Volume 1 - Issue 4 - June/July 2015 - www.kheradmand.ca - Tel: (416) 676.9.676
77 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
77
76 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
76
وام مسکن
وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن
چشم پزشکی و عینک
چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک
75
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
75 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
تعمیرگاه اتومبیل
تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل
74
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
74 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
مشاور امالک مشاورین امالک -مشاورین امالک -مشاورین امالک -مشاورین امالک -مشاورین امالک
73
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
73 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
خدمات ارزی
خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی
72
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
72 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
حسابداری حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری
عکاسی و فیلمبرداری
عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری
71
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
71 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
آرایشگاه و سالن زیبایی آرایشگاه و سالن زیبایی -آرایشگاه و سالن زیبایی -آرایشگاه و سالن زیبایی -آرایشگاه و
آژانس مسافرتی آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی
70
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
70 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
69 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
69
68 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
68
اســت که شــخصیت های این کارتون نه تنها باورکردنی بلکه دوســت داشــتنی هستند". کریســتوفر اروینــگ معتقد اســت کــه این مجموعه عناصــری از عــادات و فرهنگ افراد به اصطــاح خــوره کامپیوتر را نیز برجســته می کند که نشان مــی دهــد نویســندگان ایــن مجموعــه از چنیــن مضامینی لــذت مــی برنــد .ولــی اکثر بیننــدگان اشــارات واضــح بــه فیلــم هــا و مجموعــه هــای تلویزیونی مشــهور را تشــخیص می دهند و میزان این اشــارات و استعاره های الهــام گرفته از فرهنگ پاپ آنقدر زیاد و متنوع اســت که هر بیننــده ای می تواند با بخشــی از آن احســاس قرابــت بکند.
برایتمامنسلهاویاشکافیبیننسلها؟ دیوید اســتابز منتقد محصــوالت تلویزیونی معتقد اســت کــه مجموعه سیمپســونها با جهت گیــری بیش از حد به ســمت ســلیقه خورههــا ،بخشــی از نفــوذ و
جذابیت خــود را از دســت داده است. او مــی افزاید":مــت گرونینــگ خالــق سیمپســونها زمانــی ادعــا می کرد کــه این مجموعــه ضــد فرهنــگ متعارف و رســمی اســت .ولی به اعتقاد من فقــط در دوره های اولیه آن چنین خصوصیتی داشــت و به مرور ایــن عنصر مهــم در مجموعه سیمپســونها تضعیف شــده اســت". اما آیــا ایــن روش منحصر به فــرد در خلق مجموعه سیمپســونها ،یعنی اشارات مکرر به عناصر فرهنگ پاپ ،یک مشــکل و ضعف ذاتــی به وجود می آورد؟ شــاید چنین باشــد. اشــاره و یا الهام گرفتن از تبلیغات تجاری دهه های گذشــته و یا بازیهای اولیــه کامپیوتری و ترانــه ها و موســیقی پــاپ دهه هــای قبل در دوره هایــی مــی تواند بســیار تاثیر گذار باشــد چون در ذهن بینندگان خاطرات دوران گذشــته را زنده می کند. اما اگــر امروزه کســی که کمتر از ۲۰ســال دارد دوره های اول مجموعه سیمپســونها را تماشــا کند برای درک هر یک از این اشــارات به فرهنــگ پاپ دهــه های گذشــته مجبور اســت به گوگل مراجعه کند چون هیچیک از آنها را نمی شناسد و به یاد نمی آورد .شناخت غیرمستقیم این اشــارات به فرهنگ پاپ دهه های گذشــته نمــی تواند احســاس نزدیکی و عاطفه بینندگان جوان تــر را برانگیزد. آیــا اســتعاره هــای ایــن مجموعــه بــرای بیننــدگان نســل جوان امــروزی هــم جالب
هومر سیمپسون ،پدر خانواده کریســتوفر کوک ،مــورخ بریتانیایی فرهنگ نیز معتقد اســت که مجموعه سیمپســونها نــه فقط بــا محصــوالت تلویزیونــی بلکه با روند تحول فرهنگ پاپ ارتبــاط نزدیکی دارد. او مــی افزاید":هنرمنــدان تاثیــر گــذار در فرهنــگ پــاپ مثل ریچــارد همیلتــون ،روی لیکتنســتاین و انــدی وارهــول در دهــه های قبل از چنین روشــی اســتفاده کــرده اند .اما سیمپســونها تنها مجموعه تلویزیونی اســت کــه ایــن روش بازآفرینی و اشــاره به گذشــته را بــه خوبی پیاده کرده اســت .مســلما مت گرونینــگ خالــق سیمپســونها کــه اصــا یــک کارتونیســت بــود ،با آثــار افــرادی مثل لیکتنســتاین آشــنا بوده است". کریســتوفر کوک مــی افزاید" :امــا به نظر من سیمپســونها یکی از اولیــن نمایش های تلویزیونی پســامدرنی اســت که توانست به شــبکه های تلویزیونــی متعارف و سراســری آمریکا راه یابد .برخی از صاحبنظران معتقدند کــه محصوالت پســامدرن در حقیقت کوالژی از عناصــر و مصالــح دوره های هنری قبلی به یک سبک و سیاق نامتعارف هستند .آنچه که ایــن مــواد و مصالح نامتجانــس را به هم می چســباند در حقیقت نگاه طنــز و طعنه آمیز اســت و به نظر من این ســبک را می توان به وفــور در مجموعه سیمپســونها دید". 67ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
خواهــد بود؟ دیویــد اســتابز ضمــن تایید ایــن نکته می گویــد" :بــه نظر من نســل جــوان امــروزی کــه به حــد کافی بــا محصوالت ســینمایی و تلویزیونی دهه های قبل آشــنا نیســت ،نمی توانــد به خوبی اســتعاره هــای مجموعه سیمپســونها را درک کند. جوانــان امروزی با رســانه های کامــا متفاوتی بزرگ شــده انــد و اکثــر آنها به جای شــبکه های تلویزیونی بزرگ ،محصوالت ســرگرمی خــود را از طریــق دی وی دی و یــا شــبکه هــای کابلی و اینترنتــی ویــژه پخش فیلم تماشــا می کنند". در حالیکــه بیننــدگان فعلی مجموعــه سیمپســونها آن را بــه خاطــر اشــارات مکرر و هوشــمندانه بــه محصــوالت فرهنگــی دهه های گذشــته می ســتایند ،نســل های بعدی ممکن اســت برای دریافت این اســتعاره ها با مشــکل مواجه شــوند. بــه همیــن خاطــر برخــی از منتقــدان محصوالت تلویزیونــی معتقدند که برنامه ها و نمایــش های کمدی محصــول دهه نود و یا دهــه های قبــل از آن با وجود تمــام ظرایف و هوشــمندی به کار برده شــده در آنها نمی تواننــد برای نســل جــوان امــروزی جالب و خنــده دار باشــند .بــه گفته یکــی از آنها اگر قرار باشــد طنز نهفته در هر اشــاره و استعاره ایــن برنامه ها را برای نســل جوان توضیح داد دیگــر خنــده دار نخواهد بود. امــا کریســتوفر کــوک مــورخ بریتانیایــی فرهنــگ معتقــد اســت کــه طنــز مجموعه سیمپســونها به این زودی ها کهنه نخواهند شــد .او مــی افزاید":به اعتقاد مــن در آینده رشــته های دانشــگاهی برای تحلیل و آموزش سیمپســونها بــه دانشــجویان و عالقمندان تاســیس خواهــد شــد .امــا مهمتــر از همه ایــن اســت که بــا توجــه بــه جایــگاه ویژه سیمپســونها در محصوالت فرهنگی دو دهه اخیــر و نقــش آن در پایه گذاری یک ســبک جدید ،مســلما نســل هــای آینده به کشــف راز موفقیــت این مجموعــه و در نتیجه درک اشارات و اســتعاره های نهفته در آن عالقمند خواهند شــد".
67 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
سیمپسونها چگونه تلویزیون را تغییر دادند؟ مجموعــه سیمپســونها کار خــود را بــه عنوان جانشــین و یا وارث مجموعه کارتونی و پرطرفدار عصر حجر شــروع کرد که در سالهای دهه شــصت میالدی پایه گذار و شکل دهنده نوع جدیــدی از کمــدی تلویزیونی بود. عصــر ایران مینویســد همزمان با بیســت و پنجمین ســالگرد آغاز پخش مجموعه کارتونی سیمپســونها ،جا دارد تا نگاهی بیاندازیم به طنز نوآورانه ای که نویســندگان این مجموعه بانــی آن بودنــد و در ســالهای پــس از آن بر بسیاری از محصوالت تلویزیونی تاثیر شگرفی داشت. بینندگانــی کــه بــا دقــت مجموعــه سیمپســونها را تماشــا کــرده اند مــی دانند کــه چند ثانیــه اول شــروع هر اپیــزود از این مجموعــه ،صحنــه هایی که اعضــای خانواده سیمســون برای تماشــای تلویزیون روی مبل بــزرگ اطــاق نشــیمن خــود مــی نشــینند، عناصــری از مجموعه هــای تلویزیونــی و یا فیلــم هــای جاودانه ســینمایی الهــام گرفته ا ست . این توجه هوشــمندانه به جزییات و ظرایف یکــی از رازهــای موفقیت کم نظیــر و تعداد کثیــر عالقمنــدان و تماشــاگران این مجموعه تلویزیونی است. دارن فرانیچ یک منتقد تلویزیون و ســینما چندی پیش نوشــته بود" :مت گرونینگ خالق مجموعه سیمپسونها اشــاره مستمر و مکرر به عناصری از محصوالت ســرگرمی دیگر را به یــک روش هنری موثر بدل کــرده و مجموعه سیمپســونها از اولیــن اپیزود آن تــا به امروز مملــو از الهام و اشــارات هوشــمندانه به آثار فرهنگی نخبه گرا و یا عامه پســند اســت". مجموعــه سیمپســونها کار خــود را بــه عنوان جانشــین و یــا وارث مجموعه کارتونی و پرطرفــدار عصــر حجر شــروع کــرد که در ســالهای دهه شصت میالدی پایه گذار و شکل دهنــده نــوع جدیــدی از کمــدی تلویزیونی بــود .قالب کلی که مــت گرونینگ برای خلق سیمپســونها انتخاب کرد چیزی بود که افراد بالــغ در دهه نود و پس از آن از دوران کودکی 66
خود و کارتون عصر حجر بــه خوبی به یاد داشتند. حتــی در دوره هــای اولیــه تولید و پخــش مجموعه سیمپســونها کــه طراحی شــخصیت های کارتــون کمی خــام تــر ،صــدای شــخصیت هــا نپختــه تــر بــود و نویســندگان هنوز مشــغول صیقــل دادن شــخصیت و خصوصیــات افــراد ایــن خانــواده بودنــد ،به خوبی می شــد نشــانه هــای یک گنجینه بــزرگ از فرهنگ پاپ را که در این مجموعه نهفته اســت مشــاهده کرد. اما در دوره ســوم این مجموعه در ســالهای ۱۹۹۱و ۱۹۹۲سیمپســونها از ایــن نظــر به اوج کیفیت خود رســید و به حــق به بهترین محصــول کمدی دهــه نود میالدی بدل شــد. ایــن قــدرت خــارق العــاده مجموعــه سیمپسونها در گنجاندن اشارات هوشمندانه بــه فرهنگ پــاپ را بــه خوبی می تــوان در اپیزودی به نام "عاشــق شــدن دوســت بارت" دیــد ،صحنه ای کــه در آن بارت سیمپســون پســر خانواده شیشــه پر از پول خــورد پدرش را مــی رباید.
اعضای خانواده سیمسون تمــام ایــن صحنــه در حقیقــت بازآفرینی زیرکانه صحنــه های اولیه فیلم "ایندیانا جونز: مهاجمان صندوق گمشــده" ســاخته استیون اســپیلبرگ اســت .در بخشــی از ایــن صحنه هومر سیمســون در تعقیب پسر شیطان خود درســت مثل یک تخته ســنگ عظیــم از پله هــا پایین مــی رود که پس از حدود ۲۰ســال برای بســیاری از عالقمنــدان آن هنوز هم به یادماندنــی ترین و خنــده دار ترین صحنه از
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
مجموعه سیمپســونها است.
کوالژ کارتونی قاعدتا هــر طرفدار مجموعه سیمپســونها اپیــزود و یا دوره مورد عالقه خــود را دارد ولی بــرای من بــه یادماندنی تریــن و جالب ترین بخش های آن اپیزودهای دوره ششــم و اپیزود دو قســمتی شــروع دوره هفتم با عنوان "چه کســی به آقای برنز شــلیک کرد" است. ایــن اپیــزود دو قســمتی بیعتــی اســت با ســریال داالس و در عین حال مملو از اشاراتی اســت به ســاطین مامبو و ســرگیجه ساخته آلفــرد هیچــکاک و در قالب شــخصیت دکتر کولوســوس می توان خصوصیات هر دانشمند دیوانــه فیلم های کم هزینه را مشــاهده کرد. امــا جــادوی مانــدگار سیمپســونها چیزی فراتــر از یــک گنجینه غنــی از لطیفــه های مربــوط بــه فرهنگ پاپ اســت. کریستوفر اروینگ نویسنده و مورخ فرهنگ پاپ می گوید" :سیمپســونها به خاطر اینکه یک محصول نمایشــی بســیار عالی و ارزنده اســت توانســت تمــام شــوخی هــا در مورد فرهنگ پــاپ را به خوبی بــه کار بگیرد .طنز، کنــار هم چیدن اســتعاره های ضــد و نقیض و گنجانــدن جلــوه های فرهنگ پاپ ســتون فقــرات این مجموعه نمایشــی نیســتند .این مجموعــه بر مــدار مناســبات افراد ســاخته و پرداختــه شــده و دقیقــا به همیــن خاطر
66 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
ســنی که هســت ،متناســب با ســنی کــه دارد در مورد موضــوع با او صحبــت کنید .فکر نکنیــد همین که بگوییــد «این حرف هــا برای تو زوده» ،یــا «بــدو برو بخواب نشــنوم دیگــه از این حرف هــا بزنی» یا «باشــه به موقعش خودت مــی فهمی» ،او دیگر در مــورد این موضوع فکــر یا کنجــکاوی نخواهد کرد ،بلکــه فقط شــما را در جریان نخواهد گذاشت.
راستش را بگویید هرگــز در مورد هیچ یک از موارد مربوط به بلــوغ ،به فرزندتان دروغ نگوییــد .الزم نیســت همه چیــز را از همان اول بــا همه چزییــات بگویید امــا بــه او دروغ هم نگویید .مثال اگر در مــورد خونریزی ماهانه زنان شــنیده و فکر مــی کنید تا 4-5ســال دیگر برای خــودش اتفاق نخواهد افتــاد ،نگویید «نه چنین چیزی نیســت ،حتما خواهر دوســتت مشــکل دیگــه ای داره که به تو نگفتــه ».با این کار ،اگر برای خــودش قبل از اینکه شــما توضیح دیگری بدهید ،اتفاق بیفتد ،حســابی نگران خواهد شد. بــه عالوه بــا توضیحات تکمیلی ،مــی فهمد که بــه او دروغ گفتــه ایــد و اعتمــادش را به حرف های شــما از دســت خواهد داد. از ســخت ترین قســمت هایی که بایــد برای دختران توضیح بدهید ،بدون اینکه نگران شــود و بترســد یا احســاس بــدی به او دســت بدهد، عــادت ماهانه اســت اما ســختی آن نباید باعث شــود که از آن فرار کنیــد .فکر کنید فرزندتان قبــل از اینکه با او حرف بزنیــد ،از طریق دوســتانش اطالعات غلطی در این بــاره بگیرد یا اینکه برای خــودش اتفاق بیفتد ،چه حالی خواهد داشــت؟! پــس ،کم کم او را آماده کنید. در مورد ســاختمان بــدن یک زن ،با او حرف بزنیــد .بگویید که او هم مثل شــما روزی مادر می شــود و بدنش از حاال که دارد بالغ می شــود، خــودش را بــرای آن زمان آماده می کند؛ مثل یــک جور تمرین ماهیانه، تــا وقتی کــه واقعا مادر می شــود ،بســته به ســنی کــه دارد و میزان اطالعاتــی که دارد ،می توانیــد این توضیح را مفصل تــر ارائه دهید. حاشیه عادت ماهانه را فراموش نکنید خیلــی وقت ها دردها ،اعصــاب خردی های بی دلیل و نشــانه هایی مثل تورم قســمت هایی از بدن از خودت عــادت ماهانه ناراحتی های بیشــتری به همراه مــی آورند .درباره ایــن موارد بــا فرزندتان صحبت کنید تــا اگر اتفاق افتاد بداند که طبیعی اســت و نگران نشــود. اگــر خیلی نزدیک به بلوغ اســت یا به تازگی عــادت ماهانه را تجربه کرده ،او را راهنمایی کنید که همیشــه لبــاس زیر تمیز و خوراکی هایی کــه او را آرام مــی کنند ،مثل شــیرینی یا مســکن مالیم همراه داشــته باشــد تا خیالش راحت باشد.
واضح اســت امــا دخترتان در مــورد کوچکترین مورد هــم آموزش الزم دارد .اجــازه بدهید فرزندتان بداند که شــما در این دوران چه مســائلی داریــد .این یــک موضوع دختــران -زنانه اســت و می توانیــد در این مــورد درد دل کنید.
موضوع را محرمانه یا شرم آور نشان ندهید درســت اســت که مردها عادت ماهانه ندارند اما همســر شما در این مورد می داند پس الزم نیســت قایم موشــک بــازی دربیاورید .پدر هم محــرم دختر شــما اســت و می توانــد در مواقعی کمک کننده باشــد، مثــا وقتی دختران کالفه و عصبی می شــود ،به او محبت بیشــتری کند یا اینکه اگر شــما نباشید و به مراقبت یا اقدام درمانی نیاز داشــته باشــد، از او حمایــت کند .به عالوه ،دختران قرار اســت یاد بگیــرد با پدیده ای طبیعی مواجه اســت که نشانه ســامت بدن او اســت ،نه اینکه خجالت بکشــد و دائــم معذب باشــد که کســی متوجه نشود. نقش پدرها در بلوغ دخترها چــه در خانــواده های تــک والد که پــدر تنها سرپرست خانواده اســت و چه در خانواده هایی کــه مــادر هم حضــور دارد ،نقش پــدر در بلوغ دختران جدی اســت .در خانواده های تک والدی که پدر بــه تنهایی باید دختر خــود را بزرگ کند چــه؟! در این مــوارد ،البته برای پــدر ،توضیح بلوغا ســخت خواهدت بــود .حتــی اگر پــدر از عهده این کار هــم بربیاید ،شــاید دختر نتواند در مــورد همــه جزییات با او صحبــت کند یا درد دل کنــد و راهنمایی بخواهــد .بهتریــن حالت این اســت که از قبــل ،دختر با یکــی از زنان نزدیــک ،ارتبــاط خوبی برقرار کرده باشــد ،مثــا با مادر بــزرگ ،خاله، عمه یا همســر یکی از دوســتان نزدیک پدرش .پــس ،از همین حاال به فکر یــک رابطه صمیمی و نزدیــک ،بین دختران و یکــی از خانم های اطــراف که حســابی به او اعتماد دارید ،باشــید.  از دخترتان تعریف کنید همــه ایــن صحبت ها بدان معنا نیســت کــه پدرهــا در دوران بلوغ دخترشــان سهمی ندارند و قرار اســت عرصه را برای مادر و دختر خالی کنند .دختران در این ســن بســیار نیازمند توجه هســتند .آنها در مورد ظاهر خود حســاس می شــوند و مــدام نگرانند که زشــت و غیرجذاب باشــند .الزم اســت که پــدران از دختران خــود تعریف کنند و نشــان بدهنــد که به او افتخــار می کنند. اشــتباه برخــی والدین این اســت که فکر مــی کنند اگــر وارد چنین مقوالتی شــوند ،روی دخترشــان باز می شــود یا مثال به بیراهه می رود، در صورتــی کــه برعکــس ،دختری که با تعریــف های پدری کــه به او اعتماد دارد ،ســیراب است و احساس ارزشــمندی می کند ،جای دیگری بــه دنبال تامین نیاز خود به تعریف و تمجید نمی گــردد و آنقدر برای خــودش ارزش قائل می شــود کــه از خودش به خوبــی مراقبت کند.
آموزش را فراموش نکنید یادتان باشــد شــما به عادت ماهانه عادت داریــد و همه چیز برایتان 65ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 65 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
عادت ماهانه؛ چالش دخترانه
تقریبا همــه می دانیم بلــوغ به چه معناســت؛ حداقل تجاربی در این زمینه داشــته ایم .بلــوغ مرحله ای طبیعی از رشــد هر انســانی اســت که در دوره زمانــی قابل پیش بینــی اتفــاق می افتــد .با اینحــال ،همین که بچــه ها به دوره بلوغ نزدیک می شــوند ،خیلی ها دســت و پاشان را گــم می کننــد ،طوری با ایــن پدیده رفتار مــی کنند انگار بالیی اســت که دارد بر ســر خودشــان و فرزند دلبندشان نازل می شــود و قرار اســت همــه چیز را به هــم بریزد. برخــی دیگر فوری سرشــان را زیــر برف فرو مــی برند، خودشــان را بــه نشــنیدن ،ندیدن و ندانســتن مــی زنند. اتفاقاتی که درســت دارد جلــوی چشــم شــان مــی افتــد را انــکار مــی کننــد یــا مــی گذارنــد که فرزندشــان خــودش ایــن مرحلــه را طی کنــد ،اســتدالل هم مــی آورند کــه مگر کســی در مــورد این چیزهــا با مــا حرف زد؟! خودمــان فهمیدیــم و خودمــان بــا آن کنــار آمدیم. هســتند والدینی هــم که شــورش را درمی آورنــد .روی همه چیز حســاس می شــوند ،همه چیز را به بلوغ نسبت مــی دهند و خالصــه از هر 10جمله ای که با فرزندشــان حرف می زنند ،هشــت مــورد به عالئم بلــوغ و رفتارهای نوجــوان در این دوران و مانند آن مربوط می شــود. البتــه ،بلوغ برای نوجــوان اول از همه و بعد اطرافیان او، دوران حساســی اســت؛ بخصوص دختران کــه چون زودتر از پســران عالئم بلــوغ را تجربه می کننــد و برخی از این عالئم خیلی متفــاوت از عادت های معمول زندگی شــان اســت ،در معرض آسیب بیشــتری هم هستند .چطور باید بــا بلوغ کنار آمد؟! چطــور باید با دخترهــا در مورد بلوغ حــرف زد؟! چــه کســی و در چــه زمانــی ،چــه میزانی از اطالعــات را باید بــه دختر بدهد؟!
64
خودتان آماده باشید شــما به عنــوان والدین ،چــه بخواهید و چــه نخواهید، خیلــی زود با بلــوغ فرزندتان مواجه خواهید شــد .قبل از هر چیز ،خودتان باید آرام باشــید و اطالعات مناســبی در این زمینه داشــته باشــید .فقط اســترس داشــتن یا بسنده کــردن به تجربیات شــخصی یا حــرف های ایــن و آن ،از شــما یک راهنمای مناســب برای فرزندتان نمی ســازد. اســترس و دســتپاچه شــدن هم کمکی به فرزندتان نمی کنــد و فقــط این احســاس را بــه او منتقل مــی کنید که از عهــده این موضــوع برنمی آیید و در نتیجه او از شــما فاصلــه مــی گیریــد .پس ،چــه به عنــوان مــادر و چه به
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
عنــوان پــدر ،اگر دختــری دارید که طی چند ســال آینده، وارد ســن بلوغ (معموال 10تا 14ســال) می شود ،از همین حــاال اقدامات زیــر را انجام دهید: در مــورد بلوغ مطالعــه کنید .حواس تان باشــد از منابع معتبر بهــره ببرید .بلــوغ غیر از جوش صــورت و عالمت های جســمانی و بداخالقی ،نشــانه های دیگری هم دارد کــه با شــناخت آنها مــی توانید بــه فرزندتان بــه خوبی کمــک کنید .از یاد نبرید که آدم ها متفاوتند .شــاید فرزند شــما در همان سنی که شما بالغ شــدید یا با همان مدلی که شــما بلــوغ را تجربــه کردیــد ،وارد این دوران نشــود. مطالعــه و کســب اطالعــات موثــق، برای همیــن ضروری هستند . آرامــش خــود را حفــظ کنیــد .بلــه، فرزنــد دلبنــد شــما قرار اســت از کودکی بامــزه و بازیگوش به به یک فرد بزرگســال تبدیــل شــود .شــما نمــی توانید جلوی این فرآیند را بگیریــد ،بلکه باید با ُبعد تازه ای از والد بودن مواجه شــده و لــذت های این دوران را تجربــه کنید. در رفتــار خــود تجدید نظــر کنید .همانطور کــه انتظار نداریــد از فرزند 15ســاله خود رفتارهای 6ســالگی اش را ببینید ،شــما هم نباید با او همانطــور رفتار کنید که وقتی 6ســاله بــود رفتار مــی کردید .الزم اســت مهــارت های رفتــاری و تربیتی تــازه ای را بیاموزید .بهتر اســت قبل از اینکه دچار مشــکلی شــوید ،به آن فکر کرده باشــید.
مادرانهدخترانه گفته می شــود که بهتر اســت مادران با دختران خود در مــورد بلوغ صحبــت کنند .بلوغ ،برای دختران پر اســت از تغییرات جســمانی و روانی که اغلب آنها ،به حریم بسیار بســیار خصوصی دختــر مربوط مــی شــوند .از تغییرات جســمانی در انــدام ها گرفته تــا باال و پایین شــدن ُخلق و احساســات ناگهانی و عادت ماهانه ،همه و همه بسیار زنانه هســتند و در نتیجه بهتر اســت مادر ،در مورد آنها با دخترش صحبت کنــد اما چطــور و از چه زمانی؟! گوش به زنگ باشید حــواس تان به نشــانه ها باشــد ،بخصــوص در رفتارها و صحبــت هــا .ممکن اســت فرزند شــما خیلی قبــل تر از آنکه شــما پیش بینی کنید ،در بیرون از خانه یا در مدرســه یا توســط تلویزیون و اینترنــت ،با اطالعاتی مواجه شــود که عالمت ســوال هایــی در ذهــن او ایجاد کنــد .در هر
64 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
63 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
63
62 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
62
چنــد تا بودنــد و در کار ترجمه کمکــش می کردند .بعد یــواش یواش زندگی برایش عادی شــد. • از کی باورش شد که دیگر تلویزیونی نیست؟ وقتی آمد ج ّو اینجا را دید .خیلی زود فهمید دورانش تمام شده. • آدمی مثل او که همیشــه یک چهره محبــوب از جنس مردم بوده، فکر می کنم تنها جرمش شــهرتش بود؟ تقریبــاً! می گفتند با محمدرضا پهلوی دیدار داشــته ،باالخره آن موقع همــه بــه این دیدارها مــی رفتند .ولــی او هم این شــرایط را پذیرفت. غصــه خورد و تــوی خودش ریخت امــا همین جا مانــد و زندگی کرد. چنــد ســالی خانه ماند ،ولــی بعد یواش یــواش دوباره پایــش به بیرون بــاز شــد .اول از روزنامــه ری که برای آقای ری شــهری بــود به دنبالش آمدنــد و او را بردنــد .مدتــی آنجا می نوشــت و بعد هــم اطالعات با آقای حصــاری و آقای اکبر فیض .بعد دیگر کار را کنار گذاشــت و دیگر بازنشسته شد. • بچه های جدید به ایشان سر می زنند؟ هیچ کس نمی آید. • حتی عادل هم نیامده؟ او یک دفعه آمد. • عادل را می شناسد؟ نه. • اصــا دوره ای کــه عادل گل کرد ،آیا حالشــان خوب بــود و او را به خاطر می آورد؟ االن 5ســال اســت ،زمین گیر است شــاید 15ســال پیش حالش خوب
61
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
بوده ،ولــی اینطور عادل گل نکــرده بود. • قدیمی تر ها چی؟ آنها را می شناخت و هیچ کدام را هم قبول نداشت. • خودتان فوتبال می بینید؟ قبــا اصال! یک عالم مجله ورزشــی بــه خانه مان می آمــد ،من نگاه هــم نمی کردم .ولی االن این آقا فرهاد که عصای دســت ماســت مدام فوتبال مــی بیند ،منم مجبورم یــک وقت هایی ببینم. • بچه های کشتی چطور؟ به دیدن استاد نیامدند؟ نــه اینجا نیامدند .یکی دوبار اســتاد را بردند؛ ولــی اینجا فقط همین آقای افشــارزاده اســت که لطف دارد و می آید. • و هنــوز هــم از معدود کســانی اســت که آقای بهمنــش او را می شناسد؟ بله از معدود کســانی هســتند که می شناســند .البتــه االن هم آقای افشــارزاده گفتند می خواهند بیایند ،ســه روز اســت مــن می گویم تا بشناسد. • خب سنشان هم باال رفته بله 94ساله است. • در یــک مصاحبه ای گفته بودند وقتی بــه دنیا آمدند نوزاد نحیف و ضعیفی بودند؟ 7ماهــه به دنیا آمــده بود .خب همین اســت دیگر! نمی دانم شــما بــه خدا اعتقاد داریــد یا ندارید ،بــه طبیعت اعتقاد دارید یــا نه؟ ولی حکمــت خدا بوده و از طرفی این کــه زندگیش مطابق میلش بود ،فکر مــی کنم یک دلیل ماندگاری اش باشــد.
61 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
نبــود و فکر می کنم ریودوژانیرو بود برای گزارش مســابقات ورزشــی. وقتــی از آنجا خبر فرســتاد ،به او گفتند چی مــی گویی اینجا همه چیز عــوض شــده و دیگر تــو را نمی خواهنــد .بعد که برگشــت دیگر به تلویزیون نرفت. • بعد از آن هم که دیگر شروع مشکالت بود؟ دیگر سر کار نرفت و خانه بود و این برایش خیلی سخت بود. • چطور تحمل می کرد؟ مجبور بود ،فقط غصه می خورد. • این فضا چند سال بعد از انقالب شکست؟ چند بــار حاج احمد آقــای خمینــی خدابیامرز دنبالش فرســتاد ،این خیلــی فضــا را برایش آرام کــرد .اما بهمنش باز هم بیــرون نرفت .برای
• از کی بهمنش تبدیل به یک سوپراستار شد؟ تــا ســال 37بانک ملی کار مــی کرد؛ ســال 37به رادیــو رفت و بعد اولیــن المپیکی که رفت ســال 37یا 38بود و بعــد از آن چهار المپیک رفــت .کم کم او شــد ســتاره برنامه های ورزشــی و هی مــا او را کمتر دیدیم. • آن زمان رابطه تختی و قهرمانان دیگر با استاد چطور بود؟ خیلی خوب بود. • رابطه خانوادگی هم داشتید؟ نه من با ورزشکارها اصال رفت و آمد نداشتم. • اصال خوشتان نمی آمد؟ بله همینطور است اصال خوشم نمی آمد. • اعتقاد داشتید یک مقدار بی معرفت هستند؟ نــه اینطــور نبــود؛ اعتقاد داشــتم زندگی مــن آن طور که باید باشــد نیست . • از شرایط ناراضی بودید؟ بــرای این که بچه هایم هیچوقت بهمنــش را نمی دیدند .در حقیقت خــودش را وقــف ورزش کــرده بــود و همــه مســابقات را مــی رفت. مســافرت های طوالنی مدت ،داخل کشــور و ...یک مقدار از نظر اداره خانــه کار من ســنگین بــود .این رفت و رفــت و رفت و بــه آن نهایت
او که در حقیقت خودش را وقف ورزش کرده بود غصه خورد و توی خودش ریخت اما ایران ماند و زندگی کرد .او االن پنج سال است که زمین گیر شده است. رســید .ولی من هیچوقت با ورزشــکارها ارتباطی نداشــتم ،البته آنها به خانــه ما مــی آمدنــد .آقای موحد با همســرش بــه خانه ما مــی آمد. خالصــه او به نهایت رســید و همه او را می شــناختند و در حقیقت به اوج رسیده بود. • و بعد یکباره او کنار گذاشته شد... انقالب که شــد ،گفتند دیگر بهمنش نباشــد .او مجری سرشناسی بود و قبــل از انقــاب هم به دیدارهای مختلف مــی بردنش .اما هیچ وقت آدم سیاســی نبود .زمانی که ســینما رکــس را آتش زدنــد ،بهمنش ایران 60ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 60 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676 ایــن که ج ّو ،جوری نبود کــه برود .در زمان قطــب زاده حکم اخراجش آمده بود . • همان آدمی که بعدها.... بله! ای کشــته ...دگران کشتی تا کشته شــدی باز .آنهایی که بهمنش را ضــ ّد انقالبــی مــی دانســتند و اخراجش کردند بعداً مشــخص شــد خودشــان چه کار می خواســتند بکنند. • آن سالهایی که در خانه بود چه می کرد؟ می نوشــت و ترجمــه می کرد .بچه هــا هم چند نفر رفتــه بودند و
اهالی ورزش را می شناســد .یکی مثل موحد ،قهرمان افســانه ای کشتی ایــران و یکی هم مثل بهرام افشــارزاده. اســتاد شــنوایی یکی از گوشــهایش را از دســت داده و همسرش می گویــد خیلی دیگر چیزها را به خاطر نمی ســپارد .می گوید با خاطرات قدیمــش زندگــی می کند و روزهــا را در این حالت ســپری می کند. قــرار ما گــپ زدن با اســتاد بهمنش بود امــا گفت و گو بــا او خیلی ســخت بود پس ســئوال های مان را از بانو ســودابه عظیمی پرسیدیم. ســودابه عظیمی مدیر مدرســه ای که هفت فرزند اســتاد را در روزهای شــلوغ و دوری اش از خانــواده ،بــزرگ کــرد و با تحصیالت عالیه ســر زندگی های شــان فرســتاد .او که در این ســالهای طوالنی داغ از دســت دادن دو دختــر را بــه جــان خرید و حــاال هنوز راضی اســت به رضای خدا . در روزگاری کــه دیگــر کســی خیلــی ســراغی از این زوج پا به ســن گذاشــته نمی گیرد ،شــجاع و دلیرانه ســخن می گوید .گفته هایی که تا پیشــتر شاید نقل نشده باشند .همسر اســتاد که همه جا کنارش مانده از اوایــل دهــه 30تا امــروز برای خبرآنالیــن می گوید .البتــه اصرار ما برای انتشــار عکس های همســر اســتاد بــه جایــی نرســید و اصال عالقــه ای به این کار نداشــت.
• چه طور می شــود که یک نفر استاد بهمنش می شود؟ ایــن آقــا (اشــاره بــه بهــرام افشــارزاده) هر جا نباشــد آنجا پا نمــی گیرد ،مــن کلک نمــی زنم، ولــی این طــرز تفکر من اســت. • شــما در دو و میدانی ،کشتی، فوتبــال و رشــته هــای دیگــر بودیــد ،بعــد از شــما هیچ کس
همسرش می پرسیم) • استاد روزها چه می کنند؟ اغلب به خواب می گذراند یا کتاب می خواند. • می توانند بخوانند؟ نــه دیگر امضا هــم نمی توانــد بکند و انگشــت می زنــد .خیلی از چیزهــا یــادش رفته و فقط راجع بــه پدر و مادرش حرف مــی زند .االن 70ســال اســت کرمانشــاه نرفته ،ولی در مورد آن زمان حــرف می زند. البتــه این تــا 7-6ماه پیش بیشــتر بود ،ولی االن کمتر شــده. • اخبار فوتبال را پیگیری می کنند؟ اصــا عکس العملی نشــان نمی دهنــد ،فقط می بینــد و چون نمی شــنود ،عکس العملی ندارد .االن گوش چپ ایشــان اصال نمی شــنود و یک مقــدار هم خاطــرات از یادش رفته. • شــرایط خودتــان چطور اســت؟ زندگی شــما و اســتاد چطور می گذرد؟ فکر می کنم 70ســال خوب گذشــته و االن یک مقدار سخت شده؟ نه خیلی هم خوب نگذشته. • خــب زندگــی با یــک خبرنگار شرایط ســختی دارد؟ بلــه زندگــی بــا خبرنگار ســاده نیســت؛ االن آقــای فرهــاد مثــل نوه من هســت و همســرش هم همینطــور .صبــح زود بیــدار می شوند ،آقا میرود بهمنش را بیدار می کنــد و در نظافت به او کمک مــی کند و بعد باز بــه اتاقش می رود ،یــک مقدار با کتــاب هایش ور مــی رود و بعــد مــی خوابد تا ظهر کــه برای ناهار مــی آید .اما زمان را تشــخیص نمــی دهد ،مثال
انقالب که شد ،گفتند دیگر بهمنش نباشد .او مجری سرشناسی بود و قبل از انقالب هم به دیدارهای مختلف می بردنش .اما هیچ وقت آدم سیاسی نبود. دیگــری نتوانســت بــه آن ســطح محبوبیت برســد؟ چــه می شــود کرد؟! من مــادرم از دســت رفته ،پدرم از دســت رفته. این مرد... • به ایشان بگویید از استقالل بیرون بیاید؟ خــب با کجــا کار کند؟ آقــای افشــارزاده آنچنان کار می کنــد که اگر 20نفــر در یک محلی جمع شــوند ،نخواهد شــد ،نمی شــود. • آخریــن باری که فوتبــال دیدی و حس خوبی داشــتید را به خاطر می آورید؟ نه یادم نیست. (ادامه مکالمه با اســتاد خیلی ســخت است پس باقی ســئوال ها را از 59ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 59 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676 نیم ســاعت مانــده به ظهر مــی آید و می پرســد شــام خوردید؟ بعد دوبــاره بعدازظهر هــم می خوابد ،چــون کار دیگــری نمیتواند انجام بدهــد ،جایی که نمی رود اگــر هم بیرون بــرود ،همراهیش می کنند. • عکس العمل مردم در برخورد با ایشان چطور است؟ خیلی برای ایشــان احترام قائل هســتند.خیلی به او لطف دارند .البته بایــد بگویم حقش اســت ،بــرای این که خیلی زحمت کشــیده .شــما جوان هســتید و اول راه ،او تمام مدت از ســال 23که به تهران آمده و 24بانک ملی اســتخدام شــده ،همینطور در ورزش بــوده .ورزش اولش هم دو ومیدانی اســت که خیلی به آن عالقــه دارد .بعد در تمام ورزش هــا مثل فوتبال و والیبال و بســکتبال تخصص دارد.
ناگفته های سوپراستار دهه 50تلویزیون عطا بهمنش برای ورزش ایران ستاره ای بود بزرگتر از آنچه امروز عادل فردوسی پور است.
ستاره عاشق ســاخته است. فرهــاد عشــوندی در خبــر آنالین مینویســد :این نام عجین شــده با خاطرات شــیرین نســل های مختلف ورزش ایران .او که حاال وارد ســال
نود و چهارم زندگی شــده اســت .مردی که خود درباره سالهایی که خدا عمر گرفته گغته بود 7«:ماهم که بود در آن ســرمای کرمانشــاه ، 1301 بیماری ســختی گرفتم .این قــدر حالم بد بود که مــادرم خدابیامرز می گفت پزشــک تجربی ده گفته بود عمرش به دنیا نیســت » .پیش بینی آن طبیــب اما خیلی اشــتباه بــود و همان کودک نحیف در ســال های جوانی شــد قهرمــان .قهرمان دوی اســتقامت ایران .مــردی که البته نه بــرای قهرمانــی هایش که البته بــرای صدای جاودانه اش شــد چهره ای بــی بدیل در ورزش ایــران .او زبان ورزش ایران بــود و صدایش از رادیو از عطا یک اســطوره ســاخت .او که حاال دیگر خیلی چیزی از آن روزها یادش نیســت اما هنوز خنده شــیرینش را به لب دارد .چند نفری از کل
عطــا بهمنــش ؛ او بــرای ورزش ایران ســتاره ای بود بزرگتــر از آنچه امــروز عــادل فردوســی پور اســت .مردی که یک کشــور بــا صدایش ، تحلیلهایــش و نظراتــش ورزش را می دیدند و می شــنیدند و لذت می بردند .پیرمرد اما حاال در 94ســالگی خودش اســت و رویاهای شیرینی کــه از همــه این عمر با خــود آورده .بخــش هایی که دوســت دارد به یــادش مانــده و روزهای تلــخ خانه نشــینی را انگار از یاد برده اســت. او یــک گنجینه اســت .گنجینه ای که سالهاســت حراســتش به دســت همســری سپرده شــده که یک عمر با همه ســختی های زندگی با یک 58ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 58 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
57 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
57
56 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
56
یک زندگی جنسی سالم برای سالمت شما بسیار خوب است همســرتان می شود که ترشــح اندروفین ها را بهبود می دهــد .اندروفین هــا ،اوپیوییدهای (مخدرهــا) طبیعی بدنتان هســتند .این مواد بــه کاهــش درد و افزایــش حــس شــادابی و ســامت کمک زیادی مــی کند.
دهید! ســعی کنید زمانی رابطه زناشــویی داشــته باشــید کــه عــوارض جانبــی داروهایتــان در حداقــل میزان خود اســت .دردتــان را با یک دوش آب گــرم ،گرفتن ماســاژ یــا انجام ورزش هــای ســبک ،آرام کنید تا رابطــه لذت بخش
وضعیت ،همســرتان را در جریــان بگذارید و بر ســر یک وضعیــت ایمن به توافق برســید، بعد اقــدام کنید. در مورد پیشــنهاد برقــراری رابطه و رد کردن ییشــنهاد (در صــورت عدم آمادگــی و تمایل) بــدون آســیب زدن بــه عواطف یکدیگــر ،با همســرتان صحبــت کنید .برخی کتــاب های مفیــد هم در ایــن زمینــه وجوددارند که می تواننــد کیفیت زندگی جنســی تــان را بهبود دهند .از مشــاور یا پزشک متخصص بخواهید جند کتــاب خوب در مــورد روابط زناشــویی ســالم و شــاد بــه شــما معرفی کنــد .برخی متخصصــان دوره تخصصی خــود را در زمینه موضوع های جنســی گذرانــده اند. درمانگران جنســی (ســکس تراپییست ها) جوانــب جســمانی و روانــی نزدیکــی را بــه خوبــی مــی شناســند .گاهی متخصصــان به صورت مشــترک بــا پزشــکان دیگــر کار می کنند تــا در زمینــه نگرانی های جنســی فرد، به نتیجه ای کلی برســند .حواســتان باشد در
از مشاوره های جنسی بهره بگیرید با متخصصان رابطه زناشــویی صحبت کنید کــه مــی تواننــد راهنمایــی های مفیــدی را برایتان داشــته باشــند کــه چطور: با همسرتان صحبت کنید. مشــکالت جنســی تان که باعث اســترس و نگرانی هایتان شــده ،کنتــرل کنید. اصال شــاید بهتر باشــد متخصصی پیدا کنید کــه به راحتــی و بدون خجالــت ،در مورد این مســاله خصوصی تان صحبــت و راه حل رفع مشــکل را پیدا کنید. رابطه تان را از نو بسازید. بــا کمــک همســرتان راه هــا و ایــده های خــوب و ناگهانــی پیــدا خواهید کــرد که می توانــد کیفیــت زندگی جنســی تــان را بهبود دهد .بــرای مثــال :روزهایی کــه حس بهتری داریــد ،رفتارهای غافلگیرکننده از خود نشــان 55ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
تری داشــته باشــید .عجله نکنیــد و حوصله به خــرج دهیــد؛ روش هــای پیش نــوازی و معاشــقه را دوباره کشــف کنید! به همسرتان بگوییــد در چــه حالتــی راحت تریــد و چه وضعیت هایــی آزارتان می دهد .قبل از تغییر
انتخاب متخصص سکسولوژی دقت کنید و از افرادی که مــدرک قانونی برای درمــان دارند، کمــک بگیرید تا هــم خیال خودتــان راحت باشــد و هــم از درمانتان نتیجــه بگیرید.
55 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
چه چیزی باعث کاهش میل جنسی می شود؟
آیا به دلیــل دردهای بدنی و مشــکالت ایــن چنینــی از برقــراری رابطه زناشــویی واهمــه داریــد و از آن اجتناب می کنید؟ با همسر ،پزشــک یا مشاورتان صحبت کنید تــا بتوانید علــت را پیدا کنید. شــاید این کار به شــجاعت نیاز داشته باشد، امــا یک گفت و گــوی صادقانــه در این مورد که دردهــای مختلف چطور رابطه زناشــویی تــان را تحت تاثیر قــرار می دهــد ،می تواند همسرتان را از احساســاتتان مطمئن کند .اگر مردد هســتید ،بــا یک مشــاور صحبت کنید؛ تنها یا همراه با همســرتان. از درد رابطه زناشویی خجالت نکشید با همسرتان در این موارد صحبت کنید: علت ایــن که به نظــر می رســد هیجانتان کم شده. حالت هــا و موقعیت هایی که در آن راحت تر هستید. زمــان هایی کــه در طول روز بیشــترین درد را دارید. 54
چــه چیــزی مــی تواند رابطــه زناشــویی را برایتــان لذت بخش و صمیمیــت رابطه تان را حفظ کند؟ شــاید نیاز داشــته باشــید مشکل اصلی تان حل شــود و دوســت داشــته باشید در ایــن مــورد صحبــت کنیــد اما پزشــکتان همچنان توجه اش به حل مشــکالت جســمی تان باشــد .برای کاهش اضطراب و فشــار ،به جــای کلمات خیلی ادبی یا زیــادی خودمانی، از واژه هــای علمی تر اســتفاده کنید. از پزشکتان بپرسید: چــه تغییراتی مــی توانــد در طــول رابطه زناشــویی ،دردم را کمتــر و قابــل تحمل کند؟ چــه چیزی باعــث کاهش میلی جنســی ام شده؟ آیــا عالئــم و نشــانه هایــم باید به وســیله آزمایــش هــای تخصصی مــورد بررســی قرار گیرد؟ آیا متخصصی می شناســید که بــرای درمان دردم بــه او مراجعه کنم؟
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
شناسایی سایر بازدارنده های جنسی ممکن اســت درد تنها عامل بروز مشــکالت جنســی شــما نباشد .مشــکالت جســمی و عاطفــی ،از خســتگی و تــرس از درد گرفته تا افســردگی و عــوارض ناشــی از مصرف برخی داروهــا ،همگــی از دیگــر عوامــل موثــر در بروز ایــن معضل هســتند .در مــورد نگرانی هایتان با پزشــک خود مشورت کنید و نظرش را بپرســید .بعــد گام بــه گام پیــش بروید تا مشــکلتان حل شود. رابطه زناشویی مزایای زیادی دارد! اگــر درد یا مــوارد دیگر باعث شــده رابطه زناشــویی بــرای شــما بــه یک چالــش جدی تبدیــل شــود و نمــی خواهیــد در مــوردش صحبــت کنیــد ،خــود را ترغیب کنیــد که با واقعیت روبرو شــوید و برای حل مشکل اقدام کنید؛ یک زندگی جنســی ســالم برای سالمت شــما بســیار خوب اســت .رابطه زناشویی نه تنهــا باعث صمیمیت و تقویت رابطه شــما و
54 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
اســتفاده می کنند .طبق گفته اطبای ســنتی آفریقا این شــیره می تواند انــواع ناراحتــی های پوســتی از جمله اگزمــا و آکنه را برطــرف کرده و برای ســرماخوردگی نیز بســیار مفید اســت .مردم نیجریه میوه درخت ســاحل را جمع می کنند و بعد از خشــک شــدن آن را می جوشــانند. روغنــی کــه روی ســطح آب می آیــد را جمع می کننــد و معتقدند ایــن روغــن غنــی از مواد طبیعی ضدحشــره اســت .درضمــن خواص ضدالتهابــی و ضدمیکروبی هم دارد .مردم نیجریه حین ســرماخوردگی و گرفتگــی بینــی این روغــن را به اطراف بینــی خود می مالنــد و در صورت داشــتن گلودرد آن را مــی خورند و برای زیباترشــدن و مرطوب نگه داشــتن پوســت شــان روی بدن می مالند.
شــادابی پوســت آن ها می شــود.
حمام پا و زیبایی پا برای آلمانی ها مهم است
خوش بویی و معطربودن ،ژاپن
آلمانــی ها توجه بســیاری زیادی به حمام پا دارنــد .برخالف کانادایی هــا که بــه زیبایی پاهای شــان اهمیتی نمــی دهند ،آلمانــی ها توجه بســیاری به این موضوع دارند و هرشــب سعی می کنند برای 20دقیقه پاهای شــان را در حمامی از آب ولــرم و نمک و روغن های گیاهی قرار دهنــد .بعد پاها را با ســنگ ماســاژ مــی دهند و از یک کــرم مرطوب کننده اســتفاده می کنند.
آووکادو برای زیبایی پوست در برزیل برزیلــی هــا مــدت ها اســت از گیــاه آووکادو هم بــه عنــوان یک مــاده غذایی و هــم زیبایــی اســتفاده کــرده و از آن ماســک صــورت ،شــامپو و کــرم مرطــوب کننــده تهیه می کنند .این گیاه از 500ســال قبــل از میالد مســیح در مناطق التین آمریکایی کشــت می شــده اســت و مملو از چربی های مونوی غیراشباع و 20نوع ریزمغذی متفاوت شــامل ویتامین های ،C، A، E ،B6روی ،آهن و پتاســیم است. مصــرف چربــی آووکادو ســبب کاهش کلســترون خــون ،التهاب ها و کاهش ترشــح انســولین می شــود و محرک بازســازی ســلولی است. برزیلــی ها میوه این گیاه را با شــیر و شــکر مخلوط مــی کنند و روی پوست شــان می مالند .حتی معتقدند نوشــیدن این مایع سبب روشن شــدن پوســت به ویژه پوســت های ســیاه می شود.
از جمله شــیوه های زیبایی که مردم ژاپن به آن عالقه بســیاری دارند، حمــام کردن بــا گیاهــان و عرقیات معطر اســت .ژاپنی هــا معتقدند حمام کردن نوعی مدیتیشــن اســت که نه تنها جســم بلکه روح را هم پــاک مــی کند .به همین دلیل اکثر ژاپنی ها هرشــب قبــل از خوابیدن دوش مــی گیرنــد .آن هــا ابتدا بدن خــود را به کمک یک برس دســته بلند ماســاژ داده و ناپاکی را بیرون می کشــند و در نهایــت با آب ولرم خــود را شســت و شــو مــی دهند .بعــد وان را بــا آب داغ ُپــر کــرده و در آن گل و بــرگ هــای معطــر مــی ریزنــد و بــرای آن که بدن شــان خوشــبو و پوســت شان پــاک شــود ،مدتــی در آن می خوابنــد .این کار ســبب طراوت اپیدرم و 53ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 53 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
روش های طبیعی متفاوت برای زیبایی در جهان! 52
در هــر گوشــه از جهــان ،زنان برای زیباتر شــدن شــیوه ای را آموختــه انــد و بــه فرزندان شــان آمــوزش داده اند. گرچــه این شــیوه ها برای مدت زمانی منحصــرا در اختیار این دســته بــوده اما مهاجرت ها ســبب شــده بین مردم کشــورهای مختلــف رایج شــود؛ شــیوه هایی کــه دلیل مانــدگاری اکثر آن ها طبیعی بودن و اقتصادی بودن شــان است.
بند انداختن و اپیالسیون ایرانی
الیه برداری و درمان آکنه با آرد نخود در هند
بندانداختن از جمله شــیوه های مرســوم اپیالســیون در خاورمیانــه و جنوب شــرقی آســیا اســت که منشــا آن به ایــران بر می گــردد .زنان ایرانی به کمــک یک نخ کتان که بیــن گردن و دو دســت قرار مــی گیرد ،موهــای زائد را بر می داشــتند .این همان کاری اســت که با موم گرم و ســرد هم مــی توان انجــام داد با این تفاوت که نخ ســبب کش آمدن پوســت نمی شــود و وســیله ای عالی برای برداشتن موهــای نواحی حســاس به ویــژه موهای صــورت و ابرو اســت .درد بند کمتر از درد موچین اســت و کار هم سریع تر به اتمام می رســد .امروزه اســتفاده از بند در بسیاری از کشــورها از جمله اســپانیا و کانادا بین زنان مرســوم است.
کفیر و تاثیر آن بر زیبایی زنان روسیه مردم روســیه صورت های شــاداب و جوانــی دارند .اکثر زنــان ســنتی این کشــور عالقه ای به اســتفاده از وســایل آ ر ا یشــی ند ا شــته و معتقــد هســتند دلیل زیبایی پوست شان نو شــید ن روزانه کفیر
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
اســت .کفیر نوعــی نوشــیدنی ُپرکالری و غنــی از باکتری هــای پروبیوتیک ،کلســیم ،پروتئین ،ویتامین هــا به ویژه ویتامیــن Bو ریزمغذی ها اســت .بررســی هــای فراوان نشــان داده ،مصرف کفیر ســبب هضم بهتر مــواد غذایی مــی شــود و همین موضوع بــر طراوت و زیبایی پوســت اثر می گذارد .كفیر یك نوع ماســت نوشــیدنی اســت كه خاســتگاه آن كوه های قفقــاز واقــع در اتحادیه جماهیر شــوروی ســابق مــی باشــد.
در تمامی نواحی جنوب آســیا اســتفاده از آرد نخود برای پاک ســازی و الیه برداری پوســت و مقابله بــا آکنه امری رایج است. زنان این کشــور آرد نخود را با آب یــا چای مخلوط کرده و به شــکل خمیر در مــی آوردند و بعــد روی صورت می مالنــد تا جایی که پوســت کامال پــاک شــود و در نهایت پوســت ر می شــویند .بعد از انجام این کار پوســت کامال نرم و تمیز اســت .درضمن در این کشــور مــردم از همین خمیر و در کنار آن از آب لیموترش برای ســفید کردن آرنج و زانوهای خود اســتفاده می کنند.
شیره گیاه برای زیبایی مردم نیجریه نیجریه ای ها از نوعی درخت که در 20کشــور آفریقایی از ســنگال تا ســودان رشــد مــی کند و ســاحل نــام دارد، روغنــی می گیرنــد به نام کارتیــد که از آن هــم به عنوان یــک مــاده غذایــی و هم کــرم مرطــوب کننده پوســت
52 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
میدونی رویا ،دیشــب خواب تورو دیدم.خواب دیــدم با لباس صورتی و آبی نشســتی روی تــاب ،ته باغ اینجــا .داری آواز میخونی. ببینــم هنوزم مثــل اون روزا عطر توت فرنگی میزنــی؟ هنوز وقتــی توت فرنگــی میبینم یــاد تو میافتم .یــه دفعه دلم هــوای روزایی رو میكنه كه لباس ســفیدت رو میپوشــیدی. همون كه یادت هســت؟ آستین كوتاه داشت و بلند بــود؟ مثل پیراهن خــواب؟ چه روزایی بود...كفــش های پاشــنه بلند مشــكی ات رو هنوز داری یا بخشــیدی به كسی؟ گــوش کن هنــوز نمیخوای اســمت روبگی ؟ كفش های مشكی رو داری یا نه؟ یــه روز زنــگ میزنــی و هر چیــزی روكــه بــه ذهنت میرســه میگــی و بعد قطع میكنــی و دوباره ...هفته هــا زنگ نمیزنی... حتی اســمت رو هم نمیگی...مــن همه اش فكــر میكنم كــه تو كی هســتی ولــی ...باز زنــگ میزنی و میگی رویا .من رویا نیســتم. خب؟ بوی ســوپ پیچیده بود تــوی خانه .فكر كرد حتماً ته گرفته.
51
رویــا چــرا از مــن فــرار میكنــی؟ فكــرمیكنی همه چیز تموم شــده؟ هنوز انگشت هام دلتنــگ دندوناته ،مثــل اونموقع ها که... گریه كــرد و صدای گــرم و مردانــه اش بین هــق هق هــا گم شــد .مثــل بچه هــا گریه میكرد . بعد ...بوق بوق بوق(نباشــد بهتر اســت)... صــدای نبودنش تــوی تلفن پیچید. زن چنــد دقیقــه مبهــوت نشســته بــود روی صندلــی و گوشــی را گرفتــه بــود تــوی دســتش .تابلوی آبرنگ از آشــپزخانه پیدا بود. چشــم هایش را بســت و قطره اشــكی را كه میخواســت بیایــد و نیامــد را بــا گوشــه ی انگشــتش گرفت .صدای فریاد خفه شده بود. بعد... یــاد ســوپ افتاد و گوشــی را گذاشــت روی دستگاه ...زیر ســوپ را خاموش كرد و پلوپز را از برق كشید و نشســت روی صندلی .ساعت را نــگاه كــرد .زیــر لــب شــروع به شــمردن كــرد ... ،18 ،19 ،20.وقتــی به 2رســید ،صدای آیفون پیچید توی خانــه .بچه ها آمدندو بعد هم شــوهرش .صدای ضبط و تلفن حرف زدن
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
و تلویزیــون و اخبــار پیچید تــوی خانه .لباس ها را پهن كرد و میــز را چید .چند نفر بودند؟ ســوپ را ریخت توی بشــقاب هــا و لوبیا پلو را تــوی دیس .رفت توی اتــاق دخترش تا برگه ی امتحانــی اش را ببینــد .وقتــی رفت تو ،یك صدای گرم داشــت میخوانــد .دخترش پرید و بوســش كرد و او گیج گفت " :عزیــزم ،ناهار" زیــر تخت چشــمش خــورد به كفــش های پاشــنه بلنــد مشــكی...گفت" :ایــن را ِكــی خریده؟" بعــد از نهــار ،كنــار بشــقاب بچــه هــا و شــوهرش پر از هویــج بود .خانه ســاكت بود و همه خــواب بودند .چشــمش را دوخت به تابلــوی آبرنگ و دانه دانه هویــج ها را خورد. فكــر كرد فردا ،تــوی دوره ی دوســتش ،كفش های پاشنه بلند مشــكی بپوشد با دامن حریر یا صندل های ســفید با شــلوار. شــوهرش از توی اتاق خواب گفــت " :رویا، عزیزم" ... آخریــن هویــج را از توی بشــقاب دخترش برداشــت و گفــت " :كار دارم".
51 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
نوشته :بهاره سلمانی
با كفش های پاشنه بلند مشكی
به چرخــش تند لباس ها توی ماشــین لباس شــویی خیره شــده بود .ســرش داشــت گیج میرفــت ،انگار خــودش هم داشــت با لباس هــا میچرخید،با شــلوارها ،بلوزها ،روســری ها... ظرف هــای شــام دیشــب توی آشــپزخانه تلنبــار شــده بود .یــادش آمد كــه هویج توی ســوپ نریخته ،دوید و رفت توی آشــپزخانه. تابلــوی آبرنگ ،درســت رو به روی در آشپزخانه بود .وقتی رفت تو ،چشــمش خورد به آبی ها و صورتــی ها و لبخند زد .یك نفــر ،یك صــدا از تــوی اتاق بچــه ها داشــت داد میزد" : بــوی گندم مال مــن ،هرچی كه دارم مال تو ."...چشــمش را دوخت بــه تابلو ولی رنگ زردی تــوی آن نبــود .هرچه بــود ،آبــی و صورتی و بنفش بــود و قرمز. خــط قرمــزی كــه ممتــد، وسط تابلو كشــیده شده بود و انــگار تا دیوارها میرســید و دیوارهــا را رد میكــرد و میرفت تا خانه ی همســایه ی كنــاری بعــد از آنجــا هم میگذشــت و میرســید به پارك و و بعــد بازار و بعــد مغازه ی طال فروشــی و. ... بشــقاب ها را یكی یكی شست و بعد قاشق هــا را ،بعد چنگال ها و لیوان هــا و كاردها و دیس ها و ...دیشــب چند نفر بودند؟ ظرف ها تمام شــد و شــیر آب را بست .یاد هویج افتاد و زد پشــت دستش .توی جا میوه ای یخچــال ،ســه تا هویج تقریباً درشــت بود. هویــج ها را برداشــت و چشــمش را دوخت به ســاعت .اگر پوســت میگرفت دیر میشد و اگــر نمیگرفت بد میشــد .پوســت كن را برداشــت و یكــی در میان پوســت هویج ها را گرفــت .وقتــی داشــت هویــج هــا را خرد میكــرد ،كارد گرفــت به انگشــتش ولی خون 50
نیامــد .هویج هــا را ریخــت تــوی قابلمه و زیرش را زیــاد كرد. صــدای فریادپیچیــده بــود توی گوشــش" : اهــل طاعونی این قبیله ی مشــرقی ام" ،لباس ها حتماً تمام شــده بود ،رفت ســراغ ماشــین لباس شــویی و درست در همان لحظه ماشین ایســتاد .لبــاس هــا را یكــی یكــی در آورد و ریخت توی ســبد .صدای زنگ تلفــن ،او را از
خلصــه ی طوالنی كه داشــت دنبــال خودش توی ماشــین لباس شویی میگشــت در آورد. دوید و گوشــی را برداشــت. الو...صــدای گــرم ،مثــل آب جوش ریخــت توی گــوش هایش. سالم .تو كه هنوز اونجایی؟ عادت كــرده بود به این صدای داغ .گوشــی را چســباند به گوشش و نشست روی صندلی. -سالم .فكر نمیكردم دیگه زنگ بزنی.
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
چرا؟ همینطوری. دلم برات تنگ شده بود... هنوز نمیخوای بگی با كی كار داری؟ دلم برات تنگ شده بود... میدونــی دفعــه چندمــه كه اینجــا زنگمیزنــی و چندمین باره كه مــن بهت میگم اشــتباه میگیــری و بــاز تو اصــرار میكنی و گوشــی رو قطــع نمیكنی؟ خب.. همــش حــرف هــایفیلســوفانه میزنــی و دنبــال كفــش مشــكی ای میگردی كه پاشــنه های بلند داشت؟ دلــم بــرات تنــگ شــدهبو د . ببین... دیــروز رفتم توی خیابون،داشــتم دنبال تو میگشــتم. جلوی همه ی كفش فروشــی ها ایســتادم و به كفش های مشــكی پاشــنه بلنــد خیره شدم... ببین... بــه تــق تــق كفــش هافكــر كــردم .تــا حــاال كفش پاشــنه بلند پوشــیدی؟ نه .گوش کن... صــدای تــق تــق راه رفتن بــا كفش هایپاشــنه بلند ،مثل تاپ تاپ قلــب میمونه .تا حــاال صدای تــاپ تاپ قلب رو شــنیدی؟ وقتی حامله بودم. پــس تــو مــادری؟ همــه ی مــادرا كفشپاشــنه بلند دارند .حاال شــاید مشــكی نباشه ولــی حتمــا یكــی دارن .گفتی چنــد تا بچه داری؟ دو تا. رویا؟... مــن رویــای تــو نیســتم .چند بــار بگماشــتباه میگیــری؟
50 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
47 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
47
46 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
46
آلزایمر دوست داشتنی!
تقدیم به همه پدرهای دوست داشتنی به مناسبت روز پدر
وقتی از در وارد شــد ،مریم چشــمانش را بســت تا صدای گام های او را بشــنود ،درســت مثل روزهای کودکی .جای شــکرش باقی اســت که هنــوز صدای قــدم هایش همانقدر محکــم و مقتدر اســت که صدای نفــس هایش گــرم و پر اعتمــاد .هنوز هم با چشــمان بســته میتوان فهمید که او وارد خانه شــده اســت. وقتی از در وارد شــد ،مریم چشــمانش را بســت تا صدای گام های او را بشــنود ،درســت مثل روزهای کودکی .جای شــکرش باقی اســت که هنــوز صدای قــدم هایش همانقدر محکــم و مقتدر اســت که صدای نفــس هایش گــرم و پر اعتمــاد .هنوز هم با چشــمان بســته میتوان فهمید که او وارد خانه شــده اســت. شــاهین پشت ســر او وارد شــد .از صورتش معلوم بود که این بار هم نمیکرد .شکســتن پــدر را نمیخواســت ،انگار از خودش میترســید و خوش خبر نیســت .مریم نمیخواست بپرســد که دکتر چه گفته .اصال از بیمــاری پدر. ایــن حــرف هــا و آزمایش ها برایــش مهم نبــود؛ اما از صــدای پچ پچ حتــی نــام آلزایمر هم بــرای او یــاد آور خاطره بدی اســت .اولین بار همســایه دســت چپی شــان این بیمــاری را گرفت .آن وقــت ها مریم شــاهین و مادر فهمید که گویا روزهای ســختی در پیش اســت. بــاورش بــرای مریم غیرممکن بود .از وقتی به یاد مــیآورد ،پدر زودتر هنوز یــک کودک بــود .وقتی میدیــد پیرمرد مهربان همســایه ،دیگر از بقیــه اهــل خانه به ســر کار میرفــت و دیرتر از بقیه برمیگشــت .نمیتوانــد تنهــا به پارک برود و بیشــتر اوقات در ایوان تنها نشســته و آنقــدر که او گمــان میکرد نبودن و ندیدن پدر برایش عادی اســت .در به جایی خیره شــده اســت ،خیلی دلش میســوخت .پیرمــرد مهربان روزهای نوجوانی همیشــه آرزو داشــت یک بار فقط یکبار پدر در اتاق همســایه دیگــر نــه کتــاب میخوانــد و نــه به مــرغ عشــق هایش او را بزنــد و مثل ســریال های تلویزیونی اجازه بگیــرد و بیاید آرام روی میرســید .چشــمانش روز به روز بی ســوتر میشــد و رنگــش پریده تخت کنار او بنشــیند و از او بپرســد امروز در مدرسه چه خبر بوده؟ یا تــر .نمیتوانســت نــوه هایش را بــه پارک ببــرد و مریم خــوب به یاد درباره آینده و رویاهای مریم و رشــته ای که دوســت دارد بخواند ،کاری میآورد که گاهی صدای فریاد های آقا محمود و ســیمین خانوم ،پســر که دوســت دارد داشــته باشــد و ...با هــم حرف بزنند ،اما ســهم مریم و عــروس پیــر مرد مهربان همســایه ،به خانه آنها هم میرســید .وقتی فقــط حضور گاهــگاه پــدر در خانه بود و ســام های رســمیو حرف پیرمــرد مهربــان به خاطر آلزایمــر کاری میکرد که نبایــد .خوب به یاد های معمول که گاهی بین شــان رد و بدل میشــد .بیشترین چیزی که دارد کــه چقــدر از آقامحمود و ســیمین خانوم به خاطر این رفتارشــان از کودکــی برایش معنی آمدن پدر را داشــت همیــن قدم های محکم و متنفــر بــود و چقدر برای پیرمرد مهربان همســایه غصــه میخورد ،اما حاال آلزایمر از خانه همســایه به خانه آنها آمــده .و مریم یکی از دلهره مقتــدر بود به همــراه نفس هایی گــرم و پر اعتماد. بــاز هــم کــه رفتی تــو فکــر ،مگه فقــط پدر ماســت کــه مریضه؟ هایش از روزی اســت که صدای او یا برادرش به خانه همســایه برود و بچــه های آنها از او متنفر شــوند که چرا ســر پدر به خاطر فراموشــی میدونــی چنــد نفــر توی دنیــا ایــن بیمــاری رو دارن؟ صدای شــاهین بود که میخواســت بــه خواهرش دلــداری بدهد ،اما اش فریــاد میزند. ایــن حرف ها بــی فایده بود .مریــم فقط از بیماری پــدر غمگین نبود اما مریم قســم خــورده بود به جای تمــام آن روزهایــی که فرصت با تــا بــا این حرف ها آرام شــود .او حســش را گم کرده بود .وقتی کســی پــدر بودن را نداشــت ،ایــن روزها کنارش بماند و تمــام حرف هایی که مجــال گفتنــش را پیدا نکرده بود ،با او بگویــد .هرچند دیگر پدر معنی حســش را گم میکند ،تمــام دنیایش به هــم میریزد. تــا آنجــا که بــه یــاد مــیآورد ،از نبودن پــدر گله داشــت؛ امــا این خیلــی از آنها را نمیفهمید. روزهــا پدر بود خیلی بیشــتر از آنچه انتظارش را داشــت ،به او نزدیک پــدر از خواب بیدار شــد ،صدای قدم هایش میآید ،مریم چشــمانش شــده بــود؛ چون کودکــی بی قــرار و ناآرام .پــدر آنقدر بــود که مریم را میبنــدد ،بــه دلنشــین ترین صــدای دنیا گــوش میدهــد و با خود میگویــد ،جــای شــکرش باقی اســت کــه هنوز صــدای قــدم هایش نمیدانســت بــا این همــه بودن چــه کند. همــه اهــل خانه از وضــع موجود ناراحتنــد و مریم هــم چون بقیه؛ همانقدر محکم و مقتدر اســت که صدای نفس هایش گرم و پراعتماد. امــا ته قلبــش آنقدر ها هم غمگین نیســت .او فرصتی را که همیشــه هنوز هســت ،هنوز فرصت هســت... ندا داودی در رویاهایــش جســتجو میکــرد ،پیــدا کرده بــود؛ اما ایــن راضی اش 45ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 45 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
کــه پــس از طی مســافتی و یــا مانــدن در ترافیک ،با آن دچار میشــد و دلیــل آن طراحــی رادیاتــور آن بــا آب و هوای انگلســتان بــود .این مشــکل باهوش و ذکاوت و زیرکی مکانیک ها و قطعهســازان داخلی با طراحــی و ســاخت رادیاتورهای چهارلول که راننــدگان قدیمیپیکان آن را بــه خوبی به خاطر دارنــد و جایگزینی آن با رادیاتورهای ســهلول به ســرعت برطرف گردید.
یکی دیگر از مشــکالت این اتومبیل تنظیم کاربراتور آن با آب و هوای شــهرهای مختلف بــود .به عنوان مثال اگر این اتومبیــل از تهران جهت مســافرت به شــمال کشــور میرفت کاربراتور آن دچار خالل میگردید و خــوب کار نمیکــرد و میبایســت آن را دوبــاره تنظیــم میکردنــد کــه بــا تعویض ایــن نــوع کاربراتورها که بــه آنها شــیری میگفتند ،با کاربراتورهــای اتوماتیک این نقصی هــم برطرف گردید. یکهتــازی ایران ناســیونال در زمینه تولید پیکان به جایی رســید که در روزهــای ابتدای انقالب ،حــدود ۱۵هزار نفر در داخل کارخانه و چندین هــزار نفر نیــز در بخش فروش لــوازم یدکی و تعمیرگاههــای مجاز که زیر نظر مســتقیم کارخانه اداره میشــد ،به کار مشغول بودند. یکــی از نــکات جالب در تأســیس کارخانه ایران ناســیونال آن بود که بــرادران خیامــی در ابتدا برای کار در کارخانه فقط از کارگران مشــهدی و شــهرهای اطراف آن اســتفاده میکردند و هرچند ماه یک بار عدهای را بــه خــرج کارخانه با قطار برای اســتخدام به تهــران میآوردند و پس از دو مــاه کار آزمایشــی ،کارگران خوب و ورزیــده و عالقمند را از میان آنــان انتخــاب و اســتخدام میکردند و بقیــه را باز با خرج شــرکت به مشــهد باز میگرداندند. بعدها با گســترش کارخانه و تولید بیشــتر از دیگر شــهرهای کشور از جمله تهران نیز کارگران فراوانی به اســتخدام شــرکت درآمدند .برادران خیامی همراه با توســعه روزافزون کارخانه به خریــد زمینهای اطراف کارخانــه ادامه داده و هرچند ماه مقــداری از زمینهای اطراف کارخانه بــه مالکیت ایــران ناســیونال درمیآمد ،و امــروزه اگر به ایــن کارخانه نگاهــی دقیــق بیندازید ،میبینید که ســه جاده اتوبــان ،مخصوصی و قدیــم کرج از میان این شــرکت عبور میکنند .همانگونه که گفته شــد 44ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
یکی از کارهای خیامی ها ســاخت شــهرکی در کنــار کارخانه بود با نام پیکان شهر برای ســکونت کارگران و کارفرمایان. آنها معتقــد بودند برای بهره وری و بازدهی کار کارگران ،ســاخت این آپارتمانهــا در کنــار کارخانه ،وقت کارگــران را در رفت و آمدشــان به منــازل خود کــه در اقصا نقاط تهران و شــهرهای اطراف تهــران بودند کمتر گرفته شــود و کارگران زمان مسیر رفت و برگشت به خانههایشان را که ســاعتها طول میکشــید در منازل ســازمانی جنب کارخانه ،به اســتراحت بیشــتر در کنار خانواده خود بپردازند و برای روز بعد آماده و قبراق تر به کار خود مشــغول بشــوند. از دیگــر کارهــای این شــرکت اعــزام کارگــران به صــورت گروهی و خانوادگی در تابســتانها به ترتیــب نوبت به تورهای زیارتی شــهرهای مشــهد و کربــا و مجردها ،به شــهرهای شــمالی بــود ،و گاهی خود خیامــی ها نیــز با خانــواده خود به همــراه آنان در یــک هتل اقامت مینمودند. یکــی از آرزوهای خیامی ها تولید پیکان به دســت کارگران ایرانی بود و پیوســته در این اندیشــه بودند که تمام قطعات این اتومبیل در داخل ایران ســاخته شــود که پس از چند ســال مونتاژ و واردات انبوه قطعات از خــارج ،باالخره در ســال ۵۱ریختهگری در کارخانــه راهاندازی گردید و ابتدا با ریختن شــاتونها و ســپس سرســیلندر و کم کم سیلندر کامل بــه تولید انبوه رســید و پس از تراشــکاری بر روی اتومبیلها ســوار گردیــد ،و اینگونه بود که پیــکان بــه عنوان اولیــن اتومبیل وطنی در ایران شــناخته شد، ولی نام ملــی به خود نگرفت. از دیگــر کارهای آنان تأسیس شــرکت بیمه امیــد بود کــه بعدها به آســیا تغییر نام داد .تأســیس بانــک صنایع و تأســیس فروشــگاههای زنجیرهای کورش (قدس) ،تأسیس کارخانه بزرگ مبلســازی به نام مبلیــران در جاده کــرج و اقدام به تأســیس کارخانه قاشــق چنگال ســازی در قزویــن و همچنیــن واردات برنــج امریکایی و پخــش آن در سراســر کشــور برای افراد کــم درآمد جامعــه ،از دیگر کارهایی اســت که از ســوی خیامی ها انجام پذیرفت که بیشــتر جنب ٔه خیریه داشت. حــاج علی اکبــر ،پدر خیامی ها و همچنین احمد بــرادر بزرگتر ،فوت کردهانــد و محمــود نیز در حــال حاضر در کشــور آمریــکا نمایندگی شــرکت مرســدس بنز را دارا است. و باالخــره آخریــن دســتگاه پیــکان تولید شــده در ســال ۱۳۸۴پس از توقف تولید آن، بعد از دو میلیون و ۲۹۵هزار دســتگاه ،روانه موزه خــودرو تقریباً در همســایگی کارخانه در جــاده مخصوص کرج شــد. 44 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
علــی اکبــر خیامــی مقــداری از زمینهــای کشــاورزی خود را در مشهد فروخت و گاراژی در فلکــه برق برای پســرش احمــد و محمود خرید و تعــدادی از خودروهیا بنز ۱۸۰و ۱۹۰ را بــا تعمیــر و تغییراتــی مختصر بــه صورت قســطی در اختیار رانندگان تاکســی مشــهد قــرار میداد. در آن هنگام ،هیچکس فکــر نمیکرد روزی ایــن دو بــرادر صاحــب بزرگتریــن کارخانه تولیــد انواع اتومبیــل کوچک و بــزرگ ،یعنی ایران ناســیونال دیروز و ایــران خودروی امروز در ایــران و حتی خاورمیانه شــوند. کســانی که در شــهر مشــهد ســنی از آنان گذشــته و ایــن خانــواده را میشناســند میگویند :محمود خیامی در ســرمای ســخت مشــهد با لباس کار و پوشیدن چکمه اقدام به تعمیر و تعویضی قطعات فرســوده اتومبیلها میکرد و پس از تعمیر به شستشــو و نظافت آنها میپرداخت و احمــد برادر بزرگتر کارهای دفتر و حسابرســی را انجام میداد و حاج علی
تاریــخ مهرماه ۱۳۴۲با هــدف مونتاژ اتوبوس و مینــی بوس ،شــرکت ایــران ناســیونال را با
اتاقهــا ،اتوبوسهــای بنــز ۳۲۱آلمانــی در کارخانــه آنهــا ســاخته شــد ،و ســپس با رایزنیهای احمد خیامی با ادارهها و ســازمانها و همچنیــن بعضــی از کارخانههــای بــزرگ، ابتــدا تعــدادی از ایــن اتوبوسها بــه عنوان ســرویس کارکنان به نیروی هوایی و سپس به شــرکتهای مســافربری لوان تور ،تی پی تی و کارخانجات واقع در جاده کرج فروخته شــد و چــون اکثر راننــده ها از آن اظهــار رضایت داشــتند بازار آنهــا رونق بیشــتری گرفت. پس از چندی ،تولید محدود اتوبوس ،خیامی هــا را راضــی نکــرد و آنهــا را به فکــر تولید اتومبیلی کوچــک انداخت که ضمن دارا بودن اســتحکام ،دارای قیمتی ارزان نیز باشد و همه اقشــار جامعه در سراســر ایران بتوانند با هر درآمــدی که دارند از آن اســتفاده کنند .از این رو بــه ارتباط با کارخانههای خودروســازی در سراســر دنیا پرداخته و پس از مذاکرات فراوان با کشــورهای آلمان ،فرانسه ،ایتالیا و انگلیسی، باالخره با شــرکت تالبوت انگلســتان که در آن
یکی از نکات جالب در تأسیس کارخانه ایران ناسیونال آن بود که برادران خیامی در ابتدا برای کار در کارخانه فقط از کارگران مشهدی و شهرهای اطراف آن استفاده میکردند و هرچند ماه یک بار عدهای را به خرج کارخانه با قطار برای استخدام به تهران میآوردند و پس از دو ماه کار آزمایشی ،کارگران خوب و ورزیده و عالقمند را از میان آنان انتخاب و استخدام میکردند و بقیه را باز با خرج شرکت به مشهد باز میگرداندند. زمان اتومبیلهای هیلمــن را تولید میکرد و زیر مجموعهای از شــرکت کرایســلر امریکا بود به توافق رسیده و در تاریخ اول اردیبهشت ۱۳۴۶ تولیــد هیلمن با نام پیــکان با تیــراژ ۶۰هزار دســتگاه در ســال با این اشــعار به امید روزی کــه هــر ایرانی یک پیکان داشــته باشــد آغاز گردیــد و در اواخر همان ســال اتومبیل پیکان با قیمــت ۱۲هزار تومان به بــازار آمد. ایــن تیــراژ در ســالهای بعــد بــا تولیــد اتومبیلهــای پیــکان تاکســی ،پیــکان کار (اونجــری) ،پیــکان جوانــان دو کاربراتــوره، دولوکــس و پیکان استیشــن و وانت پیکان که به شــش مدل میرســید بــه تیــراژ ۱۲۰هزار دســتگاه در ســال رســید. یکی از اشــکاالتی کــه پیکان در ابتــدا با آن روبــه رو گردید ،جوش آوردن آن در شــهرهای دارای آب و هــوای گــرم از جملــه تهــران بود
اکبــر نیز صندوقــدار گاراژ بود. آنها چند ســالی را بدین منوال بــه کار ادامه دادنــد تا ایــن که احمد خیامی بــه تهران آمد و در خیابــان چــراغ بــرق یک مغــازه کوچک زیرپلــه را اجاره نمود و لــوازم یدکی را خودش بــه طور مســتقیم به مشــهد میفرســتاد که برای تعمیر اتومبیلها و فروش مورد اســتفاده قــرار میگرفت. پــس از چنــد ســال با توســعه کارشــان ،در همــان خیابان چراغ بــرق مغازه بــزرگ لوازم یدکــی اتومبیلهــای بنــز را دائر نمــوده و با حفظ گاراژ در مشــهد همگی بــه تهران آمده ایجاد دفتــری در خیابان اکباتان با ســرمایهای و بــه کســب و کار مشــغول شــدند .پس از حدود ده میلیون تومان با شــراکت حاج علی مدتی محمود که اندیشــههای بزرگی در ســر اکبر خیامــی ،احمد خیامــی ،محمود خیامی، داشــت ،با توجه به شــم اقتصــادیاش قطعه مرضیه خیامی و زهرا ســیدی تأســیس نمود. بــا تولید اتــاق اتوبــوس و مونتــاژ موتور و زمیــن بزرگی را در جــاده کرج بــرای کارخانه اتاقســازی اتوبــوس خریــداری نمــود و در شاســی و دیفرانســیل و گیربکــس بــر روی 43ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 43 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
داستان شکلگیری و تأسیس کارخانه ایران ناسیونال
ســال ۱۳۳۹را بایــد ســرآغاز صنعــت تولید اتومبیــل در ایــران دانســت که بــا مونتاژ آن شــروع گردیــد .در این ســال شــرکتی بــا نام ســایکا ( )SAIKAدر جاده آبعلی تأســیس و تحت لیســانس شــرکت یا کمپانی فیــات ،به مونتــاژ اتومبیلهــای فیات ۱۱۰۰اقــدام نمود. دومیــن کارخانه مونتاژ اتومبیــل مربوط به
اتومبیلهــای آریــا و شــاهین بود کــه کارخانه رامبلر وابســته به کارخانجات جنــرال موتورز آمریــکا در جــاده مخصــوص کرج تأســیس، و اقــدام بــه تولید ،یا همــان مونتــاژ این دو اتومبیــل کرد و در ســال ۱۳۴۶اقدام به فروش گســترده آن به همــراه تبلیغــات در جراید و 42
تلویزیون و ســینما نمود. این دو نوع اتومبیل که دارای شــش سیلندر بودند بسیار مورد اســتقبال مردم قرار گرفتند و دلیــل این اســتقبال هم نخســت ،تبلیغات شــبانهروزی و ســپس داشــتن بعضــی مزایا نســبت بــه دیگر اتومبیلهــا بــود .از جمله، داشــتن فرمــان تلســکوپی و هیدرولیک ،که هنگام تصــادف به راننده آســیبی نمیرســانید ،و همچنیــن نصــب فالشــر راهنمــا بــود کــه همزمان در چهــار طــرف اتومبیل روشــن و خامــوش میشــد .از دیگــر مزایای این اتومبیلها داشــتن ترمز دوبال بود کــه خطر بریدن ترمــز در آنها را از بیــن میبرد.
اولین اتومبیل ساخت ایران در ســال ۱۳۴۴مقدمــات یــک کارخانــه ســاخت اتومبیــل ســواری در ایران پیریــزی و کارخانــهای مجهــز در جــاده مخصوص کرج ساخته شــد و با امتیاز شرکتی انگلیســی بــه نــام «روتــس» کــه بعدها به کرایسلر مبدل گردید ،در تاریخ ۲۳اردیبهشت ســال ۴۶اولین اتومبیلهای ســواری به تولید
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
انبوه رســید که به نام پیکان نامگذاری گردید. البتــه ایــن محصــول ابتــدا در دو مــدل، دولوکــس و کارلوکس تولید و به بــازار عرضه شــد و در اواخــر همان ســال یعنی ســال ۴۶ تاکســیهای تهران ،تبدیل به پیکان شــدند و بــه موازات آن ،وانت پیــکان هم به آنها اضافه گردید .همزمان بــا این تولیدها ،تعمیرگاههای مجــاز نیز یکی یکــی در تهران و شهرســتانها تأســیس و شــروع به کار نمودنــد ،و اینگونه بــود که بــه خاطر وجــود ایــن تعمیرگاهها و همچنین لــوازم یدکی و قیمت ارزان پیکان که چیــزی حــدود ۱۲هزار تومان بــود ،به یکباره در عــرض چنــد ســال خیابانهای شــهرهای سراســر ایران مملــو از این اتومبیــل گردید. در ســال ۴۷در یــک تیــزر تبلیغاتــی که در تلویزیون و ســینما پخش میشــد ،بــرای این اتومبیــل جشــن تولــد گرفتــه و در حالی که چنــد دختر و پســر جــوان با هم بــه دور آن چرخیده و میرقصیدند ،شــمع کیک بزرگی را خاموش میکردند .این فیلــم در آن زمان مورد انتقاد چند تن از اســاتید دانشگاه و نمایندگان مجلــس قرارگرفتــه و از پخــش آن پس از یک هفتــه جلوگیری بــه عمل آمد. در ســالهای ۱۳۵۰تــا ۱۳۵۲تولیــد پیکان به شــش مدل رســید که عبارت بودنــد از :پیکان دولوکــس ،پیــکانکار ،پیــکان وانــت ،پیکان جوانان دوکاربوراتوره ،پیکان تاکســی و باالخره پیــکان اتوماتیک. در طــول ۳۸ســال ،کارخانــه پیــکان بــه کارخانجــات بــزرگ ایــران ناســیونال تبدیل گردیده و در جوار کارخانه شــهرکی مسکونی نیــز بــرای کارگران ســاخته شــد و بــه پیکان شــهر معــروف گردید .پیــکان شــهر از اولین شهرکهای مســکونی در جاده کرج محسوب میشــود ،و باالخره در سال ۱۳۸۴این کارخانه آخرین تولید از ماشــینهای ســواری خود را به مــوزه فرســتاد و تولید خــود را متوقف نمود و تنهــا تولید وانت پیــکان گویا برای ۹ســال دیگــر ادامه پیــدا کرد. *** داســتان از آنجا شروع شــد که مرحوم حاج
42 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
41 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
41
40 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
40
میتوان مشتریان را به گروه های :مشتریان خوب ،مشتریان اذیت کن و... تقسیم بندی کرد ولی تقسیم بندی آنها به مشتریان ایرانی و مشتریان غیر ایرانی قدری بی مناسبت خواهد بود.
عنــوان نمونــه در تابلــوی اعالنات دفتر الصــاق کرده ام تــا چنانچه به کســی بگویم ما چــک قبول نمیکنیم بهش بــر نخورد! وقتی با مشــتری ســر و کار داری ،ممکن اســت یــک معامله تجاری خــوب و یــا یک خاطــره بد بــرای هر دو طــرف به جا بمانــد .ممکن اســت شــما نتوانیــد کار را به هر دلیلــی خــوب از آب در بیاورید و یا بــر عکس ،حتــی با ارائه یــک کار بی نقص از جانــب صاحب بیزنس و علیرغم این که بســیار تالش کنید ،مشــتری شما از شــما ناراضی باشد. این تا حدودی طبیعیســت ولی بســط و تعمیم این قضیــه به این که: • همیشــه کارکردن بــا صاحب بیزنــس ایرانی منجر به خراب شــدن کار میشود… یا • همیشه مشتری ایرانی باعث دردسر است و شما را اذیت میکند… کار خطایی است. در بیــن چکهای برگشــتی من ،که عکــس آن را می بینیــد چک های غیــر ایرانیان نیز دیده میشــوند. نکتــه ای کــه میخواهم بر آن پافشــاری کنم این اســت کــه وقتی در کشــوری که اسکناس در دست مردم نیســت کار میکنی و جرأت نداری از کســی چک بگیــری و حتی پرداختهای کردیت کارتی هم خیال شــما را صــد در صد راحت نمیکند ،مشــکالت وصول طلــب وجود دارند ،چه طرف حســابت ایرانی باشــد چه غیر ایرانی. وقتــی با هر دو طیف ایرانــی و غیر ایرانی کار کنــی درخواهی یافت کــه میتوانی مشــتریانت را به گروه های :مشــتریان خوب ،مشــتریان اذیــت کــن ،مشــتریان صادق ،مشــتریان بدحســاب ،مشــتریان دائم، مشــتریان یک بــار مصرف و… تقســیم بندی کنی ولی تقســیم بندی آنهــا به مشــتریان ایرانی و مشــتریان غیــر ایرانی قدری بی مناســبت خواهد بود. *** صاحبــان بیزنــس باید در پی یافتن راهی باشــند تا خــود را در مقابل مشــتریان بدحســاب بیمه کنند .چنانچه شما سیســتم کاری خود را بر
39
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
این اســاس بنا بنهید که از بدحسابی مشــتریان جلوگیری کنید ،احتمال این که با یک مشــتری بدحســاب مواجه شوید کمتر میشــود پس زیاد معقــول جلــوه نمیکند که شــما یک مشــتری را صرفا بخاطــر این که ایرانی اســت رد بکنیــد چرا که وقتی یک سیســتم خــوب و قوی برای محافظت از حســابهای دریافتنی خود داشــته باشــید ،هرچه مشــتری بیشــتر باشد،شــما درآمد بیشــتری دارید پس چرا در را بــه روی بخش خاصی از این مشــتریان ببندیم؟ * * * از قدیم می گفته اند :کالهتو سفت بچسب ،مردم را دزد نکن!
39 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
من با ایرانی بیزنس نمیكنم!
غیر ایرانی یا به قول خودمان «خارجی» بودن دلیل بر بی دردسر بودن یا خوش حساب بودن نیست
محمدسهی قسمت دوم
خردمنــد بــه ابعــاد دیگــری از ایــن پدیــده خواهــم پرداخت. غیــر ایرانی یا بــه قول خودمــان «خارجی» بــودن دلیــل بر بــی دردســر بودن یــا خوش حســاب بــودن نیســت .بــه نظــر مــن کســانی کــه مشــتریان ایرانــی و مشــتریان غیــر ایرانــی را از لحــاظ ایــن کــه کار کردن بــا ایرانی دردســر اســت و کار کردن بــا غیــر ایرانــی مثــل آب خــوردن میمانــد مقایســه میکننــد ســخت در اشــتباهند. نظــام اقتصادی و قانون تجاری کانادا طوری اســت که همیشــه راه را بــرای ایجــاد مانــع ســر راه صاحبیــن مشــاغل کوچک باز نگاه میــدارد .چک اینجا کاغــذ پــاره ای بیــش نیســت و نمیتــوان در معامالت تجاری به داد و ســتد چک اطمینان
در شماره قبل گفتیم: متأســفانه کار نکردن با ایرانی به عنوان یک مز ّیــت و افتخــار در میــان صاحبان مشــاغل مطرح اســت در حالی که در بسیاری از موارد بــه دلیل نا آشــنایی کامــل به زبــان از طرف صاحــب بیزنس یــا مراجعــه کننــده و یا هر دو ،حیــات صاحــب بیزنس ایرانی به داشــتن مشــتری ایرانی گره خورده اســت. همچنین گفتیم شــاید دلیل ایــن افتخار کار نکــردن بــا هم وطن این باشــد کــه یک نوع شــیفتگی و ارادت به همه کســانی که میتوان آنهــا را «خارجی» نام نهــاد در فرهنگ ما موج میزند. من به عنوان کســی که حدود بیســت سال در تورنتــو با انــواع مشــتریان ایرانــی و غیر ایرانــی کار کــرده ام ،در این شــماره از مجله 38ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
داشــت .صاحب یــک بیزنــس چنانچه چک قبول نکند شــاید نتواند مشــتری را به ســوی خــود جلب کنــد و چنانچه چک قبــول کند، خــود را در معرض این خطر قــرار میدهد که چــک دریافتــی یا وصــول نشــود و یــا صاحــب چک هروقــت که دلش خواســت مبلــغ آن را بــه صاحــب بیزنــس بدهد. در این قســمت حســاب مشتریان قدیمی و کســانی کــه سالهاســت با صاحب بیزنس در تماس بــوده اند و یک رابطــه خوب و مســتحکم برپا کــرده اند جدا اســت و اینگونــه روابط خوب دوجانبه هســتند که پایه و اساس یک بیزنس خــوب را تشــکیل میدهند. کســانی که به دفتــر من آمده انــد میدانند که تعدادی از چکهای برگشــتی مشتریان را به
38 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
زنان رئیسجمهور و نخست وزیر و حتی وزیر ،در دوران مسئولیتشان در بیشتر موارد ،کارنامه ای درخشان و پر و پیمان از خود به جا میگذارند
سوئیس؛ سیمونا سوماروگا خانم ســوماروگا یــک سیاســتمدار ایتالیایی تبار اســت که از اولین ماه ســال 2015میالدی ،کرسی ریاســت جمهوری را در کشــور ســاعت و شکالت از آن خــود کرده اســت .او ،عضو حزب سوســیال دموکرات ســوییس اســت و البته از اعضای شــورای فدرال این کشــور. خانم ســوماروگا 55 ،ســال دارد و با نویســنده ای به نام لوکاسهارتمن ازدواج کــرده و در اشــپیگل ،شــهری در نزدیکی بــرن زندگی میکند. کرواسی؛ کالیندا گرابار کیتاروویچ کالینــدا ،رئیس جمهور نســبتاً جوان و 47ســاله کرواســی ،اولین رئیس جمهور زن در این کشور به شــمار میرود .کیتاروویچ ،پیشــتر ،مسئولیتهای مهمیاز جملــه نمایندگی پارلمان ،وزیر کرواســی برای عضویــت در اتحادیه اروپــا ،معاون دبیرکل ناتــو ،وزیر امــور خارجه کرواســی و ســفیر تاماالختیــار و فوقالعاده کرواســی در آمریــکا را بر عهده داشــته اســت .او به انتخاب بســیاری از مجــات بیــن المللی ،بعنوان یکی از زیباترین روســای جمهور زن در جهان انتخاب شــده است. کوزوو؛ عاطفه یحیی آغا عاطفه ،سیاســتمدار کوزوویی از ۷آوریل ۲۰۱۱ پســت ریاســت جمهوری ایــن کشــور را برعهده دارد .پیشــتر ،فرمانــده پلیس بود و بــا رأی موافق ۸۰نماینــده پارلمان بهعنــوان اولین رئیسجمهور زن کــوزوو انتخاب شــد .خانم یحیــی آغا به دلیل فعالیت خود در نیروی پلیس در هیچ حزب سیاســی ،عضویت نداشــته و به لحاظ سیاســی فردی ناشــناخته است! لیتوانی؛دالیاگریبائوسکایته رئیسجمهور فعلی کشــور لیتوانی 59 ،سال دارد و قبل از این ،کمیســر بودجــه و برنامهریزی مالی اتحادیه اروپا بود .او در انتخابات ریاستجمهوری لیتوانی کــه ۱۲ژوئیه ســال ،۲۰۰۹ برگزار شــد با کســب اکثریت آرا به پیروزی رسید و اولین رئیس جمهور زن در این کشــور شد. خانــم گریبائوســکایته دارای کمربنــد مشــکی در ورزش رزمیکاراته اســت .او مشــهور به رک گویی اســت و میگوید الگوی سیاســی اش، مارگارت تاچر ،نخســت وزیر ســابق انگلیس اســت .بی جهت نیســت که مــردم لیتوانی بــه او لقب «بانــوی آهنین» و «مگنولیــای فوالدی» داده اند. 37
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
مالت؛ ماری لوییز پرکا رئیــس جمهور فعلی مالت 57 ،ســاله اســت و از 4آوریــل ، 2014صندلی شــماره یک قدرت در این کشــور نیم میلیون نفری را در اختیــار دارد .خانم لوییــز ،عضو حزب کارگر اســت و پیشتر ،نماینده پارلمــان مالت بوده اســت .او بعد از نمایندگی پارلمــان ،بهعنوان وزیر خانــواده و همبســتگی اجتماعــی نیز خدمت کرده اســت .مــاری در دانشــگاه ،مطالعات حقوقی و انســانی خوانده و با مدرک کارشناســی ارشــد ،فارغ التحصیل شــده است. دانمارک؛ هله تورنینگ اشمید نهایتــاً بــه نخســت وزیــر 49ســاله دانمــارک میرســیم؛ خانم اشــمید که رهبری حزب سوسیال دموکــرات این کشــور را برعهــدهدارد و اولین زنی اســت که در تاریخ دانمارک به مقام نخستوزیری میرســد .همین هفته پیش بود که همســرش نیز در انتخابات پارلمانی بریتانیا شــرکت کرد و با کســب آرای الزم بهعنوان یکی از نمایندگان منطقه ولز انتخاب شــد .البته خود خانم اشــمید ،در ایــران برای خیلیها چهره ای آشناســت! صمیمیت نامتعارف او با باراک اوبامــا در جریــان برگزاری مراســم یادبود نلســون مانــدال در آفریقای جنوبی حســابی جنجالی شــده و تصاویــر این اتفاق تــا مدتها برای خانم اشــمید ،حاشیه ســازی کرد. آینده از آن زنان است؟ به هــر حــال ،آنچــه در طول ســالهای اخیر تجربه شــده ،نشــان میدهد که اگر فمینیســت بازی را کنار بگذاریم ،زنان سیاســتمدار در اروپــا ،آســیا ،آفریقــا و آمریــکای شــمالی و جنوبی با یک آهنگ رشــد مطلوب ،قــدرت را در کشــورهای خود به دســت گرفتــه اند. بدون شــک آینده از آنِ آنهاســت؛ زنان رئیسجمهور و نخســت وزیر و حتــی وزیــر ،در دوران مسئولیتشــان در بیشــتر مــوارد ،کارنامه ای درخشــان و پــر و پیمان از خود بــه جا میگذارند .آنهــا ،با ظرافتهای زنانه ،رشــته امور را در سیاســت به دست میگیرند و در برخی کیسها، انصافــاً از مردان سیاســتمدار ،موفق تر بــوده انــد .در واقع باید گفت کــه پولتیكها و سیاســتهای زنان آنقدر هوشــمندانه اســت که کار را برای اینکه رقبای مرد به قدرت برســند ،ســخت کرده اســت و شاید هم غیر ممکن .مث ًال چه کســی اســت کــه در آلمــان ،2015بتواند حریف آنگال مرکل شــود؟ 37 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
زنان سوپراستار در دنیای سیاست را بشناسید 36
در دنیــای امــروز ،زنــان زیــادی را بهعنوان ســتارههایی درخشــانی در دل خــود جا داده اســت .سوپراســتارهایی کــه گوی ســبقت را از مردان ربوده انــد و با فتح منظومه قدرت در کشورشــان ،عم ًال جامعــه را متقاعد کرده اند که در سیاســت توانمند هستند! روزنامه قانون مینویســد :اولین موضــوع که باید درباره زنان سیاســتمدار اروپایــی و آمریکایی بــه آن دقت كنیم، شــخصیت «دموکرات» آنهاســت؛ زنانی که با رأی مردم به قدرت رســیده اند و وصله دیکتاتوری به آنها نمیچســبد! در اروپــای 2015تعداد کشــورهایی که نبــض قدرت در آنجا در دســت زنان اســت ،بیشتر از کشــورهای آمریکای شــمالی اســت؛ بماند که در ایــاالت متحده تا بــه امروز، هنــوز شــرایطی فراهــم نشــده که یــک زن بــه صندلی شــماره یک کاخ ســفید برســد و در کانادا نیــز ،وضعیت همین طور اســت .در دو کشــور بزرگ آمریکای شــمالی، زنان در ایســتگاه وزارت متوقف شــده اند و نتوانســتهاند به پســتهای ریاســت جمهوری یا نخســتوزیری دست پیــدا کنند ،در حالی کــه در اروپا ،زنان زیادی به نخســت وزیری و ریاســت جمهوری رســیده اند؛ آن هم نه دیروز و امــروز بلکه از ســالها پیش. حــاال امــا آمریكاییها تصمیــم گرفته اند کــه هرطوری شــده ،مســتأجر جدید کاخ ســفید را از بین زنــان انتخاب کنند؛ با این حال ،آنقــدر معادله قدرت در آمریکا ،پیچیده اســت که نمیتــوان گفت کــه قرعه اولیــن رئیسجمهور زن در آمریــكا بــه نام چه کســی میافتد؟ بر اســاس یک قول و قرار نانوشــته در آمریکا ،هر 8سال یکبــار قدرت بیــن دو حــزب جمهوریخــواه و دموکرات دســت به دســت میشــود؛ این یعنی که جانشــین باراک اوبامــا اگــر هم یــک زن باشــد ،بایــد متعلق بــه حزب جمهوریخواه باشــد .مث ًال کســی مثل کارلی فیورینا ،مدیر اجرایی پیشــین شــرکت ( )HPکه اخیراً خبــر حضورش در انتخابات ریاســت جمهوری ســال 2016نظــر خیلیها را بهســوی خود جلب کــرد؛ این خانم به رقیب شــماره یک هیــاری کلینتــون از حزب دموکرات تبدیل شــده اســت. خیلیها میگویند ،دســت آخــر فیورینا به احتمــال زیاد تنها نامزد زن مشــهور از حزب جمهوریخواه برای رســیدن به کرســی ریاســتجمهوری آمریــکا خواهد بود. جالــب اســت کــه پیشتــر روزنامــ ه نیویــورک تایمــز خبــری را رســانه ای کــرد که طبــق آن« ،کارلــی» یکی از نامزدهای بالقوه تصدی پســت ریاســت بانــک جهانی به شــمار میرفت .کارلــی در انتخابات ســال 1387هم ابتدا بهعنــوان یکی از نامزدهــای جمهوریخواه بــه میدان آمد امــا در ادامــه به کمپیــن مککیــن پیوســت .در کارنامه کارلی یک شکســت تمام عیار هم ثبت شــده اســت؛ یک باخت نا امید کننده در ســال 2010و در جریان انتخابات ســنا .کارلی که در جبهه دموکراتهــا ،هیالری را پیش روی
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
خود دارد با یک سیاســت زنانــه ،در یک برنامه تلویزیونی اولین طعنه سیاســی را بار وزیر خارجه ســابق آمریکا کرد و گفــت« :از هیالری کلینتون خیلی خوشــم میآید اما او قابل اعتماد نیســت!» کارلی در دوئلی رسانه ای با هیالری کلینتون ،هفت تیر انتقاد را کشــید و بــا گلولههایی چون اســتفاده از یک ســرور ایمیل خصوصی ،حمله به سفارت آمریــکا در بنغازی در ســال ۲۰۱۲و کمکهای خارجی به بنیاد کلینتــون ،اساســاً او را «آب کش» کرد! معلوم نیســت که اگر هیالری و کارلی در انتخابات درون حزبــی موفق به کســب مقبولیت الزم شــوند آنــگاه در میــدان «تقابل» چگونه از خجالت هم در خواهند آمد! آیا دو ســر انتخابات ســال 2016در آمریکا تمام زنانه خواهد بــود؟ آیا فینال انتخابات ریاســت جمهــوری در ینگه دنیا را دو زن برگزار خواهند کرد؟ آیا باید شــاهد یک «کشــتی کج» سیاســی بین هیالری و کارلی باشــیم؟ قطعــاً اگر این طور باشــد ،رقابتی جــذاب و کم نظیر در تاریخ سیاســی جهــان بــه ثبت خواهد رســید .ایــن را هم بگویــم که در کانادا خبری از این رقابتها نیســت و خیلــی که به زنان لطف شــده ،پســت وزارت به آنها ســپرده شــده اســت. ضمــن اینکه در ســرزمین «افرا» ،مقام ریاســت جمهوری وجــود ندارد و نخســت وزیر همه کاره امور اســت. حــاال برگردیــم به اروپا که بــرای به قدرت رســیدن زنان، سنگ تمام گذاشــته اســت و در این مورد استثنائاً ،آمریکا دنبال روی اروپاست!
آلمان؛ آنگال مرکل کســی نیســت کــه در دنیــا او را نشناســد؛ آنگال مــرکل ،قدرتمندترین سیاســتمدار زن در جهان .صدراعظم ژرمنهــا کــه کشــورش را تبدیــل به اقتصاد شــماره یــک اروپا کــرده و با موفقیت تمــام و برای ســومین دوره در رأس قــدرت قــرار دارد .او آنقــدر در آلمــان ،محبوبیــت دارد که ســاکنان ســرزمین «یورگن کلینزمــن» به او لقــب «مــادر ملــت» را داده اند .وقتی پرونده سیاســی خانــم صدراعظــم را زیــر و رو میکنید، متوجــه میشــوید کــه او حتی بدون داشــتن یــک پارتی درســت و حســابی به این مقام رســیده و همه موفقیت او حاصــل تــاش خودش بوده اســت .او ،نان بــازوی خود را میخورد و به کســی ،مدیون نیســت .زنــی متولد آلمان شــرقی که پــدر او کشــیش و مــادرش زنی خانــهدار بود. خانم دکتر آنگال قبل از اینکه به پســت نخســتوزیری یا همان صدراعظمیآلمان برســد ،در رشته فیزیک دانشگاه شــهر الیپزیگ تحصیالت عالی خود را استارت زده و نهایتاً دکتــرای خــود را از آکادمیعلــوم آلمان شــرقی اخذ کرده است.
36 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
افراد زیادی از چپها او را ستایش میکنند و افرادی هم از راستها او را به باد انتقاد میگیرند ،اما با اطمینان باید گفت که« :خیر او یک کمونیست نیست».
کشــورهای مســیحی غرب تفــاوت آشــکاری دارد .حــدود 80میلیون کاتولیــک واقعــی در ایــن کشــور زندگی میکننــد و به عبارتــی آنها بزرگتریــن جمعیــت مذهبــی ایاالتمتحده هســتند .عالوه بــر این، بیشــتر کاتولیکهای این کشــور به ســن جــان پل دوم به چشــم یک پــاپ قهرمان نــگاه میکنند زیرا او یک جنگجوی دلیــر در دوران جنگ و حــاال صحبتهــای پــاپ فرانســیس بــه منزلــه خیانت بــرای آنها اســت .البته او موافقانی هــم در بین کاتولیکهای دموکــرات دارد که تعدادشــان کم نیست .اما ســوالی که مطرح میشــود این است که آیا پاپ یک کمونیســت اســت؟ پــاپ جــان پل و پــاپ فرانســیس از دو دنیای کامال متفــاوت آمدند و ایــن قضیــه قطعــا در طرز فکــر آنها نســبت به اقتصــاد و عدالت اجتماعی تاثیرگذار اســت. بیشــتر زندگی پاپ جان پل دوم بیشــتر در رژیمهــای تمامیتخواه گذشــت .او در طول جنگ جهانی دوم در لهســتان زیر نظر آلمان نازی زندگی کرد و در ســپس در ســلطه اســتالین و شــوروی در دوران جنگ ســرد زندگــی کرد .تمــام تجربیات او به عنوان یک کشــیش یا اســقف یــک چیز را برای او مســلمتر میکرد :اینکه کمونیســتم دشــمن اصلی است. در ســوی دیگــر زندگــی پاپ فرانســیس یا همــان خورخــه برگولیو متفــاوت اســت .او در رژیــم رهبر ملیگــرای آرژانتین «خــوان ِپرون» زندگی کرد .آســتن ایو ِری که سرگذشــت زندگی پاپ فرانسیس را نوشته تهای آرژانتین میگویــد که از آن موقع پرونیســم در تار و پود سیاســ نفــوذ کــرده اما نمیتــوان از نظــر سیاســی آن را به درســتی تعریف کرد .آســتن اضافه میکند« :بحث راســتی و چپی نیســت .آرژانتین در دهههــای 30و 40میالدی به شــکلی شــاهد احیای مجــدد ملیگرایی بــود که با طبقه کارگــری و بیش از هــر چیز اتحادیههــای تجاری گره خورده بود».
خوان پرون ()1895-1976
الهیاتی بــر حضور دین در عرصههای اجتماعی و سیاســی تاکید دارد و مهمترین ریشــههای ناکامــیو بدبختی جوامع فقیــر منطقه آمریکای التین را حکومتهای خودکامه و نظام یوابســته به ابرقدرتهای بزرگ میدانــد و وظیفه کلیســا را حمایــت از محرومان و مقابلــه با ظالمان میدانــد .جــان پل معتقد بــود که نظریــه الهیــات آزادیبخش برخی کشیشها و اســقفها را وسوسه میکند تا به رویکردهای مارکسیستی روی بیاورنــد و او شــخصا چندین نظریهپرداز الهیــات آزادیبخش را به چالش کشــید .در طرف دیگر پاپ فرانسیس مارکسیســت را رد کرد ،اما پذیرفت کــه برخی از اصول الهیــات آزادیبخش را قبــول دارد .البته او با خرســندی تمام گفت که چندین دوست مارکسیســت دارد .نظرهای ایــن دو در مــورد ایدئولــوژی «آموزههــای اجتماعــی کاتولیــک» نیز متفاوت است. پروفســور موریــس گالســمان اقتصــاددان بریتانیایــی ایدئولــوژی آموزههــای اجتماعــی کاتولیــک را بــرای مقطــع دکتــری خود بررســی کــرد .او مجــذوب این مســئله شــده بود کــه چگونه ایــن ایدئولوژی چپ و راســت را رد میکــرد .او میگویــد: «ایــن ایدئولوژی تــاش دارد تا جامعه را درگیــر کند و با ایــن قضیه مخالف اســت که فقط کشــور یا بــازار وجود داشــته باشــد .از ایــن طریــق ایــن ایدئولــوژی خواهد توانســت ســلطه ثروتمنــدان بر فقــرا را پایــان دهد». گالســمان معتقــد اســت کــه ایــن ایدئولــوژی با کمونیســم مخالف اســت زیرا از «مالکیــت خصوصی» طرفــداری میکنــد و «ضــد جمعگــرا» اســت. تعبیــر پــاپ فرانســیس از آموزههــای اجتماعی کاتولیک نســبت به پاپهای قبلی کمیتندروتر اســت .او در آرژانتین پافشــاری میکرد که کشــیشهایش باید جهان را از قاب چشــمان فقرا بنگرنــد و آنها باید میــان فقرا زندگی کنند .او ســپس همین دید را همراه خــود به رم آورد. پاپ فرانســیس میگوید« :بیکاری نتیجه یــک تصمیم جهانی و حاصل یک نظــام اقتصادی اســت .این نظــام اقتصادی در محــور اصلی خود یک خــدای دروغین دارد و آن نیز پول اســت». برخی پاپ فرانســیس را متهم بــه «بنگاه مداری» در ســطح جهانی میکننــد و آن را خطرنــاک میدیدنــد ،زیرا معتقدند که ممکن اســت حرفهای او منجر شــود برخی کشــورها سیاستهای اشــتباهی را در پیش گیرند .پاســخ ما به ســوال اصلــی این مطلب این اســت« :خیر». افــراد زیادی از چپها او را ســتایش میکنند و افرادی هم از راســتها او را بــه بــاد انتقاد میگیرنــد ،اما با اطمینــان باید گفت کــه «خیر او یک کمونیســت نیست».
رویکــرد پاپ فرانســیس و پاپ جان پــل دوم به الهیــات آزادیبخش (از نظریــات الهیاتی مســیحیت) هم کامال متفاوت اســت .این نهضت 35ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 35 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
آیا پاپ فرانسیس یک کمونیست است؟
دشــوارترین سفرهای دوران اســقفی او است .اســتیون مور اقتصاددان ارشــد اتاق فکر بنیاد هریتج واشــنگتن اســت که خودش نیز کاتولیک اســت .او میگویــد« :کاتولیکهای آمریکا خیلی شــکاک هســتند .به نظــرم این پــاپ تحت تاثیر مارکسیســتها اســت و بــه همین دلیل اســت که نسبت به کاپیتالیســم و اقتصاد آزاد شکاک اســت ...به نظرم این خیلی مشــک لزا است».
به نقل از بیبیســی ،پاپ فرانســیس میگوید که کاپیتالیســم (نظام ســرمایهداری) در بهترین حالت نابرابری تولید کرده و در بدترین حالت بــای جــان انســانها خواهد شــد .آیــا ادعای پاپ فرانســیس نشــان میدهد که او یک کمونیســت تندرو اســت؟ وب ســایت فرادیــد :انتقاد پاپ فرانســیس از اقتصاد مبتنــی بر بازار آزاد باعــث شــده تا او به نمــاد چپیها تبدیل گــردد و برخی ادعا کنند که او یک کمونیســت است .پاپ فرانســیس رهبر 1.2میلیارد کاتولیک است. به نقل از بیبیســی ،پاپ فرانســیس میگوید که کاپیتالیســم (نظام ســرمایهداری) در بهترین حالت نابرابری تولید کرده و در بدترین حالت بــای جــان انســانها خواهد شــد .آیــا ادعای پاپ فرانســیس نشــان میدهد که او یک کمونیســت تندرو اســت؟ رائــول کاســترو رهبــر کوبــا از رژه روز پیــروزی در مســکو بــه کوبا برمیگشــت که ســر راهش در رم توقفی کوتاه داشت .او تصمیم گرفت که نزد پاپ فرانســیس بــرود و به دلیل تالشهای او برای نزدیک شــدن مجدد کوبا و ایاالتمتحده از او تشــکر کند .کاســترو گفــت« :اگر پاپ پاپ فرانسیس و رائول کاسترو در واتیکان – مه 2015 به همین منــوال ادامه دهد ،مــن دوباره به دعا خوانــدن روی میآورم و به کلیســا برمیگردم .شــوخی هم نمیکنم». پاپ فرانســیس قرار اســت در جریان سفر ماه سپتامبر خود به آمریکا راش لیمبــو مجــری محافظــهکار رادیویــی ســخنان پاپ بــا عبارت توقفــی کوتاه در کوبا نیز داشــته باشــد .بیشــک این ســفر او یکی از «مارکسیســت نــاب» تعبیــر کــرد .وضعیــت ایاالتمتحــده بــا دیگر 34ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 34 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
تــا چند ســال پیش بــه تلویزیــون میگفتند شــیطان .آنها هرگز اجــازه نمیدادند كودكان پای صفحه تلویزیون بنشــینند و جادو شوند.
هایی با ســاخت امروزی و گاه شــهری و دارای آجرنمــا ،اگرچــه قــد برافراشــته و خانههای تو ســری خــورده را در ســایه خود قــرار داده امــا نتوانســته انــد نگاههــا را از آن برگیرند. ماخونیــک همچنان زنده اســت.
از ماخونیك تا مرز افغانســتان در حدود نیم ســاعت راه اســت و اهالــی ماخونیك اصلیت افغانــی دارنــد كه در حدود ســه چهــار قرن پیــش به این ناحیــه آمده اند و اینجــا را برای ســكونت انتخاب كــرده انــد ،ازدواج فامیلی میــان كوتاه قدهــا و نوع تغذیه باعث شــده كــه افراد روســتای ماخونیك كوتاه قد باشــند ولی چند سالی میشــود كه با تغییر وضعیت تغذیــه اهالــی و مصرف قرص و قطــره آهن، نســل جدید بهتر شــده اند. بر طبق شــواهد چنین بر میآید که ساکنان روســتا در ابتدا دامدار و عشــایر بــوده اند و در دوره هــای بعــد در منطقه ماخونیک و به ویــژه در روســتای ماخونیک ســکونت گزیده اند ،وجود ســنگ نــگاره ای در نزدیکی قنات ماخونیــک که نقش هــای چوپانی و بســیار قدیمیبــر روی آن نقش بســته نیز گواهی بر قدمت ســکونت در ماخونیک است. از آثــار تاریخی ماخونیک میتوان به ســنگ ســیاه (ســنگ نگاره) ماخونیک ،بنــای برج و قلعه ،بــرج گل انجیر ،منزل ســرگردونی ،نادر مرده اشــاره کرد. در حال حاضر گردشــگران خارجی و داخلی زیــادی از این روســتا دیــدن میکننــد و این روستا از روســتاهای هدف گردشگری خراسان جنوبی به شــمار میرود.
قضــاوت تــا شــیوه كشــاورزی و از چگونگی تقســیم ارث تا بازیها همگی از گذشــتههای دور جریان داشــته و اغلب آنها دست نخورده باقی مانده اســت .روســتای ماخونیك پیش از این بــه عنوان منطقه كوتوله ها مطرح شــده بود چــون اهالی کوتاه قد بــوده و به زحمت قدشــان از ۱.۴۰تجــاوز میکند ،قد متوســط شگفتیهای رسوم مردم ماخونیک مــردم این روســتا میتوانــد ناشــی از ازدواج مــردم ماخونیــك تــا 50ســال پیــش ،چای فامیلــی و نوع تغذیه آنها باشــد. نمینوشــیدند ،شــكار نمیكردنــد و اصــ ًا یکی از عمده نشــان ه های فرهنگی روستای گوشــت هــم نمیخوردنــد و هنوز ســیگار ماخونیک مســکن اســت کــه در نــوع خود نمیكشــند .مــردم ماخونیك این قبیــل كارها جالــب و قابل توجه اســت. را گنــاه میدانســتند ،ورود تلویزیــون به این بافت مســکونی روســتا در دامن ٔه تپه و خانه روســتا به معنای ورود شــیطان بــود و اهالی هــا به طور فشــرد ه ب ه هــم و در گودی زمین ســاخته شــدهاند ،کف خانه حدود یک متر از ســطح زمین پایینتر اســت و دارای یک درب کوتاه چوبی اســت .برای رفتــن به داخل خانه بایــد دوال شــده و بــه زحمت خــود را داخل خانــه کــرد ،اغلب یکی دو پلــه درگاهی را به کف خانه متصــل میکنند. هــر خانه دارای فضاهایــی همچون کندیک (مخزن نگهداری گندم و جو) ،کرشــک (اجاق گلی برای طبــخ غذا) ،طاق و طاقچه اســت. باید دانســت عمده مصالح بــه کار رفته در مســکن روســتا شــامل ســنگ ،چوب و هیزم اســت ،ظاهراً از آنجا كه هوای آن ناحیه ســرد اســت مردم خانه هــا را كوچك و كــم ارتفاع میســازند تــا راحت تر گرم شــوند. بــا ایــن حــال خانــههــای مســکونی آدم کوچولوهای ایران همچنان پابرجاســت و خانه 33ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 33 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
ماخونیک؛ سرزمین لیلیپوتهای ایران آنهــا این نام را برای روســتا انتخــاب کردهاند. برخــی نیز میگویند به دلیل وجود شــکافی در کوه نزدیک روســتا به آنجا ماده ماخونیک گفته میشــده که به مرور زمان به ماخونیک تغییر نام یافته است. در برخــی اســناد قدیمیکــه تاریــخ نگارش آنهــا به ۳۰۰ســال قبل میرســد ،نام روســتا مادخنیک ذکر شــده اســت که مرکــب از دو جزء «مــاد» و «خنیک» اســت .مــاد در زبان پهلوی و پارســی باســتان به ماه تبدیل شــده کــه یکی از معانی آن شــهر و مملکت اســت و در مجمــوع بهنام شــهر ماخونیک اســت. دربــاره ایــن روســتا هیــچ ســابقه تاریخــی مکتوبی وجــود نــدارد و فقط «کلنــل چارلز ادوار دبیــت» در کتاب ســفرنامه خراســان و روســتای ماخونیک یکی از هفت روســتای شــگفت انگیز جهان اســت که به سرزمین لی لی پوتهــای ایران شــهرت دارد در این روســتا کشــیدن ســیگار ،دیدن تلویزیون و نوشــیدن چــای بنا به ســنت و رســوم محلــی ممنوع است. به گــزارش مهر ،حتما تعجــب خواهید كرد وقتــی بدانید ایــران هم جایی دارد شــبیه لی لی پوت ،ســرزمین افســانه ای داستان گالیور، روســتای ماخونیك كــه در اطراف شهرســتان سربیشــه واقــع شــده اســت ،بــه دلیــل قد و قامــت كوتــاه ســاكنان آن به لــی لی پوت مشــهور اســت گرچه ایــن روســتای كوچك، تنها بــه خاطر قد و قامت مردمانش مشــهور نشــده اســت ،بلكه دالیل دیگری نیــز دارد. علت مشهورشــدن روستای ماخونیك در 142اهالــی ایــن روســتاها از نظــر مذهــب ،سیســتان در دوره ناصرالدین شاه به توصیف كیلومتری شهرســتان بیرجند واقع در اســتان معیشــت ،شــیوه زندگی و اوضــاع اجتماعی منطقــه ماخونیک پرداخته اســت. خراســان جنوبی آداب ،رسوم و فرهنگ خاص وجــه اشــتراک زیــادی بــا یکدیگر دارنــد اما مردمانش است. غالب این روســتاها اصل و نســب خــود را از زندگی در بستر آداب کهن میداننــد. ماخونیــک روســتای است آبادی ۱۲ از متشــکل ماخونیک منطقه در روســتای ماخونیك نه تنهــا نحوه زندگی که روســتای ماخونیک بزرگترین آنها محسوب دربــاره وجه تســمیه روســتا چندیــن قول كه محل ســكونت نیز ســاده و ابتدایی است میشــود .این روســتا شــامل ماخونیک ،کفاز ،وجــود دارد ،میگوینــد کــه در گذشــت ه های بلکــه خانه های روســتاییان نیز دارای شــكل چاپنســر ،توتک ،سفالبند ،سوالبست ،لجونگ بســیار دور عــدهای مامــوران دولتــی به این هندســی خاصــی نیســت و تمــام امكانات (ســفلی و علیا) ،کالته بلــوچ ،دامدامه و میش روســتا آمده و اهالی به گرمیاز آنها اســتقبال زندگــی دریك اتــاق جای گرفته اســت. نو ،خارســتو و جالرو است. نکردهاند و با آنها برخورد ســردی داشــتهاند و آداب و رســوم ســاكنان روســتا از نحــوه 32ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 32 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
31 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
31
انسجام و همنشینی کمدی با زبان انتقادی فیلم نهنگ عنبر ،باعث
شده تمام دنیای فیلم در خدمت مضمون انتقادی اش قرار بگیرد بقیه از صفحه 22
مقدم در بازســازی فضای دهه ی شــصت و هفتاد ،منطقی و معقوالنــه فکر کرده ،حجم باالی نماهای بســته در سکانس های خارجی و گرفتن بســیاری از پالن ها در ساعات خلوت شــب ،کار را از جهت بازسازی فیزیکی محیط راحت کرده اســت به نوعی ســازندگان با درک درســت کمبودهای بیشــمار برای خلق چنین
گرفته اســت ،به راحتی خلق خنده ای ســالم میکنــد ،در حقیقــت ما به خــود میخندیم بــه شــایعاتی چون بــرادری محمــود دینی و شــهرام شــب پره و این نهنــگ عنبر همچون آینــه ای مــوج ســواری مــا را در مدهایی که بعضا چشــم بســته پذیرفته ایم نقد میکند، گیره ی ســوم فیلم همین «گذشــته ی نقادانه ای» اســت که مقابــل ما قرار داده اســت. انسجام و همنشــینی کمدی با زبان انتقادی
فضایی ،انــرژی خود را روی «هجــو و اغراق» کاراکتــر ها گذاشــته اند ،همــان عناصری که این روزها در شــبکه های مجــازی و ابزارهای ارتباطی مردم را میخنداند ،بســیاری از لطیفه ها بر مبنای اغراق و هجو ســاخته میشــوند و خنــده دار جلــوه میکنــد ،اغــراق و هجو را میتوانیــد در فــکل هــای دهه ی شــصتی ارژنــگ و یا ابروهــای بهم پیوســته ی رویا و آرزو کــردن یک رنو ،شــلوار پیلــه دار ،رقص پا در میهمانی شــبانه و به طور کلی تر :طراحی لباس کاراکترهای داســتان ببینید. حال ایــن طراحــی بــا گریم هایــی تیپیک فضــا را در جهــت خلق خنده بازســازی کرده اســت و این بازســازی چون در خاطر جمعی حداقــل متولدین دهه هــای قبل از هفتاد جا 30ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
فیلــم ،باعث شــده این اثــر به اصطــاح بی ســرو ته جلــوه نکند ،تمــام دنیــای فیلم در خدمت مضمــون انتقادی اش قــرار گرفته؛ به قولــی فیلم برنامــه دارد ،دهه بــه دهه پیش میرود و نیشــش را میزند ،گوشــه ای از این نیش هــا را مرور میکنیم ،فــردی که در دهه ی شــصت جاعــل بــوده در دهــه ی هفتــاد روزنامه دار میشــود به تبع فضای باز رســانه ای دوران اصالحات بســتر مناســبی برای ســو اســتفاده پیــدا میکنــد ،در دهه ی هشــتاد دســت به ســاخت و ســاز میزند ،زیــرا بازار مسکن پولساز اســت و در سالهای بعد پس از موقعیت ســازی برای خود،حالت شبه مافیایی میگیــرد .این داســتان رامیتوانید به بیشــمار آدم هــای واقعی کــه ما از آنها بــه عنوان تازه به دوران رســیده یاد میکنیــم ،تعمیم دهید، لحن فیلم کمدی و ســویه ی آن انتقادی است پس انســجام چهارمین گیره ی فیلم اســت. گیره ی پایانی هم اســتفاده از ســتاره ی این ســالهای ســینمای ایران جناب «رضا عطاران» اســت که یــک بــار دیگــر میدرخشــد و از جذابیــت ها گفتیم و در پایان از حســرتی که میماند میگوییم؛ شــصت دقیقــه ی ابتدایی فیلم یکــی از خوش ریتم ترین های ســالهای اخیر است.
30 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
مجله تایــم اقدامیخوشــایند اما شــتاب زده بوده است. بانــوی اول افغانســتان در ایــن بــاره اظهار کرد :چیــزی که من از ابتدا گفتهام این اســت کــه من تــاش خواهــم کرد بــه تمــام مردم افغانســتان کمک کنم. در این میــان قطعا زنان مرکز فعالیتهای او هســتند حتی اگر او تصویری را که رسانههای غربــی از زنــان افغانســتان نشــان میدهند محکوم کنــد .او میگوید :یکــی از نقشهای مــن ایــن اســت که بــه جهــان بگویــم زنان افغــان ،زنان بســیار قویای هســتند با وجود اینکــه در شــرایط چالــش برانگیــزی زندگی میکننــد انعطاف بســیاری نشــان میدهند، بســیار مبتکراند و اینها مســائلی اســت که زنــان افغــان بایــد به آن شــناخته شــوند نه ضعفی کــه به آنها نســبت داده میشــود. روال ادامــه میدهــد :مشــکل اساســی در افغانستان این اســت که با گذشت ۳۰سال از جنگ ،خشــونت به یک امر عادی تبدیل شده اســت و این زنان افغان هســتند که با فروخته شــدن طی ازدواج و در شرایطی ناعادالنه حتی بــا وجود حمایتهــای قانونی مــورد ضرب و
29
شــتم قرارگرفته یا کشــته میشوند. بانوی اول افغانســتان خاطرنشــان میکند: مســاله کاهش خشــونت علیه زنان ریشه در کاهش کلی خشــونت دارد .کاهش خشــونت در جریــان رونــد بازگردانــدن صلــح بــه این
همسر حامد کرزای ،رئیس جمهوری سابق افغانستان به “بانوی اول نامرئی” شهرت داشت کشــور رخ خواهد داد. او در ادامه اظهاراتش به تراژدی وحشــتناک “فرخنــده” اشــاره میکنــد؛ زنی کــه در ماه مارس در کابل از ســوی یک مشــت “دیوانه” تــا ســر حــد مــرگ کتــک خــورد و پیکــر بیجانش ســوزانده شــد .این حمله وحشیانه موجــی از اعتــراض را در افغانســتان و جهان به راه انداخت و ســتم یرا که زنــان افغان در ایــن جامعــه محافظــه کار و افراطی متحمل میشــوند ،بیش از گذشــته برجســته کرد. پیــش از ایــن چهــار متهــم این پرونــده به
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
اعــدام و هشــت تا ۱۶ســال حبــس محکوم شــدند ۱۱ .مامور پلیس نیز به دلیل قصور در مســئولیت به یک ســال حبس محکوم شدند. روال در ایــن باره عنوان میکنــد :این پرونده کشــور را تکان داد و چشــمان مردم را باز کرد. ما نمیخواهیم در جامعــهای زندگی کنیم که خشــونت در آن یک قانون است. او در دیدارهایــش میگویــد شــاهد نشــانههایی از تغییــر در افغانســتان اســت: مــن ایــن را در مردمیمیبینــم کــه پیش من میآینــد .اینکه مســائلی را مطرح میکنند که پیــش از آن مطــرح نمیکردند نشــان دهنده همیــن تغییر اســت. بانــوی اول افغانســتان در پایــان میگویــد: اگر در جامعهای ســازگاری وجود داشــته باشد افراد در خانوادههایی همدل و ســازگار زندگی خواهنــد کرد .آنهــا در این جامعــه و خانواده مســولیتها و وظایــف خــود را میداننــد و میفهمند کــه چگونه مســائل و درگیریهای خــود را بدون خشــونت حــل کننــد .در این مرحلــه اســت کــه خشــونت علیه زنــان نیز کاهش پیــدا میکند».
29 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
بانوی اول افغانستان تابوها را میشکند بانــوی اول افغانســتان بســیاری از تابوهای جامعــهای را شکســته اســت که زنــان در آن همــواره پشــت درهــای بســته نگهداشــته میشــوند .او با ســخن گفتن درباره مســائلی چون خشــونت علیــه زنــان ،نقــش قانون و قــدرت مذهــب ایــن مرزهــا را یکــی پس از دیگــری شکســته اســت .امــا به طــور قطع بزرگترین تابوشــکنی «روال غنــی» این خواهد بــود کــه او اولیــن بانــوی افغانســتان طــی دهههاســت کــه در عمــوم دیده و شــنیده میشــود. بــه گــزارش ایســنا ،روال غنــی ،بانــوی اول افغانســتان و همســر اشــرف غنــی ،رئیــس جمهــوری ایــن کشــور در مصاحبــهای بــا آسوشیتدپرس به سخن گفتن درباره زندگیاش به عنوان بانوی اول افغانســتان پرداخته است. «زمانی که همســر روال ،اشــرف غنی هشت میشــد تقریبا به یک ســده پیش بر میگردد خشــن ،چهرههــای محافظــه کار و مذهبی و مــاه پیش زمام امور افغانســتان را در دســت امــا ایــن روزها کمتر کســی ملکه ثریــا را به همچنیــن دشــمنان سیاســی همســرش ادعا گرفــت کاری دور از انتظــار انجــام داد .او یــاد میآورد؛ کســی کــه در ســال ۱۹۲۹پس میکننــد روال و فرزندانش نه افغان هســتند همســرش را در ســخنرانی تنفیذ خود معرفی از کناره گیری همســرش امانالله شــاه تبعید و نه ســلمان و این برای مردم افغاســتان قابل شــد .رویکرد مــدرن ثریــا به مســائل زنان و قبول نیست. کرد. از همــان زمــان ،روال غنی به انجــام اموری خــودداریاش از پوشــیدن روبنده بســیاری را امــا روال افغــان ،آمریکایی و لبنانی اســت. پرداختــه کــه بانــوان اول در کشــورهای شــوکه میکرد و امروز بسیاری او را تا حدودی میراثــی کــه باعث شــده او بــه چهــار زبان انگلیسی ،فرانسوی ،عربی و دری مسلط باشد. دموکراتیــک انجــام میدهنــد .او در کنــار مقصر فنای ســلطنت همســرش میدانند. همسرش در مراســ م عمومیشرکت میکند و زینت قریشــی کرزای ،همســر حامد کرزای ،او در ســال ۱۹۴۸در خانــوادهای مســیحی به درباره مســائل جاری به ســخنرانی میپردازد رئیس جمهوری ســابق افغانســتان به “بانوی دنیا آمده و بزرگ شــده اســت .روال همسرش اما کلمــات مالیم و ملیح او فاصلــه زیادی تا اول نامرئــی” شــهرت داشــت .او در یکــی از را اولین بار در دانشــگاه بیــروت دیده و پس معــدود مصاحبههــای خــود دربــاره نقــش از ازدواج بــه آمریکا مهاجــرت کرده؛ جایی که عرصه سیاســی افغانســتان دارد. خــودش در ایــن بــاره میگویــد :مــن بانوی اول در افغانســتان گفته بود :افغانستان ۳۰ســال در آنجا زندگی میکــرد .روال غنی در دانشــگاه کلمبیا روزنامه نــگاری خوانده و دو آمــاده دیــدن یک بانوی اول نیســت. سیاســتمدار نیســتم. از مــاه ســپتامبر صدها تــن از مــردم برای در مقابــل روال غنــی نظر متفاوتــی دارد و فرزنــد دارد .خانــواده غنی ۱۲ســال پیش به درمیــان گذاشــتن مشــکالت و مسائلشــان و تاکید میکند افغانســتان در مسیر تغییر قرار افغانستان بازگشــتند .خودش میگویند :ما ۱۲ شــنیدن توصیــه بانــوی اول کشــور بــه اتاق دارد :به نظر میرســد که من باید پاســخگوی سال اســت که در افغانستانیم ،بنابراین من از خنــک و چوبــی او آمدهانــد .روال میگوید او نیازی باشــیم که وجــود دارد .بــه اعتقاد من اتفاقاتی که در افغانســتان میافتد تصورات و خــودش را مشــاور مــردم میداند؛ کســی که بانــوان اول پیشــین در دســترس و قابل فهم درک خود را دارم. او بــا توصیفاتی کــه دیگــران از او میکنند به حرفهای مــردم گوش میدهد .او کســی نبودنــد ،اما من هســتم. اســت که نیاز به حضور زنــان در قلب دولت پیــش از این در نمونــهای از اظهارات خاص ،ماننــد اینکه او را حامیحقوق زنان در کشــور روال به دفــاع از ممنوعیت پوشــش برقعه در میدانند که بدترین کشــور برای زنان اســت، افغانســتان را پــر میکند. آخرین باری که افغانســتان چنین بانوی اولی فرانســه پرداخته بــود؛ اظهارنظری که به گفته مخالفــت میکند .خودش معتقد اســت حتی داشــت که یک شــخصیت عمومیمحســوب خودش به حاشــیه کشانده شــد .در واکنشی قرار گرفتــن نامش در بین ۱۰۰چهره تاثیرگذار 28ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 28 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
مجموعــه کار نگارش و طراحی بخش زیادی از آیتــم ها را هم انجام مــیداد .داوود با توانایی و اســتعدادی که در نوشــتن و نقاشی داشت میتوانســت بیــش از این هــا به خلــق آثار جذاب هنری بپــردازد اما خیلی زود از میان ما رفــت و عالم هنر فرصت نکــرد حتی نیمیاز توانایــی های بالقوه او را به فعل برســاند. آنهایی که با داوود از نزدیک حشــر و نشــر داشــته اند همگی بــر این نکته اذعــان دارند کــه او ذاتــا هنرمند بود اما بــرای مارکتینگ و عرضــه هنرهایش نه برنامه مدونی داشــت و نــه انگیــزه آنچنانــی .خب بعضی ها اســاس مجنــون تــر از آن هســتند کــه عقــل معاش داشــته باشــند .داوود هــم یکی از آنهــا بود. روحش شــاد.
نمودار سینوســی حرکــت کرده اســت .او در اولیــن کارهای مدیری بعد از دوران ممنوعیت حضور نداشــت .اما از نقطه چیــن دوباره به تیم مدیــری بازگشــت و این همــکاری را در 5پــروژه متوالی بــا مهران مدیــری ادامه داد. اتفاقــا در اغلــب این کارها رضا شــفیعی جم
امیرغفارمنش
پوپک گلدره
یکــی دیگــر از یــاران از دســت رفتــه تیم ســاعت خوش و یکی از حســرت هــای به جا مانده بــرای آن هایی که بــا هنرمندی هایش آشــنا بودند پوپک گلدره از نسل اول بازیگران طنــز تلویزیون و از اعضای تیم ســاعت خوش بــود .بعدها کــم کم بازیگــری درایــن ژانر را رهــا کــرد و ایفای نقش های جــدی تری را به عهده گرفت. بــا ایفای نقش دریــا در مجموعه تلویزیونی «دنیای شــیرین دریا» به شــهرت رســید و در فیلــم های مهمیچون «آخر بــازی» (همایون اســعدیان)« ،ســیندرال» (بیرنــگ و رســام) و «موج مــرده» (ابراهیم حاتمیکیــا) بازی کرد. او در بیســت و هفتم فروردین مــاه 1385در ســن 35سالگی بر اثر ســانحه تصادف از دنیا رفــت .در حالی که هنوز حرف هــای فراوانی برای گفتن روی صحنه داشــت.
که حتــی خودش هــم ادعایــی در این زمینه داشــته باشــد .اما آن طور کــه میگویند این کاســتی را با دقــت در انتخاب لباس و ســت کــردن رنگ ها جبــران میکرده اســت. صیــادی در دوران پخش ســاعت خوش جزو بازیگــران رده اول و پــرکار ایــن مجموعه بود و بــه انــدازه رادش و عطاران و بقیه شــهرت داشــت اما بعد از پایان آن دوران بسیار کمتر از همــدوره هایــش فرصت ابراز وجــود پیدا کرد و تقریبا از جمــع بازیگران درجه اول طنز محو شــد .امروز خاطرات تصویــری مان از او بــه چند نقش کوتاه در ســریال ها و تله فیلم ها و حضــوری رقت انگیز در ســریال «دارا و ندار» مســعود ده نمکی محدود میشــود.
به ســتاره اصلی کار بدل شــد و با بامشاد (در نقطه چین) ،کامبیز باغی (جایــزه بزرگ) ،قل مــراد (باغ مظفــر) و حتی دکتر کیوان (شــب هــای بــرره) محبــوب ترین چهــره مجموعه بــود .او یکی از تواناترین بازیگــران طنز ایران در زمینه تیپ ســازی اســت .به شــرطی که با حضور در تلــه فیلم هــا و مجموعه های بی کیفیــت اعتبار خــودش را به حــراج نگذارد.
یوسف صیادی ایــن بازیگر خوب و خــوش اخالق تلویزیون از زمان ســاعت خوش تا امــروز حضور مداوم و بدون فراز و نشــیبی در مجموعه های طنز داشــته است .امیر غفارمنش همیشه روی یک خــط ســیر ثابت و متوســط قرار داشــته و تا امروز در بســیاری از ســریال های تلویزیونی بازی کرده اســت .او هیچ گاه نقش اول نیست امــا در ایفــای نقش های فرعــی آن قدر قابل قبول و اســتاندارد بــوده که هرگــز از صحنه محو نشــده است.
میگوینــد یکی از خوش پــوش ترین اعضای ســاعت خوش بوده و اهمیــت زیادی به تیپ و لباســش مــیداده اســت .او البتــه از نظر زیبایــی ظاهــر و چهــره ،جزو اعضــای درجه یک گروه محســوب نمیشــد و بعید اســت
رضا شفیعی جم از ســاعت خــوش تا امــروز ،همــکاری رضا شــفیعی جــم بــا مهــران مدیــری روی یک 27ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
ســاعت خوش ،ســیب خنده ،همســایه ها، دنیــای شــیرین ،رســتوران خانوادگــی ،خوش نشــین ها ،تهــران پالک یــک و دردســرهای عظیم از بهتریــن مجموعه هــای تلویزیونی او هســتند .ضمن این که حضــور در 12فیلم ســینمایی نیــز در کارنامه بازیگــری اش دیده میشود .
27 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
نــام واقعی صدا میزدند امــا در مورد نصرالله رادش اســتثنائا به جای نام کوچک از فامیل او اســتفاده میشد. شــاید هم یکــی از دالیــل این کــه او بیش از بقیــه در ذهــن مخاطب جا خــوش میکرد همیــن بــود کــه «رادش» نام خــاص و گوش نوازی اســت و بــه هر حال پیش از او کســی در دنیــای هنر نبوده کــه رادش صدایش کرده باشــند! این جنوبــی متولــد آذرمــاه ،بعد از ســاعت خوش و طی شــدن دوران ممنوعیت، چندســالی از مهــران مدیری دور اتفــاد تا این که با «بــاغ مظفر» دوباره بــه عرصه طنزهای نودشــبی برگشــت .در این فاصلــه رادش در کارهــای دیگــری ظاهر شــد که از میــان آنها «روزگار جوانــی» از اقبال و محبوبیت فراوانی نــزد مخاطبان برخــوردار بود. او هــم از جمله بازیگرانی اســت که به نظر میرســد هنــوز بخــش زیــادی از توانایی ها و اســتعدادهایش در بازیگری دســت نخورده باقــی مانده و فرصت بــروز پیدا نکــرده اند. شــاید آن شــعر معــروف ناظــم حکمت که «زیباترین شــعرها را هنوز برایــت نگفته ام... و زیباتریــن روزهایمــان را هنــوز ندیده ایم» وصف حال خوبی باشــد بــرای نصرالله رادش، کــه این همــه کار خــوب از او دیــده ایم ،اما خــوب تریــن کارش را هنوز ندیــده ایم.
کســی بود که بعد از انقالب اســامیبا شکل و شــمایلی متفاوت و موهایــی بلند و مجعد روی صفحــه تلویزیون ظاهر میشــد. شــاید آیتــم جالبــی کــه ارژنگ بــه عنوان خریــدار بــه بازدیــد آپارتمــان میرفــت و فروشــنده او را بــه در و دیوار و ســتون های خانــه میکوبید ،هنوز از خاطــر عالقه مندان ســاعت خوش پاک نشــده باشــد .ارژنگ هم مثل عطاران و لوالیی و ...بعد از دوران ساعت خــوش دیگر در کنــار مدیری قــرار نگرفت و آینده هنری اش را در کارهای دیگری جســت و جو کــرد .کارهایی که از میــان آنها اخراجی هــای مســعود ده نمکی بیــش از بقیه دیده شــده و برای ارژنگ شــهرت به همــراه آورده است.
رامینناصرنصیر در زمــان ســاعت خــوش یکــی از بازیگران
ارژنگامیرفضلی درجــه دوم ایــن مجموعــه بــود .امــا بعد از پایــان دوران محرومیت ،نزدیــک ترین فرد به مهران مدیری شــد و در «جنــگ »77و «پالک »14و «ببخشــید شــما» عالوه بر نقش های مهمیکه بــازی میکرد دســتیار اول کارگردان هم بود. اجراهای جالبش به عنوان اســتاد ادبیات که بــا هجو فرهنگســتان زبان فارســی واژه های جایگزیــن را معرفــی میکــرد ،از یادگارهــای همان دوران محســوب میشــوند .بعد از آن دوران رامیــن ناصرنصیــر به مــرور از مدیری فاصلــه گرفــت و از ســال 78تاکنــون این دو نفــر هیــچ همــکاری مشــترکی بــا یکدیگر نداشــته انــد .البتــه دوری از مدیری بــرای او بــه معنای دوری از مجموعــه های طنز نبود. او در «زن بابــا»ی ســعید آقاخانــی به عنوان بازیگــر حضور داشــت و «خانه اجــاره ای» را هم شــخصا کارگردانــی کرد.
در گــروه جــوان ســاعت خــوش ،ارژنــگ امیرفضلی تنها کســی بود کــه از یک خانواده هنــری میآمــد و پــدرش (مرحــوم حســین امیرفضلی) بازیگر و صداپیشــه مطرحی بود. ارژنگ عالوه بر بازی در ســاعت خوش ،بخش زیــادی از کار نگارش آیتــم ها را هم به همراه داوود اســدی انجام میداد .ارژنگ شاید اولین 26ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
فاطمههاشمی ســبک آیتم هــای ســاعت خوش بــه گونه
ای بــود که بازیگــران زن کمتــر فرصتی برای ابــراز وجود و درخشــش در این مجموعه پیدا میکردنــد .در ســاعت خــوش ،گل طالیی را همیشــه بازیگران مرد میزدنــد و برای خانم ها وظیفــه ای بیشــتر از تعارف کــردن چای و نشــان دادن ری اکشــن باقــی نمیماند .به همیــن دلیل از فاطمه هاشــمیخاطره واضح و شــفافی از دوران حضــور در ســاعت خوش در اذهــان باقی نمانده اســت .امــا او یکی از قدیمیتریــن بازیگــران این حــوزه و از اولین زنانی اســت که بــه کار در مجموعه های طنز دعوت شــدند .فاطمه هاشــم یرا این روزها با «در حاشــیه» و در نقش خدمتکار بیمارستان میبینید کــه دائمــا جاروبرقی به دســت در حال تردد اســت.
داوود اسدی
افســوس ،تنها واژه ای اســت که با شــنیدن نــام داوود اســدی بــه ذهن میآیــد .او یکی از بااســتعدادترین و خالق ترین اعضای گروه ســاعت خوش بــود که عالوه بر بــازی در این
26 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
ســلیمانی وقتــی اولین بار با پیشــنهاد حضور در ســاعت خوش مواجه شــد به این پیشنهاد روی خوش نشــان نداد! چون او اساســا عالقه ای بــه بازی در کارهای طنز نداشــت و ترجیح میداد شــانس خودش را در درام های جدید و نمایش های کالســیک امتحــان کند. او بعــد از دوران ســاعت خوش و ممنوعیت کاری ،چند ســالی از مهران مدیــری دور افتاد امــا از باغ مظفر دوباره بــه جمع یاران مدیری بازگشــته و مجموعا در 8مجموعه از کارهای این کارگردان حضور داشــته اســت .سلیمانی مــرد خانه و خانواده اســت و بعــد از ازدواج موفقــی کــه در همــان دوران ســاعت خوش داشــت در کنار همســر و دو فرزندش زندگی خانوادگــی باثباتی را ســپری میکند.
نیما فالح
شــده در آن برنامــه بود .حضــور رضا عطاران در ســاعت خــوش آن قــدر عالقــه مندانه و پرانــرژی بــود کــه میگویند حتی شــب ها هــم در لوکیشــن ایــن مجموعــه در امیرآباد تهــران میخوابید و به خانه نمیرفــت! او از فکل های مرتفــع (!) در زمان ســاعت خوش تا چهــره جاافتــاده امروزش مســیری طوالنی را طی کرده اســت .مســیری که نویســندگی و کارگردانــی ســریال های طنــز در تلویزیون و بــازی و کارگردانی در ســینما را هم شــامل میشود. عطاران هم جزو آن دســته از ساعت خوشی ها اســت که بعــد از آن دوران هرگز با مهران مدیــری کار نکرد .مدیری و عطــاران طی این ســال ها فقط یک بار آن هم در یک ســریال جــدی و صرفا به عنــوان دو بازیگر مقابل هم قرار گرفتند .در ســری دوم از ســریال خانگی «قلــب یخی» که عاقبت خوشــی نداشــت و به شــکل عجیبی نیمه کاره ماند.
سعیدآقاخانی اغلــب مخاطبان تلویزیــون اولین بــار او را در جنــگ 77دیدنــد .بــه خصوص بــا ایفای تیپی که همیشــه از روی درخت با گزارشــگر تلویزیــون مصاحبه میکــرد و نگــران افتادن بــود« :بهــرام ،نیفتــم!» امــا شــاید خیلی ها نمیدانند که ســابقه او هم به دوران ســاعت خــوش و بــازی در اولین مجموعــه بازی طنز مهــران مدیری بــاز میگــردد .نیما فــاح در ســاعت خــوش نقش هــای کوتاهی داشــت و مهــم تریــن حضــورش بــازی در آیتم های مربــوط به کارآگاه درک بــود .یعنی زمانی که بــه جای داوود اســدی قــرار گرفت تــا ایفاگر «هنری» دســتیار کارآگاه باشــد. نقش ِ
از اوج تــا فــرود ،و از فــرود تــا اوج دوباره، مســیر ســخت امــا شــیرینی بود که ســعید آقاخانــی در عالم هنــر طی کــرد و امروز در نقطه ای ایســتاده کــه خیلی هــا آرزویش را دارند. پررنــگ تریــن خاطــره ای که از حضــور او در ســاعت خوش بــه جا مانده بــازی هایش در آیتم های ســریالی «ســعید و خان دایی» اســت که او ســعیدش بــود و نادر ســلیمانی خــان دایــی اش .بــا پایان ســاعت خــوش و پراکنده شــدن آن گروه ،مسیر سعید آقاخانی
رضا عطاران ســتاره ای که امروز در ســطح اول ســینمای ایــران میدرخشــد ،یکــی دیگــر از بازیگران مجموعه ســاعت خوش و پدیده های معرفی 25ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
در بازیگــری دیگــر بــا ســریال هــای مهران مدیــری تالقــی نکــرد و او راه خــودش را در عالــم هنــر پیــش گرفــت .مدتی بــه دلیل گرفتاری های شــخصی کم کار شــد تا این که بــا کارگردانی ســریال های طنــز در تلویزیون دوبــاره بــه دوران پرکاری بازگشــت. در دوران جدید ،دامنه کاری ســعید آقاخانی از تلویزیــون به ســینما هم کشــیده شــد .او فیلــم «المــپ »100را کارگردانــی کــرد و با بــازی در «مــن دیه گــو مارادونا نیســتم» و «خداحافظــی طوالنــی» عیار بــاالی بازیگری اش را در ســینما نشــان داد. همین دو ســه ماه قبل ،وقتی روی سن رفت تا ســمیرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را از جشــنواره فیلم فجر بگیرد ،مهران مدیری از او با عنــوان «عزیز دل من» یاد کــرد و درباره اش گفت« :پیر شــده ...کچل شــده ...زشــت شــده »...اما بعید اســت در آن لحظات کسی به پیری و زشــتی چهره اش دقت کرده باشــد. چــون همه هوش و حواس شــان به ســیمرغ درخشــانی بود که ســعید در دســت داشت، و به مســیر ســختی که برای رســیدن به این لحظه طــی کرده بــود؛ از آن پاییــن پایین ،تا آن باالی باال.
نصرالله رادش
او محبوب ترین ســتاره ســاعت خوش بود. شــاید بــه دلیل نقــش هــای موثری کــه در اولیــن قســمت هــای مجموعه به او رســید، شــاید بــه دلی جنــون جــاری در جســت و خیزهای کودکانه اش و شــاید به خاطر اشعار بی معنــا اما جذابــی که میخوانــد ،او بیش از باقی همکارانش توی چشــم بــود .در آیتم های ســاعت خــوش ،بازیگران همدیگــر را با
25 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
تیتر
بازیگران «ساعت خوش» چه شدند؟ همه با هم آمدند اما امکانش نبود که همه با هم تا آخر خط بروند همــه با هــم آمدند امــا امکانش نبــود که همــه با هم تــا آخر خط بروند .حــاال هرکدام شــان یک گوشــه مشــغول اند .بعضی ها در اوج قلــه ،بعضی هــا در دامنه .عــده ای هم مثل پوپــک و داوود رفته انــد و فقط فرصت یک «آه» در حســرت شایستگی هایشان برای ما باقی مانده اســت. از گــروه معــروف «ســاعت خــوش» حرف میزنیم ،اولین ســلبریتی های تلویزیون ایران در ســال های پس از انقالب .بنیانگذاران موج جدیــد طنزهــای تلویزیونــی که بعــد از یک رونــد 20ســاله امروز به بیمارســتان حاشــیه رســیده است.
او بعــد از دوران ممنــوع الکاری دیگر هرگز بــا مهــران مدیــری کار نکرد اما بــا حضور در آثار دیگــران یکی از پرکارتریــن بازیگران طنز تلویزیونــی طــی این دو دهه لقــب گرفت.
حمیدلوالیی
نادرسلیمانی
در جمــع پدیــده های ســاعت خــوش که همگــی چهره های جــوان و نوظهوری بودند، حمید لوالیی با ســن و ســالی باالتر از دیگران تنها کســی بود که ســال های جوانی را پشت ســر گذاشته و به میانسالی رســیده بود .شاید حتی بــا دیدن او در آن جمع ،تصور میشــود ســازندگان برنامه یک عاقله مر ِد باتجربه را در میان گروهی جوان و ســرخوش جا داده اند تا مراقب رفتارهای خام جوان ها باشــد! اگرچه، لوالیی نشــان داد در شــیطنت و سرخوشــی هیچ دســت کمیاز جوان ترهــا ندارد.
مجله دیده بان مینویســد :درســت یا غلط، آنها بخش مهمــیاز تاریخ طنزهای نمایشــی در ایران اند 20 .ســال بعد از آن شروع توفانی، برخــی از آنهــا هنوز در ســاعت خــودش به ســر میبرنــد و عــده ای دیگر بــه خاطرات خوش بدل شــده اند .بررســی سرگذشــت آنها و سرنوشــتی که هرکدام شــان در این دو دهه پیــدا کردند چالــش جذابــی اســت .جذاب، شــاید به اندازه جاسوســی در سرنوشت پینک ها و بیتــل ها... 24ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
خــان دایــی جــانِ تپــل مپــل و مهربــان ســاعت خوش که مهــران مدیــری او را از بین دانشــجویان فرهنگســرای نیاوران در آن سال ها کشــف کــرده بــود .جالــب این کــه نادر
24 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
23 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
23
نهنگ عنبر واقع ًا ارزش دیدن دارد 22
نهنگ عنبر روایت زندگی شــخصی بــه نام ارژنگ صنوبر عنبــر" چندین و چنــد از این به اصطالح صحنــه ها دارد، (رضا عطاران) اســت ،درچهار دهه بــا زبانی طنز و کمدی نمونه اش ســکانس ورود رویا به فیلم و آن موسیقی بارها و البتــه گزنده و اجتماعی ؛ در میان انواع تزها و مســلک شــنیده شده ی کالغ دم ســیاه و...پس گیره ی اول فیلم به ذهن تماشــاچی ،صحنه های جذاب اســت . ها و جدال بین ســینمای روشــنفکر و سینمای عوامانه، ایمــان عبدلــی در برترینهــا مینویســد :اعتــراف میکنم در ســری فیلم های( اخراجــی ها) و یا در( ایــران برگر) هنگام تماشــای نهنگ عنبر پس از مدت هــا از حضور در ســکانس هایی که با اســتفاده از لهجه و یا شــوخی های فیزیکی از تماشــاچی خنده گرفته میشود بیشمار داریم، ســینما لذت بردم. خصوصا یک ســاعت ابتدایی فیلم که ریتم مناسبی دارد ،ایــن جنس خنده گرفتن ســطحی ترین نــوع خلق کمدی اســت .امــا در فیلــم مــورد هم لبخنــد به لب مــیآورد شخصیت این فیلم فقط بخاطر بحث مــا کمــدی عمدتــا از هــم این لبخند گران نیســت طریــق بــازی بــا خاطــرات و به هر قیمتی ایجاد نشــده، سامان مقدم کارگردانی است این که مادر و همسرش به آمریکا و خلــق تضــاد بــا ارزش هــا کــه هیچــگاه دغدغــه های مهاجرت کرده و از او دور شده اند و یــا ایجــاد موقعیــت خلق میشــود ،پرداختش دشــوارتر اجتماعــی رهایش نکــرده و میگوید! آمریکا بر مرگ اســت اما خنده اش دلنشــین در تــازه تریــن ســاخته اش تــر ،مــا بــه یــک پرداخــت معشوقه ای به نام رویا(مهناز کمیــک لهجــه در لحظــه افشــار) خلق کرده که چیزی میخندیــم و شــاید قهقهــه نزدیــک بــه چهــار دهــه میزنیم ،اما بــازی خالقانه ای هــرگاه که به ارژنــگ احتیاج که فیلم بــا موجودیت آمریکا پیــدا میکنــد دلبــری میکند میکنــد تا هــر وقــت که به ومیرود تا دفعــه ی و بعدی خاطر میآوریم مفرح اســت. و احتیــاج بعــدی ...اگــر از هر چند این لبخند در عمق داســتان نمادین فیلم توقیف آن خیلی هم یله ورها نیست، شــده ی مقدم (صدســال به خــب این نــوع طنــز کمیاب ایــن ســالها) اطــاع داشــته تر اســت وبــه همیــن دلیل باشــید نهنــگ عنبر هــم به تــازه تر نشــان میدهــد ،در نظــر نمادیــن و اجتماعی به همیــن مورد آمریــکا ذهن ما چشــم میآید،این نــام رویا و همیشــه و یا حداقل از ابتدای ایــن چهار دهــه و این رجوع انقالب با بدخویی و دشــمنی بــه ارژنــگ به وقــت احتیاج آمریــکا آمیخته شــده و ذهن و ... ها همیشــه نگاهی سیاســی بــا فیلمیمواجــه ایــم که چــه خــوب و چه بد نســبت زبــان طنــزش منحصــر بــه بــه آمریکا داشــته اســت ،اما لودگی و زیر پا گذاشــتن خط در فیلــم در موقعیتی ویژه و قرمزهــای اخالقــی نیســت ، با اســتفاده از نگاهی خالقانه، فیلــم با بهــره گیــری از ترانه های پــاپ خاطره انگیز و مردمیدهه های گذشــته عالوه ارژنــگ داســتان کــه اتفاقــا مطابق بــا پیش فــرض های بــر اینکه بــا خلق صحنــه های دلپذیــر جذابیــت ایجاد ذهنی مــا "مرگ بــر آمریــکا" میگوید ،آن هم بامشــتی میکند با تماشــاچی ایجاد صمیمیــت میکند ،این صحنه گره کــرده اما نــه در راســتای خباثت هــای آمریکا ،بلکه فقــط برای اینکه مادرش و همســرش بــه آمریکا مهاجرت هــای دلپذیر را دســت کــم نگیرید. تماشــاچی سینمای ایران بارها نشــان داده که دلبسته ی کرده اند و از دســت یانکی ها شاکیســت کــه مهم ترین «صحنه هاســت» معروف ترش را مثــال میزنم :خیلی ها زن های زندگی اش را گرفته اند و خب هم ســنت شــکنی پس از گذشــت 50ســال ( گنج قارون) را به عشق سکانس دارد و هــم خالقیــت و مهم تــر اینکه مــا را میخنداند. آبگوشــت خــوری اش نگاه میکنند ،ایــن منحصر به فیلم پس گیره ی دوم داســتان ارائه کردن طنزی کمتر کار شــده هــای بــه اصطالح کمدی نیســت ،قیصر را هــم خیلی ها اســت،یا همان تازگی. به عشــق ســکانس حمامش نگاه میکننــد و خب "نهنگ بقیه در صفحه 30
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
22 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
از همــان روزهــای اول نمیپذیرفتنــد و فقــط از مــن کار جدید میخواســتند من هم حرفشــان را گــوش دادم». طراحــی های خســروانجم شــبیه هیچ کس نیســت و این ســبک منحصر به فرد باعث شــده اگــر کارهایش را بدون اســم هــم جایی دیدید بالفاصلــه یادش بیفتید. « اوایــل از تختــه شاســی و انگشــتم عکــس میگرفتم .یکــی از دوســتان بهم خــرده گرفت که چرا انگشــتت توی همه عکسهایت افتاده اســت .بعد از این حرف دلم خواســت اصــا از انگشــتانم و حتی یــک جســم خارجــی دیگــر در کارهایم اســتفاده کنــم .چــون بــه نظــرم جذاب میآ مــد . بعد هــم ادامه دادم و مــورد اســتقبال قــرار گر فــت » . کا ر یکا تــو ر
21
بزرگتریــن بخش زندگی این هنرمند اســت آنقدر که یکبار وقتــی مســافرت به خانه یکــی از دوســتانش رفته مجبور شــده صفحات ســفید کتاب های آنجا را بکند تا کاریکاتور توی ذهنش را بکشــد و عکس بگیرد .دیوارهای خانه شــان هــم پربــوده از هنرنمایی هایش که دیگر بعد از نقاشــی جدیــد ســاختمان ،خانــم خانه ایــن اجــازه را از آقا گرفته ا ست .
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
21 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
را کرده باشــد .دوران دانشــجویی هم بارها در مســابقات جهانی کاریکاتور شــرکت کرده و خواســته شــانس خود را امتحــان کنــد « .آن موقع هــا اینترنت به این شــکل نبود بــرای تفریح آمار مســابقات ایــن شــکلی را در میآوردیم و شــرکت میکردیــم .خیلــی از هنرمندان ایرانــی این کار را انجــام میدادنــد .انقــدر که مثــا مســابقه کاریکاتور «اولنس» بلژیک که میشــد حــدود ۳۰۰نفر بلژیکی۲۰۰ ، هلنــدی ۲۰ ،انگلیســی ۱آفریقایی شــرکت میکردند بعد ایران ۷۸۰تا شــرکت کننده داشــت».
یکی از مسئولین زنگ زد و از من تشکر کرد خســرو انجــم هیــچ عالقــه ای بــه کشــیدن کاریکاتور شــخصیت های سیاســی ندارد .البته گاهی هوس کشیدن کاریکاتورهــای اجتماعــی و نیمچــه سیاســی به ســبک خــودش میکند .نــام مجید خســرو انجم بــا ۲کاریکاتور بر ســر زبان هــا افتاد .اولــی کاریکاتور «روز پــدر» و دوم کاریکاتور «گرد و خاک خوزســتان» که حســابی در شــبکه
امــا کاریکاتــور روز پدر محبــوب ترین کاریکاتــور آقای کاریکاتوریســت اســت « .قبــل از ایــن نمیتوانســتم
کاریکاتــوری را از بیــن کارهایــم انتخــاب کنم امــا بعد از ایــن کاریکاتــور دیگر میتوانــم ».ایــن کاریکاتــور را که خســروانجم تصمیم گرفت بــدون امضا منتشــرش کند با حاشــیه هم روبرو شد .حاشــیه ای که مجبورش کرد از این بــه بعــد کاریکاتورهایش را با امضا منتشــر کند تا کســی نتوانــد به اســم خودش منتشــر کنــد .اما کاریکاتــور تنها
فعالیت خسروانجم نیســت .او سال ها پیش فعالیت های رادیویــی اش را بــا یک آیتم یــک دقیقه ای شــروع کرد و بعد از آن تبدیل به نویســنده و ســردبیر یکی پرشــنونده تریــن برنامه های رادیویی به نام «مکس»۹۵شــد تا خیلی از شــنونده های رادیو این نام مجید خســرو انجم را اولین بار از این رســانه شــنیده باشند.
روی دیوارهای خانه ام نقاشی میکشیدم های اجتماعی و رســانه های خبری بازنشــر شد طوری که جالب اســت بدانید خســروانجم بعد از فیلتر شــدن هر یکی از مســئولین با او تماس گرفتــه و به خاطر کاریکاتور شــبکه اجتماعی فعالیت هایش را در آنجا خاتمه میدهد خوزســتان از او تشــکر کرده است. و حــاال اینســتاگرام محبــوب ترین شــبکه اجتماعی آقای کاریکاتور اســت که به معروف شــدنش هم کمک زیادی طراحی های خسروانجم شبیه هیچ کس نیست و این سبک کرده اســت .حــاال او در صفحه اش حــدود ۱۹هزار دنبال کننده دارد که هر روز منتظر کار جدیدی از وی هســتند و منحصر به فرد باعث شده اگر کارهایش را بدون اسم هم همه کامنت هایشــان را با دقــت میخواند. « اوایــل عکس از همه چی میگذاشــتم .اما مخاطبانجایی دیدید بالفاصله یادش بیفتید. 20
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
20 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
کاریکاتور روز پدر
آن شــب از ذوق تــا صبح خوابــم نبرد .یادم میآید هــر ۵تایش را کنار هم چیــدم و تاصبــح نگاهشــان کردم. بعــد روی یکــی از آنها اولین کاریکاتورم را کشــیدم .یــک آدمیکه در مســابقه دو شــرکت کرده و نزدیک خط پایان از بقیه عقب اســت اما زبانــش را دراز کرده و اول شــده .من این کاریکاتــور را هنوز دارم». کیهان کاریکاتور ،گل آقا و ســروش نوجوان مجالتی بودند که خســرو انجــم در دوران نوجوانــی پیگیرشــان بوده اما گاهــی جیبش با قیمت روی جلد همخوانی نداشــته و مجبور شــده بی خیال خریدشــان شود. « گل آقــا مجلــه عمومیتــری بود کــه مردم بیشــتر پیگیــرش بودند. کیهــان کاریکاتــور هم خیلی گران بــود .آن زمان ســروش نوجوان که ۷ تومــان بود شــد ۱۰تومان دیگر نتوانســتم بخرم بعــد فکر کنید کیهان کاریکاتــور ۱۵تومان بود».
گرد و خاک خوزستان
کاریکاتور معلممان را کشیدم کاریکاتــور جزء جدانشــدنی خســرو انجم اســت تا حاشــیه دفتر و کتابهایش هنگام درس خواندن تبدیل به دفتر نقاشــی شــود .گاهی هم قلقلکــش بگیرد کــه در زمان بی حوصلگــی کالس درس معلم هایش را در ژســت های مخصوص به خودشــان نقاشــی کند«.یک بار کاریکاتور معلــم عربیمان را کشــیدم .قبلش گفته بود اگر کاریکاتورم را بکشــی ۲نمــره بــه کل کالس اضافه میکنــم .من هم کاریکاتورش را کشــیدم و تحویلــش دادم آخــر ســر هم بدقولی نکــرد و بــه کل کالس ۲نمره اضافــه کــرد اما از من ۱۰نمــره کم کرد ».آقای کاریکاتوریســت اولین کارش زمــان پیــش دانشــگاهی و بحبوحــه کنکور ســال ۷۴در مجله «طنز و کاریکاتور» چاپ شــده اســت تــا قدم اول حرفه ای شــدن را در ۱۷ســالگی برداشــته باشــد .ولی صدایش را در نیاورده و نخواسته بــه کســی نشــان دهد .امــا خواهــرش همــه مجله های کیوســک محلــه را خریده و خواســته با پخــش کردن مجله ها تبلیــغ برادرش 19ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 19 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
کاریکاتوریست ایرانی که پدیده اینستاگرام شد عطیــه همتــی در مجلــه مهــر مینویســد« :مجید خســرو انجم» کاریکاتوریستی است که این روزها صفحه شــخصی اش در اینستاگرام حســابی پــر بازدیــد اســت .طرح هــای جالب و منحصر بــه فرد این کاریکاتوریســت باعث شد سراغش برویم تا از دنیایش ســر دربیاوریم. یــک آدم الغــر ریــش دار کــه همیشــه یــک ماژیک تــو جیبش اســت تا هر وقت مغــزش کار کرد و یــک دیــوار یا صفحــه خالی گیر آورد شــروع بــه نقاشــی کشــیدن کنــد .گاهی هــم مجبور میشــود بعــد از کشــیدن نقاشــی در دیوار مورد نظــر ،بالفاصله محــل را ترک کنــد تا مــورد عقوبت قــرار نگیرد. چون یکبار وقتی مشــغول کشیدن کاریکاتــور در یکــی از شــعبات عابربانــک بوده و پلیس مچــش را گرفته .در طــول مصاحبه آنقدر تند تنــد حرف میزنــد که باید گوش هایــت را تیز کنی تــا کلماتش برایت خــوب جا بیفتــد وگرنه هیچ بدش نمیآیــد از جــواب دادن به بعضی 18
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
ســواالت در برود .برای همین وقتی زیادی ســوال پیچــش میکنیم یک جمله میشــنویم « :خــب بعدی!»
بــه خاطــر داشــتن کاغــذ A۴تا صبــح نخوابیدم مجید خســروانجم بچــه خیابان نــواب اســت ۱۹ .آبان ۵۷بــه دنیا آمــده و کارشناســی ارشــد طراحی صنعتــی از دانشــگاه هنــر دارد .از ۱۵ســالگی بــا یــک اتفــاق جالب پایــش بــه کاریکاتور باز میشــود و تــا االن پایــش هنــوز گیــر کرده اســت « .شــاید اصال ایــن موضوع را درک نکنیــد ولــی آن موقــع ها کــه ما بچــه بودیم اصــا کاغذ A۴ وجود نداشــت .ما روی دفترنقاشی هــای نــازک بــی کیفیت نقاشــی میکشــیدیم .آن زمــان هــا انقدر وضــع دفتــر و کاغــذ خراب بــود که بــه شــاگرد اول ها دفتــر هدیه میدادنــد .یــک روز پــدرم ۵کاغــذ A۴به خانــه آورد .یعنــی ۵حجم ســفید کاغذ که به هیچ منگنه ای وصل نبود .شــاید باورتان نشــود من 18 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
17 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
17
اگر زیباترین و باشکوهترین کاخهای دنیا به نامم بود ،زیبایی و لذت بخش بودن این کار را ،حتی برای یک دم ،با آنها عوض نخواهم کرد...
• هنگام افتتاح این پروژه ،چه احساسی داشتید؟ مســروره :شــاید باور نکنید ولی اگر زیباترین و باشکوهترین کاخهای دنیــا به نامم بود ،اگر ده ها برابر پول هزینه شــده در حســاب بانکیم خوابیــده بود ،زیبایــی و لذت بخش بــودن این کار را ،حتــی برای یک دم ،با آنها عوض نخواهم کرد و اگر از من پرســیده شــود ،دوســت داری بار دیگر مدرســه ای بســازی و یا به بهشــت بروی ،بدون درنگ خواهم گفت :ســاختن مدرســه .چرا که رفتن به بهشــت تنها شــادی و مسرت خودم را در بر دارد ولی ســاختن مدرســه باعث شــادمانی و دلشــادی تعداد زیادی از کودکان ســرزمینم خواهد شــد که منهم از شــادی آنها
گروهموسیقیموالنا
نســبت بــه موضوع هاى ادبــى ،فرهنگى و هنرى كنونى و گذشــته به كار مى بندم .امیدوارم كه توانســته باشــم با اســتفاده از این فرصت ،به هدفم در جهت اعتالی فرهنگ برســم و راه درســتى را برگزیده باشم. • حتمــا هم همینطور اســت ،مخاطبان تنها رادیوی ایرانی شــهر ما میتوانند شــاهدی بر این مدعا باشــند .به نظر شــما چگونه میتوان كارهــای خیرخواهانه را از مرحله كالم به مرحله عمل رســاند؟ مسروره: ز مشک و ز عنبر سرشته نبود فریدون فرخ فرشته نبو د به داد و دهش یافت این نیکویی تو داد و دهش کن ،فریدون تویی کشــوری که مردمانش از ســرزمین خرد و علم نیستند گویا که در این روزگار ،حق زیــادی برای زندگی ندارند. خطاب من به انســانهایی اســت که توانایی قدم گذاشــتن در این راه را دارند ،شــمع را نســیمیخاموش میکند اما اگر برای پیکار با ســیاهی، شــمع هایمان را کنار هم بگذاریم ،مشــعلی میشــود کــه طوفان هم نمیتواند خاموشــش بکند .پس بیایید دســت در دســت هــم دهیم به مهــر و نادانــی و نا آگاهــی را که نماد تاریکی اســت نابود کنیم. بــه خوبی میدانــم و تجربه اش را دارم که دل کندن از مال ،کار ســاده و آســانی نیســت و به قول حضرت سعدی: زر و نعمت اکنون بده کان توست که بعد از تو بیرون ز فرمان توست
شــاد خواهم شــد و شــادمانم از این عمل ،چرا که مدرســه قطعه ای از بهشــت است روی زمین و درختی است که هر ســال میوه دارد به قول زرتشــت لذتی اســت که به خوشحالی و تندرســتی میافزاید. • كســی كــه ایــن كار را انجــام میدهــد ،قطعاً شــخصی اســت كه خیرخواهــی در ذاتش اســت .میدانم كه خبر ســاخت این مدرســه به نوعی یك خبر لو رفته اســت و شــما شخصا قصد انتشــار آن را نداشته باشــید .آیا این بزرگترین كار خیری اســت كه تاكنون انجــام داده اید یا پــروژه های دیگری هــم بوده كه مــا از آنها خبــر نداریم؟ مســروره :به گمانم که این بزرگتریــن و زیباترین حرکتم بود ،بگذارید در موارد دیگر ســکوت کنــم ،فقط در پیوند با همین حرکت شــاید بد گروهسرودمدرسهنابینایانشهرکرمان نباشــد که بگویم جهت برانگیختن انگیزه و تشــویق دانش آموزان این مدرســه ،به آنها قول دادم کــه چنانچه دانش آموزی رتبــه ۵۰-۱کنکور مدرســه مکان عشــق است و مدرسه ســازی رســیدن به عشق ،و هر سراســری را بدســت آورد و از نظر تأمین مخارج در تنگناباشــد ،هزینه کــس بــه این وادی رســید ،دیگــر مال خودش نیســت .کاش ســرزمین عشــق ،هر روز مســافران تازه ای داشــته باشد. تحصیــل او را تا پایان دوره لیســانس خواهم پرداخت. • پــس ایــن کار خیــر را بی پایان کردیــد .آرزو دارم لــذت کمک به • مــن هــم همین آرزو را دارم .متشــکرم که در این گفتگو شــرکت دیگران در شــما بی پایان و ابدی باشــد .به نظر میرســه كه یكى از کردید .شــما سرمشــق خوبی برای انجام کارهای خوب و پســندیده دغدغه هاى شــما مســایل آموزشــى و فرهنگى ایران است .با توجه هستید. مســروره :و من هم سپاســگزارم که صفحاتی چنــد از ماهنامه وزین و بــه زندگى در غربت چگونــه به این مهم مــى پردازید؟ مســروره :درســت حدس زدید! سالهاســت كه در رادیو صداى ایران ،با ارزشــمند «خردمند» را به این مطلــب اختصاص دادید. عنایت مدیریت ســركار خانم احمدى و جناب شــهریار ،یك ســاعت در پاینده و پوینده باشید. اختیارم داده شــده كه نهایت كوششم را در جهت آگاهى رسانى بیشتر 16ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 16 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
باید در مسیر فرهنگی پویاتر گام نهاد ،باید به دنبال زنجیره ای بود که گسسته نشود ســاختن این مدرســه رؤیای کودکی ،آرزوی جوانی و هدف میانســالی من بود کــه باالخره به آن دســت یافتم. • هیــچ چیــز زیباتر و پاک تر از رؤیاهای کودکانه نیســت .به شــما تبریــک میگویم که بــه این زیبایی جامه عمل پوشــاندید .وضعیت تحصیل بچــه ها قبل از احداث این مدرســه چگونه بوده اســت؟ مســروره :از لطف شما سپاســگزارم .وضعیت بچه ها اسفناک بود .در ســفر اخیرم به ایران ،که به دلیل پایان یافتن ســاخت و ســاز مدرســه و گشــایش وبهــره وری از آن ،به کرمان رفتم ،مدیر دبیرســتانی که قرار بــود دانش آموزانش به این مدرســه نوســاز انتقال داده شــوند ،از من
قبــال وقــت و کارهایی که انجام دادند نشــدند و با سیاســت و ذکاوت دوران پر تنش و پر دســت انداز را بخوبی ســپری کرد .تقریبا سالی یک بــار برای پیگیری کارها به ایران میرفتم و امســال چهارمین ســال پایانی ســفرهای من برای پیگیری مســایل و حل و فصــل آنها بود. • نام این مدرسه چگونه انتخاب شد؟ مســروره :در ۳-۲ســال اول نســبت به نام مدرســه ،هرگز فکر نکرده بودم و تمام هم و غم و کوشــش من ،به پایان رســاندن پــروژه بود .در ســال گذشته خواسته شــد که نام مدرســه را انتخاب کنم تا در سردرب آن بــر روی کاشــی نصب شــود ،به مشــورت بــا گروهی از مســئولین آمــوزش و پــرورش کرمان پرداختــم و همگی بر این عقیــده بودند که نــام خودم را بــر آن بگذارم و بــا وجود مخالفتم که قرار اســت این جا دبیرســتان پســرانه باشد شــاید نام دخترانه بر آن شایســته نباشد ،ولی گویــا برای تشــویق و ترغیب مردم برای ســاخت مکان های آموزشــی، نامگذاری به نام خ ّیر یک ســنت و روال شــده اســت. • تمام این كار آكنده از خوشــی اســت .در بین همه این خوشــی ها كدام خاطره را شــیرین تر از بقیه میدانید؟ مســروره :ســفر چند روزه ام برای گشــایش مدرســه ،هــر لحظه اش خاطــره ای تــازه و بــه یاد ماندنی برایم داشــت ،مهم تر از همه ،آشــنا شــدن با انســان هایی که انســانیت در وجودشــان م ّواج اســت و گویا تمام عمرشــان را به پاالیش خواســته های دنیوی پرداختــه اند .از دیدار
درخواســت کــرد که در مــکان فعلی حضور پیــدا کرده و با شــاگردان آنجا نشســتی داشــته باشــم ،مخروبه ای دیدم به نام مدرســه که فاقد کمترین اســتانداردها بود و وضعیت فیزیکی بســیار نامناسبی داشت. در این دیدار بود که شــادی را در چشمان نوجوانانی دیدم که به دلیل زلزلــه خیز بودن این اســتان ،همواره دلشــان از ترس فــرو ریختن آوار، میلرزید .در هنگام گشــایش مکان تازه ،اشــک شــوق در چشمانشان و لبخند شــعف و شــادی بر لبانشــان ،خســتگی ام را زدود و پاک کرد. دانــش آموزان نخبه ای که رتبه های افتخار آفرینی را در ســطح کشــور کســب کرده بودند ،در چنان مخروبــه ای درس میخواندند. • در مدت انجام ســاخت و ســاز ،چندبار مجبور به مسافرت به سر دوباره نخســتین مدیر مدرســه ام پس از ۴۰ســال ،از حضــور ناگهانی زدن به محل پروژه شــدید؟ مســروره :کلنــگ این مدرســه در ســال ۱۳۹۰بر روی زمینــی ۵هزار یکی از شــاگردانم در این مراســم ،از همراهی حدود ۱۵نفر از دوستان متری ،پر از مصالح تخریب شــده از ساختمان قبلی زده شد و پس از آن و همکاران قدیمی ،از ســرودن شــعری توسط بانو بتول مؤمن (آذرمهر) خشــت خشــت این مکان مقدس با عشــق روی هم گذاشته شد ،یکی برایم ،از ســخن خواننده گــروه موالنا که حضورشــان را با وجود حضور از مشــکالتی که در دو ســال نخســت با آن روبرو بودم ،ســنگ اندازی تعــدادی از مســولین درجــه ۱مملکتــی ،فقط به خاطــر کار نیک من ارگان هــای دولتی بود و مشــکل دیگر آنکه در مدت انجــام این پروژه برای شهرشــان میدانســتند ،از ســرودی که کودکان نابینا در وصف کار ۳برابر شــدن نرخ برابــری دالر با ریال ،گرانی مصالح ،کارگر و دســتمزد من خواندند ،از اســتقبال پرشــور پدران و مادران جوانانی که قرار است هــا و … همه چــی را با خود به همراه آورد ولی خوشــبختانه مهندس در این مدرســه آموزش ببینند ،از نقاشــی زیبایی که یکــی از کارکنان از کارفرما؛ جناب مهندس ســجادیان؛ که انســانی وارسته ،فرهیخته ،عارف عکس من کشــیده بود و بســیاری دیگر ،کدام را میتوانم برگزینم و بر و موالنا شــناس هســتند که هرگز حاضر به دریافت حتــی یک ریال در دیگــری ترجیح دهم. 15ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 15 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
داستان ساخت یک مدرسه
زیبا ...همچون یک رؤیای کودکانه
گفتگوی محمد سهی با مسروره بنی هاشمی ،خ ّیر مدرسه ساز
اگر در لغتنامه دهخدا این کلمه را بجوییم چنین خواهیم یافت: خیرخواهــی [ .خ َ خــوا /خــا ] (حامص مرکب ) رغبــت در خوبی و نیکــی ( .ناظم االطباء) .نیک اندیشــی . پــس نیک اندیشــی یا همــان پندار نیک اســت که کردار نیــک را به دنبال خــود میآورد. همانطور که در شــماره پیش بــه اطالع خوانندگان گرامیمان رســید، یکــی از همکاران ما که فرد خیری اســت اقدام به احداث یک مدرســه در زادگاه خود ،کرمان ،نموده اســت .گفتگوی محمد ســهی را با مؤسس مدرسه مســروره بنی هاشمیمیخوانید. ——————— محمــد ســهی :خانم مسروره بنی هاشمی، چطور شــد كه به فكر ســاختن این مدرســه افتادید؟ مسروره بنی هاشمی: مــن چندیــن ســال در ایران در مســیر آموزش فرزنــدان ایــران آریائی و همچنین آمــوزگاران بــودم .پــس از کــوچ به کانــادا ،برگشــت به خاطــرات و یــادآوری گذشــته هــا ،همیشــه حسی گنگ و ناشناخته راست :مسروره بنی هاشمی ،چپ :مهندس سجادیان، داشــتم کــه خــودم را کارفرمای پروژه و رئیس خیرین مدرسه ساز کرمان نســبت به آنچه تا آن زمان انجــام داده بودم راضی نمیکــرد و چون در گذر زندگی همیشــه باورم ایــن بــوده که: هدف نقشیست کزما باز ماند که هستی را نمیبینم بقایی بــرای جان بخشــیدن به ایــن بــاور ،باید کــه در پی بــاروری خرد و اندیشــه آن هم در طیف گســترده تــری بود ،باید در مســیر فرهنگی پویاتــر گام نهاد ،باید به دنبال زنجیره ای بود که گسســته نشــود وبرای پایندگــی و بالندگی فرهنگ این ســرزمین اهورائی ،پیوســته و پویا بود. چون همیشــه بــر این بــاور بــوده ام کــه از طریق آموزش اســت که میتــوان بیشــترین تغییر را ایجاد کــرد ،چرا که یخ نادانــی و نا آگاهی، تنهــا در برابــر نور آگاهی و دانش اب میشــود.
بنی آدم اعضای یك پیكرند… آفرین بر ســعدی كه چنین شــعر زیبایی ســروده اســت .شــما چند انشــاء راجع به این شعر نوشــته اید؟ شــعر بنی آدم را همه شنیده اند اما ســعدی شــعرهای دیگری هم دارد: خویشتن را خیرخواهی ،خیرخواه خلق باش زانکه هرگز بد نباشد نفس نیکاندیش را آدمیت رحم بر بیچارگان آوردنست کادم یرا تن بلرزد چون ببیند ریش را راستی کردند و فرمودند مردان خدای ای فقیه ،اول نصیحت گوی نفس خویش را آنچه نفس خویش را خواهی حرامت سعدیا گر نخواهی همچنان بیگانه را و خویش را خیرخواهــی بــرای دیگــران در واقــع یعنی اینکــه آنچه را کــه برای خــودت نمیپســندی برای دیگــران هم نپســندی .یعنــی اینکه وقتی خوبی خودت رو میخواهی وقتی دوســت داری پیشــرفت کنی موفق باشــی شاد باشــی و راه درســت رو طی کنی به همان اندازه هم آنها را برای دیگــران بخواهی... آیــا در مــورد تأثیــری كــه تفكــر خیرخواهانــه و عمل بر مبنــای آن میتواند بر كل زندگی ما داشــته باشــد اندیشــیده ایم؟ این که ما شب و روز بــرای ســامتی بیماران و تحقــق آرزوهای دیگــران دعا کنیم کار خوبی اســت اما آیا ایــن کار به تنهایی کافیســت؟ اگــر خیرخواهی بــه یک فرهنگ عمومیتبدیل شــود ،همــه اعضای جامعــه بهره منــدش خواهند شــد .برای اجــرای خیرخواهــی نیازمند کاربرد روشــهای درســت آن هســتیم .ما باید برای تحقق این خواسته - شــفای همــه ،رفع گرفتــاری همه ،به خیر رســیدن همه -تــا جایی كه وســعمان میرســد تالش كنیم .این یعنــی خیرخواهی بــرای عموم… 14ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : 14 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
ماهنامهخردمند اجتماعی -فرهنگی -هنری پانزدهم هر ماه منتشر می شود
ناشر :انتشارات خردمند -تورنتو سردبیر :محمد ُسهی امور داخلی و اداری :حامد خ ّرم بخت تایپ :مریم ُسه ی طراحی و صفحه آرایی :انتشارات خردمند با تشکر از :مسروره بنی هاشمی -مریم ُسهی -آرزو وفـا -رضا میرفخرایی -راضیه عباس زادگان و همه کسانی که در این شماره ما را یار و یاور بودند.
مریم رشیدی و قصه بی پایان مهاجرت
هیچکس نمیتواند ســختی زندگی مهاجرتــی را درک کند مگر این کــه خودش مهاجــرت کرده باشــد .مهاجرت با مســافرت فــرق می کنــد ،مهاجر ،مســافر نیســت ،مهاجر «حــاال بریم ببینیــم چی میشــود» نیســت ،به قول یــک دوســت بزرگوار مهاجــرت یک جاده یکطرفه اســت ،وقتی مهاجرت کردی دیگر نمیتوانی برگردی ،اگر خوشــت نیومــد نمیتونی بگی :به جهنم برمیگردم ســر جــای اول .اگر چنیــن موقعیتــی داری ،مهاجر نیســتی بلکه مســافری هســتی یا یک کرایه نشــین و از قدیم گفته اند کرایه نشــین ،خوش خردمند در ویرایش و اصالح مطالب ارسالی اختیار دارد .نظرات نویسندگان مقاالت ،نشــین اســت ،یعنی اگر خوشــش نیامد میرود جای دیگری کرایه می کند که خوشــش بیاید، الزام ًا بیانگر دیدگاه ماهنامه خردمند نیست .امــا اگــر صاحب آن خانه باشــی ،دیگر بایــد با بد و خوبش بســازی. مسئولیت قیمتها ،سرویسها و کلیه مطالب درج *** شده در آگهی ها به عهده صاحب آگهی است .ســال هــا پیش زمانی که دوســت دارو ســازم بــا من تماس میگرفــت تا به دنبــال برخی از کارهــای مهاجرتــی اش باشــم ،یک بار از شــرایط اینجــا برایش گفتم که چنانچــه در امتحان هایش موفق نشــود و یا حداقل در فاصله گذراندن امتحان های ســخت و طوالنی اش ،ممکن اســت مجبور شــود تن به کارهایی بدهد که بهتر اســت از آنها آگاه باشــد .خوشــبختانه در کانــادا کار کردن عار نیســت ولی نحوه نگرش کســانی کــه تازه از ایران می آیند شــاید کمی متفــاوت باشــد .این دوســت عزیز بهم گفت :متشــکرم که ایــن چیزها را به مــن میگویی ولی مــن حاضرم بیام اونجا تو مک دونالد مســتراح بشــورم… و من فهمیدم او یک مهاجر است و می دانستم موفق میشود و… موفق هم شد. *** کار کــردن مهاجــری که مهنــدس نفت و گاز اســت در یک پمپ بنزیــن ،آن هم در منطقه نفــت و گاز کانادا ،من را به یاد دوســت داروســازم انداخت .مریم رشــیدی و شــوهرش هم روی جلد -شرح در صفحه ۲۲ مهاجران واقعــی بوده اند ،با هزاران امیــد و آرزوئی که یک مهاجر نهنگعنبر واقعــی دارد .با دیوانگــی دو جوان ،که جان مریم را با حماقتشــان فیلمی که واقعا ارزش دیدن دارد ســتاندند ،چــراغ امید ایــن زوج خاموش شــد و این یــک بخت بد بود که نگذاشــت آنها نیز همانند دیگر مهاجران ســختکوش موفق Tel: 416-676-9-676 Fax: 1-888-676-9677 شــوند ،اما شــور و عشــق و ا ّمید ایــن زوج تحصیلکرده بــه آینده info@kheradmand.ca میتوانــد الگویــی باشــد برای همــه آنهایی کــه به واقــع مهاجرت www.kheradmand.ca کرد هاند. 8131 Yonge Street, Suite 207 برای خانواده همیشه چشم به راهش آرزوی صبر و بردباری دارم. Thornhill, Ontario L3T 2C6
12
ماهنامه خردمند -شماره - 4جون/جوالی -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
12 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
11 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
11
10 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
10
9 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
9
8 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
8
6 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
6
4 Kheradmand Monthly - Issue 4 - June/July 2015 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۵ جوالی/ جون- 4 شماره- ماهنامه خردمند
4