دیل گپ

Page 32

‫دیل گپ ‪32 /‬‬

‫‪27‬‬

‫یک بدحجاب که گیر افتاده بوده صحنهای را با دوربین گیر انداخته بود! بازداشتگاه! پـر از حـسِ تنهـایىسـ‬ ‫حبسى که بی‬

‫از یکى دو شب طول نمىکشد اما عمرى توى سرت زندگى مىکند‪ .‬من این دسـ‬

‫پـر از حـبس!‬

‫از خـاطرات را هنـوز دارم‬

‫زندگى مىکنم‪ .‬ایران زندان بزرگى بود؛ در ایران هم یک تبعیدى بودم؛ نمىتوانستم به کشورهاى دیگر سـفر کـنم‪ .‬حـا ولـى‬ ‫زندان فجیعتر شده همه جا مىتوانم سفر کنم جز ایران‪ .‬این براى آدمهاى معلولى غبن بزرگى نیسـ‬ ‫زندگى جز در زبان نمىکند گیر افتادن در گودال ویل اس ؛ جایى که حتى نمىتوانى دسـ‬ ‫اخیرن باز مىخواستند به قول گیلکها چیشته خورم کنند اما شعر تقدیر من اس‬ ‫بودم جز "نه" کلمه اى قرائ‬

‫امـا بـراى شـاعرى کـه‬

‫و پـا بزنـى فقـط فـرو مـىروى‪.‬‬

‫به شعور نمىشود خیانـ‬

‫کـرد‪ .‬کـاش بلـد‬

‫کنم کاش جز سایه همسایهاى داشتم‪ .‬آیا با خره یکى ظهور مىکند که بفهمـد؛ یکـى کـه تنهـا‬

‫روى حرف راه نرود یکى که تنها خودش باشد و جز فردا نداشته باشد‪ .‬همیشه به آنها که مىتوانستند نفهمنـد یـا مـىتواننـد‬ ‫نفهمند یا مىفهمند و رُلِ خر ایفا مىکنند حسودىام مىشد‪" .‬نه" تاوانِ بزرگى دارد برخى شانس دارند جـانشـان را بـرای‬ ‫مىگذارند و خمص! اما این راح ترین شیوهى انجام مسئولی‬

‫اس ؛ براى "نه" فقط باید زندگى کرد و این آسان اسـ‬

‫امـا‬

‫بسیار سخ !‬ ‫مارس ‪2116‬‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.