42
امير کيانپور ،راديو زمانه نخستين روز خرداد ماه ،1386ساعت :10:45شبکه خبر صدا و سيماي ايران گزارشي از «طرح ارتقاي امنيت ارديبهشت همان اجتماعي» را روي آنتن فرستاد که در سال آغاز شده بود .طرحي جامع که در واقع نسخه اجرايي نيروي انتظامي از «طرح جامع عفاف» ،مصوب شوراي انقالب فرهنگي بود و با همکاري سپاه ،بسيج ،وزارت اطالعات و … ،زير ضرب تبليغاتي صداوسيما عملياتي شد .اين برنامه اجرايي حوزه گستردهاي از اقدامات ،از کنترل پوشش مسافران در فرودگاه تا بازرسي سبد خريد و حافظه موبايل شهروندان ،از پلمپ عکاسيها تا جمعآوري معتادان را شامل ميشد. گزارش مورد اشاره ،به طور ويژه به پوشش يورش پليس نقابدار به خانههاي «اراذل و اوباش» در نيمهشب اختصاص داشت .در اين گزارش ،تصاوير حمله پليس ،ضرب و شتم شديد متهمان و بدنهاي خوني و در هم شکسته آنان در شرايطي پخش ميشد که گوينده خبر ،روي تصاوير از قانون و از ضرورت توجه و پايندي به آن سخن ميگفت .اما نه وکيل مدافعي در کار بود و نه جرمي ثابت شده بود ،ولي مجري قانون ،در غياب آن ،در حال اجراي مجازات و به بيان دقيقتر ،دريدن بدن متهماني بود که برخي جز اعتياد هيچ جرم ديگري نداشتند. در حاليکه قانون (و به طور مشخص اصول 34تا 39 قانون اساسي که حق دادخواهي ،انتخاب وکيل ،اصل برائت، ممنوعيت شکنجه و هتک حرمت و … شهروندان در آنها تصريح شده) ،به تعليق درميآمد ،زور قانون در قالب تحقير و شکنجه نشان داده ميشد. در آن روزها ،اين متهمان و نمايشي که صدا و سيما از آن ترتيب داده بود ،حساسيت قابل توجهي برنيانگيخت. دو سال بعد اما ،در جريان حوادث پس از انتخابات ،88 سرنوشت آنها به طور ضمني در پي جلب توجه عمومي به يک نام مطرح شد :کهريزک؛ بازداشتگاه کوچکي در شهر سنگ از توابع شهر ري که به خاطر شرايط هولناکش پس از مرگ محسن روح االميني و يارانش ،شهرت جهاني پيدا کرد. دو سال پيش از اين وقايع ،اين بازداشتگاه ميزبان همان متهماني بود که آفتابه به گردن و با سر و صورت خوني، تحت عنوان «اراذل و اوباش» در سطح شهر دورگردانده شده و به نمايش گذاشته شده بودند. سرگذشت کهريزک ،سالها پيش از تصويب و اجراي طرح ارتقاي امنيت اجتماعي با سرنوشت معتادان، قاچاقچيها ،اشرار و در يک کالم «اراذل و اوباش» گره خورده بود .اين بازداشتگاه ،نخستين بار در سال ،1380 متعاقب عملياتي با هدف پاکسازي منطقهاي در محله خاک سفيد موسوم به «جزيره» ،از وجود باندهاي توزيع مواد مخدر مورد استفاده قرار گرفته بود. «جزيره» ويران شده خاک سفيد اما تنها جزيره تاريخ نبرد جمهوري اسالمي با معتادان به مثابه «اراذل و اوباش» نيست .از «جزيره» خاک سفيد هولناکتر ،اردوگاه «جزيره» است .جايي در حد فاصل بندر لنگه ،کيش ،ابوموسي و
February 2016 بهمن 1394
سيري که در اواخر دهه ،60کابوس رعبانگيز معتادان مواد مخدر بود .جزيرهاي پوشيده از تودههاي آتشفشاني و درختان افراشته گرمسيري .سرزميني وحشي زير سقف رفيع آسمان با جيره اندک آب و نان ،بيرون از قانون و در سيطره داروينيسم اجتماعي محض .در يک کالم ،کارکرد اين «جزيره» نه بازپروري معتادان ،که مجازات ،تبعيد و دست آخر انهدام آنان بود. تاريخ جمهوري اسالمي تاريخ اردوگاهها ،بازداشتگاهها و زندانهاي اردوگاهي بوده است :کهريزک ،سفيد سنگ ،بند دو الف ،تل سياه ،شورآباد ،قزل حصار ،پاسارگارد و … .از همان بدو امر هم معتادان مهمانان هميشگي اين اردوگاهها بودهاند. طوالنيترين و بيحاصلترين جنگ ايدئولوژيک ،امنيتي و انتظامي جمهوري اسالمي ،عليه معتادان صورت پذيرفته است .نيروهاي ملي سرکوب شدند ،کمونيستها دود شدند و به هوا رفتند ،بهاييها به خارج کشور گريختند ،ليکن معتادان در برابر سرکوب پليسي و امنيتي تکثير شدند .هرچه بيشتر گذشت ،مصرف مواد مخدر در مقياس وسيع اجتماعي بيشتر بازتوليد شد و با شدت و شتاب بيشتري به گونههاي بدخيمتر جهش يافت. اکنون در شرايطي که جمهوري اسالمي به چهارمين دهه حيات خود نزديک ميشود ،بنابر آمارهاي رسمي، نزديک به دو ميليون معتاد در ايران وجود دارد. علي هاشمي ،دبير کل سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر و رئيس کميت ه مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخيص مصلحت ،در سال 1390اين رقم را چهار ميليون نفر برآورد کرده بود. بر اساس گزارشي منتشر شده در خبرگزاري مهر در سال ،1392روزانه 652پرونده مواد مخدر به جريان ميافتد و هر ساعت 30 ،معتاد و فروشنده دستگير و 57 کيلوگرم مواد مخدر کشف ميشود. فارغ از گمانهزني در مورد نقش مقامها و مسئوالن جمهوري اسالمي در توزيع و پخش مواد مخدر که اسناد و ابزار الزم براي بررسي آن در دسترس نيست ،جهتگيري منفي ايدئولوژيک جمهوري اسالمي ،از همان بدو تأسيس، نسبت به مواد مخدر غير قابل انکار بوده است. بياييد کمي دراماتيکتر به اين ماجراي فينفسه دراماتيک نگاه کنيم و سينما و سيما را ميانجي مرور تاريخ نبرد جمهوري اسالمي با مواد مخدر قرار دهيم.. اگرچه تاريخ اولين فيلمهاي سينمايي ايراني با مضمون يعني همان سالهايي مواد مخدر به دهه 30بازميگردد، که قانون منع کشت خشخاش و استعمال ترياک تصويب شد ،اما نخستين فيلمي که در آن اعتياد داللتي آشکارا سياسي پيدا کرد ،گوزنهاي کيميايي ( )1353بود؛ يک فيلم دورانساز با بازي به يادماندني بهروز وثوقي .در آن زمان، ن اجازه کشت محدود خشخاش در متعاقب تصويب قانو سال ،1347ترياک به شکل کوپني در اختيار معتادان باالي 60سال قرار ميگرفت و همين ،براي مخالفان مصرف مواد مخدر ،زمينه سوءظن به حکومت پهلوي و براي مخالفان حکومت ،موجبات بدبيني فزاينده به ترياک را فراهم آورده بود. گوزنها در چنين فضايي داستان ديالکتيک اعتياد و
اعتراض بود .ماجراي مواجهه سيد رسول با درماندگيها و شکستهايش در زندگي شخصي (به دليل اعتياد به هروئين) ،از طريق مواجهه با قدرت که سيماي يک چريک مصمم را بازنمايي ميکرد. پس از انقالب ،در حاليکه دولت موقت فرمان خريد 100هزار کيلو ترياک را مطابق قوانين رژيم کهن براي توزيع کوپني ميان معتادان صادر کرده بود ،يکباره اعتياد غيرقانوني اعالم شد و مواد مخدر به مسألهاي جنايي و امنيتي بدل گرديد. معتادان فرصتي شش ماهه براي ترک داشتند و پس از آن سروکارشان با صادق خلخايي ،حاکم شرع دادگاه انقالب اسالمي و سرپرست کميت ه مبارزه با مواد مخدر بود. در چهارم تيرماه 1359در نشريه «رهايي» ،ارگان سازمان وحدت کمونيستي ،آمده است که در ظرف يک ماه ،بيش از 100مجرم مواد مخدر به دست خلخالي به جوخههاي اعدام سپرده شدند. با شروع جنگ ،اگرچه از شدت کارزار کميتهها عليه معتادان تا حدي کاسته شد ،اما روي پرده سينما جنگ ادامه داشت .مضمون يکي از پرفروشترين فيلمهاي دهه شصت مبارزه با موادمخدر بود :فيلم تاراج ( )1363ساخته ايرج قادري با بازي جمشيد هاشمپور در نقش زينال بندري ،يک قاچاقچي «متحول شده» با سر تراشيده و بدن ورزيده که غالبا لباس بلوچي به تن داشت. زينال که معرفي تيپ او را بايد بخشي از فرايند عامتر تدوين انسانشناسي دولتي رژيم جديد دانست ،به سرعت به شخصيتي محبوب بدل شد .در دوران غياب زن و کلوزآپ بر پردهها و در زمانه رونق عقابها و گلهاي داودي ،بيش از چهار و نيم ميليون نفر به تماشاي سرگذشت زينال نشستند. در پي اين موفقيت ،موضوع قاچاق مواد مخدر دستمايه ساخت سلسلهاي از فيلمهاي مشابه با محوريت تيپ زينال و با بازي جمشيد هاشمپور در طول دهه 60قرار گرفت .جنگ تمام شد ،اما زينال با طعمه ( )1371و قافله ( )1371هنوز روي پرده بود. برخورد قهرآميز جمهوري اسالمي عليه اعتياد نتيجهاي معکوس داد و به گسترش کيفي و کمي شيوع مواد مخدر انجاميد .ترکيب سنتي قاچاقچيان و الگوي رفتاري آنها تغيير پيدا کرد و مرز ميان فروشنده خرد و قاچاقچي کالن ،مبهم و مختل شد. عالوه بر آن ،در اثر يکدستسازي و جناييسازي مصرف مواد مخدر ذيل عنوان کلي «ديو اعتياد» (فارغ از ميزان و نوع مصرف) ،فرمهاي اجتماعي گوناگون مصرف مواد مخدر در کليتي بيشکل و انتزاعي حل شد و تمايزهاي مفهومي ،نمادين و بعضا حقوقي ميان الگوهاي متنوع مصرف در نتيجه اين يکدستسازي ايدئولوژيک و برخورد خشن، مکانيکي و فاقد ظرافت و انعطاف حکومت از بين رفت. پس از پايان جنگ ،نظر به تأکيد بر پيامدهاي اجتماعي مصرف مواد مخدر ،ستيز ايدئولوژيک با اعتياد وارد مرحل ه تازهاي شد .در حالي که زينال هنوز روي پرده بود ،همزمان با تأسيس ستاد مبارزه با مواد مخدر به رياست نخستوزير، «آتقي» به صحنه آمد. آتقي ،شخصيت سريالي تلويزيوني بود به نام آينه عبرت که سالهاي 1367تا 1370از «شبکه يک» پخش ميشد .شخصيتي ساخته و پرداخته بر مبناي کليشه پدر معتاد که خيلي زود جايش را در قلبها باز کرد و به يکي از محبوبترين چهرههاي اجتماعي دوران پس از جنگ بدل شد. تفاوتهاي زينال با آتقي تفاوتهاي دهه 60 با 70است .طنز نازل به جاي اکشن ،رد و بدل کردن جنس در کوچه پسکوچههاي جنوب شهر به جاي ترانزيت محمولههاي بزرگ در جادههاي جنوب ايران ،ملودارم حماسه ملي و..... خانوادگي به جاي طنز تلخ تاريخ اينکه بازيگر شخصيت آتقي ،يک دهه بعد نزديک به 15سال از عمرش را به دليل تصادف و ناتواني در پرداخت ديه ،در همان زندانيهايي سپري کرد که پيشتر در قاب تلويزيون مهمان آنها شده بود. همزمان با باز شدن نسبي فضا از نيمه دوم دهه ،70جامعه يا به طور مشخص طبقه متوسط کمکم پرچم مبارزه سينمايي -تبليغاتي با مواد مخدر را از دولت گرفت. «کمپها /اردوگاههاي ترک اعتياد خصوصي» ريشه دواندند و ملودرامهاي ضدافيوني غيردولتي و غيرسفارشي ساخته شدند .فيلمهايي همچون سنتوري ( )1385و خون بازي ( )1385که فيگور معتاد در آنها در مقايسه با آتقي، متحولتر شده بود. وانگهي ،معتادان اين فيلمها همگي پس از انقالب 57 به دنيا آمده بودند .اگر نسبت زينال با «انسان مسلمان معيار» جمهوري اسالمي را با منطق «استحاله» ميتوان فرموله کرد، نسبت قهرمان سنتوري و خون بازي با اين انسان معيار را با منطق «انحراف» ميتوان توضيح داد :انحراف در سبک زندگي ،انحراف در روابط اجتماعي و.....
دنباله در صفحة بعد
42
دنباله از صفحة اول
اصالح قانون محدوديت سفر به آمريکا به نفع سفرهاي تجاري پسابرجامي در اين ابالغيه ،عنوان شده ،مطابق قوانين جديد، سفرکنندگاني که مشمول هر يک از طبقات زير باشند از اين پس مجاز به استفاده از امتيارات «برنامه معافيت رواديد» جهت سفر به اياالت متحده آمريکا نيستند: اتباع هر يک از کشورهاي برخوردار از برنامه «معافيت از رواديد» که در روز اول مارچ 2011يا پس از آن در هر يک از کشورهاي ايران ،عراق ،سودان يا سوريه بوده باشند و يا به آنها سفر کرده باشند (با استثناهاي محدود براي سفرهاي ديپلماتيک يا نظامي در قالب مأموريت براي يکي از کشورهاي تحت «برنامه معافيت از رواديد»). اتباع کشورهاي «برنامه معافيت از رواديد» که عالوه بر اين ،اتباع کشورهاي ايران ،عراق ،سودان يا سوريه باشند. در اين ابالغيه خاطرنشان شده اين افراد ،قادر خواهند بود با فرايندهاي معمول مهاجرتي از سفارتخانهها يا کنسولگريهاي کشورهايشان براي اخذ رواديد اقدام کنند. واشنگتن ،به عالوه خاطرنشان کرده که سفارتخانهها و کنسولگريهاي آمريکا آماده بررسي سريع درخواستهاي رواديد براي آن دسته از کساني را دارد که خواستار سفر فوري به اياالت متحده براي انجام فعاليتهاي تجاري ،پزشکي و بشردوستانه هستند. در ادامه بيانيه وزارتخانههاي آمريکا آمده است: «سامانه الکترونيکي مجوز سفر»( )ESTAبراي آن دسته از سفرکنندگاني که داراي ESTAمعتبر ميباشند و قب ً ال در فرم تقاضاي ESTAخود تابعيت دو گانه خود در هر يک از چهار کشور فوقالذکر را اعالم کرده باشند ،از تاريخ 21 ژانويه سال 2016لغو ميشود. عالوه بر اين ،اعالم شده مشاور امنيت داخلي اياالت متحده ميتواند برخي از سفرکنندگان را از محدوديتهاي ذکرشده معاف کند ،مشروط بر آنکه صدور اين معافيتها را در راستاي اجراي قانون يا منافع امنيت ملي آمريکا تشخيص دهد .آن دسته از سفرکنندگاني که ميتوانند از اين قيود معاف شوند ،عبارتند از: افرادي که به نمايندگي از سازمانهاي بينالمللي، سازمانهاي منطقهاي و دولتهاي نيمه ملي در قالب مأموريت رسمي به کشورهاي ايران ،عراق ،سودان يا سوريه سفر کرده باشند؛ افرادي که به نمايندگي از سازمانهاي بشردوستانه در قالب مأموريت رسمي به کشورهاي ايران ،عراق سودان يا سوريه سفر کرده باشند؛ افرادي که در کسوت روزنامهنگار براي تهيه گزارش به کشورهاي ايران ،عراق سودان يا سوريه سفر کرده باشند؛
دنباله از صفحة اول
«فريدم هاوس» :ايران همچنان در زمره کشورهاي غيرآزاد به گفته اين نهاد ناظر بر دموکراسي بيش از يکسوم مردم جهان در سرزمينهايي زندگي ميکنند که در آنها فشار سياسي ،فساد و نقض حقوق بشر ديده ميشود. بدترينها از اين نظر سوريه ،منطقه تبت و سومالي عنوان شدهاند. 86کشور جهان «آزاد» 59 ،کشور «نسبتا آزاد» و 50 کشور «غيرآزاد» طبقهبندي شدهاند. به گفته «فريدم هاوس» شمار عمدهاي از مردم سرزمينهاي «غيرآزاد» ساکن منطقه خاورميانه و شمال آفريقا هستند؛ جايي که 85درصد کل مردم تحت فشار و نقض حقوق سياسي و مدني قرار دارند. به گفته اين سازمان يکي از مهمترين مسائل در سال 2015ميالدي ،فقدان پيشرفت در وضعيت زنان بوده است. فريدم هاوس که سال 1941در آمريکا تاسيس شد، سازماني غيردولتي است که از دموکراسي ،آزادي سياسي و حقوق بشر در جهان دفاع ميکند و در اين باره به تحقيق ميپردازد.