1
دوهفته نامهی الکرتونیک هفت کوچه /سال سوم /شامره / 24تیرماه 1392
2
فهرست مطالب:
اصالحطلبان باید هویت سیاس خودشان راحفظ بکنند و همچنان خواستار دستیابی به مطالباتشان مانند توسعه سیاسی و اصالحات سیاسی باشند .در مملکت اصالحات اقتصادی اتفاق نمیافتد مگر اینکه اصالحات سیاسی اتفاق بیفتد .اصالحات سیاسی هم اتفاق نمیافتد مگر اینکه اصالحات اقتصادی اتفاق بیفتد .اصالحات سیاسی و اصالحات اقتصادی الزم و ملزوم هم هستند .بنابراین جا و جریانهای سیاسی اینان در بعضی حوزهها مانند برنامه هستهای میتوانند اشتراک نظر داشته باشند و کار مشترک بکنند .برنامه هستهای برنامهای استاسی و اصالحات اقتصادی الزم و ملزوم هم هستند .بنابراین جبهه اصالح طلبی که دغدغه اصالحات سیاسی را دارد باید هویتش را با رهبری آقای خاتمی حفظ بکند .اگر الزم میداند این هویت را بازتعریف بکند .اما این بدین معنا نیست که لزومی به همکاری نیست .به نظر من ضمن حفظ هویت گروهها و جریانهای سیاسی اینان در بعضی حوزهها مانند برنامه هستهای میتوانند اشتراک نظر داشته باشند و کار مشترک بکنند .برنامه هستهای برنامهای است که ما نیاز به تعادل و رویکرد متعادل در این حوزه داریم .آن هم این است که در داخل کشور همه کمک کنند که پرونده هستهای به نفع ایران زودتر بسته بشود. اصالحطلبان باید هویت سیاس خودشان راحفظ بکنند و همچنان خواستار دستیابی به مطالباتشان مانند توسعه سیاسی و اصالحات سیاسی باشند .در مملکت اصالحات اقتصادی اتفاق نمیافتد مگر اینکه اصالحات سیاسی اتفاق بیفتد .اصالحات سیاسی هم اتفاق نمیافتد مگر اینکه اصالحات اقتصادی اتفاق بیفتد .اصالحات سیاسی و اصالحات اقتصادی الزم و ملزوم هم هستند .بنابراین جبهه اصالح طلبی که دغدغه اصالحات سیاسی را دارد باید هویتش را با
نشریه هفت کوچه چکیده و منتخب مطالب منتشر شده در تارنمای رادیو کوچه است که اول و پانزدهم هر ماه منتشر میشود. صاحب امتیاز :بنیاد فرهنگی کوچه سر دبیر :اردوان روزبه مسئول خبر :بهنام ف هماهنگی و تنظیم برای مجله :آزی ف صفحه آرایی :بخش گرافیک بنیاد کوچه برای تماس با سردبیر بطور مستقیم میتوانید با آدرس پست الکترونیکی زیر در تماس باشید: editor@koochehmail.com همچنین برای دریافت نشریه بصورت دوره ای بر روی آدرس پست الکترونیکی خود بطور مستقیم میتوانید با آدرس زیر مکانبه کنید: contact@koochehmail.com همچنین میتوانید از تارنمای رادیو کوچه دیدن نمایید و روزانه از خبرها و گزارشهای آن مطلع شوید. www.radiokoocheh.com
3
روحانی گفت:
سانتریفیوژ بچرخد زندگی مردم هم باید بچرخد گفتوگو /فاطمه حقیقت جو سرانجام روز شنبه بیستوپنجم خرداد ،وزارت کشور اعالم کرد که «حسن روحانی» ،نامزد انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ،توانست با کسب بیش از پنجاه درصد آرای شرکتکنندگان ،با پیروزی بر پنج کاندیدای دیگر ،در دور اول برندهی انتخابات شود. در اینباره« ،بهروز کاظمی» از «رادیو کوچه» با «فاطمه حقیقتجو» ،نماینده اصالحطلب دوره ششم مجلس شورای اسالمی گفتوگویی انجام داده ،که آنرا میشنوید: » »جمعبنــدی و نظرتــان را در مــورد انتخابــات تــا ایــن لحظــه بدانــم و بــه ایــن مســاله بپردازیــم کــه ایــن دو -ســه هفتــه گذشــته را کــه منجــر بــه پیــروزی آقــای روحانــی شــد، چگونــه دیدید؟
قیقت جو :ببینید به نظر من یک اتفاق بسیار جالب از چند ماه گذشته توی این انتخابات افتاد و آن هم این است که معمولن حداقل از دوم خرداد به این طرف بعد از اینکه آقای خاتمی انتخاب شد و موانع حرکت بسیار زیاد بود ،معمولن این موج ناامیدی و رادیکالیسم در بین جوانان افزایش پیدا کرد .البته همه ما میدانیم که این انتخابات آزاد نیست اما این موج را از انتخابات شورای دوم به بعد به وضوح میشد دید که باید نسل اولیها و مسنترها تشویق به سیاستورزی و شرکت در انتخابات و پرهیز از رادیکالیسم میکردند و این نسل جوان بود که احساس میکرد که نمیشود و باید از خاتمی هم عبور کرد. این دفعه داستان کاملن متفاوت بود یعنی نسل اولیها و بزرگساالن خیلی امیدی نداشتند که حتی آرا خوانده بشود و فکر میکردند دوباره تقلب گسترده میشود .ولی در واقع این جوانها و زنان بودند که به تدریج فضای سیاسی را در بین سیاستمداران و در مجموعه اصالح طلبان عوض کردند و آنها را هم دنبال خودشان کشاندند .نه تنها تشویش به مشارکت در انتخابات کردند بلکه تشویق به این کردند که باید آمد و از آقای روحانی حمایت کرد و در واقع جوانان جنبش ساز شدند .این جوانان جنبشساز، رییسجمهوریساز شدند برای اینکه هم آقای هاشمی را آوردند؛ هم آقای خاتمی را آوردند؛ هم مجموعه مشاورین آقای خاتمی را فعال کردند .به غیر از یکی دو تا گروه سیاسی ،بقیه گروههای سیاسی را پشت آقای روحانی آوردند و این اقدام بسیار مهمی بود .یعنی مشارکت از سطوح پایین به سطح باال رسید .آقای روحانی اعالم نکرد من اصالح طلبم .آقای روحانی اعالم نکرد میخواهد «کن فیکون» بکند ولی با همان نگاه حداقلی که وضعیت یک مقدار بهتر بشود این جوانها رییس جمهوری ساختند. البته نقش خود آقای روحانی را هم نباید نادیده گرفت .روحانی بسیار خوب در مناظرههای تلویزیونی ظاهر شد .خیلی صریح و روشن ،با زبان بسیار روشن و مشخصی با مردم صحبت کرد .مثلن یک جمله بسیار کلیدی که از نظر من در کل همهایم مناظرهها کلیدیترین هست که امیدوار هستم که همین نقطه مرکزی اقدامات آقای روحانی قرار بگیرد .آقای روحانی گفتند که «بله؛ بهتر است در این مملکت سانتریفیوژ بچرخد ولی زندگی مردم هم باید بچرخد» .این به نظر من کلیدیترین و مهمترین حرف این انتخابات هست. زمانی به درد ما میخورد سانتریفیوژ بچرخد که این سانتریفیوژ در خدمت مردم باشد .اگر بنا باشد که چرخیدن این سانتریفیوژها باعث بشود که چرخ زندگی مردم نچرخد این سانتریفیوژ فایدهای برای ما ندارد .اینجاست که تفاوت ما با کره شمالی روشن میشود .در کره شمالی سانتریفیوژ میچرخد اما چرخ زندگی مردم نمیچرخد .به نظر من آقای روحانی تصمیم گرفت و گفت ما نمیخواهیم مدل کره شمالی را انتخاب بکنیم .ما میخواهیم اول زندگی مردم اولویت باشد .سانتریفیوژ بعد از اولویت زندگی مردم قرار بگیرد .حاال این به این منزله نیست که برنامه هستهای ایران تغییر خواهد کرد .ایران شرطش این بوده که میخواهد غنی سازی در خاکش انجام بگیرد؛ حق غنی سازی در خاک به رسمیت شناخته بشود .تحریمها هم برداشته بشود .به نظر
دوهفته نامهی الکرتونیک هفت کوچه /سال سوم /شامره / 24تیرماه 1392
من این نکتهای است که اگر تاکتیکهای مذاکره خوب پیاده بشود این اتفاق خواهد افتاد .یعنی با تدبیر میشود چرخش سانتریفیو ژها را با چرخش زندگی مردم را درست کرد .آقای روحانی این را در کارنامهاش داشته و به نظر من این تاثیر بزرگی روی تحریمها میگذارد و این پیامی بود که مردم در سراسر کشور از روستا تا شهر گرفتند .برخالف حرفهایی زده میشد که آقای احمدینژاد در روستاها پول داده است .در تحلیلهای گذشته مردم را به دو طبقه متوسط و طبقه فقر تقیسم میکردند. خاست طبقه فقیر را متفاوت از خاست طبقه متوسط میدیدند .آقای روحانی با گفتمانی که در این انتخابات نشان داد و بیان کرد؛ باعث شد که یک هدف برای کشور در نظر گرفته بشود .تعادل! طبیعتا زمانی آقای روحانی میتواند به این هدفش برسد که اجماع ملی شکل بگیرد. » »مــا در نهایــت یــک ۵+۱در میــان
کاندیداهــا داشــتیم .یعنــی تنهــا کاندیــدای اصالحطلــب آقــای روحانــی بودنــد و در مقابــل ایشــان پنــج کاندیــدای مســتقل کــه همــه بــه نوعــی یــا در عمــل یــا در ظاهــر گرایــش بــه جریــان اصــول گرایــی داشــتند. فکــر میکنیــد چــه اتفاقــی افتــاد کــه آقــای روحانــی بــا اینکــه پنــج رقیــف جــدی داشــت توانســت برنــده انتخابــات در دور اول بشــود؟
حقیقتجو :به نظر من آقای روحانی حرف دل مردم را زد .مردم میخواهند که شرایط زندگیشان بهتر بشود و مسوولین در طول این مدت از شخص آقای خامنهای گرفته تا احمدینژاد و بقیه ،گفتند که مردم اگر وضع زندگیتان بد است به خاطر تحریمهاست .مردم هم میخواهند یک کسی بیاید و کمک کند که تحری مها برداشته بشود .چرخ اقتصادی مردم بچرخد .کردم توانستند این ارتباط را بین زندگی و تحریمها برقرار کنند .به نظر من مه مترین حرفی که آقای روحانی زد همین بود و توانست .گرچه بعضی دیگر از کاندیداها از جمله والیتی در این زمینه نکاتی را گفته بودند .این یک نکته اساسی بود .نکته دوم اینکه آقای جلیلی یا قالیباف به عنوان کاندیدای نظام مطرح شدند در حالی که آقای روحانی این طوری نبود .سوم اینکه یادمان باشد مردم ایران ناراحت میشوند وقتی یک نفر مظلوم واقع میشود .مردم متوجه شدند که این جکومت نگذاشت آقای خاتمی کاندیدا بشود. هاشمی رفسنجانی را که یا ِر غار بود رد صالحیت کرد .وقتی هاشمی و خاتمی پشت آقای روحانی رفتند باالخره باعث شد این اتفاق بیفتد .یعنی مجموعه متغیرها این زمینه را فراهم کرد.
» »فکــر میکنیــد کــه بعــد از رای آوری آقــای روحانــی ،در اردوگاه اصولگرایــان هــم در حــوزه داخلــی جریــان اصولگرایــی و هــم واکنششــان نســبت بــه جریــان مخالفشــان و اصــاح طلبــان چــه اتفاقــی میافتــد؟
حقیقتجو :من فکر میکنم اولین اتفاقی که باید بیفتد که جریان اصولگرایی باید یاد بگیرد که با متن مردم ،با خواستههای مردم ارتباط برقرار کند .نه اینکه خواسته خودشان را به نام خواسته مردم تفسیر بکنند و از بلندگوها و رسان هها چیزی که خودشان میخواهند به نام مردم تفسیر کنند .تا زمانی که این اتفاق و تحول نیفتد جریان اصولگرایی نمیتواند خودش را بازسازی بکند .ولی ابتدا مشخص است که توی سر و کله هم میزنند .فکر میکنند اگر یشد. متحد میشدند نتیجه آرا متفاوت م یبینیم اگر ما به مجموعه آرا توجه کنیم م که حتی اگر مجموع آرا همه پنج کاندیداهای دیگر را جمع بکنیم فاصله آرا آنها با آرا آقای روحانی بسیار زیاد است .بنابرین اگر همین گفتمان موجودشان را حفظ میکردند و با هم متحد هم میشدند نمیتوانستند رای بیاورند .مگر اینکه تغییر گفتمانی میدادند .اگر تغییر گفتمانی میدادند اتحادشان میتوانست موثر باشد .غیر تغییر گفتمانی چنین چیزی را فراهم نمیکند .من امیدوارم این اتفاق خوب بیفتد. من همه اینها را هم دلسوز میدانم .از جلیلی که مواضع تندتری داشت و من مواضعاش را به هیچ عنوان قبول ندارم تا مثلن والیتی که معتد لتر بود .فکر نمیکنم که اینها دلسوز مملکت نیستند. تهایشان به شدت ضد مردم و ضد منتها سیاس ن طور مملکت هست .به نظر من همه اینها و همی برنده انتخابات که آقای روحانی است باید دست به دست هم بدهند و متحد بشوند و بدانند که مملکت بحرانهای اساسی دارد .تا زمانی که اجماع بین جناحی اتفاق نیفتد این بحرا نها حل شدنی نیست. به نظرم باید از اجماع و دیدگاه تمام نیروهای سیاسی ،از رادیکال تا میانه تا اولترا اصالحطلب استفاده کرد و یک حد وسط و راه حلی برای بحرانهای مملکت پیدا کرد و مملکت را از این وضعیت خطرناک نجات داد .وقتی که اتفاق نظر بین جناحهای مختلف هست ما توانستهایم چیزی را خوب پیش ببریم .وقتی جناحهای سیاسی رقابتهای حزبیشان را به منافع مملکت اولویت دادند آنجا مملکت ضرر کرده است .من امیدوارم که جناحهای مختلف سیاسی این انتخابات را رای به تعادل ،رای به بازگشت به عقالنیت رای به تدبیر جمعی بدانند.
4
» »احســاس میشــود کــه در هــر دو جبهــه اصولگرایــی و اصالحطلبــی نیروهــای معتدلــی وجــود دارد کــه بــه نظــر میآیــد بزرگتریــن ائتــاف را طــی ســالهای گذشــته حــول آقــای روحانــی انجــام دادنــد. برخــی از کارشناســان سیاســی اعتقــاد دارنــد کــه بعــد از ایــن انتخابــات شــاهد پدیــد آمــدن یــک جبهــه سیاســی جدیــد بــا نامــی ماننــد جبهــه اعتــدال گرایــان یــا میانهروهــا خواهیــم بــود .در ایــن جبهــه از آقــای خاتمــی تــا آقــای هاشــمی ،از آقــای مطهــری و عســگراوالدی تــا برخــی از نیروهــای اصــاح طلــب معتــدل میتواننــد وجــود داشــته باشــند .آیــا شــما هــم قائــل بــه ایــن هســتید کــه جبهــه ســومی در درون سیســتم سیاســی ایــران بــا ایــن هویــت در حــال شــکل گیــری اســت؟
حقیقتجو :واقعیت این است که این قضیه خیلی بستگی به عملکرد آقای روحانی خواهد داشت .آقای روحانی باید امتحانش را بعد از این که رییس جمهوری شد پس بدهد و معلوم بشود که چقدر میخواهد کمک بکند که این اتفاق بیفتد .چیدمان نیروهایش نشان خواهد داد که آیا این جبهه اعتدالی که شما میگویید شکل خواهد گرفت یا نه .اما فارغ از اینکه این جبهه شکل بگیرد یا نه ،من فکر میکنم که گروههای مختلف هویت خودشان را باید حفظ بکنند. اصالحطلبان باید هویت سیاس خودشان راحفظ بکنند و همچنان خواستار دستیابی به مطالباتشان مانند توسعه سیاسی و اصالحات سیاسی باشند .در مملکت اصالحات اقتصادی اتفاق نمیافتد مگر اینکه اصالحات سیاسی اتفاق بیفتد .اصالحات سیاسی هم اتفاق نمیافتد مگر اینکه اصالحات اقتصادی اتفاق بیفتد .اصالحات سیاسی و اصالحات اقتصادی الزم و ملزوم هم هستند .بنابراین جبهه اصالح طلبی که دغدغه اصالحات سیاسی را دارد باید هویتش را با رهبری آقای خاتمی حفظ بکند. اگر الزم میداند این هویت را بازتعریف بکند .اما این بدین معنا نیست که لزومی به همکاری نیست. به نظر من ضمن حفظ هویت گروهها و جریانهای سیاسی اینان در بعضی حوزهها مانند برنامه هستهای میتوانند اشتراک نظر داشته باشند و کار مشترک بکنند .برنامه هستهای برنامهای است که ما نیاز به تعادل و رویکرد متعادل در این حوزه داریم .آن هم این است که در داخل کشور همه کمک کنند که پرونده هستهای به نفع ایران زودتر بسته بشود. خانم حقیقتجو از وقتی که به ما دادید خیلی متشکرم.
5
آیا روحانی میتواند به وعدههای انتخاباتیاش عمل کند؟ گفتوگو با کاوه آهنگری /احمد رافت
«حسن روحانی» رییسجمهوری جدید جمهوری اسالمی ایران در جریان کارزار انتخاباتی و حتی در روزهای بعد از پیروزی در انتخابات ۲۴خرداد ،وعدهها و قولهایی به اقشار مختلف مردم ،اقوام و پیروان اقلیتهای دینی داد ،که گفته میشود یکی از عوامل موثر در پیروزی ایشان بوده است. ما تالش خواهیم کرد در گفتگو با اقشار مختلف جامعه ،فعالین مدنی ،نمایندگان اقوام و پیروان اقلیتهای مذهبی ،با انتظارهای آنان از رییسجمهوری جدید آشنا شویم .در اولین برنامه با «کاوه آهنگری» ،از اعضای رهبری حزب دمکرات کردستان به گفتگو نشستیم. از آقای آهنگری نظرشان را در رابطه با برخی وعدههای انتخاباتی «حسن روحانی» در رابطه با حقوق اقوام پرسیدیم .آقای روحانی در ارومیه صحبت از ماده ۱۵قانون اساسی که حق استفاده از زبان مادری را برسمیت میشناسد .آیا این ماده که در ۳۴سال عمر جمهوری اسالمی به اجرا در نیامده است اینبار آنچنان که حسن روحانی متعهد شد ،به اجرا گزارده خواهد شد؟ کاوه آهنگری معتقد است « ابتدا باید سنگ محک را مشخص کنیم ،آیا باید از انتظارات خودمان حرکت کنیم و یا از واقعیتی بنام جمهوری اسالمی با کم و کیف خودش» .او در ادامه میافزاید« قانون اساسی خود قانونی است که حقوق بشر را زیر پا میگذارد چون مثلن از یک کرد سنی حق کاندید شدن برای احراز مقام
ریاستجمهوری را سلب میکند .ولی گذشته از آنچه در قانون اساسی آمده است ،باید مصوبات دیگر نهادها چون شورایعالی امنیت ملی را هم در نظر داشت که محدودیتهای دیگری را بوجود میآورند». یکی دیگر از خواستهای اقوام ایرانی ،بویژه کردها و بلوچهای سنی ،حضور در دولت و در راس ادارات و مناصب دولتی است .این خواست در دیدار رهبر اهل تسنن بلوچستان، «موالنا عبدالحمید» ،با حسن روحانی در تهران پس از پایان انتخابات مطرح شد .قبل از انتخابات هم روسای طوایف عرب خوزستانی هم در مالقات با روحانی خواست مشابهی را مطرح ساخته بودند. کاوه آهنگری به مصوبهای که در شورایعالی امنیت ملی به تصویب رسیده است و در آن آمده است که سنیها نمیتوانند وزیر، معاون وزیر و یا رییس ادارات دولتی سراسری شوند اشاره میکند و میافزاید « کردی چون «محمدرضا رحیمی» اگر توانست به مناصب باال راه یابد به دو دلیل است ،اول اینکه شیعه است و بعد از آن بخاطر اینکه خادم والیت است و به هیچ وجه جامعه کرد را نمایندگی نمیکند». کاوه آهنگری معتقد است که نباید انتظار زیادی از حسن روحانی و نظام داشت و «نمیشود به وعدههای ایشان امیدوار بود» ولی باید به به فریاد آزادیخواهی مردم امیدوار بود .آهنگری معتقد است « باید به آن فریاد زندانی سیاسی باید آزاد گردد که در سالنهای سرپوشیده در زمان کارزار انتخاباتی طنین انداخت امیدوار بود».
دوهفته نامهی الکرتونیک هفت کوچه /سال سوم /شامره / 24تیرماه 1392
6
متن سخنرانی ارسالی «مازن درویش» مدافع حقوق بشر سوریهای از زندان در خصوص دریافت جایزه بنیاد حقوق بشر «برونو کرایسکی» برای سال ۳۱۰۲به خاطر فعالیتهای حقوق بشریاش. «هیات مدیره و کارکنان محترم بنیاد برونو کرایسکی خانمها و آﻗﺎﻳﺎن، در ابتدا میخواهم از تک تک شما به خاطر حضورتان در این مراسم و به دلیل الیق دیدن اینجانب به جایزهای که نام برونو کرایسکی را یدک میکشد ،تشکر کنم .نشانی که شخصیتهایی نامهای از مازن درویش چون نلسون ماندال ،بینظیر بوتو و لوال داسیلوا پیش از من آن را دریافت کردهاند. هر چند ،شعف بزرگتری برای یک زندانی وجود ندارد جز آن حسی که دنیای بیرون او را در یاد خود نگه دارد ،اما با ویرانی و خونریزی که سرزمین مرا فرا گرفته ،احساس شادی برایم به مثابه ی یک شی ،زینتی است که از داشتن آن شرمگین می شوم. به بنیاد حقوق بشر کرایسکی خانمها و آﻗﺎﻳﺎن… ترجمه :واحید قاراباغلی میخواهم اعترافی بکنم: همیشه با حیرت به آقای کریسکی نگاه کرده و از خود پرسیدهام که چطور یک دولتمرد و یک جنگجوی سرسخت ،کشور خود را به بیطرفی پایدار سوق داد و داوطلبانه از سرمستی پیروزی و لذت غلبه گذشت .تا این که متوجه شدم که جنگ برندهای ندارد ،همه بازنده هستند ،و هیچ مزیتی در جنگ نیست مگر پایان آن. از بغداد به بوداپست ،لبنان و پراگ و از ویتنام به دو کره ،آموختهام که در جنگ هیچ چیز خوبی وجود ندارد به جز پایان یافتن آن ،و از قربانیان جنگ به قربانیان عدم تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی ،به رواندا و بوسنی به قربانیان ظلم و ستم در جهان عرب و فرانکو و پینوشه و سرهنگ یونانی ،یاد گرفتم که راه رسیدن به دموکراسی همانقدر از مسیر افراط گرایی و تروریسم دور است که از دیکتاتوری و استبداد. خانمها و آﻗﺎﻳﺎن، شاید ،وضعیت سوریه بدتر از بدترین کابوسهای شبانهمان است ،اما آیا میتوانیم از حق تغییر وافعیت اطرافمان و یا خواسته بهحقمان بر داشتن آزادی ،کرامت و حق شهروندی ،یا وظیفهمان در قبال کاهش نابرابری و آوردن آزادی بیشتر به جامعهمان دست بکشیم ،فقط برای این که این اشعار همواره ابزارهای ایدئولوژیک در دست رژیمهای خودکامه و مستبد و جنبشهای خشونتآمیز و تکفیری بودهاند؟ آیا دوباره و دوباره مجبور به جویدن و نشخوار تجربهی ازدواج ظلم و فساد در جهان عرب هستیم که ثمرهای جز افراط گرایی ،خشونت و تروریسم نداشته است؟ بله… ما آزادی ،عزت و عدالت میخواهیم و بله ما سزاوار آنیم ،اما مسلمن آن آزادی به مثابه مردن زیر شکنجه و یا قتل عام نیست .کشته شدن به واسطه بمبی از یک هواپیمای جت و یا خودروی بمبگذاریشده نیست.
زندانی شکنجه شده
7 ِ آزادی زیستن بر پایهی اشتراک و ائتالف ارزشهای جهانشمول حقوق بشر و حفظ حریم خصوصی روابط اجتماعی به منظور تغییر شکل حوزه بشر جهانی است که باعث میشود زندگی به خودی خود یک تجربه اخالقی انسانی باشد و ما به آن به گونهای بنگریم که گویی به دیگران بیشتر تعلق دارد تا به خود ما. خانمها و آﻗﺎﻳﺎن، ای کاش زمان اجازه میداد تا میتوانستم نامی برده باشم از بسیاری از افراد از طریق تریبون شما ،اما آنها خیلی بیشتر از زمان و دور از کلمات برای توصیف هستند. میخواهم یادی کنم از همکارانم که همراه با من بازداشت شدند و آن دسته از خوششانسها که بازداشت نشدند. من افتخار دارم که با شما کار کردم و رویاها و غمهای شما را از نزدیک لمس کردم. دوستان من که با وفاداری و پایبندی خود به آنچه که ما اعتقاد داریم مرا متحیر کردند:
ایمان خود را از دست ندهید ،ایمانتان را از دست ندهید حتی در قبال آنهایی که شما را به گناه متهم میکنند. خانواده فوقالعاده من… از شما سپاسگزارم به خاطر صبرتان ،محبت و حمایتتان برای تمام این سالهای سخت: هیچ چیز بدون حضور شما معنیدار به نظر نمیرسد. زندانبانان و به خصوص آنهایی که در روز اول عید قربان به سراغ من آمدند و فکر میکردند که مسوولیتشان تنبیه من در این ده ماه بوده است. برای همهمان متاسفم و برای فرزندان شما زندگی شاد ،به دور از ترس و شکنجه ،و لیکن پر از امید و شادی و تعطیالت ،و عشقی که دو فرزند من اینانا و عداد تقسیم شده ،آرزو میکنم. خانمها و آﻗﺎﻳﺎن، در این گیر و دار دیوانهوار خشونت ،بسیاری از عزیزانم را از دست دادم ،آنها کشته شدند،
بازداشت ،زخمی ،ربوده ،و بیخانمان شدند، مانند همکارم دکتر ”ایهم غزول” و دوستم “حسن احمد ازهری” ،پسر عمویم ستوان اول ”علی درویش” ،و برادرم ”سامی عاقل” و دوستم “خلیل معتوق”. در مقابل آنها و خانوادههایشان… تعظیم میکنم. اشک هایم را بر چشمانم گره می زنم چرا که اشک هایم کمتر از غم و اندوه شماست ،و برای شما صدایم را به خورشید فریاد می زنم تا بار دیگر دست در دست هم و به گریه بخوانیم: واحد واحد واحد ملت واحد سوریه. خون سوریه یکی است. آینده سوریه یکی است. مازن درویش دهم ژوئن ۲۰۱۳
تــرکـــیه...
جامعهی هنری و فرهنگی ترکیه .به همان میزان که میشود در شهری چون استانبول جنب و جوش هنرمندان و روشنفکران و حضور پررنگ هنر و فرهنگ را در زندگی عادی مردم دید به همان اندازه نیز میتوان ردپای آنان را در جنبشهای اجتماعی و سیاسی پیدا کرد. شاید تفاوت حرکتهای اعتراضی در کشورهایی چون ایران و مالزی با جامعهی به نسبت توسعهی یافتهی ترکیه در همین باشد که در چنین مواقعی همهی گروههای معترض به وضعیت موجود ،جدای از اختالفات فکری و عقیدتی ،به آسانی و با سعهی صدر تمام ،برای دست یافتن به هدفی مشترک در کنار هم جمع میشوند .لیبرالها ،الییکها ،اسالمگرایان ضدامپریالیسم ،طرفداران محیط زیست و همجنسگرایان ،همگی در اعتراض به دخالت دولت «رجب طیب اردوغان» در امور شخصی و زیر سوال رفتن اصل اساسی جدایی دین از دولت گرد هم آمدهاند. از نکات بسیار مهم و جالب توجه دیگر در این حرکت اعتراضی سویهی اقتصادی نداشتن آن است .حزب اسالمی عدالت و توسعه به رهبری اردوغان با وجود آنکه توانسته است تا اوضاع اقتصادی مناسبی را برای مردم فراهم کرده و سبب شود که ترکیه در راس هرم کشورهای اروپایی قرار بگیرد که دارای رشد اقتصادی
باالیی هستند ،اما از دیگر سو نتوانسته است تا در زمینهی احترام و گسترش آزادیهای فردی و اجتماعی کارنامهی قابل قبولی به جا بگذارد. این موضوع نشان از رشد باالی فرهنگی مردم ترکیه دارد که حاضر نیستند تا آزادیهای بنیادی و اصولی موجود در قانون اساسی کشورشان را به قیمت برخورداری از امکانات مناسب مالی و رفاهی قربانی کنند .کافیست تا همین شرایط را برای مثال با جایی مانند امارات مقایسه کنیم که مردم آن از نظر آزادیهای فردی ،سیاسی و اجتماعی در قیاس با ترکیه دههها عقبتر هستند اما به سبب برخورداری از شرایط مناسب اقتصادی کمترین شکایت و اعتراضی به این تضییع حقوق خود نکرده و نمیکنند .شکی نیست که با وجود برخوردهای تند و خشونتآمیز دولت اسالمگرای اردوغان و سانسور اتفاقات و اعتراضات اخیر در بیشتر رسانههای این کشور ،حزب عدالت و توسعه اگر سودای ماندن در قدرت را داشته باشد باید که به خواستههای مردم این کشور تن دردهد .مردم ترکیه از نظر درک و دانش سیاسی و فرهنگی همچون مردم کشورهای عقبماندهای چون تونس و مصر و لیبی نیستند که اسالمگرایان بتوانند به تدریج جای پای خود را در آن محکم کنند و آیندهی نزدیک این موضوع را به دولتمردان این کشور ثابت خواهد کرد.
جایی دیگر
پس نشینی تند /اکبر ترشیزاد
شاید مقایسهی شرایط سیاسی ،اقتصادی و فضای فرهنگی کشورهایی چون امارات متحدهی عربی ،ترکیه ،مالزی و سنگاپور با یکدیگر کار چندان درستی نباشد. اما برای دریافت آنچه امروز در این جوامع میگذرد ،روش مفیدی است .باوجود شباهتهای فراوان نژادی و مذهبی در نمونههای یاد شده و الگوبرداری تقریبن یکسان این کشورها در روند توسعهی اقتصادی از همدیگر ،آنچه که ترکیه و سنگاپور را از دبی و مالزی متفاوت میکند ،نقش و حضور پررنگ عنصری به نام فرهنگ و هنر و نقش روشنفکران و هنرمندان در تغییرات پنجاه سالهی اخیر این دو کشور است. آنچه که امروز در ترکیه به بهانهی اعتراض به تخریب فضای سبز و محیط زیست و نوسازی شهر استانبول میگذرد و دامنهی آن بهتدریج تمامی این کشور را فراگرفته است ،مشتی است نمونهی خروار از حضور موثر و تاثیرگذار و رصد آگاهانهی مسایل سیاسی و فرهنگی در
دوهفته نامهی الکرتونیک هفت کوچه /سال سوم /شامره / 24تیرماه 1392
8
راه ممکن برونرفت از بحران سوریه به نظر می رسد که جنگ داخلی سوریه به بن بست رسیده. تا به حال رسم بر این بوده که برنده با پیروزی کامل و سلطه همه جانبه سیاسی و نظامی ،همه چیز را در جا ببرد .در سوریه ولی اکنون چنین نیست و از اینرو هر دو سوی ماجرا -حکومت و نیروهای شورشی -بیشتر به جنایات جنگی متوسل شدهاند. خشونتی تراژیک که آتش آن از همان آغاز توسط رقابتهای ژئوپلتیک منطقهای باد زده میشد؛ و با توجه به ابعاد بینالمللی این واقعیت، دالالن قدرت در آینده باید این رقابتهای منطقهای را نیز در نظر داشته باشند. بحران سوریه نه در سوریه و نه در سال ٢٠١١ شطرنج آغاز شد .این بحران نتیجه بازی سوم ِ بین تشیع و تسنن است که دنباله بازیهای اول و دوم آنها -در افغانستان و آسیای میانه -در ٣٠ سال گذشته است .دو بازی نخست ،مصر ،قطر و ترکیه را به عنوان محور قدرتمند نفوذ تسنن ِ طرف دیگر ،ایرا ِن شیعه در تالش رو کرد .از برای مقابله با این نفوذ به ائتالف با حزباله و سوریه دست زده است .بنابرین قویترین رقابت ِ جنگ سیاسی که خود را در حال حاضر در جانبی سوریه متبلور کرده ،نبرد بین عربستان سعودی و ایران است. سوریه امروز توسط قدرتهای استعماری اختراع شده و ثمرهی دو پدیده زیراست: پیما ِن سایکس پیکو در ١٩١۶ جنگ جهانی اول که عملن مناطق عربی امپراتوری عثمانی را که خارج از شبه جزیره عربستان بودند به مناطق تحت نفوذ و کنترل انگلیس و فرانسه تقسیم کردند. در صد سال گذشته ،امّا ،همه چیز فرق کرده .نه تنها بنیان جنگ سرد کنده شده ،بلکه لوانت در ۵٠سال گذشته شاهد کاهش نفوذ قدرتهای بزرگ خارجی و افزایش فعالیت کشورهای خلیج [فارس] بوده است .با وجود اینکه روسیه و ایاالت متحده هنوز در منطقه نفوذ دارند ،ولی این رقابت ایران و عربستان سعودی است که به
نظر می رسد آینده منطقه را شکل خواهد داد. دلیل بخشی از این تغییر دینامیک در منطقه، تقویت نفوذ ایران در عراق است و نه نتیجه براندازی حکومت سکوالر عراق توسط دولتهای غربی در جنگ سال ،٢٠٠٣که در را برای بازگشت شیعیان به قدرت در عراق پس از پنج قرن باز کرد .بازگشت به لحظهی تاریخی سال ١٣۵۴میالدی هنگامی که سلیمان عثمانی برای اولین بار بینالنهرین را فتح کرد و به سیادت شیعیان در بغداد پایان داد. دولت ملت عراق که توسط «گرترود ب ِل» نویسنده و مکتشف که نقشه عراق را سال ١٩٢٠ترسیم کرد -ابداع شد ،دیگر وجود ندارد .یکی از ویژگیهای ُکلُنیالیزم [مکتب استعماری] پشتیبانی قدرتهای استعماری از ِ رهبری اَقلیت بود و این دیگر قابل قبول نیست. ِ بازنگاری لوانت را میطلبد ،نگارشی زمان حال به دست ساکنان منطقه و نه استعمارگران اولیه. رابطه میان تهران و بغداد با رابطه بین این دو پایتخت در زمان صدام متفاوت -و در آینده، بسیار نزدیکتر -خواهد بود .عربستان سعودی این را قبول نخواهد کرد ،اما جنگ تنها راه حل نیست .نرمش و خالقیت سیاسی ایران در سوریه ،و انعطاف پذیری عربستان سعودی و خالقیت سیاسیاش در عراق ،میتواند راه حلی بدون نیاز به درگیری بیشتر ارائه دهد .بنابرین، بها دادن به بازی قدرت بین عربستان سعودی و ایران برای پایان دادن به جنگ داخلیِ سوریه از هر گزینه نظامی بهتر است. ادامه جنگ سوریه فصلی است دیگر از کتاب کهنه سی سال گذشته منتهی در شرق .همچنین
لِ وانت نو ،تغییر شیوه بازی ترجمه کامران موسوی توضیح ضروری: واژهی «لوانت» که در این مقاله به کار گرفته شده ،به نوعی ترجمه التین «بالد الشام» یا «المشرق العربی» محسوب میشود ،این واژه میتواند به جغرافیای سیاسی و فرهنگی کشورهای شرق مدیترانه (ناحیه شام یا سوریه قدیم) ،ناحیهای بین فالت آناتولی و مصر ،شامل کشورهای لبنان ،سوریه ،اردن، فلسطین و ناحیههایی از جنوب ترکیه ،جنوب غرب عراق و صحرای سینای مصر اطالق شود. نویسندگان در اینجا واژه لوانت را برای تشریح مسایل منطقهای و مربوط به سوریه ،بهکار گرفتهاند.
9 با باال گرفتن خشونتها ،اقلیتهایی که سابقن علیرغم تفاوتهای مذهبی و فرهنگیشان در کنار هم زندگی میکردند ،ازین پس همین تفاوتها را به عنوان نکات الزم برای درگیری خواهند دید .باز توزی ِع صلحآمی ِز قدرت سیاسی در سوریه و عراق ،بنابرین ،به ساختارهای سیاسی مبتنی بر مشارکت صمیمانه گروههای اقلیت نیازمند است. شاید بده-بستانی الزم باشد که در آن تشیع تسلط خود را در سوریه با نفوذش در عراق تاخت بزند .بهعالوه ،مشارکت واقعی گروههای اقلیت ضروریست :در عراق مدیریت شیعه باید با اقلیت سنی ،و در سوریه اقلیت شیعه با اکثریت سنی ،باید کنار بیایند .و در هر دو کشور ،منطقه کردستان چشماندازی نو و خاص خود را میطلبد. در همین حال به یک سری واسطه معتبر نیاز خواهد بود که در پشت صحنه ایران و عربستان
سعودی را برای پایان دادن به دشمنیها آماده کنند .یک میز مذاکره دیگر میتواند فرمول محلی سوریه برای کنار آمدن دولت و اپوزیسیون را بیابد .و میز سو ِم بین المللی مذاکره با شرکت روسیه ،آمریکا و چین که میتواند در طرح ایجاد یک ساختار جدید نقش پشتیبان را ایفا کند .این میانجیگرها همچنین باید نوع دیگری از فرهنگ را تبلیغ کنند .فرهنگی که در آن تغییرات اجتناب ناپذیر در منطقه نه با دشمنی ِ “هدف اصلیِ ” اجتناب و تعداد تابوتها ،بلکه با از درگیری عمده بین ریاض و تهران ،تعریف میشود .خواست نهایی باید جلوگیری از بازی شطرنج شماره سه باشد :درگیری عمده تسنن و تشیع در کناره های دجله و فرات .و اینکه رییس جمهور اسد بماند یا نه باید از مذاکرات و توافق طرفین نتیجه شود و نه یک پیش شرط. جنگ سوریه نه یک جنگ داخلیِ ملی ،بلکه ِ ساختاری منطقهای است. تجلی یک تغییر
تالشهای میانجیگر که این واقعیت را تشخیص ندهند ،دستاوردی نخواهند داشت. لوانت تنها منطقهایست در سراسر جهان که ساختارش را از جنگ جهانی اول تا به حال به حفظ کرده است .اکنون ،لیکن ،به یک ِ لوانت جدید که در آن برای بقا “احتیاجی به کشتن” نیست ،نیاز است .هر چند که این ممکنست رادیکال به نظر برسد ،ولی باید راه ِ های همزیستی با وجود تفاوت های مذهبی و فرهنگی را یافت و منادی بنای یک منطقه نوین شد. و اگر چنین تالشهایی توسط کسانی که با روایات ملی و فردی این منطقه آشنا هستند ،و ِ هست سیاسی” نیستند، فقط به دنبال “هر آنچه دنبال شوند ،احتمال موفقیتشان بیشتر خواهد بود.