9 با باال گرفتن خشونتها ،اقلیتهایی که سابقن علیرغم تفاوتهای مذهبی و فرهنگیشان در کنار هم زندگی میکردند ،ازین پس همین تفاوتها را به عنوان نکات الزم برای درگیری خواهند دید .باز توزی ِع صلحآمی ِز قدرت سیاسی در سوریه و عراق ،بنابرین ،به ساختارهای سیاسی مبتنی بر مشارکت صمیمانه گروههای اقلیت نیازمند است. شاید بده-بستانی الزم باشد که در آن تشیع تسلط خود را در سوریه با نفوذش در عراق تاخت بزند .بهعالوه ،مشارکت واقعی گروههای اقلیت ضروریست :در عراق مدیریت شیعه باید با اقلیت سنی ،و در سوریه اقلیت شیعه با اکثریت سنی ،باید کنار بیایند .و در هر دو کشور ،منطقه کردستان چشماندازی نو و خاص خود را میطلبد. در همین حال به یک سری واسطه معتبر نیاز خواهد بود که در پشت صحنه ایران و عربستان
سعودی را برای پایان دادن به دشمنیها آماده کنند .یک میز مذاکره دیگر میتواند فرمول محلی سوریه برای کنار آمدن دولت و اپوزیسیون را بیابد .و میز سو ِم بین المللی مذاکره با شرکت روسیه ،آمریکا و چین که میتواند در طرح ایجاد یک ساختار جدید نقش پشتیبان را ایفا کند .این میانجیگرها همچنین باید نوع دیگری از فرهنگ را تبلیغ کنند .فرهنگی که در آن تغییرات اجتناب ناپذیر در منطقه نه با دشمنی ِ “هدف اصلیِ ” اجتناب و تعداد تابوتها ،بلکه با از درگیری عمده بین ریاض و تهران ،تعریف میشود .خواست نهایی باید جلوگیری از بازی شطرنج شماره سه باشد :درگیری عمده تسنن و تشیع در کناره های دجله و فرات .و اینکه رییس جمهور اسد بماند یا نه باید از مذاکرات و توافق طرفین نتیجه شود و نه یک پیش شرط. جنگ سوریه نه یک جنگ داخلیِ ملی ،بلکه ِ ساختاری منطقهای است. تجلی یک تغییر
تالشهای میانجیگر که این واقعیت را تشخیص ندهند ،دستاوردی نخواهند داشت. لوانت تنها منطقهایست در سراسر جهان که ساختارش را از جنگ جهانی اول تا به حال به حفظ کرده است .اکنون ،لیکن ،به یک ِ لوانت جدید که در آن برای بقا “احتیاجی به کشتن” نیست ،نیاز است .هر چند که این ممکنست رادیکال به نظر برسد ،ولی باید راه ِ های همزیستی با وجود تفاوت های مذهبی و فرهنگی را یافت و منادی بنای یک منطقه نوین شد. و اگر چنین تالشهایی توسط کسانی که با روایات ملی و فردی این منطقه آشنا هستند ،و ِ هست سیاسی” نیستند، فقط به دنبال “هر آنچه دنبال شوند ،احتمال موفقیتشان بیشتر خواهد بود.