آرمان شهر 14
اروپائيان درگير جنگي که ربطي...
هزينه ساليانه واقعي درگيري در افغانستان را –به جاي فقط ي��ک ميلياردي که در بودجه دفاع بدان اختصاص يافته– تا ۳ميليارد يورو برآورد کرده اس��ت ،صورت حسابي معادل ۳۶ميليارد يورو در فاصله س��ال هاي ۲۰۰۱تا ،۲۰۱۳يعني تاريخي که قرار اس��ت بي��رون بردن محتم��ل نيروها آغاز گردد. آقاي کارل-تئ��ودور زو گوتنبرگ (Karl-Theodor zu )Guttenbergوزي��ر دفاع فدرال ،ب��ه داليل اقتصادي و کارآئ��ي نظامي ،ميل دارد با تکيه به پش��تيباني خانم مرکل ش��مار ي��گان هاي مأمور در خ��ارج از کش��ور را دو برابر کند ،اما در عين حال يک س��وم از ش��مار س��ربازان بکاهد (تعداد آنه��ا به ۱۸۰هزار تن خواهد رس��يد) که هماهنگ با حذف عملي خدمت اجباري مش��موالن است ،که ارتش آلمان از هنگام تأس��يس در س��ال ۱۹۵۵برآن تکيه داشته. احزاب ليبرال ،س��بز و چپ حاضرند با تعليق سربازگيري از مش��موالن نظام وظيفه ،که (از هنگام کاهش مدت آن به ش��ش ماه) از لحاظ نظامي بس��يار تبعيض آميز و ناکارآمد ش��ده است کنار آيند ،اما دموکرات هاي مسيحي ()CDU و مس��حيان باواريا ( ،)CSUکه هن��گام کنگره خود در ماه اکتبر ۲۰۱۰در باره آن به بحث نشستند ،وزنه خويش را به کار گرفتن��د تا نظام وظيفه داوطلبانه گس��ترده تري را براي انجام خدم��ات مدني جايگزين آن کنند .نظ��ام تازه از ماه ژوئيه آينده جايگزين سربازگيري خواهد. ارتش آلمان که از بنياد مي بايس��ت دموکراتيک ،صلح جو، و مرکب از «س��ربازاني ش��هروند» باش��د ،در آغاز به حال خود رها نش��ده بود .پيش از سال ،۱۹۹۰جمهوري فدرال آلم��ان ( )RFAو جمهوري دموکراتي��ک آلمان (،)RDA که هيچک��دام از حاکميتي همه جانبه برخوردار نبودند ،در عمليات بين المللي موس��وم به «حفظ صلح» ش��رکت نمي کردن��د .روز ۲اکتبر ۱۹۹۰به دنبال س��قوط «ديوار برلين»، مذاک��رات معروف به « ،)۹( »۴ + ۲ب��ه عهدنامه وحدت و انتق��ال حاکميت انجاميد .قانون اساس��ي آلمان غربي که به آلمان متحد تحميل ش��د ،برخالف قاعده اي که در شماري از کش��ورها (از جمله فرانسه) جاري است ،مقرر داشته که هم��ه مأموريت هاي نظامي در خارج از کش��ور را مجلس بايد تصويب کند. ه��ر تصمي��م مهمي –مانن��د تمديد مأموري��ت– ناگزير به «مش��قي سرگيجه آور از سياس��ت داخلي ( »)۱۰تبديل مي ش��ود ،که به تصويب زنجيره اي از تنگناهاي دست و پاگير م��ي انجامد ،تا جائي که اين احس��اس را در نظاميان برمي انگيزد که پش��تيباني رهبران سياسي بدون ايراد هم نيست. گذشته از آن س��لوک ارتش آلمان را يک بازرس پارلماني نيروهاي مسلح بطور روزمره دنبال مي کند .اين بازرس که مجلس ،با رأي مخفي ،براي مدت پنج س��ال برمي گزيند، نه س��مت نمايندگي دارد ،نه کارمند دولت اس��ت ،و نه به طري��ق اولي يک نظامي؛ وي «ب��ا دغدغه حمايت از حقوق بنيادي��ن ،و در مقام رکن کمکي مجلس براي اعمال کنترل» انتخاب مي شود. دولت آلمان ناگزير مي بايس��ت اوض��اع و احوالي را پديد آورد تا افکار عمومي رفته رفته گس��يل ارتش به س��رزمين هائ��ي بيرون از اروپا و فراس��وي ناحيه طبيعي مداخله اين پيم��ان را بپذي��رد؛ ناتو پ��س از نابودي دش��مني که اتحاد ش��وروي ب��ود ،ديگر خود را «ب��دون مرز» مي انگاش��ت. نخستن مش��ارکت بين المللي [ارتش آلمان] در کامبوج در سال ،۱۹۹۳در قالب مأموريتي پزشکي از همين رويکرد بر مي خاس��ت .سپس مأموريت سومالي در سال ۱۹۹۴باز در چهار چوب اقدامي بشر دوستانه پيش آمد. «دشمن ما نه طالبان که تروريسم است» اما گذار واقعي «از فرهنگي خويش��تندار به مش��ق و مشي قدرت ( ،»)۱۱در س��ال ۱۹۹۹به تصميم گرهارد ش��رودر ( )Gerhard Schröderصدر اعظم سوسيال دموکرات اين کش��ور با مش��ارکت آلم��ان در عملي��ات نظامي عليه صربستان و جنگ کوسوو سرگرفت :نخستين محک تجربه در ميدان نبرد .پس از س��ؤ قصدهاي سپتامبر ،۲۰۰۱درگير ش��دن در کنار آمريکائي ها در «جنگ عليه تروريس��م» در س��ال ۲۰۰۳با پديداري نيروي بين المللي کمک به استقرار امنيت افغانس��تان دنبال ش��د .آلمان يکپارچه که «وضعيت
Armanshahr سال سوم شماره 15و -16حمل ،1390اپریل 2011
اس��تثنائي تاريخي عدم حاکميت ( »)۱۲را پش��ت سر نهاده و بازيگر اقتصادي عمده اي بود ،آنگاه به لطف نس��ل تازه اي از رهبراني که پس از جنگ جهاني دوم چش��م به جهان گشوده بودند خواست تا «عادي بودن» خويش را به نمايش گذارد ،نسلي که بر آن بود «وظيفه زنده نگهداشتن خاطرات دروان نازي ديگر [نمي بايد] مانع بازدارنده اي بر س��ر راه آلمان در صحنه بين المللي باشد». از آن هنگام ارتش آلمان رس��التي را در مداخالت خارجي براي خود بازشناخته است :کنگو ( ،)۲۰۰۶چاد ( ،)۲۰۰۷يا (از س��ال )۲۰۰۸عليه دزدان دريائي سوماليائي در اقيانوس هند .اما همواره در عملياتي محدود به زمان و مکان دس��ت ب��ه عمل زده که مجلس نيز با دقت آنها را زير نظر داش��ته است؛ عملياتي از چش��م انداز همبستگي بين المللي و باز س��ازي هاي دوران پس از ستيزه ها ،بدون ادعاي ارتباط با امني��ت جمهوري فدرال آلمان و با اي��ن نگراني که کاربرد جن��گ افزاره��ا در چارچوب حفاظ��ت از نظاميان محدود بماند. در آلم��ان همانند کش��ورهاي ديگر اروپا ،اف��کار عمومي حساس��يت اندکي به برهاني نش��ان مي دهد که مي خواهد ثابت کند سرنوش��ت آزادي شهروندان شان ،در کوهساران افغ��ان ،رقم مي خورد .آقاي کارل فون ووگو (Karl von )Wogoاز ح��زب دموک��رات مس��يحي و رئيس پيش��ين کميس��يون فرعي دف��اع در پارلمان اروپا ،ک��ه خود هوادار مداخله غرب بوده اس��ت ،مي پرس��د «چرا امروز بايد آنجا بمانيم؟» .اين سردسته و راه بر ديپلوماسي اروپائي با تصريح اينکه «دشمن ما تروريسم بين المللي است و نه طالبان؛ اين وظيفه اي نظامي نيس��ت بلکه کار پليس است» ،يادآور مي ش��ود که آلمان با ه��دف تضمين ثبات افغانس��تان خود را درگير س��اخته ،به همانگونه که پيشترها براي ثبات کوسوو پا ب��ه ميدان نهاده ب��ود :اولويت براي پليس ،دادگس��تري، آموزش ... مس��ئله منطقه بالکان يک نگراني واقع��ي براي مردم آلمان ب��ود که لزوم درگيري نظامي را به چش��م مي ديدند و مي خواس��تند از وق��وع قتل عام هائي در يک کش��ور اروپائي جلوگي��ري کنند .حال آن که افغانس��تان در دوردس��ت ها قرار دارد .همانوقت ها هم به دش��واري مي توانستي براي «فروش» در گي��ري ها در آفريقا –کنگو ،چاد– خريداراني بياب��ي .فقط عملي��ات ضد دزدان دريائ��ي در اقيانوس هند ب��ود که خصلت هائ��ي آرماني ارائه م��ي داد :برکنار از بيم قربان��ي کردن غي��ر نظامي��ان؛ جنگي ميان «حرف��ه اي ها» (دزدان دريائي عليه س��ربازان)؛ گون��ه اي خيال برانگيزي (رومانتيس��م)( ،راهزنان درياها ،آب ه��اي گرم)؛ حفاظت از مس��يرهاي بازرگاني (مأموريتي براي سالمت عمومي)؛ اقدامي چند مليتي ،و غيره. به عقيده هانسن ،راهبرد کنوني اشتباه است :سربازاني بيشتر براي وضعيتي که رو ب��ه وخامت مي رود .اما اين روزنامه نگار ،هواخواه جهان سوم ،ميليتاريسم گريزي که مي گويد همانند گروه نويس��ندگان روزنامه اش برآش��فته است ،مي پرسد که آيا راهبرد ديگري مي توان يافت؟ «مداخله کنوني چندان ثمري به بار نياورده اس��ت .خوب ،حاال چه؟ افغان هائي را که تا به حال به دنبال خود کش��يده ايم رها کنيم و برويم؟ اما اگر ناتو افغانس��تان را ترک کند ،آيا همان اندک چيزهائي هم که وجود دارد از هم نخواهد پاشيد؟» خانم مرکل همانند بيش��تر همتاي��ان اروپائيش به تأکيد مي گوي��د که «ما در افغانس��تان ،براي [حف��ظ] امنيت آلمان و [رعايت] حقوق بش��ر نبرد مي کنيم» .يک ديپلومات روي دس��ت وي بلند مي ش��ود «تاکنون در آلم��ان بخت يارمان بوده است .اما س��ؤ قصدهاي لندن و مادريد رخ دادند .»... وي اين نکته را برجس��ته مي سازد که حدود چهل ملت در ائتالف نيروي بين المللي کمک به امنيت افغانستان حضور دارند« :همه هستند ».و ما از اينکه بخواهيم «افغانستان را به يک سوئيس تازه تبديل کنيم» چشم پوشيده ايم. مخاطبان ما يادآور مي شوند که اين ستيزه بُعدي ژئوپوليتيک يافته که به سرتاس��ر آسياي مرکزي مربوط است ،و نه فقط به س��بب خطوط لول��ه نفتي يا مواد اولي��ه .اينها بر آنند که «اين ناحيه ،پهنه خاکي ش��کننده اي است که مي بايد ثبات يابد ».به عقيده يکي از آنها ،همين دليل نياز اين کش��ور به کمکي دراز مدت است :از سال هاي دهه ،۱۹۷۰آلمان سه بار خود را موظف به آم��وزش مأموران پليس افعاني ديده
بود .در س��ال هاي دهه ،۱۹۶۰افغانس��تان نخستين کشور برخوردار از کمک هاي آلمان بود .امروز هم باز دوباره اين کشور کمک گيرنده نخست شده است (... )۱۳ نبايد براي «خشنودي آمريکائي ها جنگيد» آغ��از رابطه ژرمن و افغان به بيش از صد س��ال پيش برمي گردد .در سال ۱۹۱۹پادشاه افغانستان به قيصر آلمان کمک کرده بود تا پس از شکست [در جنگ اول جهاني] از انزواي ديپلوماتيک بيرون آيد .هنگام جنگ جهاني دوم ،هيتلر –که ب��ه زعم وي افغان ها از تبار اريائي بودند– کوش��يد که از اين کش��ور ب��راي دور زدن بريتانيائي ها اس��تفاده کند .در جه��ت عکس ،آلم��ان غربي از مهاجراني اس��تقبال کرد که از اش��غال کشورشان به دست اتحاد شوروي مي گريختند. و دانش��جوياني از آن کش��ور نيز در دانش��گاه هاي آلمان ش��رقي ثبت نام کردند .دبيرس��تاني در کابل ،به نام مدرسه «جرمن اماني» –که با مؤسس��ات فرانس��وي و ترک رقابت دارد– گواهي بر اين نزديکي کهن است که چنانچه سخنان مخاطبانمان راس��ت باشد ،افغان ها هرگز نخواهند توانست آلماني ها را چون اش��غالگراني به س��ياق اتحاد شوروي يا امريکائي ها بنگرند .ضربه تکان دهنده پس از رخداد ُقندوز بيشتر از آنرو گزنده و آزاردهنده بود که افکار عمومي آلمان ناگهان دريافت که «س��ربازان در خدمت پيشرفت» مهربان و بي آزارش��ان تا چه اندازه در کش��وري دوست همچون جنگجويان غارتگر رفتار کرده اند. اين آگاهي اثري بيدار کننده داشت[ .ماجراي] افغانستان به آلم��ان کمک کرد تا خود را در چش��م خويش در وضعيت عادي جلوه دهد :آيا ممکن است اين ملت وحدت يافته اي که همواره قدرت عمده اقتصادي بوده« ،کوتوله اي سياسي» باقي مانده باش��د ،تا آنجا که مثال ارتش براي نگاهداش��تن حرم��ت خويش در چش��م ديگران دچار زحمت باش��د؟ سخنان هورست کوهلر ( )Horst Köhlerرئيس جمهور آلمان که در بازگش��ت از بازديد سپاهيان آلماني مستقر در افغانس��تان در ماه مه ۲۰۱۰تصريح کرده بود که کش��ورش همچنين بايد «از منافع خود ،آزادي بازرگاني و داد و س��تد به طرق نظامي دفاع کند» ،حتي نزد دوس��تانش هم رسوائي ب��ه بار آورد .او پ��س از آنکه زو گوتنب��رگ وزير دفاع در پاس��خ به وي تاکيد کرد که «منافع اقتصادي توجيهي براي لش��کر کش��ي به افغانستان نيس��ت» ،ترجيح داد که از مقام خود کناره گيرد. ب��ه دنبال ماج��راي اندوهبار قن��دوز ،رئي��س جمهور کار درهم شکس��تن آئينه اي را به پايان برد ،که در س��ال هاي اخي��ر تصويري از آلماني ب��از مي تاباند که به رس��الت يا به ضرورت ،صلحجو و بازس��ازنده و انس��ان دوست بود. آق��اي کوهلر اطمين��ان مي داد که س��خنانش را بد فهميده اند[ :زيرا] او به مش��ارکت آلمان در عمليات اروپائي اتالنتا ( )Atlantaبراي تضمين امنيت کشتيراني در اقيانوس هند اشاره مي کرده است و نه به درگيري در افغانستان .اما ديگر دير بود :به تفسير مآس «در آلمان ما عادت نکرده ايم که به زبان مصالح ملي سخن بگوئيم». دولت آلم��ان؛ عجالت ًا در روز ۱۲ژانوي��ه تمديد مأموريت ارتش در صحن نيروي بين المللي کمک به اس��تقرار امنيت افغانس��تان را تصويب کرد –که مجلس مي بايستي در ۲۸ ژانوي��ه ،۲۰۱۱در پايان مهلت رس��مي مأموريت کنوني بر آن صحه بگذارد .همه س��ازمان هاي سياسي ميل دارند که پايان امسال آغاز خروج نيروها باشد .تنها تشکل کمونيست پيشين و دس��ت چپ سوس��ياليت کنوني ()Die Linke خواس��تار خروجي بي درنگ اس��ت .در عوض ،چنانچه تا ۲۸ژانويه ۲۰۱۲اوضاع و احوال سياس��ي و نظامي به نحو دلخواهي تحول نيابد ،دريافت مجوز ديگري از مجلس در سال آينده بسيار دشوارتر خواهد بود .بخش هاي بزرگي از س��بزها ،سوسيال دموکرات ها نظير دموکرات هاي مسيحي ش��ايد تغيير موضع دهند و به اردوگاه کس��اني بپيوندند که «ضد [مداخل��ه]» اند .به عقيده مآس «ديگ��ر نمي توان در افغانس��تان به سادگي براي خش��نودي آمريکائي ها جنگيد و ماده همبس��تگي پيمان ناتو پ��س از حمالت به برج هاي نيويورک را پيش کش��يد .هيچ دليل مبرمي نيس��ت که يک آلماني «براي افغانستان بميرد»». ادامه برگ 17