نشریه کوچه هفتم

Page 1

‫شمارههفتمنشریهکوچه‬ ‫گزیدهمطلبهایتارنمایکوچه‬ ‫از یکم مارس تا سی‌ام آوریل ‪2012‬‬

‫‪7‬‬


‫سرمقاله ‪2 ...............................................................‬‬

‫گزیده‌ی اخبار‪3 ........................................................‬‬

‫امید نام من است‪6 ......................................................‬‬

‫حمالت سایبری و مردم عادی‪7 ........................................‬‬

‫سالمت زمین‪ ،‬سالمت انسان‪8 ..........................................‬‬

‫روز جهانی کارگر برای کارگران ایران‪9 ..............................‬‬

‫گالری – مشهد‪10 ........................................................‬‬

‫اوج شعر در ادبیات فرانسه‪11 ...........................................‬‬

‫پیام شیرین عبادی‪12 ....................................................‬‬

‫تصویرهایی با منبع نامانوس‪13 .........................................‬‬

‫پدوفیلی‪ ،‬تفاوت فرهنگی یا تابوی فرهنگی‪14 .........................‬‬

‫تهدیدهای تازه برای بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا‪16 ..................‬‬

‫بکارت و بهداشت‪17 .....................................................‬‬ ‫عکاسی در دوران مشروطه‪19 ..........................................‬‬

‫گالری‪ -‬سیزده‌به‌در در آمریکا‪20 .....................................‬‬

‫خشونت با لحن شوخی‪21 ...............................................‬‬ ‫گزارش روز تاجیکستان‪21 ..............................................‬‬

‫کاتاکالی‪ ،‬تاتر رقصان هند‪22 ...........................................‬‬ ‫اوراد و ادعیه در خدمت ورزش قهرمانی‪23 ..........................‬‬

‫الیوم‪ ،‬چرا چارشنبه‌سوری نحس است‪24 ..............................‬‬ ‫عادت به نخندیدن‪25 ...................................................‬‬

‫خدایان و دیوها در تفکر ایران باستان‪26 ..............................‬‬

‫بازی‪ ،‬رنگ است‪27 ......................................................‬‬

‫سه حقه‌ی مفید برای سالمتی‪28 ........................................‬‬ ‫سرطان مثانه‪29 ..........................................................‬‬

‫گزیده‌ی اخبار‪30 ........................................................‬‬ ‫کشتی آرزوها‪32 ........................................................‬‬

‫دوچرخه‌سواری در آسیا‪33 ............................................‬‬

‫بی‌توجهی یا نابودی تخت جمشید‪35 ..................................‬‬

‫تالش سپاه برای نابود کردن ارتش‪36 .................................‬‬

‫نگاهی به روایت‌های داستانی در ادیان‪37 ............................‬‬ ‫ده اردک قد و نیم قد‪38 ................................................‬‬ ‫رازهای بلوغ‪39 .........................................................‬‬

‫کودک متاهل‪ ،‬واقعیتی که انکار می‌شود‪40 ...........................‬‬

‫شعری ضد جنگ بر علیه ایران‪41 .......................................‬‬

‫انتخاب صد چهره برتر سال‪42 ..........................................‬‬

‫من اتاق خودم را می‌خواهم‪43 ........................................‬‬ ‫ادبیات سخیف مقامات رژیم‪44 .........................................‬‬

‫اندر حکایت دوستی مردم ایران و اسراییل‪45 ........................‬‬

‫ما اسالم نمی‌خواهیم‪ ،‬ما آزادی می‌خواهیم‪46 .......................‬‬

‫گالری‪ -‬تظاهرات در مالزی‪48 ........................................‬‬

‫گزیده‌ی اخبار‪52 ........................................................‬‬ ‫اعتیاد‪ ،‬پشت نیمکت مدرسه‌ها‪54 .......................................‬‬

‫بیجه منجه‪ ،‬زن شاعر‪55 .................................................‬‬

‫عمو نوروز در پارلمان اروپا‪56 .........................................‬‬

‫گداهای دو میلیون تومانی‪58 ..........................................‬‬

‫سال ‪ 90‬و سینمای ایران‪59 .............................................‬‬

‫دنیای میازاکی‪60 .......................................................‬‬

‫ادبیات ایران در سالی که گذشت‪63 ...................................‬‬ ‫تجمع در آنکارا‪64 ......................................................‬‬

‫تندیس‌های بودا در بامیان‪65 ..........................................‬‬

‫پاپاراتزی‪66 .............................................................‬‬

‫از رسانه‌یکاباره‌نشین تا وزارت خارجهآمریکا‬

‫اردوان روزبه‬ ‫ش��اید پیش‌تر وقتی می‌دیدم یکی از شبه رسانه‌های داخلی از‬ ‫ن��وع وطنی‪ ،‬تزریقی از رادیو کوچ��ه با پیش‌وند و یا پس‌وندی‬ ‫نظیر «رس��انه ض��د انقالب» یا «رس��انه خ��ود فروخته» یاد‬ ‫می‌کردند‪ ،‬صورتم از خشم گل می‌انداخت‪ .‬با خود می‌گفتم کی‬ ‫در رادیو کوچه ما «کیهان» یا حتا «یالثارات» را رسانه‌ی فالن‬ ‫و بهمدان خطاب کردیم که به این راحتی به خود اجازه می‌دهند‬ ‫هر نامی آورده می‌شود‬ ‫با یک برچسب باشد‪.‬‬ ‫اما زم��ان ی��اری کرد‬ ‫ت��ا بر این باور باش��یم‬ ‫ک��ه هرچ��ه بیش‌ت��ر‬ ‫رس��انه‌های تزریق��ی‬ ‫اظه��ار دش��منی کنند‬ ‫راه��ی را ک��ه ب��رای‬ ‫کار انتخ��اب کرده‌ایم‬ ‫درس��ت‌تر بوده‌اس��ت‪.‬‬ ‫امروز به‌نظر می‌رس��د‬ ‫گروهی نه از راه رس��انه به اطالع‌رس��انی مشغولند بلکه نان از‬ ‫هیاهو و جنجال می‌خورند‪ .‬ای��ن عده که در همه‌ی اردوگاه‌ها‬ ‫نیز به‌چشم می‌خورند گویی نان‌شان در تهمت‪ ،‬توهین‪ ،‬افترا و‬ ‫برچسب‌گذاری است‪.‬‬ ‫در آخرین ماجرا س��ایت ش��به خبرگزاری فارس با اعتراض به‬ ‫سخنان علی مطهری‬ ‫اظهارات وی را فرصتی‬ ‫ب��رای س��و اس��تفاده‬ ‫دشمن خواند‪ .‬این تارنما‬ ‫گزارش��ی ب��ا عن��وان‪:‬‬ ‫«نطق سیاسی جنسی‬ ‫علی مطهری تیتر یک‬ ‫رسانه‌های ضدانقالب‬ ‫ش��د‪ ».‬را در روز‬ ‫یو‌یکم اردی‌بهشت‬ ‫س‌‬ ‫منتش��ر ک��رد و در آن‬ ‫ذکر شده که «ادعاهای‬ ‫علی مطهری در نطق‬ ‫میان‌دستور خود به تیتر‬ ‫یک رسانه‌های بیگانه و‬ ‫ضدانقالب تبدیل شد‪».‬‬ ‫این اولین باری نیس��ت که در دعواهای جناحی در ایران یکی‬ ‫از طرفی��ن با وارد کردن پای بیگانه و یا لفظ‌هایی از این‌س��ت‬ ‫اس��باب حمله به طرف مقابل را فراهم می‌کند‪ ،‬اما نکته‌ای که‬ ‫در این‌خصوص می‌توان گفت از میان بردن قبحه قضیه است‪.‬‬ ‫به خاطر دارم در س��ال‌های آخر دهه‌ی هفتاد خورشیدی وقتی‬ ‫تو‌گو می‌کردم‬ ‫در برخ��ی برنامه‌های رادیو‌های غیر ایرانی گف ‌‬ ‫باید روزها از جلو دس��ت همه فرار می‌کردم‪ ،‬چرا که نه از نظر‬

‫دانستن حقایق‪68 ........................................................‬‬

‫شرکت محمد خاتمی در انتخابات‪69 ...................................‬‬

‫دریا پر از کروکودیل است‪70 ...........................................‬‬

‫منوهین‪ ،‬نابغه‌ی موسیقی قرن‪78 .......................................‬‬

‫حزب‌اله لبنان در دستان جمهوری اسالمی‪79 .........................‬‬

‫سنگ‌سار آنگ‌سان‌سوچی در ایران‪80 .................................‬‬ ‫مقاله‌ی انگلیسی‪81 ......................................................‬‬ ‫نقشی از هدایت‪82 ......................................................‬‬

‫‪2‬‬

‫نشریه کوچه چکیده و منتخب مطلب های منتشر شده در تارنمای رادیو کوچه است‬ ‫اول و پانزده ام هر ماه منتشر می شود‬ ‫صاحب امتیاز‪ :‬بنیاد فرهنگی کوچه سردبیر‪ :‬اردوان روزبه‬ ‫مسوول خبر‪ :‬بهنام ف هماهنگی و تنظیم برای مجله‪ :‬آزی ف‪ ،‬علی فرح بخش‬ ‫صفحه آرایی‪ :‬بخش گرافیک بنیاد کوچه‬

‫دس��ت‌گاه امنیتی که از نظر اهل رسانه‌ای‌ها هم این کار نوعی‬ ‫«خود فروشی رسانه‌ای» بود‪ .‬شما باید می‌پذیرفتید هر برچسبی‬ ‫بر شما الصاق شود‪ .‬ترس از دادن اطالعات به بیگانه‪ ،‬رسانه‌ای‬ ‫جاس��وس‪ ،‬ماموران در لباس خبرنگار و چیز‌هایی از این دست‬ ‫که نیازی به اثبات نداشت‪ .‬کافی بود شما قدمی در همین راستا‬ ‫بردارید‪ .‬اما به یمن تالش خود همین دوستان در عمل قباحت‬ ‫ماج��را ریخت‪ .‬امروز آن‌ق��در اصطالح‌های به‌کار رفته نخ‌نما و‬ ‫پوسیده است که نه تنها‬ ‫ای��ن برخورد‌ه��ا موجب‬ ‫دوری مردم از بس��یاری‬ ‫از رس��انه‌ها نشده‪ ،‬بلکه‬ ‫باع��ث افزای��ش ح��س‬ ‫کنج��کاوی و حتا ارتباط‬ ‫به‌تر با آن‌ها است‪.‬‬ ‫در واقع ماجرا‪ ،‬امروز اگر‬ ‫این رسانه‌های تزریقی از‬ ‫یک رسانه با عنوان‌هایی‬ ‫نظیر وابس��ته‪ ،‬جاسوس‪،‬‬ ‫صهیونیستی و یا آمریکایی یاد نکنند باعث تعجب است‪.‬‬ ‫می‌خواهم مستقیم از رادیو کوچه بگویم‪ .‬رادیو کوچه از ابتدای‬ ‫آغاز کار خود س��عی کرد تا رسانه‌ای ش��فاف با موضوع‌گیری‬ ‫روش��ن با روی‌کرد به خبر و گزارش بدون جانب‌داری باش��د‪.‬‬ ‫وابس��ته نبوده و رنج وابس��ته نبودن هم اگر چه گاه جان را به‬ ‫لب می‌آورد‪ ،‬اما شیرینی‬ ‫خودش را داشته‌است‪ .‬این‬ ‫رسانه نه طرف‌دار جریانی‬ ‫اس��ت و نه مایل هست‬ ‫باش��د‪ .‬خبر و گزارش با‬ ‫نگاهی به صحت‪ ،‬دقت‬ ‫و سرعت معیار سنجش‬ ‫کار در رادیو کوچه است‪.‬‬ ‫فارس در گ��زارش خود‬ ‫در خص��وص اظه��ارات‬ ‫آقای مطه��ری نام چند‬ ‫رسانه مانند رادیو فردا را‬ ‫با وابس��تگی به سازمان‬ ‫اطالعات آمریکا «سیا»‪،‬‬ ‫بی‌بی‌س��ی رس��انه رژیم‬ ‫سلطنتی انگلیس و رادیو کوچه وابسته به وزارت خارجه آمریکا‬ ‫یاد کرده‌است‪ .‬این برخورد بار اول هم نیست‪ .‬بارها کیهان نیز با‬ ‫همین پسوند و پیشوند‌ها از رادیو کوچه یاد کرده‌است‪« .‬رسانه‬ ‫کاباره‌نشین» که یکی از شوخی‌های پر از نشاطی بود که چندی‬ ‫پیش در نقل خبر از کوچه در کیهان درج شده بود‪ .‬به هر روی‬ ‫این لفظ‌ها خود کارکرد باالیی دارد‪ .‬اعتباری که شبه رسانه‌ها و‬ ‫تزریقی‌ها به رسانه‌هایی می‌دهند که دست کم کار حرفه‌ای‌شان‬ ‫را می‌کنند‪ ،‬دست‌مریزادی به فارس‌ها و کیهان‌ها دارد‪.‬‬ ‫برای تماس با س��ردبیر به طور مستقیم می توانید با آدرس پست الکترونیکی‬ ‫زیر در تماس باشید‪:‬‬ ‫‪editor@koochehmail.com‬‬ ‫ه��م چنین برای دریافت نش��ریه ب��ه صورت دوره ای بر روی آدرس پس��ت‬ ‫الکترونیکی خود به طور مستقیم می توانید با آدرس زیر مکاتبه کنید‪:‬‬ ‫‪contact@koochehmail.com‬‬ ‫ه��م چنین می توانید از تارنمای رادی��و گوچه دیدن کنید و روزانه از خبرها و‬ ‫گزارش های آن مطلع شوید‪:‬‬ ‫‪www.radiokoocheh.com‬‬


‫ابوالفضل قدیانی در جلسه دادگاه‪:‬‬

‫اگر می‌توانید خامنه‌ای‪ ،‬طاغوت‬ ‫زمان را به دادگاه بیاورد‬

‫ابوالفضل قدیانی‪ ،‬زندانی سیاس��ی و عضو ش��ورای مرکزی‬ ‫س��ازمان مجاهدین انقالب اس�لامی‪ ،‬در دادگاهی که بدون‬ ‫حضور وکیل برگزار می‌ش��د‪ ،‬به انتقاد از دس��ت‌گاه قضایی و‬ ‫مس��ووالن حاکمیت‪ ،‬و اعتراض به عمل‌کرد رهبر جمهوری‬ ‫اسالمی پرداخته است‪.‬‬ ‫به گ��زارش کلمه‪ ،‬آقای قدیانی که به‌اتهام تبلیغ علیه نظام‬ ‫و توهین ب��ه‌رهبری در حال گذراندن محکومیت سه‌س��اله‬ ‫خود در بند ‪ ۳۵۰‬اوین اس��ت‪ ،‬خطاب به مقیسه‪ ،‬قاضی شعبه‬ ‫‪ ۲۸‬دادگاه انقالب‪ ،‬گفت‪« :‬این دادگاه غیرقانونی اس��ت‪ ،‬شما‬ ‫هم غیرقانونی و قانون‌ش��کن هستی و با برگزاری این دادگاه‬ ‫مرتکب فعل مجرمانه شده‌ای و مطمئن باش روزی به‌همین‬ ‫جهت محاکمه خواهی شد‪».‬‬ ‫او در ادام��ه از قاضی مقیس��ه پرس��ید‪« :‬آیا امروز دس��ت‌گاه‬ ‫قضایی ک��ه قاضی‌القضاتش خود را فرمان‌بر رهبری می‌داند‪،‬‬ ‫می‌تواند آقای خامنه‌ای را به‌دادگاه بیاورد و به‌ش��کایت من از‬ ‫او رس��یدگی کند؟» قدیانی که در دوران پیش از انقالب نیز‬ ‫چهار سال در زندان به‌سر برده‪ ،‬در ادامه مستقیمن به موضوع‬ ‫آیت‌اله خامنه‌ای‪ ،‬رهبر جمهوری اسالمی‪ ،‬پرداخت و در ادامه‬ ‫گفت‪« :‬آقای خامنه‌ای طاغوت زمان است و من ‪ ۵۰‬سال عمر‬ ‫خ��ود را مبارزه نکرده‌ام که ام��روز او این گونه با خودکامگی‬ ‫سلطنت کند‪».‬‬

‫توسط انتظامات دانش‌گاه صورت گرفت‪،‬‬

‫ضرب و شتم سه دانش‌جوی‬ ‫دانش‌گاه آزاد رودهن‬

‫بر اساس گزارش رسیده به رادیو کوچه‪ ،‬دو دانش‌جوی دختر‬ ‫و یک دانش‌جوی پس��ر دانش‌گاه آزاد رودهن به دلیل آن‌چه‬ ‫انتظامات دانش‌گاه آزاد رودهن آن را «پوش��ش نامناس��ب»‬ ‫ذکر ک��رده مورد ضرب و ش��تم و توهین ق��رار گرفته‌اند‪ .‬بر‬ ‫اساس این گزارش‪ ،‬روز شنبه‪ ،‬دوم اردی‌بهشت ماه ‪ 1391‬در‬ ‫دانش‌گاه آزاد رودهن به دستور رییس این واحد دانش‌گاهی‪،‬‬ ‫غالم‌حسین حیدری‪ ،‬بدون اطالع قبلی ورودی‌های خانم‌ها و‬ ‫آقایان از یک‌دیگر جدا شد و از ورود دانش‌جویان بدون هم‌راه‬ ‫داش��تن کارت دانش‌جویی و یا برگ��ه‌ی پرینت انتخاب واحد‬ ‫جلوگیری به عمل آمد و نیرو های انتظامات و حراس��ت مانع‬ ‫ورود دانش‌جویان به دلیل «نامناسب بودن پوشش ظاهری»‬ ‫آن‌ها شدند‪.‬‬ ‫در روزه��ای ابتدای��ی اردی‌بهش��ت‌ماه‪ ،‬عوام��ل انتظامات با‬ ‫تع��رض به یک دانش‌جوی پس��ر به دلی��ل «اعتراض» و دو‬ ‫دانش‌جوی دختر به دلیل «آرایش نامناسب»‪ ،‬با توهین‪ ،‬آن‌ها‬ ‫را از دان��ش‌گاه به بیرون ب��رده و در خارج از محیط دانش‌گاه‬ ‫آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس توسط انتظامات‬ ‫به حراس��ت دانش‌گاه انتق��ال و برای آن‌ها تش��کیل پرونده‬ ‫انضباطی داده ش��ده اس��ت‪ .‬این در حالی است که رییس این‬ ‫واحد دانش‌گاهی‪ ،‬غالم‌حس��ین حیدری‪ ،‬ک��ه پیش‌تر نیز در‬ ‫پی برخورد مس��ووالن حراست در سال ‪ 87‬با دانش‌جویان به‬ ‫آن‌ها وعده رس��یدگی داده بود‪ ،‬به خبرن��گاران گفته بود‪‌« :‬با‬ ‫عامالن حادثه دانش‌گاه رودهن قاطعانه برخورد کردیم‪ ».‬این‬ ‫گزارش می‌افزاید این اقدامات حراس��ت و انتظامات دانش‌گاه‬

‫که به‌طور مستقیم زیر نظر رییس این واحد دانش‌گاهی انجام‬ ‫می‌پذیرد؛ با نارضایتی و اعتراض برخی از اس��اتید نیز روبه‌رو‬ ‫بوده اس��ت‪ .‬از سویی دیگر در کنار سر در اصلی دانش‌گاه که‬ ‫پیش از این دانش‌جویان و اساتید از آن رفت و آمد می‌کردند‬ ‫اطالعیه نصب ش��ده اس��ت ک��ه در آن الگوه��ای رفتاری و‬ ‫الگوهای پوش��ش برای دختران و پسران دانش‌جو ذکر شده‬ ‫است‪ .‬اطالعیه‌های مش��ابهی نیز در نقاط مختلف دانش‌گاه‬ ‫نصب شده است‪ .‬در کنار ورودی اصلی این دانش‌گاه‪ ،‬ماموران‬ ‫حراس��ت و انتظامات دانش‌گاه حضور داش��ته که در صورت‬ ‫اعتراض دانش‌جویان با آن‌ها برخورد ش��ده و در برخی موارد‪،‬‬ ‫دانش‌جویان مورد توهی��ن این افراد نیز قرار گرفته‌اند‪ .‬برخی‬ ‫دانش‌جویان می‌گوین��د این امر در پارکینگ دانش‌جویان نیز‬ ‫روی داده اس��ت‪ .‬گفته می‌ش��ود عوامل انتظام��ات اقدام به‬ ‫بازرس��ی بدنی و تفتیش کیف و وسایل دانش‌جویان کرده که‬ ‫این امر موجب اعتراض دانش‌جویان بوده است‪.‬‬ ‫گفتنی است در سال ‪ ،88‬و پس از وقایع بحث‌برانگیز انتخابات‬ ‫ریاست جمهوری در ایران‪ ،‬مسوول حراست وقت این دانش‌گاه‬ ‫به ه ‌مر‌اه دو تن از هم‌کارانش و با هماهنگی نیروهای انتظامی‬ ‫اقدام به بازداشت دانش‌جویان مقابل درب دانش‌گاه کرده‌اند‪.‬‬ ‫این در حالی است که از سال گذشته طرح عفاف و حجاب و‬ ‫هم‌چنین تفکیک جنسیتی در برخی دانش‌‌گاه‌ها آغاز شده که‬ ‫مورد اعتراض دانش‌جویان و برخی از اساتید نیز بوده است‪.‬‬

‫هم‌زمان با تحصیل در دانش‌گاه پونای هند‪،‬‬

‫اخراج یک ایرانی از هند به اتهام‬ ‫جاسوسی برای دولت ایران‬ ‫بر اس��اس برخی گزارش‌ها که روز پنج‌ش��نبه‪ 26 ،‬آوریل‪ ،‬در‬ ‫رس��انه‌های هند‪ ،‬منتشر شده‪ ،‬یک ش��هروند ایرانی به اتهام‬ ‫«جاسوس��ی» توسط پلیس شهر پونا از این کشور اخراج شده‬ ‫اس��ت‪ .‬به گزارش پونا میرر و به نقل از ایکسایلز اکتیویست‪،‬‬ ‫پلیس ویژه شهر پونا در هند‪ ،‬یک ایرانی ‪ 40‬ساله به نام حمید‬ ‫کش��کولی‪ ،‬دانش‌جوی دکترای دانش‌گاه پونا‪ ،‬را از این کشور‬ ‫اخراج کرد‪ .‬اتهام وی «جاسوس��ی اتباع اس��راییل و یهودیان‬ ‫ساکن شهر پونا» اعالم شده است‪.‬‬ ‫پلیس ش��هر پونا می‌گوید جاسوسی این شخص برای پلیس‬ ‫امنی��ت ایران محرز اس��ت‌‪ .‬گفته می‌ش��ود پلیس ش��واهدی‬ ‫از فعالیت‌ه��ای غیرقانون��ی آقای کش��کولی در مدت اقامت‬ ‫در این ش��هر که موج��ب اخراج وی توس��ط دادگاه و در ماه‬ ‫گذش��ته ش��ده را اخیرن اعالم کرده است‌‪ .‬آقای کشکولی در‬ ‫قالب دانش‌جوی مقطع دکتری در سال ‪ 2007‬وارد دانش‌گاه‬ ‫پونا ش��ده بود‪ .‬آقای کشکولی هم‌چنین مدیر انجمن اسالمی‬ ‫دانش‌جوی��ان ایرانی در پون��ا بوده و پلیس معتقد اس��ت که‬

‫گزیده‬ ‫اخبــار‬

‫نام‌برده به عنوان «جاس��وس مخفی دولت جمهوری اسالمی‬ ‫و در پوش��ش دانش‌جو در پونا» فعال بوده است‌‪ .‬وی به بهانه‬ ‫تحصی��ل به در واقع مرکز یهودیان پونا را تحت نظر داش��ته‬ ‫است‪.‬‬ ‫وی متهم اس��ت که اطالعات مرب��وط به مراجعه‌کنندگان به‬ ‫مراک��ز یهودیان و کنیس��ه‌ها را برای مقام��ات امنیتی تهران‬ ‫ارس��ال می‌کرده است‪ .‬یک افسر امنیتی پلیس هند می‌گوید‪:‬‬ ‫«س��وظن به وی زمانی بیش‌تر شد که‌سفرهای منظم وی با‬ ‫ماشین شخصی به کنس��ول‌گری ایران در بمبئی مورد توجه‬ ‫قرار گرفت‪ .‬وی در این س��فرها از راننده‌ای محلی اس��تفاده‬ ‫می‌کرده که بعد از سوظن‪ ،‬توسط پلیس بازداشت شد‌‪».‬‬ ‫افس��ر پلیس در ادامه عنوان ک��رد‪« :‬این راننده که طی مدت‬ ‫اس��تخدامش‪ ،‬به خوبی با آقای کشکولی آش��نا شده بود‪ ،‬در‬ ‫دادگاه گفته است که وی کارمند دولت ایران است و مقامات‬ ‫عالی‌رتبه دولت ایران برای دیدار و گفت‌وگو با وی به بمبئی‬ ‫سفر می‌کرده‌اند‪».‬‬ ‫هم‌چنین در این گزارش آمده اس��ت که مقامات امنیتی هند‬ ‫زمانی آقای کش��کولی را زیر نظر گرفته‌اند که در سال ‪2011‬‬ ‫و در بررسی‌ها مشخص شد که وی طی ‪ 4‬سال پیش از آن‬ ‫تاریخ قادر به گذراندن دوره دکتری خود نش��ده و گزارش��ی‬ ‫از پیش‌رفت کارش دریافت نمی‌ش��د‪ .‬موضوع پایان‌نامه آقای‬ ‫کشکولی‪ ،‬سیاست خارجی جمهوری اسالمی در زمان ریاست‬ ‫جمهوری سیدمحمد خاتمی بوده است‌‪ .‬در ادامه گزارش آمده‬ ‫اس��ت‪« :‬تحقیقات بعدی از کنس��ول‌گری ایران هم بر نقش‬ ‫ت و با بررسی‬ ‫وی به عنوان کارمند دولت ایران صحه گذاش�� ‌‬ ‫ایمیل‌ه��ای وی نق��ش محرز وی به عنوان جاس��وس ایران‬ ‫اثبات شد‪».‬‬ ‫بر اساس همین گزارش‪ ،‬در بررسی ایمیل‌ها ارسال اطالعات‬ ‫زیادی در رابطه با یهودیان ساکن در پونا و کسب و کار آن‌ها‬ ‫و … و هم‌چنی��ن تصاویر زیادی در این رابطه توس��ط آقای‬ ‫کشکولی کشف شد‌‪ .‬تحقیقات پلیس هند نشان داد که او در‬ ‫ارتباط با س��ایر ایرانیان در دهلی نیز فعال بوده و تحقیقات در‬ ‫این‌باره هم‌چنان ادامه دارد‪.‬‬ ‫الزم به توضیح اس��ت که ماجرای دستگیری آقای کشکولی‬ ‫مدت‌ها پیش روی داده و اکنون پس از حدود یک‌ماه از اخراج‬ ‫وی‪ ،‬در یک س��ایت محلی جزییاتی از ماجرا رس��انه‌ای شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫اش��اره می‌شود دو کشور ایران و هند دارای مناسبات سیاسی‬ ‫و اقتصادی بوده و پس از اعمال تحریم‌ها از س��وی ش��ورای‬ ‫امنیت‪ ،‬آمریکا و اتحادیه اروپا‪ ،‬مبادالت تجاری و بازرگانی این‬ ‫دو کشور دچار مشکل شده اما هم‌چنان هند یکی از مشتریان‬ ‫نفت ایران در آسیا به‌شمار می‌رود‪.‬‬

‫شما هم می توانید با چهل هزار مخاطب در تماس باشید‬ ‫نشریه الکترونیکی کوچه با هر شماره بازدید نزدیک به چهل هزار بیننده بر روی‬ ‫ارشیو کتابخانه خود و هم چنین نزدیک به ده هزار دانلود می تواند جای مناسبی‬ ‫برای ارتباط شما با مخاطب تان باشد‪.‬‬

‫آگهی در مجله کوچه به راحتی قابل انتشار است‪ .‬با ما برای نشر آگهی‬ ‫تان در تماس باشید‪:‬‬

‫‪contact@koochehmail.com‬‬ ‫‪3‬‬


‫پس از مذاکره‌ ‪ 5+1‬با جمهوری اسالمی‪:‬‬

‫درخواست ایران برای از سرگیری‬ ‫مذاکره هسته‌ای با آژانس‬ ‫روز پنج‌شنبه ‪ 19‬آپریل‪ ،‬به نقل از دیپلمات‌های غربی گزارش‬ ‫داده که ایران‪ ،‬طی نامه‌ای به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی‪،‬‬ ‫برای از س��رگیری گفت‌وگوها با آژانس اعالم آمادگی کرده‬ ‫اس��ت‪ .‬به گزارش خبرگزاری رویترز‪ ،‬در این نامه که تسلیم‬ ‫آژانس شده‪ ،‬اشا‌ره‌ای به پادگان پارچین نشده است‪ .‬پیش از‬ ‫این مسوول‌های جمهوری اسالمی از بازدید مامورهای آژانس‬ ‫از س��ایت پاچین جلوگیری کرده بودند‪ .‬یک دیپلمات ساکن‬ ‫وین به رویترز گفته است که علی‌اصغر سلطانیه‪ ،‬سفیر ایران‬ ‫در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی‪ ،‬این نامه را روز سه‌شنبه به‬ ‫مقام‌های بلندپایه آژانس تحویل داد که گفته می‌شود در آن‬ ‫«برای ازسرگیری گفت‌وگوها اعالم آمادگی» شده است‪.‬‬ ‫دبیر هیت منصفه مطبوعات ایران‪:‬‬

‫دولت خبرگزاری‌ها را به خاطر‬ ‫تحریم محدود کرد‬ ‫در پی صدور مصوبه جدید دولت جمهوری اسالمی در حوزه‬ ‫رسانه‌ها‪ ،‬دبیر هیت منصفه مطبوعات اقدام دولت را به دلیل‬ ‫«ش��رایط اضطراری و تحریم» خوانده و گفته که این اقدام‬ ‫دول��ت برای «دفاع از خ��ود در برابر جنگ دیجیتالی» بوده‬ ‫اس��ت‪ .‬دولت روز ش��نبه دوم اردی‌بهشت متن مصوبه‌ای را‬ ‫منتشر کرد که در آن تاکید ش��ده بود خبرگزاری‌ها موظف‬ ‫ش��ده‌اند که «منابع اخب��ار» خود را درج کنن��د و «نقل آن‬ ‫قس��مت از اخبار‪ ،‬مطالب یا تصاویر نشریات و خبرگزاری‌ها‬ ‫که موجب توقیف‪ ،‬لغو پروانه یا پاالیش (فیلتر) شده‪ ،‬توسط‬ ‫خبرگزاری ممنوع است‪ ».‬به گزارش مهر‪ ،‬علی‌اکبر کساییان‪،‬‬ ‫اظهار داش��ت‪« :‬اگر در شرایط تحریم نبودیم و مملکت در‬ ‫ش��رایط عادی به س��ر می‌برد‪ ،‬دولت الزم بود فقط مجری‬ ‫قوانین مجلس باش��د و در مورد رس��انه‌ها می‌باید مو به مو‬ ‫قانون مطبوعات را اجرا می‌کرد ولی امروز در شرایطی هستیم‬ ‫که تحریم‌ها و تهدید به جنگ ما را محاصره کرده است‪».‬‬ ‫این مصوبه با واکنش تند خبرگزاری‌ها رو‌به‌رو شده که معتقدند‬ ‫دولت با تصویب آن می‌خواهد مانع از اطالع رسانی شود؛ اما‬ ‫آقای کساییان فضای موجود را فضای جنگ توصیف کرده و‬ ‫می‌گوید که «در چنین شرایط اضطراری ای دولت می تواند‬ ‫چنین مصوبه ای را ابالغ کند ولی در شرایط عادلی باید صبر‬ ‫کند تا قانون جامع رس��انه‌ها در مجلس به تصویب برسد‪».‬‬ ‫در پی انتش��ار این مصوبه‪ ،‬رس��انه فارس‪ ،‬منسوب به سپاه‬ ‫پاسداران اعالم کرد که این مصوبه با قانون مطبوعات مغایر‬ ‫اس��ت و به همین دلیل «دادخواس��تی را علیه این آیین‌نامه‬ ‫به دی��وان عدال��ت اداری ارایه خواه��د داد‪ ».‬به عقیده این‬ ‫رس��انه مصوبه دولت مغایر بخشی از قانون مطبوعات است‬ ‫چون «از این پس خبرگزاری‌ها نخواهند توانس��ت اخباری‬ ‫را که از نهادهای رس��می مختلف دولتی و غیر‌دولتی کسب‬ ‫می‌کنند‪ ،‬اما نهادهای مربوطه تمایلی به انتشار آن‌ها ندارند و‬ ‫اجازه رسمی انتشار نمی‌دهند‪ ،‬روی خروجی خود بفرستند‪».‬‬ ‫‪4‬‬

‫خبرگزاری‌ها می‌گویند ک��ه دولت به دنبال «محدود کردن‬ ‫رس��انه‌ها منتقد» است و برای همین س��عی دارد تا با ملزم‬ ‫کردن خبرگزاری‌ها به درج منابع خبری خود‪ ،‬رسانه‌ها را به‬ ‫روابط عمومی سازمان‌های دولتی تبدیل کند‪.‬‬ ‫پس از بازداشت در زنجان‪،‬‬

‫انتقال نرگس محمدی به بند‬ ‫زندانیان سیاسی زن در اوین‬ ‫به گزارش رس��انه‌های حقوق بش��ری‪ ،‬نرگ��س محمدی‪،‬‬ ‫وکی��ل دادگس��تری‪ ،‬پس از بازداش��ت در زنجان از س��وی‬ ‫اداره اطالعات این ش��هر‪ ،‬به بند زنان سیاس��ی زندان اوین‬ ‫منتقل ش��ده اس��ت‪ .‬به گزارش کمیته گزارش��گران حقوق‬ ‫بش��ر‪ ،‬انتقال نرگس محمدی به زندان در شرایطی صورت‬ ‫می‌گیرد که همسرش‪ ،‬نقی رحمانی‪ ،‬در خارج از ایران به‌سر‬ ‫می‌برد و مسوولیت فرزندانشان برعهده خانم محمدی است‪.‬‬ ‫ش��ایان ذکر است نرگس محمدی‪ ،‬فعال حقوق بشر و نایب‬ ‫رییس کانون مدافعان حقوق بش��ر که به شش سال حبس‬ ‫تعزیری قطعی محکوم شده بود‪ ،‬روز شنبه برای اجرای حکم‬ ‫فراخوانده و زندانی شد‪.‬‬

‫امضا کرده بود‪ ،‬بازداش��ت شد و به بازداشت‌گاه اوین انتقال‬ ‫یاف��ت‪ .‬به گزارش تابناک‪‌،‬علی‌اکب��ر حیدری‌فرد که از او با‬ ‫نام «عصای دست مرتضوی نیز یاد می‌شود» و پیش از این‬ ‫«خواس��تار تقدیر از کار خوب خود» در کهریزک ش��د‌ه بود‬ ‫هم‌اینک روانه زندان اوین ش��د‌ه است‪ .‬بازداشت این دادیار‬ ‫پیش��ین تهران پس از گذش��ت نزدیک به سه سال پس از‬ ‫مفتوح شدن پرونده کهریزک صورت می‌گیرد؛ این در حالی‬ ‫است که دس��ت‌گاه قضایی هنوز دلیل بازداشت حیدری‌فرد‬ ‫را اعالم نکرد‌ه اس��ت‪ .‬برخوردکنندگان ب��ا اعتراضات پس‬ ‫از انتخابات س��ال ‪ ۸۸‬ریاس��ت‌جمهوری در ایران شماری از‬ ‫بازداشت‌ش��دگان را به بازداش��ت‌گاه کهریزک در نزدیکی‬ ‫تهران منتقل کردند و گزارش‌هایی از ش��کنجه و بدرفتاری‬ ‫با این زندانیان و کش��ته شدن چهار تن در کهریزک‪ ،‬انتشار‬ ‫یافت‪ .‬سعید مرتضوی‪ ،‬حسن حداد و علی‌اکبر حیدری‌فر سه‬ ‫مقام قضایی هستند که در ارتباط با پرونده کهریزک از مقام‬ ‫قضایی خود تعلیق شده‌اند‪ .‬خبر بازداشت علی‌اکبر حیدری‌فرد‬ ‫در حالی منتشر می‌شود که سعید مرتضوی‪ ،‬دادستان پیشین‬ ‫ته��ران و متهم ردی��ف اول در پرونده وقایع بازداش��ت‌گاه‬ ‫کهریزک‪ ،‬هم‌اینک از سوی دولت به ریاست سازمان تامین‬ ‫اجتماعی منصوب شد‌ه است‪.‬‬ ‫برای سال ‪،2012‬‬

‫پس از حدود دو سال غیبت‪،‬‬

‫حضور احمدی‌نژاد در جلسه‬ ‫مجمع تشخیص مصلحت نظام‬ ‫روز ش��نبه‪ 21 ،‬آوری��ل‪ ،‬دومین جلس��ه مجمع تش��خیص‬ ‫مصحلت نظام در س��ال جدید با حضور س��ران سه قوه در‬ ‫جمهوری اس�لامی برگزار شده است‪ .‬به گزارش مهر‪ ،‬صبح‬ ‫امروز جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور محمود‬ ‫احمدی‌نژاد‪ ،‬رییس جمهوری اسالمی‪ ،‬علی الریجانی‪ ،‬رییس‬ ‫مجلس و آملی‌الریجانی‪ ،‬رییس قوه قضاییه و اکثریت اعضا‬ ‫در محل این مجمع برگزار شده است‪ .‬حضور احمدی‌نژاد به‬ ‫عنوان ش��خصیت حقوقی یکی از اعضای مجمع تشخیص‬ ‫مصلحت نظام در حالی در رسانه‌های داخلی بازتاب داشته که‬ ‫وی بعد از دو س��ال مجدد در جلسات این نهاد شرکت کرده‬ ‫است‪ .‬این در حالی است که آیت‌اله خامنه‌ای‪ ،‬رهبر جمهوری‬ ‫اسالمی پس از ابقای آیت‌اله هاشمی رفسنجانی بر ریاست‬ ‫مجمع‪ ،‬اسفندماه سال ‪ 90‬بر حضور فعال کلیه اعضای این‬ ‫مجمع تاکید کرده بود‪.‬‬ ‫رسانه‌های داخلی ایران‪:‬‬

‫بازداشت یکی از سه قاضی متهم‬ ‫در پرونده کهریزک‬ ‫به گزارش رسانه‌های داخلی ایران‪ ،‬روز یک‌شنبه‪ 29 ،‬آوریل‪،‬‬ ‫علی‌اکبر حیدری‌فرد‪ ،‬معاون سعید مرتضوی‪ ،‬دادستان پیشین‬ ‫تهران که احکام اعزام افراد بازداش��ت ش��ده به کهریزک را‬

‫ستوده‪ ،‬نامزد دریافت جایزه‬ ‫حقوق بشری مارتین انالز‬ ‫روز سه‌شنبه‪ 24 ،‬آوریل‪ ،‬رسانه‌های حقوق بشری از برگزیده‬ ‫ش��دن نسرین ستوده زو وکیل دادگس��تری به عنوان نامزد‬ ‫دریافت جایزه حقوق بشری سال ‪ 2012‬بنیاد مارتین انالز خبر‬ ‫داده‌اند‪ .‬به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی‪،‬‬ ‫خانم س��توده به هم‌راه «لون سوات» از کامبوج و هم‌چنین‬ ‫«مرکز حقوق بشر بحرین» نامزدهای دریافت جایزه امسال‬ ‫بنیاد مارتین آنالز هس��تند که نفر برگزیده در جزیان مراسم‬ ‫س��االنه این بنیاد در یازدهم نهرماه سال جاری در شهر ژنو‬ ‫معرفی خواهد ش��د‪ .‬جایزه مارتین انالز برای مدافعان حقوق‬ ‫بشر که به منظور تشویق و محافظت مدافعان حقوق بشر و‬ ‫جلب کردن توجه رسانه‌ها به مناطقی که در آن حقوق بشر‬ ‫رعایت نمی‌شود همه ساله به یکی از مدافعان یا سازمان‌های‬ ‫برجسته دفاع از حقوق بشر که در مبارزه علیه نقض حقوق‬ ‫بشر ش��جاعانه و به روش‌های نوآورانه فعالیت چشم‌گیری‬ ‫داشته باشند‪ ،‬اعطا می‌شود‪ .‬پیش از این نیز عمادالدین باقی‪،‬‬ ‫روزنامه‌نگار‪ ،‬فعال حقوق بشر و موسس انجمن دفاع از حقوق‬ ‫زندانیان در سال ‪ ،2009‬و اکبر گنجی نویسنده‪ ،‬روزنامه‌نگار و‬ ‫فعال سیاسی در سال ‪ 2006‬برنده این جایزه برجسته حقوق‬ ‫بشری شده بودند‪ .‬نسرین ستوده ‪ 48‬ساله در حال حاضر در‬ ‫حال سپری کردن دوران محکومیت شش ساله خود به اتهام‬ ‫«تبلیغ علیع نظام» و «اقدام علیه امنیت ملی» در زندان اوین‬ ‫تهران است‪ .‬خانم ستوده مهرماه سال گذشته هم‌چنین جایزه‬ ‫نخس��ت انس��انیت انجمن قلم کانادا که به نویسنده‌ای که‬ ‫«فراتر از مرزهای جغرافیایی و الهام بخش پیوند فرهنگ‌ها»‬ ‫فعالیت کرده باشد را دریافت کرد‪.‬‬


‫در پی ابتال به بیماری ریوی‪:‬‬

‫درگذشت ایرج قادری‪،‬‬ ‫کارگردان ایرانی‬ ‫صب��ح روز یک‌ش��نبه‪ 6 ،‬م��ه‪ ،‬ایرج ق��ادری‪ ،‬کارگ��ردان‪،‬‬ ‫فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر سرشناس ایرانی در بیمارستان مهراد‬ ‫در تهران درگذشته اس��ت‪ .‬به گزارش ایرنا‌‪ ،‬آقای قادری به‬ ‫دلیل عارضه ریوی در بیمارستان بستری بود‪.‬‬ ‫ایرج قادری در سال ‪ ۱۳۳۴‬و با ایفای نقش در فیلم «چهارراه‬ ‫حوادث» به کارگردانی ساموئل خاچیکیان فعالیت سینمایی‬ ‫خ��ود را آغاز کرد‪ .‬او کارگردان فیلم‌هایی هم‌چون محاکمه‪،‬‬ ‫آکواریوم‪ ،‬چش��مان س��یاه‪ ،‬سام و نرگس‪ ،‬ش��هرت‪ ،‬طوطیا‪،‬‬ ‫نابخش��وده‪ ،‬می‌خواهم زنده بمانم و پنج��ه در خاک بوده و‬ ‫«ش��بکه»‪ ،‬آخرین فیلم او هنوز بر پرده سینماهای ایران به‬ ‫نمایش درنیامده است‪.‬‬ ‫رییس سازمان بازرسی جمهوری اسالمی‪:‬‬

‫بازداشت و آزادی چهارده نفر در‬ ‫پروندهتخلف‪ ۱۰۰‬میلیونیورویی‬ ‫رییس س��ازمان بازرس��ی جمهوری اسالمی گفته است که‬ ‫رییس پیش��ین بانک ملی که از متهم��ان پرونده اختالس‬ ‫بزرگ بانکی در ایران معرفی می‌شود‪ ،‬در پرونده دیگری که‬ ‫«تخلف بانکی ‪ 100‬میلیون یورویی» خوانده شده‪ ،‬هم نقش‬ ‫داشته است‪.‬‬ ‫به گزارش روابط عمومی س��ازمان بازرس��ی کل کشور‪،‬‬ ‫مصطفی پورمحمدی در توضیح روند رسیدگی به پرونده‬ ‫«فس��اد بانکی ‪ 100‬میلیون یورویی» گفته اس��ت که از‬ ‫مجموع مبلغی که در این پرونده مطرح شده‪ 71 ،‬میلیون‬ ‫یورو «با پی‌گیری‌های به‌هنگام‪ ،‬در حال بازگردانده شدن‬ ‫به بانک است‪ ».‬او اضافه کرد‪« :‬رییس فراری بانک ملی‬ ‫نیز در این پرونده نقش دارد و این وام به دستور و موافقت‬ ‫او تعلق گرفت‪ ،‬ولی این که آیا در این مس��یر پول جابه‌جا‬ ‫ش��ده یا خیر‪ ،‬باید در مراحل رس��یدگی مشخص شود‪».‬‬ ‫محمودرضا خاوری‪ ،‬مدیر عامل پیش��ین بانک ملی بعد از‬ ‫افشای پرونده فساد مالی سه هزار میلیارد تومانی از ایران‬ ‫خارج شد و به کانادا رفت‪.‬‬ ‫آقای پورمحمدی گفته اس��ت که پرون��ده اخیر«‪ 14‬متهم‬ ‫دارد که احضار ش��دند‪ ،‬وثیقه‌های الزم اخذ شد و با قرار آزاد‬ ‫هستند‪ ».‬پیش از این‪ ،‬آقای پورمحمدی گفته بود که پرونده‬ ‫تخلف بانک��ی «‪ 100‬میلیون یوروی��ی» در حالی به دادگاه‬ ‫فرس��تاده شده است که شواهد و اس��نادی از «زد و بند» و‬ ‫حمایت‌های غیرقانونی مقامات اجرایی در آن وجود دارد‪.‬‬ ‫بنا بر گزارش‌ها‪ ،‬در این پرونده‪ ،‬یک شرکت خصوصی مبلغ‬ ‫‪ 100‬میلیون یورو و ‪ 20‬میلیون دالر وام دریافت کرده‪ ،‬بدون‬ ‫آن که بانک‌ه��ا وثیقه کافی برای این وام گرفته باش��ند و‬ ‫بخشی از پول نیز به صورت غیرقانونی هزینه شده است‪.‬‬ ‫رییس سازمان بازرسی کل جمهوری اسالمی هم‌چنین گفته‬ ‫اس��ت که در پرونده فساد بانکی سه هزار میلیارد تومانی که‬ ‫هم‌اکنون مراحل قضایی رسیدگی به آن در جریان است‪ ،‬به‬

‫اتهامات افراد در هر س��طحی که مطالب و مستندات کافی‬ ‫باشد‪ ،‬رسیدگی می‌شود «ولی اگر سند نداشته باشیم‪ ،‬عمل‬ ‫براس��اس حرف را عادالنه نمی‌دانیم‪ ».‬او آن‌چه را در ایران‬ ‫«جریان انحرافی» خوانده می‌شود‪ ،‬یک واژه سیاسی خواند‬ ‫و گفت که جریان انحرافی مساوی با فساد اقتصادی نیست‪،‬‬ ‫ولی «ما پرونده‌هایی داریم که برخی از افراد منتسب به این‬ ‫جریان در آن هستند‪».‬‬ ‫او اضاف��ه ک��رد‪« :‬در پرونده س��ه ه��زار میلی��اردی‪ ،‬برخی‬ ‫حمایت‌ه��ای این جریان به چش��م می‌خ��ورد‪ .‬یکی‪ ،‬دو جا‬ ‫پش��تیبانی‌های ناصحیح و طبق قوانی��ن صورت گرفت که‬ ‫تخلف اس��ت‪ ،‬ولی مش��خص نیس��ت که در ازای آن پولی‬ ‫دریافت ش��ده یا خیر و تا زمانی که س��ندی دریافت نشود‪،‬‬ ‫امکان اعالم مس��ایل نیست‪ ».‬او هم‌چنین با اشاره به تداوم‬ ‫رسیدگی به پرونده اختالس در بیمه ایران‪ ،‬این پرونده را فساد‬ ‫عظیمی خوانده که برای مدت��ی طوالنی در دادگاه در حال‬ ‫رس��یدگی است و در بخش‌هایی منجر به صدور حکم شده‬ ‫است‪ .‬او گفته است که از مجموع پرونده‌های رسیدگی‌شده‬ ‫در سازمان بازرسی کل کشور تنها حدود ‪ ۷‬درصد به کشف‬ ‫فس��اد منجر شده است‪ .‬رییس س��ازمان بازرسی کل کشور‬ ‫گفته اس��ت که برخی از قضات ایران توانایی روبه‌رو شدن و‬ ‫قضاوت در این پرونده‌ها را نیز ندارند و باید از آن‌ها «حمایت‬ ‫کارشناسی و اطالعاتی» شود‪.‬‬ ‫به دلیل صرفه‌جویی در هزینه‌ها‪،‬‬

‫تعطیلیبخشصدورویزاسفارت‬ ‫کانادا در تهران‬ ‫روز یک‌شنبه‪ 29 ،‬آوریل‪ ،‬س��فارت کانادا در تهران با صدور‬ ‫اطالعیه‌ای بخ��ش صدور ویزا را تعطیل کرده اس��ت‪ .‬این‬ ‫س��فارت‌خانه اعالم کرد که از ام��روز ایرانیان برای گرفتن‬ ‫ویزای این کش��ور باید به س��فارت کانادا در آنکارا‪ ،‬پایتخت‬ ‫ترکی��ه‪ ،‬مراجعه کنند‪ .‬س��فارت کان��ادا دلیل ای��ن اقدام را‬ ‫«صرفه‌جوی��ی در هزینه‌ها» عنوان کرده و گفته اس��ت که‬ ‫این تصمیم از س��وی اداره مهاجرت کانادا گرفته شده است‪.‬‬ ‫براساس آمار سال ‪‌،2006‬بیش از ‪ 120‬هزار ایرانی در کانادا‬ ‫س��کونت دارند و هرساله شمار زیادی از بستگان آنان برای‬ ‫دیدار آن‌ها به کانادا سفر می‌کنند‪.‬‬ ‫در پی عدم صدور مجوز راه‌پیمایی‪،‬‬

‫برگزاری مراسم روز کارگر در‬ ‫ایراندرمکان‌هاییسرپوشیده‬ ‫به گزارش رسانه‌های داخلی ایران و به نقل از شاهدان عینی‪،‬‬ ‫مراسم روز جهانی کارگر‪ ،‬یک روز زودتر از اول ماه مه‌‪ ،‬روز‬ ‫دوش��نبه‪ ،‬یازدهم اردی‌بهش��ت‪ 30 ،‬آوریل‪ ،‬در مکان‌هایی‬ ‫سرپوشیده در تهران و چند شهر دیگر ایران برگزار شده است‪.‬‬ ‫بر اس��اس این گزارش‌ه��ا‪ ،‬علت برگزاری این مراس��م در‬ ‫مکان‌های س��ر پوش��یده خودداری وزارت کشور جمهوری‬ ‫اسالمی از صدور مجوز راه‌پیمایی در خیابان‌ها بود‪.‬‬

‫ب��ه گزارش ایلنا‪ ،‬حس��ن صادقی‪ ،‬مع��اون دبیر کل خانه‬ ‫کارگ��ر‪ ،‬با انتقاد از ع��دم صدور مج��وز راهپیمایی برای‬ ‫این روز اظهار داش��ت‪« :‬در س��الی که مزین به نام تولید‬ ‫ملی و حمایت از س��رمایه ملی ش��ده‪ ،‬نباید از راه‌پیمایی‬ ‫کارگران که نشان‌دهنده و بیان‌کننده مشکالتشان است‪،‬‬ ‫جلو‌گیری می‌‌ش��د‪ ».‬این در حالی اس��ت که روز شنبه‪9 ،‬‬ ‫اردی‌بهشت‪ ،‬محمود عباس‌زاده مشکینی‪ ،‬دبیر کمیسیون‬ ‫م��اده ‪ 10‬احزاب گفته بود که درخواس��تی از خانه کارگر‬ ‫برای راه‌پیمایی روز کارگر دریافت نکرده است‪.‬‬ ‫آق��ای عب��اس‌زاده مش��کینی گفت��ه بود ک��ه در صورت‬ ‫درخواس��ت خان��ه کارگ��ر ب��رای راه‌پیمای��ی روز کارگر‪،‬‬ ‫کمیس��یون ماده ‪ 10‬اح��زاب در م��ورد آن تصمیم‌گیری‬ ‫خواه��د کرد‪ .‬از س��ویی دیگ��ر در واکنش ب��ه اظهارات‬ ‫عباس‌زاده مشکینی‪ ،‬خانه کارگر متن درخواستی را منتشر‬ ‫کرد که روز ‪ 21‬فروردین به معاونت سیاسی وزارت کشور‬ ‫ایران نوشته شده بود‪.‬‬ ‫پس از صدور حکم شالق‪،‬‬

‫حمایت برخی کارتونیست‌های‬ ‫خارجی از شکرایه‬ ‫پس از صدور حکم شالق برای محمود شکرایه‪ ،‬کارتونیست‬ ‫ایرانی‪ ،‬مارتین راسن‪ ،‬کارتونیست نشریه گاردین (( ‪Guar d‬‬ ‫‪ )ian‬کارهای جدید خود را در اعتراض به این حکم منتشر‬ ‫کرده است‪ .‬هم‌چنین چند کارتونیست دیگر خارجی نیز اقدام‬ ‫به انشار کارتون‌های اعتراضی کردند‪.‬‬ ‫او در واکنش به حکم ‪ 25‬ضربه ش�لاق محمود شکرایه که‬ ‫به دلیل چاپ یک کاریکارتور از احمد لطفی‌آشتیانی‪ ،‬نماینده‬ ‫مجلس شورای اسالمی صادر شده‪ ،‬اظهار داشت‪« :‬این حکم‬ ‫ظالمانه‪ ،‬هولناک و وحشیانه است‪».‬‬ ‫آقای راس��ن در ادامه تاکید کرد‪« :‬سالم‌ترین و مطمئن‌ترین‬ ‫جامعه‪ ،‬جامعه‌ای است که هر فردی بتواند به دیگران بخندد‬ ‫و این حق را برای دیگران نیز قائل باش��د‪ .‬این کاری است‬ ‫که قرن‌ها کارتونیست‌ها یا کاریکاتوریست‌ها در جامعه انجام‬ ‫می‌دهند‪ ،‬اما کاری که آقای آش��تیانی (نماینده مجلس) در‬ ‫پاسخ به این عمل نشان داده بیش‌تر از آنی است که در یک‬ ‫کارتون یا کاریکاتور صورت گرفته است‪».‬‬ ‫جو گرن‌ویل‪ ،‬از اعضای کمپین مبارزه با سانسور‪ ،‬می‌گوید‪:‬‬ ‫«این قانون جدید آزادی بیان در ایران است‪ .‬هرگونه انتقاد از‬ ‫سیاست‌مداران غیرممکن است‪ ،‬حتا طنز‌آلود‪».‬‬ ‫از س��ویی دیگ��ر برخ��ی از چهره‌های سیاس��ی در ایران از‬ ‫صدور حکم ش�لاق دفاع کرده از جمله اس��ماعیل کوثری‪،‬‬ ‫روزنامه‌نگار و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی‬ ‫مجلس شورای اسالمی گفته است‪« :‬کارتونیستی که با کار‬ ‫خود باعث ناراحتی دیگران می‌شود و یا به شخصیتی توهین‬ ‫می‌کند باید مجازات شود که این حکم‪ ،‬حبس‪ ،‬شالق و یا هر‬ ‫مجازات دیگر می‌تواند باشد‪ ».‬اگر چه این نخستین بار است‬ ‫که یک کارتونیست به دلیل کشیدن یک کارتون به مجازات‬ ‫ش�لاق محکوم می‌شود اما برخی دیگر از کارتونیست‌ها به‬ ‫دلیل مش��کالت و محدودیت‌های ص��ورت گرفته در ایران‬ ‫مجبور به ترک کشور شده‌اند‪.‬‬ ‫‪5‬‬


‫به بهانه برگزاری نمایش‌گاه در فرانکفورت‬

‫امید نام من است‬

‫اردوان روزبه‬ ‫روایت رویداد‌های پس از انقالب ایران در دهه شصت شاید‬ ‫یکی از موضوعاتی باش��د که عال‌رغم صحبت در مورد آن‬ ‫به طور مش��خص‪ ،‬کم‌تر به آن پرداخته ش��ده اس��ت‪ .‬شاید‬ ‫دلیل‌های مختلفی وجود داش��ته باشد اما مهم این است که‬ ‫شرایط کسانی که در آن دوره مورد آسیب قرار گرفته‌اند‪ ،‬هنوز‬ ‫به روش��نی طرح نشده‪ .‬از سویی آسیب‌هایی که بر بسیاری‬ ‫از فعاالن سیاس��ی و مدن��ی در آن دوره وارده ش��ده اینک‬ ‫طبعات‌اش در زندگی نس��ل‌های بعدی آن‌ها نیز به چش��م‬ ‫می‌خورد که روایت این افراد به روش��ن ش��دن شرایط دهه‬ ‫شصت ایران کمک می‌کند و از سویی مارا یاری می‌دهد تا‬ ‫صدای نسل بعد آن‌ها را که به نوعی بار سنگین آن روزها را‬ ‫با خود می‌کشند‪ ،‬را بشنویم‪.‬‬ ‫به همت «پرستو فروهر» و «منیره برادران»‪ ،‬نمایش‌گاهی‬ ‫در آلمان در ش��رف برگزاری اس��ت که به موضوع زندان‌ها‬ ‫و اعدام‌های دهه ش��صت می‌پردازد‪« .‬امید نام من اس��ت»‬ ‫از ش��نبه بیس��تم اس��فند ماه در خانه «آنا فرانک» در شهر‬ ‫فرانکفورت برای بازدید عموم گشایش خواهد یافت و تا دهم‬ ‫آبان ماه سال ‪ ۱۳۹۱‬ادامه خواهد داشت‪.‬‬ ‫به نقل از برگزار کنندگان‪:‬‬ ‫«امی��د نام من اس��ت» از دهلیز حال آغاز می‌ش��ود‪ .‬این‌جا‬ ‫جوانان از خاطرات‌شان می‌گویند‪ ،‬از مالقات بستگان‌شان در‬ ‫زندان در س��ال‌های کودکی‪ ،‬از دریافت خب��ر اعدام آنان‪ ،‬از‬ ‫این که چگونه هم‌راه والدین‌شان‪ ،‬که تحت تعقیب بوده‌اند‪،‬‬ ‫فرار کرده‌اند و در کش��وری اروپایی رش��د کرده‌اند‪ .‬آن‌ها به‬ ‫جس��ت‌جوی خاط��رات خویش می‌روند و از س��نگینی این‬ ‫خاطرات بر زمان حال خود سخن می‌گویند‪.‬‬ ‫زن جوانی که س��ال‌های زندانش را در تصویرهای کوچکی‬ ‫ثبت کرده است‪ ،‬در فیلمی این نقاشی‌ها را معرفی می‌کند‪.‬‬ ‫س��پس نمایش‌گاه به «دهلیز خاطره» می‌رود‪ ،‬که در آستانه‬ ‫آن نام‌هایی شنیده می‌شوند‪ .‬هزاران نام که در پس هریک از‬ ‫آنان سرگذشت ناتمام یک اعدامی ایستاده است‪.‬‬ ‫آن‌ها عش��ق خویش ب��ه زندگی را بر روی تک��ه پارچه‌ای‬ ‫دوخته‌اند‪ ،‬در گردن‌آویزی از هسته‌های خرما تراشیده‌اند‪ ،‬در‬ ‫کاردس��تی برای فرزندان‌شان یا در آویزهایی‪ ،‬که از سکه‌ها‬ ‫تراش��یده‌اند و تا امروز بر‌گردن هم‌راهان‌شان آویخته است‪،‬‬ ‫برجاگذاش��ته‌اند‪ .‬گزیده‌ای از این یادگارها‪ ،‬هدایای زندانیان‬ ‫برای عزیزان‌ش��ان‪ ،‬در «دهلیز خاطره» به نمایش گذاشته‬ ‫ش��ده است‪ ».‬برای آشنایی با این نمایش‌گاه به سراغ پرستو‬ ‫فروهر رفتم و از خواستم تا برای‌مان از «امید نام من است»‬ ‫بگوید‪ .‬پرستو فروهر دختر پروانه و داریوش فروهر است که‬ ‫در جریان ترورهای دهه هفتاد توس��ط کسانی که از سوی‬ ‫وزارت اطالعات «عناصر خود س��ر» اعالم شده بود با کارد‬ ‫کشته شدند‪ .‬روایت رویداد‌های پس از انقالب ایران در دهه‬ ‫ش��صت شاید یکی از موضوعاتی باشد که عال‌رغم صحبت‬ ‫در م��ورد آن به طور مش��خص‪ ،‬کم‌تر به آن پرداخته ش��ده‬ ‫اس��ت‪ .‬ش��اید دلیل‌های مختلفی وجود داشته باشد اما مهم‬ ‫این است که شرایط کسانی که در آن دوره مورد آسیب قرار‬ ‫‪6‬‬

‫گرفته‌اند‪ ،‬هنوز به روشنی طرح نشده‪ .‬از سویی آسیب‌هایی‬ ‫که بر بس��یاری از فعاالن سیاسی و مدنی در آن دوره وارده‬ ‫ش��ده اینک طبعات‌اش در زندگی نسل‌های بعدی آن‌ها نیز‬ ‫به چشم می‌خورد که روایت این افراد به روشن شدن شرایط‬ ‫دهه شصت ایران کمک می‌کند و از سویی مارا یاری می‌دهد‬ ‫تا صدای نسل بعد آن‌ها را که به نوعی بار سنگین آن روزها‬ ‫را با خود می‌کش��ند‪ ،‬را بشنویم‪ .‬به همت «پرستو فروهر» و‬ ‫«منیره برادران»‪ ،‬نمایش‌گاهی در آلمان در شرف برگزاری‬ ‫اس��ت که به موض��وع زندان‌ها و اعدام‌های دهه ش��صت‬ ‫می‌پردازد‪« .‬امید نام من اس��ت» از ش��نبه بیستم اسفند ماه‬ ‫در خانه «آنا فرانک» در شهر فرانکفورت برای بازدید عموم‬ ‫گش��ایش خواهد یافت و تا دهم آبان ماه س��ال ‪ ۱۳۹۱‬ادامه‬ ‫خواهد داشت‪.‬‬ ‫به نقل از برگزار کنندگان‪:‬‬ ‫«امی��د نام من اس��ت» از دهلیز حال آغاز می‌ش��ود‪ .‬این‌جا‬ ‫جوانان از خاطرات‌شان می‌گویند‪ ،‬از مالقات بستگان‌شان در‬ ‫زندان در س��ال‌های کودکی‪ ،‬از دریافت خب��ر اعدام آنان‪ ،‬از‬ ‫این که چگونه هم‌راه والدین‌شان‪ ،‬که تحت تعقیب بوده‌اند‪،‬‬ ‫فرار کرده‌اند و در کش��وری اروپایی رش��د کرده‌اند‪ .‬آن‌ها به‬ ‫جس��ت‌جوی خاط��رات خویش می‌روند و از س��نگینی این‬ ‫خاطرات بر زمان حال خود سخن می‌گویند‪.‬‬ ‫زن جوانی که س��ال‌های زندانش را در تصویرهای کوچکی‬ ‫ثبت کرده است‪ ،‬در فیلمی این نقاشی‌ها را معرفی می‌کند‪.‬‬ ‫س��پس نمایش‌گاه به «دهلیز خاطره» می‌رود‪ ،‬که در آستانه‬ ‫آن نام‌هایی شنیده می‌شوند‪ .‬هزاران نام که در پس هریک از‬ ‫آنان سرگذشت ناتمام یک اعدامی ایستاده است‪.‬‬ ‫آن‌ها عش��ق خویش ب��ه زندگی را بر روی تک��ه پارچه‌ای‬ ‫دوخته‌اند‪ ،‬در گردن‌آویزی از هسته‌های خرما تراشیده‌اند‪ ،‬در‬ ‫کاردس��تی برای فرزندان‌شان یا در آویزهایی‪ ،‬که از سکه‌ها‬ ‫تراش��یده‌اند و تا امروز بر‌گردن هم‌راهان‌شان آویخته است‪،‬‬ ‫برجاگذاش��ته‌اند‪ .‬گزیده‌ای از این یادگارها‪ ،‬هدایای زندانیان‬ ‫برای عزیزان‌ش��ان‪ ،‬در «دهلیز خاطره» به نمایش گذاشته‬ ‫ش��ده است‪ ».‬برای آشنایی با این نمایش‌گاه به سراغ پرستو‬ ‫فروهر رفتم و از خواستم تا برای‌مان از «امید نام من است»‬ ‫بگوید‪ .‬پرستو فروهر دختر پروانه و داریوش فروهر است که‬ ‫در جریان ترورهای دهه هفتاد توس��ط کسانی که از سوی‬ ‫وزارت اطالع��ات «عناص��ر خود س��ر» اعالم ش��ده بود با‬ ‫کارد کش��ته شدند‪« .‬امید نام من اس��ت» روایتی از اتفاقات‬ ‫و رخ‌دادهای دهه ش��صت در ایران اس��ت‪ .‬در مورد موضوع‬ ‫نمایش‌گاه توضیح بیش‌تری به ما بدهید‪.‬‬ ‫همان‌طور که گفتید این نمایش‌گاه‪ ،‬نمایش‌گاه مس��تندی‬ ‫اس��ت از س��رکوبی که در زندان‌ها به ویژه در دهه ش��صت‬ ‫اتفاق افتاده و راویان نمایش‌گاه از فرزندان کسانی هستند که‬ ‫قربانی چنین سرکوبی شدند و بسیاری از آن‌ها در کشورهای‬ ‫اروپایی یا خارج از ایران رشد کردند اما خاطرات آن دوران را‬ ‫هم‌چنان در خود دارند و امروز به سن پدران و مادرهای‌شان‬ ‫هس��تند که در آن دوره در زندان‌ها بودند و بسیاری از آن‌ها‬ ‫اعدام ش��دند‪ .‬این فرزندان از خاط��رات خود‪ ،‬و آن‌چه در آن‬

‫زندان‌ها دیدند‪ ،‬از دوره فرار و تاثیری که این خاطرات بر زمان‬ ‫حال آن‌ها دارد می‌گویند‪ .‬این‌که چگونه در دنیایی که روزمره‬ ‫زندگی چندان ارتباطی با خاطرات و سرگذش��ت این جوانان‬ ‫ندارد‪ ،‬با سنگینی این خاطرات و در عین حال با قدر و ارزش‬ ‫آن کلنجار می‌روند‪ .‬نمایش‌گاه به دو قس��مت تقس��یم شده‬ ‫اس��ت‪ .‬یکی دهلیز حال و دیگری دهلیز خاطره که توضیح‬ ‫من در مورد دهلیز خاطره اس��ت که در این اتاق ردیف‌هایی‬ ‫از ویترین‌هایی وجود دارد ک��ه درون آن یادگارهایی از فرار‬ ‫و دوران زندان کس��انی اس��ت که در دهه شصت در زندان‬ ‫بودند‪ .‬شامل کاردستی‌های کوچکی است که زندانی‌ها برای‬ ‫عزیزان‌شان ساختند‪ .‬مانند ماهی کوچکی که برای کرامت‬ ‫مسکین‌زاده از هسته‌های خرما ساخته شده یا گردن‌آویزی‬ ‫از سکه که زندانی با ساعت‌ها تالش برای مادرش به وسیله‬ ‫س��نجاق قفلی روی آن را تراش��یده که رویش نوشته شده‬ ‫«یادآر»‪ .‬این اشیا کوچک‪ ،‬دست‌دوزی‌ها و کاردستی‌ها نشان‬ ‫دهنده ش��وق زندگی این زندانیان است که در چمبره زندان‬ ‫گرفتار بودند و بس��یاری از آن‌ها جان سالم از آن دوره به در‬ ‫نیاوردند‪.‬‬ ‫حتمن زمان زیادی برای مجموعه آثاری که جمع‌آوری شده‪،‬‬ ‫صرف ش��ده اس��ت‪ .‬این کار چقدر زمان برده و به چه نحوه‬ ‫توانستید این اسناد را جمع‌آوری کنید؟‬ ‫این نمایش‌گاه بیش‌تر از هر چیز بر فکر و ایده منیره برادران‬ ‫که خود از زندانیان دهه شصت است برپاشده که در این مورد‬ ‫کتابی هم با نام «حقیقت ساده» نوشته است‪ .‬او سال‌هاست‬ ‫که روی مس��ئله زندان و خاط��رات آن و وظیفه مهمی که‬ ‫یادآوری در مورد س��رکوب برعهده ما می‌گذارد کار کرده و‬ ‫گستره بزرگی از کسانی که سرنوشت مشابهی مثل او داشتند‬ ‫را می‌شناس��د‪ .‬او بوده که با پی‌گیری‪ ،‬بسیاری از این آثار را‬ ‫جمع‌آوری کرده است‪ .‬من از زبان او‪ ،‬خودم و تمامی افرادی‬ ‫که در این نمایش‌گاه س��هم داش��تند از همه کسانی که به‬ ‫ما اعتماد کردند و این اش��یایی که از جان برای‌شان عزیزتر‬ ‫بوده را در اختیار نمایش‌گاه ما گذاشتند‪ ،‬تشکر کنم‪ .‬پی‌گیری‬ ‫جمع‌آوری این اشیا بیش از یک‌سال طول کشیده و بیش از‬ ‫هر کس بر عهده منیره برادران بوده است‪.‬‬ ‫شما به نسلی اشاره کردید که نسل بعد از پدرها و مادرهایی‬ ‫هستند که در دهه شصت درگیر بودند‪ .‬نگاه این نسل چیست‬ ‫و چه احساسی نسبت به شرایط خود دارند؟‬ ‫ما فیلم مستندی داریم که برای این نمایش‌گاه ساخته شده و‬ ‫مصاحبه با پنج جوانی است که چنین سرنوشتی داشتند‪ .‬آن‌ها‬ ‫در واقع از زاویه شخصی خود داستان زخمی که در کودکی بر‬ ‫سرنوشت‌شان از سوی استبداد گذاشته شده را بازگو می‌کنند‪.‬‬ ‫وجه مشترک کلنجاری است در این جوانان تا خاطرات خود‬ ‫را به زمان حال بکش��ند و مفهوم باری که این سرنوشت در‬ ‫زمان حال بر دوش آن‌ها گذاشته را به شکل مسوولیت ببینند‬ ‫و تالش می‌کنند تا حافظ��ه فردی ‌آن‌ها در بین بقیه جاری‬ ‫و تبدیل به حافظه جمعی ش��ود که دس��ت‌گاه استبداد سعی‬ ‫می‌کند از ساخته شدن آن در مورد دهه شصت جلوگیری کند‪.‬‬ ‫این برنامه از کی شروع خواهد شد‪ ،‬چه مدت ادامه دارد و در‬ ‫کجا برگزار می‌شود؟‬ ‫نمایش‌گاه از روز ‪ 21‬اسفند ‪ 1390‬در خانه آنا فرنک در شهر‬ ‫فرانکف��ورت که موزه کوچکی تحت سرپرس��تی آموزش و‬ ‫پرورش این ش��هر است برگزار می‌شود و تا دهم آبان ‪1391‬‬ ‫نیز برپا خواهد بود‪.‬‬


‫سیاست‬

‫حمالت سایبری و مردم عادی‬

‫دختر کوچولوی صاحب‌خانه از آقای کی پرسید‪:‬‬

‫اگ��ر کوس��ه‌ها آدم بودن��د‪ ،‬با ماهی‌ه��ای کوچولو‬ ‫مهربان‌تر می‌شدند؟‬ ‫آقای کی گفت‪ :‬البته! اگر کوسه‌ها آدم بودند‪،‬‬

‫ت��وی دری��ا ب��رای ماهی‌ه��ا جعبه‌ه��ای محکم��ی‬ ‫می‌ساختند‪،‬‬

‫همه‌جور خوراکی توی آن می‌گذاشتند‪،‬‬ ‫مواظب بودند که همیشه پر آب باشد‪.‬‬

‫هوای بهداشت ماهی‌های کوچولو را هم داشتند‪.‬‬

‫برای آن‌که هیچ‌وقت دل ماهی کوچولو نگیرد‪،‬‬

‫گاه‌گاه مهمانی‌های بزرگ بر پا می‌کردند‪،‬‬

‫چون که گوش��ت ماهی شاد از ماهی دل‌گیر لذیذتر‬ ‫است !‬ ‫برای ماهی‌ها مدرسه می‌ساختند‬

‫و به آن‌ها یاد می‌دادند‬

‫اکبر ترشیزاد‬ ‫این یک واقعیت اس��ت که تا نزدیک به سه دهه‌ی پیش‪،‬‬ ‫بس��یاری از کش��ورها‪ ،‬گروه‌ها و احزاب ضعیف و ناتوانی‬ ‫که تحت ظلم و س��تم ق��رار می‌گرفتند عمل��ن راه‌های‬ ‫بی‌خطر و کم‌هزینه‌ی چندانی برای دفاع و یا ضربه زدن‬ ‫به حریف خود نداش��تند‪ ،‬اما امروز فراگیرشدن شبکه‌های‬ ‫اجتماعی جهانی‪ ،‬اینترنت و فضای سایبری‪ ،‬این اجازه را‬ ‫به بس��یاری از افراد و گروه‌ها داده اس��ت که با نیت‌های‬ ‫خیر و یا ش��ر‪ ،‬از این طریق به جنگ با حریفانشان بروند‪.‬‬ ‫این حمالت اینترنتی در برخی از موارد شکل انتقام‌گیری‬ ‫به خود می‌گیرد و در واقع پاس��خی اس��ت به جنایت‌های‬ ‫کش��ور‪ ،‬گروه و یا افرادی که به س��بب دارا بودن قدرت‬ ‫مالی و یا سیاس��ی زیاد‪ ،‬عملن توان و امیدی برای مقابله‬ ‫با آن‌ها از راه‌های قانونی وجود ندارد‪.‬‬ ‫پس از جریانات و اعتراضات خیابانی سال ‪ 88‬بسیاری از‬ ‫مخالفین در داخل و خارج از کشور دست به اطالع‌رسانی‪،‬‬ ‫آگاهی‌رس��انی و افشاگری‌های گس��ترده‌ای در فضاها و‬ ‫شبکه‌های مجازی زدند‪.‬‬ ‫حکومت در واکنش به این اقدامات و با تش��کیل ارتش‬ ‫س��ایبری دس��ت به انهدام این سایت‌ها زد و با تخریب و‬ ‫ناب��ودی آن‌ها‪ ،‬در برخی از م��وارد متخصصین و فعاالن‬ ‫این عرصه را هم دس��تگیر و به حبس‌های طوالنی مدت‬ ‫محکوم کرد‪ .‬این حرکت حکومت در واقع چراغ س��بزی‬ ‫شد برای اپوزیسیون که آن‌ها نیز با اقدامات مشابه دست‬ ‫به مقابله به مثل زده و چندین حمله‌ی س��ایبری بر علیه‬ ‫مراکز اطالعات��ی‪ ،‬نظامی‪ ،‬امنیتی و اقتصادی نظام انجام‬ ‫بدهند‪.‬‬ ‫ای��ن نفوذه��ا در برخ��ی از م��وارد با موفقی��ت صورت‬ ‫گرف��ت و در طی آن آس��یب‌های فراوانی ب��ه این مراکز‬ ‫رس��ید که بازیاب��ی و احیای آن در برخ��ی از موارد برای‬ ‫جمهوری‌اس�لامی میلیون‌ه��ا و ش��اید میلیاردها تومان‬ ‫هزینه در برداشت‪.‬‬

‫در چند روز گذشته دو مرکز مهم و حیاتی جمهوری‌اسالمی‬ ‫یعن��ی وزارت نفت و وزارت علوم از س��وی هکرها مورد‬ ‫حمله‌ی سایبری قرار گرفته‌اند‪.‬‬ ‫پرس��ش این‌جاس��ت که آیا هرگونه حمله‌ی سایبری به‬ ‫مراک��ز حکومت‪ ،‬کاری درس��ت و بر اس��اس منافع ملی‬ ‫اس��ت؟ به نظر می‌رس��د که اگ��ر این گون��ه اقدامات بر‬ ‫علی��ه مراکز اطالعاتی و امنیتی نظام و با هدف افش��ای‬ ‫برخی از اطالعات افرادی که در جهت س��رکوب مردم و‬ ‫محدود کردن آزادی‌های سیاسی و اجتماعی آنان حرکت‬ ‫می‌کنند انجام ش��ود و به‌وس��یله‌ی آن بتوان به شکستن‬ ‫فضای بس��ته و سانسور کمک رس��اند‪ ،‬می‌توان گفت که‬ ‫این عمل حرکتی اخالقی است‪.‬‬ ‫ام��ا واقعیت این اس��ت ک��ه تخریب و ضرب��ه به مراکز‬ ‫اقتصادی نظام هم‌چون شرکت نفت و یا وزارت‌خانه‌های‬ ‫اقتص��ادی دیگر هزینه‌ه��ای فراوانی را ب��ر دوش نظام‬ ‫می‌گ��ذارد که نتیجه و بازخورد ضربه‌ی آن فقط به مردم‬ ‫عادی و یا کارگران این مراکز برخواهد گش��ت و در عمل‬ ‫دوب��اره این توده‌ها هس��تند که فش��ار اقتص��ادی چنین‬ ‫مشکالتی را تحمل خواهند کرد‪.‬‬ ‫این حرکت در خوش‌بینانه‌ترین حالت ممکن بخش��ی از‬ ‫بودجه و س��رمایه‌های ملی مملکت‌م��ان را بر باد و هدر‬ ‫خواهد داد‪ .‬اپوزیسیون جمهوری اسالمی و آزادی‌خواهان‬ ‫به هیچ عن��وان نباید فراموش کنند ک��ه تمامی اقدامات‬ ‫آن‌ه��ا در راه ایجاد یک جامع��ه‌ی آزاد و اخالقی صورت‬ ‫می‌گی��رد و هرگونه عمل و وس��یله‌ی غیراخالقی که در‬ ‫این راه به کار گرفته شود در حقیقت نقض غرضی خواهد‬ ‫بود بر این ادعا‪.‬‬ ‫پس بر تمامی دموکراسی خواهانی که بر عیله دیکتاتوری‬ ‫و نظ��ام توتالیتور موجود مبارزه می‌کنند واجب اس��ت تا‬ ‫قبل از هر اقدامی جوانب و ضرباتی که ممکن اس��ت این‬ ‫اعمال بر مردم عادی وارد کنند را بسنجند‪ ،‬چرا که هدف‬ ‫وسیله را توجیه نمی‌کند‪.‬‬

‫که چه‌جوری به‌طرف دهان کوسه شنا کنند‬ ‫درس اصلی ماهی‌ها اخالق بود‬

‫به آن‌ها می‌قبوالندند‬

‫ک��ه زیبا‌ترین و باش��کوه‌ترین کار برای یک ماهی‬ ‫این است‬

‫ک��ه خ��ودش را در نهای��ت خوش��وقتی تقدی��م یک‬ ‫کوسه کند‬ ‫ب��ه ماه��ی کوچول��و ی��اد می‌دادن��د که چط��ور به‬ ‫کوسه‌ها معتقد باشند‬ ‫و چه‌جوری خود را برای یک آینده‌ی زیبا مهیا کنند‬

‫آینده‌یی که فقط از راه اطاعت به‌دست می‌آید‬ ‫اگر کوسه‌ها آدم بودند‪،‬‬

‫در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت‪:‬‬

‫از دن��دان کوس��ه تصاوی��ر زیب��ا و رنگارنگ��ی‬ ‫می‌کشیدند‪،‬‬ ‫ت��ه دریا نمایش‌نامه ب��ه‌روی صحنه می‌آوردند که‬ ‫در آن ماهی کوچولو‌های قهرمان‬ ‫شاد و شنگول به دهان کوسه‌ها شیرجه می‌رفتند‪.‬‬

‫ه��م‌راه نمای��ش‪ ،‬آهنگ‌های محس��ور کننده‌یی هم‬ ‫می‌نواختند که بی‌اختیار‬

‫ماهی‌ه��ای کوچول��و را به‌ط��رف دهان کوس��ه‌ها‬ ‫می‌کشاند‪.‬‬ ‫در آن‌جا بی‌تردید مذهبی هم وجود داشت‬ ‫که به ماهی‌ها می‌آموخت‬

‫زندگی واقعی در شکم کوسه‌ها آغاز می‌شود‪!...‬‬

‫«برتولت برشت»‬

‫‪7‬‬


‫روزنگاشت‬ ‫به بهانه «روز جهانی زمین پاک»‬

‫سالمت زمین‪ ،‬سالمت انسان‬

‫محبوبه شعاع‬ ‫تو‌دوم آوریل و‬ ‫امروز س��وم اردی‌بهش��ت برابر با بیس�� ‌‬ ‫مصادف با «روز جهانی زمین پاک» اس��ت‪ .‬هر س��اله در‬ ‫تمام دنیا مراسمی به مناسبت این روز برگزار می‌شود و به‬ ‫همه مردم یادآوری می‌شود که نباید سیاره خود «زمین»‬ ‫را فراموش کنند‪.‬‬ ‫من زمین را دوست دارم‬ ‫امروز «روز جهانی زمین پاک» اس��ت‪ .‬در مورد تاریخ‌چه‬ ‫آن می‌توان گفت که این مناسبت به سال ‪ 1969‬میالدی‬ ‫و زمان��ی باز می‌گردد که «ج��ان مک مونل» فرزند یک‬ ‫مبل��غ دینی مس��تقل و عالقه‌مند به عرص��ه دین‪ ،‬علم و‬ ‫صلح‪ ،‬ایده برگزاری یک روز جهانی به نام روز زمین پاک‬ ‫را در همایش «یونسکو» درباره محیط زیست مطرح و در‬ ‫همان س��ال پرچم زمین پاک را طراحی کرد و «یوتانت»‬ ‫دبیر کل وقت س��ازمان ملل (‪ )1971 1962-‬از ایده مک‬ ‫کون��ل اس��تقبال کرد و ای��ن روز به ی��ک روز جهانی در‬ ‫تقویم‌های سراسر دنیا تبدیل شد‪.‬‬ ‫در ای��ران نیز هم‌زم��ان با دیگر کش��ورهای جهان هفته‬ ‫زمین پاک از روز دوم اردی‌بهش��ت ب��ه مدت یک هفته‬ ‫در سراسر کشور برپا می‌شود و نخستین روز این هفته به‬ ‫نام «روز زمین پاک» نام‌گذاری ش��د ‌ه است‪ .‬در شعار روز‬ ‫جهانی زمین پاک در س��ال ‪ 2012‬میالدی برابر با س��ال‬ ‫‪ 1391‬اعالم ش��ده که «هرکس س��همی در به‌تر شدن‬ ‫هوای اطراف خود داشته باش��د» امروزه خیلی از شهرها‬

‫‪8‬‬

‫و کش��ورهای دنیا روز زمین پ��اک را به مدت یک هفته‬ ‫تمدی��د کرده‌اند تا آگاهی مردم از ه��ر آن چه مربوط به‬ ‫پاک‌س��ازی محیط زیست می‌شود را افزایش دهند‪ .‬با یاد‬ ‫آوری این موضوع شعار دیگری نیز امسال پیش‌نهاد شده‬ ‫که‪« :‬سالمت زمین‪ ،‬سالمت انسان» نام دارد‪.‬‬ ‫اما در راستای روز جهانی زمین پاک «نشنال‌جئوگرافیک»‬ ‫(‪ )National Geographic‬ب��رای آن‌که هر کس‬ ‫سهمی در به‌تر شدن هوای اطراف‌ا‌ش داشته باشد هفت‬ ‫نکته را پیشنهاد داده است‪:‬‬ ‫‪ :1‬در اس��تفاده از کاغ��ذ صرفه‌جویی کنید و س��عی کنید‬ ‫کارهایتان را بدون اس��تفاده از کاغذ انجام دهید‪ .‬به طور‬ ‫مث��ال تا ح��د ام��کان قبض‌هایتان را از طری��ق اینترنت‬ ‫پرداخ��ت کنی��د‪ .‬زی��را صرفه‌جویی در کاغ��ذ در واقع به‬ ‫معنای کم‌تر بریده ش��دن درختان اطراف ماس��ت که هر‬ ‫ساله هزاران هزار از آن‌ها برای تولید انواع کاغذهایی که‬ ‫در طول روز در اختیارمان قرار می‌گیرد تلف می‌ش��وند و‬ ‫در عی��ن حال با این کار زباله کمتری تولید ش��ده و دی‬ ‫اکسید کربن کمتری تولید می‌شود‪.‬‬ ‫‪ :2‬در ساخت و انبوه شدن جنگل‌ها شما هم کمک کنید‪.‬‬ ‫کاش��ت هر نهال می‌تواند س��ال‌های س��ال ه��م خاطره‬ ‫خوشی برای شما و هم کمکی به محیط زیستتان باشد‪.‬‬ ‫‪ :3‬به انجمن‌های حمایت از محیط زیس��ت کمک کنید‪.‬‬ ‫آن‌ها با تالش بی‌وقفه خود سعی در نجات زمین دارند‪.‬‬ ‫‪ :4‬در محل کارتان هم به س��بز بودن زمین فکر کنید‪ .‬از‬

‫مدی��ر بخش خود بخواهید ک��ه برنامه‌ای ترتیب دهد که‬ ‫کاغذ کمتری مصرف شده و اسراف نشود‪ .‬برای نوشتن از‬ ‫هر دو روی کاغذ استفاده کنید‪.‬‬ ‫‪ :5‬اگ��ر به س��فر رفتن فکر می‌کنید حتمن س��فر با قطار‬ ‫را در اولوی��ت قرار دهی��د‪ .‬تحقیقات نش��ان می‌دهد که‬ ‫دی اکس��ید کربنی که قطارها برای زمین تولید می‌کنند‬ ‫چهار تا پانزده درصد کمتر از هواپیماهاست‪ .‬پس قطار را‬ ‫فراموش نکنید‪.‬‬ ‫‪ :6‬در مص��رف آب صرفه‌جوی��ی کنی��د‪ .‬اس��راف در آب‬ ‫می‌توان��د به ضرر زمین تمام ش��ود‪ .‬هنگام دوش گرفتن‬ ‫زم��ان مش��خصی را در نظ��ر بگیرید و دقای��ق طوالنی‬ ‫بی‌دلیل زیر دوش نمانید و آب را بی علت باز نگذارید‪.‬‬ ‫‪ :7‬در محله خود جست‌وجو کنید‪ .‬می‌توانید از همین هفته‬ ‫به محل��ه خود بروید و کمی کنکاش ک��رده و ببینید که‬ ‫سوپرمارکت‌ها و دیگر مغازه‌ها چه‌طور زباله تولید می‌کنند‬ ‫و چه‌قدر می‌توان به آن‌ها نکات مفیدی را گوش��زد کرد‪.‬‬ ‫اگ��ر رودخانه‌ای نزدیک محل س��کونت شماس��ت آن را‬ ‫زی��ر نظر بگیرید و راه‌هایی برای تمیز نگه‌داش��تن آن به‬ ‫همسایه‌ها پیش‌نهاد کنید‪.‬‬ ‫زمین خانه همه اس��ت برای حفظ ای��ن خانه و ادامه حیات‬ ‫خودمان باید این مناسبت‌های جهانی را ارج نهیم‪ .‬روز جهانی‬ ‫زمین پاک بهانه‌ای برای هم‌دل ش��دن همه ما برای نجات‬ ‫زمین‪ .‬و اما در نهایت به‌ترین راه کمک به زمین می‌تواند لذت‬ ‫بردن از آن باشد‪ .‬از خانه بیرون برویم و انگیزه خود را برای‬ ‫نجات این محیط زیبا بیش‌تر کنیم‪.‬‬


‫اجتماعی‬

‫روز جهانی کارگر‪ ،‬برای کارگران ایران‬

‫س��ندیکاها را کند کرد ولی هنوز این تشکالت نوپا به‌ترین‬ ‫دوره خود را در تاریخ ایران می‌گذراندند‪.‬‬ ‫کودتای ‪ 28‬مرداد ‪ 1332‬و س��قوط دولت ملی دکتر مصدق‪،‬‬ ‫دورانی از اس��تبداد سیاسی را به‌دنبال آورد که در کنار قلع و‬ ‫قمع گروه‌های ملی و چپ‌گرا‪ ،‬به تش��کل‌های کارگری نیز‬ ‫با نگاه امنیتی نگریسته‌ش��د و این رون��د تا پایان عمر نظام‬ ‫سلطنتی ادامه داشت‪ .‬با این وجود در دوران بیست‌وپن ‌ج ساله‬ ‫میان کودتای ‪28‬م��رداد و انقالب ‪ ،57‬تحرکات اجتماعی و‬ ‫سیاسی مخالف ادامه یافت و دهه آخر این دوره‪ ،‬جنبش‌های‬ ‫چپ جوان‌تر مانند فداییان با نگاه انتقادی به موضع انفعالی‬ ‫حزب توده و وابس��تگی اعضای این حزب به شوروی‪ ،‬پا به‬ ‫عرص��ه نهاده و با رویای ایجاد انقالب کارگری‪ ،‬ش��روع به‌‬ ‫مبارزه کردند‪ .‬انق�لاب ‪ 57‬اما محصولی غیر از آن‌چه اینان‬ ‫تصور می‌کردند برای کارگران داشت‪.‬‬

‫کامبیز غفوری‬ ‫اول ماه مه و اوضاع نابه‌سامان کارگران ایرانی‬ ‫روز جهانی کارگر در حالی فرا می‌رسد که کارگران ایران‬ ‫بی��ش از هر زمان دیگر با بی‌کاری‪ ،‬عدم پرداخت حقوق‪،‬‬ ‫دست‌مزد ناکافی و مشکالت معیشتی دست به گریبانند‪.‬‬ ‫بس��یاری از فع��االن کارگری و س��ندیکایی مانند «رضا‬ ‫ش��هابی»‪« ،‬منصور اس��انلو»‪« ،‬علی نجاتی»‪« ،‬ابراهیم‬ ‫مددی»‪« ،‬شاهرخ زمانی» و شماری دیگر از کنش‌گران‪،‬‬ ‫یا در زندان‌اند یا تحت نظر نیروهای امنیتی به‌سر می‌برند‪.‬‬ ‫سال‌هاست مجوز هیچ‌گونه تظاهرات مستقل و آزادی به‬ ‫کارگ��ران در روز کارگر داده نش��ده و هر تجمعی در این‬ ‫روز با خطر س��رکوب روبه‌روست‪ .‬با این‌وجود جنبش‌های‬ ‫پیشرو کارگری در ایران که با فراز و نشیب‌های بسیاری‬ ‫در یک‌صد سال گذشته مواجه بوده‌اند‪ ،‬کماکان در جهت‬ ‫کسب مطالبات خود مبارزه می‌کنند‪.‬‬ ‫اول ماه مه روز جهانی کارگر‬ ‫ب��ه تاریخ اول م��اه مه ‪ 1886‬می�لادی‪ ،‬کارگرانی که در‬ ‫ش��هر «ش��یکاگو» برای حقوقی چون هشت ساعت کار‬ ‫در روز‪ ،‬جلوگی��ری از اخ��را ‌ج کارگران‪ ،‬حقوق یک‌س��ان‬ ‫ب��رای زنان و مردان و حق برپایی اتحادیه‌های مس��تقل‬ ‫تجمع ک��رده بودند توس��ط پلیس این ش��هر به خاک و‬ ‫خون کشیده‌ش��دند‪ .‬بهانه یورش ب��ه تظاهرات کارگران‪،‬‬ ‫پرتاب یک بمب دس��تی بود که در میان نیروهای پلیس‬ ‫منفجر ش��د‪ .‬بعدها گفته شد که انفجار آن بمب‪ ‌،‬توطئه‌ی‬ ‫پلیس مخفی امریکا برای مشروعیت‌بخش��ی به سرکوب‬ ‫تظاهرات کارگران بوده‌است‪.‬‬ ‫کش��تار کارگران در ماه مه آن سال‪ ،‬عملی اتفاقی و ناگهانی‬ ‫نبود‪ .‬ریشه‌های این سرکوب به نگرانی هیت حاکمه امریکا‬ ‫از جنبش‌های کارگری برمی‌گش��ت که پانزده سال پس از‬ ‫س��رکوب کمون پاریس و قتل عام اعض��ای آن‪ ،‬اینک در‬ ‫ایاالت متحده جان می‌گرفت‪ .‬شدت عمل و خشونت پلیس‬ ‫در قلع و قمع کارگران تنها به خیابان‌ها محدود نشد‪ .‬در همان‬ ‫ماه‪ ،‬رهبران بازداش��ت شده کارگران در دادگاه محاکمه و به‬ ‫اتهام‌هایی چون قت��ل نیروهای پلیس‪ ،‬برای آن‌ها تقاضای‬ ‫حکم اعدام شد‪ .‬دادگاه عالرغم این‌که مسوولیت پرتاب بمب‬ ‫توس��ط کارگران هرگز اثبات نشد‪ ،‬آن‌ها را به مرگ محکوم‬ ‫کرد و در نوامبر همان س��ال حک ‌م اعدام بعضی از آن‌ها اجرا‬ ‫شد‪.‬‬ ‫سه سال بعد کنگره بین‌الملل دوم در پاریس‪ ،‬اول ماه می را‬ ‫گرامی داشت و به برپایی مراسم بزرگداشت ساالنه‌ی آن رای‬ ‫داد‪ .‬رفته رفته این روز با نام «روز کارگر» تثبیت شد و امروزه‬ ‫اکثر کش��ورهای جهان آن‌را به‌رسمیت می‌شناسند‪ .‬گفتنی‬ ‫است که ایاالت متحده آمریکا و کانادا از معدود کشورهایی‬ ‫هستند که این روز را به‌عنوان روز کارگر نپذیرفته‌اند‪ .‬امسال‬ ‫اعضای «جنبش اشغال وال استریت» در امریکا‪ ،‬فراخوان به‬ ‫اعتصاب گسترده در روز اول ماه مه داده‌اند‪.‬‬

‫اتحادیه‌ها و تشکل‌های کارگری در ایران‬ ‫نخس��تین زمزمه‌ها را برای ایجاد تشکل‌های کارگری‪ ،‬آن‬ ‫دس��ته از کارگرانی آغاز کردند که در نخس��تین س��ال‌های‬ ‫قرن بیس��تم ب��رای کار به «باک��و» و «عش��ق‌آباد» رفته‬ ‫بودند‪ .‬حکومت تزاری روس��یه‪ ،‬با وجود س��رکوب انقالبیون‬ ‫نمی‌توانس��ت جلوی نش��ر عقاید فعاالن سیاسی را بگیرد و‬ ‫بو‌جوش‬ ‫ایرانیانی که به‌واسطه کار در محیط کارگری پرجن ‌‬ ‫روسیه‪ ،‬با افکار جدید آشنا شده‌بودند‪ ،‬پس از بازگشت سعی‬ ‫در ایجاد تشکل‌های کارگری کردند‪ .‬اولین اتحادیه کارگری‬ ‫در تاریخ معاصر ایران به‌سال ‪ 1284‬در یک چاپ‌خانه با نام‬ ‫«چاپ‌خانه‌ی کوچکی» در تهران متولد شد‪ .‬شش سال بعد‬ ‫نخستین اتحادیه کارگران چاپ‌خانه‌های مختلف تشکیل شد‬ ‫و در سال ‪ 1299‬تعداد اتحادیه‌های کارگری به پانزده رسید‪.‬‬ ‫در سال ‪« 1300‬اتحادیه عمومی کارگران مرکزی» از به‌هم‬ ‫پیوستن هشت اتحادیه پا به عرصه وجود نهاد‪.‬‬ ‫چندین اعتصاب بزرگ در س��ال‌های آغازین سده‌ی جدید‬ ‫در تقویم ایرانی‪ ،‬به‌خصوص اعتصاب کارگران شرکت نفت‬ ‫در س��ال ‪ 1301‬ب��ا هماهنگی و حمایت «ش��ورای مرکزی‬ ‫اتحادیه‌ه��ای حرفه‌ای» ش��کل گرفت و در همین س��ال‌‬ ‫نخستین گرامی‌داشت آزادانه روز جهانی کارگر در اول ماه مه‬ ‫برپا شد‪ .‬قدرت‌نمایی این اتحادیه‌ها خیلی زود با عکس‌العمل‬ ‫حکومت جدید رضاشاهی مواج ‌ه و سرکوب شد‪.‬‬ ‫با س��قوط رضاشاه در ش��هریور ‪ 1320‬و فضای آزاد سیاسی‬ ‫ایجاد‌ش��ده‪ ،‬اتحادیه‌ه��ای کارگری جانی دوب��اره گرفتند و‬ ‫تالش‌های آنان منجر به تصویب قانون کار در سال ‪1325‬‬ ‫ش��ده‪ ،‬روز اول ماه م��ه نیز به‌عنوان روز کارگر به‌رس��میت‬ ‫ش��ناخته ش��د‪ .‬حزب تازه تاسیس توده‪ ،‬با ش��عار حمایت از‬ ‫کارگران و زحمت‌کشان پشت بسیاری از تحرکات کارگری‬ ‫قرار گرفته بود و غیرقانونی ش��دن فعالیت این حزب پس از‬ ‫اتهام اقدام به ترور محمدرضاشاه در سال ‪ 1327‬روند حرکت‬

‫جمهوری‌اسالمی و کارگران‬ ‫جمهوری اس�لامی‪ ،‬اندکی پس از تاسیس به‌حذف خونین‬ ‫گروه‌های مخالف خود اقدام کرد و نخس��تین قربانیان این‬ ‫روند‪ ،‬گروه‌های چپ‌گرا بودند‪ .‬به‌س��ادگی می‌توان دریافت‬ ‫که هرگونه حرکتی در جهت ایجاد تش��کل‌های مس��تقل‬ ‫کارگری‪ ،‬با انگ کمونیس��ت بودن از سوی حاکمان مواجه‬ ‫و به‌ش��دت سرکوب‌می‌ش��د‪ .‬در دوران سیاه دهه شصت و‬ ‫کشتار مخالفان در زندان‌های جمهوری اسالمی‪ ،‬هر اتهامی‬ ‫ممکن بود بدون نیاز به بررس��ی‪ ،‬سند یا مدرک‪ ،‬برای متهم‬ ‫مرگ��ی دردناک به‌دنبال داشته‌باش��د و در چنین فضایی‪ ،‬بار‬ ‫دیگ��ر کارگران در زمره‌ی بزرگ‌ترین قربانیان بودند‪ ،‬گویی‬ ‫الزمه استحکام پایه‌های هر حکومت مستبدی‪ ،‬بهره‌کشی و‬ ‫استثمار زحمت‌کش‌ترین افراد جامعه به‌نفع طبقه حاکم است‪.‬‬ ‫سال‌های اخیر اما جنبش‌های کارگری جان تازه‌ای گرفته‌اند‬ ‫و پیش‌رفت‌های تکنولوژیک در امر اطالع‌رسانی در تحقق‬ ‫این امر بس��یار موثر بوده‌اند‪ .‬پخش گسترده اخبار مربوط به‬ ‫بازداش��ت‌ها‪ ،‬آزارها و سرکوب جنبش‌های مختلف مردمی‬ ‫باعث ش��ده تا هیت حاکمه نتواند به‌س��ان سال‌های قبل‪،‬‬ ‫به‌راحتی و مخفیانه دس��ت به س��رکوب زند و ناچار اس��ت‬ ‫برای هر اقدام س��رکوب‌گرانه‪ ،‬فشار روزافزون افکار عمومی‬ ‫را تحمل کند‪ .‬بی‌عدالتی اجتماعی و شرایط معیشتی ناگوار‬ ‫کارگران که حکومت اس�لامی خود بیش از هر کسی بدان‬ ‫واقف است‪ ،‬هراس نظام را از لبریز شدن ناگهانی کاسه صبر‬ ‫این قشر بیش‌تر می‌کند و این عوامل باعث شده‌اند تا امسال‬ ‫نیز کارگران اجازه برگزاری آزادانه مراسم روز کارگر را نداشته‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫گرامی‌داش��ت روز کارگر اما مخصوص یک قش��ر یا گروه‬ ‫خاص نیس��ت‪« .‬عدال��ت اجتماع��ی» و «آزادی» واژگانی‬ ‫هستند که اگر از شکل ش��عار درآیند و جامه عمل بپوشند‪،‬‬ ‫از محکم‌ترین سنگ‌های بنای یک جامعه انسانی سعادتمند‬ ‫محسوب ش��ده و تحقق نخواهند یافت اگر تمامی اعضای‬ ‫جامعه در راه احقاق آن کوشش نکنند‪.‬‬ ‫‪9‬‬


‫گالــــری‬

‫مشـهد‬ ‫متفاوت‌تر‬ ‫ازهمیشه‬ ‫کیومرث سجادی‬ ‫امسال نوروز در مشهد متفاوت تر از همیشه با مجموعه‬ ‫کا‌رهای معناگرا و متفاوت رنگ و جلوه ای دیگر به خود‬ ‫گرفته است‪ .‬عکاس کوچه به سراغ این آثار جمعی در‬ ‫این شهر رفته است‪.‬‬

‫‪10‬‬


‫سایه کوثری‬ ‫در فاصله س��ال‌های ‪ 1600-1660‬آثار ش��عری بس��یار‬ ‫زیادی به وجود آمد‪ .‬اگرچه مالرب و شاگردانش به عنوان‬ ‫مدافعان سرس��خت ش��عر دقیق و منسجم‪ ،‬بر بسیاری از‬ ‫معاصران‌شان اثر گذاشتند و نظریات آن‌ها در طول قرن‬ ‫جزو معیارهای ش��عری‪ ،‬به ویژه ش��عر کالسیک شد‪ ،‬با‬ ‫وجود این‪ ،‬انواع و اقس��ام س��بک‌ها و بیان‌ها و ترکیبات‬ ‫ش��عری آثار بی‌شمار این عصر با ش��عر کالسیک بیگانه‬ ‫بودند‪ .‬بس��یاری از نویس��ندگان از طرف‌داران هنر مدرن‬ ‫بودند و در عین عالقه به حفظ اس��تقالل هنری‪ ،‬عالقه‬ ‫ویژه‌ای به متقدمان ایتالیایی و توجه کم‌تری به شاعران‬ ‫باستانی یونان و روم داشتند‪.‬‬ ‫موقعیت ش��اعران این عصر که هم��ه متکی به حمایت‬ ‫مالی طبقه اش��راف بودند به گونه‌ای بود که مجبور بودند‬ ‫به اقتضای این وابس��تگی و برطبق س��لیقه حامیان‌شان‬ ‫ش��عر بگوین��د و از طرفی رواج یک ش��یوه زندگی مرفه‬ ‫و آمیخت��ه ب��ه خوش‌گذرانی و عیاش��ی‪،‬‬ ‫ش��اعران را در این‬ ‫جرگه وارد می‌کرد‬ ‫که سردس��ته آنان‬ ‫ش��اعر مش��هور‬ ‫و ق��وی دس��ت‬ ‫«ووات��ور» ب��ود‪.‬‬ ‫باوج��ود ای��ن در کنار‬ ‫ای��ن محدودیت‌ه��ای‬ ‫اجتماع��ی‪ ،‬برخ��ی‬ ‫شاعران به بیان عواطف‬ ‫ش��خصی می‌پرداختن��د‬ ‫که غالبن ی��ا در محدوده‬ ‫مضامین عرفانی مس��یحی‬ ‫بود یا درباره عشق و طبیعت‬ ‫یا وجد و ش��یفتگی نسبت به‬ ‫زندگی‪.‬‬ ‫اکثر ش��اعران در تعقیب س��بک‬ ‫خاصی ثبات نشان نمی‌دادند و به‬ ‫آسانی از یک شیوه شعری به شیوه‬ ‫دیگر روی می‌آوردند‪ :‬از قصاید رایج‬ ‫به ش��عر هجایی و از ستایش زن به‬ ‫مضمون توبه و انابت‪.‬‬ ‫روی هم رفته می‌توان گفت که ش��عر ای��ن دوران با تنوع‬ ‫مضامین‪ ،‬مسخ تصاویر واقعی زندگی به دلیل بیان احساسات‬ ‫واال و حماسی‪ ،‬توجه به مضامین مضحک و طنزآمیز و حتا‬ ‫هجو تند و اهانت‌آمیز و مضامین عرفانی به گونه‌ای‌س��ت‬ ‫که دایمن بین دو ش��یوه تصنع و تکلف و ش��یوه باروک در‬ ‫نوسان است‪.‬‬ ‫در حدود س��ال ‪ ،1600‬شعر فرانسه هم در پایتخت و هم در‬ ‫شهرس��تان در حال رونق و شکوفایی‌ست و مجموعه‌های‬ ‫شعری که در فاصله آن سال‌ها انتشار یافته گواه بر موفقیت‬ ‫و رواج شعر است‪.‬‬ ‫اگرچه رنسار ش��اعر بزرگ قرن شانزدهم در سال ‪1585‬‬ ‫از دنیا رفت‪ ،‬س��بک او و مضامین ش��عری او پانزده سال‬ ‫جلوتر از مرگش جلوه و اعتبار خود را از دس��ت داده بود‪.‬‬

‫زیرا مردم دنیاپرس��ت و ذلت‌جوی اواخر قرن شانزدهم و‬ ‫اوایل قرن هفدهم از ویژگی‌های ش��عر او لذت نمی‌بردند‬ ‫و از آن گریزان بودند‪.‬‬ ‫ای��ن ویژگی‌ها عبارت بودند از‪ :‬اش��ارات فراوان به مضامین‬ ‫اس��اطیری‪ ،‬عبارات و ترکیب��ات و واژه‌های مقتبس از زبان‬ ‫یونان��ی و التین‪ ،‬به کار بردن کلم��ات و تعبیرات مندرس‪،‬‬ ‫واژه‌های برگرفته از لهجه‌های محلی و مشاغل و حرفه‌های‬ ‫کم‌یاب‪.‬‬ ‫حتا رهبر گروه پلیاد خود‪ ،‬تحت تاثیر ذوق زمانه به فکر رفع‬ ‫معای��ب کار خود افتاده بود‪ .‬به این ترتیب همه ش��عر قرن‬ ‫شانزدهم از زمان دپورت تا دوپرون در خلوص و ساگی سیر‬ ‫می‌کرد‪.‬‬ ‫با وجود این محافل نمایندگان پارلمان و مجامع متعدد ادبی‬ ‫شهرستانی هم‌چنان برای رنسار اعتبار قایل بودند‪ ،‬زیرا به‬ ‫نظر آن‌ها آثار وی در حد باالیی‬

‫وج شعر‬ ‫ا‬ ‫ر ادبیات‬ ‫د‬ ‫فرانسه‬ ‫از ادراک جوهر شعری بود‪.‬‬ ‫در پاری��س از س��ال ‪ 1605‬تا ‪ ،1615‬مارگریت همس��ر‬ ‫مطلقه هانری چهارم که در واقع آخرین شاه‌زاده خانم عصر‬ ‫رنس��انس به شمار می‌آید‪ ،‬شاعرانی را به دور خود جمع کرد‬ ‫که هنوز از س��تایش‌کنندگان و عالقه‌مندان دو نوع شعری‬ ‫مهم قرن ش��انزدهم یعنی غزل و حماسه بودند‪ .‬هتل محل‬ ‫تش��کیل محفل ادبی او که در نزدیکی رود س��ن واقع بود‬ ‫فاصله چندانی با کاخ لوور نداش��ت‪ ،‬یعنی جایی که شاعران‬ ‫درباری دایمن در جس��ت‌وجوی سبک‌ها و روش‌های نوین‬ ‫ش��عرگویی بودند‪ .‬یکی از این شاعران درباری که طرف‌دار‬ ‫فلسفه اپیکور بود‪ ،‬مالرب را به هانری چهارم معرفی کرد‪.‬‬ ‫در قرن هفدهم همواره س��خن از تعریف و توصیف آرمان‬ ‫انسانی‌س��ت‪ ،‬همان انس��ان درس��تکار و پاک‪ .‬بس��یاری از‬ ‫صاحب‌نظ��ران عصر‪ ،‬مقاالت مختلفی نوش��تند تا اوصاف‬ ‫چنین انسانی را بگویند‪ ،‬انسانی که هنر زیستن و هنر سخن‬ ‫گفتن و درست زیستن در جامعه را فراگرفته باشد‬

‫فرهنگ‬

‫در قرن هفدهم همواره س��خن از تعریف و توصیف آرمان‬ ‫انسانی‌س��ت‪ ،‬همان انس��ان درس��تکار و پاک‪ .‬بس��یاری از‬ ‫صاحب‌نظ��ران عصر‪ ،‬مقاالت مختلفی نوش��تند تا اوصاف‬ ‫چنین انسانی را بگویند‪ ،‬انسانی که هنر زیستن و هنر سخن‬ ‫گفتن و درست زیستن در جامعه را فراگرفته باشد‪.‬‬ ‫متفکران برای ارایه این تصویر گاهی از متفکران متقدم الهام‬ ‫می‌گیرند‪ ،‬از جمله سنک و کاستیگلیونه‪ ،‬گواتسو و مونتنی‪.‬‬ ‫برخی از این افراد ثروت‌مندان مرفهی هستند‪ ،‬از جمله نیکوال‬ ‫فاره و برخی دیگر از طبقه اش��راف هستند‪ ،‬به عنوان مثال‬ ‫شوالیه دومره‪.‬‬ ‫برطبق معیارهای م��ورد نظر این زمان‬ ‫انسان درست‌کار به کسی گفته می‌شد‬ ‫که زندگی دور از آلودگی داش��ته و با‬ ‫همه مردم خوش خلق و سازگار باشد‪.‬‬ ‫در مجال��س و محافل ک��ه حضور‬ ‫ش لباس‪ ،‬مودب و‬ ‫پیدا می‌کند خو ‌‬ ‫نکته‌سنج باشد‪ ،‬بتواند در محاوره‬ ‫و مناظره ش��رکت کن��د و با هنر‬ ‫رقص آشنا باش��د‪ .‬چنین آدمی‬ ‫می‌باید از هرچیز به قدر مناسب‬ ‫علم داش��ته باشد ولی شیفته‬ ‫هی��چ اندیش��ه و احساس��ی‬ ‫نش��ود‪ ،‬البته جز در مسایل‬ ‫ناموسی‪.‬‬ ‫بای��د آس��ان‌گیر‪ ،‬بانزاکت‬ ‫و باگذش��ت ب��وده‪ ،‬رفتار‬ ‫طبیعی داش��ته باش��د و‬ ‫همه این‌ها را اگرچه با‬ ‫زحمت و ممارس��ت و‬ ‫در زمان طوالنی باشد‬ ‫باید فرا گیرد‪.‬‬ ‫در مس��ئله عش��ق و دل‌دادگی باید رازدار و‬ ‫ظریف طبع و دقیق باشد‪ .‬به حکم عقل باید اصل اعتدال را‬ ‫رعایت کند و در محافل مناسب شان و ذوق خود حضور یابد‪.‬‬ ‫در میانه درخواست‌های پرس��روصدا و جنجا ‌ل فئودال‌های‬ ‫بزرگ در اوایل قرن و آشوب‌های اعتراض‌آمیز اواخر قرن‪ ،‬در‬ ‫هرحال او باید نظم و اصول پذیرفته شده سیاسی اجتماعی‬ ‫و دینی را صادقانه محترم بشمارد‪ .‬باید تا حدی از شجاعت‬ ‫برخوردار باشد‪ ،‬اما این شجاعت نباید مایه غرور شود و برای‬ ‫خود نسبت به دیگران تفوق قایل شود‪.‬‬ ‫آیا چنین آدمی به راس��تی آدم درست‌کاری‌ست؟ از دیدگاه‬ ‫صاحب‌نظران بورژوا‪ ،‬جواب این س��وال بدون ش��ک مثبت‬ ‫است‪ ،‬اما از نظر اشراف‪ ،‬به ویژه دو چیز دیگر ضرورت دارد‪:‬‬ ‫توجه به لذات دنیوی و مقداری آزادی‌های فردی‪.‬‬ ‫اوصاف چنین انس��انی که ایده‌آل اواسط قرن هفدهم بوده‬ ‫در بسیاری از آثار این دوره آمده است از جمله در آثار مولیر‪،‬‬ ‫پاس��کال و الروشفوکو‪ .‬این ادبیات به ما هشدار می‌دهد که‬ ‫حد و مرزی را که چنین نمونه‌هایی با نمونه‌های زمان ما دارد‬ ‫همواره در نظر داشته باشیم‪.‬‬ ‫‪11‬‬


‫با تشکیل کمپین «صدای دانش‌جویان در بند باشیم»‬

‫پیامشیرینعبادی‬ ‫به فعاالن مدنی و سیاسی‬

‫ب��ا اتفاق نظر بین چند گروه فعال در حوزه مدنی و حقوق‬ ‫انس��انی و اعالم فراخوان از س��وی اتحادیه دانش‌جویان‬ ‫دفت��ر تحکیم وح��دت و س��ازمان دانش‌آموختگان ایران‬ ‫(ادوار تحکی��م وح��دت)‪ ،‬ای��ن کمپین با هدف رس��اندن‬ ‫صدای دانش‌جویان در بند و یا در ش��رایط نابه‌سامان که‬ ‫به جهت اعتراض‌ش��ان نسبت به حاکمیت در ایران برای‬ ‫آنان پدید آمده تشکیل شده است‪.‬‬ ‫بناب��ر اظهار این کمپی��ن اینک بالغ ب��ر ‪ ۲۹‬دانش‌جو در‬ ‫زندان هس��تند و تعداد زی��ادی در انتظار اجرای حکم هم‬ ‫چنین برخی نیز با وثیقه به طور موقت آزاد هستند‪.‬‬ ‫یکی از بانی‌های این کمپین ش��یرین عبادی برنده جایزه‬ ‫صلح نوبل و رییس کانون مدافعان حقوق بش��ر است که‬ ‫در پیام��ی اختصاص��ی از رادیو کوچ��ه از فعاالن مدنی و‬ ‫کنش‌گران دعوت به هم‌راهی در این کمپین می‌کند‪.‬‬ ‫آن‌چه در پی می‌آید پیام ش��یرین عبادی است به تمامی‬ ‫آن‌هایی که صدای او را می‌شنوند‪.‬‬ ‫«صدای دانش‌جویان در‌بند باش��یم‪ .‬متاس��فانه تعدادی از‬ ‫به‌تری��ن فرزن��دان این مرز و بوم پش��ت میله‌های زندان‬ ‫هس��تند‪ .‬آن‌ها خواهان دموکراسی و حقوق بشر‪ ،‬نه فقط‬ ‫برای خود بلکه برای همه مردم ایران بوده و هستند و این‬ ‫گناه بزرگ آن‌ها بود در بیدادگاه‌های جمهوری اس�لامی‪.‬‬ ‫به همین دلیل به زندان‌های طویل‌المدت محکوم شدند‪.‬‬ ‫زندانیان سیاس��ی‪-‬عقیدتی در ایران از جمله دانش‌جویان‬ ‫دربن��د حت��ا از حقوقی که ی��ک زندانی و مج��رم عادی‬ ‫بهره‌مند است بی‌نصیب هستند‪.‬‬ ‫برخی از آنان تحت شکنجه‌های جسمی و روحی فراوانی‬ ‫قرار گرفتند که خود ش��رح آن را دادند اما گوش شنوایی‬ ‫نبوده اس��ت‪ .‬برخی دیگر به حبس در تبعید محکوم شدند‬ ‫که بدین صورت خانواده آن‌ها امکان مالقات را از دست‬ ‫دادند‪.‬‬ ‫از آزادی خود اس��تفاده کنید و صدای فرزندان دربند خود‬ ‫را به گوش جهانیان برس��انید و به حکومت ایران بگویید‬ ‫که جای دانش‌جو در دانش‌گاه اس��ت نه پشت میله‌های‬ ‫زندان‪.‬‬ ‫فردای ایران را این جوانان باید بس��ازند‪ .‬امکان تحصیل‪،‬‬ ‫آزادی و رش��د به آنان بدهید نه این‌که هر سخن حقی را‬ ‫به ضرب ش�لاق و زندان خفه کنید‪ .‬متاسفانه سال‌هاست‬ ‫که قوه قضاییه اس��تقالل خود را از دس��ت داده و به آلت‬ ‫دست مامورین امنیتی تبدیل شده است‪.‬‬ ‫ماموری��ن امنیتی با کوچک‌ترین س��وظن دانش‌جویان را‬ ‫دستگیر کردند و طبق دستور آنان حکم محکومیت صادر‬ ‫‪12‬‬

‫ش��د‪ .‬آقای الریجانی در فردای ایران آزاد باید پاسخ‌گوی‬ ‫اعمال خود باشد که چگونه استقالل قوه قضاییه را از بین‬ ‫برد و آن را تبدیل کرده به شعبه‌ای از وزارت اطالعات‪.‬‬ ‫کسانی که بیرون از زندان هستند خصوصن ایرانیانی که‬

‫خارج از زندان هس��تند از هر تریبونی که دارند اس��تفاده‬ ‫کنن��د تا صدای دانش‌جویان دربن��د را به گوش جهانیان‬ ‫برس��انند‪ .‬فردای پیروزی‪ ،‬مسلمن این جوانان آینده ایران‬ ‫را رقم خواهند زد و آن روز دور نیست‪».‬‬


‫شایعه‬

‫عضو شورای ملی سوریه‪:‬‬

‫سپاه قدس برای‬ ‫کمک به اسد‬ ‫هزاراننفر‬ ‫را در عراق‬ ‫آموزشمی‌دهد‬ ‫این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه‬ ‫صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند‪.‬‬ ‫منبع‪:‬العربیه‪.‬نت‬ ‫عبداالل��ه بن ثامر الملحم عضو ش��ورای ملی س��وریه روز‬ ‫یک‌ش��نبه‪ 22 ،‬آوریل‪ ،‬اعالم کرد سپاه قدس در حال حاضر‬ ‫حدود ‪ 100‬هزار نفر را برای نبرد خیابانی و جنگ چریکی در‬ ‫عراق آموزش می‌دهد تا برای کمک به رژیم اسد به سوریه‬ ‫اعزام شوند‪.‬‬ ‫الملحم در گفتگو با روزنامه س��عودی «الشرق» تاکید کرد‬ ‫برخی از ش��به نظامیان نزدیک به «ح��زب اهلل عراق» که‬ ‫عیس��ی السید جعفر ریاست آن را برعهده دارد اطالعاتی در‬ ‫مورد پایگاه‌های آموزش این نیروها در اختیار ش��ورای ملی‬ ‫سوریه گذاشتند‪.‬‬ ‫او افزود‌‪« :‬آموزش شبه نظامیان از اوایل سال جدید به شکل‬ ‫منظم در جریان اس��ت و این نیروها در استان‌های میسان‌‪،‬‬ ‫دیوانیه‌‪ ،‬سماوه و کوت آموزش می‌بینند‪».‬‬ ‫عضو ش��ورای ملی تاکید کرد «ب��ه دلیل این‌که پراکندگی‬ ‫جمعیت در روس��تاها و شهرهای س��وریه فشرده است این‬ ‫نیروها برای جنگ خیابانی و چریکی آموزش می‌بینند‪».‬‬ ‫عبداالله الملحم تاکید کرد سپاه قدس عضوگیری و آموزش‬ ‫ای��ن نیروها را تامین مالی می‌کند و تاکن��ون هزاران نفر از‬ ‫ش��هرهای مختلف عراق برای پیوس��تن به آن‌ها ثبت نام‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫الملح��م تاکید کرد اغلب کس��انی که تح��ت آموزش قرار‬ ‫می‌گیرند از اعضای تشکل‌های شیعیان عراق از جمله ارتش‬ ‫مهدی وابس��ته به مقتدی صدر‌‪ ،‬ح��زب اهلل عراق‪ ،‬جنبش‬ ‫رسالیون‌‪ ،‬سازمان بدر و سربازان امام هستند‪.‬‬

‫تصویرهاییبامنبعنامانوس‬

‫اکبر ترشیزاد‬ ‫تصویرهای��ی که از ان��دام مردانه و یا زنانه در رس��انه‌ها‬ ‫و آثار هنری ارایه می‌ش��ود‪ ،‬بس��ته به ن��وع دیدگاه خالق‬ ‫آن‌ه��ا‪ ،‬تفاوت‌های عم��ده‌ای با یک‌دیگ��ر دارند‪ .‬به‌طور‬ ‫معمول هنگامی‌که تبلیغات‪ ،‬مصرف و یا سرگرمی صرف‪،‬‬ ‫م��د نظر تولیدکنندگان اس��ت‪ ،‬اندام‌هایی ک��ه به تصویر‬ ‫کش��یده می‌ش��وند بی‌نقص‪ ،‬زیبا و موزون جلوه می‌کنند‪،‬‬ ‫این بدن‌ها در اصطالح رایج‪ ،‬سکس��ی نامیده می‌ش��وند‪.‬‬ ‫در ط��رف دیگر ماجرا اما‪ ،‬هر چه‌ق��در اثر هنری جدی‌تر‬ ‫می‌ش��ود و جنبه‌ی واقع‌گرایانه و انتقادی‌اش بیش‌تر رخ‬ ‫می‌نمایاند‪ ،‬چهره‌ه��ا و بدن‌ها به حقیقت ماجرا نزدیک‌تر‬ ‫می‌ش��وند‪ .‬بگذارید با ذکر مثالی از یک��ی از بزرگان هنر‬ ‫س��ینما موضوع را ش��فاف‌تر کنم‪« .‬وودی آلن» در جایی‬ ‫و درب��اره‌ی عل��ت انتخ��اب برخ��ی از بازی‌گ��ران فیلم‬ ‫‪ Whatever Works‬ی��ا «هر چه به کار بیاید» نقل‬ ‫به‌مضم��ون چنین گفته بود‪« :‬ب��رای من در انتخاب یک‬ ‫بازی‌گر‪ ،‬باورپذیری تماش��اگر نکته‌ی بسیار مهمی است‪.‬‬ ‫ب��رای من ای��ن موضوع خیلی اهمیت دارد که تماش��اگر‬ ‫ب��ا دیدن ی��ک کاراکتر بپذیرد که او همان زن یا ش��وهر‬ ‫همسایه‌اش است‪».‬‬ ‫چن��د روز پیش نمایش‌گاه��ی از مجموعه‌ی‌ عکس‌های‬ ‫ی��ک عکاس ایرانی مقی��م کانادا به‌نمای��ش درآمده بود‪.‬‬ ‫مجموعه‌ی عکس‌ه��ای «آرین آریان» به نام‌های «تنها‬ ‫در تاریک��ی»‪« ،‬عمامه‌ها» و «قربان��ی آیات» به گفته‌‌ی‬ ‫خودش ش��امل عکس‌هایی‌ اس��ت که ب��ر تابو‌ها و خط‬ ‫قرمزهای جامعه‌ی ایرانی هم‌چون مذهب‪ ،‬برهنگی و زن‬ ‫دس��ت می‌گذارند‪ .‬روز هش��تم فوریه نیز در «آمستردام»‬ ‫نمایش‌گاه��ی از عکس‌ه��ای ی��ک ع��کاس ایران��ی با‬ ‫عنوان «ما هس��تیم» گش��ایش یافت که در آن به زنان‬ ‫همجنس‌گ��رای ایران��ی پرداخته ش��ده‌بود‪ .‬نکته‌ی قابل‬ ‫توج��ه در تمامی ای��ن عکس‌ها این بود که س��وژه‌های‬ ‫آن به‌تمامی از مدل‌های مش��هور ایرانی‌تب��ار و یا غربی‬ ‫انتخاب ش��ده‌بودند‪ .‬انتخاب چنی��ن افرادی برای تبلیغات‬ ‫تجاری و یا تلویزیونی‪ ،‬ش��اید جای انتقاد کم‌تری را باقی‬ ‫بگذارد‪ ،‬اما ماجرا هنگامی مضحک‌تر می‌ش��ود که چنین‬

‫نمایش‌گاه‌هایی با عنوان‌ه��ا و داعیه‌هایی دهان‌‌پرکن به‬ ‫مخاطبان خود عرضه می‌ش��وند‪ .‬این‌جاس��ت که منتقدان‬ ‫ح��ق دارند تا از این افراد بپرس��ند ک��ه اگر واقعن قصد و‬ ‫نیت چنی��ن هنرمندانی از برگزاری این‌گونه نمایش‌گاه‌ها‬ ‫نمای��ش حقیقت جامعه‌ی ایرانی و ی��ا به‌قول معروف آن‬ ‫چیزی اس��ت که در پشت تبلیغات نهادهای رسمی دینی‬ ‫و حکومتی در جریان اس��ت‪ ،‬پس چگونه اس��ت که جای‬ ‫چهره‌ها و اندام‌های زن��ان واقعی و عامی اجتماع در این‬ ‫آثار خالی اس��ت‪ .‬شکم‌ها و س��ینه‌های بزرگ و آویزان و‬ ‫باسن‌های فربه و بدفرم زنانی که بخش فراوانی از زندگی‬ ‫روزمره‌شان را در محیط کار و یا در آشپزخانه می‌گذرانند‬ ‫و زمان فراغتی برای یک پیاده‌روی ساده هم ندارد در این‬ ‫عکس‌ها دیده نمی‌شود‪.‬‬ ‫مردان و زنانی که در نقش مدل و یا بازی‌گران س��ینمای‬ ‫تجاری از چهره و بدن خود نان می‌خورند‪ ،‬درصد بس��یار‬ ‫کوچکی از افراد جامعه را تشکیل می‌دهند‪ .‬چنین افرادی‬ ‫در حقیق��ت با اس��تفاده از رژیم‌های غذای��ی‪ ،‬ورزش و یا‬ ‫حت��ا انجام اعمال جراحی زیبایی‪ ،‬چهره و بدنی تازه برای‬ ‫خود خلق می‌کنند‪ ،‬اما همه می‌دانند که آن‌چه در زندگی‬ ‫روزمره می‌گذرد چیز دیگری است‪.‬‬ ‫هن��ر انتق��ادی و اجتماع��ی مغرب‌زمین سال‌هاس��ت که‬ ‫پنجره‌ه��ای دیگری به‌روی حقیق��ت و واقعیت‌های اندام‬ ‫مردان��ه و زنان��ه باز کرده‌اس��ت‪ ،‬اما جای صد افس��وس‬ ‫دارد ک��ه برخی از هنرمندان ما هنوز در آثارش��ان با نگاه‬ ‫مصرف‌گرایانه و تبلیغاتی غالب در غرب س��وژه‌های خود‬ ‫را برمی‌گزینند‪ .‬در حقیقت چنین نگاه سطحی‌ای به اندام‬ ‫مردان��ه و زنانه‪ ،‬در تضاد کامل با ادعا و ش��عاری اس��ت‬ ‫که چنین اف��رادی به‌عنوان هنرمن��دان معترض به نظم‬ ‫موجود مطرح می‌کنند‪ .‬به زبان دیگر‪ ،‬این افراد برای بیان‬ ‫سخنان خود از وسایلی سود می‌برند که در تضاد کامل با‬ ‫اهداف‌شان است‪ .‬شاید همین موضوع یکی از دالیل عدم‬ ‫مان��دگاری چنین آثاری اس��ت و هر کدام از هنرمندان ما‬ ‫فقط در حد یک یا دو اثر و به اندازه‌ی یکی دو نمایش‌گاه‬ ‫نام‌ش��ان بر س��ر زبان‌ها می‌افتند و پس از آن به‌س��رعت‬ ‫حذف می‌شوند‪.‬‬

‫‪13‬‬


‫پدوفیلی‪،‬تفاوتفرهنگییاتابویفرهنگی‬ ‫دکتر آویده مطمئن فر‬ ‫ش��نیدن خبر رفتاره��ای غیرطبیع��ی و پدوفیلیک یک‬ ‫دیپلم��ات ایرانی در برزیل مرا ب��ه دهه ‪ ۹۰‬میالدی برد‪،‬‬ ‫هنگامی که در بلژیک‪ ،‬خبر دس��تگیری فرد پدوفیلی که‬ ‫در کودک ربایی‪ ،‬تجاوز‪ ،‬اس��تفاده پورنوگرافیک و زنده به‬ ‫گور کردن ‪ ۵‬کودک جوان دست داشته بود‪ .‬به یاد میاورم‬ ‫ک��ه در آن زمان حدود ‪ ۶۰۰‬ه��زار نفر در یک تضاهرات‬ ‫که به راه پیمایی س��فید معروف شد برای محکوم کردن‬ ‫پدوفیلی ش��رکت کردن��د‪ .‬و مارک دوترو ب��ه جبس ابد‬ ‫محکوم شد‪‌.‬‬ ‫ه��ر چند پدوفیلی توس��ط متخصصان س�لامت روان به‬ ‫عنوان یک اختالل روانی تعریف ش��ده است‪ ،‬اما سیستم‬ ‫قضایی در تمام کش��ورها پدوفیلی را یک عمل مجرمانه‬ ‫تعری��ف می‌کن��د‪ .‬البته در ای��ران‪ ،‬بر بس��یاری از اعمال‬ ‫مجرمانه سرپوش تفاوت فرهنگی گذاشته می‌شود‪ ،‬و حتا‬ ‫به عنوان یک اختالل روانی نیز در نظر گرفته نمی‌ش��ود‪،‬‬ ‫مخصوصن اگر این جرایم توس��ط مامورین دولت انجام‬ ‫شده باشند‪.‬‬ ‫در ه��ر حال در جایی که در اکثر کش��ورها برای مبارزه‬ ‫با پدوفیلی س��عی بر ایجاد یک برنامه آموزشی دارند‪ ،‬در‬ ‫کش��ور ما بر رفتارهای پدوفیلی س��رپوش می‌گذارند‪ .‬به‬ ‫نظر من با این‌که پدوفیلی یک بیماری اس��ت ولی مبارزه‬ ‫نکردن با آن به حتم یک جنایت است‪.‬‬ ‫قبل از هر چیز‪ ،‬فکر می کنم مهم باشد بدانیم در مورد‬ ‫چه افرادی صحبت می‌کنیم‪.‬‬ ‫‪ paraphilia‬پارافیل��ی یک اختالل روانی اس��ت که‬

‫‪14‬‬

‫شامل توهمات شدید رابطه جنسی مصرانه و برانگیزاننده‬ ‫ی با اش��یای غیر انسانی نه صرفن شبیه سازی‬ ‫به طور کل ‌‬ ‫ش��ده‪ ،‬رابطه جنسی با حیوانات‪ ،‬کودکان‪ ،‬و یا دیگر افراد‬ ‫غیرمواف��ق‪ ،‬تولی��د درد و رن��ج و تحقیر خود یا ش��ریک‬ ‫زندگی است‪‌.‬‬ ‫‪ ‌Pedophilia‬پدوفیل��ی یعن��ی اخت�لال روان��ی که‬ ‫مش��خصه آن فانت��زی یا عم��ل واقعی درگیر ش��دن در‬ ‫فعالیت جنس��ی با کودکان اس��ت‪ ،‬یکی از انواع بیماری‬ ‫روانی پارافیلی اس��ت‪ .‬اف��راد پدوفیل فعالیت جنس��ی با‬ ‫کودکان را یا ترجیح می‌دهند و یا به طور منحصر به فرد‬ ‫از فعالیت جنس��ی با ک��ودکان از همان جنس یا کودکان‬ ‫از جنس دیگر به هیجان جنس��ی و لذت بردن دس��تیابی‬ ‫پیدا می‌کنند‪ .‬بعضی از آن‌ها تنها به کودکان جذب شده‪،‬‬ ‫در حالی که دیگران به بزرگ ساالن جوان و کودکان در‬ ‫فعالیت جنسی درگیر می‌شوند‪‌.‬‬ ‫تمرکز پدوفیل‌ها به فعالیت جنس��ی با یک کودک است‪.‬‬ ‫بحث‌های بی‌ش��ماری در مورد سن بلوغ وجود دارند‪ .‬آیا‬ ‫کودک بودن بعنی زیر ‪ ۱۸‬س��ال سن داشتند و یا کودک‬ ‫بودن یعنی سن زیر ‪ ۱۳‬سال یعنی پیش از بلوغ جنسی‪ .‬از‬ ‫آن جایی که بلوغ جنسی در تمام کشورهای دنیا در مورد‬ ‫دختران و پسران در یک سن مشخص اتفاق نمی‌افتد‪ ،‬از‬ ‫نظر قانونی‪ ،‬س��ن بلوغ ‪ ۱۸‬سال در نظر گرفته شده است‬ ‫و فعالیت جنس��ی با فرد زیر ‪ ۱۸‬س��ال سن یک جرم به‬ ‫حساب می‌آید‪‌.‬‬ ‫بسیاری از ایاالت در شمال آمریکا قانونی به تصویب‬ ‫رسانده‌اند که نیاز به تحقیقات زمینه‌‌ایی دوره‌ای در مورد‬

‫هر بزرگ‌س��الی که با کودکان کار می‌کند کاملن قانونی‬ ‫است‪.‬‬ ‫رفتاره��ای جنس��ی دخیل در پدوفیلی طیف وس��یعی از‬ ‫فعالیت‌های ممکن را ش��امل می‌شود ولی آن‌ها معمولن‬ ‫از اس��تفاده از زور اجتناب می‌کنن��د تا بتوانند فعالیت‌های‬ ‫خود را ادامه بدهند زیرا اگر مانعی س��ر راه آن‌ها به وجود‬ ‫بیاید با خش��ونت و قتل کودک پایان خواهد یافت‪ .‬برخی‬ ‫از پدوفیل‌ها رفتارهای خود را به افشای خود یا استمنا در‬ ‫مقاب��ل کودک‪ ،‬و یا نوازش کردن یا لخت کردن کودک‪،‬‬ ‫ام��ا بدون تماس جنس��ی محدود می‌کنن��د در حالی که‬ ‫دیگران کودک را به ش��رکت در رابطه جنسی و مقاربت‬ ‫تناسلی وادار می‌کنند‌‪.‬‬ ‫رایج‌ترین جنبه‌های آش��کار پدوفیلی نشان دادن عالقه‬ ‫ش��دید به کودکان است‪ .‬ولی هیچ پدوفیل تیپیکی وجود‬ ‫ندارد‪ .‬پدوفیل می‌تواند پیر یا جوان‪ ،‬مرد یا زن باش��د اگر‬ ‫چه اکثریت بزرگی از آن‌ها مرد هس��تند‪ .‬متاسفانه‪ ،‬برخی‬ ‫از آن‌ه��ا در حرفه ای فعالیت دارن��د که در آن آموزش و‬ ‫یا حفظ س�لامت و رفاه کودکان و افراد جوان را به عهده‬ ‫دارند در حالی که دیگ��ران با کودکان قربانی خود رابطه‬ ‫فامیلی و یا حتا ژنتیک دارند‪‌.‬‬ ‫‌نظریه‌ه��ای مختلفی در مورد عل��ل پدوفیلی وجود دارد‪.‬‬ ‫چندین پژوهش‌گر‪ ،‬پدوفیل��ی و انواع دیگر پارافیلی را به‬ ‫بیولوژی نسبت می‌دهند‪ .‬آن‌ها معتقدند که تستوسترون‪،‬‬ ‫یکی از هورمون‌های جنس��ی مردانه‪ ،‬مردان را مستعد به‬ ‫رفتارهای منحرف جنس��ی می‌کند‪ .‬ولی از س��ال ‪۲۰۰۲‬‬ ‫ت��ا به حال هیچ محققی ادعا نکرده اس��ت که ژنی برای‬


‫توضیح وجود پدوفیلی کشف کرده باشد‌‪.‬‬ ‫بس��یاری از کارشناسان پدوفیلی را ناشی از عوامل روانی‬ ‫و ن��ه از ویژگی‌های بیولوژیک می‌دانن��د‪ .‬بعضی از آن‌ها‬ ‫فکر می‌کنن��د که پدوفیلی نتیجه مورد آزار جنس��ی قرار‬ ‫گرفته ش��دن‪ ،‬خ��ود به عنوان یک کودک اس��ت اگر چه‬ ‫هم��ه پدوفیل‌ها خود به عنوان کودک مورد آزار جنس��ی‬ ‫قرار نداش��ته‌اند‪ .‬بعضی دیگر از کارشناسان فکر می‌کنند‬ ‫که پدوفیلی از تعامل نامناس��ب و پاتولوژیک فرد با پدر و‬ ‫مادر خود در طول سال‌های اولیه زندگی مشتق می‌شود‪.‬‬ ‫بعض��ی از محقق��ان پدوفیلی را به نیاز به تس��لط بر یک‬ ‫شریک جنسی نسبت می‌دهند و چون کودکان حتا اگر به‬ ‫بلوغ جنس��ی رسیده باش��ند بلوغ روانی ندارند و نسبت به‬ ‫بزرگساالن کوچک‌تر و معمولن ضعیف‌تر هستند‪ ،‬شرکای‬ ‫تهدید‌کننده‌ای نیس��تند‪ .‬و این نیاز به س��لطه اس��ت که‬ ‫احتمالن می‌تواند توضیح دهد چرا بس��یاری از پدوفیل‌ها‬ ‫مرد هستند‪.‬‬ ‫چ��ون قربانی��ان پدوفیل‌ها کودکان هس��تند‪ ،‬پدوفیل‌ها‬ ‫اغل��ب خدمات خ��ود را ب��ه تیم‌های ورزش��ی‪ ،‬نیروهای‬ ‫دیده‌بان‪ ،‬و یا سازمان‌های مذهبی یا مدنی که در خدمت‬ ‫جوانان داوطلب هس��تند ارایه می‌کنن��د‪ .‬در برخی موارد‪،‬‬ ‫پدوفیل‌های��ی که کودکان خانواده خود برای آن‌ها جذاب‬ ‫هس��تند ممکن اس��ت کمک خود را به بستگان به عنوان‬ ‫بیبی س��یتر ارایه دهند‪ .‬آن‌ها متاسفانه اغلب مهارت‌های‬ ‫بین فردی خوب��ی با بچه‌ها دارند و ب��ه راحتی می‌توانند‬ ‫اعتماد کودکان را به دست آورند‪.‬‬ ‫برخ��ی از پدوفیل‌ها توجیهات عقالن��ی و یا بهانه‌هایی را‬ ‫ارایه می‌دهند تا مسوولیت اعمال خود را به عهده نگیرند‪.‬‬ ‫آن‌ها ممکن اس��ت کودکان را به بیش از حد جذاب بودن‬ ‫و ی��ا از نظر جنس��ی تحریک آمیز بودن س��رزنش کنند‪.‬‬ ‫آن‌ها هم چنین ممکن اس��ت بگویند که آن‌ها به کودک‬ ‫«واقعیت‌ه��ای زندگ��ی» و ی��ا «عش��ق» را «آموزش»‬ ‫می‌دهند‪.‬‬ ‫هم��ه ای��ن‌ توجیهات عقالنی ممکن اس��ت که توس��ط‬ ‫پدوفیل‌هایی که کودکان فامیل و یا کودکان خود را مورد‬ ‫تعرض قرار داده بودند استفاده شود‪‌.‬‬ ‫پدوفیلی یکی از ش��ایع‌ترین ش��کل پارافیلی است‪ .‬بازار‬ ‫بزرگ پورنوگرافی کودکان در سراس��ر جهان نس��بت به‬ ‫آمار زندان‌ها نش��ان می‌دهد که تع��داد آن‌ها در جمعیت‬ ‫عمومی ش��ایع‌تر اس��ت‪ .‬افراد پدوفیل معمولن در دوران‬ ‫بلوغ به مشکل خود پی می‌برند و فعالیت خود را در سنین‬ ‫میان‌س��الی ش��روع می‌کنند‪ .‬در ایاالت متحده‪ ،‬حدود ‪۵۰‬‬ ‫درصد از مردانی که برای پدوفیلی دستگیرشده‌اند یا خود‬ ‫پدر هستند و یا حداقل ازدواج کرده بوده‌اند‪‌.‬‬ ‫ش��یوع رفت��ار پدوفیلی هم‌راه با اس��ترس روانی متفاوت‬ ‫اس��ت‪ .‬وقتی که فرد پدوفیلی تحت فش��ار اس��ترس باال‬ ‫اس��ت‪ ،‬فرکانس رفتار و یا اقدام‌ه��ای او به طور کلی نیز‬ ‫افزایش می‌یابد‪‌.‬‬ ‫پدوفیل��ی در میان مردان بیش از زنان ش��ایع اس��ت‪ .‬و‬ ‫ع�لاوه بر این‪ ،‬میزان عود برای اف��راد پدوفیل با اولویت‬ ‫برای کودکان پسر حدود دو برابر بیش‌تر از افراد پدوفیلی‬ ‫است که کودکان دختر را ترجیح می‌دهند‪.‬‬ ‫در تش��خیص پدوفیل��ی‪ ،‬ب��رای متخصصی��ن حرفه‌ای‬

‫سالمت روانی این مهم است که تعیین شود که آیا بیمار‬ ‫به پس��ر‪ ،‬دختر و یا هر دو جنس جلب می‌شود‪ .‬هم چنین‬ ‫مهم اس��ت تعیین ش��ود که آیا زنا یک عام��ل در ارتباط‬ ‫اس��ت یا نه‪ .‬و در نهایت‪ ،‬پزش��ک باید تعیین کند که آیا‬ ‫پدوفیلی فرد منحصر به کودکان است یا به بزرگ‌ساالن‬ ‫هم جلب می‌شود‪‌.‬‬ ‫یکی از مش��کالت بزرگ تشخیص این اختالل این است‬ ‫ک��ه اف��راد پدوفیل تقریب��ن هیچ وقت ب��ه دنبال کمک‬ ‫داوطلبانه از س��وی متخصصان بهداشت روانی نمی‌روند‪.‬‬ ‫در عوض‪ ،‬مش��اوره و درمان آن‌ها اغل��ب با نتیجه حکم‬ ‫دادگاه ش��روع می‌ش��ود‪ ‌.‬گفت‌وگو با بیمار و تش��خیص‬ ‫معیارها و نش��انه‌ها برای تش��خیص وضعیت بیمار کافی‬ ‫اس��ت و پرونده‌ه��ای نظارت اینترنت اف��راد که از طریق‬ ‫تحقیق��ات جنایی به دس��ت آمده نیز تش��خیص را تایید‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫در اولین مراحل درمان با اصالح رفتار‪ ،‬شوک الکتریکی‬ ‫برای افراد تحت درمان اس��تفاده شده بود ولی این روش‬ ‫در درمان این بیماران بس��یار ناموفق بوده اس��ت‪ ‌‌.‬از سال‬ ‫‪ ۲۰۰۲‬تا به حال‪ ،‬شایع‌ترین شکل درمان برای پدوفیلی‪،‬‬ ‫روان درمانی برای چندین س��ال بوده اس��ت و این روش‬ ‫ه��م میزان باالیی از موفقی��ت در القای پدوفیل به تغییر‬ ‫رفتار خود نداشته است‪.‬‬ ‫پدوفیل��ی هم چنین ممکن اس��ت با دارو درمان ش��ود‪.‬‬ ‫سه دس��ته از داروها اغلب مورد اس��تفاده قرار می‌گیرند‪.‬‬ ‫هورمون‌ه��ای زنان��ه‪ ،‬به ویژه مدروکس��ی پروژس��ترون‬ ‫اس��تات‪ ،‬هورم��ون آگونیس��ت آزاد کنن��ده جس��م زرد‌‬ ‫(‪ ،)LHRH‬و هورم��ون ض��د آندروژن ک��ه از جذب و‬ ‫سوخت و ساز تستوسترون جلوگیری می‌کنند و هم چنین‬ ‫سطوح این هورمون را در خون کاهش می‌دهد‪ .‬مطالعات‬ ‫بالینی این داروها در آلمان‪ ،‬جایی که در آن نظام حقوقی‬ ‫از س��ال ‪ ۱۹۷۰‬اج��ازه می‌دهد که از ای��ن دارو در درمان‬ ‫مجرمان سابقه‌دار جنسی استفاده شود‪ ،‬انجام شده است‪.‬‬ ‫هورمون ضد آندروژن به خصوص نش��ان داده شده است‬ ‫که در کاه��ش میزان عود موثر اس��ت‪ .‬جراحی اخته نیز‬ ‫گاه��ی اوقات به عنوان درمان به مجرمان س��ابقه‌دار که‬ ‫به گناه تجاوز جنس��ی خشونت آمیز اعتراف کرده‌اند ارایه‬

‫شده است‪.‬‬ ‫خوش‌بختان��ه‪ ،‬پدوفیل‌ه��ا ب��ه ط��ور روزافزون��ی تحت‬ ‫قوانین جنایی محاکمه و به زندان محکوم می‌ش��وند ولی‬ ‫متاس��فانه‪ ،‬حبس آن‌ها را برای مدت زمانی از جامعه دور‬ ‫می‌کن��د‪ ،‬اما معمولن گرایش آن‌ه��ا را حذف نمی‌کند‪ .‬از‬ ‫س��ال ‪ ،۲۰۰۲‬در بسیاری از ایالت امریکای شمالی اسامی‬ ‫افرادی که زمانی را در زندان گذرانده‌اند انتش��ار می‌دهند‬ ‫ت��ا حداقل این گونه افراد‪ ،‬پ��س از آزادی از زندان نتوانند‬ ‫در حوزه‌های حرفه‌ای نزدیک به کودکان فعالیت کنند‪‌.‬‬ ‫پای��ان دادن به عادات پدوفیلی در می��ان افراد مبتال به‬ ‫این بیماری موفقیت آمیز نیس��ت و میزان باالیی از تکرار‬ ‫جنایات وج��ود دارد‪ .‬ولی پیگرد قانونی پدوفیلی از طریق‬ ‫سیستم عدالت کیفری در س��ال‌های اخیر بسیار افزایش‬ ‫یافته اس��ت‪ .‬آن‌ها معمول��ن در زندان‌ها در معرض خطر‬ ‫هس��تند زیرا توسط سایر زندانیان مورد ضرب و شتم قرار‬ ‫گرفته و کش��ته می‌ش��وند‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬آن‌ها اغلب از‬ ‫دیگر زندانیان باید جدا نگه داشته شوند‪ .‬آگاهی از احتمال‬ ‫این خطر هم برای پدوفیل‌ه��ا یک عامل بازدارنده موثر‬ ‫نیست‪‌.‬‬ ‫روش اصل��ی ب��رای جلوگی��ری از پدوفیل��ی‪ ،‬اجتناب از‬ ‫موقعیت‌هایی است که باعث ترویج آن می‌شود‪ .‬کودکان‬ ‫نباید هرگز در شرایطی بدون سرپرست قابل اعتماد با هر‬ ‫فرد بزرگ‌س��الی به غیر از پدر و م��ادر خود و یا اعضای‬ ‫خانواده قاب��ل اعتماد قرار گیرند‪ .‬به کودکان باید آموزش‬ ‫داد ک��ه در صورتی که ب��ا یک موقعی��ت ناراحت کننده‬ ‫مواجه هس��تند‪ ،‬قابل قبول است که فریاد زنند و تقاضای‬ ‫کمک کنند‪.‬‬ ‫اس��اس جلوگیری از پدوفیلی آموزش می‌باشد‪ .‬کودکان‬ ‫بای��د ب��رای جلوگی��ری از موقعیت‌هایی ک��ه آن‌ها را در‬ ‫مقابل پدوفیل‌ها آس��یب‌پذیر می‌سازد آموزش داده شوند‪.‬‬ ‫بزرگ‌س��االنی که با جوانان کار می‌کنن��د نیز باید برای‬ ‫جلوگی��ری از موقعیت‌های��ی که ممکن اس��ت به عنوان‬ ‫ترویج پدوفیلی تفسیر شود آموزش داده شوند‪.‬‬ ‫بس��یاری از ایاالت در ش��مال آمریکا قانونی به تصویب‬ ‫رسانده‌اند که نیاز به تحقیقات زمینه‌‌ایی دوره‌ای در مورد‬ ‫هر بزرگ‌س��الی که با کودکان کار می‌کند کاملن قانونی‬ ‫است‪.‬‬

‫‪15‬‬


‫تهدیدهای تازه برای‬ ‫بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا‬

‫اکبر ترشیزاد‬ ‫کشور «هندوستان» نزدیک به یک میلیارد و ‪ 200‬میلیون نفر‬ ‫ت شده‬ ‫جمعیت دارد‪ .‬مردم این کش��ور به بیس��ت و دو زبان ثب ‌‬ ‫ح��رف می‌زنند‪ ،‬چیزی که ما را به ی��اد همان جمله‌ی قدیمی‬ ‫می‌اندازد که «هندوستان» سرزمین ‪ 72‬ملت است‪ 80 .‬درصد‬ ‫مردمان هند «س��یک» و ‪ 13‬درصد آن‌ها «مسلمان» هستند‪.‬‬ ‫آمار باسوادان در این کش��ور حدود ‪ 61‬درصد است‪ .‬پیش‌بینی‬ ‫شده است که هند تا سال ‪ 2020‬پس از آمریکا و چین سومین‬ ‫کش��ور بزرگ صنعتی جهان خواهد ش��د‪ .‬در حال حاضر روند‬ ‫مهاجرت در این کش��ور معکوس شده است و مغزهای فراری‬ ‫در حال بازگشت به وطن خود هستند‪ .‬سال‌هاست شنیده‌ایم که‬ ‫«هندوستان» صاحب بزرگترین دموکراسی دنیاست‪ .‬به عنوان‬ ‫نمونه در این کش��ور تمامی مذاهب اج��ازه دارند که ابراز وجود‬ ‫کنند و هیچ‌کدام بر دیگری برتری ندارند‪ .‬این حق شامل تمام‬ ‫مذاهب می‌ش��ود و به عنوان مثال جوامع مس��لمان در «هند»‬ ‫ب��ا قوانین خود اداره می‌ش��وند‪ .‬در جایی که ح��دود ‪ 80‬درصد‬ ‫جمعیت آن را هندوها تش��کیل می‌دهند تمامی اقشار جامعه از‬ ‫مس��لمان و کاتولیک‪ ،‬زن و مرد می‌توانند پست‌های کلیدی را‬ ‫بر عهده بگیرند و این در حالی است که «آمریکا»‪ ،‬قدیمی‌ترین‬ ‫دموکراس��ی جهان هنوز رییس‌جمهوری زن و غیرمسیحی به‬ ‫خود ندیده است‪.‬‬ ‫ش��رایط اقتصادی در «هندوس��تان» رو به روز به‌تر می‌ش��ود‪.‬‬ ‫ش��رکت‌های بین‌الملل��ی هر لحظه به ش��عبات خ��ود در این‬ ‫کشور می‌افزایند‪ .‬هر روزه شاهد ساخت و افتتاح فروشگاه‌های‬

‫‪16‬‬

‫بزرگتری در «هند» هس��تیم‪ .‬میزان رش��د تعداد میلیونرهای‬ ‫«هندوستان» از تمام جهان پیشی گرفته است و ارزش برابری‬ ‫پول این کش��ور در برابر دالر به سرعت در حال افزایش است‪،‬‬ ‫اما این‌ها چیزهایی اس��ت که ما در رس��انه‌ها درباره‌ی «هند»‬ ‫می‌شنویم اما واقعیت‌های دیگری هم وجود دارند که از چشم‬ ‫پنهان نمی‌مانند‪ .‬در حال حاضر «هندوستان» در راس فهرست‬ ‫بیش‌ترین بی‌س��وادان جهان قرار دارد‪ .‬وجود طبقه‌ی نجس‌ها‬ ‫هنوز یک حقیقت دردناک در «هندوس��تان» است‪ .‬این مردم‬ ‫نگون‌بخ��ت در خیابان متول��د می‌ش��وند‪ ،‬در همان‌جا بزرگ‬ ‫می‌شوند‪ ،‬دست‌فروش��ی می‌کنند‪ ،‬بنابر یک سنت ‪ 1500‬ساله‬ ‫توالت‌ها را تمیز می‌کنند و به‌فحشا تن در می‌دهند و در نهایت‬ ‫در کلبه‌های کثیف حلبی خود می‌میرند‪.‬‬ ‫آمارها نش��ان می‌دهد که هنوز در «هندوس��تان»‪ ،‬اختالفات‬ ‫مذهبی و قوم��ی بی‌داد می‌کنن��د‪ .‬ثروت‌مندان «س��یک» از‬ ‫به‌کارگیری مسلمانان ابا می‌کنند‪ .‬سیاست‌مداران در انتخابات‬ ‫تقل��ب می‌کنند‪ .‬معلم‌ها از بودجه‌های م��دارس کش می‌روند‪.‬‬ ‫ارباب‌ه��ای ده به راحتی خانواده خدمتکار متم��رد را از دم تیغ‬ ‫می‌گذرانن��د و مقامات رده‌ی ب��اال در حکومت هم‌چون وزیر و‬ ‫معاونانش مثل آب خوردن رشوه می‌گیرند‪ .‬درست است که هند‬ ‫اقتصاد بزرگی شده است و در مناطق مرفه‌نشینش هر روز یک‬ ‫مرکز خرید تازه می‌روید‪ ،‬اما در زیرزمین این برج‌ها و فروشگاه‌ها‬ ‫هنوز طبقه‌ی مخصوص خدمت‌کاران وجود دارد‪ ،‬خدمت‌کارانی‬ ‫که مجبورند طبق قانون نانوشته‌ی «در هند خشم وجود ندارد»‬ ‫یا «عصبانی شدن از ارباب مثل عصبانی شدن از گرما است» به‬

‫شرایط قفس خو بگیرند و دم نزنند‪.‬‬ ‫این اختالفات و محرومیت‌ها س��بب رش��د و نف��وذ روزافزون‬ ‫گروه‌های چپ تندرو هم‌چون «مائوییست‌ها» در «هندوستان»‬ ‫شده اس��ت‪ .‬درست همین پنج سال پیش بود که هنگامی که‬ ‫«دومینیک اس��تراوس» رییس صندوق جهانی پول در س��فر‬ ‫به «هند» در حال س��خنرانی در بانک مرکزی هندوستان بود‬ ‫و بر لیبرالیزه شدن بیش��تر اقتصاد تاکید می‌کرد‪ ،‬چریک‌های‬ ‫«مائوییست» دس��ت به عملیات مسلحانه زدند و ‪ 15‬پلیس را‬ ‫کشتند‪ .‬بی‌سبب نیست که اکنون بس��یاری از سیاست‌مداران‬ ‫«هند»‪ ،‬پس از استقالل این کشور‪ ،‬رشد گروه‌های چپ‌گرای‬ ‫تندرو را جدی‌ترین خطر برای امنیت داخلی کش��ور می‌دانند و‬ ‫این حقیقتی غیرقابل انکار است چرا که رواج بی‌عدالتی یکی از‬ ‫منابع جدی تغذیه‌ی این گروه‌هاست‪.‬‬ ‫«مائوییست‌های» هند می‌گویند که هدف نخست‌شان کنترل‬ ‫روس��تاها و مناطقی اس��ت که دولت مرک��زی در آن مناطق‬ ‫ضعیف است و سپس گسترش تدریجی این قدرت توده‌ای به‬ ‫ش��هرها می‌باشد‪ .‬این یک استراتژی دراز مدت است اما تبعات‬ ‫جهانی‌ش��دن و افزایش فقر‪ ،‬نابرابری‌ه��ا و اختالفات طبقاتی‬ ‫برنامه‌ی ای��ن گروه‌ها را به جلو می‌ان��دازد‪ .‬نخبگان‪ ،‬آگاهان‪،‬‬ ‫سیاست‌مداران و روشن‌فکران هندوستان باید به روشنی فهمیده‬ ‫باشند که اکنون بزرگ‌ترین تهدید برای استقالل این کشور از‬ ‫واقعیت‌های درون هند سرچش��مه می‌گیرد و تالش آن‌ها در‬ ‫آینده باید ب��ر از بین بردن فاصله‌ی غم‌انگیز طبقات اجتماعی‬ ‫در این کشور باشد‪.‬‬


‫بکارت و بهداشت‬

‫مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر‬ ‫می‌ش��ود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان‬ ‫رادیو اس��ت که می‌تواند از هر گروه یا دس��ته و یا مرامی‬ ‫باشد‪ .‬نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو‬ ‫کوچه نیس��ت‪ .‬اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش‬ ‫دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید‪.‬‬ ‫مریم رفیعی‬ ‫مدرس��ه فمینیس��تی‪ :‬گفتن از مس��ایل جنس��ی همواره‬ ‫حساس��یت‌زا اس��ت‪ .‬امیدوارم دوس��تان خردمند فارغ از‬ ‫تعصبات به نقد آن بپردازند‪.‬‬ ‫هزاران سال پیش‪ ،‬انس��ان‌ها‪ ،‬در آیین قربانی‪ ،‬به بریدن‬ ‫بخش��ی از بدن خود‪ ،‬تن در دادند‪ ،‬تا ضامن سعادت‌شان‬ ‫باش��د‪ .‬این کار را امروز ما ختنه (م��ردان) می‌خوانیم‪ .‬در‬ ‫آیی��ن یهود و اس�لام ختنه یک عمل دین��ی و ضروری‬ ‫(برای مردان) تلقی شده است و در این دو آیین‪ ،‬فردی که‬ ‫مختون نیس��ت‪ ،‬سعادتش در آن جهان تضمین نمی‌شود‪.‬‬ ‫بر عکس در آیین مس��یح‪ ،‬مرد مختون‪ ،‬س��عادتش در آن‬ ‫جهان تضمین نمی‌شود چرا که طبق روایاتی‪ ،‬دجال (ضد‬ ‫مس��یح) مختون است‪ .‬سده‌ها گذش��ت تا دریابیم ختنه با‬ ‫بهداش��ت این جهانی نس��بتی دارد‪ .‬حال هم مسلمین و‬ ‫یهودیان ختنه را برای مردان یک عمل عرفی و ضروری‬ ‫می‌دانند و هم مسیحیان‪.‬‬ ‫در حقیقت برای رضای خدای خون‌خواهی نیس��ت که ما‬ ‫پس��ر نوزاد بی گناهمان را به دس��ت کسی می سپاریم تا‬ ‫بخش��ی از بدنش را ببرد‪ .‬بخش بریده شده یا خون ناشی‬ ‫از آن را نیز به پای هیچ خدایی نمی ریزیم بلکه از ترس‬ ‫بیماری ها و میکروب ها اس��ت که ب��ه چنین کار ظاهراً‬ ‫خطرناک��ی تن می دهیم‪ .‬یعنی این عمل دیگر به س��بب‬ ‫آیین قربانی بدوی اجرا نمی ش��ود و برای مؤمنین یهود‬ ‫و مس��یحیت و اسالم نیز حکمت دنیوی و علمی و فایده‬ ‫زیستی آن آشکار شده است‪( .‬البته این روزها شیاطین را‬ ‫برخی به میکروب ها نیز تأویل می کنند!)‬ ‫این که چند هزار س��ال زمان برده است که درک بشر‬ ‫به چنین ضرورتی برس��د‪ ،‬این که چقدر این امر‪ ،‬آسمانی‬ ‫و قدس��ی اس��ت و تا چه میزان‪ ،‬عرفی و زمینی‪ ،‬به هیچ‬ ‫وجه موضوع این نوشته نیست‪ .‬حتی ختنه مردان هم جز‬ ‫یک مقدمه و یک مبنای مهم مقایس��ه نب��ود‪ .‬در مقابل‬ ‫م��ی خواهم به یک عضو دیگ��ر توجه کنم که باید راهی‬ ‫برای رها ش��دن از دس��ت آن‪ ،‬همۀ این س��ال ها و سده‬ ‫های گذش��ته پیدا می کردیم و نکرده ایم‪ .‬اتفاق ًا ضرورت‬ ‫رها ش��دن از آن اگر صد چندان ختنه نباشد‪ ،‬کمتر از آن‬ ‫هم نیست‪ .‬این عضو بکارت است که «پرده ای است در‬ ‫ورودی رحم زن و مانع مقاربت می ش��ود‪ ».‬با این تعریف‬ ‫ساده از یک عضو زنانه‪ ،‬شروع به بحث در مورد ضرورت‬ ‫بود و نبو ِد این عضو می کنیم‪.‬‬ ‫مقاربت ع�لاوه بر ضرورت تولید مثل‪ ،‬یک کار مهم‬ ‫برای رفع نیازهای جنس��ی و حفظ سالمت روان – تنی‬

‫اس��ت‪ .‬طبیعی ترین یا احتما ًال فطری ترین نوع مقاربت‪،‬‬ ‫مقاربتی اس��ت که اتفاق ًا فطرت ًا بکارت مانع آن است‪ .‬اگر‬ ‫فرض کنیم نیاز جنسی‪ ،‬یک نیاز فطری است که در دهه‬ ‫دوم زندگی هر انس��انی‪ ،‬ضرورت رفع آن احس��اس می‬ ‫شود‪ ،‬پرس��ش مهمی که پیش می آید این است که یک‬ ‫زن با وجود ممانعت پ��رده بکارت با این ضرورت فطری‬ ‫چه می کند؟ (واضح اس��ت که مرد با چنین مانعی روبرو‬ ‫نیست‪).‬‬ ‫دو فرض این جا مطرح می شوند‪ :‬نخست این که فرض‬ ‫کنیم تا زمان نکاح‪ ،‬زن میل جنس��ی ندارد یا آن قدر این‬ ‫میل جنس��ی شدید نباشد که زن دچار عسر و حرج بشود‪.‬‬ ‫در حقیقت این فرض مبتنی بر این مدعا است که زن بعد‬ ‫از نخس��تین مقاربت است که شدیداً متوجه و محتاج رفع‬ ‫نیاز جنس��ی می ش��ود‪ .‬فرض دوم این است که در دهه‬ ‫دوم زندگی‪ ،‬حتی بدون رابطه جنس��ی‪ ،‬این نیاز احساس‬ ‫می ش��ود‪ .‬فرض نخست از بن باطل است‪ .‬هیچ مبنای‬ ‫عقالی��ی و تجربی ندارد و فقط نوع��ی ادعای بی معنی‬ ‫برای پاک کردن صورت مس��أله اس��ت‪ .‬می ماند فرض‬ ‫دوم‪ .‬یعنی هر زنی در یکی از سال های دهه دوم زندگی‬ ‫اش میل به ارضاء نیاز جنسی را حس می کند و این میل‬ ‫به مرور شدت می گیرد‪.‬‬ ‫زن دو راه پیش رو دارد‪ :‬نخست پس زدن و سرکوب‬ ‫این میل و دوم ارضاء آن‪ .‬در راه اول که پس زدن است‪،‬‬ ‫قطع ًا دش��واری های��ی ر ا در پی دارد‪ .‬تنه��ا برونداد این‬ ‫سرکوب‪ ،‬گر چه بیماری های جدی روانی و روان – تنی‬ ‫نیس��ت اما یکی از برون دادهای آن اس��ت‪ .‬همانطور که‬ ‫فروید توضیح داده اس��ت‪« :‬دس��تاورد های بزرگ بشری‬ ‫حاصل س��رکوب خواست هایی است که در جامعه هنجار‬ ‫تلقی نشده اند و انحراف یا تحول این امیال به امیالی که‬ ‫هنجار هس��تند»‪ .‬به عبارت دیگر دس��تاوردهای بزرگ یا‬ ‫حتی گرایش ها و خواس��ت های بزرگ‪ ،‬ناشی از تطور و‬ ‫تحول امیال و آرزوهایی هستند که در اجتماع پست تلقی‬ ‫شده اند‪ .‬از جمله همین امیال جنسی‪.‬‬ ‫ب��ا این فرض و تصور صح��ت آن‪ ،‬می توانیم دو نکته‬ ‫را پیش بکش��یم‪ :‬نخس��ت این که احتما ًال (با خوش��بینی‬ ‫مطلق) س��رکوب میل جنسی از س��وی خانم ها‪ ،‬موجب‬ ‫اس��تعالی ش��خصیت و کارکرد آن ها می شود! اما نکته‬ ‫دوم این اس��ت که آن هایی که به این اس��تعال نرسند‬ ‫چه وضعی خواهند داش��ت؟ در حقیق��ت آن نقل مطلبی‬ ‫ک��ه از فروید مصادره به مطلوب ش��ده ب��ود یک نکته را‬ ‫ناگفته می گذاش��ت‪ .‬آن هایی که موفق به انحراف میل‬ ‫ناهنجارش��ان‪ ،‬به میلی به هنجار نش��وند چه بر سرشان‬ ‫م��ی آید؟ دیگ��ر این که حال که م��ی پنداریم بزرگترین‬ ‫دس��تاوردهای بشری ناش��ی از س��رکوب میل جنسی و‬ ‫اس��تعالی آن است‪ ،‬متقاب ً‬ ‫ال از وقایع و حوادث ویرانگر و‬ ‫مصائب جهان‪ ،‬چه میزان را ناش��ی از سرکوب این میل و‬ ‫عدم استعالی آن می انگاریم؟‬

‫وبالگستان‬

‫در حقیقت مس��أله این است که میل جنسی همچون‬ ‫س��یالبی است قدرت مند‪ .‬ما راه آن سیالب را می بندیم‬ ‫تا ش��هر و روس��تا و مزرعه مان را ویران نکند‪ .‬اگر موفق‬ ‫ش��ویم از آن برق و انرژی می گیریم و مزرعه مان را آب‬ ‫یاری می کنیم (اس��تفاده بهتر یا استعال) اما اگر سیالب‬ ‫زور آورتر بود چه؟ اگر سد ما سست بود چه بالیی سرمان‬ ‫می آورد؟ س��یالب پس س��د‪ ،‬صد چن��دان زورآورتر می‬ ‫ش��ود‪ ،‬صد چندان قوی تر می ش��ود‪ .‬آن گاه اگر س��د ما‬ ‫را شکس��ت‪ ،‬سیالب شهر و دیار و حیات مان را یک سره‬ ‫بر باد می دهد‪.‬‬ ‫از ای��ن تمثیل خواس��تم بگویم هم��ان طور که طبق‬ ‫آن روای��ت از نظر فروید‪ ،‬فرض می کنیم س��رکوب میل‬ ‫ناهنجار اولیه و تصعی��د‪ ،‬جابه جایی یا جبران آن در افق‬ ‫دیگری که به هنجار است منجر به دستاورد های بزرگ‬ ‫می شود‪ ،‬یعنی ما دستاوردهای بزرگ را ناشی از سرکوب‬ ‫و تغییر ش��کل یافتن امیال پست به امیال متعالی تحلیل‬ ‫می کنی��م‪ ،‬روی دیگر س��که را هم باید دید‪ .‬س��رکوب‬ ‫چنین میلی ممکن اس��ت عوارض ویرانگری هم داش��ته‬ ‫باشد‪ .‬چقدر تاکنون ما ویرانی ها‪ ،‬مصائب‪ ،‬و بالهایی که‬ ‫انس��ان ها برای هم ایجاد کرده اند را ناش��ی از سرکوب‬ ‫امیال ناهنجار و عدم ارضاء آن ها ارزیابی کرده ایم؟ من‬ ‫معتق��دم این بخش از تحلیل «حقایقی در باره س��رکوب‬ ‫امیال جنس��ی» ناخوانده و نادیده مانده اس��ت‪ .‬الاقل من‬ ‫ندی��ده ام جنگ های بزرگ و جنایت های ویرانگر را این‬ ‫گونه تحلیل کنن��د‪ .‬پس تا این جا همان قدر که در مدح‬ ‫س��رکوب میل جنسی توسط خانم ها گفتیم‪ ،‬از خطراتش‬ ‫نیز خبر دادیم‪ .‬راه حل دوم را بررس��ی کنیم‪ .‬خانم ها در‬ ‫راه حل اول در مقابل کشش میل جنسی‪ ،‬آن را سرکوب‬ ‫می کردند‪ ،‬تا اس��تعالی روانی پیدا کنند و منشأ خدمات‬ ‫بزرگ به بشریت شوند!! در راه حل دوم آن را ارضاء می‬ ‫کنند و عطای استعال و خدمات به بشریت را به لقای آن‬ ‫می بخشند!‬ ‫خ��وب راه نخس��ت که مخاطرات زیادی داش��ت و‬ ‫ک ً‬ ‫ال دش��وار هم بود و احتمال این که تصور شود هرکسی‬ ‫از عه��ده آن بر م��ی آید (حتی به ف��رض تصور پذیرش‬ ‫نظر فروی��د در فواید آن و انصراف نظر از مخاطرات آن)‬ ‫کم��ی غیر واقع بینان��ه به نظر می آید‪ .‬ام��ا راه دوم هم‬ ‫س��اده نیست‪ .‬به واس��طه همان عضوی که ذکرش رفت‬ ‫یعنی بکارت‪ ،‬طبیعی (یا فطری) ترین راه مقاربت ممتنع‬ ‫اس��ت و رفع این پرده هم که اصطالح�� ًا «ازاله بکارت»‬ ‫خوانده می ش��ود‪ ،‬در فرهنگ ما ناهنجار و تابو محسوب‬ ‫می گ��ردد‪ .‬با این وضع تکلیف چیس��ت؟ خانم ها از چه‬ ‫راهی باید ارضاء شوند؟ راه های ارضاء غیر فطری و غیر‬ ‫طبیعی؟ خود ارضایی؟ معلوم است که این ها ذیل همان‬ ‫تفکر فروید و دس��تاوردهای پزش��کی جدید مضرات غیر‬ ‫قابل تردید دارد‪ .‬به عبارت دیگر ما راهی طبیعی را بسته‬ ‫می گذاریم و ناچار‪ ،‬راه های غیرفطری‪ ،‬خطرناک و مضر‬ ‫‪17‬‬


‫پیش کشیده می شوند‪.‬‬ ‫می توان پرسمان را در افق دیگری هم پیش برد‪ ،‬آیا‬ ‫رویکرد فرهنگی و سنتی ما به مسأله بکارت یک رویکرد‬ ‫دینی (منظور اس�لامی است) است یا تعصب قبیله ای و‬ ‫مرد‪ -‬پدرساالرانه؟ من از پاسخ دوم حمایت می کنم‪ .‬این‬ ‫ک��ه زن کاال یا ابژه ای تصور می ش��ود متعلق به مرد و‬ ‫در اختیار او‪ .‬چه این مرد‪ ،‬پدر زن باش��د چه برادرش‪ ،‬چه‬ ‫ش��وهرش و…‪( .‬حتی حاال که کمی مدرن شده ایم هم‬ ‫آقایان کم و بیش همین تلقی را از دوست دختر هایشان‬ ‫دارند!)‪ .‬برخی تحقیقات آیین تشیع را یک آیین ایرانی و‬ ‫در تقابل با اسالم عربی (آیین تسنن) می انگارند‪ .‬صرف‬ ‫نظ��ر از این که چنی��ن ادعایی با واقعی��ت های تاریخی‬ ‫کام ً‬ ‫ال در تعارض اس��ت و تا قبل از صفویه تعداد شیعیان‬ ‫ایران نسبت به جمعیت‪ ،‬به مراتب کمتر از شیعیان لبنان‬ ‫و عراق و عربستان به نسبت جمعیت شان بوده است‪ ،‬می‬ ‫توان در زمینه بحث‪ ،‬یک نکته را پذیرفت که الاقل در دو‬ ‫زمینه کام ً‬ ‫ال مشخص و مربوط به این بحث‪ ،‬میان تشیع و‬ ‫تسنن اختالف وجود دارد‪.‬‬ ‫یکی بحث نکاح موقت اس��ت و دیگری نفی والیت‬ ‫بر باکره عاقله‪ .‬این دو نکته هم بس��ته‪ ،‬به هر دختر باکره‬ ‫ای اج��ازه می دهد بدون نی��از به اجازه مردی که آقا باال‬ ‫سر او تلقی می ش��ود (پدر‪ ،‬پدر بزرگ‪ ،‬عمو‪ ،‬برادر بزرگ‬ ‫تر یا حتی کوچک ت��ر و… )‪ ،‬به اختیار خودش‪ ،‬در عقد‬ ‫موقت هر کس��ی در بیاید و ب��ا او رابطه بر قرار کند‪ .‬این‬ ‫مس��أله هم در آراء فقهای قدیمی شیعه و هم آراء فقهای‬ ‫جدید قابل مش��اهده است‪ .‬مث ً‬ ‫ال در نفی والیت بر باکره‪،‬‬ ‫فقیه بزرگ لبنانی یعنی شهید اول که «لمعه دمشقیه» را‬ ‫نوش��ته و با گذشت قرن ها همچنان در دانشگاه و حوزه‬ ‫علمی��ه ما تحصیل و تدریس می ش��ود‪ ،‬مورد تأکید قرار‬ ‫داده است و آیت اهلل بهجت و آیت اهلل صانعی هم امروزه‬ ‫بر آن صحه گذاش��ته اند‪( .‬هرچن��د قانون مدنی امروز ما‬ ‫مخالف آن اس��ت‪ ).‬حتی آی��ت اهلل صانعی رضایت زن و‬ ‫م��رد را در مراوده در حکم «ایجاب» و «قبول» ضروری‬ ‫نکاح دانسته اند‪.‬‬ ‫از ط��رف دیگ��ر نکاح موقت ی��ا منقطع که این روزها‬ ‫«صیغه» خوانده می ش��ود و مورد تأیید آیین تشیع است‬ ‫قطع ًا با شرایط فرهنگی ما معطل می ماند‪ .‬چگونه حکمی‬ ‫در مذهب��ی اس��ت و در همان مذه��ب مخالف با آن هم‬ ‫حکمی آمده است؟ در این مورد خاص پرسش آغاز بحث‬ ‫این بود که «آیا رویکرد فرهنگی و س��نتی ما به مس��أله‬ ‫بکارت یک رویکرد دینی (منظور اسالمی است) است یا‬ ‫تعصب قبیله ای و مرد‪ -‬پدرس��االرانه؟» یعنی این که ما‬ ‫داشتن بکارت را برای هر زنی قبل از نکاح دائم ضروری‬ ‫می دانیم یک رویکرد برآمده از اعتقادات مذهبی اس��ت‬ ‫یا ی��ک تعصب؟ معلوم اس��ت که صیغه ی��ک امر تأیید‬ ‫ش��ده مذهبی الاقل در آیین تشیع است (در کتاب دینی‬ ‫مسلمانان هم تجویز شده اس��ت) که اگر آن را بپذیریم‪،‬‬ ‫دیگ��ر اصرار بر بکارت زن پیش از نکاح موقت بالوجه یا‬ ‫الاقل فاقد محمل مذهبی می ش��ود‪ .‬در نتیجه مجبوریم‬ ‫بپذیریم ضرورت بکارت برای زن پیش از نکاح دائم یک‬ ‫رویکرد متعصبانه قبیله ای اس��ت‪ .‬مگر این که هر دو را‬ ‫اموری مذهبی دانس��ته و وجود دو امر «مخالف هم» در‬ ‫‪18‬‬

‫ی��ک مذهب واحد را باید از م��وارد تناقضات و تعارضات‬ ‫داخلی آن مذهب به شمار آوریم!‬ ‫ام��ا ب��رای این که چنین رویک��ردی را قبیله ای و‬ ‫در اصل مرد‪-‬پدرس��االرانه بدانی��م یک محمل دیگر هم‬ ‫هس��ت‪ .‬میان اهل سایر مذاهب در کشور ما که با اسالم‬ ‫و تش��یع هم متف��اوت اند‪ ،‬مثل کلیمیان و مس��یحیان و‬ ‫بهائیان و زردش��تیان هم چنین ضرورتی وجود دارد‪ .‬حتی‬ ‫افراد غیر مذهبی یا حتی ضد مذهبی هم بر س��ر این به‬

‫سختی اصرار می ورزند و داشتن بکارت را برای زنی که‬ ‫ازدواج دائم نداش��ته یک ض��رورت غیر قابل اجتناب می‬ ‫دانند‪ .‬الاقل وقتی به خودش��ان می رس��د چنین مطالبه‬ ‫ای دارند‪ .‬یعنی علی رغم ژست های روشنفکرانه و مدرن‬ ‫(و حتی احیان ًا پس��ت مدرن) وقتی نوبت به خودشان می‬ ‫رس��د‪ ،‬از ازدواج با زن غیر باکره اک��راه دارند!! (همینطور‬ ‫ب��ا ازدواج با زنی که قب ً‬ ‫ال ازدواج دائم هم داش��ته معمو ًال‬ ‫مردان مشکل دارند‪).‬‬ ‫مدعای نوش��ته تا حال ای��ن بود که اگر برای ختنه‬ ‫مردان یک ضرورت پزشکی و بهداشتی وجود دارد‪ ،‬برای‬ ‫ازال��ه بکارت زنان‪ ،‬در بدو تول��د‪ ،‬ضرورت های مرجحی‬ ‫وجود دارد که نه تنها حفظ بهداش��ت جسمانی که حفظ‬ ‫بهداش��ت روانی ه��م از آن حمایت می کن��د‪ .‬باورهای‬ ‫مخالف چنین پیش��نهادی بیش از آن که مذهبی باشند‪،‬‬ ‫قبیله ای و ناش��ی از تعصبات مرد‪-‬پدر س��االرانه اس��ت‪.‬‬ ‫حتی برعکس‪ ،‬م��ی توان به برخی نظ��رات مذهبی هم‬ ‫اس��تناد کرد که از حک��م یا مدعای این نوش��ته حمایت‬ ‫کنند‪ .‬در غرب چنین مس��ائلی به فراموش��ی سپرده شده‬ ‫است‪ .‬آن قدر در این حوزه‪ ،‬فرهنگ سازی شده است که‬ ‫نه تنها نداش��تن پرده بکارت برای دختر بالغ تابو نیس��ت‬ ‫که برعکس دختری که به جوانی برس��د و همچنان پرده‬ ‫بکارت داشته باشد با سوء ظن نگریسته می شود‪ .‬احتمال‬

‫می رود چنین فردی دارای بیماری های روانی یا اختالل‬ ‫های ژنتیکی باشد و…‪.‬‬ ‫ب��ا وض��ع عمومی مملکت ما و تأخیر س��ن ازدواج تا‬ ‫دهه س��وم و چهارم زندگی زن��ان‪ ،‬مبارزه بی امان با میل‬ ‫جنس��ی گاهی از یک دهه از عمر یک زن هم فرا تر می‬ ‫رود و احتم��ال این که زنی در چنین نبردی پیروز ش��ود‪،‬‬ ‫بعید اس��ت و اگر زن��ی در این مبارزه پیروز ش��ود (یعنی‬ ‫نخواهد تن به ارضاء جنسی بدهد)‪ ،‬احتما ًال دچار بیماری‬ ‫ه��ای روان – تنی خواهد بود‪ .‬پیش��نهاد این نوش��ته آن‬ ‫اس��ت که تا جایی که ممکن اس��ت نسبت به این مسائل‬ ‫تعم��ق صورت گیرد و چنانچه وجود پ��رده بکارت چنین‬ ‫مخاطرات غیر قابل اجتنابی دارد‪ ،‬در رفع آن اجماعی بین‬ ‫دانش��مندان صورت گیرد‪ .‬قطع ًا برونداد چنین اجماعی‪ ،‬بر‬ ‫قوانی��ن و فرهنگ جاری مؤث��ر خواهد بود‪ .‬تمام مقاومت‬ ‫هایی را که برابر چنین پیشنهادی صورت می گیرد را می‬ ‫توان کنار مقاومت های باستانی انسان کودک برابر ختنه‬ ‫مردان نهاد و بی پایه بودن آن را دریافت کرد‪.‬‬ ‫حال می توان این نوش��ته را موضوع ختنه زنان که در‬ ‫مناس��بت «روز جهانی مبارزه علیه ختنه زنان» هس��تیم‬ ‫مقایس��ه کرد‪ .‬یک س��ر طیف رویکرد به مس��ائل جنسی‬ ‫زنان در یک جامعه ختنه زنان اس��ت و یک سر دیگر تابو‬ ‫دانستن داشتن بکارت برای دختر جوان است‪ .‬سر نخست‬ ‫این طیف را در افریقا و کش��ور های عقب افتاده آسیایی‬ ‫می توان دید و س��ر دیگر را در اروپا و امریکا‪ .‬باالخره ما‬ ‫به عنوان ملتی جهان س��ومی که سودای پیشرفت داریم‬ ‫در مجموع کدام طرف را می پس��ندیم؟ ترجیح می دهیم‬ ‫در مجموع زندگیمان شبیه کدام گروه باشد؟ زندگی مردم‬ ‫آمریکا و اروپا را ترجیح می دهیم یا زندگی مردم مصر و‬ ‫اتیوپی و س��ودان و پاکستان و… را؟ زنان و مردان کدام‬ ‫گروه س��الم تر و شاد تر هس��تند؟ زندگی کدام گروه کم‬ ‫دردسرتر و کم دغدغه تر هست؟ نظرات مردم کدام گروه‬ ‫در جه��ان خریدار بیش��تری دارد؟ دولت های کدام گروه‬ ‫در جهان مؤثرتر هس��تند؟ هر پاسخی که مخاطب برای‬ ‫این پرسش ها داشته باشد‪ ،‬راهنمای رویکرد ما به مسأله‬ ‫روابط جنسی است‪.‬‬ ‫در ارتب��اط ب��ا وجود بکارت می ت��وان به قتل هایی‬ ‫گاه خانوادگی هم اشاره کرد که در شب حجله واقع شده‬ ‫اس��ت چرا که زن بی نوا خون ریزی معمول هنگام ازاله‬ ‫بکارت را علی رغم عدم مقاربت پیش از حجله‪ ،‬نداش��ته‬ ‫اس��ت‪ ،‬همینطور به کالس هایی ک��ه دولت اجباراً پیش‬ ‫از ازدواج برگ��زار م��ی کند و در آن س��اعتی چند آقایان‬ ‫غی��ور را آگاه می کنند که ع��دم خونریزی حین مقاربت‬ ‫ب��ار اول‪ ،‬ضرورت ًا به معنی عدم بکارت نیس��ت‪ .‬همچنین‬ ‫که وجود بکارت ضمانت عفت و عدم مقاربت نیس��ت‪ .‬در‬ ‫جامعه ما اگر چه امروزه وجود بکارت در زن بالغ‪ ،‬نش��انه‬ ‫عقب ماندگی‪ ،‬بیماری های روانی‪ ،‬اختالالت جنس��ی یا‬ ‫هم جنس گرایی محس��وب نمی ش��ود‪ ،‬اما نشانی است‬ ‫گاه ریاکارنه از عفتی که دیگر کس��ی را شگفت زده نمی‬ ‫کن��د و نبود آن فقط چنین عفتی را دیگر تظاهر نمی کند‬ ‫بدون آن که به هرزگی داللتی داش��ته باشد‪ .‬به خصوص‬ ‫اگ��ر ازاله بکارت در قالب یک قان��ون درآید که بدو تولد‬ ‫زن اعمال شود‪.‬‬


‫عکاسی در دوران مشروطه‬

‫پیمان عابدی‬ ‫برخی از کارشناسان تاریخ معاصر ایران‪ ،‬انقالب مشروطه‬ ‫را انقالب��ی فرهنگ��ی ب��ا محتوای سیاس��ی دانس��ته‌اند‪.‬‬ ‫متفکران اوایل مش��روطه‪ ،‬ضمن آن‌که خواستار سلطنت‬ ‫مشروطه بودند‪ ،‬برای تجدد ایران نیز نسخه‌های مختلفی‬ ‫می‌پیچیدن��د‪ .‬یک��ی راه را در تدوین و اج��رای «قانون»‬ ‫می‌دی��د‪ ،‬دیگری در «علم» یا در «اقتصاد» و عده‌ای هم‬ ‫این تجدد را در این‌که مردم ایران از کفش تا کاله فرنگی‬ ‫شوند می‌دانستند‪.‬‬ ‫اما اتفاقات بعدی پس از «نوگرایی» را کس��ی نمی‌دانست و‬ ‫تصور و پیش‌گویی دقیقی از آن نداش��ت‪ .‬البته این مفاهیم‬ ‫هرگز در نزد عوام مطرح نبود‪ .‬حتا در پهنه‌ی وسیع ایران‪ ،‬آحاد‬ ‫مردم از ش��کل جغرافیایی ایران هم به‌درستی آگاه نبودند و‬ ‫هرکس شهر و زادگاه خود را وطن می‌دانست‪.‬‬ ‫«عارف قزوینی» می‌گفت‪« :‬من در‬ ‫زمانی از وطن سخن گفتم که‬ ‫از ه��ر ده هزار نف��ر ایرانی‬ ‫یک نف��ر معن��ی آن را‬ ‫نمی‌دانست‪ ».‬اما یکی‬ ‫از دس��ت‌آوردهای‬ ‫مش��روطه و مط��رح‬ ‫ش��دن مفاهیم تازه‌ای‬ ‫هم‌چون «مل��ت» به‬ ‫جای «رعیت» س��بب‬ ‫شد بسیاری موارد که تا‬ ‫آن زمان به بطن جامعه‬ ‫مربوط نب��ود‪ ،‬در ارتباط‬ ‫مستقیم با آن قرار گرفت‪.‬‬ ‫در جری��ان مش��روطیت‪،‬‬ ‫برای نخس��تین بار در تاریخ‬ ‫عکاسی ایران‪ ،‬عکاسی قاجاری‬ ‫از دربار و خانه‌های اعیان و اش��راف‬ ‫به‌میان م��ردم رفت و م��ردم در عکس‌ها مطرح و از‬ ‫وجود و احس��اس تصویر خ��ود در عکس مطلع ش��دند‪.‬‬ ‫پیش از این عکاسی به‌عنوان یک متاع خارجی در دوران‬ ‫ناصرالدین ش��اه وارد فرهنگ آریستوکراس��ی نزدیک به‬ ‫دربار ش��ده بود و نزدیکان شاه همگی از همین طریق با‬ ‫عکاسی آشنا شدند‪.‬‬ ‫این هنر به‌طور عمده توس��ط معلمان مدرس��ه دارالفنون‬ ‫وارد ایران ش��د‪ .‬در واقع ش��اگردان دارالفن��ون از طریق‬ ‫«ژول ریش��ار» فرانسوی (ملقب به موس��یو ریشارخان)‪،‬‬ ‫معلم عکاس��ی‪ ،‬با این فن آشنا ش��دند‪ .‬هم‌چنین معلمانی‬ ‫از ایتالیا‪ ،‬اتریش و روس��یه و نی��ز ارمنی‌هایی که به‌خاطر‬ ‫قرابت فرهنگی و دینی پذیرای پدیده‌های نوظهور بودند‪.‬‬ ‫این عکاس‌ه��ای خارجی با انگیزه‌های مختلفی هم‌چون‬ ‫جاسوسی‪ ،‬شرق‌شناسی یا کنجکاوی تمایل به جمع‌آوری‬ ‫و آرش��یو داش��تند‪ .‬اگرچه «آنتوان س��وریوگین» قبل از‬

‫انقالب مشروطه و در حدود سه سال پیش از کشته شدن‬ ‫ناصرالدین ش��اه‪ ،‬عکس‌های مردم‌شناسانه و بوم‌شناسانه‬ ‫از اهالی و اماکن گوناگون ایران گرفت‪ ،‬اما آن عکس‌ها‬ ‫ب��ه مردم ب��ر نمی‌گش��ت‪ ،‬و عامه م��ردم از وجود چنین‬ ‫عکس‌های��ی بی‌اط�لاع بودند‪ .‬اما طی کش��مکش‌های‬ ‫اتفاق‌های مشروطه و انسان‌های درگیر در آن‪ ،‬از دوران‬ ‫«مظفرالدی��ن ش��اه» و «محمدعلی ش��اه» عکس‌های‬ ‫بس��یاری به‌جا مانده‌اس��ت که موضوع آن‌ها دیگر زنان‬ ‫حرم‌س��را و یا ش��وخی‌های همایونی نیست بل‌که مردم‬ ‫هستند که تفنگ‌ها در دست و حمایل فشنگ به کمر در‬ ‫اجتماعات مختلف حضور دارند‪.‬‬ ‫یک��ی از مقدم��ات مه��م در ش��کل‌گیری ح��رکات‬

‫مردم��ی در انق�لاب مش��روطه نیز یک عک��س بود که‬ ‫در س��ال ‪ 1904‬میالدی به‌میان مردم رفت‪ .‬عکس��ی از‬ ‫«موسیو نوز» بلژیکی رییس گمرکات ایران که در هیت‬ ‫روحانیون به هم‌راه تعدادی از دوستانش عبا و عمامه بر‬ ‫تن کرده و در مقابل قلیان نشسته بودند‬ ‫آن‌گونه که پیش‌تر ذکر ش��د‪ ،‬یک��ی از مقدمات مهم در‬ ‫شکل‌گیری حرکات مردمی در انقالب مشروطه نیز یک‬ ‫عکس بود که در سال ‪ 1904‬میالدی به‌میان مردم رفت‪.‬‬ ‫عکسی از «موس��یو نوز» بلژیکی رییس گمرکات ایران‬ ‫که در هیت روحانیون به هم‌راه تعدادی از دوستانش عبا‬ ‫و عمامه بر تن کرده و در مقابل قلیان نشسته بودند‪.‬‬ ‫در دوران مشروطه‌خواهی با آن که به دالیل فنی‪ ،‬چاپ‬ ‫عکس‌ها در روزنامه‌ها کم‌تر اتفاق می‌افتاد‪ ،‬اما عکس در‬ ‫میان مردم دس��ت به دس��ت می‌شد و به جز عکس‌های‬

‫یادگاری که کمابیش در میان طبقه مرفه شهرنشین رایج‬ ‫بود‪ ،‬مردم عکس انقالبیون مش��روطه‌خواه را می‌خریدند‪.‬‬ ‫هم‌چنین در ای��ن دوره نمایش‌گاه عکس نیز برای مردم‬ ‫برگزار شده‌است‪.‬‬ ‫در ش��ماره دوم مجله «آموزش و پرورش» (آبان ‪1348‬‬ ‫خورشیدی) آمده‌است‪« :‬عبداله میرزا قاجار‪ ،‬عکاس‌باشی‬ ‫مخص��وص‪ ،‬در چادری عکس‌ه��ای گوناگون به معرض‬ ‫تماش��ا گذاش��ت و با فروش بعضی از آن عکس‌ها برای‬ ‫تو‌شش تومان و نه‌هزار دینار‬ ‫کمک به مدارس ملی بیس ‌‬ ‫جمع آورد‪ ».‬در دوران مشروطیت‪ ،‬به‌طور کلی عکس‌های‬ ‫رسمی هم بیش‌تر از گذشته است‪ .‬عکس‌هایی از مراسم‬ ‫درب��اری‪ ،‬از مجلس ش��ورای ملی‪ ،‬نماین��دگان مجلس‪،‬‬ ‫صاحب‌منصب��ان لش��کری و کش��وری‪،‬‬ ‫روحانی��ان‪ ،‬از برخ��ی اتفاق‌ه��ای‬ ‫والی��ات‪ ،‬جنب��ش جن��گل و‬ ‫غی��ره ک��ه در مقایس��ه با‬ ‫عکس‌های پیش از این‬ ‫تاریخ‪ ،‬ای��ن عکس‌ها‬ ‫س��ندهای به‌ت��ر و‬ ‫واقعی‌تری به لحاظ‬ ‫تاریخی هس��تند و‬ ‫لحظ��ات و وقای��ع‬ ‫مهمی را برای مردم‬ ‫و آین��دگان گزارش‬ ‫می‌کنند‪.‬‬ ‫از عکس‌های مربوط‬ ‫به دوران بعد از انقالب‬ ‫مش��روطه‪ ،‬چنین به‌نظر‬ ‫می‌رس��د ک��ه اس��تفاده از‬ ‫لباس فرنگی و زدن کراوات نیز‬ ‫به‌تدریج در بین طبق��ات نوجو رایج‬ ‫می‌ش��ود‪« .‬ایرج افشار» معتقد است‪« :‬شاید‬ ‫چون این دست‌گاه (عکاسی) از فرنگ آمده بود پس فکر‬ ‫می‌کردند که باید لباس فرنگی پوشید و عکس انداخت‪».‬‬ ‫بدون شک عکاسی‪ ،‬تاثیری عمیق بر کار نقاشان این دوره‬ ‫نیز گذاشت‪ .‬به قول «محمد حسن خان اعتمادالسلطنه»‪،‬‬ ‫«از وقتی که عکس ظهور یافته به صنعت تصویر خدمتی‬ ‫خطیر کرده‪ ،‬دورنماس��ازی و شبیه‌کشی و وانمودن سایه‬ ‫و روش��ن و به‌کار بردن قانون تناسب (پرسپکتیو) و سایر‬ ‫ن��کات ای��ن فن هم��ه از عکس تاصل یاف��ت و تکمیل‬ ‫پذیرفت»‪ .‬برای نمونه در بسیاری از آثار «کمال‌الملک»‪،‬‬ ‫نقاش مطرح دوره قاجار‪ ،‬از عکس اس��تفاده شده‌اس��ت‪.‬‬ ‫بیش‌ترین اس��تفاده کمال‌المل��ک از عکس نیز مربوط به‬ ‫تک‌چهره‌ه��ای رجال اواخر حکوم��ت قاجاریه و رهبران‬ ‫مش��روطیت می‌باش��د‪ .‬از جمله این آثار می‌توان به تک‬ ‫چهره‌های «وثوق الدوله»‪« ،‬س��ردار اس��عد بختیاری» و‬ ‫«عضدالملک» اشاره کرد‪.‬‬ ‫‪19‬‬


‫گالری‬

‫مراسم سیزده به‌دردر ویرجینای آمریکا‬

‫آنجال نوبهار‬ ‫مراسم سیزده بدر ‪ ۱۳۹۱‬در پارک «بل ران» در شهر «سنترویل» ایالت ویرجینیای شمالی در نزدیکی واشگتن دی سی برگزار شد‪ .‬این مراسم مورد استقبال فراوان ایرانیان قرار گرفت‪.‬‬ ‫هم‌راهی هوای آفتابی با حضور هنرمندان این منطقه و هنرمند میهمان این برنامه «مایکل آرتونی» و هم‌چنین عدم محدودیت پارکینگ مانند سال‌های گذشه دلیلی دیگر برای حضور‬ ‫گسترده ایرانیان بود‪ .‬در این مراسم که از ساعت نه صبح تا شش عصر برگزار شد حدود ده هزار نفر در آن شرکت کردند‪.‬‬

‫‪20‬‬


‫خشونتبالحنشوخی‬

‫نعیمه دوستدار‬ ‫یکی از انواع خش��ونت که به خصوص در میان مردهای‬ ‫ایرانی نس��بت به زنان رواج دارد‪ ،‬خش��ونت‌های کالمی‬ ‫اس��ت که البته نه به ش��کل فحش و توهین که در قالب‬ ‫ش��وخی و خنده بیان می‌ش��ود‪ .‬به کار بردن این لحن در‬ ‫کالم‪ ،‬بی��ن همه جور مردی رایج اس��ت‪ ،‬ح��اج آقاهای‬ ‫س��نتی و مردان جوان و روش��ن‌فکر و تحصیل‌کرده هم‬ ‫از ای��ن نظر با هم ف��رق زیادی ندارند‪ .‬در واقع‪ ،‬داش��تن‬ ‫ادبیات طنزآلودی که هویت زن‌ها را نشانه می‌رود‪ ،‬نوعی‬ ‫ش��وخ‌طبعی به حس��اب می‌آید و بین مردان هم رقابتی‬ ‫برای استفاده از آن درمی‌گیرد‪.‬‬ ‫این لحن و عادت مرسوم ش��کل‌های مختلفی هم دارد‪.‬‬ ‫یک نمونه‌اش را اتفاقی در وبالگ‌ «برای تو»‪ ،‬نوشته‌های‬ ‫«جیران مقدم» دیدم که برایتان نقل می‌کنم‪:‬‬ ‫«اصل��ن ی��ادم رفته بود ک��ه مردها از این ابزار اس��تفاده‌‬ ‫می‌کنند تا به زن‌ها بقبوالنند که دغدغه‌هایش��ان در واقع‬ ‫نه آن چیزی که می‌گویند‪ ،‬بلکه چیزی بسیار سطح پایین‬ ‫و در حد خاله‌زنکی است‪.‬‬ ‫این روزها که فرصت داشتم در دیالوگ‌های آدم‌ها دقیق‬ ‫ش��وم‪ ،‬دیدم که چقدر زیاد مردها از این ابزار خشونت در‬ ‫مکالمات شان استفاده می‌کنند‪ .‬چقدر در دیالوگ‌هایشان‬ ‫از ای��ن تقلی��ل درج��ه‌ی دیال��وگ اس��تفاده می‌کنند تا‬ ‫دغدغه‌های زن‌ها را تحقیر کنند‪.‬‬ ‫مثلن زن به مرد می‌گوید‪ :‬بیا دنبالم با هم برویم‪.‬‬ ‫م��رد با لحنی آمیخته به ش��وخی ج��واب می‌دهد‪ :‬آهان‬ ‫می‌ترسی من تنها بروم دخترها نگاهم کنند؟‬ ‫زن می‌گوی��د‪ :‬خانه‌ی فالن کس که عید‌دیدنی می‌روی‬ ‫من هم بیایم؟‬ ‫م��رد جواب می‌ده��د‪ :‬می‌خواهی بیایی چون می‌ترس��ی‬ ‫دخترش من را از دستت در بیاورد؟‬ ‫زن می‌گوید‪ :‬تو تنهایی فالن‌جا برو عید دیدنی‪.‬‬ ‫مرد جواب می‌دهد‪ :‬آهان چ��ون دختر ندارند خطری هم‬ ‫ندارند… برای همین من تنها بروم!»‬ ‫نمون��ه‌ی این دیالوگ‌ها را از مردان در هر س��ن و س��ال‬ ‫و موقعیت��ی می‌توان ش��نید‪ ،‬از مرد جاافت��اده‌ای که مدام‬ ‫ح��رف از تجدید ف��راش می‌زند و از خاطرات همس��ران‬ ‫تخیلی‌اش در ش��هرهای دیگر می‌گوید و در پاسخ سوال‬ ‫«کجا بودی؟» می‌گوید‪«:‬خانه‌ی آن زنم!» تا مرد جوانی‬ ‫که در حضور دوست دختر و نامزدش‪ ،‬مدام درباره‌ی دختر‬ ‫همس��ایه و چش��م و ابرویش حرف می‌زند و گاهی از او‬ ‫درباره‌ی رواب��ط احتمالی‌اش نظرخواهی هم می‌کند! این‬ ‫ش��کل ارتباط در واقع بازتولید ادبیات مردساالر است که‬ ‫خش��ونت کالمی و تهدید عاطفی را در پوش��ش شوخی‬ ‫پنه��ان می‌کند اما در عمل‪ ،‬رفتار تهدیدگری را در مقابل‬ ‫زنان پی می‌گیرد و تاییدکننده‌ی آن برداشت از زن است‬ ‫ک��ه عالقه به انحص��ار طلبی و کنت��رل مردانی دارد که‬ ‫گوی��ا جز ارتباط با زنان دیگر دغدغ��ه‌ای ندارند و با این‬ ‫شیوه می‌خواهند تمایل خود را به رها شدن از این اسارت‬

‫نشان دهند‪ .‬این در حالی است که چنین ادبیاتی به شکل‬ ‫متقابل از سوی زنان در گفتمان مردساالر جامعه پذیرفته‬ ‫نیس��ت و غیراخالقی به حس��اب می‌آی��د و حتا در قالب‬ ‫ش��وخی هم زنان چنی��ن تهدیدهای��ی را نمی‌توانند بیان‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫اس��تفاده از ادبیات تهدیدگر و خش��ونت‌آمیز که امنیت‬ ‫روان��ی و عاطفی یک زن را هدف قرار می‌دهد‪ ،‬ش��کلی‬ ‫از اعمال خش��ونت علیه زنان اس��ت که در فرهنگ‌های‬ ‫مردساالر بیش‌تر رواج دارد‬ ‫نویس��نده‌ی وب�لاگ «ب��رای ت��و» ام��ا س��وال‌هایی از‬ ‫مردان می‌پرس��د‪«:‬چرا مردها فک��ر می‌کنند زن‌ها کار و‬ ‫زندگی‌شان را ول کرده‌اند و همه‌ی تصمیم‌هایشان را بنا‬ ‫بر وجود یک دختر یا عدم وجود او در روابط اجتماعی‌شان‬ ‫اخذ می‌کنند؟‬ ‫واقعن فکر نمی‌کنید که زن‌ها ممکن است دالیل دیگری‬ ‫ی است که‬ ‫برای یک تصمیم داش��ته باشند یا این شیوه‌ا ‌‬ ‫همان‌طور که مطالعات خش��ونت می‌گویند‪ -‬اس��تفاده‬‫می‌کنی��د تا از برقراری دیالوگ در س��طحی بالغ اجتناب‬ ‫کنی��د و در نتیجه مجبور به پذیرفتن مس��وولیت و دادن‬ ‫جواب��ی قانع‌کننده و منطقی نباش��ید‪ .‬ی��ک کمی صادق‬ ‫باشید‪ .‬آیا به سوال یا درخواستی مشابه از سوی یک مرد‬ ‫هم همین جواب را می‌دهید یا فکر می‌کنید دغدغه‌های‬ ‫زن‌ها ارزش��ی برابر ب��ا دغدغه‌های مردها ن��دارد؟ یعنی‬ ‫وقتی یک مرد پیش��نهادی را می‌دهد هدفی منطقی دارد‬ ‫از بیان حرفش و وقتی زنی همان پیشنهاد را می‌دهد کل‬ ‫ن است که پایین تنه‌ی مبارک شما را برای‬ ‫توجهش به ای ‌‬ ‫خودش نگه دارد؟»‬ ‫استفاده از ادبیات تهدیدگر و خشونت‌آمیز که امنیت روانی‬ ‫و عاطفی یک زن را هدف قرار می‌دهد‪ ،‬ش��کلی از اعمال‬ ‫خش��ونت علیه زنان اس��ت که در فرهنگ‌های مردساالر‬ ‫بیش‌تر رواج دارد و در هر شکلی باید با آن برخورد شود‪.‬‬ ‫این‌که حساسیت عمومی زنان و مردان نسبت به کالمی‬ ‫که به کار می‌گیرند باال برود و صرف هر کالمی به شکل‬ ‫عادت و ش��وخی از ط��رف افراد پذیرفته نش��ود‪ ،‬یکی از‬ ‫شیوه‌های تغییر این فرهنگ است‪ .‬راز زنانه‌ی ما هم این‬ ‫اس��ت که اگر زنید و به هر ش��کلی مردان زندگی‌تان‪ ،‬به‬ ‫بهانه‌ی شوخی‪ ،‬خواسته‌های شما را با ادبیاتی تحقیرآمیز‬ ‫و تهدیدکننده پاس��خ می‌دهند‪ ،‬راهش همراه شدن با این‬ ‫ادبیات و خندیدن به آن نیس��ت؛ مقابل��ه و نپذیرفتن آن‬ ‫اس��ت‪ ،‬با این توضیح که خشونت لحظه‌ای و برخورد آنی‬ ‫هم جواب نمی‌دهد‪.‬‬ ‫راه بهتر این است که روابط زنان و مردان از قالب تهدید‬ ‫یا شوخی‌های تهدیدآمیز‪ ،‬خارج شود و حساسیت‌ها عالوه‬ ‫ب��ر رفتار‪ ،‬به حساس��یت در گفتار هم تعمی��م پیدا کند و‬ ‫دست‌کم مردانی که روابط برابر با زنان را طلب می‌کنند‪،‬‬ ‫در کالم‌شان تجدید نظر کنند‪ .‬زبان همه ی ما پر است از‬ ‫کلماتی که فرهنگی خش��ن و مردساالر آن را تولید کرده‬ ‫و باید از واژه‌های تبعیض‌آمیز پاک شود‪.‬‬

‫گزارش روز‬

‫تاجیکستان‬

‫بررســی‬ ‫پرونده قتل بابانوئل‬ ‫تاجیکی در دادگاه‬ ‫کیومرث‬ ‫ی در «دوشنبه» پایتخت تاجیکستان به بررسی‬ ‫دادگاه ‌‬ ‫پرون��ده قتل «پرویز دولتبیک اف» که ش��ب س��ال نو‬ ‫میالدی ‪ ۲۰۱۲‬از سوی یک گروه نوجوانان کشته شده‬ ‫بود‪ ،‬آغاز ک��رد‪ .‬آقای «دولتبیک اف» آن ش��ب در تن‬ ‫لباس بابانوئل را داشت و برای شادباشی سال نو به منزل‬ ‫نزدیکانش می‌رفت‪ ،‬اما در راه با گروه نوجوانان رو به رو‬ ‫آمده از سوی آن‌ها کشته گردید‪.‬‬ ‫بنا به اطالع دادگاه در این کشتار در مجموع هشت نفر‬ ‫مظنون دانسته می‌شوند‪ .‬اما حاال تنها چهار نفر آن‌ها در‬ ‫کرسی عیب‌داری نشس��ته‌اند که یکی از آن‌ها هنوز به‬ ‫سن بلوغ نرسیده است‪« .‬فرخ سمی»‪« ،‬شریف دولتاف»‪،‬‬ ‫«حسن عبد‌الرش��یداف» و «بهروز شریفاف» در دادگاه‬ ‫ی در قتل «پرویز دولتبیکاف»‬ ‫به عنوان گمانب��ران اصل ‌‬ ‫ی شدند‪ .‬اما «مولده شریفافا» مادر بهروز شریفاف‬ ‫معرف ‌‬ ‫یکی از افراد مظنون در قتل دولتبیکاف گفت فرزندش‬ ‫احتمال تحت فش��ار و لت و ک��وب ماموران پلیس این‬ ‫گناه را بر دوش گرفته اس��ت‪ .‬یک��ی از وکیالن مدافع‬ ‫اف��راد مظنون در قتل بابانوئل تاجیکی هم می‌گوید‪ ،‬در‬ ‫آغاز گروه بزرگ جوانان در این قضیه متهم می‌ش��دند‪،‬‬ ‫ی قسمت زیاد آن‌ها از بازداشت رها گردیده‌اند‪ .‬او باور‬ ‫ول ‌‬ ‫دارد اف��راد دارا فرزندان خود را از این قضیه با هر راهی‌‬ ‫بیرون کشیده‌اند‪ .‬نزدیکان «پرویز دولتبیکاف» می‌گویند‪،‬‬ ‫خواه��ان ب��ه زندان کش��یدن هیج کس نیس��تند ولی‌‬ ‫می‌خواهند مجرمان مجازات شوند تا برای دیگران عبرت‬ ‫بشود‪ .‬زیرا آن‌ها می‌گویند در صورت چاره‌جوی نکردن‬ ‫احتمال چنین حادثه‌ها افزوده و افراد بی‌گناه از دس��ت‬ ‫چنین نوجوانان کش��ته می‌شوند‪ .‬پرویز دولتبیکاف یک‬ ‫جوان تاجیک که زاده والیت «بدخش��ان» تاجیکستان‬ ‫است در دفتر نمیاندگی یک سازمان بین المللی فعالیت‬ ‫می‌کرد‪ .‬چون قتل آقای دولتبیکاف در ش��ب س��ال نو‬ ‫میالدی و آن هم با لباس بابانوئل اتفاق افتاد نزدیکانش‬ ‫گفتند که او را با ندای «تو کافر» کشته‌اند‪ .‬آن زمان اکثر‬ ‫خبرگزاری‌های جهانی نیز نوشتند که یکی از سبب‌های‬ ‫قت��ل پرویز دولتبیکاف جنبه دینی دارد‪ .‬این موضوع در‬ ‫صدها وبگاه و بالگ‌ها در سراس��ر جهان از هند و چین‬ ‫گرفته تا اروپا و از روسیه تا افرقای جنوبی نشر و بازنشر‬ ‫ش��د‪ .‬این در حالی است که در تاجیکستان در چند سال‬ ‫آخ��ر روحانیان در صحبت‌های خود از مردم مس��لمان‬ ‫این کش��ور می‌خواهند تا از تجلی��ل این عید مربوط به‬ ‫مسیحیان خودداری بورزند‪.‬‬ ‫ی مقامات وزارت کش��ور این ادعا را رد کرده و انگیزه‬ ‫ول ‌‬ ‫مذهبی داش��تن این قتل را ناصحیح دانس��تند‪ .‬وزارت‬ ‫کشور گفت‪ ،‬این یک کار اوباشیست نه بیش‌تر از آن‪.‬‬ ‫‪21‬‬


‫فرهنگ‬

‫کاتاکالی‪ ،‬تاتر رقصان هند‬

‫علی فرح‌بخش‬ ‫«کاتاکالی» (‪ )Kathakali‬یا تاتر رقصان هند‪ ،‬از هنر‌های‬ ‫باستانی سرزمین هندوستان محسوب می‌شود‪ .‬این هنر در‬ ‫طی قرن‌ها‪ ،‬تکامل یافت و تا حدودی می‌توان گفت که در‬ ‫قرن هفدهم میالدی‪ ،‬به انس��جام و قالب ثابتی دست پیدا‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫نمایش‌نامه‌های��ی که در کاتاکالی ب��ه‌روی صحنه می‌رود‪،‬‬ ‫همان داس��تان‌های کهن خدایان هند باس��تان است که در‬ ‫کتاب‌هایی نظیر «مهابهارات» (‪ )Mahabharata‬آمده‪.‬‬ ‫این روایت‌ها‪ ،‬شاید برای مخاطب بیگانه‪ ،‬آن‌چنان قابل درک‬ ‫نباشد اما برای مردم هند‪ ،‬چیزی فراتر از یک داستان است‪،‬‬ ‫حت��ا برای مردم عادی کوچه و ب��ازار‪ .‬از این لحاظ می‌توان‬ ‫دریافت که کاتاکالی‪ ،‬بیش‌تر نمایشی آیینی و اساطیری‌ست‬ ‫که کارگ��ردان و بازی‌گر در آن‪ ،‬نقش��ی در مفهوم‌س��ازی‬ ‫روایت‌ه��ا ندارن��د و فق��ط آن را ملموس‌تر‪ ،‬درخش��ان‌تر و‬ ‫برجسته‌تر می‌کنند‪ .‬خود نمایش و خط داستانی آن‪ ،‬خودش‬ ‫را بیان می‌کند و مخاطب‪ ،‬به نوعی پیش��ینه‌ی اس��اطیری‬ ‫س��رزمینش را مرور می‌کند‪ ،‬مروری که سرشار از موسیقی‬ ‫و رنگ و زیبایی‌ست‪.‬‬ ‫کاتاکالی‪ ،‬در حقیقت جوالن‌گاهی‌س��ت که در آن‪ ،‬پنج هنر‬ ‫بسط یافته و متجلی می‌شوند‪ ،‬این پنج هنر عبارت‌اند از‪:‬‬ ‫‪ ۱‬ادبیات‬‫‪ ۲‬موسیقی‬‫‪ ۳‬نقاشی یا گریم‬‫‪ ۴‬نمایش یا بازی‌گری‬‫‪ ۵‬رقص‬‫در تات��ر کاتاکالی‪ ،‬هنرمندان هیچ کالمی به زبان نمی‌آورند‬ ‫و در این میان‪ ،‬فقط با حرکات ویژه‌ی دس��ت‌ها و ریتم‌های‬ ‫خاص بدن‪ ،‬مفاهیم نمایش‌نامه را به مخاطب انتقال می‌دهند‪.‬‬ ‫مخاطب این نمایش‪ ،‬تمامی اقشار جامعه هستند‪.‬‬ ‫در گذش��ته‪ ،‬به‌علت محدودیت س��وادآموزی برای همه‌ی‬ ‫قش��رها و تعداد زی��اد مردم بی‌س��واد در س��طح جامعه‌ی‬ ‫هندوس��تان‪ ،‬کاتاکالی‪ ،‬روشی بود برای آموزش غیرمستقیم‬ ‫آیین‌ه��ای باس��تانی‪ ،‬روایت نمود و تجل��ی خدایان هندو و‬ ‫بی��ان تعالیم و آموزه‌های آن‌ها از طریق رقص و موس��یقی‬ ‫و نمایه‌های سمبلیک که به‌خاطر سپردن آن‌ها را برای همه‬ ‫امکان‌پذیر می‌کرد‪.‬‬ ‫در نمایش‌های کاتاکالی‪ ،‬البسه‪ ،‬کاله‌ها و ابزار خاصی استفاده‬ ‫و چهره‌ی بازی‌گران نیز به نوعی گریم می‌شود‪ .‬هنرجویان‬ ‫این رش��ته‌ی هنری‪ ،‬عمومن از کودکی به این نوع نمایش‬ ‫وارد می‌ش��وند و در طول سال‌ها تمرین‪ ،‬عالوه بر یادگیری‬ ‫رقص و غیره‪ ،‬حاالت و حرکات دست را نیز می‌آموزند‪.‬‬ ‫در ای��ن نمایش‪ ،‬برای انتقال مفهوم و روایت داس��تان‪ ،‬نه از‬ ‫کالم‪ ،‬بلکه از حرکات و فیگورهای خاص دس��ت اس��تفاده‬ ‫می‌شود که هر یک معنا و مفهوم خاصی داشته و به «مودرا»‬ ‫(‪ )Mudra‬شهرت دارد‪ .‬مودراها در واقع ژست‌های نمادین‬ ‫دست است که پیشینه‌ی آن به «یوگا» بازمی‌گردد‪ .‬هم‌چنین‪،‬‬ ‫مودراها در آیین هندو و کیش بودایی هم‪ ،‬بس��یار به‌چش��م‌‬ ‫‪22‬‬

‫می‌خورند‪ .‬مودرا در مینیاتورهای هندی نیز مشهود است‪.‬‬ ‫در کاتاکالی‪ ،‬از مودراها و ترکیب‌ش��ان با حرکات‪ ،‬ژست‌ها و‬ ‫فرم‌هایی که به بدن داده می‌شود‪ ،‬بازی‌گر‪ ،‬به نوعی‪ ،‬داستان‬ ‫را با حالت‌های مختلف دس��ت‌هایش روایت می‌کند و هیچ‬ ‫کالمی وجود ندارد‪ .‬هر چند که گاه ممکن است‪ ،‬یک یا دو‬ ‫راوی متکلم‪ ،‬داس��تان را به‌صورت آوازخوانی‪ ،‬بیان کنند‪ ،‬اما‬ ‫بازی‌گرها‪ ،‬فقط از ژس��ت‌های دست و فرم‌های رقص برای‬ ‫بیان دیالوگ‌ها بهره می‌گیرند‪.‬‬ ‫در راستای حفظ‪ ،‬گس��ترش و ترویج هنر کاتاکالی‪« ،‬مرکز‬ ‫بین‌المللی کاتاکالی» در شهر «دهلی»‪ ،‬مجموعه پروژه‌های‬ ‫متعددی را از س��ال ‪۱۹۸۰‬میالدی در دس��ت گرفته‌اس��ت‬ ‫تا بتواند عالوه بر حفظ این س��بک هن��ری‪ ،‬آن را با جهان‬ ‫مدرن نیز تطبیق دهد‪ .‬در این زمینه‪ ،‬هنرمندان کاتاکالی‪ ،‬نه‬ ‫تنها به روایت‌های باس��تانی و ملی خود می‌پردازند‪ ،‬بلکه به‬ ‫تجربه‌های جدید نیز رو می‌آورند‪ ،‬مانند به‌روی صحنه بردن‬ ‫آثار «شکسپیر»‪ .‬البته در حالت کلی‪ ،‬قالب و چارچوب اصلی‬ ‫روایت در کاتاکالی‪ ،‬همان داس��تان‌های اس��اطیری و آیینی‬ ‫هندو است‪.‬‬ ‫کاتاکالی‪ ،‬نمادی‌ست از هنر اصیل و باستانی هند که امروزه‬ ‫نیز مشهود اس��ت و به‌عنوان یک ارزش ملی در هند‪ ،‬مورد‬ ‫توجه می‌باشد‪.‬‬ ‫این هنر نمایش��ی‪ ،‬در س��ازمان آموزشی‪ ،‬علمی و فرهنگی‬ ‫سازمان ملل متحد‪« ،‬یونسکو» (‪ ،)UNESCO‬به‌عنوان‬ ‫میراث فرهنگی (معنوی) جهانی‪ ،‬ثبت شده‌است‪.‬‬

‫خبر‪ ،‬گزارش‪ ،‬تصویر‬


‫اوراد و ادعیه در خدمت ورزش قهرمانی‬

‫اکبر ترشیزاد‬ ‫باالخ��ره دو دیدار رفت مرحله‌ی نهای��ی باش‌گاه‌های اروپا‬ ‫انجام ش��د و تیم‌های «بایرن‌مونیخ» و «چلس��ی» در این‬ ‫دور پی��روز از می��دان به‌در آمدند‪ .‬گر چ��ه که باید گفت هر‬ ‫چ��ه که «بایرن» در «مونیخ» با ش��جاعت برابر س��تارگان‬ ‫«رئال‌مادرید» بازی کرد و شایسته‌ی پیروزی بود‪ ،‬آبی‌های‬ ‫«لندن» بس��ته‪ ،‬خشن و دفاعی بازی کردند تا حداقل انتقام‬ ‫باخت خانگی‌شان در س��ال ‪ 2009‬را از «بارسلون» بگیرند‪.‬‬ ‫یک هفته‌ی دیگر روش��ن خواهد ش��د که آیا این دو روش‬ ‫بازی‪ ،‬در دور برگشت نیز نتیجه‌بخش خواهد بود یا نه‪.‬‬ ‫در این‌ک��ه چه‌قدر خ��ود «علی دایی» و ی��ا هم‌راهانش در‬

‫پیش‌آمد تصادف شدید اخیر مقصر بوده‌اند‪ ،‬تردیدهایی وجود‬ ‫دارد اما ش��اید برای نخس��تین بار است که «دایی» راه یک‬ ‫س��نت فراموش ش��ده در فرهنگ اجتماعی و زندگی مدرن‬ ‫ش��هری در ایران را باز کرده‌است و آن هم شکایت از تولید‬ ‫کننده‌ی محصولی اس��ت که گویا به اندازه‌ی الزم کیفیت‬ ‫نداشته‌است‪« .‬علی دایی» از شرکت «تویوتای» ژاپن به‌سبب‬ ‫آن‌چه که عمل‌نکردن سیس��تم امنیت��ی «ایربگ» اتومبیل‬ ‫اعالم شده‪ ،‬رسمن شکایت کرده‌است‪« .‬محمد دایی»‪ ،‬برادر‬ ‫«علی دایی» گفته‌اس��ت که خودروی تصادفی به تعمیرگاه‬ ‫ارسال نشده‪ ،‬بنابراین می‌توانند ثابت کنند که هیچ‌کدام از ‪۱۸‬‬ ‫«ایربگ» آن در زمان تصادف عمل نکرده‌است‪ .‬البته یکی‬ ‫از نمایندگان شرکت تویوتا این ادعا را بی‌اساس خوانده‌است‪.‬‬ ‫حال باید دید نتیجه‌ی این شکایت به کجا خواهد انجامید‪.‬‬ ‫——–‬ ‫نمایندگان فوتبال باشگاهی ایران در سه گرو‌ه لیگ قهرمانان‬ ‫آس��یا‪ ،‬هفته اول از دور برگش��ت این رقابت‌ها را با ناکامی‬ ‫پشت سر گذاش��تند‪ .‬ابتدا این تیم «پرسپولیس» بود که در‬ ‫ورزش‌گاه آزادی به نتیجه‌ای به‌تر از تس��اوی دس��ت نیافت‬ ‫و سپس تیم‌های «استقالل» و «سپاهان» به‌ترتیب تن به‬ ‫تساوی و شکست در برابر حریفان عرب خود دادند‪ .‬البته باید‬ ‫گفت که به‌غیر از «اس��تقالل» که در رده‌ی سوم گروه خود‬

‫قرار دارد‪ ،‬ش��رایط دو نماینده‌ی دیگر کشورمان برای صعود‬ ‫هم‌چنان مساعد است‪.‬‬ ‫——————————–‬ ‫«محمدحسین جعفری» مدیر عامل باشگاه «تراکتورسازی»‬ ‫تبریز در یک نشس��ت خبری درباره‌ی موضوعات مختلفی‬ ‫صحب��ت کرد‪« .‬جعف��ری» با تاکید بر حرکت این باش��گاه‬ ‫به س��مت درآمدس��ازی گفت‪« :‬ما برای سال بعد روی یک‬ ‫میلیارد تومان درآمد بلیط فروشی حساب باز کرده‌ایم و برای‬ ‫گرفت��ن حق و حقوق‌مان تالش می‌کنیم‪ ».‬مدیر عامل تیم‬ ‫«تراکتورسازی» دربار‌ه مربی فصل بعد این تیم نیز گفت‪« :‬با‬ ‫قلعه‌نوعی به توافقات اولیه رسیده‌ایم و او هم گفته‌است که‬ ‫اولویت اولش «تراکتور»‬ ‫اس��ت و ما هم امیدواریم‬ ‫با تیمی قدرت‌مند در آسیا‬ ‫حرفی برای گفتن داشته‬ ‫باش��یم و معمولن باید در‬ ‫تیم‌های حرفه‌ای شرایط‬ ‫حرفه‌ای نیز ایجاد شود‪».‬‬ ‫«جعفری» درباره مسایل‬ ‫فرهنگی در این باشگاه و‬ ‫نقش لیدرها در س��ردادن‬ ‫ش��عارهای توهین‌آمی��ز‬ ‫علی��ه داور و مس��وولین‬ ‫اظه��ار داش��ت‪« :‬من در‬ ‫بین م��ردم بوده‌ام و بارها‬ ‫از ش��عارهایی ک��ه علیه‬ ‫هیت فوتب��ال دادند هم‬ ‫جلوگی��ری ک��ردم ولی‬ ‫شعارها بر علیه «فردوسی‌پور» خودجوش و غیر قابل کنترل‬ ‫بود‪».‬‬ ‫البته ش��نونده نمی‌داند که این س��خن مدیر عامل باش��گاه‬ ‫تبریزی را باید به حساب حمایت او از توهین‌های تماشاگران‬

‫ورزش‬

‫بر علیه «فردوس��ی‌پور» گذاش��ت یا بی‌تفاوت��ی‌اش به این‬ ‫پدیده‌ی زشت رایج در ورزش‌گاه‌های ما؟‬ ‫————————‪-‬‬ ‫س��ردار «محمدرضا نقدی» فرمانده بس��یج مستضعفان در‬ ‫اظهاراتی ش��نیدنی گفته‌اس��ت که‪« :‬اگر روزی تیم فوتبالی‬ ‫داش��ته باشیم که بازیکنان آن نماز شب بخوانند و با وضو و‬ ‫به نیت برافراشتن پرچم اسالم به میدان بروند‪ ،‬می‌توانیم تیم‬ ‫فوتبال برزیل را هم شکست دهیم‪».‬‬ ‫«نقدی» اضافه کرده‌اس��ت‪« :‬اگر بتوانی��م عرصه ورزش را‬ ‫بر مبنای فرهنگ و ارزش‌ه��ای دینی خود پی‌ریزی کنیم‪،‬‬ ‫موفقیت‌های جهانی را کس��ب می‌کنیم چون مانند عرصه‬ ‫دفاعی‪ ،‬شالوده‌ی کارها بر مبنای دیانت و باورهای ما خواهد‬ ‫بود‪».‬‬ ‫خ��وب هر کس��ی ممک��ن اس��ت در برابر این س��خنان‬ ‫از خ��ودش واکنش��ی نش��ان داده و اظهار نظ��ری بکند‪،‬‬ ‫ام��ا باور این حقیر این اس��ت که وقتی ایش��ان از چنین‬ ‫ق��درت و توانای��ی باالیی در عرص��ه‌ی ورزش قهرمانی‬ ‫برخوردارند چرا کش��ور از ایشان در راس مدیریت ورزش‬ ‫جمهوری‌اس�لامی بهره نبرد؟ من س��خت ب��ر این باورم‬ ‫که س��ردار خواهد توانست با یک برنامه‌ی کوتاه مدت و‬ ‫بدون هیچ هزینه و برگزاری مسابقات تدارکاتی پرهزینه‪،‬‬ ‫تیم‌ه��ای ملی ما را در رش��ته‌های گوناگون به رتبه‌های‬ ‫باالی جهانی برس��اند‪ .‬برای مثال امید اس��ت که پس از‬ ‫قبول مدیریت توسط ایش��ان ورزش‌کاران پرورش‌اندام ما‬ ‫بدون تمرینات طاقت‌فرس��ا و رژیم‌های غذایی س��خت‪ ،‬با‬ ‫خواندن دعای «جوشن کبیر» در شب مسابقات جهانی یک‬ ‫شبه گوالخ شده و به مقام «مسترالمپیا» که یکی از آرزوهای‬ ‫همیشگی ما ایرانیان بوده‌است دست یابند‪ .‬الزم به یادآوری‬ ‫است که این برنامه باید با هم‌کاری و کارشناسی متخصصان‬ ‫امور دینی انجام شود تا در هر رشته‌ی ورزشی ادعیه و اوراد‬ ‫موثر در قهرمانی در آن ورزش کش��ف شود‪ ،‬و گرنه ممکن‬ ‫است تاثیرات معکوس بگذارد‪ .‬و من‌اله توفیق‬

‫‪23‬‬


‫چهارشنبه سوری گذشت اما‪...‬‬

‫الیوم‪،‬چراچارشنبهسورینحساست‬ ‫دامون روزبه‬ ‫آتش‪ ،‬حتا مادر ناصر هم از آتش می‌ترس��ید‪ .‬می‌گویند در سال‬ ‫هزار و دویس��ت و درشکه‪ ،‬س��وختن خانه همسایه مادری پدر‬ ‫ناصر‪ ،‬باعث پریدن رنگ مادر ناصر شد و این ترس به ناصر که‬ ‫هنوز چشم به جهان نگشوده بود هم سرایت کرد‪.‬‬ ‫س��ه ماه بعد‪ ،‬وقتی در میان هل هله اهالی محل‪ ،‬ناصر به دنیا‬ ‫آمد‪ .‬می‌گویند پدرش که از تاجرهای بذله‌گو بود‪ ،‬از خوشحالی‬ ‫با تمامی هم محلی ها‪ ،‬شوخی‌های دستی کرد و آتش سوزاند‪،‬‬ ‫طوری که همسرش که زنی مومن و پاک‌دامن بود‪ ،‬از عصبانیت‬ ‫چون آتش سوزان قرمز شده بود و کالمی ازش برنمی‌آمد‪ .‬این‬ ‫لحظ��ات هم‌چون نماهنگ‪ ،‬بر ذهن ناص��ر یک روزه از همان‬ ‫اول نقش بست‪.‬‬ ‫روزه��ا می‌گذش��ت و ناصر مانند بید قد می‌کش��ید‪ .‬او هر روز‬ ‫کارهای جدی��دی از بچه‌های محل یاد می‌گرف��ت‪ .‬روزی در‬ ‫حالی که نفس نفس می‌زد به خانه آمد و سه دانه سیب‌زمینی‬ ‫از صندوق‌چه مطبخ برداشت و فلنگ را بست‪ .‬مادرش که زنی‬ ‫تیزهوش بود‪ ،‬ابتدا کمی کله خاراند و سپس به بافتن شال‌گردن‬ ‫برای پدر ناصر مشغول شد‪.‬‬ ‫این کار ناصر ادامه یافت تا روزی که پدر ناصر که تازه از سفر‬ ‫آمده بود متوجه شد که ناصر و بچه‌های تخس محل مشغول‬ ‫آتش‌بازی و درس��ت کردن س��یب‌زمینی آتش��ی در خرابه‌‌ای‬ ‫نزدیک خانه‌ش��ان هستند‪ .‬می‌گویند که پدر ناصر چنان بالیی‬ ‫س��ر ناصر آورد که تا مدت‌ها ناصر با دیدن س��یب‌زمینی پا به‬ ‫فرار می‌گذاشت‪ .‬این خود شروعی برای تنفر ناصر از آتش بود‪.‬‬ ‫این شد که از همان وقتی که یادش می آمد‪‌،‬شب‌های چهارشنبه‬ ‫سوری برای ناصر شب‌های خوبی نبود‪ .‬چرا که از طرفی دوست‬ ‫داش��ت در این مراسم ش��رکت کند و از طرفی به آتش حس‬ ‫خوبی نداش��ت‪ .‬البته در این روزه��ا او باید به مغازه پدرش هم‬ ‫می‌رفت و به او کمک می‌کرد و شب‌ها که به خانه می‌آمد باید‬ ‫در خانه‌تکانی دم عید ش��رکت می‌کرد‪ .‬بله‪ ،‬چهارشنبه سوری‬ ‫همیشه برای ناصر حسرتی تمام نشدنی بود‪ .‬یعنی یک جورایی‬ ‫عصاره ای از خر حمالی و حسرت و بوی آتیش و ترس و پس‬ ‫گردنی و اردنگی‪.‬‬ ‫پس از پایان دوران دبیرستان‪ ،‬ناصر جوان که تازه سبیل‌هایش‬ ‫سبز شده بود و به قولی فالن اش کف کرده بود‪ ،‬به امید قبول‬ ‫شدن در دانش‌گاه و فرار از خانه‪ ،‬شروع به درس خواندن برای‬

‫‪24‬‬

‫کنکور کرد‪ .‬او مطمئن بود می‌تواند سال بعد‪ ،‬با توجه به این که‬ ‫دانش گاه را در علی آباد کتول انتخاب خواهد کرد چهارش��نبه‬ ‫س��وری خوبی را با دوستان خود بگذراند‪ .‬اما پدرش به صورت‬ ‫ناگهانی به او گفت که اسمش را برای حوزه علمیه نوشته است‪.‬‬ ‫ناصر که از این حرکت س��بیل‌هایش فر خورده بود‪ ،‬در بهت و‬ ‫حیرت و البته سکوت (برای نشان دادن حرف شنوی از پدر)‪ ،‬به‬ ‫حوزه رفت‪ .‬ای بمیره این چهارشنبه سوری که داغش رو دل ما‬ ‫موند‪ -‬ناصر گفت این حرف را وقتی داشت از داالن بلند اندرونی‬ ‫می رفت سر کوچه یواشکی سیگار دود کنه‪.‬‬ ‫حوزه هم بد نبود‪ .‬ناصر و دوس��تش نورالدین‪ ،‬روزهای خوشی‬ ‫داشتند‪ .‬ناصر جوان به خوبی اصول فقه را یاد می‌گرفت‪ ،‬چون‬ ‫به طور کل یه جورایی را دس��تش بود‪ .‬یکی از روزهای اسفند‪،‬‬ ‫او تصمیم گرفت مراس��م چهارشنبه س��وری را در حوزه علمیه‬ ‫برای نخستین بار برگزار کند‪ .‬انگیزه او برای تغییر با نیش خند‬ ‫نورالدین چند برابر شد‪.‬‬ ‫صبح روز یک‌شنبه ‪ 22‬اسفند سنه ‪ ،۱۲۹۸‬ناصر به دلیل پیشنهاد‬ ‫بی‌ش��رمانه‌اش به ریی��س حوزه علمیه برای برگزاری جش��ن‬ ‫چهارش��نبه سوری‪ ،‬به س��ه روز اخراج از حوزه و رفتن به درون‬ ‫بشکه برای یک هفته محکوم شد‪ .‬این اتفاق هم‌چون قندیلی‬ ‫که بر س��ر آدمی در سرمای زمستان شیراز می‌خورد‪ ،‬مغز ناصر‬ ‫را تکان داد‪.‬‬ ‫بعد آن ماجرا بود که به دلیل جریحه دار شدن احساسات‪ ،‬ناصر‬ ‫به کل از آتش و چهارشنبه سوری برید و فقط وقت خود را به‬ ‫درس خواندن می‌گذارند‪ .‬می گویند او حتا دیگر با نورالدین تیله‬ ‫بازی هم نکرد‪.‬‬ ‫س��ال‌ها گذش��ت‪ .‬روزی از روزهای بهار که ب��وی بهار نارنج‬ ‫خیابان‌های ش��یراز را پر کرده بود‪ ،‬ناصر چشم اش به دختری‬ ‫زیبا افتاد‪ .‬دختری به اس��م «ش��عله» (توضیح‪ :‬من نمی‌دونم از‬ ‫کجا اس��م یارو رو فهمیده‪ ،‬البد ش��گرد دختر بازی رو بلد بوده‬ ‫دیگه)‪ .‬او همین‌طور که مش��غول ذکر‌گویی و دیدن ش��عله بود‬ ‫به ناگه‪ ،‬مردی با ش��عله هم‌راه ش��د و در براب��ر دیدگان ناصر‪،‬‬ ‫{…}! ناصر جوان بازی‌چه س��ریع‌ترین شکست عشقی شده‬ ‫بود‪ .‬شکستی که بعد‌ها در رکوردهای گینس هم ثبت شد (که‬ ‫مدارکش هم موجوده)‪.‬‬ ‫دیگر ناصر از هر چه آتش و ش��عله و زبانه و شراره و بخاری و‬ ‫گرما و نفت بود‪ ،‬زده ش��د‪ .‬بعد از آن حادثه تلخ‪ ،‬ناصر که دیگر‬

‫حس��ی برایش باقی نمانده بود به هم‌راه س��ایر دوستان‪ ،‬مبارز‬ ‫سیاسی شد‪ .‬یعنی دیگر راهی پیش پایش نمانده بود‪.‬‬ ‫او پس چند حرکت مبارزاتی‪ ،‬امنیتی‪ ،‬عقیدتی که بر علیه دولت‬ ‫وقت انجام داد‪ ،‬به زندان افتاد‪ .‬در آن زمان او در زندان‪ ،‬چند بار‬ ‫مورد شکنجه قرار گرفت‪ .‬فرو کردن سیخ داغ در حلق‪ ،‬انداخت‬ ‫زغال بر روی نعلین‌های چرم ایتالیایی‌اش‪ ،‬سوزاندن ریش‌ها با‬ ‫استفاده از فندک اتمی و سونای خشک هم‌راه با اکالیپتوس از‬ ‫جمله ش��کنجه‌های روحی و جسمی‌ای بود که ماموران زندان‬ ‫به ناصر وارد می‌کردند‪.‬‬ ‫ناصر در تمام این لحظه‌ها فقط با خود تکرار می‌کرد‪« :‬یه روز‬ ‫آتیشتون می‌زنم پدر سوخته‌های ننه {…}»‬ ‫روزهای سخت گذش��ت و ایدئولوژی ناصر و دوستانش به بار‬ ‫نشس��ت و انقالب شد‪ .‬عکس العمل او به این اتفاق فقط یک‬ ‫لبخند زیر پوستی و نگاه عاقل اندر سفیه به موافق های نظام‬ ‫قبلی بود که از ترس رنگ کاش��ی های دست شویی به چهره‬ ‫داشتند‪.‬‬ ‫ناصر و دوس��تان آن روزها درگیر مس��ایل دیگری شدند و او‬ ‫فرصت فکر کردن به آتش و شعله را نداشت‪ .‬به خصوص که‬ ‫مدتی بود جو روش��ن فکری دینی عظیمی به او وارد شده بود‬ ‫و بیش��تر لحظه ها در دخمه اش می نشست و قهوه می خورد‬ ‫و کتاب های دینی می نوش��ت‪ .‬او گاهی هم اظهار نظرهایی‬ ‫می کرد‪« ،‬کس��ی حق ن��داره با رادیو کوچه و س��ی ان ان و‬ ‫اینا مصاحبه کنه»‪« ،‬مقلد های من کش بکش��ن بهتره تا دود‬ ‫بکشن» و از این جور حرفا…‬ ‫بهار زمستان می شد و جوجه ها مرغ و ناصر و دوستانش دل‬ ‫خس��ته تر و دل شکسته تر‪ .‬ناصر که دیگر پیرمردی شده بود‪،‬‬ ‫حوصل��ه هیچ چیزی را دیگر نداش��ت‪ .‬روزی از روزها‪ ،‬نوه ی‬ ‫ناصر تصمیم گرفت او را با دنیا آشتی دهد‪ .‬اینترنت به ترین راه‬ ‫آشتی پیرمرد حسرت به دل با دنیایی بود که او هیچ رابطه ای با‬ ‫آن نداشت‪ .‬یادگیری اینترنت از خرید «وی پی ان» در بازار قم‬ ‫شروع و تا توصیه های امنیتی در مورد وب کم های مشکوک‬ ‫و ساخت اکانت فیس بوک ادامه یافت‪.‬‬ ‫دوم اس��فند ‪ 1390‬بود که ناصر ش��یرازی آماده انتش��ار اولین‬ ‫استاتوس خود بر روی فیس بوک شده بود‪ .‬بعد از کلی فکر و‬ ‫فشار به مغز‪ ،‬سعی داشت نخستین استاتوس خود را ایدئولوژیک‬ ‫در کند که ناگهان چنان دینامیتی در کوچه ی پش��تی بیتش‬ ‫ترکید که پیرمرد ریش هایش به لرزه در آمد‪ ،‬با نگاهی حیران‬ ‫نوشت‪« :‬چهارشنبه سوری‪ ،‬الیوم به کل حرام است»‪.‬‬


‫عادتبهنخندیدن‬

‫کتاب‌خانه‬

‫نهال نوریان‬ ‫«وودی آلن»‪ ،‬همان کمدین مش��هور آمریکایی اس��ت که‬ ‫بیش‌تر به‌عنوان کارگردان و بازیگر س��ینما ش��ناخته شده‬ ‫است اگرچه او عالو‌ه بر بازیگری و کارگردانی‪ ،‬در عرصه‌ی‬ ‫موس��یقی و نویسندگی هم تبحر دارد‪ .‬او ورود به دنیای طنز‬ ‫و کمدی را با نوش��تار درس��ت همان زمانی آغاز کرد که با‬ ‫هدف کسب درآمد طنزهای خود را در ستون‌های روزنامه‌ها‬ ‫منتشر می‌کرد‪ .‬نخستین فیلم‌نامه‌ی او «تازه چه‌خبر پیشی»‬ ‫بود‪ ،‬ولی نخستین فیلمی را که کارگردانی کرد «چه خبرها‪،‬‬ ‫سوسن پلنگی» نام داشت‪ ،‬بااین‌حال نخستین فیلمی که به‬

‫او هرازگاهی داستان‌هایش را منتشر می‌کند و دغدغه‌هایش‬ ‫را با واژه‌ها و در گس��تره‌ی ادبی��ات و زبان و نه با دوربین و‬ ‫لوکیشن‪ ،‬با مخاطب خود در میان می‌گذارد‪ .‬داستان «ماجرای‬ ‫کوگلماس» هم از همان داستان‌هایی است که وودی آلن آن‬ ‫را نوشته است و اکنون با برگردان «فرناز افشار» و به‌همت‬ ‫پایگاه اینترنتی دیباچه در اختیار فارسی‌زبانان قرار دارد‪.‬‬ ‫«کوگلماس» اس��تاد دانش‌گاهی ب��ا ازدواج‌هایی ناموفق و‬ ‫طبعی تنوع‌طلب اس��ت‪ .‬او با وجود تنوع‌طلبی خود‪ ،‬هیچ‌گاه‬ ‫در انتخاب‌هایش دقیق نبوده اس��ت‪ .‬ازدواج ناموفق پیشین‪،‬‬ ‫چنان او را س��ر جایش نشانده است که تا مدت‌ها نمی‌تواند‬

‫«من عاشق‌ام‪ ،‬یک راز فوق‌العاده دارم‪ ».‬اما از چیزی که خبر‬ ‫نداشت این بود که در آن لحظه دانش‌جویان در کالس‌های‬ ‫درس متعدد در سراس��ر کشور از معلم‌هایشان می‌پرسیدند‪:‬‬ ‫«این کاراکتر در صفحه‌ی صد کیست؟ یک یهودی کچل‬ ‫دارد مادام بواری را می‌بوسد؟»‬ ‫وودی آلن همیشه روایت‌هایش را بر مبنای عقده‌گشایی‬ ‫و داس��تان‌های جذاب‪ ،‬با چاشنی روشن‌فکری و حماقت‬ ‫تعری��ف می‌کند‪ .‬او ت��ا جایی پیش م��ی‌رود که مخاطب‬ ‫نمی‌دان��د بای��د ک��دام بخ��ش ماج��را را باور کن��د‪ ،‬باید‬ ‫تلخ��ی طنزهای گزن��ده‌ی او را باور کند ی��ا زمانی‌که با‬

‫معنای رایج‪ ،‬محصول کارگردانی او شمرده می‌شد‪« ،‬پول و‬ ‫بردار و برو» محصول س��ال ‪ 1969‬بود‪ ،‬ولی در سال ‪1977‬‬ ‫با «آنی هال« بود که به دوران درخش��ش و شکوفایی خود‬ ‫ورود کرد‪.‬‬ ‫طرف‌داران و عاش��قان وودی آلن کم نیستند‪ ،‬چه آن‌هایی‬ ‫که منش و طنازی‌اش را می‌س��تایند و چه کس��انی که به‬ ‫الیه‌های ژرف‌تر اندیش��ه و دیدگاه او سرک می‌کشند‪ ،‬ولی‬ ‫این هنرمند پر کار‪ ،‬از آن دس��ت آدم‌هایی اس��ت که صرف‬ ‫عالقه‌مندی و هواداری‌اش‪ ،‬لذت‌ناک نمی‌تواند باشد‪ ،‬زیرا در‬ ‫آغاز باید او را بشناس��ی تا به سرچشمه‌ی طنز و نبوغ او پی‬ ‫ببری و دریابی که تا به کجاها می‌تواند ادامه پیدا کند وگرنه‬ ‫تمام طنز فوق‌العاده‌ی او برمی‌گردد و به‌سویت پرتاب می‌شود‬ ‫چنان‌که گاهی نمی‌توانی این‌همه شوخی و بی‌پروایی را که‬ ‫با نکته‌س��نجی و ظرافت نابی به پیوست امضای وودی آلن‬ ‫هم‌راه است هضم کنی‪ .‬بی‌شک داستان‌های وودی‌آلن هم‬ ‫همان رویه‌ی مختص به او را دنبال می‌کنند‪.‬‬

‫ب��ه جدایی فکر کند‪ ،‬پس بنابراین گه‌گ��داری تنوع‌طلبی و‬ ‫روحیه‌ی رومانتیکش را با چاشنی شیطنت مخلوط می‌کند‪.‬‬ ‫تا این‌جای داس��تان با مردی مانن��د مردهای دیگری از این‬ ‫دست روبه‌رو هستیم که از زندگی مشترک خسته شده است‪،‬‬ ‫نمی‌تواند به آن پایان دهد و به‌دنبال ش��یطنت می‌رود‪ ،‬ولی‬ ‫در جایی از داستان‪ ،‬وودی آلن وارد می‌شود و ردپای خودش‬ ‫را در جای‌جای این داس��تان می‌گذارد‪ .‬مشکل زمانی شروع‬ ‫می‌ش��ود که کوگلماس به‌س��راغ اما بواری می‌رود و او را با‬ ‫خود به دنیای امروز می‌آورد و او نمی‌تواند مادام بواری را به‬ ‫زمان خود برگرداند و از او و تمام دردسرهایش خالص شود‪.‬‬ ‫این‌جا هم رد پای نویسنده‌ای را می‌بینیم که شخصیت‌های‬ ‫داستان‌های کالسیک را به هجو می‌کشد و روابط رمانتیک‬ ‫را به ش��وخی می‌گیرد و برای لحظ��ه‌ای به مخاطب اجازه‬ ‫می‌دهد که دردسرهای زیبارویان رمانتیک را هم حس کند‪.‬‬ ‫«کوگلماس یک تاکس��ی صدا زد و با سرعت به شهر رفت‪.‬‬ ‫از خوش��حالی قلبش در سینه نمی‌گنجید‪ .‬با خودش گفت‪:‬‬

‫ش��وخی‌هایش او را از خنده روده‌بر می‌کند را جدی‌تر به‬ ‫حساب بیاورد‪ .‬شخصیت‌های داستان می‌توانند در زندگی‬ ‫واقعی باشند و نباشند و واقعیت این است که نمی‌دانی‪ ،‬آیا‬ ‫در دنیای غیر داس��تانی مابه‌ازایی برای آن‌ها هست یا نه‬ ‫و یا اصلن این هس��تی دارای اهمیت می‌تواند باشد‪ .‬مثلن‬ ‫برای نمونه می‌توان به ش��خصیت شعبده‌باز در «ماجرای‬ ‫کوگلماس» اش��اره کرد که مرزی بین واقعیت و خیال را‬ ‫می‌آفرین��د‪ .‬آلن با تداعی‌های منطقی خود‪ ،‬مخاطب را در‬ ‫رویایی شیرین فرو می‌برد و واقعیت را با روایتی رویاگونه‬ ‫ب��رای او خواس��تنی و پر از لذت می‌کن��د‪ ،‬ولی در همان‬ ‫لحظه که با او هم‌راه ش��دی‪ ،‬به داس��تان ورود می‌کند و‬ ‫زندگی به‌بن‌بست‌رسیده را به رخ شما می‌کشاند‪ .‬نیستی و‬ ‫جاودانگ��ی به‌نوعی در تم��ام روایت‌های آلن چه فیلم و چه‬ ‫داستان‪ ،‬حضوری پررنگ دارند و او با این مفاهیم تا جایی که‬ ‫بتواند بازی می‌کند‪ .‬او وودی آلن است که می‌تواند شما را تا‬ ‫سر حد جنون بکشاند‪ ،‬این پایان کار نیست‪.‬‬ ‫‪25‬‬


‫خدایان و دیوها در تفکر ایران باستان‬ ‫پیمان عابدی‬ ‫«تیشتریه» (تیشتر) و «اپوش»‬ ‫«تیش��تر» از خدایان دیگری است که با یکی از پدیده‌های‬ ‫طبیع��ی یعنی باران ارتب��اط دارد‪ ،‬اما مفه��وم دوگانه‌گی در‬ ‫ش��خصیت این خدا وجود ندارد‪ .‬وی نیروی نیکوکاری است‬ ‫که در نبردی کیهانی با «اپوشه» (اپوش)‪ ،‬دیو خشک‌سالی‬ ‫که تباه کننده‌ی زندگی است‌‪ ،‬درگیر می‌شود‪ .‬تیشتر«ستاره‌ی‬ ‫تابان و ش��کوه‌مند»‪ ،‬نخستین ستاره و اصل همه‌ی آب‌ها و‬ ‫سرچشمه‌ی باران وباروری است‪ .‬چهارمین ماه سال به تیشتر‬ ‫اختصاص دارد‪ ،‬این ماه «تیر» نام دارد که مشتق از صورت‬ ‫فرضی قدیمی «تیری» است‪.‬‬ ‫تیری یکی از خدایان قدیم ایرانی بوده اس��ت که آیین‌های‬ ‫او با آیین‌های تیشتر درآمیخته است‪ .‬گفته‌اند که در دهه‌ی‬ ‫نخس��تین این ماه‪‌ ،‬تیشتر‬ ‫به صورت مردی ‪ 15‬ساله‬ ‫درمی‌آی��د ( از آن‌ج��ا ک��ه‬ ‫‪ 15‬س��الگی در تفکر ایران‬ ‫باس��تان س��ن آرمانی بوده‬ ‫اس��ت)‪ ،‬س��پس در دهه‌ی‬ ‫دوم ب��ه صورت گاو نری و‬ ‫در دهه‌ی س��وم به صورت‬ ‫اسبی درمی‌آید‪ .‬بنا به روایت‬ ‫بندهش��ن‪ ،‬تیش��تر در آغاز‬ ‫آفرینش به ای��ن پیکره‌ها‬ ‫درآمد و ب��اران ایجاد کرد‪.‬‬ ‫هر قط��ره‌ی بارانی که وی‬ ‫به وج��ود آورد‪‌،‬به اندازه‌ی‬ ‫تشتی شد تا آب به بلندی‬ ‫قامت م��ردی‪ ،‬زمین را فرا‬ ‫گرفت‪ .‬جان��وران موذی به‬ ‫ناچار به س��وراخ‌های زمین‬ ‫ف��رو رفتند و آن‌گاه مینوی‬ ‫باد آب‌ه��ا را به کرانه‌های‬ ‫زمی��ن ب��رد و بدین‌گون��ه‬ ‫«دری��ای کیهان��ی» را ایجاد کرد که منظ��ور همان دریای‬ ‫«وروکشه» یا «فراخ‌کرت» است‪.‬‬ ‫در س��رودی که به تیش��تر اختصاص دارد‪ ،‬نبرد میان این‬ ‫خدا و دیو خشک‌س��الی بازگو شده است‪ .‬تیشتر به شکل‬ ‫اسب س��فید زیبای زرین‌گوشی‪ ،‬با س��از و برگ زرین‌به‬ ‫دریای گیهان��ی فرو رفت‪ .‬در آن‌جا ب��ا دیو «اپوش» که‬ ‫به ش��کل اس��ب س��یاهی بود و با گوش و دم سیاه خود‬ ‫ظاهری ترس‌ناک داش��ت ‪ ،‬روبه‌رو ش��د‪ .‬رو در رو س��ه‬ ‫ش��بانه روز با ه��م جنگیدند‪ ،‬اما اپ��وش نیرومندتر از کار‬ ‫به‌در آمد‪ ،‬و تیشتر با غم و اندوه به سوی اهورا مزدا فریاد‬ ‫ب��رآورد که ناتوانی او از آن اس��ت که مردمان نیایش‌ها و‬ ‫قربانی‌های شایسته‌ای به او تقدیم نکرده‌اند‪ .‬آن‌گاه اهورا‬ ‫مزدا خود برای تیش��تر قربانی کرد تا نیروی ‪ 10‬اس��ب ‪،‬‬ ‫‪26‬‬

‫‪ 10‬شتر ‪ 10 ،‬گاو نر ‪ 10 ،‬کوه و ‪ 10‬رود در او دمیده شد‪.‬‬ ‫دیو اپوش ترس��ید و گریخت و چون تیش��تر خواست که‬ ‫بارانی با قطرات بزرگ فرو فرس��تد‪ ،‬ه��م‌کار این دیو به‬ ‫نام «س��پین‌جگر دیو» به پیش آمد‪ ،‬آتش‏ اهورایی که در‬ ‫ابرهاس��ت با ضربت گرز تیشتر شراره کشید و سپین‌جگر‬ ‫ی بر‏آورد و نابود شد‪.‬‬ ‫دیو از ترس خروش ‏‬ ‫این بار تیش��تر که نیروی قربانی به او قوت بخشیده بود‪‌،‬‬ ‫از کارزار پی��روز ب��ه درآمد و آب‌ها توانس��تند بی مانع به‬ ‫مزارع و چراگاه‌ها جاری شوند‪ .‬باد ابرهای باران‌زا را که از‬ ‫دریای کیهانی برمی‌خاس��تند‪ ،‬به این سو و آن سو راند و‬ ‫باران‌های زندگی بخش بر هفت اقلیم زمین فرو ریخت‪.‬‬ ‫اس��طوره‌ی نبرد تیش��تر با اپوش هم‌چنین ت��ا اندازه‌ای‬ ‫چگونه‌گ��ی نظ��ر ایرانیان باس��تان را در مورد مناس��ک‬

‫ایش��ان برای ما بازگو می‌کن��د‪ .‬آنان بر این باور بودند که‬ ‫قربانی‌هایی که درس��ت انجام گی��رد و به خدایان تقدیم‬ ‫شود‌‪ ،‬خدایان را نیرومند و قوی می‌سازد‪ ،‬و نیز نیرومندی‬ ‫خدایان موجب می‌ش��ود که قربانی‌ه��ا در پی هم آمدن‬ ‫منظ��م فص��ول را تضمین کنن��د‪ .‬فقط هنگام��ی که در‬ ‫قربانی‌ها تیش��تر را به یاری بخوانند‪ ،‬خشک‌سالی مغلوب‬ ‫می‌شود و باران می‌تواند به جهان زندگی بخشد‪ .‬نتیجه‌ی‬ ‫نبرد کیهانی میان نیروهای زندگی و مرگ بس��ته‌گی به‬ ‫ای��ن دارد که آدم��ی معتقدانه وظایف خ��ود را در اجرای‬ ‫مناسک به جای آورد‪.‬‬ ‫«رپیثوین» ‪ ،‬سرور گرمای نیم‌روز‬ ‫خدای دیگری که به نوعی با پدیده‌های طبیعی در ارتباط‬

‫اس��ت‪« ،‬رپیثوین» یا همان سرور گرمای نیم‌روز و سرور‬ ‫ماه‌های تابس��تان اس��ت که قرینه‌ی الزم و سود بخشی‬ ‫برای تیش��تر است‪ .‬خورش��ید پیش از ورود شر‌‪ ،‬هنگامی‬ ‫که بی‌حرکت در باالی جهان ایس��تاده ب��ود‪ ،‬در پای‌گاه‬ ‫رپیثوین قرار داشت‪ .‬بنابراین رپیثوین سرور جهان آرمانی‬ ‫است‪ .‬به عقیده‌ی زردش��تیان‪ ،‬اهورا‌مزدا در زمانی از روز‬ ‫که متعلق به رپیثوین اس��ت‪ ،‬قربانی کرد و از آن آفرینش‬ ‫به وج��ود آمد‪ .‬در پای��ان جهان نیز‪ ،‬در زم��ان متعلق به‬ ‫رپیثوین اس��ت که رس��تاخیز به انجام می‌رسد‪ .‬بنابراین‪،‬‬ ‫او فقط س��رور زم��ان اولیه نیس��ت‪ ،‬بل‌که س��رور زمان‬ ‫«بازسازی جهان» نیز هست‪ .‬او همه ساله فعال است‪ ،‬هر‬ ‫وقت که دیو زمس��تان به جهان هجوم می‌آورد‪ ،‬رپیثوین‬ ‫در زی��ر زمین پناه می‌گیرد و آب‌ه��ای زیرزمینی را گرم‬ ‫ن��گاه می‌دارد تا گیاهان‬ ‫و درخت��ان نمیرن��د‪.‬‬ ‫بازگشت ساالنه‌ی او در‬ ‫به��ار بازتابی از پیروزی‬ ‫نهای��ی خیر اس��ت که‬ ‫وی ب��ر آن سرپرس��تی‬ ‫خواهد داشت‪ .‬هنگامی‬ ‫که سرانجام شر مغلوب‬ ‫شود و فرمان‌روایی خدا‬ ‫بر زمین آشکار گردد‪.‬‬ ‫جشن رپیثوین بخشی از‬ ‫جش��ن نوروز است‪ ،‬هم‬ ‫روز نو در س��ال واقعی‬ ‫اس��ت و ه��م روز نو در‬ ‫زم��ان آرمان��ی آین��ده‪.‬‬ ‫آمدن رپیثوین به زمین‪‌،‬‬ ‫زمان ش��ادی و امید به‬ ‫رس��تاخیز است‪ ،‬نمادی‬ ‫اس��ت از پیروزی نهایی‬ ‫و همیش��ه‌گی آفرینش‬ ‫نیک‪.‬‬ ‫«ملکوس» دیو سرما و زمستان پر از باران و تگرگ و برف‬ ‫در مقابل رپیثوین است‪ .‬او ویران‌گری سهم‌گین است که در‬ ‫سدهﻯس��وم‪ ،‬چهارم‪ ،‬پنجم و یا ب��ه قولی در پایان هزارهﻯ‬ ‫«هوش��یدر» ظهور میﻛند و به جادویی باران و سرما ایجاد‬ ‫میﻛند‪ .‬ملکوس با دیوکامه‌گی سهم‌گین‪ ،‬بارانی سیل‏آسا را‬ ‫که آن را «ملکوسان» خوانند هم‌راه با برف و تگرگ جاری‬ ‫سازد‪ .‬سیل‏ و برف و تگرگ بخش زیادی از آدمی‌زادگان‬ ‫را نابود کند‪ .‬با این همه‪ ،‬پیش از رس��یدن هنگام‏ خیزش‬ ‫دومین رهایی‏بخشنده‏ی بزرگ‪ ،‬با نفرین «هوشیدر»‪ ،‬دیو‬ ‫ملکوس می‌میرد و اهریمن را سس��تی‏ و هراس فرا گیرد‪.‬‬ ‫نیکی دگرباره پیروز ش��ود و جه��ان را بازآراید و مردمان‬ ‫ی ساخته جم که دژی زیرزمینی است‬ ‫از«وره» همان بارو ‏‬ ‫بیرون‏آیند و زمین را پر کنند‪.‬‬


‫بازی‪ ،‬رنگ است‬

‫رضا حاجی‌حسینی‬ ‫«زندگی‪ ،‬رنگ است… عشق‪ ،‬رنگ است… مرگ‪ ،‬رنگ‬ ‫است…»‬ ‫آن‌ها که فیلم‌بازند و اهل س��ینما‪ ،‬حتمن ب ‌ه یاد می‌آورند که‬ ‫این جمله‌ها را در کدام فیلم شنیده‌اند‪ .‬برای آن‌ها که ندیده‌اند‬ ‫یا به یاد نمی‌آورند هم بگوییم که این‌ها جمله‌هایی هستند‬ ‫روایت شده در فیلم «گبه»‪ ،‬ساخته‌ی «محسن مخملباف»‪.‬‬ ‫این فیلم در محیطی عشایری‪ ،‬طبیعت بخش‌هایی از ایران‬ ‫را که تا آن زمان هنوز بکر مانده بود به تصویر می‌کش��د و‬ ‫روایتی اس��ت از یک عش��ق و عاشقی که فرجامش صدای‬ ‫گلوله و تفنگ است‪.‬خالصه‌ی داستان را یک‌جوری گفتیم‬ ‫ک��ه اگر این فیلم را ندیده‌اید‪ ،‬حس��ابی راغب ش��وید که از‬ ‫راه‌های قانونی‪ ،‬آن را تهیه کنید و ببینید‪.‬‬ ‫قصد ما اما از این یادآوری و معرفی فیلم‪ ،‬چیز دیگری است‪.‬‬ ‫ما با اس��تفاده از این جمله‌ه��ا می‌خواهیم بگوییم بازی هم‬ ‫رنگ اس��ت‪ .‬البته اگر بپذیریم که زندگی رنگ اس��ت‪ ،‬خب‬ ‫آن‌وق��ت ه��ر چه در آن هس��ت هم رنگی خواهد داش��ت‪.‬‬ ‫ای��ن ماجرا‪ ،‬برآم��ده از منطق و «صغرا»‪« ،‬کبرا»‌س��ت که‬ ‫اتفاقن «اوژن یونسکو»‪ ،‬نمایش‌نامه‌نویس نامی رومانی‌تبار‬ ‫فرانس��وی‌االصل‪ ،‬در نمایش‌نام��ه‌ی «گرگدن»‪ ،‬یک بازی‬ ‫درس��ت و حس��ابی با آن می‌کن��د‪ .‬در ای��ن نمایش‌نامه که‬ ‫بسیار معروف است و توصیه می‌کنیم اگر نخوانده‌اید‪ ،‬حتمن‬ ‫بخوانیدش‪ ،‬شخصیتی هست به نام «منطق‌دان» که چنین‬ ‫استدالل‌هایی می‌کند‪« :‬گربه ‪ 4‬پا دارد‪ .‬سگ ‪ 4‬پا دارد‪ .‬گربه‪،‬‬ ‫س��گ اس��ت‪ ».‬حاال ما هم می‌گوییم‪« :‬زندگی رنگ است‪.‬‬ ‫بازی رنگ است‪ .‬زندگی‪ ،‬بازی است»‬ ‫رنگ بازی اما از رنگ‌های شاد زندگی است‪ ،‬چه آدم برنده‌ی‬ ‫بازی باشد و چه بازنده‪ .‬البته کلیشه‌ای و تکراری شده‌است‬ ‫این نگاه که بازنده‌ی بازی زندگی‪ ،‬رنگ شادی نمی‌بیند اما او‬ ‫که به‌زور و با تقلب و «جر زنی» در این بازی برنده‬ ‫می‌شود چه‌طور؟ آیا او ش��اد خواهد بود؟ اساسن‬ ‫معیار برد و باخت در بازی زندگی چیس��ت؟ چه‬ ‫کسانی برنده‌اند و چه کسانی بازنده؟ آیا می‌شود‬ ‫به این سوال‌ها پاسخ داد؟ ما که نمی‌دانیم‪ .‬ما تنها‬ ‫طرح پرسش می‌کنیم‪ .‬در همین فضای مجازی‬ ‫هستند کسان دیگری که آن‌ها هم‬ ‫طرح پرسش می‌کنند‪ .‬البد اگر خوب‬ ‫بگردیم‪ ،‬کسانی که پاسخ می‌دهند را‬ ‫هم می‌شود پیدا کرد‪.‬‬ ‫یکی از آن‌ها که پرسش می‌کنند و‬ ‫پاس��خ هم می‌دهند و حال و هوای‬ ‫کودکی دارند و رنگ‌ها را می‌فهمند‪،‬‬ ‫وبالگی دارد به نام «رنگ بازی‌ها»‬ ‫( ‪www.rangebaaziha.‬‬ ‫‪ )blogspot.com‬اگر س��ری به‬ ‫این وبالگ بزنید در گوشه‌ای از آن‬ ‫می‌خوانید‪:‬‬

‫«پ��رت ش��دیم روی یک صحن��ه‪ .‬دیگ��ر مجبوریم بازی‬ ‫کنیمش‪ .‬هر کسی یک رنگی دارد‪ .‬بازی‌های هر کس هم‬ ‫یک رنگی دارد‪ .‬س��رد‪ ،‬گرم‪ ،‬خنثا ی��ا رنگین‌کمان‪ .‬من هم‬ ‫روی ای��ن صحنه برای خودم یک نقش��ی دارم برای بازی‬ ‫و یک رنگی‪ .‬رنگ‌ها و بازی‌ها گاهی زورکی‌اند‪ ،‬گاهی هم‬ ‫به انتخاب خودم‪ .‬کسی نمی‌داند جریان چیست‪ ،‬کارگردان‬ ‫کیست و آخرش چه می‌شود باالخره‪».‬‬ ‫جالب است که بازی‌ها می‌توانند بستری برای طرح همه‌ی‬ ‫این مسایل باشند‪ .‬از بحث‌های کالن علمی و فلسفی و…‬ ‫گرفته تا مباحث و موضوعات ساده و دم‌دستی‪ .‬همین نکته‬ ‫است که باعث جذابیت بازی‌ها و عالقه‌ی آدمی به آن‌ها‪ ،‬از‬ ‫خرد گرفته تا کالن‪ ،‬با هر رنگ و نژاد و جنس��یتی می‌شود‪.‬‬ ‫هر کس��ی بازی یا بازی‌های مورد عالقه‌ی خودش را دارد‬ ‫و بازی‌های��ی هم هس��تند که او آن‌ها را دوس��ت ندارد‪ .‬به‬ ‫این‌ترتیب همان‌طور که نویسنده‌ی وبالگ مورد اشاره هم‬ ‫تایید می‌کند‪ ،‬بازی‌ها هم رنگ‌هایی برای خودشان دارند که‬ ‫برآمده از همین دوست‌داشتن‌ها یا دوست نداشتن‌هاست‪.‬‬ ‫شما چه بازی‌ای را دوست دارید؟ از چه بازی‌ای خوش‌تان‬ ‫نمی‌آید؟ تا حاال این سوال‌ها را از خودتان پرسیده‌اید؟‬ ‫ش��ما چه بازی‌ای را دوست دارید؟ از چه بازی‌ای خوش‌تان‬ ‫نمی‌آید؟ تا حاال این س��وال‌ها را از خودتان پرس��یده‌اید؟ به‬ ‫نظر می‌رسد رسیدن به پاسخ این سوال‌ها می‌تواند بخشی‬ ‫از یک خود‌شناس��ی باش��د‪ .‬عالقه‌مندی ما به یک بازی به‬ ‫دلیل وجود ویژگی‌هایی خاص در ما و در آن بازی اس��ت و‬ ‫به همین دلیل افراد در این مورد‪ ،‬عالقه‌مندی‌های متفاوت‬ ‫و حتا متضادی دارند‪.‬‬ ‫به هم��ه‌ی آن‌چه درباره‌ی بازی‌ها گفتیم باید بازی‌های در‬ ‫غربت یا «بازی‌های غربت» را هم اضافه کرد‪ .‬این بازی‌ها‬ ‫مخص��وص آدم‌های ت��رک وطن کرده‌اند و ممکن اس��ت‬

‫بیش‌تر از بازی‪ ،‬لوس‌بازی باش��ند‪ .‬آخر بازی امروز می‌شود‬ ‫روایتی از این شرایط و رنگش‪ .‬نویسنده‪ ،‬عنوان این روایت را‬ ‫گذاشته «این چیدمان رنگارنگ مرطوب‪».‬‬ ‫او نوشته‪« :‬آدمیزاد اصولن پوست کلفت است و یاد می‌گیرد‬ ‫که باید بعضی عادت‌ها و لوس‌بازی‌هایش را کنار بگذارد و با‬ ‫شرایط کنار بیاید‪ .‬در مورد من‪ ،‬اولش لوس‌بازی‌های مربوط‬ ‫به ‪-‬گالب به روی‌تان‪ -‬دست‌شویی بود‪ .‬هر موقع سفری به‬ ‫ممالک کفر پیش می‌آمد‪ ،‬با خودم یک عالم انواع دس��تمال‬ ‫مرطوب و ضد‌عفونی کننده و روکش توالت می‌بردم‪ .‬این‌جا‬ ‫هم که آمدم‪ ،‬بعد از یک مدت دیگر حوصله‌ی این کارها را‬ ‫نداش��تم و االن در مکان‌های عموم��ی‪ ،‬دیگر فقط با دقت‬ ‫تمام به قاب کردن دور تا دور توالت با دستمال رولی بسنده‬ ‫می‌کنم‪ .‬احتمالن نفری که پشت سر من است خیلی صلوات‬ ‫نثار در‌گذشتگان من می‌کند‪ .‬دومین لوس‌بازی هم مربوط به‬ ‫استفاده از ماشین لباس‌شویی عمومی‌ست‪ .‬این‌جا خانه‌های‬ ‫خیلی ش��یک و مدرن مثل خانه‌ی من(!)‪ ،‬معمولن یک اتاق‬ ‫رخت‌شورخانه دارند که شامل لباس‌شویی و خشک‌کن است‬ ‫و اهالی آپارتمان‪ ،‬با انداختن س��که از آن اس��تفاده می‌کنند‪.‬‬ ‫خب اولش که من آمدم خیلی توی ذوقم خورد‪ .‬وسواس‌های‬ ‫ایرانی‌س��ت دیگر‪ .‬تا یک مدت لباس‌هایم را نشس��تم‪ .‬بعد‬ ‫چون دیگر هیچی نداشتم که بپوشم‪ ،‬مجبور شدم یک روز‬ ‫با غ ‌رو‌لند بروم لباس‌هایم را بریزم توی ماشین لباس‌شویی‪.‬‬ ‫خب یکی نیست بگوید آخر منطق این وسواس‌ها چیست؟‬ ‫وقتی با این مایع لباس‌شویی قوی و آب داغ لباس‌ها شسته‬ ‫می‌ش��وند‪ ،‬دیگر کدام جانوری زنده می‌ماند که بیاید من را‬ ‫بخورد…» این هم بازی‌ای از غربت که هم بازی بود‪ ،‬هم‬ ‫تجربه و هم لوس‌بازی! رنگ بازی‌ها و لوس‌بازی‌های غربت‬ ‫اما چندان شاد نیستند‪.‬‬

‫‪27‬‬


‫سهحقه‌یمفیدبرایسالمتی‬ ‫سیمین‬ ‫امروز قصد دارم بعد ازمدت‌ها سری به دکتر مائو بزنم تا از راز‬ ‫دیگری از رازهای داشتن عمری طوالنی آگاه شویم‪ .‬دکتر مائو‬ ‫می‌گوید که تحقیقات جدید نشان داده که مردم انگیزه چندانی‬ ‫ندارند تا خود را به انجام عادت‌های سالمی که بر اساس دانش و‬ ‫خیلی علمی طراحی شده و به آن‌ها کمک می‌کند تا ازبیماری‌ها‬ ‫دور شوند‪ ،‬مقید بکنند‪ .‬بلکه اغلب تمایل دارند راه‌های ساده‌تر را‬ ‫انتخاب کنند؛ به طور منظم ورزش کنند‪ ،‬بهتر غذا بخورند و به‬ ‫عادت سالم دیگری که در زندگی روزانه نتایج مثبتی دارد خود‬ ‫را عادت دهند‪ .‬در این برنامه به سه عادت ساده اشاره داریم که‬ ‫انجام آن‌ها منافع زیادی در حال و آینده به همراه خواهد داشت‪:‬‬ ‫بیش‌تر ایستاده باشید تا نشسته‬ ‫گفته می‌ش��ود که سرپا ایستادن برای س�لامتی و طول عمر‬ ‫مفید اس��ت‪ .‬تحقیقات جدید نشان داده که نشستن برای زمان‬ ‫طوالنی می‌تواند احتمال خطر ابتال‬ ‫به برخ��ی بیماری‌ها هم‌چون چاقی‪،‬‬ ‫بیماری‌های قلبی عروقی و سرطان‬ ‫را با وجود انج��ام ورزش‌های روزانه‪،‬‬ ‫افزایش دهد‪ .‬اما نشستن زیاد چگونه‬ ‫می‌تواند س�لامت ش��ما را به خطر‬ ‫بیاندازد؟ ممکن اس��ت متوجه ش��ده‬ ‫باشید که هنگامی که پشت میزتان‬ ‫نشس��ته‌اید س��طح انرژی‌تان پائین‬ ‫می‌آید و چندان نمی‌توانید مولد باشید‪.‬‬ ‫اما وقتی سرپا می‌ایستید آیا احساس‬ ‫نمی‌کنید که انرژی‌تان افزایش یافته؟‬ ‫این ع��ادت بیش‌تر ایس��تادن برای‬ ‫زمان حال ش��ما می‌توان��د این اثر را‬ ‫داش��ته باشد که در طول روز احساب‬ ‫انرژی بیش��تری بکنید اما در درازمدت می‌تواند از شما در برابر‬ ‫بیماری‌های یادشده مراقبت کند‪.‬‬ ‫ حاال بیایید و هر دو س��اعت یک بار یک زمان استراحت به‬‫خودتان بدهید و کمی حرکات کشش��ی و تنفس عمیق و باال‬ ‫پائین پریدن انجام دهید‪ .‬به این ترتیب س��رحال‌تر و باانرژی‌تر‬ ‫خواهید شد‪.‬‬ ‫ س��عی کنید اغلب فعالیت‌هایتان را ایس��تاده انجام دهید‪ .‬به‬‫جای تلفن زدن یا میل فرستادن برای دوستان یا به دیدارشان‬ ‫بروید‪ .‬با هم‌کارانتان س��ر پا مذاکره کنید و به جای آسانسور از‬ ‫پله استفاده کنید‪.‬‬ ‫ به تنهایی با دوستانتان قدم بزنید کارت عضویت مکان‌هایی‬‫مثل یک موزه یا باغ وحش محلی یا یک پارک محافظت شده‬ ‫بگیرید و گاهی با دوستانتان یا خانواده گردشی در آن‌ها داشته‬ ‫باشید و البته برای آن‌ها که حیوانات خانگی به خصوص سگ‬ ‫دارند این فرصت خوبی است برای قدم زدن روزانه‪.‬‬ ‫به دیگران کمک کنید‬ ‫این یک راز نیست که اگر به کسی کمک کنید احساس بهتری‬

‫‪28‬‬

‫خواهی��د یاف��ت و جایگاه زیباتری در جهان پی��دا می‌کنید‪ .‬در‬ ‫واقع کمک‌کردن به دیگران تمرین خوبی اس��ت برای افرادی‬ ‫که دچار افس��ردگی‌های متداول هستند و در وضعیت متعادلی‬ ‫نیس��تند‪ .‬به طور معمول مردمی که به دیگران کمک می‌کنند‬ ‫کم‌تر به مشکالت خودش��ان فکر می‌کنند و نگرانی کم‌تری‬ ‫دارند و احساس بهتری نس��بت به خودشان دارنذ‪ .‬مردمی که‬ ‫برای دیگران هم‌دلی مهربان هس��تند کم‌تر دچار خشمی که‬ ‫می‌تواند آن‌ها را به سوی اضطراب و بیماری‌های دیگر هدایت‬ ‫کند‪ ،‬می‌شوند‪.‬‬ ‫بنابراین مهربانی و کمک به دیگران احس��اس شادی و راحتی‬ ‫بیشتری به شما می‌دهد و در درازمدت نیز می‌تواند سبب از بین‬ ‫رفتن افسردگی و کاهش اضطراب بشود‪.‬‬ ‫با تلفن هوش‌مندتان هوش‌مندانه برخورد کنید‬ ‫نتیاج یک تحقیق جدید ارتباط مشخصی را بین استفاده از تلفن‬ ‫همراه و افزایش س��طح اضطراب‬ ‫نشان داده است‪ .‬بسیاری از کسانی‬ ‫که از تلفن همراه استفاده می‌کنند‬ ‫فکر می‌کنند که باید بالفاصله به‬ ‫هر پیام کوتاه پاسخ داد‪ .‬وقتی این‬ ‫عادت رفتاری رش��د می‌‌کند باید‬ ‫انتظ��ار افزایش اس��ترس به ویژه‬ ‫زمان دریافت ایمیل‌ها و پیام‌های‬ ‫شخصی که از س��وی دوستان یا‬ ‫خانواده ارس��ال می‌شود‪ ،‬را داشت‪.‬‬ ‫این استرس می‌تواند حال و هوای‬ ‫آن روز را تغیی��ر بده��د و در دراز‬ ‫مدت با افزایش س��طح اس��ترس‬ ‫بیماری‌های گوناگون ازقبیل چاقی‬ ‫و بیماری‌های قلبی و مش��کالت‬ ‫گوارش��ی و … به سراغ افراد بیاید‪ .‬خوشبختانه این مساله به‬ ‫چگونگی استفاده شما از تلفن بر می‌گردد نه به خود تلفن همراه‪.‬‬ ‫بنابراین این فرصت هس��ت که یک رابطه مفید و دوس��تانه با‬ ‫تلفنتان برقرار کنید‪.‬‬ ‫با این کار تمرکز بیش‌تری داری��د و اضطراب کم‌تری در دراز‬ ‫مدت خواهید داشت‪.‬‬ ‫ تالش کنید به جای این که هر لحظه ایمیل‌هایتان را چک‬‫کنید هر یک س��اعت یک بار این ک��ار را انجام دهید‪ .‬ازطرف‬ ‫دیگر تمرین کنید که در یک زمان یک کار انجام دهید یا چت‬ ‫کنید یا ایمیل بزنید به این ترتیب تمرکزتان را افزایش می‌دهید‬ ‫و نظم بیش‌تری هم در کارهایتان ایجاد می‌کنید‪.‬‬ ‫ یک تمرین خوب دیگر این است که بد نیست تلفن همراهتان‬‫را از ساعت ‪ 9‬شب به بعد تا صبح زود در وضعیت داخل پروازی‬ ‫(‪ )airplane mode‬قرار دهید‪ .‬این حالتی است که گوشی‬ ‫شما هیچ امواجی ارسال نمی‌کند و شما نمی‌توانید تماسی داشته‬ ‫باش��ید یا پیامی دریافت کنید اما می‌توانید با گوشی خود بازی‬ ‫کنید یا فیلم ببینید و …‬ ‫به این ترتیب در این زمان آرامش بیش‌تری خواهید داشت‪.‬‬

‫شایعه‬

‫ترکمانچای‬ ‫ایران با چین؛ فروش‬ ‫نفت بدون پول‬

‫این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه‬ ‫صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند‪.‬‬ ‫منبع‪ :‬کلمه‬ ‫سرانجام بعد از گذشت سه سال‪ ،‬جزییات یکی از زیان‌بار‌ترین‬ ‫قراردادهای اقتصادی بعد از انقالب با کشور چین برمال شد‪.‬‬ ‫س��ه س��ال قبل مطابق با یک قرار داد عجیب‪ ،‬دولت ایران‬ ‫درآمد حاصل از فروش نفت را نزد دولت چین در اختیار این‬ ‫کشور می‌گذارد تا به عنوان پشتوانه ال‌سی‌های خرید کاالی‬ ‫چینی برای ایران استفاده گردد‪.‬‬ ‫بنابر این قرارداد‪ ،‬دولت چین عالوه بر آن که پول خرید نفت‬ ‫ای��ران را نزد خود نگه م��ی‌دارد ‪ ،‬مدیریت این پول را نیز به‬ ‫عه��ده دارد و خود این پول را ب��ه ارزهای مختلف می‌تواند‬ ‫تبدیل کند‪.‬‬ ‫یکی از نکات جالب و البته تاسف بار در این قرارداد‪ ،‬این بوده‬ ‫است که دولت چین‌‪ ،‬هیچ‌گونه تعهدی نسبت به نتیجه اقدام‬ ‫خود ندارد و اگر به خاطر اشتباه سهوی یا عمدی دولت چین‬ ‫بخش��ی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخ‌های ارز از‬ ‫بین برود‪ ،‬مسوولیت آن بر عهده ایران است‪.‬‬ ‫اما ترکمانچای بودن این قرارداد به این‌جا ختم نشده و سایر‬ ‫مفاد قرارداد عجیب‌تر است؛ از جمله این‌که دولت چین برای‬ ‫افتتاح ال‌س��ی یا فروش نس��یه کاال به ای��ران‪ ،‬در حالی که‬ ‫پول نقد ایران به عنوان پش��توانه در اختیار آن اس��ت‪ ،‬اقدام‬ ‫به دریافت بیمه از ایران می‌کند که امری عجیب و کم‌سابقه‬ ‫در بانک‌داری جهان است‪.‬‬ ‫این موضوع به این معناست که فروشنده در حالی که مبلغی‬ ‫بسیار بیش‌تر از پول کاال به صورت نقد در اختیار دارد‪ ،‬اقدام‬ ‫به کش��یدن درصد قابل توجهی بر روی مبلغ کاال به عنوان‬ ‫حق بیمه یا هزینه ریس��ک کرده که این مبلغ در سال‌های‬ ‫قب��ل ‪ ۴‬درصد بوده و احتمالن در ش��رایط فعل��ی به دو برابر‬ ‫این رقم افزایش یافته اس��ت ک��ه در مقیاس کلی میلیاردها‬ ‫دالر می‌شود‪.‬‬ ‫محور سوم این قرارداد ترکمانچای‪ ،‬عدم استفاده کامل ایران‬ ‫از انبوه سرمایه کشور است که نزد چین سرمایه‌گذاری شده‬ ‫است و گفته می‌شود این رقم در حال حاضر از مرز ‪ ۲۵‬میلیارد‬ ‫دالر گذش��ته است‪ .‬به بیان دیگر‪ ۲۵ ،‬میلیارد دالر از سرمایه‬ ‫کشور طبق این قرارداد در اختیار دولت چین می‌باشد‪ ،‬اما به‬ ‫جای پرداخت سود به ایران‪ ،‬از ایران مبالغ سنگینی به عنوان‬ ‫بیمه و ریسک دریافت می‌شود‪.‬‬ ‫برای مشخص ش��دن ابعاد زیان کشور از محل این قرارداد‪،‬‬ ‫تنها ب��ه ذکر این نکته بس��نده می‌کنیم که اگ��ر این مبلغ‬ ‫هنگفت به جای س��پرده‌گذاری نزد ب��رادران چینی به خرید‬ ‫ط�لا اختصاص یافته بود‪ ،‬طی ای��ن مدت ارزش آن چندین‬ ‫برابر شده بود و عالوه بر آن‌که اصل ‪ ۲۵‬میلیارد دالر موجود‬ ‫بود‪ ،‬حدود ‪ ۵۰‬میلیارد دالر دیگر که یارانه دو سال مردم است‪،‬‬ ‫سود عاید ایران شده بود‪ .‬هرچند مطابق قانون امکان افزایش‬ ‫محورهای سوال از احمدی‌نژاد نیست‪ ،‬نمایندگان سوال کننده‬ ‫از احمدی‌نژاد در حاش��یه س��واالت خود به این موضوع هم‬ ‫اش��اره‌ای کلی کنند‪ ،‬به ویژه که یکی از س��واالت مربوط به‬ ‫ع��دم پرداخت بودجه مصوب مترو از ذخیره ارزی اس��ت که‬ ‫مسووالن دولتی خالی بودن این صندوق را بهانه می‌کردند و‬ ‫اینک برخی زمینه‌های آن روشن شده است‪.‬‬


‫سرطان مثــــانه‬

‫دکتر آویده مطمئن فر‬ ‫مثانه یک ارگان توخالی است که در قسمت تحتانی شکم‬ ‫ق��رار گرفته اس��ت و عمل کرد آن ذخیره ادرار تولیدش��ده‬ ‫توس��ط کلیه‌ها است‪ .‬وقتی مثانه پر از ادرار است‪ ،‬عضالت‬ ‫دیواره این ارگان با منقبض شدن ادرار را از طریق مجرای‬ ‫ادرار خارج می‌کنند‪.‬‬ ‫س��رطان مثانه با رشد غیرطبیعی س��لول‌های دیواره مثانه‬ ‫ایجاد می‌شود‪ .‬دیواره مثانه از چند الیه تشکیل شده است‪.‬‬ ‫اکثریت این تومورها درحد الیه سطحی دیواره مثانه‪ ،‬قبل‬ ‫از این‌ک��ه تهاجم به الیه ماهیچه‌ای ک��ه اطراف ارگان را‬ ‫در برمی‌گیرد برسد تش��خیص داده می‌شوند‪ .‬تومور مثانه‬ ‫می‌توان��د خوش خیم یا بدخیم باش��د‪ .‬توم��ور خوش خیم‬ ‫غیرسرطانی می‌تواند حذف شود و زندگی را تهدید نمی‌کند‪.‬‬ ‫تومورهای بدخیم سرطانی‪ ،‬باید قبل از آن‌که به نقاط دیگر‬ ‫آسیب برسانند تحت درمان قرار گیرند‪.‬‬ ‫سرطان مثانه‪ ،‬ششمین شایع‌ترین سرطان‬ ‫تشخیص داده شده است و معمولن افراد ‪۶۰‬‬ ‫سال و بیش‌تر را در تحت تاثیر قرار می‌دهد‪.‬‬ ‫چهار نوع تومور بدخیم در مثانه وجود دارد‪.‬‬ ‫کارس��ینوم انتقالی یااوروتلیال‪ ۹۰ ،‬درصد از‬ ‫س��رطان‌های مثانه را تشکیل می‌دهد‪ .‬این‬ ‫س��رطان در س��لول‌های انتقالی که دیواره‬ ‫داخلی مثانه و مخاط را تش��کیل می‌دهند‬ ‫شکل می‌گیرد‪ .‬در اکثر موارد‪ ،‬تومور در الیه‬ ‫سطحی مثانه باقی مانده و سرطان سطحی‬ ‫نامی��ده می‌ش��ود‪ .‬با این ح��ال‪ ،‬در صورتی‬ ‫که تومور به الیه عضالنی برس��د‪ ،‬سرطان‬ ‫نفوذی نامیده می‌ش��ود‪ .‬انواع دیگر سرطان‬ ‫مثانه‪ ،‬کارسینوم اپیدرمویید‪ ،‬آدنوکارسینوم و‬ ‫کارسینوم تمایز نیافته هستند‪.‬‬ ‫همه انواع سرطان مثانه می‌تواند به عضالت‬ ‫مثانه و ارگان‌های مجاور یا از طریق گردش‬ ‫خون در نقاط دیگر بدن مانند غدد لنفاوی‪،‬‬ ‫کبد‪ ،‬ریه‌ها و استخوان‪ ،‬گسترش یابند‪.‬‬ ‫بیش از نیمی از موارد س��رطان مثانه به‬ ‫سیگار کشیدن نسبت داده شده است‪ .‬افراد‬ ‫که س��یگار‪ ،‬س��یگار برگ و یا پیپ می‌کشند‪ ،‬و هم چنین‪،‬‬ ‫افرادی که در معرض دود س��یگار دس��ت دوم قرار دارند‪،‬‬ ‫نزدیک به سه برابر بیش‌تر از افراد غیرسیگاری از سرطان‬ ‫مثانه رنج می‌برند‪.‬‬ ‫سرطان مثانه میزان عود باالیی دارد‪ .‬این بدان معنی است‬ ‫که پس از درمان و نابودی تومور‪ ،‬بیمار باید به طور منظم‬ ‫برای چندین س��ال‪ ،‬تحت نظارت و تست‌های غربال‌گری‬ ‫قرار داشته باشد‪ .‬خطر عود و پیش‌بینی تحت تاثیر عوامل‬ ‫متعددی از جمله نوع تومور‪ ،‬مرحله توسعه و اندازه آن قرار‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫وج��ود خون در ادرار‪ ،‬که می‌تواند رن��گ ادرار را از قرمز تا‬

‫نارنجی قه��وه‌ای رنگ تغییر دهد در ‪ ۸۰‬ت��ا ‪ ۹۰‬درصد از‬ ‫موارد‪ ،‬یکی از معمول‌ترین نشانه‌های سرطان مثانه است‪.‬‬ ‫درد هن��گام ادرار کردن‪ ،‬نیاز بیش‌تر به ادرار کردن و یا به‬ ‫طور ناگهانی‪ ،‬احساس سوزش یا درد در نزدیکی استخوان‬ ‫لگن‪ ،‬اسپاسم‌های مثانه و درد در پایین کمر‪ ،‬از نشانه‌های‬ ‫دیگر س��رطان مثانه هس��تند‪ .‬اگر چه این نشانه‌ها لزومن‬ ‫نشانه وجود یک تومور بدخیم نیست و ممکن است نشانه‬ ‫مش��کالت شایع‌تر باشد‪ ،‬ضروری است که با یک پزشک‬ ‫مشورت شود‪.‬‬ ‫افرادی که یکی از بس��تگان نزدیک آن‌ها س��رطان مثانه‬ ‫داش��ته است احتمال بیش‌تری برای ابتال به سرطان مثانه‬ ‫دارن��د و مردان س��ه برابر بیش‌تر از زن��ان احتمال ابتال به‬ ‫سرطان مثانه را دارند‪ .‬جمعیت سفیدپوستانی که شهر نشین‬ ‫هستند‪ ،‬دو برابر بیش‌تر‪ ،‬نسبت به گروه‌های دیگر جامعه در‬

‫سراسر جهان‪ ،‬از سرطان مثانه رنج می‌برند‪.‬‬ ‫اف��رادی که اغلب از عفونت مثانه و یا از س��نگ مثانه رنج‬ ‫می‌برند‪ ،‬به علت التهاب دیواره مثانه ناش��ی از عفونت‌های‬ ‫مکرر و یا س��نگ مثانه‪ ،‬در معرض خطر بیش‌تری به ابتال‬ ‫به سرطان مثانه هستند‪.‬‬ ‫هم چنین‪ ،‬عفونت دایم مثانه توسط انگل شیستوزومیاز که‬ ‫بیش‌تر مردم خاورمیانه را تحت تاثیر قرار می‌دهد‪ ،‬نیز خطر‬ ‫ابتال به سرطان مثانه را افزایش می‌دهد‪.‬‬ ‫بیش از نیمی از موارد س��رطان مثانه به س��یگار کش��یدن‬ ‫نس��بت داده شده اس��ت‪ .‬افراد که سیگار‪ ،‬سیگار برگ و یا‬ ‫پیپ می‌کش��ند‪ ،‬و هم چنین‪ ،‬افرادی ک��ه در معرض دود‬

‫سیگار دست دوم قرار دارند‪ ،‬نزدیک به سه برابر بیش‌تر از‬ ‫افراد غیرسیگاری از سرطان مثانه رنج می‌برند‪.‬‬ ‫ق��رار گرفت��ن در مع��رض برخی مواد ش��یمیایی س��می‬ ‫صنعت��ی مانند محصوالت احت��راق گاز طبیعی‪ ،‬آمین‌های‬ ‫آروماتیک‪ ،‬ترکیبات کادمیم‪ ،‬مواد شیمیایی برای عکاسی‪،‬‬ ‫فیبراکریلیک‪ ،‬پلی اتیلن‪ ،‬اکس��ید تیتانیم و کلر برای مدت‬ ‫طوالنی‪ ،‬به عنوان مثال‪ ،‬کارگران صنعت نساجی‪ ،‬الستیک‬ ‫و یا آلومینیوم‪ ،‬و نقاشان را بیش‌تر در معرض تهدید و خطر‬ ‫ابتال به سرطان مثانه قرار می‌دهد‪ .‬سرطان مثانه به عنوان‬ ‫یکی از سه سرطان مرتبط به شغل توسط سازمان بهداشت‬ ‫جهانی به رسمیت شناخته شده است‪.‬‬ ‫‌برخی از داروهای حاوی سیکلوفس��فامید‪ ،‬که در ش��یمی‬ ‫درمانی استفاده می‌شود‪ ،‬باعث کرسینوم اوروتلیال می‌شود‪.‬‬ ‫رادیوتراپی لگ��ن‪ ،‬در برخی از زنان ک��ه تحت رادیوتراپی‬ ‫سرطان رحم قرار داشته‌اند‪ ،‬نیز باعث بروز تومور مثانه بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫اقدام��ات احتیاط��ی اولی��ه پیش‌گیری‬ ‫س��رطان مثانه عبارت‌اند از ترک سیگار‪،‬‬ ‫استفاده از تجهیزات ایمنی در محل کار‬ ‫برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض‬ ‫مواد شیمیایی سرطان زا‪ ،‬مصرف منظم‬ ‫میوه‌ها و سبزیجات‪ ،‬نوشیدن مقدار زیاد‬ ‫آب در روز‪.‬‬ ‫درم��ان س��رطان مثانه اغلب مس��تلزم‬ ‫ترکی��ب روش‌ه��ای مختل��ف جراحی‪،‬‬ ‫شیمی درمانی‪ ،‬رادیوتراپی و ایمونوتراپی‬ ‫است‪ .‬استراتژی‌های درمان از فردی به‬ ‫فرد دیگر متفاوت است و به ویژگی‌های‬ ‫سرطان بستگی دارد‪.‬‬ ‫از آن‌ج��ا که خطر ع��ود این بیماری باال‬ ‫اس��ت‪ ،‬نظارت پزش��کی پ��س از درمان‬ ‫به ط��ور منظ��م الزم اس��ت‪ .‬امتحانات‬ ‫سیستوس��کوپی به طور معم��ول انجام‬ ‫می‌ش��ود‪ .‬پیش آگاهی سرطان سطحی‬ ‫مثانه اغلب بس��یار عالی است‪ .‬میزان بقا‬ ‫پنج س��ال پس از درمان حدود ‪ ۸۰‬تا ‪۹۰‬‬ ‫درصد است‪ .‬اما متاس��فانه‪ ،‬این تومورها‬ ‫تمایل زیادی به عود دارند‪ .‬از این رو نظارت دقیق پزشکی‬ ‫در تمام بیماران مبتال به س��رطان مثانه اهمیت بس��یاری‬ ‫دارد‪ .‬در واقع نظارت‌های دوره‌ای باید تمام عمر انجام شود‪.‬‬ ‫آزمایشات گوناگون پزشکی سیستوسکوپی و سیتولوژی نیز‬ ‫باید در فواصل منظم انجام ش��ود‪ .‬ای��ن کار اجازه می‌دهد‬ ‫که تش��خیص عود توم��ور و درمان در اس��رع وقت انجام‬ ‫ش��ود و به‌دین ترتیب خطر تهاجمی ش��دن تومور کاهش‬ ‫خواه��د یافت و در این صورت پی��ش آگاهی این بیماری‬ ‫مساعدتر خواهد شد‪ .‬ولی در هر حال‪ ،‬در نهایت‪ ،‬به‌ترین راه‬ ‫برای جلوگیری س��رطان مثانه قطعن شروع نکردن سیگار‬ ‫کشیدن و یا ترک کامل آن است‪.‬‬ ‫‪29‬‬


‫گزیده‬ ‫اخبــار‬ ‫عالرغم افزایش برخی اقالم مواد غذایی‬

‫یکی دو ماهی مردم نخرند‪،‬‬ ‫ارزان می‌شود‬

‫در حال��ی که محمود احمدی‌نژاد در س��فر اس��تانی خود‬ ‫در مش��هد خواس��ت مردم «یکی دو ماه» به بازار نروند‪.‬‬ ‫غضنف��ری در مصاحبه خ��ود از ارزان ش��دن اقالم مواد‬ ‫غذایی تا اول‌های خرداد خبر داد‪.‬‬ ‫بناب��ر گ��زارش صدا‌و‌س��یمای جمهوری اس�لامی‪ ،‬وزیر‬ ‫صنعت‪ ،‬معدن و تجارت با اش��اره ب��ه برنامه دولت برای‬ ‫ساماندهی بازار مواد غذایی گفت‪« :‬شرکت پشتیبانی امور‬ ‫دام ب��ا ترخی��ص نهاده‌های دامی از گم��رک آن‌ها را در‬ ‫اختیار دامداری ها و مرغداری ها قرار داده است‪ ».‬او هم‬ ‫چنین از کاهش قیمت ش��یر توسط برخی تولید‌کننده‌گان‬ ‫خبر داد‪ .‬این در حالی اس��ت که نرخ ش��یر در حال حاضر‬ ‫نزدیک به ‪ ۹۰۰‬تومان است‪.‬‬ ‫وی بدون اش��اره به ش��کل و ابزار‌های روال این کاهش‬ ‫تس��ریع کرد با تولید کننده‌گانی که ارزان نکرده‌اند تماس‬ ‫گرفته شده و آن‌ها متعهد شده‌اند تا قیمت خود را در چند‬ ‫روز آینده کاهش دهند‪ .‬آقای غضنفری اش��اره داشت که‬ ‫بعد ساماندهی وضعیت قیمت شیر به سراغ گوشت‪ ،‬برنج‬ ‫و مرغ خواهند رفت‪.‬‬ ‫از س��ویی صبح ام��روز جمع��ه ‪ ۲۲‬اردیبهش��ت محمود‬ ‫احمدی‌ن��ژاد رییس جمه��وری اس�لامی در جمع مردم‬ ‫مش��هد درخواست کرد تا مردم یکی دو ماه به بازار نروند‪.‬‬ ‫وی در جمع مردم مشهد با دفاع از قانون هدف‌مند کردن‬ ‫یارانه‌ها گفت‪« :‬عده‌ای از همان ابتدا نمی‌خواس��تند این‬ ‫طرح به خوبی اجرایی ش��ود‪ .‬بنابراین تمام تالش خود را‬ ‫انجام دادند تا ش��یرینی اجرای هدف‌مند شدن یارانه‌ها به‬ ‫کام مردم خوش نیاید‪».‬‬ ‫آقای احمدی‌نژاد با متهم کردن گروهی به انعکاس اخبار‬ ‫دروغ و ش��ایعه پراکنی اش��اره داش��ت «گروهی به عمد‬ ‫قصد داش��ته‌اند بازار ارز را به هم بریزند‪ .‬اما دولت تالش‬ ‫خواه��د کرد که بازار ارز را به وضعیت س��ابق برگرداند‪».‬‬ ‫او از مردم خواس��ت تا مدتی از خری��د کاالهایی که نیاز‬ ‫ندارن��د خودداری کنند ت��ا «توطئه‌گران» ناک��ام بمانند‪.‬‬ ‫وی با روی‌کرد غیر‌مس��تقیم ب��ه اظهارات رییس مجلس‬ ‫در خص��وص بنزین گفت‪« :‬می‌گوین��د بنزین به دو هزار‬ ‫تومان می‌رس��د‪ .‬من به ش��ما بگویم که این دروغ است‪.‬‬ ‫پرداخت��ن به ای��ن موضوع ادامه همان طرحی اس��ت که‬ ‫عده‌ای دنبال آن بودند‪ .‬می‌خواهند طرح یارانه‌ها به خوبی‬ ‫اجرایی نشود‪».‬‬ ‫ریی��س جمه��وری اس�لامی بدون اش��اره ب��ه مبلغ ‪۲۴‬‬ ‫میلیارد تخصیصی ب��رای واردات که مورد انتقاد برخی از‬ ‫نماینده‌گان مجلس قرار گرفت با تاکید بر سال تولید ملی‬ ‫گف��ت ‪ ۳۵‬میلیارد از صندوق توس��عه ملی در اختیار تولید‬ ‫کننده‌گان قرار خواهد داد‪.‬‬ ‫این اظهارات در حالی بیان می‌شود که در چند روز گذشته‬ ‫ن��رخ اقالم مواد غذایی نظیر برنج‪ ،‬گوش��ت قرمز و مرغ‪،‬‬ ‫حبوبات و میوه افزایش داشته است‪.‬‬ ‫‪30‬‬

‫فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسالمی‪:‬‬

‫وزیر خارجه امارات عددی نیست‬

‫فرمان��ده نی��روی دریایی ارت��ش جمهوری اس�لامی‪ ،‬روز‬ ‫سه‌ش��نبه‪ 17 ،‬آوریل‪ ،‬و هم‌زمان ب��ا روز ارتش در ایران‪ ،‬در‬ ‫خصوص اظهارات وزیر خارجه امارات درباره جزایر سه گانه‬ ‫اعالم کرد وی عددی نیست تا در مورد ایران نظر دهد‪.‬‬ ‫به گزارش مهر حبیب‌اله سیاری در خصوص انتقاد و هشدار‬ ‫وزیر خارجه امارات در پی س��فر محمود احمدی‌نژاد‪ ،‬رییس‬ ‫جمهوری اس�لامی به جزیره ابوموسی‪ ،‬تاکید کرد‪« :‬من نه‬ ‫ب��ه عنوان فرمانده نیروی دریایی ارتش بلکه به عنوان یک‬ ‫شهروند ایرانی می‌گویم آن‌ها عددی نیستند که بخواهند در‬ ‫خصوص جزایر سه گانه جمهوری اسالمی ایران اظهار نظر‬ ‫کنند‪ ».‬وی در خصوص سومین همایش فرماندهان نیروی‬ ‫دریایی حاشیه اقیانوس هند در آفریقای جنوبی که ‪ 42‬کشور‬ ‫در سراسر جهان در آن حضور داشتند گفت‪« :‬در این جلسه‬ ‫موضوع بررسی راه‌کارهای برقراری امنیت در حاشیه اقیانوس‬ ‫هند مطرح شد‪».‬‬ ‫س��یاری با بیان این‌که جمهوری اس�لامی با اقتدار در این‬ ‫همایش ش��رکت کرد و صحبت‌های آن‌ها مورد توجه همه‬ ‫شرکت‌کنندگان قرار گرفت‪ ،‬گفت‪« :‬در این همایش مواردی‬ ‫که برخی به خاطر مالحظاتی نمی‌توانند مطرح کنند با اقتدار‬ ‫از سوی جمهوری اسالمی ایران مطرح شد‪».‬‬ ‫فرمانده نیروی دریایی ارتش گفت‪« :‬هم‌چنین در این همایش‬ ‫اعالم کردیم که کشورهای منطقه می‌توانند خودشان امنیت‬ ‫منطق��ه را تامین کنند و نیازی به حض��ور نیروهای بیگانه‬ ‫نیس��ت‪ ».‬الزم به اشاره است چندی پیش وزیر امور خارجه‬ ‫امارات در واکنش به سفر آقای احمدی‌نژاد به جزیر ابوموسی‬ ‫که مورد مناقش��ه چند دهه اخیر ایران و امارات است گفته‬ ‫بود که این س��فر تحریک‌آمیز بوده و گامی به عقب در روند‬ ‫مذاکرات دو کشور برای حل این مسئله است‪.‬‬ ‫دادگاه کیفری استان تهران اعالم کرد‪:‬‬

‫مجرم شناخته شدن مدیر‬ ‫مسوول روزنامه اعتماد ملی‬ ‫جلسه محاکمه مدیر مسوول روزنامه اعتماد ملی ‪ ۲۷‬فروردین‬ ‫به ریاست قاضی مدیر خراس��انی و با حضور اعضای هیت‬ ‫منصفه مطبوعات در شعبه ‪ ۷۶‬دادگاه کیفری استان تهران‬ ‫برای بررسی ‪ ۱۳‬مورد از اتهامات وی برگزار شد‪.‬‬ ‫به گزارش شبکه ایران‪ ،‬هیت منصفه مطبوعات استان تهران‬ ‫مدیر مسوول روزنامه اعتماد ملی را در خصوص تبلیغ علیه‬ ‫نظام مقدس جمهوری اسالمی ایران و نشر مطالب خالف‬ ‫موضوع شکایت نماینده مدعی‌العموم در خصوص انتشار و‬ ‫انتساب ش��ایعاتی به ریاست جمهوری‪ ،‬با اکثریت آرا مجرم‬ ‫تش��خیص داد‪ .‬به عالوه این هیت منصف��ه متهم را درباره‬ ‫انتشار مطالب خالف واقع در خصوص مقاله یک حقوق‌دان‬ ‫و تحری��ف اظه��ارات ش��اکی و هم‌چنین ‪ ۲‬م��ورد دیگر از‬ ‫انتشار مطالب خالف واقع مربوط به شکایت معاونت بسیج‬ ‫دانش‌جویی و موضوع شکایت رییس سازمان نظام پزشکی‪،‬‬ ‫با اکثریت آرا مجرم تش��خیص داد‪ .‬بر اس��اس این گزارش‪،‬‬

‫هیت منصفه مطبوعات مدیر مسوول روزنامه اعتماد ملی را‬ ‫در تشویق افراد به ارتکاب اعمال علیه امنیت کشور‪ ،‬انتشار‬ ‫مطالب خالف واقع موضوع ش��کایت مدعی‌العموم در باب‬ ‫علت اس��تعفای سردار نقدی و موضوع شکایت خصوصی و‬ ‫هم‌چنین افترا موضوع ش��کایت دو تن از شکات خصوصی‪،‬‬ ‫مجرم تشخیص نداد‪.‬‬ ‫هم‌چنین هیت منصفه مطبوعات با اکثریت آرا مدیر مسوول‬ ‫روزنام��ه اعتماد ملی را هم‌چنین در م��ورد اهانت به مراجع‬ ‫مسلم تقلید و نشر مطالب خالف واقع موضوع شکایت مدیر‬ ‫ک��ل حقوقی تربیت بدنی‪ ،‬مجرم ندانس��ت‪ .‬در ضمن هیت‬ ‫منصفه مطبوعات با اکثریت آر‌ا متهم را مس��تحق تخفیف‬ ‫در مجازات ندانست‪.‬‬ ‫در پی سفر رییس‌جمهوری اسالمی به جزیره‬ ‫ابوموسی‪،‬‬

‫امارات متحده عربی سفیر خود‬ ‫را از تهران فراخواند‬ ‫وزارت خارجه امارات متحده عربی‪ ،‬روز پنج‌شنبه‪ 12 ،‬آوریل‪،‬‬ ‫در اعتراض به سفر یک روز پیش محمود احمدی‌نژاد‪ ،‬رییس‬ ‫جمهوری اسالمی به جزیره ابوموسی در خلیج پارس‪ ،‬سفیر‬ ‫خود را از تهران فراخوانده است‪ .‬به گزارش خبرگزاری دولتی‬ ‫امارات متحده عربی‪ ،‬وام‪ ،‬وزارت خارجه امارات امروز س��یف‬ ‫محمد عبید الزعابی‪ ،‬س��فیر خود را از تهران برای مش��ورت‬ ‫فراخوان��د‪ .‬ش��ورای ملی فدرال امارات متح��ده عربی نیز با‬ ‫انتشار بیانیه‌ای به سفر آقای احمدی‌نژاد به جزیره ابوموسی‬ ‫اعتراض کرد‪ .‬پیش‌تر‪ ،‬ش��یخ عبداله بن‌زاید آل‌نهیان‪ ،‬وزیر‬ ‫خارجه امارات متحده عربی س��فر آقای احمدی‌نژاد را نقض‬ ‫آشکار حاکمیت امارات خوانده بود‪.‬‬ ‫وزیر خارجه امارات متحده عربی س��فر آقای احمدی‌نژاد را‬ ‫«گامی رو به عقب در زمینه تمام تالش‌ها و کوش��ش‌های‬ ‫ام��ارات به منظور یافتن راه حلی صلح‌آمیز برای پایان دادن‬ ‫به اشغال سه جزیره اماراتی از سوی ایران» دانسته است‪.‬‬ ‫یک روز پیش‌تر‪ ،‬آقای احمدی‌نژاد‪ ،‬در جریان «سفر استانی‬ ‫هیت دولت ایران» به استان هرمزگان و سواحل خلیج پارس‬ ‫به جزیره ابوموسی سفر کرد‪ .‬وزیر خارجه امارات گفته است‬ ‫که س��فر آقای احمدی‌نژاد موجب نخواهد شد تا «وضعیت‬ ‫حقوقی این جزایر که بخشی از سرزمین ملی امارات متحده‬ ‫عربی محس��وب می‌شوند تغییر کند‪ ».‬روابط امارات متحده‬ ‫عربی و ایران بر س��ر مالکیت سه جزیره تنب کوچک‪ ،‬تنب‬ ‫بزرگ و ابوموسی در خلیج پارس تنش‌آمیز بوده است‪.‬‬ ‫سه جزیره ابوموسی‪ ،‬تنب بزرگ و تنب کوچک تا سال ‪۱۹۷۱‬‬ ‫میالدی تحت الحمایه بریتانیا بود‪.‬‬ ‫پس از عقب نشینی نیروهای نظامی بریتانیا از خلیج پارس‪،‬‬ ‫این جزایر به کنترل ایران درآمد‪.‬‬ ‫ایران می‌گوید این جزایر از نظر تاریخی به این کشور تعلق‬ ‫داشته است و در مقابل‪ ،‬امارات متحده عربی مدعی حاکمیت‬ ‫بر این جزایر است‪.‬‬ ‫ایران می‌گوید مالکیتش بر این جزایر قابل مذاکره نیس��ت‬ ‫ام��ا در عین حال برای گفت‌وگو ب��ا امارات برای رفع آن‌چه‬ ‫سوتفاهم‌ها خوانده‪ ،‬آماده است‪.‬‬


‫با سپردن وثیقه صورت گرفت‪،‬‬

‫آزادی کوهیار گودرزی‪ ،‬فعال‬ ‫حقوق بشر از زندان‬ ‫به گزارش رس��انه‌های حقوق بش��ری‪ ،‬کوهیار گودرزی‪،‬‬ ‫فعال حقوق بش��ر‪ ،‬روز پنج‌ش��نبه‪ 12 ،‬آوریل‪ ،‬با س��پردن‬ ‫قرار وثیقه ‪ 100‬میلیون تومانی از زندان آزاد شده است‪.‬‬ ‫کوهیار گودرزی که چندی پیش از سوی دادگاه به تحمل‬ ‫‪ 5‬س��ال حبس تعزیری و تبعید به زندان شهرستان زابل‬ ‫محکوم ش��ده بود‪ ،‬روز گذشته پس از هشت‌ماه حبس در‬ ‫بند ‪ 209‬زندان اوین‪ ،‬به طور موقت آزاد شد‪.‬‬ ‫کوهی��ار گودرزی‪ ،‬روز ‪ 9‬مردادماه ‪ 90‬در تهران دس��تگیر‬ ‫و بیش از ‪ 50‬روز در س��لول انفرادی به س��ر برد‪ .‬وی به‬ ‫مدت س��ه ماه از ح��ق تماس با خان��واده‌اش محروم بود‬ ‫و ت��ا آخرین روز بازداش��ت خ��ود‪ ،‬هیچ‌گون��ه مالقاتی با‬ ‫خانواده‌اش نداشت‪.‬‬ ‫در استانبول برگزار می‌شود‪،‬‬

‫آغاز مذاکرات هسته‌ای‬ ‫ایران با گروه ‪۱+۵‬‬ ‫صبح روز شنبه‪ 14 ،‬آوریل‪ ،‬براساس برنامه از پیش اعالم‬ ‫شده‪ ،‬مذاکرات ایران و کشورهای ‪ 1+5‬در شهر استانبول‬ ‫ترکیه آغاز شد‪.‬‬ ‫این مذاکرات در حالی آغاز ش��ده که دیپلمات‌ها گفته‌اند‬ ‫که انتظ��ار ندارند در مذاکرات ام��روز‪ ،‬طرفین به توافقی‬ ‫مهم دست پیدا کنند‪.‬‬ ‫س��عید جلیلی‪ ،‬دبیر شورای امنیت ملی جمهوری اسالمی‬ ‫ک��ه هدایت مذاکرات اتم��ی ایران را به عه��ده دارد‪ ،‬در‬ ‫استانبول با نمایندگان کش��ورهای آمریکا‪ ،‬چین‪ ،‬روسیه‪،‬‬ ‫فرانسه‪ ،‬بریتانیا و آلمان دیدار و مذاکره خواهد کرد‪.‬‬ ‫آقای جلیلی پیش از ش��روع این مذاک��رات‪ ،‬با وزیر امور‬ ‫خارجه ترکیه و نمایندگان برخی کشورها از جمله روسیه‬ ‫و چین دیدار کرد‪.‬‬ ‫ب��اراک اوباما‪ ،‬رییس جمهوری آمری��کا‪ ،‬این مذاکرات را‬ ‫«آخرین فرصت برای دیپلماسی» خوانده است‪.‬‬ ‫سعید جلیلی پیش از سفر به استانبول گفت که «نمایندگان‬ ‫ایران با ابتکارهای جدید در مذاکرات شرکت خواهند کرد‬ ‫و امیدواریم کش��ورهای ‪ 1+5‬نیز با روی‌کردهای سازنده‬ ‫وارد گفت‌و‌گو شوند‪».‬‬ ‫علی‌اکبر صالحی‪ ،‬وزیر امور خارجه جمهوری اسالمی نیز‬ ‫در یادداش��تی با تاکید بر این که کشورش خواهان سالح‬ ‫تو‌گو است‪.‬‬ ‫اتمی نیست گفت ایران متعهد به گف ‌‬ ‫دیپلمات‌ها ابراز امیدواری کرده‌اند که مذاکرات امروز‪ ،‬راه‬ ‫را برای حل و فصل بحران هس��ته‌ای ای��ران از راه‌های‬ ‫دیپلماتیک هموار کند‪.‬‬ ‫ای��االت متحده‪ ،‬ایران را متهم می‌کند که تحت پوش��ش‬ ‫برنامه هسته‌ای خود درصدد ساخت سالح هسته‌ای است‪،‬‬ ‫اتهام��ی که ایران آن را همواره رد کرده و تاکید کرده که‬ ‫هدفش از این برنامه‪ ،‬مقاصد صلح‌آمیز هسته‌ای است‪.‬‬

‫پیش از ش��روع مذاکرات رسمی میان ایران و کشورهای‬ ‫پنج بعالوه یک‪ ،‬س��عید جلیلی‪ ،‬دبیر شورای عالی امنیت‬ ‫مل��ی ایران ش��ب گذش��ته در ضیافت ش��امی در محل‬ ‫کنس��ول‌گری جمهوری اسالمی در اس��تانبول با کاترین‬ ‫اشتون‪ ،‬مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار کرد‪.‬‬ ‫دیدار پیش��ین این دو‪ ،‬در جریان دور قبل مذاکرات ایران‬ ‫و گروه ‪ 1+5‬در ژانویه س��ال ‪ ۲۰۱۱‬میالدی در استانبول‬ ‫صورت گرفت که نتیجه‌ای در بر نداشت‪.‬‬ ‫مناب��ع دیپلماتیک خب��ر داده‌اند که در ص��ورت موفقیت‬ ‫در ای��ن دور از مذاکرات‪ ،‬دور بعدی مذاک��رات در بغداد‪،‬‬ ‫پایتخت عراق برگزار خواهد شد‪.‬‬ ‫دفتر ریاست جمهوری افغانستان‪:‬‬

‫ریاست پسر برهان‌الدین ربانی‬ ‫بر شورای صلح افغانستان‬ ‫شورای عالی صلح افغانستان صالح‌الدین ربانی سرپرست‬ ‫جمعیت اس�لامی را به عنوان رییس این ش��ورا انتخاب‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫دفتر ریاس��ت جمهوری روز شنبه‪ 14 ،‬آوریل‪ ،‬اعالم کرده‬ ‫اعضای این شورا آقای ربانی را به اتفاق آرا به این سمت‬ ‫برگزیده است‪.‬‬ ‫صالح‌الدین ربانی‪ ،‬پسر ارش��د برهان‌الدین ربانی‪ ،‬رییس‬ ‫پیشین شورای عالی صلح است که در ‪ ۲۹‬شهریور ‪۱۳۹۰‬‬ ‫به وسیله یک مهاجم انتحاری در خانه‌اش ترور شد‪.‬‬ ‫به دنبال ترور برهان‌الدین ربانی‪ ،‬پس��ر ارشدش به جای‬ ‫او سرپرس��تی حزب جمعیت اسالمی را به عهده گرفت و‬ ‫حاال در شورای عالی صلح هم جای‌گزین پدر شده است‪.‬‬ ‫صالح الدین ربانی پیش از ترور پدرش س��فیر افغانستان‬ ‫در ترکیه بود‪.‬‬ ‫ش��ورای عالی صلح نهاد اصلی مجری برنامه دولت حامد‬ ‫کرزی در زمینه مذاکره با گروه‌های شورش��ی و از جمله‬ ‫گروه طالبان است‪.‬‬ ‫اما برخی ناظران گفته اند که این ش��ورا اختیار چندانی در‬ ‫این مورد ندارد و تنها به عنوان یک نهاد نمادین تشکیل‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫براس��اس اعالمیه دفتر ریاس��ت جمهوری‪ ،‬آقای کرزی‬ ‫انتخاب آقای ربانی به ریاس��ت ش��ورای عال��ی صلح را‬ ‫در راس��تای تامین وحدت مل��ی و جلوگیری از مداخالت‬ ‫خارجی کار مناسبی دانسته است‪.‬‬ ‫گروه ‪ 1+5‬در استانبول‪:‬‬

‫دور نخست مذاکرات با ایران‬ ‫سازنده بود‬ ‫در حالی که دور دوم از مذاکرات هیت جمهوری اسالمی‬ ‫و گروه ‪ 1+5‬در استانبول ادامه دارد‪ ،‬دور نخست مذاکرات‬ ‫هس��ته‌ای به گفته یکی از س��خن‌گویان کاترین اشتون‪،‬‬ ‫مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا‪« ،‬مثبت و سازنده»‬ ‫ارزیابی شده است‪.‬‬

‫به گزارش الجزیره‪ ،‬یکی از س��خن‌گویان خانم اش��تون‬ ‫روز ش��نبه‪ 14 ،‬آوریل در حاش��یه این نشست اعالم کرد‬ ‫س��عید جلیلی‪ ،‬ریی��س هیت اعزام��ی از ای��ران‪ ،‬تمامی‬ ‫پیش‌ش��رط‌های کشورش را به‌طور شفاف در این نشست‬ ‫ارایه کرده است‪.‬‬ ‫از س��ویی دیگر این دیپلمات اظهار داشت که کشورهای‬ ‫‪ 1+5‬پیشنهادات پیشین خود را که شامل درخواست برای‬ ‫شفافیت بیش‌تر از سوی ایران است‪ ،‬با هیت مذاکره‌کننده‬ ‫جمهوری اسالمی مطرح کرده‌اند‪.‬‬ ‫هی��ت مذاکره‌کننده جمهوری اس�لامی از عالقه تمام‬ ‫طرف‌ه��ای مذاکره ب��ه گفت‌و‌گوی دوجانب��ه خبر داده‬ ‫ام��ا برنامه دیدار با هیت آمریکایی را رد یا تایید نکرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫با ارسال یک پیام کوتاه‪،‬‬

‫ایرانسل جزیره ابوموسی را‬ ‫متعلق به امارات دانست‬

‫روز چهارش��نبه‪ 9 ،‬مه‪ ،‬اپراتور شبکه خصوصی تلفن‌های‬ ‫هم‌راه ایرانس��ل‪ ،‬با ارس��ال پیام کوتاهی ب��رای تعدادی‬ ‫از مش��ترکان خ��ود در جزیره ابوموس��ی‪ ،‬در خلیج فارس‬ ‫جنجال‌برانگیز ش��د و گروهی از چهره‌های سیاس��ی در‬ ‫ایران نیز به آن انتقاد کردند‪.‬‬ ‫پیام ایرانس��ل که با مضمون «ایرانسل امیدوار است سفر‬ ‫خوش��ی داش��ته باش��ید و آرزوی اقامتی ام��ن در امارات‬ ‫متحده عربی برای ش��ما دارد» ارس��ال شده‪ ،‬مورد توجه‬ ‫و هم‌چنین انتقاد رس��انه‌های داخل��ی ایران و چهره‌های‬ ‫سیاسی قرار گرفته است‪.‬‬ ‫نماینده اهواز در مجلس شورای اسالمی‪ ،‬با اشاره به این‬ ‫پیام‌ کوتاه به مس��افران ابوموس��ی و خوش‌آمدگویی این‬ ‫اپراتور به مس��افران برای ورود ب��ه امارات متحده عربی‪،‬‬ ‫خواس��تار «قطع کامل دس��ت خارجی‌ها از ش��بکه‌های‬ ‫حساس مخابراتی شد‪».‬‬ ‫در همی��ن ح��ال آرش کرم‌بیگ��ی مدیر رواب��ط عمومی‬ ‫ایرانس��ل در این‌باره گفته است‪« :‬چون ایرانسل با اپراتور‬ ‫اماراتی «اتصاالت» رومینگ به معنای گسترش سرویس‬ ‫اتصال در مکانی غیر از مکانی که آن سرویس ثبت شده‬ ‫اس��ت‪ ،‬دارد وقتی کسی وارد جزایر بشود شبکه اتصاالت‬ ‫ش��ما را در حوزه کش��ور امارات می‌بیند و پیغام مشترک‬ ‫خود را ارس��ال می‌کند‪ .‬این مس��ئله به دلیل هم‌پوش��انی‬ ‫فضای فرکانسی است‪».‬‬ ‫نماینده اهواز در مجلس شورای اسالمی یادآور شد‪« :‬این‬ ‫شرکت (ایرانسل) سالیانه ده‌ها میلیارد تومان برای معرفی‬ ‫خود به عنوان یک شرکت ایرانی هزینه می‌کند‪ ،‬اگر این‬ ‫را در کن��ار بحث حذف نام خلیج‌فارس از بازی‌های لیگ‬ ‫برتر بگذارید‪ ،‬این موضوع باید بررسی شود‪».‬‬ ‫این در حالی اس��ت که جزایر س��ه‌گانه ایرانی ابوموسی‪،‬‬ ‫تنب بزرگ و کوچک مورد مناقش��ه ایران و امارات بوده‬ ‫و ام��ارات متحده عربی در پی س��فر محمود احمدی‌نژاد‪،‬‬ ‫رییس جمهوری اس�لامی به جزیره ابوموس��ی تحت نام‬ ‫سفر استانی آن را تحریک‌آمیز خوانده بود‪.‬‬ ‫‪31‬‬


‫سینــما‬

‫کشتیآرزوها‬

‫مهدی‬ ‫به بهانه‌ی پخش س��ه‌بعدی فیلم تایتانی��ک در پرده‌های‬ ‫سینمای جهان‪ ،‬در این برنامه به بررسی این اثر به یادماندنی‬ ‫«جیمز کامرون» خواهیم پرداخت‪.‬‬ ‫پیش از بررس��ی فیلم نگاهی خواهیم داش��ت به واقعه‌ی‬ ‫تاریخی این کش��تی غول آس��ا در س��ال ‪ 1912‬در جایی‬ ‫که ‪ 705‬مس��افر کشتی تنها نجات یافتند و هم‌چنین مدیر‬ ‫شرکت دریایی س��تاره سفید (صاحب کشتی تایتانیک) در‬ ‫کش��تی بوده و بعد از غرق ش��دن کشتی فرار کرده و جان‬ ‫سالم به در برده است‪.‬‬ ‫تایتانیک فیلمی است به کارگردانی «جیمز کامرون» در‬ ‫س��ال ‪ 1997‬که مسوول پخش فیلم در جهان با کمپانی‬ ‫فاک��س قرن بیس��تم و در ایالت متحده و کانادا توس��ط‬ ‫کمپان��ی پارامونت پیکچرز ب��وده و بعد از فیل��م آواتار‪،‬‬ ‫پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای جهان است‪ .‬این فیلم‬ ‫با ‪ 11‬جایزه اس��کار در زمره فیلم‌ه��ای باالی رده‌بندی‬ ‫اسکار قرار گرفته است‪.‬‬ ‫در س��ال ‪ 1987‬کامرون با تماش��ای فیلم مس��تندی از‬ ‫نش��نال جئوگرافیک ایده اصلی فیل��م در ذهنش نقش‬ ‫بست و بعد از هفت سال که فیلم «شب به یاد ماندنی»‬ ‫از «رود وارد بیک��ر» را دی��د (در رابط��ه با غرق ش��دن‬ ‫تایتانیک) طرح اوایه را نوش��ت و به کمپانی فاکس ارائه‬ ‫داد و آن کمپان��ی مبل��غ ‪ 3‬میلیون دالر ب��رای بازدید از‬ ‫بقایای کشتی اختصاص داد‪.‬‬ ‫«جیمز هونر» سازنده‌ی موسیقی متن فیلم هم که پیش‬ ‫از ای��ن پنج بار برای س��اختن موس��یقی متن فیلم‌های‬ ‫بیگانه‌ه��ا‪ ،‬خویش��اوندی آمریکای��ی‪ ،‬مزرع��ه‌ی رویاها‬ ‫و دالرو آپولو نامزد جایزه اس��کار ش��ده ب��ود و به اصرار‬ ‫کامرون ترانه‌ی قلبم ادامه خواهد داد را با صدای س��لن‬ ‫دیون در انتها‌ی فیلم قرار داد و این ترانه از رادیو با ‪105‬‬ ‫میلیون شنونده در صدر قرار گرفت‪.‬‬ ‫داس��تان فیلم از این قرار است که «بروک سوت» که یک‬ ‫‪32‬‬

‫جوینده الماس است به دنبال یک الماس گم‌شده در کشتی‬ ‫تایتانیک است‪ .‬وی یک صندوق سالم در کشتی پیدا می‌کند‬ ‫ولی ب��ه جای الماس تصویر یک زن برهنه را پیدا می‌کند‬ ‫ک��ه الماس را بر گردن دارد‪ ،‬این تصویر از تلویزیون پخس‬ ‫می‌شود و زنی که خود را «رز داوسون» معرفی می‌کند ادعا‬ ‫می‌کند همان زنی اس��ت که تصویرش از تلویزیون پخش‬ ‫شده اس��ت‪ .‬او را به محل غرق شدن کشتی می‌برند تا در‬ ‫پی��دا کردن الماس به آن‌ها کمک کند ولی رز به جای این‬ ‫کار داستانی که برایش در کشتی رخ داده برای آن‌ها تعریف‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫که دختری ‪ 17‬س��اله بوده که قصد داش��ته با تایتانیک به‬ ‫آمریکا سفر کند و به اصرار مادرش با «کال هالکی» ازدواج‬ ‫کند‪ .‬شبی وی تصمیم به خودکشی می‌گیرد اما توسط جوان‬ ‫نقاشی به اس��م «جک داوسن» نجات پیدا کرده و در این‬ ‫بین این دو عاشق یک‌دیگر می‌شوند ولی هالکی و مادر رز‬ ‫قصد دارند جلوی این کار را بگیرند‪.‬‬ ‫در همین بین‪ ،‬کشتی به کوه یخی برخورد می‌کند و قسمت‬ ‫زیرین کشتی آسیب و می‌بیند و در ادامه فیلم راوی لحظات‬ ‫نفس‌گیر نجات مسافران کشتی خواهد بود‪.‬‬ ‫جدا از درون‌مایه‌ی عاش��قانه‌ی فیلم و همین‌طور هزینه‌ی‬ ‫هنگفتی که برای غرق شدن کشتی شده و موجب جذابیت‬ ‫بیش��تر تایتانیک شده است‪ ،‬تایتانیک را می‌توان به عنوان‬ ‫یک جامعه‌ی بش��ری قبول کرد که از هر دو قش��ر جامعه‬ ‫یعنی فقیر و مرفه در خود جای داده اس��ت و به طرز تفکر‬ ‫هر دو پرداخته اس��ت‪ .‬در حالی که نش��ان می‌دهد بیشتر‬ ‫قشر مرفه‪ ،‬انسان‌ها‌یی خودخواه و بی‌رحم هستند که فکر‬ ‫می‌کنند همه چیز حتی انسانیت را با پول می‌توانند بخرند و‬ ‫در هنگام خطر آدم‌هایی هستند ضعیف‪ ،‬اما در همین قشر‬ ‫هم آدم‌ها‌یی (رز) پیدا می‌شوند که برای هم‌نوع خود ارزش‬ ‫قائل می‌شوند‪.‬‬ ‫ای��ت می‌بینیم چنین جامعه‌ای راه به جایی نمی‌برد و مانند‬ ‫تایتانیک غرق خواهد شد‪.‬‬

‫منبع‪ :‬در مسیر‬ ‫باالخره بعد از ماه ها فراز و نشیب و تحقیق و هماهنگی و مساعدت‬ ‫نهاد حوزه هنری خراس��ان رضوی ‪ ،‬س��ازمان فرهنگ و ارتباطات‬ ‫اسالمی خراس��ان رضوی ‪ ،‬معاونت فرهنگی و هنری شهرداری ‪،‬‬ ‫هالل احمر خراسان رضوی سفرمون شروع شد ‪ .‬قرار بود از مسیر‬ ‫زاهدان به کویته پاکس��تان مراجعه کنیم که به س��فارش کنسول‬ ‫پاکستان در مشهد به علت نا امنی مسیر از این کار منصرف شدیم ‪.‬‬ ‫قرار بر این شد که با هواپیما از طریق تهران به دهلی پرواز کنیم و‬ ‫از اونجا رکاب زدن رو شروع کنیم ‪.‬‬ ‫روز دوشنبه صبح بعد از نشست خبری با روزنامه ها و صدا و سیما‬ ‫با حضور حاج آقای رفایی در محل حوزه هنری خراس��ان رضوی ‪،‬‬ ‫دوستان لطف کردند و برای خداحافظی و بدرقه به دیدارمون اومدند‬ ‫که از همینجا از تک تکش��ون تشکر می کنیم ‪ .‬مسیر تقی آباد تا‬ ‫سازمان ارتباطات اسالمی خراسان رضوی رو رکاب زدیم که در این‬ ‫مسیر دوستان خوبمون ( محسن معتمدی و ابوالحسن ابوالحسنی )‬ ‫ما رو با دوچرخه همراهی کردند‪ .‬بعد از گرفتن چند عکس یادگاری‬ ‫با حاج آقای امینی جلوی درب سازمان فرهنگ و ارتباطات اسالمی‬ ‫و خداحافظی با ایشون به سمت حرم مطهر امام رضا ( ع ) رکاب‬ ‫زدیم تا هم اجازه این سفر رو بگیریم و هم خداحافظی کنیم ‪ .‬میدون‬ ‫شهدا و کنار مجسمه های سالم هم عکسی به یادگار گرفتیم که‬ ‫زحمتشو سید مجتبی خاتمی عزیز کشید ‪ ،‬تا اینجا محمود بازدار ‪،‬‬ ‫حامد معدولیت ‪ ،‬محسن معتمدی و ابوالحسن ابوالحسنی همراه ما‬ ‫بودند ‪ .‬بعد از گرفتن اذن سفر و خداحافظی از امام رضا ( ع ) راهی‬ ‫راه آهن ش��دیم برای ارس��ال دوچرخه ها به تهران و چند ساعت‬ ‫بعدش هم خودمون ( من ‪ ،‬فرید و محمد ) راهی تهران شدیم ‪.‬‬ ‫تهران چند تا کار اداری داشتیم ؛ از جمله هماهنگی با هالل احمر‬ ‫‪ ،‬تکمیل مراحل اجرایی سایت با شرکت آرکانسیل ‪ ،‬خرید مقداری‬ ‫تجهیزات و …‬ ‫پنجش��نبه شب دوچرخه ها رو بسته بندی کردیم و راهی فرودگاه‬ ‫امام خمینی ش��دیم ‪ .‬س��اعت هفت و نیم صبح بعد از طی شدن‬ ‫مراح��ل تحویل بار و دریافت کارت پرواز س��وار هواپیما ش��دیم و‬ ‫به س��مت دهلی پرواز کردیم ‪ .‬حدود س��ه و نبم ساعت بعد از یک‬ ‫پرواز خوب ‪ ،‬وارد ش��هر دهلی شدیم ‪ .‬آسمان شهر دهلی به خاطر‬ ‫ش��رایط خاص فصلی ب! حدود دو ساعت توی صف فروه شدت‬ ‫مه آلود بود ‪ .‬حدود دو س��اعت در فرودگاه معطل ش��دیم که مهر‬ ‫ورود روی گذرنامه هامون بخوره و دو س��اعتی هم طول کشید تا‬ ‫دوچرخه هامونو تحویل گرفتیم و همونجا نزدیک سالن انتظار اونا‬ ‫رو س��رهم کردیم و آماده رکاب زدن شدیم ‪ .‬همین اول کار موقع‬ ‫بستن دوچرخه ها کلی آدم دور و برمون جمع شدن و ازمون در باره‬ ‫مس��یرمون و اینکه چطور می خوایم اینهمه وسایل رو با دوچرخه‬ ‫حمل کنیم س��ئوال می پرسیدن و ابراز تعجب می کردن ‪ .‬ساعت‬ ‫پنج بعد از ظهر ( اینجا با ایران دو ساعت اختالف ساعت داره و دو‬ ‫ساعت جلوتره ) بالخره سوار دوچرخه شدیم و در هوای شرجی و‬ ‫گرم و خیابون به شدت شلوغ و پر از صدای بوق دهلی از فرودگاه‬


‫دوچرخه‌سواری در آسیا‬

‫اینجا دهلی‪ -‬شلوغی و ازدحام!‬

‫راهی خانه فرهنگ ایران شدیم ‪.‬‬ ‫از لحاظ شلوغی و ازدحام ‪ ،‬خیابونای اینجا فاجعه بود ! بوق که مثل‬ ‫نقل و نبات زده میشد و سرعت که انگار نامحدود بود ! خیابون پر از‬ ‫موتور و دوچرخه و حاشیه خیابون هم که کلی آدم که یا بی هدف‬ ‫ایستاده بودند یا همینطور الکی راه می رفتند ‪.‬‬ ‫دو س��اعتی طول کش��ید تا به درب خانه فرهنگ ایران در دهلی‬ ‫رسیدیم ‪ .‬خیابان تیلگ مارگ ‪.‬‬ ‫متاس��فانه خانه فرهنگ بس��ته بود و فردا و پس فردا هم ( شنبه و‬ ‫یکشنبه ) روزهای تعطیل بود !‬ ‫خس��ته و خواب آلود دوباره یکی دو س��اعت دیگ��ه رکاب زدیم تا‬ ‫رسیدیم به یک غذا خوری و شامی خوردیم و در محلهء پاهارگنج‬ ‫در یک مسافرخانهء نمور با یک اتاق سه تخته گرفتیم‪.‬‬ ‫این از شب اول که حسابی خسته کننده بود ‪.‬‬ ‫روز دوم سفر ( شنبه دهم دی نود )‬ ‫به خاطر خستگی مفرط دیروز ‪ ،‬امروز تا ظهر خواب بودیم ‪.‬‬ ‫اتاقی که توی این مسافرخونه اجاره کردیم خیلی کوچیک ‪ ،‬بدون‬ ‫پنجره و نمور و مرطوبه و توی این اتاق اصال مشخص نیست که‬ ‫ش��به یا روز ؟ امروز س��ری به قلعه سرخ دهلی نو زدیم ‪ .‬قلعه ای‬ ‫بزرگ و تاریخی با معماری خاصی که قسمتهایی از اون تاثیر گرفته‬ ‫از معماری انگلیس��ی بود ‪ .‬موضوع جالب در این شهر اینه که هر‬ ‫جایی که می خوای وارد بش��ی یک گی��ت داره و باید از توی اون‬ ‫عبور کنی و بعدش هم بازرسی بدنی و بازرسی کیف و الی آخر ‪.‬‬ ‫” عکس��های کامل تر و توضیحات بیش��تر رو می تونید در مجله‬ ‫سرزمین من شماره ماه بعد مطالعه کنید ”‬ ‫بعد از گشت و گذار و عکاسی در قلعه سرخ ‪ ،‬از اونجا خارج شدیم‬ ‫و در خیابونهای اطراف قلعه مشغول قدم زدن و عکاسی شدیم ‪.‬‬ ‫س��ری به یکی از معابد سیک ها هم زدیم و رفتیم داخلش ( البته‬ ‫بعد از اجرای مراسم خاص قبل از ورود که شامل درآوردن کفش و‬

‫جوراب و بستن دستمال به سر ) ‪ ،‬داخل معبد یه عده نشسته بودند‬ ‫و یکی هم داشت براشون یه چیزی شبیه دعا به زبون هندی می‬ ‫خوند‪ .‬بعدش هم مئسیقی زنده اجرا شد و بعد هم یه غذایی شبیه‬ ‫حلیم ‪ ،‬بین حضار توزیع شد که البته توزیعش به وسیله دست بود و‬ ‫مردم هم کف دستاشونو باال می گرفتن به حالت التماس تا کمی‬ ‫از اون غذا درون دستشون ریخته بشه ‪ .‬من و فرید هم برای اینکه‬ ‫ارضای حس کنجکاویمون با دس��تای باز درخواس��ت اون غذا رو‬ ‫کردیم و قسمت هرکدوممنون یه تیکه ( بهتره بگم نواله ) از اون‬ ‫غذا شد که خیلی طعم حلوای خودمونو میداد و خیلی هم چرب بود ‪.‬‬ ‫روز سوم ” یکشنبه یازدهم دی نود ”‬ ‫دیشب با مترو برگشتیم مسافرخونه ‪ ،‬جلوی ورودی مترو هم گیت‬ ‫داشت و باز همون جریان بازرسی و الی آخر‬ ‫مترو هم که در حد انفجار شلوغ ! برای هر مسیری یه مبلغ خاصی‬ ‫پول بلیط بود و بلیط هاش��م سکه های سیاهی بود که باید موقع‬ ‫خرج از مترو مینداختیم توی گیتهای خروجی تا در برومون بار بشه‪.‬‬ ‫خالصه امروز هم با اینکه ساعتمون زنگ زد اما متوجه روز شدن‬ ‫نشدیم و توی فضای تاریک و بسته اتاق تا ظهر خوابیدیم ‪.‬فضای‬ ‫شهر دهلی هم چندان روشن نمیشد و به خاطر مه زیاد همیشه نیمه‬ ‫روشنه ‪ .‬امروز با مترو رفتیم قلعه و معبد تاریخی آکشاردام ‪ ،‬هم به‬ ‫خاطر شلوغی بیش از حد و هم اینکه اجازه ورود دوربین رو به اونجا‬ ‫نداشتیم ‪ ،‬واردش نشدیم و برگشتیم ‪.‬‬ ‫غذاهای اینجا از الودگیش که بگذریم به شدت تنده ‪ ،‬البته گروه ما‬ ‫هم چندان مشکلی با تندی غذا نداریم ‪ .‬دیشب توی یه غذاخوری‬ ‫که مال مسلمونا بود غذا خوردیم ‪ ،‬خیلی از غذا خوریهای دیگه تمیز‬ ‫تر و مناسب تر بود ‪ .‬جالب اینکه در کنار غذا نون هم طبخ میشد و‬ ‫قیمت خیلی مناسبی هم داشت ‪.‬‬ ‫روز چهارم” دو شنبه دوازدهم دی نود ”‬ ‫دیشب آخرین شبمون توی اون مسافرخانه بود ‪،‬‬

‫امروز تحویلش دادیم ‪ ،‬راهی خانه فرهنگ ایران شدیم ‪،‬‬ ‫در خانه فرهنگ آقای رضایی ( کارشناس فرهنگی خانه فرهنگ )‬ ‫از ما به گرمی استقبال کرد ‪ ،‬با آقای دهگاهی ( رییس خانه فرهنگ‬ ‫جمهوری اسالمی ایران در دهلی نو ) مالقاتی داشتیم و برنامه سفر‬ ‫رو برای ایشون توضیح دادیم و ایشون هم در خصوص ادامه مسیر‬ ‫و برنامه هایی که می تونس��تیم داشته باشیم صحبتهایی کردند ‪.‬‬ ‫با آقای علیرضا قزوه ( ش��اعر معاصر کشورمون ) که رئیس مرکز‬ ‫تحقیقات زیان و ادبیات فارسی رایزنی فرهنگی جمهوری اسالمی‬ ‫ایران در اینجاست هم مالقاتی داشتیم که حضور ایشون در اینجا‬ ‫برامون خیلی جالب بود ‪.‬‬ ‫چند قرار برای مصاحبه مطبوعاتی و تلویزیونی برای فردا از طریق‬ ‫خانه فرهنگ هماهنگ شد و قرار بر این شد که بعد از گرفتن ویزای‬ ‫بنگالدش ‪ ،‬به سمت آگرا حرکت کنیم ‪ .‬احتماال یکی دو روز دیگه‬ ‫توی دهلی هستیم ‪ .‬این پست ‪ ،‬اولین پست این سایته و چون دو‬ ‫سه روزی دسترسی به نت نداشتیم خیلی فشرده شد ‪.‬‬ ‫دوباره تشکر می کنیم از آقای رفایی ( رئیس حوزه هنری خراسان‬ ‫رض��وی ) ‪ ،‬آق��ای امینی مش��هدی ( رئیس س��ازمان فرهنگ و‬ ‫ارتباطات اس�لامی خراسان رضوی ) ‪ ،‬آقای هادی مظفری ( مدیر‬ ‫امور هنری و فرهنگی شهرداری مشهد ) ؛ آقای معیری ( مدیریت‬ ‫محترم شرکت آرکانسیل ) ‪ ،‬به خاطر حمایت های صمیمانه شان‬ ‫و همینطور سید مجتبی خاتمی عزیز ‪ ،‬حامد معدولیت ‪ ،‬محمود بازدار‬ ‫‪،‬علی رحیمی (فروشگاه شیرپال ) ‪ ،‬حبیب اشتری ‪ ،‬خسرو یوسفی ‪،‬‬ ‫محمد تاجران و همه دوستانی که شرمنده شون هستم که فرصت‬ ‫نگارش اسم تک تکشون نیست ‪ .‬این پست در خانه فرهنگ ایران‬ ‫در دهلی نوشته شد ‪ ،‬امروز دوشنبه ‪ ،‬ساعت پنج و نیم به وقت دهلی‬ ‫و سه و نیم بعد از ظهر به وقت تهران ‪.‬‬

‫‪33‬‬


‫استودیوکوچه‬

‫قابل توجه فعاالن مدنی و رسانه ای‬ ‫مقیم واشینگتن‪ ،‬مریلند و ویرجینیا‬

‫بی شک بار ها پی ش آمده است که برای برنامه های خود قصد مصاحبه یا تهیه‬ ‫یک برنامه تلوزیونی داشته اید اما به دلیل هزینه های باالی استودیویی یا تن‬ ‫به کیفیت پایین داده اید و یا از اجرای ان منصرف شده اید‪.‬‬

‫تخفیف ویژه برای برنامه های دوره ای‬ ‫ما به شما پیشنهادی داریم‬

‫در صورتی که می خواهید میزگردی به راه بیندازید‬

‫گفت و گو یا بحثی را به صورت تصویری تهیه کنید‬

‫یا جلسه پرسش و پاسخی را برنامه ریزی کنید‬

‫استودیو تصویری و صوتی رادیو کوچه آماده ارایه خدمات به شما است‬

‫ارایه خدمات برای شما که تلوزیون در سایر نقطه های ایاالت متحده دارید و گزارشی‬

‫از شرق آمریکا می خواهید‬

‫با تعیین وقت قبلی شما فقط میهمان خود را هماهنگ کنید و بقیه کار را به ما بسپارید‬ ‫بسته ویدیویی تدوین شده با توجه به نوع سفارش شما‬

‫تیم گزارش تصویری کوچه آمده پوشش تمامی برنامه های شما در تمام‪ ۲۴‬ساعت شبانه روز است‬ ‫با هزینه مناسب برای تلوزیون های اینترنتی و شبکه های اجتماعی‬

‫اتاق صدا برای مصاحبه استودیو تصویر با امکان میزگرد برای شش میهمان و ده بیننده‬ ‫امکان ضبط برنامه های تک نفره هم چنین دوبله فیلم ها و زیر نویس تهیه گزارش‬ ‫تصویری از مراسم و برنامه های شما در سطح منطقه ادیت و تدوین فیلم توسط تیم برنامه ساز‬

‫در استودیو کوچه‬

‫با ما در تماس باشید ‪۷۰۷۷۳۶۶۱۶۳‬‬ ‫‪contact@koochehmail.com‬‬ ‫‪34‬‬

‫امیر و کاملیا‬ ‫تصاویر منتش��ر شده از تخت‌جمش��ید بیان می‌کند‬ ‫ک��ه دیواره‌های بازس��ازی ش��ده گل��ی در محوطه‬ ‫تخت‌جمش��ید دچار ترک‌خوردگی ش��ده و وضعیت‬ ‫دیواره‌های موزه ایجاد شده در این محوطه باستانی‬ ‫نیز چندان مناس��ب نیس��ت‪ .‬در تصاویر انتشار یافته‬ ‫هم‌چنین نشان داده شده که بخشی از دیواره سنگی‬ ‫در قس��مت پلکان تخت جمشید مزین به گل‌های‬ ‫لوتوس و گل‌های انار‪ ،‬دچار ترک‌خوردگی شده است‪.‬‬ ‫در این میان قسمت‌های مربوط به ستون‌ها در بخش‬ ‫بازسازی شده نیز وضعیت خوبی ندارند‪ .‬ترکسنگ‌ها‪،‬‬ ‫یکی از عظیم‌ترین بناهای سنگی جهان را در معرض‬ ‫خطر ریزش قرار داده است‪.‬‬ ‫نفوذ آب باران در بخش‌های گوناگون تخت جمشید‬ ‫و ایجاد نم ش��دید در بنا موجب ش��ده است که هر‬ ‫ساله سنگ‌های دو هزا‌رو‌پانصد ساله این بنای ملی‬ ‫و تاریخی متالش��ی ش��وند‪ .‬عدم اجرای راه‌کارهای‬ ‫مناس��ب برای هدایت آب باران در تخت جمش��ید‬ ‫باعث شده است که هر س��اله با شروع بارندگی‌ها‪،‬‬ ‫محوطه‌های گوناگون این بنا به استخرهای بزرگی‬ ‫تبدیل که در نهایت منجر به متالشی شدن سنگ‌ها‬ ‫و نابودی کلی تخت جمشید شود‪.‬‬ ‫ته ستون‌ها در کاخ سد‌س��تون شدن متالشی شده‬ ‫اس��ت‪ .‬دیوارهای خش��تی مجموعه تخت جمشید‬ ‫هم که در کنار آثار س��نگی ق��رار دارند‪ ،‬باعث نفوذ‬ ‫س��ریع‌تر رطوب��ت از پایین به این آثار می‌ش��وند و‬ ‫اضمحالل سنگ‌ها را سریع‌تر و تکمیل‌تر می‌کنند‪.‬‬ ‫در بنای خزانه و قس��مت جنوب ش��رقی کاخ بنایی‬ ‫که به اش��تباه آن‌را حرم‌سرا می‌خوانند‪ .‬هیچ‌گونه راه‬ ‫خ��روج آب وجود ندارد‪ ،‬چه در س��طح و چه در پی‬ ‫بنا هم‌چون اس��تخر بزرگی است چنان‌که در طول‬ ‫سال ش��اهد متالشی شدن این آثار سنگی هستیم‪.‬‬ ‫آثار شوره‌زدگی بر اثر نمکی که از سنگ خارج شده‬ ‫و مربوط به نم بیش از اندازه است‪.‬‬ ‫هر س��ال تعداد زیادی از این آثار متالش��ی می‌شود‬ ‫و از زمان خاک‌ب��رداری این بناها تاکنون هیچ‌گونه‬ ‫راه‌کاری برای خارج کردن به موقع این آب‌ها انجام‬ ‫نگرفته‪ ،‬مساله مهم رطوبت است‪ ،‬رطوبتی که با خود‬ ‫آالینده‌های ش��یمیایی مختلف��ی دارد‪ ،‬رطوبتی که‬ ‫آمدنش س��فیر اضمحالل فساد تدریجی و متالشی‬ ‫ش��دن س��نگ‌های بجا مانده از تمدن بزرگ ایران‬ ‫است‪.‬‬ ‫راه‌حل‌هایی جهت حفاظت از بناها در مقابل رطوبت‬ ‫در تخت جش��مید اجرا ش��ده مانند سایبان فلزی بر‬ ‫روی پلکان ش��رقی کاخ آپادانا و پلکان شمالی کاخ‬ ‫شورا‪ ،‬ایجاد کانال هواکش پشت پلکان شرقی کاخ‬ ‫آپادانا‪ ،‬ایجاد سایبان فلزی بر روی نقش برجسته بار‬ ‫عام در بنای خزانه و ایجاد کانال هوا در پش��ت این‬ ‫اثر‪ ،‬الیروبی آبروهای اصلی صفه تخت جمشید در‬ ‫س��ال‌های ‪ ۱۳۸۱‬و ‪۱۳۸۴‬قرار بودباز شود‪ .‬که البته‬ ‫هنوز راه اصلی خروجی این آبروها باز نشده ومعلوم‬ ‫است که این کار انجام نخواهد گردید‪.‬‬


‫روند سریع نابودی تخت جمشید‬

‫بی‌توجهییانابودیتختجمشید‬

‫این امر باعث شده که کارشناسان بر این نکته تاکید کنند که‬ ‫به رغم این‌که تا به حال کنش��ی برای نم‌زدایی و جلوگیری‬ ‫از ناب��ودی بنا انجام نپذیرفته اس��ت‪ ،‬اکنون خطر بزرگی بر‬ ‫اث��ر رخنه نم درتخت‌گاه تخت جمش��ید‪ ،‬این بنای با ارزش‬ ‫را تهدید می‌کند که به مرور زمان و با گذش��ت س��ال‌های‬ ‫متمادی و رخنه نم بیش‌تر در سنگ‌ها و پی بناهای موجود‬ ‫روندنابودی سریع‌تر می‌شود‪.‬‬ ‫بارش باران در منطقه تخت جمشید زیاد است و آب در سطح‬ ‫حیاط‌‌ه��ا‪ ،‬داخل کاخ‌ها و در خیابان‌ها و جای جای این صفه‬ ‫که حدود ‪ ۱۲۵‬هزار متر مربع اس��ت جمع می‌شود آب باران‬ ‫در مناطق پست جمع می‌شود و به دلیل این‌که پی بناها در‬ ‫اکثر نقاط صفه از خاک وشن و سنگ‌های دوریز پر شده به‬ ‫راحت��ی آب در آن‌ها نفوذ کرده و به آب انبارهای زیرزمینی‬ ‫تبدیل می‌شود‪.‬‬ ‫این آب انبارها در تمام طول سال به خاطر این‌که راه خروجی‬ ‫ندارند‪ ،‬ماندگار هس��تند و از راه‌های مختلفی در سنگ‌های‬ ‫دیواره‌ه��ا و بناهای موجود نفوذ می‌کنن��د و معمولن اثرات‬ ‫رطوبت درتمام صفه در فصل‌های مختلف حتا تابستان قابل‬ ‫مش��اهده اس��ت‪ .‬آب گردآمده از باران که از قسمت شمال‬ ‫شرقی صفه از کوه رحمت به پایین سرازیر می‌شود نیز به آب‬ ‫انبارهای زیرزمینی اضافه می‌شود‪ ،‬مقدار کمی از این آب‌ها‬ ‫بخار و مقداری نیز از طریق کانال‌های آب‌روهای زیرزمینی‬ ‫به تازگی به بیرون صفه هدایت می‌شوند اما قسمت اعظمی‬ ‫از آب‌ها در پی بناها نفوذ کرده و در تمام طول س��ال اثرات‬ ‫مستقیمی بر سنگ‌های دو هزار و پانصد ساله تخت جمشید‬ ‫می‌گذارند‪.‬‬ ‫آب‌روهای اصلی صفه در تمام طول س��ال رطوبت خاصی‬ ‫دارن��د و چنان بخار آب در آن‌ها وجود دارد که نفس را تنگ‬ ‫می‌کند به طوری‌که دیوارهای این آب‌روها همیش��ه خیس‬ ‫هستند و فقط قسمت‌هایی از این آبروها که در سطح باالتری‬ ‫از صف��ه قرار می‌گیرند‪ ،‬رطوبت کم‌تری در آن‌ها وجود دارد‪.‬‬ ‫شن و س��نگ‌ریزه‌هایی که در محوطه صفه تخت جمشید‬ ‫ریخته ش��ده تا از گل‌آلود شدن آثارجلوگیری کند و عبور و‬ ‫مرور بازدیدکنندگان در فصل زمستان راحت‌تر باشد یکی از‬ ‫عامل‌های مهم جمع ش��دن آب و نفوذ در پی‌صفه به شمار‬ ‫می‌روند و اگر انشعاب‌های کوچکی از آب‌روها هم در سطح‬ ‫صفه تخت جمشید ساخته ش��ود تا آب باران را جمع آوری‬ ‫کند‪ ،‬اگر درپوش‌های مناس��بی نداش��ته باشد به وسیله این‬ ‫شن‌ها پر می‌شوند و راه جریان آب را می‌گیرند‪.‬‬ ‫در پ��ی بررس��ی‌های مکرر ب��ر روی صفه تخت جمش��ید‬ ‫راه‌کارهای��ی که جهت جلوگیری و کم کردن اثرات رطوبت‬ ‫در آث��ار تاریخی مذکور می‌توان به کار گرفت در چند بخش‬ ‫می‌توان مورد توجه قرار داد که ش��امل ایجاد انش��عاب‌های‬ ‫کوچک آبروهای سطحی در محوطه‌هایی که پست‌تر هستند‬ ‫به صورتی که آب جمع آوری شده را به کانال‌های اصلی‬ ‫آبروهای زیرزمینی هدایت کنند‪ ،‬ش��یب‌بندی محوطه‌های‬ ‫بناها به صورتی که آب به داخل انشعاب‌های فرعی آب‌روها‬

‫جمع شود‪ ،‬باز کردن و الیروبی راه اصلی خروجی آب‌روهای‬ ‫زیرزمینی تخت جمش��ید به خارج از صف��ه ‪ ،‬ایجاد راه آب‬ ‫مناس��ب جهت خروج آب‌های جمع ش��ده در بنای خزانه و‬ ‫کاخ دروازه ملل و قس��مت جنوبی ش��رقی بنای حرم‌سرا و‬ ‫دیگر قسمت‌های آب‌گیرصفه که تا به حال هیچ‌گونه اقدامی‬ ‫برای خروج آب‌های این قسمت‌ها نشده‪ ،‬جداسازی و ایجاد‬ ‫درزهایی بین دیوارهای خشتی وسنگی‌بناها به طریقی که‬ ‫هیچ‌گونه ارتباطی با یک‌دیگر نداشته باشند و… البته این‬ ‫روش‌ها دشوار ولی ثمر بخش است‪.‬‬ ‫کارش��ناس میراث فرهنگی عنوان کرد‪ :‬در تخت‌جمش��ید‬ ‫گروهی متشکل از چهار نفر کارشناس در رشته‌های مرمت‪،‬‬ ‫زمین شناس و کارشناس گروه حفاظت و مرمت را تشکیل‬ ‫می‌دهند اما متاس��فانه از زمانی که این کارشناسان وارد فاز‬ ‫اجرایی کار ش��ده‌اند آثار تاریخی تخت جمشید بیش‌تر در‬ ‫معرض خطر قرار گرفته زیرا این کارشناسان صرفن دروس‬ ‫تئ��وری را یاد گرفته‌ان��د و وقتی آن‌ها را ب��ه کار می‌بندند‬ ‫متاس��فانه نتیجه خوبی نمی‌دهد و ای��ن امر در موضوعاتی‬ ‫نظیر شکسته ش��دن سنگ جان پناه کاخ سه دروازه که به‬ ‫تعداد قطعات زیادی تبدیل ش��د و با چس��ب سنگ به هم‬ ‫وصل شد را می‌توان مشاهده کرد‪.‬‬ ‫وی با اش��اره به این‌که شوربختانه هنوز روش‌های مدرن و‬ ‫بین‌المللی در تخت‌جمش��ید مورد به‌کار گرفته نشده است‪.‬‬ ‫ب��ا از بین ب��ردن و یا کم ک��ردن رطوبت در آث��ار تاریخی‬ ‫تخت‌جمشید می‌توان اقدام بزرگی در جهت رفع اضمحالل‬ ‫این آثار برداشت به گونه‌ای که به جرات می‌توان گفت اگر‬ ‫این امر صورت پذیرد‪ ،‬ریشه نابودی این آثار را خشکانده‌ایم‪.‬‬ ‫می‌توان گفت رطوبت منبع ایجاد گل‌س��نگ اس��ت از این‬ ‫رو بای��د به صورت خاص به این ام��ر توجه کرد و رطوبت‬ ‫را خش��کاند چراکه تمام عوامل خاص و عموم فس��ادهای‬ ‫تدریجی در س��نگ‌های تاریخی تخت جمشید از رطوبت‬ ‫نشات می‌گیرد‪.‬‬ ‫درس��ت است که تمام این اتفاقات که در تخت جمشید بر‬ ‫روی سنگ‌های تاریخی بی‌مانند رخ می‌دهد اثرات ناشی از‬ ‫هوازدگی است اما عامل مهم آن نیز بی‌تجربگی یا به بیان‬ ‫به‌تر کمبود اطالعات الزم توس��ط کارشناسان امر در گروه‬ ‫حفاظت و مرمت بنیاد پژوهش��ی پارسه پاسارگاد ومدیریت‬ ‫داخلی این آثار به ش��مار می‌رود که مانع می‌ش��ود بهترین‬ ‫مرمت‌کاران که هر کدام بین ‪ ۱۸‬تا ‪ ۱۰‬س��ال س��ابقه کار‬ ‫در هم��ه جای ایران را دارند‪ ،‬وارد کار ش��ده و از مس��ایلی‬ ‫چون دفع رطوبت آب‌های س��طحی که باعث یخ بر شدن‪،‬‬ ‫تورق سطوح سنگ‌هایی که هر کدام نقوش برجسته‌های‬ ‫بی‌نظیری دارند‪ ،‬شوره زدن و جدا شدن الیه سطحی سنگ‪،‬‬ ‫تغییر رنگ س��طوح بر اثر رش��د انواع مختلف گل‌سنگ بر‬ ‫اثررطوب��ت و چندین و چند عامل مهم دیگر را پیش‌گیری‬ ‫کنند‪ .‬یکی از دیگر عوامل نم باالی بیش از اندازه‪ ،‬افزایش‬ ‫آب‌های زیر زمینی بر اثر ساخت سد سیوند می‌باشد‪ .‬وسبب‬ ‫نابودی پاسارگاد و تخت جمشید در دراز مدت است‪.‬‬

‫افزوده ش��دن بر میزان ترک‌های موجود در س��ازه‌های‬ ‫تخت جمش��ید زمانی که از پلکان‌ها وارد تخت جمشید‬ ‫می‌ش��ویم در دروازه مل��ل س��تون‌هایی وج��ود دارد که‬ ‫ترک‌خوردگی‌ه��ای آن‌ها جدید اس��ت‪ .‬به م��رور زمان‪،‬‬ ‫سنگ‌ها تحت‌تاثیر فرسایش‪ ،‬باران‌های اسیدی و شرایط‬ ‫آب و هوایی‪ ،‬فسیل شده و یک‌سری ترک‌هایی در آن‌ها‬ ‫به‌وج��ود می‌آید که به‌دلیل کنت��رل نکردن این وضعیت‬ ‫از س��وی مس��ووالن و متخصصان‪ ،‬ترک‌ه��ا روز به وز‬ ‫بیش‌تر می‌ش��ود‪ .‬که این عدم توجه از قرار عمدی‌است‪.‬‬ ‫در دیواره‌ه��ای دروازه ناتمام ترک‌هایی دیده می‌ش��ود‬ ‫و عالوه بر این‪ ،‬کاخ صد س��تون نی��ز ترک‌های زیادی‬ ‫برداشته که به راحتی قابل مشاهده است‪.‬‬ ‫در گذش��ته نیز تخت جمش��ید ترک‌هایی داش��ته اما با‬ ‫مش��اهده ترک‌های مختلف در این بن��ا می‌توان متوجه‬ ‫ش��د که بیش‌تر آن‌ها مرب��وط به زمان حال اس��ت‪ .‬در‬ ‫درگاه ورودی کاخ موزه ش��کاف‌ها و ترک‌های متعددی‬ ‫در بخش شرقی این بنا قابل مشاهده است که حتا باعث‬ ‫انحنای یک س��تون شده است‪ .‬اگر این روند ادامه داشته‬ ‫باشد در آینده‌ای نه چندان دور با فروپاشی نمای کنونی‬ ‫روب��ه‌رو خواهیم بود زیرا هر لحظه بر ترک‌های س��نگ‬ ‫یا دیواره‌ها افزوده می‌ش��ود‪ .‬شیوه نگه‌داری از سازه‌های‬ ‫بازمانده از تمدن باس��تانی ایران در تخت‌جمشید همواره‬ ‫م��ورد انتقاد باستان‌شناس��ان و کارشناس��ان حفاظت از‬ ‫بناهای تاریخی بوده اس��ت‪ .‬اکنون خبر افزایش ترک‌ها‬ ‫در سازه باستانی تخت‌جمشید بار دیگر مطرح شده است‪.‬‬ ‫باستان‌شناس��ی که کاوش‌ها و بررس��ی‌های بس��یاری در‬ ‫تخت‌جمش��ید انجام داده اس��ت در گفت‌وگو با هم‌شهری‬ ‫ماجرای ترک خوردن س��نگ‌ها در این س��ازه باس��تانی را‬ ‫موضوعی جدید ندانس��ت‪ .‬متاسفانه س��تون‌ها و سازه‌های‬ ‫تخت‌جمش��ید در حال ترک خوردن اس��ت و هیچ‌کس نیز‬ ‫پاس��خ‌گوی این وضعیت نیست‪ .‬این موضوع جدید نیست‪.‬‬ ‫به‌عنوان مثال در مدت ‪۴‬سالی که به تخت‌جمشید می‌رفتم‬ ‫یکی از ساقه ستون‌ها که به زمین افتاده بود از هم پاشید و‬ ‫ده‌ها سال است که همین وضعیت در تخت‌جمشید جریان‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫وی ب��ا تاکید بر لزوم اس��تقرار تیم حفاظت از س��نگ‌ها در‬ ‫محوطه تاریخی تخت‌جمش��ید گفت‪ :‬اگ��ر خوش‌بینانه به‬ ‫موض��وع نگاه کنیم باید بگویم که با ادامه این وضعیت ‪۵۰‬‬ ‫سال دیگر تنها یک کپه خاک از تخت جمشید باقی می‌ماند‪.‬‬ ‫روش‌هایی برای حل مشکل باکتری‌هایی که طی سال‌ها‬ ‫در میان س��نگ‌های تخت جمشید ماندگار شده و مشغول‬ ‫خوردن س��نگ‌های این بنای باستانی هستند وجود دارد و‬ ‫با ترکیبات ش��یمیایی می‌توان میکروارگانیسم‌های موجود‬ ‫در س��نگ‌های تخت جمش��ید را از بین برد ولی متاسفانه‬ ‫هیچ‌کس به فکر نیست‪.‬‬ ‫درحالی‌ک��ه کامیار عبدی نیز نس��بت ب��ه بی‌توجهی‌ها در‬ ‫نگه‌داری تخت جمش��ید گالیه دارد‪ ،‬محمد اسدپور‪ ،‬مدیر‬ ‫انجمن دوس��ت‌داران میراث فرهنگی مرودشت اعالم کرد‪:‬‬ ‫اگر ترک‌ها به‌صورت گسل و شکاف باشد و یکی از کاخ‌ها‬ ‫تخریب ش��ود‪ ،‬دیگر نمی‌توان کاری انج��ام داد و ضروری‬ ‫است که کارشناس��ان راه‌کارهایی اساسی برای حفاظت از‬ ‫تخت جمشید ارایه بدهند‪.‬‬ ‫‪35‬‬


‫تالش سپاه برای نابود کردن ارتش‬

‫مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر‬ ‫می‌ش��ود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان‬ ‫رادیو اس��ت که می‌تواند از هر گروه یا دس��ته و یا مرامی‬ ‫باشد‪ .‬نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو‬ ‫کوچه نیس��ت‪ .‬اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش‬ ‫دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید‪.‬‬ ‫امیر مهربان‬ ‫ارت��ش ایران چ��ه در طی انقالب و چه پ��س از انقالب‬ ‫اس�لامی ‪ 57‬یکی از مهم‌ترین سدها در برابر پیش‌روی‬ ‫دیکتاتوری و اس��تبداد خودکامگان بوده است‪ .‬در عرصه‬ ‫ی انقالب س��ازمان ارتش ک��ه ماموریت خود را حفاظت‬ ‫از مرزهای ایران در برابر دش��منان خارجی می‌دانست با‬ ‫وفادار ماندن به ای��ن ماموریت و عدم مداخله در‬ ‫س��رکوب مردم اساس��ی‌ترین نقش را در راستای‬ ‫پیروزی انقالب ایفا ک��رد و پس از انقالب نیز با‬ ‫دالوری و فداکاری و درایت پرسنل کارآزموده‌ی‬ ‫ارتش بود که کش��ور ای��ران در مقابل متجاوزین‬ ‫عراق��ی محفوظ ماند‪ .‬با این ح��ال از همان آغاز‬ ‫حکوم��ت جمه��وری اس�لامی هم��واره تمامی‬ ‫نیروهای��ی که در پی برپایی اس��تبداد جدیدی بر‬ ‫مبن��ای ایدئولوژی‌ه��ای کذایی چپ و راس��ت و‬ ‫التقاط��ی مدنظرش��ان بودند‪ ،‬به ارتش به چش��م‬ ‫دشمنی که باید از پای درآید نگریسته‌اند‪ .‬این معنا‬ ‫را می‌توان با مرور رفتار س��ازمان مجاهدین خلق‬ ‫و گروه‌ه��ای تحت نفوذ ش��وروی و مذهبی‌های‬ ‫افراط��ی در س��ال‌های ‪ 58‬و ‪ 59‬بخوبی دریافت‬ ‫و ب��ا درنگی کوتاه‪ ،‬اوج تزوی��ر این گروه‌ها برای‬ ‫انحالل ارتش آشکار خواهد شد‪.‬‬ ‫از س��وی دیگر گروهی که پس از انقالب قدرت‬ ‫را در دس��ت گرفتند نیز هیچ‌گاه ارتش را از جنس‬ ‫خ��ود ندانس��تند و با بیم و ه��راس از آن‪ ،‬تالش‬ ‫برای ایجاد قطب نظامی دیگری با عنوان س��پاه‬ ‫پاسداران جمهوری اسالمی را آغاز کردند‪ .‬لیکن‬ ‫هوشمندی آیت‌اله خمینی و تالش‌های نخستین‬ ‫رییس جمهوری در دهه‌ی ابتدایی عمر جمهوری‬ ‫اسالمی مانع از رس��یدن آسیب بنیادی به ارتش‬ ‫شده بود‪ .‬پس از فوت ایشان اما حاکمان جدید که‬ ‫نه از کاریزمای دینی و توان رهبری امام بهره‌مند‬ ‫بودند و نه از پش��توانه‌ی سازمانی محمدرضا شاه‬ ‫که باالخره خودش ارتش��ی بود و به هر حال جزو سلسله‬ ‫مراتب بود‌‪ ،‬با تکیه بر قطب نظامی جدیدالتاسیس به مرور‬ ‫بر حوزه ی نفوذ س��پاه افزودند‪ .‬تازه این روزهاست که از‬ ‫نی��ات آقای خامنه‌ای در روزهای نخس��تین رهبریش در‬ ‫جلوگیری از تالش رفسنجانی و دیگران برای ادغام سپاه‬ ‫در ارتش که با موافقت آیت‌اله خمینی در آس��تانه‌ی اجرا‬ ‫شدن بود‪ ،‬پرده برداشته می‌شود‪.‬‬ ‫و اما س��پاه ک��ه در عرصه‌ی نظامی خ��ود را قابل قیاس‬ ‫‪36‬‬

‫ب��ا ارتش نمی‌دی��د برای اف��زودن بر اقت��دارش پای در‬ ‫عرصه‌ه��ای فرهنگ و اقتصاد و سیاس��ت نه��اد و بزور‬ ‫کالش��ینکف و ش��نود توانس��ت ظرف دو دهه ب��ا نابود‬ ‫ک��ردن اقتصاد ملی‪ ،‬بر امور کالن مملکت مس��لط گردد‬ ‫و این��ک با ه��دف برق��راری کامل دیکتات��وری نظامی‬ ‫می‌خواه��د گام پایانی را در بلند م��دت با انحالل ارتش‬ ‫بردارد‪ .‬ظرف دو سال گذشته و پس از کودتای انتخاباتی‪،‬‬ ‫یکی از کابوس‌های کودتاگران پیوس��تن ارتش به صف‬ ‫ملت و ریخته ش��دن ترس ارتش��یان از مقاومت در برابر‬ ‫حکومت بوده و هس��ت و باتوجه به احس��اس قدرتی که‬ ‫اکن��ون در اثر گوش بفرمانی مف��رط فرماندهان تحمیلی‬ ‫ارتش به حاکمیت دست داده‪ ،‬کودتاچیان درصدد از پیش‬ ‫روبرداش��تن ارتش برآمده‌اند‪ .‬این پ��روژه که در حقیقت‬

‫سال‌هاست کلید خورده چند زیرمجموعه را در بر دارد‌‪:‬‬ ‫الف‌) مدت‌هاس��ت ک��ه حکومت با ع��دم پرداخت حقوق‬ ‫و مزایای کافی به پرس��نل س��ازمانی ارتش از یک‌سو و‬ ‫از س��وی دیگر در نظ��ر گرفتن مزای��ای فوق‌العاده برای‬ ‫نیروهای سپاه دست به تضعیف روانی و تخریب سازمان‬ ‫یافته‌ی ارتش زده است‪.‬‬ ‫ب‌) پیش از این‌ه��ا از نظر نظامی ارتش به‌عنوان نیروی‬ ‫واجد س�لاح‌های س��نگین و توان دفاعی اصلی کشور و‬

‫وبالگستان‬

‫س��پاه دارای سالح‌های س��بک و س��ازمانی شبه‌نظامی‬ ‫شناخته می‌شد اما درحال حاضر این معادله برعکس شده‬ ‫و بودجه‌ی نظامی و سالح‌ها و موشک‌های اصلی کشور‬ ‫در اختیار سپاه قرار داده شده است‪.‬‬ ‫ج‌) حکوم��ت با انتصاب فرمانده��ان کاملن مطیع و نفوذ‬ ‫دادن عناصر س��پاهی در موقعیت‌های حس��اس سازمان‪،‬‬ ‫بدنه‌ی ارتش را در راه پی‌گیری خواس��ته‌های اقتصادی‬ ‫خود خلع س�لاح کرده اس��ت و این موضوع در حدی اثر‬ ‫گذاشته که فرماندهان کنونی ارتش به‌شدت بین پرسنل‬ ‫منف��ور و ب��دون جاذبه ش��ده‌اند و انتقاد از چاپلوس��ی و‬ ‫ترسویی این افراد امری همگانی شده است‪.‬‬ ‫با این اوصاف و به‌دنبال این زمینه‌س��ازی گس��ترده که‬ ‫نش��ان از برنامه‌ی بلندم��دت حاکمان وس��پاهیان برای‬ ‫نابودی ارتش دارد از س��ال گذشته بخش پایانی‬ ‫این سناریو بدین صورت به اجرا درآمده است ‪.‬‬ ‫‪ – 1‬حذف لش��کرها و مس��تقل شدن تیپ‌های‬ ‫ارتش و در عین حال تبدیل لش��کرهای س��پاه‬ ‫پاسداران به س��پاه (یادآوری می‌شود یک ارتش‬ ‫مجموع چند س��پاه‪ ،‬س��پاه مجموع چند لش��کر‪،‬‬ ‫لشکر مجموع چند تیپ و به همین ترتیب هنگ‬ ‫و گردان و گروهان و دسته و جوخه و نفر است‪).‬‬ ‫مستقل شدن تیپ‌ها مهم‌ترین بخش این پروژه‬ ‫را ش��کل می‌ده��د چرا که تیپ‌ه��ای کوچک و‬ ‫تضعیف ش��ده به‌راحتی قابل ادغام در سپاه‌های‬ ‫جدیدالتاسیس سپاه پاسداران خواهند بود‪.‬‬ ‫‪ – 2‬بازنشس��ته کردن زودهنگام پرس��نل جنگ‬ ‫دیده‌ی ارتش و حتا بازنشس��تگی با بیست سال‬ ‫سنوات خدمتی برای تخلیه‌ی ارتش از نیروهای‬ ‫باتجربه و قدیمی‬ ‫‪ – 3‬عدم پذیرش پرسنل جدید و جوان و کاهش‬ ‫ش��دید ورودی ارتش و هم‌چنین افزایش عجیب‬ ‫نیروگیری در سپاه‬ ‫‪ – 4‬ع��دم افزایش دس��ت‌مزد پرس��نل ارتش و‬ ‫تحقیر ایش��ان و ایجاد ذهنیت منفی از ارتش در‬ ‫اذهان م��ردم با این هدف ک��ه ارتش عالوه بر‬ ‫از دس��ت دادن جاذبه برای ورود نیروهای جوان‬ ‫دچار ری��زش و افت روحی��ه‌ی خدمتی و درگیر‬ ‫روزمره‌ترین امور و لنگ صبحانه و ناهار بود‪.‬‬ ‫‪ – 5‬عدم ترفیع درجه از س��رهنگ به باال برای‬ ‫ارتش و پخش فله‌ای س��رداری در سپاه با شدت‬ ‫دوچندان‬ ‫یکی از نکات تاس��ف‌آور مربوط به حذف لش��کرها آواره‬ ‫ش��دن بس��یاری از پرس��نل ارتش اس��ت که در منازل‬ ‫سازمانی ساکن هستند و به‌خاطر حقوق پایین هیچ‌گاه از‬ ‫توان خانه‌دار ش��دن برخوردار نشده‌اند‪ ،‬در حالی که سپاه‬ ‫از اموال مردم به پایین‌ترین پرسنل خود زمین را به‌هم‌راه‬ ‫وام طوالنی مدت و بدون بهره‌برای س��اخت وساز واگذار‬ ‫می‌کند‪.‬‬


‫نگاهی به روایت‌های داستانی در ادیان‬

‫علی فرح‌بخش‬ ‫داس��تان و داس��تان‌پردازی در جهان‪ ،‬ریش��ه‌ای کهن دارد‪.‬‬ ‫به نظر می‌رس��د که در قرن‌های گذش��ته‌ی تاریخ بشری‪،‬‬ ‫داس��تان‌گویی روشی بوده‌است برای آموزش نسل‌های بعد‪.‬‬ ‫با نگاهی به کتاب‌ها و مدارک مذهبی و دینی هم‪ ،‬این مهم‬ ‫را در می‌یابیم‪.‬‬ ‫در جوام��ع باس��تانی‪ ،‬روایت‌های تجرب��ی و گاه خیالی‪ ،‬به‬ ‫ش��کل داس��تان نمود پیدا می‌کرد و حتا با پیدایش خط‪ ،‬نه‬ ‫تنها این موضوع کم‌رنگ نشد‪ ،‬بلکه شکل منسجم‌تری به‬ ‫خود گرفت‪ .‬در سه کتاب مذهبی برجسته از ادیان ابراهیمی‬ ‫یعنی «عهد عتی��ق»‪« ،‬عهد جدید» و «قرآن»‪ ،‬روایت‌های‬ ‫داستانی بسیاری به چشم می‌خورد که بیش‌تر آن‌ها ماجرای‬ ‫زندگی پیامبران ادیان ابراهیمی‌ست که در کنار تثبیت تاریخ‬ ‫یکتاپرستی‪ ،‬پیشینه‌ای از آن به‌صورت داستانی بیان می‌شود‪.‬‬ ‫در ادیان غیر ابراهیمی نظیر آیین «هندو»‪ ،‬کیش «بودایی»‪،‬‬ ‫«شینتوییسم» و «دائوییسم» نیز روایت‌های داستانی بسیاری‬ ‫وجود دارد که به‌نظر می‌رسد به دلیل افسانه‌ای بودن بسیاری‬ ‫از آن‌ها‪ ،‬بیش‌تر جنبه‌ی آموزش��ی دارن��د‪ ،‬هر چند از میان‬ ‫همین افسانه‌های کهن‪ ،‬می‌توان حقایق تاریخی بسیاری را‬ ‫در خصوص یک دوره‌ی خاص‪ ،‬بیرون کشید‪ ،‬مانند شرایط‬ ‫اجتماعی‪ ،‬اصطالحات عامیانه یا ضرب‌المثل‌ها‪ ،‬تاریخ و غیره‪.‬‬ ‫اما بیش‌تر از هر چیز‪ ،‬آن‌چه روایت‌های داستانی در بردارند‪،‬‬ ‫آموزش غیر‌مستقیم به پیروان آن دین و آیین است‪.‬‬ ‫در دوره‌ای ک��ه بیش‌تر افراد جامعه بی‌س��واد بوده و قدرت‬ ‫خواندن و نوش��تن نداشتند‪ ،‬به‌ترین راه انتقال مفاهیم آیینی‬ ‫از طریق داس��تان بوده‌است‪ ،‬خواه این روایت‌ها و داستان‌ها‬ ‫واقعی بوده‌باشند و خواه خیالی و افسانه‌ای‪.‬‬ ‫حت��ا در ایران بعد از اس�لام هم می‌توان مش��اهده کرد که‬ ‫عارفان و بزرگانی چون «جالل‌الدین محمد‌بلخی» (موالنا)‪،‬‬ ‫«سعدی»‪« ،‬فردوسی» و بسیاری دیگر از شاعران سده‌های‬ ‫گذش��ته‪ ،‬نه تنها از نظم برای بیان دیدگاه‌های خود استفاده‬ ‫می‌کردند‪ ،‬بلکه اس��تفاده از داستان برای بیان مفهوم را هم‬ ‫نادیده نمی‌گرفتند‪ .‬از مش��هورترین این م��وارد‌می‌توان به‬ ‫حکایات «گلس��تان» و «مثنوی معنوی» اشاره کرد که در‬ ‫پی هر داستان و روایت‪ ،‬پندی متناسب با آن بیان می‌شود‪.‬‬ ‫همان‌طور که ذکر شد در کتاب‌های مقدس ادیان ابراهیمی‬ ‫نظیر اسالم‪ ،‬یهودیت و مسیحیت‪ ،‬داستان‌ها بیش‌تر جنبه‌ی‬ ‫اس��تحکام تاریخ انبی��ا را دارند و در کنار آن نیز به مس��ایل‬ ‫پندآموز اش��اره شده‌است‪ .‬اما در دیگر ادیان نظیر ادیان غیر‬ ‫ابراهیمی و دین‌های آغازین‪ ،‬داستان‌ها بیش‌تر بار آموزشی‬ ‫دارند و میزان افسانه‌ای بودن‌شان بیش‌تر مشهود است‪.‬‬ ‫شرح و بیان داس��تان‌های آمده در کتاب‌های مقدس ادیان‬ ‫ابراهیم��ی نظیر قرآن‪ ،‬تک��رار مکررات اس��ت‪ ،‬لذا نگاهی‬ ‫می‌اندازیم به چند کتاب مقدس ادیان کهن مشرق زمین که‬ ‫سرشار از داستان و روایت‌های داستان‌گونه هستند‪.‬‬ ‫در آیین «شینتو» (‪ )Shinto‬که مذهب باستانی سرزمین‬ ‫ژاپن محسوب می‌شود‪ ،‬کتاب مقدس ثابتی وجود ندارد‪ ،‬البته‬ ‫این به آن معنا نیس��ت که در شینتو هیچ اثر مکتوبی یافت‬

‫نمی‌شود‪ .‬از جمله معتبرترین کتاب‌های مذهبی آیین شینتو‪،‬‬ ‫کهن‌نامه‌ای به نام «کوجیکی» (‪ )Kojiki‬است که حاوی‬ ‫قدیمی‌ترین اس��اطیر و تاریخ آغازین مردم ژاپن است‪ .‬این‬ ‫سند‪ ،‬کهن‌ترین گزارش تاریخی موجود در ژاپن می‌باشد که‬ ‫تاریخ آن به ‪ 712‬میالدی بازمی‌گردد‪« .‬کوجیکی» سرش��ار‬ ‫از داس��تان «کامی‌»ها (‪ )Kami‬یا خدایان افسانه‌ای ژاپن‬ ‫است‪.‬‬ ‫«مهابه��ارت» (‪ ،)Mahabharata‬قدیمی‌تری��ن‬ ‫منظومه‌ی کبیر حماسی هندوستان است که از آن به‌عنوان‬ ‫یک سند آیینی هندوییسم یاد می‌شود‪ .‬تاریخ نگارش این اثر‬ ‫به وضوح مشخص نیست و به باور بسیاری از پژوهش‌گران‪،‬‬ ‫این منظومه یک س��یر نگارش��ی طوالنی را ط��ی کرده و‬ ‫بخش‌های بس��یاری به آن افزوده شده تا به شکل تقریبن‬ ‫ثابتی درآمده‌است‪ .‬تمام این کتاب در یک زمان تنظیم نشده‬ ‫و محصول فکر یک ش��اعر یا یک متفکر نیس��ت‪ .‬بعضی‬ ‫محققان بر این باورند که داستان‌های موجود در این منظومه‬ ‫ب��ه دوره‌ای بس��یار قدیم‪ ،‬حت��ا دوره‌ی «ودایی» (‪Veda/‬‬ ‫‪ )Vedic‬مربوط می‌ش��ود‪ .‬به‌عبارت دیگر‪ ،‬قرن‌ها پیش از‬ ‫تنظیم «مهابهارت»‪ ،‬بیش‌تر داستان‌هایی که در این کتاب‬ ‫آمده‪ ،‬وجود داشت ‌ه و بعدها مولفان و گویندگان این حماسه‪،‬‬ ‫طی قرن‌های مختلف آن داستان‌ها را مبنای کار و اندیشه‌ی‬ ‫خود قرار دادند و پس از قرن‌ها‪ ،‬این منظومه به‌صورت فعلی‬ ‫در آمده‌است‪ .‬این اثر عظیم‪ ،‬سرشار از داستان‌ها و روایت‌های‬ ‫خدایان هندو و مملو از پندهای اخالقی کهن اس��ت که از‬ ‫مشهورترین آن‌ها می‌توان به داستان «آرجونا» (‪)Arjuna‬‬

‫و «کریش��نا»( (‪ )Krishna‬در «بهگود گیتا» (‪Bhag a‬‬ ‫‪ )vad Gita‬اش��اره کرد که صحن��ه‌ی نبردی را توصیف‬ ‫می‌کند و پندهایی از جانب «کریش��نا» (که نماد ظهور نور‬ ‫ایزدی در عالم محسوسات است) به «آرجونا» داده می‌شود‪.‬‬ ‫در آیین بودا‪ ،‬داس��تان‪ ،‬نقش��ی اساس��ی دارد‪ .‬خود «بودا»‬ ‫(‪ )Buddha‬به‌عنوان پایه‌گذار مکتب اخالقی‌اش‪ ،‬بسیاری‬ ‫از مواق��ع‪ ،‬برای بیان دیدگاه‌ها و آموزه‌هایش که به «آیین»‬ ‫یا «دارما» (‪ )Dharma‬شهرت دارد‪ ،‬ابتدا داستان کوتاهی‬ ‫ذکر و متعاقب آن‪ ،‬موضوع مورد نظرش را بیان می‌کرد‪ .‬در‬ ‫آیین «ذن» (‪ )Zen‬بودایی که از ش��اخه‌های «مهایانه»ی‬ ‫(‪ )Mahayana‬بودیس��م محسوب می‌شود‪ ،‬داستان‌های‬ ‫واقعی و خیالی بسیاری دیده می‌شود که برای رهروان آیین‪،‬‬ ‫جنبه‌ی آموزشی دارد‪.‬‬ ‫آیین «دائو» (‪ )Dao‬یا «تائو» (‪ ،)Tao‬از ادیان چین باستان‬ ‫محس��وب می‌شود‪ .‬این آیین را «الئوتزه» (‪ )LaoTze‬یا‬ ‫«استاد پیر» بنا نهاد‪ .‬در این مکتب نیز‪ ،‬از بزرگان دائوییسم‪،‬‬ ‫داس��تان‌ها و روایت‌های داس��تان‌گونه‌ی بسیاری به‌چشم‬ ‫می‌خ��ورد که ح��اوی آموزه‌های آیینی‌س��ت‪ .‬در این میان‬ ‫«چوانگ‌ت��زو» (‪ )Zhuangzi‬از ب��زرگان این آیین‪ ،‬در‬ ‫دست‌نوشته‌های خود‪ ،‬داس��تان‌های بسیار قابل توجه‌ای را‬ ‫ذکر می‌کند‪.‬‬ ‫در نهایت باید توجه داشت که داستان‌های کهن‪ ،‬چه مذهبی‬ ‫باشند و چه غیر‌مذهبی‪ ،‬هم‌‌واره برای انسان‌ها جذاب بوده و‬ ‫حاوی تجربه‌هایی در بطن خود هس��تند‪ .‬و البته خود تاریخ‬ ‫نیز‪ ،‬یک داستان است‪.‬‬ ‫‪37‬‬


‫داستان‬ ‫اکبر ترشیزاد‬ ‫همه‌چیز از تلس��کوپ دست‌ساز عطا شروع شد‪ .‬یک روز‬ ‫که سر کالس فیزیک یکی از بچه‌ها سوالی پرسید که از‬ ‫فهم و س��واد دبیر مربوطه بیش‌تر بود‪ ،‬دبیر شروع کرد به‬ ‫چرت‌ و‌پرت جواب دادن که عطا هم بلند ش��د و ش��روع‬ ‫کرد اش��تباهات دبیر را تصحیح ک��ردن‪ .‬طرف کمی که‬ ‫ادامه داد‪ ،‬دید که نه‪ ،‬حریف قدرتر از این حرف‌هاس��ت و‬ ‫ش��روع کرد به گیر دادن به عط��ا که تو این اطالعات را‬ ‫از کجا آورد‌ه‌ای‪ ،‬که بچه‌ها هم ش��روع کردند به حمایت‬ ‫از عط��ا و هر کس��ی چیزی گفت‪ .‬یک��ی گفت «آقا عطا‬ ‫کلی واسه خودش گالیله‌ست» و یکی دیگر از ته کالس‬ ‫داد زد ک��ه «آقا ما دیدیم‪ ،‬پونصد ت��ا مجله‌ی خارجی تو‬ ‫کمدش داره» و چه و چه‪ .‬این وس��ط‌ها یکی از بچه‌ها از‬ ‫دهنش پرید که «بله آقا‪ ،‬عطا یه تلس��کوپ دست‌س��ازم‬ ‫داره‪ ».‬ای��ن را ک��ه گفت‪ ،‬دبیر گیر داد ک��ه اال و بال باید‬ ‫هفته‌ی دیگر تلسکوپت را برداری و بیاوری سر کالس‪.‬‬ ‫روبه‌روی دبیرس��تان ما ی��ک آپارتم��ان چهارطبقه بود‪.‬‬ ‫خانواده‌ی طبقه‌ی باالیی یک دختر دبیرس��تانی داش��تند‬ ‫ک��ه دل همه‌ی بچه‌های ما را برده ب��ود‪ .‬هر موقع روی‬ ‫ایوان می‌آمد‪ ،‬سی تا کله می‌رفت پشت پنجره‪ ،‬برای دید‬ ‫زدن‪ .‬البته باید بگویم که طرف یک مادر گیر هم داشت‪،‬‬ ‫از آن حزب‌اللهی‌ها که نمی‌گذاشت دخترش جنب بخورد‪،‬‬ ‫از این خانم‌مجلسی‌های جانماز آب‌کش‪ .‬دختر اما خودش‬ ‫مث��ل ما سروگوش��ش می‌جنبید‪ .‬هرموقع ت��وی کوچه با‬ ‫مادرش رد می‌شدند و ما داشتیم فوتبال بازی می‌کردیم‪،‬‬ ‫به‌محض این‌که متوجه می‌شد ما از بازی دست کشیدیم‬ ‫و خیره نگاه‌اش می‌کنیم‪ ،‬شروع می‌کرد با قر و قمیش راه‬ ‫رفتن و وادادن پایین چادرش‪ ،‬طوری‌که باد بخورد تویش‬ ‫و بچرخوان��دش و دل همه‌ی ما را یک‌جا با خودش ببرد‪.‬‬ ‫گرچ��ه که همه‌ی این ماجراها چند ثانیه‌ای بیش‌تر طول‬ ‫نمی‌کش��ید و با اولین چشم‌غره‌ی مادرش‪ ،‬زود خودش را‬ ‫جمع و جور می‌کرد‪.‬‬ ‫باالخ��ره عطا تلس��کوپش را با خودش آورد س��ر کالس‬ ‫فیزیک و بعد هم دبیرمان‪ ،‬کلی ماه را با آن تلسکوب دید‬ ‫زد و ب��رای ما هم توضیحات خواب‌آوری داد که از آن‌ها‬

‫داستان کوتاه طنز‬

‫ده اردک قد و نیم قد‬

‫هیچ نفهمیدیم‪ .‬پس از آن نوبت این ش��د که یکی‌یکی با‬ ‫تلسکوپ ماه را نگاه کنیم‪ .‬بابک که رفت پشت تلسکوپ‪،‬‬ ‫خودش را زد به خریت و برای یک لحظه آن را به‌سمت‬ ‫آپارتمان دختر چرخاند‪ .‬همین اش��اره کاف��ی بود تا ماها‬ ‫همه‌چیز دست‌مان بیاید‪.‬‬ ‫کالس فیزیک که تمام ش��د و زنگ خ��ورد‪ ،‬با گروهی‬ ‫از بچه‌ها‪ ،‬پیمان را ک��ه مامور بیرون کردن دانش‌آموزها‬ ‫از ک�لاس بود خفت کردیم و ب��ا هزار جور وعده و وعید‬ ‫راضی‌اش کردیم اجازه بده��د ما ده نفر یکی‌یکی برویم‬ ‫تو و با تلس��کوپ عطا ساختمان روبه‌رو را دید بزنیم‪ .‬قرار‬ ‫گذاش��تیم عطا اول از همه برود پایین که مشکلی برایش‬ ‫درس��ت نشود‪ ،‬بعد هم ما به‌نوبت برویم تو و فقط هر نفر‬ ‫دو دقیقه دید بزنی��م و نوبت را به نفر بعدی بدهیم‪ .‬خود‬ ‫پیمان هم پشت در کشیک می‌داد‪.‬‬

‫شما هم می توانید با چهل هزار‬ ‫مخاطب در تماس باشید‬

‫نشریه الکترونیکی کوچه با هر شماره بازدید نزدیک به چهل هزار‬ ‫بیننده بر روی ارشیو کتابخانه خود و هم چنین نزدیک به ده هزار‬ ‫دانلود می تواند جای مناسبی برای ارتباط شما با مخاطب تان باشد‪.‬‬

‫آگهی در مجله کوچه به راحتی قابل انتشار است‪ .‬با ما برای‬ ‫نشر آگهی تان در تماس باشید‪:‬‬ ‫‪contact@koochehmail.com‬‬

‫‪38‬‬

‫باید بگویم که بعدن فهمیدیم که چون دبیرس��تان ما دو‬ ‫طبقه بود و آپارتمان دختر در طبقه‌ی چهارم قرار داش��ت‪،‬‬ ‫هر کدام از ما که پش��ت تلس��کوپ می‌ایستاد‪ ،‬از آن باال‬ ‫فقط کمر به پایینش دیده می‌شد‪.‬‬ ‫خالصه دختر بعد از این‌که دو س��ه نفر از بچه‌ها را پشت‬ ‫پنجره دیده و جریان را متوجه شده بود‪ ،‬شروع کرده بود به‬ ‫عشوه آمدن و لوندی‪ ،‬اوضاع طوری شده بود که نفرهای‬ ‫آخر را پیمان با لگ��د از کالس بیرون می‌کرد تا نوبت به‬ ‫نفر بعدی برس��د‪ .‬زنگ تفریح که خورد و برگش��تیم توی‬ ‫کالس‪ ،‬همه داشتند درباره‌ی این موضوع حرف می‌زدند‪.‬‬ ‫ساعت بعد شیمی داشتیم‪ ،‬دبیر شیمی جوان باحالی بود و‬ ‫همیشه زودتر از بچه‌ها سر کالس حاضر می‌شد‪.‬‬ ‫حض��ور و غیاب بچه‌ها که تمام ش��د‪ ،‬ناظ��م در زد و با‬ ‫عصبانیت تمام آمد توی کالس‪ .‬ده دقیقه‌ای بیش‌تر طول‬ ‫نکش��ید که پاچه‌خوارهای کالس همه‌چی��ز را لو دادند و‬ ‫م��ا ده نفر و عط��ا و پیمان رفتیم دفتر‪ ،‬وقت��ی رفتیم تو‪،‬‬ ‫تازه فهمیدیم اوضاع خراب‌تر از آنی اس��ت که حتا بتوانیم‬ ‫تصورش را بکنیم‪.‬‬ ‫ت��ا رفتیم دفتر‪ ،‬مدیر ش��روع کرد زیر و ب��االی ماها را با‬ ‫فحش یکی کردن‪ ،‬بع��د هم تهدید که چنین و چنان‌تان‬ ‫می‌کنم‪ .‬راستش هنوز نفهمیده بودیم چرا این‌قدر عصبانی‬ ‫اس��ت‪ .‬چند ثانیه ساکت شد و بعد به‌سمت ناظم رو کرد و‬ ‫گفت‪« :‬بگو حاج خانم تشریف بیارن تو!»‬ ‫قیاف��ه‌ی مادر دخت��ر را که دیدیم‪ ،‬برق س��ه‌فاز از کله‌ی‬ ‫همه‌مان پرید‪ ،‬ولی باز هم نمی‌دانس��تیم دقیقن چه شده‪.‬‬ ‫مدیر به ماها رو کرد و گفت‪« :‬اگه خودتون نگین کار کی‬ ‫بوده‪ ،‬همه‌تون رو از مدرسه اخراج می‌کنم‪».‬‬ ‫پیمان که دید اوضاع دارد خراب می‌ش��ود‪ ،‬گفت‪« :‬آقا ما‬


‫ب��ه خدا کاری نکردیم فقط بعضی از بچه‌ها موندن یه‌کم‬ ‫بیش‌تر با تلسکوپ آسمون رو نیگا کنن‪».‬‬ ‫مدیر پرید وسط حرفش که‪« :‬آسمون توله‌سگ یا ناموس‬ ‫مردم رو؟»‬ ‫در ای��ن هیر و ویر دبیر دینی که خودش را نخود هر آش‬ ‫می‌کرد هم آمد توی دفتر و دبیر ش��یمی هم که با رفتن‬ ‫ما کالس��ش نیمه‌کاره مانده بود‪ ،‬س�لامی کرد و به جمع‬ ‫اضافه شد‪.‬‬ ‫بابک خواس��ت موضوع را جمع و ج��ورش کند و گفت‪:‬‬ ‫«آقا! ما آسمون رو نیگا می‌کردیم‪ .‬اگه اون وسط خونه‌ی‬ ‫ایشون هم دیده شده معذرت می‌خوایم‪».‬‬ ‫مدیرم��ان که ان��گار یه‌هو آمپرش زد ب��اال ادامه داد‪« :‬با‬ ‫خشتک پایین آسمون رو دید می‌زدین بی‌ناموسا! ها؟»‬ ‫ت��ازه دوزاری‌م��ان افتاده بود‪ .‬جریان از ای��ن قرار بود که‬ ‫ظاهرن یکی از بچه‌ها که داشته با تلسکوپ دختر را دید‬ ‫می‌زده‪ ،‬در برابر ناز و عش��وه‌ی خانم عنان اختیار از کف‬ ‫داده و خشتکش را در آورده است و بقیه‌ی ماجرا… این‬ ‫تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نبود‪ .‬این بود که همه شروع‬ ‫کردیم به انکار کردن‪ .‬مدیر که این حرف‌ها را ش��نید داد‬ ‫زد‪« :‬باالخره یکی از ش��ما توله‌سگا بوده دیگه‪ ».‬بعد هم‬ ‫کم��ی مکث کرد و ادامه داد‪« :‬این‌جوری نمی‌ش��ه» بعد‬ ‫رو کرد به حاج‌خانم و گفت‪« :‬حاج‌خانوم! ش��ما دخترتون‬ ‫مش��خصاتی چیزی از اون…» ب��ه این‌جای حرفش که‬ ‫رس��ید‪ ،‬صدای��ش را آورد پایین‪ …« :‬عورت��ی که دیده‬ ‫یادش نیست؟»‬ ‫حاج‌خانم رفت توی اتاق و ش��روع کرد با دخترش حرف‬ ‫زدن و بع��د از چن��د دقیقه برگش��ت و درحالی‌که رویش‬ ‫را محکم‌ت��ر از قبل گرفته ب��ود گفت‪« :‬می‌گه بزرگ بود‬ ‫عورتش‪».‬‬ ‫دبیر دینی پرید وس��ط حرف��ش و رو به مدیر گفت‪« :‬آقا!‬ ‫خوبیت ن��داره هی عورت عورت می‌کنی��م ها‪ ،‬اون اتاق‬ ‫دختر جوون نشسته‪ ،‬به‌تره یه چیز دیگه بگیم‪ ».‬بعد مکث‬ ‫کرد و ادامه داد‪« :‬مثلن بگیم اردک!»‬ ‫مادر دختر هم که انگار از این پیش��نهاد بدش نیامده بود‬ ‫گف��ت‪« :‬بله‪ ،‬حاج‌آقا! دخترم می‌گ��ه اردکش خیلی‌ام هم‬ ‫بزرگ بوده‪».‬‬ ‫مادر که این را گفت‪ ،‬صدای هم‌زمان پخ خنده‌ی دخترش‬ ‫از آن اتاق و دبیر ش��یمی این طرف توی دفتر‪ ،‬بلند ش��د‪،‬‬ ‫ولی ما جیک‌مان هم در نیامد‪.‬‬ ‫مدیر که تا حاال پش��ت میزش نشسته بود‪ ،‬از جایش بلند‬ ‫ش��د‪ ،‬به‌س��مت ما آمد و یکی‌یکی ما را ورانداز کرد و رو‬ ‫ب��ه امیر بنده‌ی خدا که از همه گنده‌تر بود گفت‪« :‬کار تو‬ ‫بوده پس پدرسگ‪ ،‬ها؟»‬ ‫امیر که هم عصبانی و هم دس��ت‌پاچه ش��ده بود‪ ،‬سریع‬ ‫ج��واب داد‪« :‬آقا چرا فحش می‌دی��ن؟ اولن این‌که دختر‬ ‫ایش��ون چط��ور از اون فاصله ان��دازه‌ی…» آمد بگوید‬ ‫ع��ورت که حرف��ش را خورد و گف��ت‪ …« :‬اردک مارو‬ ‫دیده؟ بعدش��م آقا مگه اردک آدم به هیکلش��ه؟» بعد رو‬ ‫کرد به قاس��م و ادامه داد‪« :‬آقا! همین قاس��م که قدش‬ ‫یه‌وجبه‪ ،‬یه اردک داره قد الم ابوالفضل‪».‬‬ ‫امی��ر ک��ه این را گفت‪ ،‬دبی��ر ش��یمی‌مان از زور خنده از‬ ‫دفت��ر زد بیرون‪ ،‬ولی مدیر بیش‌تر ناراحت ش��د و داد زد‪:‬‬

‫«لوده‌بازی در میارید پدرسگا؟ نه این‌جوری نمی‌شه‪ .‬من‬ ‫اگه نفهمم کار کی بوده مرد نیستم‪».‬‬ ‫بع��د رو کرد به مادر دختر و گفت‪« :‬حاج‌خانم! لطف کنید‬ ‫از دخترتون بپرسین جزییات بیش‌تری یادش نیست؟»‬ ‫م��ادر دختر رفت ت��وی اتاق کن��ار دفتر‪ ،‬چن��د دقیقه با‬ ‫دخترش پچ‌پچ کرد و برگشت‪ .‬در همین حال دبیر شیمی‬ ‫هم دوباره آمد توی دفتر و کنار دبیر دینی‌ نشست‪.‬‬ ‫مادر ش��روع ک��رد به صحب��ت‪« :‬آقای مدی��ر! گالب به‬ ‫روتون‪ .‬دخترم می‌گه اردکه خیلی هم پش��ماش‪ ،‬ببخشید‬ ‫پراش بلند بوده»‬ ‫خالصه‪ ،‬آن روز هر جوری که بود مدیر‪ ،‬زن همس��ایه‌‬ ‫را راضی کرد تا از ش��کایتش بگ��ذرد‪ .‬خرجش هم برای‬ ‫ما نفری بیس��ت‌تا خط‌کش کف دس��ت بود و کس��ر پنج‬ ‫نمره‌ی انضباط‬ ‫این را که گفت‪ ،‬دبیر دینی‌ از جایش بلند شد و رو به مدیر‬ ‫گفت‪« :‬این‌جوری نمی‌شه قربان! روش درستش اینه که‬ ‫دختر ایشون یه نگاهی به اردک بچه‌ها بندازه‪».‬‬ ‫بعد نگاهی به رنگ و روی از خجالت سرخ‌شده‌ی ما کرد‬ ‫و بادی به غبغب��ش انداخت و ادامه داد‪« :‬من فکرش رو‬ ‫ک��ردم که چی‌کار کنیم که از نظر ش��رعی هم مش��کلی‬ ‫نداش��ته باشه‪ .‬ما یه آیینه می‌ذاریم رو به این اراذل و بعد‬ ‫دخت��ر این خانم از ت��و اون دریچه‌ی بین دو اتاق از توی‬ ‫آیینه نگاه می‌کنه که مشکل شرعی هم نداشته باشه‪».‬‬ ‫ای��ن حرف را که زد‪ ،‬بابک دیگر نتوانس��ت تحمل کند و‬ ‫مث��ل فنری که از جاش در ب��رود گفت‪« :‬آقا! من مامله‌م‬ ‫رو…» بع��د مکث��ی کرد و با عصبانی��ت ادامه داد‪« :‬چه‬ ‫می‌دونم… عورتم رو… اردکم رو نشون بابامم نمی‌دم‬ ‫چه برسه به دختر این خانم‪ .‬من رو اخراج کنین برم!»‬ ‫دبیر ش��یمی که تا حاال س��اکت مانده بود‪ ،‬وارد بحث شد‬ ‫و مدیر را کش��ید کنار و ش��روع کرد آرام با او حرف زدن‪،‬‬ ‫ول��ی من که نفر اول صف ب��ودم‪ ،‬تقریبن حرف‌هایش را‬ ‫می‌شنیدم‪« :‬قربان! البته بنده قصد ندارم گناه این بچه‌ها‬ ‫رو بش��ورم ها‪ ،‬ولی من به‌نظرم می‌آد که دختر این خانوم‬ ‫هم ریگی به کفشش بوده‪.‬‬ ‫بعدش��م به‌نظر شما درس��ته ما به‌خاطر یه گناه کوچیک‬ ‫که تازه مطمئن هم نیس��تم اتف��اق افتاده یا نه‪ ،‬ده تا کار‬ ‫زش��ت‌تر انجام بدیم؟ بیاین از هر کدوم پنج نمره انظباط‬ ‫کم کنین و قال قضیه رو بکنین‪».‬‬ ‫خالص��ه‪ ،‬آن روز هر جوری که بود مدیر‪ ،‬زن همس��ایه‌‬ ‫را راضی کرد تا از ش��کایتش بگ��ذرد‪ .‬خرجش هم برای‬ ‫ما نفری بیس��ت‌تا خط‌کش کف دس��ت بود و کس��ر پنج‬ ‫نمره‌ی انضباط‪.‬‬ ‫سال که تمام شد‪ ،‬هرچه هم‌دیگر را قسم و آیه دادیم که‬ ‫این کار چه‌کس��ی بوده‪ ،‬هیچ‌کس زیر بار نرفت تا این‌که‬ ‫پیمان حدسی زد و گفت که آخرین نفر که از کالس آمده‬ ‫بود بیرون‪ ،‬دیده اس��ت که دبیر ش��یمی‌ که مثل همیشه‬ ‫زودتر از بچه‌ها می‌آمد سر کالس رفته است داخل‪ .‬وسط‬ ‫تابس��تان که کارنامه‌ها آمد و نمره‌های ش��یمی هر یازده‬ ‫نفرمان عالی ش��ده بود‪ ،‬ت��ازه فهمیدیم جریان از چه قرار‬ ‫ی پادرمیانی کرد‪ .‬گرچه‬ ‫بوده‌است و چرا آن روز دبیر شیم ‌‬ ‫که آشش را او خورده و دهان ما سوخته بود‪ ،‬ولی باز هم‬ ‫گلی به گوشه‌ی جمالش که ما را تنها نگذاشت‪.‬‬

‫رازهایبلوغ‬

‫نعیمه دوستدار‬ ‫«اولین بار که با جنس��یتم روبه‌رو ش��دم‪ ،‬سینه‌ام درد‬ ‫می‌کرد‪ .‬رفتم س��راغ مادرم و سینه‌ام را نشان دادم که‬ ‫باد کرده بود‪ .‬دس��تم را محکم کشید و گفت‪ :‬هیس‪،‬‬ ‫حرف نزن‪ .‬خوب می‌شود‪ .‬ترسیدم‪ .‬فکر کردم غده‌ای‬ ‫دارد در بدنم رش��د می‌کن��د‪ .‬مدت‌ها در تنهایی گریه‬ ‫کردم‪ .‬دیگر با مادرم حرف نزدم‪ ،‬حتا وقتی پریود شدم‪،‬‬ ‫ب��ه او چیزی نگفتم‪ .‬از همان موقع برای همیش��ه از‬ ‫هم دور شدیم‪ .‬حس می‌کردم او مسوول این جنسیت‬ ‫مسخره‌ای است که حتا نمی‌شود درباره‌اش حرف زد»‪.‬‬ ‫عالیم بلوغ که در دختران ایجاد می‌ش��ود‪ ،‬احس��اس‬ ‫اضطراب هم هم‌راه آن می‌آید‪ .‬در جوامع و خانواده‌هایی‬ ‫که آموزش جنس��ی کافی به نوجوانان ارایه نمی‌شود‪،‬‬ ‫پیدا شدن اولین عالیم بلوغ‪ ،‬ممکن است با تعبیراتی‬ ‫نادرست از جنسیت یا احساس بیماری‪ ،‬طردشدگی و‬ ‫سردرگمی‌در دختران هم‌راه شود‪.‬‬ ‫کم‌اطالعی درباره‌ی مسایل دوران بلوغ ممکن است‬ ‫باعث ش��ود که یک دختر نوجوان احساس کند این‬ ‫تغییرات نوعی بیماری اس��ت‪ ،‬به ویژه آن‌که برخی از‬ ‫دختران در این دوران دس��ت‌خوش اختالالت خلقی‬ ‫مالیم‪ ،‬بی‌حوصلگی و گوشه‌گیری می‌شوند و در تمام‬ ‫دوران بلوغ عصبی‌‪ ،‬بهانه‌جو و پرخاش‌گرند‪ .‬تمام این‬ ‫نشانه‌ها ممکن است نوجوانی را که تجربه یا اطالعات‬ ‫کاف��ی درباره‌ی بلوغ و تغییرات جس��می‌ندارد‪ ،‬دچار‬ ‫اضطراب کند‪ .‬برای کم کردن چنین عوارضی اس��ت‬ ‫که کارشناسان توصیه می‌کنند باید نوجوانان دختر را‬ ‫از پیش برای ورود به این مرحله آماده کرد‪.‬‬ ‫زندگ��ی دخترانه‪ ،‬از هر نظر زندگی حساس��ی اس��ت‬ ‫و وقتی این حساس��یت‌های طبیعی ب��ا ویژگی‌های‬ ‫فرهنگ��ی جامعه‌ای مث��ل جامعه‌ی ای��ران آمیخته‬ ‫می‌شود‪ ،‬دوچندان خواهد شد‪ .‬مسایل زنانه همواره در‬ ‫پرده‌ای از ش��رم و حیا پیچیده شده‌اند و اطالع‌رسانی‬ ‫ی وجود ن��دارد‪ .‬زن‪،‬‬ ‫در م��ورد آن‌ها به ش��کل رس��م ‌‬ ‫جس��م و روحش همیشه رازآلود اس��ت و حرف زدن‬ ‫درباره‌ی آن تابو به حساب می‌آید‪ .‬با این‌که دختران از‬ ‫سال‌های انتهای دبستان با تغییرات دوران بلوغ روبه‌رو‬ ‫می‌ش��وند‪ ،‬مدرسه‌ها در این زمینه سکوت می‌کنند و‬ ‫این وظیفه تنه��ا بر دوش خانواده‌ها باقی می‌ماند‪ .‬در‬ ‫خانواده هم این نقش از مادر طلب می‌ش��ود‪ ،‬این‌که‬ ‫یک تنه فرزندش را از تغییراتی که پیش رو دارد آگاه‬ ‫کند و تالش کند اتفاق بزرگ بلوغ‪ ،‬با کم‌ترین هزینه‬ ‫و در نهای��ت آرامش پیش ب��رود‪ ،‬آن هم در حالی که‬ ‫هیچ‌کدام از مردان خانواده نباید از آن خبردار شوند‪.‬‬ ‫در مقابل‪‌،‬پس��ران نوجوان ای��ن امکان را دارند که به‬ ‫خاطر ارتباط‌های گس��ترده‌تر اجتماعی و قرار داشتن‬ ‫در مع��رض دریافت اطالعات‪ ،‬راحت‌تر با مس��اله‌ی‬ ‫بلوغ روبه‌رو ش��وند‪ .‬مربیان و پ��دران هم برای انتقال‬ ‫اطالع��ات به آن‌ها راحت‌تر عم��ل می‌کنند‪ .‬در واقع‬

‫‪39‬‬


‫حرف زدن از مسایل مردانه‪ ،‬نه تنها تابو نیست بلکه جذاب‬ ‫و خواستنی است و جامعه آن را با لبخند و رضایت دنبال‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫بی‌اطالعی دختر نوجوان از اتفاق‌های دوران بلوغ ممکن‬ ‫اس��ت او را دچ��ار عوارض جبران‌ناپذی��ری کند‪ .‬خیلی از‬ ‫دختران نوجوان احساس‌هایی شبیه نفرت از خود‪ ،‬ترس‪،‬‬ ‫اضطراب و افس��ردگی را تجربه می‌کنن��د‪ .‬آن‌ها ممکن‬ ‫اس��ت احس��اس کنند که اتفاق ناخوش��ایندی برای‌شان‬ ‫افتاده و دچار یک جور بیماری ش��ده‌اند‪ .‬از نظر فرهنگی‬ ‫هم ممکن اس��ت دچار اختالل شوند‪ ،‬مثلن این‌که نسبت‬ ‫به جنسیت‌شان دچار نارضایتی شوند و از این‌که دخترند‬ ‫بدش��ان بیاید‪ .‬این مسایل اگر نادیده گرفته شوند‪ ،‬آن‌ها را‬ ‫در پذیرش نقش‌های آینده‌شان به عنوان زن دچار مشکل‬ ‫می‌کند‪ .‬احساس منفی در مورد خود‪ ،‬دوگانگی شخصیتی‬ ‫و عدم سازگاری با ش��رایط تنها بخشی از احساس‌هایی‬ ‫اس��ت که یک دختر نوجوان درباره‌ی جنسیتش تجربه‬ ‫می‌کن��د‪ .‬در حالی که یگانه مرجع دختران در جامعه‌ی‬ ‫بس��ته‌ی ایرانی‪ ،‬مادر است‪ ،‬بسیاری از مادران به خاطر‬ ‫ش��رم و حیا و گاهی بی‌اطالعی‪ ،‬مس��اله‌ی بلوغ را در‬ ‫دختران‌ش��ان مس��کوت می‌گذارن��د و آن را مش��مول‬ ‫مرور زمان می‌کنند‪ .‬ب��ه این ترتیب دختران نوجوان یا‬ ‫باید خودش��ان به تنهایی با این مس��اله مواجه شوند یا‬ ‫اطالعات مورد نیازشان را از گروه‌های هم‌سال بگیرند‬ ‫که آن‌ها ه��م از این نظر چندان قابل اعتماد نیس��تند‬ ‫و خودش��ان در فضایی مش��ابه‪ ،‬اطالعات دس��ت و پا‬ ‫شکسته‌ای به دست آورده‌اند‪ .‬از طرفی‪ ،‬سکوت مادر در‬ ‫این زمینه ممکن اس��ت دختر نوجوان را دچار احساس‬ ‫بی‌اعتمادی نسبت به او کند‪ .‬تجربه‌ی زهره‪ 20 ،‬ساله‪،‬‬ ‫تجربه‌ای از این دس��ت اس��ت‪« :‬من در سن خیلی کم‬ ‫نشانه‌های بلوغ را داش��تم‪ ،‬در حالی که حتا در مدرسه‬ ‫هم هیچ‌کدام از دوس��تانم هنوز به بلوغ نرسیده بودند‪.‬‬ ‫من و مادرم هیچ‌وقت در مورد این موضوع حرف نزدیم‪.‬‬ ‫من اول خیلی ترسیدم‪ .‬ساعت‌ها در تنهایی گریه کردم‪.‬‬ ‫بعد س��عی کردم با س��وال‌هایی به م��ادرم بفهمانم که‬ ‫اتفاق‌هایی در من افتاده‪ ،‬اما او برخورد سردی کرد‪ .‬من‬ ‫هم دیگر س��کوت کردم‪ .‬در واقع مادرم هرگز به روی‬ ‫خود نیاورد که من پریود می‌ش��وم و تغییر کرده‌ام‪ .‬انگار‬ ‫احساس می‌کرد همه چیز باید همین‌طوری پیش برود‪ .‬در‬ ‫مقابل‪ ،‬من تا مدت‌ها نسبت به مادرم احساس بدی داشتم‬ ‫و نمی‌توانستم به او اعتماد کنم‪ .‬حس می‌کردم مرا دوست‬ ‫ندارد و حتا از من بدش می‌آید»‪.‬‬ ‫راز زنانه‌ی ما این است که هر زنی که تجربه‌ی مادر یک‬ ‫دختر بودن را پیدا می‌کند باید خیلی زود برای روزی آماده‬ ‫شود که در آن تمام بار انتقال تجربه‌های زنانه به دخترش‬ ‫بر دوش اوست و تمام جهان‌بینی و درک دختر نوجوانش‬ ‫درباره‌ی جنس��یتش‪ ،‬بر مبنای آن ش��کل می‌گیرد و حتا‬ ‫آین��ده‌ی روابط مادر و دختر هم ت��ا حد زیادی به برخورد‬ ‫آن‌ها در دوران بلوغ بس��تگی دارد‪ .‬به عنوان یک زن‪ ،‬چه‬ ‫تصویری از زنانگی برای دخترمان خواهیم س��اخت؟ قرار‬ ‫است او تن خود را دوست داشته باشد‪ ،‬یا زن بودن برایش‬ ‫به اضطرابی همیشگی تبدیل شود؟ در مقابل پرسش‌های‬ ‫بی‌شمار او چه آماده کرده‌ایم؟‬ ‫‪40‬‬

‫کودکمتاهل‪،‬واقعیتیکهانکارمی‌شود‬ ‫سایه کوثری‬ ‫چندی پیش «فرش��ید یزدان��ی»‪ ،‬عضو انجم��ن حمایت از‬ ‫حقوق کودک اعالم کرد که میزان ازدواج کودکان نس��بت‬ ‫به کل ازدواج‌ها در ایران از سال ‪ 1385‬تا پایان سال ‪1389‬‬ ‫چهل‌و‌پنج درصد رش��د داشته‌است‪ .‬یزدانی با ابراز نگرانی از‬ ‫افزایش آم��ار ازدواج کودکان در ای��ران گفته بود که حدود‬ ‫‪‌43‬هزار مورد ازدواج دختران زیر ‪ 15‬س��ال در س��ال ‪1389‬‬ ‫ثبت شده‌است‪ .‬از سویی مسووالن انجمن حمایت از حقوق‬ ‫ک��ودک می‌گویند آم��ار ازدواج در کودکان ایرانی از س��ال‬ ‫‪ 1385‬تا ‪ ،1389‬حدود ‪ 45‬درصد رش��د کرده‌است‪ .‬از سوی‬ ‫دیگر س��ازمان ثبت احوال کش��ور با ارایه‌ی اعداد و ارقامی‪،‬‬ ‫ثابت می‌‌کند این آمار کاهشی ‪ 50‬درصدی داشته‌است‪.‬‬ ‫هرچن��د رییس انجمن مددک��اری ایران به ه��ر دو طرف‬ ‫هش��دار داده که یک مورد ازدواج کودکان هم برای ما مهم‬ ‫است و نباید نادیده گرفته شود‪ ،‬اما ارایه‌ی آمارهای متناقض‬ ‫در م��ورد ازدواج کودکان در ای��ران هم‌چنان ادامه دارد‪ .‬این‬ ‫ماجرا با اس��تناد یکی از مقامات به آمار سازمان ثبت احوال‬ ‫آغاز ش��د که گفته بود میزان ازدواج دختران زیر ‪ 15‬س��ال‬ ‫در س��ال ‪ 85‬نس��بت به کل ازدواج‌ه��ا ‪ 2.3‬درصد بوده که‬ ‫در س��ال ‪ 89‬ب��ه ‪ 9.4‬درصد افزایش یافت��ه و این به معنای‬ ‫افزایش��ی ‪ 45‬درصدی در آمار ازدواج کودکان بوده و گویای‬ ‫آن اس��ت که هر س��ال ‪40‬هزار نفر به آمار کودکان متاهل‬ ‫ایران اضافه می‌ش��ود‪ .‬اما ارایه‌ی آمار متناقض و انکار رشد‬ ‫هرس��اله‌ی آن در ایران سبب نمی‌ش��ود که فراموش کنیم‬ ‫هنوز در کشورمان تعداد زیادی کودک هرساله به خانه بخت‬ ‫می‌رون��د و در کودکی مادر می‌ش��وند‪ .‬ای��ن جای تعجب و‬ ‫نگرانی بس��یاری دارد که کودکانی که تازه به س��ن انتخاب‬ ‫عروسک خود رس��یده‌اند باید به انتخاب همسر آینده دست‬ ‫بزنند‪ .‬از سویی ازدواج کودکان تبعات منفی بسیاری دارد که‬ ‫از جمله می‌توان به متوقف‌ش��دن چرخ��ه تولید در این افراد‬ ‫و نیز ب��روز ناهنجاری‌ها و خش��ونت‌های اجتماعی از جمله‬ ‫طالق اش��اره کرد‪ .‬هم‌چنان که طب��ق آخرین آمار در مورد‬ ‫کودکان مطلقه در سال ‪ 1385‬حدود ‪25‬هزار کودک مطلقه‬ ‫در کش��ور وجود داش��ته که اغلب آن‌ها بین ‪ 10‬تا ‪ 14‬ساله‬ ‫و پسر بوده‌اند‪.‬‬ ‫بنا بر هشدار فعاالن حقوق کودکان‪ ،‬ازدواج زودهنگام یکی‬ ‫از مهم‌ترین علل خیانت و طالق در س��ال‌های بعدی‌س��ت‪.‬‬ ‫ازدواج در دوران��ی که کودک به س��ن تش��خیص و اختیار‬ ‫نرس��یده می‌تواند به ت��رک تحصیل و افزایش بی‌س��وادی‬ ‫و کم‌س��وادی منجر شود‪ ،‬که به‌طور مس��لم بر روند تربیت‬ ‫نس��ل‌های بعدی تاثیر دارد‪ .‬از س��ویی آم��ار تکان‌دهنده‌ی‬ ‫دیگری هم منتشر شده مبنی بر این‌که در استان هرمزگان‪،‬‬ ‫ازدواج کودکان زیر ده سال که اغلب آن‌ها دختر بوده‌اند‪ ،‬هم‬ ‫ثبت شده‌اس��ت‪ .‬چندی پیش خبر رسید که در سه شهر این‬ ‫اس��تان‪ ،‬پنج کودک زیر ‪ 10‬سال ازدواج کرده‌اند‪ .‬درحالی‌که‬ ‫این خبر از س��وی مدیر‌کل ثبت احوال هرمزگان اعالم شد‬ ‫اما اش��اره‌ای به این‌که این کودکان در چه ش��رایطی قبول‬ ‫کرده‌اند وارد زندگی مش��ترک ش��وند‪ ،‬نش��د‪ .‬فعاالن حقوق‬ ‫ک��ودک معتقدند از آن‌ج‌ا که همه‌ی این کودکان از س��وی‬ ‫بزرگ‌ترها و در واقع پدر خانواده وادار به ازدواج شده‌اند برای‬

‫کمک به دختر بچه‌هایی که در معرض خطر ازدواج زودرس‬ ‫هستند‪ ،‬نیاز است تا قانون رضایت پدر برای ازدواج دختران‬ ‫برداشته شود‪ .‬اکنون س��ن تعیین‌شده در قانون کشور برای‬ ‫ازدواج دختران ‪13‬س��ال و برای پس��ران ‪15‬سال مقرر شده‬ ‫اس��ت‪ .‬این درحالی‌ست که پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک‪،‬‬ ‫اف��راد زیر ‪‌18‬س��ال را کودک دانس��ته‪ ،‬هرچند آمار نش��ان‬ ‫می‌دهد که ح��دود هفت‌درصد از کودکان در س��نین ‪ 10‬تا‬ ‫‪18‬ساله کشورمان تا سال ‪ 85‬ازدواج کرده‌اند که این درصد‬ ‫بالغ بر حدود ‪848‬هزار کودک اعم از دختر و پس��ر می‌شود‪.‬‬ ‫ازدواج کودک��ان اکنون یکی از مهم‌ترین مسایلی‌س��ت که‬ ‫خاطر فع��االن حقوق کودک در ایران را مش��غول و نگران‬ ‫کرده‌اس��ت‪ .‬مس��ئله‌ای که دختران را بیش از پسران تهدید‬ ‫می‌کند‪ .‬کارشناس��ان معتقدند دلیل اصل��ی این ازدواج‌های‬ ‫زودرس به‌ویژه در مورد دختران‪ ،‬فقر است‪.‬‬ ‫به گفته‌ی آنان در بسیاری ازمواقع با وقوع فقر‪ ،‬والدین وجود‬ ‫دخت��ران را هزینه و بار اضافی بر هزینه‌ی خانوار محس��وب‬ ‫کرده و ب��ا ازدواج او نه تنها بار هزینه را می‌کاهند بلکه گاه‬ ‫با ازدواج دخترش��ان با افراد مس��ن‌تر م��ی توانند به زندگی‬ ‫اقتص��ادی و اجتماعی دختر و حتی خودش��ان نیز س��امان‬ ‫به‌ت��ری دهند‪ .‬به گونه‌ای ک��ه ازدواج برای خانواده دختر به‬ ‫نوعی امتیاز اقتصادی نیز محس��وب می‌ش��ود‪ .‬یک دختر در‬ ‫این اجتماعات به‌عنوان کاال مورد معامله قرار می‌گیرد و گاه‬ ‫به‌عن��وان پول و یا به‌جای بدهی معامله می‌ش��ود‪ .‬در موارد‬ ‫نابه‌سامانی مانند جنگ یا شرایط بد زراعت‪ ،‬خانواده می‌داند‬ ‫ک��ه دخترانش می‌توانند زمینه‌ی امنیت اقتصادی برای آنان‬ ‫باشند‪ .‬موضوع پرداخت جهیزیه با همین منظر برای تشویق‬ ‫ب��ه ازدواج زودهنگام اس��ت‪ .‬البته به گفت��ه آنان مالحظات‬ ‫اخالق��ی و آب��رو نی��ز از عوامل موث��ر ب��ر ازدواج کودکان‬ ‫محس��وب می‌ش��ود‪ .‬اهمیت حفظ آبروی خانواده و بکارت‬ ‫دخت��ر در جوامع س��نتی آن‌قدر اهمیت دارد ک��ه والدین راه‬ ‫ازدواج زود‌هنگام را برای حفظ بکارت دختر تا شب عروسی‬ ‫انتخ��اب می‌کنن��د‪ ،‬چرا که اگر دختر هن��گام ازدواج بکارت‬ ‫نداش��ته باش��د‪ ،‬هزینه‌ی زیادی را متحمل خانواده و آبروی‬ ‫آن می‌کند‪ .‬پ��س برای تضمین بکارت دخت��ر باید دختران‬ ‫زودتر ازدواج کنند‪ .‬ازس��وی دیگر ازدواج با یک مرد و شوهر‬ ‫مس��ن‌‌تر از آن‌رو تشویق می‌ش��ود که مرد بزرگ‌سال به‌تر‬ ‫می‌تواند از دختر در برابرخطرات احتمالی دفاع کند‪.‬‬ ‫کارشناس��ان و فعاالن کودک راه‌کار پیش��نهادی خود را نه‬ ‫تنها آموزش والدین بلکه آموزش کودکان می‌دانند‪ .‬آموختن‬ ‫این‌که ازدواج حقی‌ست که نباید دیگران در آن سهم داشته‬ ‫باش��ند و بای��د برعهده‌ی خود فرد باش��د‪ .‬ب��ه همین دلیل‬ ‫افزایش مدارس دخترانه یکی از اقداماتی‌ست که در اولویت‬ ‫برنامه‌های فعاالن حقوق کودک قرار گرفته‌است‪.‬‬ ‫در عی��ن حال فعاالن حقوق کودک از دولت انتظار دارند که‬ ‫اطالعات دقیق و آمار درس��ت در این زمینه ارایه شود‪ .‬دادن‬ ‫آمار صحیح در مورد تولد‪ ،‬ازدواج و طالق‪ ،‬آموزش‪ ،‬اش��تغال‬ ‫و بی‌کاری از س��وی دولت از جمله مهم‌ترین اموری‌ست که‬ ‫فعاالن حقوق کودک و سازمان‌های جهانی دفاع از کودکان‬ ‫برای برنامه‌ریزی درس��ت به آن نیاز دارند‪ .‬آماری که دولت‪،‬‬ ‫این سازمان‌ها را از آن محروم کرده‌است‪.‬‬


‫گوانتر گراس‪ ،‬شاعر آلمانی‬

‫شعری ضد جنگ بر علیه ایران‬ ‫ترجمه‪ /‬رضا پرچی‌زاده‬ ‫«گونتر گراس» نویس��نده‪ ،‬شاعر‪ ،‬نقاش و مجسمه‌ساز و‬ ‫عضو برجس��ته گروه ‪ ۴۷‬و از نویسندگان بزرگ و معروف‬ ‫آلمان اس��ت‪ .‬وی قطعه ش��عری ضد جنگ بر علیه ایران‬ ‫س��روده است که در صفحه نخست روزنامه «زود دویچه‬ ‫سایتونگ» به چاپ رسیده‪ ،‬این شعر در پی می‌آید‪:‬‬ ‫آن‌چه باید گفت‬ ‫چرا خاموش بوده‌ام‪،‬‬ ‫خاموش برای مدتی مدید‪،‬‬ ‫اظهر من الشمس است‪،‬‬ ‫که ما خود خواستیم که چنان باشد‬ ‫به دنبال شور و ش ِر جنگ‪،‬‬ ‫همان که ما‪ ،‬بازماندگان‌اش‪،‬‬ ‫حاشیه نبشته‌ای بیش نبوده‌ایم‪.‬‬ ‫ادعایی تجاو ِز رسمی پیش‌گیرانه است‬ ‫حق‬ ‫ِ‬ ‫این همانا ِ‬ ‫که قصد کرده ایرانیان را از صفحه روزگار محو کند‪،‬‬ ‫مردمانی که چماق‌داری بر دوش‌شان سوار شده‪،‬‬ ‫و چوب‌شان می‌زند تا‬ ‫به شیوه‌ای خودجوش‬ ‫برایش پای‌کوبی کنند‪،‬‬ ‫که زر و زو ِر بمب ساختن دارد‪.‬‬ ‫و چرا اغماض می‌کنم‬ ‫لک دیگر به نام؟‬ ‫در‬ ‫نامیدن آن ُم ِ‬ ‫ِ‬ ‫آن‌جا که سالهاست‬ ‫در خفا‬ ‫نیرویی فزاینده در کار است‪،‬‬ ‫به دور از بازدید‪،‬‬ ‫که نادیدنی است‬

‫برای هر چشمی؟‬ ‫احساس می‌کنم که در این باره‬ ‫دهان همگان‬ ‫ِ‬ ‫دهان خودم بر نمطِ آن‬ ‫و‬ ‫ِ‬ ‫بسته دروغی دهان‌بند است‪،‬‬ ‫جرت و َحرمان می‌آورد‪،‬‬ ‫که گشودنش ضُ َ‬ ‫فلذا بسته می‌ماند‪:‬‬ ‫نگ «ض ِد‌سامی» گرم است‪.‬‬ ‫بازار از اَ ِ‬ ‫مملکت من‪،‬‬ ‫اکنون که‬ ‫ِ‬ ‫گاه‌گاهی َجوگی ِر جنایات موهن‪،‬‬ ‫حال برای توجیه خود‪،‬‬ ‫نیت تجارت‬ ‫گرچه باز هم به ِ‬ ‫حتا اگر با دریدگی «جبران»اش بنامیم‬ ‫قصد کرده تا دیگربار عمق‌پیمایی به اسراییل هبه کند‪،‬‬ ‫ِکندن پرتابه به دیاری است‬ ‫که کارش ف ِ‬ ‫مبکی نیز یافت نشده‪،‬‬ ‫که در آن حتا بُ َ‬ ‫گرچه لولوی سرخرمنی در آن‌جا نشسته‪،‬‬ ‫خواهم گفت آن‌چه را که باید گفت‪.‬‬ ‫چرا تاکنون خاموش مانده‌ام؟‬ ‫زیرا که اندیشناکی‌ام از ن َ​َسبم‬ ‫که لکه‌ای پاک‌ناشدنی بر وجدانم انداخته‬ ‫بیان حقیقت می‌بست‪،‬‬ ‫زبانم را بر ِ‬ ‫حقیقتی به سان آن‌چه اسراییل هم می‌گوید‪،‬‬ ‫که می‌خواهم هم‌دردش باشم‪.‬‬ ‫چرا اکنون دست به قلم می‌برم‬

‫خشکیده و با آخرین قطره جوهرم‬ ‫آرامش جهان را به خطر انداخته‬ ‫و می‌گویم آن‌چه‬ ‫ِ‬ ‫‌ای اسراییل است؟‬ ‫همانا‬ ‫انرژی هسته ِ‬ ‫ِ‬ ‫چرا که امروز باید گفت‬ ‫آن‌چه را که فردا دیر است گفت‪،‬‬ ‫چرا که ما ژرمن‌ها‪،‬‬ ‫هم اینک کوله با ِر گناهان بر دوش‪،‬‬ ‫جنایت آشکا ِر دیگری باشیم‬ ‫بسا که مشاور در‬ ‫ِ‬ ‫که فردای روزگار‬ ‫نفرین آن خالصی نباشد‪.‬‬ ‫ما را از‬ ‫ِ‬ ‫و می‌گویم و باز می‌گویم‬ ‫که بیش خاموش نخواهم ماند‪،‬‬ ‫دورنگی باختر!‬ ‫که مرا بس است از‬ ‫ِ‬ ‫که می‌خواهم که بسیاران بخواهند‬ ‫کاین سکوت بشکنند‬ ‫نخواستن شری عظیم را‪،‬‬ ‫و فریاد کنند‬ ‫ِ‬ ‫بازبینی آزاد و مدام‬ ‫خواستن‬ ‫و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫‌ای اسراییل‬ ‫از نیروی هسته ِ‬ ‫و پای‌گاه‌های اتمی ایران‬ ‫رضایت دو دولت‪،‬‬ ‫با‬ ‫ِ‬ ‫نظارت هر ملت‪.‬‬ ‫و با‬ ‫ِ‬ ‫فرزندان اسراییل و فلسطین‬ ‫تنها چنین است که‬ ‫ِ‬ ‫و همه همه‪،‬‬ ‫اشغال جنون‪،‬‬ ‫سرزمین در‬ ‫تمام آنانی که در آن‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫رخ‌به‌رخ‪ ،‬دشمن وار به اسارت درافتاده‌اند‬ ‫راهی به رهایی خواهند یافت‬ ‫و ما هم…‬

‫‪41‬‬


‫انتخاب‪ ۱۰۰‬چهره برتر سال‪۲۰۱۲‬‬ ‫مجله تایمزو توهین مستقیم به احمدی نژاد‬

‫شهروز فرهمند‬ ‫در آس��تانه انتخ��اب ‪ 100‬چهره برتر س��ال ‪ 2012‬مجله‬ ‫تایم��ز (‪ )Times‬نام دو نف��ر از ایران هم در جمع ‪200‬‬ ‫نفری این لیست به چشم می‌خورد‪ .‬آقای اصغرفرهادی و‬ ‫آیت‌اله‌خامنه‌ای‪ .‬در مورد اصغر فرهادی‪ ،‬بحث و س��خنی‬ ‫نیس��ت جز این که ایش��ان حدود ‪ 94‬درص��د آرا را برای‬ ‫حضور در لیس��ت نهایی از آن خود کردند و باز هم باعث‬ ‫افتخار ایران شدند و اما در مورد آیت‌اله خامنه‌ای…‬ ‫در ابتدای متن وب‌س��ایت مجل��ه تایمز‪ ،‬توضیحی درباره‬ ‫ای��ن ک��ه چرا این فرد در لیس��ت قرار دارد س��خنان تند‬ ‫و پرمعنای��ی در مورد احمدی‌نژاد آورده ش��ده اس��ت که‬ ‫ترجمه آن به ش��رح زیر اس��ت‪«:‬ممکن است که محمود‬ ‫احمدی‌نژاد سخن‌رانی‌ها و اعالمیه‌های رسمی ترسناکی‬ ‫بیان کند اما او اصلن شخصیت مهمی نیست»‬ ‫و در ادامه آمده اس��ت‪« :‬تصمیمات ایران بر روی برنامه‬ ‫‪42‬‬

‫هس��ته‌ای و کلیه مسایل مربوط به امنیت ملی در دستان‬ ‫رهبر روحانی این کشور است‪».‬‬ ‫تا همین‌‌جا کافی است و حاال در دو جمله خالصه خطاب‬ ‫به سیاسیون‪:‬‬ ‫آقای احمدی‌نژاد‪ ،‬رییس‌جمهور ایران‪ ،‬ش��اید مدت زیادی‬ ‫از ریاست شما و تخریب آبرو و حیثیت ایران و ایرانی باقی‬ ‫نمانده باش��د هر چند که چیزی دیگ��ر از این آبرو نمانده‬ ‫اس��ت اما زمان بسیار زیادی می‌طلبد تا این تصاویر کینه‬ ‫و نفرت جهان��ی از چهره ایران زدوده ش��ود‪ .‬چه ناراحت‬ ‫کننده اس��ت وقتی می‌بینیم که در مجامع بین‌المللی شما‬ ‫را نادی��ده می‌گیرند و در تیترهای خبرگزاری‌های مهم به‬ ‫شما با دیدگاهی «بی اهمیت» می‌نگرند‪ .‬این شما نیستید‬ ‫که بی‌ارزش می‌ش��وید‪ ،‬بلکه ایران و م��ردم ایرانند و چه‬ ‫خون‌ها باید گریه کنند تا ش��اید کمی از این سرافکندگی‬ ‫را جبران نمایند‪.‬‬

‫ممکن اس��ت ک��ه محمود احمدی‌نژاد س��خنرانی‌ها‬ ‫و اعالمیه‌های رسمی ترس��ناکی بیان نماید اما او اصلن‬ ‫شخصیت مهمی نیست‬ ‫و آیت‌ال��ه خامن��ه‌ای‪ ،‬هم‌اکنون جه��ان می‌داند که این‬ ‫شمایید که تصمیم می‌گیرید که آیا ایران وارد جنگ شود‬ ‫یا خیر‪ ،‬این شمایید که تصمیم می‌گیرید که باز هم خون‬ ‫جوانان ما ریخته ش��ود یا خیر‪ ،‬این ش��مایید که تصمیم‬ ‫می‌گیرید که همی��ن یک ذره ایران آباد را دوباره ویران‬ ‫کنید یا خیر‪ ،‬این ش��مایید که تصمیم می‌گیرید که چهره‬ ‫خندان جهانی��ان را بر روی ایران برگردانید یا خیر و این‬ ‫ش��مایید که تصمیم می‌گیرید که آینده کشور را چگونه و‬ ‫در چه سمت و سویی رقم بزنید‪ .‬پس مراقب باشید‪.‬‬ ‫الزم به ذکر اس��ت که آیت‌ال��ه خامنه‌ای تا آخر وقت روز‬ ‫‪ 31‬مارس فقط ‪ 49%‬آرا را برای حضور در جمع ‪ 100‬نفر‬ ‫برتر کسب کرده‌اند‪.‬‬


‫من اتاق خودم را می‌خواهم‬

‫مهشب تاجیک‬ ‫در ح��دود یک قرن پی��ش بود که‬ ‫«ویرجینیا وولف» با کتاب «اتاقی‬ ‫از آن خ��ود» ب��ه میدان آم��د و از‬ ‫ض��رورت مکان‌ه��ای خصوص��ی‬ ‫و خلوت‌ه��ای ف��ردی ب��رای زن‬ ‫ح��رف زد‪ .‬هر زن به وی��ژه اگر به‬ ‫حرفه‌های خاص مانند نوش��تن یا‬ ‫حرفه‌ه��ای خلق کردن��ی بپردازد‪،‬‬ ‫مطمئنن برای کار و اندیش��یدن به‬ ‫مکان خ��ود احتیاج دارد‪ .‬از نگارش‬ ‫آن کت��اب و در پی آن‪ ،‬صحبت‌ها‬ ‫و سخن‌رانی‌ها متعدد وولف در هر‬ ‫نقطه‌ای‪ ،‬سال‌ها می‌گذرد‪ ،‬ولی این‬ ‫مس��اله در حال حاضر نه برای زن‬ ‫نویس��نده در کش��ور ما بلکه برای‬ ‫هر ش��خصی که به کاری حرفه‌ای‬ ‫می‌پردازد وجود دارد‪.‬‬ ‫س��ال‌ها پیش و پس از درگذش��ت‬ ‫زنده‌ی��اد «هوش��نگ گلش��یری»‪،‬‬ ‫«فرزانه طاه��ری» در مصاحبه‌ای‬ ‫از آرزوهای هوشنگ نویسنده گفته‬ ‫بود‪ .‬همس��ر گلشیری گفته بود که‬ ‫هوش��نگ آرزوی یک دفتر کار را‬ ‫داش��ت و دوست داشت قفسه‌های‬ ‫کتابی با درهای شیش��ه‌ای قفل‌دار داشته باشد تا بچه‌ها‬ ‫نتوانن��د درها را باز کنند‪ .‬گلش��یری مدت��ی دفتر کارش‬ ‫را داش��ت‪ ،‬ولی هیچ‌وقت از قفس��ه‌های کتاب قفل‌دار با‬ ‫درهای شیشه‌ای خبری نشد‪ .‬هر زمان از این نویسنده‌ی‬ ‫صاحب سبک و تاثیرگذار ادبیات داستانی سخنی به میان‬ ‫می‌آی��د یا چیزی می‌خوانی��م و یا خاطره‌اش از ذهن گذر‬ ‫می‌کند‪ ،‬نخس��تین چی��زی که در ذهن تصویر می‌ش��ود‬ ‫همان درهای شیش��ه‌ای قفس��ه‌ی کتاب‌هاس��ت‪ .‬سپس‬ ‫پرسش‌هایی در ذهن جای هم را می‌گیرند و یکی پس از‬ ‫دیگری ذهن را درگیر می‌کنند‪ .‬چرا مکان شخصی تا این‬ ‫حد در سرزمین ما دچار تجاوز است؟‬ ‫هم‌کارم در آن س��وی ات��اق گرم و اجاره‌ایمان نشس��ته‬ ‫است و هر دقیقه‌ای که می‌گذرد یافته‌هایش را با صدای‬ ‫بلند برای من هم می‌خواند‪ .‬دس��ت از کار می‌کش��م و با‬ ‫لبخندی به او توجه می‌کنم‪ .‬دوباره سرم به سمت مانیتور‬ ‫بر‌می‌گردد و دس��ت‌ها روی کی‌ب��ورد می‌روند که صدای‬ ‫فروش��نده‌ی دوره‌گرد گوش را پر می‌کند‪ .‬هر نویسنده‌ای‬ ‫در هر سطحی از کیفیت نوشتار به حداقل‌هایی برای قرار‬ ‫گرفتن در شرایط نوش��تن احتیاج دارد‪ .‬واقعیت این است‬ ‫که نوش��تن به مثابه یک حرف��ه‌ای امکان‌های خود را در‬ ‫حداقل‌ها نیازمند اس��ت و این حداقل‌ها درست است که‬ ‫ممکن است از شخص تا به شخصی دیگر تفاوت داشته‬

‫باش��د ولی در اصل موضوع تف��اوت چندانی با یک‌دیگر‬ ‫ندارند‪.‬‬ ‫ام��روزه منتقدان پس��امدرن بی��ان‏ می‏کنند ک��ه چگونه‬ ‫طراحی فض��ای زندگی‌ها و روی‌داده��ای مربوط به آن‬ ‫از طری��ق کنترل فضای��ی که در آن به س��ر می‌بریم به‏‬ ‫نفع زیست‌مان تمام می‏ش��ود‪ .‬جنبه‏های نمایشی زندگی‬ ‫ما ب��رای خودمان در‏ روزمره‪ ،‬در فضاهایی اس��ت که به‬ ‫آن‌ها فض��ای خصوصی ما اطالق می‌ش��ود‪ .‬این فضاها‬ ‫ب��ه خص��وص در زمینه‌ی نوش��تن و در مجموع خلق به‬ ‫پش��تیبانی فکری و جس��می ش��خص منجر می‌ش��وند‪.‬‬ ‫می‏توان خیلی‏ س��اده ب��ه مفهوم فعالیت‏ه��ا‪ ،‬کنش‏ها و‬ ‫واکنش‏ه��ای‏ روزمره‌مان در رابطه‌ی با ک��ار حرفه‌یمان‬ ‫نگاه��ی بیندازی��م و بعد متوجه می‌ش��ویم که چه میزان‬ ‫فضای ایزوله‌ای که ما از داش��تن آن محروم هس��تیم در‬ ‫روابط زیستی و کاری ما اثر می‌گذراند‪.‬‬ ‫زندگ��ی ما به ش��کل یک صحن��ه‌ی نمایش ب��ا تدوام‬ ‫و کش‌دار اس��ت ک��ه داش��تن فضاهای مرب��وط به هر‬ ‫مقوله‌ی آن‌را تقویت و ادامه‌ی آن را س��اده‌تر و در نتیجه‬ ‫امکان‌پذیرتر می‌کند‪.‬‬ ‫ن اس��ت که‬ ‫ای��ن مس��ئله س��والی برمی‏انگی��زد و آن ای ‏‬ ‫فضاهای خصوص��ی یا جمعی در فضای کل یک زندگی‬ ‫در کدام نقطه تبدیل به‏ مرزها می‏شوند؟ در کشوری مانند‬

‫ایران که وس��عت مرزهای جغرافیایی آن بسیار زیاد است‬ ‫ول��ی در نقاط مختلف آن از کالن ش��هرها تا ش��هرهای‬ ‫کوچک‌تر پیدا کردن آپارتمانی با حداقل مس��احت برای‬ ‫زندگی روزمره دغدغه‌ای آزاردهنده است‪ ،‬چگونه می‌توان‬ ‫ب��ه فضایی ایزوله و خاص با تعیین حدود مرزها برای کار‬ ‫فکر کرد؟‬ ‫فض��ای خصوصی با طراحی ش��خصی ب��رای کار کردن‬ ‫کیفیت��ی خودانگیخته و قابل پیش‌بین��ی به کار می‌دهد‪.‬‬ ‫ش��اید سانتی‌مانتال نشان دادن نوع کار و نحوه‌ی برخورد‬ ‫با آن باش��د ولی واقعیت این اس��ت ک��ه کارهای خلقی‬ ‫به خص��وص در زمینه‌های نوش��تاری به محیطی خاص‬ ‫ب��ا امکان��ات حداقلی نیاز دارد که بت��وان در آن‌جا تمرکز‬ ‫کرد و به کار پرداخ��ت‪ .‬با نگاهی به زندگی بزرگانی که‬ ‫به خصوص در زمینه‌ی نویس��ندگی فعالیت می‌کردند یا‬ ‫می‌کنند خواهیم دید که آن‌ها این محیط‌های حداقلی را‬ ‫برای خود دست و پا کرده‌اند‪ .‬حتا اگر در فقر و تهی‌دستی‬ ‫در زیرپله‌ها کتاب‌های عظیم را به‌وجود آوردند و یا با کار‬ ‫بی‌وقفه به روی عرش��ه‌ی کشتی پول جمع کرده‌اند و یا‬ ‫در یک اتاق در وسط یک جنگل خود را قرنطینه کرده‌اند‬ ‫ولی زمانی که دست به کار نوشتن شدند این محیط‌ها را‬ ‫هر چند کوچک و به س��ختی ولی برای خلق اثرش��ان به‬ ‫خودشان هدیه کرده‌اند‪.‬‬ ‫‪43‬‬


‫وبالگستان‬

‫طرح سوال از احمدی نژاد و ادبیات سخیف مقامات رژیم‬

‫مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود‬ ‫یا انتخاب دبیر روز س��ایت و یا پیش��نهاد دوستان رادیو است که‬ ‫می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد‪ .‬نظر‌های مطرح شده‬ ‫در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست‪ .‬اگر نقد و نظری بر‬ ‫نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید‪.‬‬ ‫مهدی رود‬ ‫طرح سوال از رییس دولت انتصابی در حالی که می‌رفت به چالش‬ ‫جدی میان احمدی‌نژاد و نمایندگان منتقد دولت بدل ش��ود‪ ،‬در‬ ‫واقع به یک فیلم کمدی کالسیک یک ساعته تبدیل شد‪ .‬حضور‬ ‫احمدی‌نژاد برای پاسخ به سواالت نمایندگان مجلس سرانجام به‬ ‫تمام اما و اگرها خاتمه داد‪ ،‬رییس دولت دهم اولین شخصی بود‬ ‫که در طول حکومت ‪ 33‬ساله والیت فقیه جهت پاسخ‌گویی به‬ ‫نمایندگان در مجلس حاضر می‌شد ‪ .‬و این درحالی اتفاق می‌افتاد‬ ‫که این طرح بارها به دالیل گوناگون به تعویق افتاده بود ‪ .‬شاید‬ ‫مهم‌ترین دلیل این موضوع‪ ،‬بیم رهبری نظام و افراد نزدیک به‬ ‫بیت رهبری از افشاگری رییس دولت انتصابی بواسطه در اختیار‬ ‫داش��تن پرونده‌هایی است که باز کردن هر کدام از آن‌ها موجب‬ ‫از بین رفتن حیثیت افراد متصل به باند ولی فقیه و عیان ش��دن‬ ‫فساد اقتصادی گسترده دستگاه‌های نظامی و امنیتی و روحانیون‬ ‫هم‌ساز با علی خامنه‌ای شود ‪ .‬از این رو رهبر حکومت خیلی به‬ ‫این امر رغبت نشان نمی‌داد ولی از طرفی نیز شکست انتخاباتی‬ ‫کاندیداهای نزدیک به دولت این اطمینان را به نمایندگان اصول‬ ‫گرا و حامی سوال از رییس دولت داده بود که اکنون می‌توانند از‬ ‫این شکست به زعم آن‌ها «جریان انحرافی» استفاده کنند و «در‬ ‫راس امور بودن مجلس» را به احمدی‌نژاد تفهیم کنند ‪.‬‬ ‫نحوه س��وال از احمدی‌نژاد براب��ر آیین‌نامه مجلس در ‪ 15‬دقیقه‬ ‫انجام ش��د و ‪ 10‬س��وال مطرح گردید ‪ .‬پاس��خ‌های احمدی‌نژاد‬ ‫نکته‌های جالب و درخوری داشت که نگاهی گذرا به آن‌ها خالی‬ ‫از لطف نیست ‪.‬‬ ‫نکته اول ‪ :‬احمدی‌نژاد اولین کنایه خود را با این‌که «‌بعضی از‬ ‫دوستان گفتند نزدیک عید است و چهارشنبه سوری‌» و بهتر است‬ ‫مردم ش��اد باشند ولی من ترجیح دادم بیایم پاسخ‌گوی سواالت‬ ‫شما باشم‪ ،‬بیان کردن رس��م «چهارشنبه سوری» از طرف وی‬ ‫نوعی تقابل با اش��خاص بلند پایه نظام و مراجع حکومتی ست‬ ‫ک��ه برگزاری این جش��ن را بدعت و خرافه می‌دانن��د ‪ .‬در واقع‬ ‫احمدی‌نژاد با به میان آوردن این موضوع سعی بر آن داشت که‬ ‫نشان دهد جانب مردم گرفته است و هم‌راه با آن‌هاست‪.‬‬ ‫نکته دوم ‪ :‬آن‌جایی که س��وال از پرداخت نشدن تسهیالت مترو‬ ‫شد‪ ،‬رییس دولت با صراحت گفت‪ :‬بانک مرکزی اعالم کرده که‬ ‫موجودی ذخیره ارزی صفر است‪ .‬این همان حسابی‌ست که بارها‬ ‫در سخن‌رانی های احمدی‌نژاد طی سفرهای استانی و هم‌چنین‬ ‫مصاحبه‌های دوره‌ای با صدا و سیمای رژیم‪ ،‬پر بودن این دارایی (‬ ‫به دورغ ) را از افتخارات دولت خود می‌دانسته‪ ،‬اما چرا اکنون تهی‬ ‫بودن آن را آشکارا بیان می‌کند؟ چرا که او نیک می‌داند برداشت‬ ‫از حساب ذخیره ارزی به دست‌های باالتر و قدرت‌مند تر از دولت‬ ‫مربوط می‌شود که حتا نمایندگان مجلس هم توان و اجازه تحقیق‬ ‫و تفحص و چرایی این ماجرا را ندارند و واضح است که موضوع‬ ‫به همین چند جمله ختم خواهد شد ‪.‬‬ ‫چ��را که او نیک می‌داند برداش��ت از حس��اب ذخی��ره ارزی به‬

‫‪44‬‬

‫دس��ت‌های باالتر و قدرت‌مند تر از دولت مربوط می‌شود که حتا‬ ‫نماین��دگان مجلس هم توان و اجازه تحقیق و تفحص و چرایی‬ ‫این ماجرا را ندارند و واضح است که موضوع به همین چند جمله‬ ‫ختم خواهد شد ‪.‬‬ ‫نکته س�وم ‪ :‬اما در موضوع ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی‪ ،‬باز‬ ‫ه��م مانند هر زمان دیگری رییس قوه مجریه با عدد س��ازی و‬ ‫ذکر این جمله که «اگر ش��ما هم کمک کنید می شود» در واقع‬ ‫قضیه را ماس��ت مالی کرد و به راحتی با خنده و ش��وخی از این‬ ‫مهم عبور کرد ‪.‬‬ ‫نکته چهارم ‪ :‬درجایی که صحبت از هدف‌مندی یارانه‌ها شد‪،‬‬ ‫وی س��عی کرد از ط��رح دفاع کند و در ادامه از آن ش��گردهای‬ ‫همیشگی خود اس��تفاده کند‪ ،‬وی علت گرانی حال حاضر ( که‬ ‫خودش همیشه ان را انکار می‌کند ) را دست‌هایی می‌داند که در‬ ‫باال رفتن قیمت طال و ارز و آشفتگی بازار نقش داشته‌اند و وعده‬ ‫داد ک��ه بعدا برای مردم توضیح خواهم داد‪ ،‬از همان می‌گم‌های‬ ‫همیشگی احمدی نژاد که حکومتی‌ها را ساکت می‌کند ‪.‬‬ ‫نکته پنجم ‪ :‬احمدی‌نژاد در مورد خانه‌نش��ینی‪ ،‬این موضوع را‬ ‫با خنده و شوخی گذراند که همه هم‌کاران من از فرط کار زیاد‬ ‫«فنر زده‌اند‌» و پیچ و مهره آن‌ها شل شده است‪ ،‬منم همین‌طور‬ ‫یک روز هم استراحت و خانه‌نشینی نداشتم‪.‬‬ ‫نکته شش�م ‪ :‬احمدی‌نژاد در م��ورد این‌که گفته بود مجلس‬ ‫در راس امور نیس��ت‪ ،‬اعالم کرد‪« :‬من مخلص شما هستم و با‬ ‫اس��تدالل این موضوع را بیان کردم»‪ ،‬اما این استدالل می‌تواند‬ ‫معانی متعددی داش��ته باشد ‪ .‬مهم‌ترین دلیل آن که بر همگان‬ ‫مبرهن اس��ت «فرمایش��ی بودن و گوش به زنگ بودن مجلس‬ ‫اس��ت» این دلی��ل ناگفته رییس دول��ت آن‌قدر نماین��دگان را‬ ‫برافروخته ک��رد که احمد توکلی از نمایندگان اصول‌گرا مجلس‬ ‫و منتقد جدی احمدی‌نژاد در سایت «الف» نوشت «جلسه طرح‬ ‫سوال از رییس‌جمهور با هر کیفیتی بود برگزار و تمام شد‪ .‬هرچند‬ ‫شوخی‌های زننده آقای رییس‌جمهور با نمایندگان‪ ،‬روابط دولت‬ ‫و مجلس را تلخ ک��رد اما پیش‌نهاد ما به نمایندگان محترم این‬ ‫اس��ت که این روز تلخ را فراموش کنن��د و به مطالبات به‌حق و‬ ‫فوری مردم و تولیدکنندگان کش��ور بپردازن��د‪ .‬ادامه پرداختن به‬ ‫این موضوع‪ ،‬هیچ فایده‌ای جز کش‌مکش‌های بیهوده و فرسوده‬ ‫کردن اعصاب‌ها ندارد‪ .‬البته آقای رییس‌جمهور باید بداند توهین‬ ‫به مجلس در خانه ملت بی‌هزینه نخوهد بود اما دعوا و پرخاش‬ ‫و توهین متقابل آن هم با رییس‌جمهوری که چنان ادبیاتی دارد‪،‬‬ ‫هرگز در ش��ان این ملت نجیب و نمایندگان‌ش��ان در خانه ملت‬ ‫نیست‪».‬‬ ‫نکته هفتم ‪ :‬ایش��ان در مورد تخصیص تنها بیس��ت در صد‬ ‫از بودجه فرهنگی و نه بیش‌تر و این‌که این بودجه کجا خرج‬ ‫گردیده گفت ‪«:‬من باید از ش��ما بپرس��م کجا خرج شده‪ ،‬چرا‬ ‫که ما فقط جهات را تعیین کردیم و این شما بودید که بودجه‬ ‫به نهاد‌ها اختصاص دادید‪ ،‬بروید از دیوان محاس��بات بپرسید‬ ‫به جای ان‌که وقت ملت اینجا گرفته ش��ود» این‌گونه ادبیات‬ ‫ه��م‌راه با توهین به نمایندگان این‌گون��ه در ذهن بیننده عام‬ ‫تداعی می‌کند نمایندگان حتا در پایان دوره عمر مجلس هنوز‬ ‫وظیفه خود را به خوبی تشخیص نمی‌دهند که کاملن در رفتار‬ ‫احمدی‌نژاد این القا پیدا بود‪.‬‬

‫نکته هش��تم ‪ :‬در مورد برکناری وزیر امور خارجه حین ماموریت‬ ‫خارج از کشور احمدی‌نژاد اظهار داشت‪ :‬آیا من به ایشان ماموریت‬ ‫داده بودم؟ و وقتی که به عزیزی (منوچهر متکی) می‌گوییم خیلی‬ ‫ممنون‪ ،‬دیگر شما تشریف ندارید‪ ،‬ماموریت دیگر مفهومی ندارد‬ ‫که این هم بنا بر اصل ‪ 136‬از اختیارات رییس‌جمهور است‪ .‬نکته‬ ‫ظریفی که در پاسخ احمدی‌نژاد نهفته است این است که به عوام‬ ‫گوشزد کند‪ ،‬ماموریت به وزیر امور خارجه از طرف نهادهای دیگر‬ ‫نظیر بیت رهبری داده شده است که در واقع متکی برای حل و‬ ‫فصل روابط شکرآب شده رژیم (در موضوع قاچاق اسلحه سپاه به‬ ‫آفریقا) با سنگالی‌ها به این کشور سفر کرده بود ‪.‬‬ ‫نکت�ه نهم‪ :‬چرا در مبحث حج��اب و عفاف نظر دادید؟ رییس‬ ‫انتصابی دولت در جواب به این پرس��ش موضوعی را مطرح کرد‬ ‫که به هیچ عنوان به مذاق اش��خاصی که در خط فکری رژیم از‬ ‫حجاب س��خت‌گیرانه دفاع می‌کنند از جمله روحانیون تند رو و‬ ‫اصول‌گرایان نزدیک به بی��ت رهبری‪ ،‬خوش نیامد‪ ،‬احمدی‌نژاد‬ ‫با بیان این‌که چرا هر زمان که مناسبتی است صدا و سیما همه‬ ‫افراد با تیپ‌های مختلف را نشان می‌دهد ولی بعد دست‌گاه‌های‬ ‫مربوطه با همین افراد برخورد می‌کنند‌؟ به واقع وی در این‌جا از‬ ‫همان شگرد پوپولیستی خود استفاده کرد تا یک‌بار دیگر مردم را‬ ‫در مقابل محافظه‌کاران تند رو نظام و رهبر حکومت قرار دهد ‪.‬‬ ‫به هر ترتیب جلسه پرسش و پاسخ نمایندگان از رییس دولت به‬ ‫پایان رس��ید اما موضوعی که اکنون به اختصار قصد دارم به آن‬ ‫بپردازم نوع ادبیات سخیفی‌س��ت که احمدی‌نژاد چه در گذشته‬ ‫و چه در این نشس��ت بارها آن را به کار برده اس��ت‪ ،‬به س��خره‬ ‫گرفتن نمایندگان و با شوخی جواب دادن به پرسش‌هایی که از‬ ‫دید نمایندگان به موضوعات بسیار جدی در حوزه های سیاسی‪،‬‬ ‫اجتماعی و اقتصادی کشور مربوط می‌گردد و به کار بردن الفاظی‬ ‫چ��ون «بیایید صفا کنیم»‪« ،‬با یک شاس��ی که فوق لیس��انس‬ ‫نمی‌گیرن��د» و پوزخند زدن‌های پی یا پی‪ ،‬بیش از پیش‌ش��ان‬ ‫واقعی رییس منصوب رهبری بر دولت به اصطالح «خدمت‌گذار»‬ ‫را به نمایش گذاش��ت ‪ .‬این‌گون��ه ادبیات تنها مختص به جناب‬ ‫احمدی‌نژاد نیس��ت چند روز قبل ه��م «‌محمد جواد الریجانی‌«‬ ‫به عنوان نماین��ده ویژه حکومت در امور حقوق بش��ر نیز احمد‬ ‫ش��هید (نماینده ویژه حقوق بش��ر در امور ای��ران) را «‌مغرض و‬ ‫نادان‌» نامیده بود دراین راس��تا اگ��ر از افرادی نظیر احمد‌خاتمی‬ ‫و علم‌الهدی که دس��تی بر آتش دارند بگذریم از رهبر حکومت‬ ‫والیت فقیه نمی‌توان به راحتی گذشت که رییس جمهور امریکا‬ ‫را متوهم خطاب می‌کند‪.‬‬ ‫این اپیدمی نشان از فرهنگ گفت‌گویی دارد که علی‌الخصوص‬ ‫در بی��ن نیره��ای پایین دس��ت بس��یج و ارازل و اوباش لباس‬ ‫ش��خصی به کرار دیده می‌ش��ود‪ ،‬ش��اید نمونه بارز این فحاشی‬ ‫«س��عید تاجیک» از اعضای بسیج و نیروهای انصار حزب‌اله به‬ ‫فائزه هاشمی بود که فیلم کوتاه این فحاشی بارها در سایت‌ها و‬ ‫شبکه‌های اجتماعی به نمایش درآمد و چه بسا هستند بسیاری‬ ‫از افرادی که به دفعات مورد هجمه فحاشی و ادبیات زشت این‬ ‫افراد قرار گرفته و می‌گیرند‪ .‬اما باید پذیرفت که این‌گونه ادبیات‬ ‫جز فرهنگ جدایی ناپذیر اشخاصی‌ست که خود را ذوب شده در‬ ‫والیت می‌بینند و برای آن ولو به قیمت از میان رفتن همه اصول‬ ‫و ارزش‌های اخالقی‪ ،‬سر و جان می دهند‪.‬‬


‫اندرحکایت دوستی مردم ایران و اسراییل‬ ‫کامبیز غفوری‬ ‫فضای مجازی فرصت مناسبی را جهت هم‌دلی و هم‌اندیشی‬ ‫مردم سراس��ر جهان در اختیار آنان گذاشته‌اس��ت ت��ا به ابراز‬ ‫بی‌واسطه‌ی عقاید خود بپردازند‪ .‬برخی از این ایده‌های نو‪ ،‬گه‌گاه‬ ‫توج��ه خاصی را به خود جلب کرده و جنب‌وجوش��ی غیرقابل‬ ‫پیش‌بینی ایجاد می‌کنند‪.‬‬ ‫در تازه‌تری��ن روی‌داد مربوط به ای��ران در این فضا‪ ،‬و به‌دنبال‬ ‫ماه‌ه��ا جنگ لفظی می��ان رهبران ایران و اس��راییل‪ ،‬حرکتی‬ ‫موسوم به «اس��راییلی‌ها ایرانیان را دوس��ت دارند» که از روز‬ ‫هفدهم مارس ‪ 2012‬توسط یک شهروند اسراییل به نام «رونی‬ ‫ادری»(‪ )Ronny Edry‬شروع شد و صفحه فیس‌بوک آن‬ ‫ظرف مدت یک هفته بالغ بر سی‌هزار عضو پیدا کرد‪ ،‬با استقبال‬ ‫فراوانی روبه‌رو شده‌است‪.‬‬ ‫این جنب��ش‪ ،‬در کنار موافقانی که از سراس��ر دنیا به آن‬ ‫پیوس��ته‌اند‪ ،‬مخالفانی هم دارد که بالطبع آن‌ها نیز برای‬ ‫انتقادهای خود دالیلی دارند‪ .‬بررسی طرح دوستی ایرانیان‬ ‫و اس��راییلی‌ها که از موضوع��ات داغ این‌روزهای دنیای‬ ‫مجازی اس��ت‪ ،‬موضوع برنامه امروز «کوچه سیاس��ت»‬ ‫است‪.‬‬ ‫مردم ایران و اسراییل جنگ نمی‌خواهند‌‬ ‫سیاست‌مداران ایران و اسراییل بیش از سه دهه است که‬ ‫از یک‌سو به سمت هم شعارهای خشم‌آلود روانه می‌کنند‬ ‫و از س��ویی س��ابقه هم‌کاری‌های پنهان فراوانی دارند‪،‬‬ ‫کاربه‌دس��تان در هر دو طرف بر بال‌های بحران سوارند‬ ‫و هر ی��ک به‌نوعی از این بحران برای مصارف داخلی و‬ ‫بازی‌های بین‌المللی خویش استفاده می‌کنند‪ .‬در این میان‬ ‫ش��هروندانی که به‌طور متناوب و تحت تاثیر لفاظی‌های‬ ‫رهبران خود‪ ،‬خطر جنگ را نزدیک‌تر از همیشه می‌بینند‪،‬‬ ‫از ادامه این بازی جان‌فرسا به تنگ آمده‌اند‪.‬‬ ‫توجهی که «کمپین دوستی میان اسراییلی‌ها و ایرانیان»‬ ‫به خود جلب کرده‪ ،‬هم نشان‌گر نظرات متفاوت توده مردم‬ ‫دو کش��ور با سیاس��ت‌مداران آن‌هاست و هم بر به ستوه‬ ‫آمدن مردم از تهدیدهای ه��ر روزه داللت دارد‪ .‬موافقان‬ ‫این جنبش‪ ،‬اغلب بیان می‌کنند که عالرغم دش��منی دولت‌ها‬ ‫با یک‌دیگر‪ ،‬میان مردم اس��راییل و ایران مشکلی وجود ندارد‬ ‫و ملت‌ها می‌توانند با یک‌دیگر دوست بوده‪ ،‬روابط نزدیکی هم‬ ‫داشته باشند‪ .‬غیر از مردم ایران و اسراییل‪ ،‬شهروندان بسیاری از‬ ‫کشورهای دیگر نیز با عضویت در صفحه فیس‌بوک این کمپین‬ ‫و انتشار نظرات خود‪ ،‬از این حرکت حمایت کرده‌اند‪ .‬مخالفان اما‬ ‫نظری متفاوت دارند…‬ ‫مخالفان می‌گویند‪ :‬جای فلسطینیان کجاست؟‬ ‫در کنار دوس��ت‌داران کمپین یادشده‪ ،‬گروهی از فعاالن نیز به‬ ‫فراموش��ی حقوق مردم فلسطین در میان هیاهوی این جنبش‬ ‫معترض‌اند‪ .‬این دسته از فعاالن سیاسی و کنش‌گران حقوق‌بشر‬ ‫می‌گوین��د که جنگ‪ ،‬خون‌ریزی و س��رکوب در تمام ش��رایط‬ ‫زمانی و مکانی نکوهیده است و استدالل می‌کنند که معطوف‬ ‫ش��دن توجه‪ ،‬صرفن به ایران و اس��راییل بدون این‌که دهه‌ها‬ ‫جنگ میان اسراییلی‌ها و مردم فلسطین و ادامه اشغال اراضی‬ ‫فلسطینیان نیز در کنار آن محکوم شود‪ ،‬یک حرکت گزینشی‬

‫اس��ت و دفاع از حقوق انسان‌ها و جنبش‌های ضد جنگ باید‬ ‫منطقه آشوب‌زده فلسطین را هم دربربگیرد‪.‬‬ ‫روی‌کرد انتقادی کنش‌گران سیاس��ی چ��پ ایرانی در این‌باره‬ ‫برجسته‌تر از سایر منتقدان است و آنان که هم‌واره سیاست‌های‬ ‫اسراییل را محکوم کرده‌اند‪ ،‬به کمپین یادشده نیز چندان به دیده‬ ‫مثبت نگاه نمی‌کنند‪.‬‬ ‫از س��وی دیگر‪ ،‬نظرات کاربرانی به چش��م می‌خورد که اعتقاد‬ ‫دارند جنگ میان فلسطین و اسراییل به ایرانیان مربوط نیست‬ ‫و این امر نباید دوستی ملت‌های ایران و اسراییل را تحت‌الشعاع‬ ‫قرار دهد‪ .‬به راس��تی ریش��ه چنین عقایدی در کجاست و چرا‬ ‫ع��ده‌ی زیادی از مردم ایران از ش��عارهای مبتنی بر حمایت از‬ ‫مردم فلسطین روی‌گردان شده‌اند؟‬

‫واکنش منفی مردم به هنجارهای حکومتی‬ ‫حکومت جمهوری‌اسالمی با س��ال‌ها اعمال سرکوب و رفتار‬ ‫نامناس��ب با ش��هروندان خود‪ ،‬باعث شده تا مردم به هر آن‌چه‬ ‫در تبلیغات رس��می و حکومتی گفته‌می‌شود‪ ،‬به دیده‌ی تردید‬ ‫بنگرند حتا اگر سخن حقی در قسمتی از این تبلیغ وجود داشته‬ ‫باش��د‪ .‬شاهد این گفته‪ ،‬بی‌ارزش شدن یا حتا ض ‌د ارزش شدن‬ ‫کلماتی مانند بسیج‪ ،‬شهید‪ ،‬جان‌باز و مانند آن‌هاست‪ .‬سو‌استفاده‬ ‫حاکمان از نیروهای بس��یج و سپاه در سرکوب مخالفان باعث‬ ‫ش��ده تا برخالف تمام نقاط دنیا که م��ردم از قهرمانان دفاع از‬ ‫کشورشان به‌صورت شایسته‌ای تجلیل می‌کنند‪ ،‬در ایران این‬ ‫نگاه کم‌رنگ شود و چه‌بسا معنی معکوس هم بدهد‪ .‬مصادره‬ ‫واژه «ش��هید» توسط حکومت و تالش آن‌ها در جهت این‌که‬ ‫نشان دهند تمامی کشتگان جنگ موید و مدافع سرسخت نظام‬ ‫حاکم بوده‌اند‪ ،‬باعث ش��ده تا این واژه آن‌چنان که بایسته‌است‪،‬‬ ‫احترام نسل جوان‌تر را برنیانگیزد‪ .‬روی‌کرد مردم ایران به مسئله‬ ‫فلسطین و آن‌چه در آن گوش��ه از جهان می‌گذرد تحت تاثیر‬

‫قاعده‌ای مشابه قرار گرفته است‪ .‬رفتاری که جمهوری‌اسالمی‬ ‫تا به‌حال با بهانه‌ی دفاع از مردم فلس��طین از خود بروز داده و‬ ‫هزینه‌های آن‌را مردم ایران پرداخته‌اند‪ ،‬افکار عمومی را به سوی‬ ‫منفی ناخودآگاه س��وق داده‌است‪ .‬کمک‌های‬ ‫یک نوع واکنش ِ‬ ‫مالی هنگفت ایران به گروه‌هایی چون حماس و جهاداسالمی و‬ ‫حزب‌اله (و البته نه به تمام گروه‌های فلسطینی و مردم آن) در‬ ‫شرایطی که اکثر مردم ایران از مشکالت اقتصادی رنج می‌برند‪،‬‬ ‫از دید آنان ناخوش‌آیند اس��ت‪ .‬مثال بارز آن‪ ،‬س��ابقه بازسازی‬ ‫جن��وب لبن��ان و پرداخت پ��ول نقد به آس��یب دیدگان جنگ‬ ‫سی‌وسه روزه حزب‌اله و اسراییل است در حالی‌که کمک‌هایی‬ ‫چنین سخاوتمندانه‪ ،‬مردم شهر زلزله زده بم را که در آن زمان‪،‬‬ ‫هنوز نیازمند کمک‌رسانی اضطراری بودند شامل نشد‪ .‬بدبینی‬ ‫روزافزون مردم به حاکمیت‪ ،‬به تمامی شعارهای حاکمان‬ ‫تعمی��م یافت و ثم��ره این بدبینی در ش��عار «نه غزه نه‬ ‫لبنان‪ ،‬جانم فدای ایران» که در جریان اعتراضات س��ال‬ ‫‪ 1388‬سرداده‌شد‪ ،‬جلوه کرد‪ .‬کمپین دوستی مردم ایران‬ ‫و اسراییل جدای از نفس وجودی و نیت برپاکنندگان‌اش‪،‬‬ ‫باعث شد تا سوال مهمی دوباره مطرح شود‪« :‬آیا می‌شود‬ ‫به دنبال دس��ت‌یابی به آزادی و کام‌یابی برای مردم یک‬ ‫کش��ور بود ولی به نقض حقوق انسان‌ها در سایر مناطق‬ ‫بی‌تفاوت ماند؟»‬ ‫حقوق بشر گزینشی نیست‬ ‫راه‌ان��دازی هرگون��ه جنبش��ی در مخالفت ب��ا جنگ و‬ ‫خون‌ریزی (که داغ ننگی اس��ت بر پیشانی بشر متمدن)‬ ‫امری پسندیده و شایسته حمایت است‪ .‬پشتیبانی از چنین‬ ‫جنبش‌هایی اما نمی‌تواند و نباید نقض حقوق‌بشر در مکانی‬ ‫دیگر را نادیده‌بگیرد‪ .‬مش��اهده‌ی بحث میان مخالفان و‬ ‫موافقان کمپین دوستی ایرانی‌ها و مردم اسراییل‪ ،‬نشان‬ ‫می‌دهد که بسیاری از ما هنوز در موضع‌گیری‌های خود‬ ‫آن‌چن��ان افراط و تفریط می‌کنیم که گروهی از ش��دت‬ ‫تمرکز بر منافع ملی‪ ،‬به ش��وونیزم و نژادپرستی متمایل‬ ‫ش��ده‪ ،‬نه تنها مردم فلسطین که اصولن هرچه عرب‌تبار‬ ‫است‪ ،‬دشمن می‌پندارند و گروهی دیگر آن‌چنان در دفاع‬ ‫از فلس��طینی‌ها افراط می‌کنند که حتا برای آن دسته از مردم‬ ‫عادی اس��راییل که تنها گناه‌ش��ان تولد در داخل مرزهای این‬ ‫کشور است‪ ،‬حق حیات قایل نیستند‪ .‬صدای اندیش‌مندانی که‬ ‫مواضع مبتنی بر دفاع معقول از حقوق تمامی ابنای بشر را دارند‬ ‫البته به مانند همیشه در میان هیاهو گم می‌شود‪.‬‬ ‫بدیه��ی اس��ت که اگر برای حقوق بش��ر ارجی قایل باش��یم‪،‬‬ ‫نمی‌توانیم میان نقض آن در فلس��طین‪ ،‬اسراییل‪ ،‬ایران یا هر‬ ‫تو‌سوی‬ ‫جای دیگر در دنیا فرق بگذاریم‪ .‬مهم نیس��ت که سم ‌‬ ‫سیاس��ی ما چگونه اس��ت‪ ،‬اگر به اصالت دف��اع از حق تمامی‬ ‫انسان‌ها برای بهره‌مندی از حقوق انسانی خود باور داشته‌باشیم‪،‬‬ ‫خودبه‌خ��ود بنی‌آدم را اعضای یک پیکر خواهیم دید که توجه‬ ‫ب��ه یک عضو در معرض خطر‪ ،‬نمی‌تواند دال بر نادیده گرفتن‬ ‫اعضای دیگر آن‌شود‪ .‬پس «نه» به جنگ می‌گوییم همان‌گونه‬ ‫که باید به س��رکوب‪ ،‬کشتار و اش��غال «نه» بگوییم‪ .‬امیدوارم‬ ‫روزی برس��د که هیچ معلمی مجبور نشود ناله آسا بگوید‪« :‬در‬ ‫جزوه‌های خویش بنویسید یک با یک برابر نیست‪».‬‬

‫‪45‬‬


‫نگاهی گذرا به مفهوم آزادی‪،‬‬

‫مااسالمنمی‌خواهیم‪،‬ماآزادیمیخواهیم‬

‫جالل ایجادی‪ /‬استاد دانش‌گاه در فرانسه‬ ‫اسالم در تضاد با حقوق بشر است‪ ،‬زیرا طرف‌دار تبعیض بین‬ ‫انس��ان‌ها بوده ودر پی س��لطه اهلل و تعبد روح انسانی است‪.‬‬ ‫س��الیان متمادی اس��ت که جامعه ما از اسالم رنج کشیده‬ ‫اس��ت و امروز یک روند عمیق بازنگری و نقادانه آغاز شده‬ ‫است‪ .‬این رونده تازه نیست‪ ،‬ولی در ژرفای خود ودامنه خود‬ ‫بیسابقه است‪ .‬زکریا رازی‪ ،‬خیام‪ ،‬میرزا آقاخان کرمانی‪ ،‬احمد‬ ‫کسروی‪ ،‬صادق هدایت‪ ،‬علی دشتی‪ ،‬آرامش دوستدار وبسیار‬ ‫کسان دیگر دربستر سانسورها و محدویت ها و نادانی ها‪ ،‬در‬ ‫برخورد به اسالم و شیعه و خرافات نوشتند‪ .‬آنها دریافتند که‬ ‫انتقاد به مذهب یکی از فعالیت های بنیادی در جامعه است‪.‬‬ ‫این تالش در دوران معاصر و بخصوص بابه قدرت رسیدن‬ ‫حکومت اسالمی در ایران و جنایات بیکران آن مستحکمتر‬ ‫گشته است‪ .‬نقد امروز فقط نقد سیاسی به حکومت نیست‪،‬‬ ‫بلکه نقد آشکار رش��دیابنده به خود قرآن و اسالم و بیراهه‬ ‫‪ 1400‬ساله اسالم میباش��د‪ .‬در مقابل موج انتقادی معاصر‬ ‫از یکس��و نمایندگان حکومتی واز سوی دیگر سیاستمداران‬ ‫و روش��نفکران اس�لامگرا مانند آقای عبدالکریم س��روش‬ ‫و آقای یوس��فی اش��کوری در دفاع از ای��ن دین محمدی‬ ‫بپا خاس��ته و منقدان اس�لام را به س��کوت دعوت میکنند‬ ‫وخواس��تار متوقف کردن نقد اسالم میباشند‪ .‬من در نوشته‬ ‫اخیر خود تحت عنوان “تحریف وتعرض آقای سروش علیه‬ ‫مخالفان اس�لام” (‪ )1‬گفته های اخیرآقای سروش را انتقاد‬ ‫نمودم و خواس��تار یک مناظره متین رودررو شدم که ایشان‬ ‫تا بحال از پاسخ خودداری کرده است‪ .‬مصاحبه آقای بهرام‬ ‫مشیری با تلویزیون امریکا و گفتار انتقادی او نسبت به قرآن‬ ‫واسالم منجربه واکنش اسالمگرایان واز آنمیان آقای حسن‬ ‫یوسفی اشکوری شده است‪ .‬آقای اشکوری مینویسد‪“ :‬وقتی‬ ‫مسلمانان افغانی می بینند به این سادگی در یک رسانه‪ ،‬که‬ ‫باید کارش تحقیق و بی طرفی و آگاهی بخش��ی باشد‪ ،‬به‬ ‫بهانه بررسی حادثة قران سوزی و تحقیق در علل اعتراض‬ ‫مؤمنان افغانی‪ ،‬قرآن کوبی زش��ت تری صورت می گیرد و‬ ‫کتاب مذهبی و مورد احترام یک میلیارد و چهارصد میلیون‬ ‫انسان کره خاک به صورت بدتری به آتش کشیده می شود‪،‬‬ ‫چه واکنشی پدید می آید و حداقل چه ذهنیتی در مؤمنان به‬ ‫قرآن ایجاد می شود؟” (‪ 28‬اسفند ‪ ، 1390‬راه سبز جرس)‬ ‫آزادی بی��ان‪ ،‬یعنی هرکس��ی ح��ق دارد در دفاع از نظر‬ ‫خود هرسیاست و حکومتی را بانتقاد بکشد وهر قدرت زمینی‬ ‫وآسمانی را مورد نقد قراردهد‪.‬‬ ‫آقای مش��یری چه گفت؟ اوگفت اسالم خشن است وقرآن‬

‫‪46‬‬

‫کتاب نه آس��مانی بلکه زمینی است وپس از مرگ محمد از‬ ‫قرآن نسخه های گوناگون وجود داشت ودر دروان اخیریک‬ ‫نس��خه دیگردر یمن بدست آمده اس��ت‪ .‬کجای این گفتار‬ ‫خالف واقعیت اس��ت؟ در قبال اس�لام و تاریخ اسالم باید‬ ‫سکوت کرد و چشمها را باید بست؟ خشونت نهادینه اسالم‬ ‫را باید پوشاند؟ چون یک میلیارد وچهارصد میلیون مسلمان‬ ‫وجود دارد و خرافات مورد ستایش آنان است‪ ،‬پس باید خفه‬ ‫شد؟ واقعیت جانسوز اسالم را باید بزک کرد و دروغ گفت تا‬ ‫شما ها خوشتان بیاید؟ پیام مشترک این روشنفکران اسالمی‬ ‫در اینس��تکه که به قرآن واسالم نباید انتقاد کرد وهر انتقاد‬ ‫به قرآن مجید “توهین” اس��ت‪ .‬البته اینان گاه میگویند بله‬ ‫انتقادات��ی میتوان کرد‪ .‬درعین ح��ال بمحض طرح انتقاد از‬ ‫اسالم‪ ،‬این اشخاص بسیج شده و خواستار جلوگیری از نقد‬ ‫میشوند و نقد دین اسالم را “توهین به مردم” ارزیابی میکنند‪.‬‬

‫توهین به مقدسات بی معناست‬ ‫در ابتداهنگامیکه به لغتنامه دهخدا رجوع میکنیم واژه توهین‬ ‫بمعنای سس��ت کردن و سست گردانیدن ونیز خوارشمردن‬ ‫وحقیر وس��بک داش��تن اس��ت‪ .‬از نظر واژه شناسی کسی‬ ‫نمیتواند انتقاد به اسالم راامری غیرقانونی و غیر مجاز تلقی‬ ‫کند وبرعکس حق هرکس��ی که دین را سس��ت کند و آنرا‬ ‫بریشخند بگیرد و به شیوه وروش ولتر عمل کند‪ .‬نکته دوم‬ ‫آنکه توهین بمعنای عرفی آن بمعنای خارج شدن از اعتدال‬ ‫و فقدان احترام به حیثیت یک شخص است واز نظر حقوق‬ ‫بین المللی قابل برخورد میباشد‪ .‬اگر ثابت شود که حیثیت و‬ ‫ش��رافت شخصی فردی و مقام انس��انی فردی مورد اهانت‬ ‫قرارگرفت��ه‪ ،‬از نظر حقوقی قابل یرخورد میباش��د‪ .‬یاد آوری‬ ‫باید نمود که ش��رافت انسانی یک فرد و اعتقادات مذهبی و‬ ‫فلسفی یک فرد دو پدیده متفاوت میباشند‪ .‬احترام به حقوق‬ ‫انس��انی فرد و نقد خرافات ذهنی او دوچیز مختلف هستند‪،‬‬ ‫مورد نخست به حقوق بشرارتباط پیدا میکند‪ ،‬حال آنکه مورد‬ ‫دوم بیانگر آزادی اندیشه و بیان میباشد‪ .‬پس در این دومورد‬ ‫یاد شده انتقاد از خرافات و مذهب ربطی به اهانت‪ ،‬به شرافت‬ ‫و حقوق فردی ندارد‪.‬‬ ‫آزادی اعتقاد‪ ،‬یعنی هرکس��ی ح��ق دارد از دین وایدئولوژی‬ ‫مورد نظر خود برخوردار باشد وآنرا بکار گیرد وپرستشگاه ویا‬ ‫دستگاه اداری خودرا داشته باشد‪.‬‬ ‫مطلب بحث انگیزنکته سومی است که اسالمگرایان مطرح‬ ‫میکنند‪ .‬اصطالح توهین که توس��ط اسالمگرایان ایرانی و‬ ‫غیر ایرانی مطرح میش��ود سالحی برای مبارزه علیه آزادی‬

‫اندیش��ه و انتقاد اس��ت‪ .‬واژه هائی مانند “اسالم ستیزی” و‬ ‫“توهین به مقدس��ات” توس��ط آخوندها و سیاس��تمداران‬ ‫مسلمان و متحدان غیر مذهبی آنان ساخته شده تااز آزادی‬ ‫نقد علیه دین جلوگیری شود‪ .‬این ماشین تبلیغاتی‪ ،‬خرافات‬ ‫را ب��ه آئین پاک ومقدس تبدیل ک��رده و نادانی توده ها را‬ ‫امر مقدس و قابل دفاع وانمود س��اخته و آزاد اندیش��ان را‬ ‫زیر فش��ار قرارداده و تهدید مینماید‪ .‬حال آنکه “توهین به‬ ‫مقدسات” بی معناست وحق هرفردی است که به همه چیز‬ ‫انتقاد کند و دین و مذهب از این قاعده جدانیستند‪ .‬بشریت‬ ‫در طول تاریخ مبارزه کرده و روشنگران برای آزادی روح و‬ ‫فکر وعلیه خرافات و مذاهب تالش کرده اند وامروز متولیان‬ ‫دین و خرافه شمشیر برکشیده که نقد دین ممنوع است‪ .‬در‬ ‫واقع توهین به اعتق��ادات مذهبی وجود ندارد‪ ،‬دیدگاه های‬ ‫فلسفی و اجتماعی متفاوتند‪ ،‬ارزشهای فرهنگی گوناگونند‪،‬‬ ‫آزادی برتری��ن ارزش اس��ت و نقد دین یک ارزش مثبت و‬ ‫برجسته است‪.‬‬ ‫باید توجه داشت که در ایران زمانی که “توهین به مقدسات”‬ ‫مطرح میگردد‪ ،‬این امر در خدمت طبقه و گروه های حاکم‬ ‫وب��رای ادامه تحمیق مردم اس��ت‪ .‬این اصطالح س��اخته‬ ‫وپرداخته دین وروحانیون و خدمتگزاران آنان است وامروزه‬ ‫ارتکاب ب��ه آن بمعنای جرم مذهبی تلقی میگردد‪ .‬در ماده‬ ‫‪ 513‬قانون مربوط به مطبوعات س��ال ‪ 1375‬آمده اس��ت‪:‬‬ ‫“هرکس به مقدسات اسالم ویا هریک از انبیاء عظام یا ائمه‬ ‫ی طاهرین(ع) یاحضرت صدیقه ی طاهره اهانت نماید‪ ،‬اگر‬ ‫مشمول حکم سب النبی باشد‪ ،‬اعدام می شود‪ ،‬ودر غیر این‬ ‫صورت‪ ،‬به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهدشد‪ ”.‬در‬ ‫این ماده منظور از ائمه ی طاهرین‪ ،‬دوازده امام است‪ .‬مقصود‬ ‫از صدیق��ه طاهره ‪ ،‬فاطمه ی زهرا اس��ت و منظور ازانبیاء‬ ‫عظام‪ ،‬پیامبران الهی است وتوهین به هر یک از ‪ 124‬هزار‬ ‫پیامبر در دایره ی ماده فوق‪ ،‬قرار می گیرند‪ ،‬و بظاهرفرقی از‬ ‫این جهت بین نوح‪ ،‬ابراهیم‪ ،‬موسی‪ ،‬عیسی ومحمد و خانواده‬ ‫او نیست‪ .‬بنا به تفسیر رسمی مدافعان ” اگر توهینی مشمول‬ ‫“س��اب النبی” باشد‪ ،‬مجازات آن اعدام است و در این مورد‬ ‫هر که بشنود براو کشتن واجب است و نیازی به اذن امام و‬ ‫رهبر شرعی نیست‪ ،‬مسئله از جرائم غیر قابل گذشت است‪.‬‬ ‫و اگر مشمول حکم ساب النبی نباشد‪ ،‬به حبس از یک تا پنج‬ ‫سال محکوم می گردد‪ ،‬و این جرم‪ ،‬بازهم غیر قابل گذشت‬ ‫است و مشمول ماده ی (‪ )727‬نیست‪”.‬‬ ‫روش��ن است که مدافعان دین شیعه در پی اعمال سلطه و‬ ‫توجیه هرگونه سرکوب علیه مخالفان دین میباشند‪ .‬هدف‬


‫قواعد مربوط به “توهین” در خدمت بازتولید قدرت ستمگرانه‬ ‫و یا حفظ منافع وامتیازات ویژه روحانیون اس��ت‪ .‬تقدس این‬ ‫دین از کجا میاید؟ طرفداران آن میگویند که آسمانی بودن‬ ‫دین مانع هرگونه انتقاد اس��ت‪ .‬این نظر از نگاه اندیشمند و‬ ‫فردناباور بی پایه واساس است ودین هیچگاه جنبه آسمانی‬ ‫ندارد و تمامی ادیان قابل بررس��ی ونقد ورد میباشند‪ .‬سپس‬ ‫گفته میشود که دین جزو معتقدات ذهنی مردم بوده وسالیان‬ ‫دراز مورد احترام آنانس��ت‪ .‬از نقطه نظر عقالنی آیا هرگونه‬ ‫باور مورد احترام است؟ آیاباورتوده ها به فاشیسم‪ ،‬مانع انتقاد‬ ‫از فاشیسم بایدباشد؟ آیازمانی که میلیونها شهروند آلمانی با‬ ‫عش��ق و احساس خود از هیتلر و اهداف اوحمایت میکردند‪،‬‬ ‫انتقاد به نازیس��م بی جا وناروا ب��ود؟ خرافات ویااحکام دینی‬ ‫وسیاسی ناهنجاردر اسالم بسیارفراوانند‪ :‬پیامبر ماه را دوشقه‬ ‫کرد‪ ،‬اسالم آخرین دین است‪ ،‬قرآن خود یک معجزه است‪،‬‬ ‫حسین مظلوم است‪ ،‬امام معصوم است‪ ،‬امام زمان پس از هزار‬ ‫دویست سال زنده اس��ت وظهور میکند‪ ،‬عکس خمینی در‬ ‫ماه رویت شده است‪ ،‬امامزاده سیال صواب دارد‪ ،‬عاشورا باید‬ ‫گریه کرد وعزا گرفت‪ ،‬گرفتن چهار زن یکی از اصول قرآن‬ ‫است‪ ،‬برپایه آیه قرآن تنبیه زن توسط مرد میتواند انجام گیرد‪،‬‬ ‫بهشت با حوروپری در انتظار مومنان شیعه است‪ ،‬جهنم جای‬ ‫غیر شیعه است ویا وجود بیش از پانصد آیه در ستایش قتل‬ ‫و کشتار و خشونت درراه اهلل و منافع خانواده محمد وهزاران‬ ‫حکم و خرافه دیگر‪ .‬حال آیاتمامی این احکام و خرافات که‬ ‫در باور عمیق مردم جای گرفته اند‪ ،‬نباید بانتقاد کشیده شود؟‬ ‫کس��انی که این خزعبالت و احکام ضدبش��ری را به اعتقاد‬ ‫مقدس تبدیل میکنند و مانع ش��ورش فک��ر آزاد علیه این‬ ‫پدیده ها میشوند‪ ،‬تنها وتنها برای پایداری تحمیق میکوشند‪.‬‬ ‫اینان خواستار بندگی روحی و فکری مردم بوده ودر پی نگه‬ ‫داش��تن اس��ارت طوالنی و متمادی مردم نادان میباشند‪ .‬نه‬ ‫تعداد معتقدان‪ ،‬نه انبوه اعتقادات خرافه و باورهای ضدانسانی‬ ‫ونه قدمت آنها‪ ،‬هیچ کدام دلیلی برای حقانیت نیست‪ .‬آناتول‬ ‫فرانس میگفت اگر پنج��اه میلیون نفر به یک چیز احمقانه‬ ‫اعتقاد داشته باش��ند‪ ،‬آن چیز همچنان احمقانه است‪ .‬آقای‬ ‫س��روش و آقای یوسفی اشکوری جلو آزادی فکر را با بهانه‬ ‫های گوناگون نگیرید‪ ،‬تالش شما در راستای تاریکی روان‬ ‫انسانی است واز آزادی انسان هراس دارد‪ .‬تالش شما برای‬ ‫نجات یک دین خفقان آور اس��ت‪ .‬ما اسالم نمیخواهیم ‪ ،‬ما‬ ‫آزادی میخواهیم‪.‬‬ ‫آزادی اندیشه یک اصل است‬ ‫جان الک در ‪ 1690‬در “تحلیل قدرت مدنی” نوشت‪”:‬آزادی‬ ‫طبیعی انس��ان در اینس��تکه در دنیا هیج قدرتی باالتر ا زاو‬ ‫برسمیت شناخته نشود‪ .‬انسان نباید تحت انقیاد اراده خاصی‬ ‫باشد‪ ،‬اونباید زیر سلطه قدرت قانونگزار فرد خاصی باشد‪ ،‬تنها‬ ‫قاعده قانون طبیعی است‪ .‬در جامعه‪ ،‬آزادی انسان جز پیروی‬ ‫از قدرت مقننه چیز دیگری نمیتواند باشد‪ ،‬قدرتی که بر پایه‬

‫یک توافق ودر چارچوب یک دولت معنا می یابد‪ ،‬قدرتی که‬ ‫هیچ مقام و هیچ قانون خارج از خود را برسمیت نمیشناسد‪”.‬‬ ‫چنین اختیاری نه برپایه منش��اء الهی بلکه براساس حقوق‬ ‫شهروند‪ ،‬قرارداد اجتماعی و قواعد دمکراسی شکل میگیرد‪.‬‬ ‫نقض این حقوق جز دیکتاتوری چیز دیگری نیست‪.‬‬ ‫آزادی اقتصادی‪ ،‬یعنی هرکس��ی حق دارد که کار بکند ویا‬ ‫نکن��د و حق دارد به فعالیت اقتصادی وبهره وری اقتصادی‬ ‫بپردازد‪ ،‬حق دارد دارای مالکیت باش��د وبه توسعه اقتصادی‬ ‫دست بزند ونیز هرکسی حق دارد تا با دیگری آزادانه قرارداد‬ ‫امضا کند‪.‬‬ ‫آزادی فرد متکی بر اراده اوست‪ .‬برای دسترسی به اهدافش‪،‬‬ ‫ف��رد نباید تحت اجبار کس��ی یا ایدئول��وژی و دین خاصی‬ ‫قرارگیرد‪ ،‬تنها چارچوب محدود کننده‪ ،‬قوانینی میباشند که در‬ ‫تالش جمعی ورای دمکراتیک تعیین شده اند‪ .‬درهنگامیکه‬ ‫خدا ودین و روحانی حاکم بر رفتار انسانی و قواعد اجتماعی‬ ‫میباش��ند‪ ،‬آزادی فردی وجودندارد‪ .‬فرد آزاد مستلزم اندیشه‬ ‫آزاد وانتخاب آزاد و تصمیم ش��خصی آزادانه اس��ت‪ .‬تعبد و‬ ‫اعمال حک��م مذهبی در تض��اد با خرد وانتخاب میباش��د‪.‬‬ ‫ارزش انس��انی در قدرت تفکر و آزادی اندیشه اوست‪ .‬البته‬ ‫این امر تناقضی با ایمان فردی ندارد‪ ،‬ولی حکم خدا وپیامبر‬ ‫و امام وآخوند بمثابه وظیفه ش��رعی وپایه ق��راردادن آن در‬ ‫رفتار اجتماعی‪ ،‬در تضاد آشکار با آزادی انسانی وارزش خرد‬ ‫میباشد‪ .‬هنگامیکه جان استوارت میل میگوید “آزادی افراد‬ ‫در آنجا محدود میگردد که آزادی دیگران شروع میشود‪ ”.‬به‬ ‫این معنا میباشد که قواعد دمکراتیک تنظیم شده در جامعه‬ ‫که در راس��تای منافع عمومی میباش��ند‪ ،‬تنها عامل محدود‬ ‫کننده بشمار میایند‪ .‬بنابراین انسان آزاد است‪ ،‬ولی در جامعه‬ ‫محدویت نیز وجوددارد‪ ،‬انس��ان حقوق دارد ‪ ،‬ولی وظیفه نیز‬ ‫دارد‪ .‬این وظیفه‪ ،‬وظیفه “ش��رعی و مذهبی” نیس��ت‪ ،‬بلکه‬ ‫وظیفه اجتماعی برای همزیستی در جامعه میباشد‪ .‬انسان آزاد‬ ‫در جامعه قانونمند آزاد اس��ت وقانونگرائی دمکراتیک شرط‬ ‫آزادبودن است‪ .‬حکم خدا و اهلل در مقابل اراده انسانی و خرد‬ ‫انسانی بوده‪ ،‬خواستار تعطیل شدن اندیشه ونقد فکری انسان‬ ‫میباشد‪ .‬ارسطو میگفت آنچه در فعالیت انسان ارزشمند است‬ ‫همانا اندیشه میباشد واین تالش فکری غایت روح انسانی‬ ‫اس��ت‪ .‬حال مذهب این دیدگاه را رد کرده و قدرت فکری را‬ ‫در خدا قرارداده و انسان را تابع اومیسازد‪ .‬در دین‪ ،‬انسان فکر‬ ‫نمیکند ‪،‬اوپیروی میکند‪ ،‬اطاعت میکند‪ ،‬تسلیم میشود‪ ،‬تابع‬ ‫اراده خدا است وانسان انگلی بیش نیست وتمامیت خودرا از‬ ‫دست میدهد‪ .‬حال آنکه انسان جوهر انسانی اش را در قدرت‬ ‫تفکر فردی و آزادی اش می یابد‪.‬‬ ‫آزادی مطبوعات‪ ،‬هرکس��ی حق دارد ت��ا در هر روزنامه‬ ‫ورس��انه نظر خ��ودرا آزادانه بی��ان کند وح��ق دارد ازآزادی‬ ‫گردهمائ��ی و حزب و س��ندیکا و انجمن ونهاد در پیش��برد‬ ‫اهداف در جامعه و مبارزه علیه اس��تبداد سیاسی و حکومتی‬ ‫برخوردار باشد‪.‬‬

‫برخالف دین که آزادی انس��انی را منحل میکند‪ ،‬انس��ان از‬ ‫آزادی های گوناگون باید برخوردار باشد واین آزادی ها باعتبار‬ ‫مبارزات تاریخی و سیر اندیشه بشری ونیازمندی های انسانی‬ ‫در این زمینه ها معنا می یابد‪:‬‬ ‫آزادی طبیع��ی‪ ،‬یعنی حق طبیعی هرفرد اس��ت ت��ا آزادانه‬ ‫ازتمامی قوای فکری و فیزیکی وجنسی خود استفاده کند‪.‬‬ ‫آزادی مدنی‪ ،‬یعنی حق انس��ان ش��هروند ب��رای بهره بری‬ ‫از فعالی��ت آزاد وبرای تحقق نیاز و هدف خ��ود‪ .‬این آزادی‬ ‫دربرگیرنده هرحرک��ت اجتماعی وفرهنگی ونیزمس��افرت‬ ‫وگردش در جامعه میباشد‪ .‬آزادی اعتقاد‪ ،‬یعنی هرکسی حق‬ ‫دارد از دین وایدئولوژی مورد نظر خود برخوردار باش��د وآنرا‬ ‫بکار گیرد وپرستشگاه ویا دستگاه اداری خودرا داشته باشد‪.‬‬ ‫آزادی بیان‪ ،‬یعنی هرکس��ی ح��ق دارد در دفاع از نظر خود‬ ‫هرسیاس��ت و حکومتی را بانتقاد بکش��د وهر قدرت زمینی‬ ‫وآسمانی را مورد نقد قراردهد‪ .‬آزادی سیاسی‪ ،‬یعنی هرکسی‬ ‫ح��ق داردتا در انتخاب آزاد نماین��دگان خودرا تعیین کند واز‬ ‫زندگی سالم و رفاه و زیست محیط پاکیزه برخوردارباشد ودر‬ ‫صورت تمایل نمایندگاه ناتوان و یا فاسد را بارای خود بکنار‬ ‫بگذارد‪ .‬آزادی اقتصادی‪ ،‬یعنی هرکس��ی حق دارد که کار‬ ‫بکند ویا نکند و حق دارد به فعالیت اقتصادی وبهره وری‬ ‫اقتصادی بپردازد‪ ،‬حق دارد دارای مالکیت باشد وبه توسعه‬ ‫اقتصادی دس��ت بزند ونیز هرکسی حق دارد تا با دیگری‬ ‫آزادانه قرارداد امضا کند‪ .‬آزادی مطبوعات‪ ،‬هرکس��ی حق‬ ‫دارد تا در هر روزنامه ورس��انه نظر خودرا آزادانه بیان کند‬ ‫وحق دارد ازآزادی گردهمائی و حزب و س��ندیکا و انجمن‬ ‫ونهاد در پیش��برد اه��داف در جامعه و مبارزه علیه اس��تبداد‬ ‫سیاسی و حکومتی برخوردار باشد‪.‬‬ ‫آزادی وجدان واندیش��ه‪ ،‬یعنی هر شهروندی حق دارد دین‬ ‫داش��ته باشد ویا ناباورباش��د‪ .‬اوحق دارد هر دین وایدئولوژی‬ ‫و دیدگاه��ی را انتقاد کند و هیچ اعتقادی در برابر اندیش��ه‬ ‫خردمندانه بشری مقدس نیس��ت‪ .‬تمام مبارزات روشنگران‬ ‫علیه تاریک اندیش��ی و خفقان مذهب ب��وده اند‪ ،‬این مبارزه‬ ‫پیگیر برای آزادفکر کردن بود تا قدرت آس��مانی وخرافات را‬ ‫به ریشخند بکش��د و مقام عقل را برجسته کند‪ .‬این مبارزه‬ ‫امروز در ایران وجهان یک ضروت کامل است‪ ،‬برای توسعه‬ ‫ناباوری مذهبی‪ ،‬برای نقد هر اصل مذهبی و رها کردن روح‬ ‫انسانی از نادانی و حماقت‪ ،‬این مبارزه فکری‪ ،‬فلسفی ونظری‬ ‫یک ضرورت است‪ .‬حقوق بشر یعنی برسمیت شناختن حق‬ ‫انس��ان در آزادی عقیده و اندیش��ه وآزادی انتقاد به قرآن و‬ ‫انجیل و تورات وغیره میباش��د‪ .‬امروز تمام افراد وقدرتهای‬ ‫محافظه کارو مستبد خواهان حفظ سلطه مذهبی سیاسی‬ ‫هس��تند‪ .‬من طرفدار آزادی اندیشه هستم واعالم میکنم‬ ‫که در نقد خرافات و دین‪ ،‬توهینی در کارنیست‪ .‬طرفداران‬ ‫دین وافراد ترس��ووناپیگیر از نق��د دین جلوگیری میکنند‪،‬‬ ‫برماس��ت که پیوسته ش��جاعت و خرد و آزادمنشی را در‬ ‫دستور خود قراردهیم‪.‬‬

‫‪47‬‬


‫تظاهراتضددولتیدرمالزی‬ ‫اردوان روزبه ‪ /‬عکس‬ ‫روز ش��نبه‪ 28 ،‬آوریل‪ ،‬مخالفان دولت مالزی به‬ ‫برگزاری تجمعی سیاسی در کوآالالمپور‪ ،‬پایتخت‬ ‫مالزی‪ ،‬دس��ت زده که با برخورد نیروهای پلیس‬ ‫هم‌راه با پرتاب گاز اشک‌آور روبه‌رو شدند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار رادیو کوچه در محل‪ ،‬تجمع‬ ‫از صبح آغاز و تا بعدازظهر شنبه ادامه داشت‪ .‬بر‬ ‫اساس برآورد اولیه نزدیک به ‪ 25‬هزار نفر در این‬ ‫تجمع در میدان مرداکا (اس��تقالل) کواالالمپور‬ ‫حضور یافته و اعتراض خود را اعالم کردند‪.‬‬ ‫این تظاهرکنندگان که خواستار برگزاری انتخابات‬ ‫آزاد و هم‌چنین اصالح در قانون اساس��ی جهت‬ ‫ش��رکت احزاب و برگزاری تجمع بوده وابس��ته‬ ‫به گروه برسیه (پاکی) بودند‪ .‬مخالفان می‌گویند‬ ‫ح��زب حاکم ممکن اس��ت در انتخابات پیش‌رو‬ ‫با تقلب‪ ،‬مجدد قدرت را به دس��ت گیرد‪ .‬فعاالن‬ ‫مدعی ش��ده که عمل‌کرد کمیس��یون انتخابات‬ ‫مغرضانه بوده و فهرس��ت ثبت‌نام رای‌دهندگان‬ ‫نیز جعلی است‪.‬‬

‫‪48‬‬

‫گالری‬


49


‫تظاهراتضددولتیدرمالزی‬

‫امیر ‪ /‬عکس‬ ‫روز‌ش��نبه‪ 28 ،‬آوریل‪ ،‬هزاران نف��ر از مخالفان دولت‬ ‫مالزی در ش��هرهای کواالالمپور‪ ،‬ج��رج تان‪ ،‬جوهور‬ ‫ب��ارو‪ ،‬کوت��ا کینابالو و پنان��گ با برگ��زاری تجمع و‬ ‫راه‌پیمایی‌های مسالمت‌آمیز از فراخوان مخالفان دولت‬ ‫حمایت کردند‪ .‬این افراد خواستار اصالحات سیاسی و‬ ‫برگزاری انتخابات آزاد بودند‪.‬‬

‫‪50‬‬


‫گالری‬

‫‪51‬‬


‫گزیده‬ ‫اخبــار‬

‫رسانه‌های داخلی ایران‪:‬‬

‫رد درخواست‌آمریکا برای‬ ‫دیدار دوجانبه با هیت ایرانی‬

‫به گزارش رسانه‌‌های داخلی ایران‪ ،‬روز شنبه‪ 14 ،‬آوریل‪،‬‬ ‫هم‌زمان با آغاز ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای گروه ‪1+5‬‬ ‫با ایران در استانبول از رد درخواست آمریکا برای دیداری‬ ‫دو جانبه با هیت جمهوری اسالمی خبر داده است‪.‬‬ ‫ب��ه گ��زارش ایرنا‪ ،‬هی��ت اعزامی جمهوری اس�لامی به‬ ‫ریاس��ت سعید جلیلی‪ ،‬درخواس��ت وندی شرمن‪ ،‬مسوول‬ ‫هیت آمریکایی برای دیدار دوجانبه را رد کرده است‪.‬‬ ‫هیت جمه��وری اس�لامی پ��س از دور اول مذاکرات با‬ ‫احمد داوود اوغلو‪ ،‬وزیر خارجه ترکیه و سرگئی ریابکوف‪،‬‬ ‫معاون وزیر خارجه روس��یه و هم‌چنین کاترین اش��تون‪،‬‬ ‫مذاکره‌کنندگی اصلی گ��روه ‪ 1+5‬به طور جداگانه دیدار‬ ‫کرده اس��ت‪.‬پیش از این برخ��ی خبرگزاری‌ها از پذیرفتن‬ ‫درخواست آمریکا برای دیدار دوجانبه با هیت مذاکره‌کننده‬ ‫جمهوری اسالمی از سوی طرف ایرانی خبر داده بودند‪.‬‬ ‫با حضور رییس جمهوری اسالمی آغاز شد‪،‬‬

‫اجراى طرح انتقال آب دریاى‬ ‫خزر به فالت مرکزى ایران‬

‫عملی��ات اجرای��ى طرح انتقال آب دری��اى خزر به فالت‬ ‫مرکزى ایران روز دوش��نبه‪ 16 ،‬آوریل‪ ،‬با حضور محمود‬ ‫احمدی‌ن��ژاد‪ ،‬رییس جمهوری اس�لامی‪ ،‬در شهرس��تان‬ ‫س��ارى آغاز شده است‪ .‬به گزارش ایرنا‪ ،‬آقای احمدی‌نژاد‬ ‫این عملیات را «کارى جهادى و انقالبى» نامیده است‪.‬‬ ‫هدف ازاج��رای این طرح را تامین آب ش��رب و صنعتى‬ ‫حاش��یه ف�لات مرکزى‪ ،‬توس��عه صنایع و معادن‪ ،‬رش��د‬ ‫اشتغال‪ ،‬و توسعه کشاورزى عنوان کرده است‪.‬‬ ‫در پی خون­‌ریزی داخلی‬

‫درگذشت جالل ذوالفنون‬ ‫استاد سه­‌تار‬

‫بعد از ظهر یک­‌ش��نبه ‪ 18‬مارس به وق��ت محلی ایران‪،‬‬ ‫جالل ذوالفنون‪ ،‬اس��تاد صاحب س��بک س��ه­‌تار‪ ،‬به علت‬ ‫خون­‌ریزی داخلی در بیمارستان البرز کرج درگذشت‪.‬‬ ‫به گزارش مهر‪ ،‬جالل ذوالفنون‪ ،‬نوازنده صاحب س��بک‬ ‫س��ه‌تار که ح��دود دوهفته پیش عمل جراح��ی قلب را با‬ ‫موفقیت پشت سر گذاش��ته بود‪ ،‬روز یک­شنبه ‪ 18‬مارس‪،‬‬ ‫به علت خون­‌ریزی داخلی در بیمارس��تان البرز کرج در­‬ ‫گذش��ت‪ .‬ذوالفنون در بیس��ت و هفتمین جشن­‌واره کرج‬ ‫فجر که در تاالر وحدت برگزار ش��د‪ ،‬ب��ه عنوان هنرمند‬ ‫‪52‬‬

‫برجسته موسیقی سنتی مورد تجلیل و تقدیر قرار گرفت‪.‬‬ ‫گفتنی اس��ت ج�لال ذوالفنون از آثار و نح��وه نوازندگی‬ ‫بزرگانی چون ابوالحس��ن صبا‪ ،‬ارس�لان درگاهی و هم­‬ ‫‌چنین احمد عبادی تاثیرهای فراوانی گرفت اما در نهایت‬ ‫خود به بیان مستقلی در نوازندگی سه­‌تار دست یافت‪.‬‬ ‫تحریم‌های اتحادیه اروپا و آمریکا‪،‬‬

‫توقف خدمات سوییفت‬ ‫به بانک‌های ایران‬

‫طور قاطع مخالف انتصاب س��عید مرتضوی است و گفته‬ ‫بود‪« :‬بهتر است رییس جمهور از انتصاب سعید مرتضوی‬ ‫ب��ه این س��مت خ��ودداری کند»‪ .‬گفتنی اس��ت س��عید‬ ‫مرتض��وی در زمان نا‌آرامی‌ها و وق��وع حوادث کهریزک‬ ‫دادس��تان تهران بود‪ .‬با این وجود محم��ود احمدی‌نژاد‪،‬‬ ‫رییس جمهوری اس�لامی‪ ،‬س��عید مرتضوی را به سمت‬ ‫ریاست ستاد مبارزه با کاال و ارز منصوب کرد‪.‬‬ ‫وزارت کشور اعالم کرد‪،‬‬

‫برگزاریدوردومانتخاباتمجلس‬ ‫شورای اسالمی در‪ ۱۵‬اردی‌بهشت‬

‫روز ش��نبه ‪ 18‬مارس‪ ،‬ش��رکت سوییفت‪ ،‬ش��بکه جهانی‬ ‫انتقاالت بین بانک��ی‪ ،‬در پی تحریم‌های بین‌المللی علیه‬ ‫ایران‪ ،‬سیس��تم بانک��ی ایران را از دسترس��ی به خدمات‬ ‫خود محروم کرد‪ .‬به گزارش آسوش��یتدپرس‪ ،‬این تصمیم‬ ‫تقریین نقل و انتقاالت پول��ی بانک‌های ایرانی با دنیای‬ ‫خارج را از طریق راه‌های رسمی غیر ممکن می‌کند‪.‬‬ ‫این تصمیم س��وییفت به دلیل اعالم اعمال تحریم‌های‬ ‫بیشتر از سوی کشورهای اروپایی علیه ایران است‪.‬‬ ‫مقر این س��ازمان که در بروکس��ل است با ارایه سوییفت‬ ‫که یک کد شناسایی ویژه برای بانک‌ها و موسسات مالی‬ ‫بین‌المللی اس��ت می‌تواند نقل و انتقال پول برای خرید و‬ ‫فروش کاال و خدمات را انجام دهد‪ .‬این کد بزرگ‌ترین و‬ ‫مهم‌ترین سیستم ارتباط الکترونیکی جهان برای بانک‌ها‬ ‫است‪ .‬ایران یکی از استفاده‌کنندگان از این سیستم است‬ ‫و قط��ع ارتباط با س��وییفت باعث خواهد ش��د که ایران‬ ‫یکی از مس��یر‌های اصلی تجارت با دنیا را از دست بدهد‪.‬‬ ‫بانک‌های ایرانی بخش بزرگی از مبادالت تجاری خود را‬ ‫با استفاده از همین سیستم انجام می‌دهند‪.‬‬ ‫گفتنی اس��ت پیش از این س��وییفت اعالم کرده بود که‬ ‫آماده اس��ت هم‌زمان با عملی ش��دن تحریم‌های جدید‬ ‫اتحادی��ه اروپا علیه ایران‪ ،‬بانک‌های ایرانی تحت تحریم‬ ‫را از دسترسی به خدمات خود محروم کند‪.‬‬

‫بنا به گزارش رس��انه‌های داخلی جمهوری اسالمی‪ ،‬دور‬ ‫دوم انتخابات مجلس نهم در تهران ‪ ،‬س��ایر اس��تان‌ها و‬ ‫شهرستان‌های کشور پانزده اردیبهشت برگزار خواهد شد‪.‬‬ ‫به گزارش مه��ر‪ ،‬دور دوم انتخابات نهمین دوره مجلس‬ ‫شورای اس�لامی در تهران و سایر شهرستان‌ها پانزدهم‬ ‫اردی‌بهش��ت سال ‪ 91‬برگزار خواهد شد‪ .‬پیش از این هم‬ ‫آقای نجار‪ ،‬وزیر کشور جمهوری اسالمی‪ ،‬زمان برگزاری‬ ‫مرحل��ه دوم انتخابات مجلس نهم را اوایل اردی‌بهش��ت‬ ‫عن��وان کرده بود‪ .‬او هم‌چنی��ن گفته بود‪« :‬پس از این‌که‬ ‫به شکایات انتخاباتی رسیدگی شود و صحت انتخابات به‬ ‫تایید ش��ورای نگهبان برسد‪ ،‬مرحله دوم انتخابات برگزار‬ ‫خواهد شد»‪.‬‬ ‫گفتنی است در مرحله اول نهمین دوره انتخابات مجلس‬ ‫ش��ورای اسالمی‪ ،‬از س��ی کاندیدای تهران تنها پنج نفر‬ ‫موفق ش��دند با کس��ب حداقل یک چه��ارم آرء ماخوذه‬ ‫صحی��ح به مجلس راه پیدا کنند و پنجاه کاندیدای دیگر‬ ‫در تهران و برخی نیز در س��ایر شهرس��تان‌های کشور به‬ ‫دور دوم انتخاب��ات که در پانزده اردی‌بهش��ت س��ال ‪91‬‬ ‫بر‌گزار می‌شود راه یافتند‪.‬‬

‫احتمال استیضاح وزیر تعاون‪ ،‬کار و رفاه اجتماعی‬

‫با فرا رسیدن عید نوروز و بی‌ثباتی در بازار ارز‪،‬‬

‫انتصاب سعید مرتضوی به ریاست‬ ‫صندوق تامین اجتماعی‬

‫روز ش��نبه ‪ 17‬مارس‪ ،‬س��عید مرتضوی‪ ،‬دادستان سابق‬ ‫ته��ران‪ ،‬نماینده وی��ژه رییس جمهوری و رییس س��تاد‬ ‫مبارزه ب��ا قاچاق کاال و ارز‪ ،‬به عن��وان مدیرعامل جدید‬ ‫صندوق تامین اجتماعی جمهوری اسالمی معرفی شد‪.‬‬ ‫این در حالی اس��ت که روز دوش��نبه ‪ 12‬مارس‪ ،‬س��عید‬ ‫مرتضوی دادس��تان س��ابق تهران‪ ،‬به اتهام «معاونت در‬ ‫قتل»‪« ،‬نقض حقوق شهروندی» و «هتک حیثیت ناجا»‬ ‫تفهیم اتهام شده بود‪.‬‬ ‫به گزارش فارس‪ ،‬در همین رابطه محمدرضا باهنر‪ ،‬نایب‬ ‫رییس مجلس ش��ورای اسالمی‪ ،‬اعالم کرد که استیضاح‬ ‫عبدالرض��ا ش��یخ االس�لامی‪ ،‬وزی��ر تعاون‪ ،‬ک��ار و رفاه‬ ‫اجتماع��ی‪ ،‬به خاطر این انتصاب به صورت غیر رس��می‬ ‫تحویل هییت رییسه مجلس شده است‪.‬‬ ‫نایب رییس مجلس پیشتر اعالم کرده بود که مجلس به‬

‫قیمت دالر در ایران از مرز ‪۲‬‬ ‫هزار تومان گذشت‬

‫به گزارش رسانه‌های داخلی ایران‪ ،‬روز جمعه‪ 16 ،‬مارس‪،‬‬ ‫به دلیل بی‌ثبات��ی در خرید و فروش ارز در ایران‪ ،‬قیمت‬ ‫دالر روندی افزایش��ی پیدا ک��رده و از مرز ‪ ۲‬هزار تومان‬ ‫عبور کرده اس��ت‪ .‬به گزارش ایلن��ا‪ ،‬محدودیتی که بانک‬ ‫مرکزی جمهوری اسالمی برای خرید و فروش ارز مورد‬ ‫نیاز مس��افران در نظر گرفته‪ ،‬باعث شده است صرافی‌ها‬ ‫حاض��ر به ارایه ارز به قیمت مصوب نباش��ند و در نتیجه‬ ‫قیمت دالر روبه افزایش گذاشته است‪.‬‬ ‫بنا بر این گزارش‪ ،‬در ش��رایط کنونی مسافرانی که قصد‬ ‫سفر به خارج از ایران را دارند‪ ،‬به دلیل عدم ارایه ارز مورد‬ ‫نیاز با قیمت مصوب بانک مرکزی‪ ،‬در بالتکلیفی به س��ر‬ ‫می‌برند‪ ،‬ضمن آن که بس��یاری از صرافان از اقدام بانک‬ ‫مرکزی ایران در ارایه ارز به تعداد محدودی از صرافی‌ها‬ ‫انتقاد کرده و این اقدام را نوعی فرافکنی خوانده‌اند‬


‫توسط پلیس هند‪،‬‬

‫اعالم اسامی مظنونان ایرانی‬ ‫توسط پلیس هند‬

‫پنج‌شنبه‪ ۱۵ ،‬مارس‪ ،‬پلیس و سازمان‌های اطالعاتی هند‬ ‫اس��امی سه مظنون ایرانی را که با پرونده بمب‌گذاری در‬ ‫اتومبیل‌های دیپلمات‌های اس��راییلی در دهلی‪ ،‬پایتخت‬ ‫هند‪ ،‬ارتباط داشته‌اند‪ ،‬اعالم کرد‪ .‬هوشنگ افشار ایرانی‪،‬‬ ‫سید علی مهدیان صدر و محمدرضا ابوالقاسمی مظونان‬ ‫این پرونده هستند‪.‬‬ ‫ب��ه گزارش روزنامه تایمز هندوس��تان‪ ،‬ب��ه نقل از کاغذ‬ ‫اخبار‪ ،‬هر س��ه متهم پاس��پورت ایرانی داشتند و سه روز‬ ‫قبل از بمب‌گذاری روز ‪ ۱۳‬فوریه سال جاری در اتومبیل‬ ‫دیپلمات اس��راییلی‪ ،‬با ویزای توریس��تی وارد دهلی شده‬ ‫بودند‪ .‬آنان پس از این بمب‌گذاری‪ ،‬این شهر را به مقصد‬ ‫یک کش��ور در منطقه خاورمیانه ترک کردند‪.‬بازپرس��ان‬ ‫این پرونده در تالش هستند که این افراد به چه گروه یا‬ ‫تشکیالتی وابسته هستند‪.‬‬ ‫ی��ک منبع آگاه به روزنامه تایمز هندوس��تان اعالم کرد‪:‬‬ ‫«تحقیقات اولیه نشان می‌دهد که بازداشت‌شدگان عضو‬ ‫تش��کیالت اطالعاتی ایران هستند‪.‬به گفته همین منبع‪،‬‬ ‫پاسپورت هوشنگ ایرانی فرزند عطااهلل در تاریخ ‪ ۹‬ژانویه‬ ‫سال ‪ ۲۰۱۲‬صادر شده است‪ .‬پاسپورت سیدعلی مهدیان‬ ‫نصر پس��ر س��ید ابراهیم در تاریخ ‪ ۲۵‬دس��امبر ‪ ۲۰۰۸‬و‬ ‫پاس��پورت رضا ابوالقاسمی پس��ر محمد جواد در تاریخ ‪۲‬‬ ‫دس��امبر ‪ ۲۰۰۸‬صادر شده است‪ .‬هر سه نفر هم قبلن به‬ ‫هندوستان سفر کرده بودند‪.‬‬ ‫جزییات بیش‌تر این ماج��را را پلیس دهلی در کنفرانس‬ ‫مطبوعاتی که فردا برگزار می‌شود‪ ،‬اعالم خواهد کرد‪.‬‬ ‫گزارش ش��ده اس��ت که آقای ایرانی در سفری به دهلی‬ ‫در فوریه سال ‪ ۲۰۱۱‬در مورد نقشه حمله به مقام رسمی‬ ‫اس��راییل با آق��ای کاظمی‪ ،‬روزنامه ن��گار ایرانی در این‬ ‫ش��هر دیدار ک��رده و مدتی هم پیش او مان��ده بود‪.‬گفته‬ ‫می‌شود در روز انفجار آقای ایرانی یک دوچرخه هوندای‬ ‫س��یاه رنگ اجاره کرده بود و با ای��ن دوچرخه به تعقیب‬ ‫دیپلمات اس��راییلی در مسیر مدرس��ه آمریکایی پرداخته‬ ‫بود‪ .‬وقتی ماشین دیپلمات اس��راییلی متوقف شد‪ ،‬آقای‬ ‫ایرانی نارنجک مغناطیس��ی را به س��مت راست ماشین‬ ‫چسباند و فرار کرد‪.‬‬ ‫محمد کاظمی‪ ،‬روزنامه نگار ایرانی هش��ت روز پیش در‬ ‫ارتباط ب��ا پرونده حمله به خودروی دیپلمات اس��راییلی‬ ‫در دهل��ی بازداش��ت ش��د اما وکی��ل او ب��ه خبرنگاران‬ ‫گفت‪« :‬موکلش بی‌گناه اس��ت و اف��زود که ارتباط آقای‬ ‫کاظمی با برخ��ی از ایرانیان‪ ،‬از طبیعت حرفه‌ای فعالیت‬ ‫خبرنگاری‌اش ناشی می‌شود‪».‬‬ ‫این در حالیس��ت که به گزارش تایمز هندوستان‪ ،‬پلیس‬ ‫رس��من اعالم ک��رده که ارتب��اط آقای کاظم��ی با این‬ ‫پرونده کاملن محرز ش��ده است‪.‬اس��راییل ایران را متهم‬ ‫کرده اس��ت که به عنوان بخشی از طرح‌های تروریستی‬ ‫مخفیانه علیه این کش��ور‪ ،‬مسوول هر سه حمله‌ای بوده‬ ‫اس��ت که مدتی پیش دیپلمات‌های اس��راییلی را هدف‬ ‫گرفت‪.‬‬

‫آمریکا‪ :‬وزارت اطالعات ایران‬ ‫حامی تروریسم است‪،‬‬

‫تحریم وزارت اطالعات جمهوری‬ ‫اسالمی از سوی آمریکا‬ ‫وزارت دارای��ی آمریکا در بیانیه‌ای با اعالم تحریم وزارت‬ ‫اطالعات جمهوری اس�لامی‪ ،‬روز پنج‌ش��نبه‪ 16 ،‬فوریه‪،‬‬ ‫ای��ن وزارت‌خانه را به حمایت از تروریس��م‪ ،‬نقض حقوق‬ ‫بش��ر و حمایت از حکومت س��وریه در سرکوب مخالفان‬ ‫متهم کرده است‪.‬‬ ‫دیوید کوهن‪ ،‬معاون وزیر دارایی آمریکا در امور تروریسم‬ ‫و اطالع��ات مالی در ای��ن بیانیه گفت‪« :‬ام��روز وزارت‬ ‫اطالعات و امنیت ایران را به نقض حقوق بشر شهروندان‬ ‫ایران و صدور رفتار خش��ونت‌آمیز ای��ن وزارت‌خانه برای‬ ‫حمایت از حکومت س��وریه در س��رکوب مردم آن کشور‬ ‫متهم کردیم‪».‬‬ ‫آقای کوهن هم‌چنین گف��ت وزارت اطالعات جمهوری‬ ‫اسالمی از گروه القاعده‪ ،‬القاعده در عراق‪ ،‬حزب‌اله لبنان‬ ‫و حماس حمایت می‌کند و آن را بیان‌گر سیاست حکومت‬ ‫این کشور در حمایت از تروریسم دانست‪.‬‬ ‫بر اس��اس ای��ن تحری��م‪ ،‬کارکن��ان وزارت اطالعات از‬ ‫سفر به ایاالت متحده منع ش��ده‌اند‪ ،‬اموال و دارایی‌های‬ ‫این وزارت‌خانه در آمریکا مس��دود ش��ده است و معامله‬ ‫ش��هروندان و ش��رکت‌های آمریکایی با آن ممنوع شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫آمری��کا پیش‌تر نیروی قدس س��پاه پاس��داران و نیروی‬ ‫انتظامی جمهوری اس�لامی و تعدادی از فرماندهان این‬ ‫دو نیرو را به اتهام کمک به س��رکوب مخالفان حکومت‬ ‫سوریه تحریم کرده بود‪.‬‬ ‫وکالی سعید ملک‌پور اعالم کردند‪:‬‬

‫«ارجای حکم اعدام ملک‌پور‪،‬‬ ‫فعال سایبری‪ ،‬به اجرای احکام»‬

‫به گزارش رس��انه‌های حقوق بش��ری‪ ،‬در روزهای اخیر‪،‬‬ ‫پرونده سعید ملک‌پور‪ ،‬فعال سایبری محکوم به اعدام در‬ ‫ایران به اداره اجرای احکام ارسال شده است‪.‬‬ ‫به گ��زارش خانه حقوق بش��ر ایران‪ ،‬روز پنج‌ش��نبه‪16 ،‬‬ ‫فوریه‪ ،‬وکالی س��عید ملک‌پور که برای پی‌گیری پرونده‬ ‫او ب��ه دیوان عالی کش��ور و دادگاه انقالب مراجعه کرده‬ ‫بودند‪ ،‬متوجه ش��دند که پرون��ده او به اداره اجرای احکام‬ ‫فرستاده شده است‪.‬‬ ‫بدی��ن ترتیب دیوان عالی کش��ور در ح��ال حاضر امکان‬ ‫اعاده دادرس��ی و دفاع مجدد از سعید ملک‌پور سلب شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫بن��ا بر این گزارش پرونده‌ی س��عید ملک‌پور در حالی به‬ ‫اجرای احکام فرس��تاده شده که حکم اعدام وی که برای‬ ‫دومین بار در دیوان عالی کش��ور تایید شده بود‪ ،‬هنوز به‬ ‫وی و وکالی‌اش ابالغ نشده است‪.‬‬

‫سفیر جمهوری اسالمی در تایلند‪:‬‬

‫انفجار بانکوک ربطی به ایران‬ ‫نداشته است‬

‫پس از گذشت چند روز از انفجار بانکوک‪ ،‬مجید بیزمارک‪،‬‬ ‫سفیر جمهوری اسالمی در تایلند این ادعا را که مظنونین‬ ‫حادثه انفجار بمب روز سه‌ش��نبه‪ 14 ،‬فوریه‪ ،‬در بانکوک‪،‬‬ ‫با ایران مرتبط بوده‌اند را «بی‌اس��اس» دانسته است‪ .‬به‬ ‫گزارش نیش��ن‪ ،‬آقای بیزمارک در مصاحبه‌ای روز شنبه‪،‬‬ ‫‪ 18‬فوریه‪ ،‬منتشر شده‪ ،‬هر‌گونه ارتباط میان ایران و این‬ ‫انفجاره��ا را که در مرکز ش��هر بانکوک اتفاق افتاد را رد‬ ‫کرد‪ .‬سفیر جمهوری اسالمی با اشاره به این که در مورد‬ ‫تابعیت مظنون��ان این انفجاره��ا تردیدهایی وجود دارد‪،‬‬ ‫افزود ایران این حوادث را قوین محکوم می‌کند‪.‬‬ ‫ب��ه گفته آق��ای بیزم��ارک «ای��ن حادثه توس��ط رژیم‬ ‫صهیونیس��تی طراحی ش��ده و آن‌ها قص��د دارند روابط‬ ‫می��ان ایران و تایلن��د و هم‌چنین ثبات در دنیا را به خطر‬ ‫بیندازند‪ ».‬به گفته او سفارت جمهوری اسالمی در تایلند‬ ‫آم��اده هم‌کاری با مقامات تایلندی برای بررس��ی ماجرا‬ ‫است‪.‬روز سه‌شنبه ‪ ۲۵‬بهمن ماه پلیس تایلند از وقوع سه‬ ‫انفجار در بانکوک خبر داد‪.‬‬ ‫انفجارهای بانکوک یک روز بعد از حمله به دیپلمات‌های‬ ‫اسراییلی در هند و گرجستان صورت گرفت‪.‬‬ ‫نخس��ت‌وزیر اسراییل‪ ،‬ایران و حزب‌اله لبنان را به دست‬ ‫داشتن در این حمالت متهم کرده بود‪.‬‬ ‫در صورت امنتاع آیت‌اله هاشمی از امضا حکم‪،‬‬

‫«صدور حکم رییس دانش‌گاه‬ ‫آزاد توسط احمدی‌نژاد»‬

‫یک عضو ش��ورای عالی انق�لاب فرهنگی ایران مدعی‬ ‫ش��ده است که در صورتی که آیت‌اله هاشمی رفسنجانی‬ ‫ب��ه عنوان رییس هیت امنای دانش‌گاه آزاد‪ ،‬حکم رییس‬ ‫جدی��د این دانش‌گاه را امضا نکن��د‪ ،‬محمود احمدی‌نژاد‬ ‫ای��ن حک��م را امضا خواه��د کرد‪ .‬به گ��زارش مهر‪ ،‬این‬ ‫عض��و ش��ورای عال��ی انق�لاب فرهنگی ک��ه از اعالم‬ ‫نام��ش خودداری کرده‪ ،‬از افزوده ش��دن تبصره جدیدی‬ ‫ب��ه اس��اس‌نامه دانش‌گاه آزاد خبر داد که بر اس��اس آن‬ ‫رییس ش��ورای عالی انقالب فرهنگی‪ ،‬که همان رییس‬ ‫جمهوری اس��ت‪ ،‬می‌تواند حکم ریی��س دانش‌گاه آزاد را‬ ‫امضا کند‪ .‬بر اس��اس این خبر هم‌چنین در آخرین جلسه‬ ‫ش��ورای عالی انقالب فرهنگی‪ ،‬درخواست اخیر آیت‌اله‬ ‫هاش��می رفس��نجانی مبنی بر رای‌گیری مج��دد برای‬ ‫انتخاب رییس دانش‌گاه آزاد رد شد‪.‬‬ ‫آگه��ی انتصاب آقای دانش‌جو به ریاس��ت دانش‌گاه آزاد‬ ‫با امضای محمود احمدی‌نژاد به عنوان رییس جمهوری‬ ‫اس�لامی و رییس ش��ورای عالی انق�لاب فرهنگی در‬ ‫روزنامه رسمی این کشور چاپ شده است و طبق قوانین‬ ‫ایران‪ ۱۵ ،‬روز پس از انتشار آن‪ ،‬حکم الزم‌االجرا خواهد‬ ‫بود‪.‬‬ ‫‪53‬‬


‫اعتیاد‪ ،‬پشت نیمکت مدرسه‌ها‬ ‫افشان برزگر‬ ‫هر وقت س��ر و کله یک آس��یب اجتماعی در کشور پیدا‬ ‫می‌شود و یا این‌که قبلن وجود داشته‪ ،‬اما زوایای جدیدی‬ ‫از آن مطرح می‌ش��ود‪ ،‬دس��تگاه‌های مسوول عادت دارند‬ ‫که وجود آن آس��یب را به کل ان��کار کنند و یا توپ خود‬ ‫را ب��ه زمین دیگری بیاندازند و در موارد اندکی هم که به‬ ‫صورت ضمنی وجود آسیب و مشکل را می‌پذیرند‪ ،‬از ارایه‬ ‫آمار و واقعیت‌های مرتبط با آن امتناع می‌کنند‪.‬‬ ‫اعتیاد نه تنها در ایران بلکه در‬ ‫جهان مش��کل جدیدی نیست‬ ‫و همیش��ه آمارهای گوناگونی‬ ‫از تع��داد معت��ادان در ای��ران‬ ‫ارایه ش��ده اس��ت‪ .‬دو میلیون‬ ‫معت��اد حرفه‌ای و س��ه میلیون‬ ‫معت��اد تفننی که البت��ه باز هم‬ ‫ب��ر روی ای��ن آم��ار اخت�لاف‬ ‫نظره��ای فراوانی وجود دارد و‬ ‫کارشناسان مس��ایل اجتماعی‪،‬‬ ‫تعداد واقعی معت��ادان در ایران‬ ‫را بس��یار بیش‌ت��ر از تع��داد‬ ‫اعالم‌شده می‌دانند‪.‬‬ ‫این‌ک��ه اعتی��اد در جامع��ه‬ ‫فراگی��ر ش��ده و تهدیدی برای‬ ‫خانواده‌هاست‪ ،‬مورد تایید تمام‬ ‫افراد جامعه اس��ت‪ ،‬ام��ا با این‬ ‫حال اعتی��اد به مواد مخدر در بعضی گروه‌های س��نی و‬ ‫گروه‌های اجتماعی هم‌چنان جزو تابوهاس��ت و هضم آن‬ ‫برای جامعه به آسانی امکان‌پذیر نیست‪.‬‬ ‫پذیرفت��ن این‌که کودکان و دانش‌آموزان کش��ور معتاد و‬ ‫مصرف‌کننده مواد مخدر باش��ند‪ ،‬بس��یار دشوارتر از سایر‬ ‫اقش��ار جامعه اس��ت‪ ،‬اما بای��د گفت که هر س��اله تعداد‬ ‫دانش‌آموزان معتاد در حال افزایش است و شاید در آینده‬ ‫نه چندان دور‪ ،‬حساس��یت اجتماع نس��بت به نابودی این‬ ‫اقشار نیز از بین برود‪.‬‬ ‫بر اساس آمارهای اعالم شده از سوی مراجع رسمی ‪3.2‬‬ ‫درصد جمعیت زیر ‪ 18‬س��ال کش��ور یعنی کودکان معتاد‬ ‫هس��تند‪ .‬مدیرکل پیش‌گیری س��تاد مبارزه با موادمخدر‬ ‫گفته که ‪ 15‬س��الگی س��ن آغاز اعتی��اد در بین نوجوانان‬ ‫اس��ت که البته آسیب‌شناس��ان معتقدند که این سن‪ ،‬در‬ ‫حال حاضر ‪ 13‬س��الگی است‪ .‬یعنی اولین تجربه مصرف‬ ‫مواد مخدر در ‪ 13‬سالگی تجربه می‌شود‪.‬‬ ‫س��تاد مبارزه با مواد مخدر ایران گفته که نیم دهم درصد‬ ‫از کودک��ان معت��اد در کش��ور دانش‌آموز هس��تند که در‬ ‫مدارس به مواد مخدر آلوده ش��ده‌اند‪ .‬بر این اس��اس و با‬ ‫توجه به جمعیت ‪ 12‬میلیونی دانش‌آموزان در کشور‪ ،‬بیش‬ ‫از ‪ 6‬هزار و ‪ 300‬دانش‌آموز معتاد بوده و در حال تحصیل‬ ‫‪54‬‬

‫در مدارس هستند‪.‬‬ ‫ای��ن در حالی اس��ت که ریی��س کمیس��یون آموزش و‬ ‫تحقیقات مجلس در مهر ماه امس��ال اعالم کرده بود که‬ ‫‪ 30‬هزار دانش‌آموز مصرف کننده مواد مخدر در سراس��ر‬ ‫ایران وجود دارد‪ ،‬اما وزارت آموزش و پرورش اعالم کرده‬ ‫که تنها دو هزار و ‪ 400‬دانش‌آموز معتاد در کش��ور وجود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫س��تاد مبارزه با مواد مخدر هم عال‌رغ��م انکار آموزش و‬

‫پرورش‪ ،‬با هشدار نسبت به باال بودن تعداد دانش‌آموزان‬ ‫معت��اد اع�لام ک��رده که دست‌رس��ی دانش‌آم��وزان به‬ ‫قرص‌های روان‌گردان و شیشه تهدیدآمیز است و وزارت‬ ‫آموزش و پرورش با کتمان اطالعات مشکل را پیچیده‌تر‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫جرم‌شناس��ان و کارشناس��ان معتقدند ک��ه دانش‌آموزان‬ ‫نوجوان بیش از سایر افراد در معرض خطر ابتال به اعتیاد‬ ‫قرار دارند که ش��روع گرایش به مص��رف موادمخدر نیز‬ ‫آغاز مصرف س��یگار اس��ت که به اذعان وزارت آموزش‬ ‫و پرورش مصرف س��یگار و قلی��ان در بین دانش‌آموزان‬ ‫ایرانی در حال گسترش است‪.‬‬ ‫رییس اداره س�لامت مدارس کش��ور که زیر نظر وزارت‬ ‫بهداشت فعالیت می‌کند‪ ،‬با اشاره به شناسایی هفت رفتار‬ ‫پرخطر در میان دانش‌آموزان گفته که استعمال سیگار در‬ ‫دختران بیش از پس��ران و مصرف قلیان در پسرها بیش‬ ‫از دختران اس��ت که در این زمینه ‪ 26‬درصد از این افراد‬ ‫لذت از بوی س��یگار‪ 16.5 ،‬درصد کاهش اضطراب و ‪27‬‬ ‫درصد نیز عادت را علت استعمال سیگار عنوان کرده‌اند‪.‬‬ ‫البته رییس کمیس��یون آموزش مجلس عنوان کرده که‬ ‫براس��اس آخری��ن آماری که از س��وی منابع رس��می در‬ ‫اختیار کمیس��یون آموزش و تحقیقات مجلس قرار گرفته‬ ‫اس��ت ‪ 3‌ 0‬درصد دانش‌آموزان در معرض مصرف سیگار‬

‫و قلیان هس��تند‪ .‬چندی پیش نیز سخن‌گوی کمیسیون‬ ‫آموزش مجلس با اشاره به جلسه اعضای این کمیسیون‬ ‫با مسووالن ستاد مبارزه با مواد مخدر اعالم کرده بود که‬ ‫مسووالن ستاد‪ ،‬آمارهای نگران‌کننده‌ای در مورد اعتیاد‬ ‫دانش‌آموزان به مواد مخدر مطرح کردند‪ ،‬اما به درخواست‬ ‫آن‌ها قرار ش��د این آمار مخفی بماند و رس��انه‌ای نشود‪،‬‬ ‫ام��ا تنها مطلب��ی که می‌توان عنوان کرد این اس��ت که‬ ‫ش��یوع مصرف مواد مخدر صنعتی مانند شیشه و کراک‬ ‫در بی��ن دانش‌آموزان در وضعیت‬ ‫هشداردهنده قرار دارد‪.‬‬ ‫ب��ا تمام این وجود وزیر آموزش و‬ ‫پرورش همیشه از ارایه آمارهای‬ ‫دست و پا شکسته و دست پایین‬ ‫س��ایر دس��تگاه‌ها درب��اره تعداد‬ ‫دانش‌آم��وزان مصرف‌کننده مواد‬ ‫مخ��در انتق��اد کرده اس��ت و در‬ ‫مصاحب��ه‌ای هم گفت��ه که «من‬ ‫اگر آم��ار دانش‌آم��وزان معتاد را‬ ‫هم داشته باش��م‪ ،‬ارایه نمی‌کنم‪.‬‬ ‫م��ن منکر نیس��تم ک��ه تعدادی‬ ‫دانش‌آموز معتاد داریم‪ ،‬اما ش��ما‬ ‫بگویی��د کج��ای کش��ور معت��اد‬ ‫نداریم؟»‬ ‫استدالل وزیر آموزش و پرورش‬ ‫در انکار و پنهان نگه داشتن آمار‬ ‫دانش‌آموزان معتاد این است که «من نمی‌توانم با اعالم‬ ‫این مسایل‪ ،‬کار آموزش و پرورش را زیر سوال ببرم‪ .‬من‬ ‫از کی��ان خانواده بزرگ آم��وزش و پرورش دفاع می‌کنم‬ ‫که بگویم مدرس��ه امن است‪ .‬اگر بگویم امن نیست‪ ،‬چه‬ ‫چیزی دیگری برای آموزش و پرورش باقی می‌ماند؟»‬ ‫اما این دس��ت از اظهارنظرها هیچ‌گاه نتوانسته توجیهی‬ ‫بر عمل‌کرد آموزش و پرورش در راس��تای پیش‌گیری از‬ ‫شیوع مصرف مواد مخدر در مدارس باشد و مسوولیت را‬ ‫از گردن مدارس ساقط کند‪ ،‬به طوری که مدیرکل مقابله‬ ‫با عرضه ستاد مبارزه با مواد مخدر اعالم کرده که وزارت‬ ‫آموزش‌و پرورش باید پاسخ‌گوی مواد مخدر پخش‌شده‬ ‫در مدارس باش��د‪ ،‬هرچند که ای��ن آلودگی دارای درصد‬ ‫اندکی باشد‪.‬‬ ‫کارشناس��ان بر این باورند ک��ه وضعیت کنونی جامعه به‬ ‫ویژه ش��یوع اعتیاد در بین کودکان و نوجوانان‪ ،‬به دلیل‬ ‫غفلت دولت‌ها نس��بت به امر پیش‌گیری بوده اس��ت‪ ،‬به‬ ‫طوری که برنامه‌ها در س��ه دهه گذش��ته بر روی مقابله‬ ‫با عرضه تمرکز داش��ته و بحث پیشگیری مغفول مانده‬ ‫است‪.‬‬ ‫نگاه��ی ب��ه بودجه‌ه��ای اختص��اص یافت��ه ب��ه بحث‬ ‫پیش‌گیری نیز مهر تاییدی اس��ت بر مهجور ماندن این‬ ‫دس��ته از سیاس��ت‌ها در کش��ور‪ ،‬به طوری که بر اساس‬


‫اعالم مسووالن کشور‪ ،‬در دنیا برای پیش‌گیری از اعتیاد‬ ‫ب��ه ازای هر دانش‌آموز ‪ 20‬دالر هزینه می‌کنند‪ ،‬در حالی‬ ‫که این رقم در ایران نیم دالر و بسیار ناچیز است‪.‬‬ ‫در حال��ی که به گفت��ه نمایندگان مجل��س‪ ،‬اعالم تعداد‬ ‫واقعی دانش‌آم��وزان معتاد می‌تواند باعث افزایش بودجه‬ ‫پیش‌گی��ری در مدارس کش��ور ش��ود‪ .‬نتای��ج تحقیقات‬ ‫نیز نش��ان داده که ب��ه ازای هر ی��ک دالر هزینه برای‬ ‫پیش‌گیری از اعتیاد‪ ،‬از خس��ارت ‪ 20‬دالری در سایر ابعاد‬ ‫و پیامدهای آن جلوگیری می‌شود‪.‬‬ ‫وضعیت کنونی باعث شده که مسووالن به فکر بیافتند و‬ ‫برنامه‌های��ی را در مدارس اجرا کنند که به گفته مدیرکل‬ ‫فرهنگی ستاد مبارزه با مواد مخدر سه برنامه پیش‌گیری‬ ‫از مصرف مواد مخدر برای دانش‌آموزان اجرا شده که در‬ ‫این راس��تا تاکنون ‪ 1.5‬میلی��ون دانش‌آموز‪ ،‬چهار میلیون‬ ‫نفر از والدین و چهار هزار مربی آموزش و پرورش تحت‬ ‫آم��وزش قرار گرفته‌اند که البته ای��ن جمعیت با توجه به‬ ‫وج��ود نزدیک ب��ه ‪ 13‬میلیون دانش‌آموز در کش��ور رقم‬ ‫ناچیزی است‪.‬‬ ‫عالوه ب��ر کم‌توجهی به مس��ایل پیش‌گی��ری از اعتیاد‬ ‫دانش‌آموزان‪ ،‬آن‌چه مورد انتقاد صاحب‌نظران قرار گرفته‪،‬‬ ‫نحوه برخ��ورد آموزش و پرورش ب��ا دانش‌آموزان معتاد‬ ‫است‪ ،‬به طوری که در این مواقع تنها واکنش مدارس به‬ ‫حضور دانش‌آموز معتاد تنها اخراج و برخورد حذفی با فرد‬ ‫است و با این روش‪ ،‬موقعی که مدیران آموزش و پرورش‬ ‫ادعا می‌کنند که دانش‌آموز معت��اد نداریم‪ ،‬نمی‌توان این‬ ‫ادعا را رد کرد‪.‬‬ ‫اخراج از مدرس��ه و دادن اختیار دانش‌آموز به اولیایی که‬ ‫معمولن صالحیت تربیت کودک خود را ندارند‪ ،‬دانش‌آموز‬ ‫را به مسیر بی‌برگش��ت و نابودی سوق می‌دهد و تجربه‬ ‫در اکثر مواقع ثابت کرده اس��ت که این دسته از کودکان‬ ‫جذب باندهای قاچاق مواد مخدر می‌شوند‪.‬‬ ‫هیچ کس به دنبال این نیس��ت ک��ه دانش‌آموز معتاد در‬ ‫کنار س��ایر دانش‌آموزان باشد‪ ،‬اما اگر مربیان و مشاوران‬ ‫مدارس آموزش‌های الزم را دیده باشند‪ ،‬می‌توانند قبل از‬ ‫رس��یدن دانش‌آموز به مرحله اعتیاد‪ ،‬از ابتال پیش‌گیری و‬ ‫یا در مراحل اولیه نسبت به مداوای او اقدام کنند‪.‬‬ ‫ل��ذا بهتر اس��ت آموزش و پرورش ب��ه جای پاک کردن‬ ‫صورت مس��اله و برخورده��ای انفعالی و دفع��ی‪ ،‬ابتکار‬ ‫عمل را در دس��ت گیرد‪ ،‬چراکه اع�لام وجود دانش‌آموز‬ ‫معتاد برخالف تصور مدیران‪ ،‬آس��یبی به وجهه آموزش و‬ ‫پرورش نمی‌زند‪ ،‬چون همه می‌دانند که اعتیاد‪ ،‬پدیده‌ای‬ ‫پیچی��ده و چندعاملی اس��ت و هیچ‌ک��س معلم و مدیر و‬ ‫معاون مدرسه را متهم به ترویج اعتیاد نمی‌کند‪.‬‬ ‫در غیر این صورت و تا زمانی که نگاه مسووالن آموزش‬ ‫و پرورش به موضوع اعتیاد دانش‌آموزان اصالح نش��ود‪،‬‬ ‫نمی‌توان انتظار تحولی جدی در برخورد با مس��اله اعتیاد‬ ‫نه در س��طح دانش‌آموزان بلکه در س��طح جامعه داشت‬ ‫و بای��د این واقعیت را نیز در نظر داش��ت که گس��ترش‬ ‫آس��یب‌ها و بزه‌ها در جامعه منتظر تایید و یا تکذیب یک‬ ‫مدیر و چند مس��وول نمی‌ماند و راه کج خود را با سرعتی‬ ‫غیرقابل باور طی خواهد کرد‪.‬‬

‫بیجهمنجمه‪،‬زنشاعر‬ ‫و منجم قرن نهم‬ ‫سایه کوثری‬ ‫ادبیات فارس��ی یا همان پارسی تاریخی هزار و صد‬ ‫ساله دارد‪ .‬دو گونه اصلی در ادب ایران زمین شعر و‬ ‫نثر آن است و آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان‬ ‫پارس��ی زبان در زم��ره آثار کالس��یک جهان قرار‬ ‫گرفته‌اند‪.‬‬ ‫آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایران چون حافظ‪،‬‬ ‫سعدی‪ ،‬مولوی‪ ،‬خیام‪ ،‬سهروردی‪ ،‬ناصرخسرو مرزها‬ ‫را گذرانده و جهانی شده است‪.‬‬ ‫هرچند در تاریخ ادب ایران هم مثل بقیه امور نقش‬ ‫مردان به نظر پررنگ‌تر می‌رسد و بیش‌تر از آنان یاد‬ ‫می‌شود اما واقعیت آنست که ادبیات فارسی مدیون‬ ‫زنان ادیب بزرگی هم هس��ت که بدون حضور آنان‬ ‫ادب ایران زمین حتمن چیزی کم داشت‪.‬‬ ‫ادیبانی چون پروین اعتصامی‪ ،‬فروغ فرخزاد‪ ،‬سیمین‬ ‫بهبهانی‪ ،‬رابعه قزداری و طاهره قرة‌العین‪ ،‬مهس��تی‬ ‫گنجوی‪ ،‬ژاله اصفهانی‪ ،‬عالم‌تاج قائم مقامی‪ ،‬نیمتاج‬ ‫سلماسی‪ ،‬شمس کسمایی و فروغ فرخزاد‪.‬‬ ‫در میان این زنان اهل ادب ایران زمین نام دیگری‬ ‫هم هس��ت که ش��اید ش��هرت معاصران را نداشته‬ ‫باشد اما مسلمن نقش او در ادب فارسی اگر بیش‌تر‬ ‫نباشد‪ ،‬به طور حتم کم‌تر نخواهد بود‪.‬‬ ‫بیج��ه منجمه در علم نجوم تبحرفراوان داش��ته‬ ‫و هر س��ال تقویم جدیدی را استخراج می‌کرد و در‬ ‫دربار سلطان حس��ین بایقرا صاحب عزت و حرمت‬ ‫بود‪ .‬در نزد امیر علی ش��یر نوایی بی نهایت قرب و‬ ‫منزلت داشته و از فضال و شعرای عصر خود به‌شمار‬ ‫می‌رفت‪.‬‬ ‫این زن اهل ادب و ش��اعر «بیجه منجمه» شاعر و‬ ‫منجم قرن نهم است‪.‬‬ ‫بیج��ه منجمه ک��ه از او در تاریخ ب��ا عنوان خواهر‬ ‫موالن��ا عالالدین‌کرمان��ی ی��اد کرده‌ان��د‪ ،‬در زمان‬ ‫س��لطان حس��ین بایق��را می‌زیس��ت و معاصر میر‬ ‫علی‌ش��یر و جامى بود‪ .‬بیجه عالوه ب��ر این‌که‪ ،‬در‬ ‫علم نجوم دست داشت و تقویمى استخراج کرد‪ ،‬از‬ ‫علوم دینى و دیگر فضایل نیز بهره‏مند بود و ش��عر‬ ‫نیز مى‏سرود‪.‬‬

‫تاری��خ قرن نهم و اوای��ل قرن دهم‌‪ ،‬زنان فاضل و‬ ‫ادیب و دانش‌مند بس��یاری را به خود دیده است که‬ ‫یک��ی از آنان بیجه منجمه اس��ت‪ .‬برخى نام او را‬ ‫منیجه‏ منجمه و بیج ‏ه نهانى نیز گفته‏اند‪.‬‬ ‫بیجه منجم��ه در علم نجوم تبحرفراوان داش��ته و‬ ‫هر س��ال تقویم جدیدی را اس��تخراج می‌کرد و در‬ ‫دربار سلطان حس��ین بایقرا صاحب عزت و حرمت‬ ‫بود‪ .‬در نزد امیر علی ش��یر نوایی بی نهایت قرب و‬ ‫منزلت داشته و از فضال و شعرای عصر خود به‌شمار‬ ‫می‌رفت‪.‬‬ ‫در مجال��س النفای��س آمده اس��ت‪« :‬فضایل بیجه‬ ‫غای��ت و نهای��ت ن��دارد و تقویم خوب اس��تخراج‬ ‫مى‏کرده و شعر نیز نیکو مى‏گفته است‪».‬‬ ‫مولف جواهرالعجایب نیز درباره او مى‏نویسد‪«:‬بیجه‬ ‫منجمه‪ ،‬ظریفه و عارفه نادر ‏ه ایام بوده‪ .‬به خصوص‬ ‫در عل��م نجوم که مثل او نبود و از علوم دنیوى نیز‬ ‫جمعیت تمام داش��ت و اکثر فضایل را کسب کرده‬ ‫بود و منظور امرا سلطان بود‪».‬‬ ‫بیج��ه ه��م‌دوره عبدالرحم��ان جامی ب��وده و در‬ ‫کتاب‌های تاریخ آمده اس��ت که بیجه در کنار خانه‬ ‫جامى مسجدى ساخت و از او دعوت کرد تا امامت‬ ‫جماع��ت مس��جد را بپذیرد اما جامى ب��ا یک بیت‬ ‫هجوآمیز درخواس��ت او را رد کرد و بیجه نیز با بیت‬ ‫زیر پاسخ‌اش گفت‪:‬‬ ‫جامیا زین سان خرچندى که در گرد تواند‬ ‫گر تو خر گردى تخلص سازى از جامى به است‬ ‫به عقیده ادبا و کارشناسان ادبیات فارسی ایهام شعر‬ ‫در کلمه خرگرد اس��ت که ه��م کلمه توهین‏آمیزى‬ ‫است و هم زادگاه جامى بوده است‪.‬‬ ‫مش��هور اس��ت که بیت زیر را هم بیجه در رثاى‬ ‫همسرش سروده است‪:‬‬ ‫کوکب بختم که بود از وى منور آسمان‬ ‫بنگر اى مه کز فراقت در زمین است این زمان‬ ‫مطلع زیر نیز بسیار از او نقل شده است‪:‬‬ ‫گر نه هر دم ز سر کوى توام اشک برد‬ ‫عاشقى‏ها کنم آن‌جا که فلک رشک برد‬

‫‪55‬‬


‫خبر ورود تاریخی حاجی فیروزها‬

‫عمو نوروز با شادی و پای‌کوبی‬ ‫خود در پارلمان اروپا‬

‫کمیته پشتیبانی از جشن نوروز‬ ‫در نخس��تین روز بهار ‪ ،۱۳۹۱‬هم‌زمان ب��ا مردم ایران و‬ ‫دیگر «کشورهای نوروزی»‪ ،‬پارلمان اروپا و انجمن‌های‬ ‫فرهنگ��ی ایرانی��ان در اروپا‪ ،‬نوروز را در پارلمان جش��ن‬ ‫گرفتند‪ .‬این جش��ن که از سوی احزاب سبزهای اروپایی‪،‬‬ ‫در راس��تای ارزش‌گذاری آنان به آیین‌ها و فرهنگ‌های‬ ‫ملل دیگر و به عنوان یک جشن دوست‌داران زیست‌گاهی‬ ‫و مبارزه با نژادپرس��تی و جنگ و در راه صلح و نزدیکی‬ ‫ملت‌ها صورت گرفت‪ ،‬از س��اعت ‪ ۱۹‬آغاز و تا ساعت ‪۲۳‬‬ ‫ادامه یافت‪.‬‬ ‫بخش نخس��ت برنامه در یک س��الن کنفران��س برگزار‬ ‫ش��د که ب��ا فرش‌های زیب��ای ایرانی و دس��ته گل‌هایی‬ ‫آذین‌بندی ش��ده ب��ود و تعداد جمعیت‬ ‫بی��ش از گنجایش آن ب��ود و مهمانان‬ ‫زی��ادی س��رپا ایس��تاده بودن��د‪ .‬چهار‬ ‫حاجی‌فی��روز که از فرانس��ه و آلمان و‬ ‫بلژی��ک آم��ده بودند و زی��ر نظر آقای‬ ‫«حمید دان��ش‌ور»‪ ،‬کارگردان تاتر کار‬ ‫گرده بودند‪ ،‬با ورود ناگهانی خودش��ان‬ ‫به سالن‪ ،‬سخنان جدی مجریان برنامه‬ ‫را قطع کرده و رنگ و بوی ش��ادی و‬ ‫جش��ن و سرور نوروزی به محل دادند‪.‬‬ ‫آن��ان ب��ا جم�لات مع��روف‪« :‬حاجی‬ ‫فیروزه‪ ،‬بله‪ ،‬سالی یک روزه‪ ،‬بله‪ ،‬امروز‬ ‫نوروزه‪ ،‬نوروز همیشه پیروزه…» همه‬ ‫را از جمل��ه س��خن‌رانان را به ش��ور و‬ ‫شعف واداشتند‪ .‬آقای دانش ور در این‬ ‫برنام��ه از دو م��رد و دو زن به عنوان‬ ‫برابری زنان و مردان در همه زمینه‌های زندگی و سیاسی‬ ‫‌اجتماعی استفاده کرده بود‪.‬‬ ‫پ��س از برنام��ه ش��ادی آفری��ن حاجی‌فیروزه��ا‪ ،‬خانم‬ ‫«س��ابین‌مایر» ب��ه عن��وان گرداننده بخش غی��ر ایرانی‬ ‫برنامه‪ ،‬به زبان‌های آلمانی‪ ،‬انگلیسی و فرانسوی به همه‬ ‫مهمان��ان خوش آمد و نوروز را ش��ادباش گفت و برنامه‬ ‫جش��ن را اعالم نمود‪ .‬سپس خانم «نینا ممقانی» مجری‬ ‫زبان پارس��ی‪ ،‬به همه حاضرین فرارس��یدن نوروز را شاد‬ ‫باش گفته و از احزاب س��بز و نماین��دگان پارلمان برای‬ ‫اجرای مراسم نوروزی در پارلمان اروپا سپاس‌گزاری کرد‬ ‫و برنامه را به زبان پارسی اعالم نمود‪.‬‬ ‫خان��م «ایزابل دوران»‪ ،‬معاون پارلم��ان اروپا‪ ،‬به عنوان‬ ‫اولین س��خن‌ران‪ ،‬برنامه مراس��م شب جش��ن را رسمن‬ ‫گش��ود و پیام صلح و ش��ادباش پارلمان و م��ردم اروپا را‬ ‫‪56‬‬

‫ب��رای مردمان «کش��ورهای نوروزی» فرس��تاد و آرزوی‬ ‫هم‌زیس��تی صلح‌آمیز را در منطقه و جهان کرد‪ .‬ایش��ان‬ ‫هم‌ک��اری انجمن‌های فرهنگی ایرانی��ان در بهتر برگزار‬ ‫شدن جشن را ستود و در پایان سخنانش به زبان پارسی‪،‬‬ ‫«ن��وروز بر همه ش��ما مب��ارک باد» گفت که با تش��ویق‬ ‫ایرانیان روبرو شد‪.‬‬ ‫«ش��هال نقدی‌پور»‪ ،‬دختر جوان از گروه رقص بختیاری‪،‬‬ ‫ب��رای س��پاس از خانم دوران و احزاب س��بز در برگزاری‬ ‫جشن نوروز در پارلمان‪ ،‬گردن بند زیبایی را که نشانه ای‬ ‫از ایران باستان داشت‪ ،‬به او هدیه کرد‪.‬‬ ‫س��خنرانان بعدی که به زبان‌های انگلیس��ی و فرانسوی‬ ‫صحبت کرده و نوروز را ش��ادباش گفتند‪ ،‬عبارت بودند از‪:‬‬ ‫خانم «تاریا کورنبرگ»‪ ،‬وزیر امور اجتماعی پیشین کشور‬

‫فنالند و نماینده پارلمان اروپا از حزب سبز فنالند و رییس‬ ‫نمایندگی ام��ور ایران و اروپا در پارلم��ان‪ ،‬خانم «نیکول‬ ‫کیل‌نلس��ن»‪ ،‬نماینده پارلمان اروپا از حزب سبز فرانسه و‬ ‫معاون نمایندگی امور قزاقستان‪ ،‬قیرقیرستان‪ ،‬ازبکستان‪،‬‬ ‫تاجیکس��تان‪ ،‬ترکمنستان و مغولس��تان در پارلمان اروپا‪،‬‬ ‫خانم «جین المبرت»‪ ،‬نماینده پارلمان اروپا از حزب سبز‬ ‫انگلس��تان و رییس نمایندگی امور آسیای جنوبی و اروپا‬ ‫در پارلمان اروپا‪.‬‬ ‫پس از نمایش فیلم شاد و کوتاهی که توسط آقای «حمید‬ ‫حمیدی» (از هلند) در‌باره جش��ن نوروز در نقاط گوناگون‬ ‫ایران‪ ،‬تاجیکس��تان‪ ،‬آذربایجان و افغانس��تان ساخته شده‬ ‫بود‪ ،‬نوبت سخن‌رانی به خانم دکتر فیروزه نهاوندی‪ ،‬استاد‬ ‫جامعه‌شناسی و کارشناس کشور‌های حوزه نوروزی رسید‬ ‫تا ب��رای اروپاییان به طور کوتاه تاریخ‌چ��ه نوروز‪ ،‬حاجی‬

‫فیروز‪ ،‬چهارش��نبه سوری و ‪ ۱۳‬بدر را شرح دهد‪ .‬هم‌زمان‬ ‫با این س��خنرانی‪ ،‬عکس‌هایی از شیراز‪ ،‬اصفهان و دیگر‬ ‫نق��اط تاریخ��ی مانند بیس��تون و نقش رس��تم و آرام‌گاه‬ ‫فردوسی و… بر روی پرده نمایش داده شد‪.‬‬ ‫پس از س��خنان خانم نهاوندی‪ ،‬برنام��ه تکنوازی تنبک‬ ‫توس��ط استاد دادمهر پیش‌بینی ش��ده بود که متاسفانه به‬ ‫دلیل اشتباه گردانندگان‪ ،‬اجرا نشد‪.‬‬ ‫در این قس��مت از برنامه از سوی انجمن های فرهنگی‬ ‫ایرانیان در اروپا به س��خنرانان جعبه های پسته‪ ،‬در بسته‬ ‫بندی ه��ای زیبا که یک روز پیش از ایران رس��یده بود‪،‬‬ ‫اهدا ش��د و مجری برنامه اعالم داش��ت که دسته گلی از‬ ‫باغ های شیراز تهیه شده بود تا به سخنرانان و ایرانیان در‬ ‫برنامه تقدیم ش��ود که متاسفانه به دالیلی عملی نشد‪ .‬در‬ ‫بخش پایانی این قسمت‪ ،‬مردم‬ ‫با شنیدن سرود بهاران خجسته‬ ‫باد از زنده یاد کرامت دانش��یان‪،‬‬ ‫به یاد زندانیان سیاس��ی و همه‬ ‫جانباخت��گان راه آزادی‪ ،‬ب��ه پا‬ ‫خاسته و سپس س��الن را ترک‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫بخ��ش دوم برنام��ه در فضایی‬ ‫بس��یار بزرگ‌ت��ر برگزار ش��د و‬ ‫کارکنان پارلم��ان و خبرنگاران‬ ‫زی��ادی در آن‌ج��ا ب��ه جش��ن‬ ‫پیوستد‪.‬‬ ‫این بخش با گفت��ار کوتاهی از‬ ‫آق��ای انور میرس��تاری از طرف‬ ‫فدراسیون اروپرس آغاز گردید‪.‬‬ ‫ایش��ان بعد از خوش آمدگویی و ش��ادباش ن��وروزی به‬ ‫مهمانان برنامه‪ ،‬از نمایندگان احزاب سبز اروپا تشکر کرد‬ ‫و اشاره نمود که این اولین نوروز ایرانیان در پارلمان اروپا‪،‬‬ ‫گام آغازین برای بوجود آمدن اتحادیه سراس��ری انجمن‬ ‫های فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬حقوق بش��ری و صنفی ایرانیان‬ ‫در اروپا اس��ت و اظه��ار امیدواری نمود که با پش��تیبانی‬ ‫انجمن‌ها ب��ه‌زودی کنگره‌ای بدین منظور در بروکس��ل‬ ‫تش��کیل ش��ود تا به یاری همه انجمن‌ها‪ ،‬نوروز در سال‬ ‫آینده با شکوه بیش‌تری برگزار شود‪.‬‬ ‫پ��س از آن‪ ،‬رق��ص جوانان کرد ایران��ی‪ ،‬ترکیه و عراقی‬ ‫به سرپرس��تی خانم «حلیمه آلدور» آغاز ش��د‪ .‬این گروه‬ ‫توانس��ت تمام مهمانان را دعوت ب��ه رقص نماید و همه‬ ‫دست در دست هم رقص کردی نمایند‪.‬‬ ‫س��پس نوب��ت رق��ص و هنر‌نمایی گ��روه بختی��اری به‬


‫سرپرستی آقای «فرخ نقدی‌پور» رسید‪ .‬دختران‬ ‫و پس��ران گروه بختیاری دارای لباس‌های بسیار‬ ‫قش��نگ با رنگ‌های ش��اد بودند ک��ه خود آقای‬ ‫نقدی‌پ��ور آن‌ه��ا را طراحی ک��رده و دوخته بود‪.‬‬ ‫ای��ن گروه در صفی منظم‪ ،‬ب��ا رقص و به هم‌راه‬ ‫موسیقی بختیاری وارد سالن شد و مورد استقبال‬ ‫شدید مهمانان قرار گرفت‪.‬‬ ‫پس از گروه بختی��اری‪ ،‬نوبت هنرنمایی آقایان‬ ‫مهرداد هدایتی (خواننده) و فرید (نوازنده) رس��ید‬ ‫که از ش��هر کلن آمده بودند و با آهنگ‌های شاد‬ ‫نوروزی و محلی مورد ش��ایان توجه قرار گرفتند‬ ‫و موجب شادی و گرمی بیش‌تر مجلس شدند‪.‬‬ ‫آخرین برنامه ش��ب نوروزی‪ ،‬پخ��ش ترانه‌های‬ ‫آذری‪ ،‬بلوچ��ی‪ ،‬بن��دری‪ ،‬پارس��ی‪ ،‬ترکی‪ ،‬عربی‪،‬‬ ‫ک��ردی‪ ،‬گیلکی‪ ،‬ل��ری‪ ،‬مازندرانی و آهنگ های‬ ‫فرنگی توسط دی جی پویان بود‪.‬‬ ‫در کنار این برنامه های هنری‪ ،‬با ش��ام ایرانی و‬ ‫شیرینی های خانگی و تازه ایرانی به هم‌راه چای‬ ‫و قهوه و انواع نوشیدنی از مهمانان پذیرایی می‌شد‪.‬‬ ‫آقای��ان ص��ادق کیهانی و به��داد ثابت به هم��راه دیگر‬ ‫نماین��دگان اتحادی��ه انجم��ن ه��ای ایرانی در فرانس��ه‪،‬‬ ‫دوست‌داران شراب را به نوش��یدن شرابی که ساخته یک‬ ‫مهن��دس ایرانی و یکی از برندگان جایزه بهترین ش��راب‬ ‫سال ‪ ۲۰۱۱‬فرانسه بود‪ ،‬مهمان کردند‪.‬‬ ‫نمایندگانی از انجمن‌های ایرانیان در آلمان در این جش��ن‬ ‫ش��رکت داش��تند که آقایان ارژنگ بره��ان آزاد‪ ،‬برگزیده‬ ‫انجمن‌های فرهنگی ایرانیان ش��هر کلن و استان مربوطه‪،‬‬ ‫آق��ای «مجید ف�لاح‌زاده» و خانم «به��رخ بابایی» از بن‬ ‫(انجمن تاتر در آلمان)‪ ،‬آقای حسین خرمی (مرکز ایران ِیان‬ ‫اس��ن)‪ ،‬خانم فاطمه رضایی از ش��هر دورتمون��د ( مادران‬ ‫صلح دورتموند) و آقای کمیجانی (انجمن فرهنگی بوخوم‬ ‫)‪ ،‬خان��م فرح تجربه کار از ش��هر آخن (کان��ون ره آورد)‪،‬‬ ‫در می��ان آنان بودند‪ .‬این دوس��تان کتابچه‌هایی را در‌باره‬ ‫چهارش��نبه سوری‪ ،‬نوروز‪ ۷ ،‬س��ین و ‪ ۱۳‬بدر به زبان‌های‬ ‫آلمانی‪ ،‬انگلیس��ی‪ ،‬پارسی و فرانسوی چاپ کرده بودند که‬ ‫در می��ان مردم پخش کرده و یا در کنار س��فره ‪ ۷‬س��ین‬ ‫گذاشته بودند‪.‬‬ ‫س��فره ‪ ۷‬س��ین زیبایی با دیوان حافط در میان آن‪ ،‬چشم‬

‫ه��ر بیننده ای را به خود جل��ب می‌کرد‪ .‬مهمانان در کنار‬ ‫آن با دوس��تان و خانواده‌های خ��ود عکس‌های یادگاری‬ ‫می‌گرفتند‪.‬‬ ‫در این جش��ن برخی از ش��خصیت‌های حقوق بش��ری‪،‬‬ ‫فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬سیاس��ی‪ ،‬ملی‪ ،‬زنان‪ ،‬روزنامه‌نگاری‬ ‫و حامیان مادران پارک الله‪ ،‬خانواده‌های جان‌باختگان و‬ ‫زندانیان سیاسی‪ ،‬از ایتالیا تا سوئد‪ ،‬حضور داشتند‪.‬‬ ‫که در فرصت‌های مناس��ب از نماین��دگان پارلمان اروپا‬ ‫به خاطر برگزاری آیین نوروزی‪ ،‬از س��وی نهادهای خود‬ ‫س��پاس‌گزاری کرده و آرزو می‌نمودند که در س��ال‌های‬ ‫آینده نیز جشن نوروز با شکوه بیش‌تری برگزار شود‪.‬‬ ‫ن��وروز در ش��رایطی در پارلمان اروپا جش��ن گرفته ش��د‬ ‫که سردمداران حکومت اس�لامی در ایران و کشورهای‬ ‫اس��راییل و آمریکا بر طبل جنگ��ی می‌کوبند و جهان را‬ ‫نگران س��اخته‌اند‪ .‬جش��ن نوروز پیام‌آور صلح و دوستی و‬ ‫شادی و پاک نگهداری طبیعت و عشق به زیست‌گاه بود‬ ‫و به درستی خانم نینا ممقانی برای همه مردم جهان آب‬ ‫پاک‪ ،‬هوای پاک و دنیای بدون بمب اتم‪ ،‬در آعاز برنامه‪،‬‬ ‫آرزو کردند‪.‬‬ ‫آقای اصغر نصرتی نماینده اتحادیه انجمن‌های سراسری‬ ‫س��وئد و یکی از بنیان‌گذاران اتحادیه انجمن‌های ایرانی‬

‫در اروپ��ا که در این جش��ن ش��رکت داش��ت‪ ،‬به خانم‬ ‫ایزابل دوران گفت‪« :‬امس��ال نیز رژی��م ایران‪ ،‬جوانان‬ ‫را از برگزاری مراس��م چهارشنبه سوری و دیگر مراسم‬ ‫ن��وروزی منع ک��رده و پلیس تهران آن��ان را تهدید به‬ ‫دس��تگیری و بازداش��ت تا پایان نوروز ک��رده و این در‬ ‫حالی اس��ت که در سراس��ر جهان نوروز جش��ن گرفته‬ ‫می‌شود و س��ازمان ملل آن‌را به رسمیت شناخته است‬ ‫و در تاجیکس��تان جش��ن‌واره بین‌المللی ن��وروز برگزار‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫آقای ارژنگ بره��ان آزاد نیز در طی گفت‌گوی تلفنی‬ ‫خ��ود به خبرنگار رادیو فردا گفت‪ :‬پارلمان اروپا نوروز را‬ ‫جشن می‌گیرد ولی شوربختانه در پارلمان ایران خبری‬ ‫از جشن ملی و باستانی نوروز نیست‪.‬‬ ‫آقای ص��ادق کیهان��ی به خانم س��ابین مای��ر و تاریا‬ ‫کورنب��رگ گفت‪« :‬انجمن‌های فرهنگی ایرانیان که در‬ ‫بهتر برگزار شدن جشن نوروزی به احزاب سبز پارلمان‬ ‫اروپ��ا یاری رس��انده بودند‪ ،‬این تالش خ��ود را تقدیم‬ ‫زندانیان سیاس��ی در ایران کرده و آرزوی آزادی آنان را‬ ‫دارند و امیدوار اس��ت که خانم کورنبرک بتواند در این‬ ‫س��ال از زندانیان سیاسی در ایران دیدار کرده و در راه‬ ‫آزادی آنان تالش کنند‪».‬‬

‫‪57‬‬


‫گداهای دو میلیون تومانی‬

‫اکبر ترشیزاد‬ ‫حادث��ه‌ی ناگواری که ب��رای «علی دای��ی» پیش آمد‪،‬‬ ‫جدای از حواش��ی بس��یاری که برای او داشت‪ ،‬نشان از‬ ‫محبوبی��ت ب��االی او در عرصه‌ی بین‌الملل��ی هم دارد‪.‬‬ ‫پیام‌های فراوانی از نقاط مختلف دنیا برای او ارس��ال شد‬ ‫از جمل��ه پیغام باش‌گاه «بایرن‌مونیخ» آلمان و ریاس��ت‬ ‫فدراس��یون جهانی فوتبال «فیف��ا»‪« .‬علی دایی» رییس‬ ‫فیف��ا در پیام خود گفته اس��ت‪« :‬علی عزی��ز‪ ،‬می‌خواهم‬ ‫احساس ناراحتی و شوک خود را هنگامی که شنیدم شما‬ ‫دچ��ار حادث��ه رانندگی‬ ‫در تعطی�لات آخر هفته‬ ‫ش��دید را بیان کنم‪ .‬من‬ ‫آرزوی توان و نیرومندی‬ ‫ب��رای جناب‌عال��ی در‬ ‫مس��یر بهبودی آس��یب‬ ‫دیدگی‌ت��ان را دارم و‬ ‫هم‌دردی خود را با شما‪،‬‬ ‫خانواده فوتب��ال ایران‪،‬‬ ‫باش��گاه‌تان و دوس��تان‬ ‫و خانواده‌ت��ان اع�لام‬ ‫م��ی‌دارم‪ .‬بن��ده در این‬ ‫زمان سخت به فکر شما‬ ‫هستم»‪.‬‬ ‫تی��م والیب��ال «کال��ه»‬ ‫شهرستان آمل‪ ،‬در دیدار‬ ‫س��وم فینال لیگ برتر‪،‬‬ ‫با اقت��دار میزب��ان خود‬ ‫«سایپا» را شکست داد‪.‬‬ ‫در این دی��دار که عصر‬ ‫دوشنبه در ش��هر کرج برگزار شد‪ ،‬ملی‌پوشان «کاله» در‬ ‫س��ه ست پیاپی «سایپا» را شکست دادند‪« .‬سایپا» بازی‬ ‫اول را در س��الن انقالب کرج با نتیجه‌ی ‪۳‬بر‪ ۲‬به س��ود‬ ‫خود تمام کرد و بازی دوم را واگذار کرده بود‪ ،‬اما در بازی‬ ‫فین��ال تنها برای برد به میدان رفته بود که نتوانس��ت از‬ ‫پس «کاله» برآید‪ .‬به ای��ن ترتیب تیم «کاله» عالوه بر‬ ‫قهرمانی در این مس��ابقات به عنوان نماینده‌ی ایران در‬ ‫مسابقات والیبال باشگاه‌های آسیا شرکت خواهد کرد‪.‬‬ ‫باش��گاه «بولت��ون» تایید کرد ک��ه «فابری��س موامبا»‬ ‫نشانه‌های اندکی از بهبودی را نشان داده و قلب او بدون‬ ‫کمک دارو کار می‌کند‪« .‬موامبا» هم‌چنان در بیمارستان‬ ‫«چس��ت» لندن تحت مراقبت‌های ویژه قرار دارد اما روز‬ ‫گذش��ته بدن او نش��انه‌های اندکی از بهبودی را نش��ان‬ ‫داده‌اس��ت‪ .‬اکنون قلب او بدون کمک دارو کار می‌کند و‬ ‫او می‌تواند پاها و دست‌هایش را تکان دهد‪.‬‬ ‫تلویزی��ون مل��ی اس��پانیا «ج��واد نکونام» را ب��ه عنوان‬ ‫کامل‌تری��ن گل‌زن این فص��ل «اللی��گا» معرفی کرد‪.‬‬ ‫بازیکنی که توانسته است در شرایط مختلف گل‌زنی کند‪.‬‬ ‫تلویزیون ملی اسپانیا عنوان کرده‌است که «نکونام» تنها‬ ‫‪58‬‬

‫بازیکن اللیگاس��ت که گل‌زنی به ش��کل‌های مختلف را‬ ‫در کارنامه‌ی خود دارد‪ .‬او توانس��ته است گل‌هایی با سر‪،‬‬ ‫ش��وت بغل پا‪ ،‬کاش��ته از چپ و راس��ت و با پای چپ و‬ ‫راس��ت را وارد دروازه‌ی حریفان کند و از این نظر عنوان‬ ‫کامل‌ترین گل‌زن اللیگا را به خود اختصاص داده‌اس��ت‪.‬‬ ‫او در این زمینه باالتر از «مسی» و «رونالدو» قرار گرفته‬ ‫اس��ت که افتخار بس��یار بزرگی برای «ج��واد نکونام» و‬ ‫فوتبال ایران به حساب می‌آید‪.‬‬ ‫«لیونل مس��ی» در جدال دوش��نبه ش��ب «کاتاالن‌ها»‬

‫مقاب��ل «گرانادا» هت‌تری��ک کرد‪ .‬او پ��س از ثبت این‬ ‫نتیج��ه به رک��ورد ‪ 34‬گل زده رس��ید و در صدر به‌ترین‬ ‫گل‌زن��ان اللیگا جای گرفت‪« .‬مس��ی» پس از این س��ه‬ ‫گل‪ ،‬در س��طح باش��گاهش نیز صاحب رکورد جالبی شد‪.‬‬ ‫زیرا او تاکنون توانسته ‪ 234‬گل برای آبی و اناری‌پوشان‬ ‫ب��ه ثم��ر برس��اند و به ای��ن ترتی��ب از رک��ورد گل‌زنی‬ ‫«س��زاررودریگوئز»‪ ،‬اعجوبه این تیم در دهه ‪ 40‬که ‪232‬‬ ‫گل زد‪ ،‬پیش��ی بگیرد‪ .‬فراموش نکنیم که «مسی» هنوز‬ ‫‪ 24‬سال سن بیش‌تر ندارد‪.‬‬ ‫مسابقات قوی‌ترین مردان و یا همان مردان آهنین که در‬ ‫چند سال گذشته هم‌واره با حاشیه‌هایی هم‌راه بوده‌است‪،‬‬ ‫امسال نیز بی‌حواش��ی نبود‪« .‬علی داداشی» که در سال‬ ‫ج��اری به عنوان مربی و داور در کنار «فرامرز خودنگاه»‬ ‫این دوره را برگزار کردند‪ ،‬بارها با دیگر داور این مسابقات‬ ‫درگیر شده‌است‪ .‬در پشت صحنه یکی از برنامه‌های این‬ ‫دوره‪« ،‬داداش��ی» در اعتراضی شدید به نحوه‌ی برخورد‬ ‫«خودنگاه» با ورزش‌کاران انتقاد کرده‌اس��ت‪ .‬این مسئله‬ ‫س��بب درگیری لفظ��ی و ایجاد درگیری فیزیکی ش��ده‬ ‫که با وس��اطت ورزش‌کاران‪ ،‬ماجرا به خیر گذشته‌اس��ت‪.‬‬

‫هم‌چنی��ن بعد از پایان یافتن مس��ابقات و در روز پایانی‬ ‫به نفر اول مسابقات مبلغ ‪ 13‬میلیون تومان جایزه نقدی‬ ‫اهدا می‌ش��ود که این موضوع ب��ار دیگر موجب ناراحتی‬ ‫ورزش‌کاران شده‌اس��ت‪ ،‬زی��را آن‌ها بر ای��ن باورند که‬ ‫برنامه‌ای که دست‌اندرکاران و برگزارکنندگان آن حدود‬ ‫دو میلیارد تومان اعتبار و اسپانس��ر جذب کرده‌اند‪ ،‬نباید‬ ‫به نفر اول مسابقات تنها ‪ 13‬میلیون تومان بدهند که هم‬ ‫ناچیز است و هم در شان قوی‌ترین مرد ایران نیست‪.‬‬ ‫کم‌کمک پای افراد بیش‌تری به دعوای میان «قلعه‌نویی»‬ ‫و «مظلوم��ی» ب��از‬ ‫می‌ش��ود‪« .‬سیدمهدی‬ ‫رحمتی» یکی از آخرین‬ ‫افرادی اس��ت ک��ه در‬ ‫گفت‌وگو با رس��انه‌ها و‬ ‫با اشاره‌ی غیرمستقیم‬ ‫به «قلعه‌نویی» به او و‬ ‫یارانش حمله کرده‌است‪.‬‬ ‫«رحمتی» گفته‌است‪« :‬‬ ‫آقایان��ی که می‌خواهید‬ ‫به اس��تقالل برگردید و‬ ‫ظاهرن پوشیدن پیراهن‬ ‫«ناص��ر حج��ازی» در‬ ‫فین��ال ج��ام حذفی به‬ ‫ش��ما برخورد و زورتان‬ ‫آمد‪ ،‬خدا را شکر می‌کنم‬ ‫که در آن بازی روسفید‬ ‫شدم اما بعضی‌ها آتش‬ ‫گرفتند که م��ن در آن‬ ‫ب��ازی س��ربلند ب��ودم‪.‬‬ ‫همین برای من مهم بود و بس‪ .‬از تمام هواداران استقالل‬ ‫معذرت می‌خواهم و آن‌ه��ا در قلب من جا دارند اما همین‬ ‫هواداران بدانند که یک عده نمی‌خواهند من در اس��تقالل‬ ‫باشم‪ .‬دو ماه دیگر با استقالل قرارداد دارم و مطمئن باشید‬ ‫بعد از قراردادم یک روز هم در اس��تقالل نمی‌مانم تا ش��ما‬ ‫این‌قدر به من پیغام ندهید‪».‬‬ ‫نکت��ه‌ی جالب دیگر در مصاحبه‌ی «رحمتی» ش��یوه‌ی‬ ‫سخن گفتن او درباره‌ی مش��کالت مالی‌اش با باش‌گاه‬ ‫اس��ت‪ .‬او در این باره گفته‌اس��ت‪« :‬متاس��فانه شب عید‬ ‫بازیکن��ان م��ا هیچ پولی نگرفتند و درس��ت ‪ ۲۹‬اس��فند‬ ‫انگار که به گدا صدقه می‌دهند‪ ،‬نفری دو میلیون تومان‬ ‫به بازیکن��ان دادند و گفتند حاال بروید ش��ب عیدتان را‬ ‫بگذرانید تا بعد‪ .‬آن‌قدر مرد هس��تم که اگر قرار باش��د به‬ ‫تمرین نروم این کار را نمی‌کنم‪ .‬از فردا هم س��ر تمرین‬ ‫اس��تقالل نمی‌روم تا چکم پاس ش��ود‪ ».‬گویا رحمتی و‬ ‫دوستانش در کشور دیگری زندگی می‌کنند که نمی‌دانند‬ ‫برای بس��یاری از مردم ما نه تنها دو میلیون تومان پول‪،‬‬ ‫صدقه نیس��ت بلک��ه هزینه‌ی گذران چند م��اه برخی از‬ ‫خانواده‌هاست‪.‬‬


‫سال ‪ ۹۰‬و سینمای ایران‬

‫سینما‬

‫مهدی‬ ‫در این برنامه به بررس��ی س��ینمای ایران در س��ال ‪90‬‬ ‫خواهیم پرداخت‪.‬‬ ‫در ابتدا به به‌ترین‌های سال ‪ 90‬در بیش از ‪ 70‬فیلم و نظر‬ ‫بیش از ‪ 15‬منتقد می‌پردازیم‪.‬‬ ‫امتیازات از ‪ 10‬محاسبه می‌شود‪.‬‬ ‫به‌ترین فیلم‪:‬‬ ‫‪ .1‬جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی)‬ ‫‪ .2‬مرهم (علی‌رضا داوود نژاد)‬ ‫‪ .3‬اینجا بدون من (سعید سعیدی)‬

‫امتیاز‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪5‬‬

‫به‌ترین کارگردان‪:‬‬ ‫‪ .1‬جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی)‬ ‫‪ .2‬بهرام توکلی (اینجا بدون من)‬ ‫‪ .3‬علی‌رضا داود نژاد (مرهم)‬

‫در ادامه به پر فروش‌ترین فیلم‌های سال ‪:90‬‬ ‫در ابتدا الزم به ذکر اس��ت فیلم «جدایی نادر از سیمین»‬ ‫پر فروش‌ترین فیلم ایران اس��ت در جهان با فروش بیش‬ ‫از ‪ 5‬میلیون دالر است‪.‬‬ ‫‪ .1‬اخراجی‌ه��ای ‪ 3‬با ف��روش ‪ 5‬میلی��ارد و ‪ 900‬میلیون‬ ‫تومان‬ ‫‪ .2‬ورود آقای��ان ممنوع با فروش ‪ 3‬میلیارد و ‪ 450‬میلیون‬ ‫تومان‬ ‫‪ .3‬جدای��ی نادر از س��یمین ب��ا فروش ‪ 3‬میلی��ارد و ‪100‬‬ ‫میلیون تومان‬ ‫‪ .4‬شیش و بش با فروش ‪ 2‬میلیارد‬ ‫‪ .5‬یک حبه قند با فروش ‪ 1‬میلیارد و ‪ 200‬میلیون تومان‬

‫‪8.5‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪7‬‬

‫به‌ترین فیلم نامه‪:‬‬ ‫‪ .1‬جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی)‬ ‫‪ .2‬سعادت آباد (امیر عربی)‬ ‫‪ .3‬اسب حیوان عجیبی است (عبدالرضا کاهانی)‬

‫‪9‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7.5‬‬

‫و اما پول سازترین بازیگران سال ‪:90‬‬ ‫‪ .1‬امی��ن حیای��ی ب��ا بی��ش از ‪ 9‬میلی��ارد ب��ا فیلم‌های‬ ‫اخراجی‌ه��ای ‪ ،3‬ش��یش و بش‪ ،‬زنان مریخ��ی و مردان‬ ‫ونوسی و شب‬ ‫‪ .2‬رض��ا عطاران با بی��ش از ‪ 6‬میلیارد و با فیلم‌های ورود‬ ‫آقایان ممنوع‪ ،‬اس��ب حیوان نجیبی است و اخالقتو خوب‬ ‫کن‬ ‫‪ .3‬لیال حاتم��ی با بیش از ‪ 4‬میلیارد و با فیلم‌های جدایی‬ ‫نادر از سیمین‪ ،‬سعادت آباد و شیرین‬ ‫‪ .4‬ش��هاب حس��ینی با بیش از ‪ 3‬میلیارد و ب��ا فیلم‌های‬ ‫جدایی نادر از سیمین‪ ،‬برف روی شیروانی داغ‬ ‫در آخ��ر به مهم‌ترین خبرهایی که در س��ال ‪ 90‬روی داد‬ ‫می‌پردازیم‪:‬‬ ‫‪ .1‬بی‌ش��ک مهم‌ترین رویداد سینمایی برای ایران گرفتن‬ ‫جایزه‌ه��ای مختلف بین‌المللی و به خانه بردن اس��کار و‬ ‫گلدن گلوب برای اولین بار در طول تاریخ سینمای ایران‪.‬‬ ‫‪.2‬محکومیت «جعفر پناهی» به ‪ 6‬سال حبس و ‪ 20‬سال‬ ‫محرومیت از ساخت فیلم‪.‬‬ ‫‪.3‬ساخت بیش از ‪ 10‬فیلم سیاسی با موضوعیت انتخابات‬ ‫سال ‪ 1388‬از قبیل‪ :‬اخراجی‌های ‪ ،3‬قالده‌های طال‪ ،‬اف‪،‬‬ ‫نامزد تقلبی و خود زنی‬ ‫‪ .4‬روی آوردن تعدادی از بازی‌گران به خوانندگی از جمله‬ ‫به��رام رادان‪ ،‬حامد بهداد و پرویز پرس��تویی و هم‌چنین‬ ‫هم‌خوانی مهناز افشار‪.‬‬

‫به‌ترین بازیگر مرد‪:‬‬ ‫‪ .1‬رضا عطاران (اسب حیوان عجیبی است)‬ ‫‪ .2‬پیمان معادی (جدایی نادر از سیمین)‬ ‫‪ .3‬مهدی هاشمی (آقا یوسف)‬

‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬

‫به‌ترین بازیگر زن‪:‬‬ ‫‪ .1‬طناز طباطبایی (مرهم)‬ ‫‪ .2‬فاطمه معتمد آریا (اینجا بدون من)‬ ‫‪ .3‬لیال حاتمی (جدایی نادر از سیمین)‬

‫‪8.5‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7.5‬‬

‫به‌ترین بازیگر نقش مکمل مرد‪:‬‬ ‫‪ .1‬شهاب حسینی (جدایی نادر از سیمین)‬ ‫‪ .2‬زنده یادخسرو شکیبایی (شب)‬ ‫‪ .3‬مهران احمدی (اسب حیوان نجیبی است)‬

‫‪9‬‬ ‫‪8.5‬‬ ‫‪8‬‬

‫به‌ترین بازیگر نقش مکمل زن‪:‬‬ ‫‪ .1‬ساره بیات (جدایی نادر از سیمین)‬ ‫‪ .2‬باران کوثری (اسب حیوان نجیبی است)‬ ‫‪ .3‬لعیا زنگنه (جرم)‬

‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬

‫‪59‬‬


‫هایائو میازاکی‪ ،‬نویسنده و انیمیشن‌ساز ژاپنی‬

‫دنیای میازاکی‬

‫رضا پرچی‌زاده‬ ‫بعضی وقت‌ها که حس می‌کنم حوصله‌ام از «سیاست» سر‬ ‫قدرت» خسته شده‌ام‪ ،‬می‌نشینم‬ ‫گی «نبر ِد ِ‬ ‫رفته و از روزمره ِ‬ ‫و چند تا از کارتون‌های میازاکی را تماشا می‌کنم‪ .‬امسال د ِم‬ ‫سیاس��ت ایران اگر بدتر از قبل‬ ‫احوال‬ ‫عی��د هم که اوضاع و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫نباش��د چندان بهتر نیست باز به س��رم زد بنشینم و میازاکی‬ ‫ببینم‪ ،‬و کاری که مدتها بود می خواستم بکنم اما وقت نمی‬ ‫ک��ردم را هم انجام دهم‪ :‬مقاله ای درباره آثا ِر او بنویس��م‪ .‬در‬ ‫نگارش این مقال��ه‪ ،‬چنانکه موضوعش می طلبد‪ ،‬ناپرهیزی‬ ‫ِ‬ ‫خواهم کرد و از هر دری س��خنی خواهم گفت‪ .‬اگر موضو ِع‬ ‫آن را دوس��ت داشته باش��ید‪ ،‬با آن‬ ‫همراهی خواهید کرد و دقایقی چند‬ ‫از روزمره گی فاصله خواهید گرفت؛‬ ‫اگر دوست نداشته باشید‪ ،‬برای تان‬ ‫مهجور و دشوار خواهد آمد و روزمره‬ ‫گ��ی را به آن ترجیح خواهید داد‪ .‬با‬ ‫این وجود‪ ،‬اگر حوصله کنید و مقاله‬ ‫را ت��ا به انتها بخوانید‪ ،‬می بینید که‬ ‫تالش ابتدایی برای فرار‬ ‫تما ِم ای��ن ِ‬ ‫از سیاست چندان هم موفق نبوده‪.‬‬ ‫برگ س��بزی اس��ت‬ ‫به هر ترتیب‪ِ ،‬‬ ‫عیدی من به تمام‬ ‫تحف��ه درویش‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫س��الیان فراتر از‬ ‫در‬ ‫آن کسانی که‬ ‫ِ‬ ‫کودکی و نوجوانی همچنان عشق‬ ‫به «کارتون» را در دل ش��ان حفظ‬ ‫کرده اند‪.‬‬ ‫هایائو میازاکی[‪ ،]1‬نویس��نده و انیمیشن س��ا ِز ژاپنی (متولد‬ ‫‪ ،)1941‬در ای��ران چهره ناش��ناخته ای نیس��ت‪ .‬از وقتی که‬ ‫شاهزاده مونونوکه اش در سال ‪ 1997‬در سینماهای آمریکا به‬ ‫نمایش درآمد و سپس شهر اشباح‪/‬سفر چیهیرو یش در سال‬ ‫‪ 2002‬اس��کار گرفت‪ ،‬و بدین ترتیب به یکی از مشهورترین‬ ‫انیماتورهای زنده دنیا بدل گشت‪ ،‬در ایران معروف شد‪ .‬از آن‬ ‫کیفیت خوب یافت می ش��وند‪،‬‬ ‫زمان‪ ،‬اکثر آثا ِر او در ایران با‬ ‫ِ‬ ‫و برخی از آنها هم با جرح و تعدیل به فارسی دوبله شده اند‪.‬‬ ‫با این وجود‪ ،‬تا به امروز کمتر نوش��ته ای سینمایی‪-‬ادبی به‬ ‫فارسی و حتی به انگلیسی خوانده ام که به تفصیل و تدقیق‬ ‫درباره «دنیای میازاکی» که بدون ش��ک نکته متمایز کننده‬ ‫سازان ژاپنی و غی ِر ژاپنی است‬ ‫آثار او از آثا ِر دیگر انیمیش��ن‬ ‫ِ‬ ‫شرح‬ ‫به‬ ‫میازاکی‪،‬‬ ‫ر‬ ‫آثا‬ ‫درباره‬ ‫ها‬ ‫نوشته‬ ‫صحبتی کرده باشد‪ .‬اکثر‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کلی «داستان» های او می پردازند‪ ،‬و گهگداری هم گریزی‬ ‫ِ‬ ‫کتاب انیمه‪ :‬از آکیرا تا ش��اهزاده‬ ‫به تصاویر او می زنند‪ .‬حتی ِ‬ ‫قلم سوزان جی‪ .‬نَپیر که اثر مهمی‬ ‫مونونوکه[‪ ،)2001( ]2‬به ِ‬ ‫کلی انیمه و زیرساختهای‬ ‫تمهای‬ ‫درباره انیمه است‪ ،‬بیشتر به‬ ‫ِ‬ ‫فمینیستی آن می پردازد‪ ،‬و کمتر سخنی درباره «تصاوی ِر» آن‬ ‫ِ‬ ‫اهمیت هن ِر میازاکی در درجه‬ ‫می گوید‪ .‬این در جایی است که‬ ‫ِ‬

‫‪60‬‬

‫خلق تصاوی ِر خیال برانگی ِز بی نظیر یا کم نظیر است‪.‬‬ ‫اول در ِ‬ ‫س��ازان مشهور ژاپنی‪ ،‬در سبک‬ ‫میازاکی‪ ،‬مثل اکثر انیمیشن‬ ‫ِ‬ ‫«انیمیش��ن» التی��ن که در غرب به طو ِر‬ ‫(مخفف‬ ‫«انیمه»[‪]3‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کل به کارتونهای ژاپنی اطالق می ش��ود) کار می کند‪ ،‬که در‬ ‫ایران پیشتر نمونه های مشهورش را در یونیکو[‪ )1981( ]4‬اثر‬ ‫«پدرخوانده انیمه»‪ ،‬اوسامو تزوکا[‪]5‬ی فقید (‪ ،)1928-1989‬در‬ ‫س��ینماهای کودکان دهه شصت و سپس در سریال های تکه‬ ‫پ��اره چوبین[‪ ،]6‬دژ فضایی[‪ ،]7‬و دیج��ی مون[‪ ]8‬از تلویزیون‬ ‫ژاپنی «اشک آور»‬ ‫در دهه هفتاد دیده بودیم‪ .‬اکثر س��ریالهای ِ‬ ‫مثل هاچ زنبو ِر عس��ل‪ ،‬بچه های مدرسه والت‪ ،‬دختری به نام‬

‫کوهس��تان آلپ که در س��الهای خیلی دور از‬ ‫ن ِل‪ ،‬و بچه های‬ ‫ِ‬ ‫کودک ش��بکه یک و دو پخش می شدند و نقشی‬ ‫برنامه های‬ ‫ِ‬ ‫کودکان آن نسل‬ ‫ش��دن‬ ‫افسردگی کلی و فلسفی‬ ‫اساس��ی در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کیفیت انیمه بودند‪ .‬انیمه خود‬ ‫داشتند هم واریاسیون های کم‬ ‫ِ‬ ‫ریشه در «مانگا»[‪ ]9‬دارد‪ ،‬که همان «کمیک استریپ»[‪ ]10‬یا‬ ‫طراحان‬ ‫طراحی خاص است‪ .‬با وجودی که‬ ‫کتاب مصو ِر ژاپنی با‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫خاص خودشان را دارند‪ ،‬اما برخی‬ ‫مانگا و انیمه هر کدام ِ‬ ‫سبک ِ‬ ‫مشخصه های کلی در آثا ِر همه آنها حاضر است‪ .‬مثال‪ ،‬در انیمه‬ ‫ظاهری افراد اغراق می شود؛ به‬ ‫و مانگا‪ ،‬معموال در خصوصیاتِ‬ ‫ِ‬ ‫حالت «دوبعدی»[‪ ]11‬و «لبه دار»[‪ ]12‬داده‬ ‫ظاه ِر افراد و اشیاء ِ‬ ‫بودن محیط‪ ،‬تاکی ِد فراوان می شود؛ از‬ ‫می شود؛ بر «کارتونی» ِ‬ ‫رنگهای پر کنتراست استفاده می شود؛ و…‬ ‫فیلمهای میازاکی برای اس��تودیو «جیبلی»[‪ – ]13‬که خود در‬ ‫خاص خود او‪،‬‬ ‫خالقیتهای‬ ‫‪ 1985‬از بنیانگزاران آن بود‪ ،‬با‬ ‫ِ‬ ‫سبکی ِ‬ ‫ِ‬ ‫«تون»[‪]14‬‬ ‫ریش��ه در همین سنت دارند‪ .‬با این وجود‪ ،‬از لحاظ ِ‬ ‫اثر‪ ،‬فیلمهای میازاکی به دو دس��ته مشخص تقسیم می شوند‪:‬‬ ‫دسته اول – که من آنها را «کالسیک»های میازاکی می دانم‬ ‫– که شامل ناس��یکائای دره باد[‪ ،)1984( ]15‬الپوتا‪ :‬قلعه ای‬ ‫در آس��مان[‪ ،)1986( ]16‬پورکو روس��و[‪ ،)1992( ]17‬شاهزاده‬ ‫مونونوکه[‪ ،)1997( ]18‬و قلعه متحرک هاول[‪ )2004( ]19‬می‬

‫فلسفی جهانی دارد که آنها را‬ ‫تون بزرگساالنه و تمهای‬ ‫ش��ود‪ِ ،‬‬ ‫ِ‬ ‫کالس��یک انیمه نزدیکتر می کند‪ .‬دسته دوم‪ ،‬شامل‬ ‫جریان‬ ‫به‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ری کیکی[‪]21‬‬ ‫همس��ایه ام توتورو[‪ ،)1988( ]20‬موسسه باربَ ِ‬ ‫(‪ ،)1989‬نجوای دل[‪( ]22‬طراحی) (‪ ،)1995‬پونیو[‪،)2008( ]23‬‬ ‫و دنیای مخفی آریتی[‪( ]24‬طراحی) (‪ ،)2010‬بیشتر مشغله تم‬ ‫روستایی ژاپنی‪/‬‬ ‫مدرن شهری یا‬ ‫های بچه گانه در محیط های ِ‬ ‫ِ‬ ‫اروپایی دارد‪ .‬در این میان‪ ،‬شهر اشباح‪/‬سفر چیهیرو[‪)2001( ]25‬‬ ‫دلیل‬ ‫که با هر دو دس��ته آثا ِر میازاکی تفاوتهای عمده دارد‪ ،‬به ِ‬ ‫وج��ود تم های «تقال»[‪ ]26‬و «مب��ارزه»[‪ ]27‬و برخی صحنه‬ ‫های نسبتا خشن در آن‪ ،‬از نظ ِر من تا حدو ِد زیادی در راستای‬ ‫بررسی‬ ‫اول میازاکی قرار می گیرد‪ .‬در این مقاله‪ ،‬قص ِد‬ ‫آثا ِر دسته ِ‬ ‫ِ‬ ‫«کالسیک» میازاکی را دارم تا بلکه با‬ ‫همین دسته اول یا آثا ِر‬ ‫ِ‬ ‫یک تیر دو نشان زده باشم‪ :‬هم به میازاکی پرداخته باشم و هم‬ ‫تا حدودی به انیمه به طور کل‪ .‬باید یادآوری کنم که پرداختن‬ ‫به دسته اول لزوما به معنای اهمیت ندادن به دسته دوم نیست‪،‬‬ ‫که از قضا برخی شان همچون پونیو شاهکا ِر انیمیشن هستند‬ ‫و غن��ای تصویری بی نظیری در میان آث��ار میازاکی دارند؛ با‬ ‫این وجود‪ ،‬به ای��ن علت که از لحاظ‬ ‫«جهان بین��ی» از انیمه کالس��یک‬ ‫فاصله دارند در این مقاله نمی گنجند‪.‬‬ ‫از لح��اظ درونمای��ه‪ ،‬همه فیلمهای‬ ‫میازاک��ی بدون اس��تثنا «بیلدونگس‬ ‫داس��تان «بلوغ در‬ ‫روم��ان»[‪ ]28‬ی��ا‬ ‫ِ‬ ‫حین جستجو» با مایه های رومانتیک‬ ‫ِ‬ ‫قهرمانان آث��ار او معموال‬ ‫هس��تند؛ و‬ ‫ِ‬ ‫نوجوانان پر احس��اس و‬ ‫کودک��ان و‬ ‫ِ‬ ‫پر فکر و خیالی هس��تند که در حین‬ ‫سفری جس��می‪-‬روحی به بلوغ می‬ ‫عش��ق‬ ‫رس��ند‪ ،‬و در این میان احیانا‬ ‫ِ‬ ‫گمشده ای را هم پیدا می کنند‪ .‬نکته‬ ‫جالب توجه درباره آث��ار میازاکی این‬ ‫اشارات جنسی‪ ،‬چه‬ ‫است که سکس و‬ ‫ِ‬ ‫در داس��تان و چه در انیمیش��ن‪ ،‬به طرزی غیرمعمول در انیمه‬ ‫از آثار وی غایب هس��تند؛ و با وجود حضو ِر انکارناپذی ِر دوست‬ ‫داشتن و عشق در آثارش‪ ،‬او به آنها جنبه های جنسی نمی دهد‪.‬‬ ‫با وجودی که میازاکی در آثارش رگه های مشخص فمینیستی‬ ‫دارد‪ ،‬و قهرمانان یا دیگر کاراکترهای مهم آثارش معموال زنان و‬ ‫دختران «ضدِسنتی»ای هستند که کارهای «مردانه» می کنند‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫اص��وال می توان گفت که کاراکترهای میازاکی‪ ،‬چه مذکر چه‬ ‫مونث‪ ،‬در عمل بیشتر تک‪-‬جنسی هستند‪ ،‬یا شاید بهتر است‬ ‫بگوییم که جنس��یت در آنها تعریف عام ندارد‪ ،‬چرا که آنها به‬ ‫سنتی یکدیگر پا می گذارند‪ ،‬و معموال نقش‬ ‫حیطه خصوصیات ِ‬ ‫های فرا‪-‬جنسیتی بر عهده می گیرند‪.‬‬ ‫در همین راستا‪ ،‬شخصیت پردازی در آثا ِر میازاکی عمدتا قوی‬ ‫است‪ ،‬و تاکید بر خصوصیت های فردی معموال در اغراق های‬ ‫انیمیش��نی به چشم می خورد‪ .‬مثال‪ ،‬کاراکت ِر «اوکوتو»[‪ ]29‬در‬ ‫شاهزاده مونونوکه‪« ،‬یوبابا»[‪ ]30‬در شهر اشباح‪ ،‬و «سوفی»[‪]31‬‬ ‫در قلعه متحرک هاول از پر جزئیات ترین کاراکترهای کارتونی‬ ‫هستند که تا به امروز دیده ام‪ .‬با این وجود‪« ،‬انگیزه»[‪]32‬های‬ ‫کاراکترها چندان سرراس��ت نیست‪ ،‬و عکس العمل هایی هم‬ ‫که به وقای ِع مختلف نش��ان می دهند معموال متعارف نیست‪.‬‬ ‫«روانشناسی» کاراکترهای میازاکی با مرد ِم عادی‬ ‫در حقیقت‪،‬‬ ‫ِ‬


‫بین «خوب»‬ ‫ِ‬ ‫تفاوت فراوان دارد‪ .‬با این وجود‪ ،‬میازاکی معموال ِ‬ ‫اخالقی مثبت و منفی را‬ ‫و‬ ‫کشد‪،‬‬ ‫نمی‬ ‫خط‬ ‫«بد»‬ ‫و‬ ‫خصوصیاتِ‬ ‫ِ‬ ‫میان کاراکترهایش توزیع می کند‪ ،‬که بدین ترتیب‬ ‫ب��ا هم در ِ‬ ‫حقیقت زندگی نزدیک‬ ‫شخصیت های «خاکستری»اش را به‬ ‫ِ‬ ‫تر می کند‪.‬‬ ‫نکته ای که کمتر در آثا ِر میازاکی به آن توجه شده‪« ،‬روزمره‪-‬‬ ‫س��ازی» فانتزی در فیلمهایش است؛ بدین معنی‬ ‫ِ‬ ‫ک��ه در آثار او‪ ،‬فانتزی چن��ان برای کاراکترهایش‬ ‫حکم ام��ری روزمره پی��دا می کند که ب��ا آن به‬ ‫راحت��ی زندگی می کنند‪ ،‬و حت��ی برخی کارهای‬ ‫طر ِق فانت��زی انجام می‬ ‫روزمره ش��ان را ه��م از ُ‬ ‫دهند‪ .‬مثال‪ ،‬در قلعه ای در آس��مان‪« ،‬دوال»[‪]33‬‬ ‫نقش‬ ‫دزدان هوایی است‪ِ ،‬‬ ‫در عین اینکه سردس��ته ِ‬ ‫مادرب��زرگ را ه��م به عهده می گی��رد؛ در پورکو‬ ‫روس��و‪ ،‬پورکو روس��و که آدمی خوک‪-‬نماست به‬ ‫کافه می رود و با دوس��تان گلویی تر می کند؛ در‬ ‫شهر اشباح‪ ،‬یوبابای جادوگر‪ ،‬بچه داری می کند‪ ،‬و‬ ‫تا حدودی مثل دوال مادربزرگی هم می کند؛ و در‬ ‫قلعه متحرک هاول‪ ،‬وقتی که س��وفی در اثر جادوی «جادوگ ِر‬ ‫نابودی»[‪ ]34‬پیر می شود‪ ،‬عکس العمل اش بیش از ناراحتی‪،‬‬ ‫جادویی قلعه (کلسیفر)[‪]35‬‬ ‫آتش‬ ‫تعجب است‪ ،‬و بعدا هم روی ِ‬ ‫ِ‬ ‫ژامبون و نیمرو درس��ت می کند‪ .‬همه این موارد از لحاظِ ادبی‬ ‫«آیرونی»[‪( ]36‬کنایه) طنزآمیز می انجامد‪ .‬از‬ ‫ح��س‬ ‫به ایجا ِد‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫«روزمره‪-‬سازی فانتزی»‪،‬‬ ‫این جهت‪ ،‬شاید بتوان گفت که این‬ ‫ِ‬ ‫«فانتزی‪-‬س��ازی روزمره گی»‪ ،‬تعبیری از‬ ‫عبارت دیگر‪،‬‬ ‫یا به‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مدرنیستی‬ ‫ر‬ ‫تئات‬ ‫در‬ ‫که‬ ‫باشد‬ ‫برشت[‪]38‬‬ ‫»[‪]37‬‬ ‫«بیگانه‪-‬سازی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ب��ودن» روزمره گی تاکید کرده آن را‬ ‫آوانگاردش بر «عجیب‬ ‫ِ‬ ‫«برجسته»[‪ ]39‬می کرد تا بین مخاطب و اثر هنری «فاصله»‬ ‫بیاندازد و بدین وس��یله مخاط��ب را به اتخا ِذ موضع و قضاوت‬ ‫درباره آن وادارد‪.‬‬ ‫بزرگ‬ ‫از لحاظِ تماتیک‪ ،‬همه آثار کالسیک میازاکی‪ ،‬به استثنای ِ‬ ‫شهر اشباح‪ ،‬دغدغه های «آخرالزمانی»[‪ ]40‬و لذا تون حماسی‬ ‫دارند‪ :‬در همه این آثار‪ ،‬پدیده بسیار مهمی – معموال طبیعت – در‬ ‫معرض نابودی است‪ ،‬و قهرمانان داستان باید با جانفشانی های‬ ‫بسیار جلوی این حادثه را بگیرند‪ .‬با این وجود‪ ،‬کارگردان با وارد‬ ‫فانتزی بس��یار و کاراکترهای‬ ‫جزئی»[‪]41‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کردن «پالت های ِ‬ ‫مختلف کم ربط به داس��تان آنقدر پ�لاتِ اصلی و خطِ روایی‬ ‫ِ‬ ‫را مختل می کند که حس «ادامه داش��تن»[‪ ]42‬که برای اوج‬ ‫گیری حماس��ه واجب اس��ت‪ ،‬تا حدود زیادی از اثر گرفته می‬ ‫ِ‬ ‫شود‪ ،‬و بدین ترتیب تماشاگر بیشتر مستغرق فانتزی می شود تا‬ ‫معمول‬ ‫سبک‬ ‫حماسه‪ .‬در راستای فانتزی‪-‬پردازی‪ ،‬میازاکی‪ ،‬به ِ‬ ‫ِ‬ ‫تلمیحات بنیادی به ادبیات اسطوره‬ ‫اکثر انیمه پردازان‪ ،‬معموال‬ ‫ِ‬ ‫ای و کالس��یک غرب می دهد‪ .‬مثال قلع��ه پرنده او در الپوتا‪:‬‬ ‫کتاب‬ ‫قلعه ای در آس��مان‪ ،‬ترکیبی از ش��هر پرنده «الپوتا» در ِ‬ ‫سو ِم «سفرهای گالیور»[‪ ]43‬اثر جاناتان سویفت[‪ ]44‬ایرلندی‬ ‫و «درخت زندگی»[‪ ]45‬در اس��طوره های اس��کاندیناوی[‪]46‬‬ ‫«جاندار‪-‬انگاری»[‪ ]47‬طبیعت‬ ‫«روح جنگل» و کال‬ ‫ِ‬ ‫اس��ت؛ و ِ‬ ‫جاندار‪-‬انگاری طبیعت در‬ ‫در ش��اهزاده مونونوکه برگرفت��ه از‬ ‫ِ‬ ‫قالب «گایا»[‪ ]48‬و جاندار‪-‬انگاری طبیعت‬ ‫یونان باس��تان در ِ‬ ‫ِ‬ ‫آیین ش��ینتو[‪ ]49‬است[‪ .]50‬در این اقبال به آثا ِر کالسیک‪،‬‬ ‫در ِ‬ ‫میازاکی‪ ،‬مثل همه فیلمسازان ژاپنی‪ ،‬به طریقی میراث دا ِر آکیرا‬ ‫کالسیک غرب را در‬ ‫ادبیات‬ ‫کوروس��اوا[‪]51‬ی فقید اس��ت که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫قالب شاهکارهایی مثل هفت سامورایی[‪ ،]52‬سری ِر خون[‪،]53‬‬ ‫ِ‬ ‫و آشوب[‪ ]54‬با تاریخ و فرهنگ ژاپن پیوند زد‪.‬‬ ‫خش��ونت‬ ‫در راس��تای حماس��ه پردازی‪ ،‬مبارزه و به طبعش‬ ‫ِ‬ ‫عریان – که یکی از مش��خصه های مهم انیمه اس��ت – در‬ ‫آثار کالس��یک میازاکی موج می زند‪ .‬مثال‪ ،‬صحنه های کنده‬ ‫شدن س��ر و دستهای سامورایی ها در ش��اهزاده مونونوکه‪ ،‬از‬

‫شناختی خونریزی شاید با صحنه های‬ ‫جهت خشونت و زیبایی‬ ‫ِ‬ ‫بکش»[‪ ]55‬تارانتینو[‪ – ]56‬که از قضا ش��دیدا وامدار‬ ‫«بیل را ِ‬ ‫انیمه است – قابل قیاس باشد‪ .‬به همین دلیل بود که این اثر‬ ‫در می��ان عموم آمریکایی ها که با «خانواده» به تماش��ای آن‬ ‫برعکس محتوای‬ ‫رفته بودند چندان مورد استقبال قرار نگرفت‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫اخالقی اکثر آثار میازاکی‪ ،‬به‬ ‫معموال خش��ونت آمیز آن‪ ،‬پیغا ِم‬ ‫ِ‬ ‫ش��یوه ای س��وپر‪-‬رومانتیک با مایه های چپی‪ ،‬صلح طلبی و‬ ‫طبیعت‪-‬دوس��تی اس��ت‪ .‬آثار او پر است از پیغامهایی همچون‬ ‫«عش��ق حالل همه مشکالت دنیاس��ت»‪« ،‬صلح و دوستی‬ ‫ک��ا ِر جهان را به پیش می برد»‪ ،‬و «انس��ان و طبیعت باید در‬ ‫صلح و صفا زندگی کنند»‪ .‬مجموعه این عوامل را با تفاوتهایی‬ ‫جزئ��ی می توان در آثار دیگر انیمه پردا ِز بزرگ ژاپن‪ ،‬هیرونوبو‬ ‫«فانتزی‬ ‫کامپیوت��ری پرطرفدا ِر‬ ‫بازی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫خالق ِ‬ ‫س��اکاگوچی[‪ِ ،]57‬‬ ‫نهایی»[‪ ،]58‬مش��اهده ک��رد‪ .‬از این جهت‪ ،‬می توان گفت که‬ ‫اصل��ی انیمه‪ ،‬تا ح��دودی روحیه «جان‬ ‫یکی از ش��اخه های‬ ‫ِ‬ ‫ف��ورد»[‪]59‬ی دارد که می خواه��د از دل مبارزه‪ ،‬صلح بیرون‬ ‫صرف مبارزه نمی خواهد‪.‬‬ ‫بیاورد‪ ،‬و مبارزه را به ِ‬ ‫بدی��ن ترتیب‪ ،‬تا اینجای کار دیدیم ک��ه آثار میازاکی از لحاظ‬ ‫ساختاری همچون لحافی چهل تکه و از نظر محتوایی ملغمه‬ ‫وضعیت‬ ‫ای رومانتیک است – به طریقی می توان گفت که این‬ ‫ِ‬ ‫اصلی انیمه اس��ت – که بیشتر به‬ ‫«ملغمه وار» از‬ ‫ِ‬ ‫خصوصیات ِ‬ ‫هم��ت کاراکترهای قوی و موقعیت ه��ای فانتزی و نه پالتِ‬ ‫عمق ادبی خودش را به پیش می برد‪ .‬خود او می‬ ‫مستحکم و ِ‬ ‫ساختن فیلمهایش منطق را به کار نمی گیرد‪،‬‬ ‫د‬ ‫گوید که در فرآین‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫و به ضمی ِر ناخودآگاهش مراجعه می کند‪ .‬به همین ترتیب‪ ،‬او‬ ‫طراحی‬ ‫حین‬ ‫برای فیلمهایش فیلمنامه هم نمی نویس��د‪ ،‬و در ِ‬ ‫ِ‬ ‫تصاویر‪ ،‬داستان را می سازد‪ ،‬و خودش هم نمی داند که داستان‬ ‫به کجا می کشد‪ ،‬و به قول خودش «آخ ِر فیلم را خو ِد فیلم به‬ ‫من دیکته می کند»‪ .‬همه اینها یعن��ی اینکه در آثا ِر میازاکی‪،‬‬ ‫«تصویر» بر «داس��تان» سبقت می گیرد‪ .‬در این باره‪ ،‬خود او‬ ‫می گوید‪« :‬من قصه گو نیستم‪ ،‬نقش می کشم‪ .‬با این وجود‪،‬‬ ‫قدرت قصه هم ایمان دارم»‪]60[.‬‬ ‫به ِ‬ ‫لذا‪ ،‬فیلمهای میازاکی‪ ،‬با وجودی که قص ِد «داستانگویی» دارند‪،‬‬ ‫طرح مستحکمی ندارند‪ ،‬و در اکث ِر آنها‬ ‫معموال «پِالت»[‪ ]61‬یا ِ‬

‫«داستان»‬ ‫روایی[‪ ]62‬مشخصی پیدا کرد و یک‬ ‫نمی توان خطِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شس��ته رفته و با س��ر و ته از آنها درآورد (ش��هر اشباح و پونیو‬ ‫شاید تا حدودی از این قاعده مستثنا باشند)‪ .‬می توان گفت که‬ ‫فیلمهای میازاکی به طور عمده تشکیل شده اند از مجموعه ای‬ ‫«حوادثِ » جداگانه که در یک پس زمینه مشترک به هم جوش‬ ‫داده شده اند‪ .‬از این جهت‪ ،‬آثار میازاکی را نمی توان با مثال آثار‬ ‫کالسیک‬ ‫مدل‬ ‫ِ‬ ‫اساس ِ‬ ‫دیزنی مقایس��ه کرد که بر ِ‬ ‫«ارس��طویی»‪ ،‬اول‪-‬وسط‪-‬آخ ِر مشخص دارند‪ ،‬و‬ ‫کامال داستانگو هستند‪ .‬در این مورد‪ ،‬آثار میازاکی‬ ‫ادبیات ُپست‪-‬مدرن قرار‬ ‫بیشتر در حیطه سینما و‬ ‫ِ‬ ‫می گیرند که تکه تکه و اپراتیک[‪ ]63‬است؛ لذا در‬ ‫کلیت اثر را رها‬ ‫هنگام تماشای فیلمهای وی اگر ِ‬ ‫کرد و به صحنه های منفصل توجه کرد معموال‬ ‫چیز زیادی از دس��ت نرفته است‪ .‬شاید به همین‬ ‫علت است که پس از بارها دیدن فیلمهای او‪ ،‬اگر‬ ‫«داستان» یکی از آنها‬ ‫کس��ی از من بخواهد که‬ ‫ِ‬ ‫را ب��رای او تعریف کنم‪ ،‬به احتمال زیاد نتوانم‪ ،‬اما‬ ‫صحنه ها را به شفافیت به خاطر می آورم‪.‬‬ ‫بنابرای��ن‪ ،‬آنچه که به نظ��ر من مجموعه آث��ار میازاکی را به‬ ‫ادبیات آن‬ ‫ش��اهکاری منحصر به فرد تبدیل می کند‪ ،‬نه لزوما‬ ‫ِ‬ ‫سمفونیک‬ ‫موسیقی‬ ‫فوق خیالپردازانه منفرد با‬ ‫که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ترکیب تصاوی ِر ِ‬ ‫برجستگی‬ ‫با‬ ‫خصوص‬ ‫به‬ ‫–‬ ‫هیساییشی[‪]64‬‬ ‫جو‬ ‫ز‬ ‫برانگی‬ ‫احساس‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ویولون‪ ،‬پیانو‪ ،‬و ساکسوفون – است‪ ،‬که آثار او را به اپرا شبیه‬ ‫ت��ر می کند تا انیمیش��ن‪ .‬در این راس��تا‪ ،‬میازاک��ی به «نمای‬ ‫عریض»[‪ ]65‬عالقه خاصی دارد‪ ،‬و نماهای پانورامیک[‪ ]66‬با‬ ‫رنگ آمیزی و جزئیاتِ فراوان در همه آثار او مش��هود اس��ت‪.‬‬ ‫آغازین قلعه ای در آس��مان‪ ،‬در نمایی عریض‬ ‫مثال‪ ،‬در صحنه‬ ‫ِ‬ ‫دزدان هوایی در دریایی از ابرها شناور‬ ‫پرنده‬ ‫کشتی‬ ‫می بینیم که‬ ‫ِ‬ ‫اس��ت‪ ،‬و توده های اب ِر نیمه تاریک آن را در بر گرفته اند‪ ،‬و در‬ ‫زی ِر کشتی‪ ،‬تیرگی مثل دره ای حولناک تا بی نهایت امتداد می‬ ‫یابد‪ .‬در ش��اهزاده مونونوکه‪ ،‬اکثر شات[‪ ]67‬های جنگل‪ ،‬پر از‬ ‫بازی نور و سایه و رنگ‪ ،‬خیال برانگیز هستند‪ .‬در شهر اشباح‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ترسناک‬ ‫س��بک فیلمهای‬ ‫فضای گوتیک[‪ ]68‬و وهم آلود به‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ژاپنی‪ ،‬القا کننده کالس��تروفوبیا و وحشت اند؛ و در اواخر فیلم‪،‬‬ ‫صحنه سقوط آزا ِد چیهیرو[‪ ]69‬و هاکو[‪ ]70‬و اشکهایی که به‬ ‫جای اینکه س��قوط کنند به آسمان پرتاب می شوند‪ ،‬فیزیک و‬ ‫زدن‬ ‫خیال را به هم پیوند می زنند‪ .‬در قلعه متحرک هاول‪ ،‬قدم ِ‬ ‫والتز‪-‬مانن ِد هاول و س��وفی در آسمان در ابتدای فیلم‪ ،‬و سپس‬ ‫تناس��ب‬ ‫خود قلعه که وقتی راه می رود تک تک عناصرش به‬ ‫ِ‬ ‫راه رفتنش تکان می خورند‪ ،‬به طوری که انگار دارد نفس می‬ ‫عظمت‬ ‫کشد‪ ،‬از به یادماندنی ترین تصاوی ِر میازاکی هستند‪ .‬البته‬ ‫ِ‬ ‫همه اینها در سالن سینما روی پرده نقره ای و با سیستم صوتی‬ ‫شنیدن واریاسیون های تم‬ ‫چندکاناله بهتر درک می شود (برای‬ ‫ِ‬ ‫موسیقی‬ ‫اینکه‬ ‫توضیح‬ ‫با‬ ‫میازاکی‪،‬‬ ‫اصلی برخی فیلمهای‬ ‫ِ‬ ‫های ِ‬ ‫ِ‬ ‫هاپرلینک مربوطه‬ ‫اوریجینال آنها چی ِز دیگری است‪ ،‬روی‬ ‫متن‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کلیک کنید‪ :‬قلعه ای در آسمان‪ ،‬شاهزاده مونونوکه‪ ،‬شهر اشباح‪،‬‬ ‫قلعه متحرک هاول)‪.‬‬ ‫جهت این ترکیب تصاوی ِر رنگارنگ و پر از جزئیات با موسیقی‬ ‫از ِ‬ ‫سمفونیک‪ ،‬آثار میازاکی را می توان تا حدودی با یکتا اث ِر سنت‬ ‫شکن و آوانگار ِد دیزنی‪ ،‬فانتازیا[‪ ،)1940( ]71‬مقایسه کرد‪ ،‬که‬ ‫انیمیشن‬ ‫تشکیل شده از چند اپیزود که در آن تصاوی ِر کارتونی یا‬ ‫ِ‬ ‫موسیقی کالسیک منطبق شده اند‪ ،‬و‬ ‫انتزاعی بر قطعاتِ مشهو ِر‬ ‫ِ‬

‫‪61‬‬


‫احتمال زیاد بر روی آثار میازاکی تاثیر گذاشته است‪ ،‬چنانکه‬ ‫به‬ ‫ِ‬ ‫سلف فقیدش تزوکا نیز تاثیر گذاشته بود‪ .‬شاید به جهت‬ ‫بر آثار ِ‬ ‫میان آثار دیزنی‪ ،‬فانتازیا‬ ‫از‬ ‫که‬ ‫است‬ ‫شگرف‬ ‫شکنی‬ ‫سنت‬ ‫همین‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بین مردم جزو مهجورترین هاس��ت‪ .‬جالب اینجاس��ت که‬ ‫در ِ‬ ‫پردازی انیمیش��نی یا شبه انیمیشنی را‬ ‫خیال‬ ‫به‬ ‫عالقه‬ ‫انیمه‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫در خو ِد آمریکا زنده کرد‪ .‬برای مثال‪ ،‬همین غنای تصویری را‬ ‫قبول جیمز هورنر[‪ ]72‬ولی با جلوه های‬ ‫با‬ ‫قابل ِ‬ ‫موسیقی نسبتا ِ‬ ‫ِ‬ ‫صوتی قوی تر در آواتا ِر (‪ )2009‬جیمز کامرون[‪ ]73‬می بینیم‬ ‫ِ‬ ‫که در کلیت اش به انیمیشن بیشتر شبیه است تا فیلم؛ و از قضا‬ ‫خود کامرون هم از طرفداران پر و پا قرص انیمه و مانگاس��ت‬ ‫معروف ژاپنی‪ ،‬فرشته مبارز[‪ ]74‬را‬ ‫کردن مانگای‬ ‫و پروژه فیلم‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در دست دارد‪.‬‬ ‫تصوی��ری مختل��ف در آثا ِر‬ ‫های‬ ‫جل��وه‬ ‫در می��ان‬ ‫ِ‬ ‫بدون‬ ‫میازاکی‪« ،‬فضاس��ازی» و «صحنه پردازی» ِ‬ ‫ش��ک حرف اول را می زند‪ .‬فض��ا[‪]75‬ی اکثر آثا ِر‬ ‫کالس��یک او ی��ا ترکیب��ی از اروپ��ای اواخر قرن‬ ‫ِ‬ ‫نوزدهم و اوایل قرن بیس��تم (الپوتا‪ ،‬پورکو روسو‪،‬‬ ‫هاول) یا ژاپن عهد سامورایی‪/‬شوگان ها (شاهزاده‬ ‫مونونوکه) و اوایل قرن بیس��تم (شهر اشباح)‪ ،‬همه‬ ‫با مایه ه��ای فانتزی و « ِرتروفیوچریس��تی»[‪]76‬‬ ‫اس��ت؛ به این معنی که گرچ��ه عناص ِر فرهنگی‪-‬‬ ‫تاریخی نسبتا مشخصی را در اکثر این‬ ‫تکنولوژیکی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫آث��ار می بینیم‪ ،‬اما «تاریخ»ی که آن عناصر در آن‬ ‫گنجانده ش��ده‪ ،‬تاریخی مجهول و تخیلی است‪ ،‬و‬ ‫خیلی بیشتر‪ ،‬تفسی ِر «امرو ِز» میازاکی از بخشهایی‬ ‫احتمالی آن‬ ‫تکنولوژیکی‬ ‫از «گذش��ته» و از مظاه ِر‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کارگیری این رتروفیوچریسم‬ ‫به‬ ‫جهت‬ ‫اس��ت تا خو ِد تاریخ‪ .‬به ِ‬ ‫ِ‬ ‫یا «نگاه از آینده به نگا ِه گذشته به آینده»‪ ،‬که مرزهای زمانی‬ ‫حین‬ ‫را در ه��م می نوردد و نوعی «تاریخ‪-‬گری��زی»[‪ ]77‬در ِ‬ ‫تاریخ‪-‬مداری را اعمال می کند‪ ،‬آثار کالسیک میازاکی‪ ،‬در کنار‬ ‫بسیاری انیمه های معروف دیگر‪ ،‬به طور عمده در حیطه هنر و‬ ‫ادبیات پست‪-‬مدرن قرار می گیرند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫اقبال میازاکی به رتروفیوچریسم را می توان در مشخصه‬ ‫این ِ‬ ‫«پانک‬ ‫پس��ت‪-‬مدرن دیگر آث��ارش‪ ،‬یعنی عالقه به پدی��ده‬ ‫ِ‬ ‫بخاری»[‪ ]78‬مش��اهده کرد‪ .‬برای تجس��م ای��ن پدیده‪ ،‬مثال‬ ‫بازی ویل‬ ‫وس��ت‪/‬غرب‬ ‫فیلم‬ ‫ِ‬ ‫وحشی وحش��ی[‪ )1999( ]79‬با ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫وسترن معمولی‬ ‫یک‬ ‫ظاهر‬ ‫در‬ ‫فیلم‬ ‫بگیرید‪.‬‬ ‫نظر‬ ‫در‬ ‫را‬ ‫اس��میت‬ ‫ِ‬ ‫قرن نوزدهم اتفاق‬ ‫است که در جنوب و ِ‬ ‫غرب آمریکا در اواخر ِ‬ ‫«تکنولوژی بخار» – که از‬ ‫اس��اس‬ ‫م��ی افتد‪ .‬با این وجود‪ ،‬بر‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫قرن هجده��م در اروپا تا زمانی‬ ‫زمان‬ ‫ِ‬ ‫«انق�لاب صنعتی» در ِ‬ ‫ِ‬ ‫قرن نوزدهم که الکتریس��یته کش��ف ش��د منب ِع‬ ‫ر‬ ‫اواخ‬ ‫در‬ ‫که‬ ‫ِ ِ‬ ‫اصلی پیش��رفتهای تکنولوژیک در دنیا ب��ود‪ ،‬در این فیلم ابزار‬ ‫ِ‬ ‫نیروی بخار کار می کنند‪،‬‬ ‫با‬ ‫ظاهرا‬ ‫که‬ ‫بینیم‬ ‫می‬ ‫را‬ ‫وس��ایلی‬ ‫و‬ ‫ِ‬ ‫اما کارکرد و بازدهی ش��ان بس��یار فراتر از آن چیزی است که‬ ‫ماشین های بخا ِر واقعی داشتند‪ .‬بنابراین‪ ،‬به طور عمده‪ ،‬وجود‬ ‫و کارکر ِد این گونه ابزارهای بخاری‪ ،‬فانتزی‪/‬زیبایی‪-‬شناختی‬ ‫توضیحات «آینده‪-‬بینانه»‬ ‫اساس‬ ‫ِ‬ ‫است؛ و از لحاظِ مفهومی‪ ،‬بر ِ‬ ‫علمی‪-‬تخیلی کالسیک مثل ژول ورن‬ ‫نویسندگان داستانهای‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫(‪ )1828-1905‬و هربرت جورج ولز (‪ )1866-1946‬بنا ش��ده‬ ‫انجمن‬ ‫اند‪ .‬نمونه های متاخ�� ِر دیگ ِر این پدیده را می توان در‬ ‫ِ‬ ‫آقایان ف��وق العاده[‪ ،)2003( ]80‬دو ِر دنیا در هش��تاد روز[‪]81‬‬ ‫ِ‬ ‫بازی‬ ‫بازی جکی چان‪ ،‬و ش��رلوک هولمز (‪ )2009‬با ِ‬ ‫(‪ )2004‬با ِ‬

‫‪62‬‬

‫رابرت داونی جونیور مش��اهده کرد‪ .‬این دی ِد انتزاعی‪/‬فانتزی به‬ ‫جنبش‬ ‫تکنولوژی‪ ،‬که اولین بار در تاریخ در ابتدای قرن بیستم با‬ ‫ِ‬ ‫«فوتوریسم»[‪ ]82‬به عالم هنرهای تصویری‪/‬تجسمی وارد شد‪،‬‬ ‫مهم هنر و ادبیات پست مدرن است‪ ،‬و از‬ ‫امروز از جریان های ِ‬ ‫قضا برخی شاخه های هن ِر انیمه نیز به طور کل گرایش زیادی‬ ‫به آن دارند‪.‬‬ ‫تصویرگران‬ ‫از‬ ‫و‬ ‫بخاری‬ ‫پانک‬ ‫به‬ ‫عالقمندان‬ ‫از‬ ‫خود‬ ‫هم‬ ‫میازاکی‬ ‫ِ‬ ‫دست آن است‪ .‬در همه آثا ِر کالسیک او دغدغه تکنولوژی‬ ‫چیره ِ‬ ‫و صنعتی ش��دن م��وج می زند‪ .‬در کمتر فیلمی از اوس��ت که‬ ‫پیچ‬ ‫اثری از ماش��ین‪ ،‬چرخ دنده‪ ،‬نوار نقال��ه‪ ،‬قرقره‪ ،‬لوله بخار‪ِ ،‬‬ ‫دودکش صنعتی‪ ،‬هواپیما‪ ،‬گالیدر‪ ،‬لوکوموتیو بخار‬ ‫تنظیم فشار‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫و ماشین جنگی نبینیم‪ ،‬که همه و همه کارکردهای غیرمتعارف‬

‫کشتی پرنده‬ ‫و فانتزی دارند‪ .‬مثال‪ ،‬در قلعه ای در آس��مان‪ ،‬هم‬ ‫ِ‬ ‫سبک کشتی های‬ ‫دزدان هوایی و هم نا ِو‬ ‫جنگی پرنده دولتی به ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بخار عهد ملکه ویکتوریا طراحی شده اند‪ .‬در این فیلم‪ ،‬هفت تیر‬ ‫تفنگ لیزری در کنار هم وجود دارند‪ .‬در مونونوکه‪،‬‬ ‫و بازوک��ا و ِ‬ ‫تکنولوژی آن‪ ،‬ب��ه خصوص تفنگهای‬ ‫و‬ ‫ش��هر»[‪]83‬‬ ‫«آه��ن‬ ‫ِ‬ ‫تصویری عمده‬ ‫فانتزی سر ُپ ِر عه ِد موروماچی[‪ ،]84‬از تمهای‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫فیلم هستند‪ .‬در شهر اش��باح‪« ،‬آتشخانه»[‪ ]85‬کاماجی[‪ ]86‬و‬ ‫کل «حما ِم س��نتی» در حقیقت صنعت‪-‬خانه بزرگی هستند‪.‬‬ ‫ه��اول هم که عالوه بر کش��تی و هواپیما و قط��ار‪ ،‬اصوال بر‬ ‫مرکزی قلعه ای سوپر‪-‬تکنولوژیک‪/‬جادویی بنا‬ ‫اس��اس هسته‬ ‫ِ‬ ‫تکنولوژی «پروازی» و عالقه به‬ ‫آثار‪،‬‬ ‫این‬ ‫اکثر‬ ‫در‬ ‫ش��ده است‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫پرواز جایگاه خاصی دارد‪.‬‬ ‫میازاکی این مجموعه تکنولوژیک را معموال در مقابل طبیعت‬ ‫قرار می دهد‪ .‬چنانکه پیش��تر ذکر شد‪ ،‬دید او به طبیعت دیدی‬ ‫جاندار‪-‬انگارانه و جادویی است‪ .‬لذا‪ ،‬نیمی از دنیای او را المانهای‬ ‫طبیع��ی آب‪ ،‬ه��وا‪ ،‬جن��گل‪ ،‬و حیوانات یا موج��وداتِ جادویی‬ ‫ِ‬ ‫و متافیزیک��ی پر کرده اند‪ ،‬و مجموع��ه ای از بهترین تصاوی ِر‬ ‫آث��ار او را تصاویر طبیعت و موجودات اش تش��کیل می دهند‪.‬‬ ‫در این راس��تا‪ ،‬او حتی به «شخصیت‪-‬بخشی»[‪ ]87‬به عناص ِر‬ ‫«روح‬ ‫طبیعی هم می پردازد‪ .‬برای مثال‪ ،‬در شاهزاده مونونوکه‪ِ ،‬‬ ‫شخصیت‪-‬یافتگی طبیعت هستند؛‬ ‫جنگل» و «خدا‪-‬حیوانات»‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫و در ش��هر اش��باح‪« ،‬هیوالی بد ب��و»[‪ ]88‬و هاکو در حقیقت‬ ‫رودخانه هایی هستند که انسان‪-‬نمایی[‪ ]89‬شده اند‪.‬‬ ‫ب��رای میازاکی‪ ،‬طبیعت‪ ،‬به جهت قدم��ت و جانداری اش‪ ،‬بر‬ ‫تکنول��وژی تقدم دارد‪ ،‬و نباید زیر پای تکنولوژی خورد ش��ود‪.‬‬ ‫طبیعت جان��دار در آثار‬ ‫تکنولوژی‪/‬تم��دن کور با‬ ‫اص��وال نبر ِد‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫تالش‬ ‫میازاکی مهم ترین تم می باش��د‪ .‬تکنولوژی‪/‬تمدن‪ ،‬در ِ‬ ‫معرض‬ ‫ج��ان آن را به‬ ‫خش��ن برای رام کردن طبیعت‪ ،‬روح و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تالش‬ ‫با‬ ‫هورکهایمر‪،‬‬ ‫و‬ ‫نابودی می کش��اند؛ و به قول آدورن��و‬ ‫ِ‬ ‫روح خود را هم‬ ‫«منطقی» برای «مکانیکی»‬ ‫ِ‬ ‫ک��ردن طبیعت‪ِ ،‬‬ ‫قهرمانان‬ ‫که‬ ‫اینجاست‬ ‫دهد[‪.]90‬‬ ‫در این فرآیند از دس��ت می‬ ‫ِ‬ ‫تبعیدی یا جداافتاده از راه می رسند تا به نفع طبیعت وارد نبرد‬ ‫اپراتیک کوریوگرافی[‪ ]91‬شده چنین نبردهایی‬ ‫شوند‪ ،‬و تصاوی ِر‬ ‫ِ‬ ‫هم خود بخش عمده ای از لذت تماشای آثار میازاکی را ایجاد‬ ‫می کن��د‪ .‬اما در آثار میازاکی‪ ،‬تکنول��وژی به نفع طبیعت کنار‬ ‫گذاشته نمی شود‪ ،‬و آن دو در نهایت در صلحی نابرابر و ناپایدار‬ ‫قرار می گیرند که آینده اش نامشخص است‪ .‬در ذهن او‪ ،‬دنیا و‬ ‫انسان آنقدر به تکنولوژی متکی شده اند که حذفش برای شان‬ ‫غیرممک��ن می نماید‪ .‬از قض��ا‪ ،‬در آخرین اثر‬ ‫کالسیک اش‪ ،‬قلعه متحرک هاول‪ ،‬این خو ِد‬ ‫قالب قلعه متحرک‪،‬‬ ‫تکنولوژی اس��ت که در ِ‬ ‫جانداری‬ ‫جان��دار می ش��ود‪ ،‬و بدین ترتی��ب‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫طبیعت به تکنولوژی هم س��رایت می کند‪ .‬با‬ ‫ای��ن پایان های نامطمئن‪ ،‬میازاکی معموال از‬ ‫گیری کامال رومانتیک در آثارش‬ ‫یک نتیجه‬ ‫ِ‬ ‫سر باز می زند‪ ،‬و بدین ترتیب ادبیات اش را از‬ ‫رومانس صرف دور می کند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ب��ا این وج��ود‪ ،‬میازاک��ی‪ ،‬در دل‪« ،‬طبیعت‪-‬‬ ‫گرا»[‪]92‬یی «بدبین»[‪ ]93‬اس��ت‪ .‬در جایی‬ ‫گفته «مطمئن نیس��تم که بش��ود از سقوطِ‬ ‫تمدن جلوگی��ری کرد‪ ،‬اما بای��د تمام تالش‬ ‫خ��ود را بکنی��م»‪ ]94[.‬باز در ج��ای دیگری‬ ‫در تناق��ض با این حرفش گفته ک��ه «آرزوی روزی را دارم که‬ ‫برج ان تی وی به جزیره‬ ‫اقیانوس‪ ،‬توکیو را در کام خود کش��د‪ِ ،‬‬ ‫جمعیت انسانها کاهش یابد‪ ،‬و آسمانخراشها از‬ ‫ای تبدیل شود‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫بین بروند»‪ ]95[.‬به عبارتی‪ ،‬می توان گفت که بر خالف ادعای‬ ‫خودش که «بدبینی ام را در آثارم وارد نمی کنم»[‪« ،]96‬پونیو»‪،‬‬ ‫آخرین اثرش در مقا ِم کارگردان‪ ،‬آیینه تمام‪-‬نمای چنین آرزویی‬ ‫پایان خوشی دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬نکته بنیادی‬ ‫است‪ ،‬گرچه در ظاهر ِ‬ ‫به‪-‬دور‪-‬از‪-‬سیاس��ت‪-‬ترین‬ ‫اینجاس��ت که حتی این به ظاهر‬ ‫ِ‬ ‫«سیاس��ی» آخرالزمانی به س��فت و‬ ‫هنرمن��دان هم موضعی‬ ‫ِ‬ ‫«جنبش س��بز» دهه ‪ 1980‬اروپا و آمریکا دارد‪،‬‬ ‫سختی موض ِع‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫که خودآگاه و ناخودآگاه در آثارش خودنمایی می کند‪.‬‬ ‫خوبی آث��ا ِر میازاکی‪ ،‬مثل‬ ‫در آخ��ر بای��د بگویم که از نظر من‪ِ ،‬‬ ‫اکثر دس��تاوردهای هنر و ادبیات‪ ،‬این اس��ت ک��ه می توان از‬ ‫«خواندن» آنها لذت برد اما لزوما مواض ِع‬ ‫«دیدن»‪« ،‬شنیدن»‪ ،‬و‬ ‫ِ‬ ‫سیاس��ی‪ ،‬قضاوتهای فلس��فی‪ ،‬و پیامهای اخالقی شان را زیاد‬ ‫درس زیبایی‪-‬‬ ‫جدی نگرفت؛ زیرا که گرچه آثا ِر میازاکی‬ ‫کالس ِ‬ ‫ِ‬ ‫تربیت سلیقه در دیدن و شنیدن است‪ ،‬اما این لزوما‬ ‫شناس��ی و‬ ‫ِ‬ ‫آث��ار او را به «نس��خه زندگی» تبدیل نمی کن��د‪ ،‬امری که به‬ ‫کلیت هنر و ادبیات صدق می کند‪ .‬اینجاست‬ ‫طو ِر عمده درباره ِ‬ ‫بین اث ِر‬ ‫اهمیت‬ ‫که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫«بیگانه‪-‬س��ازی» برشتی و فاصله‪-‬اندازی ِ‬ ‫هنری و مخاطب معلوم می ش��ود‪ .‬بدی��ن ترتیب‪ ،‬به نظر من‪،‬‬ ‫پیچیدن نس��خه نهایی برای‬ ‫بنیادی هنر و ادبیات نه در‬ ‫ارزش‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ش��گرف آنها در «فراخ ساختن»‬ ‫قابلیتهای‬ ‫در‬ ‫که‬ ‫زندگی‬ ‫و‬ ‫دنیا‬ ‫ِ‬ ‫و «عمق بخش��یدن» به اندیش��ه و احساس است که موج می‬ ‫حقیقت کامال «رئالیستی»‬ ‫درک این‬ ‫زند‪ ،‬و‬ ‫ِ‬ ‫«فانتزی نهایی» در ِ‬ ‫ِ‬ ‫نهفته است‪.‬‬


‫گزارش ادبی‬

‫ادبیات ایران در سالی که گذشت‬

‫سایه کوثری‬ ‫ادبیات ایران در س��ال ‪ 90‬شاهد رخ‌دادهای مهمی بود‪ .‬از مرگ‬ ‫شاعران و نویسندگان گرفته تا بالتکلیف شدن ناشران مستقل‬ ‫و کاندیدا شدن نویسندگان ایرانی در جوایز آسیایی‪ ،‬آخرین خبر‬ ‫سال ‪ 90‬مرگ «س��یمین دانشور» نخستین زن داستان‌نویس‬ ‫ایران بود‪ .‬س��یمین دانشور نویس��نده و مترجم شهیر ایرانی و‬ ‫همس��ر «جالل آل‌احمد» در ‪ 90‬س��الگی در تهران درگذشت‪.‬‬ ‫سیمین دانشور عصر روز هجدهم اسفند در نود سالگی در تهران‬ ‫از دنیا رفت‪ .‬این بانوی نویسنده در چند سال گذشته با مریضی‬ ‫دست به گریبان بود به نحوی که حال وی در هفته‌های پیش‬ ‫از مرگ رو به وخامت رفته بود‪.‬‬ ‫سیمین دانشور‪ ،‬نویسنده و مترجم ایرانی در ‪ ۸‬اردیبهشت سال‬ ‫‪ ۱۳۰۰‬در ش��یراز متولد ش��ده است‪ .‬او را نخس��تین زن ایرانی‬ ‫می‌دانند که به صورت حرفه‌ای در زبان فارس��ی داستان نوشته‬ ‫است‪ .‬مهم‌ترین اثر او رمان سووشون است که نثری ساده دارد‬ ‫و به ‪ ۱۷‬زبان ترجمه ش��ده اس��ت و از جمله پرفروش‌ترین آثار‬ ‫ادبیات داستانی در ایران محس��وب می‌شود‪ .‬دانشور هم‌چنین‬ ‫عضو و نخس��تین رییس کانون نویس��ندگان ایران بود‪ .‬دکتر‬ ‫س��یمین دانشور از سال ‪ 1338‬تا س��ال ‪ 1358‬استاد تاریخ هنر‬ ‫دانش‌گاه بود‪ .‬اندکی پیش از مرگ ش��وهرش‪،‬‬ ‫جالل آل‌احم��د در ‪ ،۱۳۴۸‬رمان سووش��ون را‬ ‫منتشر کرد‪ ،‬که از جمله پرفروش‌ترین رمان‌های‬ ‫معاصر است‪ .‬از سیمین دانشور همواره به‌عنوان‬ ‫ی��ک جریان پی��ش‌رو و خالق آث��ار کم‌نظیر در‬ ‫ادبیات داستانی ایران نام‌برده می‌شود‪.‬‬ ‫ناشران بالتکلیف‬ ‫بهمن ماه امس��ال خبری منتش��ر شد مبنی بر‬ ‫این‌که مجوز فعالیت نش��ر «چش��مه» لغو شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫پ��س از آن «بهم��ن دری»‪ ،‬مع��اون فرهنگی‬ ‫وزارت ارشاد اعالم کرد که وضعیت نشر چشمه‬ ‫تعلیق فعالیت‌ها اس��ت‪ ،‬نه لغو مج��وز‪ .‬بهمن‬ ‫دری در حاشیه همایش داستان کوتاه در پاسخ‬ ‫به این س��وال که وضعیت نش��ر چشمه به چه‬ ‫صورتی‌س��ت‪ ،‬گفت‪« :‬در میان فعالیت صدها ناشر‪ ،‬یک‌سری‬ ‫ناشران که معدود هستند‪ ،‬ممکن است تخلف کنند که راه‌های‬ ‫قانونی برای برخورد با آن‌ها وجود دارد‪».‬‬ ‫او در ادام��ه افزود‪« :‬به وضعیت این ناش��ران که تعداد آن‌ها از‬ ‫انگش��تان دست تجاوز نمی‌کند‪ ،‬در هیت رسیدگی به وضعیت‬ ‫ناش��ران رس��یدگی می‌ش��ود و در این هیت‪ ،‬تخلفات آن‌ها با‬ ‫مس��تندات بررسی و حکم به تعلیق فعالیت ناشر داده می‌شود‪.‬‬ ‫این ناشران می‌توانند ‪ 20‬روز بعد از حکم‪ ،‬تقاضای تجدید نظر‬ ‫بدهند که نامه آن‌ها در این کمیسیون بررسی می‌شود‪ ».‬معاون‬ ‫فرهنگی وزیر ارش��اد‪ ،‬در پاس��خ به این سوال که تخلفات نشر‬ ‫چشمه و دیگر ناش��ران متخلف چیست‪ ،‬گفت‪« :‬انواع و اقسام‬ ‫تخلف وجود دارد‪ ،‬این‌که مراجع قضایی بگویند این ناشر تخلف‬

‫دارد یا ناشری‌س��ت که ضوابط چاپ و نش��ر کت��اب را رعایت‬ ‫نمی‌کند‪ .‬حکم نشر چشمه تعلیق است و تخلفات هم می‌توانند‪،‬‬ ‫س��اختاری و هم محتوایی باش��ند‪ ».‬پس از آن خبر رسید که‬ ‫کتاب‌های انتش��ارات «ثالث» هم برای صدور مجوز نباید به‬ ‫ارش��اد فرستاده شود و به نظر می‌رس��د این ناشر هم به جمع‬ ‫ناشران بالتکلیف یا معلق پیوسته است‪.‬‬ ‫در روزهای پایانی س��ال ‪ 90‬در حالی که به نظر می‌رس��ید با‬ ‫رایزنی هیت مدیره اتحادیه ناش��ران و کتاب‌فروشان تهران با‬ ‫مسووالن اداره کتاب و معاونت فرهنگی وزارت ارشاد‪ ،‬مشکل‬ ‫انتشارات چشمه حل شود خبر رسید که نه تنها مشکل این ناشر‬ ‫که مباحثی از تعلیق تا لغو مجوز درباره آن مطرح شده بود‪ ،‬حل‬ ‫نش��ده است بلکه مشکل جدیدی برای یک ناشر دیگر هم به‬ ‫وجود آمده است‪.‬‬ ‫تا روزهای پایانی سال هم اداره کتاب ارشاد هیچ کتابی را برای‬ ‫بررس��ی و دریافت مجوز از انتش��ارات «ثالث» دریافت نکرد و‬ ‫هم‌چنین توضیحی مبنی بر دالیل این اتفاق و مدت زمانی که‬ ‫انتش��ارات ثالث نباید کتاب‌هایش را برای دریافت مجوز چه در‬ ‫حوز‌ه کارهای چاپ اولی و چه تجدید چاپی به اداره کتاب ارایه‬ ‫کند‪ ،‬داده نشد‪.‬‬

‫مرگ فریدون فرهاد‬ ‫«فریدون فریاد»‪ ،‬ش��اعر و مترجم ایرانی‪ ،‬در یونان در گذشت‪.‬‬ ‫وی یک��ی از شناخته‌ش��ده‌ترین مترجم‌ه��ای آث��ار «یانیس‬ ‫ریتس��وس»‪ ،‬شاعر معاصر یونانی است‪ .‬فریاد مبتال به سرطان‬ ‫روده بود و شانزدهم بهمن ماه در بیمارستانی در آتن درگذشت‪.‬‬ ‫فریاد در ایران به علت ترجمه‌هایش از زبان یونانی به فارس��ی‬ ‫و خصوصن با ترجمه آثار یانیس ریتسوس شهرت دارد‪ .‬یانیس‬ ‫ریتسوس از شعرای بنام یونان و از دوستان فریاد نیز بود‪ .‬وی در‬ ‫نوامبر ‪ ۱۹۹۰‬درگذشت‪.‬‬ ‫فریاد متولد ‪ ۱۳۲۸‬در ش��هر خرم‌ش��هر ایران بود‪ .‬وی در یونان‬ ‫اقامت داشت‪ .‬فریدون فریاد دانش‌آموخته ادبیات تطبیقی بود که‬ ‫برای ادامه تحصیل راهی یونان شد‪ .‬آثار او به زبان‌های یونانی‬

‫و فارسی منتشر شده‌اند‪ .‬یکی از کتاب‌های شعر اوبه نام «آسمان‬ ‫بی‌گذرنامه» در سال ‪ ۲۰۰۶‬به فرانسه نیز ترجمه شده است‪ .‬این‬ ‫کتاب در آمریکا نیز ترجمه و منتشر شده است‪.‬‬ ‫از فری��اد آنتولوژی ش��عر یونان و هم‌چنین ترجم��ه آثار عطار‪،‬‬ ‫فردوس��ی‪ ،‬خواجوی کرمانی به زبان یونانی منتشر شده است‪.‬‬ ‫البت��ه فریاد پیش از آن که کار ترجمه را آغاز کند‪ ،‬ش��اعر بود‪.‬‬ ‫او اولین مجموعه ش��عرش را با عنوان «میالد نهنگ» در سال‬ ‫‪ ۱۳۵۷‬منتش��ر کرد‪ .‬دومین مجموعه ش��عر وی نیز «شاعران‬ ‫جوان» نام داشت که در سال ‪ ۱۳۵۸‬منتشر شد‪.‬‬ ‫فریدون فریاد برنده جایزه ملی ترجمه ادبی در سال ‪ ۲۰۰۵‬یونان‬ ‫ش��د‪ .‬داستان «خواب‌هایم پر از کبوتر و بادبادک است» نوشته‬ ‫فریدون فریاد توسط یانیس ریتسوس به یونانی ترجمه شده و‬ ‫در مدارس ابتدایی یونان تدریس می‌ش��ود‪ .‬محور این داستان‬ ‫صلح و دوستی‌ست‪.‬‬ ‫محمود دولت آبادی و جایزه «من» آسیایی‬ ‫پاییز امس��ال خبر رس��ید که «محم��ود دولت‌آب��ادی» نامزد‬ ‫جایزه ادبی آس��یایی «من» ش��ده اس��ت‪ .‬رمان «زوال کلنل»‬ ‫نوش��ته محمود دولت آبادی‪ ،‬نویسنده سرشناس ایرانی‪ ،‬نامزد‬ ‫دریافت جایزه ادبی آس��یایی من بریتانیا شد‪.‬‬ ‫از جمله نویسندگان فهرست اولیه «هاروکی‬ ‫موراکامی»‪ ،‬نویس��نده ژاپنی و آرونداتی روی‬ ‫نویس��نده هندی بودند‪ .‬محم��ود دولت‌آبادی‬ ‫از نامزده��ای دریافت این جایزه‪ ،‬آن‌چنان که‬ ‫خود می‌گوید رمان زوال کلنل را در سال‌های‬ ‫‪ ۱۳۶۲‬تا ‪ ۱۳۶۴‬به نگارش در آورده و س��پس‬ ‫در س��ال‌های بعد بارها در آن بازنگری کرده‬ ‫اس��ت‪ .‬این کتاب نخس��تین اثر دولت‌آبادی‬ ‫اس��ت که پیش از نشر فارسی‪ ،‬توسط ناشری‬ ‫سوییسی و به زبان آلمانی منتشر شده است‪.‬‬ ‫رمان زوال کلنل را «بهمن نیرومند»‪ ،‬نویسنده‌‬ ‫ایرانی مقیم برلین به آلمانی ترجمه کرده است‪.‬‬ ‫زوال کلنل در س��ال گذش��ته میالدی توسط‬ ‫«تام پتردال» به زبان انگلیس��ی ترجمه شد‪.‬‬ ‫هرچند دولت آبادی هم‌چنان امیدوار است که‬ ‫این کتاب در ایران هم مجوز چاپ بگیرد و در اختیار خوانندگان‬ ‫فارسی زبان هم قرار بگیرد‪.‬‬ ‫رمان زوال کلنل سرگذش��ت افس��ری از ارتش شاهنشاهی‬ ‫ایران اس��ت ک��ه زندگی او و خان��واده‌اش در مقطع انقالب‬ ‫سال ‪ ۱۳۵۷‬مرور می‌ش��ود‪ .‬به نظر منتقدان ادبی این رمان‬ ‫از روایت زندگی کلنل و خان��واده‌اش فراتر می‌رود و به نقد‬ ‫تضاده��ای سیاس��ی‪ ،‬فرهنگی و اجتماعی حاک��م بر جامعه‬ ‫ایران می‌پردازد‪ .‬نشر چشمه در سال ‪ ۱۳۸۷‬اقدام به گرفتن‬ ‫مجوز نش��ر برای این رمان کرد‪ ،‬ولی وزارت ارشاد تاکنون‬ ‫مج��وز چاپ آن را صادر نکرده اس��ت‪ .‬محمود دولت آبادی‬ ‫خالق آثاری چون «کلیدر»‪« ،‬جای خالی سلوچ» و «روزگار‬ ‫سپری شده مردم سال‌خورده» است‪.‬‬

‫‪63‬‬


‫تجمعاعتراضیجمعیازدانش‌جویانبههم‌راهپناهندگاندرآنکارا‬ ‫سیروس زارع‌زاده اردشیر‬ ‫روز ش��نبه بیست و‌هفتم اس��فند ماه مصادف با‬ ‫‪ 27‬م��ارس ‪ 2012‬جمع��ی از هم‌وطنان آذری‬ ‫زبان مقیم ترکیه به هم‌راه تعدادی از پناه‌ندگان‬ ‫ایران��ی‪ ،‬در واکنش به سیاس��ت‌های حکومت‬ ‫جمهوری اس�لامی در قبال سرکوب مخالفان و‬ ‫دس��تگیری برخی از فعاالن ملی مذهبی دست‬ ‫به تجمع اعتراضی زدند‪.‬‬ ‫در این مراس��م اعتراضی که به دعوت جمعی از‬ ‫فعاالن سیاسی و مدنی از ساعت ‪ 12‬روز شنبه و‬ ‫با تجمع معترضان در میدان «قو» در آنکارا آغاز‬ ‫و با حرکت به سمت سفارت جمهوری اسالمی‬ ‫ادامه یافت‪ ،‬شرکت کنندگان با در دست داشتن‬ ‫تصاوی��ری از زندانی��ان سیاس��ی آذربایجان و‬ ‫هم‌چنین بازداشت ش��دگان اعتراضات مردمی‬ ‫ش��هرهای تبریز و ارومیه در واکنش به خشک‬ ‫ش��دن دریاچه ارومیه‪ ،‬خواس��تار آزادی فوری و‬ ‫بی‌قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی شدند‪.‬‬ ‫در جری��ان ای��ن راه‌پیمای��ی ک��ه ب��ه عل��ت‬ ‫س��کوت معترضان و عدم س��ردادن شعارهای‬ ‫اعتراضی از سوی ش��رکت‌کنندگان «اعتراض‬ ‫خام��وش» ن��ام گرفته ب��ود‪ ،‬معترض��ان با در‬ ‫دس��ت داشتن تصاویری از «س��عید متین‌پور»‪،‬‬ ‫«ابراهیم رش��یدی»‪« ،‬مهرداد کرمی»‪« ،‬ناصر‬ ‫دراز‌شمش��یر»‪« ،‬روزب��ه س��عادتی»‪« ،‬افش��ین‬ ‫ش��هبازی»‪« ،‬محمد احدی» و هم‌چنین بستن‬ ‫دهان‌های خود به‌وس��یله باندهای سفید رنگ‪،‬‬ ‫اعتراض خاموش خود را نسبت به سیاست‌های‬ ‫موجود در ایران ابراز کردند‪.‬‬ ‫در پایان این مراسم که با قرائت گزارش کوتاهی‬ ‫در مورد س��رکوب گسترده اخیر فعاالن مدنی و‬ ‫سیاسی و هم‌چنین وقایع و دستگیری‌های پس‬ ‫از اعتراضات مردمی نس��بت به خش��ک شدن‬

‫‪64‬‬

‫دریاچه ارومیه هم‌راه بود‪ ،‬ش��رکت‌کنندگان در‬ ‫حرکت��ی نمادین با شکس��تن قلم‌هایی که در‬ ‫دس��ت داش��تند‪ ،‬وضعیت آزادی بیان و آزادی‬ ‫رسانه‌ها در ایران را به تصویر کشیدند‪.‬‬ ‫از نکات جالب توجه در حاش��یه این مراس��م‪،‬‬ ‫حضور مسوول امور کنسولی سفارت جمهوری‬ ‫اس�لامی در آن��کارا در می��ان معترض��ان بود‬ ‫ک��ه پ��س از تالش ب��رای ایجاد تن��ش میان‬ ‫معترضان‪ ،‬با دخالت نیروهای امنیتی به بیرون‬ ‫از جمع تظاهرکنندگان هدایت شد‪.‬‬ ‫یادآوری می‌گ��ردد که در جری��ان اعتراضات‬ ‫مردمی س��ال جاری در واکنش به بی‌توجهی‬ ‫مسووالن جمهوری اس�لامی در قبال خشک‬ ‫ش��دن دریاچه ارومی��ه در ش��هرهای ارومیه‪،‬‬ ‫تبریز‪ ،‬خوی‪ ،‬اهر و بس��یاری دیگر از شهرهای‬ ‫آذربایج��ان‪ ،‬صده��ا تن از فعاالن سیاس��ی و‬ ‫مدنی آذربایجان و معترضین به این امر توسط‬ ‫نیروهای امنیتی جمهوری اسالمی بازداشت و‬ ‫به احکام زندان محکوم گردیدند‪.‬‬


‫روزنگاشت‬

‫به بهانه سال‌روز تخریب تندیس‌های بودا در‬ ‫بامیان‪ ،‬یادگار حاکمیت افراط‌گرایی مذهبی‬ ‫محبوبه شعاع‬ ‫یازدهم مارس برابر با س��ال‌روز تخریب تندیس‌های بودا در‬ ‫بامیان افغانستان توسط رژیم طالبان است‪ .‬تندیس‌های بودا‬ ‫در بامیان‪ ،‬تا قبل از آن‌که در زمان حاکمیت طالبان در سال‬ ‫‪ 2001‬میالدی تخریب شوند‪ ،‬بزرگ‌ترین تندیس‌های بودا و‬ ‫بلندترین مجسمه‌های سنگی در جهان به شمار می‌آمدند‪.‬‬ ‫یازده س��ال پیش در یازدهم مارس س��ال ‪ 2001‬میالدی‪،‬‬ ‫تندیس‌ه��ای ب��ودا در بامی��ان افغانس��تان‪ ،‬ک��ه بیش از‬ ‫هزا‌رو‌ش��ش‌صد س��ال س��ابقه تاریخی داش��تند‪ ،‬در پی دو‬ ‫شبانه‌روز حمله و آتش‌بازی سنگین گروه بنیادگرای طالبان‬ ‫درهم شکست‪.‬‬ ‫تو‌شش��م فوریه سال ‪ 2001‬میالدی‪ ،‬شورای‬ ‫در تاریخ بیس ‌‬ ‫رهبری‪ ،‬ش��ورای علما و دیوان عالی طالب��ان‪ ،‬به پیروی از‬ ‫فرمان «مالمحمد عمر» رهبر این گروه‪ ،‬دستور تخریب تمام‬ ‫آث��اری را که به تعبیر آن‌ها غیر اس�لامی بود صادر کردند‪.‬‬ ‫دو مجس��مه بودا در بامیان و تمامی مجسمه‌های تاریخی‬ ‫که در موزه‌های کابل و دیگر شهرهای افغانستان نگه‌داری‬ ‫می‌شدند نیز بر اساس این فتوا باید نابود می‌شدند‪.‬‬ ‫پس از این فرمان‪ ،‬تالش و تکاپوی جهانی برای بازداش��تن‬ ‫طالبان از تخریب آثار فرهنگی و تاریخی افغانستان به ویژه‬ ‫بت‌ه��ای بودا در بامیان آغاز ش��د‪ .‬اما این فش��ارها‪ ،‬تاثیری‬ ‫بر ع��زم طالبان ب��رای تخریب آثار و داش��ته‌های تاریخی‬ ‫و فرهنگی افغانس��تان نگذاش��ت و در حالی که رایزنی‌های‬ ‫جهانی برای متقاعد کردن آن‌ها به صرف نظر کردن از این‬ ‫اقدام ادامه داش��ت‪ ،‬از نقاط مختلف افغانستان‪ ،‬توپ‪ ،‬تانک‪،‬‬ ‫مسلسل و مواد منفجره به بامیان‪ ،‬شهر مجسمه‌های تاریخی‬ ‫بودا منتقل می‌شد‪.‬‬

‫و س��رانجام نیروهای طالبان در روز نهم مارس سال ‪2001‬‬ ‫میالدی‪ ،‬بعد از برگزاری نماز جمعه‪ ،‬به روی مجس��مه‌های‬ ‫بودا‪ ،‬آتش گشودند و دو شبانه روز به این کار ادامه دادند تا‬ ‫در ش��ام‌گاه یازدهم مارس‪ ،‬از این دو مجسمه ‪ 1600‬ساله‪،‬‬ ‫تنها دو حفره به ارتفاع ‪ 53‬و ‪ 35‬متر باقی ماند‪.‬‬ ‫گفته ش��ده که پیش از طالبان نیز‪ ،‬مجس��مه‌های تاریخی‬ ‫ب��ودا در بامی��ان افغانس��تان ضربه‌های ف��راوان دیده بود‪،‬‬ ‫«چنگیزخان مغول» در سال ‪« ،1222‬اورنگزیب» در سال‬ ‫‪ 1689‬و «عبدالرحمان خان» در س��ال ‪ 1892‬میالدی‪ ،‬هر‬ ‫کدام به نوبه خود برای تخریب این دو مجسمه تالش کردند‬ ‫و ب��ر پیکر آن‌ها صدمات��ی وارد کردند‪ .‬هم‌چنین در جریان‬ ‫جنگ‌های داخلی مجاهدین افغان در آغاز دهه نود میالدی‬ ‫نیز مجسمه‌های بودا‪ ،‬از آسیب مصون نماند‪.‬‬ ‫تندیس‌های بودا در بامیان تندیس‌های بزرگی بودند که در‬

‫دل کوه در اس��تان بامیان افغانستان ساخته شده بودند‪ .‬این‬ ‫دو تندیس به بلندای ‪ ۵۳‬متر و ‪ ۳۵‬متر‪ ،‬در کنار مجموعه‌ای‬ ‫از بناه��ای تاریخ��ی در این محل برای زمان��ی طوالنی از‬ ‫جاذبه‌های اصلی گردش‌گری در افغانس��تان بودند‪ .‬تندیس‬ ‫کوچک‌تر به نام «شمامه» در سال ‪ ۵۰۷‬میالدی و تندیس‬ ‫بزرگ‌تر به نام «صلصال» در سال ‪ ۵۵۴‬میالدی ساخته شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫گفت‌ه��ای زیادی در مورد س��اخت مجس��مه‌های بودا در‬ ‫بامیان وجود دارد‪ .‬باستان‌شناسان می‌گویند‪ :‬این بناها در بین‬ ‫س��ال‌های ‪ 300‬و ‪ 700‬میالدی ساخته شده است‪ .‬بعضی‌ها‬ ‫هم با دقت بیش‌تر می‌گویند که مجسمه بزرگ بودا در قرن‬ ‫پنجم میالدی و مجس��مه کوچک در نیمه دوم قرن س��وم‬ ‫میالدی ساخته شده و دکورهای اطراف آن از جمله آشیانه‌ها‬ ‫در قرن بعدی تراشیده شده‌اند‪.‬‬ ‫به باور برخی از کارشناسان‪ ،‬مجسمه‌های بودا در بامیان‪ ،‬اگر‬ ‫تا دیروز نمادی از دیرینه تاریخی در این سرزمین بود‪ ،‬امروز‬ ‫یادگار سال‌های حاکمیت افراط‌گرایی مذهبی در این کشور‬ ‫است‪ ،‬حرکتی که جهان را تکان داد و یونسکو آن را وحشت‬ ‫فرهنگی نامید‪.‬‬ ‫تندیس‌های بودا در بامیان‪ ،‬تا قبل از آن‌که در زمان حاکمیت‬ ‫طالبان تخریب شوند‪ ،‬بزرگ‌ترین تندیس‌های بودا و بلندترین‬ ‫مجس��مه‌های سنگی در جهان به شمار می‌آمدند و با توجه‬ ‫به یازده س��ال از تخریب مجسمه‌های عظیم بودا در بامیان‬ ‫می‌گذرد اما بر خالف وعده‌هایی که از طرف بعضی کشور‌ها‬ ‫مبنی بر بازسازی مجسمه‌های بودای بامیان داده شده بود تا‬ ‫کنون برای بازسازی این تندیس‌های تاریخی هیچ اقدامی‬ ‫صورت نگرفته است‪.‬‬

‫‪65‬‬


‫پاپاراتزی‬

‫همفریزبهکارداشیان‪:‬هفتمیلیونبدهتاخفهشم‬ ‫بهنام ‪ /‬رادیو کوچه‬ ‫دوس��تان و هم‌راهان رادیو کوچه و برنامه پاپاراتزی‪ ،‬این‬ ‫قسمت در آستانه عید نوروز با حال و هوای عید تهیه شده‬ ‫که ش��امل دو بخش خبرهای پاپاراتزی و ش��ادباش‌های‬ ‫نوروز و آهنگ‌های درخواس��تی اس��ت‪ .‬س��ال نوی همه‬ ‫فرخنده باد‪.‬‬

‫افشاگری خواندنی شوهر ویتنی هیوستون‬ ‫«بابی براون» شوهر پیشین «ویتنی هیوستون»‪ ،‬خواننده‬ ‫پ��اپ آمریکایی که چندی پیش از دنیا رفت‪ ،‬در کتابی از‬ ‫ت زندگی همس��رش را فاش کرده است که چندان‬ ‫جزییا ‌‬ ‫به مذاق طرف‌داران این خواننده خوش نیامده است‪.‬‬ ‫براون ‪ 43‬ساله در این کتاب که بعد از طالق از هیوستون‬ ‫در سال ‪ 2007‬نوشته است بعضی از مسایل خصوصی که‬ ‫با همسر سابقش داشته را تعریف می‌کند‪.‬‬ ‫البته بابی ب��راون در این کتاب که «بابی براون‪ :‬حقیقت‪،‬‬ ‫همه حقیقت و ش��اید هی��چ…» نام دارد تمام مس��ایل‬ ‫خصوصی هیوستون و خودش را نمی‌گوید‪.‬‬ ‫وی در ابتدای کتاب تمام مسوولیت‌ها را از محتوای کتاب‬ ‫از روی دوش خود س��لب می‌کند و می‌نویسد من همیشه‬ ‫هیوس��تون را دوست داشتم ولی او رفتارهایش غیر‌عادی‬ ‫بود و همیشه مواد مخدر مصرف می‌کرد‪.‬‬ ‫ط��رف‌داران هیوس��تون ب��ا انتقاد از انتش��ار ای��ن کتاب‬ ‫می‌گوین��د‪« :‬بگذارید او هر چه دلش می‌خواهد بنویس��د؛‬ ‫ویتنی االن زنده نیست که از خودش دفاع کند ولی شک‬ ‫نداش��ته باش��ید که براون در این کتاب خودش را تطهیر‬ ‫کرده است!»‬ ‫روزنامه دیلی استار به نقل از طرف‌داران ویتنی هیوستون‬ ‫می‌نویسد‪« :‬قبل از مرگ خواننده آمریکایی شوهرش ادعا‬ ‫کرده بود که هیچ وقت کوکایین مصرف نمی‌کرده اس��ت‬ ‫ولی وقتی ویتنی را مالقات کرد به این کار مبادرت کرده‬ ‫است‪».‬‬ ‫ولی ویتنی هیوس��تون در یکی از سخن‌رانی‌های خود در‬ ‫مقاب��ل طرف‌دارانش از جمله معنی‌داری (پس��ر هرویین‬ ‫و دخت��ر کوکایین) برای نش��ان دادن مصرف مواد مخدر‬ ‫توسط شوهر سابق سخن گفته بود‪.‬‬ ‫‪66‬‬

‫کریس��تینا هیوستون دختر ‪ 18‬س��اله ویتنی هیوستون و‬ ‫باب��ی براون نیز ادعا می‌کند به احتمال زیاد پدرش رابطه‬ ‫قبلی خود با «مدونا»‪ ،‬خواننده پاپ را نیز افشا خواهد کرد‪.‬‬

‫این در حالی اس��ت که نزدیک ب��ه دو هفته از زمان این‬ ‫پیش��نهاد پیش از دادگاه می‌گذرد و تا روز دادگاه کیم به‬ ‫هیچ‌وجه واکنشی نشان نداده است‪.‬‬ ‫از س��ویی دیگر برخی در تالش��ند تا بدانند که کریس در‬ ‫چه مورد می‌خواهد سکوت کند‪.‬‬

‫اشلی اولسن‪ :‬زمان عشق و حال فرارسیده‬ ‫«اش��لی اولس��ن»‪ ،‬هنرمند آمریکایی‪ ،‬که از چندی پیش‬ ‫خ��وردن غ��ذا را متوقف کرده و روی به رژیمی س��خت‬ ‫آورده‪ ،‬اع�لام ک��رد که ق��رار اس��ت از دنی��ای هنر نیز‬ ‫کناره‌گیری کند‪.‬‬ ‫وی در مصاحبه‌ای با مجله «اله» (‪ )Elle‬اظهار داش��ت‪:‬‬ ‫«می‌خواهم کار را کنار بگذارم‪ .‬کاری که باعث ش��هرتم‬ ‫ش��د‪ .‬و البته درآمد زیادی که منجر به میلیاردر شدن من‬ ‫شده است‪».‬‬ ‫در انته��ا تاکی��د کرد‪« :‬من تا س��ن ‪ 18‬س��الگی فعالیت‬ ‫می‌ک��ردم و پس از یک وقفه کوتاه مجدد به دنیای کار و‬ ‫هنر بازگش��تم و حاال فکر می‌کنم زمان آن رسیده است‬ ‫که به تفریحات مورد عالقه خود بپردازم‪».‬‬

‫تیلر سوییفت ‪ 35‬میلیون به جیب زد‬ ‫«تیلر سوییفت»‪ ،‬خواننده‪ ،‬بر اساس آمار و ارقام ارایه شده‬ ‫توانسته است در سال ‪ 2011‬بیش‌ترین درآمد را از طریق‬ ‫آلبوم‌هایش در آمریکا کسب کند‪.‬‬ ‫بر اساس آماری که هر ساله در خصوص درآمد‌ هنرمندان‬ ‫آمریکایی منتشر می‌شود تیلر از فروش آلبوم و هم‌چنین‬ ‫برگ��زاری تورهای خارجی بیش‌ترین درآمد را میان دیگر‬ ‫هنرمندان در سال ‪ 2011‬کسب کند‪.‬‬ ‫میزان این درآمد در س��ال گذش��ته می�لادی حدود ‪35‬‬ ‫میلیون دالر برآورد شده است‪.‬‬

‫کریس به کیم‪ :‬هفت میلیون بده تا خفه شم‬ ‫قص��ه ط�لاق «کی��م کارداش��یان»‪ ،‬مانک��ن و بازی‌گر‬ ‫آمریکایی و «کریس همفریز»‪ ،‬بسکتبالیست‪ ،‬به جاهای‬ ‫باریک کشیده است‪.‬‬ ‫کریس همفریز ک��ه در دادگاه حضور پیدا کرده بود تا در‬ ‫خصوص طالق از کیم ب��ا قاضی صحبت و از خود دفاع‬ ‫کند به کیم گفت‪ 7« :‬میلیون دالر پرداخت کن تا س��ریع‬ ‫طالقت بدهم و دهنم را برای همیشه ببندم‪».‬‬

‫لغو مراسم تقدیر از اصغر فرهادی‬ ‫روز دوش��نبه ‪ 12‬مارس‪ ،‬در حالی که قرار بود مراسمی برای‬ ‫تقدیر از «اصغر فرهادی»‪ ،‬کارگردان ایرانی‪ ،‬توس��ط کانون‬ ‫کارگردان‌ها و شورای عالی تهیه کننده‌های سینمای ایران‬ ‫برگزار ش��ود‪ ،‬وزارت ارشاد با دادن مجوز برای برگزاری این‬ ‫مراسم مخالفت کرد‪.‬‬ ‫در همین رابطه اعضای کانون کارگردان‌های سینمای ایران‬ ‫و شورای عالی تهیه‌کننده‌های سینمای ایران‪ ،‬بعد از لغو اجازه‌‬ ‫برگزاری مراسم تقدیر از اصغر فرهادی‪ ،‬بیانه‌ای صادر کرده و‬ ‫در آن ابراز تاسف کرده‌اند‪.‬‬ ‫در این بیانیه آمده اس��ت «اصغر فرهادی عزیز می‌خواستیم‬


‫از تو به خاطر کسب این دس��تاورد بزرگ‪ ،‬که برای ایران و‬ ‫س��ینمای آن در آستانه س��ال نو به ارمغان آوردی‪ ،‬مجلسی‬ ‫س��اده و صمیمی با هم‌کاران سینماگر داشته باشیم‪ .‬بنا بود‬ ‫فقط بگوییم خسته نباشید! دست مریزاد! متولیان فرهنگی!‬ ‫نگذاشتند‪ ،‬نشد‪ ،‬متاسفیم‪ ،‬افسوس‪».‬‬ ‫گفتنی اس��ت روز جمع��ه ‪ 9‬مارس‪ ،‬اصغر فره��ادی پس از‬ ‫بازگشت به ایران که در سکوت خبری در رسانه‌های داخلی‬ ‫صورت گرفت در نشست خبری کوتاهی که در فرودگاه امام‬ ‫خمینی حض��ور یافت‪ ،‬درباره واکنش مس��ووالن جمهوری‬ ‫اسالمی نس��بت به موفقیت ایران در اس��کار اظهار داشت‪:‬‬ ‫«گروهی معتقد بودند که من‌می‌توانس��تم در زمان دریافت‬ ‫جایزه اسکار سخنرانی تندتری انجام دهم ولی باید بپذیریم‬ ‫که آن‌جا محل منازعات سیاسی نیست‪ .‬باید بعضی‌ها حداقل‬ ‫اس��تقالل را برای من قائل باشند که من بتوانم حرف‌های‬ ‫خودم را بزنم‪».‬‬ ‫وی در بدو ورود خود به ایران‪ ،‬در نشست خبری کوتاهی که‬ ‫در فرودگاه امام خمینی برگزار شد‪ ،‬درباره واکنش مسووالن‬ ‫جمهوری اس�لامی نسبت به موفقیت ایران در اسکار اظهار‬ ‫داش��ت‪« :‬امشب شب خوبی است و اجازه بدهید حرف‌های‬ ‫خوبی بزنیم‌‪».‬‬ ‫وی هم‌چنین درباره صدا و سیمای جمهوری اسالمی گفته‬ ‫اس��ت‪« :‬مدت‌هاست که نه من به صداوسیما نیاز دارم و نه‬ ‫صداوسیما به من نیاز دارد به همین دلیل کاری به هم نداریم‬ ‫و این بهترین تفاهم است‪ .‬امروز مطبوعات به خوبی اسکار‬ ‫را پخش کردند و تمامی ملت به راه‌های بسیار بهتری برای‬ ‫کسب اخبار دسترسی دارند‪».‬‬

‫مس�عود فراستی از حس�ادت در تلویزیون ایران‬ ‫منفجر شد‬ ‫برنامه سینمایی «هفت» ش��ب ‪ 19‬اسفند ماه اختصاص به‬ ‫بررس��ی و تحلیل س��ینمای «عباس کیارستمی» با حضور‬ ‫«نیما حسنی‌نس��ب» و «مسعود فراستی» داشت‪ .‬هم‌چنین‬ ‫بررسی فیلم های جشن‌واره فیلم فجر با حضور «علی معلم»‬ ‫و بحث درباره ط��رح محدودیت دفاتر پخش از بخش‌های‬ ‫دیگر برنامه بود‪ .‬مس��عود فراستی و نیما حسنی‌نسب بعد از‬ ‫پخش این فیلم به تحلیل سینمای کیارستمی پرداختند‪ .‬اما در‬ ‫ابتدا حسنی‌نسب با بیان این‌که در حال حاضر اصغر فرهادی‬ ‫از پاریس ب��ه ایران آمده و جا دارد که این برنامه بیش‌تر به‬ ‫مس��ئله فرهادی و جایزه اسکاری که دریافت کرده بپردازد‪،‬‬ ‫از طرف خودش به فرهادی و س��ینمای ایران تبریک گفت‬ ‫و عنوان کرد‪« :‬مخاطبان از مسعود فراستی انتظار دارند که‬ ‫فارغ از س��لیقه شخصی و انتقاداتی که به فیلم دارد تبریکی‬

‫را به فرهادی و س��ینمای ایران برای دریافت جایزه اسکار‬ ‫بشنوند‪».‬‬ ‫فراس��تی در این زمینه گف��ت‪« :‬من به فره��ادی تبریک‬ ‫می‌گوی��م و در برنام��ه قب��ل ه��م گفتم‪ ،‬اما به س��ینمای‬ ‫ای��ران و مردم تبریک نمی‌گویم چون ش��خصن به این اثر‬ ‫افتخار نمی‌کنم‪ .‬در طول این ‪ 10‬روز گذش��ته ش��بکه‌های‬ ‫ماهواره‌ای مثل بی‌بی‌سی و صدای آمریکا شروع به تعریف‬ ‫و تمجی��د کردن از این فیلم کردند و از دیدگاه اپوزس��یون‬ ‫به فیلم پرداختند بنابراین این مسئله جای خوشحالی ندارد‬ ‫که انسان‌های شکس��ت‌خورده و بی‌هویتی به فیلم افتخار‬ ‫کنند‪ .‬هم‌چنین برخی از دوس��تانی که در ایران هس��تند در‬ ‫تمجیدهایی که از فرهادی می‌کنند به راه دیگری رفته‌اند‪.‬‬ ‫دوست دارم به خود اثر افتخار کنیم نه به جایزه‌هایش‪».‬‬ ‫حسنی‌نسب هم گفت که شخصن هم به فیلم «جدایی نادر‬ ‫از سیمین» و هم جوایزی که دریافت کرده افتخار می‌کند‪.‬‬ ‫او س��پس گفت که حرف‌های رسانه‌های خارجی ربطی به‬ ‫نظ��ر و موضوع ما و فیلم فرهادی ندارد و چهره‌های بزرگ‬ ‫و سرشناس��ی هم در داخل کش��ور این موفقیت را تبریک‬ ‫گفته‌اند‪.‬‬

‫«مجانی»‬

‫مجانی زندگی می‌کنیم‬ ‫هوا مجانی‪ ،‬ابر مجانی‬

‫تپه مجانی‪ ،‬چمن مجانی‬

‫باران‪ِ ،‬گل‌و‌شل همه مجانی‬

‫بیرون ماشین‌ها‬ ‫در سینماها‬

‫ویترین مغازه‌ها مجانی‪.‬‬ ‫اما نان و پنیر نه‪.‬‬

‫آب و نمک مجانی‪،‬‬

‫آزادی به قیمت جان‬ ‫بردگی اما مجانی‬

‫مجانی زندگی می‌کنیم‪.‬‬

‫مجانی‪.‬‬

‫«اورهان ولی»‬

‫بستری شدن رضا رویگری در بخش سی‌سی‌یو‬ ‫«رضا رویگری»‪ ،‬بازی‌گر و خواننده‪ ،‬به علت ناراحتی قلبی‬ ‫در بخش سی‌سی‌یو یکی از بیمارستان‌های تهران بستری‬ ‫شد‪« .‬مهدی بزرگی»‪ ،‬مدیر برنامه‌های این هنرمند‪ ،‬اعالم‬ ‫کرد‌‪« :‬رضا رویگری صبح روز ‪ 18‬اسفند‪ ،‬دچار ناراحتی قلبی‬ ‫شده و پس از مراجعه به پزشک در بخش سی‌سی‌یو بستری‬ ‫ش��د‪ ».‬او ادامه داد‪« :‬به گفت ‌ه پزش��ک معالج حال رویگری‬ ‫رو به بهبودی اس��ت‌‪ ،‬اما باید هم‌چنان تحت مراقبت باشد‪.‬‬ ‫این در حالی اس��ت که قرار بود‌‪ ،‬رضا رویگری به زودی تور‬ ‫کنسرت‌های خود را در آلمان آغاز کند‪».‬‬ ‫رضا رویگری متولد ‪ 1325‬بازیگر تاتر‪ ،‬س��ینما و تلویزیون‬ ‫است که در عرصه موسیقی نیز به فعالیت می‌پردازد‪ .‬رویگری‬ ‫تا‌کنون در فیلم‌های تلویزیونی «به کجا چنین ش��تابان»‪،‬‬ ‫«شکر تلخ»‪« ،‬مختارنامه»‪« ،‬سال‌های مشروطه»‪« ،‬دارا و‬ ‫ندار»‪« ،‬تاوان»‪« ،‬ملک��وت» و …به ایفای نقش پرداخته‬ ‫اس��ت‪ .‬ترانه انقالبی «ایران‪ ،‬ایران» نیز از آثار رویگری در‬ ‫حوزه موسیقی است‪.‬‬ ‫خبرهای خطی‬ ‫«م��ورگان فریمن»‪ ،‬بازی‌گر پیش‌کس��وت آمریکایی به‬‫دنبال یک دوست‌دختر جدید‪.‬‬ ‫«جنیف��ر هی��وت»‪ ،‬هنرمن��د و مانک��ن آمریکایی گفت‪:‬‬‫«در تم��ام تصاویری که از من گرفته ش��ده‪ ،‬تنها از تصویر‬ ‫سینه‌هایم لذت می‌برم‪».‬‬ ‫«جدایی نادر از سیمین» در عید سال ‪ 91‬پخش نمی‌شود‪.‬‬‫‪67‬‬


‫دانستنحقـایق‬

‫دکتر آویده مطمئن فر‬ ‫به مناس��بت نزدیک ش��دن روز جهانی زن‪ ،‬با پیش��نهاد‬ ‫دوس��ت و همکار عزیزی در رادیو کوچه‪ ،‬تصمیم گرفتم‬ ‫کمی درباره مشکالت سالمتی که به طور مستقیم‪ ،‬زنان‬ ‫و البته به طور غیر مس��تقیم‪ ،‬تم��ام افراد خانواده را تحت‬ ‫تاثیر قرار می‌دهد صحبت کنم‪.‬‬ ‫اگر ش��ما یا ش��خصی در جمع دوستان و اطرافیان شما با‬ ‫هیس��ترکتومی یا برداش��تن کامل رحم درگیر است‪ ،‬بهتر‬ ‫اس��ت که به ای��ن برنامه گوش کنی��د و برخی از حقایق‬ ‫را قب��ل از این‌که این روش را برای درمان مش��کالتتان‬ ‫در نظ��ر بگیرید‪ ،‬بدانید‪ .‬به نظر من الزم اس��ت بدانید در‬ ‫چه مواردی هیس��ترکتومی می‌تواند ی��ک عمل جراحی‬ ‫انتخابی باش��د و در چه‬ ‫م��واردی ب��رای نجات‬ ‫جان ش��ما مهم است‪.‬‬ ‫اگ��ر چه ممکن اس��ت‬ ‫هیسترکتومی به بهبود‬ ‫وضعی��ت ش��ما کمک‬ ‫کند‪ ،‬این مهم است که‬ ‫قبل از این‌که شما این‬ ‫مس��یر را انتخاب کنید‬ ‫تمام راه‌های جایگزینی‬ ‫را نی��ز بیابید‪ .‬همیش��ه‬ ‫اطمین��ان حاصل کنید‬ ‫ک��ه تم��ام گزینه‌های‬ ‫درم��ان‪ ،‬خط��رات و‬ ‫مزای��ای آن‌ها را درک‬ ‫کرده و س��پس بهترین‬ ‫درم��ان را ب��رای خود‬ ‫انتخاب کنید‪.‬‬ ‫هیس��ترکتومی ب��رای‬ ‫برخ��ی از ش��رایط‬ ‫اختیاری نیس��ت‪ .‬در ش��رایطی مانند سرطان‌های مهاجم‬ ‫سیستم تولید مثل زنان‪ ،‬عفونت شدید مانند ‪ PID‬که به‬ ‫درمان پاسخ نداده‪ ،‬خون ریزی شدید یا پارگی رحم‪ ،‬چاره‬ ‫دیگری به غیر از هیسترکتومی در برابر شما وجود ندارد‪.‬‬ ‫ش��رایطی دیگر که ممکن است هیس��ترکتومی به بهبود‬ ‫آن‌ها کمک کند پروالپس رحم‪ ،‬اندومتریوز‪ ،‬فیبروم‪ ،‬درد‬ ‫مزمن لگن‪ ،‬و یا موارد خاصی از هیپرپالزی هستند‪‌.‬‬ ‫الزم اس��ت بدانید در چه مواردی هیسترکتومی می‌تواند‬ ‫ی��ک عمل جراحی انتخابی باش��د و در چه مواردی برای‬ ‫نجات جان شما مهم است‪.‬‬ ‫مانن��د هر درم��ان دیگر‪ ،‬هیس��ترکتومی ش��امل هر دو‪،‬‬ ‫خط��رات و مزایا اس��ت‪ .‬همانند هر عم��ل جراحی‪ ،‬خطر‬ ‫برخی اختالالت در ارتباط با بیهوش��ی و عمل جراحی به‬ ‫خودی خود وجود دارد‪.‬‬ ‫هیس��ترکتومی‪ ،‬بدان معنی است که پریود برای همیشه‬ ‫‪68‬‬

‫دانش‬

‫متوقف‪ ،‬و ش��ما قادر به باردار ش��دن نخواهی��د بود‪ .‬اگر‬ ‫تخمدان‌ها نیز برداش��ته ش��وند‪ ،‬عالیم مرتبط با یائسگی‬ ‫ش��روع خواهد شد حتا اگر شما در س��ن یائسگی نباشید‪.‬‬ ‫زندگ��ی با ی��ک بیم��اری غیرس��رطانی رح��م می‌تواند‬ ‫دردناک‪ ،‬ترسناک‪ ،‬خس��ته‌کننده و گاهی خطرناک باشد‪.‬‬ ‫هیس��ترکتومی‪ ،‬نقطه عط��ف نمادینی در زندگی یک زن‬ ‫است زیرا به طرز بی‌رحمانه به احتمال داشتن فرزند پایان‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫اینجا نه تنها بیمار با حمله به تمامیت فیزیکی خود روبرو‬ ‫اس��ت‪ ،‬بلکه باید با مشکالت روانی ناشی از آن نیز دست‬ ‫و پنجه نرم کند‪.‬‬ ‫برای جلوگیری از این حمله به زنانگی او و حفظ شانس‬

‫ب��ارداری‪ ،‬مداخالتی ب��ا صدمه کمتر مانن��د میومکتومی‬ ‫توسعه یافته‌اند‪.‬‬ ‫این عملیات‪ ،‬که تنها ش��امل از بین بردن فیبروم اس��ت‬ ‫ب��ه ‪ ۳۰‬تا ‪ ۵۰‬درصد از زنانی که می‌خواهند باردار ش��وند‬ ‫کم��ک می‌کند اگر چ��ه احتمال بارداری ب��ا فیبروم‌های‬ ‫متعدد کاهش می‌یابد زیرا میومکتومی هم ممکن اس��ت‬ ‫اثرات مخربی بر روی رحم داشته باشد‪.‬‬ ‫آمبولیزاس��یون شریان ممکن است عواقب بد کمتری بر‬ ‫ش��انس بارداری زنان بعد از عمل جراحی داشته باشد‪ .‬در‬ ‫ه��ر حال‪ ،‬حتی برای زنانی که هیچ تمایل یا احتیاجی به‬ ‫بارداری ندارند‪ ،‬حذف این ارگان نمادین باروری می‌تواند‬ ‫یک چالش دردناک باشد‪.‬‬ ‫از آن جای��ی ک��ه نبای��د هی��چ وقت تند قض��اوت کرد‪،‬‬ ‫هیس��ترکتومی وقت��ی که می‌توان��د عالی��م دردناک را‬ ‫تس��کین دهد دارای عواقب مثبت نیز هست‪ .‬بررسی‌های‬

‫اس��کاتلندی مقایسه نتایج هیسترکتومی و میومکتومی با‬ ‫اندوس��کوپی نشان داده اس��ت که بعد از این هر دو نوع‬ ‫مداخل��ه‪ ،‬زنان کم‌ت��ر دچار افس��ردگی و اضطراب بعد از‬ ‫عمل بوده‌اند‪ .‬ولی پس از یک سال‪ ،‬بدون در نظر گرفتن‬ ‫نوع عمل جراحی هیسترکتومی یا میومکتومی‪ ،‬مشکالت‬ ‫روانی و جنسی مشابه بوده‌اند‪.‬‬ ‫یک��ی از عوارضی ک��ه می‌تواند پس از هیس��ترکتومی‬ ‫رخ ده��د پروالپس یعنی نزول ارگان‌ها اس��ت‪ .‬وقتی که‬ ‫رحم برداش��ته می‌ش��ود‪ ،‬ارگان‌های دیگر مانند روده‌ها و‬ ‫مثانه می‌توانند س��قوط کنند و باعث مش��کالت یبوست‪،‬‬ ‫بی‌اختی��اری در کنت��رل مثانه و درد هن��گام اینترکورس‬ ‫جنس��ی شود‪ .‬عارضه دیگر‪ ،‬یائس��گی است‪ .‬هنگامی که‬ ‫تخمدان‌ها با هیس��ترکتومی برداش��ته می‌ش��وند‪ ،‬مقدار‬ ‫هورم��ون در خ��ون به ط��ور ناگهانی کاه��ش می‌یابد و‬ ‫نشانه‌های یائسگی پس از آن احساس می‌شوند‪.‬‬ ‫حتی اگر تخمدان‌ها برداشته نشوند‪ ،‬برخی از زنان ممکن‬ ‫اس��ت یائس��گی را به دلیل عمل جراحی تجربه کنند‪ .‬در‬ ‫این م��وارد‪ ،‬یائس��گی با‬ ‫کاه��ش می��زان جری��ان‬ ‫خون به تخمدان‌ها ایجاد‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫ب��رای برخ��ی از زن��ان‪،‬‬ ‫واقعیت از دست دادن رحم‬ ‫خود‪ ،‬یک واقعه بس��یار غم‬ ‫انگیز و ناراحت کننده است‪.‬‬ ‫تصوی��ر آن‌ه��ا از خود به‬ ‫عنوان ی��ک زن بعد از این‬ ‫عمل می‌تواند مختل شود‪.‬‬ ‫برخ��ی از زنان احس��اس‬ ‫افسردگی را تجربه می‌کنند‬ ‫و به ویژ‌ه کسانی که هنوز‬ ‫به باردار شدن امید داشتند‪،‬‬ ‫باید دوره ع��زاداری را طی‬ ‫کنن��د‪ .‬احساس��ات بعد از‬ ‫هیسترکتومی نیز می‌توانند‬ ‫علل فیزیولوژیک داش��ته‬ ‫باش��ند‪ .‬تحری��ک پذیری‪،‬‬ ‫گریه‪ ،‬و بی‌خوابی می‌تواند با برداش��تن تخمدان‌ها و سقوط‬ ‫سطح هورمونی ایجاد شود‪.‬‬ ‫الزم ب��ه ذکر اس��ت ک��ه برخ��ی از زنان ممکن اس��ت‬ ‫هیس��ترکتومی را به عنوان یک رویداد مثبت تجربه کنند‬ ‫زیرا احس��اس می‌کنند که منافع آن برای آن‌ها مهم‌تر از‬ ‫عوارض ناشی از این جراحی بوده است‪.‬‬ ‫و ام��ا‪ ،‬عوارض طوالنی مدت هیس��ترکتومی که من به‬ ‫عن��وان یک اس��توپات‪ ،‬در درمان بیماران خ��ود با آن‌ها‬ ‫مواج��ه ب��وده‌ام‪ ،‬درده��ای مربوط به سیس��تم حرکتی و‬ ‫ماهیچ��ه‌ای بدن به عل��ت از بین ب��ردن بالنس لگن و‬ ‫مش��کالت مکانیکی که عدم وجود رح��م ایجاد می‌کند‬ ‫بوده اس��ت‪ .‬معمول��ن زنانی که هیس��ترکتومی را تجربه‬ ‫کرده‌ان��د بعد از چندین س��ال با درد زان��و‪ ،‬کمر و گردن‬ ‫دست و پنجه نرم می‌کنند در حالی که هیچ علت دیگری‬ ‫نمی‌تواند این دردها را توضیح دهد‪.‬‬


‫شرکت محمد خاتمی در انتخابات و پیام آن‬

‫کامبیز غفوری‬ ‫یکی از ویژگی‌های انتخاب��ات نهمین دوره‬ ‫مجلس ش��ورای اس�لامی ک��ه روز جمعه‬ ‫دوازدهم اسفندماه برگزار شد‪ ،‬این بود که نفس‬ ‫شرکت یا عدم شرکت در آن‪ ،‬از نتیجه‌اش نیز‬ ‫مهم‌تر ش��ده‌بود‪ .‬در طول م��دت رای‌گیری‪،‬‬ ‫منتق��دان و مخالفان جمهوری‌اس�لامی‪ ،‬با‬ ‫توافق بر س��ر اصل «تحریم انتخابات»‪ ،‬در‬ ‫شبکه‌های اجتماعی شواهد خود را مبنی بر‬ ‫حضور کم‌رن��گ مردم ارای��ه می‌کردند و از‬ ‫سوی دیگر‪ ،‬حامیان حکومت سعی بر نشان‬ ‫دادن حضور گس��ترده و پرشور مردم داشتند‪.‬‬ ‫در این میان حاش��یه‌ای بر حواشی انتخابات‬ ‫افزوده ش��د و آن‪ ،‬انتشار خبر شرکت «سید‬ ‫محمد خاتم��ی»‪ ،‬رییس‌جمهوری پیش��ین‬ ‫ایران بود که از ش��اخص‌ترین چهره‌های جریان موسوم به‬ ‫«اصالحات» شمرده می‌شود‪.‬‬ ‫رای خاتمی نشان‌گر چه چیزی است؟ چرا انتشار خبر حضور‬ ‫وی در یک حوزه‌ی اخذ رای با واکنش‌های گسترده‌ای روبرو‬ ‫ی دادن سیدمحمد خاتمی‪ ،‬دور از انتظار بود؟‬ ‫شد؟ و آیا را ‌‬ ‫شرایط دوم خرداد ‪ 76‬و شکل‌گیری جریان‬ ‫اصالحات‬ ‫احتمالن سیدمحمد خاتمی‪ ،‬زمانی که برای نامزدی انتخابات‬ ‫ریاست‌جمهوری سال ‪ 1376‬ثبت‌نام می‌کرد‪ ،‬تصور این امر‬ ‫که با رای بیست‌میلیونی مردم به ریاست قوای اجرایی کشور‬ ‫انتخاب ش��ود برایش دشوار بود‪ .‬شاید آن‌چه مردم را به رای‬ ‫دادن در انتخابات ریاست‌جمهوری چهارده‌سال پیش واداشته‬ ‫بود با هدف آقای خاتمی برای این نامزدی‪ ،‬تفاوت اساس��ی‬ ‫داش��ت‪ .‬همان‌گونه که در برنامه‌ی پیش��ین کوچه سیاست‬ ‫اش��اره کردیم[‪ ،]1‬مانع بزرگ «رد صالحیت» در جمهوری‬ ‫اس�لامی‪ ،‬هرگز نگذاش��ت که مردم تمام گزینه‌های مورد‬ ‫عالقه خویش را پیش روی خود ببینند و بنابر همین اصل‪،‬‬ ‫در ش��رایط حاکم بر آن روزگار‪ ،‬بین کاندیدای مورد حمایت‬ ‫حاکمیت (علی‌اکبر ناطق نوری) و سیدمحمد خاتمی که به‬ ‫صورت علنی توسط تندروهای مذهبی نفی می‌شد‪ ،‬دومی را‬ ‫انتخاب کردند‪.‬‬ ‫اگر رای بیس��ت میلیونی مردم را به آقای خاتمی‪ ،‬به‌عنوان‬ ‫تنها گزینه موجود در برابر دیگر کاندیداهای نظام‪ ،‬یک نوع‬ ‫مخالفت مدنی دربرابر حاکمیت در نظر بگیریم‪ ،‬درمی‌یابیم‬ ‫که هدف وی برای تصدی کرس��ی ریاست‌جمهوری‪ ،‬یعنی‬ ‫اعمال تغییراتی در سیستم حکومت برای حفظ نظام و بقای‬ ‫آن‪ ،‬از ابتدا با خواست عمومی مبنی بر تغییر بنیادین شرایط‪،‬‬ ‫زاویه داشته‌است‪.‬‬ ‫محمد خاتمی در شرایطی به کاخ ریاست‌جمهوری پا گذاشت‬ ‫که کش��ور با بحران‌های داخلی و خارجی متعددی دس��ت‬ ‫به گریبان بود‪ .‬در داخل کش��ور‪ ،‬کابوس سرکوب‌های دهه‬ ‫شصت هنوز زنده بود و سرکشی‌های خودسرانه‌ی نیروهای‬ ‫امنیتی به تمامی شئون زندگی مردم کماکان ادامه داشت‪ .‬در‬

‫و تش��کیل کابینه هاش��می رفسنجانی‪ ،‬وی‬ ‫کماکان وزیر ارشاد بود تا این‌که جای خود را‬ ‫به «علی الریجانی» داد و پس از آن مش��اور‬ ‫رییس جمهوری شد‪ .‬یک سال قبل از شرکت‬ ‫در انتخابات نیز‪ ،‬با فرمان «آیت‌اله خامنه‌ای»‬ ‫به عضویت ش��ورای عالی انقالب فرهنگی‬ ‫درآمد‪]6[.‬‬ ‫سید محمد خاتمی‪ ،‬با پیشینه فوق و با التزام به‬ ‫قانون‌اساسی جمهوری‌اسالمی و تمامی اصول‬ ‫مندرج در آن‪ ،‬دوران ریاس��ت‌جمهوری‌اش را‬ ‫آغاز کرد‪.‬‬

‫بُعد بین‌المللی نیز‪ ،‬جمهوری‌اسالمی با اتهامات متعددی‪ ،‬از‬ ‫دست داشتن در انفجارهای «آمیا» و «خُ بر» [‪ ]2‬تا اقدام به‬ ‫ترور مخالفان سیاس��ی خود در خارج از کشور روبه‌رو بود و‬ ‫در جریان دادگاه موسوم به «میکونوس» که به یکی از این‬ ‫ترورها رسیدگی می‌کرد‪ ،‬کشورهای اروپایی سفیران خود را‬ ‫از ایران فراخوانده بودند‪]3[.‬‬ ‫ریاس��ت جمهوری آقای خاتمی‪ ،‬بسیاری از مشکالت وقت‬ ‫نظ��ام حاکم بر ایران را در بع��د بین‌الملل به صورت موقت‬ ‫مرتفع کرد و در داخل ایران هم امیدی تازه به تغییر شرایط‬ ‫پیدا ش��د‪ .‬اما داروی امید که جری��ان «اصالح‌طلب» به زیر‬ ‫پوست افسرده‌ی جامعه تزریق کرد‪ ،‬چه نقشی در تحوالت‬ ‫بعدی فضای سیاسی ایران داشت؟ پس از نگاهی به زندگی‬ ‫آقای خاتمی‪ ،‬به آن خواهیم پرداخت‪.‬‬ ‫سیدمحمد خاتمی‪ ،‬قبل از ریاست جمهوری‬ ‫س��ید محمد خاتمی‪ ،‬از لحاظ نَسبی فرزند یکی از معممین‬ ‫شناخته شده‌ی شهرستان اردکان است‪ .‬پدر وی‪« ،‬سیدروح‌اله‬ ‫خاتمی»‪ ،‬موسس مدرسه علمیه اردکان و از حامیان «آیت‌اله‬ ‫خمینی» بود و پس از انقالب ‪ ،57‬به حکم آقای خمینی‪ ،‬ابتدا‬ ‫امام‌جمعه اردکان و پس از آن (به دنبال ترور آیت‌اله صدوقی‪،‬‬ ‫امام جمعه شهر یزد) به جای وی منصوب‪ ،‬و نماینده ولی‌فقیه‬ ‫در اس��تان یزد شد‪ ]4[.‬گفتنی اس��ت که خانواده خاتمی‪ ،‬با‬ ‫خاندان‌های روحانی صدر‪ ،‬خمینی و اش��راقی نسبت سببی‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫آقای خاتمی به گفته‌ی خود[‪ ،]5‬از س��ال ‪ 1340‬که به حوزه‬ ‫علمی��ه قم رفت‪ ،‬به مش��ی آیت‌اله خمینی دل‌بس��ته بود و‬ ‫کمابی��ش راه او را دنب��ال می‌کرد‪ .‬در زم��ان انقالب ‪ ،57‬در‬ ‫آلمان‪ ،‬امام جماعت و رییس مرکز اس�لامی شهر هامبورگ‬ ‫بود و از آن مرکز‪ ،‬پایگاهی برای نش��ر آن‌چه «اندیشه‌های‬ ‫امام» می‌خواند‪ ،‬س��اخت‪ .‬دو س��ال پس از انقالب در سال‬ ‫‪ 1359‬به عنوان نماین��ده مردم اردکان و میبد به نمایندگی‬ ‫نخستین دوره مجلس شورای اسالمی برگزیده‌شد و به ایران‬ ‫بازگش��ت‪ .‬به سال ‪ 1360‬با فرمان آیت‌اله خمینی سرپرست‬ ‫موسس��ه مطبوعاتی کیهان ش��د و تنها یک سال بعد جامه‬ ‫وزارت پوشید‪ .‬با پایان نخس��ت وزیری میرحسین موسوی‬

‫اصالحات خاتمی‪ :‬هرکسی از ظن خود‬ ‫شد یار من!‬ ‫زمانی که محمد خاتمی و چهره‌های شاخص‬ ‫همراه‌اش از اصالحات سخن می‌گفتند‪ ،‬عده‌ای با تشبیه او به‬ ‫«گورباچف» ایران‪ ،‬رویای تغییرات اساسی را در سر پروراندند‪.‬‬ ‫گروهی با باز شدن نسبی فضای سیاسی‪ ،‬به مشارکت و کار‬ ‫در این فضا دل‌خوش ش��دند و جمع��ی از این فراتر رفته‪ ،‬با‬ ‫مطرح‌کردن پروژه «عبور از خاتمی»‪ ،‬راس نظام را نش��انه‬ ‫گرفتند‪ .‬غافل از این‌که در آن سوی گود‪ ،‬نگرانی هیت حاکمه‬ ‫روزبه‌روز بیش‌تر می‌شود و خاتمی نیز مجبور خواهد‌شد تا با‬ ‫توقف پشت خطوط قرمزی که هم‌واره از آن‌ها یاد می‌کرد‪،‬‬ ‫برای حفظ نظامی که خود را فرزند آن می‌دانست‪ ،‬چشم بر‬ ‫پشتیبانی آرای میلیونی خود ببندد‪.‬‬ ‫مواضع انفعالی محمد خاتمی در برابر موضوعات مهمی چون‬ ‫حمله به کوی دانش‌گاه‪ ،‬بس��تن روزنامه‌های اصالح‌طلب و‬ ‫دس��ت‌گیری روزنامه‌نگاران‪ ،‬در همان دوران بیش از آن‌که‬ ‫نشانگر محدود بودن اختیارات وی باشد‪ ،‬گواهی بر تصمیم او‬ ‫برای عدم رودررویی مستقیم با راس حاکمیت بود‪.‬‬ ‫بی‌توجه��ی بس��یاری از نیروهای سیاس��ی به ریش��ه‌های‬ ‫اصالحات مورد نظ��ر خاتمی و محدودیت‌های این جریان‪،‬‬ ‫انتظاری فراتر از واقعیت‌های موجود را از وی به دنبال داشت‪.‬‬ ‫عدم صراحت خاتمی نیز به این توقعات دامن زد‪ .‬شاید خبر‬ ‫رای دادن او در انتخاب��ات این دوره‪ ،‬برای عده‌ای که انتظار‬ ‫تحریم انتخابات از جانب وی را داشتند کمی گران آمده‌باشد‬ ‫ولی این روی‌داد را می‌توان نقطه‌ی عطفی در تصمیم‌گیری‌‬ ‫سیاسیونی دانس��ت که بر س��ر دوراهی هم‌راهی با جریان‬ ‫اصالحات یا جدایی از آن مانده‌اند‪.‬‬ ‫اق��دام اخیر آق��ای خاتمی‪ ،‬به عن��وان یک��ی از داعیه‌داران‬ ‫اصالح��ات در چارچ��وب نظام‪ ،‬این‌بار پیام��ی صریح برای‬ ‫جامعه به هم‌راه داش��ت‪ .‬این‌که اصالح‌طلب��ان این پیام را‬ ‫دریافته‌اند یا مانند سابق درصدد تفسیر و توجیه آن خواهند‬ ‫بود‪ ،‬امری جداست‪ ،‬اما واکنش‌های گوناگون گواه است که‬ ‫اگر مردمی به دنبال تغییر شرایط حاکم بر کشورشان هستند‪،‬‬ ‫باید بر نیرو و حرکت جمعی خود متکی باشند نه به افراد یا‬ ‫گروهی خاص که با تصمیم یک‌جانبه‌ی خود‪ ،‬بتوانند روی‬ ‫جنبش‌ه��ای مردمی اثر منفی گذاش��ته و امیدها را به یاس‬ ‫مبدل سازند‪.‬‬ ‫‪69‬‬


‫دریاپرازکروکودیلاست‬

‫قسمت بیست و یکم‬

‫مازیار مهدوی‌فر‬ ‫سه روز گذشت‪ .‬سه روزی که هرگز رنگ بیرون را ندیدیم‪.‬‬ ‫روز سوم شده بود که ناگهان یک المپ روشن شد‪ .‬مانند‬ ‫بیدار ش��دن از یک بی‌هوش��ی عمومی بود‪ .‬همه‌جا تیره و‬ ‫تار بود‪ .‬احساس می‌کردی داخل یک چرخ قرار گرفته‌ای‬ ‫و روی تپه قل خورده‌ای‪ .‬یک چیزی مثل تلیس��یا و سنگ‬ ‫س��فید‪ .‬هیچ‌کدام از ما حتا نمی‌توانستیم یک انگشتمان را‬ ‫تکان دهیم‪ .‬خون توی رگ‌هامان حرکت نداشت‪ .‬پاهامان‬ ‫ورم کرده بود و گردنمان خشک شده بود‪ .‬از نزدیک‌ترین‬ ‫افراد به دریچه ش��روع کردند‪ .‬ما را مث��ل گونی‌های پیاز‬ ‫پرتاب می‌کردند پایین‪ .‬بع��دش دو مرد ترک وارد فضای‬ ‫کاذب زیر کامیون شدند و آن‌هایی را که هنوز آن تو مانده‬ ‫بودن��د جمع کردند و ریختند پایی��ن‪ .‬هر حرکت کوچکی‬ ‫برایمان به شدت دردناک بود‪.‬‬ ‫من را هم پرتاب کردند گوش��ه‌ای‪ .‬درست نمی‌دانم چقدر‬ ‫طول کشید اما مثل یک تکه گوشت همان‌جا افتاده بودم‪.‬‬ ‫کم‌کم چش��م‌هایم به تاریکی عادت کردند و متوجه شدم‬ ‫کجا هس��تم‪ .‬ی��ک گاراژ زیرزمینی بود که پرش��ده بود از‬ ‫صدها و صدها نف��ر آدم‪ .‬مانند مرکز کنترلی بود که برای‬ ‫مهاجران درس��ت کرده بودند‪ .‬یک غار در ش��کم ش��هر‬ ‫اس��تانبول‪ .‬بعد از این‌که چش��مانم به نور عادت کردند و‬ ‫توانستم اطرافم را تشخیص دهم تالش کردم جایی برای‬ ‫ادرار ک��ردن پی��دا کنم‪ .‬تمام ادراری را که در طول س��فر‬ ‫س��ه روزه جمع شده بود و مجبور شده بودم نگهش دارم‪.‬‬ ‫آن‌ها تنها توالت موجود را نش��انم دادند‪ .‬سوراخی بود که‬ ‫ت��وی کف زمین کنده بودند‪ .‬وقتی تالش کردم ادرار کنم‬ ‫درد ش��دیدی پیچید توی ش��کم و پاهایم‪ .‬احساس کردم‬ ‫همین االن اس��ت که غش کنم‪ .‬چشمانم را بستم و تمام‬ ‫نیروی��م را یک‌جا جمع کردم‪ .‬وقتی چش��مانم را باز کردم‬ ‫دیدم که ادرارم قرمز است‪ .‬من داشتم خون ادرار می‌کردم‪.‬‬ ‫موضوعی که تا چند هفته بعد از آن هم ادامه داشت‪.‬‬ ‫همه توی صف ایس��تاده بودند تا از تلفن اس��تفاده کنند‪.‬‬ ‫هرکس باید به قاچاق‌چی خ��ودش در ایران زنگ می‌زد‪.‬‬ ‫همان کس��ی که قبل از سفر هماهنگی‌ها را برایش انجام‬ ‫داده بود‪ .‬مثلن آن ش��خص در مورد من پسرعموی فرید‬ ‫ب��ود‪ .‬ما هم باید با قاچاق‌چی تم��اس می‌گرفتیم و هم با‬ ‫کس��ی که توی ایران پولمان را گذاش��ته بودیم پیش��ش‪.‬‬ ‫هروق��ت او پول را به قاچاق‌چی در ایران می‌رس��اند و آن‬ ‫قاچاق‌چی به دوس��تانش در ترکی��ه دریافت پول را اطالع‬ ‫م��ی‌داد‪ ،‬آن موقع بود که آن‌ها م��ا را آزاد می‌کردند‪« .‬الو!‬ ‫من عنایت‌اله اکبری هستم‪ .‬االن در استانبول هستم‪».‬‬ ‫س��ه روز بعد به چش��مانمان چش��م‌بند زدند و ما را سوار‬ ‫ماشین کردند‪ .‬ما را چند دور توی شهر چرخاندند تا نفهمیم‬ ‫کجا بودیم‪ .‬آن‌وقت توی یک پارک پیاده‌مان کردند‪ .‬البته‬ ‫هم��ه را یک‌جا پیاده نکردن��د‪ .‬هرچند متر یکی از ما پیاده‬ ‫می‌شدیم‪ .‬صبر کردم کامیون کاملن از من دور شود‪ .‬بعد‬ ‫‪70‬‬

‫از آن بود که آهس��ته چش��م‌بندم را باز کردم ‪ .‬شهر پر از‬ ‫نور و صدای استانبول در اطرافم بود‪ .‬همان لحظه بود که‬ ‫احساس کردم باالخره از عهده انجام سفر برآمده‌ام‪ .‬روی‬ ‫دیوار کوتاهی نشس��تم بدون آن‌ک��ه تکانی بخورم‪ .‬خیره‬ ‫شدم به شهری که هیچ شناختی از آن نداشتم‪ .‬بوی غذای‬ ‫سرخ کرده و گل‌های خوش‌بو به مشامم می‌رسید و البته‬ ‫بوی دریا‪ .‬ش��اید من تغییر کرده بودم‪ ،‬شاید هم استانبول‬ ‫با جاه��ای دیگر فرق داش��ت‪ .‬ام��ا در آن لحظه حقیقت‬ ‫این بود که در تمام س��ال‌های گذشته‪ ،‬از زمان اقامتم در‬ ‫مسافرخانه قاضی در پاکستان به این طرف‪ ،‬همیشه جایی‬ ‫برای زندگی و س��قفی باالی سرم داشتم اما در استانبول‬ ‫مجبور بودم شب‌ها در پارک‌ها بخوابم‪ .‬این موضوعی بود‬ ‫که خیلی زود متوجهش شدم‪.‬‬ ‫س��عی کردم با جامعه افغان‌های اس��تانبول ارتباط بگیرم‪،‬‬ ‫ام��ا چندان موفق نبودم‪ .‬جای��ی را در نزدیکی بازار حوالی‬ ‫تنگه بس��فر پیدا کردم که اگر صب��ح زود می‌رفتم آن‌جا‪،‬‬ ‫ممکن بود بتوانم کار پیدا کنم‪ .‬آن‌جا می‌‍‌نشستی و منتظر‬ ‫می‌ماندی تا کسی که دنبال کارگر است سوار بر ماشینش‬ ‫از راه برسد‪ .‬او سرش را از ماشین بیرون می‌آورد و می‌گفت‬ ‫کارم اینست و این‌قدر هم پول می‌دهم‪ ،‬اگر با پیشنهادش‬ ‫موافق بودی سوار می‌شدی و با او می‌رفتی‪ .‬باید تمام روز‬ ‫را سخت کار می‌کردی و شب که می‌شد پولی که در مورد‬ ‫آن توافق شده بود را می‌گرفتی‪.‬‬ ‫مهاجران دیگری را پیدا کردم که به من اجازه می‌دادند از‬ ‫حمام منزلش��ان برای دوش گرفتن استفاده کنم‪ .‬غذا هم‬ ‫ک ‌مو‌بیش از این‌ور و آن‌ور گیر می‌آوردم‬ ‫داش��تن یک زندگی خ��وب معمولی در اس��تانبول خیلی‬ ‫س��خت‌تر از ایران ب��ود‪ .‬یک‌وقت‌هایی از خ��ودم تعجب‬ ‫می‌ک��ردم که چ��را به این س��فر دس��ت زده‌ام‪ .‬اما وقتی‬ ‫یاد چن��د باری که از ایران اخراج ش��دم می‌افتادم و یا به‬ ‫ایست‌گاه‌های بازرسی و س��رهای تراشیده فکر می‌کردم‬ ‫از بودن در اس��تانبول احساس خوبی به من دست می‌داد‪.‬‬ ‫مهاجران دیگری را پیدا کردم که به من اجازه می‌دادند از‬ ‫حمام منزلش��ان برای دوش گرفتن استفاده کنم‪ .‬غذا هم‬ ‫ک ‌مو‌بیش از این‌ور و آن‌ور گیر می‌آوردم‪.‬‬ ‫روزها و زندگی مثل یک رودخانه از کنارم می‌گذش��تند‪ .‬تا‬ ‫این‌که یک شب بعد از اتمام بازی فوتبال در کوچه پشتی‬ ‫چند تا از افغان‌ه��ا که جوان‌تر از من بودند گفتند تصمیم‬ ‫دارند استانبول را به مقصد یونان ترک کنند‪ .‬با مردی آشنا‬ ‫ش��ده بودند که به آن‌ها پیش��نهاد داده بود اگر چند ماه در‬ ‫کارخانه تولید لباس��ش بدون دریاف��ت حقوق کار کنند به‬ ‫آن‌ها کمک خواهد کرد تا بروند یونان‪ .‬با چه وسیله‌ای؟ با‬ ‫یک قایق‪ .‬با خودم گفتم‪« :‬یک سفر دیگر؟» کوه‌ها جلوی‬ ‫چش��مم رژه رفتند‪ .‬به دریچه و فضای کاذب زیر کامیون‬ ‫فکر کردم‪ .‬و حاال صحبت از یک سفر دریایی بود‪ .‬فکرش‬ ‫هم مرا می‌ترساند‪ .‬من به سختی می‌توانستم خودم را توی‬ ‫آب ش��ناور نگه دارم‪ .‬توی یک دریای آزاد آن هم دریای‬

‫مدیترانه صد‌در‌صد غرق می‌ش��دم‪ .‬نمی‌دانستم توی دریا‪،‬‬ ‫چه خبر است‪ .‬در جواب افغان‌ها گفتم‪:‬‬ ‫ من می‌خواهم توی همین اس��تانبول بمانم و کار پیدا‬‫کنم‪.‬‬ ‫ این‌جا برای تو کاری پیدا نمی‌شود‪.‬‬‫ اما من تالشم را می‌کنم‪.‬‬‫ اما برای ما این‌جا در ترکیه هیچ شغلی پیدا نمی‌شود‪ .‬ما‬‫باید برویم سمت غرب‪.‬‬ ‫ من در استانبول می‌مانم و می‌گردم دنبال کار‪.‬‬‫ط��ی دو ماه آینده این همان چیزی بود که انجامش دادم‪.‬‬ ‫تالش کردم یک کار خوب پیدا کنم‪ .‬اما خیلی سخت بود‪.‬‬ ‫اصلن ش��دنی نبود‪ .‬وقتی کاری آن‌قدر سخت می‌شود که‬ ‫به هیچ وجه نمی‌توانی انجامش دهی بهترین چیز اینست‬ ‫که متوقفش کنی و به فکر یک راه جای‌گزین باشی‪ .‬شما‬ ‫موافق نیستید؟‬ ‫از روزی که پسرهای افغان پیشنهاد سفر به یونان را داده‬ ‫بودند مدام با خودم فکر می‌کردم به‌تر بود با پیشنهادشان‬ ‫موافقت می‌کردم‪ .‬اما حاال خیلی دیر شده بود‪ .‬آن‌ها سخت‬ ‫کار کرده بودند تا پول سفر به یونان را فراهم کنند‪ .‬تصمیم‬ ‫گرفتم به دروغ متوسل شوم‪ .‬این بود که نقشه‌ای کشیدم‪.‬‬ ‫رفتم سراغش��ان و به آن‌ها گفتم‪« :‬اگر می‌خواهید بروید‬ ‫یونان نیاز به کسی دارید که زبان انگلیسی بلد باشد و من‬ ‫انگلیسی بلدم‪ .‬اگر هزینه سفر من را پرداخت کنید حاضرم‬ ‫با ش��ما هم‌سفر شوم‪ .‬این‌جوری ش��ما راحت می‌توانید با‬ ‫یونانی‌ه��ا ارتباط برقرار کنید و از آن‌ها بخواهید به ش��ما‬ ‫اطالعات بدهند و راهنمایی‌تان کنند‪ .‬نظرتان چیست؟ من‬ ‫میتوانم خیلی برایتان مفید باشم‪ ».‬امیدوار بودم توی تله‌ام‬ ‫نو‌س��ال‌تر بودند واز‬ ‫بیفتند‪ .‬به هر حال آن‌ها از من کم‌س ‌‬ ‫بازی‌های روزگار بی‌خبر بودند‪.‬‬ ‫ واقعن تو بلدی انگلیسی صحبت کنی؟‬‫ بله‪ ،‬بلدم‪.‬‬‫ خوب حرف بزن ببینیم‪.‬‬‫ چه چیزی دوست دارید بشنوید؟‬‫ یک چیزی به انگلیسی بگو‪.‬‬‫ ‪House‬‬‫ معنایش چه می‌شود؟‬‫ می‌ش��ود خانه‪ .‬همین ی��ک کلمه کافی ب��ود تا حرفم‬‫رابپذیرند‪.‬‬ ‫ عنایت‪ ،‬تو کجا انگلیسی یاد گرفتی؟‬‫ از آدم‌هایی ک��ه جاهای مختلف می‌دیدم‪ .‬وقتی مهاجر‬‫هس��تی خیلی خوب است که از هر زبانی کمی بلد باشی‪.‬‬ ‫خیلی‌ها بودند که می‌خواستند بروند لندن و بعضی وقت‌ها‬ ‫به آن‌ه��ا کمک می‌کردم تا چند اصط�لاح و جمله مفید‬ ‫انگلیسی را یاد بگیرند‪.‬‬ ‫ پس تو واقعن انگلیسی بلد بودی‪.‬‬‫ نه‪ .‬من فقط چند تا کلمه و جمله بلد بودم‪ .‬مثلن کشتی‪،‬‬‫بندر یا چیزهایی مثل این‪.‬‬


‫ آن‌ها فهمیدند بهشان دروغ گفته بودی؟‬‫‪ -‬حاال برایت تعریف می‌کنم‪.‬‬

‫قسمت بیست و دوم‬

‫یک هفته قبل از این‌که دوباره راهی س��فر ش��ویم‪ ،‬یک‬ ‫کار خوب س��ه روزه گی��ر آوردم‪ .‬خوش‌ش��انس بودم که‬ ‫پ��ول خوبی گیرم آمد و توانس��تم چند ت��ا لباس نو بخرم‬ ‫تا آن‌ها را در یونان بپوش��م‪ .‬وقت��ی وارد یک جای جدید‬ ‫می‌ش��وی همیشه باید لباس نو داش��ته باشی‪ .‬ما پنج نفر‬ ‫بودیم‪« .‬رحمت»‪« ،‬لیاقت»‪« ،‬حس��ین‌علی»‪« .‬سلطان»‬ ‫و من‪ .‬حس��ین‌علی که دوازده س��اله بود جوان‌ترین عضو‬ ‫گروه بود‪ .‬از اس��تانبول راهی «آی‌ولیک» ش��دیم‪ .‬ش��هر‬ ‫س��احلی ترکیه که درس��ت در نقطه مقابل جزیره یونانی‬ ‫«لسبو» قرار داشت‪ .‬قاچاق‌چی که در این سفر هم‌راهمان‬ ‫ب��ود مرد ریش��وی ترکی بود با صورتی پ��ر از آبله‪ .‬همان‬ ‫مردی که قبلن قول داده بود به ما بگوید چطور می‌توانیم‬ ‫برویم یونان‪ .‬و البته او به قولش وفا کرد‪ .‬وقتی رس��یدیم‬ ‫آی‌ولی��ک‪ ،‬ماش��ینش را خاموش ک��رد‪ .‬از صندوق عقب‬ ‫ی��ک جعبه مقوایی بزرگ که انگار موش آن را جویده بود‬ ‫برداش��ت و داد دستمان‪ .‬ما را از ماش��ین پیاده کرد و برد‬ ‫ب��االی یک تپه‪ .‬دریا را نش��انمان داد و گفت‪« :‬از این راه‬ ‫می‌توانید بروید یونان‪ .‬موفق باشید»‪.‬‬ ‫اگر یادتان باش��د قبلن هم گفته بودم هر وقت کس��ی به‬ ‫من می‌گفت‪« :‬موفق باش��ی»‪ ،‬یک ج��ای کار می‌لنگید‪.‬‬ ‫تنه��ا چیزی که ما می‌دیدیم دریا بود‪ .‬آن‌وقت او می‌گفت‬ ‫از ای��ن راه می‌توانی��د بروید یونان‪ .‬مس��اله این بود که او‬ ‫هم به اندازه ما ترس��یده بود‪ .‬چون کارش غیرقانونی بود‪.‬‬ ‫ما را ب��االی تپه تنها گذاش��ت و درحالی‌که چیزهایی به‬ ‫ترکی زمزمه می‌کرد دور ش��د‪ .‬جعبه را باز کردیم‪ .‬تویش‬ ‫ی��ک قایق بود‪ .‬البت��ه از آن قایق‌هایی که باید تویش باد‬ ‫می‌ک��ردی ‪ .‬ب��ه عالوه دو جف��ت پارو و پم��پ برای باد‬ ‫کردن قای��ق و مقداری نوار چس��ب و جلیقه‌های نجات‪.‬‬ ‫مثل بسته مخصوصی بود که انگار یک فروشگاه معروف‬ ‫برای مسافران غیرقانونی آماده کرده بود‪ .‬وسیله‌ها را بین‬ ‫خودمان تقس��یم کردیم‪ .‬جلیقه‌های نجات را پوش��یدیم‪.‬‬ ‫چون پوشیدنش��ان خیلی راحت‌تر از حمل کردنشان بود‪.‬‬ ‫راه افتادیم س��مت پایین تپه‪ .‬سه‪ ،‬چهار کیلومتری از دریا‬ ‫فاصله داش��تیم و هوا تقریبن تاریک ش��ده بود‪ .‬حاال که‬ ‫ب��ه آن روزها فکر می‌کن��م به نظرم می‌آید آن س��ال‌ها‬ ‫بیش‌ت��ر زندگی م��ن در تاریکی می‌گذش��ت‪ .‬به هر حال‬ ‫راه افتادیم س��مت دریا‪ .‬از روی تنه‌های درختی که روی‬ ‫ساحل افتاده بودند رد می‌ش��دیم‪ .‬حدود بیست دقیقه که‬ ‫راه رفتیم س��روصدای عجیبی به گوشمان رسید‪ .‬صدایی‬ ‫که ش��بیه صدای باد یا شاخ و برگ درختان نبود‪ .‬رحمت‬ ‫گفت‪« :‬شاید صدای گاوها باشد‪ ».‬حسین‌علی گفت‪« :‬نه‪،‬‬ ‫فکر کنم صدای بز اس��ت‪ ».‬رحمت گفت‪« :‬احمق جان‪،‬‬ ‫صدای بز که این‌جوری نیس��ت‪ ».‬حس��ین‌علی ضربه‌ای‬ ‫به پش��ت رحمت زد و گفت‪« :‬احمق خودتی‪ ،‬صدای گاو‬ ‫هم این‌جوری نیس��ت‪ ».‬ش��روع کردند به زد و خورد‪ .‬من‬ ‫گفتم‪« :‬هیس‪ ،‬ساکت باشید‪ ».‬لیاقت گفت‪« :‬شاید صدای‬ ‫گاوهای وحش��ی باش��د‪ .‬یک جور گاو وحشی هست که‬

‫فقط در ترکیه پیدا می‌ش��ود‪ ».‬فرصت نش��د راجع به نظر‬ ‫لیاق��ت صحبت کنیم چون به محض این‌که حرفش تمام‬ ‫شد دسته‌ای از گاوها ناگهان به سمت‌مان حمله‌ور شدند‪.‬‬ ‫گاوهای وحشی کوچک چاقی که دیوانه‌وار می‌دویدند‪.‬‬ ‫حس��ین‌علی فریاد زد‪« :‬فرار کنید‪ .‬گاوهای وحش��ی دارند‬ ‫می‌آین��د‪ ».‬ما هم پا گذاش��تیم به فرار‪ .‬ی��ک گودال پیدا‬ ‫کردی��م و پریدیم ت��وی آن گ��ودال و الی بوته‌ها پنهان‬ ‫ش��دیم‪ .‬منتظر ماندیم تا دوباره سکوت برقرار شد‪ .‬لیاقت‬ ‫س��رش را از گودال بیرون آورد و نگاهی به اطراف کرد و‬ ‫گفت‪« :‬هی‪ ،‬آن‌ها گاو نبودند‪ .‬خوک بودند‪ ».‬حس��ین‌علی‬ ‫گفت‪« :‬خوک وحشی» لیاقت تکرار کرد‪« :‬خوک وحشی»‬ ‫در حقیقت آن‌ها گراز بودند‪ .‬اما هیچ‌کدام از ما تا آن لحظه‬ ‫گ��راز ندیده بودیم‪ .‬منتظر ماندیم تا کاملن س��روصدا دور‬ ‫ش��ود‪ .‬از گودال آمدیم بیرون و دوباره به مس��یرمان ادامه‬ ‫دادی��م‪ .‬ده دقیق��ه بعد صدای پارس س��گ به گوش‌مان‬ ‫رسید‪ .‬حس��ین‌علی گفت‪« :‬آن‌ها سگ هس��تند‪ ».‬لیاقت‬ ‫گفت‪« :‬آفرین‪ .‬خیلی باس��واد هس��تی‪ .‬صدای گوسفند و‬ ‫اسب را هم بلدی؟» دوباره داشتند با هم گالویز می‌شدند‬ ‫که ناگهان س��گی از پشت درخت‌ها ظاهر شد‪ .‬اول یکی‪،‬‬ ‫بعد دومی‪ ،‬بعدش هم س��ومی‪ .‬کمی که گذش��ت صدای‬ ‫گله‌ای از سگ‌ها را شنیدیم که در سمت راست‌مان روی‬ ‫صخره‌ای ایستاده بودند‪ .‬آن‌ها پشت حفاظ یا توی زنجیر‬ ‫نبودند‪ .‬کاملن آزاد بودند و تعدادشان هم خیلی زیاد بود‪.‬‬ ‫حسین‌علی فریاد زد‪« :‬سگ‌های وحشی‪ ،‬این کشور پر از‬ ‫چیزهای وحشی اس��ت‪ ».‬سگ‌ها از صخره پریدند پایین‪.‬‬ ‫از دهانش��ان بخار می‌زد بیرون و دم‌هاش��ان را توی هوا‬ ‫تکان می‌دادند‪ .‬دوباره شروع کردیم به دویدن و این‌بار هم‬ ‫گودال��ی پیدا کردیم و پریدیم تویش‪ .‬اما این گودال خیلی‬ ‫عمیق‌تر از چیزی بود که فکرش را می‌کردیم‪ .‬قل خوردیم‬ ‫و افتادی��م توی یک نهر خش��ک قدیمی‪ ،‬پر از علف‌های‬ ‫پالس��یده‪ .‬فریاد زدم‪« :‬قایق‪ ،‬مواظب باش��ید قایق سوراخ‬ ‫نش��ود‪ ».‬از روی خرده‌س��نگ‌ها و آش��غال‌های زیادی رد‬ ‫ش��ده بودیم اما خوش‌بختانه هیچ‌کداممان آسیب ندیدیم‪.‬‬ ‫خراش‌ه��ا و کبودی‌های��ی بود‪ .‬اما آس��یب جدی برایمان‬ ‫پی��ش نیامده بود‪ .‬مهم‌ترین چیز این بود که هنوز قایق و‬ ‫پمپ باد و چیزهای دیگرمان را داش��تیم‪ .‬همان وقت بود‬ ‫که نگاهی به جلیقه نجات لیاقت انداختم‪.‬‬ ‫«لیاقت‪ ،‬جلیقه‌ات پاره ش��ده‪ ».‬لیاقت جلیقه‌اش را درآورد‬ ‫و از عصبانی��ت ش��روع کرد به تکه تک��ه کردنش‪ .‬کاری‬ ‫نمی‌ش��د کرد‪ .‬جلیقه قابل اس��تفاده نبود‪ .‬ب��ا ناامیدی به‬ ‫م��ن نگاهی انداخ��ت‪ .‬اما ناگهان خندی��د و گفت‪« :‬فقط‬ ‫مال من نیس��ت‪ ».‬نگاهی به جلیقه حس��ین‌علی انداخت‬ ‫و گفت‪« :‬مال حس��ین‌علی هم پاره شده‪ ».‬رحمت گفت‪:‬‬ ‫«رسیدیم به ساحل‪ ».‬حسین‌علی تکرار کرد‪« :‬بله رسیدیم‬ ‫به س��احل‪ ».‬لیاقت گفت‪« :‬توی دنیا مدرسه‌ی نبود که به‬ ‫تو یاد بدهد حرف دیگران را تکرار نکنی؟» رحمت از آن‌ها‬ ‫خواست س��اکت باش��ند و قایق را باد کنند‪ .‬گفتم‪« :‬حاال‬ ‫خیلی دیر است‪ .‬باید منتظر بمانیم تا فردا‪».‬‬ ‫رحمت گفت‪« :‬اش��تباه می‌کنی‪ .‬ما می‌توانیم همین االن‬ ‫راه بیفتیم‪ .‬قاچاق‌چی گفته می‌توانیم س��ه س��اعته برسیم‬ ‫آن‌طرف‪ ».‬س��اعت دو یا سه صبح بود و ممکن بود وقتی‬ ‫به مقصد برس��یم هوا روشن ش��ده باشد و دیده شویم‪ .‬ما‬

‫نیاز ب��ه تاریکی و پنهان ماندن داش��تیم‪ .‬باید همه‌چیز را‬ ‫درس��ت انجام می‌دادیم‪ .‬باید منتظر ش��ب بعد می‌ماندیم‪.‬‬ ‫این شد که گفتم‪« :‬من از همه شما بزرگ‌ترم‪ .‬پس رییس‬ ‫منم‪ .‬اصلن بیایید رای‌گیری کنیم‪ .‬چه کسانی موافقند فردا‬ ‫راه بیفتیم؟» حس��ین‌علی اولین کسی بود که دستانش را‬ ‫باال برد‪ .‬بعد از او س��لطان و لیاقت هم دستانشان را بردند‬ ‫باال‪ .‬رحمت آهی کشید گفت‪« :‬پس بیایید کمی استراحت‬ ‫کنیم‪ ».‬حس��ین‌علی گفت‪« :‬اگر می‌ش��ود کمی دورتر از‬ ‫دریا اس��تراحت کنی��م‪ ».‬لیاقت نگاه تندی ب��ه او انداخت‬ ‫و گف��ت‪« :‬ما ک��ه نمی‌خواهی��م دوباره گرفت��ار حیوانات‬ ‫وحشی شویم‪ .‬می‌خواهیم؟» حسین‌علی که متوجه کنایه‬ ‫لیاقت نشده بود و مش��غول تماشای دریا بود گفت‪« :‬باید‬ ‫مواظب کروکودیل‌ها هم باشیم‪ ».‬لیاقت گفت‪« :‬دریا که‬ ‫کروکودیل ندارد‪».‬‬ ‫ تو از کجا می‌دانی؟‬‫ می‌دانم احمق‬‫ داری چرند می‌گویی‪ .‬تو حتا شنا کردن بلد نیستی‪.‬‬‫ نه این‌که تو خیلی بلدی؟‬‫ تو درس��ت می‌گویی‪ .‬من شنا بلد نیستم‪ .‬به همین دلیل‬‫از کروکودیل می‌ترسم‪.‬‬ ‫ ام��ا این‌ج��ا کروکودیل ن��دارد‪ .‬نمی‌توانی ای��ن‌را توی‬‫کل��ه پوکت فرو کنی؟ دریا کروکودی��ل ندارد‪ .‬آن‌ها توی‬ ‫رودخانه‌ها زندگی می‌کنند‪.‬‬ ‫حس��ین‌علی درحالی‌که با نوک پایش س��نگی را ش��وت‬ ‫می‌کرد توی آب گفت‪ «:‬من مطمئن نیس��تم‪ .‬به نظر من‬ ‫توی این دریای تاریک هرچیزی پیدا می‌شود»‪.‬‬ ‫روز بعد می‌توانس��ت روز خوبی برایمان باش��د‪ .‬اگرچه ما‬ ‫همه ذخیره آب و غذای‌مان را تمام کرده بودیم‪ .‬س��لطان‬ ‫س��عی کرد از آب دریا بنوش��د‪ .‬اما بعد از نوش��یدن اولین‬ ‫جرعه ش��روع کرد به فریاد زدن‪ .‬اعتقاد داش��ت آب سمی‬ ‫است‪ .‬می‌گفت یونانی‌ها و ترک‌ها آب را مسموم کرده‌اند‬ ‫تا ما را بکشند‪.‬‬ ‫باید خودم��ان از خودمان مواظب��ت می‌کردیم‪ .‬چون غیر‬ ‫از خودمان کسی نداش��تیم‪ .‬باید به اندازه کافی استراحت‬ ‫می‌کردیم و برای خوک‌ها تله می‌گذاشتیم تا دوباره به ما‬ ‫حمله نکنند‪ .‬ما اصلن به خطرهای سفر فکر نکرده بودیم‪.‬‬ ‫آدم همیش��ه خودش را از مرگ دور می‌بیند‪ ،‬حتا وقتی آن‬ ‫را در یک قدمی خودش احس��اس می‌کند‪ .‬همیش��ه فکر‬ ‫می‌کنی می‌توانی از دست مرگ فرار کنی‪.‬‬

‫قسمت بیست و سوم‬

‫نزدیکی‌های نیمه‌ش��ب بود که دوباره رفتیم کنار ساحل‪.‬‬ ‫وس��ایلمان را زیر صخره‌ه��ا پنهان کردیم ت��ا قایق‌های‬ ‫گذری آن‌ها را نبینند‪ .‬باید قایق را با تلمبه‌ای که داش��تیم‬ ‫باد می‌کردیم‪ .‬تلمبه‪ ،‬بالونی داش��ت که با پا روی آن فشار‬ ‫می‌دادی و قایق باد می‌ش��د‪ .‬قایق‌مان به رنگ آبی و زرد‬ ‫بود‪ .‬البت��ه خیلی کوچک بود‪ .‬حقیقت این بود که ظرفیت‬ ‫حم��ل پنج نفر را نداش��ت‪ .‬اما ما اصلن ب��ه این موضوع‬ ‫اهمیت نمی‌دادیم‪ .‬مش��غول آماده ک��ردن قایق و تنظیم‬ ‫کردن پاروها بودی��م و حواس‌مان نبود که نوری در حال‬ ‫نزدیک شدن است‪ .‬اولین کسی که متوجه نور شد رحمت‬ ‫‪71‬‬


‫بود‪ .‬فریاد زد‪« :‬نگاه کنید‪».‬‬ ‫همه‪ ،‬سرمان را به س��متی که می‌گفت برگرداندیم‪ .‬توی‬ ‫آب در فاصل��ه‌ای که چندان هم از م��ا دور نبود قایقی در‬ ‫حال عبور بود‪ .‬قایق‪ ،‬چراغ چش��مک‌زنی با نور‌های سبز و‬ ‫قرمز داشت‪ .‬حدس زدیم گارد ساحلی باشد‪ .‬با ترس از هم‬ ‫می‌پرسیدیم آیا آن‌ها ما را دیده‌اند؟ چطور می‌شد فهمید؟‬ ‫فورن باد قایق را خالی کردیم و دویدیم سمت صخره‌ها و‬ ‫خودمان را پنهان کردیم‪.‬‬ ‫ من مطمینم قایق ماهی‌گیری بود‪.‬‬‫ حاال باید چه‌کار کنیم؟‬‫ به‌ترین کار منتظر ماندن است‪.‬‬‫ تا کی؟‬‫ یک ساعت‬‫‌ اگر برگردند چه؟‬‫ به‌تر است تا فردا صبر کنیم‪.‬‬‫ بله‪ ،‬بله‪ .‬تا فردا به‌تر است صبر کنیم‪.‬‬‫ حاال کمی استراحت کنیم‪.‬‬‫ بله‪ ،‬بیایید کمی بخوابیم‪.‬‬‫ اما یک نفر باید نگهبانی بدهد‪.‬‬‫حسین‌علی گفت‪« :‬باید به نوبت نگهبانی بدهیم‪».‬‬ ‫ نیازی به نگهبانی نیست حسین‌علی‪.‬‬‫ اما اگر ما را دیده باشند می‌آیند دنبالمان‬‫ شاید هم کسی ما را ندیده باشد‪.‬‬‫ اگر این‌طور است پس چرا همین االن نمی‌رویم؟‬‫ االن نمی‌توانیم برویم حس��ین‌علی‪ .‬اگر آن‌ها دنبال ما‬‫باش��ند متوجه می‌شوند‪ .‬نمی‌ش��ود بدون سروصدا قایق را‬ ‫توی س��احل پارک کرد‪ .‬اگر دوست داری می‌توانی اولین‬ ‫شیفت نگهبانی را خودت بدهی‪.‬‬ ‫ چرا من؟‬‫ چون خودت پیشنهاد دادی‪.‬‬‫ چه کسی بعد از من نگهبانی می‌دهد‪.‬‬‫ من را بیدار کن‪.‬‬‫ بسیار خوب‪ .‬پس فعلن شب به خیر‪.‬‬‫ شب به خیر‪.‬‬‫وقتی س��روصدای خو ‌رو‌پف حس��ین‌علی درآمد من هنوز‬ ‫بیدار بودم‪ .‬البته واقعن الزم نبود کس��ی آن شب نگهبانی‬ ‫بدهد‪.‬‬ ‫غروب روز سوم بود که تصمیم گرفتیم این‌بار کمی زودتر‬ ‫راه بیفتی��م‪ .‬چون دفعه قبل آن قایق حوالی نیمه‌ش��ب از‬ ‫آن‌جا گذش��ته بود‪ .‬احتمال می‌دادیم که حدود ساعت ‪۱۰‬‬ ‫ش��ب آن‌ها مشغول اس��تراحت‪ ،‬خوردن شام و یا تماشای‬ ‫تلوزیون باشند‪ .‬دو ساعت از شب که گذشت دوباره رفتیم‬ ‫ساحل و قایق‌مان را باد کردیم و آن را انداختیم توی آب‪.‬‬ ‫همان‌ط��ور که گفتم من توی آن جم��ع از همه بزرگ‌تر‬ ‫بودم و البته تنها کس��ی که کمی شنا کردن بلد بود‪ .‬بقیه‬ ‫نه نتها ش��نا بلد نبودند بلکه خیلی هم از آب می‌ترسیدند‪.‬‬ ‫وقتش ش��د که یکی از ما بپرد توی آب و‌قایق را نگه دارد‬ ‫تا بقیه سوار ش��وند‪ .‬من مثل یک قهرمان پریدم جلو و و‬ ‫ی��ک پایم را گذاش��تم توی آب تا کف دری��ا را پیدا کنم‪.‬‬ ‫نمی‌دانستم دقیقن کف دریا چه شکلی است‪ .‬همان وقت‬ ‫بود که کش��ف کردم توی دریا ه��م صخره دارد‪ .‬داد زدم‪:‬‬ ‫«بچه‌ها این‌جا صخره‌ای اس��ت‪ ».‬آن‌ها گفتند‪« :‬واقعن؟»‬ ‫‪72‬‬

‫در حال گفتن جواب “بله” بودم و داش��تم یک قدم دیگر‬ ‫به س��مت جلو برمی‌داشتم که ناگهان لیز خوردم و افتادم‬ ‫توی آب‪.‬‬ ‫فوری دس��ت و پ��ا زدم و خودم را از غرق ش��دن نجات‬ ‫دادم‪ .‬کناره قایق را گرفتم و آن را نگه داش��تم تا بقیه هم‬ ‫س��وار شوند‪ .‬حس��ین‌علی گفت‪« :‬عجله کنید‪ .‬االن است‬ ‫که کروکودیل‌ها پاهایمان را بخورند‪ ».‬لیاقت ضربه‌ای زد‬ ‫توی سر او و گفت‪« :‬ش��اید این‌جا نهنگ پیدا شود‪ .‬اما از‬ ‫کروکودیل خبری نیست‪».‬‬ ‫وقتی همه س��وار شدند با کمک س��لطان و رحمت پریدم‬ ‫توی قایق‪ .‬پاروها را برداش��تیم و شروع کردیم به کوبیدن‬ ‫روی س��طح آب‪ .‬آن‌قدر محکم پارو زدیم که حتا یکی از‬ ‫پاروهامان شکست‪ .‬اما نتیجه چندان مطلوب نبود‪ .‬مشکل‬ ‫این بود که همه ما به یک سمت پارو می‌زدیم‪ .‬وقتی همه‬ ‫به س��مت راس��ت پارو می‌زدیم قایق می‌رفت به راست و‬ ‫وقتی به چپ می‌زدیم قایق به سمت چپ متمایل می‌شد‪.‬‬ ‫به همین خاطر دوباره پرت شدیم سمت صخره‌ها‪.‬‬ ‫درس��ت نمی‌دانم قایق از چه موادی س��اخته ش��ده بود‪.‬‬ ‫ول��ی فکر می‌کنم از دو الیه ض��د آب بود‪ .‬چون با این‌که‬ ‫بخش بیرونیش س��وراخ ش��ده بود اما باز هم غرق نش��د‪.‬‬ ‫بای��د آن را تعمیر می‌کردیم‪ .‬با زحمت زیاد قایق را دوباره‬ ‫برگرداندیم به ساحل‪ .‬خوش‌بختانه با خودمان نوار چسب‬ ‫داشتیم و سوراخ ایجاد شده را با آن پر کردیم‪ .‬اما مطمئن‬ ‫نبودیم س��وراخ کاملن پر شده باش��د‪ .‬به همین دلیل قرار‬ ‫شد حس��ین‌علی که کوچک‌ترین عضو گروه بود به جای‬ ‫پارو زدن دستش را محکم بگیرد روی سوراخ تا آب از آن‬ ‫نشت نکند‪.‬‬ ‫من و رحمت نشس��تیم س��مت چپ‪ .‬لیاقت و سلطان هم‬ ‫س��مت راس��ت‪ .‬با فرمان من هر چهار نفر با هم ش��روع‬ ‫کردی��م به پ��ارو زدن‪ .‬باالخره موفق ش��دیم قایق را راه‬ ‫بیندازیم‪ .‬نیمه‌های ش��ب بود که دریا ناآرم شد‪ .‬ما داشتیم‬ ‫سخت پارو می‌زدیم اما مثل قایقران‌های حرفه‌ای نبودیم‬ ‫ک��ه به هم ان��رژی می‌دهند‪ .‬یا مثل آن‌های��ی که جلو یا‬ ‫عق��ب قایق‌ها نشس��ته و فریاد می‌زنند‪« :‬یک‪ ،‬دو‪ ،‬س��ه‪.‬‬ ‫یک‪ ،‬دو‪ ،‬س��ه‪ ».‬چون پاروزنان باید هم‌زمان و متحد پارو‬ ‫بزنند‪ .‬اما این کار برای ما ممکن نبود‪ .‬چون نمی‌خواستیم‬ ‫س��روصدایی ایجاد کنیم‪ .‬حتا می‌ترس��یدیم عطسه کنیم‪.‬‬ ‫می‌ترس��یدیم رادار گارد س��احلی صدای عطسه‌مان را از‬ ‫توی موج‌های دریا جذب کند‪.‬‬ ‫ما به ان��دازه دندان یک نهنگ هم نمی‌ش��ویم‪ .‬مطمئنم‬ ‫نهنگ‌ه��ا م��ا را می‌خورند‪ .‬تازه اگر ه��م نهنگ ما نخورد‬ ‫حتم��ن کروکودیل‌ه��ا م��ا را می‌خورن��د‪ .‬با این‌که ش��ما‬ ‫می‌گویی��د این دریا کروکودیل ندارد اما من باور نمی‌کنم‪.‬‬ ‫ما باید برگردیم‬ ‫همه نیمه‌لخت بودیم‪ .‬چون لباس‌هامان را گذاشته بودیم‬ ‫توی یک پالس��تیک و از آن برای بس��تن س��وراخ قایق‬ ‫اس��تفاده کرده بودیم‪ .‬قاچاق‌چی گفت��ه بود اگر خوب پارو‬ ‫بزنیم بعد از حدود دو ساعت به ساحل یونان می‌رسیم‪ .‬دریا‬ ‫طوفانی شده بود و آب آرام آرام داشت می‌آمد توی قایق‪.‬‬ ‫یک بطری آب برداشتم و با دندانم آن را از وسط بریدم و‬ ‫به شکل یک ظرف درآوردم‪ .‬از حسین‌علی خواستم سوراخ‬ ‫را ول کند و با آن ظرف آب قایق را خالی کند‪.‬‬

‫داشتم ظرف را می‌دادم به حسین‌علی که ناگهان یک موج‬ ‫بلند آن‌را پرتاب کرد توی آب‪ .‬انگار حرف من را شنیده بود‬ ‫و با آن مخالف بود‪ .‬مجبور ش��دم یک ظرف دیگر درست‬ ‫کنم‪ .‬این‌بار دست حسین‌علی را گرفتم و بطری را محکم‬ ‫فش��ار دادم توی دستانش تا موج آن را نبرد‪ .‬دوباره گفتم‪:‬‬ ‫«با این ظرف‪ ،‬آب قایق را خالی کن‪».‬‬ ‫هنوز داش��تیم پارو می‌زدیم‪ .‬اما احس��اس می‌کردیم دیگر‬ ‫حرک��ت نمی‌کنیم‪ .‬بدت��ر از آن این‌که به نظر می‌رس��ید‬ ‫داریم برمی‌گردیم س��مت عقب‪ .‬چند تا الستیک داشتیم‬ ‫ک��ه ق��رار بود در مواق��ع خطر ما را از غرق ش��دن نجات‬ ‫دهن��د‪ .‬آن‌ه��ا را با طناب محکم بس��ته بودی��م به قایق‪.‬‬ ‫می‌ترسیدیم موقع پارو زدن برایمان ایجاد مزاحمت کنند‪.‬‬ ‫متاسفانه باد ش��دید الستیک‌ها را کشید سمت بالونی که‬ ‫موقع چرخیدن قایق جهت را نش��ان می‌داد و آن را از کار‬ ‫انداخت‪ .‬حاال نمی‌دانس��تیم در ک��دام جهت پارو می‌زنیم‪.‬‬ ‫دیگر نمی‌دانس��تیم کدام سمت ترکیه است و کدام سمت‬ ‫یونان‪ .‬حسین‌علی هنوز داشت قایق را از آب خالی می‌کرد‪.‬‬ ‫اما قایق هر لحظه پر و پرتر می‌شد‪ .‬او ناگهان دست از کار‬ ‫کش��ید و گفت‪« :‬من می‌دانم چرا ما به یونان نمی‌رس��یم‪.‬‬ ‫چون از ترکیه به س��مت یونان دریا به س��مت باال شیب‬ ‫دارد‪».‬‬ ‫نقطه‌ای که نش��ان کرده بودیم خانه روشنی بود در سمت‬ ‫س��احل یونان‪ .‬اما بعد از مدتی دیگر از نور آن خانه خبری‬ ‫نبود‪ .‬موج‌ها آن‌قدر بزرگ بودند که دیگر نمی‌ش��د چیزی‬ ‫دید‪ .‬همین موقع بود که حس��ین‌علی فریاد کشید‪« :‬ما به‬ ‫اندازه دندان یک نهنگ هم نمی‌شویم‪ .‬مطمئنم نهنگ‌ها‬ ‫م��ا را می‌خورن��د‪ .‬تازه اگ��ر هم نهنگ ما نخ��ورد حتمن‬ ‫کروکودیل‌ه��ا م��ا را می‌خورند‪ .‬با این‌که ش��ما می‌گویید‬ ‫این دری��ا کروکودیل ندارد اما من ب��اور نمی‌کنم‪ .‬ما باید‬ ‫برگردیم‪».‬‬ ‫گفت��م‪« :‬من تصمی��م ندارم برگ��ردم‪ .‬ما نزدی��ک یونان‬ ‫هستیم‪ .‬اگر هم نزدیک نباشیم حداقل در میانه راه ترکیه‬ ‫و یونان هس��تیم‪ .‬پس فرقی ندارد بخواهی��م برگردیم یا‬ ‫برویم جل��و‪ .‬من ترجیح می‌دهم ت��وی همین دریا بمیرم‬ ‫تا این‌که بخواهم دوباره هم ‪‎‬ه‌چیز را از اول شروع کنم‪».‬‬

‫قسمت بیست و چهارم‬

‫همان‌جا وس��ط دریا ش��روع کردیم به چان��ه زدن‪ .‬من و‬ ‫رحمت می‌گفتیم باید برویم یونان‪ ،‬س��لطان و لیاقت هم‬ ‫می‌گفتند برگردیم سمت ترکیه‪ .‬حسین‌علی هم آن وسط‬ ‫همان‌طور که داشت آب قایق را خالی می‌کرد فریاد می‌زد‬ ‫و می‌گفت‪« :‬کوه دارد روی سرمان خراب می‌شود‪».‬‬ ‫منظورش موج‌های بلند دریا بود‪ .‬آن‌قدر بزرگ و سهم‌گین‬ ‫بودن��د که هر لحظه ممکن بود ما را در خود فرو ببرند‪ .‬اما‬ ‫ب��ر خالف تصور چنین اتفاقی نمی‌افتاد‪ .‬ما س��وار بر موج‬ ‫می‌رفتیم باال و با همان موج می‌آمدیم پایین‪ .‬درست مثل‬ ‫موج‌های پارک آبی که آدم از س��وار ش��دن بر آن‌ها لذت‬ ‫می‌برد‪ .‬البته آن‌جا از لذت خبری نبود‪ .‬من و رحمت داشتیم‬ ‫به س��متی که فکر می‌کردیم یونان اس��ت پارو می‌زدیم‪.‬‬ ‫س��لطان و لیاق��ت هم به س��متی پارو می‌زدن��د که فکر‬ ‫می‌کردند به س��احل ترکیه منتهی می‌شود‪ .‬کم‌کم بحث‪،‬‬


‫به درگیری فیزیکی تبدیل شد‪ .‬هم‌دیگر را هل می‌دادیم و‬ ‫سعی می‌کردیم مانع پارو زدن طرف مقابل شویم‪ .‬قایقمان‬ ‫توی آن دریای بزرگ به اندازه یک نقطه بود‪ .‬حسین‌علی‬ ‫فریاد زد‪« :‬معلوم اس��ت چه مرگتان ش��ده؟ من دارم کارم‬ ‫را انجام می‌دهم و قای��ق را از آب خالی می‌کنم‪ .‬آن‌وقت‬ ‫ش��ما به جای پارو زدن به جان هم افتاده‌اید؟ زود باش��ید‬ ‫پارو بزنید‪ ».‬هم��ان موقع بود که ناگهان یک قایق ظاهر‬ ‫شد‪ .‬قایق که نه‪ ،‬یک کشتی بود‪ .‬یک کشتی خیلی بزرگ‪.‬‬ ‫یک کش��تی تفریحی یا چیزی شبیه به آن بود‪ .‬داشتم به‬ ‫حسین‌علی نگاه می‌کردم که کشتی از پشت او ظاهر شد‪.‬‬ ‫خیلی به ما نزدیک بود‪.‬‬ ‫ عنایت‪ ،‬کشتی چقدر به شما نزدیک بود؟‬‫ این مغازه گل‌فروش��ی را از پنجره نگاه کن‪ .‬فاصله‌اش‬‫همین‌قدر بود‪.‬‬ ‫ این‌قدر نزدیک؟‬‫ بله‪ .‬دقیقن همین‌قدر‪.‬‬‫موج‌های��ی ایجاد ش��د که ب��ا موج‌های معمول��ی تفاوت‬ ‫داشتند‪ .‬امواج با هم قاطی می‌شدند و باعث می‌شدند قایق‬ ‫حرکت‌های عجیب و غریبی داش��ته باشد‪ .‬مثل اسبی که‬ ‫زنبور نیشش زده باش��د‪ .‬برای یک لحظه‪ ،‬لیاقت تعادلش‬ ‫را از دس��ت داد‪ .‬احس��اس کردم انگشتانش کشیده شد به‬ ‫شانه‌ام‪ .‬قایق ناگهان او را پرتاب کرد توی دریا‪ .‬تنها کاری‬ ‫ک��ه از ما برآمد این بود که ب��ا تمام توان به موج‌های آب‬ ‫خیره ش��ویم تا او را پیدا کنی��م‪ .‬با صدای بلند فریاد زدیم‪.‬‬ ‫اما لیاقت ناپدید ش��ده بود‪ .‬وقتی امواج حاصل از کش��تی‬ ‫فروک��ش کرد‪ ،‬دوباره ش��روع کردیم به پارو زدن و اس��م‬ ‫لیاقت را فریاد زدیم‪ .‬اطراف‌مان را خوب بررس��ی کردیم‪.‬‬ ‫اگرچه می‌ش��د حدس زد که از آن نقطه خیلی دور ش��ده‬ ‫باش��یم‪ .‬هیچ خبری نبود‪ .‬لیاقت توی تاریکی محو ش��ده‬ ‫بود‪ .‬درست نمی‌دانم در آن لحظه چه حسی داشتیم‪ .‬شاید‬ ‫خستگی شدید‪ .‬شاید ناامیدی‪ ،‬شاید هم احساس حقارت و‬ ‫ناتوانی‪ .‬همه این‌ها باعث شدند که به خواب رفتیم‪.‬‬ ‫چش��م‌هامان را که باز کردیم‪ ،‬همه‌جاآرام ش��ده بود‪ .‬دریا‬ ‫تاریک بود‪ .‬تقریبن سیاه‪ .‬صورت‌مان را شستیم و نمک‌ها‬ ‫را از روی آن پاک کردیم‪ .‬به افق که نگاه کردیم ساحل را‬ ‫دیدیم‪ .‬باریکه‌ای از زمین هم‌راه با ساحل و یک تپه‪ .‬خیلی‬ ‫نزدیک بود‪ .‬فورن ش��روع کردیم پارو زدن‪ .‬نمی‌دانس��تیم‬ ‫آن‌جایی که می‌بینیم ترکیه است یا یونان‪ .‬فقط به سمتش‬ ‫پارو می‌زدیم‪.‬‬ ‫بعد از م��دت طوالنی که روی زانوهامان نشس��ته بودیم‬ ‫پاهامان بی‌حس ش��ده بود‪ .‬بریدگی‌ه��ای کوچک زیادی‬ ‫روی دست‌هامان ایجاد شده بود‪ .‬درست نمی‌دانستیم کی‬ ‫و چگونه ایجاد ش��ده اما هروقت نمک واردش��ان می‌شد‬ ‫به ش��دت می‌سوخت‪ .‬وقتی به نزدیک ساحل رسیدیم هوا‬ ‫کمی روشن شده بود‪ .‬همان موقع بود که سلطان چشمش‬ ‫ب��ه پرچم روی تپه افتاد‪ .‬به آرامی با انگش��ت اش��اره تپه‬ ‫را نش��ان داد و گف��ت‪« :‬پرچم» پرچم ت��وی باد می‌لرزید‬ ‫‪ .‬خطوطی موازی به رنگ آبی و س��فید داشت‪ .‬آن پرچم‪،‬‬ ‫پرچم یونان بود‪.‬‬ ‫از قایق پیاده ش��دیم و آن را کش��اندیم توی ساحل کنار‬ ‫صخره‌ها‪ .‬باد قایق را خالی کردیم‪ .‬آن را جمع کردیم و زیر‬ ‫صخره‌ای پنهانش کردیم و رویش را با ماس��ه پوشاندیم‪.‬‬

‫بع��د از آن نگاهی به هم کردیم‪ .‬ما فقط لباس زیر تنمان‬ ‫ب��ود‪ .‬هم��ه لباس‌هامان را از دس��ت داده بودی��م‪ .‬چه‌کار‬ ‫می‌توانستیم بکنیم؟ گفتم‪:‬‬ ‫ همین‌جا بمانید‪.‬‬‫ تو کجا می‌روی؟‬‫ توی روستا‪.‬‬‫ کدام روستا؟ ما که این‌جا را بلد نیستیم‪.‬‬‫ سمت ساحل‪.‬‬‫ سمت ساحل؟ خسته نباشی‬‫ اجازه بده حرفم تمام شود‪ .‬به ما گفتند برویم «میتیلن»‪.‬‬‫درست است؟‬ ‫ مگر تو میدانی میتیلن از کدام طرف است؟‬‫ نه‪ ،‬اما حتمن یک روستایی باید این دور و بر باشد‪ .‬چند‬‫تا خانه‪ .‬چند ت��ا مغازه‪ .‬من می‌روم کمی غذا گیر بیاورم و‬ ‫اگر بشود چند تا لباس‪ .‬شما همین‌جا بمانید‪ .‬این‌جا خبری‬ ‫از س��گ و این‌جور چیزها نیس��ت‪ .‬فق��ط مواظب خودتان‬ ‫باشید‪.‬‬ ‫حسین‌علی گفت‪:‬‬ ‫ من هم می‌خواهم با تو بیایم‪.‬‬‫ نمی‌شود‪.‬‬‫ چرا؟‬‫ مث��ل این‌که برایت توضی��ح دادم‪ .‬رحمت گفت‪« :‬چون‬‫وقت��ی تنها باش��ی راحت‌ت��ر می‌توانی خ��ودت را پنهان‬ ‫کنی‪ ».‬حسین‌علی نگاه مشکوکی به من انداخت و گفت‪:‬‬ ‫«مطمئنی برمی‌گ��ردی؟» گفتم‪« :‬مطمئن باش در اولین‬ ‫فرص��ت برمی‌گردم‪« ».‬تو که م��ا را تنها ول نمی‌کنی؟»‬ ‫بدون این‌که جوابش را بدهم راه افتادم سمت باالی تپه‪.‬‬ ‫م��دت طوالنی بدون آن‌که بدانم کجا م��ی‌روم راه رفتم‪.‬‬ ‫وقتی ندانی کجا می‌روی احتمال گم ش��دنت زیاد اس��ت‪.‬‬ ‫ناگهان از پش��ت درخت��ان چند خانه پدیدار ش��د‪ .‬در بین‬ ‫خانه‌ها یک س��وپرمارکت هم بود‪ .‬گروهی از توریس��ت‌ها‬ ‫هم آن‌جا بودند‪ .‬چند تا خانواده بودند که بزرگ‌ترهاش��ان‬ ‫داش��تند آن اطراف قدم می‌زدند‪ .‬یک بستنی فروشی هم‬ ‫بود که چند نفر جلویش صف بس��ته بودند‪ .‬یک گاراژ هم‬ ‫بود که تویش ماشین‌ها و قایق‌های اجاره‌ای پارک بودند‪.‬‬ ‫به عالوه یک میدان کوچک‪ ،‬چند تا نیمکت و یک زمین‬ ‫بازی کوچک‪ .‬از بس��اط بس��تنی فروش صدای موسیقی‬ ‫بلندی به گوش می‌رسید‪.‬‬ ‫س��وپرمارکت برای من مثل بهش��ت بود‪ .‬ک��اری که باید‬ ‫می‌ک��ردم این بود که واردش ش��وم و مقداری غذا بردارم‬ ‫که کار سختی به نظر نمی‌رسید‪ .‬چند تا میوه و اگر می‌شد‬ ‫چند تا حوله‪ .‬دیدن چند تا نوجوان که با حوله ش��نا اطراف‬ ‫یک منطقه س��احلی می‌پلکند چندان عجیب نیس��ت‪ .‬اما‬ ‫چن��د تا نوجوان که فقط لباس زیر تنش��ان باش��د قطعن‬ ‫موضوع دور از ذهنی است‪ .‬ماشین پلیسی از کنارم رد شد‪.‬‬ ‫خودم را پش��ت باغچه پنهان کردم‪ .‬چند دقیقه آن اطراف‬ ‫را برانداز کردم تا مطمئن شوم بدون جلب توجه می‌توانم‬ ‫وارد س��وپرمارکت ش��وم‪ .‬به این نتیجه رس��یدم که تنها‬ ‫راه ورود همان درب جلوی مغازه اس��ت‪ .‬اما من همیش��ه‬ ‫می‌توانس��تم از درب عقب هم راهی برای خودم پیدا کنم‪.‬‬ ‫مثل مارمولک از دیوار پشت سوپرمارکت باال رفتم‪ .‬چند تا‬ ‫خراش بد روی ش��کمم ایجاد شد‪ .‬بعد هم مجبور شدم از‬

‫فنس فلزی بروم باال‪ .‬مثل بز س��رم را انداختم تو و رفتم‬ ‫داخل سوپرمارکت‪ .‬شانس خوبم این بود که شاگرد مغازه‬ ‫داش��ت جعبه‌های اجناس را خالی می‌کرد و سرش شلوغ‬ ‫ب��ود‪ .‬تازه رفته بودم به بخ��ش مربوط به لوازم خانگی که‬ ‫ناگهان صدایی ش��نیدم و متوجه شدم چند نفر دارند با هم‬ ‫صحبت می‌کنند‪ .‬صدا از پشت ردیف اجناس می‌آمد‪ .‬سرم‬ ‫را به سمت صدا چرخاندم‪ .‬رحمت‪ ،‬حسین‌علی و سلطان در‬ ‫حال قدم زدن توی راه‌رو بودند و ش��اگرد مغازه موطالیی‬ ‫را می‌پاییدند‪.‬‬ ‫آن‌ها ب��ه حرفم گوش ن��داده بودند‪ .‬نمی‌دانس��تم چطور‬ ‫توانس��ته‌اند زودتر از من خودشان را برسانند آن‌جا‪ .‬آرام به‬ ‫آن‌ها عالمت دادم که طبیعی رفتار کنند تا کس��ی متوجه‬ ‫نشود ما هم‌دیگر را می‌شناسیم‪ .‬هرکدام از ما چیزی برای‬ ‫خوردن برداش��تیم‪ .‬البته آن‌جا از لباس خبری نبود‪ .‬مردم‬ ‫ت��وی مغازه با تعجب و چش��م‌های از حدقه درآمده به ما‬ ‫نگاه می‌کردند‪ .‬بای��د زود از آن‌جا می‌آمدیم بیرون‪ .‬وقتی‬ ‫خواستیم بزنیم بیرون متوجه شدیم درب عقب مغازه قفل‬ ‫اس��ت‪ .‬فقط می‌ماند همان درب جلو‪ .‬اما برای آن‌که از آن‬ ‫در خارج ش��ویم مجبور بودیم مس��افت نسبتن طوالنی را‬ ‫طی کنیم‪ .‬باید از راه‌رو میوه و س��بزی‌جات می‌گذش��تیم‪.‬‬ ‫بعد هم راه‌رو توالت و چند تا راه‌رو دیگر که درس��ت یادم‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫ص��دای فریاد مردی به گوش��م رس��ید‪ .‬اگ��ر صدایی که‬ ‫می‌ش��نیدم صدای صاحب مغازه ب��ود و اگر صاحب مغازه‬ ‫داشت به زبان یونانی به ما فحش می‌داد و اگر االن تلفن‬ ‫را بر می‌داش��ت و به پلیس زنگ م��ی‌زد چه؟ آه خدا؟ اگر‬ ‫همه این بدشانس��ی‌ها یک‌جا منتظرم��ان بود چه‌کار باید‬ ‫می‌کردیم؟‬

‫قسمت بیست و پنجم‬

‫همه‌چی��ز ج��ور دیگری پیش رف��ت‪ .‬به راحت��ی و بدون‬ ‫این‌که مش��کلی پیش بیاید از درب شیشه‌ای جلوی مغازه‬ ‫خارج ش��دیم‪ .‬اما هنوز چند ثانیه نگذش��ته ب��ود و تازه پا‬ ‫به پی��اده‌روی جلوی س��وپرمارکت گذاش��ته بودیم که با‬ ‫سروصدای بچه‌های بستنی به دست مواجه شدیم‪ .‬مردان‬ ‫و زنان توی پیاده‌رو فریاد کشیدند‪ .‬به نظر نمی‌رسید چند تا‬ ‫پسر نوجوان که فقط لباس زیر تنشان بود این‌قدر ترسناک‬ ‫باشند‪ .‬همان لحظه بود که متوجه ماشین پلیسی شدم که‬ ‫درس��ت مثل فیلم‌ها ناگهان جلوی پایمان ظاهر شد و سه‬ ‫پلیس عظیم‌الجثه از آن پیاده شدند‪ .‬تا آمدم به خودم بیایم‬ ‫دیدم توی ماش��ین پلیس نشسته‌ام و حسین‌علی هم بغل‬ ‫دستم نشسته‪ .‬فقط ما دو نفر‪ .‬ظاهرن دو هم‌راه دیگرمان‬ ‫توانسته بودند به موقع از معرکه فرار کنند‪.‬‬ ‫ پاکستانی هستی؟‬‫ نه!‬‫ افغانی؟‬‫ نه!‬‫ م��ن خ��ودم می‌دانم ش��ما افغانی هس��تید‪ .‬موش‌های‬‫کوچولو‪ .‬من شما را از روی بوی بدنتان می‌شناسم‪.‬‬ ‫ما را بردند به ایس��ت‌گاه پلیس‪ .‬ت��وی یک اتاق کوچک‬ ‫زندانیمان کردند‪ .‬صدای قدم‌های توی راه‌رو را می‌شنیدیم‬ ‫‪73‬‬


‫و حرف‌هایی که نمی‌فهمیدیم معنایش چیست‪ .‬یادم می‌آید‬ ‫از یک موضوع خیلی هراس داشتم‪ .‬خیلی بیش‌تر از کتک‬ ‫خوردن و حتا به زندان افتادن و آن یک چیز انگشت‌نگاری‬ ‫ب��ود‪ .‬در مورد انگش��ت‌نگاری از دو تا از پس��رهای توی‬ ‫کارخانه س��نگ‌بری در ایران چیزهای زیادی شنیده بودم‪.‬‬ ‫از آن‌ها ش��نیده بودم در یونان به محض دس��ت‌گیر شدن‬ ‫انگشت‌نگاری می‌شوی و اگر غیرقانونی باشی کارت گره‬ ‫می‌خورد و دیگر هیچ‌وق��ت نمی‌توانی برای پناهندگی در‬ ‫اروپا اقدام کنی‪.‬‬ ‫به همی��ن خاطر تصمیم گرفتیم جنجالی درس��ت کنیم‬ ‫ت��ا بتوانیم قبل از انگش��ت‌نگاری از آن‌جا ف��رار کنیم‪ .‬اما‬ ‫ب��رای آن‌ک��ه بتوانی��م از آن‌جا بی��رون بروی��م الزم بود‬ ‫حرف��ه‌ای عمل کنی��م‪ .‬اول از همه ش��لوغ‌بازی درآوردیم‬ ‫که معده‌مان درد گرفته و خیلی گرس��نه هستیم‪ .‬نگهبان‬ ‫کمی بیسکویت خشک برایمان آورد‪ .‬بعدش مجبور شدیم‬ ‫برویم دستش��ویی‪ .‬بعد از دستش��ویی هم شروع کردیم به‬ ‫داد و فریاد و گریه و زاری تا ش��ب ش��د‪ .‬معمولن صبر و‬ ‫حوصله پلیس‌های کش��یک شب کم‌تر است و اگر اوضاع‬ ‫خ��وب پیش نرود آن‌قدر ت��و را کتک می‌زنند تا خون باال‬ ‫بیاوری‪ .‬اما اگر شرایط به نفعت باشد اجازه می‌دهند بروی‬ ‫پی کارت‪.‬‬ ‫به هر حال ما ریس��ک کردیم اما اوضاع خوب پیش رفت‪.‬‬ ‫نزدیکی‌ه��ای صبح بود اما هوا هن��وز تاریک بود‪ .‬دو نفر‬ ‫پلیس��ی که کش��یک ش��ب بودند از فریاد و ناله ما خسته‬ ‫ش��دند و در ات��اق را باز کردند‪ .‬گوش‌هام��ان را گرفتند و‬ ‫پرتابم��ان کردند بیرون و با فریاد به ما گفتند گم ش��وید‬ ‫و بروید همان‌جایی که بودید‪ .‬تمام صبح دنبال س��لطان و‬ ‫رحمت گش��تیم‪ .‬آخرش آن‌ها را بیرون شهر حوالی ساحل‬ ‫پیدا کردیم‪ .‬اما من فرصت زیادی برای خوشحالی نداشتم‪.‬‬ ‫دمای بدنم به ش��دت افت کرده بود‪ .‬امی��دوار بودم آن‌ها‬ ‫چند تکه لباس‪ ،‬شلوار یا پیراهنی برای پوشیدن پیدا کرده‬ ‫باشند‪ .‬اما از لباس خبری نبود‪ .‬هر چهار نفرمان هنوز شبیه‬ ‫ولگرده��ا بودیم‪ .‬به نظرم این ضرب‌المثل غلط اس��ت که‬ ‫انس��ان نمی‌تواند کتاب را از روی جل��دش قضاوت کند‪.‬‬ ‫چ��ون همه این کار را می‌کنند‪ .‬وقتی که توی ایس��ت‌گاه‬ ‫پلیس ب��ودم یک کار مثبت انجام داده بودم و آن این بود‬ ‫که با دقت به نقش��ه جزیره که روی دیوار بود نگاه کرده‬ ‫بودم‪ .‬جایی که ما بودیم با رنگ قرمز عالمت‌گذاری شده‬ ‫ب��ود و «میتیلن» هم با رنگ آبی مش��خص بود‪ .‬میتیلن‬ ‫جایی بود که می‌توانس��تیم یک قای��ق برای رفتن به آتن‬ ‫اجاره کنیم‪ .‬به نظر می‌رس��ید با پای پیاده حدود یک روز‬ ‫تا آن‌جا راه باش��د‪ .‬ولی باید از داخل مزرعه‌ها و جاده‌های‬ ‫فرعی رد می‌شدیم و پاهامان خیلی درد می‌کرد‪.‬‬ ‫در هر حال به راه افتادیم‪ .‬آفتاب آن‌قدر داغ بود که می‌شد‬ ‫زی��رش نان پخت‪ .‬س��لطان مدام غر م��ی‌زد و به محض‬ ‫این‌که ماش��ینی را توی جاده می‌دید برایش دس��ت بلند‬ ‫می‌کرد تا ما را س��وار کند‪ .‬به او اعتراض کردم و خواستم‬ ‫ب��ه کارش ادامه ندهد‪ .‬چون ممکن بود راننده‌ها دوباره به‬ ‫پلیس زنگ بزنند و آن‌ها را بفرستند سراغ ما‪ .‬فکر می‌کنم‬ ‫دیگر نایی برای حس��ین‌علی نمانده بود‪ .‬چون اگر نفسی‬ ‫داشت مثل همیش��ه غر می‌زد و شکایت می‌کرد‪ .‬رحمت‬ ‫گفت‪« :‬خواهش می‌کنم همین‌جا بایس��تیم تا کسی بیاید‬ ‫‪74‬‬

‫و س��وارمان کند‪ ».‬گفتم‪« :‬اگ��ر بخواهی به این کار ادامه‬ ‫بدهی این پلیس اس��ت که خواهد آمد و سوارمان خواهد‬ ‫کرد‪».‬‬ ‫واقعن دوس��ت نداشتم پرنده نحس باش��م ‪ .‬عالقه قلبیم‬ ‫این بود که س��فرمان را با ه��م ادامه دهیم‪ .‬اما آن‌ها مدام‬ ‫توقف می‌کردند و دنبال یک ماش��ین بودند تا سوارش��ان‬ ‫کند‪ .‬ب��ه همین دلیل از آن‌ها جدا ش��دم و جلوتر از گروه‬ ‫به راه افتادم‪.‬‬ ‫هم��ان نزدیکی پم��پ بنزینی بود که کن��ارش یک تلفن‬ ‫عموم��ی کهنه بود‪ .‬رفت��م داخل کابین‪ ،‬گوش��ی تلفن را‬ ‫برداش��تم و وانمود کردم دارم با کس��ی حرف می‌زنم‪ .‬اما‬ ‫تمام حواس��م به دوس��تانم بود که ببینم چه عکس‌العملی‬ ‫نشان می‌دهند‪ .‬ناگهان ماشین پلیسی با چراغ‌های روشن‬ ‫اما بدون سر و صدا از راه رسید‪ .‬یک لحظه فکر کردم باید‬ ‫بدوم بیرون و فریاد بزنم و به دوستانم خبر بدهم‪ .‬اما دیگر‬ ‫دیر شده بود‪ .‬فقط توانستم داخل کابین تلفن قایم شوم و‬ ‫شاهد دست‌گیری و کتک خوردن دوستانم باشم‪ .‬کاری از‬ ‫دس��تم برنمی‌آمد‪ .‬فقط دعا می‌کردم در آن شرایط کسی‬ ‫نخواهد از آن تلفن استفاده کند‪.‬‬ ‫به محض این‌که دیگر صدای ماش��ین پلیس را نشنیدم از‬ ‫کابین آمدم بیرون تا مطمئن ش��وم که کاملن دور ش��ده‪.‬‬ ‫بعدش به راه خودم در مسیر جاده ادامه دادم‪ .‬بدون آن‌که‬ ‫بدانم به کجا می‌روم ش��روع می‌کردم به دویدن و دویدن‬ ‫تا این‌که نفسم به شماره می‌افتاد و پخش زمین می‌شدم‪.‬‬ ‫نفسم که می‌آمد سرجا دوباره پا می‌شدم و می‌دویدم ‪ .‬بعد‬ ‫از نیم‌س��اعت به حیاط بزرگی رسیدم‪ .‬حیاط یک خانه بود‬ ‫که با دیواری کوتاه حصار شده بود و یک درخت بزرگ آن‬ ‫وس��ط خودنمایی می‌کرد‪ .‬کسی آن دور و بر نبود‪ .‬از دیوار‬ ‫رفتم باال‪ .‬یک سگ داخل حیاط بود اما با طناب بسته شده‬ ‫بود‪ .‬من را که دید ش��روع کرد به پارس کردن و من هم‬ ‫خودم را زیر شاخ و برگ آویزان درخت قایم کردم‪ .‬آن‌قدر‬ ‫خسته بودم که همان‌جا خوابم برد‪.‬‬ ‫ می‌توانم درک کنم چقدر خسته بودی عنایت‪.‬‬‫ مس��اله فقط خس��تگی زیاد من نبود فابیو‪ .‬این بود که‬‫آن‌جا به من آرامش می‌داد‪ .‬می‌دانی چه می‌گویم؟ درست‬ ‫نمی‌توانم توضیح بدهم‪ .‬اما وقتی که وارد آن حیاط ش��دم‬ ‫احساس آرامش داشتم‪.‬‬ ‫بعد از مدتی خانم مسنی که آن‌جا زندگی می‌کرد از خانه‬ ‫خارج ش��د‪ .‬آمد طرفم و به آرام��ی من را بیدار کرد‪ .‬فورن‬ ‫بلند شدم و پا گذاشتم به فرار‪ .‬اما او به من عالمت داد که‬ ‫بروم داخل خانه‪ .‬به من مقداری غذای خوب و سبزی‌جات‬ ‫و چیزه��ای دیگ��ر برای خوردن داد‪ .‬بعد هم مرا فرس��تاد‬ ‫حم��ام تا دوش بگیرم‪ .‬همین‌طور لباس‌های زیبایی داد تا‬ ‫بپوش��م‪ .‬پیراهنی با خطوط راه‌راه آبی‪ ،‬یک ش��لوار جین و‬ ‫ی��ک کفش کتانی س��فید‪ .‬باورکردنی نبود که او این همه‬ ‫لباس توی خانه‌اش داش��ت و تازه هم��ه آن‌ها اندازه من‬ ‫بودند‪ .‬درست نمی‌دانم لباس‌ها مال چه کسی بودند‪ .‬شاید‬ ‫مال نوه‌اش‪.‬‬ ‫آن خانم تمام مدت داش��ت به زبان یونانی و انگلیسی با‬ ‫من حرف م��ی‌زد و البته من چیز زی��ادی از حرف‌هایش‬ ‫نمی‌فهمی��دم‪ .‬هروق��ت می‌دیدم دارد می‌خن��دد فورن به‬ ‫انگلیس��ی می‌گفت��م‪ ».Good, Good« :‬هروقت هم‬

‫صورت��ش جدی می‌ش��د من ه��م قیافه ج��دی به خودم‬ ‫می‌گرفتم‪ .‬س��رم را از سمتی به سمت دیگر تکان می‌دادم‬ ‫و می‌گفتم‪»No, No« :‬‬ ‫غروب ش��ده بود‪ .‬من دوش��م را گرفته بودم و لباس‌های‬ ‫تازه‌ام را پوش��یده بودم‪ .‬خانم مسن من را برد به ایست‌گاه‬ ‫اتوب��وس و برایم بلیطی خرید‪ .‬پنجاه یورو گذاش��ت کف‬ ‫دستم‪ .‬یک اسکناس پنجاه یورویی‪ .‬با من خداحافظی کرد‬ ‫و رفت‪ .‬ب��ا خودم فکر کردم بعضی از آدم‌ها توی این دنیا‬ ‫چقدر عجیب و مهربان هستند؟‬

‫قسمت بیست و ششم‬

‫باالخ��ره ب��ه ط��رز عجیبی رس��یدم به «میتیل��ن»‪ .‬یک‬ ‫ش��هر بزرگ و شلوغ پر از تاکس��ی‪ ،‬توریست و ماشین‪ .‬با‬ ‫کلمات انگلیس��ی که راجع به بندر و کشتی بلد بودم سعی‬ ‫کردم از مردم آدرس ایس��ت‌گاه کشتی‌های مسافربری را‬ ‫بپرس��م‪ .‬مردم مثل همه آدم‌ها جواب س��وال‌های من را‬ ‫با دهانش��ان می‌دادند اما من به جای این‌که به دهانشان‬ ‫نگاه کنم چشمم به دستانشان بود تا از روی حرکت آن‌ها‬ ‫مس��یر درس��ت را پیدا کنم‪ .‬وقتی به بندرگاه رسیدم تعداد‬ ‫زیادی افغانی را دیدم ک��ه روزهای زیادی بود آن اطراف‬ ‫می‌پلکیدند‪ .‬دنبال کس��ی یا راهی بودند تا برایش��ان بلیط‬ ‫کش��تی به مقصد آتن را بخرد‪ .‬هر وقت خودش��ان سعی‬ ‫می‌کردند بلیط بخرند موفق نمی‌شدند‪ .‬چون کاملن واضح‬ ‫بود که آن‌ها مسافران معمولی نیستند و غیر قانونیند‪ .‬این‬ ‫خبر باعث ش��د کمی احس��اس افس��ردگی کنم‪ .‬با خودم‬ ‫گفتم‪« :‬خدا می‌داند چقدر طول می‌کشد تا بتوانم از این‌جا‬ ‫خالص شوم؟»‬ ‫البت��ه من مث��ل بقیه زیاد منتظ��ر نماندم‪ .‬ش��اید دلیلش‬ ‫طرز لباس پوش��یدنم بود‪ .‬من تمیز بودم و لباس مناسبی‬ ‫پوشیده بودم‪ .‬شکمم هم سیر بود‪ .‬وقتی خوب غذا خورده‬ ‫باش��ی روی قیافه‌ات هم تاثیر می‌گذارد‪ .‬رفتم سراغ باجه‬ ‫بلیط‌فروشی و به دختری که پشت باجه نشسته بود گفتم‪:‬‬ ‫«ی��ک بلیت می‌خواهم‪ ».‬دختر جواب داد‪« :‬می‌ش��ود ‪۳۸‬‬ ‫یورو» اول باورم نش��د‪ .‬پرسیدم‪« :‬ببخشید گفتید چقدر؟»‬ ‫و او دوباره تکرار کرد‪ 38« :‬یورو‪ ».‬اس��کناس ‪ ۵۰‬یورویی‬ ‫را ک��ه خان��م یونانی به من داده ب��ود دادم به دختر‪ .‬دختر‬ ‫زیبایی بود با چش��مانی درشت که خیلی هم خوب آرایش‬ ‫کرده بود‪.‬‬ ‫اس��کناس را گرفت و ‪ ۱۲‬یورو به هم‌راه یک بلیط به من‬ ‫برگرداند‪ .‬از او تش��کر کردم و برگش��تم‪ .‬حاال باید صورت‬ ‫پس��رهای افغانی را تص��ور کنید وقتی ک��ه دیدند من با‬ ‫بلیطی در دس��ت برگش��تم‪ .‬همگی جمع ش��دند دورم و‬ ‫از من خواس��تند برایش��ان توضیح بدهم چه‌ک��ار کرده‌ام‪.‬‬ ‫بعضی‌ها باورش��ان نمی‌ش��د که خ��ودم بلی��ط را خریده‬ ‫باش��م‪ .‬فکر می‌کردند من از یکی از توریست‌های واقعی‬ ‫خواس��ته‌ام برایم بلیط بخرد‪ .‬اما واقعیت این نبود‪ .‬مدام از‬ ‫من می‌پرس��یدند؟ «چطور بلیط را خریدی؟» و من جواب‬ ‫می‌دادم‪« :‬خوب معلوم است دیگر‪ .‬از باجه بلیط‌فروشی»‪.‬‬ ‫کشتی مس��افربری خیلی بزرگ بود‪ .‬سعی کردم بروم در‬ ‫باالترین نقطه تا بتوانم دید به‌تری به مناظر داش��ته باشم‬ ‫و با ذره ذره بدنم لذت نشس��تن روی یک صندلی راحت‬


‫را احس��اس کنم‪ .‬به جای آن‌که توی قایق چمباتمه بزنم‬ ‫و یا توی فضای مخفی داخل کامیون قایم ش��وم‪ .‬ناگهان‬ ‫دماغم ش��روع کرد به خون‌ریزی‪ .‬اولین بار در زندگیم بود‬ ‫که خون‌دماغ می‌شدم‪ .‬دویدم سمت دست‌شویی تا صورتم‬ ‫را بش��ویم‪ .‬س��رم را گرفتم زیر ش��یر آب‪ .‬نمی‌دانم چطور‬ ‫توضیح بدهم اما احس��اس می‌کردم این فقط خون نیست‬ ‫که از دماغم جاریس��ت‪ .‬من داشتم تمام شن‌های صحرا‪،‬‬ ‫خاک خیابان‌ها‪ ،‬برف کوه‌ه��ا‪ ،‬نمک دریا‪ ،‬آهک اصفهان‪،‬‬ ‫س��نگ قم و حتا فاضالب قت��ا را یک‌جا با خون از دماغم‬ ‫می‌دادم بیرون‪ .‬وقتی خون‌ریزی تمام ش��د احساس خیلی‬ ‫خوبی داشتم‪ .‬هیچ‌وقت در زندگی حالم این‌قدر خوب نبود‪.‬‬ ‫صورتم را خشک کردم و برگشتم‪.‬‬ ‫س��عی کردم دوباره یکی از همان صندلی‌هایی را که دید‬ ‫خوبی به افق داش��ت پیدا کنم‪ .‬اما همه صندلی‌ها اشغال‬ ‫ش��ده بود‪ .‬ناگهان دختر بچه‌ای که داشت الی نیمکت‌ها‬ ‫بازی می‌کرد دوید س��متم‪ .‬برای این‌که با او برخورد نکنم‬ ‫خودم را کش��یدم کنار و این باعث ش��د پای کسی را لگد‬ ‫کنم‪ .‬برگش��تم تا از او عذرخواهی کنم‪ .‬چشمم افتاد توی‬ ‫چش��مش‪ .‬باورم نمی‌ش��د‪ .‬او جمال بود‪« .‬جمال تویی؟»‬ ‫«عنایت‌اله تویی؟»‬ ‫با جمال در قم توی مس��ابقات فوتبال بین کارخانه‌ها آشنا‬ ‫شده بودم‪ .‬هم‌دیگر را بغل کردیم‪ .‬جمال گفت‪:‬‬ ‫ تو را توی بندرگاه ندیده بودم‪.‬‬‫ من تازه امروز رسیدم این‌جا‪.‬‬‫ اما من هیچ‌وقت تو را توی میتیلن هم ندیدم‪.‬‬‫ من تازه امروز صبح رسیدم میتیلن‪.‬‬‫ امکان ندارد‬‫ قسم می‌خورم‪.‬‬‫ مگر می‌شود؟ چطوری؟‬‫ با یک قایق‪ .‬از «آی‌ولیک» ترکیه آمدم‪.‬‬‫ امکان ندارد‪،‬‬‫ به خدا راست می‌گویم‪.‬‬‫ یعنی ت��و دیروز توی یک قایق بودی و امروز توی این‬‫کشتی؟ تو واقعن خوش‌شانسی‪ .‬حتمن خیلی خوش‌شانس‬ ‫بودی‪.‬‬ ‫نشستیم کنار هم و تمام سفر را مشغول حرف زدن بودیم‪.‬‬ ‫او چه��ار روز در میتیل��ن معطل گرفتن بلیط ش��ده بود و‬ ‫آخ��رش مجبور ش��ده بود ‪ ۸۰‬یورو بدهد به ش��خصی که‬ ‫انگلیس��یش خیلی خوب بود تا برایش یک بلیط بخرد‪ .‬اما‬ ‫بخ��ش بد ماجرا این بود که یک‌بار پلیس او را دس��ت‌گیر‬ ‫کرده بود و انگشت‌نگاری شده بود‪.‬‬ ‫حدود س��اعت ‪ ۹‬صب��ح روز بعد بود که رس��یدیم «آتن»‪.‬‬ ‫بعضی از مس��افران با سرعت رفتند به طبقه پایین کشتی‬ ‫تا سوار ماشین‌هاشان شوند‪ .‬بعضی‌های دیگر هم از دیدن‬ ‫خانواده‌شان که به استقبالشان آمده بودند خوش‌حال بودند‬ ‫و برای آن‌ها دس��ت ت��کان می‌دادن��د‪ .‬گروهی دیگر هم‬ ‫چمدان‌هاش��ان را گذاشتند توی تاکسی‌های مسافربری و‬ ‫راه افتادند س��مت خانه‌هاشان‪ .‬بندر پر بود از آدم‌هایی که‬ ‫هم‌دیگر را در آغوش می‌گرفتند و نوازش می‌کردند‪ .‬کسی‬ ‫منتظر من و جمال نبود‪ .‬ما حتا نمی‌دانس��تیم قرار است به‬ ‫چه سمتی حرکت کنیم‪ .‬اما فقط این موضوع نبود که ما را‬ ‫غمگین می‌کرد‪ .‬مساله دیدن آن همه آدم دور و برمان بود‬

‫که با خیال راحت و آسودگی خاطر می‌رفتند دنبال کارشان‬ ‫و فقط ما دو نفر بودیم که احساس می‌کردیم گم شده‌ایم‪.‬‬ ‫اما به هر حال این شرایط ما بود و نمی‌شد عوضش کرد‪.‬‬ ‫جمال گفت‪« :‬بیا برویم صبحانه‌ای بزنیم‪ .‬برویم یک قهوه‬ ‫بخوری��م‪ ».‬من هنوز ‪ ۱۲‬یورویی را که از خرید بلیط باقی‬ ‫مانده بود با خودم داش��تم و جمال هم چند تا سکه برایش‬ ‫مانده بود‪ .‬دو لیوان خیلی بزرگ از ارزان‌ترین قهوه خریدیم‬ ‫و ی��ک نی هم انداختیم توی لی��وان‪ .‬مزه‌اش افتضاح بود‪.‬‬ ‫گفتم‪«:‬من نمی‌خورم‪ ».‬جمال گفت‪« :‬اگر نمی‌خوری مهم‬ ‫نیست اما حتمن لیوان را توی دستت نگه‌دار‪ .‬درست مثل‬ ‫توریس��ت‌ها‪ .‬وقتی لیوان توی دس��تمان است و آرام آرام‬ ‫قدم می‌زنیم همه فکر می‌کنند ما هم توریست هستیم»‪.‬‬ ‫بعد‌از‌ظهر ش��ده بود و ما هنوز توی شهر می‌پلکیدیم‪ .‬وارد‬ ‫یک ایس��ت‌گاه متروی زیرزمینی شدیم‪ .‬هر چند قدم که‬ ‫برمی‌داش��تیم توق��ف می‌کردیم و نگاهی ب��ه دوروبرمان‬ ‫می‌انداختی��م ک��ه ببینیم کجا هس��تیم‪ .‬برگش��تیم باال و‬ ‫دوباره به راه‌مان ادامه دادیم‪ .‬دوباره برگش��تیم پایین توی‬ ‫ایست‌گاه مترو و بعد آمدیم باال‪ .‬بعد از این‌که سه بار رفتیم‬ ‫پایین و برگشتیم باال متوجه یک پارک بزرگ شدیم‪ .‬مردم‬ ‫زیادی آن‌جا جمع ش��ده بودند‪ .‬ظاهرن برای تماشای یک‬ ‫کنس��رت موسیقی آمده بودند‪ .‬اگر درست یادم مانده باشد‬ ‫اسم پارک «دیکاستیریون» بود‪.‬‬ ‫وقت��ی نمی‌دانی باید چه‌کار کنی به‌ترین کار اینس��ت که‬ ‫خودت را بسپاری به جمعیت‪ .‬توی مردم صدای چند نفر را‬ ‫شنیدیم که با هم افغانی حرف می‌زدند‪ .‬ناگهان خودمان را‬ ‫میان جمعیتی از پسرهای افغانی هم سن و سال خودمان‬ ‫دیدیم‪ .‬بعضی‌ها که سنش��ان بیش‌تر بود داش��تند فوتبال‬ ‫بازی می‌کردن��د‪ .‬ما هم رفتیم و ش��روع کردیم به بازی‪.‬‬ ‫بگذار حقیقتی را بگویم‪ .‬اگر یک روز در جایی غیر قانونی‬ ‫بودی اول از همه برو سراغ پارک‪ .‬مطمئن باش آن‌جا یک‬ ‫چیز خوب گیرت می‌آید‪.‬‬ ‫ش��ب که ش��د منتظر بودیم تا پس��رها راه بیفتند س��مت‬ ‫خانه‌هاش��ان‪ .‬فکر می‌کردیم چون توی ب��ازی فوتبال با‬ ‫آن‌ها دوس��ت شده‌ایم ممکن است کس��ی پیدا شود و از‬ ‫روی مهمان‌ن��وازی م��ا را ببرد خانه و غ��ذا و جایی برای‬ ‫خواب به ما تعارف کند‪ .‬اما با صحنه عجیبی مواجه شدیم‪.‬‬ ‫یکی از پسرها را دیدیم که رفت سراغ یکی از درخت‌های‬ ‫پارک‪ .‬یک جعبه مقوایی زیر درخت پهن کرد و دراز کشید‬ ‫رویش‪ .‬بعد از او پس��رهای دیگر هم یکی یکی همین کار‬ ‫را انج��ام دادند‪ .‬در حقیقت آن پارک خانه آن‌ها بود‪ .‬اما ما‬ ‫خیلی گرسنه بودیم و این طبیعی بود‪ .‬چون چندین ساعت‬ ‫بود که هیچ چیزی نخورده بودیم‪ .‬از پس��رها پرس��یدیم‪:‬‬ ‫«این‌جاها رس��توران افغانی پیدا نمی‌شود که بتوانیم کمی‬ ‫غ��ذا از آن‌ج��ا تهیه کنیم؟» یکی از پس��رها ج��واب داد‪:‬‬ ‫«ببخش��ید! این‌جا کابل نیس��ت‪ .‬این کشور اسمش یونان‬ ‫اس��ت‪ .‬این‌جا هم آتن است‪ ،‬پایتخت یونان‪ ».‬گفتم‪« :‬بله‬ ‫می‌دانم‪ .‬اما به هر حال ممنونم که تذکر دادی»‪.‬‬

‫قسمت بیست و هفتم‬

‫پارک‪ ،‬خانه آن پس��رها بود و بعد از آن‪ ،‬خانه ما هم ش��د‪.‬‬ ‫صبح روز اول خیلی زود حدود س��اعت پنج از خواب بیدار‬

‫ش��دیم‪ .‬یکی از بچه‌ها اسم کلیسایی را به ما گفته بود که‬ ‫می‌توانس��تیم آن‌جا صبحانه مجانی بخوریم‪ .‬رفتیم آن‌جا‬ ‫و من مقداری نان و ماس��ت گرفت��م‪ .‬برای ناهار هم یک‬ ‫کلیس��ای دیگر بود‪ .‬اما آن‌جا داستان فرق داشت‪ .‬کشیش‬ ‫کلیس��ا انواع و اقس��ام انجیل‌ها را به هم��ه زبان‌های دنیا‬ ‫بیرون کلیس��ا ردیف کرده بود‪ .‬کنار در اصلی‪ .‬حتا به زبان‬ ‫م��ا هم آن‌جا انجیل پیدا می‌ش��د‪ .‬قب��ل از این‌که چیزی‬ ‫بخوری باید یک صفح��ه از انجیل را می‌خواندی‪ .‬بعدش‬ ‫می‌توانستی غذا بخوری‪ .‬به خودم گفتم‪« :‬ترجیح می‌دهم‬ ‫از گرسنگی بمیرم تا این‌که بخواهم به زور و به خاطر غذا‬ ‫انجیل بخوانم‪ ».‬مدتی که گذشت شکمم شروع کرد به قار‬ ‫و قور و آرام آرام صدای شکمم از صدای غرورم بلندتر شد‪.‬‬ ‫لعنت به گرس��نگی‪ .‬نیم س��اعتی آن اط��راف قدم زدم و‬ ‫س��عی کردم مقاومت کنم‪ .‬اما دیگر احساس می‌کردم هر‬ ‫لحظه ممکن است معده‌ام از گرسنگی منفجر شود‪ .‬دوباره‬ ‫برگش��تم به کلیسا و ایس��تادم جلوی انجیلی که به زبان‬ ‫فارس��ی نوشته شده بود‪ .‬زل زدم به صفحه و وانمود کردم‬ ‫که دارم می‌خوانم‪ .‬آن‌قدر آن‌جا ایستادم که همه فکر کنند‬ ‫وقت کافی برای خواندن یک صفحه از کتاب را داشته‌ام‪.‬‬ ‫بعد از آن رفتم توی کلیس��ا‪ .‬مقداری نان و ماست خوردم‪.‬‬ ‫درست همان چیزهایی که برای صبحانه خورده بودم‪.‬‬ ‫پس��ری که کنارم ایس��تاده بود بود گفت‪« :‬ش��ما دیشب‬ ‫ش��انس آوردید‪ ».‬جمال داشت سعی می‌کرد یک تکه نان‬ ‫دیگر از کشیش��ی که آن‌جا بود بگیرد‪ .‬من هم داشتم کف‬ ‫کاس��ه ماستم را می‌لیسیدم‪ .‬پرسیدم‪« :‬چرا؟» «چون هیچ‬ ‫اتفاقی برایتان نیفتاد‪ ».‬از خوردن دست کشیدم و پرسیدم‪:‬‬ ‫«منظورت چیست که هیچ اتفاقی برایمان نیفتاد؟» جواب‬ ‫داد‪:‬‬ ‫مثلن این‌که هیچ پلیس��ی نیامد سراغتان‪ .‬بعضی وقت‌ها‬‫پلیس می‌آید و همه را کتک می‌زند‪.‬‬ ‫ یعنی همه را دست‌گیر می‌کند؟‬‫نه‪ .‬فقط کتک می‌زند و می‌اندازد بیرون‪.‬‬‫ بعد از آن شما کجا می‌خوابید؟‬‫هر جا بشود‪ .‬به هر حال آن وقت‌ها زندگی خیلی سخت‬‫می‌شود و من فکر می‌کنم هدف آن‌ها هم همین است‪ .‬اما‬ ‫فقط مساله پلیس‌ها نیست‪ .‬مشکل بعدی بعضی از مردها‬ ‫هستند که می‌آیند سراغ پسربچه‌ها‪.‬‬ ‫ که چه بشود؟‬‫خوب دیگر‪ .‬آن‌ها پسربچه‌ها را دوست دارند‪.‬‬‫ واقعن؟‬‫ بله‪ ،‬واقعن‪.‬‬‫آن ش��ب م��ن و جم��ال س��عی کردی��م تاریک‌تری��ن و‬ ‫دورافتاده‌ترین گوشه پارک را پیدا کنیم تا در امنیت کامل‬ ‫باش��یم‪ .‬اگرچه وقتی قرار اس��ت توی یک پارک بخوابی‬ ‫نباید زیاد دنبال امنیت و این‌جور چیزها باشی‪.‬‬ ‫فوق‌العاده‌تری��ن چیزی که آن تابس��تان من را به خودش‬ ‫مشغول کرد بیست و هشتمین دوره مسابقات المپیک بود‬ ‫که تحت عنوان «المپیک آتن» برگزار شد‪ .‬خوش‌شانسی‬ ‫ب��زرگ من و همه مهاجران غیرقانون��ی دیگر آن بود که‬ ‫مس��ابقات نزدی��ک بود و هنوز تعداد زی��ادی ورزش‌گاه و‬ ‫مجموعه ورزشی و استخر شنا باقی مانده بود که نیمه‌کاره‬ ‫بودند‪ .‬به همین دلیل برگزارکنندگان نیاز شدیدی به کارگر‬ ‫‪75‬‬


‫داشتند‪ .‬فکر می‌کنم به همین خاطر بود که حتا پلیس هم‬ ‫چش��م‌هایش را به روی ما می‌بس��ت‪ .‬به هر حال همیشه‬ ‫مهاجران برای هر کشوری مثل یک اسلحه پنهان هستند‪.‬‬ ‫من حتا اس��م المپیک را هم نشنیده بودم‪ .‬تا روزی که به‬ ‫اتفاق پس��رهای دیگر رفتیم به میدانی که می‌گفتند آن‌جا‬ ‫کار پیدا می‌ش��ود‪ .‬ماش��ینی ما را س��وار کرد و برد به یک‬ ‫ورزش‌گاه‪ .‬آن‌جا فهمیدم که اگر بخواهم‪ ،‬تا دو ماه آینده به‬ ‫صورت روزانه می‌توانم آن‌جا راحت کار کنم‪ .‬حتا شنبه‌ها و‬ ‫یک‌شنبه‌ها‪ .‬کارها خوب سازماندهی شده بودند‪ .‬بر اساس‬ ‫سن کارگرها ش��غل‌ها بین آن‌ها تقسیم می‌شد‪ .‬مثلن کار‬ ‫م��ن این بود که درختچه‌های کوچک را توی خیابان نگه‬ ‫دارم تا بزرگ‌ترها آن را توی چاله‌ای که می‌کندند محکم‬ ‫کنند‪ .‬هر شب حقوق‌مان را می‌دادند‪ ۴۵ .‬یورو‪ .‬در آن زمان‬ ‫این پول برای من حقوق خیلی خوبی بود‪.‬‬ ‫یادم می‌آید یک شب توی پارک خوابیده بودیم که مردی‬ ‫آمد سراغ جمال و به آرامی شروع کرد به نوازش کردنش‪.‬‬ ‫یک مرد ریش��وی یونانی بود که تی‌شرت براقی هم تنش‬ ‫ب��ود‪ .‬جمال آرام ضربه‌ای به من زد و بیدارم کرد‪ .‬ما برای‬ ‫امنیت بیش‌تر همیشه کنار هم می‌خوابیدیم‪.‬‬ ‫گوش کن عنایت‪ .‬یک یارویی این‌جا هست که دارد من‬‫را نوازش می‌کند‪.‬‬ ‫ چی گفتی جمال؟‬‫ چ��ه می‌دانم؟ او دارد من را نوازش می‌کند اما نمی‌دانم‬‫چرا؟‬ ‫ دارد مزاحمت می‌شود؟‬‫نه‪ .‬فقط دارد موهایم را نوازش می‌کند‪.‬‬‫همان لحظه یاد حرف‌های آن پسری افتادم که در کلیسا‬ ‫راجع به مردانی که می‌آیند سراغ پسر بچه‌ها با من حرف‬ ‫زده ب��ود‪ .‬فوری از جا پریدیم و دویدیم س��مت مکانی که‬ ‫پسرهای بزرگ‌تر از ما آن‌جا خوابیده بودند‪ .‬مرد ریشو هم‬ ‫دنبال‌مان راه افتاد‪ .‬ام��ا وقتی افغانی‌های دیگر را دید که‬ ‫دور ما جمع ش��ده‌اند و ما را دید که داریم با دس��ت او را‬ ‫به آن‌ها نشان می‌دهیم شانه‌اش را انداخت باال و از آن‌جا‬ ‫دور شد‪.‬‬ ‫مس��ابقات المپیک که شروع ش��د بازار کار هم کساد شد‪.‬‬ ‫صب��ح تا غروب توی خیابان‌ها راه می‌رفتیم و کاری برای‬ ‫انجام دادن نداش��تیم‪ .‬همان وقت‌ها بود که دوباره به سفر‬ ‫فکر کردم‪ .‬لندن‪ .‬همه اس��م آن‌ج��ا را می‌آوردند‪« .‬تو باید‬ ‫بروی لندن‪ .‬یا اگر بتوانی نروژ هم خوب اس��ت‪ .‬ایتالیا هم‬ ‫خوب اس��ت‪ .‬اگر بروی ایتالیا حتمن باید بروی رم‪ .‬وقتی‬ ‫رس��یدی رم باید بروی ایستگاه اوستینس (‪)Ostiense‬‬ ‫‪ .‬نزدیک ایس��ت‌گاه یک پارک هس��ت که وسطش یک‬ ‫مجسمه هست‪ .‬آن‌جا می‌توانی افغانی‌ها را پیدا کنی‪».‬‬ ‫مهم‌تری��ن نکته‌ای که من را برای رفتن به ایتالیا ترغیب‬ ‫می‌کرد این بود که پسری از اهالی روستایمان «نوا» رفته‬ ‫بود آن‌جا‪ .‬اس��مش «پیام» بود‪ .‬می‌دانس��تم پیام به ایتالیا‬ ‫رسیده‪ .‬چون وقتی در افغانستان بودم این خبر را از یکی از‬ ‫نزدیکانش شنیده بودم‪ .‬نمی‌دانستم در چه شهری زندگی‬ ‫می‌کن��د و حتا ش��ماره تلفنی هم از او نداش��تم اما به هر‬ ‫ح��ال او در ایتالیا بود و ممکن ب��ود بتوانم آن‌جا پیدایش‬ ‫کنم‪ .‬کار خیلی س��ختی به نظر می‌رس��ید اما هیچ کاری‬ ‫غیرممکن نیست‪.‬‬ ‫‪76‬‬

‫دوباره همان داس��تان همیشگی‪ .‬یک روز به جمال گفتم‪:‬‬ ‫«من دارم از این‌جا می‌روم‪ ».‬داش��تیم ب��ا دو تا از بچه‌ها‬ ‫بس��تنی می‌خوردیم‪« .‬من مقداری پ��ول از کارگری برای‬ ‫مسابقات المپیک جمع کرده‌ام‪ .‬می‌توانم بلیط بخرم و بروم‬ ‫س��مت کورینت (‪ )Corinth‬یا پاتراس (‪ )Patras‬و از‬ ‫آن‌جا دزدکی سوار یکی از کامیون‌هایی بشوم که می‌روند‬ ‫ایتالیا‪ ».‬یکی از پسرها گفت‪:‬‬ ‫من یک قاچاق‌چی می‌شناس��م که می‌تواند به تو کمک‬‫کند‪.‬‬ ‫ واقعن؟‬‫البت��ه‪ .‬فقط خوب گوش کن‪ .‬تو اول باید به دولت یونان‬‫اعالم کنی که می‌خواهی به دالیل پزشکی پناهنده شوی‪.‬‬ ‫ منظورت چیست؟ پناهندگی سیاسی به دالیل پزشکی؟‬‫ن��ه عنایت! می‌دانی؟ یک جایی هس��ت ش��بیه کلینیک‬ ‫که اگر مش��کل پزشکی داشته باش��ی آن‌جا از تو مراقبت‬ ‫می‌کنن��د و آزمایش‌ه��ای مختلف را از ت��و می‌گیرند‪ .‬اگر‬ ‫آن‌جا مشکل پزشکی در تو پیدا کنند به خاطر بیماری که‬ ‫داری به تو پناهندگی می‌دهند‪.‬‬ ‫ واقع��ن چنین جایی وجود دارد؟ پس چرا تا حاال به من‬‫نگفته بودید؟‬ ‫خوب‪ ،‬دالیل مختلفی داش��ت‪ .‬مثلن یک دلیل این بود‬‫که آن‌ها آمپول‌های مختلفی به آدم تزریق می‌کنند و هر‬ ‫کس��ی این کارها را دوست ندارد‪ .‬اما حاال که تو می‌گویی‬ ‫واقع��ن تصمیم داری از این‌جا بروی بد نیس��ت این راه را‬ ‫هم امتحان کنی‪.‬‬ ‫ شما خودتان شخصی را می‌شناسید که توانسته باشد از‬‫این طریق پناهنده شود؟‬ ‫بله‪ .‬او یک پسر بنگالی بود‪ .‬خیلی خوش‌شانس بود‪ .‬شاید‬‫تو هم خوش‌شانس باشی‪.‬‬ ‫بس��یار خوب‪ .‬من هم شانسم را امتحان می‌کنم‪ .‬آدرس‬‫کلینیک را به من بدهید‪.‬‬

‫قسمت بیست و هشتم‬

‫ب��ا هم رفتیم س��راغ آن کلینیکی که بچه‌ها آدرس��ش را‬ ‫داشتند‪ .‬ساختمانی قدیمی بود که شیشه‌های پنجره‌هایش‬ ‫از داخل رنگ ش��ده بود‪ .‬ش��باهتی به کلینیک‌هایی که تا‬ ‫آن روز دیده بودم نداش��ت‪ .‬به من گفتند باید زنگ طبقه‬ ‫س��وم را بزنی‪ .‬جمال و بقیه همان بی��رون منتظر ماندند‪.‬‬ ‫می‌گفتند احتمالن کارت حدود دو س��اعت طول می‌کشد‪.‬‬ ‫رفتم جلو و زنگ طبقه س��وم را زدم‪ .‬بدون این‌که کس��ی‬ ‫سوالی بپرسد در باز شد و من هم رفتم باال‪ .‬ورودی طبقه‬ ‫دقیقن مثل اتاق انتظار یک کلینیک بود‪ .‬اما از پرس��تار یا‬ ‫منشی خبری نبود تا بتوانم از او اطالعاتی بگیرم‪ .‬چهار یا‬ ‫پنج مرد روی صندلی‌ها نشسته بودند‪ .‬دو نفرشان داشتند‬ ‫مجل��ه می‌خواندند‪ .‬بقیه هم زل زده بودند به فضای خالی‬ ‫اطرافشان‪ .‬من هم نشستم و ماندم منتظر نوبتم‪.‬‬ ‫ناگهان یکی از درها باز شد‪ .‬عطر خوبی پیچید توی فضا و‬ ‫زنی خارج شد‪ .‬او لخت بود‪ .‬کاملن لخت‪ .‬چشمانم از حدقه‬ ‫در آمده بودند‪ .‬او را برانداز کردم‪ .‬می‌خواس��تم چشمانم را‬ ‫از ج��ا در بی��اورم و بگذارم توی جیب‌هایم تا ش��اید آتش‬ ‫صورت��م را که از خجالت گ��ر گرفته بود خاموش کنم‪ .‬اما‬

‫جذبه آن زن حس��ابی من را گیج ک��رده بود‪ .‬هر حرکتی‬ ‫که می‌کردم‪ ،‬حتا نفس کش��یدنم باعث می‌ش��د بی‌دست‬ ‫و پا بودندم بیش‌تر آش��کار ش��ود‪ .‬روی صندلی میخ‌کوب‬ ‫شده بودم‪ .‬دختر از کنار من که گذشت لبخند عشوه‌آمیزی‬ ‫تحویل��م داد‪ .‬بعدش رفت س��مت ی��ک در دیگر و ناپدید‬ ‫ش��د‪ .‬یکی از مردان از جا بلند شد و دنبال زن وارد همان‬ ‫اتاق شد‪.‬‬ ‫بعد از آن یک زن دیگر از یک در دیگر وارد ش��د‪ .‬او هم‬ ‫درس��ت مثل قبلی لخت لخت بود‪ .‬در حقیقت آن‌جا یک‬ ‫دوجی��ن از این دخترها بودند که م��دام از یک اتاق خارج‬ ‫می‌ش��دند و می‌رفتند توی اتاق بعدی‪ .‬دیگر فهمیده بودم‬ ‫دوستانم چه کلکی س��وار کرده‌اند‪ .‬بلند شدم و پا گذاشتم‬ ‫به فرار‪ .‬پله‌ها را ش��ش تا شش تا آمدم پایین‪ .‬درب اصلی‬ ‫س��اختمان را باز کردم و دویدم‪ .‬آن‌قدر حواس��م پرت بود‬ ‫که نزدیک ب��ود با یک اتومبیل تصادف کنم‪ .‬صدای بوق‬ ‫ماشین و مرد یونانی را که سرم داد می‌کشید شنیدم‪ .‬همان‬ ‫موق��ع بود که جمال و پس��رهای دیگر را آن‌طرف خیابان‬ ‫دیدم که شکم‌ش��ان را گرفته بودند و به من می‌خندیدند‪.‬‬ ‫آن‌قدر خندیده بودند که نمی‌توانس��تند از جای‌ش��ان بلند‬ ‫ش��وند‪ .‬قسم می‌خورم آن روز اولین و آخرین باری بود که‬ ‫من داخل یک فاحشه‌خانه را از نزدیک دیدم‪.‬‬ ‫تا اواس��ط ماه س��پتامبر در آتن ماندم‪ .‬ی��ک روز با جمال‬ ‫خداحافظی کردم و س��وار قطاری ب��ه مقصد «کورینت»‬ ‫ش��دم‪ .‬از پلیس ش��هر«پاتراس» تعریف‌های بدی شنیده‬ ‫بودم‪ .‬چند تا از پسرها که رفته بودند آن‌جا با دست و پای‬ ‫شکسته و بدن مجروح برگشته بودند‪ .‬البته سفر به ایتالیا از‬ ‫مسیر «پاتراس» کوتاه‌تر بود‪ .‬ولی مشکالت بیش‌تری هم‬ ‫داشت‪ .‬مثلن مجبور بودی با موش‌ها هم‌سفر شوی و من‬ ‫از موش خیلی می‌ترسیدم‪ .‬در عوض در مورد «کورینت»‬ ‫چیزهای به‌تری ش��نیده بودم‪ .‬یک قاچاق‌چی یونانی پیدا‬ ‫ک��ردم که آدم‌ها را ت��وی کامیون‌ها جاس��ازی می‌کرد و‬ ‫می‌فرستاد ایتالیا‪.‬‬ ‫خطر س��فر با کامیون این اس��ت که تو هرگ��ز نمی‌دانی‬ ‫دقیقن مقصد نهایی راننده کجاست‪ .‬ممکن است فکر کنی‬ ‫داری می‌روی ایتالیا اما به یک‌باره سر از آلمان در بیاوری‪.‬‬ ‫اگر بدشانس باش��ی حتا ممکن است در ترکیه از کامیون‬ ‫پیاده ش��وی‪ .‬قاچاق‌چی از من ‪ ۴۵۰‬یورو پول خواست‪ .‬اما‬ ‫پول‌های من پیش جمال بود‪ .‬به او گفتم‪« :‬االن نمی‌توانم‬ ‫پول را پرداخت کنم‪ .‬وقتی رس��یدم اروپا به دوس��تم زنگ‬ ‫می‌زنم و او پول را به تو می‌دهد‪ ».‬او هم موافقت کرد‪.‬‬ ‫کاری ک��ه در «کورینت» باید انجام می‌دادیم این بود که‬ ‫می‌رفتی��م به بارانداز و آن‌جا کامیونی را پیدا می‌کردیم که‬ ‫بارگیری کرده ب��ود‪ .‬آن‌وقت من باید خودم را داخل بارها‬ ‫و ی��ا زیر چرخ‌ها قایم می‌کردم‪ .‬طی چند هفته چندین بار‬ ‫این ک��ار را کردم‪ .‬حتا چند بار در جاهای خیلی خطرناکی‬ ‫از کامی��ون قایم ش��دم‪ .‬اما هرب��ار بازرس‌ها م��ن را پیدا‬ ‫می‌کردند‪ .‬بازرس‌های «کورینت» خیلی باهوشند‪ .‬می‌آیند‬ ‫توی کامیون و چراغ قوه‌هاشان را می‌اندازند داخل جعبه‌ها‬ ‫و س��اک‌های اجناس‪ .‬بعد هم تمام درز و شکاف کامیون‬ ‫را بررس��ی می‌کنند‪ .‬البته برای این کار پول می‌گیرند ولی‬ ‫من فکر می‌کنم که همه این پول حقش��ان اس��ت چون‬ ‫واقعن کارشان را خوب انجام می‌دهند‪ .‬اگر تو را پیدا کنند‬


‫دست‌گیرت نمی‌کنند‪ .‬فقط با یک اردنگی پرتابت می‌کنند‬ ‫بیرون‪ .‬درست مثل یک سگ‪.‬‬ ‫بع��د از مدت��ی از دس��ت آن قاچاق‌چی ک��ه عرضه انجام‬ ‫هیچ کاری را نداش��ت خسته شدم و تصمیم گرفتم خودم‬ ‫مس��تقیم وارد عمل شوم‪ .‬پول‌هایم هنوز پیش جمال بود‪.‬‬ ‫رفتم کنار س��احل‪ .‬آن‌جا چند تا افغان دیگر هم بودند که‬ ‫می‌خواس��تند از یونان بروند‪ .‬این موضوع برایشان به یک‬ ‫بازی تبدیل شده بود‪ .‬هر دفعه سه چهار نفر از ما می‌رفتیم‬ ‫به محل بارگیری کامیون‌ها و تالش می‌کردیم خودمان را‬ ‫توی یکی از آن‌ها پنهان کنیم‪ .‬بعضی روزها که هوا خوب‬ ‫ب��ود و ما هم حال خوبی داش��تیم ممکن بود ده‪ ،‬یازده بار‬ ‫هم دست به این کار بزنیم‪ .‬آخرش من یک‌بار موفق شدم‬ ‫خودم را خوب قایم کنم‪ .‬اما همان‌طور که قبلن هم گفتم‬ ‫از شانس بدم کامیون به جای این‌که وارد یک کشتی شود‬ ‫مسیرش را کج کرد و افتاد توی جاده‪.‬‬ ‫نمی‌دانس��تم مقصدش کجاس��ت‪ .‬به همین خاطر شروع‬ ‫کردم به مشت زدن به بدنه کامیون‪ .‬بیست‪ ،‬سی دقیقه‌ای‬ ‫بود که راه افتاده بودیم و انتظار داش��تم راننده صدای من‬ ‫را شنیده باشد‪ .‬ماشین را متوقف کرد‪ .‬پیاده شد و در را باز‬ ‫کرد‪ .‬یک آچار بزرگ هم توی دستش بود‪ .‬البته وقتی من‬ ‫را دید کتکم نزد‪ .‬فقط چند تا فحش داد که البته حقم بود‪.‬‬ ‫بعد هم من را پرت کرد بیرون‪.‬‬ ‫یک روز غروب به دوستانم گفتم‪« :‬بیایید برویم و یک‌بار‬ ‫دیگر امتحان کنیم‪ ».‬در ورودی بارانداز سه کانتینر دیدیم‬ ‫که روی هم قرار داش��تند‪ .‬درست مثل یک ساختمان سه‬ ‫طبقه‪ .‬من پریدم باال و تا جایی که می‌شد خودم را کوچک‬ ‫ک��ردم و گوش��ه‌ای چمباتمه زدم‪ .‬ناگه��ان یک جرثقیل‪،‬‬ ‫کانتینر را قالب کرد و برد توی هوا‪ .‬نفس��م را توی سینه‬ ‫حبس کردم‪ .‬کانتینر سوار کشتی شده بود‪ .‬یک ساعت بعد‬ ‫دریچه‌ها هم بسته ش��د‪ .‬خیلی خوش‌حال شدم‪ .‬داشتم از‬ ‫ش��ادی منفجر می‌شدم‪ .‬دوست داش��تم فریاد بزنم اما آن‬ ‫موقع وقتش نبود‪.‬‬ ‫اطرافم کاملن تاریک بود و نمی‌توانستم تکان بخورم‪ .‬چیزی‬ ‫هم برای خوردن یا نوشیدن نداشتم‪ .‬خودم را آرام کردم و به‬ ‫خودم گفتم‪« :‬قبل از این‌که مطمئن شوی موفق شده‌ای باید‬ ‫ببینی چه اتفاقاتی در انتظارت اس��ت‪ ».‬سه روز آن‌جا بودم‪.‬‬ ‫س��اکت و صامت در دل یک کش��تی بزرگ‪ .‬انواع و اقسام‬ ‫صداهای مرموز و مش��کوک به گوش��م می‌رسید‪ .‬تا این‌که‬ ‫آخرش کش��تی توقف کرد‪ .‬سر و صدای افتادن لنگر کشتی‬ ‫توی آب را تش��خیص دادم‪ .‬چون کاملن برایم آش��نا بود‪ .‬با‬ ‫تعجب و ترس از خودم پرسیدم‪« :‬من کجا هستم؟»‬

‫قسمت بیست و نهم‬

‫ب��ا خودم گفتم‪« :‬نباید از جایت بلند ش��وی‪ .‬حتا نباید تکان‬ ‫بخوری‪ .‬ساکت باش‪ .‬آرام نفس بکش و منتظر بمان‪ .‬صبور‬ ‫باش‪ .‬صبر می‌تواند زندگی��ت را نجات دهد‪ ».‬کامیون بندر‬ ‫را ترک کرد‪ .‬کم‌تر از نیم س��اعت توی راه بودیم‪ .‬تا این‌که‬ ‫س��رعتش را کم کرد و وارد حیاط بزرگی ش��د‪ .‬حیاطی پر از‬ ‫کامیون و جرثقیل و ماش��ین‌های دیگر‪ .‬دوس��تانم در یونان‬ ‫می‌گفتن��د نباید فوری از کامیون بپ��ری بیرون و فرار کنی‪.‬‬ ‫می‌گفتند هر کش��وری که باش��د صبر کن تا کاملن از مرز‬

‫دور ش��وی‪ .‬بعد‪ ،‬از فرصتی که راننده کامیون را نگه می‌دارد‬ ‫استفاده کن‪ .‬مثلن وقتی در یک کافه بین راهی می‌ایستد‪.‬‬ ‫تصمیم گرفت��م همان‌جا منتظر بمانم تا زمانی که کامیون‬ ‫دوب��اره راه بیفتد‪ .‬دفعه بعدی ک��ه راننده تصمیم می‌گرفت‬ ‫بایستد می‌توانس��تم بپرم پایین و با تمام نیرویی که داشتم‬ ‫ش��روع کنم به دویدن‪ .‬اما مساله این بود که کامیون هرگز‬ ‫دوب��اره راه نیفتاد‪ .‬در عوض احس��اس کردم چیزی ش��بیه‬ ‫زمین‌لرزه دارد اتفاق می‌افتد‪ .‬ناگهان از سمتی به سمت دیگر‬ ‫پرتاب شدم‪ .‬یک جرثقیل بزرگ‪ ،‬کانتینر را قالب کرد و برد‬ ‫باال‪ .‬حس��ابی ترسیده بودم‪ .‬با خودم فکر کردم‪« :‬اگر مقصد‬ ‫کانتینر یک دستگاه خردکننده فلزات باشد چه؟ باید همین‬ ‫االن بپرم پایین‪ ».‬این را به خودم گفتم و همان لحظه پریدم‬ ‫پایین‪.‬‬ ‫سه مرد داشتند روی جرثقیل کار می‌کردند‪ .‬مثل یک کیسه‬ ‫سیب‌زمینی افتادم روی زمین‪ .‬چون پاهایم مثل چوب خشک‬ ‫شده بود و نتوانستم روی آن‌ها بیایم پایین‪ .‬به محض افتادن‬ ‫روی زمین جیغی کش��یدم‪ .‬س��ه م��رد روی جرثقیل خیلی‬ ‫ترس��یدند‪ .‬نمی‌دانم ترسشان به خاطر جیغ من بود یا به این‬ ‫دلیل که توقع نداشتند ناگهان یک پسربچه افغان از آسمان‬ ‫بیفتد روی زمین‪ .‬حتا س��گ نگهبانی هم ک��ه آن‌جا بود از‬ ‫صدای افتادن و جیغ کشیدن من ترسید و پا گذاشت به فرار‪.‬‬ ‫افتاده بودم روی کف س��یمانی حی��اط‪ .‬اما آن موقع فرصت‬ ‫فکر کردن به درد را نداشتم‪ .‬فوری نگاهی به اطراف انداختم‬ ‫و متوجه ش��دم دیواری حیاط را از خیاب��ان جدا کرده‪ .‬مثل‬ ‫جانور کوچکی که نمی‌تواند روی پایش بایستد شروع کردم‬ ‫ب��ه چرخیدن دور خودم و چهار جه��ت را برانداز کردم‪ .‬فکر‬ ‫می‌کردم االن است که مردها دنبالم کنند‪ .‬در عوض یکی از‬ ‫مردان به زبان انگلیسی فریاد زد‪« :‬فرار کن‪ ،‬فرار کن‪ ».‬و با‬ ‫دستش مسیر جاده را نشانم داد‪ .‬من هم شروع کردم دویدن‬ ‫به سمتی که مرد نشان می‌داد و هیچ‌کس هم تالش نکرد‬ ‫تا جلویم را بگیرد‪.‬‬ ‫اولین عالمتی که توی جاده دیدم یک تابلوی آبی‌رنگ بود‬ ‫که رویش نوش��ته شده بود‪« :‬ونیز‪ ».‬پس من در ایتالیا بودم‪.‬‬ ‫جاده خیلی خلوت بود و من مدت طوالنی پیاده راه رفتم‪ .‬دو‬ ‫نفر را دیدم که از فاصله‌ای دور به س��متم می‌آمدند‪ .‬نزدیک‬ ‫که شدند متوجه شدم سوار دوچرخه هستند‪ .‬من را که دیدند‬ ‫ایستادند‪ .‬شاید به خاطر لباس‌های مندرسم بود شاید هم به‬ ‫خاطر سر و وضع ژولیده‌ای که داشتم‪ .‬از من پرسیدند آیا همه‬ ‫چیز خوب پیش می‌رود و چیزی نیاز دارم یا نه؟ از آن‌ها تشکر‬ ‫کردم‪ .‬با هم به زبان انگلیسی حرف زدیم‪ .‬البته همان‌قدری‬ ‫که می‌توانس��تیم‪ .‬وقتی یکی از آن‌ها گفت که اهل فرانسه‬ ‫است من فورن گفتم‪« :‬زیدان‪ ».‬وقتی هم فهمیدم که پسر‬ ‫هم‌راهش اهل برزیل اس��ت گفت��م‪« :‬رونالدینیو‪ ».‬این تنها‬ ‫چیزی بود که راجع به سرزمین آن‌ها می‌شناختم‪ .‬می‌خواستم‬ ‫این‌جوری به آن‌ها نش��ان بدهم که دوستش��ان دارم‪ .‬آن‌ها‬ ‫هم از من در مورد کشورم پرسیدند‪ .‬وقتی اسم افغانستان را‬ ‫شنیدند فورن گفتند‪« :‬طالبان‪ ».‬این هم تنها چیزی بود که‬ ‫آن‌ها در مورد کش��ور من شنیده بودند‪ .‬پسر برزیلی ‪ ۲۰‬یورو‬ ‫به من داد‪ .‬بعد راه نزدیک‌ترین شهر آن حوالی را که اسمش‬ ‫مستره (‪ )Mestre‬بود نشانم دادند‪ .‬دستم را به نشانه تشکر‬ ‫و خداحافظی برایشان تکان دادم و راه افتادم‪ .‬آن‌قدر راه رفتم‬ ‫تا به یک ایست‌گاه اتوبوس رسیدم‪ .‬دو‪ ،‬سه نفر آن‌جا منتظر‬

‫اتوبوس بودند که در میانش��ان پس��ر جوان��ی هم بود‪ .‬رفتم‬ ‫سمتش و به انگلیسی از او آدرس ایست‌گاه قطار را پرسیدم‪.‬‬ ‫آن پسر را نمی‌شناختم‪ .‬اما حاال فکر می‌کنم او یک فرشته‬ ‫بود‪ .‬چون واقعن به من کمک کرد‪.‬‬ ‫به من گفت که هم‌راه او س��وار اتوبوس شوم‪ .‬وقتی رسیدیم‬ ‫به ونیز برایم یک س��اندویچ خرید‪ .‬حتمن از قیافه‌ام فهمیده‬ ‫بود که خیلی گرسنه‌ام‪ .‬بعد هم مرا برد به کلیسایی که آن‌جا‬ ‫توانس��تم چند تا لباس تمیز بگیرم‪ .‬حتا همان‌جا توی کلیسا‬ ‫توانس��تم خودم را بشویم و تمیز شوم تا مردم از من بدشان‬ ‫نیاید‪ .‬ونیز بس��یار زیبا بود‪ .‬همه چی��ز روی آب بود‪« .‬خدای‬ ‫من» به خودم گفتم‪« :‬این‌جا بهشت است‪ .‬یعنی همه ایتالیا‬ ‫همین‌قدر زیباست؟» به پسر جوان گفتم‪ُ « :‬رم‪ُ ،‬رم‪ ».‬این‌قدر‬ ‫این کلمه را تکرار کردم تا متوجه ش��د من می‌خواهم بروم‬ ‫رم‪ .‬مرا برد به ایست‌گاه و برایم بلیطی خرید‪ .‬انگار که او هم‬ ‫ارتباطی با آن خانم مسن یونانی داشت که برایم بلیط آتن را‬ ‫خریده بود‪ .‬به نظر من چنین آدم‌های مهربانی در دنیا واقعن‬ ‫انگشت‌شمارند‪.‬‬ ‫درست نمی‌دانستم از ونیز تا رم چقدر راه است و چقدر زمان‬ ‫می‌برد تا برس��م آن‌جا‪ .‬نمی‌خواستم ایست‌گاه رم را از دست‬ ‫بدهم‪ .‬اگر گم می‌شدم خیلی بد می‌شد‪ .‬چون اگر می‌رسیدم‬ ‫رم حداقل می‌دانستم کجا باید بروم‪ .‬باید از ایست‌گاه مرکزی‬ ‫می‌آمدم بیرون و می‌گشتم دنبال اتوبوس شماره ‪ ۱۷۵‬توی‬ ‫می��دان‪ .‬این چیزی بود که بچه‌ه��ا در یونان به من یاد داده‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫توی قطار‪ ،‬روبه‌رویم مرد چاقی نشسته بود که به محض راه‬ ‫افتادن‪ ،‬لپ‌تاپش را باز کرد و با آن مش��غول شد‪ .‬هروقت در‬ ‫ایس��ت‌گاهی توقف می‌کردیم یا حتا وقتی قطار سرعتش را‬ ‫کم می‌کرد من خم می‌شدم سمتش و می‌گفتم‪« :‬لطفن ُرم‪،‬‬ ‫لطفن ُرم‪ ».‬اما متاس��فانه ارتباط درستی بین من و او برقرار‬ ‫نمی‌ش��د‪ .‬چ��ون هروقت من می‌گفتم لطف��ن رم‪ ،‬او جواب‬ ‫می‌داد‪« :‬من این‌جا رام ندارم‪ ».‬چون تلفظ اس��م ش��هر ُرم‬ ‫خیلی ش��بیه «رام» هس��ت که نام یک نوع مشروب است‪.‬‬ ‫بعد از این‌که من چند بار این حرف را تکرار کردم مرد چاق‬ ‫عصبانی ش��د و فریاد زد‪« :‬من رام ندارم‪ .‬ساکت شو‪ ».‬خیلی‬ ‫عصبانی شده بود‪ .‬از جایش بلند شد و رفت‪ .‬ترسیدم به پلیس‬ ‫خب��ر بدهد‪ .‬اما او پس از چند دقیقه با یک قوطی کوکاکوال‬ ‫برگش��ت‪ .‬قوطی را گذاش��ت جلویم و گف��ت‪« :‬رام نداریم‪.‬‬ ‫کوکاکوال‪ ،‬کوکاکوال بخور»‪.‬‬ ‫درس��ت نمی‌دانس��تم چه اتفاقی افتاده‪ .‬اما ب��ه هر حال آدم‬ ‫هیچ‌وقت کوکاکوال را رد نمی‌کند‪ .‬قوطی را باز کردم و شروع‬ ‫کردم به نوش��یدن‪ .‬با خودم گفتم‪« :‬این مرد چه آدم عجیبی‬ ‫است‪ .‬اولش آن‌طور سرم داد زد و حاال برایم کوکاکوال آورده‬ ‫اس��ت‪ ».‬وقتی قطار در ایس��ت‌گاه بعدی توق��ف کرد هنوز‬ ‫نوش��ابه‌ام تمام نش��ده بود‪ .‬دوباره خم شدم به سمت مرد و‬ ‫خیلی معصومانه گفتم‪« :‬لطفن ُرم‪ ،‬لطفن ُرم‪ ».‬نفهمیدم چه‬ ‫ش��د که آخرش مرد منظورم را فهمید و گفت‪« :‬آها‪ُ ،‬رم‪ .‬نه‬ ‫رام»‪.‬‬ ‫با عالمت دست به من نشان داد که خودش هم دارد می‌رود‬ ‫رم و به من فهماند نگران نباش��م‪ .‬چون مقصد او ایست‌گاه‬ ‫مرکزی ش��هر رم است که ایست‌گاه آخر این قطار است‪ .‬به‬ ‫رم که رسیدیم با هم پیاده شدیم‪ .‬توی ایست‌گاه دست‌هایم‬ ‫را فشرد و گفت‪« :‬بای بای‪ ».‬من هم گفتم‪« :‬بای بای»‪.‬‬ ‫‪77‬‬


‫به بهانه سال‌روزدرگذشت «یهودی منوهین»‬

‫منوهین‪ ،‬نابغه موسیقی قرن‬

‫محبوبه شعاع‬ ‫دوازدهم م��ارس برابر با س��ال‌روز درگذش��ت «یهودی‬ ‫منوهین» یکی از مش��هورترین و برجسته‌ترین نوازندگان‬ ‫ویولون قرن و رهبر ارکس��تر‪ ،‬یهودی آمریکایی‌تبار است‬ ‫که بیش‌تر عمر حرفه‌ای خ��ودش را در انگلیس گذرانده‬ ‫بود‪ .‬منوهین فردی بس��یار پر انرژی بود و به‌طور متوسط‬ ‫س��الی صد و بیست کنس��رت اجرا می‌کرد‪ .‬او زاده سال‬ ‫‪ 1916‬بود و در نهایت در سال ‪ 1999‬درگذشت‪.‬‬ ‫«یه��ودی منوهی��ن» (‪ )Yehudi Menuhin‬در‬ ‫بیست‌و‌دوم آوریل س��ال ‪ 1916‬در خانواده‌ای از یهودیان‬ ‫مهاجر روسیه در نیویورک زاده شد‪ .‬نام او را مادرش پس‬ ‫از این‌که توهینی نسبت به یهودیان را شنیده بود انتخاب‬ ‫کرد تا نشان دهد که از قومیت خود شرم ندارد‪.‬‬ ‫او از همان کودکی نبوغ فراوانی را در موسیقی از خود نشان‬ ‫داد و آموزش نوازندگی ویولون را از پنج س��الگی آغاز کرد و‬ ‫در هفت سالگی اولین کنسرت خود را با ارکستر سمفونیک‬ ‫سان فرانسیسکو اجرا کرد‪ .‬در سال‌های بعد منوهین شاگرد‬ ‫ویولونیس��ت و آهنگ‌س��از نام‌دار رومانیایی «ژرژ انس��کو»‬ ‫(‪ )George Enescu‬شد و توانست در سیزده‏سالگی به‬ ‫عنوان تک‏نواز در صحنه‏های بین‏المللی ظاهر ش��د و به نام‬ ‫«کودک نابغه ویولنیست قرن» مورد ستایش قرار‏بگیرد‪.‬‬ ‫اما یهودی فقط به خاطر توانایی‏های تکنیکی‏اش جلب توجه‬ ‫نمی‏کرد بلکه با نوا سرشار از احساسش انسان‏ها را تحت تاثیر‬ ‫قرار می‏داد‪ .‬آلبرت انیش��تن که صدای ویولون منوهین را در‬ ‫کنسرتی شنیده بود چنین گفته بود‪«‌:‬حال می‏دانم که خدایی‬ ‫در آس��مان وجود دارد»‪ .‬پس از آن پیش‌رفت‏های منوهین‬ ‫س��رعت نفس‏گیری پیدا کرد به طوری ک��ه او در ده ‏ه بعد‬ ‫با به‌ترین ارکس��ترهای دنیا و معروف‏ترین رهبران ارکستر‬ ‫هم‌کاری کرد‪.‬‬ ‫او که فردی بس��یار پر انرژی بود و به‌طور متوس��ط س��الی‬ ‫ص ‌دو‌بیست کنسرت اجرا می‌کرد در کنار فعالیت هنری‌اش‬ ‫هیچ‌گاه از خدمات اجتماعی نیز باز‌نایس��تاد‪ ،‬دو جش��ن‌واره‬ ‫بزرگ موسیقی «گشتاد» در سوییس و «بث» در انگلستان‬ ‫به دست او تاسیس شده است و آکادمی بین‌المللی نوازندگان‬ ‫جوان س��ازهای زهی در گشتاد‪ ،‬نیز در سال ‪ 1977‬به دست‬ ‫او بنا نهاده شد‪.‬‬ ‫یه��ودی منوهی��ن از منتقدان سیاس��ت‌های اس��راییل و‬ ‫صهیونیس��م نی��ز بود و با‌آن‌ک��ه یهودی بود آش��کارا از‬ ‫فلس��طینی‌ها دفاع می‌کرد و به همین دلیل مورد خش��م‬ ‫اسراییل قرار داشت‪ .‬او در سال ‪ 1963‬مدرسه شبانه‌روزی‬ ‫برای آموزش موس��یقی در حومه لندن تاس��یس کرد که‬ ‫برخی از بزرگ‌ترین نوازندگان ارکس��ترهای بزرگ جهان‬ ‫را پرورش داد‪ .‬او در س��ال ‪ ۱۹۶۵‬از ملکه انگلستان لقب‬ ‫افتخاری «س��ر» را گرفت‪ .‬در سال ‪ ۱۹۷۰‬تبعه سوییس‬ ‫‪78‬‬

‫شده بود در سال ‪ ۱۹۸۵‬تبعیت انگلیس را پذیرفت‪.‬‬ ‫با این‌که منوهین به نسل گذشته نوازندگان تعلق داشت اما‬ ‫فعالیت او هیچ‌گاه بر عرصه موسیقی کالسیک محدود نشد‪.‬‬ ‫در دهه ‪ ۱۹۷۰‬با راوی ش��انکار نوازنده هندی س��یتار اثری‬ ‫به‌نام «دیدار ش��رق و غرب» اجرا کرد که با استقبال بسیار‬ ‫روبه‌رو شد و در سال ‪ ۱۹۸۰‬با استفان گراپلی نیز چند قطعه‬ ‫جاز اجرا کرد‪.‬‬ ‫از او به خاط��ر تالش‏های انسان‏دوس��تانه‏اش به دفعات با‬ ‫اعطای نش��ان‏هایی قدردانی به عمل آمد‪ .‬در س��ال ‪1960‬‬ ‫«جای��زه صلح نهرو» به وی اعطا ش��د‪ .‬در ‪ 1979‬به خاطر‬ ‫انتشار کتابش با نام «موسیقی انس��ان» از طرف «اتحادیه‬ ‫ناشران آلمان» جایزه صلح را دریافت کردو در سال ‪ 1992‬به‬ ‫سمت ریاست شوری بین‏المللی موسیقی یونسکو‪ ‌،‬برگزیده‬

‫ش��د و سال بعد از آن توسط ملکه انگلستان الیزابت دوم‪ ،‬به‬ ‫عضویت مجلس اشراف انگلستان درآمد‪.‬‬ ‫یهودی منوهین در بیس��ت س��ال آخر عم��رش را به طور‬ ‫عمده در س��مت رهبری ارکس��تر کار کرد و خ��ود را وقف‬ ‫موس��یقی کرده بود‪ .‬سرانجام منوهین‪ ،‬یکی از مشهورترین‬ ‫و برجسته‌ترین نوازندگان‪ ،‬روز دوازدهم مارس ‪ 1999‬در سن‬ ‫هشتا ‌دو‌دو سالگی بر اثر حمله قلبی در یکی از بیمارستان‌های‬ ‫برلین درگذش��ت‪ .‬گفته شده او انسانی خارق‏العاده بود که در‬ ‫تمام زندگی‏‏اش کوش��ید تا کاری برای ساختن دنیایی به‌تر‪،‬‬ ‫ت‏تر و دنیایی سرشار از صلح و صفا انجام‬ ‫دنیایی خوش��بخ ‪‎‬‬ ‫دهد‪ .‬منوهین هم‌واره به عنوان انسانی که دنیا را وطن خود‬ ‫می‏دانست و هنرمندی کامل به خاطر انسانیت‌اش در یادهای‬ ‫ما زنده خواهد ماند‪.‬‬


‫حزب‌اله لبنان در دستان جمهوری‌اسالمی‬

‫کامبیز غفوری‬ ‫جمهوری‌اس�لامی ایران‪ ،‬تا‌کنون باره��ا از کارت گروه‌های‬ ‫مس��لح عرب و جنبش‌های ضد اس��راییلی خاورمیانه‪ ،‬برای‬ ‫بازی در س��طح بین‌المللی استفاده کرده‌است‪ .‬از نمونه‌های‬ ‫بارز آن می‌توان به آزادس��ازی «انی��س نقاش»‪( ،‬از اعضای‬ ‫تیم ترور ناموفق دکتر بختی��ار) به‌ازای رهایی گروگان‌های‬ ‫فرانس��وی توسط گروه جهاد اس�لامی[‪ ]1‬به سال ‪ 1365‬و‬ ‫هم‌چنین استفاده از گروگان‌های آمریکایی اسیرشده توسط‬ ‫حزب‌اله لبنان برای پیش‌برد معامله پنهانی اسلحه در زمان‬ ‫جنگ اش��اره ک��رد‪ ]2[.‬امروزه نیز که بح��ث درباره احتمال‬ ‫درگیری ایران و اس��راییل شدت یافته‌است‪ ،‬با توجه به بعد‬ ‫مسافت دو کش��ور متخاصم‪ ،‬وجود نیرو یا نیروهایی وفادار‬ ‫به ایران در نزدیکی مرزهای اس��راییل‪ ،‬امتیاز مناسبی برای‬ ‫ایران محسوب می‌شود‪ .‬در شرایط کنونی اما‪ ،‬گروه حماس‬ ‫که برای س��ال‌ها از سوی ایران کمک‌های فراوانی دریافت‬ ‫کرد‪ ،‬با یک چرخش آش��کار خود را از منازعه احتمالی میان‬ ‫ایران و اسراییل کنار می‌کشد‪ ،‬سوریه تنها متحد استراتژیک‬ ‫ایران در جهان عرب درگیر مشکالت شدید داخلی است و در‬ ‫این میان‪ ،‬نقش حزب‌اله لبنان برجسته‌تر از همیشه به چشم‬ ‫می‌خورد‪ .‬نگاهی به گروه حزب‌اله لبنان و رابطه‌اش با ایران‪،‬‬ ‫موضوع برنامه امروز «کوچه سیاست» است‪.‬‬ ‫پیوند تاریخی روحانیت شیعه با جنوب لبنان‬ ‫رژی��م برآمده از انقالب ایران‪ ،‬برای نخس��تین بار در تاریخ‪،‬‬ ‫روحانیت شیعه را به صدر قدرت رساند‪ .‬گرچه از زمان صفوی‪،‬‬ ‫نهاد روحانیت در مناسبات قدرت ایران جای محکمی یافت‪،‬‬ ‫اما هرگز شخص سلطان از روحانیون نبود‪ .‬صفویان با این‌که‬ ‫شاه را «مرشد کامل» می‌خواندند‪ ،‬اما هم‌واره در مسایل فقهی‬ ‫از یک فقیه روحانی کمک می‌گرفتند‪ .‬هنگام سربرافراشتن‬ ‫ش��اه اسماعیل (اواخر قرن نهم هجری خورشیدی)‪ ،‬از کتب‬ ‫فقه یا حدیث ش��یعه که ت��ا آن زمان و به زبان عربی تالیف‬ ‫ش��ده بود[‪ ]3‬هیچ‌کدام در دست‌رس و مورد استفاده خاندان‬ ‫تازه به قدرت رس��یده صفوی نب��ود و در صورت وجود نیز‪،‬‬ ‫حضور افرادی آشنا به فقه و زبان عربی الزم بود تا ایدئولوژی‬ ‫نخستین حکومت فراگیر شیعه صفوی[‪ ]4‬را به فراخور شرایط‬ ‫زمانی و مکانی آن مدون نموده‪ ،‬بدان مشروعیت بخشند‪ .‬از‬ ‫این‌رو‪ ،‬شاه اسماعیل صفوی و جانشین وی‪ ،‬شاه تهماسب‪ ،‬به‬ ‫ناچار از جنوب لبنان (منطقه جبل عامل) که در آن زمان و از‬ ‫دیرباز محل سکونت شیعیان بود‪ ،‬علما و فقهای این مذهب‬ ‫را به ایران دعوت کردند و این‌گونه ش��د که روحانیون برای‬ ‫ن بار قدر دیده و بر صدر نشستند‪.‬‬ ‫نخستی ‌‬ ‫از آن پس‪ ،‬هم‌واره پیوندی عقیدتی میان روحانیت شیعه ایران‬ ‫و عراق با جنوب لبنان برقرار بود تا این‌که در دوران معاصر‪،‬‬ ‫روحانیون ایرانی با مشاهده وضعیت نابه‌سامان شیعیان لبنان‬ ‫به حمایت از آن‌ها برخاسته‪« ،‬سیدموسی صدر» را که ریشه‬ ‫در یک خانواده روحانی قدیمی ایرانی‪ -‬لبنانی داشت‪ ،‬در دهه‬ ‫سی خورشیدی به لبنان فرستادند‪ .‬او که به نام «امام موسی‬ ‫صدر» ش��ناخته می‌شود‪ ،‬توانس��ت با تالش‌های فراوان به‬

‫بهبود شرایط شیعیان کمک کند و به اعتبار باالیی در میان‬ ‫جامعه لبنان دست یابد‪ .‬سید موسی صدر در کنار فعالیت‌های‬ ‫اجتماع��ی و مذهبی خود‪ ،‬با کم��ک یک ایرانی دیگر به نام‬ ‫«دکتر مصطفی چمران»‪« ،‬جنبش امل» را پایه‌گذاری کرد‬ ‫که تا قب��ل از انقالب ایران تنها گروه نظامی ش��یعه لبنان‬ ‫محسوب می‌شد‪.‬‬

‫انقالب ایران‪ ،‬انشعاب امل و تولد حزب‌اله‬ ‫انق�لاب س��ال ‪ 1357‬که منجر ب��ه روی ک��ار آمدن نظام‬ ‫جمهوری‌اسالمی و در راس آن‪ ،‬حضور یک روحانی با عنوان‬ ‫ولی‌فقیه شد‪ ،‬به‌صورت طبیعی بر سرنوشت شیعیان لبنان هم‬ ‫اثر گذاشت‪ .‬مفقود شدن امام موسی صدر طی سفری به لیبی‬ ‫در شهریور همان سال و آمدن دکتر چمران به ایران‪ ،‬جنبش‬ ‫امل را دچار دودستگی کرد‪ .‬گروهی از اعضای امل به رهبری‬ ‫«نبیه بری» از وابستگی کامل به ایران پرهیز می‌کردند و در‬ ‫مقابل‪ ،‬گروهی دیگر مانند «صبحی طفیلی» و «ابوهشام»‬ ‫معتقد بودند که باید در پیوندی تنگاتنگ با ایران بود و تالش‬ ‫کرد تا الگوی حکومت مذهبی ایران در لبنان نیز پیاده شود‪.‬‬ ‫پس از کشته شدن دکتر چمران در جبهه‌های جنگ با عراق‪،‬‬ ‫مقامات ایران به فکر تاس��یس گروهی افتادند که از هر نظر‬ ‫تابع رهبری آنان باش��د‪ .‬با این اوصاف به کمک «علی‌اکبر‬ ‫محتشمی‌پور»‪ ،‬س��فیر وقت ایران در س��وریه[‪ ،]5‬مقدمات‬ ‫تولد یک گروه مس��لح شیعه جدید چیده‌شد که بعدها با نام‬ ‫«حزب‌اله» اعالم موجودیت کرد‪.‬‬ ‫هس��ته اولیه پایه‌گذاران حزب‌اله را جداشدگان جنبش امل‪،‬‬ ‫گروهی از حزب «الدعوه» و تعدادی نیز از جنبش‌های جهاد‬ ‫اس�لامی و فتح در سال ‪ 1982‬تش��کیل دادند‪ .‬حزب‌اله که‬ ‫با کمک سپاه‌پاس��داران رفته‌رفته منسجم‌تر و قدرت‌مندتر‬ ‫می‌ش��د‪ ،‬س��ه س��ال بعد رس��من اعالم موجودی��ت کرد و‬ ‫مس��وولیت برخی از عملیات‌های سابق خود‪ ،‬از جمله حمله‬ ‫انتح��اری معروف «احمد قیصر» ب��ه مقر فرمانداری‌نظامی‬ ‫اسراییل در ش��هر «صور» را که نخستین حمله انتحاری از‬ ‫نوع خود بود به عهده گرفت‪ ]6[.‬تولد حزب‌اله اگرچه با ایجاد‬ ‫انش��قاق در جنبش امل‪ ،‬شیعیان لبنان را به دو دسته تقسیم‬ ‫کرد‪ ،‬اما برای جمهوری‌اسالمی‪ ،‬فرزندی زاییده شد که تا به‬ ‫امروز نزدیک‌ترین بازوی سیاسی‪-‬نظامی حکومت ایران در‬ ‫جوار مرزهای اسراییل بوده‌است‪.‬‬ ‫حزب‌اله و حمایت ایران‬ ‫ش��ورای رهبری حزب‌اله برای نخس��تین‌بار در تهران برپا‬ ‫ش��د و طراحی تشکیالتی این گروه‪ ،‬مانند تعیین پست‌های‬ ‫دبیرکلی‪ ،‬جانشین وی‪ ،‬تشکیل ش��وراهای اجرایی احزاب‪،‬‬ ‫دفتر سیاسی‪ ،‬شورای جهادی و غیره در همین جلسه انجام‬ ‫شد‪ ]7[.‬نخستین دبیرکل حزب‌اله‪« ،‬شیخ صبحی طفیلی» در‬ ‫سال ‪ 1991‬کناره‌گیری کرد[‪ ]8‬و جانشین وی‪« ،‬سیدعباس‬ ‫موس��وی» چندماه بعد از تصدی این سمت‪ ،‬هدف عملیات‬ ‫ترور هدف‌مند اسراییل قرار گرفت و کشته‌شد‪ .‬از سال ‪1992‬‬ ‫تا کنون «سیدحسن نصراله» مقام دبیرکلی را برعهده دارد‪.‬‬

‫سیاست‬

‫[‪ ]9‬وی اخیرن و پس از سال‌ها انکار‪ ،‬دریافت اسلحه و کمک‬ ‫مالی از ایران را تایید کرد‪]10[.‬‬ ‫حزب‌اله لبنان همان‌گونه که انتظار می‌رفت‪ ،‬منش��ا خدمات‬ ‫بس��یاری برای جمهوری‌اس�لامی ش��د‪ .‬از گروگان‌گیری‬ ‫ش��هروندان غربی و آزادس��ازی آنان به اش��اره ایران جهت‬ ‫چانه‌زنی با مقامات غرب گرفته تا ش��رکت در عملیات ترور‬ ‫چهره‌های اپوزیسیون ایرانی در اروپا و اقداماتی از این دست‪،‬‬ ‫همه و همه نش��ان‌گر قدرت باالی اجرای��ی این گروه و در‬ ‫نتیجه‪ ،‬اهمیت ویژه آن برای حکومت ایران است‪.‬‬ ‫کمک مالی آش��کار جمهوری‌اس�لامی به حزب‌اله پس از‬ ‫درگیری با اس��راییل در جنگ ‪ 33‬روزه و بازس��ازی مناطق‬ ‫ویران‌شده جنوب لبنان‪ ،‬در حالی‌که تعداد بسیاری از ایرانیان‬ ‫زلزله‌زده‌ی ش��هر بم هنوز در چادر زندگی می‌کردند‪ ،‬موجب‬ ‫شگفتی و خشم بس��یاری از شهروندان ایرانی شد‪ .‬در لبنان‬ ‫نیز شایعه سفر اخیر «سردار قاسم سلیمانی» به بیروت برای‬ ‫هماهنگی ب��ا حزب‌اله درجهت واکنش ب��ه حمله احتمالی‬ ‫اس��راییل‪ ،‬عکس‌العمل گروه‌های مخالف حزب‌اله از جمله‬ ‫ایت�لاف ‪ 14‬مارس در لبنان را در پی‌داش��ت‪ ]11[.‬مخالفین‬ ‫حزب‌اله در لبن��ان‪ ،‬هم‌واره این گ��روه را متهم کرده‌اند که‬ ‫ب��ه جای حفظ منافع لبنان‪ ،‬در ت�لاش برای اعمال مقاصد‬ ‫ایران در این کش��ور است‪ .‬حزب‌اله لبنان‪ ،‬هم‌صدا با ایران از‬ ‫حکومت «بشار اسد» در جریان نا آرامی‌های سوریه حمایت‬ ‫می‌کند‪ .‬ماه گذشته میالدی نیز شبکه العربیه گزارش داد که‬ ‫نیروهای حزب‌اله برای حمایت از یک پای‌گاه نظامی ایرانی‪،‬‬ ‫وارد خاک سوریه شده‌اند‪]12[.‬‬ ‫سرنوشت مشترک حزب‌اله و جمهوری‌اسالمی‬ ‫ارتب��اط تنگاتنگ حکومت ایران ب��ا حزب‌اله لبنان‪ ،‬به‌نوعی‬ ‫اس��ت که تضعیف هری��ک از طرفین‪ ،‬دیگ��ری را با خطر‬ ‫تزل��زل موجودیت روبه‌رو می‌کند‪ .‬از این رو به‌نظر می‌رس��د‬ ‫حزب‌ال��ه هرگز مانند حماس تغییر موضع ندهد و تا انتها در‬ ‫کنار جمهوری‌اس�لامی بماند‪ .‬سرنوش��ت حکومت اسد نیز‬ ‫برای اتحاد ایران‪-‬حزب‌اله مهم است زیرا سوریه مهم‌ترین‬ ‫پل ارتباطی میان این دو‪ ،‬و متحد مش��ترک آنان محسوب‬ ‫می‌ش��ود‪ .‬تحلیل‌گران ب��ر این باورند ک��ه در صورت وقوع‬ ‫درگی��ری میان ایران و اس��راییل‪ ،‬بزرگ‌تری��ن خطر برای‬ ‫اس��راییلی‌ها‪ ،‬هزاران موشکی اس��ت که نیروهای حزب‌اله‬ ‫در اختیار دارند و همین امر‪ ،‬باعث می‌ش��ود که لبنان نیز در‬ ‫خطر حمله هم‌زمان قرار گی��رد‪ .‬پیوند ایدئولوژیک و رابطه‬ ‫پدر‪-‬فرزن��دی حکومت ایران با حزب‌ال��ه لبنان‪ ،‬مالحظات‬ ‫ملی را تحت‌الش��عاع قرار داده‌اس��ت‪ .‬تاریخ نشان داده‌است‬ ‫که حکومت‌ها‪ ،‬مش��روعیت خود را از مردم سرزمین خویش‬ ‫می‌گیرند و اگر غیر از این باشد‪ ،‬هیچ نیروی بیرونی دیگری‬ ‫نمی‌تواند ضامن بقای آن‌ها باشد‪ ،‬کما این‌که در جنگ ایران‬ ‫و عراق‪ ،‬این مردم ایران بودند که از تمامیت ارضی کش��ور‬ ‫دفاع کردند و هیچ نیرویی از خارج به کمک آن‌ها نشتافت‪.‬‬ ‫هر که نا ُمخت از گذشت روزگار‬ ‫هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار‬ ‫‪79‬‬


‫سنگ‌سارآنگ سان سوچی در ایران‬

‫آمنه کرمی‬ ‫مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا‬ ‫انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند‬ ‫از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد‪ .‬نظر‌های مطرح شده در این‬ ‫بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست‪ .‬اگر نقد و نظری بر نوشته‌های‬ ‫این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید‪.‬‬ ‫مدرسه فمینیستی‪ :‬امس��ال پس از دو دهه‪ ،‬مشارکت خانم «آنگ‬ ‫سان سوچی» و «لیگ ملی دمکراسی» در انتخابات برمه‪ ،‬طلیعه‬ ‫تحولی در الگوهای کالسیک مبارزه در کشورهای آسیای جنوب‬ ‫شرقی آسیا که به دنبال گذار بی‌خشونت به دموکراسی هستند نوید‬ ‫می‌دهد‪ .‬الگویی متفاوت و جدید از مبارزه برای دمکراس��ی که به‬ ‫رهبری یک «زن» به وقوع می‌پیوندد‪ .‬بی‌شک این الگو در آینده‬ ‫می‌تواند در جهان‪ ،‬نقش��ی تاثیرگذار بیافریند‪ .‬چون‌که «آنگ سان‬ ‫سوچی» امروز در تعامالت جدید بین‌المللی می‌تواند برای ما زنان‬ ‫آسیایی‪ ،‬الگوی تازه و مشروعی در روش مبارزه صلح‌آمیز و دوری‬ ‫از خش��ونت‪ ،‬باش��د‪ .‬مهاتما گاندی که «پدر» این روش پرهیز از‬ ‫خشونت بود‪ ،‬در شرایط متفاوتی از جهان امروز ‪ ،‬زندگی می‌کرد و از‬ ‫همین بابت است که گاهی برای ما زنان ایرانی‪ ،‬هم‌ذات پنداری با‬ ‫روش گاندی خیلی سخت بوده است‪ .‬گاندی در زمانه‌ای می‌زیست‬ ‫که «استعمار» به شکل زورگویی عریان در جهان حضور داشت و‬ ‫در امور داخلی کشورها به طور مستقیم دخالت می‌کرد‪ .‬این دخالت‬ ‫عریان باعث انقالبات استقالل خواهانه در بسیاری از کشورها شده‬ ‫بود‪ .‬مدل‌های این انقالبات اس��تقالل خواهانه نیز مشخص بود‪:‬‬ ‫یکی مدل پیوس��تن به جرگه «کشورهای سوسیالیستی» (بلوک‬ ‫ش��رق) از طریق انقالبات سوسیالیس��تی برای «رهایی از بلوک‬ ‫غرب»‪ ،‬و یا انقالبات ملی‌گرایانه‪ ،‬که عمدتن هویت‌های «مذهبی»‬ ‫را با «ملیت» می‌آمیختند‪ .‬همه آن‌ها خواسته یا ناخواسته در روش‪،‬‬ ‫«خشونت گرا» بودند و قبضه حکومت را تنها راه نجات و استقالل‬ ‫خ��ود قرار داده بودن��د و از این رو رهبران ای��ن انقالبات‪ ،‬عمدتن‬ ‫نظامی و یا ش��به نظام��ی بودند‪ .‬اما در آن کارزار خش��ونت‌آمیز‪،‬‬ ‫گاندی توانست الگوی دیگری از یک انقالب استقالل خواهانه را‬ ‫به جهان ارایه کند که هر چند پشتوانه مذهبی داشت‪ ،‬اما پشتوانه‬ ‫اخالقی‌اش‪ ،‬قوی‌تر و فراتر از قوانین ش��ریعت بود و هدف آن‪ ،‬هر‬ ‫چند در تقابل با نیرویی بیگانه و اش��غال گر بود و از این رو ناچارا‬ ‫ملی‌گرایانه محسوب می‌شد ولی در مجموع در اساس رهیافت‌اش‬ ‫آثاری از بیگانه ستیزی و بیگانه هراسی وجود نداشت و در واقع‪ ،‬هم‬ ‫مذهب‌اش و هم ملی‌گرایی‌اش‪ ،‬برخالف دیگر انقالبات استقالل‬ ‫خواهانه‪ ،‬از بازتولید «دیگری»‪ ،‬هویت نمی‌گرفت بلکه در هم‌راهی‬ ‫با رنج هم‌گانی و کاستن از این رنج‪ ،‬نمود می‌یافت‪.‬‬ ‫روش خش��ونت پرهیزی گاندی اساسش بر پایه کم‌رنگ کردن‬ ‫تقابل «بیگانه‌‪ /‬خودی» شکل گرفت و به‌خاطر همین هم بود که‬ ‫موفق شد و توانست این روش را به یک الگویی جهانی هم مبدل‬

‫سازد‪ .‬این روش گاندی‪ ،‬یک شبه که ظاهر نشده بود بلکه در عمق‬ ‫مذهب گاندی چنین جوهره‌ای وجود داشت‪ ،‬ولی این او بود که آن‬ ‫را بال و پر داد و در همه سطوح فرهنگ و مذهب کشورش تثبیت‬ ‫کرد‪ .‬جوهره روش خش��ونت پرهیزی گاندی بر کم‌رنگ ساختن‬ ‫تقابل مهمی به‌وجود آمد که تمام تاریخ انقالبات استقالل خواهانه‬ ‫آن زمان‪ ،‬بر پایه آن س��اخته شده بود یعنی تقابل میان «بیگانه ‪/‬‬ ‫خودی»‪ .‬او توانس��ت با نش��ان دادن رنج ستم‌دیدگان در کنار رنج‬ ‫ستم‌گران‪ ،‬این تقابل بیگانه و خودی را کم‌رنگ سازد و این تحول‬ ‫اساس��ی در روش مبارزه او بود و س��بب ش��د که او در مقام «پدر‬ ‫خش��ونت پرهیزی» در جهان الگویی مناسب برای مبارزات زمانه‬ ‫خود ارایه کند‪.‬‬ ‫با آموختن از این تجربه اس��ت که امروز خانم آنگ س��ان سوچی‬ ‫در کش��ورش برمه‪ ،‬توانسته الگوی جدیدی از مبارزه صلح آمیز را‬ ‫در جهان کنونی (که همه‌اش بحث جنگ و حمله نظامی اس��ت)‬ ‫برای کشورهایی که دوران گذار به دمکراسی را طی می‌کنند ارایه‬ ‫نماید و از این رو در مقام «مادر خشونت پرهیزی»‪ ،‬به بدیلی دست‬ ‫یافتنی و معاصر برای کش��ورهایی هم‌چون ایران و بقیه کشورها‬ ‫برس��د‪ .‬امروز دیگر خبری از انقالبات اس��تقالل خواهانه نیس��ت‬ ‫بلکه دغدغه مردمان امروز کش��ورهایی هم‌چون ما‪ ،‬دمکراسی و‬ ‫آزادی‌های مدنی است‪ .‬امروز دیگر انگیزه‌های استقالل خواهانه‪،‬‬ ‫موتور حرکت مردم کش��ورها نیس��ت‪ ،‬چون‌که استعمار به شکلی‬ ‫عری��ان وجود خارجی ندارد و آن‌چه مردم��ان را در رنج قرار داده‪،‬‬ ‫عمدتن کمبود آزادی‌های مدنی و سیاس��ی اس��ت‪ ،‬حداقل برای‬ ‫کشورهایی که انقالبات استقالل خواهانه‌شان را از سر گذرانده‌اند‪.‬‬ ‫پدر او‪ ،‬هم‌چون همتایان نظامی‌اش پرچم اس��تقالل کشورش را‬ ‫باالی دس��ت گرفت و همین جای‌گاه‪ ،‬دخترش را امروز به سمت‬ ‫جای‌گاهی ناخواس��ته پرتاب کرد‪ ،‬ولی دختر‪ ،‬کاملن برخالف پدر‪،‬‬ ‫روش��ی را در پیش گرفت ک��ه بیش‌تر از آن که «پدر‌وار» باش��د‬ ‫«گاندی‌وار» اس��ت‪ .‬خانم س��وچی بیش‌تر از آن که دختر پدرش‬ ‫باش��د‪ ،‬دختر مهاتماگاندی است‪ ،‬اما باز هم مو به مو گاندی رفتار‬ ‫نمی‌کن��د‪ ،‬به این دلیل که او در جهان امروز بس��ر می‌برد‪ ،‬جهانی‬ ‫متفاوت از زمان گاندی‪ .‬خانم سوچی با روشی دیگر تقابل «بیگانه‬ ‫و خودی» را نشانه رفته است و همین ابتکار عمل اوست که وی‬ ‫را به مدلی امروزی و معاصر برای «خشونت پرهیزی» همه ما در‬ ‫جهان خواهان دمکراسی‪ ،‬تبدیل کرده است‪.‬‬ ‫ِ‌‬ ‫یقین بدانید اگر خانم آنگ س��ان س��وچی در ایران بود نه تنها از‬ ‫طرف حاکمیت‪ ،‬که از طرف بخش بزرگی از اپوزیسیون نیز‪ ،‬مورد‬ ‫لعن و نفرین قرار می‌گرفت و خیلی زود مطرود می‌شد‪ .‬بخشی از‬ ‫این اپوزیس��یون به خاطر «مذاکره کردن او با حاکمیت» و تن به‬ ‫«اصالحات قالبی دادن» او را طرد می‌نمودند‪ ،‬چون‌که مثل برخی‬ ‫از ما‪ ،‬پس از «چند روز یا چند ماه زندان کشیدن» نیامده بگوید که‬ ‫دیگر «اصالح سیستم سیاسی» ممکن نیست‪.‬‬

‫‪Koocheh Magazine:‬‬ ‫‪Koocheh Magazine includes a brief story of the best and the most eye-catcher articles which have been‬‬ ‫‪published in Koocheh Radio Website.‬‬ ‫‪It is released on the first and fifteenth of every mouth.‬‬ ‫‪Concessionaire: Koocheh Cultural Fund‬‬ ‫‪Chief Editor: Ardavan Roozbeh‬‬ ‫ ‪News Editor: Behnam F‬‬ ‫‪Magazine Coordinator: Azi F, Ali Farahbakhsh‬‬ ‫‪Designing: Graphic Section of Koocheh Fund‬‬ ‫‪Direct Contact with Chief Editor: editor@koochehmail.com‬‬ ‫‪For having constant subscription send your E-mail address to contact@koochehmail.com‬‬ ‫‪Please visit our website: www.radiokoocheh.com‬‬

‫‪80‬‬

‫آنگ سان س��وچی از بدخواهان و دش��منان کشورش نیروهای‬ ‫اهریمنی و شیطانی که غیرقابل مذاکره و مصالحه هستند نساخت‪.‬‬ ‫او خارجی‌ها را هم آن‌چنان «بیگانه» نکرد که از کمک‌هایش��ان‬ ‫بی‌بهره شود‪ .‬او بیست سال حصر و زندان را تبدیل به شعاری برای‬ ‫«مردن و تحقیر روش اصالح‌گرایانه» هم نکرد‪ .‬در حقیقت خانم‬ ‫سوچی نه حاکمان نظامی کشورش را به مثابه «اشغال‌گر» تلقی‬ ‫کرد و نه کش��ورهای غربی را‪ ،‬از این رو برای گذار به دمکراس��ی‬ ‫وارد مذاکره و مصالحه با هر دو شد‪ .‬معلوم است که خانم آنگ سان‬ ‫س��وچی هنوز راه بسیار طوالنی در پیش دارد چون که شکست و‬ ‫موفقیت چنین الگویی تضمین شده نیست‪ ،‬اما مساله آن است که‬ ‫این راهی که آنگ سان سوچی برگزید‪ ،‬الگویی متفاوت و جدید را‬ ‫در پیش پای ما قرار داد‪.‬‬ ‫آنگ س��ان س��وچی یک «رهبر اتفاقی» بود‪ ،‬چ��ون که او بدون‬ ‫برنامه‌ری��زی و قص��د قبلی‪ ،‬به جرگه جنبش دمکراس��ی خواهی‬ ‫کش��ورش پیوست و بدون آن که س��ابقه‌ای مبارزاتی داشته باشد‬ ‫به رهبر «لیگ ملی دمکراسی» درآمد‪ .‬در این میان موقعیت او به‬ ‫عنوان دختر «پدری سرش��ناس» بودن‪ ،‬حتمن نقش داشته است‪.‬‬ ‫خانم س��وچی برای دیدار مادرش در بیمارس��تان‪ ،‬از انگلستان به‬ ‫کشورش برگشته بود اما با شایعه‌ای مبنی بر آن که دختر سرهنگ‬ ‫سوچی آمده که ملت را نجات دهد‪ ،‬ناگهان خود را در موقعیتی دید‬ ‫که با اراده‌ای زنانه‪ ،‬از پس آن‪ ،‬به خوبی برآمد‪ .‬او امیدهای اقش��ار‬ ‫مختلف مردم را که به او بس��ته بودند نادیده نگرفت و سعی کرد‬ ‫اگ��ر این امید در آن زم��ان واقعی نبود‪ ،‬اما آن را به واقعیت تبدیل‬ ‫کند‪ .‬آنگ س��ان سوچی پس از آن‪ ،‬بیست سال در حبس و حصر‬ ‫خانگی گذراند‪ ،‬اما وقتی از زندان بیرون آمد نگفت که «ش��اه باید‬ ‫ب��رود» بلکه روند «نیم بن��د» و کژ و کوله انتخابات را پذیرفت به‬ ‫امید آن که گذار به دمکراسی را در کشورش بدون خشونت‪ ،‬پیش‬ ‫ببرد‪ .‬خانم سوچی وقتی از زندان بیرون آمد به قدرت‌های خارجی‬ ‫فح��ش و ب��د و بی‌راه نداد و بر طبل «بیگانه س��تیزی» که یکی‬ ‫از پایه‌های مهم بازتولید خش��ونت است نکوبید بلکه هم با جهان‬ ‫وارد مذاکره ش��د و هم با حاکمان نظامی کش��ورش‪ .‬هیچ کدام را‬ ‫آن چنان «بیگانه» نساخت که نشود از دل آن‪« ،‬گفت‌گو» بیرون‬ ‫آورد‪ .‬همین کم‌رنگ کردن فرهنگ بیگانه ستیزی و بیگانه‌سازی‬ ‫(ساختن هر نیرو و فرد مخالف به جرگه «بیگانه»)‪ ،‬در ابعاد مختلف‬ ‫ملی و بین‌المللی بود که روش خشونت پرهیزی او را تقویت کرده‬ ‫و مشروعیت بخشیده است‪.‬‬ ‫یقین بدانید اگر خانم آنگ س��ان س��وچی در ایران بود نه تنها از‬ ‫طرف حاکمیت‪ ،‬که از طرف بخش بزرگی از اپوزیسیون نیز‪ ،‬مورد‬ ‫لعن و نفرین قرار می‌گرفت و خیلی زود مطرود می‌شد‪ .‬بخشی از‬ ‫این اپوزیس��یون به خاطر «مذاکره کردن او با حاکمیت» و تن به‬ ‫«اصالحات قالبی دادن» او را طرد می‌نمودند‪ ،‬چون‌که مثل برخی‬ ‫از ما‪ ،‬پس از «چند روز یا چند ماه زندان کشیدن» نیامده بگوید که‬ ‫دیگر «اصالح سیستم سیاسی» ممکن نیست‪.‬‬ ‫بخش دیگری از اپوزیسیون هم به خاطر آن که خانم سوچی در‬ ‫کنار خانم کلینتون دیده شده است او را عامل بیگانه می‌گفتند و با‬ ‫هزار تهمت و برچس��ب (عامل بیگانه‪ ،‬مزدور سیا‪ ،‬کارگزار انقالب‬ ‫مخملی و…)‪ ،‬طرد و تخطئه‌اش می‌کردند‪ .‬بخشی از اپوزیسیون‬ ‫هم به خاطر «زن بودنش» و این که در برخی از سخن‌رانی‌هایش‬ ‫به شوهر و پدرش به قول معروف امتیاز داده‪ ،‬تمسخر و تحقیرش‬ ‫می‌کردند‪ .‬آته‌‌‌‌ئیس��ت‌‌‌‌ها هم به خاطر این که خانم س��وچی اعالم‬ ‫کرده فردی مذهبی است و به اصول مذهب بودا وفادار است و بر‬ ‫طبق آن‪ ،‬عمل می‌کند‪ ،‬به ُصالبه می‌کشیدندش‪.‬‬


Iran will not tolerate fall of Assad Reza Kahlili daily caller A member of the Free Syrian Army holds a burning portrait of embattled President Bashar al-Assad in Al-Qsair, 25kms southwest of the flashpoint city Homs, on January 25, 2012. Although heavily outnumbered and outgunned, the Free Syrian Army has increasingly launched bold attacks against regime forces and managed to seize control of some neighborhoods of Homs. AFP PHOTO/ ALESSIO ROMENZI (Photo credit should read Alessio Romenzi/AFP/Getty Images) Iran is escalating its threat to respond forcefully against outside interference in the Syrian conflict, despite already having 15,000 of its own troops inside Syria to help put down the rebellion that threatens the regime of President Bashar al-Assad. Mashregh News, a media outlet run by Iran’s Revolutionary Guards Corps, reported in March that the Islamic republic’s armed forces have established a “joint war room” with both Syria and the terrorist group Hezbollah. The trio aim to provide a coordinated response to any American aggression against Syria or Iran, which Mashregh News said would include counterattacking with missiles aimed at Israel and American assets in the region. According to the Fars News Agency, Iranian supreme leader Ayatollah Ali Khamenei delivered a warning recently during his recent meeting with Turkish Prime Minister Recep Tayyip Erdogan. “The Islamic Republic will defend Syria,” FNA reported that message read, “because of its support for the resistance front against the Zionist

81

regime [Israel], and is vehemently opposed to any intervention by foreign forces in Syrian internal affairs.” Even as a shaky truce began to take hold in Syria over the weekend, on Saturday the United Nations Security Council approved sending 30 military advisers to oversee the cease-fire. That truce had already begun to unravel by Monday as Syrian forces

shelled the cities of Homs and Idlib. Late last week the Iranian media outlet Resalat revealed some details of recent negotiations between former U.N. Secretary-General Kofi Annan and Iranian leaders in Tehran. Iran’s demands, Resalat reported, included the recognition that “any change and/or reform [in Syria] can only be recognized under Assad’s direction.” Assad is Iran’s red line,” the report said, “and Iran will never allow his fall under any circumstances. Iranian negotiators, according to Resalat, reiterated that “any action against Syria will result in instability and destruction not only in the region but beyond.” And “foreign interference or help

for the armed rebels in Syria,” they demanded, “must stop immediately.” In May 2011 Khamenei declared the Syrian protesters “God’s enemies,” ordering the Revolutionary Guards and the Lebanese Hezbollah to “fiercely combat” the protesters and help Assad put down the uprising which has taken over 10,000 lives so far. The same sentiment was published in a recent commentary published by Sobhe Sadegh, the media outlet belonging to the Revolutionary Guards, calling the Syrian protesters “rabble-rousers” who are “puppets of Zionists and the United States.” Chanting slogans against Iran and Hezbollah by the “radicals in Syria will be their last stand,” the Guards warned. Some 15,000 of Iran’s elite forces, led by Quds Force commander Qassem Suleimani, are in Syria to help the Assad regime suppress the uprising and protect the regime itself. Despite the strength of reporting from inside Iran, not everyone agrees that Khamenei is committed to preserving an Assad-led Syria. Emails released by Wiki leaks in February revealed information gathered by Reva Bhalla, director of analysis at the global intelligence company Stratford. Those emails showed both Khamenei and Iranian President Mahmoud Ahmadinejad had already concluded Assad’s regime could not be rescued. Stratford concluded that they recognized the best outcome for Tehran would be a Damascus coup resulting in a new regime that would continue its relations with Iran.


‫ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند‪ .‬هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی است‪ ،‬اما آثاری‬ ‫نقشی از صادق هدایت‬ ‫از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر‪ ،‬فرانتس کافکا و آنتون چخوف نیز ترجمه کرده‬ ‫مرتضا خس�روی‪« /‬صادق هدایت» نویس��نده‪ ،‬مترجم و روش��ن‌فکر ایرانی است‪ ،‬او در ‌است‪ .‬حجم آثار و مقاالت نوشته شده درباره نوشته‌ها‪ ،‬نوع زندگی و خودکشی صادق هدایت‬ ‫بیس ‌‬ ‫تو‌هش��تم بهمن س��ال ‪ 1281‬زاده ش��د و دز نوزدهم فروردین س��ال ‪ 1330‬در پاریس بیان‌گر تاثیر ژرف او بر جریان روش��ن‌فکری ایران است‪ .‬آرامگاه صادق هدایت در گورستان‬ ‫خودکشی کرد‪ .‬بسیاری از محققان‪ ،‬رمان «بوف کور» او را‪ ،‬مشهورترین و درخشان‌ترین اثر پرالشز‪ ،‬قطعه ‪ ،۸۵‬در پاریس واقع است‪.‬‬ ‫‪82‬‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.