نشریه ادبی سیمرغ

Page 2

‫هفته نامه‬

‫ادب و هنر‬

‫‪2‬‬

‫سال سوم‪ /‬شماره ‪ / 92‬شنبه ‪ 7‬جدی ‪ 25/ 1392‬صفر ‪ 28/ 1435‬دسمبر ‪ 2013‬میالدی‬

‫ادبیات باید اندیشه‏پرداز باشد‬ ‫گفتگو با هادی میران‬ ‫تهیه کننده‪ :‬سید سکندر حسینی‬

‫سیمرغ‪ :‬در مورد خود و فعالیت‏های‬ ‫ادبی خود بگویید؟‬ ‫میران‪ :‬با درود بر شما و خوانندگان این‬ ‫هفته نامه‪ .‬نام من‏هادی و تخلص من‬ ‫میران است‪ .‬در قریه بندشوی از توابع‬ ‫السوالی حصه دوم بهسود گرفتار زندگی‬ ‫شده ام‪ .‬در کابل بزرگ شده ام‪ .‬سالهای‬ ‫نوجوانی و جوانی بیشتر در جنگ و‬ ‫آواره‏گی گذشت‪ .‬چهارده سال می‏شود که‬ ‫در سویدن زندگی می‏کنم‪ .‬از دانشگاه غرب‬ ‫سویدن در رشته تعلیم و تربیه اجتماعی با‬ ‫گواهینامه لیسانس فارغ شده‏ام و از دانشگاه‬ ‫گوتنبورگ سویدن در رشته مدیریت و‬ ‫رهبری با گواهینامه ماستری فارغ شده ام‪.‬‬ ‫فعلن هم مشغول نوشتن پایا‏ن‏نامه ماستری‬ ‫در رشته حقوق بشر هستم که در مرکز‬ ‫مطالعات جهانی گوتنبورگ می‏خوانم‪ .‬از‬ ‫سال ‪ 2005‬میالدی به این طرف با شعر‬ ‫و ادبیات رابطه جدی دارم و شعر می‏گویم‪.‬‬ ‫تا حاال دو مجموعه شعر به نامهای کنار‬ ‫ماهتابیها و عجالتن برای تو‪ ،‬به نشر رسیده‬ ‫است و دو مجموعه دیگر هم به دست نشر‬ ‫می‏باشند‪ .‬عالوه بر شعر یک مجموعه نقد‬ ‫بر شعر معاصر افغانستان هم زیر کار دارم‬ ‫که امیدوارم به زودی در دست عالقه‏مندان‬ ‫قرار بگیرد‪.‬‬ ‫سیمرغ‪ :‬وضعیت ادبیات امروز‬ ‫افغانستان را چگونه ارزیابی می‏کنید؟‬ ‫میران‪ :‬ادبیات امروز افغانستان را می‏شود‬ ‫از چشم‏انداز‏های مختلف نگریست که بخش‬ ‫ی از آن با تالشهای ادبیاتی شاعران و‬ ‫مهم ‏‬ ‫ادبیات پردازان هموطن ما در بیرون از‬ ‫مرزهای افغانستان گره می‏خورد‪ .‬اما آنچه‬ ‫که در کابل به نام ادبیات از تولید به مصرف‬ ‫می‏رسد‪ ،‬در واقع حاصل فضای نسبتن آرام‬ ‫ده سال اخیر می‏باشد که می‏شود آن را به‬ ‫عنوان یک جریان در حال رشد و شکوفایی‬ ‫تعبیر کرد‪ .‬به این واقعیت باید دقت کنیم‬ ‫که ادبیات و ظرفیت و کیفیت تولیدات‬ ‫ادبی متاثر از ظرفیت اندیشه و تفکر جامعه‬ ‫می‏باشد‪ .‬مقیاس تولید اندیشه در حقیقت‬ ‫کیفیت و درون مایه ادبیات یک جامعه را‬ ‫تعیین می‏کند‪ .‬در افغانستان از آنجاییکه‬ ‫تولید اندیشه تقریبن به رکود و سکوت‬ ‫مواجه گردیده است‪ ،‬ادبیات و تولیدات‬ ‫ادبی نیز به شدت از این وضعیت متاثر‬ ‫می‏باشند‪.‬‬ ‫سیمرغ‪ :‬به نظر شما ادبیات باید کدام‬ ‫مسیر را طی کند؟‬ ‫میران‪ :‬ادبیات یک جامعه در واقع تبلور‬ ‫دهنده و تجلی‏بخش‪ ،‬عواطف‪ ،‬احساسات‪،‬‬ ‫سنتها‪ ،‬برسازه‏های فرهنگی و قراردادها و‬ ‫قراردادشکنی‏های یک جامعه می‏باشد‪ .‬از‬ ‫این چشم انداز ادبیات در دو بستر مشخص‬ ‫زبان و اندیشه قابل پردازش می‏باشد که‬ ‫فرایند آن به ثبات روانی و اجتماعی منجر‬ ‫می‏گردد‪.‬در بستر زبان‪ ،‬ادبیات باید در جهت‬ ‫کشف و تولید زبان برتر به مصرف برسد و‬ ‫در بستر اندیشه‪ ،‬ادبیات باید اندیشه‏پرداز‬ ‫باشد یعنی اندیشه تولید نماید‪.‬‬ ‫سیمرغ‪ :‬شما در کدام یکی از قالب‏های‬ ‫شعری شعر سروده اید؟‬

‫میران‪ :‬من بیشتر در قالب غزل نوشته ام اما در‬ ‫قالبهای دوبیتی و سپید هم نوشته ام‪.‬‬ ‫سیمرغ‪ :‬به نظر شما نقاط ضعف و قوت غزل‬ ‫افغانستان چیست و برای پیشرفتش کدام‬ ‫قله‏ها راباید طی نمود؟‬ ‫میران‪ :‬بررسی غزل معاصر افغانستان به نظر من‬ ‫یک بحث دراز دامن می‏باشد که در این مختصر‬ ‫نمی‏شود از الیه‏های متفاوت این بحث سخن‬ ‫گفت‪ .‬از چشم انداز من نقطه قوتی که در غزل‬ ‫معاصر افغانستان قابل تامل می‏باشد‪ ،‬یک نوع‬ ‫خودرهایی یا خود تابوشکنی می‏باشد که شاعر‬ ‫بدون در نظرداشت قراردادهای ادبیاتی و اجتماعی‬ ‫رابطه صمیمی‏ و صادقانه با مخاطب ایجاد می‏کند‬ ‫و سعی می‏کند تعامالت روحی و عاطفی خود را‬ ‫فارغ از سانسور در معرض قضاوت مخاطب بگذارد‪.‬‬ ‫اما نقطه ضعفی که غزل معاصر را تهدید می‏کند‪،‬‬ ‫یک نوع تالش عمدی برای نزدیک ساختن زبان‬ ‫شعر به زبان محاوره‏ای می‏باشد‪ .‬به نظر من این‬ ‫تالش شعر را از زبان برتر به زبان بازار تبدیل‬ ‫می‏کند که فرایند آن زبان را از تکامل و توسعه‬ ‫و شاعر را از کشف تصاویر‪ ،‬استعاره‏ها‪ ،‬نمادها و‬ ‫خالقیت زبانی باز می‏دارد که بدینسان تولید‬ ‫اندیشه را نیر به رکود مواجه می‏سازد‪.‬واژه بازتاب‬ ‫اندیشه است و ترکیبات و استعاره‏های جدید‬ ‫گشودن افق جدید به سمت اندیشه می‏باشد‪.‬‬ ‫سیمرغ‪ :‬وضعیت ادبیات افغانستان را در‬ ‫خارج از کشور به‏خصوص در کشورهای‬ ‫غربی چگونه ارزیابی می‏کنید؟‬

‫از چشم انداز من نقطه قوتی که در‬ ‫غزلمعاصرافغانستانقابلتامل‬ ‫می‏باشد‪،‬یکنوعخودرهایی‬ ‫یاخودتابوشکنیمی‏باشد‬ ‫که شاعر بدون در نظرداشت‬ ‫قراردادهایادبیاتیواجتماعی‬ ‫ی و صادقانه با‬ ‫رابطه صمیم ‏‬ ‫مخاطب ایجاد می‏کند و سعی‬ ‫می‏کند تعامالت روحی و‬ ‫عاطفی خود را فارغ از سانسور‬ ‫در معرض قضاوت مخاطب‬ ‫بگذارد‪ .‬اما نقطه ضعفی که‬ ‫غزل معاصر را تهدید می‏کند‪،‬‬ ‫یک نوع تالش عمدی برای‬ ‫نزدیک ساختن زبان شعر به زبان‬ ‫محاوره‏ایمی‏باشد‪.‬‬

‫میران‪ :‬بدون تردید بخشی از ادبیات معاصر‬ ‫افغانستان با تولیدات ادبیاتی و فکری هموطنان ما‬ ‫در خارج از افغانستان گره می‏خورد‪ .‬تولیدات ادبیاتی‬ ‫شاعران ما در ایران البته در دو دهه نخست به شدت‬ ‫ایدیولوژی‏زده است که به زحمت می‏شو تولیدات‬ ‫ادبیاتی شاعران آن زمان را از هم تکفیک کرد‪ .‬اما‬ ‫شاعران دهه پسین از فضای ایدیولوژی بیرون رفته‬ ‫اند و آثار شان رنگ و بوی طبیعی دارد؛ یعنی که به‬ ‫اقتضای نیازهای طبیعی نیز گردن نهاده است‪ .‬ادبیات‬ ‫افغانستان در غرب البته آنچه که به زبان فارسی‬ ‫تولید گردیده است بخشی از هویت ادبیات معاصر ما‬ ‫دانسته می‏شود‪ .‬کسانی که در غرب در بستر زبان و‬ ‫فرهنگ بیگانه به فارسی شعر می‏نویسند کار چندان‬ ‫آسانی نمی‏کنند‪ .‬فضای زندگی در غرب‪ ،‬بدون تردید‬ ‫در این تولیدات ادبیاتی اثر گذار است که یکی از‬ ‫این تاثیرات خود تابو شکنی شاعر می‏باشد که بدون‬ ‫واسطه با مخاطب رابطه ایجاد می‏کند‪.‬‬ ‫پریسا‬ ‫غزال کوهسار سرنوشت من‪ ،‬پریسایم‬ ‫پریسای قشنگم موج گندمزار رویایم‬ ‫در این شهر پدرلعنت که در محشر فرو رفته‬ ‫پریسا بی حضورت تکه تکه‪ ،‬سخت تنهایم‬ ‫نگودوری‪،‬نگوآنسویدریاهایبیساحل‬ ‫رفیقسایهات‪،‬اینسویدریا‪،‬منکهاینجایم‬ ‫منم پرونده‏ی تقدیر زخمی‏ات ولی شاید‬ ‫سر میز خدا افتاده و در دست اجرایم‬ ‫پری گفتی ‪ :‬فرو می‏ریزد این دیوار دوری‏ها‬

‫به وقت رسمی‏باران خبرگیر تو می‏آیم‬ ‫غزل گلهای گیسویت که خیلی دوستم داری‬ ‫بیا عالیه‏ی نازم‪ ،‬پُر از احساس نیمایم‬ ‫زخم‏های بی سرانجام‬ ‫شبیه سایه از خود در عبور و در گذر باشی‬ ‫در امواج جهنم از جهنم بی‏خبر باشی‬ ‫دلت را برنخ گیسوی مرگ خود گره بندی‬ ‫گروگان جنون و انتحار بی پدر باشی‬ ‫تمام سالهای بی شرف را با تن زخمی‬ ‫میان طول و عرض زخمهایت در سفر باشی‬ ‫ورودی‏های عالم چشمک افروزند اما تو‬ ‫شبیه‪ ،‬نقطه نقطه نقطه نقطه پشت در باشی‬ ‫تنت از سر‪ ،‬سرت از آرزوهایت جدا افتد‬ ‫میان تشت شب در خون ماهت شعله ور باشی‬ ‫گوارا می‏شود این زخمهای بی سرانجامت‬ ‫که دست کم میان هفته ات‪ ،‬شش روز خر باشی‬ ‫ابریشم‬ ‫کمک کن تا پس از این حجم تلخ اضطراب ما‬ ‫به آرامش گراید‪ ،‬یا کم از کم مختصر گردد‬ ‫نشو راضی که ققنوس غزلهای قشنگ من‬ ‫به پشت میله‏های سرد شب بی بال و پر گردد‬ ‫ببند از بوسه ات تعویذ در بازوی احساسم‬ ‫که تاگل زخمهای چشم مردم بی اثر گردد‬ ‫کمک کن تا که در صحن غریب عاشقی تو‬ ‫همان آواره ای گیچ غزل پرداز بر گردد‬ ‫**‬ ‫تو را تا اوج روشن می‏رسانم بامیان من‬ ‫که از ابریشم موی تو بودا شعله ور گردد‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.