود دسته جمعي‬ ‫«جشن عبادت» به وسيله‌ي تمام دانش‌آموزان حاضر‬ ‫در سالن بود‪ .‬بدين منظور تمام دانش‌آموزان از روي‬ ‫صندلي‌هاي خود بلند شدند و با توجه به داشتن دو‬ ‫جلس��ه تمرين‪ ،‬اجراي خوبي را به نمايش گذاشتند‪.‬‬ ‫شعر اين سرود حاوي مفاهيم ديني و بيشتر ناظر بر‬ ‫شادي بچه‌ها از رسيدن به سن تكليف بود‪.‬‬ ‫برش كيك‪:‬‬ ‫در ادامه تعدادي از دانش‌آموزان مراس��م نمادين‬ ‫بريدن كيك را اجرا كردند‪ .‬شايد اين قسمت از جشن‬ ‫كه با نوازندگي ارگ همراه بود‪ ،‬شادترين و جذاب‌ترين‬ ‫قسمت جشن براي دانش‌آموزان بود‪.‬‬ ‫اهداي بخش اول جوايز‪:‬‬ ‫بخش اول جوايز با دعوت از مديران‪ ،‬سخنران‌ها و‬ ‫تعدادي از اوليا به گروهي از دانش‌آموزان اهدا شد‪.‬‬ ‫سخنراني مذهبي‪:‬‬ ‫در قسمت بعدي مراسم‪ ،‬حجت‌السالم ابوالقاسمي‬ ‫به ايراد سخنراني براي دانش‌آموزان پرداختند‪ .‬ايشان‬ ‫با سخنان ساده و با استفاده از دست‌ها و انگشت‌هاي‬ ‫خود به تشريح دو مفهوم واليت و محبت و ويژگي‌هاي‬ ‫ش��يعيان و ارتب��اط آن با به س��ن تكليف رس��يدن‬ ‫دانش‌آموزان پرداختند‪ .‬ايشان در اين رابطه گفتند‪:‬‬ ‫«وقتي مي‌گوييم علي يداله است‪ ،‬يعني متصل به‬ ‫خداوند است و با اراده‌ي او حركت مي‌كند‪ .‬همان طور‬ ‫كه علي يد‌اله است‪ ،‬شيعه بايد يدالعلي باشد‪ .‬وقتي ما به‬ ‫سن تكليف مي‌رسيم‪ ،‬يعني مي‌خواهيم از محب بودن‬ ‫به شيعه بودن برسيم‪ .‬آن‌ها كه مكلف مي‌شوند‪ ،‬وارد‬ ‫راهي مي‌شوند كه انتهايش شيعه‌ي علي شدن است‪.‬‬ ‫براي همين اس��ت كه اين روز را جشن مي‌گيرند‪ .‬در‬ ‫بين تكاليف‪ ،‬نماز از همه مهم‌تر است چون بهترين و‬ ‫اولين تمرين واليت است‪ .‬تكليف راهي است كه انسان‬ ‫را اهل واليت مي‌كند‪ .‬شما قبل از آن كه مكلف شويد‬ ‫هم‪ ،‬قدم‌هايي در راه واليت برداشته‌ايد‪ .‬محبت به پدر‬ ‫و مادر فضيلت بزرگي بوده كه ش��ما را در اين مسير‬ ‫قرار داده اس��ت‪ .‬در فضيلت محب��ت به والدين گفته‬ ‫شده كسي كه با محبت به چهره‌ي پدر و مادرش نگاه‬ ‫مي‌كند‪ ،‬مثل اين اس��ت كه به چهره‌ي اميرالمومنين‬ ‫(ع) نگاه كرده استس‪ .‬احترام به پدر و مادر خيلي مهم‬ ‫است و براي انتهاي صحبتم مي‌گويم‪ ،‬اطاعت از پدر و‬ ‫مادر واجب اس��ت‪ ،‬مگر در راه معصيت خدا‪ .‬در جايي‬ ‫كه معصيت و گناه نباش��د‪ ،‬اطاعت از پدر و مادر مثل‬ ‫احكام الهي واجب است‪».‬ايشان صحبت‌هاي خود را با‬ ‫دعاي زير به پايان بردند‪:‬‬ ‫«صاحب تكليف علي (ع) است‪ .‬از حضرت علي (ع)‬ ‫مي‌خواهيم ما را هر چه زودتر‪ ،‬تحت واليت خود ببرد و‬ ‫در آخر براي ظهور امام زمان (عج) دعا مي‌كنم‪».‬‬ ‫پس از سخنراني حجت‌االسالم ابوالقاسمي‪ ،‬آقاي‬ ‫ربيعي شعر زير را خواند كه هماهنگي وصف ناپذيري‬ ‫با فضاي جلسه داشت‪:‬‬

‫گزارش داخلي‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬ ‫«شادم به شادماني گل‌هاي باغچه‬ ‫وز رنگ ارغواني گل‌هاي باغچه‬ ‫فرداييان عرصه‌ي عشق‌اند ننگريد‬ ‫اين‌سان به نوجواني گل‌هاي باغچه‬ ‫دل را كه بود خسته‌ي تكرار فصل‌ها‬ ‫بردم به ميهماني گل‌هاي باغچه»‬ ‫سخنراني پزشكي‪:‬‬ ‫در اين‌جا بود كه از اوليا درخواس��ت شد سالن را‬ ‫ترك كنند تا هم پذيرايي مختصري از آن‌ها به عمل‬ ‫آيد و هم آقاي دكتر قاسملو بتوانند راحت‌تر در مورد‬ ‫بلوغ و مس��ائل مربوط به آن با دانش‌آموزان صحبت‬ ‫كنند‪ .‬ايشان در ابتداي صحبت‌هايشان گفتند‪:‬‬ ‫« حرف‌هايي كه امروز با شما در ميان مي‌گذارم‪،‬‬ ‫كوتاه‪ ،‬اما بس��يار مهم اس��ت‪ ،‬زيرا ش��ما هيچ‌وقت‬ ‫فرصتي براي مواجهه‌ي علمي و جدي با اين مباحث‬ ‫پيدا نمي‌كنيد‪ .‬ما در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه‬ ‫متاسفانه در اكثر موارد آموزش كافي وجود ندارد‪ .‬در‬ ‫مورد مسائل جنسي و مربوط به بلوغ هم همين گونه‬ ‫اس��ت‪ .‬معموال بچه‌ها يا اين مسائل را از دوستانشان‬ ‫مي‌ش��نوند ي��ا چند عكس و فيل��م مي‌بينند و يا از‬ ‫آدم‌هاي «بد» كس��ب اطالع مي‌كنند‪ .‬آدم‌هايي كه‬ ‫رفتار سالمي ندارند و به دنبال سوء استفاده هستند‪.‬‬ ‫م��ن از اين‌كه براي دانش‌آموزان��ي كه از پاك‌ترين‬ ‫و س��الم‌ترين دانش‌آموزان مدارس كش��ور هستند‬ ‫سخنراني مي‌كنم‪ ،‬خوشحالم‪».‬‬ ‫ايش��ان در ادام��ه‪ ،‬به بيان نكات��ي در مورد بلوغ‬ ‫پرداختند‪:‬‬ ‫«بلوغ از س��ن ‪ 13‬يا ‪ 14‬س��الگي آغاز مي‌ش��ود‪.‬‬ ‫هم��ه‌ي ما غده‌اي در مغزمان داريم به نام هيپوفيز‪.‬‬ ‫در اي��ن س��ن غ��ده‌ي هيپوفيز به بيضه‌ها دس��تور‬ ‫مي‌دهد تا هورمون‌هايي را ترشح و وارد خون كنند‪.‬‬ ‫اين هورمون‌ها باعث تغييراتي در بدن شما مي‌شود‪.‬‬ ‫اول اين‌ك��ه اندازه‌ي بدن ش��ما بزرگ‌تر مي‌ش��ود‪،‬‬ ‫يعني اعضاي بدنتان شروع به بزرگ شدن مي‌كنند‪.‬‬ ‫تغيي��رات ديگري مثل كلفت��ي صدا‪ ،‬درآمدن ريش‬ ‫و س��بيل و ‪ ...‬ه��م بروز مي‌كند‪ .‬يك��ي از مهم‌ترين‬ ‫موضوعاتي كه روي بلوغ و رفتار جنس��ي شما تاثير‬ ‫مي‌گذارد‪ ،‬تغذيه است‪ .‬تاثير صبحانه خيلي زياد است‬ ‫و روي رفتار جنس��ي ش��ما تاثير مي‌گذارد‪ .‬به هيچ‬ ‫عنوان اين وعده را از رژيم غذايي خود حذف نكنيد‪.‬‬ ‫حتما هر روز از ميوه و سبزي استفاده كنيد‪».‬‬ ‫قسمت بعدي صحبت‌هاي ايشان را حس متفاوت‬ ‫دانش‌آموزان در اين سن تشكيل مي‌داد‪:‬‬ ‫«اتفاق ديگري كه در اين سن مي‌افتد احساسات‬ ‫متفاوت ش��ما نس��بت به دختر‌ها است‪ .‬اگر پسري‬ ‫نسبت به دختري حس خاصي پيدا كند‪ ،‬به خودي‬ ‫خ��ود اص�لا بد نيس��ت‪ ،‬حت��ي نش��ان مي‌دهد كه‬ ‫خوش��بختانه فرد در س�لامت جسمي و روحي قرار‬ ‫دارد‪ ،‬اما مهم‪ ،‬مديريت اين حس در چهارچوب عرف‬ ‫و فرهنگ عمومي جامعه و خانواده است‪ .‬درست مثل‬ ‫حس عصبانيت است‪ .‬شما حق داريد عصباني شويد‬ ‫و اگر كسي عصباني نشود‪ ،‬بيمار است‪ .‬اما حق نداريد‬ ‫هنگام عصبانيت دست به انجام هر كاري بزنيد‪».‬‬ ‫ايش��ان صحبت‌هاي خود را بابيان يك توصيه به‬

‫دانش‌آموزان‪ ،‬به پايان رساندند‪:‬‬ ‫ح��دود ‪ 10‬تا ‪ 15‬درصد مردان مش��كل باروري‬ ‫دارند كه ش��ايد تا حدودي محصول رفتار‌هاي غير‬ ‫مناسب جنسي باشد‪ .‬شما رفتار‌هاي جنسي‌اي انجام‬ ‫مي‌دهيد كه متعلق به خوتان اس��ت و ممكن است‬ ‫تا آخر عمرتان آن را با كسي در ميان نگذاريد‪ .‬من‬ ‫به عنوان يك پزش��ك به ش��ما توصيه مي‌كنم‪ ،‬اين‬ ‫رفتار‌ه��ا را با فرد معتمد و مطلعي در ميان بگذاريد‬ ‫و حتما با آگاهي كامل اقدام به انجام هر گونه رفتار‬ ‫جنسي كنيد‪».‬‬ ‫خواندن متني در مورد غدير و شعري طنز‪:‬‬ ‫پس از سخنراني آقاي دكتر قاسملو‪ ،‬متني توسط‬ ‫يكي از دانش‌آموزان به نام آقاي علي صالحي در مورد‬ ‫غدير با تسلط كافي‪ ،‬به خوبي قرائت شد‪ .‬پس از قرائت‬ ‫اين متن آقاي ربيعي شعر طنزي كه خودشان در مورد‬ ‫مدرس��ه و دانش‌آموزان واحد ميرداماد سروده بودند‬ ‫خواندند كه هر بيتش اش��اره به يكي از دانش‌آموزان‬ ‫داشت كه خيلي مورد توجه دانش‌آموزان و خانواده‌هاي‬ ‫آن‌ها قرار گرفت‪ .‬اين ش��عر نش��ان‌دهنده‌ي شناخت‬ ‫كامل آقاي ربيعي از دانش‌آموزانش و ارتباط خوب و‬ ‫صميمي ايشان با آنان بود‪.‬‬ ‫بخش دوم اهداي جوايز‪:‬‬ ‫قس��مت دوم جوائز با دعوت از آقايان محمودي‪،‬‬ ‫محسني‪ ،‬قديمي‪ ،‬معماري و غفاري‪ ،‬به دانش‌آموزان‬ ‫اهدا شد‪.‬‬ ‫سوگند تكليف‪:‬‬ ‫آقاي غني متن س��وگندنامه‌ي جش��ن تكليف را‬ ‫قرائ��ت كرد كه دانش‌آم��وزان ديگر هم آن را تكرار‬ ‫مي‌كردند‪ .‬متن س��وگندنامه اينچنين بود‪« :‬من در‬ ‫پيش��گاه خداون��د متعال و قرآن كريم س��وگند ياد‬ ‫مي‌كنم كه نس��بت به انجام فرامين الهي كوشا بوده‬ ‫و با استعانت از قرآن كريم و اهل بيت (ع) سر منشا‬ ‫خير و بركت براي هم نوعان خود باشم‪».‬‬ ‫در انتهاي جلس��ه با توجه ب��ه نزديكي برگزاري‬ ‫اردوي مش��هد براي دانش‌آموزان هر دو واحد‪ ،‬آقاي‬ ‫ربيع��ي قطعه ش��عر و زيارت مختصري به پيش��گاه‬ ‫حضرت امام رضا(ع) هديه كردند و مراسم با پذيرايي‬ ‫از دانش‌آموزان به وسيله‌ي كيك جشن تكليف و آب‬ ‫ميوه به اتمام رسيد‪.‬‬ ‫همچنين مراسم جشن تكليف مدرسه‌ي راهنمايي‬ ‫واحد آبشناسان در روز پنج‌شنبه ‪ 90/8/26‬به ميمنت‬ ‫تق��ارن با عيدغدير با حضور دانش‌آموزان‪ ،‬مربيان و‬ ‫اولياي پايه‌ي سوم در سالن اجتماعات مجتمع برگزار‬ ‫گرديد و طي آن روحاني گرانقدر حاج‌آقا ابوالقاسمي‬ ‫ب��ه بيان احكام تكليف و وظايف ش��رعي كه از اين‬ ‫پس بردوش دانش‌آموزان پايه‌ي سوم قرار مي‌گيرد‬ ‫پرداخ��ت‪ .‬تعدادي از دانش‌آموزان به بيان نظرات و‬ ‫انتظ��ارات خود پرداخته و آقاي دكتر محس��ني نيز‬ ‫مواردي را در اين زمينه متذكر ش��دند‪ .‬ادامه‌ي اين‬ ‫جشن همراه بود با اجراي سرود دسته جمعي جشن‬ ‫تكليف توسط دانش‌آموزان‪ ،‬موسيقي زنده و اهداي‬ ‫هدايا به كليه‌ي دانش‌آموزان پايه‌ي سوم و سرانجام‬ ‫اين جش��ن با بريدن كيك و تقسيم آن ميان اوليا و‬ ‫دانش‌آموزان و صرف ناهار پايان پذيرفت‪.‬‬

‫‪61‬‬


‫گزارش داخلي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫گزارش داخلي‬

‫‪1388‬‬ ‫زمستان ‪1390‬‬ ‫شماره‪ 1858‬پاييز‬ ‫شماره‬

‫‪62‬‬

‫‪63‬‬

‫نمره‌های ما‪ ،‬رتبه‌های ما‬ ‫عادل طالبي‬ ‫مدير واحد انفورماتيك‬

‫بس��ياري از دان��ش آم��وزان و اولياي گرامي‌درباره محاس��به نم��ره و رتبه در‬ ‫آزمون‌هاي چند گزينه‌اي مانند آزمون‌هاي جامع و ‪ ...‬سواالتي را مطرح مي‌کنند‪.‬‬ ‫در اين نوش��ته برآنيم که با توضيح روند تصحيح آزمون‌ها‪ ،‬پاس��خگوي بخشي از‬ ‫اين پرسش‌هاباشيم‪.‬‬ ‫در يک آزمون تس��تي‪ ،‬دانش آموزان عزيزمان پاسخ‌هاي خود به سواالت را در‬ ‫برگه‌هاي مخصوصي به رنگ قرمز يا س��بز به نام «پاسخ‌نامه» مشخص مي‏کنند‪.‬‬ ‫اين پاس��خ‌نامه‌ها توسط يک دستگاه ويژه «قرائت» مي‌شود و بر اساس پاسخ‌هاي‬ ‫داده ش��ده‪ ،‬تعداد پاس��خ صحيح و غلط به سواالت هر درس مشخص مي‌شود‪ .‬در‬ ‫قرائت پاسخ نامه به نکات زير بايد توجه داشت‪:‬‬ ‫در کناره‌هاي پاس��خ‌نامه‪ ،‬خطوط سياه رنگي مشاهده مي‌شود‪ .‬هرگونه عالمت‬ ‫گذاري در اين بخش (کنار يا بين مستطيل‌هاي سياه) منجر به کسب نمره صفر‬ ‫در آزمون مي‌شود زيرا دستگاه قرائت پاسخ‌برگ‌ها‪ ،‬بر اساس تراز شدن اين خطوط‬ ‫سياه رنگ در دوطرف پاسخ‌نامه‪ ،‬سواالت را تفکيک مي‌کند و هرگونه خط خوردگي‬ ‫در اين بخش منجر به عدم شناسايي سواالت و در نتيجه منظور شدن نمره صفر‬ ‫مي‌ش��ود‪ .‬دانش آموزان عزيزمان در صورتي که مش��اهده مي‌کنند در اين بخش‪،‬‬ ‫خط‏خوردگي يا عالمتي وجود دارد بايد مسئولين آزمون را مطلع سازند تا نسبت‬ ‫به تعويض پاسخ‌نامه اقدام شود‪.‬‬ ‫در بخش باالي پاس��خ نامه هم بخش��ي وجود دارد که کد دانش آموز در آن‬ ‫ثبت شده است‪ .‬طبيعي است که هرگونه عالمت گذاري در اين بخش کد شما را‬ ‫مخدوش خواهد کرد و کد شما توسط سيستم قابل شناسايي نخواهد بود و نمره‬ ‫پاسخ برگ در اين شرايط نيز صفر منظور مي‌شود‪.‬‬ ‫دس��تگاه‪ ،‬نور را بر روي برگه مي‌تاباند و ميزان بازتاب نور‪ ،‬مش��خص کننده پر‬ ‫بودن آن پاس��خ خواهد بود‪ .‬حساسيت دس��تگاه در عددي بين ‪ 50‬تا ‪ 60‬تنظيم‬ ‫مي‌شود‪ .‬اگر حساسيت دستگاه باالتر برده شود‪ ،‬ممکن است گزينه‌هاي پاک شده‬ ‫توس��ط دانش آموزان را نيز به عنوان پر ش��ده قرائت کند‪ .‬به همين دليل همواره‬ ‫تاکيد مي‌شود که گزينه‌ها را پر رنگ و کامل با مداد مشکي نرم به شکلي که عدد‬ ‫داخل گزينه ديده نشود پر کنيد‪ .‬اغلب مشکالت دانش آموزان عزيزمان با قرائت‬ ‫پاسخ برگ‌ها‪ ،‬به همين مورد برمي‌گردد‪ .‬همچنين اگر دو گزينه يا بيشتر پر شود‪،‬‬ ‫حتي اگر يکي از آن‌ها پاس��خ صحيح باش��د‪ ،‬نمره‌ي منفي منظور مي‌شود‪ .‬دانش‬ ‫آموزان عزيزمان به خاطر داشته باشند که در کنکور ديگر اصل پاسخ‌برگ و ‪ ...‬به‬ ‫شما نمايش داده نمي‌شود و فقط نتيجه را مي‌بينيد‪ .‬بنابراين بهتر است از همين‬ ‫حاال ش��يوه‌ي صحيح پر کردن گزينه‌ها را تمرين کنيد‪ .‬در نظر داش��ته باشيد که‬ ‫عبارت‌هايي مانند «حذف کنکور»‪ ،‬تا اجرايي ش��دن نياز به زمان زيادي خواهند‬ ‫داشت و همچنين حتي در صورت اجرايي شدن‪ ،‬قطعاً برخي دانشگاه‌ها براي خود‬ ‫آزمون‌ه��اي جداگانه‌اي برگزار خواهند کرد که در آنجا مجبور به پر کردن چنين‬ ‫پاسخ‌برگ‌هايي خواهيد داشت‪ .‬بنابراين يادگيري شيوه‌ي صحيح پرکردن پاسخ‌برگ‬ ‫و همچنين استفاده از ابزار مناسب (مداد نرم و پاک‌کن مناسب) يکي از مهم‌ترين‬ ‫آموخته‌هاي شما خواهد بود‪.‬‬ ‫پس از قرائت پاسخ‌برگ‪ ،‬نوبت به محاسبه نمره هر درس مي‌رسد‪ .‬روش محاسبه‬ ‫نمره هر درس در آزمون‌هاي تستي به اين صورت است ‪:‬‬

‫‪(17-(4/3)/30)*100=52.22‬‬ ‫حاال اگر در اين آزمون‪ ،‬يکي از سواالت بنا به داليل آموزشي حذف شود‪:‬‬ ‫اگر سوال حذف شده‪ ،‬از سواالتي که شما نزده ايد باشد ‪:‬‬ ‫‪(17-(4/3)/29)*100=54.02‬‬ ‫اگر يکي از سواالتي که شما درست جواب داده بوديد‪ ،‬حذف شود ‪:‬‬ ‫‪(16-(4/3)/29)*100=50.57‬‬ ‫اگر يکي از سواالتي که شما غلط جواب داده بوديد حذف شود ‪:‬‬ ‫‪(17-(3/3)/29)*100=55.17‬‬ ‫نحوه‌ي محاسبه‌ي نمره‌ي کل‪:‬‬ ‫پيش از محاسبه نمره کل‪ ،‬ابتدا نمره‌ي عمومي و اختصاصي مشخص مي‌شود‪.‬‬ ‫مث ً‬ ‫ال اگر درس‌هاي ‪ A‬و ‪ B‬و ‪ C‬دروس عمومي‌به ترتيب با ضرايب ‪ 2 ،‬و ‪ 3‬و ‪ 4‬و‬ ‫دروس ‪ D‬و ‪ E‬و ‪ F‬دروس اختصاصي به ترتيب با ضرايب ‪ 4‬و ‪ 2‬و ‪ 3‬باشند نمره‌ي‬ ‫عمومي‌و اختصاصي به اين شکل محاسبه مي‌شود ‪:‬‬ ‫‪D*4+E *2+F*3‬‬ ‫‪4+2+3‬‬

‫‪A*2+B*2+C*2‬‬ ‫‪2+3+4‬‬

‫به عنوان مثال‪ ،‬اگر نمرات ‪ 91/11 - 82/22 - 91/11‬در س��ه درس عمومي‌با‬ ‫ضرايب ‪ 3 ،2‬و ‪ 2‬کسب شده باشد‪ ،‬نمره‌ي عمومي‌به اين شکل محاسبه مي‌شود‪:‬‬ ‫‪(91/11*2 + 82/22*3 + 91/11*2) / (2+3+2) = 611/1÷ 7‬‬ ‫ ‬ ‫‪= 87/30‬‬ ‫نمره اختصاصي‪ ،‬با فرض اين‌که نمرات کسب شده به ترتيب ‪-70/37 -76/47‬‬ ‫‪ 75/00 -64/00 -70/37‬و با ضرايب ‪ 3 ،1 ،1 ،2‬و ‪ 2‬باشند ‪:‬‬ ‫‪(76/47*2+70/37*1+70/37*1+64/00*3+75/00*2) / 9 = 70/63‬‬ ‫توجه‪ :‬نمره‌ي عمومي‌يا اختصاصي يا نمره‌ي کل که ش��ما در کارنامه مشاهده‬ ‫مي‌کنيد‪ ،‬ممکن اس��ت کمي‌با آنچه شما محاس��به مي‌کنيد تفاوت داشته باشد‪.‬‬ ‫دليل آن هم اين است که نمره‌ي محاسبه شده توسط سيستم رايانه اي براي هر‬ ‫درس‪ ،‬تا ‪ 8‬رقم اعش��ار را مورد محاس��به قرار مي‌دهد ولي موقع چاپ‪ ،‬تا دورقم‬ ‫اعش��ار گرد مي‌شود‪ .‬مث ً‬ ‫ال ممکن است نمره شما در درس رياضي‪ 33.67 ،‬چاپ‬ ‫ش��ده باشد اما نمره‌ي اصلي ش��ما ‪ 33.66666666‬باشد که موقع محاسبه نمره‬ ‫اختصاص��ي‪ ،‬اي��ن نمره مورد محاس��به قرار مي‌گيرد‪ .‬البته معم��والً اين اختالف‬ ‫حداکث��ر پنج صدم درصد اس��ت که اين اختالف طبيعي و قابل اغماض اس��ت‪.‬‬ ‫فرمول محاسبه نمره‌ي کل‪:‬‬

‫شكل (‪)1‬‬

‫اين است‪.‬‬ ‫تراز ‪:‬‬ ‫فرمول محاسبه تراز کمي‌پيچيده است که به صورت خالصه مي‌توان آن را به‬ ‫اين شکل نوشت ‪:‬‬

‫‪× 200+500×sgn (x-x))+500‬‬

‫در فرمول ف��وق‪ ،‬ضريب (‪ 500×sgn)x-x‬به دليل جمعيت کم دانش آموزان‬ ‫مدارس عالمه طباطبايي و نزديک شدن تراز درس به تراز کنکور اضافه شده‏است‪.‬‬ ‫در «تراز درس»‪ ،‬ضريب درس اهميت ندارد بلکه سختي سواالت آن درس مد نظر‬ ‫قرار مي‌گيرد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬در کارنامه فوق‪ ،‬دانش آموز در هر دو درس هندسه و‬ ‫رياضيات گسسته نمره ‪ 70.37‬را کسب کرده است‪ .‬اما اگر توجه کنيد‪ ،‬نمره تراز او‬ ‫به ترتيب در اين دو درس‪ 7479 ،‬و ‪ 7937‬است‪ .‬دليل آن هم اين است که ميانگين‬ ‫نمره کل درس هندس��ه حدود ‪ 44‬درصد و ميانگين کل درس رياضيات گسس��ته‬ ‫حدود ‪ 40‬درصد است‪ .‬يعني سواالت درس رياضيات گسسته کمي‌سخت تر بوده‬ ‫است‪ .‬بديهي است که نمره ‪ 70.37‬در رياضيات گسسته تراز باالتري را کسب کند‪.‬‬ ‫اگر باز هم در کارنامه فوق دقت کنيد‪ ،‬مي‌بينيد که اين دانش آموز با کسب نمره‬ ‫‪ 76.47‬تراز ‪ 12090‬را در درس حس��اب ديفرانس��يل دارا است اما در درس عربي‬ ‫با وجود نمره ‪ 91.11‬تراز ‪ 8105‬را به دس��ت آورده اس��ت که اين به دليل ساده تر‬ ‫بودن درس عربي بوده است‪ .‬همچنين توجه کنيد که مث ً‬ ‫ال در همين کارنامه‪ ،‬با تراز‬ ‫‪ 8854‬در درس انگليسي در رتبه ‪ 10‬مجتمع قرار گرفته است اما در درس فيزيک‬ ‫با تراز ‪ 8939‬در رتبه ‪ 33‬مجتمع است‪ .‬يعني در تراز درس‪ ،‬هر درس براي خودش‬ ‫(و بدون توجه به دروس ديگر) و با توجه به سختي سواالت و تعداد جامعه آماري‬ ‫و ميانگين مربع انحراف از معيار براي همان درس محاسبه مي‌شود‪.‬‬ ‫تراز کل نيز به اين صورت محاسبه مي‌شود (براي کارنامه فوق) ‪:‬‬ ‫مجم��وع ت��راز هر درس‪ ،‬ض��رب در ضريب درس‪ ،‬ض��رب در ضريب عمومي‌و‬ ‫اختصاصي درس تقسيم بر مجموع کل ضرايب دروس ضرب در ضرايب عمومي‌و‬

‫اختصاصي ‪:‬‬ ‫‪(8105*2*1 + 7733*3*1 + 8854*2*1 + 12090*2*3 +‬‬ ‫‪7474*1*3 + 7937*1*3 + 8939*3*3 + 8384*2*3) / (2*1 + 3*1‬‬ ‫‪+ 2*1 + 2*3 + 1*3 + 1*3 + 3*3 + 2*3) = 9018.970588235‬‬ ‫که تراز کل ايش��ان مي‌شود ‪ 9019‬و بعد رتبه بندي دانش آموزان در کالس‬ ‫و مدرسه و کل مجتمع بر اساس اين عدد انجام مي‌شود‪ .‬توجه داشته باشيد که‬ ‫تفاوتي اندک در محاسبه تراز و محاسبه نمره کل وجود دارد‪ .‬در محاسبه نمره‌ي‬ ‫کل‪ ،‬نمره‌ي دروس عمومي‌و اختصاصي در ضرايب ضرب مي‌شود ولي در تراز کل‪،‬‬ ‫ضريب درس و ضريب عمومي‌اختصاصي به صورت مستقيم اعمال مي‌شود‪.‬‬ ‫به عنوان نمونه‌اي ديگر‪ ،‬به نمرات کارنامه‌ي زير (شكل ‪ )2‬دقت کنيد‪:‬‬ ‫نکته اي که در مقايس��ه اين دو کارنامه مي‌توانيد مش��اهده نماييد اين است‬ ‫که نمره کل کارنامه اخير‪ 75.08 ،‬اس��ت اما با همان محاسبات گفته شده‪ ،‬تراز‬ ‫اين دانش آموز ‪ 8970‬ش��ده اس��ت‪ .‬دليل آن هم روش��ن است‪ .‬در نمره‌ي کل‪،‬‬ ‫سختي س��واالت منظور نمي‌شود اما در تراز‪ ،‬سختي سواالت دروس هم منظور‬ ‫شده است و دانش‌آموزي که در يک درس سخت تر (با ميانگين کل پايين‌تر)‬ ‫نمره‌ي باالتري را کس��ب کرده باشد‪ ،‬ممکن است تراز باالتري را در آن درس و‬ ‫نهايتاً در تراز کل‪ ،‬کسب کند‪ .‬يعني اين دانش آموز با اين‌که نمره‌ي کل باالتري‬ ‫را کس��ب کرده اس��ت‪ ،‬تراز کل کمتري دارد و بنابراين رتبه او از رتبه دوستش‬ ‫پايين‌تر قرار مي‌گيرد‪ .‬معموال براي توضيح اين مس��اله و شفاف‌تر شدن مطلب‪،‬‬ ‫يک مثال س��اده براي دانش آموزان مطرح مي‌کنيم‪ :‬مي‌دانيم دروس فيزيک و‬ ‫شيمي‌اختصاصي هستند‪ .‬فرض کنيم ضريب هر دو نيز ‪ 3‬باشد و درس شيمي‌در‬ ‫اين آزمون فرضي‪ ،‬بسيار سخت تر از فيزيک بوده باشد‪ .‬حاال فرض کنيم دو دانش‬ ‫آموز‪ ،‬تمام نمراتش��ان بجز اين دو درس يکس��ان باشد و يکي از آن‌ها در فيزيک‬ ‫نمره ‪ 60‬و در ش��يمي‌نمره ‪ 30‬را گرفته باش��د و ديگري‪ ،‬در فيزيک نمره‌ي ‪30‬‬ ‫و در ش��يمي‌نمره‌ي ‪ 60‬را کسب کرده باش��د‪ .‬طبيعي است که نمره‌ي عمومي‪،‬‬ ‫اختصاصي و نمره کل هر دو دقيقاً يکسان خواهد بود‪ .‬اما تراز کل آن‌ها يکسان‬ ‫نخواهد بود‪ .‬دانش آموزي که در درس شيمي‌(که سخت تر بوده)‪ ،‬نمره‌ي باالتري‬ ‫دارد تراز باالتري را کسب خواهد کرد‪.‬‬

‫‪www.atcce.com‬‬ ‫‪www.atcce.com‬‬ ‫به عنوان مثال اگر ش��ما در يک درس که ‪ 30‬س��وال دارد‪ ،‬به ‪ 17‬سوال پاسخ‬ ‫صحيح‪ ،‬به ‪ 4‬س��وال پاس��خ غلط و به ‪ 9‬سوال ديگر پاسخ نداده باشيد‪ ،‬نمره شما‬ ‫‪ 52.22‬محاسبه مي‌شود ‪:‬‬

‫نمره کل = (نمره اختصاصي ضرب در ‪ 3‬بعالوه نمره عمومي‌تقسيم) تقسيم بر چهار‬ ‫(چهار = ضريب عمومي‌‪ +‬ضريب اختصاصي = ‪)3 + 1‬‬ ‫(در مقطع راهنمايي‪ ،‬ضريب دروس اختصاصي‪ 2 ،‬اس��ت‪ .‬يعني در فرمول باال‪،‬‬ ‫نمره اختصاصي در ‪ 2‬ضرب مي‌شود و مخرج کسر هم ‪ 1+2‬خواهد بود‪).‬‬ ‫در کارنامه مقابل(شكل ‪ )1‬داريم‪:‬‬ ‫‪(87/30*1 + 70/63*3 ) / (1 + 3) = 74/7975‬‬ ‫که موقع چاپ‪( 74.80 ،‬گرد شده تا دو رقم) چاپ مي‌شود‪ .‬توجه داشته باشيد‬ ‫که در رتبه بندي‪ ،‬اگر رتبه بندي بر اساس نمره کل باشد‪ ،‬اگر دانش آموز ديگري‬ ‫مث ً‬ ‫ال نمره‌ي کل ‪ 74.7990‬را کسب کند براي وي نيز نمره ‪ 74.80‬چاپ مي‌شود‬ ‫ام��ا از نظر رتبه بندي‪ ،‬اين دانش آموز باالتر خواهد بود‪ .‬بنابراين اگر مي‌بينيد که‬ ‫نمره ش��ما و دوس��تتان يکسان است اما رتبه‌ها متفاوت هستند‪ ،‬به داليلي مشابه‬

‫شكل (‪)2‬‬


‫گزارش داخلي‬

‫‪1390‬‬ ‫زمستان‪1388‬‬ ‫‪ 58‬پاييز‬ ‫شماره ‪18‬‬

‫‪64‬‬

‫به مناسبت هفته‌ي تربيت‌بدني‪ ،‬مجتمع عالمه طباطبايي هر ساله در‬ ‫ماه آبان يك دوره مسابقات ورزشي در رشته‌هاي مختلف برگزار مي‌كند‪.‬‬ ‫اين مس��ابقات در هر واحد به صورت جداگانه پي‌گيري مي‌ش��ود‪ .‬امسال‬ ‫نيز به رس��م هر ساله اين دوره از مسابقات برگزار شد كه نتايج مسابقات‬ ‫تعدادي از واحدهاي به شرح ذيل است‪:‬‬

‫دبيرستان واحد آبشناسان ‪2‬‬ ‫ش��طرنج‪ -1 :‬كورش پاس��بان ‪ -2‬فرش��يد سجادي ‪ -3‬ش��هاب‌الدين‬ ‫علي‌شيري ‪ -4‬پدرام شاه‌كرمي‬ ‫تنيس‌روي ميز‪ -1 :‬پارسا طهماسبي ‪ -2‬حسام مظفري ‪ -3‬پويا كريمي‬ ‫‪ -4‬صدرا عزتي‬

‫راهنمايي واحد فرمانيه‪:‬‬ ‫رشته‌ي دارت‪ -1 :‬سينا عمراني ‪ -2‬عليرضا حسن‌زاده‪ -‬پارسا كاووسي‬ ‫(به صورت مشترك) ‪ -3‬كسري رفيعي‬ ‫رش��ته‌ي شطرنج‪ :‬گروه الف) ‪ -1‬س��پهر سيف‌پور ‪ -2‬سروش سيف‌پور‬ ‫گروه ب) ‪ -1‬حامد اخالقي ‪ -2‬سيدسينا طباطبايي‬ ‫رشته‌ي پينگ‌پنگ‪ -1 :‬آرشام مرادي ‪ -2‬عرفان اديب ‪ -3‬پرشاد ثابت‬ ‫‪ -4‬كيان لعل بخش‬ ‫رشته‌ي فوتسال‪ :‬مقام اول‪ :‬كالس ‪ 2/4‬مقام دوم‪ :‬كالس ‪2/3‬‬ ‫رشته‌ي طناب‌كشي‪ :‬مقام اول‪ :‬كالس ‪ 2/2‬مقام دوم‪ :‬كالس ‪1/1‬‬ ‫رشته‌ي كبدي‪ :‬مقام اول‪ :‬كالس ‪ 2/3‬مقام دوم‪ :‬كالس ‪2/4‬‬

‫دبيرستان واحد آبشناسان ‪1‬‬ ‫شنا‬ ‫كرال س��ينه‪ -1 :‬اميرمس��عود رضانژاد ‪ -2‬عليرضا آبس��االن ‪ -3‬امين‬ ‫عباسي‬ ‫كرال پشت‪ -1 :‬اميرمسعود رضانژاد ‪ -2‬امين عباسي ‪ -3‬عليرضا آبساالن‬ ‫قورباغه‪ -1 :‬سينا حالجيان ‪ -2‬بهنام بيژن‌پور ‪ -3‬امين نشيبي‬ ‫پروانه‪ -1 :‬اميرمسعود رضانژاد ‪ -2‬سينا حالجيان ‪ -3‬عليرضا آبساالن‬ ‫تنيس روي ميز‪ -1 :‬سعيد دهقاني ‪ -2‬سياوش شيخي ‪ -3‬اميرحسين‬ ‫عسگري‬ ‫شطرنج‪ -1 :‬محمدحسين اوليايي ‪ -2‬سپهر رستمي ‪ -3‬علي كيايي‬

‫هفته تربيت‌بدني در مجتمع‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.