Pardis march 2018 digital edition

Page 1


‫‪2‬‬

‫‪2‬‬

‫‪March 2018‬‬

‫”‪“Happy New Year‬‬ ‫‪Natalie Production Proudly Percent‬‬

‫‪SATTAR‬‬

‫‪31‬‬

‫‪March‬‬ ‫‪Saturday‬‬

‫‪9 PM 1AM‬‬ ‫‪Live In Concert‬‬ ‫‪With Special Orchestra From Los Angeles‬‬ ‫‪and DJ “Amir” from Atlanta‬‬ ‫‪-‬‬

‫ﻋﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﻣﺒﺎرك و ﻫﺮروزﺗﺎن ﻧﻮروزﺑﺎد‬ ‫ﮔﺮوه ﻧﺎﺗﺎﻟﯽ ﭘﺮوداﮐﺸﻦ ﺑﺎ اﻓﺘﺨﺎر ﺗﻘﺪﯾﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ‬ ‫ﺑﻌﺪ از ‪ 5‬ﺳﺎل اﻧﺘﻈﺎر ﺷﺒﯽ ﻓﺮاﻣﻮش ﻧﺸﺪﻧﯽ ﺑﺎ ﺻﺪاي آواز‬

‫ﺳﺘﺎر‬

‫ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ارﮐﺴﺘﺮ اﺧﺘﺼﺎﺻﯽ ﺧﻮد از ﻟﻮس آﻧﺠﻠﺲ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ دي ﺟﯽ اﻣﯿﺮ‬ ‫ﺷﻨﺒﻪ ‪ 31‬ﻣﺎرچ ‪ 2018‬ﺳﺎﻋﺖ ‪ 9‬ﺷﺐ ﺗﺎ ‪ 1‬ﺑﺎﻣﺪاد‬

‫ﺷﺒﯽ ﮐﻪ آﺗﻼﻧﺘﺎ را ﺑﻠﺮزه در ﺧﻮاﻫﺪ آﻣﺪ‪.‬‬ ‫ﺑﺎ ﭘﯿﺴﺖ رﻗﺺ ﮔﻨﺠﺎﯾﺶ ‪ 350‬ﻧﻔﺮ‬

‫ﺑﺮاي ﮐﺴﺐ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎ آﻗﺎي ﺷﯿﺮازي ﯾﺎ ﺟﻮرج ‪ (678) 644-9335‬ﺗﻤﺎس ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ‪.‬‬ ‫اﻧﻮاع اﻗﺴﺎم ﻣﺸﺮوﺑﺎت اﻟﮑﻠﯽ و ﻏﯿﺮ اﻟﮑﯽ و ﺳﺎﻧﺪوﯾﺞ ﻫﺎي ﻟﺬﯾﺬ و دﺳﺮ‬ ‫ﺗﻮﺳﻂ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﻤﺎ و آﻗﺎي ﻣﺮادي در ﻣﺤﻞ ﮐﻨﺴﺮت ﻣﻮﺟﻮد ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ‪.‬‬

‫‪Tickets Available‬‬ ‫‪Sharzad : (404) 257-9045‬‬ ‫‪Global1: (770) 619-2966‬‬ ‫‪Global 2 : (770) 663-8823‬‬ ‫‪Ticketmaster.com‬‬ ‫‪Centerstage Box Ofce‬‬ ‫‪Call: (404) 885-1365‬‬

‫‪Full Bar & Delicious‬‬ ‫‪Sandwiches and Desserts‬‬ ‫‪Dance Floor, up to 350 People‬‬

‫‪Center Stage Theater‬‬ ‫‪1374 West Peachtree Street‬‬ ‫‪Atlanta, GA, 30309‬‬ ‫‪Phone: (404) 885-1365‬‬


3

For Advertisement Call:

3

PA

I


‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫رويدادهای ايران و جهان‬ ‫در ماهي که گذشت‬ ‫محمد راجي‪ ،‬درويش‬ ‫گنابادي‪« ،‬بر اثر ضربات‬ ‫وارده» در بازداشت جان‬ ‫باخت‬

‫گزارش‌ها از ايران حاکي از آن است که دست کم يکي‬ ‫از درويشاني که در ناآرامي‌هاي اخير در خيابان گلستان هفتم‬ ‫در پاسداران تهران دستگير شد‪ ،‬پس از بازداشت جان باخته‬ ‫است‪.‬‬ ‫وبسايت مجذوبان نور که اخبار دراويش گنابادي‬ ‫را منتشر مي کند‪ ،‬روز يکشنبه ‪ 13‬اسفند گزارش داد که‬ ‫مامواران پليس به خانواده محمد راجي‪ ،‬درويش ‪56‬ساله که‬ ‫در حوادث دوشنبه ‪ 30‬بهمن در منطقه پاسداران بازداشت‬ ‫شد‪ ،‬خبر دادند که آقاي راجي جان باخته است‪.‬‬ ‫به نوشته اين سايت‪ ،‬ماموران پس از اينکه روز خانواده‬ ‫آقاي راجي را به اداره آگاهي در خيابان شاپور فرا خواندند‬ ‫اعالم کردند که او در کما بسر مي‌برد اما يک روز بعد ماموران‬ ‫نيروي انتظامي اطالع دادند که آقاي راجي بر اثر ضربات‬ ‫وارده درگذشته است‪.‬‬ ‫وبسايت مجذوبان نور نوشته است که آقاي راجي از‬ ‫فرماندهان سپاه در دوره جنگ ايران و عراق بود‪ .‬دختر او نيز‬ ‫به برخي از وبسايت‌هاي خبري گفت که آقاي راجي در زمان‬ ‫جنگ ايران و عراق فرماندهي چند گردان سپاه راه به عهده‬ ‫داشت و در جنگ دچار معلوليت و ناراحتي ريه شده بود‪.‬‬ ‫محمد راجي يکي از صدها درويشي است که در جريان‬ ‫ناآرامي‌ها و زد و خوردهاي ‪ 30‬بهمن با ماموران پليس‪،‬‬ ‫بازداشت شد‪ .‬گفته مي‌شود که پسر آقاي راجي نيز در‬ ‫بازداشت به سر مي‌برد‪.‬‬ ‫جمعي از دراويش گنابادي روز دوشنبه ‪ 30‬بهمن در‬ ‫اعتراض به تداوم بازداشت درويش سالخورده‪ ،‬نعمت‌اهلل‬ ‫رياحي‪ ،‬مقابل کالنتري خيابان پاسداران تجمع کرده و شعار‬ ‫دادند‪.‬‬ ‫اين تجمع در ادامه با دخالت نيروهاي يگان ويژه به‬ ‫خشونت و درگيري شديد دراويش با ماموران منجر شد‪.‬‬ ‫منابع رسمي ايران بعد اعالم کردند سه مأمور پليس در حمله‬ ‫يک اتوبوس کشته شدند و دو نيروي بسيجي هم در جريان‬ ‫اين وقايع جان خود را از دست داده‌اند‪.‬‬ ‫فرهاد نوري‪ ،‬فعال حقوق دراويش درباره وضعيت‬ ‫دراويش بازداشت شده در حمله ماموران به خيابان پاسداران‬ ‫تهران به «کمپين حقوق بشر در ايران» گفت که ‪ 170‬نفر‬ ‫از دراويش به دليل ضرب و شتم وارده در چهار بيمارستان‬ ‫تهران بستري شدند‪.‬‬ ‫مقام‌هاي قضايي تهديد به برخورد با دراويش کرده‌اند‪.‬‬ ‫سايت مجذوبان نور نيز نوشت که دراويش بازداشت شده به‬ ‫اتهام «اجتماع و تباني عليه امنيت کشور‪ ،‬تبليغ عليه نظام‪،‬‬ ‫شرکت در تجمعات غيرقانوني و اخالل در نظم و آسايش‬ ‫عمومي »تفهيم اتهام» شده‌‌اند‪.‬‬ ‫طي سال‌هاي اخير تعداد زيادي از دراويش گنابادي به‬ ‫اتهام‌‌هاي امنيتي بازداشت و زنداني شده‌اند‪.‬‬ ‫دولت اياالت متحده آمريکا و نهادهاي بين‌المللي مدافع‬ ‫حقوق بشر اقدام ايران در سرکوب و نقض حقوق اقليت‌هاي‬ ‫قومي و مذهبي را بارها محکوم کرده‌اند‪.‬‬

‫در آخرين گزارش وزارت خارجه آمريکا درباره نبود‬ ‫آزادي‌هاي ديني در برخي نقاط جهان از جمله ايران به آزار‬ ‫دراويش و نقض حقوق آنان اشاره شده و آمده است‪ :‬اياالت‬ ‫متحده همچنان صداي کساني خواهد بود که ـ در ايران و‬ ‫سراسر جهان ـ خواهان زندگي مسالمت‌آميز در راستاي‬ ‫باورهاي وجداني خويش هستند‪.‬‬

‫آمريکا درخواست‬ ‫پناهندگي حدود صد اقليت‬ ‫مذهبي از ايران را رد کرد‬

‫رسانه‌هاي آمريکايي گزارش مي‌دهند که دولت آمريکا‬ ‫درخواست پناهندگي حدودا ‪ 100‬ايراني را که جزو اقليت‪‎‬هاي‬ ‫مذهبي هستند رد کرده است‪.‬‬ ‫اين تصميم با واکنش اعضاي کميته حقوق بشر مجلس‬ ‫نمايندگان روبرو شده که از وزارت امنيت ملي خواسته‪‎‬اند تا‬ ‫در باره آن توضيح دهد‪.‬‬ ‫نشريه «سياست خارجي» (فارين پاليسي) گزارش‬ ‫مي‪‎‬دهد که اين گروه از پناهندگان که عمدتا مسيحي هستند‬ ‫براي بيش از يک سال در وين‪ ،‬پايتخت اتريش‪ ،‬منتظر‬ ‫دريافت ويزاي آمريکا بوده‪‎‬اند و اکنون با خطر اخراج از‬ ‫اتريش به ايران مواجه هستند‪.‬‬ ‫اين در حالي است که دولت دانلد ترامپ‪ ،‬رئيس جمهور‬ ‫آمريکا‪ ،‬نحوه برخورد ايران با اقليت‌هاي مذهبي را محکوم‬ ‫کرده و به خصوص قول داده بود به رفع مشکالت مسيحيان‬ ‫در خاورميانه کمک کند‪.‬‬ ‫اقليت‌هاي مذهبي ايران تحت قانوني به نام «متمم‬ ‫لوتنبرگ» درخواست ويزاي آمريکا کرده‪‎‬اند که با هدف‬ ‫اعطاي پناهندگي به اقليت‌هاي ستم ديده مذهبي تنظيم شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫گزارش مي‌شود که تا پيش از به قدرت رسيدن آقاي‬ ‫ترامپ‪ ،‬به اکثريت قريب به اتفاق اين متقاضيان ويزا داده‬ ‫مي‌شد‪ .‬متقاضيان پيش از رسيدن به وين بررسي‪‎‬هاي اوليه‬ ‫را طي مي‪‎‬کنند و بعد به درخواست وزارت خارجه آمريکا براي‬ ‫آنها ويزاي ترانزيت اتريش صادر مي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫نشريه «سياست خارجي» مي‪‎‬نويسد که اين فرآيند در‬ ‫گذشته چند هفته تا چند ماه وقت مي‪‎‬برد اما اکنون در دوره‬ ‫آقاي ترامپ تقريبا متوقف شده است‪ .‬گروه‌هاي حقوق بشر‬ ‫گفتند که اين کار ممکن است ناقض قوانين آمريکا باشد‪.‬‬ ‫وزارت خارجه آمريکا گفته است که تصميم رد درخواست‬ ‫ويزاي اين گروه را وزارت امنيت ملي رد کرده است‪ .‬يک‬ ‫مقام اين وزارتخانه به نشريه «سياست خارجي» گفت که‬ ‫درخواست پناهندگي اين گروه از ايراني‪‎‬ها در پي دريافت‬ ‫اطالعات از ساير وزارتخانه‪‎‬ها و سازمان‪‎‬هاي دولتي رد شد‪.‬‬ ‫اين مقام که از او نام برده نشد همچنين گفت که‬ ‫آمريکا و اتريش در حال بررسي گزينه‪‎‬هاي ممکن براي اين‬ ‫پناهندگان از جمله اسکان آنها در کشوري ديگر هستند‪.‬‬ ‫نشريه «سياست خارجي» مي‪‎‬نويسد که براساس برنامه‬ ‫لوتنبرگ از سال ‪ 2004‬تا کنون حدود ‪ 30‬هزار ايراني در‬ ‫آمريکا پناهندگي گرفته‪‎‬اند‪.‬‬

‫‪March 2018‬‬

‫بازنشستگي در ايران؛ آغاز‬ ‫فالکت‬

‫بازنشستگي براي بسياري مستمري‌بگيران در ايران‪،‬‬ ‫شروع سراشيبي فقر و دوراني از فشار مالي و صرفه‌جويي‬ ‫است‪ .‬اين ايام به جاي آنکه فرصت آرامش دروني باشد‪ ،‬به‬ ‫تهديدي اقتصادي تبديل شده است‪.‬‬ ‫مطالبات بازنشستگان براي همسان‌سازي مستمري‌ها‬ ‫و پرداخت معوقات آنها‪ ،‬از جمله بحث‌هاي مجلس در حين‬ ‫تصويب کليات اليحه بودجه در مجلس دهم بود‪ .‬مطالباتي‬ ‫که در ماه‌هاي گذشته در تجمع‌هاي اعتراضي بازنشستگان‬ ‫مطرح شده‌اند‪.‬‬ ‫سبد معيشت حداقلي کارگران دو ميليون و پانصد هزار‬ ‫تومان است‪ .‬بر اين اساس اگر هر کارگر يا بازنشسته‌اي‬ ‫کمتر از اين ميزان درآمد داشته باشد‪ ،‬زير خط فقر و در‬ ‫محدوده شاخص فالکت زندگي مي‌کند‪.‬‬ ‫آن دسته از بازنشستگان که حداقل مستمري را دريافت‬ ‫مي‌کنند‪ ،‬چگونه بايد روزگار بگذرانند؟ آن هم در حالي که در‬ ‫سنين بازنشستگي‪ ،‬هزينه‌هاي ازدواج فرزندان به فهرست‬ ‫مخارج مي‌پيوندد و خانواده با ورود عروس و داماد و نوه‬ ‫بزرگ‌تر از قبل مي‌شود‪.‬‬ ‫غالمرضا عليزاده‪ ،‬پژوهشگر تامين اجتماعي و استاد‬ ‫بازنشسته دانشگاه اشاره مي‌کند که خانواده‌هايي از اين‬ ‫دست مجبورند در حوزه تغذيه و هزينه‌هاي بهداشت و‬ ‫درمان قناعت کنند‪ .‬به اعتقاد او‪ ،‬يکي از داليلي که بخشي از‬ ‫نيروي کار به ويژه در فضاي کارمندي را به فساد و اختالس‬ ‫سوق مي‌دهد‪ ،‬مشاهده وضع معيشتي بازنشستگاني است که‬ ‫عمري با شرافت زندگي و کار کرده‌اند‪.‬‬ ‫عليزاده مي‌گويد‪« ،‬الزم است دولت از ساير هزينه‌هاي‬ ‫نهادهاي غيرضروري کم کند و وارد اين بخش شود‪ .‬در‬ ‫اغلب کشورهاي جهان بازنشستگي دوران طاليي عمر افراد‬ ‫با مزاياي مختلف تلقي مي‌شود اما در ايران بازنشستگي به‬ ‫نوعي دوران سياه زندگي است و بيشترين فشار معيشتي به‬ ‫افراد وارد مي‌آيد‪».‬‬ ‫حسن ايزدان‪ ،‬بازرس کانون کارگران بازنشسته تهران‬ ‫بزرگ هم به خبرگزاري ايلنا مي‌گويد در غياب يک فرمول‬ ‫منطقي‪ ،‬اميدي به تعيين عادالنه دستمزد و سبد معيشتي‬ ‫حداقلي نيست‪ .‬ايزدان در توضيح اين نااميدي گفته است‪،‬‬ ‫«براي کارگران شرکت‌هاي دولتي‪ ،‬کارکنان مشاغل و‬ ‫بازنشستگان کشوري چنين افقي قابل تحقق است اما کل‬ ‫جمعيت بازنشسته و بهره‌مند از صندوق تامين اجتماعي‬ ‫که کارفرماي خصوصي دارند‪ ،‬هرگز نمي‌توانند با شرايط‬ ‫اقتصادي کنوني به سطح سبد معيشت حداقلي برسند و‬ ‫دولت در اين زمينه تنها مي‌تواند روي کاغذ قول بدهد‪».‬‬ ‫بازرس کانون کارگران بازنشسته تهران برآورد مي‌کند‬ ‫که يک بازنشسته به طور متوسط تا سه برابر يک کارگر‬ ‫عادي هزينه بهداشت و درمان داشته باشد؛ در حالي که‬ ‫شرکت‌هاي خصوصي و نيمه دولتي بيمه تکميلي‪ ،‬بازنستگان‬ ‫را بيمه نمي‌کنند چون برايشان صرف ندارد هزينه کسي را که‬ ‫ريسک بيماري‌هايش باالست تقبل کنند‪.‬‬ ‫ايزدان با يادآوري بدهي ‪ 145‬هزار ميليارد توماني دولت‬ ‫به صندوق تامين اجتماعي‪ ،‬معتقد است که ارتقاي سطح‬ ‫معيشت بازنشستگان به صورت واقع‌بينانه مستلزم ايجاد‬ ‫يک صندوق رفاهي و بيم ‌ه ويژه خودشان است‪ .‬‬

‫امکان مصادره کتيبه‌هاي‬ ‫هخامنشي ايران رد شد‬ ‫ديوان عالي آمريکا‪ ،‬باالترين مرجع قضايي اين کشور‬ ‫درخواست گروهي از شهروندان آمريکايي را که در سال‬ ‫‪ 1997‬در جريان يک بمبگذاري در اسرائيل مجروح شده‬ ‫بودند‪ ،‬براي مصادره کتيبه‌هاي هخامنشي متعلق به ايران و‬ ‫فروش آنها به عنوان غرامت‪ ،‬رد کرده است‪.‬‬ ‫ديوان عالي آمريکا با هشت رأي در برابر صفر‪ ،‬اين‬

‫حکم را صادر کرده است‪.‬‬ ‫در همين حال‪ ،‬کريستوفر وودز‪ ،‬مدير موسسه‬ ‫شرق‌شناسي دانشگاه شيکاگو که الواح هخامنشي را‬ ‫نگه‌داري مي‌کند‪ ،‬گفته است که با توجه به حکم ديوان‬ ‫عالي آمريکا‪ ،‬اين دانشگاه به دنبال اين است که هرچه‬ ‫سريع‌تر اين الواح را به ايران برگرداند و براي اين‌کار‬ ‫برنامه‌ريزي‌هايي شده است‪.‬‬ ‫مسئوليت بمب‌گذاري‌هاي سپتامبر سال ‪ 1997‬در يک‬ ‫مرکز خريد در بيت‌المقدس را جنبش فلسطيني حماس‬ ‫به عهده گرفته بود‪ .‬در آن بمب‌گذاري‌ها پنج نفر کشته و‬ ‫دويست نفر زخمي‌شدند‪.‬‬ ‫شکات پرونده از ابتداي روند دادرسي به دليل آنچه‬ ‫آموزش و حمايت مالي و نظامي ‌ايران از حماس خوانده‌اند‪،‬‬ ‫اين کشور را در اين حمالت مقصر مي‌دانستند و خواهان‬ ‫دريافت غرامت از محل توقيف دارايي‌هاي ايران در آمريکا‬ ‫بودند‪.‬‬

‫تصميم ديوان عالي عالوه بر اهميت سياسي آن براي‬ ‫ايران و آمريکا‪ ،‬مي‌تواند يک رويه حقوقي به جا بگذارد که‬ ‫باعث سخت‌تر شدن مصادره اموال و اشياء تاريخي کشورها‬ ‫براي پرداخت غرامت به قربانيان حمالت تروريستي خارج از‬ ‫خاک آمريکا شود‪.‬‬

‫درخواست احمدي‌نژاد از‬ ‫خامنه‌اي‪ :‬برگزاري فوري‬ ‫انتخابات آزاد رياست‬ ‫جمهوري و مجلس‬

‫محمود احمدي‌نژاد‪ ،‬رئيس جمهور پيشين ايران در‬ ‫نامه‌اي سرگشاده به آيت‌اهلل علي خامنه‌اي‪ ،‬رهبر جمهوري‬ ‫اسالمي‪ ،‬سخنان اخير او را که در آن از مردم عذرخواهي‬ ‫کرده بود‪ ،‬به «فال نيک» گرفته و درخواست برگزاري‬ ‫انتخابات «فوري و آزاد» رياست جمهوري و مجلس را کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫آقاي احمدي‌نژاد تأکيد کرده است که چنين انتخاباتي‬ ‫بايد «بدون مهندسي شوراي نگهبان و دخالت نهادهاي‬ ‫نظامي ‌و امنيتي و آزاد گذاردن مردم براي انتخاب» برگزار‬ ‫شود‪.‬‬ ‫اين درخواست آقاي احمدي‌نژاد در حالي مطرح شده‬ ‫که يکي از بزرگ‌ترين انتقادها به هر دو انتخاباتي که او را به‬ ‫رياست جمهوري رساند‪ ،‬دخالت شوراي نگهبان و نهادهاي‬ ‫نظامي‌و امنيتي در روند برگزاري انتخابات بود‪.‬‬ ‫آقاي احمدي‌نژاد عالوه بر «انجام اصالحات اساسي در‬ ‫نهادها و ارگان‌هاي گوناگون و به ويژه دفتر رهبري»‪ ،‬خواهان‬ ‫تغيير فوري رياست قوه قضاييه ايران شده است‪.‬‬ ‫او با تکرار انتقادهاي قبلي و تند خود از قوه قضاييه‬ ‫ايران و رئيس آن يعني صادق آملي الريجاني‪ ،‬نوشته است‬ ‫که تغيير او که خود منصوب رهبر است‪« ،‬مي‌تواند موجب‬ ‫تسکين مردم و همراهي آنان با اصالحات باشد‪».‬‬ ‫رهبر ايران در سخنراني اخير خود با اقرار به عقب‬ ‫افتادن حکومت در زمينه تأمين عدالت و با تأکيد بر لزوم‬ ‫«عذرخواهي از خداوند و مردم» گفته بود‪« ،‬نه فقط از دولت و‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪5‬‬

‫قوه قضائيه و مجلس‪ ،‬بلکه ممکن است فردي از شخص حقير نيز انتقاد داشته باشد‪».‬‬ ‫رئيس جمهور پيشين ايران عالوه بر برگزاري انتخابات و تغيير رياست قوه قضاييه‪،‬‬ ‫خواسته سومي‌را هم مطرح کرده است‪« ،‬صدور دستور آزادي و منع تعقيب براي تمام کساني‌‬ ‫که تحت عناوين مختلف و از جمله اعتراض‪ ،‬تضعيف و تبليغ عليه نظام يا انتقاد از حضرتعالي و‬ ‫ديگر مراکز و مقامات حکومتي از ساليان گذشته تا کنون بازداشت يا محکوم شده‌اند‪».‬‬ ‫آقاي احمدي‌نژاد ابراز اميدواري کرده که اجراي «صحيح و سريع» پيشنهادهاي او بتواند‬ ‫در بازيابي اعتماد عمومي‌موثر باشد‪.‬‬

‫ونزوئال انتخابات زودرس برگزار مي‪‎‬کند‬

‫نيکوالس مادورو‪ ،‬رئيس‌جمهوري ونزوئال گفته است «مي‌خواهم انتخابات پارلماني‪ ‌،‬ايالتي‬ ‫و شوراي شهر را نيز به انتخابات رياست جمهوري که ‪ 22‬آپريل برگزار مي‌شود‪ ،‬اضافه کنم تا‬ ‫بتوانيم نهايتا يک تمديد دموکراتيک داشته باشيم‪».‬‬ ‫وي گفت‪« ،‬ما نياز به جلو انداختن موعد انتخابات به منظور مدرن سازي تمام سطوح‬ ‫قدرت و تمرکز بر کارمان داريم و از اين رو پيشنهاد انتخابات پارلماني گسترده را مي‌دهم‪ .‬ما‬ ‫با فراکسيون‌هاي اپوزيسيون يا بدون آنها به «ميزگرد وحدت دموکراتيک» و به سوي انتخابات‬ ‫مي‌رويم‪».‬‬ ‫وي افزود‪« ،‬من رسما به مجمع ملي قانون اساسي پيشنهاد مي‌دهم تا برگزاري يک‬ ‫انتخابات پارلماني بزرگ و گسترده در اين کشور را مدنظر قرار دهد و اجازه دهد براي تجديد‬ ‫دموکراتيک اين کشور انتخاباتي قدرتمند برگزار شود‪».‬‬ ‫مادورو تصريح کرد‪« ،‬مي‌خواهم زمان برگزاري ديگر انتخابات را نيز به جلو اندازم تا‬ ‫دست‌کم چهار سال انتخابات نداشته باشيم‪».‬‬

‫عدم توافق ايران و بريتانيا بر سر بهره‬ ‫بدهي قديم‪ ،‬دليل ادامه حبس زاغري‬

‫ريچارد رتکليف‪ ،‬همسر نازنين زاغري‪ ،‬بر اساس گفته‌هاي قاضي پرونده خانم زاغري‬ ‫مي‌گويد که عدم توافق ايران و بريتانيا بر سر‪ ‬بهره يک بدهي قديم‪ ‬دليل ادامه حبس اوست‪.‬‬ ‫نازنين زاغري‪ ،‬کارمند بنياد خيريه تامسون رويترز‪ ،‬از سوي سپاه پاسداران به همکاري‬ ‫با موسسات مخالف جمهوري اسالمي‌ و مشارکت در فعاليت‌هاي «براندازي نرم» متهم شده و‬ ‫دادگاه انقالب او را به پنج سال حبس محکوم کرد‪.‬‬ ‫پيش از اين روزنامه «تلگراف» گزارش داده بود که دولت بريتانيا اعالم آمادگي کرده‬ ‫تا در ازاي آزادي نازنين زاغري ‪ 400‬ميليون پوند (معادل ‪ 527‬ميليون دالر) پول به ايران‬ ‫بابت يک بدهي قديمي‌بازپرداخت کند‪ .‬ماجراي بدهي لندن به تهران‪ ‬به حدود ‪ 40‬سال قبل‬ ‫بازمي‌گردد که دولت وقت ايران براي خريد ‪ 1750‬دستگاه تانک چيفتن‪ ،‬مبلغ ‪ 600‬ميليون‬ ‫پوند به بريتانيا پرداخت‪.‬‬ ‫حال ريچارد رتکليف بر اساس گفت‌وگويي که نازنين زاغري با قاضي پرونده خود داشته‬ ‫مي‌گويد که مذاکره بر سر بازپرداخت بدهي به وزارت خارجه زير نظر محمدجواد ظريف سپرده‬ ‫شده و دو دولت ايران و بريتانيا هنوز بر سر بهره اين بدهي قديمي‌به توافق نرسيده‌اند‪.‬‬ ‫بر اساس اين بيانيه‪ ،‬آن طور که خانم زاغري پس از گفت‌وگو با قاضي پرونده براي‬ ‫خانواده خود تعريف کرده‪ ،‬قاضي از او خواسته است که رضايت دهد به اتفاق فرزندش در يک‬ ‫خانه امن تحت حصر خانگي قرار بگيرد‪ ،‬اما خانم زاغري و همسر او با اين پيشنهاد به هيچ وجه‬ ‫موافق نيستند‪ .‬به گفته نازنين زاغري‪« ،‬يا خانه پدر و مادرم يا هيچ جا‪».‬‬ ‫قاضي پرونده پيشنهاد حصر خانگي را به جاي اعطاي مرخصي به اين زنداني مطرح‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫در بيانيه ريچارد رتکليف‪ ،‬نام قاضي پرونده «قاضي عباسي‪ ،‬مسئول امور قضايي در زندان‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫‪5‬‬

‫اوين» قيد شده است‪.‬‬ ‫آن طور که در بيانيه خانواده زاغري آمده است‪ ،‬قاضي پرونده سپاه پاسداران را مخالف اعطاي مرخصي به خانم زاغري معرفي کرده و گفته است که‬ ‫«سپاه نگران است که اگر به شما مرخصي بدهيم‪ ،‬به زندان برنمي‌گرديد‪».‬‬ ‫به گفته خانم زاغري در گفت‌وگوي تلفني با مادرش‪« ،‬خجالت مي‌کشند که سال سوم هم مرا در زندان نگه دارند‪ ،‬براي همين اين پيشنهاد را مطرح‬ ‫مي‌کنند‪».‬‬ ‫قاضي پرونده همچنين به خانم زاغري گفته است که به محض تصميم‌گيري درباره آزادي او‪ ،‬خانم زاغري به سفارت بريتانيا در تهران تحويل داده‬ ‫شده و بالفاصله تهران را ترک خواهد کرد‪.‬‬ ‫جمهوري اسالمي‌ايران مي‌گويد که تابعيت دوگانه را به رسميت نمي‌شناسد و کساني را که با گذرنامه ايراني وارد کشور مي‌شوند به عنوان شهروند‬ ‫ايران به رسميت مي‌شناسد‪.‬‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪6‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬

‫پنس‪ :‬آمريکا ديگر توافق‬ ‫فاجعه بار اتمي‌با ايران را‬ ‫تاييد نمي‌کند‬ ‫مايک پنس‪ ،‬معاون اول رئيس جمهوري آمريکا گفته‬ ‫است‪ ،‬واشينگتن ديگر رفتارهاي بي ثبات کننده ايران در‬ ‫منطقه را تحمل نخواهد کرد‪.‬‬ ‫آمريکا ايران را همچنان‪ ‬بارزترين دولت حامي‌تروريسم‬ ‫مي‪‎‬داند‪ ‬و اين کشور را متهم مي‪‎‬کند که مشاوره‪ ،‬کمک‌‌‬ ‫مالي‪ ،‬تجهيزات پيشرفته و تاکتيک‌هاي جديد به گروه‌هاي‬ ‫تروريستي در سراسر خاورميانه ارائه مي‪‎‬دهد‪.‬‬ ‫معاون رييس جمهوري آمريکا در ادامه سخنراني خود‬ ‫تاکيد کرده است‪« ،‬آمريکا ديگر توافق فاجعه بار هسته‪‎‬اي با‬ ‫ايران را تاييد نخواهد کرد‪».‬‬ ‫پيش از اين نيز رئيس جمهوري آمريکا بارها برجام‬ ‫را «بدترين» توافق تاريخ آمريکا ناميده و خواستار اصالح‬ ‫آن شده‌ است‪ .‬ترامپ گفته است که اين آخرين بار است‬ ‫که دستور تمديد تعليق تحريم‪‎‬هاي هسته‪‎‬اي ايران را صادر‬ ‫مي‌کند و مي‌بايست ايرادهاي «فاجعه بار» در توافق هسته‌اي‬ ‫با ايران طي ‪ 120‬روز اصالح شوند‪.‬‬

‫‪6‬‬ ‫دانلد ترامپ چهار شرط را براي ادامه همراهي آمريکا‬ ‫با برجام تعيين کرده که عبارتند‪« ،‬دسترسي فوري بازرسان‬ ‫بين‌المللي به تمامي‌مکان‪‎‬ها و تاسيسات ايران‪ ،‬دائمي‌شدن‬ ‫محدوديت‪‎‬ها براي برنامه هسته‪‎‬اي ايران‪ ،‬تضمين به‬ ‫عدم نزديک شدن به سالح هسته‌اي و محدوديت برنامه‬ ‫موشک‌هاي دوربرد ايران»؛ زيرا به گفته آقاي ترامپ‪،‬‬ ‫برنامه موشک‌هاي دوربرد و برنامه تسليحات اتمي ‌ايران‬ ‫«جدانشدني هستند‪».‬‬ ‫مقام‌هاي جمهوري اسالمي‌ايران نيز گفته‌اند که حاضر‬ ‫به مذاکره در اين زمينه نيستند و هيچ تغييري را در برجام‬ ‫نمي‌پذيرند‪.‬‬ ‫رويترز گزارش داد که وزارت خارجه آمريکا در مذاکره با‬ ‫اروپايي‌ها در صدد دست يافتن به توافقي تکميلي است که‬ ‫موضوع توسعه و آزمايش موشک‌هاي دوربرد ايران را در بر‬ ‫گيرد و همچنين متضمن بازرسي‌هاي دقيق آژانس بين‌المللي‬ ‫انرژي اتمي ‌باشد و کاستي‌هاي مقررات «بند غروب» را نيز‬ ‫رفع کند‪.‬‬ ‫مطابق «بند غروب» ايران پس از ‪ 10‬سال‬ ‫مي‌تواند‪ ‬سانتريفيوژهاي غني‌سازي را افزايش دهد و پس‬ ‫از ‪ 15‬سال نيز اجازه دارد حجم اورانيوم کمتر غني‌شده خود‬ ‫را زيادتر کند‪.‬‬ ‫عباس عراقچي‪ ،‬معاون وزير امورخارجه‪ ،‬نيز گفته‬ ‫است‪ ،‬اگر برجام سود اقتصادي براي ايران نداشته باشد‬ ‫و بانک‌هاي اصلي همچنان با جمهوري اسالمي ‌داد و ستد‬ ‫نکنند‪ ،‬تهران از اين توافق خارج خواهد شد‪.‬‬ ‫به گزارش ايرنا‪ ،‬عباس عراقچي تصريح کرده است‪« ،‬از‬ ‫ديد ايران‪ ،‬برجام موفق نبوده است‪ ،‬چون ما نتايج اقتصادي‬ ‫آن را به دليل برداشته نشدن کامل تحريم‌ها نديده‪‎‬ايم‪ .‬چرا‬ ‫که آمريکا به طور روزمره برجام را نقض مي‌کند‪».‬‬ ‫ايران و شش قدرت جهاني شامل آمريکا‪ ،‬روسيه‪ ،‬چين‪،‬‬ ‫فرانسه‪ ،‬بريتانيا همراه با آلمان در تيرماه سال ‪ 1394‬بر سر‬ ‫حل ‌و فصل برنامه هسته‌اي ايران و برداشتن تحريم‌هاي‬ ‫بين‌المللي عليه آن به توافق رسيدند‪ .‬ايران در چارچوب‬ ‫اين توافق‪ ،‬برجام‪ ،‬پذيرفت که بسياري از فعاليت‌هاي‬ ‫هسته‌اي‌اش را متوقف کند‪.‬‬ ‫نيکي هيلي‪ ،‬سفير آمريکا در سازمان ملل اخيرًا با نام‬ ‫بردن از بحران‌هاي موجود در خاورميانه تاکيد کرد‪ ،‬حکومت‬ ‫ايران‪ ‬سرچشمه اکثر مشکالت‪ ‬اين منطقه است‪.‬‬

‫‪March 2018‬‬

‫ابالغ حکم زندان سعيد‬ ‫مرتضوي به اجراي احکام‬ ‫عبدالحسين روح‌االميني‪ ،‬پدر محسن روح‌االميني‪ ،‬يکي‬ ‫از جانباختگان سال ‪ 88‬در بازداشتگاه کهريزک اعالم کرد که‬ ‫حکم سعيد مرتضوي زندان در اين پرونده براي اجرا ابالغ‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫محسن روح‌االميني روز ‪ 18‬تيرماه سال ‪ 1388‬در‬ ‫بحبوحه اعتراض‌ها به نتايج اعالم شده براي انتخابات‬ ‫رياست جمهوري آن سال بازداشت و به بازداشتگاه کهريزک‬ ‫منتقل شد و بعدتر بر اثر شدت جراحات وارده ناشي از ضرب‬ ‫و شتم در اين بازداشتگاه جان باخت‪.‬‬ ‫در آن هنگام حسين عاليي‪ ،‬رئيس اسبق ستاد مشترک‬ ‫سپاه‪ ،‬به نقل از عبدالحسين روح‌االميني اعالم کرد که «دهان‬ ‫فرزندش را خرد کرده بودند و بر اثر تب باال به مننژيت مبتال‬ ‫شده بود‪».‬‬ ‫در بازداشتگاه کهريزک عالوه بر محسن‌ روح‌االميني‪،‬‬ ‫محمد کامراني‪ ،‬امير جوادي‌فر‪ ،‬نيز جان باختند و دو تن ديگر‬ ‫يعني رامين قهرماني و احمد نجاتي کارگر نيز پس از آزادي‬ ‫به دليل جان خود را از دست دادند‪.‬‬ ‫در اين پرونده سعيد مرتضوي دادستان وقت تهران‬ ‫که دستور انتقال بازداشت ‌شدگان به بازداشتگاه کهريزک‬ ‫را صادر کرده بود‪ ،‬يکي از متهمان اصلي در اين پرونده بود‪.‬‬ ‫اينک پس از بيش از هشت سال از زمان اين رويداد‪،‬‬ ‫عبدالحسين روح‌االميني که در سال ‪ 88‬مشاور ارشد محسن‬ ‫رضايي‪ ،‬از نامزدهاي وقت انتخابات رياست جمهوري بود‪،‬‬ ‫اعالم کرد که «هشت سال است من به دنبال يک کار حقوقي‬ ‫طاقت‌فرسا بودم و در آن به يک تجربه رسيدم که حتي‬ ‫کساني که از خدا و پيغمبر نمي‌ترسند از رسانه‌ها مي‌ترسند‪.‬‬ ‫در واقع رسانه‌ها سر بزنگاه‌ها ياور ما بودند و نقش اول را‬ ‫داشتند‪».‬‬ ‫او درباره سرنوشت پرونده سعيد مرتضوي در مورد‬ ‫پرونده کهريزک گفت‪« ،‬همين امر موجب شد سرانجام‬ ‫موجب ابالغ اجراي حکم دو سال مجازات پرونده کهريزک‬ ‫شد‪».‬‬ ‫او همچنين گفته است که در صورتي که سعيد مرتضوي‬

‫خود را براي اجراي حکم معرفي نکند حکم «بازداشت سيار»‬ ‫براي او صادر خواهد شد‪.‬‬ ‫آقاي مرتضوي در دادگاه اوليه از اتهام معاونت در قتل‬ ‫تبرئه شده بود که همين امر اعتراض خانواده محسن روح‌‬ ‫االميني را به دنبال داشت‪.‬‬ ‫او در دادگاه اوليه تنها به اتهام «بازداشت غيرقانوني»‬ ‫افرادي که آنها را به کهريزک فرستاده بود به انفصال دائم از‬ ‫خدمات قضايي و پنج سال انفصال از خدمات دولتي محکوم‬ ‫شد‪ .‬اما دادگاه تجديد نظر اتهام «معاونت در قتل» را به او‬ ‫وارد دانست‪.‬‬ ‫سعيد مرتضوي پس از تعليق قضايي‪ ،‬از سوي محمود‬ ‫احمدي‌نژاد به رياست سازمان تأمين اجتماعي رسيد‪.‬‬ ‫به گفته غالمحسين محسني اژه‌اي سخنگوي قوه‬ ‫قضائيه‪ ،‬به غير از پرونده کهريزک‪ ،‬سعيد مرتضوي دو‬ ‫پرونده ديگر مربوط به زمان مديرتيش بر سازمان تأمين‬ ‫اجتماعي دارد‪.‬‬ ‫در عين حال بر پايه تحقيق و تفحص صورت گرفته در‬ ‫مجلس ششم‪ ،‬سعيد مرتضوي از متهمان اصلي در پرونده‬ ‫مرگ زهرا کاظمي‌عکاس ـ خبرنگار ايراني ـ کانادايي در‬ ‫سال ‪ 1382‬است‪.‬‬ ‫مرتضوي تا سال‌ها قاضي دادگاه مطبوعات در ايران بود‬ ‫و حکم به توقيف ده‌ها نشريه و بازداشت شمار زيادي از‬ ‫روزنامه‌نگاران داد‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫فرانسه‪ :‬ايران نگراني‌ها از‬ ‫برنامه موشکي‌اش را رفع کند‬

‫وزير امور خارجه فرانسه در سفر به ايران‪ ،‬خطاب‬ ‫به مقام‌هاي جمهوري اسالمي‌گفت که تهران بايد به‬ ‫نگراني‌ها درباره برنامه موشکي‌اش پاسخ دهد وگرنه با خطر‬ ‫تحريم‌هاي جديد روبرو خواهد شد‪.‬‬ ‫ژان‌ايو لودريان گفته است‪« ،‬ايران برنامه‌هاي موشکي‬ ‫بالستيک در دستور کار دارد که برد آنها چند هزار کيلومتر‬ ‫است و اين برخالف قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل‬ ‫و فراتر از نياز ايران به دفاع از مرزهايش است‪».‬‬ ‫وي تهديد کرد که «اگر اين مسئله حل‌ و فصل نشود‪،‬‬ ‫ايران با خطر تحريم‌هاي جديد روبرو خواهد شد‪».‬‬ ‫پاريس پيشتر نيز از توسعه برنامه موشکي ايران‬ ‫ابراز نگراني کرده و امانوئل مکرون رئيس‌جمهوري‬ ‫فرانسه‪ ‬خواستار نظارت بين‌المللي بر برنامه موشکي تهران‬ ‫شده بود‪.‬‬ ‫اين کشور همچنين در کنار آمريکا و آلمان‪ ،‬از‬ ‫فعاليت‌هاي نظامي‌ايران در سوريه ابراز نگراني کرده است‪.‬‬ ‫مقام‌هاي جمهوري اسالمي‌همواره برنامه موشکي ايران‬ ‫را «دفاعي و بازدارنده» توصيف کرده و در عين حال گفت‌وگو‬ ‫بر سر آن را در هر شرايطي خط قرمز کشور اعالم کرده‌اند‪.‬‬ ‫حساسيت نسبت به برنامه موشکي ايران پس از آن باال‬ ‫گرفت که سپاه پاسداران از زمان توافق هسته‌اي در تيرماه‬ ‫‪ 1394‬بارها دست به آزمايش موشکي زد و دولت دانلد‬ ‫ترامپ در اياالت متحده نيز با «خطرناک» خواندن اين برنامه‬ ‫براي صلح و ثبات در خاورميانه و جهان‪ ،‬خواستار مقابله با‬ ‫ايران شد‪.‬‬ ‫به رغم اختالفات پاريس با تهران بر سر برنامه موشکي‌‬ ‫ايران‪ ،‬روابط تجاري دو کشور يک روند عادي را دنبال مي‌کند‪.‬‬ ‫خبرگزاري ايرنا به نقل از خزانه‌داري فرانسه گزارش داده که‬ ‫حجم مبادالت ايران و فرانسه در سال ‪ 2017‬ميالدي به رقم‬ ‫سه ميليارد و ‪ 800‬ميليون يورو رسيده است‪.‬‬

‫درگيري فيزيکي در انتقال‬ ‫جعبه سياه هواپيماي آسمان‬

‫به دنبال تاييد خبر پيدا شدن جعبه سياه پرواز تهرا ‌‬ ‫ن‬ ‫ـ ياسوج‪ ،‬يک نماينده مجلس از «اعمال فشار گروهي» به‬ ‫استانداري کهگيلويه ‌و بويراحمد براي جلوگيري از واگذاري‬ ‫جعبه سياه به دادستاني دنا و «درگيري فيزيکي» در اين‬ ‫ارتباط خبر داد‪.‬‬ ‫آن‌طور که بهرام پارسايي در گفت‌و‌گو با خبرگزاري‬ ‫ايسنا بيان کرده‪« ،‬اين افراد مي‌خواستند پيش از رويت‬ ‫دادستاني‪ ،‬جعبه سياه را به تهران منتقل کنند‪».‬‬ ‫وي افزود‪« ،‬گروهي سعي داشتند به استانداري‬ ‫کهگيلويه و بويراحمد اعمال فشار کنند تا جعبه سياه از مسير‬ ‫دادستاني دنا منتقل نشود و اين مسئله به درگيري فيزيکي‬ ‫هم منجر شد‪ .‬آنها مي‌خواستند قبل از رويت دادستاني جعبه‬ ‫سياه را به تهران ارسال کنند که خوشبختانه موفق نشدند‪».‬‬ ‫پارسايي به هويت اين افراد و علت تالش آنها براي‬ ‫ارسال مستقيم جعبه سياه هواپيماي شرکت آسمان به‬

‫‪7‬‬

‫‪7‬‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫تهران‪ ،‬اشار ‌ه نکرده است‪.‬‬ ‫پيشتر‪ ،‬حسن رضايي‌فر‪ ،‬رئيس کمسيون بررسي‬ ‫سانحه پرواز تهران ـ ياسوج گفته بود که کارشناسان‬ ‫فرانسوي متخصص جعبه سياه‪ ،‬به کشورشان باز مي‌گردند‬ ‫و «عمليات تفحص جعبه سياه هواپيما توسط افراد حاضر در‬ ‫منطقه» انجام مي‌شود‪.‬‬ ‫اين مقام مسئول‪ ،‬احتمال پاک شدن اطالعات جعبه‬ ‫سياه را «بسيار ضعيف» دانسته و گفته که پس از کشف جعبه‬ ‫سياه‪ ،‬اطالعات آن براي متخصصان فرانسوي ارسال خواهد‬ ‫شد‪.‬‬ ‫پرواز شماره ‪ 3704‬شرکت هواپيمايي آسمان با ‪60‬‬ ‫مسافر و شش خدمه پروازي‪ ،‬هشت صبح روز ‪ 29‬بهمن‬ ‫تهران را به مقصد ياسوج ترک کرد‪ ‬و پس از ‪ 55‬دقيقه پرواز‬ ‫از صفحه رادار مرکز کنترل محو شد‪.‬‬ ‫اندکي بعد اعالم شد که اين هواپيما در منطقه‬ ‫کوهستاني پادناي سميرم اصفهان در ‪ 20‬کيلومتري فرودگاه‬ ‫ياسوج سقوط کرده است‪.‬‬ ‫اين هواپيما که ‪ 25‬سال عمر داشت‪ ،‬هر روز يک پرواز‬ ‫از تهران به ياسوج و يک پرواز بر عکس داشت و به طور‬ ‫ميانگين ‪ 50‬تا ‪ 60‬مسافر حمل مي‌کرد‪.‬‬

‫تشديد فشارها بر‬ ‫توليدکنندگان و فروشندگان‬ ‫سالح در آمريکا‬

‫«بلک ‌راک» بزرگترين شرکت مديريت دارايي جهان‬ ‫فشارهاي خود بر شرکت‌هاي توليدکننده و فروشنده سالح‬ ‫در آمريکا را تشديد کرده است‪.‬‬ ‫اين شرکت گفته است ممکن است برخي شرکت‌ها‬ ‫را از سبد سهام خود مستثني کند‪« .‬بلک ‌راک» گفته است‬ ‫از شرکت‌هاي توليدکننده و فروشنده سالح مي‌خواهد در‬ ‫باره نحوه نظارت و کنترل بر استفاده امن از سالح‌هايشان‬ ‫توضيح دهند‪.‬‬ ‫شرکت «بلک ‌راک» در بيانيه‌اي گفته است تيراندازي‬ ‫دبيرستان فلوريدا که در آن ‪ 17‬نفر کشته شدند‪ ،‬نيازمند يک‬ ‫پاسخ است‪.‬‬ ‫اخيرا «والمارت»‪ ،‬بزرگترين سوپرمارکت جهان و چند‬ ‫فروشگاه‌هاي عمده آمريکايي هم محدوديت‌هاي سني براي‬ ‫خريداران سالح در آمريکا گذاشتند‪.‬‬ ‫به دنبال تيراندازي در دبيرستان مارجوري استونمن‬ ‫پارکلند‪ ،‬جنبشي براي اصالح قوانين اسلحه راه افتاده و‬ ‫بخش خدمات مالي نيز با فشارهايي براي همراهي با اين‬ ‫خواست و تغيير در روابط با صنعت اسلحه رو‌برو شده است‪.‬‬ ‫اخيرا دانلد ترامپ‪ ،‬رئيس جمهوري آمريکا از اعضاي‬ ‫کنگره خواست قوانيني سختگيرانه را براي نظارت بر خريد‬ ‫و حمل اسلحه تصويب کنند‪ .‬اين اظهارات از سوي برخي به‬ ‫منزله تغيير در مواضع آقاي ترامپ قلمداد شد اما کاخ سفيد‬ ‫گفته است رئيس‌جمهوري آمريکا از متمم دوم قانون اساسي‬ ‫در مورد آزادي حمل سالح همچنان حمايت مي‌کند‪.‬‬ ‫طبق قانون اساسي آمريکا‪ ،‬شهروندان اين کشور از‬ ‫آزادي خريد و حمل اسلحه برخوردارند و دولت نمي‌تواند اين‬ ‫حق را از آنان سلب کند‪.‬‬

‫نيروهاي اسد ‪ 10‬درصد‬ ‫غوطه‌شرقي را پس گرفتند‬ ‫با وجود تصويب آتش‌بس سوريه در شوراي امنيت‬ ‫سازمان ملل متحد‪ ،‬نيروهاي حامي ‌دولت بشار اسد‬ ‫توانسته‌اند با پيش‌روي در غوطه‌شرقي‪ ،‬حدود ‪ 10‬درصد از‬ ‫اين منطقه را که پنج سال در دست مخالفان مسلح دولت بود‬ ‫تصرف کنند‪ .‬گزارش‌ها از شدت گرفتن درگيري‌ها در روي‬ ‫زمين در اين منطقه حکايت دارد‪.‬‬ ‫حدود ‪ 400‬هزار نفر از سکنه شهرهاي ناحيه‬ ‫غوطه‌‪‎‬شرقي از سال ‪ 2013‬و شدت گرفتن جنگ داخلي‬ ‫سوريه‪ ،‬در اين منطقه گير افتاده‌اند و در محاصره نيروهاي‬ ‫دولتي قرار دارند‪.‬‬

‫همچون ‪ 5‬سال گذشته که ارسال دارو و موادغذايي‬ ‫به غوطه‌شرقي به علت محاصره با بحران روبرو بوده‪ ،‬در‬ ‫چند هفته اخير هم تالش‌ها براي ارسال نيروهاي امدادي و‬ ‫کاميون‌هاي اقالم ضروري به داخل‬ ‫اين منطقه دوباره متوقف شده است‪.‬‬ ‫در همين حال‪ ،‬ارتش سوريه‬ ‫اعالم کرده بنا دارد طي عملياتي‬ ‫گسترده غوطه‌شرقي را که يکي از‬ ‫آخرين مناطق تحت کنترل مخالفان‬ ‫بشار اسد است آزاد کند‪.‬‬ ‫خبرگزاري فرانسه گزارش‬ ‫کرده از آغاز بمباران و حمله مجدد به‬ ‫غوطه‌شرقي‪ ،‬حدود ‪ 650‬نفر در اين‬ ‫منطقه کشته شده‌اند که در ميان آنها‬ ‫‪ 150‬کودک هم وجود داشته است‪.‬‬ ‫شوراي امنيت سازمان ملل‬ ‫متحد طي مصوبه‌اي خواستار‬ ‫برقراري يک آتش بس ‪ 30‬روزه در‬ ‫تمامي ‌مناطق جنگي سوريه شده است تا نيروهاي امدادي‬ ‫بتوانند براي کمک به مجروحان و رساندن اقالم ضروري‬ ‫اقدام کنند‪.‬‬ ‫دبيرکل سازمان ملل متحد‪ ،‬آنتونيو گوترش‪ ،‬پيش‌تر‬ ‫وضعيت در غوطه‌شرقي را به «جهنم روي زمين» تعبير کرده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫غوطه‌شرقي که منطقه‌اي زراعي است‪ ،‬محل زندگي‬

‫‪ 400‬هزار نفر و آخرين مقر مخالفان مسلح حکومت سوريه‬ ‫در نزديکي پايتخت است‪.‬‬ ‫اين منطقه به وسعت حدود ‪ 100‬کيلومتر مربع از‬

‫تابستان ‪ 5‬سال پيش در محاصره است‪ ،‬اما شرايط زندگي‬ ‫مردم اين منطقه‪ ،‬از آغاز حمله‌هاي ارتش سوريه در پائيز‬ ‫امسال بسيار وخيم‌تر شده است‪.‬‬ ‫همزمان در شامل سوريه که جبهه نبرد جديدي ميان‬ ‫کردها و ارتش ترکيه شکل گرفته‪ ،‬از عفرين خبر رسيد که در‬ ‫جريان حمله جنگنده‪‎‬هاي ترکيه دست‏کم ‪ 38‬نفر از نيروهاي‬ ‫حامي‌بشار اسد‪ ،‬رئيس جمهوري سوريه‪ ،‬کشته شده‌اند‪­­­.‬‬

‫مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين (‪)20‬‬ ‫روز هر ماه مي‌باشد‪.‬‬


‫‪8‬‬

‫‪8‬‬

‫روﯾﺪاد‬ ‫مرگ و مير ناشي از سرطان‬ ‫پروستات بيشتر از سرطان‬ ‫پستان است‬

‫آمار نشان مي‌دهد در بريتانيا براي اولين بار تعداد‬ ‫مرداني که از سرطان پروستات مي‌ميرند بيشتر از تعداد‬ ‫زناني شده است که به خاطر سرطان پستان جان خود را‬ ‫از دست مي‌دهند‪.‬‬ ‫با پير شدن جمعيت تعداد بيشتري از مردان به اين‬ ‫سرطان دچار مي‌شوند و به دليل ابتال به آن مي‌ميرند‪.‬‬ ‫بنياد سرطان پروستات بريتانيا گفته است پيشرفت‬ ‫در تشخيص و درمان بيماري سرطان پستان جواب داده و‬ ‫افزايش بودجه براي تحقيق در باره سرطان پروستات هم‬ ‫مي‌تواند مثمر ثمر واقع شود‪.‬‬ ‫سرطان ريه و سرطان روده بزرگ در بريتانيا کماکان‬

‫بيشترين قرباني را مي‌گيرند و سرطان پروستات هم اکنون‬ ‫در جاي سوم قرار دارد‪.‬‬ ‫آمار سال ‪ 2015‬نشان مي‌دهد که در اين سال ‪ 11‬هزار‬ ‫و ‪ 819‬نفر از سرطان پروستات و ‪ 11‬هزار و ‪ 442‬نفر از‬ ‫سرطان پستان درگذشته‌اند‪.‬‬ ‫اگرچه مرگ ناشي از سرطان پروستات طي ده سال‬ ‫گذشته افزايش يافته اما ميزان مرگ و مير يا نسبت مرگ‬ ‫ناشي از اين بيماري در حد فاصل سال‌هاي ‪ 2010‬تا ‪2015‬‬ ‫شش درصد کاهش داشته است‪.‬‬ ‫ميزان مرگ و مير ناشي از سرطان پستان در زنان در‬ ‫همين مدت ‪ 10‬درصد کاهش يافته است که نشان مي‌دهد‬ ‫کاهش ميزان مرگ و مير در ميان زنان سريع‌تر است‪.‬‬ ‫آزمايش‌هاي مربوط به تشخيص سرطان پروستات‬ ‫در ميان مردان هنوز تابو به شمار مي‌رود و بيشتر مردان از‬ ‫انجام چنين آزمايش‌هايي احساس شرم مي‌کنند و مايل به‬ ‫انجام اين آزمايش‌ها و صحبت در باره آن نيستند‪.‬‬ ‫مديران بنياد خيريه پروستات بريتانيا مي‌گويد اين‬ ‫بيماري معادل نيمي از بودجه‌اي را که براي تحقيقات در باره‬ ‫سرطان پستان اختصاص داده مي‌شود دريافت مي‌کند‪.‬‬ ‫آنها مي‌گويند به وجود آوردن راه‌هاي بهتر براي کشف‬ ‫بيماري بايد به اولويت تبديل شود‪.‬‬ ‫در حال حاضر هيچ آزمايش تکي و قابل اعتمادي براي‬ ‫تشخيص سرطان پروستات وجود ندارد و از آزمايش‌هاي‬ ‫«پي‌اس‪‎‬آي»‪ ،‬بافت‌برداري و معاينات باليني براي کشف ابتال‬ ‫به سرطان پروستات استفاده مي‌شود‪.‬‬ ‫مرداني که سرطان پروستات دارند‪ ،‬مي‌توانند براي‬ ‫دهه‌ها بدون نياز به درمان يا بدون نشانه‌هاي بيماري به‬

‫‪March 2018‬‬ ‫زندگي خود ادامه دهند و دليل اين امر آن است که پيشرفت‬ ‫اين بيماري بسيار کند است‪.‬‬ ‫در مراحل اوليه نشانه‌هاي کمي از اين بيماري ديده‬ ‫مي‌شود و بيشتر نشانه‌ها مربوط به ادرار مي‌شوند‪ .‬نياز به‬ ‫ادرار بيشتر‪ ،‬به خصوص در شب؛ نياز فوري براي مراجعه به‬ ‫دستشويي؛ دشواري براي شروع ادرار؛ جريان ضعيف ادرار‬ ‫يا طول کشيدن آغاز به ادرار و احساس اينکه مثانه کامال‬ ‫خالي نشده است‪ ،‬از نشانه‪‎‬هاي اين بيماري شمرده مي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫مرداني که قوم و خويشانشان سرطان پروستان‬ ‫داشته‌اند‪ ،‬مردان سياهپوست و مردان باالي ‪ 50‬سال با خطر‬ ‫بيشتري در ابتالي به اين بيماري مواجه هستند‪.‬‬ ‫مايکل چپمن‪ ،‬از مديران بنياد تحقيقات سرطان بريتانيا‬ ‫مي‌گويد شمار مرداني که به سرطان پروستات مبتال مي‌شوند‬ ‫و به خاطر آن جان خود را از دست مي‌دهند در حال افزايش‬ ‫است و دليل عمده آن افزايش جمعيت و افزايش طول عمر‬ ‫مردان است‪.‬‬

‫چرا کمبود يد مي‌تواند آسيب‬ ‫جدي به بدن بزند؟‬

‫ورزش زنان باردار براي جنين و فرزندشان نيز مفيد‬ ‫است‪ .‬فرکانس ضربان قلب جنين حدود ‪ 140‬ضربه در دقيقه‬ ‫است‪ .‬آزمايش‌ها نشان مي‌دهند زنان بارداري که ورزش‬ ‫مي‌کنند فرکانس ضربان قلب جنين آن‌ها به ‪ 160‬ضربه در‬ ‫دقيقه افزايش مي‌يابد که البته بعد به سرعت آرام مي‌شود‪.‬‬ ‫در واقع مادراني که در دوران بارداري ورزش مي‌کنند به‬ ‫همراه کودکشان ورزش مي‌کنند که براي سالمتي کودک در‬ ‫آينده نيز موثر است‪.‬‬

‫حرکات موزون‬

‫رقص شکم براي زنان باردار بسيار مفيد است‪ .‬پزشکان‬ ‫و ماماها در آلمان رقص شکم را به عنوان حرکات تکميلي‬ ‫در روند زايمان توصيه مي‌کنند‪ .‬اين رقص ماهيچه‌هاي کمر‪،‬‬ ‫شکم‪ ،‬ران‌ها و لگن را تقويت مي‌کند و افزون بر آن‪ ،‬انرژي‬ ‫مثبت زيادي به زنان مي‌دهد‪.‬‬

‫شنا در آب ولرم‬

‫يد براي سالمت ما ضروري است‪ ،‬اما ما از اهميت‬ ‫چشمگير آن غافل هستيم و به آن توجهي نمي‌کنيم‪.‬‬ ‫يد‪ ،‬جزئي کليدي از هورمون تيروئيد است که مسئول‬ ‫متابوليسم بدن است‪.‬‬ ‫کمبود يد براي افراد مشکل‌ساز است اما بيشتر ما‬ ‫نمي‌دانيم که چقدر به يد نياز داريم و از کجا بايد آن را تأمين‬ ‫کنيم‪.‬‬ ‫تحقيقي که توسط مارگارت ريمن‪ ،‬پروفسور تغذيه در‬ ‫دانشگاه ساري بريتانيا انجام شده نشان‌دهنده فقدان يد در‬ ‫بسياري از «رژيم‌هاي غذايي سالم» است‪ .‬چنين رژيم‌هاي‬ ‫غذايي باعث کمبود يد در زنان حامله هم مي‌شود‪.‬‬ ‫خانم ريمن مي‌گويد اگر زنان حامله به حد کافي يد‬ ‫دريافت نکنند‪ ،‬بچه‌هاي آنها با اختالل يادگيري يا تيروئيد‬ ‫مادرزادي به دنيا مي‌آيند که به کرتينيسم شهرت دارد‪.‬‬ ‫کرتينيسم ناشي از کمبود طوالني‌مدت يد در دوران‬ ‫جنيني است‪.‬‬ ‫پروفسور ريمن با دکتر سارا بت در باره تأثير کمبود يد‬ ‫روي زنان باردار و ضريب هوشي کودکان و توانايي خواندن‬ ‫آنها تحقيق کردند‪.‬‬ ‫آنها دريافتند که کمبود يد در مادران باردار در توانايي‬ ‫خواندن کودکان اثر مي‌گذارد‪.‬‬ ‫طبق تحقيق آنها هر چه قدر کمبود يد در مادر بيشتر‬ ‫باشد‪ ،‬اثر آن بر فرزند بيشتر مي‌شود‪.‬‬ ‫احتماال بهترين منبع غذايي در جهان براي دريافت يد‪،‬‬ ‫ماهي سفيد و سپس تخم مرغ است‪.‬‬ ‫بيشتر کشورها يد را به نمک خوراکي اضافه مي‌کنند‪.‬‬ ‫مردم شماري از کشورها مانند بريتانيا هم بيشتر يد خود‬ ‫را از موادي مانند شير و مواد لبني مي‌گيرند‪.‬‬ ‫اما در کشورهاي صنعتي‪ ،‬مشکل کمبود يد همچنان‬ ‫وجود دارد (البته در مقياسي کم‌تر) و دليل آن انتخاب آگاهانه‬ ‫براي نخوردن مواد غذايي داراي يد است‪.‬‬ ‫گياهخواران و تعداد روزافزوني از وگان‌ها (گياهخواران‬ ‫مطلق) به انتخاب خود از خوردن هر نوع مواد غذايي حيواني‬ ‫خودداري مي‌کنند‪.‬‬ ‫بهترين راه براي سالمت‪ ،‬رژيم غذايي متنوع بدون‬ ‫حذف گروهي از مواد غذايي است‪ ،‬مگر اينکه حذف ماده‬ ‫غذايي به دستور پزشک باشد‪.‬‬

‫هفت ورزش مفيد‬ ‫براي زنان باردار‬ ‫ورزش و تحرک در دوران بارداري براي زنان بسيار‬ ‫سودمند است‪ .‬گرچه زنان باردار بايد از ورزش‌هاي‬ ‫خطرناک مانند ورزش‌هاي رزمي و اسکي پرهيز کنند‪ .‬اما چه‬ ‫ورزش‌هايي براي آنان مفيد و حتي الزامي است؟‬

‫شنا در دماي آب بين ‪ 20‬تا ‪ 35‬درجه ورزشي بسيار‬ ‫مناسب براي زنان باردار است‪ .‬سبک‌وزني در آب باعث‬ ‫کاهش فشار بر روي مفاصل و ستون مهره‌ها مي‌شود‪ .‬از‬ ‫سوي ديگر شنا ماهيچه‌ها را تقويت مي‌کند و قدرت بدني‬ ‫زن را باال مي‌برد‪.‬‬ ‫زنان به هنگام بارداري با اضافه وزن روبرو مي‌شوند‬ ‫و هر نوع ورزش و تحرک بدني براي آنان سخت است‪ ،‬در‬ ‫حاليکه همين حرکات در آب به راحتي انجام مي‌شود‪ .‬شنا‬ ‫مي‌تواند کمردرد را کاهش دهد يا حتي بهبود بخشد‪.‬‬

‫يوگا‬

‫حرکات يوگا به کشش و تقويت ماهيچه کمک مي‌کند‪.‬‬ ‫اما مهم‪‎‬تر اينکه آموزش‌هاي تکنيک تنفسي در يوگا هنگام‬ ‫درد زايمان بسيار موثر هستند و کمک بزرگي براي تحمل‬ ‫درد مي‌کنند‪.‬‬ ‫يوگا مي‌تواند به کاهش استرس در زنان باردار کمک‬ ‫کند‪ .‬يکي ديگر از فوايد يوگا کاهش کمردرد و کمک به‬ ‫تصحيح و بهينه‌سازي حرکات بدن است‪.‬‬

‫حرکات کششي و کار با وزنه‬

‫حرکات ساده کششي و استفاده از وزنه‌هاي سبک‬ ‫و تکرار آن به افزايش قدرت بدني در دست‌ها‪ ،‬پاها و‬ ‫ماهيچه‌هاي کمر کمک مي‌کند‪.‬‬

‫دوچرخه‌سواري‬

‫يکي از بهترين ورزش‌ها براي زنان باردار‬ ‫دوچرخه‌سواري است‪ .‬در ماه‌هاي پاياني دوران بارداري و به‬ ‫علت بزرگ شدن شکم حفظ تعادل سخت مي‌شود‪ .‬براي‬ ‫جلوگيري از خطر تصادف مي‌توان از دوچرخه‌هاي ثابت در‬ ‫منزل استفاده کرد‪.‬‬

‫پياده‌روي‬

‫گرچه دويدن در دوران بارداري براي برخي از زنان‬ ‫دشوار است‪ ،‬اما پياده‌روي تند براي زناني که تحرک در‬ ‫هواي آزاد را دوست دارند‪ ،‬بسيار مناسب است‪ .‬پياده‌روي‬ ‫حتي براي زناني که قبل از بارداري ورزش نکرده‌اند هم‬ ‫مناسب است‪.‬‬

‫ژيمناستيک‬

‫حرکات ژيمناستيک به تحرک و انعطاف بدن کمک‬ ‫مي‌کند‪ .‬برخي از ماماها به زنان توصيه مي‌کنند در ‪ 3‬يا ‪4‬‬ ‫ماهگي دوران بارداري با حرکات ژيمناستيک خود را براي‬ ‫زايمان آماده کنند‪ .‬در آغاز هر نوع ورزشي گرم‌کردن صحيح‬ ‫بدن را نبايد از ياد برد‪.‬‬

‫نکاتي که زنان باردار بايد رعايت کنند‬

‫انجام هر نوع ورزشي در دوران بارداري بايد نه‌تنها‬ ‫با وضعيت جسمي زن بلکه با مرحله بارداري نيز منطبق‬ ‫باشد‪ .‬دوران بارداري براي برخي از زنان در سه ماه نخست‬ ‫با حالت تهوع همراه است و آنان کمترين ميلي به ورزش‬ ‫ندارند‪ .‬در چهار تا شش ماهگي انجام حرکات ورزشي با‬ ‫سهولت صورت مي‌گيرد و در هفته‌هاي پاياني‪ ،‬اضافه وزن به‬ ‫ادامه در صفحه بعد‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫محدود شدن حرکت مي‌انجامد‪.‬‬ ‫‌زناني که تجربه سقط جنين داشته‌اند‪ ،‬فشار خون‬ ‫بااليي دارند‪ ،‬دو يا چند قلو باردار هستند و تولد نوزادي‬ ‫زودرس داشته‌اند بهتر است قبل از انجام ورزش با پزشک‬ ‫خود مشورت کنند‪.‬‬ ‫در هنگام بارداري به بدن زنان اکسيژن کمتري مي‌رسد‪.‬‬ ‫ورزش و تحرک بدني در اين دوران نبايد در حدي انجام‬ ‫گيرد که باعث خستگي مفرط شود‪ .‬هنگام ورزش نبض خود‬ ‫را دائما کنترل کنيد‪ .‬هرگاه نبض از ‪ 140‬ضربه در دقيقه‬ ‫بيشتر شد به ورزش پايان دهيد و استراحت کنيد‪.‬‬ ‫زنان باردار بايد توجه داشته باشند که هنگام ورزش در‬ ‫صورت احساس سرگيجه‪ ،‬تنگي نفس‪ ،‬خونريزي‪ ،‬مشکل در‬ ‫راه رفتن و احساس درد به سرعت به ورزش خاتمه دهند و‬ ‫در صورت ناراحتي بيشتر به پزشک مراجعه کنند‪.‬‬

‫قرص‌هاي ضد افسردگي‬ ‫«نتيجه‌بخش است»‬

‫يافته‌هاي يک تحقيق گسترده نشان مي‌دهد که‬ ‫قرص‌هاي ضد افسردگي کارا و نتيجه‌بخش است‪.‬‬ ‫دانشمندان مي‌گويند که اين يافته يکي از بزرگترين مباحث‬

‫سيزده بدر‬ ‫و سبزه گره زدن‬ ‫افسانه آفرينش در ايران باستان و مسئله نخستين‬ ‫بشر و نخستين شاه و دانستن رواياتي درباره کيومرث حائز‬ ‫اهميت زيادي است‪.‬‬ ‫در اوستا چندين بار از کيومرث سخن به ميان آمده و او‬ ‫را اولين پادشاه و نيز نخستين بشر ناميده است‪ .‬گفته‌هاي‬ ‫حمزه اصفهاني در کتاب سني «ملوک االرض و انبياء»‬ ‫و گفته‌هاي مسعودي در کتاب «مروج الذهب جلد دوم» و‬ ‫بيروني در کتاب «آثار الباقيه» بر پايه همان آگاهي است که‬ ‫در منابع پهلوي وجود دارد‪.‬‬ ‫مشيه و مشيانه که پسر و دختر دو قلوي کيومرث بودند‬ ‫روز سيزده فروردين براي اولين بار در جهان با هم ازدواج‬ ‫نمودند‪ .‬در آن زمان چون عقد و نکاحي شناخته شده نبود آن‬ ‫دو به وسيله گره زدن دو شاخه پايه ازدواج خود را بنا نهادند‪.‬‬ ‫اين مراسم را به ويژه دختران و پسران دم بخت انجام‬ ‫مي‌دادند و امروز هم دختران و پسران براي بستن پيمان‬ ‫زناشويي نيت مي‌کنند و علف گره مي‌زنند‪.‬‬ ‫اين رسم از زمان کيانيان تقريبًا متروک شد ولي در‬ ‫زمان هخامنشيان دوباره شروع شده و تا امروز باقي مانده‬ ‫است‪ .‬در کتاب «مجمل التواريخ» چنين آمده است‪« ،‬اول‬ ‫مردي که به زمين ظاهر شد‪ ،‬پارسيان او را کل شاه گويند‪.‬‬ ‫پسر و دختري از او ماند که مشيه و مشيانه نام گرفتند و‬ ‫روز سيزده نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال‬ ‫هيجده فرزند به وجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار‬ ‫سال بي پادشاه بماند‪».‬‬ ‫در کتاب‌هاي تاريخي و ادبي سده‌هاي گذشته‪ ،‬که‬ ‫رسم ها و آيين جشن‌هاي نوروزي کهن را ياد و يادداشت‬ ‫کرده‌اند‪ ،‬چون «تجارب االمم»‪« ،‬آثار الباقيه»‪« ،‬التفهيم»‪،‬‬ ‫«تاريخ بيهقي»‪« ،‬مروج الذهب»‪« ،‬زين االخبار» و نيز در شعر‬ ‫شاعران به ويژه شاعران دوره غزنوي که بيشترين توصيف‬ ‫جشن‌ها را در بر دارد‪ ،‬اشاره‌اي به «سيزده بدر» نمي‌يابيم‪.‬‬ ‫پرسش اينجاست که اگر در کتاب‌هاي تاريخي و ادبي‬ ‫گذشته اشاره‌اي به سيزده بدر و هفت سين نمي‌يابيم آيا اين‬ ‫رسم‌ها را بايد پديده‌اي جديد دانست يا اينکه رسمي کهن‬ ‫است و به علت عام و عاميانه بودن در خور توجه نبوده و با‬ ‫معيارهاي مورخان زمان ارزش و اعتبار ثبت و ضبط نداشته‬ ‫است؟‪ ‬‬

‫‪9‬‬ ‫دارويي را حل و فصل کرده است‪.‬‬ ‫مطالعه ‪ 522‬آزمايش که در آن ‪ 116‬هزار و ‪477‬‬ ‫نفر شرکت کرده بودند نشان مي‪‎‬دهد که ‪ 21‬نوع معمول‬ ‫قرص‌هاي ضد افسردگي بيشتر از دارونماها (قرص‌هاي‬ ‫ساختگي) در کاهش عاليم افسردگي حاد در بزرگساالن‬ ‫موثر بوده است‪ .‬در اين مطالعه همچنين تفاوت‌هاي زيادي‬ ‫در تاثير انواع داروها مشخص شده است‪.‬‬ ‫نويسندگان اين گزارش مي‌گويند اين نشان مي‌دهد که‬ ‫افراد بيشتري مي‌توانند از اين داروها بهره ببرند‪.‬‬ ‫در سال ‪ 2017‬در انگلستان بيش از ‪ 64.7‬ميليون‬ ‫نسخه از اين داروها تجويز شده است که اين دو برابر موارد‬ ‫تجويز (‪ 31‬ميليون) در سال ‪ 2016‬است‪ .‬اما مباحثي درباره‬ ‫تاثير آنها وجود داشت و برخي آزمايش‌ها نشان دهنده اين‬ ‫بود که اين داروها بيشتر از پالسيبوها (دارونما) تاثير ندارند‪.‬‬ ‫اما حاال کالج سلطنتي روان‌شناسان در بريتانيا مي‌گويد‪،‬‬ ‫«باالخره جنجال درباره قرص‌هاي ضد افسردگي پايان‬ ‫يافت‪».‬‬ ‫اين مطالعه همچنين دريافته که ميزان تاثير قرص‌هاي‬ ‫ضد افسردگي نسبت به دارونماهاي پالسيبو از بيش از يک‬ ‫سوم تا بيش از دو برابر بوده است‪.‬‬ ‫دکتر آندريا کيپراني‪ ،‬پژوهشگر ارشد در دانشگاه‬ ‫آکسفورد مي‪‎‬گويد‪« ،‬اين تحقيق پاسخ نهايي به يکي از‬ ‫مباحث طوالني درباره نتيجه‌بخش بودن قرص‌هاي ضد‬ ‫افسردگي است‪ .‬ما دريافتيم که معمول‌ترين قرص‌هاي ضد‬ ‫افسردگي براي افسردگي متوسط تا حاد نتيجه‌بخش است و‬ ‫فکر مي‌کنم اين خبر خوشي براي بيماران و پزشکان باشد‪».‬‬ ‫کريستين تالبوت‪ ،‬کمدين بريتانيايي مي‌گويد که او‬ ‫اولين بار سه و نيم سال پيش بعد از اينکه «صحبت درماني»‬ ‫را بي‌تاثير يافت‪ ،‬شروع به استفاده قرص‌هاي افسردگي کرد‪.‬‬ ‫دکتر به او گفته بود که افسردگي‌اش به خاطر کمبود‬ ‫ميزان سروتونين است که تصور مي‌شود در کنترل خلق و خو‪،‬‬ ‫عواطف و خواب تاثير دارد‪.‬‬ ‫کريستين مي‌گويد که او در اول براي استفاده قرص‌هاي‬ ‫ظاهرأ حالت دوم بيشتر موجه مي‌نمايد‪ ،‬زيرا رسم‬ ‫و آييني که بدين گونه در همه شهرها و روستاهاي ايران‬ ‫همگاني است و در بين همه قشرهاي اجتماعي عموميت‬ ‫دارد‪ ،‬نمي‌تواند عمري در حد دو نسل و سه نسل داشته باشد‪.‬‬ ‫ديگر اينکه مي‌دانيم کتاب‌هاي تاريخي و شعرهاي شاعران‪،‬‬ ‫رويدادها و جشن‌هاي رسمي را که در حضور شاهان و‬ ‫خاصان دستگاه حکومتي بود‪ ،‬بيان و توصيف مي‌کردند‪ .‬ولي‬ ‫سيزده بدر‪ ،‬رسمي خانوادگي و عام و به بياني ديگر پيش پا‬ ‫افتاده و همه پسند (و نه شاه پسند) بود‪.‬‬ ‫از طرف ديگر‪ ،‬نوشتن رويدادهاي روزي که رفتارها و‬ ‫گفتارهاي خنده‌دار و غير جدي‪ ،‬براي خود جايي باز کرده‪ ،‬تا‬ ‫«نحسي سيزده» آسان‌تر «در» برود‪ ،‬توجه مورخ و شاعر را‬ ‫به خود جلب نمي‌کرد و شايد خود «نحس» بودن هم عاملي‬ ‫براي بيان نکردن بود‪.‬‬ ‫نحس و ناخوشايند بودن عدد ‪ 13‬و دوري جستن از آن‪،‬‬ ‫در بسياري از کشورها و نزد بسياري از ملت‌ها‪ ،‬باوري کهن‬ ‫است‪ .‬مسيحيان هيچ گاه سيزده نفر بر سر يک سفره غذا‬ ‫نمي‌نشانند‪ .‬در باور تازيان سيزدهمين روز هر ماه ناخوشايند‬ ‫است‪ .‬ابوريحان بيروني در جدول «روزهاي مختار و مسعود‬ ‫و مکروه» در ايران کهن‪ ،‬روز سيزدهم ماه تير را که (تير نام‬ ‫دارد) منحوس ذکر کرده است‪.‬‬ ‫سال‌هاي زيادي فروردين ماه اول تابستان بود‪ .‬يکي از‬ ‫نويسندگان در خاطره‌هاي هفتاد ساله‌اش از باور مردم شهر‬ ‫خود‪ ،‬قزوين‪ ،‬درباره سيزده بدر مي‌نويسد‪« ،‬روز سيزده بدر‬ ‫جايز نبود براي ديد و بازديد به يک خانه رفت‪ .‬هم صاحب‬ ‫خانه به فال بد مي‌گرفت و مي‌گفت نحوست را به خانه من‬ ‫آوردند و هم رونده‪ ،‬نمي‌خواست مبتال به نحوست آن خانه‬ ‫شود‪ .‬روز سيزده بايد به صحرا رفت‪ .‬زيرا آنچه بال در اين‬ ‫سال بيايد‪ ،‬امروز مقدر و تقسيم مي‌شود‪ .‬پس خوب است‬ ‫ما در شهر و خانه خود نباشيم‪ ،‬شايد در تقسيم بال‪ ،‬فراموش‬ ‫شده و از قلم بيفتيم‪ ».‬‬ ‫شباهتي که بين سيزده بدر و برخي از رسم‌هاي کاتارها‬ ‫(بازماندگاه مانويان در اروپا‪ ،‬که ترکيبي از انديشه‌هاي‬ ‫زردشتي‪ ،‬فلسفه باستان و مسيحيت دارند) اين پرسش را به‬ ‫ذهن مي‌رساند که آيا هر دو ريشه مشترک باستاني ندارند؟‪ ‬‬ ‫کاتارها در روز «عيد پاک» (که برخي از سال‌ها به روز‬ ‫سيزده فروردين نزديک است) از خانه بيرون آمده و روز را‬ ‫در دامن صحرا و کنار کشتزار مي‌گذرانند و براي ناهار با خود‬ ‫تخم مرغ مي‌برند‪ .‬در اين روز پنهان کردن تخم مرغ در‬ ‫گوشه و کنار و پيدا کردن آنها سرگرمي کودکان است‪.‬‬ ‫سه شباهت‪ ،‬يا سه ويژگي مشترک اين دو عبارتند از‪:‬‬ ‫‪ )1‬آغاز محاسبه هر دو از آغاز بهار و اعتدال ربيعي‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ )2‬در روز سيزده و عيد پاک کاتارها به صحرا و دامان‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫ضد افسردگي تمايلي نداشت و نگران بود که مبادا اين‬ ‫داروها حواس او را بي‌حس يا کند بسازد‪.‬‬ ‫اما او مي‌گويد زماني که شروع به استفاده از اين دارو‬ ‫کرد‪ ،‬نتيجه‌اش «به طور آني سودمند» بود‪.‬‬ ‫او مي‌افزايد‪« ،‬نمي‌دانم چرا مردم از آن مي‌ترسند و يا‬ ‫درباره آن احساس شرمساري مي‌کنند‪ ،‬چرا که اين دارويي‬ ‫مثل ديگر داروهاست‪ ،‬تفاوتش فقط اين است که اين داروها‬ ‫براي سالمتي روان است نه براي مشکالت فيزيکي‪».‬‬ ‫نويسندگان اين تحقيق مي‌گويند يافته‌هاي آنها‬ ‫مي‌تواند براي تجويز داروي درست به پزشکان کمک کند اما‬ ‫به اين معنا نيست که داروي همه بايد تغيير کند‪.‬‬ ‫محققان مي‌افزايند که بيشتر اطالعات حاصل از اين‬ ‫مطالعه‪ ،‬دوره زماني هشت هفته‌اي درمان را در نظر گرفته‬ ‫است‪ ،‬به همين دليل ممکن است اين يافته‌ها براي استفاده‬ ‫درازمدت از قرص‌هاي افسردگي صدق نکند‪.‬‬ ‫آنها مي‌گويند اين يافته به اين معنا هم نيست که‬ ‫داروهاي ضد افسردگي هميشه بايد نخستين گزينه درمان‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫گليان لوئيس استاد اپيدميولوژي روانپزشکي در‬ ‫دانشگاه کالج لندن نيز مي‌گويد که اين تحقيق عالي‬ ‫شواهدي قانع‌کننده براي تاثير قرص‌هاي ضد افسردگي‬ ‫ارايه کرده است‪.‬‬ ‫او مي‌افزايد‪« ،‬درباره داروهاي ضد افسردگي غالبا‬ ‫تبليغات بدي شده است اما اين مطالعه نشان مي‌دهد که اين‬ ‫داروها در مهار افسردگي افراد نقش دارند‪».‬‬

‫عروس کانادايي بايد ‪ 90‬هزار‬ ‫دالر جريمه بدهد‬

‫يک زن کانادايي که از عکس‌هاي عروسي خود راضي‬ ‫نبود به خاطر تهديد اينترنتي عکاس به پرداخت ‪ 115‬هزار‬ ‫دالر کانادا (معادل ‪ 90‬هزار دالر آمريکا) جريمه شد‪.‬‬

‫طبيعت مي‌روند‪.‬‬ ‫‪ )3‬بازي و سرگرمي کودکان با تخم مرغ فقط در روزهاي‬ ‫عيد بهاري رسم است‪ ،‬نه فصل‌هاي ديگر سال‪.‬‬ ‫شباهت ديگر دروغ‌هاي روز اول آپريل‪ ،‬با شوخي‌هاي‬ ‫سيزده بدر است‪ .‬روز اول آپريل‪ ،‬هر چهار سال يک بار‪،‬‬ ‫مصادف با روز سيزده فروردين است (و سه سال با ‪12‬‬ ‫فروردين)‪.‬‬ ‫پيشينه و انگيزه برگزاري سيزده بدر‪ ،‬هر چه باشد‪ ،‬در‬ ‫همه شهرها و روستاها و عشيره‌هاي ايران‪ ،‬سيزدهمين روز‬ ‫فروردين‪ ،‬رسمي است که بايد از خانه بيرون آمد و به باغ و‬ ‫کشتزارها رو آورد و به اصطالح نحسي روز سيزده را بدر کرد‪.‬‬ ‫خانواده‌ها در اين روز به صورت گروهي و گاه چند‬ ‫خانواده با هم غذاي ظهر را آماده کرده و نيز آجيل‌ها و‬ ‫خوردني‌هاي سفره هفت سين را با خود برداشته‪ ،‬به دامان‬ ‫صحرا و طبيعت مي‌روند و سبزه هفت سين را با خود برده و‬ ‫به آب روان مي‌اندازند‪.‬‬ ‫به دامن صحرا رفتن‪ ،‬شوخي و بازي کردن‪ ،‬دويدن‪،‬‬ ‫تاب خوردن و در هر حال جدي نبودن‪ ،‬از سرگرمي‌ها و‬ ‫ويژگي‌هاي روز سيزده است‪ .‬گره زدن سبزه‪ ،‬به نيت باز‬ ‫شدن گره دشواري‌ها و برآورده شدن آرزوها‪ ،‬از جمله بيرون‬ ‫کردن نحسي است‪ .‬اين باور‪ ،‬معروف است که سبزه گره‬ ‫زدن دختران دم بخت‪ ،‬شگوني براي ازدواج و همسريابي‬ ‫مي‌باشد‪.‬‬

‫‪9‬‬ ‫او به مدت حدود يک سال عليه شرکت عکاسي مراسم‬ ‫عروسي در اينترنت مطلب نوشت و به گفته قاضي‪ ،‬اعتبار‬ ‫عکاس را با اين کار زير سوال برد‪.‬‬ ‫قاضي دادگاه کانادا گفته که اميلي لئو به دليل کينه‌اي‬

‫که از شرکت عکاسي داشته‪ ،‬تا توانسته به اعتبار شرکت‬ ‫لطمه زده است‪.‬‬ ‫ناراحتي خانم لئو از کيفيت به گفته او پايين عکس‌هاي‬ ‫پيش از عروسي خود بود‪ .‬اينطور عکس‌ها را معموال در يک‬ ‫جلسه چند ساعته قبل از مراسم عروسي مي‌گيرند‪.‬‬ ‫عکاسي حرفه‌اي که به صورت پاره‌وقت با شرکت‬ ‫عکاسي «آمارا» کار مي‌کرد‪ ،‬عکس‌هاي پيش از عروسي‬ ‫خانم لئو را گرفته بود‪.‬‬ ‫جاستين گوردون وتريل‪ ،‬قاضي دادگاه عالي ايالت‬ ‫بريتيش کلمبيا‪ ،‬گفته که خانم لئو نتوانسته قضات را راضي‬ ‫کند که اعتراض و شکايت او از کيفيت عکس‌ها وجاهت دارد‪.‬‬ ‫به گفته قاضي شرکت عکاسي «آمارا» بعد از کمپين‬ ‫آنالين خانم لئو ورشکسته و در نهايت در ژانويه ‪ 2017‬بسته‬ ‫شد‪.‬‬ ‫خانم لئو در شبکه‌‪‎‬هاي اجتماعي انگليسي و چيني‬ ‫زبان شرکت عکاسي «آمارا» و کيتي چان صاحب آن را به‬ ‫ادامه در صفحه بعد‬

‫در فرهنگ اساطير براي رسم‌هاي سيزده بدر‪ ،‬معاني‬ ‫تمثيلي آورده شده است‪ :‬شادي و خنده در اين روز به معني‬ ‫فروريختن انديشه‌هاي تيره و پليدي‪ ،‬روبوسي نماد آشتي و‬ ‫به منزله تزکيه‪ ،‬خوردن غذا در دشت نشانه فديه گوسفند‬ ‫بريان‪ ،‬به آب افکندن سبزه‌هاي تازه رسته‪ ،‬نشانه دادن هديه‬ ‫به ايزد آب يا «ناهيد» و گره زدن سبزه براي باز شدن بخت‪،‬‬ ‫تمثيلي براي پيوند زن و مرد براي تسلسل نسل‌ها‪ ،‬رسم‬ ‫مسابقه‌ها به ويژه اسب دواني‪ ،‬يادآور کشمکش ايزد باران و‬ ‫ديو خشکسالي است‪.‬‬ ‫اين باور همگاني چنان است که اگر خانواده‌اي نتواند به‬ ‫علتي تمام روز را به باغ و صحرا برود‪ ،‬به ويژه با دگرگوني‌هاي‬ ‫جامعه امروز در بعد از ظهر‪ ،‬هر قدر هم مختصر‪ ،‬براي گره‬ ‫زدن سبزه و بيرون کردن نحسي سيزده به باغ يا گردشگاه‬ ‫عمومي مي‌رود‪ .‬‬ ‫با دگرگوني‌هاي صنعتي‪ ،‬شغلي‪ ،‬بزرگ شدن شهرها‪،‬‬ ‫فراواني وسيله‌هاي آمد و رفت سريع السير‪ ،‬گسترش وسايل‬ ‫ارتباط جمعي و ‪ ...‬به ناگزير شهرداري‌هاي شهرهاي بزرگ‪،‬‬ ‫دشواري‌هاي آمد و رفت را پيش بيني مي‌کنند‪.‬‬ ‫فراواني اتومبيل و ديگر وسيله‌هاي آمد و رفت موتوري‬ ‫و نيز وسعت خانه سازي‌ها و شهرسازي‌ها‪ ،‬باعث شده که‬ ‫خانواده‌ها‪ ،‬سال به سال راه دورتري را براي «سيزده بدر»‬ ‫پشت سر بگذارند‪ ،‬تا سبزه و کشتزاري بيابند‪.‬‬


‫‪10‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬

‫دروغ‌گويي به مشتريان‪ ،‬تاکتيک‌هاي کثيف و حقه‌بازي متهم‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫بعد از آنکه خانم لئو و همسرش از عکس‌هاي پيش‬ ‫از عروسي ابراز نارضايتي کردند‪ ،‬بقيه دستمزد شرکت را‬ ‫نپرداختند اما شرکت «آمارا» به خاطر تعهدي که داده بود‬ ‫آرايش مو‪ ،‬صورت‪ ،‬گل‌آرايي و عکاسي مراسم عروسي را‬ ‫انجام داد‪.‬‬ ‫البته صاحب شرکت به عروس و داماد گفت که اگر بقيه‬ ‫پول را پرداخت نکنند عکس‌‪‎‬ها را تحويل نخواهد داد‪.‬‬ ‫اين مجادله منجر به شکايت زوج از شرکت در سال‬ ‫‪ 2015‬شد‪ .‬بعد از يکي از راي‌هاي اوليه دادگاه درباره مقصر‬ ‫بودن خانم لئو‪ ،‬او در شبکه‌هاي اجتماعي از صاحب شرکت‬ ‫عذرخواهي کرد اما خانم چان گفت ضرري که به اين شرکت‬ ‫خورده ديگر قابل جبران نيست‪.‬‬ ‫او گفت مي‌خواهد به مردم ثابت کند که در قبال آنچه‬ ‫در اينترنت مي‌گويند بايد مسئوليت‌پذير باشند و تبعات آن‬ ‫را بپذيرند‪.‬‬

‫آيا کند کردن روند پيري‬ ‫ممکن است؟‬ ‫پژوهشگران آمريکايي ادعا مي‌کنند با بررسي ساختار‬ ‫تلومرها‪ ،‬راهي براي کند کردن روند پيري پيدا کرده‌اند‪.‬‬ ‫بيشتر افراد مي‌پذيرند که روند پيري و نهايتا مرگ‪ ،‬تنها‬ ‫بهاي اجتناب‌ناپذير براي زنده بودن در اين دنيا است اما‬ ‫شايد راهي براي خروج از اين قانون وجود داشته باشد‪.‬‬

‫يک پژوهش ضد پيري‪ ،‬مدت‌هاي طوالني بر ساختارهاي‬ ‫‪DNA‬موسوم به «تلومر» که با طول عمر سلول‪ ،‬ارتباط‬ ‫مستقيم دارند‪ ،‬تمرکز داشته‌ است‪.‬‬ ‫اکنون‪ ،‬دانشمندان «دانشگاه ايالتي آريزونا» روش‬ ‫جديدي براي تقويت احتمالي اين مکانيزم کشف کرده‌اند‬ ‫که ممکن است به توقف اين «ساعت مولکولي» کمک و با‬ ‫گسترش آن‪ ،‬روش بهتري براي طول عمر کشف کند‪.‬‬ ‫تقسيم سلولي‪ ،‬با طرح ژنتيکي موجود در کروموزوم‌ها‬ ‫که رشته‌هاي‪ X‬مانند ‪ DNA‬هستند‪ ،‬مشخص مي‌شود‪.‬‬ ‫مشکل اين است که با هر تقسيم‪ ،‬کمي از اين اطالعات گم‬ ‫مي‌شود و نهايتا کروموزوم تضعيف مي‌شود تا محل تقسيم‬ ‫نشدن سلول را مشخص کند‪.‬‬ ‫اين رشد سلولي کاهش‌يافته‪ ،‬خود را در بدن به شکل‬ ‫تضعيف شدن و بيماري مرتبط با باال رفتن سن نشان‬ ‫مي‪‎‬دهد‪.‬‬ ‫تلومرها‪ ،‬دفاع طبيعي بدن در مقابل اين فرآيند هستند‪.‬‬ ‫از آنجا که تلومرها از توالي مکرر ‪ DNA‬ساخته شده‌اند‪،‬‬ ‫در انتهاي هر شاخه‪ X‬شکل قرار مي‌گيرند و با هر تقسيم‬ ‫سلولي‪ ،‬ضربه را مي‌گيرند‪ ،‬به طوري‌ که هيچ اطالعات ژنتيکي‬ ‫مهمي گم نمي‌شود‪.‬‬ ‫اما تلومرها‪ ،‬نمي‌توانند اين روند را براي هميشه ادامه‬ ‫دهند و نهايتا گذشت زمان‪ ،‬آنها را از بين مي‌برد‪ .‬در اين‬ ‫روش‪ ،‬طول تلومرها با طول عمر و سالمتي‪ ،‬ارتباط مستقيم‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫دانشمندان پس از درک اين موضوع‪ ،‬براي سال‌ها‬ ‫سعي داشته‌اند راهي براي کند کردن تضعيف تلومرها پيدا و‬ ‫آنها را ترميم کنند يا حتي طول‌شان را افزايش دهند‪.‬‬ ‫هدف بسياري از اين بررسي‌ها‪« ،‬تلومراز» است‪ .‬تلومراز‪،‬‬ ‫آنزيمي است که تلومرها را هنگام تضعيف‪ ،‬بازسازي مي‌کند‪.‬‬ ‫پژوهشگران دانشگاه آريزونا به منظور يافتن راهي‬ ‫براي کمک به تلومراز‪ ،‬چگونگي کارکرد آن را دقيق‌تر بررسي‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫«ژولين چن» پژوهشگر ارشد اين بررسي مي‌گويد‪،‬‬ ‫«تلومراز يک سيستم توقف داخلي دارد تا از ترکيب دقيق‬ ‫تکرارهاي تلومريک ‪ DNA ‬مطمئن شود‪ .‬درهرحال‪ ،‬اين‬ ‫سيستم توقف محافظ و ايمن‪ ،‬همه فعاليت‌هاي آنزيم تلومراز‬ ‫را محدود مي‌کند‪ .‬احتمال دارد يافتن راهي براي رهايي‬ ‫کامل اين توقف‌ها روي تلومراز‪ ،‬طول از دست رفته تلومر‬

‫‪10‬‬ ‫سلول‌هاي بنياي بزرگساالن را بازگرداند و حتي‪ ،‬روند پيري‬ ‫سلولي را وارونه سازد‪».‬‬

‫احتمال منقرض شدن گونه‌‬ ‫بزرگي از پنگوئن‌ها‬

‫افزايش دما و صيد بي‌رويه ماهي در آب‌هاي بکر قطب‬ ‫جنوب مي‌تواند به ناپديد شدن گونه پنگوئن‌هاي پادشاه‬ ‫منجر شود‪.‬‬ ‫کارشناسان اظهار داشتند‪ :‬گرماي جهاني موجب تغيير‬ ‫محيط زيست شده و شرايطي را فراهم ساخته که گونه‬ ‫پنگوئن‌هاي پادشاه ناپديد خواهند شد يا براي توليد مثل به‬ ‫نقاط ديگر نقل مکان مي‌کنند‪.‬‬ ‫کارشناسان فرانسوي هشدار دادند در صورتي که‬ ‫اقدامات فوري انجام نشود اين گونه جانوري ناپديد مي‌شود‪.‬‬ ‫در واقع اگر اقدامي جهت کنترل يا‬ ‫متوقف کردن گرماي جهاني انجام‬ ‫نشود و سرعت تغييرات ناشي از‬ ‫فعاليت‌هاي بشر به همين شکل‬ ‫ادامه پيدا کند‪ ،‬اينگونه جانورها در‬ ‫آينده نزديک ناپديد مي‌شوند‪.‬‬ ‫به گزارش روزنامه «گاردين»‪،‬‬ ‫اين يافته‌ها در بحبوحه نگراني‌ها‬ ‫در مورد آينده قطب جنوب به‬ ‫دست آمده است‪ .‬اخيرا مطالعه‬ ‫ديگري نيز انجام گرفت که‬ ‫نشان داد مجموع تغييرات اقليمي‬ ‫و صيد صنعتي‪ ،‬تهديدي براي جمعيت کريل‌ها در ‌آب‌هاي‬ ‫قطب جنوب است که تاثير فاجعه باري بر نهنگ‌ها‪ ،‬فک‌ها‬ ‫و پنگوئن‌ها دارد‪.‬‬ ‫کريل نام راسته‌اي از سخت‌پوستان است که ظاهري‬ ‫همچون ميگو دارد و بخش مهمي از زنجيره غذايي آبزيان‬ ‫را تشکيل مي‌دهد‪.‬‬

‫کشت ريزغده ابزاري جديد‬ ‫در مقابله با سرطان‬

‫دانشمندان موفق شده‌اند با کشت تومورهاي کوچکي‬ ‫از غده‌هاي سرطاني بيماران‪ ،‬پيش‪‎‬بيني کنند که روش‌هاي‬ ‫درماني چه اثري بر بيمار خواهند داشت‪ .‬از اين نتايج‬ ‫مي‌توان براي تعيين استراتژي درمان استفاده کرد‪.‬‬ ‫آنها مي‌گويند اين روش مي‌تواند به استفاده از روش‌هاي‬ ‫درماني هوشمندانه‌تر‪ ،‬ماليم‌تر و موثرتر منجر شود‪.‬‬ ‫مطابق پژوهشي که در مجله علمي «ساينس» منتشر‬ ‫شده‪ ،‬اين روش در تشخيص اينکه کدام داروها و راه‌هاي‬ ‫درماني بي‌فايده است‪ 100 ،‬درصد موفق بوده و به اين‬ ‫ترتيب مي‌تواند بيماران را از تحمل عوارض جنبي ناالزم‬ ‫داروهاي بي‌اثر نجات داد‪.‬‬ ‫کشت ريزغده‌ها همچنين مي‌تواند روشي مناسب براي‬ ‫آزمايش داروهاي جديد باشد‪.‬‬ ‫در اين تحقيق از ‪ 71‬بيماري که سرطان پيشرفته روده‬

‫‪March 2018‬‬ ‫بزرگ داشتند‪ ،‬بافت‌برداري و از روي آن نمونه‌هاي کوچکي‬ ‫کشت داده شد‪.‬‬ ‫رشد «اندام‌واره‌ها» روشي نسبتا جديد است که‬ ‫دانشمندان در تحقيقات خود از آن استفاده مي‌کنند‪ .‬آنها‬ ‫حتي در آزمايشگاه بافت‌هاي مغز را کشت داده و نسخه‌هاي‬ ‫کوچکي از مغز ساخته‌اند‪.‬‬ ‫در اين روش هر اندام‌واره با يکي از داروهايي که‬ ‫پزشک مي‌تواند به بيمار تجويز کند‪ ،‬روندي مشابه روند‬ ‫درماني را طي مي‌کند‪.‬‬ ‫نتيجه پژوهش حاکي از آن است که در صورت موفق‬ ‫بودن يک روش درماني بر اندام‌واره‪ ،‬آن روش در ‪ 88‬درصد‬ ‫موارد براي بيمار هم موفق بوده است‪ .‬در صورت ناموفق‬ ‫بودن يک روش درماني روي اندام‌واره‪ ،‬آن روش در ‪100‬‬ ‫درصد موارد براي بيمار ناموفق بوده است و پژوهشگران‬ ‫مي‌گويند اين قدم بزرگي است که بيماران از تحمل عوارض‬ ‫جانبي داروهايي خالص شوند که قرار نيست درباره بيماري‬ ‫آنها جواب بدهد‪.‬‬

‫«به‬ ‫خاطر‬ ‫چاقي در‬ ‫چهل سالگي‬ ‫سکته مغزي کردم»‬ ‫سازمان بهداشت جهاني مي‌گويد بيش از ‪32‬‬ ‫درصد از زنان و ‪ 19‬درصد از مردان ايراني دچار چاقي‬ ‫مفرط هستند‪ .‬سازمان بهداشت جهاني چاقي مفرط را‬ ‫نوعي بيماري تعريف کرده است‪.‬‬ ‫مسائل مختلفي از جمله تغذيه‪ ،‬کم تحرکي ونداشتن‬ ‫فعاليت فيزيکي‪ ،‬وضعيت اقتصادي‪ ،‬سالمت و بهداشت روان‬ ‫در بيماري چاقي مفرط نقش دارند‪ .‬اما در بسياري از کشورها‬ ‫و فرهنگ‌ها نگاه جامعه به افرادي که اين بيماري را دارند‬ ‫مثل بيمارهاي ديگر نيست‪ .‬هنوز بسياري از افراد بر اين‬ ‫باورند که چاقي تنها ناشي از طمع براي خوردن است و کمتر‬ ‫به آن مثل يک بيماري نگاه مي‌کنند‪.‬‬ ‫پروانه ‪ 48‬ساله است و دو فرزند دارد‪ .‬او مي‌گويد‬ ‫بعد از زايمان اولش در بيست و چهارسالگي روند اضافه‬ ‫وزنش شروع شد‪« ،‬بعد از زايمان اولم با همسرم به شهر‬ ‫کوچکي نقل مکان کرديم‪ .‬تک فرزند بودم و به مادرم بسيار‬ ‫وابسته‪ .‬در شهر جديد دوستي نداشتم و همسرم هم صبح‬ ‫مي‪‎‬رفت سر کار و شب به منزل مي‌آمد‪ .‬تنهايي باعث شد‬ ‫که به صورت غير ارادي غذا بخورم و غذا برايم يک جور‬ ‫تسکين بود‪».‬‬ ‫پروانه هم مثل بسياري ديگر از افراد که دچار چاقي‬ ‫مفرط هستند وارد چرخه باطلي شد‪ .‬تنهايي باعث شده‬ ‫بود که او بيشتر بخورد‪ ،‬وزنش باال مي‪‎‬رفت و اين امر او را‬ ‫آرزده مي‌کرد و همين آزردگي باعث مي‌شد که باز هم بيشتر‬ ‫بخورد‪ .‬چرخه‌اي که بسياري که در آن قرار مي‌گيرند و فکر‬ ‫مي‌کنند خروج از آن غير ممکن است‪.‬‬

‫«بيشتر از همه همسر و مادرم از روند اضافه وزنم نگران‬ ‫بودند و مي‌گفتند سعي کن کمتر بخوري يا پياده روي کني‪».‬‬ ‫در طول سال‌ها وزن پروانه هر روز باالتر مي‌رفت او در طول‬ ‫بيست و سه سال ‪ 60‬کيلو اضافه وزن پيدا کرد‪.‬‬ ‫زانوهاي پروانه در چهل سالگي به دليلي اضافه وزن‬ ‫شديد آسيب ديدند اما اين تنها عارضه فيزيکي نبود که‬ ‫پروانه با آن روبرو شد‪ .‬او درچهل سالگي سکته مغزي مي‌کند‬ ‫و همين باعث مي‌شود که به صورت جدي به کاهش وزن‬ ‫فکر کند‪« ،‬بعد از اينکه سکته مغزي کردم پيش دکتر تغذيه‬ ‫براي کاهش وزن رفتم اما پزشک به من گفت بعيد مي‌داند‬ ‫که من بتوانم وزن کم کنم‪ ،‬به من گفت برو خانه وبه خوردن‬ ‫ادامه بده‪ ،‬تو ديگر الغر نمي‌شوي و اين خيلي من را ناراحت‬ ‫کرد‪».‬‬ ‫اما پروانه تصميمش را گرفته بود‪ .‬او مي‌دانست که چاقي‬ ‫زندگي او را به خطر انداخته بود و بايد وزنش را کم مي‌کرد‪.‬‬ ‫چند سالي طول مي‌کشد تا پروانه روند کاهش وزنش را به‬

‫طو ر‬ ‫مداوم آغاز‬ ‫«خرداد ‪ 96‬شروع‬ ‫کند ‪،‬‬ ‫به رژيم گرفتن کردم و در همان‬ ‫زمان بود که در اينستاگرم با‬ ‫خانمي آشنا شدم که ‪ 55‬کيلو‬ ‫وزن کم کرده بود‪ .‬اين خانم‬ ‫براي من الهام‌بخش شد‬ ‫و خيلي در اين روند به من‬ ‫کمک کرد‪».‬‬ ‫«از وقتي که وارد روند کاهش وزن شدم مادر و‬ ‫همسرم خيلي حمايتم مي‌کردند و حاال هم دختر و پسرم‬ ‫خيلي تشويقم مي‌کنند‪ ،‬اصال ذوق مي‌کنند و خيلي هم رعايت‬ ‫مي‌کنند‪ ،‬يعني اگر قبال مثال کيک و شيريني براي منزل‬ ‫مي‌خريدند االن اين کار را نمي‌کنند‪ ».‬در اين مدت پروانه‬ ‫توانسته بيش از ‪ 23‬کيلو از وزن خود کم کند‪ .‬او اضافه‬ ‫مي‪‎‬کند‪« ،‬با کمک همان خانم که در اينستاگرام آشنا شديم با‬ ‫تعدادي ديگر از خانم‌ها يک گروه تلگرام درست کرديم که‬ ‫در اين گروه با هم در ارتباطيم و براي کاهش وزن انگيزه و‬ ‫انرژي به يکديگر مي‌دهيم‪».‬‬ ‫پروانه مي‌گويد عجله‌اي براي کاهش وزن ندارد و‬ ‫نمي‌خواهد از روش‌هايي که سريع وزن را پايين مي‌آورند‬ ‫استفاده کند چون مي‌داند که اين روش‌ها مي‌توانند براي‬ ‫بدن ضرر داشته باشند‪.‬‬ ‫پروانه مي‌گويد که هنوز اول راه است ولي به ياد آوردن‬ ‫روزهاي سخت گذشته باعث مي‌شود نخواهد که از تالش‬ ‫دست بردارد‪ .‬او بايد حدود چهل کيلوگرم ديگر از وزن خود‬ ‫بکاهد و در اين راه حمايت دوستانش در فضاي مجازي و‬ ‫تحسين‪ ،‬تشويق و عشق و همراهي خانواده و نزديکانش‬ ‫موتور او براي جلو رفتن خواهد بود‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪11‬‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫‪11‬‬

‫تاريخچه نوروز باستاني‬ ‫سيد حسين موسوي‪ ،‬پژوهشگر مسائل فرهنگي‬ ‫براي نخستين بار در تاريخ بشري در بين ملت‪‎‬هاي جهان باستان از جشن نوروزي در جامعه سومريان ياد مي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫اين قوم نامدار و متمدن تاريخ دنياي باستان بنابه گزارش ساموئل کريمر نويسنده کتاب «الواح سومري»‪ ،‬بين هزاره‬ ‫پنجم تا چهارم پيش از ميالد مسيح ازکرانه‪‎‬هاي درياي کاسان (درياي گيالن يا خزر امروز) به سرزمين ميان دو رود (بين‬ ‫النهرين) مهاجرت کردند و تمدن کهن سومري را هم عرض تمدن مصر باستان را درجامعه بشري بنيان گذاردند‪.‬‬ ‫وجود واژه هاي گيلکي و کاسي و پارسي همچون «گودر»‪ ،‬که در زبان سومري گود خوانده مي شود و واژگاني چون «نه نه»‬ ‫به معناي مادر بزرگ‪« ،‬گال» و «گاله» به معناي گشاد‪« ،‬گامش»‪« ،‬گومش» به معناي گاوميش‪« ،‬رو» به معناي رود‪ ،‬و «اوتان» يا‬ ‫«هوتن» به معناي خوب تن که در عين حال نام يکي از هفت عضو شوراي براندازي پادشاهي گئوماته وسيله داريوش بزرگ‬ ‫در سال ‪ 522‬پيش از ميالد است‪ ،‬مي‪‎‬تواند دليل روشني براي اثبات نظريه ساموئل کريمر مبني بر مهاجرت سومريان از کرانه‬ ‫درياي کاسان (درياي گيالن) به سرزمين ميان رودان باشد‪.‬‬ ‫در يک نقش بسيار کهن مربوط به هزاره سوم پيش از ميالد مسيح در بخشي از يک ظرف سفالين شکسته شده مربوط‬ ‫به دوره سومريان جشن نوروزي به تصوير کشيده شده است‪.‬‬

‫کهن‌ترين سند از برگزاري جشن نوروز تاريخي‬

‫از دوره پادشاهي سومريان در شهر اوروک‪ ،‬مربوط به نيمه دوم هزاره پنجم پيش از ميالد تا دهه‌هاي نخست هزاره‬ ‫چهارم پيش از ميالد‪ ،‬کهن‌ترين سند تاريخي گلدان پايه داري است ساخته از سنگ مرمر با بلنداي ‪ 90‬سانتي‌متر که کليه‬ ‫سطوح جانبي آن گلدان آراسته به نقش‪‎‬هائي است نمايانگر و نمودار جشن نوروزي زيرعنوان «جشن بهار» که دراين نقش‌ها‬ ‫پيشکش‌هايي چون گاو و سبزيجات با نقش يک مرد روحاني که به صورت سنت مذهبي عريان و درحال پيشکش سبدي‬ ‫بزرگ پر از انواع ميوه‌هاي نوبرانه در دست به سوي ايزدبانو‪ ،‬که احتماالً ايزدبانوي اينانا باشد‪ ،‬روان است‪.‬‬ ‫پشت سر اين مرد روحاني عريان و نقش پا‌ها و دامان بلند‪ ،‬شخصي ديده مي‌شود و همچنين حمل تنپوش منگوله دار‬ ‫شخص مورد اشاره به وسيله يک خدمتگزار‪ ،‬مشاهده مي‌گردد که به نظر مي‌رسد اين مرد شاه بابل است و دراين اثر ارزنده‬ ‫تاريخي و هنري‪ ،‬روحانيان عريان ديگري نيز با سرهاي تراشيده درحال آوردن پيشکش ظرف‪‎‬هايي پر از هدايا و کوزه‌هاي‬ ‫شراب و تعدادي بره گوسفند و ميش ديده مي‌شوند‪ ،‬درحالي که نقش‌هايي از گندم و غذا نيز به عنوان پيشکش به ايزدبانوي‬ ‫اينانا در بدنه اين گلدان به تصوير کشانده شده‌اند‪.‬‬ ‫در بخش زيرين اين گلدان قوچ‌ها و ميش‌هايي درحال گذر از کنار درختان خرما که در دو بازوي رودي روييده شده‌اند‪،‬‬ ‫نيز تزيين يافته است و مراسم نوروزي نقش شده دراين گلدان در سده‌هاي بعد در بابل به عنوان جشن نوروزي آکي تو‬ ‫)‪(akittu‬برگزار مي‌شد‪.‬‬ ‫کهنگي اين گلدان از سوي صاحب کتاب بين النهرين و ايران باستان بين ‪ 3100‬ـ ‪ 3200‬پيش از ميالد تخمين زده‬ ‫شده است‪ .‬گلدان نماد جشن نوروزي به نظر مي‌رسد که هر ساله در مراسم جشن نوروزي به وسيله کاهنان شهر اوروک به‬ ‫معرض نمايش گذاشته مي‌شد‪.‬‬ ‫ازاين رو با توجه به اين اثر باستاني با تطبيق اين اثر با مراسم جشن نوروزي درسال هاي پايان سده ششم پيش از‬ ‫ميالد که داريوش بزرگ اين مراسم نوروزي را در ديواره‌هاي کاخ خود درپارسه شهر به تصوير کشانده‪ ،‬مي‌توان ادعا کرد که‬ ‫مراسم نوروزي در دوره شاهان هخامنشي دنباله جشن نوروزي نياکان سومري آنان‪ ،‬نخستين مهاجران از کرانه درياي کاسان‬ ‫(درياي گيالن) به سرزمين ميان رودان است‬ ‫از اين جشن نوروزي که در دهه نخست سال نو به نام جشن «اکي تو» ياد کرده‪‎‬اند‪ .‬مراسم اين جشن مذهبي همه ساله‬ ‫در نخستين روز بهار در شهر «اوروک» که قدمت آن الاقل به نيمه دوم هزاره چهارم پيش از زايچه مسيح مي‪‎‬رسد‪ ،‬با شکوه‬ ‫و جالل هر چه تمام‪‎‬تر برگزار مي‪‎‬شد‪.‬‬ ‫پس از آن‪ ،‬به حکايت لوحه ششم از لوحه‪‎‬هاي هفتگانه بابلي‪ ،‬پادشاهان بابل از نيمه دوم هزاره سوم پيش ازميالد مسيح‬ ‫عيد نوروز را در نخستين روز فروردين در شهر بابل جشن مي‪‎‬گرفتند‪ .‬اين جشن نيز جشني مذهبي بود‪ .‬درچنين روزي‪،‬‬ ‫جشن نوروزي با چنگ نواختن مردم و تشريفات چشمگير از سوي کاهنان بابلي برگزار مي‪‎‬گرديد و سرود حماسه آفرينش‬ ‫در پرستشگاه ها خوانده مي‪‎‬شد‪.‬‬ ‫از حماسه آفرينش در تورات‪ ،‬کتاب مقدس يهوديان و قرآن کريم کتاب مقدس مسلمانان نيز ياد شده است‪.‬‬ ‫در لوحه‪‎‬هاي يافت شده در بابل مربوط به دوران پادشاهي «نابونيد» شاه بابل که هم دوره کورش بزرگ شاه هخامنشي‬ ‫بود‪ ،‬بابليان «نابونيد» را که مدتي کوتاه ستايش خداي «سين»‪ ،‬خداي «شهر حران» را جايگزين مراسم جشن نوروزي کرده‬ ‫بود‪ ،‬به سختي نکوهش کرده و او را در اين رابطه مورد سرزنش قرار دادند‪.‬‬ ‫به نظر مي‪‎‬رسد به همين دليل کورش بزرگ پس از گشودن شهر بابل در سال ‪ 539‬پيش از ميالد مسيح در مقام دلجويي‬ ‫از مردم و کاهنان بابلي جشن نوروزي را که بر اساس برخي يافته‪‎‬ها و پژوهش‪‎‬ها تا آن تاريخ در ايران برگزار نمي‪‎‬شد‪ ،‬در‬ ‫شهر بابل با حضور کاهنان و مردم بابل با شکوه و تشريفاتي برازنده در نخستين روز بهار سال ‪ 538‬پيش از ميالد برگزار کرد‪.‬‬ ‫از اين تاريخ به بعد‪ ،‬اين جشن سومري ـ بابلي به هرحال برخاسته ازکرانه درياي کاسان (درياي گيالن) در شهر پس‬ ‫آرکادريش يا پاسارگاد‪ ،‬پايتخت کورش بزرگ و سپس به دستور فرزند و جانشينش «کبو جي ي» (کمبوجيه) و بعد داريوش‬ ‫بزرگ و ديگر شاهان هخامنشي با تشريفات چشمگير در پارسه شهر (تخت جمشيد) برپا مي‌گشت‪.‬‬ ‫بر اهميت جشن نوروزي ومراسم اين جشن بر ديواره‪‎‬هاي کاخ شاهان هخامنشي تاکيد شده است‪ .‬در اين ديواره‪‎‬ها‬ ‫پيکره نمايندگان ملل تابع دولت هخامنشي درحال تقديم پيشکش‪‎‬هاي نوروزي به محضر داريوش بزرگ هخامنشي به‬ ‫تصويرکشيده شده‪‎‬ا‪‎‬ند‪.‬‬ ‫بنابه گزارش استرابو‪ ،‬مورخ يوناني نيمه دوم سده يکم پيش از ميالد‪ ،‬درکتاب جغرافياي تاريخي خويش‪« ،‬پارسيان» را‬ ‫پرهيسي يا ساکنان کرانه درياي کاسان خوانده است‪.‬‬ ‫دليل ديگر در اثبات اين نظر که جشن نوروز پيش از کورش بزرگ در ايران مرسوم نبوده‪ ،‬اين است که در اوستا از جشن‬ ‫نوروزي نام و نشاني نيست‪ .‬براي اثبات اين امر که بر پا کردن جشن نوروزي در دوران شاهي ايالميان و ماردان و مادان اقوام‬ ‫تاريخ ساز و نامدار در ايران باستان مرسوم و متداول بوده است‪ ،‬هنوز دليل و سندي به دست نيامده است‪.‬‬ ‫هردوت‪ ،‬مورخ نامدار يوناني که از او به عنوان پدر تاريخ ياد شده و در دوره هخامنشي مي‪‎‬زيست (‪ 435‬تا ‪ 485‬پس از‬ ‫ميالد) نيز از جشن نوروزي در کتاب خود به نام «کتاب تواريخ» يادي نکرده است‪.‬‬ ‫بنابه گزارش بانو مري بويس پژوهشگر و زرتشت شناس نامدار انگليسي‪ ،‬در ايران باستان جشن نوروزي را جشن‬ ‫«نواسراده» ميخواندند و از جشن نوروزي منحصرا” در منابع پهلوي يعني منابع جديدتر از دوران هخامنشيان ياد شده است‬ ‫که طي آن ايرانيان اين جشن را به نام جشن بهاري‪ ،‬باشکوه و جالل هر چه تمام‪‎‬تر در نخستين روز از ماه نخست بهار‬ ‫برگزار مي‪‎‬کردند‪.‬‬ ‫عالمه علي اکبر دهخدا نيز گزارش مي‪‎‬دهد که ايرانيان باستان جشن نوروزي را به نام جشن فروردگان جشن مي‪‎‬گرفتند‪.‬‬ ‫منشاء‌گزارش فردوسي در مورد جشن نوروزي نيز کتاب «خوتاي نامک» يا «خداينامه» اثري از دوران ساساني است و‬ ‫به نظر مي‪‎‬رسد گزارش‪‎‬هاي مري بويس و دهخدا و استاد توس در رابطه با زمان برگزاري جشن نوروزي جملگي مربوط به‬ ‫دوران پس از زمان فتح بابل و پادشاهي کورش بزرگ يعني از سال ‪ 539‬پيش از ميالد است‪.‬‬ ‫در ايران باستان‪ ،‬بنابه گزارش عالمه دهخدا پنج روز نخست از آغاز نخستين ماه بهار را نوروز کوچک و روز ششم را روز‬ ‫هئوروتات (خرداد) يا نوروز بزرگ مي‪‎‬خواندند و ايرانيان باستان روز ششم يعني نوروز بزرگ را روز تاج گذاري جمشيد پادشاه‬ ‫پيشدادي مي‪‎‬دانستند‪ .‬هرچند شکوه و جالل جشن نوروزي را در کنده کاري‪‎‬هاي ديواره‪‎‬هاي تختگاه شاهان هخامنشي در‬ ‫پارسه شهر (تخت جمشيد) آشکارا مي‪‎‬توان ديد و در اين روز خجسته‪ ،‬پارسيان و ديگر ايرانيان و ملل تابع دولت هخامنشي‬ ‫پيشکش‪‎‬هاي گونه‪‎‬گون به حضور شاه هخامنشي تقديم مي‪‎‬کردند‪ ،‬ولي ما از چگونگي برگزاري جشن نوروزي در دوران‬

‫سلوکيان و سپس اشکانيان آگاهي نداريم‪.‬‬ ‫با وجود اين‪ ،‬دور ازپندار نيست اگر گفته شود که اين‬ ‫جشن در دوره پادشاهي اشکانيان که قومي آريايي و از‬ ‫تيره سکايان بودند‪ ،‬برگزار مي‪‎‬شد‪ .‬در دوره ساسانيان نيز‬ ‫جشن نوروزي با حضور و ميدان داري روحانيان زردشتي در‬ ‫دربار شاهان برگزار مي‪‎‬شد و در ميان مردم هم تشريفاتي‬ ‫چشمگير داشت‪.‬‬ ‫استاد توس در رابطه با نوروز اساطيري و بيان منشاء‬ ‫تاريخي شاهنامه فردوسي مي‌سرايد‪:‬‬ ‫چنين گفت گوينده پهلوي‬ ‫شگفت آيدت کاين سخن بشنوي‬ ‫چو طبعي نداري چو آب روان‬ ‫مبر دست زي نامه خسروان‬ ‫بخواند آن بت مهربان داستان‬ ‫ز دفتر نوشته گه باستان‬ ‫يکي مرد بد نامش آزادسرو‬ ‫که با احمد سهل بودي به مرو‬ ‫دلي پير و بخت جوان داشتي‬ ‫کجا نامه خسروان داشتي‬ ‫مرا گفت نيک آمد اين راي تو‬ ‫به نيکي گرايد مگر پاي تو‬ ‫نوشته من اين نامه پهلوي‬ ‫به پيش تو آرم مگر بغنوي‬ ‫يکي نامه ديدم پر از داستان‬ ‫سخن‌هاي آن پرمنش‪ ،‬راستان‬ ‫فسانه کهن بود و منثور بود‬ ‫صنايع ز پيوند او دور بود‬ ‫ستاينده شهر ياران بدي‬ ‫به مدح افسر نامداران بدي‬ ‫من اين نامه فرخ گرفتم به فال‬ ‫همي رنج بردم به بسيار سال‬

‫چون اين نامه افتاد در دست من‬ ‫به ماهي گراييده شد شست من‬ ‫چو اين نامه آورد نزديک من‬ ‫برافروخت اينجان تاريک من‬ ‫سپس استاد توس در مورد آئين جشن نوروزي چنين‬ ‫مي‌سرايد‪:‬‬ ‫به جمشيد بر گوهر افشاندند‬ ‫مر اين روز را روز نو خواندند‬ ‫سر سال نو هرمز فرودين‬ ‫برآسوده از رنج تن دل ز کين‬ ‫به نوروز نو شاه گيتي فروز‬ ‫برآن تخت بنشست پيروز روز‬ ‫چنين جشن فرخ از آن روزگار‬ ‫بمانده از آن خسروان يادگار‬ ‫الزم به توضيح است که جمشيد پادشاه پيشدادي‌‌‬ ‫همان شاهي است که پيش از مهاجرت قوم آريان که آغاز‬ ‫سال‪‎‬هاي هزاره دوم پس از ميالد به ايران و هند در پايانه‬ ‫هزاره سوم پس از ميالد برقوم آريان و بر آريان ويچو يعني‬ ‫سرزمين مردم اصيل و آزاده يعني ايران امروز فرمان مي‌راند‬ ‫و در کتاب مذهبي و مزديسنايي اوستا از اين شاه به نام ييمه‪،‬‬ ‫جمشيد يا جم درخشان و درکتابهاي سانسکريت و ودا کتاب‬ ‫مقدس هنديان نيزاز او به نام «ييمه» نامبرده‌اند و براساس‬ ‫متون نوروز اساطيري جمشيد در ششمين روز از نوروز به نام‬ ‫هئوروتات (خرداد) آغاز نوروز بزرگ در سرزمين آذربايجان‬ ‫امروز تاج گذاري کرد‪.‬‬ ‫هر چند در دوره ساسانيان برگزاري جشن نوروزي با‬ ‫حضور و ميدان داري روحانيان زردشتي در دربار شاهان و‬ ‫بين مردم تشريفاتي چشمگير داشت‪ ،‬ولي مراسم نوروزي‬ ‫غيرمذهبي و ملي نوروزي دوران حضور اسالم در ايران نيز‬ ‫خوشبختانه متروک نشد و تا امروز نيز اين جشن باشکوه‬ ‫ادامه دارد‪.‬‬


‫‪12‬‬

‫‪12‬‬

‫‪March 2018‬‬

‫تجارت با کشور جنگ‌زده‪ :‬يک ميليارد و ‪ 200‬ميليون دالر‬

‫هزينه جنگ‬ ‫سوريه براي‬ ‫ايران چقدر‬ ‫است؟‬ ‫علي قديمي ـ بي‪‌.‬بي‪‌.‬سي‬ ‫جنگ داخلي سوريه‪ ،‬تقريبا هفت ساله شده است‪ .‬اعتراض‌هاي خياباني در زمستان ‪ ،2011‬به سرعت تبديل به يک‬ ‫جنگ داخلي تمام عيار شد و ايران‪ ،‬از همان آغاز براي حمايت از حکومت بشار اسد کمک‌هاي تسليحاتي را آغاز کرد‪ .‬تا‬ ‫جايي که در نيمه اول سال ‪ ،2012‬اتحاديه اروپا سه عضو ارشد سپاه پاسداران و نيروي قدس سپاه را به دليل «تامين‬ ‫تجهيزات و پشتيباني از سرکوب معترضان در سوريه» تحريم کرد‪.‬‬ ‫حمايت‌هاي ايران با باال گرفتن جنگ داخلي سوريه ابعاد گسترده‌تري يافت و از کمک‌هاي تسليحاتي و آنچه مقام‌هاي‬ ‫ايران «کمک‌هاي مستشاري» مي‌خوانند به کمک‌هاي مالي و تجاري رسيد‪.‬‬ ‫فارغ از ابعاد سياسي حمايت ايران از حکومت بشار اسد‪ ،‬اين سوال مطرح است که حدود هفت سال دخالت تمام عيار‬ ‫ايران در جنگ داخلي سوريه‪ ،‬براي تهران چقدر خرج داشته است؟‬ ‫در سال‌هاي اخير‪ ،‬اين سوال بارها به خصوص در ميان گروه‌هاي مخالف يا منتقد حکومت ايران مطرح شده است‪ .‬در‬ ‫داخل کشور در جريان اعتراض‌هاي دي ‪ ،1396‬خرج کردن براي سوريه در شعارهاي معترضان شنيده شد‪ .‬در اين گزارش‬ ‫تالش شده است که بعضي از ادعاهاي مطرح شده درباره حجم کمک‌هاي مالي ايران به سوريه راستي‌آزمايي شود و به‬ ‫برآوردي از حجم کمک‌هاي مالي به دمشق به دست بيايد‪.‬‬

‫«برآوردها» از هزينه ساالنه ايران در سوريه‬

‫اقتصاد ايران در مقايسه با کشورهاي توسعه يافته‪ ،‬اقتصادي شفاف شناخته نمي‌شود و همچنين ارزش‌گذاري بعضي‬ ‫از خدمات (مثل اعزام نيرو) يا کمک‌هاي تسليحاتي‪ ،‬بسيار دشوار و گاهي به دليل نبود اطالعات کافي‪ ،‬ناممکن است‪ .‬با اين‬ ‫حال در سال‌هاي اخير‪ ،‬برآوردهايي از حجم کمک‌هاي ايران به سوريه مطرح شده است‪.‬‬

‫سازمان ملل‪ :‬سالي ‪ 6‬ميليادر دالر (نصف يارانه‌هاي نقدي)‬

‫شايد قابل اتکاترين رقم‪ ،‬برآورد دفتر نماينده سازمان ملل در امور سوريه‪ ،‬استفان دي ميستورا باشد‪ .‬جسي شاهين‬ ‫سخنگوي اين دفتر گفته برآورد سازمان ملل اين است که ايران به طور متوسط «سالي ‪ 6‬ميليارد دالر» (معادل ‪ 22‬هزار‬ ‫ميليارد تومان با نرخ دالر بانک مرکزي) در سوريه هزينه مي‌کند‪.‬‬ ‫براي مقايسه‪ ،‬اين برآورد به معني آن است که ايران‪ ،‬ساالنه حدودا به اندازه نصف بودجه پرداختي يارانه‌هاي نقدي به‬ ‫سوريه کمک کرده است‪ .‬اگر ايران اين رقم را به صورت منظم در شش سال جنگ داخلي سوريه هزينه کرده باشد‪ ،‬به معني‬ ‫پرداخت ‪ 36‬ميليارد دالر يعني حدود سه برابر بودجه دفاعي ساالنه ايران است‪.‬‬

‫برآوردهاي مستقل‪ 14 :‬تا ‪ 15‬ميليارد دالر در دو سال اول‬

‫يکي ديگر از عددهاي مطرح شده‪ ،‬برآورد نديم شهادي‪ ،‬استاد اقتصاد در دانشگاه تافتس در ماساچوست آمريکا است‪.‬‬ ‫آقاي شهادي برآورد کرده است که ايران در سال‌هاي ‪ 2012‬و ‪ ،2013‬يعني زماني که حکومت بشار اسد تقريبا تمام منابع‬ ‫درآمد خود را از دست داده بود‪ ،‬بين ‪ 14‬تا ‪ 15‬ميليارد دالر به سوريه کمک کرده است‪.‬‬ ‫آقاي شهادي گفته است که به دليل «ورود گروه‌هاي متعدد که تحت حمايت مالي سپاه پاسداران ايران هستند‪ ،‬از جمله‬ ‫گروه‌هايي از عراق و افغانستان‪ ،‬برآورد هزينه‌هاي ايران در سال‌هاي بعد از ‪ 2013‬ميالدي بسيار دشوار است‪ ».‬اما برآورد‬ ‫آقاي شهادي به عددي که سازمان ملل متحد اعالم کرده (سالي حدود ‪ 6‬ميليارد دالر) نزديک است‪.‬‬

‫برآورد اسرائيل‪« :‬ميلياردها دالر» به سوريه‪ 800 ،‬ميليون دالر به حزب‌اهلل‪ ‬و ‪70‬ميليون دالر به‬ ‫حماس‬

‫مقام‌هاي ارتش اسرائيل‪ ،‬در سال‌هاي اخير عددهايي درمورد حمايت‌هاي مالي ايران از گروه‌هاي به گفته آنها‬ ‫«تروريستي» اعالم کرده‌اند‪.‬‬ ‫در مورد سوريه‪ ،‬گادي آيزنکوت‪ ،‬فرمانده ستاد کل ارتش اسرائيل‪ ،‬هم‌زمان با اعتراض‌هاي دي ماه ‪ 1396‬در ايران‬ ‫گفت که تهران از سال ‪« 2012‬ميلياردها دالر» در سوريه خرج کرده است‪ .‬او گفت در حال حاضر ايران دو هزار نيروي‬ ‫ايراني‪ 10 ،‬هزار نيروي غير ايراني و ‪ 8‬هزار نيروي حزب‌اهلل لبنان را به خاک سوريه اعزام کرده است‪.‬‬ ‫وزارت دفاع اسرائيل همچنين پاييز گذشته گفت که برآورد مي‌کند ايران سالي ‪ 800‬ميليون دالر به حزب‌اهلل و ‪70‬‬ ‫ميليون دالر به حماس و گروه‌هاي ديگر نوار غزه پرداخت مي‌کند‪.‬‬ ‫در مورد هزينه‌ نيروهايي که ايران به سوريه فرستاده است‪« ،‬نيويورک تايمز» سال گذشته گزارشي منتشر کرد و به‬ ‫نقل از يکي از نيروهاي افغان که از طريق سپاه فاطميون به سوريه رفته بود‪ ،‬مبلغ دستمزد ماهانه اين نيروها را ‪ 800‬دالر‬ ‫اعالم کرده بود‪ .‬منابع ديگر هم مبلغ‌هايي حدود اين را تأييد مي‌کنند‪ .‬با اين حساب اگر تعداد اين نيروها آن طور که اسرائيل‬ ‫برآورد مي‌کند‪ 10 ،‬هزار نفر باشد‪ ،‬هزينه ساالنه تنها پرداخت دستمزد آنها براي ايران حدود ‪ 100‬ميليون دالر خواهد بود‪،‬‬ ‫با اين تاکيد که اين رقم تنها يک برآورد است‪.‬‬

‫برآورد دولت باراک اوباما‪« :‬کوچک»‬

‫در زمان مذاکرات هسته‌اي ايران و گروه ‪ 1+5‬مسئله رفع تحريم‌ها و آزاد شدن پول‌هاي مسدود شده ايران در‬ ‫بانک‌هاي خارجي‪ ،‬امکان رسيدن اين پول‌ها به دست بشار اسد را مطرح کرده بود‪ .‬در آن زمان دولت باراک اوباما‪ ،‬برآوردهاي‬ ‫«چند صد يا چند ده» ميلياردي را دور از واقعيت دانست‪ .‬باراک اوباما در يک گفت‌وگوي تلويزيوني گفته بود که «خطر ايران‬ ‫به خاطر پولدار بودنش نيست‪ ،‬بودجه ساالنه دفاعي ايران حدود ‪ 15‬ميليارد دالر است‪ ،‬در حالي که بودجه دفاعي کشورهاي‬ ‫خليج فارس ‪ 150‬ميليارد دالر است‪».‬‬ ‫و بعد از آن جک لو‪ ،‬وزير وقت دارايي آمريکا هم بودجه‌اي را که ايران براي سوريه کنار مي‌گذارد «کوچک» خوانده و‬ ‫گفته بود‪« ،‬با وجود ناچيز بودن اين بودجه‪ ،‬بايد هشدار بمانيم و با يا بدون توافق هسته‌اي با اقدامات بي‌ثبات کننده ايران‬ ‫در منطقه مقابله کنيم‪».‬‬

‫خط اعتباري‪ :‬حدود ‪ 6‬ميليارد دالر‬

‫واضح‌ترين کمکي که ايران به حکومت سوريه کرده است‪ ،‬باز کردن خطوط اعتباري است‪ .‬صندوق بين‌المللي پول‬ ‫اين اعتبارها را «تنها کمک مالي رسمي» به حکومت سوريه در فاصله سال‌هاي ‪ 2011‬تا ‪ 2015‬ميالدي خوانده است‪ .‬اين‬ ‫صندوق مجموع کمک‌هاي ايران در قالب خطوط اعتباري )‪ (Line Of Credit‬را ‪ 5‬ميليارد و ‪ 870‬ميليون دالر اعالم کرده‬ ‫است که مطابق جدول زير تخصيص داد ‌ه شده است‪.‬‬ ‫عالوه بر اين اعتبارها‪ ،‬سازمان توسعه تجارت ايران هم از «اختصاص خطوط اعتباري خاص» براي صادرات به عراق‬ ‫و سوريه خبر داد‪ .‬اما جزئيات بيشتري درباره سقف اين اعتبار اعالم نشده است با اين حال بعضي از منابع سوري‪ ،‬سقف‬ ‫اعتبارات ايران را ‪ 6‬ميليارد و ‪ 600‬ميليون دالر اعالم کرده‌اند که به رقم باال نزديک است‪.‬‬

‫مقام‌هاي ايران گفته‌اند که حدود ‪ 6‬ميليارد دالر اعتباراتي که در اختيار دمشق گذاشته شده است‪ ،‬براي تجارت کاال است‪.‬‬ ‫اما مشخص نيست چه مقدار از اين اعتبار تا کنون مصرف شده است‪ .‬گرچه سه بار باالرفتن حجم اعتبار مي‌تواند به معني‬ ‫نياز به اعتبار بيشتر برداشت شود‪.‬‬ ‫از آنجا که اين اعتبارها بين سال‌هاي ‪ 1390‬تا ‪ 1393‬در نظر گرفته شده است‪ ،‬مي‌توان با محاسبه حجم تجارت دو‬ ‫کشور از سال ‪ 1390‬تا ‪ 1396‬به برآوردي از اندازه تجارت رسمي دو کشور رسيد‪ .‬اين رقم از آن جهت اهميت دارد که‬ ‫مي‌تواند برآوردي از آنچه حکومت ايران‪ ،‬تجارت «بخش خصوصي» ايران با سوريه مي‌خواند‪ ،‬به دست بدهد‪.‬‬ ‫ارزش کاالهايي که از سال ‪ 1390‬تا هشت ماه اول ‪ 1396‬از گمرک ايران به سوريه صادر شده است‪ ،‬به يک ميليارد و‬ ‫‪ 313‬ميليون دالر مي‌رسد‪ .‬واردات ايران از سوريه هم در اين مدت‪ ،‬حدود ‪ 91‬ميليون دالر ارزش داشته است‪ .‬بنابراين تراز‬ ‫تجاري دو کشور در زمان جنگ‪ ،‬به منفي يک ميليارد و ‪ 221‬ميليون دالر مي‌رسد‪ .‬اين رقم با فرض اينکه سوريه با صاردات‬ ‫کاال به ايران‪ ،‬بخشي کوچکي از واردات را جبران کرده باشد‪ ،‬مي‌تواند به عنوان بدهي سوريه به ايران در نظر گرفته شده‬ ‫باشد‪ ،‬چرا که براساس برآوردهاي صندوق بين‌المللي پول‪ ،‬در اين سال‌ها سوريه «به هيچ عنوان» توان تسويه حساب‌هاي‬ ‫بين‌المللي خود را نداشته است‪.‬‬

‫ايران چه داده و چه گرفته؟‬

‫نگاهي به اجناس مبادله شده بين دوکشور در اين سال‌ها نشان مي‌دهد که به طور متوسط‪ ،‬ارزش هر کيلو کااليي که‬ ‫ايران به سوريه صادر کرده‪ ،‬دو برابر ارزش هر کيلو کااليي است که سوريه به ايران صادر کرده است‪ .‬فهرست اقالم هم‬ ‫نشان مي‌دهد که عمده واردات ايران از سوريه‪ ،‬روغن زيتون و بعضي از دانه‌هاي روغني و ادويه‌جات است‪ .‬در مقابل سوريه‬ ‫از ايران تجهيزات پزشکي‪ ،‬صنعتي‪ ،‬فوالد و آهن و مصالح ساختماني‪ ‬وارد کرده‪ ‬است‪.‬‬

‫هزينه‌هاي «غير نظامي»‪ 2 :‬ميليارد و ‪ 800‬ميليون دالر‬

‫محمد جواد ظريف‪ ،‬وزير خارجه ايران‪ ،‬پارسال در اجالسي در مورد جلب کمک‌هاي بشردوستانه براي مردم سوريه که در‬ ‫لندن برگزار شد گفت که ارزش کمک‌هاي بشر دوستانه ايران از آغاز جنگ‪ ،‬حدود ‪ 2‬ميليارد و ‪ 800‬ميليون دالر‪ ‬بوده است‪ .‬او‬ ‫گفت اين پول ارزش کمک‌هاي دارويي‪ ،‬تجهيزات پزشکي‪ ،‬خوراک و اقالم مصرفي ديگر است‪.‬‬ ‫اين رقم از آن جهت اهميت دارد‪ ،‬که جزو معدود کمک‌هايي است که احتماال‪ ،‬به طور مستقيم به حکومت بشار اسد رسيده‬ ‫است چون ايران مخالفان بشار اسد را به رسميت نمي‌شناسد و مانند دمشق مخالفان را «تروريست» مي‌داند‪ .‬با اين حساب‬ ‫بعيد است که اين پول غير از دمشق به جاي ديگري رفته باشد‪.‬‬

‫بازسازي عتبات عاليات‪ :‬هزينه نامعلوم‬

‫ستاد بازسادي عتبات عاليات‪ ،‬همان طور که از نامش مشخص است‪ ،‬براي بازسازي مکان‌هاي مقدس شيعيان در عراق‬ ‫تشکيل شده است اما حاال در سوريه هم حضور دارد‪ .‬اين سازمان ادعا مي‌کند که بودجه دولتي ندارد و به گفته مسئوالنش‪،‬‬ ‫بودجه خود را تنها از «کمک‌هاي مردمي» و «کمک بعضي از شرکت‌هاي خصوصي» تامين مي‌کند‪ .‬گرچه بعضي از مخالفان‬ ‫حکومت ايران مي‌گويند اين ستاد آشکارا از امکانات دولتي استفاده مي‌کند‪.‬‬ ‫اين ستاد تا کنون «مرمت» مقبره زينب کبري (از زنان مقدس شيعيان) را در دمشق تمام کرده و در حال ساخت يک‬ ‫«مهمانسرا» مقابل مقبره است که بعد از تکميل به گفته مسئوالن اين ستاد «در اختيار آستان قدس رضوي» قرار خواهد‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫همچنين شهرداري مشهد‪ ،‬در حال ساخت يک «بوستان» در نزديکي اين مقبره است‪ .‬اين ستاد رقم مشخصي از‬ ‫هزينه‌هايش در سوريه را منتشر نکرده‪ ،‬اما در يک مورد از هزينه ‪ 100‬ميليون تومان‪ ،‬براي تجهيز اين مقبره خبر داده است‪.‬‬ ‫مقام‌هاي اين ستاد گفته‌اند که بيشتر هزينه‌ها را «مردم مومن خوزستان» پرداخت کرده‌اند‪.‬‬

‫کمک ايران‪ ،‬جايگزيني براي درآمد نفت سوريه؟‬

‫بانک جهاني در تازه‌ترين برآوردش مي‌گويد درآمد سوريه از نفت‪ ،‬در سال ‪ 2011‬حدود ‪ 4‬ميليارد و ‪ 700‬ميليون دالر‬ ‫بود‪ ،‬که در سال ‪ 2015‬درآمد آن به ‪ 140‬ميليون دالر در سال کاهش يافته است‪ .‬بنابراين دولت سوريه حدود ‪ 97‬درصد‬ ‫درآمدش را از دست داده است‪.‬‬ ‫اگر برآورد دفتر نماينده ويژه سازمان ملل در سوريه درست باشد‪ ،‬کمک ساالنه «‪ 6‬ميليارد دالري» ايران مي‌تواند تا‬ ‫حدودي نيازهاي حکومت سوريه را برطرف کند و جايگزين نفت شود‪.‬‬ ‫سوريه قبل از آغاز جنگ هم اقتصادي کوچک و وابسته به صادرات نفت داشت‪ .‬با آنکه اين کشور منابع بزرگي هم ندارد‬ ‫اما همان فروش سالي ‪ 5‬تا ‪ 6‬ميليارد دالر نفت و محصوالت نفتي‪ ،‬بزرگ‌ترين درآمد اين کشور بود‪ .‬مقصد تقريبا تمام صادرات‬ ‫نفت هم اتحاديه اروپا بود که با شروع جنگ‪ ،‬سوريه را تحريم کرد‪ .‬البته از حدود سال ‪ ،2012‬دمشق تقريبا کنترل منابع نفتي‬ ‫خود را از دست داد يا آنکه توليد به دليل جنگ برايش ناممکن شد‪.‬‬ ‫صندوق بين‌المللي پول برآورد کرده است که در فاصله سال‌هاي ‪ 2012‬تا ‪ 2015‬ميالدي اقتصاد سوريه حدود ‪ 60‬درصد‬ ‫کوچک شده است‪ .‬تمام منابع درآمدي از بين رفته و دولت اموراتش را با خرج منابع ارزي ذخيره شده‪ ،‬چاپ پول و تقريبا‬ ‫ممنوع کردن خروج هر نوع پولي از کشور تامين کرده است‪ .‬در اين دوره تورم بين ‪ 120‬تا ‪ 50‬درصد در نوسان بوده است‪.‬‬ ‫البته همه منابع باقي مانده در راستاي تهيه مايحتاج ضروري و خريد سالح و مهمات به کار گرفته شده است‪ ،‬يعني يک‬ ‫اقتصاد جنگي تمام عيار‪.‬‬ ‫بر اساس برآورد صندوق بين المللي پول‪ ،‬افزايش بدهي داخلي دولت بشار اسد به بيش از دو برابر توليد ناخالص داخلي‬ ‫کشور و بدهي خارجي به حدود ‪ 60‬درصد توليد ناخالص داخلي رسيده است‪ .‬با اين ارقام‪ ،‬پولي براي بازپرداخت بدهي‌هاي‬ ‫خارجي نمي‌ماند‪.‬‬

‫سوريه چطور بدهي‌هايش را به ايران پس مي‌دهد؟‬

‫حجم بدهي‌هاي سوريه غير شفاف است‪ ،‬اما بدهکار بودن دمشق به تهران روشن است‪ .‬مقام‌هاي ايران‪ ،‬در سال‌هاي‬ ‫اخير‪ ،‬حضور در سوريه و کمک به حکومت بشار اسد را عالوه بر آنکه يک «سياست درست خارجي و استراتژيک» ايران‬ ‫خوانده‌اند‪ ،‬اشاره‌هايي هم به فرصت‌هاي اقتصادي ايران در آينده سوريه کرده‌اند‪.‬‬ ‫ايران هرگز شريک تجاري بزرگي براي سوريه نبوده است‪ .‬حتي قبل از جنگ هم‪ ،‬ترکيه‪ ،‬اروپا‪ ،‬چين و روسيه شريکان‬ ‫تجاري عمده اين کشور بودند‪ .‬اما از سخنان مقام‌هاي ايران بر مي‌آيد که آنها روي باز شدن بازار سوريه به روي کاالهاي‬ ‫ايراني حساب کرده‌اند‪.‬‬ ‫گرچه مقام‌هاي بازرگاني گفته‌اند که عمال کاالهاي ايراني نه آنچنان بازاري در سوريه دارند و نه دمشق نظر مشخصي‬ ‫روي تجارت با ايران دارد‪ ،‬برعکس تجارت با ترکيه رونق دارد‪ .‬البته دليل عمده‌اش هم فرار بسياري از توليدکننده‌ها و‬ ‫شرکت‌هاي سوري به خاک ترکيه در سال‌هاي اول جنگ است‪.‬‬ ‫يحيي رحيم صفوي‪ ،‬مشاور نظامي آيت‌اهلل علي خامنه‪‎‬اي رهبر ايران هم اخيرا گفت که سوريه «آمادگي دارد از منابع نفت‬ ‫و گاز و فسفات بدهي خود را به ايران بپردازد‪».‬‬ ‫اما خبرگزاري بلومبرگ‪ ،‬گزارش داده است که شرکت‌هاي چيني‪ ،‬عالقه زيادي به تجارت با سوريه پيدا کرده‌اند و چند‬ ‫فعال اقتصادي هم به اين خبرگزاري گفته‌اند که تمايل براي تجارت با سوريه بيشتر است‪ .‬با اين حال ايران موفق شده‬ ‫ساخت شبکه موبايل را در سوريه بگيرد‪ ،‬گرچه هنوز از جزئيات اين واگذاري اطالعات دقيقي در دست نيست‪.‬‬ ‫سازمان ملل متحد برآورد کرده است که سوريه براي بازسازي‪ ،‬نياز به ‪ 250‬تا ‪ 300‬ميليارد دالر دارد‪ .‬اين رقم حدود ‪10‬‬ ‫برابر توليد ناخالص داخلي سوريه است که نشان مي‌دهد اين کشور‪ ،‬نياز به سرمايه خارجي دارد‪ .‬اما دولت سوريه دوستان‬ ‫بسيار محدودي در جهان دارد‪.‬‬ ‫همه کشورهاي ثروتمند غربي‪ ،‬و متحدانشان در حوزه خليج فارس‪ ،‬مخالف بشار اسد هستند و تمايلي براي کمک به‬ ‫حکومت او ديده نمي‌شود‪ .‬از ميان متحدان سوريه هم‪ ،‬تنها روسيه و ايران باقي مي‌مانند که هيچ کدام توان سرمايه‌گذاري‬ ‫هنگفت در کشوري خارجي را ندارد و هر دو کشور در حال کلنجار رفتن با مشکالت اقتصادي خود هستند‪.‬‬ ‫تنها چين باقي مي‌ماند که گرچه متحد بشار اسد شناخته نمي‌شود‪ ،‬اما منابع مالي الزم براي بازسازي سوريه را دارد‪ .‬هر‬ ‫چند سرمايه گذاري‌هاي خارجي پکن در سال‌هاي اخير نشان داده که اين کشور‪ ،‬تمايل چنداني براي ورود به مناطق پرخطر‬ ‫با بازگشت سرمايه محدود يا مشکوک ندارد‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪13‬‬

‫آيا شبکه‌هاي‬ ‫اجتماعي باعث‬ ‫افسردگي‬ ‫کودکان‬ ‫مي‌شود؟‬ ‫جين ويکفيلد‬ ‫رانگان چاترجي‪ ،‬يک پزشک عمومي است‪ .‬او مي‌گويد که شاهد موارد زيادي از ارتباط بين بيماري‌هاي مرتبط با سالمت‬ ‫روان در نوجوانان و استفاده آن‌ها از شبکه‌هاي اجتماعي بوده است‪.‬‬ ‫او مي‌گويد که يک پسر ‪ 16‬ساله پس از آسيب رساندن به خودش پيش او آورده شد‪.‬‬ ‫آقاي چاترجي مي‌گويد‪« ،‬در ابتدا فکر کردم که داروهاي ضد افسردگي تجويز کنم‪ .‬اما بعد از صحبت با او دريافتم که‬ ‫ظاهرا استفاده از شبکه‌هاي اجتماعي تاثير منفي بر سالمتش داشته است‪».‬‬ ‫بنابراين دکتر چاترجي يک راه حل ساده به اين نوجوان پيشنهاد مي‌کند و آن هم تالش براي فاصله گرفتن از شبکه‌هاي‬ ‫اجتماعي است‪.‬‬ ‫او از اين نوجوان مي‌خواهد که استفاده از اين شبکه‌ها را تنها به يک ساعت قبل از خواب محدود کند و پس از چند هفته‬ ‫زمان استفاده از شبکه‌هاي اجتماعي را به دو ساعت در شب و دو ساعت در روز افزايش دهد‪.‬‬ ‫رانگان چاترجي مي‌گويد‪« ،‬پس از شش ماه اين نوجوان از بهبود قابل مالحظه‌اي در سالمت روان خود خبر داد‪ .‬من يک‬ ‫نامه از مادرش دريافت کردم که مي‌گفت پسرش در مدرسه خوشحال‌تر است و بيشتر در جمع حضور دارد‪».‬‬ ‫اين مورد و موارد مشابه باعث شد که نقش شبکه‌هاي اجتماعي در زندگي جوانان براي اين پزشک سوال برانگيز شود‪.‬‬ ‫به گفته اين پزشک‪« ،‬شبکه‌هاي اجتماعي تاثيري منفي بر سالمت روان دارند‪ ».‬او مي‪‎‬افزايد‪« ،‬من فکر مي‌کنم که اين‬ ‫مشکلي بزرگ است و ما بايد قوانيني در اين مورد داشته باشيم‪ .‬چگونه مي‌توان جامعه را به گونه‪‎‬اي درمورد استفاده از‬ ‫تکنولوژي آموزش داد که به جاي صدمه زدن به ما‪ ،‬برايمان مفيد باشد‪».‬‬ ‫دکتر رانگان چاترجي تنها کسي نيست که چنين طرز تفکري دارد‪.‬‬ ‫گروهي از کارشناسان آمريکايي که در زمينه خدمات رفاهي کودکان فعاليت مي‌کنند اخيرا در نامه‌اي به مارک زاکربرگ‪،‬‬ ‫موسس فيسبوک از او درخواست کردند تا «مسنجر کودکان» را که يک اپليکشن پيام رسان مخصوص کودکان است ببندد‪.‬‬ ‫در اين نامه گفته شده که تشويق کودکان به استفاده از چنين اپليکشني‪ ،‬اقدامي غيرمسئوالنه است‪.‬‬ ‫«انجمن سلطنتي سالمت عمومي» در لندن‪ ،‬در تحقيقي که در سال ‪ 2017‬انجام داد از حدود ‪ 1500‬نفر در سنين ‪ 11‬تا‬ ‫‪ 25‬سال اجازه خواست تا خلق و خوي‌شان در زمان استفاده از پنج شبکه اجتماعي که محبوبيت بيشتري دارند‪ ،‬مورد بررسي‬ ‫قرار بگيرد‪.‬‬ ‫براساس اين تحقيق دو شبکه اجتماعي «اسنپ‌چت» و «اينستاگرام» احتماال بيشتر از همه بر اضطراب و احساس کمبود‬ ‫تاثير دارند‪.‬‬ ‫در اين بررسي از هر ده نفر‪ ،‬هفت نفر گفته بودند که «اينستاگرام» باعث شده که آن‌ها تصور خيلي بدي از بدنشان داشته‬ ‫باشند و نيمي از شرکت کنندگان ‪ 14‬تا ‪ 24‬ساله گفتند که «اينستاگرام» و «فيسبوک» حس اضطراب را در آن‌ها تشديد کرده‬ ‫است‪ .‬دو سوم از شرکت کنندگان هم گفتند که فيسبوک قلدري آنالين را افزايش داده است‪.‬‬ ‫شرلي کرامر‪ ،‬که مسئوليت اين تحقيقات را برعهده داشت‪ ،‬نتيجه گيري کرد که شبکه‌هاي اجتماعي به فضايي براي‬ ‫ايجاد روابط‪ ،‬شکل دادن به هويت‪ ،‬بيان احساسات‪ ،‬عقايد و آموختن درباره جهان اطراف تبديل شده است‪ .‬چنين موضوعاتي‬ ‫اساسا با سالمت روان مرتبط است‪.‬‬ ‫لوئيز تئودوسيو‪ ،‬روانپزشک مي‌گويد که تاثير استفاده بيش از حد از تلفن همراه را مي‌توان در رفتارهاي کودکان و‬ ‫نوجوانان در طي جلسات روان درماني مشاهده کرد‪.‬‬ ‫به گفته اين روانپزشک دو يا سه سال قبل اينکه يک کودک يا نوجوان به تلفن همراه يا پيامي که در طول يک جلسه روان‬ ‫درماني پاسخ دهد‪ ،‬امري غيرمعمول بود‪ .‬اما چنين چيزي در حال حاضر کامال عادي است‪.‬‬ ‫خانم تئودوسيو شاهد افزايش شمار نوجواناني بوده که تاثير شبکه‌هاي اجتماعي باعث افسردگي‪ ،‬اضطراب و ساير‬ ‫بيماري‌هاي مرتبط با سالمت روان در آن‌ها شده است‪.‬‬ ‫دکتر تئودوسيو مي‌گويد‪« ،‬برخي از کودکان براي اينکه از شر پيام‌هاي نگران کننده خالص شوند عمدا موبايل‪‎‬هاي خود‬ ‫را گم کرده يا مي‌شکنند‪».‬‬ ‫به گفته اين روانپزشک‪ ،‬نوجواناني که جرات بيان ديدگاه‌هايي درباره «تنوع جنسيتي» دارند‪ ،‬خود را بيشتر در معرض‬ ‫خطرسوء استفاده در شبکه‌هاي اجتماعي مثل توييتر قرار مي‌دهند‪ .‬او اضافه مي‪‎‬کند‪« ،‬در مدرسه هر گونه قلدري تنها محدود‬ ‫به همان محل مي‌شود‪ .‬اما قلدري آناليني اين حس را مي‌دهد که شما در تختخواب خودتان تحت تاثير اين مسئله قرار‬ ‫مي‌گيريد‪».‬‬ ‫لوئيز تئودوسيو مي‌گويد يکي از گروه‌هايي که بيشتر از همه درباره آنها احساس نگراني مي‌کند‪ ،‬کودکاني هستند که به‬ ‫دليل اعتيادشان به شبکه‌هاي اجتماعي يا بازي‌هاي کامپيوتري تمايلي به بيرون رفتن از خانه ندارند‪.‬‬ ‫اين گروه از کودکان اغلب از صحبت کردن با روانپزشک خودداري مي‌کنند‪ .‬در مواردي ممکن است ماه‌ها طول بکشد تا‬ ‫بتوان آن‌ها را به خارج شدن از خانه ترغيب کرد‪.‬‬ ‫اين کودکان در دنيايي تخيلي زندگي مي‌کنند که در مواردي بر سالمت فيزيکي آن‌ها تاثير مي گذارد‪ .‬آن‌ها به اين دليل‬ ‫که نمي‌خواهند دنياي مجازي خود را ترک کنند‪ ،‬ممکن است به بيماري‌هاي فيزيکي مبتال شوند‪.‬‬ ‫دکتر تئودوسيو شاهد بوده که تا چه حد چنين شرايطي مي‌تواند براي والدين دشوار باشد‪.‬‬ ‫او شنيده که برخي از والدين براي اين که مطمئن شوند کودکان در نيمه شب به واي‌فاي وصل نمي‌شوند‪ ،‬راوتر را به‬ ‫اتاق خود مي‌برند‪.‬‬ ‫حتي براي آن دسته از کودکاني هم که بيش از حد از شبکه‌هاي اجتماعي استفاده نمي‌کنند‪ ،‬باز هم اينترنت که به کانالي‬ ‫براي ورود به زندگي دوستان و افراد مشهور تبديل شده‪ ،‬مي‌تواند خطرناک باشد‪.‬‬ ‫دکتر تئودوسيو مي‌گويد‪« ،‬حس من اين است که آن‌ها فکر مي‌کنند دوستانشان زندگي بهتري به نسبت آن‌ها دارند‪ ،‬هر‬ ‫چند که شاهد نسخه واقعي از زندگي‌ها نيستند و فقط نظاره‌گر ايده‌آل‌ها هستند‪».‬‬

‫والدين چه کاري مي‌توانند انجام دهند؟‬

‫والدين بايد مراقب زماني که کودکان صرف اينترنت مي‌کنند‪ ،‬باشند‪ .‬مطمئن شوند که اين زمان با فعاليت‌هاي ديگر‬ ‫کودکان مثل روابط اجتماعي‪ ،‬ورزش‪ ،‬خوردن و خوابيدن تداخل نداشته باشد‪ .‬آنان نبايد اجازه دهند که کودک در زمان غذا‬ ‫خوردن از موبايل يا ساير وسايل مشابه استفاده کند‪ .‬يک ساعت قبل از خواب تمامي اين وسايل را از کودک دور کنند‪ .‬اجازه‬ ‫ندهند که کودکشان اين وسايل را در اتاق‌شان چارج کنند‪ .‬با کودکان‪ ،‬مرتب درباره آن چه که در اينترنت انجام مي‌دهند‪،‬‬ ‫صحبت کنند‪ .‬مثال از آن‌ها سوال کنند که امروز چه پيام‌هايي گذاشته‌اند‪ ،‬با چه کساني دوست هستند و استفاده از اينترنت چه‬ ‫تاثيري بر آن‌ها داشته است‪.‬‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫‪13‬‬

‫والدين همچنين الزم است که در صورت دسترسي کودکان به پسورد (رمزعبور)‪ ،‬به طور مرتب محتواي مطالبي را که‬ ‫کودکان به آن دسترسي دارند‪ ،‬چک کنند‪.‬‬ ‫به خاطر داشته باشيد که «فيسبوک»‪« ،‬توييتر» يا «اينستاگرام» رسما کودکان زير ‪ 13‬سال را از داشتن هر گونه حساب‬ ‫کاربري منع مي‌کند‪.‬‬ ‫کودکان را تشويق کنيد تا از اينترنت براي فعاليت‌هاي خالقانه استفاده کنند‪ .‬به آن‌ها در زمينه انجام تکاليفشان کمک‬ ‫کنيد‪.‬‬ ‫«وزارت بهداشت بريتانيا» در نوامبر گذشته با کمپاني‌هاي «اسنپ»‪« ،‬فيسبوک»‪« ،‬گوگل»‪« ،‬اپل» و «توييتر» نشستي را‬ ‫برگزار کرد‪ .‬در اين نشست مسائلي همچون قلدري آناليني و محتواي مضر‪ ،‬ميزان زماني که نوجوانان صرف اينترنت مي‌کنند‬ ‫و چگونه مي‌شود سن کاربران را تاييد کرد‪ ،‬بحث و بررسي شد‪.‬‬ ‫باز هم بايد تاکيد کرد که شواهد زيادي وجود دارد که نشان مي‌دهد داليلي براي نگراني درباره تمامي سه موضوعي که‬ ‫در باال به آن اشاره شد‪ ،‬وجود دارد‪.‬‬ ‫در تحقيقي که «آفکام» (سازمان تنظيم کننده مقررات رسانه‌اي بريتانيا) در پايان سال گذشته (‪ )2017‬انجام داد‪ ،‬نيمي‬ ‫از کودکان ‪ 11‬و ‪ 12‬سال در شبکه‌هاي اجتماعي حساب کاربري داشتند‪ .‬اين در حالي است که اکثر شبکه‌هاي اجتماعي رسما‬ ‫کودکان زير ‪ 13‬سال را از داشتن هر گونه حساب کاربري منع کرده‌اند‪.‬‬ ‫سازمان خيريه «يانگ مايند» که در زمينه سالمت روان فعاليت مي‌کند‪ ،‬دريافت که تعداد کمي از نوجوانان (‪ 37‬درصد)‬ ‫قلدري‌هاي اينترنتي را گزارش کردند‪ ،‬اين در حالي است که نوجوانان قرباني قلدري هاي خارج از اينترنت (‪ 47‬درصد)‪ ،‬بيشتر‬ ‫اين مسئله را گزارش کردند‪.‬‬ ‫براساس تحقيقي که دانشگاه گالسگو انجام داده نوجوانان بسياري در شبکه‌هاي اجتماعي وقت مي‌گذرانند‪ .‬آن‌ها نگران‬ ‫اين مسئله هستند که پيامي را از دست ندهند‪ .‬به همين دليل اغلب در نيمه شب براي اينکه در جريان تازه‌ترين اخبار قرار‬ ‫بگيرند‪ ،‬به اينترنت مراجعه مي‌کنند‪ ،‬که اين مسئله بر روند خواب آن‌ها تاثير مي‌گذارد‪.‬‬ ‫بايد اين مسئله را هم خاطر نشان کرد که براساس برخي از تحقيقات انجام شده کودکان توانسته‌اند به خوبي شبکه‌هاي‬ ‫اجتماعي را وارد زندگيشان بکنند‪.‬‬ ‫براساس يک تحقيق انجام شده در دانشگاه آکسفورد‪ ،‬در حالي که کودکان وقت زيادي را در اينترنت مي‌گذرانند‪ ،‬با‬ ‫توسل به شيوه‌هايي سعي مي‌کنند بين زماني که صرف اينترنت مي‌کنند و زماني که به کارهاي ديگر مشغول هستند‪ ،‬توازن‬ ‫برقرار کنند‪.‬‬ ‫مرکز موسوم به «اينترنت ايمن‪‎‬تر» در بريتانيا دريافته که ‪ 68‬درصد جوانان گفته‌اند که صحبت کردن با دوستانشان از‬ ‫طريق اينترنت حس خوبي به آن‌ها مي دهد‪ 88 .‬درصد هم گفته‌اند که وقتي دوستانشان ناراحت هستند برايشان «پيام‌هاي‬ ‫دوستانه» مي‌فرستند‪.‬‬ ‫به رغم وجود شواهد متناقض‪ ،‬کمپاني‌هاي کمپاني‌هاي «اسنپ»‪« ،‬فيسبوک»‪« ،‬گوگل»‪« ،‬اپل» و «توييتر» پذيرفته‌اند که‬ ‫سه مسئله مهم مورد نظر دولت بريتانيا را‪ ،‬که به آن‌ها اشاره شد‪ ،‬در ماه‌هاي آتي بررسي کنند‪.‬‬ ‫رئيس سياستگذاري عمومي «فيسبوک» در بريتانيا در واکنش به نشست با دولت گفته است‪« ،‬تحقيقات ما نشان مي‌دهد‬ ‫که استفاده از شبکه‪‎‬هاي اجتماعي براي ارتباط با افرادي که برايمان اهميت دارند و به آنها عالقمند هستيم‪ ،‬در سالمتي ما‬ ‫تاثير مثبت دارد‪».‬‬ ‫سخنگوي «توييتر» هم گفته است که‪« ،‬ما چشم به راه بحث‌هاي مثبت در مورد اين مسائل حساس هستيم‪« ».‬گوگل»‬ ‫نخواست تا علنا در اين مورد اظهارنظري بکند و «اسنپ‌چت» در حال ارتقاء سيستمي است که کاربران بتوانند راحت تر‬ ‫دريافت پيام‌هاي تهديدآميز را گزارش دهند‪.‬‬ ‫«اپل» هم که درنشست وزارت بهداشت حضور داشت‪ ،‬اخيرا با درخواست‌هايي از سوي سرمايه گذاران اين شرکت‬ ‫روبرو شده است‪ .‬آن‌ها خواستار آن شده‌اند تا با کمک نرم افزاري زماني را که کودکان مي‌توانند از تلفن‌هاي موبايل خود‬ ‫استفاده کنند‪ ،‬محدود کرده و در مورد اعتياد به تلفن‌هاي هوشمند دست به اقدام بزنند‪.‬‬ ‫کمپاني «اپل» در پاسخ گفته که پيش از اين در سيستم‌هاي عامل تلفن‌هاي آي فون‪ ،‬سيستمي را که به والدين امکان‬ ‫کنترل مي‌دهد‪ ،‬تعبيه کرده است‪.‬‬


March 2018

14

14


15

For Advertisement Call:

15

PA

I


March 2018

16

16


17

For Advertisement Call:

17

PA

I


March 2018

18

18


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪19‬‬

‫آينده‌اي نامعلوم در انتظار جامعه‬ ‫ايراني‪ ،‬سونامي مهاجرت‬ ‫علي رنجي‌پور ـ بي‪‎.‬بي‪.‎‬سي‬ ‫اين روزها دوباره تب و تاب مهاجرت در ايران باال گرفته است‪ .‬شواهدي هست که نشان مي‌دهد‪ ،‬ايرانيان زيادي به‬ ‫مهاجرت فکر مي‌کنند‪.‬‬ ‫به گفته حسين عبده‌‪ ،‬اقتصادان و مشاور وزير راه و شهرسازي‪ 1.5 ،‬ميليون ايراني در صف مهاجرت به کانادا و استراليا‬ ‫قرار دارند‪ .‬اين عدد‪ ،‬در مقايسه با هر عدد و رقم ديگري‪ ،‬تامل‌برانگيز است‪.‬‬ ‫‪ 1.5‬ميليون نفر تقريبا معادل ‪ 2‬درصد جمعيت کل ايران و ‪ 4‬درصد جمعيت جوان زير ‪ 30‬سال است‪ .‬يعني از هر ‪100‬‬ ‫جوان ايراني ‪ 4‬نفر در صف مهاجرت به کانادا و استراليا ايستاده و پرونده باز مهاجرت به اين دو کشور را دارند‪.‬‬ ‫اين تازه آمار متقاضيان مهاجرت قانوني به کشورهايي است که شرايط سخت اقتصادي يا تخصصي براي مهاجرت‬ ‫تعيين کرده‌اند‪ .‬مي‌توان با قطعيت گفت تقريبا همه متقاضيان مهاجرت به اين دو کشور يا صاحب تخصص‌ويژه‌اند يا صاحب‬ ‫سرمايه‌‪.‬‬ ‫به جز اين دو کشور و به جز اين ‪ 1.5‬ميليون نفر حتما کسان ديگري هم هستند که به ترک وطن فکر کرده و براي‬ ‫آينده‌شان نقشه مهاجرت کشيده‌اند‪ .‬اگر بخواهيم تصوير دقيقي از تمايل به مهاجرت در شرايط کنوني داشته باشيم‪ ،‬بايد‬ ‫جمعيت کساني را که از راه‌هاي ديگر دنبال مهاجرت به اين دو کشور و کشورهاي ديگر مي‌گردند به اين آمار اضافه کنيم‪.‬‬ ‫ايرانياني که براي کار يا زندگي به کشورهاي منطقه مثل امارات يا ترکيه و گرجستان مي‌روند‪ ،‬ايرانيان زيادي که متقاضي سفر‬ ‫و اقامت در اروپا هستند‪ ،‬کساني که خيال اقامت در آسياي جنوبي دارند و کساني که هر سال با هزار اميد و آرزو فرم‌ التاري‬ ‫اياالت متحده آمريکا را پر مي‌کنند‪.‬‬ ‫نمي‌توان به طور دقيق نرخ تمايل به مهاجرت ايرانيان را محاسبه کرد‪ ،‬اما ترديدي وجود ندارد که بخش عظيمي از جامعه‬ ‫معاصر ايران‪ ،‬در سال‌‌هاي اخير به دنبال راهي براي خروج از کشور مي‌گردد‪ ،‬اما چرا؟‬

‫امواج سهمگين مهاجرت‬

‫پديده مهاجرت ـ به معني معاصر ـ آن‪ ،‬بعد از انقالب اسالمي آغاز شده و در چند مقطع تاريخي شتاب گرفته است‪.‬‬ ‫تحليل‌گران معموال پديده مهاجرت را در دوره‌‌هاي مختلف دسته‌بندي مي‌کنند‪ :‬برخي تحليل‌گران سياسي مهاجرت‬ ‫ايرانيان‪ ‬را به چهار دوره تقسيم مي‌کنند‪ .‬دوره اول مهاجرت آريستوکرات‌هاي دوره پهلوي در آستانه انقالب؛ دوره دوم‪،‬‬ ‫مهاجرت گروه‌هاي انقالبي در پي تسويه حساب‌هاي سياسي و ايدئولوژيک دهه ‪60‬؛ دوره سوم‪ ،‬مهاجرت اجتماعي دهه ‪70‬‬ ‫به اميد زندگي در شرايط بهتر و دوره چهارم‪ ،‬مهاجرت پس از وقايع سال ‪ .1388‬از نظر اين تحليل‌گر سياسي‪ ،‬از ميان چهار‬ ‫موج مهاجرتي‪ ،‬سه تا ماهيت و انگيزه سياسي دارند‪.‬‬ ‫ترديدي در دو دوره اول نيست‪ ،‬اما شواهد زيادي وجود دارد که نشان مي‌دهد مهاجرت پس از انتخابات سال ‪،1388‬‬ ‫بيش از همه بهانه سياسي داشته و ماهيت آن بيشتر اجتماعي بوده است‪ .‬چنانکه مهاجران يک دهه گذشته‪ ،‬بيش از آنکه مانند‬ ‫مهاجران دوره اول و دوم همواره منتظر لحظه موعود براي بازگشت به وطن باشند‪ ،‬بيشتر شبيه ماجران دوره سوم‪ ،‬چمدان‌ها‬ ‫را باز کرده و بساط زندگي‌شان را به طور کامل در کشور جديد پهن کرده‌اند‪.‬‬ ‫در تحليل ديگري‪ ،‬جامعه شناسي ده موج مهاجرتي را تاريخ مهاجرت معاصر ايرانيان برمي‌شمرد‪« ،‬موج اول سياسي‬ ‫بود‪ ،‬موج دوم اجتماعي و فرهنگي‪ ،‬موج سوم اقتصادي و موج چهارم به اقليت‌هاي قومي مثل هموطنان کرد‪ ،‬بلوچ ‪ ،‬آذري‬ ‫برمي‌گردد‪ .‬موج پنجم اقليت‌هاي مذهبي است موج ششم مهاجرت براي کسب دانش است که روز به روز آمار و ارقام اين‬ ‫موج بيشتر مي شود‪ ،‬موج هفتم مهاجرت تجارت است که کساني که در ايران نمي توانند آزادانه تجارت کنند دست به‬ ‫مهاجرت مي‌زنند‪ ،‬موج بعدي مربوط به مهاجرت هنرمندان است که اساسا حجم خيلي بااليي را تشکيل مي‌دهد و موج بعدي‬ ‫هم مهاجرت مقامات رژيم است‪ ،‬اليه‌هايي که در دهه ‪ 60‬و ‪ 70‬در حاکميت مدير بودند و در دهه ‪ 90‬حاکميت آنها را تحمل‬ ‫نکرد و دست به مهاجرت زدند و باالخره موج مهاجرين حوادث و اتفاقات طبيعي و محيط زيستي‪»....‬‬ ‫اين تحليل‪ ،‬برخالف تحليل اول که مبناي آن تحوالت سياسي پس از انقالب است‪ ،‬بر اساس جامعه‌شناسي مهاجران و‬ ‫مطالعه در انگيزه‌هاي مهاجرتي مطرح شده است‪ .‬در اين الگوي تعريف شده‪ ،‬هر چه جلوتر مي‌آييم‪ ،‬نقش انگيزه‌هاي اقتصادي‬ ‫و اجتماعي و زيستي پررنگ‌تر از انگيزه‌هاي سياسي مي‌شود‪ .‬در اين شرايط طبيعي است که همزمان با باال گرفتن بحران‌هاي‬ ‫اقتصادي و اجتماعي و زيست‌محيطي‪ ،‬نرخ مهاجرت و تمايل به مهاجرت نيز افزايش پيدا کند‪.‬‬

‫تمايل به مهاجرت يا ميل به بقا‬

‫کساني که سراسر دهه ‪ 60‬به داليل سياسي ناگزير به جالي وطن شدند‪ ،‬به اميد بازگشت از مرزهاي ايران گذشتند و‬ ‫ي ايرانند‪ ،‬اما مهاجران يک دهه اخير در وضعيت نااميدي ايران‬ ‫هنوز هم ـ حتي گاهي به طور فعال ـ درگير تحوالت سياس ‌‬ ‫را ترک کردند‪ .‬وقايع سال ‪ ،1388‬براي بسياري نه يک شکست سياسي‪ ،‬بلکه از بين رفتن اميد اصالح سياسي و اقتصادي‬ ‫ايران بود‪ .‬بسياري از مهاجران ـ عمدتا از طبقه متوسط ـ در روزهاي سخت خود را با اين تصور که فرزندان خود را از وضعيت‬ ‫پيچيده اقتصادي و سياسي ايران نجات داده‌اند دلداري داده‌اند‪ ،‬اگرچه به خصوص بعد از تحوالت سياسي نسبتا اميدوارکننده‬ ‫در سال‌هاي ‪ 1392‬و ‪ ،1394‬بعضا دچار ترديد شده باشند‪.‬‬ ‫اما تداوم و تشديد بحران‌هاي سياسي‪ ،‬همزمان با باال گرفتن بحران‌‌هاي اجتماعي و اقتصادي از يکسو و اضافه شدن‬ ‫مخاطرات زيستي و تشديد بحران‌هاي طبيعي (مثل بحران آب يا بحران آلودگي هوا و ريزگردها و بالياي طبيعي مثل سيل و‬ ‫زلزله) از سوي ديگر‪ ،‬سبب مي‌شود که انگيزه و ميل به مهاجرت‪ ،‬تبديل به ميل به بقا شود و هست و نيست زندگي ايرانيان‪،‬‬ ‫به مهاجرت گره بخورد‪.‬‬ ‫هشت سال پيش‪ ،‬بسياري از ايرانيان در اوج نااميدي نسبت به بهبود وضعيت زندگي در ايران چمدان‌هاي خود را‬ ‫مي‌بستند‪ ،‬اما حتي نااميدترين ايرانيان سال ‪ 88‬هم تصور نمي‌کردند‪ ،‬شرايط به اندازه امروز پيچيده شود‪.‬‬ ‫ترکيب بحران‌هاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي در ابعاد تظاهرات سراسري و شورش‌هاي خياباني ظهور پيدا کرده‬ ‫است‪ .‬اين روزها حتي مقامات رسمي عالي‌رتبه هم ـ در سطح رييس‌جمهوري يا رييس مجلس خبرگان ـ نسبت به وقوع‬ ‫انقالب هشدار مي‌دهند‪ .‬از سوي ديگر ايرانيان سايه سنگين جنگ را روي سر خود احساس مي‌کنند‪ .‬عالوه بر همه اينها‬ ‫بالياي طبيعي مثل بحران آب‪ ،‬زلزله‪ ،‬خشکسالي‪ ،‬ريزگردها‪ ،‬رويدادهاي شديد آب و هوايي‪ ،‬سيل‪ ،‬فرسايش خاک‪ ،‬فرونشست‬ ‫دشت‌ها و مرگ طبيعي زيست‌گاه‌‌هاي تاريخي‪ ،‬روز به روز عرصه زندگي را در ايران تنگ‌تر مي‌کند‪.‬‬ ‫در چنين شرايطي‪ ،‬طبيعي است که کساني که تخصص‪ ،‬توانايي مالي يا موقعيت مناسبي داشته باشند‪ ،‬خود را در صف‬ ‫مهاجرت به کشورهاي ديگر جا بدهند و بقيه هم دنبال صفوف ديگري براي خود بگردند‪.‬‬

‫خسارات و مخاطرات‬

‫مهاجرت‪ ،‬به خصوص در ابعاد گسترده براي کشوري مثل ايران‪ ،‬پديده‌اي زيان‌بار است‪ .‬درباره يک وجه خسارت‌هاي‬ ‫مهاجرت در ايران زياد گفته شده‪ ،‬اما درباره وجه ديگر کمتر صحبتي شده است‪.‬‬ ‫‪ .1‬هزينه‌هاي اقتصادي‬ ‫هزينه‌هاي کالن اقتصادي در يک معامله پرضرر است‪ .‬در واقع ايران نيروي انساني گران‌قيمتي را که هزينه زيادي صرف‬ ‫توليد آن کرده‪ ،‬به صورت رايگان به خارج صادر مي‌کند‪.‬‬ ‫برآوردهاي زيادي درباره خسارت سنگين فرار سرمايه‌ها (مهاجرت سرمايه‌داران) فرار مغزها (مهاجرت نخبگان و‬ ‫متخصصان) انجام شده که برخي از آنها از سوي منابع رسمي تاييد شده و برخي نشده‌اند‪.‬‬ ‫اگرچه تا چند سال پيش مقامات دولتي در ايران از نرخ مهاجرت ‪ 150‬هزار نفري تحصيل‌کردگان و برآورد زيان ساالنه‬ ‫‪ 150‬ميليارد دالري‪ ‬سخن مي‌گفتند‪ ،‬اما چندي جرياني در تکذيب فرار مغزها به راه افتاده که با زير سوال برد آمارهاي ارائه‬ ‫شده در رسانه‌ها‪ ،‬منکر وجود چنين پديده‌اي مي‌شوند‪ .‬به عنوان مثال مي‌توان به اظهارات اخير‪ ‬مسئوالن دولتي در ايران‬ ‫اشاره کرد که با ترديد در وجود آمارهايي مانند «گزارش صندوق بين‌المللي پول» مدعي مي‌شوند که نشانه‌اي غيرطبيعي از‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫‪19‬‬

‫مهاجرت نخبگان ايراني وجود ندارد‪.‬‬ ‫اگرچه بخشي از اين ادعاها مثل عدم وجود گزارش صندوق بين‌المللي پول يا بعضي آمار درباره جمعيت دانشجويان و‬ ‫مهاجران‪ ،‬درست به نظر مي‌رسد‪ ،‬اما نکته اينجا است که تنها بخشي از آمار اشاره مي‌شود‪.‬‬ ‫به عنوان مثال گفته شده است‪« ،‬در سال ‪ 1394‬تعداد دانشجويان مهاجر ايراني ‪ 2354‬نفر بوده که در رتبه ‪ 12‬تعداد‬ ‫دانشجويان خارجي در کانادا قرار گرفته است‪».‬‬ ‫اين آمار اگر غلط نباشد‪ ،‬حتما کامل نيست و تصوير ناقصي از واقعيت ارائه مي‌کند‪.‬‬ ‫طبق آمار رسمي دانشجويان خارجي در کانادا‪ ،‬ايران به فاصله اندکي بعد از چين بيشترين آمار دانشجويان خارجي را در‬ ‫مقطع دکترا دارد‪ .‬از هر ‪ 100‬دانشجوي خارجي در مقطع دکترا‪ 16 ،‬نفر چيني و ‪ 15‬نفر ايراني‌اند و آمريکا و فرانسه و هند و‬ ‫عربستان در رتبه‌هاي بعدي قرار دارند‪ .‬در مقطع فوق‌ليسانس هم ايران با سهم ‪ 5‬درصدي در جايگاه ششم قرار دارد‪ ،‬اما در‬ ‫مقطع ليسانس نام ايران در ميان ‪ 10‬رتبه اول نيست‪.‬‬ ‫خود اين آمار يک نشانه قطعي از وجود پديده فرار مغزهايي است که هزينه زيادي براي آماده‌سازي آنان براي تحصيل‬ ‫در مقاطع عالي شده است‪.‬‬ ‫نمي‌توان با قطعيت نشان داد که دانشجويان نخبه ايراني پس از اتمام تحصيالت در مقاطع دکترا و کارشناسي ارشد به‬ ‫ايران بازمي‌گردند‪ ،‬يا به احتمال زياد بخت خود را براي ادامه زندگي در يک کشور مدرن و صنعتي خواهند آزمود‪.‬‬ ‫مسئوالن دولتي در ايران گفته‌اند‪« ،‬در سال ‪ 1396‬تعداد کل مهاجران ايراني در کانادا شش هزار و ‪ 485‬نفر بوده که‬ ‫نسبت به تعداد مهاجران سال ‪ 11( 1395‬هزار و ‪ 665‬نفر) کاهش داشته است‪ ».‬اين آمار اگرجه غلط نيست‪ ،‬اما اشاره‬ ‫نشده که دليل اين کاهش‪ ،‬بيش از آنکه نتيجه عدم تمايل ايرانيان به مهاجرت باشد‪ ،‬در اثر تغيير برنامه مهاجرت و شيوه‬ ‫مهاجرپذيري اتفاق افتاده است که شانس ايرانيان را براي پذيرش کمتر مي‌کند‪.‬‬ ‫به جز ايران‪ ،‬تعداد مهاجران ساير کشورها نيز به نسبت سال‪ 2015 ‬کمتر شده است‪ .‬ايران در سال ‪ 2015‬در مقام‬ ‫چهارمين کشور مهاجر فرست قرار داشته و در سال بعد در جايگاه هفتم قرار دارد‪.‬‬ ‫به جز اين طبق اطالعات‪ ‬آخرين سرشماري کانادا‪ ،‬تعداد مهاجران ايراني کانادا در بازه ‪ 5‬ساله اخير (‪ 2011‬تا ‪)2016‬‬ ‫به نسبت ‪ 5‬سال قبل‌تر (‪ 2006‬تا ‪ 60 ،)2010‬درصد زياد شده‪ ،‬در حالي که آمار کل مهاجران تنها ‪ 4‬درصد افزايش داشته‬ ‫است‪ .‬اين نشان مي‌دهد که افزايش چشمگير نرخ مهاجرت ايرانيان‪ ،‬دقيقا مصادف با ورود کساني است که بعد از وقايع‬ ‫سال ‪ 1388‬اقدام به مهاجرت به کانادا کرده‌اند‪ .‬اينها تازه صرف نظر از محدوديت‌‌هاي سياسي و اقتصادي است که مهاجران‬ ‫ايراني به نسبت مهاجران ساير کشورها با آن مواجه‌اند‪.‬‬

‫‪ .2‬هزينه‌هاي اجتماعي‬

‫اين هزينه‌ها بر خالف صورت اول چندان آشکار و قابل اندازه‌گيري نيست‪.‬‬ ‫دومين خطر و خسارت موج سهمگين اخير‪ ،‬مي‌تواند سرخوردگي عدم موفقيت کساني باشد که تازه اقدام به مهاجرت‬ ‫کرده‌اند‪ .‬در اول مطلب به صف ‪ 1.5‬ميليون نفري ايرانيان براي مهاجرت به کانادا و استراليا اشاره شد‪ ،‬در حالي که آمار ساالنه‬ ‫مهاجرت ايرانيان به اين کشورها‪ ،‬تا به االن کمتر از مرز ‪ 10‬هزار نفر در سال گذشته است‪.‬‬ ‫عالوه بر اينها‪ ،‬وضعيت پيچيده سياسي و اجتماعي در جهان‪ ،‬اصوال مهاجرت را سخت‌تر از گذشته کرده است‪ .‬وضعيت‬ ‫پناه‌جويان سال‪‎‬هاي اخير خاورميانه از يک سو و ايجاد التهاب‌هاي ملي و حساسيت‌هاي ناسيوناليستي در کشورهاي غربي‬ ‫سبب شده تا ظرف اروپا و آمريکا براي مهاجرت پر شده باشد‪ .‬آن قدر که به نظر نمي‌رسد جاي زيادي براي مهاجران ايراني‬ ‫باقي مانده باشد‪.‬‬ ‫در چنين شرايطي بار سرخوردگي حاصل از شکست برنامه مهاجرتي نيز روي ساير سرخوردگي‌هاي جامعه اضافه خواهد‬ ‫شد و طبيعتا ابعاد بحران‌ها در ايران فزوني خواهد گرفت‪ .‬برآورد مخاطرات و زيان‌هاي احتمالي چنين وضعيتي کار چندان‬ ‫آساني نيست‪ ،‬اما يک نگاه گذرا و سردستي هم کافي است که به هر کسي بقبوالند آينده‌اي نامعلوم و نه چندان اميدوارکننده‬ ‫در انتظار جامعه ايراني است‪ ،‬مگر آنکه نهاد دولت و ملت هر چه زودتر‪ ،‬به يک توافق ضمني دست پيدا کند و اصالحات بزرگ‬ ‫ت محيطي را با هم به پيش ببرد‪.‬‬ ‫سياسي‪ ،‬اقتصادي و زيس ‌‬ ‫اين اصالحات البته نه براي جامعه و نه براي حکومت کار ساده‌اي نخواهد بود‪ ،‬به‌خصوص آنکه تضمين قطعي براي‬ ‫موفقيت آن وجود نخواهد داشت‪.‬‬


‫‪20‬‬

‫‪20‬‬

‫ﺧﺒﺮ ﯾﯽاز‬

‫‪News from Afghanistan‬‬ ‫طالبان براي گفت‌وگو‬ ‫اعالم آمادگي کردند‬

‫و طالبان و نيز عدم اطمينان نسبت به همسايگان‪ ،‬از جمله‬ ‫پاکستان متوقف شده است‪.‬‬ ‫افغانستان پاکستان را متهم مي‌کند که به «تروريست‌ها»‬ ‫پناه مي‌دهد و به رهبران آن‌ها کمک مي‌رساند‪ .‬اسالم‌آباد اما‬ ‫اين اتهامات را رد مي‌کند‪.‬‬ ‫اشرف غني از پاکستان خواسته است‪ ‬تا واضح و عملي‪،‬‬ ‫براي از بين بردن طالبان و گروه‌هاي تروريستي ديگر اقدام‬ ‫کند‪ .‬غني گفت‪« ،‬مرکز طالبان‪ ،‬پاکستان است و اکنون زمان‬ ‫آن فرارسيده که پاکستان تصميم بگيرد هر چيزي را که به‬ ‫خود روا نمي‌دارد به ديگران نيز روا ندارد‪».‬‬

‫عبداهلل در شوراي حقوق بشر‪:‬‬ ‫در افغانستان گروه طالبان با انتشار بيانيه‌اي گفته‌ که‬ ‫حاضر است براي پايان دادن به جنگ وارد گفت‌وگو شود اما‬ ‫اين به معناي آن نيست که سالح‌هاي خود را زمين مي‌گذارد‪.‬‬ ‫بيانيه طالبان خطاب به مردم آمريکا منتشر شده است‪.‬‬ ‫به‌گزارش خبرگزاري «رويترز» گروه طالبان در اين بيانيه‬ ‫اعالم کرده است‪« ،‬ما مي‌خواهيم بحران افغانستان از راه‬ ‫گفت‌وگو حل شود»‪.‬‬ ‫طالبان که از سال ‪ 1996‬تا ‪ 2001‬بر افغانستان‬ ‫حکومت مي‌کردند‪ ،‬از آمريکا خواسته‌اند به «اشغال» خاک‬ ‫افغانستان پايان دهد و حق طالبان براي تشکيل دولت «بر‬ ‫اساس اراده مردم» را به رسميت بشناسد‪.‬‬ ‫با اين حال طالبان تأکيد کرده‌اند که تمايل آن‌ها به‬ ‫ايفاي نقش سازنده در يافتن راه حل مسالمت‌آميز براي‬ ‫جنگ‪ ،‬نشانه ضعف نيست‪[ « ،‬آمادگي براي گفت‌وگو] به‌هيچ‬ ‫عنوان بدان معنا نيست که ما خسته هستيم يا اينکه اراده ما‬ ‫ضعيف شده است‪».‬‬ ‫تمامي تالش‌هاي گذشته در مذاکرات صلح با طالبان‪ ،‬به‬ ‫دليل عدم اعتماد عميق بين دو طرف شکست خورده است‪.‬‬ ‫بيانيه طالبان به دو حمله اين گروه در پايان ماه ژانويه‬ ‫به کابل اشاره‌اي نمي‌کند‪ .‬يکي از اين حمالت به هتل‬ ‫اينترکانتيننتال بود‪ ‬که حدود ‪ 30‬نفر کشته بر جاي گذاشت‬ ‫و ديگري‪ ‬بمب‌گذاري در يک آمبوالنس‪ ‬بود که بيش از ‪100‬‬ ‫نفر را به کشتن داد‪.‬‬ ‫دانلد ترامپ‪ ،‬رئيس جمهور آمريکا در پي حمالت مرگبار‬ ‫طالبان در کابل‪ ،‬در ديدار با نمايندگان شوراي امنيت سازمان‬ ‫ملل اعالم کرد که کشورش با طالبان مذاکره نمي‌کند‪.‬‬ ‫ترامپ گفت‪« ،‬مردم بي‌گناه [افغانستان] از هر سو‬ ‫به قتل مي‌رسند‪ .‬در ميان کودکان و خانواده‌ها بمب‌گذاري‬ ‫مي‌شود‪ ،‬بنابراين‪ ،‬ما ديگر با طالبان گفت‌وگو نمي‌کنيم‪ .‬شايد‬ ‫زماني مذاکره صورت بگيرد‪ ،‬اما چنين مذاکره‌اي در زماني‬ ‫دور خواهد بود‪».‬‬ ‫پس از آنکه رئيس جمهور آمريکا هرگونه مذاکره با‬ ‫طالبان را رد کرد‪ ،‬صالح حسين مرتضوي‪ ،‬سخنگوي محمد‬ ‫اشرف غني‪ ،‬رئيس جمهور افغانستان نيز گفت‪ ‬در ميدان‬ ‫جنگ مي‌بايست بر طالبان پيروز شد‪.‬‬ ‫دانلد ترامپ در آگست سال گذشته ميالدي (مرداد‬ ‫امسال) اعالم کرد که‪ ‬نيروهاي آمريکايي افغانستان را ترک‬ ‫نخواهند کرد و جنگ ادامه خواهد داشت‪ .‬برنامه ترامپ‬ ‫تقويت نيروهاي مورد نياز براي مبارزه براي عقب‌نشيني‬ ‫طالبان‪ ،‬هم در پاکستان و هم در افغانستان عنوان شد‪.‬‬ ‫اولويت اين برنامه نه تقويت دولت افغانستان که تمرکز بر‬ ‫مبارزه عليه تروريسم و ايجاد امنيت در منطقه اعالم شد‪.‬‬ ‫طالبان در بيانيه خود ضمن اعالم اين‌که بخت گفت‌وگو‬ ‫از ميان نرفته است‪ ،‬افزوده‌اند که دير نيست که مردم آمريکا‬ ‫بفهمند طالبان مي‌توانند «با سياست و گفت‌وگويي سالم»‬ ‫مشکالت را از همه طرف حل کنند‪.‬‬ ‫گفت‌وگوهاي مقدماتي با طالبان در مورد پايان جنگ‬ ‫افغانستان متوقف شده اما تماس‌ها در سطح پايين ميان‬ ‫دولت‪ ،‬گروه‌هاي بين‌المللي‪ ،‬از جمله سازمان ملل متحد و‬ ‫گروه‌هاي نزديک طالبان ادامه يافته است‪.‬‬ ‫پيشرفت در مذاکرات با بي‌اعتمادي عميق ميان دولت‬

‫هيچ جاي افغانستان‬ ‫امن نيست‬

‫عبداهلل عبداهلل‪ ،‬رئيس اجرايي افغانستان در سخنراني‬ ‫خود در نشست ساالنه شوراي حقوق بشر سازمان ملل‬ ‫متحد در ژنو گفت که هيچ جاي افغانستان براي غيرنظاميان‬ ‫امن نيست‪.‬‬ ‫آقاي عبداهلل به نمايندگي از افغانستان که براي اولين‬ ‫بار عضو شوراي جهاني حقوق بشر سازمان ملل شده است‪،‬‬ ‫سخنراني کرد و گفت‪« ،‬هيچ جايي در افغانستان امن نيست‪.‬‬ ‫مساجد‪ ،‬شفاخانه‌ها‪ ،‬مدارس‪ ،‬دانشگاه‌ها‪ ،‬مراکز رسانه‌اي‪،‬‬ ‫بازارها و ساير اهداف نرم همه در معرض آسيب قرار دارند‪».‬‬ ‫رئيس اجرايي افغانستان با بيان اينکه تلفات‬ ‫غيرنظاميان باال است‪ ،‬گفت که افغانستان با شوراي امنيت‬ ‫سازمان ملل يک «بحث سازنده» را آغاز کرده است‪.‬‬ ‫او تصريح کرد که اين کشور شواهدي را در باره‬ ‫شبکه‌هاي «تروريستي» که از سوي يکي از دولت‌ها حمايت‬ ‫مي‌شود‪ ،‬به اين شورا ارائه کرده است‪.‬‬ ‫دفتر سازمان ملل متحد در افغانستان (يوناما) اخيرا‬ ‫اعالم کرد که در سال ‪ 2017‬در اين کشور بيش از ده هزار‬ ‫غيرنظامي کشته يا زخمي شده بودند‪.‬‬ ‫براساس اين گزارش‪ ،‬مسئول ‪ 42‬درصد اين تلفات‬ ‫طالبان‪ 10 ،‬درصد گروه موسوم به دولت اسالمي يا داعش‪،‬‬ ‫‪ 13‬درصد گروه‌هاي نامشخص ضد دولت و ‪ 20‬درصد‬ ‫نيروهاي طرفدار دولت هستند‪ .‬مسئول باقي تلفات مشخص‬ ‫نشده است‪.‬‬ ‫آقاي عبداهلل درباره نقض حقوق بشر از سوي نيروهاي‬ ‫امنيتي افغانستان گفت‪« ،‬جنگ‌هاي مسلحانه همچنين زمينه‌‬ ‫تصاميم مستبدانه‌‌اي را فراهم مي‌سازد که منجر به نقض‬ ‫حقوق بشر و تبعيض در جوامع متکثر مي‌شود‪».‬‬ ‫او همچنين گفت که يک خط‌ مشي ملي از سوي دولت‬ ‫براي جلوگيري از آسيب رسانيدن به غيرنظاميان زير کار‬ ‫است و «به زودي رهنمودهاي مشخصي فراهم مي‌شود‬ ‫تا در جريان عمليات‌هاي امنيتي از آسيب رسيدن به افراد‬ ‫غيرنظامي و ملکيت‌هاي آنان جلوگيري شود‪».‬‬ ‫آقاي عبداهلل با تاکيد بر تعهد حکومت وحدت ملي بر‬ ‫حقوق بشر گفت که دولت موظف است تا ادعاها و اتهامات‬ ‫نقض حقوق بشر را بررسي و تحقيق کند‪.‬‬ ‫رئيس اجرايي افغانستان دستاوردهاي اين کشور را در‬ ‫زمينه حقوق بشر در چند سال اخير بر شمرد و از جمله به‬ ‫چندين سند و پروتکل بين‌المللي حقوق بشر که افغانستان‬

‫‪March 2018‬‬ ‫به آن پيوسته‪ ،‬اشاره کرد و تعهد افغانستان را به همکاري با‬ ‫دادگاه کيفري بين‌المللي تکرار کرد‪.‬‬ ‫آقاي عبداهلل همچنين قانون دسترسي آزاد به اطالعات‬ ‫ش نهادهاي افغانستان براي برابري جنسيتي در‬ ‫و تال ‌‬ ‫اين کشور را نيز به عنوان دستاوردهاي دولت وحدت ملي‬ ‫افغانستان برجسته ساخت‪.‬‬

‫غني‪ :‬صلح آرزوي ماست‬ ‫اما قاطعانه مي‌جنگيم‬

‫محمد اشرف غني‪ ،‬رئيس جمهوري افغانستان در‬ ‫مراسم تجليل از روز ملي نيروهاي امنيتي گفت با وجود‬ ‫درخواست صلح‪ ،‬قاطعانه در ميدان جنگ با مخالفان خواهند‬ ‫جنگيد‪.‬‬ ‫حکومت وحدت ملي افغانستان در دومين نشست روند‬ ‫کابل‪ ،‬نقشه راه صلح را اعالم کرد‪ .‬به اساس اين درخواست‬ ‫صلح‪ ،‬حکومت‪ ‬حاضر است بدون هيچ پيش‌شرطي با طالبان‬ ‫گفت‌وگو‪ ‬کند و پس از آتش بس‪ ،‬طالبان را به عنوان حزب‬ ‫سياسي بپذيرد‪.‬‬ ‫آقاي غني در جمع سربازان نيروهاي امنيتي اين کشور‬ ‫گفت‪« ،‬صلح آرزوي ماست اما جنگ وضعيت فعلي ماست‪.‬‬ ‫بنابراين يک دقيقه تعلل در مديريت دفاعي ما نبايد وجود‬ ‫داشته باشد‪ .‬قاطعانه و مصمم از خود دفاع کنيم و آمادگي‬ ‫هاي خود را دوام بدهيم و هميشه آماده باشيم‪ ...‬ذره غفلت‬ ‫قابل تحمل نيست‪».‬‬ ‫آقاي غني تاکيد کرد که آنها هم سياست را مي‌برند و‬ ‫هم جنگ را‪.‬‬ ‫عبداهلل عبداهلل‪ ،‬رئيس اجرايي افغانستان نيز در همين‬ ‫مراسم گفت اکثريت مردم افغانستان خواهان صلح هستند‬ ‫و بر همين مبنا جنگ در اين کشور نه براي جنگ‪ ،‬بلکه براي‬ ‫صلح است‪.‬‬ ‫او تاکيد کرد که پيام صلح خواهي دولت افغانستان به‬ ‫معناي کم شدن فعاليت‌ها و آمادگي‌هاي نيروهاي امنيتي در‬ ‫ميدان جنگ نيست‪.‬‬ ‫در مراسم فوق همچنين رئيس جمهوري افغانستان‪ ،‬از‬ ‫تامين بقاي افغانستان‪ ،‬افزايش هماهنگي نيروهاي امنيتي‪،‬‬ ‫عمليات‌هاي موفق نيروهاي هوايي و اصالحات در قواي‬ ‫امنيتي به عنوان دستاوردهاي اين نيروها ياد کرد و از آنها‬ ‫سپاسگزاري کرد‪.‬‬ ‫او همچنان اظهار اميدواري کرد که تامين امنيت‬ ‫انتخابات پارلماني و رياست جمهوري پيش رو در دو سال‬ ‫آينده‪ ،‬بزرگترين دستاورد بعدي اين نيروها باشد‪.‬‬ ‫معصوم استانکزي‪ ،‬رئيس امنيت ملي افغانستان در‬ ‫مراسم تجليل از روز ملي نيروهاي امنيتي گفت تحقيقات‬ ‫نشان مي‌دهد که از دنياي مجازي و شبکه‌هاي اجتماعي‬ ‫بيشترين استفاده را تروريستان انجام مي‌دهند‪.‬‬

‫او به تاکيد گفت که مبارزه با شبکه‌هاي تروريستي تنها‬ ‫کار يک ارگان و نهاد يا مرجع نيست بلکه اين مبارزه بايد از‬ ‫خانواده‌ها و با آگاهي دهي به آنها آغاز شود‪.‬‬

‫راشدخان جوان‌ترين‬ ‫کاپيتان تاريخ کرکت شد‬ ‫راشدخان آرمان‪ ،‬ملي پوش کرکت افغانستان توانست‬ ‫عنوان بهترين توپ انداز جهان را در درجه بندي جهاني‬ ‫رقابت‌هاي ‪ 20‬آوره بين‌المللي‪ ،‬از سوي شوراي جهاني‬ ‫کرکت کسب کند‪.‬‬

‫راشد خان‪ ،‬در ادامه دست آوردهايش در بخش کرکت‪،‬‬ ‫عنوان جوان‌ترين کاپيتان تاريخ کرکت را از آن خود کرد و‬ ‫يک رکورد ديگر را شکست‪ .‬‬ ‫راشد خان اکنون به عنوان جوان ترين کاپيتان در تاريخ‬ ‫کريکت بين‌المللي شناخته مي‪‎‬شود‪ .‬‬ ‫اين درحالي است که اصغر ستانکزي‪ ،‬کاپيتان تيم ملي‬ ‫کرکت افغانستان به دليل بيماري تحت عمل جراحي قرار‬ ‫گرفت‪ .‬ستانکزي همچنان نتوانست به خاطر بيماري در‬ ‫رقابت‪‎‬هاي راهيابي به جام جهاني کرکت شرکت نمايد‪.‬‬ ‫تيم ملي کرکت افغانستان در حال حاضر براي شرکت‬ ‫در رقابتهاي مقدماتي جام جهاني کرکت در زيمبابوه به سر‬ ‫مي‪‎‬برد‪ .‬اين کشور اخيرا توانست تيم وست انديز را شکست‬ ‫دهد‪.‬‬ ‫راشدخان آرمان پيش از اين نيز پس از پايان‬ ‫رقابت‌هاي دو جانبه ميان افغانستان و زمبابوي‪ ،‬توانسته بود‬ ‫عنوان بهترين توپ انداز جهان را در رقابت‌هاي يک روزه‬ ‫بين‌المللي‪ ،‬به دست آورد‪ .‬اين عنوان سال گذشته در اختيار‬ ‫ثقلين مشتاق بازيکني از پاکستان بود‪.‬‬ ‫راشدخان‪ ،‬در اين بازي‌ها در برابر زيمبابوي توانست‬ ‫بيشترين ويکت را به سود تيم ملي کشور اخذ نمايد‪.‬‬ ‫اين در حالي است که راشد آرمان‪ ،‬ملي پوش کرکت‬ ‫کشور در سال ‪ 2017‬ميالدي‪ ،‬توانسته بود عنوان بهترين‬ ‫بازيکن کشورهاي درجه دوم را به دست آورد‪.‬‬ ‫به اين ترتيب راشد خان توانسته است سه عنوان را‬ ‫از آن خود سازد‪ .‬وي توانست عنوان جوان‪‎‬ترين بازيکن در‬ ‫بازي‪‎‬هاي بين‪‎‬المللي يک روزه را از آن خود سازد‪ .‬به همين‬ ‫ترتيب‪ ،‬راشد خان توانست در بازيهاي بيست آوره نيز به‬ ‫عنوان بهترين بازيکن شناخته شود و اکنون نيز به عنوان‬ ‫بهترين توپ انداز در رده‌بندي بازيهاي يک روزه شناخته‬ ‫شده است‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪21‬‬

‫چرا صنعت‬ ‫فيلمسازي در‬ ‫افغانستان رشد‬ ‫نمي‌كند؟‬ ‫صنعت فيلمسازي‪ ‬به رغم داشتن پيشينه‬ ‫طوالني در افغانستان رشد چنداني نداشته‬ ‫است‪ .‬جنگ و ناامني و کم مهري حکومت به‬ ‫اين صنعت‪ ،‬از داليلي پنداشته مي‪‎‬شوند که‬ ‫فيلمسازان و هنرپيشه‪‎‬ها از آن‪‎‬ها‪ ‬به عنوان عوامل بازدارنده‬ ‫رشد هنر و صنعت فيلمسازي در افغانستان‪ ،‬ياد مي‪‎‬کنند‪.‬‬ ‫‪ ‬اما‪ ،‬با تمامي اين چالش‪‎‬ها‪ ،‬فيلمسازاني‪ ‬استند که براي‬ ‫رشد اين صنعت‪ ‬با کم مهري‪‎‬ها مي‪‎‬سازند و سرگرم توليد‬ ‫فيلم و سريال هستند‪.‬‬ ‫عبدالرشيد عظيمي‪ ،‬يکي از اين فيلمسازان است‪.‬‬ ‫او سال هاست‪ ‬که عمرش را صرف اين مسلک کرده و‪ ‬‬ ‫مي‪‎‬کوشد تا قصه‪‎‬هاي ناگفته شهروندان را در قالب فيلم به‬ ‫ديگران برساند‪ .‬‬ ‫عظيمي‪ ،‬در گوشه‌اي‪ ‬از هرات‪ ،‬در خانه كوچكي‌ كه به‬ ‫كرايه گرفته‌‪ ،‬صحنه‪‎‬اي‪ ‬از تازه‪‎‬ترين سريال خود را مي‌سازد‪.‬‬ ‫او با همکارانش‪ ،‬فقط يک دوربين دارند‪ .‬از همين‌رو‬ ‫ناچار هستند يک صحنه را چند بار تصوير برداري کنند‪،‬‬ ‫«بعد از توليد سريال‪ ،‬كوشش مي‌كنيم حامي پيدا كنيم يا‬ ‫به تلويزيون‌هاي محلي بفروشيم تا مصارفي را كه كرديم‪،‬‬ ‫عايد بكنيم»‪.‬‬ ‫صنعت فيلم‌ سازي در افغانستان كاري سخت و دشوار‬ ‫است؛‪ ‬براي زنان‪ ‬اما سخت‪‎‬تر و دشوارتر‪ .‬راحله رضايي‪ ،‬يکي‬ ‫از هنرپيشه‪‎‬هاي زن در افغانستان است‪ .‬او از مشکالتش در‬ ‫اين باره‪ ‬مي‌گويد‪« ،‬آن‌طوري‌كه بايد باشد‪ ،‬نيست‪ .‬نه دولت‬ ‫برايش اهميتي قايل مي‪‎‬شود‪ ‬و نه مردم!‪ ‬چند نفري هم كه‬ ‫كار مي‌كنند‪ ،‬از هر طرف تخريب مي‌شوند؛ از طرف همكار‪ ،‬از‬ ‫طرف دولت‪ ،‬از طرف خانواده‪ .‬همين است كه آدم اميدش را‬ ‫از دست مي‌دهد و پايش را از اين كار برون مي‌زند‪».‬‬

‫هنرپيشه‪‎‬ها در افغانستان در يک‌ روز‪ ،‬هزار تا هزار‬ ‫و پانصد افغاني درآمد دارند‪ ،‬از همين ‌رو براي کمک‬ ‫مالي به خانواده‌هاي خود‌شان‪ ،‬دنبال كارهاي ديگري نيز‬ ‫مي‌روند؛‪ ‬چنان‌كه فرشته‪ ،‬يکي از هنرپيش ‌ه ها‪ ،‬رستوران‬ ‫غذاي فوري باز كرده‌است‪.‬‬ ‫فرشته‪ ‬مي‌گويد‪« ،‬ساعت هشت صبح اين‌جا باز مي‌شود‪.‬‬ ‫من ميايم‪ ،‬ديگ و پايه خود را برقرار مي‌كنم‪ .‬گاه مجبورم‬ ‫آشپزي را هم خودم انجام دهم‪ ».‬او با اين تجارت كوچك‪،‬‬ ‫براي شش‌تن ديگر نيز زمينه كار فراهم ساخته‌است‪.‬‬ ‫اين كار‪ ،‬اما خود او را به اندازه‪‎‬اي خسته مي‌سازد كه به‬ ‫كار هنرش كمتر مي‌تواند رسيده‌گي كند‪.‬‬

‫انفجار انتحاري در کابل ‪23‬‬ ‫کشته و مجروح به جا گذشت‬ ‫پليس کابل تاييد کرده که در انفجاري در منطقه «قابل‬ ‫باي» در شرق شهر کابل يک نوجوان ‪ 12‬ساله کشته و ‪22‬‬ ‫غير نظامي ديگر زخمي شده‌اند‪.‬‬ ‫داوود امين‪ ،‬فرمانده پليس کابل به خبرنگاران گفته‬ ‫است که حوالي ساعت ‪ 9‬صبح راننده يک خودرو باربري‬ ‫کوچک بمب‌گذاري شده هنگامي که سه وسيله نقيله ضد‬ ‫گلوله نيروهاي خارجي در حال ورود به کمپ «کايا» بودند‪،‬‬ ‫وسيله نقليه آخري را هدف قرار داد‪.‬‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫او گفت که از ميزان تلفات احتمالي نيروهاي خارجي‬ ‫و صدمه‌اي که به اين نيروها وارد شده اطالعي در دست‬ ‫نيست‪.‬‬ ‫آقاي امين افزوده که چهار نفر از ‪ 22‬نفري که در‬ ‫اين حادثه مجروح شده‌اند‪ ،‬زن هستند‪ .‬او افزود نوجواني‬ ‫که در اين حمله کشته شد در محل انفجار مغازه چوب‬ ‫فروشي داشته است‪.‬‬ ‫قبل از اين نجيب دانش‪ ،‬سخنگوي وزارت داخله‪/‬‬ ‫کشور افغانستان گفته بود که اين خودرو بمبگذاري شده‬ ‫قصد ورود به اقامتگاه نيروهاي خارجي موسوم به «گرين‬ ‫وليج» را داشت اما پيش از رسيدن به هدف منفجر شد‪.‬‬ ‫به گفته مقام‌هاي افغان پيش از رسيدن نظاميان‬ ‫افغان به محل انفجار‪ ،‬بقاياي خوردو انتحاري توسط‬ ‫نظاميان خارجي به درون محوطه اقامتگاه آنان منتقل شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫ارشاد هنريار خبرنگار «بي‌بي‌سي» در کابل مي‌گويد‬ ‫انفجار دو روز پس از برگزاري کنفرانس «پروسه کابل»‪ ‬در‬ ‫پايتخت صورت مي‌گيرد‪ .‬کابل شاهد تدابير امنيتي شديدي‬ ‫براي برگزاري اين نشست مهم بود‪.‬‬

‫‪21‬‬

‫در اين نشست که با حضور نمايندگان بيش از ‪25‬‬ ‫کشور و سازمان بين‌المللي برگزار شد‪ ،‬اشرف غني‪ ،‬رئيس‬ ‫جمهوري افغانستان اعالم کرد که دولت وحدت ملي حاضر‬ ‫است با گروه طالبان آتش‌بس برقرار کند و اين گروه را به‬ ‫عنوان يک حزب سياسي به رسميت بشناسد‪.‬‬ ‫هنوز هيچ گروهي مسئوليت حمله انتحاري اخير را به‬ ‫عهده نگرفته است‪.‬‬


‫‪22‬‬

‫‪22‬‬

‫روﯾﺪاد‬

‫ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽو‬

‫برندگان نودمين‬ ‫سال اسکار‬

‫نودمين دوره جوايز اسکار همانند‬ ‫سالهاي گذشته در لوس آنجلس‬ ‫برگزار شد که برندگان جوايز اسکار‬ ‫سال ‪ 2018‬به شرح زير معرفي‬ ‫شدند‪:‬‬ ‫بهترين فيلم بلند‪ :‬شکل آب‬ ‫بهترين کارگرداني‪ :‬گيلرمو دل‌تورو‬ ‫(شکل آب)‬ ‫بهترين بازيگر نقش اول مرد‪ :‬گري‬ ‫اولدمن (تاريک‌ترين ساعت)‬ ‫بهترين بازيگر نقش اول زن‪ :‬فرانسيس مک‌دورماند (سه‬ ‫بيلبورد خارج از ابينگ‪ ،‬ميزوري)‬ ‫بهترين بازيگر نقش مکمل مرد‪ :‬سم راکول‪ /‬سه بيلبورد‬ ‫خارج از ابينگ‪ ،‬ميزوري‬ ‫بهترين بازيگر نقش مکمل زن‪ :‬اليسون جني (من تانيا)‬ ‫بهترين فيلم غيرانگليسي‪ :‬يک زن شگفت‌انگيز (شيلي)‬ ‫بهترين فيلم‌نامه اقتباسي‪ :‬مرا به نامت صدا کن‬ ‫بهترين فيلم‌نامه اصلي‪ :‬برو بيرون‬ ‫بهترين مستند بلند‪ :‬ايکاروس‬ ‫بهترين انيميشن بلند‪ :‬کوکو‬ ‫بهترين تدوين‪ :‬دانکرک‬ ‫بهترين موسيقي متن‪ :‬شکل آب‬ ‫بهترين ترانه‪ :‬کوکو‬ ‫بهترين فيلم‌برداري‪ :‬بليد رانر ‪2049‬‬ ‫بهترين طراحي لباس‪ :‬رشته خيال‬ ‫بهترين مستند کوتاه‪ :‬بهشت در خيابان ‪ 405‬ترافيک است‬ ‫بهترين چهره‌آرايي‪ :‬تاريک‌ترين ساعت‬ ‫طراحي توليد‪ :‬شکل آب‬ ‫بهترين تدوين صدا‪ :‬دانکرک‬ ‫بهترين صداگذاري‪ :‬دانکرک‬ ‫بهترين جلوه‌هاي ويژه بصري‪ :‬بليد رانر ‪2049‬‬ ‫بهترين فيلم کوتاه‪ :‬کودک خاموش‬ ‫بهترين انيميشن کوتاه‪ :‬بسکتبال دوست‌داشتني‬

‫«تنگه ابوقريب»‬ ‫بهترين فيلم جشنواره سي‌و‬ ‫ششم فجر ايران شد‬

‫فيلم «تنگه ابوقريب» به کارگرداني بهرام توکلي و تهيه‬ ‫کنندگي سعيد ملکان با دريافت شش سيمرغ بلورين پيشتاز‬ ‫فيلم‪‎‬هاي برنده سي و ششمين جشنواره فيلم فجر شد‪.‬‬ ‫اين فيلم که بهترين فيلم امسال شناخته شد در‬ ‫رشته‌هاي کارگرداني‪ ،‬صدابرداري‪ ،‬چهره‌پردازي و جلوه‌هاي‬ ‫ويژه ميداني سيمرغ بلورين گرفت‪ .‬امير جديدي هم جايزه‬ ‫بهترين هنرپيشه نقش اول مرد را به خاطر بازي در فيلم‬

‫«عرق سرد» و «تنگه ابوقريب» از آن خود کرد‪.‬‬ ‫فيلم هومن سيدي به نام «مغزهاي کوچک زنگ‌زده»‬ ‫يکي از فيلم‪‎‬هايي بود که امسال بسياري آن را تحسين‬ ‫کردند‪ .‬اين فيلم عالوه بر اينکه بهترين فيلم هنر و تجريه‬ ‫شناخته شد‪ ،‬جايزه فيلم منتخب تماشاگران‪ ،‬سيمرغ بهترين‬ ‫فيلمنامه و صداگذاري را هم دريافت کرد‪.‬‬ ‫فيلم جنگي «سرو زير آب» سه سيمرغ‪ ،‬طراحي صحنه‪،‬‬ ‫بهتريم فيلمبرداري و جايزه بهترين فيلم از نظر نگاه ملي را‬ ‫گرفت‪ .‬جايزه آخر را اسحاق جهانگيري به اين فيلم اهدا‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫فيلم «به وقت شام» با مضمون داعش‪ ،‬ساخته ابراهيم‬ ‫حاتمي‌کيا سيمرغ بلورين بهترين موسيقي فيلم‪ ،‬بهترين‬ ‫کارگرداني و صداگذاري را گرفت‪ .‬آقاي حاتمي‌کيا وقتي براي‬ ‫دريافت جايزه خود روي صحنه آمد‪ ،‬به شدت از صداوسيما‬ ‫به ويژه شبکه دو و سه تلويزيون و برخي سينماگران که‬ ‫منتقد فيلم او بودند انتقاد کرد و گفت که شکايتش را پيش‬ ‫خدا مي‌برد‪ .‬بعد از حمالت تند آقاي حاتمي‌کيا‪ ،‬رضا رشيدپور‬ ‫مجري برنامه گفت که از او براي شرکت در برنامه سينمايي‬ ‫هفت دعوت کرده بوده‪ ،‬اما او اين دعوت را نپذيرفته است‪.‬‬ ‫فيلم «عرق سرد» هم در سه رشته تدوين‪ ،‬نقش مکمل‬ ‫زن و نقش اول مرد سيمرغ بلورين گرفت‪.‬‬ ‫بر همين اساس سيمرغ بهترين بازيگر نقش اول زن‬ ‫به سارا بهرامي براي بازي در فيلم «دارکوب» به کارگرداني‬ ‫بهروز شعيبي و تهيه‌کنندگي محمود رضوي و سيمرغ بهترين‬ ‫بازيگر مرد به امير جديدي براي بازي در فيلم «عرق سرد»‬ ‫به کارگرداني سهيل بيرقي رسيد‪ .‬جمشيد هاشم‌پور بازيگر‬ ‫باسابقه هم بهترين بازيگر نقش مکمل مرد شد براي ايفاي‬ ‫نقش در فيلم دارکوب‪.‬‬ ‫کارن همايون‌فر سيمرغ بهترين موسيقي فيلم را براي‬ ‫به وقت شام به ارمغان آورد و «خجالت نکش» ساخته رضا‬ ‫مقصودي بهترين فيلم اول جشنواره امسال شناخته شد‪.‬‬ ‫فيلم کوتاه «حيوان» ساخته ساخته بهمن و بهرام ارک‬ ‫جايزه بهترين فيلم کوتاه جشنواره سي و ششم را گرفت‬ ‫و امين حيايي براي بازي در فيلم «شعله‌ور» به کارگرداني‬ ‫حميد نعمت‌اهلل ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش اول مرد‬ ‫را گرفت‪ .‬آقاي حيايي بر خالف ساير برنده‌ها ترجيح داد‬ ‫ميکروفون را نگيرد و روي صحنه صحبت نکند‪.‬‬ ‫جايزه ويژه هيئت داوران به فيلم «بمب؛ يک عاشقانه»‬ ‫پيمان معادي که درباره موشک ‌باران‪‎‬هاي زمان جنگ است‬ ‫رسيد‪.‬‬ ‫ابراهيم حاتمي‌کيا در اختتاميه جشنواره فيلم فجر با‬ ‫تقدير از مؤسسه «اوج» گفت که افتخار مي‌کند فيلمساز‬ ‫نظام است‪ .‬منابع مالي سازمان سينمايي اوج که تهيه کننده‬ ‫فيلم او هستند مشخص نيست‪ ،‬با اين‌حال سينماگران ايراني‬ ‫از اين موسسه که ادعا مي‌کند «مردم‌نهاد» است به عنوان‬ ‫«عابر بانک» سينماي ايران ياد مي‌کنند‪ .‬موسسه‌اي که هم‬ ‫در فيلم‌هاي سينمايي به سبک هاليوودي اما براي تحريف‬ ‫تاريخ سرمايه‌گذاري مي‌کند‪ ،‬هم در توليد سريال‌هاي‬ ‫پربيننده براي پخش از سيماي جمهوري اسالمي ايران‬ ‫دست دارد و هم اينکه به وقتش تالش مي‌کند با توليد‬ ‫انيميشن‌ها و بيلبوردها و نماهنگ‌هايي سياست روز ايران را‬ ‫تحت تأثير قرار دهد‪.‬‬ ‫سازمان رسانه‌اي اوج در سال ‪ 1390‬در دوران‬ ‫زمامداري محمود احمدي‌نژاد که بحث «سينماي فاخر»‬

‫‪March 2018‬‬ ‫مطرح بود پديد آمد‪ .‬منابع مالي اين سازمان که رياست‬ ‫آن را شخصي به نام احسان محمد حسني (حدودا ‪30‬‬ ‫ساله) به عهده دارد مشخص نيست‪ .‬کسي نمي‪‎‬داند که‬ ‫اين سازمان که به عنوان بک سازمان مردم‌نهاد ثبت شده‪،‬‬ ‫چگونه مي‪‎‬تواند اعتبارات الزم را از همه دستگاه‌هاي دولتي‬ ‫و غير دولتي تأمين کند‪ .‬از بودجه اين سازمان و منابع تأمين‬ ‫بودجه‌اش اطالعي در دست نيست‪ .‬از وسعت کار «اوج»‬ ‫اما مي‌توان تصوري از بودجه کالن آن به دست آورد‪80 :‬‬ ‫موسسه به عنوان زيرمجموعه‌هاي سازمان هنري رسانه‌اي‬ ‫اوج در داخل و خارج از کشور فعاليت مي‌کنند‪ .‬بيش از ‪2600‬‬ ‫هنرمند با اين سازمان همکاري مي‌کنند و ‪ 700‬مستند هم‬ ‫هر سال توسط اين سازمان توليد مي‌شود‪.‬‬ ‫احسان محمد حسني که هدايت اين اختاپوس فرهنگي‬ ‫ـ تبليغي را به عهده دارد‪ ،‬مديرعامل بنياد روايت فتح و‬ ‫رئيس سازمان بسيج هنرمندان هم هست‪ .‬او در مصاحبه‌اي‬ ‫در توضيح چند شغله بودنش گفته است‪« ،‬برخي مي‌گويند‬ ‫من مدير سه شغله هستم اما اين طور نيست‪ .‬دليل هم‌افزايي‬ ‫اوج‪ ،‬بنياد روايت و بسيج هنرمندان اين است که بتوانيم از‬ ‫امکانات‌مان استفاده کنيم و موازي‌کاري نکنيم‪ .‬از همين رو‬ ‫بسيج هنرمندان هم تمرکز خود را بر جذب و شبکه‌سازي‬ ‫اصحاب هنر مي‌گذارد‪ .‬اوج نيز به خانواده هنرمندان انقالب‬ ‫نزديک مي‌شود‪».‬‬ ‫سال گذشته جعفر پناهي که از اهداي جايزه جشنواره‬ ‫فجر به «ماجراي نيمروز» از محصوالت اوج خودداري کرده‬ ‫بود‪ ،‬درخواست سينماگران مستقل ايران به رفع تبعيض را‬ ‫به اين شکل مطرح کرد‪« ،‬ما مخالف اين نيستيم که چه کسي‬ ‫فيلم بسازد يا نه‪ .‬وقتي صحبت از ساخت فيلم‌هاي دولتي با‬ ‫بودجه‌هاي کالن دولتي و اختصاص چندين سالن سينمايي‬ ‫به آن است‪ ،‬حداقل چند سالن سينمايي نيز به ما بدهيد‪».‬‬

‫گلشيفته فراهاني در فيلم‬ ‫«سرپناه» در کنار بازيگران و‬ ‫کارگردان اسرائيلي‬

‫تبليغ تازه‌ترين فيلمي که با بازيگري گلشيفته فراهاني‬ ‫هنرمند سرشناس ايراني ساکن اروپا ساخته شده است‪،‬‬ ‫او را در کنار بازيگران اسرائيلي‪ ،‬در فيلمي با هدايت يک‬ ‫کارگردان اين کشور‪ ،‬زير نام مشترک اسرائيل‪ ،‬آلمان و‬ ‫فرانسه نشان مي‌دهد‪.‬‬ ‫بدين ترتيب گلشيفته فراهاني بعد از نويد نگهبان‬ ‫دومين بازيگر سرشناس ايراني است که در سال‌هاي گذشته‬ ‫در کنار بازيگران اسرائيلي در يک فيلم ايفاي نقش کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫اين يک فيلم ‪ 93‬دقيقه‌اي با نام «سرپناه»؛ با کارگرداني‬ ‫اران ريکليس و با بازيگري نتا ريسکين‪ ،‬لي اور اشکنازي و‬ ‫يهودا آلماگور است‪.‬‬ ‫اران ريکليس کارگردان خود سناريو را نيز بر اساس‬ ‫کتاب «حلقه مأموران» نوشته شوالميت هرابن تنظيم کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫اگر نويد نگهبان بازيگر ايراني ساکن آمريکا در فيلم‬ ‫«بابا جون» در قالب يک يهودي ايراني مهاجرت کرده به‬ ‫اسرائيل در دهه‌هاي گذشته ايفاي نقش کرد‪ ،‬گلشيفته در‬ ‫نقش زني لبناني که با سازمان جاسوسي اسرائيل همکاري‬ ‫کرده‪ ،‬ظاهر شده است‪.‬‬ ‫گلشيفته ايفاگر نقش مونا‪ ،‬همسر رهبر حزب‌اهلل است‬ ‫که خبرچين موساد بوده؛ رازش برمال شده و به سرعت او‬ ‫را از بيروت خارج مي کنند‪ .‬او قول گرفته که بتواند زندگي‬ ‫تازه‌اي را در غرب آغاز کند و براي اين هدف صورتش‬ ‫عمل جراحي شده است؛ اما با بيرون بردنش از لبنان هنوز‬ ‫ماجراهاي زيادي پشت سرش دراين کشور عربي همسايه‬ ‫شمالي اسرائيل باقي مانده است‪.‬‬ ‫فيلم پيش از اکران در سينماهاي تجاري‪ ،‬به عنوان‬ ‫نامزد دريافت جايزه برتر موسيقي فيلم به آکادمي سينماي‬ ‫اسرائيل معرفي شده بود‪ .‬به گفته منقدين‪ ،‬فيلمبرداري‬ ‫سباستين اشميت آلماني با رنگ‪‎‬هاي اغوا کننده و مملو از‬

‫حرکت‪ ،‬در زيبايي فيلم و تزريق انرژي به آن سهم زيادي‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫اما «کيهان»‪ ،‬روزنامه تندروي حامي جناح اصولگرا در‬ ‫ايران با سردبيري حسين شريعتمداري که نماينده آيت‌اهلل‬ ‫علي خامنه‌اي ولي فقيه در مؤسسه کيهان است‪ ،‬به بازيگري‬ ‫گلشيفته در کنار هنرمندان سينماي اسرائيل‪ ،‬واکنش نشان‬ ‫داده و او را «بازيگر بي‌وطن» ناميده است‪.‬‬ ‫«کيهان» در اين مطلب در بخش «اخبار ادبي و هنري»‬ ‫خود نوشته بود که «همکاري فراهاني با رژيم اشغالگر قدس‬ ‫در حالي اتفاق افتاده که اين روزها اسرائيل تبديل به نامي‬ ‫نفرت‌انگيز شده است و بسياري از هنرمندان جهان اقدام به‬ ‫تحريم اين رژيم غاصب مي‌کنند‪».‬‬ ‫اشاره تلويحي «کيهان» به جنبش حامي فلسطينيان‬ ‫موسوم به «بي‌دي اس» است که بايکوت‪ ،‬تحريم و انزواي‬ ‫اسرائيل را درخواست مي‪‎‬کند و با فعاليت کساني مانند راجر‬ ‫واترز خواننده گروه پينک فلويد‪ ،‬ساير هنرمندان جهان را از‬ ‫حضور در اسرائيل و همکاري با دنياي فرهنگ و هنر اسرائيلي‬ ‫برحذر مي‌دارد‪.‬‬ ‫کيهان نوشته بود «نکته قابل تأمل اين است که فراهاني‬ ‫در اين فيلم اسرائيلي نقش جاسوس موساد را ايفا کرده‬ ‫است‪».‬‬ ‫اما پرسش در اين است اگر گلشيفته در نقش يک زن‬ ‫فلسطيني در فيلمي اسرائيلي بازي کرده بود‪ ،‬کمتر مورد حمله‬ ‫قرار مي‌گرفت؟‬ ‫در همين حال‪« ،‬کيهان» به زعم خود براي بي‌اعتبار‬ ‫کردن اين هنرمند ايراني‪ ،‬افزوده است «اين فيلم هم مثل‬ ‫بسياري ديگر از آثاري که اين بازيگر در خارج از کشور بازي‬ ‫کرده‪ ،‬از نظر حرفه‌اي دست چندم و فاقد ارزش و اعتبار‬ ‫هنري است»‪ .‬اما «کيهان» ننوشته اين «ارزيابي» را بر‬ ‫اساس چه معيارهايي با قاطعيت عنوان کرده است‪.‬‬ ‫گلشيفته ‪ 34‬ساله با نام شناسنامه‌اي رهآورد‪ ،‬فرزند‬ ‫بهزاد فراهاني و خانم فهيمه رحيم نيا است‪ .‬يک دهه اتهام‬ ‫زني رسانه‌هاي تندروي وابسته به حکومت ايران‪ ،‬مردم‬ ‫ايران و ايرانيان جهان را از توجه به اين خانواده هنرمند‬ ‫دور نکرده است‪.‬‬ ‫بهزاد فراهاني پدر گلشيفته خود دهه‌ها يکي از‬ ‫سرشناس‌ترين چهره‌هاي دنياي فرهنگ و هنر ايران بوده‬ ‫است؛ شقايق‪ ،‬خواهر گلشيفته هنوز در سينماي ايران ايفاي‬ ‫نقش مي‌کند؛ برادر بزرگش آذرخش هنرمند موسيقي است و‬ ‫در فيلم سينمايي نيز حضور داشته است‪.‬‬ ‫گلشيفته از ‪ 14‬سالگي در سينماي ايران ظاهر شده بود؛‬ ‫دختر جوان با وجود شهرت زيادي که در کارهاي سينمايي‬ ‫آن زمان در ايران کسب کرد‪ ،‬کشور و خانواده‌اش را پشت‬ ‫سر گذاشت‪ ،‬چرا که به گفته خودش‪ ،‬بازيگري‌اش در کنار‬ ‫لئوناردو دي کاپريو در فيلمي در سال ‪ 1387‬به روندي منجر‬ ‫شد که ضمن بازجويي وزارت اطالعات ايران از او و آزارهاي‬ ‫ديگر‪ ،‬چاره‌اي برايش جز رفتن از ايران باقي نگذاشت‪.‬‬ ‫گلشيفته در طول سال‌هاي زندگي در اروپا با پيشنهاد‬ ‫کارگردانان کشورهاي مختلف براي بازي در فيلم‌هاي متعدد‬ ‫روبرو بوده است‪ .‬او در ‪ 9‬سال اقامت در فرانسه در حدود‬ ‫‪ 15‬فيلم‪ ،‬از جمله «گالب» به کارگرداني جان استوارت ايفاي‬ ‫نقش کرده و مشارکت او در فيلم «سرپناه» در کنار بازيگران‬ ‫اسرائيلي تازه‪‎‬ترين کار سينمايي او محسوب مي‪‎‬شود‪.‬‬

‫پليس از شوهر ناتالي وود در‬ ‫ارتباط با مرگ او تحقيق مي‌کند‬

‫پليس آمريکا که درباره مرگ‪ ‬مرموز‪ ‬ناتالي وود‪ ،‬بازيگر‬ ‫سرشناس تحقيق مي‌کند‪ ،‬گفته است که‪ ‬مايل است از‪ ‬رابرت‬ ‫واگنر‪ ،‬همسر او‪ ‬تحقيق کند‪.‬‬ ‫به گفته بازپرسان پرونده‪ ،‬آقاي واگنر روايتش درباره‬ ‫مرگ همسرش را چند بار تغيير داده و گفته‌هاي او از اين‬ ‫ماجرا معقوالنه نيست‪.‬‬ ‫ناتالي وود در سال ‪ 1981‬در يک سفر تفريحي با قايق‬ ‫غرق شد‪ .‬همسرش و کريستوفر واکن که هر دو آن‌ها هم‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫بازيگر هستند‪ ،‬در اين سفر همراه او بودند‪.‬‬ ‫مرگ او حادثه اعالم شد‪ ،‬اما سواالت در حول و حوش‬ ‫اين حادثه همچنان وجود دارد‪.‬‬ ‫جان کورنيا‪ ،‬از دفتر پليس لس آنجلس به شبکه خبري‬ ‫«سي‌بي‌اس» گفته در جريان تحقيقاتي که در شش سال‬ ‫گذشته در اين مورد انجام شده‪ ،‬بر اين باور است که رابرت‬ ‫واگنر فردي است که بيشتر با اين مسئله مرتبط است‪.‬‬ ‫به گفته آقاي کورنيا‪« ،‬ما حاال مي‌دانيم که او آخرين‬ ‫فردي بود که قبل از ناپديد شدن ناتالي با او در تماس‬ ‫بود‪ .‬من تا حاال نديدم که او جزيياتي را بگويد که با ساير‬ ‫شاهدان در اين مورد هماهنگ باشد‪ .‬تصور من اين است که‬ ‫او داستانش را در اين مورد کمي تغيير داده و گفته‌هاي او در‬ ‫مورد اين حادثه معقوالنه نيست‪».‬‬ ‫داستان‌هاي متناقض از آنچه در روز حادثه در قايق‬ ‫اتفاق افتاده به رمز و راز چگونگي مرگ اين بازيگر در نوامبر‬ ‫‪ 1981‬اضافه کرده است‪.‬‬ ‫خانواده خانم وود از مقام‌ها درخواست کرده‌اند تا‬ ‫يافته‌هاي مربوط به تحقيقات اوليه بار ديگر بررسي شود‪.‬‬ ‫تحقيقات اوليه تاييد کرده که او به دليل نوشيدن‬ ‫مشروب احتماال هنگام سوار شدن در قايق ليز خورده است‪.‬‬ ‫اما پليس مي‌گويد که دو شاهد جديد وقوع درگيري بين‬ ‫آقاي واگنر و خانم وود را در شبي که او ناپديد شده‪ ،‬تاييد‬ ‫کرده‌اند‪ .‬به گفته آن‌ها ظاهرا اين بازيگر قرباني يک درگيري‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫بر اساس تحقيقاتي که بعد از وقوع حادثه انجام شد‪،‬‬ ‫بر بدن و دست‌هاي خانم وود آثار کبودي و بر گونه چپ او‬ ‫خراشيدگي ديده شده بود‪.‬‬ ‫رابرت واگنر ‪ 87‬ساله تا کنون در مورد تازه‌ترين‬ ‫يافته‌هاي اين پرونده اظهارنظري نکرده‪ ،‬اما در زندگينامه‌اش‬ ‫تاييد کرده که قبل از ناپديد شدن همسرش درگيري با او‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫بازرسان مي‌گويند که آقاي واگنر از زمان بازشدن مجدد‬ ‫اين پرونده در سال ‪ 2011‬از صحبت کردن با آن‌ها خودداري‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫ناتالي وود در فيلم‌هايي همچون «داستان وست سايد»‪،‬‬ ‫«شکوه علفزار» و «جويندگان» بازي کرد‪.‬‬ ‫او به خاطر بازي در فيلم «شورش بي دليل» در سال‬ ‫‪ 1955‬نامزد اسکار بهترين بازيگر نقش مکمل و به خاطر‬ ‫بازي در فيلم‪‎‬هاي «شکوه علفزار» در سال ‪ 1961‬و «عشق‬ ‫با بيگانه کامل» در سال ‪ 1963‬نامزد اسکار بهترين بازيگر‬ ‫نقش اول زن شد‪.‬‬

‫اوما تورمن سکوت خود را‬ ‫درباره آزار جنسي شکست‬

‫اوما تورمن‪ ،‬ستاره سينماي آمريکا سکوت خود را‬ ‫درباره آزار جنسي شکسته و ادعاهاي تازه‌اي عليه هاوري‬ ‫واينستين‪ ،‬تهيه‌کننده مشهور هاليوود‪ ،‬مطرح کرده است‪.‬‬ ‫خانم تورمن به روزنامه «نيويورک‌تايمز» گفته است که‬ ‫آقاي واينستين در اتاق هتلي در لندن تالش کرده که خود‬ ‫را به او تحميل کند اما اوما تورمن موفق شده «از مهلکه‬ ‫بگريزد»‪ .‬به گفته اين بازيگر اين اتفاق در دهه ‪1990‬‬ ‫ميالدي افتاده است‪.‬‬ ‫بعد از انتشار اين مقاله‪ ،‬سخنگوي هاروي واينستين‬ ‫گفت که اتهام مربوط به آزار جنسي «نادرست است‪».‬‬ ‫اوما تورمن ‪ 47‬ساله در ماه نوامبر گذشته در يک‬ ‫مصاحبه خشم خود را از رفتار آقاي واينستين ابراز کرده بود‬ ‫و گفته بود‪« ،‬خوشحالم که اين ماجرا آهسته جلو مي‌رود‪ .‬تو‬ ‫(واينستين) اليق اين نيستي که با يک ضرب گلوله از پا در‬ ‫بيايي‪».‬‬ ‫او در آن زمان ادعاي مشخصي عليه آقاي واينستين‬ ‫مطرح نکرد اما اکنون در مقاله‌اي سه هزار کلمه‌اي در‬ ‫«نيويورک‌تايمز» با عنوان «اوما تورمن به اين دليل خشمگين‬ ‫است» جزيياتي از ادعاي آزار جنسي عليه او به زبان خودش‬ ‫ارائه شده است‪.‬‬ ‫اوما تورمن مي‌گويد در سن ‪ 16‬سالگي و در آغاز دوران‬

‫‪23‬‬

‫حرفه‌اي کار خود مورد آزار جنسي قرار گرفته است‪ .‬او‬ ‫مي‌گويد که در آن زمان يک بازيگر ـ که اسمي از او نياورده‬ ‫ـ او را به زور مجبور به سکس کرده است‪.‬‬ ‫ادعاهاي او عليه هاروي واينستين به دوره بعد از‬ ‫درخشش فيلم‪« ‬پالپ فيکشن»‪ ،‬ساخته کوئنتين تارانتينو و‬ ‫به تهيه‌کنندگي آقاي واينستين برمي‌گردد‪ .‬به گفته او اين‬ ‫ماجرا در سوئيتي در هتل ساووي لندن رخ داده است‪.‬‬ ‫اوما ترومن به «نيويورک تايمز» گفت‪« ،‬او مرا هل داد‪.‬‬ ‫تالش کرد خودش را روي من بيندازد‪ ...‬هر کار ناخوشايندي‬ ‫که مي‌توانست کرد‪».‬‬ ‫به گفته خانم تورمن‪ ،‬او در نهايت توانسته خود را از‬ ‫مهلکه نجات دهد و «مثل يک مارمولک بيرون بخزد‪».‬‬ ‫او مي‌گويد روز بعد يک دسته گل دريافت کرده و‬ ‫بعد از آن هم دستيار آقاي واينستين مرتب براي پيشنهاد‬ ‫پروژه‌هاي تازه با او تماس مي‌گرفته است‪.‬‬ ‫سخنگوي آقاي واينستين ـ که خود در حال گذراندن‬ ‫يک دوره درماني است ـ در بيانيه‌اي گفته است که تيم او با‬ ‫«نيويورک تايمز» تماس گرفته‌ و عکس‌هايي را براي روزنامه‬ ‫فرستاده که «نشان‌دهنده رابطه نزديکي است که آقاي‬ ‫واينستين و خانم تورمن داشته‌اند‪».‬‬ ‫«نيويورک ‌تايمز» تأييد کرده که «عکس‌هاي‬ ‫صميمانه‌اي» از اين دو نفر در جريان نمايش فيلم‌ها و‬ ‫مهماني‌ها دريافت کرده است‪.‬‬ ‫بيانيه سخنگوي آقاي واينستين مي‌گويد او اذعان کرده‬ ‫که ‪ 25‬سال پيش در بريتانيا «حرکت ناخوشايندي» در‬ ‫ارتباط با با خانم تورمن انجام داده است‪ .‬اين بيانيه مي‌گويد‬ ‫آقاي واينستين بالفاصله عذرخواهي و به شدت ابراز تأسف‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫در اين بيانيه آمده است‪« ،‬با وجود اين ادعاهاي او درباره‬ ‫آزار فيزيکي نادرست است‪ ...‬هيچ تماس فيزيکي در حين‬ ‫حرکت ناخوشايند آقاي واينستين در کار نبوده و او از اينکه‬ ‫خانم تورمن ‪ 25‬سال صبر کرده تا چنين اتهاماتي را مطرح‬ ‫کند غمگين و شگفت‌زده است‪».‬‬ ‫اوما تورمن ماجراي برخوردي با کوئنيتين تارانتينو‪،‬‬ ‫کارگردان سينما را هم توضيح داده است‪ .‬خانم تورمن‬ ‫در فيلم‌هاي«‪ ‬پالپ فيکشن»‪ ‬و دو گانه«‪ ‬بيل را بکش»‪ ‬که‬ ‫از موفق‌ترين فيلم‌هاي کارنامه او است با آقاي تارانتينو و‬ ‫واينستين همکاري کرده است‪.‬‬ ‫اوما تورمن مي‌گويد در يک صحنه تصادف خودرو در‬ ‫فيلم «بيل را بکش» با آقاي تارانتينو مشکل داشته است‪.‬‬ ‫او مي‌گويد براي بازي کردن آن صحنه تقاضاي بازيگر‬ ‫بدل کرده چون خودرو مشکل فني داشته‪ ،‬اما اين درخواست‬ ‫او با خشم آقاي تارانتينو روبرو شده و کارگردان او را تشويق‬ ‫کرده که خود ماشين را براند که در نهايت به سانحه و زخمي‬ ‫شدن خانم تورمن منجر شده است‪.‬‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫‪ 5‬سال از هم جدا شدند‪ .‬جدايي آنها تا مدت‌ها سوژه داغ‬ ‫نشريات عامه پسند بود‪.‬‬

‫«سه بيلبورد بيرون ابينگ‪،‬‬ ‫ميزوري» برنده بيشترين‬ ‫جوايز بفتا شد‬

‫در مراسم اعطاي جوايز سينمايي بفتا در بريتانيا که در‬ ‫لندن برگزار شد فيلم «سه بيلبورد بيرون ابينگ‪ ،‬ميزوري» با‬ ‫بردن پنج جايزه در صدر قرار گرفت و فيلم «شکل آب» اثر‬ ‫گيرمو دل تورو که اميد اول بود سه جايزه گرفت‪.‬‬ ‫بعد از اين دو‪ ،‬فيلم «تيره‌ترين ساعت» درباره وينستون‬ ‫چرچيل دو جايزه گرفت‪.‬‬ ‫فرانسيس مکدورماند به خاطر بازي در فيلم «سه‬ ‫بيلبورد بيرون ابينگ‪ ،‬ميزوري» برنده جايزه بهترين هنرپيشه‬ ‫زن شد‪ .‬گري اولدمن هم به خاطر بازي در فيلم «تيره‌ترين‬ ‫ساعت» برنده جايزه بهترين هنرپيشه مرد و فيلم «کوکو»‬ ‫برنده بهترين انيميشن سال شدند‪.‬‬ ‫بعضي ستارگان از جمله آنجلينا جولي به همراهي‬ ‫کنشگران حقوق و برابري در اين مراسم شرکت کردند‪.‬‬ ‫جوانا لوملي امسال اجراي اين مراسم را به عهده‬ ‫داشت‪.‬‬

‫ليال حاتمي‪:‬‬ ‫از نحوه برخورد با معترضان‬ ‫ي هستم‬ ‫عميقا» عصبان ‌‬

‫جنيفر انيستون و شوهرش‬ ‫جدا شدند‬

‫جنيفر انيستون و جاستين ترو‪ ،‬زوج هاليوودي اعالم‬ ‫کرده‌اند که پس از دو سال ازدواج از هم جدا مي‌شوند‪.‬‬ ‫اين دو که سر صحنه فيلمبرداري «عشق سفر» آشنا‬ ‫شدند گفته‌اند تصميم به جدايي به طور مشترک در پايان‬ ‫سال پيش گرفته شده است‪ .‬آنها دليلي براي جدايي اعالم‬ ‫نکرده‌اند و گفته‌اند مي‌خواهند به دوستي خود ادامه دهند‪.‬‬ ‫جنيفر انيستون ‪ 49‬ساله و جاستين ترو ‪ 46‬ساله در‬ ‫سال ‪ 2015‬پس از ‪ 4‬سال آشنايي در لس‌آنجلس ازدواج‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫جنيفر انيستون با سريال تلويزيوني «فرندز» معروف‬ ‫شد و پس از آن در ده‌ها فيلم و سريال بازي کرده و يکي‬ ‫از معروف‌ترين چهره‌هاي هاليوود است‪ .‬او سال پيش در‬ ‫فهرست پردرآمدترين بازيگران زن جهان پس از اما استون‬ ‫در رده دوم قرار گرفت‪.‬‬ ‫او پيش از اين با برد پيت ازدواج کرده بود که پس از‬

‫ليال حاتمي‌ هنرپيشه ايراني در کنفرانس خبري فيلم‬ ‫«خوک» ساخته ماني حقيقي در فستيوال فيلم برليناله در‬ ‫برلين‌ از نحوه برخورد حکومت ايران با معترضان در دي ماه‬ ‫امسال به‌تندي انتقاد کرد‪.‬‬ ‫ليال حاتمي در فستيوال فيلم برليناله‪ ‬گفت‪«،‬مي‌خواهم از‬ ‫اين فرصت استفاده کنم و عصبانيت و ناراحتي شديد خود از‬ ‫نحوه برخورد با معترضان در ايران را اعالم دارم‪».‬‬ ‫اين هنرپيشه ايراني گفت‪« ،‬شرم‌آور است که در کشور‬ ‫من شهروندان تنها به بهاي جانشان مي‌توانند اعتراض خود‬ ‫را بيان کنند‪».‬‬ ‫سخنان ليال حاتمي واکنش‌هاي دوگانه‌اي را برانگيخته‬ ‫است‪ .‬در حالي که در شبکه‌هاي اجتماعي اظهارات او به طور‬ ‫گسترده‌اي منعکس شده و مورد استقبال قرار گرفته است‪،‬‬ ‫رسانه‌هاي نزديک به جمهوري اسالمي از خانم حاتمي انتقاد‬ ‫کرده و به آن واکنش منفي نشان داده‌اند‪.‬‬ ‫خبرگزاري فارس‌‪ ،‬در واکنش‪ ،‬اين سخنان را «عجيب»‬ ‫توصيف کرده و ليال حاتمي را به حمايت از کساني که آنها را‬ ‫آشوبگر خوانده‪ ،‬متهم کرده است‪.‬‬ ‫در دي ماه امسال (‪ ،)1396‬بيش از ‪ 70‬شهر ايران‬ ‫صحنه اعتراضات و تظاهرات ضد حکومتي بودند‪ .‬بر اساس‬ ‫گزارش‌هاي رسمي در جريان اين اعتراضات دست‌کم ‪23‬‬ ‫نفر کشته و بيش از چهار هزار نفر بازداشت شدند‪ .‬حداقل‪،‬‬ ‫سه تن از بازداشت‌شدگان در زندان جان خود را از دست‬ ‫دادند و مقامات مسئول اعالم کردند که آنها خودکشي‬ ‫کرده‌اند‪.‬‬

‫‪23‬‬

‫خرس طاليي برليناله ‪2018‬‬ ‫براي فيلمي از روماني‬

‫فيلم «به من دست نزن» ساخته «آدينا پينتيلي»‬ ‫توانست خرس طاليي برليناله ‪ 2018‬را از آن خود کند‪.‬‬ ‫«وس اندرسن» هم به عنوان بهترين کارگردان‪ ،‬جايزه‬ ‫خرس نقره‌اي را دريافت کرد‪« .‬به من دست نزن» فيلمي‬ ‫براي کشف جهان احساسات و بدن انسان‪ ‬است‪ .‬جهاني که‬ ‫در مرز واقعيت و خيال در نوسان است‪ .‬شخصيت‌هاي اين‬ ‫فيلم در پي کشف تجربياتي بسيار شخصي هستند‪ .‬اين فيلم‬ ‫پيش‌تر از سوي منتقدان امتياز بااليي دريافت نکرده بود‪ ،‬اما‬ ‫رئيس هيئت بين‌المللي داوران اين فيلم را شايسته دريافت‬ ‫خرس طاليي دانست‪ .‬اين فيلم به عنوان فيلم نخستين نيز‬ ‫توانست جايزه ‪ 50‬هزار يورويي را از آن خود کند‪.‬‬ ‫در اين دوره از برليناله سينماگران ايراني دست‌خالي‬ ‫به خانه باز گشتند‪ .‬تنها از فيلم «درساژ» به کارگرداني پويا‬ ‫بادکوبه در بخش نوجوانان تقدير شد‪.‬‬ ‫در بخش اصلي شصت و هشتمن جشنواره بين‌المللي‬ ‫فيلم برلين ‪ 24‬فيلم حضور داشتند که از ميان آنها ‪ 19‬فيلم‬ ‫بر سر کسب خرس طاليي و خرس‌هاي نقره‌اي برليناله با‬ ‫يکديگر رقابت کردند‪.‬‬ ‫در هيئت داوران امسال شش سينماگر و منتقد شرکت‬ ‫داشتند‪ :‬تام تيکور کارگردان و تهيه‌کننده (آلمان)‪ ،‬استفاني‬ ‫زاکارک منتقد (آمريکا)‪ ،‬چما پرادو کارشناس فيلم (اسپانيا)‪،‬‬ ‫ادل رومانسکي تهيه‌کننده (آمريکا)‪ ،‬ريوئيچي ساکاموتو‬ ‫بازيگر و موسيقي‌دان (ژاپن)‪ ،‬سسيل دوفرانس بازيگر‬ ‫(بلژيک)‪.‬‬ ‫خانم آنکه انگلکه‪ ،‬بازيگر و کمدين معروف آلماني‪ ،‬مجري‬ ‫مراسم پاياني برليناله ‪ 2018‬بود‪.‬‬

‫سري‌ديوي «در اثر غرق‬ ‫شدن» جان داده است‬ ‫بر اساس‬ ‫گزارش‬ ‫يک‬ ‫شکي‬ ‫پز‬ ‫قانوني در دبي‪،‬‬ ‫سر ي ‌د يو ي‬ ‫کاپور يکي از‬ ‫ا بر ستا ر ه‌ها ي‬ ‫سينماي باليوود‬ ‫در اثر «غرق‬ ‫شدن تصادفي»‬ ‫جان داده است‪.‬‬ ‫ليل‬ ‫د‬ ‫مرگ او پيش‬ ‫از اين سکته‬ ‫قلبي در يک‬ ‫مراسم عروسي‬ ‫خانوادگي عنوان‬ ‫شده بود‪.‬‬ ‫سري‌ديوي در پنج دهه در حدود ‪ 300‬فيلم از جمله‬ ‫برخي از معروف‌ترين فيلم‌هاي باليوود ظاهر شده است‪.‬‬ ‫افراد شناخته‌شده باليوود‪ ،‬افراد مطرح عرصه ورزش‬ ‫و سياستمداران برجسته به مرگ سري‌ديوي واکنش نشان‬ ‫دادند و آن را شوکه‌کننده خواندند‪.‬‬ ‫از جمله ناريندرا مودي‪ ،‬نخست‌وزير هند‪ ،‬در توييتي‬ ‫نوشت‪« ،‬از مرگ نابهنگام بازيگر مشهور سري‌ديوي متاسف‬ ‫شدم‪».‬‬ ‫به گفته خبرگزاري گالف نيوز‪ ،‬يافته‌هاي گزارش‬ ‫پزشکي قانوني از سوي پليس دبي به خانواده سري‌ديوي‬ ‫اطالع داده شد‪.‬‬ ‫سري‌ديوي از ‪ 4‬سالگي وارد حرفه سينما و بازيگري شد‬ ‫و در فيلم‌هايي به زبان‌هايي تاميلي‪ ،‬تلگو‪ ،‬کااليالم و کانادا و‬ ‫البته تعداد زيادي فيلم به زبان هندي نقش بازي کرد‪.‬‬


‫‪24‬‬

‫‪24‬‬

‫نيمه شبانه‌‬

‫اقليت ناخاموش!‬

‫سيستم مديريت در ايران!‬

‫تو فيسبوک ديدمت‪ ،‬نديده عاشقت شدم!‬ ‫اين روحاني کاري بيشتر از من نکرده‪ ،‬تازه‬ ‫کليد هم داشته!‬

‫‪March 2018‬‬ ‫مرا نگرفت ولي خودم خنديدم‪.‬‬ ‫***‬ ‫رفيق آمريکايي‪‎‬ام پرسيد‪« ،‬چرا روي سفره هفت سين سبزه مي‪‎‬گذاريد و مثل ما که درخت کريسمس مي‪‎‬گذاريم‪ ،‬درخت‬ ‫نمي‪‎‬گذاريد؟» گفتم‪« ،‬روز سيزده بدر انداختن درخت به آن سنگيني به رودخانه واقعا سخت است!»‬ ‫***‬ ‫رفيق آمريکايي‪‎‬ام پرسيد‪« ،‬شما با اينکه هفت سين را روي سفره مي‪‎‬گذاريد‪ ،‬ساعت را هم مي‪‎‬گذاريد و اين گاهي هفت‬ ‫سين شما را هشت سين مي‪‎‬کند‪ .‬چرا ساعت مي‪‎‬گذاريد؟» جوابي نداشتم ولي گفتم‪« ،‬ساعت را مي‪‎‬گذاريم که صداي تيک تاک‬ ‫آن ماهي سفره را به خواب بيندازد‪».‬‬ ‫***‬ ‫ديشب حساب کردم ديدم براي اولين بار در تاريخ ايران ارزش تخم مرغ‪‎‬هاي رنگ شده سفره هفت سين از قيمت‬ ‫سکه‪‎‬هاي تازه ضرب شده بانک مرکزي که سر سفره مي‪‎‬گذاريم گران‪‎‬تر است‪».‬‬ ‫***‬ ‫من تازه فهميده‪‎‬ام که چرا «سمنو» را روي سفره مي‪‎‬گذارند‪ .‬سمنو اينقدر بدمزه و بي‪‎‬خاصيت است که اهل خانه اگر‬ ‫سبزي پلو ماهي و آش رشته و بقيه غذاهاي نوروزي بد از آب در آمد‪ ،‬در مقايسه با مزه سمنو اصال شکايتي نمي‪‎‬کنند‪ .‬يک نوع‬ ‫تاکتيک انحرافي پيشداديان ما بايد باشد‪.‬‬ ‫***‬ ‫صد بار به مادرم گفته‪‎‬ام که سال نو توي آپارتمان اسفند دود نکند چون آالرم آتشسوزي شروع به سوت زدن مي‪‎‬کند‪،‬‬ ‫ولي به خرجش نمي‪‎‬رود‪ .‬ديشب که رسيدم جلوي خانه ديدم کلي ماشين آتش نشاني ايستاده و همه با تعجب به زني که دارد‬ ‫دور خودش مي‪‎‬چرخد و دود مي‪‎‬کند خيره شده‪‎‬اند‪.‬‬ ‫***‬ ‫رفيق آمريکايي‪‎‬ام مي‪‎‬پرسيد‪« ،‬چرا شما ايراني‪‎‬ها بايد شب سال نو حتما ماهي سفيد بخوريد؟» گفتم‪« ،‬براي اينکه گران‬ ‫است و فقط سالي يک بار وسع خريد آن را داريم‪».‬‬ ‫***‬ ‫رفيق آمريکايي‪‎‬ام درباره فلسفه سنجد روي سفره هفت سين پرسيد‪ .‬گفتم‪« ،‬اين ميوه‪‎‬اي بسيار مقوي است و مصرف‬ ‫پزشکي دارد‪ ».‬گفت‪« ،‬چطور؟» گفتم‪« ،‬وقتي که مي‪‎‬خوري از گس بودن آن دهانت جمع مي‪‎‬شود‪ .‬مي‪‎‬توان گفت همه چيز را‬ ‫کوچک‪‎‬تر مي‪‎‬کند‪ .‬شايد براي اينکه اهل خانه به خاطر دهان کوچک‪‎‬تر کمتر غذا بخورند‪ ».‬گفت‪« ،‬مصرف پزشکي‪‎‬اش چيست؟»‬ ‫گفتم‪« ،‬به علت همان عملکردش فکر مي‪‎‬کنم که براي بواسير هم خوب است‪ ».‬گفت‪« ،‬اتفاقا من بواسير دارم‪ .‬بده چند تايش‬ ‫را بخورم‪ ».‬گفتم‪« ،‬از طريق خوردن نمي‪‎‬شود‪ .‬بايد از راه ديگري وارد شوي!» خيلي خنديديم‪...‬‬ ‫***‬ ‫به فروشنده ماهي گفتم‪« ،‬آقا دوتا ماهي بده يکي نر باشه يکي ماده‪ ».‬خنديد و گفت‪« ،‬براي چي؟» گفتم‪« ،‬شايد بچه‪‎‬دار‬ ‫شوند و سال آينده بتوانيم از بچه‪‎‬هايشان استفاده کنيم‪ ».‬گفت‪« ،‬شوخي مي‪‎‬کني؟» گفتم‪« ،‬شوخي‪‎‬ام کجا بود؟ سال آينده قيمت‬ ‫همين ماهي چهار برابر است‪».‬‬ ‫***‬ ‫رفيق آمريکايي‪‎‬ام پرسيد‪« ،‬چرا شما ايراني‪‎‬ها بايد شب عيد حتما لباس و کفش نو داشته باشيد؟» گفتم‪« ،‬به جوابم درباره‬ ‫ماهي سفيد مراجعه کن‪».‬‬ ‫***‬ ‫رفيق آمريکايي‪‎‬ام پرسيد‪« ،‬اين درسته که هفت سين شما اول هفت شين بوده و بعد به هفت سين تبديل شده؟» گفتم‪،‬‬ ‫«هيس‪ ...‬صداشو در نيار هنوز دعوايمان سر پرچم تمام نشده تو يک بحث جديد را براي اختالف بين ما ايراني‪‎‬ها پيش‬ ‫مي‪‎‬کشي!»‬

‫تبريک‬

‫بدين وسيله سالگرد تولد زکريا رازي کاشف الکل را به کليه عرق خورها‪ ،‬ميگساران‪ ،‬ساقيان‪ ،‬ميزبانان مهماني‪‎‬هاي خفن‬ ‫تهران‪ ،‬صاحبان باغ‪‎‬هاي خارج از تهران و تمام ‪ barman‬هاي غرب و آن‪‎‬هايي که فقط با چند ليوان مشروب مي‪‎‬توانند قيافه‬ ‫دوست دختر و زن يا شوهرشان را تحمل کنند يا مي‪‎‬توانند به نطق رييس جمهورشان گوش کنند تبريک عرض کرده و براي‬ ‫روح آن مرحوم اين گيالس را باال مي‪‎‬اندازيم‪ .‬به سالمتي همه شما!‬ ‫«انجمن رازي دوستان در سراسر جهان»‬

‫خودکشي (‪)1‬‬

‫مدتي است که مي‪‎‬خواهم خودکشي کنم و فکر خودکشي و اينکه باالخره دارم از اين زندگي راحت مي‪‎‬شم اينقدر بهم‬ ‫اميد و انرژي مثبت داده که ممکن است خودکشي نکنم‪.‬‬

‫خودکشي (‪)2‬‬

‫ي پامو بشوري؟‬ ‫خانم‪ ،‬پس کي‌ ميائ ‌‬ ‫باد که زير چادرت ميزنه مثل مرلين مونرو ميشي‌!‬ ‫گفت و گوي بهار با پرنده‬

‫بهار براي پرنده بهاري «اس ام اس» فرستاد و گفت‪« ،‬ما داريم مي‪‎‬آييم‪ ».‬جوابي نيامد‪ ...‬بهار دوباره «اس ام اس»‬ ‫فرستاد‪« ،‬پيغام را گرفتي؟ ما داريم مي‪‎‬آييم‪ ».‬باز هم جوابي نيامد‪ .‬بهار عصباني شد و «اس ام اس» فرستاد‪« ،‬پس کدوم‬ ‫گوري هستي؟» دو سه دقيقه بعد پيغامي از پرنده بهاري رسيد‪« ،‬حاال چرا عصباني ميشي؟ چند بار بهت بگم که اين باال تلفنم‬ ‫آنتن نمي‪‎‬ده و در ثاني اگر هم آنتن بده موقع پرواز تلفنم را جواب نميدم چون خطرناکه‪ »...‬بهار پيغام فرستاد‪« ،‬ببخشيد‪...‬‬ ‫عيدت مبارک‪»...‬‬

‫گفت و گوهاي تلفني با تهران‬

‫با رفيقم در تهران تلفني صحبت مي‪‎‬کردم و بعد از خاتمه رد و بدل کردن اطالعات شيرين جديد درباره جنيفر لوپز و‬ ‫شکيرا و بيانسه و پاک کردن آب دهانمان از گوشي تلفن قبل از اينکه اتصالي کند‪ ،‬رسيديم به اوضاع اقتصادي مملکت‪ .‬رفيقم‬ ‫گفت‪« ،‬شنيدي که دالر رسيد به ‪ 4‬هزار و ‪ 400‬تومان؟» گفتم‪« ،‬يعني ‪ 400‬تومان رفت روش؟» گفت‪« ،‬آره!» گفتم‪« ،‬احتماال‬ ‫‪ 200‬تومان آن براي «خرد» است و ‪ 200‬تومان ديگرش براي «تدبير»‪ .‬خنديد و گفت‪« ،‬سياست «خرد و تدبير» حسن آقا‬ ‫روحاني را مي‪‎‬گويي؟» گفتم‪« ،‬په نه په!» گفت‪« ،‬اسکناس دو هزار توماني هم قراره بياد‪ ».‬گفتم‪« ،‬احتماال ملت شوکه شده‪‎‬اند از‬ ‫اينکه توانسته‪‎‬اند از اين اسکناس دو هزار توماني ببينند‪ ».‬خنديد و گفت‪« ،‬اين ملت فوالد آبديده است‪ .‬اگر سکه يک ميليون‬ ‫توماني هم براي تلفن عمومي بزنند باز هم شوکه نمي‪‎‬شوند و صدايشان در نمي‪‎‬آيد‪ ».‬پرسيدم‪« ،‬فکر مي‪‎‬کني براي اينکه نجيب‬ ‫هستند يا آمادگي دارند؟» خنديد و گفت‪« ،‬هيچ کدامش! براي اينکه اينقدر ترتيبشان را داده‪‎‬اند که يواش يواش خوششان‬ ‫آمده و عادت کرده‪‎‬اند!»‬

‫افکار فوق عميق‬

‫آيا مي‪‎‬دانستيد که اگر نام جديد گروه جنبش اسالمي «داعش» که «دولت اسالمي» شده را بدون کسره زير کلمه اول‬ ‫تلفظ کنيم معني ختنه هم مي‪‎‬دهد؟ البته اين عنوان سر بريدن‪‎‬هاي آن‪‎‬ها را هم کامال توجيه مي‪‎‬کند‪.‬‬

‫حکايت‪‎‬هاي نوروزي‬

‫رفتم از يک فروشگاه که انواع پرنده و ماهي و سگ و گربه مي‪‎‬فروشد ماهي بخرم و سر سفره هفت سين بگذارم‪.‬‬ ‫فروشنده جوان آمريکايي تعجب زده پرسيد‪« ،‬نمي‪‎‬دانم چرا مثل پارسال حدود ‪ 20‬مارچ که مي‪‎‬شه همه ايراني‪‎‬ها مي‪‎‬آيند‬ ‫ماهي قرمز مي‪‎‬خرند؟ چه خبر است؟» با لبخندي جواب دادم‪« ،‬اين روز ملي «سوشي خوران» در ايران است‪ ».‬طرف جوک‬

‫مدتي است که فکر خودکشي به سرم زده‪ .‬از قبل از تحريم‪‎‬ها شروع شد و وسط تحريم‪‎‬ها اين ميل به اوج خود رسيد‪.‬‬ ‫بدبختانه اينقدر معطل کردم که قيمت برق و گاز و مرگ موش باال رفت‪ .‬اي بخشکي شانس!‬

‫نکته فني ادبي‬

‫يکي از دستاوردهاي انقالب اسالمي ايران اين بود که قهقهه را سر و ته کرديم و به هق هق رسيديم‪.‬‬

‫رابطه تلويزيون با اسپرم!‬

‫پژوهشگران دانشگاه روچستر نيويورک اعالم کردند که تماشاي بيش از حد تلويزيون باعث کاهش اسپرم مردان‬ ‫مي‪‎‬شود‪ .‬البته اين پژوهشگران روحشان خبر ندارد که ديدن يا نديدن تلويزيون با وجود پارازيت‪‎‬هاي دولت بر روي ماهواره‪‎‬ها‬ ‫با مردان ايراني چه کرده است و آيا اصال مردي باقي مانده يا نه؟ از زنم پرسيدم‪« ،‬فکر مي‪‎‬کني اين‪‎‬ها درست مي‪‎‬گويند؟»‬ ‫خنديد و گفت‪« ،‬با توجه به اينکه تو هميشه جلوي تلويزيون هستي و من هر سال دارم حامله مي‪‎‬شم‪ ،‬يا اينها دارند دروغ‬ ‫مي‪‎‬گويند يا اينکه من مثل مريم مقدس يک جور ديگه از جاي ديگري بچه‌دار مي‪‎‬شم!»‬

‫ميليونرهاي فقير!‬

‫مرکز آمار ايران متوسط هزينه زندگي در شهر تهران را دو ميليون و ‪ 280‬هزار تومان اعالم کرد! ياد قديم‪‎‬ها بخير که با‬ ‫دو ميليون و ‪ 280‬هزار تومان مي‪‎‬توانستي چند خانه بخري‪ ،‬ولي امروز حتي اين مبلغ براي اجاره يک خانه هم کافي نيست!‬ ‫حساب کنيد اگر يارانه‪‎‬هاي ماهي ‪ 50‬تا ‪ 100‬هزار تومان دولت نبود‪ ،‬مردم چه خاکي به سرشان مي‪‎‬ريختند؟! به لطف انقالب‬ ‫اسالمي شايد تهران شهري باشد که تمام ميليونرهاي آن نزديک خط فقر زندگي مي‪‎‬کنند‪.‬‬

‫ميرزا قاسمي‬ ‫از سري داستان‪‎‬هاي من و پليس محله‬

‫اين پليس محله ما هم مرا کچل کرده و دست از سرم برنمي‪‎‬دارد‪ .‬انگار تنها ماشين‌دار توي خيابان من هستم ‪ .‬هميشه‬ ‫کمين مي‪‎‬کند تا يکجوري مرا بگيرد و جريمه کند‪ .‬ديروز داشتم با سرعت کمي بيشتر از حد مجاز در خيابان نزديک خانه‬ ‫رانندگي مي‪‎‬کردم‪ .‬يکهو يک ماشين طرف چپ من پيدايش شد‪ .‬فکر کردم سعي دارد از من سبقت بگيرد‪ .‬کمي گاز دادم‬ ‫و سرعتم را چند مايلي باال بردم تا رويش کم شود‪ .‬از رو نمي‪‎‬رفت‪ .‬باز آمد کنار من و از پنجره با دست به من عالمت داد‬ ‫که بزنم کنار‪ .‬محلش نگذاشتم‪ .‬دوباره آمد کنار من و از ماشين من جلو زد‪ .‬اينجا بود که عالمت بغل را ديدم که نوشته بود‬ ‫«پليس»! اي داد و بي بيداد‪ .‬معموال چراغ‪‎‬هاي چشمک‪‎‬زن پليس براي توقف راننده مجرم روشن مي‪‎‬شوند‪ ،‬اما چراغ‪‎‬هاي آن‬ ‫اص ً‬ ‫ال روشن نبود و من فکر مي‪‎‬کردم که از اين تاکسي‪‎‬هاي مکزيکي است که معموال ماشين‪‎‬هاي قديمي اداره راهنمايي را‬ ‫مي‪‎‬خرند تا دوست دخترشان را تحت تاثير قرار دهند‪ .‬دستم را توي جيب کاپشنم فرو کردم تا تصديقم را پيدا کنم و بيرون‬ ‫بکشم‪ .‬نصف سيگاري که مي‪‎‬کشيدم هنوز تمام نشده بود‪ .‬با عجله آن را از پنجره به بيرون پرت کردم‪ .‬بعد کنار جاده کشيدم و‬ ‫ايستادم‪ .‬مثل جن و پري دم شيشه ماشين پيدايش شد‪ .‬با لبخندي تصديقم را به طرف او دراز کردم‪ .‬آن را با عصبانيت قاپيد‬ ‫و گفت‪« ،‬راستش را بگو چند تا آبجو؟» گفتم‪« ،‬دو تا!» پرسيد‪« ،‬چه وقتي بود؟» لبخند زنان جواب دادم‪« ،‬ديشب! با بچه‪‎‬ها پوکر‬ ‫مي‪‎‬زديم چند تا آبجو خوردم‪ ،‬دقيقا وقتش يادم نيست‪ ».‬با عصبانيت فرياد کشيد‪« ،‬بيا پايين!» در را باز کردم و بيرون آمدم‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪25‬‬

‫گفت‪« ،‬ها کن!» گفتم‪« ،‬بله؟» گفت‪« ،‬مي‪‎‬خواهم نفست را بو کنم‪ ».‬يک هاي‬ ‫محکم به طرف او کردم‪ .‬کمي عقب رفت و دماغش را گرفت‪.‬‬ ‫بعد پرسيد‪« ،‬سير خوردي؟» گفتم‪« ،‬آره!» گفت‪« ،‬سير خام؟» گفتم‪« ،‬نه‬ ‫توي ميرزا قاسمي پخته بود‪ ».‬سرش را خاراند و پرسيد‪« ،‬توي چي؟» گفتم‪،‬‬ ‫«ميرزا کاسمي (به جاي قاف از کاف استفاده کردم چون فکر کردم ممکن‬ ‫است نفهمد چه غذايي است)‪ .‬داشت مرا بربر نگاه مي‪‎‬کرد‪ .‬گفتم‪« ،‬مخلوطي‬ ‫از بادمجان و گوجه و تخم مرغ و سير‪ ».‬پرسيد‪« ،‬پس اين بوي بد که از داخل‬ ‫ماشين تو مياد از فرآورده‪‎‬هاي تخم مرغ است؟» گفتم‪« ،‬نه‪ .‬کفشم را در آورده‬ ‫بودم‪ .‬مال بوي جوراب‪‎‬ها بايد باشد‪ ».‬نگاهي به پاهاي بدون کفش من کرد‬ ‫و گفت‪« ،‬جورابت سوراخ شده‪ ،‬مي‪‎‬دونستي؟» پرسيدم‪« ،‬مگر جوراب سوراخ‬ ‫هم مثل چراغ سوخته راهنمايي جريمه دارد؟» همانطور که داشت اطالعات‬ ‫تصديقم را توي کامپيوتر دستي وارد مي‪‎‬کرد پرسيد‪« ،‬چرا بهت عالمت دادم‬ ‫توقف نکردي؟» گفتم‪« ،‬چراغ نزدي‪ ».‬گفت‪« ،‬باطري ماشين و آلترناتور خراب‬ ‫شده‪ ،‬مجبور شدم چراغ‪‎‬ها را خاموش کنم‪ .‬کولر را هم خاموش کرده بودم و‬ ‫براي همين پنجره‪‎‬هايم باز بود‪ ».‬گفتم‪« ،‬من تا چراغ چشمک زن آبي نبينم‬ ‫توقف نمي‪‎‬کنم‪ .‬ممکن است خطرناک باشد‪ ».‬سرش را به عالمت تصديق‬ ‫تکان داد و گفت‪« ،‬درسته‪ ،‬ولي‪ »...‬حرفش تمام نشده بود که در يک ثانيه هر‬ ‫دو به طرف اتومبيل پليس او نگاه کرديم‪ .‬از داخل ماشين دود سياه و غليظي‬ ‫بلند بود و توي شيشه جلويي مي‪‎‬شد تصوير چند شعله آتش را به وضوح ديد‪.‬‬ ‫رنگ و رويش پريد‪ .‬رنگ و روي من هم پريد! حدس زدم که سيگار روشنم‬ ‫که از پنجره بيرون انداخته بودم به داخل ماشين او افتاده و آتش را شروع‬ ‫کرده است! با عجله قبض جريمه را توي جيبش گذاشت و تصديق مرا به‬ ‫طرف من انداخت و گفت‪« ،‬برو‪ ،‬اين دفعه بهت اخطار مي‪‎‬دهم‪ ».‬بعد دوان‬ ‫دوان به طرف ماشين رفت‪ .‬فرياد کشيدم‪« ،‬کپسول آتش‌نشاني دارم‪ ،‬الزم‬ ‫داري؟» با عصبانيت از همان دور فرياد کشيد‪« ،‬خودم هم دارم‪ ،‬کپسولت را‬ ‫براي خاموش کردن بوي سير آن ميرزا کاسمي استفاده کن!» لبخندي زدم‬ ‫و بعد از اينکه سيگاري روشن کردم آرام آرام به طرف وسط جاده کشيدم و‬ ‫پايم را روي گاز گذاشتم و به سرعت از محل حادثه دور شدم‪.‬‬

‫خاک بر سرم!‬

‫رفتم دکتر بهش گفتم‪« ،‬دکتر جان نمي‪‎‬دانم چه مرضي دارم ولي هميشه‬ ‫حالم خراب است؛ سرم گيج مي‪‎‬رود و حالت تهوع و استفراغ دارم‪ ،‬بعضي‬ ‫وقت‪‎‬ها هم ميل به خودکشي دارم‪ ».‬دکتر بعد از معاينه گفت‪« ،‬اين بيماري را‬ ‫از چه وقت داشتي؟» گفتم‪« ،‬درست دو سه ماه بعد از انقالب شروع شد؛ هر‬ ‫سال هم بدتر و بدتر شدم‪ ».‬خنديد و گفت‪« ،‬نمي‪‎‬دانم چرا اخيرا اين مرض‬ ‫واگيردار شده و کلي از اين قبيل بيماران به مطب من مراجعه مي‪‎‬کنند‪ .‬حاال‬ ‫چرا اينقدر صبر کردي و زودتر نيامدي؟» گفتم‪« ،‬از تنبلي دکتر جان‪ ...‬حاال‬ ‫بايد چکار کنم؟» گفت‪« ،‬برايت يک نسخه مي‪‎‬نويسم روزي سه بار مصرف‬ ‫کن‪ .‬معالجه نمي‪‎‬شي ولي دردت کمتر مي‪‎‬شه‪ ».‬گفتم‪« ،‬شربته؟ قرصه؟‬ ‫آمپوله؟» خنديد و گفت‪« ،‬يک کيسه خاکه! روزي سه بار بريز روي سرت و‬ ‫بگو خاک بر سرم تا تو باشي ديگه انقالب نکني!»‬

‫شعري بي‌قافيه‬

‫دوش رفتم بر در دانشکده‪‎‬اي در شوش‬ ‫ديدم دو هزار ليسانسه و دکترهاي خموش‬ ‫خوشحال از گرفتن مدرک و زدن توش‬ ‫چند الت و گردن کلفت سانديس نوش‬ ‫در کنار چند جوان تيشرت نايکي پوش‬ ‫چند خرخوان که پنهان شدند از من چون موش‬ ‫چند دختر جوان گوني برنج حجاب پوش‬ ‫با مدرک ليسانس آب دهان استاد روش‬ ‫چند نفري با مدرک اما کوزه به دوش‬ ‫آمدند و گفتند‪،‬‬ ‫اين کوزه بگير و مدرک ما را بينداز توش!‬

‫يک ايراني در جهنم‬

‫امروز نزديک‪‎‬هاي ظهر بود که باالخره رسيديم اين باال‪ .‬خيلي شلوغ بود‬ ‫و کلي ملت سر پل صراط توي صف ايستاده بودند‪ .‬ياد اوضاع خودمان روي‬ ‫کره زمين افتادم که توي صف مرغ و گوشت و برنج مي‪‎‬ايستاديم‪ .‬کلي طول‬ ‫کشيد تا به اينجا رسيديم‪ .‬عرق کرده و خسته و کوفته بوديم و داشتيم از هر‬ ‫چي مسافرته باال مي‪‎‬آورديم‪ .‬حتي از سفري که به عربستان کرده بوديم هم‬ ‫بدتر بود‪ .‬صف خيلي طوالني بود‪ .‬از کناريم پرسيدم‪« ،‬چرا اينقدر شلوغه؟»‬ ‫جواب داد‪« ،‬به خاطر سوريه است که هر دو سه دقيقه دو سه نفر مي‪‎‬ميرند و‬ ‫مي‪‎‬آيند اين باال‪ ».‬باالخره نوبت ما شد‪ .‬البته دو سه تا ايراني داشتند مي‪‎‬زدند‬ ‫توي صف‪ ،‬ولي با مشت و لگد آن‪‎‬ها را به عقب برگردانديم‪ .‬مسئول عوارض‬ ‫پل صراط شروع کرد به سئوال کردن‪ .‬به فارسي هم سئوال مي‪‎‬کرد‪ .‬اين‬ ‫يارويي که آمده بود توي «صدا و سيما » و ادعا مي‪‎‬کرد که زبان آن دنيا فقط‬ ‫عربي است چرت مي‪‎‬گفت‪ .‬مسئول پل صراط خيلي مال لغتي بود و همه اعمال‬ ‫و کردارم را در دفتري نوشته و آماده داشت‪ ،‬مثال وقتي که روي گربه‪‎‬ام بنزين‬ ‫ريختم يا وقتي که مجله لختي‪‎‬هاي بابا را کش رفتم يا روي صندلي معلم‬ ‫يک جوجه تيغي مرده با چسب چسبانده بودم يا وقتي که به استاد دانشگاه‬ ‫کالس ادبيات فارسي رشوه دادم تا نمره قبولي بدهد يا وقتي که از دولت‬ ‫پول گرفتم که مردم را در خيابان کتک بزنم‪ ،‬همه و همه را داشتند‪ .‬مسئول‬ ‫پل صراط به من يک کارت قرمز داد‪ .‬از کناري پرسيدم‪« ،‬کارت قرمز يعني‬ ‫چه؟» خود مسئول جواب داد‪« ،‬يعني اينکه صاف ميري جهنم!» بعدش هم‬ ‫خيلي شيطاني خنده سر داد‪ .‬با خودم پول نياورده بودم تا دم اين مسئول را‬ ‫ببينم‪ .‬البته بد هم نبود چون بچه‪‎‬ها مي‪‎‬گفتند جهنم خيلي بهتر از بهشت است‬ ‫و آنجا همه دارند صفا مي‪‎‬کنند‪.‬‬ ‫ما را با يک اتوبوس به جهنم فرستادند‪ .‬کسي که کنار من نشسته‬ ‫بود مرتب خودش را باد مي‪‎‬زد و مي‪‎‬گفت‪« ،‬استغفراهلل‪ ...‬استغفراهلل‪ »...‬کلي‬ ‫عرق کرده بود و داشت از وحشت سکته مي‪‎‬کرد‪ .‬فکر مي‪‎‬کنم از جهنم خيلي‬ ‫مي‪‎‬ترسيد‪ .‬باالخره وارد جهنم شديم‪ .‬هواي آنجا آنطور هم که توي مسجد‬ ‫به ما گفته بودند بدک نبود‪ .‬يک خرده از هواي تهران خودمان بدتر بود و‬ ‫کمي گرم‪‎‬تر‪ .‬هر کدام از ما را به يک حفره که اسم ما بااليش بود فرستادند‬ ‫تا در آنجا بخوابيم‪ .‬من در حفره خودم دراز کشيدم و چشمانم را بستم تا‬ ‫کمي بخوابم‪ .‬چند دقيقه بعد از سر و صداي بلند حفره کناري بيدار شدم‪.‬‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫سرک کشيدم و ديدم که يک يارويي با دو سه تا دختر دارند ماچ و بوسه مي‪‎‬کنند‪.‬‬ ‫نمي‪‎‬دانم طرف چطوري آن‪‎‬ها را از حفره‪‎‬هاي خودشان بلند کرده و به آنجا آورده بود‪.‬‬ ‫صبح که بيدار شديم به ما صبحانه دادند؛ شله زرد بود و يک قيمه خيلي بدمزه‪ .‬سر ميز‬ ‫صبحانه که همه دور آن نشسته بوديم از کناري پرسيدم‪« ،‬غذاي اينجا هميشه اينقدر‬ ‫بدمزه است؟» گفت‪« ،‬آره‪ .‬ولي توي بهشت غذا خيلي عاليه؛ پيتزا و کباب و‪ »...‬بهش‬ ‫گفتم که خفه شود‪ .‬يکي از مسئولين آمد و به ما برنامه روز را که روي کاغذ چاپ کرده‬ ‫بودند نشان داد‪ .‬نمايش فيلم‪‎‬هاي بد هاليوود برنده جايزه تمشک طاليي ساعت ‪11‬‬ ‫صبح‪ ،‬نطق محمود احمدي‌نژاد در سازمان ملل ساعت ‪ 2‬بعد از ظهر‪ ،‬خطبه امام جمعه‬ ‫خاتمي ساعت ‪ 4‬بعد از ظهر و نمايش فيلم «اخراجي‪‎‬هاي ‪ »3‬در ساعت ‪ 6‬بعد از ظهر‪.‬‬ ‫بعد از ظهر بود که دعوا شد‪ .‬دلم براي جنوب تهران حسابي تنگ شد‪ .‬يکي را گرفته‬ ‫بودند که از بهشت به جهنم مشروب قاچاق مي‪‎‬آورده‪ .‬کلي بهش شالق زدند‪ .‬دو سه‬ ‫ساعت بعد يکي از هموطنان مچش گرفته شد‪ .‬مي‪‎‬خواست با درجه بخاري جهنم ور‬ ‫برود و درجه حرارت تهويه مطبوع آنجا را دو سه درجه پايين بياورد‪ .‬او را هم کلي کتک‬ ‫زدند‪ .‬ياد روزهاي بعد از انتخابات افتادم که مردم را در خيابان کتک مي‪‎‬زديم‪ .‬ساعت‬ ‫حدود ‪ 9‬شب بود و در حفره‪‎‬ام خوابيده بودم که يکهو قيافه يک پيرزن زشت و بد هيکل‬ ‫را در مقابل خودم ديدم‪ .‬با وحشت از جا پريدم‪ .‬از او پرسيدم‪« ،‬چي مي‪‎‬خواهي؟» با‬ ‫دندان‪‎‬هاي کرم خورده‪‎‬اش خنديد و گفت‪« ،‬مرا از بهشت فرستاده‪‎‬اند‪ .‬تو يکي از جوائز‬ ‫اعمال نيک من هستي!» بعد پريد روي من و شروع کرد به ماچ کردن من‪ .‬داشتم باال‬ ‫مي‪‎‬آوردم‪ .‬پيرزن نفس نفس زنان گردنم را ماچ کرد و با صدايي که سعي مي‪‎‬کرد‬ ‫سکسي باشد گفت‪« ،‬اميدوارم سر من کاله نگذاشته باشند چون به من قول يک مرد‬ ‫حوري باکره را داده بودند‪»...‬‬

‫گراني‪ ...‬گراني‬

‫بچه ها ديروز از ايران زنگ زدند و گفتند که چغاله بادام شده کيلويي ‪ 90‬هزار‬ ‫تومان! بي‌اختيار گفتم‪« ،‬ببين اين چغاله است که اينقدره‪ ...‬اگر يک روزي بادوم بشه‬ ‫چند مي‪‎‬شه؟!»‬ ‫*‬ ‫بچه‪‎‬ها مي‪‎‬گويند قيمت گوشت در ايران وحشتناک گران شده است‪ .‬گوشت به‬ ‫قيمت نجومي کيلويي ‪ 20‬تا ‪ 28‬هزار تومان رسيده‪...‬‬ ‫مي‪‎‬گويند بعضي چلوکبابي‪‎‬ها آگهي کرده‪‎‬اند که فقط چلو مي‪‎‬فروشند و مشتريان‬ ‫بايد کباب خودشان را با خود بياورند تا صاحب چلوکبابي شرمنده قيمت‪‎‬ها نباشد!‬ ‫*‬ ‫امسال براي شب سال نو دولت اعالم کرد که سنجد را مثل سکه بهار آزادي پيش‬ ‫فروش مي‪‎‬کند‪ .‬باز هم دمشان گرم که با کنترل قيمت‪‎‬ها نمي‪‎‬خواهند عيد نوروز کوفت‬ ‫مردم ايران بشه!‬ ‫*‬ ‫عيد نوروز امسال‪ :‬پسته خندان! خريدار گريان!‬ ‫*‬ ‫همشهري عزيز‪ ،‬شب سال نو امسال دو چيز يادت نره‪ :‬اول‪ :‬تبديل نصف چک‬ ‫حقوقت به دالر‪ .‬دوم‪ :‬تبديل نصفه دوم به يورو‪.‬‬

‫داستا‌ن‌هاي اصيل ايراني‬ ‫شهرزاد قصه‌گو‬

‫شهرزاد يکي از کنيزان شاه بود که سال‪‎‬ها از زمان کودکي در قصر پادشاه آن زمان‬ ‫زندگي مي‪‎‬کرد‪ .‬او که مسئول پوست کندن سيب زميني براي غذاي روزانه شاه و ملکه‬ ‫بود از کار و زندگي خود راضي نبود و هميشه شاه و ملکه را نفرين مي‪‎‬کرد‪ .‬نفرين او‬ ‫نيمه اثري داشت چون ملکه يک روز به مرض ناعالجي گرفتار شد و به طور ناگهاني‬ ‫درگذشت‪ .‬همه خدمه و کارکنان قصر شاه در غم و اندوه رفتند و به دستور شاه همه‬ ‫سياه پوشيدند و موهاي خود را براي يک ماه شانه نکردند‪ .‬شهرزاد که فکر مي‪‎‬کرد‬ ‫نفرين او باعث مرگ ملکه شده شب به زيرزمين قصر رفت و قصد خودکشي به سرش‬ ‫زد‪ .‬او مشغول نوشيدن مايع داخل کوزه‪‎‬هاي بزرگ زيرزمين قصر شد که با حروف بزرگ‬ ‫روي آ نها نوشته بودند‪« ،‬لطفا ننوشيد چون مسموم کننده است‪ ».‬بعد از چند جرعه او‬ ‫نه تنها نمرد بلکه حالت مستي و شادي و گستاخي عجيبي به او دست داد و در زيرزمين‬ ‫مشغول رقص و آواز بود که شاه از راه رسيد‪ .‬شاه گفت‪« ،‬اي احمق‪ ،‬به سرکه‪‎‬هاي من‬ ‫دستبرد زدي؟ مجازات تو مرگ است!» شهرزاد جواب داد‪« ،‬اگر اين کوزه‪‎‬ها سرکه دارند‬ ‫پس چرا ما سال‪‎‬هاست ساالد خودمان را فقط با روغن زيتون و بدون سرکه مي‪‎‬خوريم؟‬ ‫آيا اين سرکه شما شراب نيست که شما به دور از چشم ملکه شب‪‎‬ها به اينجا مي‪‎‬آمديد‬ ‫و دمي به خمره مي‪‎‬زديد؟» شاه از حاضر جوابي شهرزاد خوشش آمد و گفت‪« ،‬ترا‬ ‫نمي‪‎‬کشم چون طرفدار حقوق بشر هستم اما اگر مي‪‎‬خواهي زنده بماني بايد هر شب‬ ‫بعد از اينکه من مست کردم برايم يک قصه بگويي تا خوابم ببرد‪ .‬تا زماني که قصه‬ ‫بگويي زنده خواهي ماند‪ ».‬شهرزاد قبول کرد و شب اول بعد از اينکه شاه در تخت خود‬ ‫دراز کشيد‪ ،‬تاج او را برداشت و همانطور که کله کچل او را ماساژ مي‪‎‬داد براي او قصه‪‎‬اي‬ ‫ساخت و تعريف کرد‪ .‬شهرزاد فکر مي‪‎‬کرد جريان قصه گفتن يعني اينکه مجازات او‬ ‫سبک است و دو سه هفته طول خواهد کشيد‪ ،‬اما گفتن قصه‪‎‬ها ادامه يافت و به هزار و‬ ‫يک شب رسيد‪ .‬يک شب بعد از هزار شب‪ ،‬شهرزاد به پادشاه گفت‪« ،‬بهتر بود شما مرا‬ ‫مي‪‎‬کشتيد‪ ،‬چون من ديگر مغزم کار نمي‪‎‬کند و قصه‪‎‬هايم تمام شده است‪ ».‬شاه گفت‪،‬‬ ‫«يک شب که هزار شب نمي‪‎‬شود‪ .‬يک قصه ديگر بگو‪ ».‬شهرزاد گفت‪« ،‬اين قصه گفتن‬ ‫از پوست کندن سيب زميني هم سخت‪‎‬تر است‪ ».‬شاه گفت‪« ،‬بسيار خوب‪ ،‬پس بيا و‬ ‫فقط کله مرا ماساژ بده و هيچ قصه نگو‪ ».‬شهرزاد گفت‪« ،‬مرا معاف داريد چون حوصله‪‎‬ام‬ ‫سر رفته و دوباره قصد دارم به زيرزمين بروم و خودم را بکشم‪ .‬االن هزار شب است‬ ‫که لب به شراب نزده‪‎‬ام‪ ».‬شاه گفت‪« ،‬من صداي انقالب تو را شنيدم و دوست دارم‬ ‫که تو ملکه من باشي و با من ازدواج کني‪ ».‬شهرزاد که سه سال نزد پادشاه بود و دو‬ ‫سال قبل به سن قانوني رسيده بود قبول کرد که همسر پادشاه شود‪ .‬آن‪‎‬ها با هم ازدواج‬ ‫کردند و از آن به بعد شاه خودش سيب‌ زميني‪‎‬هاي غذايش را پوست مي‪‎‬کند و ماهي‬ ‫يک بار موهاي شهرزاد را شانه مي‪‎‬کرد و براي او يکي از قصه‪‎‬هاي قديمي شهرزاد را‬ ‫بازگو مي‪‎‬کرد‪ .‬آن‪‎‬ها در سالگرد ازدواجشان به زيرزمين مي‪‎‬رفتند و چند ساعتي در کنار‬ ‫آن کوزه‪‎‬ها غيبشان مي‪‎‬زد‪...‬‬

‫نقدي بر آهنگ‌هاي نوروزي‬

‫اين جشن کريسمس غربي‪‎‬ها را ببينيد‪ ،‬وسط بدترين فصل سال در اوج سرما و‬ ‫يخبندان و برف از اين جشن با آهنگ‪‎‬هاي قشنگ سرشار از ملودي و ريتم مثل‪« ،‬جينگل‬ ‫بل‪ ،‬جينگل بل» يا «من در روياي يک کريسمس سفيد هستم» يا «سانتا کالز (بابانوئل)‬ ‫دارد به شهر مي‪‎‬آيد» يا از همه مهم‪‎‬تر «اين بهترين اوقات سال است» براي اين جشن‬ ‫چه کارها که نمي‪‎‬کنند‪ .‬حاال ما ايراني‪‎‬ها را بگو‪ .‬بهترين فصل و بهترين روز سال را براي‬ ‫حلول سال نو برگزيده‪‎‬ايم؛ روز اول بهار‪ ،‬روز روييدن‪ ،‬روز بلند شدن روزها و کوتاه شدن‬

‫‪25‬‬

‫شب‪‎‬ها؛ روزهايي پر از گل و شکوفه و آواز پرنده‪‎‬ها‪ ...‬و حاال ما اين آهنگ را براي‬ ‫سال نوي خود داريم‪« ،‬ارباب خودم بز بز قندي! ارباب خودم چرا نمي‪‎‬خندي؟ ارباب‬ ‫خودم سر تو باال کن! ارباب خودم منو نگاه کن!» که ترجمه انگليسي آن مي‪‎‬شود‪:‬‬ ‫!‪You sweet goat, my master‬‬ ‫?‪Why don’t you laugh, my master‬‬ ‫‪Turn your head up, my master‬‬ ‫‪Look at me, look at me‬‬ ‫آيا اين ترانه‌سراهاي ايراني و حتي لس آنجلسي نمي‪‎‬توانستند يک آهنگ بهتر‬ ‫براي نوروز ايراني ما بسازند؟‬

‫قدرت در عصبانيت‬

‫هر وقت زنم نمي‪‎‬تواند در يک شيشه يا ظرف سس و خيارشور را باز کند مرا‬ ‫صدا مي‪‎‬کند‪ .‬انگار که من تارزان هستم و مي‪‎‬توانم با يک عربده در اين شيشه‪‎‬ها‬ ‫را باز کنم‪ .‬البته اول‪‎‬هاي ازدواج ما اين کار امکانش زياد بود‪ .‬هم جوان‪‎‬تر بودم و‬ ‫هم براي اينکه زنم از ازدواج با من پشيمان نشود و فکر نکند که با يک سوسول‬ ‫بچه ننه ازدواج کرده‪ ،‬از تمام قوايم استفاده مي‪‎‬کردم تا در شيشه را باز کنم و بعد‬ ‫از باز کردن آن لبخند پيروزمندانه‪‎‬اي براي همسرم بزنم‪ .‬کمي بعد زنم يکي از اين‬ ‫دربازکن‪‎‬هاي شبيه دستبندهاي شکنجه قرون وسطاي اروپا خريد که آچار مانند باز‬ ‫مي‪‎‬شوند و با اندازه‪‎‬هاي مختلف يقه شيشه مورد نظر را مي‪‎‬چسبند و با يک تکان‬ ‫در شيشه از جاي خود تکان مي‪‎‬خورد‪ .‬البته زنم براي اينکه زياد توي ذوق من نزند‬ ‫و بگويد که من هنوز هم قدرت و قوه دارم بعضي وقت‪‎‬ها به بهانه اينکه دربازکن‬ ‫گازانبري را گم کرده مرا صدا مي‪‎‬کند تا به جان شيشه مايونز و خيار و رب گوجه‬ ‫فرنگي بيفتم‪ .‬جديدا به دليل خيلي نامعلومي نمي‪‎‬دانم چرا هر وقت مرا به جاي آن‬ ‫دربازکن به کمک مي‪‎‬خواند در پسزمينه نطق‪‎‬هاي آيت‪‎‬اهلل مطهري را که چهارشنبه‬ ‫سوري ايرانيان را احمقانه و آن‪‎‬هايي را که از روي آتش مي‪‎‬پرند احمق خوانده بود از‬ ‫تلويزيون و راديو و بلندگوهاي کامپيوترش پخش مي‪‎‬کند و کاري مي‪‎‬کند که صداي‬ ‫اين يارو در آشپزخانه هم شنيده شود‪ .‬زنم مي‪‎‬داند که بعد از شنيدن حرف‪‎‬هاي اين‬ ‫بابا آنقدر عصباني مي‪‎‬شوم که رگ‪‎‬هاي گردنم بيرون مي‪‎‬زند و نه تنها مي‪‎‬توانم در‬ ‫هر شيشه‪‎‬اي را باز کنم‪ ،‬بلکه قادرم تمام شيرهاي دستشويي و حمام خانه را بدون‬ ‫استفاده از آچار به چپ و راست بچرخانم!‬

‫قصه نوروزي‬

‫دو سه ماه بعد از انقالب بود که هر دو غيبشان زد‪ .‬اول‪‎‬ها مي‪‎‬آمدند توي‬ ‫خيابان‪‎‬ها و مردم را تماشا مي‪‎‬کردند که با شادي جست و خيز مي‪‎‬کردند و از‬ ‫انقالبشان خوشحال بودند‪ ،‬اما يواش يواش فهميدند که اوضاع خيلي قرار است‬ ‫خراب شود‪ .‬خبرهاي بد پشت سر هم مي‪‎‬آمدند‪ .‬آن‪‎‬ها اين خبرها را تعجب‪‎‬زده با‬ ‫دهان باز مي‪‎‬شنيدند و باورشان نمي‪‎‬شد که مملکت به اين روز افتاده است‪ .‬يک روز‬ ‫در نهايت افسردگي مرد به زنش گفت‪« ،‬مي‪‎‬رويم به خانه و تا اينها نرفته‪‎‬اند بيرون‬ ‫نمي‪‎‬آييم‪ ،‬باشه؟» زنش قبول کرد و آن‪‎‬ها در خانه ماندند و هرگز بيرون نيامدند‪ .‬مرد‬ ‫يک پزشک بازنشسته بود و زنش يک معلم بازنشسته و بعد از ‪ 30‬سال ازدواج‬ ‫بچه‪‎‬اي نصيبشان نشده بود و تنها زندگي مي‪‎‬کردند‪ .‬باغي در نزديکي خانه داشتند‬ ‫که مرد آن را وقتي که رييس بيمارستان شده بود خريد و اداره آن را به مردي تنها‬ ‫که خانواده و کس و کاري نداشت سپرده بودند‪ .‬آن مرد را کرباليي صدا مي‪‎‬کردند و‬ ‫هيچ گاه اسم واقعي او را نپرسيده بودند‪ .‬او‪ ،‬يعني کرباليي‪ ،‬براي زن و مرد خواربار‬ ‫و غذا مي‪‎‬آورد و کارهاي بانکي و غيره را برايشان انجام مي‪‎‬داد‪ .‬آن‪‎‬ها الي در خانه‬ ‫را باز مي‪‎‬کردند و چيزهايي را که به کرباليي گفته بودند بخرد تحويل مي‪‎‬گرفتند و‬ ‫در را دوباره مي‪‎‬بستند‪ .‬در خانه راديو و تلويزيون را قطع کردند و هيچ گاه روزنامه‬ ‫نخواندند‪ .‬گاه گاهي مرد از روي کنجکاوي از کرباليي مي‪‎‬پرسيد که اوضاع آن بيرون‬ ‫چطور است و هر بار جواب مختصر کرباليي آن‪‎‬ها را بيشتر مصمم مي‪‎‬کرد که بر‬ ‫سر قول خودشان بايستند و از خانه بيرون نيايند‪ .‬به گفته و شهادت همسايه‪‎‬ها‪،‬‬ ‫آن‪‎‬ها ‪ 30‬سال در خانه ماندند و بيرون نيامدند‪ .‬کسي نمي‪‎‬توانست داخل خانه را‬ ‫ببيند‪ ،‬چون پرده‪‎‬ها را کشيده بودند‪ .‬معموال مرد که دکتر بود خود و زنش را در‬ ‫مقابل امراضي که کهولت سن آن‪‎‬ها ايجاد مي‪‎‬کرد مداوا مي‪‎‬کرد‪ .‬به کرباليي نسخه‬ ‫مي‪‎‬داد که از داروخانه بخرد و بياورد‪ .‬يک روز مرد در نهايت وحشت دريافت که‬ ‫زنش سرطان گرفته است‪ .‬با هر دوايي که به مصاف اين مرض رفت نتيجه‪‎‬اي نداد‬ ‫و تصميم گرفت از کرباليي بخواهد که دکتري را به خانه بياورد تا شايد با علم و‬ ‫دانش اين دکتر بتوان زن را از مرگ نجات داد‪ .‬کرباليي دکتر را به خانه آورد‪ .‬او‬ ‫بعد از ديدن زن و مرد مي‪‎‬خواست از ترس سکته کند‪ .‬هر دو موهاي سفيد و بلندي‬ ‫داشتند و به سختي راه مي‪‎‬رفتند‪ .‬چيزي که دکتر را ترساند رنگ پوست آن‪‎‬ها بود‬ ‫که سبز شده بود‪.‬‬ ‫انگار که جلبک و قارچ روي بدن آن‪‎‬ها روييده باشد‪ .‬دکتر به آن‪‎‬ها گفت‪« ،‬شما‬ ‫بايد از خانه بيرون بياييد و کمي هواي تازه و آفتاب بخوريد چون با اين وضع عمري‬ ‫براي شما باقي نخواهد ماند‪ ».‬کرباليي جريان اعتصاب و از خانه بيرون نيامدن‬ ‫را به دکتر گفت‪ .‬دکتر قطره اشکي روي صورتش ظاهر شد و گفت‪« ،‬درد شما را‬ ‫مي‪‎‬فهمم‪ ،‬ولي اينجا مساله مرگ و زندگي است نه دنياي کثيف سياست‪ ».‬مرد گفت‪،‬‬ ‫«من در همين خانه مي‌مانم و خواهم مرد‪ ».‬زنش دستش را روي دست او گذاشت و‬ ‫به دکتر گفت‪« ،‬من هم همينطور‪ ».‬دکتر با آن‪‎‬ها چند ساعت حرف زد و قانعشان کرد‬ ‫که براي چند دقيقه هم که شده از خانه بيرون بيايند و ببينند که اوضاع آنقدرها هم‬ ‫بد نيست‪ .‬زن به مرد گفت‪« ،‬اگر تو قبول کني من هم بيرون مي‪‎‬آيم‪.‬‬ ‫مي‪‎‬توانيم مثل يک زنداني باشيم که به مرخصي مي‪‎‬رود و دوباره به سلولش‬ ‫برمي‪‎‬گردد‪ ».‬مرد قبول کرد‪ .‬دکتر دست مرد را و کرباليي دست زن را گرفتند و‬ ‫بدن لرزان و سالخورده آن‪‎‬ها را که به سختي يک تکه مانده بود و مثل فنر تکان‬ ‫مي‪‎‬خورد از خانه بيرون آوردند‪ .‬نور خورشيد در همان ثانيه اول چشمان آن‪‎‬ها را زد‬ ‫و يکي دو دقيقه نمي‪‎‬توانستند چيزي ببينند‪ .‬وقتي که چشمشان را باز کردند اولين‬ ‫نگاه به پوست بدنشان بود‪ .‬سبزي پوست بدنشان زير نور خورشيد آرام آرام به‬ ‫رنگ واقعي پوست تبديل شد و صورتشان از حرکت خون‪ ،‬گلگون و قرمز به نظر‬ ‫مي‪‎‬آمد‪ .‬کمي جلوتر رفتند تا از کوچه به خيابان برسند‪ .‬کرباليي و دکتر دست زن و‬ ‫مرد را که اينک مي‪‎‬توانستند بدون کمک راه بروند رها کردند‪ .‬مرد دست زنش را در‬ ‫دستش فشرد و هر دو به خيابان خيره شدند‪ .‬در خيابان هيچ رنگي نبود‪ .‬همه آدم‪‎‬ها‬ ‫سياه و سفيد بودند‪ .‬لباسشان سياه بود و بلند‪ .‬موهايشان را با روسري و کاله سياه‬ ‫پوشانده بودند‪ .‬همه مثل اسکلت و آدم آهني راه مي‪‎‬رفتند‪ .‬مرد به زنش نگاه کرد‪ .‬با‬ ‫سر انگشتش قطره اشکي را که روي صورت او پايين ريخته بود پاک کرد و هر دو‬ ‫به سوي خانه بازگشتند‪...‬‬


‫‪26‬‬

‫‪26‬‬

‫‪March 2018‬‬

‫جمهوري اسالمي‬ ‫و اقتصاد ايران‪:‬‬ ‫سراشيب انحطاط‬

‫فريدون خاوند‪ ،‬راديو آمريکا‬ ‫حتي مراسم راهپيمايي سنتي به مناسبت سالروز بيست و دوم بهمن‪ ،‬که در رسانه‌هاي رسمي تهران «حضور باشکوه‬ ‫و گسترده و تماشايي مردم» توصيف شد‪ ،‬نتوانست اين واقعيت را پنهان کند که نظام جمهوري اسالمي به سرعت از اقتدار‬ ‫و کبکبه سال‌هاي نخستين پيدايش خود دور مي‪‎‬شود و بيش از هر زمان ديگري فرسايش بازنگشت ناپذيرش را به نمايش‬ ‫مي‪‎‬گذارد‪.‬‬ ‫رويداد‌هاي نامنتظره دي ماه گذشته يکي از مهم‌ترين نشانه‌هاي اين فرسايش هستند‪ ،‬همچون گسترش برق آساي‬ ‫شکاف‌هاي درون نظام که اهرم‌هاي اصلي تصميم گيري و سياست گذاري را در هرج و مرجي توصيف ناپذير فرو برده است‪.‬‬

‫احساس باخت بزرگ‬

‫اينکه جمهوري اسالمي در آستانه چهلمين سالگرد زايش خود در کام بحراني بي‌سابقه فرو مي‪‎‬رود‪ ،‬ريشه‌هاي گوناگون‬ ‫دارد که ناکامي بزرگ در عرصه اقتصادي اگر نه مهم‪‎‬ترين‪ ،‬دست‪‎‬کم يکي از مهم‌ترين آن‪‎‬ها است‪ .‬در سي و نه سال گذشته‬ ‫نظام تهران در اين عرصه به گزينش‌هاي گوناگون روي آورد‪ :‬از «اقتصاد توحيدي» گرفته تا «اقتصاد مقاومتي»‪ ،‬از اقتصاد‬ ‫دولت ساالرانه دهه اول بعد از انقالب گرفته تا پوپوليسم احمدي‌نژادي‪...‬‬ ‫طي اين چهار دهه تالش جناح‌هاي «عملگرا» و «واقع بين» نظام براي خروج از بن بست اقتصادي از راه انجام اصالحات‬ ‫را نيز نبايد ناديده گرفت‪.‬‬ ‫اکبر هاشمي رفسنجاني‪ ،‬محمد خاتمي و حسن روحاني‪ ،‬براي آشتي دادن نظام حاکم با الزامات مدرن اقتصادي‪ ،‬با‬ ‫شعار‌هاي «سازندگي» و «ساماندهي» و «تدبير» به سياست‌هاي اصالحي روي آوردند‪ .‬تالش اينان اما در رويارويي با هسته‬ ‫سخت نظام جمهوري اسالمي به گل نشست و اقتصاد ايران به جايي رسيد که امروز مي بينيم‪ ،‬با نا بهنجاري‪‎‬هايي که در‬ ‫ادبيات اقتصادي دولت دوازدهم «ابر چالش» نام گرفته‪‎‬اند‪ ،‬از بحران آب و محيط زيست و فساد و نابرابري‌هاي اجتماعي‬ ‫گرفته تا سقوط مقاومت ناپذير پول ملي‪ ،‬نرخ رشد پايين‪ ،‬کارخانه‌هاي به خاک نشسته‪ ،‬سيل بيکاران به ويژه در ميان فارغ‬ ‫التحصيالن‪ ،‬و لرزه‌هاي سختي که به جان نظام بانکي و صندوق‌هاي بازنشستگي افتاده است‪...‬‬ ‫اين «ابر چالش»‌ها برآمده از حدود چهل سال انحطاط اقتصادي ايران است که طبعا به حساب جمهوري اسالمي نوشته‬ ‫شده و در ضربه زدن به اقتدار آن نقشي تعيين کننده ايفا کرده است‪ .‬ناکار آمد بودن نظام در پاسخگويي به نياز‌هاي اقتصادي‬ ‫مردم و «بي حساب و کتاب» بودن کشور رايج‌ترين انتقاد هايي است که در کوچه و بازار شنيده مي‪‎‬شود و در رويداد‌هاي دي‬ ‫ماه نيز به فرياد‌هاي طغيان آميز بدل شد‪.‬‬ ‫نکته مهم آنکه همان انتقاد‌ها به گونه‌اي روز افزون حتي از زبان شماري از مسئوالن دستگاه اجرايي کشور شنيده‬ ‫مي‪‎‬شود‪ .‬و نيز از زبان سخنگويان جناح معروف به «اصولگرا»‪ ،‬با اين تفاوت که اينان گناه وضعيت آشفته کنوني را نه به نظام‪،‬‬ ‫که به دولت حسن روحاني نسبت مي‪‎‬دهند‪.‬‬ ‫چنين پيدا است که بخش رو به گسترشي از افکار عمومي‪ ،‬حتي در ميان قشرهايي که حاکميت به داليل گوناگون آنها‬ ‫را عمده‌ترين پايگاه نفوذ خود مي‪‎‬داند‪ ،‬کشورشان را در عرصه اقتصادي به شدت بازنده مي‪‎‬بينند‪ .‬اين احساس باخت بزرگ‬ ‫حاصل مقايسه وضعيت کنوني اقتصاد کشور با دوران پيش از انقالب و نيز با ديگر کشور هايي است که طي سي و نه سال‬ ‫گذشته با فاصله‌اي نجومي ايران را پشت سر گذاشته‪‎‬اند‪ .‬سومين عامل زاينده احساس باخت‪ ،‬امکانات بالقوه ايران است که‬ ‫طي چهار دهه در راه توسعه پايدار کشور به کار گرفته نشدند و اميدي نيست که در آينده نيز به کار گرفته بشوند‪.‬‬

‫سه مالک‬

‫در اين يادداشت براي سنجش درجه انحطاط اقتصادي ايران بر همين سه مالک تکيه مي‪‎‬کنيم‪:‬‬ ‫مالک نخست‪ ،‬مقايسه کارنامه اقتصادي دوران سي و نه ساله جمهوري اسالمي با دستآورد‌هاي اقتصادي کشور در دوران‬ ‫پيش از انقالب است‪.‬‬ ‫ايران پيش از انقالب بهشت نبود و از ضعف‌هاي فراوان همچون دخالت زياد دولت در عرصه اقتصادي و نيز ريخت و‬ ‫پاش و فساد و نابرابري‌هاي اجتماعي رنج مي‪‎‬برد‪ .‬با اين همه آخرين دودمان پادشاهي ايران‪ ،‬در مقايسه با دوران پيش و بعد‬ ‫از خود و نيز در مقايسه با بسياري ديگر از اقتصاد‌هاي در حال توسعه‪ ،‬کارنامه اقتصادي درخشاني از خود بر جاي گذاشت‪.‬‬ ‫کافي است اشاره کنيم که توصيف دهه چهل و نيمه اول دهه پنجاه خورشيدي به عنوان «دوره طاليي» اقتصاد ايران در ادبيات‬ ‫اقتصادي امروز کشور جا افتاده است‪.‬‬ ‫هاشم پسران و هادي صالحي اصفهاني نرخ رشد توليد ناخالص داخلي سرانه ايران را در فاصله ‪ 1963‬تا ‪ 1976‬حدود‬ ‫‪ 8‬در صد ارزيابي مي‪‎‬کنند و مي‪‎‬افزايند که در سال ‪ ،1976‬در آمد سرانه در ايران به ‪ 64‬در صد ميانگين درآمد سرانه در دوازده‬ ‫کشور اروپاي غربي رسيده بود‪.‬‬ ‫جواد صالحي اصفهاني‪ ،‬استاد دانشگاه ويرجينيا‪ ،‬از «معجزه اقتصادي» ايران در دهه ‪ 1960‬نام مي‌برد («تجارت فردا»‪،‬‬ ‫شماره ‪ 5 ،160‬دي ماه ‪ .)1394‬در مقاله‌اي زير عنوان «پنج دهه فراز و فرود توليد»‪ ،‬حميد زمان زاده مي‌نويسد‪« ،‬از سال‬ ‫‪ 1340‬تا پايان سال ‪ ،1355‬توليد سرانه هر ايراني در يک روند صعودي از دو ميليون و سيصد هزار ريال به هفت ميليون و‬ ‫دويست هزار ريال در سال (به قيمت‌هاي ثابت سال ‪ )1376‬رسيده است‪ .‬در واقع توليد سرانه ايراني‌ها طي ‪ 15‬سال‪ ،‬سه و‬

‫يک دهم برابر شده است که از بهبود قابل توجه سطح رفاهي ايراني‌ها در اين دوره حکايت دارد» (فصلنامه «تازه‌هاي اقتصاد»‪،‬‬ ‫شماره ‪ ،136‬تابستان ‪.)1391‬‬ ‫حال اين رشد سريع پانزده ساله را با تجربه اقتصادي جمهوري اسالمي مقايسه کنيم‪ .‬بر پايه محاسبات محافل‬ ‫کارشناسي تهران‪ ،‬ميانگين نرخ رشد توليد ناخالص ايران در دوران بعد از انقالب اسالمي بين دو تا دو و نيم در صد در سال‬ ‫بوده است‪ .‬علي طيب نيا‪ ،‬وزير پيشين امور اقتصادي و دارايي‪ ،‬اين شاخص را در دوره مورد نظر ‪ 2.3‬در صد در سال ارزيابي‬ ‫کرده است («دنياي اقتصاد»‪ 31 ،‬تير ماه ‪ .)1396‬مرکز پژوهش‌هاي مجلس همان شاخص را ‪ 2.1‬در صد بر آورد مي‪‎‬کند‬ ‫(«الزامات دستيابي به رشد ‪ 8‬در صد»‪ ،‬خرداد ‪.)1395‬‬ ‫تاثير انحطاط اقتصادي کشور بر زندگي و معيشت ايرانيان را در ارزيابي دکتر مسعود نيلي‪ ،‬مشاور اقتصادي حسن‬ ‫روحاني‪ ،‬به خوبي مي‌توان ديد‪ .‬به گفته او‪« :،‬درآمد سرانه ما در حال حاضر ‪ 70‬در صد در آمد سرانه در سال ‪ 1355‬است‪».‬‬ ‫به بيان ديگر در آمد سرانه ايراني‌ها طي چهل سال گذشته‪ ،‬در اوج پويايي اقتصادي و تکنولوژيک جهان‪ 30 ،‬در صد سقوط‬ ‫کرده است («دنياي اقتصاد»‪ ،‬شانزده اسفند ماه ‪.)1395‬‬ ‫دومين مالک براي اندازه‌گيري درجه انحطاط ايران‪ ،‬مقايسه اقتصاد آن با شماري از اقتصاد‌هاي در حال توسعه است‪.‬‬ ‫از سي و نه سال پيش به اين سو‪ ،‬همزمان با استقرار و تحکيم پايه هاي نظام جمهوري اسالمي در ايران‪ ،‬جغرافياي‬ ‫اقتصادي جهان يک تحول بنيادي را از سر گذرانده است‪ .‬يکي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي اين تحول‪ ،‬ورود شماري از کشور‌هاي‬ ‫فقير به جرگه قدرت‌هاي صنعتي و بازرگاني است‪ ،‬پديده‌اي که صد‌ها ميليون نفر از ساکنان کره زمين را به بازيگران فعال‬ ‫اقتصاد جهاني بدل کرده و افسانه «سروري طبيعي و ابدي» نژاد سفيد را بر باد داده است‪.‬‬ ‫در پي موج اول «قدرت‌هاي نوظهور» (کره جنوبي‪ ،‬تايوان‪ ،‬سنگاپور‪ ،‬هنگ کنگ)‪ ،‬امواج نيرومند ديگري به راه افتاد که به‬ ‫ويژه دو غول جمعيتي زمين‪ ،‬چين و هند را‪ ،‬از حاشيه به متن پوياي اقتصاد جاني کشانده است‪ .‬کشور‌هاي ديگري نيز قاطعانه‬ ‫از مرز توسعه گذشته اند که شماري از آنها را در آسيا (تايلند‪ ،‬مالزي‪ ،‬اندونزي)‪ ،‬آمريکاي التين (برزيل‪ ،‬مکزيک‪ ،‬شيلي وغيره)‪،‬‬ ‫اروپاي مرکزي و خاوري و ديگر نقاط جهان از جمله در همسايگي ايران (ترکيه) مي توان ديد‪.‬‬ ‫در رويارويي با اين تحول شگفت‪ ،‬ايرانيان و به ويژه نسل جوان آن بيش از پدران و پدر بزرگ‌هايشان احساس‬ ‫تلخي مي‪‎‬کنند‪ ،‬زيرا مي‪‎‬بينند که نه تنها آرزوي ديرينه آنها در پر کردن شکاف با قدرت‌هاي صنعتي قديمي بر باد رفته‪ ،‬بلکه‬ ‫کشورهايي که اقتصادي همتراز يا حتي واپس مانده‪‎‬تر از ايران داشته‪‎‬اند‪ ،‬امروزه با فاصله زياد از ايران پيش افتاده‪‎‬اند‪ .‬ايرانيان‬ ‫همانند گذشته با فروش نفت خام روزگار مي‪‎‬گذرانند‪ ،‬ولي حتي در اين عرصه نيز توليدشان نسبت به ‪ 40‬سال پيش حدود ‪33‬‬ ‫در صد کاهش يافته‪ ،‬حال آنکه جمعيتشان بيش از دو برابر شده است‪.‬‬ ‫امروز بازار داخلي ايران در تصاحب کاال‌هاي صادراتي همين «قدرت‌هاي نو ظهور» است‪ .‬سنگر‌هاي صنايع قديمي ايران‪،‬‬ ‫همچون نساجي و کفش‪ ،‬يکي پس از ديگري فرو ريخته است‪ .‬بازار چادر سياه زنان ايران تقريبا در انحصار قدرت‌هاي‬ ‫صنعتي آسيايي است و حتي بخشي از وسايل مورد استفاده در مراسم عزاداري ماه محرم را چيني‌ها به ايران صادر مي‪‎‬کنند‪.‬‬ ‫ايرانيان همچنين مي‪‎‬بينند که روابط اقتصادي‌شان با ترکيه‪ ،‬شبيه روابط يک کشور جهان سومي با يک قدرت صنعتي‬ ‫است‪ :‬ايران به ترکيه گاز و نفت مي‪‎‬فروشد و از آن کشور کاال‌هاي ساخته شده وارد مي‪‎‬کند‪ .‬اوج فالکت ايران در عرصه‬ ‫اقتصادي‪ ،‬ناتواني آن از پاسخگويي به نياز‌هايش در عرصه فرآورده‌هاي نفتي است‪ .‬کشوري که دومين ذخاير نفتي جهان را‬ ‫در اختيار دارد‪ ،‬هر روز سيزده ميليون ليتر بنزين وارد مي‪‎‬کند‪.‬‬ ‫اينکه ايرانيان خود را در ترکيه يا امارات متحده عربي از لحاظ اقتصادي در موقعيتي فرو دست‪‎‬تر احساس کنند‪ ،‬به رغم‬ ‫آنکه تبليغات نظام حاکم براي پوشاندن اين شکست بر نفوذ ايران در «چهار پايتخت» (بغداد‪ ،‬دمشق‪ ،‬بيروت و صنعا) يا بر‬ ‫دستيابي ايران به درياي مديترانه متمرکز شده است‪ ،‬زخم وارد آمده بر غرور آنها را عميق‪‎‬تر مي‪‎‬کند‪.‬‬ ‫سومين مالک اندازه‌گيري انحطاط‪ ،‬امکانات بالقوه‌اي است که به دليل جهت‪‎‬گيري‌هاي ايدئولوژيک يک نظام «مکتبي»‬ ‫از دست رفته و مي‪‎‬روند‪.‬‬ ‫به ارزيابي «بريتيش پتروليوم»‪ ،‬ايران نخستين ذخاير گازي و چهارمين ذخاير نفتي جهان (بعد از ونزوئال‪ ،‬عربستان‬ ‫سعودي و کانادا) را در اختيار دارد‪ ،‬شماري از معادن آن از جمله روي و مس و سنگ آهن در زمره غني‌ترين معادن جهان‬ ‫هستند‪ ،‬گنجينه‌هاي طبيعي و تاريخي آن مي‪‎‬توانند کشور را به يکي از جذاب‌ترين مراکز گردشگري جهان بدل کنند‪ ،‬با‬ ‫برخورداري از موقعيت جغرافيايي ممتاز مي‪‎‬تواند به کانون يک همگرايي منطقه‌اي بدل شود‪ ،‬جمعيت آن براي تامين يک‬ ‫توسعه پايدار در سطح مناسبي است‪ ،‬سنت‌هاي کسب و کار در آن با قدمت تاريخي خود زمينه رشد فرهنگ کار آفريني را‬ ‫فراهم آورده‪‎‬اند‪ ،‬طبقه متوسط آن از توانايي‌هاي الزم براي ايجاد يک بازار رو به رشد برخوردار است‪...‬‬ ‫براي آينده نيز امکانات رستاخيز اقتصادي ايران فراوان است‪ .‬در گزارشي زير عنوان «ايران ‪ :‬فرصت رشد يک تريليون‬ ‫دالري؟»‪ ،‬که در سال ‪ 2016‬منتشر شد‪« ،‬موسسه جهاني مکنزي»‪ ،‬اتاق فکر و بازوي تحقيقاتي «شرکت مکنزي» و يکي از‬ ‫مهم‌ترين انديشکده‌هاي جهان‪ ،‬به فرصت‌هاي پيش روي اقتصاد ايران پرداخته و امکانات بالقوه رشد اقتصادي و بازار کار‬ ‫ايران را طي بيست سال آينده بررسي کرده است‪.‬‬ ‫بر پايه اين بررسي آينده نگرانه‪ ،‬اگر ايران با اقتصاد جهاني گره بخورد‪ ،‬مي‌تواند طي دو دهه آينده در مجموع ‪3.5‬‬ ‫تريليون دالر سرمايه گذاري را در خدمت نرخ رشدي با ميانگين شش در صد در سال به کار اندازد‪ ،‬يک تريليون دالر به توليد‬ ‫ناخالص داخلي خود اضافه کند و ميليون‌ها شغل تازه به وجود بيآورد‪.‬‬ ‫آنچه گزارش «مکنزي» درباره امکانات اقتصادي بالقوه ايران مي‪‎‬نويسد و چشم‌اندازهايي که در صورت به کارگيري آنها‬ ‫تصوير مي‪‎‬کند‪ ،‬هر ايراني را هم در شور و شوق و هم در اندوهي عميق فرو مي‪‎‬برد‪ .‬شور و شوق در آرزوي مغز‌ها و دست‪‎‬هايي‬ ‫که امکانات بالقوه را به واقعيت بدل کنند و اندوه عميق به دليل وجود انبوه سدهايي که نظام جمهوري اسالمي در راه دستيابي‬ ‫به اين هدف به وجود آورده است‪.‬‬ ‫سال‌هاي سال است که تمامي اين امکانات در راه سياست‌هاي باطل بر باد رفته و کشور‪ ،‬به جاي پيشروي در راه توسعه‬ ‫و ايجاد يک جامعه سر بلند و شکوفا‪ ،‬در سياهچال تنش‌هاي پايان ناپذير و بي‌سر وته با بخش بزرگي از جهان دست و پا‬ ‫مي‪‎‬زند‪.‬‬


27

For Advertisement Call:

27

PA

I


March 2018

28

28


29

For Advertisement Call:

29

PA

I


March 2018

30

30


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫قره کليسا‬ ‫به ياد مهندس هوشنگ سيحون‬ ‫کاوش‪ ،‬تحقيق و بازشناسي بسياري از بافت‪‎‬هاي کهن‬ ‫معماري شهر و روستاهاي ايران و شناساندن چنين‬ ‫گنجينه هنري ـ فرهنگي به شهروندان ميهن‪ ،‬وامدار‬ ‫مدرسه معماري در تهران است که در سال ‪1940‬‬ ‫به همت و مديريت آندره گدار (معمار و باستانشناس‬ ‫فرانسوي) تاسيس و سال‪‎‬هاي بعد در ساختار مجهز و‬ ‫قدرتمندتري تحت عنوان «دپارتمان معماري دانشکده‬ ‫هنرهاي زيباي دانشگاه تهران» تحت رياست مهندس‬ ‫محسن فروغي و پس از وي مهندس هوشنگ سيحون‬ ‫به دستاوردهاي ارزشمندي نايل آمد و کارنامه درخشاني‬ ‫از خود به جا گذارد‪.‬‬ ‫از همان آغاز برپايي مدرسه‪ ،‬دانشجويان و استادان‬ ‫راهنما عازم مناطق از پيش مطالعه شده در شهر و‬ ‫روستاها مي‪‎‬شدند تا ضمن آشنايي با معماري‪‎‬هاي فعال‬ ‫يا فراموش شده از ديدگاه يک پژوهنده آن‪‎‬ها را مورد‬ ‫بررسي و اندازه‪‎‬گيري قرار داده و سپس با تهيه رولووه‪‎‬هاي‬ ‫دقيق معماري حاصل تالش‪‎‬هايشان را به مرحله ثبت و‬ ‫معرفي رسانيده و طي مقاالتي آن‪‎‬ها را در مجالت داخل و‬ ‫خارج از کشور منتشر سازند و اين امر حتي کنجکاوي و‬ ‫توجه بسياري از استادان و محققان تاريخ هنر و معماري‬ ‫اروپايي و آمريکايي را فراهم آورده و هيات‪‎‬هايي را راهي‬ ‫ميهن ما مي‪‎‬ساخت‪.‬‬ ‫اشاره‪‎‬اي ضروري است که در دوران رياست و مديريت‬ ‫درخشان مهندس هوشنگ سيحون براي نخستين بار‬ ‫بسياري از بافت‪‎‬هاي معماري ناشناخته حتي در آن عصر‬ ‫رو به جهش و پيشرفت همچون يزد و طبس‪ ،‬ابيانه و‬ ‫افجه‪ ،‬عقدا و اردستان‪ ،‬هريجان و کالردشت‪ ،‬کوالجو و‬ ‫نهاوند‪ ،‬ده زيارت و ماسوله‪ ،‬خانه بروجردي‪‎‬ها در کاشان‬ ‫و قره کليسا در ماکو مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت و‬ ‫نتيجه کار در اختيار هنرجويان‪ ،‬معماران و شهرسازان‬ ‫عالقمند گذارده شد‪.‬‬ ‫و چنين بود که نگارنده در سال‪‎‬هاي آغازين دهه ‪ 50‬در‬ ‫کالس درس دکتر منصور فالمکي (استاديار رشته معماري)‬

‫‪31‬‬

‫با پديده‪‎‬اي به نام قره کليسا آشنايي يافت‪ .‬و از آن پس نيز‬ ‫مکررًا در کنفرانس‪‎‬ها و سيمنارهاي گوناگون که از سوي‬ ‫اساتيد و کاوشگران تاريخ هنر معماري و باستانشناسي‬ ‫همچون دکتر رضا کسايي برگزار‪ ،‬حضور مي‪‎‬يافت و با آنکه‬ ‫سالياني دراز از آن تاريخ سپري شده است‪ ،‬اما قره کليسا‬ ‫همچنان در ذهن من جايگاهي ويژه دارد و به عنوان سندي‬ ‫غير قابل انکار و مايه فخر از عصر باستان مي‪‎‬دانم که در‬ ‫سرزمين پارس مردماني با نژاد‪ ،‬فرهنگ و باورهاي مذهبي‬ ‫گوناگون در کنار هم زيسته و به يکديگر حرمت نهاده‪‎‬اند‪.‬‬ ‫اما در سده بيست و يکم شوربختانه در همان سرزمين‬ ‫روزگار ديگري حاکم شده و اکنون آنطور که شاهد آن‬ ‫هستيم‪ ،‬دگرانديشان ديني خارج از مدار باورهاي حاکمان‬ ‫کنوني سخت مورد تبعيض قرار دارند و به شهروندان درجه‬ ‫پايين‪‎‬تر سقوط نموده‪‎‬اند‪ .‬لذا در اين نوشتار ضروري مي‪‎‬بينم‬ ‫اشاره‏اي به سايت «ويکي‌پيديا» نمايم‪« ،‬در پي برقراري‬ ‫حکومت برآمده از انقالب ‪ 1979‬مسيحيان محلي و مقيم‬ ‫پيرامون قره کليسا را از زيستگاهشان رانده و بدان‪‎‬ها حکم‬ ‫گرديد که فقط در روزهاي تعيين شده به لحاظ مراسم‬ ‫عيدشان بدانجا بازگردند‪ .‬و بدين روي صومعه «سن‬ ‫تاديوس» يا قره کليسا کمترين ميزان بازديد کننده را ميان‬ ‫همه زيارتگاه‪‎‬هاي مسيحي ـ ارمني به خود اختصاص داده‬ ‫است‪!!!!».‬‬ ‫و با دنيايي تاسف بايد بپذيريم که در عصر کنوني شکست‬ ‫بزرگ تاريخي و اخالقي غيرقابل جبراني بر مردماني وارث‬ ‫تمدن درخشان و گمنجينه‪‎‬هاي فرهنگي شکوهمند وارد آمده‬ ‫است‪.....‬‬ ‫کليساي «تاديوس مقدس» يا قره کليسا (کليساي سياه)‬ ‫که براي ارمني‪‎‬هاي مسيحي از اهميتي ويژه برخوردار است‪،‬‬ ‫در دهستان چالدران واقع در شهرستان ماکو در آذربايجان‬ ‫ايران ساخته شده است و بر پايه اطالعات مندرج از منابع‬ ‫موجود‪ ،‬اين زيارتگاه بين سال‪‎‬هاي قرون ‪ 5‬و ‪ 6‬ميالدي بنا‬ ‫شده و آرامگاه «تاتاوس» که ظاهرًا از حواريون بوده است‬ ‫(اما در کتاب‪‎‬هاي مسيحي و انجيل‪‎‬ها نامي از وي نيست) در‬ ‫خود جاي داده است‪.‬‬ ‫تاديوس در سال ‪ 48‬ميالدي به علت تبليغ براي آيين‬ ‫مسيحيت در ارمنستان به قتل‪‎‬رسيده و در محلي که کليساي‬ ‫فعلي قرار دارد‪ ،‬دفن مي‪‎‬گردد‪ .‬بدين روي هر ساله گروه‬ ‫کثيري از ارمنيان مسيحي به زيارت مقبره وي شتافته و در‬ ‫صحن آن بنا مراسم مذهبي باشکوهي را برگزار مي‪‎‬نمايند‪.‬‬ ‫بر پايه روايت‪‎‬هاي جاري‪ ،‬تاديوس به دعوت پادشاه «آبکار»‬ ‫جهت مداواي بيماري‪‎‬اش به ارمنستان سفر کرده و پس از‬ ‫درمان و بهبودي کامل پادشاه‪ ،‬مورد لطف وي قرار گرفته و‬ ‫بدو نيز اجازه داده مي‪‎‬شود که مردمان آن ديار را به آيين‬ ‫مسيحي تشويق و در پي آن نخستين کليساي عيسوي ـ‬ ‫ارمني را در شهر اورفه در بين النهرين بنيان نهاده مي‪‎‬شود‪.‬‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫پس از مرگ پادشاه «آبکار» سرزمين ارمنستان به دو‬ ‫پادشاهي مستقل به نام‪‎‬هاي اورفه و ارمنستان مرکزي‬ ‫تقسيم و فرمانروايان هر دو قسمت راه مخالفت با آيين‬ ‫مسيحيت را در پيش گرفته و به کشتار و آزار پيروان مذهب‬ ‫نوين مي‪‎‬پردازند‪.‬‬ ‫چنانکه به دستور «سانادروک» پادشاه ارمنستان مرکزي‪،‬‬ ‫«تاديوس» دستگير و پس از تحمل شکنجه‪‎‬هاي بسيار به‬ ‫قتل رسيده و در محل کنوني کليساي مورد ذکر به خاک‬ ‫سپرده مي‪‎‬شود و حتي «ساندخت» دختر پادشاه که از مريدان‬ ‫تاديوس بود‪ ،‬به فرمان پدر نيز کشته و او نيز در نزديکي‪‎‬هاي‬ ‫همان مکان مدفون مي‪‎‬گردانند‪.‬‬ ‫با نگاهي به نوشته‪‎‬هاي بانو لينا ملکميان عضو هيات علمي‬ ‫دانشگاه تهران چنين درمي‪‎‬يابيم‪« ،‬پس از رويدادها و فراز‬ ‫و نشيب‪‎‬هاي تاريخي در طي قرون متدرجًا آيين مسيحيت‬ ‫در سرزمين ارمنستان پايه گرفته و رواج مي‪‎‬يابد‪ .‬از زمان‬ ‫پادشاهي تيرداد سوم‪ ،‬شاهنشاه سرزمين پارس و به‬ ‫درخواست «گريگور» روشنگر مقدس ارمني‪ ،‬آيين مسيحيت‬ ‫دين رسمي کشور ارمنستان مي‪‎‬شود که يکي از دستاوردهاي‬ ‫آن ساختن کليسايي به نام «سورپ تاديي وانک» جهت‬ ‫بزرگداشت تاديوس بر روي مکان دفن شده وي در‬ ‫آذربايجان است و بنا به نوشته حمداهلل مستوفي تاريخ بناي‬ ‫آن را مي‪‎‬توان بين قرون چهارم تا ششم ميالدي برآورد‬ ‫نمود‪».‬‬ ‫اين معماري کهن يک بار در سال ‪ 1319‬ميالدي در اثر زمين‬ ‫لرزه به کلي ويران شد و ده سال بعد به همت شخصيتي توانا‬

‫‪31‬‬

‫و رهبر مذهبي بانفوذ به نام «اسقف زاکاريا» بازسازي و‬ ‫راه اندازي گرديد و کتيبه‪‎‬اي نيز از آن بر روي بناي فعلي‬ ‫کليسا برجاي مانده است‪.‬‬ ‫در عصر قاجار‪ ،‬به امر فتحعلي شاه کليساي تاديوس‬ ‫مقدس به همت و پيگيري شاهزاده عباس ميرزا مسوولين‬ ‫امر را به تعميرات اساسي واداشته و برطبق کتيبه سنگي‬ ‫به زبان فارسي که بر سر در کليسا نصب شده است‪،‬‬ ‫ضمن شرح اين رويداد‪ ،‬تاريخ اجراي تعميرات را به‬ ‫سال ‪ 1814‬ميالدي ذکر و ثبت نموده است‪.‬‬ ‫در اواخر نيمه اول قرن بيستم و با مهاجرت ارامنه ساکن‬ ‫دهات اطراف کليساي تاديوس به ارمنستان فعاليت‬ ‫کليسا متوقف و فضاي داخل و بيرون آن به حال خود‬ ‫رها مي‪‎‬شود‪ .‬اما پس از سال‪‎‬هاي ‪ 1946‬ميالدي‪ ،‬شوراي‬ ‫خليفه‪‎‬گري کل ارامنه آذربايجان که مقر آن در شهر تبريز‬ ‫است در صدد احياي آن برآمده و پس از اتمام کارها‬ ‫نخستين کاروان زايران مرکب از ‪ 54‬زاير ارمني در سال‬ ‫‪ 1954‬ميالدي از تبريز به حرکت درآمده و از بيراهه‪‎‬ها‬ ‫خود را به محل نيايشگاه رسانيده تا مراسم باشکوه‬ ‫زيارت کليساي تاديوس را برگزار نمايند‪.‬‬ ‫با مشاهده چنين شور و شوقي‪ ،‬اندکي بعد جاده اتوموبيل‬ ‫رويي به طول ‪ 60‬کيلومتر و به منظور سهولت دسترسي‬ ‫زايران و سياحان از سه راه قره ضياالدين تا کليساي‬ ‫تاديوس مقدس احداث مي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫ادامه دارد‪.‬‬


‫‪32‬‬

‫‪32‬‬

‫ﻋﻠﻤﯽ‬ ‫روﯾﺪاد ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژيو‬ ‫هشت توصيه براي حفظ‬ ‫امنيت در اينترنت‬ ‫اينترنت فضايي شگفت‌انگيز براي خالقيت‪ ،‬گپ با‬ ‫دوستان و يافتن چيزهاي سرگرم‌کننده است‪.‬شما زمان‬ ‫زيادي را در اينترنت مي‌گذرانيد‪ ،‬براي همين مهم است که‬ ‫در فضايي امن از آن زمان لذت ببريد و شاد باشيد‪.‬‬

‫دوستي‌هاي اينترنتي‬

‫کار درست اين است که دنياي مجازي را چون امتدادي‬ ‫از دنياي واقعي در نظر بگيريد‪ .‬دوستانتان را در کارها شريک‬ ‫کنيد‪ .‬بيرون ماندن از بازي‌ها و گفت‌وگوهاي اينترنتي همان‬ ‫اندازه ناراحت‌کننده است که بيرون ماندن از بازي‌ها و‬ ‫گفت‌وگوهاي حضوري‪ .‬کلمه‌هايتان را با دقت انتخاب کنيد‪،‬‬ ‫چون ديگران ممکن است نوشته‌هاي شما را اشتباه تعبير‬ ‫کنند‪ .‬شايد بهتر باشد که بعضي گفت‌وگوهاي مهم‪ ،‬مانند‬ ‫حل‌وفصل اختالفات‪ ،‬را بگذاريد براي مالقات رو در رو‪.‬‬

‫رعايت احترام‬

‫در شبکه‌هاي اجتماعي به دوستانتان احترام بگذاريد‪.‬‬ ‫اگر عکسي از آن‌ها هست که شايد مايه خجالتشان بشود‪،‬‬ ‫پيش از انتشارش در فضاي مجازي از آن‌ها اجازه بگيريد ـ و‬ ‫اگر کسي از شما خواست عکسي را پاک بکنيد‪ ،‬بالفاصله به‬ ‫خواستشان عمل کنيد‪ .‬پيش از اينکه چيزي بنويسيد هميشه‬ ‫به تاثير آن بر ديگران فکر کنيد‪ .‬اينکه ديگران چه چيزهايي‬ ‫درباره شما مي‌نويسند قطعا برايتان اهميت دارد ـ براي‬ ‫همين احترام ديگران را رعايت کنيد‪.‬‬

‫عکس و نوشته مي‌تواند تصوير نادقيقي از زندگي‬ ‫واقعي نشان دهد‪ .‬اندکي تامل کنيد ـ ما معموال قشنگترين‬ ‫و شادترين عکس‌هايمان را انتخاب مي‌کنيم (کمتر مي‌شود‬ ‫از کمک به مادر در خريد خانه يا يک جوش گنده عکسي‬ ‫ببينيد)‪ .‬تصاوير زندگي (با دقت دستچين‌شده) بي‌نقص‬ ‫ديگران مي‌تواند شما را افسرده کند‪ ،‬اما کليت داستان‬ ‫معموال چيز ديگري است‪.‬‬

‫توازن را حفظ کنيد‬

‫اينترنت فضايي عالي براي بازي‪ ،‬يادگيري و به اشتراک‬ ‫گذاردن است‪ .‬اما اگر بيش از اندازه برايش وقت مي‌گذاريد‪،‬‬ ‫يا به جاي اين‌که کارهاي جذاب واقعي انجام دهيد به‬ ‫اينترنت فکر مي‌کنيد‪ ،‬شايد وقتش باشد که اندکي فاصله‬ ‫بگيريد‪ .‬کلي کار ديگر مي‌شود کرد‪ .‬عمل درست حفظ توازن‬ ‫است‪.‬‬

‫با وجود کاهش فروش آيفون‪،‬‬ ‫اپل سود کرد‬ ‫بر اساس گزارش‌ها فروش آيفون‌هاي اپل در سه ماهه‬ ‫آخر سال گذشته ميالدي (‪ )2017‬در مقايسه با سال قبل از‬ ‫ت باالي محصوالت‬ ‫آن (‪ )2016‬اندکي کاهش داشته‪ ،‬اما قيم ‌‬ ‫جديد‪ ،‬کاهش فروش را جبران کرده است‪.‬‬ ‫اين شرکت در سه ماهه آخر سال گذشته ‪ 20‬ميليارد‬ ‫دالر سود داشته که اين ميزان مرهون ميزان رشد بازار اپل‬ ‫در ژاپن و کشو‌رهاي اروپايي است‪.‬‬

‫حواستان به رد پايتان در اينترنت باشد‬

‫هر بار که وارد فضاي مجازي مي‌شويد‪ ،‬رد پاي‬ ‫ديجيتالي از شما به جا مي‌ماند که به ديگران نشان مي‌دهد‬ ‫کجا بوده‌ايد و چه کارهايي کرده‌ايد‪ .‬با اينکه گذاشتن عکس‬ ‫و ويديو در اينترنت مي‌تواند براي دوستان جذاب باشد و‬ ‫خالقيت شما را نشان بدهد‪ ،‬هرگز فراموش نکنيد که انتشار‬ ‫عکس و فايل در اينترنت به اين معني است که احتماال براي‬ ‫هميشه آنجا خواهد ماند‪ .‬خالصه اينکه اگر ترجيح مي‌دهيد‬ ‫مادربزرگتان چيزي را نبيند‪ ،‬بهتر است در اينترنت نگذاريد‪.‬‬

‫به مطالبي که منتشر مي‌کنيد فکر کنيد‬

‫شبکه‌هاي اجتماعي و برخي وبسايت‌ها محل مناسبي‬ ‫براي ابراز عقيده‌اند‪ ،‬اما هميشه اين خطر هست که شما در‬ ‫لحظه حرفي بزنيد يا چيزي بنويسيد که بعدا باعث پشيماني‬ ‫شود‪ .‬سعي کنيد نظرتان را به صورت مثبت يا خنثي بيان‬ ‫کنيد‪ .‬اين شيوه ابراز نظر تاثير بيشتري مي‌گذارد و قاعدتا‬ ‫نبايد باعث ناراحتي کسي بشود‪ .‬وقتي پاسخ صحبت‌هاي‬ ‫کسي را مي‌دهيد‪ ،‬هميشه يادتان باشد که در طرف ديگر هم‬ ‫انساني نشسته که مثل خودتان احساس دارد‪.‬‬

‫طرفتان را بشناسيد‬

‫خيلي‌ها فقط با کساني در اينترنت بازي مي‌کنند و گپ‬ ‫مي‌زنند که شخصا مي‌شناسند‪ .‬اين کار عاقالنه‌اي است‪ .‬اما‬ ‫اگر با غريبه‌ها برخورد کرديد‪ ،‬بهتر است مانند دنياي واقعي‬ ‫احتياط پيشه کنيد‪ .‬مردم ممکن است درباره هويت خود‬ ‫دروغ بگويند‪ ،‬براي همين حواستان به اطالعاتي باشد که از‬ ‫خودتان به آن‌ها مي‌دهيد‪ .‬وارد جزئيات نشويد و اگر احساس‬ ‫مي‌کنيد که کسي دنبال اطالعات شخصي است‪ ،‬تماس را‬ ‫قطع کنيد و به بزرگ‪‎‬ترهاي مورد اطمينان خبر بدهيد‪ .‬هيچ‬ ‫وقت با کسي که صرفا در دنياي مجازي مي‌شناسيد قرار‬ ‫مالقات نگذاريد‪.‬‬

‫از هويت خود محافظت کنيد‬

‫هنگام استفاده از اينترنت هرگز اطالعات شخصي خود‬ ‫مثل شماره تلفن‪ ،‬نشاني منزل يا مدرسه محل تحصيل را به‬ ‫ديگران ندهيد‪ .‬اين مساله خيلي مهم است‪ .‬اگر از شبکه‌هاي‬ ‫اجتماعي استفاده مي‌کنيد‪ ،‬تنظيمات مربوط به حريم‬ ‫خصوصي را بررسي کنيد و مطمئن شويد که فقط دوستانتان‬ ‫به محتواي شما دسترسي دارند‪.‬‬

‫زندگي واقعي هميشه اين شکلي نيست‬

‫اين اولين گزارش رسمي از آمار فروش آيفون ايکس‪،‬‬ ‫محصول گران‌قيمت اپل است‪.‬‬ ‫تيم کوک‪ ،‬مديرعامل اپل گفته که تقاضا براي اين‬ ‫محصول که قيمت آن از حدود ‪ 1000‬دالر شروع مي‌شود‪،‬‬ ‫بيشتر از حد انتظار بوده است‪.‬‬ ‫ميزان فروش‌هاي سه ماهه در اين کمپاني سال به سال‬ ‫با رشدي ‪ 13‬درصدي به رکوردي حدود ‪ 88‬ميليارد دالر‬ ‫رسيده است‪.‬‬ ‫اپل‪ ،‬آيفون ايکس را در نوامبر سال گذشته همزمان با‬ ‫دهمين سالگرد اين محصول روانه بازار کرد‪.‬‬ ‫به گفته آقاي کوک‪ ،‬در حالي که ميزان کلي فروش سال‬ ‫به سال حدود يک درصد کاهش داشته و به بيش از ‪77‬‬ ‫ميليون رسيده‪ ،‬فروش آيفون ايکس از زمان رونمايي از اين‬ ‫محصول در صدر فروش محصوالت اپل بوده است‪.‬‬ ‫به هرحال پيش بيني اپل در مورد ميزان فروش‬ ‫محصوالت اين شرکت در ماه‌هاي آتي کمتر از آن چه انتظار‬ ‫مي‌رود‪ ،‬بوده است‪ .‬چنين پيش بيني‌اي ظاهرا نگراني‌هايي را‬ ‫در مورد احتمال کاهش تقاضا براي محصوالت اين شرکت‬ ‫ايجاد کرده است‪.‬‬ ‫تيم کوک با اشاره به اينکه کاهش فروش اين‬ ‫محصوالت برايش خيلي نگران کننده نبوده‪ ،‬گفت که وجود‬ ‫بيش از يک ميليارد و سيصد ميليون محصول فعال اپل در‬ ‫سراسر جهان‪ ،‬مشتريان زيادي را براي بخش خدمات اين‬ ‫کمپاني فراهم مي کند‪.‬‬ ‫سال گذشته اپل از سه محصول خود رونمايي کرد‪ ،‬اما‬ ‫يکي از آنها مثل بقيه نبود‪.‬‬ ‫مهم‌ترين رويداد‪ ،‬آيفون ايکس بود‪.‬‬ ‫حتي پيش از آنکه مراسم رونمايي به پايان برسد‪،‬‬ ‫آيفون ‪ 8‬و آيفون ‪ 8‬پالس که همزمان با آيفون ايکس معرفي‬ ‫شدند در مقابل اين محصول به نظر کهنه و قديمي مي‌آمدند‪.‬‬ ‫سرمايه‌گذاران نگران آن بودند که حضور آيفون ايکس مانع‬

‫‪March 2018‬‬ ‫از آن شود که مردم به خريد آيفون‌هاي ارزان‌تر روي بياورند‬ ‫و از طرف ديگر قيمت آيفون ايکس که از ‪ 999‬دالر شروع‬ ‫مي‌شد‪ ،‬ممکن است باعث شود که همان افراد اصال به سراغ‬ ‫خريد آيفون نيايند‪.‬‬ ‫و اين ظاهرا همان چيزي است که اتفاق افتاده است‪.‬‬ ‫اپل در مقايسه با سال گذشته‪ ،‬ميزان کمتري آيفون فروخته‬ ‫است‪.‬‬ ‫با افزايش ميانگين فروش از حدود ‪ 100‬دالر به ‪769‬‬ ‫دالر‪ ،‬اين به معناي آن است که اپل ممکن است آيفون‬ ‫کمتري فروخته باشد‪ ،‬اما از فروش هر يک آيفون درآمد‬ ‫بيشتري داشته است‪.‬‬

‫تحقيق گوگل در مورد اَپ‬ ‫ساخت ايران براي جاسوسي‬ ‫از مردم‬ ‫‪ ‬‬

‫روزنامه «سان» چاپ لندن در گزارشي مي‌نويسد‪ ،‬گوگل‬ ‫تحقيقات خود را در مورد اَپ موبوگرام )‪(Mobogram‬‬ ‫که گفته مي‌شود از سوي دولت ايران براي فعاليت‌هاي‬ ‫جاسوسي برنامه‌ريزي شده آغاز کرده است‪.‬‬ ‫به گفته «سان»‪ ،‬اين روزنامه به صورت انحصاري به‬ ‫کارکرد جاسوسي اين اَپ پي برده و فروشگاه‌هاي آنالين‬ ‫گوگل و اَپل را متوجه اين موضوع کرده است‪.‬‬

‫سان مي‌نويسد‪« :،‬ميليون‌ها کاربر اين اَپ مي‌توانند‬ ‫قرباني فعاليت‌هاي جاسوسي رژيم ايران بشوند‪ ».‬سخنگوي‬ ‫گوگل به اين روزنامه گفته است که اين غول اينترنتي اکنون‬ ‫تحقيقات ويژه خود را در اين مورد آغاز کرده است‪.‬‬ ‫وي اضافه کرده‪« :‬ما همواره به نظرات و نگراني‌هاي‬ ‫کاربران اينترنتي توجه ويژه داريم و در حال حاضر مشغول‬ ‫تحقيق در مورد اين موضوع هستيم‪ ،‬با آنکه ما هيچگاه در‬ ‫مورد هيچ اَپ مشخصي اظهارنظر نمي‌کنيم‪ .‬اَپ‌هايي را که‬ ‫گوگل در اختيار کاربرانش قرار مي‌دهد تنها به منظور رفاه‬ ‫حال و کارکرد مفيد براي آنهاست‪».‬‬ ‫روزنامه سان به نقل از يکي از مخالفان حکومت ايران‬ ‫مي‌نويسد‪« :‬ميليون‌ها ايراني در سراسر جهان‪ ،‬به‌ويژه آنهايي‬ ‫که در انگليس ساکن هستند‪ ،‬با استفاده از اَپ موبوگرام با‬ ‫يکديگر و اعضاي خانواده خود در کشور در تماس روزانه‬ ‫هستند‪».‬‬ ‫بر اساس اين گزارش‪ ،‬بالفاصله پس از پياده کردن اين‬ ‫برنامه بر روي تلفن‌هاي موبايل‪ ،‬ليست همه شماره تلفن‌ها‬ ‫دوستان و آشنايان و متن پيام‌هاي رد و بدل شده ميان‬ ‫يکديگر قابل دسترسي برنامه‌ريزان داخل ايران مي‌شود‪.‬‬

‫مارک زاکربرگ از خود و از‬ ‫شبکه فيسبوک انتقاد کرد‬ ‫از تاسيس فيسبوک ‪ 14‬سال مي‌گذرد‪ .‬اين شبکه اکنون‬ ‫با دشواري‌هاي عديده‌اي روبرو است‪ .‬کوچ ميليوني کاربران‬ ‫اين شبکه بر روي آينده آن سايه افکنده است‪ .‬در چنين‬ ‫شرايطي‪ ،‬مارک زاکربرگ اقدام به انتقاد از خود و کار خود‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫موضوع از انتقاد گسترده از نقش فيسبوک در کارزار‬ ‫انتخاباتي آمريکا شروع شد اما در آن حد باقي نماند‪ .‬اين‬ ‫انتقاد دو موضوع را شامل مي‌شد‪ .‬انتقاد نخست مربوط‬ ‫مي‌شد به برخورد منفعالنه مسئوالن فيسبوک در قبال‬ ‫پست‌هايي که به قصد تاثيرگذاري بر اذهان عمومي در‬ ‫آمريکا در آستانه انتخابات رياست جمهوري منتشر شده‬ ‫بودند‪ .‬حال آنکه انتقاد دوم به درآمد فيسبوک از محل انتشار‬ ‫اخبار دروغ برمي‌گشت‪.‬‬ ‫زاکربرگ و ساير مسئوالن فيسبوک در نخستين واکنش‬ ‫خود منکر آن شدند که از فيسبوک براي نشر ضداطالعات‬ ‫در کارزار انتخاباتي آمريکا استفاده شده است‪ .‬اما پس از‬ ‫آنکه تحقيقات پيرامون اين موضوع جدي‌تر شد‪ ،‬ناگزير به‬ ‫پذيرش آن شدند‪.‬‬

‫اين تحقيقات نشان داد که در ماه‌هاي پيش از برگزاري‬ ‫انتخابات رياست جمهوري آمريکا ‪ 80‬هزار پست مشکوک‬ ‫فيسبوکي در اختيار ‪ 126‬ميليون نفر از شهروندان آمريکا‬ ‫قرار گرفته است‪.‬‬ ‫مارک زاکربرگ اين نکته را پذيرفت که اين شبکه بسيار‬ ‫کند در برابر اين مسائل عمل کرده است‪ .‬از آن گذشته‪،‬‬ ‫مسئوالن فيسبوک اعالم کرده‌اند که ‪ 10‬هزار نفر نيروي‬ ‫جديد به منظور کنترل و حذف پست‌هاي ناصحيح و همچنين‬ ‫نفرت ‌پراکني استخدام خواهند کرد‪ .‬فيسبوک متعهد شده‬ ‫است که در آينده جلوي چنين امري را خواهد گرفت‪.‬‬

‫انتقاد دوم که در عمل هنوز بي پاسخ مانده آن بود که نه‬ ‫تنها فيسبوک در کارزار انتخابات آمريکا مانع از انتشار اخبار‬ ‫دروغ نشده‪ ،‬بلکه حتي از اين طريق کسب درآمد کرده است‪.‬‬ ‫موضوع به هاليوود هم کشيده شد و جيم کري‪ ،‬هنرپيشه‬ ‫نام‌آشناي کانادايي ـ آمريکايي‪ ،‬در واکنش به انتشار اين‬ ‫اخبار ناصحيح اعالم کرد که نه تنها همه سهام فيسبوک خود‬ ‫را خواهد فروخت بلکه حتي حساب کاربري خود را مسدود‬ ‫خواهد کرد‪.‬‬ ‫بخش اعظم درآمدهاي فيسبوک از طريق تبليغات‬ ‫تامين مي‌شود‪ .‬اکنون بسياري از شرکت‌هاي بزرگ جهان‬ ‫اعالم کرده‌اند که به همکاري خود با فيسبوک خاتمه خواهند‬ ‫داد و حاضر به انتشار تبليغات بر روي فيسبوک نيستند‪.‬‬ ‫در بين اين شرکت‌ها مي‌توان به شرکت عرضه چاي‬ ‫«ليپتون» و همچنين شرکت توليد لوازم بهداشتي و زيبايي‬ ‫«داو» اشاره کرد‪ .‬حتي شرکت‌هاي بزرگ تبليغاتي نيز‬ ‫اعالم کرده‌اند که سياست‌هاي تبليغاتي خود را در ارتباط با‬ ‫شبکه‌هاي اجتماعي مورد تجديد نظر قرار خواهند داد‪.‬‬ ‫کاهش سطح تبليغات بر روي شبکه فيسبوک همراه شد‬ ‫با کوچ ميليوني کاربران جوان در آمريکا؛ کوچي که به باور‬ ‫کارشناسان تنها به آمريکا محدود نمي‌شود و روندي است‬ ‫که شروع شده و دست‌کم در سال جاري نيز ادامه خواهد‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫انتقاد مديرعامل فيسبوک‪ ،‬آن هم در سالگرد تاسيس‬ ‫آن را مي‌توان واکنش او نسبت به موج گسترده انتقاداتي‬ ‫دانست که عليه اين شبکه‌اجتماعي مطرح شد ‌ه است‪.‬‬ ‫زاکربرگ در پست خود اعالم کرد که مرتکب خطاهاي‬ ‫فني بسياري شده و دست به معامالت غلطي زده است‪ .‬او‬ ‫گفت‪« ،‬من به افراد نادرستي اعتماد کرده‌ام و افراد بااستعداد‬ ‫و توانمندي را در پست‌هاي غلطي به کار گرفته‌ام‪».‬‬ ‫مديرعامل فيسبوک در اين مورد که از گردش تحوالت‬ ‫حاکم بر دنياي ديجيتال عقب مانده و بسيار کند در برابر اين‬ ‫تحوالت واکنش نشان داده است‪ ،‬از خود انتقاد کرد‪ .‬بايد‬ ‫يادآور شد که بسياري از کاربران از چيدمان صفحه فيسبوک‬ ‫نيز ابراز نارضايتي کرده‌اند‪.‬‬

‫رونمايي از گوشي‬ ‫اس ‪ 9‬سمسانگ‬ ‫سمسانگ پرچم‌دار جديد خود را با نام‌هاي «گلکسي‬ ‫اس ‪ »9‬و «گلکسي اس ‪ 9‬پالس»‪ ،‬با طراحي مشابه نسل‬ ‫پيشين و سخت‌افزار قدرتمندتر معرفي کرد‪.‬‬ ‫«گلکسي اس ‪ »9‬و «اس ‪ 9‬پالس» تفاوت ظاهري‬ ‫چنداني نسبت به نسل گذشته ندارند‪.‬‬ ‫پرچمداران جديد سري اس شرکت سمسانگ همچون‬ ‫مدل «اس ‪ »8‬اين توانايي را دارند که براي ‪ 30‬دقيقه در‬ ‫عمق ‪ 1.5‬متري زير آب بمانند و هيچ مشکلي برايشان پيش‬ ‫نيايد‪.‬‬ ‫«گلکسي اس ‪ »9‬از نمايشگر ‪ 5.8‬اينچي با لبه‌هاي‬ ‫خميده و وضوح ‪ 1440‬در ‪ 2960‬پيکسل برخوردار است و‬ ‫نسخه پالس اين پرچمدار هم از نمايشگر مشابهي استفاده‬ ‫مي‌کند با اين تفاوت که ابعاد نمايشگر آن ‪ 6.2‬اينچي است‪.‬‬ ‫«گلکسي اس ‪ 9‬پالس» با دوربيني دوگانه عرضه‬ ‫مي‌شود که به صورت عمودي در ميانه پنل پشتي گوشي قرار‬ ‫گرفته‌است‪.‬‬ ‫لنز پهن (وايد) در اين مدل قابليت ثبت تصاوير پرتره‬ ‫بهتري به کاربر مي‌دهد‪ .‬دوربين اصلي هر دو گوشي «دوال‬ ‫پيکسي» با لرزش‌گير آپتيکال هستند‪ .‬ثبت ويديوهاي بسيار‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫آهسته (سوپر اسلوموشن) با فيلمبرداري ‪ 960‬فريم برثانيه‬ ‫و اچ دي با بهره‌گيري از يک ديتابافر از ويژگي‌هاي جديدي‬ ‫است که به گوشي‌هاي سمسانگ سري اس اضافه شده‬ ‫‌است‪ .‬ضمن اينکه لنزهاي دوگانه امکان عکاسي در نور کم‬ ‫را با کيفيت باال فراهم مي‌کند‪.‬‬ ‫جک ‪ 3.5‬ميلي‌متري هدفون از مدل اس و اس پالس‬ ‫حذف نشده و در عين حال‪ ،‬مدل جديد گلکسي براي‬ ‫نخستين بار به اسپيکرهاي استريو مجهز شده‌اند؛ اين‬ ‫اسپيکرها توسط «اي کي جي» بهينه شده‌اند و از فناوري‬ ‫«دالبي آتمز» بهره مي‌برند‪ .‬در مراسم رونمايي سمسانگ‬ ‫مدعي شده ‌است که شدت صداي خروجي از پرچم‌داران‬ ‫جديد اين شرکت ‪ 1.4‬برابر صداي خروجي «گلکسي اس‬ ‫‪ »8‬است‪.‬‬ ‫پرچمداران جديد سري اس سمسانگ در هر دو مدل‬ ‫«اس ‪ »9‬و «پالس»‪ ،‬سه حافظه داخلي ‪ 128 ،64‬و ‪256‬‬ ‫گيگابايت دارند‪.‬‬ ‫مدل‌هاي «اس ‪ »9‬و «اس ‪ 9‬پالس» در چين و آمريکا با‬ ‫پردازنده اسنپدراگون ‪ 845‬عرضه خواهند شد‪ .‬اين در حالي‬ ‫است که پردازنده اين گوشي‌ها در ديگر بازارهاي جهاني‪،‬‬ ‫جديدترين تراشه ‪ 10‬نانومتري اختصاصي سمسانگ با نام‬ ‫اکسينوس ‪ 9810‬است‪.‬‬ ‫هر دو مدل اسکنر اثر انگشت و اسکنر عنبيه دارند‪.‬‬ ‫حسگر اثر انگشت در اين ابراز پيشرفته‪ ،‬به پايين دوربين در‬ ‫پنل پشتي گوشي جابه‌جا شده‌است؛ و به اين ترتيب ايرادي‬ ‫که از «اس ‪ »8‬مي‌گرفتند رفع شده باشد و شايد اينگونه‬ ‫دسترسي به حسگر اثر انگشت راحت‌تر باشد‪.‬‬ ‫سمسانگ سعي کرده‌است با اضافه کردن اسکنر چشم‬ ‫به پرچمدار جديد خود امنيت اين سري از گوشي‌هاي خود‬ ‫را افزايش دهد‪ .‬تشخيص هويت بايومتريک (زيست‌سنجي)‬ ‫تشخيص چهره‪ ،‬اسکن چشم و اثر انگشت هر سه قابل‬ ‫استفاده در اين دو مدل گوشي هستند‪ .‬اسکن هوشمند نيز‬ ‫در اين مدل وجود دارد به اين ترتيب که به صورت هوشمند‬ ‫قدرت فناوري اسکن چشم و تشخيص چهره را براي باز‬ ‫کردن قفل گوشي به سرعت ترکيب مي‌کند‪ .‬اثر انگشت‬ ‫انحصاري نيز وجود دارد‪ .‬اين اثر انگشت که متفاوت از اثر‬ ‫انگشت باز کردن قفل گوشي است دسترسي به پوشه امن‬ ‫)‪(Secure Folder‬را براي کاربر امکان‌پذير مي‌کند‪.‬‬ ‫«گلکسي اس ‪ 9‬پالس» نسبت به «اس ‪ 8‬پالس»‬ ‫حدود ‪ 2‬ميلي‌متر ارتفاع کمتري دارد‪ .‬در حاليکه حدود ‪ 4‬دهم‬

‫‪33‬‬

‫ميلي‌متر عريض‌تر و ضخيم‌تر از آن شده ‌است‪ .‬اما بايد به‬ ‫اين نکته اشاره کرد که با وجود افزايش ضخامت گوشي‪،‬‬ ‫ظرفيت باتري تغييري نکرده‌ است‪ .‬در محصول جديد‬ ‫سمسانگ از همان باتري سه هزار و ‪ 500‬ميلي‌آمپر ساعتي‬ ‫استفاده کرده‌اند‪« .‬گلکسي اس ‪ »9‬نيز وضعيتي مشابه دارد‬ ‫به طوري که حدود يک ميلي‌متر از ارتفاع گوشي کم شد ‌ه‬ ‫است اما ظرفيت باتري تغييري نکرد ‌ه است و با وجود اينکه‬ ‫حدود ‪ 4‬دهم ميلي‌متر ضخيم‌تر شده ‌است‪ ،‬ظرفيتي معادل‬ ‫سه هزار ميلي‌آمپر ساعت همچون گذشته دارد‪.‬‬ ‫از ديگر امکانات جديدي که شرکت سمسانگ به‬ ‫طاليه‌داران جديد خود اضافه کرده‪« ،‬اي آر ايموجي» است‬ ‫که اموجي‌هاي پويا و منطبق با حرکت چهره کاربر را ايجاد‬ ‫مي‌کند‪ .‬با اين سرويس‪ ،‬طيف گسترده‌اي از واکنش‌هاي‬ ‫چهره به نمايش گذاشته مي‌شود که از طريق پيامک قابل‬ ‫ارسال هستند يا مي‌توان آن‌ها را به شکل فايل ‪ GIF‬ذخيره‬ ‫کرد‪ .‬اين امکان جديد در رقابت با «انيموجي» در آيفون ‪،10‬‬ ‫ايجاد شد ‌ه است‪.‬‬ ‫پرچمداران جديد سمسانگ در چهار رنگ مشکي‪،‬‬ ‫آبي‪ ،‬خاکستري و رنگ جديد بنفش نيلوفري در بازار عرضه‬ ‫شده‪‎‬اند‪ .‬طبق اعالم سمسانگ در جريان مراسم رونمايي از‬ ‫محصوالت جديد‪ ،‬قيمت واقعي «اس ‪ »9‬حدودًا ‪ 200‬دالر‬ ‫از آيفون ‪ 10‬پايين‌تر و تقريبًا با گلکسي اس ‪ 8‬برابر است‪.‬‬

‫برقراري نخستين تماس با‬ ‫نسل پنجم اينترنت‬ ‫نخستين تماس در بستر نسل پنجم اينترنت با موفقيت‬ ‫انجام شد‪ .‬تماسي که مي‌تواند دنياي جديدي را در حوزه‬ ‫ارتباطات ترسيم کند‪.‬‬ ‫شرکت‌هاي ‪ ،Verizon‬نوکيا و کوالکام با موفقيت‬ ‫اولين تماس ‪ G5‬يا نسل پنجم را آزمايش کردند‪ .‬قبل از‬ ‫اين اولين تماس ويديويي ‪ G5‬توسط شرکت‌هاي ديگر‬ ‫آزمايش شده بود‪ .‬به اين ترتيب شرکت ‪ Verizon‬با اين‬ ‫آزمايش اولين اپراتور موبايل دنيا است که اولين تماس‬ ‫«فايو جي» را انجام داده است‪ .‬اين تماس بر پايه فرکانس‬ ‫موج ميلي‌متري ‪ Verizon‬و شبکه نسل پنجم نوکيا انجام‬ ‫شده است‪ .‬دستگاهي هم که براي اين کار استفاده شده‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫از تکنولوژي ‪ G NR5‬استفاده مي‌کرد که توسط کوالکام‬ ‫ساخته شده است‪.‬‬

‫براساس اطالعات منتشر شده شرکت کوالکام در حال‬ ‫حاضر تکنولوژي نسل پنجم خودش را روي ‪ 18‬گوشي‬ ‫جديد قرار داده است که سال آينده راهي بازار مي‌شوند‪.‬‬ ‫بنابر آنچه منتشر شده است‪ ،‬طبق برنامه‌ريزي‌ها‪ ،‬شبکه‬ ‫نسل پنجم قرار است در ابتدا در پنج کشور راه اندازي شود‪.‬‬ ‫پيشتر گفته شده بود که اولين شبکه‌ نسل پنجم به‬ ‫احتمال زياد دو سال ديگر و در سال ‪ 2019‬افتتاح و‬ ‫راه‌اندازي مي‌شود‪.‬‬ ‫شرکت‌هاي زيادي براي استفاده از ‪ G5‬در محصوالت‬ ‫آيند ‌ه خود برنامه‌ريزي کرده‌اند که از معروف‌‌ترين‬ ‫آن‌ها مي‌توان به «کوالکام»‪« ،‬تي‌موبيل»‪ « ،‬سمسانگ»‪،‬‬ ‫«زي‌تي‌اي»‪« ،‬ورايزن»‪« ،‬سوني»‪« ،‬نوکيا»‪« ،‬مدياتک» و‬ ‫«هواوي» اشاره کرد‪.‬‬ ‫با وجود تالش‌هاي انجام شده‪ ،‬درباره اينکه کدام‬ ‫توليدکننده‌هاي گوشي‌هاي هوشمند براي اولين بار و پيش‬ ‫از سايرين محصولي با قابليت بهره‌مندي از نسل پنجم‬ ‫اينترنت راهي بازار مصرف مي‌کنند‪ ،‬هنوز چيزي مشخص‬ ‫نيست‪.‬‬ ‫براي نمونه شرکت ‪ ZTE‬اولين گوشي با قابليت اتصال‬ ‫به اينترنت نسل پنجم را به دنيا معرفي کرده است‪ .‬اين‬ ‫رونمايي در سال ‪ 2017‬و در کنفرانس جهاني موبايل در‬ ‫بارسلون اسپانيا انجام شد‪ .‬اين شرکت ادعا کرد که گوشي‬ ‫گيگابيت (‪ )Gigabit‬محصول اين شرکت‪ ،‬اولين گوشي‬ ‫است که مي‌تواند به سرعت دانلود يک گيگابيت بر ثانيه‪،‬‬ ‫يعني ده برابر سرعت گوشي‌هاي امروزي بازار در نسل‬ ‫چهارم اينترنت برسد‪.‬‬ ‫هزينه اجراي «فايو جي» بسيار باال خواهد بود زيرا‬ ‫ويژگي‌هاي آن با نسل فعلي اينترنت بسيار متفاوت است‪.‬‬ ‫بر خالف تکنولوژي‌هاي وايرلس پيشين که بيشتر هزينه‬

‫‪33‬‬ ‫در رابط‌هاي هوايي بود‪« ،‬فايو جي» نياز به سرمايه‌گذاري‬ ‫زيادي در مراکز داده و دفاتر مرکزي خواهد داشت‪ .‬به اعتقاد‬ ‫کارشناسان موفقيت نسل پنجم اينترنت به توانايي پشتيباني‬ ‫از سرويس‌ها و اپليکيشن‌هايي که به زمان تأخير کم نياز‬ ‫دارند و نيز به ارائه ويدئوها بستگي مستقيم دارد‪.‬‬ ‫اما اينترنت نسل پنجم چه ويژگي‌هاي شاخصي دارد؟‬ ‫گران بودن راه‌اندازي و پشتيباني از نسل پنجم اينترنت‬ ‫هزينه نهايي کاربران در استفاده از اين نسل را نيز افزايش‬ ‫مي‌دهد و اين اولين چيزي است که يک کاربر در تغيير شبکه‬ ‫اينترنت خود با آن مواجه مي‌شود‪ .‬تحليلگران شبکه‪‎‬هاي‬ ‫اطالعاتي معتقدند که توسعه و ساخت شبکه‌هاي «فايو جي»‬ ‫به ‪ 48‬ميليارد دالر سرمايه‌گذاري براي ارتقاء شبکه‌هاي‬ ‫‪ LTE‬تا سال ‪ 2019‬و ‪ 56‬ميليارد دالر براي نصب تجهيزات‬ ‫جديد «فايو جي» تا سال ‪ 2025‬نياز دارد‪ .‬شرکت سيسکو‬ ‫معتقد است که ميزان مصرف داده اينترنت موبايل تا سال‬ ‫‪ ،2019‬حدود ‪ 57‬درصد افزايش خواهد داشت و ميانگين‬ ‫قيمت طرح داده موبايل از ‪ 51‬دالر به ‪ 119‬دالر خواهد رسيد‪.‬‬ ‫اينترنت نسل پنجم نه ‌تنها سرعت ارتباطات را بهبود‬ ‫مي‌بخشد‪ ،‬بلکه با پربازده کردن ارتباط دستگاه‌ها‪ ،‬راه را‬ ‫براي آينده‌اي هوشمند و به‌ شدت متصل هموار مي‌سازد‪.‬‬ ‫واقعيت مجازي و واقعيت افزوده يکي از مواردي است که‬ ‫توسعه آن به توسعه شبکه «فايو جي» گره خورده است‪.‬‬ ‫فايو جي قرار است سرعت بسيار بااليي داشته باشد‪.‬‬ ‫اولين مودم «فايو جي» ساخت شرکت «کوالکام» است و‬ ‫تا سرعت ‪ 5‬گيگابيت بر ثانيه را پشتيباني مي‌کند‪ .‬چنين‬ ‫سرعتي ‪ 257‬برابر بيشتر از پرسرعت‌ترين شبکه‌ي ‪LTE‬‬ ‫موجود در آمريکا است‪ .‬ظرفيت باال ديگر ويژگي «فايو جي»‬ ‫است‪ .‬به طور مثال ديگر زماني که در يک مکان عمومي به‬ ‫اينترنت وايرلس متصل مي‌شويد شاهد کاهش سرعت يا‬ ‫قطع شدن اينترنت نخواهيد بود‪ .‬بر اساس استاندارهاي‬ ‫اتحاد بين‌المللي مخابرات شبکه‌هاي «فايو جي» در هر يک‬ ‫کيلومتر مربع مي‌‌توانند از حداکثر ‪ 1‬ميليون گجت پشتيباني‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫همچنين اين نسل از اينترنت به تکنولوژي خودروهاي‬ ‫خودران و پيشبرد اهداف شرکت‌هاي سازنده اين نوع‬ ‫خودروها کمک خواهد کرد‪ .‬چنين اتومبيل‌هايي براي ارتباط‬ ‫با دنياي اطراف نيازمند سرعت باالي اينترنت هستند‪ .‬تأخير‬ ‫پايين‌تر و ظرفيت باالتر‪ ،‬به اتومبيل‌هاي خودران اجازه‬ ‫مي‌دهد که با سرعت باالتري با محيط اطراف خود ارتباط‬ ‫برقرار کنند و سرعت باالي انتقال اطالعات به ايمني خودرو‬ ‫کمک مي‌کند‪.‬‬


‫‪34‬‬

‫‪34‬‬

‫با گروه موسيقي بين‌المللي‬ ‫"آتش" آشنا شويد‬ ‫‪ATASH.COM‬‬ ‫با خبر شديم که گروه " آتش" متشکل از ‪ 9‬موسيقيدان تحصيلکرده بين‌المللي‪ ،‬از کشورهاي ايران‪ ،‬کوبا‪ ،‬کره‬ ‫جنوبي‪ ،‬مکزيک‪ ،‬گينه‪ ،‬هندوستان و آمريکا‪ ،‬که همگي از شهر آستين تکزاس هستند‪ ،‬در تاريخ ‪ 23‬آپريل ‪ 2018‬در‬ ‫ي هال" در شهر نيويورک که بزرگترين و معروفترين هنرمندان گيتي در آنجا هنرنمايي‬ ‫سالن مشهور و با اعتبار" کارنگ ‌‬ ‫مي‌کنند بر روي صحنه خواهند رفت‪ .‬اين براي نخستين بار است که نواي ايراني در اين محل اجرا خواهد شد‪.‬‬ ‫نشريه «پرديس» اين فرصت را مغتنم شمرده و ضمن تماس با آقاي محمد فيروزي‪ ،‬مؤسس و خواننده گروه "‬ ‫آتش"‪ ،‬يک مصاحبه اختصاصي با ايشان ترتيب داده که در زير به آگاهي خوانندگان گرامي‌مي‌رسد‪.‬‬ ‫پرديس‪ :‬با تبريک به شما آقاي فيروزي و دوستان هنرمندتان براي اجراي برنامه در کارنگي‌ هال‪ ،‬بفرماييد‬ ‫چطور اين موقعيت استثنايي نصيب گروه شما " آتش" شد؟‬ ‫پاسخ‪ :‬ابتدا از شما سپاسگزاري مي‌کنيم براي اين مصاحبه‪ ،‬و دوم اين که ما در تور اروپايي سال ‪ ،2017‬زماني‬ ‫که به همراهي ارکستر بزرگ ‪ 65‬نفره در ماه مارچ در کشور لهستان برنامه داشتيم‪ ،‬يکي از مديران و تهيه کنندگان‬ ‫موسيقي سازمان کارنگي‌ هال که در محل حضور داشت به پشت صحنه آمد و ضمن اظهار رضايت و شادماني از نحوه‬ ‫و شکل اجراي کارها و ساخته‌هاي ما‪ ،‬از ما دعوت کرد که يک کنسرت در کارنگي‌ هال نيويورک داشته باشيم‪ .‬طبيعأ ما‬ ‫با افتخار و خوشحالي اين دعوت را پذيرفتيم که در سالن بزرگ کارنگي با گنجايش ‪ 2800‬نفر برنامه داشته باشيم‪.‬‬ ‫پرديس‪ :‬در چه زمان و چطور گروه " آتش" را به راه انداختيد؟‬ ‫پاسخ‪ :‬سالها پيش به يک مهماني خصوصي رفته بودم که در آنجا با آقاي روبرتو ريجيو که ويلون مي‌نواخت آشنا‬ ‫شدم و من هم که ساز تنبک همراهم داشتم با ايشان چند ترانه را اجرا کرديم که مورد پسند همه قرار گرفت‪ .‬از آن‬ ‫زمان ما تصميم گرفتيم با هم بطور جدي کار کنيم و پايه گروه " آتش" را بنا نهاديم‪ .‬در ابتدا نام گروه ما براي مدت‬ ‫کوتاهي "جيپسيز" (کولي‌ها ـ ‪ )Gypsies‬بود که سپس با الهام از ‪ 4‬عنصر موجود در طبيعت و باور ايرانيان زرتشتي‬ ‫باستاني‪ ،‬نام گروه را با بيان به زبان فارسي به " آتش" تغيير داديم‪ .‬ما در درازاي چندين سال در پي موسيقيدانان‬ ‫تحصيلکرده و چيره دست ديگري هم مي‌گشتيم که اخالق و رفتارشان با ما و ديگر اعضاء گروه سازگاري داشته‬ ‫باشد که خوشبختانه با شانس و اقبال خوب‪ ،‬ساير اعضاي بند از جمله آقاي جان مون (که فوق ليسانس در موسيقي‬ ‫دارند و در حال حاضر رهبر گروه ما هستند) به تدريج از راه رسيدند و به ما پيوستند‪ .‬نام‪ ،‬درجه تحصيل‪ ،‬سابقه کار و‬ ‫شرح حال تمام نوازندگان گروه "آتش" در وب سايت ما‪Atash. ،‬‬ ‫‪ com‬درج شده است‪.‬‬ ‫پرديس‪ :‬آيا شما و آقاي ريجيو پيش از آشنايي با هم‪ ،‬در‬ ‫زمينه موسيقي فعاليت مي‌کرديد و در حال حاضر آيا شما و ساير‬ ‫همکارانتان شغل دومي‌هم داريد؟‬ ‫پاسخ‪ :‬بله‪ ،‬من پيش از آشنايي و همکاري با روبرتو‪ ،‬براي‬ ‫چندين سال با دو گروه به نام‌هاي " طنـيـن" و " هزار و يک‬ ‫شب" در ايالت تکزاس کار ميکردم و روبرتو هم عالوه بر تحصيل‬ ‫موسيقي در دانشگاه آستين‪ ،‬با چند تن از دوستانش در پارتي‌هاي‬ ‫خصوصي شهر کار ميکرد‪ .‬اما در مورد شغل دوم‪ ،‬اعضاي بند‬ ‫همگي شغل ديگري هم دارند که عموما" در رابطه با موسيقي و‬ ‫بيشتر در دانشگاه‌ها‪ ،‬به عنوان پروفسور‪ ،‬کارگردان‪ ،‬تهيه کننده‬ ‫و رهبر گروه کر و نوازنده گروه‌هاي سازهاي مجلسي و ارکستر‬ ‫سمفوني آستين فعاليت مي‌کنند‪.‬‬ ‫پرديس‪ :‬قدري در مورد کارها و ساخته‌هاي خودتان بفرماييد‬ ‫که به چه شکل و صورتي است و اصوأل چه ويژگيهايي دارد؟‬ ‫پاسخ‪ :‬نظر به اينکه اعضاي گروه ما از کشورها و قاره‌هاي‬ ‫مختلف هستند‪ ،‬هر يک با سبک و سليقه منحصر به فرد‪ ،‬و الهام‬ ‫از موسيقي محلي خودشان در ساخته‌هاي اوريجينال گروه نقش‬ ‫ويژه‌يي دارند و من هم به نوبه و تجربه خود‪ ،‬با استفاده از‬ ‫شعرهاي موالنا و خودم‪ ،‬ملودي آهنگ را با طعم و مزه موسيقي‬ ‫محلي و سنتي ايراني به آهنگ‌ها اضافه ميکنم تا نتيجه کار‪،‬‬ ‫براي شنونده يک سبک تازه و استثنايي درآيد‪ .‬مشهودترين و‬ ‫مهمترين ويژگي در موسيقي ما‪ ،‬تمايل و تالش بي‌وقفه ما براي‬ ‫نزديک کردن دل‌هاي تمام مردم اين زمين زيبا و يکي يکدانه‬ ‫است‪ .‬همه ما ميتوانيم با صلح و صفا در کنار هم يک زندگي آرام‬ ‫داشته باشيم به شرطي که بتوانيم با يکديگر يک رابطه انساني‬ ‫سالم برقرار کنيم‪ .‬آن شرط به باور من همين موسيقي است که‬ ‫ميتواند به زيبايي‪ ،‬به شکل تنها زبان بين‌المللي و مرز پيوند دل‌ها‬ ‫و آمال همه ما‪ ،‬نوازندگي کند‪ .‬پس مي‌نوازيم و مي‌خوانيم به اميد‬ ‫آن روز‪.‬‬ ‫پرديس‪ :‬از خودتان بگوييد‪ ،‬اهل کجاي ايران هستيد و از چه‬ ‫زماني به موسيقي روي آورديد؟‬ ‫پاسخ‪ :‬من بچه جنوب هستم‪ ،‬زاده و بزرگ شده در شهر‬ ‫برازجان در استان بوشهر‪ .‬تا آنجايي که به ياد دارم‪ ،‬هميشه در‬

‫‪March 2018‬‬

‫خانه ما موسيقي نواخته مي‌شد‪ .‬پدر من يکي دو روز در هفته با چند تن از دوستان هنرمندش موسيقي محلي شهر و ديارمان‬ ‫را اجرا مي‌کردند و من کنار آنها مي‌نشستم و گوش ميدادم و به تدريج عالقمند شدم و به جمع آنها پيوستم و با تشويق‌هاي‬ ‫پدرم شروع به خواندن ترانه‌ها و نواختن سازهاي کوبه‌اي کردم‪.‬‬ ‫پرديس‪ :‬به عقيده شما چرا موسيقي ايراني در سطح جهاني شناخته نشده و چرا شما در جامعه ايراني فعاليت نمي‌کنيد؟‬ ‫پاسخ‪ :‬اخيرا" تکان‌هايي خورده‌ايم ولي موسيقي ما به داليل مختلف از جمله محدوديت‌هاي اجتماعي و خانوادگي‪،‬‬ ‫موقعيت و شانس زيادي براي شناخته شدن باقي نمي‌گذارد‪ .‬همچنين توجه و تأکيد بيشتر هنرمندان و مردم ما بر روي شعر‬ ‫تا موسيقي باعث شده تا از ساير مليت‌ها عقب بمانيم‪ .‬در مورد فعاليت ما در جامعه ايراني‪ ،‬فکر ميکنم سبک کار و شکل و‬ ‫قيافه اعضاي گروه ما بي‌تأثير نيست‪ .‬البته در کنسرت‌هاي ما‪ ،‬هم ميهنان بسياري را مالقات مي‌کنيم که تشريف مي‌آورند و‬ ‫ما را تشويق و اميدوار به ادامه کارمان مي‌کنند‪.‬‬ ‫پرديس‪ :‬با اين روايتي که شما از گروه‌تان داريد‪ ،‬سال‌هاست که با هم کار مي‌کنيد‪ ،‬چطور است که هنوز با هم و در کنار‬ ‫هم مانده‌ايد؟‬ ‫پاسخ‪ :‬آفريدگار را سپاس داريم که چنين شانسي آورده‌ايم‪ .‬اما واقعيت اين است که همه ما باورمند به صلح و انسانيت‬ ‫پايدار در سراسر گيتي هستيم و از کمک و همکاري با يکديگر لذت مي‌بريم‪ .‬اگر ما ‪ 9‬نفر که از کشورها و قاره‌هاي مختلف‬ ‫هستيم ميتوانيم در صلح و صفا با يکديگر کار کنيم و همبسته و هم پيمان بمانيم‪ ،‬بنابراين مردم دنيا با مليت‌هاي مختلف هم‬ ‫بايد بتوانند چنين محيط و موقعيتي را پديد بياورند و در کنار هم زندگي شاد و سالمي‌را داشته باشند‪ .‬در اين ميان‪ ،‬نقش و‬ ‫وظيفه گروه ما اين است که با موسيقي‌مان بستر الزم براي نزديک کردن دل‌ها را فراهم و آماده کنيم‪ .‬موالناي گراميو‌هم‬ ‫در اين رابطه فرموده‌اند‪:‬‬ ‫اي بسا هندو و ترک همزبان‬ ‫اي بسا دو ترک چون بيگانگان‬ ‫پس زبان بي زباني ديگر است‬ ‫همدلي از همزباني خوشتر است‬ ‫پرديس‪ :‬از کارهايتان بگوييد که چه کرده‌ايد و چه در بازار داريد؟‬ ‫پاسخ‪ :‬ما در درازاي بيست سال گذشته‪ ،‬چهار آلبوم با عنوان‌هاي‪:‬‬ ‫‪Live at KUT‬‬ ‫‪Republic of love‬‬ ‫‪Global Harmony‬‬ ‫‪Everything is Music‬‬ ‫بيرون داده‌ايم که همگي در ژانر موسيقي جهاني )‪ (World Music‬براي استفاده و لذت تمام ساکنان اين زمين‬ ‫پهناور و زيبا ساخته شده‌اند‪.‬‬ ‫در حال حاضر نيز مشغول ضبط آلبوم پنجم هستيم که تا چند ماه آينده در سراسر جهان پخش خواهد شد‪.‬‬ ‫پرديس‪ :‬هم ميهنان عالقمند به شنيدن و ديدن کارهاي گروه " آتش" چطور مي‌توانند با شما تماس داشته باشند؟‬ ‫پاسخ‪ :‬ما يک وب‌سايت داريم با آدرس ‪ Atash.com‬که بسياري از اطالعات و ويديوهاي ما در آنجا در دسترس‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫پرديس‪ :‬ضمن سپاس از شما براي اين مصاحبه‪ ،‬اميدواريم هميشه در کارهايتان موفق و سرافراز باشيد و در کنسرتي‬ ‫که در کارنگي‌ هال داريد به قول معروف‪ ،‬گل بکاريد!‬ ‫پاسخ‪ :‬من هم از طرف خودم و بچه‌هاي گروه آتش از شما و نشريه وزين «پرديس» براي اين مصاحبه که لطف کرديد‬ ‫و زمان گذاشتيد بسيار ممنون هستم و بهترين‌ها را برايتان آرزو مي‌کنم‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫فرهنگ‬ ‫گفتگو‬

‫دکتر پرويز ايزدي ‪ -‬آتالنتا‬

‫سرنوشت حکومت ديني در ايران‬ ‫در شماره گذشته تشکري داشتم از گردانندگان کنوني‬ ‫ايران که با آشکار ساختن افکار‪ ،‬گفتار و کردار خود‪ ،‬پس از‬ ‫قرن‌ها طبيعت خرافات پرور‪ ،‬خشن‪ ،‬زن ستيز و غير روحاني‬ ‫خود را به نمايش گذاردند‪ ،‬بطوري که باالخره پس از گذشت‬ ‫هزار و ‌اندي سال نه تنها روشنفکران بلکه توده مردم نيز‬ ‫متوجه شدند‪ ،‬که چه کساني راه پيشرفت علمي‪ ،‬صنعتي‪،‬‬ ‫اجتماعي و مدني را بر ما سد کرده بودند‪.‬‬ ‫همچنين در شماره گذشته بدين نکات اشاره کرده‬ ‫بودم که‪ :‬به علت آشکار شدن طبيعت خرافه‌پرست ماليان‪،‬‬ ‫جوانان ما براي مقابله با اين واپسگرايي به فراگيري علم و‬ ‫دانش روي آورده‌اند و در اين ميدان نه تنها در ايران بلکه در‬ ‫خارج از آن نيز خوش درخشيده‌اند‪.‬‬ ‫بانوان ما مخصوصا نسل جوان که ماهيت زن ستيز‬ ‫متحجران مذهبي را دريافته‌اند‪ ،‬با تمام وجود خود بپا‬ ‫خاسته‌اند‪ ،‬بطوري که حتي رهبري جنبش آزادي را بر عهده‬ ‫گرفته‌اند‪ ،‬که اين بخودي خود نقطه عطفي در تاريخ اجتماعي‬ ‫ايران به حساب مي‌آيد و اين جنبش بانوان سرآغاز آينده‬ ‫روشني براي فرداي ايران است‪.‬‬ ‫نکته مهم ديگري که ماليان در اين ‪ 39‬سال به ما‬ ‫آموختند عبارت است از قدر شناختن از گوهر آزادي‪ ،‬زيرا‬ ‫بمصداق «قدر عافيت آن داند که به مصيبتي گرفتار آيد» همه‬ ‫مردم ايران با گوشت و پوست خود دريافته‌اند که ماليان‬ ‫با آزادي سر سازگاري ندارند‪ ،‬زيرا مردم آزاد تن به تقليد‬ ‫نمي‌دهند تا چه رسد بدانکه در قفس واليت زنداني شوند‪،‬‬ ‫که اين نيز بشارت دهنده رسيدن بهار آزدي ايران است‪.‬‬

‫يا ديانت‪ ،‬يا واليت‬

‫نکته نهايي اينکه دو راه بيشتر در جلوي پاي گردانندگان‬ ‫اجتماع کنوني ايران وجود ندارد‪ ،‬يا بايد در واليت خويش‬ ‫باقي بمانند و با اعمال زور‪ ،‬فشار‪ ،‬شکنجه و قتل‪ ،‬واليت خود‬ ‫را تداوم بخشند‪ ،‬که در اين صورت بايد گفت که از ديانت‬ ‫اسالم جز اسمي ‌در خاطره‌ها چيزي باقي نخواهد ماند‪ ،‬و يا‬ ‫آنکه با نهايت شرمندگي حکومت واليت را وداع کنند و مردم‬ ‫را که به خير آنان اميدي ندارند‪ ،‬شر نرسانند و براي هميشه‬ ‫از صندلي قدرت حکومت مذهبي خداحافظي کنند‪.‬‬ ‫علماي نشسته بر کرسي قدرت بايد بدانند که‪ :‬اگر متمم‬ ‫دوم قانون اساسي مشروطيت شمشير دو دمي‌ بود که آنان‬ ‫را به قدرت رسانيد‪ ،‬حکومت ديني شمشير دو دمي‌ است که‬ ‫از هر طرف فرود آيد‪ ،‬پايه‌هاي صندلي قدرت آنان را در هم‬ ‫شکسته و خواهد شکست‪ ،‬و آزادي عقيده و بيان را در رگ و‬ ‫پوست ايرانيان جاي خواهد داد‪.‬‬ ‫بنا به داليلي حکومت ديني در ايران نمي‌تواند دوام‬ ‫داشته باشد زيرا ادامه اين وضع سبب منفور شدن ديانت و‬ ‫عاقبت ريشه‌کن کردن آن با توسل به زور است‪ ،‬که اميدوارم‬ ‫که اينچنين اتفاقي نيفتد و پيروان اسالم حداقل اين درايت‬ ‫را داشته باشند که داوطلبانه دين را به مسجد و قلوب خويش‬

‫‪35‬‬

‫بازگردانند و با اين عمل هم دين اسالم را حفظ کنند و هم‬ ‫ايران را از تجزيه نجات دهند‪ ،‬زيرا آنچه هم اکنون در ايران‬ ‫مي‌گذرد‪ ،‬بر اين طرز تفکر استوار است که فرق اسالمي‌غير‬ ‫شيعه‪ ،‬خارج از دين يا به قولي کافر به حساب مي‌آيند‪ ،‬که‬ ‫اين طرز تفکر و عمل بدان سبب آن است که‪ :‬کردستان‪،‬‬ ‫بلوچستان‪ ،‬آذربايجان‪ ،‬و خوزستان که تعداد زيادي از‬ ‫ساکنين آن‌ها به باوري غير از شيعه معتقدند‪ ،‬چاره‌اي جز‬ ‫جدايي از مام وطن در پيش روي خويش نخواهند ديد و اين‬ ‫نيز مسلم است که جهان اسالم غير شيعه نيز در تشويق اين‬ ‫گروه‌ها از تمام امکانات موجود بويژه همراهي جهان غرب‬ ‫استفاده خواهند کرد که نتيجه نهايي آن به تجزيه ايران‬ ‫خواهد انجاميد‪ ،‬که اگر جدايي دين از حکومت را بپذيريم‬ ‫هيچ ايراني پاک نهادي حاضر نخواهد بود که آلت دست‬ ‫تجزيه طلبان قرار گيرد‪.‬‬ ‫نکته مهمي ‌را که بايد هميشه به خاطر داشته باشيم‬ ‫نقش تاثيرگذاري رساناهاي گروهي در تعيين سرنوشت‬ ‫ملت‌هاست‪ ،‬بدين معنا که جواني که در ايران از دانشگاه‬ ‫فارغ‌التحصيل مي‌شود بوسيله همين رساناهاي گروهي خود‬ ‫را با فردي که در هر يک از کشورهاي غرب فارغ‌التحصيل‬ ‫مي‌گردد‪ ،‬مقايسه مي‌کند‪ ،‬و در اين مقايسه خود را محروم‬ ‫از موقعيت‌هاي اجتماعي مشاهده مي‌کند که در جهان غرب‬ ‫موجود است و بهمين دليل يا سعي بر آن خواهد داشت که از‬ ‫مملکت خارج شود و يا آنکه اگر موفق به خروج نشد خواهد‬ ‫کوشيد که وضع موجود داخل مملکت را تغيير دهد که در‬ ‫هر دو حالت‪ ،‬تمام کوشش جوانان چه در داخل و چه در‬ ‫خارج آن بر اين مهم استوار خواهد بود که وضع موجود را‬ ‫تغيير دهند که نتيجه نهايي آن خاتمه دادن به وضعيت موجود‬ ‫است و بهمين دليل اين جوانان خارج و داخل وطن هستند‬ ‫که سرنوشت آينده ايران را تعيين خواهند کرد و با نهايت‬ ‫اطمينان مي‌توان اميد داشت که نتيجه نهايي آن خاتمه دادن‬ ‫به دوران خرافات ديني و شروع دوره آزادي علمي‌ و فکري‬ ‫نسل جوان خواهد بود‪.‬‬ ‫همانطور که بارها بيان کرده‌ام‪ ،‬آزادگي فردي و گروهي را‬ ‫نمي‌توان با توسل به زور يا انقالب آنهم از نوع خشونت‌بارش‬ ‫بوجود آورد بلکه آزادگي فردي از تربيت ناشي مي‌شود و‬ ‫آزادگي گروهي نيز که به مردم ساالري تعبير مي‌شود همانند‬ ‫رشد و نمو نطفه در رحم مادر احتياج به طي مراحلي دارد که‬ ‫الزمه آن صبر‪ ،‬متانت و از خودگذشتگي فرد در مقابل منافع‬ ‫اجتماع است که به تربيت اجتماعي ما ارتباط پيدا مي‌کند‪ ،‬و‬ ‫آن را نمي‌توان با اعمال زود‪ ،‬خشونت و يا انقالب بوجود آورد‪،‬‬ ‫به همين دليل است که آرزو مي‌کنم که حکومت ديني ايران‬ ‫با انقالبي خشن و يا با تحمل جنگي خارجي کنار نرود‪ ،‬تا‬ ‫آنقدر ظلم و فساد بدست اين علماي روحاني‌نما صورت گيرد‬ ‫که نه تنها روشنفکران به اصطالح ملي مذهبي بلکه توده‬ ‫مردم از دين و حکومت ديني آنچنان تنفر حاصل کنند که با‬ ‫رضاي خاطر مقدم مردم ساالري را بپذيرند‪ .‬در اينجاست که‬ ‫مجبورم به حکم وجدان از ياران دربند و تمام دگر‌انديشاني‬ ‫که از جان و مال و حيثيت خويش مايه گذاشته‌اند و در‬ ‫بدترين شرايط به مبارزه بدور از خشونت خويش بر عليه‬ ‫ظلم ظالمان ادامه مي‌دهند سپاسي صميمانه داشته باشم‪.‬‬

‫درود بي‌پايان به دختران انقالب‬

‫آيا غمي‌بزرگتر از اين مي‌توان تصور کرد که بانواني که‬ ‫مادران ما هستند در حکومت اسالمي ‌ايران ضعيفه ناميده‬ ‫شوند و نتوانند حتا پوشش خود را انتخاب کنند و براي خروج‬ ‫نه تنها از مملکت بلکه از شهري به شهر ديگر و يا خروج‬ ‫از منزل الزم است که اجازه شوهر‪ ،‬پدر و يا قيم خويش را‬ ‫کسب نمايند!‬ ‫آيا غمي‌ بزرگتر از اين مي‌توان تصور کرد که؛ در صورت‬ ‫نبودن پدر‪ ،‬مادر نمي‌تواند سرپرستي اطفال خويش را بر‬ ‫عهده گيرد و اين فقط پدر بزرگ آنهم پدر بزرگ پدري است‬ ‫که از نظر حکومت اسالمي ‌مي‌تواند سرپرست اطفال بدون‬ ‫پدر باشد‪!.‬‬ ‫و يا اين غم بزرگ را به کجا برم که ميليون‌ها بانوان‬ ‫ايراني تحصيلکرده که مي‌توانند موتور پيشرفت جامعه ايران‬ ‫را به جلو برانند‪ ،‬نه به خواست خودشان بلکه بخاطر جو‬ ‫خشني که بر ايران حکمفرماست‪ ،‬چاره‌اي جز جالي وطن‬ ‫نمي‌ديده و نمي‌بينند که به خدمت خويش‪ ،‬در کشورهاي ديگر‬ ‫ادامه دهند و واقعا” در اين ميادين نيز خوش درخشيده‌اند‪.‬‬ ‫پس جاي تعجب نيست که بانگ برآرم و به صداي‬ ‫بلند بگويم از موفقيت همه ايرانيان شادم و از بي‌اعتنايي‬ ‫گردانندگان ايران امروز نسبت به ايران‪ ،‬ايراني‪ ،‬علم و دانش‬ ‫غمگين غمگينم‪.‬‬ ‫در جامعه مرد ساالر ايران و با بودن حکومتي که زن‬ ‫را اصوال” ناقص‌العقل ميداند‪ ،‬و براي زن به مدت هزار سال‬ ‫ارزش دخالت در هيچ کار نداده و نميدهد‪ ،‬بانوان ايراني با‬ ‫شايستگي و استعداد واالي خود به عاليترين درجات علمي‬ ‫‌ميرسند و اين درست آني است که گردانندگان جمهوري‬ ‫اسالمي‌را سخت نگران کرده و مي‌کند‪.‬‬ ‫علما و حتي روشنفکران جامعه ايران که با ابزار “جهل و‬ ‫خرافات” کرسي قدرت را در اختيار خود داشته‌اند و سلطان‬ ‫بدون تاج و تخت ايران بوده‌اند وجود زن آگاه را هرگز‬ ‫برنتابيده‌اند‪ ،‬زيرا آن‌ها بخوبي بر اين مهم واقف هستند‬ ‫که اولين مربي طفل مادر است و اگر مربي طفل آگاه باشد‬ ‫فرزندان آگاه تربيت خواهد کرد‪ ،‬و اين مسلم است که هيچ‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫‪35‬‬

‫فرد آگاهي زير بار مشتي خرافات به نام تقدير‪ ،‬سرنوشت يا خواست خداوندي نخواهد رفت و در نتيجه کرسي قدرت خرافات‬ ‫گرايان عمال” برچيده خواهد شد‪.‬‬ ‫براي آنکه سند و مدرکي در اين مورد ارايه کرده باشم‪ ،‬سابقه مختصري از زن ستيزي را در ايران بيان مي‌کنم‪ ،‬تا شايد‬ ‫بدانيم که دختران شجاع انقالب ايران به استقبال چه خطر بزرگي رفته‌اند‪ ،‬که بنظر من شايسته احترام و تقدير است‪.‬‬

‫ن ستيزي در فرهنگ و ادبيات ايران اسالمي!‬ ‫سابقه ز ‌‬

‫از سعدي بشنويم که مورد تاييد قشري گرايان مذهبي بوده و هست و بهمين علت نوشته‌هاي او مورد تحريف قرار‬ ‫نگرفته است و هنوز که هنوز است آن‌ها را همراه با سوره‌هايي از قرآن در مکتب‌هاي خويش تدريس مي‌کنند‪.‬‬ ‫سعدي‪ ،‬استاد سخن و معلم اخالق و سراينده شعر معروف بني آدم اعضاي يک گوهرند به مقام زن که مي‌رسد چنين‬ ‫مي‌گويد‪:‬‬ ‫مشورت با زنان تباهست و سخاوت با دشمنان گناه‪)1( .‬‬ ‫اي مردان بکوشيد‪ ،‬يا جامه زنان بپوشيد‪)2( .‬‬ ‫نمونه ديگري بدست مي‌دهم و او ناصر خسرو قبادياني است که يکي از روشنفکران و خردگرايان به نام ايران است‪ .‬به‬ ‫شعر زيباي او در مورد اهميت دانش در سرنوشت فردي و گروهي توجه ميکنيم که مي‌گويد‪:‬‬ ‫چو تو خود کني اختر خويش را بد‬ ‫مدار از فلک چشم نيک اختري را‬ ‫درخت تو گر بار دانش بگيرد‬ ‫بزير آوري چرخ نيلو فري را (‪)3‬‬ ‫همانطور که در اين شعر مالحظه مي‌فرماييد ناصر خسرو معتقد بر آن است که سرنوشت انسان بدست خود اوست و‬ ‫اگر به جانب دانش رو آورد مي‌تواند اساس طبيعت را زير و رو سازد و بهمين جهت نيز مورد بي‌مهري قشريون مذهبي قرار‬ ‫مي‌گيرد و بعنوان ملحد و محارب با خدا که کلماتي آشنا بگوش ايرانيان امروز است نه تنها ريختن خونش حالل مي‌شود‬ ‫بلکه حتي خواندن اشعارش نيز جزاي مرگ پيدا مي‌کند‪ ،‬اما همين آزاد مرد زماني که به حق و حقوق زن ميرسد کار را بجايي‬ ‫ميرساند که عمق زن ستيزي را در جامعه بخوبي به نمايش ميگذارد‪:‬‬ ‫به گفتار زنان هرگز مکن کار‬ ‫زنان را تا تواني مرده انگار‬ ‫زنان چون ناقصان عقل و دينند‬ ‫چرا مردان ره ايشان گزينند‪)4( .‬‬ ‫و يا براي آنکه اوج زن ستيزي را عريان و به روشني مجسم کرده باشم از اوحدي مراغه‌اي فيلسوف و عارف نامي ‌ياد‬ ‫مي‌کنم که زماني که به دانش پژوهي زن مي‌رسد‪ ،‬اوج زن ستيزي را از شعرش مي‌توان دريافت‪.‬‬ ‫زن خود را قلم به دست مده‬ ‫دست خود گر قلم کني زان به!‬ ‫زماني که زن ستيزي اينچنين در مغز گل‌هاي سرسبد جامعه جاي گرفته و هنوز نيز هست‪ ،‬سواد داشتن و بر قله افتخار‬ ‫ي نشستن و بدون حجاب در انظار عموم ظاهر شدن با چه واکنشي از طرف توده مقلد روبرو خواهد بود‪!.‬‬ ‫علم ‌‬ ‫براي آنکه بدانيم مشکل کجاست يک نمون ‌ه از اعتقادات و رفتار بانويي آزاديخواه و مبارز را بيان مي‌کنم و رفتار اجتماعي‬ ‫ايرانيان در مقابل اقدامات سرنوشت ساز او را تقديم خوانندگان عزيز مي‌نمايم‪ ،‬تا شايد بروشني دريابيم که اشکال مهم کار‬ ‫در کجاست و چگونه مي‌توان به رفع آن‌ها اقدام کرد‪ ،‬ولي بر اين نکته نيز بايد تاکيد ورزم که‪ :‬براي رسيدن به دوراني که‬ ‫برابري حقوق بانوان در شرق مخصوصا” ايران کنوني نهادينه گردد‪ ،‬راه درازي در پيش رو داريم‪ ،‬و تمام اميد ما به همت بانوان‬ ‫است که نه تنها حق خويش را باز ستانند بلکه شايد حقوق از دست رفته مردان را نيز بدانان باز گردانند!‪.‬‬ ‫براي آنکه رفتار اجتماعي ما با زناني که جسارت عرض ‌اندام در ميدان اجتماعي را داشته‌اند‪ ،‬بدانيم کافي است که به‬ ‫زندگينامه يکي از پيشگامان آزادي و برابر حقوقي زن و مرد و عاقبتي را که اين آزادگي برايش ببار آورد تقديم حضورتان‬ ‫مي‌کنم و پس از آن قضاوت خطري را که دختران شجاع انقالب به جان خريده‌اند بر عهده وجدان آزاد شما خوانندگان گرامي‬ ‫‌مي‌گذارم‪.‬‬

‫طاهره قره‌العين بانويي که با فدا کردن جان‪ ،‬سند آزادي انتخاب عقيده و بيان را امضاء کرد‪.‬‬

‫عشق بهر لحظه صدا مي‌کند‬ ‫بر همه موجود صدا مي‌کند‬ ‫هر که هواي ره ما مي‌کند‬ ‫گر حذر از موج بال مي‌کند‬ ‫پا ننهد بر لب درياي من‬ ‫به شهادت همين شعر طاهره مي‌دانسته است که قدم در چه ورطه هولناکي گذاشته است و از آنجاييکه شکستن‬ ‫سنت‌هاي هزاره‌اي کار ساده‌اي نبوده و نيست‪ ،‬او خطر را به جان خريده و پا به ميدان فداکاري مي‌گذارد‪.‬‬ ‫در ميان متفکران ايراني شجاع‌تر از دالرام مشهوري نيافته‌ام که اينچنين شفاف ارزش فداکاري طاهره را دريافته باشد‬ ‫و آن را به خوبي بيان کند‪.‬‬ ‫«براي اولين بار در تاريخ معاصر ايران زني با بروز برتري‌هايي پا به ميدان مبارزه نهاد که تا بحال ويژه مردان شمرده‬ ‫مي‌شد‪ .‬وجود طاهره در جنبش بابي بي‌شک در باال بردن سطح تخريبي اين جنبش نقشي واال و تعيين کننده داشته است‪.‬‬ ‫اين مختصر را مجال پرداختن مشروح به شخصيت و سرگذشت او نيست‪ ،‬با اينهمه به سبب پيشگامي‌اش در جنبش زنان‬ ‫ي چنين دست يابد‪ ،‬زندگي او را به نگاهي گذرا‬ ‫و نشان دادن اينکه‪ ،‬تنها در جنبشي با آن ويژگي‌ها‪ ،‬زني مي‌توانست به مقام ‌‬ ‫مرور مي‌کنيم‪:‬‬ ‫برخي غربيان‪ ،‬طاهره را با توجه به مرگ قهرمانانه‌اش‪ »،‬ژاندارک ايراني» ناميده‌اند‪ ،‬اما تنها به همين لحاظ مي‌توان آن‬ ‫دختر روستايي را با طاهره مقايسه نمود! برخي ديگر او را طاليه‌دار آزادي زن يافته‌اند و کوشيده‌اند حسابش را از بابيان جدا‬ ‫کنند‪ ،‬در حاليکه بايد گفت‪ ،‬که جنبش بابي بدون او هيچگاه به چنين عمق و انرژي دست نمي‌يافت و بدون شرکت در چنين‬ ‫جنبشي يکي از هزاران‪ ،‬بلکه ميليون‌ها زني مي‌بود که در درازناي تسلط اسالم استعداد شگرفشان فرصت رخ گشادن نيافت‪.‬‬ ‫نه آنکه مي‌بايست زني باشد تا با از چهره بر‌انداختن حجاب بانوان نماد اسارت زن و مرد ايراني اين جنبش را به‬ ‫بزرگترين رستاخيز تاريخ معاصر بدل سازد‪ ،‬بلکه بايد در راهگشايي‌هايش در همه زمينه‌هاي تفکر و ادب ايراني‪ ،‬از فلسفه و‬ ‫دنباله در صفحة ‪44‬‬


‫‪36‬‬

‫‪36‬‬

‫‪March 2018‬‬

‫مرتضي حسيني دهکردي‬

‫حميد قنبري‬ ‫حميد قنبري بازيگر و كارگردان مشهور و موفق تئاتر و‬ ‫سينماي ايران‪ ،‬دوبلور فيلم‌هاي سينمائي و يكي از پيشگامان‬ ‫خوانندگي ترانه‌هاي مردمي‪ ،‬در سال ‪ 1303‬خورشيدي در‬ ‫تهران متولد شد و در سال ‪ 1386‬در همين شهر درگذشت‪.‬‬ ‫او از كودكي شيفته تئاتر و موسيقي بود و از هنگامي‬ ‫كه در دبستان تحصيل مي‌كرد‪ ،‬در جشن‌ها و نمايشنامه‌هائي‬ ‫كه در مدرسه به روي صحنه مي‌رفت شركت مي‌كرد و با‬ ‫هنرنمائي خويش‪ ،‬اعجاب همگان را برمي‌انگيخت‪.‬‬ ‫با آنكه او در دوره دوم متوسطه در هنرستان صنعتي‬ ‫تهران تحصيل مي‌كرد‪ ،‬به سبب وابستگي و دلبستگي‬ ‫فراواني كه به هنر داشت‪ ،‬با زحمت و كوشش بسيار به‬ ‫هنرستان هنرپيشگي نيز راه يافت و به طور هم زمان در هر‬ ‫دو موسسه آموزشي به تحصيل پرداخت‪.‬‬ ‫حميد قنبري از ابتداي ورود به مدرسه بازيگري‪ ،‬در‬ ‫فراگيري دروس هنري به حدي از خود استعداد نشان داد‬ ‫كه قبل از اينكه دوره اين موسسه را به پايان برساند‪ ،‬از وي‬ ‫دعوت كردند تا در تماشاخانه نصر به ايفاي نقش‌هاي مهم‬ ‫و درجه اول بپردازد‪.‬‬ ‫نخستين نمايش‌نامه‌اي كه قنبري در آن شركت كرد‪،‬‬ ‫«دختر شاه پريان» نام داشت و او عليرغم جواني و عدم‬ ‫برخورداري از تجربه‌هاي الزم‪ ،‬نقش خود را آن چنان‬ ‫استادانه و هنرمندانه ايفا كرد كه به عنوان هنرپيشه‌اي خالق‪،‬‬ ‫توانا و موفق‪ ،‬در عرصه هنر ايران مطرح شد و به شهرت‬ ‫بسيار رسيد‪.‬‬ ‫از آن پس نيز در هر نمايشنامه‌اي كه قنبري شركت‬ ‫مي‌جست‪ ،‬نقش خود را در نهايت هنرمندي و كمال مطلوب‬ ‫بازي مي‌كرد و در انتقال زيبائي‌هاي تئاتر و القاء مفاهيم‬ ‫واالي فرهنگي و هنري به بينندگان‪ ،‬از خود ذوق و استعداد‬ ‫فراوان نشان مي‌داد‪.‬‬ ‫دوران بازيگري قنبري در تئاتر‪ ،‬از سال ‪ 1320‬تا ‪1332‬‬ ‫ادامه داشت و او در اين ‪ 12‬سال‪ ،‬بسياري از نمايش‌نامه‌هاي‬ ‫مهم و ماندگار جهان هنر را به روي صحنه برد‪.‬‬ ‫مشهورترين نمايش‌نامه‌هائي كه حميد قنبري در اجراي‬ ‫آنها مشاركت داشت و اغلب از آثار جاودانه به شمار مي‌آيند‬ ‫به شرح زير است‪:‬‬ ‫«خسيس»‪ ،‬اثر مولير؛ «بازرس» اثر كوگول؛ «تاجر‬ ‫ونيزي» اثر شكسپير؛ «رمئو و ژوليت» نوشته شكسپير؛‬ ‫«توباز» اثر مارسل بانيول؛ «دختر شكالت فروش»؛ «طالق»؛‬ ‫«الپوا»؛ «مريض خيالي» اثر مولير و «ميشل استراگف»‪.‬‬ ‫كساني كه اين نوشته را مي‌خوانند‪ ،‬به خصوص نسل‬ ‫جوان‪ ،‬شايد نتوانند باور كنند كه در ‪ 70‬ـ ‪ 60‬سال پيش‬ ‫آثار فناناپذير شكسپير‪ ،‬گوگول‪ ،‬مولير‪ ،‬برناردشاو و ديگران‬ ‫در تئاترهاي ايران به روي صحنه مي‪‎‬رفت و ايرانيان در‬ ‫بهره‌برداري از ميراث عظيم فرهنگي و هنري دنيا‪ ،‬مانند‬ ‫ديگر ملت‌هاي مترقي مشاركت داشتند و شگفت‌تر آنكه‬ ‫اجراي اين نمايش‌نامه‌ها در ايران در كمال درستي و‬ ‫هنرمندي صورت مي‪‎‬گرفت و بازيگران ايراني نقش‌هاي خود‬ ‫را آن‌چنان حرفه‌اي و استادانه ايفا مي‌كردند كه بهتر از آن‬ ‫قابل تصور نبود‪.‬‬ ‫از آنجا كه حميد قنبري از كودكي شيفته موسيقي و‬ ‫خوانندگي بود و عليرغم آنکه دامنه صدايش وسعت چندان‬ ‫نداشت‪ ،‬به موازات بازيگري به خوانندگي آهنگ‪‎‬هاي شاد‬ ‫و ريتميكي پرداخت كه با آهنگ‪‎‬ها و ترانه‌هاي معمول آن‬ ‫زمان متفاوت بود‪ .‬اين تصنيف‌ها غالبًا ريتم‌هاي غربي و‬ ‫اشعاري فارسي به زبان كوچه و بازار داشت و در اكثر آنها‬ ‫طنزگزنده‌اي از جريانات آن‌روزگار ديده مي‌شد كه خوشحالي‬ ‫مردم‪ ،‬به خصوص جوان‪‎‬ها را فراهم مي‌كرد‪.‬‬

‫در آن زمان پرويز خطيبي و مجيد محسني‪ ،‬هنر‬ ‫پيش‌پرده‌خواني را در تماشاخانه‌هاي تهران آغاز كرده بودند‬ ‫و مردم از ترانه‌هاي شيرين و انتقادي آنها‪ ،‬رضايت بسيار‬ ‫داشتند‪ .‬حميد قنبري دومين هنرمندي بود كه بعداز مجيد‬ ‫محسني‪ ،‬شروع به پيش‌پرده‌خواني كرد و ترانه‌هاي شاد و‬ ‫فكاهي و انتقادي او به طور گسترده با قبول جامعه روبه‌رو‬ ‫شد‪ .‬اشعار ترانه‌هاي حميد قنبري را‪ ،‬ابوالقاسم حالت شاعر‬ ‫مشهور طنزسرا و پرويز خطيبي مي‌ساختند و او آن‪‎‬ها را در‬ ‫تئاتر تهران و هم‌چنين راديو تهران مي‪‎‬خواند‪.‬‬ ‫در گفتگوئي كه حميد قنبري با حبيب‌اهلل نصيري‌فر‬ ‫نويسنده كتاب «مردان موسيقي ايران» انجام داده است‬ ‫چنين مي‌گويد‪« ،‬در آن زمان به ترانه‌هائي كه به شيوه نو‬ ‫خوانده مي‌شد‪ ،‬به غلط مي‌گفتند‪« :‬موسيقي جاز»‪ ،‬ولي‬ ‫آهنگ‪‎‬هائي كه ما مي‪‎‬خوانديم جاز نبود‪ ،‬آهنگ‪‎‬هاي جديدي‬ ‫بود با ريتم‌هاي فرنگي و ضربي‪ ،‬همراه با اشعار انتقادي كه‬ ‫اكثرًا با استقبال پرشور مردم روبه‌رو مي‌شد‪».‬‬ ‫از آنجا كه قنبري با فنون بازيگري آشنا بود‪ ،‬براي اينكه‬ ‫پيش‌پرده‌هاي او براي بينندگان جذابيت بيشتر داشته باشد‪،‬‬ ‫ترانه‌‌خواني را با هنرهاي نمايش توأم مي‌نمود‪ .‬مث ً‬ ‫ال موقعي‬ ‫كه مي‪‎‬خواست نخستين پيش‌پرده خود را كه «اسكيتينگ‬ ‫رينگ» نام داشت و خطيبي آن را سروده بود‪ ،‬اجرا نمايد‪،‬‬ ‫چهره خود را سياه كرد و كاله مخصوص به سر نهاد و با‬ ‫استپ‌زدن‪‎‬هاي بسيار جالب و هنرمندانه وارد صحنه شد و‬ ‫با خواندن اشعار فكاهي ـ انتقادي‪ ،‬ايرانيان غرب‌زده‌اي را‬ ‫كه روز و شب به اسكيتينگ رينگ مي‌پرداختند يا دائمًا به‬ ‫«مد» مي‌انديشيدند مورد نقد قرار داد‪ .‬همانطوري كه انتظار‬ ‫مي‪‎‬رفت‪ ،‬ابتكار او مورد توجه كامل بينندگان واقع شد و مردم‬ ‫به نحو شگفت‌انگيزي او را مورد تشويق قرار دادند‪.‬‬ ‫از سال ‪ ،1330‬وي به فعاليت‌هاي سينمائي پرداخت و‬ ‫مجموعًا در هفده فيلم‪ ،‬نقش‌هاي متفاوت را به عهده گرفت‪.‬‬ ‫قنبري بعدها در دوبله كردن فيلم‌هاي سينمائي نيز شروع‬ ‫به فعاليت كرد و به جاي «جري لوئيس» بازيگر معروف‬ ‫امريكائي حرف مي‪‎‬زد و آثارش چه در فيلم‌ها و چه در دوبله‬ ‫كردن به شهرت رسيد و محبوبيت فراوان به دست آورد‪.‬‬ ‫از ديگر فعايت‌هاي ارجمند هنري حميد قنبري در‬ ‫برنامه‌هاي راديوئي‪ ،‬اجراي نمايش‌نامه‌هاي كوتاهي بود كه‬ ‫تصويري از زندگي اجتماع در آن‪‎‬ها بازتاب داشت‪ .‬در اين‬ ‫نمايشنامه‌ها‪ ،‬وي با كمك دوست ديرين خود‪ ،‬مجيد محسني‬ ‫و ديگر همكاران با استعداد‪ ،‬خصوصيات اخالقي و رفتاري‬ ‫برخي از قشرهاي جامعه را كه مردم نسبت به آنها نظر‬ ‫چندان مساعد نداشتند‪ ،‬به وجهي شيرين‪ ،‬كمدي و اثرگذار‬ ‫مورد نقد قرار مي‌داد‪.‬‬ ‫به طوري كه مي‌دانيم معموالً در جامعه ايران‪ ،‬تيپ‌هاي‬ ‫خاصي ديده مي‌شود كه داراي خلق و خو و روش و منش‌هاي‬ ‫ويژه بوده و نحوه رفتار و سلوك آنان با ديگران متفاوت‬ ‫است‪.‬‬ ‫مث ً‬ ‫ال افرادي كه لفظ قلم صحبت مي‌كنند‪ .‬تيپ‌هائي‬ ‫كه پند و اندرز در آستين داشته و مرتبًا ديگران را نصيحت‬ ‫مي‌كنند‪ .‬مردمي كه بدون كمترين دانش پزشكي به درمان‬ ‫ديگران پرداخته و انواع دارو‌ها را تجويز مي‌كنند و كودكان‬ ‫لوس و ننري كه در جامعه ما به نام «فوفول» ناميده مي‌شوند‪.‬‬ ‫پدران و مادراني كه اينگونه كودكان را پرورش مي‪‎‬دادند‪.‬‬ ‫كسبه گران فروش‪ ،‬روستائيان ساده دلي كه در شهرها مورد‬ ‫اجحاف كسبه حريص و بي‌ترحم قرار مي‌گيرند‪ ،‬افراد غرب‬ ‫زده و شبه روشنفكري كه در سخنان خود به طور دائم از‬ ‫لغات و كلمات خارجي استفاده مي‌كنند و از اين قبيل تيپ‌ها‬ ‫بودند‪.‬‬

‫پرويز خطيبي و ديگر نويسندگان‬ ‫طنزپرداز‪ ،‬زندگي و مختصات روحي و رفتاري‬ ‫اين تيپ‌ها را به صورت نمايش‌نامه‌هاي‬ ‫كوتاه راديوئي مي‌نوشتند و حميد قنبري‬ ‫و مجيد محسني و ديگر هنرمندان راديو‪،‬‬ ‫نقش اين شخصيت‌ها را به صورتي جذاب‬ ‫و به يادماندني اجرا مي‌كردند و به نحو‬ ‫غيرمستقيم خلقيات و رفتار اين تيپ‌ها مورد‬ ‫نقد قرار مي‌گرفت و دقيقًا نقش «هنرمند»‬ ‫مصداق پيدا مي‌كرد‪.‬‬ ‫استعداد و قابليت هنري حميد قنبري در‬ ‫ارائه نقش شخصيت‌هاي مختلف به حدي‬ ‫بود كه يك بار به تنهائي‪ ،‬نقش ‪ 11‬تيپ‬ ‫متفاوت را در نهايت هنرمندي اجرا كرد و‬ ‫هيچكس نمي‌توانست باور كند كه همه اين‬ ‫تيپ‌ها وسيله يك نفر اجرا شده است‪.‬‬ ‫از جمله نقش‌هاي به ياد ماندني قنبري‬ ‫كه به شهرتي پايدار رسيد‪ ،‬اجراي نقش‬ ‫كودكان «فوفول» بود كه شنيدن آن نه تنها‬ ‫خوشحالي شنوندگان را فراهم مي‌كرد‪،‬‬ ‫از نظر تعليم و تريبت‪ ،‬آن‌چنان تأثيري در‬ ‫اجتماع به جا نهاد كه بعيد است هيچ مدرسه‬ ‫يا موسسه تربيتي‪ ،‬به آن حد تأثير مثبت‬ ‫باقي گذاشته باشد‪ .‬در اين نقش او به تنهائي كار صدها معلم تربيتي را عهده‌دار بود‪.‬‬ ‫اين هنرمند بزرگ و با استعداد حدود ‪( 600‬ششصد) ترانه مردم‌پسند در راديو يا در تماشاخانه‌ها اجرا نمود كه از‬ ‫بين آنها ‪ 380‬ترانه به سبك نو بود‪ ،‬سبكي كه امروز به آن موسيقي پاپ مي‌گوئيم و بدين ترتيب مي‌توان قنبري را يكي از‬ ‫پيشگامان ترانه‌هاي مردمي در ايران دانست‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪37‬‬

‫حسين مخمل‌باف‬

‫خاطرخواه‬ ‫بخش ‪4‬‬ ‫آنچه گذشت‪ :‬شهر نو‪ ،‬شهرکي در دل شهر تهران بود که خريد‬ ‫و فروش سکس در آنجا انجام مي‪‎‬شد‪ .‬در مورد ايجاد اين شهرک و‬ ‫ضرورت وجود آن سخن بسيار گفته شده است‪ .‬تاسيس آن را به کسي‬ ‫نسبت مي‪‎‬دهند که عقيده داشت هر ساختمان مجلل به آبريزگاه نيز‬ ‫نياز دارد‪ .‬ستاره زن کم سال خوش اندام و خوش بر و روئي بود که‬ ‫در خانه‪‎‬اي از چندين خانه‌ اين شهرک به کار مشغول بود‪ .‬اين زن تازه‬ ‫کار‪ ،‬خواستار فراوان داشت و خانم رئيس از اين بابت خوشحال بود که‬ ‫وجود ستاره دکان او را پر رونق ساخته است‪ .‬حکم بدبختي اشرف را‬ ‫در رحم مادر به دستش داده بودند! مادرش هنگام زايمان از اين جهان‬ ‫رخت بر بست و اشرف اسير زن باباي بي‌رحمي شد‪ .‬هفت سال پر از‬ ‫رنج بر اشرف گذشت‪ .‬گرچه مادر ناتني دوست نداشت اشرف به مدرسه‬ ‫برود اما سرانجام‪ ،‬پدر که هنوز مهري به دختر داشت موافقت خود را با‬ ‫درس خواندن دخترش اعالم کرد‪ .‬اشرف را به مردي پنجاه ساله شوهر‬ ‫دادند که همسر و دو فرزند داشت اما زن به سببي خانه را رها کرده با دو‬ ‫فرزندش به روستاي ديگري رفته بود‪ .‬اشرف با وجود اختالف سن زياد با‬ ‫شوي‪ ،‬به خاطر نجات از دست مادر ناتني شکايتي نداشت اما گوئي گليم‬ ‫بخت او را سياه بافته بودند‪ .‬شوهر که بنا بود از پشت بامي بر زمين افتاد‬ ‫و در دم جان سپرد!‬

‫ادامه داستان‪:‬‬

‫اين حادثه‌‌‌ دلخراش گرچه دل بسياري از مردم آبادي را به سبب‬ ‫مرگ يکي از هم‌واليتي‪‎‬هاي بي آزار به درد آورده بود اما دو تن‪ ،‬اين رخداد را به حساب بخت اشرف و خوش شانسي خود‬ ‫گذاشته و از اين فقدان ناراحت نبودند‪ .‬يکي مادر ناتني اشرف که مي‪‎‬دانست کلفت مجاني به خانه بازخواهد گشت و ديگري‬ ‫اکبرکه اشرف را قسمت خود مي‪‎‬دانست‪ .‬مادر ناتني يکسره بر شوي فشار مي‪‎‬آورد که اشرف را به خانه بازگرداند‪ .‬مي‪‎‬گفت‬ ‫عيب است زن جوان شوي مرده در خانه‪‎‬اي تنها زندگي کند‪ .‬مي‪‎‬گفت پيش از آنکه يک رسوائي به بار آيد اشرف بايد به‬ ‫خانه بازگردد‪ .‬اشرف که مادر ناتني را خوب شناخته بود و مي‪‎‬دانست هدف اين زن بي مروت از تحت فشار گذاشتن شوي‪،‬‬ ‫بيگاري کشيدن دوباره‌ از دختر نگون بخت است‪ ،‬فشارها را به گونه‪‎‬اي خنثي و پدر را مجاب کرده بود که بهتر است تا‬ ‫تعيين تکليف ارث و ميراث‪ ،‬در خانه‌ي شوي از دست رفته بماند‪ .‬اما بار دگر دري از نامرادي به روي زن جوان بيوه که بايد‬ ‫وقت خود را در کالس‪‎‬هاي درس مي‪‎‬گذراند گشوده شد و ناگهان سر و کله زن اول شوهر در گور خفته با بچه‪‎‬هايش پيدا‬ ‫شد که خانه را ارث خود مي‪‎‬دانست و مهمان و نانخور اضافي نمي‪‎‬خواست‪ .‬مادر ناتني اشرف ذوق کرد که دير يا زود هووي‬ ‫کهنه کار‪ ،‬اشرف را از خانه بيرون خواهد انداخت و بدون آنکه انگشت اتهامي متوجه زن بابا باشد‪ ،‬خدمتکار تمام وقت‪،‬‬ ‫دوباره کمر به خدمت خواهد بست‪.‬‬ ‫از سوئي همه از اين موضوع غافل بودند که اشرف عزم خود را جزم کرده بود تا از هر دوي اين خانه‪‎‬هاي عذاب بگريزد‪.‬‬ ‫اشرف براي اجراي نقشه‌‌‌‌ خود به يار و ياوري نياز داشت‪ .‬در بين آدم‪‎‬هائي که از هر فرصتي استفاده کرده به او اظهار عشق‬ ‫مي‪‎‬کردند و مي‪‎‬خواستند در دل او راهي پيدا کنند‪ ،‬کسي سمج‪‎‬تر از اکبر عاشق پيشه نبود‪ .‬به راستي که اکبر دل به مهر‬ ‫اشرف بسته بود و او را از صميم دل دوست مي‪‎‬داشت‪ .‬بزرگترين آرزوي اکبر رسيدن به وصال اين زن بيوه جوان و زيبا بود‪.‬‬ ‫اکبر پيش از ازدواج اشرف با مردي که جاي پدرش بود براي خود و دختر مورد عالقه خواب‪‎‬هاي طالئي مي‪‎‬ديد‪ ،‬اما‬ ‫پس از خراب شدن کاخ آمال و آرزو بر سرش‪ ،‬اشرف را زني شوهردار و از آن ديگري مي‪‎‬دانست و ديگر پاپي او نشد تا‬ ‫اينکه دست سرنوشت بر تن اشرف لباس بيوه‌گي پوشاند‪ .‬بيوه‪‎‬اي که به ميوه‪‎‬اي شيرين مي‪‎‬مانست‪ ،‬مدعي خاصي نداشت‬ ‫و اگر بخت ياري مي‪‎‬کرد اين ميوه آبدار و تر و تازه‪ ،‬مي‪‎‬توانست از گلوي تشنه‌ي اکبر پائين رود‪ .‬اکبر پس از مرگ شوهر‬ ‫اشرف‪ ،‬چند نوبت او را در گوشه‪‎‬اي گير آورده دلبستگي ديرين را گوشزد کرده بود‪ .‬به اشرف گفته بود تو اگر صد تا شوهر‬ ‫هم بکني‪ ،‬سرانجام نصيب خود من خواهي شد پس بيا کار را جلو بيندازيم و پيش از آنکه مصيبت ديگري بر سر هر دوي‬ ‫ما فرود آيد‪ ،‬به زير يک سقف در خانه‌ي بختمان برويم‪.‬‬ ‫اکبر بدني ورزيده و اندامي خوش داشت و صورتش نيز بد نبود‪ ،‬اما اشرف او را اليق خود نمي‪‎‬دانست و از لنگ زدن‬ ‫پاي جوان عاشق پيشه و اينکه همه او را «اکبر لنگ» مي‪‎‬ناميدند‪ ،‬خوشش نمي‪‎‬آمد‪ .‬اما در شرايط به وجود آمده و فشاري‬ ‫که از دو سو بر او وارد مي‪‎‬آمد‪ ،‬اکبر را بهترين فرد براي اجراي نقشه‌‌‌ خود مي‪‎‬دانست‪ .‬نوبت بعد که اکبر را ديد با چند بار‬ ‫باز و بسته کردن چادر‪ ،‬سر و سينه را به جوان تشنه کام نشان داد و آتش درون او را شعله‌ورتر ساخت‪ .‬کاري کرد که اکبر‬ ‫بيچاره بردن او به شهر که سهل بود‪ ،‬جان ناقابل را نيز در راه عشق خود فدا کند‪.‬‬ ‫اشرف که افزون بر راه و رسم خانه‌داري‪ ،‬درس فريبکاري را نيز از مادر ناتني خود آموخته بود‪ ،‬مرد جوان را که از ميل‬ ‫اشرف براي رفتن به شهر تعجب کرده بود بدين گونه فريفت که محال است پدر و مادر ناتني من با اين ازدواج موافقت‬ ‫کنند‪ ،‬بنابراين بهتر است بي خبر همه‪ ،‬به شهر برويم و ازدواج کنيم‪ .‬گفت در آن جا آسوده از مزاحمت ديگران زندگي‬ ‫خوش تازه‪‎‬اي را با هم آغاز خواهند کرد‪ .‬مي‪‎‬گويند عشق‪ ،‬عاشق را کور مي‪‎‬کند‪ .‬اکبر‪ ،‬لنگ بود‪ ،‬کور هم شد و به شوق وصل‬ ‫زن جواني که سال‪‎‬ها مهرش را در دل پرورانده بود‪ ،‬تسليم گشت‪ .‬اشرف با نقشه‪‎‬اي حساب شده به بهان ‌ه رفتن به حمام‪،‬‬ ‫چند تکه لباس و ديگر لوازم کوچک ضروري را در بقچه‪‎‬اي پيچيد‪ ،‬پس انداز اندک خود را که در خانه‌ پدر و يک سال خانه‌‬ ‫شوهر ذخيره کرده بود برداشت و خود را به گاراژ رساند‪ .‬او در حالي که بيشتر قسمت‪‎‬هاي صورت خود را در زير چادر‬ ‫مخفي کرده بود‪ ،‬کمي خميده راه مي‪‎‬رفت تا به زني پا به سن گذاشته شباهت داشته باشد‪ .‬اشرف با بليتي که اکبر با نام‬ ‫مستعار برايش گرفت و او را از بستگان دور خود به صاحب گاراژ و راننده اتوبوس معرفي کرده بود‪ ،‬سوار بر اتوبوس شد‪.‬‬ ‫آن زمان که اتوبوس به باالي تپه‪‎‬اي رسيد که روستا با باغ‪‎‬ها و مزارع سر سبز آن در ديدرس بود‪ ،‬اشرف نگاهي به آن همه‬ ‫زيبائي انداخت و دور شدن از محيط مانوس‪ ،‬دلش را به درد آورد‪ .‬نمي‪‎‬دانست آيا بار دگر به آن جا باز خواهد گشت يا خير‪.‬‬ ‫ادامه دارد‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫‪37‬‬


‫‪38‬‬

‫‪38‬‬

‫‪March 2018‬‬

‫بهرنگ خضرايي ـ اليف کوچ‬ ‫‪Behrangcoach@gmail.com‬‬

‫«اليف کوچينگ»‬ ‫پاسخي به نياز زندگي امروز‬ ‫گسترش روزافزون تکنولوژي‪ ،‬پيشرفت‌هاي اجتماعي و تحوالت اقتصادي تاثيري عميق بر زندگي ما‬ ‫داشته است‪ .‬اين تحوالت از يک سو زندگي ما را راحت‌تر و ساده‌ترکرده و از سوي ديگر‪ ،‬زندگي فردي‪،‬‬ ‫خانوادگي و شغلي ما را دچار تنش و بحران کرده است‪ .‬تنش‌هايي که به صورت اضطراب‪ ،‬استرس‪ ،‬احساس‬ ‫تنهايي و ناآرامي ذهني و فکري‪ ،‬زندگي روزمره ما را تحت تاثير قرار ميدهد و روابط فردي‪ ،‬خانوادگي و شغلي‬ ‫ما را پيچيده و گاهي دشوار ميکند‪.‬‬ ‫به عنوان مثال‪ ،‬ناتواني در تصميم‌گيري براي شروع و يا پايان دادن به يک رابطه دوستي يا زندگي‬ ‫مشترک‪ ،‬ترس و نگراني از آينده اين انتخاب‪ ،‬تصميم‌گيري در انتخاب و آغاز يک شغل و کار جديد‪ ،‬مهاجرت‬ ‫و شروع دوباره زندگي‪ ،‬تعارضات و اختالفات ريز و درشت در خانواده و محيط کار‪ ،‬تجزيه و تحليل مسائل‬ ‫و چالش‌هاي زندگي و يافتن راه مناسب براي غلبه بر موانع و مشکالت‪ ،‬موضوعاتي هستند که روزانه وقت‬ ‫و انرژي زيادي از ما ميگيرند‪ .‬اينجاست که اليف کوچينگ به عنوان يک سرويس و خدمت اجتماعي و‬ ‫روانشناختي براي بهتر کردن زندگي ضروري به نظر ميرسد‪.‬‬ ‫وجود اين مسائل در زندگي نشانه غيرعادي بودن زندگي هيچ کدام از ما نيست و از آن مهم تر مراجعه‬ ‫به يک اليف کوچ براي حل آنها به معني ضعف‪ ،‬ناتواني و يا بيماري ما نيست؛ بلکه نشانه رشد فکري و اراده‬ ‫ما براي حل مسائل به شيوه‌اي تخصصي و موثر است‪.‬‬ ‫در زبان فارسي براي “‪ “ Life Coach‬تا کنون از واژگاني چون “راهبر ‌زندگي”‪“ ‌‌،‬مربي زندگي”‪ ،‬و يا‬ ‫“اليف‌کوچ” استفاده شده است‪ .‬اين تنوع واژگان‪ ،‬خود مي‌تواند نشان دهنده نو بودن اين سرويس ياورانه‬ ‫روانشناختي در ميان فارسي زبانان باشد‪ .‬هر چند با نگاه عميق‌تر به فرهنگ شرقي و ايراني در مي‌يابيم‬ ‫آنچه را که امروز يک اليف کوچ يا راهبر ‌زندگي براي ما انجام مي‌دهد‪ ،‬در گذشته‪ ،‬افرادي در مقام «مراد»‬ ‫و«مرشد» انجام مي‌دادند‪.‬‬ ‫آن چه در گذشته انجام مي‌شد تالشي بود که در آن‪ ،‬فرد به راهنمايي و اشارت “ مراد و مرشد”‪ ،‬با‬ ‫جستجو و تفکر در درون خويش قابليت‌ها و توانايي‌هاي نهفته خود را کشف ميکرد و خود را به “خودش”‬ ‫و آنچه که “مي‌توانست باشد” نزديکتر مي‌کرد‪ .‬کاري شبيه آنچه که امروزه يک راهب ‌ر زندگي يا اليف کوچ‬ ‫براي مراجعينش انجام مي‌دهد‪ .‬با اين تفاوت که در گذشته “ مرشد “ و “مراد” نقشي معنوي و عرفاني در‬ ‫ميان مردم داشتند‪ ،‬و امروزه اليف کوچ در مقامي کامال “انساني” و “برابر”‪ ،‬تنها با دانش‪ ،‬مهارت‪ ،‬و تخصص‬ ‫بيشتر با ما در مسير دستيابي به اهداف و ساختن آنچه که مي‌توانيم باشيم همراهي مي‌کند‪ .‬به دليل نتايج‬ ‫مثبت و تاثيرات رضايت بخش استفاده از اليف کوچينگ‪ ،‬اين خدمت اجتماعي به سرعت در حال گسترش‬ ‫درآمريکا و اروپاست‪.‬‬ ‫به تعريف فدراسيون بين‌المللي کوچينگ (‪“ ،)International Coach Federation‬آنچه يک‬ ‫اليف‌کوچ انجام مي‌دهد‪ ،‬همراهي با فرد در فرايندي خالقانه و تفکر‌برانگيز به هدف شکوفايي توانمندي‌هاي‬ ‫نهفته در فرد است‪ .‬توانمندي‌هايي فردي و حرفه‌اي که داشتن آنها در زندگي امروز با همه پيچيدگي‌ها و‬ ‫ابهاماتش براي همه الزم و ضروريست‪ ”.‬به عبارت ديگر‪ ،‬اليف‌کوچ به فرد کمک مي‌کند تا گنجينه نهفته‬ ‫قابليت‌ها و توانايي‌هايش را در درون خويش يافته و از آن در مسير رشد و شکوفايي فردي و دستيابي به‬ ‫اهدافش استفاده کند‪ .‬کوچينگ فرايندي درماني نيست‪ ،‬بلکه فرايندي است به منظور دستيابي به حداکثر‬ ‫رشد فردي‪ ،‬موفقيت‪ ،‬رضايت‪ ،‬و لذت بيشتر از زندگي‪.‬‬

‫يک اليف کوچ چگونه مي‌تواند در زندگي ما موثر باشد؟‬

‫بي‌ترديد بارها جمله «ما مي‌توانيم به همه آنچه که مي‌خواهيم برسيم و به روياهايمان جامه عمل‬ ‫بپوشانيم» را شنيده‌ايم‪ .‬در برخورد اول‪ ،‬شايد اين حرف خيال پردازانه و رويايي به نظر برسد؛ اما آنچه در‬ ‫اين ميان مي‌تواند مرز روشني ميان خيال‌بافي و واقعيت باشد‪ ،‬راهي است که ما براي رسيدن به هدفمان‬ ‫انتخاب مي‌کنيم‪.‬‬ ‫همه ما با اين جمله موافقيم که «راه مناسب ما را به مقصد خواهد رساند»‪ .‬استفاده از «راه مناسب»‬ ‫کاري است که در کار و زندگي روزمره بارها و بارها تجربه کرده‌ايم‪ .‬مثال دنبال کردن دستور پخت غذاي‬ ‫جديد يا نقشه راهي که ما را به مقصد مورد نظرمان مي‌رساند‪ .‬پختن يک غذاي خوشمزه‪ ،‬رسيدن به خانه‬

‫جديد دوستمان نتيجه دنبال کردن راه مناسب انجام هر کدام از اين کارهاست‪ .‬براي رسيدن به روياها و دستيابي به‬ ‫اهدافمان در زندگي هم بايد «راه مناسب» را پيدا کنيم‪.‬‬ ‫معموال دوستان و خويشاوندان نخستين کساني هستند که ما به آنها مراجعه ميکنيم و آنها گاهي مي‌توانند‬ ‫راهنماي خوبي در اين مسير باشند‪ ،‬اما نه هميشه‪ .‬چرا که با همه صميميت و نزديکي که با آنها داريم‪ ،‬داشتن تخصص‬ ‫و مهارت در انجام اين کار بسيار مهم و ضروريست‪ .‬مهمترين امتياز يک اليف کوچ اين است که او با رويکردي‬ ‫تخصصي و بدور از هر قضاوت و پيشداوري‪ ،‬همه توانايي‌ها‪ ،‬نقاط ضعف‪ ،‬و اشتباهات ما را مي بيند‪ ،‬آنها را به ما نشان‬ ‫مي‌دهد و به ما کمک مي‌کند تا تصويري واقعي‪ ،‬منصفانه و کاربردي از آنچه «هستيم» و آنچه «مي‌خواهيم باشيم»‬ ‫ببينيم و راه مناسب را انتخاب کنيم‪.‬‬ ‫از سوي ديگر‪ ،‬اين روزها کتاب‌هاي زيادي با موضوع روانشناسي در زمينه تغيير‪ ،‬موفقيت‪ ،‬افزايش اعتماد به‬ ‫نفس‪ ،‬و ايجاد انگيزه منتشر مي‌شوند و به لطف کانال‌هاي تلگرامي هر روزمان را ميتوانيم با جمالت انگيزشي و‬ ‫تشويق کننده شروع کنيم‪ .‬اين کتاب‌ها راهکارهايي چند مرحله‌اي با کليدهاي موثر براي پيشرفت و موفقيت به ما‬ ‫ارائه مي‌کنند؛ راهکارهايي که که آسان و امکان پذير به نظر مي‌رسند‪ .‬با اين همه چه نيازي به اليف کوچ هست؟‬ ‫مگر نه اين که با بکار بردن آنچه خودم مي‌دانم يا خانواده و دوستانم به من مي‌گويند ميتوانم موفق شوم؟ و حتي اگر‬ ‫بخواهم تخصصي برخورد کنم‪ ،‬مي‌توانم کتاب‌هاي روانشناسي که اهل فن نوشته‌اند را بخوانم‪.‬؛ مگر اليف کوچ چه‬ ‫چيز متفاوتي به من خواهد گفت؟‬ ‫آنچه در اين کتاب‌ها در ارايه راهکارها و کليدهاي طاليي براي تغيير و پيشرفت ناديده گرفته مي‌شود‪ ،‬در نظر‬ ‫گرفتن تفاوت‌هاي فردي است‪ .‬هر کدام از ما زندگي متفاوتي را پشت سر گذاشته‌ايم و سرشار از تجربيات‪ ،‬آگاهي‪،‬‬ ‫توانايي‪ ،‬و محدوديت‌هاي خاص خودمان هستيم‪ .‬در واقع هر کسي داستان زندگي منحصر به فردي دارد‪ ،‬بنابراين‬ ‫نمي‌توان انتظار داشت که يک نسخه يکسان براي ايجاد انگيزه‪ ،‬تغيير و پيشرفت در همه افراد موثر باشد‪ .‬دانش و‬ ‫توانايي اليف کوچ در درک و شناخت تفاوت‌هاي فردي و مشاهده واقع بينانه مسائل از زواياي مختلف است‪ .‬عالوه‬ ‫بر اينها‪« ،‬مهارت مديريت» و «برنامه‌ريزي کاربردي» و «همراهي و پشتيباني پيگير» تا دستيابي به هدف از ابزارهاي‬ ‫موثر يک اليف کوچ هستند که مي‌توانند زندگي ما را متحول کنند‪ .‬به همين دليل است که کساني که در مسير زندگي‬ ‫يک اليف کوچ در کنار خود دارند‪ ،‬سريعتر و مطمئن‌تر به هدف و موفقيت مورد نظر خود مي‌رسند‪.‬‬ ‫آنچه يک اليف کوچ براي ما انجام مي‌دهد کمک به باال بردن «کيفيت زندگي» ماست‪ .‬افرادي که تجربه استفاده‬ ‫از اليف کوچينگ دارند معتقدند که «شايد‪ ،‬ظاهرا به نظر برسد که اليف کوچ حرف جديدي به من نگفت و همه کارها‬ ‫را خودم کردم‪ ،‬اما زندگي من متحول شد»‪ .‬تاثير اليف کوچ بر ما ناشي از نوع همراهي او و استفاده تخصصي او از‬ ‫همه دانسته‌ها و داشته‌هاي ماست‪.‬‬ ‫اليف کوچ توانمند مي‌تواند داستان زندگي‪ ،‬توانايي‌ها و مشکالت ما را از زاويه ديگري به ما نشان دهد و به ما‬ ‫در کشف راهکار مناسب‌تر در درون خودمان به ما کمک کند‪ .‬به بيان ديگر توانايي اليف کوچ در ديدن همه چيز از‬ ‫«ديدگاهي مؤثر و کاربردي» و همراهي در يافتن و پيمودن راه «خودشناسي» و «موفقيت» تا رسيدن به هدف است‪.‬‬ ‫چرا که راه غلبه بر مشکالت و ايجاد تغيير از «درون خود ما» و بر پايه «توانايي‌ها و شرايط خودمان» آغاز مي‌شود‪.‬‬ ‫اليف کوچ با دانش و مهارتي که دارد تمامي قابليت‌هاي ما را از «پنهان و ممکن» به «آشکار و کاربردي» تبديل کرده و‬ ‫در مسير رسيدن به آنچه که «مي‌خواهيم باشيم» همراه ماست‪« .‬الويت بندي» و «تصميم‌گيري» مراحل مهمي در اين‬ ‫مسير است که اليف کوچ با آگاهي و مهارتش نقش بسيار موثري در پيمودن موفق اين مراحل دارد‪.‬‬ ‫مهمترين ويژگي فرايند کوچينگ «آموزشي» بودن آن است‪ .‬همه تکنيک‌ها و شيوه‌هاي مورد استفاده از نخستين‬ ‫قدم تا زمان رسيدن به هدف توسط کوچ توضيح داده مي‌شود‪ ،‬به گونه‌اي که ما مي‌توانيم از آنچه مي‌آموزيم به عنوان‬ ‫«مهارت‌هاي کاربردي» در حل مسائل ديگر زندگي خود استفاده کنيم‪.‬‬ ‫در طي پانزده سال کار مشاوره و اليف کوچينگ‪ ،‬نخستين سوالي که بعد از معرفي اليف کوچينگ از من شده‬ ‫است‪ ،‬در مورد تفاوت آن با مشاوره و روان درماني است‪ .‬به صورت مختصر‪ ،‬مهمترين تفاوت آنها در رويکردشان به‬ ‫درمان و زمان است‪ .‬اليف کوچينگ درمان نيست‪ ،‬بلکه همراهي براي بهتر کردن «کيفيت زندگي» با تاکيد بر «اينجا و‬ ‫اکنون» است‪ .‬در حالي که مشاوره و روان درماني با مرور گذشته و حال افراد رويکردي درماني دارند‪.‬‬ ‫با کمال ميل پاسخگوي پرسش‌هاي شما براي شناخت بيشتر «اليف کوچينگ» هستم‪.‬‬


39

For Advertisement Call:

39

PA

I


March 2018

40

40


‫‪I‬‬

‫‪41‬‬

‫‪PA‬‬

‫برنامه ويژه روز جهاني زن در آتالنتا‬ ‫«بنياد اسماعيل خويي» به منظور بزرگداشت روز جهاني زن (‪ 10‬مارچ) برنامه‪‎‬اي شامل‬ ‫سخنراني خانم «شهرزاد ارشدي» زن برجسته سال ‪ 2017‬کانادا همراه با فيلم مستند او‬ ‫به نام «رقص براي تغيير» را به اجرا مي‪‎‬گذارد‪ .‬خانم‪‎‬ها مهين خديوي و مرضيه شاه‪‎‬بزاز نيز‬ ‫در اين روز اشعاري خواهند خواند‪ .‬اين برنامه روز شنبه ‪ 10‬مارچ در ساعت ‪ 3‬بعدازظهر در‬ ‫دانشگاه اليف‪ ،‬ساختمان «سي‪ .‬سي‪ .‬اي» اتاق ‪ 152‬انجام مي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫شماره تلفن اطالعات‪ (770) 698-0851:‬و همچنين‪ (770) 846-0933‬اعالم شده‬ ‫است‪.‬‬

‫بزرگداشت احمد کسروي‬ ‫در آتالنتا‬ ‫«انجمن آزاديخواهان آتالنتا» در روز شنبه‬ ‫‪ 10‬مارچ برنامه ويژه‌اي براي بزرگداشت‬ ‫ياد احمد کسروي مورخ و پژوهشگر ايراني‬ ‫براي هفتاد و دومين سالگرد ترور او تدارک‬ ‫ديده است‪ .‬اين مراسم در «کامفورت‬ ‫سوييتس»‪ ،‬واقع در تاکر‪ ،‬جورجيا از‬ ‫ساعت ‪ 5‬تا ‪ 10‬شب برگزار شده و همراه‬ ‫با پذيرايي شام خواهد بود‪ .‬تلفن اطالعات‬ ‫آن‪ (770) 337-8064‬و ايميل به شرح‬ ‫زيراعالم شده است‪:.‬‬

‫‪Iranianpatriotsassociation@gmail.com‬‬

‫بازار‬ ‫نوروزي‬ ‫آتالنتا‬ ‫بازار‬ ‫شانزدهمين‬ ‫نوروزي آتالنتا به‬ ‫روال چند سال‬ ‫گذشته در روز‬ ‫يکشنبه ‪11‬مارچ در‬ ‫محل «لنير تکنيکال‬ ‫کالج» در فورسايت‬ ‫کانتي از ساعت ‪ 10‬صبح تا ‪ 4‬بعدازظهر برگزار خواهد بود‪ .‬يک بليت رفت و برگشت به‬ ‫ايران (اهدايي آژانس اطلس اينترنشنال) و يک بليت کروز دو نفره به مکزيک و کاراييب‬ ‫(اهدايي مشاورين امالک ياني) به قيد قرعه به حاضران اهدا مي‪‎‬شود‪ .‬شماره تلفن اطالعات‬ ‫‪(404) 441-2680‬و ‪ (678) 665-4186‬اعالم شده است‪.‬‬

‫برنامه‌هاي کانون ايرانيان آتالنتا‬ ‫برنامه‌هاي کانون ايرانيان آتالنتا در ماه مارچ ‪ 2018‬به شرح زير اعالم شده است‪:‬‬ ‫آدينه ‪ 2‬مارچ‪ ،‬شب سخنراني‪ :‬تندرستي بر پايه مواد معدني و تغذيه کامل (دکتر سيروس‬ ‫شکوهي)‬ ‫آدينه ‪ 9‬مارچ‪ ،‬شب شعر و ادب‬ ‫سه‌شنبه ‪ 13‬مارچ‪ ،‬چهارشنبه سوري‬ ‫شنبه ‪ 24‬مارچ‪ ،‬جشن ساالنه نوروز‬ ‫يکشنبه اول آپريل‪ ،‬مراسم سيزده بدر‪ ‎‬در پارک پيدمانت‬ ‫مدرسه فارسي هر يکشنبه در ساعت‌هاي ‪ 10‬تا ‪ 1‬بعدازظهر در محل کانون‪.‬‬ ‫کالس‪‎‬هاي موسيقي‪ ،‬رقص و شاهنامه کماکان در روزهاي يکشنبه تشکيل مي‪‎‬شود‪.‬‬

‫‪41‬‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫برنامه‪‎‬هاي نوروزي کانون ايرانيان آتالنتا‬ ‫«کانون ايرانيان آتالنتا» به روال هر سال مراسم سنتي نوروزي را برگزار مي‪‎‬کند‪ .‬آغازگر مراسم امسال برنامه‬ ‫پريدن از روي آتش و چهارشنبه سوري است که روز سه‪‎‬شنبه ‪ 13‬مارچ با حضور «دي‪.‬جي امير» در ساعت ‪8‬‬ ‫شب در محل کانون برگزار مي‪‎‬شود‪ .‬بليت اين برنامه ‪ 5‬دالر است و غذا براي خريدن عرضه خواهد شد‪ .‬برنامه‬ ‫بعدي مراسم بزرگداشت نوروز شامل يک ميهماني با موسيقي و رقص است که براي اين مراسم هتل شرايتون‬ ‫آتالنتا در نظر گرفته شده است‪ .‬اين برنامه شنبه ‪ 24‬مارچ و در ساعت ‪ 7‬و نيم غروب انجام مي‪‎‬شود‪ .‬در نهايت‬ ‫مراسم نوروزي امسال با جشن «سيزده بدر» پايان خواهد يافت که در روز يکشنبه اول آپريل در پيدمانت پارک‬ ‫برگزار مي‪‎‬شود‪ .‬بخشي از درآمد حاصل از اين برنامه به سازمان پزشکي کودکان آتالنتا اختصاص خواهد يافت‪.‬‬

‫ميهماني نوروزي در «سيتي‌هال آتالنتا»‬ ‫«امير فرخي» نماينده مردم آتالنتا در شوراي شهر‪ ،‬از عموم ايرانيان دعوت‬ ‫کرده است تا در روز پنجشنبه ‪ 22‬مارچ از ساعت ‪ 2‬تا ‪ 4‬عصر‪ ،‬براي شرکت‬ ‫در مراسم بزرگداشت نوروز باستاني در محل «سيتي‌هال» واقع در شماره ‪68‬‬ ‫خيابان ميچل در مرکز شهر آتالنتا حضور به هم رسانند‪.‬‬ ‫شرکت در اين مراسم براي همه آزاد است و فقط کافي است تمايل خود را‬ ‫براي شرکت در آن از طريق ايميل ‪ arfarokhi@atlantaga.gov‬اعالم‬ ‫داريد‪.‬‬

‫کنسرت نوروزي ستار در آتالنتا‬ ‫به همت «ناتالي پروداکشنز»‪« ،‬ستار» هنرمند محبوب ايراني به همراه ارکستر بزرگ و اختصاصي‬ ‫خود و هم‌چنين دي‪.‬جي امير‪ ،‬پس از پنج سال بار ديگر به آتالنتا خواهد آمد تا در روز شنبه ‪ 31‬مارچ‬ ‫در محل «سنتر استيج» از ‪ 9‬شب تا ‪ 1‬بامداد‪ ،‬کنسرتي به مناسبت فرارسيدن سال نو برگزار کند‪.‬‬ ‫مشروبات الکلي و غيرالکلي و ساندويچ‌هاي لذيذ و دسر نيز براي فروش عرضه خواهد شد‪ .‬براي‬ ‫کسب اطالعات بيشتر مي‪‎‬توان با آقاي شيرازي و يا جورج شماره تلفن (‪ 9335-644 )678‬تماس‬ ‫گرفت‪.‬‬

‫کنسرت نوروزي در ميامي‬ ‫در گراميداشت نوروز باستاني‪« ،‬گروه پاسارگاد» با دعوت از سه هنرمند ايراني «هنگامه»‪« ،‬آرمين‬ ‫ويگن» و «شاهين جامعي» برنامه شادي را در هتل ريجنسي ميامي در روز شنبه ‪ 17‬مارچ تدارک‬ ‫ديده است‪.‬‬

‫استخدام‬

‫به يک شخص با تسلط به زبانهاي فارسي و انگليسي براي‬ ‫رانندگي‪ ،‬خريد‪ ،‬کارهاي سبک خانه و غيره براي يک شخص‬ ‫مسن نياز مي‌باشد‪ .‬لطفا رزومه خود را به ايميل‌هاي زير‬ ‫بفرستيد‪:‬‬ ‫‪Laylajune@yahoo.com‬‬ ‫‪Lahuti1@gmail.com‬‬

‫‪HELP WANTED‬‬

‫‪Seeking bilingual in Farsi and English‬‬ ‫‪assistant to help with driving, shopping,‬‬ ‫‪light housekeeping and Misc for an elder.‬‬ ‫‪Email resume to:‬‬ ‫‪Laylajune@yahoo.com‬‬ ‫‪Lahuti1@gmail.com‬‬

‫نگهداري از کودکان‬

‫نگهداري از کودکان شما توسط مادر مسؤل در ديکلب کانتي‬ ‫ـ آتالنتا با سه سال تجربه مفيد‪.‬‬

‫‪ 1558‬ـ ‪)404( 997‬‬ ‫‪ 0086‬ـ ‪)404( 979‬‬

‫استخدام‬

‫به يک شخص براي نگهداري از يک خانم مسن به‬ ‫طور تمام وقت يا نيمه‌ وقت و يا ‪ 24‬ساعته با حقوق‬ ‫خوب‪ ،‬احتياج مي‌باشد‪.‬‬

‫‪ 8100‬ـ ‪)404( 353‬‬

‫اجاره‬

‫خانمي مسن و مجرد‪ ،‬اتاقي با تمام امکانات در منزل‬ ‫شخصي خود را در «کنسا ـ جورجيا» به خانمي‬ ‫دانشجو يا خانه‌دار ايراني اجاره مي‌دهد‪ .‬لطفًا با شماره‬ ‫زيرتماس بگيريد‪:‬‬

‫‪ 9055‬ـ ‪)404( 319‬‬

‫استخدام‬

‫يک شرکت ساختماني در آتالنتا نياز به استخدام‬ ‫برقکار‪ ،‬لوله‌کش و منشي با تجربه در تايپينگ‪ ،‬دانش‬ ‫کامپيوتر‪ ،‬نوشتن قراردادها‪ ،‬طبقه‌بندي فايلها و ديگر‬ ‫کارهاي اداري از قبيل فکس و ايميل مي‌باشد‪ .‬تجربه‬ ‫کاري دو ساله ضروري مي‌باشد‪.‬‬

‫‪ 1584‬ـ ‪)404( 219‬‬ ‫‪ 3802‬ـ ‪)770( 713‬‬


‫‪42‬‬

‫‪42‬‬ ‫اي دختر زيبارو‪ ،‬در شيردلي جادو‬ ‫بر باد بده گيسو‪ ،‬تا عشق بيفشاند‬

‫براي فروغ فرخزاد‬ ‫سهراب سپهري‬ ‫به ياد نوروز و سال نو‬ ‫حافظ‬ ‫ساقيا آمدن عيد مبارک بادت‬ ‫وان مواعيد که کردي مرواد از يادت‬ ‫در شگفتم که در اين مدت ايام فراق‬ ‫برگرفتي ز حريفان دل و دل مي‌دادت‬ ‫برسان بندگي دختر رز گو به درآي‬ ‫که دم و همت ما کرد ز بند آزادت‬ ‫شادي مجلسيان در قدم و مقدم توست‬ ‫جاي غم باد مر آن دل که نخواهد شادت‬ ‫شکر ايزد که ز تاراج خزان رخنه نيافت‬ ‫بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت‬ ‫چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد‬ ‫طالع نامور و دولت مادرزادت‬ ‫حافظ از دست مده دولت اين کشتي نوح‬ ‫ور نه طوفان حوادث ببرد بنيادت‬

‫اي باد نوبهاري‬ ‫سعدي‬

‫(بخشي از اين غزل را محسن نامجو در کنسرت خود‬ ‫در آتالنتا اجرا کرد)‬

‫چون است حال بستان اي باد نوبهاري‬ ‫کز بلبالن برآمد فرياد بي‌قراري‬ ‫اي گنج نوشدارو با خستگان نگه کن‬ ‫مرهم به دست و ما را مجروح مي‌گذاري‬ ‫يا خلوتي برآور يا برقعي فرو هل‬ ‫ور نه به شکل شيرين شور از جهان برآري‬ ‫هر ساعت از لطيفي رويت عرق برآرد‬ ‫چون بر شکوفه آيد باران نوبهاري‬ ‫عود است زير دامن يا گل در آستينت‬ ‫يا مشک در گريبان بنماي تا چه داري‬ ‫گل نسبتي ندارد با روي دلفريبت‬ ‫تو در ميان گل‌ها چون گل ميان خاري‬ ‫وقتي کمند زلفت ديگر کمان ابرو‬ ‫اين مي‌کشد به زورم وآن مي‌کشد به زاري‬ ‫ور قيد مي‌گشايي وحشي نمي‌گريزد‬ ‫در بند خوبرويان خوشتر که رستگاري‬ ‫زاول وفا نمودي چندان که دل ربودي‬ ‫چون مهر سخت کردم سست آمدي به ياري‬ ‫عمري دگر ببايد بعد از وفات ما را‬ ‫کاين عمر طي نموديم اندر اميدواري‬ ‫ترسم نماز صوفي با صحبت خيالت‬ ‫باطل بود که صورت بر قبله مي‌نگاري‬ ‫هر درد را که بيني درمان و چاره‌اي هست‬ ‫درمان درد سعدي با دوست سازگاري‬

‫بر باد بده گيسو‬ ‫ويدا فرهودي‬

‫‪ ‬‬ ‫فکر غزلي هستم تا عشق بيفشاند‬ ‫در آتش بي‌تابش اوهام بسوزاند‬ ‫تا واژه‌ي سرکش را‪ ،‬از گوشه‌ي ديوان‌ها‬ ‫بردارد و بي‌پروا‪ ،‬با ساز دگر خواند‬ ‫لبريز جسارت‌ها‪ ،‬بي‌واهمه از غوغا‬ ‫با زلف پريشيده‪ ،‬صد عشوه‌گري داند‬ ‫بر بافته‌ي زلفش‪ ،‬در تک تک هر پيچش‬ ‫سوسن و شقايق را چون باغچه بنشاند‬ ‫پرواز شود عريان‪ ،‬بي‌دغدغه‌ي توفان‬ ‫انگشت به لب دشمن‪ ،‬در بُهت به جا ماند‬ ‫از ياد مبر ما را‪ ،‬زخمي است کهن بر دل‬ ‫بايد که صدا خيزد‪ ،‬تا حق تو بستاند‬

‫بزرگ بود‬ ‫و از اهالي امروز بود‬ ‫و با تمام افق‌هاي باز نسبت داشت‬ ‫و لحن آب و زمين را چه خوب مي‌فهميد‬ ‫صداش‬ ‫به شکل حزن پريشان واقعيت بود‬ ‫و پلک‌هاش‬ ‫مسير نبض عناصر را‬ ‫به ما نشان داد‬ ‫و دست‌هاش‬ ‫هواي صاف سخاوت را ورق زد‬ ‫و مهرباني را‬ ‫به سمت ما کوچاند‬ ‫به شکل خلوت خود بود‬ ‫و عاشقانه‌ترين انحناي وقت خودش را‬ ‫براي آينه تفسير کرد‬ ‫و او به شيوه باران پر از طراوت تکرار بود‬ ‫و او به سبک درخت‬ ‫ميان عافيت نور منتشر شد‬ ‫هميشه کودکي باد را صدا مي‌کرد‬ ‫هميشه رشته صحبت را‬ ‫به چفت آب گره مي‌زد‬ ‫براي ما‪ ،‬يک شب‬ ‫سجود سبز محبت را‬ ‫چنان صريح ادا کرد‬ ‫که ما به عاطفه سطح خاک دست کشيديم‬ ‫و مثل لهجه يک سطل آب تازه شديم‬ ‫و بارها ديديم‬ ‫که با چقدر سبد‬ ‫براي چيدن يک خوشه بشارت رفت‬ ‫ولي نشد‬ ‫که روبروي وضوح کبوتران بنشيند‬ ‫و رفت تا لب هيچ‬ ‫و پشت حوصله نورها دراز کشيد‬ ‫و هيچ فکر نکرد‬ ‫که ما ميان پريشاني تلفظ درها‬ ‫براي خوردن يک سيب‬ ‫چقدر تنها مانديم‬

‫عروسک کوکي‬ ‫فروغ فرخزاد‬ ‫بيش از اين‪‎‬ها‪ ،‬آه‪ ،‬آري‬ ‫بيش از اين‪‎‬ها مي‪‎‬توان خاموش ماند‬ ‫مي‪‎‬توان ساعات طوالني‬ ‫با نگاهي چون نگاه مردگان‪ ،‬ثابت‬ ‫خيره شد در دود يک سيگار‬ ‫خيره شد در شکل يک فنجان‬ ‫در گلي بيرنگ‪ ،‬بر قالي‬ ‫در خطي موهوم‪ ،‬بر ديوار‬ ‫مي‪‎‬توان با پنجه‌هاي خشک‬ ‫پرده را يکسو کشيد و ديد‬ ‫در ميان کوچه باران تند مي‪‎‬بارد‬ ‫کودکي با بادبادک‪‎‬هاي رنگينش‬ ‫ايستاده زير يک طاقي‬ ‫گاري فرسوده‌اي ميدان خالي را‬ ‫با شتابي پرهياهو ترک مي‪‎‬گويد‬ ‫مي‪‎‬توان بر جاي باقي ماند‬ ‫در کنار پرده‪ ،‬اما کور‪ ،‬اما کر‬ ‫مي‪‎‬توان فرياد زد‬ ‫با صدائي سخت کاذب‪ ،‬سخت بيگانه‬ ‫«دوست مي‪‎‬دارم»‬ ‫مي‪‎‬توان در بازوان چيره يک مرد‬ ‫ماده‌اي زيبا و سالم بود‬ ‫با تني چون سفره چرمين‬ ‫با دو پستان درشت سخت‬

‫‪March 2018‬‬

‫مي‪‎‬توان در بستر يک مست‪ ،‬يک ديوانه‪ ،‬يک ولگرد‬ ‫عصمت يک عشق را آلود‬ ‫مي‪‎‬توان با زيرکي تحقير کرد‬ ‫هر معماي شگفتي را‬ ‫مي‪‎‬توان تنها به حل جدولي پرداخت‬ ‫مي‪‎‬توان تنها به کشف پاسخي بيهوده دل خوش ساخت‬ ‫پاسخي بيهوده‪ ،‬آري پنج يا شش حرف‬ ‫مي‪‎‬توان يک عمر زانو زد‬ ‫با سري افکنده‪ ،‬در پاي ضريحي سرد‬ ‫مي‪‎‬توان در گور مجهولي خدا را ديد‬ ‫مي‪‎‬توان با سکه‌اي ناچيز ايمان يافت‬ ‫مي‪‎‬توان در حجره‌هاي مسجدي پوسيد‬ ‫چون زيارتنامه خواني پير‬ ‫مي‪‎‬توان چون صفر در تفريق و جمع و ضرب‬ ‫حاصلي پيوسته يکسان داشت‬ ‫مي‪‎‬توان چشم ترا در پيله قهرش‬ ‫دکمه بيرنگ کفش کهنه‌اي پنداشت‬ ‫مي‪‎‬توان چون آب در گودال خود خشکيد‬ ‫مي‪‎‬توان زيبائي يک لحظه را با شرم‬ ‫مثل يک عکس سياه مضحک فوري‬ ‫در ته صندوق مخفي کرد‬ ‫مي‪‎‬توان در قاب خالي مانده يک روز‬ ‫نقش يک محکوم‪ ،‬يا مغلوب‪ ،‬يا مصلوب را آويخت‬ ‫مي‪‎‬توان با صورتک‌ها رخنه ديوار را پوشاند‬ ‫مي‪‎‬توان با نقش‪‎‬هائي پوچ‌تر آميخت‬ ‫مي‪‎‬توان همچون عروسک‌هاي کوکي بود‬ ‫با دو چشم شيشه‌اي دنياي خود را ديد‬ ‫مي‪‎‬توان در جعبه‌اي ماهوت‬ ‫با تني انباشته از کاه‬ ‫سال‪‎‬ها در البالي تور و پولک خفت‬ ‫مي‪‎‬توان با هر فشار هرزه دستي‬ ‫بي‌سبب فرياد کرد و گفت‬ ‫«آه‪ ،‬من بسيار خوشبختم‪».‬‬

‫در گلوي انسان برخاسته‬ ‫کامبيز گيالني‬

‫با ياد نيما يوشيج‪ ،‬احمد شاملو و سعيد سلطانپور‬ ‫«بر کشورم چه رفته است»‬ ‫بر روزگاري‬ ‫به اين بي در و پيکري‬ ‫چه مي‌رود‪.‬‬ ‫عمري است‬ ‫سياهي‪،‬‬ ‫شهرهاي ما را‬ ‫در خود فرو خورده است‬ ‫ديري است‬ ‫آزادي را‬ ‫بر دار کرده‌اند‬ ‫و‬ ‫هر جوخه‌ي بي‌رحمي‬ ‫خاک عشق را‬ ‫به غارت برده است‪.‬‬ ‫اينجا‬ ‫بيش از پيش‬ ‫«چهار زندان است»‬ ‫و‬ ‫ميله‌هايش‬ ‫تا استخوان کشوري شکنجه شده‬ ‫فرود آمده است‪.‬‬ ‫سکوت را‬ ‫پنجره‌هاي عاصي‬ ‫شکسته‌اند‬ ‫و‬ ‫مشت‌هاي گره کرده را‬ ‫ديگر‬ ‫هواي خالي‬ ‫که هزاران بار‬ ‫شکافته شده است‪،‬‬ ‫پاسخ نمي‌گويد‪.‬‬ ‫دوباره‬ ‫شوق ديدار آزادي‬ ‫در بهاري ديگر‬

‫در گلوي انسان بر خاسته‬ ‫طعم زندگي مي‌چکاند‪.‬‬ ‫اينک‬ ‫به پاياني مي‌رسيم‬ ‫که انحراف آغازينش‬ ‫بر قلب نسل‌هاي چندگانه‌ي کشورم‬ ‫خنجري نشانده است‪،‬‬ ‫چنان زهرآلود‬ ‫که درمانش‬ ‫شروعي ديگر‬ ‫با‬ ‫انديشه‌اي انساني است‪.‬‬ ‫اينک‬ ‫طوفان‬ ‫از هميشه‬ ‫نزديک‌تر است‬ ‫ديگر‬ ‫هيچ تزويري‬ ‫بر سر آزادي‬ ‫حجاب نمي‌شود‪.‬‬ ‫«آي آدم‌ها که‪»...‬‬ ‫…‬

‫اي عشق‬ ‫اي عشق همه بهانه از توست‪،‬‬ ‫من خامشم اين ترانه از توست‬ ‫آن بانگ بلند صبحگاهي‪،‬‬ ‫وين زمزمه‪‎‬ي شبانه از توست‬ ‫من انده خويش را ندانم‪،‬‬ ‫اين گريه‪‎‬ي بي بهانه از توست‬ ‫اي آتش جان پاکبازان‪،‬‬ ‫در خرمن من زبانه از توست‬ ‫افسون شده‪‎‬اي تو را زبان نيست‪،‬‬ ‫ور هست همه فسانه از توست‬ ‫کشتي مرا چه بيم دريا؟‬ ‫طوفان ز تو و کرانه از توست‬ ‫گر باده دهي و گرنه ‪ ،‬غم نيست‪،‬‬ ‫مست از تو‪ ،‬شرابخانه از توست‬ ‫مي را چه اثر به پيش چشمت؟‬ ‫کاين مستي شادمانه از توست‬ ‫پيش تو چه توسني کند عقل؟‬ ‫رام است که تازيانه از توست‬ ‫من مي‪‎‬گذرم خموش و گمنام‪،‬‬ ‫آوازه‪‎‬ي جاودانه از توست‬ ‫چون سايه مرا ز خاک برگير‪،‬‬ ‫کاينجا سر و آستانه از توست‬

‫بيا‬ ‫مالمحسن فيض کاشاني‬ ‫بيا تا مونس هم‪ ،‬يار هم‪ ،‬غمخوار هم باشيم‬ ‫انيس جان غم ‪ ‬فرسوده بيمار هم باشيم‬ ‫شب آيد شمع هم گرديم و بهر يكديگر سوزيم‬ ‫شود چون روز دست و پاي هم در كار هم باشيم‬ ‫دواي هم‪ ،‬شفاي هم‪ ،‬براي هم‪ ،‬فداي هم‬ ‫دل هم‪ ،‬جان هم‪ ،‬جانان هم‪ ،‬دلدار هم باشيم‬ ‫به هم يك تن شويم و يكـدل و يكرنگ و يك پيشه‬ ‫سري در كار هم آريم و دوش بار هم باشيم‬ ‫به وقت هوشياري عقل كل گرديم با هم‬ ‫چو وقت مستي آيد ساغر سرشار هم باشيم‬ ‫شويم از نغمه سازي عندليبي غم سراي هم‬ ‫به رنگ و بوي يكديگر شده گلزار هم باشيم‬ ‫به جمعيت پناه آريم از باد پريشاني‬ ‫بالي يكدگر را چاره و ناچار هم باشيم‬ ‫بال گردان هم گرديده گِرد يكدگر گرديم‬ ‫شده قربان هم از جان و نيت دار هم باشيم‬ ‫يكي گرديم در گفتار و در كردار و در رفتار‬ ‫زبان و دست و پا يك كرده خدمتكار هم باشيم‬ ‫نمي‌بينم به جز تو همدمي اي فيض در عالم‬ ‫بيا ‪ ‬دمساز هم گنجينه اسرار هم باشيم‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪43‬‬

‫آلبوم‌هاي عکس‪ ،‬اين يادگاري‌هاي قديمي‌‬ ‫ناهيد اباذرنژاد ـ فارغ التحصيل ام‪ .‬اف‪ .‬اي در رشته عکاسي از دانشکده اسکد (آتالنتا)‬ ‫عکس‌ها و آلبوم‌ها را نمي‌شود از آدمها و خاطره‌ها جدا کرد‪ .‬همه ما در هر سن و شرايط اجتماعي که باشيم بي‌ترديد يک آلبوم‬ ‫عکس قديمي‌داريم که ورق زدنش حالمان را دگرگون مي‌کند‪ .‬گاهي اوقات به ياد گذشته‌هايمان آلبوم‌ها را ورق مي‌زنيم‪ ،‬ساعت‌ها‬ ‫به تصاوير بازمانده از گذشته خيره مي‌شويم و خاطره‌هاي تلخ و شيريمان را دوره مي‌کنيم‪.‬‬ ‫تفاوتي نمي‌کند اگر آلبوم عکس محصول يک دوربين پولورايد قديمي‌باشد يا يک سري تصاوير چهار رنگ ديجيتال‪ .‬کاغذي‬ ‫باشد يا نوري‪ ،‬تيره و وامانده و ترک خورده باشد يا سه بعدي‪ ،‬همه آنها يک خاصيت واحد دارند‪.‬‬ ‫خاصيت عکس همين است که تو را در خودش غرق مي‌کند‪ .‬عکس سفرهاي قديمي‪ .‬عکسهاي خانوادگي با حضور پدربزرگ يا‬ ‫مادربزرگي که ديگر نيستند يا تصاوير دلنشيني که در آغوش خواهر و برادرمان برداشته‌ايم‪ .‬بچه‌هاي قد و نيم قدي که از سر و کول‬ ‫پدر جوانمان باال رفته‌اند و آن يکي که تکيه زده به مادر و ديگري که خيره شده در چشم‌هاي مهربان و گشاده مادر بزرگ سفر کرده‪.‬‬ ‫يکي دست در جيب لباس نيمدار و آن يکي لبخند به لب‪.‬‬ ‫عکسهاي دوران مدرسه‪ .‬با معلمهاي بي‌حد مهربان‪ .‬عکس مدرسه با معلم‌هايي به غايت جدي با مقنعه‌هايي که دور صورت‬ ‫دخترها ناميزان شده و يا پسرهايي که سرشان را با ماشين نمره صفر تا ته تراشيده‌اند‪ .‬عکس دوستي که سال‌هاي سال است‬ ‫حسرت ديدارش را داريم و از او بي‌خبريم‪.‬‬ ‫آنهايي که هر کدامشان به يک گوشه اين دنيا کوچ کرده‌اند‪ ،‬يا عکس روزهاي شيرين دانشجويي و سفرهاي سرخوش بي‬ ‫خيالي‪ ،‬عکس عروسي پدر و مادر در قاب سياه و سفيد‪ .‬تصوير روز زفاف خاله و دايي و عمه و عمو‪ .‬عکس سفرهاي خانوادگي يا‬ ‫اردوهاي دوستانه دانش‌آموزي يا پيک نيک با همسايه‌ها‪.‬‬ ‫مانتوهاي قديمي‌ دخترانه و شلوارهاي گشاد مردانه که االن حسابي از مد افتاده ولي آن روزها براي خودشان کالس و ابهتي‬ ‫داشتند‪ .‬عکس آدم‌هايي که ديگر نيستند و رفته‌اند‪.‬عده‌اي به دور شدن و بي‌خبري و گروه ديگري به مرگ‪ .‬بعضي‌ها با بي‌عاطفگي‬ ‫و يک عده با در به دري‪.‬‬ ‫عکس سيزده بدرها‪ ،‬سفره‌هاي رنگي هفت سين‪ ،‬عکسهاي تولد در اوج سادگي و بي هيچ رتوش و دست‌کاري اضافه و همه‬ ‫عکس‌هايي که يک عالمه داستان دارند از زيبايي‌هاي زندگي‪.‬‬ ‫چقدر عکسهاي کج و کوله داشته‌ايم! آن وقت‌ها نمي‌شد فهميد چشم‌هايمان بسته افتاده‌اند يا نه‪ ،‬بايد منتظر مي‌شديم تا‬ ‫عکس‌ها ظاهر مي‌شد و وقتي ظاهر مي‌شدند تازه متوجه مي‌شديم که چقدر کج و کوله افتاده‌ايم‪ .‬ولي اين روزها به مدد دنياي ديجيتال‬ ‫هر عکسي را بالفاصله مي‌بينيم و اگر به دلمان نچسبد از صحنه روزگار محوش مي‌کنيم و يکي ديگر مي‌گيريم‪.‬‬ ‫ديدن عکس‌هاي قديمي‌مثل سفر است‪ .‬سفري که تو را با خودش مي‌برد به زمان‌هاي دور و نزديک‪ .‬با ديدنشان گاهي بغض‬ ‫مي‌کني‪ .‬گاهي گريه‪ .‬بعضي را مي‌بيني و مي‌خندي و با ديدن بعضي ديگر اخم مي‌کني‪ .‬تعجب مي‌کني‪ ،‬غصه مي‌خوري‪ ،‬و آه مي‌کشي‪.‬‬ ‫ولي در نهايت حال دلت خوب مي‌شود و احساس مي‌کني گويا يک ديد و بازديد واقعي با عزيزان دورمانده‌ات داشته‌ايي‪ .‬با يک عالمه‬ ‫احساس خوب‪.‬‬ ‫در اين مقاله مي‌خواستم با شما حرف بزنم‪ .‬شمايي که اين روزها در غربت در حال گذران ايام عيد نوروز هستي‪ .‬اگر چه در خارج‬ ‫از وطن به سر مي‌بري‪ ،‬ولي به رسم سنت ديرينه سرزمينت با دوستان و فاميل داشته و نداشته‪ ،‬دور هم جمع مي‌شويد‪ .‬هرگز شده‬ ‫با خودتان فکرکنيد با وجودي که همه ما اين روزها مجهز به يک گوشي دوربين‌دار هوشمنديم و بعضا هم حافظه گوشي‌هايمان پر‬ ‫شده از عکس‌هاي روزمره‪ ،‬آيا در کنار آن همه روزمرگي عکس‌هايي هم داريم که چند سال بعد درست مثل عکس‌هاي قديمي‌وقتي‬ ‫نگاهشان مي‌کنيم‪ ،‬ما را در خاطره‌هاي تلخ و شيرينمان غرق کند؟ عکس‌هايي داريم که براي آينده‌گان خودمان و براي کودکانمان‬ ‫به ميراث و يادگار بگذاريم‪ .‬عکس‌هايي بدون خنده و لبخند و افه و ژست مصنوعي؟ همان عکس‌هايي که خودمان باشيم با همان‬ ‫حس و حال روز عکسبرداري‪.‬‬ ‫امروزه با وجود در دست داشتن دوربين موبايل و با وجودي که هر کدام از ما مدعي هستيم که نياز به عکاس نداريم ولي اگر به‬ ‫آلبوم خانوادگي ديجيتالي سر بزنيم به ندرت عکس‌هايي مي‌بينيم که ارزش نگهداشتن داشته باشد‪ .‬بسياريمان عکس‌هاي طبيعي‬ ‫را‪ ،‬همان‌ها که خودمانيم را پاک مي‌کنيم چون از چهره خودمان و آنچه هستيم رضايت دروني نداريم و فقط آن تصاويري را نگهداري‬ ‫مي‌کنيم که اغراق شده و شسته رفته و رتوش شده‌اند‪.‬‬ ‫وقتي به عکس‌هاي امروزمان نگاه مي‌کنيم ديگر حسي در آن نمي‌بينيم و اين به لطف دنياي ديجيتال و وضوح زياد است که‬ ‫حالت چشمان و ژست مصنوعي ما را برمال ميکند‪ .‬حس و حالي که در عکسهاي قديمي‌ديده مي‌شد به اين دليل بود که آن روزها به‬ ‫ندرت در هر خانه‌ايي يک دوربين عکاسي وجود داشت و اگر جايي از سر اتفاق يک عکاس مي‌ديديم‪ ،‬از او مي‌خواستيم تا شايد دکمه‬ ‫جادويي دوربينش را بفشارد و در آن لحظه سعي مي‌کرديم بهترين ژست خود را در برابر دوربين بگيريم‪ .‬بعد هم روزها چشم انتظار‪،‬‬ ‫لحظه شماري مي‌کرديم تا عکس‌ها در عکاسخانه چاپ شود‪ .‬با شوق و ذوق حلقه‌هاي فيلم داخل دوربين‌هاي ابتدايي‌مان را دنبال‬ ‫مي‌کرديم تا به انتها برسند و مدام به عقربه شماره‌انداز دوربين نگاه مي‌کرديم که ببينيم کي تمام مي‌شود‪.‬‬ ‫زماني بهترين ژست را براي دوربين مي‌گرفتيم و با شوق به انتظار چاپ عکس و زمان تحويل مي‌نشستيم و حتي بدترين‬ ‫عکسهايمان را با دقت به آلبوم چسبي مي‌چسبانديم‪ ،‬اما امروز بعد از شنيدن صداي شاتر‪ ،‬از صفحه ال سي دي نگاهي به عکس‬ ‫مي‌اندازيم سري تکان مي‌دهيم و اگر از قيافه خودمان خوشمان آمد شايد چند روزي در پس زمينه گوشي‌مان حفظش کنيم و بعد از‬ ‫چند روز از خاطرمان محوش مي‌کنيم‪.‬‬ ‫وقتي به عکسهاي بزرگان عکاسي نگاه مي‌کنيم‪ ،‬حيرت زده مي‌شويم که چقدر مغز آنها گنجايش داشته تا تمام اعداد و ارقام‬ ‫ديافراگم و شاتر را در هر موقعيتي و نسبت به هر سوژه‌اي به ذهن بسپرند و در نهايت عکس‌هايي تاريخي ثبت کنند اما امروز ما از‬ ‫يک سوژه بارها و بارها عکس مي‌گيريم و در آخر نا اميدانه به سراغ دکمه دليت مي‌رويم و سعي مي‌کنيم خطاهايمان را دور از چشم‬ ‫ديگران دور بياندازيم‪ .‬و آنجاست که متوجه مي‌شويم که عکاسان آنالوگ چقدر کارآزموده و توانا بودند و چطور مي‌توانستند چنين‬ ‫عکسهاي قدرتمند سرشار از حس و حالي بگيرند‪ ،‬در صورتي که با آن دوربين‌ها از عاقبت کار آگاه نبوديم و عکاس بعد از رسيدن‬ ‫به تاريکخانه و ثبت نگاتيو‪ ،‬متوجه کم و کاستي‌هاي عکس مي‌شد‪ .‬واقعا عکاسان آن زمان دستان و چشماني جادويي داشتند که با‬ ‫چنين جعبه‌هاي ابتدايي‪ ،‬شاهکارهايي ماندگار خلق مي‌کردند‪.‬‬ ‫آيا مي‌شود گفت دنياي ديجيتال اين بال را بر سر عکاسي و مقوله عکس آورده؟ يا اينکه عوامل ديگري در کار بوده‌اند تا باعث‬ ‫اين بي سر و ساماني بشوند و با وجود گوناگوني دوربين‌ها و اين همه امکانات بي‌منتها قادر نباشيم مثل گذشته عکس‌هايي با کيفيت‬ ‫توليد کنيم‪.‬‬ ‫جواب اين سوال و البته ادامه اين داستان در اين مطلب کوتاه نمي‌گنجد‪ .‬ترجيح مي‌دهم ادامه اين داستان و معايب و سودمندي‬ ‫دوربين‌هاي ديجيتال را در قسمت‌هاي آينده برايتان بنويسم‪.‬‬ ‫در انتها مي‌خواهم به مناسبت عيد نوروز و به ميمنت شروع سال نو طي يک سلسله ياداشتي که اينجا منتشر مي‌کنم‪ ،‬به طور‬ ‫متوالي نکاتي را به شما دوستانم آموزش بدهم تا در پي خواندن آنها بتوانيد عکس‌هاي بهتري از خودتان‪ ،‬جامعه دوستان و فاميل‬ ‫و کودکانتان بگيريد‪.‬‬ ‫اين قسمت را اختصاص مي‌دهم به نکاتي براي عکسبرداري با موبايل‪:‬‬ ‫از نور به بهترين شکل بهره بگيريد‬

‫هميشه مراقب باشيد که سوژه‌ي عکاسي رو به نور قرار داشته باشد و شما پشت به آن‪ .‬دوربين گوشي‌هاي هوشمند معموالً در‬ ‫محيط‌هاي تاريک ضعف خود را نمايان مي‌کنند‪ .‬لذا بهتر است از نور حداکثر استفاده را ببريد‪ .‬به اين منظور بهتر است پشت به نور‬ ‫بايستيد‪ .‬اين کار در مورد يک دوربين حرفه‌اي و حتي کامپکت ساده‌تر است چرا که خود را بهتر با شرايط دشوار تطبيق مي‌دهد‪ .‬اما‬ ‫در مورد يک گوشي هوشمند‪ ،‬بايد حوصله کنيد‪ ،‬به اطراف حرکت کنيد و موقعيت مناسب را انتخاب کنيد‪ .‬توجه کنيد که اين قاعده هم‬ ‫مثل هر قاعده‌ي کلي ديگري‪ ،‬گاهًا شکسته مي‌شود‪.‬‬ ‫مث ً‬ ‫ال در عکاسي از مناظر ممکن است وجود خورشيد در مرکز تصوير‪ ،‬نورپردازي جالبي ايجاد کند يا در عکاسي از چهره‪،‬‬ ‫سايه‌هايي که در اثر تابش زاويه‌دار نور روي چهره‌ي شخص ايجاد مي‌شود‪ ،‬طرح جالبي ايجاد کند‪ .‬اما در مجموع در بيشتر مواقع‬ ‫نور پشت سر بهتر از حالت‌هاي ديگر است‪.‬‬

‫لنز دوربين را پاک کنيد‬ ‫ً‬ ‫گوشي‌ها کاربرد زيادي دارند و مثل دوربين‌ها‪ ،‬تجهيزات ويژه‌ي حفاظت و پاکيزه نگه داشتن لنز را همراه ندارند‪ .‬لذا معموال لنز‬ ‫گوشي شما کمي‌چرب و کثيف مي‌شود‪ .‬بهتر است هميشه قبل از عکاسي به پاک کردن آن بپردازيد‪ .‬هنگام عکاسي با دوربين‌هاي‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫‪43‬‬

‫معمولي‪ ،‬احتمال برخورد انگشتان با لنز کمتر است‪ ،‬در مورد گوشي‌ها کثيف شدن لنز بيشتر اتفاق مي‌افتد و بهتر است به پاکيزگي لنز‬ ‫بيشتر توجه کنيد چرا که اثر بدي روي کيفيت عکس‌ها دارد‪.‬‬ ‫از بزرگ‌نمايي ديجيتال استفاده نکنيد‬

‫بزرگ‌نمايي ديجيتال به اين صورت کار مي‌کند که بخشي از يک عکس بزرگ را برش مي‌دهد تا روي سوژه‌ي اصلي تمرکز کند‪.‬‬ ‫در کنار برش‪ ،‬ممکن است الگوريتم‌هايي جهت ارتقاء کيفيت هم اضافه شود ولي در مجموع کيفيت کاهش چشمگيري خواهد داشت‪.‬‬ ‫بزرگ‌نمايي اپتيکال يا نوري توسط لنز انجام مي‌شود و اثر آن به مراتب کمتر است‪ .‬در مورد دوربين گوشي‌هاي هوشمند هم اين نکته‬ ‫بسيار مهم است گرچه ممکن است بارها و بارها آن را شنيده باشيد‪.‬‬ ‫از نور فلش به خوبي استفاده کنيد‬

‫فلش‌هاي ‪ LED‬در گوشي‌هاي امروزي‪ ،‬بسيار پيشرفته‌تر از گذشته هستند‪ .‬در نور کم مي‌توان از نور فلش براي عکاسي در‬ ‫محيط تاريک به خوبي استفاده کرد‪ .‬در بيشتر گوشي‌ها اگر استفاده از فلش را در حالت ‪ Auto‬قرار دهيد‪ ،‬معموالً دوربين زياد از‬ ‫آن استفاده مي‌کند‪ .‬استفاده از فلش هميشه مفيد نيست‪ .‬شايد بارها برايتان پيش آمده که در نور کم از فلش ‪ LED‬و نور سفيد آن‬ ‫استفاده کرده‌ايد ولي نتيجه‌ي کار برايتان جالب نبوده است‪.‬‬ ‫بنابراين بهتر است يک عکس با فلش و عکسي ديگر را بدون فلش بگيريد و بعدًا بهترين عکس را انتخاب کنيد‪ .‬البته‬ ‫پس‌پردازش و ويرايش عکس براي حل مشکل نور کم يا زياد امکان‌پذير است اما بهتر است عکسي که مناسب‌تر است را در ابتدا‬ ‫انتخاب کنيد‪.‬‬

‫اگر فلش گوشي شما نور نسبتًا زيادي دارد‪ ،‬مي‌توانيد با قرار دادن مانعي مثل برچسب سفيد رنگ يا حتي دستمال کاغذي‪ ،‬نور‬ ‫آن را تحت کنترل بگيريد‪ .‬نور زياد چهره‌ي اشخاص را شبيه ارواح مي‌کند!‬ ‫فاصله‌ي شما از سوژه هم در نورپردازي بسيار مهم است‪ .‬نزديکي بيش از حد يا دوري زياد‪ ،‬هر دو در شرايطي عکس را خراب‬ ‫مي‌کنند‪.‬‬ ‫با تنظيمات نرم‌افزارآشنا شويد‬

‫بسته به اينکه چه گوشي‌اي داريد و نرم‌افزار انتخابي شما براي استفاده از دوربين آن کدام است‪ ،‬تنظيمات در بخش‌هاي‬ ‫مختلفي قرار گرفته و قابل استفاده هستند‪ .‬با دقت و حوصله به بررسي و تغيير تنظيمات و آزمودن عملي آن در شرايط مختلف‬ ‫بپردازيد‪.‬‬ ‫در برخي موارد استفاده از نرم‌افزارهاي حرفه‌اي‌تر مثل ‪ CameraZOOM FX‬براي‌اندرويد و ‪ Camera+‬براي آيفون بهتر‬ ‫است وليکن دقت کنيد که در مورد برخي گوشي‌ها‪ ،‬سرعت نرم‌افزار پيش‌فرض دوربين نسبت به نرم‌افزارهاي جانبي کمتر است‬ ‫و گاهًا تفاوت بسيار زياد است‪ .‬علت بهينه‌سازي‌هاي انجام شده توسط سازنده‌ي گوشي است و بايد به اين نکته هم توجه کرد‪.‬‬ ‫نرم‌افزارهاي جانبي زيادي وجود دارد‪ ،‬اگر نرم‌افزار اصلي گوشي‪ ،‬مطلوبتان نيست‪ ،‬جست‌وجو و امتحان کنيد‪.‬‬ ‫رزولوشن مناسب را انتخاب کنيد‬

‫ادامه در صفحة ‪47‬‬


‫‪44‬‬

‫‪44‬‬

‫‪March 2018‬‬

‫دنباله از صفحه ‪35‬‬

‫منطق تا شعر و ادب باز شناخت… طاهره پس از تسلط بر آنکه به نام “ معارف اسالمي “‬ ‫در حوزه‌هاي علميه به خورد جماعت داده مي‌شد‪ ،‬بي شک از تشنگي معنوي به سوي جريان‬ ‫الهادي شيخيه روي آورد‪ .‬او شوهر و فرزندان را ترک گفته در کربال به زمره شاگردان سيد‬ ‫کاظم (رشتي) پيوست و بزودي با اتکاء به استعداد و هوشي حيرت‌انگيز‪ ،‬سرآمد شاگردان‬ ‫سيد گرديد‪ .‬حتا مورخ دربار نيز که او را نديده بود در باره آوازه‌اش نوشت‪ :‬طاهره با وجود‬ ‫حسن جمال و غنج و دالل در علوم معقول و منقول بحد کمال بود‪( .‬مورخ الدوله سپهر)‬ ‫پي‌گيري سرگذشت جنبش بابي از آنجا که سيد باب در قلعه شهر ماکو در بند است‪،‬‬ ‫پژوهشگر را با يکي از شگرف‌ترين پديده‌هاي تاريخي ايران روبرو مي‌سازد و آن گردهمايي‬ ‫رهبران اين جنبش در بدشت است‪.‬‬ ‫در اين گردهمايي سال ‪ 1264‬به مدت ‪ 22‬روز ‪ 81‬نفر از سراسر ايران در باره محتواي‬ ‫خط مشي مبارزه بابيان به بحث نشستند…‬ ‫محور گفتگو‌ها در بدشت بر دو مهم قرار داشت‪ :‬يکي تعيين موقعيت بابيت در قبال‬ ‫اسالم و ديگري اقدام براي رها ساختن باب‪.‬‬ ‫در مورد اول‪ ،‬گردهمايي بدشت به موفقيت کامل دست يافت و باالترين هدف ممکن‬ ‫تحقق يافت… مهمترين رويداد اين کنفرانس‪ ،‬حجاب از چهره افکندن طاهره بعنوان نماد‬ ‫فسخ و نسخ اسالم بود‪ ،‬آنهم نه تنها بعنوان رفع حجاب از زن‪ ،‬بلکه بعنوان نمادي براي‬ ‫برانداختن اسالم در کل و جزء آن‪ .‬بابيان مي‌توانستند نماز و روزه و ديگر مناسک اسالمي‌را‬ ‫ترک کنند‪ ،‬آنها حتي مي‌توانستند ادعاي خدايي «اني اناهلل» کنند (چنانکه طاهره‪ ،‬قدوس و‬ ‫بعضي از احباء نيز چنين کردند ) بدون آنکه به هيجان خاصي دامن زنند‪ ،‬وليکن بر‌انداختن‬ ‫«حجاب اسالمي» تنها چيزي بود که مي‌توانست در شکل و محتوا تسلط اجتماعي اسالم‬ ‫را هدف گيرد‪ .‬ايرانيان امروز از زن و مرد بخوبي نقش تعيين کننده «حجاب» را در سيستم‬ ‫فکري و تسلط عملي اسالم دريافته‌اند و مي‌توانند تصور کنند حجاب افکندن طاهره چه قدم‬ ‫انقالبي ارجمندي در جهت نفي کامل حاکميت مذهبي ايران بوده است‪.‬‬ ‫(زماني اهميت اين سنت شکني را در مي‌يابيم که بدانيم که پس از حجاب از چهره‬ ‫برگرفتن طاهره اجتماع بدشت متشنج مي‌گردد‪ ،‬و تعدادي از بابيان که قدرت تحمل اين‬ ‫سنت شکني را ندارند از بدشت مي‌گريزند و اين عمل طاهره آنچنان غير قابل تحمل بوده‬ ‫است که عبدالخالق اصفهاني با ديدن چهره طاهره با خنجر گلوي خويش را مي‌شکافد‪)!.‬‬

‫تقيه يعني پايه و اساس پليدي‌ها‪!.‬‬

‫دالرام مشهوري چنين ادامه مي‌دهد‪ :‬براي روشن شدن هر چه بيشتر مطلب‪ ،‬گريز‬ ‫ديگري داريم به شناخت مذهب رسمي‌در ايران‪:‬‬ ‫مذهب شيعه قبل از آنکه به مذهب مسلط در ايران بدل گردد‪ ،‬همواره مي‌کوشيد با‬ ‫بمباران همه جانبه ذهن پيروان‪ ،‬آنان را پيوسته در پايبندي به باورشان مصرتر سازد‪ ،‬در اين‬ ‫راه الزم بود هر نوع تفکر و تعمق و واقع‌گرايي را بنيان بر کند‪ ،‬تا زمينه براي غلوآميزترين‬ ‫ادعاها و بي‌پايه‌ترين باورها فراهم گردد‪.‬‬ ‫اين ناگزير بدان انجاميد که مجبور به نقل احاديث و افسانه‌ها شدند و به درهم‬ ‫گويي‌هايي حيرت انگيز پرداختند تا باالخره‪ ،‬دين در نزد آنان به همان دلبستگي به چهارده‬ ‫معصوم و پرستش آنها بدل شد‪ .‬از سوي ديگر شيعيان به يک دستاويز بي‌سابقه و بي‌نظير‬ ‫در جهان متوسل گشتند و آن «تقيه» بود‪.‬‬ ‫بدين ترتيب پايه شيعي‌گري بر آن قرار گرفت که‪:‬‬ ‫“کساني مردم را از يکسو به باورهاي گزاف و بي‌پا وادارند… آنگاه دستور دهند که کيش‬ ‫خود نهان داريد و به کسي باز ننماييد”‪( .‬کسروي)‬ ‫اين جدايي عميق ميان ادعا و عمل افسانه و واقعيت بدانجا انجاميد که در چهار چوب‬ ‫خودکامگي شيعي‌گري‪ ،‬رفتار به مباني اخالق و انساني‪ ،‬به يک کالم گفتار و کردار نيک هدف‬ ‫نباشد‪ ،‬بلکه دفاع بي چون و چرا از باورهاي خودي و کينه جويي بي حد و مرز نسبت به‬ ‫مخالفان و رقبا‪ ،‬محور اعتقاد به اين مذهب گردد‪ .‬از مذهبي گفتگو مي‌کنيم که شعار‪ :‬ز هر‬ ‫طرف که شود کشته‪ ،‬سود اسالم است‪)۵( .‬‬ ‫به همين دليل هرکس مانند طاهره از خط قرمز اين خشونت‌گرايان پا فراتر نهد جزايش‬ ‫قتل است و بس‪.‬‬ ‫از بيان مواد قانون مدني ايران کنوني که بر پايه اعتقادات فقهي تنظيم شده است و در‬ ‫مورد زنان سرتا پا تبعيض و نقض آشکار حقوق بشري ‌است صرفنظر مي‌کنم چون ميدانم‬ ‫که خوانندگان عزيز بخوبي به عمق فاجعه اعتقادي ما در مورد زنان و راه درازي را که در اين‬ ‫مورد در پيش رو داريم توجه دارند‪.‬‬

‫جدول کالسيک‪:‬‬ ‫افقي‪:‬‬ ‫‪ – 1‬شهري در آذربايجان غربي _ نويسنده‬ ‫فرانسوي زنبق دره‪.‬‬ ‫‪ – 2‬خداوند _ دود _ رنجور و دردمند‪.‬‬ ‫‪ – 3‬مقابل آستر _ جاروب‌کش _ هادي‬ ‫فيزيکي‪.‬‬ ‫‪ – 4‬پاسخ به طور معمول خوشايند _ آغوش _‬ ‫آبزي لذيذ _ زبان‌دار بي‌زبان‪.‬‬ ‫‪ – 5‬آتش _ بنيانگذار _ حشره‌اي که آفت‬ ‫مزارع است‪.‬‬ ‫‪ – 6‬معاون هيتلر _ گونه‌ها _ فراگرفتن به طور‬ ‫کامل‪.‬‬ ‫‪ – 7‬گريزگاه _ مايل _ به کاري دست زدن‪.‬‬ ‫‪ – 8‬عبادتگاه راهب _ پر کردن _ پول نقد‪.‬‬ ‫‪ – 9‬نصيحت _ بي‌چيز _ سرشوي گياهي‪.‬‬ ‫‪ – 10‬از راه رسيدن _ رسم کردن _ حرف‬ ‫فاصله‪.‬‬ ‫‪ – 11‬ناپيدا _ قسمتي از قرآن _ لنگه به لنگه‪.‬‬ ‫‪ – 12‬طرز و نوع _ پايه و بنيان _ کافي _‬ ‫ستايش‪.‬‬ ‫‪ – 13‬يغما و چپاول _ تکاور _ گياه شيرين‪.‬‬ ‫‪ – 14‬ته‌نشين شدن _ متقلب و حيله‌گر _ ساز‬ ‫اشرافي‪.‬‬ ‫‪ – 15‬يکه‌تاز _ مخزن آب اتومبيل‪.‬‬

‫آنچه «دختران انقالب» انجام دادند سر آغاز آزادي است‬

‫با توجه به مطالب باال‪ ،‬ما را چاره‌اي جز اين نيست که در مقابل «دختران انقالب» که‬ ‫جان بر کف روسري‌هاي خود را از سر برداشته‌اند سر تعظيم فرود آوريم و آنان را بعنوان‬ ‫نجات دهندگان نسل‌هاي آينده نه تنها ايران بلکه جهان ستايش نماييم‪ ،‬زيرا اين عمل‬ ‫شجاعانه آنان نويد آزادي را نه تنها براي بانوان‪ ،‬بلکه تمام ملت ايران به ارمغان مي‌آورد‪،‬‬ ‫زيرا برداشتن حجاب برابر است با آزادي انتخاب عقيده و بيان آن‪ ،‬و اين هماني است که‬ ‫گردانندگان حکومت ديني را به وحشت‌انداخته است‪.‬‬ ‫از اينکه عمل شجاعانه دختران انقالب را بعنوان راه نجات‌دهندگي نسل‌هاي آينده نه‬ ‫تنها ايران بلکه جهان به حساب آوردم‪ ،‬جمله‌اي اغراق‌آميز بنظر نيايد‪ ،‬الزم است بگويم که‬ ‫اين نهضتي است که نه تنها در ايران بلکه در دنياي غرب نيز ريشه دوانيده است و بانوان‬ ‫شجاع و دلير در مقابل صاحبان قدرت و سوء استفاده‌هاي جنسي آنان بپا خاسته‌اند‪ ،‬و ما هر‬ ‫روزه در دنياي غرب شاهد و ناظر استعفاي کساني هستيم که از مقام خويش سوء استفاده‬ ‫کرده‌اند و اکنون زمان آن فرا رسيده است که به حکم قانون محيط احترام‌آميزي که در آن‬ ‫برابر حقوقي زن و مرد کامال» مراعات گردد‪ ،‬ايجاد شود‪.‬‬

‫اين خشونت جنون‌آميز ما را به کجا مي‌برد؟‬

‫اين بالي خانمان برانداز خشونت که سرتاسر دنيا را به وحشت ‌انداخته است از کجا‬ ‫سرچشمه مي‌گيرد؟‬ ‫در ايران که حکومت ديني بر سر کار است و به حکم دين بايد سرمشق مدارا و عطوفت‬ ‫باشد‪ ،‬همه ما شاهد خشونت‌هاي جنون‌آميزي هستيم که در دنيا بيسابقه است‪ .‬فکر نکنيد که‬ ‫معتقدم که در غرب که خود را مهد تمدن مي‌شمارد اوضاع بهتر از ايران است‪ ،‬بلکه مشاهده‬ ‫مي‌کنيم که جنون خشونت نه تنها در غرب بلکه در پهنه گيتي بيداد مي‌کند‪ ،‬و بايد علت را‬ ‫جستجو کرد و به فکر چاره اساسي بود‪ ،‬و اين مطلبي است که در شماره آينده به آن خواهم‬ ‫پرداخت و تا آن زمان براي همه مردم دنيا آرامش دل و جان آرزو دارم و دلشان را براي‬ ‫هميشه شاد‪ ،‬و لبانشان را خندان مي‌خواهم‪.‬‬ ‫******‬ ‫‪ .1‬گلستان سعدي صفحه ‪ . 2 .55‬گلستان سعدي صفحه ‪ .3 .552‬ديوان ناصر خسرو صفحه ‪.35‬‬ ‫‪ .4‬ديوان ناصر خسرو صفحه ‪ .5 .671‬نقل از کتاب رگ تاک جلد اول صفحه ‪ 218‬و ‪.219‬‬

‫جدول واژه‌گذاري‪:‬‬ ‫‪ 2‬حرفي‪:‬‬ ‫اک _ هو _ او _ بن _ دد _ ان _ اي _ کا‪.‬‬ ‫‪ 3‬حرفي‪:‬‬ ‫آهو _ برد _ دنا _ يکم _ يان _ اهر _ الم _ اسي _‬ ‫هرا _ هوش _ اير _ مان _ کسا _ ناي _ بات _ حور‬ ‫_ مار _ سرو‪.‬‬ ‫‪ 4‬حرفي‪:‬‬ ‫اردي _ رنگي _ ينام _ ويار _ بانو _ باري _ اهوا _‬ ‫نحاس‪.‬‬ ‫‪ 5‬حرفي‪:‬‬ ‫بينام _ الييک _ آبنوس _ ريواس _ هيربد _ تاييد _‬ ‫اوبار _ لياقت _ شکاري _ ياسين _ بلديه _ اسانس‬ ‫_ اميني _ مکاره _ دالما _ موسسه _ ارتشي _ يارات‬ ‫_ داراب _ ديرين‪.‬‬ ‫‪ 6‬حرفي‪:‬‬ ‫ادبيات _ بيراهه _ ياشماق _ بيروني‪.‬‬ ‫‪ 7‬حرفي‪:‬‬ ‫بامدادي _ رستگاري _ استکبار _ يان‌کولر _ گرداوري‬ ‫_ يکدنگي‪.‬‬

‫عمودي‪:‬‬ ‫‪ – 1‬زينت و زيور _ عدالت‪.‬‬ ‫‪ – 2‬سرگرد سابق _ چاق و فربه _ اماکن قرباني‌کردن‪.‬‬ ‫‪ – 3‬سخت و محکم _ پس از امروز _ پرنده سحرخوان‪.‬‬ ‫‪ – 4‬پول خرد هند _ دوست و محبوب _ خاک گور _ پدر تازي‪.‬‬ ‫‪ – 5‬چوب خوشبو _ مرکز سوييس _ پيمان زناشويي‪.‬‬ ‫‪ – 6‬بسيار _ پرستار فرنگي _ بدکار‪.‬‬ ‫‪ – 7‬باطل و ضايع شده _ درخت انار _ کاشف واکسن آن پاستور‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ – 8‬سنگ مرمر _ مالقات از بيمار _ جاي کم‌عمق دريا‪.‬‬ ‫‪ – 9‬نوشيدني _ نويد _ منفک و سوا از هم‪.‬‬ ‫‪ – 10‬ريشه آلمان _ ذکاوت _ هولناک‪.‬‬ ‫‪ – 11‬بند و طناب _ خشک شدن _ عدد هندسي‪.‬‬ ‫‪ – 12‬ابريشم پست _ بازار _ طرف و جانب _ پدربزرگ‪.‬‬ ‫‪ – 13‬صفت آب _ دشمن سخت _ پابرجا کردن‪.‬‬ ‫‪ – 14‬انس گرفتن _ مزدکار _ گهواره‪.‬‬ ‫‪ – 15‬اثري از خواجوي کرماني _ غير حرفه‌اي‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫­­­برنامه بازي‌هاي تدارکاتي تيم‬ ‫ملي تا جام جهاني‪:‬‬

‫ايران ـ ليبي‪ 26 /‬اسفند‪ ،‬تهران (گفته مي‌شود که لغو‬ ‫شده است)‬ ‫ايران ـ تونس‪ 3 /‬فروردين ‪ ،97‬تونس‬ ‫ايران ـ الجزاير‪ 7 /‬فروردين ‪ ،97‬گراتس‬ ‫ايران ـ سوريه‪ 21 /‬ارديبهشت ‪ ،97‬تهران يا قطر‬ ‫ايران ـ ازبکستان‪ 28 /‬ارديبهشت ‪ ،97‬تهران‬ ‫ايران ـ ترکيه‪ 7 /‬خرداد ‪ ،97‬استانبول‬ ‫ايران ـ يونان‪ 12 /‬خرداد ‪ ،97‬استانبول‬ ‫ايران ـ ليتواني‪ 18 /‬خرداد ‪ ،97‬روسيه‬

‫اتحاديه جهاني کشتي‬ ‫عليرضا کريمي را شش‬ ‫ماه محروم کرد‬

‫‪45‬‬

‫ايران مقابل رقيبان اسراييلي تکرار شود‪ ،‬اين بار کشتي يا هر‬ ‫رشته ورزشي ديگر تعليق خواهد شد‪.‬‬ ‫رضا اليق در گفت‌وگو با ايسنا‪ ،‬درباره اعالم راي‬ ‫اتحاديه جهاني کشتي مبني بر تعليق نشدن کشتي ايران‬ ‫و محروميت شش ماهه عليرضا کريمي و دو ساله حميدرضا‬ ‫جمشيدي‪ ،‬مربي تيم‌‌ملي کشتي آزاد اميد ايران‪ ،‬اظهار کرد‪،‬‬ ‫«با تالش‌هايي که توسط فدراسيون کشتي و مخصوصا رسول‬ ‫خادم صورت گرفت‪ ،‬خوشبختانه خطر بسيار جدي تعليق‬ ‫کشتي ايران بر طرف شد و خادم با استفاده از ارتباطات خود‬ ‫در اتحاديه جهاني کشتي پس از مذاکرات مختلف موفق شد‬ ‫جلوي حکم تعليق کشتي ايران را علي‌رغم فشارهاي زياد‬ ‫سياسي بر اتحاديه جهاني کشتي بگيرد‪».‬‬ ‫اليق با تاکيد بر اينکه مسئوالن تصميم گير بايد در اين‬ ‫ن کرد‪« ،‬ما‬ ‫خصوص وارد عمل شوند و موضوع را حل کنند‪ ،‬بيا ‌‬ ‫به تصميمات مسئوالن کشورمان پايبند هستيم‪ ،‬اما قاطعانه‬ ‫مي‪‎‬گويم که اگر اين موضوع بار ديگر توسط ورزشکاران‬ ‫ي يا هر رشته ورزشي‬ ‫ايراني تکرار شود مطمئن باشيد‪ ،‬کشت ‌‬ ‫ديگر ايران را تعليق خواهند کرد‪ .‬در اين پرونده نيز فشارهاي‬ ‫زيادي به اتحاديه جهاني وارد شد اما توانستيم با ارتباطات‬ ‫خوبي که رسول خادم داشت اين موضوع را حل کنيم‪».‬‬ ‫دبير فدراسيون کشتي در پاسخ به اين سوال که به نظر‬ ‫مي‌رسد اسرائيل با علم به اين موضوع سعي در استفاده از‬ ‫مربيان و کشتي‌گيران روس دارد تا خود را به عنوان يکي از‬ ‫ي مطرح کند گفت‪« ،‬قطعا همين طور است‪.‬‬ ‫قدرت‌هاي کشت ‌‬ ‫آنها مشغول به کارگيري مربيان و کشتي‌گيران روس هستند‪.‬‬ ‫چند وقتي است يکي از مربيان روس نيز به اسرائيل رفته‬ ‫و کار مربيگري را آغاز کرده است که اين موضوع باعث‬ ‫شده کشتي‌گيران مختلفي را از روسيه عازم اسرائيل کنند‬ ‫تا براي آنها کشتي بگيرند‪ .‬پس ديگر نمي‌توانيم بگوييم که‬ ‫کشتي‌گيران اين رژيم براي ما زنگ تفريح هستند‪ .‬ما هميشه‬ ‫مطمئن بوديم که کشتي‌گيران اسرائيلي در همان دور اول‬ ‫حذف مي‌شوند اما با توجه به شرايط پيش آمده ديگر اين‬ ‫گونه نخواهد بود‪».‬‬

‫استعفاي رسول خادم از رياست‬ ‫فدراسيون کشتي ايران‬

‫اتحاديه جهاني کشتي عليرضا کريمي‪ ،‬کشتي‌گير ايراني‬ ‫را به مدت شش ماه از حضور در رقابت‌هاي کشتي محروم‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫حميدرضا جمشيدي‪ ،‬مربي آقاي کريمي هم به مدت دو‬ ‫سال از حضور در رقابت‌ها محروم شد ‌ه است‪.‬‬ ‫آذر ماه سال جاري عليرضا کريمي‪ ،‬در مسابقات کشتي‬ ‫زير ‪ 23‬سال جهان در لهستان در حالي که از حريف روس‬ ‫پيش بود‪ ،‬به دستور مربي‌اش مسابقه را باخت تا با حريف‬ ‫اسرائيلي روبرو نشود‪.‬‬ ‫از اين مسابقه ويدئويي منتشر شد که در آن مربي‬ ‫عليرضا کريمي به او مي‌گفت‪« ،‬بايد ببازي‪».‬‬ ‫فدراسيون کشتي ايران مي‌گويد محروميت عليرضا‬ ‫کريمي و مربي او فقط شامل رقابت‌هاي بين‌المللي است‬ ‫و آقايان کريمي و جمشيدي مي‌توانند در مسابقات داخلي‬ ‫حضور داشته باشند‪.‬‬ ‫روابط عمومي فدراسيون کشتي ايران مي‌گويد با‬ ‫مذاکراتي که مقام‌هاي ايراني با اتحاديه جهاني داشتند‬ ‫«خطر تعليق کشتي ايران رفع شد» و با «اعمال تخفيفاتي»‬ ‫فقط عليرضا کريمي و مربي او حکم محروميت گرفته‌اند‪.‬‬ ‫مقام‌هاي ايراني از عليرضا کريمي به خاطر باخت عمدي‬ ‫به قصد روبرو نشدن با حريف اسرائيلي ستايش کرده‌اند‪.‬‬ ‫باخت او انتقادهاي زيادي را درباره سياست جمهوري‬ ‫اسالمي ايران براي مسابقه ندادن با ورزشکاران اسرائيلي‬ ‫به دنبال داشت‪.‬‬ ‫ورزشکاران ايراني پيش از اين با ترفندهاي مختلف‬ ‫سعي کرده‌اند که با رقيبان اسرائيلي مسابقه ندهند‪.‬‬ ‫اما دبير فدراسيون کشتي تاکيد کرده است که بدون‬ ‫شک در صورتي که حاضر نشدن کشتي‌گيران يا ورزشکاران‬

‫رسول خادم‪ ،‬رئيس فدراسيون کشتي ايران‪ ‬چند روز‬ ‫پس از انتقاد‪ ‬شديد‪ ‬از سياست پنهانکاري‪ ‬در رو در رو نشدن‬ ‫با ورزشکاران اسرائيلي از سمت خود کناره‌گيري کرده است‪.‬‬ ‫هم‌زمان خبرگزارش ايسنا گزارش داده است که‬ ‫اعضاي شوراي فني کشتي آزاد و فرنگي ايران هم به صورت‬ ‫دسته جمعي استعفا کرده‌اند‪.‬‬ ‫آقاي خادم در متني که در سايت فدراسيون کشتي‬ ‫ايران منتشر شده نوشته است در انتخابات براي تعيين‬ ‫رئيس فدراسيون شرکت کرده تا بتواند يک دوره ديگر براي‬ ‫کشتي کشورش کار کند‪« ،‬اما گويا نمي‌شود‪».‬‬ ‫آقاي خادم در نامه‌اش گفته کساني که «نام رژيم‬ ‫صهيونيستي» آن‪‎‬ها را به ياد خط قرمز نظام سياسي مي‌اندازد‬ ‫«بايد خودشان سالح بردارند و پيشاپيش ورزشکاران حرکت‬ ‫کنند‪ ،‬نه اينکه پشت ورزشکاران پنهان شوند‪».‬‬ ‫رسول خادم هشدار داده است که تنها در نيمه اول سال‬ ‫آينده خورشيدي‪ ،‬ايران هشت مسابقه جهاني دارد که در‬ ‫تمامي آنها تيم‌هاي اسرائيلي که بعضا از ديگر کشورها به‬ ‫استخدام درآمده‌اند‪ ،‬کامل‌تر از هميشه شرکت مي‌کنند و به‬ ‫اين ترتيب خطر محروميت بيشتري کشتي‌گيران ايراني را‬ ‫تهديد مي‌کند‪.‬‬ ‫او گفته است‪« ،‬عم ً‬ ‫ال کميته بين‌المللي المپيک افتاده‬ ‫دنبال ايران و ديگر بازي زودتر بباز يا مريض شو جواب‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫نمي‌دهد‪».‬‬

‫موفقيت بانوان دونده ايران با ‪11‬‬ ‫مدال و شکستن ‪ 4‬رکورد ملي‬

‫‪45‬‬

‫تيم ايران در مرحله گروهي در مقابل سوئيس‪ ،‬آفريقاي‬ ‫جنوبي و روسيه به پيروزي رسيد و در مقابل بلژيک و اتريش‬ ‫مساوي کرد و در گروه خود دوم شد‪.‬‬ ‫ايران با سرمربي‌گري اسفنديار صفايي در بازي‬ ‫نيمه‌نهايي به مصاف تيم آلمان‪ ،‬ميزبان مسابقات رفت که در‬ ‫گروه خود اول شده بود‪.‬‬

‫در پايان سومين و آخرين روز از هشتمين دوره‬ ‫رقابت‌هاي دووميداني داخل سالن آسيا بانوان ملي پوش‬ ‫ايران با کسب ‪ 11‬مدال و شکستن ‪ 4‬رکورد ملي به کار خود‬ ‫پايان دادند‪.‬‬

‫اين بازي با نتيجه ‪ 6‬بر ‪ 2‬به نفع آلمان به پايان رسيد‪.‬‬ ‫آلمان در مسابقه نهايي در مقابل تيم اتريش به ميدان‬ ‫رفت که دو تيم به تساوي رسيدند و کار به پنالتي کشيد و‬ ‫اتريش در ضربات پنالتي موفق شد ‪ 3‬بر ‪ 2‬پيروز شود و به‬ ‫قهرماني برسد‪.‬‬ ‫سپيده توکلي با کسب ‪ 4038‬امتياز و ايستادن بر‬ ‫سکوي قهرماني‪ ،‬سبد مدال‌هاي ايران را به مدال طال مزين‬ ‫کرد و همچنين رکورد ملي اين ماده را شکست‪ .‬توکلي در‬ ‫پرش ارتفاع (پنجگانه) موفق شد با گذشتن از مانع ‪1.83‬‬ ‫متري رکورد ملي اين ماده را جابجا کند‪.‬‬ ‫تيم ‪ 4‬در ‪ 400‬کشورمان نيز (متشکل از الهام کاکلي‪،‬‬ ‫مريم محبي‪ ،‬زهرا مرادي و فائزه نسايي) ضمن جابجايي‬ ‫رکورد ملي اين ماده گردن آويز نقره گرفتند‪.‬‬ ‫در جريان دومين روز از اين مسابقات بانوان ملي پوش‬ ‫ايران با ‪ 8‬مدال و يک جابجايي رکورد روز خود را به پايان‬ ‫رسانده بودند‪.‬‬ ‫در دوي ‪ 60‬متر با مانع‪ ،‬الناز کمپاني با زمان ‪ 8:46‬دقيقه‬ ‫نايب قهرمان شد و رکورد ملي اين ماده را شکست (رکورد‬ ‫پشيين ‪ 8:62‬دقيقه متعلق به خود او بود)‪ .‬سارا ندافي با‬ ‫رکورد ‪ 8:87‬دقيقه به مدال برنز رسيد‪ .‬جايگاه نخست اين‬ ‫ماده به دونده قزاقستاني رسيد‪.‬‬ ‫در پرش با نيزه براي نخستين بار کشورمان در‬ ‫مسابقات قهرماني آسيا توانست مدال آور باشد‪ .‬مهسا ميرزا‬ ‫طبيبي با رکورد ‪ 3.50‬متر گردن آويز نقره گرفت و بر سکوي‬ ‫دوم ايستاد و سارا کريمي و نيلوفر فشخوراني به صورت‬ ‫مشترک با رکورد ‪ 2.40‬متر سوم شدند‪ .‬در اين ماده پرنده‬ ‫ازبکستاني با ‪ 3.70‬متر قهرمان شد‪.‬‬ ‫در پرتاب وزنه‪ ،‬مريم نوروزي پس از پرتابگر ازبکستاني‬ ‫با رکورد ‪ 12.47‬متر بر سکوي دوم ايستاد و ثنا دادرس با‬ ‫رکورد ‪ 11.46‬متر سوم شد‪ .‬‬ ‫اما در دوي ‪ 60‬متر دارنده رکورد ملي کشورمان‪ ،‬فرزانه‬ ‫فصيحي با زمان ‪ 7:44‬دقيقه به مدال برنز رسيد‪ .‬در اين ماده‬ ‫دوندگان چين و قزاقستان به ترتيب اول و دوم شدند‪.‬‬ ‫در روز نخست نيز سپيده توکلي در پرش ارتفاع موفق‬ ‫به کسب مدال نقره شد‪.‬‬ ‫نکته جالب توجه اين مسابقات عملکرد سپيده توکلي‬ ‫بود که توانست اولين و آخرين مدال آور تيم ملي کشورمان‬ ‫در اين دوره از مسابقات قهرماني داخل سالن آسيا باشد و‬ ‫دو رکورد ملي را جابجا کند و دو رکورد ملي را بهبود ببخشد‪.‬‬

‫تيم ايران در جام جهاني‬ ‫هاکي داخل سالن سوم شد‬ ‫تيم ملي هاکي مردان ايران در پنجمين دوره جام‬ ‫جهاني هاکي داخل سالن به مقام سوم رسيد‪ .‬ايران در بازي‬ ‫رده‌بندي اين مسابقات که در شهر برلين آلمان برگزار شد‪،‬‬ ‫تيم استراليا را با نتيجه ‪ 5‬بر صفر شکست داد و مدال برنز‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫گل‌هاي اين مسابقه را نويد طاهري‌راد‪ ،‬رضا نوروززاده‬ ‫(‪ 3‬گل) و حميد نورانيان به ثمر رساندند‪.‬‬

‫تيم ملي فوتسال ايران قهرمان‬ ‫آسيا شد‬

‫تيم ملي فوتسال ايران در مرحله نهايي پانزدهمين‬ ‫دوره جام ملت‌هاي آسيا با پيروزي ‪ 4‬بر صفر در برابر ژاپن‬ ‫براي دوازدهمين بار قهرمان جام ملت‌هاي آسيا شد‪ .‬در اين‬ ‫بازي‌ها تيم ملي ازبکستان پس از ژاپن به مقام سوم دست‬ ‫يافت‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري مهر‪ ،‬در نيمه نخست اين ديدار‬ ‫نهايي تيم ملي فوتسال ايران برابر ژاپن با تک گل علي اصغر‬ ‫حسن‌زاده که در دقيقه پاياني اين نيمه به ثمر رسيد‪ ،‬صاحب‬ ‫برتري شد‪ .‬همين بازيکن در دقيقه ‪ 9‬نيمه دوم سومين گل‬ ‫تيم ايران را در اين بازي به ثمر رساند‪.‬‬ ‫پيش از وي‪ ،‬دومين گل تيم ملي فوتسال ايران توسط‬ ‫فرهاد توکلي در دقيقه دوم از نيمه دوم وارد دروازه حريف‬ ‫شد‪ .‬چهارمين و آخرين گل تيم ملي فوتسال در ديدار فينال‬ ‫برابر ژاپن نيز توسط حسين طيبي و در دقيقه پاياني به ثمر‬ ‫رسيد‪.‬‬ ‫تيم ملي فوتسال در حالي عنوان قهرماني اين دوره از‬ ‫مسابقات جام ملت‌هاي آسيا را از آن خود کرد که پيش از‬ ‫اين و در ‪ 14‬دوره گذشته اين رقابت‌ها‪ 11 ،‬بار موفق به‬ ‫کسب عنوان قهرماني شده بود‪.‬‬ ‫براي کسب اين عنوان قهرماني‪ ،‬ملي‌پوشان فوتسال‬ ‫ايران با مربي‌گيري سيدمحمد ناظم الشريعه در مرحله‬ ‫گروهي ميانمار‪ ،‬چين و عراق را از پيش رو برداشتند‪ .‬آنها‬ ‫در مرحله يک چهارم نهايي نيز تيم تايلند را شکست دادند‬ ‫سپس با از پيش رو برداشتن ازبکستان راهي فينال شدند‪.‬‬

‫علي کريمي از سرمربيگري تيم‬ ‫سپيدرود رشت استعفا کرد‬ ‫شماره ‪ 8‬محبوب تيم پرسپوليس و تيم ملي ايران‬ ‫از هدايت سپيدرود رشت استعفا کرد‪ .‬علي کريمي که در‬ ‫هفته‌هاي اخير انتقادهاي جدي را موجه مسئوالن فوتبال‬ ‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪46‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬

‫ايران کرده است مي‌گويد به افشاگري‌هاي خود ادامه خواهد‬ ‫داد‪.‬‬ ‫بازيکن سابق تيم ملي ايران‪ ،‬در هفته‌هاي گذشته در‬ ‫يکي از نشست‌هاي مطبوعاتي پس از بازي‌هاي باشگاهي‬ ‫س و ديگر مسئوالن‬ ‫ايران‪ ،‬انتقادهاي تندي را متوجه ريي ‌‬ ‫فدراسيون فوتبال کرده بود‪.‬‬ ‫در پي اين اظهارات فدارسيون فوتبال او را از حضور در‬ ‫نشست‌هاي خبري منع کرد و پرونده او را به کميته انضباطي‬ ‫فرستاد‪ .‬همچنين اعالم شده است که «ستاد امر به معروف‬ ‫و نهي از منکر» اصفهان از علي کريمي به خاطر انتشار چند‬ ‫پست تلگرامي شکايت کرده است‪ .‬يکي از اين مطالب در‬ ‫حمايت از مسعود شجاعي‪ ،‬منتشر شده بود‪.‬‬ ‫شجاعي در چارچوب رقابت‌هاي باشگاهي اروپا به‬ ‫همراه تيم پانيونيوس يونان مقابل تيم اسرائيلي مکابي به‬ ‫ميدان رفت‪ .‬در پي اين اقدام مسئوالن فدراسيون فوتبال‪،‬‬ ‫اين بازيکن را از حضور در تيم ملي ايران محروم کردند‪.‬‬

‫درگذشت ابوالفضل انوري‬ ‫کشتي‪‎‬گير پيشکسوت‬

‫مراسم تشييع پيکر شادروان ابوالفضل انوري دارنده‬ ‫دو مدال برنز جهان و بازي‌هاي آسيايي و پرچم دار کاروان‬ ‫ايران در رقابت‌هاي المپيک ‪ 1968‬مکزيکوسيتي با حضور‬ ‫پرشور جامعه بزرگ کشتي کشور برگزار شد‪.‬‬ ‫به گزارش ايسنا‪ ،‬پيکر مرحوم ابوالفضل انوري ابتدا از‬ ‫مقابل منزل وي تشييع و سپس به محل خانه کشتي محمد بنا‬ ‫منقل شد‪ .‬در مراسم تشييع پرچم‌دار ايران در المپيک ‪1968‬‬ ‫مکزيکوسيتي‪ ،‬پرويز عرب دبير اسبق فدراسيون کشتي و‬ ‫ابراهيم جوادي قهرمان سابق المپيک و جهان در سخناني از‬ ‫اخالق و مردمداري انوري ياد کردند‪.‬‬ ‫در اين مراسم که با ضرب و زنگ مرشد همراه بود‪،‬‬ ‫جمع زيادي از پيشکسوتان کشتي همچون محمد علي‬ ‫صنعتکاران‪ ،‬علي اکبرحيدري‪ ،‬ابراهيم جوادي‪ ،‬منصور برزگر‪،‬‬ ‫محمد رضا نوايي‪ ،‬پرويز عرب‪ ،‬رحيم عظيمي‪ ،‬رحيم جدي‪،‬‬ ‫حسن حميدي‪ ،‬سلطانعلي ترخاق‪ ،‬رضا اليق دبير فدراسيون‬ ‫کشتي‪ ،‬اسداله رضايي‪ ،‬عبداله عزيزي‪ ،‬حسن بابک‪ ،‬علي رضا‬ ‫حيدري‪ ،‬علي رضا رضايي‪ ،‬علي اشکاني‪ ،‬فردين معصومي‪،‬‬ ‫جمعي از کشتي‌گيران حاضر در اردوهاي تيم ملي به همراه‬ ‫خانواده آن مرحوم حضور داشتند‪.‬‬ ‫پيکر مرحوم انوري سپس براي تشييع به زادگاهش‬ ‫واقع در روستاي سامان شهرستان نوبران استان مرکزي‬ ‫منتقل شد‪.‬‬ ‫انوري در مسابقه‌هاي جهاني ‪ 1966‬و ‪ 1969‬در اوزان‬ ‫به عالوه ‪ 97‬کيلو و به عالوه ‪ 100‬کيلو صاحب دو مدال‬ ‫برنز جهان شد‪ .‬او همچنين در مسابقه‌هاي جهاني ‪1967‬‬ ‫به عنوان چهارم دست يافت و در بازي‌هاي المپيک ‪1968‬‬ ‫مکزيکو سيتي در رده ششم قرار گرفت‪ .‬انوري در بازي‌هاي‬ ‫آسيايي ‪ 1970‬بانکوک نيز براي ايران به ميدان رفت که‬ ‫صاحب مدال برنز شد‪.‬‬ ‫انوري متولد ‪ 20‬بهمن ‪ 1317‬در روستاي سامان بود که‬ ‫‪ 6‬دوره نيز قهرمان ارتش‌هاي جهان شده بود‪.‬‬

‫‪46‬‬ ‫آقاي تنيس بر بام تنيس‬

‫فهرست رکوردهايي را که راجر فدرر شکسته‪ ،‬احتماال‬ ‫خودش هم يادش نيست؛ اما پرافتخارترين مرد تنيس‬ ‫جهان مي‌گويد قرار گرفتن دوباره در صدر فهرست رده‌بندي‬ ‫جهاني «رويايي است که به حقيقت تبديل شده است‪ ».‬آن‬ ‫هم ‪ 14‬سال بعد از اولين مرتبه که به اين عنوان رسيده بود‪.‬‬ ‫فدرر ‪ 36‬ساله با پيروزي‪ ‬مقابل رابين هاسه در يک‬ ‫‌چهارم نهايي اوپن روتردام کتاب تاريخ تنيس را ورق زد و‬ ‫توانست جاي رافائل نادال ‪ 31‬ساله را به عنوان مرد شماره‬ ‫يک تنيس بگيرد‪.‬‬ ‫فدرر به اين ترتيب توانست با پشت سر گذاشتن آندره‬ ‫آغاسي تبديل به مسن‌ترين بازيکن در تاريخ تنيس شود‬ ‫که نفر نخست رده‌بندي انفرادي تنيس مردان شده است‪.‬‬ ‫آغاسي که برنده هشت گرند‌اسلم شده در ‪ 33‬سالگي و در‬ ‫سپتامبر ‪ 2003‬به اين عنوان دست يافته بود‪.‬‬ ‫فدرر گفت‪« ،‬اين برايم در ‪ 36‬سالگي بيشترين اهميت‬ ‫را دارد؛ البته تقريبا ‪ 37‬سالگي‪ .‬وقتي سن‌تان باالتر مي‌رود‬ ‫بايد دو برابر کار کنيد‪ .‬شما بايد آن را از چنگ کسي درآوريد‬ ‫که به سختي براي کسب آن زحمت کشيده‪ .‬شماره يک‬ ‫شدن نهايت دستاورد در تنيس است‪ .‬من راهي فوق‌العاده را‬ ‫طي کردم و اين جا (روتردام) به اين هدف رسيدم؛ جايي که‬ ‫اولين وايلد کارتم را در سال ‪ 1998‬گرفته بودم‪».‬‬ ‫دارنده ‪ 20‬گرنداسلم تنيس جهان پس از بردن مسابقه‬ ‫مقابل هاسه‪ ،‬زانو زد و اشک‌هايش را از روي صورتش پاک‬ ‫کرد و بعد هم به زمين بازگشت و در ميان تشويق پر شور‬ ‫تماشاگران‪ ،‬جامي را که به مناسبت شماره يک شدن در‬ ‫اختيارش قرار گرفته بود‪ ،‬در دست گرفت‪.‬‬ ‫اولين باري که فدرر شماره يک جهان شد ‪ 14‬سال‬ ‫پيش بود‪.‬‬ ‫فدرر حاال يک رکورد ديگر پيش رو دارد‪ .‬او بايد ‪ 13‬جام‬ ‫ديگر به دست آورد تا به رکورد ‪ 109‬قهرماني جيمي کانرز‬ ‫برسد که صاحب بيشترين قهرماني در تورهاي تنيس است‪.‬‬ ‫راجر فدرر براي نخستين بار در فوريه ‪ 2004‬نفر اول‬ ‫رده‌بندي شد‪ ،‬اما آخرين باري که اين عنوان را داشت اکتبر‬ ‫‪ 2012‬بود و حتي در ژانويه ‪ 2017‬تا رتبه هفدهم رده‌بندي‬ ‫سقوط کرد‪.‬‬ ‫دليل اين افت‪ ،‬شش ماه غيبت فدرر از مسابقات به دليل‬ ‫مصدوميت بود‪ .‬اين مدت دوري و قرار نداشتن در شرايط‬ ‫مسابقه موجب کاهش کيفيت بازي فدرر نشد‪ .‬او بازگشتي‬ ‫درخشان داشت و از آن زمان تا کنون ‪ 6‬جام قهرماني به‬ ‫دست آورده است از جمله ‪ 2‬جام قهرماني اوپن استراليا و‬ ‫يک قهرماني در ويمبلدون‪.‬‬ ‫حاال سئوالي که ذهن بسياري از هواداران تنيس و‬ ‫به خصوص فدرر را مشغول کرده اين است که اسطوره‬ ‫سوئيسي تا کجا پيش خواهد رفت‪.‬‬ ‫اشتفان ادبرگ‪ ،‬مربي پيشين فدرر و دارنده ‪ 6‬گرنداسلم‬ ‫در اين رابطه مي‪‎‬گويد‪« ،‬با توجه به شيوه‌اي که فدرر بازي‬ ‫مي‌کند و شيوه‌اي که در زمين حرکت مي‌کند‪ ،‬او احتماال تنها‬ ‫کسي است که مي‌تواند در اواخر دوران بازيش شماره يک‬ ‫تنيس جهان شود‪ .‬من بعيد مي‌دانم کسي در آينده نزديک‬ ‫بتواند عملکردي مشابه او داشته باشد‪ .‬او کار فوق‌العاده‌اي‬ ‫انجام داده است‪ .‬عملکرد او باور نکردني بوده و فکر نکنم‬ ‫حتي خودش هم انتظار اين را داشت‪ .‬به نظرم او همه را‬ ‫غافلگير کرده است‪».‬‬

‫قهرمان سابق آسيا به ليگ‬ ‫دسته سوم سقوط کرد‬ ‫تيم فوتبال پاس‪ ،‬از قديمي‌ترين و پر افتخارترين‬ ‫تيم‌هاي فوتبال ايران به دسته سوم ليگ فوتبال سقوط کرد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري ايرنا‪ ،‬تيم پاس با ‪ 5‬قهرماني‬ ‫در ليگ کشور و يک عنوان قهرماني در آسيا و يک نايب‬ ‫قهرماني در جام بين قاره‌اي ميان آسيا ـ آفريقا ‪ ،‬با شکست‬

‫‪March 2018‬‬ ‫مقابل شهرداري بم‪ ،‬به ليگ دسته سوم فوتبال ايران سقوط‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫تيم پاس در سال ‪ 1332‬تاسيس شد و از نظر سازماني‬ ‫زير نظر پليس اداره مي‪‎‬شد‪.‬‬ ‫اين تيم در سال ‪ 1388‬در دولت محمود احمدي‌نژاد‬ ‫و به رغم مخالفت‌هاي زيادي که از سوي کارشناسان و‬ ‫هواداران انجام گرفت‪ ،‬از تهران به همدان منتقل شد و بعد‬ ‫از آن هيچگاه نتوانست در سطح اول فوتبال ايران خودنمايي‬ ‫کند‪.‬‬

‫پاس تيم مربيان و کاپيتان‪‎‬هاي تيم ملي بود‪ .‬مرداني‬ ‫چون رئيس رنجبر‪ ،‬حسن حبيبي‪ ،‬ناصر نوآموز‪ ،‬حشمت‬ ‫مهاجراني‪ ،‬همايون شاهرخي‪ ،‬فرامرز ظلي‪ ،‬حسين کازراني‪،‬‬ ‫ايرج دانائي‪‎‬فر‪ ،‬حسين فرکي‪ ،‬رضا قفلساز‪ ،‬مجيد حلوائي‪،‬‬ ‫ميناسيان و مهدي مناجاتي بخشي از تاريخ پرافتخار پاس‬ ‫هستند‪.‬‬

‫بازداشت شده‌اند‪ .‬گزارش‌هايي منتشر شده است که تمام‬ ‫اين زنان در شامگاه همان روز آزاد شدند‪.‬‬ ‫يک سخنگوي وزارت کشور ايران گفته بود اين زنان‬ ‫بازداشت نشده بودند بلکه صرفا تا زمان پايان مسابقه به‬ ‫«مکاني مناسب» انتقال داده شده بودند‪.‬‬ ‫کنش‌گران در شبکه‌هاي اجتماعي نوشته‌اند که زنان‬ ‫بازداشت‌شده به بازداشتگاه خيابان وزرا تهران برده شده‌اند‪.‬‬ ‫اين کنش‌گران عکس‌هايي هم از آزادي برخي از اين زنان‬ ‫منتشر کرده‌اند‪.‬‬ ‫ابتدا خبرگزاري مهر گزارش کرد گروهي از زنان که‬ ‫قصد داشتند با پوشش پسرانه وارد ورزشگاه شوند از سوي‬ ‫ماموران بازداشت شدند و به بيرون از ورزشگاه هدايت‬ ‫شدند‪.‬‬ ‫تعداد زنان بازداشت‌شده ‪ 35‬نفر اعالم شده است و‬ ‫بعدًا معلوم شد که دست‪‎‬کم يک زن توانسته است با لباس‬ ‫مبدل و دور از چشمان ماموران وارد استاديوم شود‪.‬‬ ‫در ماه‌هاي اخير تصاويري در شبکه‌هاي اجتماعي منتشر‬ ‫شده که حاکي از حضور زنان در ميان تماشگران مسابقات‬ ‫فوتبال در پوشش مردانه بوده است‪.‬‬ ‫پليس ايران به زنان اجازه نمي‌دهد براي تماشاي‬

‫محروميت روسيه از‬ ‫المپيک لغو شد‬ ‫کميته بين‌المللي المپيک خبر رفع محروميت روسيه از‬ ‫بازي‌هاي المپيک را رسما تاييد کرد‪.‬‬ ‫الکساندر زوکوف‪ ،‬رئيس کميته المپيک روسيه‪ ،‬پيش از‬ ‫اعالم الين خبر از لغو محروميت ورزشکاران روس خبر داده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫حداقل ‪ 168‬ورزشکار روس به عنوان ورزشکار‬ ‫«بي‌طرف» در المپيک زمستاني ‪ 2018‬پيونگ‌چانگ کره‬ ‫جنوبي شرکت کردند که دو نفر آنها به دوپينگ متهم‬ ‫شدند‪ .‬به همين خاطر ورزشکاران روس بنا به دستور کميته‬ ‫بين‌المللي المپيک اجازه نيافتند که در مراسم اختتاميه با‬ ‫پرچم کشور خود شرکت کنند‪.‬‬ ‫کميته بين‌المللي المپيک در عين حال در همان زمان‬ ‫راي داد که اگر ثابت بشود که ورزشکار ديگري از روسيه در‬ ‫بازي‪‎‬ها دوپينگ نکرده باشد محروميت آنها برداشته مي‌شود‪.‬‬ ‫کميته بين‌المللي المپيک سپس اعالم کرد که نتيجه‬ ‫آزمايش دوپينگ بقيه ورزشکاران روس منفي بوده است و به‬ ‫اين ترتيب از روسيه رفع محروميت مي‌شود‪.‬‬ ‫اين کميته پيشتر به خاطر آنچه گستردگي دوپينگ‬ ‫و بي‌توجهي يا حتي حمايت نهادهاي ورزشي روسيه در‬ ‫اين مورد خواند‪ ،‬روسيه را از اعزام تيم ملي براي شرکت‬ ‫در المپيک زمستاني ‪ 2018‬محروم کرد اما به ورزشکاران‬ ‫روسي که به دوپينگ متهم نشده‌ بودند اجازه داد که به طور‬ ‫انفرادي در اين مسابقات شرکت بکنند‪.‬‬ ‫با اين حال‪ ،‬در جريان رقابت‌هاي پيونگ‌چانگ دو‬ ‫ورزشکار روس به دوپينگ متهم شدند که يکي از آنها مدال‬ ‫برنز خود را از دست داد‪ .‬توماس باخ‪ ،‬رئيس کميته بين‌المللي‬ ‫المپيک‪ ،‬آن دو مورد دوپينگ را مايه تاسف خوانده بود‪.‬‬ ‫اتهام استفاده از مواد ممنوعه بارها عليه ورزشکاران‬ ‫روسيه مطرح شده بود‪ .‬در دسامبر سال گذشته‪ ،‬کميته‬ ‫بين‌المللي المپيک در پي مشخص شدن نتيجه تحقيقات‬ ‫پيرامون اتهام حمايت نهادهاي دولتي روسيه از دوپينگ‬ ‫ورزشکاران اين کشور در جريان المپيک زمستاني ‪2014‬‬ ‫سوچي‪ ،‬اين کشور را از شرکت در بازي‌هاي زمستاني سال‬ ‫جاري محروم کرد‪ .‬کميته بين‌المللي گفت که تصميم خود‬ ‫را در پي ماه‌ها تحقيق توسط يک هيئت تعيين شده توسط‬ ‫رئيس جمهوري سوئيس اتخاذ شد‪.‬‬ ‫در جريان آن تحقيقات‪ ،‬شماري از دست اندرکاران‬ ‫آزمايش ورزشکاران روس در داخل آن کشور مدارک و‬ ‫شواهدي را در اختيار هيئت تحقيق قرار داده بودند که در‬ ‫تصميم نهايي کميته موثر بود‪.‬‬

‫بازداشت گروهي از‬ ‫تماشاگران زن دربي تهران‬ ‫چندين زن که براي تماشاي مسابقه فوتبال تيم‌هاي‬ ‫استقالل تهران و پرسپوليس به ورزشگاه آزادي رفته بودند‪،‬‬

‫مسابقه فوتبال مردان وارد استاديوم شوند و به جز مواردي‬ ‫استثنايي‪ ،‬از حاضرشدن در ميان تماشاگران ديگر مسابقات‬ ‫ورزشي مردان هم محروم بوده‌اند‪.‬‬ ‫اجازه حضور زنان به عنوان تماشاگر در مسابقه بسکتبال‬ ‫ايران و عراق از معدود مواردي بود که آنها توانستند در کنار‬ ‫مردان‪ ،‬اما در جايگاهي جدا‪ ،‬مسابقه را از نزديک بببيند‪.‬‬ ‫ممنوعيت حضور زنان در ورزشگاه‌ها موضوعي است که‬ ‫سال‌ها مورد بحث بوده و در دولت‌هاي مختلف وعده‌هايي‬ ‫براي رفع اين محدوديت داده شده اما عملي نشده است‪.‬‬ ‫حضور جياني اينفانتينو‪ ،‬رئيس فيفا در ميان تماشاگران‬ ‫دربي باعث شد تا برخي از کنش‌گران اميدوار شوند که‬ ‫مقام‌هاي جمهوري اسالمي در حضور رئيس فيفا اجازه دهند‬ ‫زنان وارد ورزشگاه شوند‪ .‬تعدادي از زنان اعالم کردند‬ ‫که بدون در نظر گرفتن اين ممنوعيت به استاديوم آزادي‬ ‫خواهند رفت‪.‬‬ ‫اما بعد از تداوم ممانعت از ورود زنان‪ ،‬خيلي از‬ ‫کنش‌گران و برخي چهره‌هاي سياسي‪ ،‬و همين‌طور کاربراني‬ ‫در شبکه‌هاي اجتماعي‪ ،‬خواهان واکنش رئيس فيفا به اين‬ ‫ممنوعيت شده‌اند‪.‬‬ ‫چند روز پيش همشهري‌آنالين گزارش داد که مهم‌ترين‬ ‫انگيزه آقاي اينفانتينو براي سفر به ايران «حل مشکل منع‬ ‫ورود بانوان به ورزشگاه‌هاي مسابقات فوتبال است که به‬ ‫يکي از دغدغه‌هاي او در دوران رياستش بر فدراسيون‬ ‫جهاني فوتبال تبديل شده است‪».‬‬ ‫رسانه‌ها گزارش داده‌اند که رئيس فيفا در افتتاحيه‬ ‫جشنواره فوتبال زنان در تهران شرکت کرده است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري ايسنا آقاي اينفانتينو در اين‬ ‫مراسم سرمايه‌گذاري در فوتبال زنان را از اولويت‌هاي فيفا‬ ‫خوانده و گفته ايران هم در اين مسئله مشارکت دارد‪ .‬رئيس‬ ‫فيفا گفته است‪« ،‬من چهار دختر دارم و اگر فوتبال زنان را‬ ‫ارتقا ندهم شايد اجازه ندهند به خانه برگردم‪».‬‬ ‫آقاي اينفانتينو هم‌چنين با حسن روحاني‪ ،‬رئيس‌جمهوري‬ ‫ايران هم ديدار کرده است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري‌هاي داخلي ايران‪ ،‬در اين ديدار‬ ‫آقاي روحاني «بر لزوم تالش فدراسيون جهاني فوتبال‬ ‫براي احقاق حق ملت‌ها براي تماشاي بازي تيم‌هاي مورد‬ ‫عالقه‌شان در ورزشگاه و کشور خود» تاکيد کرده است‪.‬‬ ‫اشاره رئيس‌جمهوري ايران به اين بوده که باشگاه‌هاي‬ ‫عربستان سعودي از بعد از حمله به ساختمان‌هاي ديپلماتيک‬ ‫عربستان در ايران‪ ،‬حاضر نيستند در مسابقات در ايران‬ ‫شرکت کنند‪.‬‬ ‫ديدار پرسپوليس و استقالل با نتيجه يک بر صفر به‬ ‫سود استقالل تمام شد‪ .‬اگر پرسپوليس در اين ديدار پيروز‬ ‫مي‪‎‬شد‪ ،‬چند هفته به پايان مسابقات مانده‪ ،‬قهرماني خود را‬ ‫جشن مي‪‎‬گرفت‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪47‬‬

‫‪47‬‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬ ‫دنباله از صفحة ‪43‬‬

‫از توليد انرژي هسته‌اي در آشپزخانه‬ ‫تا مارمولک‌هاي جاسوس‬ ‫اکثر گوشي‌ها‪ ،‬عکس‌هايي با رزولوشن‌هاي مختلف مي‌گيرند‪ .‬اگر‬ ‫بخواهيد از طريق يک پيامک ‪ MMS‬عکس را ارسال کنيد‪ ،‬رزولوشن‬ ‫پايين قطعًا مفيدتر است وليکن در حالت عادي‪ ،‬باالترين رزولوشن و‬ ‫بيشترين کيفيت عکس مطلوب است‪ .‬موضوع ساده‌اي است وليکن‬ ‫همين سادگي باعث مي‌شود که گاهي فراموش کنيم قبل از عکاسي‬ ‫رزولوشن مناسب را انتخاب کنيم‪ .‬بعدًا هنگام اتصال به پي‌سي و کپي‬ ‫کردن عکس‌ها‪ ،‬چيزي از اين ناراحت‌کننده‌تر نيست که ببينيد تمام‬ ‫عکس‌هاي زيباي مناظر و لحظات به‌يادماندني‪ ،‬رزولوشن پاييني مثل‬ ‫‪ 640‬در ‪ 480‬پيکسل دارند‪.‬‬ ‫در برخي گوشي‌ها‪ ،‬زماني که عکس را ضميمه‌ي ايميل مي‌کنيد‪،‬‬ ‫نرم‌افزار مربوطه به صورت خودکار رزولوشن را کاهش مي‌دهد‪ .‬دقت‬ ‫کنيد که عکس‌هاي ارسال شده رزولوشن کامل داشته باشند‪.‬‬

‫استفاده از عکاسي بدون لرزش گوشي‬

‫گوشي‌هاي امروزي معموالً به حسگرهاي حرکتي مجهز هستند و در‬ ‫نرم‌افزار دوربين حالتي به نام ‪ Stable Shot‬يا شبيه آن ديده مي‌شود‪.‬‬ ‫منظور از اين حالت عکاسي اين است که نرم‌افزار دوربين حرکات گوشي‬ ‫را از حسگر دريافت مي‌کند و به محض پايداري نسبي‪ ،‬عکس را مي‌گيرد‪.‬‬ ‫البته مي‌توان حساسيت را تنظيم کرد تا کوچک‌ترين لرزش‌ها هم از‬ ‫گرفتن عکس جلوگيري کند‪.‬‬

‫عرفان کسرايي‪ ،‬پژوهشگر مطالعات علم در دانشگاه کاسل آلمان‬

‫عالي انقالب فرهنگي‪ ،‬سطح چهار حوزه علميه‪ ،‬قابل معادل‌سازي با مدرک دانشگاهي‬ ‫دکترا شد‪.‬‬ ‫فراتر از آن‪ ،‬اشتياق دستيابي به يک وجهه دانشگاهي و آکادميک در بين مقامات‬ ‫دولتي باال گرفت و سهميه ها و امکاناتي نيز براي اين افراد در نظر گرفته شد‪.‬‬ ‫بسياري مديران سطوح مختلف نظام با استفاده از فرصت ايجاد شده به تحصيل‬ ‫در مقاطع کارشناسي ارشد و دکترا پرداختند و برخي مانند علي کردان با مدرک‬ ‫دکتراي جعلي از دانشگاه آکسفورد به سمت‪‎‬هاي باالي دولتي نيز دست يافتند‪ .‬ملقب‬ ‫شدن به لقب دکترا مي‪‎‬توانست پذيرش سخنان اين افراد را از سوي مردم ساده‪‎‬تر‬ ‫کند و همچنين به کارگيري اصطالحات علمي‪ ،‬گوينده سخن را در نظر عموم‪ ،‬معتبر و‬ ‫کاربلد جلوه دهد‪ .‬اما در اين بين‪ ،‬برخي از مقامات يا نظريه پردازان حکومتي در گوشه‬ ‫و کنار‪ ،‬سخناني بر زبان مي‪‎‬آوردند که غالبا به سوژه طنز افکار عمومي تبديل مي‪‎‬شد‪.‬‬ ‫بيان خرافات يا نظريات شبه علمي يا تئوري توطئه به نوعي ناآگاهي و بي‬ ‫اطالعي اين افراد را از مفاهيم و اصطالحات علمي نشان مي‪‎‬داد و به بيان ديگر‪ ،‬با تيتر‬ ‫دانشگاهي و ميزان تحصيالت ادعايي آنها همخواني نداشت‪.‬‬

‫فضاي مجازي کار را براي بسياري سخت کرده است‪ .‬در شبکه‪‎‬هاي اجتماعي‪،‬‬ ‫اظهارنظر افراد‪ ،‬کلمه به کلمه زير ذره‪‎‬بين گرفته مي‪‎‬شود و مورد راستي آزمايي افکار‬ ‫عمومي قرار مي‪‎‬گيرد‪ .‬واکنش‪‎‬ها نسبت به يک اظهارنظر‪ ،‬گاهي حتي به يک بحث‬ ‫بين‌المللي تبديل شده و در سراسر جهان نيز انعکاس مي‪‎‬يابد‪.‬‬ ‫ادعاي اخير حسن فيروزآبادي در مصاحبه با خبرگزاري ايلنا‪ ‬مبني بر استفاده‬ ‫غربي‪‎‬ها از سوسمار‪ ،‬مارمولک و آفتاب ‌پرست براي جذب امواج اتمي يکي از همين‬ ‫دست اظهارنظرها بود که‪« ‬اليو ساينس»‪ ‬هم گزارشي درباره آن کار کرد و در گفت و‬ ‫گويي با متخصصان نشان داد چنين ادعايي‪ ،‬دست کم به اين شکل که مطرح شده‬ ‫کامال بي اساس و غيرعلمي است‪.‬‬ ‫نظير اين ادعا و اظهارنظرهاي غيرعلمي در چهار دهه حيات جمهوري اسالمي‬ ‫فراوان گفته شده است‪ .‬چه از سوي مقامات و چه از سوي نظريه پردازان حکومتي‪.‬‬ ‫ادعاي سال ‪ 1385‬محمود احمدي نژاد مبني بر توليد انرژي هسته ‌اي در آشپزخانه‬ ‫توسط يک دختر ‪ 16‬ساله دانش آموز و ادعاي امام جمعه موقت تهران درباره ربط‬ ‫از توليد انرژي هسته‪‎‬اي در آشپزخانه تا مارمولک‪‎‬هاي جاسوس‬ ‫بين بي حجابي و زلزله تنها بخشي از اين نوع دعاوي جنجال برانگيز است‪ .‬به راستي‬ ‫شنيدن اظهارنظرهاي عجيب و غيرعقالني و غيرعلمي در رسانه‪‎‬هاي رسمي‬ ‫اين نوع اظهارنظرها بر چه مبنايي استوارند؟ آيا چنين دعاوي شبه علمي يا خرافي‪،‬‬ ‫جمهوري اسالمي موضوع تازه‪‎‬اي نيست و صرفا به سياستمداران محدود نمي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫نشان از دوري حاکمان جمهوري اسالمي از علم و روش علمي است؟‬ ‫گاهي اين نوع اظهارنظرها شبه علمي يا خرافي نيستند و ماهيت تئوري توطئه دارند‪.‬‬ ‫تخصص مديران متعهد به حکومت‬ ‫براي نمونه محمود احمدي‌نژاد جايي گفته بود دشمن‪ ،‬ابرهايي را که به سمت ايران‬ ‫از اظهارنظرهاي اشتباه درباره موضوعات علمي گرفته تا استفاده غلط از کلمات مي‌آيند‪ ،‬تخليه مي‌کند و کشورهاي اروپايي با استفاده از تجهيزاتي خاص‪ ،‬به گونه‌اي‬ ‫حيطه علم و فناوري يا حتي بيان ادعاهاي شبه علمي در همه دوره‪‎‬ها وجود داشته عمل کرده‪‎‬اند که ابرها تخليه شده و ابرهاي بارش‌زا به کشوري‪‎‬هاي منطقه از جمله‬ ‫است‪ .‬اما چنين پديده‪‎‬اي شايد در چهار دهه حيات جمهوري اسالمي بيش از ساير ايران نرسد‪.‬‬ ‫گاهي هم اظهارنظرها مي‌تواند ناشي از بي اطالعي از کليت يک موضوع باشد‪ .‬اما‬ ‫دوره هاي تاريخي ايران مصداق داشته باشد‪ .‬از نظر تاريخي ظاهرا جمهوري اسالمي‬ ‫اظهارنظر محمود احمدي‌نژاد مبني بر اينکه يک دختر ‪ 16‬ساله دانش‌آموز در آشپزخانه‬ ‫از ابتداي شکل‌گيري‪ ،‬نظر مساعدي به دانشگاه و علم نداشته است‪.‬‬ ‫چه پيش از انقالب ‪ 57‬و چه پس از آن‪ ،‬عده‪‎‬اي همواره در پي سازگار کردن علم منزل موفق به توليد انرژي هسته‌اي شده به قدري دور از ذهن بود که نمي‪‎‬شد آن را‬ ‫و دين بودند و از اين بين حتي مهدي بازرگان تا جايي پيش رفت که تالش مي‪‎‬کرد صرفا يک لغزش زباني يا سهوي دانست‪ .‬البته ترويج خرافات يا تئوري‪‎‬هاي توطئه‬ ‫مفاهيم ديني مانند دعا و روزه و انفاق و زهد را نيز با استفاده از قوانين ترموديناميک (مانند تاثير هارپ و ايجاد زلزله‪‎‬هاي عمدي) صرفا محدود به مقامات يا نظريه پردازان‬ ‫توضيح دهد‪ .‬اما اين ديدگاه چندان توفيقي نيافت و به گفتمان غالب در نظام جديد جمهوري اسالمي نمي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫اظهارنظرهاي غيرعلمي و دعاوي غيرعقالني برخي از مديران نظام حاکم‪،‬‬ ‫تبديل نشد‪.‬‬ ‫جمهوري اسالمي با گذشت چند سال پس از انقالب‪ ،‬به تدريج دريافت که اداره پيامدهاي تبليغي منفي براي حاکميت به دنبال داشته است‪ .‬مديري که از زمينه‬ ‫کشور با رويکرد ايدئولوژيک و نگاه فقهي و کلماتي مانند احکام مزارعه‪ ،‬مساقات و کاري خود اطالع دقيقي ندارد ولي به واسطه رانت‪‎‬ها يا بورسيه‪‎‬هاي غيرقانوني‪ ،‬به‬ ‫مدارج باالي مديريتي در سيستم حاکميت دست يافته‪ ،‬ممکن است در برابر رسانه‪‎‬ها‬ ‫مغارسه و بر مبناي مکاسب شيخ انصاري ممکن نيست‪.‬‬ ‫تب دستيابي به القاب دانشگاهي باال گرفت و بر خالف دهه نخست که عناوين سخناني غيرعقالني و حتي ناقض قواعد پذيرفته شده علم طرح کند که به گفته‬ ‫ايدئولوژيک مانند حاج يا سيد و نظاير آن رواج داشت‪ ،‬بسياري از مقامات به تدريج بسياري‪ ،‬مايه آبروريزي جامعه علمي ايران در نزد افکار عمومي جهان مي شود‪ .‬ليکن‬ ‫به دانشگاهي شدن و دستيابي به تيتر دکترا عالقمند شدند‪ .‬در همين کشاکش‪ ،‬بحث بدتر از آن زماني است که مساله از حوزه نظر خارج مي‪‎‬شود و به حوزه عمل و مسايل‬ ‫ل سازي مدارک حوزوي و دانشگاهي نيز پيش آمد و بر اساس مصوبات شوراي اجرايي نظير سدسازي‪ ،‬محيط زيست‪ ،‬اقتصاد و نظاير آن کشيده مي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫معاد ‌‬

‫مزيت اين روش اين است که فشار دادن دکمه‌ي شاتر چه به‬ ‫صورت نرم‌افزاري و چه به صورت فيزيکي‪ ،‬موجب لرزش بدنه‌ي گوشي‬ ‫نمي‌شود‪.‬‬ ‫شايد بگوييد که عکاسي پشت سر هم که معموالً با عنوان ‪Burst‬‬ ‫‪ Shot‬يا ‪ Burst Mode‬در نرم‌افزار دوربين پيش‌بيني شده هم‬ ‫عکس‌هايي در فاصله‌ي زماني کم مي‌اندازد و مي‌توان بعدًا بهترين عکس‬ ‫که کمترين لرزش در آن مشهود است را انتخاب کرد‪ .‬اما اين روش يک‬ ‫اشکال بزرگ دارد‪ ،‬روي صفحه نمايش کوچک گوشي نمي‌توان ماتي‬ ‫تصوير را به راحتي تشخيص داد‪ .‬بايد عکس‌ها را به پي‌سي منتقل کرد و‬ ‫با دقت بررسي کرد‪ .‬زمان زيادي الزم است‪.‬‬ ‫بنابراين مزيت دوم اين روش اين است که نيازي به پاک کردن‬ ‫تعداد زيادي عکس مات نيست‪ .‬عکس به شرطي گرفته شده که لرزش‬ ‫از حد مشخص شده کمتر باشد‪ .‬براي استفاده از اين قابليت معموالً‬ ‫بايد آرنج دست را به خوبي استوار کرد و مثل تک‌تيراندازها‪ ،‬بسيار آرام‬ ‫تنفس کرد!‬

‫تنظيم توازن رنگ سفيد‬

‫معموالً گوشي‌هاي هوشمند در تشخيص توازن رنگ سفيد عملکرد‬ ‫دقيق و خوبي دارند اما در نور کم‪ ،‬مشکل پيدا مي‌کنند‪ .‬اولين راه حل‬ ‫اين است که به نرم‌افزار دوربين اجازه دهيد که خود را با شرايط‬ ‫تطبيق دهد‪ .‬شايد ‪ 5‬ثانيه زمان‪ ،‬فرصت خوبي باشد‪ .‬اگر حوصله نکنيد‬ ‫و سريعًا عکاسي کنيد‪ ،‬ممکن است نتيجه مثل تصوير سمت چپ کمي‬ ‫‌نارنجي‌رنگ شود‪.‬‬ ‫راه حل ديگر اين است که دوربين را به سمت منبع نور بگيريد تا‬ ‫ته‌رنگ نور را درک کند‪.‬‬ ‫آخرين راه‪ ،‬تنظيم دستي توازن رنگ سفيد است‪ .‬اگر گوشي پس از‬ ‫‪ 1‬دقيقه و گردش به اطراف‪ ،‬نتوانست توازن رنگ درست را اعمال کند‪،‬‬ ‫خودتان به صورت دستي اين کار را انجام دهيد‪ .‬حاالت ‪ daylight‬براي‬ ‫نور روز‪ cloudy ،‬براي هواي ابري‪ fluorescent ،‬براي نور المپ‌هاي‬ ‫مهتابي و گزينه‌هاي ديگر قابل انتخاب است‪ .‬شايد تنظيم دستي بهتر از‬ ‫تشخيص خودکار باشد‪.‬‬

‫اکسپوژر را تنظيم کنيد‬

‫با توجه به ضعف دوربين گوشي‌ها‪ ،‬بهترين کاري که براي حل‬ ‫مشکل در اين شرايط مي‌توان کرد‪ ،‬استفاده از اکسپوژر مناسب است‪.‬‬ ‫منظور از اکسپوژر يا پرتوگيري‪ ،‬مدت زماني است که دوربين به نور‬ ‫اجازه‌ي عبور و برخورد به حسگر را مي‌دهد‪ .‬زمان بيشتر يعني نور بيشتر‬ ‫و تصوير روشن‌تر با رنگ‌هاي واقعي‌تر‪ .‬لذا هميشه در نور کم مراقب‬ ‫اکسپوژر باشيد‪ .‬در ضمن يادآور مي‌شويم که همه‌ي گوشي‌ها ممکن‬ ‫است تنظيمات اکسپوژر را نداشته باشند وليکن در اغلب گوشي‌ها‬ ‫انتخاب اکسپوژر با اعدادي مثل ‪ -2 ،-1 ،0 ،+1 ،+2‬پيش‌بيني شده است‪.‬‬


‫‪48‬‬ ‫همه ما دوست داريم بدانيم سالي که پيش رو داريم براي ما چگونه‬ ‫سالي خواهد بود و با هزاران بيم و اميد به آينده مي‪‎‬انديشيم‪ .‬حاال که‬ ‫زمان زيادي به آغاز سال ‪ 1397‬هجري شمسي باقي نمانده است بد‬ ‫نيست نگاهي به طالع بيني خودتان بر اساس سال تولدتان بيندازيد و‬ ‫ببينيد در سالي که مي‪‎‬آيد چه چيزهايي در انتظار شما هستند‪.‬‬ ‫البته فراموش نکنيد که تمام اين‪‎‬ها تنها جنبه سرگرمي دارند و‬ ‫خواندن اين مطالب تنها مي‪‎‬تواند به عنوان راهنمايي براي شما عمل کند‬ ‫که به شما بگويد به چه چيزهايي توجه بيشتري داشته باشيد‪.‬‬ ‫سال ‪ 1397‬سال سگ (متولدين سال‪‎‬هاي ‪،1349 ،1337 ،1325‬‬ ‫‪ 1385 ،1373 ،1361‬و ‪)1397‬‬ ‫سال نو ممکن است براي شما مشکالت غير منتظره‪‎‬اي به همراه‬ ‫بياورد‪ ،‬اما بايد خونسردي خودتان را حفظ کنيد و با آرامش از پس‬ ‫اين مشکالت بربياييد‪ .‬در واقع‪ ،‬تا زماني که محتاط و صادق باشيد‪،‬‬ ‫انرژي‪‎‬هاي منفي زياد قادر به تحت تاثير قرار دادن شما نخواهند بود‪.‬‬ ‫از لحاظ کاري‪ ،‬امسال نبايد وارد کارهايي بشويد که در حوزه‬ ‫تخصص شما نيستند‪ ،‬در غير اين صورت ممکن است به سادگي گول‬ ‫بخوريد‪ .‬به شرط اينکه نگرش مثبت خود را حفظ کنيد امسال براي شما‬ ‫بهتر از آنچه که فکرش را مي‪‎‬کنيد خواهد بود‪.‬‬ ‫آنهايي که هنوز مجرد هستند خسته از جست و جو به دنبال‬ ‫عشق‪ ‬حقيقي به نظر مي‪‎‬رسند‪ .‬خيالتان راحت باشد‪ ،‬چرا که عشق‪ ‬امسال‬ ‫در خانه قلب شما را خواهد زد‪ .‬متاهل‪‎‬ها ممکن است مجبور شوند مدتي‬ ‫دور از هم باشند‪ ،‬ولي با ديد مثبت و تالش دوجانبه همه چيز در پايان‬ ‫کار رو به راه خواهد بود‪.‬‬

‫خصوصيات متولدين سال سگ‬

‫‪ ‬سگ حيواني است که به دست خود انسان اهلي شد‪ .‬سگ‌ها‬ ‫نقش‌هاي مختلفي را در جوامع انساني بر عهده گرفته‌اند و آدميان از‬ ‫آنان براي شکار‪ ،‬گله‌داري‪ ،‬بارکشي‪ ،‬محافظت‪ ،‬کمک به پليس و نيروهاي‬ ‫نظامي‪ ،‬همراهي و همدمي و کمک به اشخاص دچار ناتواني استفاده‬ ‫کرده‌اند‪.‬‬ ‫سگ دوست انسان است که مي‪‎‬تواند او را درک و از او اطاعت کند‪،‬‬ ‫چه صاحبش ثروتمند باشد و چه فقير‪ .‬چيني‪‎‬ها سگ را حيواني فرخنده‬ ‫و مبارک مي‪‎‬دانند‪ .‬اگر سگي وارد خانه‪‎‬اي شود‪ ،‬صاحبخانه با آغوش باز‬ ‫او را خواهد پذيرفت‪ .‬افرادي که در سال سگ متولد شده‪‎‬اند‪ ،‬شخصيتي‬ ‫راست و درست دارند‪ .‬آنان در کار و شغل خود وفادار‪ ،‬باجرات‪ ،‬زبردست‪،‬‬ ‫باهوش و دلسوز هستند‪ .‬اين افراد اگر بتوانند بي ثباتي خود را رفع و رجو‬ ‫کنند‪ ،‬شانس به سراغشان خواهد آمد‪.‬‬ ‫سگ موجودي غير اجتماعي است و از هر نوع شلوغي گريزان است‪.‬‬ ‫او در روابط عاشقانه‪ ،‬بي احساس به نظر مي‪‎‬رسد؛ اما اين تصور نادرست‬ ‫است‪ .‬در واقع‪ ،‬علت اصلي اين حالت‪ ،‬نگراني‪ ،‬شک و بي اعتمادي او‬ ‫نسبت به احساسات خود و ديگران است‪ .‬با تمام اين عيوب‪ ،‬مي‪‎‬توان‬ ‫اصيل‪‎‬ترين خصلت‪‎‬هاي ذاتي انسان را يک جا در وجود سگ پيدا کرد‪ .‬‬ ‫سگ باوفا‪ ،‬راستگو‪ ،‬درستکار و بسيار وظيفه شناس است‪ .‬شما‬ ‫مي‪‎‬توانيد به او اعتماد کنيد؛ چرا که هيچ گاه نااميدتان نخواهد کرد‪ .‬او‬ ‫بهتر از هر کسي رازدار است؛ زيرا در شعور و رازداري گوي سبقت را‬ ‫از همگان ربوده است‪ .‬او از بازگو کردن رازها و صحبت‪‎‬هاي خصوصي‬ ‫ديگران بيزار است‪ .‬موضوع صحبت‪‎‬هاي سگ مبتذل و بي قدر و قيمت‬ ‫است و گاهي منظور خود را نادرست بيان مي‪‎‬کند‪.‬‬ ‫او به ندرت در جمع خودنمايي مي‪‎‬کند؛ اما بسيار با هوش است و هيچ‬ ‫کس بهتر از او نمي‪‎‬تواند به صحبت‪‎‬هاي ديگران گوش دهد‪.‬‬ ‫سگ مي‪‎‬تواند اعتماد ديگران را به خود جلب کند‪ .‬او هميشه نهايت‬ ‫تالش خود را براي ديگران انجام مي‪‎‬دهد و در فداکاري تا مرز فدا شدن‬ ‫پيش مي‪‎‬رود‪ .‬اغلب افراد به او احترام گذاشته و ارزش خاصي براي سگ‬ ‫قائل هستند و در اين مورد حق هم دارند‪ ،‬چرا که سگ واقعًا شايسته‬ ‫احترام است‪ .‬‬

‫نشانه‪‎‬ها و عالقه مندي‪‎‬هاي متولدين سال سگ‬

‫رنگ‪ :‬فيروزه‪‎‬اي؛ حيوان‪ :‬سگ يا گوسفند؛ گل‪ :‬هميشه بهار؛ درخت‪:‬‬ ‫گيالس؛ رايحه‪ :‬حنا؛ گياه‪ :‬مرزنگوش؛ طعم‪ :‬گوشت؛ ادويه‪ :‬ميخک؛‬ ‫جواهر تولد‪ :‬ياقوت؛ فلز‪ :‬سرب؛ عدد شانس‪ 9 :‬؛ آلت موسيقي‪ :‬گيتار؛‬ ‫بهترين جفت‪ :‬ببر‪ ،‬خرگوش و اسب؛ بدترين جفت‪ :‬اژدها‪ ،‬بز و خروس‪ .‬‬

‫مشاهير متولد سال سگ‬

‫برتولت برشت‪ ،‬لنين‪ ،‬ولتر‪ ،‬سقراط‪ ،‬مولير‪ ،‬و لئون بلوم‪ ،‬مارسل‬ ‫پروست‪ ،‬يوري گاگارين‪ ،‬فيدو‪ ،‬گي دوماپاسان و لويي شانزدهم‪،‬‬ ‫شونبرگ‪ ،‬وينستون چرچيل‪ ،‬ال جکسون‪ ،‬جرج جرشوين‪ ،‬مايکل‬ ‫جکسون‪ ،‬سقراط‪.‬‬

‫‪48‬‬

‫‪March 2018‬‬ ‫به فکر هدفش باشد‪ ،‬زندگي براي گربه عذاب آور خواهد شد‪ .‬‬ ‫اژدها‪ :‬سگ واقع بين خصلت‪‎‬هاي واقعي اژدهاي مغرور را مي‪‎‬بيند و او‬ ‫را دچار ياس مي‪‎‬کند؛ بنابراين هيچ يک در زندگي خوشبخت نخواهند شد‪ .‬‬ ‫مار‪ :‬مار آنچه را که بخواهد‪ ،‬انجام مي‪‎‬دهد و حتي اگر سگ اسير او‬ ‫شود‪ ،‬واکنشي از خود به نمايش نمي‪‎‬گذارد‪ .‬‬ ‫اسب‪ :‬بله‪ ،‬چرا که نه؟ سگ ـ که نگران اهدافش است ـ خود را با ميل‬ ‫و رغبت در اختيار اسب قرار مي‪‎‬دهد و حسود هم نيست‪ .‬‬ ‫بز‪ :‬نه‪ ،‬اين ديگر زياده روي است! هر دو به شدت بدبين هستند و‬ ‫زندگي غم‌انگيزي خواهند داشت‪ .‬‬ ‫ميمون‪ :‬توصيه نمي‪‎‬شود‪ .‬سگ موجدي آرمانگراست و از بودن در کنار‬ ‫ميمون رنج خواهد برد‪ .‬‬ ‫خروس‪ :‬نه‪ ،‬سگ از مسخره بازي‪‎‬هاي آزار دهنده خوشش نمي‪‎‬آيد و‬ ‫بدبيني او از حد خواهد گذشت‪ .‬‬ ‫سگ‪ :‬بله‪ ،‬اما نسبت به هم سرد هستند و درگير مشکالت مالي خواهند‬ ‫شد‪ .‬‬ ‫خوک‪ :‬عالي است‪ .‬عشق اين دو متکي بر تفاهم‪ ،‬درک و احترام متقابل‬ ‫است‪ .‬‬

‫رابطه عاطفي (مرد) متولدين سال سگ با سال‪‎‬هاي ديگر‬

‫مشاغل مناسب متولد سال سگ‬

‫عضو فعال اتحاديه‪ ،‬کارخانه دار‪ ،‬سر کارگر‪ ،‬منتقد‪ ،‬معلم يا مربي‪ ،‬نويسنده‪ ،‬فيلسوف‪ ،‬متفکر‪،‬‬ ‫معلم اخالق‪ ،‬قاضي‪ ،‬پزشک‪ ،‬محقق‪ ،‬دانشمند‪ ،‬سياستمداري واقع بين و بي طرف‪ .‬‬

‫متولدين ماه‪‎‬هاي سال سگ‬

‫فروردين‪ :‬سگ مبارزه! او به دنياي ناشناخته‌ها سفر مي‪‎‬کند‪.‬‬ ‫ارديبهشت‪ :‬سگ با وفا و مورد اعتماد! بدبيني و صراحت او کمتر از بقيه سگ‪‎‬هاست‪.‬‬ ‫خرداد‪ :‬سگ بي اصل و نسب! او بد ظاهر و خوش باطن است‪.‬‬ ‫تير‪ :‬سگ دست آموز! او حساس‪ ،‬آسيب پذير‪ ،‬درستکار و تندخوست و هميشه خود را فداي‬ ‫ديگران مي‪‎‬کند‪.‬‬ ‫مرداد‪ :‬سگ پر سر و صدا‪ .‬او دائمًا واق واق مي‪‎‬کند تا دشمن را از دروازه دور نگه دارد‪.‬‬ ‫شهريور‪ :‬سگ فني! او اهداف خطرناک را تعقيب نخواهد کرد‪.‬‬ ‫مهر‪ :‬يک هاپو! او موجودي ضعيف است که به برخوردهايي قانع کننده احتياج دارد‪.‬‬ ‫آبان‪ :‬سگ ولگرد! او به ميل و اشتياقش براي جنگ و جدال اعتمادي ندارد‪ .‬‬ ‫آذر‪ :‬او توله سگي است که ورجه و ورجه مي‌کند و هيچ چيز نمي‌تواند جلويش را بگيرد‪.‬‬ ‫دي‪ :‬سگ نگهبان‪ .‬شما مي‌توانيد به او اعتماد کنيد‪ ،‬اما به ياد داشته باشيد که بسيار عصبي است‪.‬‬ ‫بهمن‪ :‬سگ عاقل! او روشنفکرترين سگ‪‎‬هاست‪.‬‬ ‫اسفند‪:‬دوست با وفا! او عالقه به يادگيري شنا دارد‪ .‬‬

‫ارتباط ميان پدر و مادر متولد سال سگ و فرزندان متولد سال‬

‫موش‪ :‬سگ با وجود حس وظيفه شناسي و حسن نيت خود‪ ،‬زياد به موش عالقه ندارد‪.‬‬ ‫گاو‪ :‬هر دو کج فهم هستند‪ .‬آنها در باره هم قضاوت مي‪‎‬کنند و نقص‪‎‬ها و کمبودهاي يک ديگر‬ ‫را مي‪‎‬يابند‪.‬‬ ‫ببر‪ :‬خوب است‪ .‬سگ به فرزندش بسيار مي‪‎‬بالد و امکانات زيادي برايش فراهم مي‪‎‬کند‪.‬‬ ‫گربه‪ :‬اين دو با هم خوب مي‪‎‬سازند‪ .‬اگر پدر در سال سگ متولد شده باشد و دختر در سال گربه‪،‬‬ ‫چه بهتر!‬ ‫اژدها‪ :‬اين دو هرگز با يک ديگر کنار نمي‪‎‬آيند‪ .‬سگ هوشيار است و اژدها نمي‪‎‬تواند انتقادات‬ ‫مداوم او را نسبت به خود تحمل کند‪.‬‬ ‫مار‪ :‬سگ احساس مي‪‎‬کند مار در آستين خود پرورده است‪ .‬او تفکرات هوشمندانه را دوست‬ ‫ندارد‪.‬‬ ‫اسب‪ :‬اين موضوع که اسب دوست دارد به راه خود برود براي سگ مهم نيست؛ بلکه خودپسندي‬ ‫اسب‪ ،‬سگ را نگران و نااميد مي‪‎‬کند‪.‬‬ ‫بز‪ :‬مشکل است‪ .‬سگ با نااميدي دست از بز مي‪‎‬شويد‪.‬‬ ‫ميمون‪ :‬سگ‪ ،‬ميمون را جدي نمي‪‎‬گيرد‪ ،‬ميمون نيز همين طور‪.‬‬ ‫خروس‪ :‬هر دو از هم دوري مي‪‎‬کنند‪ .‬اين دو هيچ وجه مشترکي ندارند و بلند آوازي خروس باعث‬ ‫رنجش سگ مي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫سگ‪ :‬بهتر از اين نمي‪‎‬شود؛ هر چند براي اعضاي ديگر خانواده‪ ،‬کمي خطرناک به نظر مي‪‎‬رسد‪ .‬‬ ‫خوک‪ :‬بله‪ ،‬گرچه بي تجربگي و خشونت خوک‪ ،‬سگ را ناراحت مي‪‎‬کند‪.‬‬

‫رابطه عاطفي (زن) متولدين سال سگ با سال‪‎‬هاي ديگر‬

‫موش‪ :‬رابطه جالبي است‪ .‬اگر آقاي موش کمتر در خانه بماند‪ ،‬کارها به خوبي پيش مي‪‎‬رود‪ ،‬در‬ ‫غير اين صورت‪ ،‬خانم سگ مرتب به او غر مي‪‎‬زند‪.‬‬ ‫گاو‪ :‬مشکالتي وجود دارد‪ .‬سگ شورشي و گاو ارتجاعي است‪ .‬اين دو داراي دو نگرش کامال‬ ‫متفاوت هستند‪ .‬‬ ‫ببر‪ :‬ممکن است رابطه خوبي باشد‪ .‬آنها اهداف مشترکي دارند و در يک جبهه مي‪‎‬جنگند؛ اما‬ ‫ممکن است در اين ميان عشق را فراموش کنند‪ .‬‬ ‫گربه‪ :‬تا زماني که بتوانند آرامش خود را حفظ کنند مشکلي پيش نخواهد آمد؛ اما اگر سگ تنها‬

‫موش‪ :‬چرا كه نه؟ موش مي‪‎‬تواند كمي عقالنيت و واقع گرايي به دنياي‬ ‫خيالي و آرمان گرايانه سگ ارزاني دارد‪.‬‬ ‫گاو‪ :‬خوب است‪ .‬خوك عاشق زندگي است و همين رياضت طلبي سگ‬ ‫را تعديل مي‪‎‬كند‪ .‬آن‪‎‬ها هر دو سخاوتمندند و خوك غالبا ثروتمند است‪.‬‬ ‫ببر‪ :‬مشكل است؛ اما غير ممكن نيست؛ البته تا زماني كه خانم گاو‬ ‫فقط خانه‪‎‬داري كند‪.‬‬ ‫گربه‪ :‬بله‪ ،‬اگر چه اين رابطه كمي احمقانه و عجيب به نظر مي‪‎‬رسد؛‬ ‫اما واقعيت اين است كه هر دوي آنها تا حدودي در تخيالت خود زندگي‬ ‫مي‪‎‬كنند‪.‬‬ ‫اژدها ‪ :‬بله‪ ،‬اگر چه ديوانگي است‪ .‬خانم گربه‪ ،‬خانه‪‎‬اي آرام و خيرخواهي‬ ‫را براي سگ به ارمغان خواهد آورد‪.‬‬ ‫مار‪ :‬نه‪ ،‬سگ كوركورانه كسي را تحسين نمي‪‎‬كند؛ چرا كه كارهاي‬ ‫مهم‪‎‬تري براي اجرا دارد‪.‬‬ ‫اسب‪ :‬امكان پذير است؛ مشروط به آنكه خانم مار زياد به سگ پيله‬ ‫نكند‪.‬‬ ‫بز‪ :‬بله‪ ،‬چون سگ زندگي خود را وقف كارهاي بزرگ و اسب خود را‬ ‫وقف او مي‪‎‬كند؛ بنابراين هر دو شاد و خوشحال خواهند بود‪.‬‬ ‫ميمون‪ :‬نه‪ ،‬بايد ديد كدام يك از آنها زودتر به بيماري اعصاب دچار‬ ‫مي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫خروس‪ :‬شايد امكان‌پذير باشد‪ ،‬اما اميدي به دوام آن نيست؛ زيرا هر‬ ‫دوي آنها بدبين و بيش از حد واقع بين هستند‪.‬‬ ‫سگ‪ :‬اگر چاره‪‎‬اي جز آن نباشد‪ ،‬مي‪‎‬توان چنين رابطه‪‎‬اي ايجاد كرد‪.‬‬ ‫اگر به خانم خروس اجازه داده شود مهماني‪‎‬هاي مورد عالقه خود را برگزار‬ ‫كند‪ ،‬مشكلي پيش نخواهد آمد‪.‬‬ ‫خوک‪ :‬بله‪ ،‬اما نسبت به هم سرد هستند و درگير مشكالت مالي خواهند‬ ‫شد‪.‬‬

‫رابطه دوستي متولدين سال سگ با سال‪‎‬هاي‬

‫موش‪ :‬نه‪ ،‬اهداف موش براي سگ بي ارزش است‪.‬‬ ‫گاو‪ :‬تصور رابطه دوستانه بين اين دو مشكل است‪.‬‬ ‫پلنگ‪ :‬دوستي محكم تر از اين غير ممكن است‪.‬‬ ‫خرگوش‪ :‬بله‪ ،‬دست كم خرگوش از روي ترحم حرف هاي سگ را‬ ‫گوش خواهد داد‪ ،‬حتي اگر كاري از دستش ساخته نباشد‪.‬‬ ‫نهنگ‪ :‬نه‪ ،‬سگ كامال واقع بين است و نهنگ را مايوس مي‪‎‬كند‪ .‬‬ ‫مار‪ :‬مشكل است‪ .‬بهتر است دوستي خود را در حد يك ارتباط اجتماعي‬ ‫حفظ كنند‪.‬‬ ‫اسب‪ :‬آن‪‎‬ها درباره سياست بحث خواهند كرد؛ البته اگر باهم موافق و‬ ‫متحد باشند! چرا كه نه؟‬ ‫گوسفند‪ :‬غير ممكن است‪ .‬اين دو به سختي با هم كنار مي‪‎‬آيند‪.‬‬ ‫ميمون‪ :‬شايد‪ ...‬كسي چه مي‪‎‬داند‪ ،‬اما ميمون كسي نيست كه به سادگي‬ ‫كسي را تحسين كند‪.‬‬ ‫مرغ‪ :‬بين اين دو هميشه فاصله هست؛ يك نرده‪ ،‬يك ديوار‪ ،‬يك جوي‬ ‫يا يك دنيا!‬ ‫سگ‪ :‬دو دوست خوب‪ .‬اما دوستي اين دو را نمي‪‎‬توان زنده و شادي‬ ‫بخش دانست‪.‬‬ ‫خوک‪ :‬اين دو بسيار به يك ديگر وفادارند‪ .‬خوك با كمك خود به سگ‬ ‫او را از نگراني مي‪‎‬رهاند‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪49‬‬

‫يادداشت‪ :‬رژيم‌هاي‬ ‫سياسي با همه‌پرسي‬ ‫ساقط نمي‌شوند‬ ‫مجيد محمدي‪ ،‬راديو فردا‬ ‫سخنان حسن روحاني در ‪ 22‬بهمن ‪ 1396‬در باب همه‌پرسي جهت حل برخي معضالت کشور‪،‬‬ ‫موجب موجي از موضع‌گيري‌ها و مباحث در مورد همه‌پرسي در فضاي سياسي ايران شد‪ .‬اين‬ ‫موضع‌گيري‌ها را به سه دسته متمايز مي‌توان تقسيم کرد‪:‬‬ ‫‪ 1.‬گروهي که نظام جمهوري اسالمي را ديگر اصالح‌ناپذير مي‌دانند و به دنبال روشي بدون‬ ‫خشونت براي گذار از آن به دمکراسي پارلماني سکوالر هستند‪ .‬بيانيه ‪ 15‬فعال سياسي مقيم خارج و‬ ‫داخل از اين جنس است‪ .‬اين بيانيه خواهان گذار با برگزاري رفراندم است‪.‬‬ ‫‪ 2.‬بوق‌هاي تبليغاتي نظام که پيشنهاد همه‌پرسي روحاني را خواب و خيال دشمنان و دشمن‬ ‫شادکن (احمد خاتمي فارس ‪ 25‬بهمن ‪ ،)1396‬بد سليقگي و بي‌تدبيري (عزت‌اهلل ضرغامي‪« ،‬خبر‬ ‫آنالين»‪ 23 ،‬بهمن ‪ ،)1396‬نشانه نارضايي از تظاهرات ‪ 22‬بهمن و اهانت به تظاهرکنندگان (حسين‬ ‫شريعتمداري‪ ،‬تسنيم ‪ 23‬بهمن ‪ ،)1396‬کارشناسي نشده (عباسعلي کدخدايي‪ ،‬ايسنا‪ 24 ،‬بهمن‬ ‫‪ )1396‬و نشانه بي‌کفايتي سياسي رئيس‌جمهور و انحراف افکار عمومي از اولويت‌ها (عبداهلل گنجي‬ ‫مدير مسئول روزنامه «جوان»‪ ،‬مشرق نيوز ‪ 25‬بهمن ‪ )1396‬ناميدند‪ .‬اين گروه هر گونه مراجعه به آراي‬ ‫عمومي حتي در چارچوب قانون اساسي رژيم را يک تهديد امنيتي تلقي مي‌کند‪.‬‬ ‫‪ 3.‬جناح اصالح‌طلبان حکومتي که هم ‌ه پرسي را در شرايط حاضر تاکتيکي غير مثمر ثمر و به‬ ‫ضرر دولت روحاني مي‌دانند‪( .‬کرباسچي و حجاريان)‪ .‬اعضاي اين گروه با فراموش کردن سقط شدن‬ ‫طرح‌هاي دوقلوي دوران خاتمي (لغو نظارت استصوابي و افزايش اختيارات رئيس‌جمهور) و «هر نه روز‬ ‫يک بحران» آن دوره‪ ،‬از روحاني مي‌خواهند به سراغ اختيارات رئيس‌جمهور در قانون اساسي برود‪،‬‬ ‫اختياراتي که خود آنها بارها از فقدانش شکايت کرده‌اند‪.‬‬

‫طناب روحاني و چاه رفراندم‬

‫پيشنهاد روحاني در مورد رفراندم در شرايط حاضر جمهوري اسالمي به همان اندازه بي‌وزن و‬ ‫بي‌ربط است که سخن دو روز بعد وي در باب همه‌پرسي ‪ 12‬فروردين ‪ 1358‬مبني بر اينکه «همان‬ ‫بيش از ‪ 98‬درصدي که آن روز راي دادند به جمهوري اسالمي‪ ،‬امروز هم راي مي‌دهند‪«( ».‬الف»‪،‬‬ ‫‪ 24‬بهمن ‪ )1396‬با طناب چنين فردي هيچ‌کس وارد چاله نمي‌شود چه برسد به چاه‪ .‬روحاني نتيجه‬ ‫همه‌پرسي توسط نظام را حتي در سال ‪ 1396‬از پيش اعالم کرده و نيازي به انجام چنين کاري نيست‪.‬‬ ‫نظارت سازمان ملل يا هر سازمان بين‌المللي ديگر ساختار مهندسي انتخابات در ايران را تغيير نمي‌دهد‪،‬‬ ‫همان‌طور که حضور خبرنگاران خارجي در تظاهرات ‪ 22‬بهمن هيچ واقعيتي از مهندسي تظاهرات در‬ ‫کشور را آشکارتر از آنچه هست در برابر چشمان ديگران نمي‌گذارد‪.‬‬

‫دو خلط آشکار‬

‫فراتر از اينکه منظور روحاني همه‌پرسي در مسائل مورد اختالف جناح‌ها و در چارچوب نظام بوده‬ ‫و نه کليت نظام‪ ،‬و از لحاظ حقوق اساسي نيز در شرايط حاضر غيرممکن به نظر مي‌رسد (به دليل نياز‬ ‫به تأييد آن توسط شوراي نگهبان و رهبر) در اين نوشته فقط بر موضع مورد توجه گروه اول متمرکز‬ ‫مي‌شوم که سخن روحاني را زمينه‌اي مناسب براي طرح موضوعي کهنه دانسته و تصور مي‌کند همه‬ ‫‌پرسي مي‌تواند روشي براي گذار از جمهوري اسالمي به دمکراسي پارلماني و سکوالر باشد‪.‬‬ ‫در مواضع اين گروه نخست ميان همه ‌پرسي به عنوان روشي براي «تعيين ماهيت يک نظام‬ ‫سياسي» و روشي براي «حل اختالفات جناح‌ها در چارچوب يک نظام سياسي» و پس از آن ميان‬ ‫«تعيين ماهيت يک نظام سياسي» که در حال شکل‌گيري است با «گذار از يک نظام سياسي» يا «انحالل‬ ‫يک نظام سياسي» خلط شده‌است‪ .‬در هيچ موردي سراغ نداريم که يک رژيم سياسي با همه‌پرسي‬

‫‪49‬‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫منحل يا ساقط شده باشد‪ .‬رژيم‌هاي اقتدارگرا در اين مورد‬ ‫همه‌پرسي برگزار نمي‌کنند و رژيم‌هاي دمکراتيک نيز در هر‬ ‫شرايطي راه را براي همه‌ پرسي باز گذاشته‌اند و نيازي به‬ ‫سقوط آنها نيست‪.‬‬ ‫حتي اگر خلط اول را يک خلط عمدي براي استفاده از‬ ‫سخنراني يک مقام سياسي و توجه افکار عمومي به يک‬ ‫موضوع براي طرح موضوعي ديگر بدانيم‪ ،‬خلط دوم ناشي‬ ‫از بي‌توجهي به سازوکارها و فرايندهاي تحول سياسي در‬ ‫نظام‌هاي واقعي و نه نظام‌هاي حقوقي است‪ .‬همه‌پرسي‬ ‫براي تغيير و تحول محتمل در نظام حقوقي حکومت‌هاي در‬ ‫حال شکل‌گيري يا حکومت‌هاي دمکراتيک است و نه براي‬ ‫تغيير رژيم‌هاي سياسي اقتدارگرا و تماميت‌خواه در عالم‬ ‫واقع‪.‬‬ ‫در شرايطي که قواي قهريه حکومت‌هاي اقتدارگرا و‬ ‫تماميت‌خواه در يک کشور سلطه دارند‪ ،‬آنها هرگز زير بار‬ ‫چنين موضوعي نمي‌روند‪ .‬هيچ نظام ديکتاتوري در دنيا با‬ ‫همه‌پرسي ساقط نشده تا جمهوري اسالمي مورد دوم آن‬ ‫باشد‪ .‬عطف توجه مخالفان از عرصه عمومي و خيابان به‬ ‫صندوق راي براي سقوط جمهوري اسالمي پس از خيزش‬ ‫دي ماه ‪ 96‬و حرکت دختران خيابان انقالب‪ ،‬يک خطاي‬ ‫راهبردي در مبارزات سياسي و شايد يک انحراف در مبارزات‬ ‫سياسي و اجتماعي است‪.‬‬ ‫هيچ رژيم سياسي‌اي با صندوق راي حذف نشده بلکه‬ ‫رژيم‌هاي سياسي اقتدارگرا با جنبش‌هاي اجتماعي و سياسي‬ ‫(انقالب‌هاي خشونت‌آميز روسيه و چين و ايران و نيکاراگوئه‬ ‫و کوبا‪ ،‬يا انقالب‌هاي رنگي اروپاي شرقي)‪ ،‬حمله خارجي‬ ‫(نازيسم آلمان‪ ،‬فاشيسم موسوليني‪ ،‬اسالمگرايي طالبان و‬ ‫داعش‪ ،‬بعث صدام‪ ،‬ديکتاتوري قذافي) يا کودتاهاي نظامي‬ ‫(در آمريکاي التين و آفريقا) ساقط شده‪‎‬اند‪ .‬تصور غير‬ ‫اجتماعي و غير نهادي به تحول نظام‌هاي سياسي موجب‬ ‫بدفهمي در اين مورد شده‌است‪.‬‬ ‫جالب است که اکثر امضا کنندگان بيانيه ‪ 15‬نفره‪،‬‬ ‫انقالب سال ‪ 57‬ايران را از نزديک تجربه کرده و در مراحل‬ ‫آن بوده‌اند و بخشي از آنها فعال سياسي بوده‌اند و نه صرفًا‬ ‫حقوقدان‪ .‬خميني از نيمه دوم دهه پنجاه خورشيدي خواهان‬ ‫برگزاري رفراندم در رابطه با رژيم پهلوي نبود بلکه مي‌گفت‬ ‫«شاه بايد برود‪ ».‬پس از آنکه شاه رفت رفراندمي نمايشي با‬ ‫تنها يک سؤال مطلوب خميني با دو گزينه بسيار مبهم برگزار‬ ‫شد تا دهان مخالفان را براي ابد ببندد و در دنيا هم نيروهاي‬ ‫ضد امپرياليست و اسالمگرا ادعا کنند که اين رژيم را خود‬ ‫مردم خواسته‌اند‪ .‬اين فعاالن سياسي مي‌دانند که رژيم‌هاي‬ ‫سياسي چگونه سقوط مي‌کنند‪.‬‬

‫امر ابدي و همه‌پرسي‬

‫هيچ حکومت مستبد و فاسد و متقلبي در دنيا لوله تانک‬ ‫را به سمت کاخ قدرت خويش نشانه نمي‌رود و در فرايندي‬ ‫مشارکت نمي‌کند که نتيجه آن از پيش روشن نباشد‪ .‬در‬ ‫نظام حقوقي جمهوري اسالمي‪ ،‬واليت فقيه و اسالمگرا بودن‬ ‫حکومت امري ابدي تلقي شده‌است و امر ابدي را به رفراندم‬ ‫نمي‌گذارند‪.‬‬ ‫ديکتاتوري‌ها بنا به تعريف ابدي‌اند تا زماني که از‬ ‫قدرت به زير کشيده شوند‪ .‬رفراندم در نظامي برگزار‬

‫مي‌شود که هيچ چارچوب و ساختاري ابدي نيست (نظام‬ ‫عرفي دمکراتيک) و مردم توانايي تغيير همه چيز را دارند‪.‬‬ ‫کافي است تعدادي مشخص از امضا را در هر موردي‬ ‫جمع‌آوري کنند تا موضوع به پرسش همگاني گذاشته شود‪.‬‬ ‫در نظام‌هايي که اصول ابدي دارند رفراندم تنها هنگامي‬ ‫قابل برگزاري است که حکومت سقوط کرده باشد و مخالفان‬ ‫بخواهند از اين طريق به نظام جديد مشروعيت ببخشند و‬ ‫اختالفات ميان خود را به نحو مسالمت‌آميز حل کنند‪.‬‬ ‫پيشنهاد رفراندم به اين نظام‌ها از جنس نصيحت‬ ‫به کساني است که نصيحت کردن به ديگران را منحصر‬ ‫به خويش مي‌دانند‪ .‬اين‌گونه نصايح چهار دهه است که‬ ‫با ده‌ها هزار نامه و يادداشت سياسي‪ ،‬ده‌ها هزار بيانيه و‬ ‫ميليون‌ها شعار دهنده خياباني و شبکه‌هاي اجتماعي به‬ ‫جايي نرسيده‌است‪ .‬آنها که تصور مي‌کنند همه‌پرسي روشي‬ ‫جايگزين براي براندازي خشونت بار يا انقالب مخملي يا‬ ‫کودتاي نظامي و جنگ داخلي ميان اپوزيسيون و پوزيسيون‬ ‫در رژيم‌هاي اقتدارگراست‪ ،‬هنوز در درک ماهيت اين ‌گونه‬ ‫رژيم‌ها ضعف دارند‪.‬‬

‫تاريک‌ترين ساعت‬

‫اگر هيتلر و موسوليني و صدام و قذافي و چاوشسکو‬ ‫با همه‌پرسي قابل فروکشيدن از کرسي قدرت بودند‪،‬‬ ‫فرماندهان سپاه و روحانيت حاکم در ايران را نيز ـ که امروز‬ ‫حيات آن به حکومت گره خورده ـ با همه‌پرسي مي‌شود از‬ ‫قدرت کنار زد‪ .‬امروز ايران همانند بريتانيا در سال ‪ 1940‬در‬ ‫يکي از تاريک‌ترين ساعات تاريخ خود به سر مي‌برد‪ .‬کشور‬ ‫از حيث اقتصادي در سراشيبي انحطاط‪ ،‬از حيث اجتماعي‬ ‫و اخالقي در حال فروپاشي‪ ،‬از حيث محيط زيست در حال‬ ‫تخريب گسترده منابع حياتي‪ ،‬از حيث قلمرو سياسي در حال‬ ‫شقه شدن و از حيث بين‌المللي در معرض انواع تهديدات (به‬ ‫خاطر کشورگشايي و تهديد کشوري ديگر به ريخته شدن‬ ‫به دريا) است و افرادي با خوش‌دلي ممکن است تصور کنند‬ ‫که اين کشتي را مي‌توان با خواب و خيال و بدون هزينه‬ ‫نجات داد‪.‬‬ ‫هنر رهبراني مثل چرچيل (که اين روزها شاهد فيلمي‬ ‫درخشان از دوره تعيين وي به عنوان نخست‌وزير در بريتانيا‬ ‫در مي سال ‪ 1940‬هستيم‪« :‬تاريک‌ترين ساعت») اين بود‬ ‫که مي‌دانست با هيتلر نمي‌توان از در ترک مخاصمه درآمد‪.‬‬ ‫تعبير بسيار زيباي وي در برابر صلح طلبان آن دوره (چمبرلين‬ ‫و هاليفکس) اين بود که با وجود قرار داشتن سر در دهان ببر‬ ‫نمي‌توان با وي استدالل عقالني کرد‪.‬‬ ‫در حالي که امروز مقدرات تک تک ايرانيان در اختيار‬ ‫حکومتي ياغي و گرگ‌خو قرار دارد نمي‌توان (با واسطه‌گري‬ ‫افرادي مثل بنيتو موسوليني يا حسن روحاني) از همان ياغيان‬ ‫خواست که همه‌پرسي برگزار کرده‪ ،‬استانداردهاي بين‌المللي‬ ‫همه ‌پرسي را رعايت کنند‪ ،‬ناظران بين‌المللي را بپذيرند و‬ ‫بعد به نتايج آن نيز وفادار بمانند‪.‬‬ ‫ملتي که بتواند چنين چيزهايي را بر حکومتي تحميل کند‬ ‫ملتي است که بيست تا سي ميليون نفر آنها براي يک هفته‬ ‫در کف خيابان‌ها نشسته و خواهان سقوط نظام شوند‪ .‬در‬ ‫اين حالت ديگر «رژيم گذشته» بر سر کار نيست تا از آن‬ ‫بخواهيم همه‌پرسي برگزار کند‪.‬‬


‫‪50‬‬

‫‪50‬‬

‫‪March 2018‬‬

‫دليل فشار‬ ‫امنيتي بر فعاالن‬ ‫محيط زيست‬ ‫چيست؟‬ ‫اعظم بهرامي‬ ‫«شعارگرايي و جوزدگي در فعاليت‪‎‬هاي محيط زيستي‬ ‫بدون توجه به ضرورت تأمين نيازهاي انسان‪‎‬ها‪ ،‬اداره‬ ‫شاعرانه و رمانتيک کشور و نيز تقدس بخشي و ايدئولوژيک‬ ‫کردن مبحث محيط زيست‪ ،‬در بلندمدت دولت و حاکميت را‬ ‫در مسير پيشبرد و توسعه زيرساخت‪‎‬هاي کشور زمينگير و‬ ‫سردرگم خواهد کرد‪».‬‬ ‫اين ابتداي نامه‪‎‬اي سرگشاده‪‎‬اي است که‪ ‬در نخستين‬ ‫روزهاي شهريورماه امسال با امضاي «جمعي از فعاالن‬ ‫عرصه سازندگي»‪ ‬خطاب به رؤساي سه قوه و نمايندگان‬ ‫مجلس ارسال شد‪.‬‬ ‫اين نامه مشخصًا به فعاالن استان‌هاي جنوبي ايران‬ ‫اشاره مي‌کند و فعاليت آنها را مصداق عدم رعايت مشي‬ ‫اعتدالي مي‌داند‪ .‬اين جمع بي‪‎‬نام و نشان آدرس مي‌دهند‬ ‫که گروه‌هاي محيط زيستي در قالب طرح مسائلي مانند‬ ‫آب مشغول بلوک‌بندي‌هاي قوميتي هستند‪ .‬آنها همچنين‬ ‫اعتراضات فعاالن را «سياه‌نمايي و خطرناک» توصيف‬ ‫مي‪‎‬کنند‪.‬‬ ‫درست است که نگارندگان نامه تحت عنوان ‪ ‬فعاالن‬ ‫عرصه سازندگي هيچ نام و نشاني ندارند اما گره‌گاه‌هايي‬ ‫که مطرح مي‌کنند اغلب امنيتي يا در راستاي اعتراض به‬ ‫محدوديت‌هايي است که به شکل نيم‌بند مرتبط با حفظ‬ ‫محيط زيست بر حوزه عمران و صنعت اعمال مي‌شود‪.‬‬ ‫آنچه در ماه‌هاي بعد بر فعاالن محيط زيست گذشت‬ ‫نشان داد که اين ابتداي راه سخت فعاليت و اطالع‌رساني به‬ ‫شکل مستقل و غير دولتي در حوزه بوم و اقليم است‪.‬‬

‫امنيتي‪‎‬شدن محيط زيست و نقش دولت‬

‫رضا اردکانيان در سمت وزير نيرو شخصي است که‬ ‫ديدگاه مديران ارشد تصميم‪‎‬گيري در حوزه آب و انرژي‬ ‫را نمايندگي و بازنمايي مي‪‎‬کند‪ .‬در تمام اين ماه‪‎‬ها رويکرد‬ ‫سازه‪‎‬اي و توسعه تک قطبي و انحصاري وزارت نيرو با‬ ‫همراهي وزير کشاورزي‪ ،‬محمود حجتي پيش رفته است‪.‬‬ ‫حجتي همان وزيري است که در شرايط کم‪‎‬آبي خودکفايي‬ ‫گندم و پروژه‪‎‬هاي توسعه عمراني کرخه را پيش برد‪.‬‬ ‫اين روند به گروه‪‎‬هاي مستقل محيط زيست نشان‬ ‫داد که اعتراض و پيشنهادهاي آنها خطاب به دولت و‬ ‫نگراني‌هايشان از بحران‌هاي محيط زيستي چندان مورد‬ ‫توجه نيست و براي دولت و مجلس ‪ ‬توجيه ‪ ‬قانوني و اجرايي‬ ‫ندارد‪ .‬تنها بعد از مدت کوتاهي‪ ،‬انتقادهاي بسيار تند عيسي‬ ‫کالنتري‪ ،‬رييس سازمان محيط زيست و کاوه مدني معاون‬ ‫او خطاب به سازمان‌هاي مردم نهاد محيط زيست در رسانه‬ ‫ها بحث برانگيز شد‪ .‬او اين گروه‪‎‬ها را باجگير و سياسي و‬ ‫طلبکار از دولت خطاب کرد و هشدار داد که فعاليت‪‎‬هاي آن‪‎‬ها‬ ‫را محدود خواهد کرد‪.‬‬ ‫از زماني که‪ ‬در مهرماه امسال اعتراض وانتقاد فعاالن‬ ‫زيست محيطي به عملکرد سازمان محيط زيست در واگذاري‬ ‫پارک ‪ 180‬هکتاري پرديسان براي بهسازي به شهرداري‬ ‫تهران بي‪‎‬نتيجه ماند‪ ،‬تا دعواي لفظي عيسي کالنتري با‬

‫نمايندگان خوزستان بر سر مشکالت آب و ريزگردها در اين‬ ‫استان‪ ،‬مدت زيادي طول نکشيد‪.‬‬ ‫در ماه‌هاي اخير دايره اعتراضات کارشناسان و فعاالن‬ ‫حوزه محيط زيست به نگاه سازه‌اي سازمان محيط زيست و‬ ‫بي‌توجهي به مسائلي چون قاچاق حيوانات و آتش‪‎‬سوزي‌ها‬ ‫در جنگل‌هاي شمال و مشکالت انتقال آب در جنوب و مرکز‬ ‫ايران به بهانه فقر سازمان محيط زيست و نبود امکانات‬ ‫گسترش افزايش يافته بود‪.‬‬ ‫پس از آن بود که خبر نامه محرمانه رئيس سازمان‬ ‫محيط زيست به رئيس جمهوري‪ ،‬در فضاي رسانه‌اي منتشر‬ ‫شد‪ .‬عيسي کالنتري طي نامه‪‎‬اي مدعي شده بود که هم‬ ‫اکنون در استان خوزستان مازاد مصرف آب وجود دارد و در‬ ‫صورت صرفه جويي مي‪‎‬توان منابع الزم براي انتقال آب بين‬ ‫حوضه اي را فراهم ‪ ‬کرد‪.‬‬ ‫اين در حالي است بنا بر شهادت و نامه نگاري‌هاي‬ ‫قضايي فعاالن محيط زيست زاگرس‪ ،‬از کمپين بزرگ‬ ‫«زاگرس مهربان» گرفته تا «صداي پاي آب» و «فرياد‬ ‫کارون» و حاميان حور العظيم‪ ،‬مشکل اصلي بحران آب‬ ‫خوزستان از سوء مديريت و توسعه‌هاي بدون در نظر گرفتن‬ ‫آمايش منابع و جغرافياي انساني و طبيعي نشأت مي‌گيرد‪ .‬‬ ‫بر اين فهرست بايد‪ ‬اصرار بر ادامه پروژه‪‎‬هاي‬ ‫منفعت‪‎‬طلبانه وزارت نفت و نيرو در انتقال آب و بي‪‎‬مسئوليتي‬ ‫شرکت‪‎‬هاي سدسازي وابسته به سپاه را هم اضافه کرد‪.‬‬ ‫تا امروز پروژه‪‎‬هاي انتقال آب از کارون و سرچشمه‪‎‬هاي‬ ‫آن‪ ،‬از تونل گالب گرفته تا کوهرنگ سه‪ ،‬بسياري از‬ ‫لرستاني‪‎‬ها و بختياري‪‎‬ها و عرب‪‎‬ها را آواره کرده است و‬ ‫سرزمين مادري و بومي‌شان را در خطر خشکسالي قرار‬ ‫داده است‪ .‬عالوه بر اين‪ ،‬زد و بندهاي استانداران غير‬ ‫بومي در خوزستان با استاندار اصفهان‪ ،‬همچنين کوچک و‬ ‫بي‪‎‬اهميت خواندن استان کهکيلويه و بوير احمد در مقابل‬ ‫استان اصفهان توسط مهر عليزاده استاندار اصفهان‪ ،‬خشم‬ ‫زاگرس‪‎‬نشينان را برانگيخته است‪.‬‬

‫اکومافياي سرداران‬

‫اما موضوع مهم ديگري نيز کليد خورده بود‪ .‬اعتراض‬ ‫به عمليات‪‎‬هاي به اصطالح عمراني‪ ،‬اما به واقع بسيار آسيب‬ ‫رسان قرارگاه خاتم االنبيا در استان‪‎‬هاي زاگرس و مناطق‬ ‫نفت خيز ايران‪ .‬اين قرارگاه‪ ‬نه تنها احراي طرح اعتراض‪‎‬‬ ‫برانگيز سد گتوند را بر عهده داشت‪ ،‬بلکه مسئول نهالکاري‬ ‫و مالچ‪‎‬پاشي هزاران هکتار زمين و بيش از ‪ 20‬طرح انتقال‬ ‫آب استان خوزستان بود‪.‬‬ ‫اما اين نمونه پروژه‪‎‬ها مربوط به تمام استان‪‎‬ها مي‪‎‬شود‪.‬‬ ‫سازمان‪‎‬هاي محيط زيستي بودند که خبر ديدار بي سر و‬ ‫صدا و دور از چشم رسانه‪‎‬ها ميان عيسي کالنتري و استاندار‬ ‫سمنان‪ ،‬براي کليد زدن پروژه انتقال آب خزر به بخش‬ ‫مرکزي فالت ايران را منتشر کردند‪.‬‬ ‫باالخره در اولين روزهاي بهمن ماه‪ ،‬بي توجهي به تمامي‬ ‫انتقادات و خواست‌هاي محيط زيستي مردم به اعتراضي‬ ‫مسالمت آميز مقابل ساختمان استانداري خوزستان انجاميد‪.‬‬ ‫اعتراضي با خواسته‪‎‬هاي روشن و در مخالفت با تخصيص‬

‫بودجه براي انتقال آب کارون و همينطور افشاگري در مورد‬ ‫البي نمايندگان استان براي سکوت در مورد پروژه‪‎‬هاي‬ ‫انتقال آب‪.‬‬ ‫در يک نمونه به گفته ولي داداشي‪ ،‬عضو کمسيون اصل‬ ‫نود «براي بستن دهان برخي نمايندگان به پول و رانت‬ ‫متوسل مي‪‎‬شوند»‪ .‬در استان کرمان نيز اعتراض مخالفان‬ ‫پروژه‪‎‬هاي انتقال هليل رود منجر به لغو سفر روحاني به‬ ‫جازموريان شد‪.‬‬ ‫اعتراض آرام خوزستاني‪‎‬ها ‪ ‬با حضور تعداد زيادي‬ ‫از لباس شخصي‪‎‬ها به خشونت کشيده شد و ويدئوي‬ ‫ضرب و شتم معترضان در کانال‪‎‬هاي تلگرامي سازمان‪‎‬هاي‬ ‫غيرانتفاعي محيط زيستي جنوب ايران منتشر شد‪.‬‬ ‫حدود ‪ 15‬نفر از معترضان بازداشت شدند که اغلب آنها‬ ‫زن بودند‪ .‬از اين ميان آنان مي‪‎‬توان به نرگس سبز پوري‬ ‫اشاره کرد‪ .‬البته اين افراد پس از گذشت يک ماه با جرايم‬ ‫نقدي و حکم قضايي آزاد شدند‪ .‬اما در صدها کيلومتر آن‬ ‫طرف‪‎‬تر در تهران فعاالن محيط زيست به اين اندازه شانس‬ ‫نداشتند‪.‬‬ ‫گروهي که تا ديروز پروژه‪‎‬هاي بين‪‎‬المللي در حوزه‬ ‫حيات وحش خصوصًا يوز ايراني را پيش مي‪‎‬بردند و مجوز‬ ‫فعاليتشان توسط نيروي انتظامي صادر شده بود‪ ،‬در سکوت‬ ‫کامل خبري بازداشت شدند‪ .‬بنيانگذار اين موسسه کاووس‬ ‫سيدامامي‪ ،‬استاد تمام دانشگاه امام صادق بود‪.‬‬ ‫بازداشت اين افراد در شرايطي صورت گرفت که‬ ‫انجمن «حيات وحش ميراث پارسيان» همچنان برنامه‌هايش‬ ‫را انجام مي‌داد‪ .‬بعدتر خبر دستگيري جمع هفت نفره فعاالن‬ ‫اين سازمان ‪ ‬توسط حفاظت و اطالعات سپاه هنوز منتشر‬ ‫نشده بود که خبر خودکشي بنيانگذار اين سازمان محيط‬ ‫زيستي در زندان‪ ،‬جامعه فعاالن حوزه محيط زيست را در‬ ‫شوک فرو برد‪.‬‬ ‫درست در همين روزها جعفري دولت آبادي دادستان‬ ‫تهران در گفت‌وگو با ايلنا گفت‪« ،‬فعال محيط زيست يکي از‬ ‫متهمان پرونده جاسوسي بود‪».‬‬ ‫بازداشت کاوه مدني و سکوت عيسي کالنتري بر تمام‬ ‫اين ابهامات خبري افزود‪ .‬ناگفته نماند مرتبط کردن اين‬ ‫گروه با پروژه‪‎‬هاي انتقال آب در رسانه‪‎‬ها‪ ،‬آن هم در حالي که‬ ‫حوزه فعاليت اين گروه هيچ ارتباطي با حوزه آب و منابع آبي‬ ‫نداشت‪ ،‬جاي پرسش دارد‪.‬‬ ‫همزمان با اين وقايع نامه‪‎‬اي منتشر مي‪‎‬شود‬ ‫که ‪ ‬ابوالفضل کريم بيگي نماينده مردم دامغان در دوره هاي‬ ‫سوم و چهارم و رئيس کميته امنيت آب مجلس در دوره فعلي‬ ‫براي تشکر از کالنتري به او نوشته است‪ .‬کريم بيگي طي‬ ‫اين نامه از آقاي کالنتري براي موافقت با انتقال آب خزر به‬ ‫سمنان تشکر مي‪‎‬کند‪ .‬‬ ‫او‪ ‬يکي از سرداران فعال در پروژه‪‎‬هاي عمراني قرارگاه‬ ‫حمزه سيد الشهدا است‪ .‬اين قرارگاه شمال غرب ايران‪ ،‬در‬ ‫کشت و کار در محدوده درياچه اروميه و پروژه‪‎‬هاي عمراني‬ ‫استان‪‎‬هاي آذربايجان غربي و شرقي فعال است‪.‬‬ ‫کريم بيگي در آخرين مصاحبه‪‎‬اش با عنوان دبير‬ ‫کميسيون امنيت در مورد پرونده کاووس سيد امامي‪ ،‬اعالم‬

‫مي‪‎‬کند که «انتقال آب حوزه به حوزه» از تفکرات اين گروه‬ ‫بوده است‪ .‬به گفته اين فرد «بحران آب موضوعي بود که‬ ‫بر اساس نقشه سرويس‌هاي جاسوسي صهيونيستي و با‬ ‫کمک اين گروه (سازمان غيرانتفاعي حاميان حيات وحش‬ ‫پارسيان) ‪ ‬در ايران رقم خورده است‪».‬‬ ‫عالوه بر اين‪ ،‬در حالي بر نصب دوربين در محل‪‎‬هاي‬ ‫مختلف نواحي حفاظت شده سراسر ايران توسط فعاالن‬ ‫بازداشت‪‎‬شده محيط زيست تاکيد مي‪‎‬شود که در دومين‬ ‫روز اسفند ماه‪ ،‬شوراي عالي محيط زيست به رياست حسن‬ ‫روحاني پيرامون تجديد نظر در خصوص برخي مناطق‬ ‫حفاظت شده کشور تشکيل جلسه مي‌دهد‪ .‬اين شورا بدون‬ ‫ذکر‪ ‬جزييات اعالم‪ ‎‬مي‪‎‬کند مناطق مذکور مشکالتي را براي‬ ‫بخش‌هاي مختلف به وجود آورده است‪..‬‬ ‫همزمان روزنامه نگاران محيط زيست احضاريه‪‎‬هاي‬ ‫شفاهي از قوه قضاييه مي‪‎‬گيرند‪ .‬افزون بر اين‪ ،‬الهه موسوي‬ ‫از محيط زيست نويسان روزنامه «قانون»‪ ،‬فعاالن متهم به‬ ‫جاسوسي و همچنين سه فعال حوزه حيات وحش در بندر‬ ‫لنگه درسکوت خبري و بدون روشن بودن محل حبس و‬ ‫مجري اجراي حکم به زندان مي افتند‪.‬‬ ‫در چنين شرايطي مرگ ‪ 16‬نفر از فعاالن حوزه محيط‬ ‫زيست و کارمندان و بازنشستگان اداره منابع طبيعي و‬ ‫مراتع و جنگلداري در پرواز تهران ـ ياسوج راه را براي‬ ‫رواج زمزمه‪‎‬هاي بيشتر مبني بر افزايش فشار بر فعاالن‬ ‫محيط زيست باز مي‪‎‬کند‪ .‬در اين ميان سايتي که مجلس‬ ‫آن را به ارتباط با اسرائيل متهم کرده است با عنوان سايت‬ ‫«عماريون» اعالم مي‪‎‬کند که سقوط هواپيماي تهران ـ‬ ‫ياسوج ‪ ‬عمدي بوده و براي کشتن شانزده مسافر فعال‬ ‫محيط زيست متهم به جاسوسي‪.‬‬ ‫اما پرسش اينجاست که چطور مجري تمام طرح‪‎‬هاي‬ ‫انتقال آب بين حوزه‪‎‬اي بدون مطالعه آمايش سرزمين سپاه‬ ‫و وزارتخانه‪‎‬هاي دولتي هستند و اما ايده آن از جاسوسان‬ ‫اسرائيلي آمده است؟ چرا به هيچکدام از خواسته‪‎‬هاي‬ ‫کشاورزان و مهاجران تغيير اقليم پاسخ داده نمي‪‎‬شود؟ و‬ ‫چرا دولت به اين باال بردن هزينه براي فعاالن حوزه هاي‬ ‫محيط زيست واکنش نشان نمي‪‎‬دهد؟ چه کساني از اين عدم‬ ‫شفافسازي‌هاي خبري و تخصيص بودجه به پروژه‪‎‬هاي پر‬ ‫طمطراق و توخالي چون شيرين‪‎‬سازي و انتقال و بارور‪‎‬سازي‬ ‫ابرها و مافياي کشت ده‪‎‬ها هکتار نهال به بهانه مقابله با گرد‬ ‫و خاک‪ ،‬سودهاي ميلياردي مي‪‎‬برند؟‬ ‫در تمام اين پروسه آنچه روشن است اينکه سازمان‬ ‫محيط زيست نه تنها به عنوان مدافع فعاالن اين حوزه به‬ ‫معناي حقيقي و حقوقي عمل نکرده است‪ ،‬بلکه در مورد‬ ‫موضوعاتي چون انتقال آب‪ ،‬سد سازي‪ ،‬ساخت و ساز منجر‬ ‫به تجاوز به حريم مناطق حفاظت شده‪ ،‬ترويج کشاورزي‬ ‫تراريخته‪ ،‬مجوز پااليشگاه و کارخانه هاي فوالد و پتروشيمي‬ ‫و ‪ ..‬به عنوان مدافع و جاده صاف کن در انحصار صاحبان‬ ‫صنايع عمل کرده است تا مدافع منافع ملي و سرمايه‪‎‬هاي‬ ‫طبيعي اين سرزمين‪.‬‬


‫‪I‬‬

‫‪PA‬‬

‫‪51‬‬

‫نامه سرگشاده محسن‬ ‫مخملباف به رضا پهلوي‬

‫‪For Advertisement Call:‬‬

‫تاجران تخم مرغ‪‎‬هايشان را‪ ‬در يك سبد نمي‌ گذارند‪ ،‬اما مبارز آزادي‪ ،‬تاجر مابانه رفتار نمي‪‎‬كند تا تخم مرغ‪‎‬هاي قدرت‬ ‫را در دو سبد قدرت احتمالي آتي بگذارد‪ .‬شما بخشي از تخم مرغ‪‎‬هاي شانس خودتان را در سبد سلطنت موروثي گذاشته‪‎‬ايد‪،‬‬ ‫بخشي را هم در سبد جمهوري‌خواهي مبتني بر راي مردم قرار داده‪‎‬ايد‪ .‬شما دو نوع نظام را به راي آينده مردم حواله مي‪‎‬كنيد‪،‬‬ ‫يكي نظام سلطنت‪ ،‬كه برنده‪‎‬اش فقط شما هستيد؛ يكي هم نظام جمهوري‪ ،‬كه خودتان را با اين گفته كه پدر بزرگم از‬ ‫جمهوري هم بدش نمي‪‎‬آمد‪ ،‬در نبود شانس سلطنت‪ ،‬كانديدايش مي‪‎‬دانيد‪.‬‬ ‫از عملكردتان عليرغم ادعايتان به نظر مي‪‎‬رسد شما به جاي رهايي مردم‪ ،‬روي دو اسب محتمل قدرت شرط بسته‪‎‬ايد و‬ ‫به پيامدهاي غير شفاف و تفرقه بر انگيزش بي‌اعتنا هستيد‪.‬‬

‫حزب سلطنت‬

‫چرا از هم اكنون حزب سلطنت تشكيل نمي‪‎‬دهيد تا هم سودش را ببريد و هم هزينه‪‎‬اش را بپردازيد؟ در آن صورت مردم‬ ‫مي‪‎‬توانند وزن سياسي شما را از تعداد واقعي هوادارانتان اندازه‌گيري كنند‪ .‬شما حتما با اين همه تبليغات از تلويزيون‪‎‬هاي‬ ‫حامي خودتان‪ ،‬تعدادي طرفدار داريد‪ .‬تاسيس حزب سلطنت خواه‪ ،‬قدمي واقع بينانه براي تعداد هواداران شما و صندلي‪‎‬هايي‬ ‫است كه احتماال در مجلس آينده خواهيد داشت و نه بيشتر‪ .‬سلطنت طلبان حداكثر يك حزب هستند در كنار احزاب ديگر‪ ،‬نه‬ ‫همه حاكميت فرداي ايران‪.‬‬ ‫جناب پهلوي! با درس آموزي از تجربه‪‎‬هاي گذشته و آنچه بر پدر و پدر بزرگتان رفت‪ ،‬نپذيريد كه افراد‪ ،‬هواداران و از‬ ‫همه بدتر‪ ،‬سيستم‪‎‬هايي شما را به عنوان شاه‪ ،‬وارث آن گذشته غير قابل دفاع و شكننده قرار دهند و ناخواسته در برابر نسلي‬ ‫قرار بگيريد كه در تجربه عملي‪ ،‬دوران پدر شما را ديكتاتوري وابسته به خارجي‪‎‬ها مي‪‎‬دانند‪ .‬رك بگويم اجازه ندهيد آمريكاي‬ ‫ترامپ و حكومت عربستان با قرار دادن يك تيم و بودجه اختصاصي از رضا پهلوي خوش سخن و مدرن‪ ،‬شاه مستبد ديگري‬ ‫بسازند كه مردم به جاي همراهي با او در برابرش قرار بگيرند‪ .‬معلوم است كه اگر گذار ايران از استبداد ديني‪ ،‬به دخالت‬ ‫خارجي و نابودي ايران براي احياي سلطنت منجر شود‪ ،‬ايرانيان بي شماري چون ستارخان و باقرخان چريك در مقابل آن‬ ‫خواهند ايستاد‪.‬‬

‫كدام رضا؟ پهلوي يا پسر شاه؟‬

‫جناب آقاي رضا پهلوي عزيز!‬ ‫محسن مخملباف هستم‪ .‬شهروند ايراني كه مدت چهار سال و نيم براي مبارزه با استبداد شاه در زندان پدر شما بوده‪‎‬ام‪.‬‬ ‫هنگام دستگيري گلوله خوردم و براي مداوا تنها دو هفته در بيمارستان ماندم‪ ،‬اما در زندان شاه در ‪ 17‬سالگي چنان شكنجه‬ ‫شدم كه براي آنكه بتوانم دوباره روي پاي خودم راه بروم‪ ،‬چهار بار جراحي و مدت صد روز در بيمارستان بستري شدم‪.‬‬ ‫اين ها را نمي‪‎‬گويم كه شما را برنجانم يا شرمنده سازم‪ ،‬كه گناه پدر بر پسر نمي‪‎‬نويسند‪ .‬از آن باالتر برخورد من با‬ ‫خانواده شما از پشت عينك رنج‌هاي آن دورانم نيست‪ .‬شاهد بوده‪‎‬ايد كه پس از درگذشت برادرتان‪ ،‬چنان از داغ مادرتان‬ ‫متاثر شدم كه نامه‪‎‬اي براي تسلي ايشان به اين مضمون فرستادم‪« ،‬دختري كه در روز عروسي‪‎‬اش پرندگان را از قفس آزاد‬ ‫كرد‪ ،‬امروز پرنده ديگرش از قفس آزاد شد‪ »...‬ساعتي بعد‪ ،‬خانم فرح تلفن مرا يافتند و روي پيغام گير تلفن خانه ما اين پيام‬ ‫را گذاشتند‪« ،‬آقاي مخملباف! از بين تسليت‪‎‬هايي كه برايم ارسال شده‪ ،‬تنها حرف‪‎‬هاي شما مرا آرام كرد‪»....‬‬ ‫اگر امروز آن نامه را به يادتان مي‪‎‬آورم‪ ،‬قصدم اين است كه بگويم هرگز به آينده از عينك رنج‪‎‬هايي كه شخصا از نظام‬ ‫پادشاهي ديده‪‎‬ام‪ ،‬نگاه نمي‪‎‬كنم‪ .‬و همواره خود را همدرد رنج‪‎‬هاي انساني‪ ،‬از جمله خانواده شما مي‪‎‬دانم‪ .‬در عين حال يكسره‬ ‫تاريخ ستمبار ايران را به فراموشي نمي‪‎‬سپارم‪ ،‬تا مبادا دوباره دچارش شويم‪.‬‬ ‫اگر متقاعد شده‌ايد كه سخن من با شما از سر درد و رنج گذشته‪‎‬اي كه در نظام سلطنتي پدر شما كشيده‪‎‬ام نيست‪ ،‬اكنون‬ ‫مي‪‎‬خواهم شما را به يك بحث ملي دعوت كنم كه فراتر از رنج‪‎‬هاي شخصي من و روياهاي شخصي شماست‪.‬‬ ‫انقالب ايران گذر از استبداد سلطنتي بود به قصد آزادي‪ ،‬اما چون به رهبري يك فرد اعتماد كرد و به دنبال او رفت‪ ،‬به‬ ‫استبدادي ديگر كه اين بار ديني بود‪ ،‬رسيد‪ .‬پنجاه سال طول كشيد تا ايرانيان از شر استبداد سلطنت بعد از مشروطه رها‬ ‫شوند و چهل سال هم طول كشيد تا آماده براندازي استبداد ديني شوند‪ .‬اكنون اگر هر كدام از جريانات اپوزيسيون‪ ،‬به جاي‬ ‫يافتن راهي براي رسيدن به آينده اي روشن‪ ،‬رو به سوي گذشته تاريك كنند؛ چه اين گذشته مثل اصالح طلبان‪ ،‬بازگشت به‬ ‫دوران امام راحل باشد‪ ،‬چه اين گذشته بازگشت به دوران شاه راحل‪ ،‬هر دو يك نتيجه خواهد داشت و آن نرسيدن به آزادي‬ ‫و تفرقه در صفوف مبارزه است‪.‬‬ ‫امروزه هم اصالح طلبان و هم سلطنت طلبان از باورهاي خود يك ايدئولوژي ساخته‪‎‬اند و ما براي رسيدن به آزادي از‬ ‫ايدئولوژي حكومت ديني‪ ،‬با موانع دو خرده ايدئولوژي ديگر هم روبرو هستيم‪ .‬متاسفانه شخص شما هم با آنكه ادعاي اتحاد‬ ‫بين مخالفين را داريد‪ ،‬با رد نكردن ايده احياي سلطنت‪ ،‬خود علت اصلي اختالف بين مخالفين جمهوري اسالمي هستيد‪ .‬جلوه‬ ‫اين اختالفات از هم اكنون در بين ايرانيان قابل مشاهده است‪.‬‬ ‫اگر مي‪‎‬خواهيد در كنار هم بايستيم‪ ،‬دست از سلطنت كه اصرار بر برتري ژن خانواده شاه‪ ،‬بر ژن همه ايرانيان ديگر‬ ‫دارد‪ ،‬برداريد‪.‬‬ ‫فراموش نكنيد كه سلطنت پدر و پدر بزرگ شما‪ ،‬محصول كودتاهاي خارجي بود و نه برخاسته از راي مردم‪ .‬پس براي‬ ‫آنچه با كودتا بر مردم تحميل شد و در آزمايشي پنجاه ساله‪ ،‬ناكارآمدي‪‎‬اش در ايجاد دمكراسي و حقوق بشر اثبات شد‪،‬‬ ‫اصرار نكنيد‪.‬‬ ‫هشتاد ميليون ايراني مثل هم فكر نمي‪‎‬كنند‪ .‬از ايرانيان كساني از خميني بيزارند‪ ،‬كساني از شاه‪ .‬كساني هم از هر دو‪ .‬اگر‬ ‫طرفداران اين و آن‪ ،‬با احياي گذشته‪ ،‬زخم‌هاي كهنه يكديگر را فشار دهند‪ ،‬در صفوف مردم تفرقه انداختهاند‪ .‬اين گروه چه‬ ‫اصالح طلبان باشند‪ ،‬چه سلطنت طلبان فرقي نمي‪‎‬كند و متاسفانه اكنون هر دو چنين‪‎‬اند‪ .‬ما تنها يك راه گريز به آزادي داريم‬ ‫و آن رفتن به سوي آينده است و نه بازگشت به گذشته‪.‬‬

‫تبعيض نه!‬

‫بخشي از مردم مي‪‎‬گويند‪« ،‬راي‌گيري در مورد حکومت پادشاهي‪ ،‬تبعيض آشکار ميان شهروندان است‪ .‬اين راي‌گيري‬ ‫فقط يکبار‪ ،‬براي هميشه و فقط براي به قدرت رسيدن يک فرد‪ ،‬يعني رضا پهلوي صورت مي‪‎‬گيرد‪ .‬حقي که بقيه شهروندان از‬ ‫آن محروم خواهند بود‪ .‬اين راي‌گيري يک تبعيض آشکار است‪ .‬در واقع قانوني کردن تبعيض و به رسميت شناختن يک ژن‬ ‫برتر است‪ .‬همانطور که ضديت با محتوي اعالميه حقوق بشر را نمي‪‎‬شود به راي گذاشت‪ ،‬همانطور که بي عدالتي‪ ،‬شکنجه و‬ ‫نابرابري حقوقي ميان شهروندان را نبايد به راي گذاشت‪ ،‬حکومت پادشاهي که يک مقام موروثي‪ ،‬مادام العمر‪ ،‬غيرانتخابي‬ ‫و تبعيض آميز است را هم نمي‪‎‬شود به راي گذاشت‪ .‬بعد هم چرا بايد نظام پادشاهي را كه يكبار با انقالبي خونين از كار‬ ‫انداخته‪‎‬ايم‪ ،‬دوباره با راي خودمان بر قدرت بنشانيم؟ و بعد شاه را در حد يك سمبل‪ ،‬با قوانين و نظارت كنترل كنيم تا مبادا‬ ‫دوباره ديكتاتور شود؟ آن هم سمبلي كه از همين امروز باعث اختالف در اپوزيسيون ايران است و نه باعث وحدت‪».‬‬

‫واضح سخن بگوييد!‬

‫آقاي پهلوي! لطفا مشخص کنيد آيا به خاطر شاه كه پدرتان بود‪ ،‬تصور مي‪‎‬کنيد داراي ژني برتر از ديگران هستيد؟ با‬ ‫ابهام نمي‪‎‬شود به سمت آينده قدم برداشت‪ .‬واضح سخن بگوييد‪.‬‬

‫‪51‬‬

‫استراتژي تخم مرغ‪‎‬ها در دو سبد‪ ،‬به دوگانگي شخصيت و رفتار شما منجر شده است‪ ،‬در نتيجه ما با دو رضا پهلوي‬ ‫روبرو هستيم‪ .‬يكي كه در غرب بزرگ شده و دمكرات و عالقمند به هنر است و هنرمندي و خلق اثري هنري را به بودن در‬ ‫سياست ترجيح مي‪‎‬دهد‪.‬‬ ‫همين آقاي رضا پهلوي است كه از آينده ايران دمكراتيك‪ ،‬سكوالر‪ ،‬هماهنگ با موازين حقوق بشر حرف مي‪‎‬زند و مي‪‎‬گويد‬ ‫در خون من ژن سلطنت نيست و بر گذشته پدرش انتقاد دارد و مي‪‎‬پذيرد كه اگر پدرم و رژيم پدرم ايراد نداشت‪ ،‬كه انقالب‬ ‫نمي‪‎‬شد‪ .‬اين همان رضا پهلوي است كه اعالم مي‪‎‬كند ميلي به قدرت ندارد و برايش تنها رفتن استبداد و آزادي مردم ايران‬ ‫مهم است‪ .‬از اين نظر رضا پهلوي شبيه تمامي هشتاد ميليون ايراني است با حقوق برابر شهروندي‪ .‬با اين رضا پهلوي حتي‬ ‫من كه زنداني سياسي پدرش بوده‪‎‬ام‪ ،‬احساس هم مسير بودن مي‪‎‬كنم‪.‬‬ ‫اما ما با رضا پهلوي ديگري هم روبرو هستيم‪ .‬كسي كه هم نام شماست‪ ،‬اما بيش از هر چيزي پسر شاه سابق ايران‬ ‫م خود را به حفظ تاج و تخت پس‬ ‫است‪ .‬وارث سلطنت اوست‪ .‬براي ادامه پادشاهي ايران قسم خورده و حاضر نيست قس ‪‎‬‬ ‫بگيرد و در مقابل انتقادهايي كه به پدرش مي‪‎‬شود‪ ،‬تنها با گفتن اين جمله كه «اما پدرم ايران را دوست داشت»‪ ،‬پنجاه سال‬ ‫پيامد وابستگي پدرش به انگليس و آمريكا را ناديده مي‪‎‬گيرد‪ .‬هزاران اعدامي و شهيد و ده‪‎‬ها هزار زنداني سياسي شكنجه‬ ‫شده را ناديده مي‪‎‬گيرد‪ .‬كودتاي آمريكايي ‪ 28‬مرداد سال ‪ 1332‬را در حمايت از پدرش‪ ،‬عليه مصدق و مليون‪ ،‬ناديده مي‪‎‬گيرد‪.‬‬ ‫فساد و ناكارآمدي سيستم پادشاهي پدرش را كه منجر به انقالب شد ناديده مي‪‎‬گيرد و تنها با يك جمله كليشه‪‎‬اي احساسي‬ ‫از پاسخ دادن طفره مي‪‎‬رود‪.‬‬ ‫پدر ايران دوست شما طبق اسناد منتشر شده اخير آمريكا‪ ،‬حتي به اصرار كندي رييس جمهور آمريكا هم حاضر نبود فقط‬ ‫سلطنت كند و قدرت را در اختيار نخست‌وزير موقت آقاي اميني قرار دهد‪ .‬شاه با قدرت طلبي مستبدانه و اينكه فكر مي‪‎‬كرد او‬ ‫چون از ژن رضا شاه است‪ ،‬شعورش از همه مردم ايران باالتر است‪ ،‬حتي به يك روزنامه و حزب آزاد اجازه فعاليت نداد‪ ،‬تا‬ ‫آنجا كه براي مردم ايران راهي جز انقالب باقي نماند‪.‬‬ ‫اما شما حداقل دو راه در پيش رو داريد‪ .‬يا رسما پايان سلطنت را اعالم كنيد و به همه شبهه‪‎‬ها پايان دهيد كه ژن خود‬ ‫را چون پدرتان برتر از ايرانيان ديگر نمي‪‎‬دانيد‪ ،‬تا همه در كنار هم بايستيم‪.‬‬ ‫يا پشت سلطنت بايستيد و همانطور كه قرار است از مزايايش استفاده كنيد‪ ،‬هزينه‪‎‬هايش از جمله پاسخگويي به ژن برتر‬ ‫و ظلم‪‎‬هاي نظام سلطنت پهلوي را كه شما وارث آن هستيد هم بپردازيد‪.‬‬ ‫مگر غير از اين است كه شما با امتياز همين پسر شاه بودن‪ ،‬در صفوف مخالفين ظاهر شده‪‎‬ايد و دست از سلطنت بر‬ ‫نمي‪‎‬داريد تا در رقابت‪‎‬هاي سياسي قد بلندتر از سياسيون ديگر بنماييد؟‬ ‫آن رضا پهلوي دوست داشتني و خوش سخن كه در بعضي مصاحبه‪‎‬ها خود را مي‪‎‬نمايد‪ ،‬هم چون ما يك شهروند است‬ ‫و كسي بر او ايرادي نمي‪‎‬بيند‪ .‬اما آن رضا پهلوي كه پسر شاه است‪ ،‬به محض تظاهرات مردمي كه رهبري نشده در بيش از‬ ‫هفتاد شهر به خيابان‪‎‬ها ريختند‪ ،‬در تلويزيون ظاهر مي‪‎‬شود و چون رهبر يگانه انقالب با مردم حرف مي‪‎‬زند و مي‪‎‬فرمايد شما‬ ‫ادامه دهيد! (گويي آنها با فرمان او به خيابان آمده بودند كه با فرمان او بمانند‪ .‬او سوار بر موج‪‎‬هاي خودجوش ايجاد شده‬ ‫مي‪‎‬شود‪ ،‬كه نتيجه‪‎‬اش مصادره جنبش مردم ايران به نفع سلطنت موروثي و سرخوردگي همه مخالفين است‪).‬‬ ‫ما مي‌دانيم‪ ،‬و شما بهتر از همه ما مي‪‎‬دانيد كه تلويزيون‪‎‬هاي حامي شما‪ ،‬با بودجه‪‎‬هاي سري سال‪‎‬هاست با پخش‬ ‫برنامه‪‎‬هاي غير سياسي سرگرم كننده‪ ،‬مشغول كار شده‪‎‬اند‪ ،‬تا در روز صفر سياسي شوند و پسر شاه را با تبليغات گسترده‬ ‫بر تخت سلطنت بنشانند‪ .‬آن‪‎‬ها مدت‪‎‬هاست با نمايش صحنه‪‎‬هاي تبليغاتي از آرشيو تلويزيوني دوران شاه‪ ،‬بخشي از نسل‬ ‫جديدي را كه بدبختي‪‎‬هاي زمان شاه را تجربه نكرده‪‎‬اند‪ ،‬به اين نتيجه مي‪‎‬رسانند كه زمان شاه گويي دوران گل و بلبل بوده و‬ ‫نسل قبلي همگي ديوانه بوده‪‎‬اند كه عليه منافع خودشان انقالب كرده‪‎‬اند‪ .‬حال آنكه اين تصاوير همان تصاويري است كه وقتي‬ ‫ما زندانيان سياسي زير شكنجه بوديم و اكثريت مردم در فقر مي‪‎‬زيستند‪ ،‬از تلويزيون‪‎‬هاي حكومتي شاه پخش مي‪‎‬شد‪ .‬كار‬ ‫اين تلويزيون‪‎‬ها مثل اين مي‪‎‬ماند كه چهل سال بعد‪ ،‬تصاوير تبليغاتي جمهوري اسالمي را كه هم اكنون از رسانه‪‎‬هاي حكومتي‬ ‫پخش مي‪‎‬شود‪ ،‬براي اثبات خوبي رژيم آخوندي نمايش دهند‪ .‬آيا استفاده از تصاوير تبليغاتي دوران شاه به عنوان واقعيت‪‎‬هاي‬ ‫آن دوران‪ ،‬تحريف تاريخ براي بازگشت سلطنت شما نيست؟‬ ‫در دوران شاه نسل ما و مردمي كه در ايران فقر زده و استبداد زده مي‪‎‬زيستند‪ ،‬به دروغ بودن آن تصاوير تبليغاتي‬ ‫تلويزيون شاه مي‪‎‬خنديدند‪ .‬همانگونه كه مردم ايران امروزه به تصاوير تبليغاتي جمهوري اسالمي از رسانه‪‎‬هايش مي خندند‪.‬‬ ‫نجات جامعه ايران با رهبري واحد ممكن نيست‪ .‬چرا كه اين جامعه از مرحله پذيرش استبداد‪ ،‬چه ديني‪ ،‬چه سلطنتي‪،‬‬ ‫چه فردي گذشته و هيچ رهبر واحدي نمي‪‎‬تواند اين جامعه متكثر ايراني را نمايندگي كند‪ .‬در فرداي ايران تنها بايد به سيمرغ‬ ‫ايراني دل بست كه از نمايندگان اقشار‪ ،‬اقوام‪ ،‬نسل‪‎‬ها و گروه‪‎‬هاي مختلف جامعه شكل بگيرد‪ .‬اگر سيمرغ رهبري جامعه آزاد‬ ‫ايران شكل نگيرد‪ ،‬برنده آن نه شما هستيد‪ ،‬نه هيچ يك از مخالفين فعلي جمهوري اسالمي‪ .‬متاسفانه احتمال اول اين است كه‬ ‫به جاي سيمرغ ايراني‪ ،‬يك الشخور‪ ،‬يك سپاهي يا اطالعاتي كراواتي وابسته به روسيه بر سر كار خواهد آمد‪ .‬او حتي ممكن‬ ‫است سران اين رژيم را هم محاكمه كند تا مردم را در ابتدا راضي كند‪.‬‬ ‫مردم ايران يك گروه سلطنت طلب نيستند‪ .‬گروه‪‎‬هاي فكري و ديني و قومي و نسلي و طبقاتي آن‪‎‬ها از خود سخنگويان‬ ‫و نمايندگاني دارند كه نماينده درد و روياهاي ايشان است‪ .‬اجازه دهيم در فرداي ايران‪ ،‬سيمرغ ايراني كه از نمايندگان آنان‬ ‫شكل مي‌گيرد‪ ،‬مجلس موسسان را تشكيل دهد و اداره كند‪ ،‬نه تنها هواداران رضا پهلوي‪.‬‬ ‫ما به قدرتمنداني در فرداي ايران نيازمنديم كه در مقابل قوه قضاييه مستقل پاسخگو باشند و موقت باشند و در صورت‬ ‫آگاهي مردم از خطاهايشان‪ ،‬با اولين راي‌گيري از قدرت عزل شوند‪ ،‬نه چون ولي فقيه و شاه كه با راي مردم عزل نمي‌شوند‪.‬‬ ‫براي چند هزار طرفدار سلطنت كه بيشترشان تنها نوستالژي طبقاتي دوران گذشته خود را دارند و خيلي‪‎‬هايشان در پايان‬ ‫عمر خود به سر مي‪‎‬برند‪ ،‬مردم را دچار دوگانگي نكن‪ .‬با آزادگي اعالم كن‪ ،‬سلطنتي كه جز تعصب به تئوري غير علمي ژن‬ ‫برتر مبنايي ندارد‪ ،‬براي تو بي‌ارزش است‪.‬‬


52

March 2018

Iranian Hijab Protester, Mar yam Shariatmadari, Charged With "Acting Against National Security" Source: Center for Human Rights in Iran

An Iranian woman who was arrested in Tehran for peacefully protesting against Iran’s compulsory hijab law has been formally charged, the Center for Human Rights in Iran (CHRI) has learned. Maryam Shariatmadari, who is currently being held in Gharchak Prison in Varamin, south of Tehran, is facing the charges of “fostering bad hijab” and “acting against national security. A 32-year-old computer science student, Shariatmadari was arrested on February 23, 2018, not long after a policeman pushed her off the utility

52

platform, she was standing on while waving her headscarf on Enghelab (Revolution) St. She was severely injured in the fall and had surgery afterward according to a local journalist. “It makes no sense for someone to show such behavior,” said Tehran Police Chief Gen. Hossein Rahimi on February 27 while commenting on the anti-compulsory-hijab protest movement in Iran known as the Girls of Revolution Street. “Anyone who tries to break taboos will be firmly dealt with by the police,” he added. “In an Islamic society and the Islamic Republic, citizens must observe Islamic principles.”

According to Iranian journalist Shahrzad Hemmati, Shahriatmadari, and fellow hijab protester Shaparak Shajarizadeh, as well as ten other Gonabadi Dervish women who were recently detained for participating in a separate protest, were summoned for interrogations on February 26.

Street went on a wet hunger strike on Saturday (February 24),” tweeted civil rights’ journalist Jila Baniyaghoob on February 27. “She is demanding to be moved to the public ward and to have access to a lawyer and books.” Removing your headscarf and waving it like a flag on busy streets in Tehran has become a symbol for the “Girls of Revolution Street” movement, which was sparked by Vida Movahed in late December 2017 in Tehran.

The detainees are all being held in Gharchak Prison in Varamin, south of the capital. “Shaparak Shajarizadeh of the Girls of Revolution

Insider’s Guide to Top College Admissions by: Dr. Hasan Khosravi

Th e B i g P i c t u r e

I

s your child in the top 5% of her class? Does he or she have a wide variety of extracurricular activities and leadership roles? Did she get a great score on the SAT? Even if you’ve answered yes to all three questions, your child will most likely not be admitted into a prestigious college this year. Simply put, admissions to highly selective colleges become harder each and every year. The admissions rate in 2017 was about 5% for the most competitive colleges (Harvard University (5.2%), Stanford University (4.65%), Columbia University (5.8%), and MIT (7.1%)). Numerous rejected students are valedictorians of their high school, have near perfect SAT scores, and demonstrate leadership positions in a wide range of extracurricular activities. Therefore, it is nearly impossible to set yourself apart from these amazing applicants. In the series of articles that are to follow, Dr. Hasan Khosravi (Georgia Tech ’13; Harvard Medical School ’17) and Dr. Gordon Bae (Harvard College ’12; Harvard Medical School ’16) would like to demystify the application process to highly selective colleges and help you stand out from the crowd. They have served on the admission board, interviewed applicants, and mentored numerous students to success. Their mentees have gone onto great colleges, medical schools, and received prestigious scholarships including the Rhode Scholarship. To begin, we will start with the most important step of the application process: your story. Unless you are an outlier (legacy student, recruited athlete, international award winner, major movie actor, very underrepresented minority, etc.), you will not stand out from the sea of applicants. Even worse, you may look like someone who participated in a hodgepodge of activities just for the sake of getting into college. Without an amazing essay to connect your various interests into a cohesive story of what you are passionate about, you are leaving your fate to chance. For example, let’s say that you did well on your AP chemistry exam and won a small local chemistry contest, volunteered at a senior home, played for the school’s soccer team, and performed the violin in the school orchestra. While all of the above are great extracurricular activities, to the reviewer’s eyes, nothing stands out significantly and all of these activities make the applicant looks like another average student. However, let’s look at this scenario in a different light. What if this student told

you that he started playing soccer and violin at a young age and that he always enjoyed working in group settings whether that was with his teammates or other musicians? Later on, he took a chemistry class and was intrigued by the molecular reactions that reminded him of the seamless communication required to win a soccer match or perform a musical piece. His interest and passion for chemistry was later confirmed when he competed at a local chemistry contest. He started to volunteer at a senior home where he would perform chemical experiments, like making ice cream with liquid nitrogen, to help entertain the senior residents afflicted by Alzheimer’s disease. His dream now is to delve deeper into chemistry during his college years and engage in Alzheimer’s treatment research. By simply elaborating on this student’s extracurriculars and connecting his seemingly unrelated activities, he now has a story that sets him apart from hundreds of other applications and increases his chances of

admission to a highly-ranked university. This example is just one of many that indicates how important your story can be in helping you stand out. The earlier you discover your passion and work towards creating your unique story, the easier your application process will be. In the next few articles, Dr. Bae and Dr. Khosravi will further elaborate on other aspects of your application including the basic academic and extracurricular requirements, studying methods, common application, personal statement writing, letters of recommendation, interview skills, and how to choose your future college. Of course, we are also available for personal consultation and advice too. If you would like to reach out, please visit our website at www.thementorshipinstitute.com. We hope to help you start you or your child’s journey to a top tier education.


53 CONTINUED FROM COVER PAGE

used fuel rods. Unlike u r a n i u m , plutonium does not exist in nature. It is produced in the fission reactions that generate the energy (heat) used to turn water into the steam that spins the turbines that produce e l e c t r i c i t y. Extracting the plutonium could give Saudi Arabia a second pathway to a bomb. The Hiroshima bomb was made of uranium; the Nagasaki bomb, plutonium. Most nations that have reactors buy their fuel from the handful of countries that make it, such as Russia or the European Union. Uranium enrichment is very expensive. It does not make economic sense to manufacture your own fuel unless you have 20 or more reactors. Saudi Arabia doesn’t yet have one, but it wants an enrichment facility.

Saudi Motives Are Saudi motives suspicious? You betcha. Studies such as one done by the AUB Policy Institute in Beirut, Lebanon in October 2016 show that it would be far cheaper for all Middle East nations, including Saudi Arabia, to buy their fuel from “the oversupplied enrichment market” where prices have been steadily falling, “than seeking to establish their own enrichment programs.” The authors of this study propose establishing a multinational enrichment facility in the Middle East, similar to the multinational enrichment system in the EU. No one nation controls such faculties, so no one nation can quickly turn them into bomb plants. Saudi motives are just as suspicious as Iran’s were when it announced nearly identical plans in the early 2000s. Many nuclear policy experts, including this author, opposed any enrichment or reprocessing facilities in Iran for precisely these reasons. It would have been considerably wiser to negotiate with Iran in 2003 when it had only a few dozen centrifuges, or in 2005 when it had a few hundred, or in 2009 when it had several thousand. A “zero option” might have been possible at those moments. But by the time the United States got serious about talks in 2013, Iran had 20,000 operating centrifuges and a deal to get rid of them all was beyond reach. The vast majority of global nuclear experts greeted the Iran nuclear accord with relief, as the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) effectively blocked Iran’s pathways to a bomb for at least 15 years—indeed, forever if it can be supplemented with additional agreements. This is why it would be foolish to give Saudi Arabia these same pathways now. “Giving Riyadh a pass on tight nuclear nonproliferation rules would be playing with fire,” argueVictor Galinsky and Henry Sokolski of the Nonproliferation Education Center in a recent Foreign Policy article. “Saudi Arabia is neither a stable state nor a benign actor in the Middle East that deserves U.S. coddling…the truth is that the Saudis have been the main purveyors of the fundamentalist religious doctrines that have spread the seeds of terrorism throughout the Arab world.” Given that Saudi Arabia is now engaged with Iran in a struggle for regional dominance, Riyadh’s “resistance to restrictions on uranium enrichment and plutonium extraction amounts to a public declaration that the kingdom wants to keep a nuclear weapons option open,” they warn. As The Economist points out, “Granting the Saudis such a deal could prompt other countries such as the UAE, to ask for similar terms.” The UAE is also building a reactor (the first in the Arab world) but agreed several years ago to foreswear any enrichment or reprocessing plants. The Obama administration declared this the “gold standard” for all new nuclear sales deals. Giving in

53

For Advertisement Call:

PA

I

Iranian Wrestling Federation President Says Iranian Athletes Should Compete Against Israelis Source: Radio Farda

to the Saudis now could trigger a UAE reconsideration and “undermine global efforts at non-proliferation,” says The Economist. And it could blow apart the Iran Deal: “Critics of the Iran deal fear that a Saudi enrichment programme would compromise their effort to impose tighter restrictions on Iran.” Does anyone seriously think that Iran would agree to extend the restrictions on its program if Saudi Arabia were operating potential bomb factories next door? It is not, after all, as if Saudi Arabia were asking for the same deal the nations of the world struck with Iran, though the issue is often framed this way. Former Acting Undersecretary of State Tom Countryman tweeted, “I offered the Saudis the same deal that Iran got in the JCPOA: toleration of enrichment, no nuclear trade with the US, permanent pariah status, and inspectors in their shorts from now to doomsday. For some reason, they only focused on the first bit.” The Iran deal, with all its unprecedented restrictions, is not what the Saudis want. They want complete freedom to build what they want and use it how they want, reserving all options. Lenin famously said, “The capitalists will sell us the rope with which we will hang them.” The Saudis are asking for the nuclear rope.

The president of the Iranian Wrestling Federation, Rasoul Khadem, says authorities should reverse their policy of not allowing Iranian athletes to compete against Israelis. The Islamic Republic does not recognize the state of Israel and has an unwritten rule that Iranian athletes should not compete against Israelis in international sporting events. In practice, this means Iranian athletes feign

Khadem said the problem should be addressed either by Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei or the Islamic Republic’s Supreme National Security Council (SNSC), which is presided over by President Hassan Rouhani. The Minister of Sports and Youth, Masoud Soltanifar, told MPs that he had written a letter to SNSC requesting its directive on the matter, but said the council has not yet responded to his inquiry.

Trump’s Proliferation Position Still, the Trump administration may cave to Saudi demands. Many in the administration, including the president, don’t think it would be so bad if Saudi Arabia got the bomb. It is not the spread of nuclear weapons they worry about; it is the spread of nuclear weapons to “bad guys.” Trump told CNN’s Anderson Cooper in a March 2016 interview that it didn’t matter if Saudi Arabia got nuclear weapons because “it was going to happen anyway.” Cooper asked him, “So if you said, Japan, you get nuclear weapons, South Korea, you as well, and Saudi Arabia says we want them, too?” “Can I be honest with you?” asks Trump, “It’s going to happen anyway. It’s going to happen anyway. It’s only a question of time. They’re going to start having them or we have to get rid of them entirely. But you have so many countries already, China, Pakistan, you have so many countries, Russia, you have so many countries right now that have them.” And then he cuts to the chase: “Now, wouldn’t you rather in a certain sense have Japan have nuclear weapons when North Korea has nuclear weapons?” Forget the corrupt business deals that may bind Saudi Arabia to the Trump administration. Forget the sword dances and the fawning flattery and the millions of Saudi dollars flooding American think tanks and university centers. Forget the complete lack of understanding of the Middle East. All of that certainly influences the public debate and Trump administration attitudes. But in the end, it may just come down to the president of the United States going against everything his predecessors from Truman to Obama believed, and all their work to stop any nation from getting these weapons, including U.S. allies. It may come down to Donald Trump thinking it is perfectly fine to give Saudi Arabia the atomic bomb.

Joe Cirincione is the president of Ploughshares Fund and the author of Nuclear Nightmares: Securing the World Before It Is Too Late. Photo: Donald Trump and Anderson Cooper (courtesy CNN).

injury or throw matches to avoid facing Israelis in competition. International sports regulations, however, dictate that athletes who engage in such behavior with political motives must be penalized. Nevertheless, no Iranian athlete has been punished until now. On February 23, the United World Wrestling Disciplinary Chamber (WWDC) banned Iranian wrestler Alireza Karimi from competition for six months, and his coach Hamidreza Jamshidi for two years. In a video clip of the 86-kilogram category of the Senior U23 World Championship match held in Poland November 21-26, a voice can be heard clearly instructing Karimi to lose the match. “Alireza, lose! You must lose, Alireza!” the voice urged Karimi, who lost the match. Having lost one of his best athletes for the next six months, Khadem, himself an Olympic gold medalist in wrestling, decided it was time to speak out about Iran’s unwritten rule barring its athletes from competition with Israelis. “Whatever is decided [by the Islamic Republic’s top authorities] should be openly and officially relayed to the International Olympic Committee and enforced, otherwise Iran’s athletes will face grave consequences,” he said.

In an interview with the reformist daily Etemad on November 28, Khadem insisted that Palestinians do not know that Iranian athletes throw matches against their Israeli opponents to show their solidarity with them. “Nobody, save Israelis, are aware of the reason why Iranian athletes deliberately lose against their Israeli peers.” Khadem says most of the athletes competing under the Israeli flag in judo and wrestling competitions are foreigners rather than citizens of Israel. “Israel employs these athletes and provides them with temporary passports to compete in international sports events to disrupt the Islamic Republic’s agenda,” Khadem told Radio Tehran February 26. The Secretary-general of the Islamic Republic’s National Olympic Committee, Shahrokh Shahnazi, recently insisted on Iranian television that“Tehran does not recognize Israel, and Iranian athletes will never compete with an Israeli or participate in a medal ceremony where an Israeli is present.” In defiance of international sports regulations, Shahrokh Shahnazi reiterated, “We should argue that since Israelis are criminals, our athletes will never compete with them. We should also insist that our position against Israelis has got nothing to do with politics.”


54

March 2018

By Hoosh Afsar Author’s note: This article was originally published in a longer format in the Peyk publication January/February 2018 edition (http://www.pccsd.org/All-peyk/No%20173/ Peyk173-English-web.pdf) “It may be impossible to overstate the significance of race in defining the basic structure of American Society.” –Michelle Alexander, The New Jim Crow Being a student of both Iranian and American history, I always had a keen interest in social justice and, consequently, racial justice in the United States. 2016 Presidential elections and rise of overt racism and white nationalism prompted me to take action. This article is part of my educational endeavor to raise awareness about racism in the United States and where we could begin to address its impact on the Iranian-American community.

Let’s begin with a brief history of racism in the United States and the racial justice movements. Slavery was used for centuries as the engine of economic growth in the new American colonies. Why slavery? As civil rights litigator and legal scholar Michelle Alexander states in The New Jim Crow: Mass Incarceration in the Age of Colorblindness (page 23),“the concept of race is a relatively recent development. Only in the past few centuries, owing largely to European imperialism, have the world’s people been classified along racial lines.” As the North American colonies grew and plantations became larger, demand for labor increased. Simultaneously, the invention of the cotton gin in the late eighteenth century significantly increased the demand for cheap labor in the southern American colonies. “The growing demand for labor on plantations was met through slavery;” while “American Indians were considered unsuitable as slaves, largely because native tribes were clearly in a position to fight back” and “European immigrants were also deemed poor candidates for slavery … because they were in short supply and enslavement would … interfere with voluntary immigration to the new colonies,” plantation owners viewed “Africans, who were relatively powerless, as the ideal slaves.” (The New Jim Crow, page 23-24_) With slavery established in North America in the eighteenth century, it is impossible to ignore that “the structure and content of the original constitution was based largely on the effort to preserve a racial caste system – slavery – while at the same time affording political and economic rights to whites, especially propertied whites.” (The New Jim Crow, page 25) Scholar Alexander argues that the racial caste system was devised to provide cheap labor while preventing the unity between black slaves and poor whites; large plantation owners made sure that poor whites were led to believe that in any case their situation was “better” than the slaves. Alexander further argues that this goal has been kept in place as the racial caste system has evolved through the centuries of American history. (The New Jim Crow, pages 24-25, 27, 35, 38-39, 44-45) After the end of the Civil War, the passage of the thirteenth, fourteenth, and fifteenth constitutional amendments, along with the Civil Rights Act of 1866, made slavery illegal and granted citizenship and the right to vote to African Americans. For a brief twelve-year period referred to as “reconstruction,” there was hope for reconciliation and inclusion of freed slaves and African Americans in general in economic, political, and social aspects of life in the American society. Under the protection of federal troops in the southern states, “African Americans began to vote in large numbers and seize control, in some areas, of the local political system.” Literacy rates climbed and by 1870 “… at least 15 percent of all Southern elected officials were black.” (The New Jim Crow, page 29) Unfortunately, as historian and civil rights activist W.E.B Du Bois noted in his seminal work, Black Reconstruction in America (page 30): “[T]he slave went free; stood a brief moment in the sun; then moved back again toward slavery.” The reaction to black political power from the southern

whites during the brief period of reconstruction was severe and extreme. A resurgent Ku Klux Klan brought such terror on the African Americans and members of the Republican Party (who ironically were on the side of racial justice at the time) in the South that federal troops withdrew, catalyzing an end to reconstruction for all intents and purposes. According to a landmark Equal Justice Initiative (EJI) report on lynching in America (https://eji.org/reports/ lynching-in-america), there were “4,075 racial terror lynchings of African Americans in Alabama, Arkansas, Florida, Georgia, Kentucky, Louisiana, Mississippi, North Carolina, South Carolina, Tennessee, Texas, and Virginia between 1877 and 1950.” This regime of lynching terror went hand in hand with the continuation of a strategy to continue enslaving African Americans under a doctrine now known as “slavery by another name.” In fact, this is the title of another historic book, written by Douglas Blackmon, that documents the slavery of hundreds of thousands of black men in most of the southern states under the guise of “convict leasing.” (Slavery by Another Name: The Re-Enslavement of Black Americans from the Civil War to World War II)According to scholar Alexander, after the end of the Civil War in 1865, “[n]ine Southern states adopted vagrancy laws – which essentially made it a criminal offense not to work and were applied selectively to blacks – and eight of those states enacted convict laws allowing for the hiring-out of county prisoners to plantation owners and private companies.” (The New Jim Crow, page 28) In fact, the 13th Amendment of the U.S. Constitution, which made slavery illegal, surprisingly allowed an exception. The text of the amendment reads: “Neither slavery nor involuntary servitude, except as a punishment for crime whereof the party shall have been duly convicted, shall exist within the United States, or any place subject to their jurisdiction.” It is astonishing that the constitution of the United States paved the way for slavery to continue under another name! In Slavery by Another Name, Blackmon argues that the war-ravaged economy of the South was rebuilt on the back of the black convicts. In a PBS documentary by the same name (http://www.pbs.org/tpt/slavery-by-another-name/ home/), it is documented that this new kind of slavery in the South not only resulted in the resurgence of the southern economy, but also was instrumental in the emergence of the United States as a world economic power. The vagrancy laws facilitating convict leasing (also referred to as “black codes” and Pig Laws) were followed by a new racial caste system known as “Jim Crow.” Under this system, “[b]y the turn of the twentieth century, every state in the South had laws on the books that disenfranchised blacks and discriminated against them in virtually every sphere of life, lending sanction to a racial ostracism that extended to schools, churches, housing, jobs, restrooms, hotels, restaurants, hospitals, orphanages, prisons, funeral homes, morgues, and cemeteries.” (The New Jim Crow, page 35) The civil rights movement of the 1960s resulted in the landmark Civil Rights Act of 1964 and Voting Rights Act of 1965, bringing a legal end to the “Jim Crow” racial caste system. Yet the social and economic forces that evolved to replace slavery with Jim Crow once again showed remarkable tenacity to keep the racial caste system in place. They became more adamant when Civil Rights movement turned its attention to social justice, economic equality, and opposition to the Vietnam War. In fact, Martin Luther King, Jr. was planning the Poor People’s March on Washington and was in Memphis to support the black sanitary public works employees’ strike when he was assassinated in April 1968. A perfect storm of racism emerged with an increase in the crime rate in big American cities in the mid- to late1960s along with economic crises and the significant rise of automation and globalization. The Nixon Administration took advantage of these crises to start the “War on Drugs” as the main strategy to “fight crime.” The “Law and Order”

and “War on Drugs”’ political slogans of the Nixon administration went along hand in hand with its Southern Strategy to win the support of southern whites, the majority of whom had historically supported the Democratic Party up until the landmark federal civil and voting rights legislations. But it wasn’t until Reagan administration starting a full-fledged campaign under the same name of “War on Drugs” that the regime of mass incarceration was put in place as the backbone of the new racial caste system in the United States. (The New Jim Crow, pages 40-41, 44-45) Today, the United States has five percent of the world population, but twenty-five percent of the world’s prisoners. Black men constitute 6.5 percent of the population in the United States today, but the percentage of black men in the U.S. prison population today is 40.2 percent, that is over six time their proportion in the population (see Netflix’s acclaimed documentary “13th”). Alexander successfully shows that “color blindness” is used as a shield to cover up how the new racial caste system has been kept in place in a new form. Accomplishments such as the election of President Barack Obama are also used to portray an image that United States is a “color blind” society. The election of Donald Trump, who received over 62,850,000 votes, and the administration’s well-documented links to white supremacists and neo-Nazis are clear indications that racism continues to be a major impediment to social progress in the United States. In fact, over fifty two percent of white women—including forty four percent of college-educated white women—voted for Trump rather than the first ever major party female presidential nominee. The question is whether racism and the same idea of putting blacks “back in their place,” promoted by the southern whites after the end of Civil War, played a key role in getting Trump elected.

54

Back in December 2016, I came up with the idea of forming a national organization to bring racial justice organizations together in a united front with the vision of ending racism. My idea was along the lines of the “Truth and Reconciliation” process in South Africa after the end of apartheid in the 1990s. As a result, I embarked upon the path of creating the National Truth and Reconciliation Commission (NTRC). The NTRC’s charter was written with the initial goal of educating ourselves and our communities about the history of racism and the current racial caste system in the United States. With the lively and creative discussions at NTRC’s Board of Advisors meetings, the issue of educating ourselves and gaining credibility in the racial justice movement gained more ground. The creative process led to the idea of our Racism Awareness Project (http://rapusa.org), which began with pilot educational events about racism in the United States targeting the Iranian-American community. The process of educating ourselves, our community, and the public in general about racism and striving for racial justice is a long and protracted process. We have started a transformational journey. Our educational events have been received with unequivocal support and enthusiasm from almost all of the participants. Our experience so far has helped solidify our commitment to share our ongoing transformational experience with our community and the American public. The events of the last twelve months— specifically, since the 2016 U.S. presidential election and the movements that have emerged as a result—have definitely made us more motivated. The future is surely uncertain, yet our actions can and will make a difference.


55

For Advertisement Call:

55

PA

I


Tel: (770) 973-0506 Inc. Pardis Publications, Advertisement: P.O.Box 5867 Ext. 1 Billing: Canton,Ext GA230114 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com

Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114

March 2018 - Vol 24 - Issue 292

‫ محسن ميرخشتي‬: ‫مدير داخلي‬ ‫ مجتبي اکبرزاده‬:‫روابط عمومي‬

Selling Saudis The Nuclear Rope To Hang US by Joe Cirincione Source: LobeLog.com Selling nuclear reactors to Saudi Arabia and allowing them to build massive uraniumenrichment facilities and plants to extract plutonium is a stupendously dumb idea. So, it is perhaps fitting that the Trump administration is sending Rick Perry to discuss all this with the Saudis. Of all the recent secretaries of energy, Perry knows the least about nuclear energy, nonproliferation policy, and the history of the region. He actually fits in well with an administration notoriously short on expertise. Not only have very few of the appointees appeared to know much about the regions or issue areas they now oversee, but the Department of State remains a ghost ship, with only

one-third of the 150 presidentially appointed positions filled. This puts the United States at a decided disadvantage as Secretary Perry sits down in London to discuss with Saudi officials their plan to build 16 nuclear reactors. They want to award major contracts soon, and US companies are drooling at the prospect of selling their nuclear wares to one of the few countries that wants to build more reactors. Here’s the catch. Saudi Arabia also wants to build plants to make the fuel to put in these reactors. They also want plants to reprocess the fuel when it is

taken out of the reactors. The problem is that the same centrifuges that can spin uranium gas to enrich it to levels necessary for fuel can also spin that gas to levels necessary for nuclear weapons. With the same facilities, the same machines, and a slightly different configuration, you can go from a fuel plant to a bomb factory in weeks. Similarly, the same plants that break the spent fuel down into component elements for waste storage and reuse can also extract the plutonium from the PLEASE GO TO PAGE 53


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.