756

Page 1

No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

VIII


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

VII


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

VI


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

V


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

D


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

C


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

156


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

155


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

154


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

153


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

152


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

151


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

150


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

149


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

148


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

147


‫‪146‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫طرز تهیه آش بادمجان به روش دیگر‬ ‫مواد الزم برای آش بادمجان ‪:‬‬

‫م‬ ‫بلغور گند ‬ ‫لوبیا قرم ز‬ ‫د‬ ‫لوبیا سفی ‬ ‫س‬ ‫عد ‬ ‫نخو د‬ ‫بادمجان سرخ شد ه‬ ‫د‬ ‫قلم گوسفن ‬ ‫ک‬ ‫کش ‬ ‫غ‬ ‫پیاز داغ و نعنا دا ‬ ‫نمک و فلفل سیاه و زرد چوب ه‬

‫‪ 1‬پیمانه‬ ‫‪ 2/1‬پیمانه‬ ‫‪ 2/1‬پیمانه‬ ‫‪ 1‬پیمانه‬ ‫‪ 2/1‬پیمانه‬ ‫‪ 1‬کیلوگرم‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫‪ 1‬شیشه متوسط‬ ‫به مقدار الزم‬ ‫به مقدار الزم‬

‫طرز تهیه ‪:‬‬ ‫ابتدا حبوبات ها را جداگانه بپزید‪.‬‬ ‫قلم گوسفند را نیز روی شعله قرار دهید تا با حدود یک لیتر آب بپزد تا نرم شود‪.‬‬ ‫سپس بلغور ها را شسته و حدود یک ساعت در آب نگه دارید‪ ،‬سپس به آب قلم اضافه کنید‪.‬‬ ‫وقتی بلغورها نرم شد حبوبات ها را نیز بیفزائید تا با هم یکدست شوند‪.‬‬ ‫کشک‪ ،‬پیاز سرخ شده و بادمجان های سرخ شده و همچنین نمک و زردچوبه و فلفل سیاه‬ ‫را در این مرحله بیفزائید‪ ،‬زیر شعله را کم کنید و منتظر بمانید تا آش جا بیفتد‪.‬‬ ‫نصف کشک را برای تزئین روی آش نگه دارید‪.‬‬ ‫بادمجان ها در آش باز می شود و حالت کشدار و خوبی به آش می دهد‪.‬‬ ‫نکته ها ‪:‬‬ ‫‪ - 1‬می توان بجای قلم گوسفند از عصاره گوشت گوسفند استفاده کرد‪.‬‬ ‫پختن این آش خالی از لطف نیست‪ .‬یکبار آن را امتحان کنید‪.‬‬

‫طرز تهیه املت سبزیجات‬

‫طرز تهیه این املت بسیار ساده و طعم آن بسیار عالی است‪.‬‬ ‫مواد الزم ‪:‬‬ ‫ی‬ ‫نخود فرنگ ‬ ‫ت‬ ‫ذر ‬ ‫غ‬ ‫تخم مر ‬ ‫هویج آب پز خرد شده ‬ ‫ی‬ ‫گوجه فرنگ ‬ ‫ی‬ ‫فلفل دلمه ا ‬ ‫کر ه‬ ‫نمک و فلفل و زردچوب ه‬

‫نصف پیمانه‬ ‫نصف پیمانه‬ ‫‪ 4‬عدد‬ ‫یک چهارم پیمانه‬ ‫‪ 2‬عدد متوسط‬ ‫یک عدد متوسط‬ ‫‪ 50‬گرم‬ ‫به میزان الزم‬

‫طرز تهیه ‪:‬‬ ‫گوجه فرنگی و فلفل دلمه ای را نگینی خرد و با نخود‪ ،‬هویج و ذرت مخلوط کنید‪.‬‬ ‫تخم مرغ ها را در ظرف جداگانه هم بزنید‪ .‬ادویه شامل نمک‪ ،‬فلفل و زردچوبه را به آن‬ ‫اضافه کنید‪.‬‬ ‫درون ماهیتابه کره بریزید و بگذارید کمی داغ شود‪.‬‬ ‫نصف تخم مرغ هم زده را اضافه کنید‪.‬‬ ‫همین که تخم مرغ کمی خودش را گرفت سبزیجات را بریزید و بقیه تخم مرغ را اضافه کنید‬ ‫و اجازه دهید دو طرف آن سرخ شود‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

145


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

144


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

143


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

142


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

www.SafaRenovation.com

141


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

140


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

139


‫‪138‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫برای آگهی در این صفحه با ما‬ ‫تماس بگیرید‬ ‫‪647.521.9591‬‬

‫برای آگهی در این صفحه با ما‬ ‫تماس بگیرید‬ ‫‪647.521.9591‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

137


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

136


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

135


‫‪134‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آذر‬

‫بهمن‬

‫ماه در خانه شما یعنی خانه مسئولیت های اجتماعی واقع شده‬ ‫است و بر چیزهایی که در گذشته برای تان مهم بودند تاکید‬ ‫دارد و این موضوع می تواند به نفع شما باشد‪ .‬الزم نیست حتم ًا‬ ‫بیشتر از قبل کار کنید‪ .‬به شغل خود مثل یک مبادله نگاه کنید‪.‬‬ ‫فقط زمانی می توانید مسئولیت های بیشتری را قبول کنید که‬ ‫قبلش نظرات مخالف و موافق برای قبول کردن یک تعهد‬ ‫جدید را بررسی و سبک سنگین کرده باشید‪.‬‬

‫اگرچه شما با وابستگی ها و تعلقات عاطفی آشنایی کامل دارید‪،‬‬ ‫ولی امروز این وابستگی شما را به مسیری کام ً‬ ‫ال متفاوت می‬ ‫کشاند‪ .‬شما فهمیده اید که حساسیت شدیدتان عملی خوب و‬ ‫قابل تحسین است‪ ،‬چرا که به دلیل مهربانی تان نمی توانید نسبت‬ ‫به ناراحتی های افراد دیگر بی اعتنا باشید‪ .‬اگر شما قبول کنید‬ ‫که نباید انتظار تالفی و جبران داشت‪ ،‬آنوقت به این افراد یاد می‬ ‫دهید که چگونه نوع تازه ای از دوست داشتن را تجربه کنند‪.‬‬

‫حافظ‪ :‬مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع بر اهل وجد و‬ ‫حال در های و هو ببست‬

‫حافظ‪ :‬داور دین شاه شجاع آن که کرد روح قدس حلقه امرش به‬ ‫گوش ای ملک العرش مرادش بده و از خطر چشم بدش دار گوش‬

‫حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست‬

‫تعبیر‪:‬با پشتکار و تالش به مقصود خود می رسی‪ .‬ممکن است در این راه به سختی ها و مشکالتی‬ ‫برخورد کنی که این طبیعی است‪ .‬ناامید و مأیوس نشو‪ .‬با کسانی که گمان می کنی دشمن تو هستند‬ ‫عاقالنه رفتار کن زیرا که چه بسا دچار اشتباه شده باشی‪.‬‬

‫تعبیر‪:‬نسنجیده و بدون اندیشه دست به هیچ کاری نزن زیرا به بن بست خواهی رسید‪ .‬فریب دوستان‬ ‫ظاهری را خورده ای اما مطمئن باش که با لطف خداوند راه چاره ای برایت باز خواهد شد‪.‬‬

‫دی‬ ‫دیگران شما را تحسین می کنند‪.‬انرژی تان را با بیرون رفتن‬ ‫مصرف کنید و اگر نه به انرژی منفی تبدیل می شود‪ .‬امروز‬ ‫افکارتان جهتی عاطفی و احساسی به خود می گیرد و دوباره‬ ‫عاشق همسرتان می شوید یا شیفته کسی می شوید که تازه با‬ ‫او مالقات کرده اید چه عشقی قدیمی باشد و چه جدید در‬ ‫هر صورت دنیای شما با احساس خوشبختی و رضایت مندی‬ ‫رنگین می شود‬ ‫حافظ ‪ :‬نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود تویی امروز در‬ ‫این شهر که نامی داری بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود تو که چون حافظ شبخیز غالمی‬ ‫داری تعبیر‪:‬مشکالتی بر سر راه تو است که اگر اراده ای راسخ و قوی داشته باشی به زودی از بین‬ ‫می رود‪ .‬تردید را از خود دور کن و عاقالنه فکر کن‪ .‬خودخواهی را رها کن تا بتوانی به مقصود و‬ ‫محبوب خود برسی‪ .‬به کسانی که به تو نیاز دارند کمک کن‪.‬‬

‫اسفند‬ ‫حتی اگر شما خودتان دقیق ًا بدانید که چه کارهایی باید انجام‬ ‫دهید‪ ،‬ولی قبل از اینکه به هدفتان برسید‪ ،‬رویاهایتان شما را از‬ ‫مسیر اصلیتان خارج می‌کنند‪ .‬بنابراین به خاطر از دست دادن‬ ‫زمان و انرژیتان خیلی ناراحت خواهید شد‪ ،‬اما شما می‌توانید با‬ ‫قبول کردن این گفته که «در هر اتفاق حکمتی نهفته است» نوع‬ ‫نگاه خود را عوض کنید‪ .‬شما شاید اکنون نتوانید آنچه را که‬ ‫برایش برنامه‌ریزی کرده بودید را تمام کنید‪ ،‬ولی وقتی این کار را‬ ‫کردید روحیه خیلی بهتری خواهید داشت‪.‬‬ ‫حافظ ‪ :‬چنین که از همه سو دام راه می‌بینم به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست‬ ‫خزینه دل حافظ به زلف و خال مده که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست‬ ‫تعبیر‪:‬زندگی منزلگاه صد دام و حادثه است‪ .‬از دست کسی در رنج و عذابی‪ .‬فقط به خداوند پناه‬ ‫بیاور‪ .‬برای دوری از صدمه و بال‪ ،‬با مردم به خوبی رفتار کن‬


‫‪133‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مرداد‬ ‫امروز شما می‌توانید در یک لحظه خیلی به خودتان مطمئن‬ ‫باشید و در لحظه دیگر از اعتماد به نفس باالی خود رنج‬ ‫می‌برید‪ .‬سیر کردن در این روند اص ً‬ ‫ال جالب نیست‪ ،‬اما شما‬ ‫می‌توانید طی این مراحل چیزهای خیلی مهمی‌درباره خودتان‬ ‫بفهمید و خودتان را بهتر بشناسید‪ .‬سرزنش کردن و مقصر‬ ‫دانستن دیگران باعث نمی‌شود احساس بهتری پیدا کنید و‬ ‫مطمئن ًا به آنها هم کمکی نخواهد کرد‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬ز بخت خفته ملولم بود که بیداری به وقت فاتحه صبح‬ ‫یک دعا بکند‬ ‫بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد مگر داللت این دولتش صبا بکند‬ ‫تعبیر‪:‬با امید به خدا کارهایت آسان و هموار می شود‪ .‬بهتر است که ناامید نباشی‪ .‬اراده ی خود را‬ ‫محکم کن‪ .‬به امید کمک دیگران ننشین و فریب ریاکاران را نخور‪ .‬عقل خود را به کار گیر‪.‬‬

‫شهریور‬

‫اگر شما یک شریک شغلی دارید‪ ،‬ممکن است پای شما را به‬ ‫موقعیت آشفته‌ای بکشاند و شما به آسانی نمی‌توانید از کار این‬ ‫فرد سر در بیاورید‪ .‬سر در آوردن از پیچیدگی‌های احساسی یک‬ ‫نفر دیگر کار سختی است‪ ،‬بخصوص زمانی که موقعیت مالی‬ ‫شما در خطر باشد‪ ،‬سخت‌تر هم خواهد شد‪ .‬اما فراموش نکنید‬ ‫که تفاوت‌های بین شما و یک نفر دیگر در نهایت شاید ساده‌تر‬ ‫از قبول کردن شکاف عمیق بین عقل و احساستان باشد‪.‬‬

‫مهر‬ ‫امروز حتم ًا به نصیحت دوست و یا همکارتان گوش بدهید‪ ،‬چرا‬ ‫که در صحبت های این فرد حقایقی نهفته است‪ .‬شاید شما با‬ ‫تمام جزئیات سخنان او موافق نباشید‪ ،‬ولی باید کام ً‬ ‫ال گوشی‬ ‫شنوا داشته باشید‪ ،‬برای اینکه این سخنان چیزهایی که درحال‬ ‫حاضر بدانها نیاز دارید را بهتان خواهد آموخت‪.‬‬ ‫حافظ ‪ :‬عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق گوشه گیران‬ ‫را ز آسایش طمع باید برید‬ ‫تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکید‬ ‫تعبیر‪:‬غرور و آبروی خود را به خاطر منافع کوچک و بی ارزش از دست نده‪ .‬به آنچه داری قناعت کن‬ ‫و بلندپرواز نباش‪ .‬در راه دوستی صادق و محکم باش‪.‬‬

‫آبان‬ ‫اگر امروز یک روز کاری به حساب می‌آید‪ ،‬اص ً‬ ‫ال نباید اهمیت‬ ‫داشته باشد؛ اما این بی‌توجهی شما بار مسئولیت‌تان را بر دوش‬ ‫دیگران می‌اندازد و این موضوع اص ً‬ ‫ال خوشایند آنان نیست‪ .‬از‬ ‫بین کار و تفریح یکی را انتخاب کردن اص ً‬ ‫ال دست خود شما‬ ‫نیست‪ .‬سرنوشت شما هر چه که باشد شما نمی‌توانید در برابرش‬ ‫ایستادگی کنید‪.‬‬ ‫حافظ ‪ :‬کو جلوه‌ای ز ابروی او تا چو ماه نو گوی سپهر در خم‬ ‫چوگان زر کشیم‬

‫حافظ‪ :‬چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست نبود خیر در‬ ‫آن خانه که عصمت نبود حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه هر که را نیست ادب الیق صحبت‬ ‫حافظ نه حد ماست چنین الف‌ها زدن پای از گلیم خویش چرا بیشتر کشیم‬ ‫نبود تعبیر‪:‬هیچ کاری با خشونت و بدون سعی و تالش به انجام نمی رسد‪ .‬از دوستان ظاهرالصالح‬ ‫کمک نطلب زیرا به نفع خود کار می کنند‪ .‬ایمان و اراده به هدف‪ ،‬نیمی از مشکالت تو را چاره می‬ ‫تعبیر‪:‬به آنچه که داری قناعت کن و مغرور نباش‪ .‬به اندازه ی توانایی های خود زندگی کن تا زندگی‬ ‫سازند‪ .‬دعا کن تا روحیه ی قوی داشته باشی‪.‬‬ ‫خود را پریشان نکنی‪ .‬با خانواده ی خود مهربان باش و از لحظات زندگی بهره ببر‪ .‬آنان را با آرزوهای‬ ‫بی پایه و اساس خود در رنج و زحمت نینداز‪.‬‬


‫‪132‬‬ ‫فروردین‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫فال هفته‬

‫بیشتر وقتها نگاه کردن به جلو راحت تر از تجزیه و تحلیل‬ ‫کردن گذشته است‪ ،‬برای اینکه شما بیشتر تمایل دارید چیزهای‬ ‫جدید را تجربه کنید‪ .‬اما هم اکنون شما به خاطر اینکه از زمان‬ ‫حال فرارکنید روی آینده تمرکز کرده اید‪ .‬زمان کافی برای کار‬ ‫و فعالیت های جدید خود اختصاص بدهید و قبل از اینکه دیر‬ ‫بشود کارهایی که الزم است را انجام دهید‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند ساقی بده بشارت‬ ‫رندان پارسا را‬ ‫حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را‬

‫خرداد‬ ‫رابطه‌های شما منشأ اصلی استرس‌های شما هستند‪ ،‬به خصوص‬ ‫اگر یک نفر از شماخواسته‌ای داشته باشد و شما از پس انجام‬ ‫دادن آن برنیایید‪ .‬نفس عمیق کشیدن‪ ،‬زمانی را به مدیتیشن و‬ ‫یا دعا خواندن اختصاص دادن باعث می‌شود که در این روز پر‬ ‫مشغله استرس‌های شما کمتر بشوند‪.‬‬ ‫حافظ‪:‬‬ ‫ما را که درد عشق و بالی خمار کشت یا وصل دوست یا می‬ ‫صافی دوا کند جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت عیسی دمی کجاست که احیای ما کند‬

‫تعبیر‪:‬زندگی گاهی با شکست و گاهی با پیروزی همراه است‪ .‬نباید نا امید شد‪ ،‬بلکه به لطف خداوند‬ ‫تعبیر‪:‬مشکالت و سختیهایی در سر راه تو است اما نگران نباش زیرا سختی روزگار گذراست و تمام‬ ‫امید داشته باش‪ .‬همه چیز را از خدا بدان تا زندگی بر تو آسان گردد‪ .‬به زودی رنج ها به پایان می‬ ‫می شود‪ .‬راحتی زندگی در مدارا کردن با دشمنان و جوانمردی با دوستان است‪ .‬سرنوشت را با صبر و‬ ‫رسد‪.‬‬ ‫توکل و قناعت به راحتی می توان پذیرفت‪.‬‬

‫اردیبهشت‬

‫تیر‬

‫خوشبختانه شما امروز فرصتی خواهید داشت که استعدادهای‬ ‫سیاستمدارانه خود را نشان دهید‪ .‬ظاهر ًا شما بدون داشتن حس‬ ‫رقابتی محدودیت های افراد دیگر را می شناسید و می توانید‬ ‫با توجه به این محدودیت ها بهشان انگیزه بدهید که از نهایت‬ ‫توانایی شان استفاده کنند‪ .‬از عمل گرا بودن نترسید‪ ،‬چرا که در‬ ‫نهایت باعث می شود تاثیرگذاری بیشتری داشته باشید‪.‬‬

‫امروز دیگران را سرمشق خود قرار دادن روش خوبی برای شما‬ ‫نیست‪ ،‬زیرا آنها می خواهند شما را از سرشان باز کنند! االن‬ ‫می توانیم بهتان توصیه کنیم که کاری را که فکر می کنید مهم‬ ‫تر است انجام دهید‪ .‬وقتی برای تجزیه و تحلیل کردن و برنامه‬ ‫ریزی کردن باقی نمانده است‪ .‬پس از تفریح کردن دست بردارید‬ ‫و همین االن اقدام کنید‪ .‬شما باید روحیه شوخ طبعی خود را‬ ‫حفظ کرده و در عین حال کارهایتان را انجام دهید‪.‬‬

‫حافظ‪ :‬رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد خاصه رقصی که‬ ‫در آن دست نگاری گیرند‬ ‫حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست زین میان گر بتوان به که کناری گیرند‬ ‫تعبیر‪:‬غرور و تعصب را رها کن و آینده نگر باش‪ .‬اوضاع همیشه بر وفق مراد نیست‪ .‬در روزگار‬ ‫توانمندی به یاد تنگدستان باش تا خداوند همیشه به تو یاری رساند‪.‬‬

‫حافظ‪ :‬گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم کار ملک‬ ‫و دین ز نظم و اتساق افتاده بود حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می‌نوشت طایر فکرش به دام‬ ‫اشتیاق افتاده بود‬ ‫تعبیر‪:‬احساس می کنی که به آرزوی خود نخواهی رسید اما این افکار مأیوس کننده را از خود دور کن‪.‬‬ ‫به ظاهر دنیا توجه نکن‪ .‬روی خوش دنیا عاقبت به کام تو خواهد چرخید به شرط آنکه صبر کنی و‬ ‫ناامید نباشی‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

131


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

130


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

129


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

128


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

127


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

126


‫‪125‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مشکالت جنسی مردان در میانسالی‬ ‫مشکالت جنسی‪ ،‬یکی از دغدغه‬ ‫های مردان در سنین میانسالی و‬ ‫پیری است‪ ،‬این نوشتار به برخی‬ ‫از این مشکالت و راهکارهای رفع‬ ‫آن می پردازد‪.‬‬ ‫دکتر مدنی ‪،‬دانشیار و عضو‬ ‫هیات علمی گروه ارولوژی‬ ‫دانشگاه علوم پزشکی گیالن با‬ ‫بیان اینکه تستوسترون (هورمون‬ ‫جنسی مردانه) نقش مهمی در‬ ‫حفظ سالمت و کیفیت زندگی‬ ‫مردان ایفا می‌کند‪ ،‬اظهار کرد‪:‬‬ ‫آندروپوز یا یائسگی مردانه یک‬ ‫سندرم بالینی و بیوشیمیایی در‬ ‫مردان پا به سن گذاشته است که‬ ‫با کاهش تستوسترون‪ ،‬بیماری‌ها و‬ ‫ناتوانی‌های مرتبط با سن و تضعیف‬ ‫سالمت عمومی همراه است‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬این رخداد ممکن است به کاهش قابل‬ ‫مالحظه کیفیت زندگی انجامیده و روی عملکرد‬ ‫ارگان‌های متعدد بدن عوارض و اثراتی را ایجاد‬ ‫کند‪ .‬شیوع این بیماری در مردان باالی ‪ ۴۰‬سال‬ ‫براساس سمپتوم‌های کالسیک بیماری و سطح‬ ‫سرمی تستوسترون قابل مالحظه بوده و حدود‬ ‫‪ ۵‬درصد بیان می‌گردد‪ .‬اگرچه بنظر می‌رسد که‬ ‫میزان شیوع آن در جمعیت عام بیش از این باشد‬ ‫ولی تعداد زیادی از مبتالیان تشخیص داده نشده‬ ‫و درمان نشده باقی می‌مانند‪.‬‬ ‫مدنی با اشاره به اینکه پاتوفیزیولوژی این بیماری‬ ‫مختلط است‪ ،‬گفت‪ :‬کاهش مرتبط با سن در‬ ‫سطوح سرمی تستوسترون ناشی از نقص در‬ ‫عملکرد بیضه‌ها و همچنین محور هیپوتاالموس –‬ ‫هیپوفیز است‪ .‬البته گوناگونی قابل مالحظه‌ای بین‬ ‫افراد‪ ،‬در سن آغاز و سرعت و شدت این کاهش‬ ‫وجود دارد‪ .‬در حال حاضر تشخیص آندروپوز‬ ‫نیازمند وجود عالئم و نشانه‌های بالینی موید‬ ‫کمبود تستوسترون است‪.‬‬ ‫وی عالئم و نشانه‌های آن را شامل کاهش انرژی‪،‬‬ ‫بی‌انگیزگی و عدم اعتماد به نفس‪ ،‬احساس غم و‬ ‫اندوه‪ ،‬کاهش تمرکز و اختالل حافظه‪ ،‬اختالالت‬ ‫خواب‪ ،‬آنمی (کم خونی) خفیف و کاهش‬ ‫توانایی انجام کار‌ها بیان کرد و گفت‪ :‬فاکتورهای‬ ‫خطر برای رویداد آندروپوز در مردان مسن شامل‬ ‫بیماری‌های مزمن‪ ،‬دیابت قندی نوع ‪ ،۲‬اختالل‬ ‫عملکرد تیروئید‪ ،‬هیپرپروالکتینمی‪،COPD ،‬‬ ‫آرتریت روماتوئید‪ ،‬چاقی‪ ،‬سندرم متابولیک‪،‬‬ ‫استرس و هموکروماتوزیس هستند‪ ،‬کمبود ویتامین‬ ‫‪D‬نیز ممکن است نقشی اساسی در پاتوژنز این‬ ‫بیماری ایجاد کند‪.‬‬ ‫دکتر مدنی ادامه داد‪ :‬اگرچه غربالگری برای این‬

‫بیماری در جمعیت عمومی توصیه نمی‌شود‪ ،‬اما‬ ‫بیماریابی در مردان با اختالالت بالینی کاهش‬ ‫لیبیدو‪ ،‬اختالل عملکرد جنسی‪ ،‬کاهش خلق‬ ‫و خستگی و ضعف‪ ،‬اختالل‌شناختی‪ ،‬مقاومت‬ ‫به انسولین‪ ،‬چاقی‪ ،‬سندرم متابولیک‪ ،‬دیابت‬ ‫نوع ‪ ،۲‬کاهش توده و قدرت عضالنی بدن‪،‬‬ ‫کاهش دانسیته استخوانی و اوستئوپروز‪ ،‬کاهش‬ ‫سر زندگی‪ ،‬کمبود ویتامین ‪ D‬و موارد مصرف‬ ‫گلوکوکورتیکوئید‌ها و اوپیوئید‌ها توصیه می‌شود‪.‬‬ ‫وی تصریح کرد‪ :‬پذیرفته شده‌ترین پارامتر‬ ‫برای اثبات وجود آندروپوز اندازه گیری سطح‬ ‫تستوسترون تام سرم است‪.‬‬ ‫دکتر مدنی با بیان اینکه هدف از درمان عبارت‬ ‫است از بهبود نشانه‌های بیماری و حصول سطوح‬ ‫فیزیولوژیک تستوسترون‪ ،‬گفت‪ :‬تستوسترون‬ ‫تراپی برای مردان دارای نشانه‌های بیماری‬ ‫که مستعد درمانند و عالئم و نشانه‌های‬ ‫کالسیک کمبود تستوسترون را‬ ‫دارند توصیه می‌شود‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬ترکیبات‬ ‫مختلف‬ ‫تستو ستر و ن‬ ‫باید برای درمان‬ ‫ینی‬ ‫یگز‬ ‫جا‬ ‫تستوسترون بکار‬ ‫روند‪ .‬در حال‬ ‫حاضر اشکال داخل‬ ‫عضالنی‪ ،‬زیر جلدی‪،‬‬ ‫روی جلدی‪ ،‬خوراکی‬ ‫و بوکال وجود دارند‬ ‫که بی‌خطر و موثرند‪ .‬به‬ ‫دلیل احتمال ایجاد عوارض‬ ‫ناخواسته در حین درمان بویژه‬ ‫افزایش هماتوکریت که نیازمند قطع سریع‬ ‫درمان جایگزینی تستوسترون است‪،‬ترکیبات‬ ‫تستوسترونی کوتاه اثر بر انواع طوالنی اثر در‬ ‫شروع درمان بیماران مبتال ارجحند‪.‬‬ ‫عضو هیات علمی گروه ارولوژی دانشگاه علوم‬ ‫پزشکی گیالن خاطرنشان کرد‪ :‬بهبود در تظاهرات‬ ‫بیماری را به دنبال درمان باید رصد نمود‪ .‬عدم‬ ‫رویداد بهبودی در یک دوره زمانی معقول منجر‬ ‫به قطع درمان و جستجو برای سایر علل نشانه‌های‬ ‫بیمار می‌شود‪ .‬ارزیابی بیمار ‪ ۶ ،۳‬و ‪ ۱۲‬ماه بعد‬ ‫از آغاز درمان و سپس سالیانه توصیه می‌شود تا‬ ‫مشخص شود که آیا نشانه‌های بیماری به درمان‬ ‫پاسخ داده‌اند و آیا بیمار دچار عارضه درمان نشده‬ ‫و مایل به ادامه درمان می‌باشد یا خیر‪.‬‬ ‫وی گفت‪ :‬بهبودی در عالئم و نشانه‌های آندروپوز‬ ‫یا هیپوگنادیزم برای ارگان‌های مختلف در‬ ‫زمان‌های مختلفی روی می‌دهد‪ ،‬مثال بهبودی در‬ ‫لیبیدو ظرف سه هفته از شروع درمان جایگزینی با‬ ‫تستوسترون آغاز می‌شود‪ ،‬اما تا ‪ ۶‬هفته از شروع‬ ‫درمان برای بروز بهبودی قابل مالحظه در عملکرد‬ ‫جنسی‪ ،‬زمان الزم است‪ .‬بهبودی در وضعیت‬ ‫استخوانی نیز بعد از ‪ ۶‬ماه از شروع درمان آغاز‬ ‫می‌شود و در ‪ ۱۴‬تا ‪ ۳۶‬ماه به حداکثر می‌رسد‪.‬‬ ‫وی با بیان اینکه در حال حاضر هیچ شاهد قطعی‬

‫مبنی بر اینکه درمان جایگزینی تستوسترون‬ ‫باعث افزایش ریسک ایجاد بزرگی‬ ‫خوش خیم پروستات یا بد‌تر شدن عالئم‬ ‫ادراری گردد‪ ،‬وجود ندارد‪ ،‬گفت‪ :‬از‬ ‫طرفی شواهدی وجود دارد که درمان‬ ‫جایگزینی با تستوسترون باعث بهبودی‬ ‫عالئم ادراری در مردان هیپوگنادال‬ ‫مبتال به ‪BPH‬خفیف می‌شود‪.‬‬ ‫دکتر مدنی اضافه کرد‪ :‬در عین‬ ‫حال شواهدی وجود ندارد‬ ‫که درمان جایگزینی با‬ ‫تستوسترون سبب تبدیل‬ ‫ضایعات ساب کلینیکال‬ ‫پروستات به سرطان‬ ‫آشکار‬ ‫پروستات‬ ‫بالینی شود‪ .‬لذا‬

‫شواهدی وجود دارد‬ ‫که تستوسترون می‌تواند‬ ‫سبب تحریک رشد و‬ ‫تشدید سمپتوم‌ها در مردان‬ ‫مبتال به سرطان پروستات‬ ‫متاستاتیک‬ ‫و‬ ‫پیشرفته‬ ‫شود‪ .‬پس قبل از شروع درمان‬ ‫جایگزینی با تستوسترون‪ ،‬باید‬ ‫ریسک سرطان پروستات در بیمار‬ ‫را با استفاده از معاینه پروستات و‬ ‫اندازه‌گیری ‪ PSA‬سرم ارزیابی کرد‪.‬‬ ‫پس از شروع درمان جایگزینی‬ ‫تستوسترون‪ ،‬باید بیمار را در ماه‌های ‪،۳‬‬ ‫‪ ۱۲ ،۶‬و پس از آن حداقل سالیانه بررسی‬ ‫کرد و اگر به هر دلیل ریسک سرطان پروستات‬ ‫در بیمار باال باشد‪ ،‬بیوپسی پروستات تحت‬ ‫هدایت سونوگرافی توصیه می‌شود‪.‬‬ ‫وی خاطرنشان کرد‪ :‬پیشگیری از چاقی و‬ ‫سندرم متابولیک و حفظ شیوه زندگی سالم‪،‬‬ ‫شامل فعالیت فیزیکی و مغزی کافی و مصرف‬ ‫غذای سالم ممکن است رویداد بیماری را به‬ ‫تاخیر انداخته یا از بروز آن پیشگیری کند‪.‬‬ ‫‪------------------------‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

124


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

123


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

122


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

READ THIS MAGAZINE ONLINE . www.

Javanantoronto.com

121


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

120


‫‪119‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مادرش و شکست ازدواج خود روبرو می شود‪ .‬او تصمیم می گیرد به تنهایی سفری را برای‬ ‫پایان دادن به تمام سفرهای دیگر آغاز کند و مسیر تقریبا دو هزار کیلومتری راهپیمایی در‬ ‫سواحل غربی آمریکا به نام مسیر پاسیفیک کرست را طی کند‪.‬‬ ‫پیشینه در اسکار‪ :‬ریس ویترسپون در سال ‪ ۲۰۰۶‬به خاطر بازی در فیلم روی خط را برو که‬ ‫داستان زندگی جانی کش خواننده قدیمی آمریکایی بود‪ ،‬اسکار بهترین بازیگر زن را گرفت‪.‬‬ ‫نظر منتقدان‪" :‬کلودیا پویگ در روزنامه یو اس ای تودی نوشت‪":‬ریس ویدرسپون در این‬ ‫فیلم عالی است‪ .‬او به خوبی و بدون هیچ اغراقی نقش یک زن معمولی اما شجاع را بازی‬ ‫می کند که تصمیم گرفته معنا و آینده زندگی خود را به تنهایی کشف کند‪ .‬صدای او به هنگام‬ ‫حکایت داستان بسیار برانگیزاننده و گاه به شدت اندوهبار است‪".‬‬

‫اسرار آمیزی ناپدید شده و همسرش (با بازی بن افلک) مورد سوء ظن قرار می گیرد‪.‬‬ ‫پیشینه در اسکار‪ :‬این اولین بار است که رزاموند پایک برای جوایز اسکار نامزد می شود‪.‬‬ ‫نظر منتقدان‪ :‬جفری مک ناب منتقد فیلم روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت نوشت‪" :‬رزاموند‬ ‫پایک در این فیلم بهترین بازی خود تاکنون را ارائه داده است‪ .‬با گذشت بیش از ده سال‬ ‫از اولین نقش سینمایی او در فیلم روزی دیگر بمیر از مجموعه جیمز باند محصول ‪،۲۰۰۲‬‬ ‫به نظر می رسد رزاموند پایک به عنوان یک ستاره بین المللی تثبیت می شود‪ .‬او جنبه‬ ‫های گوناگون شخصیت مارتا استوارت قهرمان این داستان‪ ،‬از جمله کمال گرایی و درک‬ ‫رمانتیک از رابطه عاشقانه و در عین حال عزم و اراده قوی این شخصیت را به خوبی به‬ ‫تصویر می کشد‪".‬‬ ‫ریس ویترسپون ‪ -‬وحشی‬ ‫‪ ۳۸‬ساله‪ ،‬آمریکایی‬ ‫شخصیت در فیلم‪ :‬او نقش زنی به نام شریل استرید را بازی می کند که همزمان با مرگ‬


‫‪118‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اسکار ‪ :۲۰۱۵‬معرفی نامزدهای‬ ‫جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن‬ ‫مروری کوتاه بر پیشینه پنج بازیگر زنی که برای اسکار ‪ ۲۰۱۵‬نامزد شده‬ ‫اند‪.‬‬ ‫ماریون کوتیار ‪-‬دو روز‪ ،‬یک شب‬ ‫‪ ۳۹‬ساله‪ ،‬فرانسوی‬

‫نظر منتقدان‪ :‬ریچارد کورلیس در مجله تایم نوشت‪":‬تئوری همه چیز برای فلیسیتی جونز‬ ‫این امکان را فراهم کرده تا محور عاطفی این فیلم را تحت کنترل خود بگیرد‪ .‬او با ظرافت‬ ‫و هوشمندی تمام این کار را می کند و کمک می کند تا شخصیت جین والد تمام جنبه های‬ ‫انسانی و عاطفی خود را نشان دهد‪ .‬فلیسیتی جونز ثابت می کند که در پس این فیلم که‬ ‫داستان زندگی یک مرد خارق العاده است‪ ،‬زن و یا بهتر است بگوئیم یک بازیگر زنی وجود‬ ‫دارد که درست به اندازه شخصیت مرد داستان بزرگ و ستودنی است‪".‬‬ ‫جولیان مور‪ -‬هنوز آلیس‬ ‫‪ ۵۴‬ساله‪ ،‬آمریکایی ‪ -‬بریتانیایی‬

‫شخصیت در فیلم‪ :‬او نقش ساندرا یک زن متاهل و مادر را بازی می کند که قرار است به‬ ‫زودی بیکار شود‪ .‬او که در یک کارخانه تولید صفحات انرژی خورشیدی کار می کند‪ ،‬باید‬ ‫همکاران خود را قانع کند که از مزایای دستمزد خود صرفنظر کنند تا این کارخانه بتواند‬ ‫حقوق او را پرداخت کرده و در نتیجه بیکارش نکنند‪.‬‬ ‫پیشینه در اسکار‪ :‬ماریون کوتیار در سال ‪ ۲۰۰۸‬به خاطر ایفای نقش ادیت پیاف خواننده‬ ‫اسطوره ای فرانسوی در فیلم زندگی به رنگ گل سرخ جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را‬ ‫دریافت کرد‪.‬‬ ‫نظر منتقدان‪ :‬پیتر براد شاو‪ ،‬منتقد فیلم روزنامه بریتانیایی گاردین نوشت‪" :‬بازی ماریون‬ ‫کوتیار در این فیلم کامال طبیعی به نظر می رسد و به هنرپیشه های معروفی که در فیلم های‬ ‫ساده سرگردان می شوند‪ ،‬هیچ شباهتی ندارد‪ .‬او نشان می دهد که بازیگر توانایی است و‬ ‫تک تک مکث ها و حرکات کوچک و ساده چهره او تاثیر گذار و قابل درک و بازی او در‬ ‫مجموع بسیار گیرا و نافذ است‪".‬‬ ‫فلیسیتی جونز‪ ،‬تئوری همه چیز‬ ‫‪ ۳۱‬ساله‪ ،‬بریتانیایی‬ ‫شخصیت در فیلم‪ :‬او نقش جین وایلد دانشجوی جوانی را بازی می کند که استیون‬ ‫هاوکینگ فیزیکدان برجسته بریتانیایی در دهه شصت میالدی و دوران تحصیل در دانشگاه‬ ‫کمبریج عاشق او شد‪ .‬جین وایلد پس از تشخیص ابتال استیون هاوکینگ به بیماری نورون‬ ‫حرکتی با او ازدواج کرد‪.‬‬ ‫پیشینه در اسکار‪ :‬این اولین باری است که فلیسیتی جونز برای جوایز اسکار نامزد می شود‪.‬‬

‫شخصیت در فیلم‪ :‬جولیان مور نقش یک استاد ‪ ۵۰‬ساله رشته زبانشناسی به نام آلیس‬ ‫هاولند را بازی می کند که به مراحل اولیه بیماری آلزایمر مبتال شده است‪.‬‬ ‫پیشینه در اسکار‪ :‬جولیان مورد چهار بار برای جوایز اسکار نامزد شده ولی هیچگاه این‬ ‫جایزه را نبرده است‪.‬‬ ‫اولین مورد نامزدی او در سال ‪ ۱۹۹۸‬در بخش بهترین بازیگر زن نقش مکمل برای فیلم‬ ‫شب های بوگی بود‪ .‬در سال ‪ ۲۰۰۰‬برای بازی در فیلم پایان رابطه در بخش بهترین بازیگر‬ ‫زن نامزد شد‪ .‬در سال ‪ ۲۰۰۳‬نیز برای فیلم دور از بهشت در بخش بهترین بازیگر زن و‬ ‫برای فیلم ساعت ها برای بهترین بازیگر زن نقش مکمل نامزد شد‪.‬‬ ‫نظر منتقدان‪ :‬دبرا یانگ در مجله هالیوود رپورتر نوشت‪":‬جولیان مور در یکی از بهترین‬ ‫بازیهای دوران طوالنی بازیگری خود تاثیرات ابتال به بیماری آلزایمر روی زندگی این استاد‬ ‫دانشگاه را به خوبی به تصویر می کشد‪ .‬او بدون هیچ مالحظه و تردیدی سر اصل مطلب‬ ‫می رود و عوارض وحشتناک این بیماری و قدرت آن برای پاک کردن هویت و حافظه فرد‬ ‫مبتال را نشان می دهد‪".‬‬ ‫رزاموند پایک‪ -‬دختر گمشده‬ ‫‪ ۳۵‬ساله‪ ،‬بریتانیایی‬ ‫شخصیت در فیلم‪ :‬او نقش زن جوان و متاهلی به نام ایمی دون را بازی می کند که به شکل‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

117


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

116


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

115


‫‪114‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫همچنین سقف آن ساخته شده از نوعی آهن‬ ‫ویژه است که می تواند وزن یک تانک “تی‬ ‫‪ ″۷۲‬را تحمل کند‪.‬‬ ‫اتاق داخلی‪:‬‬ ‫رئیس جمهور روسیه به چیزی خارج از این‬ ‫خودرو نیاز ندارد و همه وسائل مورد نیاز از‬ ‫جمله حمام و دوش نیز در آن پیش بینی شده‬ ‫است‪.‬در داخل این خودرو یک میز با تلفن‬ ‫نیز وجود دارد‪.‬این اتاق چه از داخل و چه از‬ ‫بیرون به صورت الکترونیکی اداره می شود‪.‬‬ ‫اتاق این خودرو قابلیت آن را دارد که در‬ ‫حال حرکت‪ ،‬به یک سالن تماس و نشست‬ ‫های نظامی سری و سازماندهی جنگ تبدیل‬ ‫شود‬

‫جدیدترین اختراع کره برای زیبا‬ ‫کردن بینی در ‪ 20‬ثانیه‬ ‫جراحی زیبایی بینی یکی از‬ ‫متداول ترین عمل های زیبایی‬ ‫در دنیا است و با همه خطرات‬ ‫و اثرات جانبی که دارد بازهم‬ ‫عده زیادی عالقه خاصی به‬ ‫انجام آن دارند‪ .‬این عمل های‬ ‫زیبایی معموال گران قیمت‬ ‫هستند که این هزینه زیاد یکی‬ ‫از مشکالت آن هاست‪.‬‬

‫"راز بینی" وسیله جدیدی است که می تواند‬ ‫بینی شما را بدون هیچ عواقب یا هزینه ای‬ ‫به زیباترین شکل درآورد‪ .‬این اختراع کره‬ ‫ای تنها از دو تکه پالستیک منحنی شکل‬ ‫و انعطاف پذیر درست شده است که درون‬ ‫سوراخ های بینی قرار می گیرد‬ ‫این تکه پالستیک های کوچک بینی را‬ ‫کشیده تر می کنند و با باریک کردن سوراخ‬ ‫های بینی فرمی زیبا به آن می دهند‪ .‬همچنین‬ ‫شما می توانید افتادگی با بد فرم شدن سوراخ‬ ‫ها را نیز به خوبی درمان کنید‪.‬‬ ‫سازندگان این دستگاه مدعی هستند این‬ ‫دستگاه عواقب و تاثیرات بدی ندارد گذاشتن‬ ‫و برداشتن آن ها کمتر از ‪ 20‬ثانیه امکان‬ ‫پذیر است‪ .‬عالوه بر اینکه این پالستیک‬ ‫های کوچک قیمت بسیار کمی دارد به‬ ‫راحتی نیز می تواند آن ها را از داروخانه ها‬ ‫خریداری کرد‪.‬‬


‫‪113‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫رادیو‪ ،‬قدیمی اما محبوب‬

‫اولین رئیس جمهور زن کرواسی کارش را شروع کرد‬

‫به گفته سازمان یونسکو علیرغم رقابت سرسختانه در دنیای دیجیتال‪ ،‬رادیو همچنان‬ ‫بیشترین میزان مخاطب در جهان را داراست‪ .‬این سازمان روز ‪ ۱۳‬فوریه را روز جهانی رادیو‬ ‫نام‌گذاری کرده است‪ .‬هدف از این کار تقویت همکاری میان فرستنده‌ها برای گسترده‌تر‬ ‫کردن امکان دسترسی آزادانه به اطالعات و اهمیت ایجاد رسانه‌‌هایی متنوع و مستقل عنوان‬ ‫شده است‪.‬‬

‫کولیندا گرابار کیتاروویچ ‪ ،‬پس از پیروزی شگفت‌آور در انتخابات ریاست جمهوری این‬ ‫کشور در ماه دسامبر به عنوان نخستین رئیس جمهوری زن کرواسی انتخاب شد‪.‬‬ ‫این سیاستمدار ملی گرا که سابق بر این وزیر امور خارجه این کشور بوده توانست با برتری‬ ‫بر ایوو جوزیپوویچ‪ ،‬رئیس جمهوری لیبرال قبلی به منصب تشریفاتی ریاست جمهوری دست‬ ‫پیدا کند‪.‬‬ ‫وی توانست از مساله نارضایتی عمیق مردم کرواسی از مشکالت اقتصادی استفاده کرده و در‬ ‫ماه دسامبر در دور دوم انتخابات بر ایووجوزیپوویچ پیروز شود‪.‬‬ ‫گرابار – کیتاروویچ که سفیر سابق کرواسی در آمریکا و دستیار سابق دبیرکل ناتو نیز بوده‬ ‫امروز در حالی کار خود را به عنوان رئیس جمهور آغاز کرد که ده‌ها تن از حامیان وی در‬

‫جشن‌های کارناوال در آلمان‬ ‫ماه فوریه برای دوستداران کارناوال در آلمان "پنجمین فصل سال" به شمار می‌رود‪.‬‬ ‫جشن‌های کارناوال در سراسر آلمان به ویژه در مناطق کناره رود راین هر ساله با شرکت‬ ‫میلیون‌ها نفر برگزار می‌شود‪ .‬امسال مراسم کارناوال در شهر براونشوایگ کمی قبل از شروع‬ ‫لغو شد‪ .‬پلیس آلمان اعالم کرد دالیل مشخصی مبنی بر احتمال حمله تروریستی به کاروان‬ ‫کارناوال به دست آورده و به همین دلیل تصمیم به لغو این مراسم گرفته شد‪.‬‬

‫این مراسم در میدانی در بخش قدیمی شهر زاگرب‪ ،‬پایتخت کرواسی تجمع کردند‪.‬‬ ‫همچنین ده‌ها رهبر و مقام خارجی نیز در این مراسم حضور پیدا کردند‪ .‬با پیروزی گرابار –‬ ‫کیتاروویچ در انتخابات و شروع دوره پنج ساله ریاست جمهوری وی‪ ،‬حزب راست‌گرای‬ ‫میانه رو اتحاد دموکراتیک کرواسی شانس بیشتری برای بازگشت به قدرت در انتخابات‬ ‫پارلمانی در اواخر سال جاری میالدی دارد‪.‬‬

‫ویژگی های باور نکردنی خودروی جدید رئیس جمهور روسیه‬ ‫به گزارش جمهوریت؛ “والدیمیر پوتین” رئیس جمهور روسیه تصمیم گرفته است تا‬ ‫خودروی کنونی خود را که یک مرسدس از نوع “‪ ”S Class‬است را با یک خودروی غول‬ ‫پیکر از نوع “زیل لیموزین” تعویض کند‪.‬این خودروی اولین گونه از خودروهاست که در‬ ‫برابر حمالت هسته ای و شیمیایی مقاوم است‪.‬‬ ‫شرکت “زیل” سازنده این نوع از خودروها اعالم کرد‪ ،‬ساخت این خودرو ‪ ۶‬سال به طول‬ ‫انجامیده است و با درخواست پوتین نیز کامال با فن آوری روسی طراحی شده است‪.‬رئیس‬ ‫جمهور روسیه مایل است از این طریق کشورش وارد “رقابت حقیقی” در عرصه ساخت‬ ‫خودروهای گرانبها شود‪.‬‬ ‫ویژگی های این خودرو‪:‬‬ ‫“زیل لیموزین” دارای ‪ ۶‬درب است که وزن آن به ‪ ۱۶‬تن می رسد‪.‬این خودرو دارای‬ ‫موتوری قوی با ظرفیت ‪ ۷٫۷‬لیتر است‪.‬الیه ای از تیتانیوم در این لیموزین بکار رفته است و‬ ‫ادامه در صفحه ‪114‬‬


‫‪112‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬

‫سبیل حیرت انگیز سبیلو ترین مرد دنیا!‬

‫‪ :‬پارش هیندوچا اهل لیسستر بیش از ‪ 38‬سال است که سبیل خود را بلند کرده است و هر‬ ‫روز نیم ساعت زودتر از معمول از خواب بلند می شود تا سبیلش را با سشوار‪ ،‬اسپری مو و‬ ‫چسب مخصوص استایل مو فرم دهد‪.‬‬

‫این مرد ‪ 56‬ساله از نوجوانی هنگامی که دوستان هم سن و سالش شروع به داشتن این مدل‬ ‫سبیل کردند‪ ،‬شروع کرد به بلند کردن سبیل خود اما بعد از مدتی تصمیم گرفت که هرگز از‬ ‫این کار دست نکشد‪.‬‬ ‫پارش می گوید‪":‬هر صبح آن را‬ ‫به خوبی می شویم‪ .‬از سشوار و‬ ‫اسپری مو و حتی چسب مویی که‬ ‫از سوپرمارکت تهیه می کنم‪ ،‬آن را‬ ‫استایل می دهم‪ .‬هرگز قصد کوتاه‬ ‫کردن آن را ندارم‪ .‬آن را ‪ 38‬سال‬ ‫است حفظ کردم و تا زمان مرگم نیز‬ ‫آن را نگاه می دارم‪".‬‬ ‫اگرچه آقای هیندوچا هرگز سبیلش‬ ‫را نتراشیده است ولی آن را هر هفته‬ ‫با قیچی مرتب می کند و می گوید‬ ‫تاکنون هزاران نفر با من عکس‬ ‫انداخته اند و می گویند سبیل من‬ ‫بسیار خوب و شگفت انگیز است‪ .‬او همیشه عکسی از ‪ 20‬سالگی اش را با این سبیل دارد‬ ‫تا یادش بماند که قبل از آنکه بلند تر شود چه شکلی داشته و همچنین فرآیند رشد آن را در‬ ‫نظر بگیرد‪.‬‬

‫موفقیت بزرگ پژوهشگران ایرانی دانشگاه سایمون فریزر کانادا‬ ‫سمت راست صنم شفاطلب و سمت چپ الهام افشین منش‬ ‫ایرانیان کانادا‪ :‬تیمی از پژوهشگران دانشگاه سایمون فریزر موفق شدند سلولهای قلب را با‬ ‫استفاده از بافت پوست و خون بیمار تولید کنند که امکان جایگزینی سلولهای مرده در قلب‬ ‫آسیب دیده را دارد‪.‬‬ ‫در صورتی مثبت بودن نتایج تست در ماه های آینده ‪ ،‬شیوه درمانی جدیدی برای بیماران‬ ‫قلبی بوجود می آید که احتمال موفقیت آن باال خواهد بود‪.‬‬ ‫الهام افشین منش و صنم شفاطلب دو دانشجوی دوره دکترا تحت نظارت گلن تیبیتس مدیر‬ ‫پروژه موفق به انجام این کار شدند‪.‬‬ ‫تیبیتس اشاره می کند تالش برای اجرای این شیوه ازمدتی قبل در ژاپن آغاز شده ولی در‬ ‫شیوه ابداعی آنها ‪ ،‬سلولهای تولید شده به داخل قلب تپنده ارسال می شوند و این مسئله‬ ‫مشکلی در ضربان قلب شخص ایجاد نمی کند‪.‬‬ ‫به گفته تیبیتس سلولهای قلب حتی بر اثر کوچکترین حمله قلبی هم می میرند و جایگزین‬ ‫نمی شوند ولی با این شیوه می توان سلولهای جدیدی را به قلب ضعیف شده پس از حمله‬ ‫قلبی اضافه کرد ‪.‬‬ ‫وی اظهار امیدواری کرد در چند ماه آینده تست این شیوه درمانی بروی بیماران آغاز شود‪.‬‬

‫خطر یائسگی زودرس برای زنان دیابتی‬ ‫تحقیقات انجام شده در کلمبیا نشان داد که متوسط سن یائسگی در زنان مبتال به دیابت‬ ‫نوع دو‪ 48.5 ،‬سال اما در زنان غیردیابتی ‪ 50.1‬سال است‪ .‬به این معنی که زنان دیابتی در‬ ‫معرض یائسگی پیش از موعد هستند‪ .‬یائسگی پیش از موعد به این مفهوم است که مقدار‬ ‫استاندارد هورمون استروژن در بدن آنان زودتر از زمان طبیعی کاهش می یابد و این شرایط‬ ‫خطر سکته قلبی‪ ،‬مغزی و تحلیل‬ ‫بافت استخوانی را در زنان افزایش‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫برای انجام این بررسی ‪ 6079‬زن‬ ‫‪ 40‬تا ‪ 59‬ساله از نظر یائسگی‪،‬‬ ‫افسردگی و دیابت مورد بررسی قرار‬ ‫گرفتند‪ .‬نتایج نشان داد زنان زیر‬ ‫‪ 45‬سال مبتال به دیابت نوع ‪،2‬‬ ‫سه برابر بیشتر در معرض یائسگی‬ ‫زودرس قرار دارند‪.‬‬


‫‪111‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫پیش از این سیستم‌عامل خود را در ماه آگوست منتشر می‌کرد که تولیدکنندگان تا ماه اکتبر‬ ‫محصوالت خود را روانه‌ی بازار می‌کردند‪ .‬هر چند با ارائه‌ی محصوالت در ماه اکتبر‪،‬‬ ‫مایکروسافت پیش از تعطیالت سال نو میالدی محصوالت زیادی را با ویندوز جدید‬ ‫روانه‌ی بازار می‌کرد‪ ،‬اما بازار پیش از بازگشایی مدارس را از دست می‌داد‪.‬‬ ‫مایکروسافت در مورد ویندوز ‪ ۱۰‬سیاست جدیدی را در پیش گرفته است‪ .‬این کمپانی در‬ ‫نظر دارد با ارائه‌ی ویندوز ‪ ۱۰‬در ماه ژوئن‪ ،‬همچون سرفیس پرو ‪ ۳‬محصوالت مبتنی بر‬ ‫ویندوز ‪ ۱۰‬را پیش از آغاز مدارس روانه‌ی بازار کند‪.‬‬ ‫مایکروسافت به روشنی می‌داند که نمی‌تواند با سرفیس پرو ‪ ۳‬تا مدت‌ها با رقبا مقابله‬ ‫کند و باید در آینده‌ی نزدیک استفاده از تراشه‌های برادول را در این محصول بکار گیرد‪.‬‬ ‫مایکروسافت سال گذشته سرفیس‌پرو ‪ ۳‬را در ماه ژوئن معرفی کرد که پیش از آغاز مدارس‬ ‫روانه‌ی بازار شد‪ .‬حال احتمال می‌رود ردموندی‌ها در همین بازه‌ی زمانی نسل جدید سرفیس‬ ‫پرو را با ویندوز ‪ ۱۰‬معرفی کرده و روانه‌ی بازار کنند‪.‬‬

‫موشی با هوش انسان‬ ‫جهش‌های ژنتیکی تا کنون بزرگ‌ترین دستاورد محققان بوده اما امروز آن‌ها با روشی جدید‬ ‫توانستند به موش‌ها هوش تزریق کنند‪.‬‬ ‫برخی از پزشکان با انجام آزمایشی خارق العاده علم پزشکی را متعجب کردند‪.‬‬

‫یک گروه از پزشکان انگلیسی به یک بچه موش سلول‌های انسان را تزریق کرده و با رشد‬ ‫این موش بخشی از مغز آنرا مغز انسان تشکیل داد‪.‬‬ ‫محققان دریافتند موش با مغز جدید نسبت به همنوعانش بسیار باهوش‌تر و دارای حافظٔه‬ ‫بهتر است‪.‬‬ ‫دانشمندان گفتند با این آزمایش پنجره‌ای نو رو به آینده بازشد چرا که به کمک این روش‬ ‫می‌توانند تحقیقات بر روی بسیاری از بیماری‌ها و نحؤه درمان آن‌ها را با این روش پیدا‬ ‫کنند‪.‬‬

‫وحشتناک ترین سرگرمی دنیا آپدیت شد!‬ ‫‪ :‬اگر عاشق تماشای فیلم باشید حتما با "رولت روسی" آشنا هستید که در اصل یک بازی‬ ‫مرگ با اسلحه است و حتما آن را مشاهده کرده اید‪ .‬در این بازی همیشه یک نفر جانش را‬

‫از دست می دهد و به همین علت یکی وحشتناک ترین سرگرمی های دنیا به حساب می آید‪.‬‬ ‫به تازگی در روسیه بازی جدیدی ساخته شده است که بنای آن از همان رولت روسی گرفته‬ ‫شده با این تفاوت که در این بازی از گلوله های الکتریکی به جای جنگی استفاده می شود‪.‬‬ ‫البته باید این نکته را نیز اشاره کنیم که هر کدام از این گلوله ها فشار ‪ 10‬هزار ولتی را به‬ ‫بدن وارد می کنند‪.‬‬ ‫این بازی به نام "پرم"‬ ‫شناخته می شود و هدفش‬ ‫باقی ماندن یک نفر از‬ ‫شرکت کننده ها در طول‬ ‫بازی است‪ .‬یک تیر‬ ‫درون تفنگ قرار داده‬ ‫می شود و شرکت کننده‬ ‫ها آن را به سر یا بدنشان‬ ‫شلیک می کنند و اگر‬ ‫تیری به آن ها برخورد‬ ‫نکرد با خوش شانسی از‬ ‫این مرحله گذشته اند‪.‬‬ ‫شرکت کننده هایی که در‬ ‫این بازی مورد اصابت‬ ‫گلوله قرار گرفته اند حس آن را به صورت یک مشت بسیار محکم تشبیه کرده اند که خیلی‬ ‫دیر خوب شده و تا مدت ها محل آن درد می کند‪ .‬این بازی اصال قانونی نبوده و پلیس جمع‬ ‫این افراد را چندین بار بهم زده است‪.‬‬


‫‪110‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫خاصیت پوست ماهی برای درمان زخم‬ ‫محققان دانشکده پزشکی دانشگاه شانگهای چین موفق به توسعه روشی شده‌اند که با‬ ‫استفاده از کالژن موجود در پوست ماهی‪ ،‬زخم‌ها را بهبود می‌بخشد‪.‬‬ ‫به گزارش ایرنا به نقل از ساینس‪ ،‬در تمام کشورهای پیشرفته برای بهبود زخم‌های پوستی از‬ ‫کالژن موجود در حیواناتی مانند گاو‪ ،‬بز و گراز استفاده می‌شود‪.‬‬ ‫این روش با وجود اینکه درمان زخم را تسریع می‌کند‪ ،‬می‌تواند باعث انتقال بیماری از دام به‬

‫انسان شود‪ .‬محققان برای حل این مشکل از کالژن موجود در ماهی تیالپیا استفاده کرده‌اند‪.‬‬ ‫کالژن یک پروتئین ساختاری است که در یک چهارم تمام پروتئین‌های بدن یافت می‌شود‪.‬‬ ‫این پروتئین یکی از ترکیبات اصلی تاندون‪ ،‬پوست‪ ،‬استخوان‪ ،‬غضروف‪ ،‬رگ‌های خونی و‬ ‫غشاء است‪.‬‬ ‫کالژن حاوی ژن‌های محرکی است که پروتئین‌های محل آسیب‌دیده را تحریک می‌کند و‬ ‫بافت آسیب‌دیده به سرعت التیام می‌یابد‪.‬‬ ‫در این روش از کالژن برای پانسمان زخم استفاده می‌شود‪ .‬پانسمان زخم با کالژن مانع از‬ ‫ورود باکتری‌ها به پوست می‌شود و ضد آلرژی و بدون درد است‪.‬‬ ‫یکی از مهمترین کاربردهای این روش‪ ،‬درمان زخم بیماران دیابتی است‪ .‬نتایج این‬ ‫تحقیقات در نشریه ‪ ACS‬منتشر شده است‪.‬‬

‫هشدار «پدر اینترنت» نسبت به بازگشت به قرون وسطی ‪« /‬عکس های‬ ‫خود را چاپ کنید‪ ،‬یا ریسک پاک شدن آنها را به جان بخرید»‬ ‫قرن ‪ 22‬و قرون آینده در مورد ما متعجب خواهد ماند‪ ،‬چراکه با دشواری زیادی برای‬ ‫شناخت ما مواجه خواهند شد‪.‬‬ ‫دیلی میل نوشت‪ :‬دکتر وینتون سرف از پدران اینترنت از کاربران کامیپوتر خواست که‬ ‫عکس های خود را چاپ کنند یا ریسک و خطر از دست دادن آنها را به جان بخرند‪.‬‬ ‫معاون رئیس گوگل هشدار داد که با پیشرفته شدن سیستم های عامل و نرم افزارها‪ ،‬اسناد‬ ‫و تصاویر که در تکنولوژی های قدیمی مورد استفاده قرار می گیرد‪ ،‬غیرقابل دسترس می‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫وی در ادامه افزود که وابستگی جهان امروز به تکنولوژی می تواند قرن ‪ 21‬را تبدیل به‬ ‫قرون وسطی جدیدی در تاریخ بکند که در آن هر نشانه ای از فرهنگ جهان در سیاهچال‬ ‫دیجیتالی گم می شود‪.‬‬ ‫دکتر سرف با طرح این سئوال گفت‪ :‬آیا در مورد هزار یا سه هزار سال بعد فکر می کنید؟‬

‫باید از خودمان بپرسیم چگونه حافظه ها را ثبت می کنیم‪.‬‬ ‫وی افزود ما تقریبا تمام اطالعات خود را به درون انچه سیاهچال اطالعاتی خوانده خواهد‬ ‫شد‪ ،‬می اندازیم‪ ،‬بدون انکه متوجه باشیم در حال ارتکاب به چه عملی هستیم‪.‬‬ ‫پدر اینترنت گفت‪ :‬قرن ‪ 22‬و قرون آینده در مورد ما متعجب خواهد ماند‪ ،‬چراکه با دشواری‬ ‫زیادی برای شناخت ما مواجه خواهند شد‪.‬‬ ‫او در ادامه از مردم خواست که عکس های ارزشمند خود را چاپ کنند و تنها به ذخیره آنها‬ ‫بر روی های فایل های حافظه اکتفا نکنند‪.‬‬ ‫سرف حاال دنبال این است که به شکلی همه نرم‌افزارها و سخت‌افزارها را حفظ کنیم که‬ ‫هیچ‌وقت از بین نرود – چیزی شبیه یک موزه – اما به‌طور دیجیتال‪ ،‬روی سرورهایی روی‬ ‫ابر‪ .‬اگر این طرحش عملی شود‪ ،‬می‌شود فرض کرد که خاطره‌های امروز ما نسل‌ها بعد هم‬ ‫قابل دسترسی باشد‪.‬‬ ‫سرف توضیح می‌دهد‪ :‬راه‌حل این است که از محتوا و نرم‌افزار و سیستم عامل هم‌زمان با‬ ‫اشعه ایکس عکس بگیریم‪ ،‬به‌عالوه توضیحی در مورد دستگاهی که می‌تواند این مجموعه‬ ‫را اجرا کند‪ .‬بعد این‌ها را تا آینده بسیار دور نگه داریم‪ .‬در حقیقت با عکسی که گرفته‌ایم‪،‬‬ ‫می‌شود در آینده گذشته را بازسازی کرد‪.‬‬

‫نسخه‌ی ‪ RTM‬ویندوز ‪ ۱۰‬ماه ژوئن منتشر می‌شود‬ ‫مایکروسافت ویندوز ‪ ۱۰‬را با سرعت خوبی توسعه می‌دهد‪ .‬ردموندی‌ها همزمان با توسع ‌ه و‬ ‫انتشار نسخه‌های پیش‌نمایش‪ ،‬روی ویندوز ‪ ۱۰‬برای گجت‌های موبایل نیز کار می‌کنند‬ ‫مایکروسافت ویندوز ‪ ۱۰‬را با سرعت خوبی توسعه می‌دهد‪ .‬ردموندی‌ها همزمان با توسعه‌ و‬ ‫انتشار نسخه‌های پیش‌نمایش‪ ،‬روی ویندوز ‪ ۱۰‬برای گجت‌های موبایل نیز کار می‌کنند‪ .‬اما‬ ‫آخرین نسخه از سیستم‌عامل ویندوز مایکروسافت چه زمانی رسما منتشر خواهد شد؟‬ ‫مایکروسافت نسخه‌ی جدید سیستم‌عامل خود‪ ،‬ویندوز ‪ ۱۰‬را همراه با تغییرات فراوانی‬ ‫روانه‌ی بازار خواهد کرد‪ ،‬از این‌رو بسیاری از کاربران بی‌صبرانه در انتظار انتشار نسخه‌ی‬ ‫نهایی این سیستم‌عامل هستند‪ .‬براساس شنیده‌ها مایکروسافت برای انتشار نسخه‌ی ‪RTM‬‬ ‫ویندوز ‪ ۱۰‬در ماه ژوئن برنامه‌ریزی کرده است‪ ،‬هرچند می‌توان انتشار این سیستم‌عامل پیش‬ ‫از موعد مورد نظر را نیز پیش‌بینی کرد‪.‬‬ ‫شاید این سوال برای شما مطرح شود که چرا مایکروسافت برخالف سنت همیشگی خود‪،‬‬ ‫نسخه‌ی نهایی سیستم‌عامل ویندوز ‪ ۱۰‬را در ماه آگوست منتشر نمی‌کند؟ با انتشار نسخه‌ی‬ ‫نهایی در ماه آگوست‪ ،‬تولیدکنندگان زمان کافی برای تهیه گواهی استفاده از ویندوز و‬ ‫عرضه‌ی محصوالت خود پیش از بازگشایی مدارس را از دست می‌دهند‪ .‬مایکروسافت‬


‫‪109‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫قبل از شروع‬ ‫تجارت جدید‪،‬‬ ‫حتم ًا این ‪ ۱۰‬نکته‬ ‫را بررسی کنید‬

‫مطمئن ًا می‌دانید که بین یک ایده‬ ‫خوب و شروع فوق‌العاده فاصله‬ ‫زیادی است‪ .‬اما خیلی‌ها نمی‌‌دانند‬ ‫که چطور باید این شکاف را پر‬ ‫کنند‪ .‬اگر دوست دارید بدانید‬ ‫قبل از شروع یک تجارت تازه چه‬ ‫چیزهایی را باید تجزیه و تحلیل‬ ‫کنید تا زمان و سرمایه‌تان را تلف‬ ‫نکنید‪ ،‬تا پایان مطلب را دنبال‬ ‫کنید‪.‬‬

‫کمک بگیرید‪.‬‬ ‫‪ .۳‬آیا کار مورد نظرتان بازار خوب و رو به‬ ‫رشدی دارد؟ باز هم نباید فقط به قضاوت‬ ‫و عالقه خودتان بسنده کنید‪ .‬به دنبال‬ ‫اطالعات تحلیلی بازار از یک منبع بی‌طرف‬ ‫و متخصص باشید‪.‬‬ ‫‪ .۴‬آیا بازار کار آن اشباع نشده است؟ از‬ ‫موتورهای جستجوی اینترنتی استفاده کرده‬ ‫و تحقیق کنید برای این موضوع راهکاری‬ ‫وجود دارد یا نه‪ .‬اگر ده رقیب در این جستجو‬ ‫پیدا کردید‪ ،‬بهتر است آن را شروع نکنید‪.‬‬

‫اما ممکن است به فکر کس دیگری هم‬ ‫خطور کرده باشد‪ .‬قبل از شروع حتم ًا باید‬ ‫خوب تحقیق کنید تا مطمئن شوید‪ .‬البته این‬ ‫جستجو و تحقیق ممکن است برایتان خرج‬ ‫بردارد‪.‬‬ ‫‪ .۷‬آیا می‌توانید تیمی باانگیزه و کاردان جمع‬ ‫کنید؟ مطمئن ًا نمی‌توانید به تنهایی شروع‬ ‫کنید‪ .‬باید به یک تیم انگیزه داده و آنها را‬ ‫مدیریت کنید ـ برای پایه‌ریزی بیزنس‪ ،‬فروش‪،‬‬ ‫شرکا و مشتریان‪ .‬شروع یک کار جدید‬ ‫همیشه سخت است‪ ،‬حتی برای باانگیزه‌ترین‬ ‫و مشتاق‌ترین افراد‪.‬‬

‫کارهای جدید به این دلیل شکست می‌خورند‬ ‫که ناامید می‌شوید‪ ،‬نه به این خاطر که پول‬ ‫یا وقت کم می‌آورید‪ .‬سعی کنید آموزه‌هایتان‬ ‫را باال برده و قدرت سازگاری‌تان را تقویت‬ ‫کنید‪ .‬اگر قب ً‬ ‫ال با شرکت‌های مختلف مشکل‬ ‫داشته‌اید‪ ،‬ممکن است مشکل اصلی خودتان‬ ‫بوده باشید‪.‬‬ ‫‪ .۱۰‬آیا فقط می‌خواهید از کار کنونی‌تان‬ ‫خالص شوید؟ اگر ناامیدانه می‌خواهید فقط‬ ‫از نقش کنونی‌تان بیرون بیایید‪ ،‬اگر به یک‬ ‫سرمایه‌گذار هم تبدیل شوید‪ ،‬برایتان استرس‌زا‬ ‫بوده و راضی‌تان نخواهد کرد‪ .‬کسانیکه‬

‫____________________________‬

‫‪ .۱‬آیا برای شروع آماده‌اید؟ اگر در حال‬ ‫حاضر کارمند یک شرکت هستید‪ ،‬شروع کار‬ ‫خودتان بعنوان یک کارفرما یک تغییر بزرگ‬ ‫در سبک‌زندگی‌تان است‪ .‬نباید به اشتباه تصور‬ ‫کنید که این بهترین راه برای این است که‬ ‫سریع پولدار شوید یا اینکه از مشکالت فرار‬ ‫کنید‪ .‬شروع یک بیزنس جدید کار سختی‬ ‫است و نیاز به تصمیم‌گیری قاطع و یادگیری‬ ‫دارد و در طوالنی‌مدت جواب می‌دهد‪ .‬پس‬ ‫قبل از شروع خوب فکر کنید‪.‬‬ ‫‪ .۲‬آیا مشتری که پول و تقاضای الزم را‬ ‫داشته باشد‪ ،‬وجود دارد؟ اینکه تصور کنید‬ ‫این ایده به نظر خودتان جذاب و بینظیر‬ ‫است به این معنی نیست که همه همین تصور‬ ‫را خواهند داشت‪ .‬ممکن است مشتریان از‬ ‫یک کاال خوششان بیاید اما اکثر افراد فقط‬ ‫برای چیزهایی که «نیاز دارند»‪ ،‬چه از نظر‬ ‫احساسی و چه فیزیکی‪ ،‬پول خرج می‌کنند‪.‬‬ ‫خیلی‌وقت‌ها هم کسانیکه به آن کاال نیاز‬ ‫دارند‪ ،‬پول کافی برای خرید آن ندارند‪ .‬حتم ًا‬ ‫برای بررسی این موضوع از متخصصین‬

‫‪ .۵‬آیا راهکار شما هزینه‌های جانبی ندارد؟‬ ‫خیلی از محصوالت و خدمات جدید به این‬ ‫دلیل با شکست مواجه می‌شوند که در زمان‬ ‫شروع کار هزینه‌های جانبی آن را نادیده‬ ‫می‌گیرید‪ .‬موتورهای اتومبیلی که هیدروژن‬ ‫می‌سوزانند خیلی راحت هستند و برای محیط‌‬ ‫زیست هم خوب‌اند اما ایجاد ایستگاه‌های‬ ‫سرویس‌دهی در سراسر دنیا و ایجاد قوانین‬ ‫ایمنی برای آن‌‪ ،‬ده‌ها سال طول می‌کشد‪ .‬دقت‬ ‫کنید که همه هزینه‌ها‪ ،‬شبکه‌های فروش‪،‬‬ ‫نیازهای بازاریابی و مسائل فرهنگی را در‬ ‫نظر بگیرید‪.‬‬ ‫‪ .۶‬آیا برای مقابله با رقبا‪ ،‬توانایی ذهنی و‬ ‫سیاست الزم را دارید؟ شاید این راهکار‬ ‫جدید شما هنوز به بازار کشیده نشده باشد‬

‫‪ .۸‬آیا به هزینه‌های کار نگاه واقعبینانه‬ ‫داشته‌اید؟ اکثر افراد وقتی می‌خواهند کار‬ ‫جدیدی را شروع کنند‪ ،‬هزینه‌های شروع کار‬ ‫را دست‌کم می‌گیرند‪ .‬برای اینکه بتوانید‬ ‫عشقتان به شروع این کار جدید را به یک‬ ‫ارزش کاری قابل‌لمس تبدیل کنید‪ ،‬برنامه‬ ‫کاری بنویسید که نیازها و اهداف آینده کار‬ ‫جدیدتان را به دقت در نظر داشته باشد و‬ ‫حتم ًا از یک متخصص بخواهید این برنامه‬ ‫را بررسی کند‪.‬‬ ‫‪ .۹‬آیا مهارت‌ها و استقامت الزم را دارید؟‬ ‫بعنوان کسی که می‌خواهد کار جدیدی شروع‬ ‫کند‪ ،‬یادتان باشد اگر کارتان با شکست مواجه‬ ‫شود‪ ،‬هیچ مقصری وجود ندارد‪ .‬از عوامل‬ ‫دخیل در این شکست که بگذریم‪ ،‬بیشتر‬

‫احساس می‌کنند توانایی الزم را دارند اما از‬ ‫کار کنونی‌شان راضی نیستند یا از آن خسته‬ ‫شده‌اند‪ ،‬به کارفرمایان بهتری تبدیل می‌شوند‬ ‫تا آنها که به شدت از خود کار کشیده‌اند‪،‬‬ ‫احساس می‌کنند قدر کارشان را ندانسته‌اند یا‬ ‫بیش از اندازه استرس دارند‪ .‬یادتان باشد‪،‬‬ ‫مرغ همسایه همیشه غاز است‪ .‬توصیه ما این‬ ‫است که تا زمانی که درآمدی از کار جدیدتان‬ ‫کسب نکرده‌اید‪ ،‬کار قبلی‌تان را رها نکنید‪.‬‬ ‫اگر تنها محدودیتتان تجربه گروهی و‬ ‫منابع است‪ ،‬بهتر است ایده‌تان را با یک‬ ‫گروه حرفه‌ای در میان بگذارید تا اینکه‬ ‫خودخواهانه روی نظر خودتان بمانید‪.‬‬ ‫هیچکس با چنین رویکردی موفق‬ ‫نمی‌شود‬


‫‪108‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چرا پری ملکی در جشنواره فجر نخواند؟‬ ‫گروه موسیقی «خنیا» که قرار بود‪ ،‬در شب اول جشنواره‌ی موسیقی فجر‬ ‫روی صحنه برود‪ ،‬کنسرتش را بدون همخوانی پری ملکی برگزار کرد‪.‬‬ ‫گروه موسیقی «خنیا» که قرار بود‪ ،‬در شب اول جشنواره‌ی موسیقی فجر‬ ‫روی صحنه برود‪ ،‬کنسرتش را بدون همخوانی پری ملکی برگزار کرد‪.‬‬ ‫پری ملکی و گروه موسیقی «خنیا» قرار بود‪ 24 ،‬بهمن‌ماه مهمان جشنواره‌ی‬ ‫موسیقی فجر باشند که در این اجرا فاروق کسمایی و دو هنرمند دیگر نیز به‬ ‫هم‌خوانی می‌پرداختند‪ ،‬اما مخاطبانی که به این کنسرت رفتند‪ ،‬متوجه شدند که‬ ‫قرار نیست پری ملکی در این اجرا روی صحنه بیاید‪.‬‬ ‫مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی در این‌باره توضیح داد‪:‬‬ ‫گروه موسیقی «خنیا» دو همخوان زن و دو همخوان مرد دارد و شکل فعالیت‌شان‬ ‫نیز هیچ مشکلی ندارد‪ ،‬اما با مشورتی که در شب اجرا داشتیم‪ ،‬به این نتیجه‬ ‫رسیدیم که اجرا این‌گونه روی صحنه برود و در واقع این موضوع با توافق گروه‬ ‫انجام شد‪.‬‬

‫پیروز ارجمند در پاسخ به پرسشی مبنی بر این‌که حاشیه‌های اخیر‪ ،‬چقدر دفتر‬ ‫موسیقی را تحت فشار قرار داده است‪ ،‬گفت‪ :‬من چه زمانی که در حوزه‌ی هنری‬ ‫مدیریت می‌کردم و چه حاال‪ ،‬ارتباطم را با مراجع و بزرگان حفظ کرده‌ام و این‬ ‫موضوع را جزو وظایف خودم می‌دانم‪.‬‬ ‫او ادامه داد‪ :‬متأسفانه درج خبرهای ناصواب که در واقع یک نوع‪ ،‬بی‌تقوایی‬ ‫خبری بود‪ ،‬بر شرایط تأثیر گذاشت‪ .‬ما در دفتر موسیقی به جای این‌که به‬ ‫مسائل مهم‌تر بپردازیم‪ ،‬همیشه در حال جواب دادن هستیم تا شرایط را تلطیف‬ ‫کنیم و توضیح بدهیم که خطایی نکرده‌ایم‪.‬‬ ‫رییس جشنواره‌ی موسیقی فجر درباره‌ی آلبومی که به‌تازگی با همخوانی یک زن‬ ‫منتشر و حاشیه‌هایی ایجاد شد‪ ،‬اظهار کرد‪ :‬درباره‌ی آن اثر باید بگویم که هنگام‬ ‫انتشارش‪ ،‬شش بار اصالحیه به آن خورد تا جایی که روشنایی و شفافی صدای‬ ‫خواننده‌ی زن‪ ،‬از او گرفته شد و ما حتی از استاندارد موجود هم بیشتر درباره‌ی‬ ‫این آلبوم سخت‌گیری کردیم‪.‬‬ ‫وی گفت‪ :‬حساسیت‌های ما درباره‌ی آن آلبوم به حدی بود که ناشر چندبار‬ ‫اعتراض کرد و حتی تعدادی از موسیقی‌دان‌ها معتقد بودند که ما استاندارد را‬ ‫هم بیشتر رعایت کردیم‪ .‬ما اکنون باید به جشنواره‌ی موسیقی فجر بپردازیم‪ ،‬اما‬ ‫درگیر چنین مسائل حاشیه‌ای می‌شویم‪.‬‬ ‫ارجمند در بخش دیگری از سخنانش‪ ،‬اظهار کرد‪ :‬ما در این مدت‪ ،‬کارهایی را‬ ‫که در دولت قبل با عنوان همخوانی منتشر شده‪ ،‬بار دیگر کارشناسی کردیم و‬ ‫متوجه شدیم که در آن زمان‪ ،‬در برخی آثار صدای خواننده‌ی زن حتی باالتر از‬ ‫صدای مردان بوده است و می‌توانم بگویم در آن آثار‪ ،‬نسبت صدای خواننده‌ی‬ ‫زن به خواننده مرد‪ 80 ،‬به ‪ 20‬بوده است‪.‬‬

‫پرویز پرستویی ‪ :‬از اینکه مرا ممنوع الکار کنند نگران نیستم !‬ ‫پرویز پرستویی در مراسم معرفی فیلم«دو» در سینما ماندانا مطرح کرد‪.‬‬ ‫پرویز پرستویی تهیه کننده و بازیگر این فیلم درباره برگزاری این مراسم گفت‪ :‬از‬ ‫مسئوالن جشنواره برای این بدعت تشکر می کنم چون سینما متعلق شما مردم است و‬ ‫اینکه دست اندرکاران فیلم با مردم روبرو شوند فرصت بسیار مغتنم و ارزشمند است ‪.‬‬ ‫وی درباره همکاری خود در مقام تهیه کننده با گلستانی گفت‪ :‬طی دو سال اخیر به‬ ‫تصادف من و خانم گلستانی در چند فیلم با هم همبازی بودیم و من با ذهنیت ایشان‬ ‫آشنا بودم‪.‬‬ ‫این بازیگر سینما اظهار کرد‪ :‬خانم گلستانی درباره این فیلمنامه به من توضیح داد و من‬ ‫هم احساس کردم که خیلی خوب است تا بستری فراهم شود تا کار اول این کارگردان‬ ‫جوان با آرامش و آسایش بیشتری ساخته شود چون گاهی اوقات کارهای اول گویی بی‬ ‫سرپرست هستند در حالیکه بسیاری اوقات در همین کارهای اول شاهد اتفاقات بدی‬ ‫هستیم‪.‬‬ ‫پرستویی درباره این کار گفت‪ :‬من با سابقه ای که در سینما دارم در حین کار احساس‬ ‫نکردم که با فردی بی تجربه ای مواجه هستم بلکه ایشان با قدرت و پختگی‪ ،‬کار را‬ ‫اداره کردند و من هم سعی کردم از نظر مالی فیلم را حمایت کنم تا کار خوبی ساخته‬ ‫شود ‪.‬‬ ‫وی درباره ورود خود به حوزه تهیه کنندگی گفت‪ :‬دغدغه من تهیه کنندگی نیست و‬ ‫خلوت بازیگری را با دنیا عوض نمی کنم‪ .‬اما گاهی مشکالتی برسر ساخت فیلم ها‬ ‫وجود داشته و من هم برای اینکه کار پیش برود حمایت مالی کردم اما در نهایت‬ ‫بازیگری دغدغه اصلی من است‪.‬‬ ‫این بازیگر با سابقه سینما درباره ریزش مخاطب در سالهای اخیر گفت‪ :‬به نظرم من‬ ‫سینماگر‪،‬پیش از هرچیز باید به پول فردی که برای سینما هزینه می کند احترام بگذارم‪.‬‬ ‫ماهم در این محیط زندگی می کنیم و سختی ها را می شناسیم آدمی که یک هفته کار‬ ‫طاقت فرسا انجام داده تصمیم می گیرد آخر هفته به سینما برود هر چند که این سینما‬ ‫رفتن هم هزینه هایی به او تحمیل می کند و امان از لحظه ای که بعد از دو ساعت‬ ‫حضور در سالن تاریک سینما ناراضی برگردد‪.‬‬

‫وی ادامه دارد‪:‬اگر از فیلم راضی باشد اول هفته خوبی را آغاز می کند و با ارباب رجوع‬ ‫هم رفتار بهتری دارد اما وقتی از فیلم ناراضی است به محض خروج از سالن باید به‬ ‫اعتراض های خانواده اش جواب بدهد‪.‬‬ ‫پرستویی گفت‪ :‬بسیاری مواقع کارنکرده ام تا بتوانم در فیلمی بازی کنم که شما از آن‬ ‫راضی باشید‪ .‬من از اینکه روزی وزارت ارشاد مرا ممنوع الکار کند نگران نیستم اما‬ ‫نگران این هستم که روزی برسد که مردم مرا دیگر دوست نداشته باشند ‪.‬‬


‫‪107‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بازیگر معروف سینمای‬ ‫داخل‪،‬‬ ‫در لس آنجلس کالس بازیگری‬ ‫دائر کرده‬ ‫پارسا پیروزفر یکی از جوان اولهای‬ ‫سینمای بعد از انقالب (دهه هفتاد)‬ ‫که بازی در دهها فیلم و تئاتر و سریال‬ ‫های تلویزیونی در کارنامه هنری او‬

‫هق هق گریه زری خوشکام‬ ‫در سالن سینما‬ ‫زری خوشکام (زهرا حاتمی) پس از سالها‬ ‫دوری از بازیگری درسینما و تلویزیون‪،‬‬ ‫بتازگی در کنار دخترش لیال و دامادش‬ ‫علی مصفا در فیلمی بنام «در دنیای‬ ‫تو ساعت چند است؟» به ایفای نقشی‬ ‫پرداخته است‪ .‬وی در سالن برج میالد‬

‫جای دارد از چندی پیش ساکن لس‬ ‫آنجلس شده و گویا قصد اقامت در‬ ‫امریکا را دارد‪.‬‬ ‫پارسا که معروفترین فیلم سینمایی‬ ‫اش «شیدا» با لیال حاتمی و سریال‬ ‫پربیننده تلویزیونی اش «درچشم باد»‬ ‫به کارگردانی جوزانی است بتازگی‬ ‫کالسهای یادگیری فنون بازیگری را‬ ‫در لوس آنجلس دایر نموده است‪.‬‬

‫مهدی یراحی با ماسک روی صحنه رفت!‬ ‫مهدی یراحی خواننده موسیقی پاپ در پی آلودگی شدید شهر اهواز ‪ ،‬طی‬ ‫حرکتی اعتراضی با ماسک روی صحنه رفت و برای همشهریان خود در‬ ‫شهر اهواز به اجرای برنامه پرداخت‪.‬‬ ‫مهدی یراحی خواننده موسیقی پاپ در پی آلودگی شدید شهر اهواز‪ ،‬طی حرکتی‬ ‫اعتراضی با ماسک روی صحنه رفت و برای همشهریان خود در شهر اهواز به‬ ‫اجرای برنامه پرداخت‪.‬‬ ‫اولین کنسرت «مهدی یراحی» در زادگاهش با استقبال خوب مخاطبان مواجه‬ ‫شد‪ .‬با وجود بحران جوی چند هفته اخیر شهر اهواز و آلودگی بی سابقه هوا‪،‬‬ ‫مردم این شهر در مدت زمان کوتاهی ابتدا بلیت‌های شب اول و در ادامه شب‬ ‫دوم را که تمدید شده بود‪ ،‬را خریداری کردند‪.‬‬ ‫اما مهدی یراحی که اعتراضش را از وضع نامناسب شهر اهواز اعالم کرده بود‪،‬‬ ‫طی حرکتی اعتراضی با ماسک روی صحنه رفت و برای همشهریانش در شهر‬ ‫اهواز به اجرای برنامه پرداخت‪ .‬یراحی پیش‌تر در این باره گفته بود‪ :‬من جزو‬ ‫معدود هنرمندانی هستم که در جاهای مختلف پیوسته از درد آب کارون و درد‬ ‫اهواز صحبت کرده ام‪ ،‬اما با این همه در چندروز گذشته با دیدن وضعیت هوا‬

‫بخاطر جشنواره بین المللی فیلم فجر در‬ ‫کنار دختر و داماد و سایر عوامل فیلم هق‬ ‫هق کنان به دیدن این فیلم نشست‪ .‬در‬ ‫پایان نمایش فیلم وقتی ازاو سئوال شد که‬ ‫علت هق هق گریه او هنگام دیدن فیلم چه‬ ‫بود گفت که بخاطر دوری از سینما و اینکه‬ ‫چگونه زندگی من و دیگر همکاران قدیمی‬ ‫ام که جلوی دوربین و یا روی صحنه‬ ‫نبودیم به هدر رفت‪.‬‬

‫واقعا درماندم و احساس کردم که چقدر تاکنون کم صحبت کرده ام؛ این وضعیت‬ ‫واقعا فاجعه است‪ ،‬در شهر چشم ها جایی را نمی بیند و در خانه هم که نشسته‬ ‫ام حس می کنم حلقم پر از خاک است‪.‬‬ ‫اوضاع خیلی وحشتناک است و امیدوارم مسئولین واقعا فکری به حال مردم‬ ‫اهواز بکنند‪ ،‬زیرا این هوا چیز پنهانی نیست و کامال مشخص است‪ .‬وی افزود‪:‬‬ ‫به نظر من صحبت درباره معضالت جدی مردم شهرم اهواز اصال پیچیدگی‬ ‫نمی‌خواهد‪ .‬مردم خوزستان مشکل نفس کشیدن دارند و این مشکل را خیلی‬ ‫ساده می‌توان بیان کرد‪.‬‬ ‫به نظر من االن دیگر مشکل بی​ کاری و نبود مسکن اولویت نیست‪ .‬ما االن‬ ‫فقط باید کاری کنیم مردم زنده بمانند‪ .‬نمی‌خواهم سیاه‌نمایی کنم چراکه قطعا‬ ‫مسووالن در حال پیگیری هستند اما کافی نیست‪​ .‬وضعیت امروز خوزستان و‬ ‫اهواز به گونه‌ای است که باید برای آن گروهی قوی و جدی انتخاب شود تا خیلی‬ ‫فوری به وضعیت آب و هوا رسیدگی شود‪.‬‬


‫‪106‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫فیلم «رخ دیوانه» بیشترین‬ ‫تعداد جوایز را از جشنواره‬ ‫فیلم فجر گرفت‬ ‫فیلم سینمایی «رخ دیوانه» به‬ ‫کارگردانی ابوالحسن داوودی شامگاه‬ ‫چهارشنبه ‪ ۲۲‬بهمن با کسب پنج‬ ‫جایزه از جمله بهترین فیلم‪ ،‬بهترین‬ ‫کارگردانی و بهترین فیلم تماشاگران‬ ‫به عنوان رکورددار کسب جوایز‬ ‫سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر‬ ‫شناخته شد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا‪ ،‬بیتا‬ ‫منصوری تهیه کننده فیلم «رخ دیوانه»‬ ‫جایزه بهترین فیلم سی و سومین‬ ‫جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد‪.‬‬ ‫بر اساس این گزارش‪« ،‬رخ دیوانه»‬ ‫روایت کننده داستان چند جوان است‬ ‫که در یک قرار اینترنتی با یکدیگر‬ ‫آشنا شده و به دنبال یک شوخی و‬ ‫شرط بندی در مسیری پیچیده و دلهره‬ ‫آور قرار می‌گیرند‪.‬‬ ‫سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیات‬

‫«دلم می‌خواد» ساخته بهمن‬ ‫فرمان‌آرا‪« ،‬دلتا ایکس» به کارگردانی‬ ‫علیرضا امینی‪« ،‬مادر قلب اتمی»‬ ‫ساخته علی احمدزاده و «تابو» ساخته‬ ‫خسرو معصومی در میان آثار مسابقه‬ ‫جشنواره‪ ،‬سئواالتی را درباره وجود‬ ‫ممیزی و سانسور ایجاد کرده است‪.‬‬ ‫در جشنواره امسال برخالف سال‌های‬ ‫گذشته بخش بین‌الملل حذف شده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫باران کوثری بازیگر فیلم «کوچه‬ ‫بی‌نام» نیز موفق شد سیمرغ بلورین‬ ‫بهترین بازیگر زن این جشنواره را‬ ‫دریافت کند‪.‬‬ ‫فیلم «کوچه بی‌نام» داستان دو همسایه‬ ‫در یکی از محله‌های جنوبی تهران را‬ ‫راویت می‌کند که به دلیل آرا و نظرات‬ ‫مختلف حتی در ساده‌ترین مسائل‬ ‫زندگی‪ ،‬روزگار پر فراز و نشیبی را در‬ ‫عین همسایگی خود تجربه می‌کنند‪.‬‬ ‫سعید آقاخانی بازیگر فیلم «خداحافظی‬ ‫طوالنی» نیز سیمرغ بلورین بهترین‬ ‫بازیگر مرد سی و سومین جشنواره‬

‫عاطفی مرد و تالش او برای حفظ‬ ‫زندگی شخصی‪ ،‬اجتماعی و عاطفی‌اش‬ ‫می‌پردازد‪.‬‬ ‫وزیر فرهنگ و ارشاد اسالمی ایران در‬ ‫مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر‬ ‫گفت‪« :‬همراهی شما بهترین پاسخ به‬ ‫کسانی است که ایجاد فضای پرامید را‬ ‫در سینمای ایران بر نمی‌تابند»‪.‬‬ ‫علی جنتی افزود‪« :‬سقف فروش‬ ‫سینمای ایران در آخرین سال دولت‬ ‫گذشته ‪ ۳۲‬میلیون تومان بود اما در‬ ‫‪ ۱۰‬ماه اخیر دولت یازدهم سهم این‬ ‫فروش ‪ ۵۲‬میلیون تومان بوده است‬ ‫که این اتفاق گویای همه چیز است»‪.‬‬ ‫در ماه‌های گذشته اکران هشت فیلم‬ ‫مورد اعتراض نمایندگان مجلس ایران‬ ‫قرار گرفته است و تعدادی از این‬ ‫فیلم‌ها از جمله «عصبانی نیستم» از‬

‫دستور اکران خارج شده‌اند‪.‬‬ ‫سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری‬ ‫سی و سومین جشنواره فیلم فجر به‬ ‫علیرضا زرین دست برای فیلمبرداری‬ ‫فیلم «مزارشریف» و علیرضا برازنده‬ ‫فیلمبردار فیلم «دوران عاشقی» اهدا‬ ‫شد‪.‬‬ ‫همچنین سیمرغ بلورین بهترین‬ ‫تدوین این دوره از جشنواره فیلم فجر‬ ‫به نیما جعفری جوزانی برای فیلم‬ ‫«عصریخبندان» رسید‪.‬‬ ‫فیلم «مزار شریف» روایتی از حمله‬ ‫به به کنسولگری ایران در شهر مزار‬ ‫شریف افغانستان ‪ -‬کشته شدن تمامی‬ ‫اعضای کنسولگری جز یکی از آن‌ها در‬ ‫مرداد ماه سال ‪ ۱۳۷۷‬را بیان می‌کند‪.‬‬

‫حسین امینی سناریست‬ ‫و کارگردان و مرجان‬ ‫ساتراپی کارگردان ایرانی‬ ‫درهالیوود پیش میروند‬

‫توان نام برد‪ ،‬که اخیرا فیلم ‪The‬‬ ‫‪ Two Faces Of January‬با حضور‬ ‫ویگو مورتینسن و کریستن دانست‬ ‫و اسکاردیزاک ساخته و با موفقیت‬ ‫خوبی هم روبرو شده است‪.‬‬ ‫دومین کارگردان ایرانی‪ ،‬مرجان‬ ‫ساتراپی است که اینروزها با فیلم‬ ‫‪ Voices‬مورد بحث است فیلمی با‬ ‫شرکت رایان رینولدز و انا کندریک‬ ‫که مورد تائید فستیوال سندنس قرار‬ ‫گرفت‪.‬‬

‫اینروزها گاه با نام های ایرانی بعنوان‬ ‫تهیه کننده‪ ،‬سناریست و کارگردان در‬ ‫سینمای امریکا روبرو میشویم‪ ،‬که به‬ ‫جهاتی به آنها اعتبار می بخشند‪ .‬از‬ ‫میان این نام ها حسین امینی را می‬

‫داوران سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر‬ ‫به جواد نوروزبیگی برای تهیه‌کنندگی‬ ‫سه فیلم «بهمن»‪« ،‬اعترافات ذهن‬ ‫خطرناک من» و «من دیه گو مارادونا‬ ‫هستم» اعطا شد‪.‬‬ ‫دیپلم افتخار جایزه ویژه هیات داوران‬ ‫در بخش سودای سیمرغ به نیکی کریمی‬ ‫برای مجموعه بازی‌هایش و کارگردانی‬ ‫فیلم «شیفت شب» اهدا شد‪.‬‬ ‫اختتامیه سی‌وسومین جشنواره فیلم‬ ‫فجر در حالی برگزار شد که راه نیافتن‬ ‫آثار شماری از سینماگران نامدار‬ ‫به جشنواره امسال انتقادهایی را‬ ‫برانگیخته بود‪.‬‬ ‫غیبت فیلم‌های «استراحت مطلق»‬ ‫ساخته عبدالرضا کاهانی‪« ،‬نهنگ‬ ‫عنبر» به کارگردانی سامان مقدم‪‌،‬‬

‫فیلم فجر را از آن خود کرد‪.‬‬ ‫وی در حالی موفق به کسب این‬ ‫جایزه شد که پیش از این هنرمندانی‬ ‫چون «سیامک صفری» برای فیلم‬ ‫«اعترافات ذهن خطرناک من»‪ ،‬محسن‬ ‫تنابنده برای فیلم «ایران برگر»‪ ،‬شهاب‬ ‫حسینی برای فیلم «دوران عاشقی» و‬ ‫حسین یاری برای فیلم «مزار شریف»‬ ‫به عنوان کاندیداهای این بخش معرفی‬ ‫شده بودند‪.‬‬ ‫فیلم «خداحافظی طوالنی» ماجرای‬ ‫مردی را روایت می‌کند که از اتهام‬ ‫یک قتل جنجالی تبرئه شده است‬ ‫اما جامعه و اطرافیانش هنوز به او‬ ‫به چشم مجرم نگاه می‌کنند و در‬ ‫این میان روایت اصلی فیلم به رابطه‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

105


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

104


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

103


‫‪102‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بهتر شده بود‪ ،‬با آنجلینا جولی سلفی یادگاری گرفت‪.‬‬

‫به دردسرافتادن بازیگر هالیوودی برای فرزند خوانده اش‬ ‫به دردسرافتادن بازیگر هالیوودی برای فرزند خوانده اش ‪ ،‬چارليز ترون ‪ 39‬ساله و شون‬ ‫پن ‪ 54‬ساله براي گردش و تفريح به يکي از تفرجگاه هاي کاليفرنيا رفته بودند و جکسون‬ ‫پسر خوانده چارليز ترون همراه آنها بود که دچار اين دردسر شدند‪ .‬گفته مي شود يکي از‬ ‫رهگذران متوجه مي شود جکسون اندکي دورتر از اين زوج مشهور با بداخالقي در گوشه‬ ‫اي نشسته است‪ .‬رهگذر براي اينکه ببيند‪ ،‬بچه براي چه ناراحت است‪ ،‬به او نزديک مي‬

‫شود‪.‬‬ ‫اما چارليز ترون به او هشدار مي دهد که‬ ‫نزديک بچه نشود‪ .‬اين فرد نيز با تصور‬ ‫اينکه يکي از اين دو بازيگر يا هر دو آنها با‬ ‫بچه بدرفتاري کرده اند‪ ،‬با پليس تماس مي‬ ‫گيرد‪ .‬پليس اندکي بعد اين زوج را دستگير‬ ‫مي کند‪ .‬اما در نهايت هيچ مدرکي که نشان‬ ‫دهد آنها با فرزند خود بدرفتاري کرده اند‪،‬‬ ‫به دست نيامد‪.‬‬ ‫چارليز ترون پيشتر درباره فرزند خود به‬ ‫خبرنگاران گفته بود‪ :‬او بچه فوق العاده‬ ‫مستقلي است‪ .‬هشياري او واقع ًا مرا متعجب مي کند‪ .‬او خيلي سريع همه چيز را مي فهمد و‬ ‫درک مي کند‪ .‬شايد در ابتدا خجالتي به نظر برسد اما بعد ناگهان متوقف ناپذير مي شود‪.‬‬ ‫چارليز ترون و شون پن اکنون چند ماه است که روي پروژه «آخرين چهره» کار مي کنند‪.‬‬ ‫فيلم را پن کارگرداني مي کند و ترون نيز از بازيگران آن است‪ .‬خاوير باردم ديگر بازيگر‬ ‫اصلي اين فيلم است‪.‬‬ ‫این دو بازیگر مدتی است به عنوان یک زوج در مجامع ظاهر می‌شوند‪ .‬نکته حالب در‬ ‫این خبر‪ ،‬حق کودکی است که باالتر از حقوق ستارگان سینما‪ ،‬بر اساس گزارش یک‬ ‫شهروند دیگر‪ ،‬رعایت می‌شود‪.‬‬

‫آنجلینا جولی با کاله جالبش سوژه رسانه ها شد‬ ‫آنجلیناجولی بخاطر کاله جالبش سوژه شد‪ ” .‬آنجلینا جولی ” و همسرش ” برد پیت” بعد‬ ‫از ازدواج جنجالی شان به یک ماه عسل کاری رفتند‪“ .‬آنجلینا جولی” به تازگی در فیلمی‬ ‫در مقابل همسرش ایفای نقش کرده است‪ .‬این فیلم در مالت ساخته میشود و آنها برای ماه‬ ‫عسل حضور در صحنه فیلمبرداری این فیلم را انتخاب کردند‪.‬‬ ‫“آنجلینا جولی” ‪ 39‬ساله خود کارگردان این فیلم است‪ .‬او درحالی شکار عکاسان شد‬ ‫که از صحنه فیلمبرداری باز میگشت و کاله جالب او سوژه خوبی برای خبرنگاران بود‪.‬‬ ‫کالهی که او بر سر گذاشته بود شبیه کاله زنان در دهه ‪ 70‬میالدی است‪.‬‬


‫‪101‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫انتشار عکس کریستینا آگوئیلرا و دختر نوزادش‬

‫واکنش آنجلینا جولی به شوکه شدن یکی از طرفدارانش)‬

‫کریستینا آگوئیلرا‪ ،‬خواننده مشهور آمریکایی‪ ،‬در مصاحبه‌ای با مجله آمریکایی "پیپل"‬ ‫از زندگی جدیدش پس از زایمان سخن گفته است‪ .‬او شش ماه پیش برای دومین بار‬ ‫مادر شد‪ .‬مجله پیپل همچنین این شانس را یافته تا به عنوان نخستین رسانه برای اولین‬ ‫بار عکس‌های این نوزاد دختر را منتشر کند‪ .‬کریستینا آگوئیلرا از ازدواج پیشین‌اش هم‬ ‫صاحب یک پسر است‪.‬‬

‫آنجلینا جولی به سمت تاک شوی جان استوارت حرکت می کرد و وقتی به آنجا رسید با‬ ‫اتفاق جالبی رو به رو شد‪.‬‬ ‫وقتی آنجلینا به محل استودیو رسید‪ ،‬از ماشینش پیاده شد و به همراه محافظان شخصی‬

‫ازدواجی رمانتیک برای ستاره باهوش و آینده دار سینمای جهان در‬ ‫روز ولنتاین‬ ‫بازیگر جوان و نامزد اسکار برای نقش آفرینی در فیلم بازی تقلید بندیکت کامبربچ با‬ ‫نامزد بازیگرش سوفی هانتر روز ولنتاین در مراسمی خصوصی و با حضور دوستان و اقوام‬ ‫نزدیک شان ازدواج کردند‪.‬بازیگر مجموعه شرلوک نامزدی خود را ماه نوامبر اعالم کرد‪.‬‬ ‫محل برگزاری مراسم مشخص نیست اما خیلی ها می گویند در ایسل اف رایت برگزار شده‬ ‫است‪ .‬کامبربچ و هانتر سرصحنه فیلم با هم آشنا شدند‪.‬‬ ‫کامبربچ برای نفش ریاضی دان آلن تورینگ در بازی تقلید نامزد اسکار بهترین بازیگر‬ ‫مرد نقش نخست شده است‪.‬‬

‫اش از میان طرفدارانش به سوی در ورودی می رفت که ناگهان‬ ‫متوجه دختر جوانی از طرفداران شد که در میان جمعیت مردم‬ ‫تماشاگر و میان فشار و ازدحام زیاد‪ ،‬دچار حمله عصبی شده و‬ ‫به شدت گریه می کند‪ .‬آنجلینا با دیدن این دختر‪ ،‬به سرعت به سمت او رفته‬ ‫و با کمک محافظانش او را از جمعیت جدا می کند‪ .‬سپس با مهربانی کنارش می‬ ‫نشیند‪ ،‬اشک هایش را پاک کرده و تالش می کند با صحبت با طرفدار وحشت زده‬ ‫اش‪ ،‬آرامش کند‪ .‬پس از مدتی گفتگوی صمیمانه با آنجلینا‪ ،‬دختر جوان که حالش‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪100‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬

‫تا سه نشه‪ ،‬بازی نشه‬ ‫پامال اندرسون برای سومین بار درخواست طالق‌اش از ریک سلمون‪ ،‬تهیه‌کننده آمریکایی‪،‬‬ ‫را رسما ارائه داد‪ .‬این دو برای نخستین بار در دسامبر ‪ ۲۰۰۸‬ازدواج کردند و اوایل سال‬ ‫‪ ۲۰۰۹‬از یکدیگر جدا شدند‪ .‬در ژانویه سال ‪ ۲۰۱۴‬اندرسون و سلمون برای دومین‬ ‫بار با یکدیگر ازدواج کردند و اندکی بعد پامال اندرسون درخواست طالق داد‪ ،‬اما بعد‬ ‫درخواستش را پس گرفت‪ .‬هر کدام از آن‌ها از نخستین ازدواج‌شان دو فرزند دارند‪.‬‬

‫هفته مد نیویورک‬ ‫هفته مد نیویورک امسال نیز میزبان چهره‌های معروف دنیای مد‪ ،‬موسیقی و سرگرمی‬ ‫بود‪ .‬کانیه وست‪ ،‬رپر آمریکایی‪ ،‬مجموعه‌لباس‌هایی را که برای مارک آدیداس طراحی‬ ‫کرده بود‪ ،‬به نمایش گذاشت‪ .‬ویکتوریا بکام‪ ،‬طراح مشهور بریتانیایی‌‪ ،‬نیز مجموعه جدید‬ ‫لباس‌هایش را به روی سن برد‪ .‬بیانسه و همسرش جی زی از جمله چهره‌های معروفی بودند‬ ‫که عکس‌شان روی صندلی‌های ردیف اول نمایش مد توسط عکاسان شکار شد‪.‬‬

‫الگرفلد و طراحی لباس کودک‬ ‫کارل الگرفلد‪ ،‬طراح مد خانه شانل‪ ،‬قصد دارد مجموعه‌ای از لباس کودک را طراحی و‬ ‫روانه بازار کند‪ .‬به نوشته مجله ووگ بریتانیا این مجموعه در بهار سال ‪ ۲۰۱۶‬معرفی و‬ ‫عرضه خواهد شد‪ .‬الگرفلد ‪ ۸۱‬ساله دارای یک پسرخوانده است‪.‬‬

‫ازدواج در روز "عشق"‬ ‫بندیکت کامبربچ و سوفی هانتر روز ‪ ۱۴‬فوریه که به نام روز "ولنتاین‌" یا روز عشق شناخته‬ ‫می‌شود‪ ،‬با یکدیگر ازدواج کردند‪ .‬این دو هنرپیشه بریتانیایی ماه نوامبر سال ‪ ۲۰۱۴‬با‬ ‫هم نامزد شده بودند و تابستان امسال صاحب نخستین فرزند مشترک‌شان می‌شوند‪ .‬مراسم‬ ‫ازدواج این دو بسیار ساده و مختصر در جزیره وایت در جنوب انگلستان برگزار شد‪.‬‬


‫‪99‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫و بیست و نه به چارلی چاپلین اعطا شده بود و در ساختمان یک شرکت در پاریس‬ ‫نگهداری می شد‪ ،‬ربودند‪.‬‬ ‫به نوشته مطبوعات فرانسه ارزش این تندیس کوچک که با یک الیه نازک طالی بیست‬ ‫و چهار عیار پوشیده شده بود‪ ،‬بالغ بر یک میلیون یورو است‪ .‬سارقان همچنین چند‬ ‫خودکار متعلق به ستاره سینمای صامت را با خود بردند‪ .‬ارزش هر یک از این خودکارها‬ ‫نیز نزدیک به هشتاد هزار یورو برآورد شده است‪ .‬یک منبع نزدیک به این پرونده اعالم‬ ‫کرد سارقان کامال از شرایط موجود در شرکت و محل نگهداری این اشیای گرانبها آگاهی‬ ‫داشتند و به هیچ چیز دیگر دست نزدند‪ .‬بنا به اعالم رسانه های فرانسه‪ ،‬دادستانی پاریس‬ ‫مسئولیت تحقیق درباره این سرقت را به واحد مبارزه با خرابکاری محول کرده است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک از پاریس‪ ،‬چارلی چاپلین در دوره بازیگری خود سه‬ ‫جایزه اسکار به دست آورد‪ :‬دو جایزه افتخاری اسکار در سال های هزار و نهصد و بیست‬ ‫و نه و دو هزار و نهصد و هفتاد و دو و یک جایزه اسکار بهترین موسیقی برای فیلم کمدی‬ ‫درام روشنی های شهر در سال هزار و نهصد و هفتاد و سه‬

‫پسر جکی چان به دلیل رفتار زشتش از مردم عذرخواهی کرد‬ ‫جیسی چان‪ ،‬پسر ‪ 32‬ساله جکی چان‪ ،‬هنرپیشه هالیوود‪ ،‬پس از شش ماه تحمل حبس‪،‬‬ ‫از زندان آزاد شد و ضمن عذرخواهی از تخلف مربوط به مواد مخدر در خانه اش‪ ،‬از مردم‬ ‫خواست فرصتی دوباره به او بدهند‪.‬‬ ‫روزنامه انگلیسی «دیلی میل» در این باره نوشته است ‪ِ :‬‬ ‫«جیسی چان» (‪Jaycee‬‬ ‫‪ ،)Chan‬سی و دو ساله‪ ،‬پس از اینکه از زندان آزاد شد‪ ،‬از عموم مردم عذرخواهی کرد‪.‬‬ ‫وی به این علت شش ماه زندانی‬ ‫شد که اجازه مصرف ماده مخدر‬ ‫ماریجوآنا را به افراد داده بود‪.‬‬ ‫او گفت هیچ علت و بهانه ای‬ ‫برای رفتاری که به دستگیری‬ ‫اش منجر شده بود‪ ،‬ندارد‪.‬‬ ‫جیسی در حالی به این جرم‬ ‫دستگیر و زندانی شده که پدرش‪،‬‬ ‫جکی چان‪ ،‬هنرپیشه هالیوود‪،‬‬ ‫سفیر مبارزه با مواد مخدر است‪.‬‬ ‫وی عذرخواهی اش را در یک‬ ‫نشست خبری که یکشنبه‪ ،‬برگزار‬ ‫شد‪ ،‬عنوان کرد‪ .‬وی در این‬ ‫نشست خبری اذعان کرد که وی‬ ‫زندگی اش را وقف خانواده اش‬ ‫کرده بود‪ .‬جیسی در ماه آگوست‬ ‫(مرداد گذشته) در کنار «کو‬ ‫کای» (‪ ،)Ko Kai‬هنرپیشه‬ ‫تایوانی‪ ،‬و شماری دیگر از افراد‬ ‫بازداشت شده بود‪.‬‬

‫دوربین طالیی برای آرنولد‬ ‫جایزه "دوربین طالیی" یکی از جوایز معتبر سینمایی و تلویزیونی در آلمان به شمار‬ ‫می‌رود که ال پاچینو و مورگان فریمن‪ ،‬هنرپیشه‌‌های مشهور آمریکایی نیز تا کنون از‬ ‫دریافت‌کنندگان آن بوده‌اند‪ .‬امسال "دوربین طالیی بین‌المللی" قرار است به آرنولد‬ ‫شوارتزنگر ‪ ۶۷‬ساله اهدا شود‪ .‬مراسم اهدای این جایزه روز ‪ ۲۷‬فوریه در شهر هامبورگ‬ ‫برگزار می‌شود‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪98‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬ ‫شاید امل کلونی با دیدن این عکس سیاه و سفید از همسرش در لباس دامادی که عاشقانه‬ ‫به عروسش نگاه می کند و لبخند مشهورش را روی صورت دارد‪ ،‬ناراحت شود‪.‬‬ ‫به گزارش این عکس که به تازگی برای اولین بار منتشر شده‪ ،‬جورج کلونی ‪ 19‬ساله را در‬ ‫حالی که با شای لیزا کالینز در شهر زادگاهش کاوینگتون‪ ،‬کنتاکی ازدواج می کند را نشان‬ ‫می دهد‪.‬‬ ‫ولی در حقیقت او تنها در یک مراسم عروسی جعلی حضور دارد تا به نوعی لباس عروسی‬ ‫فروشگاه نه چندان گرانی به نام مک آلپین که خود این بازیگر در آن کفش می فروخت را‬ ‫تبلیغ کند‪.‬‬

‫عکس دیده نشده از جورج کلونی ‪ 19‬ساله در لباس دامادی! ‪+‬عکس‬ ‫حقیقت او تنها در یک مراسم عروسی جعلی حضور دارد تا به نوعی لباس عروسی‬ ‫فروشگاه نه چندان گرانی به نام مک آلپین که خود این بازیگر در آن کفش می فروخت را‬ ‫تبلیغ کند‪.‬‬

‫در حالی که شاید بیشتر زنان با شهرت کنونی کلونی دوست دارند با وی ازدواج کنند ولی‬ ‫عروس جعلی او از این عروسی به عنوان واقعه چندان خوبی یاد نمی کند‪.‬‬ ‫لیزا که مادر خودش نیز در این فروشگاه کار می کرد با یادآوری خاطرات آن روز می‬ ‫گوید‪":‬من مدام منتظر بودم که هر آن این روز تمام شود‪" ".‬من حسابی از دست مادرم که‬ ‫مرا داوطلب این نقش کرده بود عصبانی بودم و در آن زمان کلونی مشهور نبود‪".‬‬ ‫لیزا و کلونی ‪ 53‬ساله در آن روز از جلوی ده ها زن جوان به گزارش پرشین وی با نواخته‬ ‫شدن یک موسیقی کالسیک عبور کردند و کل مراسم یک ساعت طول کشید‪.‬‬ ‫این ستاره مشهور هالیوودی نه سال بعد از این تبلیغات‪ ،‬به راستی با بازیگری به نام تالیا‬ ‫بالسام که اکنون ‪ 55‬سال دارد ازدواج کرد‪ .‬چهار سال بعد آن دو از هم جدا شدند‪.‬‬

‫جایزه اسکار چارلی چاپلین را دزدیدند !‬ ‫چارلی چاپلین در دوره بازیگری خود سه جایزه اسکار به دست آورد‪.‬‬ ‫یکی از جایزه های اسکار چارلی چاپلین که بالغ بر یک میلیون یورو ارزش داشت‪ ،‬در‬ ‫لندن به سرقت رفت‪.‬‬ ‫رسانه های اروپا اعالم کردند سارقان جایزه اسکار افتخاری را که در سال هزار و نهصد‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

97


‫‪96‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫متلك مي‌گويم‪،‬‬ ‫پس هستم‬

‫«جيگرتو بخورم چه هيكلي‬ ‫داري»‪« ،‬ماشاهلل عجب‬ ‫سينه‌هايي»‪« ،‬جيگرتو واسم‬ ‫بلوتوث مي‌كني؟»‪« ،‬ببخشين‬ ‫شما شبيه دوست دختر آينده من‬ ‫نيستين احيانا؟»‪« ،‬خانم جان شماره‬ ‫بدم پاره مي‌كني؟»‪« ،‬خانم بيني‬ ‫تون افتاده چسب زدين؟»‪« ،‬خانم‬ ‫خوشگله چيزت افتاده زمين برش‬ ‫دار»‪ ...‬اين جمالتي است كه اگر‬ ‫ن رفت‬ ‫زن باشيد و اگر در خيابا ‌‬ ‫و آمد داشته‌باشيد حداقل روزي‬ ‫يك بار مي‌شنويد و بنا به منطقه‪،‬‬ ‫سن و سال و آرايش و لباسي‬ ‫كه به تن داريد شكل و نوع اين‬ ‫متلك‌ها فرق مي‌كند‪.‬‬ ‫اگر در شمال شهر باشيد اين متلك‌ها در قالب‬ ‫و شكلي ديگر و اگر در جنوب شهر باشيد‬ ‫شكل و حالي ديگر خواهد داشت‪ .‬گاهي‬ ‫يك پسر پانزده شانزده ساله به يك زن مسن‬ ‫متلك مي‌اندازد و گاهي يك مرد پنجاه و اندي‬ ‫ساله به دختري همسن و سال دختر خودش‬ ‫متلك‌هاي ركيكي مي‌اندازد‪.‬‬ ‫«آخرين باري كه متلك شنيدم و نتوانستم تا‬ ‫ساعت‌ها بر اعصابم مسلط باشم از مردي‬ ‫اتوكشيده و كت و شلواري بود كه با ماشين‬ ‫اش جلوي پايم ترمز كرد و خواست سوار شوم‬ ‫و وقتي جواب ندادم و رويم را برگرداندم‪.‬‬ ‫كلماتي شنيدم كه سرخ سرخ شده بودم»‪...‬‬ ‫اينها را مريم دختري بيست و پنج ساله ميگويد‬ ‫كه تقريبا شكل و شمايلي مذهبي هم دارد‪ .‬او‬ ‫به شدت از متلك‌هايي كه هر روز در مسير‬ ‫خانه به دانشگاه مي‌شنود برآشفته و نگران‬ ‫مي‌شود و بارها تصميم گرفته جواب مردها‬ ‫را بدهد اما بعد منصرف شده‌است‪« :‬مي‌ترسم‬ ‫توان بحث و جدل نداشته‌باشم و نتوانم‬ ‫جلوي توهين هاي بيشتر بعضي از مردها‬ ‫دوام بياورم»‪ .‬گاهي آنها مرا به خاطر ظاهر‬ ‫ساده‌ام مسخره مي‌كنند‪« :‬كچلي روسري‌ات‬ ‫را اينقدر كشيدي جلو‪.‬؟»‪ « ،‬شپش داري‬ ‫خانم خانم ها؟»‪ « ،‬فاطمه كوماندوجان يه‬ ‫حالي به ما مي‌دي؟»‬ ‫مريم از شنيدن اين متلك‌ها خيلي آزرده‬ ‫مي‌شود‪« :‬مخصوصا وقتي يك مرد هم سن‬ ‫وسال پدرم به من متلك مي‌گويد‪ ،‬حتي از‬ ‫ديدن پدرم هم پرهيز مي‌كنم‪ .‬فكر مي‌كنم‬ ‫نكند پدر من هم در مسير بازگشت به خانه‬ ‫بارها و بارها دخترهاي مردم را تحقير كرده‬ ‫و متلك نثارشان كرده‪».‬‬ ‫سينا مي‌گويد‪« :‬براي ما جوان‌ها متلك گفتن‬ ‫به دخترها بخشي از تفريح هر روزه‌مان شده‬

‫و اصال به اين فكر نمي‌كنيم كه اين مساله‬ ‫باعث رنجش خاطر آنها مي‌شود يا نه‪ .‬ما با‬ ‫هم وقتي جمع مي‌شويم دوست داريم دخترها‬ ‫را سر كار بگذاريم و بخنديم و قصد ديگر‬ ‫هم نداريم‪ ».‬وقتي به سينا مي‌گويم كه اگر‬ ‫كسي به خواهر و يا بستگانش متلك بگويد‬ ‫چه مي‌كند‪ ،‬مي‌گويد‪« :‬خب سخته ببينم كسي‬ ‫به خواهرم متلك مي‌گويد‪ .‬شايد هم با پسري‬ ‫كه اين كار را بكند درگير شوم‪ .‬اما به هر حال‬ ‫متلك گفتن به دخترها انرژي مان را تخليه‬ ‫مي‌كند‪».‬‬ ‫محمد كه بيست و هفت سال دارد و در بازار‬ ‫كار مي‌كند در جواب اين سوال كه آيا متلك‬ ‫به دخترها مي‌اندازي يا نه مكثي مي‌كند و‬ ‫مي‌گويد‪« :‬مگر مي‌تواني متلك نگويي و زنده‬ ‫بماني‪....‬اما سعي مي‌كنم خيلي متلك‌هاي‬ ‫كريه نگويم‪ ».‬وقتي مي‌پرسم متلك كريه چه‬ ‫فرقي با متلك عادي دارد مي‌گويد‪« :‬خب‬

‫متلك‌هاي كريه برمي‌گردد به اندام زنان‪ ،‬خيلي‬ ‫از دوستانم چيزهايي مي‌گويند كه من واقعا‬ ‫شرمنده مي‌شوم اما اگر با برو بچه‌هاي بازار‬ ‫جمع شويم محال است كه به دخترها متلك‬ ‫نگوييم ‪.‬اين را صادقانه مي‌‍گويم‪».‬‬ ‫محمد دليل اين كار را كنجكاوي پسرها‪،‬‬ ‫عالقه‌شان به شناخت بيشتر دخترها و‬ ‫ارتباط‌گيري با آنها مي‌داند‪« :‬گاهي همين‬ ‫متلك ها باب يك دوستي را فراهم كرده‌است‬ ‫هرچند به نظر بايد خشم يك دختر را به همراه‬ ‫داشته‌باشد‪».‬‬

‫سپيده مي‌گويد‪«:‬آخرين متلكي كه شنيدم‬ ‫راجع به اندام تناسلي زنان بود‪ ،‬آنقدر خجالت‬ ‫كشيدم و عصباني شدم كه تا مدت ها از‬ ‫هر چه مرد بود بدم مي‌آمد‪ .‬و نگران خواهر‬ ‫كوچكم بودم كه به مدرسه مي‌رفت‪ .‬اما انگار‬ ‫بايد با اين موضوع كه تازگي هم ندارد كنار‬ ‫آمد‪ .‬مادرم هم تعريف مي‌كند كه هميشه از‬ ‫متلك‌ها فرار مي‌كرده‪ .‬اما جنس متلك‌هاي‬ ‫اين دوره زمانه خيلي فرق كرده‪».‬‬ ‫ندا مي‌گويد‪«:‬جداي از متلك‪ ،‬تنه زدن‌ها و‬ ‫نيشگون‌هاي مردها در تاكسي وقتي دختر‬ ‫چهارده پانزده ساله باشي بيشتر اذيتت‬ ‫مي‌كند‪ .‬يادم نمي‌رود كه يك بار مردي در‬ ‫تاكسي دست به پايم مي‌زد و من كه دختر‬ ‫بچه‌اي بيش نبودم از ترس مي‌لرزيدم و جرات‬ ‫نداشتم حرف بزنم‪ .‬اما اين روزها دخترها‬ ‫جواب مردها را مي‌دهند و نمي‌ترسند‪».‬‬ ‫رضا مي‌گويد‪« :‬ما كه پول نداريم و نمي‌توانيم‬

‫نه زن بگيريم و نه دوست دختر‪ ،‬هميشه‬ ‫چشممان دنبال ناموس مردم است‪ .‬باور كنيد‬ ‫وقتي دختري را در لباس‌هاي شيك و پيك‬ ‫مي‌بينم و دست در دست پسري فكر مي‌كنم‬ ‫چرا من ندارم و او دارد‪ .‬نا خودآ گاه حس‬ ‫انتقام درونم زنده مي‌شود و دوست دارم به‬ ‫همه زنها متلك بگويم و حالشان را بگيرم‪.‬‬ ‫وقتي كه اين حس از بين مي‌رود از خودم‬ ‫خجالت مي‌كشم»‬ ‫« يك بار خواهر زاده‌ام كه هيجده سال دارد‬ ‫برايم از متلكي كه مردي به او گفته بود و‬

‫دنبالش راه افتاده بود گفت و اشك ريخت‪.‬‬ ‫من وقتي او اينها را مي‌گفت باورم نمي‌شد‬ ‫كه من هم همين كار را روز قبل انجام داده‌ام‬ ‫و چقدر باعث آزار يك انسان ديگر شده‌ام‪».‬‬ ‫جمشيد مي‌گويد‪« :‬دخترها هم اين روزها‬ ‫به ما پسرها متلك مي‌گويند و كم نمي‌آورند‬ ‫‪ .‬مثال ديروز داشتم سيگار مي‌كشيدم يك‬ ‫دختري گفت عينك آفتابي‌ات را بردار برادر‬ ‫يك پكي هم ما به سيگارت بزنيم‪».‬‬ ‫اميد هم اين را تاييد مي‌كند و مي‌گويد‪« :‬من‬ ‫خودم از متلك اندازهاي جدي هستم كه‬ ‫هر وقت به دختري مي‌رسيدم متلك بارانش‬ ‫مي‌كردم اما اين روزها از متلك بعضي از‬ ‫دخترها خودم سرخ مي‌شوم از خجالت‪».‬‬ ‫نگار مي‌گويد‪« :‬يك بار پسري به من متلك‬ ‫گفت و من با كفش پاشنه بلندم دنبالش افتادم‬ ‫و او را جلوي دوستانش كتك زدم‪ .‬بعدها به‬ ‫اين فكر كردم كه چقدر ما انرژي خودمان را‬ ‫صرف موضوعات بيهوده مي‌كنيم‪ .‬چرا پسرها‬ ‫ما را تحقير مي‌كنند و چرا ما فكر مي‌كنيم با‬ ‫جواب دادن و حمله كردن از خودمان دفاع‬ ‫مي‌كنيم؟»‬ ‫«‪ .‬بعضي مردها اتوكشيده متلك مي‌اندازند‪.‬‬ ‫آنها كلمات ركيك بكار نمي‌برند و توهين‬ ‫مستقيم نمي‌كنند اما متلك‌هاي آنها در قالب‬ ‫پيشنهادهاي بيشرمانه‌اي‌است كه بدون توجه‬ ‫به زني كه مقابلشان ايستاده بيان مي‌شود‪ .‬آنها‬ ‫اگر كمي آرايش داشته باشي و لباس رنگي‬ ‫به تن كني و متفاوت باشي شروع مي‌كنند به‬ ‫بيان خواست‌هاي خود در قالب خواست‌هاي‬ ‫جنسي‌شان اين مساله اين روزها با آزادي‌هايي‬ ‫كه در جامعه و در ميان جوان‌ها تعريف شده‬ ‫شكل حادتري به خود گرفته‌است‪».‬‬ ‫اين را همايون مي‌گويد كه خود دوستاني‬ ‫دارد كه با متلك گفتن به دخترها سرگرم‌اند؛‬ ‫«ما بخشي از سرگرمي‌مان متلك گفتن به‬ ‫دخترهاست‪ .‬كالهر چه دستمان به گوشت‬ ‫نمي‌رسد حريص‌تر مي‌شويم و اين متلك‌ها‬ ‫تبديل به عقده‌هاي جنسي مي‌شود‪.‬بعضي‬ ‫دخترها هم بدشان نمي‌آيد وارد اين بازي‬ ‫متلك گفتن شوند و پا به پاي ما مي‌آيند‪».‬‬ ‫«حتي پدري كه فرزندش را از متلك گفتن منع‬ ‫مي‌كند ديده‌ام كه خودش در خيابان به زنان‬ ‫متلك مي‌گويد و انگار اين مساله به يك هنجار‬ ‫اجتماعي تبديل شده است»‪ .‬نگار عصباني‬ ‫ادامه مي‌دهد‪« :‬دلم مي‌خواهد چنان سيلي‬ ‫محكمي به متلك پرانان بزنم كه حالي‌شان كنم‬ ‫حق ندارند غرور دختران جواب را جريحه‬ ‫دار كنند‪».‬‬ ‫با وجود آنكه بسياري از عناصر فرهنگي‬ ‫جامعه ايران تغيير كرده‌است اما متلك گفتن‬ ‫و متلك انداختن‌ها يك نوع ابراز وجود‬ ‫جوان‌هايي است كه در خيابان‌ها و پارك‌ها‬ ‫و مراكز خريد رفت و آمد مي‌كنند‪ .‬نيازهاي‬ ‫جنسي‪ ،‬كنجكاوي ها‪ ،‬عدم باور احترام به‬ ‫جنس مخالف و نهادينه نشدن تساوي زن‬ ‫و مرد در خانواده‌هاي شرقي و ايراني دليل‬ ‫ديگري است كه مردهاي ايراني از متلك‬ ‫انداختن و سر به سر گذاشتن زنان لذت‬ ‫مي‌برند و با وجود قبحي كه در اين باره وجود‬ ‫دارد بسياري هنوز با آن لذت مي‌برند‪.‬و با‬ ‫وجود متاهل بودن گاه بدشان نمي‌آيد يادي‬ ‫از جواني بكنند‪.‬‬ ‫‪----------------------‬‬‫ادامه در صفحه ‪119‬‬


‫‪95‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫روزهاي تعـطيل جمع‌مان مـي‌كرد و مي‌برد‬ ‫جاهاي ديدني را نشان‌مـان مي‌داد‪ .‬با دو تا‬ ‫قوطي كنسرو و چند تا نان لواش دو تا بطري‬ ‫آب معدني سرد ته ناهار را هم مي‌آورديم و‬ ‫تا دل‌تان بخواهد از آن همه زيبايي لذت‬ ‫مي‌برديم‌‪ .‬در يكي از همين پيك نيك‌ها بود كه‬ ‫شاهرخ اينها را ديديم‌‪ .‬سه چهار تا خانواده‬ ‫بودند و يك تيم فوتبال بچه‌‪ .‬ديدن بچه‌ها و‬ ‫بوي غذاي خانگي حس عجيبي را در دلم‬ ‫زنده كرد‪ .‬همه در اين حس شريك بوديم‌‪.‬‬ ‫انگار يكهو دسته جمعي دلتنگ خانه شده‬ ‫بوديم‌‪ .‬دعوت‌مان كردند برويم پيش‌شان و‬ ‫ما از خدا خواسته‌‪ ،‬بعد از كمي تعارف روي‌‬ ‫سرشان خراب شديم‌‪ .‬سر ناهار فهميدم چرا‬ ‫موقع آمدن‪ ،‬خاطرات شيده به يادم آمده بود‪.‬‬ ‫او آنجا نشسته بود و شاهرخ كسي نبود به‬ ‫جز همسرش‌! دلم مي‌خواست آشنايي ندهد‪.‬‬ ‫مي‌خواستم خودم را بزنم به نشناختن‌‪ .‬اما‬ ‫او خيلي عادي شروع به سالم و احوالپرسي‬ ‫كرد و به همسرش گفت كه خانواده‌ي من از‬ ‫همسايه‌هاي قديم‌شان بوده‌اند و كلي سؤال‬ ‫در مورد مامان و بابا و برادرهاي من‌‪ .‬اينكه‬ ‫اينجا چه كار مي‌كنم و چه دنياي كوچكي‬ ‫اسـت كه باز ما را به هم رسانده و راست‬ ‫گفـته‌اند كـوه بـه كـوه نمي‌رسد آدم به آدم‬ ‫مي‌رسد‪ .‬داشتم خفه مي‌شدم‌‪ .‬دوست داشتم‬ ‫بلند شوم و فرار كنم‌‪ .‬بروم و ديگر او را نبينم‌‪.‬‬ ‫همه‌اش توي دلم مي‌پرسيدم‌‪« :‬خداي من‬ ‫چرا مرا در اين آزمون سخت قرار داده‌اي‌؟‬ ‫آخر اين چه سرنوشتي است‌؟ مگر چه گناهي‬ ‫كرده‌ام‌كه‌بايد اين قدر زجر بكشم‌‪ ».‬شاهرخ‪،‬‬

‫بچه‌هاي شان ـ دو تا پسر تپل و خجالتي ـ‬ ‫را به من معرفي كرد و همراه شيده مفصل از‬ ‫خواهرهايش و سرنوشت‌شان تعريف كردند‪،‬‬ ‫بي‌آنكه من پرسيده باشم‌‪ .‬ازدواج با شاهرخ‬ ‫خيلي هم بد به نظر نمي‌رسيد‪ .‬ستاره و سوده‬ ‫هر دو تحصيالت‌شان را ادامه داده و يكي‬ ‫استاد دانشگاه شده بود و ديگري كارشناس‬ ‫عالي رتبه‌ي وزارت ارتباطات‌‪ .‬اما اين وسـط‬ ‫فقـط شـيده نتوانسته بود از نظر تحصيلي‬ ‫پيشرفت كند و به خاطر تولد بچه‌ها مجبور به‬ ‫انصراف شده بود‪ .‬دور و بري‌ها از حرف‌هاي‬ ‫ما حوصله‌شان سر رفت و آنها به اجبار حرف‬ ‫را عوض كردند‪ .‬اما شاهرخ كه انگار دنبال‬ ‫يك گوش شنوا مي‌گشت از من قول گرفت‬ ‫حتم ًا به ديدن‌شان بروم‌‪ .‬قول دادم ولي ته‬ ‫دلم اص ً‬ ‫ال خوش نداشتم ببينم‌شان‌‪ .‬كـه چـي‌؟‬ ‫اصـ ً‬ ‫ال مـراوده‌ي ما معنايي نداشت‌‪ .‬ولي ده‬ ‫دوازده روز بعد‪ ،‬وقتي عصر آمـدم خـانه ديدم‬ ‫همكارم دارد با او تلفني حـرف مـي‌زند‪ .‬براي‬ ‫پسرشان تولد گرفته بودند و مي‌خواستند ما‬ ‫هم باشيم‌‪ .‬هرچه به بچه‌ها گفتم آنها همه‬ ‫خانواده‌اند‪ ،‬صحيح نيست برويم گوش‬ ‫نكردند‪ .‬مي‌گفتند‪« :‬شاه مي‌بخشد‪ ،‬شاه قلي‬ ‫نمي‌بخشد‪ .‬آقا اص ً‬ ‫ال تو نـيا‪ .‬حاال براي آنها‬ ‫مسئله‌اي نيست‌‪ .‬تو گير نـده‌‪ ».‬رفتيـم و من از‬ ‫ريز رفتارهاي شيده‌‪ ،‬هـمــان شـب فـهـمـيـدم‬ ‫بـرخــالف ظـاهرسـازي‌هـاي مـاهرانه‌‪،‬‬ ‫چـندان هم خـوشبـخت نيستند‪ .‬او هم دنبال‬ ‫كسي مـي‌گشت تا حرف بزند‪ .‬اين زن و‬ ‫شوهر رفتـار عـجيبي داشتـند‪ .‬حـس مي‌كردم‬ ‫يك چـيزي سـر جـايش نيست‌‪ .‬ظاهر ًا همه‬

‫چيز عادي به نظر مي‌رسد اما فضا‪ ،‬حالت‬ ‫انبار باروتي داشت كه منتظر كشيده شدن‬ ‫يك كبـريت و انفـجار اسـت‌‪ .‬صبح روز بعد‪،‬‬ ‫شـاهرخ آمد دفتر ما و مرا كشيد كنار‪ .‬دلم‬ ‫هري ريخت پايين‌‪ .‬فكر كردم شايد داستان‬ ‫ما را شنيده و آمده تا مرا به خاطر پنهانكاري‬ ‫و ورود به حريم زندگي مشترك‌شان دعوا كند‪.‬‬ ‫اما نه‌! او مي‌خواست واسطه شوم و با شـيده‬ ‫حـرف بـزنم‌‪ .‬مـي‌گـفت فهميده كه همسرش‬ ‫روي حـرفـم حساب مي‌كند و مي‌خواهد تا‬ ‫مانع جدايي‌شان شوم‌‪ .‬خدا از گناه من بگذرد‪.‬‬ ‫يك لحظه شيطان رفت زير جلدم و حس كردم‬ ‫از اين ماجرا خوشحالم و اين‌‪ ،‬همان موقعيتي‬ ‫است كه پنهاني حتي بي‌آنكه خودم بدانم‌‪،‬‬ ‫آرزويش را مي‌كشيدم‌‪ .‬مي‌توانستم بدون اينكه‬ ‫او شك كند با شيده حرف بزنم اما نه درباره‌ي‬ ‫زندگي آن دو‪ ،‬درباره‌ي آينده مشترك خودمان‌‪.‬‬ ‫ولي اين فكر خبيثانه بيشتر از يك لحظه دوام‬ ‫نياورد‪ .‬خودم را گذاشتم جاي شاهرخ‌‪ .‬اگر‬ ‫كسي چنين رفتار ناجوانمردانه‌اي را با مـن‬ ‫مـي‌كـرد‪ ،‬چـه حـالي مـي‌شـدم‌؟ معلوم است‬ ‫مثل ديوانه‌ها فقط به انتقام فكر مي‌كردم و‬ ‫اگر كاري از دستم بـر نمـي‌آمـد‪ ،‬او را بـه خـدا‬ ‫مي‌سپردم و روز جزا‪ .‬اين هم نوعي خيانت در‬ ‫امانت بود‪.‬‬ ‫استكان چاي را از روي ميز بر داشتم‌‪ .‬داغ‬ ‫بود‪ .‬دستم سـوخت‌‪ .‬حس كردم اين‌‪ ،‬عـالمتي‬ ‫اسـت كه مرا به ياد جهنم بيندازد‪ .‬عذر‬ ‫خواستم و رفتم دستشويي‌‪ .‬آب سرد را باز‬ ‫كردم و همانجا تصميم گرفتم واقعيت را به‬ ‫شاهرخ بگويم‌‪.‬گفتم كه من آن آدمي كه تصور‬

‫مي‌كند نيستم و نبايد زمينه‌ي گناه را برايم‬ ‫فراهم كند‪.‬‬ ‫گفتم كه هيچ ارتباطي بين ما نبوده حتي من‬ ‫يك بار هم در آن سال‌ها با شيده حرف نزده‌ام‬ ‫اما مي‌ترسم آن روياي نوجواني زندگي هر سه‌ي‬ ‫ما و دو فرزند آنها را نابود كند‪ .‬مطمئن بودم‬ ‫حرفم را مي‌فهمد‪ .‬شاهرخ مـرد بـا شعـوري‬ ‫بود‪ .‬گـفتم اگـر براي زندگي‌اش ارزش قائل‬ ‫است به جاي من و امثـال من به افرادي‬ ‫مراجعه كند كه خبره‌ي ايـن كارند و مي‌توانند‬ ‫واقع ًا در حـل مسائل ياري‌شان دهند و اينكه‬ ‫لطف ًا از اين به بعد‪ ،‬مرا به خانه‌شان دعـوت‬ ‫نـكنـد و اجـازه دهد فاصله‌ي ما محفوظ‬ ‫بماند‪ .‬مرد ميان سال با دهـان باز و حـالتي‬ ‫متعجب به حرف‌هايم گوش داد و رفت‌‪ .‬و من‬ ‫به رئيس‌ام گفتم بايد به خانه برگردم اما قبلش‬ ‫كارهايي كه در دست دارم‪ ،‬دو سه روزه تمام‬ ‫مي‌كنم ولي نمي‌توانم منتظر آمدن نيروي جديد‬ ‫بمانم‌‪ .‬سه روز تا نزديكي‌هاي صبح بيدار‬ ‫ماندم و كار كردم و باالخره كاري كه دست‬ ‫كم ده روز طـول مي‌كشيد به انجام رساندم و‬ ‫بي‌خداحافظي با شاهرخ و ديگران برگشتم‌‪ .‬تا‬ ‫آخرين لحظه مي‌ترسيدم شيده را ببينم و نـظرم‬ ‫عـوض شـود‪ .‬امـا خـدا را شكر‪ ،‬نديدم‌اش و‬ ‫آن حس شيطاني را دوباره تجربه نكردم‌‪ .‬همه‬ ‫متعجب‌اند از بازگشت من‌‪ .‬رئوساي شركت‌‪،‬‬ ‫خانواده و دوستانم‌‪ .‬همه مي‌گويند اشتباه‬ ‫كرده‌ام چنين موقعيتي را از دست داده‌ام اما‬ ‫خوشحالم و فكر مي‌كنم بهترين تصميم را‬ ‫گرفته‌ام‌‪ .‬تصميمي كه اميدوارم بدون پشيماني‬ ‫ابدي باشد‪.‬‬


‫‪94‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫فرار از تو‬

‫براساس سرگذشت پويا‬ ‫براي محفوظ ماندن هويت افراد‪،‬‬ ‫نام اشخاص و مکان‌ها در اين‬ ‫سرگذشت تغيير يافته است‪.‬‬ ‫مدت‌ها بود به اين در و آن در‬ ‫مي‌زدم تا مرا به چابهار منتقل‬ ‫كنند‪ .‬شركت ما شعبه‌اي در اين‬ ‫منطقه‌ي آزاد داشت كه كار‬ ‫كردن در آن به قول بچه‌ها هم‬ ‫فال بود و هم تماشا‪ .‬دوري از‬ ‫محيط شلوغ و دودآلود و نزديك‬ ‫شدن به طبيعت بكر و آرامش‬ ‫دريا و فرهنگ جالب سيستان و‬ ‫بلوچستان از يك طرف و مزاياي‬ ‫مالي دوري از مركز از سوي‬ ‫ديگر انگيزه‌ي افراد مجرد براي‬ ‫گذراندن مدتي در اين قسمت را‬ ‫بيشتر مي‌كرد به طوري كه هميشه‬ ‫متقاضيان زيادي براي انتقال در‬ ‫فهرست انتظار قرار داشتند‪.‬‬ ‫اما شانس ياري كرد و به تخصص من احتياج‬ ‫پيدا شد و درخواستم تأييد گشت‌‪ .‬وقتي‬ ‫وسايل‌ام را مي‌بستم اص ً‬ ‫ال فكر نمي‌كردم به‬ ‫اين زودي‌ها به خانه برگردم‌‪ .‬براساس حساب‬ ‫و كتاب‌هايم بايد حداقل سه سال در بندر‬ ‫چابهار مي‌ماندم‪ ،‬تا مي‌توانستم دست و پايم‬ ‫را جمع كنم و مخارج راه انداختن عروسي و‬ ‫زندگي مشترك را فراهم نمايم و ُخب‌‪ ،‬اگر‬ ‫بيشتر مي‌توانستم دوام بياورم كه چه بهتر‪.‬‬ ‫اندوخته‌ام بيشتر مي‌شد و آسايش و رفاه من‬ ‫و همسر آينده‌ام بيشتر‪ .‬نمي‌دانم چي شد كه‬ ‫همان موقع بعد از سال‌ها به ياد شيده افتادم‬ ‫و آهي از دلم برآمد‪ .‬شيده اولين و تنها عشق‬ ‫من تا آن روز بود‪ .‬احساس ما را به همديگر‪،‬‬ ‫خانواده‌ام مي‌دانستند‪ .‬او تمام روياها و‬ ‫آرزوهاي مرا براي چهار پنج سال به خود‬ ‫اختصاص داده بود‪ .‬ولي آنقدر عقل و درايت‬ ‫داشتم كه بفهمم عشق‌هاي خام فقط به درد‬ ‫خاطرات زمان پيري مي‌خورند و اگر قدم از‬ ‫قدم بردارم‌‪ ،‬او را براي ابد از دست مي‌دهم‌‪.‬‬ ‫در عوض‌‪ ،‬خوب درس مي‌خواندم تا شيده‬ ‫خوشش بيايد‪ .‬مرتب لباس مي‌پوشيدم و به‬ ‫سر و وضع‌ام مي‌رسيدم تا به من افتخار كند‪.‬‬ ‫وقتم را با بر و بچه‌ها تلف نمي‌كردم تا بداند‬ ‫چقدر جدي هستم‌‪ .‬خالصه از هفده‪ ،‬هجده‬ ‫سالگي تا وقتـي ليـسانس گـرفتم‌‪ ،‬نه دختري‬ ‫را مي‌ديدم و نه حـتي مثـل بقـيه‌ي پسـرها‬ ‫دنبال تفريحات جواني مـي‌رفتـم‌‪ .‬آن سال‌ها‬

‫منظورم چهارده‪ ،‬پانزده سال پيش است‌‪ ،‬نه‬ ‫اينترنتي بود و نه موبايلي‌‪ .‬اصو ً‬ ‫ال شكل جامعه‬ ‫و روابط آدم‌ها به خصوص دختر و پسرها با‬ ‫حاال خيلي خيلي فرق داشت‌‪ .‬چي مي‌شد دو‬ ‫نفر تلفني با هم حرف مي‌زدند كه تازه آن هم‬ ‫با حساسيت‌هاي خانواده‌ها و سختگيري‌شان‬ ‫خيلي آسـان نبود‪ .‬حـاال كه فكر مي‌كنم باورم‬ ‫نمي‌شـود دنيـا اين قدر به سرعت عوض شده‬ ‫باشد‪ .‬اما آن روزهاي نه چندان دور‪ ،‬هنوز‬ ‫نامه و نقاشي و شعر احساس آدم‌ها را به هم‬ ‫مي‌گفت و هيچ تصوري در مورد پيامك و‬ ‫اي‌ميل و نمي‌دانم چي وجود نداشـت و مـن‬ ‫ديـوانه‌ي لحظه‌اي بودم كه بتوانم چند جمله با‬ ‫او حرف بزنم‌‪ .‬اتفاقي كه خيلي به ندرت رخ‬ ‫مي‌داد‪ .‬اما لحن و حالت شيده مطمئنم مي‌كرد‬ ‫عشقم را فهميده‌‪ ،‬متقاب ً‬ ‫ال هم دوستم دارد و‬ ‫به پايم مي‌ماند‪ .‬وقتي او بعد از دو سه سال‬ ‫پشت كنكور ماندن رشته‌ي خوبي قبول شد‪،‬‬ ‫مامانم يك جعبه شيريني خريد و براي تبريك‬ ‫به منزل‌شان رفت‌‪ .‬خيلي خوشحال بودم‌‪ .‬فكر‬ ‫مي‌كردم تناسب‌مان بيشتر شده و زماني كه به‬ ‫خواستگاري بروم راحت‌تر قبول مي‌كنند‪ .‬اما‬ ‫همان شب‌‪ ،‬وقتي مامان برگشت روياهايم به‬ ‫هـم ريخت‌‪ .‬ميـنا خـانم ـ مادر شيده ـ گفته بود‬ ‫جمعه‌ي همان هفته مراسم نامزدي دخترش‬ ‫است‌‪ .‬آنهـا هميـشـه از محيـط دانشگاه و‬ ‫جامعه خيـلي مـي‌ترسيدند و بـقيه‌ي پدر و‬ ‫مادرها را مي‌ترساندند و حاال‪ ،‬بيماري پدر‬ ‫خانواده باعث شده بود تا نتـوانند مسـئوليت‬ ‫يك دختر دانشجو و اتـفاقاتي را كه مـمكن‬ ‫است برايش پيش بيايد‪ ،‬بپذيرند به خصوص‬ ‫كه پدر خانواده هم بيمار بود‪ .‬از سوي ديگر‬ ‫خواستگاري از همه نظر ايده‌آل پيدا شده‬ ‫بود؛ تحصيلكرده‌‪ ،‬پولدار‪ ،‬خانواده دار فقط‬ ‫خيلي جوان نبود‪ .‬اين طور كه مامان حس‬ ‫مي‌كرد شيـده تمايلي به اين وصلت نداشت‬ ‫اما آقاي مهـنـدس مطمـئـن‌اش كـرده بـود‬ ‫كـه از او و خـواهرهاي كوچكترش حمايت‬ ‫خواهد كرد و تنهاي‌شان نخواهد گذاشت‌‪ .‬به‬ ‫همين دليل نرم شـده و تصميم خانواده‌اش را‬ ‫پذيرفته بود‪ .‬باورم نمي‌شد به همين سادگي‬ ‫از دستش بدهم‌‪ .‬التماس كردم برويم خانه‌شان‬ ‫با آنها حرف بزنيم و منصـرف‌شان كنيم‌‪ .‬اما‬ ‫مامانم گفت‌‪« :‬چي بگوييم‌؟ بگوييم لطف ًا‬ ‫دخترتان را شوهر ندهيد تا پسر ما فارغ‬ ‫التحصيل بشود‪ ،‬سربازي برود‪ ،‬كار پيدا كند‬ ‫و بتواند با او ازدواج كند؟» و پدرم نشست‬ ‫تا قانعم كند اين كار صحيح نيست و حتي‬ ‫اگر برويم جز اينكه سنگ روي يخ بشويم‬ ‫و اعصاب و ذهن آنها را خراب كنيم هيچ‬ ‫عمل مفيدي انجام نـداده‌ايم‌‪ .‬گـريه كـردم‌‪.‬‬ ‫مـي‌گفتـند‪« :‬چرا عين بچه‌هاي كوچك‬ ‫زار مي‌زني‌؟» نمي‌دانستند درد دل سـوخته‬ ‫چيست‌‪ .‬من بايد با رنجم مي‌ساختم‌‪ .‬آن آخـر‬ ‫هفـته بدترين آخر هفته‌ي عمرم بود‪ .‬سبـدهاي‬ ‫گل و ديـس‌هاي شيريني و كيك چند طبقه‬

‫از كوچه مي‌گـذشتند‪ .‬پـاشنـه‌هاي بلند و‬ ‫كفـش‌هـاي مـردانه‌ي واكـس خـورده هـم رد‬

‫مي‌شدند‪ ،‬دست آخر عروس و داماد آمدند‪ .‬دم‬ ‫در ايستاده بودم به انتظار‪ ،‬او را ديدم كه با‬ ‫مانتوي سفيد و روسري صورتي درست مثل‬ ‫شكوفه‌هاي بهاري شده بود‪ .‬براي اينكه حالم‬ ‫را نبيند سريع رفتم تو‪ .‬در را بسـتم و دويـدم‬ ‫به طرف اتاقم‌‪ .‬فقط خدا مي‌دانست چقدر‬ ‫دوست داشتم در آن لحظه من جاي آن داماد‬ ‫اتو كشيده و تر و تميز و خوش آتيه باشم‬ ‫و با عزيزترين روياي زندگي‌ام به طرف آينده‬ ‫بـروم‌‪ .‬سه ماه بعد‪ ،‬سياه و تلخ گذشت‌‪ .‬حال‬ ‫آقا الـياس روز بـه روز بـدتر مـي‌شد و مينا‬ ‫خانم بدبخت‌‪ ،‬نمي‌دانست به شوهر مريض‌اش‬ ‫برسد يا جهيزيه‌ي دخترش را درست كند‪.‬‬ ‫همه مي‌دانستند كه اين عروسي بايد قبل از‬ ‫هر اتفاق ناگواري برگزار شود‪ .‬همسايه‌ها‬ ‫جمع شدند و به همراه خاله‌ها و عمه‌هاي‬ ‫شيده‌‪ ،‬خريدها را انجام دادند‪ .‬خواست خدا‬ ‫بود كه من بروم خدمت و شهرستان دوري‬ ‫بيفتم و در جريان جزئيات داستان عروسي‬ ‫شيده نباشم‌‪ .‬وقتي به اولين مرخصي آمدم‪،‬‬ ‫سه هفته از عروسي گذشته بود و دو روز از‬ ‫فـوت آقا الياس‌‪ .‬حتي براي تسليت نرفتم‌‪.‬‬ ‫طاقت ديدنش را نداشتم‌‪ .‬بعد از آن خيلي‬ ‫كم به مرخصي مي‌آمدم با اينكه همه‌ي بچه‌ها‬ ‫دنبال فرصتي بودند تا گريزي بزنند به خانه‌‪ ،‬از‬ ‫منـزل و كـوچه و خاطراتم فراري بودم‌‪ .‬مادرم‬ ‫گله‌مند بود ولي حالم را مي‌دانست و حرفي‬ ‫نمي‌زد‪ .‬هيـچ كس هم در گفت و گوهاي‌مان‬ ‫اشاره‌اي به او و يا خانواده‌اش نمي‌كرد‪.‬‬ ‫سربازي كه تمام شد و برگشتم‌‪ ،‬ديدم مـادر‬ ‫شـيده و خواهرهايش از آنجا رفته‌اند و اين‬ ‫طوري بود كه توانستم نفس راحتي بكشم و به‬ ‫نديدن‌اش عادت كنم‌‪ .‬سعـي كـردم بـه خـودم‬ ‫بقبوالنم تمام آن احساسات فقط يك خواب‬ ‫بوده‌‪ .‬رويايي شيرين كه به كابوس سياه تبديل‬ ‫شده و من بايد فراموشش كنم‌‪ ،‬و حاال بعد از‬ ‫پانزده سال دوباره شيده آمده بود جلوي نظرم‌‪،‬‬ ‫با آن نگاه محجوب و به نظر من منتظر كه‬ ‫شايد هم زياد هم انتظار مرا نمي‌كشيد وگرنه‬ ‫به اين سادگي رهايم نمي‌كرد‪ .‬رفتـم چابهار و‬ ‫در كوران كار تمام اين افكار را از ياد بردم‌‪.‬‬ ‫آنقدر مسئوليت دور و برم ريخته بود كه وقت‬ ‫نمي‌كردم به خانه تلفن بزنم چه برسد به اينكه‬ ‫بنشينم و رويا ببافم‌‪ .‬يك ماه طول كشيد تا جا‬ ‫بيفتم‌‪ .‬شركت آپارتماني كوچك را در اختيار‬ ‫من و دو‪ ،‬سه همكار مجردم گذاشته بود‪.‬‬ ‫همين كه مجبور به پرداخت اجاره بها نبوديم‬ ‫و با هم زندگي مـي‌كـرديـم و مـي‌تـوانسـتيـم‬ ‫در هـزينه‌ها صرفه‌جويي كنيم‪ ،‬كلي ُحسن بود‪.‬‬ ‫عالوه بر اينها‪ ،‬حضور همكارها باعث مي‌شد‬ ‫تا كمتر گرفتار غم غربت و احساس تنهايي‬ ‫شويم‌‪ .‬سريع با بچه‌ها جور شدم‌‪ .‬همه‌مان‬ ‫تقريب ًا اهداف مشتركي داشتيم و بازگشت به‬ ‫حس دوران دانشـجويي و آزادي زنـدگـي‌ دور‬ ‫از خانواده‌‪ ،‬حسابي لذتبخـش بود‪ .‬فـردين‬ ‫كه قبل از همه‌ي ما به چابهار آمده بود‪،‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

93

Roza Fox

Javanan Toronto would love to hear your stories about life in our city they may be in Farsi or English. Each week we will print new stories allowing us and you to keep in contact. Please send your stories to info@javanantoronto.com Attention Roza We look forward to interacting with our readers

: r s i te h t ? c e C i hy Br P W ll o a c e a RM


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

Asking a bunch of tech heads if they prefer a Mac or PC is like asking a bunch of New Yorkers if they like the Yankees or Mets: You’ll get loud, passionate arguments. I had this “discussion” with my father, a retired entertainment lawyer and professional word twister. Arguing with him is like trying to penetrate a brick wall with a toothpick. He’s smart, patient, and frankly enjoys twisting my words until it sounds like I’m contradicting myself. He also loves PCs. I, on the other hand, love Macs. Luckily in this particular argument I had the upper hand. Knowing I’m a tech geek, he often comes to me for tech support. This may sound childish, but I relish these moments because my answer to every one of his questions is the same: “Dad, get a Mac”. Non-mac users need support After years of this he finally agreed (caved in) and bought a Mac laptop. His one condition was I had to teach him how to use it. After months of teaching him, I finally realized that Macs and PCs are just two different paths to the same destination. While the user experience is very different, the capability of either machine is largely the same. It’s like BBQing ribs. Lots of different methods, but all of them result in BBQ’d ribs. Setting aside my personal passion for Macs, let’s explore the real differences between the machines. Ribs Vs Ribs

BEST TECH SUPPORT

92

So far it’s a tie. Two for each team. Now for the tiebreaker – it’s a doozy. It comes down to one word: Security

owner can go to the Apple Store and get tech support. A PC owner might have to make one call to the computer manufacturer who will likely say it’s a problem with the operating system. Then they call Microsoft only to hear it’s problem with the computer. Ugh. Winner: Mac MOST POPULAR When it comes to popularity, don’t let the Mac Mob fool you. PCs make up over 90 percent of all computers in use and dominate the business world. Macs account for less than 10 percent of computers in use and are most popular in creative fields. Since PCs are more prevalent, there is a larger demand for PC programs, peripherals and hardware than for Macs.

Quite simply, Macs are more secure. I’d love to say it has something to do with how well made they are, but the answer is much simpler. Since PCs make up 90 percent of the computer population and are more prevalent in large corporations, a PC virus can have a bigger negative impact and thus is more attractive to hackers. Although not immune to virus attacks, Macs are generally considered safer and more secure simply because hackers don’t bother going after such a small target.

one, but Macs are more intuitive. Since Apple makes both the computer and operating system, there is a fluid connection and ease of use. My wife says she like a Mac because it’s chivalrous and treats her like a lady. It’s simple, intuitive and holds her hand through most functions. (I can already hear the arguments. Big Fish Vs little Mac fish BRING. IT. ON!) [You asked--nay, demanded, in ALL CAPS--so I'll bring it on, Jonathan. "Intuitive" doesn't really mean much in computers, because computer interfaces must be learned from scratch. They can't really be intuitive; that's just a term people toss around. I'd say that in general, Macs and PCs

Getting back to my argument with my dad, the security issue sealed the deal. He’s a real old school stickler for security and privacy. I couldn’t help but chuckle when I overheard his best friend ask for some computer advice. Before I could jump in, my dad said, “Get a Mac”.

Winner: PC COST This is a deal breaker for people considering switching from a PC to Mac. Macs are just plain expensive. Macs are only made by Apple. They have no competition in the Mac market, so they can set their own price. With PCs, dozens of companies compete for your business. This makes the price of PCs very low, which attracts are about equally easy to learn. It customers. just depends upon which one you start with. And under the Mac's Winner: PC seemingly friendly veneer, they're just as complex as Windows for EASE OF USE many tasks. -ed.]

With Macs, both the computer and the operating system are made by the same company: Apple. That’s not the case with PCs; the operating system comes from Microsoft, but unless you’re buying a Microsoft Surface, any one of dozens of companies might make the computer hardware. When your computer goes haywire (and it will), a Mac This is very subjective and almost Winner: Mac all PC users will fight me on this

I’d love to give Apple the credit for my victory, but this was more than just Mac Vs. PC. This was another chapter in the epic verbal jousting of Father Vs. Son. I’ll give Apple the assist, but I’ll take the win.


‫‪91‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مكمل روح هم هستند و دست همديگر را‬ ‫مي‌گيرند و مي‌كوشند تا همزمان‌‪ ،‬خود و‬ ‫طرف مقابل را سربلند كنند‪ .‬به جمشيد گفتم‬ ‫نبايد بي‌گدار به آب بزند‪ .‬گفتم كه خانواده‌ام‬ ‫به هيچ وجه اين جـور رابـطه‌هـا را نمـي‌پذيرند‪.‬‬ ‫خواهش كردم صبر كند تا درسم تمام شود‪.‬‬ ‫اما او عجلـه داشـت‌‪ .‬مـي‌خـواسـت زود سر و‬ ‫سامان بگيريم‌‪ .‬مي‌گفت چه دليلي دارد دسـت‬ ‫روي دسـت بـگذاريم‌‪ .‬نتيجه چه شـد؟ پدرم‬ ‫با عـصبانيت او را كه جرأت كـرده بـود‬ ‫شـخـصـ ًا و بـدون حـضـور بزرگترهايش به‬ ‫خواستگاري بيايد‪ ،‬از مغازه انداخت بيرون و‬ ‫قدغن كرد كه من هم به دانشگاه بروم‌‪ .‬او‬ ‫چيزهايي سربسته از اين و آن شنيده بود و‬ ‫حاال ديدن جمـشيد و پافشاري او مطـمئن‌اش‬ ‫كـرده بـود كـه اين شـايـعـات‌‪ ،‬دروغ نـيـسـت‌‪.‬‬ ‫خواهش كردم بگذارد واحدهايم را تـمام‬ ‫كنم‌‪ .‬با التماس و گريه خـواستم اجازه دهد در‬ ‫دانشگاهي ديگر مهمان شوم‌‪ .‬قسم خوردم تا‬ ‫آخر عمرم نام او را نياورم‌‪ .‬مي‌گوييد كارم‬ ‫نامردي بوده و نبايد اين قدر زود كـوتـاه‬ ‫مـي‌آمـدم و از عـشق دسـت مي‌كشيدم‌!‬ ‫نمي‌دانم شايد! اما در آن شـرايط‪ ،‬چـاره‌ي‬ ‫ديگري نبود‪ .‬اطمينان داشتم پدر برايم بپا‬ ‫گذاشته و زير نظرم گـرفـته‌‪ .‬گـفـت و گـو بـا‬ ‫جـمشيد تمام روياهايم را نابود مي‌كرد‪ .‬پيغام‬ ‫فرستادم نيايد طرفم و فع ً‬ ‫ال دست نگه دارد‪.‬‬ ‫اما او نتوانست و پدر تهديدش را عملي كرد‪.‬‬ ‫من به خاطر حفظ خوشنامي خانواده‌ام مجبور‬ ‫به ترك تحصيل و ازدواج شدم‌‪ .‬آرزوها و‬ ‫تالش‌هاي من در مقابل سربلندي پدر و‬ ‫مـادرم و بستن دهان ياوه گوهايي كه هر روز‬ ‫داستان جديدي در مورد من و آن پسر قدبلند‬ ‫بيگانه مي‌ساختند‪ ،‬ارزش نداشت‌‪ .‬صـمـدآقـا‬ ‫مـي‌دانــسـت در دانـشـگـاه خواستگاري‬ ‫داشته‌ام‌‪ .‬اما اهميت نمي‌داد‪ .‬بـراي او همـيـن‬ ‫كـه بـعد از هفـت سال مي‌توانست عنوان‬ ‫داماد مسعودخان را به دست بياورد كفايت‬ ‫مي‌كرد‪ .‬به من اعتماد داشت‪ .‬خـدا از‬ ‫آدم‌هايي كه با حرف‌هاي دروغ‌شـان زنـدگـي‬ ‫ديـگـران را ويـران مي‌كنند‪ ،‬نگذرد‪ .‬در هر‬ ‫حال ازدواج ما نقطه‌ي پاياني گذاشت بر تمام‬ ‫آن ماجراها‪ .‬جمشيد هم از شهرستان رفت و‬ ‫قصه‌ي ما فـراموش شـد و دهان‌ها بسته‌‪ .‬در‬ ‫طول سال‌ها‪ ،‬از او و شوري كه زماني در سر‬ ‫داشتيم فقط چند گلبرگ گل سرخ باقي ماند‬ ‫كنج خاطرات من كه گاهي با ديدن شـادي‬ ‫زوج‌هـاي جـوان در نـظرم جـان مـي‌گـرفـت و‬ ‫بـس‌‪ .‬مـن و صـمـدآقــا زنـدگـي بـدي‬ ‫نـداشتـيم‌‪ .‬بـه لطـف خدا تـوانسته بوديم‬ ‫بچه‌هاي صالحي تربيت كنـيم امـا تـه دل‌مـان‬ ‫همـيشه فاصله‌اي مي‌ديديم‌‪ .‬مـن حتـي يـك‬ ‫كلمه از اينكه مانع تحصـيلم شـده بود‪ ،‬گله‬ ‫نمي‌كردم اما نـمي‌تـوانـستـم جمشيد‪ ،‬خودم‌‪،‬‬ ‫پدرم و او را ببخـشـم‌‪ .‬افـتـادم تـوي گرداب‬ ‫روزگار‪ .‬تولد بچه‌ها‪ ،‬انتقال كار همسرم به‬ ‫جنوب‌‪ ،‬مهمانداري و نگهداري از سه كودك‬ ‫خردسال پشت سر هم‌‪ُ ،‬رس‌ام را كشيد‪ .‬شايد‬ ‫صمدآقا حق داشت به آنها حسودي كند چون‬ ‫عشـق مـن بـه جـاي شوهرم به آن سه بچه‬ ‫تعلق داشت و جانم براي‌شان در مي‌آمد‪ .‬دلـم‬ ‫مي‌خواست به بهترين نحو تربيت‌شان كنم و‬ ‫همه‌ي آنچه را كه خودم نداشتم و نشده بودم‬ ‫در اخـتيارشـان قـرار دهـم‌‪ .‬پـسرهايم يكي‬

‫داروسـاز شـد و ديـگري دندانپزشك و دخـتـرم‬ ‫با وجـود داشـتن مـدرك فـوق ليسانس علوم‬ ‫تربيتي ترجيح داد در خانه بماند و از‬ ‫بچه‌هايش مراقبت كند و بعد از رفتن آنها به‬ ‫مدرسه به كار برگردد‪ .‬در واقع‌‪ ،‬هيچ كدام از‬ ‫آنها نخواستند پا جاي پاي من بگذارند و‬ ‫مهندس شوند‪ .‬خدا را شـكر مـي‌كنـم كـه‬ ‫رويـاهاي خودشان را دنبال كردند و به سراغ‬ ‫آرزوهاي سوخته‌ي مـن نـيامدند‪ .‬و حـاال يـك‬ ‫سـال و نـيـم بـعد از فـوت شـوهرم‌‪ ،‬جـمشيد‬ ‫دوبـاره پـيدايـش شـده بود‪ .‬گـفـتـم اهـميت‬ ‫نمي‌دهم تا بفهمد ديگر برايم يك ارزن هم‬ ‫ارزش نـدارد‪ .‬امـا نفهميد‪ .‬دو سه بار زنگ‬ ‫زد‪ .‬به شماره‌هاي نا آشنا جواب نمي‌دادم‌‪.‬‬ ‫شروع كرد به پيغام گذاشتن‌‪ .‬مجبور شدم‬ ‫صحبت كنم ببينم حرف حسابش چيست‌‪.‬‬ ‫مي‌ترسيدم ديگران گوشي را بردارند و كار‬ ‫خراب شود‪ .‬ذوق زده شد‪ ،‬صدايم را كه‬ ‫شنـيـد بـه نـظرش خـيلي طبيعي بود حاال‬ ‫بـدون وجـود هـيـچ مـشكـلي بـه سـوي هـم‬ ‫بـرگـرديـم‌‪ .‬مـي‌گـفـت طـي اين سال‌ها‬ ‫دورادور از زندگي‌ام خبر داشته‌‪ .‬خودش‬ ‫مجـرد مـانده بود‪ ،‬نه كه نخواسته يا زن‬ ‫منـاسـبي را نديده باشد‪ ،‬با كارش زندگي كرده‬ ‫بود و با پروژه‌هايي كه گوشه و كنار كـشور‬ ‫ساخته بود‪ .‬مي‌گفت‌‪« :‬سر تا پايت را جـواهر‬ ‫مـي‌گيـرم‌‪ .‬برايت بهترين‌ها را فـراهم مـي‌كنـم‌‪،‬‬ ‫فـقط يك بله بگو‪ ».‬خـنديدم‌‪ .‬چقدر ساده‬ ‫نگاه مي‌كرد به دنيا‪ .‬آخـر بـراي زنـي شصت‬ ‫و چـند سـاله در مـوقعـيت مـن كـه شـادي‬ ‫خـانواده‌اش وجـودش را غـرق در آرامـش و‬ ‫امــيـد مـي‌كرد‪ ،‬ماديات چه ارزشي داشـت‌‪.‬‬ ‫من فرزندانم را مي‌شناختم‌‪ .‬مي‌دانستم نسبت‬ ‫به اين موضوع خيلي حساس‌اند و چه بسا‬ ‫مـشكـالتي بـا هـمسـر و خـانـواده‌هـاي‬ ‫همسران‌شان پيدا كنند‪ ،‬كه من به آن راضي‬ ‫نـبـودم‌‪ .‬از ايـن گـذشـته‌‪ ،‬طـاقـت بي‬ ‫مـهـري‌شـان را نـداشـتم‌‪ .‬اگر ناديده‌ام‬ ‫مي‌گرفتند مي‌مردم‌‪ .‬دنياي من شايد زماني‬ ‫شـبيـه دنـيـاي جـمشـيـد بـود و بـراي‬ ‫آرزوهـاي‌مـان راهـي يكــسان را بـايـد‬ ‫مي‌پيموديم اما حاال همه چيز متفاوت شده‬ ‫بود و زمين تا آسمان فرق مي‌كرد‪ .‬گفتم‬ ‫نمـي‌توانم و نبايد منتظر من باشد‪ .‬باور نكرد‪.‬‬ ‫مـي‌خواسـت فكر كنم‌‪ .‬مي‌گفت‌‪ :‬ببين شايد‬ ‫اين اولين و آخرين فرصت هر دوي مـا براي‬ ‫عاشقي باشد‪ .‬اما او كه خبر نداشـت يـك‬ ‫مـادر بـا عشـق فرزندان و نـوه‌هـايش زنـده‬ ‫اسـت‌‪ .‬بـراي مردي كه زمـاني دوست مي‌داشتم‬ ‫متأسف بودم كه در طـول سـال‌هـاي زيـبـاي‬ ‫جـوانـي‌‪ ،‬با ارزش‌ترين حـس ـ داشتن خانواده‬ ‫ـ را از دست داده بود‪ .‬تلـفن را قطـع كـردم و‬ ‫از مـخـابرات خـواستـم شـمـاره‌ام را تغـييـر‬ ‫دهـند‪ .‬بازگـشـت بـه روزگـاري كـه ديگر‬ ‫وجود خـارجي نـداشت چيزي جز حماقت‬ ‫نبود و مـن نمـي‌خـواستم آخـر عـمري احمق‬ ‫باشم‌‪.‬براي جمشيد بزرگداشت گرفته‌اند‪ .‬او‬ ‫در شهر ما است و نوه‌ي من كه در همين رشـته‬ ‫درس مي‌خواند‪ ،‬در سمينار شركت كرده و با‬ ‫شور و حال از آن مي‌گويد‪ .‬و من فـقط به‬ ‫آينده فكر مي‌كنم‌‪ .‬روزهايي كه نوه‌هايم با‬ ‫عشق از من ياد خواهند كرد‪ .‬بي‌آنكه چيزي‬ ‫از او بدانند‪.‬‬

‫آ گه ا‌‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫ش‬ ‫اینجا‬ ‫‪905-237-7470‬‬


‫‪90‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ماندگارترين عشق دنيا‬

‫براساس سرگذشت ژاله‬ ‫سحر آمده بود خانه پيش من‌‪.‬‬ ‫داشتيم مثل هر سال با هم ترشي‬ ‫درست مـي‌كـرديـم‌‪ .‬گـل‬ ‫كلم‌هاي سفيد‪ ،‬كنار خـيارهاي‬ ‫سبـز و هـويج‌هاي نارنجي‌‪ ،‬شـسته‬ ‫و خشـك شـده منتظر خرد شدن‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫ديگر دست‌هايم ياري نمي‌كردند و حـس‬ ‫نـداشتنـد امـا وقتـي يادم مي‌آمد بچه‌ها و‬ ‫نوه‌هايم با چه به به و چه چه‌اي اين ترشي را‬ ‫خواهند خورد‪ ،‬به كار خرد كردن‌شان ادامه‬ ‫مي‌دادم‌‪ .‬تمام زندگي من وقف بچه‌ها شده بود‬ ‫و ده كيلو ترشي درست كردن‌‪ ،‬قطع ًا مرا‬ ‫نمي‌كشت‌! همين طور كه از اين در و آن در‬ ‫حرف مي‌زديم‌‪ ،‬ياد شوهر مرحومم آقا صمد‬ ‫افتادم‌‪ .‬تا روزهاي آخر به بچه‌ها حسودي‬ ‫مي‌كرد و وقتي مي‌ديد چطور از جان و دل‬ ‫بـراي‌شـان زحـمـت مـي‌كشـم‌‪ ،‬دادش‬ ‫مـي‌رفـت هـوا‪ .‬هميـشه سـر آنهـا دعوا داشتـيم‌‪.‬‬ ‫انگـار هووهايش بودند و اگر كسـي از دور‬ ‫مـي‌ديد باور نمي‌كرد كسي بتـواند روي‬ ‫فـرزنـدان خـودش اين قدر حـساس باشد‪.‬‬ ‫توي دلم برايش رحمت فـرستادم‌‪ .‬درست‬ ‫است كه ما با هم دعوا داشتيم اما كدام زن و‬ ‫شوهري بدون بحث سـر مـي‌كنند‪ .‬اين هم‌‬ ‫هيچ وقت مانع به نيكي ياد كردن من و فاتـحه‬ ‫فـرستادنم نمي‌شود‪ .‬بـه قـول دوستـانم آقـا‬ ‫صـمد‪ ،‬خـوب وقتي فوت شـده بـود‪ .‬بـدون‬ ‫آزار و اذيت‌‪ .‬او در مجموع خاطره‌هاي بدي‬ ‫به جا نگذاشته بود‪ .‬دلم برايش مي‌سوخت‬ ‫چون‌‪ ،‬تمام بداخالقي‌ها و دعوا و مرافعه‌ها به‬ ‫دوران پيش از مريضي تعلق داشت و سپس‬ ‫فقط سكوت آمد و در نهايت فاصله‌اي كه بر‬ ‫تمام اختالف‌ها‪ ،‬هر چند عميق و اساسي‬ ‫نقـطه‌ي پاياني نهاد‪ .‬با سحر از هر دري‬ ‫صـحبت مـي‌كـرديـم كـه يـك مرتبه از‬ ‫تلويـزيون كه بنا به عادت بد من همواره‬ ‫روشـن بـود و بـرق مصرف مي‌كرد‪ ،‬نام‬ ‫آشـنايي شـنـيـدم‌‪ .‬مـستنــدي در مـورد‬ ‫معمارهاي معروف معاصر كشور پخش‬ ‫مـي‌شـد و آثـار و كـارهـاي جمشيد هم‬ ‫جـزءشـان به نـمـايـش در آمـد‪ .‬دلـم‬ ‫نمي‌خواست چيزي در موردش بشنوم‌‪ .‬تا آمدم‬ ‫كانال را عوض كنم دخترم معترض شد‪.‬‬ ‫مي‌خواست برنامه را ببيند‪ .‬بچه‌ام را‬ ‫مي‌شناختم‌‪ .‬قب ً‬ ‫ال چند بار اسم جمشيد را از‬ ‫خـواهر دهـان لـقم شـنيـده بـود و مـي‌دانـسـت‬ ‫كـه مـا يـك وقـتي به هم عالقه‌مند بوده‌ايم و‬ ‫اكنون در نظر داشت تا ته و توي ماجرا را در‬ ‫بياورد‪ .‬پرسيد چقدر او را مي‌شناسم‌؟ خوش‬ ‫نداشتم از آن روزهاي گمشده و حس از ياد‬

‫رفته حرف بزنم‌‪ .‬رابطه‌ي مادر و دختري هر‬ ‫چقـدر هـم نزديـك بـاشد باز هم يك چيـزهايي‬ ‫مال خود آدم است‌‪ .‬خدا رحم كـرد كه همان‬ ‫وقت‌‪ ،‬در زدند و عروسم نگين وارد شد‪.‬‬ ‫جلوي عروس‌ها هيچ وقت در مورد اين جور‬ ‫مسائل حرف نمي‌زديم و من‌‪ ،‬خوشحال از‬ ‫تغيير فضا‪ ،‬بلند شدم تا چاي آماده كنم‌‪ .‬وقتي‬ ‫به نشيمن برگشتم سحر گفت يادش رفته بود‪،‬‬ ‫بگويد چند روز پيش‌‪ ،‬يك روز كه من خانه‬ ‫نبودم‌‪ ،‬آقاي مهندس جمشيد‪ ...‬زنگ زده و‬ ‫شماره گذاشته تا من تماس بگـيرم‌‪ .‬سـحر‬ ‫كـلي تعجب كرده بود از اينكه او مرا با عنوان‬ ‫خانم مهندس خطاب كرده و اول گفته بوده كه‬ ‫اينجا مهندس ندارند‪ .‬اما او مطمئن بوده و‬ ‫اصرار داشته و دست آخر اسم كوچك من ـ‬ ‫ژاله ـ را گـفته تـا سحـر مطمئن شده‌‪ .‬توي دلم‬ ‫آه كشيـدم‌‪ .‬شايد خودم هم يادم رفته بود كه‬ ‫زماني تا خانم مهندس شدن فقط دو ترم‬ ‫فـاصــلـه داشــتــه‌ام‌‪ .‬ولـي چـي شـد؟‬ ‫گـذاشتمش كنار‪ .‬نگذاشتم‌‪ ،‬مجبور شدم‬ ‫تركش كنم‌‪ .‬شرايط زندگي‌ام طوري شده بود‬ ‫كه بايد ازدواج مي‌كردم و صمد آقا هـم از‬ ‫هـمان اول گـفـتـه بـود از درس خـواندن من‬ ‫خوشش نمي‌آيد‪ .‬همه‌اش به خـاطـر جمـشيـد‬ ‫بـود‪ .‬اگـر آنـقدر پيله نمـي‌كرد و توي شهر‬ ‫اسمم را سر زبان‌ها نمي‌انداخت‌‪ ،‬پدرم حساس‬ ‫نمي‌شد اما او به حرفم گوش نداد‪ ،‬نگذاشت‬ ‫همه چيز آرام پيش برود‪ .‬خيلي خواهش كرده‬ ‫بودم‌‪ ،‬مراقب باشد اما سياستمداري‌‪ ،‬با طبع‬ ‫پرشور و عجول او جور در نمي‌آمد‪ .‬و حاال‬ ‫بعد از نزديك به چهل سال‌‪ ،‬چگونگي پيدا‬ ‫كردن من زياد اهميت نداشـت‌‪ .‬بـاالخـره آدم‬ ‫اگـر بگـردد‪ ،‬هر چيزي را مي‌تواند به دست‬ ‫بياورد‪ .‬مسئله طبع و خصلت او بود كه طي اين‬ ‫مدت طـوالنـي هـيچ تغييري نكرده بود‪ .‬يعني‬ ‫جمشيد يك لحظه پيش خودش نگفته‬ ‫تماسش مي‌تواند چقدر براي من و آبرويم‬ ‫گــران تمـام شـود و چـه اثـري بـر روي‬ ‫بچـه‌ها‪ ،‬عروس‌ها و دامادهايم بگذارد‪ .‬او‬ ‫طوري برخورد كرده بود كه انگار من همكار‬ ‫فعلي‌اش هستم و اين تماس كام ً‬ ‫ال عـاديست‌‪.‬‬ ‫خوشبختانه نگين كه با شنيدن واژه‌ي خــانــم‬ ‫مــهـنــدس كـامـ ً‬ ‫ال كنجكاوي‌اش گل كرده‬ ‫بود‪ ،‬در مورد ارتباط ما چيزي نپرسيد و فقط‬ ‫از سابقه‌ي تحصيلي‌ام جويا شد‪ .‬تا سحر بلند‬ ‫شد شماره‌ي تلفن را پيدا كند‪ ،‬براي عروسم از‬ ‫دوران دانشجويي‌ام گفتم و از روزهايي كه‬ ‫فكر مي‌كردم زندگـي‌ام كـام ً‬ ‫ال عوض مـي‌شود‪.‬‬ ‫عروسم باور نمي‌كرد‪ .‬حق هم داشـت‌‪ ،‬اصـالً‬ ‫ديـگـر خـودم هـم نمي‌توانستم‌‪ ،‬آن دختر‬ ‫پرانرژي و فعال را پيدا كنم‌‪ .‬بنده خدا مادرم‬ ‫راست مي‌گفت زندگي سفالگري است‌‪ ،‬و‬ ‫خميره‌ي ما را شـكل مي‌دهد و من‌‪ ،‬چيزي‬ ‫شده بودمكـام ً‬ ‫ال مـتفاوت بـا آنـچه مي‌خواستم‌‪.‬‬ ‫شـاگـرد اول دبـيرستـان‌‪ ،‬عـضو تـمام گروه‌هاي‬ ‫فعاليت‌هاي فوق برنامه‌ي مدرسه‌‪ ،‬دانش‬

‫آموزي با آينده‌ي روشن‌‪ .‬همه‌ي اينها زماني‬ ‫من بودم‌‪ .‬مادر و پدرم با افتخار در مورد‬ ‫كارهايم با اين و آن صحبت مي‌كردند و در‬ ‫جواب اقوام و كساني كه مي‌گفتند دختر را چه‬ ‫به درس‌‪ ،‬خيلي محكم جواب مي‌دادند به‬ ‫پيشرفت من و به محكم بودنم اعتماد‬ ‫صددرصد دارند‪ .‬مـن مـنظورشـان را خيـلـي‬ ‫خـوب مي‌فهميدم‌‪ .‬در مقابل همه‌ي زحمت‌ها‬ ‫فقط يك انتظار از من مي‌رفت‌؛ اينكه سنگين‬ ‫و موقر سرم را بيندازم پايين‌‪ ،‬درسم را بخوانم‬ ‫و مثل بعضي از دخترها از موقعيت‌ام‬ ‫سوءاستفاده نكنم و احتما ً‬ ‫ال به فكر دوستي‌هاي‬ ‫ً‬ ‫ناسالم نيفتم‌‪ .‬كه من اصال اهل‌شان نبودم‌‪.‬‬ ‫يعني تا پيش از شناختن جمشيد‪ ،‬نبودم‌‪ .‬اما با‬

‫ورود او به زندگي‌ام همه چيز عوض شد‪ .‬از‬ ‫دانشگاه تهران به شهرمان آمده بود‪ .‬برعكس‬ ‫همه كه له له مي‌زدند از شهرسـتان به مـركـز‬ ‫بروند‪ ،‬خودش را انتقال داده بود تا از نزديـك‬ ‫با مـعـماري سنـتـي آشـنا شـود‪ .‬بـچـه‌ها‬ ‫مسخره‌اش مي‌كردند و گاهي استادها هم‬ ‫دستش مي‌انداختند‪ .‬اما او به اين رفتارها‬ ‫ذره‌اي اهميت نمي‌داد‪ .‬شنيده بودم بعد از‬ ‫سـاعـت كـالس‌هـا مـي‌رود و از استاد‬ ‫كـارهـاي پيـر‪ ،‬هـنرهاي قـديمـي را ياد‬ ‫مي‌گيرد‪ .‬عاشق هم شديم و تا به خودمان‬ ‫آمـديم ديديم مي‌خواهيم با هم زندگي كنـيم‌‪.‬‬ ‫مـا مـي‌تـوانسـتيم زوج خـيلـي خوشبخت و‬ ‫موفقي بشويم‌‪ .‬از آن زن و شـوهرهـايي كـه‬


‫‪89‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حرام دانسته بود‪" :‬این سفر تهدیدی جدی‬ ‫برای جان فضانوردان است و این در اسالم‬ ‫پذیرفته نیست‪ .‬این احتمال وجود دارد که‬ ‫فردی که به سیاره مریخ سفر می کند نتواند‬ ‫زنده بماند و در خطر مرگ قرار داشته باشد‪".‬‬ ‫دومین محموله در سال ‪ ۲۰۲۲‬عازم مریخ‬ ‫می‌شود و سال بعد در آنجا فرود می‌آیدمارس‬ ‫وان در پاسخ به آیاتی از قران اشاره کرد که‬ ‫انسان را به جستجوی نشانه‌های خدا در زمین‬ ‫و آسمان ها تشویق می‌کند و به عنوان مثال‬ ‫به ابن بطوطه اشاره کرد که در مدت سی سال‬ ‫( از ‪ ۱۳۲۵‬تا ‪ ۱۳۵۵‬میالدی) ‪ ۱۱۸‬هزار‬ ‫کیلومتر (در سرزمینهایی که در حال حاضر‬ ‫‪ ۴۴‬کشور مختلف در آنها تشکیل شده) سفر‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬

‫در انزوای کامل از دنیا قرار داده می شوند‬ ‫تا شرایطی مشابه آنچه اتفاق خواهد افتاد را‬ ‫تجربه کنند‪.‬‬ ‫دو مریخ‌نورد اقامتگاه فضانوردان را پیش‬ ‫از اعزام آنها به مریخ آماده خواهند کرد‪.‬‬ ‫سپس گروه اول فضانوردان عالوه بر کارهای‬

‫تحقیقاتی‪ ،‬اقامتگاه و شرایط را برای گروه‬ ‫دوم آماده خواهند کرد‪.‬‬ ‫مریخ ‪ ۲۳۰‬میلیون کیلومتر با زمین فاصله‬ ‫دارد و سفر به آن هفت تا هشت ماه طول می‬ ‫کشد (بسته به موقعیت دو سیاره)‪.‬‬

‫فضانوردان این مدت را در‬ ‫فضایی بسیار تنگ (بسیار‬ ‫کوچکتر از اقامتگاهشان در‬ ‫مریخ) می گذرانند‪ .‬از دوش‬ ‫گرفتن خبری نخواهد بود و‬ ‫استحمام با حوله خیس است‪.‬‬ ‫غذا هم کنسروی یا منجمد‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫مسافران مریخ برای جلوگیری‬ ‫از تحلیل عضالت باید روزی‬ ‫سه ساعت نرمش کنند و در‬ ‫صورتی که با توفان خورشیدی‬ ‫مواجه شوند‪ ،‬باید تا چند روز‬ ‫را در محفظه‌ای حتی کوچکتر‬ ‫در قسمت بیشتر حفاظت شده‬ ‫سفینه بگذرانند‪.‬‬

‫سال گذشته شورای عمومی امور‬ ‫اسالمی و اوقاف امارات متحده‬ ‫عربی در فتوایی این سفر را‬


‫‪88‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫سه ایرانی در بین صد نامزد سفر بی بازگشت به مریخ‬ ‫شهرک زمینیان در مریخسه ایرانی‬ ‫در بین صد نفر منتخب دور سوم‬ ‫انتخاب مسافران سفر بی بازگشت‬ ‫به مریخ هستند‪.‬‬ ‫پروژه غیر انتفاعی مارس وان از سال ‪۲۰۱۱‬‬ ‫با هدف مسکونی کردن مریخ آغاز شده است‪.‬‬ ‫برای انتخاب ساکنان آینده مریخ‪ ،‬بیش از‬ ‫دویست هزار نفر ثبت نام کردند که در پایان‬ ‫سومین مرحله انتخابی‪ ،‬دیروز نام صد نفر از‬ ‫کشورهای مختلف دنیا اعالم شد‪.‬‬ ‫باس لنسدورپ مدیر عامل و از بانیان پروژه‬ ‫مارس وان گفت کاهش قابل توجه تعداد‬ ‫داوطلبان برای یافتن افراد مناسب برای سفر‬ ‫به مریخ ضروری بوده است‪:‬‬ ‫"این مریخی های مشتاق به جهانیان امکان‬ ‫می‌دهند نظری کوتاه به کاشفان دنیای مدرن‬ ‫بیندازند‪".‬‬ ‫برای انتخاب این افراد‪ ،‬دکتر نوربرت کرافت‬ ‫مسئول پزشکی مارس وان با داوطلبان از‬ ‫طریق اینترنت مصاحبه کرده و آگاهی آنها از‬ ‫خطرات پی ِ‬ ‫ش‌ رو‪ ،‬روحیه جمعی و انگیزه آنان‬ ‫ارزیابی کرده است‪ .‬افراد منتخب هر کدام در‬ ‫ویدئویی کوتاه به معرفی خود و انگیزه‌هایشان‬ ‫پرداخته‌اند‪.‬‬ ‫به گفته دکتر کرافت‪ ،‬تعداد داوطلبان قوی‬ ‫زیاد بوده و این کار انتخاب را "بسیار مشکل"‬ ‫کرده بوده است‪.‬‬

‫در بین این صد نفر سعید قندهاری‪ ،‬ایرانی‬ ‫مهاجر که در اوکلند نیوزیلند زندگی می‌کند‬ ‫تنها کسی است که از نیوزیلند در بین صد نفر‬ ‫قرار گرفته است‪.‬‬ ‫بجز آقای قندهاری دو ایرانی دیگر هم که‬ ‫ساکن ایران هستند‪ ،‬الهه نوری و صادق‬ ‫مدرسی‪ ،‬در بین صد نفر پایانی هستند‪.‬‬ ‫از بین این صد نفر در نهایت ‪ ۲۴‬نفر برای‬ ‫سفر نهایی به مریخ انتخاب خواهند شد‪.‬‬ ‫بر طبق برنامه‌ای که پروژه مارس وان اعالم‬ ‫کرده‪ ،‬آموزش و تمرین این فضانوردان امسال‬ ‫آغاز خواهد شد و تا سال‬ ‫‪ ۲۰۲۴‬طول خواهد کشید‪.‬‬ ‫اولین مسافران این پروژه در‬ ‫سال ‪ ۲۰۲۵‬به مریخ خواهند‬ ‫رسید‪.‬‬ ‫سعید قندهاری‬ ‫سعید قندهاری که ‪ ۳۴‬دارد‪،‬‬ ‫عضو شورای مرکزی حزب‬ ‫اعتماد ملی بوده و به گفته‬ ‫خودش‪ ،‬سابقه ده سال کار‬ ‫در مجلس ایران دارد‪.‬‬ ‫او مدرک کارشناسی ارشد‬ ‫فیزیک از ایران و کارشناسی‬ ‫ارشد روابط بین الملل و‬ ‫حقوق بشر از نیوزیلند دارد‪.‬‬ ‫آقای قندهاری که خود را‬ ‫"آچار فرانسه" می خواند می‬ ‫گوید که در زمینه کشاورزی‪،‬‬ ‫شکار‪ ،‬تعمیرات فنی‪ ،‬نجوم‬ ‫و اخترشناسی تجربه و عالقه‬ ‫دارد و کار حجامت هم‬ ‫انجام می دهد‪.‬‬ ‫او در حال حاضر کارشناس‬

‫فنی وزارت توسعه اجتماعی نیوزیلند است‬ ‫و در زمینه فراوری گوشت و تحویل آن به‬ ‫رستورانها و مغازه ها هم فعالیت می کند‪.‬‬ ‫الهه نوری‬ ‫الهه ‪ ۲۱‬سال دارد و دانشجوی معماری است‬ ‫خود را به طراحی و دکوراسیون عالقمند می‬ ‫داند‪ .‬او مشارکت در این پروژه را "آرزو" و‬ ‫"هدف مهم" می داند که به "جهشی" بزرگ‬ ‫در تاریخ بشر منجر خواهد شد‪.‬‬ ‫الهه به نجوم و اخترشناسی عالقمند است‬ ‫و سازدهنی می نوازد‪.‬‬ ‫او از ‪ ۱۶‬سالگی به‬ ‫کیهان‌شناسی عالقمند‬ ‫شده و در آن دریافته که از‬ ‫کائنات چیز زیادی نمی‬ ‫داند بنابراین شروع به‬ ‫مطالعه و تحقیق در این‬ ‫زمینه کرده است‪.‬‬ ‫صادق مدرسی‬ ‫صادق که ‪ ۳۰‬سال دارد‬ ‫در زیست شناسی تحصیل‬ ‫کرده و به طور حرفه ای‬ ‫تنیس روی میز بازی می‬ ‫کند‪.‬‬ ‫آقای مدرسی معتقد است‬ ‫که هر کس باید عالئق‬ ‫خود را دنبال کند و انسان‬ ‫قدرت خود را به عنوان‬ ‫موجودی که می تواند به‬ ‫اهداف متعالی دست پیدا‬ ‫کند نشان داده است‪.‬‬ ‫سفر بی بازگشت‬ ‫پروژه مارس وان در سال‬

‫‪ ۲۰۱۱‬با این هدف آغاز شد که استراتژی‬ ‫مسکونی کردن مریخ در سال ‪ ۲۰۱۵‬تدوین‬ ‫شود‪.‬‬ ‫افراد منتخب در گروه‌های چهار نفره به مریخ‬ ‫اعزام می شوند و هر دو سال چهار نفر دیگر‬ ‫به جمع آنها اضافه می شود تا جامعه انسانهای‬ ‫مریخ نشین بتدریج شکل بگیرد‪.‬‬ ‫این مهاجران امکان بازگشت به زمین را‬ ‫ندارند و باید آماده باشند که تمام عمر خود را‬ ‫در مریخ سکونت کنند‪ .‬افراد منتخب هشت‬ ‫سال تعلیم خواهند دید و هر دو سال چند ماه‬


‫‪87‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نادیده می‌گیرند‪ ،‬اما نباید این مشکل موذی‬ ‫و بی‌سروصدا را نادیده گرفت‪ .‬بهترین راه‬ ‫تخمین میزان کلسترول خون همان آزمایش‬ ‫خون است‪ .‬اولین آزمایش شامل میزان‬ ‫کلسترول توتال یعنی ‪ HDL‬و ‪ LDL‬است‬ ‫که اولی نشان‌دهنده کلسترول خوب و دومی‌‬ ‫نشان‌دهنده کلسترول بد و مضر خون است‪.‬‬ ‫کلسترول بد کلسترولی است که مازاد آن به‬ ‫جداره رگ‌‌ها می‌چسبد و باعث بروز تصلب‬

‫افرادی که روزانه سیب مصرف می‌کنند در‬ ‫شرایط طبیعی‌تری قرار دارد‪ .‬نتایج همین‬ ‫پژوهش‌‌‌ها همچنین نشان می‌دهد که این میوه‬ ‫به اندازه قرص‌های استاتین به کنترل چربی‬ ‫خون کمک می‌کند‪.‬‬ ‫سیب یا استاتین؛ مساله این است‬ ‫نتایج یک پژوهش انگلیسی نشان می‌دهد‬ ‫افراد باالی ‪ 50‬سال که روزانه یک عدد سیب‬ ‫میل می‌کنند‪ ،‬بهتر می‌توانند چربی خونشان را‬

‫شرایین می‌شود‪.‬‬ ‫کلسترول خوب وظیفه جبران مازاد چربی‬ ‫موجود در اندام‌ها را دارد و آن را به سمت‬ ‫کبد می‌برد تا از بدن دفع شود‪ .‬صرفا با‬ ‫آزمایش خون می‌توانید میزان دقیق کلسترول‬ ‫خون‌تان را بدانید‪ .‬توجه داشته باشید که‬ ‫میزان طبیعی کلسترول برای همه افراد‬ ‫یکسان نیست‪ .‬عوامل خطرساز دیگری مانند‬ ‫استعمال دخانیات‪ ،‬سن‪ ،‬کم‌تحرکی و‪ ...‬نیز‬

‫کنترل کنند‪ .‬به عقیده این محققان مصرف‬ ‫روزانه استاتین‪ ،‬یعنی همان داروی معروف‬ ‫ضدچربی‪ ،‬باعث نجات جان ‪ 9400‬نفر‬ ‫از مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی ـ عروقی‬ ‫می‌شود و با مصرف روزانه یک عدد سیب‬ ‫نیز از مرگ ‪ 8500‬نفر جلوگیری می‌شود‪.‬‬ ‫مقایسه این ارقام نشان می‌دهد که مصرف‬ ‫روزانه یک عدد سیب نیز به همان اندازه‬ ‫استاتین موثر است‪.‬‬

‫نشان می‌دهد که این میزان کلسترول برای‬ ‫فردی طبیعی است یا خیر‪.‬‬ ‫سیب‪ :‬شاه‌میوه کاهش‌دهنده کلسترول‬ ‫ی حاوی حدود‬ ‫یک عدد سیب صد گرم ‌‬ ‫‪ 40‬تا ‪ 50‬کیلوکالری است‪ .‬نتایج پژوهشی‬ ‫که در ‪ Journal of Nutrition‬به چاپ‬ ‫رسیده است نشان می‌‌دهد که این میوه بهشتی‬ ‫تاثیر زیادی در مقابله با بیماری‌‌‌های قلبی‬ ‫ـ عروقی دارد‪ .‬سیب باعث کاهش جذب‬ ‫کلسترول و چربی‌‌‌ها در روده‌ها می‌‌شود‪ .‬این‬ ‫میوه همچنین سرشار از فیبر‌‌ها‪ ،‬ویتامین‌‌‌ها‬ ‫و آنتی‌اکسیدان‌‌‌های مفید است که بویژه در‬ ‫پوست آن قرار دارند‪.‬‬ ‫سیب به دلیل داشتن فروکتوز و کربوهیدرات‬ ‫انرژی‌زاست‪ .‬به همین دلیل فعالیت‌‌های‬ ‫فیزیکی را بیشتر می‌‌کند‪ .‬وقتی فعالیت‌‌های‬ ‫جسمی‌تان باال باشد بی‌شک چربی خون‌تان‬ ‫نیز کاهش خواهد یافت‪ .‬این میوه عالوه بر‬ ‫این ‌که احساس سیری طوالنی‌مدتی پدید‬ ‫می‌آورد‪ ،‬رفع عطش می‌کند و خطر ابتال به‬ ‫سرطان کولون را نیز کاهش می‌دهد‪ .‬نتایج‬ ‫پژوهش‌ها نشان می‌دهند میزان چربی خون‬

‫البته منظور این نیست که پرهیز غذایی‬ ‫نداشته باشید‪ ،‬تحرک بدنی‌تان کم باشد و‬ ‫با کلسترول باالی خون بخواهید با مصرف‬ ‫سیب از مشکل جلوگیری کنید‪ .‬مصرف‬ ‫یک عدد سیب در چارچوب تغذیه سالم و‬ ‫تحرک بدنی کافی می‌تواند شما را از گزند‬ ‫افزایش کلسترول خون و همچنین ابتال به‬ ‫بیماری‌‌های قلبی ـ عروقی نجات دهد‪ .‬به‬ ‫خاطر این‌که سرشار از فیبر پکتین و فیبر‌‌های‬ ‫محلول در آب است که باعث کاهش جذب‬ ‫چربی‌ها می‌شود‪.‬‬ ‫این میوه کم‌کالری خواص آنتی‌اکسیدانی‬ ‫باالیی دارد که خطر بیماری‌‌های قلبی ـ‬ ‫عروقی را کاهش می‌دهد‪ .‬اگر آزمایش خون‬ ‫داده‌اید و مشخص شده است چربی خون‌تان‬ ‫باالست‪ ،‬الزم است که طبق نظر پزشک دارو‬ ‫مصرف کنید تا این میزان به حد نرمال برسد‪.‬‬ ‫سپس می‌توانید با اصالح تغذیه و افزایش‬ ‫تحرک بدنی و همچنین افزودن روزانه یک‬ ‫تا دو عدد سیب به برنامه غذایی‌تان از سطح‬ ‫مناسب چربی خون مطمئن شوید‪.‬‬


‫‪86‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫کلسترول‌خون‬ ‫بی‌صدا باال‬ ‫می‌‌رود‬

‫کلسترول باالی خون به خودی‬ ‫خود بیماری نیست‪ .‬این مشکل‬ ‫بیشتر یکی از عوامل خطرساز‬ ‫برای بروز بیماری‌‌های قلبی و‬ ‫سکته مغزی محسوب می‌شود‪.‬‬ ‫کلسترول باالی خون کامال بی‌سروصدا‬ ‫افزایش می‌یابد و مشکل‌ساز می‌شود‪ ،‬اما‬ ‫سوال اینجاست چگونه می‌توان متوجه وجود‬ ‫کلسترول باالی خون شد؟ آیا این مشکل‬ ‫عالئمی‌ نیز بروز می‌دهد؟‬ ‫کلسترول باالی خون بیماری نیست‬ ‫قبل از هر چیزی باید بگوییم که بدن ما به‬ ‫کلسترول یا همان چربی خون نیاز دارد تا‬ ‫بتواند بدرستی به وظایف خود عمل کند‪.‬‬ ‫بنابراین چربی خون به خودی خود مضر‬ ‫نیست‪ .‬مشکل زمانی بروز می‌کند که این‬ ‫چربی از حد طبیعی خود خارج می‌شود و‬ ‫میزان آن باال می‌رود‪ .‬در واقع کلسترول باالی‬ ‫خون به خودی خود بیماری نیست و عالمت‬ ‫خاصی ندارد‪ ،‬اما همین مشکل ساده ممکن‬ ‫است عاملی برای بروز سکته مغزی و قلبی‬

‫شود‪ ،‬زیرا تجمع چربی‌‌‌ها در جداره عروق‬ ‫که به آن تصلب شرایین گفته می‌شود در‬ ‫روند گردش خون و حمل درست اکسیژن به‬ ‫بافت‌‌های حیاتی بدن اختالل پدید می‌آورد و‬ ‫باعث بروز سکته می‌شود‪.‬‬ ‫به طور کلی باید گفت خیلی از افراد تا وقتی‬ ‫دچار انفارکتوس میوکارد (سکته قلبی)‬ ‫یا سکته مغزی نشوند متوجه میزان باالی‬ ‫کلسترول خون خود نمی‌شوند‪ .‬با این ‌همه‪،‬‬

‫بهتر است به وجود برخی از نشانه‌ها و عالئم‬ ‫در وجود خود هوشیارتر باشید که در ادامه به‬ ‫آنها اشاره می‌کنیم‪.‬‬ ‫درد در ناحیه قفسه سینه‬ ‫وقتی کلسترول خون بیش از اندازه باال می‌رود‬ ‫باعث تجمع چربی در رگ‌‌های قلب می‌شود‬ ‫و کم‌کم آنها را مسدود می‌کند‪ .‬وقتی در‬

‫گردش خون اختالالتی بروز می‌کند عالئمی‌‬ ‫نیز با خود دارد‪ .‬مهم‌ترین و رایج‌ترین عالمت‬ ‫این مشکل وجود درد در ناحیه قفسه سینه‬ ‫است و وقتی بروز می‌کند که عضالت قلبی‬ ‫به میزان کافی اکسیژن دریافت نمی‌کنند‪ .‬اگر‬ ‫درد در ناحیه قفسه سینه در طول یک فعالیت‬ ‫بدنی و کوتاه‌مدت بروز کند‪ ،‬امکان دارد در‬ ‫نتیجه آنژین قفسه سینه باشد که نیاز به بررسی‬ ‫پزشک دارد‪ ،‬اما اگر این درد از بین نرود و‬

‫طوالنی شود‪ ،‬ممکن است عالمت انفارکتوس‬ ‫میوکارد باشد‪.‬‬ ‫در واقع می‌توان گفت که عالئم کلسترول باال‬ ‫مساوی با عالئم سکته است که عبارت است‬ ‫از خستگی زیاد‪ ،‬اضطراب ـ به طوری که فرد‬ ‫احساس حالت تهوع داشته باشد ـ نفس‌نفس‬ ‫زدن‪ ،‬تعریق زیاد و احساس تنگی قفسه‬

‫سینه‪ .‬اگر عالئم دیگری مانند درد ناگهانی‬ ‫در فک‪ ،‬شانه‪ ،‬بازوی چپ و کمر احساس‬ ‫کردید‪ ،‬حتما بدون فوت وقت با اورژانس‬ ‫تماس بگیرید‪.‬‬ ‫کلسترول باال؛ مغز در آمپاس‬ ‫اگر کلسترول باال در ناحیه عروق سر تجمع‬ ‫داشته باشد و کم‌کم رگ‌‌های این ناحیه‬ ‫را مسدود کند‪ ،‬عالئم دیگری نیز بروز‬ ‫خواهد کرد‪ .‬انسداد عروق سر و قطع موقت‬ ‫خون‌رسانی به مغز‪ ،‬باعث ایجاد حمالت‬ ‫ایسمیک گذرا می‌شود که خبر از سکته‬ ‫مغزی قریب‌الوقوع می‌دهند‪ .‬می‌توانید با‬ ‫ی که نشان‌دهنده کلسترول باال و‬ ‫بروز عالئم ‌‬ ‫حمالت مغزی است مشکل را شناسایی کنید‪.‬‬ ‫در این صورت با عالئمی‌ مانند کاهش قدرت‬ ‫و حساسیت یکی از بازو‌‌ها یا پا‌‌ها‪ ،‬از دست‬ ‫دادن حساسیت بخشی از صورت یا کل بدن‬ ‫روبه‌رو خواهید شد و مشکالت دیگری مانند‬ ‫اختالل در قدرت تکلم‪ ،‬اختالل در حفظ‬ ‫تعادل‪ ،‬مشکل راه رفتن‪ ،‬اختالالت بینایی‬ ‫و از دست دادن ناگهانی بینایی یک چشم‬ ‫و سرگیجه نیز بروز خواهد کرد‪ .‬این عالئم‬ ‫معموال خیلی زود و قبل از ‪ 24‬ساعت ناپدید‬ ‫می‌شوند‪ ،‬اما به این معنی نیست که مشکل‬ ‫برطرف شده است‪.‬‬ ‫بهترین راه آزمایش خون است‬ ‫به‌ طور کلی کلسترول باالی خون هیچ عالمت‬ ‫مشخصی ندارد و عالئم قطعی آن زمانی‬ ‫بروز می‌کند که منجر به سکته می‌شود‪ .‬در‬ ‫واقع عالئم کلسترول باال همان عالئم سکته‬ ‫است‪ .‬متاسفانه از آنجا که کلسترول باالی‬ ‫خون عالمت خاصی ندارد‪ ،‬اکثر افراد آن را‬


‫‪85‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چرا زنان نمی دانند مردان چه می خواهند‬ ‫تحقیقات مختلف نشان داده است‬ ‫که زنان در باره دالیل عالقه‬ ‫مردان تصور مشخصی ندارند‪.‬‬ ‫مثال این شایعه قوی وجود دارد‬ ‫که مردان توجه و عالقه بیشتری‬ ‫نسبت به زنان الغر و ظریف دارند‪.‬‬

‫البته در یکی از اولین تحقیقات ( ‪،)۱۹۸۵‬‬ ‫معلوم شد هم زنان و هم مردان در این باره‬ ‫برداشت اشتباه دارند‪ .‬زنان فکر می کردند‬ ‫مردان‪ ،‬ترجیح شان زنان ظریف و الغر است‬ ‫و درست برعکس آنها‪ ،‬مردان شرکت کننده‬ ‫در آن تحقیق‪ ،‬معتقد بودند که زنان از مردان‬ ‫درشت هیکل‪ ،‬بیشتر خوش شان می آید‪.‬‬ ‫این دو توقع اشتباه‪ ،‬البته به نفع زنان نبود‬ ‫چون اشتباه مردان به این منتهی نمی شد که‬ ‫آنها باید از وزن خود بکاهند ولی تصور زنان‬ ‫برای شان این واکنش را ضروری ساخت که‬ ‫الغر و ظریف تر شوند‪ .‬سه سال بعد یک‬ ‫تحقیق دیگر با این جمعبندی منتشر شد که‬

‫دو نسل مادران و دختران به طور مشابه فکر‬ ‫می کردند ظریف و الغر بودن آن چیزی است‬ ‫که مردان به دنبالش هستند‪.‬‬ ‫مسیر توقعات و تصورات زنان تقریبا تغییری‬ ‫نکرده است‪ .‬مجالت و تحقیقات شبه علمی‬ ‫با حمایت کمپانی های کفش و لباس و لوازم‬ ‫آرایش و … بر این توهم و تفاوت دامن‬ ‫می زنند و مدام قیافه‪ ،‬قد و هیکل ایده ال‬ ‫جدیدی به راه می اندازند تا بازار خرید و‬ ‫مصرف غیرالزم را بیشتر کنند‪.‬‬ ‫روانشناس و نویسنده کتاب « ‪The‬‬ ‫‪ »Evolution of Desire‬آقای ‪David‬‬ ‫‪ Buss‬در این باره می گوید‪ « :‬حدس من‬ ‫این است که تبلیغات همه جانبه ایی شکل‬ ‫گرفته است مبنی بر اینکه زنان مدل الغرتر را‬ ‫نشان دهند و این روزها با تکنیک فوتو شاپ‬ ‫حتی زنان مدل را الغرتر از آنکه هستند جلوه‬ ‫می دهند تا بر توهمات موجود در این زمینه‬ ‫بیفزایند‪».‬‬ ‫ای نوع تالشها‪ ،‬توجه برانگیز هستند چون‬ ‫بازار بزرگ و جهانی و تبلیغات وابسته به‬ ‫آنها با تمام قوا مشغول ساختن ارزش های‬ ‫جدید هستند‪ .‬ارزش هایی که در تضاد با «‬ ‫نظریه انتخاب جفت» است که در طول تاریخ‬

‫تکامل به زنان و مردان آموخته است که بدانند‬ ‫چه می خواهند‪ .‬در حقیقت باید تضمین‬ ‫کننده ادعای طبیعی باشد که زنان باید بدانند‬ ‫چه چیزی انها را جذب می کند‪.‬‬

‫‪ David Buss‬می گوید‪ « :‬از وقتی که این‬ ‫ادعا بر سر زبانها افتاده است که لباس بر‬ ‫تن زنان الغراندام زیباتر دیده می شود مسیر‬ ‫هر چه الغرتر شدن زنان در دستور کار قرار‬ ‫گرفت‪».‬‬ ‫اتفاق فوق بیشتر خودنمایی می کند وقتی‬ ‫که بدانیم زنان در طول تاریخ اطالع چندانی‬ ‫از وضعیت زنان دیگر نداشتند و همه تجربه‬ ‫آنها محدود به زنهای محیط زندگی شان‬ ‫بوده است‪ .‬ولی وقتی که رسانه ها مدام در‬ ‫حال تولید یک تصویر ثابت از زن ایده آل‬ ‫( الغر)هستند منطقی است که زنان دنیای‬ ‫معاصر تعادل قیاس همیشگی شان بهم بخورد‬ ‫و توجه شان معطوف به زنان رقیبی شود که‬ ‫مدام در حال ظریف تر شدن هستند‪.‬‬ ‫بخشی از زنان شرکت کننده در این تحقیق‪،‬‬ ‫که قبل از سنجش‪ ،‬تصویری از زنان با بدن‬ ‫های سایز بزرگتر دیده بودند در همه پرسی‬ ‫این حس را داشتند که زنان درشت اندام‬ ‫برای مردان می توانند جدابتر باشند‪ .‬بر اساس‬ ‫نتیجه گیری از این تحقیق‪ ،‬انتشار و تبلیغ‬ ‫اندام بزرگتر زنان در بروشورهای تبلیغی‪،‬‬ ‫می تواند توقعات‪ ،‬برداشت ها و حتی رقابت‬ ‫برای هر چه الغرتر شدن را کنترل کند‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

84


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

83


‫‪82‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬


‫‪81‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نتوانست‪ ،‬مشکالت قرمز پوشان را برطرف‬ ‫کند‪.‬‬ ‫قرمز پوشان پایتخت هم اکنون به رغم‬ ‫پیروزی در هفته اخیر با ‪ ۲۵‬امتیاز در‬ ‫جایگاه نهم جدول قرار دارد و امید به کسب‬ ‫مقام قهرمانی در این فصل را از دست داده‬ ‫است‪.‬‬

‫سرمربی بعدی پرسپولیس‬ ‫ناخواسته لورفت!‬ ‫جانشین درخشان برانکو نیست!‬ ‫زمانی که فردوسی پور از او سوال کرد‬ ‫در بازی های آسیایی چه کسی روی‬ ‫نیمکت پرسپولیس می نشیند نژاد فالح‬ ‫گفت‪«:‬انشاءالله آقای درخشان مربی ما‬ ‫هستند‪».‬در همین لحظه دوباره فردوسی پور‬ ‫گفت که این چه حمایتی است‪.‬وقتی آقای‬ ‫درخشان مطمئن نیست که روی نیمکت‬ ‫پرسپولیس هست یا نه که نژاد فالح این‬ ‫واکنش را نشان داد‪«:‬این یک فرصتی است‬ ‫که در اختیار هیات مدیره و افشین قطبی‬ ‫قرار گرفته است!»‬ ‫نژاد فالح در زمانی که قطبی هدایت‬ ‫پرسپولیس را برعهده داشت عضو هیات‬ ‫مدیره این باشگاه بود‪.‬همان زمانی که افشین‬ ‫قطبی در میانه های فصل پرسپولیس را رها‬ ‫کرد و ایران را ترک کرد‪.‬‬

‫قلعه نویی‪:‬من سرمربی نبودم این‬ ‫حکم را برای کرار نمی دادند‪/‬‬ ‫بازیکنان فعلی استقالل‪،‬مردم را‬ ‫سیاه نمی کنند‬ ‫امیر قلعه نویی سرمربی استقالل امروز در‬ ‫جمع خبرنگاران گفت‪« :‬استقالل وضعیت‬ ‫خوبی دارد‪ .‬تنها مشکل ما مشکالت مالی‬ ‫است که مدیریت باشگاه آن را رفع می‬ ‫کند‪ .‬ما انتظار داریم مدیریت باشگاه تالش‬ ‫بیشتری برای پرداخت پول ها انجام دهد‪.‬در‬ ‫حال حاضر بزرگان استقالل واقعا بزرگی می‬ ‫کنند و برای استقالل و مردم پا به توپ می‬ ‫شوند و دنبال سیاه کردن مردم نیستند‪».‬‬ ‫او ادامه داد‪« :‬رضا عنایتی بدون دریافت‬ ‫حتی یک ریال در ترکیب استقالل حضور‬ ‫دارد‪ .‬بعضی بازیکنان هم چند ماه است که‬ ‫پولی نگرفته اند اما با جان و دل وارد زمین‬ ‫می شوند‪ .‬در گذشته بعضی بازیکنان پول می‬ ‫گرفتند و برای تیم حاشیه سازی می کردند‪.‬‬ ‫ولی االن بزرگان استقالل با جان و دل بازی‬ ‫می کنند‪ .‬بازیکنان فعلی استقالل دنبال سیاه‬ ‫کردن مردم نیستند‪».‬‬ ‫قلعه نویی در مورد حکم جاسم کرار گفت‪:‬‬ ‫«این حکم عجیب است‪ .‬ماده قانونی در‬

‫نظر گرفته شده برای کرار به حکم نمی‬ ‫خورد‪ .‬بعضی ها چون با من مشکل دارند‬ ‫آرامش استقالل را به هم می ریزند‪ .‬اگر‬ ‫کسی جز من سرمربی استقالل بود این حکم‬ ‫برای کرار صادر نمی شد‪.‬این سریال ادامه‬ ‫پیدا می کند‪ .‬این مسائل خنده دار است‪.‬‬ ‫حکم کرار با عدالت صادر نشده‪ .‬من رفتار‬ ‫جاسم کرار را تایید نمی کنم و آن را محکوم‬ ‫کرده ام‪ .‬اما به رفتاری که با این بازیکن در‬ ‫زمین می شود توجه کنیم‪ .‬این بازیکن را با‬ ‫توپ و بدون توپ می زنند‪ .‬داور باید این‬ ‫کارها را ببیند‪».‬‬ ‫سرمربی استقالل در مورد مسابقه نفت تهران‬ ‫در لیگ قهرمانان آسیا گفت‪« :‬این بازی‬ ‫را از نزدیک می بینم‪ .‬ساعت تمرین را هم‬ ‫تغییر داده ام و از بازیکنان استقالل خواسته‬ ‫ام برای دیدن مسابقه به ورزشگاه بروند‪.‬از‬ ‫تماشاگران هم می خواهم از نفت به عنوان‬ ‫نماینده ایران حمایت کنند‪».‬‬

‫بررسی شرایط همکاری اسپانسر با‬ ‫استقالل‬ ‫در جلسه امروز هيأت مديره باشگاه‬ ‫استقالل‪ ،‬بررسي شرايط ادامه همکاري با‬ ‫اسپانسر مطرح شد و قرار است تا هفته آينده‬

‫در اين خصوص تصميم‌گيري شود‬ ‫جلسه امروز هیأت مدیره باشگاه استقالل در‬ ‫غیاب مقداد نجف‌نژاد و رضا نثاری و در‬ ‫حضور سبک‌دست نماینده اسپانسر باشگاه‬ ‫استقالل (شرکت صنایع ایران نوین) برگزار‬ ‫شد و طی آن یکی از مباحث مهم این جلسه‬ ‫بررسی شرایط ادامه همکاری اسپانسر با این‬ ‫باشگاه مطرح گردید‪.‬‬ ‫اعضای هیأت مدیره باشگاه استقالل‬ ‫در نشست امروز ضمن قدردانی از‬ ‫حمایت‌های اسپانسر مالی این باشگاه تا‬ ‫امروز‪،‬درخواست‌های خود را از حامی مالی‬ ‫این باشگاه مطرح کردند و درنهایت مقرر‬ ‫شد در جلسه آینده هیأت مدیره استقالل‬ ‫در مورد ادامه همکاری و یا قطع کامل‬ ‫برنامه‌های طرفین‪ ،‬تصمیم‌گیری نهایی‬ ‫صورت بگیرد‪.‬‬ ‫در این بین اسپانسر باشگاه استقالل نیز‬ ‫تمام حمایت‌هایی را که از باشگاه انجام‬ ‫داده را بررسی کلی خواهد کرد و هر دو‬ ‫طرف پیرامون مباحث مختلف و چگونگی‬ ‫همکاری یا قطع همکاری‪ ،‬تصمیم الزم را‬ ‫اتخاذ خواهند کرد‪.‬‬


‫‪80‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬ ‫پای بانوان به ورزشگاه های فوتبال باز می شود‬ ‫رئیس فدراسیون فوتبال ایران به مسئوالن ‪ AFC‬قول داد که اگر میزبانی را به ایران بدهند‪،‬‬ ‫بانوان را هم به ورزشگاه راه می‌دهیم‪......‬‬ ‫ایران و امارات برای گرفتن میزبانی جام ملت‌ها رقابت می‌کنند و سرانجام در اردیبهشت ماه‬ ‫سال آینده‪ ،‬تکلیف مشخص می‌شود‪.‬‬ ‫روی کاغذ‪ ،‬شانس با اماراتی‌‌هاست و ایران و کفاشیان در این بازی شکست می‌خورند‪ .‬رقیب‬ ‫از هر نظر امکانات بهتری دارد و حاضر است هر امتیازی به کنفدراسیون بدهد تا میزبانی را‬ ‫به‌دست آورد اما در این بین اتفاقاتی افتاده است‪.‬‬ ‫شیخ‌سلمان‪ ،‬رئیس ‪ AFC‬با یوسف السرکال‪ ،‬رئیس فدراسیون امارات قهر است و ایران‬ ‫می‌خواهد از این فرصت استفاده کند‪.‬‬ ‫داستان این اختالف از انتخابات دو سال قبل ریاست موقت ‪ AFC‬کلید خورد‪ .‬سرکال کاندیدا‬ ‫شد و توقع داشت ایران از او حمایت کند اما بالتر‪ ،‬سرکال را همان بن‌همام خواند تا ایران‬ ‫ناگهان تغییر موضع دهد و به حمایت از شیخ‌سلمان بپردازد‪.‬‬ ‫حاال هم امارات برای انتخابات فیفا‪ ،‬با بالتر نیست در حالی که ایران در کنار شیخ‌سلمان‪ ،‬به‬

‫ساحل عاج قهرمان جام ملت‌های آفریقا‬ ‫شامگاه یکشنبه (‪ ۸‬فوریه‪ ۱۹ /‬بهمن) دیدار نهایی جام ملت‌های آفریقا میان تیم‌های ساحل‬ ‫عاج و غنا برگزار شد‪ .‬پیکار کم‌هیجان دو تیم پس از ‪ ۹۰‬دقیقه وقت قانونی و ‪ ۳۰‬دقیقه‬ ‫وقت اضافه بدون گل خاتمه یافت و کار به ضربات پناتی کشید‪ .‬در ضربات پنالتی بخت با‬ ‫تیم ساحل عاج یار بود‪ .‬این تیم در نهایت با نتیجه ‪ ۹‬بر ‪ ۸‬رقیب دیرینه خود را مغلوب کرد‪.‬‬

‫حمایت از پیرمرد سوئیسی پرداخته است‪.‬‬ ‫ایران امیدوار است با سیاست حمایت از شیخ‌سلمان و بالتر‪ ،‬بتواند از نظر سیاسی قدرت خود‬ ‫را تثیبت کند تا میزبانی را به‌دست آورد‪ .‬این تنها راه حل پیش روی کفاشیان است وگرنه از‬ ‫نظر امکانات و هر چیز دیگری‪ ،‬امارات قدرتی به مراتب باالتر از ایران دارد‪.‬‬ ‫کفاشیان در آخرین جلسه‌ای که با مسئوالن کنفدراسیون فوتبال آسیا داشت‪ ،‬تمام وعده و‬ ‫وعیدها را داد‪ .‬حتی وقتی آنها گفتند ایران نمی‌تواند در ورزشگاه میزبان بانوان باشد‪ ،‬کفاشیان‬ ‫گفت‪« :‬شما میزبانی را بدهید تا سال ‪ 2019‬بانوان را هم به ورزشگاه راه می‌دهیم‪ .‬حضور‬ ‫خارجی‌ها که از االن قطعی است تا آن زمان مشکل بانوان خودمان را هم حل می‌کنیم‪».‬‬ ‫اما فع ً‬ ‫ال بزرگترین مشکل ایران حضور بانوان نیست‪ ،‬بلکه ورزشگاه‌هایی است که هنوز به حد‬ ‫استاندارد نرسیده‌اند‪.‬‬

‫علی دایی در تیم منتخب جهان به میدان رفت‪/‬شهریار ایتالیا را برد‪ ،‬به‬ ‫پرتغال باخت‬ ‫در جام اسطوره‌ها که به میزبانی روسیه برگزار می‌شود‪ ،‬علی دایی در تیم منتخب جهان به‬ ‫میدان رفت‪.‬‬ ‫دایی که با وجود کیلوهای اضافی و اضافه وزن قابل توجه‌اش همچنان سرحال و پرانرژی‬ ‫بازی می‌کند‪ ،‬یکی از عوامل پیروزی تیم منتخب جهان مقابل تیم ملی ایتالیا بود‪ .‬یاران‬ ‫دایی که به اسم تیم منتخب جهان در این تورنمنت شرکت کردند و متشکل از اسطوره‌های‬ ‫فوتبال قاره‌های مختلف بودند‪ ،‬در این تورنمنت تیم ملی اسطوره‌های ایتالیا را بردند اما به‬ ‫اسطوره‌های پرتغال باختند‪.‬‬

‫برانکو با ‪ ۷۰۰‬هزار دالر برای یک سال و نیم مربی پرسپولیس می‌شود‬ ‫به دنبال ظهور ناموفق تیم فوتبال پرسپولیس در لیگ بر‌تر امسال‪ ،‬مقامات این باشگاه با‬ ‫برانکو ایوانکویچ سرمربی سابق تیم ملی ایران‪ ،‬جهت هدایت قرمز پوشان تهران‪ ،‬وارد‬ ‫مذاکرات جدی شده‌اند‪.‬‬ ‫‪ ،‬گفته می‌شود در این مذاکره پیشنهاد ‪۷۰۰‬هزار دالری پرسپولیس برای حضور برانکو‬ ‫طی یک نیم و فصل مورد موافقت نیز قرار گرفته و حتی شایعه شده پیش قرارداد باشگاه‬ ‫پرسپولیس توسط برانکو امضا شده است‪.‬‬ ‫بر اساس این گزارش به نظر می‌رسد سرمربی سابق تیم ملی طی ‪ ۲۴‬ساعت آینده برای حضور‬ ‫روی نیمکت پرسپولیس به تهران بیاید و در دیدار برابر صبای قم هم روی نیمکت این تیم‬ ‫خواهد نشست‪.‬‬ ‫پرسپولیس لیگ بر‌تر سال ‪ ۹۴-۹۳‬را با مربیگری علی دایی آغاز کرد اما پس کسب نتایجی‬ ‫ضعیف‪ ،‬سکان رهبری این تیم به حمید درخشان واگذار شد‪ ،‬این مربی نیز مانند دایی‬ ‫ادامه در صفحه ‪>>> 82‬‬


‫‪79‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دلبستگی داشته‪ ،‬اینک دراندوه او به‬ ‫الکل پناه می برد‪ ،‬حتی دست از کار می‬ ‫کشد و چون سایه ای باالی سر نوه اش‬ ‫همه جا میرود‪ ،‬درحالیکه روینا (اسپنسر)‬ ‫مادر بزرگ الیوس‪ ،‬اینک میخواهد نوه‬ ‫اش را به جمع خانواده خود بکشاند‪ ،‬می‬ ‫خواهد پسر ناخلف خود رجی (اندره‬ ‫هالند) را نیز براه بیاورد ولی رجی اصالح‬ ‫پذیر نیست‪.‬‬ ‫الیوت بکلی از رجی نفرت دارد‪ ،‬او را‬ ‫عامل مرگ دخترش می داند و اینکه او‬ ‫یک معتاد خیابانی شرور است و حتی‬ ‫برای خالص شدن از شرش‪ ،‬پول کالنی‬ ‫نیز به او می پردازد‪.‬‬

‫نقد فیلم ‪ -‬فرح شکوهی‬ ‫فیلم ‪ Black Or White‬یک فیلم درام‬ ‫خانوادگی است‪ ،‬که مایک بایندر با ظرافت‬ ‫خاصی فیلم را ساخته‪ ،‬چون فیلم که در‬ ‫حساسترین زمان برخوردهای نژادی در‬ ‫امریکا‪ ،‬بروی پرده آمده و گاه تا لبه لغزیدن‬ ‫به سوی نژادپرستی میرود و با ظرافت خاصی‬ ‫بر میگردد‪.‬‬ ‫فیلم با بازی خوب کوین کاسنر و اکتاویا‬ ‫اسپنسر‪ ،‬امتیازات خوبی می گیرد‪ ،‬فیلم قصه‬ ‫زندگی الیوت یک وکیل ثروتمند است که‬ ‫همسرش را در یک حادثه رانندگی ازدست‬ ‫میدهد و درحالیکه همه توجه وعالقه اش در‬ ‫نوه دو رگه اش خالصه شده است‪ ،‬دخترک‬ ‫‪ 7‬ساله شیرینی که نتیجه ازدواج دختر او با‬ ‫یک جوان شرور و معتاد سیاهپوست است‪،‬‬ ‫که حتی مرگ دخترش را هم بدنبال می آورد‬ ‫واینک «الیوس» تنها نقطه اتکا وامید او به‬ ‫زندگی شده است‪.‬‬ ‫الیوت (کاسنر) که شدیدا به همسرش‬

‫در این میان همسر از دست رفته الیوت‬ ‫(جنیفرالی) مرتب بر او ظاهر میشود و‬ ‫همین بیشتر الیوت را در اندوه فرو می‬ ‫برد‪ ،‬در ضمن تالش تازه ای از سوی‬ ‫خانواده دوینا و رجی برای سرپرستی‬ ‫الیوس آغاز میشود‪ ،‬کار به دادگاه می‬ ‫کشد سند الکلی بودن الیوت بهانه ای‬ ‫در دست آنهاست‪ ،‬ضمن اینکه البرت با‬ ‫توجه به آشنایی با قوانین دادگاه دو سه‬ ‫بار شخصیت رجی را رو می کند از جمله‬ ‫اینکه از قاضی می خواهد او را وادارد حتی‬ ‫نام دخترش را صحیح بنویسد و بگوید که‬ ‫رجی ناتوان می ماند‪ .‬صحنه های دادگاه‪،‬‬ ‫گاه ضعیف است‪ ،‬قاضی زن دادگاه‪ ،‬بازی‬ ‫موثری ندارد‪ ،‬فضای دادگاه گاه جدی نیست‬ ‫و انگار این بازیگر برای چنین شخصیتی‬ ‫ساخته نشده است‪ ،‬وکالی مدافع هم ضعیف‬ ‫عمل می کنند‪ .‬در بیرون دادگاه شخصیت‬ ‫ها قوی تر هستند‪ ،‬خصوصا شبی که رجی‬ ‫به سراغ الیوت می آید و میان شان درگیری‬ ‫شدیدی پدید می آید و الیوت تا پای مرگ‬ ‫میرود و همین حادثه‪ ،‬گره کور این گروه را‬ ‫حل می کند‪.‬‬ ‫بازی جیلیان استل در نقش الیوس شیرین و‬ ‫طبیعی است و به دل تماشاگر می نشیند‪.‬‬ ‫فیلم دیدنی است و بمرور از یک فیلم درام‬ ‫به سوی یک فیلم جنایی پیش میرود‪ ،‬ولی با‬ ‫همان ظرافت های کار مایک بایندر خود را‬ ‫به سوی دیگرمی کشد و باالنس مسئله حاد‬ ‫نژادپرستی نیز با مالیمت راه خود را میرود‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

78


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

77


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

76


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

75


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

74


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

73


‫‪72‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫پس انداز بازنشستگی ‪( RRSP‬بخش دوم)‬ ‫شکوفه شفیعی – مشاور مالی‬

‫به طور متوسط یک سوم عمر هر‬ ‫کانادایی در دوران بازنشستگی می‬ ‫گذرد‪ .‬بنابراین الزم است که از‬ ‫قبل برنامه ریزی درست و جامعی‬ ‫برای آن صورت بگیرد تا روزهای‬ ‫میان سالی و کهن سالی مان به‬ ‫آرامی و بدون دغدغه های مالی‬ ‫و ناراحتی حاصل از تحمیل شدن‬ ‫به فرزندان یا بستگان مان بگذرد‪.‬‬ ‫لحظه ی اقدام همین حاالست!‬ ‫برنامه ی ‪ RRSP‬حقی است که شما به واسطه‬ ‫ی کار کردن در کانادا و اعالم درآمدتان‬ ‫به ‪ CRA‬کسب می کنید‪ 31 .‬دسامبر سالی‬ ‫که در آن به سن ‪ 71‬سالگی برسید آخرین‬ ‫زمانی است که امکان واریز پول حساب خود‬ ‫را دارید‪ .‬پس از آن چندین امکان متداول‬ ‫برای استفاده از ‪ RRSP‬تان وجود دارد‬ ‫تمام پول خود‬ ‫که عبارت اند از‪ ⦁ :‬‬ ‫را از حساب تان برداشت کنید؛ که عموما‬ ‫این کار به افراد توشیه نمی گردد مگر این‬ ‫که تنها منبع موجود برای دسترسی به وجه‬ ‫نقد در شرایط اضطراری باشد‪ .‬زیرا در این‬ ‫صورت افراد موظف به پرداخت مالیات برای‬ ‫برداشت خود خواهند بود و چنان چه رقم‬ ‫بزرگی برداشت شود‪ ،‬در نهایت محاسبه ی‬ ‫مالیات بر اساس آخرین گروه مالیاتی فرد‬

‫صورت خواهد گرفت‪ .‬بیشتر افراد در سال‬ ‫های پایانی کار خویش در باالترین سطح‬ ‫درآمدی خود و لذا در باالترین گروه مالیاتی‬ ‫سال های کاری خود قرار دارند و امکان از‬ ‫دست رفتن بخش عمده ای از این پول به‬ ‫سبب مالیات وجود خواهد داشت‪.‬‬ ‫تمام پول خود را به یک حساب‬ ‫⦁ ‬ ‫‪ RRIF‬که یک فاند درآمدی برای بازنشستگی‬ ‫است منتقل کنید‪ .‬در این صورت تمام پول‬ ‫تان به ‪ RRIF‬منتقل خواهد شد و هر زمان‬ ‫که از آن برداشت کنید به عنوان درآمد همان‬ ‫سال تان محسوب گردیده و بر همان اساس‬ ‫نیز مالیات پرداخت می کنید که بسیار بسیار‬ ‫کمتر از زمانی است که تمام پول را به یک‬ ‫باره از حساب خود خارج کنید‪ .‬شما در هر‬ ‫سال موظف به برداشت یک مبلغ حداقل از‬ ‫حساب خود هستید که این مبلغ بر اساس‬ ‫اندوخته ی ‪ RRIF‬شما و سن تان و ‪...‬‬ ‫محاسبه و به شما اعالم می شود‪.‬‬ ‫از پول خود برای خرید یک پلن‬ ‫⦁ ‬ ‫مقرری ماهیانه (‪ )Annuity‬استفاده کنید؛‬ ‫این پلن ها به شما امکان دریافت یک مبلغ‬ ‫تضمین شده را برای تمام عمر یا برای مدت‬ ‫زمان مشخصی برای خودتان و حتی افراد‬ ‫تحت تکفل تان فراهم می کنند‪ .‬انواعی از‬ ‫مقرری ها وجود دارند که به شما این امکان‬ ‫را می دهند که پس از شما همسر و یا فرزندان‬ ‫تان ( در شرایط) خاص این حقوق ماهیانه را‬ ‫دریافت کنند‪ .‬مقرری ها انواع بسیار متفاوتی‬ ‫دارند و یکی از بهترین گزینه های دریافت‬ ‫حقوق ماهیانه در زمان بازنشستگی به شمار‬

‫می روند‪ .‬بسته به سطح نیاز مالی و شرایط‬ ‫خانواده ی شما در زمان بازنشستگی‪ ،‬معموال‬ ‫یکی از گزینه های ‪ 2‬یا ‪ 3‬توسط مشاور مالی‬ ‫تان به شما پیش نهاد خواهد شد و بهترین‬ ‫رقم درآمدی برای تان محاسبه و ابزار مالی‬ ‫مناسب به شما معرفی می گردد‪ .‬مشاوران مالی‬ ‫با دانش گسترده ی خود در خصوص تمام‬ ‫انواع مقرری ها و درآمدها پس از یک نیاز‬ ‫سنجی دقیق و جامع که منحصر به شخص‬ ‫شما خواهد بود کاراترین راه را به شما نشان‬ ‫خواهند داد‪.‬‬ ‫نکته ای که بذل توجه به آن بسیار حائز اهمیت‬ ‫است این است که هرچه زودتر شروع به پس‬ ‫انداز برای آینده ی خود بنمایید‪ ،‬عالوه بر‬ ‫منافع آنی از جمله پرداخت مالیات کمتر‪،‬‬ ‫امکان کسب سود بیشتری در طی سالیان‬ ‫خواهید داشت‪ .‬راه های ساده ی زیر به شما‬ ‫کمک می کنند که یک بازنشستگی آرام و با‬ ‫دغدغه ی مالی کمتر برای خود بسازید‪:‬‬ ‫موعد مقرر برای استفاده از معافیت‬ ‫⦁ ‬ ‫های مالیاتی با استفاده از ‪ RRSP‬عموما تا‬ ‫ابتدای مارچ است‪ .‬بنابراین بهتر است تا پایان‬ ‫فوریه این مسائل خود را به سرانجام رسانده‬ ‫باشید تا چند روزی هم برای اطمینان خاطر‬ ‫خود در نظر گرفته باشید و دچار استرس‬ ‫اگر می توانید‬ ‫دقایق آخر نشوید‪ ⦁ .‬‬ ‫َ‬ ‫به صورت مستمر (مثال ماهیانه یا هر دو‬ ‫هفته) نیز در حساب ‪ RRSP‬خود پول واریز‬ ‫کنید و بخشی از پاداش پایان سال و یا ذخیره‬ ‫ی سال کاری خود را نیز برای پس انداز در‬ ‫‪ RRSP‬تان کنار بگذارید‪ .‬این یعنی اندک‬

‫اندک ثروت ساختن!‬ ‫مقدار قابل استفاده ی ‪ RRSP‬خود‬ ‫⦁ ‬ ‫را که در صورت وضعیت سال مالیاتی گذشته‬ ‫تان نوشته شده است بدانید و بر اساس آن‬ ‫برای سال مالیاتی جدید برنامه ریزی کنید تا‬ ‫حداکثر منافع به عنوان مثال حد الزم برای‬ ‫تغییر گروه مالیاتی‪ ،‬عایدتان شود‪.‬‬ ‫از سقف مجاز ‪ RRSP‬خود رد‬ ‫⦁ ‬ ‫نشوید‪ .‬چنان چه بیش از ‪ 2000‬دالر باالتر‬ ‫از سقف مجازتان به حساب ‪ RRSP‬خود‬ ‫پول واریز کنید‪ ،‬هر ماه یک درصد این مبلغ‬ ‫اضافه را جریمه خواهید شد تا زمانی که این‬ ‫پول را از حساب خود خارج کنید‪.‬‬ ‫اگر پول نقد ندارید‪ ،‬چنان چه‬ ‫⦁ ‬ ‫کردیت اسکور خوبی داشته باشید امکان‬ ‫گرفتن وام با بهره ی پایین برای کوتاه مدت را‬ ‫ِ‬ ‫بازگشت مالیات‬ ‫دارید‪ .‬پس از دریافت چک‬ ‫خود می توانید وام خود را تسویه کنید و یا این‬ ‫که از این پول به منظور دیگری استفاده کنید‪.‬‬ ‫با استفاده از این اهرم‪ ،‬نه تنها بازنشستگی‬ ‫خود را ساخته اید‪ ،‬بلکه برای خود‪ ،‬جریان‬ ‫نقد نیز ایجاد کرده اید‪ .‬برای این کار حتما‬ ‫با مشاور مالی خود مشورت کنید‪ .‬پیش از‬ ‫درخواست وام باید شرایط شما با دقت و به‬ ‫با یک مشاور‬ ‫درستی بررسی شود‪ ⦁ .‬‬ ‫مالی حرفه ای صحبت کنید تا بهترین برنامه‬ ‫ریزی مالی را برای دوران بازنشستگی تان‬ ‫برای شما انجام دهد و بهترین نوع سرمایه‬ ‫گذاری را که متناسب با شرایط شخصیتی‪،‬‬ ‫خانوادگی و سبک زندگی تان باشد را به شما‬ ‫ارائه دهد‪.‬‬


‫‪71‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫گذاشتن دو شرط در دادگاه از خونخواهی قتل‬ ‫مادرشان به دست پدر شکنجه‌گرشان گذشتند‪.‬‬ ‫آنها عالوه‌بر درخواست دیه خواستند پدرشان‬ ‫پس از آزادی‪ ،‬هرگز به دیدن‌شان نرود و‬ ‫برایشان مزاحمتی ایجاد نکند‪.‬‬ ‫راز کشته شدن مادر این دختر و پسر با کشف‬ ‫‪ 100‬ساعت فیلم شکنجه او کشف شد‪.‬‬ ‫جمشید ‪ 50‬ساله نیمه‌شب پنجم شهریور ‪89‬‬ ‫همسر ‪ 47‬ساله‌اش به‌نام معصومه را پس از‬ ‫ساعت‌ها شکنجه و بستن دست و پای او با‬ ‫زنجیر‪ ،‬کشت و دختر و پسر نوجوانش را به‬ ‫مسافرت اجباری فرستاد تا راز این جنایت‬ ‫فاش نشود‪ .‬سه ماه بعد‪ ،‬دختر این مرد که از‬ ‫شکنجه‌های او خسته شده بود از خانه گریخت‬ ‫و به اداره آگاهی رفت و از پدر شکنجه‌گرش‬ ‫شکایت کرد‪ .‬با شکایت این دختر و کشف‬ ‫فیلم ‪ 100‬ساعته شکنجه معصومه به دست‬ ‫شوهرش‪ ،‬راز این جنایت فاش و بقایای‬ ‫جنازه زن میانسال در جنگل‌های شمال کشور‬ ‫پیدا شد‪.‬‬ ‫جمشید دیروز در حالی در شعبه‬ ‫‪ 113‬دادگاه کیفری استان تهران‬ ‫به ریاست قاضی باقری و با حضور‬ ‫چهار قاضی مستشار پای میز‬ ‫محاکمه ایستاد‪ .‬در این جلسه دختر‬ ‫و پسر جوانش با گذاشتن دو شرط‬ ‫از خونخواهی گذشتند‪.‬‬ ‫***‬ ‫گفت‌وگو با متهم‬ ‫از شکنجه زنم فیلم می‌گرفتم تا‬ ‫بتوانم در دادگاه از اعترافات او‬ ‫استفاده کنم‬ ‫چند سال با همسرت زندگی کردی؟‬ ‫‪ 25‬سال‪.‬‬ ‫چطور با هم ازدواج کردید؟‬ ‫معصومه از بستگان دورمان بود‪ .‬یک روز‬ ‫که همراه مادرش برای میهمانی به خانه‌مان‬ ‫آمده بود او را دیدم و به پیشنهاد مادرم با او‬ ‫ازدواج کردم‪.‬‬ ‫چقدر درس خوانده‌ای؟‬ ‫سیکل دارم‪.‬‬ ‫از چند سال پیش معتاد شدی؟‬ ‫از ‪ 20‬سال پیش‪ .‬وقتی ‪ 30‬ساله بودم تریاک‬ ‫می‌کشیدم اما بعد به دام شیشه افتادم‪.‬‬ ‫شغلت چه بود؟‬ ‫راننده بودم و با ماشینم کار می‌کردم و وضع‬ ‫مالی بدی نداشتم‪.‬‬ ‫چرا همسرت را کشتی؟‬ ‫من به رابطه او با مردان غریبه مشکوک بودم‪.‬‬ ‫چطور ماه‌ها دست و پای او را با زنجیر بستی‬ ‫و او را در خانه حبس و شکنجه کردی؟‬ ‫زنم به رابطه پنهانی با مردان غریبه اعتراف‬ ‫نمی‌کرد به همین خاطر او را شکنجه می‌کردم‬ ‫تا واقعیت را بگوید‪.‬‬ ‫چرا از صحنه‌های هولناک شکنجه فیلم تهیه‬ ‫می‌کردی؟‬ ‫وقتی همسرم را کتک می‌زدم به رابطه پنهانی‬ ‫با مردان غریبه اعتراف می‌کرد به همین خاطر‬ ‫از او فیلم تهیه می‌کردم تا بعدها بتوانم از‬

‫اعترافات او در دادگاه استفاده کنم‪.‬‬ ‫اگر همسرت با مردان غریبه در ارتباط بود‬ ‫چرا او را طالق ندادی؟‬ ‫من او را دوست داشتم‪.‬‬ ‫گمان نمی‌کنی تحت‌تاثیر مصرف شیشه دچار‬ ‫توهم شده بودی و فکر می‌کردی همسرت با‬ ‫مردان غریبه در ارتباط است؟‬ ‫نه‪ .‬من دچار توهم نبودم‪ .‬وقتی همسر و دختر‬ ‫و پسرم و حتی برادرم به من می‌گفتند که‬ ‫دچار توهم شده‌ام بیشتر عصبانی می‌شدم‪.‬‬ ‫چرا دختر و پسرت را هم با زنجیر می‌بستی و‬ ‫در خانه حبس می‌کردی؟‬ ‫وقتی برای کار از خانه می‌رفتم آنها دست و‬ ‫پاهای زنجیر شده مادرشان را باز می‌کردند و‬ ‫او را فراری می‌دادند‪ .‬به همین خاطر آنها را‬ ‫هم را با زنجیر می‌بستم‪.‬‬ ‫چطور همسرت را کشتی؟‬ ‫به او گفتم باید حقیقت را بگوید اما سکوت‬ ‫کرد‪ .‬من هم چند سیلی به صورتش زدم که‬ ‫بیهوش شد‪.‬‬ ‫پسرت گفته چنگک را به شکم همسرت فرو‬

‫‪.‬‬ ‫‪10087 Yonge St. Richmond Hill‬‬ ‫‪:‬‬

‫بردی‪ .‬درست می‌گوید؟‬ ‫چنگک را به شکم زنم فرو نبردم‪ ،‬فقط‬ ‫برای تهدید معصومه از آن استفاده می‌کردم‬ ‫تا حقیقت را بگوید‪ .‬من قصد کشتن او را‬ ‫نداشتم‪.‬‬ ‫بعد از قتل چرا دختر و پسرت را به مسافرت‬ ‫اجباری فرستادی؟‬ ‫از برادرم خواستم آنها را برای سفر به پلور‬ ‫ببرد‪ .‬نمی‌خواستم آنها شاهد حمل جنازه‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫جنازه را چه کردی؟‬ ‫شبانه آن را داخل صندوق عقب ماشینم‬ ‫گذاشتم و به جنگل‌های عباس‌آباد بردم و در‬ ‫یک دره آن را رها کردم‪.‬‬ ‫چرا جنازه را به جنگل‌های عباس‌آباد در‬ ‫شمال کشور بردی؟‬ ‫زنم عاشق جنگل‌های شمال بود‪ .‬به همین‬ ‫خاطر جنازه‌اش را در آنجا رها کردم‪.‬‬ ‫پسر و دخترت تقاضای دیه کرده‌اند و‬ ‫خواسته‌اند دیگر هیچ‌وقت تو را نبینند‪ .‬شروط‬ ‫آنها را قبول کرده‌ای؟‬ ‫من یک خانه دارم که متعلق به آنهاست‪ .‬اما‬ ‫من قبال هم آنها را اذیت نمی‌کردم که حاال‬ ‫به خاطر ترس از من چنین شرطی را گذاشته‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫احتمال مجازات حداکثری برای مرد‬ ‫شکنجه‌گر‬

‫)‪(Yonge & Major Mackenzie Drive‬‬


‫‪70‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫به من نشان دهید‪ ،‬بازهم قبول نکردند‪».‬‬ ‫یکی از خیرانی که برای کمک به راضیه سعی‬ ‫کرده با خانواده شوهر او یا نزدیکان‌شان تماس‬ ‫بگیرد‪ ،‬می‌گوید‪« :‬باید غم خانواده مقتول را‬ ‫درک کرد‪ .‬آنها پسر جوان‌شان را از دست‬ ‫داده‌اند‪ .‬قصاص هم از نظر شرعی و قانونی‬ ‫حق آنهاست‪ ،‬با این‌حال‪ ،‬خداوند توصیه‬ ‫به بخشش کرد ‌ه است و ما هم تالش کردیم‬ ‫کاری کنیم رضایت اولیای‌‌دم جلب شود‪.‬‬ ‫آنچه مسلم است اولیای‌‌دم به پول رضایت‬ ‫نمی‌دهند و اگر حاضر به بخشش باشند‪،‬‬ ‫بدون پیش‌شرط مالی این کار را خواهند کرد‪.‬‬ ‫متاسفانه تاکنون به نتیجه‌ای نرسیده‌ایم حتی‬ ‫اقوام مقتول را که فکر می‌کردیم می‌توانند‬ ‫روی اولیای‌‌دم تاثیر بگذارند‪ ،‬پیدا و با آنها‬ ‫صحبت کردیم‪ .‬آنها معتقدند نمی‌توان کاری‬ ‫کرد و اولیای‌‌دم برای اجرای حکم قصاص‬ ‫مصمم هستند‪».‬‬ ‫او ادامه می‌دهد‪« :‬با توجه به صحبت‌هایی که‬ ‫شده‌ است‪ ،‬متوجه شدیم خانواده راضیه بعد از‬ ‫قتل و قبل از اینکه منتظر صدور حکم باشند‪،‬‬ ‫تالش خود را برای جلب‌رضایت اولیای‌‌دم‬ ‫انجام دادند‪ ،‬اما تا به حال موفق نشده‌اند‪.‬‬ ‫پدرومادر راضیه بارهاوبارها مقابل خانه مادر‬ ‫مقتول رفته‌‪ ،‬اما نتوانسته‌اند رضایت آنها را‬ ‫جلب کنند و کار به جایی رسیده که اولیای‌‌دم‬ ‫خانه‌شان را فروخته و محل زندگی‌شان را‬ ‫تغییر داده‌اند‪».‬‬ ‫فرزند راضیه حاال نزد یکی از عموهایش‬ ‫زندگی می‌کند‪ .‬این کودک‪ ،‬عمو و زن‌‌عمویش‬ ‫را پدرومادر خود می‌داند و از وجود راضیه‬ ‫خبر ندارد‪ .‬خانواده مقتول مقابل این بچه‬ ‫حتی درمورد پدرش که کشته شده است‪،‬‬ ‫صحبت نمی‌کنند‪ .‬راضیه می‌گوید‪« :‬می‌دانم‬ ‫آنها به بهترین نحو ممکن از بچه من نگهداری‬ ‫می‌کنند و بسیار هم ممنونشان هستم‪ ،‬اما‬ ‫این حق من است که بچه‌ام را ببینم‪ ،‬حداقل‬ ‫عکسش را داشته‌ باشم‪ .‬یک‌بار با مادرشوهرم‬ ‫تماس گرفتم و گفتم قول می‌دهم هیچ‌‌حرفی‬ ‫نزنم‪ ،‬قول می‌دهم فقط نگاهش کنم بگذار او‬ ‫را ببینم‪ .‬گفت این بچه تنها کسی در خانواده‬ ‫است که زندگی آرامی دارد‪ ،‬تو آرامش را از‬ ‫ما گرفتی و داغدارمان کردی حاال این بچه را‬ ‫قربانی نکن‪ .‬روزی که برای اجرای حکم آمده‬ ‫‌بود‪ ،‬گفتم چنددقیقه به من فرصت بده بچه‌ام‬ ‫را ببینم و بعد بمیرم‪ .‬قبول نکرد‪».‬‬ ‫قرار است راضیه به‌زودی برای بررسی رشد‬ ‫و کمال عقلی به پزشکی قانونی برود و‬ ‫در صورتی که تایید شود او حرمت قتل را‬ ‫نمی‌دانسته و رشد عقلی او زیر سوال برود‪،‬‬ ‫این زن با مجازاتی به‌مراتب سبک‌تر از‬ ‫قصاص مواجه خواهد شد‪.‬‬

‫متهم می‌گوید‪« :‬قربانی واقعی من هستم‪ .‬اگر‬ ‫می‌دانستم چنین مجازاتی در انتظارم است‬ ‫و چه چیزهایی را از دست می‌دهم‪ ،‬هرگز‬ ‫این کار را نمی‌کردم‪ .‬حاال می‌فهمم چه کار‬ ‫اشتباهی کرده‌ام و نباید شوهرم را می‌کشتم‪.‬‬ ‫خانواده شوهرم داغدار هستند و درک‬ ‫می‌کنم‪ ،‬اما خانواده من هم وضع بهتری‬ ‫ندارند‪ .‬پنج‌سال است که من و همه‌اعضای‬ ‫خانواده‌ام در برزخ زندگی می‌کنیم‪ .‬ما خیلی‬ ‫بدبخت‌تر ‌از آنها هستیم‪ .‬اگر خانم محمدی‬ ‫نبود‪ ،‬من اعدام شده‌ بودم و حتی خانواده‌ام تا‬ ‫حاال لباس سیاه‌ را از تن‌شان درآورد ‌ه بودند‪،‬‬ ‫اما خدا را شکر حاال زنده ‌هستم‪ .‬بعد از آن‬ ‫شب واقعا اضطراب زیادی دارم‪ ،‬انگار در‬ ‫لحظه زندگی می‌کنم‪ ،‬مدام دنبال دیدار با‬ ‫خانواده‌ام هستم‪ ،‬فکر می‌کنم تا چندلحظه‬ ‫دیگر ممکن است بمیرم و همه‌چیز تمام‬ ‫شود‪ ،‬می‌خواهم خانواده‌ام کنارم باشند‪ .‬بیشتر‬ ‫از قبل مرگ را احساس کرده‌ام هرچند امیدی‬ ‫هم در دلم هست که فکر می‌کنم شاید بشود‬ ‫دوباره به زندگی برگشت‪ .‬با خودم می‌گویم‬ ‫باید فرصت برایم غنیمت باشد‪ .‬سعی می‌کنم‬ ‫در زندان کاری یاد بگیرم‪ .‬درس که نمی‌توانم‬ ‫بخوانم چون در اینجا دوره دبیرستان وجود‬ ‫ندارد‪ .‬من تا پایان دوره راهنمایی درس‬ ‫خواندم باید دبیرستان را شروع کنم‪ .‬در زندان‬ ‫امکان اینکه در این مقطع درس بخوانم‪،‬‬ ‫وجود ندارد چون تعداد افرادی که می‌خواهند‬ ‫درس بخوانند‪ ،‬باید حداقل ‪١٠‬نفر باشد که به‬ ‫این تعداد نمی‌رسیم پس امکان ادامه تحصیل‬ ‫نیست و کار زیادی هم نمی‌شود انجام داد‪.‬‬ ‫بیشتر وقتم را با دعا و نماز می‌گذرانم‪ ،‬خیلی‬ ‫اضطراب دارم طوری که انگار دست‌وپایم‬ ‫قفل شده ‌باشد هیچ‌‌کاری نمی‌توانم بکنم‪.‬‬ ‫حالم خیلی بد است‪ .‬هرشب خواب شوهر و‬ ‫بچه‌ام را می‌بینم‪ .‬خودم را به‌خاطر اتفاقاتی که‬ ‫برای خانواده‌ام افتاده ‌است‪ ،‬مقصر می‌دانم‪.‬‬ ‫پدرم هنوز هم دنبال رضایت است‪ .‬اولیای‌دم‬ ‫خانه‌شان را عوض کرده‌اند‪ ،‬پدرم سعی کرده‬ ‫از طریق اقوامشان با آنها تماس بگیرد‪ ،‬اما‬ ‫نتوانسته است‪ .‬واقعا نمی‌دانم چه سرنوشتی‬ ‫در انتظارم است‪ .‬اما این را می‌دانم خطایی‬ ‫که کردم آنقدر بزرگ است که همه اعضای‬ ‫خانواده‌ام تحت‌تاثیر آن قرار گرفته‌اند‪ .‬من با‬ ‫این کار سرنوشت خواهران و برادرانم را هم‬ ‫تحت‌تاثیر قرار دادم هرچند آنها با صبوری‬ ‫تحمل می‌کنند و چیزی نمی‌گویند‪ ،‬اما می‌دانم‬ ‫روزهای سختی را می‌گذرانند‪ .‬من یک‌بار با‬ ‫رفتن پای چوبه‌‌دار و با ندیدن فرزندم تنبیه‬ ‫شدم و خواهش می‌کنم اولیای‌دم مرا به خاطر‬ ‫نادانی و نفهمی دوران نوجوانی‌ام تنبیه نکنند‬ ‫و مرا ببخشند‪ .‬اگر می‌دانستم کاری که می‌کنم‬

‫باعث مرگ خودم و باعث می‌شود بچه‌ام را‬ ‫نبینم و سال‌ها در زندان بمانم‪ ،‬چرا باید این‬ ‫کار را می‌کردم؟»‬ ‫راضیه در ادامه می‌گوید‪« :‬اگر حاال هم‬ ‫شوهرم زنده‌ شود با توجه به رفتاری که با من‬ ‫داشت‪ ،‬حاضر نیستم با او زندگی کنم چون ما‬ ‫دوآدم با رفتارهایی کامال متفاوت بودیم‪ ،‬اما‬ ‫هرگز دست به قتل او نمی‌زدم‪».‬‬ ‫حاال راضیه روزهای پراسترسی را در زندان‬ ‫می‌گذراند‪ .‬اجرای حکم قصاص او فعال‬ ‫منتفی شده و دادگاه منتظر نظریه پزشکی‌قانونی‬ ‫است تا درباره این زن تصمیم‌گیری کند‪.‬‬

‫جنایت خونین با انگیزه کودکانه‬ ‫نگاه‌های چپ چپ انگیزه کودکانه‌ای بود تا‬ ‫جنایتی تلخ رقم بخورد‪.‬چهارشنبه ‪ 15‬بهمن‬ ‫ماه سال جاری مأموران پلیس زرند کرمان در‬

‫جریان درگیری سه جوان قرار گرفتند و خیلی‬ ‫زود برای پایان دادن به این حادثه خونین‬ ‫وارد عمل شدند‪ .‬مأموران با حضور در محل‬ ‫دیدند که جوان ‪ 19‬ساله‌ای به نام «رضا»‬ ‫هدف ضربات چاقوی یک آشنا قرار گرفته‬ ‫است‪.‬‬ ‫دقایقی بعد امدادگران اورژانس خود را به‬ ‫باالی سر پسرجوان رسانده و پس از اقدامات‬ ‫ابتدایی رضا را به بیمارستان سینای زرند‬ ‫انتقال دادند‪ .‬پسرجوان تحت نظر پزشکان‬ ‫قرار گرفت اما به خاطر شدت خونریزی رضا‬ ‫به کام مرگ فرو رفت و همین کافی بود تا‬ ‫مأموران برای ردیابی عامل این جنایت وارد‬ ‫عمل شوند‪.‬‬ ‫مأموران در گام نخست به سراغ پسرعموی‬ ‫قربانی جنایت که «حسن» نام دارد رفته و وی‬ ‫که در صحنه جنایت حضور داشت‪ ،‬گفت‪ :‬با‬

‫رضا بودم که پسرجوانی از کنارمان رد شد و‬ ‫نگاه‌های چپ چپی به ما کرد که باعث شد‬ ‫بین ما درگیری صورت گیرد همان لحظه‬ ‫دیدم رضا به زمین افتاد و پسرجوان نیز پا به‬ ‫فرار گذاشت‪.‬‬ ‫مأموران در تحقیقات میدانی پی بردند که‬ ‫عامل جنایت «حامد» نام دارد که پس از‬ ‫درگیری به یکی از شهرهای جنوبی کرمان‬ ‫فرار کرده است‪.‬‬ ‫بدین ترتیب‪ ،‬مأموران با اقدامات فنی و پلیسی‬ ‫موفق شدند مخفیگاه حامد را شناسایی و‬ ‫فردای روز جنایت در عملیات غافلگیرانه‌ای‬ ‫قاتل جوان را دستگیر کردند‪.‬‬ ‫حامد در همان بازجویی‌ها گفت‪ :‬دو پسرعمو‬ ‫از کنارم رد شدند و با هم چشم تو چشم شدیم‬ ‫که باعث شد درگیری لفظی پیدا کنیم و‬ ‫سپس با چاقو و شمشیر به جان هم افتادیم‬ ‫که رضا به زمین افتاد و من از ترس پا به‬ ‫فرار گذاشتم‪« .‬علی‌اکبر عباسی تبار» قاضی‬

‫پرونده به شوک گفت‪ :‬خانواده‌ها باید توجه‬ ‫بیشتری به رفتار فرزندان خود و دوستانشان‬ ‫کنند تا به خاطر چنین انگیزه‌های کودکانه‌ای‬ ‫جنایتی رخ ندهد‪ .‬وی افزود‪ :‬خانواده‌ها باید‬ ‫اجازه ندهند فرزندانشان چاقو یا هر نوع‬ ‫سالح سردی را حمل و نگهداری کنند و‬ ‫در این درگیری اگر از سالح سرد استفاده‬ ‫نمی‌شد شاهد چنین حادثه مرگباری نبودیم‪.‬‬

‫جنازه زنم را در جنگل انداختم‬ ‫چون عاشق شمال بود‬ ‫رمزگشایی از فیلم ‪100‬ساعته شکنجه و قتل‬ ‫یک زن به دست همسرشدختر و پسر جوان با‬


‫‪69‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دستان راضیه که در آن زمان ‪١٧‬ساله‌ بود‪،‬‬ ‫چفت شد و او از آن زمان تاکنون در زندان‬ ‫است‪ .‬فرزند یک‌و‌نیم‌ساله راضیه به مادرشوهر‬ ‫سپرد ‌ه شده و بعد از آن قتل‪ ،‬اختالف‬ ‫دوخانواده ‌شدت گرفته است‪ .‬آنها که زمانی‬ ‫همسایه و دوستان نزدیک بودند‪ ،‬حاال حتی‬ ‫به بهانه نوه کوچک‌شان هم نمی‌توانند با هم‬ ‫در ارتباط باشند‪.‬‬ ‫راضیه درباره زندگی مشترکش می‌گوید‪:‬‬ ‫«شوهرم همسایه ما بود‪ ،‬مادرش برای‬ ‫خواستگاری به خانه ما آمد‪ .‬من از‬ ‫صحبت‌های پدر و مادرم متوجه شدم‬ ‫خواستگار دارم‪ .‬آن زمان خیلی سنم کم‬ ‫بود ‪١٤‬سال بیشتر نداشتم‪ ،‬خانواده‌ام فکر‬ ‫می‌کردند ازدواج با این خواستگار می‌تواند‬ ‫خوشبختی من را تضمین کند‪ .‬به‌هرحال مرد‬ ‫همسایه تحصیلکرده و مودب و ظاهر ماجرا‬ ‫خیلی خوب بود‪ .‬با نظر پدرم پای سفره‬ ‫عقد نشستم و ازدواج کردم‪ .‬بعد از ازدواج‬ ‫اختالفات ما شروع شد‪ .‬من بچه ‌بودم و‬ ‫درکش نمی‌کردم‪ .‬نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و‬ ‫چه می‌خواهد‪ ،‬او هم من را درک نمی‌کرد‪.‬‬ ‫قبول نمی‌کرد زنی ‪١٤‬ساله خیلی از مسایل‬ ‫را نمی‌فهمد‪ .‬از من انتظاراتی داشت که‬ ‫نمی‌توانستم برآورد ‌ه کنم‪ .‬راستش از همان‬ ‫اول می‌دانستم نمی‌توانم با این مرد زندگی‬ ‫کنم‪ ،‬اما به پدرم نگفتم‪ .‬وقتی درگیری‌ها با‬ ‫شوهرم باال گرفت‪ ،‬قهر کردم و به خانه پدرم‬ ‫رفتم‪ ،‬اما ما را آشتی دادند‪».‬‬ ‫زندگی راضیه در تمام آن سال‌ها پرتالطم‬ ‫بود‪ .‬زن متهم به قتل در صحبت‌هایش از‬ ‫برخورد‌های فیزیکی شوهرش می‌گوید و‬ ‫هنوز هم وقتی یاد آن‌روزها می‌افتد‪ ،‬عصبانی‬ ‫می‌شود‪« :‬بار چندم بود که کتکم می‌زد‪ .‬گفتم‬ ‫بیا جدا شویم‪ .‬دوباره به خانه مادرم رفتم‪،‬‬ ‫اما نشد طالق بگیریم‪ .‬او با خانواده‌اش برای‬ ‫آشتی آمد و اینطور بود که دوباره برگشتم‪.‬‬ ‫زندگی سختی ‌داشتم‪ .‬وقتی باردار شدم‪،‬‬ ‫شوهرم بیشتر مراعات می‌کرد‪ .‬بچه را خیلی‬ ‫دوست داشتم به من آرامش می‌داد وقتی بچه‌‬ ‫به دنیا آمد دوباره درگیری‌های ما شروع شد‪.‬‬ ‫او به‌خاطر بچه به من چیزی نمی‌گفت‪ .‬وقتی‬ ‫زایمان کردم و سرپا شدم‪ ،‬دوباره دعواها بین‬ ‫ما شروع شد‪ .‬احساس می‌کردم شوهرم مرا‬ ‫نمی‌بیند اصال نمی‌خواست قبول کند من هم‬ ‫آدم هستم و نباید این رفتارها را کند‪ .‬او جلو‬ ‫دیگران تحقیرم می‌کرد‪ ،‬بدوبیراه می‌گفت و‬ ‫فحش می‌داد‪ .‬حق نداشتم جایی بروم تنها‬ ‫جاهایی که برایم مجاز بود‪ ،‬خانه پدرم و‬ ‫خانه مادرشوهرم بود‪ .‬شوهرم دوست نداشت‬ ‫با کسی رفت‌‌‌وآمد کند‪ .‬به من می‌گفت باید‬ ‫در خانه بنشینی‪ .‬با همه تندی می‌کرد‪ .‬او‬ ‫حتی با خانواده خودش هم تندی می‌کرد‪ ،‬اما‬ ‫آنها دم‌دستش نبودند‪ ،‬من دم دستش بودم و‬ ‫عصبانیتش را روی من خالی می‌کرد‪ .‬خیلی‬ ‫اذیت می‌شدم‪ .‬خسته‌ شده بودم حتی یک‌بار‬ ‫مادرشوهرم به او گفت با این دختر بدرفتاری‬ ‫نکن‪ .‬گوش نکرد‪ .‬می‌گفت در زندگی من‬ ‫دخالت نکنید‪ .‬چندبار در مورد این مساله‬ ‫با مادرشوهرم صحبت کردم‪ ،‬اما حرف‌هایم‬

‫جدی گرفته نمی‌شد‪ ،‬البته می‌دانست پسرش‬ ‫خیلی عصبی برخورد می‌کند‪ ،‬اما فکر‬ ‫نمی‌کرد کار به اینجا بکشد‪ .‬خودم هم فکر‬ ‫نمی‌کردم چنین کاری بکنم‪ .‬همه‌چیز به من‬ ‫فشار می‌آورد‪ ،‬نمی‌توانستم آن زندگی را تحمل‬ ‫کنم‪ .‬روز حادثه با شوهرم به میهمانی رفتیم‪.‬‬ ‫او در جمع با من خیلی بد صحبت کرد‪.‬‬ ‫ناراحت شدم وقتی به خانه برگشتیم‪ ،‬خوابید‪.‬‬ ‫من هم بچه را خواباندم و سراغ کمد شوهرم‬ ‫رفتم‪ .‬اسلحه شکاری‌اش را برداشتم به سمت‬ ‫سینه‌اش گرفتم و شلیک کردم‪ .‬درجا فوت‬ ‫شد‪ .‬جسد را کشان‌کشان به سمت باغچه بردم‬ ‫و او را در گودالی که کنده ‌بودم‪ ،‬دفن کردم‪.‬‬ ‫بعد به پدر و برادرشوهرم گفتم شوهرم صبح‬ ‫از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته ‌است‪.‬‬ ‫دوروزی که شوهرم نبود آرامش داشتم‪ ،‬اما‬ ‫حاال می‌دانم اشتباه کرده‌ام‪».‬‬ ‫راضیه بعد از دستگیری به قتل شوهرش‬ ‫اعتراف کرد‪ .‬او در دادگاه کیفری‌ استان‬ ‫خوزستان در برابر قضات قرار گرفت و‬ ‫گفت به‌خاطر اختالفاتی که با شوهرش‬ ‫داشت‪ ،‬دست به این کار زد‪ .‬هرچند متهم در‬

‫شده‌ام متهم‪ ،‬عروست است ونوه‌ای از او‬ ‫داری‪ .‬قبول نکرد‪ .‬گفت می‌خواهد حکم‬ ‫را اجرا کند‪ .‬برای چنددقیقه‌ای اجازه‬ ‫دادم راضیه با مادرشوهرش صحبت کند‪.‬‬ ‫صحبت‌هایی که می‌کردند‪ ،‬نشان می‌داد‬ ‫اختالف بین راضیه و شوهرش چیز پنهانی‬ ‫نبود و مادرشوهرش هم در جریان آن قرار‬ ‫داشت‪ .‬دختر جوان التماس می‌کرد‪ .‬می‌گفت‬ ‫تو که می‌دانی دوستش نداشتم‪ ،‬تو که می‌دانی‬ ‫اذیتم می‌کرد‪ ،‬تو که می‌دانی کتکم می‌زد‪ .‬زن‬ ‫قبول نمی‌کرد‪ .‬می‌گفت خودت را می‌کشتی‬ ‫یا طالق می‌گرفتی‪ ،‬چرا بچه مرا کشتی‪ .‬باید‬ ‫مجازات شوی‪ .‬راضیه را که برای اعدام به‬ ‫سمت چوبه‌‌دار بردند‪ ،‬با گریه گفت من فقط‬ ‫‪١٧‬سالم بود‪ .‬همین جمله‌اش توجهم را جلب‬ ‫کرد‪ .‬دستور دادم چنددقیقه‌ای صبر کنند‪،‬‬ ‫پرونده را نگاه کردم و متوجه شدم متهم زمان‬ ‫ارتکاب جرم ‪١٧‬ساله‌بود و بنابراین ماده‪٩١‬‬ ‫قانون جدید می‌تواند شامل حال او شود‪ .‬با‬ ‫مقام قضایی باالتر از خودم صحبت کردم‪.‬‬ ‫حکم متوقف شد و راضیه دوباره به زندان‬ ‫برگشت‪».‬‬

‫جلسه محاکمه درخواست بخشش کرد‪ ،‬اما‬ ‫اولیای‌دم بر خواسته خودشان پافشاری کردند‬ ‫و حکم قصاص صادر شد و حتی به مرحله‬ ‫اجرا هم درآمد‪.‬‬ ‫مهناز محمدی قاضی اجرای احکام‬ ‫دادسرای جنایی اهواز کسی است که در‬ ‫آخرین ثانیه‌های زندگی راضیه دستور توقف‬ ‫اجرای حکم او را داد و پرونده را آماده اجرا‬ ‫ندانست‪ .‬او می‌گوید‪« :‬آنطور که پرونده‬ ‫را مطالعه کرده‌ام‪ ،‬راضیه دختری است که‬ ‫در نوجوانی ازدواج کرده و مرتکب قتل‬ ‫شوهرش شده‌ بود‪ .‬اردیبهشت سال‌جاری نام‬ ‫او در فهرست اعدامیان قرار گرفت‪ .‬زمانی‬ ‫که راضیه را برای اجرای حکم آوردند‪،‬‬ ‫مانند هرمتهمی که فرصت داده می‌شود تا از‬ ‫اولیای‌دم رضایت بگیرد‪ ،‬به او هم فرصت‬ ‫دادیم تا با مادرشوهرش صحبت کند‪ .‬ولی‌دم‬ ‫زنی مسن و بسیار غمگین بود‪ .‬به جرات‬ ‫می‌توانم بگویم که غم در صورتش رسوب‬ ‫کرد ‌ه بود‪ .‬آمد و برگه‌ها را امضا کرد‪ .‬گفتم‬ ‫خانم بهتر است ببخشی آنطور که متوجه‬

‫مطابق ماده‪ ٩١‬قانون جدید مجازات اسالمی‬ ‫«در جرایم موجب حد یا قصاص هرگاه‬ ‫افراد بالغ کمتر از ‪١٨‬سال‪ ،‬ماهیت جرم‬ ‫انجام‌شده و یا حرمت آن را درک نکنند‬ ‫و یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود‬ ‫داشته باشد‪ ،‬حسب مورد با توجه به سن آنها‬ ‫به مجازات‌های پیش‌بینی‌شده در این فصل‬ ‫محکوم می‌شوند‪».‬‬ ‫طبق این قانون «دادگاه برای تشخیص رشد‬ ‫و کمال عقل می‌تواند نظر پزشکی‌قانونی‬ ‫را استعالم یا از هرطریق دیگر که مقتضی‬ ‫بداند‪ ،‬استفاده کند‪».‬‬ ‫از آنجایی که این ماده قانونی می‌توانست‬ ‫به نفع محکوم باشد‪ ،‬بنابراین اجرای حکم‬ ‫او در آخرین‌ثانیه‌ها متوقف شد و راضیه‬ ‫به سلولش برگشت‪ .‬بعد از آن‪ ،‬وکیل‌مدافع‬ ‫راضیه درخواست اعاده دادرسی را به‬ ‫دیوانعالی کشور داد و این درخواست پذیرفته‌‬ ‫شد‪ .‬به این‌ترتیب دادگاه موظف شد وضعیت‬ ‫کمال عقلی محکوم در زمان ارتکاب جرم‬ ‫را بررسی کند‪.‬‬

‫راضیه درباره دقایق سخت پیش از اجرای‬ ‫حکم می‌گوید‪« :‬هنوز هم باورم نمی‌شود‬ ‫زنده ‌هستم‪ .‬وقتی بازداشت شدم‪ ،‬فکر‬ ‫می‌کردم با پدرم به کالنتری می‌روم و‬ ‫می‌گویم شوهرم اذیتم می‌کرد‪ ،‬به همین‬ ‫خاطر هم او را کشتم‪ .‬آنجا هم با من صحبت‬ ‫می‌کنند‪ ،‬سرم داد می‌زنند و بعد با پدرم‬ ‫دوباره به خانه برمی‌گردم و همه‌چیز درست‬ ‫می‌شود بعد از قتل بود که متوجه‌شدم اشتباه‬ ‫می‌کردم‪ ،‬ممکن است من را بکشند! وقتی‬ ‫گفتند باید در زندان بمانی‪ ،‬شوکه شدم‪.‬‬ ‫گفتم الاقل بچه‌ام را به من بدهید‪ .‬سربازی‬ ‫که مرا به سمت بازداشتگاه می‌برد‪ ،‬خندید‪.‬‬ ‫هیچ‌‌وقت فکر نمی‌کردم صحنه اعدام خودم‬ ‫را ببینم‪ .‬راستش اصال نمی‌دانستم اعدام‬ ‫چطوری است‪ .‬فقط در فیلم‌ها دیده‌ بودم‬ ‫این آدم‌هایی که به دیگران شلیک و پلیس را‬ ‫اذیت می‌کنند‪ ،‬اعدام می‌شوند‪ .‬در فیلم‌های‬ ‫آمریکایی این صحنه‌ها را دیده ‌بودم‪.‬‬ ‫نمی‌دانستم می‌تواند واقعی باشد‪ .‬آنقدر بچ ‌ه‬ ‫بودم که فکر می‌کردم اگر جسد شوهرم پیدا‬ ‫شود‪ ،‬با پدرم به کالنتری می‌روم و به پلیس‬ ‫می‌گویم شوهرم مرا کتک زده‌ است و اذیتم‬ ‫می‌کند و همه‌چیز با چندفحش و دادزدن‬ ‫تمام می‌شود‪ .‬من آنقدر به بازگشت به خانه‌ام‬ ‫امیدوار بودم که وقتی ماموران آمدند‪ ،‬به آنها‬ ‫گفتم صبر کنید در خانه را قفل کنم‪ ،‬کلید را‬ ‫بردارم و بعد بیایم‪ ،‬فکر می‌کردم چندساعتی‬ ‫آنجا می‌مانم و برمی‌گردم‪ .‬در زندان بود که‬ ‫باور کردم چه مجازاتی در انتظار من است‪.‬‬ ‫بعضی‌ از هم‌بندی‌هایم را اعدام کردند‪ ،‬چون‬ ‫آدم کشت ‌ه بودند‪ .‬اولین‌بار که گفتند یکی از‬ ‫زنان را برای اعدام می‌برند‪ ،‬آنقدر ترسیده‬ ‫‌بودم که از حال رفتم‪ .‬از فردای آن‌روز هربار‬ ‫به سلول آن زن می‌رفتم‪ ،‬وحشت همه وجودم‬ ‫را می‌گرفت‪ .‬وقتی به من گفتند برای اجرا‬ ‫آماده‌ شو‪ ،‬ترس همه وجودم را گرفت‪ .‬صبح‬ ‫از انفرادی به سمت محل اجرای حکم رفتیم‪.‬‬ ‫گفت‌وگوی من و مادرشوهرم مرور چندسال‬ ‫زندگی تلخم بود؛ سال‌هایی که شوهرم‬ ‫کتکم زده و تحقیرم کرده‌ بود؛ سال‌هایی که‬ ‫به من می‌گفتند باید در این زندگی بمانی‪.‬‬ ‫به حسرت‌هایم فکر می‌کردم؛ به اینکه دلم‬ ‫می‌خواست درس بخوانم و نتوانسته‌بودم‪ .‬به‬ ‫اینکه ‌ای کاش به جای قتل از شوهرم جدا‬ ‫می‌شدم؛ به جدایی از او پافشاری می‌کردم‪.‬‬ ‫فکر می‌کنم مادرشوهرم هم قبول داشت‬ ‫اشتباه کرده‌ام‪ ،‬اما حاضر نبود مرا ببخشد‪.‬‬ ‫وقتی با گریه گفتم آن‌موقع فقط ‪١٧‬سالم بود‪،‬‬ ‫خانم محمدی گوشی را برداشت و صحبت‬ ‫کرد و بعد هم حکم متوقف شد‪ .‬او خیلی به‬ ‫من کمک کرد‪».‬‬ ‫این زن از وقتی به زندان افتاده‪ ،‬دیگر‬ ‫نتوانسته فرزندش را ببیند‪ .‬او می‌گوید‪:‬‬ ‫«وقتی زندانی شدم‪ ،‬بچه‌ام یک‌سال‌ونیم‬ ‫داشت و حاال شش‌سال دارد حتی عکسش‬ ‫را به من ندادند‪ .‬دخترم خیلی بچه خوبی بود‬ ‫دلم پیش اوست چندبار با خانواده شوهرم‬ ‫صحبت کردم و خواستم بچه را به من نشان‬ ‫دهند‪ ،‬قبول نکردند‪ .‬گفتم حداقل عکسش را‬


‫‪68‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫‪3‬جسد روبه‌رو شدند‪ .‬اولی متعلق به حلیمه‬ ‫بود که جنازه‌اش کنار نوه ‪7‬ساله‌اش علیرضا‬ ‫افتاده بود‪ .‬بررسی‌های اولیه نشان می‌داد‬ ‫این ‪2‬نفر بر اثر اصابت ضربات چاقو به قتل‬ ‫رسیده‌اند‪ .‬در واحد مسکونی روبه‌رو نیز جنازه‬ ‫مینا در یکی از اتاق‌ها افتاده بود و شواهد‬ ‫نشان می‌داد او نیز قبل از انفجار به قتل‬ ‫رسیده است‪ .‬در چنین شرایطی این جنایت‬ ‫به حسین‌پور‪ ،‬بازپرس دادسرای امور جنایی‬ ‫گزارش شد و وی دقایقی بعد برای رازگشایی‬ ‫این جنایت خود را به محل رساند‪.‬‬ ‫دستگیری مظنون‬ ‫هرچند هنوز عملیات آتش‌نشانان ادامه داشت‬ ‫اما از همان لحظه تجسس‌های کارآگاهان‬ ‫آغاز شد‪ .‬در این میان مرد جوانی که خودش‬ ‫را از نزدیکان خانواده مقتوالن معرفی می‌کرد‬ ‫وارد محل حادثه شده بود و تالش می‌کرد‬ ‫صحنه جنایت را به هم بزند‪ .‬او مدام به آثار به‬

‫سراغم آمد و نقشه سیاهی کشیدم‪ .‬می‌خواستم‬ ‫نقشه‌ام را اجرا کنم اما زن جوان شروع به داد‬ ‫و فریاد کرد و می‌خواست مرا از خانه بیرون‬ ‫کند‪ .‬من هر چه تالش کردم نتوانستم او را‬ ‫ساکت کنم و در یک لحظه سیمی به دور‬ ‫گلویش انداختم و او را خفه کردم‪.‬‬ ‫دست و پایم را گم کرده بودم و می‌خواستم‬ ‫زودتر از آنجا فرار کنم اما وقتی از در خارج‬ ‫شدم مادر دوستم که خانه‌اش در واحد‬ ‫روبه‌رویی بود مرا دید و به خانه‌اش دعوت‬ ‫کرد تا موقع رسیدن پسرش در خانه‌اش بمانم‪.‬‬ ‫چند دقیقه در خانه او بودم تا اینکه او به من‬ ‫مشکوک شد و می‌خواست به خانه پسرش برود‬ ‫اما چون می‌دانستم با دیدن جسد عروسش به‬ ‫من مشکوک می‌شود پیش از خارج شدن از‬ ‫خانه گلدانی برداشتم و به سرش کوبیدم و در‬ ‫ادامه با چند ضربه چاقو او را به قتل رساندم‪.‬‬ ‫متهم به قتل درباره چگونگی ارتکاب سومین‬

‫جا مانده دست می‌زد و قصد داشت مأموران‬ ‫را گمراه کند‪ .‬همین رفتار باعث شد بازپرس‬ ‫جنایی به وی مظنون شده و حکم جلب وی‬ ‫را صادر کند‪ .‬به این ترتیب اجساد قربانیان‬ ‫به پزشکی قانونی و تنها مظنون پرونده به‬ ‫بازداشتگاه پلیس آگاهی منتقل شد‪.‬‬ ‫با گذشت ‪3‬روز از وقوع این جنایت هولناک‬ ‫تنها مظنون پرونده اعتراف کرد همسر‪ ،‬فرزند‬ ‫و مادر دوستش را او به قتل رسانده است‪ .‬وی‬ ‫گفت‪ :‬من اهل همان محله هستم اما از چند‬ ‫سال قبل به محله دیگری رفتم‪ .‬با این حال‬ ‫من با برخی دوستانم ارتباط را حفظ کرده و‬ ‫با آنها رفت‌وآمد خانوادگی داشتم‪ .‬روز حادثه‬ ‫برای دیدن یکی از همان دوستان قدیمی‌ام به‬ ‫خانه آنها رفتم اما او نبود و همسرش تا رسیدن‬ ‫شوهرش من را به داخل خانه دعوت کرد‪.‬‬ ‫او از من پذیرایی کرد و برایم چای آورد و‬ ‫همان موقع بود که وسوسه‌های شیطانی به‬

‫جنایت گفت‪ :‬می‌خواستم هر چه زودتر از‬ ‫آنجا فرار کنم اما صدای زنگ خانه آمد‪.‬‬ ‫در را که باز کردم دیدم پسر خردسال دوستم‬ ‫پشت در است‪ .‬در را باز کردم و وقتی او‬ ‫جنازه مادربزرگش را دید مجبور شدم برای‬ ‫اینکه پسربچه مرا به پلیس لو ندهد او را هم‬ ‫با چاقو به قتل برسانم‪.‬‬ ‫بعد از آن بود که به فکر از بین بردن آثار‬ ‫جرم افتادم‪ .‬به همین دلیل شیلنگ گاز خانه‬ ‫را بریدم تا خانه منفجر شود‪ .‬بعد از این کار‬ ‫از آنجا فرار کردم و چند دقیقه بعد خانه‬ ‫منفجر شد‪ .‬من هنوز در آن نزدیکی بودم و‬ ‫می‌خواستم بدانم چه اتفاقی می‌افتد‪ .‬دقایقی‬ ‫بعد آتش‌نشانان خود را به آنجا رساندند و‬ ‫مأموران کالنتری هم آمدند‪ .‬من هم خودم را‬ ‫از نزدیکان صاحبخانه معرفی کردم و وارد‬ ‫آنجا شدم‪ .‬می‌خواستم اگر آثاری از من باقی‬ ‫مانده از بین ببرم اما بازپرس جنایی به من‬

‫مشکوک شد و حکم جلبم را صادر کرد‪.‬‬ ‫براساس این گزارش‪ ،‬هم‌اکنون این متهم در‬ ‫بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات از او ادامه‬ ‫دارد‪.‬‬

‫مرگ نوزاد ‪ ۵‬ماهه در اثر‬ ‫گرسنگی شدید‬

‫آلنا الپاتوا” دختر نوزاد خود ” ورونیکا” را‬ ‫تنها در آپارتمانش رها کرد و به مدت ‪ ۱۴‬روز‬ ‫ناپدید شد‪.‬‬ ‫زمانی که “الپاتوا” بعد از ‪ ۲‬هفته به خانه اش‬ ‫بازگشت ‪ ،‬دختر ‪ ۵‬ماهه اش را دید که به‬ ‫طرز غم انگیزی بر روی تخت کوچکش مرده‬ ‫است ‪.‬‬ ‫در جلسه محاکمه دادگاه‪“ ،‬الپاتوا” مجرم‬ ‫شناخته شد و به اتهام آدم کشی ظالمانه در حق‬ ‫نوزادش برای ‪ ۱۰‬سال به زندان محکوم شد‪.‬‬ ‫وی در محاکمه گفت ‪ :‬من واقعا از رفتار‬ ‫ظالمانه خود پشیمان هستم‪ ،‬من هرگز‬ ‫نمی‌خواستم چنین اتفاق غم انگیزی برای‬ ‫کودکم رخ دهد‪ ،‬تازه حاال به ظلمی که در‬ ‫حق نوزادم کردم ‪ ،‬پی بردم‪.‬‬ ‫این مادر ‪ ۱۹‬ساله در دادگاه اظهار کرد که این‬ ‫اتفاق می‌تواند تقصیر پدر و مادر خودش نیز‬ ‫باشد‪ ،‬چرا که آنها هرگز به او آموزش ندادند‬ ‫که چطور می‌تواند از فرزندش نگهداری کند‬ ‫و او را به حال خود رها کرده بودند‪.‬‬ ‫طبق گفته دادگاه‪ ،‬والدین این دختر همیشه با‬ ‫او بدرفتاری کرده و چند سالی بود دخترشان‬ ‫را رها کرده بودند‪ .‬وکیل این مادر هیوال به‬ ‫نام ” اولگ کیاشکو” در دادگاه ادعا کرد که‬ ‫خانم ” الپاتوا” از پدر نوزادش درخواست‬ ‫کرده بود که از دخترشان مراقبت کند‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬درست است که این مادر نوزاد‬ ‫‪ ۵‬ماهه اش را رها کرده بود‪ ،‬اما او گمان‬

‫می کرد پدر فرزندش در خانه است و از او‬ ‫مراقبت خواهد کرد‪ ،‬در حالی که متاسفانه‬ ‫پدر نیز فرزندش را رها کرده و اهمیتی به او‬ ‫نداده بود‪.‬‬ ‫وکیل خانم ” الپاتوا” گفت که شاید حکم‬ ‫‪ ۱۰‬سال زندانی به دلیل شرایط بد زندگی و‬ ‫خانوادگی این دختر ‪ ۱۹‬ساله و آگاه نبودن او‬ ‫از عواقب کارش‪ ،‬کمتر شود‪.‬‬

‫جنایتی با ‪ ٢‬قربانی‬ ‫وقتی در آن نیمه‌شب تابستان سال‪ ٨٨‬راضیه‪،‬‬ ‫خسته از تحقیرهای شوهر‪ ،‬سراغ کمد‬ ‫وسایل او رفت‪ ،‬سالح شکاری را بیرون‬ ‫آورد و سر همسر جوانش را نشانه گرفت‪،‬‬ ‫فکر نمی‌کرد این گلوله را به سرنوشت خود‬ ‫کو‌نیم‌ساله‌اش شلیک می‌کند‪ .‬او‬ ‫و فرزند ی ‌‬ ‫نمی‌دانست شلیک این گلوله‪ ،‬اتفاقی معمولی‬ ‫نیست که با تشرهای پدر و فریاد‌های مامور‬ ‫پلیس به پایان برسد‪ .‬اگر راضیه می‌توانست‬ ‫زمان را به عقب بازگرداند‪ ،‬خواسته‌های‬ ‫واقعی‌اش را به پدرش می‌گفت‪ ،‬سر سفره‬ ‫عقد نمی‌نشست و بچه‌دار نمی‌شد یا اینکه‬ ‫اختالف با شوهرش را به‌گونه‌ای دیگر حل‬ ‫می‌کرد و دست به قتل نمی‌زد و حاال در زندان‬ ‫منتظر اجرای حکم قصاص نبود‪ ،‬خانواده‌ای‬ ‫داغدار نبودند و او در آتش محرومیت از‬ ‫دیدار فرزندش نمی‌سوخت‪.‬‬ ‫مردی سال‪ ٨٨‬به ماموران پلیس خبر داد‬ ‫دخترش دست به قتل شوهرش زده و حاال در‬ ‫خانه‌ است‪ .‬پدر راضیه که خودش از این اقدام‬ ‫فرزندش شوکه ‌شده ‌بود‪ ،‬به ماموران گفت‬ ‫دوروز قبل از قتل متوجه گم‌شدن دامادش‬ ‫شده و حاال جسد او را در خانه دخترش پیدا‬ ‫کرده‌است‪.‬‬ ‫دقایقی بعد از این گزارش بود که دستبند بر‬


‫‪67‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آخرین رکوردت را هم زدی؟‬ ‫بله‪ ،‬به مناسبت دهه مبارکه فجر در مدت ‪36‬‬ ‫ساعت اصالح سر ‪ 836‬نفر را انجام دادم‪.‬‬ ‫این کار بدون استراحت و به‌صورت پشت سر‬ ‫هم انجام شد‪.‬‬ ‫چرا این اعداد را انتخاب کردید؟‬ ‫عدد ‪ 36‬به‌خاطر سی و ششمین سالگرد‬ ‫پیروزی انقالب شکوهمند اسالمی است‪.‬‬ ‫عدد ‪ 8‬را نیز به نیت ‪ 8‬سال دفاع مقدس و‬ ‫نام مبارک آقا امام رضا(ع) برگزیده‌ام‪.‬‬ ‫رکورد جهانی این کار چه میزان است؟‬ ‫رکورد دنیا در این حرفه اصالح ‪ 524‬نفر‬ ‫در مدت زمان‪ 24‬ساعت بود‪ .‬رکوردی که‬ ‫من زدم به ایران و ایرانی تعلق دارد‪ .‬این‬ ‫کار را در حضور همه عالقه مندان انجام‬ ‫‌دادم‪ .‬نمایندگان سازمان رکورد ملی ایران نیز‬ ‫در این رکوردگیری حاضر شدند و از همه‬ ‫مراحل فیلمبرداری شد و برای ثبت در کتاب‬ ‫رکورد‌های گینس فرستاده خواهد شد‪.‬‬ ‫حتم ًا خیلی تمرین کرده بودید؟‬ ‫بله‪ ،‬تمرینات من زیر نظر پزشک و بر اساس‬ ‫قواعد و مقررات خاص انجام شده است و‬ ‫اآلن از نظر بدنی کام ً‬ ‫ال آماده هستم‪.‬‬ ‫مسئول مؤسسه ثبت رکورد ایران و آسیا‬ ‫گفت‪ :‬عابد جعفری رکورد جهانی سریع‌ترین‬ ‫کوتاه کردن موی ‪ 836‬نفر را در ‪ 36‬ساعت‬ ‫به ثبت رسانده است‪ .‬رضایی افزود‪ :‬این‬ ‫رکورد به شماره ‪ 4020‬همزمان با سالگرد‬ ‫پیروزی انقالب به ثبت رسید‪ .‬وی گفت‪:‬‬ ‫این پیرایشگر اصالح استقامت ‪ 6‬نفر در سه‬ ‫دقیقه در سال ‪ 91‬و ‪ 2‬دقیقه و ‪ 10‬ثانیه را‬ ‫امسال ‪ ،‬اصالح با چشم بسته در دو دقیقه‬ ‫و ‪ 10‬ثانیه و ساخت نخستین تابلو فرش با‬ ‫موهای اصالح شده در جهان در سال ‪ 93‬را‬ ‫نیز رکورددار است‪.‬‬ ‫مسئول مؤسسه ثبت رکورد ایران و آسیا‬ ‫گفت‪ :‬باالترین سرعت پیرایش را پیش از‬ ‫این هنرمند ایرانی مقیم انگلستان سه سال قبل‬ ‫برای ‪ 524‬نفر در‪ 24‬ساعت رکورد جهانی‬ ‫زده بود‪.‬‬

‫سرقت ‪ ٤‬میلیاردی دو آبدارچی‬ ‫در تهران‬ ‫‪١٥‬مه ‌ر سال ‪ ٩٣‬ماموران کالنتری ‪١٠٥‬سنایی‬ ‫در جریان یک زورگیری در خیابان خالد‬ ‫استانبولی قرار گرفتند؛ مأموران کالنتری در‬ ‫محل سرقت به تحقیق از پرسنل خدماتی و‬ ‫صاحب شرکت پرداختند که مشخص شد ‪٨‬‬ ‫مرد با قمه و شمشیر وارد واحد تجاری متعلق‬ ‫به صاحب شرکت در طبقه دوم یک ساختمان‬ ‫تجاری شده‪ ،‬پس از بستن دست و پای‬ ‫خدمتکار و صاحب شرکت دست به سرقت‬ ‫‪‌٤‬میلیارد تومان پول نقد در قالب چک‌های‬ ‫تضمینی بین‌بانکی و ‪‌٨‬میلیون تومان پول نقد‬ ‫داخل گاو صندوق و همچنین دو گوشی تلفن‌‬ ‫همراه متعلق به خدمتکار و صاحب شرکت به‬ ‫ارزش هرکدام ‪‌٢‬میلیون تومان کرده و پس از‬ ‫سرقت با یک موتورسیکلت از محل متواری‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫کارآگاهان انتظار داشتند که سارقان به شیوه‬ ‫تخریب در ورودی وارد شرکت شده باشند‬ ‫اما بررسی‌های به عمل آمده از محل سرقت‬ ‫مشخص کرد که هیچ‌گونه آثار ناشی از‬ ‫تخریب در ورودی آن مشاهده نشده است‪.‬‬ ‫با توجه به مبلغ باالی سرقت شده که نشان‬ ‫از اطالع سارقان از وجود این مبلغ در داخل‬

‫شرکت می‌داد و همچنین نحوه ورود سارقان به‬ ‫داخل شرکت‪ ،‬کارآگاهان اطمینان پیدا کردند‬ ‫که سرقت باید با همدستی یکی از کارکنان‬ ‫شرکت انجام شده باشد؛ بنابراین تحقیقات از‬ ‫پرسنل شرکت در دستور کار کارآگاهان قرار‬ ‫گرفت و کارآگاهان اطالع پیدا کردند که تا‬ ‫‪‌٣‬سال پیش‪ ،‬یکی از پرسنل خدماتی شرکت‬ ‫به‌نام «ضیاء» ‪٣٠‬ساله از اتباع افاغنه به مدت‬ ‫‪‌١٣‬سال در شرکت مشغول به کار بوده اما به‬ ‫گفته صاحب شرکت به علت اعتیاد شدید به‬ ‫مصرف موادمخدر حدود ‪‌٣‬سال پیش اخراج‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫تحقیقات درخصوص نقش احتمالی‬ ‫«ضیاء» در سرقت‪ ،‬در دستورکار قرار گرفت‬ ‫و کارآگاهان اطالع پیدا کردند که با وجود‬ ‫اخراج از شرکت‪ ،‬وی در طول این مدت‬ ‫همچنان ارتباط دوستانه خود را با دیگر‬ ‫پرسنل خدماتی شرکت به نام حمید ‪٣٣‬ساله‬ ‫حفظ کرده است‪.‬‬ ‫این ارتباط در حالی از سوی کارآگاهان‬ ‫مشخص شد که بنابر گفته مالباخته‪ ،‬سارقان‬ ‫نقابدار دارای لهجه اتباع افاغنه بودند‪،‬‬ ‫بنابراین تحقیقات از حمید درخصوص‬ ‫ارتباط وی با ضیاء آغاز اما او منکر هرگونه‬ ‫ارتباط با ضیاء شد‪ .‬با توجه به دالیل به‌دست‬ ‫آمده درخصوص احتمال مشارکت حمید‬ ‫در سرقت‪ ،‬کارآگاهان وی را دستگیر کرده‬ ‫و در همان بازرسی اولیه از حمید‪ ،‬سه فقره‬

‫از چک‌های سرقت شده از داخل شرکت را‬ ‫کشف کردند‪ .‬این در حالی بود که مالباخته‬ ‫بیشترین حمایت مالی را در میان پرسنل‬ ‫شرکت از حمید انجام داده بود‪.‬‬ ‫حمید که چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت‪،‬‬ ‫لب به اعتراف گشود و به طرح‌ریزی سرقت‬ ‫و همچنین مشارکت ضیاء در سرقت اعتراف‬ ‫کرد؛ با توجه به اعتراف «حمید»‪ ،‬ضیاء در‬ ‫زعفرانیه که در آن‌جا به‌عنوان سرایدار مشغول‬ ‫به کار بود‪ ،‬دستگیر شد‪ .‬همچنین در بازرسی‬ ‫از مخفیگاهش ‪٨٠‬چک سرقتی بین‌بانکی‬ ‫به ارزش تقریبی ‪‌٢‬میلیارد تومان کشف شد‪.‬‬ ‫با دستگیری ضیاء ‪ ٦‬متهم دیگر این پرونده‬ ‫نیز یک به یک شناسایی و هرکدام در‬ ‫عملیات‌های جداگانه دستگیر شدند‪.‬‬

‫انگیزه ‪ ۳‬جنایت در تجریش‬ ‫مشخص شد‬ ‫متهم به قتل که ساعتی بعد در محل ارتکاب‬ ‫جرم دستگیر شده بود ‪3‬روز بعد از آغاز‬ ‫بازجویی‌ها اعتراف کرد به‌دلیل افکار شیطانی‬ ‫که به سراغش آمده بود دست به این جنایت‬ ‫زده است‪.‬ظهر روز دوشنبه گذشته به مرکز‬ ‫فرماندهی آتش‌نشانی خبر رسید ‪2‬واحد از‬ ‫آپارتمانی در طبقه اول ساختمانی در خیابان‬ ‫گالبدره در شمال پایتخت طعمه حریق شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫زمانی که آتش‌نشانان به محل حادثه رسیدند‬ ‫دقایقی از شروع آتش‌سوزی می‌گذشت و‬ ‫تحقیق از همسایه‌ها نشان می‌داد این حریق‬ ‫به‌دلیل انفجار گاز شهری رخ داده است‪.‬‬ ‫هرچند هنگام وقوع حادثه دست‌کم ‪2‬زن در‬ ‫این ‪2‬واحد مسکونی بودند اما هیچ‌کس از‬ ‫سرنوشت آنها اطالعی نداشت‪ .‬این دو نفر‬ ‫زن جوانی به نام مینا و مادرشوهرش حلیمه‬ ‫بودند که هرکدام در خانه‌هایشان بودند اما‬ ‫بعد از انفجار معلوم نبود چه بالیی سرشان‬ ‫آمده است‪.‬‬ ‫با آغاز عملیات اطفای حریق آتش‌نشانان‬ ‫خیلی زود به پاسخ این پرسش رسیدند و با‬


‫‪66‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫آدم‌ربایان ‪٢٠٠‬هزاردالری در‬ ‫بن‌بست‬

‫مستاجر سابق بعد از تحویل‌دادن آپارتمان‬ ‫استیجاری نقشه ربودن پسر صاحبخانه را‬ ‫طراحی کرد تا با این کار ‪٢٠٠‬هزاردالر از‬ ‫پدر او اخاذی کند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار ما فردی روز چهارشنبه‬ ‫دوهفته پیش با مراجعه به کالنتری شهرک‬ ‫ولی‌عصر اعالم کرد پسر ‪١٣‬ساله‌اش به نام‬ ‫«سینا» توسط سرنشنیان خودرو پرشیای‬ ‫نقره‌ای‌رنگ ربوده شده است‪ .‬با توجه به‬ ‫حساسیت موضوع‪ ،‬بالفاصله اداره یازدهم‬ ‫پلیس آگاهی تهران که به صورت تخصصی‬ ‫وظیفه مبارزه با آدم‌ربایی را برعهده دارد در‬ ‫جریان واقعه قرار گرفت و کارآگاهان پس‬ ‫از هماهنگی‌های الزم قضایی با شعبه‌ششم‬ ‫بازپرسی دادسرای ناحیه‪ ٢٧‬به تحقیق در‬ ‫این رابطه پرداختند‪ .‬پدر سینا پس از حضور‬ ‫در پلیس آگاهی به کارآگاهان گفت‪« :‬پسرم‬ ‫ساعت ‪ ١٩:٣٠‬روز حادثه همراه دوستانش‬ ‫در حال بازگشت از باشگاه ورزشی به سمت‬ ‫منزل بود که بنا بر اظهارات دوستانش‪،‬‬ ‫سه‌سرنشین پرشیای نقره‌ای‌رنگ او را به‌زور‬ ‫سوار ماشین کردند و به‌سرعت از محل‬ ‫متواری شدند‪».‬‬ ‫پس از گذشت ‪١٢‬ساعت از آغاز رسیدگی‬ ‫به پرونده‪ ،‬فردی ناشناس با پدر سینا تماس‬ ‫گرفت و عنوان کرد فقط در ازای دریافت‬ ‫‪٢٠٠‬هزاردالر حاضر است سینا را آزاد کند‪.‬‬ ‫او تهدید کرد اگر موضوع به پلیس اطالع‬ ‫داده شود اتفاق تلخی برای پسر نوجوان رخ‬ ‫خواهد داد‪ .‬در همان تحقیقات اولیه و با‬ ‫انجام اقدامات پلیسی ویژه و همکاری خوب‬ ‫خانواده سینا با کارآگاهان‪ ،‬هویت یکی از‬ ‫ربایندگان به نام «صمد» (‪٢٩‬ساله) فاش‬ ‫و مشخص شد «صمد» به‌مدت چندسال‬ ‫در طبقه دوم خانه شاکی به‌عنوان مستأجر‬ ‫زندگی می‌کرد اما چندی قبل خانه را تحویل‬ ‫داد‪ .‬او اطالعاتی کامل از اعضای خانواده‬ ‫و همچنین وضعیت مالی شاکی داشت‪.‬‬

‫به‌این‌ترتیب اقدامات برای شناسایی محل‬ ‫سکونت صمد آغاز و در کمترین زمان‪ ،‬خانه‬ ‫وی در همان شهرک ولی‌عصر شناسایی اما در‬ ‫تحقیقات بعدی مشخص شد خانواده صمد‬ ‫روز اول ماه جاری با مراجعه به کالنتری‪١٥٣‬‬ ‫شهرک ولی‌عصر خبر داده‌اند او ناپدید شده‬ ‫و پرونده‌ای جداگانه در این خصوص در‬ ‫پایگاه پنجم پلیس آگاهی در جریان است‪.‬‬ ‫کارآگاهان در گام بعدی محل تردد صمد‬ ‫را در محدوده سه‌راه‌آذری شناسایی کردند‬ ‫اما چون قصد داشتند پیش از هر اقدامی از‬ ‫هویت دیگر اعضای گروه آدم‌ربایی و محل‬ ‫نگهداری نوجوان ربوده شده‪ ،‬مطلع شوند‬ ‫ترجیح دادند صمد را قبل از دستگیری برای‬ ‫مدتی به‌صورت نامحسوس کنترل کنند‪ .‬این‬ ‫اقدامات پلیسی نتیجه داد و سرانجام محل‬ ‫نگهداری سینا در یکی از شهرهای ساحلی‬ ‫استان مازندران شناسایی و تیمی ویژه از‬ ‫کارآگاهان با اخذ نیابت قضایی به این شهر‬ ‫اعزام شدند‪ .‬آنها خانه‌ای را که سینا در آن‬ ‫زندانی بود پیدا کردند و مطمئن شدند این‬ ‫نوجوان در سالمت است و مشکل خاصی‬ ‫ندارد‪ .‬همچنین در این مرحله از تحقیقات‬ ‫هویت یکی از اعضای گروه آدم‌ربایان به نام‬ ‫«سعید» که جوانی ‪٢٢‬ساله و افغان است‪،‬‬ ‫شناسایی شد‪ .‬گروهی دیگر از ماموران در‬ ‫تهران هویت سومین عضو گروه آدم‌ربایان را‬ ‫که جوانی ‪١٨‬ساله و افغان به نام «وحید»‬ ‫است شناسایی کردند‪ .‬پس از افشای هویت‬ ‫تمامی اعضای گروه و اطمینان از سالمت‬ ‫سینا‪ ،‬ساعت‪ ٢١‬سه‌شنبه هفته پیش در دو‬ ‫عملیات همزمان در تهران و شمال کشور‪،‬‬ ‫«صمد» و «وحید» در جاده دماوند سوار بر‬ ‫پژو پرشیای نقره‌ای‌رنگ متعلق به متهم اصلی‬ ‫پرونده و «سعید» نیز در محل نگهداری سینا‬ ‫که ویالی استیجاری بود دستگیر شدند و‬ ‫سینا نیز به سالمت آزاد شد‪ .‬سرهنگ عباسعلی‬ ‫محمدیان‪ ،‬رییس‌پلیس آگاهی تهران بزرگ‪،‬‬ ‫با تایید این خبر گفت‪« :‬متهم اصلی پرونده‬ ‫به طراحی آدم‌ربایی اعتراف و انگیزه خود را‬ ‫صرفا مالی عنوان کرده است‪».‬رییس‌پلیس‬ ‫آ گاهی تهران بزرگ ادامه داد‪« :‬با توجه به‬

‫اعتراف صریح هرسه متهم پرونده به مشارکت‬ ‫در آدم‌ربایی‪ ،‬قرار بازداشت موقت توسط‬ ‫مقام قضایی صادر شده و هرسه متهم برای‬ ‫انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره‬ ‫یازدهم مبارزه با آدم‌ربایی پلیس آگاهی تهران‬ ‫قرار گرفته‌اند‪».‬‬ ‫سرهنگ محمدیان همچنین با اشاره به‬ ‫عملکرد پلیس آگاهی تهران بزرگ در‬ ‫مبارزه با آدم‌ربایی توضیح داد‪« :‬با پیش‌بینی‬ ‫امکانات ویژه پلیسی و همچنین آموزش‬ ‫تیم‌های ویژه مبارزه با آدم‌ربایی در پلیس‬ ‫آ گاهی تهران بزرگ‪ ،‬در طول پنج‌سال گذشته‬ ‫تمامی پرونده‌های مرتبط با موضوع آدم‌ربایی‬ ‫در سطح شهر تهران بدون پرداخت حتی‬ ‫یک‌ریال به ربایندگان‪ ،‬کشف‌شده‪ ،‬افراد‬ ‫ربوده‌شده آزاد و متهمان دستگیر شده‌اند‪».‬‬

‫رکورد استثنایی آرایشگر ایرانی ‪:‬‬ ‫‪ ۳۶‬ساعت اصالح سر ‪ ۸۳۶‬مرد‬ ‫این روزها بازار ثبت رکورد حسابی گرم است‪.‬‬ ‫هر کس در رشته‌ای که در آن تبحر و مهارت‬ ‫دارد می‌خواهد نامی از خود به یادگار بگذارد‪.‬‬ ‫مدتی پیش بود که یک زن جوان رکورد حلقه‬ ‫زدن در مدت زمان بیش از ‪ 10‬ساعت را‬ ‫در شهر قائمشهر از خود به‌جای گذاشت‪ .‬این‬ ‫بار «سید عابد جعفری» ‪31‬ساله دست به‬ ‫رکورد خارق‌العاده‌ای زد‪ ،‬کاری که او انجام‬ ‫داد تاکنون در ایران عملیاتی نشده بود‪ .‬او‬ ‫به مناسبت ایام دهه فجر به رکورد جدیدی‬ ‫در اصالح سر رسید؛ رکوردی که دو فاکتور‬

‫سرعت و استقامت را به نمایش گذاشت‪.‬‬ ‫از خودت بگو؟‬ ‫‪ 33‬سال دارم‪ ،‬ازدواج کرده‌ام و یک دختر‬ ‫دارم‪ .‬چند سال است که آرایشگری می‌کنی؟‬ ‫‪ 18‬سال است در این حرفه کار می‌کنم که از‬ ‫سال ‪ 80‬برای خودم کار می‌کنم‪ ،‬البته قبل از‬ ‫آن چند سال در کیش کار می‌کردم‪.‬‬ ‫چرا این حرفه را انتخاب کردید؟‬ ‫از بچگی به این حرفه عالقه داشتم‪ ،‬این حرفه‬ ‫در خانواده و فامیل ما موروثی است‪ .‬اآلن‬ ‫خیلی از بستگان ما در این حرفه مشغول‬ ‫به‌کار هستند‪.‬‬ ‫نگاه شما به این کار چیست؟‬ ‫من مانند خیلی از همکارانم به این حرفه تنها‬ ‫به‌عنوان کار نگاه نمی‌کنم‪ ،‬من می‌خواهم‬ ‫بگویم این حرفه یک کار هنری است‪.‬‬ ‫خالقیت و نوآوری در آن وجود دارد‪ ،‬خیلی‌ها‬ ‫تنها ظاهر کار را نگاه می‌کنند اما واقعیت‬ ‫این است که حرفه ما کاری هنرمندانه است‪.‬‬ ‫شاید جالب باشد بدانید که بر اساس آخرین‬ ‫نظرسنجی‌های صورت گرفته در کشور‬ ‫انگلستان این حرفه شادترین حرفه دنیا‬ ‫انتخاب شده است‪ .‬عقیده دارم کار ما روحیه‬ ‫نویی را به مردم می‌دهد‪ ،‬آنها را تازه می‌کند و‬ ‫طراوت به زندگی آنها می‌دهد‪.‬‬ ‫در روز چند ساعت کار می‌کنید؟‬ ‫‪ 13‬ساعت‪ .‬چون می‌خواهم رکورد بزنم باید‬ ‫استقامت بدنی‌ام را باال ببرم‪.‬‬ ‫فاکتور اصلی کار شما چیست؟ چه تفاوتی با‬ ‫بقیه دارد؟‬ ‫در جریان کارم متوجه شدم مردم عالوه بر‬ ‫کیفیت دنبال سرعت در کار هستند‪ .‬آنها‬ ‫فرصت زیادی ندارند و از اینکه در نوبت‬ ‫باشند خسته می‌شوند به همین دلیل با یک‬ ‫نوآوری و تمرین زیاد سرعت و کارم را باال‬ ‫بردم و در همین ایام بود که به فکر ثبت‬ ‫رکورد افتادم‪.‬‬ ‫رکورد؟ مگر در این کار هم رکورد وجود‬ ‫دارد؟ بله‪ ،‬تاکنون در رکوردگیری‌های داخلی‬ ‫چهار رکورد اصالح سر در ‪ 2‬دقیقه و ‪10‬‬ ‫ثانیه‪ ،‬اصالح شش سر در ‪ 13‬دقیقه‪ ،‬اصالح‬ ‫‪ 34‬سر در ‪ 57‬دقیقه و اصالح سرعتی با‬ ‫چشمان بسته را انجام داده‌ام که در همه این‬ ‫موارد رکورددار ایران هستم‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

65


‫‪64‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تقلب های‬ ‫همسرداری!‬

‫برای این که اطمینان همسرت‬ ‫را به دست بیاوری ‪ ،‬به او نزدیک‬ ‫شو‪ .‬همین عبارت دوستت دارم‬ ‫معادل میلیاردها تومان پول نقد‬ ‫است‪..‬‬ ‫محکوم نکنید!‬ ‫زن و مــرد وقتــی بــه مشــاور مراجعــه مــی کننــد‬ ‫‪ ،‬ســعی دارنــد کــه طــرف خــود را محکــوم‬ ‫کننــد‪ .‬مقصــر بداننــد‪ ،‬تحقیــر کننــد‪ ،‬خــرد‬ ‫کننــد ‪ .‬توجــه ندارنــد وقتــی مــن همســرم را‬ ‫خــرد و خاکشــیر کنــم ‪ ،‬چگونــه دیگــر مــی‬ ‫توانــم بــا او زندگــی کنــم‪ .‬هنــر زندگــی کــردن‬ ‫هنــر محکــوم کــردن نیســت! ممکــن اســت‬ ‫همــه مــا آســیب هــای روانــی داشــته باشــیم‬ ‫‪ ،‬عقــده و گــره روحــی داشــته باشــیم ‪ ،‬حــس‬ ‫انتقــام جویــی داشــته باشــیم و در مقاطعــی‬ ‫خشــمگین و پرخاشگرشــویم‪.‬‬ ‫قــدم اول بــرای تفاهــم در زندگــی مشــترک‬ ‫ایــن اســت کــه یکدیگــر را محکــوم نکنیــم‪.‬‬ ‫مــی توانیــم عیــوب یکدیگــر را بــا ذکــر مــورد‬ ‫و نشــانه بگوییــم‪ .‬مــی توانیــم علــت یابــی‬ ‫هــم بکنیــم‪ .‬محکــوم کــردن یعنــی بــن بســت‬ ‫ایجــاد کــردن‪ .‬وقتــی شــما همســرتان را‬ ‫محکــوم مــی کنیــد بایــد فاتحــه ایــن رابطــه‬ ‫را بخوانیــد‪ .‬نخســتین توصیــه ایــن اســت کــه‬ ‫ســعی کنیــد بــه جــای محکــوم کــردن یکدیگــر‬ ‫را بشناســیم‪ .‬ایــن کــه شــوهر مــن بــه خانــواده‬ ‫خــودش عالقــه منــد تــر اســت ببینیــم چــرا؟‬ ‫ایــن کــه بــا دختــر مــن رابطــه خوبــی نــدارد‬ ‫ببینیــم چــرا؟ ایــن کــه مــدام ذهنــش مشــغول‬ ‫اســت ببینیــم چــرا؟ پرخاشــگری او بــرای‬ ‫چیســت؟ چــرا بــه زندگــی خانوادگــی عالقــه‬ ‫ای نــدارد؟ وقتــی شــما کســی را محکــوم مــی‬ ‫کنیــد دیگــر نمــی توانیــد او را بشناســید ‪ .‬ایــن‬ ‫طــور نیســت؟!‬ ‫چطور اطمینان همسرم را بدست آورم؟‬

‫از آن جــا کــه زن نیــاز بــه محبــت دارد‪ ،‬بایــد‬ ‫بــه او محبــت کنــی‪ .‬محبــت بــه زن مــی توانــد‬ ‫از راه گــوش باشــد‪ :‬دوســتت دارم عزیــزم‪.‬‬ ‫بــرای زن ایــن جملــه معــادل میلیاردهــا‬ ‫تومــان پــول نقــد اســت کــه بــه او ببخشــی!‬ ‫دوم گل در زندگــی نقــش مهمــی ایفــا مــی‬ ‫کنــد ‪ .‬زن نیــاز بــه امنیــت دارد‪ .‬اگر احســاس‬ ‫کنــد کــه در کنــار همســر امنیــت دارد‪ ،‬بــرای‬ ‫او فــداکاری هــم مــی کنــد‪ .‬بــا زن نبایــد‬ ‫از منطــق و عقالنیــت و اســتدالل حــرف‬ ‫زد‪.‬نمــی گویــم کــه زن بــا منطــق و عقالنیــت‬ ‫ســرو کاری نــدارد ‪ .‬دارد‪ ،‬امــا گفتمــان زن‬ ‫بیشــتر احساســی و عاطفــی اســت‪ .‬بایــد بــا‬ ‫او گفتمــان احساســی و عاطفــی برقــرار کــرد‪.‬‬ ‫همیــن عبــارت دوســتت دارم از هــزار نــوع‬ ‫منطــق عقالنــی‬ ‫کا ر بــر د‬

‫بیشــتر ی‬ ‫دارد‪ .‬بنابرایــن‬ ‫بــرای ایــن کــه‬ ‫اطمینــان همســرت را‬ ‫بــه دســت بیــاوری ‪ ،‬بــه او‬ ‫نزدیــک شــو ‪.‬‬ ‫قاتل رابطه زناشویی‬ ‫عصبــی بــودن زن و مــرد‬ ‫قاتــل رابطــه زناشــویی اســت‪.‬‬ ‫عصبانیــت را در تصمیــم هــای‬ ‫آنــی مــی بینیــد‪ .‬در صورتــی کــه زن‬ ‫و مــرد عصبــی باشــند ‪ ،‬مصلحــت‬

‫خانــواده را فــدای گرایــش هــای عصبــی‬ ‫خــود مــی کننــد ‪ .‬و یــا در مواقعــی کــه حــق‬ ‫هــم بــا آنــان اســت ‪ ،‬و از طــرف مقابــل‬ ‫هــم غفلتــی پیــدا شــده ‪ ،‬واکنــش هــای تنــد‬ ‫عصبــی و تخریبــی نشــان مــی دهنــد‪ .‬از ایــن‬ ‫رو هــر لحظــه رابطــه را بــا نوســان و بــاال و‬ ‫پاییــن رفتــن روبــرو مــی کننــد‪.‬‬ ‫بهتــر اســت در گفتگــو بــا هــم هیجانــی‬ ‫حــرف نزنیــم‪ .‬لحــن و آهنــگ کالم خــود را‬ ‫پاییــن بیاوریــم‪ .‬نفــوذ کالم بیشــتر مــی شــود و‬ ‫مــا نیــز در برابــر تحریــک بــه خشــم دیــر تــر‬ ‫برانگیختــه مــی شــویم و شــاید هــم نشــویم ‪.‬‬ ‫فاصلــه ای کــه بیــن بــروز خشــم و واکنــش‬ ‫اتفــاق مــی افتــد ‪ ،‬مــی توانــد مــا را ســر عقــل‬ ‫آورد و خشــونت هــای لفظــی نکنیــم و‬ ‫در صورتــی کــه طــرف مــا‬ ‫هیجانــی شــد ‪،‬‬ ‫مــا دیرتــر‬ ‫د ر‬

‫مقــام پاســخ برمــی آییــم جــو آرام مــی شــود‪.‬‬ ‫ایــن فاصلــه باعــث مــی شــود کــه مــا دســت از‬ ‫تعبیــر و تفســیر هــای برانگیزاننــده بــر داریــم‪.‬‬ ‫قــدری در کنــش هــا و واکنــش هــا تامــل‬ ‫کنیــم ‪ .‬در صورتــی کــه دســت از برخوردهــای‬ ‫هیجانــی برداریــم ‪ ،‬مــی توانیــم عاقالنــه تــر‬ ‫فکــر کنیــم و تصمیــم بگیریــم ‪ .‬مــی توانیــم‬ ‫وضعیــت نشســتن و برخاســتن خــود را تغییــر‬ ‫دهیــم ‪ .‬مــی توانیــم در ایــن فاصلــه تصمیــم‬ ‫بگیریــم کــه محــل را تــرک کنیــم تــا موجــب‬ ‫درگیــری هــای بیشــتر نشــود‪.‬می دانیــم کــه‬ ‫خشــم مــا ناشــی از فکــر و تعبیــر و تفســیر‬ ‫و بعــد بــه هــم ریختــن ترکیبــات هورمونــی و‬ ‫بیوشــیمی خــون اســت‪ .‬وقتــی فضــا را تغییــر‬ ‫دادیــم شــرایط روانــی و عصبــی مــا نیــز بــه‬ ‫فوریــت تغییــر‬ ‫مــی کنــد‪.‬‬ ‫مــا‬

‫بر نا مــه‬ ‫ر یــز ی‬ ‫شــده و شــرطی‬ ‫هســتیم‪ .‬یعنــی بــا‬ ‫عــادت هــای گذشــته‬ ‫عجیــن شــده ایــم ‪ .‬تنهــا‬ ‫بــا تغییــر وضعیــت و فضــا مــی‬ ‫توانیــم عــادت هــا را در نطفــه‬ ‫خفــه کنیــم‪ .‬در غیــر ایــن‬ ‫صــورت تســلیم عــادت مــی‬ ‫شــویم و از نــو دســته گل بــه آب‬ ‫مــی دهیــم‪.‬‬ ‫‪---------------‬‬


‫‪63‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫پسر ‪-‬‬ ‫به امید‬

‫دیدار‪+...‬رفتم پیش بچه ها‪...‬سامان‪-‬چقدر‬ ‫لفتش دادی‪...‬چی کار می کردی ‪10‬‬ ‫ساعت‪-...‬خوب نباید تابلو بازی در میاوردم‬ ‫که شک کنه‪....‬سارا‪-‬بهتر بریم می ترسم باز‬ ‫اونا سرو کلشون پیداشه‪+...‬ماشین ‪2‬تا کوچه‬ ‫باالتر از خونه ارواح پارک بود‪...‬با احتیاط‬ ‫رفتیم سوار ماشین شدیم و ِد برو که رفتیم‪...‬‬ ‫سارا‪-‬بچه ها بریم خرید؟؟سامان‪-‬من کاری‬ ‫ندارم بریم‪...‬سارا‪-‬بهار توچی؟‪-‬من که خرید‬ ‫ندارم‪...‬اما میام یه چرخی میزنم‪+...‬باهم چند‬ ‫تا پاساژ باحال رفتیم‪...‬منی که گفتم خرید‬ ‫ندارم‪...‬کل پاساژو خرید کردم‪...‬البته با پول‬ ‫سامان‪...‬هرچی می خواستم برام می‬ ‫خرید‪،‬عاشق این الرژ بودنشم‪...‬پرهام هم‬ ‫خدایی خیلی الرژه‪،‬کلی پول به حسابم‬ ‫میریزه‪...‬اما یه قرونشو خرج نکردم(گذاشتم‬ ‫برای روز مبادا)انقدر گشتیمو چرخیدیم که‬ ‫نفهمیدم کی شب شد‪...‬سارا‪-‬وای چقدر‬ ‫خسته شدم‪...‬بریم شام بخوریم؟‪-‬آره بریم‪...‬‬ ‫سامان سر قولت که هستی؟سامان‪-‬معلومه که‬ ‫هستم‪...‬سارا‪-‬چه قولی؟‪+‬شرط بندیمونو‬ ‫تعریف کردم‪...‬سارا‪-‬شماها واقعا می تونین‬ ‫‪7‬تا ساندویچو یه جا بخورین؟!منو سامان‪-‬‬ ‫آره مگه چیه؟سارا‪-‬ببینیمو تعریف‬ ‫کنیم‪+...‬توی فست فود نشستیم‪...‬منو‬ ‫دستمون بود‪...‬سارا‪-‬من سیب زمینی و ساالد‬ ‫می خوام‪...‬سامان‪-‬تکلیف ما هم که روشنه‬ ‫‪ 14‬تا همبرگر‪-...‬میگم‪،‬سیب زمینی هم‬ ‫بگیریم؟؟سامان‪-‬موافقم‪...‬ساالد چطوره؟‪-‬‬ ‫حرف نداره‪...‬نوشابه هم می خواما‪...‬سامان‪-‬‬ ‫مشکی؟‪-‬آفرین‪....‬سامان‪-‬چیز دیگه ای نمی‬ ‫خوای؟‪-‬نه فعال همینا خوبه‪+....‬سارا با دهن‬ ‫باز نگامون کرد‪...‬سارا‪-‬شما ‪2‬تا دیوونه‬ ‫این‪+...‬با سامان بلند شدیم‪...‬سارا‪-‬‬ ‫کجا؟؟!!منو سامان‪-‬دستشویی‪+...‬آره دیگه‬ ‫بالخره باید تخلیه شیم‪10....‬مین تو‬ ‫دستشویی بودیم‪...‬اول ساالدو سیب زمینیمونو‬ ‫آوردن‪..‬منو سامان غذامون مشترک‬ ‫بود‪2...‬تایی افتادیم به جون سیب زمینی و‬ ‫ساالد‪....‬سارا هم خیلی شیک با غذاش بازی‬ ‫می کرد‪-....‬سارا این چه طرز خوردنه آدمو از‬ ‫اشتها می ندازیا‪....‬سامان‪-‬ولش کن این بی‬ ‫ذوقه‪14+...‬تا همبرگرمونو آوردن‪...‬همه با‬ ‫تعجب زل زدن به ما‪...‬بین خودمون ‪2‬تا‬ ‫غذارو تقسیم کردیم‪...‬بخور بخور شروع‬ ‫شد‪...‬همچین با ولع می خوردیم انکار تا‬ ‫حاال لب به غذا نزدیم‪...‬ششمین همبرگرو که‬ ‫خوردم‪...‬کم آوردم‪...‬یه نفس بلند کشیدم‪...‬‬ ‫سامان هم کم آورده بود‪...‬سامان‪-‬چیه کم‬ ‫نمی‬ ‫چرا‬ ‫آوردی؟‪-‬نه‪...‬سامان‪-‬پس‬ ‫خوری؟‪-‬نیست خودت داری می خوری‪....‬‬ ‫سامان‪-‬بیا آ آ‪+....‬هفتمیو باز کرد‪...‬سامان‪-‬‬ ‫کم آوردی؟‪-‬اگه بزاری برم تا اون سر خیابونو‬ ‫برگردم‪...‬میام این یکی هم می خورم‪...‬‬ ‫سامان‪-‬باشه برو‪+...‬بلند شدم‪...‬تا یه مسیری‬ ‫رفت و برگشت میشد ‪10‬مین‪،‬دوییدمو اومدم‬ ‫پیش سامان‪...‬ساندویچش نبود‪-...‬غذات‬ ‫خوردم‬ ‫کو؟سامان‪-‬پشت کوه‪..‬خوب‬ ‫دیگه‪-...‬قبول نیست باید جلو من می‬ ‫خوردی‪...‬سامان‪-‬گشنم بود نمی تونستم صبر‬ ‫خوردی؟سامان‪-‬آره‪-...‬‬ ‫کنم‪-...‬واقعا‬ ‫باشه‪+....‬اون یکی همبرگرمم خوردم‪-...‬‬ ‫مساوی شدیم‪...‬سارا‪-‬شما ‪2‬تا عجب‬ ‫جونورایی هستین‪-...‬خواهش می کنم قابل‬

‫نداره‪...‬سامان‪-‬برم حساب کنم االن‬ ‫میام‪+...‬بلند شد‪..‬چشمم افتاد به یه نفر داشت‬ ‫اسپاگتی می خورد‪...‬دلم خواست‪-...‬صبر‬ ‫سامان‪....‬سامان‪-‬چیه؟‪-‬بشین‪...‬‬ ‫کن‬ ‫اسپاگتی می خوام‪...‬سامان و سارا‪-‬‬ ‫چــــــــی؟؟؟!!!!!‪-‬چتونه‪...‬مگه چی گفتم‪...‬‬ ‫سامان می خری دیگه؟سامان‪-‬بازم جا داری‬ ‫بخوری؟!!!‪-‬هوس کردم خوب‪...‬سامان‪-‬‬ ‫باشه‪+...‬سفارش اسپاگتی داد‪...‬تا غذارو‬ ‫آوردن سرمو انداختم پایین و شروع به خوردن‬ ‫کردم‪...‬لقمه ی آخر غذام ‪...‬تو دهنم پر بود و‬ ‫یه رشته آویزون‪...‬سرمو آوردم باال‪...‬یه لپم باد‬ ‫کرده از غذا‪...‬داشتم غذامو می جوییدم‪...‬‬ ‫دیدم همه دستشون زیر چونشونه ودارن منو‬ ‫نگاه می کنن‪...‬اون یه رشته ی آویزونمو‬ ‫کشیدم باال و غذامو قورت دادم‪-...‬وا چرا‬ ‫همه اینجوری نگاه می کنن!!!حاال یه لقمه‬ ‫غذا خوردیما‪...‬انگار ارث باباشونو ازم طلب‬ ‫دارن‪ ...‬سامان جون دستت درد نکنه‪،‬حسابی‬ ‫چسبید‪+...‬بهم لبخند زد‪...‬دستشو از زیر‬ ‫چونش برداشت‪...‬سامان‪-‬سیر شدی؟‪-‬آره‪...‬‬ ‫سارا‪-‬دسر نمی خوای؟!!!‪+‬چشمام برق زد‪...‬‬ ‫اما تا اطرافمو دیدم پشیمون شدم‪...‬جلو اینا‬ ‫حناقم نمیشه خورد‪-...‬نه سیر شدم‪+...‬تا‬ ‫زمانی که پامو از اونجا بزارم بیرون‪..‬همه ی‬ ‫نگاها سمتم بود‪..‬چشم ندارن ببینن آدم یه ذره‬ ‫غذا می خوره‪...‬رسیدیم خونه‪-...‬شماها برین‬ ‫تو‪...‬من یکم دیرتر میام‪...‬سامان‪-‬کجا می‬ ‫خوای بری؟ ‪-‬پیاده روی‪....‬سامان‪-‬منم‬ ‫میام‪...‬سارا‪-‬وای من خیلی خستم میرم‬ ‫بخوابم‪-...‬باشه شبت زیبا‪...‬سارا‪-‬زود‬ ‫برگردینا‪...‬سامان‪-‬باشه‪+ ...‬باهم توی پارک‬ ‫قدم میزدیم‪...‬فقط صدای خش خش برگایی‬ ‫که زیر پامون له میشن شنیده میشه‪-...‬بیا یه‬ ‫کم بدوییم‪...‬باید این غذاهارو هضم کنیم‪...‬‬ ‫سامان‪-‬اینجوری که تا صبحم باید بدوئیم‪...‬‬ ‫تو همیشه اینقدر غذا می خوری؟‪-‬همیشه که‬ ‫نه‪...‬سر شرط بندی تا این حد خوردم‪....‬‬ ‫همین جور که زیاد می خورم‪،‬اگه ‪ 10‬روز هم‬ ‫لب به غذا نزنم چیزیم نمیشه‪....‬سامان‪-‬پس‬ ‫بگو مثل شتر می مونی‪...‬کوهانت کو؟‪-‬به من‬ ‫دنبالش‪...‬یکم‬ ‫شتر؟!‪+‬دوئیدم‬ ‫میگی‬ ‫دوییدیم‪-‬کاریت ندارم‪...‬بیا با هم‬ ‫بدوییم‪+...‬بعد از ‪ 1‬ساعت دوییدن‪...‬رو‬ ‫صندلی پارک ولو شدیم‪...‬سامان‪-‬شبا حال‬ ‫میده تو پارک بدوییما‪...‬بیا هر شب همین‬ ‫کارو کنیم‪-...‬مگه خدا روزو ازت گرفته که‬ ‫شب بخوای بدوئی؟سامان‪-‬آخه شب خلوتتره‬ ‫‪...‬حالش بیشتره‪ِ -....‬ا ‪....‬از اون لحاظ‪...‬می‬ ‫گم سامی جون اون هیکل گندتو بکش‬ ‫کنار‪،‬من یکم دراز بکشم‪+...‬گوشه ای از‬ ‫صندلی نشست‪....‬رو صندلی دراز کشیدم‪...‬‬ ‫سامان‪-‬سرتو بزار رو پام‪...‬سر درد می‬ ‫گیری‪-...‬نه راحتم‪..‬سامان‪-‬خودتو لوس‬ ‫نکن دیگه‪+...‬سرمو بلند کرد و گذاشت رو‬ ‫پاش‪-...‬االن خوابم می گیره ها‪...‬اون وقت‬ ‫مجبور میشی تا خونه کولم کنی‪....‬سامان‪-‬تو‬ ‫که مگس وزنی‪،‬پس مشکلی نیست‪-...‬‬ ‫دستت درد نکنه هم شترمون کردی هم‬ ‫مگس‪...‬دستی‪،‬دستی داری حیوونم می‬ ‫کنیا‪...‬سامان‪-‬به دل نگیر‪...‬من عادت دارم‬ ‫اینجوری از دیگران تعریف کنم‪-...‬پس‬ ‫قربونت نمی خواد از من تعریف کنی‪...‬‬

‫ادامه دارد‪...‬‬


‫‪62‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫رمــان‬

‫قسمت ‪16‬‬

‫اگه گفتی من کیم‬

‫ولی پسرم اینو بدون‪...‬هیچ کس با مادرش‬‫این رفتارو نداره‪+ ...‬قبل از اینکه بدوئه‬ ‫طرفم‪...‬فرار کردم تو اتاقم‪...‬دیگه جم و سارا‬ ‫به کارای منو سامان عادت کردن‪..‬بخاطر‬ ‫همین‪،‬اگه خونه رو‪،‬رو سر هم خراب کنیم‬ ‫نمیان سراغمون‪...‬‬ ‫‪----------------------‬‬‫‪+‬از ترسم تا نزدیکای ناهار بیرون نیومدم‪..‬‬ ‫برای ناهار سارا اومد دنبالم‪...‬باهم رفتیم‬ ‫پایین‪..‬مخصوصا کنار سارا نشستم که سامان‬ ‫نشینه بغلم‪ ...‬سامان از پله ها اومد پایین‪...‬‬ ‫سامان‪-‬سارا گوشیت خود کشی کرد از بس‬ ‫زنگ خورد‪+ ...‬بــــه‪...‬به خشکی شانس‪...‬‬ ‫اینم که رفت‪َ ...‬اد سامان نشست ور دله من‪...‬‬ ‫‪+‬نیشش باز بود‪ ...‬سامان‪-‬چطوری؟ ‪-‬همون‬ ‫طوری‪+ ...‬جم هم اومد‪...‬منتظر سارا شدیم‪...‬‬ ‫تا رسید‪..‬حمله به سوی غذا‪....‬همه ریلکس‬ ‫غذاشونو می خوردند‪...‬اما من انگار از‬ ‫قحطی برگشتم‪ ...‬سامان زیر گوشم‪ :‬سامان‪-‬‬ ‫دنبالت کردن؟غذا زیاده ها‪+ ...‬اهمیتی‬ ‫ندادم‪...‬مدتی گذشت‪ ...‬سامان‪-‬سارا میدونی‬ ‫بهار یه زنگ داره؟؟‪ ...‬سارا‪-‬زنگ؟!چه‬ ‫زنگی؟! ‪+‬البد باز می خواد اسگل کنه‪...‬به‬ ‫روی خودم نیاوردم‪ ...‬سامان‪-‬ایناهاش‪...‬‬ ‫‪+‬انگشتشو زد به پهلوم‪...‬جوری از جام پریدم‬ ‫که صندلیم پرت شد رو زمین‪ ..‬سامان و‬ ‫سارا باهم خندیدن‪...‬جم خیلی جدی بود‪...‬‬ ‫ببخشید‪+ ...‬صندلی رو برداشتمو نشستم‪...‬‬‫مشغول خوردن شدم‪...‬دوباره زد به پهلوم‪...‬‬ ‫از جا پریدم‪...‬دیگه شورشو در آورد‪...‬‬ ‫بی هیچ حرفی رفتم تو اتاقم‪..‬قیافمو تغییر‬ ‫دادم‪...‬کیفو گوشیمو برداشتم و از خونه زدم‬ ‫بیرون‪..‬حتی جواب سامان وسارارو که هی‬ ‫صدام می کردنو ندادم‪...‬مسخره ها‪...‬برین‬ ‫خودتونو مسخره کنین‪َ ...‬اه مزاحم خوردنم‬ ‫شدنا‪ ...‬رفتم تو یه فست فود‪...‬برای خودم‬ ‫ساالد‪،‬نوشابه‪،‬همبرگر و سیب زمینی سفارش‬ ‫دادم‪...‬غذامو آوردن‪...‬اول دخل سیب زمینی‬ ‫رو آوردم‪...‬بعد ساالد‪...‬همبرگرمم نصفشو‬ ‫خوردم که یکی از دستم قاپید‪...‬دیدم‬ ‫ِ‬ ‫سامان‪...‬نشست روبه روم‪...‬خیلی ریلکس‬ ‫بقیه غذامو خورد‪ ...‬سامان‪-‬فکر کردم‪...‬‬ ‫قهر کردی از خونه زدی بیرون‪...‬نگو خانم‬ ‫رفته خودشو بسازه‪+ ....‬ابرومو دادم باال‪...‬‬ ‫قهر؟!فکر کن‪...1%‬منو قهر؟‪....‬گشنم بود‬‫تو هم نمیزاشتی غذامو با آرامش بخورم‪...‬‬ ‫اومدم بیرون راحت باشم‪...‬اما بازم مثل‬ ‫عجل معلق از راه رسیدی‪ ...‬سامان‪-‬یعنی‬ ‫تو بازم گشنته؟؟!!! ‪-‬ای بگی نگی‪+ ...‬یه‬ ‫نگاه به هیکلم کرد‪ ...‬سامان‪-‬اصال بهت‬ ‫ِ‬ ‫هــــــــــ من راحت می تونم‬‫نمی خوره‪...‬‬ ‫‪ 7‬تا همبرگرو یه جا بخورم‪+ ...‬چشماش‬ ‫گرد شد‪ ....‬سامان‪-‬دروووغ!!!! ‪-‬جونه تو‪...‬‬ ‫چیه نمی تونی ‪7‬تا همبرگرو باهم بخوری؟‬ ‫سامان‪-‬هــــ مگه خوردن ‪7‬تا ساندویچ کاری‬

‫داره؟ ‪-‬کار که نداره‪...‬اما اصال به گروه‬ ‫خونیت نمی خوره‪ ...‬سامان‪-‬امشب با یک‬ ‫مسابقه چطوری؟ ‪-‬حرفی نیست‪...‬به شرطی‬ ‫که جایزش عالی باشه‪ ...‬سامان‪-‬هر کس‬ ‫برنده شد همون موقع شرطشو میگه‪...‬بازنده‬ ‫هم مخالفتی نمی کنه‪+ ...‬لبخند خبیثانه ای‬ ‫زدم‪+ ...‬هر شرطی؟ سامان‪-‬هر شرطی‪....‬‬ ‫****** ‪+‬باهم تو پارک در حال قدم زدن‬ ‫بودیم‪ ...‬سامان‪-‬بهار این ‪1‬هفته بگذره باید‬ ‫کارمونو شروع کنیم‪...‬آماده ای؟ ‪-‬آره‪...‬فکر‬ ‫می کنی چقدر کارت طول بکشه؟ سامان‪-‬‬ ‫اگه بگم بستگی به تو داره باور می کنی؟ ‪-‬به‬ ‫من؟!مگه باید چی کار کنم؟ سامان‪-‬یه نقشه‬ ‫هایی تو سرمه‪...‬بزار همه چیو سرو سامون‬ ‫بدم‪،‬بهت می گم‪- ...‬چقدر گشنمه‪...‬چقدر‬ ‫خسیسی بابا بیا بریم یه ساندیسی‪،‬بستنی‪...‬‬ ‫چیزی بده ما بریزیم تو این شکم انقدر قاروقور‬ ‫نکنه‪ ...‬سامان‪-‬ماشاال‪...‬ماشاال‪...‬بچم اصال‬ ‫خوراک نداره‪+ ...‬قیافه مظلومی به خودم‬ ‫گرفتم‪ِ - ...‬ا تو هم فهمیدی؟باید یه دکتر‬ ‫تغذیه برم‪...‬اینجوری نمیشه‪+ ....‬دستشو‬ ‫انداخت دور گردنم‪...‬لپمو کشید‪ ...‬سامان‪-‬‬ ‫خوشم میاد از رو نمی ری‪...‬بچه پررو‪- ..‬باز‬ ‫تو پسر خاله شدی؟آخه من لپ دارم که هی‬ ‫می کشیش؟ سامان‪-‬آخه خیلی باحاله‪...‬‬ ‫همه این کارارو می کنی که بستنی ندی؟‬‫سامان‪ِ -‬ا تابلو شد؟ ‪-‬بدبخته گدا‪ ....‬سامان‪-‬‬ ‫یه جا هست بستی های خیلی خوشمزه ای‬ ‫داره اما محلش جای جالبی نیست‪- ...‬مگه‬ ‫چجوریه؟ سامان‪-‬یه محله ی قدیمیه‪..‬آدمای‬ ‫درست و حسابی نداره‪...‬همه گنده التن‪...‬‬ ‫عیب نداره‪...‬بیا بریم خوش می گذره‪...‬‬‫سامان‪-‬باید با ماشین بریم‪-...‬باشه زنگ بزن‬ ‫به سارا بگو ماشینو بیاره‪3،‬تایی باهم میریم‪...‬‬ ‫‪+‬به سارا زنگ زد‪40...‬مین بعد سارا اومد‪...‬‬ ‫با هم رفتیم به همون آدرسی که سامان داد‪...‬‬ ‫وا اینجا دیگه کدوم جهنم دره ایه‪...‬پایین‬ ‫شهر ما در برابر اینجا الس وگاسه‪...‬‬ ‫باهم رفتیم نمیشه گفت کافی شاپ‪...‬چون به‬ ‫همه چی می خورد اال‪...‬انگار خونه ی‬ ‫ارواحه‪...‬یه پیشخوان و سالن بزرگ‪...‬سقف‬ ‫خیلی بلند و میز صندلی مال عهد دقیانوس‪...‬‬ ‫یه پنکه سقفی بزرگ هم وصل بود‪..‬پله های‬ ‫چوبی که می رفت طبقه ی باال‪...‬آدماشم‬ ‫تیریپ درست و حسابی نداشتن‪...‬یه‬ ‫جورایی‪،‬خط خطی و خالف‪...‬سارا‪-‬جا‬ ‫قحط بود مارو آوردی اینجا؟!سامان‪-‬بهار‬ ‫خیلی عالقه داشت اینجارو ببینه‪-...‬این‬ ‫حرفارو بیخیال‪...‬بریم سراغ اصل کاری‪...‬‬ ‫سارا‪-‬من کیک و قهوه می خوامسامان‪-‬سان‬ ‫شکالت‪...‬کافه‬ ‫شاین‪-...‬اوووم‪..‬کوپ‬ ‫گالسه‪...‬کیک شکالتی‪...‬حاال چون اسرار‬ ‫می کنین سان شاینم می خورم‪+....‬چشماشون‬ ‫‪4‬تا شد‪...‬سامان‪-‬بچه دل درد می گیری‪-...‬‬ ‫این چیزا یه تیکه از معده ی منم نمی گیره‪...‬‬

‫اینا رو می خورم تا شام ضعف نکنم‪....‬‬ ‫سامان‪-‬از این به بعد صدات می کنم بچه‬ ‫ِخشتکتو می کشی رو‬ ‫غول‪-....‬منم‬ ‫َســـ‪+....‬جلو سارا آبروم رفت‪...‬تا حاال‬ ‫جلوش اینجوری حرف نزدم‪...‬سارا بهم می‬ ‫خندید‪ ...‬سامان هم ابروشو باال و پایین می‬ ‫نداخت‪...‬سفارشامونو آوردن‪...‬دست به کار‬ ‫شدم‪...‬اول کافه گالسه‪...‬کیک شکالتی‪...‬‬ ‫کوپ‪...‬و در آخر سان شاین‪...‬همهچیش‬ ‫عالی بود یعنی عالی هم براش کمه‪،‬حرف‬ ‫نداشت‪...‬نصف سان شاینمو خوردم‪...‬دیدم‬ ‫‪3‬تا خرس کنگ فو کار‪،‬اومدن سر میز ما‪...‬‬ ‫یکیشون رو به من‪*...‬جووون عـــــــــــزیزم‪....‬‬ ‫چه بامزه می خوری‪...‬آدم اشتهاش باز میشه‪..‬‬ ‫این آقا یکی پیش خودش داره‪...‬افتخار‬ ‫میدی در کنار ما باشی؟‪+‬رگ گردن سامان‬ ‫شد ِ‬ ‫قد هیکل من‪...‬اومد بلند شه‪،‬دستمو از‬ ‫زیر میز گذاشتم رو پاش‪-...‬نچ نمیشه‪،‬بات‬ ‫حال نمی کنم‪...‬جام راحته‪+...‬ماهم برات‬ ‫راحتش می کنیم‪-....‬برو عمو جون‪...‬‬ ‫بـــــــرو رد کارت‪+....‬رو به سارا به‬ ‫َهرم کردن‪،‬نفهمیدم چی‬ ‫فارسی‪َ -...‬اه ز َ‬ ‫خوردم‪....‬می بینی تورو خدا؟؟؟‪...‬شانس‬ ‫ندارمکه‪،‬مجبورم دوباره سفارش بدم‪+....‬سارا‬ ‫زد زیر خنده‪ ..‬سامان چپ چپ نگاش‬ ‫کرد‪*...‬چی بهش گفتی خوشکله؟؟‪-‬به توچه‬ ‫مفتشی؟؟؟برو بزار باد بیـــــــــاد*من بدون‬ ‫تو جایی نمیرم‪+...‬دستمو گرفت کشید‪...‬‬ ‫سامان از جاش بلند شد و با مشت خوابوند تو‬ ‫صورت یارو‪...‬اون ‪2‬تای دیگه حمله کردن به‬ ‫سامان‪....‬سارا خیلی ترسید‪..‬اما من با خیال‬ ‫راحت داشتم سان شاینمو می خوردم‪...‬‬ ‫سارا‪-‬بهار یه کاری بکن االن می کشنش‪-...‬‬ ‫اون از پس خودش بر میاد‪...‬وایسا یه دره‬ ‫دیگه مونده‪،‬اینو بخورم‪...‬االن بلند میشم‪...‬تو‬ ‫فقط مواظب خودت باش‪+...‬از جام بلند‬ ‫شدم رفتم رو میز‪-....‬آ آآی نفــــــــــس‬ ‫کـــــــــــــش‪+....‬پریدم رو کول یکیشون‪...‬‬ ‫دسته دسته موهاشو کندم‪...‬اون هم ای َعروده‬ ‫میزد‪...‬همش می خواست بیارم پایین اما عین‬ ‫کنه بهش پسبیده بودمو میزدمش‪....‬دید فایده‬ ‫نداره بادو رفت سمت دیوار‪...‬حتما می‬ ‫ِ‬ ‫کنه‪...‬هــــ کور‬ ‫خواست منو با دیوار یکی‬ ‫خوندی‪3‬سوته بلند شدم رو شونشو تا نرسیده‬ ‫به دیوار دستمو گرفتم به پنکه‪،‬خودمو‬ ‫آویزونش کردم‪...‬پنکه آروم می چرخیدو منم‬ ‫باهاش می چرخیدم‪...‬چند تا الت دیگم بلند‬ ‫شدن تا از رفیقاشون دفاع کنن‪...‬خودمو چند‬ ‫تا تاب دادمو پریدم رو کله یکی دیگه‪..‬این‬ ‫یکی کچل بود رو سرش بندری میزدم‪...‬‬ ‫سامان بیچاره داشت خودشو تیکه پاره می‬ ‫کرد‪،‬اون وقت من تارزان بازی گل کرده‪...‬‬ ‫یکی رفت سمته سارا‪،‬رو کول کسی که بودمو‬ ‫با یه حرکت گردنشو مرخص کردم‪...‬رفتم‬ ‫سراغ مزاحم سارا‪...‬دخل اونو هم آوردم‪..‬‬

‫دیدم هی داره تعداد زیاد میشه‪...‬به سامان‬ ‫اشاره کردم فرار کنیم‪...‬دست سارا رو گرفتم‬ ‫و با تمام سرعتمون دوییدیم‪...‬بعد از ‪10‬مین‬ ‫دویدن‪...‬سامان‪-‬بیاین بریم تو این باغه‪+...‬یه‬ ‫جای شلوغ بود‪...‬شاید عروسیه‪3...‬تایی‬ ‫قاطی مهمونا شدیمو الکی می رقصیدیم‪...‬‬ ‫سامان‪-‬اصال به روی خودتون نیارین‪+...‬من‬ ‫که از خدامه قر بدم‪...‬شروع کردم به قر‬ ‫دادن‪...‬یکم که رقصیدم‪،‬چشمم خورد به یک‬ ‫میز بزرگ پر از خوراکی و نوشیدنی‪...‬با‬ ‫رقص رفتم سمت میز‪،‬هم می خوردم هم قر‬ ‫میدادم‪ ...‬سامان و سارا هم اومدن‪...‬سامان‪-‬‬ ‫هنوز منفجر نشدی؟‪-‬چی میگی واسه خودت‬ ‫اصال من از صبح تا حاال لب به چیزی‬ ‫زدم؟سامان‪-‬نه اصال‪-...‬خجالت نکشین‪...‬‬ ‫شمام بخورین‪...‬اینارو برا منو شما گذاشتن که‬ ‫بخوریم‪،‬حیفه زحمت کشیدن خراب میشه‪...‬‬ ‫از قدیم گفتن‪:‬مفت باشه کوفت باشه‪...‬سارا‬ ‫جون بخور‪+...‬اونا هم از خودشون پذیرایی‬ ‫کردن‪...‬من که میزو درو کردم‪...‬همین طور که‬ ‫می رقصیدیمو می لومبوندیم‪..‬یه پسر خوشکلو‬ ‫ناز اومد طرف ما‪...‬تقریبا هم سن پرهام‬ ‫بود‪...‬پسر‪-‬سالم‪...‬خیلی خوش اومدین‪...‬‬ ‫ببخشید شمارو به جا نمیارم‪+...‬یه دستم‬ ‫شکالت بود و دست دیگم آبمیوه‪..‬خیلی با‬ ‫اعتماد به نفس گفتم‪-...‬ما فامیل‬ ‫عروسیم‪+...‬پسره لبخند زد‪...‬منم کل آبمیومو‬ ‫سر کشیدم‪....‬پسر‪-‬ببخشید‪...‬ولی اینجا‬ ‫ِ‬ ‫تولد‪+...‬تا اینو گفت هر چی آبمیوه تو دهنم‬ ‫پسر‪3...‬تایی باهم‬ ‫صورت‬ ‫تو‬ ‫شد‬ ‫بود‪...‬خالی‬ ‫ِ‬ ‫گی؟؟!!!‪+‬پسر تو‬ ‫گفتیم‪ِ ...‬ا ِا ِا راست می‬ ‫ِ‬ ‫شک لباسو صورتش بود‪-...‬ای وای ببخشید‬ ‫بیا بریم صورتتو تمیز کنم‪+...‬دستشو گرفتمو‬ ‫به بچه ها عالمت دادم برن بیرون‪...‬شیر آبو‬ ‫پیدا کردم و صورتشو شستم‪....‬از جیبم‬ ‫دستمال در آوردم وصورتشو خشک کردم‪..‬تو‬ ‫حال خودم بودم‪...‬دیدم پسره خیره شده به‬ ‫ِ‬ ‫تربیت بی حیا‪..‬اون زمانی که شوهر‬ ‫لبام‪...‬بی‬ ‫نکردم‪..‬هر چی کورو کچله گیرم میومد‪..‬حاال‬ ‫که مزدوج شدم ببین چه جیگرایی پیدا‬ ‫میشن‪-...‬صورتت پاک شد‪...‬اما برای‬ ‫پیرهنت متاسفم‪...‬پسر‪-‬اشکالی نداره‪..‬این‬ ‫باعث شد تا با دختر خوشکلی مثل تو آشنا‬ ‫شم‪-...‬ممنون‪...‬بازم معذرت می خوام آدرسو‬ ‫اشتباه اومدیم‪+..‬از جیبش یه کارت در آورد‪..‬‬ ‫پسر‪-‬مهم نیست‪..‬امروز تولد بهترین‬ ‫دوستمه‪...‬مهموناشم خودم دعوت کردم‪...‬‬ ‫خودش خبر نداشت‪..‬با خانوادش‪،‬قرار بود‬ ‫سوپرایزش کنیم‪...‬دیدم شمارو نمی شناسم به‬ ‫خاطر همین اومدم پیشتون‪....‬از آشناییت‬ ‫خوشحال شدم‪...‬سم هستم‪..‬این کارتمه‪...‬‬ ‫خوشحال میشم باهام تماس بگیری‪+...‬کارتو‬ ‫گرفتم‪-..‬آنا هستم‪...‬منم خوشبختم‪...‬خوب‬ ‫من دیگه باید برم‪+...‬باهاش دست دادم‪-...‬‬ ‫برم که زودتر به عروسی برسم‪...‬روز خوش‪...‬‬


‫‪61‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چطور رنگی که‬ ‫بیشتر به ما می آید‬ ‫را بشناسیم؟‬ ‫بعضی از رنگ‌ها هستند که نسبت‬ ‫به رنگ‌های دیگر بیشتر به شما‬ ‫می‌آیند و هنگامی که این رنگ‌ها‬ ‫را می‌پوشید ‪ :‬زیبا تر ‪ ،‬شیک تر به‬ ‫نظر می‌آید ‪.‬‬ ‫به شما توصیه می‌کنیم قبل‬ ‫از اینکه لباس جدید خود را‬ ‫خریداری کنید حتما این مقاله را‬ ‫بخوانید و رنگ‌هایی که شما را‬ ‫زیباتر نشان می‌دهند را بشناسید ‪،‬‬ ‫خرید خود را آغاز کنید‪:‬‬

‫‪ - 1‬تصور کنید که وارد یک بوتیک لباس‬ ‫فروشی شده اید ‪ ،‬از یک مدل لباس خوشتان‬ ‫آمده است و آن مدل لباس دارای چند رنگ‬ ‫متفاوت هستند ‪ ،‬شما از دو یا سه رنگ آن‬ ‫لباس خوشتان می‌آید اما نمی‌دانید از بین این‬ ‫چند رنگ کدام را انتخاب کنید ؟ چه باید‬ ‫کرد ؟ توصیه می‌کنیم که لباس مورد نظر را‬ ‫با رنگ‌های مختلف در زیر صورت خود‬ ‫بگیرید ‪ ،‬اثری که رنگ مورد نظرتان بر روی‬ ‫صورت شما می‌گذارد دقت کنید و مشاهده‬ ‫کنید آیا رنگ صورت شما را باز می‌کند ‪،‬‬ ‫یا اینکه رنگ صورتتان را تیره تر می‌کند ;‬ ‫رنگ لباسی که انتخاب می کنید باید به نحوی‬ ‫باشد که پوست صورت شما را باز و روشن‬ ‫کند ‪ .‬اگر رنگ صورتتان تیره شد ‪ ،‬حالت‬ ‫و فرم چشم‌هایتان عوض شد ‪ ،‬یا اینکه موج‬ ‫خستگی یا تیره گی را بر صورت شما گذاشت‬ ‫‪ ،‬شما باید به این نتیجه برسید که این رنگ‬ ‫به شما نمی‌آید به خاطر رنگ پوستتان ‪ ،‬رنگ‬ ‫موهایتان و یا رنگ چشمانتان و ‪ . .....‬پس‬ ‫بهتر است رنگ دیگری را انتخاب کنید ‪.‬‬ ‫‪ -2‬آیا رنگ پوست تاثیر بسزایی در انتخاب‬ ‫رنگ‌ها برای شما دارد ؟ بله رنگ پوست‬

‫تاثیر بسزایی در انتخاب رنگ‌ها دارد ‪ .‬اگر‬ ‫رنگ پوستتان سفید یا تیره باشد ‪ ،‬رنگ‌هایی‬ ‫را که انتخاب می‌کنید تفاوت دارد ‪ ،‬البته‬ ‫عالوه بر رنگ پوستتان ‪ ،‬رنگ موهایتان نیز‬ ‫تاثیر بسزایی دارد ‪ .‬برای مثال هنگامی که‬ ‫رنگ موهایتان مشکی بود یک رنگ خاص‬ ‫به شما نمی‌آمده اما اکنون که رنگ موهایتان‬ ‫تغییر داده ‪ ،‬همان رنگ قبلی کلی به شما‬ ‫می‌آید و صورت شما را کلی تغییر داده است‬ ‫‪ ،‬و شیک تر شده اید ‪.‬‬ ‫‪ - 3‬آیا رنگ موهایتان نیز تاثیر بسزایی در‬ ‫انتخاب رنک‌ها برای شما دارد ؟ معموال‬ ‫رنگ موهای اولیه هر کس ‪ ،‬و رنگ موی‬ ‫طبیعی که خداوند به انسان‌ها هدیه کرده است‬

‫آن رنگ مناسب ترین و بهترین رنگ می‌باشد‬ ‫‪ ،‬اما یک سری از افراد با رنگ مویی که‬ ‫مخصوص خودشان و ذاتی می‌باشد ‪ ،‬جلوه و‬ ‫ظاهر خوبی پیدا نمی‌کنند برای همین مجبور‬ ‫می‌شوند که موهایشان را رنگ کنند ‪ .‬اما از‬ ‫کجا متوجه شویم که چه رنگی به ما می‌آید ؟‬ ‫اگر می‌خواهید متوجه شوید که موهایتان باید‬ ‫به چه رنگی باشد که به شما بیاید باید به سه‬ ‫عاملی که در زیر برایتان توضیح می‌دهیم دقت‬ ‫کنید ‪:‬‬ ‫‪ -1‬رنگ چشمانتان ‪ – 2 ،‬رنگ پوست‬ ‫صورتتان ‪ -3‬رنگ ذاتی موهایتان‬ ‫دقت کنید تا بتوانید به این موضوع پی ببرید‬ ‫و رنگ مناسب را انتخاب کنید ‪ .‬ترکیب سه‬

‫عامل گفته شده راهی مناسب است ‪ ،‬و شما را‬ ‫در انتخاب بهترین رنگ یاری می‌دهد ‪.‬‬ ‫‪ - 4‬به افرادی که دارای رنگ موهای‬ ‫خاکستری هستند چه رنگ‌های می‌آید ؟ اگر‬ ‫می‌خواهید افراد زیادی جذب شما شوند و‬ ‫توجه بیشتری را جلب کنید توصیه می‌کنیم که‬ ‫رنگ‌های سرد ‪ ،‬آرام و مالیم بپوشید ‪ .‬الزم‬ ‫به ذکر است رنگ‌های سرد و تند را نپوشید‬ ‫بهتر است رنگ‌های سرد و مالیم را بپوشید‬ ‫تا با رنگ موی شما‌هارمونی و تطبیق بیشتری‬ ‫داشته باشند تا شما را زیباتر نشان دهند ‪ ،‬نه‬ ‫اینکه کامال بر ضد هم باشند ‪.‬‬ ‫رنگ‌هایی مانند ‪ :‬آبی آسمانی ‪ ،‬صورتی‌های‬ ‫کم رنگ ‪ ،‬رنگ‌های پوست پیازی ‪،‬‬ ‫لیمویی‌های مالیم ‪ ،‬بنفش‌های کم رنگ ‪،‬‬ ‫گلبه هی ‪ ،‬سبز ‪ ،‬مشکی ‪ ،‬سفید ‪....‬‬ ‫‪ - 5‬اگر رنگ موهایتان کمی روشن تر از‬ ‫خاکستری است ‪ ،‬دیگر رنگ‌های سرد را به‬ ‫شما پیش نهاد نمی‌کنیم ‪ ،‬بر عکس رنگ‌های‬ ‫پر رنگ و گرم را به شما پیش نهاد می‌کنیم ‪.‬‬ ‫رنگ‌هایی مانند ‪ :‬سبز زمردی ‪ ،‬قرمز کبود‬ ‫‪ ،‬قرمز ‪ ،‬مشکی ‪ ،‬سفید ‪ ،‬را به شما توصیه‬ ‫می‌کنیم و رنگ‌هایی مانند ‪ :‬برنز ‪ ،‬رنگ‌های‬ ‫خاکی و رنگ‌هایی در این سبک بپرهیزید ‪.‬‬ ‫‪ - 6‬به افرادی که دارای رنگ موهای مسی‬ ‫هستند چه رنگ‌های می‌آید ؟ شما نباید‬ ‫رنگ‌های سرد و مالیم را بپوشید بلکه باید‬ ‫لباس‌هایی را که انتخاب می‌کنید از جمله‬ ‫رنگ‌های گرم و تند باشند‪.‬‬ ‫رنگ‌هایی مانند ‪ :‬بنفش ‪ ،‬قرمز‌هایی که‬ ‫کمی تیره باشند به شما جلوه ی خوبی را‬ ‫خواهند بخشید ‪ .‬رنگ‌های که در این درجه‬ ‫بندی رنگی قرار دارند و در این ردیف قرار‬ ‫می‌گیرند را می‌توانید انتخاب کنید ‪ .‬رنگهایی‬ ‫مانند ‪ :‬سبز‌های لجنی ‪ ،‬زرد پر رنگ ‪،‬‬ ‫نارنجی‌های آتشین ‪ .… ،‬شما با پوشیدن این‬ ‫رنگ‌ها زیباتر و شیک تر جلوه خواهید کرد‬ ‫‪ .‬در عوض رنگ‌هایی مانند ‪ :‬آبی نفتی ‪،‬‬ ‫خاکستری ‪ ،‬از جمله رنگ‌های هستند که به‬ ‫شما نمی‌آیند‪.‬‬ ‫‪ - 7‬به افرادی که دارای موهای سفید و یا جو‬ ‫گندمی هستند چه رنگ‌های می‌آید ؟ افرادی‬ ‫که دارای موهای سفید و جو گندمی هستند‬ ‫از رنگ‌هایی که دارای‌هارمونی و ترکیب سرد‬ ‫‪ ،‬و پر رنگ هستند می‌توانند استفاده کنند و‬ ‫لباس‌هایی با این رنگ‌ها را بپوشند‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

60


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

59


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

58


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

57


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

56


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

55


‫‪54‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دالیل کاهش میل جنسی زنان‬ ‫اختالل میل جنسی در خانم ها‬ ‫خیلی پیچیده تر از آقایان است‬ ‫اما بسیاری از آنها به راحتی و‬ ‫اغلب بدون مداخله های درمانی‬ ‫و صرفا با دادن اطالعاتی قابل‬ ‫حل هستند‪.‬‬ ‫دکترمحمدرضا صفری نژاد‪ :‬اختالل میل‬ ‫جنسی در خانم ها خیلی پیچیده تر از آقایان‬ ‫است اما بسیاری از آنها به راحتی و اغلب‬ ‫بدون مداخله های درمانی و صرفا با دادن‬ ‫اطالعاتی قابل حل هستند‪ .‬تمایالت جنسی‬ ‫در زنان بیشتر ریشه در عوامل بیولوژیکی و‬ ‫روانی دارد‪ .‬وقتی خانمی با مشکل کاهش میل‬ ‫جنسی به کلینیک مراجعه می کند‪ ،‬عالوه بر‬ ‫تمام جنبه های جسمی باید به عوامل روانی‪،‬‬ ‫بیولوژیک‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬اقتصادی‪،‬‬ ‫طرز فکر‪ ،‬اعتقادها و دیدگاه هایش نسبت به‬ ‫روابط زناشویی نیز توجه شود‪ .‬اما این عوامل‬ ‫بیولوژیکی و روانی کدامند؟ در «سالمت‬ ‫جنسی» این هفته‪ ،‬پاسخ این پرسش و پرسش‬ ‫هایی از این قبیل را خواهید گرفت‪.‬‬

‫آمده ولی در اختالل میل جنسی اولیه بیمار از‬ ‫شروع اولین رابطه زناشویی دچار این مشکل‬ ‫بوده است‪.‬‬

‫شدید خانم اصال حاضر به برقراری رابطه‬ ‫نیست و این عمل ممکن است باعث از هم‬ ‫پاشیدگی زندگی زناشویی شود‪.‬‬

‫کاهش میل جنسی ‪ 2‬نوع است‬

‫یائسگی و کاهش میل جنسی‬

‫حدود یک سوم از زنانی که رابطه زناشویی‬ ‫دارند‪ ،‬دچار کاهش میل جنسی هستند‪.‬‬

‫برای اینکه میل جنسی در زن ایجاد شود‪،‬‬ ‫سیستم های هورمونی‪ ،‬عصبی‪ -‬عضالنی‪،‬‬ ‫عروقی و نهایتا روانی باید هماهنگ عمل‬ ‫کنند‪ .‬اختالل در این مسیر باعث اختالل در‬ ‫میل جنسی می شود‪ .‬شایع ترین علت کاهش‬ ‫میل جنسی یائسگی است چون میل جنسی‬ ‫رابطه بسیار نزدیکی با سطح هورمون های‬

‫وقتی خانم‪ ،‬همیشه دچار کاهش میل جنسی‬ ‫است‪ ،‬کاهش میل جنسی از نوع عمومی است‪.‬‬ ‫در نوع دوم زن واقعا کاهش میل جنسی ندارد‬ ‫ولی به علت دوست نداشتن همسر (مثل عقد‬

‫که بیماران را به دلیل کاهش میل جنسی به‬ ‫مطب پزشک می کشانند‪.‬‬ ‫اول تشخیص علت‪ ،‬بعد درمان ریشه ای‬ ‫زنانی که با شکایت کاهش میل جنسی مراجعه‬ ‫می کنند‪ ،‬در سه گروه سنی قرار دارند‪ .‬خانم‬ ‫های جوان‪ ،‬خانم های حول و حوش یائسگی‬ ‫و خانم های یائسه‪ .‬برای بررسی علت کاهش‬ ‫میل جنسی ابتدا این ‪ 3‬عامل خیلی مدنظر‬ ‫قرار می گیرد‪ .‬هر بیمار باید از نظر تمام علل‬ ‫گفته شده بررسی شود چون در خیلی از موارد‬ ‫اصال بیمار کاهش میل جنسی ندارد و عاملی‬

‫به طور کلی زنانی که دچار اختالل های‬ ‫هورمونی اند‪ ،‬به هر دلیلی از درد مزمن رنج‬ ‫می برند‪ ،‬مبتال به دیابت یا بیماری های‬ ‫روان همچون افسردگی و اضطراب هستند‪،‬‬ ‫به علت بیماری های بدخیم‪ ،‬شیمی درمانی‬ ‫یا پرتودرمانی می شوند‪ ،‬دچار بیماری های‬ ‫قلبی‪ -‬عروقی هستند‪ ،‬داروی خاصی مصرف‬ ‫می کنند‪ ،‬تجربه ناخوشایندی از رابطه‬ ‫زناشویی با همسرشان دارند‪ ،‬رابطه عاطفی‬ ‫خوبی با همسر ندارند یا مورد سوءاستفاده‬ ‫جنسی قرار گرفته اند‪ ،‬اعتماد به نفس پایینی‬ ‫دارند‪ ،‬مثال فکر می کنند سطح اجتماعی‬ ‫شان خیلی پایین تر از همسر است‪ ،‬تصویر‬ ‫ذهنی بدی از اندام خود دارند و در نهایت‬ ‫انسانی پرمشغله‪ ،‬گرفتار و از نظر اجتماعی و‬ ‫خانوادگی تحت فشارند‪ ،‬بیشتر دچار کاهش‬ ‫میل جنسی می شوند‪.‬‬ ‫تشخیص اختالل جنسی در زنان کمی دشوار‬ ‫است‬ ‫اختالل میل جنسی در زنان به راحتی قابل‬ ‫تشخیص نیست چون ممکن است اختالل‬ ‫های دیگری مثال اختالل در برانگیختگی و‬ ‫ارضا و احساس درد هنگام رابطه زناشویی‪،‬‬ ‫خشکی واژن و حتی نداشتن رابطه عاطفی با‬ ‫همسر باعث اختالل در میل جنسی زن شود‪.‬‬ ‫این نوع اختالل های ثانویه اختاللی است‬ ‫که از ابتدا وجود نداشته و بعدها به وجود‬

‫اجباری) در مواجهه با او دچار کاهش میل‬ ‫جنسی می شود‪ .‬این نوع کاهش‪ ،‬موقعیتی و‬ ‫روانی است‪ .‬کاهش میل جنسی از نظر شدت‬ ‫به ‪ 3‬نوع تقسیم می شود‪ .‬اگر کاهش میل‬ ‫جنسی خفیف باشد‪ ،‬اختالل چندانی در‬ ‫روابط زناشویی ایجاد نمی شود و همسر نیز‬ ‫معموال مطلع نخواهدشد‪ .‬خانم هایی که به‬ ‫طور متوسط دچار این مشکل هستند‪ ،‬اغلب‬ ‫به عنوان یک وظیفه و بدون رضایت باطنی‬ ‫رابطه زناشویی برقرار می کنند اما در موارد‬

‫زنانه و حتی هورمون های مردانه دارد زیرا در‬ ‫بدن همه زنان مقداری هورمون مردانه وجود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫در زنانی که به علت بیماری تخمدان ها خارج‬ ‫می شوند‪ ،‬ترشح هر دو هورمون قطع می شود‬ ‫ولی در بدن زنان با یائسگی طبیعی‪ ،‬مقداری‬ ‫هورمون مردانه باقی می ماند ولی ترشح دو‬ ‫هورمون کاهش می یابد‪ .‬افسردگی و بیماری‬ ‫ام اس دو علت شایع بعد از یائسگی هستند‬

‫دیگر باعث شده این مشکل به وجود آید‪ .‬به‬ ‫هر حال کاهش میل جنسی مشهود در زنان‬ ‫مشکل مهمی است و باید درمان شود‪ .‬توصیه‬ ‫اکید این است زنان کاهش میل جنسی را‬ ‫جدی بگیرند و درصدد رفع آن برآیند‪ .‬زنانی‬ ‫که به علت کاهش میل جنسی از همسرشان‬ ‫جدا شده اند‪ ،‬نباید دوباره ازدواج کنند مگر‬ ‫اینکه مشکلشان حل شده باشد‪ .‬درمان موفق‬ ‫منوط به تشخیص درست نوع اختالل و علت‬ ‫آن است‪.‬‬


‫‪53‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫روش هایی برای افزایش متابولیسم‬ ‫چای سبز منبع غنی از کافئین و‬ ‫کاتچین‌ها در رژیم غذایی است‪.‬‬ ‫ترکیباتی که خیلی وقت‌ها میزان‬ ‫سوخت و ساز را دو برابر افزایش‬ ‫می‌دهند‪.‬‬ ‫زمانی که شما وعده‌های غذایی پرحجم را در‬ ‫فواصل زمانی زیاد مصرف می‌کنید‪ ،‬سرعت‬ ‫سوخت و ساز مواد غذایی کمتر از زمانی‬ ‫است که حجم‌های غذایی کم ولی در ساعات‬ ‫مشخص و به طور مکرر مصرف کنید‪.‬‬ ‫همان طور که از اسم آن معلوم است متابولیسم‬ ‫یا سوخت و ساز بدن فرایندی است که طی آن‬ ‫مواد غذایی خوراکی بعد از تبدیل شدن به فرم‬ ‫کوچک‌تر و قابل جذبشان برای تبدیل شدن‬ ‫به ترکیبات ذخیره‌ای و یا مصرف شدن در‬ ‫راه تولید انرژی به کار گرفته می‌شوند‪ .‬طبیعتا‬ ‫سوخت و ساز بدن نیز زمانی باال می‌رود که‬ ‫این فرایند با سرعت بیشتر انجام شود‪.‬‬ ‫افزایش سوخت و ساز منجر به نیاز بیشتر بدن‬ ‫به انرژی و در نتیجه افزایش مصرف مواد‬ ‫انباشته شده در بدن مثل چربی‌ها و قندها‬ ‫در راه تامین این انرژی خواهد شد‪ .‬پس‬ ‫به طور کلی می‌توان گفت سرعت متابولیسم‬ ‫یا سوخت و ساز به معنی سرعت سوختن‬ ‫کالری در بدن است‪ .‬اما افزایش متابولیسم از‬ ‫زمان‌های قدیم یکی از راه‌های ستاره‌دار برای‬ ‫کاهش و کنترل وزن در تمام دنیا بوده است‪.‬‬ ‫میزان متابولیسم یا همان سرعت سوختن‬ ‫کالری به عوامل زیادی وابسته است‪:‬‬ ‫ژنتیک‪ :‬برخی افراد به طور ژنتیکی متابولیسم‬ ‫باالیی دارند‪.‬‬ ‫جنسیت‪ :‬جنسیت یکی دیگر از عوامل است‪.‬‬ ‫مثال مردها نسبت به زن‌ها کالری بیشتری‬ ‫می‌سوزانند‪ .‬حتی زمانی که شدت فعالیت در‬ ‫هر دو یکسان باشد‪ .‬مثال در خواب‪.‬‬ ‫سن و سال‪ :‬برای بیشتر افراد میزان سوخت و‬ ‫ساز بعد از ‪ 40‬سالگی به طور پیوسته شروع‬ ‫به کاهش می‌کند‪.‬‬ ‫اما نگران نباشید‪ .‬اگرچه ما قادر نیستیم سن‬ ‫و سال‪ ،‬جنسیت و ژنتیک خود را کنترل کنیم‬ ‫اما راه‌های دیگری هم برای افزایش سرعت‬ ‫سوخت و ساز وجود دارد‪ .‬حدستان کامال‬ ‫درست است مثل سایر موارد رژیم درمانی‪،‬‬ ‫برای رسیدن به هدف افزایش سوخت و ساز‬ ‫هم به ورزش و رژیم غذایی توجه می‌کنیم‪.‬‬ ‫حتما شما هم شنیده‌اید بسیاری از روش‌ها‬ ‫هستند که ادعا می‌کنند فقط با تغییر رژیم‬ ‫غذایی و خوردن مواد غذایی بیشتر کالری‬ ‫بسوزانید‪ .‬این روش‌ها در واقع می‌خواهند‬ ‫فقط یک بخش از سوخت و ساز را افزایش‬ ‫دهند‪ .‬بخشی که گفتیم منجر به تجمع مواد‬

‫غذایی مصرف شده در بدن می‌شود‪.‬‬ ‫بله درست است‪ .‬تجمع مواد غذایی در بدن‬ ‫هم نیازمند مصرف انرژی است اما انرژی که‬ ‫در این مرحله مصرف می‌شود همیشه کمتر از‬ ‫میزان کالری اضافی تجمع یافته در بدن در اثر‬ ‫پرخوری خواهد بود‪ .‬پس توصیه می‌کنیم به‬ ‫این روش‌ها اعتماد نکنید‪.‬‬ ‫‪ .1‬عضله بسازید‬ ‫بدن ما همواره کالری می‌سوزاند‪ .‬حتی زمانی‬ ‫که ما هیچ فعالیتی نمی‌کنیم‪ .‬این میزان‬ ‫سوخت و ساز که به آن سوخت و ساز‬ ‫استراحت هم می‌گویند همیشه در افرادی که‬ ‫توده عضالنی و ماهیچه بیشتری در بدن دارند‬ ‫باالتر است‪ .‬مصرف انرژی یک کیلوگرم توده‬ ‫عضالنی بدن ‪ 3‬برابر یک کیلوگرم توده چربی‬ ‫بدن است‪ .‬به عالوه‪ ،‬بعد از یک جلسه ورزش‬ ‫سنگین و مقاومتی ماهیچه‌های کل بدن شما‬ ‫فعال خواهند شد و قطعا افزایش سوخت و‬ ‫ساز در این زمان بسیار چشمگیر خواهد بود‪.‬‬ ‫‪ .2‬کمی هم راه بروید!‬ ‫می‌دانید ایروبیک یعنی چه؟ یعنی هوازی‪.‬‬ ‫ورزش ایروبیک یعنی ورزشی که در طی انجام‬

‫‪ .3‬با آب خوردن چربی بسوزانید‬ ‫بدن ما برای سوخت و ساز و سوزاندن کالری‬ ‫به آب احتیاج دارد‪ .‬اگر بدن حتی کم آبی‬ ‫خفیف را تجربه کند‪ ،‬سرعت متابولیسم‬ ‫کاهش پیدا می‌کند‪ .‬مطالعه ای نشان داد‬ ‫که افرادی که در روز ‪ 8‬لیوان یا بیشتر آب‬ ‫خالص می‌نوشند سرعت سوختن کالری در‬ ‫آن‌ها بسیار بیشتر از افرادی است که ‪ 4‬لیوان‬ ‫آب می‌نوشند‪.‬‬ ‫برای هیدراته بودن و تامین آب کافی برای‬ ‫بدن قبل از هر وعده غذایی یک لیوان آب‬ ‫خالص بنوشید و بعد از هر وعده هم یک‬ ‫لیوان دیگر‪ .‬به عالوه سعی کنید میوه و‬ ‫سبزی تازه را وارد رژیم غذایی خود کنید‪.‬‬ ‫می‌دانستید این مواد غذایی سرشار از آب‌اند؟‬ ‫بدن ما برای سوخت و ساز و سوزاندن کالری‬ ‫به آب احتیاج دارد‪ .‬اگر بدن حتی کم آبی‬ ‫خفیف را تجربه کند‪ ،‬سرعت متابولیسم‬ ‫کاهش پیدا می‌کند‪.‬‬ ‫‪ .4‬نوشیدنی‌های انرژی‌زا‬ ‫برخی ترکیبات در نوشیدنی‌های انرژی‌زا نیز‬ ‫باعث افزایش سوخت و ساز می‌شوند‪ .‬این‬

‫آن با سرعت بیشتری نفس می‌کشیم و هوای‬ ‫بیشتری وارد ریه‌ها می‌شود‪ .‬دقیقا همان‬ ‫اتفاقی که در پیاده روی و دویدن می‌افتد‪.‬‬ ‫ورزش‌های هوازی مثل ورزش‌های مقاومتی‬ ‫و بدنسازی عضالت بزرگ نمی‌سازند‪ .‬اما‬ ‫منجر به افزایش سوخت و ساز در ساعت‌های‬ ‫بعد ورزش می‌شوند‪.‬‬ ‫اما مهم‌ترین نکته این است که بدانید‪ :‬پیاده‬ ‫روی با سرعت کم برای زمان بیشتر بسیار‬ ‫تاثیرگذارتر از دویدن و یا پیاده روی تند‬ ‫برای مدت کوتاه است‪ .‬پس سعی کنید روزانه‬ ‫حداقل ‪ 40‬دقیقه پیاده‌روی با سرعت ثابت‬ ‫و بدون استراحت داشته باشید‪ .‬اگر رفتن به‬ ‫باشگاه و یا ورزش با تردمیل برای شما مقدور‬ ‫نیست پیاده‌روی در قسمتی از مسیر منزل تا‬ ‫محل کار که هنوز ممکن است!‬

‫نوشیدنی‌ها سرشار از کافئین‌اند که مصرف‬ ‫انرژی در بدن را افزایش می‌دهد‪ .‬اما مصرف‬ ‫این انرژی‌زاها خیلی وقت‌ها هم باعث‬ ‫مشکالتی مثل افزایش فشار خون‪ ،‬استرس‪،‬‬ ‫اضطراب و اختالالت خواب برای برخی‬ ‫افراد می‌شود‪ .‬به همین خاطر مصرف این‬ ‫نوشیدنی‌ها خیلی توصیه نمی‌شوند‪.‬‬ ‫‪ .5‬بیشتر بخورید اما کمتر بخورید‬ ‫بله درست است بیشتر خوردن موجب کاهش‬ ‫وزن می‌شود‪ .‬اما منظورمان بیشتر کردن‬ ‫دفعات غذا خوردن است‪ .‬زمانی که شما‬ ‫وعده‌های غذایی پرحجم را در فواصل زمانی‬ ‫زیاد مصرف می‌کنید‪ ،‬سرعت سوخت و ساز‬ ‫مواد غذایی کمتر از زمانی است که حجم‌های‬ ‫غذایی کم ولی در ساعات مشخص و به طور‬ ‫مکرر مصرف کنید‪ .‬پس سعی کنید روزانه‬

‫‪ 3‬وعده غذایی اصلی و ‪ 3‬یا ‪ 4‬میان‌وعده‬ ‫مصرف کنید‪ .‬به طوری که هر ‪ 2‬تا ‪3‬‬ ‫ساعت یک بار یک مقدار غذا بخورید‪.‬‬ ‫مطالعات نشان داده‌اند افرادی که روزانه‬ ‫‪ 3‬تا ‪ 4‬میان‌وعده مصرف می‌کنند اشتهای‬ ‫کمتری برای وعده‌های اصلی داشته و کمتر‬ ‫پرخوریمی‌کنند‪ .6 .‬از ادویه استفاده کنید‬ ‫مواد غذایی تند و ادویه ای حاوی ترکیباتی‬ ‫هستند که می‌تواند متابولیسم بدن را افزایش‬ ‫دهد‪ .‬اگر پزشک به دلیل داشتن زخم معده‬ ‫و مشکالت دستگاه گوارش و یا به هر علت‬ ‫دیگری شما را از خوردن فلفل و مواد غذایی‬ ‫ادویه‌ای منع نکرده‪ ،‬بدانید که پختن غذا با‬ ‫یک قاشق چای خوری فلفل قرمز یا سبز‬ ‫می‌تواند سرعت متابولیسم و سوخت و ساز‬ ‫بدنتان را افزایش دهد‪.‬‬ ‫قطعا این تاثیر فلفل و ادویه اثری کوتاه مدت‬ ‫است اما وارد کردن این مواد به رژیم غذایی‬ ‫تاثیر آن‌ها را بیشتر می‌کند‪ .‬اما باز هم تاکید‬ ‫می‌کنیم که مصرف ادویه و فلفل در افرادی‬ ‫که به زخم‌های گوارشی مبتال هستند می‌تواند‬ ‫مشکالت آن‌ها را جدا دوچندان کند‪.‬‬ ‫‪ .7‬پروتئین بخورید‬ ‫هضم و جذب پروتئین‌ها در بدن انرژی بسیار‬ ‫بیشتری را نسبت به هضم و جذب قندها‬ ‫و چربی‌ها می‌طلبد‪ .‬بنابراین سوخت و ساز‬ ‫تحریک شده و باال می‌رود‪ .‬بهتر است که در‬ ‫رژیم غذایی‌تان مقداری از کربوهیدرات‌ها را‬ ‫با گوشت‌های بدون چربی و یا پروتئین‌های‬ ‫گیاهی مثل حبوبات و سویا جایگزین کنید‪.‬‬ ‫از منابع ناب و سالم پروتئین می‌تواند به‬ ‫گوشت مرغ و ماهی‪ ،‬توفو‪ ،‬مغزها‪ ،‬حبوبات‪،‬‬ ‫سفیده تخم مرغ‪ ،‬و نیز لبنیات کم چرب اشاره‬ ‫کرد‪ .8 .‬چای سبز را فراموش نکنید‬ ‫چای سبز منبع غنی از کافئین و کاتچین‌ها در‬ ‫رژیم غذایی است‪ .‬ترکیباتی که خیلی وقت‌ها‬ ‫میزان سوخت و ساز را دو برابر افزایش‬ ‫می‌دهند‪ .‬تحقیقات نشان داده که نوشیدن ‪2‬‬ ‫تا ‪ 4‬فنجان چای سبز یا قهوه می‌تواند مصرف‬ ‫کالری را در طی ورزش شدید و متوسط ‪17‬‬ ‫درصد افزایش دهد‪.‬‬ ‫‪ .9‬و در نهایت‪ :‬از رژیم‌های غذایی خیلی کم‬ ‫کالری پرهیز کنید‬ ‫رژیم‌های غذایی که میزان کالری آن‌ها کمتر‬ ‫از ‪ 1200‬کیلوکالری برای خانم‌ها و کمتر‬ ‫از ‪ 1800‬کلوکالری برای آقایان باشد‪ ،‬برای‬ ‫آن‌هایی که هدفشان افزایش متابولیسم است‬ ‫مناسب نیست‪.‬‬ ‫ممکن است این رژیم باعث کاهش وزن‬ ‫خوبی شود‪ ،‬اما درصد قابل توجهی از این‬ ‫کاهش وزن به دلیل کاهش عضالت خواهد‬ ‫بود و طبیعتا هرچه توده عضالنی ماکمتر شود‪،‬‬ ‫متابولیسم بدنمان نیز پایین می‌آید‪ .‬نتیجه آنکه‬ ‫هرچه بدن شما سوخت و ساز کمتری داشته‬ ‫باشد و کمتر انرژی بسوزاند‪ ،‬راحت‌تر وزن‬ ‫می‌گیرد و سخت‌تر الغر می‌شود‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

52


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

51


‫‪50‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫سامسونگ متهم‬ ‫به نقض حریم‬ ‫خصوصی کاربران‬ ‫در تلویزیون‌های‬ ‫هوشمند شد‬

‫همه چیز از جمالتی در سند حفظ‬ ‫حریم خصوصی تلویزیون‌های‬ ‫هوشمند سامسونگ نشات گرفته‬ ‫است‬

‫همه چیز از جمالتی در سند حفظ حریم‬ ‫خصوصی تلویزیون‌های هوشمند سامسونگ‬ ‫نشات گرفته است‪ .‬یکی از کاربران ‪Reddit‬‬ ‫با انتشار بخشی از سند حریم خصوصی‬ ‫تلویزیون‌های‌هوشمند سامسونگ‪ ،‬این کمپانی‬ ‫را متهم به جاسوسی از اطالعات کاربران کرده‬ ‫است‪ .‬یکی از کاربران ‪ Reddit‬با انتشار‬ ‫بخشی از توضیحات در سند حفظ حریم‬ ‫خصوصی تلویزیون‌های‌هوشمند سامسونگ‪،‬‬ ‫این کمپانی را به جاسوسی اطالعات کاربران‬ ‫از طریق ‪ SmartTV‬این کمپانی متهم کرد‪.‬‬

‫بهتر است ابتدا نگاهی به جمالت مورد نظر‬ ‫داشته باشیم‪ :‬می‌توان با استفاده از قابلیت‌های‬ ‫متعددی‪ ،‬تلویزیون‌های‌هوشمند سامسونگ‬ ‫را کنترل کرد که از جمله‌ی آن می‌توان به‬ ‫دستورات صوتی اشاره کرد‪ .‬در صورتی که‬ ‫قابلیت شناسایی صدا را فعال کنید‪ ،‬می‌توانید‬ ‫تلویزیون را با استفاده از دستورات صوتی‬ ‫کنترل کنید‪ .‬برای گسترش هر چه بیشتر‬ ‫قابلیت‌های دستورات صوتی در تلویزیون‬ ‫سامسونگ‪ ،‬شاید شماری از دستورات صوتی‬ ‫صادر شده به‌همراه اطالعاتی از قبیل شماره‌ی‬ ‫دستگاه برای توسعه‌دهندگان دیگری ارسال‬ ‫شود‪ .‬احتماال برخی از اوقات تلویزیون‬ ‫سامسونگ صدای شما را ضبط کرده و پس‬ ‫از تبدیل کردن آن به متن‪ ،‬آن را به‌همراه‬ ‫اطالعات دیگری برای سایر توسعه‌دهندگان‬ ‫ارسال خواهد کرد‪ .‬در صورتی که در زمان‬

‫صدور دستورات صوتی اطالعات حساسی‬ ‫را از طریق این دستورات بیان می‌کنید‪ ،‬باید‬ ‫بسیار مواظب باشید‪.‬‬ ‫برای مثال در صورتی که تلویزیون خود را‬ ‫روشن کرده و دستوری صوتی را مبنی بر‬ ‫پخش کردن یک قسمت از سریال صادر‬ ‫کنید‪ ،‬در این صورت امکان دارد دستور‬ ‫صوتی مورد نظر بصورت متنی برای‬ ‫کمپانی‌های دیگری ارسال شود‪ .‬کاربران‬ ‫‪ Reddit‬این موضوع را به داستان ‪۱۹۸۴‬‬ ‫جورج اورول شباهت داده‌اند‪ .‬این کاربران‬ ‫معتقدند که سامسونگ اطالعات کسب شده‬ ‫از این طریق را به فروش می‌رساند‪ .‬در پاسخ‬ ‫به این اتهامات‪ ،‬سامسونگ اعالم کرده که‬ ‫در تمامی تلویزیون‌های‌هوشمند این کمپانی‪،‬‬ ‫استانداردهای امنیتی که شامل کدگذاری‬ ‫داده‌ها برای تامین امنیت اطالعات کاربران‬

‫است‪ ،‬رعایت می‌شود‪ .‬عالوه بر تامین امنیت‬ ‫اطالعات کاربران‪ ،‬سامسونگ به این موضوع‬ ‫نیز اشاره کرده که کاربران می‌توانند این‬ ‫ویژگی را غیرفعال کرده یا ارتباط تلویزیون‬ ‫خود را بصورت کامل از اینترنت قطع کنند‪.‬‬ ‫وب‌سایت ‪ Tom's Guide‬به این موضوع‬ ‫اشاره کرده که سامسونگ اولین کمپانی نیست‬ ‫که چنین موضوعی در آن مشاهده می‌شود و‬ ‫پیش از این در سال ‪ ۲۰۱۳‬چنین مسئله‌ای‬ ‫برای ال‌جی پیش آمده بود‪.‬‬ ‫پس چرا سامسونگ به موضوع احتمال‬ ‫ارائه‌ی اطالعات کاربران به کمپانی‌های اشاره‬ ‫کرده است؟ این موضوع را می‌توان اینگونه‬ ‫تعبیر کرد که سامسونگ از مشکالت حقوقی‬ ‫که احتمال دارد در آینده برای کمپانی در این‬ ‫خصوص ایجاد شود‪ ،‬خبر داشته و از این رو‬ ‫این موضوع را در سند قوانین حریم خصوصی‬ ‫خود گنجانده است‪ .‬سامسونگ کاربران را در‬ ‫مورد استفاده از سرویس‌ها و اپلیکیشن‌های‬ ‫ارائه‌ی محتوای دیجیتال نیز بر حذر داشته‬ ‫است‪ .‬براساس اطالعات ارائه شده توسط‬ ‫سامسونگ‪ ،‬این سرویس‌ها نیز می‌توانند‬ ‫اطالعاتی از قبیل ‪ IP‬کاربر را در کنار‬ ‫اطالعات دیگری از دستگاه مورد استفاده را‬ ‫دریافت کنند‪ .‬سامسونگ به روشنی گفته که‬ ‫مسئولیتی در قبال این مشکالت ندارد‪.‬‬ ‫این موضوع بیش از پیش نشان از این دارد‬ ‫که استفاده از تلویزیون‌های دیجیتال کاربران‬ ‫در خطر خروج اطالعات و در نتیجه از بین‬ ‫رفتن حریم خصوص قرار می‌دهد‪ .‬نظر شما‬ ‫در این خصوص چیست؟‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

49


‫‪48‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حسودیم‪ ،‬پس هستیم!‬ ‫اگر کسی تا به حال حسود نبوده‪،‬‬ ‫قطعا بویی از انسانیت نبرده‪.‬‬ ‫از بچگی با قصه هایی مملو از‬ ‫حسادت بزرگ شده ایم؛ از‬ ‫سیندرالی اجنبی تا شیرین و‬ ‫فرهاد وطنی‪.‬‬ ‫قرار است فوت کنیم روی خاک ضخیمی که‬ ‫نشسته روی ادبیات‪ .‬مریض شده‪ ،‬حالش زیاد‬ ‫خوب نیست‪ .‬نشسته روز قفسه های کتاب‬ ‫خانه ها‪ ،‬حتی سرف های هم محض رضای‬ ‫خدا نمی کند‪ ،‬چه برسد به تکانی‪ ،‬حرکتی‪.‬‬ ‫یادمان رفته با ادبیات باید عاشق شویم‪ ،‬سفر‬ ‫کنیم‪ ،‬حسادت کنیم‪ ،‬انتقام بگیریم و مهم‬ ‫تر اینکه زندگی کنیم‪ .‬قرار است از ادبیات‬ ‫استفاده ابزاری کنیم‪ ،‬بگردیم دنبال مفاهیم‬ ‫و کاالهایی که نقش کلیدی در زندگی ما‬ ‫دارند‪ ،‬آن هایی که خودمان خبر داریم یا‬ ‫نداریم‪ ،‬برویم به سرزمین ادبیات ببینیم چه‬ ‫خبر است‪ .‬هر شماره قرار است به یک چیزی‬ ‫گیر بدهیم‪ .‬در این مطلب‪ ،‬مفهوم حسادت را‬ ‫بیان میکنیم‪.‬‬ ‫حسودیم‪ ،‬پس هستیم!‬ ‫اگر یک نفر ادعا کند تا به حال عشق را‬ ‫تجربه نکرده‪ ،‬می توان با کمی اخم و تخم‬ ‫از او پذیرفت؛ اما حسادت خیر! حیادت در‬ ‫جنین پنج ماهه نیز دیده شده‪ ،‬حتی قبل از این‬ ‫که درست بتواند نفس بکشد؛ پس این حس‬ ‫مشترک و قشنگ عصبانیت‪ ،‬تنفر‪ ،‬انزجار‬ ‫و التهاب را می فهمید‪ .‬حسودها آدم های‬ ‫جالبی هستند‪ ،‬عاشق جزئیات و اطالعات و‬ ‫در نوع خودشان نویسندگان آماتوری که تشنه‬ ‫داستان سرایی هستند‪.‬‬ ‫این بار ما می خواهیم نگاه مثبتی به حسادت‬ ‫داشته باشیم؛ اصال ریشه این کلمه در زبان‬ ‫التین بار منفی ندارد و به معنی عالقه و‬ ‫احساس زیاد است‪ .‬ما می خواهیم ادعا کنیم‬ ‫اگر کسی تا به حال حسود نبوده‪ ،‬قطعا بویی‬ ‫از انسانیت نبرده‪ .‬از بچگی با قصه هایی مملو‬ ‫از حسادت بزرگ شده ایم؛ از سیندرالی‬ ‫اجنبی تا شیرین و فرهاد وطنی‪ .‬تازه این‬ ‫هیوالی چشم سبز‪ ،‬به تعبیر شکسپیر‪ ،‬دارد‬ ‫ریشه دارتر می شود؛ چرا؟ چون هرچه دو نفر‬ ‫شباهت بیشتری به هم داشته باشند‪ ،‬انگیزه‬ ‫حسادت بیشتر می شود‪.‬‬ ‫ما در زمانه ای هستیم که همه شلوار جین می‬ ‫پوشیم‪ ،‬اینترنت چرخی می کنیم و سر یک‬ ‫میز و نیمکت می نشینیم‪ .‬به قول آلن دوباتن‬ ‫«ما به ملکه انگلستان هیچ وقت حسادت‬ ‫نمی کنیم! چون او در قصر خودش به شیوه‬ ‫عجیبی زندگی می کند و شبیه کسی نیست‪،‬‬ ‫حتی مثل ما هم صحبت نمی کند‪ ».‬اما همه‬

‫ما یادمان می آید که پشت نیمکت های کهنه‬ ‫مدرسه‪ ،‬یک کیف یا مداد رنگارنگ چطور‬ ‫ما را کن فیکون می کرد!‬ ‫ادبیات بدون حسادت‬ ‫اگر یک شاه حسود نداشتیم‪ ،‬هزار و یک‬ ‫شبی نبود‪ .‬اگر هلن وفادار بود‪ ،‬اودیسه ای‬ ‫خلق نمی شد‪ ،‬با شکسپیر هم باید خداحافظی‬ ‫می کردیم‪ .‬پروست شاید نامش گم می شد البه‬ ‫الی اسم های ادبی دیگر‪« .‬در جست وجوی‬ ‫زمان از دست رفته» شاید می شد رمانی ‪100‬‬

‫نداشته‪ ،‬چگونه به این ظرافت و ملموسانه از‬ ‫این احساسات می گوید‪ ،‬جالب توجه است!‬ ‫در کتاب «آقای ریپلی با استعداد»‪ ،‬پاتریشیا‬ ‫های اسمیت روابط بین دو مرد را که الیه‬ ‫های پنهان حسادت آن تا آخر داستان ادامه‬ ‫پیدا می کند‪ ،‬به خوبی به تصویر می کشد‪.‬‬ ‫(احتما ً‬ ‫ال شما به اسم «معمای آقای ریپلی»‬ ‫که فرزانه طاهری آن را ترجمه کرده‪ ،‬می‬ ‫شناسید‪).‬‬ ‫شخصیتی که خانم نویسنده در چهار رمان‬

‫صفحه ای و آن قدر هم حسرت خریدش را‬ ‫پشت ویترین کتاب فروشی ها نمی کشیدیم‪.‬‬ ‫عربده هعای اتللو سالن هیچ تئاتری را نمی‬ ‫لرزاند‪ .‬لولیتای ناباکوف کم رنگ می و یک‬ ‫لحظه فکر کنید! اسکارلت دوست داشتنی که‬ ‫در عشق اشلی می سوخت و از حسادت به‬ ‫مالنی آتش می گرفت‪ ،‬آن قدر دوست داشتنی‬ ‫می شد؟ انگیزه حسادت حتی از عشق هم‬ ‫واالتر است‪ .‬حسادت آدم را می کشد‪ ،‬اما‬ ‫کمتر کسی را می توانید پیدا کنید که به خاطر‬ ‫عشق خالص بدون رگه های حسادت دست‬ ‫به جنایت بزند‪.‬‬ ‫حسادت زنانه‬ ‫به جز یک سری رمان های کالسیک معلوم‬ ‫الحال با نویسنده های زن که حسادت های‬ ‫زنانه را با جزئیات خارق العاده ای به تصویر‬ ‫می کشند‪ .‬نویسنده ای که از پایه های اصلی‬ ‫فمنیسم قرن پیش است هم از آن حسادت‬ ‫ها بی گزند نبوده‪ ،‬سیمون دوبوار در «زمان‬ ‫رازداری» نمونه کامل از حسادت زنانه ای را‬ ‫به تصویر می کشد که زن داستان را به قهقرا‬ ‫می برد‪.‬‬

‫بعدی خودش هم از او استفاده می کند و با‬ ‫وجود منفی بودن او‪ ،‬اگر کتاب را بخوایند‬ ‫(و نه دیدن فیلم!) مدام نگران آن هستید که‬ ‫آقای ریپلی لو برود و کارهای بد او برمال‬ ‫شود‪ .‬این واقعیت از این ناشی می شود که‬ ‫خواننده احتماال به شدت با احساسات منفی‬ ‫نقش اول ارتباط برقرار می کند‪ ،‬او را درک‬

‫با وجود این که معشوق همسر را ندیده‪،‬‬ ‫مرتبا از جوانی‪ ،‬شادابی و خوشحالی رقیبش‬ ‫تصویرسازی غمگینی می کند‪ ،‬که خواننده‬ ‫را‪ ،‬مخصوصا اگر زن باشد‪ ،‬دچار گریه‬ ‫الینقطعی می گرداند! حاال این که دوبوار که‬ ‫اعتقادی به این احساسات حسادت گرایانه‬ ‫زنانه‪ ،‬مخصوصا در رابطه خودش با سارتر‬

‫می کند و دوست دارد سر رقیبش بترکد! البته‬ ‫با وجود بازی آلن دلون و مت دیمون در نقش‬ ‫آقای ریپلی شیطان صفت‪ ،‬دیگر بعید است‬ ‫احساس حتی تنفری در شما شکل بگیرد‪.‬‬ ‫ظرافت حسادت های مردانه ای که آقای‬ ‫های اسمیت به تصویر می کشد‪ ،‬بدون اینکه‬

‫خودش لمس کرده باشد‪ ،‬بی شک او را در‬ ‫چشم ما عزیزتر می کند‪.‬‬ ‫فانتزی به اسم حسادت‬ ‫حسود داستان سرایی می کند و با ساختن‬ ‫فانتزی و چاشنی جزئیات‪ ،‬به داستانش پر و‬ ‫بال می دهد‪ .‬هرچه حسودتر باشیم‪ ،‬فانتزی و‬ ‫تجسم قدرتمندتری داریم‪ .‬حسادت را فقط‬ ‫از منظر خشونت یا اعمال غیرقانونی نمی شود‬ ‫دید‪ ،‬چشم ها را این بار به خالقیت فردحسود‬ ‫بدوزیم‪ .‬خالقیتی که در آنا کارنینا‪ ،‬گتسبی یا‬ ‫مادام بواری ما را شگفت زده می کند‪.‬‬ ‫هرچه جزئیات بیشتر و تصویرسازی دقیق تر‬ ‫باشد‪ ،‬فرد حسود چاقو را بیشتر تا استخوانش‬ ‫فرو می برد؛ اما یادمان نرود که لذت هم‬ ‫می برد‪ .‬پروست می گوید‪« :‬زنی که ما به او‬ ‫نیازمندیم‪ ،‬باید ما را اذیت کند‪ ،‬احساسی‬ ‫را در ما بیدار کند که مهم و حیاتی است‪.‬‬ ‫معشوقی که به ما عالقه مند باشد‪ ،‬به درد‬ ‫نمی خورد‪ ».‬آیا پروست منظورش این است‬ ‫که بگردیم و معشوقی ظالم پیدا کنیم! قطعا‬ ‫خیر! دلیل این است که هیچ حسی به اندازه‬ ‫حسادت آن گونه که هستیم‪ ،‬ما را آشکار نمی‬ ‫کند‪.‬‬ ‫حسود همیشه هم آزاد نمی دهد و بدجنسی‬ ‫نمی کند‪ .‬گاهی هم در آخر داستان شبیه‬ ‫لستراد‪ ،‬پلیس همیشه حسود اسکاتلندیارد‪،‬‬ ‫کاله از سر بر می دارد و به شرلوک هولمز‬ ‫ادای احترام می کند‪ .‬بعد چه می شود؟ هم‬ ‫هولمز خوشش نمی آید‪ ،‬هم خواننده حالش‬ ‫گرفته می شود؛ انگار که این بازی حسادت‬ ‫برایش جذاب تر است‪ .‬خالصه ختم کالم!‬ ‫این که «حسود هرگز نیاسود» قبول است‪،‬‬ ‫ولی این را هم باور داریم که «ما زنده به آنیم‬

‫که آرام نگیریم‪ /‬موجیم که آسودگی ما عدم‬ ‫ماست» پس اگر حداقل یک بار درزندگی به‬ ‫کسی حسادت ورزیده اید‪ ،‬شما برای نوشتن‬ ‫یک رمان آمادگی الزم رادارید‪ ،‬پس بسم‬ ‫الله‪...‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪47‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آ گه ما‌‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫اینجا‬ ‫‪905‬‬‫‪237-7470‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

46


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

45


‫‪44‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫از این خستگی‪،‬‬ ‫خسته ام!‬

‫هر فردی باید در قبال اتفاقات‬ ‫زندگی‌اش‪ ،‬خودش مسئولیت‬ ‫‪ ۱۰۰‬درصدی را برعهده بگیرد‪.‬‬ ‫اینکه ما همیشه تالش کنیم شرایط‬ ‫را تغییر دهیم‪ ،‬کاری نشدنی است‬ ‫اما می‌توانیم خودمان را تغییر‬ ‫دهیم‪.‬‬

‫مدتی است که احساس می‌کنید برای انجام‬ ‫کارهایتان بی انگیزه‌اید؟ هنگام انجام کار‬ ‫روزمره‪ ،‬فکر می کنید در حال کندن کوهید؟‬ ‫منزل‪ ،‬محل کار‪ ،‬اتاق و دوروبرتان نامرتب‬ ‫است؟ دیگر حوصله آشپزی ندارید؟ نمی‬ ‫توانید رژیم سالمی را دنبال کنید؟ گرچه‬ ‫افسرده یا غمگین نیستید اما انگیزه ای برای‬ ‫کار ندارید؟ اگر جواب یکی از این سوالها‬ ‫مثبت باشد‪ ،‬این نوشتار به کارتان می‌آید‪.‬‬ ‫هر انسانی شایسته آن است که زندگی خوبی‬ ‫داشته باشد‪ .‬حقیقت این است که تنها یک‬ ‫نفر مسئول کیفیت زندگی ماست و آن شخص‪،‬‬ ‫خود ما هستیم‪ .‬خالص شدن از بی‌انگیزگی‪،‬‬ ‫کاری مشکل است‪ ،‬زیرا فاکتورهای زیادی‬ ‫در آن دخیل هستند‪ .‬اما ساده ترین راه برای‬ ‫برگرداندن انگیزه‪ ،‬انجام دادن کارهایی است‬ ‫که دوست دارید انجام دهید‪.‬‬ ‫مشکل اینجا است که وقتی کم انرژی هستید‬ ‫و نیاز به اراده برای شروع یک کار خاص‬ ‫دارید‪ ،‬انگیزه شما‪ ،‬به سمت کاری های‬ ‫راحت تر مانند خوردن غذا یا تفریح کردن‬ ‫متمایل می شود‪.‬آزاد گذاشتن بیش از حد‬ ‫انگیزه‪ ،‬فقط مشکل را بدتر و بازگشت به کار‬ ‫را مشکل تر می کند‪ .‬پس چه باید کرد؟‬ ‫توجیه و تنبلی را کنار بگذارید‬ ‫تنبلی را کنار بگذارید‪ .‬مطمئن باشید که‬ ‫شخصی پیدا نمی‌شود که تالش کند تا شما‬ ‫را به خواسته‌‌هایتان برساند‪ .‬بهانه‌های الکی‬ ‫را کنار بگذارید و همه اشتباهاتتان را توجیه‬ ‫نکنید‪ .‬مدام به این فکر نکنید که چرا تا این‬

‫لحظه در زندگیتان موفق نشده‌اید‪ .‬گذشته‪،‬‬ ‫گذشته است و مهم این است که از این به بعد‬ ‫چه تصمیم‌هایی می‌گیرید‪ .‬باید باور کنید که‬ ‫شما از این قدرت برخوردار هستید که شرایط‬ ‫را تغییر دهید و موفق شوید‪.‬‬ ‫دیگران را سرزنش نکنید‬ ‫بعضی افراد‪ ،‬دیگران را به دلیل رخ دادن‬ ‫اتفاق‌های ناخوشایند در زندگیشان‪ ،‬سرزنش‬ ‫می‌کنند‪ .‬این افراد والدین‪ ،‬رئیس‪ ،‬دوستان‪،‬‬ ‫رسانه‌ها و بدشانسی را مقصر مشکالت‬ ‫زندگیشان می‌دانند چون نمی‌خواهند قبول‬ ‫کنند که خودشان مسئول زندگیشان هستند‪.‬‬ ‫این افراد نمی‌خواهند و دوست ندارند که‬ ‫مشکالتشان را ریشه‌ای حل کنند‪ .‬زمان آن‬ ‫رسیده است که بیرون از خود دنبال مقصر‬ ‫نگردید زیرا این شما هستید که کیفیت‬ ‫زندگیتان را تعیین می‌کنید؛ بنابراین برای‬ ‫رسیدن به موفقیت در زندگی‪ ،‬اولین و‬ ‫مهم‌ترین قدم این است که مسئولیت پذیر‬ ‫شوید‪ .‬عالیق خود را کشف کنید‬ ‫به چه چیزهایی عشق و عالقه دارید که با فکر‬ ‫کردن به آن‪ ،‬شور و حرارت را در وجود خود‬ ‫حس می‌کنید؟ از خود بپرسید‪« :‬اگر مانع‬ ‫خاصی بر سر راهم نباشد و محدودیت‌های‬ ‫مادی و معنوی نداشته باشم‪ ،‬دوست دارم‬ ‫چه کارهایی انجام بدهم؟» و یا مسائل‬ ‫شخصی خود را پرورش دهید ‪:‬چه علومی را‬ ‫باید یاد بگیرید؟ چه درمان‌های جسمی باید‬ ‫انجام دهید و چه ترس‌ها و محدودیت‌هایی‬ ‫هست که باید آنها را پشت‌سر بگذارید؟ چه‬ ‫مهارت‌هایی را باید فراگیرید؟ و‪...‬‬ ‫خستگی از تصمیم فقط با تصمیم های‬ ‫بزرگ کاری پیش نمی آید‪ .‬تعداد‬ ‫زیادی تصمیم کوچک هم‬ ‫می توانند به مرور چنین‬ ‫خستگی ای ایجاد‬ ‫کنند‪ .‬پس اگر‬ ‫ا نتخا ب‬ ‫ها ی‬

‫روزانه تان را مدیریت نکنید‪،‬چه این انتخاب‬ ‫ها کوچک باشند چه بزرگ‪ ،‬به مرور دچار‬ ‫این خستگی خواهید شد‪ .‬حل مشکل‬ ‫«خستگی از تصمیم» سخت تر است‪ .‬زیرا‬ ‫شما دقیقا نمی دانید که انتخاب ها چه زمانی‬ ‫به سراغ شما خواهند آمد‬ ‫دور تصمیم گیری های فراوان را خط بکشید‬ ‫گرفتن تصمیم های زیاد و مهم نیز از علل‬ ‫بی انگیزگی محسوب می شود‪ .‬اهمیتی ندارد‬ ‫که چقدر منطقی و روشنفکر باشید‪ ،‬شما نمی‬ ‫توانید مدام و پشت سر هم تصمیم بگیرید و‬ ‫تاوانش را پس ندهید‪.‬‬ ‫"خستگی از تصمیم" با خستگی جسمانی‬ ‫متفاوت است – در این زمان شما از خستگی‬ ‫خود اطالع ندارید – اما از طرف دیگر انرژی‬ ‫مغز شما کاهش یافته است‪ .‬در این وضعیت‬ ‫هر چه انتخاب های پیش روی شما بیشتر‬ ‫باشد‪ ،‬انجام آنها توسط مغز مشکل تر می‬ ‫شود و گاهی مغز به دنبال یک راه فرار (در‬ ‫رفتن از زیر کار) خواهد گشت ‪.‬‬ ‫خستگی از تصمیم فقط با تصمیم های‬ ‫بزرگ کاری پیش نمی آید‪ .‬تعداد زیادی‬ ‫تصمیم کوچک هم می توانند به مرور چنین‬ ‫خستگی ای ایجاد کنند‪ .‬پس اگر انتخاب‬ ‫های روزانه تان را مدیریت نکنید‪،‬چه این‬ ‫انتخاب ها کوچک باشند چه بزرگ‪ ،‬به مرور‬ ‫دچار این خستگی خواهید شد‪ .‬حل مشکل‬ ‫«خستگی از تصمیم» سخت تر است‪ .‬زیرا‬ ‫شما دقیقا نمی دانید که انتخاب ها چه زمانی‬ ‫به سراغ شما خواهند آمد‪ .‬برای حل این‬ ‫مشکل‪ ،‬اهدافتان را طرح ریزی کنید‪ .‬برگه‌ای‬ ‫بردارید و بر روی آن بنویسید که سال‌ها پیش‬ ‫چه رویاها و اهدافی در سر‬ ‫داشتید‪ ،‬االن کجا هستید‬ ‫و خیال دارید چند‬ ‫سال بعد‪ ،‬در‬ ‫ز مینه‌ها ی‬ ‫مختلف‬ ‫به کجا‬

‫برسید‪ .‬کاری را پیدا کنید که واقعا دوست‬ ‫دارید زمانی که بین دو کار خسته کننده مانند‬ ‫تمیز کردن ساختمان و جالب مثل بازی‬ ‫کردن‪ ،‬مانده اید‪ ،‬کار جالب را انتخاب کنید‪.‬‬ ‫به این ترتیب قدم خیلی خیلی کوچک اول را‬ ‫برمی دارید‪ .‬در روز بعد‪ ،‬کمی قدم بلندتری‬ ‫بردارید‪ .‬هر بار کمی کارتان را سخت تر‬ ‫کنید‪ .‬با انجام هر کار سخت تری و رسیدن‬ ‫به پاداش بزرگتر آن‪ ،‬انگیزه برای شروع‬ ‫کارهای مشکل تر‪ ،‬بیشتر خواهد شد‪ .‬پس‬ ‫کار را شروع کنید و نگران هیچ چیز دیگر‬ ‫نباشید‪ .‬بدانید که شروع آستانه رسیدن به همه‬ ‫چیز است‪ .‬به خود یادآوری کنید که کاری را‬ ‫که شروع می‌کنید‪ ،‬باید به سرانجام برسانید‬ ‫برای هر هفته‪ ،‬از قبل برنامه‌ریزی داشته باشید‬ ‫و زمان تعیین کنید‪ .‬مهارت مدیریت زمان را‬ ‫بیاموزید‪ .‬هرگز اجازه ندهید موانع‪ ،‬شما را‬ ‫دلسرد کنند و در مأیوس‌کننده‌ترین لحظات‬ ‫نیز مطمئن باشید که موفقیت‪ ،‬بزودی خودش‬ ‫را به شما نشان خواهد داد‪.‬‬ ‫به نیازهای جسمانی خود توجه کنید‬ ‫در روزهایی که سرتان حسابی شلوغ است‪،‬‬ ‫ممکن است به دلیل فراموشی یا وقت کم‬ ‫صبحانه یا نهار نخورید‪ .‬حاال در این زمان با‬ ‫اینکه شما بیشتر از همیشه نیاز به کار کردن‬ ‫دارید‪ ،‬اما با توجه به افت سطح قند خون‬ ‫کمتر از همیشه توانایی کار دارید‪ ،‬درست‬ ‫نمی توانید فکر کنید و به طور واضح مغز‬ ‫شما اخطار کمبود انرژی می دهد‪.‬‬ ‫حتی بعد از اینکه باالخره از خر شیطان پیاده‬ ‫می شوید و غذا می خورید احتمال زیادی‬ ‫وجود دارد که سر درد شوید زیرا به مغزتان‬ ‫فشار آمده است‪ .‬در زمان سردرد هم کار‬ ‫چندانی نمی توان کرد‪.‬‬ ‫معموال مجبور می شوید دراز بکشید و‬ ‫بخوابید‪ .‬بی توجهی به نیازهای جسمانی‬ ‫باعث می شود شما نتوانید کارهای بزرگ‬ ‫و طوالنی را به انجام برسانید‪ .‬برای تصحیح‬ ‫این مشکل (بی توجهی به نیازهای جسمانی)‬ ‫باید به آنها (وضعیت غذا و سایر نیازهای‬ ‫سالمتی) توجه بیشتری بکنید‪ .‬پس از مدتی‬ ‫رعایت این نکات سالمتی به عادت تبدیل‬ ‫خواهد شد‪ .‬یکی از راه های پیشنهادی پر‬ ‫کردن یک جدول روزانه است تا با انجام هر‬ ‫یک از نیازهای جسمانی یک تیک داخل آن‬ ‫جدول وارد کنید‪ .‬با استفاده از این جدول یا‬ ‫کارهای مشابه می توانید مشکل را پیدا کنید‬ ‫و بفهمید که به کدامیک از نیازهای جسمانی‬ ‫تان بی توجه هستید‪ .‬پس از یافتن علت‪،‬‬ ‫باید تمام تالش تان را برای رفع آن بکنید‬ ‫و باز هم تکرار می کنیم که خوردن صبحانه‬ ‫و نهار فراموش نشود‪ .‬شاد باشید زیرا افراد‬ ‫خوشحال‪ ،‬پرانگیزه‌ترند‪ .‬از این گذشته‪ ،‬سعی‬ ‫کنید حداقل روزانه یک زمان کوتاه را به‬ ‫رشد و پرورش روحی ‌ه خود اختصاص دهید‬ ‫و در این راه‪ ،‬از کتاب‌ها‪ ،‬نوارها و دوستان‬ ‫مثبت‌اندیش خود کمک بگیرید و از همه‬ ‫مهم‌تر‪ ،‬راز و نیاز با خدای مهربان را فراموش‬ ‫نکنید‪ .‬معنویت جایگاه ویژه‌ای در حس و‬ ‫حال خوب ما دارد‪ .‬امیدواریم این ترفندها‪،‬‬ ‫بتواند به بازگردانی انگیزه شما کمک کند‪ .‬به‬ ‫جنگ مشکالت بروید و به آرامی‬ ‫انگیزه از دست رفته تان را باز‬ ‫پس بگیرید‪.‬‬


‫‪43‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫محمد‬ ‫رحیمیان‬

‫خانه ای با کلیدی‬ ‫از آرامش‬

‫شما به سختی کار می کنید تا خانه‬ ‫خود را ‪ ،‬که بر روی آن سرمایه‬ ‫گذاری کرده اید ‪ ،‬حفظ کنید‪.‬‬ ‫آیا می دانید چگونه می توانید از‬ ‫این سرمایه حفاظت کنید ؟‬ ‫برای اغلب افراد صاحب خانه‪،‬‬ ‫وام مسکن بزرگترین بدهی آنها‬ ‫محسوب میشود‪ .‬بیمه وام مسکن‬ ‫در واقع یک نوع بیمه عمر است‬ ‫که در صورت فوت فرد گیرنده‬ ‫ی وام مسکن ‪ ،‬بدهی وام او را‬ ‫پرداخت میکند‪ .‬شرکت بیمه‬ ‫رحیمیان اینشوفین با انتخاب‬ ‫بیمه مناسب با شرایط ویژه ی هر‬ ‫فرد‪ ،‬در این زمینه شما را یاری‬ ‫میکند‪.‬‬ ‫چرا بیمه وام مسکن صادره از‬ ‫بانک قوی نیست ؟‬ ‫______________________________‬

‫ماجراهای خرید خانه‪ ،‬برای هر کس نقل‬ ‫های خاص خود را دارد‪ .‬قسمتی که امروز به‬ ‫آن می پردازیم دایره ای است به نام آرامش‬ ‫خیال از حفظ خانه در روزی که می تواند فردا‬ ‫و یا سال های دور باشد‪ .‬بسیاری از کسانی که‬ ‫خانه ای خریداری کرده اند بیمه وام مسکن‬ ‫آن را از همان بانکی که مورگیج گرفته اند‬ ‫اخذ می کنند‪ .‬ما در چند سلسله مقاله قصد‬ ‫داریم اشکاالت این بیمه را برایتان توضیح‬ ‫دهیم‪.‬‬ ‫در بیمه دریافت شده از بانکها به موازات‬ ‫پرداخت وام‪ ،‬میزان پوشش نیز کاهش می‬ ‫یابد اما حق بیمه پرداختی ثابت است و در‬ ‫ضمن این بیمه با واگذاری ملک و حتی تغییر‬ ‫وام دهنده باطل می شود‪ .‬یکی از نکاتی که‬ ‫بسیار مهم است این که بعضی از بیمه هایی‬ ‫که توسط بانکها و یا مؤسسات مالی ارائه‬ ‫می شود به شکل گروهی است و صاحب‬ ‫این بیمه گروهی هم بانک است در صورتی‬ ‫که فرد متقاضی می تواند بیمه ای با توجه به‬ ‫توان پرداخت خود با کیفیت های متفاوت‬ ‫انتخاب کند و بی شک از آنجا که صاحب‬ ‫بیمه نامه است‪ ،‬هرگونه حق و حقوقی را طبق‬ ‫قانون از آن خود خواهد کرد‪.‬‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬فرد متقاضی با اینکه در هر‬ ‫ماه پول زیادی را پرداخت خواهد کرد تنها به‬ ‫مقدار وام مسکن می تواند پوشش بیمه داشته‬

‫باشد و مقدار این پوشش‪ ،‬به نسبت طول زمان‬ ‫و مانده بدهی وام مسکن فرد متقاضی رابطه‬ ‫مستقیمی دارد‪ .‬در صورتی که میتوان بیمه ای‬ ‫به هر مقدار پوشش‪ ،‬کمتر و یا بیشتر از مقدار‬ ‫وام مسکن اخذ کرد و مقدار پوشش را در‬ ‫طول قرار بیمه ‪ ،‬همچنین تا به آخر عمر ثابت‬ ‫نمود‪.‬‬ ‫در اینجا فرض کنید طول قرارداد وام مسکن‬ ‫شما بین ‪ 10‬تا ‪ 40‬سال است و شما مقداری‬ ‫پول به عنوان قسط ماهانه پرداخت می کنید و‬ ‫در نهایت در گذر از سالها‪ ،‬این میزان بدهی‬ ‫به تدریج کاهش می یابد‪ .‬خوب در این حالت‬ ‫بیمه ای که شما انتخاب کرده اید همیشه‬ ‫رابطه مستقیم با مقدار بدهی شما دارد یعنی‬ ‫در نهایت صفر و شما از اول دوره قرارداد تا‬ ‫آخر دوره قرارداد عددی ثابت را برای نهایت‬ ‫صفر پرداخت کرده اید‪ .‬در صورتی که می‬ ‫توانستید بنا به قرار داد یک میزان پوشش‬ ‫ثابت را انتخاب و مبلغی ثابت پرداخت می‬ ‫کردید‪ .‬یکی از نکات بسیار مهم سن متقاضی‬ ‫است که این محدودیت سن در بانکها وجود‬ ‫دارد ولی امکان پوشش بیمه برای آن دسته که‬ ‫این محدودیت را دارند میتواند وجود نداشته‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫نکته مهم دیگراینکه حتم ًا شما و یا در‬ ‫اطرافیان شما به افرادی برخورده اید که در‬ ‫طول زندگی چندین بار جابجا شده اند‪ .‬خانه‬ ‫ای یا آپارتمانی خریداری کرده اند و سپس‬ ‫بعد از چندی جابجا شده و مکانی عموم ًا بهتر‬ ‫و گرانتر خریداری کرده اند‪ .‬در نظر داشته‬ ‫باشید که بیمه وام مسکن صادره از بانک‬ ‫متکی بر وام مسکن است که جهت خانه یا‬ ‫آپارتمان گرفته شده و با جابجایی هیچ گونه‬ ‫پوششی ندارد و تمام مبالغی که پرداخت کرده‬ ‫اید از بین خواهد رفت و در ضمن هیچ گونه‬ ‫ضمانتی نیست که در زمان خرید خانه جدید‪،‬‬ ‫واجد شرایط از نظر سالمتی باشید‪.‬‬ ‫ادامه دارد‪...‬‬ ‫شرکت بیمه رحیمیان ‪ Insufin‬از خوانندگان‬ ‫و عالقمندان دعوت به عمل می آورد که‬ ‫تجربه های خوب و بد خود را پیرامون بیمه‬ ‫با در میان بگذارید‪ .‬مطالب این مقاالت‬ ‫صرفن در جهت اطالع رسانی می باشد و به‬ ‫هیچ عنوان جایگزین مشاوره با متخصصین‬ ‫مربوطه نمی شود‪.‬‬ ‫پرسش های خود را در زمینه طرح و برنامه‬ ‫ریزی مالی و سرمایه گذاری و بیمه های‬ ‫مختلف از طریق ایمیل ‪news@insufin.‬‬ ‫‪ com‬مطرح کنید‪ .‬ازشما عالقمندان رادیو‬ ‫دعوت می شود شنونده برنامه رادیویی بیمه‪،‬‬ ‫سه شنبه در میان‪ ،‬از ساعت ‪ 9‬تا ‪ 10‬صبح از‬ ‫رادیو صدای ایران باشید‪.‬‬ ‫از طریق وب سایتهای شرکت و همچنین وب‬ ‫الگ و رسانه های اجتماعی ما را دنبال کنید‬ ‫‪www.cover4u.ca‬‬ ‫‪www.insufin.‬‬ ‫‪com‬‬ ‫‪www.sherkatbimeh.com‬‬ ‫‪w w w . y o u t u b e . c o m /‬‬ ‫‪sherkatbimeh‬‬ ‫‪www.facebook.‬‬ ‫‪com/Insufin‬‬ ‫محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و سرمایه‬ ‫گذاری و عضو رسمی مشاوران متخصص‬ ‫بیمه و امور مالی کانادا به شماره ثبت‬ ‫‪ 2065817‬است‬


‫‪42‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ 5‬سۆال مهم درباره تغذیه زنان‬ ‫و کم‌خونی حاصل از تغذیه نامطلوب دوران‬ ‫کودکی را به سختی می‌توان در سنین باالتر‬ ‫کنترل کرد و در مورد پوکی استخوان فردی که‬ ‫تغذیه نامطلوبی در دوران کودکی و نوجوانی‬ ‫داشته نیز با تغذیه مطلوب در بزرگسالی تنها‬ ‫می‌توان آن را به تأخیر انداخت‪.‬‬

‫انجام مطلوب مسئولیت‌های زنان‬ ‫در خانواده و در سطوح اجتماعی‬ ‫نیازمند بهره‌مندی زنان از سالمت‬ ‫و به ویژه تغذیه سالم در تمام‬ ‫دوران‌های زندگی است‪.‬‬

‫خانواده‌ها تغذیه دختران نوجوان را جدی‬ ‫بگیرند‬ ‫کمبودهای تغذیه‌ای دختران در دوران کودکی‬ ‫و نوجوانی خطرات جبران ناپذیر بیشتری را‬ ‫نسبت به پسران دارد‪ ،‬زیرا سوءتغذیه آن‌ها‪،‬‬ ‫مشکالت عدیده‌ای را در دوران بارداری و‬ ‫پس از آن برای مادر و جنین به وجود می‌آورد‪.‬‬

‫‪ -1‬آیا تغذیه زنان ورزشکار باید با تغذیه‬ ‫زنان دیگر متفاوت باشد؟‬ ‫بله؛ افزایش میزان فعالیت بدنی‪ ،‬افزایش‬ ‫سرعت ترمیم بافت‌ها‪ ،‬نیاز به ساخته شدن‬ ‫عضالت و حفظ محتوا و توان بافت‬ ‫عضالنی موجود‪ ،‬باعث افزایش نیاز این زنان‬ ‫به انرژی‪ ،‬پروتئین و سایر مواد مغذی می‌شود‪.‬‬

‫اختالل تغذیه دختران نوجوان‬ ‫اختالل غذا خوردن در دختران نوجوان رو‬ ‫به افزایش است زیرا آن‌ها برای کاهش وزن‬ ‫خود به نخوردن مواد غذایی رو می‌آورند‬ ‫که موجب اختالالت جسمی و حتی کاهش‬ ‫یادگیری می‌شود‪ .‬تغذیه سالم برای دانش‬ ‫آموزان از اهمیت زیادی برخوردار است‬ ‫همچنین حدود ‪ 20‬تا ‪ 25‬درصد از جمعیت‬ ‫دنیا را کودکان و نوجوانان تشکیل می‌دهند‪.‬‬ ‫گروه کودکان و نوجوانان جزء گروه‌های‬ ‫آسیب‌پذیر تلقی می‌شوند به دلیل این که آن‌ها‬ ‫در این دوران جهش رشد‪ ،‬تغییرات هورمونی‪،‬‬ ‫تغییرات الگوهای رفتاری و استخوان‌سازی‬ ‫را تجربه می‌کنند‪.‬‬

‫‪ -2‬تغذیه زنان ورزشکار باید چگونه باشد؟‬ ‫نیازهای تغذیه‌ای زنانی که به صورت‬ ‫غیرحرفه‌ای ورزش می‌کنند‪ ،‬تفاوت چندانی‬ ‫با سایر زنان ندارد اما زنانی که به صورت‬ ‫حرفه‌ای ورزش می‌کنند‪ ،‬نیاز بیشتری به مواد‬ ‫مغذی دارند و البته این افزایش بر حسب‬ ‫خصوصیات فیزیولوژیک‪ ،‬نوع ورزش و‬ ‫شدت ورزش آن‌ها متفاوت است‪.‬‬ ‫از طرف دیگر‪ ،‬در زنانی که به صورت حرفه‌ای‬ ‫ورزش می‌کنند‪ ،‬ممکن است شدت نیاز چنان‬ ‫باال باشد که مکمل‌های تغذیه‌ای تجویز‬ ‫شود و بنابراین ضروری است که ورزشکاران‬ ‫حرفه‌ای تحت نظر یک متخصص تغذیه به‬ ‫ورزش بپردازند‪.‬‬ ‫‪ -3‬آیا مادران باید از سنین کودکی و نوجوانی‬ ‫به فکر تغذیه‌ی سالم دختران خود باشند؟‬ ‫بله؛ تغذیه دختران در دوران کودکی و‬ ‫نوجوانی‪ ،‬از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است‬ ‫و سوءتغذیه در این دوران‪ ،‬در حقیقت نسل‬ ‫آینده را در معرض خطر قرار می‌دهد؛ زیرا‬ ‫دختران به عنوان مادران آینده‪ ،‬باید قبل از‬ ‫بارداری از ذخایر کافی مواد مغذی بهره‌مند‬ ‫باشند تا بتوانند دوران بارداری و شیردهی را‬ ‫موفق پشت سر بگذارند‪.‬‬ ‫دخترانی که به دلیل سوءتغذیه‪ ،‬دچار کم‌وزنی‬ ‫و کوتاه‌قدی شده‌اند‪ ،‬دارای لگنی کوچک‌تر‬ ‫هستند و در دوران بارداری‪ ،‬جنین آن‌ها‬ ‫نمی‌تواند رشد مناسبی داشته باشد و در‬ ‫نتیجه‪ ،‬احتمال تولد نوزاد کم وزن (کمتر از‬ ‫‪ 2500‬گرم) در آن‌ها افزایش می‌یابد‪.‬‬ ‫خطر مرگ‌ومیر نیز در کودکان کم‌وزن بیشتر‬ ‫است‪ .‬ضمن این که کودکان کم‌وزن معمو ً‬ ‫ال‬ ‫مشکالت بیشتری در زمینه رشد‪ ،‬تغذیه و‬ ‫سیستم ایمنی دارند‪ .‬عالوه بر این‌ها‪ ،‬عادات‬ ‫تغذیه‌ای در این دوران شکل می‌گیرد و در‬ ‫صورتی که افراد نتوانند تغذیه مناسبی در‬

‫این دوران داشته باشند‪ ،‬امکان بروز برخی‬ ‫از بیماری‌ها مانند پوکی استخوان‪ ،‬چاقی‪،‬‬ ‫سرطان و کم‌خونی در سنین باالتر افزایش‬ ‫می‌یابد‪.‬‬ ‫‪ -4‬آیا دختری که تغذیه مناسبی نداشته و‬ ‫حاال به بیماری کم‌خونی(که میزان بروز آن‬ ‫در زنان‪ ،‬بیشتر است) مبتال شده و در آستانه‬ ‫ازدواج قرار دارد‪ ،‬می‌تواند با تغذیه صحیح‬ ‫مشکل خودش را حل کند؟‬ ‫در مورد کم‌خونی‪ ،‬بله! هر زمان که کم‌خونی‬ ‫تشخیص داده می‌شود‪ ،‬الزم است که درمان‬ ‫تحت نظر پزشک انجام شود و در کنار آن‪،‬‬ ‫پیروی از یک رژیم غذایی مناسب که حاوی‬ ‫منابع غذایی آهن و ویتامین ‪ C‬باشد‪ ،‬باید‬ ‫رعایت شود‪.‬‬

‫در مورد کم‌خونی ذکر این نکته نیز مهم است‬ ‫که درمان فقط منوط به طبیعی شدن میزان‬ ‫هموگلوبین نیست و برای تکمیل ذخایر آهن‬ ‫بدن الزم است‪ ،‬درمان کم‌خونی حداقل ‪ 2‬ماه‬ ‫پس از طبیعی شدن هموگلوبین ادامه یابد‪ .‬به‬ ‫این نکته باید توجه شود که در صورت بروز‬ ‫کم‌خونی‪ ،‬تنها پیروی از رژیم غذایی مناسب‬ ‫کافی نیست و حتم ًا درمان دارویی نیز باید‬ ‫انجام شود‪.‬‬ ‫‪ -5‬آیا مشکالت تغذیه‌ای دختران در سنین‬ ‫باالتر نیز قابل درمان است؟‬ ‫با توجه به نوع بیماری البته شرایط متفاوتی‬ ‫وجود دارد؛ مث ً‬ ‫ال کوتاه قدی حاصل از تغذیه‬ ‫نامناسب دوران کودکی و نوجوانی را در‬ ‫سنین بعد از بلوغ نمی‌توان جبران کرد‪ .‬چاقی‬

‫ساخت توده عضالنی در پسران بیشتر مطرح‬ ‫است و نیاز این گروه به مواد غذایی مغذی‬ ‫نسبت به گروه‌های دیگر افزایش پیدا می‌کند‬ ‫همچنین در پسران نوجوان بحث انرژی و‬ ‫پروتئین مطرح است و برای ساخت استخوان‬ ‫و عضله بیشتر به مواد پروتئینی نیاز دارند‪.‬‬ ‫دختران بیشتر به ریز مغذی‌ها نیاز دارند چرا‬ ‫که دختران بین سنین ‪ 11‬تا ‪ 13‬سال به بلوغ‬ ‫کامل می‌رسند و به کلسیم‪ ،‬منیزیم‪ ،‬آهن و روی‬ ‫نیاز دارند همچنین دختران در این سن دارای‬ ‫تغییرات رفتاری هستند که ممکن است رشد‬ ‫آن‌ها را به خطر بیندازد و کمبود مواد مغذی‬ ‫در میان کودکان و نوجوانان دختر موجب‬ ‫بروز عوارض جسمی و حتی ذهنی می‌شود‪.‬‬ ‫اختالل غذا خوردن در دختران روز به روز‬ ‫افزایش پیدا می‌کند و به دلیل این که بیش‬ ‫از ‪ 50‬درصد افراد جامعه ایرانی مبتال به‬ ‫چاقی و اضافه وزن هستند‪ ،‬دختران نوجوان‬ ‫تحت تأثیر دوستان‪ ،‬پدر و مادر و اطرافیان‬ ‫خود قرار می‌گیرند و برای اینکه وزن خود را‬ ‫کاهش دهند‪ ،‬به دلیل این که از رژیم غذایی‬ ‫نیز سر در نمی‌آورند به نخوردن غذا رو آورده‬ ‫و دچار کمبود مواد غذایی و اختالالت‬ ‫یادگیری می‌شوند‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪41‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۱۰‬ماده غذایی که قبل از خواب باید‬ ‫از خوردن آن اجتناب کنید‬ ‫خیلی چیزها هست که ممکن‬ ‫است باعث ایجاد اختالل در‬ ‫خواب شما شود؛ پس دیگر با‬ ‫تصمیمات اشتباهی که برای‬ ‫شامتان می‌گیرید‪ ،‬اوضاع خوابتان‬ ‫را بدتر نکنید‪.‬‬

‫همه دوست دارند که قبل از خواب چیزی‬ ‫بخورند اما اینکه تصمیم بگیرید چه بخورید‪،‬‬ ‫تاثیر قابل‌توجهی بر خوابتان دارد‪ .‬بااینکه‬ ‫خوردن بعضی غذاها کمک می‌کند راحت‌تر‬ ‫بخوابید‪ ،‬خیلی از غذاها (مثل غذاهای‬ ‫چرب) می‌تواند به کلی خوابتان را بر هم بزند‪.‬‬ ‫اگر می‌خواهید شب‌ها با آرامش کامل‬ ‫بخوابید‪ ،‬از خوردن این ‪ ۱۰‬ماده‌غذایی قبل‬ ‫از خواب خودداری کنید‪:‬‬ ‫‪ .۱‬بستنی‪ :‬شاید خوردن یک کاسه بستنی قبل‬ ‫از خواب به نظرتان آرامش‌بخش بیاید اما‬ ‫خاصیت آرامش‌بخشی آن محدودیت دارد!‬ ‫بستنی سرشار از چربی است و مطمئناً‬ ‫نمی‌توانید قبل از خواب چیزی از آن چربی‌ها‬ ‫را بسوزانید و همه آن قندها قبل از اینکه‬ ‫بخوابید‪ ،‬بدنتان را سرشار از انرژی می‌کنند‬ ‫و به این ترتیب پیام متناقضی به بدنتان‬ ‫می‌فرستید‪ .‬از این گذشته‪ ،‬این قندها در‬ ‫بدن ذخیره شده و به چربی تبدیل می‌شوند‪.‬‬ ‫همچنین محققان دریافته‌اند که خوردن‬ ‫موادغذایی با قند باال قبل از خواب‪ ،‬موجب‬ ‫کابوس می‌شود‪ .‬بنابراین بااینکه مزه آن به‬ ‫نظرتان آرامش‌بخش می‌رسد‪ ،‬اما خوردن آن‬ ‫قبل از خواب نتیجه جالبی برایتان به دنبال‬ ‫نخواهد داشت‪.‬‬ ‫‪ .۲‬کرفس‪ :‬شاید دیدن کرفس در این لیست‬ ‫متعجبتان کند اما یک دلیل ساده برای آن‬ ‫وجود دارد‪ :‬کرفس یک ادرارآور طبیعی‬ ‫است‪ .‬این یعنی باعث می‌شود برای رفتن به‬ ‫دستشویی از خواب بیدارتان کند‪ .‬ادرارآورها‬ ‫به این دلیل میزان ادرار را باال می‌برند که‬ ‫آب وارد بدنتان می‌کنند‪ .‬بنابراین اگر قبل از‬ ‫خواب مقدار زیادی کرفس بخورید‪ ،‬خواب‬ ‫چندان راحتی نخواهید داشت‪ .‬سبزیجات‬ ‫ازجمله موادغذایی بسیار مغذی برای بدنتام‬ ‫هستند اما از خوردن بعضی از آنها مثل کرفس‬ ‫قبل از خواب خودداری کنید‪.‬‬ ‫‪ .۳‬پاستا‪ :‬پاستا ازجمله غذاهایی است که‬ ‫درست کردن آن بسیار راحت است و به همین‬ ‫دلیل وقتی شب از سر کار خسته به خانه‬ ‫می‌آیید‪ ،‬یکی از گزینه‌هایی است که می‌تواند‬ ‫سریع شکمتان را سیر کند‪.‬‬ ‫پاستا کربوهیدرات خالص است و اگر‬ ‫بخواهید بالفاصله بعد از خوردن آن به‬

‫رختخواب بروید‪ ،‬همه آن به چربی تبدیل‬ ‫خواهد شد‪ .‬از این گذشته‪ ،‬چیزهایی که به‬ ‫آن اضافه می‌شود مثل روغن‪ ،‬پنیر‪ ،‬خامه‬ ‫و سس گوجه‌فرنگی‪ ،‬به انباشته شدن این‬ ‫چربی‌ها اضافه خواهد شد‪ .‬پاستای گوشت‬ ‫هم شاخص گلیسمی باالیی دارد و این یعنی‬ ‫قند خونتان را تحریک کرده‪ ،‬خوابتان را به‬ ‫تعویق می‌اندازد و ممکن است شب بیدار‬ ‫نگهتان دارد‪.‬‬ ‫‪ .۴‬پیتزا‪ :‬اگر می‌خواهید قبل از خواب به‬ ‫شکمتان یک تمرین حسابی بدهید‪ ،‬یک‬ ‫پیتزای چرب و نمکی بخورید‪ .‬معده شما‪،‬‬ ‫درست مثل سایر اعضای بدنتان‪ ،‬نیاز به‬ ‫استراحت دارد اما پیتزا به هیچ عنوان غذای‬

‫‪ .۵‬آب بنات‪ :‬اگر کابوس دیوی در کمد‬ ‫دیواری یا زیر تخت خوابتان را برهم می‌زند‪،‬‬ ‫پس بهتر است خوردن شیرینی جات قبل از‬ ‫خواب را کنار بگذارید‪.‬‬ ‫یکی از ساده‌ترین ــ و بدترین ــ چیزی که‬ ‫ممکن است خواب خوشتان را بر هم بزند‪،‬‬ ‫کابوس‌هایی است که خیلی واقعی به نظر‬ ‫می‌رسند‪ .‬در یک بررسی جدید مشخص شد‪،‬‬ ‫‪ ۷‬نفر از هر ‪ ۱۰‬نفر از کسانیکه قبل از خواب‬ ‫موادغذایی ناسالم مثل آب‌نبات می‌خوردند‪،‬‬ ‫بیشتر دچار کابوس می‌شدند‪ .‬فرضیه پشت‬ ‫این تحقیقات این است که میزان باالی قند‪،‬‬ ‫امواج مغزی کابوس‌‌مانند و ترسناک ایجاد‬ ‫می‌کند‪ .‬پس اگر می‌خواهید شب‌ها راحت‬

‫سبکی محسوب نمی‌شود‪ .‬با خوردن آن‬ ‫معده‌تان حسابی مشغول می‌شود‪.‬‬ ‫الیه سس گوجه‌فرنگی خاصیت اسیدی‬ ‫باالیی دارد که این هم محرک دیگری برای‬ ‫رفلکس اسید معده است اما به طور کلی‪،‬‬ ‫رویه‌های پرچرب پیتزاها ــ بخصوص گوشت‌‬ ‫و پنیر ــ به اندازه کافی ضربان قلب شما را‬ ‫باال خواهند برد‪ .‬مطمئن ًا دوست ندارید شب‬ ‫بخاطر تپش قلب از خواب بیدار شوید‪ .‬اگر‬ ‫هم واقع ًا دوست دارید در این ساعت از‬ ‫شبانه‌روز پیتزا بخورید‪ ،‬بهتر است پیتزایی‬ ‫با رویه سبک‌تر انتخاب کنید‪ .‬احتما ً‬ ‫ال فکر‬ ‫می‌کنید با خوردن یک تکه پیتزا هیچ مشکلی‬ ‫برایتان به وجود نمی‌آید‪ ،‬اما آیا واقع ًا با یک‬ ‫تکه می‌توانید سیر شوید و دست از خوردن‬ ‫بکشید؟‬

‫بخوابید‪ ،‬از خوردن آب‌نبات و تنقالت مشابه‬ ‫قبل از خواب خودداری کنید‪.‬‬ ‫‪ .۶‬سیریال (غالت صبحانه)‪ :‬خیلی‌ها دوست‬ ‫دارند درست قبل از خواب یک کاسه سیریال‬ ‫به همراه شیر بخورند اما بهتر است مراقب‬ ‫باشید چه نوعی از آن را انتخاب می‌کنید‪.‬‬ ‫سیریال‌ها معمو ً‬ ‫ال میزان باالیی قند تصفیه‌شده‬ ‫در خود دارند و سرشار از کربوهیدرات‬ ‫هستند‪ .‬اینها باعث باال رفتن قندخون شده که‬ ‫باعث می‌شود بدنتان دیگر به حالت آرامش‬ ‫قبل از خواب نرسد‪.‬‬ ‫به جای مصرف سیریال‌های پرقند‪،‬‬ ‫سیریال‌های سالم‌تری انتخاب کنید‪ .‬آنها که‬ ‫از غالت کامل و قند بسیار پایین درست‬ ‫شده‌اند‪ ،‬انتخاب بهترین برای قبل از خواب‬ ‫هستند‪.‬‬

‫‪ .۷‬سیر‪ :‬اگر کنار کسی می‌خوابید‪ ،‬بهتر است‬ ‫از خوردن سیر قبل از خواب خودداری کنید‬ ‫اما به دالیل دیگری هم به جز بوی بد دهان‬ ‫باید از خوردن آن اجتناب کنید‪ ،‬سیر یکی از‬ ‫سبزیجات گرم است اگر با غذاهای پرادویه‬ ‫و تند همراه شود‪ ،‬خواصی دارد که می‌تواند‬ ‫موجب باال رفتن ضربان قلب شود‪.‬‬ ‫همچنین در خیلی افراد با عارضه جانبی‬ ‫معده‌درد همراه است‪ ،‬بنابراین اگر معده‬ ‫ضعیفی دارید یا در معرض رفلکس اسید‬ ‫معده هستید‪ ،‬بهتر است به کلی از خوردن آن‬ ‫قبل از خواب منصرف شوید‪.‬‬ ‫‪ .۸‬شکالت تلخ‪ :‬کیست که دوست نداشته‬ ‫باشد قبل از خواب یک تکه شکالت بخورد‬ ‫تا با گرمایی که در بدنش ایجاد می‌کند آرامش‬ ‫پیدا کند؟ متاسفانه اگر می‌خواهید خوابی‬ ‫خوب و باکیفیت داشته باشید‪ ،‬شکالت تلخ‬ ‫یکی از آن موادغذایی است که باید از خوردن‬ ‫آن قبل از خواب اجتناب کنید‪.‬‬ ‫شکالت تلخ منبع خوبی از کافئین است که‬ ‫باعث بیدار نگه داشتن شما می‌شود‪ .‬تقریب ًا‬ ‫همه شکالت‌ها مقداری کافئین در خود دارند‬ ‫و بیشتر از آن شکالت سرشار از محرک‌هایی‬ ‫مثل تئوبرومین است که ضربان قلب را باال‬ ‫می‌برد‪ .‬تنها شکالت سفید است که حاوی‬ ‫این محرک نیست و محتوای کافئین آن هم‬ ‫پایین است و می‌توانید با خیال راحت قبل از‬ ‫خواب مصرف کنید‪.‬‬ ‫‪ .۹‬الکل‪ :‬یک باور کلی وجود دارد که‬ ‫نوشیدن مقدار مشخصی نوشیدنی الکلی قبل‬ ‫از خواب شما را به خوابی عمیق می‌اندازد اما‬ ‫این باور چندان صحیح نیست‪ .‬بااینکه الکل‬ ‫به خوابیدن شما کمک می‌کند اما استراحتی‬ ‫کامل و باکیفیت برایتان به همراه نخواهد‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫درواقع الکل در عملکرد خواب برای تجدید‬ ‫قوا اختالل ایجاد می‌کند و معمو ً‬ ‫ال بعد از‬ ‫مصرف آن خوابتان بسیار سبک بوده و حتی‬ ‫چندین بار در طول شب بیدار خواهید شد‪،‬‬ ‫از اینها گذشته‪ ،‬کسانیکه به طور منظم برای‬ ‫خوابیدن از نوشیدنی الکلی کمک می‌گیرند‪،‬‬ ‫به آن وابستگی و اعتیاد پیدا می‌کنند‪.‬‬ ‫‪ .۱۰‬گوشت قرمز‪ :‬یکی از ایرادهای بزرگ‬ ‫گوشت قرمز این است که سرشار از پروتئین‬ ‫و چربی است که بدنتان را برای ساعاتی‬ ‫طوالنی بعد از مصرف‪ ،‬پرکار نگه می‌دارد‪.‬‬ ‫برای اینکه بتوانید به خواب عمیق‌تری بروید‪،‬‬ ‫همه اعضای بدنتان باید در آرامش باشند‪.‬‬ ‫البته منظورمان این نیست که به کلی مصرف‬ ‫گوشت را کنار بگذارید‪ ،‬زیرا این ماده‌غذایی‬ ‫سرشار از آهن و تریپتوفان است که به خواب‬ ‫شما کمک می‌کند‪ .‬فقط نباید آن را درست‬ ‫قبل از خواب مصرف کنید تا در طول شب‬ ‫بدنتان مشغول هضم و گوارش آن‬ ‫نباشد‪.‬‬


‫‪40‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چرا خانمها در قدم اول اظهار عالقه نمی‌کنند؟‬ ‫شاید عده ای کمی از این نوع‬ ‫خانم ها وجود داشته باشد که‬ ‫شما اصال نمیتوانید سر به سر آنها‬ ‫بگذارید و دستشان بیـنـدازیـد‬ ‫امـا بـایـد قــبول کنیم که تعداد‬ ‫آنها محدود است‪.‬‬ ‫علیرغم وجود پشتکاری که خانم ها در وجوه‬ ‫دیگر زندگی از خود نشان می دهند در مورد‬ ‫قرار های مالقات کمی خجالتی می باشند و‬ ‫ترجیح می دهند این مطلب را طرف مقابل‬ ‫بازگو کند‪ .‬پس زمانی که نوبت به گذاشتن‬ ‫قرار مالقات می رسد این نوبت مردهاست که‬ ‫دست به کار شوند‪.‬‬ ‫کیش و مات‬ ‫چرا خانم ها اگر قرار باشد‪ ۱۰ ،‬سال هم صبر‬ ‫می کنند اما حرفی از قرار مالقات به زبان‬ ‫نمی آورند؟ اگر واقعا این کار مردهاست پس‬ ‫چطور مثل سایر کارهای دیگری که روزی‬ ‫تنها به آقایون تعلق داشته خانم ها در آن‬ ‫پیشرفت نمی کنند و پشتکار باالیی خود را‬ ‫نشان نمی دهند؟‬ ‫زمانی که صحبت از قرار مالقات به میان می‬ ‫آید شکی وجود ندارد که اولین حرکت دشوار‬ ‫است‪ .‬من در این یک موضوع طرف آقایون‬ ‫را می گیرم‪ .‬این کار هم درست مثل سایر شغل‬ ‫هایی می ماند که خانم ها مشغول انجام دادن‬ ‫آنها هستند‪ .‬چرا آنها نباید برای گذاشتن قرار‬ ‫مالقات پیش قدم شوند و چرا نباید خانم‬ ‫ها به آقایون را پیشنهاد ازدواج دهند و به‬ ‫خواستگاری آنها روند‪ .‬چنین کارهایی همیشه‬ ‫جزء وظایف مردها بوده است‪.‬‬ ‫در این قسمت دالیلی وجود دارد که چرا خانم‬ ‫ها هیچ گاه در این امر پیشقدمی نمیکنند و‬ ‫همیشه مردها باید جور این کار را به گردن‬ ‫بگیرند‪.‬‬ ‫درست مثل یک امتحان‬ ‫با روشی که یک مرد به یک زن نزدیک می‬ ‫شود‪ ،‬قضاوت های بیشماری می توان در‬ ‫مورد او برداشت کرد؛ آیا او اعتماد به نفس‬ ‫دارد یا دارای شخصیت متزلزلی است؟‬ ‫شاید بیش از اندازه از خودش مطمئن‬ ‫باشد‪ .‬آقایون برای انجام این کار ترفند های‬ ‫بیشماری دارند (که من تمام آنها را به عینه‬ ‫دیده ام و دیگر غافلگیر نخواهم شد) که‬ ‫برخی از آنها به خوبی جواب می دهند و‬ ‫متاسفانه سایرین باعث ایجاد بدبختی برای‬ ‫فرد می شوند‪.‬این روش ها چه کار کنند یا نه‬ ‫باید همیشه توجه داشته باشید که نشان دهنده‬ ‫شخصیت درونیتان هستند‪.‬‬ ‫خانم ها دوست دارند مردها را در یک چالش‬ ‫قرار دهند و ببینند مردها برای رسیدن به آنها‬

‫چگونه تالش می کنند‪ ،‬به همین دلیل است‬ ‫که هیچ گاه خودشان پیش قدم نمیشوند و این‬ ‫کار را به عهده آقایون می گذارند‪.‬‬ ‫اگر مردی در رستوران به خانمی برسد و‬ ‫حوصله او را با تعریف از خود سر ببرد و‬ ‫به ‪ ۱۰۰۱‬دلیل مختلف خانم را راضی کند‬ ‫که کس بهتری از او پیدا نخواهد کرد؛ این‬ ‫امر گویای دو مطلب می باشد (که هر دو به‬ ‫شدت ناخوشایند می باشند)‪ :‬عدم اعتماد به‬ ‫نفس یا‪/‬و اعتماد به نفس بیش از اندازه‪.‬‬ ‫مردی که در زمان شروع گفتگو با او جسورانه‬ ‫و خشن صحبت کند و انتظار داشته باشد که‬ ‫خانم شماره تلفن خود را در آورده و دو دستی‬ ‫تقدیمش کند (نه اینکه فقط شماره را به او‬ ‫بدهد بلکه تقدیم کند) باید اعتماد به نفس‬ ‫بیش از حدی داشته باشد‪.‬‬ ‫اگر مردی بتواند از این امتحان سربلند بیرون‬ ‫آید این شانس را پیدا می کند که خانم یکی‬ ‫دو مرتبه دیگر نیز با او قرار بگذارد و این بار‬ ‫به طور حتم خانم پیش قدم خواهد شد‪.‬‬ ‫مردهای قابل تحسین‬ ‫مردی که از خود احساسات نشان دهد چیزی‬ ‫جز موفقیت انتظار او را نخواهد کشید‪.‬‬ ‫مرکز مبارزه در مالقات معموال چیزی شبیه‬ ‫به این است‪ :‬شما زمانیکه از کسی تقاضای‬ ‫بیرون رفتن می کنید چیزهایی مضاف بر آنچه‬ ‫که باید را به او تقدیم کرده اید و اگر یک‬ ‫چنین کارهایی را انجام ندهید درست مثل‬ ‫یک جلودار صف جنگ هستید که هیچ گونه‬ ‫مهماتی را با خود حمل نمی کند‪ .‬اگر بدون‬ ‫هیچ سالح و مهماتی بخواهید به خط مقدم‬ ‫بروید بدون شک شکست می خویرید‪ .‬آقایون‬ ‫می بایست تمایل خود را به انجام چنین‬ ‫کارهایی بیشتر کرده و تمایالت احساسی‬ ‫خود را بیش از پیش برای خانم ها باز گو‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫این قسمت جایی است که امتیاز به دست‬ ‫خانم هاست‪ .‬آنها به خوبی می دانند که اگر‬ ‫کسی از همان ابتدای کار احساسات خود‬ ‫را بیش از اندازه بروز دهد و عالقه خاصی‬ ‫به نمایش گذارد فرد آسیب پذیری است و‬ ‫شریک خوبی برای زندگی نخواهد بود‪ .‬اما‬ ‫زمانیکه یک مرد با اعتماد به نفس برای‬ ‫گذاشتن اولین قرار مالقات گام بر می دارد‬ ‫در نظر خانم ها خیلی بهتر از شخص اول‬ ‫جلوه می کند‪ .‬هر کس بتواند بیشترین تاثیر را‬ ‫بر روی خانم بگذارد‪ ،‬قابل تحسین بوده و به‬ ‫نتایج بهتری در این رابطه دست پیدا خواهد‬ ‫کرد‪ .‬این امر در مسائل عشقی و عاطفی‬ ‫جایگاه ویژه ای دارد و شما نیز باید همیشه‬ ‫اهمیت آنها را در ذهن خود نگاه دارید‪.‬‬ ‫خانم ها چه از روی عمد و یا به طور‬ ‫ناخودآ گاه انتظار دارند پیشنهاد را از فرد‬ ‫مقابل دریافت کنند و ترجیح می دهند برای‬

‫برقراری قرار مالقات پیشقدمی نکنند‪.‬‬ ‫گاهی اوقات ارزش های قدیمی و از مد‬ ‫افتاده (که در فیلم هایی نظیر کازابالنکا و بر‬ ‫باد رفته به درستی به تصویر کشیده شده اند)‬ ‫از مردها انتظار می رود که به خانم ها نزدیک‬ ‫شوند و حرکت اول را آنها انجام دهند‪ .‬این‬ ‫موارد به صورت یک قانون در ذهن ما (به‬ ‫ویژه خانم ها) حک شده است و زن ها‬ ‫همیشه منتظر هستند تا مردها گام اول را در‬ ‫شروع یک رابطه بر دارند‪.‬‬ ‫در حالیکه امروزه خانم ها دیگر انتظار ندارند‬ ‫که آقایون به شیشیه اتاق آنها سنگ پرتاب‬ ‫کنند و یا از درخت باال بیایند تا بتوانند به‬ ‫آنها برسند اما از فضای رمانتیک بدشان نمی‬ ‫آید‪ .‬حداقل طوری برخورد کنید که احساس‬ ‫کنند شما در حال تعقیب کردنشان هستید‪.‬‬ ‫به طور قطع رسانه های امروزی و همچنین‬ ‫فرهنگ حاکم بر جامعه طوری پیش می رود‬ ‫که به خانم ها بقبوالند‪ ،‬افراد مستقلی هستند‬ ‫و به هیچ مردی نیاز ندارند‪ .‬شاید به همین‬ ‫دلیل باشد که خانمها دوست دارند آن فضای‬

‫کالسیک و مردانه را در ذهن خودشان نگه‬ ‫دارند‪ .‬آنها دوست دارند کسی تعقیبشان‬ ‫کند‪ ،‬از آنها قدردانی کند‪ ،‬و با گلبرگ های‬ ‫گل سرخ دوش بگیرند…‪ ..‬خوب شاید این‬ ‫آخری یک کمی زیاده روی باشد!‬ ‫خوب‪ ،‬فکر می کنم آقایون تا این لحظه‬ ‫متوجه شده باشند که چرا باید روش های‬ ‫برقراری روابط خود را باز سازی کنند‪.‬‬ ‫ممکن است دختری که برای ازدواج در نظر‬ ‫دارید شما را به بهترین ها برساند به همین‬ ‫دلیل باید بدانید که برای رسیدن به موفقیت‬ ‫رفتاری کامال طبیعی از خود نشان دهید‪ ،‬با‬ ‫او دوستانه برخورد کنید و خودتان را بیش‬ ‫از اندازه دست نیافتنی نشان ندهید‪ .‬همین‬ ‫که او تالش شما را برای رسیدن به خودش‬ ‫مشاهده می کند متوجه می شود که شما به‬ ‫اندازه کافی اعتماد به نفس داشته اید که این‬ ‫کار را انجام داده اید بنابراین دیگر نیازی‬ ‫ندارید که اطمینان بیش از اندازه از خودتان‬ ‫نشان دهید‪ .‬اگر او نیز در رسیدن به شما از‬ ‫خود عالقه نشان داد که چه بهتر‪...‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

39


‫‪38‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ترک یک رابطه‬ ‫پنهانی‬

‫معمو ً‬ ‫ال‪ ،‬افرادی که قصد‬ ‫سوءاستفاده عاطفی دارند وقتی‬ ‫با جدیت طرف مقابل برای قطع‌‬ ‫رابطه روبه‌رو می‌شوند‪ ،‬رفتارهای‬ ‫مختلفی از خود نشان می‌دهند‪،‬‬ ‫در برخی موارد‪ ،‬بیان متقابل‬ ‫مشکل‪ ،‬طرد‪ ،‬اتهام‪ ،‬خشم و در‬ ‫برخی دیگر‪ ،‬متوسل به وعد ‌ه و‬ ‫وعید و معذرت‌خواهی می‌شوند‪.‬‬ ‫جام جم‪ :‬حکم دوستی غیرمتعارف دختر و‬ ‫پسر‪ ،‬حکم داستانی است که از همان اول‬ ‫نباید آغاز می‌شد‪ .‬دوستی با جنس مخالف‬ ‫هرچند حاوی شور و هیجان عاطفی است اما‬ ‫بررسی‌ها نشان داده‌ است که آسیب‌های ناشی‬ ‫از روابط ناپایدار و گذرا‪ ،‬هر دو طرف ارتباط‬ ‫را بشدت درگیر مشکالتی نظیر اختالالت‬ ‫اضطرابی‪ ،‬افسردگی و ضعف اعتمادبه‌نفس‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫چگونه به یک رابطه ناسالم پایان دهیم؟‬ ‫انرژی و نشاط جوانی با قرار گرفتن در یک‬ ‫ارتباط پنهانی و غیراخالقی بتدریج تحلیل‬ ‫می‌رود و کم‌کم کار به جایی می‌رسد که زیان‬ ‫این ارتباط روح و جسم افراد را فرسوده‬ ‫می‌کند‪ .‬معموال گسسته شدن یک ارتباط‬ ‫عاطفی با این سبک و سیاق‪ ،‬عوارضی‬ ‫همچون افت تحصیلی‪ ،‬بروز مشکالت‬ ‫جسمی‪ ،‬بی‌توجهی به مسئولیت‌ها‪ ،‬تنهایی و‬ ‫انزوا‪ ،‬گوش دادن به موسیقی‌های غم‌انگیز‬ ‫و اشتغال ذهنی با خاطرات را در پی دارد‪.‬‬ ‫فارغ از این‌که این ارتباط به چه دلیل و در‬ ‫چه شرایطی شکل گرفته باشد‪ ،‬افراد باید‬ ‫مهارت‌های به پایان بردن چنین ارتباطی را‬ ‫بدانند‪ ،‬تا میزان آسیب‌های ناشی از ارتباط و‬ ‫سوگواری ناشی از قطع آن به کمترین میزان‬ ‫ممکن برسد‪.‬‬ ‫خاتمه دادن به رابطه‌ای ناسالم‪ ،‬کار آسانی‬ ‫نیست‪ .‬بخصوص زمانی که رابطه‪ ،‬مدت‬ ‫زمان زیادی به طول انجامیده باشد‪ .‬اگر‬ ‫تصمیم‌گیری برای پایان دادن این رابطه‪،‬‬ ‫دوطرفه باشد‪ ،‬باز هم آسان‌تر از زمانی است‬ ‫که یکی از طرفین‪ ،‬تصمیم می‌گیرد جدا شود‬ ‫و رابطه را قطع کند‪ .‬در هر حال‪ ،‬در چنین‬ ‫روابطی‪ ،‬جدا شدن‪ ،‬سالم‌ترین تصمیمی است‬ ‫که می‌توان گرفت‪ .‬اصول و مراحل زیر کمک‬ ‫می‌کند تا چنین تصمیمی بهتر و راحت‌تر‬ ‫انجام شود‪.‬‬ ‫تصمیم بگیرید‬ ‫اول سعی کنید تصمیم خود را در مورد قطع یا‬ ‫ادامه رابطه بگیرید‪ .‬فراموش نکنید دوره مهم‬ ‫و سختی را می‌گذرانید‪ .‬ابتدا‪ ،‬تکلیف خود را‬ ‫روشن کنید و در مرحله بعد‪ ،‬تصمیم خود را با‬

‫طرف مقابل در میان بگذارید‪ .‬باید از اصول‬ ‫تصمیم‌گیری صحیح استفاده کنید‪ .‬با این‬ ‫حال با توجه به ویژگی‌های خاص سوءاستفاده‬ ‫عاطفی و پیچیدگی‌های آن بهتر است به موارد‬ ‫زیر توجه کنید‪:‬‬ ‫بر کل رابطه تمرکز کنید‪ :‬یکی از مواردی‬ ‫که افراد در پایان دادن به یک رابطه ناسالم‬ ‫با آن روبه‌رو می‌شوند‪ ،‬این است که گاه بر‬ ‫قسمت‌های مثبت و گاه بر بخش‌های منفی‬ ‫آن تمرکز می‌کنند‪ .‬معموال چنین روابطی‪،‬‬ ‫طی زمان شکل می‌گیرد و طوالنی می‌شود‬ ‫و طبیعی است که در این مدت‪ ،‬هم تجارب‬ ‫خوب و خوشایند و هم تجارب ناخوشایند و‬ ‫صدمه‌زننده در رابطه وجود داشته است‪ .‬به‬ ‫همین دلیل‪ ،‬گاهی تمرکز بر منفی‌ها و مثبت‌ها‪،‬‬ ‫فقط باعث تردید و تزلزل در تصمیم‌گیری‬ ‫می‌شود‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬ابتدا‪ ،‬فهرستی از‬ ‫نکات منفی رابطه خود تهیه کنید‪ .‬تا جایی‬ ‫که می‌شود این فهرست در جایی مثل تقویم‬ ‫شخصی‌تان باشد تا اگر دچار تردید شدید با‬ ‫نگاهی گذار به این فهرست بر تردیدتان فائق‬ ‫آیید‪.‬‬ ‫در این تصمیم‌گیری به خودتان توجه‬ ‫کنید‪ :‬یکی از مواردی که باعث تردید در‬ ‫تصمیم‌گیری می‌شود آن است که افراد به‬ ‫موضوعات و مشکالتی فکر می‌کنند که‬ ‫مربوط به آنها نیست‪ .‬این‌که طرف مقابل‪،‬‬ ‫چه صدمه‌ای می‌خورد‪ ،‬این که به آنها نیاز‬ ‫دارد و‪ ...‬فقط باعث می‌شود که احساسی‬ ‫تصمیم‌گیری کنید‪ .‬همچنین‪ ،‬فکر کردن به‬ ‫این‌که طرف مقابل چه می‌گوید‪ ،‬چه واکنشی‬ ‫نشان می‌دهد‪ ،‬شما را مسئول کدام مشکل‬ ‫می‌داند و‪ ...‬فقط باعث گیجی شما می‌شود‪.‬‬ ‫اگر بدرستی نمی‌دانید نقش شما در این‬ ‫مشکالت کدام است بهتر است با یک نفر‬ ‫سوم بخصوص با یک مشاور در این مورد‬ ‫صحبت کنید‪.‬‬

‫تصمیم به جدایی را با طرف مقابل در میان‬ ‫بگذارید‬ ‫بعد از این که تصمیم گرفتید رابطه را قطع‬ ‫کنید‪ ،‬حاال موقع آن است که تصمیم خود‬ ‫را به وی اطالع دهید‪ .‬در این زمینه‪ ،‬توجه‬ ‫به نکات زیر به شما کمک می‌کند تا بهتر‬ ‫بتوانید از وی جدا شوید‪:‬‬ ‫کوتاه‪ ،‬مختصر و روشن تصمیم خود را با‬ ‫وی در میان بگذارید‪ :‬سعی نکنید سخنرانی‬ ‫کنید‪ ،‬تاریخچه مشکالت و مسائل قبلی و‬ ‫صدمه‌هایی را که خوردید مطرح کنید‪ ،‬بلکه‬ ‫فقط توضیح دهید که به چه علتی تمایل به‬ ‫قطع رابطه دارید‪.‬‬ ‫هیجانی نشوید‪ :‬اگر کوتاه و مختصر صحبت‬ ‫کنید‪ ،‬هیجانی(احساسی) نخواهید شد‪.‬‬ ‫اشک‪ ،‬گریه‪ ،‬عصبانیت‪ ،‬ترحم و‪ ...‬نه‌تنها‬ ‫کمکی به قضیه نمی‌کند‪ ،‬بلکه شما را در‬ ‫موضع ضعف قرار می‌دهد‪ .‬فقط جدی باشید‬ ‫و احساس خود را بیان کنید‪.‬‬ ‫سعی کنید رفتار غیرکالمی شما با آنچه‬ ‫می‌گویید متناسب باشد‪ :‬مراقب باشید حالت‬ ‫بدن شما هم نشان‌دهنده جدی بودن شما‬ ‫باشد‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬لبخند نزنید‪ ،‬بلکه فقط‬ ‫جدی صحبت کنید‪.‬‬ ‫به برخوردهای طرف‌ مقابل اعتنا نکنید‪:‬‬ ‫معمو ً‬ ‫ال‪ ،‬افرادی که قصد سوءاستفاده عاطفی‬ ‫دارند وقتی با جدیت طرف مقابل برای قطع‌‬ ‫رابطه روبه‌رو می‌شوند‪ ،‬رفتارهای مختلفی‬ ‫از خود نشان می‌دهند‪ ،‬در برخی موارد‪،‬‬ ‫بیان متقابل مشکل‪ ،‬طرد‪ ،‬اتهام‪ ،‬خشم و‬ ‫در برخی دیگر‪ ،‬متوسل به وعد ‌ه و وعید و‬ ‫معذرت‌خواهی می‌شوند‪ .‬بسیاری از اوقات‪،‬‬ ‫قول می‌دهند که وضعیت صدمه‌زننده‪،‬‬ ‫سوءتفاهمی بیش نبوده است و طرف مقابل‬

‫اشتباه متوجه شده‌است و گاهی اوقات نیز‬ ‫قول می‌دهند که همه‌چیز درست خواهد‌ شد‪.‬‬ ‫شما تصمیم خود را گرفته‌اید و مهم است که‬ ‫براساس تصمیم خود عمل کنید‪.‬‬ ‫اگر نمی‌توانید تصمیم خود را به وی بگویید‪،‬‬ ‫از نامه یا تلفن استفاده کنید‪ .‬نحوه برخورد‬ ‫با طرف مقابل را تمرین کنید اما اگر به دلیل‬ ‫صدمه‌هایی که متحمل شده‌اید‪ ،‬قادر نیستید‬ ‫حضوری در مورد تصمیم خود صحبت کنید‪،‬‬ ‫می‌توانید از تلفن استفاده کنید و اگر تماس‬ ‫تلفنی نیز برای شما سخت است‪ ،‬می‌توانید‬ ‫از یک ایمیل استفاده کنید‪ .‬مهم این است‬ ‫که شما بتوانید تصمیم خود را به وی اطالع‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫تماس‌هایتان را قطع کنید‪ :‬پس از بیان‬ ‫تصمیم‌تان به طرف مقابل‪ ،‬هر نوع ارتباطی‬ ‫را با وی قطع کنید‪ .‬مالی‪ ،‬مشورتی‪ ،‬حمایتی‬ ‫و‪ ....‬گاهی مواقع‪ ،‬ضروری است که ارتباط‬ ‫با تعدادی از دوستان خود را نیز قطع کنید‪.‬‬ ‫به تماس‌های طرف مقابل جواب ندهید‪ :‬از‬ ‫آنجا که در این نوع روابط‪ ،‬سابقه اقدام به‬ ‫قطع‌های مکرر رابطه وجود داشته است و‬ ‫همچنین‪ ،‬از این نظر که طرف سوءاستفاده‌گر‪،‬‬ ‫ادامه رابطه را حق خود می‌داند ممکن است‬ ‫به تصمیم شما اعتنایی نکند و همچنان در‬ ‫پی ادامه رابطه باشد‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬عالوه بر‬ ‫این که تصمیم خود را به اطالع وی رساندید‪،‬‬ ‫مهم است که در تصمیم خود پا برجا باشید‬ ‫و به تماس‌های مکرر وی جواب ندهید‪.‬‬ ‫ارسال پیامک یکی از شایع‌ترین و مستمرترین‬ ‫اقداماتی است که آنان انجام می‌دهند؛ با‬ ‫جدیت به تماس‌ها و پیامک‌ها جواب ندهید‬ ‫و حتی در مواردی خوب است که خط تلفن‬ ‫خود را واگذار کنید‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

37


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

36


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

35


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

34


‫‪33‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نتایج این تحقیق كامال نقش بحث و‬ ‫گفت‌وگوی والدین قبل از بچه‌دار شدن یا در‬ ‫سال‌های اول زندگی كودك در مورد چگونگی‬ ‫تربیت او را نشان می‌دهد‪ .‬مشاوره‌های قبل از‬ ‫بارداری و آموزش والدگری قبل از بچه‌دار شدن‬ ‫یا حتی حین آن می‌تواند به والدین در مورد‬ ‫روش مناسب تربیت كودك كامال كمك كند‬ ‫و به آنها اجازه دهد تا از تعارضات احتمالی‬ ‫جلوگیری كنند‪.‬‬ ‫نكته بسیار مهم در مورد این مشكالت این است‬ ‫كه تفاهم نداشتن در روش تربیت كودك حتی‬ ‫ممكن است به ‌تفاهم‌نداشتن در زندگی مشترك‬ ‫والدین هم منجر شود؛ مساله‌ای كه می‌تواند تاثیر‬ ‫مخرب بیشتری در تربیت كودك داشته باشد‪.‬‬ ‫بسیاری از كودكان در سال‌های قبل از مدرسه‬ ‫و در سنین‪ 3‬تا ‪ 4‬سالگی‪ ،‬كامال مشكالت بین‬ ‫والدین را می‌فهمند و در صورتی كه احساس‬ ‫كنند خودشان یا موضوعی مربوط به آنها باعث‬ ‫به وجود آمدن مشكل بین والدین‌شان شده‬ ‫ممكن است احساس سرخوردگی یا گناه كنند‪.‬‬ ‫آموزش همه‌جانبه است‬ ‫والدین باید به یاد داشته باشند مهم‌ترین راه‬ ‫تربیت كودك‪ ،‬نه فقط آموزش كالمی است بلكه‬ ‫آنها باید با فرزندشان زندگی كرده و در كنار او‬ ‫وقت بگذرانند‪.‬‬ ‫وقت گذاشتن برای كودك‪ ،‬توسط والدینی كه در‬ ‫بیرون از خانه شاغل هستند كار سختی است؛‬ ‫اینجاست كه زمان‌های مشترك مانند زمان صرف‬ ‫غذا و روزهای تعطیل اهمیت پیدا می‌كند‪ .‬در‬ ‫این زمان‌ها تنها با كودك‌تان حرف نزنید‪ ،‬با‬ ‫یكدیگر هم ارتباط داشته باشید و اجازه دهید‬ ‫تا كودك قوانین زندگی را با مشاهده شما یاد‬ ‫بگیرد‪ .‬همیشه حواس‌تان باشد كه كودك‌تان‬ ‫شاهد رفتارهای شما خواهد بود و حتی به طور‬ ‫ناخودآ گاه از آن الگو خواهد گرفت‪.‬‬ ‫حوزه‌های مختلف رفتاری را از هم جدا كنید‬ ‫شاپی سالیوان‪ ،‬یكی از روان‌شناسان مجری این‬ ‫تحقیق می‌گوید‪« :‬هنگامی كه پدر و مادر هردو‬ ‫به یك اندازه می‌خواهند نقش مراقبتی و نظارتی‬ ‫داشته باشند و در مقابل هم قرار بگیرند‪ ،‬این‬ ‫كودك است كه بین پدر و مادر له می‌شود‪ ».‬او‬ ‫پیشنهاد می‌كند والدینی كه این احساس را دارند‬ ‫بهتر است مسوولیت‌ها را با هم تقسیم كنند‪.‬‬ ‫حوزه‌های مختلف رفتاری را از هم جدا كرده و‬ ‫هر كدام در حوزه خود به آموزش كودك بپردازد‬ ‫و در عین حال با هم همیشه در هماهنگی باشند‬ ‫كه در این حوزه‌ها آموزش‌های متفاوتی به‬ ‫كودك ندهند‪.‬‬ ‫مادر‌ها می‌توانند بهداشت فردی را به كودك یاد‬ ‫بدهند و پدر نحوه رفتار با كودكان دیگر را به‬ ‫فرزندش آموزش بدهد؛ غذا خوردن و تغذیه‬ ‫كودك با مادر باشد و پدر‪ ،‬بازی كردن را به‬ ‫كودك یاد بدهد‪ ،‬اما از آنجا كه بیشتر رفتار‌های‬ ‫ما به عنوان پدر و مادر به طور ناخودآ گاه به‬ ‫الگوی ذهنی خودمان از والدین‌مان برمی‌گردد‬ ‫و با توجه به نقش تاریخی مادران در تربیت‬ ‫كودك‪ ،‬ناخودآ گاه این مادران هستند كه قدرت‬ ‫اصلی در پرورش كودك محسوب می‌شوند و‬ ‫پدر‌ها بهتر است تنها با مادران همفكری و‬ ‫همراهی كنند‪».‬‬ ‫به عقیده دكتر سالیوان والدگری‪ ،‬به طور مشترك‬ ‫ممكن است بسیار ایده‌آل و مطلوب به‬ ‫نظر برسد‪ ،‬اما در عمل‪ ،‬كار بسیار‬ ‫سختی است‪.‬‬


‫‪32‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چه کسی باید بچه‬ ‫را تربیت کند؟پدر‬ ‫یا مادر یا هر دو؟‬

‫هنگامی كه پدر و مادر هردو‬ ‫به یك اندازه می‌خواهند نقش‬ ‫مراقبتی و نظارتی داشته باشند‬ ‫و در مقابل هم قرار بگیرند‪ ،‬این‬ ‫كودك است كه بین پدر و مادر‬ ‫له می‌شود‪ ».‬او پیشنهاد می‌كند‬ ‫والدینی كه این احساس را دارند‬ ‫بهتر است مسوولیت‌ها را با هم‬ ‫تقسیم كنند‬

‫و بقیه خصوصیات شخصیتی را از والدین‬ ‫خود الگو می‌گیرد‪ .‬او بسیاری از اینها را به‬ ‫طور ناخودآ گاه و حتی بدون تالش والدین‬ ‫از رفتارهای آنها كسب می‌كند به همین دلیل‬ ‫والدین باید كامال نسبت به رفتار‌های خود در‬ ‫قبال كودك هشیار باشند‪.‬‬ ‫والدین باید مشورت كنند‬ ‫روان‌شناسان توصیه می‌كنند بهتر است‬ ‫والدین حتی قبل از بچه‌دار شدن با هم در‬ ‫مورد رفتارها و انتظارات‌شان در قبال كودك‬ ‫حرف بزنند و از نوع والدگری یكدیگر اطالع‬ ‫داشته باشند‪ .‬متخصصان می‌گویند والدین‬ ‫باید به یك نقطه مشترك در تربیت كودك‬ ‫برسند و این كار با حرف زدن و همچنین‬ ‫مشاهده نمونه‌های دیگر‪ ،‬بحث‌كردن در مورد‬ ‫مسائل مختلف تربیت كودك و مشكالتی كه‬ ‫ممكن است در مسیر آموزش كودك اتفاق‬ ‫بیفتد‌‪ ،‬شكل می‌گیرد‪ ،‬اما مهم‌ترین نكته‌ای‌‬ ‫كه والدین باید در مورد آن به توافق برسند‪،‬‬

‫می‌كند كه یاد بگیرد بعدها در اجتماع چطور‬ ‫رفتار كند‪.‬‬ ‫مربی اصلی كودك كیست؟‬ ‫به طور سنتی‪ ،‬مادرها وظیفه آموزش كودك را‬ ‫بر عهده دارند‪ ،‬اما گاهی پدر‌ها هم دوست‬ ‫دارند در این امر دخالت داشته باشند‪ .‬به غیر‬ ‫از آموزش‌های شخصیتی كه در باال گفته شد‪،‬‬ ‫بعضی رفتارها و كارهای كوچك‌تر و به ظاهر‬ ‫كم‌اهمیت‌تری هم وجود دارند كه كودك‬ ‫باید به تدریج آنها را از كسی یاد بگیرد‪.‬‬ ‫زمان استراحت و خواب‪ ،‬نوع غذا خوردن‪،‬‬ ‫بازی كردن‪ ،‬حرف زدن و چیزهایی از این‬ ‫قبیل‪ ،‬مسائل روزمره‌ای هستند كه كودك در‬ ‫سال‌های اول زندگی باید یاد بگیرد‪ .‬محققان‬ ‫در یك تحقیق با بررسی خانواده كه كودكانی‬ ‫در سنین قبل از مدرسه داشتند به نتایج جالبی‬ ‫دست یافتند‪.‬‬ ‫آنها مشاهده كردند در خانه‌هایی كه پدر با‬ ‫كودك بیشتر بازی می‌كند و ارتباطش با‬

‫دارد‪.‬‬ ‫در نقطه مقابل‪ ،‬در خانه‌هایی كه پدر سعی‬ ‫دارد در آموزش كارهایی مانند مراقبت‌های‬ ‫روزمره مثل حمام كردن و استفاده از‬ ‫دستشویی‪ ،‬مسواك كردن‪ ،‬آماده‌كردن غذا‬ ‫و چیزهایی از این قبیل دخالت كند‪ ،‬بعد‬ ‫از یك‌سال از نخستین مشاهده محققان‪،‬‬ ‫اختالف‌های بیشتری بین والدین در زمینه‬ ‫تربیت كودك به وجود آمده است‪ .‬در این‬ ‫خانواده‌ها والدین بیشتر از هم در زمینه تربیت‬ ‫كودك ایراد می‌گیرند و نحوه آموزش‌های‬ ‫یكدیگر را زیر سوال می‌برند‪ .‬مخالفت‌های‬ ‫والدین در موضوعات مختلف رفتاری در این‬ ‫خانواده‌ها آشكار‌تر و حتی گاه به‌صورت جر‬ ‫و ‌بحث‌هایی در حضور كودك هم مشاهده‬ ‫شد؛ موضوعی كه به‌نظر كارشناسان كامال بر‬ ‫تربیت كودك تاثیر منفی خواهد گذاشت‪.‬‬ ‫بسیاری از والدین می‌گویند كه می‌خواهند‬ ‫تربیت كودك را به طور مشترك و با همراهی‬ ‫یكدیگر انجام دهند‪ ،‬اما در عمل این اتفاق‬

‫چند سال اول زندگی كودك‪ ،‬شخصیت او‬ ‫را شكل می‌دهد و او در این سال‌ها كنار‬ ‫والدین است‪ .‬با بزرگ‌تر‌ شدن كودك و رشد‬ ‫شناختی و شخصیتی او‪ ،‬اما نیاز دیگری هم‬ ‫به نیاز‌های ابتدایی او اضافه می‌شود؛ نیاز به‬ ‫تربیت و آموزش از ساده‌ترین رفتارها مانند‬ ‫استفاده از دستشویی گرفته تا حرف زدن و‬ ‫بازی كردن‪.‬‬ ‫در جامعه مدرن امروزی‪ ،‬عمال بعد از رسیدن‬ ‫كودك به سن مدرسه و ارتباط با دیگر‬ ‫همساالن‪ ،‬كودك بسیاری از آموزش‌ها را از‬ ‫معلمان‪ ،‬مدرسه‪ ،‬همساالن و حتی رسانه‌هایی‬ ‫مانند تلویزیون یاد می‌گیرد‪ ،‬اما تا قبل از‬ ‫مدرسه‪ ،‬كودكی كه تنها با والدین خود ارتباط‬ ‫دارد هم نیاز به آموزش و تربیت دارد‪ ،‬اما‬ ‫واقعا وظیفه اصلی تربیت كودك به عهده‬ ‫كیست؟‬ ‫روان‌پزشكان چه می‌گویند؟‬ ‫تربیت و پرورش كودك‪ ،‬شاید مهم‌ترین و‬ ‫سخت‌ترین وظیفه‌ای‌ باشد كه كسی در زندگی‬ ‫به عهده خواهد داشت‪ .‬نظریات روان‌شناسان‬ ‫مشهوری مانند فروید و بندورا كه بر تاثیر‬ ‫آموزش‌های دوران كودكی در شكل‌گیری‬ ‫شخصیت بزرگسالی كودك تاكید دارند‪،‬‬ ‫اهمیت نقش والدین را نشان می‌دهد‪.‬‬ ‫تا قبل از مدرسه‪ ،‬كودكی كه تنها با والدین‬ ‫خود ارتباط دارد هم نیاز به آموزش و تربیت‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫بندورا معتقد است رفتار و شخصیت آدمی‬ ‫اكتسابی است یعنی بر اثر یادگیری شكل‬ ‫می‌گیرد‪ .‬فروید پا را از این هم فراتر می‌گذارد‬ ‫و می‌گوید تنها تجارب چند سال اول زندگی‬ ‫كودك شخصیت او را شكل می‌دهد و كودك‬ ‫در سال‌های اول تنها در كنار پدر و مادر‬ ‫است‪.‬‬ ‫والدین نخستین الگوهای رفتاری هستند‬ ‫كه كودك با آنها مواجه است و در بین بقیه‬ ‫افرادی كه در كنار كودك قرار دارند‪ ،‬والدین‬ ‫تاثیرگذارترین هستند‪ .‬از همان سال‌های‬ ‫ابتدایی زندگی‪ ،‬كودك مفاهیمی مانند‬ ‫مهربانی‪ ،‬احترام‪ ،‬دوست داشتن‪ ،‬دروغ‪ ،‬خشم‬

‫انضباطی است كه كودك در چارچوب آن قرار‬ ‫خواهد گرفت‪.‬‬ ‫رفتار‌های كودك باید حد و مرز مشخصی‬ ‫داشته باشد‪ ،‬باید كسی باشد كه به كودك‬ ‫درست یا غلط بودن هر رفتاری را آموزش‬ ‫دهد و در صورتی كه والدین در این مورد‬ ‫با یكدیگر توافق نداشته باشند‪ ،‬كودك‬ ‫دچار سردرگمی خواهد شد‪ .‬شكل دادن یك‬ ‫چارچوب رفتاری برای كودك به او كمك‬

‫كودك در زمینه بازی‌های فكری‪ ،‬ورزش‬ ‫كردن‪ ،‬دویدن و محبت كردن است‪ ،‬والدین‬ ‫با هم همكاری مناسب‌تری در تربیت كودك‬ ‫دارند و مادر راحت‌تر می‌تواند به كودك‬ ‫آموزش‌های الزم را بدهد‪ .‬در این خانواده‌ها‬ ‫اغلب اختالف كمتری هم در زمینه تربیت‬ ‫كودك وجود دارد‪.‬‬ ‫تا قبل از مدرسه‪ ،‬كودكی كه تنها با والدین‬ ‫خود ارتباط دارد هم نیاز به آموزش و تربیت‬

‫كمتر رخ می‌دهد‪ .‬از نظر كارشناسان‪ ،‬بهتر‬ ‫است یكی از والدین كودك نقش یك مربی‬ ‫را داشته باشد و والد دیگر صرفا نقش‬ ‫همراهی و كمك كردن را‪ .‬آنها معتقدند بهتر‬ ‫است مادر به علت ارتباط بیشتر با كودك این‬ ‫نقش اصلی را برعهده بگیرد و پدر نظراتش‬ ‫را در مورد تربیت كودك تنها با مادر در میان‬ ‫بگذارد و خود سعی نكند به روش خود به‬ ‫كودك آموزش دهد‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

31


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

30


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

29


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

28


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

27


‫‪26‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چگونه کیفیت‬ ‫روابط جنسی‬ ‫خود را افزایش‬ ‫دهیم‬

‫کیفیت روابط جنسی خود را باال‬ ‫ببرید ‪.‬‬ ‫آیا شما هم از آن دسته افرادی‬ ‫هستید که از زندگی جنسی خود‬ ‫لذت نمیرید؟بهتر است بدانید‬ ‫که رابطه جنسی برای حدود ‪۶۰‬‬ ‫درصد از زنان عامل فشار و استرس‬ ‫است اما شاید اگر توصیه های که‬ ‫در ادامه آمده است را دنبال کنید‬ ‫بتوانید احساس بهتری داشته‬

‫درباره کیفیت عمل جنسی با همسر خود‬ ‫صحبت کنید‬ ‫همین امشب ‪ ۱۵‬دقیقه زمان بگذارید و در‬ ‫این مورد با همسر خود بحث و گفتگو کنید‬ ‫‪.‬بهتر است پس از شام و قبل از خاموش کردن‬ ‫چراغها اینکار را انجام دهید‪.‬‬

‫انتخاب هدف مورد عالقه‬ ‫خجالت را کنار بگذارید و کمی جسارت به‬ ‫خرج دهید‪ .‬بهتر است از همسر خود بپرسید‬ ‫که به چه کاری بیشتر عالقه دارد‪.‬مطالعات‬ ‫در سال ‪ ۲۰۰۸‬نشان دهنده این است که‬ ‫افرادیکه در این مورد با همسر خود صحبت‬ ‫میکنند کمتر دچار انفعال در راوبط جنسی‬ ‫خود می شوند ‪.‬‬ ‫یادداشت ‪ ۵‬ویژگی برتر بدن همسرتان‬ ‫مطالعات انجام شده در دانشگاه هاروارد‬ ‫نشان میدهند که زنانی که احساس زیبایی‬ ‫و جذابیت دارند بیشتر از روابط خود لذت‬ ‫میبرند‪.‬در یک نظر سنجی یبش از ‪ ۲۰‬درص‬ ‫از زنان عنوان کردند که خجالت مانع از لذت‬ ‫بردن انها میشود و انان از بعضی ا قسمتهای‬ ‫اندام خود راضی نبوده و احساس بدی در باره‬ ‫ان داشتند‪.‬‬ ‫بوسه خداحافظی‬ ‫این کار باید همانند مسواک زدن برای شما‬ ‫به صورت عادت در بیاید که هنگامی که از‬ ‫یکدیگر جدا میشوید ‪ ,‬یکدیگر را ببوسید‪.‬‬ ‫این کار تاثیر بسزای د ر ایجاد صمیمیت و‬ ‫شور و نشاط در طول روزتان میشود‪.‬‬ ‫صبح ها کمی در رختخواب متنظر بمانید ‪.‬‬ ‫به جای انکه با شنیدن صدای زنگ ساعت با‬ ‫یک پرش از جا بپرید و از رختخواب بیرون‬ ‫بیائید بهتر است کمی در رخخواب مانده و‬ ‫یکدیگر را نوازش کنید ‪ .‬اینکار ممکن است‬ ‫فقط ‪ ۳۰‬ثانیه زمان ببرد اما تاثیری که نگاه‬ ‫کردن به یکدیگر و نوازش دارد قابل بیان‬

‫نیست ‪.‬‬ ‫یوگا و رابطه جنسی‬ ‫الن بارت نویسنده کتاب یوگا و روابط جنسی‬ ‫میگوید ذهن بیش از یک میلون نفر از مردم‬ ‫هنگام مقاربت در جایی غیر از مکانیست که‬ ‫در آن بسر میبرند‬ ‫سعی کنید با کمک یوگا یاد بگیرید که‬ ‫چگونه بتوانید ذهنتان را متمرکز کنید و در‬ ‫یک مکان احسات جسمی و روحیتان را‬ ‫متوقف کنید‪.‬‬ ‫لباسهای زیبا بپوشید‬ ‫این یک روش بسیار زیرکانه است که‬ ‫هنگامیکه برای عمل مقاربت اماده میشود از‬ ‫لباس های زیر زیبا استفاده کن‬ ‫ید‪.‬‬ ‫رابطه جنسی در صبحگاه‬ ‫یک دکتر غدد و استادیار بالینی در یکی از‬ ‫دانشکده های پزشکی میگوید بهترین زمان‬ ‫برای عمل مقاربت صبح است‪ .‬افراد تمایل‬ ‫بیشتری به مقاربت در صبح دارند‪ ,‬که اینکار‬ ‫باعث مشود هورمون اکسی توسین در بدن‬ ‫شما رها شود و شما تمام طول روز را با روحیه‬ ‫و انرژی به کار خود ادامه دهید و عالوه بر این‬ ‫صبح ها میل جنسی شما برانگیخته تر است‪.‬‬ ‫اتاق خوابتان را مرتب کنید‬ ‫در هم برهمی بعضی از اتاقهای خواب مانع‬ ‫تمرکز و لذت بدن از عمل جنسی میشود‪.‬‬ ‫توصیه میکنیم اتاقتن را مرتب کنید و سعی‬ ‫کنید اتاق خواب و اتاق کارتان را از یکدیگر‬ ‫جدا کنید‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

25


‫‪24‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫انتقام عشقی‪ :‬گرفتن یا نگرفتن؟‬ ‫افرادی که در روابط عاشقانه وارد‬ ‫می شوند ممکن است از طرق‬ ‫مختلف دچار صدمات روحی و‬ ‫عاطفی گردند که این مسئله حس‬ ‫انتقام جویی را در برخی از آنها‬ ‫بیدار میکند‪ .‬فرد صدمه دیده که‬ ‫به نوعی قربانی عشقی بحساب می‬ ‫آید به شدت تحت تاثیر عواطف‬ ‫خود قرار گرفته و در صدد تخلیه‬ ‫خشم و احساساتش برمی آید‪.‬‬ ‫صدمات عاطفی که می تواند در‬ ‫درون فرد ایجاد بحران نماید به‬ ‫دالیل زیر پدید می آید‪:‬‬

‫خیانت‪ :‬بی وفایی و خیانت یکی از عوامل‬ ‫اصلی ایجاد بحرانهای عمیقی احساسی و‬ ‫روحی در فرد است‪ .‬غریزه انسانها در رابطه با‬ ‫پیوند ایجاد شده بین دو جنس بسیار حساس‬ ‫و قوی عمل می کند به این معنی که اشخاص‬ ‫بطور طبیعی تمایل زیادی برای حفظ جفت‬ ‫خود دارند و هر مسئله ای که باعث سست‬ ‫شدن این رابطه شود با عکس العمل و فوران‬ ‫شدید احساسات روبرو خواهد شد‪ .‬مردان و‬ ‫زنانی که به هم خیانت میکنند در حقیقت بار‬ ‫عاطفی و درد روحی بسیاری را به یکدیگر‬ ‫وارد میکنند‪ .‬فرد خیانت دیده ممکن است تا‬ ‫مدتی طوالنی دچار عارضه هایی مانند عدم‬ ‫اعتماد به دیگران‪ ،‬حساسیت شدید‪ ،‬شکاکی‪،‬‬ ‫خود خوری‪ ،‬بیماری های عصبی‪ ،‬افسردگی‬ ‫و اختاللهای شخصیتی گردد و اعتماد بنفس‬ ‫خود را نیز از دست بدهد‪ .‬فشاری روانی‬ ‫ناشی از خیانت بار احساسی سنگینی را بر‬ ‫فرد خیانت دیده تحمیل خواهد کرد و درمان‬ ‫کامل آن می تواند بسیار زمان بر و یا حتی در‬ ‫برخی از موارد غیر ممکن باشد‪.‬‬ ‫کسی که مورد خیانت قرار گرفته ممکن است‬ ‫در دو حالت در صدد انتقام جویی برآید‪ .‬در‬ ‫حالت اول انتقام از همان شخصی که خیانت‬ ‫کرده و حالت دوم از فردی که جدید ًا رابطه‬ ‫ای را با او شروع نموده است‪ .‬در حالت اول‬ ‫شخص بدلیل وسواس فکری و بیاد آوری‬ ‫مکرر اتفاقات و حوادث روی داده تصور می‬ ‫کند که اگر مقابله به مثل کند می تواند از‬ ‫صدمات عاطفی خود بکاهد‪ .‬به این صورت‬ ‫که او ً‬ ‫ال طعم تلخ خیانت را به وی چشانده و‬ ‫دقیق ًا همان احساس را در ذهن او تداعی کرده‬ ‫است و دوم از ُبعد تسویه حساب شخصی‪.‬‬ ‫طبق تحقیقات و بررسی های انجام گرفته‬ ‫روی زوجهایی که در صدد انتقام عشقی به‬

‫دلیل خیانت طرف مقابل برآمدند‪ ،‬در اکثر‬ ‫موارد وضعیت پیچیده تر و بحرانی تر شده‬ ‫و احتمال برهم خوردن کلی رابطه بسیار باال‬ ‫رفته است‪ .‬بدلیل تفاوتهای احساسی در بین‬ ‫زنان و مردان فرد خیانت دیده و خیانت‬ ‫کننده هر یک به نوعی خاص به این پدیده‬ ‫نگاه میکنند و عکس العملهای درونی آنها‬ ‫متفاوت است‪ .‬زنان بسیار مشکل تر می توانند‬ ‫خیانت احساسی مردان را تحمل کنند و مردان‬ ‫بسیار مشکل تر می توانند با خیانت جنسی‬ ‫زنان کنار بیایند‪ .‬انتقام فقط شرایط را بدتر‬ ‫و رابطه را متزلزل تر خواهد کرد‪ .‬راه حل‬ ‫مشکل این است که در وهله اول زوجین از‬ ‫خیانت نسبت به هم جد ًا پرهیز کنند و بدانند‬ ‫راه وفاداری و صداقت به همراه گفتگوی‬ ‫آزاد و صریح میتواند راه حل اکثر مشکالت‬ ‫زناشویی باشد و در صورت بروز خیانت‪ ،‬هیچ‬ ‫گاه انتقام جویی نکنند و بجای آن با ریشه‬ ‫یابی مشکل و بهره گیری از مشاوره صحیح‪،‬‬ ‫اعتماد از دست رفته را بازسازی کنند و به‬ ‫رابطه شان برگردند‪ .‬البته فرد خیانت دیده‬ ‫نباید به سادگی از مسئله بگذرد و فرد خیانت‬ ‫کننده نیز نباید با توجیهات واهی بر کار خود‬ ‫صحه بگذارد و باید در پی جبران باشد‪.‬‬ ‫گاهی اوقات بعد از بر هم خوردن رابطه‪ ،‬فرد‬ ‫خیانت دیده در رابطه جدیدش تصمیم میگیرد‬ ‫به طرفش خیانت کند چون احساس میکند‬ ‫ممکن است که این شخص نیز همان رفتار‬ ‫نفر قبل را در مقابلش در پیش بگیرد و می‬ ‫خواهد به نوعی پیش دستی نماید‪ .‬اختالالت‬ ‫عاطفی و حس بدبینی و عدم اعتماد به‬ ‫دیگران نیز میتواند دلیل بر این عمل باشد‪.‬‬ ‫فرد خیانت دیده ممکن است تصور کند که‬ ‫همه افراد مانند فردی هستند که به او خیانت‬ ‫کرده و این حس بدبینی انگیزه انتقام جویی‬ ‫از افراد بیگناه را شدت می بخشد‪ .‬در این‬ ‫مورد نیز باید دانست که انتقام بی دلیل هیچ‬ ‫پایه و اساس منطقی نداشته و به هیچ عنوان‬ ‫زخمهای کهنه را التیام نخواهد بخشید‪.‬‬ ‫عدم پذیرش‪ :‬گاهی فرد از طرف کسی که به وی‬ ‫عالقه مند است پس زده میشود و بطور مکرر‬ ‫مورد عدم پذیرش او قرار میگیرد‪ .‬معمو ً‬ ‫ال‬ ‫اشخاص تمایل زیادی به کسی که ردشان‬ ‫میکند پیدا میکنند به این دلیل که در خود‬ ‫نوعی ضعف و در طرف مقابل نوعی قدرت و‬ ‫برتری حس می نمایند‪ .‬هرچقدر چیزی دست‬ ‫نیافتی تر جلوه کند‪ ،‬برای دیگران جذاب تر‬ ‫و خواستنی تر میگردد‪ .‬وقتی فردی مرتب‬ ‫از طرف مقابلش رد می شود‪ ،‬تماسهایش‬ ‫بی جواب می ماند‪ ،‬ابراز احساساتش با بی‬ ‫تفاوتی روبرو میگردد و در نهایت شکست می‬ ‫خورد‪ ،‬این فرایند بصورت گره ای ناگشودنی‬ ‫در ذهنش نقش می بندد و بصورت وسواس‬ ‫فکری در می آید‪ .‬فردی که این گونه شکست‬ ‫عشقی را تجربه کرده و همیشه از ناتوانی خود‬ ‫برای بدست آورن شخص مورد عالقه اش در‬

‫عذاب و مشغول ماللت خویش است‪ ،‬ممکن‬ ‫است همین رویکرد را در برابر نفرات دیگر‬ ‫در پیش بگیرد یعنی دقیق ًا همانگونه که با وی‬ ‫رفتار شده‪ ،‬او نیز با دیگران برخورد نماید‪.‬‬ ‫شاید یکی از دالیلش این باشد که بخواهد‬ ‫انتقام بگیرد و یا آزار و اذیتهایی که در این‬ ‫راه دیده را بر سر دیگری فرود آورد‪.‬‬ ‫انگیزه دیگر این است که فرد قربانی از تجربه‬ ‫اش دریافته که می تواند با همین طرز برخورد‬ ‫دیگران را جذب خودش کند همانگونه که‬ ‫خود جذب نفر اول شده بود‪ .‬در کل باید‬ ‫ابراز داشت که اینگونه رفتارها که منشا آن‬ ‫در روابط گذشته است‪ ،‬ممکن است بصورت‬ ‫موقت اثر دلخواه را بر جای گذارد‪ ،‬اما در‬ ‫دراز مدت رابطه را بر هم خواهد زد‪ .‬کم‬ ‫محلی‪ ،‬رد و عدم پذیرش کسی که تمایل به‬ ‫برقراری رابطه با او داریم هیچگاه باعث‬ ‫نخواهد شد از صدمات عاطفی روابط قبلی‬

‫آسوده شویم و فقط شخصیت ما را زیر سوال‬ ‫خواهد برد‪ .‬اینکه برخی احساسکنند چون نفر‬ ‫قبلی اینگونه برخورد میکرده‪ ،‬آنها نیز طرف‬ ‫مقابلشان را رد کنند و یا ابراز احساساتشان را‬ ‫به سخره بگیرند و یا تماسهایشان را بی پاسخ‬ ‫بگذارند‪ ،‬باعث التیام زخمهایشان خواهد‬ ‫شد‪ ،‬سخت در اشتباهند‪ .‬راه حل این است‬ ‫که بصورت منطقی با مسئله برخورد کنند‪،‬‬ ‫و اص ً‬ ‫ال اجازه ندهند کسی با آنها اینگونه‬ ‫برخورد کند‪ .‬اگر با مقاومت شخص مورد‬ ‫نظرشان روبرو شدند‪ ،‬بدانند که همیشه حق‬ ‫انتخاب های بیشتر و بهتری نیز وجود دارد‬ ‫و عشق هیچگاه با اجبار و اسرار‪ ،‬جاودان‬ ‫نخواهد ماند‪.‬‬ ‫تحقیر و بد رفتاری‪ :‬یکی دیگر از دالیل‬ ‫بروز صدمات عاطفی در افراد‪ ،‬نحوه رفتار‬ ‫و برخورد طرف مقابلشان است‪ .‬اگر شخصی‬ ‫در رابطه ای ناسالم قرار بگیرد‪ ،‬ممکن است‬ ‫مورد بی احترامی‪ ،‬بد دهانی‪ ،‬تحقیر‪ ،‬سوء‬ ‫استفاده جسمی‪ ،‬جنسی و مالی قرار بگیرد‬ ‫که این موضوع نیز باعث ایجاد احساسات‬ ‫ناسالم در فرد خواهد شد‪.‬‬ ‫در این مورد هم قربانی میتواند در دو حالت‬ ‫در صدد انتقام و مقابله بمثل برآید‪ .‬در حالت‬ ‫اول مقابله به مثل در برابر همان شخص و‬ ‫در حالت دوم در برابر فرد جدید که با او‬ ‫وارد رابطه شده است‪ .‬او سعی می کند آنها‬ ‫را تحقیر کند‪ ،‬و رفتار مناسبی نداشته باشد‪.‬‬ ‫همواره زمانهایی را بخاطر می آورد که‬ ‫مورد بد رفتاری قرار میگرفت و مایل است‬ ‫دقیق ًا همان گونه برخورد نماید‪ .‬اگر شخص‬ ‫اول تلفن را بدون خداحافظی برویش قطع‬ ‫میکرد‪ ،‬از الفاظ زشت استفاده می نمود‪،‬‬ ‫کلمات محبت آمیز به زبان نمی آورد‪ ،‬رفتاری‬ ‫دوگانه و مبهم داشت‪ ،‬از ظاهرش ایراد می‬ ‫گرفت‪ ...،‬او نیز تمایل پیدا میکند دقیق ًا‬ ‫همین برخوردها را با طرف مقابلش داشته‬ ‫باشد‪ .‬نوعی حس انتقام جویی بدون پشتوانه‬ ‫منطقی‪ .‬در این شرایط باید دانست که هر‬ ‫انسانی دارای شخصیت و خط مشی منحصر‬ ‫به خود است‪ .‬صرف اینکه مورد بی احترامی‬ ‫و تحقیر قرار گرفته ایم دلیل نمی شود که ما‬ ‫نیز با دیگران اینگونه رفتار کنیم و این تنها‬ ‫باعث سستی و برهم خوردن رابطه خواهد‬ ‫شد‪.‬‬ ‫در کل باید دانست انتقام عشقی به هر صورتی‬ ‫که باشد باعث التیام عاطفی نخواهد شد و‬ ‫این ما هستیم که با سالمت احساسی و دوری‬ ‫ورزیدن از هر گونه رفتار ناهنجار میتوانیم‬ ‫دوام و مانایی رابطه مان را تضمین کنیم‪.‬‬ ‫محبت‪ ،‬صداقت و رفتار صحیح میتواند‬ ‫جایگزین مناسبی برای انتقام جویی باشد‪.‬‬ ‫همیشه بیاد آورید که آنگونه رفتارها چقدر‬ ‫برای شما عذاب آور و ناراحت کننده بود‪،‬‬ ‫بنابراین هیچگاه در مورد دیگران تکرارشان‬ ‫نکنید‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

23


‫‪22‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تفاوت عشق و شهوت در‬ ‫چشم دیده می‌شود‬

‫استفانی کاسیوپو‪ ،‬استاد روانشناسی دانشگاه‬ ‫شیکاگو می‌گوید‪« :‬با اینکه در حال حاضر‬ ‫از نظر علمی درباره عشق در نگاه اول و‬ ‫اینکه افراد چگونه عاشق می‌شوند خیلی کم‬ ‫می‌دانیم‪ ،‬اما این تحقیق سرنخ هایی را به‬ ‫دست می‌دهد که‪ ،‬نگاه می‌تواند عشق را از‬ ‫کشش جنسی متمایز کند‪».‬‬ ‫تحقیقات قبلی که زیر نظر خانم کاسیوپو‬ ‫صورت گرفته است‪ ،‬نشان داده بود که عشق‬ ‫و میل جنسی نقاط مختلفی را در مغز فعال‬ ‫می‌کنند‪.‬‬ ‫اما در این تحقیق محققان می‌خواستند عشق‬ ‫رمانتیک و شهوت جنسی را با الگوهای‬

‫ثابت می‌شود‪.‬‬ ‫دکتر کاسیوپو می‌گوید این بررسی نشان‬ ‫می‌دهد کشش جنسی تا حدی محصول‬ ‫تجربیات صرفا حسی (‪ )sensory‬است‬ ‫اما عشق انعکاس انتزاعی‌تر این احساسات‬ ‫است‪.‬‬ ‫محققان می‌گویند ممکن است در آینده‬ ‫از بررسی حرکات چشم برای بررسی‌ها و‬ ‫درمان‌های روانشناختی و روانپزشکی استفاده‬ ‫شود‪ ،‬برای این که بتوان تشخیص داد‬ ‫عواطف و احساساتی که فرد گزارش می‌کند‬ ‫عشقرمانتیک است یا کشش جنسی‪.‬‬ ‫نتیجه این تحقیق بخصوص برای آنها که‬ ‫برای اولین بار با کسی قرار مالقات دارند و‬ ‫می‌خواهند از احساس واقعی او سر در بیاورند‬ ‫جالب است؛ اما می‌شود حدس زد که کار‬ ‫بزودی از این هم راحت‌تر شود و اپلیکیشن‬ ‫آن به بازار بیاید‪.‬‬ ‫برخي‌ها مي‌گويند با يک نگاه نمي‌توان‬ ‫عاشق کسي شد اما اشتباه مي‌کنند‪ .‬گرچه هر‬ ‫چه افراد بيشتر با هم آشنا مي‌شوند‪ ،‬عشق‌شان‬ ‫به هم بيشتر مي‌شود اما از نظر علمي با همان‬ ‫نگاه اول است که عشقدر مغز شکل مي‌گيرد‪.‬‬

‫بصری از هم متمایز کنند‪ ،‬دو احساسی که‬ ‫تمیز دادن آنها از یکدیگر دشوار است‪،‬‬ ‫دست‌کم برای دیگران‪.‬‬ ‫برای این تحقیق به دانشجویان دانشگاه ژنو‬ ‫تعدادی عکس سیاه و سفید زوج‌های غیر‬ ‫همجنس را که در حال معاشرت با یکدیگر‬ ‫بودند یا مستقیما به دوربین نگاه می‌کردند‬ ‫روی صفحه کامپیوتر نشان دادند و از آنها‬ ‫خواستند با در سریع‌ترین زمان ممکن بگویند‬ ‫استنباطشان از عکس‌ها‪ ،‬عشقرمانتیک است‬ ‫یا کشش جنسی‪ .‬در هیچیک از عکس‌ها‬ ‫برهنگی یا محرک جنسی وجود نداشت‪.‬‬ ‫تحلیل داده‌ها نشان داد در نگاه عاشقانه‬ ‫چشم روی صورت متمرکز و ثابت می‌ماند اما‬ ‫در نگاه شهوانی چشم‪ ،‬از صورت به سمت‬ ‫دیگر اعضای بدن حرکت می‌کند و روی بدن‬

‫طبق مقاله‌اي که در ساينس ديلي منتشر شده‬ ‫است مغز خيلي سريع به احساسات عاشقانه‬ ‫عکس‌العمل نشان مي‌دهد و تنها ‪ 0/2‬ثانيه‬ ‫طول مي‌کشد تا يک فرد عاشق شود‪ .‬عاشق‬ ‫شدن احساسي بسيار پيچيده است و ‪ 12‬نقطه‬ ‫از مغز در روند بروز اين احساس با ترشح‬ ‫هورمون‌هاي مختلف از جمله دوپامين‪،‬‬ ‫اکسيتوسين و آدرنالين دخالت دارند‪.‬‬ ‫براساس نوع عاشق شدن ما يکي از اين‬ ‫مناطق نقش پررنگ‌تري ايفا مي‌کند‪ .‬به‬ ‫اين معني که فعاليت مغز وقتي مادري به‬ ‫فرزندش عشقمي‌ورزد يا وقتي زن به همسرش‬ ‫يکسان نيست‪ .‬اين کشف جديد مي‌تواند به‬ ‫متخصصان کمک کند تا براي افرادي که‬ ‫دچار مشکالت احساسي هستند درمان‌هاي‬ ‫تازه‌اي بيابند‪.‬‬

‫محققان دانشگاه شیکاگو می‌گویند‬ ‫حرکات چشم نشان می‌دهد که به‬ ‫چه کسی به چشم شریک و معشوق‬ ‫آینده نگاه می‌کنید و چه کسی‬ ‫بعنوان شریک جنسی‪ ،‬نظرتان را‬ ‫گرفته است‪.‬‬ ‫_____________________________‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

21


‫‪20‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫افراد موفق‪ ،‬دیوانه کار کردن هستند‬ ‫بسیاری از جوانان از افراد موفق‬ ‫جامعه درخواست می کنند تا‬ ‫روش ها و دالیل رسیدن به‬ ‫موفقیت را برای آنها تشریح‬ ‫کنند‪ .‬دکتر ریچارد اس‪.‬تی‪.‬‬ ‫جان نویسنده‪ ،‬محقق و تحلیلگر‬ ‫موفقیت با انجام یک تحقیق‬ ‫میدانی درصدد پاسخگویی به این‬ ‫سوال برآمده است‪.‬‬

‫بسیاری از جوانان از افراد موفق جامعه‬ ‫درخواست می کنند تا روش ها و دالیل‬ ‫رسیدن به موفقیت را برای آنها تشریح کنند‪.‬‬ ‫دکتر ریچارد اس‪.‬تی‪.‬جان نویسنده‪ ،‬محقق و‬ ‫تحلیلگر موفقیت با انجام یک تحقیق میدانی‬ ‫درصدد پاسخگویی به این سوال برآمده است‪.‬‬ ‫این تحقیق در طی ‪ 7‬سال با روش مصاحبه‬ ‫از ‪ 500‬فرد موفق در سطح جامعه بین المللی‬ ‫صورت گرفته است‪.‬‬ ‫هدف اصلی این تحقیق یافتن پاسخ این‬ ‫سوال مهم است که واقعا چه چیزی منجر به‬ ‫موفقیت می شود؟ یافته ها و نتایج تحقیق‬ ‫انجام گرفته بیانگر این موضوع است که کلیه‬ ‫افراد موفق در ‪ 8‬زمینه با یکدیگر مشترک‬ ‫هستند و این ‪ 8‬عامل باعث موفقیت آنها در‬ ‫کسب و کار‪ ،‬فعالیت علمی یا اجتماعی بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫در ادامه به صورت خالصه به این ‪ 8‬عامل‬ ‫موثر در موفقیت افراد می پردازیم‪.‬‬ ‫‪ -1‬افراد موفق شور و شوق انجام کار‬ ‫(اشتیاق) دارند‬ ‫افراد موفق می گویند ما توسط اشتیاق مان‬ ‫هدایت می شویم‪ .‬آنها کارشان را با عشق‬

‫انجام می دهند و آن را به همکاران خود نیز‬ ‫منتقل می کنند‪.‬‬ ‫پول درآوردن در فکر آنها دلیل اصلی کار‬ ‫کردن نیست بلکه یکی از نتایج آن است‪ .‬آنها‬ ‫مطمئن هستند که اگر کاری را با عشق انجام‬ ‫دهند حتما به ثروت و پول نیز خواهند رسید‪.‬‬ ‫‪ -2‬افراد موفق سختکوش هستند‬ ‫هیچ چیز آسان به دست نمی آید و به دست‬ ‫آوردن آن حاصل سخت کار کردن است‪.‬‬ ‫همیشه کار کردن سخت بوده و هست اما سعی‬ ‫کنید همواره از کاری که می کنید لذت ببرید‪.‬‬ ‫با این تفکر است که می توانید سختکوشی را‬ ‫در ذهن خود نهادینه کنید‪.‬‬ ‫گاهی افراد جامعه فکر می کنند که افراد‬ ‫موفق به کار خود معتاد شده اند اما تعبیر‬ ‫بهتری برای آنها وجود دارد که آنها دیوانه کار‬ ‫کردن هستند‪.‬‬ ‫‪ -3‬افراد موفق کار خوب ارائه می کنند‬ ‫آنها می گویند برای موفق بودن سعی کنید با‬ ‫قلب تان کار کنید و در آن کار عالی شوید‪.‬‬ ‫هیچ جادویی در کار نیست‪ ،‬همه اش تمرین‬ ‫است و تمرین است و تمرین‪ .‬با تمرین کردن‬ ‫مدام است که می توانید یک کار را به خوبی‬ ‫انجام دهید‪ -4 .‬افراد موفق تمرکز می کنند‬ ‫افراد موفق معموال ایده های خالقانه‬ ‫زیادی را در ذهن خوددارند اما این موضوع‬ ‫همانگونه که یک فرصت بسیار خوب است‪،‬‬ ‫در صورت نداشتن تمرکز می تواند به عنوان‬ ‫تهدید لحاظ شود‪.‬‬ ‫داشتن ایده های بسیار‪ ،‬همانند سوار شدن‬ ‫بر اسب سرکشی است که هر لحظه شما را‬ ‫به سویی می کشاند و در صورتی که نتوانید‬ ‫آن را افسار بزنید و در یک راه مستقیم به‬ ‫حرکت درآورید هیچ گاه شما را به مقصد‬ ‫نخواهد رساند‪ .‬پس سعی کنید همواره بر‬ ‫روی موضوع کار خود تمرکز کنید و هیچ گاه‬ ‫از آن غافل نشوید‪.‬‬ ‫‪ -5‬افاد موفق خود را تشویق می کنند‬ ‫آنها می گویندکه همیشه تالش کنید تا خود‬

‫را تشویق کنید‪ ،‬هم از لحاظ جسمی و هم از‬ ‫لحاظ روحی‪ .‬خود را از خجالت و تردید به‬ ‫خود رها کنید‪ .‬تمامی انسان ها معتقدند که‬ ‫موثرترین فرد در زندگی بشر برای هل دادن او‬ ‫به جلو و تشویق کردنش مادرها هستند‪.‬‬ ‫آنها هستند که فرزند خود را برای ایستادن‪،‬‬ ‫دویدن‪ ،‬مدرسه و دانشگاه رفتن‪ ،‬ازدواج‪،‬‬ ‫کسب و کار راه انداخت و هزاران کار دیگر‬ ‫تشویق می کنند و او را به جلو هل می دهند‪.‬‬ ‫‪ -6‬افراد موفق به دیگران خدمات ارائه‬ ‫می کنند آنها می گویند‪ :‬سعی کنید به جای‬ ‫خدمت کردن به خود به دیگران خدمت کنید‪.‬‬ ‫تمام مردم دوست دارند که ماشین‪ ،‬خانه و‬ ‫امکانات خوب و با کیفیت داشته باشند و در‬ ‫این راه تالش می کنند‪.‬‬ ‫اگر هدف شما این باشد که در واقع دارید‬ ‫به خود خدمت می کنید اما به جای آن سعی‬ ‫کنید نیازی را در جامعه حس کنید و براساس‬ ‫آن نیاز به جامعه خدمتی ارائه کنید‪.‬‬ ‫محصول جدیدی اختراع کنید یا محصوالت‬ ‫قبلی را بهینه کنید و زندگی را برای مردم آسان‬ ‫تر کنید‪ .‬مطمئن باشید با دادن این خدمات‬ ‫به دیگران‪ ،‬نتیجه خوبی خواهید گرفت که‬ ‫مهمترین آن باال بردن کیفیت زندگی خود با به‬ ‫دست آوردن ماشین‪ ،‬خانه و امکانات خوب‬ ‫خواهد بود‪ .‬پس ابتدا به دیگران فکر کنید‬ ‫و به آنها چیز ارزشمندی ارائه کنید و مطمئن‬ ‫باشید از این طریق می توانید ثروتمند شوید‪.‬‬ ‫‪ -7‬افراد موفق ایده دارند‬ ‫بیل گیتس می گوید‪« :‬تنها چیزی که من‬ ‫داشتم یک ایده بود‪« :‬راه اندازی اولین‬ ‫شرکت ریز کامپیوتر»‪ .‬البته این ایده صرفا‬ ‫یک ایده معمولی نبود بلکه یک ایده فوق‬ ‫العاده بود‪ .‬مطمئن باشید که خلق آینده هرگز‬ ‫اغلب جادوی خالقیت نیست بکله تنها‬ ‫انجام کارهای ساده است‪ .‬ایده های جدید‬ ‫همیشه یکسان نیستند‪ ،‬ممکن است خیلی از‬ ‫ایده هایی که تازه به ذهن شما خطو رکرده‬ ‫است سال ها قبل در کشورهای دیگر اجرا‬ ‫شده باشند و افراد موفق می گویند عمدتا‬ ‫محصوالت موفق‪ ،‬حاصل کنار هم قرار‬ ‫گرفتن ایده های خالقانه افرادی با دانش و‬ ‫تجربه و دیدگاه های مختلف است‪.‬‬ ‫‪ -8‬افراد موفق سماجت می کنند‬ ‫آنها می گویند که سماجت اولین دلیل‬ ‫موفقیت است‪ .‬شما باید در برابر شکست‬ ‫سماجت کنید‪ ،‬در برابر حرف های بی پایه‬ ‫و اساس سماجت کنید‪ ،‬در برابر فقیر شدن‬ ‫سماجت کنید‪ ،‬برای جلوگیری از تمام بدی‬ ‫هایی که می خواهد برای شما اتفاق بیفتد و‬ ‫برای رخ دادن تمام خوبی هایی که می تواند‬ ‫برای شما اتفاق افتاد سماجت کنید‪.‬‬ ‫شما هم این ‪ 8‬کار را انجام دهید و مطمئن‬ ‫باشید که اینها ‪ 8‬عامل بزرگ موفقیت‬ ‫هستند!‬


‫‪19‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫در جاده به چندراهی رسیده ایم‪ .‬این چند‬ ‫راهی ممکن است دو راهی‪ ،‬سه راهی یا‬ ‫چهارراه باشد‪ .‬تعجبی ندارد که این تصمیم‬ ‫گیری ممکن است باعث غده ای در معده‬ ‫شود که نیمه شب ها ما را بیدار می کند یا‬ ‫باعث نشستن عرق سرد بر تن مان می شود‪.‬‬ ‫اتخاذ تصمیم تغییردهنده زندگی را می توان‬ ‫به جنگ جهانی تشبیه کرد‪ .‬نیروهای متضاد‬ ‫احساسات‪ ،‬هر یک با دلیل مهم خود‪ ،‬برای‬ ‫برتری یافتن در ذهن ما با یکدیگر می‬ ‫جنگند و تصمیمات ناشی از آنها‪ ،‬از روی‬ ‫شجاعت یا ترس‪ ،‬با فکر یا بدون فکر‪ ،‬می‬ ‫تواند باعث پیشرفت عملکرد و مسدود شدن‬ ‫آن شود‪ .‬توصیه ای برای تصمیم گیری ندارم‬ ‫به جز این نکته‪:‬‬ ‫هر کاری می خواهید بکنید اما سر چندراهی‬ ‫منزل نکنید‪ .‬تصمیم بگیرید‪ .‬بهتر است‬ ‫تصمیم غلط بگیرید تا اینکه اصال تصمیم‬ ‫نگیرید‪ .‬هر یک از ما باید با آشفتگی‬ ‫احساسی خود روبرو شود و احساسات خود‬ ‫را منظم کند‪.‬‬ ‫‪ -3‬آرزو و خواسته‬ ‫چگونه کسی به آرزوهایش می رسد؟ فکر‬ ‫نمی کنم بتوانم پاسخ مستقیمی به این پرش‬ ‫بدهم زیرا راه های بسیاری وجود دارند اما‬ ‫دو نکته را در مورد آرزو و خواسته می دانم‪:‬‬ ‫الف‪ -‬آرزو و خواسته از درون می آید نه‬ ‫از بیرون‬ ‫ب ‪ -‬ممکن است با نیروهای بیرونی آغاز‬ ‫شود‬

‫تقریبا هر چیزی می تواندآرزو را تحریک‬ ‫کند‪ .‬موضوع مهم زمان بندی به اندازه‬ ‫آمادگی است‪ .‬ممکن است آوازی باشد که‬ ‫در دل سربرمی آورد‪ .‬ممکن است گفتاری به‬ ‫یادماندنی باشد‪ .‬شاید یک فیلم‪ ،‬مکالمه ای‬ ‫با یک دوست یا مواجهه با دشمن یا تجربه‬ ‫ای تلخ باشد‪ .‬حتی یک کتاب یا مقاله ای‬ ‫همچون این مقاله می تواند آن مکانیسم‬ ‫داخلی را فعال کند که باعث می شود برخی‬ ‫افراد بگویند «هم اکنون این را می خواهم‪».‬‬ ‫بنابراین وقتی که به دنبال «دکمه داغ» آرزوی‬ ‫خالص و خام خود هستید‪ ،‬هر تجربه مثبت‬ ‫را به زندگی خود پذیرا باشید‪ .‬دیوار نسازید‬ ‫که محافظ شما در برابر تجارب زندگی باشد‪.‬‬ ‫همان دیواری که شما را از ناامیدی دور نگه‬ ‫می دارد‪ ،‬باعث می شود تا زیر نور توانگری‬ ‫بخش تجربه قرار نگیرید‪ .‬پس بگذارید‬ ‫زندگی شما را لمس کند‪ .‬تماس بعدی می‬ ‫تواند تماسی باشد که زندگی تان را تغییر می‬ ‫دهد‪.‬‬ ‫‪ -4‬حل کردن‬ ‫حل کردن می گوید «من انجام می دهم‪ ».‬این‬ ‫دوکلمه در زبان انگلیسی بیشترین پتانسیل را‬ ‫دارند‪ .‬من انجامش خواهم داد‪ .‬بنجامین‬ ‫دیزرائیلی‪ ،‬زمین دار بزرگ انگلیسی گفته‪:‬‬ ‫«هیچ چیز نمی تواند در مقابل خواستن‬ ‫انسان مقاومت کند‪ ».‬به بیان دیگر وقتی‬ ‫کسی به این راه حل می رسد که‪ :‬کاری را‬ ‫انجام دهد وگرنه بمیرد هیچ چیز نمی تواند‬ ‫او را متوقف کند‪.‬‬

‫‪Dr. Visa‬‬

‫‪HjIºI¨Â±Ã~dU ÁHqÄ» » xoÄmQ miH‬‬

‫‪·ITv±«ºH » ÂM»j ,Áq²I¶ ,·HoÄH pH‬‬

‫‪SAAD.inc‬‬ ‫‪High School‬‬

‫‪uºIvò» ,·ITwoÃMj ,ÂÄIµ¹ÀHn ,·ITvMj‬‬ ‫‪S¤» ÌowH nj HjIºI¨ µwn ®Ã¨» ÁnI§µÀ IM‬‬

‫‪¾õwH» ·»kM‬‬ ‫‪¸Fµõ¶ » ÍÄow‬‬

‫‪416-221-2111‬‬

‫‪10087 Yonge St. Richmond Hill‬‬

‫‪¾Äo¿{ ¸ÄoT²pIº‬‬


‫‪18‬‬

‫‪ 29‬بهمن ‪No. 756 | Feb , 19, 2015|1393‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ 4‬احساسی که باعث تغییر در زندگی می شوند‬ ‫زندگی خود را تغییر می دهید‪.‬‬ ‫این همان چیزی است که در سن بیست و‬ ‫پنج سالگی و پس از تحقیرهای فراوان گفتم‪.‬‬ ‫«دیگر نمی خواهم اینگونه زندگی کنم‪ .‬من‬ ‫این را گذرانده ام و شکستم‪ .‬ناامید شدم و آن‬ ‫را با دروغ تجربه کردم‪.‬‬ ‫آری‪ ،‬احساسات سازنده تنفر وقتی می آیند که‬ ‫فرد می گوید‪« :‬دیگر کافی ست‪».‬‬ ‫فردی این احساس را با میانه روی داشت‪.‬‬ ‫او آن احساسات بد و بیمارگونه ترس‪ ،‬درد‬ ‫و تحقیر را داشت‪ .‬سپس تصمیم می گیرد‬ ‫که دیگر نمی خواهد آن گونه زندگی کند‪« .‬به‬ ‫بیرون نگاه کن! امروز می تواند روز تغییر‬ ‫زندگی ات باشد‪ .‬نامش را هر چه دوست‬ ‫داری بگذار‪ ،‬روز «این را تجربه کرده ام»‪،‬‬ ‫روز «دوباره هرگز»‪ ،‬روز «دیگر کافی ست‪».‬‬

‫احساسات‪ ،‬قوی ترین نیرو در‬ ‫وجود ما هستند‪ .‬تحت قدرت‬ ‫احساسات‪ ،‬انسان می تواند قهرمانانه‬ ‫ترین کارها را انجام دهد (و حتی‬ ‫وحشیانه ترین کارها)‪.‬‬ ‫_____________________________‬

‫تا حد زیادی می توان تمدن را هم انتقال‬ ‫هوشمند احساسات انسانی تعریف کرد‪.‬‬ ‫احساسات همچون سوخت و ذهن یک‬ ‫خلبان است که با هم کشتی تمدن را پیش می‬ ‫رانند‪ .‬چه احساساتی باعث اقدام در افراد می‬ ‫شوند؟ چهار احساس زیربنایی وجود دارند؛‬ ‫هر یک یا ترکیبی از چند احساس می تواند‬ ‫آغازگر فعالیت های باورنکردنی باشد‪ .‬روزی‬ ‫که به احساسات خود اجازه می دهید تا به‬ ‫آرزوهای تان سوخت برساند‪ ،‬روزی است که‬ ‫نامش هر چه که باشد‪ ،‬قدرتمند است! چیزی‬ ‫به قدرت تنفر تغییردهنده جرأت نمی تواند‬ ‫زندگی را تغییر دهد‪.‬‬ ‫‪ -1‬تنفر‬ ‫معموال افراد «تنفر» را با عملکرد مثبت برابر‬ ‫نمی دانند اما با این وجود اگر ارتباط درستی‬ ‫برقرار شود‪ ،‬تنفر می تواند زندگی فرد را تغییر‬ ‫دهد‪ .‬فردی که احساس تنفر دارد‪ ،‬به نقطه ای‬ ‫رسیده که بازگشتی وجود ندارد‪ .‬او آماده است‬ ‫تا زره آهنی خود را فرو اندازد و بگوید که‪:‬‬ ‫«قبال آن را امتحان کرده ام‪».‬‬ ‫‪ -2‬تصمیم‬ ‫بسیاری از ما را باید تا لب دیوار برد تا تصمیم‬ ‫بگیریم‪ .‬و وقتی به این نقطه می رسیم‪ ،‬باید‬ ‫با احساسات متناقضی دست به گریبان شویم‬ ‫که با این تصمیم گیری به سراغ ما می آیند‪.‬‬


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

17


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

16


13

No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

15


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

14


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

13


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

12


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

11


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

10


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

9


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

8 8


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

7


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

6


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

5


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

4 6


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

3


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

2


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

1


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

B


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

A


IV

No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

IV


No. 756 | Feb , 19, 2015|1393 ‫ بهمن‬29 905.237.7470 - 647.521.9591

III


II



Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.