769

Page 1

No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

VIII


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

VII VII


VI

No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

VI


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

V


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

D


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

C


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

156


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

155


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

HomeLife Vision Realty Inc. Realtors* Independently Owned & Operated

LLL JJJJ TSUUS OOOO AAAAA SSSSSSS BROKER

S A L E S

416 723 4601

R E P R E S E N TAT I V E

647 893 4447

BROKER

416 836 5813

ASSEMBLEDDLISTED & SOLD DEVELOPMENT SITE

#1

0VER $9,000,000 ON YONGE & 401

COMMERCIAL 2014 HOMELIFE

TEAM VISION REALTY MORE INFO: PAGE 133

154


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

153


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

152


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

151


‫‪150‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫توهم در بيداري ‪1-‬‬ ‫براساس سرگذشت حميرا‬

‫در حالي كه راه خود را از ميان جمعيت‬ ‫باز مي‌كردم با عجله لباس‌ها را از قفسه‌ها‬ ‫برمي‌داشتم و داخل سبد چرخدار خود‬ ‫مي‌ريختم‌‪ .‬هر لباسي را كه مي‌ديدم با خود‬ ‫مي‌گفتم‌‪« :‬چقدر قشنگ است‌!» ارديبهشت ماه‬ ‫سال ‪ 1376‬بود و در ‪ 20‬سالگي چند روز قبل‬ ‫دختري زيبا و سالم را به دنيا آورده بودم‌‪.‬‬ ‫_______________________________‬ ‫شنيده بودم كه مادر شدن براي اولين بار آسان نيست اما من‬ ‫بيشتر از هميشه احساس انرژي و سرزندگي مي‌كردم و از‬ ‫صميم قلب خوشحال بودم‌‪ .‬وقتي با چند كيسه‌ي كوچك و‬ ‫بزرگ به خانه برگشتم همسرم حبيب با تعجب به من خيره‬ ‫شد و در حالي كه يك نگاه به من و يك نگاه به كيسه‌ها مي‌كرد‬ ‫پرسيد‪« :‬فكر مي‌كنم كل يـك فـروشـگـاه را خـريـده‌اي‌!‬ ‫ايـن‌ها چيـست‌؟» در حـالـي كـه از خريد خود كام ً‬ ‫ال راضي‬ ‫بودم لبخندي زدم و پاسخ دادم‌‪« :‬لباس‌!» بعد از آويزان كردن‬ ‫لباس‌ها در كمدم به دخترم طناز شير دادم‌‪ ،‬كمي با او بازي‬ ‫كردم و بعد به نظافت خانه پرداختم‌‪ .‬بعد از آن نگاهم به‬ ‫ساعت افتاد و جا خوردم‌! ساعت چهار بامداد بود و قاعدت ًا‬ ‫مي‌بايست در آن زمان در رختخواب و در خواب ناز باشم‬ ‫ولي اص ً‬ ‫ال احساس خستگي و خواب آلودگي نمي‌كردم‌‪ .‬اواخر‬ ‫همان هفته يكي از دوستانم به ديدنم آمده بود‪ .‬در البه‌الي‬ ‫صحبت‌هاي‌مان ناگهان پرسيد‪« :‬چه مشكلي برايت پيش‬ ‫آمده است‌؟ جريان چيست‌؟» خنده‌ام گرفت‌‪ .‬سؤالش خيلي‬ ‫خنده‌دار و بي‌معنا بود‪ .‬پس پرسيدم‌‪« :‬منظورت چيست‌؟» او‬ ‫در حالي كه با حالتي مشكوك نگاهم مي‌كرد گفت‌‪« :‬خيلي‬ ‫بيش فعال شده‌اي‌! از وقتي به اينجا آمده‌ام يك بند خنديده‌اي‬ ‫و آنقدر تندتند حرف مي‌زني كه اص ً‬ ‫ال نمي‌فهمم چه مي‌گويي‌!»‬ ‫دوباره خنديدم و گفتم‌‪« :‬چون احساس خوشبختي مي‌كنم‌‪.‬‬ ‫چون تازه بچه‌دار شده‌ام و عاشق دخترم هستم‌‪ .‬چرا احساس‬ ‫خوشحالي نكنم و نخندم‌؟» چند روز بعد دخترم را نزد پزشك‬ ‫بردم تا قد و وزنش بررسي شود‪ .‬پزشك پس از انجام معاينات‬ ‫الزم اخمي كرد و گفت‌‪« :‬دخترتان وزن اضافه نكرده اسـت‌‪.‬‬ ‫بـهتر اسـت او را به بيمارستان ببريـد‪ ».‬گفتم‌‪« :‬ولي دخترم‬ ‫خوب شير مي‌خورد و اشتهايش هم خوب است‌‪ ».‬پزشك‬ ‫گفت‌‪« :‬مي‌دانم ولي بهتر است آزمايشات كاملي روي او انجام‬ ‫شوند تا خيال‌مان راحت شود‪ ».‬در بيمارستان دخترم تحت‬ ‫سرم درماني قرار گرفت تا وزنش به اندازه‌ي طبيعي و سالم‬ ‫برسد‪ .‬در حالي كه شبانه روز دركنارش بودم احساس مي‌كردم‬ ‫انرژي‌ام كم‌كم تحليل مي‌رود‪ .‬برخالف اوائل آن هفته حاال‬ ‫به شدت احساس خستگي مي‌كردم‌‪ .‬تا ايـنكه يـك روز بـعد‬ ‫از ظهر كنار تخت دخترم نشسته بودم و موهايش را نوازش‬ ‫مي‌كردم كه اتفاق عجيبي افتاد! ناگهان حضوري را در كنار‬ ‫خود حس كردم‌‪ .‬سرم را باال بردم نفسم را در سينه حبس كردم‬ ‫و لرزه‌اي به اندامم افتاد‪ .‬چون پدربزرگ خدا بيامرزم مقابلم‬ ‫ايستاده بود! از ديدنش اص ً‬ ‫ال خوشحال نشدم‌‪.‬‬ ‫در واقع به شدت ترسيده بودم چون پدربزرگم سال‌ها قبل دار‬ ‫فاني را وداع گفته بود‪ .‬زيرلب گفتم‌‪« :‬پدربزرگ شما اينجا‬ ‫چه كار مي‌كنيد؟» او لبخندي زد نگاهي به دخترم انداخت‬ ‫و رو به او گفت‌‪« :‬سالم دختر كوچولو!» در حالي كه به‬ ‫اين فكر مي‌كردم كه روح پدربزرگم چگونه از آنجا سر در‬ ‫آورده‌‪ ،‬تصور كردم كه دوباره زنده شده است‌! همسرم كه‬

‫تازه وارد اتاق شده بود با ديدن حركات عجيبم با حيرت‬ ‫پرسيد‪« :‬حميرا چكار مي‌كني‌؟ با چه كسي صحبت مي‌كني‌؟»‬ ‫از اينكه همسرم برخالف من شوكه نشده بود‪ .‬جا خوردم و‬ ‫گفتم‌‪« :‬مگر نمي‌بيني كه پدربزرگم اينجاست‌؟» همسرم اين‬ ‫بـار با عصـبانـيـت پرسيـد‪« :‬منـظـورت چيسـت‌؟ در مـورد‬ ‫چه چيزي صحبت مـي‌كـني‌؟ مي‌فـهمي چه مي‌گويي‌؟» در‬ ‫حالي كه خود نيز عصباني شده بودم با لحن تندي پاسخ دادم‌‪:‬‬ ‫«پدربزرگم اينجاست و دارد با دخترمان حرف مي‌زند‪ .‬چطور‬ ‫او را نمي‌بيني‌؟» همسرم با عصبانيت گفت‌‪« :‬خواهش مي‌كنم‬ ‫دسـت بردار و از اين حـرف‌ها نزن‌‪ .‬مگر عقـلت را از دست‬ ‫داده‌اي‌؟» مصرانه گفتـم‌‪« :‬ولي او اينجاست باور كن دروغ‬ ‫نمـي‌گويم‌‪ ».‬همان موقع پرستاري وارد اتـاق شـد و چون‬ ‫جمله‌ي آخرم را شنيده بـود بـا تـعجـب پرسـيد‪« :‬چـه كـسـي‬ ‫اينجـاسـت‌؟» نفـس عـميقـي كشـيدم و گـفتم‌‪« :‬پـدربـزرگـم‬ ‫اينـجاسـت فـكر مـي‌كـردم از دنيا رفته ولي اينجاست درست‬ ‫در كنار تخت دخترم‌‪ .‬چطور او را نمي‌بينيد؟» پرستار مكثي‬ ‫كرد با دقت نگاهم كرد‪ ،‬لبخندي زد و در حالي كه از اتاق‬ ‫بيرون مي‌رفت گفت‌‪« :‬بسيار ُخب‌!» يك دقيقه‌ي بعد همراه‬ ‫پزشكي به اتاق برگشت‌‪ .‬پزشك به من نزديـك شـد و با‬ ‫مـاليمـت پـرسيد‪« :‬مي‌توانيد تاريخ امروز را به من بگوييد؟»‬ ‫در حالي كه از اين سؤال جا خورده بودم تاريخ آن روز را به او‬ ‫گفتم و بعد با خود انديشيدم‌‪« :‬مثل اينكه اين پزشك عقلش‬ ‫را پاك از دست داده است‌! به چه علت از من تاريخ امروز را‬ ‫مي‌پرسد؟» او در حالي كه چيزهايي را روي كاغذ مي‌نوشت‬ ‫پرسيد‪« :‬و ممكن است به من بگوييد كه االن كجا هستيد؟»‬ ‫بعد از يادداشت پاسخم از اتاق خارج شد و چند دقيقه‌ي بعد‬ ‫همراه يك روان‌پزشك برگشت‌‪ .‬سپس از همسرم خواست كه‬ ‫پدرم را خبر كند‪ .‬هيچ سر در نمي‌آوردم جريان از چه قرار‬ ‫است‌‪ .‬بعد از پشت سر گذاشتن بعد از ظهري پر از سؤال‌ها‬ ‫و جواب‌هاي خسته كننده‪ ،‬روان پزشك با همسر و پدرم كمي‬ ‫پچ پچ كرد و بعد فهميدم چه اتفاقي افتاده است‌‪ .‬پرستاري به‬ ‫من گفت‌‪« :‬شما نياز به استراحت داريد‪ ».‬سپس مرا روي يك‬ ‫صندلي چرخدار نشاند و سوار آمبوالنس شدم‌‪ .‬در حالي كه‬ ‫مانند ابر بهار اشك مي‌ريختم گفتم‌‪« :‬نمي‌خواهم بدون دخترم‬ ‫از اينجا بروم‌‪ .‬مرا به كجا مي‌بريد؟ دخترم را نمي‌توانم تنها‬ ‫بگذارم‌‪ ».‬پرستاري لبخندزنان گفت‌‪« :‬آرام باشيد‪ .‬دخترتان‬ ‫نيز همراه شما مي‌آيد‪ ».‬آرام گرفتم‌‪ ،‬تسليم شدم و خستگي بر‬ ‫وجودم مستولي شد‪ .‬ولي وقتي مرا به بيمارستان منتقل كردند‪.‬‬ ‫گيج و سردرگم شدم‌‪ .‬آيا آنجا بيمارستان رواني بود؟ در حالي‬ ‫كه مرا به اتاقي مي‌بردند جويده جويده پرسيدم‌‪« :‬پس دخترم‬ ‫كجاست‌؟ چرا تختي برايش در كنار تخت من نگذاشته‌ايد؟»‬ ‫پرستاري گفت‌‪« :‬او در يك قسمت ديگر بيمارستان نگهداري‬ ‫مي‌شود‪ .‬فردا او را پيش شما مي‌آوريم‌‪ .‬نگران نباشيد‪ ».‬ولي‬ ‫بغضم تركيد و التماس كنان گفتم‌‪« :‬مي‌خواهم دخترم را ببينم‌‪.‬‬ ‫دلم برايش تنگ شده است‌‪ .‬خواهش مي‌كنم‌‪ ».‬از آن به بعد‬ ‫را به خوبي به ياد نمي‌آورم‌‪ .‬براي درمان اسكيزوفرني كه به‬ ‫اعتقاد پزشكان به آن مبتال شده بودم تحت دارو درماني قرار‬ ‫گرفتم‌‪ .‬ولي وقتي واكنش الزم را در برابر آن داروها از خود‬ ‫نشان ندادم پزشكان داروهايم را عوض كردند‪ .‬تا چند ماه‬ ‫مانند مرده‌اي متحرك شده بودم و بيشتر اوقــات شــبـــانـــه‬ ‫روز را در خـواب مي‌گذراندم به طوري كه تفاوت شب و‬ ‫روز را از هم تشخيص نمي‌دادم و نمي‌فهميدم كي شب شده‬ ‫و كي روز‪ .‬هر وقت از خواب بيدار مي‌شدم خسته و مــنـگ‬ ‫در راه روهـاي بيـمارسـتـان راه مـي‌رفتم‌؛ خشـمگيـن از اينكه‬ ‫محبوس شده‌ام و از ديدن دخترم محروم‌‪ .‬در اوقات خاصي آن‬ ‫هم تحت نظارت موفق به ديدن دختركم مي‌شدم‌‪.‬‬

‫ادامه دارد‪...‬‬


‫‪149‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫در چه سنی واقع ًا به‬ ‫بوتاکس احتیاج دارید؟‬

‫سال‌هاست که بوتاکس مورد استفاده قرار‬ ‫می‌گیرد‪ .‬در حالی که بوتاکس باعث باال رفتن‬ ‫مژه‌ها نمی‌شود‪ ،‬روش «بوتاکس احتیاطی»‬ ‫تزریق بوتاکس به جاهایی که قرار است بعدا‬‫چروک شود‪ -‬به جای استفاده از داروهای‬ ‫ضدسالخوردگی‪ -‬هم‌چنان استفاده می‌شود‪.‬‬

‫اما چه زمانی واقعا برای بوتاکس مناسب است؟ در این باره‬ ‫خانم دکتر بووی نکاتی را ذکر کرده است‪:‬‬ ‫در اوائل دهه‌ی ‪ ۲۰‬سالگی‬ ‫بر اساس یافته‌های انجمن جراحان پالستیک آمریکا‪ ،‬زنان‬ ‫در اوائل ‪ ۲۰‬سالگی‪ ،‬جزو ‪ ۳۰‬درصد از استفاده‌کنندگان‬ ‫بوتاکس هستند‪ .‬خانم بووی برای این دسته از افراد انجام‬ ‫تزریق را برای رفع چین و چروک پیشنهاد نمی‌کند‪ ،‬اما‬ ‫می‌گوید برای تناسب صورت بهتر است بوتاکس انجام‬ ‫دهند‪.‬‬ ‫در اواسط دهه‌ی ‪ ۲۰‬سالگی‬ ‫در حالی‌که خانم بووی معتقد است اکثر افراد در اوائل و‬ ‫اواسط دهه‌ی ‪ ۲۰‬سالگی نیازی به بوتاکس ندارند‪ ،‬اما این‬ ‫روش می‌تواند باعث از بین رفتن توصیفات آنها درباره‌ی‬ ‫چین و چروک‌های دائمی‌شان شود‪ .‬او می‌گوید‪« :‬این کار‬ ‫درست مثل این است که دست یا پایتان بشکند و آن را گچ‬ ‫بگیرید‪ .‬اگر استخوان تکان نخورد‪ ،‬بدن ما این فرصت را‬ ‫خواهد داشت تا آن را جوش بدهد‪».‬‬ ‫در اواخر دهه‌ی ‪ ۲۰‬سالگی‬ ‫در واقع در این سنین‪ ،‬افراد داوطلب برای «بوتاکس‬ ‫احتیاطی» بیشتر می‌شوند‪ .‬این افراد معموال با اغراق‬ ‫درباره‌ی وضعیت صورت خود اعم از درهم‌کشیدگی ابروها‪،‬‬ ‫هم‌کشیدگی چشم‌ها‪ ،‬افتادگی ابروها و غیره صحبت می‌کنند‪.‬‬ ‫در اوائل دهه‌ی ‪ ۳۰‬سالگی‬ ‫اگر فهمیدید که دارید با آرایش‌‪ ،‬چین و چروک صورت‌تان‬ ‫را می‌پوشانید‪ ،‬پس گزینه‌ی خوبی برای بوتاکس هستید‪.‬‬ ‫در اواسط دهه‌ی ‪ ۳۰‬سالگی‬ ‫سن همیشه معیار خوبی برای تعیین زمان بوتاکس نیست‪.‬‬ ‫این خانم از سن‌اش (‪ ۳۵‬سال) جوان‌تر شده است و الاقل‬ ‫تا ‪ ۵‬سال نیازی به بوتاکس مجدد ندارد‪.‬‬ ‫در اوائل دهه‌ی ‪ ۴۰‬سالگی‬ ‫معمو ً‬ ‫ال این افراد اگر زودتر می‌آمدند‪ ،‬کار با چند آمپول حل‬ ‫می‌شد‪ .‬اما اکنون به روکاری صورت با لیزر نیاز دارند که‬ ‫هزینه‌ی باالیی خواهد داشت‪.‬‬


‫‪148‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫راههای مقابله با عالئم یائسگی در زنان‬ ‫در یائسگی گر گرفتگی تان را کاهش دهید‬ ‫دفتر یادداشتی تهیه کنید و در دوران یائسگی‬ ‫گرگرفتگیهای خود را ثبت کنید‪ .‬ببینید چه‬ ‫چیزهایی باعث این حالت میشوند؟ کافئین‪،‬‬ ‫الکل‪ ،‬دمای باال‪ ،‬استرس و غیره همه از عالئم‬ ‫یائسگی هستند‪ .‬وقتی دچار گر گرفتگی شدید‪،‬‬ ‫تنفس خود را عمیق و آهسته کنید‪ ،‬از بینی دم‬ ‫عمیق و از دهان باز دم عمیق‪ .‬در موارد شدید‬ ‫با پزشک صحبت کنید‪.‬‬ ‫_______________________________‬ ‫‪ -‬کیفیت خوابتان را بهتر کنید‬‫مشخص شده است که یوگا‪ ،‬تای چای و مدیتیشن به بهبود‬ ‫خواب کمک می کنند‪.‬در دوران یائسگی هر گونه ورزشی در‬ ‫این زمینه موثر است‪ ،‬فقط سه ساعت پیش از خواب نباید‬ ‫ورزش انجام شود‪ .‬قبل از خواب نوشیدنی الکلی مصرف‬ ‫نکنید چون شما را در شب بیدار میکند‪ .‬به جای آن میتوانید‬ ‫شیر گرم بنوشید‪ .‬شیر حاوی ماده ای است که به آرام سازی‬ ‫شما کمک میکند‪ .‬اگر این اقدامات موثر نبود‪ ،‬از رختخواب‬ ‫خارج شوید و مطالعه کنید تا زمانی که خوابتان بگیرد‪ .‬اگر‬ ‫مشکل هنوز ادامه دارد‪ ،‬با پزشک صحبت کنید‪.‬‬ ‫‪ -‬جلوی ریزش موها را بگیرید‬‫یکی از عوارض یائسگی زنان ریزش مو است ‪.‬موها در این‬ ‫دوره ریزش بیشتری داشته و کم پشت می شوند‪ .‬در عین حال‪،‬‬ ‫در جاهایی که نباید برویند‪ ،‬ظاهر می شوند مثل چانه‪ ،‬گونه و‬ ‫غیره‪ .‬برای حفظ موهای سر‪ ،‬هنگام خرید محصوالت رنگ‬ ‫مو‪ ،‬دقت کنید مواد شیمیایی نامالیمی نداشته باشند‪ .‬از آفتاب‬ ‫که پوستتان را خشک می کند‪ ،‬دوری کنید‪ .‬اگر موی زاید‬ ‫در صورتتان رشد می کند با متخصص پوست صحبت کنید‪.‬‬ ‫میگرن در دوران یائسگی می تواند شدت بگیرد‬ ‫‪ -‬در دوران یائسگی زنانه تعریقهای شبانه را کاهش دهید‬‫گر گرفتگی در دوران یائسگی در شب میتواند سه دقیقه‬ ‫یا بیشتر طول بکشد‪ .‬این حالت‪ ،‬شما را خیس عرق کرده‬ ‫و از خواب بیدار میکند‪ .‬اما شما برای خنک نگه داشتن‬ ‫خود در این شرایط میتوانید اقداماتی انجام دهید‪ :‬به جای‬

‫لباس خواب کلفت یا پالستیکی‪ ،‬از لباس خواب نازک و‬ ‫نخی استفاده کنید‪ .‬یک کیسه نخود یخ زده زیر بالش خود‬ ‫بگذارید‪ .‬بالش را در طول شب جا به جا کنید و صورت خود‬ ‫را روی سمت خنک بالش بگذارید‪ .‬از پتوی نازک با لحاف‬ ‫ضخیمی در روی آن‪ ،‬استفاده کنید‪ .‬از پنکه یا هواکش برای‬ ‫ایجاد جریان هوا در اتاق خواب استفاده کنید‪.‬‬ ‫‪ -‬به بدن خود یاری برسانید‬‫تغییرات هورمونی در یائسگی زنانه موجب خشکی واژن‬ ‫می شوند در نتیجه رابطه جنسی ممکن است دردناک شود‪.‬‬ ‫خوشبختانه محصوالت زیادی امروزه وجود دارند که میتوانند‬ ‫به شما کمک کنند‪ .‬از لوبریکانتهای واژنی بر پایه آب یا‬ ‫مرطوب کننده واژن بدون نسخه استفاده کنید‪ .‬همچنین در دو‬ ‫ران یائسگی میتوانید از پزشک بخواهید حلقه یا کرم واژن یا‬ ‫داروهایی برای خشکی واژن و دشواری رابطه جنسی برایتان‬ ‫نسخه کند‪ .‬هر قدر بیشتر رابطه جنسی داشته باشید‪ ،‬جریان‬ ‫خونتان بهتر شده و سالمت واژن بهتر حفظ می شود‪.‬‬ ‫‪-‬میل جنسی خود را افزایش دهید‬‫برای درمان و جلوگیری از یائسگی زمان بیشتری برای رابطه‬ ‫جنسی بگذارید‪ .‬ماساژ و اقدامات دیگر رابطه جنسی را‬ ‫امتحان کنید‪ .‬عالوه بر تغییرات هورمونی‪ ،‬عوامل دیگری نیز‬

‫میتوانند تاثیر بگذارند‪ .‬با پزشک درباره مشکالت خواب‪،‬‬ ‫مشکالت مثانه یا احساس افسردگی یا استرس صحبت کنید‪.‬‬ ‫‪ -‬به کاهش نوسان خلق کمک کنید‬‫همانند سندرم پیش از قاعدگی‪ ،‬پس از یائسگی زنانه نیز‬

‫تغییرات خلق‪ ،‬انرژی منفی‪ ،‬گریه و ‪ ...‬طبیعی است‪ .‬اگر‬ ‫در گذشته سندرم پیش از قاعدگی شدیدی تجربه میکردید‪،‬‬ ‫تغییرات هورمونی در این زمان نوسان خلق حتی شدیدتر از‬ ‫گذشته ایجاد می کنند‪ .‬یوگا و تای چای میتوانند در این زمینه‬ ‫نیز مفید باشند‪ .‬بنابراین می توانید در کنار دیگران از این‬ ‫فعالیتها بهره ببرید‪ .‬قرص ضد بارداری با دوز پایین‪ ،‬داروهای‬ ‫ضد افسردگی و حتی درمانهای جایگزین گاهی اوقات برای‬

‫تغییرات خلق تجویز می شوند‪.‬‬ ‫زنانی که بیشتر دچار یائسگی می شوند‪ ،‬مشکالت حافظه‬ ‫بیشتری دارند‬ ‫‪ -‬سردرد را از خود دور کنید‬‫میگرن در دوران یائسگی می تواند شدت بگیرد یا حتی برای‬ ‫اولین بار در زندگی‪ ،‬خود را نشان دهد‪ .‬دفتر یادداشت روزانه‬ ‫داشته باشید تا ببینید چه محرکهایی برایتان سردرد ایجاد می‬ ‫کنند و در صورتی که سردرد اتفاق می افتد‪ ،‬با گر گرفتگی‬ ‫همراه است یا نه‪ .‬با پیدا کردن الگوی سردرد میتوانید از رخ‬ ‫دادن آن جلوگیری کنید‪.‬‬ ‫مثال اگر گرسنگی محرک سردردتان است‪ ،‬در طول روز تعداد‬ ‫بیشتر وعده های غذایی کم حجم مصرف کنید‪ .‬کمبود خواب‬ ‫اگر موجب سردردتان میشود‪ ،‬در صورتی که خواب مناسب و‬ ‫کافی در شب ندارید‪ ،‬در روز چرت بزنید‪ .‬درمانهای سردرد‬ ‫بسیار متفاوتند و میتوانند به پیشگیری از میگرن‪ ،‬کاهش‬ ‫دفعات یا شدت آن کمک کنند‪ .‬میتوانید در این زمینه با‬ ‫پزشک خود صحبت کنید‪.‬‬ ‫‪ -‬دوران جوش فرا رسیده است‬‫انتظار دارید آ کنه تنها مربوط به دوران نوجوانی تان باشد نه‬ ‫دهه پنجاه زندگی اما چنین نیست‪ .‬آکنه در دوران یائسگی‬ ‫نیز شایع است‪ .‬مرتبا از مرطوب کننده‪ ،‬ضد آفتاب‪ ،‬شوینده و‬ ‫محصوالت دیگر مراقبت از پوست که دارای مواد شیمیایی‬ ‫مالیم هستند‪ ،‬استفاده کنید‪ .‬دقت کنید روی این محصوالت‬ ‫عبارت " بدون چربی" یا "غیر کومدوژن" یا "غیر آ کنه زا"‬ ‫درج شده باشد‪ .‬حتی شدیدترین موارد نیز به مرور زمان و با‬ ‫کمک متخصص پوست رفع می شود‪.‬‬ ‫‪ -‬از سردرگمی روانی خارج شوید‬‫به خاطر داشته باشید در مورد مغز هر چه از آن استفاده نکنید‪،‬‬ ‫ضعیفتر می شود‪ ،‬بنابراین باید با افکار گیج کننده مقابله کنید‬ ‫و متمرکز بمانید‪ .‬مغز خود را به شیوه های جدید به چالش‬ ‫بکشید‪ .‬چیزهای جدید یاد بگیرید (مانند زبان جدید یا کار‬ ‫جدید)‪ .‬استرس خود را کاهش دهید‪ .‬زنانی که بیشتر دچار‬ ‫یائسگی می شوند‪ ،‬مشکالت حافظه بیشتری دارند‪.‬‬ ‫‪-------------------------------‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

147


‫‪146‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نحوه درست کردن بورک ترکیه ای‬

‫بورانی کدو‪ ،‬غذایی کامال رژیمی‬

‫بورک ( ‪ )Börek‬یک میان وعده فوق العاده پرطرفدار در کشور ترکیه‬ ‫بورک یکی از معروف ترین میان وعده ها در بین مردم کشور ترکیه است‪.‬‬ ‫بورک (به ترکی ‪ )Börek‬یک میان وعده فوق العاده پرطرفدار در کشور ترکیه است‪ .‬این‬ ‫پیش غذا متشکل است از یک خمیر نان یا شیرینی (معروف به خمیر یوفکا) و مواد مورد‬ ‫عالقه!‬ ‫بسته به زمانی که می‌خواهید بورک درست کنید‪ ،‬مواد مورد عالقه‌ای را در این خمیر‬ ‫می‌پیچانید و در روغن سرخ و یا در فر پخت می‌کنید‪ .‬مثال مردم ترکیه عادت دارند که برای‬ ‫صبحانه یا عصرانه در خمیر یوفکا پنیر و سبزیجات و زیتون منطقه اژه (سواحل دریای اژه)‬ ‫بپیچانند و یا برای نهار در آن کالباس‪ ،‬گوجه‪ ،‬زیتون‪ ،‬سبزیجات‪ ،‬پنیر‪ ،‬فلفل دلمه‌ای و‪...‬‬ ‫بگذارند‪.‬‬ ‫همچنین گوشت چرخ کرده گوساله‪ ،‬گوشت مرغ‪ ،‬اسفناج‪ ،‬قارچ‪ ،‬تخم مرغ و ‪ ...‬از جمله مواد‬ ‫غذایی هستند که برای تهیه بورک از آنها استفاده می‌شود‪.‬‬ ‫بورک غذایی بسیار ساده و مقوی است و بسته به سلیقه و وقت خود می‌توانید آن را برای‬ ‫مهمانی های شبانه و خودمانی تهیه کنید‪.‬‬

‫بورانی به غذاها و خوراکی هائی گفته می شود که با ماست سرو می شوند ‪ ،‬یک نوع به‬ ‫صورت پیش غذای سرد هست مثل بورانی لبو ‪ ،‬بورانی اسفناج و … یک نوع هم غذای گرم‬ ‫هست که معموال با ماست موسیر ‪ ،‬ماست خیار یا ماست خالی سرو می شود ‪.‬‬ ‫بورانی کدو از جمله غذاهائی هست که من خیلی دوست دارم به دو صورت تهیه میکنم این‬ ‫نوعی که امروز برای شما می نویسم نسبتا رژیمی تر هست‪ .‬نیازی نیست مواد را سرخ کنید‪.‬‬

‫مواد الزم برای تهیه بورک ترکی ‪:‬‬ ‫خمیر یوفکا ‬ ‫ی‬ ‫سیب زمین ‬ ‫پیا ز‬ ‫ن‬ ‫روغن زیتو ‬ ‫ی‬ ‫پنیر خامه ا ‬ ‫پنیر پیتزا ‬ ‫غ‬ ‫زرده تخم مر ‬ ‫ل‬ ‫نمک و فلف ‬

‫مقدار الزم‬ ‫‪ 3‬عدد‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫مقداری‬ ‫‪ 100‬گرم‬ ‫‪ 100‬گرم‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫به مقدار الزم‬

‫طرز تهیه بورک ترکی ‪:‬‬ ‫سیب زمینی ها را بپزید ‪ ،‬پیاز را خرد کنید و در مقداری روغن تفت دهید تا طالیی شود‪.‬‬ ‫سپس سیب زمینی ها پخته را ریز خرد کنید ( یا رنده کنید ) و به پیاز اضافه نمائید ‪ ،‬کمی‬ ‫نمک و فلفل بزنید و پس از کمی تفت دادن از روی حرارت بردارید‪.‬‬ ‫پس از اینکه مواد را از روی حرارت برداشتید پنیرها را اضافه کنید و کمی مخلوط نمائید‪.‬‬ ‫خمیرها را به نوبت باز کنید و روی خمیرها کمی زرده بمالید سپس مقداری از مخلوط آماده‬ ‫داخل خمیر بریزید ‪ ،‬لبه دیگر خمیر را برگردانید و برای اتصال لبه های خمیر کمی زرده تخم‬ ‫مرغ بزنید ( زرده تخم مرغ مانند چسب عمل میکند )‪.‬‬ ‫کف سینی را چرب کنید سپس خمیرهای آماده را کف قالب بچینید ‪ ،‬سینی را درون فر‬ ‫با درجه حرارت ‪ 180‬درجه سانتیگراد به مدت ‪ 30-20‬دقیقه بپزید ‪ ،‬پس از آماده شدن‬ ‫بورک ها را به همراه سس دلخواه سرو نمائید‪.‬‬ ‫می توانید درون ماهیتابه مقدار کمی روغن بریزید و دو طرف بورک ها را با حرارت مالیم‬ ‫سرخ کنید‬

‫مواد الزم ‪:‬‬ ‫نیم کیلو‬ ‫کدو سبز ری ز‬ ‫‪ ۴‬عدد‬ ‫گوجه فرنگی پوست گرفته یا میکس شد ه‬ ‫سیب زمینی ورزقه شده یک عدد‬ ‫پیاز ریز شده یک عدد متوسط‬ ‫‪ ۵‬حبه درشت‬ ‫سیر ریز شد ه‬ ‫مقداری‬ ‫ت‬ ‫ماس ‬ ‫‪ ۲‬قاشق سوپ خوری‬ ‫ع‬ ‫روغن مای ‬ ‫مقداری‬ ‫ک‬ ‫زردچوبه ‪ ،‬زعفران ‪ ،‬نم ‬ ‫طرز تهیه ‪:‬‬ ‫روی سیب زمینی ها کمی زردچوبه یا زعفران به اضافه نمک بزنید و بخارپز کنید کنار‬ ‫بگذارید‪.‬‬ ‫کدو ها را پوست بگیرید نمک بزنید و داخل دو قاشق روغنی که گفتم کمی تفت بدهید ‪ ،‬می‬ ‫توانید روی کدوها را با قلم مو چرب کنید و این کار را داخل فر انجام بدهید که خیلی عالی‬ ‫می شود و بیشتر از نصف قاشق هم روغن مصرف نمی کند‪.‬‬ ‫پوست کدو را خرد کنید و کنار بگذارید‪.‬‬ ‫کدو ها را از داخل ماهی تابه بردارید پیاز را بریزید کمی تفت بدهید تا نرم شود بعد سیر و‬ ‫پوست کدوی خرد شده را داخلش بریزید یکی دو دقیقه تفت بدهید ‪.‬‬ ‫بعد گوجه فرنگی را داخلش بریزید ‪ ،‬نمک و زردچوبه بزنید ‪.‬‬ ‫کدوها را داخل این مخلوط جاسازی کنید ‪ ،‬در ظرف را بگذارید و حرارت را کم کنید تا‬ ‫غذا با آب گوجه ها پخته شده و جا بیفتد‪.‬‬ ‫مایع کدو را داخل ظرف بریزید ‪ ،‬سیب زمینی ها را دورش بچینید و با ماست سرو کنید ‪.‬‬ ‫مطمئن باشید از طعمش سیر نمی شوید‪.‬‬ ‫نکته یک ‪:‬‬ ‫اگر به رژیمی بودن غذا اهمیتی نمی دهید می توانید همه مواد را حسابی سرخ کنید ولی من‬ ‫به شما قول می دهم که این روش خوشمزه تر است ‪.‬‬ ‫نکته دوم ‪:‬‬ ‫اگر کدوها ریز بود نیازی به ورقه کردن شان نیست و می توانید درسته استفاده کنید ( همان‬ ‫طور که من درسته به کار بردم )‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

145


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

144


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

143


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

142


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

www.SafaRenovation.com

141


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

140


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

139


‫‪138‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫برای آگهی در این صفحه با ما‬ ‫تماس بگیرید‬ ‫‪647.521.9591‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

137


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

136


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

135


‫‪134‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آذر‬ ‫احساسات شما هنگامی که خورشید با ستاره اقبالتان‪ ،‬پلوتو‪،‬‬ ‫ظاهر می شود تشدید می شوند‪ .‬مهم نیست که به خاطر چه ایده‬ ‫ای تالش می کنید‪ ،‬شما احتما ً‬ ‫ال فقط می خواهید برای مدتی‬ ‫کوتاه فشارها را کاهش دهید‪ .‬شما کام ً‬ ‫ال نمی توانید از ناراحتی‬ ‫ای که اینک احساس می کنید رهایی یابید‪ .‬خوشبختانه این‬ ‫شرایط همیشگی نیست؛ بلکه دوره گذرایی است که در این‬ ‫دوره شما می توانید کمک کنید تا بخش آرام شده ذهنتان در‬ ‫هفته های آینده بهبود یابد‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬ساقی به نور باده‬ ‫برافروز جام ما***مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما‬ ‫ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم***ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما‬

‫بهمن‬ ‫شما به هرجا که نظر می کنید امکانات بالقوه ای را می بینید‪ ،‬اما‬ ‫فردی که همیشه دوستش دارید شما را ناراحت کرده و برای شما‬ ‫سخت است که از این موضوع فرار کنید‪ .‬اگرچه اختالف نظر‬ ‫می تواند خود شما را به شک بیندازد‪ ،‬ولی نسبت به عالئقتان‬ ‫همیشه آگاهی داشته باشید‪ .‬عامل تشدید می تواند اندیشه های‬ ‫نابی را ایجاد کند که شما اگر آنها را رد کنید نمی توانید آنها را‬ ‫دریابید‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬صوفی بیا که آینه صافیست جام را***تا‬ ‫بنگری صفای می لعل فام را راز درون پرده ز رندان مست پرس***کاین حال نیست زاهد عالی مقام‬ ‫را‬

‫تعبیر‪ :‬دل خویش را به سراب و چیزهای زودگذر خوش نکن‪ .‬عشق تو را جوان نگه می دارد از آینده تعبیر‪ :‬دلت را مثل آیینه صاف کن‪ .‬پرده های تاریک را از رویت کنار بزن تا حقیقت را ببینی آن موقع‬ ‫نترس چون مثل آب روشن و پاک است‪ .‬غصه نخور به وصال یار خواهی رسید‪ .‬به زیارت می روید و است که به مقام عالی می رسی‪ .‬طمع نداشته باش تا عمرت طوالنی باشد‪ .‬بهشت تو آنجاست که حق‬ ‫به زودی غرق در نعمت می شوید‪.‬‬ ‫مردم را به جا آوری‪ .‬این همان راهیست که تو را به هدف می رساند‪.‬‬

‫دی‬

‫شدت یافتن احساسات تان می تواند امروز گیج کننده باشد اما‬ ‫شما احتماال قادر نخواهید بود که از این مرحله اجتناب کنید؛‬ ‫به جای اینکه فقط ذهن و افکارتان را پریشان و احساسات تان‬ ‫را سرکوب کنید می توانید با کار کردن احساسات تان را تحت‬ ‫کنترل خود درآورید‪ .‬خوشبختانه هنوز قدرت ذهنی و فکری‬ ‫دارید تا آنچه در ذهن دارید را انجام دهید‪ .‬فقط فراموش نکنید‬ ‫که به ندای قلب تان گوش فرا دهید!‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬خیال روی تو در هر طریق همره‬ ‫ماست***نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست به رغم مدعیانی که منع عشق کنند***جمال چهره تو‬ ‫حجت موجه ماست تعبیر‪ :‬با خیال او زندگی می کنی‪ .‬مدعی هستی که عاشق شده ای اما می دانی که‬ ‫برای رسیدن به وصال یار باید صبر داشته باشی‪ .‬با گوشه نشینی کار به جایی نمی بری‪ .‬تالش کن‪ ،‬هر‬ ‫چند که سال ها طول بکشد‪ .‬ولی عاقبت به مراد خودت می رسی‪.‬‬

‫اسفند‬

‫شما منتظر فرصتی هستید که بتوانید استراحت کنید‪ ،‬اما این‬ ‫کار به این سادگی ها هم نیست‪ .‬به عالوه این حرف به این معنا‬ ‫نیست که شما خیلی سرتان شلوغ است‪ ،‬بلکه شما فقط نیروی‬ ‫جسمی مازادی دارید و نمی خواهید فرصت انجام دادن کارها‬ ‫را از دست بدهید‪ .‬با وجود این برای شما خطر آفرین است که‬ ‫بیشتر از آن چیزی که می توانید انجام دهید مسئولیتی را قبول‬ ‫کنید‪ .‬روی کارتان تمرکز داشته باشید؛ اگر امروز از زمانتان‬ ‫حداکثر استفاده را نکنید فردا افسوس خواهید خورد‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت***و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت خوابم‬ ‫بشد از دیده در این فکر جگرسوز***کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت تعبیر‪ :‬از در آشتی درآی‪،‬‬ ‫وگرنه ایام جوانیت خراب می شود‪ .‬کاری نکن که در زمان پیری افسوس جوانی را بخوری‪ .‬در همه‬ ‫حال به خدا پناه ببر‪ .‬مواظب باش در راهی که قدم گذاشته ای به خطا نروی‪ .‬به هشدار پیران گوش کن‪.‬‬ ‫فریب ظواهر را نخور و فقط بنده ی خداوند باش‪.‬‬


‫‪133‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مرداد‬

‫مهر‬

‫امروز اگر فردی درمحل کار از شما فاصله بگیرد‪ ،‬ممکن است‬ ‫اگر امروز شما بتوانید به جهانی آرمانی راه پیدا کنید‪ ،‬در حالی‬ ‫ناراحت شوید‪ ،‬اما باید بدانید که این عمل واقع ًا مربوط به‬ ‫که موسیقی مطلوب شما به نرمی در پس زمینه نواخته می شود‪،‬‬ ‫همه رنگها نیز کام ً‬ ‫شخص شما نیست‪ .‬این شخص ممکن است خجالتی و یا آسیب‬ ‫ال با هم هماهنگ خواهند بود‪ .‬خوشبختانه‬ ‫پذیر باشد و نیاز دارد که از نظر احساسی در محیط امنی قرار‬ ‫لزومی ندارد برای اینکه دنیای کاملی را ببینید به جاهای دیگر‬ ‫بگیرد‪ .‬افرادی که را که تمایل نداارد با دیگران ارتباط متقابل‬ ‫مسافرت کنید‪ ،‬برای اینکه عطارد با نپتون در سازگاری کامل به‬ ‫داشته باشند را تحت فشار قرار ندهید‪ .‬فقط بدون پیش داروی‬ ‫سر می برد‪ .‬از همان جایی که هستید به رویاهایتان فکر کنید و‬ ‫و توقع داشتن از آنها بهشان اجازه بدهید که هر طور که دوست‬ ‫سعی کنید حداقل یکی از آنها را به واقعیت تبدیل کنید‪.‬‬ ‫دارند رفتار کنند‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬به جان خواجه و حق قدیم‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬در دیر مغان آمد یارم قدحی در‬ ‫و عهد درست***که مونس دم صبحم دعای دولت توست‬ ‫قد‬ ‫پیدا***وز‬ ‫نو‬ ‫مه‬ ‫شکل‬ ‫او‬ ‫سمند‬ ‫نعل‬ ‫در‬ ‫مست‬ ‫مستش‬ ‫دست***مست از می و میخواران از نرگس‬ ‫سرشک من که ز طوفان نوح دست برد***ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست‬ ‫بلند او باالی صنوبر پست تعبیر‪ :‬از خواب غفلت بیدار شو‪ .‬دوباره شروع کن و ناامید نباش‪ .‬دلت‬ ‫تعبیر‪ :‬افسوس ایام گذشته سودی ندارد‪ .‬به آینده فکر کن‪ .‬معامله ای می کنی که بسیار سودمند است‪.‬‬ ‫را با یاد خدا جال بده تا شیطان از تو دور شود‪ .‬کاری را می خواهی انجام بدهی که نتیجه ی بسیار‬ ‫ولی طمع نکن‪ .‬صداقت داشته باش و حقیقت را بگو‪ .‬کار امروز را به فردا نینداز‪ .‬از یار خود رنجیده‬ ‫خوبی دارد‪ .‬لطف دیگران شامل حالت می شود و ابرهای تیره را از آسمان دلت کنار می زند‪.‬‬ ‫خاطر نباش‪ .‬دروغ و بدی ها را فراموش کن تا خورشید عشق به رویت لبخند بزند‪.‬‬

‫شهریور‬ ‫شما در مرحله سختی از زندگی تان واقع شده اید‪ ،‬از بابت این‬ ‫موضوع بسیار نگران هستید‪ ،‬برای اینکه از این مرحله عبور‬ ‫کنید توصیه می کنیم که با وجود سختی راه مقاومت کنید زیرا‬ ‫خوشبختانه ساحل خوشبختی در انتظار شما می باشد‪ .‬با صبر و‬ ‫مقاوتی که پیشه راه خود می کنید‪ ،‬آینده بهتری را برای خود رقم‬ ‫خواهید زد‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬رواق منظر چشم من آشیانه توست***کرم‬ ‫نما و فرود آ که خانه خانه توست به لطف خال و خط از‬ ‫عارفان ربودی دل***لطیفه های عجب زیر دام و دانه توست تعبیر‪ :‬تو مقبول درگاه خداوندی و‬ ‫رحمت او شامل حالت می باشد‪ .‬دولت و عزت نصیب تو شده و به لطف خداوند است که به ثروت‬ ‫می رسی‪ .‬کاری را که می خواهی انجام بدهی بسیار سودمند است اما مواظب باش‪ ،‬خدا را فراموش‬ ‫نکنی که هر چه داری از اوست‪ .‬همه در مقابلت هیچ اند پس از قدرت خود بصورت تازیانه استفاده‬ ‫نکن‪.‬‬

‫آبان‬ ‫سیاره بخت شما به خانه *کار* بازگشته است‪ ،‬و به طور موقت‬ ‫با فشارهایی که رویتان اعمال می شود راحت کنار می آیید‪ .‬شاید‬ ‫راه هایی را برای از بین بردن یکنواختی زندگی در نظر گرفته‬ ‫اید‪ ،‬اما االن بهتر است برای مدت طوالنی تری شرایط موجود را‬ ‫حفظ کنید‪ .‬اگرچه برای صبر کردن بیشتر اشتیاق دارید‪ ،‬اما این‬ ‫کار لزوما مشکالت پشت پرده را حل نمی کند‪ .‬اما تنبل نشوید‬ ‫و از خود راضی هم نباشید؛ شما هنوز باید تغییر و تحوالتی در‬ ‫برنامه منظم روزانه تان ایجاد کنید‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است***چون کوی دوست هست به صحرا چه‬ ‫حاجت است جانا به حاجتی که تو را هست با خدا***کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است‬ ‫تعبیر‪ :‬چرا فکر می کنی کسی اندوه تو را نمی داند‪ .‬خیال نکن که کسی ناله ها و آه های تو را درک‬ ‫نمی کند‪ .‬از یاد خدا غافل نشو که تمام احواالت تو واقف است‪ .‬گوهری را که تو در پی اش هستی‬ ‫حتی در عمق ترین دریاها که باشد به تو می دهد‪ .‬از تو حرکت از خدا برکت‪.‬‬


‫‪132‬‬ ‫فروردین‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫فال هفته‬

‫مواظب باشید خوشبینی دوباره کشف شده تان شما را به زانو‬ ‫در نیاورد‪ .‬شما احساس خوبی نسبت به زندگی خود دارید و به‬ ‫کارهایی که انجام می دهید اطیمنان کامل دارید‪ .‬اما دیگران‬ ‫سعی دارند دلیل این خوشبینی شما را بفهمند‪ .‬شور و هیجان‬ ‫خود را‬ ‫متعادل کنید و اطالعات خود را راجع به دوستانتان بیشترکنید‪.‬‬ ‫مالیم تر کردن جوش و خروش خود جوی مناسب برای دوستی‬ ‫های متعادل ایجاد می کند‪.‬‬

‫خرداد‬ ‫شما ممکن است تحت تاثیر جادویی باشید که به روزهای‬ ‫کودکی تان مربوط می شود‪ .‬متاسفانه سخت است که بگوییم‬ ‫کدام یک از خاطرات واقعی است و کدام یک از ضمیر‬ ‫ناخودآ گاه شما سر بیرون آورده است‪ .‬اگر بخواهید امروز نقش‬ ‫یک کاراگاه را بازی کنید می تواند به شما کمک کند تا به‬ ‫حقیقت ماجرا پی ببرید و در نهایت می فهمید که احساسات‬ ‫تان بسیار راحت تر از همیشه تحت کنترل تان درخواهند آمد‪.‬‬

‫حافظ می گوید ‪ :‬سینه از آتش دل در غم جانانه‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست***سخن شناس نه ای جان من خطا‬ ‫بسوخت***آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت***جانم از‬ ‫این جاست سرم به دنیی و عقبی فرو نمی آید***تبارک الله از این فتنه ها که در سر ماست‬ ‫آتش مهر رخ جانانه بسوخت تعبیر‪ :‬به هر کس وفا کردی جفا دیده ای‪ .‬سینه ای ماالمال از درد‬ ‫داری‪ .‬تا کی می خواهی پریشان حال باشی‪ .‬دست از غم بردار‪ .‬توبه کن تا دلت صاف شود‪ .‬انتظارات‬ ‫تعبیر‪ :‬غرور نداشته باش با اهل فن و نظر مشورت کن تا از خطاها به دور باشی‪ .‬احساس خستگی می‬ ‫بیجا را کنار بگذار‪ .‬رویا و خیال را فراموش کن و به واقعیات بپرداز و از آنچه تا کنون نصیبت شده‬ ‫کنی و درونت غوغاست به ائمه متوسل شو تا به حقیقت برسی‪ .‬تو را با دنیای فانی کاری نیست پس‬ ‫لذت ببر و عقل را به پای دل هدر نده‪.‬‬ ‫به باقیات برس و سینه ات را با یاد خدا پر کن تا به وصال یار برسی‪.‬‬

‫اردیبهشت‬

‫تیر‬

‫رشته ی کار از دستتان رها شده‪ ،‬برای رسیدن به هدف خواب‬ ‫و رویا را کنار بگذار و تقوی پیشه کن‪ .‬عجله و شتاب نداشته‬ ‫باش‪ ،‬صبور باش‪ ،‬روزگار وصل نزدیک است‪ .‬دوست را از‬ ‫دشمن تشخیص بده‪ ،‬گذشته ها را فراموش کن و به روشنایی ها‬ ‫بیندیش‪.‬‬

‫ممکن است شما دوست داشته باشید که رویه خود را تغییر داده‬ ‫و از زندگی تان لذت ببرید‪ ،‬اما به نظر می رسد دیگران نسبت به‬ ‫شما تصور دیگری در ذهن دارند‪ .‬اگرچه شما باید سعی کنید که‬ ‫با توجه به برنامه هایتان پیش بروید‪ ،‬اما اگر به نقطه ای رسیدید‬ ‫که فکر کردید نباید تا اینجا پیش روی می کردید نگرانی به‬ ‫خود راه ندهید‪ .‬فقط چند نفس عمیق کشیده و مرزهایی را که‬ ‫برای خودتان تعیین کرده اید را به دیگران نیز بگویید تا از راهی‬ ‫که شما برگزیده اید متعجب نشوند‪.‬‬

‫حافظ می گوید ‪ :‬اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما‬ ‫را***به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را‬

‫بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت***کنار آب رکن آباد و گلگشت مصال را‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست***گشاد کار من اندر کرشمه های تو‬ ‫تعبیر‪ :‬به قولی که داده ای عمل کن‪ .‬کار ناتمامت را تمام کن ولی پایت را از گلیمت درازتر نکن چون بست مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند***زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست تعبیر‪ :‬به مراد‬ ‫باعث رسوایی ات می شود‪ .‬در حق کسی بدی نکن چون نتیجه اش دامنت را می گیرد‪ .‬نصیحت این دل خود می رسی و این از برای دعاهای سحریت می باشد‪ .‬فکر نکن همه کارها را تنها انجام داده ای‬ ‫بلکه بقیه نیز سبب ساز بوده اند تا بتوانی به مقصود برسی‪ .‬بر عهد خود وفادار بمان‪ .‬روزگار بر وفق‬ ‫پیر دانا را گوش کن تا سعادتمند شوی و گره ی کار تو باز شود‪ .‬اقبال و ستاره ی تو چون خوشه ی‬ ‫مراد توست پس رضای خداوند را هم در نظر بگیر و تو هم برای دیگران سبب ساز باش‪.‬‬ ‫پروین است‪.‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

131


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

130


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

129


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

128


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

127


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

126


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

125


‫‪124‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مزایای علمی‬ ‫غیبت کردن از‬ ‫دیگران‬ ‫غیبــت کــردن در دیــد عمــوم‪٬‬‬ ‫اتفــاق خوبــی نیســت چــون‬ ‫طبیعت ـ ْا هیچکــس دوســت نــدارد‬ ‫مــدام نگــران باشــد از اینکــه چــه‬ ‫چیــزی پشــت ســر او گفتــه شــود‬ ‫ولــی بخــش بزرگــی از گفتگــو و‬ ‫« ســخن گویــی» بشــر همــواره‬ ‫صــرف ایــن ماجــرا شــده‬ ‫اســت‪ .‬اســتادیار و محقــق رفتــار‬ ‫گروهــی در دانشــگاه تورونتــو‬ ‫‪ Matthew Feinberg‬معتقــد‬ ‫اســت « همــه مــی گوینــد مــن‬ ‫غیبــت نمــی کنــم ولــی عمــ ْ‬ ‫ا‬ ‫بســیاری مشــغول آن هســتند‪.‬‬ ‫ایــن انگیــزه قــوی بشــری بــرای‬ ‫غیبــت‪ ٬‬بــی دلیــل نیســت»‬ ‫تحقیقــات زیــادی نیــز در طــی ‪ ۴۰‬ســال گذشــته‬ ‫صــورت گرفتــه اســت کــه بــر روی تاثیــرات‬ ‫مثبــت ایــن رفتــار ناپســند انگشــت گذاشــته انــد‪.‬‬ ‫تحقیقــی کــه مشــخص کــرده اســت غیبــت جمــع‬ ‫از یــک رفتــار اخالقــی بــد‪ ٬‬بــه بقیــه شــنونده‬ ‫هــای غیبــت فرصــت مــی دهــد کــه رفتــار خــود را‬ ‫ارزیابــی مجــدد کننــد‪ .‬مــا بــا شــنیدن توصیفــات‬ ‫بــد در بــاره رفتارهــای ناپســند دیگــران بــه نوعــی‬ ‫مواظــب رفتــار خــود مــی شــویم‪.‬‬ ‫بــه غیــر از جســتجوهای اولیــه بــرای یافتــن دالیــل‬ ‫مفیــد غیبــت بعضــی از دانشــمندان ســعی کــرده‬ ‫انــد بــه کمــی قدیــم تــر هــا برگردنــد‪ .‬بــه عنــوان‬ ‫مثــال روانشــناس تکاملــی ‪Robin Dunbar‬‬ ‫مدعــی اســت کــه غیبــت کــردن یکــی از اساســی‬ ‫تریــن وســایلی اســت کــه قــدرت بیــان بشــر را‬ ‫تکمیــل و ضــروری ســاخته اســت‪ .‬بــه اعتقــاد‬ ‫او بشــر اولیــه بعــد از آنکــه بــه برتــری هــای‬ ‫کوچــک بــر طبیعــت دســت یافــت و توانســت بــر‬ ‫تعــداد جمعیــت خــود در محیطــی کمــی امــن تــر‬

‫از دنیــای وحــش بیفزایــد ناچــار بــه اســتفاده از‬ ‫غیبــت شــد‪.‬‬ ‫دکتــر دانبــار مــی گویــد قبیلــه هــا وقتــی بــه‬ ‫روســتاها و اجتماعــات بزرگتــر تبدیــل شــدند‬ ‫امــکان تمــاس روزانــه و دانســتن جزئیــات زندگــی‬ ‫آشــنایان و فامیــل را غیرممکــن ســاخت‪ .‬بــرای‬ ‫همیــن بخــش اعظــم ســاعات گفتگــوی بشــر آن‬ ‫زمــان صــرف انتقــال اطالعــات در بــاره دیگرانــی‬ ‫بــود کــه در دســترس روزانــه نبودنــد‪ .‬غیبــت کــردن‬ ‫کــم کــم تبدیــل بــه یکــی از وســایل تعییــن کننــده‬ ‫رفتارهــای ســرزنش آمیــز یــا مفیــد شــد‪ .‬بشــر از‬ ‫طریــق غیبــت مــی توانســت از وضعیــت اجتماعــی‬ ‫و حتــی اقتصــادی آشــنایانی کــه دیگــر نمــی دیدنــد‬ ‫بــا خبــر شــوند‪ .‬از دیــد دکتــر دانبــار‪ « :‬اجتمــاع‬ ‫بشــری بــه ایــن شــکلی کــه وجــود دارد نتیجــه‬ ‫غیبــت کــردن هــای مــا اســت»‬ ‫بــر اســاس ایــن شــیوه از دیــدن‪ ،‬مــی تــوان بــه‬ ‫تحقیقاتــی ‪ Matthew Feinberg‬اشــاره کــرد‬ ‫کــه پــرو بــال بیشــتری بــه غیبــت مــی دهــد‪ .‬او‬ ‫مــی گوید‪«:‬مــا در یــک اجتمــاع سرشــار از غیبــت‬ ‫زندگــی مــی کنیــم‪ .‬بنابــر ایــن غیبــت و همــه‬ ‫کارهایــی کــه انجــام مــی دهیــم بخشــی از دانــش‬ ‫عمومــی اجتمــاع اســت»‪.‬‬ ‫در یکــی از تحقیقاتــی کــه تیــم ‪ Feinberg‬در‬ ‫بــاره نقــش اعتمــاد در یــک رفتــار گروهــی بــود‬ ‫متوجــه شــده انــد کــه شــرکت کننــدگان در بــازی‬ ‫از رفتــار کســانی کــه مخفیانــه بــه دیگــران کلــک‬ ‫مــی زننــد احســاس نامطبوعــی دارنــد و در درون‬ ‫بــازی حتــی اگــر الزم باشــد موقعیــت شــان را بــه‬ ‫خطرمــی اندازنــد تــا او را تنبیــه کننــد‪.‬‬ ‫شــرکت کننــدگان در بــازی بــه خاطر خــاف کاری‬ ‫هــای فــرد مزبــور هــم اوقــات شــان تلــخ مــی شــود‬ ‫و ضربــان قلــب شــان هــم بیشــتر مــی شــود‪ .‬نکتــه‬ ‫جالــب ایــن اســت کــه بــه محــض اینکــه شــانس‬ ‫آن را مــی یابنــد تــا در بــاره رفتــار فــرد خاطــی‬ ‫غیبــت کننــد آرامــش بــه آنهــا بــر مــی گــردد‪ .‬دکتــر‬ ‫‪ Feinberg‬بــه ایــن جمعبنــدی مــی رســد کــه «‬ ‫اگــر جامعــه مــی توانســت یــک شــخصیت مجــرد‬ ‫و مســتقل و دارای قــدرت بیــان بــود مــی شــد‬ ‫فهمیــد کــه هــدف اصلــی هــر اجتمــاع جلوگیــری‬ ‫از رفتــار نامناســب افــراد اســت«‬ ‫اگــر دوبــاره برگردیــم بــه تحقیقاتــی کــه بــه طــور‬ ‫مشــخص تصحیــح رفتــار انســانها را در حیــن‬ ‫غیبــت جویــا مــی شــوند مــی تــوان بــه جدیدتریــن‬ ‫مطالعــه کــه در دانشــگاه هلنــدی ‪Groningen‬‬ ‫غیبــت بــد و خــوب در بــاره دیگــران بــه انســانها‬ ‫در هــر دو حالــت احســاس بهتــری مــی دهــد‪.‬‬ ‫غیبــت منفــی از کار دیگران احســاس خوشــایندی‬ ‫از خودمــان مــی دهــد و ســعی مــی کنیــم بــه‬ ‫ســرانجام فــرد ی کــه از او غیبــت مــی شــود دچــار‬ ‫نشــویم‪ .‬غیبــت مثبــت کــه در بــاره دســتاوردهای‬ ‫یــک نفــر دیگــر اســت هــم بــه مــا احســاس خــوب‬ ‫مــی دهــد و امیــد مــا را و تــاش مــا را بــرای‬ ‫رســیدن بــه هــدف هــای زندگــی بیشــتر مــی کنــد‪.‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

123


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

122


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

121


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

120


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

647.739.9009

119


‫‪118‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫شناخت و درک حس حسادت‬ ‫حس حسادت‪ ،‬اگر به ندرت و‬ ‫بسته به موقعیتهای خاص به سراغ‬ ‫ما بیاید‪ ،‬حسی طبیعی است و‬ ‫میتواند در یک رابطه‪ ،‬مثبت هم‬ ‫واقع شود‪ .‬اما اگر حسادت شدید و‬ ‫نامعقول شود به مخربترین عوامل‬ ‫برای رابطه دوستانه و عاشقانه‬ ‫تبدیل میشود‪.‬‬ ‫حسادت چیست؟‬ ‫همه ما ‪ ،‬به دالیل متفاوت و با مجموعه‬ ‫ای از احساسات مختلف‪ ،‬در مرحله ای از‬ ‫زندگی خود حس حسادت را تجربه کرده‬ ‫ایم‪ .‬به گفته آیاال ماالک پاینز (‪Ayala‬‬ ‫‪ )Malach Pines‬روانشناس بالینی‪" ،‬‬ ‫حسادت‪ ،‬واکنشی پیچیده است که در زمان‬ ‫مشاهده شرایطی که یک رابطه با ارزش یا‬ ‫کیفیت خاص موجود در آن را تهدید میکند‪،‬‬ ‫در شخص ایجاد میشود‪ ".‬حسادت معموال‬ ‫در یک موقعیت با حضور سه نفر و در اثر‬ ‫وحشت از دست دادن شخص مورد عالقه‬ ‫ایجاد میشود‪.‬‬ ‫حسادت را نباید با حس رشک یا غبطه‬ ‫یکسان دانست‪ ،‬هرچند این غلط مصطلح‬ ‫وجود دارد که به کسی حسودی کردن‪،‬‬ ‫میتواند به معنای آرزوی داشتن مال‪ ،‬موقعیت‬ ‫یا خصوصیات این فرد باشد‪ ،‬در حالی که‬ ‫حسادت‪ ،‬در زمانی ایجاد میشود که شخص‬ ‫نگران از دست دادن مال‪ ،‬موقعیت یا فردی‬

‫است که در حال حاضر به خودش تعلق دارد‪.‬‬ ‫حسادت از این جهت واکنشی پیچیده است‬ ‫که طیف وسیعی از احساسات ‪ ،‬افکار و‬ ‫رفتارها را درگیر میکند‪.‬‬

‫حسادت چگونه عشق را از بین میبرد‬ ‫گاهی اوقات احساسات حسادت آمیز‬ ‫میتوانند از حد و اندازه خارج شوند‪ .‬برای‬ ‫مثال هنگامی که مردی به خاطر صحبت‬ ‫همسرش با یک دوست قدیمی یا یکی از‬ ‫اعضای خانواده به گرمی احوالپرسی میکند‪،‬‬ ‫صحنه ناگواری ایجاد میکند یا زنی به خاطر‬ ‫اینکه متوجه میشود رئیس همسرش هم زن‬ ‫است دچار حمله جنون آمیز حسادت میشود‪،‬‬ ‫همان زمانی است که کنترل این حس از توان‬ ‫شخص خارج شده است‪.‬‬

‫• رفتارهایی از قبیل احساس ضعف‪،‬‬ ‫تب و لرز‪ ،‬تردید و پرسش مداوم از خود‬ ‫و جستجوی دلیلی برای اطمینان یافتن‪،‬‬ ‫رفتارهای پرخاشجویانه و خشونت‪.‬‬

‫چنین واکنشهایی میتواند آسیب سختی بر‬ ‫رابطه وارد کرده و موجب شود که هر دو نفر‬ ‫در تمام مدت احساس بی ثباتی کرده و مدام‬ ‫در حال نگرانی و احتیاط باشند تا مبادا حس‬ ‫حسادت دیگری را تحریک کنند‪ .‬شخص‬ ‫حسود نیز که معموال از مشکل خود با خبر‬ ‫است‪ ،‬دائما در میان دو حس مقصر دانستن‬ ‫خود و توجیه رفتارش سرگردان است‪.‬‬

‫• احساساتی چون رنج‪ ،‬عصبانیت‪ ،‬خشم‪،‬‬ ‫اندوه‪ ،‬غبطه‪ ،‬ترس‪ ،‬حزن‪ ،‬تحقیر‪.‬‬ ‫• افکاری چون رنجیدگی‪ ،‬عیب جویی‪،‬‬ ‫مقایسه با رقیب‪ ،‬نگرانی از ظاهر خود و ترحم‬ ‫به خود‪.‬‬

‫حسادت چگونه از عشق محافظت میکند‬ ‫حس حسادتی که خفیف و به ندرت بروز‬ ‫کند‪ ،‬به زوجی که در یک رابطه عاطفی‬ ‫باشند یادآوری میکند که اسیر روزمرگی نشده‬ ‫و نگذارند روابطشان فاقد شیرینی و ابراز‬ ‫توجه و عالقه روزهای ابتدای آشناییشان‬ ‫شود‪ .‬حسادت خفیف زوج را به قدردانی از‬ ‫یکدیگر تشویق میکند و آنها را به کوشش‬ ‫برای جلب رضایت و ایجاد حس ارزشمندی‬ ‫در یکدیگر وامیدارد‪.‬‬ ‫حسادت‪ ،‬عواطف را افزایش داده و روابط‬ ‫عاشقانه را قویتر و پرشورتر میکند‪ .‬حسادت‬ ‫در اندازه های کوچک و قابل کنترل میتواند‬ ‫انرژی مثبتی در رابطه باشد اما با شدت‬ ‫یافتن و غیر منطقی شدن‪ ،‬ماجرا به کلی تغییر‬ ‫خواهد کرد‪.‬‬

‫اگر این شخص حسود شما هستید‬ ‫چیره شدن بر حسادت به صبر و بردباری و‬ ‫کوشش فراوان نیاز دارد‪ .‬اگر حس میکنید‬ ‫حسادت شما در مشکالت دوران کودکیتان‬ ‫ریشه دارد‪ ،‬میتوانید از مشاوره بسیار سود‬ ‫ببرید‪ .‬اگر قبل از این در رابطه ای به شما‬ ‫خیانت شده است‪ ،‬باید ابتدا با این موضوع‬ ‫کنار بیایید‪ .‬در اینجا به مواردی که میتواند‬ ‫مفید باشد اشاره میکنیم‪:‬‬ ‫شرایط و احساسات موجود را با واقع بینی‬ ‫بررسی کنید‪:‬‬ ‫به مواردی که حس حسادت شما را بر‬

‫می انگیزند خوب فکر کنی و از خودتان‬ ‫بپرسید که این موارد تهدید کننده تا چه حد‬ ‫واقعگرایانه هستند‪ .‬نگرانی شما از در خطر‬ ‫بودن رابطه تان تا چه حد بر پایه شواهد‬ ‫واقعی است؟ و آیا رفتار خودتان موقعیت را‬ ‫بدتر نمیکند؟‬ ‫مثبت اندیش باشید‪:‬‬ ‫هنگامی که نیش حسادت را حس میکنید‪،‬‬ ‫به خود یادآوری کنید که همسرتان دوستتان‬ ‫دارد‪ ،‬به شما وفادار بوده و برایتان احترام‬ ‫قائل است‪ .‬به خود بگویید که فردی دوست‬ ‫داشتنی هستید و هیچ چیزی برای نگرانی‬ ‫وجود ندارد‪.‬‬ ‫شک و تردید خود را برطرف کنید‪:‬‬ ‫یکی از بهترین راههای مبارزه با حسادت‬ ‫این است که از طرف مقابل خود بخواهید‬ ‫اطمینان شما را جلب کند‪ .‬مراقب باشید‬ ‫که حالت عیبجویی‪ ،‬تکه پرانی یا قلدری‬ ‫پیدا نکنید‪ .‬بلکه احساس عدم امنیت خود‬ ‫را توضیح داده و از او بخواهید در رفع این‬ ‫مشکل به شما کمک کند‪.‬‬ ‫زندگی با فرد حسود‬ ‫داشتن شریک زندگی حسود‪ ،‬میتواند بسیار‬ ‫طاقت فرسا باشد‪ .‬روشهای زیر میتوانند تا‬ ‫حدی حس حسادت آنان را کاهش دهند‪:‬‬ ‫این مشکل را به چشم دیگری مورد بررسی‬ ‫قرار دهید‪ .‬به خاطر داشته باشید که حسادت‬ ‫نشانه عشق است‪ .‬اگر همسر یا دوست شما‬ ‫برای این رابطه اهمیتی قائل نبود‪ ،‬چنین‬ ‫مشکلی هم به وجود نمی آمد‪ .‬به این ترتیب‬ ‫به جای اینکه موضع دفاعی بگیرید‪ ،‬کوشش‬ ‫کنید او را درک کرده و از وی حمایت کنید‪.‬‬ ‫رفتار خود را بررسی کنید‪ .‬اگر میدانید که‬ ‫بعضی رفتارهای خاص حسادت او را بر می‬ ‫انگیزد‪،‬در صورت امکان تا زمانی که مشکل‬ ‫برطرف شود‪ ،‬آنها را تغییر دهید‪ .‬فراموش‬ ‫نکنید که بر سر قولهایی که میدهید بایستید‬ ‫اما از دادن قولی که عمل کردن به آن برایتان‬ ‫مشکل است‪-‬مانند این که همواره در دسترس‬ ‫باشید‪ -‬نیز خودداری کنید‪ .‬اعتماد او را‬ ‫جلب کنید‪ :‬از هر فرصتی برای ابراز عالقه به‬ ‫همسرتان و اینکه چرا او را بر دیگران ترجیح‬ ‫میدهید‪ ،‬استفاده کنید‪ .‬از خصوصیات مثبت‬ ‫وی تعریف کرده و بیش از پیش درباره آینده‬ ‫مشترکتان صحبت کنید‪.‬‬ ‫فراموش نکنید که حس حسادت لگام‬ ‫گسیخته میتواند بی اندازه خطرناک باشد‪،‬‬ ‫اگر روشهای مذکور و موارد مشابه آن‬ ‫نتوانستند در مورد خود یا همسرتان مفید واقع‬ ‫شوند‪ ،‬بی درنگ با مشاور صحبت کنید‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

117


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

116


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

115


‫‪114‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چهره مشهورترین دختر باربی‬ ‫زنده بدون آرایش)‬ ‫این بانوی ‪ 28‬ساله اوکراینی اخیرا عکس‬ ‫های سلفی فراوانی از خود در دنیای مجازی‬ ‫منتشر کرده است‪ .‬اکثرا این تصاویر بدون‬ ‫آرایش هستند‪.‬والریا لوکیانوا که با انجام ده‬ ‫ها عمل جراحی زیبایی و صرف هزاران دالر‬ ‫خود را به یک باربی زنده تبدیل کرده است‬ ‫و از همین راه به شهرت فراوانی رسید‪.‬انتشار‬ ‫این تصاویر اثبات میکند تفاوت فراوانی‬ ‫میان چهره آرایش شده و بدون آرایش این زن‬ ‫وجود دارد‪ .‬البته نمیتوان گفت این تصاویر‬ ‫چهره طبیعی این زن را نشان میدهد چراکه‬ ‫عمل های جراحی مختلف اندام و چهره او را‬ ‫از حالت طبیعی خارج کرده است ولی با این‬ ‫وجود چهره بدون آرایش و آرایش کرده او با‬ ‫هم فرق بسیار زیادی دارد‪.‬‬

‫مصرف قهوه به حفظ قوای جنسی‬ ‫مردان کمک می کند‬ ‫قهوه‪ ،‬یکی از محبوب ترین نوشیدنی هایی‬ ‫که هر روز صبح چشم بسیاری را به زندگی‬ ‫باز می کند‪ .‬اما این نوشیدنی خوش عطر تنها‬ ‫موجی سرحالی و تمرکز حواس ما نمی شود و‬ ‫تأثیراتی جالب و شگفت انگیزی بر بدن ما‬ ‫می گذارد‪.‬‬ ‫مصرف روزانه قهوه برای مردان موجب حفظ‬ ‫قوای جنسی آنها می شود‪ .‬بر اساس آخرین‬ ‫تحقیقات انجام شده‪ ،‬مردانی که روزانه‬ ‫مقدار بیشتری کافئین به بدنشان می رسد‬ ‫کمتر از دیگران در معرض ابتال به اختالل‬ ‫نعوظ هستند‪ .‬البته مردان مبتال به دیابت از‬ ‫این قضیه مستثنی هستند‪ ،‬کافئین اضافه در‬ ‫کاهش ناتوانی جنسی آنها نقشی ندارد‪ .‬در‬ ‫واقع دیابت یکی از قوی ترین عوامل تشدید‬ ‫کننده اختالل نعوظ است و کمتر عاملی در‬ ‫برابر قدرت اثر گذاری آن توان مقابله دارد‪.‬‬ ‫اگر چه نمی توان رابطه علت و معلولی میان‬ ‫مصرف قهوه و شرایط جسمانی قائل شد‪،‬‬ ‫ولی مصرف سه تا پنج فنجان قهوه در طول‬ ‫روز خطر برروز بیماری های قلبی و ناتوانی‬ ‫هایی جنسی را می تواند کاهش دهد‪ .‬بر این‬ ‫اساس مردانی که روزانه ‪ 85‬الی ‪ 170‬میلی‬

‫گرم کافئین به بدنشان می رسد در مقایسه با‬ ‫آنهایی که صفر تا ‪ 7‬میلی گرم کافئین مصرف‬ ‫می کنند ‪ 42‬درصد کمتر به اختالل نعوظ‬ ‫مبتال می شوند‪ ،‬این مقدار برای آن دسته‬ ‫که کافئین مصرفیشان چیزی حدود ‪171‬‬ ‫تا ‪ 303‬میلی گرم است معادل ‪ 39‬درصد‬ ‫است‪ .‬بنابراین به مردان توصیه می شود به‬ ‫جای روی آوردن به روش های عجیب برای‬ ‫حفظ قوای جنسی تنها مصرف کافئین خود‬ ‫را افزایش دهند‪.‬‬

‫مقاوم ترین تلفن همراه جهان‬ ‫ساخته شد‬ ‫به تازگی تلفن همراه خاصی وارد بازار‬ ‫ژاپن شده که تمرکز اصلی در ساخت آن‬ ‫تصویربرداری در زیر آب است‪.‬‬ ‫این تلفن همراه که ظاهری جذاب دارد‪،‬‬ ‫توسط شرکت ‪ Kyocera‬طراحی و ساخته‬ ‫شده و بیشتر به عنوان محصولی که قابلیت‬ ‫استفاده در زیر آب را دارد معرفی شده است‪.‬‬ ‫این شرکت از مدتها پیش استراتژی طراحی‬ ‫و تولید محصوالت مناسب برای استفاده‬ ‫در شرایط سخت و دشوار را دنبال می کند‬ ‫و حاال در تازه ترین محصول این نگرش‪،‬‬ ‫تلفن همراه ‪ Torque G۰۲‬را به بازار ژاپن‬ ‫معرفی کرده است‪.‬‬ ‫شرکت ژاپنی ‪ Kyocera‬مدعی است که این‬ ‫محصول‪ ،‬نخستین تلفن همراه ضد آب واقعی‬ ‫در جهان به شمار می آید که حتی می توان از‬

‫آن در زیر دریا نیز استفاده کرد‪.‬‬ ‫این شرکت اعالم کرده که محصول جدیدش‬ ‫جدای از آنکه منطبق با استانداردهای‬ ‫سرسختانه نظامی طراحی و ساخته شده و‬ ‫نسبت به گرد و غبار و شوکهای محیطی‬ ‫مقاوم است‪ ،‬قابلیت استفاده در زیر آب و‬ ‫حتی آب شور اقیانوس را هم دارد‪ .‬از این رو‬ ‫می توان از آن به عنوان ابزاری سودمند جهت‬ ‫تصویربرداری در زیر آب اقیانوس استفاده‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫نکته جالب توجه اینجاست که این تلفن‬ ‫همراه از نرم افزار به خصوصی در قسمت‬ ‫دوربین بهره می برد که با قرار گرفتن در زیر‬ ‫آب اقیانوس‪ ،‬رنگها را به خوبی تفکیک می‬ ‫کند‪.‬‬


‫‪113‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ی کنند تا در آینده زنده شوند‬ ‫این دو زوج خود را منجمد م ‌‬ ‫یک خانواده انگلیسی قصد دارند بعد از مرگ‪ ،‬اجساد خود را منجمد کنند‪.‬به گزارش پارس‬ ‫ناز خانم ‪ Adele Cosgrove Bray‬می‌گوید‪ :‬زمانی که این پیشنهاد را به همسر خود گفتم‬ ‫عکس العملی را که انتظار داشتم ندیدم و به جاش ‪ Richard‬شروع به خندیدن کرد اما پس‬ ‫از مدت یک ربع توانستم او را متقاعد کنم که من جدی هستم و شوخی نمی‌کنم‪.‬همچنین‬ ‫این خانم اظهار داشته که من می‌خواهم زمانی که مردم منجمد شوم با این دیدگاه که در آینده‬ ‫با کمک تکنولوژی دوباره زنده شوم و زندگی در سال‌های آینده را تجربه کنم‪.‬‬

‫اتفاق بدون مشکل و دردسر رخ بدهد‪.‬‬ ‫کو می‌گوید که این ایده از آنجایی به ذهنش رسیده است که ثروتمندان همیشه در باالترین‬ ‫طبقات زندگی می‌کنند و درنتیجه بهترین منظره را از اطراف خود دارند‪ « :‬ساختمان‌ها بلند‬ ‫و بلندتر می‌شوند و مردمی که در طبقات پایین‌تر زندگی می‌کنند‪ ،‬دیدشان محدود و محدوتر‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫بر اساس پژوهش‌هایم در آمریکا و آسیا‪ ،‬طبقات باال و پایین در قیمت اجاره و خرید تفاوت‬ ‫فاحشی با هم دارند؛ در نتیجه در آینده طبقات باالی این ساختمان‌ها متعلق به کسانی می‌شود‬ ‫که درآمدهای باالتری دارند و طبقات پایینی که دید بسته تری دارند به ناچار به افرادی تعلق‬ ‫می‌گیرند که درآمد محدودتری دارند‪».‬‬ ‫آقای کو هدفش را از طراحی چنین ساختمانی رفع نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی می‌داند‬ ‫و یک عامل مهم در رفع برخی مشکالت روحی که به دلیل نارضایتی از خانه در افراد اتفاق‬ ‫می افتد‪ ،‬قلمداد می کند‪ .‬به نظر او می‌توان از این ایده برای ساختن یک هتل مجلل یا حتی‬ ‫یک آپارتمان ساده استفاه کرد‪.‬‬

‫این طرح ‪ 10‬دالر در هفته هزینه دارد‪ ،‬ولی آیا می شود با هزینه یک پیتزا (منظورم در‬ ‫همان کشور هست) به جاودانگی دست پیدا کرد؟!این طرح سالهاست که در آمریکا وجود‬ ‫داشته و در دهه ‪ 70‬میالدی اولین انبار نگه داری اجساد منجمد شده ساخته شد‪.‬با توجه به‬ ‫اینکه در انگلستان همچین طرحی وجود ندارد این زوج به همراه تعدادی دیگری از مردم‬ ‫انگلستان که تعدادشان رو به افزایش هست قرار است بعد از مرگ اجسادشان به آمریکا‬ ‫منتقل شود‪.‬‬

‫ادامه در صفحه ‪114‬‬


‫‪112‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫آردوینو یک ریزکنترلگر است که می‌تواند برای اجرای نرم‌افزار مورد استفاده قرار بگیرد و در‬ ‫اصل‪ ،‬یک رایانه کوچک محسوب می‌شود‪.‬‬ ‫محفظه بیرونی که موتورها و تراشه را در بر گرفته و به ارائه یک ارتباط محکم با قفل رمزی‬ ‫می‌پردازد‪ ،‬با استفاده از یک چاپگر سه‌بعدی ساخته شده است‪.‬‬ ‫این دستگاه کدشکن تنها جنبه تفریحی دارد و برای سارقان حرفه‌ای قابل استفاده نیست؛‬ ‫زیرا تنها بر روی یک نام تجاری قفلهای رمزی ارزان قیمت کار می‌کند‪.‬‬ ‫سامی کامکار ‪ 29‬ساله پیش از این نیز خبرساز شده است‪ .‬در ماه ژانویه سال جاری‪ ،‬وی‬ ‫یک شارژر یو‌اس‌بی طراحی کرد که می‌توانست هر چیزی که فرد در زمان اتصال آن به صفحه‬ ‫کلید بر روی آن تایپ می‌کرد را ردگیری کند‪.‬‬ ‫وی همچنین برای ساخت یک پهپاد سفارشی موسوم به ‪ SkyJack‬شناخته شده است که به‬ ‫آن امکان جست‌وجوی سیگنال‌های بی‌سیم دیگر پهپادها و کنترل آنها را حین پرواز می‌دهد‪.‬‬ ‫کامکار توانست با این نرم‌افزار‪ ،‬پهپادهای ‪ Parrot‬را تحت کنترل کنترلگرهای خود‬ ‫درآورد‪ .‬کامکار همچنین موفق شد ردیابی غیرقانونی تلفن همراه که بر اساس آن‪،‬‬ ‫دستگاههای تلفن آیفون اپل‪ ،‬آندروید گوگل و ویندوز فون مایکروسافت به انتقال داده‌های‬ ‫جی‌پی‌اس و وای‌فای کاربران به شرکتهای مادر می‌پرداختند را کشف کند‪.‬‬ ‫تحقیقات وی در زمینه تلفن همراه منجر به مجموعه‌ای از دادخواست‌های کالس اکشن‬ ‫(دعوای گروهی) علیه این شرکتها و یک جلسه دادرسی حفظ حریم خصوصی در ساختمان‬ ‫کنگره آمریکا شد‬

‫زنی که دو نیم شده بود و دوباره زنده شد‬ ‫در یک عملیات نادر جراحی‪ ،‬پزشکان ‪ ،‬بدن یک زن مبتال به سرطان را بطور کامل از ناحیه‬ ‫کمر به دو نیم کرده‪ ،‬یکی از پاها و بخشی از لگن خاصره او را جدا کردند و سپس دو بخش‬ ‫مذکور را به هم پیوند دادند‪ .‬به گزارش پارس ناز جنیس اولسون که ساکن شهر وینی پگ در‬ ‫استان منیتوباست‪ ،‬هم اکنون پس از بهبودی ‪ ،‬بر روی ویلچر به زندگی خود ادامه می دهد‪.‬‬ ‫اولسون دلیل تن دادن به چنین عمل خطرناکی را ‪ ،‬عشق به همسر و دو فرزند خود اعالم‬ ‫کرد‪ .‬وی افزود من شنیده بودم از هر ‪ ۴‬نفر‪ ،‬یک نفر مبتال به سرطان می شود و تعداد‬ ‫خانواده ما هم ‪ ۴‬نفر بود! … اگر یک نفر از بهشت می آمد و از من می پرسید‪:‬یکی از شما‬ ‫چهار نفر باید به سرطان مبتال شوید‪ ،‬قطعا من خودم را انتخاب می کردم‪ ،‬چون حاضر به‬ ‫دیدن درد و رنج همسر و فرزندانم نیستم‪”.‬‬ ‫ماجرای خانم السون که از برنامه پربیننده ‪ Today’s Show‬شبکه ‪ NBC‬آمریکا پخش شد‪،‬‬ ‫الهام بخش بسیاری از بیماران سرطانی گشته است‪.‬‬ ‫وی در سن ‪ ۲۸‬سالگی که دخترش متولد شده و باردار پسرش بود‪ ،‬احساس درد شدیدی در‬

‫ناحیه کمر داشت که تصور می کرد ناشی از حاملگی باشد‪ ،‬اما کم کم دردها بقدری شدید شد‬ ‫که شب ها نمی توانست بخوابد‪ .‬پزشک او پس از آزمایش‪ ،‬خبر شوک آوری را به او داد‪.‬‬ ‫السون یک تومور سرطانی بزرگ در استخوان لگن خاصره خود داشت‪.‬‬ ‫مدتی پس از وضع حمل‪ ،‬السون به مدت ‪ ۲۰‬ساعت‪ ،‬در کلینیک مایو در آمریکا‪ ،‬تحت‬ ‫عمل جراحی قرار گرفت و مدت یک سال نیز طول کشید تا به کمک همسر و فرزندانش‪،‬‬ ‫زندگی روزمره خود را با وضعیت جدید هماهنگ سازد‪.‬‬ ‫اضافه می شود‪ ،‬خبرنگاران رسانه های مختلف‪ ،‬برای مدت ها در انتظار انجام مصاحبه با‬ ‫او بودند ‪ ،‬اما سرانجام وی امروز راضی شد‪ ،‬درباره تجربه عجیب زندگی خود‪ ،‬با رسانه ها‬ ‫سخن بگوید‪.‬‬

‫پسری که با استعدادش خانواده اش را پولدار کرد‬ ‫همیشه شانس زندگی در بلیط بخت آزمایی یا یک قرعه کشی خالصه نمی شود‪ .‬ناز زمانی که‬ ‫پدر و مادر مونه ‪ 10‬ساله متوجه استعداد جالب پسرشان در زمینه هنر نقاشی شدند توانستند‬ ‫‪ 1.5‬میلیون یورو از قبل این توانایی وارد زندگی شان کنند و بزرگترین شانس زندگی آنها‬ ‫پسرشان شد‪ .‬آتلیه این پسر بچه در ورودی آشپزخانه منزلشان است و با مداد رنگی های‬ ‫ظریفش و سه پایه نقاشی اش هر روز اثری شگفت انگیز تر ایجاد می کند‪.‬‬ ‫کارهای مونه از طریق حراج و خرید تلفنی ‪،‬اینترنتی و حتی در مغازه های خاص به قیمت‬ ‫های بسیار باال به فروش می رسد‪ .‬پدر و مادر مونه می گویند ما از نبوغ پسرمان سو استفاده‬ ‫نمی کنیم بلکه ما در حال ایجاد کسب و کاری جدید هستیم به نوعی که ما مدیرا ن ارشد‬ ‫شرکتیم و پسرمان کارمند نابغه ما‪.‬‬

‫ایده بسیار جالب و ساخت آپارتمان چرخ و فلکی‬ ‫جوانی به نام «شین کو»‪ ،‬مبتکر نقشه این ساختمان که دانش آموخته دانشگاه هنر‬ ‫سانفرانسیسکو است‪ ،‬در پایان نامه خود ایده این آپارتمان را مطرح کرده است‪ .‬نتیجه این‬ ‫پایان‌نامه به ساختمانی منتهی می‌شود که هر واحد آن مانند یک چرخ‌ و فلک به سمت پایین‬ ‫و طرفین می‌چرخد! درواقع این ساختمان مثل یک چرخ‌وفلک ‪ ۲۷‬طبقه است که دیدی‬ ‫‪ ۳۶۰‬درجه را برای ساکنانش ممکن می‌کند‪.‬‬ ‫این آپارتمان طبق یک جدول زمانی از پیش تعیین‌شده حرکت می‌کند و با یک سیستم‬ ‫باالبر هر واحد یک بار به پایین‌ترین طبقه پایین می‌آید و سپس این واحد دوباره به طبقه باال‬ ‫برمی‌گردد‪ .‬برای اطمینان از ایمنی این کار از قبل باید خطوط برق و لوله‌های گاز و آب به‬ ‫صورت اتوماتیک قفل شود تا نوبت بعدی که باز این طبقات با هم جابه‌جا شوند دوباره این‬


‫‪111‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ،Mk19‬تیربار ‪ 7.62‬میلیمتری ‪ M240B‬و تیربار سبک اسکواد ‪ M249‬مجهز است‪.‬‬ ‫پهپاد ‪ B-Unstoppable‬می‌تواند در جا روی زمین چرخیده و با نزدیک شدن به مانع‪ ،‬به‬ ‫سادگی از روی آن پرواز کند‪.‬‬ ‫وزن این مدل ‪ 84‬گرم بوده و به دلیل سبکی حتی در صورت برخورد با زمین سالم می‌ماند‪.‬‬ ‫تنها یکبار شارژ کردن این پهپاد که به یک دوربین آنبرد نیز مجهز است‪ ،‬به آن اجازه می‌دهد‬ ‫برای ‪ 9‬دقیقه پرواز کرده‪ 18 ،‬دقیقه روی زمین حرکت کند یا برای ‪ 15‬دقیقه هر دو حرکت‬ ‫را بطور ترکیبی انجام دهد‪.‬‬ ‫چراغهای جلو و عقب این پهپاد به آن اجازه می‌دهد تا در شب نیز پرواز کند‪ .‬همچنین تنها‬ ‫با فشار یک دکمه می‌توان این خودرو را به تانک یا کوادکوپتر تبدیل کرد‪.‬‬ ‫یک کنترلگر پرواز ژیروسکوپ‌دار شش محوره بر روی کوادکوپتر به آن اجازه می‌دهد تا در‬ ‫هوا ثابت بماند‪.‬‬ ‫این محصول ‪ 36‬دالری از دو عملکرد برخوردار بوده که در حالت خاموشی‪ ،‬مانند یواس‌بی‬ ‫عمل می‌کند و در زمان روشن بودن‪ ،‬دستگاه را شارژ می‌کند‪.‬‬ ‫‪ SONICable‬برای مدلهای آیفون ‪ 5‬و باالتر‪ ،‬نسل چهارم آی‌پد و باالتر و آی‌پدهای‬ ‫متنی ارائه شده است‪ .‬این دستگاه همچنین از یک گزینه میکرو یو‌اس‌بی برای گوشی‌های‬ ‫اچ‌تی‌سی‪ ،‬سامسونگ و سایر دستگاههای سازگار مانند ‪ eReaders‬برخوردار است‪.‬‬

‫تانکی که با یک دکمه به پرواز درمی‌آید‬ ‫یک مخترع انگلیسی نوعی پهپاد طراحی کرده که می‌تواند روی زمین به عنوان تانک مورد‬ ‫استفاده قرار بگیرد‪.‬‬ ‫خودروی کوچک غیرقابل توقف‪ )B (B-Unstoppable-‬به عنوان اولین کوادکوپتر‬ ‫تانک هیبریدی جهان شناخته شده است‪.‬‬ ‫این پهپاد از چهار پروانه برای برخاست و همچنین دو چرخ شنی برخوردار است که به آن‬ ‫اجازه می‌دهد روی زمین‌های مختلف حرکت کند‪.‬‬ ‫ویتلود میلتیزک از لندن که این پهپاد را طراحی کرده‪ ،‬اکنون آن را برای جمع‌آوری ‪ 76‬هزار‬ ‫دالر سرمایه در سایت منبع‌یابی کیک‌استارتر قرار داده است‪.‬‬ ‫اخیرا ارتش آمریکا از آزمایش یک تانک پهپاد موسوم به ‪ Ripsaw‬خبر داده که از راه دور‬ ‫قابل کنترل است و می‌تواند با لمس یک دکمه‪ ،‬خود را مجددا از گلوله پر کرده و حتی‬ ‫سالح‌ها را تعویض کند‪.‬‬ ‫تانک ‪ Ripsaw‬به طیفی از سالحها از جمله تیربار کالیبر ‪ ،50‬تیربار نارنجک‪ 40‬میلیمتری‬

‫دستگاهی که قفل رمزها را ‪ 30‬ثانیه‌ای باز می‌کند‬ ‫یک ایرانی هوشمند ساکن امریکا‪ ،‬موفق به ساخت دستگاه توسط چاپگر سه بعدی شده که‬ ‫می‌تواند قفل‌های رمزی را در کمتر از ‪ 30‬ثانیه باز کند‪.‬‬ ‫به گزارش سرویس فناوری ایسنا‪ ،‬سامی کامکار‪ ،‬پژوهشگر امنیت رایانه و هکر‪ ،‬یک نقص‬ ‫را در طراحی قفل‌های رمزی ‪ Master Lock‬پیدا کرد و سپس یک دستگاه را برای‬ ‫رمزگشایی آن طراحی کرده است‪.‬‬ ‫کامکار با اندازه‌گیری دقیق چگونگی تعامل صفحه مدرج با زنجیر‪ ،‬دریافت که می‌توان‬ ‫ترکیب رمزی قفل را در هشت حرکت بدست آورد‪ .‬با این وجود‪ ،‬این کار تا حدی مشکل‬ ‫بوده و نیاز به استفاده از چند نرم‌افزار داشت‪ ،‬از این رو‪ ،‬کامکار دستگاه ‪Combo‬‬ ‫‪ Breaker‬خود را طراحی کرد‪.‬‬ ‫در این دستگاه‪ ،‬یک موتور پله‌ای صفحه مدرج را چرخانده‪ ،‬همزمان یک سروو موتور‬ ‫برای بازکردن مکانیزم تالش می‌کند و تراشه آردوینو نیز کارهای ریاضی مورد نیاز را انجام‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫کامکار که مدعی است می‌توان این دستگاه را با کمتر از ‪ 100‬دالر ساخت‪ ،‬اظهار کرد‪:‬‬ ‫‪ Combo Breaker‬یک دستگاه موتوردار باتری‌خور چاپ سه‌بعدی مبتنی بر آردوینو است‬ ‫که می‌تواند هر نوع قفل رمزی ‪ Master Lock‬را در کمتر از ‪ 30‬ثانیه باز کند‪.‬‬


‫‪110‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫هلند طرح ممنوعیت استفاده از روبنده را تصویب کرد‬ ‫استفاده از روبنده در برخی کشورهای اروپایی به موضوعی سیاسی بدل شده استهلند طرح‬ ‫ممنوعیت استفاده از روبنده را تصویب کرد‬ ‫دولت هلند طرح ممنوعیت استفاده از برقع و روبنده اسالمی در اماکن عمومی از جمله‬ ‫مدارس‪ ،‬بیمارستان‌ها و وسایل نقلیه عمومی را تصویب کرد‪.‬‬ ‫به گفته مقام‌های دولت هلند‪ ،‬این ممنوعیت شامل استفاده از روبنده در خیابان‌ها نمی‌شود‪.‬‬ ‫دولت هلند برای کسانی که از این قانون تخطی کنند جریمه‌ای معادل ‪ ۴۵۰‬دالر تعیین کرده‬ ‫است‪.‬‬

‫بنا به گزارش‌ها‪ ،‬حدود چند صد زن در هلند از برقع استفاده می‌کنند اما اغلب آنها‬ ‫استفاده‌کنندگان دائمی نیستند‪.‬‬ ‫قرار است پیش‌نویس این قانون تازه برای بررسی بیشتر در اختیار یک هیئت مشاوره حقوقی‬ ‫گذاشته شود‪.‬‬ ‫این هیئت مشاوران پیشتر در سال ‪ ۲۰۱۲‬مخالف تالش‌های دولت هلند برای ممنوعیت‬ ‫استفاده از برقع بود و چنین اقدامی را ناقض آزادی مذهبی در قانون اساسی این کشور‬ ‫دانست‪.‬‬ ‫دولت هلند‪ ،‬پس از تصویب طرح وزارت کشور برای ممنوعیت روبنده‪ ،‬با صدور بیانیه‌ای‬ ‫اعالم کرد‪" :‬استفاده از البسه پوشاننده صورت در آینده در موسسات آموزشی و بهداشتی‪،‬‬ ‫ساختمان‌های دولتی و وسایل نقلیه عمومی قابل قبول نیست‪".‬‬

‫کاهش وزن با سه تغییر کوچک در رژیم غذایی‬ ‫مطالعات ‪ ۱۶‬ساله محققان آمریکایی نشان می‌دهد که با سه تغییر کوچک در رژیم غذایی‬ ‫می‌توان کاهش وزن چشمگیری داشت‪.‬‬ ‫به گزارش ایرنا به نقل از هلث‪ ،‬مطالعه ‪ 16‬ساله بر روی بیش از ‪ 120‬هزار داوطلب در‬ ‫سراسر دنیا نشان می‌دهد که استفاده از غذاهای دریایی‪ ،‬حذف گوشت قرمز و استفاده از‬ ‫غذاهایی با شاخص قند پایین‪ ،‬مهمترین روش‌های کاهش وزن هستند‪.‬‬ ‫غذای دریایی بخورید‬ ‫مطالعات نشان می‌دهد که اضافه کردن غذاهای دریایی به وعده‌های غذایی‪ ،‬یکی از‬ ‫موثرترین روش‌های کاهش وزن است‪ .‬در این گزارش آمده است که ماهی یا میگوی سرخ‬ ‫کرده به کاهش وزن کمک نمی‌کند؛ بلکه رمز الغری در غذای دریایی بخارپز یا کبابی‬ ‫است‪ .‬مصرف ماهی‌های حاوی چربی غیر اشباع مانند ماهی سالمون توصیه شده است‪.‬‬ ‫با گوشت قرمز خداحافظی کنید‬

‫مطالعات انجمن قلب آمریکا نشان می‌دهد که مصرف گوشت قرمز‪ ،‬به دلیل کلسترول و‬ ‫چربی اشباع موجود در آن‪ ،‬یکی از مهمترین دالیل اضافه وزن است‪ .‬گوشت قرمز معموال‬ ‫با برنج یا نان میل می‌شود و همین امر یکی از دالیل اضافه وزن است‪ .‬در این گزارش آمده‬ ‫است که برای کاهش وزن باید گوشت قرمز را با پروتئین‌های دریایی‪ ،‬حبوبات‪ ،‬میوه و‬ ‫سبزی جایگزین کرد‪.‬‬ ‫غذایی بخورید که شاخص قند آن پایین باشد‬ ‫شاخص قند (‪ )GI‬فاکتور نشان‌دهنده میزان قند غذاست‪ .‬غذاهایی با شاخص قند یک‬ ‫تا ‪ 55‬جزء غذاهای کم قند‪ 52 ،‬تا ‪ 69‬متوسط و ‪ 70‬به باال‪ ،‬غذاهای پر قند محسوب‬ ‫می‌شوند‪ .‬برای مثال‪ ،‬شاخص قند سیب حدود ‪ 39‬و برنج سفید ‪ 89‬است‪.‬‬ ‫بر اساس نتایج این تحقیقات که در نشریه ‪The American Journal of Clinical‬‬ ‫‪ Nutrition‬منتشر شده است‪ ،‬با دقت در این سه مورد می‌توان شاهد کاهش وزن بود‪.‬‬

‫شارژ تلفن همراه با جاکلیدی‬ ‫مهندسان آلمانی دستگاهی طراحی کرده‌اند که به جاکلیدی کاربر وصل شده و می‌تواند تلفن‬ ‫همراه را در نصف زمان همیشگی شارژ کند‪.‬‬ ‫دستگاه یو‌اس‌بی ‪ 12‬دالری ‪ ChargeDoubler‬همچنین از ویژگی محافظت از داده‬ ‫برخوردار است‪ ،‬بدین معنی که از حمله ویروس‌ها به تلفن همراه در زمان اتصال به یک‬ ‫رایانه عمومی جلوگیری می‌کند‪.‬‬ ‫زمانی که کابل یو‌اس‌بی به دستگاه و یک منبع شارژ متصل است‪ ،‬با استفاده از یک صفحه‬ ‫مدار داخلی با هر دو ارتباط برقرار می‌کند‪.‬‬ ‫دستگاه ‪ ChargeDoubler‬برخالف کابل‌های یو‌اس‌بی‪ ،‬از جریان شارژ کامل ‪1000‬‬ ‫میلی‌آمپر از رایانه استفاده می‌کند که سرعت شارژ آن را تا ‪ 200‬درصد افزایش می‌دهد‪.‬‬ ‫این محصول در رنگهای آبی روشن‪ ،‬سبز لیمویی‪ ،‬نارنجی‪ ،‬صورتی و خاکستری عرضه شده‬ ‫و کاربران می‌توانند کابل آن را با استفاده از آهن‌رباهای داخلی به شکل قطره‌ای جمع کنند‪.‬‬ ‫شرکت محصوالت ‪ WN‬در مونیخ که این محصول را طراحی کرده‪ ،‬اکنون توسط سایت‌های‬ ‫جمع‌آوری بودجه مانند کیک‌استارتر و ایندیگوگو به دنبال کسب سرمایه کافی به منظور تولید‬ ‫انبوه این شارژر است‪.‬‬ ‫این مفهوم شبیه به ‪ SONICable‬بوده که چندی پیش توسط محققان آمریکایی به بازار‬ ‫عرضه شده و مدعی است که تلفن‌های همراه را در نیمی از زمان رایج‪ ،‬شارژ می‌کند‪.‬‬


‫‪109‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حضور ناهید در امریکا قدغن‬ ‫است!‬ ‫ناهید خواننده معروف‪ ،‬که بیش از ‪20‬‬ ‫سال درخارج فعالیت هنری داشت اینک از‬ ‫اجرای برنامه در امریکا و اروپا ممنوع شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫«ناهید» بدنبال تصادف هولناک دخترش در‬ ‫ایران‪ ،‬از فعالیت خوانندگی دست کشید و به‬ ‫ایران رفت وهمانجا ماندگار شد‪ ،‬ولی برای‬ ‫ماندگاری و رفت وآمد‪ ،‬گویا تابع شرایط و‬ ‫قوانینی است از جمله اینکه حق دارد با شرط‬ ‫و شروطی در دبی روی صحنه بخواند ولی حق‬ ‫اجرای برنامه در امریکا واروپا راندارد وگرنه‬ ‫یا از ورود او به ایران جلوگیری می کنند و یا‬ ‫در صورت ورود‪ ،‬حق خروج ندارد و ناهید‬ ‫اینروزها درکنار خانواده اش در ایران زندگی‬ ‫آرامی دارد‪.‬‬

‫حضور همزمان مهران‬ ‫مدیری و هدیه تهرانی در‬ ‫یک نمایش عاشقانه!‬ ‫تاالر وحدت در تابستان فصل جاری قرار‬ ‫است پذیرای نمایشی عاشقانه با حضور‬ ‫بازیگران چهره سینما‪ ،‬تئاتر و تلویزیون‬ ‫همچون مهران مدیری و هدیه تهرانی شود‪.‬‬ ‫قرار است تاالر وحدت بعد از پایان اجرای‬ ‫نمایش «مثل ماه برای آسمان» به کارگردانی‬ ‫کوروش زارعی‪ ،‬میزبان اثری تئاتر به‬ ‫کارگردانی مریم جاللیان شود‪ .‬جاللیان‬ ‫قصد دارد نمایشی عاشقانه را برگرفته از‬ ‫داستان‌های عاشقانه سینمای ایران و جهان‬ ‫روی صحنه ببرد‪.‬‬ ‫این اثر نمایشی نوشته خسرو نقیبی‬ ‫فیلمنامه‌نویس و منتقد سینمای ایران است‪.‬‬ ‫قرار است حدود ‪ ۱۰‬بازیگر در داستان‌های‬ ‫عاشقانه سینمای ایران و جهان بر صحنه تاالر‬ ‫وحدت به ایفای نقش بپردازند‪ .‬نکته قابل‬ ‫توجه‪ ،‬گروه بازیگری این اثر نمایشی است‬ ‫که چهره‌هایی چون مهران مدیری‪ ،‬هدیه‬ ‫تهرانی‪ ،‬فرهاد اصالنی و بهناز جعفری از‬ ‫جمله بازیگران حاضر در این نمایش هستند‪.‬‬ ‫مهران مدیری در دهه ‪ ۶۰‬و ‪ ۷۰‬در نمایش‌های‬ ‫«سیمرغ» و «هملت» قطب‌الدین صادقی در‬ ‫مقام بازیگر روی صحنه رفت‪ .‬وی طی ‪۲‬‬ ‫دهه گذشته فعالیت خود را روی کارگردانی و‬ ‫بازی در مجموعه‌های طنز تصویری همچون‬ ‫«ساعت خوش»‪« ،‬پاورچین»‪« ،‬مرد هزار‬ ‫چهره» و «در حاشیه» کرده است‪.‬‬ ‫هدیه تهرانی در سال ‪ ۸۷‬طراحی صحنه‬ ‫نمایش «یرما» به کارگردانی رضا گوران را‬ ‫عهده‌دار بود و تجربه بازیگری در پروژه‌های‬ ‫متعدد سینمایی را در کارنامه کاری خود به‬ ‫ثبت رسانده است‪.‬‬ ‫فرهاد اصالنی و بهناز جعفری نیز از جمله‬ ‫بازیگران مطرح و تأثیرگذار تئاتر ایران هستند‬

‫که تجربه‌های موفقی در عرصه بازیگری‬ ‫سینما را هم پشت‌سر گذاشته‌اند‪.‬‬


‫‪108‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آنا نعمتی‪ :‬با آبروی من و دختر‪12‬ساله ام بازی نکنید!!‬ ‫آنا نعمتی بازیگر سینمای ایران در واکنش به انتشار برخی اخبار نادرست‬ ‫درباره خودش و خانواده‌اش یادداشتی را منتشر کرد‬ ‫«مدت ها است كه از حاشیه ها به دورم و گاهی از اخبار سینمایی مطلع می‬ ‫شوم و آنها را پیگیری می كنم اما در این وانفسای سینمای ایران چه بخواهید‬ ‫و نخواهید برای شما حاشیه ایجاد می كنند‪ .‬در طول این سال ها هیچ وقت‬ ‫نگذاشتم كسی وارد حریم خصوصی من شود اما گویا عده قلیلی از تازه واردها و‬ ‫خبرنگارنماها از ورود به حریم خصوصی بازیگران لذت می برند و كاری جز سرک‬ ‫كشیدن به زندگی خصوصی هنرمندان و انتشار مطالب خالف واقعیت ندارند‪.‬‬ ‫تاكنون درباره زندگی شخصی و خصوصی ام با هیچ رسانه‌ای صحبت نكردم‬ ‫و نخواهم كرد با این حال چند وقت پیش مصاحبه ای پیرامون فعالیت های‬ ‫سینمایی ام با رسانه ای داشتم و در آنجا صحبت هایی كردم كه وارونه جلوه‬ ‫دادند‪ .‬به تازگی هم مطلع شدم رسانه دیگری مطالب خالف واقعیتی درباره‬ ‫زندگی خصوصی من و دخترم رایكا پورعرب منتشر كرده كه پیگیر ماجرا شدم‬ ‫و به دروغ گفتند كه ما صحبت های شما را از مرور در صفحه های اینترنتی به‬ ‫دست آوردیم‪ .‬نمی دانم این همه بی اخالقی از كجا نشات می گیرد؟ اینگونه افراد‬ ‫دم از حرمت قلم می زنند اما در واقعیت خالف آرمان های خود عمل می كنند‪.‬‬ ‫آنها چطور به خود جرات می دهند با آبروی یک هنرمند این چنین بازی كنند‬ ‫و زندگی یک دختر بچه ‪ ١٢‬ساله را تحت الشعاع قرار دهند‪ .‬گاهی اوقات بهتر‬ ‫است انسانیت را چاشنی كار خود كنیم و به تبعات كاری كه می خواهیم انجام‬ ‫دهیم‪ ،‬فكر كنیم‪ .‬بد نیست‪ ،‬كمی مهربان باشیم و هر مطلب نادرستی را برای‬ ‫جذب مخاطب منتشر نكنیم‪ .‬پیش از این شاهد چنین رفتارهای غیر انسانی با‬ ‫همكاران دیگرم بودم و فكر نمی كردم كه من هم روزی اسیر این ماجراها شوم و‬ ‫بخواهیم در این زمینه یادداشتی منتشر كنم‪ .‬همیشه زندگی خصوصی هنرمندان‬ ‫برای مخاطبان عام جذابیت داشته است و بازیگران نجیب سینمای ایران در‬ ‫معرض خطراتی از این قبیل قرار داشتند‪ ،‬بارها و بارها شاهد بودیم كه فعاالن‬ ‫سینمایی‪ ،‬كارگردانان و بازیگران از شرایط موجود در انتشار برخی از خبرهای‬ ‫خالف واقعیت گالیه كردند‪ .‬تا چه زمانی باید شاهد باشیم كه هر بار یكی از‬ ‫بازیگران لب به سخن بگشاید و از كسانی كه حرمت نگه نمی دارند و وارد حریم‬ ‫شخص آن ها می شوند‪ ،‬گالیه كند؟ این همه بی رحمی بس است‪ ،‬بازیگران هم‬ ‫همانند دیگر انسان ها هستند اما به دلیل حرفه ای كه دارند بیشتر ضربه می‬ ‫خورند‪ .‬در طول سال هایی كه از فعالیت حرفه ای ام در سینمای ایران می گذرد‬ ‫تمام تالشم را كردم كه اسیر حاشیه ها نشوم و از آن ها دوری كنم‪ .‬این را هم‬ ‫بگویم كه هیچ گاه با كسانی كه با جان و دل در عرصه مطبوعات كار می كنند‪،‬‬ ‫مشكلی نداشتم‪ ،‬همیشه نظر منتقدان برایم مهم بوده است و اگر نقد منفی نسبت‬ ‫به بازیگری من در فالن فیلم داشتند به نظرشان احترام گذاشتم‪ .‬روی سخن من‬ ‫با كسانی است كه می خواهند به زندگی خصوصی من سرک بكشند و وارد حریم‬ ‫شخصی ام شوند‪».‬‬

‫اصغر فرهادی فیلم شجریان را خواهد ساخت؟!‬ ‫حسن مصطفوی مدیر تولید توانمند سینمای ایران سال گذشته فیلمی با‬ ‫نام “دربست” را تهیه کرد‪.‬‬ ‫این فیلم که توسط جوانی فیلم اولی به نام علی خامه پرست ساخته شده‬ ‫بود نتوانست به جشنواره فجر راه یابد و حاال بنا شده در گروه هنروتجربه‬ ‫اکران شود‪ .‬فیلمهای مستقل نمیتوانند به جشنواره راه یابند‬ ‫مصطفوی درباره عدم حضور در جشنواره فجر به سینماژورنال می گوید‪:‬‬ ‫طبیعیست که فیلمهای مستقل و بدون وابستگی نتوانند به راحتی به جشنواره‬ ‫فجر راه پیدا کنند‪ .‬همان طور که فیلم "‪ ۳۶۰‬درجه” را بخاطر نسبت فرزندی‬ ‫سام با فرامرز قریبیان به جشنواره راه ندادند "دربست” هم بخاطر مستقل‬ ‫بودن به جشنواره راه نیافت‪.‬‬ ‫سخنان فرامرز قریبیان در جشنواره سی و دوم‪ ،‬دامن فرزندش را گرفت‬ ‫وی که مدیریت تولید "گناهکاران” فرامرز قریبیان را برعهده داشته ادامه‬

‫می دهد‪ :‬فرامرز قریبیان بعد از اختتامیه جشنواره سی و دوم نکات جالبی‬ ‫را درباره ماجرای عوض و بدل کردن جایزه بازیگری مطرح کرده بود و این‬ ‫سخنان که دبیرخانه جشنواره از آن خوشش نیامده بود باعث شد در جشنواره‬ ‫سی و سوم فیلم سام قریبیان را به بخش فیلم اولیها راه ندهند‪.‬‬ ‫تولید فیلم زندگی شجریان شایعه است‬ ‫حسن مصطفوی که که بخاطر همکاریش با اصغر فرهادی در "جدایی نادر از‬ ‫سیمین” تحسین شده است درباره تولید فیلمی با مضمون زندگی محمدرضا‬ ‫شجریان توسط فرهادی می گوید‪ :‬این ماجرا در حد شایعه بود و هیچ صحبت‬ ‫جدی در این باره صورت نگرفت‪.‬‬ ‫وی ادامه می دهد‪ :‬به هر حال برخی اوقات چنین شایعاتی در سینمای ایران‬ ‫شکل می گیرد و گریزی هم از آن نیست اما اینکه فرهادی بخواهد فیلم‬ ‫شجریان را بسازد صحت ندارد‪.‬‬ ‫سفر به اتریش و سپس آلمان و فرانسه‬ ‫این مدیر تولید و تهیه کننده که به زودی سفر به چند کشور اروپایی را انجام‬ ‫خواهد داد درباره اهدافش از این سفرها می گوید‪ :‬برای شرکت در یک فستیوال‬ ‫به اتریش می روم و بعد از آن هم به آلمان و فرانسه خواهم رفت‪.‬‬ ‫مصطفوی که "گینس” را به عنوان مدیر تولید آماده اکران دارد درباره اینکه‬ ‫آیا از مسافرتهای اروپایی مقاصد سینمایی را دنبال می کند بیان می دارد‪ :‬در‬ ‫این باره حرفی نزنم بهتر است چون معموال حرف و حدیثها توسعه می یابند‬ ‫و باعث شکل گیری شایعات نادرست می شوند‪ .‬یک بار این حرف و حدیثها‬ ‫بر سر فیلم "تهران من حراج” برای من دردسرساز شدند و دیگر عالقه ای به‬ ‫تکرار آن مسیر ندارم‪ .‬فردای روزی که "جدایی…” اسکار گرفت بخاطر "تهران‬ ‫من حراج” بازداشت شدم حسن مصطفوی در توضیح این ماجرا می افزاید‪ :‬من‬ ‫در فیلم "تهران من حراج” فقط مدیر تولید بودم و وقتی فیلم به مشکل برخورد‬ ‫چون تهیه کننده و کارگردان آن ایران نبودند مرا دستگیر کرده و دو شب هم‬ ‫بازداشت بودم‪ .‬وی ادامه می دهد‪ :‬هیچ گاه یادم نمی رود درست فردای همان‬ ‫روزی که "جدایی…” به اسکار رسید بخاطر "تهران من حراج” بازداشت شدم‬ ‫در صورتی که تولید آن فیلم به من ربطی نداشت‪ .‬البته که خوشبختانه با روشن‬ ‫شدن قضیه آزاد شدم اما به هر حال خاطره آن ماجرا همواره با من است‪.‬‬


‫‪107‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫پخش کنسرت ستار از لندن‬

‫های جدید و قدیم خود پرداخت که‬ ‫با استقبال حاضرین مواجه گردید‪.‬‬ ‫الزم به ذکر است ویدیوی کامل این‬ ‫کنسرت چندین بار از کانال بی‪.‬بی‪.‬‬ ‫سی در برنامه بهزاد بلور پخش شد که‬ ‫با استقبال هموطنان در ایران روبرو‬ ‫شد‪.‬‬ ‫‪--------------------‬‬

‫بیژن مرتضوی‪ ،‬امید و شهره‬ ‫پایگاه تازه ای ساختند‬

‫هم میروند و درواقع دور امریکا را تا‬ ‫حدی خط کشیده اند‪.‬‬ ‫امید و بیژن با پیشنهاد اجرای کنسرت ها‬ ‫و یا حضور درکاباره ها روبرو شده اند‪ ،‬ولی‬ ‫ترجیح دادند در کنسرت های کریسمس‬ ‫الس وگاس و عروسی های بزرگ‬ ‫خصوصی به امریکا بیایند وگرنه با توجه به‬ ‫پائین بودن هزینه زندگی در ترکیه‪ ،‬نزدیکی‬ ‫به ایران‪ ،‬شانس دیدار مرتب خانواده و‬ ‫دوستان آنها را راضی می کند‪.‬‬ ‫‪----------------------‬‬

‫ستارهنرمند محبوب درادامه‬ ‫اجرای برنامه های خود در‬ ‫سفری به لندن در یکی از‬ ‫سالنهای مجلل لندن به اجرای‬ ‫کنسرت پرداخت که سولداوت هم شد‬ ‫در این کنسرت ستار به اجرای ترانه‬

‫بعد از اقامت طوالنی شهره در ترکیه‪،‬‬ ‫بیش از ‪ 15‬خواننده معروف دیگر هم‬ ‫برای ماهها اجرای برنامه به ترکیه رفتند‬ ‫ولی از جمع آنها بیژن مرتضوی وامید‬ ‫همچنان در ترکیه ماندگار شدند گویا بیژن‬ ‫و امید اقدام به خرید آپارتمانی کرده و‬ ‫ضمن اجرای برنامه در شهرهای مختلف‬ ‫ترکیه‪ ،‬برای کنسرت هایی به اروپا وکانادا‬

‫مصطفی عبداللهی‪ ،‬بازیگر و کارگردان تئاتر درگذشت‬ ‫مصطفی عبداللهی‪ ،‬بازیگر و کارگردان تئاتر و رادیو‪ ،‬بر اثر ابتال به سرطان‬ ‫درگذشت‪.‬‬ ‫حال این بازیگر و کارگردان پس از ‪ ۱۴‬سال مبارزه با سرطان‪ ،‬از چند هفته‬ ‫پیش وخیم شده بود‪.‬‬ ‫او روز پنجشنبه ‪ ۳۱‬اردیبهشت در بیمارستان پارسیان در تهران درگذشت‪.‬‬ ‫تئاتر "در اعماق" به کارگردانی عبداللهی چند روز است که در سالن اصلی تئاتر‬ ‫شهر به صحنه رفته است‪.‬‬ ‫مصطفی عبداللهی در سال ‪۱۳۳۴‬در بروجرد به دنیا آمده بود‪.‬‬ ‫او فعالیت هنری خود در حوزه تئاتر را از سال ‪ ۱۳۴۹‬آغاز کرده بود و بیش از‬ ‫‪ ۱۷‬سال بود که با رادیو و تلویزیون ایران نیز همکاری داشت‪.‬‬ ‫بازی در سریال پهلوانان نمی‌میرند‪ ،‬ساخته حسن فتحی‪ ،‬از جمله فعالیت‌های‬ ‫تلویزیونی او بود‪.‬‬ ‫او در سال ‪ ۸۱‬در گفتگویی با گالیه از اینکه کسی از مسئوالن دولتی به عیادتش‬

‫در بیمارستان نیامده‪ ،‬گفته بود‪" :‬من حتی حقوق ماهیانه ندارم چرا که در هیچ کجا‬ ‫استخدام نیستم فقط بیمه تامین اجتماعی‌ام که در حد یک قرص سرماخوردگی‬ ‫است و اصال هزینه‌های درمانم را قبول نمی‌کنند‪".‬‬ ‫در سال‌های اخیر شماری از هنرمندان ایرانی در اثر ابتال به سرطان درگذشته‌اند‪.‬‬ ‫طی یک سال گذشته‪ ،‬دست کم سه هنرمند جوان دیگر در اثر ابتال به سرطان‬ ‫درگذشته اند‪ :‬مجید بهرامی‪ ،‬بازیگر تئاتر و سینمای ایران‪ ،‬بهرام ریحانی‪ ،‬بازیگر‬ ‫پانتومیم و تئاتر‪ ،‬و مرتضی پاشایی‪ ،‬خواننده و آهنگساز‪.‬‬ ‫چند ماه پیش رضا کیانیان‪ ،‬بازیگر تئاتر و سینمای ایران در واکنش به درگذشت‬ ‫هنرمندان به دلیل ابتال به سرطان‪ ،‬از مسئوالن درخواست کرد "گزارشی را‬ ‫درباره دالیل سونامی سرطان که گریبان‌گیر جامعه شده است ارائه کنند و این‬ ‫وضعیت را با سکوت برگزار نکنند"‪.‬‬ ‫چندی پیش حسین محب اهری که مبتال به سرطان است‌‪ ،‬اعالم کرد که در‬ ‫اعتراض به قطع شدن بیمه تکمیلی مخصوص هنرمندان تئاتر‪ ،‬ادامه درمان خود‬ ‫را قطع خواهد کرد‪.‬‬


‫‪106‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ممنوعیت پخش تیزر یک‬ ‫فیلم با حضور «لیال حاتمی»‬ ‫به دلیل شیک بودن!‬ ‫به گفته پخش‌کننده فیلم «در دنیای‬ ‫تو ساعت چند است؟»؛ صداوسیما با‬ ‫این دلیل که این فیلم "سفید" است؛ از‬ ‫پخش تیزر امتناع کرد‪.‬‬ ‫در آخرین هفته اردیبهشت ماه‬ ‫سینماهای کشور هشت فیلم‬ ‫«ایران‌برگر» ‪« ،‬رخ دیوانه»‪« ،‬استراحت‬ ‫مطلق»‪« ،‬طعم شیرین خیال»‪« ،‬من‬ ‫دیه‌گو مارادونا هستم»‪« ،‬متل‌قو»‪،‬‬

‫«قصه‌ها» و «در دنیای تو ساعت چند‬ ‫است؟» را نمایش دادند‪ .‬همچنین‬ ‫سه فیلم «نهنگ عنبرِ » سامان مقدم‬ ‫پس از عبور از ممیزی‌ها فراوان و‬ ‫حذف چند سکانس ‪« ،‬آتیش‌بازی»‬ ‫به کارگردانی بهمن گودرزی و «اسب‬ ‫سفید پادشاه» ساخته محمدحسین‬

‫لطیفی از ‪ 30‬اردیبهشت به نمایش‬ ‫درآمدند‪.‬‬ ‫گیشه این روزها فیلم‌های جنجالی را‬ ‫در خود جای داده که مانع‌تراشی‌های‬ ‫بی‌دلیل و سلیقه ای عده‌ای خاص‬ ‫نتوانست اثری در اکرانشان بگذارد از‬ ‫این رو می‌توان این روزها را در مقایسه‬ ‫با روزگار ی که چندان دور نیست‬ ‫برای سینما خوش‌یمن دانست‪.‬‬ ‫نکته قابل توجه این است که این‌بار‬ ‫صحبت جدیدی از سوی ارگان‬ ‫صداوسیما بهگوش می‌رسد‪ .‬رسانه ملی‬ ‫که تنها محل پخش آگهی‌های تبلیغاتی‬

‫است فیلم «در دنیای تو ساعت چند‬ ‫است؟» را به اتهام سفید و شیک بودن‬ ‫از خود می‌راند و پخش تیزرهای این‬ ‫فیلم را ممنوع می‌کند‪ .‬به راستی در‬ ‫این سینما چه رنگ فیلم‌هایی اجازه‬ ‫نفس کشیدن دارند؟ سیاه‌نماها ممنوع‬ ‫هستند‪ ،‬سفیدها هم ممنوع!‬

‫کنسرت بزرگ داریوش در نوکیا تیاتر یک کنسرت نبود‪،‬‬ ‫یک حرکت فرهنگی و اجتماعی و انسانی بود‬ ‫شنبه شب کنسرت بزرگ داریوش چهره ماندنی موزیک در نوکیا تیاتر‪،‬‬ ‫درواقع یک کنسرت نبود‪ ،‬یک حرکت فرهنگی و اجتماعی و انسانی بود‪،‬‬ ‫داریوش در طی سالهای اخیر با برپائی بنیادآینه‪ ،‬می کوشد تا با کمک یاران خود‪،‬‬ ‫به پاکسازی انسانهایی بپردازد که فریادشان را کمتر کسی می شنود بقول یکی از‬ ‫پاک شده از اعتیاد که از ایران خود را به ترکیه و سپس امریکا رسانده‪ ،‬داریوش‬ ‫مرشد بسیاری از جوانان ره گم کرده ای است که به ندای او گوش فرا دادند و‬ ‫به زندگی بازگشتند‪.‬‬ ‫بقول بسیاری از حاضرین در سالن باشکوه نوکیا‪ ،‬حضور این چهره محبوب‬ ‫واسطوره ای در بلندای صحنه‪ ،‬همه را به هم آوازی با او بر می انگیزد و می بینیم‬

‫که همه ترانه های او را می خوانند و با آن ترانه ها سفری غم انگیز به خاطره‬ ‫های شیرین از دست رفته دارند‪.‬‬ ‫داریوش شنبه شب با هر ترانه ای که می خواند‪ ،‬کتاب قطور خاطره هایی را می‬ ‫گشود و می بست و اشک بر چهره ها می نشاند‪ ،‬داریوش شنبه شب آمده بود‬ ‫تا مردم را به تفکر وادارد‪ .‬توجه آنها را به بزرگترین معضل و بیماری قرن‪ ،‬یعنی‬ ‫اعتیاد جلب کند آمده بود تا با آنها ترانه هایی را بخواند که هنوز در روزگار بی‬ ‫ترانه‪ ،‬بوی کهنگی و تکرار نمی دهد‪.‬‬

‫مردم چنان در فضای انسانی‪ ،‬عاطفی که داریوش برایشان ساخته بود غرق‬ ‫بودند‪ ،‬که چند نقض دستگاه ها و قطع و وصل شدن ها را حتی احساس نکردند‪.‬‬ ‫مدیریت برنامه با اصالن حافظی بود‪ ،‬که از همه وجود مایه گذاشته بود رهبری‬ ‫ارکستر بزرگ را علی الهی با هنرمندی خاصی به انجام رساند و نورپردازی خوب‬ ‫سهیل و صدابرداری بسیار حرفه ای رامین زمانی و همه آنها که در پشت صحنه‬ ‫به پای داریوش برای انجام اهداف آینه ایستاده اند‪ ،‬شب ‪ 16‬می را به شبی‬ ‫ماندنی مبدل کرد‪.‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

105


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

104


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

103


‫‪102‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تلویزیون و کمدی‪ -‬از جمله بیل موری‪ ،‬جیم کری‪ ،‬استیو مارتین‪ ،‬جولیا لوییس درایفوس‪،‬‬ ‫کریس راک با حضور در این برنامه با دیوید لترمن خداحافظی کردند‪.‬‬ ‫استیو مارتین‪ ،‬تینا فی‪ ،‬جری ساینفلد و گروه موسیقی فو فایترز از دیگر مهمانان آخرین‬ ‫قسمت این تاک شو تلویزیونی بودند‪.‬‬ ‫باراک اوباما‪ ،‬میشل اوباما‪ ،‬هیالری کلینتون و دیوید کامرون‪ ،‬نخست وزیر بریتانیا‪ ،‬از‬ ‫جمله مهمانان سیاسی این برنامه بودند‬ ‫شهرت و محبوبیت لترمن بیش از هر چیز به گفتگوهای شنیدنی و تماشایی با چهره های‬ ‫سرشناس و قطعه های سرگرم کننده و کمدی در برنامه اش مرتبط بود‪ .‬ستاره های سینما‪،‬‬ ‫خواننده ها و سیاستمداران از جمله مهمانان این برنامه بودند‪.‬‬ ‫خوانندگان‪ ،‬بازیگران و چهره هایی چون مدونا‪ ،‬شر‪ ،‬تام ویتس‪ ،‬خواکین فینیکس‪ ،‬اندی‬ ‫کافمن‪ ،‬درو بریمور‪ ،‬جولیا رابرتز و تام کروز از جنجال برانگیزترین مهمانان این برنامه‬ ‫بودند‪ .‬اولین برنامه «لیت شو با دیوید لترمن» پس از حوادث یازده سپتامبر ‪ 2001‬نیز‬ ‫جزو به یادماندنی ترین اجراهای او به شمار می رود‪.‬‬ ‫دوران کاری او فراز و نشیب فراوانی داشت؛ در سال ‪ 2002‬دیوید لترمن اعتراف کرد که‬ ‫با برخی از زنانی که در برنامه اش کار می کردند رابطه داشته است‪.‬‬ ‫به گزارش بی بی سی‪ ،‬دیوید لترمن در این مدت نامزد ‪ 67‬جایزه تلویزیونی امی شد و در‬ ‫‪ 20‬سال اول اجرای «لیت شو با دیوید لترمن» ‪ 20‬جایزه امی دریافت کرد‪.‬‬ ‫اجرای این برنامه از این پس بر عهده استیون کالبرت‪ ،‬کمدین آمریکایی‪ ،‬خواهد بود‪.‬‬

‫بازگشت برد پیت به قسمت دوم «جنگ جهانی ‪»Z‬‬ ‫در سال ‪ ۲۰۱۳‬اعالم شد که برد پیت به کاراکتر گری لین در قسمت دوم فیلم «جنگ‬ ‫جهانی ‪ »z‬باز می گردد‪.‬‬ ‫فیلمی که ژان آنتونیو بایونا (کارگردان فیلم «غیرممکن») بر صندلی کارگردانی این فیلم‬ ‫خواهد نشست‪ .‬امروز‪ ،‬کمپانی پارامونت اعالم کردکه قسمت دوم «جنگ جهانی ‪ »z‬در ‪۹‬‬ ‫ژوئن ‪ ۲۰۱۷‬به اکران درخواهد آمد‪.‬‬ ‫این تاریخ درست همان روزی است که قسمت دوم فیلم «چهار شگفت انگیز» محصول‬ ‫فاکس قرن ‪ ۲۰‬نیز به اکران در می آید‪ .‬البته این تنها فیلمی نیست که در یک تاریخ به‬ ‫اکران درمی آیند‪ ،‬کمپانی یونیورسال نیز فیلم «عروسی یونانی پرریخت و پاش من ‪ »۲‬را‬ ‫برای اکران در تاریخ ‪ ۲۵‬مارچ ‪ ۲۰۱۶‬آماده می کند درست همزمان با اکران محصول‬ ‫جدید وارنر با نام «بتمن علیه سوپرمن‪:‬طلوع عدالت» ‪.‬‬ ‫استیو نایت فیلنامه نویس و کارگردان فیلم «قفل»‪ ،‬فیلمنامه این فیلم را خواهد نوشت و‬

‫برد پیت تولید آنرا در دست خواهد داشت‪.‬‬

‫وقتی چارلی چاپلین و کلینت ایستوود از رابرت دنیرو شکست می‬ ‫خورند‬ ‫سایت ‪ IMDB‬فهرست ‪ 200‬فیلم برتر تاریخ سینما را معرفی کرده است که در این میان‬ ‫هفت فیلم با بازی «رابرت دنیرو» در این فهرست موجود است‪ ،‬بر همین اساس این‬ ‫سایت «دنیرو» را به عنوان بزرگترین بازیگر تاریخ سینما معرفی کرده است‪.‬‬ ‫نام این بازیگر در این فهرست در صدر اسامی بازیگران برجسته‌ای چون «چارلی‬ ‫چاپلین»‪« ،‬کلینت ایستوود» و «لئوناردو دی‌کاپریو» قرار گرفته است‪ .‬سهم هر یک از‬ ‫این بازیگر از ‪ 200‬فیلم برتر تاریخ سینما‪ ،‬پنج فیلم است‪.‬‬ ‫همچنین «مورگان فریمن» و «تام هنکس» هر کدام با چهار فیلم در رده سوم فهرست‬ ‫بزرگترین بازیگران تاریخ سینما قرار گرفته‌اند‪.‬‬ ‫بنا برگزارش فارس ‪ ،‬فیلم‌های «گود فالس»‪« ،‬راننده تاکسی»‪« ،‬روزی روزگاری در‬ ‫آمریکا»‪« ،‬کازینو»‪« ،‬گاو خشمگین»‪« ،‬شکارچی گوزن» و «گرما» از آن جمله‌اند‪.‬‬


‫‪101‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خداحافظی دیوید لترمن از اجرای شوی تلویزیونی محبوبش پس از‬ ‫‪ 33‬سال‬ ‫دیوید لترمن‪ ،‬مجری و کمدین آمریکایی‪ ،‬پس از ‪ 33‬سال اجرا در برنامه شبانه «لیت شو‬ ‫با دیوید لترمن»‪ ،‬از این برنامه تلویزیونی کناره گرفت‪.‬‬

‫این چهره مشهور ‪ 68‬ساله در طول ‪ 33‬سال گذشته ‪ 6028‬برنامه‬ ‫اجرا کرد‪« .‬لیت شو با دیوید لترمن» در سال ‪ 1982‬در شبکه‬ ‫ان بی سی روی آنتن رفت و در سال ‪ 1993‬به شبکه تلویزیونی سی بی‬ ‫اس منتقل شد‪.‬‬ ‫شامگاه چهارشنبه‪ 20 ،‬مه‪ ‌،‬در آخرین قسمت این برنامه‪ ،‬قطعه فیلم هایی از چهار‬ ‫رئیس جمهور آمریکا (جورج بوش پدر و پسر‪ ،‬بیل کلینتون و باراک اوباما) در‬ ‫ارتباط با خداحافظی دیوید لترمن پخش شد و چهره های سرشناسی از دنیای سینما‪،‬‬

‫این بازیگر افسانه ای دالیل زیادی برای شرکت در جشنواره کن امسال داشت‪ ،‬از جمله‬ ‫آنکه یکی از فیلم های وی به نام "جوانی" که وی با ستاره هایی همچون مایکل کین‪،‬‬ ‫ریچل ویسز و هاروی کیتل همبازی شده بود به نمایش درآمد ‪ .‬همچنین قرار است جایزه‬ ‫مخصوصی را در یکشنبه شب دریافت کند‪.‬‬ ‫جین فوندا که تاکنون دوبار موفق به دریافت جایزه اسکار شده است‪ ،‬جایزه افتخاری‬ ‫"‪ "Women in Motion‬را به افتخار دستاوردهای حرفه ای ‪ ،‬امور صلح طلبانه ‪ ،‬زنان و‬ ‫حقوق برابر دریافت خواهد کرد‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪100‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬ ‫دختران آنجلینا که هر دو در یک تیم بازی می کنند ولی احتماال در گروه متفاوتی بر اساس‬ ‫رده های سنی قرار دارند ‪ ،‬در زمین فوتبال پارک گریفیت توپ می زدند‪.‬‬

‫بیلبورد نموداری است که محبوب ترین ترک های موسیقی در آن شناسایی می شود و‬ ‫جایگاه ویژه ای در تجارت موسیقی دارد‪.‬‬ ‫بیلبورد از سال ‪ 1989‬میزبان برگزاری مراسم ساالنه اهدای جوایز است ‪ ،‬گرچه در سال‬ ‫‪ 2007‬به بعد متوقف شد و دوباره از سال ‪ 2011‬به برگزاری این مراسم ادامه داد‪.‬‬ ‫تیلور سوئیفت ستاره ای بود که بیش از همه در این مراسم درخشید‪ ،‬چرا که در گروه‬ ‫های مختلف از جمله برترین خواننده ‪ ،‬برترین خواننده زن‪ ،‬برترین خواننده آهنگ های‬ ‫دیجیتال‪ ،‬بهترین موزیک ویدئو و‪ ...‬توانست جوایز متعددی کسب کند و هشت کاپ‬ ‫مخصوص این مراسم را با خود به خانه برد‪.‬‬

‫آنجلینا جولی در نقش یک مادر فوتبال دوست‬ ‫این بازیگر ‪ 39‬ساله و برنده جایزه اسکار همراه با پسرانش پکس و ناکس به عنوان‬ ‫تشویق کننده های دخترانش شایلو ‪ 8‬ساله و زهرا ‪ 10‬ساله در کنار زمین فعالیت می کرد‬ ‫با وجود آنکه آنجلینا جولی یکی از بزرگترین ستاره های دنیا است ولی روز شنبه او فقط‬ ‫شبیه دیگر والدینی بود که از کنار زمین‪ ،‬فرزندانشان را در حین بازی فوتبال تشویق می‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫این بازیگر ‪ 39‬ساله و برنده جایزه اسکار همراه با پسرانش پکس و ناکس به عنوان‬ ‫تشویق کننده های دخترانش شایلو ‪ 8‬ساله و زهرا ‪ 10‬ساله در کنار زمین فعالیت می کرد و‬ ‫دخترانش را در لس آنجلس‪ -‬کالیفرنیا همراهی میکرد و به نظر می رسید تمام تالش خود‬ ‫را می کند تا به جای دیده شدن به عنوان یک سوپراستار‪ ،‬تنها در نقش یک مادر حضور‬ ‫پیدا کند‪.‬‬

‫آیا این بازیگر زن اکسیر جوانی نوشیده!‬ ‫جین فوندا بازیگر قدیمی هالیوود‪ ،‬در حال حاضر ‪ 77‬ساله است ولی وقتی روز شنبه در‬ ‫مراسم فرش قرمز جشنواره فیلم کن ‪ 2015‬حضور یافت چهره بسیار جوانتر از سن اصلی‬ ‫اش به نمایش گذاشت‪.‬‬ ‫جین فوندا بازیگر قدیمی هالیوود‪ ،‬در حال حاضر ‪ 77‬ساله است ولی وقتی روز شنبه در‬ ‫مراسم فرش قرمز جشنواره فیلم کن ‪ 2015‬حضور یافت چهره بسیار جوانتر از سن اصلی‬ ‫اش به نمایش گذاشت‪.‬‬ ‫فوندا بازیگر پرسابقه هالیوودی با یک لباس آبی رنگ از برند مشهور ورساچه در جشنواره‬ ‫کن شرکت کرد‪ .‬او همچنین گوشواره های عظیمی از الماس به گوش داشت و از نوک سر‬ ‫تا نوک پایش مطمئنا شبیه ستاره های فیلم شده بود‪.‬‬


‫‪99‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دعوا برسر ثروت بابی کریستنا‪ ،‬این هفته آغاز شده است! درحالیکه بابی براون شوهر‬ ‫سابق ویتنی هیوستن و پدر بابی کریستینا‪ ،‬می کوشد تا شاید دخترش را از کومای کامل به‬ ‫زندگی باز گرداند‪ ،‬در پشت پرده‪ ،‬دعوای قانونی او و خواهر و مادر همسر سابق اش برسر‬ ‫تصاحب ثروت باقیمانده درگرفته است‪.‬‬ ‫بابی به اطرافیان گفته بعد از ماهها‪ ،‬دخترش هفته قبل چشم گشود و بروی او لبخند زد و‬ ‫دوباره در کوما فرو رفت و او هنوز اجازه قطع دستگاه ها را از او نمیدهد‪ ،‬ولی در این‬ ‫شرایط برسر ثروت اش‪ ،‬درگیری آغاز شده و طرفین به دادگاه شکایت برده اند‪.‬‬

‫زندگی عاشقانه مرا از زندگی معمولی ام جدا کنید‬ ‫مایلی سایروس بر دو شخصیتی بودن خود‪ ،‬مهر تائید زده است! مایلی سایروس ستاره‬ ‫و خواننده ‪22‬ساله می گوید شخصیت سکسی و روابط عاشقانه من‪ ،‬بکلی با شخصیت‬ ‫معمولی و کامال انسانی من تفاوت دارد‪.‬‬ ‫مایلی که اخیرا از پتریک پسر ارنولد شوارزنیگر جدا شده می گوید‪ ،‬بهتر است من تنها‬ ‫زندگی کنم چون عشق با من سازگار نیست‪ ،‬همیشه احساس می کنم دوربین ها بروی من‬ ‫فوکوس کرده اند وهمه چیز مرا زیرنظر دارند‪ ،‬ولی یادتان باشد که من یک انسان خوش‬ ‫قلب‪ ،‬عاشق مردم گرفتار‪ ،‬بیمار‪ ،‬بی خانمان و همچنین حامی هم جنس گرایان هستم و‬ ‫دراین باره اگر از من بپرسید ساعتها برای شما حرف دارم ولی درمورد رابطه جنسی و‬ ‫عاشقانه ام هیچ حرف جدی ندارم!‬

‫این دختر در سال ‪ 1973‬در فیلم جن گیر بازی کرد و به شهرت رسید و در سال های بعد‬ ‫نیز به بازیگری ادامه داد اما محبوبیت زیادی پیدا نکرد‪.‬‬ ‫لیندا بلر دختر بچه فیلم جن گیر هم اینک ‪ 56‬سال سن دارد و در زمینه حقوق حیوانات‬ ‫فعالیت می کند‪.‬‬

‫تیپ سلن دیان و تیلور سوئیفت در مراسم بیلبورد ‪2015‬‬ ‫سلن دیان‪ ،‬ستاره محبوب موسیقی روز یکشنبه در مراسم اهدای جوایز موسیقی بیلبورد‬ ‫سال ‪ 2015‬که در الس وگاس برگزار شد شرکت کرد‪.‬‬ ‫سلن دیان‪ ،‬ستاره محبوب موسیقی روز یکشنبه در مراسم اهدای جوایز موسیقی بیلبورد‬ ‫سال ‪ 2015‬که در الس وگاس برگزار شد شرکت کرد‪.‬‬ ‫این ستاره ‪ 47‬ساله برای این مراسم یک پیراهن مینی چرم به رنگ سبز بر تن داشت و‬ ‫در آرایش خود از رژگونه برنز و مقداری سایه چشم اکلیلی استفاده کرده بود‪ .‬از سلن دیان‬ ‫برای اهدا جوایز به ستاره های برنده در مراسم بیلبورد ‪ 2015‬دعوت شده بود‪.‬‬

‫دختر بچه فیلم جن گیر در سن ‪ 56‬سالگی‬ ‫دختر بچه فیلم جن گیر‬ ‫در فیلم جن گیر دختر بچه ای حضور داشت که توسط شیطان روحش تسخیر شده بود نام‬ ‫این دختر لیندا بلر است‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪98‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬

‫آیا ریتا ویلسون از سرطان رها شد؟‬ ‫ریتا ویلسون ‪ 58‬ساله همسر تام هنکز‪ ،‬بعد از عمل جراحی و درمان دارویی بخاطر ابتال به‬ ‫سرطان‪ ،‬دوباره به صحنه برادوی بازگشته تا بازی در صحنه را ادامه بدهد‪.‬‬ ‫«ریتا» درحال بازی در نمایش ‪ Fish in the Dark‬در برادوی بود‪ ،‬که متوجه سرطان‬

‫دعوا برسر ثروت بابی کریستینا قبل از رفتن اش!‬

‫سینه خود شد‪ ،‬بالفاصله کار را متوقف نمود با حمایت شبانه روزی شوهرش تام هنکز‬ ‫تحت درمان قرار گرفت‪.‬‬ ‫می گویند ریتا هنوز درمورد درمان کامل خود حرفی نزده ولی با ظاهری خوشحال به صحنه‬ ‫برگشته است‪.‬‬

‫جورج کلونی‪ :‬امل مرا بکلی عوض کرده‬ ‫جورج کلونی بعداز ازدواج با امل بکلی عوض شده‪ ،‬شخصیت تازه ای یافته و دنیا را از‬ ‫دریچه دیگری می بیند وخیلی ها می گویند امل او را جادو کرده و چنان کرده که جورج‬ ‫حتی نیم نگاهی هم به زنان دیگر نمی اندازد‪.‬‬ ‫جورج به دوستان خود گفته امل ‪ 37‬ساله وکیل حقوق بشر‪ ،‬استاد دانشگاه کلمبیا‪ ،‬یک‬ ‫زن شوخ طبع‪ ،‬مهربان‪ ،‬نکته سنج‪ ،‬خالص و بسیار آ گاه و سیاستمدار است و من درعمرم‬ ‫با چنین زنی روبرو نشده بودم‪.‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

97


‫‪96‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫منو ببخش علیرضا‬

‫روزهای پایانی اسفندماه سال ‪80‬‬ ‫وقتی به همراه مادرم برای خرید‬ ‫تعداد زیادی کارت پستال رسمی‬ ‫از دنیای رنگی باالی شهربه جنوب‬ ‫شهر رفتیم‪...‬‬

‫صحنه ای را دیدم که هرگز فراموش نخواهم‬ ‫کرد!!دخترکی ‪7-8‬ساله گوشه ی چادر کهنه‬ ‫ی مادرش را می کشید‪":‬مامان‪..‬توروخدا‪..‬‬ ‫یه دونه بخر‪..‬جیگر می خوام‪..‬مامان‬ ‫توروخدا!!"زن بی توجه به بوی جگر ونق نق‬ ‫های دخترک‪..‬راهش را می کشید که برود‪..‬‬ ‫دخترک ایستاد پاهایش را به زمین کوبید‪..‬‬ ‫بغضش ترکید و میان هق هقش فریاد گونه‬ ‫گفت‪":‬مگه تا حاال چندبار ازت یه چیزیو‬ ‫اینجوری خواستم؟؟!!"زن خسته تر از آن بود‬ ‫که جوابی بدهد‪..‬لحظه ای ایستاد‪..‬شرمندگی‬ ‫را می شد در چشمانش خواند‪..‬کیفش را دو‬ ‫سه بار زیرو رو کرد‪..‬شرمنده تر شد‪..‬دست‬ ‫دختر را کشید که بروند‪..‬دختر مقاومت کرد‪..‬‬ ‫زن بی اختیار کشیده ای بیخ گوش دخترک‬ ‫خواباند!!برای لحظه ای هردوساکت شدند‪..‬‬ ‫ادامه ی تماشای این تراژدی برای مادرم‬

‫ممکن نبود‪..‬به طرف زن رفت و از او خواست‬ ‫که اجازه بدهد هردویشان را مهمان کند‪..‬زن‬ ‫گوشه ی چادرش را به دندان کشید‪..‬سری‬ ‫از سر تاسف تکان داد‪..‬چشمهایش پر از‬ ‫اشک شد و زیرلب به دخترک گفت‪":‬همینو‬ ‫می خواستی؟؟صدقه ی مردمو؟؟"‪..‬دختر‬ ‫بغضش را قورت داد‪":‬من دیگه جیگر‬ ‫نمی خوام!"زن رفت‪..‬اما شکست و رفت‪..‬‬ ‫دخترک هم سیر شد‪..‬جگر نخورده سیر‬ ‫شد‪...‬صحنه ی شکستن غرورشان از تماشای‬ ‫فقرشان غم انگیزتر بود!!!من ماندم و مادرم‬ ‫و یک عهد!!!خ‬ ‫عید امسال ششمین سالی بود که کمک های‬ ‫کوچکمان را برای خانواده ای که هرگز نمی‬ ‫شناختیمشان فرستادیم!آن هم به همت کمیته‬ ‫ی امداد!برای اولین بار بود که ازین طریق‬ ‫کمک می کردیم‪ ..‬کمیته خودش تصمیم‬ ‫میگیرد که کمکها را به کدام خانواده برساند‪..‬‬ ‫بی آنکه دو طرف یکدیگر را ببینند یا حتی‬ ‫نام هم را بدانند‪(..‬تصور ما این بود!)این نامه‬ ‫را خطاب به علیرضا پسر ‪ 14‬ساله ی این‬ ‫خانواده می نویسم‪..‬که ‪ 2-3‬روزی است با‬ ‫او آشنا شدم!ن‬ ‫دیروز رسید‪..‬عکساتو میگم‪..‬کمیته فرستاده‬ ‫بود‪..‬برای اینکه مطمئن باشیم که کمک‬ ‫هامون به دستتون رسیده‪..‬هر کی باشه می گه‬ ‫چه کار قشنگی!!!منم اولش همینو گفتم‪..‬‬ ‫توچهره ی تک تکتون خیره شدم‪..‬خواهر‬

‫کوچیکت عروسکیو که واسش خریده‬ ‫بودیم بغل کرده بودومی خندید‪..‬چه خوب‬ ‫که پیرهنش اندازش بود‪..‬مامان بزرگت‬ ‫با اوون روسری شاد انگار جوون تر شده‬ ‫بود‪..‬بابات مامانت داداش کوچولوت‪...‬‬ ‫با لبخند تک تکشون من هم لبخند زدم‪..‬‬ ‫به چهره ی تو که رسیدم ‪ 10!!!..‬ثانیه تمام‬ ‫به چشمات نگاه کردم‪..‬عمق فاجعه رو وقتی‬ ‫فهمیدم که شوری اشکو رو لبام حس کردم‪..‬‬ ‫شلوار نوت تنت بود‪..‬قشنگ بود مطمئنم‬ ‫که اشکال از شلوار نبود که اوونجوری اخم‬ ‫کرده بودی‪..‬اشکال از غرور قشنگ مردونت‬ ‫بود که با فالش عکاس بدجوری شکست‪...‬‬ ‫!علیرضای عزیزم که مطمئنم مجبورت کردن‬ ‫اوون عکسو بگیری!!میدونم که بد کردم‪..‬‬ ‫می دونم که بد کردیم!!!می دونم اوون شب‬ ‫زیر لحاف تا صبح گریه کردی که مبادا کسی‬ ‫اشکای یه مردوببینه‪..‬از کمیته گله نکن‪..‬‬ ‫تقصیر بی اعتمادی مردمه!!!از عکاس هم‬ ‫گله نکن‪..‬اوون کارشو انجام می ده‪..‬از من‬ ‫هم گله نکن‪..‬من حتی دوست نداشتم اسمتم‬ ‫بدونم!!!می دونم که عید هر سال برات‬ ‫عذابه!!!االن چند ساله که مجبوری با لباس‬ ‫هایی که از این و اوون صدقه گرفتی جلوی‬ ‫دوربین‬ ‫بشینی و عکس بگیری؟چندسال دیگه باید‬ ‫ادامه بدی؟ آینده ی تو کجای این شهر‬ ‫کثیف هویدا می شه؟؟؟بچگی هاتو‬ ‫کی ازت گرفت علیرضا؟؟ سهم تو از زندگی‬

‫تو حساب بانکی کی گم شده؟؟ عاقبت‬ ‫خواهرت چی میشه؟ بابات تا چند‬ ‫سال دیگه دووم میاره؟؟ تو از کی مجبور‬ ‫میشی درسو ول کنی و بچسبی به زندگی؟؟‬ ‫دوست ندارم که از منو امثال من متنفر باشی‪..‬‬ ‫منم یکی مثل تو‪..‬منم خیلی از شبا تا صبح‬ ‫زیر لحاف گریه کردم‪...‬منم مثل تو میبینم‪..‬‬ ‫میفهمم‪..‬پا به پای تو میمیرم به خدا!!از من‬ ‫نپرس که چرا؟؟منم نمی دونم‪..‬به گمونم‬ ‫خدام ندونه که چی شد که اینجوری شد!!!یه‬ ‫ور شهر بچه های ‪ 5-4‬ساله اصال نمی دوونن‬ ‫این کاغذی که اسمش پوله به چه دردی می‬ ‫خوره؟؟عیدی هاشونو با بی میلی میدن دست‬ ‫ماماناشون‪..‬یه گوشه ی دیگه ی شهر‪...‬داداش‬ ‫چهار ساله ی تو اسکناس ‪ 5‬تومنیشو آنچنان‬ ‫سفت تو مشتش نگه می داره که بنی بشری‬ ‫نمی تونه اوونو از دستش بگیره!!!جلوی‬ ‫دوربین میشینه و نیشش تا بنا گوشش باز‬ ‫میشه‪..‬چون خوب می دونه پول یعنی غذا‪..‬‬ ‫یعنی لباس‪..‬یعنی امشبو سیر بخواب‪..‬پول‬ ‫یعنی زندگی!!!تو فاصله ی چند قدمیش تو‬ ‫می ایستی‪..‬داداش ‪ 14‬ساله ای که از شرم و‬ ‫عصبانیت تا بنا گوشش سرخ میشه‪..‬تو هر‬ ‫سال با فالش عکاس می شکنی‪...‬تو می دونی‬ ‫که پول یعنی صدقه‪..‬صدقه یعنی ترحم‪..‬ترحم‬ ‫یعنی امشبو تا صبح نخواب!!! پول یعنی‬ ‫نفرین به این زندگی !متنفری نه؟؟؟ نمی دونی‬ ‫از کی و از چی!!فقط متنفری!!!منم متنفرم‬ ‫!!!این بار از خودم!!!منو ببخش علیرضا!م‬


‫‪95‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چگونه درد کمر‬ ‫را از درد کلیه‬ ‫تشخیص دهیم؟‬

‫یک جراح کلیه و مجاری ادراری‬ ‫گفت‪ :‬وجود درد شدید در‬ ‫قسمت باالیی کمر و درد یک‬ ‫طرفه خصوصا اگر همراه با تب و‬ ‫مشکالت ادراری باشد‪ ،‬می تواند‬ ‫نشان دهنده درد واقعی کلیه‌ها‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫دکتر سیمین وحیدی با اشاره به اینکه درد‬ ‫کلیه در اثر عفونت کلیه یا آسیب رسیدن به‬ ‫آن ایجاد می‌شود‪ ،‬گفت‪ :‬اگر پشت یا پهلوی‬ ‫فردی آسیب ببیند مثل برخورد ضربه‪ ،‬افراد‬ ‫تصور می‌کنند که کلیه‌هایشان درد می‌کند اما‬ ‫اغلب اوقات اینطور نیست و کلیه‌ها مشکلی‬ ‫ندارند‪.‬‬ ‫وی گفت‪ :‬کلیه‌ها در قسمت پشت بدن و‬ ‫باالی کمر (درست پایین دنده ها) واقع‬ ‫شده‌اند‪ ،‬اغلب افراد تمایل دارند که بدانند‬ ‫درد کمر مربوط به ایجاد مشکلی در کلیه‌ها‬ ‫است یا خیر‪ ،‬راه قطعی برای این کار وجود‬

‫ندارد‪ ،‬اما با شناخت برخی عالئم و انجام‬ ‫برخی آزمایش‌ها که توسط پزشک توصیه‬ ‫می‌شود‪ ،‬می توان مشکالت احتمالی کلیه ها‬ ‫را بررسی کرد‪.‬‬ ‫این جراح کلیه و مجاری ادراری گفت‪:‬‬ ‫وجود درد شدید در قسمت باالیی کمر و‬ ‫درد یک طرفه خصوصا اگر همراه با تب‬ ‫و مشکالت ادراری باشد‪ ،‬می تواند نشان‬ ‫دهنده درد واقعی کلیه ها باشد‪.‬‬ ‫دکتر وحیدی گفت‪ :‬درد می‌تواند در اثر‬ ‫عفونت کلیه ها (پیلونفریت) ایجاد شود‪.‬‬ ‫وجود سنگ در کلیه نیز باعث بروز درد‬

‫کلیه می‌شود‪ .‬حرکت سنگ در کلیه نیز‬ ‫باعث ایجاد درد می شود‪ ،‬وقتی سنگ کلیه‬ ‫شروع به حرکت می کند و از قسمت میزنای‬ ‫(حالب) عبور می‌کند و به سمت مثانه می‬ ‫رود‪ ،‬دردهای شدید و متناوبی را ایجاد‬ ‫می‌کند که قولنج کلیوی یا قولنج میزنای‬ ‫نامیده می شود‪.‬‬ ‫وی با اشاره به اینکه قولنج کلیوی نوعی‬ ‫کولیک است که در اثر سنگ کلیه ایجاد‬ ‫می‌شود‪ ،‬گفت‪ :‬این درد معمو ً‬ ‫ال از ناحیه‬ ‫کلیه یا زیر آن آغاز می‌شود و تا مثانه‬ ‫ادامه می‌یابد‪ .‬درد قولنج کلیوی به صورت‬

‫اسپاسمی است‪ ،‬بدین معنی که تیر می‌کشد و‬ ‫موج‌های ناگهانی دارد‪ .‬این درد در دو نوع‬ ‫خفیف و حاد بروز می‌کند‪ .‬نوع حاد آن را‬ ‫دردناک‌ترین حس تجربه‌ شده توسط انسان‬ ‫توصیف کرده‌اند‪.‬‬ ‫عفونت‌های ادراری از علل شایعی است‬ ‫که موجب ایجاد دردهای کلیوی می شود‪،‬‬ ‫برخی مشکالت باعث انسداد تدریجی‬ ‫جریان ادرار می‌شود (انسداد ناگهانی جریان‬ ‫ادرار در سنگ کلیه دیده می شود) در این‬ ‫حالت نیز کلیه‌ها کش می‌آیند و درد شدیدی‬ ‫بروز می‌کند‪.‬‬


‫‪94‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫من بعنوان پرستار‪ ،‬در سینه خود‬ ‫اسرار زیادی پنهان دارم‪ ،‬که شاید‬ ‫نتوانم با هیچکس در میان بگذارم‪.‬‬ ‫یادم هست اوایل که به کانادا‬ ‫آمده بودم و در لباس پرستاری‬ ‫در یک کلینیک بکار مشغول بودم‪،‬‬ ‫مرد جوانی را که در یک تصادف‬ ‫زخمی شده بود‪ ،‬به بیمارستان‬ ‫آوردند‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫در بخش من بستری کردند‪ .‬وقتی بهوش‬ ‫آمد‪ ،‬با التماس از من خواست در پرونده‬ ‫آمبوالنس و آتش نشانی دستکاری کنم‪ ،‬چون‬ ‫می ترسید همسرش بفهمد که او به اتفاق‬ ‫دختری تصادف کرده است البته آن دختر‬ ‫همان ساعت اولیه از بیمارستان مرخص شد‪،‬‬ ‫ولی بهرحال پرونده نشان میداد که اتومبیل‬ ‫آن جوان با دو سرنشین تصادف کرده است‪،‬‬ ‫من قول دادم کمکش کنم و وقتی همسرش‬ ‫به بیمارستان آمد‪ ،‬من بدروغ گفتم شوهرش‬ ‫به اتفاق آقایی تصادف کرده و آن آقا هم‬ ‫مرخص شده است! این اقدام من‪ ،‬آن جوان‬ ‫را از دردسر بزرگی رهانید‪ ،‬ولی من احساس‬ ‫گناه می کردم‪.‬‬ ‫چنین رویدادهایی در زندگی کاری من خیلی‬ ‫پیش آمد‪ ،‬تا سرانجام در همان کلینیک‪ ،‬با‬ ‫آقایی که مادرش بستری بود از من تقاضای‬ ‫ازدواج کرد و ما ازدواج کردیم‪.‬‬ ‫زندگی من و بهرام با آرامش و عشق آغاز شد‬ ‫هر دو در پی بچه دار شدن بودیم‪ ،‬در پی‬ ‫ساختن یک آینده مطمئن و خوشبخت‪ .‬ولی‬ ‫بهرام یک عیب داشت‪ ،‬آنهم حسادت بود‪،‬‬ ‫مرتب به من می گفت برو در یک بخش ویژه‬ ‫خانمها‪ ،‬یا حتی کودکان! من می گفتم دست‬ ‫من نیست و در ضمن برایم فرقی نمی کند‪،‬‬ ‫همه اینها بیماران ما هستند‪ ،‬مراقب و دلسوز‬ ‫همه شان هستیم‪ .‬البته سماجت بهرام سبب‬ ‫شد‪ ،‬تا من به بخش ویژه بیماران سرطانی‬ ‫انتقال یابم‪ ،‬چون یک دوره ‪6‬ماهه را هم‬ ‫گذرانده بودم‪ ،‬راحت تر به آن بخش رفتم‪.‬‬ ‫در آن بخش با بیماران عجیبی روبرو شدم‪،‬‬ ‫من همه سعی و کوششم این بود که به بیماران‬ ‫روحیه بدهم‪ ،‬همه راه های نا امیدی را‬ ‫برویشان می بستم گاه تا نیمه شب پای تخت‬ ‫شان می نشستم و به درددل هایشان گوش می‬ ‫دادم و هربار با بیماری روبرو می شدم‪ ،‬که‬ ‫عمر کوتاهی داشت و پزشکان بکلی دست از‬ ‫او شسته بودند‪ ،‬شبها راحت نمی خوابیدم ولی‬ ‫بهرحال بمرور با آن شرایط کنار آمدم‪ ،‬عادت‬ ‫کردم و بخودم قبوالندم که این هم سرنوشت‬ ‫چنین آدمهایی است‪ ،‬از شجاعت بعضی‬ ‫هایشان خوشم می آمد‪ ،‬از ترس و دلهره بعضی‬

‫ها دلم به درد می آمد‪ ،‬یکبار که جوانی تازه‬ ‫ازدواج کرده‪ ،‬در اوج بیماری سرطان به این‬ ‫بخش آمد‪ ،‬همه ما ناراحت بودیم‪ ،‬طفلک‬ ‫می گفت مطمئنم خوب میشوم چون من همه‬ ‫سالهای گذشته را در آرزوی ازدواج با دختر‬ ‫دلخواهم گذراندم‪ ،‬فارغ التحصیل دانشگاه‬ ‫شدم‪ ،‬کار خوبی پیدا کردم‪ ،‬خانه خریدم و‬ ‫باالخره با عشق بزرگ زندگیم ازدواج کردم‪،‬‬ ‫درست روزی که باخبر شدم همسرم حامله‬ ‫است‪ ،‬از پله های ساختمان سقوط کردم و در‬ ‫بیمارستان فهمیدم‪ ،‬تومور پیشرفته مغزی دارم‬ ‫و دیگر هیچ امیدی نیست‪ ،‬من باورم نمی‬ ‫شود امیدی نباشد‪ ،‬من از این زندگی طلب‬ ‫دارم‪ .‬من هنوز حتی به ابتدایی ترین مراحل‬ ‫خوشبختی هم دست نیافتم‪ ،‬من باید فرزندم‬ ‫را ببینم‪ ،‬او را بزرگ کنم و اولین روز مدرسه‬ ‫رفتن‪ ،‬عروسی اش را تماشا کنم‪ ،‬این عشق‬ ‫من است‪ ،‬من که کودکی غم انگیزی داشتم‪.‬‬ ‫بعضی شب ها‪ ،‬من کنار تخت اش می نشستم‬ ‫و دلداری اش می دادم ولی متاسفانه یکروز‬ ‫صبح او زندگی را وداع گفت‪ 24 .‬ساعت‬ ‫بعد‪ ،‬فرزندش به دنیا آمد‪ ،‬او حتی تولد‬ ‫فرزندش را هم ندید‪.‬‬ ‫بعد از این حادثه بود که یک زن میانسال را به‬ ‫آن بخش آوردند‪ 5 ،‬غده سرطانی‪ ،‬بدنش را در‬ ‫برگرفته بود‪ ،‬ولی روحیه خوبی داشت شوهرش‬ ‫عاشق اش بود‪ ،‬هر روز برایش غذا‪ ،‬میوه و‬ ‫گل می آورد‪ ،‬هر روز دستهایش‪ ،‬صورتش را‬ ‫غرق بوسه می کرد‪ ،‬وقتی با شوهرش حرف‬ ‫میزدم‪ ،‬از خصوصیات مردانه‪ ،‬از آن همه‬ ‫عاشق بودنش‪ ،‬لذت می بردم‪ ،‬دعایش می‬ ‫کردم‪ ،‬آنها صاحب ‪ 4‬فرزند بودند‪ ،‬شوهرش‬ ‫می گفت بچه های مرا ببینید‪ ،‬هرکدام چهره‬ ‫متفاوتی دارند‪ ،‬چون بچه های عشق هستند‪،‬‬ ‫من از روزی که با همسرم مهین ازدواج کردم‬ ‫تا امروز‪ ،‬همیشه عاشق اش بودم‪ .‬من بیش از‬ ‫‪ 5‬بار برای مهین مراسم عروسی برپا داشتم‬ ‫درواقع من با او ‪ 5‬بار ازدواج کردم‪.‬‬ ‫یکبار که مهین به کوما رفته بود‪ ،‬شوهرش‬ ‫احمد از کنار تخت او دور نمی شد‪ ،‬همه شب‬ ‫با التماس کنار تخت اش می ماند‪ ،‬برایش‬ ‫کتاب هایی را که مهین دوست داشت می‬ ‫خواند‪ ،‬موزیکی که عاشق اش بود به گوش‬ ‫اش میرساند‪ ،‬گاه نامه های عاشقانه ای را که‬ ‫برایش نوشته بود‪ ،‬بارها و بارها می خواند و‬ ‫اشک می ریخت‪ ،‬من هرشب قصه عاشقی‬ ‫این زوج را به خانه می بردم‪ ،‬برای دوستان‬ ‫وآشنایان تعریف می کردم و باورم شده بود‬ ‫که در هزاره سوم هم هنوز عشق واقعی وجود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫احمد میکوشید تا از پزشکان متخصص‬ ‫دیگر برای نجات همسرش کمک بگیرد‪ ،‬در‬ ‫مورد هزینه های اضافی بیمارستان‪ ،‬داروهای‬ ‫گرانقیمتی که کمتر کسی امکان تهیه اش را‬ ‫داشت هیچ دریغی نمی کرد‪ .‬یکبار که بدلیل‬

‫اشتباه یک پزشک در مورد تجویز دارو‪،‬‬ ‫مهین تا پای مرگ رفت‪ ،‬احمد از همه قدرت‬ ‫خود‪ ،‬از نفوذ دوستان و آشنایان کمک گرفت‬ ‫تا بیمارستان امکانات تازه و مجهزتری در‬ ‫اختیار پزشکان بگذارد و همین حتی سبب‬

‫شد‪ ،‬برای مدتی مهین رو به بهبودی رفت و‬ ‫کم کم پزشکان امیدوار شدند که ریشه های‬ ‫سرطانی را در بدن او خشکانده اند احمد‬ ‫آنروزها از شادی می رقصید‪ ،‬برای همه‬ ‫کارکنان بخش‪ ،‬هدیه خریده بود غذا سفارش‬ ‫می داد و بستنی و شیرینی می آورد‪ ،‬می کوشید‬ ‫همه را خوشحال کند و جالب ترین کارش‪،‬‬ ‫تهیه یک دفتر خاطرات از همه لحظات درمان‬ ‫مهین بود‪ ،‬بطوری که با هزارها عکس صدها‬ ‫صفحه نوشته همراه بود‪ .‬متاسفانه بعد از چند‬ ‫هفته دوباره حال مهین خراب شد‪ ،‬احمد‬ ‫شب و روز نداشت‪ ،‬غذا نمیخورد‪ ،‬حدود ‪25‬‬ ‫پاوند وزن کم کرده بود‪ ،‬من نگرانش بودم‪،‬‬ ‫مهین هم نگران بود‪ ،‬مرتب التماس می کرد‬ ‫بخودت برس‪ ،‬غذا بخور‪ ،‬من قول میدهم‬ ‫بمرور خوب بشوم‪ ،‬بچه ها هم مرتب باالی‬ ‫سر مادرشان بودند‪ ،‬براستی بچه ها هرکدام‬ ‫صورت جالب و متفاوتی داشتند‪ ،‬بقول احمد‬ ‫گل های رنگارنگ زندگی عاشقانه او و مهین‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫همه بیمارستان نگران احمد بودند‪ ،‬چون ما‬ ‫کم کم درجریان قرارگرفتیم که مهین تاب‬ ‫ادامه زندگی را نخواهد آورد‪ ،‬او به شدت درد‬ ‫می کشید‪ ،‬گاه با التماس از من میخواست با‬ ‫یک زهر قوی او را خالص کنم و من می‬ ‫خندیدم و می گفتم با چنین شوهرعاشقی‪،‬‬ ‫بهتر است تا آخرین لحظه زندگیت لذت‬ ‫ببری‪ .‬یادم هست یکروز که احمد برای‬ ‫ساعتی بیرون رفته بود‪ ،‬مهین مرا به بالین‬ ‫خود خواند و گفت می خواهم نزد تو اعتراف‬ ‫کنم‪ ،‬وصیت کنم و بعد با خیال راحت بمیرم‪،‬‬ ‫من با تعجب گفتم چه اعترافی؟ گفت قول‬ ‫بده همه آنچه که می گویم بعد از مرگ من‬ ‫به شوهرم بگوئی‪ ،‬این تنها خواسته من است‬ ‫بعد برایم توضیح داد که‪ :‬شوهرم در ‪ 5‬سال‬ ‫اول زندگی مان در امریکا بدلیل شغل خود‪،‬‬ ‫مرتب در سفر بود و من در تمام این سالها به‬ ‫او خیانت کردم با دوست پسر سابقم‪ ،‬با نامزد‬ ‫سابقم و با دیگران رابطه داشتم‪ ،‬بچه های‬ ‫من‪ ،‬درواقع بچه های احمد نیستند و هرکدام‬ ‫به مرد دیگری تعلق دارند من وقتی این حرفها‬ ‫را می شنیدم همه وجودم می لرزید‪ .‬باورم نمی‬ ‫شد در یک لحظه ازمهین نفرت پیدا کردم‪،‬‬ ‫بعد دلم برایش سوخت راستش به بهانه ای‬ ‫از او دور شدم و در بالکن بیمارستان با همه‬ ‫وجود فریاد کشیدم‪ ،‬تا شاید کمی آرام بشوم‪.‬‬ ‫سحرگاه فردا‪ ،‬ساعت ‪ 5‬صبح‪ ،‬مهین با زندگی‬ ‫وداع گفت و همه ما دیدیم که اشکهای احمد‬ ‫سیلی بود که انگار می خواست همه ما را با‬ ‫خود ببرد‪ .‬احمد و بچه هایش بیمارستان را‬ ‫ترک کردند و رفتند و من اینک دو ماه است‬ ‫باخودم می جنگم‪ ،‬که چه باید بکنم؟ آیا‬ ‫رویای عاشقانه‪ ،‬خاطرات قشنگ احمد را با‬ ‫حرفهایم ویران کنم؟ آیا من حق دارم این راز‬ ‫را در دل نگه دارم؟‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

Roza Fox

Javanan Toronto would love to hear your stories about life in our city they may be in Farsi or English. Each week we will print new stories allowing us and you to keep in contact. Please send your stories to info@javanantoronto.com Attention Roza We look forward to interacting with our readers

t s o d e M de th 0 e 1 e in re Nbs tu u o J F

93


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

92

For the Caregiver: Physician Assistant or Registered Nurse Physician assistants practice medicine under the supervision of doctors and surgeons. Becoming a physician assistant requires a master’s degree in nursing. The median pay is $90,930 per year. RNs coordinate with doctors and provide care and emotional support for patients. To become a nurse you need a diploma from a nursing program, a B.S. in nursing or A.A. in nursing. As of 2014 the median pay is $65,470. Similar jobs to PAs and RNs include audiologists, EMTs, paramedics, dental hygienists, and midwives. For the Gym-Addict: Physical Therapist Physical therapists provide help to improve the mobility of injured or ill people. They are important to the physical rehabilitation of patients with chronic injuries and help with pain management to people who have experienced physical trauma. Physical therapists also work with injury prevention and education. To be a physical therapist you must have a Doctor of Physical Therapy Degree and have a license to practice. The median salary is $79,860 per year as of 2014. Jobs similar to this include audiologists, chiropractors, physical therapist assistants, and speech language pathologists. For the Outdoorsy Type: Brickmason Brickmasons use natural and man-made stones to build fences, walkways, and structures. Though some hold higher degrees, most masons primarily learn through apprenticeship or on the job training. In 2014 the median salary is $44,950 per year. Similar occupations include construction work, carpentry, terrazzo work, and marble setting. For the Curious Mind: Occupational Therapist Occupational therapists help injured or ill patients recover and improve the skills they need for living by therapeutically working through everyday tasks. Becoming

an occupational therapist typically requires a master’s degree in occupational therapy, though in some cases a B.A. in psychology may be accepted. All occupational therapists are required to be licensed or registered. The median pay as of 2014 is $75,400 annually. Similar jobs include physical therapists, occupational therapy assistants, and exercise psychologists.

and language. The median pay as of 2014 is $93,350 per year. Similar jobs include computer and information research scientists, computer hardware engineers, computer programmers, computer application engineers, and computer systems analysts. For the Organized Mind: Management Analyst Management Analysts brainstorm and plan ways to improve a company’s efficiency. They make recommendations on how to make organizations most profitable and are oftentimes responsible for budget and revenue goals. Most management analysts usually have a bachelor’s degree, but this is not required. The median salary is $78,600 per year as of 2014. Similar occupations include accountants, auditors, budget analysts, administrative services managers, market research analysts, and business executives.

For the Math Minded: Personal Financial Advisor Personal Financial Advisors give financial advice to their clients. They help with taxes, investments, insurance, and monetary decisions. To be a financial planner you need a bachelor’s degree, but higher degrees and certificates help increase chance of employment and increase in client base. The median salary in 2014 is $67,520 per year. Similar careers include budget analysts, financial analysts, financial For the Bookworm: Teacher managers, and insurance agents. Teachers are responsible for the education of students within For the Computer Lover: Software their field. There are tons of Developer different types of teachers, but the With the growing emphasis ones with the highest projected on computer technology, growth are preschool teachers app development, and data and college instructors. Education communications, cyber buffs requirements for a preschool are in full demand. Software teacher vary by school and state, developers generally have a ranging from high school diploma bachelor’s degree in computer to a college degree. Their median science and an in depth knowledge salary in 2014 is $27,130 per year. of computer programming tools College instructors require more

formal education and often require a master’s degree. Their median salary in 2014 is $68,970 per year. Similar jobs include high school teachers, anthropologists, special education teachers, historians, and economists. For the English Majors: Technical Writer Technical writers prepare journal articles, instruction manuals, and supporting documents essential to the communication of complex information. They are responsible for researching and developing technical information for customers, designers, and manufacturers. Technical writers generally have a college degree, but knowledge and experience with the technical subject is more important. The median wage is $65,500. Similar careers include editors, interpreters, public relations specialists, and fundraising managers. For the Biology Major: Medical Scientist Medical scientists aim to improve overall health by conducting research, clinical trials, and investigative methods. Medical scientists almost always require a Ph.D. in biology or life science. The median pay is $76,980 per year. Similar jobs include agricultural and food scientists, biochemists, epidemiologists, and healthy educators.


‫‪91‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تازه آن موقع بود که ما متوجه لکه‌های درشت‬ ‫قرمز رنگ روی صورتش شدیم‪:‬‬ ‫ صورت‌تون چی شده؟‬‫ صورتم گر گرفته‪ ،‬می‌سوزه‪ .‬همش اثرات‬‫معجزه‌آسای کرم‌های خانم زمانیه‪ ،‬صبر کنید‪،‬‬ ‫دستم بهش برسه می‌دونم چه کارش بکنم‪.‬‬ ‫حق هم داشت‪ ،‬لکه‌های کمرنگ و کوچک‬ ‫صورتش‪ ،‬پررنگ‌تر و درشت‌تر شده بودند‪.‬‬ ‫سرش را باال آورد و ناله‌کنان گفت‪ :‬صورت‬ ‫منو چه کار می‌تونین بکنین؟ کرمی‪ ،‬پمادی‪،‬‬ ‫چیزی؟‬ ‫چکامه خانم در جواب گفت‪:‬‬ ‫ این صورتی که من می‌بینم نمی‌شه اصال‬‫بهش دست زد‪ .‬شما بهتره برین پیش یه‬ ‫متخصص پوست‪.‬‬ ‫در این موقع صدای زنگ شنیده شد‪ .‬چکامه‬ ‫خانم با سر به هما اشاره کرد که در را باز کند‪.‬‬ ‫ بفرمایین این هم خانم زمانی‪ .‬ایشون حتما‬‫پاسخی برای این کارهاشون دارن‪.‬‬ ‫از پشت در سالن صدای داد و فریادی شنیده‬ ‫شد و چند لحظه بعد خانم فرهیخته در را‬ ‫باز کرد و داخل شد‪ .‬آن‌قدر عصبانی بود که‬ ‫نگو‪ ،‬کاردش می‌زدی خونش در نمی‌آمد‪.‬‬ ‫روسری‌اش را از روی صورتش کنار زد و‬ ‫غرید‪ :‬بفرمایید‪ ،‬این بال رو خانم زمانی سرم‬ ‫آورد‪.‬‬ ‫صورتش باد کرده و به اندازه یک بالش شده‬ ‫بود‪ .‬چشمانش هم انگار دو سوراخ تنگ و‬ ‫کوچک شده بودند و دیده نمی‌شدند‪:‬‬ ‫کجاست این خانم زمانی؟ بالیی سرش بیارم‬ ‫که مرغای آسمون زار زار به حالش گریه کنن‪.‬‬ ‫چکامه خانم کف دست راستش را بر پشت‬ ‫دست چپش کوفت و لبش را با دندان‬ ‫گزید‪ .‬نیم ساعت نگذشته بود که پنج نفر‬ ‫از مشتریان‌مان با هم داخل سالن شدند‪.‬‬ ‫برافروخته بودند و دربه‌در دنبال خانم زمانی‬ ‫می‌گشتند‪ .‬خانمی که جوان‌تر از بقیه بود‪،‬‬ ‫گفت‪« :‬این داروها و کرم‌هارو به همسایه‌مون‬ ‫که دکتر داروسازه نشون دادم گفت مبادا‬ ‫که استفاده‌شون بکنین‪ ،‬همه‌شون تقلبی‌ان و‬ ‫فاسد‪ .‬بی‌خود نبود که پوست صورتم عین‬ ‫تخته خشک شده بود‪ ».‬خانم دیگری که‬ ‫پوست صورت و دست‌هایش دچار خارش‬ ‫شدیدی شده بود گفت‪« :‬رفتم تحقیق کردم‪،‬‬ ‫این داروها با این مارک‌هایی که خوردن‬ ‫اصال ساخت کشور فرانسه نیستن‪ ».‬و خانمی‬ ‫که چاق بود ناله‌کنان گفت‪« :‬دستگاهی که به‬ ‫من فروخته دو روز بیشتر کار نکرد و قیمت‬ ‫واقعیش هم تو بازار یک چهارم قیمتیه که‬ ‫خانم زمانی به من انداخته‪».‬‬ ‫چکامه خانم که کالفه و سردرگم بود به طرف‬ ‫من آمد و گفت‪ :‬گاومون زاییده‪ ،‬بدجوری هم‬ ‫زاییده! می‌گی چه کار کنیم سویل جان؟‬ ‫به میز کارم تکیه دادم و گفتم‪ :‬کاری از‬ ‫دست‌مون بر نمی‌آد‪ ،‬فقط می‌تونیم باهاشون‬ ‫همدردی کنیم‪.‬‬ ‫ یعنی می‌گی خانم زمانی این طرف‌ها آفتابی‬‫می‌شه؟‬ ‫خانم‌ها وقتی دیدند ظهر شد و خبری از‬ ‫خانم زمانی نشد به طرف چکامه خانم رفتند‬ ‫و دوره‌اش کردند‪ :‬شما چرا اجازه دادین‬

‫سالن آرایش‌تون محلی برای حقه‌بازی و‬ ‫کالهبرداری این و اون بشه؟ ما دیگر پیش‬ ‫شما نمی‌‌آییم‪ ،‬به پلیس هم شکایت می‌کنیم‪.‬‬ ‫دیدم که باید به کمک چکامه خانم بشتابم‪.‬‬ ‫بیچاره آش نخورده‪ ،‬دهانش سوخته بود‪.‬‬ ‫دست‌هایم را بلند کردم و داد کشیدم‪:‬‬ ‫ خانم‌ها به جای این حرف‌ها و تلف کردن‬‫وقت‪ ،‬بهتره بشینیم و یه فکر اساسی بکنیم‪،‬‬ ‫فقط کافیه خونسردی‌مون رو حفظ کنیم‪.‬‬ ‫‪91 91 91‬‬ ‫ده روز گذشت‪ .‬آرایشگاه خیلی خلوت و‬ ‫سوت‌وکور شده بود‪ .‬مایی که وقت سر‬ ‫خاراندن نداشتیم حاال از صبح تا عصر‬ ‫بیکار می‌نشستیم و زل می‌زدیم بهم‪ ،‬یا از زور‬ ‫بیکاری موهای همدیگر را کوپ می‌کردیم‪.‬‬ ‫چکامه خانم با قیافه‌ای اخمو باال و پایین‬ ‫می‌رفت و خانم زمانی را نفرین می‌کرد‪.‬‬ ‫از آن ماجرای لعنتی به این ور حیثیت‬ ‫کاری‌اش را از دست داده و کلی متضرر شده‬ ‫بود‪ ،‬اما وقتی عصر یک روز خانم مینایی را‬ ‫دید‪ ،‬با خوشحالی فریاد زد و به سویش دوید‪.‬‬ ‫کم مانده بود که پر در بیاورد و پرواز کند‪:‬‬ ‫خانم مینایی باز شما! در این موقعیت حساس‬ ‫ما رو تنها نذاشتین و به‌دیدارمون اومدین‪.‬‬ ‫هرگز این محبت شما رو فراموش نمی‌کنم‪.‬و‬ ‫خواست او را به طرف صندلی خودش هدایت‬ ‫کند که خانم مینایی سرش را پایین انداخت‬ ‫و با صدای کم جانی گفت‪ :‬امروز اگه اجازه‬ ‫بدین می‌خوام در خدمت سویل جان باشم‪.‬‬ ‫خانم مینایی نگاهی توی آینه به صورت بدون‬ ‫آرایش و ساده خود انداخت و با لحن شادی‬ ‫گفت‪:‬‬ ‫ اومدم خدمت‌تون که موهامو کوتاه‌کوتاه‬‫کنین‪.‬‬ ‫باور کردنش کمی مشکل بود‪ .‬دستی به موهای‬ ‫بلندش کشیدم و گفتم‪ :‬می‌خواین موهایی به‬ ‫این قشنگی رو کوتاه کنین؟‬ ‫ بله‪ ،‬موهام خیلی قشنگن به خصوص با‬‫اون های‌الیتی که شما کردین‪ .‬به چند نفر از‬ ‫دوستام که پرسیدن موهاتو کجا به این قشنگی‬ ‫های‌الیت کردی‪ ،‬آدرس شما رو دادم‪ ،‬اما‬ ‫قصه‌ام مفصله‪ ،‬تا شما کارتون رو شروع کنین‪،‬‬ ‫منم تعریفش می‌کنم‪.‬‬ ‫چاره‌ای نبود‪ ،‬باید مشغول می‌شدم‪ .‬خانم‬ ‫مینایی نفس بلندی کشید و تعریف کرد‪:‬‬ ‫ آخرین باری که اومده بودم خدمت‌تون‬‫ده روز پیش بود‪ .‬لکه‌های قرمز رنگ‪ ،‬تمام‬ ‫صورتم رو پوشونده بودن و من از شدت‬ ‫عصبانیت کم مونده بود بترکم‪ .‬چکامه خانم‬ ‫با یک آرایش غلیظ تا حدودی تونستن اون‬ ‫لکه‌های لعنتی رو محو و کم رنگ کنن‪ .‬به‬ ‫خونه که رسیدم‪ ،‬گوشی تلفن رو برداشتم تا‬ ‫بالیی رو که سرم اومده بود برای یکی از‬ ‫دوستام تعریف کنم‪ .‬نیم ساعت بعد شوهرم‬ ‫از سر کار اومد‪ ،‬از شدت خستگی رنگ‬ ‫به چهره‌اش نمونده بود‪ ،‬ناچار با دوستم‬ ‫خداحافظی کردم‪ .‬شوهرم پیرهن چروکش رو‬ ‫نشونم داد و گفت‪ :‬امروز همکارام مسخرم‬ ‫کردن‪ ،‬باالخره این پیراهن‌های منو اطو‬ ‫کردی یا نه؟‬ ‫پاک فراموش کرده بودم‪ ،‬گیج و منگ جواب‬

‫دادم‪ :‬امروز به آرایشگاه رفته بودم‪ ،‬نرسیدم‪.‬‬ ‫تلوتلوخوران خود را به روی کاناپه انداخت‬ ‫و نالید‪ :‬تو پول‌های زبون بسته منو عوض‬ ‫این‌که خرج خونه و زندگیت بکنی‪ ،‬می‌بری‬ ‫دو دستی تقدیم آرایشگاه‌ها می‌کنی‪ ،‬تازه به‬ ‫خونه هم که می‌آی یه لحظه از جلوی آینه کنار‬ ‫نمی‌ری‪ .‬همش آرایش‪ ،‬همش آرایش! صبح‬ ‫وقتی از خواب بیدار می‌شی اولین کاری که‬ ‫انجام می‌دی اینه که می‌ری می‌شینی جلوی‬ ‫آینه کوفتی و هی به صورتت از اون پودر و‬ ‫کرم‌ها می‌مالی‪ .‬من االن ماه‌هاست که صورت‬ ‫تو رو بدون آرایش ندیدم‪.‬داشت کفرم رو در‬ ‫می‌آورد‪ .‬نباید این طوری باهام حرف می‌زد‪:‬‬ ‫دروغگو! تو اصال رغبت نمی‌کنی به صورت‬ ‫من نگاه کنی‪ ،‬اون وقت از کجا می‌دونی که‬ ‫من هر روز آرایش می‌کنم یا نه؟‬ ‫ خیلی خوب برو شام رو بیار بخوریم که‬‫مردم از گشنگی!‬ ‫ اما من فرصت نکردم شام بپزم‪ .‬می‌‌ریم‬‫بیرون‪ ،‬یه چیزی می‌خوریم و زود بر می‌گردیم‪.‬‬ ‫صداش رو بلند کرد‪:‬‬ ‫ اه! مرده‌شوی این خونه و زندگی رو ببره!‬‫من توان حرف زدن ندارم اون‌وقت این می‌گه‬ ‫پاشو بریم بیرون شام بخوریم‪ .‬صدای من هم‬ ‫بلند شد‪.‬‬ ‫ناگهان چشمان سرخ و از حدقه بیرون زده‌اش‬ ‫را به صورتم دوخت‪ .‬آتش از دهانش بیرون‬ ‫می‌ریخت‪ :‬هر وقت به صورتت نگاه می‌کنم‬

‫اونقدر رنگ و روغن می‌بینم که حالم بهم‬ ‫می‌خوره‪ .‬من که با یک تابلوی نقاشی ازدواج‬ ‫نکردم‪ .‬من دوست دارم وقتی به خونم می‌آم‬ ‫از توی آشپزخونه بوی خوش غذا بیاد‪ ،‬خونه‬ ‫عین دسته گل تمیز باشه‪ ،‬زنم با چهره‌ای‬ ‫گشاده به پیشوازم بیاد و با یه خسته نباشید‬ ‫گرم و یه چای داغ‪ ،‬خستگی رو از تنم در‬ ‫بیاره‪ ،‬نه این‌که مدام جلوی آینه بشینه و از‬ ‫صورتش روغن بچکه‪.‬‬ ‫ تصمیم گرفتم از فردای اون روز حرف‬‫شوهرم رو گوش کنم و طوری باشم که اون‬ ‫دوست داره‪ .‬بنابراین صبح که از خواب بیدار‬ ‫شدم به جای این‌که برم جلوی آینه و هی با‬ ‫صورتم ور برم‪ ،‬یه راست به حمام رفتم و تمام‬ ‫آثار و عالئم آرایش رو از روی صورتم پاک‬ ‫کردم‪ .‬بعد صبحانه خوردم و مشغول تمیز‬ ‫کردن خونه شدم‪ ،‬غروب که آمد‪ ،‬همه چیز‬ ‫مهیا بود‪ ،‬او لبخندی زد و گفت‪ :‬فیلم که‬ ‫بازی نمی‌کنی‪ ،‬یک روز فقط دست از آرایش‬ ‫برداری‪...‬‬ ‫گفتم‪ :‬نه به این شرط که از دستم ناراحت‬ ‫نباشی‪ ،‬گفت‪ :‬من بهترین زن دنیا را دارم‪.‬‬ ‫خانم مینایی خنده شیرینی کرد و در ادامه‬ ‫حرفش گفت‪:‬‬ ‫ حاال هم اومدم این‌جا تا موهامو عین‬‫پسرها کوتاه کنم تا هر روز مجبور نشم وقت‬ ‫زیادی رو صرف مرتب کردن‌شون کنم‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪90‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بــازگشت بــه زنــدگی‬ ‫داستان زندگی‬ ‫«سویل‌»جان می‌دونی برای چی‬ ‫من تقریبا یک روز در می‌?ان به‬ ‫سالن زیبایی شما می‌آم؟‬ ‫_______________________‬ ‫ البد به خاطر این‌که از کار «چکامه» خانم‬‫راضی هستین‪.‬‬ ‫ نه فقط به خاطر این‪ .‬چیزی که این روزها‬‫یگانه مشغله خاطرم شده‪ ،‬شوهرمه! احساس‬ ‫می‌کنم که شوهرم دیگه منو مثل سابق دوست‬ ‫نداره‪.‬‬ ‫ برای چی شما باید چنین فکری بکنین؟‬‫ ببین شوهرم دیگه دل به زندگی نمی‌ده‪،‬‬‫نسبت به همه چیز سرد و بی‌تفاوت شده‪.‬‬ ‫می‌ترسم‪ ،‬می‌ترسم زیر سرش زبونم الل‪،‬‬ ‫زبونم‪ ،‬الل بلند شده باشه‪.‬‬ ‫باید خاطر ملول و آزرده‌اش را تسکین‬ ‫می‌دادم‪ .‬دستم را بر روی شانه‌اش گذاشتم و‬ ‫فشار دادم‪:‬‬ ‫ همش خیاالت باطله‪ .‬مگه دیوونه‌س‬‫خانمی به زیبایی شما رو بذاره بره یه زن دیگه‬ ‫بگیره؟‬ ‫لبخندی بر لبانش نشکفته پژمرد‪:‬‬ ‫ درست به همین خاطر زود زود مزاحم‌تون‬‫می‌شم‪ ،‬بلکه دست‌های معجزه‌گر شما زیبایی‬ ‫رو برام به ارمغان بیارن‪.‬‬ ‫با خوشحالی روی صندلی جستی زد و گفت‪:‬‬ ‫ موافقم‪ ،‬اما این لک‌های قرمز رنگ لعنتی‬‫رو چه کنیم؟‬ ‫ناگهان صدایی از پشت سر توجه هر دوی‬ ‫ما را به خود جلب کرد که می‌گفت‪« :‬اون‬ ‫لک‌های لعنتی با من!»‬ ‫متعجب و حیران هر دو با هم به طرف صاحب‬ ‫صدا برگشتیم‪ .‬خانم «زمانی» کنارمان ایستاده‬ ‫بود و هرهر می‌خندید‪ :‬برای چی این‌جوری‬ ‫نگاهم می‌کنین؟ گفتم اون لک‌های لعنتی با‬ ‫من‪ .‬مگه شماها آگهی منو نخوندین؟‬ ‫خانم «مینایی» آگهی را خوانده بود‪ ،‬ناگهان‬ ‫همه چیز را به خاطر آورد و جیغ کشید‪ :‬اتفاقا‬ ‫داشتم دنبال‌تون می‌گشتم که کمی توضیح در‬ ‫مورد آ گهی‌تون بدین‪.‬‬ ‫ چشم‪ ،‬توضیح هم می‌دم‪ ،‬هر قدر که دوست‬‫داشته باشین‪ .‬اگه مایلین پوست‌تون از تیرگی‬ ‫دربیاد و روشن و نرم و لطیف بشه و چین و‬ ‫چروک‌های صورت و دست‌هاتون از بین بره‪،‬‬ ‫از شر این لک‌های قرمز رنگ لعنتی خالص‬ ‫بشین و از دست پیری زودرس فرار کنین و‬ ‫سال‌های سال جوون‌تر بشین باید از داروهای‬ ‫خارجی من که شوهرم از فرانسه وارد کرده‬

‫استفاده کنین‪.‬‬ ‫ و در کیفش را باز کرد و لیست تایپ‬‫شده‌ای را بیرون آورد‪ :‬بفرمایین‪ ،‬کافیه فقط‬ ‫بیعانه مورد نظر رو بدین تا اسم‌تون ثبت بشه‪.‬‬ ‫کم‌کم سالن شلوغ ‌شد‪ .‬آنهایی که آگهی را‬ ‫خوانده بودند یک به یک در سالن را باز‬ ‫می‌کردند و یک راست سراغ خانم زمانی‬ ‫می‌‌رفتند‪ .‬خانم زمانی دفترش را باز کرده بود‬ ‫و اسامی را با درخواست‌های‌شان یادداشت‬ ‫می‌کرد‪ .‬پول هایی را هم که بابت بیعانه‬ ‫می‌گرفت‪ ،‬دسته می‌کرد و توی کیف بزرگش‬ ‫می‌گذاشت‪:‬‬ ‫ فقط یادتون نره که موقع تحویل داروها‬‫بقیه پول‌ها رو همراه داشته باشین‪ .‬متاسفم از‬ ‫گفتن این‌که نسیه اصال نمی‌تونیم کار کنیم‪.‬‬ ‫نیم ساعت بعد چکامه خانم‪ ،‬خانم زمانی را‬ ‫کشید کنار من و یواشکی بیخ گوشش گفت‪:‬‬ ‫شما سالن زیبایی منو کردین محل کسب و‬ ‫تجارت خودتون‪ ،‬این‌که اصال درست نیست‪.‬‬ ‫کی گفته در آ گهی‌تون‪ ،‬نشونی این‌جا رو‬ ‫بدید‪ ،‬شما تنها یک مشتری هستید و نباید‬ ‫سوءاستفاده کنید‪.‬‬ ‫خانم زمانی به آرامی گفت‪ :‬خب‪ ،‬شلوغش‬ ‫نکنین‪ ،‬یه درصدی از فروش هم به شما‬ ‫می‌دم‪ ،‬حاال خوب شد؟‬ ‫و به طرف مشتریانش پیش رفت‪ :‬خانم‌ها‬ ‫هر چی که به فکرتون برسه می‌تونین سفارش‬ ‫بدین‪ ،‬از دستگاه‌های الغرکننده گرفته تا‬ ‫دستگاه‌های رفع موهای زاید و رفع زگیل‪،‬‬ ‫از لنزهای رنگی گرفته تا ادکلن‌ها‪ ،‬عطرها‪،‬‬ ‫ماسک‌ها‪ ،‬تونیک‌ها‪ ،‬کرم‌ها و لوسیون‌ها‪ ،‬هر‬ ‫چی‪...‬‬ ‫‪90 90 90‬‬ ‫ده روز بعد سر و کله خانم زمانی پیدا شد‪.‬‬ ‫سفارشات مشتری‌ها را هم با خودش آورده‬ ‫بود‪ ،‬پنج‪ ،‬شش کارتن پر‪ .‬دو نفر هم با‬ ‫خودش آورده بود که کمکش کنند‪ ،‬می‌گفت‬ ‫خواهرزاده‌هایم هستند‪« :‬شهین» و «مهین»!‬ ‫تا عصر همه سفارشات را تحویل دادند و‬ ‫پول‌ها را هم گرفتند و پس از خداحافظی‬ ‫کردن از سالن بیرون رفتند‪ .‬چکامه خانم که‬ ‫منتظر دریافت درصدش بود بالفاصله هما را‬ ‫فرستاد دنبال خانم زمانی‪ .‬هما پس از چند‬ ‫دقیقه برگشت و خیلی یواش گفت‪:‬‬ ‫ خانم زمانی گفتن جلوی مشتریا که‬‫نمی‌تونستم درصد شما رو حساب کنم‪ .‬هفته‬ ‫آینده صبح زود می‌آم‪ ،‬می‌شینیم با هم حساب‬ ‫می‌کنیم‪ .‬اما هفته آینده به جای خانم زمانی‪،‬‬ ‫خانم مینایی بود که صبح زود زنگ را به صدا‬ ‫درآورد و خود را توی سالن انداخت‪ .‬عینک‬ ‫آفتابی بزرگی را که به چشم زده بود برداشت‬ ‫و روی صندلی افتاد‪ :‬تموم راه رو دویدم‪،‬‬ ‫می‌ترسیدم مردم منو با این شکل و شمایل‬ ‫ببینن و آبروم بره‪.‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

89


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

88


‫‪87‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫به حرف‪‎‬هایتان گوش دهد؟ باید سعی کنید بر‬ ‫مواردی تمرکز کنید که برای خشنودی شما‬ ‫انجام می‪‎‬دهد‪ ،‬و سپس پیشنهادات سازنده‪‎‬ای‬ ‫برای بهبود روابط جنسی خود مطرح کنید‪.‬‬ ‫از مقایسه اجتناب کنید‪ .‬کشنده‪‎‬ترین نوع‬ ‫انتقاد این است که وجه امتیاز و مهارت‪‎‬های‬ ‫همسر فعلی‪‎‬تان را با همسر قبلی مقایسه کنید‪.‬‬ ‫خود شما هم برای ایجاد رابطه‪‎‬ای بهتر و‬ ‫هیجان‪‎‬انگیزتر‪ ،‬مسوولیتی به عهده بگیرید‬ ‫و فقط از همسرتان انتظار نداشته باشید که‬ ‫دست تنها اقدام کند‪ .‬زنی می‪‎‬گفت «خودم‬ ‫می‪‎‬دانم اوقاتی هست که نیاز به محرک‬ ‫اضافی دارم‪ ،‬بنابراین بخشی از کاری را که‬ ‫در این زمینه باید انجام شود‪ ،‬خودم به عهده‬ ‫می‪‎‬گیرم‪ ،‬مث ً‬ ‫ال لباس شوق‪‎‬انگیزی می‪‎‬پوشم‪،‬‬ ‫احساسات عاشقانه‪‎‬ام را با خیال‪‎‬پردازی‬ ‫درباره‪‎‬ی یک صحنه‪‎‬ی عشقی یا یک رمان‬ ‫پرهیجان برمی‪‎‬انگیزم‪ .‬خالصه سعی می‪‎‬کنم‬ ‫فضایی احساساتی ایجاد کنم که در آن فضا‬ ‫بتواند تغییری صورت گیرد‪.‬‬ ‫به همین ترتیب کمک کردن به همسری که‬ ‫سعی می‪‎‬کند انتقاد شما را بپذیرد‪ ،‬موثرتر‬ ‫از آن است که مثل ناظری خرده‪‎‬بین بنشینید‬ ‫و بپایید که او چه طور می‪‎‬خواهد بر اساس‬ ‫انتقاد شما تغییر کند‪.‬‬ ‫مردی از زنش انتقاد می‪‎‬کرد که چرا دوست‬ ‫ندارد روش‪‎‬های گوناگون رابطه‪‎‬ی جنسی را‬ ‫تجربه کند‪ ،‬طرح این انتقاد با لحن عیب‪‎‬جویی‬ ‫سبب می‪‎‬شد که همسرش در ادامه‪‎‬ی رفتار‬ ‫خود مصرتر شود‪ .‬تا این که مسأله را به شکل‬ ‫دیگری مطرح کرد «ببین! از نظر من هر‬ ‫جور و هر کاری بکنی همان خوب است‪».‬‬ ‫در این جا بود که همسرش توانست آرامشی‬ ‫بیابد و تجربه را شروع کند‪ .‬فراهم آوردن‬ ‫زمینه‪‎‬ی مناسب و ترغیب‪ ،‬به مراتب موثرتر از‬ ‫آن است که عجوالنه درباره‪‎‬ی موضوع مورد‬ ‫نظر برای همسرتان تبلیغ و سخنرانی کنید‪ .‬در‬ ‫درازمدت‪ ،‬هر تغییر مثبتی در رفتار جنسی به‬ ‫مشارکت متقابل هر دو طرف بستگی دارد‪.‬‬ ‫یک راه موثر انتقاد‪ ،‬عم ً‬ ‫ال نشان دادن راه چاره‬ ‫در موقعیت مناسب است‪ .‬اگر فکر می‪‎‬کنید که‬ ‫به زبان آوردن مطلبی‪ ،‬باعث رنجش می‪‎‬شود‪،‬‬ ‫احتمال آزردن دارد‪ ،‬و یا مطرح کردن یک‬ ‫خواسته در شکل خاصی دشوار است‪ ،‬به این‬ ‫امکان فکر کنید که شاید اگر با عمل خود‬ ‫و در موقعیت مناسبی به همسرتان نشان دهید‬ ‫که راه چاره چیست‪ ‌،‬بهتر از هر گفته‪‎‬ای موثر‬ ‫باشد‪ .‬زنی که خصوص ًا از راه نوازش سینه‪‎‬اش‬ ‫تحریک می‪‎‬شد‪ ،‬از این که شوهرش به ندرت‬ ‫سینه‪‎‬هایش را لمس می‪‎‬کرد شکایت داشت و‬ ‫به همین خاطر به پزشک مشاور مراجعه کرده‬ ‫بود‪ .‬پزشک از او پرسید «واکنش شما در این‬ ‫گونه موارد چگونه است؟»‬ ‫زن در پاسخ گفت «ابتدا صبر می‪‎‬کنم تا شوهرم‬ ‫خودش شروع کند‪ ،‬و وقتی توجه نمی‪‎‬کند‬ ‫احساس می‪‎‬کنم طرد شده‪‎‬ام‪ ،‬فکر می‪‎‬کنم البد‬ ‫سینه‪‎‬هایم خیلی کوچکند‪ ،‬یا عیب دیگری‬ ‫دارم که او رغبتی نشان نمی‪‎‬دهد‪ .‬می‪‎‬خواهم‬ ‫از شوهرم بپرسم ولی نمی‪‎‬توانم خودم را راضی‬ ‫به این پرسش کنم‪ ،‬چون از جوابی که امکان‬ ‫دارد بدهد وحشت دارم‪».‬‬ ‫مشاور پیشنهاد کرد «دفعه‪‎‬ی بعد منتظر او‬ ‫نشوید‪ ،‬حرکت اول را خود شما شروع کنید‪،‬‬ ‫دستش را بگیرید و روی سینه‪‎‬هایتان بگذارید‬

‫و عم ً‬ ‫ال با مالیمت ترغیبش کنید که آن طور‬ ‫که میل شما است رفتار کند و به او بگویید‬ ‫که از این کار لذت می‪‎‬برید‪ .‬به این ترتیب‬ ‫می‪‎‬توانید رفتار عاشقانه‪‎‬ی او را در جهت‬ ‫دلخواه خود تغییر دهید‪».‬‬ ‫کلمات به ویژه هنگامی که به لحن اعتراض‬ ‫گفته شود‪ ،‬به تثبیت رفتار مورد انتقاد منجر‬ ‫می‪‎‬شود و اعمال وقتی از روی محبت انجام‬ ‫شوند‪ ،‬به افزایش آگاهی از نیاز همسر و کمک‬ ‫به او برای ابراز واکنش مطلوب می‪‎‬انجامد‪.‬‬

‫«آیا این حرف را برای این گفتی که مرا‬ ‫ناراحت کنی؟ یا برای این که خودت ناراحت‬ ‫بودی؟»‬ ‫ـ «آیا انتقاد تو واکنشی بود به حرفی که من‬ ‫زدم‪ ،‬یا کاری که کردم باعث شد‪ ،‬ناراحت‬ ‫شوی و احساس سرخوردگی کنی؟»‬ ‫ـ «آیا این انتقاد را مدت‪‎‬هاست در سرت‬ ‫می‪‎‬پرورانی؟ اگر این طور است چرا حاال آن‬ ‫را بروز دادی‪ .‬چه اتفاقی افتاد که سبب شد‬ ‫آن را بگویی؟»‬ ‫ـ «فکر می‪‎‬کنی انجام چیزی که از آن انتقاد‬ ‫می‪‎‬کنی‪ ،‬واقع ًا در کنترل من است‪ ،‬و موردی‬ ‫است که می‪‎‬توانم تغییرش دهم‪ ،‬چطور؟»‪.‬‬ ‫سعی کنید‪ ،‬انتقاد کننده را به جست‪‎‬وجوی‬ ‫انگیزه‪‎‬های ناخودآ گاه خویش ترغیب کنید‪.‬‬ ‫ـ اعتماد‪ ،‬مهم‪‎‬ترین عامل در پذیرش یک‬ ‫انتقاد سازنده است‪ .‬به عبارت دیگر اگر‬ ‫حرف همسرتان نسنجیده یا حتی غیر منصفانه‬ ‫هم باشد‪ ،‬باور داشته باشید که او صمیمانه‬ ‫برای حفظ رابطه‪‎‬اش با شما تالش می‪‎‬کند‪.‬‬ ‫ـ در بسیاری از موارد اعتماد نادیده گرفته‬

‫می‪‎‬دانید‪ ،‬در صورت لزوم‪ ،‬دریافت خود را از‬ ‫انتقاد مطرح شده تکرار کنید‪.‬‬ ‫پیش از آن که شتاب‪‎‬زده در مورد مفهوم انتقاد‬ ‫نتیجه‪‎‬گیری کنید‪ ،‬آن را تفسیر کنید‪ ،‬مقصود‬ ‫اصلی همسرتان از بیان انتقاد را با چنین‬ ‫جمالتی بپرسید‪« :‬در این مورد بیشتر برایم‬ ‫توضیح بده‪ ».‬یا «می‪‎‬توانی موضوع را بیشتر‬ ‫باز کنی؟» یا «دلم می‪‎‬خواست می‪‎‬دانستم این‬ ‫انتقاد چه احساسی در تو ایجاد می‪‎‬کند‪ ».‬اگر‬ ‫انتقاد حالتکلی دارد‪ ،‬مثل ـ «روابط زناشویی‬ ‫دارد کسل کننده می‪‎‬شود» ـ از او بخواهید که‬ ‫بگوید از چه چیز مشخصی شکایت دارد‪ ،‬و‬ ‫پیشنهادش برای تغییر چیست؟‬ ‫به همسرتان پیشنهاد کنید که نیاز و‬ ‫خواسته‪‎‬هایش را به طور مشخص بیان کند‪،‬‬ ‫«تو بعد از عشق‪‎‬ورزی مهربان نیستی‪ ،‬در‬ ‫حالی که من‪ ،‬در این موقع به توجه بیشتری‬ ‫نیاز دارم‪ ،‬دلم می‪‎‬خواهد در این موقع مدتی‬ ‫بغلم کنی‪ »،‬برای این که انتقادی را به شکل‬ ‫سازنده بپذیرید‪ ،‬باید انگیزه‪‎‬ی همسرتان را از‬ ‫گفتن آن انتقاد بدانید‪ .‬هر قدر هم که رنجیده‬ ‫باشید و یا در آن لحظه حالت دفاع به خود‬ ‫گرفته باشید‪ ،‬فراموش نکنید که باید هر چه‬ ‫زودتر علت انتقاد را پیدا کنید‪ .‬باز هم باید‬ ‫سواالتی مطرح کنید‪:‬‬

‫می‪‎‬شود‪ ،‬زیرا طرفین از تأثیر عاطفی انتقاد‬ ‫جنسی آگاهی ندارند‪ .‬در یکی از جلسات‬ ‫مشاوره‪ ،‬پزشک از زنی پرسید‪ ،‬اظهار نارضایتی‬ ‫شوهرش چه احساسی در او برانگیخت‪ .‬زن‬ ‫گفت «عصبانی شدم و احساس حقارت‬ ‫کردم‪».‬‬ ‫پزشک یادآوری کرد‪« :‬اما عصبانیت و‬ ‫احساس حقارت که فقط دو بر چسب هستند‬ ‫و چه بسا اص ً‬ ‫ال جنبه‪‎‬ی واقعی نداشته باشند‪.‬‬ ‫واکنش عاطفی شما چه بود؟»‬ ‫زن جواب داد «گمان می‪‎‬کنم گریه را سردادم‪.‬‬ ‫احساس می‪‎‬کردم که نفسم تنگ شده» پزشک‬ ‫به طرف شوهر برگشت و گفت «آیا عمد ًا‬ ‫آن حرف‪‎‬ها را زدی که همسرت را ناراحت‬ ‫کنی؟»‬ ‫شوهر بی‪‎‬درنگ جواب داد «نه‪ ،‬به خدا! نه‪،‬‬ ‫نمی‪‎‬خواستم ناراحتش کنم‪ ،‬من واقع ًا دوستش‬ ‫دارم‪».‬‬ ‫ـ بدون اعتماد و تفاهم متقابل‪ ،‬روند انتقاد‬ ‫می‪‎‬تواند به شرطی شدن انتقاد جنسی منفی‬ ‫منتهی شود‪ .‬پزشک دیگری حکایت زن و‬ ‫شوهری را تعریف می‪‎‬کرد که زندگی جنسی‬ ‫لذت بخش آن‪‎‬ها به سردی گرایید؛ زیرا هر‬ ‫دوی آن‪‎‬ها نسبت به انتقادات طرف مقابل‪،‬‬ ‫(اعم از واقعی یا واهی) واکنش بدی نشان‬

‫چگونه انتقاد جنسی را بپذیریم؟‬ ‫وقتی همسرتان از شما انتقاد می‪‎‬کند‪ ،‬واکنش‬ ‫خود را کنترل کنید‪ ،‬برای آن که درجه‪‎‬ی‬ ‫اعتبار آن انتقاد را بسنجید‪ ،‬ابتدا ببینید که‬ ‫آیا منظور او را به خوبی درک کرده‪‎‬اید و‬ ‫آیا پیام آن را تشخیص می‪‎‬دهید؟ و به این‬ ‫منظور‪ ،‬همه‪‎‬ی ذکاوت و درک خود را به کار‬ ‫اندازید‪ .‬از همسرتان بپرسید که منظورش از‬ ‫گفتن آن حرف‪‎‬ها یا انجام آن کارها چه بوده‬ ‫است‪ .‬هیچ وقت فرض نکنید که منظور او را‬

‫می‪‎‬دادند‪:‬‬ ‫«هر بار که یکی از آن‪‎‬ها می‪‎‬رنجید‪ ،‬دفعه‪‎‬ی‬ ‫بعد با رد کردن پیشنهاد طرف مقابل از او‬ ‫انتقام می‪‎‬گرفت‪ .‬پس از چندی‪ ،‬اختالفات‬ ‫آن‪‎‬ها به حوزه‪‎‬ی روابط جنسی نیز سرایت کرد‬ ‫و روابط جنسی آن‪‎‬ها که زمانی از حالت فعالی‬ ‫برخوردار بود محدود و متوقف شد‪ .‬آن‪‎‎‬ها به‬ ‫جای آن که صادقانه به بیان رنجش‪‎‬های خود‬ ‫بپردازند‪ ،‬باخودداری از برقراری رابطه‪‎‬ی‬ ‫جنسی‪ ،‬ناراحتی خود را ابراز می‪‎‬کردند»‪.‬‬ ‫پوشش «راست‪‎‬گویی»‬ ‫اگر چه در مورد بی‪‎‬پرده سخن گفتن درباره‪‎‬ی‬ ‫مسایل جنسی فراوان سخن گفته می‪‎‬شود و‬ ‫بسیاری از زن و شوهرها هم برای دستیابی‬ ‫مصر هستند‪ ،‬اما ذکر این نکته الزم‬ ‫به آن ّ‬ ‫است که هر چند رابطه‪‎‬ی جنسی خوب‪ ،‬به‬ ‫گفت‪‎‬وگویی صریح و بی‪‎‬پرده بستگی دارد‪،‬‬ ‫اما درپاره‪‎‬ای موارد صراحت بیش ازحد‪،‬‬ ‫زیان آور است‪.‬‬ ‫«کارل تاوریس» روان‪‎‬شناس می‪‎‬نویسد‬ ‫«درست است که باید رک و راست باشیم‬ ‫ولی باید بدانیم چه وقت و چگونه؟ … بین‬ ‫راست نگفتن و دروغ‪‎‬گویی تفاوت آشکاری‬ ‫وجود دارد‪ .‬خودداری از پراندن یک حرف‬ ‫راست زیان‪‎‬بار‪ ،‬دروغ‪‎‬گویی محسوب نمی‪‎‬شود‬ ‫و این تصمیم خودپسندانه که به هر قیمتی باید‬ ‫راست‪‎‬گو بود‪ ،‬گاهی می‪‎‬تواند خیلی گران تمام‬ ‫شود‪».‬‬ ‫انتقاد بیش از حد صادقانه‪ ،‬پوششی برای‬ ‫مقاصد پلید است که غالب ًا هم نتایج بدی به‬ ‫بار می‪‎‬آورد‪ .‬مث ً‬ ‫ال زنی از شوهرش می‪‎‬پرسید‬ ‫آیا از رابطه‪‎‬ی جنسی‪‎‬شان راضی هست یا‬ ‫نه؟ تحت شرایط عادی مرد می‪‎‬تواند جواب‬ ‫مثبت بدهد و یا به نحوی از پاسخ طفره برود‪،‬‬ ‫اما اگر این مرد مث ً‬ ‫ال از موضوعی ناراحت‬ ‫باشد‪ ،‬که ربطی هم به مسایل جنسی نداشته‬ ‫باشد‪ ،‬به صرف این که باید راست‪‎‬گو بود‪ ،‬در‬ ‫جواب زن می‪‎‬گوید‪« :‬نه چندان‪ ،‬روابط ما به‬ ‫ندرت جذاب بوده و تو اص ً‬ ‫ال عشق بازی بلد‬ ‫نیستی‪».‬‬ ‫کالم آخر این که‪ ،‬زوج‪‎‬هایی که قادرند‬ ‫مهم‪‎‬ترین نیازها و احساسات جنسی خود را‬ ‫با یکدیگر در میان گذارند ـ که خواه و ناخواه‬ ‫مشمول انتقاد نیز می‪‎‬شود ـ به گفته‪‎‬ی خودشان‬ ‫آن‪‎‬هایی هستند که روابط خوبی با یکدیگر‬ ‫دارند‪ .‬هلن کاپالن مشاور مسایل زناشویی‬ ‫می‪‎‬گوید‪« ،‬سعی در برقرار کردن روابط‬ ‫جنسی دل‪‎‬پذیر‪ ،‬بدون ایجاد یک رابطه‪‎‬ی‬ ‫کالمی موفقیت‪‎‬آمیز‪ ،‬مانند سعی در یاد گرفتن‬ ‫تیراندازی با چشم بسته است‪ ».‬با گفت و گو‬ ‫کردن‪ ،‬روابط جنسی به سطح باالتری ارتقا‬ ‫می‪‎‬یابد‪ ،‬سطحی که «برژیت برافی» در کتاب‬ ‫خود به نام «فلش» توضیح داده است‪:‬‬ ‫مارکوس تصور می‪‎‬کرد وقتی که زن بگیرد‪،‬‬ ‫رابطه‪‎‬ی جنسی‪‎‬شان در سکوتی عمیق که فقط‬ ‫صدای حرکات خودشان قادر به شکستن آن‬ ‫است انجام خواهد شد اما نانسی درباره‪‎‬ی‬ ‫وظیفه‪‎‬ای که بر عهده‪‎‬ی او بود با صدایی آرام‬ ‫و دلنشین برایش صحبت کرد‪ ،‬و احساسی را‬ ‫در او برانگیخت که وقتی در این کار توفیق‬ ‫یافت‪ ،‬تا مدت‪‎‬ها لحن صدای او را در گوش‬ ‫خود احساس می‪‎‬کرد‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪86‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چگونه انتقاد جنسی را مطرح کنیم؟‬ ‫نویسنده‪ :‬هندری وایزینگر‬ ‫قبل از آن که چیزی به همسرتان‬ ‫بگویید که بوی انتقاد داشته باشد‪،‬‬ ‫به سواالت اساسی زیر پاسخ دهید‪:‬‬ ‫به چه دلیل انتقاد می‪‎‬کنم؟ اگر دلیل خوب و‬ ‫سازنده‪‎‬ای ندارید‪ .‬پس چیزی نگویید‪.‬‬ ‫آیا بهترین زمان و بهترین مکان این‪‎‬جاست؟‬ ‫اگر نه‪ ،‬از خود بپرسید‪ ،‬چه وقت و در کجا‬ ‫می‪‎‬توانم این نکات را مطرح کنم که روابط‬ ‫جنسی ما را بهتر کند؟‬ ‫هنگام انتقاد به یاد داشته باشید که به جای‬ ‫تمرکز بر آن چه که در همسرتان نمی‪‎‬پسندید‪،‬‬ ‫بر رضایت خاطری که به شما می‪‎‬بخشد تأکید‬ ‫کنید‪ .‬به جای آن که بگویید «دوست ندارم‬ ‫این طور با خشونت در آغوشم بگیری»‬ ‫بگویید «وقتی به آرامی نوازشم می‪‎‬کنی‬ ‫بیشتر لذت می‪‎‬برم» وقتی به جای مطرح‬ ‫کردن خواسته‪‎‬تان چیزی را مطرح می‪‎‬کنید‬ ‫که از آن بدتان می‪‎‬آید‪ ،‬خود و همسرتان را‬ ‫مجبور می‪‎‬کنید که به جای تمرکز بر احساس‬

‫و حالت‪‎‬های جنسی‪ ،‬توجه خود را بر جزییات‬ ‫انجام آن متمرکز کنید‪.‬‬ ‫وقتی خواسته‪‎‬هایتان را مطرح می‪‎‬کنید‪،‬‬ ‫مواظب باشید لحن کالمتان آمرانه نباشد‪.‬‬ ‫وقتی آمرانه بگویید «مرا به آرامی نوازش‬ ‫کن» مفهوم ضمنی آن این است «در غیر‬ ‫این صورت نمی‪‎‬گذارم به من دست بزنی» و‬ ‫به همین ترتیب خواسته‪‎‬ی شما نباید زمینه‪‎‬ی‬ ‫تهدید ایجاد کند‪« :‬اگر بلد نیستی مطابق‬ ‫خواست من رفتار کنی فکر دیگری بکنم!»‬ ‫سعی کنید از چیزی انتقاد نکنید که‬ ‫همسرتان نمی‪‎‬تواند آن را تغییر دهد‪ .‬انتقاد‬ ‫کردن از خصوصیات جسمی مثل اندازه‪‎‬ی‬ ‫آلت‪ ،‬شکل سینه و سینه‪‎‬ها انتقادی ظالمانه‬ ‫است‪ ،‬چون احتما ً‬ ‫ال فقط جراحی پالستیک‬ ‫می‪‎‬تواند چنین وضعیتی را تغییر دهد‪ .‬انتقاد‬ ‫از تمایالت جنسی همسر نیز انتقادی غیر‬ ‫سازنده محسوب می‪‎‬شود‪.‬‬ ‫مطالبی که کتاب‪‎‎‬ها و فیلم‪‎‬های سکس به‬ ‫شکلی اغراق‪‎‬آمیز درباره‪‎‬ی روابط جنسی‬ ‫عنوان می‪‎‬کنند‪ ،‬گاهی باعث می‪‎‬شود که زن و‬ ‫مردها از همسران خود انتظارات غیر واقع‬ ‫بینانه‪‎‬ای داشته باشند‪ .‬در زندگی واقعی به‬

‫ندرت اشخاصی پیدا می‪‎‬شوند که بتوانند‬ ‫ساعت‪‎‬ها بدون از دست دادن انرژی به فعالیت‬ ‫جنسی بپردازند‪ .‬در زندگی واقعی‪ ،‬غالب مردم‬ ‫تمایلی به تجربه‪‎‬ی روش‪‎‬های نامتعارف جنسی‬ ‫ندارند‪ .‬انتقاد از همسری که قادر به برآوردن‬ ‫توقعات واهی شما نیست‪ ،‬فقط این تأثیر را‬ ‫خواهد داشت که او را عصبی‪‎‬تر و خشمگین‪‎‬تر‬ ‫نموده و موجب شود که کمتر دوستتان بدارد‪.‬‬ ‫جمله‪‎‬های انتقادی خود را بیشتر با لغت‬ ‫«من» به جای «تو» و به صورت میل و‌آرزو‬ ‫به جای بدگویی و تهمت زدن بیان کنید‪ .‬مث ً‬ ‫ال‬ ‫به جای «ریش‪‎‬هایت صورتم را می‪‎‬خراشد‪،‬‬ ‫چرا قب ً‬ ‫ال اصالح نکردی» بهتر است گفته‬ ‫شود‪« :‬وقتی صورتت نرم و اصالح شده‬ ‫است‪ ،‬واقع ًا لذت می‪‎‬برم و احساس خوبی‬ ‫به من دست می‪‎‬دهد‪ ».‬انتقادی مانند «چرا‬ ‫اصرار داری موقع عشق ورزی چراغ خاموش‬ ‫باشد؟» نتیجه‪‎‬ی بهتری خواهد داشت‪ ،‬اگر‬ ‫که گفته شود «دوست دارم موقع عشق‪‎‬ورزی‬ ‫صورت و بدنت را ببینم‪».‬‬ ‫از انتقادهای گنگ و بی‪‎‬مسمی بپرهیزید‪.‬‬ ‫یک پزشک متخصص درمان مشکالت‬ ‫جنسی می‪‎‬گوید «اخیر ًا دیده‪‎‬ام که بسیاری‬

‫از مراجعین من می‪‎‬گویند همسرشان آن‪‎‬ها را‬ ‫به خاطر کسالت بار بودن زندگی جنسی‪‎‬شان‬ ‫مالمت می‪‎‬کند‪ .‬اما نکته‪‎‬ی اصلی در این‬ ‫شکایت چیست؟ کسالت بار بودن می‪‎‬تواند‬ ‫طیف رنگارنگی از مسایل و مشکالت جنسی‬ ‫را در بر بگیرد‪ .‬آیا محیط رغبت‪‎‬انگیز نیست؟‬ ‫زمان مناسبی انتخاب نشده؟ نوازش‪‎‬های‬ ‫عاشقانه سرسری گرفته شده؟ تنوعی در کار‬ ‫نیست؟ از همسر مورد انتقادتان‪ ،‬چه کاری‬ ‫ساخته است؟ انتقادی موثر است که واقعی و‬ ‫صریح باشد‪».‬‬ ‫برای تبدیل انتقاد منفی به انتقاد مثبت از‬ ‫کلمات و عبارات دیگری استفاده کنید‪ .‬میان‬ ‫اعتراض نسبت به انتظارات برآورده نشده شما‬ ‫از روابط جنسی و این که از روابط جنسی چه‬ ‫انتظاری دارید‪ ،‬فاصله‪‎‬ی زیادی وجود دارد‪،‬‬ ‫و تنها پس از روشن شدن این مطلب است که‬ ‫همسرتان امکان می‪‎‬یابد به خواسته‪‎‬ی مشخص‬ ‫و معقول شما جامه‪‎‬ی عمل بپوشاند‪.‬‬ ‫از همه‪‎‬ی این‪‎‬ها گذشته‪ ،‬آیا منطق ًا می‪‎‬توانید‬ ‫از همسرتان انتظار داشته باشید که وقتی به‬ ‫رخش می‪‎‬کشید که در امور جنسی خشنودی‬ ‫شما را فراهم نمی‪‎‬کند‪ ،‬با احساس هم‪‎‬دردی‬


‫‪85‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫رفيق فرزندتان‬ ‫باشيد‬

‫بافرزند نوجوانتان دوست باشید‪.‬‬ ‫اگر فرزند نوجواني در خانه داريد‪،‬‬ ‫به احتمال زياد با اين موضوع‬ ‫مواجه شده ايد که فرزندتان‬ ‫درباره يک مسئله صحبت هاي‬ ‫دوستانش را بيشتر از نظريات شما‬ ‫قبول دارد و حتي اگر در ظاهر به‬ ‫شما «چشم» بگويد باز هم طبق نظر‬ ‫دوستانش رفتار مي کند‪.‬‬

‫اگر قصد داريد نفوذ دوستان فرزندتان را‬ ‫کاهش دهيد بهتر است بي گدار به آب نزنيد‪،‬‬ ‫چون رفتارهاي اشتباه شما در اين باره فقط‬ ‫آن ها را نزد فرزندتان عزيزتر مي کند‪.‬‬ ‫در سال هاي کودکي‪ ،‬والدين تالش مي کنند‬ ‫تا خوب و بد‪ ،‬زشتي و زيبايي را به فرزند خود‬ ‫ياد بدهند‪ .‬اما وقتي کودک به سن ‪۱۲ ،۱۱‬‬ ‫و ‪ ۱۳‬سالگي مي رسد‪ ،‬وضع تغيير مي کند‪،‬‬ ‫چرا که در اين سن و سال دوستان قدرت تازه‬ ‫اي پيدا مي کنند و پدر و مادر براي حفظ‬ ‫موقعيت خود ناگزيرند مبارزه کنند!‬ ‫ولي در اين ميان‪ ،‬آنکه بيشتر از همه حيران و‬ ‫متحير مي ماند‪ ،‬نوجوان است که نمي داند حق‬ ‫با کيست! زن روز مي نويسد‪ :‬از يک طرف‬ ‫والدين و آن وجدان و پندها و نصيحت هاي‬ ‫کودکي از درون به او مي گويد‪« :‬نه‪ ،‬اين کار‬ ‫را نکن!» و از طرف ديگر ساير بچه ها که از‬ ‫بسياري جهات شبيه او هستند چپ و راست‪،‬‬ ‫خالف می کنند‪ ،‬از يک طرف وجدان و پدر‬

‫و مادر به او مي گويند‪« :‬نه‪ ،‬تقلب نکن!» و‬ ‫از طرف ديگر همکالسي هايش در امتحان‬ ‫تقلب مي کنند!به همين دليل نوجوان گاهي‬ ‫در برابر حرف هاي پدر و مادر طغيان مي کند‬ ‫و گاهي هم طرفدار والدين مي شود و گاهي‬ ‫هم ناگزير راه اعتدال و ميانه روي را در پيش‬

‫مي گيرد!‬ ‫اما نگران نباشيد در ادامه به شما خواهيم‬ ‫گفت چطور اين بمب هاي دوستانه را خنثي‬ ‫کنيد‪:‬‬ ‫با زبان نوجوان صحبت کنيد‬ ‫وقتي کودکان به مرحله نوجواني مي رسند‬ ‫ديگر صحبت کردن با آن ها به زبان کودکانه‬ ‫درست نيست بلکه بايد با آن ها به زبان‬ ‫خودشان صحبت کرد‪ ،‬صحبتي در شأن و‬ ‫شخصيت يک نوجوان! مث ً‬ ‫ال گفتن جمالت‬ ‫زير به يک نوجوان مي تواند او را همراه و در‬ ‫کنار شما قرار دهد‪:‬‬ ‫* «انتظار من و پدرت از تو خيلي زياده‪ ،‬ما‬ ‫روي تو خيلي حساب مي کنيم‪».‬‬ ‫* «يک دقيقه خودت رو جاي من بگذار‬ ‫اگه جاي من بودي چه تصميمي مي گرفتي؟»‬ ‫* «فردا مهمان داريم‪ ،‬من دوست دارم سنگ‬ ‫تمام بذاري‪ ،‬قبوله؟»‬ ‫* «خيلي خسته شدم به کمکت احتياج‬ ‫دارم‪».‬‬ ‫* «تو از تبار و خانواده بزرگان هستي و آن ها‬ ‫هم هرگز تقلب نمي کنند‪».‬‬ ‫* «به نظرت وقتي با خواهرت اين طور‬ ‫صحبت مي کني او چه فکري مي کند؟»‬ ‫* «اگه موافقي با هم خانه را تميز کنيم‬ ‫اينطوري خيلي زودتر تموم ميشه‪ ،‬موافقي؟»‬ ‫البته به ياد داشته باشيد که همه انسان ها در‬ ‫تمام شرايط يک جور نيستند و يک جور‬ ‫هم واکنش نشان نمي دهند‪ ،‬مخصوص ًا وقتي‬ ‫احساسات و عواطف غليان مي کند و فرد‬ ‫برانگيخته مي شود‪ ،‬ممکن است نوجوان يا‬ ‫حتي يک بزرگسال هم به درجات پاييني از‬ ‫اخالق و تفکر تنزل کند و به همين دليل اين‬ ‫زمان ها معمو ً‬ ‫ال براي مباحث منطقي زمان‬ ‫مناسبي نيست‪.‬‬ ‫وقت بگذاريد‬ ‫يکي ديگر از کارهايي که مي توان در اين‬ ‫زمينه انجام داد صرف وقت با نوجوان است‪.‬‬

‫صرف وقت با نوجوان باعث مي شود تا‬ ‫محبت بين والد و فرزند بيشتر شود و از طرف‬ ‫ديگر نوجوان رابطه نزديکي را با والدين‬ ‫برقرار کند و مسائل و مشکالتش را بيان کند‪.‬‬ ‫والدين نوجوان هاي فاقد عزت نفس‪ ،‬خرده‬

‫گير و عيب جو هستند‬ ‫احساس ارزش بدهيد‬ ‫والديني که به کودکان خود احساس ارزش مي‬ ‫دهند و اعتماد به نفس آن ها را باال مي برند‬ ‫و از اين راه به نوجوان کمک مي کنند تا به‬ ‫باورهاي خود اعتماد و خود را بي نياز کند‬ ‫از اين که بخواهد رفتارهاي ديگران را تقليد‬ ‫کند‪ ،‬داراي ويژگي هاي زير هستند‪:‬‬ ‫* والديني که به فرزندان خود احساس ارزش‬ ‫مي دهند با عشق و عالقه با نوجوانشان برخورد‬ ‫مي کنند‪ ،‬اما والدين نوجوان هاي فاقد عزت‬ ‫نفس‪ ،‬خرده گير و عيب جو هستند‪.‬‬ ‫* والديني که به فرزندان خود احساس ارزش‬ ‫مي دهند براي فرزندانشان مقررات و قوانين‬ ‫وضع مي کنند اما والدين نوجوان هاي فاقد‬ ‫عزت نفس‪ ،‬چنين چيزي را ندارند‪.‬‬ ‫* والديني که به فرزندان خود اعتماد به‬ ‫نفس مي دهند‪ ،‬عالوه بر قانون و مقررات‪،‬‬ ‫دموکراسي و انصاف را هم رعايت مي کنند‪،‬‬ ‫اما والدين نوجوان هاي فاقد عزت نفس‪،‬‬

‫زندگي شما تبديل شوند‪ ،‬دغدغه اي که نمي‬ ‫توانيد براي آن راه حلي پيدا کنيد‪ ،‬بنابراين‬ ‫بهتر است قبل از بزرگ شدن هر مشکلي که‬ ‫شما را رنج مي دهد‪ ،‬فکري کنيد و درباره آن‬ ‫با نوجوانتان صحبت کنيد‪.‬‬ ‫مث ً‬ ‫ال اگر فرزندتان در پاسخ به اين سوال که‬ ‫کجا بودي؟ با کي صحبت مي کردي؟ و‪...‬‬ ‫مي گويد که مگر شما به من اعتماد نداري!‬ ‫مي توانيد بگوييد‪« :‬اعتماد و اطمينان بايد‬ ‫مبتني بر دانش‪ ،‬اطالعات و حقايق باشد‪ ،‬من‬ ‫بايد بدانم که کجا بودي‪ ،‬درسته که تو داري‬ ‫بزرگ مي شوي اما هنوز به صورت کامل بالغ‬ ‫نشده اي و ممکن است ندانسته خطايي از تو‬ ‫سر بزند که برايت گران تمام شود و وظيفه من‬ ‫به عنوان مادر (پدر) تو اين است که از بروز‬ ‫اين اتفاقات جلوگيري کنم»‪.‬‬ ‫نوازش کنيد‬ ‫وقتي کودکان کوچک هستند آن ها را نوازش‬ ‫مي کنيم‪ ،‬مي بوسيم و در آغوش مي کشيم اما‬ ‫هر چقدر که آن ها بزرگ تر مي شوند‪ ،‬نوازش‬

‫چنين موقعيتي را در اختيار نوجوان قرار نمي‬ ‫دهند‪.‬‬ ‫با توجه به آنچه گفته شد مي توان نتيجه‬ ‫گرفت که برخورد محبت آميز‪ ،‬نظم و انضباط‬ ‫حساب شده و احترام‪ ،‬رفتارهاي باارزشي‬ ‫است که نوجوان را نزد خودش و احتما ً‬ ‫ال‬ ‫ديگران ارزشمند مي کند و اعتماد به نفسش‬ ‫را باال مي برد‪.‬‬ ‫راه حلي پيدا کنيد‬ ‫بسياري از نوجوان ها ممکن است زياد با‬ ‫تلفن خود صحبت کنند‪ ،‬تا ديروقت در بيرون‬ ‫از منزل باشند‪ ،‬دوستاني داشته باشند که شما‬ ‫آن ها را نمي شناسيد‪ ،‬تکاليفشان را انجام‬ ‫ندهند و هزار مشکل و مسئله ديگر که شايد‬ ‫باعث رنج و عذاب شما شود‪ ،‬اما شما هم‬ ‫ممکن است مانند بسياري از والدين با خود‬ ‫بگوييد‪« :‬هيچي نگم بهتره‪ ،‬حوصله داد زدن‬ ‫هايش را ندارم‪ ،‬اين طوري گوشم آسوده تر‬ ‫است!»‬ ‫اما واقعيت اين است که اگر شما سکوت‬ ‫کنيد و درباره هر مسئله هر چند کوچک و‬ ‫پيش پا افتاده نخواهيد خودتان را درگير‬ ‫بحث و گفت وگو با نوجوان کنيد‪ ،‬اين‬ ‫مشکالت جزئي روي هم انباشته مي شود و‬ ‫ممکن است روزي به بزرگ ترين دغدغه‬

‫ها و بوسيدن هاي ما هم کمتر مي شود‪ ،‬غافل‬ ‫از اين که کودکان حتي در سنين باالتر و پس‬ ‫از رسيدن به دوران نوجواني هنوز به نوازش‬ ‫ما احتياج دارند و نوجوان هنوز گردش دستان‬ ‫پدر و مادرش را در البه الي موهايش دوست‬ ‫دارد و هنوز هم از اين که دستانمان را دور‬ ‫شانه هايش بيندازيم و کنارش بنشينيم‪ ،‬لذت‬ ‫مي برد‪.‬‬ ‫مقايسه نکنيد‬ ‫رفتار ناپخته مقايسه کردن مي تواند براي‬ ‫نوجوان کشنده باشد زيرا به جاي تشويق و‬ ‫ترغيب نوجوان به جبران کم کاري ها و‬ ‫رفتارهاي ناپسندش اين پيام را مخابره مي‬ ‫کند که «تو حقيرتر‪ ،‬پست تر و ضعيف تر‬ ‫هستي» از طرف ديگر مقايسه کردن خواهرها‬ ‫و برادرها هم اسباب رنجش و ناراحتي را‬ ‫براي فرزند تحسين شده‪ ،‬به ارمغان مي آورد‪.‬‬ ‫به جاي مقايسه کردن بهتر است مستقيم ًا و‬ ‫با صراحت موضوع را با خودش در ميان‬ ‫بگذاريد و مث ً‬ ‫ال بگوييد‪« :‬من فکر مي کنم‬ ‫نمره اي که گرفتي خيلي پايين تر از استعداد و‬ ‫توانايي تو باشد‪ ،‬اگر بيشتر وقت صرف کني‬ ‫و درس هايت را جدي تر بگيري نتايج بهتري‬ ‫به دست خواهي آورد»‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

84


‫‪83‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بازی انجام داد که نتایج آن به شرح زیر‬ ‫است‪:‬‬ ‫آ کادمی کیا ‪ - ۴‬ویرگس آلمان صفر‬ ‫آ کادمی کیا ‪ - ۲‬اونترهاخینگ آلمان صفر‬ ‫آ کادمی کیا ‪ - ۳‬بایرن مونیخ صفر‬ ‫آ کادمی کیا صفر ‪ -‬کاپا یونایتد فنالند صفر‬ ‫آ کادمی کیا صفر‪ -‬منتخب اتریش یک‬ ‫در این مرحله از مسابقات ‪ ۴۸‬تیم حضور‬ ‫داشتند و در ‪ ۸‬گروه مسابقات برگزار شد‬ ‫که تیم کیا در گروه خودش صدرنشین و‬ ‫تیم فنالندی دوم و جزو ‪ ۱۶‬تیم اول قرار‬ ‫گرفت‪ .‬تیم فنالندی که یک تیم تدافعی‬ ‫است در بازی آخرش می‌دانست اگر از‬ ‫بایرن‌مونیخ مساوی بگیرد صعود می‌کند که‬ ‫با زیر توپ زدن و خوش شانسی توانست‬ ‫بایرن‌مونیخ را متوقف کند و به عنوان تیم‬ ‫دوم صعود کند‪ .‬فردا تیم کیا در مرحله‬ ‫بعدی مسابقات با تیم ویدوتن مجارستان‬ ‫بازی دارد که اگر در این مسابقه پیروز شود‬ ‫به جمع هشت تیم برتر صعود خواهد کرد و‬ ‫اگر بازنده شود برای مقام نهم تا شانزدهم‬ ‫رقابت می‌کند‪.‬‬ ‫به گزارش فارس‪ ،‬هر مسابقه در ‪ ۱۵‬دقیقه‬ ‫برگزار می‌شود و همه مسابقات امروز‬ ‫زیر بارش شدید باران برگزار شد‪ .‬در این‬ ‫مسابقات همه از تیم کیا به عنوان تیم‬ ‫ناشناخته یاد می‌کنند که شانس قهرمانی هم‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫در بازی کیا و بایرن‌مونیخ بعد از اینکه تیم‬ ‫بایرن‌مونیخ گل سوم را خورد مربی عصبانی‬ ‫شد و به داخل زمین رفت و سر بازیکنانش‬ ‫فریاد زد‪.‬‬

‫کی‌روش‪ :‬ابراهیم‌زاده اگر مشکل‬ ‫اسکان دارد‪ ،‬به خانه من بیاید‬ ‫سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان می‌گوید‬ ‫اگر منصور ابراهیم‌زاده در تهران برای‬ ‫اسکان مشکل دارد‪ ،‬به خانه من بیاید‪.‬‬ ‫کارلوس کی‌روش در گفت‌وگو با خبرنگار‬ ‫ورزشی خبرگزاری تسنیم در خصوص‬ ‫صحبت‌های منصور ابراهیم‌زاده مبنی بر‬

‫اینکه مربیان ایرانی برای اینکه به تمرین تیم‬ ‫ملی بیایند نیاز به اسکان در تهران دارند و‬ ‫باید جایگاهی برای آنها در نظر گرفته شود‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬آقای ابراهیم‌زاده اگر می‌خواهد به‬ ‫تمرینات تیم ملی بیاید‪ ،‬در تهران میهمان‬ ‫من باشد‪.‬‬

‫وی افزود‪ :‬مشکلی برای حضور مربیان‬ ‫ایرانی در تمرین تیم ملی نیست و اگر هم‬ ‫ابراهیم‌زاده همانطور که خودش گفته برای‬ ‫اسکان در تهران مشکل دارد‪ ،‬به منزل من‬ ‫بیاید و بعد از آن هم برای حضور در تمرین‬ ‫تیم ملی مشکلی ندارد‪.‬‬ ‫به گزارش تسنیم‪ ،‬کارلوس کی‌روش پیش از‬ ‫این بارها اعالم کرده برای تعامل با مربیان‬ ‫ایرانی درهای تیم ملی به روی همه آنها باز‬ ‫است‪.‬‬

‫باشگاه سپاهان پیشنهاد داد‪ :‬احیای‬ ‫سوپر جام با نام حجازی‬ ‫باشگاه سپاهان طی نوشتاری خواهان احیای‬ ‫سوپرجام رقابت‌های فوتبال ایران با نام‬ ‫مرحوم ناصر حجازی شد‪.‬‬ ‫باشگاه سپاهان در اطالعیه‌ای خواهان‬ ‫برگزاری مجدد رقابت‌های سوپرجام فوتبال‬ ‫ایران شد‪ .‬در این نوشتار آمده است‪:‬‬ ‫حال پس از گذشت چند سال و با توجه‬ ‫به اینکه برگزاری سوپرجام در ایران به‬ ‫فراموشی سپرده شده بار دیگر این پیشنهاد‬ ‫را تکرار می‌کنیم‪.‬‬ ‫باشگاه فوالد مبارکه سپاهان هم به جهت‬

‫نامگذاری یک جام معتبر و دائمی به نام‬ ‫زنده یاد ناصر حجازی و هم برای احیای‬ ‫رقابتی که در بسیاری از کشورهای جهان‬ ‫مرسوم است‪ ،‬پیشنهاد برگزاری سوپر جام‬ ‫باشگاه‌های ایران را مطرح کرده بود‪.‬‬ ‫سوپر جام به عنوان دیدار تیم‌های قهرمان‬ ‫لیگ برتر و جام حذفی است؛ رقابتی که در‬ ‫ایران به فراموشی سپرده شده و هر سال نیز‬ ‫که سخنی از آن به میان می‌آید با توجیهات‬ ‫متعددی از آن عبور می‌شود‪.‬‬ ‫به غیر از سال ‪ ۱۳۸۴‬که این جام بین‬ ‫تیم‌های صباباتری و فوالد خوزستان با‬ ‫پیروزی ‪ ۴‬بر ‪ ۰‬صباباتری در ورزشگاه‬ ‫شهید دستگردی همراه بود دیگر خبری‬ ‫از برگزاری این جام نشد‪ .‬در سال ‪۸۶‬‬ ‫سپاهان به عنوان قهرمان جام حذفی و‬ ‫سایپا نیز به عنوان قهرمان لیگ برتر قرار‬ ‫بود که این جام را برگزار کنند که به دلیل‬ ‫تعویض زمین این دیدار از ورزشگاه آزادی‬ ‫به ورزشگاه شهید درخشان رباط کریم این‬ ‫رقابت با تحریم دو باشگاه سایپا و فوالد‬ ‫مبارکه سپاهان مواجه شد‪.‬‬ ‫به‌ گفته محمدرضا ساکت مدیرعامل وقت‬ ‫باشگاه فوالد مبارکه سپاهان انتخاب‬ ‫ورزشگاه شهید درخشان رباط کریم برای‬ ‫برگزاری دیدار سوپرجام نوعی بی‌حرمتی به‬ ‫دو باشگاه سایپا و فوالد مبارکه سپاهان به‬ ‫عنوان قهرمانان لیگ برتر و جام حذفی بود‪.‬‬ ‫پس از آن سال دیگر سخنی چندانی از سوپر‬ ‫جام به میان نیامد تا جامی که می‌تواند با‬ ‫پایان رقابت‌های لیگ برتر و حذفی کشور‬ ‫و قبل از آغاز فصل جدید شور فوتبالی‬ ‫را به کشور بازگرداند و حتی بستری برای‬ ‫یک دیدار خیریه همراه با ویژه برنامه‌های‬ ‫مختلف باشد به راحتی از یادها رود و خیلی‬ ‫دست اندرکاران مربوطه را برای برگزاری به‬ ‫زحمت نیندازد‪ .‬در این ایام و پس از پایان‬ ‫رقابت‌های لیگ برتر و جام حذفی می‌توان‬ ‫بار دیگر به احیای این کاپ فکر کرد و‬ ‫اندیشید‪ .‬در ایام نزدیک به آغاز فصل جدید‬ ‫لیگ برتر که تیم‌ها از اردوهای آماده سازی‬ ‫بازگشته‌اند و در تدارک دیدارهای دوستانه‬ ‫هستند این دیدار هم می‌تواند به مثابه یک‬ ‫دیدار تدارکاتی برای آغاز فصل جدید‪،‬‬ ‫بهانه‌ای برای تزریق دوباره شور فوتبال به‬ ‫کشور و بستری برای برای اعطای در آمد‬ ‫این دیدار به امور خیریه همراه با ویژه برنامه‬ ‫های مختلف در شهر میزبان باشد‪.‬‬ ‫ضمن اینکه به منظور تکریم و زنده نگاه‬ ‫داشتن بزرگان تکرار ناشدنی فوتبال‌مان و‬ ‫چهره‌هایی مانند ناصر حجازی و از آنجا که‬

‫همگان در صدد جلوگیری از فراموشی یاد و‬ ‫خاطره این اسوه غرور فوتبال ایران هستند‪،‬‬ ‫می توان با برنامه ریزی درست و برپایی‬ ‫همه ساله این رقابت‪ ،‬سوپر جام را برای‬ ‫همیشه به نام جام ناصر حجازی برگزار کرد‬ ‫تا ضمن نکوداشت همیشگی یاد و خاطره‬ ‫مردی که هنوز رفتنش را باور نکرده‌ایم به‬ ‫نوعی خود را ملزم به برگزاری هر ساله و‬ ‫منظم این جام که در بسیاری از کشورها‬ ‫رقابتی معتبر محسوب می شود‪ ،‬کنیم‪.‬‬

‫خوردبین‪ :‬برانکو بماند بعید‬ ‫می‌دانم صادقیان جایی در‬ ‫پرسپولیس داشته باشد‬ ‫سرپرست تیم پرسپولیس معتقد است که‬ ‫حاشیه‌سازی عربستانی‌ها باعث نخواهد‬ ‫شد تمرکز بازیکنان پرسپولیس برای دیدار‬ ‫حساس مقابل الهالل به‌هم بخورد‪.‬‬ ‫محمود خوردبین در مورد تأخیر پرواز‬ ‫پرسپولیسی‌ها به عربستان گفت‪ :‬قرار بود‬ ‫ساعت ‪ ۱۵‬پرواز کنیم‪ ،‬ولی متأسفانه این‬ ‫اجازه از فرودگاه ریاض به هواپیمای داده‬ ‫نشد‪ .‬با سه چهار ساعت تأخیر پرواز کردیم‬ ‫و در فوتبال حرفه‌ای این کارها درست‬ ‫نیست‪ .‬با این حال این مسائل باعث‬ ‫نمی‌شود تمرکز بازیکنان ما به‌هم بخورد‪.‬‬ ‫سرپرست تیم پرسپولیس درمورد‬ ‫پیش‌بینی‌اش از نتیجه این بازی خاطرنشان‬ ‫کرد‪ :‬پیش‌بینی سخت است چون بازی‬ ‫سختی در پیش داریم‪ .‬الهالل تیم بسیار‬ ‫خوبی است‪ ،‬ولی با دعای مردم ایران‬ ‫می‌توانیم به مرحله بعدی صعود کنیم‪ .‬حتی‬ ‫اگر مساوی هم بگیریم راضی هستیم‪.‬‬ ‫امیدوارم در این بازی طارمی باز هم گل‬ ‫بزند‪ .‬خوردبین در مورد تأثیر حضور برانکو‬ ‫ایوانکوویچ در پرسپولیس گفت‪ :‬او واقعا‬ ‫نظم و انضباط را در پرسپولیس حاکم کرد‬ ‫و در این زمینه ساختار خوبی را به‌وجود‬ ‫آورد‪ .‬پرسپولیس از نظر تاکتیکی هم با‬ ‫آمدن برانکو شکل خاصی گرفت و حضور‬ ‫او اتفاق مثبتی برای تیم ما بود‪.‬‬ ‫وی در مورد مصاحبه صادقیان و‬ ‫ناراحتی‌اش از این بازیکن عنوان کرد‪:‬‬ ‫راستش را بخواهید من ناراحت نیستم‪.‬‬ ‫صادقیان خودش باید بداند که اشتباه‬ ‫می‌کند‪ .‬او چند بار با موبایل من تماس‬ ‫گرفت و بالفاصله تلفن را قطع کرد‪ .‬فکر‬ ‫می‌کنم عمدا این کار را انجام داد‪ .‬وقتی من‬ ‫هم زنگ می‌زدم جواب نمی‌داد‪.‬‬ ‫خوردبین در مورد اینکه آیا صادقیان جایی‬ ‫در پرسپولیس خواهد داشت‪ ،‬گفت‪ :‬اگر‬ ‫برانکو در پرسپولیس باشد بعید می‌دانم‬ ‫صادقیان جایی در پرسپولیس داشته باشد‪.‬‬


‫‪82‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬


‫‪81‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خاطیان دربی نقره داغ شدند‬ ‫درگیری پایانی بازیکنان استقالل و‬ ‫پرسپولیس منجر به صدور رای کمیته‬ ‫انضباطی در مورد آنها شد‪.‬‬ ‫بازیکنان دو تیم در پایان دیدار دربی ‪80‬‬ ‫به درگیری با یکدیگر پرداختند که به همین‬ ‫منظور کمیته انضباطی امروز طی جلسه‌ای‬ ‫خاطیان این درگیری را با جرایم انضباطی‬ ‫محکوم کرد‪.‬‬ ‫رای کمیته انضباطی به این شرح است‪:‬‬ ‫مسابقه دو تیم پرسپولیس تهران و استقالل‬ ‫تهران از هفته سی ام مسابقات لیگ برتر‬ ‫فوتبال کشور در تاریخ ‪ 25/2/94‬و در‬ ‫ورزشگاه آزادی برگزار شد و کمیته انضباطی‬ ‫با بررسی دقیق گزارشات و تطبیق موضوع با‬ ‫آیین نامه انضباطی‪ ،‬آرای خود را به این شرح‬ ‫اعالم کرد‪:‬‬ ‫‪ – 1‬باشگاه پرسپولیس تهران به دلیل پرتاب‬ ‫مواد محترقه توسط تماشاگران به زمین‬ ‫مسابقه و مطابق با مواد ‪ 78‬و ‪ 79‬آیین‬ ‫نامه انضباطی به تذکر کتبی و پرداخت پنج‬ ‫میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد‪ .‬رای‬ ‫صادره قطعی است‪.‬‬ ‫‪ – 2‬سوشا مکانی بازیکن پرسپولیس تهران‬ ‫و حنیف عمران زاده بازیکن استقالل تهران‬ ‫به دلیل ایجاد تنش و درگیری فیزیکی در‬ ‫زمین مسابقه که موجب تحریک تماشاگران‬ ‫شده است و به دلیل بازتاب منفی این اقدام‬ ‫در رسانه ها و مجامع ورزشی و برابر مواد‬ ‫‪ 65‬و ‪ 66‬آیین نامه انضباطی هر کدام به سه‬ ‫جلسه محرومیت از همراهی تیم و پرداخت‬ ‫دو میلیون تومان جریمه نقدی محکوم‬ ‫شدند‪ .‬رای صادره قطعی است‪.‬‬ ‫‪ – 3‬امید عالیشاه و علیرضا نورمحمدی‬

‫نهایت توسط کازورال به والکات رسید و او‬ ‫‏به یک ضربه غیرقابل مهار‪ ،‬توپ را به طاق‬ ‫دروازه حریف کوبید‪.‬‏‬ ‫حمالت شاگردان آرسن ونگر ادامه پیدا‬ ‫کرد و ‪ 10‬دقیقه بعد‪ ،‬والکات بار دیگر در‬ ‫نقش گلزن ظاهر شد‪.‬‏اشتباه مدافعان وست‬ ‫بروم در دفع توپ‪ ،‬یک موقعیت را در داخل‬ ‫محوطه جریمه برای والکات ایجاد کرد و‏او‬ ‫هم با یک ضربه نوک پا‪ ،‬کار را تمام کرد‪.‬‏‬ ‫زدن گل دوم هم عطش تیم میزبان برای‬ ‫گلزنی را کاهش نداد و آنها در دقیقه ‪17‬‬ ‫به گل سوم رسیدند‪ .‬توپ‏در یک رفت و‬ ‫برگشت‪ ،‬در پشت محوطه جریمه به گابریل‬ ‫پائولیستا رسید و او هم جک ویلشر را‬ ‫صاحب‏توپ کرد؛ این هافبک جوان هم با‬ ‫یک ضربه تماشایی از پشت محوطه جریمه‪،‬‬ ‫حساب کار را ‪ 0-3‬کرد‪.‬‏‬ ‫بازیکنان پرسپولیس تهران و امیرحسین‬ ‫بعد از این گل هم حمالت آرسنال ادامه پیدا‬ ‫صادقی و هرایر مگویان بازیکنان استقالل‬ ‫کرد و اگر درخشش دروازه بان وست بروم‬ ‫تهران به دلیل انجام رفتار غیرورزشی و‬ ‫نبود‪ ،‬آنها می‏توانستند به گل های بعدی‬ ‫ایجاد درگیری و تشنج و مطابق مقررات‬ ‫ماده ‪ 65‬آیین نامه انضباطی هر کدام به یک برسند؛ اتفاقی که سرانجام در دقیقه ‪ 37‬رخ‬ ‫داد‪ .‬همکاری ویلشر و کازورال‪ ،‬در‏نهایت‬ ‫جلسه محرومیت از همراهی تیم و پرداخت‬ ‫با ضربه ستاره اسپانیایی همراه شد و ضربه‬ ‫دو میلیون تومان جریمه نقدی محکوم‬ ‫نه چندان محکم او‪ ،‬در نهایت دروازه به‬ ‫شدند‪ .‬راس صادره قطعی است‪.‬‬ ‫والکات رسید‏و او با یک بغل پای ساده‪،‬‬ ‫گل چهارم را هم به نام خود کرد‪.‬‏‬ ‫در دقایق باقی مانده نیمه اول اتفاق خاصی‬ ‫رخ نداد و بازی در این نیمه با همان چهار‬ ‫پیروزی پرگل آرسنال مقابل‬ ‫گل به پایان رسید‪.‬‏‬ ‫وست بروم‬ ‫نیمه دوم را وست بروم بهتر آغاز کرد و بعد‬ ‫از یکی دو موقعیت نصفه و نیمه‪ ،‬سرانجام‬ ‫آرسنال با پیروزی ‪ 1-4‬مقابل وست بروم‪،‬‬ ‫در دقیقه ‪ 57‬به‏گل رسیدند‪ .‬ضربه کرنر‬ ‫رقابت های این فصل لیگ برتر را در رتبه‬ ‫کریس برانت‪ ،‬روی اشتباه اوسپینا‪ ،‬به گرت‬ ‫سوم به پایان رساند‪.‬‬ ‫مک آئولی رسید و او هم با یک‏ضربه سر‪،‬‬ ‫اختالف را سه گل کاهش داد‪.‬‏‬ ‫شاگردان ونگر که برای کسب رتبه سوم‬ ‫در ادامه بار دیگر آرسنالی ها بازی را در‬ ‫به یک امتیاز نیاز داشتند‪ ،‬با یک نمایش‬ ‫دست گرفتند و آرون رمزی می توانست در‬ ‫هجومی‪ ،‬وست بروم را در هم کوبید و جواز‬ ‫دو موقعیت دروازه حریف را باز کند اما هر‬ ‫حضور در مرحله گروهی لیگ قهرمانان را به بار ضربات او به تیر دروازه برخورد کرد تا‬ ‫دست آورد‪.‬‬ ‫در نهایت بازی با همان نتیجه ‪ 1-4‬به پایان‬ ‫آرسنالی ها بازی را هجومی آغاز کردند و‬ ‫برسد‪.‬‬ ‫تنها ‪ 4‬دقیقه از بازی سپری شده بود که‬ ‫تئو والکات گل اول‏بازی را به ثمر رساند‪.‬‬ ‫پاسکاری های پی در پی توپچی ها‪ ،‬در‬

‫آوازه پرتاب دست های گلر‬ ‫تیم ملی به یکی از پرتیراژترین‬ ‫روزنامه های دنیا رسید‬ ‫روزنامه پرتیراژ اما عامه پسند مترو در شماره‬ ‫روز شنبه گذشته خود درباره پرتاب های‬ ‫دست ویرانگر علیرضا بیرانوند نوشت‪.‬‬ ‫پخش ویدئوی پرتاب های دست بلند‬ ‫علیرضا بیرانوند بعد از بازی رفت با االهلی‬ ‫که در سایت های عربی به شدت بازنشر‬ ‫شده بود ‪ ،‬گشت و گشت تا به انگلستان‬ ‫رسید و روزنامه عامه پسند مترو که یکی از‬

‫پرتیراژترین نشریات تابلوئید دنیاست هم‬ ‫از این گلر نوشت و در وبسایت آنالینش‬ ‫‪ ،‬تصاویر پرتاب دست ویرانگر او را به‬ ‫عنوان ابزار حمله تیمش به نمایش گذاشت‪.‬‬ ‫بیرانوند ‪ ۲۴‬ساله یکی از پر امیدترین‬ ‫گلرهای ایران برای پوشیدن پیراهن تیم ملی‬ ‫در بازه زمانی بلند مدت است‪ .‬او که با تیم‬ ‫نفت در آستانه قهرمانی جام حذفی و صعود‬ ‫از گروهش در لیگ قهرمانان آسیا قرار‬ ‫گرفته ‪ ،‬می خواهد رخدادهای بزرگی را رقم‬ ‫بزند‪.‬‬

‫پیروزی تیم آکادمی مهدوی‌کیا‬ ‫مقابل بایرن مونیخ‪ /‬عصبانیت مربی‬ ‫بایرن‬ ‫تیم آکادمی کیا (تیم زیر یازده‌ سال‬ ‫دانش‌آموزی ایران) در پنج دیدار امروز خود‬ ‫چهار برد و یک مساوی به دست آورد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری فارس‪ ،‬تیم فوتبال‬ ‫آ کادمی کیا امروز در مرحله مقدماتی‬ ‫مسابقات که در اروپا برگزار می‌شود پنج‬


‫‪80‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬ ‫شکست سنگین لیورپول در خانه استوک‬ ‫لیورپول با شکست ‪ 1-6‬در آخرین بازی فصل مقابل استوک‪ ،‬رقابت های این فصل لیگ‬ ‫برتر را با رتبه ششم به پایان رساندند‪.‬‬ ‫شاگردان برندان راجرز که با پیروزی در این دیدار می توانستند فصل را در رتبه پنجم به‬ ‫پایان رساندند‪ ،‬در این دیدار یک شکست سنگین را متحمل شدند تا پایین تر از تاتنهام‪ ،‬در‬ ‫رتبه ششم قرار بگیرند‪.‬‬ ‫دو تیم بازی را متعادل آغاز کردند تا اینکه در دقیقه ‪ ،22‬استوک سیتی به گل رسید‪ .‬حرکت‬ ‫خوب‏آرناتوویچ از سمت چپ و ارسال او‪ ،‬چارلی آدام را صاحب موقعیت شوت زنی کرد‪.‬‬ ‫ضربه آدام را مینیوله‏برگشت داد اما ضربه برگشتی توسط بیرام دیوف به گل اول بازی تبدیل‬ ‫شد‪.‬‏‬ ‫تنها دو دقیقه بعد‪ ،‬بیرام دیوف خودش و تیمش را دو گله کرد‪ .‬پاس آرناتوویچ‪ ،‬دیوف را‬ ‫پشت محوطه‏جریمه صاحب موقعیت کرد و او هم با یک ضربه تماشایی‪ ،‬دروازه حریف را‬ ‫باز کرد‪.‬‏‬ ‫فشار حمالت استوک ادامه کرد و در دقیقه ‪ ،30‬جاناتان والترز حساب کار را ‪ 0-3‬کرد‪.‬‬ ‫یک ارسال از‏سمت راست‪ ،‬با ضربه سر امره جان و اشتباه مینیوله‪ ،‬به جایی رفت که والترز‬ ‫حضور داشت و او هم با‏یک ضربه راحت‪ ،‬دروازه لیورپول را باز کرد‪.‬‏‬ ‫بعد از این گل بازی تا اندازه ای متعادل شد اما باز هم این استوک بود که در ‪ 5‬دقیقه پایانی‬ ‫نیمه اول‪ ،‬دو‏بار دیگر به گل رسید‪.‬‏‬ ‫ابتدا در دقیقه ‪ 41‬چارلی آدام روی یک حرکت انفرادی خوب و ضربه ای دیدنی‪ ،‬برای بار‬ ‫چهارم دروازه‏قرمزها را باز کرد‪.‬‏‬ ‫در حالی که شاگردان راجرز به دنبال کاهش فاصله در همان نیمه اول بودند‪ ،‬استیون انزونی‬

‫در آخرین‏ثانیه های این نیمه‪ ،‬حساب کار را ‪ 0-5‬کرد‪ .‬باز هم این آرناتوویچ بود که در‬ ‫نقش گلساز ظاهر شد و در‏نهایت انزونی با یک ضربه پای راست تماشایی‪ ،‬کار را تمام کرد‪.‬‬ ‫نیمه اول با همین نتیجه به پایان رسید‪.‬‏‬ ‫لیورپولی ها نیمه دوم را با دو تعویض آغاز کردند و کولو توره و جوردن آیبه به جای امره‬ ‫جان و مورنو‏به بازی رفتند‪ .‬این تعویض ها جریان بازی را به سود قرمزها تغییر داد و‬ ‫حمالت این تیم سرانجام در‏دقیقه ‪ 70‬به ثمر نشست‪.‬‏‬ ‫استیون جرارد روی پاس ریکی لمبرت صاحب موقعیت شد و با یک ضربه دیدنی‪ ،‬حساب‬ ‫کار را ‪1-5‬‏کرد‪.‬‏‬ ‫در حالی که لیورپولی ها به دنبال رسیدن به گل های بعدی بودند‪ ،‬در دقیقه ‪ ،86‬استوک به‬ ‫گل ششم رسید‪ .‬ارسال دیدنی دیوف‪ ،‬با ضربه پیتر کراوچ‪ ،‬حساب کار را ‪ 1-6‬کرد‪ .‬در‬ ‫دقایق باقی مانده اتفاق خاصی رخ نداد و شاگردان راجرز در روز آخر‪ ،‬سنگین ترین شکست‬ ‫فصل را متحمل شدند‪.‬‬

‫تساوی یونایتد و هال سیتی در روز سقوط هال‬ ‫دیدار تیم های هال سیتی و منچستریونایتد‪ ،‬لحظاتی پیش با تساوی بدون گل خاتمه یافت تا‬ ‫هال سیتی به دسته پایین تر سقوط کند‪.‬‬ ‫دیدار هال سیتی و منچستریونایتد در هفته پایانی لیگ برتر انگلیس‪ ،‬برای هال حساسیت‬ ‫مضاعفی داشت‪ .‬این تیم برای رهایی از سقوط به دسته پایین تر نیاز به پیروزی مقابل‬ ‫منچستریونایتد داشت و باید امیدوار می بود تا نیوکاسل در زمین خود بر وستهام پیروز نشود‪.‬‬ ‫یونایتد هم که از کسب سهمیه لیگ قهرمانان مطمئن بود‪ ،‬با خیال آسوده مقابل شاگردان‬ ‫استیو بروس قرار گرفته بود‪ .‬جالب اینکه هال در هر ‪ 10‬بازی گذشته خود مقابل یونایتد‬ ‫متحمل شکست شده بود‪.‬‬ ‫بازی از سوی بازیکنان هال‪ ،‬پرشور و هیجان آغاز شد و میل به پیروزی در میان آنها کامال‬ ‫مشهود بود‪ .‬پس از خلق چند خطر تقریبا جدی‪ ،‬هال در دقیقه ‪ 18‬توسط مک شین به گل‬ ‫رسید اما این گل به علت آفساید مردود اعالم شد‪ .‬روی این صحنه‪ ،‬اشتباه والدس در دفع‬ ‫توپ آشکار بود‪.‬‬ ‫دو دقیقه بعد‪ ،‬والدس به شکلی خیره کننده ضربه سر المحمدی را روی خط بیرون کشید و به‬

‫کرنر فرستاد تا میزبان همچنان در حسرت گل بماند‪ .‬ضربه کرنر ارسال شده‪ ،‬در ریباند به "ان‬ ‫دویه" رسید و شوت محکم این بازیکن از بیرون محوطه جریمه وارد دروازه یونایتد شد اما‬ ‫بازهم به دلیل آفساید‪ ،‬این گل مردود اعالم شد تا آه از نهاد هواداران هال سیتی بلند شود‪.‬‬ ‫در ادامه‪ ،‬بازی به تعادل کشیده شد و حتی یونایتد به تدریج تیم برتر میدان شد‪ .‬این تیم در‬ ‫دقیقه ‪ 44‬توسط هررا می توانست به گل دست یابد اما ضربه این بازیکن دقیق نبود تا بازی‬ ‫در پایان نیمه اول‪ ،‬با تساوی بدون گل به اتمام برسد‪.‬‬ ‫نیمه دوم را نیز هال سیتی همچون نیمه اول بهتر آغاز کرد و یونایتد تحت تاثیر فشار‬ ‫بازیکنان میزبان‪ ،‬بیشتر این نیمه را مشغول دفاع بود‪ .‬خبر گلزنی نیوکاسلی ها در بازی مقابل‬ ‫وستهام در اواسط نیمه دوم‪ ،‬سبب شد تا هواداران هال سیتی از بقای تیمشان در لیگ برتر تا‬ ‫حد زیادی ناامید شوند‪.‬‬ ‫ویکتور والدس هم سد محمکی بود در راه گلزنی مهاجمان هال سیتی‪ .‬این دروازه بان سابق‬ ‫بارسلونا‪ ،‬دو موقعیت مسلم گلزنی را از بازیکنان هال گرفت تا آه از نهاد هواداران این تیم‬ ‫بلند شود‪ .‬از دیگر حوادث قابل ذکر این نیمه‪ ،‬اخراج فلینی در اواخر بازی بود‪ .‬تکل خشن‬ ‫این بازیکن بلژیکی روی مک شین‪ ،‬باعث شد تا داور بازی از کارت قرمز خود استفاده‬ ‫کند‪ .‬تالش های هال سیتی در ادامه بازی نیز نتیجه ای نداشت تا نیوکاسل با برتری ‪0-2‬‬ ‫بر وستهام‪ ،‬در لیگ برتر بماند و هال به دسته اول سقوط کند‪ .‬یونایتد نیز فصل را در رده‬ ‫چهارم به اتمام رساند‪.‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

79


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

78


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

77


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

76


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

75


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

74


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

73


‫‪72‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫پس انداز معاف از مالیات ‪TFSA‬‬ ‫شکوفه شفیعی – مشاور مالی‬

‫از کودکی پس انداز کردن را‬ ‫آموخته ایم و با ورود به کشوری‬ ‫جدید که قوانین پولی و مالی‬ ‫متفاوتی بر آن حاکم است باید‬ ‫حق و حقوق خود را بدانیم و از‬ ‫مزیت های مان به عنوان کسی که‬ ‫در کانادا سکونت دارد بهره ببریم‪.‬‬ ‫یکی از حقوق بسیار مهم ما استفاده‬ ‫از برنامه ی پس انداز معاف از‬ ‫مالیات ‪ TFSA‬است‪.‬‬ ‫بنا بر قوانین مالیات بر درآمد کانادا‪ ،‬سود‬ ‫پولی که در حساب های پس انداز معمولی‬ ‫مان به عنوان یک کانادایی کسب می کنیم در‬ ‫زمره ی درآمد ما قرار می گیرد و در پایان سال‬ ‫مالیاتی در زمان تکمیل اظهارنامه ی مالیاتی‬ ‫خود‪ ،‬باید مبلغ آن را در فرم های مربوطه‬ ‫اعالم کنیم و مالیات آن را پرداخت نماییم‪.‬‬ ‫به همین منظور تمامی موسسات مالی پس از‬ ‫اتمام سال تقویمی‪ ،‬برگه ای به نام ‪ T5‬را‬ ‫برای صاحبان حساب های خود ارسال می‬ ‫کنند که رقم سودشان در آن نوشته شده است‪.‬‬ ‫از سال ‪ 2009‬به این سو‪ ،‬دولت به افراد‬ ‫مقیم کانادا که سن شان باالی ‪ 18‬سال باشد‬ ‫اجازه می دهد که هر سال رقم مشخصی را‬ ‫در حساب پس انداز معاف از مالیات خود‬ ‫ذخیره کنند‪ .‬در سال های ‪ 2009‬تا ‪2012‬‬ ‫این رقم ‪ 5000‬دالر در سال بود و سپس‬ ‫برای سال های ‪ 2013‬و ‪ 2014‬به ‪5500‬‬ ‫دالر افزایش پیدا کرد و اخیرا دولت میزان‬ ‫سرمایه گذاری در آن را برای سال ‪2015‬‬ ‫به ‪ 10000‬دالر افزایش داد‪ .‬این یک خبر‬ ‫خوب برای کانادایی هاست؛ چرا که به آن ها‬ ‫این امکان را می دهد که از سود حساب خود‬ ‫بدون پرداخت مالیات بر آن استفاده کنند و‬ ‫این مساله ارزش این حساب ها را بیش از‬ ‫پیش باال خواهد برد‪ .‬بنابراین کسی که از سال‬ ‫‪ 2009‬تا کنون مقیم کانادا محسوب می شود‬ ‫می تواند تا سقف ‪ 41000‬دالر از دارایی‬ ‫خود را به صورت معاف از مالیات سرمایه‬ ‫گذاری کند‪.‬‬ ‫سودی که در حساب های برنامه ی ‪TFSA‬‬ ‫به دست می آید معاف از مالیات هستند و‬ ‫این مستقل از نوع سرمایه گذاری هایی است‬ ‫که افراد انجام می دهند‪ .‬شما می توانید در‬ ‫برنامه ی ‪ TFSA‬خود از انواع ‪MUTUAL‬‬ ‫‪ FUNDS‬یا ‪ GIC‬یا حساب های پس انداز‬ ‫معمولی‪ ،‬سهام شرکت ها‪ ،‬اوراق قرضه و‬ ‫‪ ...‬انتخاب کنید‪ .‬پولی که در حساب های‬ ‫‪ TFSA‬خود پس انداز می کنید همانند پس‬ ‫انداز در حساب های ‪ RRSP‬نیستند که از‬ ‫درآمد شما کم شوند و باعث شوند که عالوه‬

‫بر پس انداز برای بازنشستگی ( و یا خرید‬ ‫خانه و ادامه ی تحصیل) امکان پرداخت‬ ‫مالیات کمتر به دولت را داشته باشید‪ .‬در این‬ ‫حساب ها شما مالیاتی برای سودتان پرداخت‬ ‫نخواهید کرد و هر زمان اختیار واریز یا‬ ‫برداشت از حساب تان را دارید به شرط آن‬ ‫که از مرز قانونی خودتان فراتر نروید‪.‬‬ ‫اگر شما کمتر از آن چه که حق قانونی تان‬ ‫است پس انداز کنید‪ ،‬حق تان از بین نخواهد‬ ‫رفت و هر زمان در آینده می توانید تا سقف‬ ‫مجاز خود را پر کنید؛ اما اگر بیش از حد‬ ‫مجازتان اقدام به پس انداز در این حساب‬ ‫بنمایید و یا مقیم کانادا نباشید‪ ،‬هر ماه یک‬ ‫درصد جریمه ی مالیاتی مشمول حال تان‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫مورد دیگری که باید به آن دقت کرد وضعیت‬ ‫حساب های ‪ TFSA‬پس از فوت صاحب‬ ‫حساب است‪ .‬در صورت فوت‪ ،‬آن چه که در‬ ‫این حساب ها به دست آمده است مشمول‬ ‫مالیات خواهند بود مگر این که یا از طریق‬ ‫وصیت نامه یا از طریق ثبت قانونی‪ ،‬همسر یا‬ ‫شریک زندگی شما به عنوان صاحب بعدی‬ ‫‪ TFSA‬شما معرفی شده باشد یا اسم کسی را‬

‫‪ RRSP‬از درآمد سال تان کم نخواهد کرد‬ ‫و بنابراین باعث عوض شدن رسته ی مالیاتی‬ ‫تان نخواهد شد اما در عوض هیچ مالیاتی‬ ‫برای رشد پول تان در داخل حساب تان‬ ‫پرداخت نخواهید کرد حتی اگر پول را از‬ ‫حساب تان بردارید‪ .‬بنابراین چنان چه درآمد‬ ‫پایین تری دارید معقول است که ابتدا پس‬ ‫اندازتان را در حساب ‪ TFSA‬تان پس انداز‬ ‫کنید و نه ‪ .RRSP‬اما اگر در مراحل دیگری‬ ‫از زندگی تان هستید ممکن است پس انداز‬ ‫در ‪ RRSP‬و یا حتی بازپرداخت وام منزل‬ ‫تان کار درستی باشد که باید انجام بدهید‪.‬‬ ‫حتما پیش از تصمیم گیری در این خصوص‬ ‫با مشاور مالی خود مشورت کنید و از او‬ ‫بخواهید که آن چه به سبب روش های پس‬ ‫انداز متفاوت عایدتان می شود را محاسبه و‬ ‫با یکدیگر مقایسه کند و بهترین راه حل را به‬ ‫پس انداز برای‬ ‫شما پیشنهاد بدهد‪ ⦁ .‬‬ ‫خرید خانه یک روش منعطف تر از برنامه ی‬ ‫خریداران خانه ی ‪ RRSP‬که به آن ‪ HBP‬می‬ ‫گویند‪ ،‬استفاده از ‪ TFSA‬است‪ ،‬مخصوصا‬ ‫زمانی که سقف مجاز برای ‪ HBP‬شما پر شده‬ ‫باشد‪ .‬افزایش سقف پس انداز در ‪TFSA‬‬

‫به عنوان وارث قید کرده باشید‪.‬‬ ‫با وجود چنین برنامه ی خوبی شاید بهتر باشد‬ ‫که حتی به عنوان یک مهاجر جدید یا فردی‬ ‫که سال هاست در کانادا سکونت دارد‪ ،‬به‬ ‫فکر این باشیم که حتی با آغاز یک پس انداز‬ ‫کوچک همیشه برای امور مالی خود برنامه‬ ‫ریزی داشته باشیم‪ .‬راه کارهای زیر به شما‬ ‫برای استفاده از حق قانونی حساب های‬ ‫معاف از مالیات تان به عنوان یک کانادایی‬ ‫کمک خواهند کرد‪:‬‬ ‫در هر سنی که هستید پس انداز‬ ‫⦁ ‬ ‫خود را با برنامه ریزی شروع کنید و به ادامه‬ ‫دادن آن متعهد باشید‪.‬‬ ‫اگر به تازگی مشغول به کار شده اید و در‬ ‫رسته ی مالیاتی پایین قرار دارید‪ ،‬شاید یک‬ ‫حساب ‪ TFSA‬برای شما به حساب ‪RRSP‬‬ ‫ارجحیت داشته باشد‪ .‬پولی که در حساب‬ ‫‪ TFSA‬تان سرمایه گذاری می کنید مانند‬

‫به بسیاری از کانادایی ها کمک می کند که‬ ‫مبلغ الزم برای پیش قسط خانه اشان را اندک‬ ‫اندک جمع کنند و خودشان باشند که از سود‬ ‫پس اندازشان استفاده خواهند کرد‪ .‬طبق‬ ‫قوانین ‪ CRA‬کسانی که مشمول استفاده از‬ ‫‪ HBP‬می شوند می توانند تا سقف ‪25000‬‬ ‫دالر از ‪ RRSP‬خود بدون پرداخت مالیات‬ ‫برداشت کنند و موظف اند ظرف ‪ 15‬سال‬ ‫این رقم را به ‪RRSP‬خود برگردانند و هر سال‬ ‫پانزدهم بدهی خود به ‪ RRSP‬را نیز‬ ‫نیز یک‬ ‫ِ‬ ‫به عنوان می نیمم پرداخت کنند‪ .‬چنان چه‬ ‫فرد یکی از می نیمم پرداخت های خود را‬ ‫از دست بدهد‪ ،‬این رقم به عنوان جریمه به‬ ‫درآمد آن سالش افزوده خواهد شد و مالیات‬ ‫آن باید پرداخت گردد‪.‬‬ ‫پس انداز برای بازنشستگی‬ ‫⦁ ‬ ‫اگر شما در سن نزدیک به بازنشستگی تان‬ ‫باشید ممکن است ترجیح بدهید به جای پس‬

‫انداز در ‪ RRSP‬تان‪ ،‬پول خود را در ‪TFSA‬‬ ‫تان بگذارید تا اثر کم تری بر پرداختی‬ ‫‪ OAS‬تان داشته باشد‪ OAS .‬یا ‪Old Age‬‬ ‫‪ Security‬رقمی است که به افرادی که سن‬ ‫شان باالی ‪ 65‬سال است پرداخت می شود‬ ‫و شرط دریافت آن به صورت کامل این است‬ ‫که فرد پس از ‪ 18‬سالگی‪ 40 ،‬سال کامل تا‬ ‫رسیدن به سن ‪ 65‬سالگی در کانادا زندگی‬ ‫کرده باشد‪ .‬افرادی که کم تر از ‪ 10‬سال در‬ ‫کانادا بوده اند مشمول دریافت این مبلغ‬ ‫نخواهند بود‪ .‬در واقع بسته به مدت اقامت‬ ‫در کشور کانادا و رقم درآمدی فرد‪ ،‬مبلغی‬ ‫که به آن ها پرداخت خواهد شد متغیر است‪.‬‬ ‫به عنوان مثال‪ ،‬آستانه ی شارژ مالیاتی برای‬ ‫‪ OAS‬در سال ‪ 2014‬زمانی است که درآمد‬ ‫فرد بیش از ‪ 71592‬دالر بوده باشد‪.‬‬ ‫ثروت ساختن در زمان بازنشستگی‬ ‫⦁ ‬ ‫برداشت از ‪ TFSA‬معاف از مالیات است‬ ‫و همانند ‪ RRSP‬یا ‪ RRIF‬که مستمری‬ ‫بازنشستگی تلقی می شود در زمره ی درآمد‬ ‫فرد قرار نمی گیرد و باعث کاسته شدن از‬ ‫‪ OAS‬و سایر مزایای مربوط به افراد مسن‬ ‫نمی شود‪ .‬به عالوه ‪ TFSA‬محدودیت زمانی‬ ‫ندارد و همانند ‪ RRSP‬نیست که تا پایان سال‬ ‫تقویمی که فرد در آن به سن ‪ 71‬سالگی می‬ ‫رسد مجبور به انتقال یا برداشتن تمامی پس‬ ‫انداز ‪RRSP‬اش باشد که طبیعتا برای آن‬ ‫مجبور به پرداخت مالیات خواهد بود‪.‬‬ ‫کار کردن در زمان بازنشستگی‬ ‫⦁ ‬ ‫بنا بر آخرین آمارهای سال ‪ ،2015‬بیشتر‬ ‫کانادایی ها انتظار دارند که پس از ‪65‬‬ ‫سالگی همچنان مشغول به کار باشند؛ نه برای‬ ‫این که کار کردن را دوست دارند! بلکه برای‬ ‫این که فکر می کنند اگر کار نکنند از پس‬ ‫هزینه های شان برنخواهند آمد و با ارقامی‬ ‫که برای درآمد بازنشستگی شاند دریافت‬ ‫خواهند کرد امکان بازنشستگی در ‪65‬‬ ‫سالگی را ندارند‪ ( .‬طبق تصمیم دولت‪،‬‬ ‫سن بازنشستگی به صورت تدریجی در حال‬ ‫افزایش است و از سال آینده به صورت رسمی‬ ‫‪ 67‬سال خواهد بود‪ ).‬این که در هر برهه از‬ ‫زمان تصمیم درست را اتخاذ کنید و ترکیبی‬ ‫را برای پس اندازتان در پیش بگیرید که به‬ ‫شما بیشترین سود را بازخواهد گرداند هنر و‬ ‫دانش مشاور مالی شماست و برای هر فرد با‬ ‫فرد دیگر متفاوت است‪ .‬فراموش نکنید که‬ ‫ممکن است سطح درآمدی شما در سال های‬ ‫خاصی در حدی باشد که بتوان با استفاده از‬ ‫ابزار ‪RRSP‬رسته ی مالیاتی تان را جا به جا‬ ‫کرد و عالوه بر پس انداز برای بازنشستگی از‬ ‫برگشت مالیات بیشتر از دولت هم برخوردار‬ ‫شد‪ .‬حتما پیش از هر تصمیم گیری‪ ،‬برنامه‬ ‫ی مالی درستی تدوین کنید و آینده ی حساب‬ ‫های خود راببینید و سپس اقدام به واریز مبالغ‬ ‫محاسبه شده تان به حساب های تان نمایید‪.‬‬


‫‪71‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫جدا شوم‪.‬‬ ‫بعد از صحبت های این مرد‪ ،‬قاضی نظر‬ ‫همسر وی را هم می پرسد که او می گوید‪:‬‬ ‫شوهرم موضوع را زیادی بزرگ کرد و باعث‬ ‫شد کارمان به طالق بکشد‪ .‬راستش من هم‬ ‫دیگر نمی خواهم در کنار این مرد زندگی‬ ‫کنم‪ .‬آقای قاضی او این موضوع را بهانه کرده‬ ‫و من می دانم چرا این حرف ها را می زند‪.‬‬ ‫امید از این که من سرکار نمی روم و درآمد‬ ‫ندارم ناراحت است‪.‬‬ ‫او می خواهد من هم سرکار بروم و کمک‬ ‫خرج زندگیمان باشم اما من روحیه کار کردن‬ ‫ندارم‪ .‬راستش من هم از غر زدن های شوهرم‬ ‫خسته شدم و احساس می کنم که این زندگی‬ ‫آینده خوبی نخواهد داشت‪ .‬آدم وقتی در خانه‬ ‫است بی حوصله می شود و بیشتر می خوابد‪.‬‬ ‫این بهانه ای برای جدایی است و نمی خواهم‬ ‫در برابر خواسته همسرم مقاومت کنم‪ .‬اگر من‬ ‫خوابم را درست کنم او بازهم موضوعی برای‬ ‫درخواست طالق پیدا می کند‪.‬‬ ‫وقتی صحبت های این زوج به پایان می رسد‬ ‫قاضی بدون صدور هیچ حکمی این زوج را به‬ ‫مشاوره خانواده می فرستد تا شاید مشکلشان‬ ‫حل شود‪.‬‬

‫گوسفندانش‪ ،‬هدف گلوله قرار گرفته است‪.‬‬ ‫چند ساعت بعد مردی به کالنتری ‪172‬‬ ‫شهرری رفت و خود را قاتل چوپان نوجوان‬ ‫معرفی کرد‪.‬‬ ‫این مرد که «ابراهیم» نام دارد‪ ،‬در بازجویی‌ها‬ ‫گفت‪ :‬نگهبان کشتزارها هستم‪ .‬صبح وقتی‬ ‫کارم تمام شد‪ ،‬می‌خواستم به خانه بروم‪ .‬در‬ ‫کنار نیزارها سگ‌های گله به من حمله‌ور‬ ‫شدند‪ .‬چند بار برای کمک‪ ،‬چوپان گله را‬ ‫صدا زدم اما کسی به فریادم نرسید‪ ،‬من نیز‬ ‫برای رهایی از دست سگ‌ها شلیک کردم و‬ ‫به سمت خانه‌ام رفتم‪ .‬هنوز چند قدمی دور‬ ‫نشده بودم که متوجه آه و ناله پسری شدم‪.‬‬ ‫وقتی البه‌الی نیزارها رفتم‪ ،‬دیدم که چوپان‬ ‫گله هدف گلوله قرار گرفته است و بسختی‬ ‫حرف می‌زند‪ .‬همان لحظه رفتم خودرو‬ ‫بیاورم تا او را به نزدیک‌ترین بیمارستان ببرم‪،‬‬ ‫اما وقتی برگشتم‪ ،‬دیر شده بود و پسر نوجوان‬ ‫دیگر نفس نمی‌کشید‪ .‬با این اعترافات‪ ،‬وقتی‬

‫نجات عامل شلیک مرگ به چوپان‬ ‫‪ ۱۵‬ساله از جوخه اعدام‬ ‫عامل شلیک مرگ به چوپان ‪ 15‬ساله در‬ ‫آستانه اعدام از جوخه مرگ نجات یافت‪.‬‬ ‫این مرد که ‪ 46‬ماه را پشت میله‌های زندان‬ ‫سپری کرده است‪ ،‬بزودی آزاد خواهد شد‪.‬‬ ‫ساعت ‪ 7‬صبح یکم مرداد ماه سال ‪90‬‬ ‫صدای شلیک گلوله‌ای سکوت صبحگاهی‬ ‫را در کشتزارهای حوالی شهرری شکست و‬ ‫کشاورزان با شنیدن صدای تیراندازی شوکه‬ ‫شدند و خود را باالی سر چوپانی که گله‌اش‬ ‫را برای چرا در اطراف نیزارها برده بود‪،‬‬ ‫رساندند‪.‬‬ ‫شلیک مرگبار خیلی زود به کارآگاهان پلیس‬ ‫مخابره شد و دقایقی نگذشته بود که بازپرس‬ ‫ویژه قتل نیز پای در قتلگاه گذاشت و در بین‬ ‫حلقه کشاورزان دست به تحقیقات میدانی‬ ‫زد‪.‬‬ ‫آنان در تحقیقات نخست پی بردند که قربانی‪،‬‬ ‫«حمیدرضا» ‪ 15‬ساله است که هنگام چرای‬

‫کیفرخواست صادر شد‪ ،‬این مرد در شعبه ‪74‬‬ ‫دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده و به‬ ‫مجازات قصاص محکوم شد و قضات شعبه‬ ‫‪ 24‬دیوان‌عالی کشور نیز آن را تأیید و قابل‬ ‫اجرا دانستند‪.‬‬ ‫وقتی مرد تیرانداز در فهرست اعدامی‌ها‬ ‫قرار گرفت‪ ،‬خانواده چوپان نوجوان وی را‬ ‫بخشیدند‪.‬‬ ‫صبح دیروز این مرد در شعبه ‪ 74‬به ریاست‬ ‫قاضی عبداللهی و چهار قاضی مستشار تنها به‬ ‫لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد‪.‬‬ ‫پنج قاضی دادگاه کیفری برای آزادی این مرد‬ ‫که ‪ 46‬ماه را در پشت میله‌های زندان سپری‬ ‫کرده است‪ ،‬وارد شور شدند‪.‬‬ ‫بنابر این گزارش‪ ،‬بزودی این مرد از زندان‬ ‫آزاد خواهد شد‪.‬‬

‫‪.‬‬ ‫‪10087 Yonge St. Richmond Hill‬‬ ‫‪:‬‬

‫)‪(Yonge & Major Mackenzie Drive‬‬


‫‪70‬‬

‫ح‬ ‫وادث‬ ‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫پزشکان نیز پس از مشورت یک راه خوب‬ ‫را پیدا می‌کنند تا میخ را چشم مرد خارج‬ ‫کنند‪ .‬زیرا انتهای میخ در مجاورت دو‬ ‫شریان اصلی مغز بود و اگر میخ صدمه‌ای با‬ ‫آن‌ها وارد می‌کرد‪ ،‬آن باغبان تا آخر عمر با‬ ‫مشکالت مغزی روبه‌رو می‌شد‪ .‬دکتر واعل‬ ‫اسد جراح مغز و اعصاب می‌گوید‪« :‬نوک‬ ‫میخ مانند یک انگشتی بود که در سد فرو‬ ‫کرده باشند‪ .‬نگران بودیم که میخ را خارج‬ ‫کنیم و خون‌ریزی شروع شود‪ .‬پزشکان پس‬ ‫از بررسی با نوعی اسکنر پزشکی جدید به این‬ ‫نتیجه رسیدند که میخ به کره چشم آسیبی‬ ‫جدی وارد نکرده است‪.‬‬ ‫معجزه باورنکردنی یک باغبان‬ ‫پس از این حادثه‪ ،‬جراحان بیمارستان‬ ‫عمومی ماساچوست در بوستون ایاالت‌متحده‬ ‫به سرعت اتاق عمل را آماده می‌کنند‪ .‬یک‬ ‫پزشک میخ را خارج می‌کرد و اگر بر حسب‬ ‫تصادف یکی از آن دو رگ پاره می‌شد‪ ،‬دو‬ ‫پزشک کشیک آماده جراحی سر بیمار بودند‪.‬‬ ‫تنها چند دقیقه پس از عمل نیز به بیمار آمپول‬ ‫کزاز و آنتی‌بیوتیک تزریق و سپس مرخص‬ ‫شد‪ .‬بیمار تنها هشت هفته بعد از عمل‬ ‫توانست در کمال تعجب بینایی عادی خود‬ ‫را به دست آورد‪ .‬پزشکان همواره به صاحبان‬ ‫مشاغل خطرناک توصیه کرده‌اند که هنگام‬ ‫کار حتما از وسایل ایمنی چشم استفاده کنند‪.‬‬

‫پرداخت بدهی ‪٢٨٠‬میلیونی با‬ ‫سرقت وحشت‌آور طالفروشی‬ ‫پارچه فروش ورشکسته برای پرداخت ‪٢٨٠‬‬ ‫میلیون بدهکاری خود‪ ،‬نقشه سرقت مسلحانه‬ ‫از یک طالفروشی را اجرا کرد اما پیش از‬ ‫انجام هرگونه اقدامی از سوی پلیس غافلگیر‬ ‫شد‪ .‬صبح دیروز مرد جوانی به یک مغازه‬

‫طالفروشی در خیابان سجادشمالی رفت‪.‬‬ ‫قیمت سرویس‌های طال را می‌پرسید‪ .‬مغازه‬ ‫شلوغ بود‪ .‬می‌خواست معطل کند‪ .‬نقش بازی‬ ‫کرد‪ .‬گوشی تلفن همراهش را از جیبش بیرون‬ ‫کشید و مشغول صحبت شد‪ .‬هنوز فروشنده‬ ‫نمی‌دانست هدف نقشه مسلحانه یک سارق‬ ‫شده است‪ .‬همه‌چیز عادی بود و کسی حتی‬ ‫نمی‌توانست به موضوع مشکوک شود‪ .‬اما‬ ‫درست در لحظه‌ای که مغازه خلوت شد و‬ ‫فروشنده سرش را برای انجام کاری برگرداند‬ ‫ناگهان یک اسلحه را پشت سر خود احساس‬ ‫کرد و بعد از آن این جمله را شنید‪« :‬هرچه‬ ‫طال داری بریز روی میز و مطمئن باش که اگر‬ ‫واکنشی نشان دهی تو را می‌کشم‪ ».‬فروشنده‬ ‫که حسابی ترسیده بود‪ ،‬تسلیم نشد و به جای‬ ‫اینکه به حرف سارق گوش کند با او درگیر‬ ‫شد‪ .‬صدای تیر شلیک‌شده از اسلحه کافی بود‬ ‫تا راز این سرقت مسلحانه فاش شود‪ .‬چند‬

‫دقیقه بیشتر طول نکشید که ماموران گشت‬ ‫کالنتری ‪ ١٦١‬ابوذر پس از اطالع از این‬ ‫حادثه به طالفروشی رفتند و پیش از اینکه‬ ‫دزد جوان بتواند فرار کند او را دستگیر‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫همانجا صاحب مغازه طالفروشی که به شدت‬ ‫شوکه شده بود‪ ،‬به ماموران کالنتری گفت‪:‬‬ ‫«این مرد چند روز پیش هم به مغازه من آمده‬ ‫بود‪ .‬او سرویس‌های طالی مغازه مرا دید و‬ ‫در نهایت یک سرویس ‪ ٨‬میلیون و ‪٥٠٠‬‬ ‫هزار تومانی را پسندید و گفت که چند روز‬ ‫بعد به همراه همسرش به مغازه می‌آیند و آن‬ ‫سرویس را می‌خرد‪ .‬او رفت و امروز باز هم‬ ‫آمد‪ .‬در حالی که اصال به او شک نداشتم با‬ ‫او احوالپرسی کردم و گفت که برای خرید آن‬ ‫سرویس آمده است‪ .‬در یک لحظه که مغازه‬ ‫شلوغ شد این مرد با موبایلش صحبت کرد‬ ‫و در نهایت وقتی مغازه خلوت شد کارتش‬ ‫را به من داد و گفت که مبلغ سرویس را از‬ ‫کارتش بکشم‪.‬‬ ‫من هم وقتی سرم را برگرداندم اسلحه را‬ ‫احساس کردم و تازه آنجا بود که متوجه نقشه‬ ‫این مرد شدم‪ .‬اما با او درگیر شدم و در نهایت‬ ‫پلیس خیلی زود وارد عمل شد و این مجرم‬ ‫را دستگیر کرد‪ .‬اگر نیروهای پلیس لحظه‌ای‬ ‫دیرتر به محل رسیده بودند این مرد معلوم نبود‬ ‫که چه بالیی سر من می‌آورد‪».‬‬ ‫بعد از این اظهارات‪ ،‬دزد جوان نیز تحت‬ ‫بازجویی قرار گرفت و با اعتراف به نقشه‬ ‫سرقت مسلحانه به ماموران پلیس گفت‪« :‬من‬ ‫پارچه‌فروش بودم و وضع مالی خوبی داشتم‪.‬‬ ‫اما به یکباره ورشکست شدم و تمام سرمایه‌ام‬ ‫را از دست دادم‪ .‬از طرفی ‪٢٨٠‬میلیون‬ ‫تومان هم بدهکار شدم و نمی‌دانستم که این‬ ‫بدهکاری را چطور می‌توانم پرداخت کنم‪.‬‬ ‫برای همین به فکرم رسید که نقشه یک‬ ‫سرقت را اجرا کنم تا بتوانم پول بدهکاری‌ام‬ ‫را جور کنم اما گیر افتادم‪ ».‬با اعتراف این‬ ‫پسر‪ ،‬وی با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شد‪.‬‬

‫مرد جوان در دادگاه خانواده‪:‬‬ ‫همسرم زیاد می‌خوابد‪ ،‬طالق‬ ‫می‌خواهم‬ ‫روزی که امید و بهناز زندگی مشترک خود‬ ‫را آغاز می‌کردند هیچ کس تصور نمی‌کرد‬ ‫که آنها پایشان به دادگاه خانواده باز شود و‬ ‫مهر پایان به زندگی مشترک خود بزنند‪ .‬امید‬ ‫و بهناز اوایل زندگی‌شان با هم هیچ مشکلی‬ ‫نداشتند‪ .‬آنها عاشق هم بودند و همیشه سعی‬

‫می‌کردند به هم احترام بگذارند‪ .‬اختالف‬ ‫و درگیری آنها از چند ماه بعد از زندگی‬ ‫مشترکشان آغاز شد‪ .‬ماجرا از این قرار بود‬ ‫که امید از این‌که همسرش مرتب می‌خوابد‬ ‫و حوصله انجام کاری را ندارد ناراحت بود‪.‬‬ ‫او بعد از چند ماه ناراحتی‌اش را با همسرش‬ ‫درمیان گذاشت و این سرآغازی بود برای‬ ‫یک جدایی تلخ‪.‬‬ ‫امید هر چند ثانیه یکبار به ساعتش نگاه می‬ ‫کند و از منشی دادگاه می پرسد که نوبتشان‬ ‫نشد؟ بهناز اما خونسرد است‪ .‬روی نیمکت‬ ‫راهرو نشسته و حرفی نمی زند‪ .‬باالخره منشی‬ ‫شعبه ‪ 268‬دادگاه خانواده نام آنها را صدا می‬ ‫زند و جلسه رسیدگی به پرونده این زوج شروع‬ ‫می شود‪ .‬وقتی قاضی علت درخواست طالق‬ ‫را می پرسد مرد جوان پیشدستی می کند و‬ ‫پاسخ می دهد‪ :‬آقای قاضی ‪ 3‬سال است که با‬ ‫بهناز ازدواج کرده ام ولی از وقتی با او زندگی‬ ‫می کنم دچار افسردگی و دلمردگی شده ام‪.‬‬ ‫همسرم همیشه در حال خوابیدن است و هیچ‬ ‫کاری انجام نمی دهد‪.‬‬ ‫در زندگی اش اول خواب برایش اهمیت دارد‬ ‫و بعد از آن به فکر کارهای دیگرش می افتد‪.‬‬ ‫وقتی صبح ها از خواب بیدار می شوم و سر‬ ‫کار می روم همسرم در خواب است و حتی‬ ‫برای بدرقه من هم بیدار نمی شود‪ .‬او متوجه‬ ‫رفتن من نمی شود‪ .‬آرزو به دلم ماند که بهناز‬ ‫برای یک بار هم که شده برایم صبحانه آماده‬ ‫کند و من با انرژی سر کار بروم‪ .‬اما نه تنها‬ ‫صبحانه ای برایم درست نمی کند بلکه اگر‬ ‫سر و صدا کنم و او بیدارمی شود و شروع به‬ ‫داد و فریاد می کند که چرا او را بیدار کرده‬ ‫ام‪ .‬در طول روز هم جرات نمی کنم به خانه‬ ‫مان زنگ بزنم‪.‬‬ ‫چون بیشتر اوقات همسرم خواب است و اگر‬ ‫زنگ بزنم و بیدار شود سردرد می گیرد و آن‬ ‫روز را برای هردویمان تلخ می کند‪ .‬بهناز‬ ‫حتی برای درست کردن غذا هم بی حوصله‬ ‫است و دوست دارد که بخوابد‪ .‬شاید باورتان‬ ‫نشود ولی آقای قاضی ما وقتی به مهمانی یا‬ ‫جایی دعوت می شویم همسرم از ترس این‬ ‫که مهمانی تا دیروقت طول بکشد و او نتواند‬ ‫بخوابد نمی رود‪ .‬خیلی وقت ها به خاطر‬ ‫خوابیدن بهناز همه مهمانی هایمان را کنسل‬ ‫کردیم و در خانه ماندیم‪ .‬شب ها وقتی از سر‬ ‫کار به خانه بر می گردم بهناز با من شام می‬ ‫خورد و خیلی زود می خوابد‪ .‬هرچه به او می‬ ‫گویم حداقل کاری برای خودش پیدا کند و‬ ‫در طول روز مشغول کار شود تا هم روحیه اش‬ ‫بهتر و هم از اعتیادش به خواب راحت شود‬ ‫فایده ای ندارد‪ .‬راستش دیگر خسته شده ام‪.‬‬ ‫آقای قاضی می خواهم از همسرم برای همیشه‬


‫‪69‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫کردند کاظم مسئول اعمال ارتکابی خودش‬ ‫است و مشکل روانی حادی ندارد‪ .‬همچنین‬ ‫در گزارشی علت مرگ رامین‪ ،‬فشار بر عناصر‬ ‫حیاتی گردن و خفگی اعالم شد‪ .‬متهم بعد از‬ ‫تکمیل تحقیقات‪ ،‬برای بازسازی صحنه جرم‬ ‫به محل حادثه برده شد و سرانجام پرونده با‬ ‫صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه‬ ‫‪ ٨٤‬دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد‪.‬‬ ‫این در حالی است که در آخرین دفاعیات‬ ‫در مرحله دادسرا‪ ،‬متهم یک‌بار دیگر به قتل‬ ‫اعتراف و درخواست بخشش کرده و مدعی‬ ‫شد‪ ،‬هنگام قتل در حالت عادی نبوده‪ .‬پدر‬ ‫و مادر مقتول به‌عنوان ولی‌دم برای متهم‬ ‫درخواست قصاص کرده‌اند‪.‬‬

‫عتیقه‌هایی که بوی خون می‌دهد‬ ‫وسوسه رسیدن به گنج‌های نهفته در دل‬ ‫خاک‪ ،‬گاهی اوقات ممکن است به قیمت‬ ‫جان انسان‌ها تمام شود‪.‬‬ ‫جرایمی که به خاطر رسیدن به گنج‌های دفن‬ ‫شده در دل خاک و یا خرید و فروش اشیاء‬ ‫تاریخی رخ می‌دهند‪ ،‬هر روز خشن و خشن‌تر‬ ‫می‌شوند‪.‬‬ ‫اگر تا دیروز تب و تاب پیداکردن گنج و‬ ‫وسوسه یک شبه پولدار شدن فقط باعث‬ ‫می‌شد که مالباخته‌ها در دام کالهبرداران‬ ‫بیفتند و ضرر مالی ببینند اما مدتی است که‬ ‫فریب خوردگان هزینه این وسوسه را نه تنها با‬ ‫سرمایه‌هایشان که با جانشان می‌پردازند‪.‬‬ ‫در ماه‌های گذشته چند حادثه مرگبار و‬ ‫جنایی در نقاط مختلف کشور رخ داد و‬ ‫وقتی پلیس به بررسی آنها پرداخت معلوم‬ ‫شد پیدا کردن گنج و خرید و فروش عتیقه از‬ ‫مهمترین دالیل بروز این حوادث بوده است‪،‬‬ ‫ماجراهای مرگباری که خواسته یا ناخواسته‬ ‫جان افراد زیادی را گرفته است‪.‬‬ ‫این گزارش‪ ،‬شرح حوادث مرگباری است که‬ ‫در ماه‌های اخیر به خاطر گنج و عتیقه رخ‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫مرگ در زیر تلی از خاک‬ ‫آخرین حادث ‌ه مرگباری که به خاطر گنج و‬ ‫اشیای عتیقه رخ داد‪ ،‬ماجرای مدفون شدن‬ ‫یک جست‌وجوگر گنج زیر خروارها خاک‬ ‫در حوالی شهرستان مریوان بود‪.‬‬ ‫صبح ‪ 13‬اردبیهشت ماه‪ ،‬پسر جوانی با‬ ‫آتش‌نشانی مریوان تماس‌گرفت و از گرفتار‬ ‫شدن دوستش در یک تونل زیر زمینی خبر‬ ‫داد‪ ،‬دقایقی بعد از این تماس‪ ،‬امدادگران‬ ‫آتش‌نشانی و هالل احمر راهی منطقه مورد‬ ‫نظر شدند‪ ،‬آنها در محل حادثه پسرجوانی‬ ‫را دیدند که بسیار آشفته به نظر می‌رسید‪ .‬او‬ ‫گفت که به همراه دوستش برای پیدا کردن‬ ‫عتیقه در حال کندن تونل بوده‌اند که ناگهان‬ ‫سقف تونل ریزش کرده و دوستش که در آن‬ ‫زمان در تونل مشغول کار بوده زیر تلی از‬ ‫خاک گرفتار شده است‪.‬‬ ‫امدادگران با شنیدن حرف‌های پسرجوان‪،‬‬ ‫جست و جو و آواربرداری برای نجات جوان‬

‫‪23‬ساله‌ را شروع کردند و پس از ‪13‬ساعت‬ ‫تالش او را از زیر آوار بیرون کشیدند اما در‬ ‫معاینات اولیه تیم پزشکی مشخص شد که‬ ‫وی جانش را از دست داده است‪.‬‬ ‫به دنبال این حادثه‪ ،‬تحقیقات شروع و‬ ‫مشخص شد که قربانی و دوستش از ‪ 7‬ماه‬ ‫پیش و با به دست آوردن یک نقشه گنج‪،‬‬ ‫جست‌وجویشان را در این منطقه شروع کرده‬ ‫بودند و در این مدت تونلی عمودی به عمق‬ ‫حدود ‪14‬متر حفر کرده و این بار در حال‬ ‫حفر یک تونل افقی بودند که ناگهان دیواره‬ ‫تونل ریزش کرده و از آنجا که در آن لحظه‬ ‫جوان ‪ 23‬ساله سرگرم حفاری بود‪ ،‬زیر آوار‬ ‫گرفتار شده و در نهایت جانش را از دست‬ ‫داد‪.‬‬ ‫این حادثه اما تنها حادثه ریزش تونل‬ ‫جست‌وجوگران گنج در سال جدید نبود‪.‬‬ ‫چند هفته پیش حادثه مشابه دیگری نیز در‬ ‫شهرستان رشتخوار خراسان رضوی رخ داد‬

‫درخواست کمک کردند اما پس از تالشی‬ ‫چند ساعته‪ ،‬جسد مرد جوان از زیر آوار‬ ‫بیرون کشیده شد‪.‬‬ ‫مرگ به خاطرعتیقه‌هایی که وجود نداردخرید‬ ‫و فروش عتیقه و پول هنگفتی که قرار است‬ ‫از این راه به دست بیاید آنقدر وسوسه کننده‬ ‫است که باعث می‌شود عده‌ زیادی اسیر چنین‬ ‫وسوسه‌ای شوند‪.‬‬ ‫حال آنکه در بسیاری از این معامالت اصال‬ ‫خبری از گنج و عتیقه نیست و این ترفند‪،‬‬ ‫یک راه کالهبرداری است که تبهکاران از آن‬ ‫برای رسیدن به پول استفاده می‌کنند‪.‬‬ ‫آنها به بهانه معامله گنج طعمه‌هایشان را با‬ ‫کیف‌های پر از پول به محلی خلوت می‌کشند‬ ‫و برای اجرای نقشه خود ممکن است حتی‬ ‫دست به جنایت هم بزنند‪ .‬ماجرای دو پسر‬ ‫عمو که قربانی فروشندگان گنج شدند یکی از‬ ‫همین ماجراهاست‪.‬‬ ‫صبح جمعه ‪ 28‬فروردین ماه امسال بود که‬

‫و مرد جوانی که برای رسیدن به اشیاء عتیقه‬ ‫اقدام به حفر تونل کرده بود‪ ،‬به دلیل ریزش‬ ‫تونل زیر تلی از خاک گرفتار شد و متاسفانه‬ ‫جانش را از دست داد‪.‬‬ ‫ماجرا از این قرار بود که چندی پیش ‪ 6‬مرد‬ ‫جوان با در دست داشتن یک نقشه گنج‬ ‫راهی منطقه تاریخی رشتخوار شدند و شروع‬ ‫به حفاری کردند‪ .‬چندین روز از تالش آنها‬ ‫می‌گذشت اما به هیچ نتیجه‌ای نرسیده بودند‪.‬‬ ‫با این حال طمع رسیدن به گنج به آنها اجازه‬ ‫نمی‌داد دست از کار بکشند و سرانجام همین‬ ‫طمع آنها بود که کار دستشان داد‪ .‬وقتی آنها‬ ‫مشغول حفاری بودند ناگهان سقف تونل‬ ‫ریزش می‌کند و یکی از قاچاقچیان زیر‬ ‫آوار گرفتار می‌شود‪ .‬دوستان او بالفاصله‬ ‫با نیروهای هالل احمر تماس گرفتند و‬

‫چوپانی هنگام چرای گله گوسفندانش در‬ ‫منطقه‌ای جنگلی با دیدن پیکر بی‌جان مرد‬ ‫ناشناسی شوکه شد‪.‬‬ ‫مرد چوپان سراسیمه با پلیس تماس گرفت و‬ ‫وقتی ماموران در محل حاضر شدند متوجه‬ ‫شدند که عالوه بر جسد مرد جوان‪ ،‬جسد‬ ‫دیگری نیز در چند متری جسد اول افتاده‬ ‫است‪ .‬هر دو قربانی بر اثر اصابت گلوله‬ ‫تفنگ شکاری به قتل رسیده بودند‪.‬‬ ‫ماموران در بازرسی لباس‌های قربانیان‬ ‫مدارک شناسایی پیدا کردند که نشان می‌داد‬ ‫هر دو مقتول‪ ،‬پسرعمو و ساکن یکی از‬ ‫روستاهای بخش بابلکنار هستند‪.‬‬ ‫ماموران در ادامه سراغ خانواده قربانیان‬ ‫رفتند‪ .‬بررسی‌ها نشان می‌‌داد که دو پسر‬ ‫عمو صبح روز پنجشنبه ‪ 27‬فروردین ماه‬

‫برای حضور سر قراری با یک مرد به جنگل‬ ‫رفته‌اند و پول زیادی نیز همراه خود برده‌‌اند‪.‬‬ ‫همه چیز از این حکایت داشت که مقتوالن‬ ‫قرار بوده که با فرد ناشناسی معامله‌‌ای میلیونی‬ ‫انجام دهند و احتماال سر همین معامله نیز‬ ‫جانشان را از دست داده‌اند‪.‬‬ ‫ردگیری‌های پلیس ادامه یافت و طولی‬ ‫نکشید که آنها توانستند در بررسی‌های‬ ‫تخصصی و کنترل کردن تمامی تماس‌های‬ ‫قربانیان به متهم اصلی پرونده برسند‪ .‬مرد‬ ‫جوانی که ‪ 4‬ساعت پس از پیدا شدن اجساد‬ ‫مخفیگاهش شناسایی و محاصره شد‪.‬‬ ‫این مرد پس از دستگیری به اداره آگاهی‬ ‫منتقل شد و در مراحل اولیه لب به اعتراف‬ ‫گشود و درباره جزئیات جنایتی که رقم زده‬ ‫بود به ماموران گفت‪ :‬مدتی بود که با دو‬ ‫قربانی آشنا شده بودم‪ .‬می‌دانستم که پول‬ ‫دارند و می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند‪.‬‬ ‫برای همین به آنها گفتم فردی را می‌شناسم که‬ ‫یک گنج قیمتی دارد و برای فروش آن دنبال‬ ‫مشتری می‌گردد‪ .‬هر دو پسرعمو حرف‌هایم‬ ‫را باور کردند و تصور می‌‌کردند که با انجام‬ ‫این معامله سود کالنی نصیبشان می‌شود‪.‬‬ ‫روز حادثه به بهانه معامله اشیای عتیقه با آنان‬ ‫در جنگل‌ قرار گذاشتم‪ .‬آن روز چند ساعت‬ ‫زودتر به محل حادثه رفتم و مخفی شدم‪.‬‬ ‫حدود ساعت ‪ 3‬بعدازظهر بود که آنها در‬ ‫محل حاضر شدند و در همین لحظه بود که با‬ ‫اسلحه‌ای که همراهم بود به آنها شلیک کردم‬ ‫و هر دو نفرشان را به قتل رساندم‪.‬‬ ‫پس از آن ‪ 15‬میلیون تومان پولی را که‬ ‫همراهشان بود برداشتم و فرار کردم غافل‬ ‫از اینکه خیلی زود دستگیر خواهم شد‪ .‬پس‬ ‫از اعترافات این مرد‪ ،‬برای او قرار بازداشت‬ ‫صادر شد و پرونده این جنایت در دادسرا در‬ ‫حال رسیدگی است‪.‬‬

‫حادثه دلخراش برای مرد باغبان‪/‬‬ ‫میخ باغبانی در چشم او از کنار‬ ‫مغزش عبور کرد‬ ‫یک میخ ‪ 7.5‬سانتی‌متری داخل چشم یک‬ ‫باغبان شده و در کره چشم او جا خوش‬ ‫کرده است‪ .‬البته در شرایط عادی آن شخص‬ ‫باید جان خود را از دست می‌داد‪ ،‬اما باغبان‬ ‫معجزه را به چشمان خود دیده است‪.‬‬ ‫به گزارش پارسینه ‪ ،‬میخ مورد استفاده در‬ ‫باغبانی از چشم راست وارد چشم باغبان‬ ‫شده و با فاصله چند میلی‌متری از کنار مغز‬ ‫رد شده است‪.‬‬ ‫این باغبان ‪ 27‬ساله مشغول کار کردن با‬ ‫دستگاه چمن‌زنی بوده که به اشتباه با یک‬ ‫میخ نیز برخورد می‌کند‪ .‬آن میخ از جای خود‬ ‫کنده شده و به سمت عقب پرتاب می‌شود‪.‬‬ ‫در نهایت نیز وارد چشم باغبان نگون‌بخت‬ ‫می‌شود‪.‬‬


‫‪68‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫شدیم اما برای این که دخترم ضربه نخورد و‬ ‫موضوع را متوجه نشود زیر یک سقف زندگی‬ ‫می کردیم‪ .‬او زن آزادی بود و صبح تا شب‬ ‫بیرون می رفت حتی چند وقت در یکی از‬ ‫سفارتخانه های اروپایی مشغول کار بودو‬ ‫ادعا می کرد شبنم را با خود به خارج می‬ ‫برد‪ .‬وقتی به رفتارش اعتراض می کردم می‬ ‫گفت همسر من نیست و من حق دخالت در‬ ‫کارهایش را ندارم‪.‬‬ ‫با شنیدن اظهارات وحید او را بازداشت کردم‬ ‫و خانه را جستجو کردیم اما به مورد مشکوکی‬ ‫بر نخوردیم‪ .‬مالک پراید را هم آزاد کردیم‪.‬‬ ‫‪ 2‬روز بعد از کشف جسد‪ ،‬شبنم برای شکایت‬ ‫به دادسرا آمد و گفت‪ :‬پدرم آدم خوبی است و‬ ‫مطمئنم قاتل مادرم فرد دیگری است‪.‬‬ ‫در بررسی شماره تماس های مقتول با افراد‬ ‫زیادی روبه رو شدیم که هر کدام بعد از‬ ‫احضار مدعی بودند با او تنها چند روز دوست‬ ‫بوده یا مراوده کاری داشته اند‪ .‬یک روز در‬ ‫حال بررسی پرونده بودم که چشمم به یک‬ ‫شماره افتاد که بیشتر از بقیه تکرار شده و‬ ‫حتی چندین پیامک با مقتول رد و بدل کرده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫صاحب خط را احضار کردم‪ .‬این فرد با بقیه‬ ‫فرق داشت‪ .‬پسری ‪ 33‬ساله و متشخص‪.‬‬ ‫خودش را همایون و پزشک معرفی کرد که‬ ‫در بررسی سوابقش مشخص شد درست می‬ ‫گوید‪ .‬از او در مورد ارتباطش با فرشته سوال‬ ‫کردم که با اعتماد به نفس باالیی مدعی شد‬ ‫این فرد را نمی شناسد و هیچ ارتباط تلفنی با‬ ‫او ندارد‪.‬‬ ‫همایون اعتماد به نفس خوبی داشت و‬ ‫محکم صحبت می کرد‪ .‬با هماهنگی تیم‬ ‫تشخیص هویت برای بازرسی خانه اش به‬ ‫بلوار کشاورز رفتیم‪ .‬در بررسی خانه آقای‬ ‫دکتر چیز مشکوکی ندیدیم ‪.‬‬ ‫یکباره به فکر انباری خانه همایون افتادم و‬

‫قصد بازرسی از آنجا را داشتیم که مدعی شد ‪4‬‬ ‫سال است که از انباری استفاده نکرده و بجز‬ ‫چند کتاب‪ ،‬چیزی در آنجا نیست‪ .‬وقتی در‬ ‫انباری باز شد با چند جلد کتاب پزشکی روبه‬ ‫رو شدیم که غبار روی آن‪ ،‬نشان از استفاده‬ ‫نکردن از آنها و صحت گفته های آقای دکتر‬ ‫داشت اما در آنجا با چند کیسه زباله و طناب‬ ‫سبز رنگ روبه رو شدیم که همایون ادعا کرد‬ ‫برای بسته بندی کتاب ها از آنها استفاده خواننده جوان به خاطر گیتار‬ ‫کرده است‪ .‬با توجه به شباهت طناب داخل‬ ‫انباری با طنابی که دور جسد پیچیده شده بود مرتکب جنایت شد‬ ‫دستور دادم هر دو طناب آزمایش شود‪ .‬مرد‬ ‫خواننده جوان که چشم به گیتار دوستش‬ ‫پزشک نیز بازداشت شد و خانه اش را پلمب‬ ‫دوخته‌ بود‪ ،‬برای به‌دست‌آوردن ساز‪ ،‬آخرین‬ ‫کردیم‪ .‬روز بعد جواب آزمایش نشان داد هر‬ ‫نت زندگی او را نواخت و مرتکب جنایت‬ ‫دو طناب یکی است و جای بریدگی ها روی‬ ‫شد‪.‬‬ ‫آنها با هم مطابقت دارد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار ما‪ ،‬خانواده جوانی به نام‬ ‫دکتر همایون که متوجه برمال شدن رازش‬ ‫رامین آبان سال گذشته به پلیس خبر دادند‬ ‫شده بود اعتراف کرد در بیمارستان با فرشته‬ ‫فرزندشان در محل کارش کشته ‌شده ‌است‪.‬‬ ‫دوست شده و با هم در رفت و آمد بودند‪ .‬او‬ ‫آنها گفتند بعد از چندساعت بی‌خبری از‬ ‫در مورد نحوه مرگ فرشته گفت‪ :‬شب ‪ 19‬ماه‬ ‫رامین‪ ،‬به محل کارش رفته‌اند و جسد او را‬ ‫رمضان فرشته به خانه ام آمد با هم صحبت‬ ‫درحالی‌که بر زمین افتاده‌بوده‪ ،‬پیدا کرده‌اند‪.‬‬ ‫کردیم اما من به تلفن های زیاد و آدم های‬ ‫وقتی مأموران اداره آگاهی و بازپرس ویژه قتل‬ ‫دور و بر او اعتراض کردم که یکباره سرش را‬ ‫به محلکار مقتولکه استودیوی ضبط موسیقی‬ ‫گرفت و بی هوش شد‪ .‬وقتی او را معاینه کردم‬ ‫بود‪ ،‬رفتند‪ ،‬متوجه شدند این جوان خفه‌شده‬ ‫متوجه شدم سکته کرده و برای این که ترسیدم‬ ‫ماموران حرفم را باور نکنند جسدش را نایلون‬ ‫پیچ کرده و در صندوق عقب پرایدش گذاشتم‬ ‫و در محله ای در مرکز شهر رها کردم‪.‬‬ ‫حرف های همایون همچنان تناقض داشت‬ ‫تا این که پزشکی قانونی اعالم کرد به علت‬ ‫گذشت زمان امکان تشخیص علت اصلی‬ ‫مرگ وجود ندارد که با تشکیل کمیسیون ویژه‬ ‫پزشکی اعالم شد رد جسم برنده روی گلوی‬ ‫مقتول مشهود است‪.‬‬ ‫همایون باردیگر مورد بازجویی قرار گرفت و‬ ‫‌است ضمن اینکه ضرباتی هم بر سر او کوبیده‬ ‫این بار اعتراف کرد آن شب با فرشته درگیر‬ ‫‌شده بود و احتمال داشت قاتل به قصد سرقت‬ ‫شدم و گلویش را آنقدر فشار دادم تا بی هوش‬ ‫دست به این جنایت زده‌ باشد زیرا وسایل‬ ‫رامین به سرقت رفته و دفترش کامال به هم‬ ‫ریخته ‌بود‪ .‬تحقیقات روی تلفن‌های رامین‬ ‫و همچنین آخرین رفت‌وآمدها به استودیو‬ ‫و اختالفات احتمالی او با دیگران متمرکز‬ ‫و مشخصات اموال سرقتی استخراج شد تا‬ ‫مغازه‌داران در صورت مشاهده این اموال‬ ‫موضوع را به مأموران اطالع دهند‪ .‬مدتی‬ ‫بعد پلیس باخبر شد تعدادی از اموال رامین‬ ‫در مغازه‌ای کشف شده ‌است‪ .‬فردی به نام‬ ‫کاظم برای فروش این وسایل به مغازه لوازم‬ ‫موسیقی مراجعه کرده و صاحب مغازه به او‬ ‫مشکوک شده و موضوع را اطالع داده ‌بود‪.‬‬ ‫با دستگیری کاظم و بررسی وسایل مشخص‬ ‫شد آالت موسیقی متعلق به رامین است‪،‬‬ ‫شد برای این که مطمئن شوم مرده است طناب‬ ‫سبزی را دور گردنش انداختم و محکم فشار‬ ‫دادم‪.‬‬ ‫با اعترافات متهم و درخواست اولیا دم آقای‬ ‫دکتر محاکمه و به اعدام محکوم شد‪ .‬او‬ ‫اکنون در انتظار اجرای حکم قصاص است‪.‬‬

‫بنابراین کاظم مورد پرسش قرار گرفت‪ .‬این‬ ‫خواننده جوان لب به اعتراف گشود و گفت‪:‬‬ ‫«از مدت‌ها قبل به استودیو رامین رفت‌وآمد‬ ‫داشتم و در آنجا آواز تمرین و ضبط می‌کردم‪.‬‬ ‫بعد از بارها رفت‌وآمد با هم دوست شدیم و‬ ‫من بیشتر وقتم را در استودیو او می‌گذراندم‪.‬‬ ‫رامین خودش هم هنرمند بود و خیلی خوب‬ ‫گیتار می‌زد‪ .‬او مدتی قبل گیتاری خرید و به‬ ‫دیوار استودیو آویزان کرد‪ .‬خیلی از آن خوشم‬ ‫می‌آمد و دلم می‌خواست گیتار برای من باشد‪،‬‬ ‫اما می‌دانستم رامین آن را نمی‌دهد بنابراین‬ ‫تصمیم گرفتم آن را سرقت کنم»‪.‬‬ ‫متهم در ادامه اعترافاتش گفت‪« :‬روز حادثه‬ ‫به استودیو رفتم و طبق معمول با هم گپ‬ ‫زدیم و چای خوردیم‪ .‬زمانی که می‌خواستم‬ ‫از آنجا خارج شوم‪ ،‬گیتار را مخفیانه برداشتم‬ ‫و داشتم از آنجا بیرون می‌رفتم که رامین مرا‬ ‫دید و خیلی ناراحت شد‪ ،‬گیتار را از دستم‬ ‫گرفت و با من درگیر شد‪ .‬پرسید چرا گیتار را‬ ‫دزدیدی‪ ،‬اگر به من می‌گفتی الزمش داری‬ ‫آن را به تو قرض می‌دادم یا اینکه حتی حاضر‬ ‫بودم آن را به تو هدیه کنم‪ .‬من مشروب خورده‬ ‫و حشیش کشیده‌ بودم و حالت عادی نداشتم‬ ‫حتی زمانی که در استودیو بودم هم حشیش‬

‫کشیدم‪ .‬متوجه کارهایم نبودم‪ ،‬نمی‌توانستم‬ ‫با رامین حرف بزنم‪ .‬او هم خیلی از دستم‬ ‫ناراحت بود‪ .‬می‌خواستم از آنجا خارج شوم‬ ‫که جلویم را گرفت و به من گفت بابت این‬ ‫دزدی باید جواب بدهم‪ .‬نمی‌دانم چه شد که‬ ‫تصمیم گرفتم به رامین حمله کنم‪ .‬وقتی پشتش‬ ‫را به من کرد تا کاری انجام دهد‪ ،‬دستمالی را‬ ‫از پشت دور گردنش انداختم و او را خفه‬ ‫کردم بعد با جسمی سنگین چندضربه هم به‬ ‫سرش زدم‪ .‬بعد که از مرگ او مطمئن شدم‪،‬‬ ‫تصمیم گرفتم وسایل استودیو را سرقت کنم‪.‬‬ ‫گیتار را هم برداشتم‪ .‬بعد برای فروش آن اقدام‬ ‫کردم‪ ،‬اما وقتی وارد مغازه‌ شدم تا اجناس را‬ ‫بدهم‪ ،‬شخصی فریاد زد او سارق است و مردم‬ ‫هم مرا دوره کردند تا پلیس رسید»‪ .‬متهم به‬ ‫ی به‬ ‫دستور بازپرس برای بررسی سالمت روان ‌‬ ‫پزشکی‌قانونی معرفی شد و متخصصان اعالم‬


‫‪67‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫و از حرف‌های فاطمه کالفه شده بودم با کارد‬ ‫میوه‌خوری که در ماشین داشتم یک ضربه به‬ ‫گردنش زدم و او را شبانه در وسط جاده رها‬ ‫کردم‪ .‬می‌خواستم ماشین‌ها با جنازه برخورد‬ ‫کنند و متالشی شود و ماجرای قتل پنهان باقی‬ ‫بماند‪».‬‬ ‫به دنبال اعتراف‌های این پسر و بازسازی‬ ‫صحنه جرم‪ ،‬او در شعبه ‪ 113‬دادگاه کیفری‬ ‫استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به‬ ‫درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم شد‪.‬‬

‫سوار ماشین یک پسر جوان به نام اسماعیل‬ ‫در جاده شهریار دیده است‪ .‬می‌ترسم بالیی‬ ‫سر همسرم آمده باشد‪».‬‬ ‫نشانی‌هایی که او از همسرش ارائه داد با‬ ‫نشانی‌های جنازه زن ناشناس مطابقت داشت‪.‬‬ ‫به این ترتیب مرد جوان به سردخانه پزشکی‬ ‫قانونی رفت و جنازه همسرش را شناسایی‬ ‫کرد‪ .‬وقتی پزشکی‌قانونی در گزارشی علت‬ ‫مرگ را بریدگی شاهرگ گردن بر اثر برخورد‬ ‫جسم برنده اعالم کرد‪ ،‬پرونده رنگ و بوی‬ ‫جنایی به خود گرفت و فرضیه تصادف‬ ‫رانندگی رنگ باخت‪.‬‬ ‫پلیس در نخستین گام از بررسی‌ها به تحقیق‬ ‫از شوهرخواهر فاطمه پرداخت‪ .‬این مرد‬ ‫گفت‪« :‬خواهرزنم از دو سال پیش که‬ ‫ازدواج کرد با شوهرش اختالف داشت‪.‬‬ ‫آنها می‌خواستند از هم جدا شوند اما با‬ ‫پادرمیانی‌های خانواده‌هایشان از این کار‬ ‫منصرف شدند تا اینکه عصر پنجم خرداد‬ ‫فاطمه را سوار ماشین پسر ‪ 22‬ساله‌ای به نام‬ ‫اسماعیل که از آشناهایمان است‪ ،‬دیدم‪ .‬قبال‬ ‫از همسرم شنیده بودم که فاطمه و اسماعیل به‬ ‫یکدیگر عالقه‌مند شده‌اند و به همین خاطر‬ ‫فاطمه می‌خواهد از شوهرش جدا شود‪».‬‬

‫این مرد ادامه داد‪« :‬من با ماشین‪ ،‬آنها را‬ ‫تعقیب کردم اما به محض اینکه فاطمه مرا‬ ‫دید‪ ،‬دستپاچه شد و اسماعیل به سرعت‬ ‫به یک خیابان فرعی پیچید که آنها را گم‬ ‫کردم‪ .‬می‌خواستم ماجرا را به باجناقم بگویم‬ ‫اما ترسیدم تا اینکه صبح روز بعد متوجه‬ ‫شدم فاطمه ناپدید شده است‪ .‬گمان می‌کنم‬ ‫اسماعیل در مرگ فاطمه دست داشته باشد‪».‬‬ ‫به دنبال اطالعاتی که این مرد به پلیس داد‪،‬‬ ‫اسماعیل چهاردهم خرداد بازداشت شد و به‬ ‫قتل زن جوان اعتراف کرد‪.‬‬ ‫او گفت‪« :‬مدتی بود که با فاطمه تلفنی ارتباط‬ ‫داشتم‪ .‬او می‌گفت به من عالقه‌مند شده و‬ ‫می‌خواهد از شوهرش جدا شود‪ .‬عصر پنجم‬ ‫خرداد دنبال او رفتم و در خیابان در حال‬ ‫گردش بودیم که شوهرخواهر فاطمه ما را دید‪.‬‬ ‫فاطمه که خیلی ترسیده بود از من خواست‬ ‫شب به خانه‌مان بیاید اما من مخالفت کردم‪.‬‬ ‫به او گفتم تا زمانی که از شوهرش جدا نشده‬ ‫اجازه ندارد به خانه من بیاید‪ .‬فاطمه که از‬ ‫شنیدن این حرف ناراحت شده بود در ماشین‬ ‫را باز کرد تا خودش را از ماشین به بیرون‬ ‫پرت کند که مانع او شدم‪ .‬او می‌گفت جرات‬ ‫نمی‌کند به خانه‌شان برگردد‪ .‬او التماس کرد‬ ‫او را با خود به خانه‌مان ببرم‪ .‬من که ترسیده‬

‫روز چهارشنبه این حکم از سوی قضات عالی‬ ‫رتبه شعبه ‪ 24‬دیوان‌عالی کشور رسیدگی شد‬ ‫و مهر تایید خورد‪ .‬به این ترتیب اسماعیل در‬ ‫یک قدمی چوبه دار قرار گرفت‪.‬‬

‫راز قتل در طناب سبز‬ ‫محمد شهریاری‬ ‫بازپرس سابق قتل پایتخت و سرپرست‬ ‫دادسرای جنایی تهران‬ ‫شامگاه بیست و سوم ماه رمضان اهالی یک از‬ ‫خیابان‌های مرکزی تهران به خاطر بوی تعفن‬ ‫شدید در خیابان حاضر شده و به دنبال منبع‬ ‫انتشار آن بودند‪ .‬شدت بوی تعفن به حدی‬ ‫بود که نفس کشیدن را سخت می‌کرد‪ .‬پس از‬ ‫جستجوی فراوان یکی از اهالی با فریاد گفت‬ ‫بوی تعفن از داخل خودروی پراید مشکی‬ ‫رنگ است‪.‬‬ ‫آنها وقتی صاحب خودرو را در محله پیدا‬ ‫نکردند با پلیس تماس گرفتند‪ .‬مامور پلیس‬ ‫در تماس با من موضوع را اعالم کرد که‬ ‫دستور دادم با کمک کلیدساز در خودرو باز‬ ‫و داخل آن بررسی شود‪ .‬دقایقی بعد مامور‬ ‫کالنتری بار دیگر تماس گرفت و از کشف‬ ‫جسدی در کیسه زباله در خودرو خبر داد‪.‬‬ ‫دستور دادم صحنه حفظ و تیم بررسی صحنه‬ ‫جرم در محل حاضر شود‪ .‬نیم ساعت بعد نیز‬ ‫خودم در محل حاضر شدم‪ .‬جسد با طنابی‬ ‫سبز بسته شده بود‪ .‬پزشک جنایی پس از‬ ‫معاینه اولیه اعالم کرد‪ ،‬جسد متعلق به زنی‬

‫حدود ‪ 30‬تا ‪ 35‬سال است که لباس خانه به‬ ‫تن داشته است‪ .‬به دلیل گذشت زمان‪ ،‬پزشک‬ ‫تعیین علت مرگ را به بعد از معاینات‬ ‫تخصصی موکول کرد‪.‬‬ ‫در نخستین گام دستور دادم مالک خودرو‬ ‫شناسایی و احضار شود‪ .‬مرد ‪ 53‬ساله ای به‬ ‫نام رضا به عنوان مالک پراید خود را به محل‬ ‫کشف جسد رساند‪ .‬او در جریان تحقیقات‬ ‫گفت‪ :‬خودروی پراید متعلق به من بود اما‬ ‫چهار ماه قبل‪ ،‬آن را به صورت قسطی به‬ ‫زن جوانی به نام فرشته فروختم‪ .‬قسط قبلی‬ ‫خودرو عقب افتاده بود که به خاطر دختر ‪16‬‬ ‫ساله فرشته به او فرصت دادم‪.‬‬ ‫به آدرس اعالمی روی قولنامه خودرو در‬ ‫منطقه لویزان رفتیم‪ .‬چراغ های خانه روشن‬ ‫بود اما کسی در را باز نمی کرد‪ .‬دقایقی بعد‬ ‫مرد ‪ 40‬ساله ای قصد ورود به خانه مورد‬ ‫نظر را داشت که جلوی او را گرفتیم‪ .‬خودش‬ ‫را وحید ‪ 38‬ساله معرفی کرد و مدعی شد‬ ‫آنجا خانه اش است‪ .‬از او در مورد ساکنان‬ ‫خانه پرسیدم که گفت همراه دخترش شبنم و‬ ‫همسرش فرشته در آنجا زندگی می کند‪.‬‬ ‫در مورد فرشته و شبنم سوال کردیم که مدعی‬ ‫شد دخترش همراه عمه اش یک هفته ای‬ ‫است به مشهد رفته است‪ .‬فرشته نیز چهار روز‬ ‫است به خانه نیامده و از او خبری ندارد‪.‬‬ ‫وقتی در مورد این که آیا گم شدن همسرش‬ ‫را اطالع داده‪ ،‬سوال کردم گفت دو روز‬ ‫صبر کردم تا فرشته به خانه بیاید اما وقتی‬ ‫نیامد دیروز موضوع گم شدنش را به کالنتری‬ ‫محل اعالم کردم‪ .‬فرشته زن آزادی بود و‬ ‫سابقه داشت چند روز به خانه نیاید‪ ،‬اما وقتی‬ ‫غیبتش طوالنی شد نگران شدم و موضوع را‬ ‫به پلیس اطالع دادم‪.‬‬ ‫وحید که انگار تازه متوجه ما شده بود در‬ ‫مورد علت حضورمان سوال کرد که ما از قتل‬ ‫همسرش خبر دادیم‪.‬‬ ‫او درباره رابطه اش با فرشته گفت‪ :‬چند سال‬ ‫اول زندگی خوبی داشتیم اما کم کم به مشکل‬ ‫برخورده و فکر کردیم با آوردن بچه مشکل‬ ‫حل می شود اما آتش اختالف ما بیشتر شد‪ .‬به‬ ‫خاطر شبنم تحمل کردیم تا این که از هم جدا‬


‫‪66‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫فرار دختر ‪ ۱۵‬ساله برای سراب‬ ‫زندگی در اروپا‬ ‫دختر نوجوانی که با وعده‌های فریبکارانه مرد‬ ‫همسایه از خانه فرار کرده بود‪ ،‬پس از چهار‬ ‫ماه دستگیر شد‪« .‬ملیکا» ‪ 15‬سال سن دارد‪.‬‬ ‫او چهار ماه پیش با سرقت ‪ 10‬میلیون تومان‬ ‫پول و طالهای مادرش از خانه فرار کرد‪.‬‬ ‫با اعالم گم شدن دختر نوجوان به پلیس‪،‬‬ ‫تحقیقات برای یافتن او آغاز شد‪ .‬پس از‬ ‫گذشت چهار ماه مأموران پلیس‪ ،‬ملیکا را در‬ ‫حالی دستگیر کردند که به خانه برگشته و به‬ ‫خاطر ارث و میراث با خانواده‌اش درگیر شده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫دختر نوجوان به قاضی پرونده گفت‪ :‬بچه‬ ‫کوچک خانواده هستم و دو برادر بزرگتر از‬ ‫خودم دارم‪ .‬بعد از مرگ پدرم با مادرم مشکل‬ ‫پیدا کردم‪ .‬عصبی شده بودم و مادرم مدام‬ ‫گیر می‌داد‪ .‬او با این رفتارش برادرانم را نیز‬ ‫حساس کرده بود‪ .‬آنها سر کوچکترین مسأله‬ ‫کتکم می‌زدند‪ .‬از نظر روحی و روانی خیلی به‬ ‫هم ریخته شده بودم که با یکی از همسایه‌ها‬ ‫آشنا شدم‪« .‬مسعود» ‪ 30‬ساله است و زن‬ ‫و دو بچه دارد‪ .‬یک روز سوار خودرویش‬ ‫شدم‪ .‬باران می‌بارید و فکر می‌کردم می‌خواهد‬ ‫لطف کند اما او سر صحبت را باز کرد و‬ ‫از زندگی‌اش می‌نالید‪ .‬می‌گفت همسرش را‬ ‫دوست ندارد و‪ ...‬من هم حماقت کردم و از‬ ‫غصه‌های زندگی‌ام گفتم‪ .‬مسعود ادعا می‌کرد‬ ‫از مدت‌ها قبل مرا زیر نظر داشته و دوستم‬ ‫دارد‪ .‬حتی می‌گفت می‌خواهد همسرش‬ ‫را طالق بدهد و اگر مایل باشم می‌توانیم‬ ‫آینده‌مان را بسازیم‪ .‬از شنیدن این حرف‌ها‬ ‫ناراحت شدم‪ .‬از او خواستم توقف کند‬ ‫تا پیاده شوم‪ .‬او لحظه‌ای به چشمانم خیره‬ ‫شد و گفت‪ :‬قول می‌دهم به محض طالق‬

‫همسرم دست تو را بگیرم و برای همیشه به‬ ‫یک کشور اروپایی برویم‪ .‬در آنجا شرایط‬ ‫ادامه تحصیل تو را فراهم می‌کنم و کاری‬ ‫خواهم کرد که مایه افتخار خانواده‌ات باشی‪.‬‬ ‫مسعود با این حرف‌ها مرا خام کرد‪ .‬مدتی از‬ ‫طریق تلفن و اینترنت رابطه داشتیم‪ .‬احساس‬ ‫می‌کردم تنها کسی است که درکم می‌کند‪ .‬به‬ ‫پیشنهاد او فرار کردم‪ 10 .‬میلیون تومان پول‬ ‫و طالهای مادرم را نیز برداشتم‪ .‬مسعود چهار‬ ‫ماه مرا در خانه‌ای پنهان کرد‪ .‬منتظر بودم به‬ ‫خارج از کشور برویم‪ ،‬امروز و فردا می‌کرد‪.‬‬ ‫پول‌ها و طالها را از من گرفت‪ ،‬بعد هم‬ ‫گفت این پول برای رفتن به خارج از کشور‬ ‫خیلی کم است‪ .‬من برای رسیدن به آرزوهایم‬ ‫تصمیم گرفتم سهم ارث خودم را بگیرم‪ .‬به‬ ‫خانه برگشتم و گفتم ازدواج کرده‌ام و سهم‬ ‫ارثم را می‌خواهم‪ .‬برادرم به پلیس زنگ زد و‬ ‫دستگیر شدم‪ .‬مسعود می‌گوید مرا نمی‌شناسد‬ ‫و از پول‌ها و طالها خبری ندارد‪ .‬من به همین‬ ‫راحتی فریب خوردم و حاال‪...‬‬

‫پایان خونین متلک‌پرانی سیاه‬ ‫متلک‌پرانی پسری به دختران یک محله‬ ‫درخیابان پاسدار گمنام تهران عاقبتی مرگبار‬ ‫داشت‪.‬یکی از مزاحمان خیابانی وقتی با‬ ‫اعتراض پسر جوانی روبه‌رو شد‪ ،‬در اقدامی‬ ‫کینه‌جویانه او را به قتل رساند‪.‬‬ ‫ساعت ‪ 21‬شامگاه دوشنبه ‪ 28‬اردیبهشت ماه‬ ‫سال جاری گزارشی از یک دعوای خونین به‬ ‫مأموران کالنتری پاسدار گمنام در منطقه ‪14‬‬ ‫تهران مخابره شد‪ ،‬تجسس‌ها نشان داد این‬ ‫درگیری خونین بین دو جوان بوده که یکی‬ ‫از آنها زخمی شده است‪.‬همزمان با رسیدن‬

‫مأموران به صحنه حادثه‪ ،‬پیکر نیمه‌جان‬ ‫جوان ‪ 31‬ساله‌ای با آمبوالنس اورژانس به‬ ‫بیمارستان بازرگانان انتقال یافت‪.‬هنوز چند‬ ‫ساعتی نگذشته بود که «علی رجبی» به خاطر‬ ‫خونریزی شدید تسلیم مرگ شد‪.‬ماجرای این‬ ‫جنایت خیابانی خیلی زود به‬ ‫بازپرس ویژه قتل اطالع داده‬ ‫شد و تیم‌های تخصصی پلیس‬ ‫آ گاهی تهران مأموریت یافتند‬ ‫تا از جزئیات قتل خونین‬ ‫رازگشایی کنند‪.‬وقتی مأموران‬ ‫دست به کار شدند‪ ،‬پی بردند‬ ‫علی به خاطر مزاحمتی که چند‬ ‫پسر جوان برای دخترهای‬ ‫محله‌شان ایجاد کرده بودند‪،‬‬ ‫به قاتل اعتراض کرده است‬ ‫که با میانجیگری رهگذران و‬ ‫عذرخواهی قاتل همه پراکنده‬ ‫شدند‪ .‬اما انگار پسر خشن‪،‬‬ ‫کینه به دل گرفته و زمانی که‬ ‫علی از خودرو پیاده می‌شود‬ ‫تا به سمت خانه‌اش برود‪،‬‬ ‫از پشت‪ ،‬چند ضربه چاقو به‬ ‫گردن وی می‌زند و پا به فرار‬ ‫می‌گذارد‪.‬کارآگاهان با تحقیق‬ ‫از دوستان علی توانستند قاتل‬ ‫فراری را شناسایی کنند و وی تحت تعقیب‬ ‫ویژه پلیس آگاهی قرار گرفته است‪.‬‬ ‫«حسین رجبی» به شوک گفت‪ :‬پنج فرزند‬ ‫داشتم و علی فرزند دوم من بود‪ 31 ،‬سال‬ ‫سن داشت‪ .‬تنها نان‌آور خانه و کمک‌خرج من‬ ‫بود‪ .‬قرار بود امسال دامادش کنم‪ .‬شب حادثه‬ ‫علی دیر کرده بود‪ ،‬هرچقدر تماس هم که‬ ‫می‌گرفتیم تلفن همراهش را جواب نمی‌داد‪.‬‬ ‫خیلی نگران شدم‪ .‬چند ساعتی گذشت‬ ‫که دوستانش تماس گرفتند و گفتند علی‬ ‫در بیمارستان است‪ .‬خودم را به بیمارستان‬ ‫رساندم که متوجه شدم درگیری شده و پسرم‬ ‫را با چاقو زخمی کرده‌اند که همان ضربه‬ ‫باعث پارگی شاهرگ اصلی گردنش شده و‬ ‫علی به کما فرو رفته است‪ .‬بعد از چند ساعت‬ ‫جدال با مرگ نتوانست مبارزه کند و تسلیم‬ ‫شد‪.‬وی افزود‪ :‬دوستانش می‌گویند دعوا بر‬ ‫سر حمایت علی از دختران محله‌مان در برابر‬ ‫مزاحمان بود که علی با چند پسر جوان سر‬ ‫متلک انداختن درگیر شد و بعد از درگیری‬ ‫با قاتل روبوسی می‌کند و قضیه را خاتمه‬ ‫می‌دهد‪ ،‬اما طرف مقابل دست‌بردار نبوده و‬ ‫هنگامی که پسرم داشت به خانه بر‌می‌گشت‪،‬‬ ‫بدون اینکه متوجه شود از پشت ضربه‌ای به‬ ‫گردن وی می‌زند و بالفاصله از محل متواری‬

‫می‌شود‪.‬پدر سیاهپوش ادامه داد‪ :‬پس از مرگ‬ ‫علی به آگاهی رفتم و شکایتی را مطرح کردم‬ ‫که امیدوارم سریع‌تر قاتل پسرم دستگیر و به‬ ‫جزای کارش برسد‪.‬‬

‫صحنه‌سازی برای پنهان ماندن راز‬ ‫جنایت‬ ‫حکم مرگ پسر جوان که پس از قتل یک‬ ‫زن و رها کردن جنازه او در وسط جاده با‬ ‫صحنه‌سازی قصد گمراه کردن پلیس را‬ ‫داشت‪ ،‬در دیوان‌عالی کشور مهر تایید خورد‬ ‫و قطعی شد‪.‬‬ ‫شامگاه پنجم خرداد ‪ 92‬به کالنتری ‪15‬‬ ‫سهیل‌آباد رباط‌کریم خبر رسید‪ ،‬جنازه یک‬ ‫زن در وسط جاده روستای یقه پیدا شده که‬ ‫به نظر می‌رسد به دنبال تصادف رانندگی جان‬ ‫سپرده است‪ .‬جنازه با هماهنگی قضایی به‬ ‫پزشکی‌قانونی فرستاده و تالش برای افشای‬ ‫هویت این زن آغاز شد‪.‬‬ ‫یک شبانه‌روز ازاین ماجرا گذشته بود که‬ ‫مرد جوانی به اداره آگاهی شهریار رفت و از‬ ‫ناپدید شدن همسر ‪ 25‬ساله‌اش به نام فاطمه‬ ‫خبر داد‪.‬‬ ‫این مرد گفت‪« :‬همسرم دیروز صبح در غیاب‬ ‫من از خانه خارج شد و دیگر برنگشت‪.‬‬ ‫همه‌جا را دنبال او گشته‌ام اما اثری از او‬ ‫نیست‪ .‬باجناقم می‌گوید دیروز عصر او را‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

65


‫‪64‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫به شوهرم مشکوک‬ ‫هستم‬

‫هنگامی که شوهرم به زن دیگری‬ ‫نگاه می کند ‪ ،‬از خانم هایی که‬ ‫در محل کارش با آنها ارتباط دارد‬ ‫صحبت می کند یا در یک مهمانی‬ ‫با خانم های دیگر صحبت می کند‬ ‫‪ ،‬تمام این موارد مرا آزار می دهد‬ ‫‪،‬چه کاری انجام دهم؟‬ ‫پاسخ مشاور‪:‬‬ ‫اگر شما خانمی هستید که با پیش آمد تمام‬ ‫موارد باال ناراحت می شوید و باعث شروع‬ ‫اختالفی جدید بین شما و همسرتان می شود‪،‬‬ ‫توصیه می کنیم این مقاله را مطالعه بفرمایید ‪:‬‬ ‫اگر موارد گفته شده در شما صدق می کند‬ ‫متاسفانه باید گفت شما شخصی مشکوک به‬ ‫روابط همسرتان هستید و این حس در روابط‬ ‫زناشویی مانند یک سم عمل می کند و باعث‬ ‫می شود افکار شما و همسرتان مسموم شود‪.‬‬ ‫چرا هنگامی که همسرتان با زن دیگری‬ ‫صحبت می کند ناراحت می شوید؟‬ ‫این موضوع تنها بیانگر این است که شما به‬ ‫خودتان شک دارید ‪ ،‬اگر همسر کاملی برای‬ ‫همسرتان بوده اید دیگر نگرانی وجود ندارد‬ ‫جز در موارد نادری که آقایان تمایل به چند‬ ‫همسری دارند در غیر این صورت زمانی که‬ ‫مردی عشق ‪ ،‬محبت و رابطه زیبایی را تنها‬ ‫در وجود همسر خود می یابد ‪ ،‬هرگز به دنبال‬ ‫زن دیگری نمی رود ‪.‬‬ ‫شک شما به همسرتان بی مورد است ‪ ،‬تنها او‬ ‫را آزار می دهید و این تفکر را به او القا می‬ ‫کنید که شما به او و رفتارهایش بی اعتنماد‬ ‫هستید به همین دلیل روابط آتی تان سست‬ ‫می شود ‪.‬‬ ‫این حس از کجا نشات می گیرد؟‬ ‫شکاک بودن ‪ ،‬حسی است که در نهاد تمام‬ ‫آقایان و خانم ها وجود دارد اما در بعضی‬

‫شدت بیشتری دارد بخصوص خانم ها ‪.‬‬ ‫شکاک بودن ‪ ،‬نتیجه ی حسی است که در‬ ‫اعماق وجود شما ریشه کرده است ‪ .‬این حس‬ ‫ناشی از کمبود اعتماد به نفس شماست ‪.‬‬ ‫زیرا این احساس زمانی آغاز می شود که شما‬ ‫خودتان را کوچک و حقیر فرض کنید ‪ .‬این‬ ‫احساس در مواردی کامال طبیعی و قابل قبول‬ ‫است اما زمانی که افراط در آن صورت گیرد‬ ‫دیگر قابل تحمل نخواهد بود‪ .‬خانم هایی که‬ ‫به همسرشان مشکوک هستند ‪ ،‬مدام به دنبال‬ ‫یک سوژه یا رفتار غیر عادی در شیوه ی‬ ‫گفتار یا کردار همسرشان هستند و این رفتار‬ ‫را همان گونه که خودشان دوست دارند تعبیر‬ ‫می کنند و به مقابله با شوهرشان بر می خیزند‪.‬‬ ‫اما چگونه باید از حس شکاک بودن فاصله‬ ‫گرفت؟‬ ‫در ابتدا باید از خودتان شروع کنید ‪ .‬تمام‬ ‫حاالت ‪،‬رفتار یا گفتار همسرتان که شما را به‬ ‫شک می اندازد را یادداشت کنید ‪.‬‬ ‫در مرحله ی بعدی ‪ :‬به تمام مواردی که‬ ‫یادداشت کرده اید پاسخ بدهید چرا با فالن‬ ‫رفتار همسرتان شک وجود شما را در بر می‬ ‫گیرد‪.‬‬ ‫به چه علت به او مشکوک می شوید؟‬ ‫در این قسمت به عمق وجود خود بنگرید آیا‬ ‫تمام احساستی که شما را منقلب می کند به‬ ‫دلیل حسادت بیش از حد شما نیست ؟‬ ‫آیا شما جزو آن دسته از خانم هایی هستید‬ ‫که دوست دارند شوهرشان تنها محدود به‬ ‫خودشان باشد یعنی با هیچ زن دیگری ارتباط‬ ‫نداشته باشد چون حسود هستند ؟‬ ‫اما تا چه زمانی می توانید شوهرتان را محدود‬ ‫کنید؟‬ ‫در ابتدا ممکن است همسرتان برای سخنان‬ ‫شما اهمیت قائل شود اما در دراز مدت از‬ ‫شما دوری می کند و به سادگی به شما دروغ‬ ‫می گوید پس از امروز تغییری اساسی در خود‬ ‫به وجود آورید تا دیرتر نشده است ‪.‬‬ ‫این موضوع را با همسرتان در میان بگذارید ‪:‬‬ ‫به همسرتان بگویید که با این رفتار یا گفتارت‬ ‫‪ ،‬من ناراحت می شوم و باعث می شود که‬ ‫به رابطه هایت شک کنم تا شما را در حل‬ ‫مشکل تان یاری دهد ‪ .‬یا اینکه رفتاری که‬ ‫باعث آزرده شدن شما می شود را ترک کند ‪.‬‬ ‫اگر با تمام توصیه های گفته شده ‪ ،‬احساس‬

‫می کنید مشکل شما حل نمی شود یا مشکل‬ ‫تان حاد تر از توصیه های گفته شده می باشد‬ ‫‪ ،‬به شما پیشنهاد می کنیم به یک روان پزشک‬

‫مراجعه کنید تا در بهبود رابطه ی زناشویی‬ ‫تان شما را یاری دهد‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪63‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫می‬

‫پاییدیم‪...‬همین هم باعث شد که نتونیم هیچ‬ ‫کاری کنیم‪...‬‬ ‫صبح‪،‬زودتر از همه بیدار شدم‪...‬رفتم پایین‬ ‫که صبحانه درست کنم‪...‬چایی دم کردم‪...‬‬ ‫همه ی وسایلو رو میز چیدم‪...‬یه سری لیوان‬ ‫تو سینک بود‪...‬اینارو بشورم دیگه ترکوندم‬ ‫انقدر فداکاری کردم در حق ماشین ظرفشویی‬ ‫تو این چند روز دهنش سرویس شد از بس‬ ‫ظرف شست‪...‬‬ ‫یکم ریکا برداشتم‪...‬نگاهم رو رنگش ثابت‬ ‫موند‪...‬یه لبخند شیطانی زدم‪...‬اصال منو چه‬ ‫به ظرف شستن‪...‬ریکا رو برداشتمو رفتم‬ ‫تو اتاقم‪....‬پرهام خواب بود‪...‬بی سرو صدا‬ ‫رفتم تو حمام‪،‬درو بستم‪...‬‬ ‫شامپوش هم رنگه ریکا بود‪...‬همه رو تو یه‬ ‫ظرف خالی کردم و ریکا جاش ریختم‪...‬‬ ‫اومدم بیرون‪...‬یه ربع بعد همه بیدار شدن‪...‬‬ ‫مامان‪-‬بهار قیچی داری؟‬ ‫آره‪...‬برای چی؟‬‫مامان‪-‬مارک پشت لباسم‪،‬اذیتم می کنه‪....‬‬ ‫می خوام قیچیش کنم راحت شم‪...‬‬ ‫باشه االن میارم‪....‬‬‫‪+‬اومدم باال تو اتاق‪ ...‬پرهام نبود‪...‬صدای‬ ‫آب هم نمیومد‪...‬یعنی کجاست؟شونمو‬ ‫انداختم باال‪...‬‬ ‫در کمدو باز کردم‪...‬خواستم قیچی بردارم‪...‬‬ ‫در حموم باز شد‪ ...‬پرهام با یه حوله دور‬ ‫کمرش اومد بیرون‪...‬و با غضب نگام کرد‪...‬‬ ‫یا خدا این چرا اینجوری شده‪...‬‬ ‫خواستم فرار کنم‪...‬سریع گرفتم‪....‬‬ ‫پرهام‪-‬کجــــا کار دارم باهات‪...‬‬ ‫ ِا‪....‬می گم عزیزم بریم صبحانه آمادست‪...‬‬‫‪+‬منو انداخت رو کولشو رفت سمت حمام‪....‬‬ ‫چی کار می کنی؟؟!!!اگه یکی بیاد آبروم‬‫میره‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬اول من کارمو می کنم‪...‬بعد هرجا‬ ‫خواستی برو‪...‬‬ ‫‪+‬این چی گفت‪...‬قلبم داشت از جا کنده‬ ‫میشد‪...‬‬ ‫چـــ‪....‬چـــــــی‪....‬چــــی کار؟؟!!!‬‫شکل‪....‬‬ ‫‪+‬مدل حمام‪...‬به صورت مستطیل‬ ‫ِ‬ ‫اول یه راهرو که دستشویی و توالت فرنگیه‬ ‫و سر تا سر نصف دیوار آینه قرار داره‪،‬همراه‬ ‫با کمد و کشو‪...‬ته راهرو یه پله ی کوچیک‬ ‫می خوره که میشه حمام‪...‬یک نصف دیوار‬ ‫هم بین حمام و راهروئه که قضا رو جدا می‬ ‫کنه‪....‬‬ ‫پرهام‪-‬االن می بینی‪...‬‬ ‫‪+‬یه راست رفت تو حمام‪...‬منو گذاشت رو‬ ‫زمین‪...‬مابین دو دیوار بودم خودشم رو به‬ ‫روم‪...‬هیچ جور نمیشد فرار کنم‪....‬‬ ‫چرا این کارارو می کنی؟؟!!‬‫پرهام‪-‬برات دو تا سوپرایز عالی دارم‪...‬این‬ ‫از اولیش‪...‬‬ ‫‪+‬یهو شیر آب سردو باز کرد‪...‬انگار بهم‬ ‫شک وارد شد‪...‬یه جیغ کوتاه زدم نباید صدام‬ ‫می رفت پایین‪...‬می خواستم از زیر دوش بیام‬ ‫بیرون ولی محکم منو گرفته بود‪...‬سریع آب‬ ‫گرمو باز کردم‪...‬‬ ‫قلبم تند تند میزد‪...‬دیدم داره قوطی شامپوشو‬ ‫بر می داره‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬این هم سوپرایز دوم‪...‬‬ ‫عمرا بزارم‪....‬‬‫پرهام‪-‬خواهیم دید‪...‬‬

‫‪+‬به زور می خواست ریکا رو خالی کنه رو‬ ‫سرم‪...‬منم هی تقال می کردم‪...‬یکم گذشت‪...‬‬ ‫صدای مامانم اومد‪...‬‬ ‫مامان‪-‬بهـــــــــار؟؟؟رفتی قیچی بسازی؟‬ ‫‪+‬با صدای آرومی‪:‬‬ ‫در حمومو قفل کردی؟‬‫پرهام‪-‬نه‪...‬‬ ‫وای االن میاد تو‪...‬‬‫‪+‬چسبوندمش گوشه ی دیوار‪...‬‬ ‫از جات تکون نخور‪....‬‬‫‪+‬خواستم برم درو قفل کنم یه قدم دور نشدم‬ ‫که دیدم دستگیره ی در تکون خورد‪...‬سریع‬ ‫رفتم عقب و چسبیدم به پرهام‪...‬‬ ‫صدات در نیاد‪...‬‬‫مامان‪-‬بهار رفتی حموم؟‬ ‫جانم مامان‪...‬زود میام‪..‬‬‫مامان‪ -‬پرهام کو؟‬ ‫نمی دونم‪...‬شاید رفته پیاده روی‪...‬‬‫‪+‬صدای پاش اومد‪...‬نــــــه‪...‬بلیزمو در‬ ‫آوردم‪ ...‬چشم پرهامو گرفتم و شلوارمم‬ ‫کشیدم پایین‪..‬اومدم بیرون‪...‬مامان جلو آینه‬ ‫داشت موهاشو درست می کرد‪...‬‬ ‫ ِا مامان اینجا چی کار می کنی‪....‬ای بابا من‬‫خجالت می کشم‪...‬‬ ‫‪+‬یه نگاه خریدارانه بهم انداخت‪....‬‬ ‫مامان‪-‬دست گلم درد نکنه با این بچه بزرگ‬ ‫کردنم‪...‬ماشاال چه هیکلی‪...‬هوس کردم‬ ‫یکی دیگم بزام‪....‬‬ ‫وااااا!!!‬‫مامان‪-‬واال‪...‬نگا چی ساختم‪...‬‬ ‫برو بیرون‪...‬االن میام‪...‬‬‫مامان‪-‬قیچی رو دیدم خودم بر می دارم تو هم‬ ‫زود بیا پایین‪...‬‬ ‫باشه‪...‬‬‫‪+‬رفت‪...‬منم ‪3‬سوت لباسای ناموسیمو در‬ ‫آوردم یه حوله برداشتم گرفتم دورمو اومدم‬ ‫بیرون‪....‬‬ ‫تا پرهام نیومده باید لباس بپوشم برم پایین‪...‬‬ ‫لباسای زیرمو پوشیدم‪...‬خواستم بلیز تنم‬ ‫کنم‪...‬صدای در حموم اومد‪...‬زود حوله رو‬ ‫گرفتم دورم‪...‬‬ ‫جلو آینه وایساد‪...‬داشت به موهاش ور می‬ ‫رفت‪...‬داشتم نگاش می کردم‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬یه ذره دیگه نگاه کن‪...‬‬ ‫نزدیک بود آبرومو ببری‪...‬حتی ‪ 1%‬هم‬‫خجالت نکشیدی مامانم ببینتت؟‬ ‫پرهام‪-‬نه چون زنمی از چی خجالت بکشم؟‬ ‫از بس پررویی‪...‬‬‫پرهام‪-‬به تو رفتم‪...‬‬ ‫‪+‬خواست حولشو از دورش باز کنه‪....‬‬ ‫ ِا چی کار می کنی؟!‬‫پرهام‪-‬می خوام لباس عوض کنم‪...‬‬ ‫جلو من؟؟!!!‬‫پرهام‪-‬من مشکلی ندارم‪....‬‬ ‫‪+‬برگشتم‪...‬زیر لب‪:‬‬ ‫به پررو گفته برو کنار من هستم‪...‬‬‫‪+‬یکم گذشت‪...‬‬ ‫پوشیدی؟‬‫پرهام‪-‬آره‪...‬‬ ‫‪+‬برگشتم‪...‬‬ ‫این همه منو معطل کردی فقط یه شلوار‬‫پوشیدی؟!‬ ‫پرهام‪-‬تو به من چی کار داری؟‬ ‫‪-‬خوب می خوام لباس عوض کنم‪...‬‬

‫ادامه دارد‪...‬‬


‫‪62‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫رمــان‬

‫قسمت ‪28‬‬

‫اگه گفتی من کیم‬

‫پرهام‪-‬هــــااااا‪....‬آ آآیی‪....‬‬ ‫ِ‬ ‫دیدن زیاد همینه‪...‬به یاد فیلم‬ ‫‪+‬خوبیه فیلم‬ ‫تنها در خانه‪...‬یه فنر به در کمد بستم سرشم‬ ‫دستکش بکس‪...‬تا درو باز کرد‪...‬مشت ول‬ ‫شد زیر شکمش‪...‬دوال شد رو زمین‪....‬‬ ‫خوردی؟؟؟نوش جـــــــون‪....‬‬‫پرهام‪-‬آ آآ آخ‪...‬آخه این چه شوخیه‬ ‫مزخرفیه‪....‬‬ ‫شوخی کجا بود‪...‬من کامال جدیم‪...‬‬‫‪+‬لنگون‪...‬لنگون‪...‬اومد رو تخت دراز‬ ‫کشید‪....‬‬ ‫پرهام‪-‬ببین چه به روزم آوردی‪....‬‬ ‫حقته به پا‪،‬بدتر از این سرت نیاد‪...‬‬‫پرهام‪-‬این کارتو بی جواب نمیزارم‪...‬‬ ‫این هم تالفی اینکه نزاشتی بیام بیرون‪....‬‬‫پرهام‪-‬خیلی مواظب خودت باش‪....‬‬ ‫تو بیشتر‪...‬‬‫‪+‬پشتمون رو کردیم به هم و خوابیدیم‪...‬‬ ‫با سر درد بیدار شدم‪...‬یه چشمم باز و یکی‬ ‫بسته‪...‬چرا متکام انقدر سفت شده‪َ ...‬اه‪...‬‬ ‫چند بار سرمو کوبیدم رو متکا‪...‬‬ ‫خواستم دستمو زیر متکا کنم‪...‬دیدم یه چیز‬ ‫نرم هست‪...‬هی دستمو زدم بهش‪...‬سرمو بلند‬ ‫کردم‪...‬‬ ‫ای داد سرم رو شکم پرهام چی کار می‬ ‫کنه؟!چرا این جوری خوابیدم؟!نگاه‪،‬بیشتر‬ ‫تختم جا گرفتم‪...‬‬ ‫این بدبختم یه گوشه خوابیده‪....‬چشمم افتاد‬ ‫به ساعت‪...‬بلند شدم یه دوش گرفتمو اومدم‬ ‫پایین‪...‬همه تک وتوک بیدار بودن‪...‬نیم‬ ‫ساعت بعد پرهام اومد پایین‪...‬‬ ‫حواسم ‪ 6‬چشمی بهش بود‪...‬باید در حال‬ ‫آماده باش‪،‬باشم‪...‬آخر می ترسم یا من اینو‬ ‫بکشم‪...‬یا این منو‪....‬هر موقع چشمم‬ ‫بهش میوفتاد‪..‬می خندید‪..‬همینشم منو می‬ ‫ترسوند‪...‬که پشت این ظاهر چه فکر شومی‬ ‫نهفتس‪...‬‬ ‫تا شب هیچ اتفاقی نیفتاد‪...‬جز اینکه‪،‬سیما‬ ‫خانم ‪ 11‬شب کودک درونش گل کردو گیر‬ ‫‪ 3‬پیچ داد‪..‬بیاین قایم موشک بازی کنیم‪...‬‬ ‫از این تعجب کردم که همه قبول کردن بازی‬ ‫کنن‪...‬به جز مامانا و پدرومادر بزرگا‪...‬رفتیم‬ ‫بیرون‪..‬قرار شد بابام چشم بزاره‪...‬‬ ‫بابا‪-‬خیلی دور نشینا‪...‬‬ ‫‪+‬هرکی بال استثنا دست زنشو گرفت و‬ ‫رفت‪...‬بابای پرهام هم با دنیل‪...‬واقعا این‬ ‫چه طرز بازی کردنه؟!‬ ‫منو پرهام سوا رفتیم‪...‬جالب اینجاستکه همه‬ ‫جنگل پشت خونه‪....‬منم که تابع‬ ‫رفتن سمت‬ ‫ِ‬ ‫جمع‪...‬نامردا یه تعارف خشک و خالی نزدن‬ ‫بیا با ما بریم‪...‬منم تنها واسه خودم اینورو اون‬ ‫ور می چرخیدم‪...‬یکم گذشت‪،‬نمی خواستم‬ ‫خیلی دور شم‪...‬یه درخت تپل مپلی بزرگو‬ ‫دیدم‪....‬جون میداد ازش بری باال‪...‬چراغ‬ ‫قوه ام رو زدم به کمربندم و رفتم باال‪...‬انقدر‬

‫بزرگ بود که می شد راحت روش بخوابی‪...‬‬ ‫منم که خوش خواب‪...‬چشمام رو بستم و کم‬ ‫کم خوابم برد‪...‬‬ ‫با احساس اینکه چیزی روم افتاد‪...‬از جا‬ ‫پریدم‪...‬خواستم جیغ بزنم که یکی دستشو‬ ‫گذاشت جلو دهنم‪...‬نور چراغو انداخت تو‬ ‫صورتم‪...‬چشمم کور شد‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬بهار تو اینجا چی کار می کنی؟!‬ ‫‪+‬دستشو برداشت‪....‬‬ ‫خودت اینجا چه غلطی می کنی‪...‬مگه تو‬‫میمونی که از درخت میری باال‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬حالت خوبه؟!انگار خودتم این‬ ‫باالیی ها‪...‬‬ ‫هااان حاال هر چی بکش کنار خفه شدم‪...‬‬‫‪+‬کشید کنار‪...‬‬ ‫ساعت ِ‬‫چند؟‬ ‫پرهام‪12-‬‬ ‫دروغ؟!‬‫پرهام‪-‬خوش خواب باز یه جا گیر آوردی‬ ‫بیهوش شدی؟‬ ‫یهو خوابم برد‪...‬‬‫پرهام‪-‬آره‪...‬من تو رو می شناسم‪...‬‬ ‫تو اینجا چی کار می کنی؟‬‫پرهام‪-‬از موقعی که اومدم اینجا‪...‬هر چند‬ ‫وقت یه بار میام باالی این درخت‪...‬خیلی‬ ‫حال میده نه؟‬ ‫حالو ماو ولش کن‪..‬بیا بریم همه نگرانمون‬‫میشن‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬کسی نگرانه کسی نمیشه‪....‬همه به‬ ‫بهونه ی پیاده روی دو نفره‪،‬این حرفو زدن‪...‬‬ ‫نــــــــه!!!!‬‫پرهام‪-‬آیکیوت منو کشته‪...‬‬ ‫‪+‬سرمو تکون دادم‪...‬‬ ‫حاال هر چی من که دارم بر می گردم‪...‬‬‫پرهام‪-‬صبر کن با هم بریم‪...‬‬ ‫‪+‬بلند شدیم‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬اول من میرم پایین‪...‬‬ ‫نخیر اول من میرم‪...‬‬‫پرهام‪-‬بشین سرجات بابا‪....‬وایسا من رفتم‬ ‫بعد تو بیا‪....‬‬ ‫برو بزار باد بیاد‪...‬من اول میرم‪....‬‬‫‪+‬نمی دونم چه فرقی می کرد‪...‬کی زودتر‬ ‫بره‪...‬انگار بهم لج کنیم و بخوایم حرف حرفه‬ ‫خودمون باشه‪...‬جفتمون همو هُ ل می دادیم‬ ‫که زودتر بریم‪...‬‬ ‫یه آن پرهام تعادلشو از دست دادو افتاد‬ ‫پایین‪...‬اومدم بگیرمش خودمم پرت شدم‪...‬‬ ‫در اوج شوت شدن بودیم که پرهام دستشو‬ ‫گرفت به یه شاخه‪...‬منم آویزونش‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬سفت منو بگیر نیوفتی‪...‬‬ ‫هر بالیی سرمون بیاد تقصیر توئه‪...‬‬‫پرهام‪-‬االن تو این موقعیت کل کل می کنن؟‬ ‫خواستم که بدونی‪...‬‬‫پرهام‪-‬خودتو بکش باال که منم بتونم‪...‬‬ ‫وزنمون سنگینه‪...‬هر لحظه ممکنه شاخه‬

‫بشکنه‪...‬‬ ‫‪+‬کف دستم عرق کرده بود‪...‬نمی تونستم‬ ‫خودمو خوب بکشم باال‪...‬‬ ‫دستمو بردم باال که یهو ُسر خوردم‪...‬منم کش‬ ‫شلوار پرهام رو گرفتم‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬چی کار می کنی؟؟!!!منو بگیر‪...‬‬ ‫شلوارو ول کن‪...‬االن میاد پایین‪...‬‬ ‫ ِا چقدر ُغر میزنی‪...‬خوب نمی تونم‪...‬‬‫پرهام‪-‬می گم منو بگیر‪...‬‬ ‫‪+‬اما دیگه دیر شده بود‪...‬چون پرت شدم‬ ‫پایین‪،‬شلوارشم توی دستم‪...‬شانس آوردم با‬ ‫پا اومدم زمین‪...‬وگرنه نابود می شدم‪...‬البته‬ ‫شدما‪...‬اما نه خیلی‪ ...‬پرهام داد میزد‪:‬‬ ‫پرهام‪-‬بهـــــار!!!حالت خوبه؟!سالمی‪...‬‬ ‫آره بابا‪...‬‬‫پرهام‪-‬صبر کن االن میام‪...‬‬ ‫‪+‬گفتم بزار یکم خودمو لوس کنم‪....‬رو زمین‬ ‫ولو بودم‪...‬چشممو بستم و اخم کردم‪....‬‬ ‫صداش اومد‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬بهار‪...‬خانمی چت شد‪...‬بلند شو‬ ‫ببینم‪...‬‬ ‫‪+‬دستشو انداخت زیر کمرم خواست بلندم‬ ‫کنه‪...‬‬ ‫آی آی دست نزن‪...‬نمی تونم تکون‬‫بخورم‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬باشه کجات درد می کنه؟‬ ‫همه جام‪...‬وای افلیج شدم‪...‬آخ چاقالوس‬‫گرفتم‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬بزار کمکت کنم‪...‬‬ ‫‪+‬چشممو باز کردم‪...‬اما از صحنه ای که‬ ‫دیدم هم خندم گرفت‪...‬هم چشمم ‪4‬تا شد‪...‬‬ ‫شلوارش که هنوز تو دستم بودو دادم بهش‪...‬‬ ‫ ِا می گم چیزه‪...‬می خوای بیا اول اینو پات‬‫کن‪...‬‬ ‫پرهام‪ِ -‬ا راست می گیا‪...‬آخه دختر خوب‪...‬‬ ‫این هم جا بود که آویزونش شدی‪...‬‬ ‫‪+‬شلوارشو پوشید‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬می تونی بلند شی؟‬ ‫نه پامو نمی تونم حرکت بدم‪...‬حاال چی کار‬‫کنم‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬بزار من بغلت می کنم‪...‬‬ ‫‪+‬ایول االن می رم رو کولش‪....‬چه حالی‬ ‫بده‪...‬ولی جا اینکه کولم کنه یه دستشو‬ ‫انداخت زیر پامو دست دیگشم دور کمرم و‬ ‫بلندم کرد‪...‬منم مجبور شدم دستمو بندازم‬ ‫دور گردنش‪...‬‬ ‫سرمو به سینش تکیه دادم‪...‬قلبش چه‬ ‫دیسکویی راه انداخته بود‪...‬چشممو بستم و‬ ‫نهایت استفاده رو بردم‪...‬داشتم تو ذهنم با‬ ‫آهنگ شان پال و آرش می رقصیدم‪...‬‬ ‫‪4‬مین گذشت‪...‬دیدم پرهام راه نمی ره‪...‬تا‬ ‫چشممو باز کردم‪...‬یهو پرتم کرد رو زمین‪...‬‬ ‫آخ چته روانـــــی‪...‬مگه مرض داری؟‬‫پرهام‪-‬که پات درد می کنه‪...‬‬ ‫‪-‬خوب آره‪...‬‬

‫پرهام‪-‬انگار میری تو فکر دیگه حالیت‬ ‫نیست‪...‬‬ ‫منظورت چیه؟‬‫بغل من جا خوش کردی‪...‬می گی‬ ‫پرهام‪-‬تو ِ‬ ‫نمی تونم پامو تکون بدم‪...‬پس چجوری تو‬ ‫بغلم هی پاتو این وَ رو اون وَ ر تکون میدی‪...‬‬ ‫‪+‬سرمو خاروندم‪...‬‬ ‫اشتباه می کنی‪...‬االنم می گم‪...‬نمی تونم‬‫حرکت کنم‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬جدی؟‬ ‫آره‪...‬‬‫پرهام‪-‬باشه دوباره بغلت می کنم‪...‬اما بزار‬ ‫‪1‬مین استراحت کنم‪...‬‬ ‫‪+‬یه دستشو تکیه داد به درخت و همین جور‬ ‫وایساد‪1...‬دقیقش طوالنی شد‪...‬سرمو آوردم‬ ‫باال که بگم وقتت تمومه‪...‬دیدم داره به‬ ‫پشت سرم با تعجب نگاه می کنه‪...‬خواستم‬ ‫بر گردم‪....‬‬ ‫پرهام‪-‬برنــــــــگرد‪....‬‬ ‫چرا؟؟!!!‬‫پرهام‪-‬بهار اصال نترسیا‪...‬من پیشتم‪....‬‬ ‫چی شده؟!‬‫پرهام‪-‬یه نمی دونم گرگه‪،‬شغاله‪،‬الش خوره‬ ‫چیه پشت سرته‪...‬هر لحظه ممکنه بهمون‬ ‫حمله کنه‪...‬‬ ‫شوخی می کنی؟!!!‬‫‪+‬یه چشم غره رفت‪....‬از جام بلند شدم‪...‬با‬ ‫تعجب نگام کرد‪...‬‬ ‫پرهام‪-‬تو که نمی تونستی پاتو حرکت بدی؟!‬ ‫می دونی‪...‬االن که فکر می کنم‪...‬می بینم‬‫می تونم حرکت کنم‪...‬‬ ‫‪+‬جیغ زدم‪...‬‬ ‫فرار کن بریــــــــــم‪....‬‬‫‪+‬با تمام سرعتمون دوییدیم سمت خونه‪...‬‬ ‫حتی ‪ 1‬لحظه هم پشت سرمو نگاه نکردم‪...‬‬ ‫تا رسیدم خونه هم با دو رفتم باال تو اتاقم‪....‬‬ ‫افتادم رو تخت‪...‬‬ ‫پرهام هم باهام بود‪...‬اونم ولو شد رو تخت‪...‬‬ ‫نفس نفس میزدیم‪...‬یکم گذشت برگشت‬ ‫سمتم و با خنده‪....‬‬ ‫سرکارت گذاشتما‪....‬آفرین به‬ ‫پرهام‪-‬خوب ِ‬ ‫این دویدن‪...‬‬ ‫‪+‬بازم خندید‪...‬وااای باز منو سر کار‬ ‫گذاشت‪...‬‬ ‫‪-‬چــــــــــی؟؟؟!!!!!!‬

‫پرهام‪-‬االن احساسه خوبی داری نه؟؟؟‬ ‫آره می خوام َکلتو بکنم‪....‬‬‫پرهام‪-‬جرات می خواد‪...‬‬ ‫از االن حسابی مراقب خودت باش‪...‬‬‫‪+‬باز هم خندید‪...‬‬ ‫**********‬ ‫‪4+‬روز مثل برقو باد گذشت‪...‬شدیدا هم دیگرو‬


‫‪61‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دکتر پیام فخری‬ ‫جراح دندانپزشک‬

‫چرا دندان‌هایمان‬ ‫را به هم می سائیم؟‬

‫این عادت مضر که یکی از دشمنان‬ ‫جدی سالمتی دندان ها به حساب‬ ‫می آید با یک سری علل و عوامل‬ ‫ایجاد می شود و به مرور زمان‬ ‫موجب خواب آلودگی افراد می‬ ‫شود‪.‬‬ ‫بعضی‌ها گه گاه بویژه شب‌ها دندان‌های‬ ‫خود را روی هم می‌فشارند که اغلب‬ ‫صدایی هم ایجاد می‌کند و در پزشکی به آن‬ ‫«دندان‌قروچه» می‌گویند‪ .‬دندان‌قروچه در‬ ‫واقع نوعی اختالل حرکتی مرتبط با خواب‬ ‫است که در اوائل معموال خطرناک نیست و‬ ‫مشکل جدی پدید نمی‌آورد‪ ،‬ولی تداوم این‬ ‫روند باعث شکستگی‪ ،‬شل‌شدگی و افتادن‬ ‫دندان‌ها می‌شود و در نهایت به انجام اعمال‬ ‫مختلف جراحی و ترمیم دندان‌ها نیاز دارد‪.‬‬ ‫عالوه بر این‪ ،‬دندان‌قروچه ممکن است‬ ‫آسیب‌هایی جدی هم به آرواره و فک بزند‬ ‫و به مرور شنوایی فرد را کاهش دهد و حتی‬ ‫ظاهر صورت را تغییر دهد‪.‬‬ ‫آدم‌ها معموال پس از استرس و اضطراب‬ ‫دندان‌هایشان را روی هم می‌فشارند‪ ،‬ولی این‬ ‫حالت بیش از هر زمانی هنگام خواب رخ‬ ‫می‌دهد و گاهی باعث گازگرفتگی زبان و‬

‫صدمه دیدن دندان‌ها می‌شود‪.‬‬ ‫مبتالیان به دندان‌قروچه بیش از دیگران در‬ ‫معرض خرخر کردن یا وقفه‌های تنفسی در‬ ‫خواب هستند‪.‬‬ ‫افراد مبتال به دندان‌قروچه معموال از وجود‬ ‫چنین حالتی بی‌خبرند‪ ،‬ولی سردرد یا درد در‬ ‫ناحیه آرواره از عالئم شایع این بیماری است‬ ‫‪ ‬‬ ‫ترک عادت موجب مرض نیست!‬ ‫درافراد بالغ با تشدید مشکل «دندان‌قروچه»‬ ‫ممکن است راهکارهای درمانی مورد نیاز‬ ‫باشد‪:‬‬ ‫ـ در اولین قدم‪ ،‬دندان‌پزشک معموال محافظی‬ ‫برای بیمار تعبیه می‌کند به نام «نایت گارد»‬ ‫که با قرارگیری بین دندان‌ها‪ ،‬بخصوص هنگام‬ ‫خواب‪ ،‬مانع سایش و فشردگی دندان‌ها برهم‬ ‫می‌شود‪ .‬این محافظ اغلب از مواد آ کرلیک‬

‫سخت یا مواد نرم ساخته می‌شوند که بین‬ ‫دندان‌های پایین و باالی فک قرار می‌گیرد‪.‬‬ ‫ـ گاهی ممکن است دندان‌قروچه به دلیل‬ ‫مشکالت دندانی باشد؛ بنابراین اصالح شکل‬ ‫قرارگیری دندان‌ها می‌تواند مشکل را برطرف‬ ‫کند‪ .‬در موارد شدید‪ ،‬زمانی که حساسیت‬ ‫دندان‌ها باعث شود فرد بدرستی قادر به‬ ‫جویدن غذا نباشد‪ ،‬پزشک سطوح دندان‌ها‬ ‫و تاج آنها را اصالح می‌کند و در بعضی‬ ‫موارد حتی ممکن است با سیم‌کشی دندان‌ها‬ ‫یا جراحی به اصالح مشکالت دندانی اقدام‬ ‫کند‪.‬‬ ‫ـ مدیریت استرس و اضطراب در عده‌ای از‬ ‫بیماران و آموختن راه‌های کنترل استرس و‬ ‫نگرانی و نیز انجام ورزش‌های منظم و مراقبه‬ ‫می‌تواند مانع دندان‌قروچه در بسیاری از‬ ‫افراد مبتال شود‪ .‬ـ تا حد امکان میبایستی از‬

‫خوردن خوراکی‌های سفت مانند انواع آجیل‪،‬‬ ‫آبنبات و گوشت‌های نیم‌پز و جویدن آدامس‬ ‫خودداری کنید‪.‬‬ ‫ـ روزانه به حد کافی آب بنوشید و به‌اندازه‬ ‫بخوابید‪ .‬کم‌آبی بدن احتمال دندان‌قروچه را‬ ‫بخصوص در کودکان‪ ،‬باال می‌برد‪.‬‬ ‫ـ ماهیچه‌های گردن‪ ،‬شانه‌ها و صورت را‬ ‫ماساژ دهید و از اعمال فشار بیش از حد به‬ ‫این قسمت‌ها خودداری کنید‪.‬‬ ‫ـ عالوه بر این راهکارهای درمانی‪ ،‬برخی‬ ‫درمان‌های دارویی نیز ممکن است اختالل‬ ‫دندان‌قروچه را رفع کند‪ .‬برای مثال‪ ،‬تزریق‬ ‫«بوتاکس» به ناحیه فک در بیمارانی که به‬ ‫روش‌های دارویی و راهکارهای درمانی پاسخ‬ ‫نمی‌دهند‪ ،‬با فلج کردن عضالت این ناحیه‬ ‫می‌تواند تا مدتی مانع تکرار دندان‌قروچه‬ ‫شود‪-------------------- .‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

60


‫‪59‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫یادمان رفت که‬ ‫عاشق بودیم‬

‫چند بار بگویم وقتی دست و‬ ‫صورتت را می‌شویی‪ ،‬حوله خیست‬ ‫را نینداز روی تخت؟‬ ‫______________________‬

‫وای‪ . . .‬دوباره جوراب‌هایت را پرت کردی‬ ‫گوشه اتاق؟‬ ‫نمی‌توانی وقتی داری دست و صورتت را‬ ‫می‌شویی یک آبی هم به جورابت بزنی؟‬ ‫چند بار به شما بگویم من‌این رنگ را دوست‬ ‫ندارم‪ .‬تو اص ً‬ ‫ال به احساسات من توجهی‬ ‫نداری؟ موقعی که حرف می‌زنم حواست‬ ‫کجاست؟ بله بله‪ ،‬گفتم برایت ماشین‬ ‫ظرفشویی می‌خرم‪ ،‬اما االن نه‪ ،‬تا کی باید‬ ‫ظرف‌ها توی دستشویی بماند؟ من از ظرف‬ ‫شستن متنفرم چند بار باید این را تکرار کنم‪.‬‬ ‫اینها جمالتی است که ممکن است بین هر‬ ‫زن و شوهری رد و بدل شود‪ .‬گاهی‌این‌قدر‬ ‫از دست همدیگر عصبانی می‌شوند که اصال‬ ‫یادشان می‌رود گذشته‌ها‪ ،‬شاید هم یک روز‬ ‫قبل چه خاطرات خوبی با هم داشتند‪.‬‬ ‫کارهای پیش پا افتاده روزمره گاهی آنقدر‬ ‫زن و شوهر را از هم دور می‌کند که باعث‬ ‫می‌شود حتی حرف‌هایی به یکدیگر بزنند که‬

‫روز اول آشنایی حتی به خواب هم نمی‌دیدند‬ ‫طرفش بروند‪ .‬در زندگی مشترک روزمره‪،‬‬ ‫چیزهایی فراموش می‌شود که روزی برایشان‬ ‫باارزش‌ترین چیزهای دنیا بود‪.‬‬ ‫خستگی‪ ،‬بی‌حوصلگی و سختی‌های زندگی‪،‬‬ ‫گاهی باعث می‌شود هر کدام از زوج‌ها‬ ‫نتوانند آن طور که باید وظایف خود را در‬ ‫خانه انجام دهند و ‌این‪ ،‬ممکن است باعث‬ ‫عصبانیت هر کدام از آنها شود‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬چه خوب است در‌این مواقع به جای‬ ‫تمرکز روی ضعف‌ها و اشتباهات همدیگر‪،‬‬ ‫کمی به خودمان فکر کنیم که اگر ما جای‬ ‫همسرمان بودیم‪ ،‬چه کار می‌کردیم‪ .‬راه‌های‬ ‫زیادی برای استحکام و پایدار ماندن روابط‬ ‫زن و شوهر وجود دارد که اگر هر از گاهی‬ ‫آنها را یادآوری کنیم‪ ،‬زندگی‌مان زیبا می‌شود‬ ‫درست مثل روزهای اول؛ شیرین‪.‬‬ ‫به جای نشستن و فکر کردن به کارهایی که‬ ‫شما را ناراحت می‌کند‪ ،‬چه خوب است کمی‬ ‫به اشتباهاتتان فکر کنید‪.‬‬ ‫چند تمرین‪ ...‬با انجام‌این تمرین‌ها و با افکار‬ ‫مثبت‪ ،‬می‌توانید روابط خود و همسرتان را‬ ‫مثل روزهای شیرین زندگی تغییر دهید‪.‬‬ ‫بنشین و با خودت کمی فکر کن‬ ‫به ‌این سؤاالت کمی فکر کنید و با خودتان‬ ‫صادق باشید؛ وقتی از همسرتان هدیه‬ ‫می‌گیرید در ازای آن برای همسرتان چه‬ ‫کرده‌اید؟سعی کنید بیشتر از آنکه در انتظار‬ ‫دریافت چیزی از همسرتان باشید‪ ،‬چیزی‬ ‫به او ببخشید‪ .‬اگر هدف شما ‌ایجاد حس‬ ‫رضایت و خوشبختی در همسرتان باشد‪،‬‬

‫مطمئن باشید‪ ،‬فرصت‌های بی‌شماری برای‬ ‫رسیدن به اهداف پیدا خواهید کرد‪ .‬در این‬ ‫صورت‪ ،‬شما هم از لطف و محبت همسرتان‬ ‫برخوردار خواهید شد‪ .‬چون آدم‌ها همواره‬ ‫سعی می‌کنند خوبی‌های دیگران را جبران‬ ‫کنند‪ .‬در ذهنتان خیال‌پردازی کنید‬ ‫این به معنی خیالبافی و ساختن چیزی دور‬ ‫از ذهن نیست‪ .‬در ذهن خود تجسم کنید‬ ‫اگر‌این کار را برای همسرم انجام دهم حتم ًا‬ ‫خوشحال خواهد شد یا اگر آن کار را انجام‬ ‫ندهم او بیشتر خوشحال می‌شود‪.‬‬ ‫از همسرتان انتظارات غیرواقعی نداشته‬ ‫باشید‪.‬‬ ‫اجتناب از انتظارات غیرواقعی می‌تواند از‬ ‫بروز بسیاری از درگیری‌ها‪ ،‬عصبانیت‌ها‬ ‫و سرخوردگی‌ها جلوگیری کند‪ .‬او را با‬ ‫خواسته‌ها و دستورهای خود اسیر نکنید‪.‬‬ ‫وقتی کاری از او می‌خواهید‪ ،‬خودتان هم‬ ‫در عوض‪ ،‬کاری که او دوست دارد‪ ،‬برایش‬ ‫انجام دهید‪ .‬سرزنش نکنید‬ ‫هرگز همسر خود را سرزنش نکنید و‬ ‫متلک‌بارانش نکنید‪ .‬حتی نگاه سنگین به او‬ ‫نکنید‪ .‬مواقعی را به خاطر آورید که او شما‬

‫را یاری می‌کرد و در سختی‌ها همراهتان بود‪.‬‬ ‫هنگام بروز اشتباهی از جانب همسر خود‪،‬‬ ‫سعی کنید روشی را در پیش بگیرید که از‬ ‫تکرار‌این اشتباهات جلوگیری کند‪.‬‬ ‫حرف بزنید‬ ‫در مورد روزهای اول آشنایی‌تان و ویژگی‌هایی‬ ‫که سبب شده نسبت به هم عالقه‌مند شوید‪،‬‬ ‫حرف بزنید‪ .‬دقت کنید که اگر ویژگی‌های‬ ‫خوب خود مثال ویژگی‌های ظاهری تان را‬ ‫از دست داده‌اید‪ ،‬در مورد آنها با هم حرف‬ ‫نزنید‪ .‬به جای آن‪ ،‬سعی کنید صادقانه درباره‬ ‫ویژگی‌های مثبت روحی و شخصیتی خود با‬ ‫هم گفت‌وگو کنید‪ .‬زمانی در روز یا در هفته‬ ‫را فقط به خودتان اختصاص دهید؛ به پارک‬ ‫بروید و هیچ‌کدام از فرزندانتان را با خود‬ ‫نبرید‪ .‬هیچ وقت احترام گذاشتن نسبت به‬ ‫یکدیگر را فراموش نکنید‪ .‬احترام به افکار‪،‬‬ ‫عقاید و دیدگاه همسرتان باعث می‌شود او هم‬ ‫همین احساسات را نسبت به شما پیدا کند‪.‬‬ ‫درست است که نظر‌ها و سلیقه‌های شما با هم‬ ‫فرق دارد‪ ،‬اما هیچ‌گاه نباید اجازه بدهید‌این‬ ‫اختالفات روی عشق و احساسات شما تاثیر‬ ‫بگذارد‪------------------ .‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

58


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

57


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

56


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

55


‫‪54‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مراحل رابطه جنسی را رعایت کنید‬ ‫عدۀ ناچیزی از خانم ها و آقایان‬ ‫هستند که می دانند روابط جنسی‬ ‫به همان میزان که با جسم رابطه‬ ‫دارد با روح هم رابطه دارد‪.‬‬ ‫خانمها بر خالف تصور آقایان‪،‬‬ ‫چندین ارگاسم متوالی دارند‪.‬‬ ‫تحریک نقطه جی (‪ )G‬و دخول‬ ‫یکی از این ارگاسم ها به شمار‬ ‫می آید نه کل آن‪ ،‬آقایان باید‬ ‫توجه کنند‪ ،‬خانمها پیش از ارگاسم‬ ‫جنسی نیاز به ارگاسم روحی و‬ ‫عاطفی دارند یعنی؛ مرد باید قبل‬ ‫از آمیزش با جمالت و کلمات‬ ‫عاشقانه و محبت آمیز همسرش را‬ ‫برانگیخته نماید‪ .‬با معاشقه و بازی‬ ‫با بدن همسرتان‪ ،‬وی را به ارگاسم‬ ‫نزدیک کنید و کیفیت و لذت‬ ‫سکس را افزایش ببخشید‪.‬‬ ‫به جرات می توانم بگویم‪ ،‬روابط جنسی نقش‬ ‫بسزایی در جدایی های امروز دارد‪.‬‬ ‫روابط جنسی بد و کیفیت پایین آن [ پس‬ ‫از ازدواج ] می تواند باعث بروز برخی از‬ ‫مشکالت روانی‪ ،‬عاطفی و رفتاری و فرجام‬ ‫ناخوشایندی برای زوجین به همراه داشته‬ ‫باشد‪ .‬زن و شوهری که توافق جنسی در بینشان‬ ‫وجود داشته باشد حتی اگر عقاید و دیدگاه‬ ‫های مخالف نیز داشته باشند می توانند بدون‬ ‫اینکه در معرض تهدید خطر جدایی قرار‬ ‫بگیرند و بدون جنگ و اختالفی میانشان به‬ ‫وجود بیاید‪ ،‬باهم زندگی کنند‪ ،‬اما در محیطی‬ ‫که عشق و توافق جنسی وجود نداشته باشد‬ ‫کوچکترین اختالف فکری زندگی را متزلزل‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫آرتیست زندگی و عشق‪ ،‬بایست در زمینه‬ ‫هایی مثل‪ :‬تکنیک کار بدن و وابستگی آن‬ ‫با هیجانات و امیال اطالعات جامع و کاملی‬ ‫داشته باشد‪ .‬البته توجه داشته باشید‪ ،‬صرفا‬ ‫اطالع از اعضا‪ ،‬اعصاب و غده های بدن و‬ ‫روابط متقابل انها کافی نیست‪ ،‬در عین حال‬ ‫باید به قوانین بازی های جنسی‪ ،‬عشق بازی‪،‬‬ ‫معاشقه و رابطه ی هوس و هیجانات جنسی‬ ‫آشنا بود‪.‬‬ ‫متاسفانه‪ ،‬روابط جنسی امروز آقایان توام با‬ ‫بی اطالعی ست‪ .‬آنها روابط جنسی را فقط‬ ‫در قاب لذت نگاه می کنند‪ .‬عدۀ ناچیزی از‬ ‫خانم ها و آقایان هستند که می دانند روابط‬ ‫جنسی به همان میزان که با جسم رابطه دارد‬ ‫با روح هم رابطه دارد‪ .‬عشق و تمایل جنسی‬

‫بیشتر از کار دیگر نیاز به درک و رفتار هنری‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫اهمیت هنر معاشقه‬ ‫اگر قبل از آمیزش‪ ،‬معاشقه و پیش نوازی‬ ‫وجود داشته باشد زوجین به مرحله ی‬ ‫تحریک شدگی می رسند و هردو آماده هستند‬ ‫و به مقدار کافی برانگیخته شده اند‪ .‬این امر‬ ‫سبب می شود رابطه بهتری بین طرفین وجود‬ ‫داشته باشد و رضایت بیشتری از رابطه جنسی‬ ‫حاصل گردد ‪.‬‬ ‫پیش نوازی و معاشقه بار عاطفی ‪ ،‬مهر و‬ ‫محبت ‪ ،‬صمیمیت و عالقه ی زوجین را‬ ‫زیاد می کند ‪ .‬پیش نوازی را در هر زمانی‬

‫می توانید شروع کنید‪ .‬معاشقه و پیش نوازی‬ ‫را اگر تا پایان شب نتوانید رابطه ی جنسی‬ ‫برقرار کنید‪ ،‬هنگام تماشا کردن فیلم‪ ،‬بعد از‬ ‫حمام‪ ،‬و ‪ ، ...‬می توانید انجام دهید‪ .‬همین‬ ‫حمام های دو نفره‪ ،‬نوازش ها‪ ،‬در آغوش‬ ‫گرفتن ها و بوسه های کوچک و با محبت‬ ‫هستند که تمایل و برانگیختگی زیادی در‬ ‫همسرتان ایجاد می کند‪ .‬مهمترین قسمت‬ ‫یک رابطه جنسی رضایت بخش‪ ،‬وجود پیش‬ ‫نوازی و معاشقه می باشد و دخول نیز قسمت‬ ‫ناچیزی از رابطه جنسی ست‪.‬‬ ‫معاشقه چگونه؟‬ ‫ممکن است عده ی زیادی از آقایان از نقاط‬ ‫حساس زنان فقط لب‪ ،‬سینه و کلیتوریس‬

‫را بشناسند‪ ،‬اما در واقع اینها تعداد ناچیزی‬ ‫از این نقاط هستند که همسرتان را دگرگون‬ ‫می کند‪ ،‬اگر بخواهید لذت رابطه را برای‬ ‫خودتان و همسرتان دو چندان تقدیم کنید‪،‬‬ ‫باید به نقاط حساس دیگر توجه نمائید‪.‬‬ ‫این نقاط می تواند‪ :‬موهای سر‪ ،‬نرمه گوش‪،‬‬ ‫گردن‪ ،‬کمر‪ ،‬مچ دستان‪ ،‬بازو‪ ،‬نواحی زیر بغل‪،‬‬ ‫زانوها‪ ،‬داخل ران ها‪ ،‬باسن و پشت ران ها‪،‬‬ ‫باشد‪ .‬عالوه بر اینها‪ ،‬ماساژ دادن هم بسیار در‬ ‫رابطه جنسی شما کمک خواهد کرد تا لذت‬ ‫جنسی را مهربانانه تقدیم عشقتان کنید‪.‬‬ ‫متاسفانه برخی از آقایان تصور دارند که در‬ ‫عرض ‪ 4‬یا ‪ 5‬دقیقه معاشقه کافیست‪ ،‬منتها‬ ‫سخت در اشتباهند‪ .‬حداقل زمانی که می شود‬

‫برای معاشقه تبیین کرد ‪ 30‬دقیقه است که‬ ‫در این مدت همسرتان برانگیخته می شود و‬ ‫لذت بسیاری از رابطه با شما می برد و عالوه‬ ‫بر ان آمادگی دخول را بیش از پیش دارد [‬ ‫اگر معاشقه شما بیش از ‪ 30‬دقیقه باشد که‬ ‫چه بهتر‪ ،‬کیفیت معاشقه و زمان آن بستگی به‬ ‫عشق و عالقه میان شما دارد‪] .‬‬ ‫اگر بخواهم بیشتر در مورد چگونگی معاشقه‬ ‫بدانیم ‪:‬‬ ‫ آقایان عزیز‪ ،‬تا جایی که امکانش است‬‫خودتان عریان نشوید‪ ،‬اجازه بدهید خانمتان‬ ‫آرام آرام این کار را برای شما انجام بدهد‪،‬‬ ‫خانمها عریان کردن را دوست دارند‪ .‬و‬ ‫همچنین شما این کار را برای او انجام بدهید‪،‬‬

‫البته آرام آرام‪.‬‬ ‫ حرف بزنید‪ ،‬صبحت کنید‪ ،‬اما نه در مورد‬‫قبض آب و گاز و برق یا بدهکاری ها و‬ ‫گرفتاری ها‪ ،‬همانطور که می دانید مرد ها‬ ‫با تصویر به خودشان می آیند و زن ها با‬ ‫صدا ‪ ،‬پس سعی کنید عاشقانه با او حرف‬ ‫بزنید‪ ،‬جمالت انرژی بخش بدهید‪ ،‬بگویید‬ ‫که همیشه در کنارت هستم‪ ،‬بگویید دوستت‬ ‫دارم‪ [ ،‬برای خانم ها جمله " دوستت دارم‬ ‫" همان قدر لذت بخش است ‪ ،‬که برای مرد‬ ‫" به تو افتخار می کنم " لذت بخش است‪] .‬‬ ‫ نقطه جی؛ همه خانمها در دیواره قدامی‬‫واژن‪ ،‬بخش حساس و تحریك پذیری به نام‬ ‫نقطه جی دارند‪ .‬با تحریک این نقطه میتوانید‬ ‫همسرتان را به ارگاسم برسانید‪.‬‬ ‫ شوخی های جنسی‪ ،‬بازی های جنسی‪،‬‬‫[ فانتزی های خودتان را در ذهنتان حبس‬ ‫نکنید‪ ،‬همین ایده ها هستند که رابطه جنسی‬ ‫را متنوع میکنند و به آن رنگ و لعاب می‬ ‫بخشند‪] .‬‬ ‫* خوابیدن مرد بعد از رابطه جنسی‪ ،‬برای زن‬ ‫زیاد خوشایند نیست‪ .‬زیرا در این لحظه زن‬ ‫نیاز به توجه همسرش دارد‪ ،‬حتی با در اغوش‬ ‫گرفتن هم مسئله حل می شود‪ .‬سعی کنید پس‬ ‫از انزال به همسرتان توجه کنید‪ [ .‬درست‬ ‫است‪ ،‬بعد از انزال دیگر حسش نیست؛ یا‬ ‫به عبارت منطقی تر بدن بعد از خروج منی‬ ‫ُسست و ضعیف و بی حال می شود‪ ،‬اما توجه‬ ‫شما به همسرتان در این لحظه بسیار برای وی‬ ‫دلنشین خواهد بود‪] .‬‬ ‫سخن فرجام‬ ‫همانطور که اعالم شد‪ ،‬برای زن یک‬ ‫مقدماتی در رابطه جنسی الزم است که در‬ ‫مرد وجود نداشته و یا حوصله آن را ندارد‬ ‫و جالب است بدانید اغلب مردان شکایت‬ ‫دارند که همسرانشان سرد و منفعالنه عمل‬ ‫می کنند در صورتی که عامل مهم آن‪ ،‬خود‬ ‫مرد شاکی است‪.‬‬ ‫برخی زنان کامال احساسی می باشند‪ ،‬پس‬ ‫بایست طوری رفتار نمود که مخالف احساس‬ ‫او هیچ گونه اقدامی نشود با سیاست و رویه‬ ‫خاص زن را از هر حیث [ جنسی‪ ،‬روانی‪،‬‬ ‫عاطفی و غیره ] راضی نگه داشت‪.‬‬ ‫مردی که زندگی جنسی مرتبی داشته باشد‪،‬‬ ‫در تمام مدت عمرش نوعی خوبی و راحتی‬ ‫احساس می کند که هیچ چیز دیگری نمی‬ ‫تواند ان را به او تقدیم کند‪ .‬پیوسته با عزت و‬ ‫اعتماد بنفس و اطمینان خاطر زندگی می کند؛‬ ‫زیرا در خود قدرت اقدام و تصمیم می بیند و‬ ‫مردانگی سراغ دارد و پیوسته آماده مبارزه با‬ ‫مشکالت زندگی ست‪ .‬زندگی جنسی مرتب‪،‬‬ ‫وی را به خانه و زندگی اش پایبند می سازد؛‬ ‫گذشته از آن‪ ،‬عشق و توافق متقابل جنسی‬ ‫سد قوی و محکمی در مقابل عدم رضایت‬ ‫جنسی می سازد‪.‬‬


‫‪53‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ 15‬راه برای‬ ‫خوش هیكل شدن‬

‫م ها‪ ،‬چاق بودن و شكم بزرگ‬ ‫قدی ‌‬ ‫داشتن نشانه ‌ای بود از اعیان و‬ ‫اشراف بودن‪ .‬اما این روزها دیگر‬ ‫كسی اضافه وزن را دوست ندارد‬ ‫م ها‪ ،‬چاق بودن و شكم بزرگ‬ ‫قدی ‌‬ ‫داشتن نشانه ‌ای بود از اعیان و‬ ‫اشراف بودن‪ .‬اما این روزها دیگر‬ ‫كسی اضافه وزن را دوست ندارد‬ ‫ی دهند‬ ‫م ها ترجیح م ‌‬ ‫و بیشتر آد ‌‬ ‫این جمله را از دیگران بشنوند كه‪:‬‬ ‫" خوش به حال ‌ات‪ ،‬چه هیكل‬ ‫خوبی داری! " خوش‌هیكل بودن‬ ‫این روزها مترادف شده است‬ ‫با باریك ‌اندام بودن و شكمی‬ ‫برآمده نداشتن‪.‬‬

‫این مطلب از هفته نامه سالمت‪ ،‬شما را با‬ ‫‪ 15‬تمرین ورزشی آشنا می ‌كند كه انجام‬ ‫روزانه ی آن ها می‌تواند شما را به همین معنا‬ ‫خوش‌هیكل‌ تر كند‪.‬‬ ‫‪ -1‬روی یك صندلی دسته‌ دار بنشینید‪.‬‬ ‫ساعد دست ‌های تان را روی دسته صندلی‬ ‫بگذارید‪ .‬ران ‌های ‌تان را به هم بچسبانید و‬ ‫ی متر‬ ‫سعی كنید پاهای ‌تان را حداقل ‪ 6‬سانت ‌‬ ‫از سطح زمین باالتر بیاورید‪.‬‬ ‫‪ 10‬ثانیه در این وضعیت بمانید و دوباره به‬ ‫حالت اول برگردید‪.‬‬ ‫شما باید این حركت را از ‪ 5‬مرتبه در روز‬ ‫شروع كنید و كم‌ كم به ‪ 20‬مرتبه در روز‬ ‫برسانید‪.‬‬ ‫‪ -2‬روی یك بالش به پشت دراز بكشید‪.‬‬ ‫ن تان قرار دهید‬ ‫دستان خود را در امتداد بد ‌‬ ‫و پاهای ‌تان را به هم بچسبانید‪ .‬حاال سعی های‌ تان را پشت گردن خود گره بزنید و هر كارهای روزمره‌تان(مثال تماشای تلویزیون) ‪ -12‬در طول روز شكم‌ بندهای سفت و‬ ‫كنید كه بدون استفاده از دست‪ ،‬پاهای تان را چند بار كه م ‌‬ ‫ی توانید حركت دراز و نشست را هستید‪ ،‬با كف دست خیلی آهسته به شكم محكم را دور شكم خود ببندید‪.‬‬ ‫‪ 15‬تا ‪ 20‬سانتی‌متر باال بیاورید و حداقل ‪ 5‬تكرار كنید و در روزهای بعد‪ ،‬دفعات تكرار خود ضربه بزنید‪.‬‬ ‫‪ -13‬سر پا بایستید‪ .‬دست‌های‌ تان را كامال‬ ‫ثانیه در این وضعیت بمانید‪ .‬این حركت هم حركت را افزایش دهید‪.‬‬ ‫‪ - 9‬طناب زدن هم برای كوچك كردن شكم از هم باز كنید و یك پای‌تان را از روی زمین‬ ‫می ‌تواند از ‪ 5‬مرتبه در روز شروع ‌شود و به ‪ -6‬هنگام پیاده ‌روی‪ ،‬ضربه‌ های سبك و بسیار مفید است‪ ،‬به شرطی كه شما حداقل بردارید و بدن‌تان را به سمت جلو و پای بلند‬ ‫‪ 20‬تا ‪ 25‬مرتبه هم برسد‪.‬‬ ‫آرامی را با انگشتان دست به شكم ‌تان وارد روزی ‪ 50‬مرتبه طناب بزنید‪.‬‬ ‫شده‌تان را به سمت عقب متمایل كنید‪ .‬چند‬ ‫‪ -3‬وقتی پیاده‌ روی می ‌كنید‪ ،‬هنگام راه كنید‪.‬‬ ‫‪ -10‬زیاد یك جا ننشینید‪ .‬نشستن طوالنی ثانیه در این وضعیت بمانید و در هر مرتبه‬ ‫رفتن بدن خودتان را به سمت چپ و راست این جوری تحرك ماهیچه‌ های شكم خود را ‌مدت باعث چاق شدن افراد می ‌شود و این تكرار‪ ،‬پای بلند شده‌ تان را جا به‌ جا كنید‪.‬‬ ‫متمایل كنید‪.‬‬ ‫افزایش می‌دهید و باعث می‌شوید كه آن ها چاقی‌ها هم بیشتر در ناحیه ران پا و شكم رخ ‪ -14‬به پشت دراز بكشید‪.‬‬ ‫هم‬ ‫و‬ ‫‌شود‬ ‫می‬ ‫آب‬ ‫تان‬ ‫م‬ ‫‌‬ ‫شك‬ ‫هم‬ ‫با این كار‪،‬‬ ‫چربی بیشتری بسوزانند‪.‬‬ ‫می‌دهد‪ .‬شاید به همین خاطر باشد كه بیشتر دستان خود را پشت سرتان قالب كنید و‬ ‫پهلوهای‌ تان‪.‬‬ ‫‪ -7‬به پشت دراز بكشید‪.‬‬ ‫رانندگان شكم بزرگی دارند‪.‬‬ ‫كمی سر و شانه‌ های ‌تان را به سمت جلو‬ ‫شدن‬ ‫كوچك‬ ‫برای‬ ‫ورزشی‬ ‫های‬ ‫‪ -4‬از حلقه‌‬ ‫یك بالش كوچك زیر پاشنه پاهای‌ تان قرار ‪ -11‬سر پا بایستید‪ .‬دو دمبل نیم تا دو متمایل كنید‪.‬‬ ‫شكم‌تان استفاده كنید‪.‬‬ ‫دهید و دست‌ ها ‌‬ ‫ی تان را در راستای پهلو‌های كیلویی دست‌تان بگیرید و دست‌های‌ تان را این حركات را در حالی انجام دهید كه پاهای‬ ‫‪2‬‬ ‫روزی‬ ‫تنها‬ ‫كار‪،‬‬ ‫ابتدای‬ ‫شما می ‌توانید در‬ ‫‌تان روی زمین بگذارید‪ .‬دو دمبل نیم تا دو به حالت عمود با بدن ‌تان قرار دهید‪ .‬حدود ‌تان به صورت عمود با بدن‌ تان قرار دارند‪.‬‬ ‫دقیقه یا ‪ 50‬بار حلقه بزنید و به مرور زمان كیلویی در دست بگیرید و سپس دس ‌‬ ‫ت های ‪ 20‬ثانیه در این حالت بمانید و بعد از ‪ -15 10‬به پشت دراز بكشید‪.‬‬ ‫حلقه زدن را تا ‪ 30‬دقیقه هم ادامه دهید‪.‬‬ ‫تان را به صورت صاف ‪ 10‬سانتی ‌متر از ثانیه استراحت این حركت را دوباره انجام زانوهای‌تان را كمی خم كنید‪.‬‬ ‫ت های‌ تان را پشت گردن‌تان قالب كنید‬ ‫‪ -5‬دراز و نشست یكی از موثرترین و ساده سطح زمین باال بیاورید‪ 10 .‬ثانیه در این دهید‪ .‬برای هر چه زودتر آب شدن شك ‌م تان دس ‌‬ ‫‌ترین ورز ‌‬ ‫ش هایی است كه می‌تواند شكم را حالت بمانید‪ 5 ،‬ثانیه استراحت كنید و این باید این حركت را حداقل روزی ‪ 15‬مرتبه و سر و شانه‌ های‌ تان را تا وسط كمر به سمت‬ ‫كوچك كند‪.‬‬ ‫حركت را حداقل ‪ 7‬بار در روز انجام دهید‪ .‬انجام دهید و به مرور آن را به ‪ 30‬مرتبه در جلو متمایل كنید‪.‬‬ ‫ت‬ ‫‌‬ ‫دس‬ ‫بكشید‪.‬‬ ‫دراز‬ ‫زمین‬ ‫روی‬ ‫پشت‬ ‫پس به‬ ‫‪ -8‬همان‌ طور كه نشسته ‌اید و مشغول روز هم برسانید‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

52


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

51


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

50


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

49


‫‪48‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫توصیه های طب سنتی درباره رابطه جنسی‬ ‫در متون مختلف طب سنتی‬ ‫بارها به این موضوع اشاره شده‬ ‫است كه پرداختن به فعالیت‌های‬ ‫سنگین مانند روابط زناشویی‬ ‫زوج‌ها باید دست‌كم ‪ 2‬تا ‪ 3‬ساعت‬ ‫بعد از میل كردن غذا انجام شود‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫داشتن رابطه زناشویی سالم‪ ،‬صحیح و متعادل‬ ‫یکی از مهم‌ترین شروط برای پایداری و ثبات‬ ‫زندگی زناشویی به ویژه در زوج‌های جوان‬ ‫است‪ .‬اهمیت این موضوع به حدی است‬ ‫که در متون طبی مکاتب درمانی طبیعی‬ ‫و مدرن به این موضوع اشاره شده و تاثیر‬ ‫کیفیت و کمیت رابطه زناشویی در ایجاد‬ ‫فضایی پرنشاط‪ ،‬صمیمی و سالم در فضای‬ ‫خانواده حتی تاثیر آن بر سالمت روحی و‬ ‫جسمی زوجین مورد مطالعه و بررسی قرار‬ ‫گرفته است‪ .‬مکتب طب سنتی ایران نیز یکی‬ ‫از همین مکاتب درمانی طبیعی است که در‬ ‫متون کهن و آثار به جای مانده از درمانگران‬ ‫و حکمای خود تدابیر و دستورات ویژه‌ای‬ ‫درباره آداب زناشویی و بهداشت جنسی‬ ‫مطرح کرده است‪.‬‬ ‫بی‌میلی میانسالی با کدام جوشانده درمان‬ ‫می‌شود؟‬ ‫یكی از داروهای گیاهی كم‌‌نظیر كه در‬ ‫شیوه‌های درمانی طب مكمل و سنتی چین‬

‫و هند برای درمان و پیشگیری از بی‌میلی‬ ‫جنسی و سردمزاجی در زوج‌های میانسال‬ ‫مورد استفاده دارد گیاه ویتاگنوس یا همان‬ ‫پنج‌انگشت است كه مصرف عصاره و قطره‬ ‫آن تاثیر زیادی در بهبود بی‌میلی و سردمزاجی‬ ‫در مردان و زنان دارد‪ .‬این دارو كه امروزه‬ ‫به صورت قطره‪ ،‬عصاره و قرص گیاهی‬ ‫تهیه می‌شود عالوه بر درمان سردمزاجی به‬ ‫درمان و رفع اختالالت قاعدگی‪ ،‬اختالالت‬ ‫یائسگی و درمان برخی از كیست‌های رحم‬ ‫و تخمدان كمك می‌كند‪ .‬برخی از درمانگران‬ ‫طب سنتی هند بر این باورند كه این گیاه‬ ‫با تنظیم هورمون‌های زنانه می‌تواند به رفع‬ ‫آ كنه و جوش صورت كمك كند‪ .‬بسیاری از‬ ‫مردم در سراسرجهان با دسترسی به گیاهان‬ ‫دارویی و تهیه گیاه پنج‌انگشت جوشانده و‬ ‫دمنوشی تهیه كرده و از آن میل می‌كنند‪ .‬اگر‬ ‫شما هم قصد دارید از این گیاه دارویی برای‬ ‫پیشگیری و درمان این اختالل جنسی بهره‬ ‫ببرید با متخصص طب سنتی مشورت كنید‪.‬‬ ‫ناتوانی و سستی چگونه از شما دور می‌شود؟‬ ‫در متون مختلف طب سنتی بارها به این‬ ‫موضوع اشاره شده است كه پرداختن به‬ ‫فعالیت‌های سنگین مانند روابط زناشویی‬ ‫زوج‌ها باید دست‌كم ‪ 2‬تا ‪ 3‬ساعت بعد از‬ ‫میل كردن غذا انجام شود‪ .‬در شرایطی كه‬ ‫زوج بعد از وعده غذایی و صرف غذا فعالیت‬ ‫زناشویی داشته باشد و معده‌اش پر باشد در‬ ‫این شرایط خونرسانی به اعضای بدن روی‬ ‫اندام‌های گوارشی متمركز می‌شود تا عمل‬ ‫هضم و جذب و سوخت و ساز مواد غذایی در‬

‫دستگاه گوارش به بهترین شكل ممكن انجام‬ ‫شود‪ .‬بنابراین اگر در این شرایط كه معده‌شان‬ ‫پر است اقدام به فعالیت زناشویی كنند در این‬ ‫شرایط احتمال ابتالی آنها به بیماری‌هایی‬ ‫مانند سوءهاضمه زیاد است‪ .‬حتی ممكن‬ ‫است این گروه به دلیل رعایت نكردن همین‬ ‫تدابیر اختالل‌هایی مانند دردپشت‪ ،‬درد‬ ‫سیاتیك و گرفتگی‌های عضالنی‪ ،‬عود كردن‬ ‫واریس و دردهای ناشی از آن را تجربه كنند‪.‬‬ ‫با شکم گرسنه‌ سراغ این فعالیت نروید‬ ‫یكی دیگر از توصیه‌‌های درمانگران طب‬ ‫سنتی و شیوه‌های طبیعی درمان پرهیز از‬ ‫انجام فعالیت‌های زناشویی در زمانی است‬ ‫كه زوج احساس گرسنگی دارند و نباید برای‬ ‫فعالیت زناشویی اقدام كنند‪ .‬این یكی از‬ ‫وضعیت‌هایی است كه به زوج‌ها توصیه شده‬ ‫تا از انجام این فرایند پرهیز كنند‪ .‬درمانگران‬ ‫طب سنتی بر این باورند كه عدم رعایت این‬ ‫نكته می‌تواند آسیب‌های جدی را به بدن مرد‬ ‫و زن وارد‌كند كه مهم‌ترین آنها كاهش قوت‬ ‫و توان بدنی است كه به مرور می‌تواند خود‬ ‫منجر به كاهش توان بدن و ضعف عمومی‬ ‫بدن و تحلیل اعضا شود‪ .‬عالوه بر این‬ ‫عوارض رنگ پریدگی‪ ،‬ریزش مو‪ ،‬ابتال به‬ ‫بیماری‌ها و اختالل‌های دهان و دندان مانند‬ ‫تحلیل لثه می‌شود‪.‬‬ ‫تسكین درد با رابطه زناشویی؟‬ ‫در بسیاری از منابع و متون طب سنتی به ویژه‬ ‫در كتاب‌های بوعلی‌سینا به این نكته اشاره‬ ‫شده كه روابط زناشویی سالم و مناسب میان‬ ‫زوج‌ها تاثیرات مثبتی بر روند زندگی آنها و‬ ‫همین‌طور سالمت و تندرستی آنها دارد‪ .‬بوعلی‬ ‫سینا در یكی از كتاب‌هایش اشاره كرده در‬ ‫حالی كه زن و شوهرها رابطه زناشویی مناسب‬ ‫و منظمی داشته باشند می‌توانند به پاكسازی‬ ‫بدن از مواد موذی و زائد كمك كرده و به این‬ ‫ترتیب به افزایش نشاط و شادابی خود كمك‬ ‫كنند‪ .‬حکیم جرجانی نیز در یكی از فصل‬ ‫های كتابش اشاره كرده كه تناسب و توازن‬ ‫در روابط زناشویی زوجین می‌تواند به بهبود‬ ‫بیماری‌های كلیوی‪ ،‬تسكین برخی سردردها و‬ ‫سرگیجه‌‌ها كمك‌كند‪.‬‬ ‫افراط برای كدام گروه خطرناك‌تر است؟‬ ‫همان‌طور كه اشاره شد افراط در فعالیت‌های‬ ‫زناشویی می‌تواند عوارض روحی و جسمانی‬ ‫را برای مردان و زنان به همراه داشته باشد‬ ‫اما گروهی از مردم هستند كه افراط در این‬ ‫فعالیت برای آنها خطرات بیشتر و عمیق‌تری‬ ‫را به همراه دارد‪.‬‬ ‫• در میان این گروه افرادی كه دچار معده‌های‬ ‫ضعیف هستند یا به بیماری و اختاللی در‬ ‫عملكرد معده مواجهند باید در این زمینه‬ ‫هوشیار باشند و برای حل مشكل خود با‬ ‫متخصص طب سنتی مشورت كنند‪.‬‬ ‫• افرادی كه جثه نحیف و استخوان‌بندی‬ ‫ظریف دارند و مزاج آنها در گروه مزاج‌های‬

‫خشك است نیز باید مراقب فعالیت‌های‬ ‫زناشویی خود باشند و در این زمینه افراط‬ ‫نكنند‪.‬‬ ‫• مردان و زنانی كه پس از انجام فعالیت‬ ‫زناشویی دچار تنگی‌نفس و اختالل در امر‬ ‫تنفس می‌شوند نیز باید حتما برای پیشگیری‬ ‫از بروز مشكل با پزشك یا متخصص طب‬ ‫سنتی مشورت و برای درمان خود اقدام كنند‪.‬‬ ‫• مردان و زنانی كه پس از روابط زناشویی با‬ ‫همسرشان دچار بی‌اشتهایی یا افزایش اشتها‬ ‫می‌شوند نیز باید در این زمینه مراقبت‌های‬ ‫الزم را داشته باشند و با متخصص مشورت‬ ‫كنند‪.‬‬ ‫زیاده‌روی چه عوارضی دارد؟‬ ‫درمانگران و حكیمان طب سنتی بارها در‬ ‫تدابیر خود به این نكته اشاره كردند كه افراط‬ ‫و تفریط در خوردن‪ ،‬تحرك داشتن و انجام‬ ‫فعالیت‌های بدنی موجب بروز مشكالت و‬ ‫عوارضی در بدن می‌شود‪ .‬یكی از عوارض‬ ‫پرداختن بیش از حد به فعالیت زناشویی در‬ ‫زوج‌ها ضعف قوای بدنی و اندام‌های اصلی‬ ‫بدن مانند قلب‪ ،‬مغز‪ ،‬معده‪ ،‬كلیه‪ ،‬مثانه و‬ ‫اعصاب است‪ .‬سستی پاها و ریشه‌های مو و‬ ‫بدبویی دهان نیز از دیگر عوارض زیاده‌روی‬ ‫در فعالیت‌های زناشویی است‪ .‬گاهی زوج‌ها‬ ‫در زندگی احساس افسردگی و خستگی‬ ‫بیش از اندازه دارند و نمی‌توانند میان میزان‬ ‫خستگی و افتادگی خود و فعالیت‌ روزانه‌شان‬ ‫ارتباط برقرار كنند‪ .‬این گروه با وجود آنكه‬ ‫در طول روز فعالیت جسمانی وابسته به كار‬ ‫زیادی ندارند اما ممكن است پرداختن زیاد‬ ‫به روابط زناشویی موجب خستگی مفرط آنها‬ ‫‌شود‪ .‬بنابراین باید در این مورد دقت و حتی‬ ‫با متخصص طب سنتی در این موارد مشورت‬ ‫كرد‪.‬‬ ‫شما فقط به غذای جسم نیاز ندارید‬ ‫اگر می‌خواهید در گروه زن و شوهر‌های‬ ‫موفق باشید بهتر است حین مدیریت روابط‬ ‫زناشویی خود برای بهبود آن نیز تالش كنید‪.‬‬ ‫یكی از ساده‌ترین این شیوه‌ها فراهم كردن‬ ‫آمادگی جسمانی و روانی است‪ .‬برای این‬ ‫منظور شما باید خوراكی‌ها و مواد غذایی‬ ‫مصرف كنید كه به افزایش توانایی شما‬ ‫كمك كند‪ .‬شاید برای‌تان عجیب باشد اما‬ ‫مصرف خوراكی‌ها و غذای مناسب می‌تواند‬ ‫به افزایش اعتماد به نفس‪ ،‬باال رفتن روحیه‬ ‫و كاهش تنش و استرس روزانه كمك كند‪.‬‬ ‫برای این منظور توصیه شده در برنامه هفتگی‬ ‫خانواده‌ها دست‌كم در ‪ 2‬وعده غذایی از‬ ‫گوشت بوقلمون‪ ،‬ماهی‪ ،‬شیر‪ ،‬عسل و گوشت‬ ‫گوساله كم‌چرب مصرف كنند تا به این‬ ‫ترتیب به ایجاد تعادل هورمونی كمك كنند‪.‬‬ ‫از طرفی مصرف فلفل و غذاهای پر ادویه‬ ‫و گوشت‌های با طبع گرم‪ ،‬زنجبیل و سیب‪،‬‬ ‫زیتون سبز و سیاه برای بهبود توان جسمی‬ ‫زن و شوهر‌ها پیشنهاد می‌شود‪------- .‬‬


‫‪47‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آ گه ما‌‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫اینجا‬ ‫‪905‬‬‫‪237-7470‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

46


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

45


‫‪44‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بـازیــچـه بــودم‬

‫در ابتدا باید اعتراف کنم که متهم‬ ‫اصلی و ردیف اول این ماجرا‬ ‫من بودم که بدون تفکر و تامل‬ ‫به این کار اصرار ورزیدم و حتی‬ ‫اعضای خانواده‌ام را به خاطر‬ ‫خودخواهی‌های خودم به دردسر‬ ‫انداختم‪ .‬در همین جا از همه آنها‬ ‫عذرخواهی می‌کنم‪.‬‬

‫پاییز بود‪ ،‬سالی که من آن را سال سیاه‬ ‫می‌نامم‪ .‬خانواده ما به خاطر مرگ غیرمترقبه‬ ‫و ناگهانی دامادمان عزادار بودند‪ .‬تاثر‬ ‫وافسردگی همه ما را متاسف و پریشان کرده‬ ‫بود و هنوز آن واقعه را باور نداشتیم‪ .‬در‬ ‫یک غروب غم‌انگیز زنگ خانه ما به صدا‬ ‫درآمد و یک چهره آشنا وارد منزل‌مان شد‪.‬‬ ‫آن زن را که نسبتا مسن بود قبال دیده بودم‬ ‫ولی نمی‌دانم کجا‪ .‬ظاهر جالبی داشت‪ .‬با‬ ‫اینکه از مادر من هم بزرگتر بود‪ ،‬لباس‌های‬ ‫رنگ روشن و شادی پوشیده و با لحن به‬ ‫خصوصی حرف می زد‪ .‬وقتی مادرم که‬ ‫با دیدن او بسیار هیجان‌زده و شاد شده‬ ‫بود‪ ،‬آن زن را به من معرفی کرد‪ ،‬فهمیدم‬ ‫«توران خانم» همسایه قدیمی ما بوده‬ ‫که بعد از بیست سال اقامت در خارج از‬ ‫کشور برای دیدن پسر و عروسش به ایران‬ ‫آمده و از آنجایی که قصد تجدید خاطرات‬ ‫داشته‪ ،‬سری هم به محله قدیمی و دوست‬ ‫سابق خود‪ ،‬یعنی مادر من زده است‪.‬همسر‬ ‫توران خانم که ما او را عمومنصور خطاب‬ ‫می‌کردیم‪ ،‬چند سال پیش به علت عارضه‬ ‫قلبی درگذشته بود‪ ،‬به همین دلیل آن روز‬ ‫توران خانم تنهایی به دیدن ما آمده بود‪ .‬مادر‬ ‫حتی برای لحظه‌ای از دوست قدیمی‌اش جدا‬ ‫نمی‌شد‪ .‬توران خانم مدام از کشوری که در‬ ‫آن زندگی می‌کرد یعنی اتریش حرف می‌زد و‬ ‫تعریف می‌کرد‪ .‬از رفاه و آسودگی که مردم‬ ‫در آنجا دارند‪ ،‬از آزادی‌هایشان‪ ،‬از زیبایی و‬ ‫مدرن بودن و ‪...‬‬ ‫در آن زمان من جوانی حدودا ‪ 25‬ساله‬ ‫بودم‪ .‬مدرک تحصیلی‌ام فوق‌دیپلم عمران‬ ‫و ساختمان بود و دو سالی از اتمام دوره‬ ‫سربازی‌ام می‌گذشت‪ .‬از آنجایی که نتوانسته‬ ‫بودم شغل مناسبی برای خودم دست و پا‬ ‫کنم با رفتن به کالس‌های کامپیوتر و زبان‬ ‫وقت می‌گذراندم‪ .‬از طرفی مانند بسیاری‬ ‫از جوانان سودای مهاجرت به خارج از‬ ‫کشور خصوصا اروپا را در سر می‌پروراندم‬ ‫و بالطبع وقتی توران خانم از خاطرات خود‬ ‫در اتریش و شرایط زندگی در آنجا تعریف‬ ‫و تمجید می‌کرد‪ ،‬قند توی دلم آب شد‬ ‫و در خیاالت‪ ،‬خودم را عازم سفر دیدم‬ ‫بنابراین از توران خانم خواستم در صورت‬ ‫امکان‪ ،‬راهی پیدا کند تا من بتوانم به اروپا‬ ‫و ترجیحا اتریش مهاجرت کنم‪ .‬خواهرم‬

‫هم حرف مرا تایید کرد‪ ،‬او هم قول داد در‬ ‫این مورد کمکم کند‪ .‬سپس از کار و بار و‬ ‫تحصیالتم پرسید و من سیر تا پیاز بیوگرافی‬ ‫خودم را برایش توضیح دادم‪ .‬توران خانم‬ ‫از خانه ما رفت و پس از یک ماه درست‬ ‫هنگامی که داشتم ناامید می‌شدم‪ ،‬ناگهان‬ ‫زنگ تلفن به صدا درآمد‪ ،‬خود او بود‪ .‬بعد‬ ‫از احوالپرسی با مادرم پیشنهاد بسیار عجیبی‬ ‫را مطرح ساخت؛ توران خانم می‌خواست‬ ‫که من با کوچک‌ترین دخترش ازدواج کنم‪.‬‬ ‫آن دخترخانم کتایون نام داشت اما کتی‬ ‫صدایش می‌زدند‪ .‬کتی درست همسن و سال‬ ‫من بود‪ .‬آنطور که توران خانم می‌گفت پس‬ ‫از ازدواج غیرحضوری با کتی می‌توانستم از‬ ‫طریق سفارت اتریش درخواست مهاجرت‬ ‫کرده و به نزد همسرم بروم‪ .‬این همان یک‬ ‫تیر و دو نان بود‪ .‬بدین ترتیب هم صاحب‬ ‫همسر می‌شدم و هم می‌توانستم به آرزویم‬ ‫رسیده و به اروپا بروم‪ .‬توران خانم مدام‬ ‫از دخترش تعریف می‌کرد‪ :‬نمی‌دونید‬ ‫چقدر متین و موقره‪ .‬با اینکه بیست سال‬ ‫اونجا زندگی کرده‪ ،‬اصال عوض نشده‪.‬‬ ‫مثل دخترای ایرونی فقط به فکر تحصیل‬ ‫بوده و بس‪ .‬از دانشگاه وین فارغ‌التحصیل‬ ‫شده و االن وکیله‪.‬به نظر او من و کتی زوج‬ ‫فوق‌العاده‌ای از‌ آب درمی‌آمدیم‪ .‬توران‬ ‫خانم خیلی دوست داشت دخترش با یک‬ ‫مرد ایرانی که هم‌مسلک و‌مذهب آنهاست‪،‬‬ ‫ازدواج کند و مرا برای این امر برگزیده و‬ ‫برازنده می‌دانست‪ .‬آن شب برای من یک‬ ‫شب رویایی بود‪ .‬نمی‌دانید چقدر احساس‬ ‫هیجان و خوشبختی می‌کردم‪ .‬مادر نیز با این‬ ‫وصلت موافق بود‪ .‬البته بیشتر به خاطر من‪.‬‬ ‫بدون هیچ فکر و تاملی پیشنهاد توران خانم‬ ‫را پذیرفتم‪ .‬از آن شب به بعد تماس من و‬ ‫کتی از طریق تلفن آغاز شد‪ .‬مکالمات شبانه‬ ‫و طوالنی‪ ،‬عکس‌ها و هدایایی که به وسیله‬ ‫پست برای هم می‌فرستادیم‪ ،‬سبب شد عالقه‬ ‫و عادت زیادی نسبت به کتی پیدا کنم‪.‬‬ ‫دیگر نمی‌توانستم خودم را بدون او تصور‬ ‫کنم تا اینکه اسناد و مدارک موردنیاز اعم‬ ‫از نتیجه آزمایش خو‌ن‪ ،‬مدارک شناسایی و‬ ‫وکالت‌نامه کتی برای ازدواج با من به دستم‬ ‫رسید‪ .‬به تنهایی و با شور و شوق فراوان‬ ‫مقدمات یک ازدواج غیابی را فراهم ساختم‬ ‫زیرا کتی به هیچ عنوان حاضر نبود به ایران‬ ‫بیاید‪.‬‬ ‫این کار آنقدرها هم آسان نبود‪ .‬مشکالت‬ ‫زیاد و پیچ و خم‌های بی‌شماری را پشت‬ ‫سر گذاشتم‪ .‬مراحل اداری یکی یکی به‬ ‫انجام رسیدند‪ .‬بالفاصله پس از مراسم‬ ‫قطعی و رسمی ازدواج محضری آن هم به‬ ‫طور غیابی‪ ،‬تعیین مهریه و ترجمه اسناد‬ ‫کامل شناسایی هر دویمان در حالی که اسناد‬ ‫ازدواج و عقدنامه را همراه با سایر مدارک‬ ‫به دست داشتم به سفارت اتریش در تهران‬ ‫مراجعه کرده و درخواست اقامت خود را به‬ ‫عالوه اسناد کامل و ترجمه شده ارائه دادم‬ ‫و وقتی برای مصاحبه گرفتم‪ .‬خالصه پس از‬ ‫تحمل آن همه مشکالت و سختی‌ها‪ ،‬نوبت‬ ‫به روز مصاحبه رسید که به تنهایی از ده تا‬ ‫کنکور سراسری دانشگاه هم دشوارتر بود‪.‬‬ ‫مسئول سفارت که یک اتریشی بود‪ ،‬با‬

‫زبان فارسی روان و شیوا و در مدت یک‬ ‫ساعت انواع و اقسام سئواالت شخصی‬ ‫و غیرشخصی مربوط و نامربوط را از من‬ ‫پرسید‪ .‬از آنجایی که من و کتی در مورد‬ ‫سئواالت احتمالی که سفارت ممکن بود‬ ‫بپرسد‪ ،‬صحبت کرده بودیم و من تمام‬ ‫سوابق زندگی او و خانواده‌اش و زمان و‬ ‫مکان و چگونگی مهاجرت آنها را به اتریش‬ ‫می‌دانستم‪ ،‬پاسخ سئواالت را دقیق دادم‪.‬‬ ‫سرانجام تنها ایرادی که به من وارد شد این‬ ‫بود که چون از کتی دور هستم و تا به حال‬ ‫او را ندیده‌ام و به طور غیابی هم ازدواج‬ ‫کرده‌ایم‪ ،‬اداره مهاجرت اتریش ازدواج ما‬ ‫را رسمی نمی‌داند زیرا این پیوند می‌توانست‬ ‫یک ازدواج مصلحتی و دروغین باشد که‬ ‫صرفا جهت مهاجرت من به اتریش صورت‬ ‫گرفته است‪.‬از نظر اداره مهاجرت اتریش‬ ‫ازدواجی رسمی و معتبر بود که دو طرف‬ ‫یکدیگر را از نزدیک دیده و حتی مدتی‬ ‫با هم زندگی کرده باشند‪ .‬این حرف مانند‬ ‫پتکی بر سرم فرود آمد‪ .‬آن روز را که اوج‬ ‫گرمای خرداد ماه بود هرگز فراموش نخواهم‬ ‫کرد‪ .‬نفهمیدم چطور به خانه رسیدم‪ .‬پس از‬ ‫تماس با توران خانم و کتی ماجرا را برای‬ ‫آنها شرح دادم‪ .‬آن‌گاه تصمیم بر این شد‬ ‫که من و کتی در کشور ترکیه یکدیگر را‬ ‫مالقات کرده و چند روزی در آنجا بمانیم و‬

‫در آن مدت با فیلمبرداری و عکس گرفتن‬ ‫از زندگی مشترک‌مان‪ ،‬سند و مدرک معتبری‬ ‫برای ارائه به اداره مهاجرت اتریش درست‬ ‫کنیم زیرا تا چند وقت دیگر نوبت به کتی‬ ‫می‌رسید که برای انجام مصاحبه در سفارت‬ ‫ایران حاضر شود‪.‬هنوز هم از یادآوری‬ ‫آنچه در ترکیه بر من گذشت احساس یاس‬ ‫و سرخوردگی می‌کنم‪ .‬در اوج بیکاری و‬ ‫بی‌پولی تنها به کمک خانواده و خصوصا‬ ‫برادرم و با تحمل مسافرت طوالنی یعنی‬ ‫‪ 57‬ساعت آن هم با اتوبوس به ترکیه رفتم‪.‬‬ ‫گرمای مرداد ماه آدم را دیوانه می‌کرد‪.‬‬ ‫وارد شهر استانبول شدم و از آنجا به منطقه‬ ‫توریستی آنتالیا رفتم‪ .‬نمی‌دانید چقدر برای‬ ‫دیدن همسرم خوشحال و هیجان‌زده بودم‪.‬‬ ‫وارد هتلی که قبال کتی به آنجا رفته و برای‬ ‫هر دویمان جا رزرو کرده بود‪ ،‬شدم‪ .‬قلبم‬ ‫داشت از تپیدن می‌ایستاد‪ .‬با هیچ جمله‌ای‬ ‫نمی‌توانم اشتیاقم را وصف کنم اما با‬ ‫دیدن او‪ ،‬او که گمان می‌کردم همسرم زنم‬ ‫و ناموسم است‪ ،‬کاخ آرزوهایم به یکباره‬ ‫ویران شد‪ .‬برخالف من‪ ،‬کتی هیچ میل و‬ ‫اشتیاقی از خود نشان نداد‪ .‬برای او‪ ،‬من‬ ‫فقط یک بازیچه بودم زیرا به گفته خودش‬ ‫هیچ عالقه‌ای به ازدواج با یک مرد ایرانی‬ ‫نداشت بلکه به خاطر فرار از اصرارها و‬ ‫فشارهای مادرش به این کار تن داده بود‪.‬او‬ ‫گمان می‌کرد پس از یک ازدواج ناموفق با‬ ‫یک جوان ایرانی‪ ،‬مادرش نرم شده و اجازه‬ ‫می‌دهد با یک مرد اتریشی یا جوان اروپایی‬ ‫دیگر ازدواج کند‪ .‬کتی به راحتی اعتراف‬ ‫کرد که تمام حرف‌ها و صحبت‌های عاشقانه‬ ‫و رمانتیکی که پای تلفن می‌گفته‪ ،‬ساختگی‬ ‫و برای تفریح خودش بوده است‪ .‬حرف‌هایی‬ ‫که من ساده‌لوح باور کرده بودم و به خاطر‬ ‫آنها او را می‌پرستیدم‪ .‬چیزی به نام احساس‬ ‫در قلب آن دختر وجود نداشت‪ .‬وقتی او‬ ‫گفت‪:‬آه‪ ،‬متاسفم! نمی‌خواستم اینطوری‬ ‫بشه ولی مامان خیلی دوست داشت با تو‬ ‫ازدواج کنم‪ .‬منم فکر کردم یه تجربه است‪،‬‬ ‫مامانم خوشحال می‌شه‪ .‬ما که نمی‌تونیم برای‬ ‫همیشه با هم زندگی کنیم‪.‬انگار سقف آسمان‬ ‫روی سرم خراب شد‪ .‬چقدر احمق بودم!‬ ‫غیر از اینها چیزهای زیاد دیگری را به چشم‬ ‫دیدم که از بازگو کردنش شرم دارم‪ .‬پس‬ ‫از شش روز ماندن در جهنم آنتالیا که برای‬ ‫من به سختی شش سال گذشت‪ ،‬با تحمل‬ ‫رنج و مشقت فراوان به ایران بازگشتم‪ .‬در‬ ‫گرمای مردادماه‪ ،‬انگار داشتم بخار می‌شدم‪.‬‬ ‫قلبم مجروح شده بود‪.‬پس از رسیدن به خانه‬ ‫با توران خانم تماس گرفتم و آنچه را برما‬ ‫گذشته بود‪ ،‬به او گفتم‪ .‬توران خانم که‬ ‫بسیار شرمنده شده بود از من عذرخواهی کرد‬ ‫و اطمینان داد که به زودی وکالت‌نامه طالق‬ ‫را برایم خواهد فرستاد‪ .‬به همین سادگی‪.‬‬ ‫یک روز ازدواج غیابی و یک روز طالق‬ ‫غیابی‪ .‬پس از مراحل بسیار دشوار اداری‬ ‫و دادگاهی‪ ،‬سرانجام من و کتی از هم جدا‬ ‫شدیم‪ .‬در واقع ما هیچ‌گاه به هم نرسیده‬ ‫بودیم که بخواهیم جدا شویم‪ .‬این اسم‌های‬ ‫ما بودند که در کنار یکدیگر قرار گرفتند و‬ ‫جدا شدند‪ .‬نام او شناسنامه مرا برای همیشه‬ ‫سیاه کرد و خودش‪ ،‬قلبم را‪ .‬این اتفاقات‪،‬‬ ‫بدترین کابوس من بود‪.‬‬


‫‪43‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫محمد‬ ‫رحیمیان‬

‫عالیم زودرس در‬ ‫بیماری فلج‬ ‫رعشه ای‬

‫بیماری پارکینسون برای اولین‬ ‫بار توسط دانشمند بریتانیایی‬ ‫دکتر جیمز پارکینسون (‪James‬‬ ‫‪ )Parkinson‬در سال ‪۱۸۱۷‬‬ ‫میالدی بیان شد و بنابراین نام‬ ‫این بیماری به او تعلق یافت‪.‬در‬ ‫کانادا انجمن هایی در خصوص‬ ‫پارکینسون فعالیت می کنند ‪ .‬و‬ ‫بیش از ‪ 100.000‬کانادایی دچار‬ ‫این بیماری هستند‪.‬و اینکه تا سال‬ ‫‪ 2031‬افراد مبتال به پارکینسون ‪2‬‬ ‫برابر می شوند‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫امسال کنفرانس بین المللی بیماری پارکینسون‬ ‫در فرانکفورت المان در تاریخ ‪13-11‬‬ ‫اگوست ‪ 2015‬برگزار می شود‪.‬‬ ‫این بیماری همان لرزش در وضعیت استراحت‬ ‫است که شیوع آن بیشتر در سنین پیری است‬ ‫اما در جوانان هم دیده می‌شود انتشار آن در‬ ‫تمام مناطق دنیا یکسان است یعنی درصد‬ ‫پراکندگی بیماری با تغییر در منطقه خیلی‬ ‫فرق نمی‌کند بطور کلی این بیماری بر اثر از‬ ‫بین رفتن سلول‌های ترشح کننده ماده‌ای به‬ ‫نام دوپامین (که یک انتقال دهنده عصبی)‬ ‫است رخ می‌دهد‪.‬‬ ‫بيماري پارکينسون يا فلج رعشه‌اي اختالل‬ ‫مغزي است که موجب لرزش‪ ،‬سفتي و ضعف‬ ‫عضالت مي‌شود‪ .‬عالیم زودرس بيماري‬ ‫پارکينسون شامل‪ :‬سفتي عضالت‪ ،‬خستگي‬ ‫زودرس نسبت به حالت معمول‪ ،‬رعشه که به‬ ‫طور معمول با لرزش خفيف در يک دست‪،‬‬ ‫بازو و يا پا شروع مي‌شود‪ .‬اين لرزش زماني که‬ ‫بدن در حال استراحت است تشديد مي‌شود‪،‬‬ ‫اما عموما وقتي که بدن در حال انجام فعاليت‬ ‫است‪ ،‬متوقف مي‌گردد به عنوان مثال زماني‬ ‫که دو انگشت شست و سبابه به هم ماليده‬ ‫مي‌شود‪ ،‬لرزش وجود ندارد‪.‬‬ ‫مشخص ترین نشانه های بيماری پارکينسون‬ ‫لرزش دست ها و پاها است‪.‬‬ ‫با پيشرفت بيماري عالیمي مانند‪ :‬ريزش‬ ‫آب دهان‪ ،‬کاهش اشتها ‪ ،‬سفتي عضالت‬ ‫در طرفين بدن‪ ،‬ضعف‪ ،‬لرزش ماهيچه‌ها‪،‬‬ ‫سخت ايستادن‪ ،‬حرکت آهسته‪ ،‬بي قراري‪،‬‬ ‫قدم‌هاي نامتعادل‪ ،‬لرزش مداوم دست‌ها و سر‬

‫و به سختي خم شدن بروز مي‌کند‪ .‬در مراحل‬ ‫بعدي بيماري‪ ،‬شخص توانايي کنترل حرکات‬ ‫خود را از دست مي‌دهد‪ ،‬فعاليت‌ها به سختي‬ ‫صورت مي‌گيرد و به تدريج قوه ادراک نيز‬ ‫تحت تاثير بيماري قرار مي‌گيرد‪ .‬حدود يک‬ ‫سوم از افراد مبتال به پارکينسون از افسردگي‬ ‫رنج مي‌برند ‪.‬‬ ‫نتيجه يک رشته تحقيقات نشان می دهد‬ ‫که بيش از ‪ ۸۰‬درصد افراد مبتال به بيماری‬ ‫پارکينسون غالبا دچار افسردگی می شوند‪.‬‬ ‫نگرانی بيماران از ابتال به پارکينسون می تواند‬ ‫موجب افسردگی آنان شود‪ .‬البته افسردگی‬ ‫می تواند ناشی از تاثيرات روانی بيماری‬ ‫پارکينسون نيز باشد‪.‬‬ ‫کسانی که از بيماران مبتال به پارکينسون‬ ‫مواظبت می کنند می گويند‪ ،‬يکی از‬ ‫دشوارترين شرايطی که بايد با آن کنار بيايند‪،‬‬ ‫احساس افسردگی بيماران است‪.‬‬ ‫افسردگی به سایر بیماری‌ها از جمله سرطان و‬ ‫سکته نیز ارتباط دارد‪ .‬نتایج تحقیقات نشان‬ ‫می‌دهد که افسردگی یک عامل خطر مستقل‬ ‫برای بیماری پارکینسون است‪.‬‬ ‫بسیاری از پرسشها از جمله این که آیا‬ ‫افسردگی نشانه اولیه بیماری پارکینسون است‬ ‫یا این که صرفا یک عامل خطر مستقل به‬ ‫شمار می رود هنوز بدون پاسخ باقی مانده اند‪.‬‬ ‫بیماری پارکینسون یک بیماری سخت است‬ ‫بنابراین ستاندن بیمه در این مورد پیشنهاد‬ ‫منطقی و مناسبی است که افراد می توانند‬ ‫خود را در این مورد بیمه نمایند ‪ .‬فردی که‬ ‫مبتال به این بیماری می شود با تایید پزشک‬ ‫معالج خود ‪ ،‬می تواند از بیمه مبلغ قرارداد را‬ ‫اختیار نماید این مبلغ می تواند بین ‪25000‬‬ ‫دالر تا ‪ 2.000.000‬دالر معاف از مالیات‬ ‫باشد ‪ .‬بیمه های دیگری نظیر بیمه تکمیلی‬ ‫و از کارافتادگی و مراقبت ویژه در جایگاه‬ ‫خودشان با توجه به پوشش بیمه وتوان مالی‬ ‫قابل ارزش است ‪.‬‬ ‫منابع‪Parkinson society , PR :‬‬ ‫‪Newswire, www.cover4u.ca‬‬ ‫پرسش های خود را در زمینه طرح و برنامه‬ ‫ریزی مالی و سرمایه گذاری و بیمه های‬ ‫مختلف از طریق ایمیل مطرح کنید‪.‬‬ ‫‪news@insufin.com‬‬ ‫شماره تماس شرکت ‪9053700011‬‬ ‫جوابگوی سواالت شما عزیزان می باشد‪.‬‬ ‫ازشما عالقمندان رادیوو تلویزیون دعوت‬ ‫می شود بیننده برنامه ما در سراسر دنیااز کانال‬ ‫تصویر ایران دوشنبه ها ساعت ‪ 6:30‬عصربه‬ ‫وقت تورنتو باشید‪.‬‬ ‫از طریق وب سایتهای شرکت و همچنین وب‬ ‫الگ و رسانه های اجتماعی ما را دنبال کنید‬ ‫‪www.cover4u.ca‬‬ ‫‪www.insufin.‬‬ ‫‪com‬‬ ‫‪www.sherkatbimeh.com‬‬ ‫‪w w w . y o u t u b e . c o m /‬‬ ‫‪sherkatbimeh‬‬ ‫‪www.facebook.‬‬ ‫‪com/Insufin‬‬ ‫محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و سرمایه‬ ‫گذاری و عضو رسمی مشاوران متخصص‬ ‫بیمه و امور مالی کانادا به شماره‬ ‫ثبت ‪ 2065817‬است‬


‫‪42‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خود نمايي زنان و تفاوت رفتاري زنان و مردان‬ ‫يكي از رفتارهاي باطني و ظاهري‬ ‫زنان ويژگي خود نمايي آنها‬ ‫ميباشد خواه يا نا خواه هر زني‬ ‫اين ويژگي را در خود ارا ميباشد‬ ‫و عضو جدانشدني از سرشت زن‬ ‫ميباشد البته به خاطر داشته باشيم‬ ‫اين خود نمايي به منظور نشان‬ ‫دادن خود به جنس مخالف نيست‬ ‫اگر اين چنين بود رفتار زنان در‬ ‫مهماني هاي زنانه نيز متفاوت بود‬

‫اما متاسفانه برخي از آقاين با خودنمايي‬ ‫همسرانشان دچار مشكالت عمده اي مي‬ ‫شوند و اين به علت عدم اطالع از شناخت‬ ‫زنان ميباشد البته اين هم نبايد فراموش كرد‬ ‫كه خود نمايي با خود فروشي تفاوت دارد‬ ‫چرا كه خودنمايي غير ارداي اما خود فروشي‬ ‫اراديست به طور كلي برخي از‬ ‫رفتارهاي زنان زمين تا آسمان با آقا يان‬ ‫متفاوت است و اگر ما اين تفاوتها را ندانيم‬ ‫قادر نخواهيم بود كه در زندگي زناشويي خود‬ ‫موفق عمل كنيم به عنوان مثال آرايش زنان‬ ‫برخي از زنان پس از‬ ‫آرايش اعتماد به نفس بااليي پيدا مي كنند به‬ ‫طوريكه محال است جايي بروند و آرايش را‬ ‫فراموش كنند حتما دختراني را مي شناسيد و‬ ‫ديديد و يا شايد خود از آندسته باشيد كه حتي‬ ‫اگر قرار باشد‬ ‫دقايقي به بيرون از منزل رويد چند برابر اين‬ ‫زمان را در منزل وقت صرف آرايش كردن‬ ‫مي كنيد جالب اينكه بدونيم زنان ايراني در‬ ‫آريش رتبه دوم در دنيا را به خود اختصاص‬ ‫داده اند اما زيبايي و اعتماد به نفسي كه با رژ‬ ‫لب و مداد چشم و سايه و الك و پنكيك و ‪...‬‬ ‫بدست به آيد با يك شستشوي صورت از بين‬ ‫ميرود آرايش كردن مانعي ندارد و اشكالي هم‬ ‫ندارد چرا كه باعث‬ ‫جذاب تر شدن صورت و ظاهر مي شود اما‬ ‫فراموش نكنيم كه اين جذابيت حدي دارد و‬ ‫در كل سعي شود جذابيت باعث اين نشود كه‬ ‫اگر در خيايبن راه ميرويد از كوچيك و بزرگ‬ ‫كسي از قلم نيفتاده باشد كه شما رو زيارت‬ ‫نكند برخي زنان از اينكه در خيابان به آنها‬ ‫توجه شود شديدا لذت ميبرند و زماني كه مثال‬ ‫به منزل بر ميگردند از اينكه مردم زياد به آنها‬ ‫نگاه كرده اند خشنود هستند‬ ‫اما برعكس همسر آنها يعني شخصي كه بايد‬ ‫بيشترين توجه را داشته باشد از اين موضوع‬ ‫رنج ميبرد خود نمايي در آقايان مقطعي بوده‬ ‫و در سنين خاصي اعمال مي شود وبيشتر هم‬

‫براي جنس مخالف نمايان مي شود تا جنس‬ ‫موافق مثال در مهماني هاي مردانه كه هيچ‬ ‫زني وجود ندارد آقاين‬ ‫ترجيح مي دهد با لباس كامال معمولي حتي با‬ ‫لباس خانه آن مهماني را سپري كنند تا اينكه‬ ‫كت و شلوار به تن داشته باشند اما زنان اين‬ ‫نوع رفتار را نمي پذيرند در خيلي از خانواده‬ ‫ها نيز اين مشكل به صورت نمايان قابل‬ ‫لمس است بهتره قبل از ازدواج خصوصيات‬ ‫باطني و ظاهري جنس‬ ‫مخالف را بشناسيم تا بعدا بهتر بتوانيم با‬

‫برخي مسائل كنار بياييم خودنمايي در زنان‬ ‫خوب يا بد يك مسئله انكار ناپذير است اما‬ ‫اين مطلب به منزله اين نيست كه چون در‬ ‫وجود زنان است بياييم و از شور به درش كنيم‬ ‫و از حد طبيعي خارج كنيم و آنقدرآرايش‬ ‫كنيم آنقدرطرز پوشش را تغيير دهيم‬ ‫كه فقط و فقط هدف خودنمايي باشد اگر‬ ‫اينگونه شود اين زنان يا دختران خود را به‬ ‫ديگران عرضه مي كنند و با خودنمايي تفاوت‬ ‫دارد همانطور كه عرض شد خود نمايي غير‬ ‫اراديست اما خود فروشي و توجه طلبي ارادي‬ ‫و مشكل رواني محسوب مي شود‪.‬‬

‫برخي از رفتار به علت عدم توجه به آنها در‬ ‫محيط زندگي براي آنكه خالي از عقده هاي‬ ‫داخل منزل شوند آنقدر آريش زننده و آنقدر‬ ‫لباسهاي آنچناني به تن مي كنند كه ديگه‬ ‫صداي اطرافيان هم جنس خود را هم در مي‬ ‫آورند يك نكته اي را در پرانتز بايد عرض‬ ‫كنم خوب رابطه دوست دختر و دوست پسر‬ ‫تقريبا عادي شده و خانواده ها با اين موضوع‬ ‫كنار آمده اند حاال يا اجبارا و يا اخالقا اما‬ ‫دختران توجه داشته باشند پسري كه با تعدا‬ ‫زيادي دختر رابطه دوستي تشكيل داده و شما‬

‫آنرا هر روز با يك دختر مشاهده مي كنيد كه‬ ‫خوب معموال سرو وضع دخرتاني كه انتخاب‬ ‫مي كند هم زياد جالب نيست و در اصطالح‬ ‫عاميانه جلف تلقي مي شوند همسري را براي‬ ‫خود انتخاب مي كند‬ ‫كه هم از نظر پوشش و هم از نظر سبك آرايش‬ ‫كامال مغايرت با دوست دخترهاي خود دارد‬ ‫پس اين نكته را به خاطر داشته باشيد دختري‬ ‫به عنوان همسر برگيزده هر پسري ميباشد كه‬ ‫از هر نظر وارسته و شكيل و سنگين و متين‬ ‫باشد چرا كه زندگي يك رابطه ساده دوستي‬ ‫نيست بلكه يك شراكت است خيلي وقتها‬

‫مشاهده كرديد شايد در دوستان خود كه مثال‬ ‫فالن دوست شما كه از نظر‬ ‫شما اومول محسوب مي شود چقدر زود‬ ‫شوهر كرده و عجب شوهري دارد اما اون‬ ‫يكي كه خيلي بروز ميباشد و ‪ ...‬هنوز در منزل‬ ‫پدر زندگي مي كند اينكه در دوران خاصي‬ ‫انسان بيشتر توجه طلب و خود نما مي شود‬ ‫كامال عادي است اما خودنمايي را از حد و‬ ‫مرز خود اگر عبور دهيم حالت وسواس به‬ ‫خود مي گيرد بدين ترتيب شما وسواس پيدا‬ ‫مي كنيد كه الزاما بايد طوري آرايش كنيد كه‬ ‫جلب توجه كند واگر امروز كه بيرون مي رويد‬ ‫كمتر از روز قبلي به شما نگاه‬ ‫كنند يك مشكلي در خود ميبينيد و آن روز‬ ‫شب نمي شود آقايان نيز بايد به اين نكته‬ ‫توجه داشته باشند همانطور كه طرز پوشش‬ ‫انها براي همسرشان ارزشمند است شما نيز‬ ‫بايد به طرز پوشش خود بها دهيد زنان نيز‬ ‫در رنگ شناسي و در اصطالح ‪ SET‬كردن‬ ‫بيشتر تبحر دارند اگر به شما پيشنهاد مي دهند‬ ‫كه فالن كت شما به شلوار پاي شما بيشتر مي‬ ‫خورد در اينجا بايد توجه داشته باشدي كه‬ ‫همسر شما خودنماي يخود را به شما انتقال‬ ‫مي دهد پس اگر مي خواهيد در مهماني همه‬ ‫تعريف سر ووضع شما بكنند به حرف همسر‬ ‫خود گوش كنيد به خاطر داشته باشيد بعضي‬ ‫از خانمها شايد در برداشت اول از گير دادن‬ ‫هضوهر خود به نوع پوشش آنها ناراحت‬ ‫شوند اما زماني كه تصور كنند كه پوشش‬ ‫آنها و در كل وجود آنها براي شما ارزشمند‬ ‫است نظرشان تغيير مي كند اما شيوه بيان نيز‬ ‫بسيار مهم ميباشد مثال اگر قصد داريد به يك‬ ‫مهماني برويد و رنگ يا نوع مانتو همسر شما‬ ‫و يا لباس مجلسي همسر شما با آن مهماني‬ ‫مطابقتي ندارد به جاي اينكه با داد و بيداد‬ ‫بگوييد اين چيه تنت كردي و ‪ ...‬بهتر است با‬ ‫متانت و آراستگي و آرامي به او تذكر دهيد كه‬ ‫لباس انتخابي اون براي مهماني امپب مناسب‬ ‫نيست و به نظر شما پوشيدن فالن لباس براي‬ ‫همسرتان زيبنده تر است در كل در زندگي‬ ‫خيلي از مشكالت كوچك روي هم انباشته مي‬ ‫شود و باعث‬ ‫بوجود آمدن مشكالت به مراتب بزرگتري مي‬ ‫شود مشكالت كوچك را جدي بگيريد و با‬ ‫آرامي آنها را رفع كنيد از تفاوتهاي رفتاري‬ ‫ميان زنان و مردان يا كال دختران و پسران‬ ‫درونگرا بودن و برون گرا بودن است زنان و‬ ‫دختران راجع به روابط زناشويي خود حتي‬ ‫روابط جنسي خود خيلي راحت با دوستان‬ ‫خود صحبت مي كنند اين در حاليست كه‬ ‫مردان هرگز در اين موراد با يكديگر‬ ‫صحبت نمي كنند هر چقدر هم كه رابطه‬ ‫نزيدي با دوستان خود داشته باشند اين هم‬ ‫از رفتارهاي عمومي زنان به شمار مي آيد كه‬ ‫برخي از مردان با آن مشكل دارند كه براحتي‬ ‫و باصحبت كردن مي توان آنرا برطف كرد‬


‫‪41‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫?‪Why Appraising The Property‬‬

‫همانطور که در هفته گذشته مطرح‬ ‫شد‪ ،‬بانک در قبال وامی که برای‬ ‫خرید هر گونه ملک مسکونی‪،‬‬ ‫تجاری و یا‪ ‬صنعتی (‪comercial, ‬‬ ‫‪) industrial, residential‬‬ ‫میدهد‪ ،‬دارای این حق قانونی‬ ‫می‌باشد که هر گونه مدارک‬ ‫مالی‪،‬اعتباری و درامدی را از فرد‬ ‫وام گیرنده درخواست کند‪.‬‬ ‫_____________________________‬

‫یکی‌ از موارد یا شرایطی که بانک‌ها در‪ ‬همه‬ ‫موارد برای قبولی‌ وام ملکی‌ قرار میدهند‪،‬‬

‫‪MORE INFO: PAGE 14‬‬

‫ارزیابی خانه و‬ ‫دلیل درخواست‬ ‫آن از سوی بانک‬

‫انجام عرض یابی‌ (‪ ) appraise ‬ملک‬ ‫می‌باشد‪.‬این‪ ‬درخواست‪ ‬در بیشتر اوقات بعد‬ ‫از قبولی وام یکی‌ از شرایط‌های قرارداد‬ ‫وامی (‪ )mortgage conditions‬قرار‬ ‫می‌گیرد‪ .‬به این منظور که وام مذکور قابل‬ ‫قبول بانک می‌باشد اما تحت شرایطی‪ ،‬که‬ ‫ی ملک‬ ‫یکی‌ از آن شرایط انجام عرض یاب ‌‬ ‫می‌باشد‪ .‬و این نسبت به مقدار پیش پرداختی‬ ‫که شخص وام گیرنده پرداخت می‌کند میتواند‬ ‫وظیفه انجام و هزینه این کار را تغییر دهد که‬ ‫این امر تنها ‪ ۲‬حالت دارد‪ .‬حالت اول اینکه‬ ‫مقدار پیش پرداخت کم تر ‪ ۲۰‬درصد می‌باشد‬ ‫( برای افراد استخدامی‪employed ‬‬ ‫) و یا ‪ ۲۵‬درصد ( برای افراد خود‬ ‫اشتغال‪ .) self employed ‬در این حالت‬ ‫چون وام باید از سوی شرکت‌های بیمه‬ ‫بیمه‌‬ ‫مانند‪ CMHC ‬یا‪ Genworth ‬‬ ‫شود که این گونه وام ها‪ Insured ‬یا‪High ‬‬ ‫‪ Ratio‬نامیده میشود‪ ،‬وظیفه‪ ‬و هزینه آن‬ ‫از طرف شرکت‌های بیمه‌ انجام و‪ ‬پرداخت‬ ‫میشود‪ .‬حالت دوم اینکه‪ ،‬اگر مقدار پیش‬ ‫پرداخت ‪ ۲۰‬درصد برای افراد استخدامی و‬ ‫‪ ۲۵‬درصد برای افراد خود اشتغال‪ ‬و یا بیشتر‬ ‫ی که دیگر این‬ ‫از این مقدار باشد‪ ،‬از آنجا ا ‌‬ ‫نوع وام‌ها از سوی شرکت‌های بیمه‌ وام‪ ,‬بیمه‌‬ ‫نمیشوند‪ ،‬و تنها این خود بانک می‌باشد که‬ ‫وام را با ریسک و مسئولیت خود به مشتری‬ ‫پرداخت می‌کند‪ ،‬لذا وظیفه آن را خود به‬ ‫عهد می‌گیرد ولی‌ هزینه آن را فرد وام گیرنده‬

‫پرداخت می‌کند‪ .‬لطفا این موضوع را در نظر‬ ‫ی اوقات ممکن است‬ ‫داشته باشید که در بعض ‌‬ ‫که خود بانک هزینه آن را پرداخت کند‪ .‬برای‬ ‫مثال افرادی که مستقیم ًا با بانک‌ها وارد‬ ‫معامله میشوند( مستقیم وارد شعبه میشوند )‬ ‫مانند‪ RBC ، TD ،‬و‪، Scotia bank ‬‬ ‫ی پرداخت‬ ‫ممکن است که هیچ گونه هزینه ا ‌‬ ‫نکنند‪ ،‬یا گاهی اوقات بانک‌ها تخفیفاتی را‬ ‫برای مشتریان خود قائل میشوند‪ .‬ولی‌ همیشه‬ ‫این هزینه از سوی بانک پرداخت نمی‌شود‪،‬‬ ‫لذا اگر با شرایطی مواجه شدید که باید هزینه‬ ‫ارز یابی‌ را پرداخت کنید‪ ،‬تعجب یا معترض‬ ‫نشوید که چرا باید این هزینه را پرداخت‬ ‫کنید‪ .‬انجام ارزیابی ملک تنها برای خرید‬ ‫ملک مورد نیاز بانک نیست‪ ،‬بلکه هنگامی‬ ‫که مشتری نیاز به انجام منتقل کردن وام از‬ ‫بانکی‌ به بانک دیگر(‪switch or transfer‬‬ ‫)‪ ،‬تجدید وام (‪ ،) Refinance ‬دریافت‬ ‫الین آاف کردیت ملکی‌ (‪Home equity ‬‬ ‫‪ ) line of credit‬می‌باشد نیز باید ملک‬ ‫از سوی بانک ارزیابی شود‪ .‬حاال سوال مهم‬ ‫این است که چرا بانک درخواست می‌کند که‬ ‫ی کنند‪ .‬این کار دلیل‬ ‫باید ملک را ارز یاب ‌‬ ‫ی دارد که به‪ ‬چندین مورد مهم آن‬ ‫مختلف ‌‬ ‫می‌پردازیم‪ .‬اول اینکه‪ ‬بانک وام‪ ‬را در قبال‬ ‫به گرو گذاشتن ملک به مشتریان پرداخت‬ ‫می‌کند و طبیعتا نیاز دارد که ملک را ارز‬ ‫ی و مشاهده کند که در حالت نرمال و‬ ‫یاب ‌‬ ‫سالم قرار دارد‪ ( ‬اصطالحا ارزیاب ملک‬

‫به صورت چشم بانک عمل می‌کند‪ ،‬که باید‬ ‫تمام جزئیات ملک را از طریق عکس‌ها‬ ‫و اطالعاتی که دریافت می‌کند به صورت‬ ‫مکتوب در قالب یک گزارش کامل به بانک‬ ‫تحویل دهد ) و اگر تاحاال ملک خود را ارز‬ ‫ی کرده باشید ‪ ،‬متوجه شده اید که حتی از‬ ‫یاب ‌‬ ‫ملک چه از داخل چه از بیرون عکس برداری‬ ‫میکنند‪ .‬دوم اینکه با انجام این کار‪ ،‬بانک‬ ‫به تاریخچه ملک پی‌ میبرد‪ ،‬از قبیل اینکه‬ ‫کی‌ این ملک خریداری شده‪ ،‬ساخته شده و‬ ‫با چه قیمتی‪ .‬و دلیل آخر و مهم اینکه ارزش‬ ‫این ملک چه قدر می‌باشد‪ .‬آیا چیزی می‌باشد‬ ‫که فرد وام گیرنده یا فرد فروشنده درخواست‬ ‫کرده و تصمیم دارد ملک خود را به فروش‬ ‫ی بردن‬ ‫برساند یا کمتر از این می‌باشد‪ .‬برای پ ‌‬ ‫به ارزش ملک‪ ،‬امالکی که در ‪ ۹۰‬روز گذشته‬ ‫در مجاورت ملک‪ ‬مذکور (‪subject ‬‬ ‫‪ ) property‬به فروش رفته به عنوانه ملک‬ ‫غیاثی (‪ ) properties comparison‬در‬ ‫نظر میگیرند‪ .‬هزینه و زمان انجام این کار‬ ‫هم کامال بستگی به مکان‪ ،‬شرایط‪ ،‬نوع (‬ ‫مسکونی‪ ،‬تجاری‪ ،‬تازه ساز و یا صنعتی )‬ ‫مسافت از مرکز شهر‪ ،‬سایز‪ ،‬و حتی قیمت‬ ‫ملک مذکور می‌باشد‪.‬برای مثال هزینه یک‬ ‫آپارتمانی که قیمت و سایزش بیشتر از یک‬ ‫میلیون و بزرگتر از هزار اسکوار فیت می‌باشد‬ ‫طبیعتا بیشتر از یک واحد کوچیک تر و‬ ‫ارزان تر می‌باشد‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪40‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چگونه هفته ای یک کیلوگرم از وزنتان را کم کنید‬ ‫برای خیلی از ما رژیم گرفتن یک روش زندگی‬ ‫شده است‪ .‬میلیون‌ها نفر هر روز دغدغه پایین‬ ‫آوردن وزنشان را دارند و خیلی‌ها حتی پول‬ ‫بسیار زیادی برای این منظور خرج می‌کنند‪.‬‬ ‫با وجود اینها‪ ،‬برای کم کردن یک کیلوگرم‬ ‫از وزنتان در هفته نیاز به صرف هزینه باالیی‬ ‫نیست‪ ،‬حتی الزم نیست کار خاصی انجام‬ ‫دهید‪ .‬تنها کاری که باید بکنید این است که‬ ‫کالری‌های مصرفی روزانه‌تان را پایین آورده‪،‬‬ ‫فعالیت بدنی‌تان را بیشتر کرده و عادت‌های‬ ‫ی خودتان را کمی تغییر دهید‪.‬‬ ‫غذای ‌‬ ‫تعادل کالری‌ها‬ ‫کم کردن وزن فقط به متعادل کردن کالری‌هایی که مصرف‬ ‫می‌کنید و کالری‌هایی که می‌سوزانید بستگی دارد‪ .‬هیچ دارو‪،‬‬ ‫برنامه یا ماده‌ای نمی‌تواند به طور معجزه‌آسایی وزن شما را‬ ‫پایین بیاورد‪ .‬نیم کیلو چربی معادل ‪ ۳۵۰۰‬کالری است‪،‬‬ ‫ازاینرو برای کم کردن یک کیلو از وزنتان در هفته باید بتوانید‬ ‫طی ‪ ۷‬روز‪ ،‬روزانه حداقل ‪ ۱۱۰۰‬کالری کمتر مصرف کرده و‬ ‫با ورزش کردن‪ ،‬سوختن کالری‌تان را تقویت کنید‪.‬‬ ‫اصول برنامه غذایی‬ ‫وقتی مجبور باشید کمتر از ‪ ۱۲۰۰‬کالری در روز مصرف‬ ‫کنید‪ ،‬شاید سخت باشد که همه نیازهای غذایی بدنتان را‬ ‫تامین کنید‪ .‬برنامه‌های غذایی که کمتر از این میزان کالری‬ ‫در روز به فرد می‌رسانند برای طوالنی‌مدت خوب نیستند زیرا‬ ‫به مرور زمان بدنتان احساس قحطی کرده و حس پرخوری به‬ ‫شما غلبه خواهد کرد‪ .‬طبق تحقیقاتی که دکتر باربارا رولز‪،‬‬ ‫فوق‌تخصص تغذیه دانشگاه ایالتی پن‪ ،‬توضیح می‌دهد که‬ ‫افراد می‌توانند با باال بردن تراکم مواد مغذی در غذاهای‬ ‫مصرفی خود در عین کم بودن کالری‪ ،‬احساس سیری کنند‪،‬‬ ‫مثل غذاهای با محتوی فیبر یا آب باال مثل میوه‌ها‪ ،‬سبزیجات‬ ‫و سوپ‌ها‪ .‬آکادمی تغذیه و رژیم‌غذایی اضافه می‌کند که‬ ‫مصرف ‪ ۴‬تا ‪ ۵‬وعده‌غذایی در روز‪ ،‬ازجمله صبحانه‪ ،‬در‬ ‫کاهش‌وزن اهمیت زیادی دارد‪ .‬براساس راهبردهای غذایی‬ ‫‪ ،USDA‬یک برنامه‌غذایی ‪ ۱۲۰۰‬کالری می‌تواند شامل یک‬ ‫فنجان میوه‪ ،‬یک و نیم فنجان سبزیجات‪ ۱۱۰ ،‬گرم غالت یا‬ ‫نان‪ ۸۵ ،‬گرم گوشت یا حبوبات‪ ۳ ،‬فنجان شیر بدون چربی و‬ ‫‪ ۱۷‬گرم چربی یا روغن سالم‪ ،‬باشد‪.‬‬ ‫ورزش‬ ‫تعداد کالری‌هایی که از طریق ورزش می‌سوزانید برحسب سن‪،‬‬ ‫وزن‪ ،‬شدت و مدت تمرینتان متفاوت است‪MayoClinic. .‬‬ ‫‪ com‬توصیه می‌کند که ‪ ۳۰‬دقیقه ورزش هوازی روزانه مثل‬ ‫پیاده‌روی تند یا دویدن داشته باشید‪ .‬یک فرد ‪ ۷۰‬کیلویی‬ ‫که به مدت نیم ساعت با سرعت ‪ ۵/۵‬کیلومتر در ساعت‬ ‫راه برود‪ ۱۴۹ ،‬کالری می‌سوزاند‪ .‬ورزش عالوه بر اینکه‬ ‫کالری می‌سوزاند‪ ،‬روحیه‌تان را تقویت کره و سالمت قلبی‌‪-‬‬ ‫عروقی‌تان را ارتقا می‌دهد‪ .‬اگر به طور منظم ورزش نمی‌کنید‪،‬‬ ‫کم‌کم شروع کرده و به تدریج مدت تمرینتان را باال ببرید‪ .‬قبل‬ ‫از شروع هر برنامه ورزش با پزشکتان مشورت کنید‪.‬‬ ‫راهکارهای رفتاری‬ ‫داشتن دفترچه یادداشت غذایی یک راهکار رفتاری عالی برای‬

‫موفقیت‬ ‫در کاهش وزن است‪ .‬درواقع‪ ،‬در یک تحقیق که در سال‬ ‫‪ ۲۰۰۸‬انجام گرفت‪ ،‬مشخص شد که نوشتن چیزهایی که‬ ‫در طول روز می‌خورید‪ ،‬کاهش‌وزنتان را تا دو برابر تقویت‬ ‫می‌کند‪ .‬این یادداشت‌برداری آگاهی و هوشیاری شما را نسبت‬ ‫به آنچه می‌خورید باال برده و درنتیجه از پرخوری‌های فکری را‬

‫کنترل می‌کند‪ .‬اینکه یاد بگیرید آرام‌تر غذا بخورید هم خیلی‬ ‫مهم است‪ .‬ازآنجا که ‪ ۲۰‬دقیقه از شروع غذا خوردنتان طول‬ ‫می‌کشد تا پیام سیری به مغز برسد‪ ،‬کسی که تند غذا می‌خورد‪،‬‬ ‫قبل از اینکه احساس سیری کند‪ ،‬به احتمال زیاد‬ ‫میزان غذای بیشتری مصرف خواهد کرد‪.‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

39


‫‪38‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫راه های درخشش‬ ‫مو و پوست‬ ‫آب لیمو ترش باعث شده که‬ ‫موها دیرتر خشک شوند‪ .‬اما در‬ ‫عین حال به موها فرم داده و بر‬ ‫درخشش آنها می افزاید‪ .‬برای‬ ‫اینکه موهای روشن و خوش رنگی‬ ‫داشته باشید بهتر است از گل بابونه‬ ‫یا عصاره آن برای شست و شوی‬ ‫موی خود استفاده نمایید‪.‬‬ ‫برای اینکه موهای تیره شمابراق باشند بهتر‬ ‫است از جوشانده اکلیل کوهی یا روغن بادام‬ ‫شیرین برای ماساژ موی خود استفاده کنید و‬ ‫پس از ‪ ۳۰‬دقیقه موها را بشویید‪.‬‬ ‫برای درخشش و براقی موهای بلوند و روشن‬ ‫‪ ،‬بهتر است هنگام آب کشی ‪ ،‬کمی آب لیمو‬ ‫ترش که در این حالت موها پرپشت تر و‬ ‫خوش حالت تر خواهند بود به آب بیافزایید‬ ‫و موها را با این محلول شست و شو داده و‬ ‫سپس خشک نمایید‪.‬‬ ‫برای درخشش موهای تیره می توانید از‬ ‫محلول سرکه و آب به روش باال استفاده‬ ‫نمایید‪ .‬برای درخشش موهای خرمایی و‬ ‫قرمز می توانید از آب توت فرنگی یا گیالس‬ ‫استفاده کنید‪.‬‬ ‫توصیه هائی برای پیشگیری از پیر شدن‬ ‫پوست‬ ‫تابش خورشید‪ ،‬هوای خشک‪ ،‬آلودگی های‬ ‫محیطی‪ ،‬کشیدن سیگار و استرس باعث می‬ ‫شوند که پوست شما شفافیت و رطوبت خود‬ ‫را از دست بدهد و چین های ریز و چروک‬ ‫های عمیق تر بر روی پوست شما ایجاد و به‬ ‫مرور پیشرفت نمایند‪.‬‬ ‫سیگار نکشید‪ :‬احتمال بروز و پیشرفت چین‬ ‫و چروک پیش از موعد در پوست (زمانیکه‬ ‫سلولهای پوست عمر طبیعی خود را کرده‬ ‫اند) در افراد سیگاری ‪ ۵‬بار بیشتر از افراد‬ ‫غیرسیگاری است ‪ .‬پوست یک فرد سیگاری‬ ‫در سن ‪ ۴۰‬سالگی شبیه پوست یک فرد غیر‬ ‫سیگاری در سن ‪ ۶۰‬سالگی می باشد‪ .‬کشیدن‬ ‫سیگار توانایی و قدرت احیاء و بازسازی‬ ‫پوست را کاهش می دهد و در نتیجه کوالژن‬ ‫جدید کمتری توسط سلولهای پوست تولید‬ ‫می شود و تجزیه کوالژن در پوست را سبب‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫از تابش خورشید بر حذر باشید‪ :‬تا حداالمکان‬ ‫در معرض تابش آفتاب و تشعشعات مضر‬ ‫آن قرار نگیرید و حتما از کاله و عینک و‬ ‫کرمهای ضدآفتاب استفاده کنید تا آسیب‬ ‫کمتری به پوستتان برسد‪ .‬بدین وسیله پوست‬ ‫شما فرصت بازسازی و ترمیم خواهد داشت‬ ‫و شما با این کار شانس دیگری به پوستتان‬ ‫داده اید‪ .‬این مساله را نیز در نظر داشته باشید‬ ‫که کرم ضدآفتاب شما حاوی فیلتر های‬ ‫تابش های ‪ UVA,UVB‬باشد که این مطلب‬

‫با برچسب ‪ Broad Spectrum‬مشخص‬ ‫خواهد شد‪ .‬اشعه ماوراءبنفش ‪UVB‬‬ ‫مهمترین عامل در ایجاد سرطان پوست می‬ ‫باشد (‪ UVA‬هم تا حدی دخیل می باشد)‬ ‫و اشعه ماوراءبنفش‪ UVA‬در ایجاد چروک‬ ‫در پوست دخالت مستقیم دارد‪ .‬شماره‬ ‫(‪ )SPF‬یا فاکتور ضدآفتاب نشانگر میزان‬ ‫محافظ از ‪ UVB‬و ‪ UVA‬می باشد‪ .‬بعضی از‬ ‫تولید کنندگان کرم های ضدآفتاب با نمایش‬ ‫ستاره بر روی محصول خود به مصرف کننده‬ ‫اطالعات الزم در این زمینه را می دهند ‪ .‬مثال‬ ‫داشتن ‪ ۴‬ستاره بر روی یک کرم ضدآفتاب‬ ‫بدین معناست که حداکثر میزان محافظت از‬ ‫پوست شما در برابر ‪ UVA‬انجام می دهد‪.‬‬ ‫استفاده روزانه از این کرمها می تواند از‬ ‫نابودی کوالژن و الستین پوست توسط این‬ ‫تشعشعات جلوگیری کرده و در نتیجه پوستی‬

‫صاف تر‪ ،‬شفاف تر و شاداب تر داشته باشید‪.‬‬ ‫به تغذیه خود توجه کنید‪ :‬توجه به کیفیت‬ ‫غذایی که روزانه میل می کنید ممکن است‬ ‫از بروز چین و چروک بر روی پوست‬ ‫جلوگیری کند‪ .‬بر اساس تحقیقات دانشمندان‬ ‫و محققین استرالیایی ارتباطی بین آنچه ما می‬ ‫خوریم و چگونگی بروز چین و چروک های‬ ‫در پوست وجود دارد‪.‬‬ ‫کسانی که چین و چروک کمتری داشته اند‬ ‫از مقدار زیادی سبزیجات‪ ،‬لوبیا‪ ،‬ماهی ‪ ،‬شیر‬ ‫کم چربی و چای در وعده های غذایی اشان‬ ‫استفاده کرده اند‪ .‬کسانی که چین و چروک‬ ‫بیشتری داشته اند زیاد در معرض تابش‬ ‫خورشید قرار داشته اند‪ .‬خوردن آب معدنی‬ ‫(به دلیل داشتن امالح)‪ ،‬کیک‪ ،‬نان روغنی‪،‬‬ ‫شیرینی‪ ،‬گوشت قرمز و لبنیات پرچرب‬

‫احتمال بروز چین و چروک ها را در پوست‬ ‫شما افزایش می دهد‪.‬‬ ‫از ژل ها و کرمهای مرطوب کننده استفاده‬ ‫نمایید‪ :‬مرطوب کننده ها واقعا نمی توانند‬ ‫شما را از دست چین و چروک ها نجات‬ ‫دهند ‪ .‬آنها پوست را با الیه ای از روغن‬ ‫و سلیکن می پوشانند که از خشک شدن‬ ‫آن جلوگیری کنند‪ .‬اگر پوست خشک باشد‬ ‫چروک ها مشخص تر و محسوس تر می‬ ‫شوند‪ .‬با مرطوب و چرب نگه داشتن پوست‬ ‫شما به پوست خود کمک می کنید تا چین‬ ‫و چروک های ریز را پوشانده تا مشخص‬ ‫نشوند‪ .‬بهترین کار مرطوب کردن پوست‬ ‫بالفاصله پس از استحمام هنگام صبح می‬ ‫باشد‪ .‬در حالیکه هنوز پوست شما قدری‬ ‫مرطوب است‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

37


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

36


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

35


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

34


‫‪33‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫کنجکاویهایی که کردم یکروز ظهر دخترم را‬ ‫جلوی مدرسه اش دیدم و شناختم‪ .‬در آن لحظه‬ ‫همه وجودم می لرزید‪ ،‬نمی توانستم جلوی‬ ‫اشکهایم را بگیرم‪ .‬می خواستم به سویش پرواز‬ ‫کنم‪ ،‬او را به آغوش بکشم و فریاد بزنم مرا‬ ‫ببخش‪ ،‬مرا که آنچنان بیرحمانه تو را رها کردم‬ ‫و رفتم‪ ،‬ولی خوب می دانستم که با دردسرهای‬ ‫قانونی روبرو میشوم‪.‬‬ ‫بدنبال یک برنامه ریزی دقیق‪ ،‬یکروز در یک‬ ‫فروشگاه ایرانی با آن زن وشوهر سر صحبت‬ ‫را باز کردم و گفتم بدنبال کار می گردم‪،‬‬ ‫سابقه پرستاری بزرگسال و بچه را دارم‪ .‬سابقه‬ ‫تحصیالت پزشکی دارم‪ ،‬آن خانم گفت اتفاقا‬ ‫ما دنبال یک خانم برای پرستاری از دخترمان‪،‬‬ ‫همچنین بردن و برگرداندن از مدرسه و آشپزی‬ ‫هستیم‪ ،‬من گفتم حاضرم همه این وظایف را‬ ‫انجام بدهم‪ ،‬هر دو گفتند ولی باید یک کسی‬ ‫شما را معرفی و ضمانت کند‪ .‬من همان لحظه‬ ‫به آن خانواده در نیویورک زنگ زدم‪ ،‬گوشی‬ ‫را بدست آنها دادم‪ ،‬نمی دانم آن خانواده چه‬ ‫گفتند‪ ،‬که زن و شوهر پیشنهاد دادند از همان‬ ‫لحظه من به خانه شان بروم و دیگر بدنبال اتاق‬ ‫و کار دیگری نباشم‪.‬‬ ‫در دل خدایم را سپاس گفتم‪ ،‬ولی راستش نمی‬ ‫دانستم چه باید بکنم؟ آیا من فقط می خواستم‬ ‫دخترم را ببینم‪ ،‬به آغوش بکشم؟ ایا می خواستم‬ ‫او را بربایم و با خود ببرم؟ می خواستم واقعیت‬ ‫را به آن خانواده بگویم‪ ،‬دخترم را پس بگیرم؟‬ ‫کامال گیج شده بودم‪ ،‬ولی همه وجودم پر از‬ ‫هیجان بود‪ ،‬با آنها به خانه شان رفتم‪ ،‬تا بعدا‬ ‫اثاثیه مختصرم را از یک متل به آنجا انتقال‬ ‫بدهم‪ .‬وقتی وارد خانه شان شدم‪ ،‬دخترم در‬ ‫حال تماشای تلویزیون بود‪ ،‬روبرویش ایستاده‬ ‫و عاشقانه نگاهش کردم‪ ،‬در یک لحظه بخود‬ ‫آمد و پرسید شما کی هستید؟ چرا بمن خیره‬ ‫شده اید؟ گفتم من دختری به سن و سال شما‬ ‫داشتم‪ ،‬ولی شوهرم از من جدا کرد‪ ،‬بعد کنارش‬ ‫زانو زدم و گفتم خوشحالم که پرستار دختری‬ ‫چون تو باشم‪ ،‬نگاهم کرد و خندید و بعد هم‬ ‫مثل پرنده ای به سوی آن خانم پرواز کرد و در‬ ‫آغوش او فرو رفت‪ .‬دریک لحظه حسودیم شد‪،‬‬ ‫ولی بخودم نهیب زدم که این بچه از تو چه می‬ ‫داند؟ توچه توقعی داری؟‬ ‫در طی دو سه روز متوجه عشق عمیقی که میان‬ ‫آن زن و شوهر و دخترم بود شدم‪ ،‬دخترم لحظه‬ ‫ای از آن خانم جدا نمی شد‪ ،‬با خودم گفتم بهتر‬ ‫است از این خانه بروم‪ ،‬می ترسیدم دست به‬ ‫کاری بزنم که آرامش آنها را بهم بزند‪ ،‬ولی سه‬ ‫ماه بعد وقتی دخترم مرا هم به آغوش گرفت‬ ‫و گفت نمی دانم چرا شما را هم چون مادرم‬ ‫دوست دارم‪ ،‬بغض ام ترکید‪ ،‬با حیرت پرسید‬ ‫چرا گریه می کنی؟ گفتم از شوق است‪ ،‬از اینکه‬ ‫تو را چون دختر خودم دوست دارم‪ ،‬انگار او‬ ‫دوباره به آغوش من برگشته است و سحر سر به‬ ‫آغوش من گذاشت و من او را عاشقانه بخودم‬ ‫فشردم‪.‬‬ ‫اینک یکسال و نیم است دراین خانه زندگی می‬ ‫کنم‪ ،‬شاهد بزرگ شدن دخترم هستم و شاهد‬ ‫خوشبختی او‪ .‬با هیچکس درباره راز بزرگم‬ ‫حرف نزده ام‪ ،‬همین که کنار سحر هستم‪ ،‬شب‬ ‫و روز او را تماشا می کنم‪ ،‬راضی هستم‪ ،‬خدایم‬ ‫را شکر می کنم و رازم را شبها به تنهائی اتاقم‬ ‫می برم‪.‬‬


‫‪32‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫رازی بزرگ در‬ ‫تنهایی اتاق‬ ‫کوچکم‬ ‫اوائل تابستان ‪ 10‬سال پیش‪ ،‬پدرم‬ ‫خبر داد‪ ،‬یک خواستگار ثروتمند‬ ‫به خانه ما می آید‪ ،‬مادرم گفت‬ ‫خواستگاری که تحصیلکرده آلمان‬ ‫است‪ ،‬سرد و گرم چشیده است‪.‬من‬ ‫همان شب با مردی روبرو شدم‪،‬‬ ‫که بظاهر شیکپوش و مودب بود‪،‬‬ ‫ولی من احساس کردم در پشت‬ ‫این چهره آرام‪ ،‬دیوی خوابیده‬ ‫است‪ ،‬من هرگز اشتباه نمی کردم‪،‬‬ ‫همیشه یک احساس درونی‪ ،‬آدم‬ ‫ها را بمن می شناساند‪.‬‬ ‫کریم می گفت سالها در آلمان بوده‪ ،‬صاحب‬ ‫چند کمپانی در هامبورگ و مونیخ است‪ ،‬می‬ ‫گفت می خواهد پدرم را درکمپانی های خود‬ ‫شریک بکند‪ ،‬می گفت مرا در جشن تولد‬ ‫دوست نزدیکم پریا دیده و پسندیده است‪ ،‬در‬ ‫همان برخورد اول‪ ،‬مرتب برای پدر و مادرم‬ ‫هدیه می آورد و بعد هم با اصرار می خواست‬ ‫با من یک سفر دو سه روزه به شمال برود‪،‬‬ ‫البته با مادر و خواهرش‪ ،‬تا مرا بیشتر بشناسد‪،‬‬ ‫من رضایتی به سفر نداشتم‪ ،‬اما مادرم اصرار‬ ‫کرد با او همراه شوم‪ ،‬چون سرنوشت من به‬ ‫همین سفر بستگی دارد و پدرم هم رضایت‬ ‫داد‪ ،‬من با کریم و مادرش راه افتادم‪ ،‬ولی‬ ‫در مسیر راه در کرج‪ ،‬مادرش را به خاله اش‬ ‫سپرد و با من راهی شد‪.‬‬ ‫مرا با خود به خانه ای کنار ساحل برد‪ ،‬که‬ ‫هیچکس درون آن نبود و همان شب اول‬ ‫با زور به من تجاوز کرد و گفت این رابطه‬ ‫بمن وتو می فهماند‪ ،‬برای هم ساخته شده‬ ‫ایم یا نه؟! گفتم این ماجرا را با پدر و مادرم‬ ‫در میان می گذارم‪ ،‬گفت اگر چنین سخنی‬ ‫بگوئی‪ ،‬فردا به آلمان بر می گردم‪ .‬در مدت ‪5‬‬ ‫شب‪ ،‬مرتب با من رابطه داشت‪ ،‬تا برگشتیم‪،‬‬ ‫قرار شد طی یک هفته مراسم ازدواج مان‬ ‫برگزار شود‪ ،‬ولی از همان فردا غیبش زد‪،‬‬ ‫من ماجرا را برای مادرم گفتم‪ ،‬نزدیک بود‬ ‫سکته کند‪ ،‬اصرار داشت با پدرم حرفی نزنم‪،‬‬ ‫ولی وقتی دو ماه بعد خبر دادم حامله هستم‪،‬‬ ‫ناچار با پدرم حرف زد‪ ،‬پدرم بجای همدردی‬ ‫با من‪ ،‬مرا زیر مشت و لگد گرفت‪ ،‬که چرا‬ ‫این چنین آسان تسلیم شده ام! بعد هم دستور‬ ‫داد من به خانه عمه ام در شیراز بروم‪ ،‬شاید‬ ‫بتوانم کورتاژ کنم‪ ،‬که پزشکان حاضر نشدند‬ ‫و من آنجا ماندم تا دخترم به دنیا آمد‪ ،‬پدرم‬ ‫پیام داد‪ ،‬بچه را سر راه بگذارم و به تهران‬ ‫برگردم‪ ،‬من علیرغم میل خودم‪ ،‬یک شب‬ ‫دخترکم را درون یک ساک کوچک جلوی‬ ‫خانه ای برجای نهادم و دورادور نگاهش‬

‫کردم‪ ،‬تا اهالی خانه بیرون آمدند و بعد از زیر‬ ‫و رو کردن ساک و پائیدن اطراف‪ ،‬دخترکم‬ ‫را بدرون بردند‪ .‬من از عمه ام خواستم از‬ ‫سرنوشت دخترم بی خبر نماند‪ ،‬ببیند چه کسی‬ ‫او را با خود برده و چه کسی او را پذیرفته‬ ‫است‪.‬‬ ‫من با دلی پر ازغم و اندوه به تهران برگشتم‪،‬‬ ‫من دیگر یک آدم عادی نبودم‪ ،‬شب و روز‬ ‫به یاد دخترم بودم‪ ،‬اغلب شبها کابوس می‬ ‫دیدم و با فریاد بیدار می شدم‪ ،‬گاه احساس‬ ‫می کردم صدای گریه اش می آید‪ ،‬مرا صدا‬ ‫میزند‪.‬‬ ‫عمه جان هیچ حرفی نمیزد‪ ،‬تا من تابستان به‬ ‫دیدارش رفتم‪ ،‬با اصرار خواستم از سرنوشت‬ ‫دخترم با من بگوید‪ ،‬عاقبت گفت یک‬ ‫زن وشوهر جوان که از امریکا آمده بودند‪،‬‬ ‫دخترت را با خود بردند‪ .‬من آن شب تا صبح‬ ‫گریستم‪ ،‬همه امیدهایم از دست رفت‪ ،‬چون‬ ‫مرتب با خودم می گفتم‪ ،‬روزی برای پس‬ ‫گرفتن اش به در آن خانه میروم‪ ،‬آنقدر گریه‬ ‫می کنم‪ ،‬التماس می کنم تا دخترکم را پس‬ ‫بگیرم‪.‬‬ ‫بعد از آن رویداد‪ ،‬همه وجودم پر از خشم‬ ‫بود‪ ،‬از پدر و مادرم‪ ،‬از مردها‪ ،‬از عشق‪ ،‬از‬ ‫رابطه‪ ،‬حتی از ازدواج‪ .‬از همه می گریختم تا‬ ‫به توصیه خواهر بزرگم‪ ،‬خودم را در درس‬ ‫غرق کردم‪ ،‬هم به کاری مشغول بودم و هم‬ ‫در دانشگاه درس می خواندم‪ ،‬می خواستم‬ ‫پزشک کودکان بشوم‪ ،‬ولی متاسفانه بدلیل‬ ‫عدم توانایی مالی تحصیلم نیمه کاره ماند‪.‬‬ ‫‪ 4‬سال بعد‪ ،‬تصمیم به خروج از ایران‬ ‫گرفتم‪ ،‬می خواستم خودم را به امریکا‬ ‫برسانم‪ ،‬نام و فامیل آن زوج را می‬ ‫دانستم‪ ،‬ولی از محل اقامت شان خبر‬ ‫نداشتم‪ .‬ابتدا به ترکیه رفتم‪ ،‬مدتی‬ ‫در آنجا ماندم‪ ،‬در یک کلینیک کار‬ ‫گرفتم‪ ،‬به آنها گفتم که تحصیالت‬ ‫پزشکی ام نیمه تمام مانده‪ ،‬یک‬ ‫پزشک ترک عاشق من شد‪ ،‬می‬ ‫خواست با من ازدواج کند‪ ،‬ولی من‬ ‫همه مردها را فریبکار می دانستم‪،‬‬ ‫با خود می گفتم‪ ،‬این هم یک‬ ‫فریب بزرگ دیگر!‬ ‫از آنجا عذرم را خواستند‪ ،‬همزمان‬ ‫با یک خانواده آشنا شدم‪ ،‬که مادر‬ ‫پیری داشتند‪ ،‬حاضر شدم پرستار‬ ‫شبانه روزی اش باشم‪ ،‬آنها مرا با‬ ‫خود به یونان بردند‪ .‬من در آتن ‪8‬‬ ‫ماه ماندم‪ ،‬پس انداز قابل توجهی‬ ‫ساختم‪ ،‬قصد داشتم بدنبال ویزا‬ ‫بروم‪ ،‬که همان خانواده پیشنهاد‬ ‫دادند‪ ،‬مرا با خود به نیویورک‬ ‫می برند‪ .‬من با شوق پذیرفتم‪،‬‬ ‫ولی تا برایم ویزا بگیرند‪ ،‬یک‬ ‫سال طول کشید‪ ،‬من در تمام این‬ ‫مدت دلسوزانه از مادرشان پرستاری‬ ‫می کردم‪ ،‬چون با امور پزشکی و‬ ‫پرستاری آشنایی داشتم‪ ،‬بارها آن‬ ‫زن را از مرگ نجات دادم و بموقع به‬ ‫بیمارستان رساندم‪.‬‬ ‫بعد از یکسال به نیویورک آمدیم‪ ،‬آنها‬ ‫اصرار داشتند من با مادرشان بمانم‪ ،‬من‬ ‫هم بهرحال چاره ای نداشتم‪ ،‬چون مسکن‪،‬‬ ‫غذا و بیمه داشتم و هم با حقوق ماهانه‬

‫ام‪ ،‬پس اندازی می ساختم‪ ،‬یکی دو بار هم‬ ‫که رد پای آن خانواده را در سانفرانسیسکو‬ ‫پیدا کردم و قصد سفر نمودم‪ ،‬آنها با التماس‬ ‫خواستند مادرشان را ترک نکنم‪.‬‬ ‫من با دقت رد پای آن خانواده را دنبال می‬ ‫کردم‪ ،‬ضمن اینکه در آن خانواده چون عضوی‬ ‫پذیرفته شده و زندگی راحتی داشتم‪ ،‬بمن‬ ‫امکان رفتن به کالج و فراگیری زبان و آماده‬ ‫شدن برای دانشگاه را داده بودند‪ ،‬راستش من‬ ‫هم به همه آنها عادت کرده و مادرشان را هم‬ ‫چون مادر خودم دوست داشتم‪ .‬یکروز غروب‬ ‫که بمن مرخصی داده بودند براثر‬ ‫اشتباهی‪ ،‬مادرشان به کوما‬ ‫رفت و سه روز بعد هم‬ ‫درگذشت‪ .‬من دیگر‬ ‫نمی خواستم در‬ ‫آن خانه بمانم‪،‬‬ ‫آن‬ ‫ولی‬ ‫خا نو ا د ه‬ ‫مرا رها‬ ‫نمی‬

‫کردند‪ ،‬بمن عادت کرده بودند‪ ،‬بچه هایشان‬ ‫مرا چون مادر دوم خود دوست داشتند‪ ،‬از‬ ‫سویی یکی از فامیل های دورشان بمن‬ ‫عالقمند شده و اصرار به ازدواج داشت‪،‬‬ ‫ولی من رضایت نمیدادم‪ ،‬همین سبب جرو‬ ‫بحث هایی شد و به جدایی من از آن خانواده‬ ‫انجامید‪ .‬روزی که با آنها وداع می گفتم‪ ،‬همه‬ ‫اشک می ریختند‪ ،‬من هم اشکهایم سرازیر‬ ‫بود‪ ،‬ولی دیگر تصمیم نهایی خود را گرفته‬ ‫بودم‪ ،‬باید بدنبال دخترم میرفتم‪ ،‬می خواستم‬ ‫بهر طریقی شده او را پس بگیرم‪.‬‬ ‫حدود یکسال ونیم پیش‪،‬‬ ‫من آن خانواده را پیدا‬ ‫کردم‪ .‬با پرس‬ ‫و جوها و‬


‫‪31‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نارسایی کلیه را‬ ‫بشناسیم‬

‫نارسایی کلیه از نظر تعریف به‬ ‫معنای کارکرد نامناسب کلیه‌ها در‬ ‫حد پایین‌تر از ‪15‬درصد است در‬ ‫این حالت بدون درمان جایگزین‪،‬‬ ‫بسیاری قادر به ادامه حیات‬ ‫نخواهند بود و نیازمند همودیالیز‬ ‫یا پیوند کلیه هستند‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫پیشگیری بهترین راه حل برای جلوگیری از‬ ‫ابتال به نارسایی کلیه است‪ .‬اما هیچ پیشگیری‬ ‫مؤثری بدون شناخت علل نارسایی کلیه‬ ‫امکانپذیر نیست‪ .‬یکی از شایع‌ترین علل ابتال‬ ‫به نارسایی‌های کلیوی‪ ،‬دیابت و قند است‬ ‫و در رتبه‌های بعد فشار خون ‪ ،‬بیماری‌های‬ ‫التهاب کلیه (گلو مرونونویت)‪ ،‬سنگ کلیه‪،‬‬ ‫ناهنجاری‌های مادرزادی دستگاه ادراری‪،‬‬ ‫مجاری کلیه‪ ،‬برگشت ادرار از مثانه به کلیه‌ها‬ ‫و پلی کستیک قرار می‌گیرد‪.‬‬ ‫معمو ً‬ ‫ال بیمارانی که مبتال به بیماری‌های‬ ‫فوق هستند بتدریج کارکرد کلیه‌های آنان‬ ‫کاهش پیدا می‌کند و در اکثر موارد بیمار‬ ‫اطالعی از بیماری خود ندارد‪ .‬از آنجایی‬

‫که نارسایی‌های کلیوی ممکن است عالئم‬ ‫واضحی نداشته باشد‪ ،‬توصیه می‌شود که‬ ‫معاینات دوره‌ای‪ ،‬ساالنه یا سالی دوبار انجام‬ ‫شود و در افرادی که سابقه قند‪ ،‬فشار خون‬ ‫و سابقه ارثی بیماری‌های کلیوی دارند‪،‬‬ ‫معاینات و آزمایشات با فواصل کمتر انجام‬ ‫شود‪ .‬برای پیشگیری از ابتال به نارسایی‌های‬ ‫کلیوی‪ ،‬کنترل قند و فشار خون اهمیت زیادی‬ ‫دارد‪ .‬در ابتال به بیماری التهاب کلیه عوامل‬ ‫مختلفی وجود دارد که یکی از آنها ابتال به‬ ‫گلودرد استرپتوکوکی است که بخصوص در‬ ‫اطفال و نوجوانان شایع است‪ .‬در صورتی که‬ ‫درمان مناسب انجام نشود‪ ،‬در آینده موجب‬ ‫نارسایی کلیه می‌شود‪ .‬بنابراین گلودردهای‬

‫چرکی نیاز به تشخیص سریع و درمان مناسب‬ ‫دارد ‪ .‬در بیمارانی که سنگ کلیه دارند‬ ‫درمان سنگ و پیگیری بعدی جهت بررسی‬ ‫احتمال عود سنگ ضرورت دارد‪ .‬در اطفال‪،‬‬ ‫برگشت ادرار از مثانه به کلیه‌ها شایع است که‬ ‫معمو ً‬ ‫ال به‌صورت تب تظاهر می‌کند‪ .‬بنابراین‬ ‫در اطفال دچار تب بدون علت‪ ،‬آزمایش‬ ‫کشت ادرار از نظر تشخیص برگشت ادرار‬ ‫ضرورت دارد‪ .‬در صورتی که این بیماری‬ ‫تشخیص داده نشود می‌تواند چندین سال بعد‬ ‫باعث نارسایی کلیه شود‪ .‬یکی دیگر از علل‬ ‫نارسایی کلیه‪ ،‬ناهنجاری‌های مادرزادی است‬ ‫که معمو ً‬ ‫ال در اطفال و نوجوانان به‌صورت‬ ‫عالئم ادراری تظاهر می‌کند‪ .‬بنابراین در‬

‫این‌گونه از بیماران بررسی‌های تشخیصی‬ ‫ضرورت دارد‪.‬‬ ‫با توجه به آنچه گفته شد باید در نظر داشته‬ ‫باشیم که در هر سنی احتمال نارسایی کلیه‬ ‫وجود دارد و در تمام مقاطع سنی‪ ،‬نیاز به‬ ‫معاینات و آزمایشات دوره‌ای است‪.‬‬ ‫اما سؤال دیگری که مطرح می‌شود این است‬ ‫که وقتی بیمار دچار نارسایی کلیه شد چه باید‬ ‫کرد؟‬ ‫چنانکه گفته شد نارسایی کلیه وقتی رخ‬ ‫می‌دهد که کارکرد کلیه‌ها به حد پایین‌تر از‬ ‫‪ 15‬درصد برسد‪ .‬در این حالت بدون درمان‬ ‫جایگزین‪ ،‬بسیاری از مبتالیان قادر به ادامه‬ ‫حیات نخواهند بود و نیازمند همو دیالیز یا‬ ‫پیوند کلیه خواهند داشت‪.‬‬ ‫دیالیز اگرچه نخستین راه درمان جایگزین‬ ‫کلیه است اما پیوند کلیه راه حل بهتری‬ ‫برای درمان نارسایی‌های کلیه است زیرا بعد‬ ‫از پیوند کلیه بیمار تقریب ًا کیفیت زندگی‬ ‫طبیعی دارد و این درمان هم در کشور ما به‬ ‫دلیل پیوند کلیه از بیمار مرگ مغزی رو به‬ ‫افزایش است‪ .‬به این ترتیب بیماران کیفیت‬ ‫زندگی بهتر خواهند داشت و از میزان بیماران‬ ‫دیالیزی کاسته خواهد شد‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

30


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

29


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

28


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

27


‫‪26‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تفاوت اثر ازدواج‬ ‫بر زنان و مردان‬ ‫چگونه است؟!‬

‫هنوز این سوال باقی می‌ماند که‬ ‫چرا یک ازدواج معمولی برای‬ ‫یک مرد معمولی سالمت‌بخش‌تر‬ ‫از یک زن معمولی است‪.‬‬ ‫دکتر تیموتی جی لوینک استادیار‬ ‫بخش بوم‌شناسی انسانی در دانشگاه‬ ‫تگزاس به این مسئله پرداخته است‪.‬‬

‫او می‌گوید‪" ‌:‬مردان همسران‌شان را به عنوان‬ ‫حمایت‌کننده اصلی‌شان در نظر می‌گیرند‪،‬‬ ‫کسی که همیشه می‌تواند با او درباره‬ ‫مشکالت‌شان صحبت کنند‪ .‬اما زنان شبکه‬ ‫حمایتی بزرگتری دارند‪ .‬آنها می‌توانند از‬ ‫سایر روابط برای کسب حمایت عاطفی‬ ‫استفاده کنند‪ .‬به این ترتیب حمایتی که زنان‬ ‫با ازدواج در سطح روانی‪ -‬اجتماعی به دست‬ ‫می آورند‪ ،‬به اندازه حمایتی که مردان کسب‬ ‫می‌کنند‪ ،‬نیست‪".‬‬ ‫دکتر دبورا بل روانشناس از دانشگاه بوستون‬

‫هم این نظر را تایید می‌کند‪ .‬دکتر بل بیش از‬ ‫‪ 20‬سال است که اثرات سالمت‌بخش روابط‬ ‫عاطفی را بررسی می‌کند‪ .‬او نیز دریافته است‬ ‫که تنها زنان با ازدواج‌های شاد از از لحاظ‬ ‫بهبود سالمتی ازدواج سود می‌برند‪‌،‬اما مردان‬ ‫متاهل چه ازدواج‌شان رضایت‌بخش باشد‬ ‫و چه نه‪ ‌،‬از لحاظ بهبود سالمتی از آن نفع‬ ‫می‌برند!‬ ‫اما چرا این اینگونه است؟ به گفته دکتر بل‬ ‫یک دلیل آن است که ظاهرا زنان به جنبه‌های‬ ‫منفی روابط‌شان حساس‌تر از مردان هستند‪.‬‬ ‫دلیل دیگر این است که زنان حمایت بهتری‬ ‫نسبت به مردان از همسرشان انجام می‌دهند‪.‬‬ ‫دکتر بل می‌گوید‪"‌:‬نکته جالب‌توجه این‬ ‫است که مردان عمدتا حمایت عاطفی را‬ ‫از همسرشان دریافت می‌کنند‪ .‬اما زنان‬

‫متخصص فراهم‌آوردن حمایت عاطفی‬ ‫برای خودشان هستند‪ .‬اجتماعی شدن زنان‬ ‫و موقعیت اجتماعی غیرمسلط آنها به زنان‬ ‫آموخته است به نیازهای دیگران توجه کنند‪-‬‬ ‫و بیشتر از مردان‌ اعتقاد دارند که باید نیازهای‬ ‫دیگران برآورده شود‪ .‬زنان اغلب زندگی‌شان‬ ‫برای فراهم آوردن حمایت از دیگران صرف‬ ‫می‌کنند‪".‬‬ ‫این امر به معنای آن نیست که مردانی همسرانی‬ ‫حمایت‌کننده نیستند یا نمی‌‌توانند باشند‪.‬‬ ‫شکی نیست که آنها هم می‌تواند اینگونه باشند‬ ‫و زنان هم ممکن است همسرانی بد باشند‪ .‬اما‬ ‫به طور میانگین زنان به عنوان همسر گرایش‬ ‫دارند‪ ‌،‬که نقش حمایتی را ایفا کنند‪ .‬یک‬ ‫مرد معمولی حمایت بیشتری از همسرش‬ ‫کسب می‌کند تا یک زن معمولی از همسرش‪.‬‬

‫شواهد در این مورد از بررسی‌ در مورد‬ ‫چگونگی روابط زنان و مردان به دست آمده‬ ‫است‪ .‬دکتر بل می‌گوید مردان "و زنان"‬ ‫هنگامی وقت‌شان را با دیگر زنان می‌گذرانند‪‌،‬‬ ‫احساس تنهایی کمتری می‌کنند‪ .‬در مقابل‬ ‫زمانی که به همراه به مردان صرف می‌شود‪‌،‬‬ ‫اثری در کاهش احساس تنهایی ندارد‪ .‬هم‬ ‫زنان و هم مردان در هنگام استرس به زنان‬ ‫برای حمایت عاطفی روی می‌آورند‪.‬‬ ‫دکتر بل می‌گوید‪" ‌:‬خود من پس از ازدواجی‬ ‫طوالنی با یک مرد فوق‌العاده‪ ،‬بیوه شدم‪.‬‬ ‫یک ماه پیش دوباره ازدواج کردم‪ .‬االن هم‬ ‫شوهری عالی دارم‪ .‬فکر نمی‌کنم که مردان‬ ‫توانایی ارائه حمایت عاطفی را نداشته باشند‪.‬‬ ‫مسئله این است که همه آنها در انجام این کار‬ ‫موفق نمی‌شوند‪".‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

25


‫‪24‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تقلب هایی برای خانم ها در زندگی مشترک‬ ‫شادی‌اش از چهره‌تان تا حدی نمایان خواهد‬ ‫شد‪ .‬دادن خبرهای خوب با چاشنی یک‬ ‫پذیرایی مختصر عصرانه برای همسرتان‬ ‫بی‌شک جذاب خواهد بود و شاید زودتر از‬ ‫نیم‌ساعت خستگی‌اش از بین رفت‪ ،‬خدا را‬ ‫چه دیدید‬

‫این‌که زن و مرد دارای تفاوت‌های‬ ‫روحی و خلقی و جسمی فراوانی‬ ‫هستند شبیه یک کلیشه روانشناسی‬ ‫شده است‪ ،‬اما چاره‌ای جز بیان‬ ‫هر لحظه این قبیل جمالت نیست‬ ‫تا باالخره به صورت ملکه در بیایند‬ ‫ن و مرد حل‬ ‫و دریافت زندگی ز ‌‬ ‫شود‪ .‬مادامی که این تفاوت‌ها‬ ‫برای افراد جامعه شناخته نشده‬ ‫باشد مشکالت و عدم تفاهم در‬ ‫زندگی‌ها بروز می‌کند و منجر به‬ ‫نارضایتی از زندگی می‌شوند‪.‬‬

‫* اگر قرار است خبر بدی بدهید یا از یک‬ ‫جریان تلخ وی را مطلع کنید‪ ،‬سعی کنید الاقل‬ ‫در صورت‌تان ناراحتی مربوط به آن موضوع‬ ‫موج نزند‪ .‬مطلب را کم‌کم و با مقدمه‌ای که‬ ‫همسرتان را از نظر روحی آماده شنیدن خبر‬ ‫کند‪ ،‬بیان کنید‪.‬‬ ‫گفتن یک باره خبر ناخوشایند ممکن است‬ ‫شب تلخی برای شما به‌وجود بیاورند‪ .‬به‬ ‫هرحال یک خبر ناخوشایند می‌تواند عقبه‬ ‫تلخی برای خستگی از کار روزانه باشد‪.‬‬ ‫مردها این‌گونه‌اند دیگر‪.‬‬ ‫فقط قرار است بشنوید‬ ‫شاید برایتان پیش آمده باشد که وقتی‬ ‫همسرتان از کار روزانه به خانه برمی‌گردد از او‬ ‫بخواهید که از روز کاری‌اش برایتان تعریف‬ ‫کند‪ .‬تعداد کمی از مردها شاید خودشان با‬ ‫توجه به کتاب‌ها و مطالعات روانشناسی‌ای‬ ‫که داشته‌اند‪ ،‬بدانند شما مشتاقید کمی از روز‬ ‫کاری‌اش بدانید و برایتان خالصه‌ای از روز‬ ‫را می‌گویند‪.‬‬ ‫اما اکثر مردها در ساختارشان بیان وقایع روز‬ ‫برنامه‌ریزی نشده است‪ .‬پس اگر شما از این‬ ‫نمونه مردان بخواهید برایتان از روز کاری‌شان‬ ‫تعریف کنند‪ ،‬باید بدانید که فقط باید یک‬ ‫شنونده باشید بدون هیچ ابراز همدردی‪.‬‬

‫این جمله را هم داخل در این کلیشه همیشگی‬ ‫ببرید که‪:‬‬ ‫در زندگی مشترک در مقابل شوهرتان هرگز‬ ‫همدردی نکنید‪ .‬مردها همدردی کردن را‬ ‫دوست ندارند و ناخواسته در مقابل همدردی‬ ‫شما واکنش‌های مردانه‌ای از قبیل‪:‬‬ ‫* تو نمی‌فهمی من چه می‌گویم!‬ ‫* اصال چرا برای تو این‌ها را گفتم!؟‬ ‫* اگر خوابیده بودم بهتر بود تا این‌ها را‬ ‫برایت بگویم و فایده‌ای نداشته باشد‪.‬‬ ‫* میشه انقدر وسط حرف من نپری!؟‬ ‫این جمالت و هر جمله دیگری که در پاسخ‬ ‫به همدردی شما گفته شود‪ ،‬قطع ًا خوشایند‬ ‫روحیه زنانه نخواهد بود‪ .‬چه می‌شود کرد!؟‬ ‫دو انسان متفاوت با دو ساختار جدا از‬ ‫هم باید یاد بگیرند چگونه به تبادل نظر و‬ ‫گفتمان بنشینند‪.‬‬ ‫شوهری که تازه به خانه آمده‬ ‫بی‌شک احساسات و عواطف زنانه شما‬ ‫به نحوی است که وقتی وارد خانه شوید‬ ‫و شوهرتان را ببینید‪ ،‬دلتان می‌خواهد از‬ ‫پیاده‌روی ساده‌ای که در پارک انجام داده‌اید‬ ‫به اندازه ال‌اقل پانزده دقیقه برای همسرتان‬ ‫صحبت کنید و صدالبته تمام جزییات را هم‬ ‫مو به مو تعریف خواهید کرد‪ ،‬اما مردها‬ ‫این‌گونه نیستند‪.‬‬ ‫در طول زندگی اگر همسر شما از محل کار‬ ‫به خانه برگردد‪ ،‬خوشایندترین حس برایش‬ ‫سکوتی است که شما زمینه‌ساز می‌شوید؛‬ ‫البته با بیان جمالت متداولی مانند سالم و‬ ‫احوالپرسی و خسته نباشید و یک استکان‬ ‫چای‪.‬‬ ‫وقتی شوهرتان به خانه برمی‌گردد‪ ،‬قدری امان‬ ‫بدهید باور کنید ظرف نیم ساعت خستگی‌اش‬ ‫برطرف می‌شود و آن وقت شروع به پرسیدن‬ ‫چه خبرها و تعریف ماوقع آنچه از صبح اتفاق‬

‫ممکن است همدردی شما خیلی زود آن‌ها را‬ ‫به جوش بیاورد‪ .‬نه این‌که همدردی شما یک‬ ‫موضوع ناپسند باشد‪ .‬اص ً‬ ‫ال اینطور نیست‪.‬‬ ‫بلکه ساختار وجودی مرد به گونه‌ای است که‬ ‫همدردی شما را به مثابه یک ضعف در خود‬ ‫می‌پندارند و از این حس فراری اند‪.‬‬ ‫وقتی همسرتان صحبت می‌کند آرام فقط‬ ‫گوش بدهید و در صدد همدردی یا دادن‬ ‫راهکار به او نباشید‪ .‬همین که به این مرحله‬ ‫دستیافته‌اید که بتوانید از روز کاری خود‬ ‫صحبت کنید خیلی عالی است‪ .‬مطمئن باشید‬ ‫در گام‌های بعدی موفق‌تر خواهید شد‪.‬‬

‫افتاده کنید‪ .‬مردها به این آرامش نی ‌م ساعته‬ ‫احتیاج دارند‪.‬‬ ‫خبرهای خوب و بد را قورت ندهید‬ ‫این‌که قرار است نیم‌ساعت به شوهرتان زمان‬

‫استراحت بدهید‪ ،‬اص ً‬ ‫ال به این معنی نیست‬ ‫که اگر خبرهای خوبی هست یا خدای نکرده‬ ‫خبر بدی شنیده‌اید به همسرتان نگویید‪.‬‬ ‫* اگر قرار است خبر خوبی بدهید قطع ًا‬

‫برای آمدنش آماده باشید‬ ‫مردها دوست دارند که ببینند در زندگی شما‬ ‫مهم هستند ‪.‬آنها این اهمیت را در ظاهر شما‬ ‫و آمادگی خانه تان برای مراجعت او می بینند‪.‬‬ ‫نمی گویم همیشه باید در حال کار خانه باشید‬ ‫اما سعی کنید نشان دهید که قدر زحمات او‬ ‫را می دانید و محیطی امن برایش مهیا می‬ ‫کنید‪ .‬بعد از یک روز کاری هیچ چیز به‬ ‫اندازه ی یک چهره ی ارام و خندان شما‬ ‫خستگی او را به در نمی کند‪.‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

23


‫‪22‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بخش رقابتی‬

‫نگاهی به فیلم «کارول» ساخته تاد هینز‬

‫کارگردان «دور از بهشت» با فیلم‬ ‫«کارول» به آمریکای دهه پنجاه‬ ‫بازگشته است‪ ،‬که امسال در بخش‬ ‫رقابتی جشنواره کن حضور دارد‪.‬‬ ‫بازیگران اصلی این فیلم کیت‬ ‫بالنش‪ ،‬رونی مارا و سارا پالسون‬ ‫بوده اند‪ .‬تاد هینز به بلوار کروآزت‬ ‫در کن برگشته است آنهم درست‬ ‫هفده سال بعد از ساخت فیلم‬ ‫«معدن طالی مخملی»‪.‬‬

‫«کارول» با بازی کیت بالنش‪ ،‬یک زن‬ ‫پیچیده‪ ،‬از طبقه متوسط که درگیر ازدواج‬ ‫ناخوشایندش است‪ .‬او با ترسی (رونی مارا)‬ ‫مالقات می کند‪ ،‬زنی که در یک فروشگاه‬ ‫بزرگ کار می کند‪ .‬آنها از یک زاویه به هم‬ ‫کشش پیدا کرده و این کشش آنها را در‬ ‫مسیری قرار می دهد که هر دو فرار کرده و به‬ ‫جاده می زنند…‬ ‫تاد هینز درباره فیلم «کارول» می گوید که‬ ‫نمی خواسته الهاماتش را از سبک داگالس‬ ‫سیرک به نمایش بگذارد‪ ،‬کاری که او در فیلم‬ ‫«دور از بهشت» انجام داد‪ ،‬در عوض‪ ،‬او به‬ ‫هنر عکاسی و عکاسی خبری از دهه پنجاه‬

‫تغییر مسیر داده است‪ .‬این فیلم همچنین‬ ‫اقتباسی از رمان پاتریشیا های اسمیت با‬ ‫همین عنوان است که در سال ‪ ۱۹۵۲‬نوشته‬ ‫شده است‪ .‬با این فیلم کارگردان سعی در‬ ‫دوباره خلق کردن زاویه ایی داشته است‬ ‫که در شهر نیویورک اتفاق می افتد ‪-‬بین‬ ‫پایان جنگ جهانی دوم و شروع دهه پنجاه‬ ‫میالدی‪.-‬‬ ‫در سال ‪ ،۱۹۹۱‬تاد هینز توانست از جشنواره‬ ‫فیلم ساندنس جایزه بزرگ هیئت داوران را‬ ‫برای فیلم «ذهر» دریافت کند‪ .‬با ساخت فیلم‬ ‫«معدن طالیی مخملی»‪ ،‬وی توانست جایزه‬ ‫بهترین همکاری هنری را در جشنواره کن به‬ ‫سال ‪ ۱۹۹۸‬دریافت کند‪ .‬در سال ‪،۲۰۰۲‬‬ ‫هینز فیلم «دور از بهشت» را با جولیان مور و‬ ‫دنیس کوئد ساخت ‪ ،‬فیلم درباره زوجی بود‬ ‫که از بیرون ایده آل به نظر می رسیدند (در‬ ‫دهه پنجاه میالدی زندگی می کردند)‪ ،‬اما به‬ ‫واقع آنها زوجی ناخوشنود و بی ثبات بودند‪.‬‬ ‫فیلم «دور از بهشت» نامزد دریافت چهار‬ ‫جایزه اسکار شد‪ .‬در سال ‪ ،۲۰۰۷‬تاد هینز‬ ‫فیلم فوق العاده «من آنجا نیستم» را ساخت‪.‬‬ ‫فیلمی که شش بازیگر نقش اسطوره موسیقی‬ ‫باب دیالن ( شش پرسونای جداگانه از باب‬ ‫دیالن) را ایفا می کردند‪ .‬نقش کیت بالنش‬ ‫در کاراکتر خواننده به خوبی در ذهن همه ما‬ ‫جا دارد‪ .‬فیلم «من آنجا نیستم» در جشنواره‬ ‫فیلم ونیز جایزه مخصوص هیئت داوران را‬ ‫نیز دریافت کرد‪.‬‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

21


‫‪20‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫از چه عطری و اودکلنی و در چه موقعیتی استفاده کنیم‬ ‫در دنیای ُمد‪ ،‬عطر و ادوکلن هم‬ ‫مثل رخت و لباس و کفش و کاله‬ ‫و ‪ . . .‬سال به سال‪ ،‬نو می‌شود‬ ‫اما هر عطری برای هر سن و هر‬ ‫موقعیتی مناسب نیست‪.‬‬ ‫از عطرهایی مانند بولگاری‪ ،‬اسکادا و ایریا‬ ‫که رایحه سنگینی دارند‪ ،‬ترجیحا در محافل‬ ‫رسمی استفاده کنید‪ .‬همیشه بهتر است که در‬ ‫مکان‌های رسمی از رایحه‌های تلخ‪ ،‬گرم‪،‬‬ ‫شیرین و تند استفاده کنید‪.‬‬ ‫در ساخت عطرهای تلخ معموال از‬ ‫اسانس‌هایی مانند ریشه درختان و ادویه‌های‬ ‫تند شرقی استفاده می‌کنند‪ .‬عطرهای شیرین‬ ‫و گرم هم عطرهایی هستند که از بو و طعم‬ ‫شکالت و میوه‌های تابستانی برخوردارند‪.‬‬ ‫از عطرهایی مانند مادام روشاز‪ ،‬گپ‪ ،‬هوگو‬ ‫و آزارو ترجیحا در محافل دوستانه و صمیمی‬ ‫استفاده کنید‪ .‬همیشه بهتر است که در محافل‬ ‫دوستانه و صمیمی‪ ،‬از عطرهای سرد و ترش‬ ‫استفاده کنید‪.‬‬ ‫عطر سرد به عطری می‌گویند که حس خنکی‬ ‫و تازگی را القا ‌کند‪ .‬استشمام این عطرها‬ ‫طعم میوه‌هایی مانند‬ ‫معموال باعث می‌شود که‬ ‫ِ‬ ‫خیار و هندوانه را به خاطر بیاوریم‪.‬‬ ‫عطر ترش به عطری می‌گویند که طعم‬ ‫مرکبات را به خاطر بیاورد‪ .‬عطرهای ترش نیز‬ ‫القاکننده حس طراوت و شادمانی‌اند‪.‬‬ ‫عطرهای سرد و ترش باعث آرامش روحی و‬ ‫رفع خستگی نیز می‌شوند‪ .‬البد دیده‌اید که‬ ‫در باشگاه‌های ورزشی‪ ،‬هوای داخل باشگاه‬ ‫را معموال با رایحه‌های سرد و ترش مطبوع‬ ‫می‌کنند‪ .‬عطرهایی با طعم گل‌های وحشی‬ ‫می‌توانند حس صمیمیت بیشتری به محیط‬ ‫القا کنند‪.‬‬ ‫در بحث عطرها باید از عطر سال و عطر‬ ‫فصل صحبت کنیم‪ .‬طبیعتا عطرهایی که‬ ‫بهتر است در روزهای گرم و آفتابی استفاده‬ ‫‌شوند‪ ،‬با عطرهایی که مناسب روزهای سرد‬ ‫زمستان‌اند‪ ،‬یکسان نیستند‪.‬‬ ‫در فصل بهار از عطرهای مالیم استفاده کنید‪.‬‬ ‫عطرهای مالیم و بهاری را معموال از گل‌های‬ ‫بنفشه‪ ،‬تمشک و مگنولیا می‌گیرند‪.‬‬ ‫در روزهای گرم تابستان برای ماندگاری بوی‬ ‫عطر باید به دفعات بیشتری از آن استفاده‬ ‫کنید‪ .‬با این حساب‪ ،‬بهتر است که در فصل‬ ‫گرم از عطری استفاده کنید که ماندگاری‬ ‫بیشتری داشته باشد‪.‬‬ ‫در فصل گرم‪ ،‬استفاده از رایحه‌های خنک‬ ‫و ترش‪ ،‬تلخ و ‌‌‌سرد‪ ،‬جنگلی و‌ وحشی بسیار‬ ‫خوشایند است‪ .‬استفاده از رایحه های خنک‬ ‫و ترش در فصل تابستان‪ ،‬سرمای خوشایندی‬

‫را به شما و اطرافیانتان منتقل می‌کند و‬ ‫درنتیجه از حسِ‌گرمای محیط می‌کاهد تا به‬ ‫یک حس تعادل دمایی برسید‪.‬‬ ‫ماندگاری عطرها در هوای سرد بیشتر است‪.‬‬ ‫یعنی در پاییز و زمستان با توجه به دمای‬ ‫پایین هوا‪ ،‬الکل موجود در عطر دیرتر تبخیر‬ ‫می‌شود‪ .‬در فصل‌های سرد سال‪ ،‬بهتر است از‬ ‫رایحه‌های سنگین مانند عطرهای شیرین‪ ،‬تند‬ ‫و تلخ استفاده کنید‪.‬‬ ‫اگر پوست‌تان چرب است‪ ،‬خوشحال باشید‬ ‫چون دوام و ماندگاری عطرها بر روی‬ ‫پوست‌های چرب و تیره بیشتر است‪ .‬اما عطر‬ ‫برای پوست‌های روشن و خشک‪ ،‬در حکم‬ ‫یک مرطوب‌کننده است و دوام زیادی روی‬ ‫این پوست‌ها ندارد‪.‬‬

‫اگر پوست‌تان روشن و خشک است و‬ ‫می‌خواهید ماندگاری عطرتان بیشتر شود‪ ،‬بهتر‬ ‫است پیش از استفاده از عطر‪ ،‬از لوسیون‌های‬ ‫مرطوب کننده بدون بو استفاده کنید‪.‬‬ ‫از زمان‌های گذشته‪ ،‬این باور همچنان‬ ‫پابرجاست که عطر و اودکلن را باید به پوست‬ ‫جلوی گردن و یا به مچ دست زد‪ .‬واقعیت‬ ‫این است که زدن عطر بر روی محل نبض‌ها‬ ‫(مانند‪ :‬مچ‌دست‪ ،‬مچ پا‪ ،‬پشت زانوها و نبض‬ ‫گردن) باعث متصاعد شدن رایحه عطر شده‬ ‫و کال خوشایند است اما پزشکان توصیه‬ ‫می‌کنند به گردنتان عطر نزنید چرا که این‬ ‫کار‪ ،‬احتمال بیماری‌های پوستی را‬ ‫در این ناحیه افزایش می‌دهد‪.‬‬


‫‪19‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نیز به جای پذیرفتن شما دائم ًا از شما انتقاد‬ ‫کند؟ محدودیت های عشق ورزی خود را‬ ‫شناسایی کرده و شیوه های مناسب برای از‬ ‫بین بردن آنها را پیدا کنید‪.‬‬

‫هایی را از نظر مذهبی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬سیاسی‪،‬‬ ‫و خانوادگی با یکدیگر داشته باشند‪ .‬باید‬ ‫این تفاوت ها را شناسایی کنید تا ببینید چه‬ ‫چیزهایی در درون شما و همسرتان وجود‬ ‫دارد که سبب منحصر بفر کردن هر یک از‬ ‫شما دو نفر می شود‪.‬‬

‫ارتقای شخصیت فردی به شما کمک می‬ ‫کند تا ارتباط خود را بهبود ببخشید‪ .‬مطمئن‬ ‫باشید که غنی سازی شخصیت یکی از مسال‬ ‫موثر و مهم برای ایجاد یک ارتباط دائمی‬ ‫می باشد‪.‬‬

‫‪ -10‬با عصبانیت به رختخواب نروید‬

‫‪ -8‬ارتقای فردی سبب ارتقای رابطه می شود‬

‫دانش های فردی خود را افزایش دهید‪ ،‬هر‬ ‫چقدر عالقه های فردی شما دو نفر نسبت به‬ ‫هم افزایش پیدا کند می توانید خیلی راحت‬ ‫تر با هم ارتباط برقرار کنید‪ ،‬به راحتی می‬ ‫توانید ایده های جدیدتان را با هم در میان‬ ‫بگذارید و تجربیات خود را با هم مرور و‬ ‫بررسی نمایید‪ .‬توجه داشته باشید که هیچ‬ ‫اشکالی در مورد اهمیت دادن به طرف مقابل‬ ‫وجود ندارد‪ .‬هر چقدر بیشتر بدهید‪ ،‬به همان‬ ‫اندازه نیز بیشتر دریافت می کنید‪.‬‬ ‫‪ -9‬اختالفات ایمانی‪ ،‬فرهنگی و سیاسی را‬ ‫درک کنید‬ ‫وجود اختالف‪ ،‬یکی از مقوله هایی است که‬ ‫می تواند در هر ارتباط طوالنی مدتی وجود‬ ‫داشته باشد‪ .‬به هر حال دو نفر هر چقدر هم‬ ‫که به هم نزدیک باشند‪ ،‬ممکن است تفاوت‬

‫پیش از رفتن به رختخواب‪ ،‬سعی کنید تفاوت‬ ‫های موجود را بررسی نموده و مشکالت را‬ ‫حل کنید‪ .‬دلخوری شبانه سبب می شود که‬ ‫هر یک از شما دو نفر به بن بست احساسی‬ ‫برسید‪ .‬عالوه بر اینکه باید سعی کنید ثبات‬ ‫ارتباط خود را ارتقا بخشید‪ ،‬در عین حال‬ ‫باید تالش کنید که اختالفات را پیش از‬ ‫رفتن به بستر حل نمایید تا استرس کمتری به‬ ‫طرفین وارد شده و هر دو نفر بتوانند راحت‬ ‫تر بخوابند‪.‬‬ ‫یک ارتباط معنا دارد و کامل بهترین سرمایه‬ ‫گذاری است که شما می توانید در رابطه خود‬ ‫داشته باشید‪ .‬همچنان که ارتباطتان رشد می‬ ‫کند‪ ،‬باید به دنبال راههای جدیدی باشید تا‬ ‫یکدیگر را جذب کنید‪.‬‬ ‫هر انسانی به نوبه خود بازتاب دهنده دنیایی‬ ‫از دانش و احساسات بوده و منتظر است‬ ‫کسی از راه برسد و او را کشف کند‪ ،‬کس‬ ‫ی که صبور و بی پرده بوده و توانایی درک‬ ‫او را داشته باشد‬

‫‪Dr. Visa‬‬

‫‪HjIºI¨Â±Ã~dU ÁHqÄ» » xoÄmQ miH‬‬

‫‪·ITv±«ºH » ÂM»j ,Áq²I¶ ,·HoÄH pH‬‬

‫‪SAAD.inc‬‬ ‫‪High School‬‬

‫‪uºIvò» ,·ITwoÃMj ,ÂÄIµ¹ÀHn ,·ITvMj‬‬ ‫‪S¤» ÌowH nj HjIºI¨ µwn ®Ã¨» ÁnI§µÀ IM‬‬

‫‪¾õwH» ·»kM‬‬ ‫‪¸Fµõ¶ » ÍÄow‬‬

‫‪416-221-2111‬‬

‫‪10087 Yonge St. Richmond Hill‬‬

‫‪¾Äo¿{ ¸ÄoT²pIº‬‬


‫‪18‬‬

‫‪ ۶‬خرداد ‪No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫با شور و اشتیاق بیشتر‪ ،‬عالقه ای شدیدتر ایجاد کنید‬ ‫از اولین بوسه تا دوران پیری‪،‬‬ ‫همه زوج ها شاهد دورانی از‬ ‫سکوت و اندوه در روابط خود‬ ‫هستند‪ ،‬و این امکان وجود دارد‬ ‫که در طول زمان گاهی از نظر‬ ‫احساسی و یا حتی فیزیکی برای‬ ‫مدتی یکدیگر را ترک کنند‪.‬‬

‫_____________________________‬ ‫رشد احساسی یک امر کام ً‬ ‫ال فردی است‬ ‫و اص ً‬ ‫ال ساده نمی باشد‪ .‬برای ایجاد و نگه‬ ‫داشتن هارمونی در رابطه‪ ،‬هر یک از طرفین‬ ‫باید در برابر تغییر نیازهای یکدیگر انعطاف‬ ‫پذیر باشند و با این کار موجبات رشد رابطه‬ ‫را نیز فراهم آورند‪.‬‬ ‫یک رابطه طوالنی مدت بر اساس همدلی‪،‬‬ ‫احترام‪ ،‬و عشق حقیقی نشات می گیرد و این‬ ‫خصوصیات را باید در طول زمان و با اتکا‬ ‫به شیوه های مختلف به طرف مقابل نشان‬ ‫دهید‪ .‬با این کار ارتباط شما ارزش باالتری‬ ‫پیدا می کند‪.‬‬ ‫در رابطه باید نوآوری داشته باشید‪ ،‬به طرف‬ ‫مقابل احترام بگذارید و ارتباط خود را با او‬ ‫مستحکم تر نمایید‪.‬‬ ‫برای نجات دادن رابطه خود از رویارویی با‬ ‫بن بست احساسی‪ ،‬می توانید راهکارهای زیر‬ ‫را به کار بندید‪.‬‬ ‫‪ -1‬از همسر خود تست حقیقت بگیرید‬ ‫پیش از اینکه هر کاری برای محکم تر کردن‬ ‫روابط انجام دهید‪ ،‬ابتدا از خودتان سوال‬ ‫کنید که آیا این رابطه برای شما مناسب‬ ‫است‪ ،‬و آیا طرف مقابل به درد زندگی با شما‬ ‫میخورد یا خیر‪ .‬باید پاسخ های ابتدایی را‬ ‫به درستی در ذهن داشته باشید‪ .‬اگر احساس‬ ‫می کنید که شریک زندگیتان به اندازه کافی‬ ‫برایتان ارزشمند نیست‪ ،‬شاید بهتر باشد که‬ ‫نگاه مجددی بر روی شریک خود داشته‬ ‫باشید‪ .‬این امکان وجود دارد که فرد مناسبی‬ ‫را انتخاب نکرده باشید‪.‬‬ ‫‪ -2‬به منحصر بفرد بودن ارتباطتان توجه‬ ‫کنید‬ ‫با وجود این پتانسیل می توانید از لحظه لحظه‬ ‫ارتباطتان بیشترین لذت را ببرید‪.‬‬ ‫برای خصوصیات منحصر بفرد شریک‬ ‫زندگیتان ارزش و احترام قائل باشید‪ ،‬این امر‬ ‫سبب ایجاد جذابیت بیشتری میان شما دو نفر‬

‫می شود‪ .‬هر چند وقت یکبار اشاره کوتاهی به‬ ‫شخصیت مستقل همسرتان داشته باشید‪ ،‬حال‬ ‫چه از نظر احساسی و چه از نظر فیزیکی‪.‬‬ ‫‪ -3‬از همین حاال عشق ورزی را آغاز کنید‬ ‫اجازه دهید که رابطه جنسی میان شما سبب‬ ‫ایجاد صمیمیت و عشق بیشتر شود‪ .‬سعی کنید‬ ‫در این زمینه قدری محتاطانه تر برخورد کرده‬ ‫و رضایت شریک زندگیتان را به طور کامل‬ ‫جلب نمایید‪ .‬به جای اینکه برای رسیدن به‬ ‫رضایت جنسی با همسر خود معاشقه کنید‪ ،‬به‬ ‫خاطر او این کار را انجام دهید و به آنها نیز‬ ‫اجازه دهید که یک چنین کار مشابهی را در‬ ‫برابر شما انجام دهند‪.‬‬ ‫‪ -4‬با همسر خود دوست باشید‬ ‫آیا احساس می کنید که در بیرون رابطه‬ ‫برای همسر خود دوست خوبی هستید؟ اگر‬ ‫احساس می کنید که پاسختان به این سوال‬

‫"نه" است اص ً‬ ‫ال نگران نشوید همیشه زمان‬ ‫دارید که برای خود دوست جدیدی برگزینید‪.‬‬ ‫فعالیت هایی را پیدا کنید که می توانید در‬ ‫کنار هم آنها را انجام داده و لذت ببرید‪.‬‬ ‫می توانید در کارهای مختلف با هم همگام‬ ‫شوید؛ مانند کمک به صندوق های خیریه‪.‬‬ ‫هر چقدر فعالیت های مشترک شما دو نفر‬ ‫افزایش پیدا کند‪ ،‬اساس ارتباط شما نیز‬ ‫مستحکم تر خواهد شد‪.‬‬

‫‪ -6‬برای رسیدن به بهترین ها برنامه ریزی‬ ‫کنید‬ ‫هر کاری که می خواهید انجام دهید‪ -‬از‬ ‫اجرای برنامه غذایی گرفته‪ ،‬تا بازی بولینگ‬ ‫و پرداخت مالیات‪ -‬برنامه ریزی حرف اول‬ ‫را می زند‪ .‬با وجود برنامه ریزی حس اعتماد‬ ‫میان طرفین افزایش پیدا می کند‪ .‬تعهد به‬ ‫رسیدن به یک هدف کوتاه مدت بهترین‬ ‫تمرینی است که می تواند مقاوت یک رابطه‬ ‫را افزایش دهد‪.‬‬

‫‪ -5‬همان چیزی شوید که از همسرتان انتظار‬ ‫دارید‬

‫‪ -7‬با تمام وجود عشق بورزید‬

‫نباید انتظرات نابجا داشته باشید‪ ،‬اگر از‬ ‫همسر خود انتظار دارید تا کاری برایتان‬ ‫انجام دهد و یا چیزی به شما بگوید‪ ،‬شما‬ ‫خودتان هم باید در قبال او همان کار را انجام‬ ‫دهید و یا همان حرف را بزنید‪ .‬پیش از اینکه‬ ‫از طرف مقابل انتظاراتی داشته باشید ابتدا‬ ‫ببینید که آن ویژگی ها در وجود خودتان پیدا‬ ‫می شود یا خیر‪.‬‬

‫به دلیل روابطی که در گذشته تجربه کرده‬ ‫ایم‪ ،‬این امکان وجود دارد که منطقمان به ما‬ ‫اجازه ندهد که با تمام جود به طرف مقابل‬ ‫عشق بورزیم‪ .‬اگر احساس کردید که در رابطه‬ ‫از نظر احساسی به بن بست رسیده اید‪ ،‬از‬ ‫خودتان سوال کنید که چه چیزهایی را از‬ ‫همسرتان دریغ می کنید‪ ،‬و چرا این کار را‬ ‫انجام می دهید‪ .‬آیا دوست دارید که همسرتان‬


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

17


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

16


13

No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

15


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

14


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

13


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

12


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

11


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

10


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

9


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

8 8


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

7


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

6


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

5


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

4 6


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

3


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

2


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

1


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

B


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

A


IV

No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

IV


No. 769 | May , 28 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬۶ 905.237.7470 - 647.521.9591

III

III


II



Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.