Pardis magazine digital edition jan 2014

Page 1

‫اعضاي اهدايي بدن‬ ‫يک دختر ايراني زندگي‬ ‫‪ 7‬نفر را در آمريکا‬ ‫صفحة‬ ‫نجات داد‬ ‫‪6‬‬

‫آخرين ساعات‬ ‫با استاد‬ ‫مهدي بطحاﺋﯽ‬ ‫صفحة ‪25‬‬

‫«اوزه بيو»‬ ‫بازيکن افسانه‌اي‬ ‫فوتبال درگذشت‬ ‫صفحة ‪46‬‬

‫اتحاديه اروپا‪ :‬پس از تاييد آژانس تحريم‌ها تعليق مي‌شود‬

‫شوراي اتحاديه اروپا با صدور بيانيه‌اي اعالم کرد که در صورت‬ ‫تاييد آژانس ‌بين‌المللي انرژي اتمي‪ ،‬آماده است بر پايه توافق ژنو‬ ‫تحريم‌هاي اتحاديه اروپا عليه ايران را بالفاصله تعليق کند‪ .‬اين شورا‬ ‫همچنين خواستار اجراي فوري توافقنامه ژنو شده است‪.‬‬ ‫‪ 28‬وزير خارجه اتحاديه اروپا‪ ‬در بروکسل گردهم آمدند و ضمن‬ ‫حمايت از توافق ژنو خواستار اجراي فوري اين توافقنامه شدند‪.‬‬ ‫در بيانيه شوراي اتحاديه اروپا آمده است‪« ،‬اين شورا از موفقيت‬ ‫اخير در گفت‌وگوهاي هسته‌اي ميان گروه ‪ )5+1( 3+3‬و ايران که‬ ‫به رياست نماينده عالي اتحاديه اروپا برگزار شد استقبال مي‌کند‪ ».‬‬ ‫شوراي اتحاديه اروپا در ادامه تاکيد مي‌کند که اين اتحاديه‬ ‫«توافق ژنو درباره برنامه اقدام مشترک را که در ‪ 24‬نوامبر در ژنو‬

‫حاصل شد‪ ،‬مورد تاييد قرار مي‌دهد‪».‬‬ ‫در بيانيه وزيران خارجه اتحاديه اروپا آمده است‪« :‬اين‬ ‫توافق‪ ،‬نشانه تعهد همه طرف‌ها‪ ‬است براي اعتمادسازي و‬ ‫کاهش تنش و ادامه تالش‌هاي ديپلماتيک به سوي يک راه‌حل‬ ‫فراگير در مورد نگراني‌هاي عمده فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران‪ ،‬که‬ ‫براي مدت‌هاي مديد انتظار آن مي‌رفت‪».‬‬ ‫شوراي اتحاديه اروپا در ادامه خواستار اجراي فوري مفاد‬ ‫توافق ژنو شده و گفته است اين اتحاديه در صورت تاييد آژانس‬ ‫فورا تحريم‌هاي قيد شده در اين توافق را به حال تعليق در‬ ‫مي‌آورد‪.‬‬ ‫اين بيانيه تصريح مي‌‌کند‪« :‬اجراي فوري اقدامات داوطلبانه‬ ‫از سوي همه طرف‌ها هم‌اکنون امري کليدي است؛ ايران بايد‬ ‫تعهدات خود را با حسن نيت به اجرا درآورد‪ .‬شوراي اتحاديه‬ ‫اروپا هم به نوبه خود متعهد است که گام‌هاي ضروري را بردارد‬ ‫و تحريم‌هاي اتحاديه اروپا را که در برنامه اقدام مشترک قيد‬ ‫شده‪ ،‬بالفاصله پس از تاييد آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در‬ ‫مورد اجراي اقدامات اتمي مربوطه از سوي ايران و بر اساس‬ ‫توصيه نماينده عالي اتحاديه اروپا در سياست خارجي (کاترين‬ ‫اشتون) به حال تعليق درآورد‪».‬‬ ‫در عين حال‪ ،‬ويليام هيگ‪ ،‬وزير خارجه بريتانيا‪ ،‬تاکيد کرد‬ ‫که گفت‌وگوهاي دشواري براي اجراي توافق ژنو در پيش است‪.‬‬ ‫وي همچنين گفت نبايد از دشواري‌هاي در پيش رو شگفت‌زده‬ ‫شد‪.‬‬

‫مشارکت شش‬ ‫بانک ايراني در‬ ‫پولشويي بين‬ ‫ايران و ترکيه‬ ‫شش بانک ايراني به نام‌هاي‪ :‬بانک‬ ‫پاسارگاد‪ ،‬بانک سامان‪ ،‬بانک کشاورزي‪،‬‬ ‫بانک پارسيان‪ ،‬بانک توسعه صادرات و‬ ‫بانک سرمايه در پرونده پولشويي بين‬ ‫ترکيه و ايران در شبکه انتقال پول از ترکيه‬ ‫به ايران مشارکت داشتند‪ .‬اين مسير از‬ ‫يک سو به «هالک بانک» ترکيه و از سوي‬ ‫ديگر به ‪ 9‬بانک چيني متصل بوده و نشان‬ ‫مي‌دهد عالوه بر ايران و ترکيه و چين‪،‬‬ ‫غنا و دوبي نيز بخشي از ماجرا بوده‌اند‬ ‫و پول‌ها و دالر‌ها‪ ،‬در بسياري موارد از‬ ‫طريق هواپيما منتقل مي‌شده است‪ .‬حجم‬ ‫پولشويي ‪ 87‬ميليارد يورو بوده است‪.‬‬

‫با گذشت حدود يک ماه از افشاي پرونده پيچيده و اتهام پولشويي بين ايران‬ ‫و ترکيه‪ ،‬موضوع ابعاد مختلف سياسي و اقتصادي و بين‌المللي يافته است‪ ،‬اما نکته‬ ‫اينجاست که با وجود اهميت ايران در يک سوي پرونده‪ ،‬مسووالن کشور هنوز موضعي‬ ‫در اين زمينه نگرفته‌اند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار «آينده»‪ ،‬اين در حالي است که نشريات و سايت‌هاي ترکيه‪،‬‬ ‫مدام ادعا‌ها و اتهامات در خصوص اين پرونده را مطرح مي‌کنند و از جمله نام ‪ 6‬بانک‬ ‫ايراني را به عنوان مرتبط پرونده پولشويي ذکر کرده‌اند‪.‬‬ ‫تا کنون تحليل‌هاي مختلفي درباره پشت صحنه اين پرونده مطرح شده که البته هر‬ ‫کدام مي‌تواند تا اندازه‌اي قرين صحت باشد‪.‬‬ ‫دنباله در صفحة ‪19‬‬

‫تصويب قطعنامه‬ ‫حقوق بشري در سازمان‬ ‫ملل عليه ايران‬ ‫مجمع عمومي سازمان ملل با تصويب‬ ‫قطعنامه‌اي نسبت به نقض حقوق بشر در‬ ‫ايران ابراز نگراني کرد اما در عين حال‬ ‫از قول‌هايي که رئيس جمهور ايران در‬ ‫خصوص بهبود شرايط در برخي زمينه‌هاي‬ ‫حقوق بشري داده است‪ ،‬استقبال کرد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري رويترز‪ ،‬مجمع‬ ‫عمومي سازمان ملل با ‪ 86‬راي موافق و‬ ‫‪ 36‬راي مخالف قطعنامه‌ حقوق بشري عليه‬ ‫ايران را به تصويب رساند‪.‬‬ ‫به موجب اين قطعنامه‪ ،‬اگر چه نسبت‬ ‫به نقض حقوق بشر در ايران ابراز نگراني‬ ‫شده است‪ ،‬اما اين مجمع قول‌هاي حسن‬ ‫روحاني در زمينه حقوق بشر از جمله‬ ‫تاکيدش به تالش براي حذف تبعيض عليه‬ ‫زنان و اقليت‌هاي مذهبي و همچنين ارتقاي‬ ‫آزادي بيان و عقيده را مورد استقبال قرار‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫در اين قطعنامه همچنين از طرح‬ ‫حسن روحاني براي اجراي منشور حقوق‬ ‫مدني استقبال و از ايران خواسته شده است‬ ‫تا گام‌هاي «ملموسي» در جهت اجرايي‬ ‫شدن فوري اين تعهدات بردارد‪.‬‬ ‫متن پيش‌نويس اين قطعنامه قبأل و‬ ‫در کميته سوم مجمع عمومي به تصويب‬ ‫رسيده بود‪.‬‬ ‫اين قطعنامه پيامدهاي قانوني ندارد‬ ‫اما به گفته رويترز‪ ،‬فشار بين‌المللي بر ايران‬ ‫را افزايش داده و انزواي بيشتر جمهوري‬ ‫اسالمي را به دنبال خواهد داشت‪.‬‬ ‫دنباله در صفحة ‪21‬‬

‫وزارت خارجه‪ :‬ايرانيان خارج از کشور با‬ ‫ايميل‪ ،‬وضعيت کيفري خود را استعالم کنند‬ ‫يک مقام مسوول در وزارت امور‬ ‫خارجه جمهوري اسالمي مي‌گويد که‬ ‫ايرانيان خارج از کشور مي‌توانند با ارسال‬ ‫ايميل به معاونت کنسولي اين وزارتخانه‬ ‫استعالم کنند که آيا در صورت بازگشت‬ ‫به کشور دچار «مشکل» يا «گرفتاري»‬ ‫خواهند شد يا خير‪.‬‬ ‫حسن قشقاوي معاون کنسولي‪،‬‬ ‫حقوقي و پارلماني وزارت امور خارجه در‬ ‫گفتگو با روزنامه «شرق» چاپ تهران با‬ ‫تاکيد بر اينکه «چيزي به عنوان ممنوع‌الورود در قانون کيفري وجود ندارد» گفت‬ ‫که البته «اگر فرد مجرم يا متهم عمل مجرمانه‌اي انجام داده باشد‪ ،‬معلوم است که‬ ‫وقتي نهادهاي ذيربط به او دسترسي پيدا کنند‪ ،‬مثل داخل کشور مورد تعقيب قضايي‬ ‫قرار مي‌گيرد»‪.‬‬ ‫دنباله در صفحة ‪26‬‬


2

January 2014 1392 ‫دي‬

2


3

January 2014 1392 ‫دي‬

3


‫‪4‬‬

‫معاون وزير خارجه‬ ‫ايران‪ :‬در حال گفت‌وگوي‬ ‫مستقيم با آمريکا هستيم‬

‫دو روز پس از آنکه علي‌اکبر واليتي‪ ،‬مشاور بين‌الملل‬ ‫رهبر جمهوري اسالمي‪ ،‬خواستار «مذاکره جداگانه» ايران با‬ ‫همه کشورهاي ‪ 5+1‬شد‪ ،‬عباس عراقچي‪ ،‬معاون وزير امور‬ ‫خارجه و عضو ارشد تيم مذاکره‌کننده هسته‌اي‪ ،‬تصريح کرد‬ ‫که ايران و آمريکا درباره پرونده هسته‌اي تهران «در حال‬ ‫مذاکره مستقيم» هستند‪.‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫عراقچي گفت‪« ،‬ما در حال اين مذاکره هستيم و در‬ ‫حاشيه تمامي مذاکرات با ‪ 5+1‬که در دوره اخير انجام شد‬ ‫مذاکره مستقيم با هر شش کشور و از جمله آمريکا در دستور‬ ‫کار بود‪».‬‬ ‫معاون وزير امور خارجه تصريح کرد که «اين موضوع‬ ‫گفته شده و آن را پنهان نکرديم‪ .‬هم در نيويورک‪ ،‬هم در‬ ‫ژنو و هم در وين و هم در جلسات کارشناسي اين نشست‌ها‬ ‫انجام شده و مذاکرات مستقيم جدي دوجانبه با آمريکايي‌ها‬ ‫داشتيم‪».‬‬ ‫عباس عراقچي‪ ،‬درباره دليل انجام اين گفت‌وگوها‬ ‫گفت‪« ،‬بسياري از تحريم‌هايي که بايد برداشته شود‪،‬‬ ‫تحريم‌هاي يکجانبه‌اي است که از جانب آمريکا انجام شده‬ ‫و بنابراين گفت‌وگوها بيش‌تر بايد با آن‌ها صورت بگيرد و‬ ‫اين گفت‌وگوها را پنهان نکرديم و ادامه پيدا خواهد کرد‪».‬‬ ‫با وجود اين‪ ،‬عضو ارشد تيم مذاکره کننده ايران تاکيد‬ ‫کرد که اين مذاکرات «صرفا در موضوع هسته‌اي» است‪.‬‬ ‫روابط ميان ايران و آمريکا پس از انقالب بهمن ‪ 57‬و‬ ‫سپس حمله دانشجويان مسلمان پيرو خط امام به سفارت‬ ‫آمريکا در تهران‪ ،‬اشغال اين سفارت و گروگانگيري پرسنل‬ ‫و ديپلمات‌هاي آن قطع شد و از آن هنگام تاکنون به جز‬ ‫مواردي معدود و کوتاه مدت‪ ،‬هيچ مذاکره رسمي ميان دو‬ ‫طرف انجام نشده بود‪.‬‬ ‫علي خامنه‌اي‪ ،‬رهبر جمهوري اسالمي‪ ،‬در سخنراني‬ ‫نوروز ‪ 1392‬خود گفته بود که اگرچه به مذاکره با آمريکا‬ ‫خوشبين نيست اما مخالفتي هم با آن ندارد‪.‬‬ ‫عباس عراقچي‪ ،‬معاون وزير امور خارجه ايران همچنين‬ ‫گفت که مذاکرات کارشناسي ميان نمايندگان ايران و ‪5+1‬‬ ‫در ژنو سوييس از سر گرفته خواهد شد و حميد بعيدي‌نژاد‪،‬‬ ‫مديرکل سياسي و بين‌الملل وزارت امور خارجه‪ ،‬به عنوان‬ ‫رييس تيم مذاکرات کارشناسي ايران اين گفت‌وگوها را‬ ‫مديريت مي‌کند‪.‬‬ ‫با اين ‌حال يک ديپلمات غربي که در اين مذاکرات‬ ‫حضور دارد به خبرگزاري رويترز گفته که در مذاکرات‬ ‫کارشناسي وين پيشرفت‌هايي صورت گرفته است و امکان‬ ‫پيشروي سريع وجود دارد‪ .‬اما عباس عراقچي گفته که «کار‬ ‫به کندي جلو مي‌رود‪».‬‬ ‫عضو ارشد تيم مذاکره‌کننده هسته‌اي ايران توضيح‬ ‫داده است‪« ،‬ممکن است ‪ 5+1‬در بعضي موارد بعضي از‬ ‫زياده‌خواهي‌ها را سعي کنند و به اسم تفسير از متن وارد‬

‫کنند‪ .‬چندين مورد داشته‌ايم که غفلت شده و نتوانسته‌اند‬ ‫بعضي از موضوعات را تدوين کنند و انتظار دارند در اين‬ ‫مرحله آن را به دست بياورند‪ .‬در اين مذاکرات اين موارد‬ ‫را روشن مي‌کنيم؛ بنابراين کار به کندي جلو مي‌رود‪.‬‬ ‫سوءتفاهم‌هايي هم درباره نحوه تفسير از برخي مفاد توافق‬ ‫وجود دارد‪».‬‬

‫درمان‬ ‫دانش‌آموزان‬ ‫شين‌آبادي‬ ‫متوقف شده‬ ‫است‬

‫گزارش‌هاي رسيده از ايران‬ ‫حاکي است که روند درمان‬ ‫دانش‌آموزان آسيب‌ديده در حريق‬ ‫مدرسه شين‌آباد به دليل آنچه‬ ‫که «کمبود اعتبار» خوانده شده‬ ‫است‪ ،‬متوقف شده و اولياي اين‬ ‫دانش‌آموزان براي پيگيري روند‬ ‫درمان فرزندان خود در دفتر رياست‬ ‫جمهوري ايران تجمع کردند‪.‬‬ ‫گزارش‬ ‫اساس‬ ‫بر‬ ‫خبرگزاري‌هاي ايسنا و تسنيم‪،‬‬ ‫اولياي دانش‌آموزان شين‌آبادي مدتي است که همراه با‬ ‫فرزندان خود در تهران به سر مي‌برند‪ ،‬اما بيمارستان‌ها به‬ ‫دليل عدم واريز هزينه درمان از سوي دستگاه‌هاي مربوطه از‬ ‫پذيرش آنها سر باز مي‌زنند‪.‬‬ ‫پدر ناديه صالح‪ ،‬از دانش‌آموزان آسيب‌ديده در مدرسه‬ ‫شين‌آباد پيرانشهر‪ ،‬در اين زمينه گفته است‪« ،‬يک هفته است‬ ‫در تهران هستم و پس از مراجعات متعدد به بيمارستان‪،‬‬ ‫هنوز نتوانسته‌ام فرزندم را براي درمان بستري کنم‪».‬‬ ‫وي افزوده است‪« ،‬مسووالن بيمارستان اظهار مي‌کنند‬ ‫تا زماني که پول به حساب بيمارستان واريز نشود‪ ،‬درمان را‬

‫‪4‬‬

‫آغاز نمي‌کنند‪ ».‬به گفته آقاي صالح‪ ،‬اين در حالي است که‬ ‫مسووالن وزارت بهداشت اعالم کرده بودند که براي ادامه‬ ‫درمان دانش‌آموزان به تهران بياييم‪.‬‬ ‫در روزهاي گذشته‪ ،‬رسول خضري‪ ،‬نماينده پيرانشهر در‬ ‫مجلس‪ ،‬از مشکالت پرداخت هزينه‌هاي درمان دانش‌آموزان‬ ‫شين‌آباد انتقاد کرده و گفته بود که «متاسفانه عليرغم‬

‫پيگيري‌هاي صورت گرفته هزينه درمان و بستري اين‬ ‫دانش‌آموزان تامين نشده است‪».‬‬ ‫خبرگزاري تسنيم هم خبر داده که اولياي دانش‌آموزان‬ ‫شين‌آباد براي پيگيري درمان فرزندان خود به دفتر رياست‬ ‫جمهوري ايران رفته‌اند تا مشکالت درماني فرزندان‌شان حل‬ ‫شود‪.‬‬ ‫در حادثه آتش‌سوزي بخاري نفتي دبستان نداي انقالب‬ ‫روستاي شين‌آباد در پيرانشهر که ‪ 15‬آذر ماه ‪ 91‬رخ داد‪28 ،‬‬ ‫دانش‌آموز دختر دچار سوختگي شدند که سوختگي ‪ 12‬نفر از‬


‫‪5‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫آنها شديد بوده است‪ .‬در اين حادثه دو دانش‌آموز جان خود‬ ‫را از دست دادند‪.‬‬ ‫پس از بروز اين حادثه‪ ،‬وزارت آموزش و پرورش‬ ‫اعالم کرد که هزينه درمان دانش‌آموزان را متقبل مي‌شود‬ ‫ولي آن‌گونه که‪ ‬پدر ناديه صالح مي‌گويد‪« ،‬از مدتي که‬ ‫فرزندان‌مان در آتش‌سوزي بخاري نفتي مدرسه دچار‬ ‫سوختگي شده‌اند کار ما شده است که از وزارت بهداشت‬ ‫به وزارت آموزش و پرورش در راه و در واقع آواره باشيم‪ .‬در‬ ‫حقيقت اين وزارتخانه‌ها ما را به هم پاس مي‌دهند‪».‬‬ ‫پدر آمنه راک‪ ،‬از ديگر دانش‌آموزان حادثه‌ديده شين‌آباد‬ ‫نيز اظهار داشت‪« ،‬مسووالن گفته‌اند اگر مي‌خواهيد روند‬ ‫درمان در بيمارستان ساسان ادامه يابد بايد هزينه ‪270‬‬ ‫ميليون توماني را تقبل کنيد‪».‬‬ ‫وي افزوده است‪« ،‬با وجود آن که نامه درمان‬ ‫دانش‌آموزان در بيمارستان ساسان را داريم اما مسووالن‬ ‫مي‌گويند اين نامه مربوط به وزير پيشين آموزش و پرورش‬ ‫است و اعتباري ندارد‪».‬‬ ‫محمودرضا محقق‪ ،‬معاون اجرايي معاونت درمان وزارت‬ ‫بهداشت‪ ،‬با تاييد کمبود اعتبار براي درمان دانش‌آموزان‬ ‫حادثه‌ديده شين‌آباد‪ ،‬اظهار داشت‪« :‬هزينه درمان اين‬ ‫کودکان ‪ 5‬تا ‪ 6‬ميليارد تومان خواهد بود‪ ،‬هرچند تاکنون هيچ‬ ‫بودجه‌اي براي درمان به وزارت بهداشت تعلق نگرفته اما‬ ‫مقرر شده دولت تا پايان امسال بودجه درمان آنها را تامين‬ ‫کند‪».‬‬ ‫به گفته وي‪ ،‬شايد الزم باشد بر روي هر يک از اين‬ ‫کودکان حدود ‪ 10‬تا ‪ 13‬عمل جراحي صورت گيرد‪ .‬آن‌گونه‬ ‫که خبرگزاري ايسنا به نقل از وزارت آموزش و پرورش‬ ‫گزارش داده است‪ ،‬تا آخر آبان ماه ‪ 92‬بالغ بر سه ميليارد و‬ ‫‪ 511‬ميليون ريال هزينه درمان اين دانش‌آموزان شده است‪.‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫گوشه‌اي از اين عدالت به شما و فرزندان‌تان نيز برسد‪ .‬در‬ ‫اين خصوص البته به فرزندان‌تان بيش از شما مي‌انديشم و‬ ‫براي آنها آرزوي زندگي بهتر و صلح و آرامش بيشتر مي‌کنم‪.‬‬ ‫همان طور که اين آرزوهاي بزرگ را براي فرزندان خود‬ ‫مي‌نمايم‪.‬‬ ‫شايد با آرزوهاي ما‪ ،‬فرزندان‌مان زندگي بهتر و صلح و‬ ‫آرامش بيشتري را تجربه کنند‪.‬‬ ‫شايد بتوانيم از آنان بياموزيم چگونه با صبر و بردباري‬ ‫زندگي آرام‌تري را در کنار يکديگر تجربه کنيم‪.‬‬ ‫نسرين ستوده‪ ،‬در شهريورماه ‪ 1389‬دستگير و سپس‬ ‫به جرم «اقدام عليه امنيت ملي‪ ،‬تباني و تبليغ عليه نظام‬ ‫و عضويت در کانون مدافعان حقوق بشر» به تحمل ‪11‬‬ ‫سال حبس تعزيري‪ 20 ،‬سال محروميت از وکالت و ‪20‬‬ ‫سال ممنوعيت خروج از کشور محکوم شد که در دادگاه‬ ‫تجديدنظر حکم ‪ 11‬سال حبس او به شش سال تغيير يافت‬ ‫و او از زندان آزاد شد‪.‬‬ ‫در آذرماه هياتي از سوي پارلمان اروپا به ايران سفر‬ ‫کرد و در سفارت يونان در تهران با نسرين ستوده و جعفر‬ ‫پناهي‪ ،‬برندگان جايزه ساخاروف‪ ،‬ديدار کرد‪.‬‬

‫هشت سال زندان در‬ ‫آمريکا براي کمک به‬ ‫پرتاب ماهواره ايراني‬

‫نامه نسرين ستوده‪،‬‬ ‫زنداني سياسي سابق‬

‫نسرين ستوده وکيل دادگستري که به تازگي از زندان‬ ‫آزاد شده است‪ ،‬گفته است که خانه او مورد دستبرد قرار‬ ‫گرفته و به همين منظور نامه زير را به رييس قوه قضاييه‬ ‫نوشته است‪:‬‬ ‫رياست محترم قوه قضاييه‪ ،‬بدينوسيله به اطالع‬ ‫مي‌رساند که منزلم مورد دستبرد عده‌اي سارق قرار گرفت‬ ‫و کليه طالهاي موجود در منزل و از جمله طالهاي امانتي‬ ‫مورد سرقت قرار گرفت‪ .‬قصد آن ندارم سرقت مذکور را‬ ‫به نيروهاي امنيتي نسبت دهم‪ ،‬اما حجم حمالت و هجوم‬ ‫لفظي که طي هفته‌هاي اخير عليه من و خانواده‌ام صورت‬ ‫گرفته است‪ ،‬اين حق را به من مي‌دهد که سرقت مذکور را‬ ‫به کساني نسبت دهم که اينجانب را «مخالف» خود مي‌دانند‪.‬‬ ‫معهذا صرفنظر از اينکه چه کسي يا کساني مبادرت‬ ‫به چنين کاري کرده‌اند‪ ،‬از شما به عنوان شخصي که‬ ‫رياست قوه قضاييه را به عهده داريد مي‌خواهم که نسبت‬ ‫به شناسايي و تعقيب و جبران خسارات وارده اقدام نماييد‪.‬‬ ‫بديهي است حفظ امنيت جاني و مالي من و خانواده‌ام‬ ‫به عهده حکومت ايران مي‌باشد‪ .‬اينجانب با اعالم اين‬ ‫مطلب خاطر نشان مي‌سازم که‪ ‬مسئوليت هرگونه اقدامي‬ ‫عليه خود و خانواده‌ام متوجه آن قوه به عنوان قوه‌اي است‬ ‫که بايد حافظ جان و مال شهروندان صرفنظر از اعتقادات‪،‬‬ ‫رنگ‪ ،‬نژاد‪ ،‬قوم‪ ،‬مذهب و جنسيت باشد‪.‬‬ ‫هر چند ساليان طوالني است دگر انديشان مورد‬ ‫تضييقات مالي قرار مي‌گيرند تا جايي که از امرار معاش‬ ‫محروم مي‌شوند و اين تهديد مداوم بازجويان است‪ ،‬اما‬ ‫دوست دارم به شما بگويم‪ ،‬با وضعيت مالي خوب يا بد‪ ،‬با‬ ‫جايزه يا بي جايزه‪ ،‬با پروانه يا بي پروانه‪ ،‬با همان بضاعت‬ ‫اندک خويش براي استقرار عدالت تالش خواهم کرد‪ .‬شايد‬

‫به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس‪ ،‬يک شهروند‬ ‫آمريکايي به جرم کمک به جرياني که به نخستين پرتاب‬ ‫يک ماهواره ايراني انجاميده است‪ ،‬به هشت سال زندان‬ ‫محکوم شد‪.‬‬ ‫نادر مدانلو حکم خود را از دادگاه فدرال اياالت متحده‬ ‫دريافت کرد‪ .‬وکيل او درخواست کمتر از ‪ 27‬ماه زندان را‬ ‫براي حکم نهايي کرده بود‪ ،‬اما دادستان خواسته بود تا آقاي‬ ‫مدانلو بين ‪ 16‬تا ‪ 20‬سال را در زندان بگذراند‪.‬‬ ‫دادگاه اين شهروند را به اتهام شکستن تحريم‌هاي‬ ‫اياالت متحده عليه تهران‪ ،‬براي کمک به ايران در پروژه‌اي‬ ‫که به پرتاب ماهواره سينا‪ 1-‬از روسيه انجاميد‪ ،‬مجرم‬ ‫شناخته است‪.‬‬ ‫دادستان گفته است مدانلو و همدستانش ‪ 10‬ميليون‬ ‫دالر براي کمک به اين پروژه دريافت کرده است‪.‬‬ ‫روند محاکمه آقاي مدانلو از ارديبهشت ماه سال جاري‬ ‫در ايالت مريلند آمريکا آغاز شده بود‪.‬‬ ‫قاضي دادگاه در آغاز اين محاکمه گفته بود پرونده او‬ ‫ابعاد پيچيده‌اي دارد‪ .‬به گفته دادگاه آقاي مدانلو از مغايرت‬ ‫فعاليت‌هاي خود با قوانين تحريمي عليه ايران با خبر بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫از سوي ديگر وکيل مدافع مدانلو با انتقاد از کيفرخواست‬ ‫موکل خود در جريان دادگاه گفته بود که به اين پرونده‬ ‫قضايي ايرادهاي فراواني وارد است‪.‬‬ ‫مقام‌هاي آمريکايي گفته‌اند اين شهروند در کار خود‬ ‫پنج همدست نيز داشته است که همگي آنان بازداشت‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫خبرگزاري فرانسه گفته است که او با «حميد مالميريان»‬ ‫که خود را نماينده دولت ايران معرفي کرده و مسئوالن‬ ‫شرکت «پوليگالت» روسي ديدار کرد تا قراردادي را براي‬ ‫پرتاب ماهواره ببندد‪.‬‬ ‫ماهواره سينا‪ 1-‬در آبان ماه سال ‪ 1384‬سوار بر‬ ‫موشکي روسي از پايگاه فضايي پلستسک روسيه به فضا‬ ‫پرتاب شد و به اين ترتيب برنامه‌هاي ماهواره‌اي ايران نيز‬ ‫شکلي عملي به خود گرفت‪.‬‬ ‫ايران چندين ماهواره ديگر نيز ساخته است که در اين‬ ‫ميان مي‌توان از ماهواره‌هاي اميد‪ ،‬مصباح يا زهره ياد کرد اما‬ ‫اکثر آنها به فضا پرتاب نشده‌اند‪.‬‬ ‫تحريم‌هاي تجاري اياالت متحده عليه ايران که در سال‬ ‫‪ 1995‬به اجرا گذاشته شد‪ ،‬شهروندان آمريکايي را از عرضه‬

‫کاال‪ ،‬خدمات يا فناوري به ايران منع مي‌کند‪.‬‬

‫‪ 700‬اعدامي ايراني در‬ ‫خارج از کشور هستند‬

‫ابراهيم رحيم‌پور‪ ،‬معاون آسيا و اقيانوسيه وزير امور‬ ‫خارجه ايران‪ ،‬خبر داده است که «حدود شش هزار» ايراني‬ ‫در خارج از کشور زنداني هستند و افزود که از اين جمع‬ ‫حدود ‪ 700‬نفر به اعدام محکوم شده‌اند‪.‬‬ ‫وي به خبرگزاري ايسنا گفته است‪« ،‬اين‌ها ارقام‬ ‫خوشايندي نيستند‪ .‬از اين نظر وقتي کشورها از يک حدي‬ ‫شاهد افزايش اين ارقام هستند طبيعتا محدوديت‌هايي‬ ‫ايجاد مي‌کنند‪».‬‬ ‫معاون وزير خارجه ايران ادامه داد‪« ،‬مالزي نيز به‬ ‫دليل قاچاق مواد مخدر با مشکالتي در اين باره روبروست‬ ‫و افرادي که اقدام به قاچاق مواد مخدر مي‌کنند‪ ،‬باعث‬ ‫بدنامي ايراني‌ها مي‌شوند و مانع فعاليت آسان حجم زيادي‬ ‫از ايراني‌هاي خوش‌نام مي‌شوند و براي تردد و سفرهاي آنها‬ ‫مشکل ايجاد مي‌کنند‪».‬‬ ‫آقاي رحيم‌پور افزود‪« :‬در کشورهايي که قرارداد لغو‬ ‫رواديد داشتيم‪ ،‬عده‌اي با برخي اقدامات خود ايجاد ترديد‬ ‫و سوء ظن کردند و آن کشورها نيز در پاسخ يا لغو رواديد‬ ‫را برداشتند يا محدود کرده‌اند يا مراقبت‌هاي بيش از حد‬ ‫مي‌کنند‪».‬‬ ‫دولت مالزي اخيرأ مدت ويزاي توريستي براي ايرانيان‬

‫‪5‬‬

‫را از ‪ 90‬روز به ‪ 14‬روز کاهش داد‪.‬‬ ‫به گفته سفير ايران در مالزي‪ ،‬حدود ‪ 222‬نفر ايراني در‬ ‫زندان‌هاي مالزي به سر مي‌برند که جرم بيشتر آنها قاچاق‬ ‫مواد مخدر است‪ .‬به گفته وي‪ ،‬تاکنون ‪ 76‬ايراني در اين‬ ‫کشور جنوب شرق آسيا با مجازات اعدام مواجه شده‌اند‪.‬‬ ‫دولت اندونزي نيز به درخواست استراليا به روند صدور‬ ‫رواديد براي ايرانيان در فرودگاه‌هاي اندونزي‪ ‬خاتمه داد‪ ‬و‬ ‫شهروندان ايراني از آن تاريخ ناگزيرند براي دريافت رواديد‬ ‫به سفارت اندونزي در تهران مراجعه کنند‪.‬‬ ‫ديان ويرنجوريت‪ ،‬سفير اندونزي در تهران‪ ‬در‬ ‫مصاحبه‌اي گفته است‪« ،‬اکنون حدود پنج هزار ايراني در‬ ‫اندونزي در مکان‌هايي شبيه زندان نگهداري مي‌شوند‪400 .‬‬ ‫نفر در زندان هستند و ‪ 47‬نفر هم به خاطر حمل مواد مخدر‬ ‫محکوم به اعدام شده‌اند‪».‬‬ ‫به گفته او‪ ،‬برخي از اين زندانيان‪ ،‬افرادي «از طبقات‬ ‫پايين و فاقد پول» هستند که به منظور تهيه پول کافي براي‬ ‫مهاجرت دست به کارهاي «خالف قانون» ديگري زده‌اند و‬ ‫«مشکالت مضاعفي» را براي دولت اندونزي به‌وجود آورده‌اند‪.‬‬ ‫در حالي که معاون آسيا و اقيانوسيه وزير امور خارجه‬ ‫ايران تعداد ايرانيان زنداني در خارج از کشور را «حدود ‪6‬‬ ‫هزار» نفر اعالم کرده است‪ ،‬خبرگزاري ايرنا در خبري در‬ ‫مورد قصد نهاد رياست جمهوري براي رسيدگي به امور‬ ‫ايرانيان گرفتار در خارج‪ ،‬رقم ديگري را ذکر مي‌کند‪ .‬ايرنا‬ ‫در اين خبر نوشت که «در هشت ماهه سال جاري سه هزار‬ ‫و ‪ 300‬ايراني در خارج از کشور در زندان به سر مي‌برند که‬ ‫در اين مدت با تالش دستگاه‌هاي مسئول ‪ 628‬نفر آنان آزاد‬ ‫شده‌اند‪».‬‬

‫حمله خمپاره‌اي به اردوگاه‬ ‫اعضاي مجاهدين خلق‬ ‫چند خمپاره به اردوگاه محل اسکان اعضاي سازمان‬ ‫مجاهدين خلق در نزديکي بغداد اصابت کرده است‪ .‬اين‬ ‫سازمان مي‌گويد سه تن در اين حمله کشته شده‌اند و‬ ‫مقامات عراقي اين حمله را تاييد کرده‌اند‪.‬‬


‫‪6‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫به گزارش رويترز‪« ٬‬ارتش مختار»‪ ،‬يک گروه شبه‌نظامي‬ ‫شيعي‪ ،‬مسئوليت اين حمله را بر عهده گرفته است‪.‬‬ ‫يک مقام امنيتي در دولت عراق گفته است اين‬ ‫خمپاره‌ها‪ ،‬چهار تا بوده‌اند و در اثر آن دو تن زخمي شده‌اند‬ ‫ولي کسي کشته نشده است‪.‬‬ ‫کمي بعدتر پليس عراق تاييد کرد که چهار مجروح‬ ‫ايراني از اين اردوگاه به بيمارستاني در غرب بغداد منتقل‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫شوراي ملي مقاومت‪ ،‬شاخه سياسي سازمان مجاهدين‬ ‫خلق‪ ،‬در اطالعيه‌اي از اصابت ده‌ها خمپاره به اردوگاه ليبرتي‬ ‫خبر داده و گفته است در اين حمله‪ ،‬سه نفر از اعضاي آن‬ ‫سازمان کشته شده‌اند و دست‌کم ‪ 50‬زخمي بر جا مانده‬ ‫است‪.‬‬ ‫اردوگاه ليبرتي‪ ،‬اقامتگاه شماري از اعضاي سازمان‬ ‫مجاهدين خلق در عراق است که پس از تخليه اردوگاه‬ ‫اشرف‪ ،‬در آن سکونت داده شده‌اند‪.‬‬ ‫اردوگاه‌هاي اشرف و ليبرتي در سال‌هاي اخير بارها هدف‬ ‫حمله قرار گرفته‌اند و شماري از ساکنان آن کشته شده‌اند‪.‬‬ ‫سازمان مجاهدين خلق‪ ،‬اغلب ايران را به دست‌داشتن در‬ ‫اين حمالت متهم کرده است‪.‬‬ ‫از جمله در حمله افراد ناشناس در اول سپتامبر به‬ ‫اردوگاه اشرف‪ ،‬دست‌کم ‪ 50‬نفر کشته شدند‪.‬‬ ‫شوراي ملي مقاومت مي‌گويد اين سه نفر در حمله اخير‬ ‫کشته شده‌اند‪ :‬محمود برنافر‪ ،‬محمدجواد صالحي تهراني‪،‬‬ ‫عباس نامور‪.‬‬ ‫واثق بطاط‪ ،‬فرمانده گروه «ارتش مختار» به رويترز‬ ‫گفته است که گروه او‪ ،‬با راکت‌هاي کاتيوشا و خمپاره به‬ ‫اردوگاه ليبرتي حمله کرده‌اند‪ .‬رهبر اين گروه نسبتا نوظهور‬ ‫گفته است‪« ،‬ما بارها از دولت عراق خواسته‌ايم آنان [اعضاي‬ ‫سازمان مجاهدين خلق] را از کشور اخراج کنند‪».‬‬ ‫اين گروه پيش‌تر نيز مسئوليت حمالتي به اردوگاه‬ ‫ليبرتي را بر عهده گرفته بود‪.‬‬ ‫آنان مورد حمايت ايران شناخته مي‌شوند اما تهران‬ ‫هيچ‌گاه رسما چنين ارتباطي را تاييد نکرده است‬

‫جيک ساليوان‬ ‫مهره شماره يک رابطه‬ ‫مخفيانه آمريکا با ايران‬

‫آسوشيتدپرس در گزارشي جيک ساليوان‪ ،‬مشاور قابل‬ ‫اعتماد هيالري کلينتون وزير خارجه پيشين آمريکا را به‬ ‫عنوان «مرد پشت پرده گفت‌وگوهاي ايران و آمريکا» معرفي‬ ‫کرده است‪ .‬او ‪ 37‬سال دارد و هم اينک در کاخ سفيد کار‬ ‫مي‌کند‪.‬‬ ‫به نوشته آسوشيتدپرس‪ ،‬تابستان سال گذشته زماني‬ ‫که هيالري کلينتون در سفر بود‪ ،‬جيک ساليوان مشاور وي‬ ‫که او را همراهي مي‌کرد‪ ،‬در جريان توقفي کوتاه در پاريس‬ ‫بي سر و صدا ناپديد شد‪ .‬او چند روز بعد بار ديگر به تيم‬ ‫همراه هيالري کلينتون که در آن زمان در مغولستان به سر‬ ‫مي‌برد‪ ،‬پيوست‪.‬‬ ‫اين خبرگزاري به نقل از منابع آگاه مي‌نويسد‪ ،‬جيک‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫ساليوان در روزهاي غيبت به طور مخفيانه به عمان سفر‬ ‫کرده بود تا در آنجا با چند تن از مقامات رسمي ايراني ديدار‬ ‫کند‪.‬‬ ‫اين ديدار که در جوالي سال ‪ 2012‬رخ داد‪ ،‬يکي از‬ ‫نخستين ديدارهاي رو در روي دولت باراک اوباما با ايران‬ ‫بوده و جيک ساليوان شخصا در برقراري تماس ميان دو‬ ‫کشور نقش داشته است‪.‬‬ ‫جيک ساليوان ابتداي سال ‪ 2013‬از وزارت امور خارجه‬ ‫م اکنون به عنوان مشاور امنيت‬ ‫به کاخ سفيد منتقل شد و ه ‌‬ ‫ملي جو بايدن‪ ،‬معاون رئيس‌جمهور آمريکا‪ ،‬مشغول به‬ ‫فعاليت است‪.‬‬ ‫شماري از مقامات ارشد دولت آمريکا پيش‌تر در‬ ‫گفت‌وگو با آسوشيتدپرس تأييد کرده بودند که ساليوان و‬ ‫چند نماينده ديگر دولت آمريکا به طور مخفيانه دست‌کم پنج‬ ‫بار با مقامات ايراني در سال جاري ميالدي ديدار داشته‌اند‬ ‫که‪ ‬اين ديدارها‪ ‬راه را براي امضاي توافق‌نامه هسته‌اي که‬ ‫در ماه نوامبر ميان ايران و قدرت‌هاي غربي در ژنو به امضا‬ ‫رسيد‪ ،‬هموار کرده است‪.‬‬ ‫به نوشته آسوشيتدپرس‪ ،‬ديدارهاي ‪ 2012‬و اوايل‬ ‫‪ 2013‬جيک ساليوان و مقام‌هاي ايراني بيش از هر چيز‬ ‫بر سر اين موضوع متمرکز بود که آيا اصال آمريکايي‌ها و‬ ‫ايراني‌ها قادر هستند در کنار يکديگر در يک اتاق قرار بگيرند‬ ‫و با هم صحبت کنند يا نه‪.‬‬ ‫اين خبرگزاري ادامه مي‌دهد‪ ،‬پس از آنکه حسن‬ ‫روحاني‪ ،‬سياستمداري ميانه‌رو‪ ،‬در انتخابات رياست جمهوري‬ ‫در ايران به پيروزي رسيد‪ ،‬ماهيت اين ديدارها سريعا تغيير‬ ‫يافت و به مذاکرات اساسي در مورد برنامه هسته‌اي ايران‬ ‫تغيير مسير داد‪.‬‬ ‫آسوشيتدپرس مي‌نويسد‪ ،‬مهم‌ترين ويژگي جيک‬ ‫ساليوان در جريان اين ديپلماسي مخفيانه‪ ،‬توانمندي وي‬ ‫براي غيب شدن از نظرها و بازگشت دوباره بدون جلب‬ ‫ذره‌اي توجه است‪ .‬تنها شمار اندکي از اطرافيان او از‬ ‫مذاکرات مخفيانه با ايران آگاهي داشته‌اند‪.‬‬ ‫جيک ساليوان کارنامه تحصيلي و کاري قابل توجهي‬ ‫دارد‪ :‬فارغ‌التحصيل رشته حقوق از دانشگاه ييل‪ ،‬اخذ بورس‬ ‫تحصيلي از دانشگاه آکسفورد و دفتردار استفن برير‪ ،‬از‬ ‫قضات ديوان عالي آمريکا‪ .‬او در ابتدا به عنوان مشاور امي‬ ‫کلوبوچر‪ ،‬سناتور ايالت مينه‌سوتا‪ ،‬وارد دنياي سياست شد و‬ ‫در سال ‪ 2008‬و در جريان رقابت‌هاي اوليه انتخاباتي‪ ،‬جيک‬ ‫ساليوان به عنوان مشاور به کمپين هيالري کلينتون پيوست‪،‬‬ ‫اما بعد با روند آتي انتخابات‪ ،‬در نقشي مشابه عضو تيم باراک‬ ‫اوباما شد‪.‬‬ ‫پس از پيروزي باراک اوباما در انتخابات و انتصاب‬ ‫هيالري کلينتون به سمت وزير امور خارجه‪ ،‬جيک ساليوان به‬ ‫اين وزارتخانه پيوست و به سرعت به يکي از مشاوران قابل‬ ‫اعتماد هيالري کلينتون تبديل شد‪.‬‬ ‫او تقريبا در تمامي ‪ 112‬سفر خارجي هيالري کلينتون‬ ‫وي را همراهي کرد‪ .‬به نوشته آسوشيتدپرس‪ ،‬جيک ساليوان‬ ‫همچنين نقشي در خور توجه در شکل دادن به سياست‬ ‫آمريکا در قبال سوريه و ليبي و نيز از سرگيري تاريخي روابط‬ ‫ميان آمريکا و ميانمار (برمه) داشته است‪.‬‬

‫افزايش غير طبيعي شيوع‬ ‫سرطان در ايران‬

‫عضو هيئت مديره انجمن علمي جراحان عمومي ايران‪،‬‬ ‫شيوع سرطان در ايران را غيرمتعارف خواند و گفت‪ ،‬تغيير‬ ‫به وجود آمده در روند ابتال به سرطان و افزايش شيوع اين‬ ‫بيماري در ايران‪ ،‬طبيعي به نظر نمي رسد‪.‬‬ ‫دکتر بهزاد رحماني با عنوان اين مطلب که به کار بردن‬ ‫واژه سونامي براي شيوع سرطان در کشور لفظ درستي‬ ‫نيست‪ ،‬به خبرگزاري مهر گفت‪ ،‬البته تغييري در توزيع‬ ‫سرطان در کشور ايجاد شده که اين موضوع داليل مختلفي‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫اين جراح عمومي در توضيح داليل افزايش شيوع‬

‫‪6‬‬

‫اعضاي اهدايي‬ ‫بدن‬ ‫يک دختر ايراني‬ ‫زندگي ‪ 7‬نفر را در‬ ‫آمريکا نجات داد‬ ‫ساناز نظامي براي تحصيل در رشته‬ ‫مهندسي به دانشگاه فن‌آوري ميشيگان‬ ‫رفته بود اما تنها چند هفته بعد از آن‬ ‫در يک منطقه دور افتاده از آمريکا‪ ،‬بر‬ ‫اثر ضرب و شتم شوهرش دچار مرگ‬ ‫مغزي‪ ‬شد‪.‬‬ ‫به گزارش «سي‪.‬بي‪.‬سي‪ .‬نيوز»‬ ‫خانواده وي توانستند به لطف کارکنان بيمارستان عمومي‬ ‫ميشيگان آخرين لحظات وداع با دختر خود را از اينترنت‬ ‫تماشا کنند‪.‬‬ ‫يک پرستار در بيمارستان‬ ‫ميشيگان پيشاني ساناز را در آخرين‬ ‫لحظه زندگي در حالي بوسيد که‬ ‫خانواده او در فاصله‌اي دورتر از‬ ‫‪ 9700‬کيلومتر آخرين لحظات وداع با‬ ‫دخترشان را از طريق لپ تاپ تماشا‬ ‫مي‌کردند و مي‌گريستند‪.‬‬ ‫ساناز نظامي زن پرجنب و جوش‬ ‫‪ 27‬ساله اي بود که مي‌توانست به‬ ‫سه زبان فارسي‪ ،‬انگليسي و فرانسه‬ ‫صحبت کند‪ .‬وي از طريق اينترنت با‬ ‫يک ايراني به نام نيما نصيري ساکن‬ ‫کاليفرنيا آشنا شده و پس از ازدواج در‬ ‫ترکيه به آمريکا مي‌آيد‪.‬‬ ‫اين دختر ايراني روز ‪ 8‬دسامبر به‬ ‫سرطان در کشور گفت‪ ،‬افزايش سن اميد به زندگي و طول‬ ‫عمر افراد جامعه‪ ،‬يکي از داليل افزايش موارد سرطان در‬ ‫کشور است به طوريکه موارد سرطان‌ها در سنين باال بيشتر‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫رحماني ادامه داد‪ ،‬اگر به طور ميانگين‪ ،‬مردان جامعه‬ ‫‪ 85‬سال عمر کنند‪ 95 ،‬درصد آنها دچار سرطان پروستات‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬ ‫عضو هيئت مديره انجمن علمي جراحان عمومي ايران‬ ‫با اشاره به تغيير توزيع سرطان‌ها و شيوع اين بيماري‬ ‫در کشور گفت‪ ،‬در سال‌هاي گذشته بيشتر شاهد شيوع‬ ‫سرطانهاي معده‪ ،‬مري و‪ ...‬بوديم‪ .‬در حالي که هم اکنون‬ ‫سرطان ريه بيشتر شده و پس از آن‪ ،‬همچنان سرطان معده‬ ‫و روده بزرگ از شيوع باالتري در کشور برخوردارند‪.‬‬ ‫وي همچنين از شيوع باالي سرطان پستان در زنان‬ ‫ايراني خبر داد و افزود‪ ،‬سن ابتال به اين سرطان در خانم‌ها‬ ‫پايين آمده است‪.‬‬ ‫وي با تاکيد بر غيرمتعارف بودن افزايش شيوع سرطانها‬ ‫در کشور تصريح کرد‪ ،‬آنچه مسلم است‪ ،‬اينکه سن ابتال به‬ ‫برخي سرطان‌ها در کشورمان پايين آمده است‪ .‬به طوريکه‬ ‫در سالهاي گذشته سن ابتال به سرطان روده بزرگ مربوط به‬ ‫افراد ‪ 50‬سال به باال بود اما در حال حاضر مواردي از ابتال به‬ ‫اين نوع سرطان در سنين زير ‪ 25‬سال هم مشاهده مي‌شود‪.‬‬ ‫رحماني‪ ،‬اين تغيير در افزايش شيوع و توزيع سرطانها‬ ‫در کشور را غيرطبيعي خواند و افزود‪ ،‬شايد يکي از موارد‪،‬‬ ‫افزايش سن باشد که با خودش بيماري‌هاي سنين باال را مي‬ ‫آورد‪ ،‬اما اين وضعيت علت‌هاي خاص هم دارد که شناخته‬ ‫شده‌ترين علت افزايش سرطان‌ها‪ ،‬استرس است‪.‬‬ ‫وي همچنين به تغيير عوامل محيطي و نقش آن در‬ ‫افزايش سرطان‌ها اشاره کرد و افزود‪ ،‬آلودگي هواي تهران‬ ‫در بروز و افزايش سرطان ريه را نمي‌توان ناديده گرفت‪.‬‬

‫تلفات و خسارات زمين‬ ‫‌لرزه در استان هرمزگان‬ ‫وقوع زمين‌لرزه در استان هرمزگان خسارات مالي و‬ ‫جاني به همراه داشته است‪.‬‬ ‫موسسه ژئو فيزيک دانشگاه تهران گزارش کرده است‬

‫دليل ضرب و شتم شديد توسط همسرش به بيمارستان‬ ‫عمومي ميشيگان منتقل شد و روز ‪ 9‬دسامبر به علت ضربه‬ ‫مغزي درگذشت‪.‬‬ ‫از آنجا که خانواده ساناز نظامي امکان‬ ‫تهيه ويزا و مسافرت به آمريکا را نداشتند با‬ ‫همکاري کارکنان بيمارستان از طريق ارتباط‬ ‫اينترنتي با وي وداع کردند و به صورت آنالين‬ ‫شاهد مرگ دخترشان بودند‪ .‬آنان رضايت‬ ‫دادند که اعضاي بدن وي براي نجات جان‬ ‫بيماران ديگر اهدا شود‪.‬‬ ‫بدين ترتيب ارگان‌هاي حياتي بدن ساناز‬ ‫(قلب‪ ،‬ريه‌ها‪ ،‬کليه‌ها‪ ،‬کبد‪ ،‬لوزالمعده و روده‬ ‫کوچک) جان ‪ 7‬نفر را در آمريکا نجات داده‬ ‫است‪.‬‬ ‫پيکر ساناز نظامي ‪ 18‬دسامبر با حضور‬ ‫کارکنان و پرستاران بيمارستان‪ ،‬به خاک‬ ‫سپرده شد‪.‬‬

‫که زمين لرزه‌اي به بزرگي ‪ 5.5‬در مقياس ريشتر حوالي‬ ‫«کوخرد» استان هرمزگان را لرزاند‪.‬‬ ‫خبرگزاري دولتي ايران ‪ -‬ايرنا ‪ -‬به نقل از سرپرست‬ ‫مديريت بحران استانداري هرمزگان نوشته است که زمين‬ ‫لرزه در محدوده کوخرد و هرنگ بستک تلفات جاني و‬ ‫خسارت مالي داشته است‪.‬‬ ‫به گفته منابع محلي‪ ،‬اين زمين لرزه يک کشته و حدود‬ ‫بيست زخمي داشته که اکثر زخمي‌ها به طور سرپايي مداوا‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫زلزله خسارت گسترده‌اي برجاي گذاشته و خبرگزاري‬ ‫ايرنا به نقل از يکي از ساکنان بستک نوشته است که بيشتر‬ ‫خانه‌ها ترک خورده و قابل سکونت نيست و ساکنان آنها از‬ ‫بيم خرابي ساختمان‪ ،‬در خارج از خانه به سر مي‌برند‪.‬‬ ‫به خصوص‪ ،‬ساختمانهاي فرسوده منطقه به طور کلي‬ ‫ويران شده و با توجه به شرايط بسياري از بناهاي ديگر‪،‬‬ ‫مقامات محلي امکاناتي را براي اسکان موقت اهالي در نظر‬ ‫گرفته‌اند‪.‬‬ ‫در حال حاضر‪ ،‬تعدادي از زلزله زدگان در مدارس‬ ‫اسکان داده شده‌اند و تعدادي چادر نيز برپا شده اما به‬ ‫تعداد بيشتري چادر نياز است است‪ .‬با توجه به سرماي هوا‬ ‫به خصوص در ساعات شب‪ ،‬سازمان هاي امدادي گفته‌اند‬ ‫زلزله‌زدگان به پتو‪ ،‬لباس گرم و ساير ملزومات احتياج دارند‪.‬‬ ‫خبرگزاري تسنيم هم به نقل از يک مقام سازمان هالل‬ ‫احمر نوشته است که مهمترين موضوع براي امدادگران‪،‬‬ ‫اسکان موقت آسيب‌ديدگان است‪.‬‬ ‫در سال جاري‪ ،‬چندين زمين‌لرزه در مناطق جنوبي ايران‬ ‫از جمله استان هرمزگان به وقوع پيوسته که خسارات جاني و‬


‫‪7‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫مالي هم به دنبال داشته است‪.‬‬ ‫اکثر نقاط ايران به دليل خصوصيات زمين شناسي از‬ ‫مناطق زلزله خيز محسوب مي‌شوند و در گذشته‪ ،‬وقوع‬ ‫زمين‌لرزه‌هاي شديد‬ ‫گاه تلفات سنگيني را‬ ‫در پي داشته است‪.‬‬ ‫يکي از علل‬ ‫سنگين‬ ‫تلفات‬ ‫زمين‌لرزه در ايران‬ ‫اين است که اکثر‬ ‫و‬ ‫ساختمان‌ها‬ ‫تاسيسات شهري‬ ‫براي مقاومت در برابر‬ ‫زمين لرزه طراحي‬ ‫و ساخته نشده و‬ ‫به خصوص وجود‬ ‫بناهاي سنتي در بسياري مناطق روستايي خطرات بيشتري‬ ‫را متوجه ساکنان آنها مي‌کند‪.‬‬ ‫طي سال‌ها و به خصوص در موارد وقوع زمين‌لرزه‌هاي پر‬ ‫تلفات‪ ،‬دولت‌ها از برنامه‌هايي براي مقاوم‌سازي ساختمان‌ها‬ ‫در ايران سخن گفته‌اند اما در مورد دامنه و پيشرفت کار در‬ ‫اين زمينه‪ ،‬گزارشي در دست نيست‪.‬‬ ‫شهرستان بستک در استان هرمزگان واقع شده و با‬ ‫شهرستانهاي الرستان‪ ،‬پارسيان‪ ،‬بندرلنگه‪ ،‬المرد و خمير‬ ‫هم مرز است‪ .‬شهر بستک‪ ،‬مرکز اين شهرستان‪ ،‬شهري‬ ‫تاريخي با سابقه تمدني طوالني است‪.‬‬

‫دو روايت از حمله‬ ‫مسلحانه مداح حکومتي‬ ‫در پي تصادف خودروي محمود کريمي‪ ،‬يکي از مداحان‬ ‫حکومتي ايران با خودروي يک زوج جوان‪ ،‬مداح حکومتي‬ ‫و همراهانش با زوج جوان درگيرشده ضمن تيراندازي به‬ ‫سوي خودروي آن‌ها مي‌گريزند‪ .‬اين ماجرا اما روايت‌هاي‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫متفاوتي دارد‪.‬‬ ‫به‌گزارش سايت «عصر ايران» خودروي اين مداح‪ ،‬در‬ ‫يکي از اتوبان‌هاي درون شهري تهران با يک پژو ‪ 206‬که‬ ‫زوج جواني در آن بودند تصادف مي‌کند‪ .‬پس از تصادف و‬ ‫درگيري لفظي‪ ،‬يکي از افراد حلقه اين مداح‪ ،‬با سالح کمري‬ ‫پنج تير به سمت خودروي اين افراد‬ ‫شليک مي‌کند و سپس همه فرار‬ ‫مي‌کنند‪.‬‬ ‫اين گزارش بدون اشاره به نام‬ ‫اين مداح حکومتي نوشته است خبري‬ ‫از دستگيري و برخورد با اين مداح و‬ ‫تيرانداز همراه وي نيست‪.‬‬ ‫در همين حال سايت «نداي‬ ‫انقالب» که گفته مي‌شود نزديک به‬ ‫سپاه پاسداران و نهادهاي امنيتي‬ ‫است نام اين مداح را محمود کريمي‬ ‫عنوان کرده و ماجرا را کامال متفاوت‬ ‫بازگو کرده است‪.‬‬ ‫‪ ‬اين سايت به‌نقل از «يک منبع‬ ‫نزديک به محمود کريمي» نوشته است اين خودرو مداح بوده‬ ‫که «از سوي سرنشينان چند خودرو» که آن‌ها را «اراذل و‬ ‫اوباش» توصيف کرده‪ ،‬مورد تهديد قرار گرفته است‪.‬‬ ‫«نداي انقالب» نوشته است‪ ،‬سرنشينان اين خودروها‬ ‫با ويراژ دادن اطراف خودرو محمود کريمي وي را مجبور به‬ ‫توقف در حاشيه اتوبان مي‌کنند‪ .‬پس از توقف خودرو کريمي‬ ‫در حاشيه اتوبان‪ ،‬سرنشينان خودروهاي مزاحم پياده شده‬ ‫و به سمت خودرو کريمي مي‌روند و اين مداح که به همراه‬ ‫خانواده خود بوده براي دفاع از خانواده خود و دور کردن آن‌ها‬ ‫اقدام به شليک هوايي مي‌کند که اين کار هم نتيجه نمي‌دهد‬ ‫و در نهايت کريمي يک گلوله به سمت الستيک ماشين يکي‬ ‫از اين افراد مزاحم شليک مي‌کند که اين گلوله به گلگير‬ ‫خودرو اصابت مي‌کند و در نهايت آن‌ها از اطراف ماشين‬ ‫کريمي فاصله مي‌گيرند‪.‬‬ ‫اين سايت با بيان اينکه «محمود کريمي مجوز حمل‬ ‫سالح دارد» نوشته است‪ ،‬به دليل اثرگذاري حاج محمود‬ ‫کريمي در سال‌هاي اخير و جذب جوانان به فرهنگ اهل‬ ‫بيت و ترويج اين فرهنگ از سوي وي ما شاهد عصبانيت‬ ‫ضدانقالب از اين مداح اهل بيت هستيم‪.‬‬ ‫در پي ادعاهاي سايت «نداي انقالب»‪ ،‬تارنماي «آينده»‬

‫در مطلب تازه‌اي چند سئوال از «رسانه‌هاي افراطي» کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫سايت «آينده» بدون آنکه از محمود کريمي نامي ببرد‬ ‫نوشته است‪« ،‬حسن رعيت يا حسن ميرکاظمي شريک‬ ‫مشهور بابک زنجاني در خودروي مداح مشهور» بوده و‬ ‫پرسيده است‪« ،‬آيا وي جزو خانواده وي محسوب مي‌شود؟»‬ ‫سايت «آينده» همچنين پرسيده است‪« ،‬اين چه اراذل‬ ‫واوباشي بوده‌اند که به خودروي مداح مشهور حمله کرده‌اند‬ ‫اما به جاي اينکه آن‌ها مسلح باشند طرف مقابل مسلح بوده‬ ‫و تيراندازي کرده است؟» و «چرا به جاي اينکه آن‌ها فرار‬ ‫کنند به کالنتري مراجعه کرده‌اند و اقدام به گزارش حادثه و‬ ‫شکايت نموده‌اند؟»‬ ‫«آينده» پرسيده است‪« ،‬چرا بايد افرادي نظير يک مداح‬ ‫يا يک متهم دانه درشت اقتصادي مجوز حمل سالح داشته‬ ‫باشند؟»‬

‫رشته‌هاي «حذف‌شده» به‬ ‫دانشگاه عالمه طباطبايي‬ ‫تهران بازگشت‬

‫دو سال و اندي پس از انتشار خبر حذف چندين رشته‬ ‫علوم انساني در دانشگاه عالمه طباطبايي تهران‪ ،‬رئيس يکي‬ ‫از دانشکده‌هاي عالمه از بازگشت رشته‌هاي حذف‌شده در‬ ‫مقطع کارشناسي خبر داد‪.‬‬ ‫رئيس دانشکده علوم اجتماعي عالمه گفته است که‬ ‫تمام رشته‌هاي حذف‌شده در مقطع کارشناسي به اين‬ ‫دانشکده بازگشته است‪.‬‬ ‫به گفته محمدحسين پناهي‪ ،‬رئيس دانشکده علوم‬ ‫اجتماعي و ارتباطات دانشگاه عالمه‪ ،‬اين دانشکده «از‬ ‫سال آينده» در تمام رشته‌هاي موجود از جمله رشته‌هاي‬ ‫حذف‌شده دانشجو خواهد گرفت‪.‬‬ ‫گرچه در گزارش ايسنا از قول آقاي پناهي به اسامي‬ ‫رشته‌هاي حذف‌شده که قرار است به دانشگاه عالمه‬ ‫طباطبايي بازگردند اشاره‌اي نشده‪ ،‬اما در سال ‪1390‬‬ ‫صحبت از حذف رشته‌هاي فلسفه‪ ،‬مديريت و روان‌شناسي‬ ‫عالوه بر روزنامه‌نگاري بود‪.‬‬

‫‪7‬‬

‫روزنامه اعتماد‪ ،‬چاپ تهران‪ ،‬در مردادماه سال‬ ‫‪ 1390‬در گزارشي‪ ‬از «حذف ‪ 13‬رشته علوم انساني» از‬ ‫جمله رشته روزنامه‌نگاري‪ ،‬در مقطع کارشناسي‪ ،‬در دانشگاه‬ ‫عالمه طباطبايي خبر داده بود‪ .‬اعتماد در همان زمان علت‬ ‫حذف اين رشته‌ها را «در راستاي بازنگري علوم انساني» در‬ ‫دانشگاه‌هاي ايران عنوان کرد‪.‬‬ ‫کار بازنگري رشته‌هاي علوم انساني در بهمن‌ماه سال‬ ‫‪ 1389‬در زماني اعالم شد که رئيس پژوهشگاه علوم انساني‬ ‫با اعالم بررسي ‪ 38‬رشته دوره کارشناسي از تمرکز جدي‬ ‫«بخش‌هاي مسئول» در بازنگري سرفصل‌هاي علوم انساني‬ ‫خبر داده بود‪.‬‬ ‫حميدرضا آيت‌اللهي‪ ،‬رئيس اين پژوهشگاه‪ ،‬نگراني‬ ‫آيت‌اهلل علي خامنه‌اي از محتويات رشته‌هاي علوم انساني‬ ‫را دليل آغاز اين اقدام ناميد و از «تحصيل حدود دو ميليون‬ ‫دانشجو از سه و نيم ميليون دانشجوي کشور در رشته‌هاي‬ ‫علوم انساني» ابراز نگراني کرد‪.‬‬ ‫در آبان‌ماه سال ‪ 1389‬نيز يکي از مديران وزارت علوم‬ ‫در دولت محمود احمدي‌نژاد از توقف صدور مجوز براي ‪12‬‬ ‫رشته علوم انساني به دليل «عدم هماهنگي با مباني ديني»‬ ‫اسالم‪ ‬خبر داده بود‪.‬‬ ‫رهبر جمهوري اسالمي در شهريورماه سال ‪ 1388‬و در‬ ‫پيوند با رويدادهاي پس از انتخابات اين سال‪ ،‬از تحصيل‬ ‫دو ميليون دانشجو در رشته‌هاي علوم انساني انتقاد کرد و‬ ‫اين علوم را مروج شکاکيت و ترديد در مباني اعتقادي و‬ ‫ديني دانست‪ .‬به دنبال اين موضع‌گيري آيت‌اهلل خامنه‌اي‪،‬‬ ‫بسياري از مسئوالن و مقام‌هاي جمهوري اسالمي نسبت به‬ ‫رواج علوم انساني در کشور اعالم خطر کردند‪.‬‬


‫‪8‬‬

‫ميليون‌ها نفر در سراسر‬ ‫جهان آغاز سال ‪ 2014‬را‬ ‫جشن گرفتند‬ ‫ميليون‌ها شهروند در کشورهاي مختلف جهان از‬ ‫ساعت‌هاي نخستين روز اول ژانويه به جشن و پايکوبي‬ ‫پرداخته و رسيدن سال جديد ميالدي را جشن گرفتند‪.‬‬ ‫در نزديکي ساحل خليج فارس‪ ،‬در دبي‪ ،‬يکي از‬ ‫بزرگ‌ترين مراسم آتش‌بازي سال ‪ 2014‬برگزار شد‪.‬‬ ‫در اوکراين‪ ،‬مخالفان دولت آن کشور در حالي‌که‬ ‫همچنان در تحصن به‌سر مي‌برند‪ ،‬با خواندن سرود ملي به‬ ‫استقبال سال جديد رفتند‪.‬‬ ‫در سودان جنوبي شورشيان و دولت توافق کردند در‬ ‫نخستين روز سال جديد به گفت‌وگو بنشينند‪.‬‬ ‫در کشورهاي قاره اروپا مراسم آتش‌بازي از نيمه‌هاي‬ ‫شب و آغاز سال جديد در شهرهاي مختلف برپا بود‪.‬‬ ‫در سيدني استراليا ‪ -‬بنا بر گفته برگزارکنندگان مراسم‬ ‫سال نو‪ -‬نزديک به هشت تن مواد آتش‌بازي در تنها ‪12‬‬ ‫ثانيه در آسمان به نور و رنگ تبديل شده است‪.‬‬ ‫البته همه‌جا اينگونه نبود؛ در برخي مناطق کوهستاني‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫اروپا‪ ،‬از جمله در جنوب لهستان‪ ،‬مقام‌هاي محيط زيست‬ ‫آتش‌بازي را براي حفظ آرامش گونه‌هاي جانوري ممنوع‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫در شهر ووهان چين نيز همين ممنوعيت براي جلوگيري‬ ‫از بدتر شدن کيفيت هوا و افزايش آالينده‌ها به آن اجرا شد‪.‬‬ ‫در برخي مناطق ديگر هم مراسم آغاز سال نو به‬ ‫مراسم «چهارشنبه‌سوري» در ايران شباهت پيدا کرد‪ ،‬مانند‬ ‫شهرهاي هند که جوانان با نارنجک‌هاي صوتي خانه‌ساز تا‬ ‫ساعت‌هاي بامداد نخستين روز سال ‪ ،2014‬خيابان‌هاي‬ ‫شهرهاي بزرگ را در اختيار خود داشتند‪.‬‬

‫تازگي از سوي کميسارياي‬ ‫عالي سازمان ملل براي‬ ‫پناهندگان در ژنو منتشر‬ ‫شد آمده است که اين رقم‬ ‫از ابتداي دهه ‪ 90‬ميالدي‬ ‫تا کنون بي‌سابقه بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫ميان‬ ‫اين‬ ‫در‬ ‫موج‪ ‬آوارگان از کشور‌هاي‬ ‫افغانستان‪،‬‬ ‫سوريه‪،‬‬ ‫سومالي‪ ،‬سودان و کنگو‬ ‫که عمدتا به دليل جنگ‬ ‫مسلحانه در اين کشورها‬ ‫به راه افتاده‪ ،‬تا کنون‬ ‫سابقه نداشته است‪ .‬در‬ ‫اين گزارش از همسايگان‬ ‫افغانستان يعني پاکستان‬ ‫و ايران و نيز اردن و لبنان‪،‬‬ ‫همجواران سوريه‪ ،‬به‬ ‫عنوان کشورهايي ياد شده است که بيشترين شمار آوارگان‬ ‫را در خود جاي داده‌اند‪.‬‬ ‫تنها در شش ماه نخست سال جاري ميالدي ‪ 5‬ميليون‬ ‫و ‪ 900‬هزار نفر مجبور به ترک خانه و کاشانه‌خود شده‌اند‪.‬‬ ‫يعني هر ماه به‌طور متوسط اندکي کمتر از يک ميليون نفر بر‬ ‫شمار آوارگان افزوده شده است‪ .‬در حالي که بر اساس اين‬ ‫گزارش شمار آوارگان در کل سال ‪ 2012‬بالغ بر ‪ 7‬ميليون و‬ ‫‪ 600‬هزار نفر بوده است‪.‬‬

‫شمار آوارگان جهان به ‪45‬‬ ‫ميليون نفر رسيد‬ ‫به گزارش سازمان ملل متحد متحد در حال حاضر‬ ‫‪ 45‬ميليون نفر در کشورهاي ديگر به عنوان پناهجو به سر‬ ‫مي‌برند يا در کشور خود آواره‌ شده‌اند‪ .‬در گزارشي که به‬ ‫در اين ميان در فاصله ماه ژانويه تا جون سال ‪2013‬‬ ‫نزديک به ‪ 190‬هزار آواره به زادگاه‌شان بازگشته‌اند‪.‬‬ ‫کميسارياي عالي سازمان ملل براي پناهندگان در تهيه اين‬ ‫گزارش از داده‌هاي آماري دفاتر خود در ‪ 120‬کشور استفاده‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫به گفته آنتونيو گوترس‪ ،‬کميسرعالي سازمان ملل در‬ ‫امور پناهندگان‪ ،‬پرسشي که با توجه به اين ارقام مطرح‬ ‫مي‌شود اين است که چرا چنين شمار زيادي از مردم مجبور‬ ‫به فرار مي‌شوند‪ .‬او به هنگام ارائه اين گزارش گفت‪ ،‬هر‬ ‫چند سازمان‌هاي امدادي در امر کمک‌رساني فعال هستند‪،‬‬ ‫اما آن‌ها قادر به جلوگيري از به راه افتادن جنگ يا پايان‬ ‫دادن به آن نيستند‪.‬‬ ‫آقاي گوترس تأکيد کرد که خاموش کردن شعله جنگ‬ ‫مستلزم «تالش ‌و اراده سياسي است‪ .‬در اين راه بايستي‬ ‫فعاليت‌هاي به مراتب گسترده‌‌تري در سطح بين‌المللي انجام‬ ‫گيرد‪».‬‬

‫درخواست «نيويورک‬ ‫تايمز» و «گاردين» براي‬ ‫بخشودگي اسنودن‬ ‫روزنامه‌هاي «نيويورک تايمز» چاپ آمريکا و «گاردين»‬ ‫چاپ انگليس‪ ،‬با انتشار سرمقاله‌هاي جداگانه‪ ،‬خواهان‬ ‫بخشودگي ادوارد اسنودن و صدور اجازه بازگشت او به‬ ‫آمريکا شده‌اند‪.‬‬ ‫به نوشته اين دو روزنامه‪ ،‬از آقاي اسنودن بايد به خاطر‬ ‫افشاگري‌هايش تقدير شود و نبايد او را مجازات کرد‪.‬‬ ‫ادوارد اسنودن‪ ،‬کارمند سابق سازمان اطالعات مرکزي‬ ‫آمريکا و پيمانکار پيشين سازمان امنيت ملي اين کشور‬ ‫در پي افشاي اطالعات مربوط به طرح‌هاي فوق محرمانه‬ ‫گردآوري اطالعات مکالمات ديجيتال شهروندان از اياالت‬ ‫متحده گريخت و در حال حاضر در روسيه زندگي مي‌کند‪.‬‬ ‫روزنامه‌هاي «گاردين» و «نيويورک تايمز»‪ ،‬از دريافت‬ ‫کنندگان اصلي اطالعات افشا شده به وسيله آقاي اسنودن‬ ‫بوده‌اند‪.‬‬ ‫روزنامه «نيويورک تايمز» در مقاله خود نوشت‪« ،‬با در‬ ‫نظر گرفتن ارزش فوق العاده زياد اطالعات آشکار شده به‬

‫‪8‬‬

‫وسيله او و افشاگري‌هايش از سوء استفاده صورت گرفته از‬ ‫قدرت‪ ،‬استحقاق آقاي اسنودن بيشتر از تبعيد دائمي‪ ،‬ترس‬ ‫و فرار است‪».‬‬ ‫«گاردين» نيز ابراز اميدواري کرده است که افراد معقول‬ ‫در دولت اوباما در پي راهکاري براي بازگشت عزتمندانه‬ ‫ادوارد اسنودن به آمريکا باشند‪.‬‬

‫سرمقاله اين روزنامه همچنين ابراز اميدواري کرده‬ ‫است که باراک اوباما از اختيارات خود به گونه‌اي استفاده‬ ‫کند که نحوه برخورد با آقاي اسنودن به نمونه درخشاني‬ ‫از اهميت افشاگري و آزادي بيان تبديل شود‪ .‬اين روزنامه‬ ‫نوشته است که بعيد مي‌داند که باراک اوباما‪ ،‬ادوارد اسنودن‬ ‫را عفو کند‪.‬‬ ‫مديران هر دو نشريه همزماني انتشار اين دو مقاله را‬ ‫تصادفي عنوان کرده‌اند‪.‬‬ ‫ادوارد اسنودن که به طور رسمي به جاسوسي و سرقت‬ ‫اسناد دولتي متهم شده است‪ ،‬در حال حاضر در روسيه به سر‬ ‫مي‌برد‪ .‬او پيشتر براي سفر به آمريکاي جنوبي اقدام کرده‬ ‫بود ولي تالشش موفقيت‌آميز نبود‪.‬‬ ‫مقام‌هاي آمريکايي و وکيل ادوارد اسنودن در روسيه به‬ ‫اين درخواست روزنامه‌هاي «نيويورک تايمز» و «گاردين»‬ ‫واکنش نشان نداده‌اند‪.‬‬

‫مانموهان سينگ پس‬ ‫از انتخابات سراسري‬ ‫کناره‌گيري مي‌کند‬

‫مانموهان سينگ‪ ،‬نخست وزير هند گفته است در‬ ‫صورتي که حزب حاکم کنگره در انتخابات آينده اين کشور‬ ‫به پيروزي برسد‪ ،‬قصد ندارد براي يک دوره ديگر در اين‬ ‫سمت باقي بماند‪.‬‬ ‫آقاي سينگ ‪ 81‬ساله تقريبا ده سال است که پست‬ ‫نخست وزيري هند را در اختيار دارد‪.‬‬ ‫او گفته است در صورت پيروزي حزب کنگره در‬ ‫انتخابات تابستان سال جاري رهبري اين حزب را به فرد‬ ‫ديگري واگذار خواهد کرد‪.‬‬ ‫آقاي سينگ با اشاره به اينکه در وقت مناسب کانديداي‬ ‫جديد اين حزب معرفي خواهد شد‪ ،‬افزود که رائول گاندي‪،‬‬ ‫معاون اين حزب صالحيت الزم را براي اين سمت دارد‪.‬‬ ‫نخست وزير هند همچنين گفت در صورتي که ناراندرا‬ ‫مودي‪ ،‬رهبر حزب مخالف‪ ،‬بهاراتيا جاناتا (بي جي پي) به‬ ‫پست نخست وزيري برسد چنين انتخابي براي کشور‬ ‫«مصيبت بار» خواهد بود‪.‬‬ ‫حزب بهاراتيا جاناتا اخيرا توانست در انتخابات مجالس‬ ‫محلي در چهار ايالتي که از نظر سياسي حائز اهميت است‪،‬‬ ‫حزب کنگره را شکست دهد‪ .‬انتخابات مجالس ايالتي معموال‬ ‫محکي براي انتخابات سراسري در هند به شمار مي‌رود‪.‬‬ ‫بسياري از رائول گاندي‪ ،‬معاون حزب کنگره به عنوان‬ ‫جانشين احتمالي آقاي سينگ نام مي‌برند‪.‬‬ ‫آقاي مودي‪ ،‬که سر وزير ايالت غربي گجرات است‪،‬‬ ‫متهم است که اقدامات الزم براي متوقف کردن شورش‌ها‬ ‫عليه مسلمانان را در سال ‪ 2002‬ميالدي انجام نداد‪ .‬اتهامي‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪9‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫که مکررا از سوي آقاي مودي رد شده است‪.‬‬ ‫گفته شده که در جريان اين درگيري ها بيش از ‪1000‬‬ ‫نفر کشته شدند‪.‬‬ ‫حزب بي جي پي ضمن محکوم کردن سخنان اخير‬ ‫آقاي سينگ گفته است که آقاي مودي گجرات را به «الگويي‬ ‫از توسعه براي کشور» تبديل کرده است‪.‬‬ ‫اغلب از مانموهان سينگ به دليل نداشتن تحکم الزم‬ ‫در سخنانش انتقاد شده است‪.‬‬

‫نيروهاي القاعده‬ ‫بخش‌هايي از استان انبار‬ ‫عراق را تصرف کردند‬

‫يک منبع آگاه در وزارت کشور عراق گفته است که گروه‬ ‫«دولت اسالمي عراق و شام» وابسته به القاعده‪ ،‬کنترل نيمي‬ ‫از شهر فلوجه در استان انبار و همچنين بخش‌هايي از شهر‬ ‫رمادي‪ ،‬مرکز اين استان را در دست گرفته است‪.‬‬ ‫اين اتفاق دو روز پس از برچيدن چادرهاي‬ ‫تصحن‌کنندگان سني مذهب معترض به سياست‌هاي دولت‬ ‫نوري مالکي نخست وزير شيعه عراق روي داده است‪ .‬اين‬ ‫تحصن از حدود يک سال پيش آغاز شده بود‪.‬‬ ‫يک مقام مسئول در وزارت کشور عراق به خبرگزاري‬ ‫فرانسه گفته است‪« :‬نيمي از شهر فلوجه در دست گروه‬ ‫دولت اسالمي عراق و شام و نيم ديگر آن در دست افراد‬ ‫مسلح عشاير است که از زمان پايان دادن به تحصن انبار‪ ،‬با‬ ‫نيروهاي ارتش مي‌جنگند‪».‬‬ ‫يک شاهد عيني هم گفته است که «نيروهاي القاعده‬ ‫در حال حاضر ايست‌هايي بازرسي در مرکز و جنوب فلوجه‬ ‫برپا کرده‌اند‪ ».‬به گفته اين شاهد عيني در هر ايست بازرسي‬ ‫«پنج تا هفت نيروي مسلح» حضور دارند‪.‬‬ ‫هم‌زمان‪ ،‬نيروهاي گروه «دولت اسالمي عراق و شام»‬ ‫مرتبط با القاعده‪ ،‬در چند محله شرق شهر رمادي‪ ،‬مرکز‬ ‫استان انبار حضور دارند‪.‬‬ ‫خبرگزاري‌هاي فرانسه و اصوات العراق گزارش داده‌اند‬ ‫که در حدود ‪ 60‬خودرو که در هرکدام از آن‌ها حدود ‪10‬‬ ‫فرد مسلح سوار هستند و پرچم‌هاي دولت اسالمي عراق و‬ ‫شام را برافراشته‌اند‪ ،‬در چند محله در شرق رمادي در حال‬ ‫جوالن دادن هستند و اين در حالي است که شاهد غياب‬ ‫کامل نيروهاي دولتي هستيم‪.‬‬ ‫بنا بر اين گزارش‪ ،‬بيشتر افراد مسلح نقاب به صورت‬ ‫دارند و از راديو پخش خودروهاي آن‌ها‪ ،‬سرودهايي در‬ ‫تمجيد از تشکيالت القاعده پخش مي‌شود‪.‬‬ ‫احمد ابو ريشه يکي از برجسته‌ترين فرماندهان‬ ‫نيروهاي «الصحوه» در سخناني خطاب به ساکنان استان‬ ‫انبار‪ ،‬ورود نيروهاي القاعده به فلوجه و رمادي را اعالم کرده‬ ‫بود‪ .‬نيروهاي «الصحوه» شبه نظاميان سني مذهب هستند‬ ‫که به نيروهاي دولتي عراق در جنگ عليه القاعده‪ ،‬کمک‬ ‫مي‌کنند‪.‬‬ ‫ابو ريشه در سخنانش که آن را سايت وزارت دفاع‬ ‫عراق منتشر کرد‪ ،‬گفته بود‪« :‬دولت عراق به خواست سران‬ ‫عشاير در خارج کردن ارتش از شهرها پاسخ مثبت داد‪.‬‬ ‫هنگامي که خروج نيروهاي ارتش از شهرها آغاز شد‪،‬‬ ‫ناگهان جنايتکاران القاعده صحرا را ترک کرده و وارد‬

‫‪January 2014‬‬

‫‪9‬‬

‫دي ‪1392‬‬

‫شهرهاي‪ ‬فلوجه و رمادي شدند و در حالي که شمشيرها‪،‬‬ ‫قمه‌ها و اسلحه خود را در دست داشتند‪ ،‬به جوالن دادن در‬ ‫شهرها پرداختند تا بار ديگر دست به جرم و جنايت بزنند‪».‬‬ ‫ابوريشه همچنين از عشاير خواست به خانه‌هاي خود‬ ‫بازگردند تا برخورد قاطعي با نيروهاي القاعده صورت بگيرد‪.‬‬ ‫نيروهاي ارتش عراق در هفته‌هاي گذشته عمليات‬ ‫گسترده‌اي را عليه نيروهاي القاعده در استان انبار آغاز کرده‬ ‫بودند‪ .‬فرمان آغاز اين عمليات پس از آن صادر شد که چند‬ ‫فرمانده بلندپايه ارتش عراق در سه عمليات انتحاري در‬ ‫نزديکي شهر رمادي کشته شدند‪.‬‬ ‫نوري مالکي پس از آن خواستار پايان تحصن معترضان‬ ‫سني مذهب شد و گفت که چادرهاي تحصن به محلي براي‬ ‫پناه نيروهاي القاعده تبديل شده است‪.‬‬ ‫تحصن کنندگان که دولت مالکي را به تبعيض عليه خود‬ ‫متهم مي‌کنند‪ ،‬از پذيرش اين درخواست امتناع کرده و اقدام‌‬ ‫مالکي را کوششي به منظور کسب راي در انتخابات پارلماني‬ ‫سال آينده عراق تعبير کردند‪.‬‬ ‫پس از برچيدن چادرهاي تحصن‌کنندگان توسط‬ ‫نيروهاي دولتي‪ ،‬مالکي به منظور کاهش تنش در استان‬ ‫انبار‪ ،‬دستور خروج ارتش‬ ‫از شهرهاي اين استان‬ ‫را صادر کرد که يکي از‬ ‫خواسته‌هاي سران عشاير‬ ‫بود‪.‬‬ ‫ديگر خواسته سران‬ ‫عشاير‪ ،‬آزادي احمد علواني‬ ‫نماينده سني مذهب شهر‬ ‫رمادي در پارلمان عراق بود‬ ‫که چند روز پيش توسط‬ ‫نيروهاي سازمان مبارزه با‬ ‫تروريسم عراق دستگير‬ ‫شده بود‪ .‬علواني از سران‬ ‫معترضان سني عليه دولت‬ ‫مالکي به شمار مي‌آيد‪.‬‬ ‫به محض خروج‬ ‫نيروهاي ارتش از شهرهاي‬ ‫انبار‪ ،‬تحرکات نيروهاي‬ ‫القاعده و ورود آن‌ها به‬ ‫شهرها آغاز شد؛ جرياني‬ ‫که باعث شد که مالکي از‬ ‫دستور اوليه خود عقب‌نشيني کرده و دستور بازگشت ارتش‬ ‫را به شهرها صادر کند‪.‬‬

‫دولت سودان جنوبي‬ ‫با آتش‌بس فوري‬ ‫موافقت کرد‬

‫رهبران کشورهاي شرق آفريقا که در کنيا تشکيل جلسه‬ ‫داده‌اند‪ ،‬مي‌گويند که دولت سودان جنوبي با آتش بس فوري‬ ‫موافقت کرده است‪.‬‬ ‫رهبران اين کشورها ضمن استقبال از تعهدي که دولت‬ ‫جمهوري سودان جنوبي براي برقراري آتش بس سپرده‬ ‫است‪ ،‬از ريک ماکار‪ ،‬رهبر شورشيان هم خواسته‌اند که‬ ‫متقابال آتش بس را بپذيرد‪.‬‬ ‫رهبران هشت کشور شرق آفريقا که «بلوک ايگاد» را‬ ‫تشکيل مي دهند‪ ،‬براي يافتن راه حلي براي خشونت‌هاي‬ ‫جاري در سودان جنوبي در کنيا تشکيل جلسه داده‌اند‪.‬‬ ‫نشست کنيا يک روز پس از ديدار سالوا کي‌ير‪ ،‬رئيس‬ ‫جمهوري سودان جنوبي با روساي جمهور کنيا و اتيوپي‬ ‫صورت مي‌گيرد‪.‬‬ ‫در همين حال سازمان ملل متحد گفته است که نيروهاي‬ ‫جديد صلح‌بان قرار است به زودي در سودان جنوبي مستقر‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫برخوردهاي خشونت بار بين نيروهاي حکومتي وفادار‬ ‫به رئيس جمهوري و نيروهاي شورشي حامي معاون اول‬

‫آغاز فروش قانوني ماري‌جوانا‬ ‫در ايالت کلرادوي آمريکا‬ ‫براي نخستين بار در تاريخ‬ ‫آمريکا يکي از اياالت اين کشور‬ ‫فروش ماري‌جوانا را قانوني اعالم‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫از روز اول ژانويه ‪2014‬‬ ‫شهروندان باالي ‪ 21‬سال در ايالت‬ ‫کلرادو مي‌توانند رسما اين ماده‬ ‫مخدر را از فروشگاه‌هاي داراي‬ ‫مجوز تهيه کنند‪.‬‬ ‫از يک سال پيش به همراه‬ ‫داشتن ماري‌جوانا‪ ،‬کاشت و مصرف‬ ‫شخصي آن در اين ايالت آزاد اعالم‬ ‫شده بود‪ ،‬اما فروش آن تنها براي‬ ‫مصارف پزشکي مجاز بود‪.‬‬ ‫ايالت واشنگتن نيز در نظر دارد‬ ‫که طي سال جاري فروش ماري‌جوانا را آزاد اعالم کند‪.‬‬ ‫پيش‌تر شهروندان اين دو ايالت در يک نظرسنجي‬ ‫به قانوني کردن فروش ماري‌جوانا رأي مثبت داده‬ ‫بودند‪ .‬با اين همه مصرف اين ماده در مالءعام همچنان‬ ‫غيرقانوني به شمار مي‌رود‪.‬‬ ‫در حال حاضر در ‪ 20‬ايالت آمريکا‪ ،‬از جمله کلرادو‬ ‫و واشنگتن مصرف ماري‌جوانا به داليل پزشکي قانوني‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫بر اساس قانون جديد‪ ،‬ساکنان ايالت کلرادو مجازند‬ ‫هر بار تا سقف ‪ 28‬گرم ماري‌جوانا را به طور قانوني بخرند‬ ‫و «توريست‌هايي» که از اياالت ديگر به کلرادو مي‌آيند‬ ‫تنها مجاز به خريد يک چهارم اين ميزان هستند‪.‬‬ ‫وزارت دادگستري آمريکا اعالم کرده‪ ،‬تا زماني که‬ ‫اياالت بر نحوه اجراي قانون جديد نظارت داشته باشند‬ ‫و مانع از آن شوند که داد و ستد ماري‌جوانا تحت کنترل‬ ‫باندهاي تبهکار درآيد‪ ،‬از دخالت در اين موضوع خودداري‬ ‫سابق او ‪،‬ريک ماکار‪ ،‬از چند هفته پيش آغاز شد‪ .‬در اثر‬ ‫اين درگيري‌ها بيش از ‪ 100‬هزار نفر مجبور به ترک خانه و‬ ‫کاشانه خود شده‌اند و به گفته سازمان ملل متحد حدود ‪60‬‬ ‫هزار شهروند غيرنظامي هم به پايگاه‌هاي اين سازمان در‬ ‫سودان جنوبي پناه برده‌اند‪.‬‬ ‫رئيس جمهوري سودان جنوبي پيشتر با اوهورو کنياتا‬ ‫رئيس جمهوري کنيا و هايله ماريام دسالگن‪ ،‬نخست وزير‬ ‫اتيوپي ديدار و گفتگو کرده بود‪ .‬نخست وزير اتيوپي اين‬ ‫مذاکرات را «بسيار سازنده و صادقانه» توصيف کرد‪.‬‬ ‫چين هم که خريدار بيشترين ميزان نفت سودان جنوبي‬ ‫است‪ ،‬نماينده‌اي به منطقه اعزام کرده است تا با طرف‌هاي‬ ‫درگير وارد گفتگو شود‪.‬‬ ‫اوهورو کنياتا‪ ،‬رئيس جمهوري کنيا در آغاز مذاکرات بر‬ ‫سر بحران سودان جنوبي گفت‪ ،‬ما در ايگاد نخواهيم گذاشت‬ ‫دولت سودان جنوبي که با اصول دمکراتيک انتخاب شده‬ ‫است‪ ،‬سقوط کند‪ .‬خشونت هيچگاه نتيجه خوب به دست‬ ‫نمي‌دهد و باعث خشونت بيشتر مي‌شود‪.‬‬ ‫در همين حال هيلده جانسون فرستاده ويژه سازمان ملل‬ ‫متحد در سودان جنوبي از رهبران سياسي طرف‌هاي درگير‬ ‫خواست تا به صلح فرصت بدهند‪.‬‬ ‫هيلده جانسون در يک پيام ويديوئي از جوبا‪ ،‬پايتخت‬ ‫سودان جنوبي افزود‪ ،‬کشوري که بعد از ده‌ها سال درگيري و‬ ‫تالش ساخته شده است‪ ،‬اکنون در معرض خطر قرار گرفته‬ ‫است‪.‬‬ ‫به گفته فرستاده ويژه سازمان ملل متحد در سودان‬ ‫جنوبي در شهر ماالکال و بور درگيري‌هاي شديدي جريان‬ ‫دارد اما شهر بنتيو آرام‌تر شده است‪.‬‬ ‫تدروس ادهانوم‪ ،‬وزير خارجه اتيوپي گفته است که فقط‬ ‫از راه مذاکرات مي‌شود به يک راه حل ماندگار براي بحران‬ ‫جاري سودان جنوبي دست يافت‪.‬‬ ‫درگيري‌ها همچنين بر توليد نفت سودان جنوبي هم‬ ‫تاثير گذاشته است‪ 98 .‬درصد از درآمد سودان جنوبي از‬ ‫طريق فروش نفت تامين مي‌شود‪.‬‬ ‫در گيري‌ها پس از آن آغاز شد که سالوا کي‌ير‪ ،‬معاون‬ ‫اول سابق خود را که در اوايل تابستان برکنار کرده بود‪ ،‬به‬ ‫طراحي کودتا متهم کرد‪ .‬اما آقاي ماکار اين اتهام را رد کرده‬ ‫و مي‌گويد که اين اتهامات تالشي از سوي رئيس جمهوري‬

‫مي‌کند‪.‬‬ ‫ساالنه در آمريکا حدود ‪ 750‬هزار نفر در ارتباط با‬ ‫جرايم وابسته به ماري‌جوانا دستگير مي‌شوند‪.‬‬ ‫نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهند که اکثر آمريکايي‌ها‬ ‫موافق قانوني‌شدن فروش ماري‌جوانا در کشور هستند‪ .‬با‬ ‫اين همه شماري از منتقدان بر اين باورند که آزاد شدن‬ ‫فروش ماري‌جوانا بر جوانان تأثير منفي مي‌گذارد‪.‬‬ ‫در ماه دسامبر ‪ 2013‬اروگوئه تجارت ماري‌جوانا را‬ ‫در کشور آزاد اعالم کرد‪ .‬اروگوئه تنها کشور در جهان به‬ ‫شمار مي‌رود که در آن توليد‪ ،‬فروش و مصرف ماري‌جوانا‬ ‫قانوني است‪.‬‬ ‫اين قانون از ماه اپريل در اين کشور اجرا مي‌شود‬ ‫و طبق آمار شوراي ملي مبارزه با مواد مخدر در اروگوئه‪،‬‬ ‫‪ 120‬هزار نفر از جمعيت ‪ 3‬ميليون نفري اين کشور‬ ‫ماري‌جوانا مصرف مي‌کنند و يک ششم اين افراد حتي هر‬ ‫روزه ماري‌جوانا مي‌کشند‪.‬‬

‫سودان جنوبي براي از ميان برداشتن رقباي سياسي است‪.‬‬

‫سفير پيشين اسرائيل‪:‬‬ ‫اکثر افراد مرتبط با‬ ‫انفجار آميا را کشته‌ايم‬

‫اسحاق آويران‪ ،‬سفير پيشين اسرائيل در آرژانتين در‬ ‫گفت‌وگويي با خبرگزاري يهوديان آرژانتين اعالم کرد که‬ ‫اسرائيل بيشتر افرادي را که پشت حمالت مرگبار سال‬ ‫‪ 1992‬به سفارت اسرائيل و انفجار آميا در سال ‪1994‬در‬ ‫بوئنس آيرس قرار داشتند‪ ،‬شناسايي کرده و به قتل رسانده‬ ‫است‪.‬‬ ‫خبرگزاري فرانسه به نقل از خبرگزاري يهوديان‬ ‫آرژانتين اين گفت‌وگوي مقام اسرائيلي را بازنشر کرده‬ ‫است‪ .‬آويران به اين خبرگزاري گفته است‪« ،‬بيشتر افراد‬ ‫دخيل در انفجارهاي آميا ديگر در اين جهان نيستند و ما‬ ‫خودمان ترتيب کار را داديم‪».‬‬ ‫انفجارهاي موسوم به آميا در نزديکي مرکز فرهنگي‬ ‫يهوديان در بوئنس آيرس ‪ 85‬کشته و ‪ 300‬زخمي برجا‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪10‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫گذاشت‪ .‬دوسال پيش‌ از آن نيز انفجاري ديگر در نزديکي‬ ‫سفارت اسرائيل در بوئنس‌آيرس دست‌کم ‪ 29‬کشته برجا‬ ‫گذاشته بود‪.‬‬ ‫اسحاق آويران از سال ‪ 1993‬تا ‪ 2000‬ميالدي سفير‬ ‫اسرائيل در آرژانتين بوده است‪ .‬او در مصاحبه‌ خود مشخص‬ ‫نکرد که عامالن انفجارها چه مليتي داشته‌اند و دقيقا چه‬ ‫افراد يا نهادهائي آن‌ها را حذف فيزيکي کرده‌اند‪.‬‬ ‫سفير پيشين اسرائيل در آرژانتين همچنين مدعي شد‬ ‫که آن‌ها مي‌دانند دقيقا چه کساني پشت اين انفجارها بودند‬ ‫و تاکيد کرد همان افرادي که انفجار اول را ترتيب دادند‪،‬‬ ‫انفجار دوم در مرکز همياري يهوديان را هم طراحي و انجام‬ ‫دادند‪.‬‬ ‫آويران بار ديگر در اين‬ ‫گفت‌وگوي خود تاکيد کرده که‬ ‫آرژانتين بايد دادگاه محاکمه‬ ‫‌عامالن دخيل در اين انفجارها‬ ‫را برپا کند و تاکيد کرد اسرائيل‬ ‫همچنان به دنبال اجراي عدالت‬ ‫و روشن شدن واقعيت‌ها درباره‬ ‫اين حمالت مرگبار براي افکار‬ ‫عمومي است‪.‬‬ ‫گروه «جهاد اسالمي»‬ ‫که يکي از گروه‌هاي تندروي‬ ‫فلسطيني است مسئوليت‬ ‫انفجاري را که در نزديکي در‬ ‫ساختمان سفارت اسرائيل رخ‬ ‫داد‪ ،‬بر عهده گرفت‪.‬‬ ‫اسرائيل و آرژانتين در اين‬ ‫دو دهه ايران را‪ ‬متهم کردند‪ ‬که‬ ‫پشت اين حمالت تروريستي بود‪ .‬ايران همواره اين اتهام‬ ‫را رد کرده است‪.‬‬ ‫نام اکبر هاشمي رفسنجاني رئيس‌جمهور اسبق‪،‬‬ ‫محسن رضايي فرمانده‌ي وقت سپاه پاسداران و علي‌اکبر‬ ‫واليتي وزير پيشين امور خارجه در رابطه با اين انفجارها‬ ‫مطرح و آن‌ها به دست داشتن در انفجارها متهم شده‌اند‪.‬‬ ‫يک‪ ‬دادستان آرژانتيني‪ ‬براي هاشمي رفسنجاني حکم‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫بازداشت بين‌المللي نيز صادر کرده است‪ .‬حزب‌اهلل لبنان‬ ‫و برخي چهره‌هاي لبناني نيز به دست داشتن در انفجارها‬ ‫متهم شده‌اند‪.‬‬ ‫بيش از ‪ 300‬هزار يهودي در آرژانتين زندگي مي‌کنند و‬ ‫بزرگترين جامعه‌ يهوديان آمريکاي التين را تشکيل مي‌دهند‪.‬‬

‫دستگاه قضايي ترکيه‬ ‫با آزادي متهمان پرونده‬ ‫فساد مخالفت کرد‬

‫دادگاه ترکيه با آزادي ‪ 10‬تن از متهمان پرونده فساد‬ ‫مالي کشور مخالفت کرد‪ .‬با اين رأي پسر معمر گولر‪ ،‬وزير‬ ‫ک بانک»‪،‬‬ ‫مستعفي کشور و يکي از مدير عامالن سابق «هال ‌‬ ‫بانک دولتي ترکيه (بانک خلق) در بازداشت موقت خواهند‬ ‫ماند‪.‬‬ ‫رسانه‌هاي ترکيه افزوده‌اند که درخواست آزادي ديگر‬ ‫متهمان هم‌اينک در دست بررسي است‪.‬‬ ‫تحقيقاتي که در مورد «هالک‌بانک» در جريان است‬

‫قصد دارد روشن سازد‌‪ ،‬آيا اين بانک در ازاي دريافت رشوه و‬ ‫با استفاده از انتقال پول به بي‌اثر شدن تحريم‌هاي بين‌المللي‬ ‫عليه ايران کمک نکرده است؟‬ ‫دستگيري‌هاي اخير مرتبط با پرونده فساد مالي ترکيه‬ ‫به‪ ‬جنگ قدرت‪ ‬بين دولت حزب اسالم‌گراي عدالت و توسعه‬ ‫به رياست رجب طيب اردوغان و رقبايش منجر شده است‪.‬‬ ‫حزب اردوغان در درجه اول به جنبش تحت رهبري‬ ‫فتح‌اهلل گولن‪ ،‬مبلغ مذهبي ترک مقيم آمريکا ظنين است و‬ ‫تصور مي‌کند‪ ،‬اين جنبش پشت پرده تحقيقات فساد دولتي‬ ‫و اقتصادي قرار دارد‪.‬‬ ‫جنبش خدمت (هيزمت)‪ ،‬به رهبري گولن در بخش‌هايي‬ ‫از پليس و دستگاه قضايي ترکيه نفوذ دارد‪.‬‬ ‫رسوايي فساد اقتصادي ترکيه ارزش برابري لير‪ ،‬پول‬ ‫رسمي اين کشور را باز هم پايين‌تر آورده است‪.‬‬ ‫در روزهاي اخير نرخ برابري دالر آمريکا در برابر لير‬ ‫ترکيه رکورد زد و هر دالر آمريکا برابر با ‪ 2.18‬لير شد‪ .‬پيش‬ ‫از آن دالر آمريکا حدود ‪ 2.14‬لير معامله مي‌شد‪.‬‬ ‫ارزش يورو پس از آنکه با نرخ برابري ‪ 2.95‬در برابر‬ ‫لير معامله شد‪ ،‬ارتقا يافت و برابر با حدود ‪ 2.99‬لير شد‪.‬‬ ‫تجار و کسبه مي‌گويند‪ ،‬وخامت بيشتر اوضاع سياسي‬ ‫جاري در ترکيه‪ ،‬نرخ برابري پول کشور را بيش از اين تحت‬ ‫تاثير قرار خواهد داد‪ .‬بهره ‌وام‌هاي بانکي نيز از وضعيت‬ ‫موجود تأثير پذيرفته و افزايش يافته‌اند‪.‬‬ ‫ترکيه به سرمايه خارجي متکي است‪ .‬افزايش بي‌ثباتي‬ ‫سرمايه‌گذاري خارجي خطري براي ثبات اقتصادي اين‬ ‫کشور محسوب خواهد شد‪.‬‬

‫‪10‬‬

‫کامل برگزار خواهد شد‪ .‬باخ در بيانيه‌اي ابراز اطمينان کرده‬ ‫که نهادهاي روسي امنيت بازي‌ها را تأمين خواهند کرد‪ .‬وي‬ ‫در نامه‌اي به پوتين همدردي خود در مورد حمالت «بزدالنه و‬ ‫موذيانه» در شهر ولگاگراد را ابراز کرده است‪.‬‬ ‫هرچند هنوز هيچ فرد يا گروهي مسئوليت انفجارهاي‬ ‫انتحاري شهر ولگاگراد را بر عهده نگرفته است‪ ،‬اما وزارت‬ ‫خارجه روسيه حمالت اخير را با تهديدهاي شبه‌نظاميان‬ ‫اسالمگرا در ارتباط مي‌داند‪ .‬گفته مي‌شود حمالت انتحاري‬ ‫اخير شبيه به حمالت قبلي شبه‌نظاميان اسالمگرا از منطقه‬ ‫قفقاز شمالي بوده است‪.‬‬ ‫دکو عمروف‪ ،‬رهبر شورشيان مسلح چچني پيش‌تر‬ ‫از هواداران خود خواسته بود تا با حمالت انتحاري مانع از‬ ‫برگزاري بازي‌هاي المپيک زمستاني در ماه فوريه سال جاري‬ ‫ميالدي در روسيه شوند‪.‬‬

‫رهبر کره شمالي از اعدام‬ ‫شوهر عمه‌اش دفاع کرد‬

‫پوتين‪ :‬مبارزه تا نابودي‬ ‫تروريست‌ها ادامه دارد‬

‫يک روز پس از دومين بمب‌گذاري انتحاري در شهر‬ ‫ولگاگراد در جنوب روسيه‪ ،‬والديمير پوتين‪ ،‬رئيس جمهور‬ ‫اين کشور براي نخستين بار درباره رخدادهاي اخير اين‬ ‫شهر اظهار نظر کرد‪.‬‬ ‫پوتين که به مناسبت فرارسيدن سال نوي ميالدي در‬ ‫برنامه‌اي تلويزيوني خطاب به مردم روسيه سخن مي‌گفت‪،‬‬ ‫اعالم کرد که کشورش با شدت تمام در برابر تروريست‌ها‬ ‫خواهد ايستاد‪ .‬رئيس جمهوري روسيه گفت‪« :‬ما به مبارزه‬ ‫خود عليه تروريست‌ها تا نابودي کامل آن‌ها ادامه خواهيم‬ ‫داد‪».‬‬ ‫دو بمب‌گذاري انتحاري در شهر ولگاگراد روسيه در‬ ‫روزهاي پاياني سال ‪ 2013‬ميالدي دست‌کم ‪ 34‬کشته‬ ‫برجاي گذاشت‪.‬‬ ‫ولگاگراد در ‪ 650‬کيلومتري جنوب مسکو‪ ،‬پايتخت‬ ‫روسيه قرار دارد‪.‬‬ ‫والدمير پوتين در نطق خود به مناسبت سال نو همچنين‬ ‫به خانواده ‪ 34‬کشته و ‪ 72‬زخمي بمب‌گذاري‌هاي اخير در‬ ‫روسيه قول مساعدت و کمک فوري داد‪ .‬رئيس جمهور روسيه‬ ‫گفت‪« :‬ما از تمامي آسيب‌ديدگان از اين اقدامات غيرانساني‬ ‫حمايت خواهيم کرد و خرابي‌ها را جبران مي‌کنيم‪».‬‬ ‫سرگئي الوروف‪ ،‬وزير خارجه روسيه نيز در اظهاراتي‬ ‫اعالم کرد که کشورش اين حمالت انتحاري را بي‌پاسخ‬ ‫نخواهد گذاشت‪ .‬وزير خارجه روسيه گفت‪« :‬ما عقب‌نشيني‬ ‫نخواهيم کرد و به مبارزه خود عليه دشمن ادامه خواهيم داد؛‬ ‫دشمني که تنها با کمک هم قادر به شکست آن خواهيم بود‪».‬‬ ‫قرار است بيست‌ و دومين دوره از بازي‌هاي المپيک‬ ‫زمستاني در روسيه از ‪ 7‬تا ‪ 22‬فوريه آغاز شود‪ .‬هرچند‬ ‫شهر ولگاگراد از محل برگزاري بازي‌هاي المپيک در شهر‬ ‫سوچي حدود ‪ 700‬کيلومتر فاصله دارد‪ ،‬اما ناظران مي‌گويند‬ ‫انفجارها مي‌تواند با شروع المپيک زمستاني در ارتباط باشد‪.‬‬ ‫با وجود اين‪ ،‬توماس باخ‪ ،‬رئيس کميته بين‌المللي‬ ‫المپيک بر اين عقيده است که المپيک زمستاني در امنيت‬

‫کيم جونگ اون‪ ،‬رهبر کره شمالي همزمان با جشن‌هاي‬ ‫آغاز سال نو در اين کشور‪ ،‬در پيامي از اعدام شوهر عمه خود‬ ‫دفاع کرد و مرگ او را تالشي براي برچيدن «يک جرثومه‬ ‫نفاق» ناميد‪.‬‬ ‫او در پيام سال نو خود که از تلويزيون دولتي کره شمالي‬ ‫پخش مي‌شد‪ ،‬اعدام «جنگ سونگ تک» را راه حلي براي‬ ‫ايجاد اتحاد و يکپارچگي بيشتر در اين کشور برشمرد‪.‬‬ ‫«جنگ سونگ تک» يکي از چهره‌هاي اصلي امور‬ ‫اقتصادي در کره شمالي بود و به طور مرتب سرپرستي‬ ‫مذاکرات با چين‪ ،‬نزديک‌ترين متحد پيونگ يانگ‪ ،‬را به‬ ‫عهده داشت‪.‬‬ ‫رسانه‌هاي دولتي کره شمالي چند هفته پيش اعالم‬ ‫کردند که وي به اتهام اعمال مجرمانه از همه عناوين خود‬ ‫خلع شده بود‪.‬‬ ‫اعدام اين شخصيت با نفوذ و عضو برجسته خانواده‬ ‫رهبر کره شمالي نگراني‌ها در باره تشديد شکاف در ميان‬ ‫حاکمان کره شمالي را افزايش داده است‪.‬‬ ‫اين نگراني‌ها به ويژه در غرب‪ ،‬هنگامي بيشتر اهميت‬ ‫پيدا مي‌کند که اختالفات پيونگ يانگ با همسايه جنوبي‬ ‫خود و ژاپن (متحد اصلي آمريکا در منطقه) در کنار بحران‬ ‫برنامه‌هاي نظامي – هسته‌اي اين کشور با جهان غرب قرار‬ ‫مي‌گيرد‪.‬‬ ‫کيم جونگ اون‪ ،‬رهبر جوان کره شمالي‪ ،‬همچنين در‬ ‫گفته‌هاي خود شوهر عمه‌اش را متهم کرد که بنا داشته تا با‬ ‫جذب افراد و شخصيت‌ها در داخل حزب کارگر حاکم بر اين‬ ‫کشور‪ ،‬براي خود پايگاه قدرت فراهم کند‪.‬‬ ‫تلويزيون دولتي کره شمالي‪ ،‬همچنين اعالم کرد که‬ ‫«جنگ سونگ تک» در دادگاهي نظامي پذيرفته که قصد‬ ‫«براندازي نظام» را داشته و پس از آن فورا اعدام شده‬ ‫است‪ .‬با اين حال‪ ،‬برخي تحليلگران مي‌گويند حمايت‬ ‫فزاينده او از اصالحات اقتصادي در کره شمالي‪ ،‬زمينه ساز‬ ‫سقوط او شده بود‪.‬‬


11

January 2014 1392 ‫دي‬

11


‫‪12‬‬

‫برنامه «آمازون» براي‬ ‫استفاده هواپيماي بدون‬ ‫سرنشين‬ ‫شرکت عمده‌ فروشي اينترنتي «آمازون» مي‌گويد که‬ ‫قصد دارد ظرف چهار تا پنج سال آينده از هزاران هزار‬ ‫پهپاد (درون) کوچک براي تحويل بسته‌ها به جلوي در منازل‬ ‫مشتريان استفاده کند‪.‬‬ ‫جف بيزوس‪ ،‬مديرعامل اين شرکت آمريکايي‪ ،‬به‬ ‫خبرگزاري فرانسه گفت که اين شرکت با استفاده از اين‬ ‫دستگاه‌هاي کوچک پروازي و هدايت‌شونده «قادر است‬ ‫ظرف نيم ساعت بسته را به دست مشتري برساند‪».‬‬ ‫وي افزود‪« ،‬پهپادهاي ما قادرند بسته‌هايي تا ‪ 2‬يا ‪3‬‬ ‫کيلوگرم را حمل کنند و ‪ 86‬درصد از محصوالت ما در همين‬ ‫حدود از وزن قرار دارند‪».‬‬ ‫مديرعامل آمازون گفته است‪« :‬مي‌دانم که مانند‬ ‫داستان‌هاي علمي ‌تخيلي است‪ ،‬اما دليلي ندارد که از پهپاد‬ ‫براي تحويل بسته استفاده نشود‪».‬‬ ‫ويدئويي که‪ ‬براي نمايش نحوه کارکرد اين طرح جديد‬ ‫بر روي وب‌سايت آمازون قرار داده شده است‪ ،‬کارخانه‬ ‫بسته‌بندي آمازون را نشان مي‌دهد که بسته‌ها در آن با‬ ‫نقاله‌اي به بهپادهاي کوچک هلي‌کوپترمانندي مي‌رسد که‬ ‫آماده پروازند‪.‬‬

‫اين بهپادها سپس بسته‌ها را با گيره‌هايي به زير بدنه‬ ‫خود متصل کرده و با پرواز از محوطه کارخانه خارج شده و‬ ‫بسته را به خانه مشتريان مي‌رساند‪.‬‬ ‫اين بهپادها به طور مستقل و بدون هدايت از دور‪ ،‬به‬ ‫پرواز خود ادامه مي‌دهند و مقصد خود را از طريق مختصاتي‬ ‫که از قبل به آنها داده شده و با استفاده از سامانه موقعيت‌ياب‬ ‫جهاني‪ ،‬جي‌پي‌اس‪ ،‬پيدا مي‌کنند‪ .‬طرح پيک هوايي آمازون‬ ‫«پرايم اير» (‪ )Prime Air‬نام دارد‪.‬‬ ‫مديرعامل آمازون در گفت‌وگو با شبکه تلويزيوني‬ ‫«سي‌بي‌اس» نيز توضيح داد که اداره هوانوردي فدرال‬ ‫آمريکا هم ‌اينک در حال بررسي قوانين اعطاي مجوز به‬ ‫شرکت‌ها براي استفاده تجاري از بهپادها است و افزود‪« :‬به‬ ‫محض اينکه اين قوانين تصويب شوند پيک هوايي آمازون‬ ‫هم شروع به کار خواهد کرد‪».‬‬ ‫گزارش‌ها حاکي است که در صورت موفقيت‌آميز بودن‬ ‫طرح «پرايم اير»‪ ،‬ديگر عمده‌فروشان از جمله «وال‌مارت» و‬ ‫حتي پيتزا فروشي‌ها قصد دارند که براي رساندن کاال و غذا‬ ‫به دست مشتريان از اين وسيله استفاده کنند‪.‬‬ ‫وب‌سايت خبري «سي‌نت» سپتامبر سال جاري خبر داد‬ ‫که يک شرکت چيني حمل بسته به نام «اس‌اف اکسپرس»‬ ‫هم‌اينک ارسال بسته‌ها توسط «درون» را به طور آزمايشي‬ ‫در شهر دونگ‌گوآنگ آغاز کرده و احتمال استفاده گسترده‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫از اين فناوري در چين وجود دارد زيرا قوانين چين‪ ،‬برعکس‬ ‫قوانين کنوني آمريکا‪ ،‬اجازه اين کار را مي‌دهد‪.‬‬ ‫در کنار اين مزايا‪ ،‬رسانه‌ها هم‌چنين در مورد برخي‬ ‫نکات منفي استفاده همگاني از بهپاد هشدار داده‌اند ازجمله‬ ‫در مورد مسئله امنيت و احتمال تصادف بهپادها با عابران‬ ‫پياده يا خودروها‪ .‬هم‌چنين در کشورهاي غربي چون هلند‬ ‫و بلژيک که خريداري بهپادهاي کوچک توسط شهروندان‬ ‫رواج بيشتري پيدا کرده مسئله نقض حريم شخصي از‬ ‫موضوعات مورد بحث در رسانه‌ها شده‌است‪.‬‬ ‫براي نمونه در هلند مسئله مجاز بودن فيلم‌برداري‬ ‫از باال توسط بهپاد از منازل و مسيرهاي رفت‌وآمد افراد‬ ‫بحثي است که هم‌اينک در پارلمان آن کشور مطرح است‬ ‫و درخواست‌هايي نيز براي تنظيم اليحه‌هايي در اين مورد‬ ‫ارائه شده‌است‪.‬‬

‫که براي مبارزه با آفت و قارچ موجود از آفت‌کش و عوامل‬ ‫کنترل آفت زيستي استفاده کنند‪ .‬با اين حال‪ ،‬به گفته‬ ‫صاحبنظران‪ ،‬راه حل اصلي يافتن گونه‌اي جديد از موز خواهد‬ ‫بود که در برابر اين نوع آفت‌ها مقاوم باشد‪.‬‬

‫اکسير جواني‬ ‫موش‌ها را جوان کرد‪،‬‬ ‫آدم‌ها را اميدوار‬

‫موز‬ ‫در خطر نابودي است‬

‫طرفداران «موز» بايد هر چه زودتر دست به کار شوند‬ ‫و به اندازه کافي ميوه مورد عالقه خود را بچشند که موجودي‬ ‫موز دنيا در خطر انقراض قرار گرفته است‪.‬‬ ‫به نوشته روزنامه «ايندپندنت»‪ ،‬دانشمندان هشدار‬ ‫داده‌اند که منابع موز جهان مورد تهاجم بيسابقه آفت و‬ ‫عفونت‌هاي قارچي قرار گرفته است‪ ،‬وضعيتي که در صورت‬ ‫تداوم «فاجعه‌آميز» خواهد بود‪ .‬‬ ‫کاستاريکا‪ ،‬به عنوان يکي از‬ ‫بزرگ‌ترين تأمين کنندگان موز در‬ ‫جهان‪ ،‬با اعالم «وضعيت اضطراري»‬ ‫جدي بودن اين تهديد را تأييد کرد‪ .‬‬ ‫بنابر اين گزارش‪ ،‬صادرات نيم‬ ‫ميليارد دالري موز کاستاريکا همزمان‬ ‫مورد حمله دو نوع آفت متفاوت قرار‬ ‫گرفته است که حدود ‪ 20‬درصد از‬ ‫محصول موز اين کشور را از بين برده‬ ‫است‪.‬‬ ‫ماگدا گونزالز‪ ،‬مدير اداره خدمات‬ ‫بهداشت گياهي وزارت کشاورزي‬ ‫کاستاريکا‪ ،‬گرمايش زمين را عامل‬ ‫اصلي افزايش آفت‌هاي اخير اعالم‬ ‫کرد‪ .‬اين مقام دولتي توضيح داد‪:‬‬ ‫«مي‌توانم با اطمينان نزديک به يقين‬ ‫به شما بگويم که تغيير آب و هواي‬ ‫زمين مسبب ازدياد اين آفت‌ها است‪».‬‬ ‫خانم گونزالز در ادامه افزود که با شرايط کنوني‬ ‫کشورش نگران آن است که امکان عمل به تعهدات صادرات‬ ‫موز کاستاريکا وجود نداشته باشد‪ .‬‬ ‫دانشمندان مي‌گويند احتمال دارد ترکيب قارچ مهلک و‬ ‫نوعي حشره آفت موز به کل آمريکاي التين و منطقه درياي‬ ‫کارائيب سرايت کند‪ .‬اين‌ها مناطقي هستند که در مجموع‬ ‫بيش از ‪ 80‬درصد محصول موز جهان در آنجا توليد مي‌شود‪ .‬‬ ‫در همين حال‪ ،‬سايت «هافينگتون پست» از سرايت‬ ‫قارچ «فوزاريوم اکسيسپوروم» در کشورهاي موزامبيک و‬ ‫اردن خبر داده است‪ .‬‬ ‫به نوشته اين سايت دانشمندان نگران آن هستند که‬ ‫با سرايت اين قارچ به نواحي بيشتري از جهان‪ ،‬ادامه حيات‬ ‫موز خوراکي ‪ -‬موسوم به موز کاونديش ‪ -‬با خطر جدي‬ ‫مواجه شود‪ .‬به گفته دانشمندان نگراني اصلي از جهت آن‬ ‫است که قارچ فوق ‪ -‬که پيش از اين تنها در بخش‌هايي از‬ ‫آسيا و استراليا يافت مي‌شد ‪ -‬به سراسر جهان سرايت کند‬ ‫و کليه منابع موز خوراکي را از بين ببرد‪ .‬‬ ‫به گفته دانشمندان براي انتقال اين قارچ تنها يک‬ ‫مشت خاک آلوده الزم است که سراسر يک قاره را آلوده‬ ‫کند‪ .‬‬ ‫هم اينک کشاورزان در کشور کاستاريکا اجازه يافته‌اند‬

‫دانشمندان آمريکايي آزمايش فوق‌العاده‌اي براي وارونه‬ ‫کردن روند پيري روي حيوانات انجام داده‌اند‪.‬‬ ‫آنها در اين آزمايش از يک ماده شيميايي براي جوان‬ ‫کردن ماهيچه موش‌ها استفاده کرده‌اند و مي‌گويند نتيجه‬ ‫مساوي است با تبديل يک ماهيچه شصت ساله به ماهيچه‌اي‬ ‫بيست ساله‪ ،‬ولي قدرت ماهيچه جوان شده افزايش پيدا‬ ‫نکرده است‪.‬‬ ‫ي کامال تازه براي پيري ارئه کرده و‬ ‫اين تحقيق مکانيزم ‌‬ ‫بعد روند پيري را معکوس مي‌کند‪.‬‬ ‫پير شدن را جاده‌اي يک طرفه مي‌دانند ولي حاال‬ ‫محققان دانشگاه‌وهاروارد مي‌گويند بعضي از جنبه‌هاي پيري‬ ‫مي‌تواند برگشت پذير باشد‪.‬‬

‫‪12‬‬

‫اين تحقيق بر روي يک ماده شيميايي به نام «ان‌اي‌دي»‬ ‫متمرکز است‪ .‬اين ماده در تمام سلول‌هاي بدن به موازات‬ ‫افزايش سن کاهش مي‌يابد‪ .‬محققان دريافته‌اند کاهش ماده‬ ‫شيميايي «ان‌اي‌دي»‪ ،‬عملکرد «ميتوکندري» را کند مي‌کند‪.‬‬ ‫ميتو‌کندري اندامکي است که وظيفه‌اش توليد انرژي در‬ ‫تمام سلول‌هاي بدن است‪ .‬کاهش فعاليت ميتوکندري باعث‬ ‫کاهش توليد انرژي و در نهايت پيري مي‌شود‪.‬‬ ‫در اين آزمايش به موش‌ها يک ماده شيميايي داده شد‬ ‫که بدن آنها به صورت طبيعي آن را به «ان‌اي‌دي» تبديل کرد‬ ‫و روند پيري موش‌ها وارونه شد‪.‬‬ ‫يک هفته داروي جواني بر روي موش‌هاي دو ساله‬ ‫ماهيچه‌هاي بدن آنها را تبديل به ماهيچه بدن يک موش‬ ‫شش ماهه کرد‪.‬‬ ‫دکتر آنا گومز‪ ،‬از بخش ژنتيک دانشکده پزشکي‌‬ ‫هاروارد مي‌گويد‪ ،‬به نظر ما اين يک يافته خيلي مهم است‪.‬‬ ‫او مي‌گويد‪ ،‬بعد از جوان شدن ماهيچه‌ها ممکن است مدت‬ ‫بيشتري طول بکشد که قدرت و نيروي جواني را هم باز يابند‪.‬‬ ‫اما اين يافته نمي‌تواند درمان قطعي براي پيري‬ ‫باشد‪ .‬باقي جنبه‌هاي پير شدن مثل کوتاه شدن تلومرها و‬ ‫آسيب‌هايي که به «دي‌ان‌اي» وارد مي‌شود قابل بازگشت‬ ‫نيستند‪.‬‬ ‫دکتر گومز مي‌گويد‪ ،‬پير شدن جنبه‌هاي مختلفي دارد‪.‬‬ ‫فقط يک جزء از بدن انسان درگير اين موضوع نيست که ما‬ ‫بتوانيم از پير شدن آن قسمت جلوگيري کنيم‪.‬‬ ‫تيم محققان مي‌خواهد نتيجه اين آزمايش‌ها را از سال‬ ‫‪ 2015‬ميالدي در يک کلينيک پزشکي آغاز کنند‪.‬‬ ‫دکتر علي توسلي از دانشگاه ساوث همپتون بريتانيا‬ ‫مي‌گويد‪ ،‬مهم است توجه کنيم که اين آزمايش هيچ تاثيري‬ ‫روي خود موش‌ها نگذاشته است و فقط ماهيچه‌هاي آنها‬ ‫جوان شده و اين ممکن است به يکي از اين دو دليل ربط‬ ‫داشته باشد‪ .‬يا بايد موش‌ها براي زمان طوالني‌تري در‬ ‫معرض درمان قرار بگيرند تا تغييراتي که در سلول‌ها حاصل‬ ‫شده زمان اين را داشته باشد که در کل ارگان‌ها تاثير خود‬ ‫را آشکار کند و يا تغييرات شيميايي به تنهايي کافي نيستند‬ ‫که تغييرات فيزيکي مرتبط با پيري در موش‌ها را به عقب‬ ‫برگردانند‪.‬‬ ‫علي توسلي معتقد است که آزمايش‌هاي بيشتري الزم‬ ‫است تا پي ببريم کدام يک از اين موارد درست است‪.‬‬


‫‪13‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬

‫چرا با باال رفتن سن‬ ‫زمان زود مي‌گذرد؟‬

‫انسان‌ها هر چه بيشتر پا به سن مي‌گذارند‪ ،‬بيشتر‬ ‫نيز اين احساس بهشان دست مي‌دهد که زمان به‬ ‫سرعت برق و باد سپري مي‌شود‪ .‬اين احساس از کجا‬ ‫مي‌آيد؟ آيا مي‌توان ضرباهنگ زمان را کند کرد‪ .‬کليد حل‬ ‫اين «مشکل» در دستان خود ماست‪.‬‬ ‫انگار همين ديروز بود!‬ ‫اين جمله‌اي است که خيلي‌‌ها يا خود آن را به زبان‬ ‫آورده‌اند يا اغلب از ديگران شنيده‌اند‪ .‬آدم‌ها وقتي به‬ ‫گذشته‪ ،‬زماني که خردسال يا جوان بوده‌اند‪ ،‬نگاه مي‌کنند‬ ‫غالبا به نظرشان مي‌آيد که آن دوران‪ ،‬زمان بسيار کندتر‬ ‫مي‌گذشت‪ .‬آن وقت‌ها «يک سال» واقعا به معناي‬ ‫«دوازده ماه» بود و به ياد مي‌آورند که روزها و ماه‌ها مثل‬ ‫حاال به چشم بهم زدني سپري نمي‌شد‪.‬‬ ‫اين گونه دريافت از زمان و تند شدن ضرباهنگ‬ ‫آن هنگامي ‌که انسان‌ها پا به سن مي‌گذارند‪ ،‬موضوع‬ ‫پژوهش‌هاي علمي ‌نيز بوده است‪ .‬براي نمونه در سال‬ ‫‪ 2005‬پژوهشي در مورد «اثرات سن در درک از زمان»‬ ‫از سوي دانشگاه لودويگ ماکسيميليان در شهر مونيخ‬ ‫انجام گرفت‪ ،‬که نتايج قابل توجهي به همراه داشت‪.‬‬ ‫در اين پژوهش‪ ،‬روانشناسان از افراد ‪ 14‬تا ‪94‬‬ ‫ساله خواسته بودند تا بگويند به نظر آنها ده سال گذشته‬ ‫با چه سرعتي سپري شده است‪ .‬نتيجه نشان مي‌داد‬ ‫که پرسش‌شوندگان مسن در مقايسه با جوان‌ترها به‬ ‫وضوح اين احساس را داشته‌اند که زمان سريع‌تر بر‬ ‫آنان گذشته است‪ .‬چرا اينگونه است؟‬ ‫به نوشته «اشپيگل آنالين» شماري از روانشناسان‬ ‫در پاسخ به اين پرسش به يک بازي محاسباتي اشاره‬ ‫مي‌کنند؛ به گفته آنان هر شخصي به طور خودکار يک‬ ‫بازي زماني خاص را در رابطه با سال‌هاي عمرش در‬ ‫ذهن دارد‪ .‬براي يک کودک ‪‌ 3‬ساله‌‪ ،‬يک سال به معناي‬ ‫يک سوم زندگي‌اش و براي يک فرد ‪ 80‬ساله يک سال‌‪،‬‬ ‫يک هشتادم عمرش است‪ .‬به گفته آنان از همين رو جاي‬ ‫تعجب نيست که يک سي‌ام‪ ،‬يک پنجاهم يا يک هشتادم‬ ‫زندگي براي افراد بزرگسال بسيار کوتاه به نظر مي‌آيد‪.‬‬ ‫هر چند اين توجيه به نظر قابل قبول مي‌آيد‪ ،‬اما‬ ‫با اين حال تمام پژوهشگران بر سر پذيرش آن اتفاق‬ ‫نظر ندارد‪ .‬مارک ويتمان‪ ،‬يکي از پژوهشگران مؤسسه‬ ‫روان‌شناسي و بهداشت روان شهر فرايبورگ‪ ،‬اعتقاد‬ ‫دارد که اين توجيه «بسيار محاسباتي» است و مي‌گويد‪:‬‬ ‫«فکر نمي‌کنم که درک از زمان در مغز انسان اينگونه‬ ‫کار کند‪».‬‬ ‫به گفته وي اغلب اتفاق مي‌افتد که يک فرد ‪ 65‬ساله‬ ‫هنگامي‌که وارد دوران بازنشستگي مي‌شود‪ ،‬احساس‬ ‫مي‌کند که ضرباهنگ زمان ناگهان کند شده است و به‬ ‫اصطالح «دير مي‌گذرد‪».‬‬ ‫در همين حال خيلي‌ها اين تجربه را داشته‌اند که‬ ‫زماني که مجبور به انجام کارهاي خسته‌کننده بوده‌اند‬ ‫يا حوصله‌شان سر رفته‪ ،‬احساس کرده‌اند که عقربه‌‌هاي‬ ‫ساعت به کندي از جايشان تکان خورده‌اند‪ .‬مارک ويتمان‬ ‫مي‌گويد‪« :‬پژوهش‌ها در خانه سالمندان دقيقا اين حالت‬ ‫را تأييد کرده‌اند‪ .‬زمان براي افراد بسيار کند گذشته تا‬ ‫وقتي که مثال موقع غذا يا نظافت رسيده است‪ .‬اما بعد که‬ ‫از همان فرد پرسيده شده روزش چطور گذشته‪ ،‬پاسخ‬ ‫داده‪ :‬بسيار سريع‪».‬‬ ‫به گفته آقاي ويتمان عامل اصلي در نحوه دريافت‬ ‫ما از زمان به حافظه بستگي دارد؛ هر چه بيشتر حوادث و‬ ‫اتفاقات را به ياد داشته باشيم‌‪ ،‬دوره زماني نيز به نظرمان‬ ‫طوالني‌تر بوده است‪.‬‬ ‫اين روانشناس آلماني در کتاب خود با نام «زمان‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫يوگا و تأثير‬ ‫آن بر زندگي‬ ‫روزمره‬ ‫اين روزها همه‌جا صحبت از يوگاست‪ .‬با اهالي هنر و‬ ‫ادبيات‪ ،‬سياست و اقتصاد‪ ،‬دانشجويان‪ ،‬آدم‌هاي‬ ‫معمولي دور و برمان و البته بسياري از پزشکان‬ ‫رشته‌هاي مختلف که حرف مي‌زنيم يوگا را به‬ ‫عنوان راه حلي براي بسياري از مشکالت جسمي‌و‬ ‫روحي پيشنهاد مي‌دهند‪.‬‬ ‫شايد تصور خيلي‌ها از يوگا مجموعه‌اي‬ ‫از حرکات ورزشي باشد که باعث افزايش‬ ‫انعطاف‌پذيري و واکنش‌هاي فيزيکي بدن‬ ‫مي‌شوند‪ .‬اين موضوع درست است که يوگا سبب‬ ‫مي‌شود اعمالي مثل نشستن‪ ،‬ايستادن‪ ،‬باال رفتن‬ ‫از پله‌ها‪ ،‬خوابيدن‪ ،‬هضم غذا و شايد مهم‌تر از همه‬ ‫نفس کشيدن‪ ،‬آسان‌تر و با کيفيت باالتري صورت‬ ‫بگيرد‪ ،‬اما همه اين فوايد فيزيکي‪ ،‬تنها بخش‬ ‫کوچکي از فوايد يوگا هستند‪ .‬تا آنجا که متخصصان‬ ‫و مبلغان يوگا‪ ،‬آن را نه يک رشته ورزشي بلکه يک‬ ‫برنامه کامل براي زندگي مي‌دانند‪.‬‬ ‫کلمه يوگا از لغت سانسکريت (‪ )YUJ‬به‬ ‫معناي اتصال گرفته شده که مي‌تواند به معني‬ ‫اتصال و يکي‌شدن بدن و روان باشد‪ .‬براي درک بيشتر اين‬ ‫مفهوم مي‌توانيم نگاهي به زندگي روزمره خودمان بيندازيم‪.‬‬ ‫فرض کنيد پس از اتمام ساعات کاري در حال رانندگي‬ ‫در اتوبان هستيد‪ .‬اين بدان معناست که بدن‌تان در حال‬ ‫انجام عمل رانندگي است‪ ،‬اما مطمئنًا شما به رانندگي فکر‬ ‫نمي‌کنيد‪ ،‬بلکه به عنوان مثال‪ ،‬به کاري فکر مي‌کنيد که قرار‬ ‫است بعد از رسيدن به مقصدتان انجام دهيد‪ .‬حاال به خانه‬ ‫رسيده‌ايد و سر سفره شام در حال خوردن شام هستيد‪ ،‬اما‬ ‫در ذهن‌تان به برنامه کاري فردا صبح مي‌انديشيد‪ .‬فردا در‬ ‫محل کار هم ممکن است بارها اين عدم اتصال برايتان رخ‬ ‫دهد‪ .‬مث ً‬ ‫ال وقتي رئيس‌تان در حال صحبت از برنامه‌هاي کاري‬ ‫شرکت است‪ ،‬ذهن شما به سراغ مسابقه فوتبال بعدازظهر‬ ‫حس شده» مي‌نويسد که همين عامل براي نمونه موجب مي‌شود‬ ‫تا وقتي به تعطيالت مي‌رويم‪ ،‬روزهاي اول اين حس را داشته‬ ‫باشيم که زمان کند مي‌گذرد‪.‬‬ ‫در ابتداي سفر بايستي مسير را طي کنيد‪ ،‬بعد وارد مکاني‬ ‫ناشناخته مي‌شويد که بايستي آن را کشف کنيد و در اين راه با‬ ‫چيزهاي جديد برخورد مي‌کنيد و آشنا مي‌شويد‪ .‬اما بعد از چند‬ ‫روز که ديگر چم و خم مکان دستتان آمده و هر صبح از همان‬ ‫نانوايي هميشگي نان تازه مي‌خريد‪ ،‬همان مسير هميشگي تا‬ ‫ساحل را مي‌رويد و همان مغازه‌هاي هميشگي را سر راه مي‌بينيد‪،‬‬ ‫ناگهان به نظرتان مي‌آيد که روزها به سرعت سپري شدند و‬ ‫تعطيالت به پايان رسيد‪.‬‬ ‫به گفته مارک ويتمان اين مثال ساده نحوه گذراندن‬ ‫تعطيالت را مي‌توان به کل زندگي تعميم داد‪.‬‬ ‫«اولين‌هايي» که انسان در جواني تجربه مي‌کند‪ ،‬مثل اولين‬ ‫بوسه‪ ،‬اولين نوشيدني الکلي يا اولين حقوق تا آخر عمر به طور‬ ‫پررنگ در خاطر باقي مي‌مانند‪ .‬او ادامه مي‌دهد‪« :‬وقتي که آدم‬ ‫‪ 15‬سال است که ازدواج کرده‪ ،‬هر روز سر همان کار هميشگي‬ ‫مي‌رود و هر تابستان هم به همان جاي هميشگي سفر مي‌کند‪،‬‬ ‫زمان به نظرش بسيار سريع مي‌گذرد‪».‬‬ ‫با در نظر گرفتن اين نکته مي‌توان گفت که مقصر اصلي‬ ‫گذشت سريع زمان خود ما هستيم‪ .‬انسان هر چه بيشتر پا به‬ ‫سن مي‌گذارد‪ ،‬بيشتر نيز از دست زدن به تجربه‌هاي جديد سر‬ ‫باز مي‌زند‪ .‬اما هر چه بيشتر حوادث و تجربه‌هاي جديد و تازه را‬ ‫از سر بگذرانيم‌‪ ،‬به همان نسبت نيز حافظ ‌ه اتفاقات بيشتري را‬ ‫در خود جاي مي‌‌دهد‪.‬‬ ‫ي که به گذشته نگاه‬ ‫به اين ترتيب سال‌هاي بعدتر هنگام ‌‬ ‫مي‌کنيم و خاطرات را به ياد مي‌آوريم‪ ،‬اينگونه به نظرمان نخواهد‬ ‫آمد که زمان به سرعت برق و باد سپري شده است‪.‬‬ ‫کليد در دستان خود ماست‌‪ .‬کافي است که از رويارويي‬ ‫با تجربه‌هاي جديد نترسيم و خود را بار ديگر براي تجربه‬ ‫«اولين‌ها» آماده کنيم؛ اولين درس نواختن گيتار يا اولين سفر‬ ‫به تنهايي‪.‬‬

‫برود و اينکه براي تماشاي آن از تلويزيون‪ ،‬هر طور شده بايد‬ ‫خودتان را قبل از شروع بازي به منزل برسانيد‪.‬‬ ‫اگر به اين مثال‌ها و ساير اتفاق‌هاي زندگي خود نگاهي‬ ‫بيندازيم متوجه مي‌شويم که در بسياري از وقايع و تجربيات‬ ‫روزمره‪ ،‬اين حالت عدم اتصال يا فاصله گرفتن ذهن و‬ ‫جسم رخ مي‌دهد‪ .‬به قول معروف‪ ،‬جسم‌مان در يک مکان و‬ ‫ذهن‌مان در مکاني ديگر سير مي‌کند‪ .‬اين جدايي‪ ،‬فرآيندي‬ ‫است که سبب ايجاد خستگي‪ ،‬افزايش استرس و فشار و‬ ‫حتي بروز انواع بيماري‌ها مي‌شود‪.‬‬ ‫يوگا روشي است که مي‌تواند به ما کمک کند تا بتوانيم‬ ‫ذهن و بدن‌مان را در يک زمان واحد در مکاني واحد حفظ‬ ‫کنيم‪ .‬اجازه بدهيد يک تمرين ساده يوگا را به شما معرفي‬ ‫کنيم‪ .‬در هر مکاني که هستيد از جايتان بلند شويد و سرپا‬ ‫بايستيد‪ .‬کف دست‌ها را روي ران‌هايتان قرار دهيد و‬

‫چشم‌هايتان را ببنديد‪ .‬حاال به آرامي ‌نفس عميق بکشيد و‬ ‫با بازدمي ‌عميق هوا را از شش‌ها خارج کنيد‪ .‬کار مهمي‌ که‬ ‫در اين لحظات بايد انجام دهيد اين است که در لحظه دم و‬ ‫بازدم عميق فقط و فقط روي نفس‌کشيدن خود تمرکز و به‬ ‫آن فکر کنيد‪ .‬اين کار را ده بار تکرار کنيد‪.‬‬ ‫اين تمرين شايد اولين و ساده‌ترين قدم براي تجربه‬ ‫اتصال روان و جسم باشد‪ .‬اتفاقي که در صورت انجام‬ ‫درست تمرين‌هاي يوگا رخ مي‌دهد‪ .‬شما پس از اتمام هر‬ ‫جلسه تمريني و بازگشت به امور عادي روزمره مي‌توانيد‬ ‫اين حالت يکي شدن و هماهنگي را به ساير اعمال روزمره‬ ‫زندگي نيز تسري دهيد و به تدريج آن را به بخشي از زندگي‬ ‫روزمره خود تبديل کنيد‪.‬‬

‫‪13‬‬

‫افزايش توان جسماني‪ ،‬انعطاف‌پذيري‪ ،‬تمرکز ذهني و‬ ‫آرامش عميق و حتي افزايش صبر و حوصله‪ ،‬همگي از فوايد‬ ‫انجام تمرين‌هاي يوگا هستند‪ .‬اما بايد به اين نکته توجه‬ ‫کنيد که عامل تعيين‌کننده در دستيابي به اين نتايج‪ ،‬تداوم در‬ ‫انجام صحيح تمرين‌هاي مربوطه است‪ .‬تصوير ذهني شما از‬ ‫يادگيري يوگا نبايد مشابه آن تصويري باشد که از يادگيري‬ ‫يک شغل يا حرفه داريد‪.‬‬ ‫از اين لحاظ مي‌توان يادگيري يوگا را بيشتر به يادگيري‬ ‫يک ساز موسيقي يا يک رشته ورزشي تشبيه کرد‪ .‬اگر عادت‬ ‫به انجام يک رشته ورزشي مثل تنيس داشته باشيد حتمًا‬ ‫متوجه شده‌ايد که اگرچه پيروزي در مقابل حريف هميشه‬ ‫به عنوان يک هدف سطحي در ذهن‌تان مطرح است‪ ،‬اما‬ ‫شما هميشه اهدافي عميق‌تر را هم مد نظر داريد‪ .‬زدن‬ ‫سرويس‌هاي قوي‪ ،‬داشتن واکنش‌هاي سريع‪ ،‬استقامت و‬ ‫هماهنگي جسماني بيشتر‪ ،‬قواي ذهني که به شما‬ ‫اجازه تمرکز در يک لحظه خاص را مي‌دهد و‬ ‫مهم‌تر از همه اين‌ها احساس نظم و هماهنگي‬ ‫دروني در عين لذت در زمين بازي بخشي از‬ ‫اين اهداف هستند‪.‬‬ ‫جالب اين است که همگي اين مهارت‌ها‬ ‫به زندگي روزمره شما نيز منتقل مي‌شوند‪.‬‬ ‫زماني که در حال رانندگي يا خريد هستيد‪،‬‬ ‫موقعي که با مشتري خود روي قيمت اجناس‬ ‫چانه مي‌زنيد‪ ،‬وقتي با شاگردان‌تان در مدرسه‬ ‫صحبت مي‌کنيد يا به سئواالت امتحاني‬ ‫دانشگاه پاسخ مي‪‎‬دهيد يا حتي وقتي با‬ ‫خانواده يا دوستان‌تان در تعطيالت هستيد‬ ‫اين ويژگي‌هاي مثبت و به صورت کلي نظم‬ ‫و‌هارموني ايجاد ‌شده در اثر اينگونه تمرين‌ها‬ ‫را با خود همراه داريد‪.‬‬ ‫فوايد حاصل از يوگا نيز همانند تنيس‬ ‫چيزهايي نيستند که ظرف يک شب حاصل‬ ‫شوند و به صورت ثابت و بدون تغيير باقي‬ ‫بمانند‪ .‬شما براي حفظ آن‌ها نيازمند تمرين و تداوم در انجام‬ ‫تمرين‌هاي مربوطه هستيد‪ .‬تجربه يوگا مثل يادگيري روشن‬ ‫و خاموش کردن تلويزيون نيست که يک بار براي هميشه‬ ‫آن را ياد بگيريد و آن را فراموشش کنيد‪ .‬بلکه يک تجربه‬ ‫منعطف است که در هر لحظه‌ مي‌تواند شرايط متفاوتي را‬ ‫ايجاد کند‪.‬‬ ‫همانطور که در هنگام بازي تنيس بسته به شرايط شما‪،‬‬ ‫وضعيت توانايي‌هاي رقيب و حتي شرايط زمين بازي‪ ،‬اوضاع‬ ‫عوض مي‌شود چگونگي بهره‌وري از يوگا نيز بسته به شرايط‬ ‫مختلف از جمله وضعيت جسمي‌و روحي شما و مسائلي که در‬ ‫محيط اطرافتان جريان دارد متفاوت خواهد بود‪.‬‬

‫برترين‬ ‫کشف‌هاي علمي‌سال‬ ‫‪ 2013‬ميالدي‬ ‫همواره در آستانه هر سال جديد ميالدي‪،‬‬ ‫مطبوعات و نشريات غربي سعي دارند تا در حوزه‬ ‫يا حوزه‌هاي مربوط به خود‪ ،‬به معرفي برترين‌هاي‬ ‫سال بپردازند‪ .‬از برترين وقايع هنري گرفته‪ ،‬تا‬ ‫مهمترين وقايع ورزشي‪ .‬در همين راستا‪ ،‬نشريه‬ ‫«نشنال جئوگرافيک» به معرفي مواردي پرداخته‬ ‫که از ديد خودش به عنوان مهمترين اکتشافات‬ ‫علمي‌سال ‪ 2013‬ميالدي قابل طبقه‌بندي است‪.‬‬ ‫سايت اينترنتي نشريه «نشنال جئوگرافيک» در مطلبي‬ ‫به بررسي مهمترين اکتشافات علمي‌سال ‪ 2013‬پرداخته و‬ ‫مي‌نويسد در سالي که گذشت‪ ،‬علم و تحقيقات علمي ‌بيش‬ ‫از هر زمان ديگري در مرکز توجه بود‪ .‬طوفان سهمگين‬ ‫فيليپين‪ ،‬توجه بسياري را به موضوع تغييرات آب و هوايي‬ ‫جلب کرد و حتي در مسائل سياسي همچون خلع سالح‬ ‫شيميايي سوريه نيز مباحث علمي‌جايگاه مهمي‌پيدا کردند‪.‬‬ ‫اما هرچند مي‌توان ليست بسيار بلندبااليي از اکتشافات‬ ‫ي در سال گذشته را تهيه کرد‪ ،‬پنج‬ ‫و دستاوردهاي مهم علم ‌‬ ‫مورد از اين اکتشافات بيش از بقيه مهم و مورد توجه بوده‌اند‪:‬‬

‫فضا از هميشه شلوغ‌تر مي‌شود‬

‫مارک تواين نويسنده مشهور آمريکايي‪ ،‬زماني به‬ ‫سرمايه‌گذاران توصيه مي‌کرد‪« ،‬زمين بخريد؛ زيرا زمين‬ ‫ديگري ساخته نخواهد شد»‪ .‬البته تواين چيزي درباره ديگر‬ ‫سياره‌ها نشنيده بود! پژوهشگران دانشگاه صنعتي کاليفرنيا‬

‫امسال دريافتند که دست‌کم ‪ 100‬ميليارد دنياي ديگر در‬ ‫کهکشان راه شيري ما وجود دارد‪ .‬اين کسب کار پر رونقي‬ ‫براي بنگاه‌هاي امالک خواهد بود!‬ ‫بدون شک همه اين سياره‌ها جايي نيستند که شما‬ ‫دوست داشته باشيد در آن زندگي کنيد‪ .‬تحليلي که در ماه‬ ‫نوامبر از سوي «ناسا» منتشر شد‪ ،‬بيان مي‌کرد که ممکن‬ ‫است يکي از هر پنج ستاره‪ ،‬داراي سياره‌هايي هم اندازه زمين‬ ‫باشند که در «محدوده قابل سکونت» آن‌ها (محدوده‌هايي‬ ‫که با شکل‌گيري اقيانوس‌هاي سطحي منطبق هستند) قرار‬ ‫دارند‪ .‬يک تحليل جديد آب و هوايي از محدوده‌هاي قابل‬ ‫سکونت نشان مي‌دهد که شمار آن‌ها ممکن است بسيار زياد‬ ‫باشد؛ اما در عين حال تعداد سياره‌ها هم زياد است‪.‬‬

‫ساقه جنيني انسان شبيه‌سازي شد‬

‫پس از بيش از يک دهه تالش ناموفق‪ ،‬پژوهشگران‬ ‫دانشگاه سالمت و دانش «اورگان» اعالم کردند که‬


‫‪14‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫توانسته‌اند از طريق شبيه سازي‪ ،‬سلول‌هاي ساقه جنيني‬ ‫انساني را به دست بياورند‪ .‬آن‌ها همچنين توانستند‬ ‫سلول‌هاي مذکور را در داخل سلول‌هاي ويژه پوست و قلب‬ ‫رشد دهند‪ .‬اين نخستين گام براي استفاده از اين سلول‌ها‬ ‫در علم پيوند اعضا به شمار مي‌رود‪.‬‬ ‫بعدًا مشخص شد که کليد موفقيت تيم پژوهشي‪،‬‬ ‫اضافه کردن کافئين به فرايند شبيه سازي بوده است‪ .‬اکنون‬ ‫پژوهشگران درصدد کشف اين موضوع هستند که آيا اين‬ ‫سلول‌ها يا سلول‌هاي مشابه را مي‌توان با کاربردهاي علمي‬ ‫‌بيشتري مورد استفاده قرار داد يا خير‪.‬‬

‫سفينه «وويجر» به انتهاي محدوده‬ ‫بادهاي خورشيدي رسيد‬ ‫يکي از بزرگترين دستاوردهاي علمي ‌امسال‪ ،‬انتشار‬ ‫اخباري بود که در اصل به سال ‪ 2012‬مربوط مي‌شد‪ .‬پس‬ ‫لرزه‌هاي چند طوفان خورشيدي تأييدي بر اين بود که سفينه‬ ‫«وويجر» ناسا به فضاي بين ستاره‌اي راه پيدا کرده است‪.‬‬ ‫دانلد گرنت‪ ،‬مدير پروژه تحقيقاتي «وويجر» در اين‬ ‫زمينه اظهار داشت‪« ،‬اين واقعًا باورنکردني بود که نخستين‬ ‫شيء انساني را به فضاي بين ستاره‌اي بفرستيم»‪ .‬ناسا‬ ‫مدت‌ها تالش داشت تا اين سفينه را به فضاي بين ستاره‌اي‬ ‫بفرستد‪ .‬انتظار مي‌رود «وويجر ‪ ،»2‬برادر دوقلوي اين سفينه‬ ‫نيز به زودي به اين موفقيت دست پيدا کند‪.‬‬

‫کشف درياچه‌اي با نشانه‌هاي حيات‬ ‫قديمي‌در مريخ‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫کاوشگر «کنجکاوي» که از سوي ناسا به مريخ فرستاده‬ ‫شده‪ ،‬در سال ‪ 2013‬نيز به ثبت موارد تاريخي ادامه داد و‬ ‫کشف کرد که يک درياچه نابود شده در سطح سياره سرخ‪،‬‬ ‫احتماالً بيش از سه ميليون سال پيش ميزبان حيات بوده‬ ‫است‪ .‬اين کشف به منزله تأييدي بر موجه بودن تالش‌هاي‬ ‫ناسا براي يافتن نشانه‌هاي قديمي‌حيات بر سطح مريخ بود‪.‬‬

‫ممکن است «ارباب حلقه‌ها» واقعيت‬ ‫داشته باشد!‬

‫سال ‪ 2013‬در زمينه تحقيقات مربوط به پيشينه انساني‬ ‫و «دي ان اي» نيز شاهد دستاوردهاي مهمي‌بود‪.‬‬ ‫به عنوان مثال‪ ،‬در سايت باستانشناسي «دمانيسي» در‬ ‫جمهوري گرجستان‪ ،‬پژوهشگران دريافتند که آنچه پيش از‬ ‫اين به عنوان گونه‌هاي مختلف انساني از آن ياد مي‌شد‪ ،‬در‬ ‫حقيقت يک گونه واحد با نام «هومو ارکتوس» بوده است‪.‬‬ ‫مبناي اين ادعا‪ ،‬کشف يک جمجمه ‪ 1.8‬ميليون ساله بود که‬ ‫تلفيقي از ويژگي‌هاي قديمي‌تر و متأخرتر را با خود داشت‪.‬‬ ‫در حوزه ژنتيک‪ ،‬مشخص شد آنچه به عنوان استخواني‬ ‫از يک انسان نئاندرتال در غاري در اسپانيا از آن ياد مي‌شد‪،‬‬ ‫در حقيقت داراي ژن‌هاي يک گونه محو شده انساني با‬ ‫عنوان «دنيسووانس» بوده است‪ .‬در همين حال‪ ،‬در غار‬ ‫دنيسووا در صربستان که فسيل‌هاي دنيسووان‌ها نخستين‬ ‫بار در آن کشف شد‪ ،‬استخوان انگشتي يافت شد که متعلق‬ ‫به يک زن نئاندرتال در ‪ 140‬هزار سال پيش بود‪.‬‬ ‫اين يافته‌ها نشان داد که انسان آرکائيک با‬ ‫هوموارکتوس و همچنين با گونه برخي انسان‌هاي مدرن‬ ‫در دوره پيش از تاريخ همساني داشته‌اند‪ .‬بر اين اساس‪،‬‬ ‫بسياري از انسان‌هاي مدرن‪ ،‬اندکي ژن انسان آرکائيک را‬

‫مسافرت در ايران‪:‬‬ ‫اعصاب خردکن‪ ،‬همراه با خطر مرگ‬

‫پارسا محمدي‬ ‫مسائل جامعه ايران يکي دو تا نيستند و به زندان و سانسور و سرکوب و فساد‬ ‫دولتي محدود نمي‌شوند‪ .‬يکي از آنها حرکت‪ ،‬حرکت از اين نقطه به آن نقطه شهر‪ ،‬از‬ ‫ده به شهر و از اين شهر به آن شهر است‪.‬‬ ‫در کنار ايمن نبودن جاده‌ها و خودروهاي مسافربري‪ ،‬مديريت نادرست پليس‬ ‫راهور‪ ،‬مسائل فرهنگي مربوط به عبور و مرور‪ ،‬مشکالت ناشي از رفتار بد بعضي از‬ ‫رانندگان و نبود قوانين حمايتي و نظارتي بر حقوق مسافران‪ ،‬مشکل مسافرت‌هاي‬ ‫شهري و بين شهري را افزايش داده ‪ ‬است‪ .‬‬ ‫يکي از ساکنان شهر اهواز مي‌گويد‪« ،‬من بعد از جنگ براي يک پروژه عمراني‬ ‫راهي اهواز شدم و ماندگار شدم‪ .‬شايد براي همين است که مثل بقيه مسافرها‬ ‫نمي‌توانم آرام باشم‪ .‬اتوبوس سر ساعت حرکت نمي‌کند‪ .‬روي بليت نوشته‌اند ساعت‬ ‫حرکت ‪ 17‬ولي راننده تا جايي که بتواند تاخير مي‌کند‪ .‬يک فيلم مي‌گذارند تا سر‬ ‫مسافران گرم شود‪ .‬اکثر مواقع با نيم ساعت‪ ،‬چهل و پنج دقيقه تاخير حرکت مي‌کنند‪.‬‬ ‫جاهاي ديگر هم نگه مي‌دارند؛ خروجي ترمينال که بسيار خطرناک هم هست و در‬ ‫ميدان‌هاي سر راه روي هم بيشتر از يک ساعت تاخير مي‌شود‪ .‬مردم بومي اعتراض‬ ‫نمي‌کنند‪ .‬آدم‌هاي صبور و خونگرمي هستند‪ .‬مسافت زياد است و يک ساعت تاخير‬ ‫به چشم‌شان نمي‌آيد‪ .‬تعاوني‌ها سوء استفاده مي‌کند از صبر مردم‪ .‬براي وقت و عمر‬ ‫مردم ارزش قائل نيستند‪».‬‬ ‫او ادامه مي‌دهد‪« ،‬در اين ماشين دو رديف از صندلي‌ها‌دسته ندارد‪ .‬خراب شده‪.‬‬ ‫از تهران تا اهواز مسافر جايي را ندارد تا آرنجش را بگذارد‪ .‬مسافر ممکن است‬ ‫خوابش ببرد و از صندلي بيرون بيافتد‪ .‬چون نظارت نيست به حق و حقوق مردم‬ ‫اهميت نمي‌دهند‪ .‬گاهي اوقات آبي که داخل آب سردکن مي‌ريزند مانده است و مزه‬ ‫بدي مي‌دهد‪ .‬بهداشتي نيست‪».‬‬ ‫يک از اهالي بروجرد که پاکت بزرگي پر از تخمه در دست دارد مي‌گويد‪،‬‬ ‫«روزهايي که مسافر باشد زود راه مي‌افتد‪ ،‬ولي اگر روز غير تعطيلي باشد و مسافر‬ ‫نباشد‪ ،‬مثل خط واحد که ايستگاه به ايستگاه نگه مي‌دارد تا همه صندلي‌ها‌را پر نکند‪،‬‬ ‫دست بردار نيست‪».‬‬ ‫او ادامه مي‌دهد‪« ،‬اينقدر اتوبوس را دور ترمينال مي‌چرخانند تا مردم شروع‬ ‫مي‌کنند از عقب اتوبوس فحش دادن به راننده‪ .‬حساب کني به ضرر خودشان است‪.‬‬ ‫پليس جلوي ماشين را مي‌گيرد؛ يا مجبورند صدهزار تومان جريمه بدهند يا ‪ 50‬تومان‬ ‫رشوه بدهند به افسر‪ .‬دو تا مسافر کمتر بزن‪ ،‬جريمه نشو‪ .‬وضع جوري است که همه‬ ‫براي پول حرص مي‌زنند‪».‬‬ ‫اهل اراک است‪ .‬مي‌گويد‪« ،‬قديم‪ ،‬جماعتي که کارشان دزدي از کاروان‌ها بود‪،‬‬ ‫سر گردنه‌ها کمين مي‌کردند‪ .‬اينکه مي‌گويند مگر اينجا سر گردنه است يعني غير‬ ‫مستقيم به طرف مي‌گويند داري دزدي مي‌کني‪».‬‬ ‫او ادامه مي‌دهد‪« ،‬سيستم ما از هر لحاظ مشکل دارد‪ .‬از تهران تا اراک که ‪250‬‬ ‫کيلومتر است‪ ،‬هشت هزار و ‪ 500‬تومان کرايه مي‌گيرند؛ از ترمينال اراک تا داخل‬ ‫شهر که پنج دقيقه راه است چهار هزار تومان دربستي مي‌برند‪ .‬ماشين خطي دارد‪،‬‬ ‫اما فقط دربستي مي‌برند‪».‬‬ ‫آقاي اراکي در ادامه مي‌گويد‪« ،‬پليس قانون گذاشته است که مسافر اتوبوس‬ ‫هم بايد کمربند ايمني ببندد‪ .‬کار خوبي است به هر حال ايمني را زياد مي‌کند‪ .‬طول‬ ‫مي‌کشد تا مردم عادت کنند ولي خوب است‪ .‬بعضي از اتوبوس‌ها دارند‪ ،‬آنهايي که‬

‫‪14‬‬

‫نيز با خود دارند‪.‬‬

‫ماه‌نورد چيني‬ ‫بر سطح کره ماه‬

‫ماه نورد چيني موسوم به «خرگوش يشمي» که چندي‬ ‫پيش با موشکي از جنوب چين پرتاب شده بود پس از‬ ‫نشستن بر ماه از واحد فرود خارج شده و بر سطح اين کره‬ ‫به حرکت در آمده است‪.‬‬ ‫اين وسيله نقليه روباتيک اکنون بر يک دشت آتشفشاني‬ ‫موسوم به «سينوس ايريدوم» (خليج رنگين کمان‌ها) پا‬ ‫گذاشته است‪ .‬اين فرود در نيمکره شمالي ماه آخرين گام در‬ ‫برنامه بلندپروازانه فضايي چين است‪.‬‬ ‫واحد فرود قرار است براي يک سال در آنجا فعاليت‬ ‫کند و روبات ماه نورد هم احتماال حدود سه ماه مشغول کار‬ ‫و تحقيق خواهد بود‪.‬‬ ‫اين سفينه که اسم رسمي ‌آن «چانگ ‌ايي ‪ »3‬است با‬ ‫موشک «النگ مارچ ‪ »3‬بي از شيچانگ در جنوب چين پرتاب‬ ‫شده بود‪.‬‬ ‫«چانگ ايي ‪ »3‬سومين ماموريت بدون سرنشين به‬ ‫ماه است که فرود مي‌آيد و اولين واحد طي ‪ 40‬سال گذشته‬ ‫است‪ .‬آخرين آنها «لونوخود‪ »2 -‬متعلق به اتحاد جماهير‬ ‫شوروي بود که ‪ 840‬کيلوگرم وزن داشت‪.‬‬ ‫اما ماه نورد شش چرخه چيني حامل تجهيزاتي‬ ‫پيشرفته‌تر است‪ ،‬از جمله يک رادار که اطالعاتي از داخل‬ ‫خاک و پوسته ماه را جمع آوري مي‌کند‪ .‬اين رادار قابليت نفوذ‬ ‫در زير خاک را هم دارد‪.‬‬

‫ندارند به جاي اينکه ماشين را ببرند تعميرگاه و نصب کنند‪ ،‬هر حقه‌اي که بلد بوده‌اند‬ ‫را زده‌اند‪ .‬اين کمربند ايمني که اينجاست از جنس کيف مدرسه است‪ .‬سرش هم به‬ ‫جاي اتصال آهني‪ ،‬يک گيره پالستيکي گذاشته‌اند‪ .‬فرماليته است براي اينکه پليس‬ ‫جريمه نکند‪ .‬راننده اتوبوس‌ها که هر بار مسافر مي‌زنند‪ ،‬نزديک به ‪ 300‬يا ‪ 400‬هزار‬ ‫تومان کاسب هستند‪ ،‬حاضر نيستند براي امنيت مسافر پول خرج کنند‪».‬‬ ‫او ادامه مي‌دهد‪« ،‬از همه چيز دزدي مي‌کنند‪ .‬قب ً‬ ‫ال روي بليت نوشته شده بود که‬ ‫‪ 650‬تومان براي پذيرايي است‪ .‬هزينه را از مسافر مي‌گيرند اما بيسکويت‌هاي مانده‪،‬‬ ‫تاريخ مصرف گذشته و خشک که خداوکيلي صد تومان هم پولش نيست به مسافر‬ ‫مي‌دهند‪ .‬بعضي از راننده‌ها همين را هم نمي‌دهند و جلوي چشم مسافر بسته‌هاي‬ ‫پذيرايي را مي‌گذارند داخل قسمت بار‪ .‬خانه مي‌برند يا مي‌برند و مي‌فروشند؛ من‬ ‫نمي‌دانم‪ .‬اينها همه ظلم به مسافر است‪ .‬مردم جايي را ندارند که اعتراض کنند‪.‬‬ ‫سرويس قبلي که سوار شده بودم با راننده جر و بحث‌ام شد‪ .‬راننده زور مي‌گفت‪.‬‬ ‫رفتم پيش پليس ترمينال گفتم آقا بيا من شکايت دارم‪ .‬به من مي‌گه‪ ،‬حوصله داري‬ ‫مرد حسابي! مردم چاقوکشي مي‌کنند خودشان حل مي‌کنند‪ ،‬تو براي داد و بيداد‬ ‫راننده آمده‌اي شکايت؟… نيامدند رسيدگي کنند‪ .‬راننده اتوبوس‌ها اين را مي‌دانند و‬ ‫براي مردم و مسافران گردن کلفتي مي‌کنند‪».‬‬ ‫يکي از اهالي روستاهاي اطراف مشهد مي‌گويد‪« :‬وقتي ‪ 44‬نفر يکجا مي‌نشينند‬ ‫هرکسي يک جوري است‪ .‬يکي سرمايي است‪ ،‬يکي گرمايي است‪ .‬يک‌سري‬ ‫مي‌گويند بخاري را روشن کن‪ ،‬يک‌سري مي‌گويند گرم است‪ ،‬خاموش کن‪ .‬زحمتي‬ ‫براي راننده ندارد‪ .‬چندتا دکمه است جلوي راننده که همه چيز را خاموش و روشن‬ ‫مي‌کند‪ .‬ياد گرفته‌اند مي‌گويند بخاري زير ماشين است و در حال حرکت نمي‌شود‬ ‫خاموش و روشن کرد‪ .‬آفتاب مي‌زند‪ ،‬بخاري هم هست‪ ،‬مسافرها عرق مي‌کنند؛ وقتي‬ ‫پياده مي‌شوند سرما مي‌زند و همه مريض مي‌شوند‪.‬‬ ‫يکبار به يکي از راننده‌ها ‌گفتم شما چرا مالحظه مسافر را نمي‌کنيد؟ دوبار‬ ‫خاموش و روشن کردن بخاري که صدمه به ماشين نمي‌زند‪ .‬گفت بحث خراب شدن‬ ‫ماشين نيست‪ ،‬اگه به مسافرها رو بدهيم پررو مي‌شوند و هربار يک دستوري مي‌دهند‪.‬‬ ‫قسمت نشده برويم خارج‪ .‬مي‌گويند آنجا خيلي به مسافر اهميت مي‌دهند‪ .‬نه‬ ‫اينکه فقط مسافر باشد؛ پليس‌اش‪ ،‬اداره‌اش‪ ،‬مدرسه‌اش‪ ،‬همه جا احترام مي‌گذارند به‬ ‫مردم‪ .‬بايد بازرسي باشد و سرکشي کنند که نيست‪ .‬مردم به امان خدا رها شده‌اند‪».‬‬ ‫خانمي ‪ 41‬ساله که براي رفت و آمد به محل کار خود مجبور است به صورت‬ ‫روزانه از وسايل حمل و نقل عمومي استفاده کند مي‌گويد‪« ،‬من از اتوبوس استفاده‬ ‫مي‌کنم‪ .‬دليلي اصلي که خوب بحث هزينه‌ها است که اکثر مردم سعي مي‌کنند‬ ‫هزينه‌ها را پايين بياورند‪ .‬از نظر مسائل ديگر هم اتوبوس بهتر از تاکسي است‪ .‬بعد‬ ‫از کار‪ ،‬خسته و کوفته‪ ،‬ديگر تحمل اذيت و مزاحمت را ندارم‪ .‬توي اتوبوس راحت‬ ‫مي‌نشينم و جلوي خانه پياده مي‌شوم‪ .‬بعضي وقت‌ها که عجله دارم يا اتوبوس را از‬ ‫دست مي‌دهم سوار تاکسي مي‌شوم‪ .‬وضع تاکسي‌ها بدتر از اتوبوس‌ها است‪ .‬صندلي‬ ‫اتوبوس بزرگ است ولي در تاکسي مدام بايد خودمان را جمع کنيم‪ .‬بعضي از آقايان‬ ‫داخل تاکسي را با کاناپه اشتباه مي‌گيرند و لم مي‌دهند‪ .‬درست است که با اتوبوس‬ ‫بيشتر طول مي‌کشد‪ ،‬اما از جنبه‌هاي ديگر بهتر است‪».‬‬ ‫يک محصل دبيرستاني هم مي‌گويد‪« ،‬بعضي راننده تاکسي‌ها‌ دنبال گوش مفت‬ ‫هستند‪ .‬مغز آدم را مي‌خورند‪ .‬هي مي‌گويند زمان قديم اينجوري بود‪ ،‬اينطوري بود‪.‬‬ ‫هزاربار اين حرف‌ها را مي‌زنند‪ .‬براي اينکه مجبور نشوم حرف بزنم با هدست موزيک‬ ‫گوش مي‌کنم‪ .‬بعضي وقت‌ها مي‌زنند روي پاي آدم و گير مي‌دهند به موزيک گوش‬ ‫دادن‪ .‬يکي نيست بگه آقا به تو چه ربطي داره که دخالت مي‌کني‪».‬‬ ‫کارگري ‪ 32‬ساله که به دليل بدمسير بودن محل کارش نمي‌تواند همه مسير‬ ‫را با مترو و اتوبوس طي کند مي‌گويد‪« ،‬بي انصافي مي‌کنند‪ .‬حالل و حرام سرشان‬ ‫نمي‌شود‪ .‬صبح که مي‌روي ‪ 700‬تومان مي‌گيرند‪ ،‬شب که بر مي‌گردي هزار تومان‪.‬‬ ‫بعضي راننده‌ها مي‌گويند دو مسير است و اضافه مي‌گيرند‪ .‬به جايي نمي‌شود اعتراض‬ ‫کرد‪ .‬نمي‌شود به پليس شکايت کرد‪ .‬هزار توماني را که مي‌دهي بقيه پول را نمي‌دهند‪.‬‬ ‫گاز مي‌دهند و مي‌روند‪».‬‬

‫گزارش مي‌شود که «خرگوش يشمي» مي‌تواند از‬ ‫سربااليي ‪ 30‬درجه‌اي صعود و ساعتي ‪ 200‬متر حرکت کند‪.‬‬ ‫خرگوش يشمي‌در فرهنگ کهن چين موجودي بوده که به‬ ‫عنوان حيوان خانگي چانگ‪ ،‬الهه ماه‪ ،‬که در اين کره زندگي‬ ‫مي‌کرده است‪.‬‬ ‫واحد فرود و کاوشگر نيرويشان را از صفحات‬ ‫خورشيدي مي‌گيرند اما بعضي منابع خبري حاکي است‬ ‫که همچنين حامل واحدهاي حرارتي راديو ايزوتوپ حاوي‬ ‫پلوتونيوم‪ 238 -‬براي گرم نگه داشتن آنها در طول شب‌هاي‬ ‫سرد ماه هستند‪.‬‬ ‫به گفته دانشمندان فضايي چين‪ ،‬اين ماموريت براي‬ ‫آزمايش فناوري‌هاي تازه‪ ،‬جمع آوري اطالعات علمي‌و‬ ‫دستيابي به تخصص علمي‌طراحي شده است‪ .‬اين کاوشگر‬ ‫همچنين ماه را براي يافتن منابع ارزشمند معدني که ممکن‬ ‫است روزي قابل استخراج باشند جستجو خواهد کرد‪.‬‬

‫يک آقاي ‪ 52‬ساله مي‌گويد‪« ،‬بدترين کار بعضي از اين راننده تاکسي‌ها اين‬ ‫است که وقتي زن تنها گير مي‌آورند جلوي زبان‌شان را نمي‌گيرند‪ .‬بدترين حرف‌ها‬ ‫را مي‌زنند‪ .‬به خاطر صد تومان اختالف کرايه جلوي مردم داد مي‌زند و خيلي معذرت‬ ‫مي‌خواهم فحش مي‌دهند‪.‬‬ ‫زمان قديم هر کسي از اين حرف‌ها مي‌زد جوان‌‌ها مي‌رفتند جلو‪ ،‬مردم اعتراض‬ ‫مي‌کردند‪ .‬االن جوان‌ها به جاي اينکه جلو بروند‪ ،‬نگاه مي‌کنند و مي‌خندند‪ .‬توي‬ ‫خيابان جلوي هزار نفر آدم بدترين فحش‌هاي ناموسي را به خاطر صد تومان به يک‬ ‫زن‪ ،‬به يک دختر مي‌زنند‪ .‬دولت چرا هيچ کاري نمي‌کند؟ هر کس از راه مي‌رسد بدون‬ ‫تحقيق و بررسي به او مجوز تاکسي مي‌دهند‪ .‬چشم زن و بچه مردم با اين فحش‌ها‬ ‫پر از اشک مي‌شود‪ .‬سرشان را مي‌اندازند پايين و فرار مي‌کنند‪ .‬اينها پايش بيافتد‬ ‫به خاطر صد تومان روي زن و دختر دست بلند مي‌کنند‪ .‬به راننده مي‌گويم دهانت را‬ ‫ببند‪ ،‬چرا به ناموس مردم توهين مي‌کني؟ مرا هل داد وسط خيابان‪ .‬پالک ماشين را به‬ ‫پليس دادم‪ ،‬گفتند به تاکسي‌راني مربوط است‪ .‬به تاکسي‌راني زنگ زدم‪ ،‬گفتند بايد‬ ‫خود شاکي بيايد و شما نمي‌توانيد‪ .‬کسي رسيدگي نمي‌کند‪».‬‬ ‫يک فروشنده لوازم ساختماني مي‌گويد‪« ،‬راننده تاکسي‌ها زياده‌خواه هستند‪.‬‬ ‫سيري‌ناپذيرند‪ .‬به بهانه اينکه شغل‌شان سخت است سر مردم را با پنبه مي‌برند‪ .‬من‬ ‫هميشه گفته‌ام اگر روزي جمهوري اسالمي توانست حريف اين راننده تاکسي‌ها شود‬ ‫من قبول مي‌کنم که انرژي هسته‌اي درست کند‪ .‬کوچکترين جنسي در کشور گران‬ ‫شود‪ ،‬کرايه تاکسي هم اضافه مي‌شود‪ .‬قبل از عيد و اول تابستان خود راننده‌ها‌ کرايه‬ ‫را باال مي‌برند‪ .‬سه ماه بعد شوراي شهر مجبور مي‌شود افزايش کرايه را قبول کند‪».‬‬ ‫يک راننده تاکسي که بيشتر از ‪ 15‬سال است در اين شغل فعاليت دارد درباره‬ ‫وضعيت سيستم حمل و نقل و رفتار همکاران خود مي‌گويد‪« ،‬در همه شغلي باالخره‬ ‫خوب و بد پيدا مي‌شود‪ .‬مشکالت اين شغل را هم در نظر بگيريد‪ .‬بعضي از مسافرها‬ ‫اذيت مي‌کنند‪ .‬دولت از راننده‌ها حمايت نمي‌کند‪ .‬اگر کرايه پايين باشد راننده‬ ‫نمي‌تواند ماشين را تعمير کند‪ .‬نمي‌تواند الستيک نو بياندازد زير ماشين‪ .‬جان هرکس‬ ‫برايش عزيز است‪ .‬وقتي راننده نتواند خرج ماشين را در بياورد جان مسافرش هم‬ ‫در خطر است‪ .‬هيچ کاري به اندازه مسافرکشي دنگ و فنگ ندارد‪ .‬استخوان آدم‬ ‫پشت فرمان آب مي‌شود‪ .‬صبح تا شب کثافت اين هوا را بده داخل ريه‌ات‪ ،‬ترافيک و‬ ‫هزار مصيبت ديگر‪ .‬مردم توقع دارند وقتي دالر گران مي‌شود پنير گران بشود‪ ،‬ولي‬ ‫قيمت الستيک و لوازم يدکي تکان نخورد‪ .‬زن و بچه‌مان را فقط شب به شب موقع‬ ‫خواب مي‌بينيم‪ .‬قانون اگر قانون باشد بايد جلوي مسافرکش شخصي را بگيرد‪ .‬چرا‬ ‫نمي‌گيرد؟ همسايه‌ها سر خط گير مي‌دهند که چرا اينجا پارک مي‌کنيد‪ .‬چکار کنيم؟‬ ‫از وقتي يادمان است ايستگاه همينجا بوده‪ .‬اين وظيفه شهرداري است که براي‬ ‫تاکسي‌ها ايستگاه درست کند‪ .‬تقصير ما نيست‪».‬‬


15

January 2014 1392 ‫دي‬

15


16

January 2014 1392 ‫دي‬

16


17

January 2014 1392 ‫دي‬

Protect your world Auto • Home • Life • Retirement

Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.

Massie Hundal (770) 394-8500

Dunwoody massie.hundal@allstate.com agents.allstate.com/massie-hundal-dunwoody-ga.html

Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.

57492

17


18

January 2014 1392 ‫دي‬

18

Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.


‫‪19‬‬

‫رضا حقيقت‌نژاد‬ ‫‪ 12‬نماينده مجلس ايران در نامه‌اي به رييس جمهور‪،‬‬ ‫رييس مجلس و رييس قوه قضاييه‪ ،‬خواستار برخورد با‬ ‫«بابک زنجاني»‪ ،‬ثروتمند مشهور ايراني شدند‪ .‬آن‌ها اعالم‬ ‫کرده‌اند زنجاني يک مفسد اقتصادي است و با توجه به دستور‬ ‫رهبر ايران براي مبارزه با فساد اقتصادي‪ ،‬سران قوا بايد به‬ ‫مسووليت خويش عمل کنند‪ .‬متعاقب آن چند روز پيش بابک‬ ‫زنجاني دستگير و به زندان اوين منتقل شد‪ .‬‬ ‫بابک زنجاني نيز در واکنش به‌اين نامه‪ ،‬از پيشينه‬ ‫امضاکنندگان نامه در رويدادهايي چون جنگ ايران و عراق‬ ‫تجليل کرده‪ ،‬خودش را سرباز کوچک و جسور خامنه‌اي خوانده‬ ‫و بر وفاداري خويش به رهبر ايران تاکيد کرده و گفته است‬ ‫‌اين اتهامات را قبول ندارد‪ .‬‬ ‫او پيش از اين خود را به عنوان يک بسيجي اقتصادي‬ ‫معرفي کرده بود که در حال تالش براي تحقق حماسه‌‬ ‫اقتصادي اعالم شده از سوي رهبر ايران است‪ .‬‬ ‫اين کنش و واکنش بين چهره‌هاي مشهور اقتصادي‬ ‫و سياسي در ايران و ابراز وفاداري هم‌زمان به رهبر ايران‪،‬‬ ‫چندان عجيب نيست ولي ابعاد آن گسترده و عميق‌تر از هر‬ ‫زمان ديگر به نظر مي‌رسد‪ .‬‬ ‫بابک زنجاني يک فعال اقتصادي ساکن خارج از ايران‬ ‫بوده که در طول سه سال گذشته‪ ،‬به تدريج به داخل کشور‬ ‫کوچ کرده‌است‪ .‬زنجاني در ايران هم فعاليت اقتصادي داشته‬ ‫و برخي مقامات دولتي مانند حسن روحاني‪ ،‬هاشمي‌رفسنجاني‬ ‫و خاتمي در سال‌هاي پيش از او تجليل کرده‌اند ولي در مقام‬ ‫يک ثروتمند قدرتمند‪ ،‬تنها دو سال است که نام او شنيده‬ ‫مي‌شود‪ .‬‬ ‫زنجاني در خارج از ايران‪ ،‬فعاليت‌هاي اقتصادي‬ ‫گسترده‌اي در ترکيه‪ ،‬دوبي‪ ،‬تاجيکستان و مالزي داشته‌است‪.‬‬ ‫اين فعاليت‌ها به طور عمده در حوزه طال‪ ،‬بانک‌داري و حمل و‬ ‫نقل زميني و هوايي بوده‌اند؛ حوزه‌هايي کامال مرتبط به تحريم‬ ‫ايران که همراه با پيشينه و تبحر او در صدور اسناد مالي‬ ‫بين‌المللي – که گفته مي‌شود بخش عمده‌اي از آن‌ها جعلي‬ ‫بوده‌‌اند‪ -‬توانمندي ويژه‌اي ب ‌ه او براي وارد شدن به خريد و‬ ‫فروش نفت بخشيد‪ .‬او پول نفت ايران را جابه‌جا مي‌کرد و‬ ‫پورسانتش را مي‌گرفت‪ .‬‬ ‫رقم دقيق ثروت بابک زنجاني تا کنون اعالم نشد ‌ه است‪.‬‬ ‫او شهريور امسال در گفت و گو با هفته نامه «آسمان» اعالم‬ ‫کرد بيش از ‪ 8‬ميليارد دالر ثروت دارد ولي ‪ 10‬ميليادر دالر هم‬ ‫بدهکار است‪ .‬کسري ‪ 2‬ميليارد دالري او در حالي اعالم شده‬ ‫ک ‌ه در آخرين بيانيه خود اعالم کرده بود ‪ 65‬شرکت وابسته به‬ ‫گرو ‌ه اقتصادي او‪ ،‬درآمدي ‪ 7‬ميليارد يورويي در سال دارند‪.‬‬ ‫زنجاني که زماني راننده رييس بانک مرکزي ايران بوده و‬ ‫‪ 17‬سال پيش‪ ،‬دو بار به علت ورشکستگي مالي و تالش براي‬ ‫خروج غيرقانوني از ايران به زندان رفته‪ ،‬اکنون در ‪ 43‬سالگي‪،‬‬ ‫ب ‌ه «آبراموويچ» ايران تبديل شده ‌است‪ .‬خودش پيش از اين‬ ‫گفته بود آبراموويچ شدن را دوست دارند‪ ،‬اگر بگذارند‪ .‬‬ ‫او بر خالف بسياري از فعاالن اقتصادي ايران‪ ،‬بارها درباره‬ ‫‌ابعاد فعاليت‌هاي اقتصادي و زندگي شخصي خود سخن گفت ‌ه‬ ‫است؛ ساعت ‪ 35‬هزار دالري‌اش را به رخ خبرنگاران کشيده‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫و از جت اختصاصي‌اش گفته است‪ .‬او اعالم کرده است که‬ ‫مي‌خواهد ‪ 4‬ميليارد يوور ثروتش در خارج از کشور را به‌ ايران‬ ‫منتقل کند و بدهي ‪ 2.8‬ميلياردي خود را به وزارت نفت بپردازد‪.‬‬ ‫زنجاني گفته است قصد خريد ‪ 138‬شرکت وابسته به سازمان‬ ‫تامين اجتماعي ايران را دارد و تفاهم نامه ‪ 4‬ميليارد يورويي‬ ‫امضا مي‌کند‪ .‬او به پرداخت ماهيانه ‪ 10‬ميليون دالر حقوق به‬ ‫‪ 17‬هزار کارمندش اشاره کرده و اينکه توانسته بيش از ‪17‬‬ ‫ميليارد دالر پول نفت ايران را به داخل کشور منتقل کند‪ .‬‬ ‫‪ ‬اين اعداد براي خيلي از رسانه‌ها در داخل ايران‬ ‫وسوسه‌انگيز هستند‪ .‬آن‌ها در پشت اين رقم‌هاي درشت‪،‬‬ ‫دنبال ردپاي يک جريان مي‌گردند؛ جرياني که به باور آن‌ها‪،‬‬ ‫بابک زنجاني را ب ‌ه اين موقعيت رساند ‌ه است‪ .‬‬ ‫اکنون مشخص است که تحريم ايران‪ ،‬مهم‌ترين بستر‬ ‫رشد براي بابک زنجاني را ايجاد کرده و توانسته‌ است با‬ ‫استفاده‌از ناتواني دولت در نقل و انتقال مالي‪ ،‬از سرمايه نقدي‬ ‫شرکت‌هاي خود و يک بانک کوچک در مالزي بهره گيرد و به‬ ‫حوزه‌هاي مهمي چون نفت نفوذ کند‪ .‬‬ ‫فعاليت او در اين حوزه سبب شد که فروردين ‪ ،92‬وزارت‬ ‫خزانه‌داري آمريکا‪ ،‬نام بابک زنجاني و مجموعه شرکت‌هاي‬ ‫وي را به‌ اتهام کمک به دولت ايران براي دور زدن تحريم‌ها‪،‬‬ ‫در ليست سياه خود قرار دهد‪ .‬اتحاديه‌ اروپا نيز در دسامبر‬ ‫‪ 2012‬رفتاري مشابه عليه بابک زنجاني انجام داد‪ .‬‬ ‫بابک زنجاني براي تثبيت وضعيت خويش‪ ،‬با يکي از‬ ‫چهره‌هاي اقتصادي نزديک به مقامات امنيتي در داخل ايران‬ ‫شريک شده‌است‪ .‬اين فرد متهم به سرکوب مردم در جريان‬ ‫اعتراض‌هاي پس از انتخابات سال ‪ 88‬است‪ .‬برخي رسانه‌ها‬ ‫زنجاني را متهم کرده‌اند که در جريان خريد وسايل ضدشورش‬ ‫به نهادهاي امنيتي کمک کرده ‌است‪ .‬اين اتهامات سبب‬ ‫بدنامي‌ گسترده‌ او شده ‌است‪ .‬بسياري از ايرانيان او را يک‬ ‫مامور اقتصادي وابسته به نهادهاي امنيتي مي‌دانند‪ .‬بايد توجه‬ ‫داشت که نهادهاي امنيتي از پيشينه فعاليت در حوزه ‌اقتصاد‬ ‫برخوردار هستند‪ .‬در زمان‌ هاشمي‌ رفسنجاني‪ ،‬وزارت اطالعات‬ ‫ايران در پوشش شرکت‌هاي اقتصادي‪ ،‬به فعاليت‌هاي امنيتي‬ ‫مشغول بود‪ .‬اين وظيفه را در سال‌هاي اخير‪ ،‬سپاه پاسداران‬ ‫بر عهده گرفته ‌است‪ .‬در طول سه سال گذشته‪ ،‬نام برخي از‬ ‫سرداران سپاه به عنوان شرکاي اقتصادي آقاي زنجاني اعالم‬ ‫شد ‌ه است‪ .‬‬ ‫از سوي ديگر‪ ،‬برخي ايرانيان از اين که بابک زنجاني‬ ‫در طول دوران تحريم کمک کرده است تا پول نفت به کشور‬ ‫بازگردد يا اينکه برخي خريدهاي کالن را براي نهادهايي چون‬ ‫شهرداري انجام داده‪ ،‬ابراز رضايت کرده و کار او را خدمت به‬ ‫کشور توصيف کرده‌اند‪ .‬ولي منتقدان مي‌گويند او به دليل سود‬ ‫کالن اين تجارت‪ ،‬وارد بازي شده و هدف اصلي وي‪ ،‬ميهن‬ ‫دوستي نيست‪ .‬‬ ‫زنجاني در طول سه سال گذشته گسترده‌ترين پيوندهاي‬ ‫اقتصادي را با دولت محمود احمدي‌نژاد برقرار کرد‪ .‬در دولت‬ ‫قبلي ايران‪ ،‬چهار وزير عضو کابينه حامي وي بوده‌اند؛ وزراي‬ ‫نفت‪ ،‬امور خارجه‪ ،‬صنايع و معادن و اقتصاد‪ .‬‬ ‫وزير نفت دولت احمدي‌نژاد‪ ،‬يک چهره برجسته سپاه‬ ‫‌است‪ .‬سردار «رستم قاسمي» پيش از اينکه وزير نفت شود‪،‬‬ ‫فرمانده قرارگاه سازندگي «خاتم االنبيا» بود‪ .‬اين قرارگاه‬

‫مهم‌ترين نهاد اقتصادي وابسته به سپاه محسوب مي‌شود‪.‬‬ ‫قاسمي اکنون هم مشاور معاون اول حسن روحاني است و‬ ‫ماموريت گسترش روابط اقتصادي با عراق به‌او داده شده‬ ‫است‪ .‬‬ ‫‪ ‬ديگر حامي‌ برجسته زنجاني‪ ،‬يعني «علي اکبر صالحي»‪،‬‬ ‫وزير پيشين امور خارجه‌‪ ،‬اکنون رييس سازمان انرژي اتمي‬ ‫ايران است و در کابينه دولت روحاني حضور دارد‪ .‬‬ ‫‪ ‬اما اين افراد تنها حاميان احتمالي او نيستند‪ .‬در هفته‌هاي‬ ‫اخير مشخص شده که رييس کميسيون اصل ‪ 90‬مجلس ايران‬ ‫نيز از او حمايت مي‌کند‪ .‬اين کميسيون مسووليت‌هايي چون‬ ‫رسيدگي به شکايات‪ ،‬مبارزه با فساد و‪ ...‬را برعهده دارد‪ .‬‬ ‫‪ ‬در نهادهايي چون قوه قضاييه و شهرداري نيز بابک‬ ‫زنجاني‪ ،‬شبکه‌اي از حاميان وفادار را دارد‪ .‬آن‌ها به خوبي‬ ‫دريافته‌اند که وي فردي دست و دلباز است و مي‌توانند از‬ ‫شبکه مالي او بهره کافي ببرند‪ .‬تجربه مي‌گويد اين وابستگي‬ ‫اما يک سويه و سست است و به محض تيره شدن روزگار‬ ‫آقاي سرمايه‪‎‬دار‪ ،‬بسياري از حاميان ريز و درشت از او دوري‬ ‫مي‌جويند و مي‌گويند اصال چنين کسي را نمي‌شناسند‪ .‬‬ ‫بابک زنجاني در عرصه عمومي نيز فردي فعال‬ ‫بوده ‪‌ ‬است؛ او در عرصه ورزش و سينما سرمايه‌گذاري زيادي‬ ‫انجام داد و با چهره‌هاي مشهوري چون «علي دايي» در عرصه‬ ‫فوتبال حضور يافت‪.‬او پشتيباني مالي ساخت برخي پروژه‌هاي‬ ‫سينمايي را بر عهده داشته و سعي کرده در فعاليت‌هاي خيريه‬ ‫و انسان دوستانه حضوري قوي و مستمر داشته باشد‪ .‬با‬ ‫اين وجود‪ ،‬اين تالش‌ها نتوانست‌ از بابک زنجاني يک چهره‬ ‫محبوب بسازد‪ .‬‬ ‫او در حوزه رسانه حداقل از نظر واکنش‪ ،‬قوي بوده‌است‪.‬‬ ‫در حال حاضر‪ ،‬کم‌تر رسانه‌اي به عنوان حامي يا مبلغ اين‬ ‫ثروتمند مشهور شناخته مي‌شود ولي او در صفحه فيس‌بوک‬ ‫خود‪ ،‬يا با صدور اطالعيه‌هاي کوتاه و يا گفت‌وگو با برخي‬ ‫رسانه‌ها‪ ،‬سعي کرده به‌اتهامات سياسي و اقتصادي منتقدان‬ ‫پاسخ دهد‪.‬‬ ‫حاشيه‌هاي زندگي شخصي اين ثروتمند مشهور هم کم‬ ‫نبوده‌اند؛ تصاويري از حمل اسلحه‪ ،‬رقص با دختران تاجيک‪،‬‬ ‫جت اختصاصي و‪ ...‬سبب شده‌ انبوهي از ‪ ‬پرسش‌ها درباره‬ ‫زندگي شخصي وي مطرح شود؛ پرسش‌هايي اغلب بي‌اهميت‬ ‫ولي به‌ اندازه کافي دردسرساز‪ .‬‬ ‫اما دو ماجراي دردسرساز ديگر هم هستند؛ فوريه ‪2013‬‬ ‫محمود احمدي نژاد‪ ،‬رييس جمهور سابق ايران‪ ،‬فيلمي‌کوتاه را‬ ‫در مجلس پخش کرد که نشان مي‌داد «فاضل الريجاني»‪ ،‬يکي‬ ‫از برادران روساي مجلس و قوه قضاييه در جلسه‌اي از «سعيد‬ ‫مرتضوي»‪ ،‬رييس سازمان تأمين اجتماعي خواسته مقدمات‬ ‫آشنايي وي را با بابک زنجاني فراهم کند‪ .‬در آن روزها زنجاني‬ ‫قصد داشت معامله‌اي ‪ 4‬ميليارد يورويي را با سازمان تامين‬ ‫اجتماعي انجام دهد‪ .‬‬ ‫انتشار اين فيلم سبب شد که خانواده الريجاني در کانون‬ ‫توجه‌افکار عمومي قرار گيرد‪ .‬کمي پيش از آن‪ ،‬يکي از اعضاي‬ ‫اين خانواده نيز به زمين‌خواري گسترده در اطراف تهران متهم‬ ‫شده بود‪ .‬متهم شدن خانواده روساي مجلس و قوه قضاييه‪،‬‬ ‫چالشي عظيم بين آن‌ها و محمود احمدي نژاد رقم زد و ماجرا‬ ‫با دستور رهبر ايران خاتمه يافت‪ .‬‬ ‫در روزهاي اخير‪ ،‬مجلس ايران گزارشي عليه سعيد‬ ‫مرتضوي‪ ،‬رييس سابق سازمان تامين اجتماعي منتشر کرده‬ ‫که نشان مي‌دهد او شبکه مالي فاسدي را هدايت مي‌کرد ‌ه‬ ‫است‪ .‬سه شعبه قضايي هم در حال رسيدگي به‌ اتهامات‬ ‫زنجاني هستند‪ .‬نام معاون اول دولت احمدي نژاد نيز در جريان‬ ‫رسيدگي به پرونده فساد اقتصادي «بيمه‌ ايران» به طور مرتب‬ ‫شنيده مي‌شود‪ .‬تالش‌هاي مجلس و قوه قضاييه به نوعي‪،‬‬ ‫انتقام‌گيري از دولت احمدي نژاد تفسير مي‌شود؛ رويدادي که‬ ‫بابک زنجاني را هم درگير کرد و مي‌تواند قرباني آن شود‪ .‬‬ ‫ماجراي آخر اما به خارج از ايران مربوط مي‌شود‪ .‬در‬ ‫حاشيه ‌افشاي بزرگ‌ترين فساد اقتصادي ترکيه‪ ،‬نام يک‬ ‫جوان ايراني هم مطرح شد؛ «رضا ضراب»‪ .‬حجم پرونده فساد‬ ‫اقتصادي که تا کنون منجر به بازداشت ده‌ها چهر ‌ه اقتصادي‬ ‫و سياسي از جمله پسر سه وزير‪ ،‬برکناري ‪ 150‬پليس و تغيير‬ ‫‪ 10‬وزير کابينه‌ اردوغان شده‪ ،‬حدود ‪ 87‬ميليارد يورو اعالم‬ ‫شد ‌ه است‪.‬‬ ‫‪ ‬به گزارش رسانه‌هاي ترکيه‪ ،‬رضا ضراب که ‌اکنون به‬ ‫‌اتهام پرداخت رشوه‪ ،‬نقل و انتقال غيرقانوني پول و طال به‬ ‫‌ايران و تشکيل يک شبکه فاسد اقتصادي در بازداشت پليس‬ ‫ترکيه‌است‪ ،‬در بازجويي‌هاي خود از بابک زنجاني هم نام برد ‌ه‬ ‫است‪ .‬‬ ‫اين دو پيش از اين در جريان حمل يک هزار و ‪500‬‬ ‫کيلوگرم طال از غنا به ترکيه‪ ،‬دبي و ايران با هم همکاري‬ ‫داشته‌اند ولي رسانه‌ها گزارش داده‌اند که بابک زنجاني‪،‬‬ ‫رييس رضا ضراب بوده و قرار بوده پيش از بازداشت رضا‬ ‫ضراب‪ ،‬در آنکارا با وي مالقات کند‪ .‬‬ ‫زنجاني در تازه‌ترين بيانيه خود اين اتهامات را رد کرده‬ ‫و با تمجيد فراوان از شخصيت و سياست‌هاي «رجب طيب‬ ‫اردوغان»‪ ،‬گفته است که به سرمايه‌گذاري خود در ترکيه‌ادامه‬ ‫مي‌دهد‪.‬‬ ‫مجموعه‌ اين رويدادها نشان مي‌دهند که بابک زنجاني‪،‬‬

‫‪19‬‬

‫مشهورترين ثروتمند ايراني در دامي عظيم گرفتار شده‌ است؛‬ ‫در جامعه بين‌الملل متهم است که با فعاليت‌هاي غيرقانوني‪،‬‬ ‫تحريم‌ها را دور زده‌است‪ ،‬در ايران متهم است عامل حکومت‬ ‫و در واقع يک چهره ‌امنيتي فعال در حوزه ‌اقتصادي است‪،‬‬ ‫نمايندگان مجلس او را نماد فساد مي‌دانند ولي خودش‬ ‫مي‌گويد يک قهرمان است‪ .‬‬ ‫در طول سه دهه گذشته‌ ايران‪ ،‬تنش‌هاي سياسي‪-‬‬ ‫اقتصادي همواره قربانياني داشته‌است‪ .‬پس از انقالب ‪،57‬‬ ‫اموال بسياري از سياستمداران به بهانه همکاري با رژيم‬ ‫پهلوي مصادره شد‪ .‬دارايي‌هاي برخي از ثروتمندان بهايي‬ ‫به داليل مذهبي‪ ،‬تاراج شده ‌است‪ .‬فعاالن اقتصادي چون‬ ‫براداران «افراشته پور»‪« ،‬فاضل خداد»‪« ،‬شهرام جزايري»‪،‬‬ ‫«مه‌آفريد اميرخسروي» و ‪ ...‬نيز به داليل متعدد راهي دادگاه‬ ‫شده و ب ‌ه اتهام فساد اقتصادي‪ ،‬پول‌شويي‪ ،‬رشوه‪ ،‬اختالس‬ ‫و‪ ...‬محکوم به زندان يا اعدام شده‌اند‪ .‬در طول رسيدگي به‬ ‫پرونده‌هاي قضايي اين افراد‪ ،‬پاي برخي از سياسيون مشهور‬ ‫ايران نيز به ميان کشيده شد ‌ه است‪.‬‬ ‫در پرونده شهرام جزايري‪ ،‬افزون بر رييس مجلس و‬ ‫بسياري از نمايندگان‪ ،‬از تالش وي براي پرداخت پول به‬ ‫دفتر رهبر ايران نيز سخن به ميان آمد و در پرونده مه‌آفريد‬ ‫اميرخسروي‪ ،‬چند وزير و معاون اول دولت احمدي نژاد متهم‬ ‫به دخالت در فساد اقتصادي يک ميليارد دالري شدند‪ .‬‬ ‫در واقع‪ ،‬رخدادهاي اقتصادي در ايران تنها يک مساله‌‬ ‫اقتصادي نيستند‪ ،‬اين رويدادها مي‌توانند نماد يک جدال‬ ‫سياسي درون حکومت هم باشند‪ .‬در اين جدال‌ها‪ ،‬بيش‌تر‬ ‫چهره‌هاي سياسي از برخورد قضايي مصون ماندند و‬ ‫چهره‌هاي اقتصادي محکوم شدند‪ .‬اين سرنوشت ممکن‬ ‫است اکنون در انتظار بابک زنجاني هم باشد و چون يک مهره‬ ‫سوخته‪ ،‬قرباني شود؛ رويدادي ک ‌ه البته رخ دادنش اصل ماجرا‬ ‫را تغيير نمي‌دهد‪ .‬‬ ‫در سه دهه گذشته‪ ،‬پرونده‌هاي فساد اقتصادي در ايران‬ ‫همواره بزرگ‌تر و بازيگران آن مهم‌تر شده‌اند‪ .‬رهبر ايران‬ ‫سال‌هاست که فرمان مبارزه با فقر‪ ،‬فساد و تبعيض صادر کرده‬ ‫ولي شبکه فساد‪ ،‬ابعاد تبعيض و عمق فقر وسعت و شدت‬ ‫يافته‌ است‪ .‬اين تآتر پرتماشاگر‪ ،‬همواره بازيگراني براي‬ ‫نقش آفريني نياز دارد؛ بازيگراني که معموال بدنام مي‌شوند‬ ‫و بدشانس هستند‪.‬‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫مشارکت شش بانک ايراني در‬ ‫پولشويي بين ايران و ترکيه‬ ‫برخي اين موضوع را ناشي از رقابت داخلي ميان‬ ‫اسالمگرايان ترکيه مي‌دانند که اکنون با راحت شدن خيالشان‬ ‫از الئيک‌ها‪ ،‬به رقابت داخلي روي آورده‌اند و طيف «گولن»‪ ،‬چهره‬ ‫قدرتمند اسالمگراي ترک‪ ،‬در حال زمين زدن اردوغان‪ ،‬عبداهلل‬ ‫گل و حزب آنهاست‪.‬‬ ‫تحليل ديگر مربوط به تمايل براي فشار بر ايران در زمينه‬ ‫دور زدن تحريم‌هاست و از آنجا که زمينه اصلي پولشويي‬ ‫احتمالي انجام شده‪ ،‬تحريم بانکي ايران و عدم امکان تبادل‬ ‫پول و طال با ايران بوده‪ ،‬پيگيري و افشاي موضوع مي‌تواند‬ ‫در راستاي اهداف و منافع تحريم کنندگان ايران‪ ،‬به ويژه‬ ‫آمريکايي‌ها باشد‪.‬‬ ‫البته اينکه در اين موارد‪ ،‬فساد مالي و رشوه‌خواري انجام‬ ‫شده‪ ،‬بعيد است نادرست باشد‪.‬‬ ‫اما با توجه به پيچيده بودن اقدامات انجام شده‪ ،‬برخي‬ ‫رسانه‌هاي ترکيه براي تشريح روند انجام کار‪ ،‬به کشيدن‬ ‫تصوير و نمودار روي آورده‌اند‪.‬‬ ‫از جمله سايت ترکيه‌اي «راديکال»‪ ،‬مسير گردش پولشويي‬ ‫را به همراه اسامي شرکت‌هاي صوري و واقعي دخيل در پرونده‬ ‫آورده است‪ .‬در عکس عالوه بر اسامي بانک‌هاي ايراني مرتبط با‬ ‫موضوع‪ ،‬گفته شده که ايران براي رضا ضراب امتيازهاي ويژه‌اي‬ ‫قائل شده است‪.‬‬ ‫محمد ضراب‪ ،‬حسين ضراب‪ ،‬شهرام محقق‪ ،‬محمدرضا‬ ‫رجايي و آرش ميانکوهي‪ ،‬نام ‪ 5‬ايراني ديگر است که در پرونده‬ ‫به نام آن‌ها اشاره شده است‪.‬‬ ‫سايت «سوزو» هم ادعا کرده عامل رشوه دادن به مقامات‬ ‫ترک‪ ،‬محمدصادق رستگارپيشه بوده است‪.‬‬ ‫حق‌العمل پولشويي ‪ 87‬ميليارد يورو معادل ‪ 5‬درصد آن‬ ‫يعني ‪ 4‬ميليارد يورو بوده است که عايد مافياي بانکي ايران‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫در شرايطي که پرونده رضا ضراب در ترکيه به مراحل‬ ‫بحراني رسيده است‪ ،‬اطالعات تازه از اين پرونده نشان مي‌دهد‬ ‫مافياي بانکي ايران براي پولشويي ‪ 4‬ميليارد يورو حق‌العمل‬ ‫دريافت کرده است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار «آينده»‪ ،‬دستگيري رضا ضراب يکي از‬ ‫عوامل پولشويي در ترکيه و متعاقب آن متهم شدن بسياري از‬ ‫آقازاده‌ها و مقامات دولتي ترکيه به دريافت رشوه و پولشويي‪،‬‬ ‫زلزله‌اي سياسي _ اقتصادي در ترکيه پديد آورده است که تا‬ ‫کنون ده تن از وزراي دولت ترکيه قرباني شده‌اند‪.‬‬ ‫‪ 4‬ميليارد يورو برابر با ‪ 12‬هزار ميليارد تومان يعني ‪ 4‬برابر‬ ‫اختالس سه هزار ميلياردي مي‌باشد‪.‬‬


‫‪20‬‬

‫مهلت آمريکا پايان يافت‪،‬‬ ‫اما کرزي پيمان امنيتي را‬ ‫امضا نکرد‬ ‫سال ‪ 2014‬ميالدي آغاز شد و ضرب‪‎‬االجل آمريکا هم‬ ‫پايان يافت‪ ،‬اما حامد کرزي‪ ،‬رئيس جمهوري افغانستان‬ ‫موافقتنامه امنيتي با آمريکا را امضا نکرد‪.‬‬ ‫مقام‌هاي آمريکايي به آقاي کرزي مهلت داده بودند که‬ ‫اين موافقتنامه را تا آخر سال ‪ 2013‬ميالدي امضا کند‪ ،‬اما‬ ‫او‪ ‬شرايطي را براي امضاي آن مطرح کرده بود‪.‬‬ ‫به اين ترتيب‪ ،‬مقامات آمريکايي براي تصويب اين‬ ‫موافقتنامه‪ ،‬که اجازه مي‌دهد شماري از سربازان آمريکايي‬ ‫بعد از ‪ 2014‬در افغانستان بمانند‪ ،‬آقاي کرزي را هم‌چنان‬ ‫تحت فشار قرار خواهند داد‪ .‬طبق برنامه‪ ،‬سربازان آمريکايي‬ ‫بايد تا پايان سال جديد ميالدي از افغانستان خارج شوند‪.‬‬ ‫آمريکا مي‌گويد بدون امضاي اين موافقتنامه‪ ،‬مجبور‬ ‫خواهد بود برنامه مبارزه با گروه طالبان را به گونه‌اي‬ ‫سازماندهي کند که در آن نقشي براي سربازان آمريکايي يا‬ ‫نيروهاي ناتو در نظر گرفته نشود‪.‬‬

‫آقاي کرزي در آغاز به امضاي اين موافقتنامه رضايت‬ ‫نشان داد‪ ،‬اما بعدًا گفت که براي امضاي اين موافقتنامه‬ ‫شرايطي دارد و اگر آمريکا شرايطش را نپذيرد‪ ،‬امضاي اين‬ ‫موافقتنامه بايد به بعد از برگزاري انتخابات رياست جمهوري‬ ‫تا سه ماه ديگر موکول شود‪.‬‬ ‫در جريان گفت‌وگو درباره جزئيات اين موافقت‌نامه بين‬ ‫مقام‌هاي آمريکايي و افغان‪ ،‬بارها روابط کابل و واشنگتن‬ ‫تيره شد و اخيرا تنش‌هاي بين دو طرف شدت يافته است‪.‬‬ ‫پيش‌نويس اين سند را جرگه مشورتي در افغانستان‪،‬‬ ‫که در ماه نوامبر گذشته برگزار شد‪ ،‬تاييد کرده است‪.‬‬ ‫در همين حال‪ ،‬فرماندهي نيروهاي ناتو‪ ،‬در کابل از کشته‬ ‫شدن نخستين سرباز خود در آغاز سال ‪ 2014‬ميالدي خبر‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫ناتو در خبرنامه‌اي گفته که اين سرباز ابتدا در يک‬ ‫رويداد غيررزمي در جنوب افغانستان زخمي شد و بعد جان‬ ‫داد‪ .‬هويت اين سرباز و محل دقيق اين رويداد مشخص‬ ‫نشده است‪.‬‬ ‫در سال ‪ 2013‬ميالدي شمار تلفات نيروهاي بين‌المللي‬ ‫در افغانستان به ‪ 160‬تن رسيد که ‪ 127‬تن آنها آمريکايي‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫سال ‪ 2014‬ميالدي در افغانستان با نگراني‪‎‬هاي زيادي‬ ‫آغاز شد‪ .‬نيروهاي بين‌المللي مستقر در اين کشور قرار است‬ ‫تا پايان امسال از افغانستان بيرون شوند و موضوع امضاي‬ ‫قرارداد امنيتي با آمريکا همچنان موضوع بحث محافل‬ ‫گوناگون است‪.‬‬ ‫برخي اين نگراني را مطرح کرده‪‎‬اند که اگر نيروهاي‬ ‫خارجي بروند و قرارداد امنيتي با آمريکا هم امضا نشود‪،‬‬ ‫احتمال آن وجود دارد که وضعيت در کشور بدتر شود‪ ،‬اما‬ ‫حامد کرزي بارها اين نگراني را بي‌جا دانسته است‪.‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫سمت منصوب شد‪ ،‬مي‌گويد که مردم از رهبري دولت‬ ‫افغانستان انتظار قاطعيت و اراده سياسي براي مبارزه با‬ ‫فساد را نداشته باشند‪.‬‬

‫آمريکا‪:‬‬ ‫‪ 88‬زنداني را از بگرام‬ ‫آزاد نکنيد‬

‫آمريکا از دولت افغانستان خواسته است که ‪ 88‬زنداني‬ ‫بازداشتگاه بگرام را که تهديد جدي امنيتي محسوب‬ ‫مي‌شوند آزاد نکند‪.‬‬ ‫چند روز پيش کميته رسيدگي به پرونده‌هاي‬ ‫بازداشتي‌هاي بازداشتگاه بگرام‪ 650 ،‬تن را به دليل نبود‬ ‫داليل کافي براي ثبوت فعاليت‌هاي تروريستي‪ ،‬آزاد کرد‪.‬‬ ‫آمريکا‪ ،‬چند ماه قبل اداره بازداشتگاه بگرام را بعد از‬ ‫تنش‌هاي زيادي در روابط اين دو کشور به دولت افغانستان‬ ‫واگذار کرد‪.‬‬ ‫از آن پس مسئوليت نگهداري ‪ 3‬هزار و ‪ 85‬تن از‬ ‫زندانيان بگرام به دولت افغانستان واگذار شد اما نگهداري‬ ‫‪ 600‬زنداني افغان و پنجاه زنداني که از کشورهاي ديگر‬ ‫هستند‪ ،‬همچنان به عهده آمريکا باقي ماند‪.‬‬ ‫اين ‪ 88‬زنداني از جمله زنداني‌هايي هستند که مسئوليت‬ ‫آن‌ها را دولت افغانستان در دست دارد‪.‬‬ ‫ديو لپن‪ ،‬يکي از سخنگويان نيروهاي آمريکايي در کابل‬ ‫گفته است‪ ،‬هيات بررسي زندانيان بازداشتگاه بگرام فراتر از‬ ‫صالحيت قانوني خود عمل کرده است و دستور آزادي افرادي‬ ‫را داده است که تهديد واقعي امنيتي به شمار مي‌روند و‬ ‫شواهد زيادي براي تحقيقات بيشتر در موردشان يا به دادگاه‬ ‫کشاندنشان وجود دارد‪.‬‬ ‫موضوع نگهداري از بازداشتي‌ها بين دولت افغانستان و‬ ‫نيروهاي آمريکايي از موضوع‌هاي حساس و چالش برانگيز‬ ‫در روابط دو طرف بوده است‪.‬‬ ‫در سال ‪ 2012‬وکالي زندانيان بازداشتگاه بگرام‪،‬‬ ‫آمريکا را متهم به نقض حقوق بشر کردند و ادعا کردند که‬ ‫در يک دهه گذشته افراد زيادي در اين بازداشتگاه شکنجه‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫دولت افغانستان همواره بر اين تاکيد کرده که نيروهاي‬ ‫بين‌المللي در افغانستان نبايد کسي را بازداشت کند و‬ ‫بازداشتگاه داشته باشند‪ .‬دولت وجود بازداشتگاه و زندان‬ ‫تحت کنترل نيروهاي خارجي را نقض حاکميت خود مي‪‎‬داند‪.‬‬ ‫اما نيروهاي خارجي گفته‌اند کساني که در فعاليت‌هاي‬ ‫تروريستي دست دارند و جان اين نيروها را به خطر‬ ‫مي‌اندازند‪ ،‬بايد بازداشت شوند‪.‬‬ ‫از سوي ديگر در گذشته در موارد آزادي زندانيان متهم‬ ‫به فعاليت‌هاي تروريستي از سوي دولت افغانستان‪ ،‬مورد‬ ‫انتقاد بعضي از نهادهاي مدني و گروه‌هاي مخالف سياسي‬ ‫دولت افغانستان قرار گرفته است‪.‬‬

‫مبارزه قاطعانه با فساد‬ ‫ممکن نيست‬

‫رئيس جديد اداره مبارزه با فساد اداري در افغانستان‬ ‫مي‌گويد که به دليل مصلحتي بودن ساختارهاي دولت‬ ‫افغانستان‪ ،‬مبارزه قاطعانه با فساد در اين کشور ممکن‬ ‫نيست‪.‬‬ ‫غالم حسين فخري که حدود سه هفته قبل به اين‬

‫آقاي فخري از ژنراالن ارشد افغانستان است که در‬ ‫دهه شصت خورشيدي در دولت دکتر نجيب‌اهلل دادستان‬ ‫‌کل افغانستان بود‪ .‬او سال‌ها در اداره امنيت ملي افغانستان‬ ‫کارکرده و در سال‌هاي اخير معاون اين اداره بوده است‪.‬‬ ‫حاال آقاي فخري در نخسيتن هفته‌هاي آغاز کارش به‬ ‫عنوان رئيس اداره مبارزه با فساد اداري‪ ،‬اميدي چنداني به‬ ‫موفقيت ندارد‪.‬‬ ‫او مي‌گويد‪ ،‬در يک کشوري که دولتش بر اساس مصالح‬ ‫قومي‪ ،‬گروهي‪ ،‬سياسي و نژادي و غيره ايجاد شده‪ ،‬فضاي‬ ‫جنگي وجود داشته باشد‪ ،‬نيروهاي خارجي وجود داشته‬ ‫باشد‪ ،‬مداخالت ديگر وجود داشته باشد‪ ،‬مبارزه به شکل‬ ‫قاطعانه کمتر متصور است‪ .‬فعال عوامل عيني وجود دارد که ما‬ ‫نمي‌توانيم دست باز داشته باشيم‪.‬‬ ‫وي افزود که در چنين وضعيتي تنها کاري که اداره عالي‬ ‫مبارزه با فساد اداري مي‌تواند انجام دهد اين است که اسناد‬ ‫و شواهد در مورد مقامات فاسد را جمع‌آوري کند‪.‬‬ ‫وي گفت‪ ،‬ما و شما مجبوريم منتظر باشيم تا يک فضاي‬ ‫مساعد براي مبارزه با فساد برسيم‪ .‬اما بايد کارهايي کنيم‪،‬‬ ‫اسناد و شواهد را جمع کنيم تا زماني که امکانات ميسر شد‬ ‫از اسناد کار بگيريم و بازخواست صورت بگيرد‪.‬‬ ‫سال‌هاست که ادارات و مقامات بين‌المللي از بيداد فساد‬ ‫اداري در کشور شکوه دارند‪ .‬هميشه انتقادهايي از عدم وجود‬ ‫قاطعيت در مبارزه با فساد در اين کشور وجود داشته است‪.‬‬ ‫بارها خبرهايي منتشر شده که مقامات عالي رتبه دولتي‬ ‫متهم به فساد هستند اما تا کنون هيچ موردي از رسيدگي به‬ ‫پرونده‌هاي آنها ديده نشده است‪.‬‬ ‫در گزارش ساالنه که از سوي سازمان شفافيت بين‬ ‫المللي منتشر مي‌شود‪ ،‬دولت افغانستان در دو سال گذشته‬ ‫در صدر فهرست کشورهاي آلوده به فساد قرار داشته است‪.‬‬ ‫بارها گزارش‌هايي وجود داشته که فساد يکي از عوامل‬ ‫نا امني است و شماري از کساني که در صف شورشيان‬ ‫مي‌جنگند‪ ،‬از فساد در دستگاه هاي دولتي و ماموران فاسد‬ ‫دولت به تنگ آمده و به صف مخالفان مسلح دولت پيوسته‌اند‪.‬‬ ‫به رغم اين همه شکايت از فساد و نيز ايجاد چندين‬ ‫اداره براي مبارزه با فساد‪ ،‬دولت افغانستان نتوانسته است‬ ‫گام جدي در اين زمينه بردارد‪.‬‬

‫‪ 2013‬سالي پر افتخار‬ ‫براي ورزش افغانستان‬ ‫قهرماني فوتبال افغانستان در رقابت‌هاي جنوب آسيا‪،‬‬ ‫بزرگ‌ترين افتخار ورزشي افغانستان در سال گذشته بود‪.‬‬ ‫جدا از بعد ورزشي رويداد‪ ،‬جشن مردمي که براي اين‬ ‫قهرماني در خيابان‌هاي افغانستان به‌راه افتاد‪ ،‬نه‌تنها در يک‬ ‫سال و يک دهه پسين که شايد در چند دهه اخير‪ ،‬اتفاقي‬ ‫تازه و بي‌پيشينه بود‪.‬‬ ‫ده‌ها هزار پير و جوان‪ ،‬با نواخته شدن سوت پايان‬ ‫بازي در شهر کاتماندو‪ ،‬در شهرهاي افغانستان به خيابان‌ها‬ ‫ريختند و تا نيمه‌هاي شب‪ ،‬اين قهرماني را جشن گرفتند‪.‬‬ ‫مردم افغانستان حتي در سال‌هاي دور نيز‪ ،‬چنين رويدادي‬ ‫را به‌ياد نداشتند که يک پيروزي ورزشي‪ ،‬سبب جشن و‬ ‫پايکوبي شبانه در خيابان شود‪.‬‬ ‫بر اساس آماري که يک شبکه تلويزيون خصوصي اعالم‬ ‫کرد‪ ،‬سيزده ميليون نفر در افغانستان بيننده فينال جنوب آسيا‬ ‫بودند و اين رقم‪ ،‬رکورد بيشترين بيننده تلويزيوني را در اين‬ ‫کشور شکسته است‪.‬‬ ‫افغانستان با پيروزي برابر بوتان و سريالنکا و تساوي‬ ‫برابر مالديو با هفت امتياز از گروه دوم‪ ،‬به مرحله نيمه‌نهايي‪،‬‬ ‫صعود کرد‪ .‬در اين مرحله در يک بازي سخت و نفس‌گير‪،‬‬ ‫افغانستان نپال ميزبان را در برابر بيش از بيست و پنج‌هزار‬ ‫تماشگرش‪ ،‬حذف کرد و راهي فينال شد تا در برابر هند‬ ‫بايستد‪.‬‬ ‫افغانستان در دور پيش نيز در فينال برابر هند بازي‬

‫‪20‬‬

‫کرده بود و پس از اخراج دروازه‌بانش‪ ،‬شکست سنگيني‬ ‫را متحمل شده بود‪ .‬اين بازي براي تيم افغانستان‪ ،‬حکم‬ ‫فرصتي براي انتقام را داشت‪ .‬با آغاز بازي فينال‪ ،‬مصطفي‬ ‫آزادزوي در همان دقايق ابتدايي دروازه هند را گشود تا خيال‬ ‫مردم افغانستان اندکي راحت شود‪ .‬در نيمه دوم‪ ،‬اين سنجر‬ ‫احمدي بود که تير آخر را زد و با به‌ثمر رساندن گل دوم‪،‬‬ ‫قهرماني را قطعي کرد‪.‬‬ ‫افغانستان‪ ،‬با اين قهرماني به بازي‌هاي «چلنج‌کاپ»‬ ‫صعود کرد و در صورت قهرماني در اين بازي‌ها که در اواسط‬ ‫سال ‪ 2014‬برگزار مي‌شود‪ ،‬به‌طور مستقيم به جام ملت‌هاي‬ ‫آسيا صعود خواهد کرد‪.‬‬ ‫کريکت افغانستان‪ ،‬مثل همه سال‌ها در سال ‪ 2013‬نيز‪،‬‬ ‫افتخار آفريد؛ اما اين‌بار افتخاري بسيار بزرگ که صعود به‬ ‫جام‌جهاني ناميده مي‌شود‪.‬‬ ‫مسابقات کريکت بيست‌آوره در امارات متحده عربي در‬ ‫جريان بود و افغانستان بازي سختي را در برابر کنيا داشت‪.‬‬ ‫اما خبر پيروزي برابر کنيا‪ ،‬يک‌باره کشور را با موجي از‬ ‫شادماني روبرو ساخت‪ .‬بيشترينه شادماني به دليل اين بود‬ ‫که افغانستان با اين پيروزي‪ ،‬سهميه حضور در رقابت‌هاي‬ ‫جام جهاني کريکت را به‌دست آورد که در سال ‪ 2015‬در‬ ‫استراليا برگزار مي‌شود‪.‬‬ ‫صعود تيم کريکت به جام جهاني‪ ،‬شادماني مقامات‬ ‫ارشد کشور‪ ،‬از جمله رييس‌جمهوري را نيز در پي داشت‬ ‫و وي با پيام تبريک و دادن هديه‪ ،‬ملي‌پوشان کريکت را‬ ‫تشويق کرد‪.‬‬

‫پس از سي ‌و‌شش سال‪ ،‬افغانستان ميزبان يک بازي‬ ‫ملي فوتبال بود‪ .‬اين بازي در ورزشگاه شش‌هزار نفري‬ ‫«پروژه گل» در کابل برگزار شد و افغانستان ميزبان تيم ملي‬ ‫پاکستان در يک بازي دوستانه بود‪ .‬طعم اين ميزباني زماني‬ ‫شيرين‌تر شد که افغانستان بازي را با حساب قاطع سه‬ ‫‌بر صفر برد و ورزشگاهي پر از جمعيت‪ ،‬سرشار از فرياد و‬ ‫خوشحالي شد‪.‬‬ ‫سنجر احمدي در دقيقه ‪ ،19‬آرش هاتفي در دقيقه ‪57‬‬ ‫و معروف محمدي در دقيقه ‪ 71‬سه گل تيم افغانستان را به‬ ‫ثمر رساندند و نخستين تجربه ميزباني پس از نزديک به‬ ‫چهار دهه‪ ،‬خوش‌آيند و به‌ياد ماندني بود‪.‬‬ ‫ميزباني اين بازي از يک‌سو فرصت ديدن بازي تيم ملي‬ ‫را از نزديک‪ ،‬براي شهريان پايتخت فراهم کرد و از سوي‬ ‫ديگر‪ ،‬آغازي براي ميزباني بازي‌هاي ملي شد‪ .‬مسأله‌يي که‬ ‫فوتبال افغانستان را با زيان‌ زيادي مواجه کرده بود‪ .‬پيش‬ ‫از آن‪ ،‬تيم ملي افغانستان بازي‌هاي رسمي‌اش را در کابل‬ ‫ميزباني نمي‌توانست و بيشترينه شهر دوشنبه تاجيکستان‪،‬‬ ‫به‌جاي کابل ميزبان بازي‌هاي تيم ملي اين کشور بود‪.‬‬ ‫منصور فقيريار‪ ،‬دروازه‌بان تيم ملي فوتبال افغانستان‬ ‫بي‌هيچ ترديدي‪ ،‬خبرسازترين و بهترين ورزشکار سال در‬ ‫افغانستان بود‪ .‬او با دريافت فقط يک گل در تمام بازي‌هاي‬ ‫جنوب آسيا و درخشش خيره‌کننده‌اش در بازي نيمه‌‬ ‫نهايي برابر نپال (دفع دو پنالتي)‪ ،‬نقش بزرگي در رسيدن‬ ‫افغانستان به قهرماني داشت‪ .‬عنوان «پر ارزش‌ترين‬ ‫بازيکن» جنوب آسيا‪ ،‬همزمان با جام قهرماني‪ ،‬به‌گونه فردي‬ ‫به فقيريار تعلق گرفت‪.‬‬ ‫پس از بازگشت کاروان تيم ملي به کابل‪ ،‬رئيس‬ ‫جمهوري و مقامات کشور نيز‪ ،‬از منصور فقيريار به‌طور‬ ‫جداگانه تقدير ب ‌ه عمل آوردند‪.‬‬ ‫فقيريار در واپسين روزهاي سال ‪ 2013‬ميالدي‪ ،‬افتخار‬ ‫ديگري آفريد و به ‌انتخاب شبکه جهاني ‪ ،ESPN‬دومين‬ ‫فوتباليست برتر سال آسيا‪ ،‬شد‪ .‬کارشناسان شبکه «اي‪.‬‬ ‫اس‪.‬پي‪.‬ان» عنوان کرده‌اند که دروازه‌بان‌ها به ندرت در اين‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪21‬‬ ‫فهرست قرار مي‌گيرند‪ ،‬اما درخشش فقيريار آن‌قدر بوده‬ ‫است که او نه‌تنها در ميان ده چهره برتر فوتبال آسيا قرار‬ ‫بگيرد که در اين ميان‪ ،‬مقام دوم را نيز بگيرد‪.‬‬ ‫سومين افتخار فقيريار نامزدي‌اش براي جايزه «پديده‬ ‫سال» ورزش در ناحيه شرق آلمان است‪ .‬در راي‌گيري که‬ ‫تا روز ششم سال نو ميالدي ادامه خواهد يافت‪ ،‬فقيريار با‬ ‫اختالف زيادي در صدر ايستاده است و اختالف آرا‪ ،‬نشان‬ ‫مي‌دهد که او را از همين اکنون برنده اين افتخار نيز بايد‬ ‫دانست‪.‬‬

‫تاالن‪ ،‬روايت قهرمان‪‎‬هاي‬ ‫شکست خورده‬

‫نويسنده‪ :‬عزيزاهلل نهفته‬ ‫تاالن چهارمين رمان سيامک هروي است که به تازگي‬ ‫از سوي نشر زرياب چاپ شده است‪.‬‬ ‫سيامک هروي فطرتا قصه‪‎‬گوست‪ ،‬شخصيت‪‎‬هاي‬ ‫قصه‪‎‬اش را خوب تعريف مي‪‎‬کند و حادثه‪‎‬ها را چنان به اوج‬ ‫مي‪‎‬برد که خواننده مجاب مي‪‎‬شود‪ .‬قصه‪‎‬هايي که ريشه در‬ ‫تجارب شخصي او دارند يا شنيده‪‎‬هايي که نسل به نسل به‬ ‫او رسيده‪‎‬اند و حاال او جان تازه به آن‪‎‬ها مي‪‎‬بخشد‪ .‬از اين‬ ‫روست که عنصر واقعيت در قصه‪‎‬هاي او ضريب بااليي دارد‬ ‫اما شيوه‪ ‎‬بيان او قصه‪‎‬هاي واقعي را شبيه افسانه مي‪‎‬نماياند‬ ‫که به رمان‪‎‬هاي او ويژه‪‎‬گي جادويي مي‪‎‬بخشد‪.‬‬ ‫قصه‪‎‬هاي سيامک هروي به شکارچي‪‎‬ها و قاچاق‪‎‬بران‬ ‫و عشق و خيانت شان و راهزنان و گرگ‪‎‬هايي که در‬ ‫زمستان‪‎‬هاي پربرف به روستاها حمله‪‎‬ور مي‪‎‬شوند خالصه‬ ‫نمي‪‎‬شود‪ .‬او نويسنده‌اي است باورمند به تعهد نويسنده در‬ ‫برابر جامعه‪‎‬اش‪ ،‬بنابراين در کنار روايت‪‎‎‬گري‪ ،‬تالش مي‪‎‬کند‬ ‫ناهنجاري‪‎‬هاي اجتماعي را برجسته سازد‪ ،‬ريشه‪‎‬هاي فساد را‬ ‫نشان دهد و باالخره راه حل‪‎‬هايي پيشنهاد کند‪.‬‬ ‫او در رمان‪‎‬هاي «گرگ‌هاي دوندر» و «سرزمين جميله»‬ ‫به مساله راهزنان و گروگان‪‎‬گيري مي‪‎‬پردازد‪ ،‬دو پديده‪‎‬اي‬ ‫که هراتيان در گذشته و حال دست و گريبان با اين‬ ‫پديده‪‎‬ها بوده‌اند و هستند‪ .‬اما در «تاالن» برعالوه راهزني‬ ‫و گروگان‪‎‬گيري‪ ،‬به پديده‪ ‎‬قاچاق ترياک و پيامدهاي آن نيز‬ ‫مي‪‎‬پردازد‪ .‬معظلي که مثل خوره در جان غرب افغانستان‬ ‫افتاده و ابعاد ويراني‪‎‬اش هنوز به درستي شناسايي نشده‬ ‫است‪.‬‬ ‫بستر رمان‪‎‬هاي سيامک هروي غرب افغانستان‪،‬‬ ‫بامرکزيت هرات است‪ .‬سرزميني که او دشت‪‎‬ها و دره‪‎‬هايش‬ ‫را‪ ،‬کوه‪‎‬ها و رودخانه‪‎‬هايش را خوب مي‪‎‬شناسد و از کودکي در‬ ‫مورد قهرمانان شکارچي و راهزنان و قاچاق‪‎‬برانش افسانه‪‎‬ها‬ ‫شنيده است‪.‬‬ ‫«تاالن» روايت زندگي ادهم است‪ .‬گرگ زخمي که به‬ ‫­خاطر عشقش «نازخاتون» سال‪‎‬ها درگير جنگ با کشميرخان‬ ‫بوده است‪ .‬کسي که عشقش را دريک معامله نابرابر و‬ ‫خيانت‪‎‬بار ربوده بوده‪ .‬حاال فرزند سومش دختر کشمير خان‬ ‫را فرار داده و جان خود و تمام مردم قريه‪‎‬اش را به خطر‬ ‫انداخته است‪.‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫ادهم که دو فرزندش را در قاچاق‬ ‫ترياک از دست داده است‪ ،‬نگران پسر‬ ‫سومش است و از ديگر سو نمي‪‎‬خواهد‬ ‫دوباره دشمني ديرينه تازه شود و‬ ‫انسان‪‎‬هاي بيگناه از دو سو کشته شوند‪.‬‬ ‫اما شخصي به نام ارتنگ بنا بر کينه‪‎‬‬ ‫شخصي پاي رستم قاچاق‌بر را دراين‬ ‫گيرودار باز مي‪‎‬کند تا از اين طريق به‬ ‫قتل و ويراني بپردازد و انتقام بگيرد‪،‬‬ ‫اما يوسف يکي از سربازان رستم‪ ،‬او را‬ ‫مي‪‎‬کشد و ارتنگ هم زخمي مي‪‎‬شود و‬ ‫آخر کار مي‪‎‬ميرد‪.‬‬ ‫در اين رمان‪ ،‬سرنوشت انسان‪‎‬ها‬ ‫را طبعيت خشن‪ ،‬حمله‪ ‎‬گرگ‪‎‬ها و قاچاق‬ ‫مواد مخدر تعيين مي‪‎‬کند‪ .‬آدم‪‎‬هايي که به‬ ‫جز سالح به چيزي دست نمي‪‎‬برند و به‬ ‫جز قتل و کشتار هنري ندارند‪ ،‬به ساد‪‎‬گي‬ ‫عاشق مي‪‎‬شوند و به خاطر عشق‪‎‬شان‬ ‫از هيچ جانفشاني‪ ‎‬دريغ نمي‪‎‬کنند‪ .‬برنده مي‪‎‬شوند و بازنده‬ ‫مي‪‎‬شوند و اين سرنوشت دايمأ تکرار مي‪‎‬شود‪ .‬اما بازنده‬ ‫اصلي اين معامالت زنان هستند‪.‬‬ ‫زنان در نقش مادر‪ ،‬زن و خواهر عزيزترين‌هاي‬ ‫خود را در جنگ ترياک از دست مي‪‎‬دهند يا خود گروگان‬ ‫گرفته مي‪‎‬شوند؛ مورد تجاوز قرار مي‪‎‬گيرند يا به ساد‪‎‬گي‬ ‫سربه‌نيست مي‪‎‬شوند‪ .‬آنان در بهترين صورت‪ ،‬معشوقه‪‎‬هاي‬ ‫جنگ‌ساالراني قاچاقبر مي‪‎‬شوند و باز هم سرنوشت محتوم‬ ‫در انتظارشان باقي مي‪‎‬ماند‪.‬‬ ‫«تاالن» به عنوان چهارمين اثر سيامک هروي‪ ،‬رمان‬ ‫جمع و جوري است که نشان از پيشرفت نويسنده دارد‪ .‬در‬ ‫اين اثر از اضافه گويي‪‎‬ها و حواشي رمان‪‎‬هاي قبلي خبري‬ ‫نيست و ساختار داستان مناسب با کل داستان است‪.‬‬ ‫نثر ساده و بي پيرايه نويسنده در خور رمان و‬ ‫شخصيت‌هاي داستان است‪ .‬ضرب المثل‪‎‬ها و زبان طنزي‬ ‫که در برش‌هاي از داستان مورد استفاده قرار گرفته است‪،‬‬ ‫به زيباي اثر افزوده است‪ .‬آنچه به اين اثر لطمه زده است‪،‬‬ ‫عدم ويراستاري حرفه‪‎‬اي رمان است و در چند مورد زبان‬ ‫فخيم و انديشه‌هاي يکي دو شخصيت زن رمان با شخصيت‬ ‫آنان هماهنگي الزم ندارد‪.‬‬

‫کرزي‪:‬‬ ‫عنصر اساسي در مقابله با‬ ‫خشونت عليه زنان افغان‬ ‫آگاهي عامه است‬ ‫حامد کرزي رئيس جمهوري افغانستان‪ ،‬از افزايش‬ ‫خشونت عليه زنان در اين کشور ابراز تاسف و نگراني کرده‬ ‫و از تمام نهادهاي مربوطه خواسته است براي مقابله با اين‬ ‫پديده دست به کار شوند‪.‬‬ ‫آقاي کرزي در سخنراني راديويي خود که هر پانزده‬ ‫روز يکبار ايراد مي شود‪ ،‬گفته است که هرچند احترام و‬ ‫ارج‌گذاري به جايگاه زن در افغانستان از ارزش‌هاي اسالمي‬ ‫و اصيل اين کشور است‪ ،‬اما با اين همه خشونت عليه زنان‬ ‫همچنان يک مشکل اجتماعي محسوب مي‌شود و مايه‬ ‫نگراني همه بوده است‪.‬‬ ‫آقاي کرزي هر پانزده روز يکبار‪ ،‬در يک سخنراني‬ ‫راديويي‪ ،‬به موضوعات مهم کشورش مي‌پردازد‪.‬‬ ‫در هفته‌هاي اخير گزارش‌هايي از افزايش موارد‬ ‫خشونت عليه زنان در واليت‌هاي مختلف افغانستان‬ ‫انتشار يافته است‪ .‬اين گزارش‌ها حاکي از اقداماتي فجيع‬ ‫و دلخراش عليه زنان بوده و واکنش‌هاي گسترده‌اي را به‬ ‫همراه آورده است‪.‬‬ ‫در يکي از تازه‌ترين رويدادهاي خشونت عليه زنان‪،‬‬ ‫مردي در واليت هرات در غرب افغانستان بيني و لب‬ ‫همسرش را بريد‪ .‬به دنبال اين حادثه چندين مورد خشونت‬ ‫عليه زنان در ديگر واليت‌ها از جمله حلق آويز شدن يک‬ ‫دختر جوان در واليت شمالي جوزجان‪ ،‬کشته شدن يک زن‬ ‫به وسيله تبر در بادغيس و کشته شدن مرموز زن و مردي در‬ ‫کابل نگراني نهادهاي مدافع حقوق زن را بيشتر کرده است‪.‬‬ ‫رئيس جمهوري افغانستان گفته است که موارد تازه‬ ‫خشونت عليه زنان «ناگوار‪ ،‬غم انگيز» و خالف ارزش‌هاي‬ ‫اسالمي و فرهنگي و موازين حقوق بشري است‪.‬‬ ‫حامد کرزي همچنين گفته که در ‪ 12‬سال گذشته در‬ ‫زمينه اعاده حقوق زنان و سهيم شدن زنان در فعاليت‌هاي‬ ‫سياسي‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬فرهنگي و اقتصادي موفقيت‌هايي به‬ ‫دست آمده اما اظهار تاسف کرده که خشونت‌ها همچنان‬

‫‪21‬‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫تصويب قطعنامه حقوق بشري در‬ ‫سازمان ملل عليه ايران‬

‫قرباني مي‌گيرد‪.‬‬ ‫آقاي کرزي گفته است که مسئوالن حکومتي بايد با‬ ‫همکاري نهادهاي عدلي و قضايي کشور و نهادهاي دفاع از‬ ‫حقوق زن و حقوق بشر‪ ،‬برنامه‌هايي کارساز و عملي براي‬ ‫«رهايي زنان از خشونت‌ها» روي دست گيرند‪.‬‬ ‫بررسي‌هاي تازه کميسيون مستقل حقوق بشر‬ ‫افغانستان نشان مي‌دهد موارد ثبت شده خشونت عليه‬ ‫زنان در شش ماه اول امسال نسبت به زمان مشابه در سال‬ ‫گذشت بيش از ‪ 25‬درصد افزايش يافته است‪.‬‬ ‫اين آمار تنها مربوط به رويدادهاي خشونت عليه زنان‬ ‫است که در دفاتر کميسيون مستقل حقوق بشر ثبت شده‬ ‫است اما در جامعه مردساالر افغانستان و بنا بر سنت‌هاي‬ ‫رايج‪ ،‬بسياري از زنان و خانواده‌ها جرات ثبت و تشکيل‬ ‫پرونده‌هاي خشونت در نهادهاي دولتي و قضايي را ندارند‪.‬‬ ‫نهادهاي دفاع از حقوق زن و کميسيون حقوق بشر‬ ‫گفته‌اند که براي جلوگيري فوري از خشونت عليه زنان بايد‬ ‫گام‌هاي عملي برداشته شود‪ ،‬از جمله تطبيق قانون منع‬ ‫خشونت عليه زنان بدون هيچ نوع تغيير‪.‬‬ ‫اما رئيس جمهوري افغانستان گفته است که فکر‬ ‫مي‌کند عنصر اساسي مبارزه با خشونت عليه زنان آگاهي‬ ‫عمومي است و مردم بايد در شهرها و روستاها از حقوق زن‬ ‫آگاهي کامل پيدا کنند‪.‬‬

‫پيش از تصويب اين قطعنامه نماينده ايران در مجمع‬ ‫عمومي سازمان ملل اين قطعنامه را «غيرسازنده» دانست و‬ ‫گفت قطعنامه مزبور بيانگر واقعيات ايران نيست‪.‬‬ ‫آبان‌ماه سال جاري احمد‌ شهيد‪ ،‬گزارشگر ويژه حقوق‬ ‫بشر سازمان ملل در امور ايران‪ ،‬به کميته سوم اين سازمان‬ ‫گفته بود که سابقه حقوق بشري ايران نبايد به خاطر‬ ‫قول‌هايي که حسن روحاني به غرب داده است‪ ،‬ناديده گرفته‬ ‫شود‪ .‬او آن زمان از اعدام «‪ 724‬تن» در ايران در عرض ‪18‬‬ ‫ماه انتقاد و تاکيد کرد که ده‌ها تن از اين افراد پس از انتخاب‬ ‫شدن حسن روحاني به عنوان رئيس جمهور اعدام شده‌اند‪.‬‬ ‫ايران همواره گزارش‌هاي احمد شهيد درباره وضعيت‬ ‫حقوق بشر در ايران را تکذيب کرده و تاکيد دارد که اين‬ ‫گزارش‌ها «مغرضانه» هستند و با «انگيزه سياسي» تهيه‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬ ‫مجمع عمومي سازمان ملل همچنين از نقض گسترده‬ ‫حقوق بشر در سوريه ابراز نگراني کرد و به اتفاق آرا نيز‬ ‫قطعنامه‌اي عليه کره شمالي تصويب کرد‪.‬‬ ‫اين مجمع حکومت سوريه و شبه‌نظاميان مرتبط با‬ ‫دولت بشار اسد را به دليل آنچه «دوام نقض گسترده و‬ ‫سيستماتيک حقوق بشر و آزادي‌هاي اساسي و همچنين‬ ‫نقض قوانين بين‌المللي بشردوستانه» خوانده است‪ ،‬به شدت‬ ‫محکوم کرد‪.‬‬ ‫مجمع عمومي سازمان ملل در قطعنامه‌اي نيز که به‬ ‫اتفاق آرا به تصويب رسيد نسبت به گزارش‌هايي مبني‬ ‫بر «دوام نقض سيستماتيک و گسترده حقوق شهروندي‪،‬‬ ‫سياسي‪ ،‬اقتصادي‪ ،‬اجتماعي و فرهنگي» در کره شمالي به‬ ‫شدت ابراز نگراني کرد‪.‬‬ ‫به گزارش رويترز‪ ،‬دولت کره شمالي يکي از منزوي‌ترين‬ ‫و سرکوبگرترين کشورهاي جهان به شمار مي‌رود که هزاران‬ ‫تن در زندان‌هايش از گرسنگي و شکنجه رنج مي‌برند و‬ ‫پيونگ‌يانگ اقدام‌هاي گسترده‌اي براي جلوگيري از خروج‬ ‫شهروندان کره شمالي از کشور و پناه بردن به ساير کشورها‬ ‫صورت داده است‪.‬‬


‫‪22‬‬

‫«گذشته» فرهادي‬ ‫از رقابت در کسب اسکار‬ ‫خط خورد‬

‫آکادمي علوم و هنرهاي سينمايي فهرست کوتاه بخش‬ ‫فيلم خارجي‌زبان هشتاد و ششمين دوره جوايز اسکار را‬ ‫اعالم کرد‪.‬‬ ‫«شکار» توماس وينتربرگ‪« ،‬زيبايي بزرگ» پائولو‬ ‫سورنتينو و «فروپاشي حلقه شکسته» فليکس فان گرونينگن‬ ‫در ميان ‪ 9‬فيلم فهرست کوتاه بخش فيلم خارجي‌زبان جوايز‬ ‫اسکار ‪ 2014‬هستند که اسامي آن‌ها اخيرأ اعالم شد‪.‬‬ ‫در نهايت شگفتي‪« ،‬گذشته» ساخته اصغر فرهادي‬ ‫نتوانست به فهرست کوتاه نامزدهاي اين بخش راه پيدا‬ ‫کند‪« .‬جدايي نادر از سيمين» فيلم قبلي فرهادي دو سال‬ ‫پيش برنده اسکار فيلم خارجي‌زبان شد و از فيلم جديد او به‬ ‫عنوان يکي از رقباي جدي اين بخش ياد مي‌شد‪.‬‬ ‫مستند «تصوير گمشده» از کامبوج‪ ،‬فيلم رزمي «استاد‬ ‫بزرگ» از هنگ کنگ‪« ،‬دو زندگي» از آلمان‪« ،‬دفتر يادداشت»‬ ‫از مجارستان‪« ،‬يک بخش از زندگي آهن جمع‌کن» از بوسني‬ ‫و هرزگوين و «عمر» از فلسطين ديگر فيلم‌هاي فهرست‬ ‫کوتاه هستند‪.‬‬ ‫دنيس تانوويچ کارگردان «يک بخش از زندگي آهن‬ ‫جمع‌کن» کارگردان فيلم «سرزمين بي‌طرف» درباره جنگ‬ ‫داخلي در بوسني است که سال ‪ 2002‬برنده اسکار بهترين‬ ‫فيلم خارجي‌زبان شد‪.‬‬ ‫«وجده» از عربستان سعودي‪« ،‬گلوريا» از شيلي‪،‬‬ ‫«گابريل» از کانادا‪« ،‬استالينگراد» از روسيه و «هلي» از‬ ‫مکزيک از ديگر فيلم‌هاي مطرح هستند که از راه‌يابي به‬ ‫فهرست کوتاه بازماندند‪.‬‬ ‫با حذف دو فيلم «وجده» و «گذشته»‪ ،‬شرکت سوني‬ ‫پيکچرز کالسيکس به شکلي دور از انتظار از بخش فيلم‬ ‫خارجي‌زبان خارج ماند‪ .‬فيلم‌هايي که اين شرکت در‬ ‫آمريکاي شمالي توزيع‌ کرد اسکار فيلم خارجي‌زبان چهار‬ ‫دوره اخير را از آن خود کردند‪.‬‬ ‫در دو سال گذشته «عشق» و «جدايي نادر از سيمين»‬ ‫رقباي جدي اين بخش بودند‪ .‬امسال هيچ فيلمي پيشتاز‬ ‫نيست و در اين شرايط شايد «شکار» از دانمارک و «زيبايي‬ ‫بزرگ» از ايتاليا تحسين‌شده‌ترين فيلم فهرست کوتاه‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫«شکار» داستان مردي است که به اشتباه به آزار و اذيت‬ ‫يک کودک متهم مي‌شود‪ .‬اين فيلم پارسال در جشنواره کن‬ ‫جايزه بهترين بازيگر مرد (مس ميگلسن) را دريافت کرد‪.‬‬ ‫«زيبايي بزرگ» که درباره نويسنده‌اي سالخورده است‪،‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫امسال در بخش مسابقه رسمي جشنواره کن نمايش داده‬ ‫شد‪.‬‬ ‫امسال براي اولين بار ‪ 76‬کشور نمايندگان خود را براي‬ ‫رقابت در بخش فيلم خارجي‌زبان به آکادمي معرفي کردند‪.‬‬ ‫داوطلباني از تمام شاخه‌هاي آکادمي ‪ -‬که «کميته‬ ‫عمومي» بخش فيلم خارجي‌زبان را تشکيل مي‌دهند ‪ -‬در دو‬ ‫ماه گذشته فيلم‌هاي واجد شرايط را ديدند و بر مبناي امتياز‬ ‫‪ 6‬تا ‪ 10‬نمره دادند‪.‬‬ ‫شش فيلم که باالترين متوسط امتياز را توسط «کميته‬ ‫عمومي» کسب کردند‪ ،‬دو سوم فهرست کوتاه را شکل‬ ‫دادند‪ .‬سپس «کميته اجرايي» بخش فيلم خارجي‌زبان ‪ -‬که‬ ‫‪ 20‬عضو دارد ‪ -‬تشکيل جلسه داد و پس از اطالع از شش‬ ‫فيلم انتخاب‌شده‪ ،‬سه فيلم را ديگر انتخاب کرد‪.‬‬ ‫دو کميته‌هاي ويژه يکي در نيويورک و ديگري در لس‬ ‫آنجلس در ماه ژانويه فيلم‌هاي فهرست کوتاه را در سه روز‬ ‫مي‌بيند و بعد درباره پنج نامزد نهايي تصميم مي‌گيرد که‬ ‫اسامي آن‌ها پنجشنبه ‪ 16‬ژانويه (‪ 26‬دي) همراه نامزدان‬ ‫ديگر بخش‌ها اعالم خواهد شد‪.‬‬ ‫هشتاد و ششمين دوره جوايز آکادمي (اسکار) يکشنبه‬ ‫دوم مارچ در «دالبي تيه‌تر» در هاليوود در لس آنجلس برگزار‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫فهرست کوتاه نامزدهاي بخش فيلم خارجي‌زبان به‬ ‫شرح زير است‪:‬‬ ‫«فروپاشي حلقه شکسته» (‪The Broken Circle‬‬ ‫‪ ،)Breakdown‬فليکس فان گرونينگن‪ ،‬بلژيک‪.‬‬ ‫«يک بخش از زندگي آهن جمع‌کن» (‪An Episode‬‬ ‫‪ ،)in the Life of an Iron Picker‬دنيس تانوويچ‪،‬‬ ‫بوسني و هرزگوين‪.‬‬ ‫«تصوير گمشده (‪ ،)The Missing Picture‬ريتي‬ ‫پان‪ ،‬کامبوج‪.‬‬ ‫«شکار» (‪ ،)The Hunt‬توماس وينتربرگ‪ ،‬دانمارک‪.‬‬ ‫«دو زندگي» (‪ ،)Two Lives‬گئورگ ماس‪ ،‬آلمان‪.‬‬ ‫«استاد بزرگ» (‪ ،)Grandmaster‬وونگ کار واي‪،‬‬ ‫هنگ کنگ‪.‬‬ ‫«دفتر يادداشت» (‪ ،)The Notebook‬يانوش ساس‪،‬‬ ‫مجارستان‪.‬‬ ‫«زيبايي بزرگ» (‪ ،)The Great Beauty‬پائولو‬ ‫سورنتينو‪ ،‬ايتاليا‪.‬‬ ‫«عمر» (‪ ،)Omar‬هاني ابو اسد‪ ،‬فلسطين‪.‬‬

‫پيتر اوتول‪ ،‬الرنس سينما‪،‬‬ ‫درگذشت‬ ‫پيتر اوتول‪ ،‬يکي از برجسته‌ترين بازيگران سينما‬ ‫درگذشت‪ .‬با نقش‌آفريني هنرمندانه‌ اين بازيگر ايرلندي‪،‬‬ ‫«الرنس عربستان» به شهرت جهاني رسيد‪ .‬او در زمان مرگ‬ ‫‪ 81‬سال داشت‪.‬‬ ‫پيتر اوتول‪ ،‬مانند بسياري از هنرپيشگان تواناي سينما‪،‬‬ ‫بازي را روي صحنه تئاتر شروع کرد‪ .‬او که در سال ‪ 1932‬در‬ ‫ايرلند متولد شده بود‪ ،‬از ‪ 17‬سالگي به گروه بازيگران آماتور‬ ‫پيوست و در ده‌ها نمايش نقش ايفا کرد‪.‬‬ ‫در سال ‪ 1962‬ديويد لين‪ ،‬سينماگر نامي انگليسي‪،‬‬ ‫که براي ايفاي نقش دشوار الرنس‪ ،‬ديپلمات ماجراجوي‬ ‫انگليسي‪ ،‬به دنبال چهره‌اي تازه مي‌گشت‪ ،‬از پيتر اوتول‬ ‫دعوت به عمل آورد‪ .‬پيتر اوتول با ايفاي اين اولين نقش‬ ‫سينمايي خود‪ ،‬به شهرت فراوان رسيد و در رديف بهترين‬ ‫بازيگران سينما قرار گرفت‪.‬‬ ‫موفقيت فيلم پرشکوه «الرنس عربستان» با‬ ‫چشم‌اندازهاي بي‌انتها و زيباي صحرايي‪ ،‬تا حد زيادي‬ ‫مديون نقش‌آفريني ماهرانه‌ي پيتر اوتول بود‪ .‬او با بيان‬ ‫نيرومند‪ ،‬حرکات ظريف بدن و تأثرات دقيق و گوياي صورت‪،‬‬ ‫در سراسر فيلم حضور دارد و به سير روايت فيلم ارزشي‬ ‫مضاعف افزوده است‪ .‬از آن زمان شخصيت الرنس در تمام‬ ‫کتاب‌هاي پژوهشي و تاريخي با سيماي پيتر اوتول ثبت شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫پيتر اوتول پس از آن‪ ،‬در کنار بازيگري در تئاتر و‬

‫همچنين تلويزيون‪ ،‬در ده‌ها فيلم سينمايي ايفاي نقش کرد‪.‬‬ ‫با مرگ او مي‌توان گفت که سينما از تمام توانايي و ظرفيت‬ ‫باالي پيتر اين هنرمند بهره‌برداري نکرد‪ .‬او به ويژه در‬ ‫تجسم بخشيدن به شخصيت‌هاي تاريخي واقعي مهارتي‬ ‫انکارناپذير داشت‪.‬‬

‫نقش‌هاي به يادماندني‬

‫پيتر اوتول در فيلم «بکت» محصول ‪ 1964‬به کارگرداني‬ ‫پيتر گلنويل در کنار ريچارد برتن‪ ،‬در فيلم «چگونه يک ميليارد‬ ‫دالر بدزديم»‪ ،‬محصول ‪ 1966‬به کارگرداني ويليام وايلر‪،‬‬ ‫در کنار آدري هپبورن‪ ،‬در فيلم «شير در زمستان» محصول‬ ‫‪ 1968‬به کارگرداني آنتوني هاروي‪ ،‬در کنار کاترين هپبورن‪،‬‬ ‫ايفاي نقش کرده است‪.‬‬ ‫در فيلم سينمايي «مردي از المانچا» محصول ‪ 1972‬به‬ ‫کارگرداني آرتور هيلر که برداشتي موزيکال از رمان معروف‬ ‫«دون کيشوت» است‪ ،‬پيتر اوتول هم نقش سروانتس‪،‬‬ ‫نويسند ‌ه نامي اسپانيا را ايفا کرده است و هم نقش دون‬ ‫کيشوت‪ ،‬قهرمان پرآوازه‌ي رمان او را‪.‬‬ ‫پيتر اوتول در نقش‌هاي کوتاه بسياري ظاهر شده‬ ‫و به آن نقش‌ها برجستگي خاصي داده است‪ ،‬يکي از اين‬ ‫نقش‌هاي به يادماندني را در فيلم «آخرين امپراتور» به‬ ‫کارگرداني برناردو برتولوچي‪ ،‬سينماگر ايتاليايي‪ ،‬ارائه داد‪.‬‬ ‫پيتر اوتول ‪ 8‬بار براي دريافت جايزه اسکار نامزد شد و‬ ‫سرانجام در سال ‪ 2003‬به پاس کارنامه هنري خود جايزه‬ ‫را دريافت کرد‪.‬‬ ‫پيتر اوتول سال گذشته‪ ،‬در ماه جوالي سال ‪2012‬‬ ‫اعالم کرد که به دليل ناتواني و بيماري ديگر نقشي ايفا‬ ‫نخواهد کرد‪ .‬او روز شنبه ‪ 14‬دسامبر‪ ،‬در بيمارستاني در لندن‬ ‫چشم از جهان فرو بست‪.‬‬

‫حراج ‪ 4‬ميليون دالري‬ ‫مجسمه «شاهين مالت»‬

‫فيلم «شاهين مالت» به کارگرداني جان هيوستن يکي از‬

‫‪22‬‬

‫م نوآر»‌هاي شاخص شناخته مي‌شود‪ .‬داستان اين فيلم‬ ‫«فيل ‌‬ ‫حول تالش دزدان براي ربودن يک مجسمه شاهين مالتي‬ ‫دور مي‌زند‪ .‬اين مجسمه در يک حراجي به قيمت ‪ 4‬ميليون‬ ‫دالر فروخته شد‪.‬‬ ‫کارآگاه «سم اسپيد» با هنرنمايي همفري بوگارت در‬ ‫يکي از صحنه‌هاي پاياني فيلم «شاهين مالت» با اشاره‬ ‫به مجسمه ‪ 30‬سانتي‌متري آن مي‌گويد‪« ،‬هم‌جنس‬ ‫رؤياهاست‪ ».‬اين فيلم محصول ‪ 1941‬برگرفته از رماني به‬ ‫همين نام به قلم دشيل همت است که بسياري آن را سرآغاز‬ ‫«فيلم نوآر» مي‌دانند‪.‬‬ ‫فيلم «شاهين مالت» در آن زمان در سه رشته براي‬ ‫دريافت جايزه اسکار نامزد شد‪ .‬مجسمه اين پرنده نقشي‬ ‫کانوني در اين فيلم جنايي بازي مي‌کند و در نهايت نيز کليد‬ ‫حل معماي پرونده است‪ .‬به تازگي اين مجسمه سربي در‬ ‫جريان يک حراجي به قيمت ‪ 4‬ميليون و ‪ 85‬هزار دالر به‬ ‫فروش رفت‪.‬‬ ‫بنگاه حراجي «بونهامز» که اين مجسمه را براي فروش‬ ‫عرضه کرد‪ ،‬از آن به عنوان «يکي از مهمترين اشياء به‬ ‫کارگرفته شده در تاريخ سينما» نام برد‪ .‬هويت خريدار اين‬ ‫مجسمه فاش نشده است‪.‬‬ ‫در اين حراجي همچنين يک خودروي لوکس که در فيلم‬ ‫«کازابالنکا» مورد استفاده قرار گرفته بود به قيمت ‪ 460‬هزار‬ ‫دالر‪ ،‬يک کاله که آدري هپبورن در فيلم «بانمک» بر سر‬ ‫گذاشته بود به قيمت ‪ 87‬هزار دالر و يک کاله غواصي که‬ ‫از آن در فيلم علمي تخيلي «‪ 20‬هزار فرسنگ زير دريا»‬ ‫استفاده شده بود‪ ،‬به قيمت ‪ 81‬هزار دالر به فروش رفتند‪.‬‬

‫جيمز باند‪:‬‬ ‫«الکلي‪ ،‬بيمار و گرفتار‬ ‫ناتواني جنسي»‬

‫گروهي از پژوهشگران نتيجه گرفته‌اند که جيمز باند‬ ‫مي‌بايست فردي دائم‌الخمر‪ ،‬از کار افتاده و گرفتار ناتواني‬ ‫جنسي بوده باشد‪.‬‬ ‫بر اساس تحقيقاتي که نتايج آن در نشريه علمي‬ ‫«ژورنال پزشکي بريتانيا» منتشر شده‪ ،‬شرحي که ايان‬ ‫فلمينگ‪ ،‬نويسنده مجموعه کتابهاي جيمز باند‪ ،‬مامور خبره‬ ‫سازمان اطالعات خارجي بريتانيا نوشته نشان مي‌دهد که‬ ‫ميزان مصرف الکل آقاي باند به طرز قابل توجهي از حداکثر‬ ‫ميزان توصيه شده باالتر بوده است‪.‬‬ ‫اين ميزان مصرف الکل باعث ابتالي جيمز باند‬ ‫به بيماري کبدي و لرزش دست شده و او را دچار مرگي‬ ‫زودرس مي‌کرد‪.‬‬ ‫در اين تحقيق‪ ،‬چند متخصص پزشکي تمامي چهارده‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪23‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫کتاب ايان فلمينگ در مورد جيمز باند را به دقت مطالعه‬ ‫و ميزان الکل مصرفي قهرمان کتاب را يادداشت کردند‪.‬‬ ‫روزهايي که آقاي باند به هر دليل‪ ،‬به نوشابه الکلي دسترسي‬ ‫نداشت هم در اين مطالعه منظور شد‪.‬‬ ‫نتيجه به دست آمده نشان مي‌دهد که جيمز باند هر‬ ‫هفته حدود ‪ 92‬واحد الکل مصرف مي‌کرد که تقريبا چهار‬ ‫برابر حداکثر ميزاني است که از لحاظ پزشکي‪ ،‬امن يا مجاز‬ ‫تشخيص داده شده است‪.‬‬ ‫در بعضي روزها‪ ،‬الکل مصرفي جيمز باند به بيش از ‪48‬‬ ‫واحد مي‌رسيد و در مجموع‪ ،‬در طول ‪ 87‬روز و نيم عمليات‬ ‫گزارش شده در اين کتاب‌ها‪ ،‬او فقط دوازده روز و نيم را‬ ‫بدون مصرف مشروبات الکلي سپري کرده بود‪.‬‬ ‫در مجموع‪ ،‬اين گزارش تحقيقي نشان ‌مي‌دهد که‬ ‫متوسط الکل مصرفي آقاي باند در هر روز معادل الکل موجود‬ ‫در يک و نيم بطر شراب بوده است‪.‬‬ ‫نتيجه‌اي که از اين مطالعه به دست آمده حاکي از آن‬ ‫است که جيمز باند به دليل افراط در ميخواري در معرض‬ ‫ابتال به انواع امراض مرتبط با افراط در مصرف الکل قرار‬ ‫داشته است‪.‬‬ ‫عالوه بر اين‪ ،‬فردي با چنين شيوه زندگي و وجود چنين‬ ‫سطحي از الکل در خون‪ ،‬قادر به انجام عمليات دقيق‪ ،‬ظريف‬ ‫و عموما پر تقاليي نبوده که به او نسبت داده شده و توانايي‬ ‫جسمي و فکري الزم براي انجام چنين عمليات مهمي را‬ ‫نداشته است‪.‬‬ ‫موضوع ديگري که در اين گزارش مورد توجه قرار‬ ‫گرفته اين است که نوشيدن اين مقدار الکل بر توانايي‬ ‫جنسي آقاي باند هم اثر گذاشته و انتظاراتي که در اين زمينه‬ ‫از او مي‌رفته برآورده نمي‌شده است‪.‬‬ ‫همچنين‪ ،‬سازمان اطالعات خارجي بريتانيا براي‬ ‫استفاده از توانايي‌ها و تجارب آقاي باند فرصت چنداني‬ ‫نداشته و عمر اين مامور خبره از پنجاه و چند سال بيشتر‬ ‫نبوده است‪.‬‬ ‫نويسندگان اين گزارش در نتيجه‌گيري خود‪ ،‬نوشته‌اند‬ ‫که مصرف هفتگي الکل در حد چهار برابر حداکثر ميزان‬ ‫توصيه شده براي مردان بالغ‪ ،‬احتمال ابتالي جيمز باند‬ ‫به مشکالتي مانند نارسايي کبدي‪ ،‬ناتواني جنسي و ساير‬ ‫عوارض افراط در مصرف الکل و همچنين خطرات آسيب و‬ ‫حتي مرگ در نتيجه کار تحت تاثير الکل را به شدت افزايش‬ ‫مي‌داد‪.‬‬ ‫در اين گزارش آمده است که اگرچه اين پژوهشگران از‬ ‫فشار اجتماعي براي مصرف الکل هنگام مقابله با تروريست‌ها‬ ‫و ماجراجويان بين‌المللي آگاه هستند‪ ،‬اما توصيه آنان به آقاي‬ ‫باند اين بود که هرچه سريع‌تر براي بررسي‌هاي بيشتر به‬ ‫پزشک مراجعه کند و همزمان بکوشد دست کم مصرف الکل‬ ‫خود را به حد متعارف و امن کاهش دهد‪.‬‬ ‫در پايان اين گزارش به يکي از عبارات مشهور جيمز‬ ‫باند در مورد نحوه درست کردن کاکتيل مورد عالقه او اشاره‬ ‫شده است که تاکيد داشت مشروب او را به جاي هم زدن‪،‬‬ ‫با يخ تکان دهند‪.‬‬ ‫گزارشگران اين درخواست را بي‌مورد تشخيص داده و‬ ‫نوشته‌اند با توجه به لرزش دست آقاي باند‪ ،‬اين کاکتيل به‬ ‫هر صورت که درست مي‌شد‪ ،‬با قرار گرفتن در دستش حتما‬ ‫به شدت تکان مي‌خورد!‬

‫اسامي ‪ 16‬فيلم بخش‬ ‫سينماي ايران جشنواره‬ ‫فجر اعالم شد‬

‫اسامي تعدادي از فيلم‌هاي ايراني پذيرفته‌شده در دو‬ ‫بخش سوداي سيمرغ و نگاه نو مربوط به سي و دومين‬ ‫جشنواره بين‌المللي فيلم فجر اعالم شد‪.‬‬ ‫به گزارش مديريت ارتباطات سي و دومين جشنواره‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫بين‌المللي فيلم فجر‪ ،‬در بخش مسابقه سينماي ايران‬ ‫(سوداي سيمرغ) فيلم‌هاي زير پذيرفته شده‌اند‪:‬‬ ‫«تمشک» سامان سالور‪« ،‬چ» ابراهيم حاتمي‌کيا‪« ،‬خط‬ ‫ويژه» مصطفي کيايي‪« ،‬رستاخيز» احمدرضا درويش‪« ،‬زندگي‬ ‫جاي ديگري است» منوچهر هادي‪« ،‬قصه‌ها» رخشان بني‬ ‫اعتماد‪« ،‬گنجشکک اشي مشي» وحيد نيکخواه‌آزاد‪ ،‬مسعود‬ ‫کرامتي و غالمرضا رمضاني‪« ،‬متروپل» مسعود کيميايي‪،‬‬ ‫«مهمان داريم» محمدمهدي عسگرپور و «همه چيز براي‬ ‫فروش» اميرحسين ثقفي‪.‬‬ ‫در بخش مسابقه فيلم‌هاي اول (نگاه نو) شش فيلم‬ ‫پذيرفته شده‌اند‪« :‬ارسال يک آگهي تسليت» ابراهيم‬ ‫ابراهيميان‪« ،‬انارهاي نارس» مجيدرضا مصطفوي‪« ،‬با‬ ‫ديگران» ناصر ضميري‪« ،‬چند متر مکعب عشق» جمشيد‬ ‫محمودي‪« ،‬سيزده» هومن سيدي و «ملبورن» نيما جاويدي‪.‬‬

‫كيارستمي و فرهادي‬ ‫در ميان برگزيدگان‬ ‫سال ‪2013‬‬

‫در نظرسنجي سايت مشهور «ايندي واير» از بيش از‬ ‫‪ 240‬منتقد سينما‪ ،‬آخرين فيلم عباس كيارستمي با كسب‬ ‫رده بيست‌ودوم ‪ 8‬پله باالتر از «گذشته » اصغر فرهادي قرار‬ ‫گرفته است‪.‬‬ ‫اين وب‌سايت آمريكايي با نظرسنجي از اين منتقدان‬ ‫سينمايي ‪ 50‬فيلم برتر‌سال ‪ 2013‬را انتخاب کرده است‪ .‬در‬ ‫اين نظرسنجي‪ ،‬فيلم «‪‌12‬سال بردگي» به کارگرداني استيو‬ ‫مکويين با ‪ 836‬امتياز و ‪ 120‬رأي‪ ،‬رده نخست را به خود‬ ‫اختصاص داد‪.‬‬ ‫«مثل يک عاشق» به کارگرداني عباس کيارستمي با‬ ‫‪ 157‬امتياز و ‪ 27‬رأي در رده ‪ 22‬قرار گرفته و «گذشته»‬ ‫ساخته اصغر فرهادي با ‪ 98‬امتياز رتبه سي‌ام را به خود‬ ‫اختصاص داده است‪.‬‬ ‫«مثل يک عاشق» در توکيو با حضور بازيگران ژاپني‬ ‫ساخته شده و درباره رابطه پيچيده ميان يك دختر دانشجو‪،‬‬ ‫دوست مکانيک او و يک استاد سالخورده دانشگاه است‬ ‫که وارد زندگي دختر مي‌شود‪« .‬مثل يک عاشق» تولي ‌د سال‬ ‫‪ 2012‬است‪ ،‬اما امسال در آمريکاي‌شمالي اکران شد‪« .‬مثل‬ ‫يک عاشق» كيارستمي پيش از اين توسط مجله معتبر‬ ‫نيويوركر به‌عنوان سومين فيلم برتر ‌سال انتخاب شده بود‪.‬‬ ‫اين فيلم حال و هواي خاصي دارد و به دليل وجوه پر رنگ‌تر‬ ‫درام‪ ،‬فيلمي متفاوت در كارنامه عباس كيارستمي محسوب‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫تازه‌ترين فيلم فرهادي نيز يکي از نامزدهاي جايزه‬ ‫گلدن‌گلوب بهترين فيلم خارجي‌‌زبان است‪« .‬گذشته»‬ ‫اولين‌بار در دنيا ماه مي پيش در بخش مسابقه اصلي جشنواره‬ ‫کن روي پرده رفت و برنده جايزه بهترين بازيگر زن براي‬ ‫بره‌نيس بژو شد‪« .‬گذشته» چندي‌پيش جايزه بهترين فيلم‬ ‫انجمن منتقدان نيويورك را هم تصاحب كرده بود‪.‬‬ ‫«‪‌12‬سال بردگي» چندي‌پيش توانست با نامزدي در ‪7‬‬ ‫جايزه گلدن‌گالب ازجمله بهترين فيلم و بهترين كارگرداني‬ ‫در كنار «حقه‌بازي آمريکايي» موفق‌ترين فيلم‌هاي نامزد‬ ‫اين جايزه مهم سينمايي باشد‪ .‬نكته جالب اين است كه‬ ‫«حقه‌بازي آمريکايي» به كارگرداني ديويد او راسل با ‪ 14‬پله‬ ‫اختالف از «‪‌12‬سال بردگي» در رتبه پانزدهم ايستاده است‪.‬‬

‫فيلم‌هاي تبريزي‪،‬‬ ‫حاتمي‌کيا و معصومي رفع‬ ‫تعليق شدند‬

‫پس از رفع تعليق دو فيلم سينمايي «قصه‌ها» و‬

‫«پريناز»‪ ،‬رسمًا خبر از رفع تعليق چندين فيلم ديگر نيز‬ ‫شنيده مي‌شود که مهمترين آنها دو فيلم از کمال تبريزي‪،‬‬ ‫يک فيلم از ابراهيم حاتمي‌کيا و يک فيلم از خسرو معصومي‬ ‫است؛ آثاري که با آمدنشان به سالن‌هاي سينما‪ ،‬اقتصاد رو‬ ‫به نابودي سينماي ايران به عنوان ميراث مديران پيشين‬ ‫جان خواهند گرفت و البته جشنواره نيز بار ديگر فضاي مثبتي‬ ‫را پيش رو خواهد داشت‪.‬‬ ‫به گزارش «تابناک»‪ ،‬يکي از مهمترين مطالبات‬ ‫سينماگران از رئيس جديد سازمان سينمايي‪ ،‬تغيير پروسه‬ ‫صدور پروانه ساخت و نمايش فيلم‌هاي بلند سينمايي بود‪.‬‬ ‫پيش نياز اين امر نيز صدور پروانه نمايش براي فيلم‌هايي‬ ‫تلقي مي‌شد که ظاهر امر نشان مي‌داد‬ ‫توقيف شده‌اند اما شواهد حکايت از‬ ‫آن دارد‪ ،‬برخالف تصور اين آثار توقيف‬ ‫نشده بودند و هيچ گاه نامه رسمي مبني‬ ‫بر توقيف در پرونده‌شان قرار نگرفته‬ ‫بود‪ ،‬بلکه تعليق شده بودند؛ موضوعي‬ ‫که درباره «قصه‌ها» و «پريناز» و‬ ‫بسياري ديگر از آثار صادق بوده است‪.‬‬ ‫در اين چهارچوب فيلم‌هاي‬ ‫«قصه‌ها» به تهيه کنندگي و کارگرداني‬ ‫رخشان بني اعتماد‪« ،‬پريناز» به تهيه‬ ‫کنندگي عبدالمحمد نجيبي و کارگرداني‬ ‫بهرام بهراميان با گذر از مانع کاذبي که‬ ‫در گذشته بنا نهاده شده بود‪ ،‬گذشتند‬ ‫و از شوراي پروانه نمايش‪ ،‬مجوز اکران‬ ‫دريافت کردند تا يا مسير جشنواره را‬ ‫در پيش بگيرند يا در نوبت اکران قرار‬ ‫بگيرند و با فروش‌شان‪ ،‬اقتصاد سينماي‬ ‫رو به نابودي ايران را در ماه‌هاي باقي‬ ‫مانده از سال‪ ،‬تا حدودي بهبود بخشند‪.‬‬ ‫اما اين دو فيلم‪ ،‬تنها آثار بلند‬ ‫سينمايي نيستند که پروانه نمايش‬ ‫گرفتند و آن گونه که گفته مي‌شود‪،‬‬ ‫اعضاي شوراي بازبيني و صدور پروانه نمايش متشکل از‬ ‫سيد حسن خامنه اي‪ ،‬حسين کرمي‪ ،‬محمد باقر قهرماني‪،‬‬ ‫سيد رضا ميرکريمي‪ ،‬سيد احمدرضا دستغيب‪ ،‬مجيد رضا‬ ‫باال‪ ،‬سيد ضياءالدين دري و محمد حسين لطيفي‪ ،‬فيلم‌هاي‬ ‫بالتکليف ديگري را نيز مورد بازبيني قرار داده‌اند و درباره‬ ‫اکران برخي آثار ديگر نيز اخذ تصميم شده است‪.‬‬ ‫در همين چهارچوب «پاداش» (‪ )1387‬به کارگرداني‬ ‫کمال تبريزي و تهيه کنندگي مهدي کريمي‪« ،‬خيابان‌هاي‬ ‫آرام» (‪ )1389‬اثر ديگر کمال تبريزي و به تهيه کنندگي‬ ‫محمود رضوي موافقت شوراي پروانه نمايش را براي صدور‬ ‫پروانه اکران دريافت کرده‌اند و به زودي پروانه نمايش‬ ‫دريافت خواهند کرد تا پس از شش سال و بعد از «هميشه‬ ‫پاي يک زن در ميان است»‪ ،‬شاهد نمايش فيلم هاي تازه اي‬ ‫از اين کارگردان کاربلد براي عموم مردم باشيم‪.‬‬ ‫«گزارش يک جشن» (‪ )1389‬اثر مهم ابراهيم حاتمي‬ ‫کيا که محمد پيرهادي تهيه کنندگي آن را برعهده دارد و‬ ‫براي اولين و آخرين بار در بيست و نهمين دوره جشنواره‬ ‫بين المللي فجر به نمايش درآمد‪ ،‬ديگر اثر مهمي است که‬ ‫زمينه صدور پروانه اکرانش فراهم شد و پس از بازبيني‪،‬‬ ‫مراحل صدور مجوز پروانه نمايش را طي مي‌کند‪.‬‬ ‫«خرس» (‪ )1390‬به کارگرداني خسرو معصومي و تهيه‬ ‫کنندگي جواد نوروزبيگي ديگر فيلمي است که تنها در سي‬ ‫امين دوره جشنواره بين‌المللي فجر به نمايش درآمد و به‬ ‫واسطه واکنش‌هايي که پس از اکران در کاخ جشنواره رخ‬ ‫داد‪ ،‬مسئوالن امر ترجيح دادند در پي نمايشش نباشند و در‬ ‫بالتکليفي به سر مي‌برد اما حاال شوراي پروانه نمايش چراغ‬ ‫سبز‪ ،‬صدور پروانه اکرانش را داده است و جزو آثاري است‬ ‫که در نوبت اکران قرار مي‌گيرد‪.‬‬ ‫«ماهي و گربه» به کارگرداني شهرام مکري و تهيه‬

‫‪23‬‬

‫کنندگي سپهر سيفي ديگر‬ ‫اثر بلند سينمايي است که‬ ‫پروانه نمايش دريافت کرده‬ ‫است‪ .‬اين فيلم سينمايي که‬ ‫در يک شبانه روز و در قالب‬ ‫يک سکانس پالن ‪130‬‬ ‫تصويربرداري‬ ‫دقيقه‌اي‬ ‫شده‪ ،‬پيش از اين جايزه‬ ‫بخش افق هاي جشنواره‬ ‫ونيز‪ ،‬جايزه بهترين فيلم‬ ‫جشنواره ليسبون پرتغال‬ ‫و جايزه جشنواره دوبي‬ ‫را از آن خود کرده و مورد‬ ‫تحسين منتقدان بين‬ ‫المللي مواجه شده بود و با‬ ‫اين حساب فيلم بلند اين‬ ‫کارگردان جوان با دريافت اين مجوز‪ ،‬عالوه بر هموار شدن‬ ‫مسير اکرانش‪ ،‬به جشنواره فيلم فجر نيز خواهد آمد‪.‬‬ ‫با افزوده شدن اين پنج فيلم‪ ،‬به دو فيلم ديگري که‬ ‫در روزهاي اخير رفع تعليق شده و پروانه نمايش دريافت‬ ‫کرده‌اند‪ ،‬بخش قابل توجهي از مهم‌ترين آثاري که فراهم‬ ‫سازي زمينه اکران‌شان مطالبه گروهي از سينماگران بود‪،‬‬ ‫فراهم آمده و بخشي از انتظار سينماگران در اين حوزه‬ ‫برآورده خواهد شد‪ .‬اين در حالي است که احتماالً آثار‬ ‫ديگري نيز به اين ليست افزوده خواهند شد و بدين ترتيب‬ ‫فضاي سرد و خالي سالن‌هاي سينما با حضور مردم‪ ،‬وضعيتي‬ ‫متفاوت خواهد يافت و حيات واقعي به سالن‌هاي نمايش باز‬ ‫خواهد گشت‪.‬‬

‫يک فيلم‬ ‫ديگر از مرز‬ ‫‪ 500‬ميليون‬ ‫دالر گذشت‬ ‫فروش جهاني فيلم‬ ‫«هابيت‪ :‬ويراني اسموگ»‬ ‫به لطف استقبال تماشاگران‬ ‫غيرآمريکايي از مرز ‪500‬‬ ‫ميليون دالر گذشت‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري‬ ‫خبرآنالين‪ ،‬دومين فيلم‬ ‫سه‌گانه «هابيت» دو هفته‬ ‫پس از آغاز اکران جهاني به‬ ‫اين موفقيت دست پيدا کرد‪.‬‬ ‫«هابيت‪ :‬ويراني اسموگ» به کارگرداني پيتر جکسون در‬ ‫طي‌هفته‌هاي اخير پرفروش‌ترين فيلم آمريکاي شمالي بوده‬ ‫است‪ .‬اين فيلم فروش خود را در اياالت متحده و کانادا در‬ ‫همان هفته اول اکران به ‪ 160‬ميليون دالر رساند‪.‬‬ ‫اين فيلم در سطح بين‌المللي نيز در ‪ 57‬بازار ‪340‬‬ ‫ميليون دالر فروخته و بيشترين فروش را در بريتانيا داشته‬ ‫است‪ .‬فروش «ويراني اسموگ» در سطح بين‌المللي تقريبا‬ ‫برابر با فروش دو هفته اول «هابيت‪ :‬يک سفر غيرمنتظره»‬ ‫در سال گذشته است‪.‬‬ ‫اولين فيلم «هابيت» در نهايت در سطح بين‌المللي ‪714‬‬ ‫ميليون دالر و در آمريکاي شمالي ‪ 303‬ميليون دالر فروخت‬ ‫و اکنون نوزدهمين فيلم پرفروش تاريخ سينما و يکي از‬ ‫‪ 20‬فيلمي است که در بازار جهاني بيش از يک ميليارد دالر‬ ‫فروش داشته‌اند‪.‬‬ ‫مجموعه فيلم‌هاي «هابيت» توليد شرکت‌هاي نيوالين‬ ‫سينما‪ ،‬مترو گلدوين مه‌ير و برادران وارنر است‪ .‬اين فيلم‌ها‬ ‫پيش‌درآمدي بر «ارباب حلقه‌ها»‪ ،‬فانتري حماسي جي آر‪ .‬آر‪.‬‬ ‫تالکين هستند که جکسون حدود يک دهه پيش از روي آن‌ها‬ ‫سه فيلم برنده اسکار ساخت‪ .‬داستان «هابيت» ‪ 60‬سال‬ ‫پيش از وقايع «ارباب حلقه‌ها» روي مي‌دهد‪.‬‬ ‫در «ويراني اسموگ»‪ ،‬دورف‌ها‪ ،‬بيلبو و گندالف با موفقيت‬ ‫از کوه‌هاي ميستي فرار کرده‌اند و بيلبو حلقه را به دست آورده‬ ‫است‪ .‬آن‌ها بايد به سفر خود ادامه بدهند تا با اسموگ اژدها‬ ‫مقابله کنند‪.‬‬ ‫مارتين فريمن‪ ،‬سر ايان مکلن‪ ،‬ريچارد آرميتيج‪،‬‬ ‫ايوانجلين ليلي‪ ،‬لي پيس‪ ،‬مانو بنت‪ ،‬آيدان ترنر‪ ،‬بيلي کانلي‪،‬‬ ‫جيمز نسبيت‪ ،‬گراهام مک تاويش‪ ،‬اورالندو بلوم‪ ،‬اندي‬ ‫سرکيس‪ ،‬االيجا وود‪ ،‬هوگو ويوينگ‪ ،‬کريستوفر لي‪ ،‬کيت‬ ‫بالنشت و بنديکت کامبربچ از بازيگران اين فيلم هستند‪.‬‬


‫‪24‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫را نيز سروده است‪ .‬ترانه‌اي براي حافظ بزرگ‪ ،‬تنها شاعري‬ ‫که در جهان به پاي قديسين رسيده است و ما با ديوانش‬ ‫تفال مي‌زنيم‪ ،‬رباعي آغاز ترانه از دکتر هدايت نيرسينا است‪:‬‬ ‫بر تربت حافظ بنشستم غمناک‬ ‫يک عالم عشق‪ ،‬خفته ديدم در خاک‬ ‫اينک مددي به ما فرست از افالک‬ ‫اين روح بزرگ ابدي‪ ،‬اين حافظ‬ ‫در بيان انگيزه آفرينش اين ترانه‪ ،‬استاد تجويدي در کتاب‬ ‫زمزمه‌هاي پايدار مي‌نويسد‪ :‬اولين بار در سال ‪1339‬‬ ‫خورشيدي به شيراز سفر کردم و به همراه جهانگير ملک‪،‬‬ ‫هنرمند معروف به زيارت رفتم‪ .‬نيمه‌شب بود و سکوت بود و‬ ‫عظمت حافظ‪ ،‬در آن ديدار دچار شور و حالي شدم کم‌نظير‪،‬‬ ‫براي اولين بار شعر يکي از آهنگ‌هايم را ساختم‪ .‬اين شعر را‬ ‫براي شما مي‌نويسم‪ ،‬حتمأ شعر و آهنگ آن را شنيده‌ايد و به‬ ‫خاطر داريد‪.‬‬

‫بر تربت حافظ‬

‫قرن‌هاست که تربت پاک حافظ زيارتگه رندان جهان‬ ‫است‪ .‬صاحب دالن پارسي زبان‪ ،‬از چهار گوشه جهان در‬ ‫اين آرامگاه ملکوتي حضور يافته و با فال گرفتن از ديوان‬ ‫خواجه‪ ،‬براي برآورده شدن حاجات خويش‪ ،‬استمداد‬ ‫مي‌طلبند‪.‬‬ ‫سال‌ها قبل نيز علي تجويدي‪ ،‬موسيقيدان و آهنگساز بزرگ‬ ‫زمان ما بر اين آستان گذر کرد و تحت تاثير آن فضاي‬ ‫روحاني‪ ،‬شعر و آهنگ دلنشيني را در دستگاه سه گاه به‬ ‫وجود آورد که با آواي دلکش اجرا شد و بر جان‌هاي شيفته‬ ‫تاثير فراواني به جاي نهاد‪.‬‬ ‫ملودي‌هاي زيبا و کالم عرفاني تجويدي و اجراي لطيف و‬

‫هنرمندانه دلکش و باالتر از همه‪ ،‬حال و هواي پر رمز و رازي‬ ‫که آرامگاه ابدي حافظ بر صاحب دالن باقي مي‌گذارد‪ ،‬اثر‬ ‫لطيف و خيال‌انگيزي را به وجود آورده‌اند که سراسر آن عشق‬ ‫و معنويت است و مظاهر دنياي مادي را در آن راهي نيست‪.‬‬ ‫گفتني است که براي علي تجويدي‪ ،‬موسيقي همواره‬ ‫يک پديده اعتقادي بوده است و او باور دارد که «هر قدر‬ ‫آهنگ‌هاي من زيباتر باشند‪ ،‬من به خدا نزديک‌تر مي‌شوم»‬ ‫و به اين ترتيب او موسيقي را وسيله مطلوبي براي وصول به‬ ‫حق و پرواز در عالم مهرباني و عشق و صفا و پاکي مي‌داند‬ ‫و بر صاحب‌نظران پوشيده نيست که اين گونه باورها ريشه‬ ‫در انديشه‌هاي عرفاني دارند و در آثار عرفاني‪ ،‬آهنگساز و‬ ‫ترانه سرا‪ ،‬وراي حقارت‌هاي اين جهان خاکي سير کرده و با‬ ‫ديد ديگري به دنيا مي‌نگرند و در آثارشان آني وجود دارد که‬ ‫حس کردني است نه توضيح دادني و ترانه «بر تربت حافظ»‬ ‫داراي چنين ويژگي‌هايي است‪.‬‬ ‫در کتاب ادبيات آهنگين ايران آمده است که اين آهنگ از‬ ‫آثار استاد علي تجويدي است که خود آهنگساز‪ ،‬شعر ترانه‬

‫اي روح بزرگ ابدي اي حافظ‬ ‫اينک مددي به ما فرست از افالک‬ ‫ندهم دل خود به کسي‬ ‫نکنم پس از اين هوسي‬ ‫که درد من بکاهد‬ ‫اگر خدا بخواهد‬ ‫ز سر هواي تو به در کنم‬ ‫ز کوي تو دگر سفر کنم‬ ‫دگر فريب دل نمي‌خورم‬ ‫ز رنج عاشقي حذر کنم‬ ‫که درد من بکاهد‬ ‫اگر خدا بخواهد‬ ‫شبي به تربت حافظ‬ ‫ببردم از تو شکايت‬ ‫ز روي صدق و ارادت‬ ‫بگفتم از تو حکايت‬ ‫مراد من که تو باصفا شوي‬ ‫از بند خودپرستي رها شوي‬ ‫حذر کني ز هر بد‬ ‫اگر خدا بخواهد‬ ‫اگر که آتش آه من زماني افروزد‬ ‫وجود پر گنهت را به يک شرر سوزد‬ ‫بر آن سرم که دل خود‬ ‫به دست غم نسپارم‬ ‫مگر دو روزه دنيا‬ ‫به کام دل به سر آرم‬ ‫مراد ما برآيد‬ ‫اگر خدا بخواهد‬

‫مرحله مخفي «نرمش قهرمانانه» در عمان‬ ‫علي افشاري‬ ‫روزنامه «ليبراسيون» جزئياتي از چگونگي آغاز‬ ‫مذاکرات مخفي هسته‌اي بين ايران و آمريکا در ماه مارچ‬ ‫سال ‪ 2013‬را‪ ‬منتشر کرده است‪.‬‬ ‫اين نشريه چپ‌گراي فرانسوي گزارش مي‌دهد‬ ‫بر اساس مدارکي که در دست دارد علي اکبر واليتي‬ ‫رياست هيات مذاکره کنندگان ايراني را بر عهده داشته‬ ‫و سرپرستي تيم امريکايي نيز با ويليام برنز بوده است‪.‬‬ ‫عالوه بر او جيک ساليوان مشاور جو بايدن نيز در تيم‬ ‫آمريکايي بوده و وندي شرمن هم در جلسات آخر شرکت‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫در اين مذاکرات علي اکبر صالحي وزير خارجه وقت‬ ‫حضور داشته است‪ .‬پونيت تالوار مشاور ارشد اوباما در‬ ‫خاورميانه نيز در مذاکرات حاضر بوده است و‪ ‬مي‌گويد‪ ‬در‬ ‫تابستان ‪ 2012‬و دوباره در مارچ سال ‪ 2013‬در عمان‬ ‫با هيات ايراني مالقات کرده و مذاکرات پس از انتخاب‬ ‫حسن روحاني به رياست جمهوري گرم شد‪.‬‬ ‫«ليبراسيون» اضافه مي‌کند که واسطه انجام‬ ‫مذاکرات «سليم االسماعيلي» تاجر عماني و از نزديکان‬ ‫سلطان قابوس بوده است‪ .‬او در جريان آزادي سه کوه‌نورد‬ ‫آمريکايي نيز فعال بود‪ .‬البته بعد‌ها معلوم شد آن سه نفر‬

‫‪24‬‬

‫اين خبر را تکذيب کرد‪ .‬اما تکذيب او‪ ‬را نمي‌توان جدي‬ ‫گرفت و ممکن است مذاکرات مخفي ريشه‌هاي دورتر‬ ‫زماني داشته باشند‪.‬‬ ‫پونيت تالوار مشاور ارشد اوباما نيز در جلسه‬ ‫کنگره آمريکا گفته است براي بار اول با هيات ايراني در‬ ‫تابستان سال ‪ 2012‬در عمان ديدار کرده است‪ .‬بنابراين‬ ‫گفتگو‌هاي عمان حداقل از تابستان ‪ 2012‬در جريان بوده‌‬ ‫است‪.‬‬ ‫آمريکايي‌ها حضور واليتي به عنوان مشاور ارشد‬ ‫رهبري را نشانه جدي بودن مذاکرات در نظر گرفته‌ بودند‪.‬‬ ‫در طول سه دهه گذشته علي‌رغم نبود رابطه رسمي‪،‬‬ ‫بازار ديدار‌هاي غير رسمي و رايزني‌هاي پشت پرده بين‬ ‫دولت‌هاي ايران و آمريکا داغ بوده است‪.‬‬ ‫يکي از مشکالتي که دستگاه ديپلماسي امريکا و تا‬ ‫حدودي حکومت ايران داشته‪ ،‬ادعا‌هاي مکرر ماموريت از‬ ‫سوي مقامات دو کشور براي مذاکره بوده است که اکثر‬ ‫آنها ادعا‌هايي خالف واقع بوده‌اند‪ .‬اما آنگونه که قرائن‬ ‫نشان مي‌دهد‪ ،‬حضور واليتي مذاکرات را جدي ساخته و‬ ‫نشانگر ضمانت اجرائي موافقت‌ها بوده است‪.‬‬ ‫هنوز اطالعاتي پيرامون جزئيات کامل مذاکرات‬ ‫فوق و مباحث مطرح شده در دسترس نيست‪ .‬اما همين‬ ‫مقداري که موجود است دريچه‌هايي را براي فهم روند‬ ‫کنوني مذاکرات هسته‌اي و همچنين سياست‌هاي داخلي‬ ‫و خارجي حکومت در ماه‌هاي اخير باز مي‌کند‪.‬‬ ‫با توجه به اطالعاتي که تا کنون آشکار شده‌اند‬ ‫مي‌توان نتيجه‌گيري‌هايي به شرح زير داشت‪:‬‬

‫‪ -1‬مرحله مخفي «نرمش قهرمانانه»‬

‫اطالعات جديد روشن ساخت که سياست «نرمش‬ ‫قهرمانانه» رهبري در مسئله هسته‌اي مرحله‌ مخفي داشته‬ ‫است‪ .‬در واقع بيش از اعالم عمومي آن در مرداد ‪،1392‬‬ ‫مرحله مخفي آن با ميدان‌داري علي اکبر واليتي و علي‬ ‫اکبر صالحي شروع شده است‪.‬‬ ‫حداقل زمان شروع مذاکرات فروردين ‪ 92‬است‬ ‫اما بر اساس برخي از گزارش‌ها مي‌توان شروع آن را‬ ‫به مرداد ‪ 1391‬عقب برد‪ .‬درست مقارن با زماني که‬ ‫ديگر دولت احمدي‌نژاد به تاثيرات منفي تحريم‌ها اشاره‬ ‫مي‌کرد و آنها را ورق‌پاره نمي‌دانست‪.‬‬

‫‪ -2‬رمز گشايي از مجادله واليتي و‬ ‫جليلي‬

‫برخورد تند واليتي با جليلي غير متعارف بود و ناظران‬ ‫و تحليلگران را متعجب ساخت‪ .‬اکنون معلوم مي‌شود‬ ‫دليل آن ناخشنودي و کشمکش لفظي فاصله بين نحوه‬ ‫مديريت گفتگو‌هاي مخفي با مديريت مذاکرات رسمي‬ ‫بوده است‪ .‬جليلي انتظارات گفتگو‌هاي مخفيانه را بر آورده‬ ‫نساخت و چرايي اين مسئله نيازمند تحقيق جداگانه‌اي‬ ‫است‪ .‬بر مبناي نظر واليتي در مناظره انتخاباتي‪ ،‬اگر‬ ‫جليلي انعطاف به خرج داده بود و بر اساس پيشنهادات‬ ‫علي اکبر صالحي وزير وقت خارجه عمل مي‌‌کرد‪ ،‬آلماتي ‪2‬‬ ‫بايد جايگزين ژنو ‪ 6‬مي‌شد‪ ،‬اما اين اتفاق نيفتاد‪.‬‬

‫‪ -3‬آمادگي حکومت براي بده و‬ ‫بستان اتمي‬

‫معموال دولت‌هاي متخاصم در بدترين شرايط و‬ ‫بحراني‌ترين وضعيت‌ها نيز به مذاکرات محرمانه با‬ ‫يکديگر مي‌پردازند‪ ،‬اما وقتي به اين سمت حرکت مي‌کنند‬ ‫که يا بخواهند تصويري واقعي از شرايط به دست بياورند‬ ‫و يا ضرورت رسيدن به مصالحه و توافق آمادگي براي‬ ‫امتياز دادن در مقابل امتياز گرفتن را ناگزير ساخته باشد‪.‬‬ ‫بنابراين به نظر مي‌رسد حکومت حداقل در فروردين ‪92‬‬ ‫تصميم جدي براي مصالحه کنترل شده هسته‌اي با آمريکا‬ ‫داشته است‪.‬‬

‫‪ -4‬نقش کري و اوباما‬

‫در ازاي آزادي نصرت‌اهلل تاجيک سفير سابق ايران در اردن‬ ‫و ايراني ديگري در لوس آنجلس از مخمصه رهايي يافتند‪.‬‬ ‫پيشتر گزارش‌ها و شايعاتي مطرح بود که علي اکبر‬ ‫واليتي مشغول مذاکرات با مقامات آمريکايي بوده و حتي با‬ ‫والري جارت‪ ،‬مشاور ارشد اوباما در خاک آمريکا ديدار کرده‬

‫است‪ .‬اما اکنون معلوم شد وي حداقل از مقطعي گفتگو‌ها را‬ ‫انجام داده اما محل مالقات‪ ،‬کاخ البوستان مسقط بوده است‪.‬‬ ‫البته‪ ‬گزارش‌هاي ديگري‪ ‬نيز منتشر شده بودند که واليتي‬ ‫با رابرت اينرون از مقامات دولت آمريکا در ماه اکتبر ‪ 2012‬يعني‬ ‫‪ 5‬ماه قبل از مذاکرات عمان در ژنو مالقات کرده است‪ .‬واليتي‬

‫‪ ‬در رقايت‌هاي انتخابات رياست جمهوري اخير‬ ‫آمريکا‪ ،‬روزنامه «نيويورک تايمز» از تماس‌‌هاي پنهان‬ ‫براي آغاز مذاکرات دوجانبه ايران و آمريکا در صورت‬ ‫انتخاب مجدد باراک اوباما خبر داد‪ .‬اين خبر در آن زمان‬ ‫از سوي هر دو دولت ايران و آمريکا تکذيب شد‪ .‬اما‬ ‫جايگزيني کري با هيالري کلينتون در راه افتادن و ثمر‬ ‫دادن مذاکرات مخفي هسته‌اي ايران و آمريکا موثر بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫هيالري کلينتون معتقد به سخت‌گيري در برابر‬ ‫حکومت ايران بود اما جان کري بر عکس دنبال انعطاف و‬ ‫نرمش در چارچوب سياست‌هاي کالن دولت آمريکا است‪.‬‬ ‫وي پيش از وزير خارجه شدن مذاکرات و تماس‌هايي‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪25‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫آنان نکاسته و براي آيندگان به عنوان تجربه و الگويي مترقي و تجددطلبانه به‬ ‫طور مسلم مورد کاربري قرار خواهد گرفت‪.‬‬ ‫گاه که در خلوت خود به سخنان دکتر بطحاﺋﯽ مي‌انديشم‪ ،‬بي‌اختيار در‬ ‫خاطرم موضوع برپايي مدارس عشايري جان مي‌گيرد و که به همت واالي او و‬ ‫تني چند ديگر دهه‌هايي پيش پيشنهاد‪ ،‬برنامه‌ريزي و به اجرا درآمد که در پي‬ ‫آن بسياري از کودکان مناطق عشايري ايران تحت پوشش و آموزش نوين قرار‬ ‫گرفتند و جمعي قابل مالحظه از آنان نيز راه به سوي دانشگاه‌هاي معتبر گشوده‬ ‫و تحصيالت عاليه خود را به سامان رسانده و در بازگشت به مناطق عشايري‬ ‫خود منشاي تحول و خدمات چشمگيري شدند و در اين رابطه دکتر همواره‬ ‫رضايت و خرسندي ويژه خود را ابراز مي‌داشت و دانش آموختگان ايالت و‬

‫با مقامات ايراني به صورت مستقيم و غير مستقيم‬ ‫داشته است‪ .‬از سوي ديگر موفقيت در مصالحه‬ ‫هسته‌اي با ايران امتياز بزرگي براي کري و همچنين‬ ‫سياست خارجي مورد نظر او و اوباما محسوب‬ ‫مي‌شود‪ .‬بنابراين او انگيزه فردي نيز براي آزمودن‬ ‫شانس مذاکرات مخفي داشته است‪.‬‬

‫‪ -5‬مشابهت با ماجراي مذاکرات‬ ‫گروگانگيري در سفارت آمريکا‬

‫ابتدا از سوي عده‌اي تصور مي‌شد رويکرد جديد‬ ‫اتمي حکومت شبيه مدل برخورد در ماجراي قطعنامه‬ ‫‪ 598‬و صلح با عراق است‪ .‬اما فاز گفتگو‌هاي محرمانه‬ ‫معطوف به مصالحه هسته‌اي نشان مي‌دهد مذاکرات‬ ‫شبيه ماجراي آزادي گروگان‌هاي آمريکايي است‪ .‬در‬ ‫آن دوره نيز بر خالف نطق‌هاي آتشين آيت‌اهلل خميني‬ ‫عليه آمريکا‪ ،‬صادق قطب‌زاده‪ ،‬صادق طباطبايي و‬ ‫شمس اردکاني در دوره‌هاي مختلف تماس‌هاي مخفي‬ ‫با مقامات وقت دولت آمريکا داشتند‪ .‬گفتگو‌هاي فوق‬ ‫سنگ بناي قرار داد الجزاير را گذاشت‪.‬‬

‫‪ -6‬درک چرايي پذيرش رياست‬ ‫جمهوري روحاني‬

‫فاش شدن مذاکرات مخفي بين ايران و آمريکا‬ ‫روشن ساخت که پيروزي حسن روحاني و انتخاب‬ ‫ظريف آغازگر روند تنش‌زدايي هسته‌اي نبوده است‬ ‫فقط اين روند را سرعت بخشيده و مذاکرات را گرم‌تر‬ ‫کرده است‪ .‬آنها شروع‌کننده تغيير مشي در برنامه‬ ‫هسته‌اي نبودند‪ .‬جليلي مرد مذاکره و توافق نبود و رفتار‬ ‫مذاکره‌کنندگان رسمي هسته‌اي با گفتگوکنندگان‬ ‫مخفي ناهماهنگ بود‪ .‬بنابراين مصلحت نظام ايجاب‬ ‫مي‌کرد که تفکر جايگزين بر دولت حاکم شود‪.‬‬ ‫واليتي بر اين بستر کوشيد تا از کارت فوق‬ ‫براي رئيس جمهور شدن استفاده کند اما بخت با وي‬ ‫يار نبود و حسن روحاني گوي سبقت را از او ربود‪.‬‬ ‫بنابراين رفتن به سمت مصالحه هسته‌اي و کاستن‬ ‫از تنش‌ها نتيجه پيروزي حسن روحاني در انتخابات‬ ‫رياست جمهوري نيست بلکه بر عکس رئيس جمهور‬ ‫شدن روحاني محصول تغيير نگرش تاکتيکي رهبري‬ ‫در زمينه برنامه هسته‌اي است‪.‬‬ ‫نقش روحاني و ظريف تسهيل‌گري است و‬ ‫همچنين آنها توانايي انجام مصالحه را داشتند‪ .‬به نظر‬ ‫مي‌رسد حضور سعيد جليلي در رقابت‌هاي انتخاباتي‬ ‫نيز صرفا با هدف پيروزي نبوده‪ ،‬بلکه اهداف گفتماني‬ ‫را دنبال مي‌کرده است‪ .‬آنها مي‌خواستند نشان دهند‬ ‫که پرچم ديدگاه معتقد به مقاومت و برخورد تقابلي با‬ ‫دنيا کماکان در حکومت و جامعه طرفداراني دارد و آنها‬ ‫بر موضع خود ايستاده‌اند‪.‬‬ ‫نتيجه‌گيري‌هاي فوق بر اساس اطالعاتي است‬ ‫که تا کنون منتشر شده است‪ .‬دسترسي به يافته‌هاي‬ ‫بيشتر مي‌تواند فرصت براي تحقيق‌هاي بيشتر و‬ ‫پرتو افکندن بر ابعاد خاکستري و مبهم سياست‌هاي‬ ‫حکومت و به خصوص «نرمش قهرمانانه» را فراهم‬ ‫سازد‪.‬‬

‫‪25‬‬

‫تني چند از ياران بوديم گرد آمده بر بالينش‪ .‬در‬ ‫آن شب سرد و عبوس با آسماني سراسر گرفته از‬ ‫ابرهاي باراني‪....‬دل‌نگران‪......‬نمي‌دانستيم در کجاي‬ ‫زمان ايستاده‌ايم‪.‬‬ ‫نگاه‌هامان دوخته بر گرامي مردي خفته با قلبي‬ ‫خسته و نفس‌هاي به شماره افتاده‌اش که عبور از‬ ‫شامگاهي چنين و فرودآمدني ديگر بر بامدادي‬ ‫روشن را ناممکن مي‌گرداند‪.‬‬ ‫با چرخش هر ساعتي باورهاي ما نيز دچار‬ ‫يلداي زودسر همه اميدهايمان را تا ديرگاه شب‬ ‫واپس مي‌راند و ما همچون شب‌زدگاني بي‌قرار‪،‬‬ ‫سرگردان طي مي‌کرديم ابعاد پر از ابهام اتاقي را‬ ‫که ته مانده حيات ارزشمند او را در خود جاي مي‌داد‬ ‫و همه مي‌دانستيم که ساعات آخرين است و زمان‬ ‫وداع فرارسيده و اين تند و تند و نفس‌هاي مستعجل‬ ‫که از گرمگاه سينه مي‌آيد برون شايد واپسين و‬ ‫حرف‌هاي نازده اوست‪....‬‬

‫«زين آتش نهفته که در سينه من است‬ ‫خورشيد شعله‌اي است که در آسمان گرفت‬

‫آتش سينه من بي‌آرام است‪ ،‬در مستي و‬ ‫هشياري و در بود و نبود‪ .‬خورشيد من کي آرام دارد‪.‬‬ ‫چون خاموشي خوابگاه شب‪ ،‬نرم و دزدانه بيايد تا‬ ‫روشني مرا پنهان کند‪ .‬خورشيد گريزپاي من آن‬ ‫سوي شب در کار است تا باز برآيد و باز بيايد؛ شب‬ ‫من ظلمت نيست‪ ،‬تاريکي روشن است‪( ».‬در کوي‬ ‫دوست نوشته شاهرخ مسکوب)‬ ‫بر کنار بالينش ايستاده‌ام و لحظه‌اي نگاهم‬ ‫گره مي‌خورد بر سيمايش که چون غروب کويري‬ ‫بي‌انتها آرام است و به مانند هميشه آرامشي غريب‬ ‫در حضورش حکمفرماست‪ .‬مي‌دانم در نبودش که‬ ‫قرين است‪ ،‬بايد دل خوش کنيم به آهنگ زيباي‬ ‫مانده بر گوش‌هايمان و ده‌ها تصوير نقش‌بسته از‬ ‫او در خاطرمان‪....‬‬ ‫به درون خود مي‌روم تا در پستوي زمان‌هاي از‬ ‫دست رفته بيابمش در لحظه آشنايي‪:‬‬

‫در اين ابعاد ساده اتاق‬ ‫به دنبال صورتکي مي‌گردم‬ ‫که پشت سايه‌ها به خواب رفته است‬ ‫دل من گرفته اما خيال گريه ندارم‬ ‫چشمانم باز و نگاهم خيره به او‬ ‫تا شايد ميان دو لحظه بي‌ارتباط‬ ‫صورتک در خيالم بيدار شود‪.‬‬

‫سرانجام پيدايش مي‌کنم مردي در بلندي‌ها‬ ‫ايستاده بر سکوي سخنوري (يکي از سال‌هاي‬ ‫آغازين دهه نود در دانشگاه اموري به مناسبت شب‬ ‫حافظ‪ ،‬او يکي از سخنرانان بود) و به زباني فاخر و‬ ‫دلنشين مي‌کشاند ما را به سرچشمه گواراي انديشه‬ ‫و شعر خواجه شيراز تا سيرابمان گرداند از آن‬ ‫گنجينه پربها‪.‬‬

‫مي و طامات‪ ،‬رند و زاهد‬ ‫را برايمان معنا و به دنبالش از‬ ‫خرابات و دير مغان‪ ،‬نظربازي‬ ‫و اهل‌نظر بودن سخن رانده و‬ ‫سرانجام ما را در بوستان پر از‬ ‫عطر و رايحه حافظ رها و صحنه‬ ‫را ترک مي‌گويد‪.‬‬ ‫در انتهاي آن شب دل‌انگيز‬ ‫همه ما دانستيم که در اين‬ ‫شهر غريب با اديبي فاضل و‬ ‫سخنراني متبحر روزگارمان‬ ‫قرين گشته است و چند صباحي‬ ‫ديگر توانستم به محضرش در‬ ‫آمده و باب آشنايي‌مان گشوده‬ ‫و دوستي آينده استوار گردد و‬ ‫فرصتي گرانبها نيز مي‌يابم تا از‬ ‫گنجينه دانايي و دانسته‌هايش‬ ‫توشه برچينم‪ ،‬اما در حقيقت‬ ‫حسن سلوک‪ ،‬رفتار بي غل و‬ ‫غش و فروتني زايدالوصفش‬ ‫مايه و موجبات پيوند دوستي‬ ‫ماندگارمان را فراهم آورد‪ .‬اما‬ ‫بيرون از دايره دوستي‪ ،‬نگاه‬ ‫هوشيار و تيزبين او را به جهان‬ ‫اطراف همواره ستوده‌ام و از‬ ‫حافظه شگرف و قدرت بيان‬ ‫بي‌نظيرش که به ياري آن‌ها‬ ‫مي‌توانست ارتباط منطقي و‬ ‫سازنده با نسل‌هاي جوان‌تر‬ ‫برقرار نمايد بسيار آموخته‌ام‪.‬‬ ‫**‬ ‫روز ديگري دميد بر شب‬ ‫تار که طليعه صبحگاهش اندوه‬ ‫بود‪ .‬بايد مي‌رفتيم ناشکيبانه و بر‬ ‫آستان استاد درمي‌آمديم که در‬ ‫بيخوابي شبانه ما سبکبال راه به‬ ‫سوي ابديت گرفته بود و ياران‬ ‫را به حال خويش رها‪ .‬ديگر اتاق‬ ‫هم از دم و بازدمش تهي و دستي‬ ‫حتي دستگاه شماره‌گر حيات‌دم‬ ‫ديروز را دستي خاموش کرده و‬ ‫کالبدي بيجان آرام و بي جنب و جوش ما را به درون‬ ‫خاليي فرو مي‌برد که سرمايش تن‌مان را مي‌فسرد‪.‬‬ ‫اما با همه غم و دلتنگي باز هم دستي از ميان آن همه‬ ‫مه و اندوه فکر پرنوري را مي‌تاباند بر خاطر ما که‬ ‫اين پيکر سرد شده روز و روزگاري کارگه انديشه‌ساز‬ ‫مردي فاضل و فرزانه بود که توانست به دستاوردهاي‬ ‫درخشان فرهنگي نايل آيد و کارنامه مثبتي نيز از خود‬ ‫به يادگار گذارد‪.‬‬ ‫به يقين مي‌شود او را در زمره آن دسته از پايوران‬ ‫و مجريان امور آموزش و پرورش ميهن جاي داد که‬ ‫تنها راه گذار از ايستگاه عقب ماندگي و رسيدن به‬ ‫ترقي و تجدد را در پيشبرد و اعتالي سطح برنامه‌هاي‬ ‫آموزشي و جايگزين نمودن دانش نوين به جاي‬ ‫روش‌هاي منسوخ سنتي مي‌ديدند و در اين راه به‬ ‫همت آنان گام‌هاي بلند و موثري نيز در طي چند دهه‬ ‫برداشته شد‪.‬‬ ‫در يک داوري کارشناسانه بي‌گمان خدمات دکتر‬ ‫مهدي بطحاﺋﯽ نيز در کنار بزرگاني چون دکتر پرويز‬ ‫ناتل خانلري (وزير فرهنگ)‪ ،‬دکتر علي اکبر سياسي‬ ‫(رييس دانشگاه تهران) و دکتر غالمحسين صديقي‬ ‫(جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران) ارزنده و‬ ‫چشمگير مي‌نمايد‪.‬‬ ‫هرچند بذرهاي فشانده شده به دست مرداني‬ ‫چنين بر زمين شوره‌زار نشست که محصولش‬ ‫ناخواسته بازگشت به سنت و خرافه‌پرستي به لحاظ‬ ‫شرايط ويژه اجتماعي و ذهني عقب مانده به بار آورد‪،‬‬ ‫اما اين امر از ارزش تالش‌هاي پيگير و خردمندانه‬

‫عشاير ايراني را مايه مباهات مي‌دانست‪.‬‬ ‫اشاره‌اي ضروري است که از کارهاي به ياد ماندني دکتر بطحاﺋﯽ در امر‬ ‫اعتال و پيشبرد زبان فارسي‪ ،‬طرح بازگشايي و گسترش مدارس ايراني بود که‬ ‫با حمايت و کمک هزينه دولت وقت در کشور ترکيه و ديگر کشورهاي همسايه‬ ‫محقق گشت و هم اکنون نيز تعدادي از اين آموزشگاه‌ها مفتوح و به فعاليت‬ ‫فرهنگي و آموزش زبان فارسي ادامه مي‌دهند‪.‬‬ ‫دکتر به نثر اديبانه و گاه آراسته به شعر که نشانه استاديش در اينگونه نثر‬ ‫و زبان است تسلطي وافر داشت که نمونه‌هايي از آن در ماهنامه «پرديس» نيز‬ ‫به يادگار مانده است‪ .‬ضمن آنکه او نويسنده‌اي توانا بود‪ ،‬در سراييدن قصيده و‬ ‫غزل نيز از طبعي لطيف و شاعرانه بهره مي‌برد و در اين راه آثاري زيبا نيز خلق‬ ‫کرده است‪ .‬او نه تنها با تاريخ و سنت انديشيدن و گذشته تاريخي ما آشنايي‬ ‫دقيق و کاملي داشت‪ ،‬بلکه با انديشه فلسفي و منطقي در اروپا (که خود دانش‬ ‫آموخته مدرسه حقوق پاريس بود) نيز ارتباطي جدي برقرار کرده و از آن افق‬ ‫يعني تاريخ جهان مدرن غرب به مسايل کشور خود مي‌پرداخت و در اين راستا‬ ‫در آثار نوشتاري‌اش بازتاب چنين تفکري به وضوح مشاهده مي‌گردد‪.‬‬ ‫در پايان اين يادداشت جاذبه‌اي ناگفتني ديگر بار مي‌کشاند مرا به «کوي‬ ‫دوست» شاهرخ مسکوب تا در آن قدمي زده و زماني را در البالي کلمات زيباي‬ ‫کتاب و در فضاي دل‌انگيز غزلواره‌اش با گرامي دوست ارزشمندي چون استاد‬ ‫مهدي بطحاﺋﯽ دل‌تنگانه وداع گوييم‪:‬‬ ‫«اگر جوانه نوري از سينه من نتابد‪ ،‬شب و روز و ماه و خورشيد من ظلمت‬ ‫شب يلداست‪ .‬با چشم‌هاي کور در نيستي حضور دارم و در زندان خود ناديدني‬ ‫را نظاره مي‌کنم‪ .‬کي مي‌توانم از (سراي طبيعت) از اين (تخته‌بند تن) گريزگاهي‬ ‫بيابم و چشم‌هايم را به روي حقيقت بگشايم‪.‬‬ ‫خورشيد نيمه شب من‪ ،‬آفتاب نيمروز است‪ .‬در روشني مي‌خوابم و خواب‬ ‫من بينايي است‪ .‬زيرا سرچشمه شط خورشيد در تاريکي شبانه‌اي است که در‬ ‫آن گل آدم را به پيمانه جام جهان بين مي‌زنند و آب حيات چون روشنايي در‬ ‫وي راه مي‌يابد‪».‬‬ ‫پايان‪.‬‬


‫‪26‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫‪26‬‬

‫نگاهي به وضعيت مسيحيان ايران‬ ‫در سال ‪2013‬‬ ‫منصور برجي ‪ -‬سخنگوي «کميته ماده‬ ‫‪ »18‬وابسته به «شوراي کليساهاي ايراني‬ ‫همگام»‬ ‫سال ‪ 2013‬اگرچه با اميدواري به تغييراتي چشمگير‬ ‫در عرصه سياست‌هاي داخلي و خارجي در ايران آغاز شد‪،‬‬ ‫تغيير محسوسي را در روند چند ساله برخورد با اقليت‌هاي‬ ‫ديني و به خصوص مسيحيان ايران در بر نداشت‪.‬‬ ‫رويکرد امنيتي‪ ،‬بازداشت‌هاي خودسرانه‪ ،‬سرکوب و‬ ‫فشار بر کليساهاي فعال فارسي‌زبان‪ ٬‬عليرغم تغيير لحن‬ ‫دولت جديد ادامه پيدا کرده است‪.‬‬ ‫بر اساس تحقيقات معتبري که سازمان «درهاي باز»‬ ‫هر ساله انجام مي‌دهد‪ ،‬ايران در فهرست کشورهايي که‬ ‫مسيحيان در آن مورد جفا و آزار قرار مي‌گيرند‪ ،‬رتبه هشتم‬ ‫را دارد‪ .‬تغيير رتبه ايران از دوم (در سال ‪ )2011‬به هشتم‬ ‫(در سال ‪ )2013‬نه به دليل بهبود وضعيت مسيحيان‬ ‫ايراني‪ ،‬بلکه به دليل بدتر شدن شرايط مسيحيان در‬ ‫کشورهاي ديگر منطقه‪ ،‬همچون سوريه و مصر بوده است‪.‬‬ ‫آنچه ايران را در شمار بدترين کشورهاي جهان‬ ‫براي مسيحيان قرار مي‌دهد‪ ،‬رفتار حکومت با شهروندان‬ ‫مسيحي است‪ .‬بر خالف اکثر کشورهاي منطقه‪ ،‬مسيحيان‬ ‫و ساير مردم ايران اغلب با يکديگر همزيستي دارند و‬ ‫اکثريت قريب به اتفاق گزارش‌هاي مربوط به جفا و آزار‪،‬‬ ‫از ناحيه نظام حاکم و نهادهاي تحت امر آن بوده است‪.‬‬

‫کليساهاي سنتي‪ ،‬تبشيري و خانگي‬

‫جلسات نيايشي کليساهاي سنتي ايران غالبًا به زبان‬ ‫ارمني و آشوري برگزار شده و به حدود ‪ 300‬هزار مسيحي‬ ‫از اقليت‌هاي قومي ارمني و آشوري خدمات ارائه مي‌دهند‪.‬‬ ‫اين کليساها به دليل داشتن زبان و خطي مخصوص خود و‬ ‫نيز عدم برگزاري جلسات به زبان فارسي از امنيت نسبي‬ ‫برخوردار بوده و عالوه بر داشتن نمايندگاني در مجلس‬ ‫شوراي اسالمي‪ ،‬از فشارها در امان مانده‌اند‪.‬‬ ‫با تشديد فشارهاي دو دهه گذشته بر کليساهاي‬ ‫فارسي‌زبان و انجيلي (بشارتي يا تبشيري) پديده‌اي به نام‬ ‫«کليساهاي خانگي» رشد و گسترش چشمگيري داشته‬ ‫است‪ .‬در همين زمينه خبرگزاري فارس در ‪ 20‬فروردين‬ ‫‪ 1391‬به اقداماتي که براي متوقف کردن فعاليت‌هاي‬ ‫مسيحيان انجيلي صورت گرفته اشاره کرد و از «تعطيلي‬ ‫چند کليساي خانگي در تهران و چند شهر بزرگ» خبر‬ ‫داد‪ ٬‬اما در عين حال افزود که ‪ ‬همين امر به گسترش دامنه‬ ‫فعاليت کليساهاي خانگي «در روستاها و شهرستان‌هاي‬ ‫کوچک ايران» انجاميده است‪.‬‬ ‫حجت‌االسالم ناصري‪ ،‬نماينده جمهوري اسالمي‬ ‫ايران در واتيکان‪ ٬‬مسيحيت تبشيري را واجد «جنبه‬ ‫سياسي» دانست و عليرغم تاکيد واتيکان بر ضرورت‬ ‫تبشير يا در ميان گذاشتن بشارت انجيل با عموم مردم‬ ‫دنيا‪ ،‬آن را خالف سياست رسمي و اعالم شده واتيکان‬ ‫دانست‪( .‬خبرگزاري مهر)‬ ‫اشاره به «شبکه کليساهاي خانگي» به عنوان يک‬ ‫تهديد امنيتي در سخنان آيت‌اهلل خامنه‌اي در مهرماه‬ ‫‪ ،1389‬آغازگر دور جديدي از دستگيري‌هاي مسيحيان‬ ‫تبشيري بود‪ ،‬که به خاطر رويکردهاي امنيتي از کليساهاي‬ ‫رسمي به عبادت در خانه‌ها رانده شده بودند‪.‬‬ ‫گرايش چشمگير به مسيحيت در ميان عموم مردم‬ ‫ايران بر دامنه نگراني‌هاي مأموران امنيتي افزود‪ .‬حيدر‬ ‫مصلحي‪ ،‬وزير اطالعات دولت پيشين‪ ،‬ضمن هشدار در‬ ‫مورد رواج مسيحيت در ميان «شيعيان معتقد» گفته بود‪:‬‬ ‫«امروزه بسياري از افرادي که به تازگي مسيحي شده‌اند‪،‬‬ ‫روزي مخلصين اهل بيت و شيعه‌هاي معتقد بودند‪».‬‬ ‫(قم‪ ٬‬اول مهرماه ‪ )1389‬آمار دقيقي از تعداد مسيحيان‬ ‫فارسي‌زبان عضو کليساهاي تبشيري در دست نيست‪ ،‬اما‬ ‫محافظه‌کارترين تخمين‌ها حاکي از جمعيتي حدود ‪300‬‬ ‫هزار نفر است‪.‬‬ ‫از اواخر سال ‪ 2011‬اعمال فشار و محدوديت بر‬ ‫کليساهاي رسمي به شکل جدي‌تري آغاز و تا سال‬ ‫‪ 2013‬ادامه داشته است‪ .‬چندين کليسا مجبور به تعطيلي‬ ‫کليه فعاليت‌هاي خود شده و برخي ديگر نيز تحت فشار‬

‫قرار گرفتند تا جلسات عبادي روزهاي جمعه خود را‪ ،‬که با‬ ‫استقبال زيادي روبرو مي‌شد‪ ،‬تعطيل کنند‪ .‬مروري اجمالي بر‬ ‫اين وقايع نشاگر تداوم اين روند چند ساله است‪.‬‬ ‫کليساي اسقفي ارامنه تهران تهديد و مجبور به تعطيلي‬ ‫جلسات فارسي روزهاي جمعه شد‪.‬‬ ‫رهبران کليساي مرکزي جماعت رباني در تهران به‬ ‫اعضاي خود اطالع دادند که بنا به درخواست مسئوالن امنيتي‬ ‫بايد ليستي از شرکت کنندگان در جلسات به همراه شماره‬ ‫ملي آنان در اختيار مسئوالن امنيتي قرار گيرد‪.‬‬ ‫به کليساي جماعت رباني مرکز در تهران دستور داده‬ ‫شد تا کالس‌هاي آموزش کتاب مقدس و الهيات مسيحي را‬ ‫که در طول هفته برگزار مي‌شد‪ ،‬تعطيل کند‪.‬‬ ‫به کليساي مشايخي (پرزبيتري) «امانوئل» در تهران‬ ‫دستور داده شد تا کليه کالس‌هاي آموزشي براي کودکان‪،‬‬ ‫جلسات بانوان و جلسات دعا را که در روزهاي وسط هفته‬ ‫برگزار مي‌شد تعطيل کرده و تنها جلسه روزهاي يکشنبه‬ ‫خود را برگزار کند‪ .‬فشارهاي مختلف به استعفاي کشيش‬ ‫اين کليسا انجاميد‪.‬‬ ‫به کليساي «پولس مقدس» در اصفهان دستور داده‬ ‫شد تا از شرکت اعضاي فارسي‌زبان کليسا که مسيحي‌زاده‬ ‫نبودند خودداري کند‪.‬‬ ‫کليساي جماعت رباني‪ ،‬شعبه جنت‌آ‌باد تهران به دليل‬ ‫ارائه خدمات به زبان فارسي به دستور اطالعات سپاه تعطيل‬ ‫شد‪.‬‬ ‫جلسات جشن ميالد مسيح و کريسمس همه ساله با‪ ‬‬ ‫استقبال هموطنان همراه بود‪ .‬نهادهاي امنيتي به رهبران‬ ‫کليساهاي فارسي‌زبان هشدار دادند تا از برگزاري جلسات‬ ‫مختلف پايان سال خودداري کرده و تنها به برگزاري يک‬ ‫جلسه‪ ،‬در روز يکشنبه ‪ 23‬دسامبر يا ‪ 25‬دسامبر بسنده کنند‪.‬‬ ‫بازداشت کشيش روبرت آسريان‪ ،‬از رهبران کليساي‬ ‫جماعت رباني مرکز تهران و انتقال او به بند انفرادي در‬ ‫زندان اوين به مدت دو هفته قبل از آزادي مشروط او‪.‬‬

‫مواردي چند از نقض حقوق مسيحيان‬ ‫ايراني‬

‫بررسي گزارش‌ها و مروري بر مصاحبه‌هاي انجام شده‬ ‫با مسيحيان ايراني‌ که حق آزادي دين و عقيده‌شان نقض‬ ‫شده‪ ٬‬نتايج نگران کننده‌اي را آشکار مي‌کند‪ .‬اگرچه «يوناتان‬ ‫بتکليا»‪ ٬‬نماينده آشوريان در مجلس شوراي اسالمي در‬ ‫گفت‌وگو با رئيس گروه ايران پارلمان اروپا گفته است که‬ ‫«اقليت‌هاي ديني ساکن جمهوري اسالمي ايران‪ ،‬آزادي کامل‬ ‫در برگزاري مراسم ديني‪ ،‬آموزش زبان و آيين‌هاي خاص‬ ‫خود دارند»‪ ٬‬تکرار موارد متعددي از رفتارهاي خالف قانون با‬ ‫مسيحيان فعال فارسي‌زبان‪ ،‬ارمني و آشوري با اين اظهارات‬ ‫تفاوت فاحشي دارد‪:‬‬ ‫يورش به منازل شهروندان مسيحي بدون رعايت‬ ‫ضوابط قانوني‪ ،‬صدور احضاريه يا ارائه حکم بازداشت‪.‬‬ ‫نسبت دادن اتهامات سياسي و امنيتي به جاي اشاره به‬ ‫داليل عقيدتي بازداشت آنان‪.‬‬ ‫عدم اجازه دسترسي به وکيل و تماس با خانواده‌ها براي‬ ‫روزها يا هفته‌هاي متمادي بعد از بازداشت‪.‬‬ ‫عدم دسترسي وکالي متهمان به پرونده موکلين‬ ‫مسيحي و حتي عدم آگاهي از اتهامات وارده‪.‬‬ ‫استفاده ابزاري از مواد و تبصره‌هاي مبهم قانوني براي‬ ‫متهم کردن مسيحيان فعال به جرايم امنيتي به منظور خنثي‬ ‫کردن حساسيت‌هاي بين‌المللي به نقض آزادي دين و عقيده‪.‬‬ ‫درخواست وثيقه‌هاي سنگين از ‪ 50‬ميليون تا ‪500‬‬ ‫ميليون تومان‪.‬‬ ‫تحت فشار قرار گرفتن برخي بازداشت‌شدگان براي‬ ‫امضاي تعهدنامه‌اي که متضمن عدم شرکت آنها در جلسات‬ ‫کليسايي‪ ،‬ارتباط با ديگر مسيحيان و شراکت در فعاليت‌هاي‬ ‫مسيحي است‪.‬‬ ‫شکنجه‌هاي روحي و در مواردي نيز فيزيکي در هنگام‬ ‫بازداشت و حبس‪.‬‬ ‫هک کردن تلفن و کامپيوتر دستگيرشدگان و ضبط‬ ‫‌آلبوم عکس شخصي (حتي آلبوم عروسي) به منظور يافتن‬ ‫اطالعات در مورد ديگر نوکيشان مسيحي‪.‬‬ ‫ممانعت از دسترسي بازداشت‌شدگان و زندانيان‬

‫مسيحي به امکانات پزشکي‪ ،‬اجازه مرخصي يا برخورداري از‬ ‫مشاوره حقوقي‪.‬‬

‫دوام بازداشت‌هاي خودسرانه‬

‫گزارش‌هاي احمد شهيد‪ ،‬گزارشگر ويژه سازمان ملل در‬ ‫مورد وضعيت حقوق بشر در ايران به وخامت اوضاع مسيحيان‬ ‫ايراني اشاره دارد‪ .‬در گزارش پيشين احمد شهيد به بازداشت‬ ‫بيش از ‪ 300‬مسيحي ايراني بين سال‌هاي ‪ 1389‬تا ‪1390‬‬ ‫اشاره شده بود‪.‬‬ ‫غالمحسين اسماعيلي‪ ،‬رئيس سازمان زندان‌هاي ايران در‬ ‫گفت‌وگويي که بهمن ماه ‪ 1391‬با ايسنا داشت‪ ،‬وجود زندانيان‬ ‫عقيدتي را انکار کرده و گفت‪« ،‬در زندان‌هاي ايران هيچ کس‬ ‫به دليل داشتن عقيده و مذهبي خاص در زندان نيست و تمامي‬ ‫زندانيان به دليل ارتکاب جرم و طبق قانون مجازات اسالمي‬ ‫زنداني شده‌اند‪».‬‬ ‫ادعاي رئيس سازمان زندان‌ها کامال خالف واقع بوده و‬ ‫تعريفي است وارونه از واقعيت‪ .‬در چند سال اخير اکثر اتهامات‬ ‫وارده به مسيحيان بازداشت شده‪« ،‬اقدام عليه نظام و امنيت‬ ‫ملي» عنوان شده و در بيشتر موارد براي صدور حکم به ماده‬ ‫‪ 500‬قانون مجازات اسالمي استناد شده است که به موجب آن‬ ‫«هر کس عليه نظام جمهوري اسالمي ايران يا به نفع گروه‌ها‬ ‫و سازمان‌هاي مخالف نظام به هر نحو فعاليت تبليغي نمايد به‬ ‫حبس از سه ماه تا يکسال محکوم خواهد شد»‪.‬‬ ‫به اين ترتيب‪ ،‬کليساهايي که فعاليت آنها را به هر ترتيبي‬ ‫بتوان «تبليغ» دانست مجرم تلقي مي‌شوند‪ .‬اين در حالي است‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫وزارت خارجه‪:‬‬ ‫ايرانيان خارج از کشور با‬ ‫ايميل‪ ،‬وضعيت کيفري خود را‬ ‫استعالم کنند‬ ‫آقاي قشقاوي‪ ،‬فضايي را که به گفته وي توسط‬ ‫«اپوزيسيون و مخصوصا اپوزيسيون برانداز و راديوهاي‬ ‫بيگانه» ايجاد مي‌شود‪ ،‬يک «ترس غيرواقعي» توصيف کرد و‬ ‫افزود‪« :‬ممکن است فردي ‪ 30‬سال خارج از کشور باشد ولي‬ ‫هيچ پرونده‌اي نداشته باشد و عمل مجرمانه‌اي انجام نداده‬ ‫باشد‪ .‬اين فرد مشکلي براي ورود به کشور ندارد‪».‬‬ ‫او با تاکيد بر اينکه «شاکي خصوصي يا مدعي‌العموم‬ ‫فرقي ندارد» گفت «هر هم‌وطني که در داخل يا خارج تحت‬ ‫تعقيب قضايي و داراي پرونده قضايي است بايد در نوبت‬ ‫رسيدگي باشد» و غير از اين افراد‪« ،‬بقيه همه آزادند که به‬ ‫سرزمين مادري رفت‌وآمد داشته باشند»‪.‬‬ ‫وي با ادعاي اينکه «کسي به‌دنبال تله‌گذاري نيست»‪،‬‬ ‫اضافه کرد‪« ،‬مواردي بوده که ما به درخواست‌کننده گفتيم‪،‬‬ ‫شما پرونده قضايي داريد‪ ،‬اگر به ايران بياييد دچار گرفتاري‬ ‫مي‌شويد‪ ،‬اختيار با خودتان است که بياييد يا خير‪».‬‬ ‫به گفته آقاي قشقاوي‪ ،‬ايرانيان خارج از کشور‬ ‫عالوه بر «بخش کنسولي سفارتخانه‌ها» مي‌توانند از‬ ‫طريق ايميل ويژه‌اي در معاونت کنسولي وزارت خارجه به‬ ‫وضعيت‬ ‫آدرس‪ iranianaffairs@mfa.gov.ir ‬درباره‬

‫که بشارت يا تبشير هميشه بخشي جدايي‌ناپذير از ايمان‬ ‫و‪ ‬وظايف ديني مسيحيان از همه فرقه‌هاي شناخته شده‬ ‫آن بوده است‪.‬‬ ‫«کميته ماده ‪ »18‬که در زمينه دفاع از حقوق‬ ‫مسيحيان ايراني فعاليت دارد‪ ،‬گزارش‌هاي مربوط به ‪52‬‬ ‫دستگيري را در سال گذشته ثبت و مستندسازي نموده‬ ‫است‪ .‬آمار دستگيرشدگان مسيحياني که به دليل باور و‬ ‫فعاليت‌هاي مسيحي خود در زندان هستند‪ ،‬حاکي از دوام‬ ‫بازداشت‌هاي خودسرانه و صدور احکام سنگين عليه‬ ‫مسيحيان فارسي‌زبان است‪.‬‬ ‫بازداشت‌ها‪ ،‬صدور احکام و زندانيان سال ‪2013‬‬ ‫بازداشت و دستگيري ‪ 52‬نفر (‪ 33‬مرد و ‪ 19‬زن)‬ ‫محکوميت‌هاي از يک تا ده سال‬ ‫مجموعًا ‪ 73‬سال حبس تعزيري‬ ‫مجموعًا ‪ 7‬سال حبس تعليقي‬ ‫دوسال تبعيد‬ ‫مسيحيان آزاد شده‪ :‬پنج نفر (‪ 2‬زن و ‪ 3‬مرد)‬ ‫تعداد زندانيان عقيدتي مسيحي‪ :‬مجموعًا ‪ 37‬نفر (‪25‬‬ ‫مرد و ‪ 12‬زن)‬ ‫در قطعنامه اخير سازمان ملل که در تاريخ ‪ 27‬آذر‬ ‫ايران را به نقض حقوق بشر محکوم کرد‪ ،‬از آزادي برخي‬ ‫زندانيان عقيدتي استقبال و ‪ ‬و از ايران خواسته شده تا‬ ‫همه کساني که «به دليل مذهب خود‪ ،‬بيان نظرات خود‬ ‫و برگزاري تجمعات مسالمت‌آميز در زمينه‌هاي مختلف‬ ‫خودسرانه دستگير و بازداشت شده‌اند» آزاد شوند‪.‬‬

‫خود از وزارت امور خارجه استعالم کنند و اين وزارتخانه‬ ‫نيز سپس از ساير نهاد‌ها «به شکل قانوني» استعالم خواهد‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫معاون کنسولي وزارت خارجه در دولت حسن روحاني‬ ‫به ايرانيان خارج از کشور توصيه کرد که در صورتي‌که بعد‬ ‫از استعالم‪ ،‬به آن‌ها اعالم شد که «مشکلي ندارند»‪ ،‬در‬ ‫بازگشت به کشور‪« ،‬ديگر درنگ نکنند»‪.‬‬ ‫او افزود‪« :‬ما به افراد دروغ نمي‌گوييم چون اگر در‬ ‫يک مورد هم دروغ بگوييم اعتبار وزارت‌ خارجه زير سوال‬ ‫مي‌رود‪».‬‬ ‫قشقاوي از تشکيل کميته‌اي براي فراهم آوردن امکان‬ ‫بازگشت ايرانيان خارج از کشور توسط دولت خبر داد‬ ‫و گفت که اين کميته «در هيات دولت به تصويب رسيد و‬ ‫بناست که در وزارت اطالعات تشکيل شود»‪.‬‬ ‫اظهارات معاون وزارت خارجه جمهوري اسالمي مبني‬ ‫بر استعالم ايرانيان خارج از کشور پيش از بازگشت به‬ ‫ايران در حالي است که محمود علوي‪ ،‬وزير اطالعات در‬ ‫دولت حسن روحاني‪ ،‬پيش‌تر از امکان بازگشت ايرانيان‬ ‫خارج از کشور به ايران سخن گفته بود‪.‬‬ ‫او از جمله در مردادماه امسال «تضمين» داد کساني که‬ ‫در جريان اعتراضات سال ‪ 88‬بدون انجام «خالفي» و تنها‬ ‫به خاطر «ترس و ترديدها‌يشان» ايران را ترک کردند‪ ،‬در‬ ‫صورت بازگشت به کشور‪ ،‬مشکلي پيدا نکنند‪.‬‬ ‫در واکنشي به اين اظهارات‪ ،‬غالم‌حسين محسني‬ ‫اژه‌اي‪ ،‬سخنگوي قوه قضاييه و دادستان کل کشور‪ ،‬گفته‬ ‫بود‪ ‬که افرادي که قصد بازگشت به ايران را دارند‪ ،‬از‬ ‫ورودشان جلوگيري نمي‌شود اما «به محض اينکه وارد کشور‬ ‫شدند‪ ،‬به اتهامات آن‌ها رسيدگي خواهد‌شد‪».‬‬


27

January 2014 1392 ‫دي‬

27


28

January 2014 1392 ‫دي‬

28


29

January 2014

29

1392 ‫دي‬

SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:

Protect your world

498

$

Auto • Home • Life • Retirement

*

DRIVERS WHO SWITCHED FROM:

Progressive State Farm

562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate

saved

$

$

Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.

Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.

Hooman Moaveni (678) 366-7979

Hooman Moaveni (678) 366-7979

11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com

55367

Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company

11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.

53422

Geico


30

January 2014 1392 ‫دي‬

30


‫‪31‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫کردان‬ ‫و کردستان‌هاي‬ ‫آريايي‌نژاد‬

‫بيا سوته دالن گرد هم آييم‬ ‫نويسنده كم بضاعت كرد‪ ،‬در نوشتارهايي در اينجا و‬ ‫آنجا اعتراف داشته كه در تاريخ‌داني و تاريخ‌نگاري صرفًا‬ ‫شاگرد ابجدخواني است و به هر روي بارها و بارها در تنهايي‬ ‫اشك در چشمان‪ ،‬بغض در گلو داشته است چرا كه سرزمين‬ ‫مادري آريايي‌مان؛ موقعيت جغرافياي مطلوبي نداشته است‪.‬‬ ‫تازيان در ‪ 15‬سده‌ي پيش آمدند و به نام اسالم و ترويج‬ ‫كيش خود‪ ،‬زبان عربي را بر اقوام مغلوب تحميل كردند و‬ ‫تا ‪ 6‬سده‌ و اندي از تمام كشورهاي مسلمان ساالنه خراج‬ ‫هم مي‌گرفتند كه به دربار خلفا (در بغداد) تحويل مي‌گرديد‪،‬‬ ‫تا آنكه يك قوم مهاجم بي‌تمدن ديگري از مغوالن به‬ ‫سرپرستي «هالكوخان مغول» به سرزمين ما تاختن گرفت‬ ‫و به بغداد رفت و به دنبال خونريزي‌هايي خليف ‌ه وقت را از‬ ‫خالفت برداشت و سپس قصد جانش كرد‪ .‬مسلمانان به‬ ‫تضرع افتادند كه كشتن بزرگ مسلمانان‪ ،‬موجب خشم اهلل‬ ‫مي‌گردد و زمين و زمان بر هم خواهد ريخت!‬ ‫«خان بزرگ» كه به هيچ كيش و آييني باور نداشت‬ ‫فرمان داد كه خليفه را در نمد بپيچند و به نمدمالي بپردازند و‬ ‫چنانچه مشاهده كردند هيچگونه تغيير در كائنات روي نداد‬ ‫كه روي نداد‪ ،‬آنگاه به دستور وي نمد را باز كردند كه دانستند‬ ‫خليفه از بي‌هوايي خفه شده است!!‬ ‫باري همين روس‌ها به دوران تزارها ‪ 650‬هزار كيلومتر‬ ‫مربع از خاك زرخيز ايران ما را جدا كردند‪ .‬ترك‌ها هم چنانچه‬ ‫گذشت در پنج سد ‌ه قبل‪ ،‬بخش عمده‌اي از كردستان ما را از‬ ‫مام ميهن جدا كردند‪ .‬انگليس‌ها هم از راه‌هاي دور از درياها‬ ‫و اقيانوس‌ها گذشتند و خواستند خوزستان نفت‌خيز را نيز به‬ ‫صورت كشوري عربي براي «شيخ خزعل» قباله كنند و به آن‬ ‫«عربستان» نام نهند‪.‬‬ ‫باري كردهاي عراق تازه از سر ترك‌ها رها شده بودند‬ ‫كه در چنگ عرب‌ها افتادند و البته در اين ميانه حضرات‬ ‫بريتانياييان با دو دوزه بازي‌هايشان نقش‌هاي خود را ايفا‬ ‫مي‌كردند‪.‬‬ ‫حال در اين زمان حدود ده سالي است كه جنگ جهاني‬ ‫پايان يافته و روس‌ها در ‪ 1917‬دست از مقاومت در جنگ‬ ‫برداشته‪ ،‬كليه‌ تالش بالشويك‌ها مصروف تشكيل كشوري‬ ‫جديد به نام «اتحاد جماهير شوروي» گرديده و انگلستان‬ ‫فاتح هم در خاورميانه در پي گسترش مستعمره‌هاي‬ ‫بيشتري است! ارمنيان متمدن اما كم جمعيت در مرز به ‪1‬‬ ‫ميليون نفرشان وسيله ترك‌ها به سال ‪ 1915‬قتل عام شده‪،‬‬ ‫اما در صدد تغيير اوضاع و سرنوشت خود هستند و نيت و‬ ‫هدف‌شان گرفتن انتقام نيست‪ .‬اكنون هم ارمني‌ها و هم‬ ‫كردها به تكرار مي‌گويند به خصوص «لژيون ارمني» آشكارا‬ ‫بر زبان مي‌آورد كه ما هم نژاديم با كيش‌هايي متفاوت‪.‬‬ ‫«واهان ياپازيان» فرستاده‌ «لژيون» به «كومله‌ي‬ ‫خويبون» در ماه‌هاي مي و جون ‪ 1927‬براي گفتگو با‬ ‫مقامات كرد و بحث پيرامون كنگره‌ي مشترك هر دو‬ ‫طرف در پاريس به عراق سفر مي‌كند‪ .‬افسر پيشين تركيه‬

‫عضو دائمي شوراي سلطنتي تركيه به نام «اسماعيل حقي‬ ‫گومول جينا» در سال ‪ 1928‬به سوريه سفر مي‌كند‪ .‬آنان با‬ ‫دست‌هاي تقريبًا خالي‪ ،‬همت بلند دارند تا در سايه‌ همياري‬ ‫و همكاري و هم‌انديشي‪ ،‬دشمنان مشتركشان را اگر نتوانند‬ ‫شكست دهند‪ ،‬دست كم طرد نمايند و نقشه‌هايشان را نقش‬ ‫بر آب كنند‪.‬‬

‫نامداران كرد و ارمني‬ ‫نامداران اين دو قوم كه از يك نژادند با انديشه و‬ ‫هدف مشتركي در راه نجات خود با اندكي اميدواري تالش‬ ‫مي‌كنند‪ ،‬كه ما تنها به ذكر نامشان مي‌پردازيم‪ ،‬باشد كه از‬ ‫درازاي سخن جلو گرفته باشيم‪.‬‬ ‫«ممدوح سالم بگ» عضو انجمن كردها در سوريه و‬ ‫«جميل بگ بايان» ساكن دمشق نامزد سردبيري روزنامه‌ي‬ ‫كردي كه بايد در آينده‌اي نزديك به چاپ رسد‪« .‬علي علمي»‬ ‫منشي انجمن كردان در بيروت و «زين‌العابدين» معلم يكي‬ ‫از مدارس كركوك (عضو انجمن كردي عراق) که او قب ً‬ ‫ال‬ ‫روزنامه‌اي را به زبان تركي در دمشق منتشر مي‌كرد‪« .‬راضي‬ ‫بگ» عضو شوراي پادشاهي تركيه در پاريس‪« .‬خليل رامي‬ ‫بگ بدرخان» موسس «حزب دموكرات» در سال ‪.1927‬‬ ‫«دكتر احمد صبري از درسيم» رهبر جنبش «درسيم» چند‬ ‫بار همراه «دكتر مراديان» به عراق سفر كرده بود‪.‬‬ ‫«عوني بگ بدرخان» رهبر كومله‌ي «خويبون» در‬ ‫حلب‪« .‬دكتر شكري محمد صگبان» اهل دياربك که عضو‬ ‫برجسته‌ي انجمن كردان عراق بود كه به پاريس و برلين‬ ‫رفته بود و در سال ‪ 1927‬در جلسه‌هايي كه سرانجام به‬ ‫تأسيس «كومله‌ي خويبون» منجر گرديد‪ ،‬شركت كرده بود‪.‬‬ ‫«رفعت بگ موالن‌زاده» روزنامه نويس با سابقه‌ي كردان‬ ‫سليمانيه و عضو برجسته‌ي «كومله‌ي خويبون» رابطه‌اي‬ ‫تنگاتنگ با شوراي سلطنتي تركيه داشته است‪« .‬دكتر‬ ‫توتونچيان» ارمني است و رهبر لژيون «داشناگ» در بيروت‬ ‫است‪« .‬اردشير» رابط نمايندگان روسيه در ايران و ارمني‌ها‬ ‫«هانشناكس» است‪« .‬محمد توفيق» در سوريه معروف به‬ ‫«ملكي حاجي» و از افسران پيشين تركيه است که نقش‬ ‫اصلي در تأسيس يك گروه شبه نظامي براي مباره عليه‬ ‫ترك‌ها داشته است‪« .‬آراس اوهانيس نور» از اهالي سيواس‬ ‫است و با «دكتر شكري محمد» و «دكتر مراديان» در ارتباط‬ ‫بوده كه براي آگاهي از فعاليت‌هاي كردها در سالهاي‬ ‫‪ 1926‬و ‪ 1927‬به عراق سفر مي‌كرده و يك بار به علت‬ ‫نداشتن گذرنامه توسط مقامات فرانسوي بازداشت شده‬ ‫بود و بار دگر هم به عراق مي‌رود و در يكي از كتابخانه‌هاي‬ ‫بريتانيا كاري براي خود دست و پا مي‌كند‪ .‬او سپس‌تر به‬ ‫علت نوشتن نامه‌‌اي اهانت‌آميز به يك روحاني پرهيزكار‬ ‫بلندپايه‌ي ارمني در «زاوين» از كار خود بركنار مي‌گردد‪.‬‬ ‫«آدم شركسي بگ» همراه «رفعت بگ موالن‌زاده» در ‪1925‬‬ ‫به بغداد سفر مي‌كند كه به او اجازه رفتن به «رواندوز» داده‬ ‫نمي‌شود و وي بدون اجازه بغداد را ترك مي‌كند‪ ،‬اما به سبب‬ ‫آنكه مي‌خواست به صورت غيرقانوني به «رواندوز» برود‪،‬‬ ‫دستگير و بازداشت مي‌شود‪.‬‬

‫مطبوعات كردي‬ ‫با هم ‌ه تنگناها و كمبود وسايط نقليه آن سال‌ها و كمي‬

‫بضاعت مالي و راه‌هاي سخت و صعب‌العبور و اشكاالت‬ ‫فراوان در فرستادن روزنامه‌ها براي كردها‪ ،‬جهت روشن‌تر‬ ‫و آگاهاندن زيادتر اذهان عمومي آنان‪ ،‬نخبگان و روشنگران‬ ‫كرد‪ ،‬مطبوعات خود را با همه مشكالت به چاپ مي‌رساندند‬ ‫و هم ميهنان را در جريان اوضاع مي‌گذاشتند‪ .‬مهمترين‬ ‫مطبوعات اينها به شمار مي‌رفتند‪( -1 :‬هاوار = فرياد) «ارگان‬ ‫كوموله‌ي خويبون»‪ ،‬كه در حلب منتشر مي‌شد و انتشار آن‬ ‫تا جنگ دوم جهاني ادامه داشت و در پايان جنگ جاي خود‬ ‫را به مجله‌اي ديگر به نام («رووناك = روشنايي») داد‪-2 .‬‬ ‫«نيشتمان = سرزمين» ـ اين نشريه نخستين بار در ‪،1943‬‬ ‫«كوموله‌ي ژياني كورد» آن را منتشر نمود‪« .‬نيشتمان» در‬ ‫شهر تبريز با كمك شوروي چاپ و در «سليمانيه» انتشار‬ ‫مي‌يافت! ‪« -3‬تاژادي = آزادي» ارگان كردان شيوعي بود‪.‬‬ ‫محل چاپ آن نامشخص بود و چند شماره آن در سليمانيه‬ ‫منتشر گرديد‪« -4 .‬يه كيتي تيكوشين = اتحاديه كوشش»‪:‬‬ ‫ارگان كردان شيوعي بود‪ .‬در گزارش وزارتخانه‌ بريتانيا‬ ‫در مورد اين نشريه چنين آمده است‪ :‬اين مجله با روزنامه‌‬ ‫«وحدت النظال» به زبان عربي و «زركاري كورد = رهايي‬ ‫كرد» و «شورش‪ :‬قيام» به زبان كردي رابطه داشته است‪.‬‬ ‫در آن عصر چندين نشريه و مطبوعه‌ ديگر نيز منتشر‬ ‫مي‌شده است ولي انگليسي‌ها از آنها گزارشي نداده‌اند‪.‬‬

‫مي‌داد‪ .‬هدف آن اتحاد كردان بود ولي با خان‌هاي كرد و‬ ‫انديشه‌هاي آنان در تقابل بود و نيز از افكار شيوعي به دور‬ ‫بود‪ .‬از اعضاي برجسته‌اش «زيرو بگ هركي» در سليمانيه‬ ‫كه از مخالفان سرسخت حزب توده ايران بود‪ ،‬اما از روس‌ها‬ ‫طرفداري مي‌كرد‪ .‬اين حزب در سال ‪ 1945‬به «كومل ‌ه كورد»‬ ‫تغيير نام يافت‪.‬‬ ‫«حزب دموكرات كردستان» در سپتامبر ‪ ،1945‬پس‬ ‫از سفر «قاضي محمد» به باكو تاسيس گرديد‪ .‬در اين باره‬ ‫بيانيه‌اي به دو زبان كردي و فارسي در ماه بعد (اكتبر ‪)1945‬‬ ‫منتشر گرديد‪ ،‬هدف آن حزب بدين شرح بود ‪ -1 :‬تأسيس‬ ‫يك دولت خودمختار در چارچوب مرزهاي ايران؛ ‪ -2‬زبان‬ ‫كردي‪ ،‬زبان رسمي مناطق كردنشين باشد؛ ‪ -3‬انتخاب‬ ‫شوراهاي شهري‪ ،‬با سرپرستي حكومت و از طريق انتخابات؛‬ ‫‪ -4‬انتخاب كارمندان ادارات از بين اهالي بومي كردستان؛ ‪-5‬‬ ‫تصويب قانوني در مورد حقوق ارباب و رعيت؛ ‪ -6‬همكاري با‬ ‫ساير قوم‌ها در آذربايجان مانند ارمنيان‪ -‬آشوريان و غيره‪ ،‬به‬ ‫منظور تحكيم همكاري و برادري؛ ‪ -7‬استفاده از تمام منابع‬ ‫كردستان براي سربلندي ملت كرد‪.‬‬ ‫اين حزب «ژياني كورد»‪ ،‬به زودي جاي «كوموله كورد» را‬ ‫گرفت‪ ،‬تا قدرت و مديريت را در نواحي كردنشين و همچنين‬ ‫در آذربايجان به دست گيرد‪.‬‬

‫احزاب و گروه‌هايي كه پس از جنگ تأسيس يك سازمان مخفي‬ ‫دوم جهاني تشكيل گرديد‪:‬‬ ‫يك تشكيالت زيرزميني به نام «هيواي كورد‬ ‫كومه‌ل ‌ه كورد‪ ،‬جمعيت كرد‪ ،‬در سال ‪ 1945‬تاسيس شد‬ ‫و رهبر آن «قاضي محمد» بود و مقرش در مهاباد‪ ،‬كه بعدها‬ ‫نام آن به «كومول ‌ه ژياني كورد» جمعيت حيات كردها‪ ،‬تغيير‬ ‫يافت و با كردان «پشدر» و كردان عراق در تماس بود‪ ،‬اما‬ ‫در خارج از مرزهاي ايران نفوذي نداشت‪.‬‬ ‫ژياني كورد = حيات كرد در سال ‪ 1943‬تأسيس گرديد‬ ‫و همان‌طور كه اشاره شد روزنامه‌ «نيشتمان» را انتشار‬

‫‪31‬‬

‫= آرمان‬ ‫كرد» به سال ‪ 1939‬در سليمانيه بنيان نهاده شده بود‪ ،‬كه‬ ‫اطالعات زيادي در مورد فعاليت‌هاي آن در دست نيست‪.‬‬ ‫«رزگاري كورد = رهايي كرد» در ‪ 1945‬در بغداد اعالم‬ ‫موجوديت كرد‪ ،‬هم حامي كردان ايران بود و هم از حقوق‬ ‫كردان عراق دفاع مي‌كرد كه روزنامه‌اي نيز انتشار مي‌داد به‬ ‫نام «رزگاري»‪.‬‬ ‫ادامه دارد‪.‬‬


‫‪32‬‬

‫فرهنگ‬ ‫گفتگو‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫‪32‬‬

‫که مستلزم صبر و حوصله پدر و مادر از طرفي و سعي و‬ ‫کوشش نوزاد در حال تکامل از طرف ديگر است‪.‬که طفل‬ ‫نوزاد بتواند پس از طي مراحلي به حد بلوغ کامل اجتماعي‬ ‫برسد تا عضوي همبسته با اجتماع پذيرفته شود‪.‬‬ ‫مراحل رشد يک نوزاد از بدو تولد تا زمان بلوغ کامل از‬ ‫آن جهت در اين بحث داراي اهميت است که اين مراحل را‬ ‫مي‌توان در تکامل و رشد فرهنگي يک جامعه‪ ،‬ملت و باالخره‬ ‫جامعه جهاني نيز مشاهده کرد‪.‬‬ ‫در تکامل نوزاد‪ ،‬از زمان تولد تا زمان بلوغ کامل سه‬ ‫مرحله زير مشخص است که گذر از اين سه مرحله الزامي‬ ‫‌است و نمي‌توان تحت هيچ شرايطي ميانبر زد و انتظار تکامل‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫تمام سعي من بر آن خواهد بود که اين سه مرحله‬ ‫تکاملي را در يک انسان‪ ،‬با مقايسه با اجتماع‪ ،‬ملت يا جامعه‬ ‫جهاني تا آنجايي که صفحات محدود و حوصله خوانندگان‬ ‫اجازه مي‌دهد به شفافيت بررسي نمايم‪.‬‬ ‫مرحله وابستگي‪ ،‬يا حکومت قبيله‌اي‪.‬‬ ‫مرحله استقالل‪ ،‬يا حکومت قانون‪.‬‬ ‫مرحله همبستگي‪ ،‬يا حکومت با ارتباط مسالمت‌آميز با‬ ‫ديگران‪.‬‬

‫مرحله وابستگي‪ ،‬حکومت قبيله‌اي‬

‫دکتر پرويز ايزدي ‪ -‬آتالنتا‬ ‫در شماره گذشته در جواب اين سوال‪« :‬آيا انقالب‬ ‫خشن و خونين درمان درد‌هاي اجتماعي است؟» مطلب‬ ‫را چنين به پايان برده بودم‪« :‬براي رسيدن به يک آرمان‬ ‫اجتماعي نمي‌توان عجله و شتاب کرد‪ ،‬زيرا شتاب در رسيدن‬ ‫به پيشرفت‌هاي اجتماعي باعث ناکامي ‌و افسوس خواهد‬ ‫بود! براي روشن شدن مطلب ذکر نمونه‌هايي الزم به نظر‬ ‫مي‌رسد‪.‬‬

‫همانطور که نطفه منعقد شده در زهدان مادر بايد نه‬ ‫ماه تمام در رحم مادر بماند تا اليق ورود به اين دنيا و لذت‬ ‫بردن از زندگي گردد‪ ،‬زماني نيز که نطفه يک فکر اجتماعي‬ ‫در زهدان جامعه منعقد گرديد الزمه رشد و نمو اين نطفه‬ ‫فداکاري و صبر و تحمل عاشقانه است که بحد بلوغ رسد‪.‬‬ ‫همانطور که نمي‌توان جنين را زودتر از موعد مقرر از‬ ‫زهدان مادر خارج ساخت‪ ،‬نمي‌توان با انقالب آنهم انقالب‬ ‫خونين جنين نارس اجتماعي را از زهدان جامعه خارج‬ ‫ساخت‪.‬‬ ‫و باالخره بهمان شکل که جنين زودرس را اگر از زهدان‬ ‫مادر خارج کنيم مجبوريم که آن را به ماشين حيات وصل‬ ‫کنيم تا زنده بماند‪ ،‬مجبور خواهيم بود که جنين زودرس‬ ‫پيشرفت اجتماعي را با استفاده از ماشين «اعمال خشونت»‬ ‫کاري کنيم تا شايد زنده بماند!»‬

‫در پيشرفت تکاملي نمي‌توان ميانبر زد!‬ ‫همانطور که نطفه را نمي‌توان زودتر از موعد مقرر از‬ ‫رحم مادر خارج کرد‪ ،‬در سير تکاملي نوزاد نيز مراحلي هستند‬

‫طفلي که تازه به دنيا مي‌آيد بايد تحت سرپرستي مادر‬ ‫قرار گيرد‪ ،‬زيرا کوچکترين غفلت از طرف مادر منجر به از‬ ‫دست رفتن نوزاد خواهد شد‪ ،‬در اين مرحله شرط زنده‌ماندن‬ ‫طفل نوزاد در درجه اول حمايت بيدريغ مادر و در مراحل‬ ‫بعدي همکاري صميمانه پدر است و اين قبول مسوليت‬ ‫والدين است که تضمين کننده رشد و نمو جسماني و معنوي‬ ‫کودک است‪.‬‬ ‫در اين مرحله از زندگي است که حيات نوزاد وابسته‬ ‫به پدر و مادر است و اين پدر و مادر هستند که نوع خوراک‪،‬‬ ‫موعد آن و دفعاتي که طفل بايد تغذيه نمايد را مشخص‬ ‫و معين مي‌کنند‪ ،‬در اين چنين حالت وابستگي اين پدر و‬ ‫مادر هستند که به معناي واقعي کلمه عنان اختيار فرزند را‬ ‫در دست دارند که او را از نظر جسماني و اخالقي هدايت‬ ‫مي‌نمايند‪.‬‬ ‫اين پدر و مادر هستند که نوع کساني را که صالح ميداند‬ ‫که طفل با آن‌ها معاشرت داشته باشد بر مي‌گزينند و يا او را‬ ‫از نشست و برخاست با کساني که مضر تشخيص مي‌دهند‬ ‫بر حذر مي‌دارند‪.‬‬ ‫در حقيقت رفتار پدر و مادر در اين مرحله رفتار ولي‪ ،‬يا‬ ‫قيم با صغير است و بسيار هم الزم و ضروري است که چنين‬ ‫باشد! زيرا طفل هنوز از رشد فکري الزم براي تصميم‌گيري‬ ‫مستقل برخوردار نيست و اين پدر و مادر هستند که بايد او را‬ ‫در مقابل حوادث محافظت نمايند‪.‬‬ ‫در حقيقت در اين مرحله از رشد رابطه پدر و مادر با‬ ‫فرزندشان رابطه ‌امر و مامور است‪ ،‬که فرزند براي حفظ‬ ‫آسايش جسماني و آرامش معنوي مجبور است که اوامر پدر‬ ‫و مادر را بپذيرد‪ .‬در اين مرحله از دست دادن حمايت پدر و‬ ‫مادر براي طفل يک فاجعه به حساب مي‌آيد‪ ،‬بهمين دليل نه‬ ‫تنها جرأت تخلف از فرمان والدين را به خود راه نمي‌دهد‪،‬‬ ‫بلکه حتا فکر تخلف از فرمان پدر و مادر را جايز نمي‌داند‪،‬‬ ‫بويژه اگر بداند که اين تخلف او را با مجازات سنگيني روبرو‬ ‫خواهد ساخت‪.‬‬ ‫آنچه در اين مرحله براي نوزاد ذکر شد در مورد اجتماع‬ ‫يا يک ملت نيز صادق است‪ ،‬بدين معنا که در يک نظام‬ ‫عشيره‌اي يا قبيله‌اي که توده مردم از آگاهي‌هاي الزم براي‬ ‫حفظ سالمت جسماني و معنوي خود برخوردار نيستند‪ ،‬اختيار‬ ‫آنان در کف ولي‪ ،‬پيشوا‪ ،‬يا حاکم قرار مي‌گيرد و اين اوست‬ ‫که فرمان مي‌دهد و ديگران الزم است که به فرمان او گوش‬ ‫دهند و هيچ کس را نه تنها ياراي انجام عملي مستقل نيست‬ ‫بلکه بايد فکر کردن در مورد استقالل فکري و عملي را از‬ ‫خاطر خويش بزدايد چه اگر غير از اين عمل کند با مجازات‬ ‫سختي روبرو خواهد شد که موجب عبرت ديگران گردد!‬ ‫اين همان مرحله و روشي است که غربيان آن را قرون‬ ‫وسطا‪ ،‬و تاريخ نويسان غربي آن را قرون تاريک يعني‬ ‫ناآگاهي نام نهاده‌اند و تا نيم قرن پيش حتا از بررسي اين‬ ‫وقايع پرهيز داشتند‪.‬‬

‫مرحله استقالل يا حکومت قانون‬ ‫اين شايد حساس‌ترين مرحله در زندگاني انسان باشد‪،‬‬ ‫زيرا بر حسب هدفي که براي خود بر مي‌گزيند‪ ،‬و راهي که‬ ‫براي رسيدن به اين هدف انتخاب مي‌کند سرنوشت خود را‬ ‫رقم خواهد زد!‬ ‫اين مرحله از سن پنج‌سالگي آغاز مي‌شود که طفل‬ ‫بتدريج با تفکر‪ ،‬گفتار و عمل اولين گام‌ها را به سوي استقالل‬ ‫خويش بر مي‌دارد و اين پدر و مادر هستند که در اين مرحله‬ ‫بايد با نهايت دقت‪ ،‬درايت و ظرافت جو فرماندهي را به راه و‬ ‫روشي دوستانه تغيير دهند‪ ،‬زيرا اگر غير از اين عمل نمايند و‬

‫شخصيت استقالل‌طلبانه نوجوان يا جوان را ناديده انگارند‪،‬‬ ‫گذر از اين مرحله به آرامي‌صورت نخواهد پذيرفت و عصيان‬ ‫جوان‪ ،‬چون طوفاني بنيان رابطه خانوادگي را ويران خواهد‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫در اين مرحله حساس و سرنوشت‌ساز استقالل طلبي‬ ‫است که جوان‪ ،‬افرادي را براي همفکري‪ ،‬همکار و شريک‬ ‫انتخاب مي‌کند که باعث رشد فکري و عملي او گردند و‬ ‫در نتيجه او را براي ورود و رسيدن به مرحله همبستگي‬ ‫مسالمت‌آميز ياري رسانند‪ ،‬يا برعکس در چنگال کساني‬ ‫قرار مي‌گيرد که به نفع شخصي خود او را همانند يک برده به‬ ‫فرمانبرداري احکام خود تنزل مي‌دهند‪ ،‬که نتيجه اين به دام‬ ‫افتادن آن خواهد بود که جوان نه تنها پا به مرحله استقالل‬ ‫که پايه‌اي براي مرحله بعدي يعني همبستگي است نخواهد‬ ‫نهاد بلکه به دوران کودگي ‪ 5‬ساله برخواهد گشت که بعنوان‬ ‫يک مقلد يا پيرو بايد از احکام صادره اين فرد يا افراد پيروي‬ ‫کند تا بتواند حق زنده بودن را داشته باشد‪.‬‬ ‫آنچه در مورد نوجوان و جوان در اين مرحله حساس‬ ‫بيان شد‪ ،‬در زندگاني اجتماعي يک جمع‪ ،‬ملت و جامعه‬ ‫جهاني نيز صادق است‪ ،‬بدين معنا که در زندگاني يک اجتماع‬ ‫يا ملت زماني فرا مي‌رسد که افراد ملت‪ ،‬براي رسيدن به‬ ‫استقالل اجتماعي که همانا دموکراسي و حکومت قانون براي‬ ‫حفظ کرامت انساني است‪ ،‬از حکومتگران مي‌خواهند که به‬ ‫دوران وابستگي خاتمه دهند و آزادي اجتماعي آنان را در‬ ‫تصميماتي که به زندگاني مادي و معنوي آنان ارتباط دارند در‬ ‫نظر گيرند‪ ،‬در اينچنين زمان بحراني و سرنوشت ساز است‬ ‫که صبر حکومتگران و افراد ملت و شيوه افرادي که براي‬ ‫انجام اين مهم توسط ملت بر گزيده مي‌شوند در گذر از اين‬ ‫مرحله حساس و سرنوشت ساز اهميت پيدا مي‌کند‪ ،‬و همين‬ ‫گزينش است که ملت را به استقالل اجتماعي و در نتيجه‬ ‫همبستگي عمومي‌ مي‌رساند و يا بالعکس نه تنها جامعه را از‬ ‫رسيدن به استقالل اجتماعي باز مي‌دارد بلکه او را به قهقرا‬ ‫سوق خواهد داد!‬ ‫حال با توجه به آنچه ذکر شده‪ ،‬به شرح دو طغيان‬ ‫عمومي‌ و سرنوشت سازي که در زندگاني اجتماعي دو ملت‬ ‫يکي ايران و ديگري افريقاي جنوبي اتفاق افتاده است‬ ‫مي‌پردازم‪ ،‬تا اهميت فرد يا افرادي را که عهده‌دار گذر از‬ ‫اين مرحله سرنوشت ساز هستند را بشفافيت در معرض ديد‬ ‫خوانندگان عزيز قرار دهم‪.‬‬ ‫در اينجا فرصت را غنيمت مي‌شمرم و مراتب تأسف‬ ‫خود را از درگذشت نلسون ماندال تقديم تمام آزاد مردان و‬ ‫آزاد زنان دنيا مي‌نمايم‪.‬‬ ‫اين دو واقعه مشابه‌اما با دو گزينش متفاوت و در نتيجه‬ ‫دو نتيجه متضاد را بدون کم و کاست از گفته‌ها و نوشته‌هاي‬ ‫خود آنان تقديم شما خوانندگان عزيز مي‌نمايم‪ ،‬تا خود‬ ‫قضاوت کنيد که کدام گزينش گذر از اين مرحله بحراني‬ ‫و سرنوشت ساز را با مسوليت به انجام رسانده است تا با‬ ‫درس گرفتن از اين دو واقعه تاريخي‪ ،‬در آينده نه چندان‬ ‫دور که ما و نسل جوان ما بر سر دو راهي انتخاب راه و روش‬ ‫رهايي از وابستگي و رسيدن به استقالل و همبستگي قرار‬ ‫خواهيم گرفت‪ ،‬راهي را انتخاب نماييم که منجر به نهادينه‬ ‫شدن حقوق تمام افراد اجتماع باشد‪.‬‬ ‫در ژانويه سال ‪ 1985‬دولت نژادپرست افريقاي جنوبي‬

‫شرايطي براي آزادي نلسون ماندال اعالم کرد که او اين‬ ‫شرايط را نپذيرفت و از زندان خود‪ ،‬نامه‌اي براي طرفدارانش‬ ‫که در استاديوم ورزشي گرد همآامده بودند نوشت که‬ ‫دخترش آن نامه را چنين خواند‪:‬‬ ‫«من از شرايطي که دولت مي‌خواهد بر من تحميل کند‬ ‫متعجبم! من فردي خشونتگرا نيستم‌‪ ،‬اما زماني که تمام‬ ‫راه‌هاي صلح و دوستي به روي انسان بسته مي‌شود‪ ،‬راه‬ ‫ديگري جز خشونت باقي نمي‌ماند‪ ،‬پس اين وظيفه دولت‬ ‫است که دست از خشونت بکشد و به حکومت نژادپرستانه‬ ‫خاتمه دهد‪ ،‬سازمان‌هاي اجتماعي را آزاد گذارد‪ ،‬تمام‬ ‫زندانياني را که به اتهام مخالفت با نژادپرستي در زندانند‬ ‫آزاد سازد‪ ،‬و آزادي سياسي را براي تمام مردم تضمين نمايد‬ ‫تا مردم تصميم بگيرند که چه کساني را براي حکومت کردن‬ ‫برمي‌گزينند‪ .‬البته که من از آزادي خود استقبال مي‌کنم‌‪ ،‬اما‬ ‫آزادي مردمم برايم داراي اهميت بيشتري است‪ .‬از وقتي‬ ‫که من به زندان رفته‌ام‪ ،‬تعداد زيادي در راه آزادي کشته‬ ‫شده‌اند‪ ،‬تعداد فراواني مورد شکنجه قرار گرفته‌اند‪ ،‬من به‬ ‫اين مردم‪ ،‬به اين بيوه زنان‪ ،‬يتيمان‪ ،‬مادران و پدراني که‬ ‫در طي اين سال‌ها زجر کشيده‌اند و آرام آرام گريسته‌اند‪،‬‬ ‫مديونم‪.‬‬ ‫من همچون شما زندگي را دوست دارم و در طول اين‬ ‫سال‌هاي طوالني‪ ،‬تنهايي و تلف شده زجر کشيده‌ام‪ ‌،‬اما‬ ‫نمي‌توانم حقوق خود و باالتر از اين حقوق شما مردم را با‬ ‫آزادي خود معامله نمايم‪.‬‬ ‫اين چگونه آزادي است که به من پيشنهاد مي‌کنند‪ ،‬در‬ ‫حالي که اجتماعات سياسي آزاد نيست‪ ،‬و در هر آني ممکن‬ ‫است به خاطر گذر از محله سفيدپوستان بازداشت گردم! و‬ ‫من مجبور باشم که در محله بخصوصي زندگي کنم و زن و‬ ‫فرزندانم در تبعيد بسر برند!‬ ‫اين چه آزادي است که به من پيشنهاد مي‌کنند‪ ،‬در‬ ‫حالي که يک فرد افريقايي که در اين مملکت به دنيا‌ آمده‬ ‫است به خاطر رنگ پوستش مورد قبول و احترام حکومت‬ ‫نيست!‬ ‫اين تنها انسان آزاد است‪ ،‬و نه يک زنداني که مي‌تواند‬ ‫با ديگران گفتگو و معامله کند‪ ،‬و تا زماني که من و مهم‌تر‬ ‫شما مردم آزاد نباشيد من نمي‌توانم و نخواهم توانست‬ ‫نسبت به هيچ‌امري اقدام کنم‪.‬‬ ‫آزادي من با آزادي شما گره خورده است‪ ،‬بهمين دليل تا‬ ‫حصول آزادي شما مردم من در زندان مي‌مانم‪)1( .‬‬ ‫اين زنداني بودن تا سال ‪ 1989‬ادامه مي‌يابد تا اينکه‬ ‫حکومت نژادپرست افريقاي جنوبي از بيم طغيان سياهان و‬ ‫جنگ داخلي حاضر به مذاکره با مخالفين مي‌گردد و در اين‬ ‫ميان ماندال را از زندان آزاد مي‌نمايد‪.‬‬ ‫ماندالي آزاد شده از زندان در گردهم‌آيي در استاديوم‬ ‫حومه ژوهانسبورگ خطاب به انبوه طرفدارانش چنين‬ ‫مي‌گويد‪:‬‬ ‫«به نام آزادي‪ ،‬دموکراسي و آزادي همگاني به همه شما‬ ‫دوستان‪ ،‬همکاران و هموطنان عزيزم درود مي‌فرستم‪.‬‬ ‫من نه به عنوان يک پيامبر بلکه به عنوان فردي فروتن‬ ‫و خدمتگزار در مقابل شما مردم ايستاده‌ام‪ ،‬از خودگذشتگي‬ ‫قهرمانانه شما مردم سبب ايستادن ‌امروز من در مقابل‬

‫دنباله در صفحة ‪44‬‬


‫‪33‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫آشنايي با‬ ‫روانشناسي‬ ‫«چرا»‌هاي زندگي و‬ ‫اگزيستانسياليسم‬

‫(قسمت پنجم)‬ ‫از خوانندگان عزيز اين مقاالت که پرسش‌ها و نظرات‬ ‫خود را به آدرس پستي ‪ask@drmirsalimi.com‬‬ ‫فرستادند يا با پيغام‌هاي تلفني‪ ،‬آن‌ها را با من در ميان‬ ‫گذاشتند متشکرم‪ .‬خوشحال مي‌شوم که پرسش‌ها و ديگر‬ ‫نظرات خود را نيز با من در ميان بگذاريد‪.‬‬ ‫در چهار شماره گذشته در مورد اگزيستانسياليسم‬ ‫(‪ )Existentialism‬که به معني «هستي‌گرايي» است‬ ‫مطالبي به عرضتان رسيد‪ .‬تا به اينجا ريشه‌هاي تاريخي‪،‬‬ ‫فلسفي‪ ،‬ادبي و تا حدودي جنبه‌هاي روانشناسي اين مکتب را‬ ‫مرور کرديم‪ .‬مثأل در قسمت چهارم اين رشته مقاالت در مورد‬ ‫اهميت «توانايي انتخاب» (‪ )Choice‬و در مورد «روان‌درماني‬ ‫معنايي» (‪ )Logo therapy‬مطالبي به عرضتان رسيد‪.‬‬ ‫در اين شماره بحث خود را در مورد روانشناسي‬ ‫اگزيستانسياليسم ادامه خواهيم داد و به صورت عميق‌تري‬ ‫اين مکتب روانکاوي را مورد بررسي قرار مي‌دهيم‪.‬‬ ‫اولين اصل اگزيستانسياليسم تجربه وجود شخصي‬ ‫(‪ )The I-am Experience‬است‪ .‬اين يکي از مهم‌ترين‬ ‫اصول اگزيستانسياليسم به حساب مي‌آيد!‬ ‫هستي چيست و چرا ما در اين دنيا زندگي مي‌کنيم؟‬ ‫حقيقت امر اين است که انسان توانايي دارد که خود را از‬ ‫بين برده و به زندگي خويش خاتمه دهد‪ .‬پس اگر خوب دقت‬ ‫کنيم‪ ،‬مي‌بينيم که چون به زندگي خود خاتمه دادن در توانايي‬ ‫و اختيار ما هست‪ ،‬پس برعکس آن هم در توانايي و اختيار‬ ‫ماست! يعني زنده بودن و زندگي کردن نيز يک انتخاب‬ ‫است!‬ ‫اميدوارم متوجه باشيد که من فرقي بين زنده بودن و‬ ‫زندگي کردن مي‌گذارم! بسياري انسان‌ها‪ ،‬مادامي که متوجه‬ ‫نيستند که در زندگي‪ ،‬حتي در زنده بودن‪ ،‬توانايي انتخاب‬ ‫دارند‪ ،‬فقط زندگي مي‌کنند‪ :‬يعني راه مي‌روند‪ ،‬مي‌خورند‪،‬‬ ‫مي‌خوابند‪ ،‬کار مي‌کنند و غيره‪ .‬ولي به محض اينکه متوجه‬

‫مي‌شويم که زنده ماندن ما انتخاب ما در زندگي است‪ ،‬آن‬ ‫وقت به اين فکر مي‌افتيم که مي‌خواهيم اين زندگي را چگونه‬ ‫زندگي کنيم!‬ ‫مادامي که متوجه گذشت زمان نيستيم‪ ،‬اجازه مي‌دهيم‬ ‫که دقايق زندگيمان به بيهودگي بگذرند‪ ،‬ولي وقتي به راستي‬ ‫متوجه گذشت زمان و محدوديت دوران هستي شديم‪ ،‬آن‬ ‫وقت هدر دادن لحظه‌هاي زندگي را جايز نمي‌شماريم!‬ ‫ممکن است فکر کنيد که اين بحث و اين افکار باعث‬ ‫افسردگي و غم و غصه مي‌شوند‪ ،‬ولي حقيقت امر درست‬ ‫برعکس آن است! اگر با فکري سالم با حقيقت گذشت زمان‬ ‫مواجه مي‌شويم‪ ،‬محدوديت زماني زندگي سبب مي‌شود‬ ‫که زندگي و زنده بودن را حتي با تمام مشکالتش‪ ،‬بيشتر‬ ‫دوست داشته باشيم!‬ ‫اشخاصي که افسرده نيستند مي‌خواهند از وجودشان‬ ‫در روي کره زمين لذت ببرند! آن‌ها که افسرده هستند‬ ‫نيز مي‌توانند از زندگي لذت ببرند‪ ،‬ولي اول بايد در درمان‬ ‫افسردگي خود چاره‌جو باشند‪ .‬پس متوجه باشيد که مبحث‬ ‫«تجربه وجود شخصي» چنين به ما مي‌گويد که حقيقت‬ ‫محدوديت‌هاي حيات‪ ،‬به زندگي ما جهت مي‌دهد و رونق‬ ‫مي‌افروزد!‬ ‫دکتر اروين يالوم (‪ )Irvin Yalom‬يکي از‬ ‫شخصيت‌هاي معاصر و برجسته مکتب روانکاوي‬ ‫اگزيستانسياليسم چنين گفته است‪« ،‬اگرچه حقيقت مرگ‬ ‫باعث از بين رفتن انسان مي‌گردد‪ ،‬علم به مرگ باعث نجات‬ ‫او مي‌شود‪ ».‬اين جمله بسيار مهم است! منظور اين دانشمند‬ ‫چيست؟‬ ‫يالوم دارد به ما مي‌گويد که اگرچه مرگ باعث از اين‬ ‫دنيا رفتن ما مي‌شود‪ ،‬علم يا دانش به اينکه وقت ما در اين‬ ‫دنيا نامحدود است باعث مي‌شود که به راستي بخواهيم‬ ‫زندگي کنيم‪....‬به راستي زندگي کنيم!‬ ‫ولي منظور ما از «به راستي زندگي کردن» چيست؟‬ ‫بياييد اين سوال را از خود بکنيم‪ :‬تصور کنيد که به دليلي‬

‫به شما خبر برسد که فقط يک ماه ديگر از زندگي شما باقي‬ ‫مانده! در طول اين يک ماه مي‌خواهيد چه کارهايي بکنيد؟‬ ‫آيا مي‌خواهيد جاي خاصي برويد؟ آيا مي‌خواهيد شخص‬ ‫خاصي را ببينيد؟ آيا مي‌خواهيد با دوستي که سال‌هاست‬ ‫تماس نداشته‌ايد‪ ،‬تماس دوباره برقرار کنيد؟ آيا مي‌خواهيد‬ ‫با عضوي از خانواده که مدتي است با هم قهر کرده‌ايد‪،‬‬ ‫آشتي کنيد؟ آيا مي‌خواهيد غذاي به خصوصي بخوريد؟ آيا‬ ‫مي‌خواهيد تفريح خاصي بکنيد‪ ،‬مثأل آيا دلتان مي‌خواهد به‬ ‫کوهنوردي برويد؟ يا قايقراني کنيد؟ آيا دلتان مي‌خواهد که‬ ‫با عزيزي به درددل بنشينيد؟ آيا دلتان مي‌خواهد که داستان‬ ‫زندگي خود را با دوستي‪ ،‬آشنايي يا عزيز ديگري در ميان‬ ‫بگذاريد؟ آيا دلتان مي‌خواهد به ميهماني برويد؟ يا ميهماني‬ ‫بدهيد؟ يا توپ فوتبالي را شوت کنيد؟!‬ ‫براي هر آنچه که مي‌خواهيد يک ماه بيشتر وقت نداريد!‬ ‫با اين يک ماه چه مي‌خواهيد بکنيد؟ خواهش مي‌کنم که‬ ‫همين حاال اين ماهنامه را براي مدتي کنار بگذاريد و به اين‬ ‫پرسش‌ها بيانديشيد‪.‬‬ ‫اگر چه خوشبختانه اکثر ما مجبور نيستيم که به اين‬ ‫بيانديشيم که فقط يک ماه ديگر از زندگيمان باقي مانده‪،‬‬ ‫ولي اگر چنين فکري مي‌کرديم‪ ،‬خيلي بيشتر قدر زندگي را‬ ‫مي‌دانستيم‪.‬‬ ‫حقيقت حيات اين است که الاقل در مورد زندگي در‬ ‫اين دنيا‪ ،‬ما خيلي بيشتر وقت داريم که زنده نباشيم تا آنکه‬ ‫زنده باشيم‪ .‬يعني ما مي‌توانيم هزاران سال در روي اين کره‬ ‫خاکي نباشيم و فقط حدود ‪ 100‬سال داريم که اينجا باشيم!‬ ‫اميدوارم متوجه شده باشيد که اين حقيقت نبايد مايه‬ ‫افسردگي ما شود! برعکس‪ ،‬اين حقيقت بايد ما را مشتاق‬ ‫کند که بيشتر قدر زنده بودن و زندگي کردن را بدانيم! به‬ ‫خاطر همين است که فيلسوف مشهور نيچه گفته است‪،‬‬ ‫«تصور خودکشي زندگي خيلي‌ها را نجات داده است!»‬ ‫همچنين اگرچه ما مجبور نيستيم فکر کنيم که فقط يک‬ ‫ماه ديگر از زندگيمان باقي مانده‪ ،‬ولي بسياري از ما انگار به‬ ‫اين خياليم که زندگي پاياني ندارد!‬ ‫مثال خيلي بارز اين موضوع اين است که بين ما و‬ ‫دوستي‪ ،‬آشنايي يا عزيزي کدورتي پيش مي‌آيد و بعد براي‬ ‫سال‌ها با آن شخص قهر مي‌کنيم! در ته دل هنوز دوستش‬ ‫داريم ولي گويي بهمان برخورده‪ ،‬با او صحبت نمي‌کنيم و‬ ‫قطع رابطه مي‌کنيم‪ .‬او نيز چنين مي‌کند‪ .‬حيف زندگي!‬ ‫اين اصل اگزيستانسياليسم که توجه به حقيقت محدود‬ ‫بودن زندگي سبب مي‌شود که بيشتر به زندگي عالقه‬ ‫داشته باشيم و بيشتر بخواهيم که زندگي کنيم‪ ،‬در بسياري‬ ‫موارد ديگر نيز صدق مي‌کند‪ .‬يعني اگر متوجه محدود بودن‬ ‫بسياري از جنبه‌هاي حيات خود باشيم‪ ،‬بيشتر به آن‌ها توجه‬ ‫مي‌کنيم و بيشتر از آن‌ها لذت مي‌بريم‪.‬‬ ‫برايتان چند مثال مي‌آورم‪ :‬وقتي توجه کنيم که زندگي‬ ‫محدود است‪ ،‬آن وقت زندگي برايمان ارزش بيشتري دارد؛‬ ‫وقتي توجه کنيم که در زندگي هيچ تضميني وجود ندارد که‬ ‫هميشه بتوانيم در کنار عزيزانمان باشيم‪ ،‬آن وقت وجود آنان‬ ‫و در کنار آنان بودن برايمان ارزشي ديگر دارد؛ وقتي متوجه‬ ‫مي‌شويم که فرزندانمان بزرگ مي‌شوند و زندگي مستقل‬ ‫خود را شروع مي‌کنند‪ ،‬از بودن با آنان و سال‌هاي کودکي‬ ‫و نوجواني آنان لذت بيشتري خواهيم برد؛ وقتي متوجه‬ ‫مي‌شويم که دوران حيات عزيزانمان نيز محدود است‪ ،‬از‬ ‫وجود آنان لذت بيشتري مي‌بريم؛ وقتي متوجه مي‌شويم که‬ ‫هيچ تضميني در باقي ماندن آزادي نيست‪ ،‬آزادي را بيشتر‬ ‫دوست مي‌داريم؛ وقتي متوجه مي‌شويم که سالمتي هيچ‬ ‫تضميني ندارد‪ ،‬از دوران سالمتي خود لذت بيشتري مي‌بريم‪.‬‬ ‫يکي از حقايق زندگي اين اين است که زندگي هيچ تضميني‬ ‫به ما نمي‌دهد‪....‬‬

‫‪33‬‬

‫اگر متوجه اين حقيقت باشيم يا از زندگي خيلي بيشتر‬ ‫لذت مي‌بريم يا دچار اضطراب مي‌شويم!‬ ‫در شماره آينده در مورد اضطراب از زاويه ديد روانکاوي‬ ‫اگزيستانسياليسم خواهيد خواند‪ .‬در اينجا اجازه بدهيد اين‬ ‫مقاله را با دو مطلب به پايان ببرم‪:‬‬ ‫اول اينکه‪ ،‬يکي از استادان دوره دکتراي من متاسفانه‬ ‫دارد بينايي خود را از دست مي‌دهد‪ .‬ناراحتي چشم او يک‬ ‫نوع ناراحتي تدريجي است و بيماري خاصي است که عالجي‬ ‫ندارد‪ .‬او با گذشت زمان هر روز کمتر مي‌بيند‪ .‬با اين حال‬ ‫در صحبتي که با او داشتم متوجه شدم که زندگي را خيلي‬ ‫دوست دارد‪.‬‬ ‫او مي‌گفت‪ ،‬هنوز مي‌تواند کمي ببيند‪ ،‬مي‌تواند بشنود‪،‬‬ ‫مي‌تواند لمس کند! او به جاي اينکه به از دست دادن بينايي‬ ‫خود فکر کند‪ ،‬اين بيماري سبب شده که بيشتر متوجه آنچه‬ ‫که هنوز در زندگي دارد باشد و از آن‌ها لذت ببرد!‬ ‫مطلب دوم اين است که همانطور که در شماره قبل‬ ‫ذکر شد‪ ،‬ما در زندگي توانايي انتخاب داريم‪ ،‬پس مي‌توانيم‬ ‫انتخاب کنيم که متوجه زندگي و حقايق آن باشيم‪ ،‬به آن‌ها‬ ‫فکر کنيم و تصميم بگيريم که به راستي زندگي کنيم‪.‬‬ ‫اين مقاله را با بخشي از شعر «آرش کمانگير» سروده‬ ‫سياوش کسرايي خاتمه مي‌دهم‪.‬‬ ‫گفته بودم زندگي زيباست‪.‬‬ ‫گفته و نا گفته‪ ،‬اي بس نکته‌ها کاينجاست‪.‬‬ ‫آسمان باز؛‬ ‫آفتاب زر؛‬ ‫باغ‌هاي گل؛‬ ‫دشت‌هاي بي در و پيکر؛‬ ‫سر برون آوردن گل از درون برف؛‬ ‫تاب نرم رقص ماهي در بلور آب؛‬ ‫بوي عطر خاک باران خورده در کهسار؛‬ ‫خواب گندم زارها در چشمه‌ي مهتاب؛‬ ‫آمدن‪ ،‬رفتن‪ ،‬دويدن؛‬ ‫عشق ورزيدن؛‬ ‫در غم انسان نشستن؛‬ ‫پا به پاي شادماني‌هاي مردم پاي کوبيدن؛‬ ‫کار کردن‪ ،‬کار کردن؛‬ ‫آرميدن؛‬ ‫چشم‌انداز بيابان‌هاي خشک و تشنه را ديدن؛‬ ‫جرعه‌هايي از سبوي تازه آب پاک نوشيدن؛‬ ‫گوسفندان را سحرگاهان به سوي کوه راندن؛‬ ‫هم نفس با بلبالن کوهي آواره خواندن؛‬ ‫در تله افتاده آهو بچگان را شير دادن؛‬ ‫نيم روز خستگي را در پناه دره ماندن؛‬ ‫گاه گاهي‪،‬‬ ‫زير سقف اين سفالين بام‌هاي مه گرفته‪،‬‬ ‫قصه‌هاي در هم غم را ز نم‌نم‌هاي باران‌ها شنيدن؛‬ ‫بي تکان گهواره‌ي رنگين کمان را‬ ‫در کنار بام ديدن؛‬ ‫يا‪ ،‬شب برفي‪،‬‬ ‫پيش آتش‌ها نشستن‪،‬‬ ‫دل به روياهاي دامن گير و گرم شعله بستن‪...‬‬ ‫آري‪ ،‬آري‪ ،‬زندگي زيباست‪.‬‬ ‫زندگي آتش گهي ديرنده پابرجاست‪.‬‬ ‫گر بيفروزيش‪ ،‬رقص شعله‌اش در هر کران پيداست‪.‬‬ ‫ورنه‪ ،‬خاموش است و خاموشي گناه ماست‪.‬‬

‫بحث خود را در شماره آينده ادامه مي‌دهيم و تا آن زمان‬ ‫براي شما هموطنان عزيز آرزوي سالمتي و شادي دارم‪.‬‬


‫‪34‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫‪34‬‬

‫کارهايي که بايد پيش از فروش يا‬ ‫بخشيدن گوشي موبايل خود انجام دهيد‬

‫محاسبه کلسترول خون با‬ ‫گوشي موبايل‬

‫اپليکيشن‌هاي سالمتي جايگزين دکترها نخواهند شد‪،‬‬ ‫اما در مواقعي مي‌توانند کمک حال بيماران شوند‪.‬‬ ‫يک تيم از مهندسان‪ ‬دستگاهي‪ ‬طراحي کرده‌اند که‬ ‫روي گوشي هوشمند نصب مي‌شود و با استفاده از اپليکيشن‬ ‫مخصوص به کاربران سطح کلسترول خون را نشان خواهد‬ ‫داد‪.‬‬ ‫به گزارش «بيزينس‌ويک» محققان دانشگاه کورنل يک‬ ‫مقاله علمي درباره آن منتشر کرده‌اند‪ .‬آزمايش کلسترول‬ ‫خون معموأل توسط تست نواري و بررسي رنگ خون انجام‬ ‫مي‌شود‪ .‬دوربين و فالش گوشي هوشمند مي‌تواند به بررسي‬ ‫مشابهي اقدام کند‪ .‬رنگ خون را از روي نوار تشخيص داده‬ ‫و اطالعات پزشکي را به تشخيص اپليکيشن برساند‪.‬‬ ‫اولين بار ‪ 13‬سال گذشته بود که اولين کيت خانگي‬ ‫کلسترول ارائه شد‪ .‬افراد نياز دارند براي جلوگيري از‬ ‫بيماري‌هاي قلبي در سال بيش‌تر از ‪ 1‬بار آزمايش را انجام‬ ‫دهند‪.‬‬ ‫پيشرفت اپليکيشن‌ها در زمينه پزشکي به اين مسئله‬ ‫محدود نمي‌شود‪ .‬بر اساس گزارش «مرکز غذا و دارو» در‬ ‫آمريکا‪ ‬بيش از نيمي از ‪ 3.4‬ميليارد گوشي هوشمند و تبلت‌‬ ‫کاربران‪ ،‬اپليکيشن‌هايي مرتبط با سالمتي را دانلود کرده‌اند‪.‬‬ ‫از اپليکيشن‌هاي ديگر مي‌توان به اپليکيشن‌هاي بررسي‬ ‫ضربان قلب و کنترل خواب اشاره کرد‪.‬‬

‫با تمام اين تفاصيل اجازه دهيد سال ‪ 2014‬را سال اپل‬ ‫بناميم به داليل زير‪:‬‬ ‫بعد از ورود هر آيفون ختم شده به حرف‪ ،S‬آيفون بعدي‬ ‫با نوآوري همراه بود و همگان مي‌گويند بعد از آيفون ‪ 5S‬و‬ ‫‪ 5C‬بايد آيفون ‪ 6‬بيايد‪.‬‬ ‫از طريف ديگر بايد شاهد «آي پد پرو» هم باشيم‪ ،‬تبلتي‬ ‫که با توجه به نامش بايد نوآوري و ويژگي‌هاي جديد مانند‬ ‫نمايشگر بزرگتر داشته باشد‪ .‬اگر آي پد پرو در سال ‪2014‬‬ ‫بيايد‪ ،‬به گفته کارشناسان مي تواند انقالبي در صنعت پي‬ ‫سي و لپ تاپ ايجاد کند و سازندگان را بعد از آن دنبال‬ ‫نوآوري‌هاي خود بکشاند‪.‬‬ ‫ويژگي مهم محصوالت اپل در مورد آيفون ‪ 6‬و آي پد‬ ‫پرو‪ ،‬بزرگ‌تر شدن آنهاست که بايد با محصوالت فعلي‬ ‫متفاوت باشد‪ .‬اپل هنوز تاييد رسمي نکرده که صفحات‬ ‫موبايل و تبلت خود را بزرگتر خواهد کرد‪ ،‬اما از شايعات بر‬ ‫مي‌آيد که چنين خواهد شد و استراتژي اپل آهسته و آرام‬ ‫تغيير مي‌کند‪.‬‬ ‫سال ‪ 2014‬صحبت از «آي واچ» يا همان ساعت‬ ‫هوشمند اپل در رقابت با عينک گوگل و ساعت هوشمند‬ ‫سوني و سامسونگ در دسته بندي کامپيوترهاي پوشيدني‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫احتماأل شاهد تلويزيون جديد اپل نيز خواهيم بود که‬ ‫مي‌تواند رقيب جدي براي سرويس‌هاي تلويزيوني مانند نت‬ ‫فلکس و ‪ ...‬باشد‪.‬‬

‫ليست ‪ 10‬گوشي هوشمند‬ ‫برتر دنيا در سال ‪2013‬‬

‫گرفتند‪.‬‬ ‫آيفون‌هاي ‪ 5S‬و آيفون ‪ 5‬رده‌هاي اول و دوم را به خود‬ ‫اختصاص داده و گلکسي اس ‪ 4‬سامسونگ در رده سوم جاي‬ ‫گرفته است‪.‬‬ ‫آيفون ‪ 5C‬در رده چهارم و «نوت سه» سامسونگ‪،‬‬ ‫گلکسي اس ‪ ،3‬گلکسي اس ‪ 4‬ميني در رده‌هاي بعدي‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫نکته جالب فروش زياد آيفون ‪ 5‬است که در برخي‬ ‫فروشگاهها فروش آن متوقف گرديده اما شرکاي فروش‬ ‫اپل‪ ،‬در ساير کشورها به فروش آن ادامه مي دهند‪.‬‬ ‫موسسه «کاونترپوينت» از روي اطالعات فروشندگان‬ ‫عمده و توزيع کنندگان بزرگ در ‪ 33‬کشور جهان اين‬ ‫اطالعات را نهايي و منتشر کرده است‪.‬‬ ‫همچنين استراتژي فروش گوشي‌هاي ارزان نوکيا مبتني‬ ‫بر «ويندوز فون» جواب داده و اين کمپاني را در رده‌هاي ‪8‬‬ ‫و ‪ 10‬قرار داده است‪ .‬اين امر البته به خاطر فروش خوب در‬ ‫هند و اروپا به خصوص ايتاليا بوده است‪.‬‬

‫سال ‪ ،2014‬سال اپل‬

‫هر سال مي‌شنويم که سال جديد سال اپل خواهد بود و‬ ‫اپل محصوالت جديد راهي بازار خواهد کرد و هم تکنولوژي‬ ‫را تغيير مي‌دهد و هم ما را‪.‬‬ ‫اما در طول چند سال گذشته‪ ،‬هواداران اپل آنقدرها تحت‬ ‫‌تاثير ابداعات اپل قرار نگرفته‌اند و کامأل ارضا نشده‌اند‪.‬‬

‫اطالعات شخصي و حساسي که بر روي‬ ‫گوشي تلفن همراه خود ذخيره کرده‌ايد‪،‬‬ ‫گاهي از مجموع آن‌چه در مغز خود‬ ‫ذخيره کرده‌ايد بيش‌تر است!‬ ‫با به بازار آمدن گوشي‌هاي هوشمند نو و‬ ‫جديد‪ ،‬وقت آن رسيده تا گوشي قديمي‬ ‫خود را بازنشسته کنيد‪ .‬فقط يادتان‬ ‫باشد که گوشي کهنه و احتماال دل‌آزار‬ ‫خود را همين‌جوري به کناري نياندازيد‬ ‫يا به کسي ندهيد‪ .‬گوشي‌هاي موبايل‪،‬‬ ‫امروزه حاوي مهم‌ترين و حساس‌ترين‬ ‫اطالعات شخصي شما هستند‪ .‬بدون‬ ‫شک نمي‌خواهيد اين اطالعات حساس‬ ‫شخصي به دست فرد ناخلفي بيفتد‪.‬‬ ‫با برداشتن چند گام ساده‪ ،‬مي‌توانيد از‬ ‫بروز مشکالت بالقوه پيش‌گيري کنيد‪.‬‬ ‫راه‌هايي که به شما کمک مي‌کند تا با‬ ‫آسودگي خيال با يک گوشي قديمي‬ ‫خداحافظي کنيد عبارتند از‪:‬‬ ‫‪ 1‬فهرست و اطالعات تماس افراد را به گوشي جديد‬‫منتقل کنيد‬ ‫به لطف ‪ iOS‬و اندرويد‪ ،‬انتقال اطالعات تماس و‬ ‫مشخصات افراد از يک گوشي به گوشي ديگر به راحتي‬ ‫آب خوردن است‪ .‬در واقع همه چيز در حساب کاربري‬ ‫گوگل يا ‪ iCloud‬ضبط و ثبت شده است‪ .‬بنابراين نگران‬ ‫پاک شدن اطالعات موجود بر روي گوشي قديمي نباشيد‪.‬‬ ‫‪ 2‬از اطالعات مرتبط با اپليکيشن‌هاي خود پشتيبان‌گيري‬‫کنيد‬ ‫انتقال اپليکيشن‌هايي که از آن استفاده مي‌کنيد و هم‌چنين‬ ‫لينک‌هاي اطالعاتي مرتبط با آن‌ها به گوشي ديگر‪ ،‬به‬ ‫آساني انتقال نام‌ها و اطالعات تماس نيست‪ .‬اگر کاربر‬ ‫اندرويد هستيد‪ ،‬توصيه ما اين است که از يک نرم‌افزار‬ ‫کمکي براي اين کار استفاده کنيد‪ .‬چيزي مثل «هليوم»‪ ‬که‬ ‫هم رايگان است و هم کار کردن با آن پيچيده نيست‪.‬‬ ‫اما اگر کاربر ‪ iOS‬هستيد که ديگر چه بهتر! انتقال‬ ‫اپليکيشن‌ها از طريق توانايي‌هاي ذاتي‪ ، iTunes‬به عالوه‬ ‫امکانات موجود بر روي کامپيوتر مک‪ ،‬مصداق کامل هلو‬ ‫برو تو گلوست!‬ ‫‪ 3‬محتواي رسانه‌اي (موسيقي‪ ،‬عکس و ويديو) خود را‬‫انتقال دهيد‬ ‫گوگل‪ +‬و اپل آي‌کالود به شما امکان مي‌دهد تا عکس‪،‬‬

‫گوشي هوشمند آيفون ‪ 5S‬اپل در صدر جدول برترين‬ ‫گوشي هوشمند سال ‪ 2013‬قرار گرفت‪.‬‬ ‫موسسه تحقيقاتي «کاونترپوينت» بر اساس تحقيق‬ ‫صورت داده در ‪ 33‬کشور جهان از جمله چين ‪ -‬که فروش‌‬ ‫در اين کشور در سال ‪ 2013‬در حد انفجاري بوده ‪ -‬اپل را‬ ‫در صدر يافت و دو کمپاني سامسونگ و نوکيا را در رده‌هاي‬ ‫بعدي جاي داد‪.‬‬ ‫جالب اينجاست که دو گوشي نوکيا بنام‌هاي نوکيا ‪105‬‬ ‫و نوکيا آشا ‪ 501‬در رتبه‌هاي هشتم و دهم اين جدول قرار‬

‫«پلي استيشن ‪ »4‬سوني‬ ‫بخريم يا «اکس باکس‬ ‫وان» مايکروسافت؟‬ ‫با عرضه «اکس باکس وان» توسط مايکروسافت‬ ‫به قيمت ‪ 499‬دالر بعد از يک هفته از شروع عرضه پلي‬

‫موسيقي و حتي ويديوهايي را که بر روي گوشي خود‬ ‫داريد به يک سرور آن‌الين منتقل کنيد‪ .‬بر فرض هم که‬ ‫انتقال محتواي رسانه‌اي به سرور آن‌الين گزينه مناسبي‬ ‫نباشد‪ ،‬از روش قديمي استفاده کنيد‪ :‬هر دو گوشي را به‬ ‫يک کامپيوتر وصل کنيد و فايل‌ها را از روي يک گوشي بر‬ ‫روي ديگري بريزيد‪.‬‬ ‫‪ 4‬سيم کارت خود را بشناسيد‬‫دانستن اينکه با چه سيم کارتي طرف هستيد‪ ،‬نکته با‬ ‫اهميتي است‪ .‬مث ً‬ ‫ال آيا اندازه و سايز سيم کارتي که االن‬ ‫داريد‪ ،‬با سايز سيم کارت گوشي جديد شما هم‌خواني‬ ‫دارد؟ البته خيلي نگران نباشيد؛ تعويض سيم کارت خرج‬ ‫زيادي براي شما نمي‌تراشد‪.‬‬ ‫‪ 5‬گوشي را مثل روز اولش پاک کنيد و برق بياندازيد‬‫صرف نظر از اينکه مدل گوشي هوشمند شما چيست‪ ،‬همه‬ ‫گوشي‌ها در بخش تنظيمات خود گزينه‌اي دارند که گوشي‬ ‫را به حالت تنظيمات اوليه يا بقول معروف «تنظيمات‬ ‫کارخانه‌اي» برمي‌گرداند‪ .‬با اين کار در واقع حافظه گوشي‬ ‫را از برنامه‌ها‪ ،‬اپليکيشن‌ها‪ ،‬عکس‌ها‪ ،‬ويديوها‪ ،‬موسيقي‌ها‪،‬‬ ‫ايميل‌ها‪ ،‬اسناد‪ ،‬جزييات حساب‌هاي کاربري شخصي و‬ ‫خالصه هر نوع اطالعات ذخيره شده در دستگاه پاک و‬ ‫پاکيزه و تميز مي‌کنيد‪ .‬اگر ‪ SD‬کارت جداگانه‌اي بر روي‬ ‫گوشي داريد‪ ،‬توصيه ما اين است که آن را از داخل گوشي‬ ‫در بياوريد و پيش خودتان نگه‌داريد‪.‬‬

‫استيشن ‪ 4‬سوني‪ ،‬مهم‌ترين سوال کاربران اين است که‬ ‫کداميک را بايد بخريم؟‬ ‫بحث در مورد ويژگي‌هاي سخت افزاري و نرم افزاري‬ ‫دو کانسل گيم جاي خود دارد‪ ،‬اما اينکه کارشناسان چه‬ ‫مي‌گويند و سايت‌هاي تخصصي بازي‌ها و سايت‌هاي فني در‬ ‫اين باره چه نوشته‌اند نيز جالب توجه است‪.‬‬ ‫سايت «سي نت» به هر دوي آن‌ها امتياز ‪ 3.5‬از ‪ 5‬داده‬ ‫اما در انتها گفته انتظار مي‌رود پلي استيشن‪ 4‬نمره بهتري‬ ‫را کسب کند‪.‬‬ ‫«گيزمودو» و سايت «کوتاکو» سعي نکرده به صراحت‬ ‫بگويد کداميک نسبت به ديگري برتري دارد‪.‬‬ ‫سايت «ميرور» به هر دو امتياز ‪ 5‬داده تا همچنان‬ ‫انتخاب و خريد را بر عهده کاربران بگذارد‪.‬‬ ‫«پي سي ورد» اکس باکس را قوي‌تر يافته و نمره ‪ 4‬از‬

‫دنباله در صفحة ‪36‬‬


‫‪35‬‬

‫دکتر بهروز تابش‬ ‫بر اثر دگرساني و فرگشت‌هاي‬ ‫شهري و کشاورزي و نياز روزافزون‬ ‫به نيروي کار‪ ،‬آدميان دريافته بودند‬ ‫که به سود آنان است که بردگان‬ ‫را بکار بگمارند و از آن زمان است‬ ‫که رسته بردگان در جامعه شهري‬ ‫سومر هويدا شده‌اند و پيشه‬ ‫برده‌گيري از راه جنگ و شبيخون‪،‬‬ ‫و برده‌فروشي رواج يافته است‪ .‬از‬ ‫آن پس‪ ،‬به جاي کشتن برده‌ها‪،‬‬ ‫آنان را در راه‌سازي‪ ،‬آبراهه‌سازي و‬ ‫نيايشگاه‌سازي به کار مي‌گرفته‌اند‪.‬‬ ‫آگاهي ما از راه نوشته‌هاي‬ ‫دينمرداني ست که در زمينه‬ ‫چگونگي درون جامعه سومر گزارش‬ ‫کرده‌اند‪ .‬بنا به پژوهش ر‪ .‬م‪ .‬آدامس‬ ‫(‪ )84‬و ديگر کارشناسان‪ ،‬از آرشيو‬ ‫يک پرستشگاه سومري ‪ 1200‬تن‬ ‫کارکنان آنجا‪ ،‬داراي تيره‌هاي زير‬ ‫بوده‌اند‪:‬‬ ‫‪ 25‬تن نويسار (کاتب) درودگر و‬ ‫آهنگر‬ ‫‪ 25‬تن پيشه‌ور‪ ،‬ابزارمند‪ ،‬کوزه‌گر‪،‬‬ ‫چرمکار‬ ‫‪ 80‬تن سرباز و دستکار‬ ‫‪ 90‬تن چوپان‪ ،‬رمه‌دار‬ ‫‪ 100‬تن ماهيگير‬ ‫‪ 250‬تا ‪ 300‬تن برده‬ ‫در يک گور سومري متعلق‬ ‫به ‪ 4700‬سال پيش‪ ،‬يک تبوک‬ ‫(صندوقچه) چوبي يافته‌اند که‬ ‫درونش شسن (صدف) و سنگ‬ ‫الژورد به کار رفته و در هر سو با سنگ سرخ پوشانده شده‬ ‫است‪ .‬اين اثر بي اندازه پر ارزش و گرانبار و بي‌مانند هنري‬ ‫که در موزه بريتانيايي نگهداري مي‌شود‪ ،‬گذشته از اينکه‬ ‫داراي همه نشانه‌هاي تمدن است‪ ،‬دو جنبه ويژه از زندگاني‬ ‫سومري را مي‌نماياند‪ :‬جنگ و صلح‪ .‬اين فرتور در کتابم چاپ‬ ‫خواهد شد‪ .‬روي اين فرتور‪:‬‬ ‫تکه (‪ ،)1‬از پايين به باال‪ ،‬رده سوم‪ :‬سربازان با‬ ‫ارابه‌هاي چوبين اسبکش بر دشمن مي‌تازند و آنان را به زير‬ ‫مي‌افکنند‪ .‬رده دوم‪ :‬سربازان ارتش پياده با کالهخود خود‪،‬‬ ‫کژاکند (خفتان) و نيزه‌هاي کوتاه‪ ،‬اسير گرفته‌اند و آنان را به‬ ‫پيش مي‌برند‪.‬‬ ‫رده يکم‪ :‬در سوي راست‪ ،‬سربازان اسيران خود را نزد‬ ‫شاه مي‌برند‪ .‬شاه اندکي پيشتر از ارابه خود پياده شده و در‬ ‫ميانه رده‪ ،‬بلند باالتر از همگان سر برآورده و ارابه ران او در‬ ‫پشت ارابه و لگام در دست ايستاده است‪.‬‬ ‫تکه (‪ )2‬درباره جشن پيروزي يا صلح است‪.‬‬ ‫رده يکم‪ :‬شاه و ارتشيان باده مي‌نوشند‪ .‬چنگ نواز و يک‬ ‫خواننده زن سرگرم خنياگري هستند و گروهي از دستکاران‬ ‫سرگرم پذيرايي‪ .‬رده دوم‪ :‬نوکران و باربران‪ ،‬گاو‪ ،‬گوسپند‪،‬‬ ‫بز و وشکل (قوچ)‪ ،‬ميوه و برخي کاالهاي شناسايي‌ناپذير‬ ‫ي آورند‪ .‬رده سوم‪ :‬کارگران سرگرم انجام کار‬ ‫به جشن م ‌‬ ‫(فراهم آوري زمينه جشن؟) هستند‪.‬‬ ‫الف‪ -‬فرتور اين دو بخش از تکه يافته شده در کتاب‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫چاپ خواهد شد‪.‬‬ ‫ب‪ -‬در بيشينه کتاب‌هاي تاريخ تنها به زيگورات‌هاي‬ ‫سومر اشاره شده است‪ .‬از ديدگاه من که حتا حق ادعاي‬ ‫کارشناسي در اين زمينه‌ها را ندارم‪ ،‬زيگورات آفريده‬ ‫ايرانيان است‪ .‬دليل من چيست؟ نيک مي‌دانيم که ساخت‬ ‫کهن‌ترين زيگرات سومر‪ ،‬در اريدو‪ ،‬چهار اشکوبه و در سال‬ ‫‪ 5200‬پي‪ .‬ز‪ .‬آغاز و در سال ‪ 4200‬پي ‪.‬ز‪ .‬پايان يافته و‬ ‫آماده بهره‌برداري گرديده است‪ .‬زيگورات بعدي در اوروک‬ ‫و در هزاره چهارم ساخته شده است‪ .‬در مقايسه ديرينگي‬ ‫مي‌بينيم که زيگورات تپه سيالک (نزديک کاشان) در سال‬ ‫‪ 6‬هزار پي‪ .‬ز‪ .‬ساخته شده است‪ ،‬پس نزديک به ‪ 800‬سال‬ ‫کهن‌تر از زيگورات سومر است‪ .‬و زيگورات شهر ورجا وند‬ ‫دور‪ -‬اونتاش در نزديکي شوش‪ ،‬شش اشکوبه ( طبقه) است‬

‫و اين خود يکي از کوچک‌ترين نکته‌ها در اين باره است که‬ ‫فرنگيان تمدن ايران باستان را از مردم خود پنهان و گاه‬ ‫انکار مي‌کنند يا اکنون با روش آسان‌تر و مدرن‌ترشان آثار‬ ‫ايراني را سهم تازيان و يهوديان جا مي‌زنند‪ .‬و نکته بسيار‬ ‫مهم ديگر در همين زمينه پرسش است‪ :‬سومريان از کجا‬ ‫آمده بودند؟‬ ‫سومر نامي است که در منابع آشوري يافته شده‬ ‫است‪ .‬در اين منابع آمده که «سومريان سرزمين خود را‬ ‫سومر مي‌ناميده‌اند‪ ».‬از آنجا که دروغ‌هاي اروپاييان و به‬ ‫ويژه آلمانيان درباره نخستين تمدن‪ ،‬با هدف نهايي تخطئه‬ ‫فرهنگ و تمدن جهانگير ايراني در جهان يکي پس از ديگر‬ ‫وازده شدند‪ ،‬آنان با پس نشيني تاريخي خود! به آخرين‬ ‫نيرنگ ممکن دست يازيده‌اند که اکنون در بيشينه کتاب‌هاي‬ ‫تاريخ پيوسته رعايت مي‌شود‪ ،‬از اين قرار که‪ :‬سرچشمه‬ ‫مردم سومر ناشناخته است و زبانشان با هيچ زبان ديگري‬ ‫خويشاوندي ندارد‪ .‬ما نمي‌دانيم سومريان از کجا آمده‌اند‪.‬‬ ‫بخشي از دودمان‌هاي ايراني که در کوچ بزرگ آرياييان‬ ‫به سرزمين‌هاي ايران رسيدند در دامنه‌ها و بلندي‌هاي‬ ‫زاگرس مي‌زيسته‌اند (کردان)‪ .‬کساني از همين مردمان در‬ ‫پي شکار و گردآوري خوراک ناخواسته از جايگاه زندگي‌شان‬ ‫دور افتاده‌اند و نخستين کساني بوده‌اند که پيرامون ‪ 8‬هزار‬ ‫سال پيش به سرزمين ناشناخته سومر گام نهاده و با آنجا‬ ‫آشنا شده‌اند و سپس گروه گروه همراه خانوارهاي بسيار‬

‫‪35‬‬

‫و ايران‪ .‬آنچه بعدا در جاي خود با دليل به اثبات خواهم‬ ‫رسانيد اينکه کهن‌ترين نمونه موجود دبيره در جهان از ايران‬ ‫است و افزون بر اين سومريان ايرانياني بوده‌اند که از ري‬ ‫به زاگرس رفته در آنجا ساکن شده‌اند و بعدها از آنجا به‬ ‫سوشيان (ايالم!) و سپس به سومر در ميانرودان کوچيده‌اند‪.‬‬ ‫آيا اين نکته که «شولگي پادشاه اور در ‪ 4100‬سال‬ ‫پيش يکي ازدختران خود را به همسري حاکم سوشيان‬ ‫(ايالم) مي‌دهد» (‪ ،)88‬وجود رابطه نزديک ميان اين دو‬ ‫سرزمين را نمي‌رساند در حالي که بيشينه مورخان وجود‬ ‫هرگونه ارتباط ميان آنان را منکرند؟‬ ‫اين آخرين نقل قول از پروفسور دارلينگتن انگليسي‬ ‫گوياي بسياري از نکته‌هاي مهم است که من همواره بر آن‬ ‫پافشارده‌ام‪« :‬اين آفرينش (اختراع) هاي بنيادين که در پي‬ ‫آفرينش کوزه گري بود‪ ،‬نيازمند کوره براي گداختن کاني‌هاي‬ ‫فلزدار بوده‪ ،‬نخست مس‪ ،‬سپس برنز‪ ،‬و آنگاه آهن که در‬ ‫آتش سخت مي‌گرديده‌اند‪ .‬همه اين‌ها ناگزير آفرينش‌هاي‬ ‫مرداني بوده‌اند که در نزديکي معدن‌ها مي‌زيسته‌اند‪ ،‬يعني‬ ‫کوه‌هاي ارمنستان و ايران‪ .‬نتايجي که آنان به دست آوردند‬ ‫به تدريج به ميانرودان رسيد که در سال‌هاي ‪2600 ،3000‬‬ ‫و ‪ 1300‬پي‪ .‬ز‪ .‬بوده است‪ .‬بدون ترديد همين مردان توپالکار‬ ‫(فلزکار) بوده‌اند که به سومر درآمده‌اند و اختراعي به موازات‬ ‫آفرينش‌هاي خود پديد آوردند‪ ،‬که شيشه بود که پيرامون‬ ‫سال ‪ 2500‬پي‪ .‬ز‪ .‬هويدا شده و آن را يک هزار سال بعد از‬ ‫سومر به مصر بردند (‪.)89‬‬ ‫سه تاريخ ياد شده در نقل قول از پروفسور دارلينگتن‬ ‫مربوط است به سه دوراني که کوچ نشينان به سومر روي‬ ‫آورده‌اند‪ .‬اين مبدا و هويت اين مهاجران را در تاريخ‌ها‬ ‫دانسته و با مهارت بسيار مبهم نگاشته‌اند و مي‌بينيم که‬ ‫دارلينگتن همان مهاجران را با ذکر نام‪ ،‬و حتا با واژه «ناگزير»‬ ‫ايراني مي‌داند و بر ايراني بودن آنان تاکيد دارد‪ ،‬نه شک و‬ ‫ترديد‪ .‬در برخي ديگر از کتاب‌هاي تاريخ‪ ،‬هر يک اشاره‌يي‬ ‫کوتاه و سربسته به گوشه‌يي از اين حقيقت دارند‪.‬‬ ‫متن اين نقل قول‌ها و بسياري ديگر نيز وجود دارند که‬ ‫همگي گوياي يک نکته هستند و آن اينکه ايرانيان نخستين‬ ‫آفرينندگان تمدن در جهان بوده‌اند‪ ،‬برخي از آنان در ايران‬ ‫(شوش و ‪ ،)...‬برخي ديگر در سرزمين هايي که به آنجا‬ ‫کوچيده بوده‌اند‪ ،‬مانند سومر‪ .‬همين گفته بنا به معمول و‬ ‫مرسوم مورخان تا آنجا که به ايران بستگي داشته باشد‪ ،‬و تا‬ ‫آنجا که تمدن ايران را به تاراج به عرب و يهود مي‌بخشند‪،‬‬ ‫چنين آمده است‪« :‬آنچه بطور کلي در ميانرودان رخ داده‬ ‫است‪ ،‬نازک کاري يا بهتر کردن و بهبود استادانه و تلفيق‬ ‫شيوه‌هاي اختراع شده در ديگر جاي‌ها بوده است‪)90( ».‬‬ ‫اکنون در پايان اين بخش‪ ،‬دست کم از ديدگاه من‪ ،‬به‬ ‫دو نکته تاريخي و ارزشمند پي برديم‪ :‬يکم اينکه سومريان‬ ‫به راستي ايرانياني بوده‌اند که به آن سرزمين تازه شتافته و‬ ‫کوچيده‌اند‪ .‬دوم اينکه نخستين آفرينش‌ها در زمينه فرهنگ‬ ‫و تمدن در جهان به دست سومريان بوده که همانا ايرانيان‬ ‫بوده‌اند‪ ،‬و از آنجا به مصر‪ ،‬بابل‪ ،‬چين‪ ،‬يونان‪ ،‬روم‪ ،‬و ديگر‬ ‫مناطق رخنه کرده است‪.‬‬

‫به آنجا کوچيده‌اند‪ .‬ببينيد «تاريخ کلمبيا» که از معتبرترين‬ ‫کتاب‌هاي تاريخ است چگونه با مهارت مي‌کوشد حقيقت را‬ ‫سربسته بگويد نه مستقيم‪« :‬در نيمه دوم هزاره پنجم‪ ،‬زماني‬ ‫که کشاورزي در خاور نزديک شناخته بود‪ ،‬برخي مردان‬ ‫ماجراجو و خيالپرور جرات يافتند و به سرزميني به اندازه‬ ‫نيوجرسي در ميان دو رود دجله و فرات کوچ کردند‪ .‬آنان از‬ ‫شمال (آسور) نيامده بودند‪ ،‬جايي که باراور بود و باران فراوان‬ ‫داشت و حتا در هزاره ششم در آنجا کشاورزي داشتند‪ ،‬بلکه‬ ‫از ايران يا خليج فارس از طريق دو رود دجله و فرات‪ .‬ما‬ ‫نمي‌دانيم اين پيشگامان که بوده‌اند‪ .‬همسايگان شمالي‌شان‬ ‫آنان را سومريان مي‌خوانده‌اند‪... .‬زبان ترکيبي آنان با هيچ‬ ‫زبان شناخته ديگر بستگي و خويشاوندي ندارد‪ .‬بسياري‬ ‫از نام‌هاي جغرافيايي در سومر و همچنين واژه‌هاي فراوان‬ ‫وابسته به کشاورزي يا مهارت‌هاي ديگر به نظر مي‌رسد که‬ ‫توسط سومريان از زبان‌هاي ديگر برگرفته شده‌اند‪ ،‬شايد از‬ ‫کوچ‌نشينان تازه‪)85( ».‬‬ ‫اگر بنا باشد بخواهيم بر اين گونه نوشتارهاي آشکارا‬ ‫مغرضانه ارج نهيم‪ ،‬ناگزيريم بپذيريم که سومريان از‬ ‫کره مثال مريخ آمده بوده‌اند‪ .‬پرسش اينکه اگر زبان‌شان‬ ‫با هيچ زبان ديگر خويشاوندي ندارد چگونه توانسته‌اند‬ ‫آن را بخوانند و بفهمند؟ کدام مترجم آن زبان را ترجمه‬ ‫کرده است؟ ديگر آنکه خوانديم که به وجود واژه‌هايي در‬ ‫کشاورزي اعتراف دارند که برگرفته از ديگر زبان‌هاست‪ .‬ولي‬ ‫نمي‌گويند که اين واژه‌ها از زبان پارسي‬ ‫است‪ .‬مي‌بينيم که همه نشانه‌ها به ايراني‬ ‫بودن سومريان رهنمون‌اند‪ .‬پروفسور‬ ‫دارلينگتن در باره سرچشمه مردم سومر‬ ‫مي‌نويسد‪« :‬در افسانه‌ها براي آنان منشا‬ ‫جنوبي و پدران آمده از جنوب‪ ،‬اشاره‬ ‫شده و همه آفرينش‌ها و هنرها را از آنان‬ ‫مي‌دانند‪».‬‬ ‫آيا الزم به اشاره هست که تنها‬ ‫کشور در جنوب شرقي سومر ايران است‬ ‫(کردستان و کوه‌هاي زاگرس)‪ ،‬و در جنوب‬ ‫سومر خليج فارس واقع است؟ اين پيچ و‬ ‫خم و ابهام در گفتار به چه منظور است؟‬ ‫تمدن سومر و فراگردهاي آن داراي‬ ‫سه گامه يا مرحله بوده است که نخستين‬ ‫آن عبيد است‪ :‬گامه نخست تمدن سومر را‬ ‫بنا به رسم باستان شناسي‪ ،‬تمدن «عبيد»‬ ‫(العبيد) ناميده‌اند زيرا خاستگاه آن‪ ،‬تل‬ ‫عبيد (نام کنوني آنجا) در پهنه اردن بوده‬ ‫است‪ .‬نشانه اين تمدن‪ ،‬ابزار سنگي و کوزه‬ ‫گري دست ساخته است (بحث آن طوالني‬ ‫و جاي آن در کتاب است که چرا و به چه‬ ‫دليل و برخالف برخي ادعاهاي اروپائيان‬ ‫کوزه‌گري نخستين آفرينش آدميان در‬ ‫جهان و به دست ايرانيان بوده است) که‬ ‫بي گمان اختراع ايراني است‪ .‬گو آنکه عبيد‬ ‫تمدني ايراني بوده‪ ،‬فرنگيان به انگيزه نام‬ ‫کنوني منطقه پيدايش آن‪ ،‬با پافشاري آن‬ ‫‪84- R. M. Adams,: “The Origin of Cities”, Sci. Am.‬‬ ‫را «العبيد» مي‌نويسند تا دست‌کم تاکيد بر‬ ‫‪2203(3): pages 153- 168.‬‬ ‫ويژگي عربي بودن آن چشمگير و کارامد‬ ‫‪85- “The Columbia History of the World” 1981‬‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫‪Dorset Press, page 54.‬‬ ‫بخش‬ ‫زير‬ ‫غرب»‪،‬‬ ‫«تمدن‬ ‫کتاب‬ ‫در‬ ‫”‪86- Pery, Chase, Jacob,et al. “Western Civilization‬‬ ‫تمدن ميانرودان آمده است‪« :‬دراينجا‬ ‫‪Houghton Miffin Co. , 2007, page 10.‬‬ ‫(ميانرودان) بود که نخستين بار تمدن‬ ‫‪87- Hans Henning von der Osten, in: Grosse‬‬ ‫‪Kulturen der Fruehzeit “Die Welt der Perser”’,‬‬ ‫آغازيد‪ .‬نخستين کساني که در ميانرودان تمدن شهري‬ ‫‪1965, page 14.‬‬ ‫داشتند سومريان بودند‪ ....‬خاستگاه سومريان تيره و‬ ‫‪88- Henning, in “Die Welt der Perser”, page 28.‬‬ ‫مبهم است گو آنکه دانشمندان مي‌گمانند که آنان از شرق‬ ‫‪89- C.D. Darlington, in: “The Evolution of Man‬‬ ‫کوچيده باشند‪ ،‬شايد هم از جنوب هند‪ .‬آنان به زباني‬ ‫‪and Society”, Simon and Shuster, New York, 1969,‬‬ ‫سخن مي‌گفته‌اند که با زبان‌هاي سامي همسايه خود که از‬ ‫‪page 94.‬‬ ‫عربستان به ميانرودان و پيرامون آنجا کوچيده بودند بستگي‬ ‫”‪90- Darlington, “Evolution of Man and Society‬‬ ‫و خويشاوندي نداشته است‪)86( ».‬‬ ‫‪page 95.‬‬ ‫در کتاب «دنياي ايرانيان» نوشته پروفسور آلماني هانس‬ ‫هنينگ فون در اوستن‪ ،‬که تنها با هدف‬ ‫انکار يا ناچيز انگاشتن فرهنگ و تمدن‬ ‫ايراني نگاشته شده‪ ،‬در کمال شگفتي‬ ‫به اين جمله بر مي‌خوريم که بخشي از‬ ‫گفته‌هايم را تاييد مي‌کند‪ :‬اسناد نوشته‬ ‫از ميانرودان محتوي نام‌هاي جاها و‬ ‫قبايلي هستند که بعدها (!) جزو مناطقي‬ ‫شده‌اند که به اصطالح (!) ايران ناميده‬ ‫شده و يک مفهوم دقيق تنها در موارد‬ ‫در منطقه «جانز کريک ‪ -‬جورجيا)‬ ‫نادر ممکن مي‌سازد که بتوان اين داده‌ها‬ ‫شروع کالسها ‪ 18‬ژانويه ‪ 2014‬توسط خانم زندي‪.‬‬ ‫را بهم مربوط دانست ‪)87( )!(.‬‬ ‫در يک نکته هيچ ترديدي نيست‪:‬‬ ‫تنها چهار تمدن داراي مهم‌ترين شرط‬ ‫الزم براي تمدن بوده‌اند و آن دبيره و‬ ‫سيستم نوشتن است‪ .‬چين‪ ،‬سومر‪ ،‬مصر‬

‫آموزش زبان فارسي‬ ‫براي کودکان تا ‪ 12‬سال‬

‫‪)770( 814-2930‬‬


‫‪36‬‬

‫حسين مخمل‌باف‬ ‫بخش ‪9‬‬

‫آنچه گذشت‪ :‬نام من مهدي است‪ .‬پنج‌ ساله بودم که‬ ‫مادرم به فکر گرفتن شناسنامه‌ام افتاد‪ .‬پدرم در سفر مکه‬ ‫بود و بقيه اهل خانه تاريخ تولدم را فراموش کرده بودند‪.‬‬ ‫هر کس چيزي مي‌گفت‪ ،‬مادر بزرگم بر اين باور بود من يک‬ ‫سال پس از تولد پنجمين خاله تني خود و در چله زمستان‬ ‫به دنيا آمده‌ام‪ .‬با اين حساب چهاردهم بهمن سال يکهزار و‬ ‫سيصد و بيست و چهار را برايم انتخاب کردند! اين تاريخ چه‬ ‫مبنائي داشت؟ عدد چهارده به شماره چهارده معصوم‪ ،‬عدد‬ ‫مورد عالقه مادر بزرگم بود‪ .‬ماه بهمن ماهي از چله زمستان‬ ‫و سال بيست و چهار يعني يک سال پس از تولد خاله‌ام‪.‬‬ ‫مي‌خواستند بروند و برايم شناسنامه بگيرند اما ناگهان مادرم‬ ‫به ياد آورد پدرم تاريخ تولد فرزندانش را در پشت جلد‬ ‫قرآني مي‌نوشته است‪ .‬خواهرم که دختر خاله‌ام نيز هست‬ ‫براي آوردن قرآن فرستاده شد اما آن را در گنجه‬ ‫مخصوص نيافت‪ .‬معلوم شد پدر‪ ،‬پيش از سفر حج‬ ‫تعدادي از قرآن‌ها را به مسجد محل و جامع اهدا‬ ‫کرده و البد قرآن مورد نظر نيز در بين آن‌ها بوده‬ ‫است‪ .‬دائي جان به مسجد نمي‌رفت و چون نماز‬ ‫نمي‌خواند حق دست زدن به قرآن را نداشت‪ .‬قرار‬ ‫شد مادر بزرگ و مادر به دنبال يافتن قرآن بروند‪.‬‬ ‫از دائي جان در مورد خاصيت شناسنامه پرسيدم‬ ‫گفت مدرک شناسائي هر آدم است و برگ آخر آن‬ ‫وقتي تکميل مي‌شود که دارنده آن غزل خداحافظي‬ ‫را خوانده باشد‪ .‬گفتم من برگ آخر را دوست ندارم‬ ‫و آن را پاره خواهم کرد‪ .‬دائي جان گفت پاره بکني‬ ‫يا نکني سرانجام عزرائيل به سراغت خواهد آمد‪.‬‬ ‫من‪ ،‬مادر بزرگ و مادرم به مسجد محل رفتيم‬ ‫تا شايد قرآن را در آنجا بيابيم اما نبود‪ .‬قرار شد‬ ‫چند روز بعد به مسجد جامع برويم‪ .‬دائي جان از‬ ‫اينکه براي گرفتن شناسنامه من پنج سال اين‬ ‫دست آن دست کرده بودند خيلي دلخور بود‪ .‬وقتي‬ ‫مادرم گفت هنوز مهدي را ختنه هم نکرده‌ايم فرياد‬ ‫اعتراض دائي جان به آسمان رفت‪ .‬سه روز بعد‬ ‫من‪ ،‬مادر بزرگ و مادرم با درشکه به سوي مسجد‬ ‫جامع حرکت کرديم تا شايد قرآن اهدائي پدرم‬ ‫را در آن جا بيابيم‪ .‬سورچي ما را جلو در مسجد پياده کرد‪.‬‬ ‫از چند پله پائين رفتيم و به صحن مسجد رسيديم‪ .‬مسول‬ ‫دفتر مسجد و چند خانم حاضر در آنجا براي يافتن قرآن‬ ‫به ما کمک کردند‪ ،‬اما گمشده خود را نيافتيم‪ .‬بغض کرده‬ ‫و ناراحت به خانه بازگشتيم‪ .‬دائي جان هم در اين رابطه‬ ‫متلکي پرانيد و گفت پس در بين مومن‌ها هم سارق پيدا‬ ‫مي‌شود‪ .‬دگر روز دائي جان رفت شناسنامه‌ام را گرفته به‬ ‫خانه آورد و به دست مادر داد‪ .‬مادر شناسنامه را که يقين‬ ‫داشت تاريخ تولد ثبت شده در آن چهاردهم بهمن ماه سال‬ ‫بيست و چهار است از دائي جان گرفت و در صندوقچه‬ ‫اسناد گذاشت‪ .‬اي کاش ماجرا به همين جا ختم شده بود‬ ‫اما چنين نبود! پدرم از سفر حج بازگشت و بسيار کساني که‬ ‫او را مي‌شناختند به استقبالش رفتند‪ .‬وقتي از اتوبوس پياده‬ ‫شد شگفت زده شدم چون لباس آخوندها را بر تن داشت‪.‬‬ ‫برادرم گفت اين يک رسم است و چند روز ديگر آن را به‬ ‫کناري خواهد گذاشت‪ .‬از دروازه شهر تا مسجد جامع پياده‬ ‫راه پيموديم‪ .‬آقا يعقوب رنگرز که اذان‌گوي مسجد جامع نيز‬ ‫بود‪ ،‬پيشاپيش جمعيت حرکت مي‌کرد و شعرهائي مي‌خواند‬ ‫که به آن چاوشي مي‌گفتند‪ .‬چند روز بعد که ديد و بازديدها‬ ‫تمام شد‪ ،‬يک شب کنار سفره شام مادر موضوع شناسنامه‬ ‫مرا پيش کشيد‪ .‬پدر از ناپديد شدن قرآن ناراحت شد‪ .‬مادر‬ ‫بزرگ گفت قسمت چنين بوده و مهم اين است که مهدي‬ ‫داراي سجل شده و براي مدرسه رفتنش مشکلي در کار‬ ‫نخواهد بود‪.‬‬ ‫دائي بهادر در سفر بود و تنها او مي‌دانست دو سال‬ ‫ديگر که به هفت سالگي خود مي‌رسيدم با اين شناسنامه‬ ‫مرا براي ورود به مدرسه نمي‌پذيرفتند! مادر براي به هفت‬ ‫سالگي رسيدنم روز شماري مي‌کرد تا گام در مدرسه گذارم‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫و مسير دکتر شدن را پيش گيرم‪ .‬سرانجام شش ماه پيش‬ ‫از مدرسه‪ ،‬به وسيله دکتر ابوالقاسم خان ختنه شدم‪ .‬در يکي‬ ‫از روزها که مادر مي‌دانست مدرسه براي ثبت نام باز است‬ ‫کت و شلوار تازه خود را پوشيده عازم مدرسه شديم‪ .‬در‬ ‫گوشه‌اي نشستيم تا نوبت به ما برسد‪.‬‬ ‫با صداي خانم دفتردار به سوي او رفتيم‪ .‬مادر پس از‬ ‫سالم و عليک شناسنامه و شش قطعه عکسم را به دفتردار‬ ‫داد‪ .‬خانم دفتردار پس از خواندن نوشته‌هاي شناسنامه گفت‬ ‫خانم شناسنامه بچه را اشتباهي آورده‌ايد اين شناسنامه‬ ‫مربوط به فرزند ديگرتان که پنجساله است‪ ،‬مي‌باشد‪ .‬مادر‬ ‫گفت مگر مربوط به مهدي نيست؟ مهدي همين پسر است‪.‬‬ ‫دفتردار گفت ظاهرا» اين پسر نشان مي‌دهد که به هفت‬ ‫سالگي خود رسيده ولي شناسنامه‌اش او را پنجساله نشان‬ ‫مي‌دهد! مادر پس از شنيدن داشت غش مي‌کرد که خانم‬ ‫دفتردار به کمک خانم ديگري به کمکش شتافتند‪.‬‬ ‫کمي که حالش بهتر شد خانم دفتردار شناسنامه را‬ ‫جلوي چشم مادرم گرفت تا خودش تاريخ تولد ثبت شده در‬ ‫شناسنامه را که چهارده مرداد سال بيست و شش بود ببيند‪.‬‬ ‫مادر گفت تاريخ تولد مهدي چهاردهم بهمن بيست و‬ ‫چهار است‪ .‬در حالي که مادرم پريشان بود به خانه بازگشتيم‪.‬‬ ‫مادر شناسنامه‌ام را به گوشه‌اي پرت کرد و به مادر‬ ‫بزرگ گفت پسر دانا و عالم شما مرتکب اشتباه بزرگي شده‬ ‫و شناسنامه مهدي را دو سال کوچکتر گرفته است‪.‬‬ ‫همه مي‌دانيم مهدي در چله زمستان سال بيست و‬ ‫چهار به دنيا آمده اما شناسنامه‌اش او را متولد مرداد يعني‬ ‫چله تابستان سال بيست و شش نشان مي‌دهد اين چله به‬ ‫چله شدن يعني چه؟ دائي بهادر در سفر بود تا در اين مورد‬ ‫توضيح دهد‪ .‬قرار شد جريان را به پدرم بگويند تا روز بعد‬ ‫به اداره ثبت احوال برود و بپرسد که چرا چنين شده است‪.‬‬

‫هنوز مادر تصميم خود را براي در جريان گذاشتن پدر‬ ‫نگرفته بود که دائي بهادر رسيد‪ .‬مادر بزرگ چگونگي تغيير‬ ‫تاريخ تولد من را از او پرسيد دائي گفت اين مشکل را شما‬ ‫بزرگترها براي اين بچه به وجود آورده‌ايد! هم‌چنين آب پاکي‬ ‫روي دست آن‌ها ريخت که براي تغيير تاريخ تولد من کاري‬ ‫از او بر نمي‌آيد و الزم است از پدرم براي پيگيري موضوع‬ ‫کمک بگيرند‪ .‬دائي مي‌خواست با درگير کردن پدر درسي به‬ ‫او بدهد‪ .‬رئيس اداره ثبت احوال به دائي گفته بود اين مشکل‬ ‫از آن جائي ناشي شده که شما خواهر سيزده ساله خود را به‬ ‫خانه شوهر فرستاده‌ايد‪.‬‬ ‫ادامه داستان‪:‬‬ ‫رئيس اداره ثبت احوال در ادامه سخن به دائي بهادر‬ ‫گفته بود‪ ،‬من به خوب و بد ازدواج يک دختر سيزده ساله‬ ‫با يک مرد چهل ساله کاري ندارم که اين کار ناپسند ارث‬ ‫شومي از گذشته مي‌باشد و باورهاي مذهبي نيز مهر تاييد‬ ‫بر آن مي‌زند‪ .‬اما به نظر من اين يک فاجعه است و خدا کند‬ ‫هر چه زودتر متولي‌هاي دين و قانونگزارها دست در دست‬ ‫هم گذاشته براي رفع اين مشکل بزرگ چاره‌اي بينديشند‪.‬‬ ‫رئيس اداره به دائي گفته بود در حال حاضر قانون‪ ،‬اجازه‬ ‫ازدواج دخترهاي زير پانزده سال را نمي‌دهد مگر با شرايط‬ ‫خاصي که تشخيص آن بر عهده دادگاه است اما مشکل‬ ‫اينجاست که در کشور ما پيوند زناشوئي به دو شکل مذهبي‬ ‫و قانوني بسته مي‌شود که مورد نخست در هر کجا و هر زمان‬ ‫بدون اطالع مجريان قانون انجام مي‌شود و فردي که خود‬ ‫را متولي مذهب مي‌داند بدون آنکه به پيامدهاي اين گونه‬ ‫ازدواج‌ها بيانديشد خطبه عقد را جاري و دختر و پسر را زن‬ ‫و شوهر اعالم مي‌کند‪ .‬رئيس اداره گفته بود خواهر شما و‬ ‫شوهرش همين مشکل را داشته و کار نادرستي انجام داده‌اند‬ ‫که حاال چوبش را طفلک خواهرزاده‌تان مهدي مي‌خورد و به‬

‫قول شما دو سال گرانبها از عمرش بر باد خواهد رفت‪.‬‬ ‫مادر بزرگ که از گفته‌هاي دائي بهادر به نتيجه دلخواه‬ ‫نرسيده بود بر او نهيب زد و گفت بهادر چرا اين قدر آسمان‬ ‫و ريسمان را به هم مي‌بافي! درست و حسابي بگو مشکل‬ ‫چيست؟ تاريخ تولد مهدي چه ربطي به زود ازدواج کردن‬ ‫مادرش دارد؟ دائي گفت من بيش از اين چيزي نمي‌دانم‪ ،‬بايد‬ ‫خود حاجي محمد به اداره ثبت مراجعه کند و آگاهي الزم را‬ ‫به دست بياورد‪ .‬مادر که نتوانست با زبان خوش دائي بهادر را‬ ‫وادار به سخن گفتن بيشتر کند به خشم آمد و به آه کشيدن و‬ ‫نفرين کردن پرداخت و گفت بعد از عمري‪ ،‬از برادرم خواستم‬ ‫يک کاري برايمان انجام بدهد اين هم نتيجه‌اش! دائي کمي‬ ‫از جا در رفت و گفت دسته گل را شوهر بي فکرت به آب‬ ‫داده و با دختري که هنوز به سن قانوني نرسيده ازدواج کرده‬ ‫است حاال من بايد تاوان پس بدهم؟ دائي در ادامه گفت من‬ ‫نمي‌دانم پدرم حاج آقاي بزرگ که با اين کار ناپسند موافقت‬ ‫کرده االن در کجاي جهنم به سر مي‌برد چون اين مشکل‬ ‫به همين جا ختم نخواهد شد و پيامدهاي ناجور ديگري نيز‬ ‫خواهد داشت که اينک جاي بحث در باره آن‌ها نيست‪.‬‬ ‫چاره‌اي نبود بايد پدرم را در جريان مي‌گذاشتند و از‬ ‫او کمک مي‌خواستند‪ .‬آن شب پس از صرف شام ابتدا مادر‬ ‫بزرگ مقدمه‌اي را آغاز کرد و سپس رشته کالم را به دست‬ ‫مادرم سپرد‪ .‬او هم تمام داستان را براي پدر گفت و از او‬ ‫خواست روز بعد پيش از رفتن به حجره به اداره ثبت احوال‬ ‫برود و ببيند ماجرا از چه قرار است‪ .‬آن شب هر يک با فکري‬ ‫آشفته به بستر رفتند و تا رسيدن شب و بازگشت پدر روز‬ ‫سختي بر همه گذشت‪ .‬پدر که شور و نشاط شب‌هاي پيش را‬ ‫نداشت‪ ،‬هنگام صرف شام‪ ،‬شوخ طبعي هميشگي از وجودش‬ ‫رخت بر بسته بود‪ .‬شام در فضائي سرد و بي‌روح صرف شد‪.‬‬ ‫پدر که نمي‌دانست از کجا آغاز کند رو به مادر کرده گفت‪ ،‬من‬ ‫از ازدواج با شما بسيار شادمان‬ ‫هستم و گمان مي‌کنم شما هم‬ ‫ناراضي نباشيد‪ ،‬اما متاسفانه ما‬ ‫اشتباه بزرگي مرتکب شده و به‬ ‫توصيه‌هاي قانون توجه نکرده‌ايم‪.‬‬ ‫من و والدين شما محرم شدن‬ ‫شرعي را پايه و اساس اين ازدواج‬ ‫قرار داديم اما نمي‌دانستيم الزم‬ ‫هست ولي کافي نيست‪ .‬قانون‪،‬‬ ‫سن ازدواج را براي دختر پانزده‬ ‫سال تعيين کرده است‪ .‬وقتي در‬ ‫سال ‪ 1323‬پيوند زناشوئي بين‬ ‫ما توسط يک فرد روحاني بسته‬ ‫شد شما سيزده ساله بوديد‪ .‬ما‬ ‫در آن هنگام در فکر ثبت قانوني‬ ‫ازدواجمان نبوديم و به همان‬ ‫محرم شدن شرعي اکتفا کرديم‪.‬‬ ‫چند سال بعد که براي تنظيم‬ ‫عقدنامه مراجعه کردم توجهي به‬ ‫تاريخ ثبت قانوني عقد نکردم که‬ ‫از طرف اداره ثبت احوال ‪1325‬‬ ‫تعيين شده بود يعني زماني که شما‬ ‫پانزده ساله شده بوديد‪ ،‬اما مهدي در سال ‪ 1324‬يعني يک‬ ‫سال پس از ازدواج شرعي ما به دنيا آمده است‪ .‬به طورعادي‬ ‫هر زن تازه ازدواج کرده‌اي چنانچه در دو سه ماه نخست‬ ‫ازدواج حامله شود‪ ،‬سال بعد فرزندش به دنيا مي‌آيد‪ ،‬بنابراين‬ ‫با توجه به ثبت ازدواج ما در سال ‪ 1325‬اداره ثبت احوال‬ ‫نمي‌توانسته تاريخ تولد مهدي را زودتر از سال ‪ 1326‬در‬ ‫شناسنامه‌اش ثبت کند و گرنه زبانم الل‪ ،‬بچه حرامزاده‬ ‫محسوب مي‌شد‪ .‬با اين حساب تاريخ تولد راستين مهدي‬ ‫با تاريخ تولد ثبت شده در شناسنامه‌اش دو سال تفاوت‬ ‫دارد‪ .‬مسئول ثبت نام مدرسه درست گفته که مهدي برابر‬ ‫شناسنامه پنج ساله است و بايد برود و دو سال ديگر بازگردد‪.‬‬ ‫مادر بزرگ که تازه به کنه مطلب پي برده بود‪ ،‬دست‬ ‫بر زانو کوفت و گفت چه اشتباه بزرگي مرتکب شديم‪ .‬مادر‬ ‫روسري خود را تا روي چشم‌ها پائين کشيده بود و آرام و بي‬ ‫صدا مي‌گريست و معلوم بود بر دو سال عقب افتادگي مايه‬ ‫اميد و آرزوهايش تاسف مي‌خورد‪ .‬براي رفع اين گرفتاري‬ ‫کاري از کسي ساخته نبود‪ .‬رئيس اداره ثبت احوال به پدر‬ ‫گفته بود تنها راهش اين است به دادگاه مراجعه کرده جريان‬ ‫را بگويد و بخواهد ازدواج مادرم در سن سيزده سالگي را‬ ‫تاييد کنند تا بتوان تاريخ عقدنامه را به جاي سال ‪ ، 25‬سال‬ ‫‪ 23‬ثبت کرد در نتيجه مي‌توانستند تاريخ تولد واقعي مرا که‬ ‫سال ‪ 24‬بود در شناسنامه بنويسند‪.‬‬ ‫متاسفانه تني چند از دوستان پدرم که تلف شدن دو سال‬ ‫عمر من براي آنان اهميتي نداشت مجابش کردند که آنچه‬ ‫خير بوده رخ داده است! آن‌ها گفتند اين کار موجب مي‌شود‬ ‫تا هنگام به سربازي بردن‪ ،‬مهدي دو سال از سن واقعي خود‬ ‫بزرگتر باشد و با دشواري آن دوره بهتر کنار بيايد! به هر حال‬

‫دنباله در صفحة ‪38‬‬

‫‪36‬‬

‫دنباله از صفحة ‪34‬‬ ‫‪ 5‬را داده و به پلي استيشن ‪ 3.5‬از ‪ 5‬را داده است‪.‬‬ ‫«پاکت لينک» نيز برنده را اکس باکس وان دانسته و‬ ‫‪ 5‬از ‪ 5‬را به اکس باکس وان و ‪ 4‬از ‪ 5‬را به پلي استيشن‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫«پالي گون» نيز اکس باکس وان را برنده دانسته و ‪8‬‬ ‫از ‪ 10‬امتياز را به کنسول مايکروسافت داده است‪.‬‬ ‫«تامس گايد» نيز با دادن ‪ 4‬از ‪ 5‬امتياز ‪ ،‬اکس باکس‬ ‫وان را برتر دانسته است‪.‬‬ ‫بخش فناوري روزنامه «يو اس اي تودي» نيز به هر‬ ‫دو امتياز مساوي ‪ 3.5‬را داده است‪.‬‬ ‫سايت فني «ورگ» نيز با اندک اختالف جزيي يعني‬ ‫‪ 7.8‬از ‪ 10‬اکس باکس وان را قوي‌تر يافته است‪.‬‬ ‫همان طوري که ديده مي‌شود اکثر امتياز دهي‌ها‬ ‫به هم نزديک بوده و در برخي موارد اکس باکس وان‬ ‫ارجحيت يافته است‪ .‬نکته مهم اينکه همگان تاکيد‬ ‫کرده‌اند که هنوز زود است که قضاوت نهايي داشته باشيم‬ ‫و بايد بعد از کار کردن و فيکس شدن مشکالن کانسل‬ ‫در نسخه‌هاي بعدي و در نهايت بازي کردن‪ ،‬دريابيم که‬ ‫کداميک بهتر است‪.‬‬ ‫سايتي مانند «جوي استيک» از دادن امتياز خودداري‬ ‫کرده و ويژگي‌هاي سينماي خانگي تعبيه شده در اکس‬ ‫باکس وان را ستوده است‪.‬‬ ‫از سوي ديگر قوي‌تر بودن به معناي داشتن سخت‬ ‫افزار قوي‌تر نيست چرا که نوع گيم‌هاي عرضه شده روي‬ ‫کانسل و ساير امتيازات از جمله بازي آنالين ‪ ،‬قدرت جي‬ ‫پي يو‪ ،‬کرش نکردن کانسل هنگام بازي روي شبکه‪ ،‬ميزان‬ ‫هزينه کردن روي کانسل و ساير سرويس‌هاي متصل روي‬ ‫کانسل ‪ ،‬اينکه در کدام کشور چه سرويس‌هاي آناليني‬ ‫بهتر عرضه مي شود‪ ،‬کدام منطقه و کشور مي‌تواند از‬ ‫خدمات کانسل بهره‌مند شود (در مورد ايران به عنوان‬ ‫مثال هيچکدام)‪ ،‬بازي آفالين با کداميک بهتر انجام‬ ‫مي‌شود‪ ،‬بازي دست دوم روي کانسل اجرا مي‌شود يا نه‪،‬‬ ‫نيز اهميت بسيار دارند‪.‬‬

‫برنده نهايي‬

‫اگر دنبال قيمت پايين‌تر هستيد پلي استيشن ‪100‬‬ ‫دالر ارزان‌تر است‪ ،‬اما اگر دنبال امکانات اضافي هستيد‬ ‫مانند دسترسي به تلويزيون و سرويس موسيقي و ‪...‬‬ ‫اکس باکس وان بخريد‪.‬‬ ‫در مورد کاربران ايراني نکته حايز اهميت بازي‬ ‫کردن با ديسک‌هاي دست دوم است که ظاهرا روي‬ ‫پلي استيشن ‪ 4‬محدوديتي وجود ندارد (نکته برتر پلي‬ ‫استيشن ‪ ) 4‬ولي در مورد اکس باکس نمي‌توانيد ديسک‬ ‫دست دوم بازي کنيد مگر اينکه هزينه‌اي را به صورت‬ ‫آنالين به اکس باکس وان پرداخت کنيد (قابل توجه‬ ‫کساني که قصد خريد و ارسال آن به ايران را دارند‪).‬‬

‫شرکت ال‪‌.‬جي‬ ‫کامپيوتري با سيستم‬ ‫‌عامل کروم توليد کرد‬

‫شرکت ال‪‌.‬جي اعالم کرده که براي اولين بار در‬ ‫يک رايانه شخصي يکپارچه (‪ )All-in-one PC‬خود از‬ ‫سيستم‌عامل کروم استفاده کرده است‪.‬‬ ‫تا به حال سيستم‌عامل‌هاي مبتني بر لينوکس فقط‬ ‫روي لپ‌تاپ يا رايانه‌هاي جدا از نمايشگر به صورت‬ ‫پيش‌فرض نصب شده بودند‪.‬‬ ‫کامپيوترهاي مبتني بر کروم‪ ،‬در مقايسه با رايانه‌هاي‬ ‫ويندوزي ارزان‌تر هستند‪ .‬علت ارزان‌تر بودن آنها اين‬ ‫است که شرکت گوگل از کارخانه‌هاي توليدي در ازاي‬ ‫استفاده از سيستم‌عامل کروم هزينه‌اي دريافت نمي‌کند‪.‬‬ ‫اين دستگاه‌ها در عوض برنامه‌هاي کاربردي‬ ‫محدودتري را اجرا مي‌کنند‪ .‬برنامه‌هاي محبوبي چون‬


‫‪37‬‬

‫اسکايپ‪ ،‬پاور پوينت‪ ،‬فتوشاپ و آي تونز همگي خارج از‬ ‫دسترسي اين سيستم عامل قرار دارند‪ .‬با اين حال‪ ،‬گوگل‬ ‫طيف وسيعي از جايگزين‌هاي تحت وب رايگان و غيررايگان‬ ‫را ترويج مي‌کند که مي‌توانند روي مرورگر سيستم ‌عامل‬ ‫کروم اجرا شوند‪.‬‬ ‫محبوبيت آنچه که شرکت ال‪‌.‬جي «نخستين رايانه بر‬ ‫پايه کروم» مي‌نامد به قيمت آن بستگي خواهد داشت‪ .‬يک‬ ‫مدل ‪ 21.5‬اينچي که نمايشگر «فول اچ ‌دي» دارد‪ ،‬مشابه‬ ‫آي‌مک شرکت اپل‪ ،‬دستگاه‌هاي رده «اسپکتر وان» شرکت‬ ‫اچ ‌پي و خانواده «اينسپيرون وان» شرکت دل است که‬ ‫قيمتي حدود ‪ 1000‬دالر يا بيشتر دارند‪.‬‬ ‫فضاي ذخيره اين رايانه ‪ 16‬گيگابايت است که به‬ ‫نسبت‪ ،‬کم شمرده مي‌شود‪ .‬هدف اين است که کاربران‬ ‫داده‌هاي خود را روي فضاي ابري گوگل (‪)Google cloud‬‬ ‫ذخيره کنند و اين کار به کاهش هزينه کمک مي‌کند‪.‬‬ ‫اما اين شرکت اعالم قيمت پيشنهادي دستگاه خود‬ ‫را حداقل تا اواخر ژانويه به تعويق انداخته است تا به طور‬ ‫رسمي در نمايشگاه محصوالت مصرفي الکترونيک در‬ ‫الس‌وگاس رونمايي شود‪.‬‬ ‫لپ‌تاپ‌هاي مبتني بر سيستم ‌عامل کروم توليدي‬ ‫شرکت سامسونگ‪ ،‬در حال حاضر فروش موفقيت‌آميزي را‬ ‫در دو سال گذشته تجريه کرده‌اند‪ .‬اين در حالي است که‬ ‫در گزارش سه ‌ماهه جوالي تا سپتامبر شرکت ‪ IDC‬که در‬ ‫حوزه بازار پژوهش مي‌کند‪ ،‬آمده است که فروشندگان ديگر‬ ‫از جمله ايسر‪ ،‬اچ‪‌.‬پي و گوگل بخش کوچک فروش را از آن‬ ‫خود کرده‌اند‪.‬‬ ‫موفقيت سامسونگ کمک کرده است تا رايانه‌هاي‬ ‫مبتني بر سيستم‌عامل کروم رشد نادري در بازار رايانه‌هاي‬ ‫شخصي نشان دهند‪ .‬بازاري که سهم فروش خود را به‬ ‫گوشي‌هاي هوشمند و تبلت واگذار کرده بود‪.‬‬ ‫شرکت ‪ IDC‬اعالم کرده که دستگاه‌هاي «کروم‌او‌اس»‬ ‫رشدي معادل بيش از ‪ 1000‬درصد را نسبت به سال گذشته‬ ‫تجربه کرده‌اند که در مقايسه با کاهش ‪ 12‬درصدي فروش‬ ‫نوت‌بوک و لپ‌تاپ در بازار و کاهش ‪ 10‬درصدي در بخش‬ ‫رايانه‌هاي شخصي قابل توجه است‪.‬‬ ‫اين شرکت پژوهشي خاطر نشان مي‌کند که با ‪697‬‬ ‫م عامل‬ ‫هزار واحد فروخته‌شده در سه ماهه سوم‪ ،‬سيست ‌‬ ‫کروم هنوز هم سهم کوچکي از بازار را دارد‪ ،‬با اين حال‪ ،‬يک‬ ‫تحليلگر فناوري از شرکتي ديگر گفت که اين ميزان‪ ،‬دليلي‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫براي نگراني مايکروسافت به حساب مي‌آيد‪.‬‬ ‫کريس گرين از گروه «ديويس مورفي» مي‌گويد‪،‬‬ ‫سيستم ‌عامل کروم براي ويندوز به عنوان يک رقيب‬ ‫نگران‌کننده است چرا که پيش از اين‪ ،‬تجربه تجديد حيات‬ ‫اپل را با سيستم عامل مک خود دارد‪.‬‬ ‫او مي‌افزايد‪ ،‬سيستم‌عامل کروم‪ ،‬خدمات داخلي گوگل‬ ‫را نيز تبليغ مي‌کند‪ .‬به اين صورت که مصرف‌کنندگان پس‬ ‫از آن‪ ،‬اين خدمات را روي اندرويد و دستگاه‌هاي هوشمند‬ ‫ديگر به جاي دستگاه‌هاي مبتني بر مايکروسافت ادامه‬ ‫خواهند داد‪.‬‬ ‫آقاي گرين مي‌گويد‪ ،‬نگاهي به دستگاه‌هاي جديد‪ ،‬در‬ ‫حالي که فکر مي‌کنم بازار رايانه‌هاي روميزي رو به افول‬ ‫است‪ ،‬نشان مي‌دهد که مصرف‌کنندگان هنوز هم به خريد‬ ‫رايانه يکپارچه شخصي متمايل هستند‪ ،‬آن هم به عنوان‬ ‫دستگاه‌هايي که مي‌توان از آنها براي هر کاري از سفارش‬ ‫مواد غذايي تا تماشاي فيلم استفاده کرد و اين فضايي است‬ ‫که شرکت ال‪‌.‬جي مي‌خواهد در آن بماند‪.‬‬

‫مي‌شود و ناکار آمدي روز افزون آنها باعث شده بسياري به‬ ‫فکر جايگزين بيفتند‪.‬‬ ‫اخبار هک شدن شبکه‌هاي اطالعاتي دولتي و خصوصي‬ ‫و فردي تقريبا هر روز در رسانه‌ها ديده مي‌شود‪ .‬هر بار که‬ ‫هکرها به بانک گذرواژه دسترسي پيدا مي‌کنند‪ ،‬رفتار مردم‬ ‫را در انتخاب گذرواژه تجزيه و تحليل مي‌کنند و حتي براي‬ ‫تحليل گذرواژه‌ها نرم افزار وجود دارد‪.‬‬ ‫مدتي است که گوگل و بسياري ديگر از خدمات‬ ‫دهندگان اينترنتي گذر واژه دو مرحله‌اي را عرضه کرده‪‎‬اند‪.‬‬ ‫اگر کسي از کامپيوتري نا آشنا بخواهد به جي ميل دسترسي‬ ‫پيدا کند‪ ،‬پس از عبور از مرحله اول‪ ،‬کدي به موبايل او ارسال‬ ‫مي‌شود تا هويت فردي که مي‌خواهد وارد سيستم شود‬ ‫دوباره تاييد شود‪.‬‬

‫‪ :2014‬سال مرگ‬ ‫گذرواژه (‪)Password‬‬ ‫تعداد گذرواژه‌هايي که بايد به خاطر سپرد روز بروز‬ ‫بيشتر مي‌شود و با اينکه اين همه در مورد انتخاب گذر‬ ‫واژه‌ها هشدار داده مي‌شود بر اساس آخرين تحقيقي‬ ‫که روي شش ميليون گذر واژه صورت گرفته نشان داده‬ ‫شده است که کماکان شايع‌ترين گذرواژه‌ها همان واژه‬ ‫‪ password‬و اعداد ‪ 123456‬هستند و عمال بيشتر اين‬ ‫شش ميليون گذرواژه در واقعه ده هزار گذر واژه تکراري يا‬ ‫شبيه به هم را تشکيل مي‌دهند‪.‬‬ ‫با انکه توصيه مي‌شود تا حد امکان گذرواژه‌ها را‬ ‫پيچيده کرد‪ ،‬مردم معموال آن را تا حد امکان ساده مي‌کنند‬ ‫که راحت‌تر يادشان بماند‪ ،‬يا گذرواژه‌هاي تکراري دارند يا‬ ‫از ترفندهاي ساده‌اي استفاده مي‌کنند که حدس زدنشان‬ ‫آسان است مثال از حرف ‪ o‬به جاي صفر (‪ )0‬استفاده مي‌کنند‬ ‫يا از ‪ I‬بجاي عدد يک‪.‬‬ ‫اما تعداد و دفعات نياز به گذرواژه‌ها روز به روز بيشتر‬

‫دو توصيه ساده‬

‫ابتدا گذرواژه ساده‌اي که مي‌توانيد به آساني خاطر‬ ‫بسپاريد انتخاب کرده و بعد به تدريج آن را پيچيده کنيد‪.‬‬ ‫يک روش عملي استفاده از روش فاعل‪ -‬مفعول‪ -‬فعل است‪.‬‬ ‫به اين ترتيب گذرواژه‌ها در خاطر مي‌مانند اما حدس زدن‬ ‫آنها دشوار است‪.‬‬ ‫اما هرچه مي‌گذرد توجه به اشيا واقعي و منحصر به فرد‬ ‫بيشتر مي‌شود‪ .‬بنابراين به زودي چيزي مثل کليد هم به اين‬ ‫گذرواژه‌هاي دو مرحله‌اي اضافه خواهد شد‪ .‬يک شي واقعي‬ ‫کاذب آن وجود‬ ‫مثل کليد که راهي براي تقليد يا بازنمايي‬ ‫ِ‬

‫‪37‬‬

‫نداشته باشد‪.‬‬ ‫فيس بوک دو سالي هست که براي کارکنان خود‬ ‫از‪« ‬يوبي‌کيا» استفاده مي‌کند که يک کارت ديجيتالي کوچک‬ ‫است که به محل «يو‪.‬اس‪‌.‬بي» کامپيوتر وصل مي‌شود و دقيقا‬ ‫مثل اين است که گذرواژه خود را در محل موردنظر تايپ‬ ‫کنيد‪ .‬گوگل هم استفاده آزمايشي از آن را شروع کرده است‪.‬‬ ‫اما روش‌هاي ديگري هم وجود دارند از جمله استفاده از‬ ‫رمزبان (‪ .)token‬مثال نوعي از اين رمزبان‌ها به اندازه يک‬ ‫پاک‌کن بزرگ است که در توليد آن يک نشانه (در واقع يک‬ ‫نقص) جزئي ايجاد شده که منحصر به فرد است‪ .‬تا زماني که‬ ‫اين رمزبان در فاصله چند متري کامپيوتر يا تبلت قرار دارد‬ ‫و با بلوتوث به آن وصل است‪ ،‬امنيت ورود تضمين مي‌شود‪.‬‬ ‫کامپيوتر يا تبلت عالمت ارسالي از رمزبان را مي‌خواند‬ ‫و اگر با آنچه قبال در نظر گرفته شده تطبيق کند‪ ،‬اجازه ورود‬ ‫مي‌دهد؛ بنابراين نه مي‌توان آن را هک کرد و نه حدس زد‪.‬‬ ‫اساس اين روش و روش‌هاي مشابه‪ ،‬نظريه‌اي بود که‬ ‫حدود يک دهه پيش مطرح شد؛ اينکه تفاوت‌هاي جزئي‬ ‫فيزيکي مثال تغيير جزئي ضخامت يک ميکروچيپ يا تغيير‬ ‫ناچيزي در ساختار بلور (کريستال)‪ ،‬عالمت الکترومغناطيسي‬ ‫را که ارسال مي‌شود کامال تغيير مي‌دهد‪.‬‬ ‫آخرين تحول استفاده از گذرواژه شيميايي است‪ .‬يک‬ ‫صفحه کليد کوچک با استفاده از يون‌هاي آهن‪ ،‬اسيد‪ ،‬باز‬ ‫يا اشعه ماورا بنفش مولکول مي سازد‪ .‬اگر مولکول درست‬ ‫ساخته شود‪ ،‬قفل را باز مي‌کند‪.‬‬ ‫البته روش‌هاي ديگري هم وجود دارند که بسيار ايمن‌تر‬ ‫هستند اما استفاده روزمره از آنها دشوار است‪.‬‬ ‫دولت‌ها امروز به سرعت به سمت استفاده از روش‌هاي‬ ‫بايومتريک حرکت مي‌کنند‪ .‬استفاده از ويژگي‌هاي فيزيکي‬ ‫مثل ويژگي‌هاي چهره يا عنبيه يا ضربان قلب و استفاده از‬ ‫رمزبان‌هايي که در لباس فرد تعبيه مي‌شوند از آن جمله‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫به اين ترتيب امکان سرقت گذرواژه تا حد زيادي‬ ‫منتفي مي‌شود يا دست‌کم گذرواژه‌ها از دسترس هکرها دور‬ ‫مي‌مانند‪.‬‬ ‫با اينکه هنوز رايج‌ترين روش‪ ،‬همين گذرواژه‌هاي‬ ‫حرفي و عددي است اما روشن است که اين روش ديگر‬ ‫جواب نمي‌دهد‪ .‬روش‌هاي نو خيلي زود جايگزين گذرواژه‌ها‬ ‫خواهند شد‪ ،‬از اين رو بسياري سال ‪ 2014‬را سال مرگ‬ ‫گذرواژه لقب داده‌اند‪.‬‬


‫‪38‬‬

‫ايران در‬ ‫سال ‪2014‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫در اين زمينه‌ها ايجاد شود و فشارهاي اقتصادي ناشي از‬ ‫تحريم‌هاي فلج کننده که بر زندگي مردم به شدت تأثير سوء‬ ‫گذاشته است کاهش يابد‪.‬‬ ‫دولت روحاني‪ ،‬در زمينه سياست خارجي به سرعت‬ ‫مشغول کار شد و در فاصله چند هفته باب مذاکره با آمريکا را‬ ‫رسما باز کرد‪ .‬او از طريق مذاکره با آمريکا و ساير کشورهاي‬ ‫گروه ‪ 1+5‬موفق شد از تشديد تحريم‌ها مانع شود و امتيازاتي‪،‬‬ ‫هر چند ناچيز‪ ،‬در مورد تحريم‌هاي فعلي بگيرد‪ .‬مذاکرات اخير‬ ‫به ايجاد جو جديدي در روابط جمهوري اسالمي با غرب منجر‬ ‫شده و بسياري را به موفقيت اين مذاکرات اميدوار کرده است‪.‬‬ ‫در زمينه سياست داخلي‪ ،‬اما‪ ،‬دوران حکومت روحاني‬ ‫براي بسياري از فعاالن جامعه مدني و سياسي و حقوق بشر‬

‫بگيرد‪ ،‬شانس بزرگ‌تري براي رأي آوردن در انتخابات پيدا‬ ‫کند و به اين ترتيب زمينه تغيير سياست خارجي فراهم شود‪.‬‬ ‫برآمدن حسن روحاني نه به رغم و بلکه به ميل علي خامنه‌اي‬ ‫صورت گرفته است‪.‬‬ ‫حمايت صريح خامنه‌اي از روحاني و گروه مذاکره کننده‬ ‫او نيز نشان داد که او در عين ادامه رجزهاي عوامفريبانه ضد‬ ‫آمريکايي خود نمي‌خواهد به طرفداران تندروش اجازه دهد‬ ‫که در روند مذاکرات خللي ايجاد کنند‪ .‬شرايطي که خامنه‌اي‬ ‫را وادار کرد تا جام زهر شکستن تابوي مذاکره با آمريکا را به‬ ‫لب ببرد‪ ،‬او را هم‌چنان به ادامه اين سياست وادار خواهد کرد‪.‬‬ ‫خامنه‌اي چاره‌اي جز ادامه مذاکره ندارد و عواقب سوء‬ ‫سياست احمدي‌نژادي را به خوبي درک کرده است‪ .‬او مي‌داند‬

‫حسين باقرزاده‬ ‫سال ‪ 2013‬ميالدي براي ايران با تحوالت بزرگي همراه‬

‫بود‪ .‬‬ ‫تحريم‌هاي گسترده اقتصادي و سياسي جهان عليه‬ ‫ايران‪ ،‬شديدترين بحران اقتصادي دوران جمهوري اسالمي‬ ‫را باعث گرديد و اين خود به يک چرخش بزرگ در سياست‬ ‫خارجي آن منجر شد‪ .‬انتخابات رياست جمهوري که مي‌رفت‬ ‫تا يکي از سردترين و بيهوده‌ترين انتخابات دوران جمهوري‬ ‫اسالمي را شکل دهد به يکي از سرنوشت‌سازترين آن‌ها تبديل‬ ‫شد و زمينه الزم را براي اين چرخش فراهم آورد‪ .‬دولت جديد‬ ‫به رياست حسن روحاني به سرعت تغيير سياست خارجي را‬ ‫پي گرفت و در فاصله کوتاهي با شکستن چند تابو توانست بر‬ ‫روند تشديد تحريم‌ها‪ ،‬و برقراري تحريم‌هاي جديد (موقتا)‬ ‫ترمز بزند‪.‬‬ ‫در سياست داخلي‪ ،‬اما‪ ،‬تغييرات بسيار محدود بودند و‬ ‫نيروهايي که در سال ‪ 88‬در برابر خيزش مردم ايستادند و‬ ‫آن را سرکوب کردند‪ ،‬از هر گونه تحول در صحنه داخلي به‬ ‫وحشت افتادند و به مقاومت پرداختند‪ .‬اکنون که سال ‪2014‬‬ ‫آغاز مي‌شود‪ ،‬ايرانيان هم‌چنان در ملقمه‌اي از بيم و اميد به سر‬ ‫مي‌برند و آينده‌اي مبهم را در برابر خود مي‌بينند‪.‬‬ ‫مي‌توان گفت که مهم‌ترين وقايع سال گذشته در ايران‪،‬‬ ‫انتخابات رياست جمهوري در داخل و شکستن تابوي مذاکره‬ ‫با آمريکا در خارج بود‪ .‬انتخابات‪ ،‬همانند گذشته تحت کنترل‬ ‫کامل شوراي نگهبان انجام شد و تصميمات اين نهاد وابسته‬ ‫به ولي فقيه از آغاز حتي بخش عمده‌اي از اصالح‌طلبان را نيز‬ ‫مأيوس کرد‪ .‬رهبران زنداني جنبش سبز هم‌چنان مورد طعن و‬ ‫لعن مقامات حاکم بودند و نشاني از آزادي آنان ديده نمي‌شد‪.‬‬ ‫اميد بزرگ اصالح‌طلبان‪ ،‬محمد خاتمي‪ ،‬با گفتن اينکه‬ ‫حتي اگر در اين رأي‌گيري نامزد شويم «حق نخواهيم داشت»‬ ‫که بيش از در صد معيني رأي بياوريم‪ ،‬جايي براي خوش‌بيني‬ ‫در بين اصالح‌طلبان باقي نگذاشت‪ .‬عده‌اي به هاشمي‬ ‫رفسنجاني اميد بستند و وقتي او نتوانست از صافي شوراي‬ ‫نگهبان بگذرد‪ ،‬اصالح‌طلبان فاتحه شرکت در انتخابات را‬ ‫خواندند و تشکل‌هايي مانند مجاهدين انقالب اسالمي با‬ ‫صدور اطالعيه‌هايي رسما انتخابات را تخطئه کردند‪ .‬اکنون‬ ‫نداي تحريم انتخابات نه فقط از سوي اپوزيسيون مخالف‬ ‫نظام‪ ،‬بلکه از جانب بسياري از اصالح‌طلبان سر داده مي‌شد‪.‬‬ ‫ولي در فاصله يکي دو هفته پيش از رأي‌گيري اتفاقاتي‬ ‫رخ داد که صحنه انتخابات را به کل عوض کرد‪ .‬اين اتفاقات‬ ‫که از مناظره‌هاي تلويزيوني بين نامزدهاي انتخابات شروع‬ ‫شده بود‪ ،‬در روزهاي آخر با دخالت محمد خاتمي و استعفاي‬ ‫محمدرضا عارف اوج گرفت و با شرکت بيش از حد انتظار‬ ‫مردم در رأي‌گيري‪ ،‬به برآمدن حسن روحاني (که تندترين‬ ‫انتقادات را متوجه سعيد جليلي نامزد ديگر انتخابات و کارنامه‬ ‫مذاکرات هسته‌اي او با گروه ‪ 1+5‬کرده بود) با رأي باالي ‪50‬‬ ‫درصد به عنوان رييس جمهور جديد نظام منجر شد‪.‬‬ ‫اين تحول کامال نامنتظره‪ ،‬نه فقط در ايران و بلکه در‬ ‫سطح جهاني مورد توجه قرار گرفت و به عنوان نشاني از يک‬ ‫نگرش جديد در سياست خارجي (و احيانا داخلي) جمهوري‬ ‫اسالمي تلقي شد‪ .‬اکنون بسياري در ايران و جهان در انتظار‬ ‫آن بودند تا چند هفته باقي مانده دوره محمود احمدي‌نژاد به‬ ‫پايان برسد و اثر اين تحول نامنتظره را در سياست هسته‌اي‬ ‫و داخلي و خارجي جمهوري اسالمي ببينند‪ .‬بسياري از ايرانيان‬ ‫اميدوار بودند که با روي کار آمدن روحاني تحول محسوسي‬

‫نااميد کننده بوده است‪ .‬موج اعدام‌ها در دوران حکومت او‬ ‫کاهش نيافته و بلکه در مقايسه با برخي از دوره‌هاي مشابه‬ ‫افزايش داشته است‪ .‬در زمينه آزادي‌هاي سياسي و مدني‬ ‫تغيير محسوسي ديده نمي‌شود و بسياري روحاني را از‬ ‫اينکه پس از پنج ماه هنوز نتوانسته است حتي حصر رهبران‬ ‫جنبش سبز را بردارد او را مالمت مي‌کنند‪ .‬او با واگذاري مقام‬ ‫وزارت دادگستري به فردي بد سابقه در کشتار ‪ 67‬مانند‬ ‫مصطفي پورمحمدي‌ نشان داده است که حقوق بشر (فعال) در‬ ‫اولويت‌هاي او جايي ندارد و نبايد به قول‌هاي او در اين زمينه‬ ‫زياد اعتماد کرد يا «منشور حقوق شهروندي» او را نشانه‌اي از‬ ‫عالقه او به «حقوق بشر» دانست‪.‬‬ ‫در هر صورت‪ ،‬تغييراتي که از زمان روي کار آمدن‬ ‫حسن روحاني در سياست خارجي جمهوري اسالمي رخ‬ ‫داده‪ ،‬چرخش تاريخي بزرگي به شمار مي‌رود‪ .‬اين حرکت‬ ‫بدون موافقت علي خامنه‌اي امکان نداشت و او ظاهرا با‬ ‫درک وخامت شديد شرايط اقتصادي ايران و بسته شدن‬ ‫شيرهاي نفت (اين بزرگ‌ترين ماده حياتي براي حفظ نظام‬ ‫استبدادي حاکم) چاره‌اي نديده است جز اينکه با يک «نرمش‬ ‫قهرمانانه» همانند سلف خود‪ ،‬پس از تحميل هشت سال جنگ‬ ‫خانمان برانداز سياسي و اقتصادي بر مردم ايران‪ ،‬جام زهري‬ ‫را به دست بگيرد و از آن بنوشد‪.‬‬ ‫او اکنون جرعه‌اي از آن را از گلو فرو داده‪ ،‬ولي هنوز‬ ‫به سر کشيدن تمامي آن و پذيرش کامل آتش‌بس در جنگ‬ ‫ميان ايران و غرب تن نداده است‪ .‬اظهارات او و سر و صداي‬ ‫عمله و اکره‌اش در هفته‌ها و روزهاي آخر سال ‪ 2013‬که‬ ‫فشار‌هاي شديدي را متوجه دولت روحاني و گروه مذاکره کنده‬ ‫او کرده‌اند‪ ،‬بسياري را نگران آن کرده است که او بخواهد در‬ ‫برابر مذاکرات و توافق‌هاي انجام شده مقاومت کند و زحمات‬ ‫دولت روحاني را بي‌اثر کند‪.‬‬ ‫اين نگراني را نبايد جدي گرفت‪ .‬شواهد زيادي وجود‬ ‫دارد که تصميم بر تغيير سياست هسته‌اي و خارجي و باز کردن‬ ‫باب مذاکره با آمريکا‪ ،‬از مدت‌ها پيش از انتخاب روحاني‪ ،‬از‬ ‫سوي خامنه‌اي گرفته شده بود‪ .‬اخبار مربوط به ديدارهاي‬ ‫محرمانه بين مقامات آمريکايي و نمايندگان خامنه‌اي از اوايل‬ ‫سال ‪ 2013‬که اخيرا فاش شده است‪ ،‬اين واقعيت را تأييد‬ ‫مي‌کند‪ .‬هم‌چنين‪ ،‬انتقادهاي شديد از سعيد جليلي (مجري‬ ‫منويات علي خامنه‌اي) که از سوي ساير نامزدهاي انتخابات‬ ‫(مورد تأييد علي خامنه‌اي) در مناظره‌هاي تلويزيوني ديده‬ ‫شده‪ ،‬بدون ترديد با چراغ سبز علي خامنه‌اي بوده است‪.‬‬ ‫عالوه بر آن‪ ،‬مي‌توان گفت که دعوت خامنه‌اي از‬ ‫«مخالفان نظام» براي شرکت در انتخابات‪ ،‬با علم به اينکه‬ ‫اين نيروها در صورت شرکت به کسي رأي خواهند داد که‬ ‫بزرگ‌ترين زاويه را با شخص علي خامنه‌اي داشته باشد‪ ،‬نيز‬ ‫با اين قصد بوده است که نامزدي که بيش از همه سياست‬ ‫هسته‌اي و خارجي نظام را با حمله به سعيد جليلي به چالش‬

‫که اگر به «صلح» با غرب تن ندهد‪ ،‬ادامه جنگ اقتصادي‬ ‫مي‌تواند به قطع شريان حيات رژيم او (درآمد نفت) منجر‬ ‫شود و اگر جنگ به مرحله نظامي بکشد مقابله با آن در شرايط‬ ‫تحريم‌هاي فلج کننده اقتصادي آسان نخواهد بود ‪ -‬و در هر‬ ‫دو صورت او بايد از واکنش مردمي که زندگي خود را در اثر‬ ‫سياست‌هاي ماجراجويانه او از دست داده‌اند و زير فشارهاي‬ ‫تحريم و احيانا جنگ به مذلت افتاده‌اند بسيار نگران باشد‪.‬‬ ‫به اين ترتيب مي‌توان نتيجه گرفت که در سال ‪2014‬‬ ‫رژيم ايران راه ديگري جز ادامه و پيشرفت مذاکرات هسته‌اي‬ ‫با غرب و گشايش روابط دوجانبه با آمريکا نخواهد داشت‪.‬‬ ‫سر و صداهايي را هم که اين روزها در محافل تندرو اطراف‬ ‫خامنه‌اي عليه روحاني و همکاران او به راه افتاده نبايد زياد‬ ‫جدي گرفت‪ .‬بخشي از اين اعتراضات ممکن است خالصانه‬

‫دنباله از صفحة ‪36‬‬ ‫يا پدر نخواست و نرفت‪ ،‬يا رفت و نتيجه نگرفت و دو سال‬ ‫از عمر گرانبهاي من بر باد رفت! پدر باز هم با صالحديد‬ ‫مشاورهاي خود که پيشنماز مسجد محل هم از آن جمله بود‪،‬‬ ‫مرا به مکتب خانه فرستاد تا مادر را قانع کند من از فراگيري‬ ‫علم عقب نخواهم افتاد‪ .‬دو سال به مکتب خانه رفتم‪ .‬پيش‬ ‫از خواندن و نوشتن خط فارسي‪ ،‬روش خواندن قرآن را به‬ ‫من آموختند و پس از دوره کردن آن که مراحل خاص خود‬ ‫را داشت‪ ،‬خواندن و نوشتن خط فارسي را نيز به شاگردان‬ ‫مکتب خانه آموزش دادند‪ .‬از کتاب‌هاي ساده آغاز کرديم‬ ‫و سپس به حليه المتقين‪ ،‬کليله و دمنه و ديگر کتاب‌هائي‬ ‫رسيديم که خواندن آن‌ها کار آساني نبود‪ .‬با توجه به اينکه‬ ‫يادگيري تالوت قرآن داستان ديگري و خواندن و نوشتن به‬ ‫عربي داستان ديگري است‪ ،‬در سال دوم مکتب خانه آموزش‬ ‫زبان عربي را با خواندن کتابي به نام «نصاب الصبيان» آغاز‬ ‫کرديم‪.‬‬ ‫هنوز چندي نگذشته بود که وقت مدرسه رفتنم فرا‬ ‫رسيد‪ .‬پدر با صالحديد پيشنماز مسجد دوست داشت مرا به‬ ‫مدرسه ديني بفرستد تا طلبه و بعد آخوند شوم اما دائي بهادر‬ ‫با شنيدن اين موضوع‪ ،‬شکيبائي از کف داد و آنقدر زير گوش‬ ‫مادرم خواند تا مادر بر پدرم سخت گرفت و با ثبت نام من‬ ‫در مدرسه‌ به قول آن‌ها جديد موافقت کرد‪ ،‬هر چند همواره‬ ‫غر مي‌زد با اين کار دين و ايمانش بر باد رفت و با دست خود‬ ‫پسرش را زيان ديده در دو جهان کرد!‬ ‫روزي که با مادرم بار دگر براي ثبت نام به همان‬ ‫مدرسه رفتيم‪ ،‬دو سال از مراجعه نخست مي‌گذشت‪ .‬اين‬ ‫بار خانم دفتردار بدون دردسر کارهاي مربوط به اسم‌نويسي‬ ‫در مدرسه را انجام داد‪ .‬خواندن آب‪ ،‬بابا‪ ،‬بار در کالس اول‬ ‫دبستان براي کسي که در مکتب خانه کليله و دمنه خوانده بود‬

‫‪38‬‬

‫باشد (سال‌ها تلقين ايدئولوژيک سياست ضد آمريکايي‬ ‫به سادگي و سريع پاک نمي‌شود)‪ ،‬ولي بدون ترديد بخش‬ ‫ديگر آن صحنه‌سازي است و براي مقابله با تالش‌هاي کنگره‬ ‫آمريکا در برقراري تحريم‌هاي بيشتر عليه ايران به کار گرفته‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫به عبارت ديگر‪ ،‬رژيم مي‌خواهد نشان دهد که همان طور‬ ‫که دولت اوباما به خاطر سياست صلح‌جويانه با ايران زير فشار‬ ‫بخش‌هايي از کنگره قرار گرفته است‪ ،‬دولت روحاني نيز زير‬ ‫فشار مشابهي از طرف بخشي از حکومتيان قرار دارد و اوباما‬ ‫بداند که اگر در برابر فشار مخالفان خود کوتاه بيايد‪ ،‬حسن‬ ‫روحاني نيز شايد نتواند فشارهاي مخالفان خود را تحمل کند‬ ‫و ادامه مذاکره دچار مشکل شود‪.‬‬ ‫اين نکته ظريف هم شايد به ذهن طراحان اين سياست‬ ‫در ايران نرسيده باشد که موضع‌گيري‌هاي سياسي جناح‌هاي‬ ‫مختلف حکومتي در يک نظام دموکراتيک کامال طبيعي است‪،‬‬ ‫ولي در نظام واليت فقيه که حکومتيان همه خود را ملزم به‬ ‫اطاعت از رهبر مي‌دانند و او مي‌تواند با يک حکم حکومتي همه‬ ‫را به «راه راست» بکشاند و به دعواهايي از اين قبيل خاتمه‬ ‫دهد اين گونه نزاع‌ها بيشتر تصنعي است و کمتر کسي آن‌ها‬ ‫را جدي خواهد گرفت‪.‬‬ ‫در زمينه سياست داخلي نيز مي‌توان محتاطانه خوش‌بين‬ ‫بود‪ .‬فشار جامعه مدني بر شخص روحاني و دولت او براي‬ ‫گشايش سياسي شدت گرفته است و او به سختي مي‌تواند در‬ ‫برابر اين فشارها به مدت طوالني مقاومت کند‪ .‬او براي آزادي‬ ‫زندانيان سياسي و رفع حصر از رهبران جنبش سبز به تلويح‬ ‫و تصريح قول داده است و بسياري در مناسبات مختلف (و‬ ‫آخرين بار در سالگرد ‪ 16‬آذر در دانشگاه) اين قول او را يادآور‬ ‫شده و خواهان وفاي به آن شده‌اند‪.‬‬ ‫روحاني هم‌چنين نشان داده که به تالش‌هايي در‬ ‫اين زمينه‌ها دست زده و بخش‌هاي ديگري از حکومت را‬ ‫مانع آن بيان کرده است‪ .‬سرنخ اين بخش‌ها به روشني به‬ ‫علي خامنه‌اي ختم مي‌شود‪ .‬يعني او است که در برابر اين‬ ‫خواست‌ها ايستاده است ‪ -‬ولي تا کي؟‬ ‫از سوي ديگر‪ ،‬پيش‌نويس «منشور حقوق شهروندي»‬ ‫روحاني‪ ،‬صرف نظر از اينکه چيزي بيش از بازگويي حقوق‬ ‫مشروط و تبعيض‌آميز مندرج در قانون اساسي و قوانين‬ ‫موضوعه جمهوري اسالمي ندارد‪ ،‬به بحث‌هاي حقوق بشري‬ ‫و شهروندي در جامعه مدني دامن زده است و اين به نوبه‬ ‫خود بر مطالبات جامعه مدني از دولت خواهد افزود و فشارهاي‬ ‫بيشتري را متوجه او خواهد کرد‪.‬‬ ‫مجموعه اين عوامل به احتمال زياد روحاني را وا خواهد‬ ‫داشت که به اقداماتي در زمينه آزادي‌هاي سياسي و مطبوعاتي‬ ‫دست بزند و خامنه‌اي را نيز به پذيرش اين تحوالت تا حدي‬ ‫قانع کند‪ .‬از اين رو مي‌توان گشايش‌هايي را در زمينه سياست‬ ‫داخلي رژيم در سال ‪ 2014‬نيز انتظار داشت‪ ،‬ولي اين تحوالت‬ ‫نه در اولويت‌هاي شخص حسن روحاني و نه به طريق اولي‬ ‫در اولويت‌هاي علي خامنه‌اي قرار دارند و از اين رو دامنه اين‬ ‫تحوالت محدودتر از تحوالت در سياست خارجي خواهد بود‪.‬‬

‫مسخره به نظر مي‌رسيد‪ ،‬اما آن زمان يا برنامه جهشي و هر‬ ‫سال دو کالس خواندن وجود نداشت‪ ،‬يا هنوز اين برنامه در‬ ‫شهر ما اجرا نمي‌شد‪.‬‬ ‫سال‌ها از آن ماجرا گذشته و گاه فکر کردن به دو سال‬ ‫عمر تلف شده فشاري بر قلبم وارد مي‌آورد‪ ،‬اما خوب يا بد‬ ‫هر چه بود گذشت و تاسف بر کم و کاستي‌هاي گذشته کار‬ ‫بيهوده‌اي است‪ .‬دائي بهادر مي‌خواست با درس خواندن من‬ ‫در مدرسه جديد و سپس دانشگاه‪ ،‬آينده‌اي خوب و روشن‬ ‫برايم رقم بزند‪ .‬پيش بيني او در مورد پيامدهاي نه چندان‬ ‫خوب ازدواج مادرم با مردي به سن پدرش نيز درست از‬ ‫کار درآمد‪ .‬پدر در سن شصت و دو سالگي مرد و مادر سي و‬ ‫چهارساله‌ام که به نظر خانم‌هاي امروزي تازه وقت ازدواج‬ ‫کردنش بود بيوه شد‪.‬‬ ‫اينک در گردهمائي‌هاي دسته جمعي‪ ،‬دوستاني که از‬ ‫چله به چله شدن شناسنامه‌ام آگاهي دارند سر به سرم‬ ‫مي‌گذارند و مي‌گويند‪ :‬دکتر مهدي‪ ،‬اگر دائي جانت راه تو را‬ ‫از مدرسه‌هاي ديني به مدرسه‌هاي جديد بر نگردانيده بود با‬ ‫شرايط موجود در کشور حاال روزگار بهتري داشتي‪ .‬ديگري‬ ‫مي‌گويد اي بابا‪ ،‬از شانس اين آقا مهدي‪ ،‬مي‌توانست داستان‬ ‫به گونه ديگري باشد‪ .‬مي‌دانيد که همه روحاني‌ها داراي‬ ‫عنوان و القاب نيستند و بسياري از آن‌ها زندگي ساده‌اي‬ ‫دارند‪ .‬از آن گذشته شايد ما به جاي دور هم نشستن و لذت‬ ‫بردن از گفتگوي با يکديگر بايد هر از گاهي به گورستاني‬ ‫متروکه مي‌رفتيم و بر گور بي‌نام و نشان آخوندي درباري و‬ ‫معدوم شده به نام شيخ مهدي فاتحه مي‌خوانديم پس همان‬ ‫بهتر که دائي بهادرش که روحش شاد باشد مسير او را به‬ ‫همين راهي که طي کرده‪ ،‬برگردانيد‪.‬‬ ‫پايان‪.‬‬ ‫فرا رسيدن سال نو ميالدي را به همه به ويژه‬ ‫هموطن‌هاي مسيحي تبريک عرض مي‌کنم‪.‬‬


‫‪39‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫درگذشت يک دانشمند بزرگ‬

‫ماه گذشته دکتر «مهدي بطحاﺋﯽ» اديب و دانشمند بزرگ ايراني ساکن آتالنتا که‬ ‫سراسر عمر خود را دلسوزانه وقف گسترش دانش‪ ،‬فرهنگ و زبان فارسي نموده بود‪ ،‬دار‬ ‫فاني را وداع گفته و به ابديت پيوست‪.‬‬ ‫دکتر بطحاﺋﯽ يک الگوی تمام‌عيار برای همه‌ی آنانی بود که دل در گرو ميهن داشته‬ ‫و تعميق پژوهش‌های ايران‌شناسانه را تمنا دارند‪.‬‬ ‫درگذشت اين بزرگمرد جامعه ايراني را به تک تک اعضاي خانواده و دوستان‬ ‫محترم اين عزيز از دست رفته تسليت گفته و بر خود مي‌باليم که ايشان در زمان حيات‬ ‫پرثمرشان‪ ،‬گوشه‌اي از آموز‌ه‌ها و دستاوردهای علمی خود را در قالب مقاالت مختلف در‬ ‫دسترس خوانندگان عزيز پرديس قرار دادند‪.‬‬ ‫ياد و خاطره و خدمات ارزنده اين دانشمند فقيد گرامي باد‪.‬‬ ‫کارکنان انتشارات پرديس‬

‫‪39‬‬


‫‪40‬‬

‫‪January 2014‬‬

‫‪40‬‬

‫دي ‪1392‬‬

‫الرحمن و رحيم به خاطر همين موضوع بهش تخفيف داده‬ ‫بوده و با او مايه کاري حساب کرده بود‪.....‬حاال من کاري به‬ ‫اين کارها ندارم‪ .‬وقتي نلسون ماندال مرد همه مردم دنيا عزا‬ ‫گرفتند‪ ،‬به خصوص مقام معظم رهبري و رييس جمهوري‬ ‫سابق‪ ،‬احمدي‌نژاد‪ ،‬چونکه به فکر مردن خود افتادند و در نظر‬ ‫مجسم کردند که در مراسم آن‌ها دو سه نفري از قبيل بشار‬ ‫اسد و شيخ نصراهلل و رهبران حماس و ژنرال بشير شرکت‬ ‫خواهند کرد و البته اگر چاوز رييس جمهوري ونزوﺋﻼ زنده‬ ‫بود‪ ،‬حتمأ در مراسم شرکت مي‌کرد ولي مراسم خود او هم‬ ‫مدت‌ها پيش برگزار شده بود‪.‬‬ ‫بله علت عزاي عمومي مردم دنيا‪ ،‬احترامي بود که براي‬ ‫او قايل بودند‪ .‬اين مرد با تمام سختي و مشقتي که کشيد‪،‬‬ ‫حرف از انتقام و قصاص نزد‪ .‬به حرف‌هايي که قبل از رسيدن‬ ‫به قدرت زده بود وفادار ماند و اهل تقيه و بخيه هم نبود و‬ ‫ژنرال‌ها و وزيران رژيم سابق را به جوخه اعدام نسپرد و‬ ‫سرمشقي شد براي بسياري از سياستمداران و مبارزان راه‬ ‫آزادي در دنيا‪.‬‬

‫کورش سليماني‬

‫وجه مشترک‌هاي ايران و اسراييل‬ ‫و ماندال‬

‫‪K@Kourosh123.com‬‬

‫سال نوي ميالدي‬

‫فرا رسيدن سال ‪ 2014‬ميالدي را به آگاهي شما‬ ‫مي‌رسانم و ضمن همدردي با آن‌هايي که درست در همين‬ ‫موقع در سال گذشته با خود قول و قرارهايي گذاشته بودند‬ ‫و موفق به عمل کردن به آن‌ها نشدند‪ ،‬اميدوارم که سال‌هاي‬ ‫سال زنده باشند تا يکي از اين سال‌ها به آرزوهاي ديرينه‬ ‫خود جامه عمل بپوشانند‪ .‬آمين يا رب‌العالمين‪.‬‬

‫نلسون ماندال و رحمت ايزدي‬

‫دولتمردان جمهوري اسالمي و اسراييل با تمام اختالف‬ ‫نظرهايي که با هم دارند‪ ،‬در يک موضوع وجه مشترک‌هاي‬ ‫عجيبي پيدا کردند و آن هم بهانه‌هاي عجيب و غريبي است‬ ‫که براي نرفتن به مراسم اداي احترام و گراميداشت نلسون‬ ‫ماندال مطرح کردند‪.‬‬ ‫شيمون پرز رييس جمهوري نود ساله اسراييل به خاطر‬ ‫سرماخوردگي و نتانياهو به خاطر هزينه سنگين امنيتي‪،‬‬ ‫قيد رفتن به مراسم را زدند و اگر غلط نکنم مقام معظم‬ ‫رهبري کوچک‌ترين اظهارنظر يا تأسفي از مرگ ماندال‬ ‫نکرد و خودش هم در مراسم شرکت نکرد و بعد موضوع‬ ‫حضور رييس جمهوري اسبق خاتمي پيش آمد که با ماندال‬ ‫مالقات کرده بود‪ ،‬ولي اشکال کار اينجا بود که محمود‬ ‫احمدي‌نژاد هم رييس جمهور اسبق بود و به احتمال قوي‪،‬‬ ‫حسن روحاني رييس جمهوري فعلي هم دلش نمي‌خواست‬ ‫در کنار احمدي‌نژاد در جايي ظاهر شود‪ .‬آقاي ظريف وزير‬ ‫امور خارجه هم چون با وزير خارجه روسيه مالقات داشت‪،‬‬ ‫از رفتن به آفريقاي جنوبي خودداري کرد و حاال چه اشکالي‬ ‫داشت که محل مالقات را تغيير مي‌دادند و همديگر را در‬ ‫کشور ماندال مالقات مي‌کردند و قبل و بعد از شرکت در‬ ‫مراسم تا دلشان مي‌خواست در باره موضوع‌هاي گوناگون و‬ ‫جور و واجور چک و چانه مي‌زدند‪.‬‬

‫تاثير مراسم عزاداري مردم آفريقاي‬ ‫جنوبي بر ايرانيان‬

‫پيدا کرد به طوري که بعد از تمام شدن مدت قرارداد‪ ،‬خود‬ ‫پمپ بنزين‌ها به فکر افتادند (منظورم اينه که صاحبان پمپ‬ ‫بنزين‌ها) که خودشان اين کار را بکنند و کردند و اين ايده‬ ‫رونق گرفت‪ ،‬به طوري که غول‌هاي نفتي که خودشان پمپ‬ ‫بنزيني هم براي فروش داشتند با آغوش باز از اين طرح‬ ‫جديد استقبال کردند‪.‬‬

‫انديشه‌هاي امپرياليستي پمپ‬ ‫بنزين‌هاي ‪( .Q.T‬کيو تي به‬ ‫امريکايي مي‌شه «سفر سريع»)‬

‫خالصه که مدت‌ها گذشت تا اينکه چندنفري با سوداي‬ ‫بهتر کردن وضع پمپ بنزين‌ها و پر کردن حساب‌هاي بانکي‬ ‫خود با طرح بهتري وارد کارزار شدند و رقيبان امپرياليست را‬ ‫تا حدود زيادي از ميان بردند و آن‌ها روي نقطه‌هاي حساس‬ ‫انگشت گذاشتند که من نگارنده (يعني خود من) آن‌ها را‬ ‫نکته به نکته‪ ،‬مو به مو به عرض و آگاهي خوانندگان بي‌توجه‬ ‫خواهم گذاشت‪.‬‬

‫اول‪ WC :‬يا مستراب يا مستراح يا‬ ‫توالت يا ‪Restroom‬‬

‫در مراسم ترحيم مرحوم نلسون ماندال مردم دنيا با‬ ‫کمال تعجب مشاهده کردند که سياه‌پوستان آفريقاي جنوبي‬ ‫به جاي عزاداري و آه و ناله کردن و خاکستر روي سر ريختن‬ ‫و يقه جر دادن‪ ،‬از موزيک و رقص بهره گرفته و به شادي و‬ ‫پايکوبي پرداخته‌اند‪.‬‬ ‫اگر ايرانيان روش فعلي خود را کنار بگذارند و روش‬ ‫آفريقايي را در پيش بگيرند‪ ،‬بايد بنويسم که در موقع رحلت‬ ‫مقام معظم رهبري‪ ،‬ايران شاهد بزرگ‌ترين و باشکوه‌ترين‬ ‫مراسم عزاداري خواهد بود‪.‬‬

‫اندر فايده‌هاي‬ ‫امپرياليسم خونخوار جهاني‬

‫يکي از نشريه‌هاي ايراني نوشته بود‪« ،‬نلسون ماندال‬ ‫به رحمت ايزدي پيوست» و من نمي‌دونم اين «رحمت‬ ‫ايزدي» کيه که بعضي‌ها که دارفاني را وداع مي‌کنند و چشم‬ ‫از جهان فرو مي‌بندند و جان به جان‌آفرين تسليم مي‌کنند‬ ‫به او‪ ،‬يعني به رحمت ايزدي مي‌پيوندند!‬ ‫يادم مياد اون وقت‌ها که در ايران بودم‪ ،‬موقع‬ ‫زمستون و سرماي شديد‪ ،‬روزنامه‌ها مي‌نوشتند «بهمن‬ ‫عظيمي» در کوه‌هاي فالن جا چندين نفر را کشته و من‬ ‫باالخره نفهميدم که اين «بهمن عظيمي» کيه که فقط در‬ ‫زمستون‌ها موقع برف و بارون توي کوه‌ها آدم مي‌کشه و‬ ‫چه اشکالي داره که تابستون‌ها اين کار را توي بيابون بکنه‬ ‫و اگر اين قاتل اينقدر مشهوره که همه اون رو مي‌شناسند‪،‬‬ ‫چرا دستگيرش نمي‌کنند‪.‬‬ ‫به هر روي مطلب ما در باره نلسون ماندال بود که ‪95‬‬ ‫سال آزگار عمر کرد و از دنيا رفت و البته مي‌دونيد که ‪27‬‬ ‫سال هم بيخودي در زندان بوده و فکر مي‌کنم خداوند‬

‫يکي از فايده‌هاي امپرياليسم اينه که اون‌هايي که عليه‬ ‫اون شعار ميدن و مطلب مي‌نويسن‪ ،‬براي زندگي همين‬ ‫کشور امپرياليستي امريکا را انتخاب مي‌کنند‪ .‬گله و شکايت‬ ‫زندگي در خارج را به حساب نوعي ميهن‌پرستي مي‌گذارند‪،‬‬ ‫البته در گفت‌وگوها و ميهماني‌ها يا نوشته‌ها و به هر روي من‬ ‫معتقدم که حقيقت را بايد گفت و نوشت و شنيد و خواند‬ ‫(البته به غير از زندگي خصوصي من) و حاال برعکس گذشته‬ ‫که مثل‌هايي که معموأل از خوردني‌ها و رستوران‌ها مي‌زده‌ام‪،‬‬ ‫اين بار يک راست مي‌روم به سراغ پمپ بنزين‌ ‪Magic‬‬ ‫‪.Market‬‬ ‫حدود سي سال پيش پمپ بنزين‌ها يک کيوسک‬ ‫کوچک داشتند و هر وقت که راننده‌اي به قول معروف بنزين‬ ‫مي‌زد پولش را به فروشنده مي‌داد و مي‌رفت و اين آقا يا‬ ‫خانم فروشنده وقتي که مشتري نداشت به مگس پراندن‬ ‫مشغول بود تا اينکه يک فرد به نام «مانفرد» که انديشه‌هاي‬ ‫خبيث امپرياليستي داشت به فکر تغيير جريان افتاد و با‬ ‫بستن قراردادي با صاحب پمپ بنزين‌ها‪ ،‬براي مدتي محدود‪،‬‬ ‫مغازه کوچکي در همان پمپ بنزين زد و فروشنده محترم‬ ‫داخل مغازه را هم به کار گرفت و اين ايده هم بسيار طرفدار‬

‫اول کار فروخته مي‌شود‪ ،‬ولي گاهي وقت‌ها قهوه بيچاره‬ ‫مدت‌ها در ظرف خود باقي مي‌ماند و سرد مي‌شد و کم‌کم‬ ‫به حالت شيره در مي‌آمد و مشتري فلک‌زده را از قهوه‬ ‫خوردن خود پشيمان مي‌کرد‪.‬‬ ‫ولي حاال مدير پمپ بنزين که محل کار خود را ارث‬ ‫پدرش نمي‌داند‪ ،‬سر ساعت معين قهوه‌هاي مصرف نشده‬ ‫را خالي مي‌کند و بنابراين هميشه تازگي آن براي مشتري‬ ‫تضمين است‪ .‬عالوه بر آن انواع و اقسام قهوه با کافيين‪،‬‬ ‫يا بدون کافيين با ساير مخلفاتي که آن‌ها را خوشمزه‌تر‬ ‫مي‌کند همراه با شيريني تر و خشک عرضه مي‌شوند که به‬ ‫بهترين کافي شاپ‌ها و هتل‌ها و رستوران‌ها مي‌گويند زکي!‬ ‫(ببخشيد ديگه از اين لغت استفاده نمي‌کنم‪).‬‬

‫سوم‪ :‬امنيت‪ ،‬راحتي‪ ،‬نور‪ ،‬ارزاني‬

‫يکي ديگر از خاصيت‌هاي اين پمپ بنزين‌ها قراردادن‬ ‫ماشين‌هاي بانکي ‪ ATM‬در داخل مغازه بود که باعث‬ ‫مي‌شد مشتري بدون ترس و لرز و با خيال راحت پول‬ ‫خود را بيرون بکشد و ديگر اينکه تعداد زياد پمپ بنزين‌ها‬ ‫باعث سرعت کار مي‌شد و خود پمپ بنزين‌ها زير يک‬ ‫طاقي قرار داشت که روزهاي باراني مشتري بيچاره مثل‬ ‫موش آب کشيده به داخل اتوموبيل خود برنگردد و البته و‬ ‫صد البته قيمت بنزين ارزان‌تر از جاهاي ديگر بود (که من‬ ‫از اين اخالق صاحب مغازه خيلي خوشم مي‌آيد) و ديگر‬ ‫اينکه اين پمپ بنزين‌ها ‪ 24‬ساعت شبانه‌روز باز هستند و‬ ‫آخر اينکه سر نبش قرار دارند که ورود و خروج را راحت‬ ‫مي‌کنند و ترافيک پيش نمي‌آيد ولي اشکال اينجاست که‬ ‫من نمي‌دانم از کدام خيابان بيرون آمده‌ام و به راحتي گم‬ ‫مي‌شوم‪.‬‬

‫رقابت‌هاي غول‌هاي امپرياليستي و‬ ‫از بين بردن اختالف‌هاي طبقاتي‬

‫عرض شود به حضور شما که يکي از مصيبت‌هاي بزرگ‬ ‫پمپ بنزين‌ها در گذشته‪ ،‬همانا «رست‌روم»‌ها يا توالت‌هاي‬ ‫آن‌ها بود‪ ،‬چونکه به داليلي که من نمي‌دونم پشت پمپ‬ ‫بنزين‌ها قرار داشت و باز هم به داليلي که من نمي‌دانم در‬ ‫آن‌ها هميشه قفل بود و مشتري فلک‌زده مجبور بود با سرعت‬ ‫دوباره به فروشنده مراجعه کند و با التماس کليد را بگيرد و با‬ ‫سرعت برق و باد به پشت فروشگاه برود و تازه اگر شانس‬ ‫بياورد و قفل به راحتي باز شود و تازه اين «استراحتگاه‌ها»‬ ‫(امريکايي‌اش مي‌شه ‪ )Restroom‬مجهز هم نبود و نبودن‬ ‫کاغذ توالت و صابون هم مصيبتي بود غيرقابل تصور‪.‬‬ ‫با طرح جديد صاحبان ‪ .Q.T‬توالت‌ها به داخل آورده‬ ‫شدند و طرح مغازه هم طوري داده شد که فروشنده بتواند در‬ ‫جريان رفت و آمد مردم (چه مشتري و چه غيرمشتري) باشد‬ ‫و احتياجي به قفل نباشد و به عالوه تعداد توالت‌ها را هم زياد‬ ‫کردند و آن‌ها را به سنگ مرمر مزين نمودند و خالصه اينکه‬ ‫وضع را طوري عوض کردند که گويي به شيک‌ترين هتل‌هاي‬ ‫بزرگ جهان نزول اجالل فرموده‌ايد‪.‬‬

‫دوم‪ :‬قهوه‬

‫در گذشته خوردن قهوه در پمپ بنزين‌ها بهترين راه‬ ‫براي ترک قهوه بود‪....‬چونکه صاحب مغازه معموأل قهوه را‬ ‫دم مي‌کرد و به اميد آن مي‌نشست که همه آن در همان‬

‫خالصه که غول‌هاي نفتي امپرياليسم خونخوار جهاني‬ ‫با همه قدرت و ثروت خود حريف ‪ .Q.T‬نشدند و شهرت و‬ ‫اعتبار خود را در خطر ديدند و سعي بسيار در تغيير اوضاع‬ ‫دادند ولي هيچگاه به وضع اول برنگشتند و صاحبان ‪.Q.T‬‬ ‫هم غرق در ﻧﺸﺌﮕﯽ موفقيت خود بودند که به آن‌ها خبر‬ ‫رسيد که شرکتي به نام ‪ RaceTrac‬به رقابت و چشم‬ ‫و همچشمي با آنان پرداخته و حتي روي دست آن‌ها بلند‬ ‫شده و کارش هم گرفته است‪.‬‬

‫‪RaceTrac‬‬ ‫اين شرکت ساختمان پمپ بنزين را عوض کرد‬ ‫و براي آن‌ها سه در ورودي و خروجي گذاشت و براي‬ ‫مشتري‌ها مثل قهوه‌خانه‌ها صندلي و ميز داخل و خارج‬ ‫مغازه‌ها گذاشت و بهترين شيريني و سالم‌ترين ساالد‬ ‫و غذاهاي سريع ديگر را در اختيار خريداران قرار داد و‬ ‫آب زير ‪ .Q.T‬انداخت و حاال از رقابت اين دو غول که‬ ‫غول‌هاي بزرگ نفتي را بيچاره کرده‌اند‪ ،‬اوضاع تغيير کرده‬ ‫و شعبه‌هاي زياد آن‌ها در جاي جاي شهر يافت شده تا‬ ‫مردم به طور مساوي از امکانات آن‌ها بهره‌ور شوند‪ ،‬يعني‬ ‫شما چه به محله‌هاي ثروتمندان يا فقير و فقراي شهر‬ ‫سفر کنيد اين پمپ بنزين‌ها با همين ريخت و قواره و‬ ‫شرايط به کار مشغول هستند و جالب اينجاست که يواش‬ ‫يواش دارند به صورت پاتوق يا گردشگاهي براي مردم در‬ ‫مي‌آيند‪....‬بله من چهارچشمي مواظبم ببينم که کي روي‬ ‫دست اين‌ها مي‌زنه‪....‬‬


‫‪41‬‬

‫من مسلمان نيستم ايراني‌ام‬ ‫مهدي يعقوبي‬

‫در رگم مي‌جوشد امواج شراب‬ ‫من زالل‌ام مثل آب‬ ‫چترهاي مهرباني بر سرم‬ ‫در نگاهم مي‌شکوفد آفتاب‬ ‫من مسلمان نيستم ايراني‌ام‬ ‫مي‌پرند از واژه‌هاي شعر من پروانه‌ها‬ ‫خانه‌ام ميخانه‌ها‬ ‫در حريم سبز روياهاي من‬ ‫نورها تابيده‌اند‬ ‫در شبانگاهان برفي تا سحر‬ ‫در دلم گنجشگ‌ها خوابيده‌اند‬ ‫من مسلمان نيستم ايراني‌ام‬ ‫ماه را شب‌ها به پشت پنجره‬ ‫مي‌کشم با بوسه‌هايم در بغل‬ ‫در سکوت زرد رنگ دره‌ها‬ ‫مي‌شود زيبائي گل‌هاي سرخ‬ ‫در دل و جانم غزل‬ ‫من مسلمان نيستم ايراني‌ام‬ ‫طبل شادي عاشقان بر بام‌هايم مي‌زنند‬ ‫مي‌فروشان پشت درها با خم مي روي دوش‬ ‫کوچه‌هايم نغمه‌هاي نوش نوش‬ ‫دوستت دارم تمام حرف‌هاست‬ ‫مهرباني در نگاه مردم‌ام بي‌انتهاست‬ ‫من مسلمان نيستم ايراني‌ام‬ ‫دختران در ميهن‌ام گيسو بر افشانند بر شانه‌ها‬ ‫پرتو گرم محبي روز و شب‌ها در نگاه‬ ‫آرزوهايم پر از رنگين کمان‬ ‫زندگي در خاک من گل واژه آزادي است‬ ‫هر نفس در هر نفس هر جا که باشم‬ ‫بر فراز آسمان يا خفته در کنج قفس‬ ‫مذهبم عشق است و بس‬ ‫من مسلمان نيستم ايراني‌ام‬

‫بهوش باش ‬ ‫که ايران ترا پيام دهد‬ ‫ملک‌الشعرای بهار‬

‫بهوش باش که ايران تو را پيام دهد‬ ‫تو را پيام به صد عز و احترام دهد‬ ‫نسيم صبح که بر سرزمين ما گذرد‬ ‫ز خاک پاک نياکان ترا سالم دهد‬ ‫تو پايبند دياری و رشته‌ای است نهان‬ ‫که با گذشته ترا ارتباط تام دهد‬ ‫به کارنامه‌ي پيشينيان نگر بد و خوب‬ ‫که تلخ‌کاميت آرد پديد و کام دهد‬ ‫ز درس حکمت و آداب رفتگان مگسل‬ ‫که اين گسستگي‌ات خواری مدام دهد‬ ‫کسی که از پدران ننگ داشت ناخلف است‬ ‫که مرد را شرف باب و مام نام دهد‬ ‫به علم خويش بکن تکيه و به عزم درست‬ ‫که علم و عزم ترا عزت و مقام دهد‬ ‫ولی ز سنت ديرين متاب رخ زيراک‬ ‫به ملک سنت ديرينه احتشام دهد‬ ‫شعاير پدران و معارف اجداد‬

‫‪January 2014‬‬

‫‪41‬‬

‫دي ‪1392‬‬

‫از ايران چنان غارتي کرده‌اند‬ ‫حيات و قدرت اقدام و احترام دهد‬ ‫ايراني‌هاي رومانتيک‬ ‫که اعداد را جاي واتاب نيست‬ ‫به راه تست بسی دام‌های دانه نمای‬ ‫بگويند هم چنگ و تار و رباب‬ ‫کجاست مرد که از دانه فرق دام دهد؟‬ ‫ليال فرجامي‬ ‫جز آنگه که دستي به مضراب نيست‬ ‫ز دام و دانه اگر نگذری محال است اين‬ ‫که اين مهين ماني و مزدک است‬ ‫که روزگار ترا فرصت قيام دهد‬ ‫آه دختر کوچک‬ ‫حجاز و سرانديب و سغالب نيست‬ ‫پيام مام جگر خسته را ز جان بشنو‬ ‫جنگ زد ‌ه کوچک‬ ‫و هر دل فروزنده آتشکده‌ست‬ ‫که پند و موعظه‌ات با صد اهتمام دهد‬ ‫مهاجر کوچک‬ ‫آنقدر گم شده‌اي که بايد عکس و نشاني‌ات را به که تابان و گرم است و سرداب نيست‬ ‫ز چشم مام وطن خون چکد بر اين آفاق‬ ‫دل دشت و کوهش پر از گوهر است‬ ‫که سرخی شفقش جلوه صبح و شام دهد‬ ‫نشريات دهيم‬ ‫به جويش گالب است و شوراب نيست‬ ‫کنام شيران ويران شده ست‪ ،‬بچه‌ي شير‬ ‫مطمئن باش هيچ کس براي پيدا کردنت‬ ‫چنين ننگ و بيداد را چاره هست‬ ‫کجاست کايد و آرامش کنام دهد؟‬ ‫هفت زره و کفش و کاله فوالدي نخواهد پوشيد‬ ‫نگويم درين چاله پاياب نيست‪:،‬‬ ‫ز چنگ بي‌هنران برکشد زمام امور‬ ‫در بيابان غول‌ها و هيوال‌ها‬ ‫بجز جنبش ملي دادخواه‬ ‫به دست مردم صاحب هنر زمام دهد‬ ‫که امروز بزرگراه دود گرفته‌اي است‬ ‫به سرکوب بيداد اسباب نيست‬ ‫خردمندی‬ ‫وطن به چنگ لئام است کو‬ ‫هميشه يک قناري در خاک و غبار از ياد مي‌رود‬ ‫*‬ ‫دهد‬ ‫لئام‬ ‫بدين‬ ‫که درس فضل و شرافت‬ ‫آوازش را اگر شنيده‌اي‬ ‫دلم هر زمان مژده‌ها مي‌دهد‬ ‫بدان هنوز هم زنده‌اي‬ ‫مرا هيچ شکي درين باب نيست‬ ‫اما اما اما تو را به جدت بازنگرد!‪ ‬‬ ‫از خون جوانان وطن‬ ‫که ايران زمين باز يابد شکوه‬ ‫اين جزيره‌ي زخمي به زودي غرق خواهد شد‬ ‫دگر دور مهر است و محراب نيست‬ ‫عارف قزويني‬ ‫دندان‌هاي تيز آب سراسرش را جويده است‬ ‫ببينم خروشيده درياي خلق‬ ‫و کوسه‌ها سالهاست که با نهنگ‌ها همخوانند‬ ‫که اين خاک‪ ،‬باياي گنداب نيست‬ ‫هنگام مي و فصل گل و گشت چمن شد‬ ‫دختر کوچک‬ ‫چه دريا که پهناي ايران زمين‬ ‫دربار بهاري تهي از زاغ و زغن شد‬ ‫تو پدر مي‌خواستي‬ ‫که دريا بدين گونه پهناب نيست‬ ‫از ابر كرم خطه ري رشگ ختن شد‬ ‫جنگ زده‌ي کوچک‬ ‫فراز آمده کاوياني درفش‬ ‫دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد‬ ‫تو پناه مي‌خواستي‬ ‫که هان جاي ضحاک کجتاب نيست‬ ‫چه كجرفتاري اي چرخ چه بد كرداري اي چرخ‬ ‫مهاجر کوچک‬ ‫خالفت شده کشتي‌اش باژگون‬ ‫سر كين داري اي چرخ نه دين داري نه آيين داري اي چرخ تو خانه مي‌خواستي‬ ‫همش جاي جز عمق گرداب نيست‬ ‫و افسوس که ايراني‌هاي رومانتيک‬ ‫سپاه و عبا و عقال و عقار‬ ‫از خون جوانان وطن الله دميده‬ ‫شب‌ها به سمت ماه زوزه مي‌کشند‬ ‫بجز الشه بر روي غرقاب نيست‬ ‫از ماتم سرو قدشان سرو خميده‬ ‫و استخوانهاي پوک هخامنش را ليس مي‌زنند‬ ‫و خورشيد خندان که باز آمدم‬ ‫در سايه گل بلبل ازين غصه خزيده‬ ‫گوشت حقوق بشر را خام خام مي‌درند‬ ‫تو هم زنداني بي‌شماره‌اي باش که به زودي دگر مهلت کرم شبتاب نيست‬ ‫گل نيز چو من در غمشان جامه دريده‬ ‫*‬ ‫چه كجرفتاري اي چرخ چه بد كرداري اي چرخ‬ ‫مفقوداالثر اعالم مي‌شود‬ ‫سر كين داري اي چرخ نه دين داري نه آيين داري اي چرخ همين که بار‌ها دستگير و اعدام و گلوله باران به تبعيد عمري‌ست تا ديده‌ام‬ ‫ز روي وطن هيچ سيراب نيست‬ ‫شده‌اي‬ ‫دماوند را تا نبينم به چشم‬ ‫خوابند وكيالن و خرابند وزيران‬ ‫کفاره گناهان کبيره‌ات را داده‌اي‬ ‫مرا بهره از مهر و مهتاب نيست‬ ‫بردند به سرقت همه سيم و زر ايران‬ ‫دختر کوچک‬ ‫نماز آورم سوي ايران زمين‬ ‫ما را نگذارند به يك خانه ويران‬ ‫بي‌پدر بي‌پناه بي‌خانه‬ ‫بجز ميهنم مادر و باب نيست‬ ‫يارب بستان داد فقيران ز اميران‬ ‫بي‌خدا‬ ‫سرايم به بانگ دري چامه‌ها‬ ‫اص ً‬ ‫چه كجرفتاري اي چرخ چه بد كرداري اي چرخ‬ ‫ال‬ ‫که همتاي شان در خوشاب نيست‬ ‫سر كين داري اي چرخ نه دين داري نه آيين داري اي چرخ چه فرق مي‌کند‬ ‫اگر چند دانم که در ميهنم‬ ‫لعنتي‬ ‫چنان من سراينده کمياب نيست‬ ‫از اشك همه روي زمين زير و زبر كن‬ ‫چه فرق؟‬ ‫بسا شاعرانند شيرين سخن‬ ‫مشتي گرت از خاك وطن هست به سر كن‬ ‫زمين زير پاي تو‬ ‫که شان شعر جز چامه ناب نيست‬ ‫غيرت كن و انديشه ايام بتر بكن‬ ‫گوي لغزاني است بر شاخ شکست ‌ه يک گاو‬ ‫هم‌آهنگ با نبض ايران ولي‬ ‫اندر جلو تير عدو سينه سپر كن‬ ‫يک گوساله‬ ‫دلي چون دلم در تب و تاب نيس‬ ‫چه كجرفتاري اي چرخ چه بد كرداري اي چرخ‬ ‫حتمًا‬ ‫سر كين داري اي چرخ نه دين داري نه آيين داري اي چرخ حتمًا‪ ‬‬ ‫انتظار بيشتري‬ ‫گناه بچه‌ها چيه‪،‬‬ ‫از دست عدو ناله من از سر درد است‬ ‫نمي‌شود داشت‪.‬‬ ‫ميون اين قرن جنون؟‬ ‫انديشه هر آن كس كند از مرگ نه مرد است‬ ‫جانبازي عشاق نه چون بازي نرد است‬ ‫ايران سرود‬ ‫بابک صحرايي‬ ‫مردي اگرت هست كنون وقت نبرد است‬ ‫چه كجرفتاري اي چرخ چه بد كرداري اي چرخ‬ ‫نعمت آزرم‬ ‫سر كين داري اي چرخ نه دين داري نه آيين داري اي چرخ‬ ‫گناه بچه‌ها چيه‬ ‫ميون اين قرن جنون‬ ‫در اندوه ميهن مرا تاب نيست‬ ‫عارف ز ازل تكيه بر ايام ندادست‬ ‫که بي‌صدا پرپر مي‌شن‬ ‫که خاموشي‌اش کمتر از خواب نيست‬ ‫جز جام به كس دست چو خيام ندادست‬ ‫تو شعله‌هاي جنگ و خون؟‬ ‫پر از درد‪ ،‬دل‌ها و لب‌ها خموش‬ ‫دل جز به سر زلف دالرام ندادست‬ ‫گناه بچه‌ها چيه که سرپناهي ندارن‬ ‫مگرشان به تن جان بي‌تاب نيست؟‬ ‫صد زندگي ننگ به يك نام ندادست‬ ‫که شب‌ها با حسرت و بغض‬ ‫به ميدان زن و مرد پيکار هست‬ ‫چه كجرفتاري اي چرخ چه بد كرداري اي چرخ‬ ‫سر روي بالش مي‌ذارن؟‬ ‫ولي رزم انبوه پرتاب نيست‬ ‫سر كين داري اي چرخ نه دين داري نه آيين داري اي چرخ‬ ‫دلگيرم از دنيايي که‬ ‫همي دار و بيداد و بي‌آبي است‬ ‫غرق شبي بي‌انتهاست‬ ‫دمي داد و مهر و نمي آب نيست‬ ‫دنياي تلخي که هنوز‬ ‫بود دشمن و خشکسال و دروج‬ ‫بازيچه خودکامه‌هاست‬ ‫گذر عمر‬ ‫در ايران يکي چهره شاداب نيست‬ ‫هر کس به نام امنيت‬ ‫نسيمي که از سوي ميهن وزد‬ ‫شيخ بهايي‬ ‫جهان رو به خون مي‌کشه‬ ‫جز آه دل و بوي خوناب نيست‬ ‫الاليي هر کودکي‬ ‫نه کارون خروشان نه زاينده رود‬ ‫صداي بمب و ترکشه‬ ‫عهد جواني گذشت‪ ،‬در غم بود و نبود‬ ‫مگر بر سر کوه برفاب نيست؟‬ ‫گناه بچه‌ها چيه‬ ‫نوبت پيري رسيد‪ ،‬صد غم ديگر فزود‬ ‫ُ‬ ‫اروميه خشکيده است اي دريغ‬ ‫که دنيا اين‌قدر سياست‬ ‫کارکنان سپهر‪ ،‬بر سر دعوي شدند‬ ‫به سويش روان هيچ شاخاب نيست‬ ‫که جنگ و فقر و بي‌کسي‬ ‫آنچه بدادند دير‪ ،‬باز گرفتند زود‬ ‫از آرش نخيزد خروش کمان‬ ‫تقدير تلخ ملت‌هاست؟‬ ‫غم‬ ‫و‬ ‫درد‬ ‫حاصل ما از جهان نيست بجز‬ ‫به چنگش مگر تير ِ پرتاب نيست؟‬ ‫کي مي‌شه جغد شوم فقر‬ ‫هيچ ندانم چراست اين همه رشک حسود‬ ‫به همراه بابک در آوردگاه‬ ‫از اين جهان پر بکشه‬ ‫نيست عجب گر شديم شهره به زرق و ريا‬ ‫نشان پي اسب سهراب نيست؟‬ ‫سايه آزادي و عشق‬ ‫پرده‌ي تزوير ما‪ ،‬سد سکندر نبود‬ ‫به فرمان يعقوب در نيمروز‬ ‫روي زمين گسترده شه؟‬ ‫نام جنون را به خود داد بهائي قرار‬ ‫هيابانگ زي جبهه بشتاب نيست؟‬ ‫کي مي‌شه از آسمون‬ ‫نيست بجز راه عشق‪ ،‬زير سپهر کبود‬ ‫و دزدان دين‌پيشه را کار و بار‪ ‬‬ ‫بارون شادي بباره‬ ‫بجز دشمني با زن و شاب نيست‬

‫فرشته مهر و اميد‬ ‫روي زمين پا بذاره؟‬ ‫اي کودک بي‌سرزمين‬ ‫شب مي‌شکنه‪ ،‬طاقت بيار‬ ‫شاخه گلي تو لوله‬ ‫داغ مسلسل‌ها بذار!‬

‫حرير نور‬

‫ويدا فرهودي‬ ‫شاعر بگو از عشق درين ماتم سياه‬ ‫جرم غليظ دود بيفکن ز روي ماه‬ ‫از تلخ و تيره‪ ،‬گفت و شنيدن دلم گرفت‬ ‫وز بستن نفس و غباري به پيش راه‬ ‫گو راه چاره چيست صدا را چه مي‌شود‬ ‫از چيست اين سکوت و تکرار اشک و آه‬ ‫مردم به جستجوي هوا درد مي‌کشند‬ ‫فريادها درون دل زندان و وهم چاه‬ ‫اي مظهر دروغ زمانت رسيده است‬ ‫اندرز را بهل که خودي مظهر گناه‬ ‫دارو کجا است در دل آن جمکران پوچ‬ ‫تا چند با دعا بشود جان و تن تباه‬ ‫شاعر ببار واژه براين شهرشوم مرگ‪ ‬‬ ‫در اين سکوت يأس بده اميد را پناه‬ ‫مي‌ساز قطره قطره غزل‌هاي چاره ساز‬ ‫شوينده پلک وهم ز چشمان بي نگاه‬ ‫شاعر بگو که گفت تو مرهم شود به درد‬ ‫افتد حرير نور به روي شب سياه‬

‫از ما به مهرباني ياد آريد‬

‫حميد مصدق‬

‫از ما چنان كه بايد و شايد‬ ‫كاري نرفته است‬ ‫اينك كه پاي رفتنمان نيست‬ ‫بي تاب و بي‌توان‬ ‫يعني كه تاب نيست‪،‬‬ ‫توان نيست‬ ‫هنگام برگذشتنمان نزديك‬ ‫ديگر زمان ماندنمان نيست‬ ‫تنها‬ ‫چشم اميد ما به شما مانده‌ست‬ ‫اي سروهاي سبز جوان‬ ‫اي جنگل بزرگ جوانان سرو قد‬ ‫گفتيم با بطالت پدر از بيم‬ ‫بيعت نمي‌كنيم و‬ ‫نكرديم‬ ‫اما بر جمع ما چه رفت‬ ‫كه مفتون شديم و راه‬ ‫رانديم بر تباه‬ ‫ديديم‬ ‫اينجا نه رستگاري‬ ‫كه هول زار تباهي بود‬ ‫پايان سر به راهي‬ ‫آري‪ ،‬دريغ‪ ،‬عقربه ساعت زمان‬ ‫راهي به بازگشت ندارد‬ ‫اينك رسيده ساعت ما‪،‬‬ ‫تنها‬ ‫چشم اميد ما به شما مانده‌ست‬ ‫اي سروهاي سبز جوان‬ ‫اي جنگل بزرگ جوانان‬ ‫تا استوارتر به برآئيد‬ ‫و همصدا بسرائيد‪:‬‬ ‫«ما سروهاي سبز جوانيم‬ ‫در چار فصل سال‬ ‫سرسبز و سرفراز مي‌مانيم»‬ ‫چشم اميد ما به شما مانده‌ست‬ ‫گر ابرهاي تيره سفر كردند‬ ‫و نور روشن فردا را ديديد‬ ‫از ما به مهرباني ياد آريد‬ ‫از ما كه در تمام شب عمر‬ ‫در جستجوي نور سحر پرسه مي‌زديم‬ ‫در خاطر آرزوي ما را‬ ‫بسپاريد‬ ‫از ما به مهرباني‬ ‫ياد آريد!‬


‫‪42‬‬

‫چشم اميد اقتصاد‬ ‫ايران به توافق ژنو‬ ‫حميد مافي‬ ‫هر چه که نيمه دوم سال ‪ 2012‬براي اقتصاد ايران بد يمن‬ ‫بود و سخت‪ ،‬نيمه دوم سال ‪ 2013‬با خبرهاي خوب و فضايي‬ ‫اميدوارکننده پيش رفت‪ .‬توافقنامه ژنو ميان ايران و گروه ‪ 1+5‬و‬ ‫مذاکره مستقيم ميان وزير امورخارجه ايران و امريکا‪ ،‬اقتصاد متورم‬ ‫و راکد ايران را به آينده اميدوارتر کرد‪.‬‬ ‫پس از انتخابات رياست‪ ‎‬جمهوري و پيروزي محافظه‪‎‬کاران ميانه‪‎‬رو در ايران‪،‬‬ ‫دولت جديد تالش کرد تا مانع از تشديد تحريم‪‎‬هاي بين‪‎‬المللي شود‪ .‬در همين راستا‪،‬‬ ‫سياست‌هاي تنش‌زدايانه و تعاملي جايگزين سياست‌هاي تنش‌جويانه شد و گروه‬ ‫‪ 1+5‬فرصت شش ماهه‪‎‬اي را براي آزمودن دوباره ايران در نظر گرفت‪.‬‬ ‫اگرچه به فاصله کوتاهي پس از اين توافقنامه‪ ،‬امريکا اعالم کرد که تحريم‪‎‬هاي‬ ‫سخت عليه ايران را همچنان ادامه خواهد داد‪ ،‬اما همين توافق نسبي و مشروط‪،‬‬ ‫فضاي اقتصادي و بازار ايران را تحت تاثير قرار داد‪ .‬به‪‎‬گونه‪‎‬اي که ريال توانست‬ ‫نزديک به ‪ 16‬درصد از ارزش برابري از دست رفته‪‎‬اش را بازيابي کند و دولت‬ ‫اميدوار به افزايش صادرات نفتي و بازگشت درآمدهاي حاصل از فروش نفت به‬ ‫خزانه کشور شد‪.‬‬ ‫اقتصاد ايران با همين اميدواري‪‎‬ها سال ‪ 2013‬را به پايان مي‌‪‎‬رساند و اميدوار‬ ‫است که در سال آينده شرايط بهتري را تجربه کند‪ .‬اما آيا در عالم واقع نيز چنين‬ ‫خواهد بود و اقتصاد ايران مي‪‎‬تواند پس از يک دوره سخت و نفس‪‎‬گير‪ ،‬نفسي تازه‬ ‫کند و دوباره در مسير رشد قرار گيرد؟‬ ‫اقتصاد ايران در سال‪‎‬هاي گذشته گرفتار رکود و تورم همزمان شده است‪ .‬رشد‬ ‫اقتصادي منفي و نرخ تورم بيش از چهل درصد در کنار هم‪ ،‬گواه شرايط ناگوار و‬ ‫وضعيت بد اقتصاد است‪ .‬گزارش نهادهاي رسمي حکومتي بيانگر رشد اقتصادي‬ ‫منفي ‪ 2‬تا منفي ‪ 5.6‬درصد است‪ .‬همچنين روند فزاينده تورم سرانجام از مرز ‪40‬‬ ‫درصد عبور کرده است‪.‬‬ ‫دولت متکي به نفت ايران با کاهش نگران‪‎‬کننده صادرات نفتي روبرو شده‬ ‫است‪ .‬بر اساس گزارش نهادهاي بين‌‪‎‬المللي‪ ،‬توليد نفت خام در ايران به کمتر از‬ ‫‪ 2.5‬ميليون بشکه در روز رسيده است‪ .‬اين در حالي است که دولت پيش‪‌‎‬بيني کرده‬ ‫بود که توليد نفت خام به ‪ 4.2‬ميليون بشکه در روز افزايش يابد‪.‬‬ ‫همچنين صادرات نفت خام و صنايع پتروشيمي ايران نيز روند کاهنده داشته‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫است‪ .‬سهم ايران از‬ ‫بازار جهاني نفت به کمتر‬ ‫از يک ميليون بشکه‬ ‫در روز رسيده است‪.‬‬ ‫مشتريان نفتي ايران به‬ ‫دليل تحريم‪‎‬هاي اعمال‬ ‫شده امکان بازپرداخت‬ ‫مطالبات نفتي را ندارند‬ ‫و براي همين نيز‪ ،‬ايران‬ ‫راهکار تهاتر نفت در‬ ‫برابر کاال را در يک سال‬ ‫گذشته در پيش گرفت‪.‬‬ ‫کاهش صادرات‬ ‫نفت‪ ،‬کسري بودجه‬ ‫دولت را نمايان‪‎‬تر کرد‪ .‬به‬ ‫گونه‪‎‬اي که در پائيز امسال دولت حسن روحاني اليحه متمم بودجه را به مجلس برد‪ .‬دولت‬ ‫در اليحه متمم تالش کرد تا از هزينه‪‎‬هاي جاري بکاهد‪ .‬به گفته نمايندگان مجلس‪ ،‬بودجه‬ ‫عمراني کشور تا پايان سال ‪ 1392‬صفر خواهد بود و امکان تحرک اقتصادي وجود ندارد‪.‬‬ ‫بحران کمبود نقدينگي‪ ،‬گريبان شرکت‪‎‬هاي پتروشيمي و نفتي ايران را هم گرفت‪.‬‬ ‫پائيز امسال مديرعامل شرکت ملي گاز از کمبود نقدينگي و ورشکستگي اين شرکت خبر‬ ‫داد‪ .‬اگر چه او چند روز بعد اين خبر را تکذيب کرد اما خواستار افزايش سرمايه‪‎‬گذاري‬ ‫و تزريق نقدينگي به اين شرکت شد‪ .‬پيش‪‎‬تر مقام‪‎‬هاي دولتي از بحران در شرکت ملي‬ ‫نفتکش خبر داده بودند‪.‬‬ ‫دومينوي بحران به شرکت‪‎‬هاي خودروسازي نيز رسيد‪ .‬به گونه‪‎‬اي که توليد خودرو‬ ‫داخلي حداقل ‪ 56‬درصد کاهش يافت‪ .‬پدرام سلطاني‪ ،‬نايب رئيس اتاق بازرگاني ايران از‬ ‫بحران در صنايع کوچک خبر داد و گزارش‪‎‬هاي مرکز پژوهش‪‎‬هاي مجلس در فصل بهار‪،‬‬ ‫پرده از بحران در ‪ 67‬درصد واحدهاي توليدي و صنعتي برداشت‪.‬‬ ‫کمبود نقدينگي در شرايطي گريبانگير شرکت‪‎‬هاي دولت و خصوصي شد که حجم‬ ‫نقدينگي در بازار پولي ايران افزايش يافت و از مرز ‪ 500‬هزار ميليارد تومان عبور کرد‪.‬‬ ‫پس از آنکه دولت حسن روحاني کار خود را آغاز کرد‪ ،‬بخشي از فسادهاي اقتصادي‬ ‫و تخلف‪‎‬هاي مالي دولت پيشين در وزارت نفت‪ ،‬مناطق آزاد‪ ،‬وزارت تعاون‪ ،‬کار و رفاه‬ ‫اجتماعي و ساير نهادهاي دولتي را افشا کرد‪ .‬دامنه فساد اقتصادي در ايران در آخرين‬ ‫روزهاي سال ‪ 2013‬به ترکيه نيز سرايت کرد‪.‬‬ ‫پس از افشاي گسترده فساد مالي در ترکيه‪ ،‬رسانه‪‎‬هاي ترک از فعاليت‌‪‎‬هاي يک‬ ‫تاجر ايراني براي دور زدن تحريم‪‎‬ها به نفع ايران در ترکيه خبر دادند‪ .‬پيش از اين نيز‬ ‫نهادهاي ناظر بر تحريم‪‎‬هاي بين‌‪‎‬المللي عليه ايران از نقش «هالک بانک» ترکيه در دور زدن‬ ‫تحريم‪‎‬ها خبر داده بودند‪.‬‬ ‫تحريم‪‎‬هاي بين‌‪‎‬المللي عليه ايران و ناتواني دولت از فروش نفت و دريافت مطالبات‬ ‫نفتي‪ ،‬اين امکان را براي بخشي از نزديکان به دولت فراهم آورد تا از محل واسطه‪‎‬گري‬ ‫براي فروش نفت و دريافت مطالبات نفتي کسب درآمد کنند‪.‬‬

‫‪42‬‬

‫اين فعاليت‪‎‬ها که از سوي ايران راهکارهاي اقتصاد مقاومتي و دور زدن‬ ‫تحريم‌ها ناميده مي‪‎‬شد‪ ،‬به فربه‪ ‎‬شدن شخصيت‪‎‬هاي حقيقي و حقوقي نزديک به‬ ‫نهادهاي نظامي انجاميد‪ .‬رونمايي از پرونده مفاسد اقتصادي و فساد مالي در ايران‬ ‫بخش زيادي از نهادها و مقام‪‎‬هاي حکومتي را درگير کرده است‪.‬‬ ‫در واقع در پي تحريم‪‎‬هاي بين‌‪‎‬المللي‪ ،‬اقتصاد ايران براي توليدکنندگان و‬ ‫سرمايه‪‎‬گذاران ناامن‪‎‬تر شد و متقابال به جزيره امن فساد اقتصادي تبديل شد‪.‬‬ ‫به گونه‪‎‬اي که موسسه شفافيت بين‌‪‎‬الملل از سقوط ‪ 13‬رتبه‪‎‬اي ايران در شاخص‬ ‫فساد خبر داده است‪.‬‬ ‫اقتصاد ايران سال ‪ 2013‬را با خوشبيني به پايان مي‌‪‎‬برد‪ .‬اظهار نظر اوباما‬ ‫مبني بر وتو کردن تحريم‪‎‬هاي جديد عليه ايران از سوي سنا‪ ،‬اين خوش‪‎‬بيني را‬ ‫افزايش داده است‪ .‬دولت نيز اليحه بودجه را بر همين مبنا تدوين کرده است‪.‬‬ ‫افزايش صادرات نفتي و بازگشت بخشي از دارايي‪‎‬هاي بلوکه شدن ايران در خارج‬ ‫از کشور مي‌تواند دست‌يافتني باشد‪.‬‬ ‫خوش‪‌‎‬بيني دولت به بازگشت به بازار جهاني نفت را نمي‌توان واقعي دانست‪.‬‬ ‫چرا که ايران حداقل در کوتاه مدت نمي‪‎‬تواند توان توليد خود را به دست آورد‪.‬‬ ‫از سوي ديگر نياز داخلي به نفت نيز افزايش يافته است‪ .‬همچنين بر اساس‬ ‫توافقنامه ژنو‪ ،‬سطح صادرات نفت ايران همچنان کمتر از يک ميليون بشکه در‬ ‫روز باقي خواهد ماند‪.‬‬ ‫عالوه بر اين برآوردهاي موسسه‪‎‬هاي ناظر بر بازار انرژي‪ ،‬نشان مي‌دهد که‬ ‫قيمت نفت در سال آينده کاهش خواهد يافت و ممکن است به کمتر از ‪ 100‬دالر‬ ‫بشکه در روز برسد‪ .‬در چنين شرايطي خوش‪‎‬بيني مفرط اقتصاد ايران به بازگشت‬ ‫به بازار جهاني نفت غيرواقعي است‪.‬‬ ‫اما ايران مي‪‎‬تواند اميدوار باشد که با شل شدن گره تحريم‪‎‬ها‪ ،‬فضاي‬ ‫اميدواري امکان بازگشت برخي از شرکت‪‎‬هاي بين‌‪‎‬المللي به صنعت ايران را فراهم‬ ‫کند و همچنين بتواند از کمک‪‎‬هاي موسسات بين‪‎‬المللي و منطقه‪‎‬اي بهره بگيرد تا‬ ‫از رکود خارج شود‪.‬‬ ‫با اين حال آن‪‎‬چه که در نگاه شهروندان اهميت بيشتري دارد و نتايج آن‬ ‫ملموس‪‎‬تر است‪ ،‬اقدام‪‎‬هاي دولت براي کنترل و کاهش تورم و بهبود فضاي کسب‬ ‫و کار به منظور کاهش جمعيت بيکار است‪.‬اگر چه دولت از افزايش ‪ 18‬درصدي‬ ‫حقوق کارمندان در سال آينده خبر داده‪ ،‬اما ادامه سياست آزادسازي قيمت‬ ‫حامل‪‎‬هاي انرژي مي‪‎‬تواند به افزايش قيمت‌ها و کاهش قدرت خريد شهروندان‬ ‫بيانجامد‪.‬‬ ‫اقتصاد ايران در سال ‪ 2014‬اگر بتواند جامعه بين‪‎‬المللي را به رفتار تعاملي‬ ‫و همسو مطمئن سازد‪ ،‬آن‪‎‬وقت براي برون رفت از رکود و تورم همزمان بايد‬ ‫چاره انديشي کند‪ .‬چه بسا که اگر شرايط سياسي مساعد شود و خوش‪‎‬بيني‌ها‬ ‫به واقعيت بپيوندد‪ ،‬آن‪‎‬گاه اقتصاد ايران مي‌تواند انتظار يک جهش داشته باشد و‬ ‫البته در اين مسير بايد تورم بااليي را هم بر شهروندان تحميل کند‪ .‬دوگانه‪‎‬اي که‬ ‫دولت يازدهم بايد براي حل آن چاره‪‎‬اي بيانديشد تا بتواند آن‪‎‬گونه که وعده داده‬ ‫است‪ ،‬مشکل معاش شهروندان را بهبود بخشد و چرخه توليد را دوباره به مسير‬ ‫اصلي بازگرداند‪.‬‬


‫‪43‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫‪43‬‬

‫برنامه افزايش جمعيت در ايران‪:‬‬

‫غير ضروري و بحران‌ساز‬ ‫حميد کيهان‪ ،‬بي‪‌.‬بي‪‌.‬سي‬ ‫نصب آگهي‌هاي دولتي براي تشويق ايرانيان به داشتن فرزند بيشتر نشانه‬ ‫تغيير در نگرش جمهوري اسالمي نسبت به سياست کنترل جمعيت به حساب‬ ‫مي‌آيد‪ ،‬بي آنکه براي بحث و بررسي اين سياست و عواقب آن فرصت مناسبي در‬ ‫نظر گرفته شده باشد‪.‬‬ ‫حدود سه سال پيش‪ ،‬محمود احمدي‌نژاد‪ ،‬رئيس جمهوري وقت‪ ،‬سياست‬ ‫کنترل جمعيت را باعث نابودي ملت ايران توصيف کرد و به نيابت از سوي مردم‬ ‫گفت‪« ،‬کسي نمي‌تواند مردم را وادار به چيزي بکند‪ ،‬مردم مي‌خواهند بچه‌دار شوند‬ ‫و خدا روزي را مي‌دهد اما عده‌اي با حرف‌هاي روشنفکري عزا گرفته‌اند‪».‬‬ ‫اگرچه اين اظهارات در آن زمان واکنش وسيعي به همراه نياورد‪ ،‬اما چندي‬ ‫بعد‪ ،‬آيت‌اهلل علي خامنه‌اي‪ ،‬رهبر جمهوري اسالمي نيز‪ ،‬سياست کنترل جمعيت‬ ‫را مردود دانست و از لزوم افزايش‬ ‫جمعيت ايران‪ ،‬دست کم تا يکصد‬ ‫و پنجاه ميليون نفر‪ ،‬حمايت کرد‪.‬‬ ‫احتماال موضعگيري صريح‬ ‫آيت‌اهلل خامنه‌اي و سياستگزاري‬ ‫دولت در اجراي آن باعث عدم‬ ‫تمايل کارشناسان به اظهار نظر‬ ‫در اين زمينه شده است‪ ،‬هرچند‬ ‫رهبران جمهوري اسالمي معموال‬ ‫ارزيابي کارشناسي نظراتشان را‬ ‫حتي در حوزه تخصصي خود منع‬ ‫نکرده‌اند‪.‬‬ ‫از سوي ديگر‪ ،‬با توجه به‬ ‫تبعات بلند مدت و بالقوه وخيم‬ ‫افزايش جمعيت نه تنها براي‬ ‫ملت ايران بلکه حتي براي منطقه‪،‬‬ ‫به نظر نمي‌رسد که اين موضوع‬ ‫از نظر منافع و امنيت ملي مردم‬ ‫ايران مورد بررسي کامل قرار‬ ‫گرفته باشد و مناسب هم نيست‬ ‫که مسئوليت همگاني در قبال‬ ‫عواقب اتخاذ اين سياست‪ ،‬صرفا‬ ‫متوجه يک فرد شود‪.‬‬ ‫همچنين‪ ،‬نمي‌توان در مورد‬ ‫مساله‌اي چنين حساس‪ ،‬صرفا‬ ‫اميدوار بود که مردم‪ ،‬به تشخيص‬ ‫خود‪ ،‬راه مناسب را برگزينند‬ ‫و با توجه به شرايط اقتصادي‬ ‫و اجتماعي کشور‪ ،‬تبليغات و‬ ‫اقدامات دولتي را ناديده بگيرند‪.‬‬ ‫بررسي تغيير جهت در سياست جمعيتي ايران به خصوص با توجه به‬ ‫معضالتي که در راه اجراي سياست کنترل جمعيت در جمهوري اسالمي وجود‬ ‫داشته‪ ،‬قابل توجه است‪.‬‬ ‫پس از وقوع انقالب اسالمي‪ ،‬حکومت ظاهرا به دليل تاييد برنامه کنترل يا‬ ‫در واقع «توازن» جمعيت از سوي رژيم سابق ايران‪ ،‬اين برنامه را که براساس‬ ‫واقعيات اقتصادي‪ ،‬جغرافيايي و جمعيت‌شناسي کشور توسط کارشناسان ايراني‬ ‫تدوين شده و به اجرا درآمده بود يه يکباره نفي کرد‪.‬‬ ‫چند سال بعد‪ ،‬گروهي از مسئوالن جمهوري اسالمي‪ ،‬با توجه به بحران انفجار‬ ‫جمعيت و نگراني در مورد آثار آن‪ ،‬لزوم برنامه‌ريزي جمعيتي را مطرح کردند و با‬ ‫تالش و از خود گذشتگي قابل توجه‪ ،‬به تاييد رساندند و زمينه پذيرش عمومي آن‬ ‫را فراهم آوردند‪.‬‬ ‫اگرچه سياست کنترل جمعيت‪ ،‬مانند هر برنامه ديگري‪ ،‬بايد به طور مرتب در‬ ‫معرض نقد و بررسي کارشناسي قرار گيرد‪ ،‬اما سئوالي که مطرح است اين است‬ ‫که به چه دليل اين برنامه در يکي دو سال اخير‪ ،‬ظاهرا به طور ناگهاني با مخالفت‬ ‫مقامات ارشد جمهوري اسالمي مواجه شده است‪.‬‬ ‫با توجه به اينکه در حمايت از تغيير اين سياست‪ ،‬رقم مشخصي هم براي‬ ‫جمعيت مناسب براي ايران ذکر شده‪ ،‬قاعدتا مخالفان کنترل جمعيت‪ ،‬وسعت‬ ‫جغرافيايي و تراکم جمعيت در ايران را به عنوان يکي از مستندات اوليه خود در‬ ‫نظر داشته‌اند‪.‬‬ ‫در جدول جهاني‪ ،‬ايران در ميان کشورهايي با تراکم جمعيت متوسط تا کم‬ ‫قرار دارد‪ ،‬به اين دليل که بخش قابل توجهي از سرزمين ايران را مناطق کويري‬ ‫يا کوهستاني تشکيل مي‌دهد که يا کامال غيرقابل سکونت است يا مسکوني کردن‬ ‫آنها تا آينده قابل پيش‌بيني‪ ،‬جنبه اقتصادي ندارد‪.‬‬ ‫مساله کمبود آب نيز مانع عمده ديگري در استفاده از بخش‌هاي بزرگي از‬ ‫خاک ايران براي سکونت است و به نظر مي‌رسد که اين مساله در سال‌هاي اخير‬ ‫شدت بيشتري هم يافته است‪.‬‬ ‫همچنين‪ ،‬نشانه‌هاي موجود حاکي از آن است که طي چند دهه اخير‪ ،‬بي‌توجهي‬

‫به حفظ محيط زيست همراه با تغييرات آب و هوايي در سطح جهاني‪ ،‬شرايط‬ ‫زيستي را حتي در برخي مناطق قابل سکونت کشور دشوار کرده و اين نگراني را‬ ‫پيش آورده است که شايد به مرور زمان‪ ،‬اين مناطق نيز ديگر سکونت‌پذير نباشد‪.‬‬ ‫مشکل ديگري که وجود دارد‪ ،‬تراکم نامناسب و ناسالم جمعيت در برخي‬ ‫مناطق کشور‪ ،‬به خصوص کالن‌شهرهايي است که طي چند دهه اخير‪ ،‬رشد بي‬ ‫رويه و غيرمنطقي داشته و حفظ حداقل کيفيت زندگي در آنها مستلزم توقف رشد‬ ‫و حتي انتقال بخشي از ساکنان آنها به مراکز جمعيتي ديگر است‪.‬‬ ‫مراکز قادر به جذب جمعيت اضافي کالن‌شهرها را مي‌توان در بخش‌هايي از‬ ‫ايران يافت اما تبديل آنها به قطب‌هاي مهاجرپذير براي کاهش فشار جمعيت در‬ ‫کالن‌شهرها‪ ،‬مستلزم بهبود و توسعه اقتصادي کشور بر اساس برنامه‌اي منطقي‬

‫شامل آمايش بهينه سرزمين است‪.‬‬ ‫به طور خالصه‪ ،‬حتي نقاطي از کشور را که در صورت سرمايه‌گذاريهاي الزم‪،‬‬ ‫مي‌تواند جمعيت بيشتري را در خود جاي دهد‪ ،‬بايد عمدتا نقاطي براي جذب‬ ‫جمعيت اضافي کالن‌شهرهايي در نظر گرفت که به شکلي غيرعادي رشد کرده‌اند‪.‬‬ ‫اين نقاط را نمي‌توان مکان‌هايي براي سکونت جمعيت اضافي ناشي از رشد سربع‬ ‫جمعيت محسوب کرد‪.‬‬ ‫در مجموع‪ ،‬حتي در صورت بهبود بنيادي وضعيت اقتصادي ايران‪ ،‬آنچه که‬ ‫مي‌توان توقع داشت‪ ،‬ايجاد شرايط مساعد براي باز توزيع جغرافيايي جمعيت‬ ‫کنوني همراه با رشد کمابيش متوازن آن است و به نظر نمي‌رسد که امکانات‬ ‫طبيعي ايران بتواند پاسخگوي رشد سريع جمعيت باشد‪.‬‬ ‫دليل ديگر در حمايت از رشد سريعتر جمعيت در ايران‪« ،‬پيري جمعيت»‬ ‫عنوان شده‪ ،‬يعني مساله‌اي که بيشتر در کشورهاي پيشرفته جهان مطرح است‪.‬‬ ‫در بعضي از اين کشورها‪ ،‬افزايش متوسط عمر همراه با چندين دهه کنترل‬ ‫جمعيت‪ ،‬اين نگراني را ايجاد کرده است که ممکن است به زودي‪ ،‬نسبت جمعيت‬ ‫غيرفعال‪ ،‬شامل سالمندان بازنشسته و غيرشاغل‪ ،‬به جمعيت فعال يا شاغل به‬ ‫حدي برسد که الزم باشد بخش قابل توجهي از حاصل کار شاغالن‪ ،‬صرف تامين‬ ‫نيازهاي سالمندان شود‪.‬‬ ‫چنين معضلي در ايران جنبه حاد ندارد زيرا نسبت جمعيت فعال به غيرفعال‬ ‫سالمند در اين کشور هنوز به حد بحراني نرسيده است‪ .‬در واقع‪ ،‬بخش قابل‬ ‫توجهي از جمعيت غيرشاغل در ايران‪ ،‬شامل افرادي است که هنوز به سن اشتغال‬ ‫نرسيده‌اند و حيات مفيد اقتصادي خود را در پيش دارند‪.‬‬ ‫اما مهم‌تر اينکه طي سي و چند سال اخير‪ ،‬ايران گرفتار «بيکاري ساختاري»‬ ‫بوده به نحوي که بخش قابل توجهي از نيروي آماده به کار به طور هميشگي‪ ،‬و نه‬ ‫صرفا در اثر نوسانات اقتصادي‪ ،‬از فرصت شغلي محروم و در نتيجه‪ ،‬بيکار بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫در اين مدت‪ ،‬ايرانيان گاه شرايطي درست عکس شرايط کشورهاي پيشرفته‬ ‫داشته‌اند‪ ،‬به اين معني که افراد سالمند خانواده عمال بار کفالت نيروي جوان آماده‬ ‫به کار‪ ،‬اما بيکار را بر دوش کشيده‌اند ‪.‬عالوه بر اين‪ ،‬اقتصاد ايران به دليل ساختار‬

‫توسعه نيافته آن‪ ،‬گرفتار «بيکاري پنهان» يعني نازل بودن بهره وري نيروي کار و‬ ‫وجود «کارگر اضافي» است‪.‬‬ ‫در چنين شرايطي‪ ،‬حتي در صورت بروز مساله «پيري جمعيت»‪ ،‬راه حل‬ ‫مناسب بايد بر ايجاد اشتغال و افزايش بهره‌وري نيروي کار طي يکي دو دهه آينده‬ ‫متمرکز باشد و نه افزايش جمعيت که نتيجه آن‪ ،‬افزودن شمار بيکاران آشکار و‬ ‫پنهان خواهد بود‪ .‬نتيجه اشتغال مولد بيکاران و افزايش بهره‌وري افراد شاغل‪ ،‬اگر‬ ‫تحقق يابد‪ ،‬همانند افزايش جمعيت فعال و شاغل است بي آنکه عوارض افزايش‬ ‫فيزيکي جمعيت را به همراه داشته باشد‪.‬‬ ‫البته در سال‌هاي منتهي به انقالب اسالمي‪ ،‬ايران با کمبود نيروي کار و لزوم‬ ‫استفاده از کارگران خارجي مواجه بود اما آن وضعيت عمدتا از شتاب بيش از اندازه‬ ‫در سرمايه‌گذاري توليدي و رشد سريع اقتصادي ناشي مي‪‌‎‬شد‪.‬‬ ‫عالوه بر اين‪ ،‬کمبود کارگر در آن زمان جنبه بخشي و موقتي داشت به اين‬ ‫معني که‪ ،‬اوال کمبود عرضه عمدتا در مورد نيروي کار «نيمه ماهر» صدق مي‌کرد که‬ ‫قاعدتا با آموزش نيروي کار غيرماهر به زودي مرتفع مي شد و ثانيا با ادامه رشد‬ ‫اقتصادي‪ ،‬فعاليت در بخش‌هاي «کار بر» مانند ساختمان و راهسازي و ساير صنايع‬ ‫زيربنايي‪ ،‬جاي خود را به فعاليت در بخش‌هاي «سرمايه بر» يعني صنايع پيشرفته‬ ‫مي‌داد و فشار بر عرضه نيروي کار را تعديل مي‌کرد‪.‬‬ ‫اما حتي در صورت وجود مشکل پيري جمعيت‪ ،‬بازهم افزايش نرخ زاد و ولد‬ ‫تنها مي‌تواند يک راه حل موقتي به حساب آيد و در بلند مدت‪ ،‬بحران‌زا باشد‪.‬‬ ‫نوزاداني که امروز متولد مي‌شوند‪ ،‬پس از ورود به بازار کار‪ ،‬تنها براي مدتي‬ ‫قادر به تامين نياز خود و سالمندان بازنشسته نسل قبل هستند و به زودي‪ ،‬خود‬ ‫نيز به خيل بازنشستگان مي‌پيوندند‪ .‬با فرض ادامه روند افزايش متوسط طول‬ ‫عمر‪ ،‬همواره بر جمعيت بازنشستگان افزوده مي‌شود‪ .‬طبيعي است که براي تامين‬ ‫نياز اين گروه رو به رشد از طريق افزايش جمعيت‪ ،‬الزم است که نرخ زاد و ولد‬ ‫افزايشي تصاعدي داشته باشد که نتيجه آن‪ ،‬فاجعه هولناک انفجار جمعيت است‪.‬‬ ‫به همين دليل نيز‪ ،‬کشورهاي پيشرفته براي حل مساله پيري جمعيت‪ ،‬به‬ ‫روش سهل و ساده افزايش زاد و ولد متوسل نشده و در صدد يافتن راه حلي‬ ‫اساسي و عقاليي برآمده‌اند‪.‬‬ ‫البته تحقيقات در اين مورد ادامه دارد اما شايد بتوان چند پيشنهاد مقدماتي‬ ‫را در اينجا مطرح کرد‪ .‬افزايش بهره وري نيروي کار از طريق ارتقاء کمي و به‬ ‫خصوص کيفي سرمايه‌گذاري در نيروي انساني‪ ،‬بازنگري انگاره مصرف در جامعه‬ ‫پيشرفته به منظور مقابله با مصرف‌زدگي و افزايش نرخ پس انداز جمعيت شاغل و‬ ‫افزايش سن بازنشستگي همراه با ايجاد شرايط مناسب براي ادامه کار سالمندان‬ ‫مي‌تواند از جمله اين پيشنهادها باشد‪ .‬در واقع‪ ،‬بعضي کشورها اقداماتي را‬ ‫کمابيش در راستاي بعضي از اين راه حل‌ها‪ ،‬پيش‌بيني کرده‌اند که از آن جمله‬ ‫مي‌توان به افزايش سن بازنشستگي و تشويق نيروي کار به پس‌انداز بيشتر از‬ ‫طريق استفاده از برنامه‌هاي تکميلي بيمه بازنشستگي اشاره کرد‪.‬‬ ‫شايد جالب باشد که در اين مورد‪ ،‬ايرانيان حتي پيش از بروز بحران پيري‬ ‫جمعيت دست کم يکي از اين راه حل‌ها را به اجرا گذاشته‌اند و اشتغال بازنشستگان‬ ‫در ايران پديده‌اي رايج بوده است‪.‬‬ ‫افزايش سريع جمعيت در ايران‪ ،‬عالوه بر مشکالت اقتصادي و اجتماعي‪،‬‬ ‫مي‌تواند از نظر سياست داخلي و خارجي نيز مساله‌ساز باشد‪.‬‬ ‫اگر در اعصار گذشته‪ ،‬جمعيت بيشتر يک سرزمين باعث افزايش قدرت‬ ‫نظامي و در نتيجه‪ ،‬نفوذ خارجي حکومت آن مي‌شد‪ ،‬در جهان امروز‪ ،‬اعتبار و اقتدار‬ ‫يک کشور به پيشرفت اقتصادي و توانايي علمي و فني شهروندان آن بستگي‬ ‫دارد‪ .‬براي ايران نيز‪ ،‬راه مناسب براي تاثيرگذاري در عرصه جهاني‪ ،‬فراهم کردن‬ ‫زمينه مساعد براي توسعه و بهره‌برداري مفيد از توانايي جمعيت کنوني است و نه‬ ‫افزايش جمعيتي که از نظر اقتصادي فقير و از نظر فني کم توان است‪.‬‬ ‫افزايش جمعيت همچنين با «بحران آب» در داخل و خارج کشور مرتبط است‪.‬‬ ‫يکي از معضالت منطقه خاورميانه و آسياي مرکزي‪ ،‬کمبود آب است به نحوي‬ ‫که گاه گفته مي‌شود جنگ‌هاي آتي در اين بخش از جهان‪ ،‬بر سر منابع آب در‬ ‫خواهد گرفت‪ .‬حتي امروزه هم بين کشورها در مورد استفاده از اين منابع‪ ،‬گاه‬ ‫اختالف نظرهايي بروز مي‌کند‪.‬‬ ‫از نظر شرايط داخلي ايران‪ ،‬به رغم اتهامات و انتقاداتي که در سال‌هاي اخير‬ ‫برخي گروه‌ها نسبت به وجود «تبعيض» قومي و فرقه‌اي در نظام جمهوري اسالمي‬ ‫مطرح مي‌کنند‪ ،‬بايد پذيرفت که هنوز هم ملت ايران در مقايسه با بسياري از ديگر‬ ‫ملت‌ها‪ ،‬از همدلي و وحدت ملي مثل زدني برخوردار است‪.‬‬ ‫در چنين شرايطي‪ ،‬مشاهده اعتراض و موضعگيري منطقه‌اي و محلي اخير بر‬ ‫سر برنامه انتقال آب بايد هشداري در اين مورد باشد که فشار جمعيتي بر منابع‬ ‫موجود مي‌تواند اين ويژگي تاريخي ملت ايران را نيز به طور جدي به مخاطره‬ ‫اندازه و عواقب سياسي وخيمي را در پي آورد‪.‬‬

‫مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين (‪)20‬‬ ‫روز هر ماه مي‌باشد‪.‬‬


‫‪44‬‬

‫دنباله از صفحة ‪32‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫بيان احساسات دروني آيت‌اهلل خميني در راه‬ ‫بازگشت به وطن بيان کننده يک فاجعه اجتماعي است!‬ ‫زيرا در راه بازگشت آيت‌اهلل خميني به وطن‪ ،‬خبرنگاري‬ ‫خارجي توسط صادق قطب‌زاده از احساسات آيت‌اهلل پس‬ ‫از سال‌ها دوري از ايران سوال مي‌کند و ايشان در نهايت‬ ‫بي‌تفاوتي مي‌گويند‪« :‬هيچ !»‬ ‫براي بيان راه و روشي که ايشان براي برنامه‌هاي‬ ‫خود اعالم مي‌کنند الزم نيست که زحمت زيادي بکشيم‬ ‫زيرا تمام اين نقشه‌ها در سه جمله کوتاه‬ ‫که در بهشت زهرا ادا شد بيان کننده راهي است که‬ ‫ابتدا کردند‪:‬‬ ‫«به نام خداوند بخشنده مهربان!‬ ‫‪ ...‬من توي دهن دولت مي‌زنم!‬ ‫من دولت تعيين ميکنم!‪»...‬‬ ‫و پس از آن صداي اهلل اکبر و نعره ساکت! ساکت! از‬ ‫بلندگوي بهشت زهرا شروع راه خشونت‌باري بود که تازه‬ ‫به زندان اوين! رجايي شهر و کهريزک رسيده‌ايم و معلوم‬ ‫نيست که اين راه به کجا ختم خواهد شد‪.‬‬ ‫به ‌اميد روزي که به علت نهادينه شدن حقوق بشر‪،‬‬ ‫هيچ فردي توي دهن دولتي نزند و جز اراده مردم کسي‬ ‫دولت تعيين نکند‪ ،‬براي همه در آستانه سال نو ميالدي‬ ‫دلي شاد و لبي خندان آرزو مي‌نمايم‪.‬‬

‫شماست و بهمين دليل من بقيه عمرم را وقف شما خواهم‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫خوشحالم که به شما گزارش کنم که در گفتگوي با‬ ‫دولت هدف من عادي کردن وضع مملکت بوده است و در‬ ‫رسيدن به اين هدف يعني حصول آزادي براي همه‪ ،‬نه تنها‬ ‫از پاي نخواهيم نشست بلکه مصمم‌تر از هميشه کوشا‬ ‫خواهيم بود‪)2( ».‬‬ ‫نلسون ماندال در اولين کنفرانس مطبوعاتي خويش‬ ‫پس از آزدي از زندان ‪ 27‬ساله‪ ،‬در جواب سوال خبرنگاري‬ ‫که نگران آزادي سفيدپوستان در آينده افريقاي جنوبي بود‬ ‫چنين اظهار داشت‪:‬‬ ‫«مردم انتظار دارند که من از سفيدپوستان نفرت‬ ‫داشته باشم‌‪ ،‬اما من اينچنين احساسي را در خود نمي‌بينم‪،‬‬ ‫زيرا احساس نفرت من در زندان نه تنها افزايش نيافته‬ ‫است بلکه کمتر نيز شده است‪ ،‬و به جاي آن نفرت از نظامي‬ ‫‌که سبب ايجاد اين وضع شده است افزايش يافته است‪،‬‬ ‫من مي‌خواهم که هموطنانم ببينند که حتا دشمن خويش‬ ‫را دوست دارم و اين نظام نژادپرستانه است که ما را به‬ ‫صورت دشمن در مقابل يگديگر قرار داده است‪ ...‬من‬ ‫آغوشم را براي تمام هموطنانم مي‌گشايم‪ ،‬من با اين آرزو‬ ‫به زندان رفتم که روزي را ببينم که مردم با حقوق برابر‬ ‫‌* * * * * *‬ ‫در مقابل صندوق راي بايستند و مسوالن حکومتي خود را‬ ‫برگزينند و براي تحقق اينچنين آرماني در سن ‪ 44‬سالگي‬ ‫‪1‬برگردان از کتاب شرح حال نلسون ماندال به نام‬ ‫‪.1‬‬ ‫به زندان رفتم و حال در سن ‪ 71‬سالگي که از زندان خارج راهي طوالني بسوي آزادي به قلم ماندال صفحه ‪.522‬‬ ‫شده‌ام وقت زيادي در پيش رو ندارم و نبايد که آن را هدر‬ ‫‪2‬بر گردان از همان کتاب راهي طوالني بسوي آزادي‬ ‫‪.2‬‬ ‫نوشته ماندال صفحه ‪.566‬‬ ‫دهم‪)3( ».‬‬ ‫‪3‬برگردانده شده از کتاب شرح حال ماندال صفحه‬ ‫‪.3‬‬ ‫حال توجه شما را به آنچه در کشور عزيزمان ايران در‬ ‫بحران سرنوشت‌ساز سال ‪ 1979‬اتفاق افتاد جلب مي‌کنم‪.568 :‬‬

‫‪44‬‬

‫جدول کالسيک‪:‬‬ ‫افقي‪:‬‬

‫‪ – 1‬خريد و فروش _ سفير و رسول‪.‬‬ ‫‪ – 2‬پول خرد انگليسي _ نيستي و نابودي _‬ ‫از نت‌هاي موسيقي‪.‬‬ ‫‪ – 3‬پياپي وارد شدن _ دکه روزنامه‌فروشي‬ ‫_ روش و طريقه‪.‬‬ ‫‪ – 4‬جرأت و توانايي _ سياره زحل _ روکش‬ ‫لباس‪.‬‬ ‫‪ – 5‬کشيش روسي که به دربار روسيه راه‬ ‫يافت و توانست بر تزار روس و ملکه نفوذ‬ ‫پيدا کند – ضمير غايب _ سطح و رويه‪.‬‬ ‫‪ – 6‬مانند هم _ محل پيدايش‪.‬‬ ‫‪ – 7‬شب روستايي _ موکت وطني _‬ ‫«اسکندر» در زبان فرنگي‪.‬‬ ‫‪ – 8‬در اصطالح صوفيه به معناي تبديل‬ ‫صفات انسان به صفات الهي است _‬ ‫«خوردن» در لفظ تازي _ نزديک شدن _‬ ‫آب‌فروش‪.‬‬ ‫‪ – 9‬فن‌آوري _ سرپرست _ صداي افتادن‬ ‫چيزي‪.‬‬ ‫‪ – 10‬سخن بيهوده _ از پيامبران قوم‬ ‫بني‌اسراييل‪.‬‬ ‫‪ – 11‬مرغابي _ کرانه و کناره چيزي _‬ ‫مکاني در بندر و فني در کشتي‪.‬‬

‫‪ – 12‬جمع امام _ لياقت و سزاواري _ ايالتي در آمريکا‪.‬‬ ‫‪ – 13‬پدر رستم _ گرفتاري و دچار شدن _ کودک تازه بدنيا آمده‪.‬‬ ‫‪ – 14‬واحدي در سطح _ رفيق و موافق راه _ قابليت انجام کار‪.‬‬ ‫‪ – 15‬آزاد کردن _ سازمان اداري‪.‬‬

‫عددگذاري‪:‬‬ ‫‪ 2‬رقمي‪:‬‬ ‫‪– 43 – 59 – 36 – 44 – 33 – 78 – 62 – 55 – 99‬‬ ‫‪.83 – 24 – 17‬‬ ‫‪ 3‬رقمي‪:‬‬ ‫‪– 867 – 366 – 715 – 888 – 522 – 404 – 353‬‬ ‫‪.963 – 222 – 239‬‬ ‫‪ 4‬رقمي‪:‬‬ ‫‪8686 – 8524 – 6633 – 8944 – 3456 – 2245‬‬ ‫– ‪.2422 – 5955‬‬ ‫‪ 5‬رقمي‪:‬‬ ‫‪– 23305 – 65584 – 33677 – 48055 – 44771‬‬ ‫‪.35442 – 66033 – 35599‬‬ ‫‪ 6‬رقمي‪:‬‬ ‫‪– 352244 – 688520 – 150433 – 566433‬‬ ‫‪.246263 – 788311‬‬ ‫‪ 7‬رقمي‪:‬‬ ‫‪9797977 – 6655141 – 9944565 – 3939666‬‬ ‫– ‪.7787424 – 8667077‬‬ ‫‪ 8‬رقمي‪:‬‬ ‫‪– 56356322 – 22995544 – 88252267‬‬ ‫‪.77566522 – 75564551 – 33442526‬‬

‫عمودي‪:‬‬ ‫‪ – 1‬آوازي در دستگاه شور _ جاي پر از ازدحام و بي‌نظم‪.‬‬ ‫‪ – 2‬هنگام غروب آفتاب _ ميداني در شمال تهران _‬ ‫هواپيما‪.‬‬ ‫‪ – 3‬معشوق زيبا _ زود و فوري _ گالبي و امرود‪.‬‬ ‫‪ – 4‬پيراستن و منظم کردن _ آبادي کوچک در صحرا‬ ‫_ مرغ انگليسي‪.‬‬ ‫‪ – 5‬مهمترين رود پاکستان _ جانور پر مو _ بي‌سواد‪.‬‬ ‫‪ – 6‬ته چاه و حوض _ از شهرهاي مازندران _ سردتر‪.‬‬ ‫‪ – 7‬نويسنده و دبير _ شعبه‌اي از فراماسونري در‬ ‫کشورها _ تهمت و دروغ‪.‬‬ ‫‪ – 8‬از اقوام باستاني واقع در ترکيه که روش ذوب سنگ‬ ‫آهن را تکميل کردند _ دست خدا‪.‬‬ ‫‪ – 9‬واحد پول هلند _ دشمن سرسخت _ در اصطالح‬ ‫موسيقي به قطعه کوتاه ملودي با وزن سنگين گفته‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫‪ – 10‬زنجبيل شامي _ رازهاي نهان _ مرتجع الستيکي‪.‬‬ ‫‪ – 11‬جمع سکه _ ماده‌اي که قند خون را تنظيم مي‌کند‬ ‫_ پسوند آلودگي‪.‬‬ ‫‪ – 12‬عيد ويتنامي‌ها _ ساعي و پرتالش _ بيدار کردن‬ ‫ذهن و تذکر‪.‬‬ ‫‪ – 13‬ضمير جمع _ الفت _ زوال‌ناپذير‪.‬‬ ‫‪ – 14‬امر کردن _ باريک‌بيني _ جمع زاويه و گوشه‌ها‪.‬‬ ‫‪ – 15‬معالجه با بخار آب و آب درماني _ ويرايش در‬ ‫انگليسي‪.‬‬


‫‪45‬‬

‫‪January 2014‬‬

‫‪45‬‬

‫دي ‪1392‬‬

‫اجاره‬ ‫کنسرت احسان خواجه‬ ‫اميري در آتالنتا‬

‫و اجتماعي کانون در سال گذشته‪ ،‬گزارش مالي و گزارش مالي بم به حضور شرکت‬ ‫کنندگان رسيد‪ .‬‬ ‫آدينه ‪ 20‬دسامبر ‪ 2013‬برنامه جشن شب يلدا در محل ‪Heritage Sandy‬‬ ‫‪ Springs‬با شرکت بيش از ‪ 250‬نفر و با حضور دي‪ .‬جي امير برگزار شد‪ .‬‬

‫«بولرو اينترتينمنت» با همکاري رستوران‬ ‫«فليورز» کنسرت باشکوه احسان‬ ‫خواجه‌اميري خواننده خوش صداي مقيم‬ ‫ايران را در تاريخ جمعه شب ‪ 17‬ژانويه‬ ‫‪ 2014‬در ساعت ‪ 9‬شب در محل «سنتر‬ ‫استيج» برگزار مي‌کند‪.‬‬ ‫بليت اين کنسرت را مي‌توانيد از سايت‬ ‫‪ Ticketmaster.com‬تهيه کنيد‪ .‬تلفن‬ ‫اطالعات ‪ )770( 355 _ 6814‬اعالم‬ ‫شده است‪.‬‬

‫برنامه‌هاي ماه ژانويه ‪ 2014‬کانون به شرح زير خواهد بود‪:‬‬

‫جايزه چراغاني سال نو براي رستوران «ميراژ»‬

‫ضمنا کانون ايرانيان به آگاهي مي‌رساند که محل کانون موقتا به آدرس زير‬ ‫انتقال داده شده است‪:‬‬ ‫‪3460 Chamblee Dunwoody Way‬‬ ‫‪Chamblee, GA 30341‬‬ ‫براي آگاهي از کالس‌هاي دبستان ايراني‪ ،‬موسيقي و خطاطي کانون مي‌توانيد با‬ ‫تلفن‪ (404) 303-3030‬تماس و يا به وب‌پيج کانون مراجعه نماييد‪.‬‬

‫رستوران «ميراژ» واقع در سندي اسپرينگز‪ ،‬آتالنتا‪ ،‬در ميان تمامي رستوران‌هاي‬ ‫شهر سندي اسپرينگز‪ ،‬موفق به کسب جايزه بهترين دکوراسيون و چراغاني‬ ‫پايان تعطيالت سال ‪ 2013‬اين شهر شده و به همين مناسبت از سوي خانم‬ ‫«ايوا گولومبوس» شهردار سندي اسپرينگز‪ ،‬پالک يادبودي دريافت کرده است‪.‬‬ ‫اين موفقيت را به مديريت اين رستوران تبريک مي‌گوييم‪.‬‬

‫مشاوره و ناهار مجاني «دفتر وکالت نورکراس»‬ ‫«دفتر وکالت نورکراس» آمادگي خود را براي ارايه يک جلسه مشاوره رايگان در‬ ‫رستوران «پرسپوليس» اعالم کرده است‪ .‬اين جلسه در روز دوشنبه ‪ 27‬ژانويه‬ ‫از ساعت ‪ 11:30‬تا ‪ 2:30‬بعدازظهر برگزار مي‌شود و طي آن به زبان فارسي در‬ ‫مورد امور تصادفات رانندگي‪ ،‬ورشکستگي و قرض‪ ،‬امور حقوقي و مهاجرت و‬ ‫غيره مشاوره ارايه خواهد شد‪.‬‬ ‫براي شرکت در اين جلسه با شماره تلفن‪ (404) 883-4682‬تماس بگيريد‪.‬‬

‫برنامه‌هاي کانون ايرانيان آتالنتا‬ ‫آدينه ‪ 6‬دسامبر ‪ 2013‬ويژه برنامه مجمع عمومي در محل ‪Heritage Sandy‬‬ ‫‪ Springs‬برگزار شد‪ .‬در اين گرد هم آيي گزارش فعاليت‌هاي فرهنگي‪ ،‬تحصيلي‬

‫آدينه ‪ 11‬ژانويه برنامه شب شعر ساعت ‪ 8‬شامگاه در محل کانون‪.‬‬ ‫يکشنبه ‪ 2‬فوريه ويژه برنامه سخنراني آقاي «رضا ضرغامي» در باره تاريخ کورش‬ ‫در‪ ‬جورجيا تک‪ .‬آقاي رضا ضرغامي نويسنده کتاب «کشف کورش‪ :‬فاتح ايراني»‬ ‫فارغ‌التحصيل دانشگاه کلمبيا در سال ‪ 2000‬که صاحب تاليفاتي در زمينه تاريخ‬ ‫ايران است‪ ،‬در جورجيا تک در مورد دستاوردهاي پادشاهي کورش سخنراني خواهد‬ ‫کرد‪ .‬زمان اين برنامه ساعت ‪ 5‬بعدازظهر است‪.‬‬ ‫‪Georgia Tech Student Center Ballroom‬‬ ‫‪350 Ferst Drive Northwest‬‬ ‫‪Atlanta, GA‬‬

‫فستيوال ايرانيان در آتالنتا‬ ‫فستيوال ايرانيان آتالنتا براي اولين بار در تاريخ يکشنبه ‪ 6‬اپريل ‪ 2014‬در‬ ‫«پيدمانت پارک»برگزار خواهد شد‪ .‬برگزاري هرچه باشکوه‌تر اين فستيوال‪ ،‬نيازمند‬ ‫حمايت و پشتيباني کليه هموطنان عزيز مي‌باشد و از صاحبان مشاغل عالقمند به‬ ‫شرکت در اين فستيوال تقاضا شده است تا حداکثر اول ژانويه ‪ 2014‬با مسؤالن‬ ‫اين فستيوال تماس بگيرند‪.‬‬ ‫تلفن‌هاي تماس‪ )404( 422 - 2466 ،‬و ‪ )678( 549- 1375‬اعالم شده است‪.‬‬

‫کالس‌هاي زبان فارسي در «جورجيا تک»‬

‫«جورجيا تک» در ترم‌هاي بهار و پاييز ‪ 2014‬براي کالس‌هاي فارسي خود از‬ ‫دانشجويان ثبت نام مي‌کند‪ .‬براي کسب اطالعات بيشتر در اين باره با اي‌ميل‬ ‫‪ roya.mesbah@modlangs.gatech.edu‬تماس حاصل فرماييد‪.‬‬

‫موزه هنر آتالنتا‬ ‫مجموعه تابلوهاي نقاشي موزه لوور در ارتباط با باغ‬ ‫تولري در پاريس‪ ،‬تا ‪ 19‬ژانويه‪.‬‬ ‫برو به غرب! مجموعه‌اي از آثار هنري در مورد تالش‬ ‫پيشگامان آمريکا براي کشف غرب‪ ،‬تا ‪ 13‬اپريل‬ ‫‪.2014‬‬

‫در فاکس تياتر‬ ‫شوي بسيار موفق برادوي تحت عنوان «کتاب‬

‫سالن آرايش با بيش از ‪ 20‬سال سابقه کار در منطقه ماريتا‪ ،‬کامال»‬ ‫مجزا با تمام وسايل و صندلي‌هاي مخصوص آرايشگاه بسيار تميز‬ ‫و مرتب بدون سرقفلي اجاره داده مي‌شود‪.‬‬ ‫لطفا» با «سيما» هر روز بعد از ساعت ‪ 2‬بعدازظهر تماس بگيريد‪.‬‬

‫‪)404( 429 - 2302‬‬

‫استخدام‬ ‫يک خانم سالمند ايراني مقيم نورت کاروالينا‪ ،‬به خانمي ميانسال‬ ‫که بتواند با او زندگي و از نظر زبان و نگهداري به او کمک کند‪،‬‬ ‫احتياج دارد‪.‬‬

‫‪)910( 233 - 1026‬‬

‫آموزش زبان فارسي‬

‫براي کودکان تا ‪ 12‬سال در منطقه (جانز کريک _ جورجيا)‬ ‫شروع کالسها ‪ 18‬ژانويه ‪ 2014‬توسط خانم زندي‬

‫‪)770( 814 - 2930‬‬

‫نگهداري کودک‬

‫از فرزندان دلبند شما در منزل از ساعت‬ ‫‪ 6:30pm -6:30am‬نگهداري ميکنيم‪.‬‬

‫‪)404( 539-8939‬‬

‫مورمون» از ‪ 28‬ژانويه تا ‪ 9‬فوريه‪.‬‬ ‫گروه رقص مدرن «الوين آيلي» از ‪ 13‬تا ‪ 16‬فوريه‪.‬‬ ‫کنسرت رابين تيک‪ ،‬جمعه ‪ 21‬فوريه‪.‬‬ ‫کنسرت «مودي بلوز»‪ ،‬جمعه ‪ 21‬مارچ‪.‬‬ ‫براي کسب اطالعات بيشتر در مورد برنامه‌هاي اين نهاد و تهيه بليت مي‌توان با‬ ‫شماره تلفن‪ (800) 745-3000‬يا آدرس ‪ www.ticketmaster.com‬تماس‬ ‫گرفت‪.‬‬

‫فيليپس ارينا‬ ‫‪ 5‬فوريه‪ ،‬کنسرت گروه «کينگز آو ليان»‪.‬‬ ‫‪ 21‬فوريه‪ ،‬کنسرت «دمي لوواتو»‪.‬‬ ‫‪ 24‬فوريه‪ ،‬کنسرت گروه «ايگلز»‪.‬‬ ‫براي تهيه بليت با شماره تلفن‪ (404) 878-3000‬تماس بگيريد‪.‬‬


‫‪46‬‬

‫«جعفر نامدار» درگذشت‬ ‫جعفر نامدار‪ ،‬رييس اسبق کميت ‌ه داوران فدراسيون‬ ‫فوتبال ايران‪ ،‬روز اول ژانويه ‪ 2014‬در امريکا و به سبب‬ ‫ابتال به سرطان‪ ،‬دار فاني را وداع گفت‪.‬‬ ‫وي در جام جهاني فوتبال ‪ 1974‬و جام جهاني فوتبال‬ ‫‪ 1978‬به عنوان داور وسط قضاوت کرده بود‪.‬‬ ‫وي در سال‌هاي ‪ 1970‬تا ‪ 1978‬رييس کميته داوران‬ ‫ايران بود ‌ه است‪.‬‬ ‫نامدار در جام جهاني فوتبال ‪ ،1974‬بازي استراليا و‬ ‫شيلي در برلين غربي را قضاوت کرد که بازي با تساوي بدون‬ ‫گل به پايان رسيد‪.‬‬ ‫همچنين وي در جام جهاني فوتبال ‪ 1978‬ديدار دو تيم‬ ‫لهستان و مکزيک را که با برتري سه بر يک لهستان همراه‬ ‫بود سوت زد‪.‬‬ ‫م جهاني‬ ‫وي کمک داور ديدارهاي برزيل _ لهستان‪( ‬جا ‌‬ ‫‪ ،)1974‬آرژانتين _ لهستان‪ ‬و سوئد _ برزيل‪( ‬جام‌جهاني‬ ‫‪ )1978‬نيز بوده‌است‪.‬‬ ‫از ديگر قضاوت‌هاي بين‌المللي وي مي‌توان به حضور‬ ‫در بازي‌هاي المپيک تابستاني ‪ 1972‬و بازي‌هاي المپيک‬ ‫تابستاني ‪ 1976‬اشاره کرد‪.‬‬ ‫جعفر نامدار در اواخر دهه ‪ 50‬و اوايل دهه ‪ 60‬ميالدي به‬ ‫عنوان مدافع در تيم شاهين بازي کرد و در تيم ملي فوتبال‬ ‫ايران که در بازيهاي المپيک ژاپن شرکت کرد نيز عضويت‬ ‫داشت‪ .‬يادش گرامي باد‪.‬‬

‫لوگوي ليگ‬ ‫قهرمانان فوتبال آسيا‬ ‫قرعه‌کشي شد‬

‫نمايندگان ايران حريفان خود در مرحله گروهي ليگ‬ ‫قهرمانان آسيا را شناختند و در يک قرعه نامناسب براي‬ ‫ايران‪ ،‬قلعه نويي دوباره به شيخ مکتوم رسيد و سپاهان در‬ ‫گروه مرگ قرار گرفت‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري خبرآنالين؛ مراسم قرعه کشي‬ ‫فصل ‪ 2013-14‬ليگ قهرمانان آسيا در مالزي برگزار شد‬ ‫و نمايندگان‪ ‬ايران حريفان خود در مرحله گروهي ليگ‬ ‫قهرمانان آسيا را شناختند‪ .‬بر اساس قرعه کشي انجام‬ ‫گرفته و با تغيير جدول بازي‌ها به دو منطقه شرق و غرب‬ ‫آسيا‪ ،‬تيم‌ها در مراحل ابتدايي بازي‌ها فقط با تيم‌هاي منطقه‬ ‫خود بازي مي‌کنند‪ .‬بر اين اساس و به احتمال فراوان در‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫صورت صعود تيم‌هاي ايراني از گروه‌هاي خود‬ ‫در مرحله بعدي‪ ،‬همه تيم‌هاي ايراني به يکديگر‬ ‫برخورد خواهند کرد‪.‬‬ ‫در مرحله گروهي بازي‌ها استقالل برابر‬ ‫الجزيره قرار مي‌گيرد‪ .‬همچنين سپاهان و‬ ‫تراکتورسازي قرعه‌هاي دشواري دارند‪ .‬فوالد‬ ‫با تيمي جديد از عربستان يعني الفاتح روبرو‬ ‫مي‌شود که سابقه آسيايي زيادي ندارد‪.‬‬ ‫گروه‌بندي مسابقات در غرب آسيا به شرح‬ ‫زير است‪:‬‬ ‫گروه ‪ :A‬الريان قطر‪ ،‬الجزيره امارات‪،‬‬ ‫استقالل‪ ،‬الشباب عربستان‪.‬‬ ‫گروه ‪ :B‬الفاتح عربستان‪ ،‬بنيادکار‬ ‫ازبکستان‪ ،‬فوالد‪ ،‬برنده پلي آف شماره يک‪.‬‬ ‫گروه ‪ :C‬االتحاد عربستان‪ ،‬العين امارات‪،‬‬ ‫تراکتورسازي‪ ،‬برنده پلي آف شماره دو‪.‬‬ ‫گروه ‪ :D‬السد قطر‪ ،‬االهلي امارات‪ ،‬سپاهان‪،‬‬ ‫الهالل عربستان‪.‬‬

‫پيروزي پرافتخار‌ترين‬ ‫تکواندوکار زن ايران‬ ‫درقالب تيم ملي بلژيک بر‬ ‫نماينده‌اي از اسرائيل‬

‫ملي‌پوش سابق تکواندوي بانوان ايران در قالب تيم‬ ‫ملي تکواندوي بلژيک با نماينده‌اي از اسرائيل مبارزه کرد‪.‬‬ ‫راحله آسماني‪ ‬در مسابقات آزاد آلمان موفق شد‪« ‬بات‪-‬‬ ‫ال گاترر»‪ ‬از اسراييل را با نتيجه ‪ 13‬بر ‪ 3‬شکست داده و به‬ ‫مقام قهرماني در اين تورنمنت دست يابد‪.‬‬ ‫در پي اين اقدام‪ ،‬وبسايت‪ ‬فدراسيون تکواندوي ايران‬ ‫نام و عکس اين ورزشکار را از بانک اطالعات‪ ‬مدال‌آوران‬ ‫اين رشته حذف کرد‪.‬‬ ‫در سال‌هاي اخير ورزشکاران ايراني متعددي در‬ ‫رشته‌هاي مختلف به تيم ملي ساير کشورها پيوسته‌اند که از‬ ‫آن ميان مي‌توان به سامان طهماسبي در کشتي فرنگي و در‬ ‫قالب تيم جمهوري آذربايجان‪ ،‬علي تبريزي در پرورش اندام‬ ‫در قالب تيم قطر‪ ،‬آرزو معتمدي در قايقراني و در قالب تيم‬ ‫آمريکا‪ ،‬محسن غفار و وحيد سرلک در رشته جودو در آلمان‪،‬‬ ‫حسن کارکردي در رشته بوکس در انگليس و‪ ...‬اشاره کرد‪.‬‬

‫«اوزه بيو» بازيکن افسانه‌اي‬ ‫فوتبال درگذشت‬ ‫«اوزه بيو» اسطوره ‪ 71‬ساله فوتبال پرتغال که لقب‬ ‫«پلنگ سياه» را يدک مي‌کشيد و از او به عنوان بهترين‬ ‫بازيکن تاريخ فوتبال پرتغال ياد مي‌شد‪ ،‬درگذشت‪.‬‬ ‫سايت گل‪ ،‬اوزه بيو دا سيلوا فريرا‪ ،‬ملقب به اوزه بيو که‬ ‫خيلي‌ها از او به عنوان بهترين فوتباليست تاريخ پرتغال ياد‬ ‫مي‌کنند‪ ،‬روز يکشنبه ‪ 5‬ژانويه در سن ‪ 71‬سالگي و به دليل‬ ‫مشکالت قلبي تنفسي‪ ،‬درگذشت‪ .‬اخبار اوليه مرگ اوزه بيو‬ ‫را منابع باشگاه بنفيکا‪ ،‬به آژانس رسمي خبري پرتغال داده‬

‫بودند‪.‬‬ ‫اوزه بيو در روز ‪25‬‬ ‫ژانويه سال ‪ 1942‬در‬ ‫ماپوتو‪ ،‬در موزامبيک به دنيا‬ ‫آمد و خيلي‌ها او را به عنوان‬ ‫سمبل فوتبال پرتغال و يکي‬ ‫از برترين مهاجمان تاريخ‬ ‫فوتبال مي‌شناسند‪.‬‬ ‫او در سال ‪ 1960‬به‬ ‫بنفيکا پيوست و نمايش‌هاي‬ ‫خيره‌کننده‌اش باعث شد تا‬ ‫به او لقب «پلنگ سياه» را‬ ‫بدهند‪ .‬اوزه بيو در تيم ملي‬ ‫پرتغال و باشگاه ليسبون افتخارات زيادي را کسب کرد و‬ ‫هفت بار جايزه بهترين گلزن ليگ پرتغال را به خانه برد؛ دو‬ ‫بار برترين گلزن قاره اروپا شناخته شد و يک بار در سال‬ ‫‪ 1965‬توپ طال را از آن خود کرد‪.‬‬ ‫‪ ‬او در مجموع ‪ 11‬جام قهرماني با بنفيکا فتح کرد و در‬ ‫‪ 294‬بازي براي اين تيم ‪ 316‬گل زد‪ .‬اوزه بيو ‪ 64‬بازي ملي‬ ‫هم براي تيم ملي پرتغال انجام داد‪.‬‬ ‫او بعد از خداحافظي از زمين چمن هم ارتباطش را‬ ‫با فوتبال قطع نکرد و در نظرسنجي فدراسيون بين‌المللي‬ ‫تاريخ و آمار فوتبال‪ ،‬به عنوان نهمين بازيکن برتر قرن‬ ‫بيستم شناخته شد‪.‬‬ ‫در نوامبر سال ‪ 2003‬اوزه بيو جايزه «بازيکن طاليي‬ ‫فوتبال پرتغال» را که به بهترين بازيکن ‪ 50‬سال اخير‬ ‫فوتبال اين کشور تعلق مي‌گرفت‪ ،‬دريافت کرد‪.‬‬

‫محروميت مادام‌العمر‬ ‫قهرمان ايراني کشتي‬ ‫فرنگي جهان‬

‫امير علي‌اکبري قهرمان ‪ 120‬کيلوگرم کشتي فرنگي‬ ‫مسابقات جهاني بوداپست‪ ،‬به دليل مثبت شدن آزمايش‬ ‫دوپينگ‪ ،‬مدال طالي خود را از دست داد‪ .‬او همچنين از سوي‬ ‫فدراسيون جهاني کشتي به صورت مادام‌العمر از فعاليت در‬ ‫اين رشته محروم شده است‪.‬‬ ‫آزمايش دوپينگ او در حالي براي دومين بار مثبت اعالم‬ ‫شده که محروميت دو ساله قبلي‌اش‪ ،‬بيستم تير امسال به‬ ‫پايان رسيده بود‪ .‬يعني عمر دوره جديد فعاليت او در پايان‬ ‫شهريور به سر رسيد و حتي سه ماه هم نشد‪ .‬او در اين‬ ‫مدت مدال نقره دانشجويان جهان را گرفت‪ ،‬اما همان رقيب‬ ‫فيناليست از ترکيه را در بوداپست شکست داد‪.‬‬ ‫وقتي محروميت امير علي‌اکبري تمام شد‪ ،‬با توجه به‬ ‫اينکه مسابقات انتخابي تيم ملي برگزار شده بود‪ ،‬در ‪120‬‬ ‫کيلوگرم ديدارهايي جداگانه به انجام رسيد و او پس از دو‬ ‫سال دوري از ترکيب تيم ملي‪ ،‬اين بار در يک وزن باالتر‬ ‫راهي مسابقات جهاني شد‪.‬‬ ‫در يک ماه و نيم گذشته‪ ،‬سهراب مرادي و ياسين‬ ‫باقري از وزنه‌برداران تيم ملي ايران هم با محروميت مواجه‬ ‫شده بودند‪ .‬اين دو در مسابقات قهرماني آسيا به ميزباني‬ ‫قزاقستان از داروهاي غيرمجاز استفاده کرده بودند‪.‬‬ ‫ستاد ملي مبارزه با دوپينگ همچنين از محروميت هشت‬ ‫ساله محمد پراش‪ ،‬ملي‌پوش دوچرخه‌سواري‪ ،‬خبر داد‪ .‬او‬ ‫براي دومين‌بار از مواد نيروزا استفاده کرده و آزمايشگاه کلن‬ ‫آلمان از نمونه او دو ماده ممنوعه استانوزولول و اکساندورلون‬

‫‪46‬‬

‫که جزو ترکيبات آنابوليک هستند را تشخيص داده است‪.‬‬ ‫امير علي‌‌اکبري در بوداپست با پيروزي بر الکساندر‬ ‫چرنتسکي از اوکراين (ضربه فني)‪ ،‬يوهان مگنوس ائورن از‬ ‫سوئد (هفت بر صفر)‪ ،‬ادوارد پاپ از آلمان (هفت بر صفر) و‬ ‫رضا کايالپ از ترکيه (چهار بر يک) که مدافع عنوان قهرماني‬ ‫هم بود‪ ،‬قدرتمندانه به فينال رسيد و تحسين دوستداران‬ ‫کشتي را برانگيخت‪ .‬او در فينال فوق سنگين‪ ،‬هايکي نابي‬ ‫نايب قهرمان المپيک لندن و قهرمان سال ‪ 2006‬جهان از‬ ‫استوني را با نتيج ‌ه چهار بر صفر شکست داد و روي سکوي‬ ‫نخست ايستاد‪.‬‬ ‫فيال دليل محروميت او را استفاده از استروئيدهاي‬ ‫آنالوبيک اعالم کرده است‪ .‬او تنها کشتي‌گير جهان است‬ ‫که از سال ‪ 2011‬تاکنون‪ ،‬محکوم به محروميت مادام‌العمر‬ ‫مي‌شود‪ .‬آخرين نفر فرناندو ايگلسياس از آرژانتين بود که‬ ‫سال ‪ 2011‬به خاطر مصرف مواد نيروزا در مسابقات پان‬ ‫آمريکن‪ ،‬براي هميشه از کشتي گرفتن منع شد‪.‬‬ ‫امير سال ‪ 2010‬هم در وزن پايين‌تر‪ ،‬روي سکوي‬ ‫نخست جهان ايستاده بود‪ .‬در آن مسابقات‪ ،‬آزمايش‬ ‫دوپينگ او منفي شد اما پيش از مسابقات جهاني ‪ 2011‬و‬ ‫در آزمايشي سر زده و بدون اعالم قبلي‪ ،‬هم نمونه او مثبت‬ ‫شد و هم نمونه بابک قرباني ديگر مدعي وزن ششم‪ .‬به‬ ‫اين ترتيب‪ ،‬هر دو از ترکيب تيم ملي کنار گذاشته شدند تا‬ ‫قاسم رضايي که خارج از اردوي تيم ملي بود‪ ،‬به تمرينات‬ ‫دعوت شود‪ .‬رضايي در استانبول با قرعه اسرائيل مواجه شد‬ ‫و کشتي نگرفت اما در المپيک لندن‪ ،‬شگفتي بزرگي خلق کرد‬ ‫و روي سکوي نخست ايستاد‪.‬‬ ‫محروميت دائمي قهرمان ‪ 120‬کيلوگرم کشتي فرنگي‬ ‫جهان‪ ،‬خبري ناگوار براي محمد بنا در بازگشت مجدد او به‬ ‫اردوي تيم ملي هم هست‪ .‬بنا حاال بايد در اين وزن‪ ،‬به فکر‬ ‫جايگزيني مهره ديگري باشد‪ .‬با پس گرفتن مدال طالي امير‬ ‫علي‌اکبري‪ ،‬طالي اين وزن نصيب هايکي نابي از استوني‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫اين فرنگي‌کار ايراني تنها دوپينگي کل مسابقات جهاني‬ ‫مردان و زنان در بوداپست است‪ .‬اما دنياي کشتي در سال‬ ‫‪ ،2013‬محرومان متعددي داشته است‪ .‬آناتولي ماليوخين از‬ ‫روسيه به خاطر امتناع از نمونه‌گيري دو سال محروم شد‪ ،‬آن‬ ‫هم در شرايطي که مسابقه‌اي در ميان نبود‪.‬‬ ‫زائور اوگوئف از روسيه هم در مسابقات جوانان جهان‬ ‫دوپينگ کرده بود و دو سال محروم شد‪ .‬گور اوگانسيان از‬ ‫اوکراين در جوانان اروپا و در کشتي دختران هم النا تورجان‬ ‫از مالداوي در همين مسابقات از داروهاي نيروزا استفاده‬ ‫کرده بودند‪ .‬خانم استرا دوبره از روماني نيز در قهرماني‬ ‫بزرگساالن اروپا دوپينگ کرده بود‪.‬‬

‫قرعه‌کشي ليگ قهرمانان‬ ‫اروپا‪ :‬آرسنال مقابل‬ ‫قهرمان‪ ،‬منچسترسيتي‬ ‫روبروي بارسلونا‬ ‫شانزده باشگاه برتر ليگ فوتبال قهرمانان اروپا حريفان‬ ‫خود را در مرحله يک هشتم نهايي شناختند‪.‬‬ ‫در پي اين قرعه‌کشي در مهم‌ترين ديدار مرحله يک‬ ‫هشتم نهايي آرسنال‪ ،‬صدرنشين فعلي ليگ برتر انگلستان‬ ‫بايد مقابل بايرن مونيخ‪ ،‬مدافع عنوان قهرماني بازي کند و‬ ‫منچسترسيتي و بارسلونا مقابل هم قرار خواهند گرفتند‪.‬‬ ‫شانزده تيم راه يافته به مرحله حذفي به دو گروه تقسيم‬ ‫شده‌ بودندکه در «سيد» نخست صدرنشين‌هاي مرحله‬ ‫گروهي يعني منچستر يونايتد‪ ،‬چلسي‪ ،‬پاري سن ژرمن‪،‬‬ ‫اتلتيکو مادريد‪ ،‬رئال مادريد‪ ،‬بارسلونا‪ ،‬بايرن مونيخ و بوروسيا‬ ‫دورتموند و در گروه ديگر تيم‌هاي گاالتاسراي‪ ،‬آرسنال‪،‬‬ ‫منچسترسيتي‪ ،‬شالکه‪ ،‬باير لورکوزن‪ ،‬المپياکوس‪ ،‬زنيت و‬ ‫آ‪.‬ث ميالن قرار داشتند‪.‬‬ ‫در جريان قرعه‌کشي تيم‌هاي گروه اول با حريفي از‬ ‫گروه دوم در مرحله يک هشتم نهايي بازي خواهند کرد و‬ ‫تيم‌هاي گروه دوم در بازي رفت يک هشتم نهايي ميزبان‬ ‫خواهند بود‪.‬‬


‫‪47‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫طبق مقررات اين مسابقات‬ ‫تيم‌هايي که در مرحله نخست‪ ،‬هم‬ ‫گروه بودند يا تيم‌هايي که از يک‬ ‫کشور باشند در مرحله يک هشتم‬ ‫نهايي مقابل هم قرار نمي‌گيرند‪.‬‬

‫يک هشتم نهايي‪:‬‬

‫بازي‌هاي رفت‪ 18 :‬و ‪ 19‬و سپس ‪25‬‬ ‫و ‪ 26‬فوريه‪.‬‬ ‫بازي‌هاي برگشت‪ 11 :‬و ‪ 12‬و سپس‬ ‫‪ 18‬و ‪ 19‬مارچ‪.‬‬ ‫يک چهارم نهايي‪:‬‬ ‫رفت‪ :‬اول و دوم اپريل و سپس ‪ 8‬و ‪ 9‬اپريل‪.‬‬

‫نيمه نهايي‪:‬‬

‫رفت‪ 22 :‬و ‪ 23‬اپريل‪.‬‬ ‫برگشت‪ 29 :‬و ‪ 30‬اپريل‪.‬‬ ‫فينال‪ 24 :‬مي در ليسبون‪.‬‬ ‫شگفتي آخرين دور مرحله گروهي اين فصل صعود گاالتاسراي با شکست‬ ‫دادن يوونتوس بود که با حذف اين تيم‪ ،‬فوتبال ايتاليا براي يکي از معدود دفعات‬ ‫تاريخ اين بازي‌ها تنها يک نماينده در يک هشتم نهايي دارد‪.‬‬ ‫در اين مرحله اگر نماينده ترکيه بخواهد به شگفتي‌سازي خود ادامه دارد بايد‬ ‫از سد چلسي نيز گذر کند‪.‬‬ ‫امسال تيم‌هاي انگليسي حضور موفق‌تري نسبت به سال گذشته داشتند و هر‬ ‫چهار نماينده اين کشور به مرحله حذفي راه يافتند‪ .‬آلماني هم با هر چهار تيم در‬ ‫يک هشتم نهايي حضور دارند‪.‬‬ ‫در مرحله گروهي همه تيم‌هاي انگليسي توانستند ميزبانان آلماني خود را‬ ‫شکست دهند‪.‬‬ ‫در فينال سال گذشته دو تيم آلماني بوروسيا دورتموند و بايرن مونيخ در‬ ‫ورزشگاه ويمبلي لندن مقابل هم ظاهر شدند که بايرن با پيروزي ‪ 2‬بر ‪ 1‬بر‬ ‫حريفش به پنجمين قهرماني خود دست يافت‪.‬‬ ‫رکوردار اين تورنمنت ‪ 59‬ساله‪ ،‬رئال مادريد با ‪ 9‬قهرماني است و پس از آن‬ ‫آ‪.‬ث ميالن (‪ 7‬بار) و بايرن مونيخ و ليورپول (هر کدام با ‪ 5‬بار قهرماني) در رده‌هاي‬ ‫بعدي قرار دارند‪.‬‬

‫بازي‌هاي يک هشتم نهايي‪:‬‬

‫منچسترسيتي ‪ -‬بارسلونا‬ ‫المپياکوس ‪ -‬منچستر يونايتد‬ ‫آرسنال ‪ -‬بايرن مونيخ‬ ‫گاالتاسراي ‪ -‬چلسي‬ ‫آ‪.‬ث ميالن ‪ -‬اتلتيکو مادريد‬ ‫شالکه ‪ -‬رئال مادريد‬ ‫زنيت سن پترزبورگ ‪ -‬بوروسيا دورتموند‬ ‫باير لورکوزن ‪ -‬پاري سن ژرمن‬

‫«محمد بنا»‬ ‫سرمربي تيم ملي‬ ‫کشتي فرنگي شد‬

‫محمد بنا سرمربي تيم ملي کشتي‬ ‫فرنگي شد و مديريت تيم‌هاي ملي کشتي‬ ‫فرنگي به حسن بابک سپرده شد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)‪ ،‬پس از جلسه اخير شوراي‬ ‫فني کشتي فرنگي با رسول خادم‪ ،‬سرپرست فدراسيون کشتي‪ ،‬محمد بنا بار ديگر‬ ‫سرمربي تيم ملي کشتي فرنگي ايران شد‪.‬‬ ‫محمد بنا به همراه تيم ملي کشتي فرنگي ايران نتيجه‌اي تاريخي در المپيک‬ ‫لندن گرفت و صاحب سه مدال طال شد اما پس از آن در زمان سرپرستي خطيب‬ ‫از سمت خود کناره‌گيري کرد‪.‬‬ ‫همچنين شوراي فني کشتي فرنگي‪ ،‬حسن بابک را به عنوان مدير تيم‌هاي‬ ‫ملي انتخاب کرد‪ .‬بنا و بابک در سال ‪ 2006‬نيز با يکديگر تيم ملي بزرگساالن را‬ ‫هدايت کردند اما پس از آن راه اين دو از هم جدا شد‪.‬‬ ‫حاال پس از حدود ‪ 7‬سال بابک و بنا يک بار ديگر در کنار هم قرار گرفته‌اند‪.‬‬

‫‪ 10‬بازيکن‬ ‫‪ 2.1‬ميليارد يورويي فوتبال‬

‫«گرت بيل» که هزينه انتقال او به رئال مادريد حدود ‪ 200‬ميليون يورو برآورد‬ ‫شده است‪ ،‬در صدر فهرست ‪ 10‬مورد بزرگترين نقل و انتقال بازيکنان در سال‬ ‫‪ 2013‬با هزينه ‪ 2.1‬ميليارد يورو قرار دارد‪.‬‬ ‫در سالي که هزينه نقل و انتقاالت با انتقال گرت بيل به رئال مادريد شکسته‬ ‫شد‪ ،‬کل مبلغ مربوط به دستمزدها‪ ،‬ماليات و هزينه‌هاي اضافي در شش قرارداد از‬ ‫‪ 100‬ميليون يورو فراتر رفت‪.‬‬ ‫قرارداد بيل گرانترين نقل و انتقال بازيکنان محسوب مي‌شود که بر اساس‬ ‫آن رئال مادريد مجموع ‪ 198.8‬ميليون يورو در صورت حضور بيل تا پايان قرارداد‬ ‫شش ساله او در پايتخت اسپانيا‪ ،‬پرداخته است‪.‬‬ ‫اين آمارها از ترکيب تمام هزينه‌هاي قابل پيش بيني در طول قرارداد هر‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫ورزشکاراني که از‬ ‫ايران اعزام مي‌شوند‪،‬‬ ‫اما مسابقه نمي‌دهند‬

‫مبينا عزيزي نماينده جودوي دختران‬ ‫نوجوان ايران به دليل ثبت نام در وزن‬ ‫اشتباهي‪ ،‬بدون انجام مسابقه از دور‬ ‫رقابت‌هاي قهرماني نوجوانان و جوانان‬ ‫‪ 2013‬آسيا به ميزباني چين حذف شد‪.‬‬ ‫مسئولين برگزاري مسابقات‪ ،‬از حضور‬ ‫مبينا عزيزي بر روي تاتامي جلوگيري‬ ‫کردند زيرا ثبت نام او به اشتباه در وزن‬ ‫غيرتخصصي ‪ 52‬کيلو انجام شده بود؛ در‬ ‫حالي که کارت او و نامش در ليست آغازين‬ ‫مسابقات براي وزن ‪ 57‬کيلو بوده است‪.‬‬ ‫اين نخستين بار نيست که ورزشکاران‬ ‫ايراني به مسابقات رسمي بين‌المللي اعزام‬ ‫مي‌شوند اما بروز مشکالتي کم‌سابقه‪،‬‬ ‫باعث مي‌شود از انجام مسابقه باز بمانند‪.‬‬ ‫مشکالتي از قبيل دير رسيدن به محل‬ ‫مسابقات‪ ،‬ورود ديرهنگام به سالن رقابت‌ها‪ ،‬همچنين عدم اطالع دقيق از نحوه‬ ‫برگزاري و جدول بازي‌ها‪.‬‬ ‫در روز نخست مسابقات و از جمع پسران‪ ،‬محمد رشنونژاد در ‪55‬‬ ‫کيلوگرم‪ ،‬محمدرضا فتحي‌پور در ‪ 66‬کيلو و حسين عربي در ‪ 90‬کيلو به مدال‬ ‫برنز رسيدند‪ .‬اما مبينا عزيزي که او نيز مي‌توانست يکي از مدال‌ها را نصيب‬ ‫خود کند بدون مسابقه حذف شد‪.‬‬ ‫تکتم بيدل مربي سابق تيم ملي جودوي دختران در اين باره گفته است‪،‬‬ ‫«تمام مسئوليت‌ها بر عهده فدراسيون است که هيچ اهميتي به ورزش بانوان‬ ‫نمي‌دهد و حتي وزن اين بازيکنان را هم نمي‌داند‪ .‬در جلسه‌اي که چند ماه پيش‬ ‫بازيکن به دست آمده‬ ‫است‪ .‬رقم خالص‬ ‫براساس‬ ‫دستمزد‬ ‫قوانين کنوني ماليات‬ ‫کشور مربوطه محاسبه‬ ‫شده تا رقم ناخالص‬ ‫کل پرداختي به دست‬ ‫آيد‪.‬‬ ‫مدير‬ ‫دستمزد‬ ‫برنامه و موارد ديگر‬ ‫بعد از مشاوره با منابع و کارشناسان هر بازار در نظر گرفته شده است‪.‬‬

‫فهرست و کل هزينه نقل و انتقاالت ‪ 10‬بازيکن عبارت است از‪:‬‬

‫‪ - 1‬گرت بيل با مبلغ ‪ 198.8‬ميليون يورو از تاتنهام به رئال مادريد‪.‬‬ ‫‪ - 2‬رادامل فالکائو با مبلغ ‪ 150.3‬ميليون يورو از اتلتيکو به بوردو‪.‬‬ ‫‪ - 3‬ادينسون کاواني با مبلغ ‪ 148.5‬ميليون يورو از ناپولي به پاري سن ژرمن‪.‬‬ ‫‪ - 4‬نيمار با مبلغ ‪ 124‬ميليون يورو از سانتوس به بارسلونا‪.‬‬ ‫‪ - 5‬مسعود اوزيل با مبلغ ‪ 117.6‬ميليون يورو از رئال مادريد به آرسنال‪.‬‬ ‫‪ - 6‬ماريو گوتزه با مبلغ ‪ 114.2‬ميليون يورو از دورتموند به بايرن مونيخ‪.‬‬ ‫‪ - 7‬مروان فاليني با مبلغ ‪ 97‬ميليون يورو از اورتون به منچستريونايتد‪.‬‬ ‫‪ - 8‬مارکينيو با مبلغ ‪ 94.8‬ميليون يورو از رم به پاري سن ژرمن‪.‬‬ ‫‪ - 9‬گونزالو هيگواين با مبلغ ‪ 88.3‬ميليون يورو از رئال مادريد به ناپولي‪.‬‬ ‫‪ -10‬جيمز رودريگز با مبلغ ‪ 83.7‬ميليون يورو از پورتو به موناکو‪.‬‬

‫اوزان کشتي دگرگون شد‬ ‫فدراسيون جهاني کشتي (فيال) اوزان و قوانين جديد کشتي را اعالم کرد‪.‬‬ ‫قوانين و اوزان جديد کشتي با راي هيئت رئيسه فيال به تائيد نهايي رسيد‬ ‫که اين مقررات از آغاز سال ‪ 2014‬ميالدي اجرا خواهد شد‪ .‬بر اساس تصميمات‬ ‫جديد فيال‪ 6 ،‬وزن براي المپيک و هشت وزن براي مسابقات جهاني‪ ،‬قاره‌اي و ساير‬ ‫رويدادها انتخاب شدند که‬ ‫تغييرات گسترده‌اي نسبت‬ ‫به قبل رخ داده است‪.‬‬ ‫شش وزن کشتي آزاد‬ ‫المپيکي‪ 57 :‬کيلوگرم‪65 ،‬‬ ‫کيلوگرم‪ 74 ،‬کيلوگرم‪86 ،‬‬ ‫کيلوگرم‪ 97 ،‬کيلوگرم‪،‬‬ ‫‪ 125‬کيلوگرم‪.‬‬ ‫هشت وزن کشتي‬ ‫آزاد جهاني‪ 6 :‬وزن‬ ‫المپيکي ‪ 61 +‬کيلوگرم و‬ ‫‪ 70‬کيلوگرم‪.‬‬

‫‪47‬‬

‫تشکيل شد و من نيز حضور داشتم‪ ،‬اسم مبينا عزيزي همراه با بقيه مشخصات‪،‬‬ ‫از جمله وزن او در مسابقات آسيايي‪ ،‬براي گرفتن ويزا و پاسپورت درج شده‪.‬‬ ‫نمي‌دانم چرا االن وزنش را به اشتباه اعالم کرده‌اند‪».‬‬ ‫بيدل درباره مقصر اصلي ماجرا گفت‪« ،‬اين سهل‌انگاري متوجه خانم بهاروند‬ ‫سرمربي تيم است‪ .‬آرش ميراسماعيلي نايب رييس فدراسيون و سرپرست تيم‬ ‫اعزامي هم از مقصران اصلي است‪ .‬جاي سوال دارد که وقتي فدراسيون‪ ،‬مسائل‬ ‫به اين کوچکي را نمي‌تواند حل کند‪ ،‬چگونه مشکالت بزرگ‌تر را حل خواهد‬ ‫کرد؟»‬ ‫در المپيک بارسلون‪ ،‬علي اصغر کاظمي به روي رينگ بوکس رفت تا با‬ ‫رقيب پاکستاني مبارزه کند اما داور اين اجازه را به او نداد زيرا کاظمي دستکش‬ ‫نداشت و در عين حال‪ ،‬اصرار مي‌کرد که‬ ‫مبارزه کند! او بدون انجام مسابقه‪ ،‬بازنده‬ ‫شناخته شد و کسي متوجه نشد چرا‬ ‫مسئولين تيم اعزامي و خود ورزشکار‪ ،‬بدون‬ ‫همراه آوردن تجهيزات‪ ،‬از خوابگاه به سالن‬ ‫مسابقه آمده‌اند؟‬ ‫مسعود جوکار در بازي‌هاي آسيايي‬ ‫بوسان‪ ،‬با هماهنگي اميررضا خادم رييس‬ ‫وقت فدراسيون و کادر فني تيم ملي کشتي‬ ‫ايران از سالن به هتل رفت تا استراحت کند‪.‬‬ ‫در غياب او‪ ،‬حريف قرقيزستاني روي تشک‬ ‫آمد و برنده معرفي شد تا جوکار که بخت‬ ‫اصلي کسب مدال طال بود‪ ،‬از دور مسابقات‬ ‫حذف شود‪.‬‬ ‫در سال ‪ 2012‬تيم ملي کشتي آزاد‬ ‫دانشجويان عازم فنالند شد تا در مسابقات‬ ‫جهاني شرکت کند‪ ،‬اما چند وزن را به دليل‬ ‫دير رسيدن به محل مسابقات از دست داد‪ .‬اين اتفاق در رشته کشتي‪ ،‬بارها در‬ ‫جام‌هاي برون مرزي رخ داده است‪.‬‬ ‫اسفند پارسال زهرا خسروشاهي تنها نماينده دوچرخه‌سواري بانوان ايران‬ ‫در مسابقات قهرماني آسيا به ميزباني هندوستان‪ ،‬به خاطر دير رسيدن به محل‬ ‫مسابقات از حضور در خط استارت بازماند و از دور رقابت‌ها حذف شد‪.‬‬ ‫از دست دادن دو مدال پارالمپيک پكن به دليل بي اطالعي سرپرست از‬ ‫تغيير زمان مسابقات پرتاب ديسک‪ ،‬نمونه ديگري از سهل انگاري تيم‌هاي‬ ‫ايراني در ميادين بين‌المللي است‪.‬‬ ‫شش وزن کشتي فرنگي المپيکي‪ 59 :‬کيلوگرم‪ 66 ،‬کيلوگرم‪ 75 ،‬کيلوگرم‪،‬‬ ‫‪ 85‬کيلوگرم‪ 98 ،‬کيلوگرم‪ 130 ،‬کيلوگرم‪.‬‬ ‫هشت وزن کشتي فرنگي جهاني‪ 6 :‬وزن المپيکي ‪ 71 +‬کيلوگرم و ‪80‬‬ ‫کيلوگرم‪.‬‬ ‫مهم‌ترين تغييراتي که در قوانين ايجاد شدند‪ :‬در کشتي آزاد ‪ 10‬امتياز اختالف‬ ‫و در کشتي فرنگي ‪ 8‬امتياز اختالف ضربه فني است‪.‬‬ ‫فنون پرتابي در کشتي آزاد از اين پس ‪ 4‬امتياز خواهد داشت‪.‬‬ ‫فنون پرتابي در کشتي فرنگي ‪ 4‬امتياز خواهد داشت‪.‬‬ ‫فنون پرتابي در کشتي فرنگي با دامنه زياد و چرخش کامل ‪ 5‬امتياز خواهد‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫اگر داوران دو بار در امتياز دادن اشتباه کنند و در چلنج‪ ،‬نتيجه توسط هيئت‬ ‫ژوري تغيير کند‪ ،‬براي بار اول داوران هشدار دريافت مي‌کنند و در صورت تکرار از‬ ‫مسابقات محروم مي‌شوند‪.‬‬ ‫فاصله بين دو کشتي حداقل بايد ‪ 30‬دقيقه باشد‪( .‬پيش از اين ‪ 10‬دقيقه بود)‪.‬‬ ‫زمان آغاز مسابقات از صبح ساعت ‪ 10‬و از بعدازظهر ساعت ‪ 16‬خواهد بود‪.‬‬ ‫در مسابقات جام جهاني (تيم به تيم) مجموع امتيازات مثبت پس از هشت‬ ‫مسابقه‪ ،‬تيم برنده را مشخص مي‌کند (پيش از اين تعداد بردهاي انفرادي تعيين‬ ‫کننده بود)‪.‬‬

‫«بيوک‬ ‫جديکار»‬ ‫دارفاني را‬ ‫وداع گفت‬ ‫سايت رسمي باشگاه استقالل درباره ستاره ‪ 84‬ساله اين باشگاه‌ که‬ ‫درگذشت نوشته است‪ ،‬بيوک جديکار‪ ،‬يکي از بازيکنان تکنيکي و قدرت تهاجمي‬ ‫فوتبال ايران از دهه ‪ 30‬تا واسط دهه ‪ 40‬به شمار مي‌آمد‪ .‬وي به سال ‪ 1308‬در‬ ‫شهر تبريز به دنيا آمد‪ ،‬آن هم در خانواده‌اي که فوتبال را مي‌شناختند‪ .‬برادر بزرگتر‬ ‫بيوک‪ ،‬به نام اصغر جديکار در دفاع راست‪ ،‬صاحب اسم بود‪.‬‬ ‫ي با پاي‬ ‫جديکار ابتدا دروازه‌باني مي‌کرد‪ ،‬ولي با توجه به توانايي‌اش در باز ‌‬ ‫چپ و سرعت و مهارتش در ارسال و شوتزني‪ ،‬به توصيه علي دانايي‌فرد‪ ،‬به خط‬ ‫حمله منتقل شد‪.‬‬ ‫جديکار در سال ‪ ،1957‬با تيم ويکتوريا ‪ 89‬برلين قراردادي سه ساله بست‪،‬‬ ‫با اين حال‪ ،‬پس از ‪ 9‬ماه به ايران برگشته و به تيم تاج تهران پيوست‪.‬‬ ‫وي در سن ‪ 17‬سالگي به تيم‌‌ملي ايران دعوت شد و نخستين بازي وي در‬ ‫تيم‌‌ملي فوتبال ايران‪ ،‬برابر افغانستان بود‪ .‬او در تيم‌هاي تور‪ ،‬جوان‪ ،‬تاج‪ ،‬ويکتوريا‬


‫‪48‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫و نيز در قالب تيم منتخب تهران و نيز تيم‌‌ملي ايران بازي کرد‪.‬‬ ‫در مجموع وي را زننده ‪ 143‬گل در رده باشگاهي و ملي مي‌دانند‪.‬‬ ‫بيوک جديکار در سن ‪ 84‬سالگي و در حالي که به آلزايمر شديدي مبتال بود‪،‬‬ ‫دارفاني را وداع گفت‪.‬‬

‫‪ 4‬ايراني در بين بازيکنان داراي‬ ‫بيش از ‪ 100‬بازي ملي‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫هافبک‌ها‪:‬‬

‫مارک فان بومل (هلند)‪ ،‬پل اسکولز‬ ‫(انگليس)‪ ،‬ديويد بکام (انگليس) و دژان‬ ‫استانکويچ (صربستان)‬ ‫فان ‌بومل کاپيتان مستحکم هلندي‌ها نيز‬ ‫در اين سال کفش‌هايش را آويخت‪ .‬شايد‬ ‫معروف‌ترين شخصيت فوتبالي که در اين سال‬ ‫از فوتبال خداحافظي کرد ديويد بکام باشد‪.‬‬ ‫هنوز هم اشک‌هاي بکام در پاري سن ژرمن از‬ ‫ياد عالقه‌مندان به فوتبال نرفته است تا هافبک‬ ‫‪ 38‬ساله که مدت‌ها در منچستر‌يونايتد‪ ،‬رئال‬ ‫مادريد و لس‌آنجلس‌گالکسي بازي ‌مي‌کرد در‬ ‫فرانسه دور افتخار بزند و فوتبالش را به پايان‬ ‫برساند‪.‬‬

‫مهاجم‌ها‪:‬‬

‫مايکل‌اوون (انگليس)‪ ،‬لوئيس‌ساها (فرانسه) و لودويک ژولي (فرانسه)‬ ‫هواداران تيم ملي انگليس مدت‌ها منتظر ماندند تا اوون بتواند توانايي خود‬ ‫در تيم ليورپول را در تيم ملي نيز نشان دهد اما مصدوميت پاياني بود بر آرزوهاي‬ ‫اوون و انگليسي‌ها‪ .‬ديگر مهاجم بزرگي که در سال ‪ 2013‬از فوتبال خداحافظي‬ ‫کرد‪ ،‬لوئيس ساها فرانسوي بود که همراه هموطنش لودويک ژولي مستطيل سبز‬ ‫را بوسيد و کنار گذاشت‪.‬‬

‫مربي‌ها‪:‬‬

‫نام ‪ 4‬ايراني در جديدترين فهرست منتشره از سوي فدراسيون بين‌المللي‬ ‫فوتبال (فيفا) از بازيکنان داراي بيش از ‪ 100‬بازي ملي ديده مي‌شود‪.‬‬ ‫به گزارش ايرنا‪ ،‬در اين ليست‪ ،‬احمد حسن ستاره سابق تيم ملي فوتبال مصر‬ ‫همچنان در صدر رده‌بندي بيشترين بازي‌هاي ملي قرار دارد‪.‬‬ ‫رده‌بندي ‪ 10‬بازيکن با بيشترين بازي ملي به شرح زير است‪:‬‬ ‫احمد حسن از مصر ‪ 184‬بازي ملي‬ ‫کالوديو سوآرس از مکزيک ‪ 177‬بازي ملي‬ ‫محمد الدعيه از عربستان ‪ 176‬بازي ملي‬ ‫حسام حسن از مصر ‪ 169‬بازي ملي‬ ‫ايوان اورتادو از اکوادور ‪ 167‬بازي ملي‬ ‫ويتاليس آستافيفس از لتوني ‪ 165‬بازي ملي‬ ‫کوبي جونز از آمريکا ‪ 164‬بازي ملي‬ ‫عدنان التالياني از امارات ‪ 161‬بازي ملي‬ ‫سامي الجابر از عربستان ‪ 157‬بازي ملي‬ ‫مارتين ريم از استوني ‪ 156‬بازي ملي‬ ‫در اين فهرست علي دايي از ايران با ‪149‬بازي ملي در رده ‪ 14‬قرار دارد‪.‬‬ ‫جواد نکونام نيز با ‪ 134‬بازي ملي در رده ‪ 35‬و علي کريمي با ‪ 127‬بازي در رده ‪57‬‬ ‫قرار دارند‪ .‬مهدي مهدوي‌کيا نيز با ‪ 110‬بازي ملي در رده ‪ 145‬جاي گرفته است‪.‬‬ ‫تاکنون ‪ 281‬بازيکن در ‪ 100‬بازي ملي يا بيشتر در تيم‌هاي ملي کشورهاي‬ ‫خود به ميدان رفته‌اند و تيم ملي ايران ‪ 4‬عضو در باشگاه يکصدتايي‌ها دارد‪.‬‬

‫خداحافظي بزرگان فوتبال جهان‬ ‫در سال ‪2013‬‬

‫مهدي ‌مهدوي‌کيا در کنار افرادي چون ديويد بکام و سر آلکس فرگوسن از‬ ‫بزرگاني بودند که در سال ‪ 2013‬از فوتبال خداحافظي کردند‪.‬‬ ‫در اين سال چندين بازيکن بزرگ فوتبال با مستطيل سبز خداحافظي کردند‬ ‫و به دوران باشکوه خود در فوتبال پايان دادند‪ .‬سايت فيفا با معرفي بزرگاني که‬ ‫در سال ‪ 2013‬از فوتبال خداحافظي کردند از مهدي مهدوي‌کيا به عنوان يکي از‬ ‫بازيکنان بزرگ ياد کرد که فوتبال خود را در اين سال به پايان برد‪.‬‬

‫دروازه‌بانان‪:‬‬

‫اولريش رامه (فرانسه) و ريکاردو لوپز (اسپانيا)‬ ‫دروازه‌بان سابق سوشو فرانسه در حالي در ‪ 41‬سالگي تصميم گرفت از‬ ‫فوتبال خداحافظي کند که بيش از ‪ 500‬بازي در ليگ و ‪ 12‬بازي ملي را با تيم ملي‬ ‫فرانسه در کارنامه خود داشت‪ .‬ريکاردو لوپز دروازه‌بان اسپانيايي اوساسونا نيز که‬ ‫مدت‌ها در پامپلونا دروازه‌بان تيمش بود از فوتبال خداحافظي کرد‪.‬‬

‫مدافعان‪:‬‬

‫مهدي مهدوي‌کيا (ايران)‪ ،‬فيل نويل (انگليس)‪ ،‬جيمي کاراگر (انگليس)‪،‬‬ ‫توماس اويفالوشي (چک) ‪ ،‬الساندرو نستا (ايتاليا) و کريستف متزلدر (آلمان)‪.‬‬ ‫مهدي مهدوي‌کيا ستون تيم ملي ايران‪ ،‬در ‪ 36‬سالگي از فوتبال خداحافظي‬ ‫کرد‪ .‬او هميشه در پست مدافع راست بازي کرد و بازي‌هاي زيبايي از خود به‬ ‫نمايش گذاشت و توانست ‪ 381‬بازي در ليگ آلمان و ايران را در کارنامه خود‬ ‫داشته باشد و در اواسط سال ‪ 2013‬با ورزش زيباي فوتبال خداحافظي کند‪.‬‬ ‫فيل نويل ديگر بازيکن بزرگي بود که با ‪ 59‬بازي ملي براي انگليس از فوتبال‬ ‫خداحافظي کرد‪ .‬جيمي کاراگر نيز که ‪ 737‬بازي را در کارنامه خود با ليورپول داشت‬ ‫از آنفيلد دل کند و کفش‌هايش را آويخت‪.‬‬ ‫توماس اويفالوشي مدافع چک و عمر داف مدافع سنگال در جام جهاني‬ ‫‪ 2002‬نيز از ديگر مدافعاني بودند که با فوتبال وداع کردند‪ .‬همچنين نستا مدافع‬ ‫باسابقه تيم ملي ايتاليا که در کانادا بازي مي‌کرد‪ ،‬در اين سال از فوتبال خداحافظي‬ ‫کرد‪ .‬آخرين مدافع مشهوري که در سال ‪ 2013‬کفش هايش را آويخت‪ ،‬کريستوف‬ ‫متزلدر آلماني بود‪.‬‬

‫سر آلکس فرگوسن و يوپ‌هاينکس‬ ‫سر آلکس فرگوسن و يوپ هاينکس دو مربي نام آشنا در سال ‪ 2013‬از‬ ‫فوتبال خداحافظي کردند‪ .‬فرگوسن که ‪ 26‬سال در منچست ‌ر يونايتد بود يکي‬ ‫از دراماتيک‌ترين وداع‌ها را در فوتبال داشت‪ .‬از طرفي هاينکس نيز توانست با‬ ‫قهرماني در ليگ قهرمانان اروپا وداعي باشکوه با فوتبال داشته باشد‪.‬‬

‫مسي گرانقيمت‌ترين بازيکن‬ ‫تاريخ جام جهاني‬

‫ليونل مسي در‬ ‫فهرست گرانقيمت‌ترين‬ ‫بازيکنان جام جهاني‬ ‫‪ 2014‬برزيل باالتر از‬ ‫کريستيانو رونالدو و نيمار‬ ‫در رده نخست قرار گرفت‬ ‫تا عنوان گران‌ترين‬ ‫اين‬ ‫تاريخ‬ ‫بازيکن‬ ‫مسابقات هم لقب بگيرد‪.‬‬ ‫روزنامه «ال ناسيون»‬ ‫آرژانتين در گزارشي‬ ‫ارزشمندترين‬ ‫درباره‬ ‫بازيکنان جام جهاني اعالم کرد ليونل مسي با ‪ 139‬ميليون دالر گرانقيمت‌ترين‬ ‫بازيکن جام جهاني است و توانسته باالتر از کريستيانو رونالدو پرتغالي با ‪104‬‬ ‫ميليون دالر و نيمار با ‪ 67‬ميليون دالر قرار بگيرد‪.‬‬ ‫اين روزنامه شرايط فعلي بازيکنان و قيمت فعلي آنان را مورد ارزيابي قرار داده‬ ‫است‪ .‬اين در حالي است که فوق‌ستاره آرژانتيني در سال ‪ 2013‬با مصدوميت‌هايي‬ ‫که پشت سر گذاشت نتوانست درخشش خود در سال ‪ 2012‬را تکرار کند‪.‬‬ ‫ده بازيکن گرانقيمت جام جهاني ‪ 2014‬برزيل به شرح زير اعالم شده‌اند‪:‬‬ ‫ليونل مسي (آرژانتين) ‪ 139‬ميليون دالر‪ ،‬کريستيانو رونالدو (پرتغال) ‪104‬‬ ‫ميليون دالر‪ ،‬نيمار (برزيل) ‪ 67‬ميليون دالر‪ ،‬ادينسون کاواني (اروگوئه) ‪ 63‬ميليون‬ ‫دالر‪ ،‬رادامل فالکائو (کلمبيا) ‪ 59‬ميليون دالر‪ ،‬مسوت اوزيل (آلمان) ‪ 54‬ميليون‬ ‫دالر‪ ،‬آندرس اينيستا (اسپانيا) ‪ 53‬ميليون دالر‪ ،‬ماريو گوتسه (آلمان) ‪ 48.4‬ميليون‬ ‫دالر‪ ،‬وين روني (انگليس) ‪ 48.2‬ميليون دالر و سرانجام فرانک ريبري (فرانسه)‬ ‫‪ 46‬ميليون دالر‪.‬‬

‫کناره‌گيري منصوريان از‬ ‫سرمربي‌گري تيم ملي زير ‪ 22‬سال‬ ‫در آستانه مسابقات زير ‪ 22‬سال قهرماني آسيا‪ ،‬عليرضا منصوريان با اعالم‬ ‫اينکه در شرايط فعلي نمي‌تواند به کارش به عنوان سرمربي در اين تيم ادامه دهد‪،‬‬ ‫از مسئوليت خود کناره‌گيري کرد‪.‬‬ ‫اين مسابقات به زودي در عمان آغاز مي‌شود و ايران در گروهي دشوار بايد با‬ ‫ژاپن‪ ،‬استراليا و کويت بازي کند‪.‬‬ ‫در تيم ايران براي شکل گرفتن ترکيب نهايي‪ ،‬اختالفي حل نشده بين‬ ‫باشگاه‌ها و فدراسيون وجود دارد‪ .‬باشگاه‌ها معتقدند حضور بازيکنانشان در اين‬ ‫مسابقات‪ ،‬باعث خواهد شد در ليگ برتر آسيب ببينند و به همين خاطر هيچ تيمي‬ ‫حاضر نيست بيش از يک بازيکن را به اين تيم بدهد‪.‬‬ ‫به اين ترتيب‪ ،‬پيام صادقيان و محسن مسلمان دو مهره کليدي تيم ايران نيز‬ ‫از همراهي اين تيم محروم هستند و از پرسپوليس فقط امير عابدزاده راهي عمان‬ ‫خواهد شد‪ .‬نفت هم با وجود دعوت تيم ملي از سه بازيکن اين باشگاه‪ ،‬اعالم کرده‬ ‫فقط يک نفر و آن هم کم اثرترين بازيکن خود را به تيم ملي خواهد داد‪.‬‬ ‫منصوريان گفته است‪« ،‬با اين شرايط نياز به کار معجزه آساست‪ .‬من اين‬

‫‪48‬‬

‫آمادگي روحي و فني را نداشتم‪ .‬شايد اين موضوع به خاطر کم سن و سال بودن‬ ‫من است و شايد اگر يک فرد با تجربه‌تر بود مي‌توانست با اين کار عجيب و غريب‬ ‫کنار بيايد‪ .‬نمي‌خواهم در مسير قهرماني علي دايي دخيل باشم‪ .‬مي‌خواهم رفاقتم را‬ ‫با او حفظ کنم‪ .‬راضي به تاثيرگذاري در سقوط هيچ تيمي هم نيستم‪».‬‬ ‫منصوريان درباره اينکه آيا در صورت برآورده شدن خواسته‌هايش به تيم‬ ‫ملي بازخواهد گشت گفت‪« ،‬امکان ندارد خواسته‌هاي من برآورده شود‪ .‬نمي‌توان‬ ‫ليگ را به تأخير انداخت‪ .‬تيم‌هاي حاضر‬ ‫در ليگ قهرمانان آسيا هم مي‌خواهند از‬ ‫سرمايه‌هاي خودشان استفاده کنند‪».‬‬ ‫پس از رفتن منصوريان‪ ،‬هومن‬ ‫افاضلي مديرفني تيم ملي زير ‪ 22‬سال به‬ ‫جاي او مسئوليت هدايت تيم را برعهده‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫افاضلي هم با مشکالت منصوريان‬ ‫در به خدمت گرفتن بازيکنانش مواجه‬ ‫خواهد بود‪ .‬او گفته است‪« ،‬اگر با کمتر از‬ ‫اين بازيکنان بخواهيم به مسابقات برويم‬ ‫با مشکل روبرو مي‌شويم و فاجعه رخ‬ ‫مي‌دهد‪ .‬نام اين نفرات ارسال شده و ما‬ ‫نمي‌توانيم اسامي آنها را تغيير دهيم‪ .‬اگر‬ ‫مي‌شد که به مسابقات نرويم حتمًا همين‬ ‫گزينه را انتخاب مي‌کرديم اما در صورت‬ ‫عدم حضور‪ ،‬ما را از المپيک ‪ 2016‬محروم‬ ‫خواهند کرد‪».‬‬ ‫«خبرگزاري فارس» در گزارش خود با انتقاد از سردرگمي فدراسيون فوتبال‬ ‫در پشتيباني تيم زير ‪ 22‬سال ايران نوشته است‪« ،‬وقتي ‪ 36‬سال است نمي‌توانيم‬ ‫راهي المپيک شويم اما بعد از هر ناکامي اعالم مي‌کنيم از امروز بايد براي چهار‬ ‫سال ديگر آماده شويم و باز هم به خواب خرگوشي مي‌رويم‪ ،‬نبايد انتظار داشته‬ ‫باشيم به موفقيت برسيم‪ .‬وقتي اين تيم هيچ جايگاهي در برنامه‌ريزي مسئوالن‬ ‫فوتبال ندارد چرا اصال بايد چنين تيمي تشکيل شود؟»‬ ‫از جمله مصاديق آشفتگي در برنامه‌ريزي براي اين تيم‪ ،‬حضور تيم زير ‪22‬‬ ‫سال کره جنوبي است که براي انجام دو بازي مقابل ايران‪ ،‬به جزيره کيش سفر‬ ‫کرد اما پس از بازي اول و کناره‌گيري منصوريان‪ ،‬بازي دوم ايران با کره جنوبي‬ ‫هم لغو شد و گفتند به جاي تيم ملي‪ ،‬تيم دسته اولي گهر دورود مقابل کره جنوبي‬ ‫به ميدان خواهد رفت‪.‬‬ ‫غالمحسين پيرواني سرمربي سابق تيم ملي اميد در خصوص جدايي سرمربي‬ ‫تيم زير ‪ 22‬سال گفته است‪« ،‬منصوريان به خاطر ناهماهنگي‌هايي که بوده کار‬ ‫را رها کرده و به نظرم کار خوبي کرد‪ .‬خودم زماني که تيم ملي اميد را براي‬ ‫بازي‌هاي آسيايي گوانگجو آماده مي‌کردم بازيکنان زيادي به تمرين نمي‌آمدند‪.‬‬ ‫هميشه وقتي تيم‌هاي اميد ما نتيجه نمي‌گرفتند تقصير کار را به گردن مربيان‬ ‫مي‌انداختند‪ ،‬اما هيچکس به اين موضوع نگاه نمي‌کند که تيم‌ها بازيکنانشان را به‬ ‫تيم اميد نمي‌دهند‪ .‬به همين خاطر اگر منصوريان هم مي‌خواست کار را ادامه دهد‬ ‫به مشکل مي‌خورد‪».‬‬ ‫پيرواني شانس صعود تيم اميد ايران به المپيک ‪ 2016‬را فقط يک درصد‬ ‫ارزيابي کرد و گفت‪« ،‬منصوريان اگر در اين تيم باقي مي‌ماند و نتيجه نمي‌گرفت‬ ‫همه مشکالت را گردن او مي‌انداختند‪ .‬مثل همان حرف‌هايي که به من گفتند‪».‬‬


‫‪49‬‬

‫فروردين (بره)‬

‫احساسات دوگانه‌ا‌ي داريد‪ .‬از يک طرف براي شکستن‬ ‫قواعد منظم روزانه آمادگي داريد و سعي مي‌کنيد کاري کام ً‬ ‫ال‬ ‫متفاوت انجام دهيد‪ .‬از طرف ديگر کارهاي زيادي داريد که‬ ‫بايد انجام دهيد و همين مانع مي‌شود کارهايي که دوست‬ ‫داريد را انجام دهيد‪ .‬به جاي اينکه سعي در حل کردن اين‬ ‫مشکل داشته باشيد‪ ،‬مي‌توانيد هر دو کار را انجام دهيد‪.‬‬ ‫شما توانايي روبرو شدن با وظايفتان را داريد‪ ،‬اما مي‌توانيد‬ ‫بخشي از زمانتان را هم به کارهاي ديگر اختصاص بدهيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬روابط دوستانه شما صميمي‌تر مي‌شود‪.‬‬ ‫شما دوست داريد از نظر جسماني و حسي‪ ،‬در موقعيتي قرار‬ ‫بگيريد که بتوانيد احساسات عميق خود را ابراز کنيد‪ .‬اجتناب‬ ‫کردن از ابراز احساسات اگرچه راحتي و آسايش‌تان را به‬ ‫همراه دارد‪ ،‬اما در طوالني مدت استراتژي خوبي نخواهد بود‪.‬‬

‫ارديبهشت (گاو)‬ ‫شما در جستجوي برقراري ارتباط با کسي هستيد که‬ ‫بتواند حال و هوايتان را تغيير دهد‪ .‬اما نمي‌توانيد به راحتي‬ ‫نگراني‌هاي خود را رها کرده و همين نگراني‌ها مانع بزرگي‬ ‫بين شما و دوست خاصتان ايجاد مي‌کند‪ .‬به جاي اينکه به‬ ‫ترس‌هايتان اجازه ظهور بدهيد‪ ،‬کاري خاص انجام داده و‬ ‫درباره احساساتتان صحبت کنيد‪ .‬صحبت کردن حتي سنگ‬ ‫را نيز آب مي‌کند!‬ ‫در اين ماه‪ ،‬امروز لزومي‌ندارد که وقت زيادي را صرف‬ ‫برنامه‌ريزي کنيد‪ ،‬چرا که دوستانتان حتي در آخرين لحظه‬ ‫جزئيات الزم را به شما خواهند گفت‪ .‬هم اکنون شما بايد‬ ‫چيزهاي مهمي ‌راجع به روابط دوستانه‌تان بفهميد و تنها‬ ‫کاري که بايد بکنيد اين است که بفهميد اطرافيان‌تان چگونه‬ ‫عشقشان را به شما ابراز مي‌کنند‪.‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫انجام دهيد‪ .‬جدي باشيد‪،‬‬ ‫زمان کافي صرف کنيد و‬ ‫هر کاري را با دقت انجام‬ ‫دهيد تا مجبور نشويد آن را‬ ‫دوباره انجام دهيد‪.‬‬

‫هم اکنون نزديک شدن به يک دوست چالش برانگيز‬ ‫شده است‪ ،‬براي اينکه مشکالتي که به وجود مي‌آيد مانع از‬ ‫اين مي‌شود که بتوانيد تمام افکارتان را مطرح کنيد‪ .‬شما‬ ‫بايد به حرف‌هايي که مي‌زنيد دقت کنيد‪ ،‬وگرنه حرفي خواهيد‬ ‫زد که به ضرر هر دويتان تمام مي‌شود‪ .‬اگر در رابطه‌تان با‬ ‫کسي دچار مشکل شديد‪ ،‬قبل از اينکه عکس‌العمل نادرستي‬ ‫نشان دهيد آن را به يک يا دو روز ديگر بسپاريد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬با وجود اينکه به فکر تفريح و خوشگذراني‬ ‫هستيد‪ ،‬ولي فع ً‬ ‫ال وقت کار کردن است‪ .‬شما کارهاي خيلي‬ ‫زيادي براي انجام دادن داريد و به راحتي نمي‌توانيد همه‬ ‫آنها را تمام کنيد‪ .‬اما سعي نکنيد کارها را يک دفعه و با هم‬

‫زمان درست استفاده کردن‬ ‫از فرصت‌ها را بشناسيد‪ ،‬در‬ ‫اين صورت مي‌توانيد به جواب‬ ‫برسيد‪.‬‬

‫دي (بز)‬

‫تير (خرچنگ)‬ ‫منظم‬ ‫فعاليت‌هاي‬ ‫روزانه‌تان تحت تاثير‬ ‫چيزي واقع شده که کام ً‬ ‫ال‬ ‫از کنترل شما خارج است‬ ‫و شما نمي‌دانيد که بايد‬ ‫چه کار کنيد! خوشبختانه‬ ‫نگرش مثبت‌تان بهتان‬ ‫کمک مي‌کند‪ ،‬اما بايد‬ ‫نسبت به قبل کمتر راحت‬ ‫طلب باشيد‪ .‬فراموش‬ ‫نکنيد هر اتفاقي که‬ ‫مي‌افتد مي‌تواند حرکتي‬ ‫بزرگ به سوي پيشرفت و‬ ‫موفقيت‌تان باشد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬فرصت‌هاي زيادي براي تفريح کردن پيدا‬ ‫خواهيد کرد‪ .‬تمايل شما به ريسک کردن مي‌تواند به تمام‬ ‫دوگانگي‌هاي بين تفريح داشتن و نداشتن معنا دهد‪ .‬اما‬ ‫شما اول بايد به ديگران نشان دهيد که قدرت کنار گذاشتن‬ ‫احساسات شخصي خود را داريد و مي‌توانيد روي تجربياتي‬ ‫که با آنها سهيم هستيد تمرکز کنيد‪.‬‬

‫مرداد (شير)‬ ‫حتي اگر بدانيد چه مي‌خواهيد‪ ،‬نمي‌توانيد روشي منطقي‬ ‫براي دست يافتن به‪ ‬آنها تعيين کنيد‪ .‬افکار و‬ ‫روياهاي شما به عشق و عاشقي تمايل دارند‪ ،‬اما‬ ‫در اين زمان پرداختن به اين جور مسائل کمي‌‬ ‫مشکل است‪ .‬شما اعتقاد داريد که در نهايت همه‬ ‫چيز درست مي‌شود‪ ،‬اما در حال حاضر شايد با عدم‬ ‫امنيت و‪ ‬کمبود اعتماد به نفس خود مشکل داشته‬ ‫باشيد‪ .‬به خاطر مشکالت خارجي ذهن خود را‬ ‫آشفته نکنيد؛ بلکه فقط در جستجوي لذت بردن از‬ ‫شرايط جديد خود باشيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬کمي دچار دوگانگي شخصيتي‬ ‫شده‌ايد و بين کسي که هستيد و چيزي که‬ ‫حس مي‌کنيد تضاد وجود دارد‪ .‬شما مي‌دانيد چه‬ ‫مي‌خواهيد‪ ،‬ولي هنوز هم به اتفاقاتي که پيرامونتان‬ ‫روي مي‌دهد واکنش تندي نشان مي‌دهيد‪ .‬عقل‬ ‫و دلتان با هم متعارضند و هر کدام حرف خود‬ ‫را مي‌زنند! اما در نهايت به حرف دلتان گوش‬ ‫مي‌دهيد‪ .‬شما بايد تمرين کنيد که انعظاف پذيرتر‬ ‫شويد و با افراد همکاري داشته باشيد‪.‬‬

‫شهريور (خوشه)‬

‫خرداد (دو پيکر)‬

‫‪49‬‬

‫حس مي‌کنيد اتفاقي افتاده است که کام ً‬ ‫ال قادر‬ ‫نيستيد آن را درک کنيد و به خاطر همين مطمئن نيستيد‬ ‫که چه کاري از دستتان بر مي‌آيد‪ .‬ظاهرًا ريسک کردن غير‬ ‫ممکن است؛ شما ترجيح مي‌دهيد در خانه استراحت کرده و‬ ‫بگذاريد ديگران اين کار را برايتان انجام دهند‪ .‬ولي حداقل‬ ‫بايد به سر کار برگشته و قبل از اينکه کار جديدي را شروع‬ ‫کنيد‪ ،‬کارهاي ناتمام‌تان را به اتمام برسانيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬سعي داريد احساسات خود را مخفي کنيد‪،‬‬ ‫اما انتظار داريد افرادي که با آنان طرف هستيد‪ ،‬نيازهايشان‬ ‫را با شما در ميان بگذارند‪ .‬اين دو موضوع‪ ،‬به خصوص اگر‬ ‫شما نخواهيد وارد بحث و گفتگو بشويد‪ ،‬برايتان دردسرساز‬ ‫خواهند شد‪ .‬براي مخفي کاري زياد وقت هست‪ ،‬االن بايد‬ ‫رو بازي کنيد!‬

‫مهر (ميزان‪ ،‬ترازو)‬ ‫سياره بخت شما به اين ور و آن ور کشيده مي‌شود و‬ ‫يافتن آسايش و آرامش سخت شده است‪ .‬شما انگار روي‬ ‫يک االکلنگ هستيد و تنش‌هايي که در زندگيتان وجود دارد‬ ‫خسته‌تان کرده است‪ .‬کاري کنيد روياهايتان زنده بمانند‪،‬‬ ‫ولي براي اينکه تعادل خود را حفظ کنيد آرام‌تر حرکت کنيد‪.‬‬ ‫دوستي به کمک شما نياز خواهد داشت و بيش از آنچه که‬ ‫فکر مي‌کنيد به راهنمايي و حمايت شما نياز دارد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬حتي اگر به اهداف بلند مدت خود فکر‬ ‫مي‌کنيد‪ ،‬اعتدال پيشه کنيد‪ .‬با ديگران تبادل نظر کنيد‪ .‬وقتي‬ ‫که نسبت به خود حس بهتري پيدا مي‌کنيد‪ ،‬مي‌توانيد با ابراز‬ ‫عقيده کردن و کار کردن با نگرش مثبت نتيجه کار را به نفع‬ ‫خود به اتمام برسانيد‪ .‬تا حدي مراقب سالمتي خود باشيد‪.‬‬

‫آبان (کژدم)‬ ‫شما ايده‌هاي مالي فوق‌العاده‌اي داريد‪ ،‬اما هنوز هم‬ ‫موانعي وجود دارد که بايد از آنها گذر کنيد‪ .‬تا موقعي که‬ ‫به جاي نشان دادن عکس‌العمل تند و سريع نسبت به‬ ‫شرايط‪ ‬بر روي اهداف بلندمدتتان تمرکز کنيد‪ ،‬رسيدن به‬ ‫چيزهايي که مي‌خواهيد غير ممکن نيست‪ .‬به ياد داشته‬ ‫باشيد افکار عالي و بزرگ تا موقعي که با حقيقت همراه شوند‬ ‫چيز بدي نيستند‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬خورشيد وارد نشانه‌تان مي‌شود و بيشتر‬ ‫جنبه‌هاي خصوصي زندگي‌تان را تحت تاثير قرار مي‌دهد‪.‬‬ ‫توصيه مي‌شود که حتي اگر قدرت جنگيدن نداريد وارد مبارزه‬ ‫و رقابت شويد‪ .‬اگر چند نفس عميق بکشيد استرس‌هايتان‬ ‫زايل مي‌شود‪ ،‬اما استفاده درست و بجا از زمان بيشتر از هر‬ ‫چيز ديگر بهتان کمک مي‌کند‪ .‬در ضمن نگرش‌هاي منفي هم‬ ‫به ذهنتان راه ندهيد‪.‬‬

‫آذر (کمان)‬ ‫بايد چشمتان به روي حقايق باز باشد و اگر اينگونه شد‬ ‫مي‌فهميد که حقايق آنقدر که فکر مي‌کرديد بد نيستند‪ .‬حاال‬ ‫فرصت اين را داريد که جهان را آنگونه که هست ببينيد‪ ،‬نه‬ ‫آنگونه که دوست داريد باشد‪ .‬وقتي که روياهايتان از حقيقت‬ ‫فاصله مي‌گيرند‪ ،‬مجبور مي‌شويد تمام جزئيات را بفهميد‬ ‫تا بتوانيد تصميمي ‌منطقي بگيريد‪ .‬در عين حال که به قدم‬ ‫بعدي خود فکر مي‌کنيد به مسائل جزئي و پيش پا افتاده هم‬ ‫دقت کنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬خيال‌پردازي را کنار بگذاريد و واقع‌بين‌تر‬ ‫باشيد‪ .‬نگذاريد اطرافيان ناباب احساسات شما را تحريک‬ ‫‌کنند‪ .‬عجيب اينکه هر چقدر که بيشتر روي چيزي تمرکز‬ ‫مي‌کنيد‪ ،‬وقوع آن را بيشتر به تعويق مي‌اندازيد‪ .‬شما بايد‬

‫شما آنقدر رک و راست‬ ‫هستيد که هر کسي مي‌تواند‬ ‫کارهايي را که انجام مي‌دهيد‬ ‫کامأل ببيند و بداند در هر‬ ‫لحظه چه مي‌کنيد! حقيقت‬ ‫اين است که شما روشي در‬ ‫پيش گرفته‌ايد که اصال جانب‬ ‫احتياط را رعايت نمي‌کنيد‪.‬‬ ‫اگر بخواهيد بيش از اندازه‬ ‫رک و بي پرده باشيد‪ ،‬قدرت‬ ‫خودتان را از دست خواهيد داد‬ ‫و همچنين فرصت پيشرفت‬ ‫کردن را نيز از بين خواهيد برد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬تغييرات زيادي‬ ‫در زندگيتان رخ مي‌دهد که شما را عصبي مي‌کند‪ .‬شما فکر‬ ‫مي‌کنيد بايد زندگي خود را تثبيت کنيد و با توجه به مشکالت‬ ‫فراواني که تحت کنترل‌تان نيستند‪ ،‬اينک کار غير ممکن‬ ‫است‪ .‬به جاي اينکه سعي کنيد کاري غير ممکن انجام دهيد‪،‬‬ ‫به‪ ‬واکنش خود نسبت به اين اتفاقات دقت کنيد‪ .‬اگر يک بار‬ ‫در برابر اين تغييرات تسليم شويد زندگيتان ساده‌تر خواهد‬ ‫شد‪.‬‬

‫بهمن (دلو‪ ،‬کمان)‬ ‫دوست داريد پيش از انجام هر کاري بيش از حد در‬ ‫باره آن فکر کنيد و تمام جوانب را بسنجيد‪ ،‬اما وقتي که‬ ‫فکرتان از اين شاخه به آن شاخه مي‌رود نااميد مي‌شويد‪.‬‬ ‫حاال که مي‌خواهيد جلوي اين افکار را بگيريد مشکالتي پديد‬ ‫مي‌آيد‪ .‬زياد به خودتان سخت نگيريد‪ .‬بهترين راه اين است‬ ‫که انعطاف پذيري‌تان را بيشتر کنيد‪ .‬مشکالت مالي کمتر‬ ‫خواهد شد و نقشه‌هايي که مدت‌ها پيش کشيده بوديد‪،‬‬ ‫امکان تحقق خواهند يافت‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬براي اينکه بتوانيد وقت کافي براي‬ ‫استراحت کردن داشته باشيد‪ ،‬بايد حتمًا در اول صبح‬ ‫مشکالت شخصي خود را حل کنيد‪ .‬يک نفر کاري را به شما‬ ‫پيشنهاد مي‌کند که به نظرتان خيلي عالي مي‌آيد‪ ،‬اما درست‬ ‫نيست قبل از تحقيق و بررسي کردن جواب مثبت دهيد‪ .‬اين‬ ‫اتفاق مي‌تواند زندگيتان را از اين رو به آن رو کند‪ ،‬اما تا‬ ‫وقتي که در مورد اين کار به طور کامل تحقيق‪ ‬نکرده‌ايد هيچ‬ ‫اقدامي‌نکنيد‪.‬‬

‫اسفند (ماهي)‬ ‫شما اشتياق داريد که بهترين قدم را در طول زندگيتان‬ ‫برداريد‪ ،‬اما مشکالتي که افراد ديگر به وجود مي‌آورند سد‬ ‫راهتان مي‌شود‪ .‬وقتي که شما قصد داريد به عقب برگرديد‪،‬‬ ‫آنها چون نگران موفقيت‌تان هستند‪ ،‬دوباره به‪ ‬اين آتش‬ ‫شور و اشتياق که در شما فروکش کرده دامن مي‌زنند‪ .‬شما‬ ‫بايد فراتر از سر و صداهاي شرايط جديد حرکت کنيد تا در‬ ‫روزهاي آينده استقامت و توانايي‌تان بيشتر شود‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬با وجود اينکه روابط دوستانه برايتان بيشتر‬ ‫از قبل اهميت دارد‪ ،‬ولي بابت درگير شدن در مسائل عاطفي‬ ‫ترديد داريد‪ .‬شما بايد به جاي تمرکز کردن روي زمان حال‬ ‫بيشتر به آينده توجه کنيد‪ .‬از حضور پيدا کردن در جمع‌هاي‬ ‫نامطمئن خودداري کنيد چرا که اگر در مورد شک‌ها و‬ ‫ترديدهايتان با افراد ديگر صحبت کنيد به مشکالتتان اضافه‬ ‫مي‌شود‪ ،‬پس قبل از اينکه در مورد احساساتتان با کسي‬ ‫حرفي بزنيد‪ ‬چند روزي صبر کنيد‪.‬‬


‫‪50‬‬

‫پايتخت را به قم منتقل کنيم‬ ‫ابراهيم نبوي‬ ‫سال‌هاست که آدم‌هاي مختلفي به فکر انتقال پايتخت از تهران افتاده‌اند و‬ ‫معموال کسي جرات اين کار را نداشت‪.‬‬ ‫از نظر من انتقال پايتخت از تهران هزينه‌هاي دولت و خانوارها را به يک سوم‬ ‫کاهش مي‌دهد و در نتيجه کلي صرفه جويي در هزينه‌هاي کشور مي‌شود‪ ،‬به خصوص‬ ‫اينکه پايتخت بخواهد به شهري مثل قم برود‪ .‬من ارزيابي‌هاي فراواني کردم که با‬ ‫همه محاسبات مي‌توانم نتيجه را منتشر کنم و حاصل اينکه نظر اينجانب اين است‬ ‫که پايتخت کشور از تهران به قم منتقل شود‪ .‬اين عمل فوايد زيادي دارد که برخي از‬ ‫آن فوايد را برايتان مي‌نويسم‪.‬‬ ‫يک‪ ،‬کاهش بودجه مبارزه با بدحجابي‪ :‬حداقل يک سوم بودجه کشور در‬ ‫حال حاضر صرف مبارزه با بدحجابي مي‌شود‪ ،‬معموال هم دليل باال بودن اين بودجه‬ ‫اين است که نمايندگان مجلس از وقتي از شهرستان خودشان به تهران مي‌آيند‪،‬‬ ‫تا وقتي عادت کنند که باالخره تهران همين است که هست‪ ،‬دائم نطق پيش از‬ ‫دستور براي مبارزه با بدحجابي مي‌کنند‪ ،‬در نتيجه هم وقت مجلس گرفته مي شود‪،‬‬ ‫هم نيروي انتظامي تمام وقتش را براي مبارزه با بدحجابي صرف مي‌کند‪ .‬در حالي‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫که اگر پايتخت به قم برود‪ ،‬کمي از وقت نيروي‬ ‫انتظامي مي‌تواند صرف مبارزه با سارقين و قاتلين‬ ‫و قاچاقچياني که در نيروي انتظامي نيستند‪ ،‬بشود‪.‬‬ ‫نمايندگان مجلس و اعضاي دولت هم وقتي در‬ ‫قم باشند‪ ،‬بد حجاب‌هاي کمتري مي‌بينند و لذا‬ ‫وقت کمتري براي سخنراني عليه بدحجابي صرف‬ ‫مي‌کنند و بودجه مبارزه با بدحجابي را مي‌توان‬ ‫صرف اقدامات عمراني و اجتماعي و اقتصادي کرد‪.‬‬ ‫چون در هر حال بعد از ‪ 35‬سال همه به اين نتيجه‬ ‫شيرين رسيديم که دولت هر کاري بکند و هر‬ ‫بودجه‌اي صرف کند‪ ،‬بدحجابي کم نمي‌شود‪ ،‬پس‬ ‫بگذاريم بودجه کشور موجب عمران و آبادي بشود‪.‬‬ ‫دو‪ ،‬کاهش بودجه دفاع از دين و مبارزه با مظاهر‬ ‫کفر و نفاق‪ :‬در راستاي اينکه مظاهر بي ديني و کفر و نفاق همواره در تهران متمرکز بوده و‬ ‫چاره‌اي هم براي انتقال آنها به جاي ديگر نيست‪ ،‬بهتر است دولت و مجلس و قوه قضائيه‬ ‫همه به قم منتقل شوند تا ديگر مسئوالن کشور در پايتخت بعدي يعني قم کمتر با مظاهر‬ ‫کفر و نفاق مانند اتومبيل‪ ،‬زن‪ ،‬برج‌هاي بلند مرتبه‪ ،‬کتاب‪ ،‬دانشجو و مواردي از اين دست‬ ‫مواجه شوند‪ .‬براساس آمارهايي که دقت آن معلوم نيست و در حد همين آمارهاي رسمي‬ ‫کشور است‪ ،‬حداقل بيست درصد بودجه کشور براي اين مصرف مي‌شود که امت مسلمان‬ ‫ايران چند بار ديگر مسلمان شوند‪ .‬در حالي که اگر پايتخت به قم منتقل شود‪ ،‬مسئوالن‬ ‫محترم کشور ديگر نه کافي شاپ مي‌بينند‪ ،‬نه مجالت و روزنامه‌هاي فاسد را مالحظه‬

‫‪50‬‬

‫مي‌کنند و نه اصوال چشم شان به مظاهر‬ ‫کفر مثل کراوات و لباس تميز و خانه شيک‬ ‫و سروصداي شبانه موسيقي که ممکن‬ ‫است از خانه‌ها بيرون بزند‪ ،‬نمي‌افتد‪ .‬براي‬ ‫همين خود به خود حداقل بيست درصد‬ ‫بودجه کشور که صرف مسلمان کردن‬ ‫مردم مي‌شود‪ ،‬صرف مسائل بهداشتي و‬ ‫درماني و اقتصادي و اجتماعي خواهد شد‪.‬‬ ‫سه‪ ،‬کاهش هزينه ناوگان ترابري‪:‬‬ ‫بخش مهمي از بودجه دولتي در حال‬ ‫حاضر براي هماهنگي ميان تهران و قم‬ ‫صرف مي‌شود‪ .‬تعداد زيادي از اعضاي‬ ‫شوراي نگهبان‪ ،‬نمايندگان مجلس شهرهاي مختلف که قمي هستند‪ ،‬روحانيون‬ ‫و فرماندهان کشور يا در قم زندگي مي‌کنند‪ ،‬يا قبال زندگي مي‌کردند يا بهتر است‬ ‫بعدا زندگي کنند‪ .‬از همين رو‪ ،‬انتقال پايتخت به قم در هزينه رفت و آمد اين افراد‬ ‫که هر سال چند نفري از آنان هم در حين رفت و آمد کشته مي‌شوند‪ ،‬تاثير داشته‬ ‫و باعث مي‌شود تا هزينه ترابري دولتي که گران هست نيز کاسته شود‪.‬‬ ‫چهار‪ ،‬کاهش هزينه ام‌القرا بودن قم نسبت به تهران‪ :‬يکي از موارد مهم‬ ‫بودجه کشور که هم باعث افزايش هزينه کشور و هم باعث دردسر مردم تهران‬ ‫مي‌شود‪ ،‬اين است که دولت چه در هنگام رفت و آمد مسئوالن در شهر تهران و‬ ‫چه در هنگام سفرهاي خارجي به خصوص رهبران کشورهاي اسالمي براي اينکه‬ ‫ثابت کنند ايران يک کشور اسالمي است‪ ،‬بايد به طور دائمي چهره تهران را تغيير‬ ‫دهند و آن را شبيه قم کنند‪ ،‬در حالي که اگر پايتخت به قم برود‪ ،‬ديگر نيازي به اين‬ ‫تغييرات نيست‪ .‬مثال هزينه يک جشن نيمه شعبان با شکوه يا عاشورا و تاسوعاي‬ ‫عظيم يا اصوال راه انداختن يک راهپيمايي بزرگ براي زدن توي دهان دشمن‪ ،‬در‬ ‫شهر قم خيلي ارزان‌تر تمام مي‌شود تا در شهري مثل تهران‪ .‬در نتيجه به صرفه‬ ‫است که پايتخت به قم منتقل شود‪.‬‬ ‫پنج‪ ،‬کاهش هزينه‌هاي درماني و بهداشتي‪ :‬يکي از هزينه‌هاي مهمي که‬ ‫به صورت واردات و توليد دارو‪ ،‬تاسيس و هزينه بيمارستان‌هاي رواني‪ ،‬هزينه‬ ‫طالق و عواقب آن‪ ،‬پرخاشگري‪ ،‬بحران‌هاي روحي و اعتياد‪ ،‬مصرف انواع داروهاي‬ ‫روانگردان و تخدير کننده‪ ،‬بر بودجه خانوار و بر کل هزينه‌هاي کشور اضافه‬ ‫مي‌شود‪ ،‬ناشي از پايتخت بودن تهران است‪ .‬تصور کنيد که ميليون‌ها شهروند‬ ‫هر روز از مقابل وزارتخانه‌ها‪ ،‬مجلس و ساير سازمان‌هاي حکومتي رد مي‌شوند‬ ‫و با ديدن آن‌ها به انواع بحران‌هاي روحي دچار مي‌گردند‪ .‬انتقال پايتخت به قم‪،‬‬ ‫مي‌تواند حداقل شصت درصد از بيماري‌هاي روحي و رواني کشور را که بيشترين‬ ‫آنها در تهران است‪ ،‬بکاهد‪ .‬البته بديهي است که اين ظلمي در حق بخشي از‬ ‫مردم قم خواهد بود‪ ،‬ولي مردم قم به دليل عادت طوالني به مواردي شبيه اين‪،‬‬ ‫فجايع را بهتر تحمل مي‌کنند و تاثير کمتري روي روح و روان آنان مي‌گذارد‪.‬‬ ‫شش‪ ،‬کاهش فرار مغزها‪ :‬بر اساس مطالعات انجام شده‪ ،‬فرار مغزها معموال‬ ‫در مقطع پس از کارشناسي و از دانشگاه‌هاي تهران صورت مي‌گيرد‪ .‬فرض کنيد‬ ‫دانشجويي که تازه ليسانس خودش را دارد مي‌گيرد‪ ،‬هر روز بايد از جلوي وزارت‬ ‫کشور يا مجلس يا دادستاني رد بشود‪ ،‬طبيعي است که در اولين فرصت سعي‬ ‫مي‌کند از ايران برود‪ ،‬در حالي که اگر اين دانشجو با سازمان‌هاي دولتي مواجه‬ ‫نشود‪ ،‬انگيزه کمتري براي فرار مغزها خواهد داشت و کشور از نظر نيروي انساني‬ ‫کمتر دچار آسيب و تلفات مي شود‪.‬‬ ‫هفت‪ ،‬انتقال صدا و سيما به قم‪ :‬با توجه به اينکه سياست پانزده سال گذشته‬ ‫صدا و سيما بر اين فرض استوار است که مردم ايران همان ده درصدي هستند که‬ ‫در واليت ذوب شده يا جزو مجانين الهي هستند و اکثريت بزرگي از مردم ايران‬ ‫هم يا از ماهواره‌هاي فرنگي استفاده مي‌کنند يا از اينترنت‪ ،‬بنابراين انتقال کل صدا‬ ‫و سيما اوال اين فايده را دارد که از حضور اکثر چهره‌هاي مبلغ که در قم زندگي‬ ‫مي‌کنند‪ ،‬يا اگر در قم زندگي کنند خيلي زندگي بهتري خواهند داشت‪ ،‬استفاده‬ ‫بهتري شود‪ .‬لذا انتقال صدا و سيما به قم نتيجه بسيار نيکوئي خواهد داشت‪ ،‬هم‬ ‫موجب افزايش سطح کيفيت برنامه‌هاي ديني شده و هم فاصله ميان مخاطبان و‬ ‫فرستنده برنامه کم مي‌شود‪.‬‬ ‫هشت‪ ،‬نزديکي دين و دولت‪ :‬يکي از نگراني‌هاي اصلي مسئولين امر اين‬ ‫است که خداي ناکرده زبانم الل با شهري‌گري و مظاهر مدرن زندگي وضعيتي که‬ ‫در مشروطه اتفاق افتاد که ما هنوز نمي‌دانيم چي بود‪ ،‬تکرار شود‪ .‬از طرفي بسياري‬ ‫از مسئوالن نگران آن هستند که نکند باليي که سر گورباچف آمد در ايران تکرار‬ ‫شود‪ ،‬در هر دو حالت حکومت از افزايش سطح سکوالريزاسيون که ما نمي‌دانيم‬ ‫چيست‪ ،‬منتهي مي‌دانيم خيلي چيز بدي است‪ ،‬نگران‌اند‪ .‬در همين راستا انتقال‬ ‫پايتخت به قم باعث مي‌شود که سياست ما نه تنها مثل ديانت ما باشد‪ ،‬بلکه اصال‬ ‫سياست ما توي ديانت ما باشد و چي بهتر از اين‪.‬‬ ‫نه‪ ،‬مسئله انتقال پايتخت و بحران تصميم گيري‪ :‬البته ممکن است برخي از‬ ‫مسئوالن کشور يا تکنوکرات‌هاي حاضر در حکومت دچار اين نگراني شوند که‬ ‫انتقال پايتخت به قم موجب مي‌شود که تصميمات حکومتي در اندازه ملي و جهاني‬ ‫گرفته نشود‪ .‬من در اين مورد هيچ نگراني ندارم‪ .‬به نظرم اصال مهم نيست که در‬ ‫حکومت چه کسي و چطور تصميم مي‌گيرد‪ .‬مهم اين است که ‪ 35‬سال است که‬ ‫دولت هر تصميمي مي‌گيرد ما به يک نتيجه ديگر مي‌رسيم‪ .‬به عبارت ديگر معموال‬ ‫سياستي که دولت اتخاذ مي‌کند‪ ،‬با عملي که رخ مي‌دهد هيچ ربطي ندارد‪ ،‬مثال‬ ‫دولت احمدي‌نژاد به عنوان دولت پاکدست و عدالت گستر آمد و فاسدترين دولت‬ ‫شد و بيشترين شکاف طبقاتي حاصل گشت‪ .‬خاتمي آمد تا توسعه فرهنگي ايجاد‬ ‫کند‪ ،‬ثبات اقتصادي به وجود آمد و هاشمي آمد رفاه بياورد‪ ،‬روابط خارجي درست‬ ‫شد‪ .‬دولت ما هر وقت روي فوتبال سرمايه‌گذاري کرده‪ ،‬ما جام قهرماني واليبال را‬ ‫برديم‪ ،‬اين همه سرمايه گذاري براي توليد گندم کرديم‪ ،‬شديم وارد کننده بزرگ‬ ‫جو‪ .‬وقتي سياست‌هاي دولت هيچ وقت به نتيجه نمي‌رسد چه فرقي مي‌کند دولت‬ ‫در تهران به نتيجه نرسد يا در قم‪ .‬فرقي مي‌کند؟‬ ‫ده‪ ،‬براساس همه اين استدالل‌هاي کوبنده که مو هم اگر الي درزش برود‪ ،‬با‬ ‫انجام هر کار واجبي که بتوانيم آن را اپيالسيون مي‌کنيم‪ ،‬انتقال پايتخت به قم يک‬ ‫پيروزي بزرگ ديگر در راه توسعه انقالب و کاهش هزينه‌هاي کشور و چسبيدن‬ ‫هميشگي دين به دولت و برعکس است‪ .‬لذا به قول قمي‌ها حتي اگر ابريشم‌تان‬ ‫هم روي آتش است‪ ،‬رهايش کنيد و هر چه زودتر به انتقال پايتخت به قم بچسبيد‬ ‫که اين يک بازي برد برد است‪.‬‬


‫‪51‬‬

‫‪January 2014‬‬ ‫دي ‪1392‬‬

‫خاورميانه و مشکل مرزهايي که‬ ‫با خط‌کش ترسيم شده‌اند‬

‫طارق عثمان‪ ،‬بي‪‌.‬بي‌‪.‬سي‬ ‫نقشه‌اي که در دهه دوم قرن بيستم با مداد ترسيم‬ ‫شده‪ ،‬جاه‌طلبي و در عين حال‪ ،‬سبک‌سري طرح ‪100‬‬ ‫سال پيش بريتانيا و فرانسه را نشان مي‌دهد که يکي‬ ‫از عوامل تأثيرگذار در تشکيل خاورميانه امروزي است‪.‬‬

‫موافقت‌نامه سايکس‪ -‬پيکو چه بود؟‬

‫موافقت‌نامه سايکس‪ -‬پيکو توافقي سري ميان‬ ‫بريتانياي کبير و فرانسه بود که در ماه مي سال ‪1916‬‬ ‫در خالل جنگ جهاني اول و با رضايت روسيه براي‬ ‫تقسيم امپراتوري عثماني منعقد شد‪.‬‬ ‫اين توافق‌نامه به تقسيم سوريه‪ ،‬عراق‪ ،‬لبنان و‬ ‫فلسطين ميان فرانسه و بريتانيا منجر شد‪ .‬اين مناطق‬ ‫قبل از آن تحت کنترل ترک‌ها بودند‪ .‬اين توافق‌نامه‬ ‫نامش را از سر مارک سايکس بريتانيايي و ژرژ پيکوي‬ ‫فرانسوي گرفته است‪.‬‬ ‫با خطوط مستقيم مي‌توان مرزهايي بدون‬ ‫پيچيدگي کشيد‪ .‬به احتمال قوي به‌همين دليل بود که‬ ‫مارک سايکس (نماينده دولت بريتانيا) و فرانسوا ژرژ‪-‬‬ ‫پيکو (نماينده دولت فرانسه) در سال ‪ 1916‬بر سر‬ ‫نقشه‌اي با خطوط مستقيم به توافق رسيدند‪.‬‬ ‫سايکس و پيکو نمونه «مردان عصر امپراتوري»‬ ‫بودند‪ .‬هر دو از اشراف بوده و در دستگاه امپراتوري‬ ‫پرورش يافته بودند‪ .‬مهم‌تر از همه اينکه اعتقاد داشتند‬ ‫که مردم منطقه تحت حکومت امپراتوري‌هاي اروپايي‬ ‫زندگي بهتري خواهند داشت‪ .‬هر دوي آنها هم از‬ ‫نزديک با خاورميانه آشنايي داشتند‪.‬‬ ‫اين ‌دو در آشوب ناشي وقوع جنگ جهاني اول با‬ ‫شتاب‌زدگي بر سر تقسيم منطقه به توافق رسيدند‪ ،‬ولي‬ ‫پايه‌ها و پيامدهاي اين توافق تا به امروز بر اين منطقه‬ ‫تأثيرگذار بوده است‪ .‬خطوط مستقيمي که سايکس و‬ ‫پيکو ترسيم کردند در نيمه اول قرن بيستم براي بريتانيا‬ ‫و فرانسه بسيار مفيد بودند‪ ،‬اما تأثيرشان در مردم‬ ‫منطقه کامال متفاوت بود‪.‬‬ ‫مارک سايکس در جلسه‌اي که در دفتر نخست‬ ‫وزير برگزار شد‪ ،‬با اشاره به نقشه به نخست وزير‬ ‫گفت‪“ :‬مايلم از حرف «‪ »e‬در نام ‪ Acre‬تا حرف «‪»k‬‬ ‫در نام ‪( Kirkuk‬کرکوک) خطي بکشم‪.‬‬ ‫نقشه مورد توافق اين دو مرد سرزمين‌هايي را که‬ ‫از اوايل قرن شانزدهم تحت حکومت امپراتوري عثماني‬ ‫بود ميان دو کشور جديد تقسيم کرد و اين دو مخلوق‬ ‫سياسي را به دو حوزه نفوذ تقليل داد‪:‬‬

‫‪51‬‬

‫عراق‪ ،‬اردن شرقي و فلسطين تحت نفوذ بريتانيا‬ ‫سوريه و لبنان تحت نفوذ فرانسه‬ ‫ترسيم مرزهاي کشورهاي عرب شمال آفريقا در‬ ‫شرح وظايف سايکس و پيکو نبود‪ ،‬اما آن منطقه هم‬ ‫به دو حوزه نفوذ مجزا تقسيم شده بود‪ .‬مصر تحت‬ ‫نفوذ بريتانيا بود و فرانسه بر مغرب (متشکل از تونس‪،‬‬ ‫الجزاير و مراکش) تسلط داشت‪.‬‬ ‫اما نظم ژئوپليتيک ناشي از توافق سايکس‪ -‬پيکو‬ ‫سه مشکل به‌وجود آورد‪ .‬اول اينکه اين طرح در خفا و‬ ‫بدون اطالع اعراب تهيه شده بود و وعده اصلي بريتانيا‬ ‫به آنها در دهه ‪ 1910‬را ناديده مي‌گرفت؛ بريتانيا‬ ‫به اعراب قول داده بود که اگر عليه عثماني‌ها سر به‬ ‫شورش بردارند‪ ،‬با سقوط اين امپراتوري به استقالل‬ ‫خواهند رسيد‪.‬‬ ‫بعد از اينکه وعده استقالل بعد از جنگ جهاني اول‬ ‫محقق نشد و قدرت‌هاي استعماري در دهه‌هاي ‪1920‬‬ ‫تا ‪ 1940‬به اعمال نفوذ شديد بر جهان عرب ادامه‬ ‫دادند‪ ،‬محور سياست در جهان عرب (شمال آفريقا‬ ‫و شرق درياي مديترانه) تدريجا از ايجاد نظام‌هاي‬ ‫حکومتي مشروطه ليبرال (نظير آنچه مصر‪ ،‬سوريه و‬ ‫عراق در دهه‌هاي نخست قرن بيستم تجربه کردند)‬ ‫به‌سوي ملي‌گرايي بي‌محابا تغيير جهت داد‪.‬‬ ‫هدف اين نوع ملي‌گرايي بيرون راندن استعمارگران‬ ‫و نظام‌هاي حاکم متکي به آنان بود‪ .‬اين يکي از عوامل‬ ‫اصلي رشد حکومت‌هاي نظامي است که از دهه ‪1950‬‬ ‫تا قيام‌هاي عربي سال ‪ 2011‬بر بسياري از کشورهاي‬ ‫عربي حاکم بودند‪.‬‬ ‫مسأله دوم در گرايش طرفين به ترسيم خطوط‬ ‫مستقيم ريشه داشت‪ .‬سايکس و پيکو قصد داشتند‬ ‫منطقه شام را بر اساس مالحظات فرقه‌اي تقسيم کنند‪:‬‬ ‫لبنان قرار بود به مأمني براي مسيحيان (به‌خصوص‬ ‫ماروني‌ها) و دروزي‌ها تبديل شود‪.‬‬ ‫فلسطين قرار بود جمعيت يهودي قابل توجهي را‬ ‫در خود جاي دهد‪.‬‬ ‫دره بقاع در مرز ميان دو کشور عمال به مسلمانان‬ ‫شيعه واگذار مي‌شد‪.‬‬ ‫سوريه هم بزرگ‌ترين جمعيت سني منطقه را در‬ ‫خود جاي مي‌داد‪.‬‬ ‫جغرافيا هم به کمکشان آمد‪ .‬از زمان پايان‬ ‫جنگ‌هاي صليبي تا موقع باز شدن پاي قدرت‌هاي‬ ‫اروپايي به منطقه در قرن نوزدهم‪ ،‬با وجود فرهنگ و‬ ‫پيشينه بازرگاني سرزنده اين منطقه‪ ،‬فرقه‌هاي مختلف‬ ‫عمال جدا از هم زندگي مي‌کردند‪.‬‬

‫اما ايده پشت توافق سايکس‪ -‬پيکو عمال‬ ‫محقق نشد‪ .‬مرزهاي جديد با وجوه تمايز فرقه‌اي‪،‬‬ ‫قبيله‌اي يا قومي موجود در منطقه همخواني‬ ‫نداشتند‪.‬‬ ‫اين تفاوت‌ها ابتدا تحت‌الشعاع تالش اعراب‬ ‫براي بيرون راندن قدرت‌هاي اروپايي قرار گرفت‬ ‫و بعد هم موج قدرتمند ملي‌گرايي عربي آن‌ها را‬ ‫به حاشيه راند‪.‬‬ ‫از اواخر دهه ‪ 1950‬تا اواخر دهه ‪،1970‬‬ ‫به‌خصوص در دوران اوج قدرت جمال عبدالناصر‬ ‫در مصر (از پايان بحران سوئز در سال ‪ 1956‬تا‬ ‫پايان دهه ‪ ،)1960‬ملي‌گرايي عربي باعث تقويت‬ ‫اين ايده مي‌شد که اتحاد جهان عرب باعث‬ ‫کمرنگ شدن اختالفات اجتماعي‪ -‬جمعيتي ميان‬ ‫مردمان اين کشورها خواهد شد‪.‬‬ ‫در دهه‌هاي ‪ 1980‬و ‪ 1990‬مردان قدرتمند‬ ‫جهان عرب‪ ،‬نظير حافظ اسد و صدام حسين در‬ ‫شام و سرهنگ معمر قذافي در شمال آفريقا‪ ،‬اين‬ ‫اختالفات را مهار مي‌کردند و اين کار معموال با‬ ‫بي‌رحمي و خشونت شديدي همراه بود‪.‬‬ ‫اما تنش‌ها و مطالبات ناشي از اين تفاوت‌ها‬ ‫هيچگاه از بين نرفت و يا کمرنگ نشد‪ .‬با پايان‬ ‫کار تدريجي اين مردان قدرتمند‪ ،‬بعضي از‬ ‫جمهوري‌هاي عربي تدريجا به حکومت‌هايي‬ ‫موروثي تحت کنترل گروه‌هاي کوچک منافع‬ ‫اقتصادي تبديل شدند‪.‬‬ ‫قيام‌هاي اخير در سال ‪ 2011‬هم برخي از اين‬ ‫حکومت‌ها را سرنگون کرد‪ .‬اين عوامل باعث شد‬ ‫که با نمايان شدن شکاف‌هايي در اين کشورها‪،‬‬ ‫اختالفات و سرخوردگي‌هاي قديمي و اميدهايي که‬ ‫براي چند دهه بر آنها سرپوش گذاشته شده بود‪،‬‬ ‫سر باز کنند‪.‬‬ ‫مشکل سوم اين بود که نظام‌هاي حکومتي‬ ‫که بعد از جنگ جهاني اول ايجاد شده بود‪ ،‬ناتواني‬ ‫اعراب در پرداختن به دوراهي مهمي را که آنها در‬ ‫يک قرن و نيم اخير با آن روبرو بوده اند‪ ،‬تشديد‬ ‫مي‌کرد‪ :‬تکاپوي هويتي ميان از يک‌سو‪ ،‬ملي‌گرايي‬ ‫و سکوالريسم‪ ،‬و از سوي ديگر اسالمگرايي (و در‬ ‫برخي موارد گرايش‌هاي بنيادگرايانه مسيحي)‪.‬‬ ‫بنيان‌گذاران عصر ليبرال جهان عرب (از‬ ‫اواخر قرن نوزدهم تا دهه ‪ )1940‬نهادهاي‬ ‫حکومتي ايجاد کردند (مثال قانون اساسي سکوالر‬ ‫تونس در سال ‪ 1861‬و آغاز ليبرال دموکراسي در‬ ‫مصر در فاصله بين دو جنگ جهاني) و گفتماني را‬ ‫رواج دادند که مورد حمايت بسياري از گروه‌هاي‬ ‫اجتماعي‪ ،‬به‌خصوص طبقات متوسط‪ ،‬قرار گرفت‪.‬‬ ‫اما در پيوند دادن زهد‪ ،‬محافظه‌کاري و چارچوب‬ ‫مذهبي اين جوامع با برنامه‌هاي مدرنيزاسيون‬ ‫اجتماعي جاه‌طلبانه مورد نظرشان ناکام ماندند‪.‬‬ ‫با وجود پيشرفت‌هاي قابل توجه اين کشورها‬ ‫در فرآيند صنعتي شدن‪ ،‬نابرابري شديد طبقات‬ ‫فرادست و متوسط با اکثريت بزرگي از مردم‬ ‫ادامه يافت‪ .‬چهره‌هاي قدرتمند ملي‌گرايي عربي‬ ‫با برخورداري از حمايت فراوان از گفتمان متفاوتي‬ ‫دفاع مي‌کردند (گفتماني سوسياليستي و بعضا‬ ‫ميليتاريستي)‪ ،‬اما اين کار به قيمت محدود شدن‬ ‫آزادي‌هاي مدني و سياسي انجام شد‪ .‬جهان عرب‬ ‫در چهار دهه گذشته شاهد هيچ‌گونه پروژه ملي يا‬ ‫تالش جدي براي مواجهه با تضادهاي موجود در‬ ‫بافت اجتماعي خود نبوده است‪.‬‬ ‫ساختار حکومت مستعد بروز انفجار بود و‬ ‫تغييرات جمعيتي کليد آغاز اين فرآيند را زد‪ .‬در‬ ‫چهار دهه گذشته جمعيت جهان عرب دو برابر‬ ‫شده و به ‪ 330‬ميليون نفر رسيده است که دو سوم‬ ‫اين عده کمتر از ‪ 35‬سال دارند‪.‬‬ ‫اين نسل مشکالت اجتماعي‪ -‬اقتصادي و‬ ‫سياسي حادي را به ارث برده است‪ ،‬و با اينکه‬ ‫نقشي در شکل‌گيري اين مشکالت نداشته‪ ،‬بايد با‬ ‫عواقب آنها – از کيفيت آموزش‪ ،‬فرصت‌هاي شغلي‬ ‫و دورنماي اقتصادي گرفته‪ ،‬تا اميد به آينده –‬ ‫زندگي کند‪ .‬موج قيام‌هاي عربي که در سال ‪2011‬‬ ‫آغاز شد‪ ،‬در بطن خود در واقع تالش اين نسل‬ ‫براي تغيير پيامدهاي نظام‌هاي حکومتي است که‬ ‫بعد از جنگ جهاني اول برپا شده‌اند‪.‬‬ ‫اين تغيير و تحول جاري نويد از راه رسيدن‬ ‫نسلي را مي‌دهد که آينده‌اي بهتر را مي‌جويد و در‬ ‫عين حال خطر تداوم موجي از آشوب و هرج و مرج‬ ‫را در خود دارد که مي‌تواند منطقه را براي سال‌ها‬ ‫در خود غرق کند‪.‬‬

‫‪Shiva‬‬

‫‪A Phenomenon in the‬‬ ‫‪World of Art‬‬ ‫‪by Minoo Varzegar, Ph.D.‬‬ ‫‪Professor of English‬‬ ‫‪Shiva VARZGAR, an architect and a renowned artist‬‬ ‫‪went into eternity on January 16, 2011. Shiva was born in‬‬ ‫‪Tabriz, Iran. He went to elementary school in Tehran, High‬‬ ‫‪School in Tehran and after graduating from high school,‬‬ ‫‪he left Iran for Vienna, the city of art and art lovers. He‬‬ ‫‪then entered the University of Vienna to study architecture‬‬ ‫‪and in 1968 he received his MA in architecture form the‬‬ ‫‪University of Vienna. He was then hired as the assistant‬‬ ‫‪of Professor of Eisenmenger at the university. That was‬‬ ‫‪the time that he realized that he was fascinated by painting‬‬ ‫‪and decided to‬‬ ‫‪choose painting‬‬ ‫‪as his career.‬‬ ‫‪Shiva was‬‬ ‫‪a phenomenon‬‬ ‫‪in the sky of art.‬‬ ‫‪He illuminated‬‬ ‫‪the world of art‬‬ ‫‪with his magnum‬‬ ‫‪opuses.‬‬ ‫‪His‬‬ ‫‪masterpieces‬‬ ‫‪are glorious and‬‬ ‫‪glamorous and‬‬ ‫‪they combine his‬‬ ‫‪proud‬‬ ‫‪Persian‬‬ ‫‪heritage‬‬ ‫‪with‬‬ ‫‪his‬‬ ‫‪European‬‬ ‫‪culture.‬‬ ‫‪Shiva was‬‬ ‫‪enamored‬‬ ‫‪by‬‬ ‫‪nature and all the‬‬ ‫‪facets of creation. He recreated nature with its beauties‬‬ ‫‪and complexities. His style is naturalistic, realistic and‬‬ ‫‪optimistic. He manifests all the positive aspects of nature‬‬ ‫‪and life. He loved life with all its brutalities and niceties.‬‬ ‫‪His philosophy of art was to portray the magnificence of‬‬ ‫‪cosmos in a symbolic fashion. He predominantly had three‬‬ ‫‪symbols of tree, bird and water accompanied with three‬‬ ‫‪other geometrical symbols taken from his architectural‬‬ ‫‪expertise: triangle, square and parallel lines. Tree is the‬‬ ‫‪symbol of impermanence of nature, water the symbol‬‬ ‫‪of life and bird the symbol of freedom and governing‬‬ ‫‪the universe. On the other hand, triangle is the symbol‬‬ ‫‪of social conformity, square the symbol of universe and‬‬ ‫‪parallel lines the symbol of friendship, since parallel lines‬‬ ‫‪never merge or conflict with each other. Shiva combines‬‬ ‫‪art with architecture and architecture with art.‬‬ ‫‪Shiva’s art is versatile and multidimensional. He‬‬ ‫‪mainly uses water color in his paintings. He paints on‬‬ ‫‪paper, tile, china, wood, boxes, medallions, watches, cars‬‬ ‫‪(only Mercedes Benz, Maserati and Ferrari), facades of‬‬ ‫‪buildings, columns, walls, ceilings, fireplaces and carpets.‬‬ ‫‪His flowers are full of life and real and his perspectives‬‬ ‫‪place you in the middle of the landscape in which the‬‬ ‫‪sun is shining. His calligraphies, which are combined‬‬ ‫‪with mesmerizing paintings, are unique and phenomenal.‬‬ ‫‪Shiva has also produced many china dishes with exquisite‬‬ ‫‪original paintings on each piece.‬‬ ‫‪Shiva has brought pride to his Persian heritage in‬‬ ‫‪particular and the world of art in general. Unfortunately,‬‬ ‫‪Shiva has left this mundane world and migrated to his‬‬ ‫‪eternal place due to a massive heart attack, but he will‬‬ ‫‪remain in our hearts forever. His untimely demise has‬‬ ‫‪physically taken Shiva from his art lovers; however, Shiva‬‬ ‫‪is eternal and his magnificent artworks will keep him alive‬‬ ‫‪everlastingly. May God bless Architect Shiva Varzgar and‬‬ ‫‪rest his delicate soul in peace.‬‬


52

January 2014 1392 ‫دي‬

The Culture of Arguing Politics Amongst the Iranian Diaspora Mahbod Seraji - Iranian.com With love and respect to Iranian women who patiently and graciously tolerate us: their argumentative, politically brilliant husbands! Consider yourself blessed if you haven’t witnessed Iranian men argue politics at a gathering such as your six-year-old son’s birthday party, your daughter’s wedding, or your grandma’s funeral. We Persian men, at least most of us (and yours truly included), do not need differing point of views to disagree; all we need is a political topic to spark a debate. To us, arguing politics is a national pastime, an obsession, and a symbol of our masculinity. To the women who watch us with horrorstricken eyes and slack jaws, our testosterone-imbued mulishness is a viral flu so contagious that an epidemic breaks out the moment we gather in an assembly. We enter the debate arena like a gladiator and with the aim of proving our superiority by belittling, vilifying, and annihilating our unworthy opponent so that on the way home we can brag to our mortified wives (girlfriends or partners) about our own intelligence while decrying the worthlessness of those disagreeing with us—basically everyone else. We resort to flagrant trickery, which is comparable to kicking an opponent in the groin during an Olympic-style Greco-Roman wrestling match, pulling a Mike Tyson and biting a challenger’s ear off, or trying to shatter

Iran picked as the Top 2014 destinations, by travel industry leaders Finantial Times Thirty-five years after it dropped off the tourist map, Iran may be set to return to the top of “must-visit” lists for 2014. Its attractions have never been in doubt – from ski resorts to beaches, stunning Islamic architecture, ancient archaeological sites and superb food – but the revolution of 1979 and the Iran-Iraq war saw the country go from a staple of the “hippietrail” to the preserve of a few adventurous travelers, usually in organized groups. Now, tour operators are hoping the thawing of political relations with the west following the election of Hassan Rouhani as president will give travelers the reassurance they need to return. Wild Frontiers, the London and Philadelphia-based adventure travel specialist, has

A Generation Divided by: Sarah Moosazadeh The statement reads as follows, “America is fast losing the respect of other nations by the poor example which she sets in the area of race relations.” Fast forward fifty years later and replace “other nations” with Generation Y and you now have a new movement emerging within the United States, one that not only entails race relations but other inequalities as well. Yet, the greatest threat facing this generation is not unemployment or healthcare reform but the growing gap between members of this group in and of itself. While some individuals within this segment are gradually moving up the corporate ladder and are content with the way things are, others are quickly becoming dissatisfied with the environment around them. On October 25th I had the privilege of discussing this very issue when I was asked to participate on the 1960 Who? Panel. Aimed at promoting dialogues between two distinct generations, the panel was presented with the task of examining the social struggles Generation Y faces today versus that of the 1960’s, and how youth activism has evolved toward it. The panel consisted of Mr. Charles Person, Freedom Rider and Atlanta Student Movement participant, Mr. Lonnie King, Founder of the Atlanta Student Movement, Dr. Roslyn Pope, author of An Appeal for Human Rights, Ms. Ayanna Sloan, Mass Media professional and Clark Atlanta

the kneecap of a fellow athlete before the Olympic competitions begin. Referencing non-existing sources, fabricating facts, claiming to have read books or articles we haven’t read are just a few of the tools that tilt the scale in our favor. Iranians are compassionate people; veracity, humility, rectitude, and fairness are values we live by, but not so much during political arguments. I’m not opposed to healthy dialogue, and admire the handful of males to whom my generalizations do not apply, but I worry for the rest of us who take umbrage with differing political views and see arguments as an exercise in self-glorification. I fear those who grow louder when facing opposition, and become more assertive, more abusive and more intolerant. I grow uncomfortable with people who shout speakers down at public gatherings, and fear those who applaud their actions because it’s their side that’s drowning the other voice. Democracy cannot be a gift of the Western world imposed on us by forceful means, it’s a way of believing, thinking, acting that needs to be woven into the fabric of our culture, in the way we treat each other, the way we respect and even embrace opposing point of views. Our doggedness in pursuing one-sided arguments makes me wonder if developing democratic values is feasible in a culture in which half of the population, like the regime that rules it,has an egregious need to be right all the time, and aspires, in the course of what should be a friendly exchange of ideas, to a maxim out of Sun Tzu’s The Art of War: “A clever fighter is one who not only wins but excels in winning with ease.” Mahbod Seraji is the author of Rooftops of Tehran. already seen a 30 per cent rise in bookings. “We’ve been operating tours to Iran for 10 years now without any issues,” says Jonny Bealby, the company’s founder. “In fact, again and again one of the things our clients tell us they enjoy most is the friendliness and welcome provided by the locals.” Meanwhile, Rouhani’s administration has announced plans to ease visa requirements to increase visitor numbers and increase annual income from tourism from $2bn today to $10bn. Tourists from some countries could soon need no visa, while others will be able to buy a visa on arrival. Britain’s Foreign Office still advises against travel to Iran, in part because it has no embassy there. “If it changes its advice, we expect there to be a surge in demand similar to when Aung San Suu Kyi changed the stance on travel to Myanmar,” says Bealby. Other top destinations selected are Patagonia, Japan, Vietnam, Mongolia, Zimbabwe and Sweden.

Graduate, and Morehouse student Mr. Kuame Morris. The latest project from Awardwinning photographer Sheila Pree Bright, 1960 Who? consists of a culmination of photographic portraits of Freedom Riders and members of the Atlanta Student Movement who sought to bring about social change within their communities. Weather they were educators, housewives, or everyday citizens each individual sought to improve America. The 14 life sized portraits are part of Atlanta’s public art experience, Elevate 2013 and will be on view across downtown Atlanta and the Old Fourth Ward. Set as a three part campaign to promote activism, the exhibition allows nearby pedestrians to interpret the art free from gallery walls and to conjure up their own point of view. Comparably, participants from the 1960 Who? Panel were asked to examine this very concept as they explored the ideals behind youth activism in the 60’s versus that of 2013. Growing up in Georgia during the civil rights era presented a plethora of challenges for African Americans. Segregation was prevalent throughout the south and there were no opportunities for individuals to gain access to decent jobs. Fed up with the duality of the system however and eager to make a change, members of the Atlanta Student Movement began to take matters into their own hands. By organizing around a common goal and demanding equality through non-

violent protests, the Freedom Riders issued an Appeal for Human Rights. Composed by Dr. Roslyn Pope the doctrine not only outlined the disparities within the education system, housing, and voting rights but also forced the nation to reevaluate the injustices plaguing the youth. Today’s generation will never experience segregation or know what it is like to live during the civil rights era, however, that is not to say they do not possess their own challenges. From bullying to domestic terrorism, this crowd has seen it all, and yet their greatest threat stems from their own imprudence. While one fraction continues to experience a surge of prosperity, the other continues to linger behind to keep up with the Joneses. Many of these individuals attend the same universities as their peers, maintain part time jobs throughout high

CONTINUED FROM PAGE 53

52

dreamland is the United States, he contends. The others still shout the same old hostile slogans -- like “death to America” -- after Friday prayers.

German Interest Comes Late President Rohani would like to move his country forward economically, but he is hardly capable of easing the strict rules that govern Iranian society. The young woman wearing makeup can expect to be disciplined by the guardians of public morals. Bernbeck spreads out his hands like a horn of plenty. He says that the economy could perhaps change the country. But can money and prosperity also bring liberalization? Since the beginning of Rohani’s presidency, the pressure on young people has been even greater than at the end of Ahmadinejad’s term in office. Private parties are raided by the guardians of public morals, websites are shut down, and the sites’ operators are thrown in jail. An increasing number of prisoners sentenced to death row are hanged from construction cranes in the city streets. The young people are going underground, literally. Many parties, concerts and art show openings are held in cellars, because it is cheaper and organizers are afraid of being persecuted. “They play with us, get our hopes up and waste our time,” says Gelareh Sheibani, “and I don’t have that much time.” She is 28, making her old enough to recall the enormous expectations that she pinned on earlier so-called attempts at reform, which ultimately failed. And now the hardliners in the country intend to show Rohani once again that they still call the shots. Sheibani’s dark hair falls down to her hips. She is sitting on a large velour armchair in a small recording studio in downtown Tehran basement. She is not wearing any jewelry, but she does wear eggplantcolored nail polish. Sheibani is a singer. But solo singing by women is forbidden in Iran because it has an “erotic” effect on men, according to clerics. Nevertheless, she has launched her professional career and now regularly performs abroad. Bernbeck rolls with his SUV into the garage of his home in Gholhak. With all the foreign delegations in Tehran he has to work late these days, and his three children are already in bed. Bernbeck checks his emails and discovers another three requests for information from Germany: What are the labeling requirements for energy drinks in Iran? How can I organize a pasta sales network? And, last but not least, please compile an analysis of merchant marine jobs on the Iranian coast. The Germans are arriving late, but they are coming after all.

school and college, and earn decent paying jobs. Yet when it comes down to networking and exchanging ideas there is a big gap between those who are heavily informed about current issues and those who are content on adopting traditional norms. However if there is one thing the 1960 Who? panel taught me, it’s that there is no difference between the voices of the 1960s and now. Yet while one has an arsenal of networking services at their disposal such as Twitter and Facebook, the other relies heavily on their experience. Dr. Lonnie King, Dr. Pope, and Mr. Person were all able to affect change within their communities solely because they all had one goal in mind. While today’s generation believes that the American dream should be improved they remain stagnant on where they should begin. Social networking has allowed Generation Y to reach insurmountable demographics that the Freedom Riders could only hope to attain, but with fewer dialogues taking place it is becoming harder and harder for them to have meaningful conversations. Consequently, Ms. Bright’s portraits not only pave the way for new social dialogues to take place but also stand as a constant reminder of how people can come together to fight for a common cause.


53

January 2014

53

1392 ‫دي‬

CONTINUED FROM COVER

Chance of a Century

Bernbeck is the head of the German-Iranian Chamber of Industry and Commerce in Tehran. He paves the way for business ties in a country where Western politicians have been trying for decades to make such relationships impossible, especially since 2006. At the time, the Islamic Republic started to rapidly expand its nuclear program. Intelligence agencies predicted that it would be only a matter of a few years before the Iranians had a nuclear bomb. Arab Gulf states in the region felt threatened, and Israel was determined to go to war with Tehran if a political solution could not be found quickly. For over five years now, Bernbeck, 50, has been living between these two adversarial worlds, more specifically “on the dark side of Mars, where the cannibals and Holocaust deniers live.” Bernbeck says that’s how Iran is portrayed in the West.

Landmark Deal in Geneva But his world has become much brighter since Nov. 24. That was the day when the five permanent members of the UN Security Council -- plus Germany and Iran -- signed a landmark deal in Geneva aimed at turning around the situation within the next six months. According to this agreement, Iran would roll back certain elements of its nuclear program and, in exchange, the West would ease economic sanctions. Bernbeck believes in this possibility for a peace accord. Suddenly it appears to be there, the «chance of a century» that he has been waiting for, although this opportunity could still be dashed, like in 2005. Back then, Iran only had a few centrifuges for enriching uranium, and negotiators were close to reaching an agreement that would have frozen its nuclear program at that level. But then the negotiations faltered and US President George W. Bush refused the deal. Today, eight years later, Iran has over 19,000 centrifuges. So why should things work out now? Perhaps because this time both sides have made concessions on the issue. The Americans have dropped their absolute demand that the Iranians abandon their entire nuclear program. At the same time, Israel's threats of war and, above all, painful international sanctions have forced the Iranians back to the negotiating table. For the past three years, there have been virtually no bank transfers between Iran and the outside world, and revenues from oil and gas sales have plummeted. Only the Chinese are still making purchases, but instead of paying in hard currency they are delivering only bulldozers and construction machinery.

Old Revolutionaries Are Skeptical The sanctions have paralyzed Iran’s economy. But Mohammed Hossein Rafi is one of the many Iranians who simply don’t believe that. In fact, he says, the sanctions have only served to make his proud country even stronger. Rafi ranks among the country’s conservatives, the hardliners, the old faithful followers of Ayatollah Khomeini. He is sitting in the Iranian Artists’ Cafe, and like most former revolutionaries, he wears his beard neatly trimmed around the chin. He keeps his cashmere coat on during the interview. During the 1970s, he campaigned against the Shah, then fought in the Iraq-Iran war, and

later had a long career with an Iranian intelligence agency. Now he is supposedly working at an institute for Islamic standards, which wants to create something akin to Germany’s DIN industrial standards. Rafi says that with the international pressure Iran has risen to become a leading country in the area of science and research. It has even discovered an effective AIDS drug, which will soon be presented to the world, he contends. These are just some of the stories that war veterans recount in Tehran. The old revolutionaries take a highly skeptical view of the negotiations with their arch-enemy, the United States. They would prefer to see the negotiators fail. And the Revolutionary Guards’ network, which was founded by Ayatollah Khomeini -and includes Rafi -- still remains one of the most powerful organizations in Iran. Rafi says that he doesn’t believe in peace or the current nuclear negotiations: “Obama wants war,” he says. Rafi maintains that 50,000 volunteers have already registered as suicide bombers, to be deployed if it should come to an armed conflict. But he refuses to divulge the identity of the organization that has recruited them. Iran’s new president, Hassan Rohani -- who the West is hoping has the strength to institute reforms -- will have to incorporate people like Rafi into his new Persia. Indeed, Rohani says that there should be no more “revolutions,” but rather an “evolutionary process.” It might be possible to win over the war veterans if they can benefit from future business deals, Bernbeck says.

Investors Flock to Tehran Rohani needs economic success stories. He has to sweep aside the sanctions but, more importantly, move faster than inflation, which is eating away at the already meager income earned by millions of Iranians. The monthly minimum wage is only €140 ($190). Iranians are suffering under the embargo, and they are not just holding the Americans responsible for this. The price of gasoline has multiplied; milk and cheese now cost three times as much as they did two years ago. But it looks like the nuclear negotiations could spark an economic upswing in Iran. Although none of the sanctions have been lifted, droves of Western business people are already flocking to Tehran. Iran has the world’s fourthlargest known oil reserves, and the second-largest gas reserves. Business deals worth billions of euros can be made here. Bernbeck has finally arrived at the underground parking garage. He takes the elevator to the seventh floor, which is the home of the German-Iranian Chamber of Industry and Commerce. He lists the names of all the countries whose business people have already been here -“except for the Germans again.” Bernbeck tells a story that he thinks perfectly illustrates the current situation in Tehran: Not a single top European official came to President Rohani’s inauguration, as agreed by the EU member states’ representatives in Brussels. But the very next day the government in Rome sent a high-ranking emissary to personally congratulate

the new Iranian head of state. Now the planes from Europe are “full of Italians,” Bernbeck quips, including managers from Italian energy giant Eni. France is also on the move. In a deal worth billions, the French are about to renew their licensing contract for supplying Peugeot conponents to Iranian carmaker Iran Khodro. “And the Americans are already here with ExxonMobil, Chevron Corporation and other US companies,” he says, adding: “They are responsible for renovating the old oil production facilities and refinery industry, as well as exploring new oil fields. That’s a huge multibillion-euro business.”

to establish his notions of “transparency and truthfulness.” Of course, it’s not always easy. Only recently one of his employees slipped him another one of those ubiquitous envelopes. It contained a heavy gold coin -- a bribery attempt. Bernbeck was asked to go to special lengths for a certain individual. But he personally returned the gold coin to the sender. “Send me flowers, cake, but nothing worth more than 100,000 toman,” he said (100,000 toman is the equivalent of roughly €30).

Respect More Important than Peace

Culture Shock Bernbeck falls silent for a moment, but on his face one can read the disbelief of a man who is not only exhausted from the traffic of this megacity, but also from the political games of the other Western nations in Tehran. In front of his office door, he swings around again and says: “This here is not a matter of good and evil, or perhaps even the nuclear deal. It’s really about a great deal of money.” “Salam, khub hastid, khoshhalam,” Bernbeck greets a number of board members from the chamber of commerce who have been waiting for him. He bows slightly and places his right hand over his heart. Bernbeck knows Iran. As the oldest son of a Protestant priest, he grew up in Tehran in the 1970s. He experienced the oil boom under Mohammad Reza Shah Pahlavi. A few years later, he asked the Shah of Iran’s daughter Farahnas for a dance after a day of skiing at a fancy resort in the mountains north of Tehran. Then came the revolution in 1979, and the fledgling Islamic Republic made many of his childhood friends into Revolutionary Guards, who wore uniforms and sped through the streets in all-terrain vehicles. During the Iraq-Iran war in 1981, when blackouts were ordered throughout the city and the power was turned off, Bernbeck sat in the basement of the parsonage in the district of Gholhak, and played rummy together with his parents and siblings. Today he speaks Farsi almost as well as he speaks German, and he hears the difference between t’aarof and the truth. T'aarof is a term that covers a broad range of polite etiquette that doesn't necessarily have to reflect reality. Westerners are often driven to despair byt’aarof, because they think they understand the content of the message. When Bernbeck returned to Iran 26 years after spending his formative years there, he also had to deal with culture shock. The chamber of commerce was mired in the corrupt undertow of an Iranian mafia-like network before he took charge. Now Bernbeck is endeavoring

As someone who understands both worlds, Bernbeck has no problems imagining how the West came close to war with Iran. He says it has to do with a chain of observations, each of which is coherent in its own right, yet not necessarily understood by the other side. An angry radical like former Iranian President Mahmoud Ahmadinejad could only be elected because he represented the will for independence -- even if he spent billions on the nuclear program, ruined the economy and perhaps even endangered world peace. The Iranians thought that he would win back respect for their country, says Bernbeck. For many Iranians, respect is more important than peace. Bernbeck packs his briefcase and puts on his winter coat. He wants to make an official visit to the new president of the Iranian Chamber of Industry and Commerce, where representatives of business organizations from around the world are standing in line. On Vali-e Asr, the most prestigious avenue in the capital city, he gazes at a young couple. The two are walking hand in hand, and the girl’s headscarf is only barely covering her hair in a halfhearted attempt to comply with the law. She is wearing black eyeliner and bright red lipstick. Behind the couple is a group of young, pious women dressed in black full-body hijabs that don’t reveal a single lock of hair. Looking at the couple, Bernbeck says that Iran has become a divided nation. Many Iranians long for freedom and individuality -- and their PLEASE GO TO PAGE 52


54

January 2014

54

1392 ‫دي‬

Babak Zanjani, Iran's "Economic Basij" Now In Trouble At Home

by Farangis Najibullah and Arash Hassan Nia RFE/RL’s Radio Farda

With an estimated net worth of nearly $14 billion, Babak Zanjani is possibly Iran’s richest man. Little was known, however, about the tycoon at home or abroad until his name appeared late in 2012 in connection with Western economic sanctions imposed on Iran over its disputed nuclear program. Now the man blacklisted by the European Union and United States for playing what they say is a key role in evading those sanctions is feeling the heat from Iranian authorities, too. Zanjani, who has referred to himself as an “economic basij” after the Iranian hardline militia, was arrested on December 30 on corruption charges. It’s a remarkable turnaround in fortunes for Zanjani, whose business empire, the Sorinet Group, reportedly includes some 65 companies that operate in Iran, Turkey, the United Arab Emirates, Malaysia, and Tajikistan. Zanjani -- who the U.S. Treasury says was born in 1971 or 1974 -- is involved in a wide range of business interests from cosmetics, hospitality, and transport to construction and banking. He owns a soccer club, Rah Ahan, and invests in Iranian cinema projects. Zanjani, who mainly resides in Dubai and Turkey, has insisted in the past he is not involved in politics, saying, “I just do business.” However, in December last year the European Union named Zanjani “a key facilitator for Iranian oil deals and transferring oil-related money.” In April, the U.S. Treasury Department imposed financial sanctions on Zanjani, along with several companies, accusing them of trying to evade the sanctions by moving billions of dollars on behalf of the government in Tehran. At the time, Zanjani denied any wrongdoing and shrugged off the blacklisting, saying it was good for business. But in recent interviews with Iranian media, Zanjani acknowledged that since 2010 he had been complying with a request by the Central Bank of Iran to help bring desperately needed oil revenues into the country.

Mysterious ‘Mr. Z’

Meanwhile, at home in Iran, it was another scandal that revealed Zanjani’s apparent links to politicians. In January 2013, in a row in parliament,

then-President M a h m u d Ahmadinejad accused a brother of political rival Ali Larijani, then the parliament speaker, of taking bribes from a mysterious “Mr. Z.” Ahmadinejad stopped short of disclosing the full name. But a video recording and several photos were soon posted on the Internet showing Zanjani in the company of wellconnected Iranian officials, including Larijani’s brother, Fazel. Zanjani has shrugged off bribery claims and says the meeting with Fazel Larijani was accidental. He also has laughed off a photo showing him carrying a gun. “The photo is real but it was taken 15 years ago in Iraq,” Zanjani told the BBC in a rare interview. “It’s common there to carry weapons for security reasons,” he said. Photos on Zanjani’s Facebook page depict his softer side -- they show him playing a violin, riding a motorbike, or eating out with friends. The Facebook photos also show Zanjani attending various meetings, traveling, visiting construction sites, and giving interviews. In a recent interview to Iranian media, the unmarried businessman said he hailed from a humble background, and that his father was a railway worker. Zanjani said he got his first business experience working as a driver for the head of the Central Bank before moving to Turkey and amassing a fortune there. In recent years he has also been a frequent visitor to Tajikistan, where he has investments including a bus station, a hypermarket, and a construction business in Dushanbe. (Here he is dancing at an event in the southern Tajik town of Norak.) The wealthy businessman put his success down to God's help and luck. His luck, however, seems to be unravelling now, as he was reportedly taken to Tehran's notorious Evin prison. Iran's state-run Press TV quoted the head of the Supreme Audit Court, Amin Hossein Rahimi, as saying Zanjani had been tasked by the National Iranian Oil Company with exporting oil worth $3 billion. Zanjani is accused of withholding millions in oil revenue. Investigations into his business dealings initially came in September, when parliament accused of failing to return the state's money. His arrest came a day after President Hassan Rohani vowed to fight financial corruption, especially among «privileged figures» who have taken advantage of economic sanctions. Zanjani has denied the claims. He has also denied accusations about his alleged involvement in a high-profile corruption scandal that recently heightened political tensions and sparked street protests in neighboring Turkey. Written by Farangis Najibullah with contribution by RFE/RL’s Radio Farda correspondent Arash Hassan Nia

Family watches online as Iranian woman dies in U.S.

Sanaz Nezami, 27 — a

native of Tehran — died in a Michigan hospital after a vicious beating by her new husband left her brain dead. Her family watched the woman’s final hours from a laptop about 6,000 miles away.

By ED WHITE The Associated Press A nurse in a U.S. hospital kissed the patient’s forehead. More than 6,000 miles (9,650 kilometers) away, Sanaz Nezami’s family in Iran watched on a laptop computer and wept. Nezami, a vibrant 27-year-old woman who could speak three languages, wanted to pursue an advanced degree in engineering at Michigan Technological University. Instead, she was brain dead just a few weeks after unpacking her bags, the victim of a fatal beating by her new husband, according to police. Technology allowed family in Iran to watch her final hours. The family’s faith in the hospital staff led to consent for an extraordinary donation: Nezami’s heart, lungs and other life-saving organs were transplanted to seven people in the U.S., a remarkable gift that occurs in less than 1 percent of all cases. “We wanted God to perform a miracle and bring Sanaz back to life,” her sister, Sara Nezami, said in a phone interview from Tehran. “But this is a miracle. Sanaz gave her life in order to give life.” A nurse who took care of Sanaz Nezami said the experience was “eye-opening” for hospital staff. “The family was willing to trust us to know she wasn’t coming back,” Kim Grutt said. In August, Nezami married Nima Nassiri in Turkey and lived with him temporarily in the Los Angeles area, where he was born and raised. Her sister said the two met over the Internet. Nezami, a native of Tehran, had a bachelor’s degree in engineering and a master’s in French translation. She wanted a doctorate degree in environmental engineering. The newlyweds drove from California and found a rental home in November in Michigan. Nezami stayed in touch with family through email, text message and video. On Dec. 7, she asked her sister to proofread some English-to-Persian translation she was doing on the side. “I was shocked,” Sara Nezami said. “Sanaz was a very precise girl, but she omitted some lines. I asked, ‘Are you OK?’ She told me there was no problem.” The next day Sanaz Nezami was rushed to a hospital with severe head injuries and was transferred to Marquette General Hospital. Police believe she was assaulted by her husband, who has been charged with second-

degree murder. His attorney, David Gemignani, declined to comment. “Her brain was so swollen and so damaged, there was no longer any blood flow,” explained Gail Brandly, who supervises nurses at the hospital. No one knew anything about Nezami, so Brandly ran her name through Google. Suddenly, the stranger who couldn’t speak for herself came alive through a resume posted online. Nezami was fluent in French, English and Persian. She volunteered to cook for charities. As a teen, she wrote for youth newspapers and magazines and won first place in a 2001 literature competition with an essay on “friendships and the differences between us.” After about 24 hours, the hospital reached relatives in Iran. Immediate travel to the U.S. was impractical due to visa requirements, so a laptop was set up so the family could see Nezami on life support and talk to nurses and doctors over Yahoo Messenger. “It isn’t something we’ve done in the past. It’s not every day we’re dealing with family members so far-flung,” said Dave Edwards, spokesman for the hospital. At one point, Grutt was asked to stroke Nezami’s head and kiss her forehead. “They wanted us to do things for Sanaz that they would have done,” Grutt said. “They said, ‘Let her know we love her. We’re here.’ I felt completely comfortable.” Nezami died on Dec. 9, but her critical organs — heart, lungs, kidneys, liver, pancreas and small intestine — could be used by others. With the family’s consent, they were removed and transplanted to seven people. No other details were released. “The family was very clear. They want Americans to know Sanaz loved America,” said Wendy Mardak of UW-Organ and Tissue Donation, a regional organ donation agency. Nezami was buried Dec. 18 in a local cemetery. As a light snow fell, the hospital’s chaplain, the Rev. Leon Jarvis, read Muslim prayers over the casket while about 20 people, mostly nurses and others who cared for her, watched. Jarvis, an Episcopal priest, said he pledged to Nezami’s father that “as long as I draw breath and live in this city, your daughter will never be alone.” “I’ve never seen anyone so quickly adopted by so many,” Jarvis said. “Considering our season right now, this was an incredible gift by Sanaz, but also a gift from the community as well. It’s realizing the goodness of humanity and what people can do in a real cynical time.”


55

January 2014 1392 ‫دي‬

55


Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114

JANUARY 2014 - Vol 20 - Issue 242

Chance of a Century International Investors Flock to Tehran

By Susanne Koelbl , SPIEGEL Since the West reached a landmark deal with Iran on its controversial nuclear program late last year, many Iranians are hoping for an end to sanctions. Western companies are also gearing up do big business.

things like the gridlock between Gholhak, his neighborhood in the northern part of the city, and downtown, where his office is located. Here he is again, stuck in traffic, with everyone honking their horns. Tehran is a murderous city, says Bernbeck,

even without international sanctions and threats of attack from Israel. Bernbeck is sitting in a gray SUV. He's a wiry, tall blond man who wears lawyer-like glasses. The only departure from the standard business

Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com

look is a narrow soul patch on his chin, which suggests a certain degree of individualism. His cell phone rings. Bernbeck's Iranian secretary is on the line. She's expecting him, and the deputy German ambassador has also arrived, along with two investment bankers from London and Hong Kong. They are asking about stock tips for Iran. «Iranian stocks for Hong Kong?» Bernbeck exclaims with a grin, and then says in his best Farsi: «The same bankers would have said a year ago: You're crazy.» Then he asks the driver to hurry up, although it doesn't do any good. PLEASE GO TO PAGE 53

Daniel Bernbeck has learned that in Tehran there’s no point getting worked up about

PLEASE GO TO PAGE 57


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.