739

Page 1

No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

VIII


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

VII


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

VI


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

V


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

D


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

C


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

156


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

155


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

154


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

153


‫‪152‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫همسر شما تنها‬ ‫جسم نیست‬

‫انسانها دارای دو نوع نیاز هستند‬ ‫یکی نیازهای جسمی و مادی و‬ ‫دیگری نیازهای روحی و اخالقی‪.‬‬

‫زمانی که زن و مرد با یکدیگر پیوند زناشویی‬ ‫می بندند توجه به این نیازها از جانب همسر‬ ‫بسیار اهمیت پیدا میکند‪ .‬در این مورد توجه‬ ‫به نیازهای روحی و عاطفی بیشتر از نیازهای‬ ‫جسمانی اهمیت دارد‪ ،‬زیرا غفلت از نیازهای‬ ‫جسمانی قابل جبران است ولی بی توجهی‬ ‫به نیازهای روحی و اخالقی تاثیر مستقیم‬ ‫بر روح و روان فرد دارد و جبران کردن این‬ ‫خدشه روحی بسیار مشکل است‪.‬‬ ‫با توجه به مطالب باال میتوانیم به برخی از‬ ‫نیازهای روحی و اخالقی به طور مختصر‬ ‫اشاره کنیم که توجه به این نیازها میتواند‬ ‫به بهتر شدن زندگی زناشویی کمک شایانی‬

‫نماید‪.‬‬ ‫‪ )1‬شما باید بدانید که همسرتان در‬ ‫مقابل دیگران چه نوع رفتاری را نسبت به‬ ‫خودش دوست دارد‪ .‬پس از آ گاهی همان‬ ‫کار را بکنید‪ ،‬زیرا اگر غیر از این رفتار را‬ ‫انجام دهید‪ ،‬در روحیه همسرتان تاثیر سوء‬ ‫میگذارید‪ .‬تکرار این آثار سوء نیز نتیجه‬ ‫اش معلوم است‪ ،‬فاصله عمیقی میان شما و‬ ‫همسرتان ایجاد میکند‪.‬‬ ‫‪ )2‬شما باید بدانید که همسرتان بیش از هر‬ ‫چیز کدام اخالق و رفتار شما را در خانه‬ ‫دوست دارد‪ .‬با آگاهی از آن‪ ،‬همان رفتار را‬ ‫از خود نشان دهید چون در غیر این صورت‬ ‫همسرتان از لحاظ روحی از شما فاصله‬ ‫میگیرد و این فاصله به تدریج بیشتر میشود تا‬ ‫به جدایی منجر گردد‪.‬‬ ‫‪ )3‬باید به این مطلب توجه داشته باشیم که‬ ‫قبل از ازدواج‪ ,‬آزاد بودید به هر کجا می‬ ‫خواستید می رفتید و با هر کسی که مایل‬ ‫بودید معاشرت میکردید‪ ،‬ولی حاال آزاد‬ ‫نیستید‪ .‬همسرتان ساعت هاست که خانه را‬ ‫برای ورود شما آماده کرده و انتظار شما را‬ ‫میکشد‪ ،‬لذا نباید به تنهایی مشغول به تفریح‬ ‫شوید‪ .‬اگر الزم است که برای انجام کاری دیر‬ ‫به خانه بیاید از قبل‪ ,‬دلیلش را به همسرتان‬ ‫بگویید‪ ،‬چون انتظار مجهول‪ ,‬روح را خسته‬

‫میکند و اگر تکرار شود یک حالت یاس در‬ ‫زندگی زناشویی به وجود می آورد‪.‬‬ ‫‪ )4‬همچنان زن باید بداند که نباید بدون‬ ‫اطالع شوهرش مدت زیادی از خانه بیرون‬ ‫باشد‪ .‬منظور از این کلمه این نیست که زن‬ ‫وقتی شوهرش در خانه نیست حتی برای‬ ‫انجام دادن کار ضروری بدون اطالع شوهرش‬ ‫از خانه بیرون نرود‪ .‬نه! این اجازه را شوهر یه‬ ‫طور کلی در اثر تبعیت از زندگی پیشاپیش به‬ ‫وی داده است‪ .‬ولی اگر به خانه فامیلی دعوت‬ ‫شود از قبل جریان را به شوهرش بگوید اگر‬ ‫اجازه داد برود و گرنه‪ ،‬عذر بخواهد‪.‬‬ ‫‪ )5‬اگر برخوردی میان دو فامیل رخ بدهد‪،‬‬ ‫مرد و زن نباید خود را داخل معرکه کنند و‬ ‫از یک طرف دعوا حمایت نمایند‪ .‬حتی آن‬ ‫برخورد نباید تاثیری در رفتار زن و شوهر به‬ ‫جای بگذارد‪.‬‬ ‫‪ )6‬زن نباید پس از به دنیا آمدن بچه‪ ،‬همه‬ ‫محبت خود را معطوف او بکند و شوهر را‬ ‫فراموش نمایند‪ ،‬بلکه باید به شوهر بفهماند‬ ‫که این فرزند را بدین جهت دوست دارد‬ ‫که پاره جگر شوهرش است و در غیاب او‬ ‫خاطرات شوهرش را برایش زنده میکند‪،‬‬ ‫چون در غیر این صورت به مرد لطمه وارد‬

‫میشود و به دنبال پیدا کردن محبت دیگری‬ ‫میرود که نتیجه این کار بسیار روشن و رنج‬ ‫آور است‪.‬‬ ‫‪ )7‬از همه مهمتر این که نسبت به هم وفادار‬ ‫باشید چون این صفت وفاداری بزرگترین‬ ‫تکیه گاه زن و مرد در زندگی مشترک شان‬ ‫است‪ .‬هر کدام از آنها با احساس این وفاداری‬ ‫مطمئن میشوند که تنها نیستند‪ .‬در همه حال‬ ‫یار و مونس و غمخوار و دلسوزی دارند که‬ ‫در سالمتی و بیماری و خوشی ها و بدبختی‬ ‫ها و به خصوص در دوران پیری تنها نیستند‪.‬‬ ‫‪ )8‬گذشت زمان‪ ,‬ازدواج را در نظر شما‬ ‫یک امر عادی جلوه ندهد و نسبت به هم‬ ‫سرد نشوید بلکه سعی کنید همان اشتیاق و‬ ‫عالقه ای را که در اول ازدواج نسبت به هم‬ ‫داشتید‪ ،‬حفظ کنید‪ ،‬چون اگر غیر از این‬ ‫باشد خانه کم کم در نظر شما زندان میشود‬ ‫و هر کدام سعی میکنند از این زندان نجات‬ ‫یابند‪ ،‬ممکن است بعضی از زنان و شوهران‬ ‫جوان بگویند این کار چگونه امکان دارد؟ در‬ ‫پاسخ آنان میگوییم شما میتوانید با زنده نگه‬ ‫داشتن خاطرات روزهای ازدواج آن اشتیاق‬ ‫و عالقه را در خود حفظ کنید‪ .‬هر سال روز‬ ‫ازدواج خود را جشن ساده بگیرید البته در‬ ‫حضور فامیل و یا اعضای خانواده‪ .‬بدین‬ ‫وسیله خاطرات خود را زنده نگه می دارید‪.‬‬ ‫‪ )9‬از سختگیری های بی منطق دوری‬ ‫کنید‪ .‬متاسفانه اغلب مردم (بخصوص‬ ‫مردان) در اثر یک سلسله اندیشه های‬ ‫واهی و غیر منطقی مراقبت از زن و‬ ‫فرزندان را با سختگیری و اعمال فشار‬ ‫اشتباه میکنند‪ .‬درست است که مراقبت‬ ‫از فرزندان و همسر الزم است و یک‬ ‫عمل اخالقی و عقالنی است لکن هیچ‬ ‫گونه رابطه ای با سختگیری و اعمال‬ ‫خشونت و استبداد ندارد‪ ،‬چون آن‬ ‫مراقبت ها باید از روی عقل و تدبیر‬ ‫و احتیاط انجام شود تا طرف مقابل‬ ‫احساس نکند که تحت مراقبت و کنترل‬ ‫است‪ ،‬چون بروز این احساس هم طرف‬ ‫را وادار به ستیزه جویی میکند و هم‬ ‫مقدمه دلسردی نسبت به طرف مقابل‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ )10‬به حرف بدگویان ترتیب اثر‬ ‫ندهید‪ .‬ممکن است کسی با شما دشمن‬ ‫باشد‪ .‬حسادت و عیب جویی یک‬ ‫عادت طبیعی و خصلت زشتی است‬ ‫که متاسفانه در اغلب مردم وجود دارد‬ ‫بخصوص درمورد مشاهده سعادت و‬ ‫خوشبختی خانواده ها؛ چون وقتی یک‬ ‫همسایه حسود و یا فامیل نزدیک حسود‬ ‫زندگی و رفاه شما زن و مرد را ببیند‬ ‫ناخود آگاه حس حسادت‪ ،‬آنها را وادار‬ ‫به اقدام علیه شما میکند‪.‬‬ ‫از مجموع این مطالب چنین نتیجه می‬ ‫گیریم که مهمترین وظیفه برای زن و‬ ‫مرد در زندگی مشترک آن است که به‬ ‫نیازمندی های روحی و جسمی یکدیگر‬ ‫توجه داشته باشند و نگذارند هیچ‬ ‫کدام از عوامل خارجی در زندگی آنان‬ ‫موثر واقع شوند‪ .‬در این جا گذشت و‬ ‫فداکاری و شهامت الزم است تا زوجین‬ ‫بتوانند از حریم زندگی خود دفاع کنند‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

151


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

150


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

149


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

148


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

147


‫‪146‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫طرز تهیه پلو پاکستانی‬

‫طرز تهیه کمج کباب‬

‫طرز تهیه کمج کباب ‪1‬‬ ‫مواد الزم پلو پاکستانی‪:‬‬ ‫‪ 5‬پیمانه آماده سازی ‪ 15 :‬دقیقه‬ ‫برنج ‬ ‫‪ 250‬گرم پخت ‪ 30 :‬دقیقه‬ ‫نخود فرنگی ‬ ‫نصف قاشق چایخوری‬ ‫فلفل سیا ه‬ ‫‪ 2‬عدد‬ ‫پیا ز‬ ‫ی‬ ‫‪ 2‬حبه گوشت گوساله کباب ‬ ‫سی ر‬ ‫‪ 5‬عدد گرد و‬ ‫ل‬ ‫ه ‬ ‫‪ 2‬عدد سبزی معط ر‬ ‫هویج ‬ ‫‪ 100‬گرم رب انا ر‬ ‫م‬ ‫گل کل ‬ ‫ی‬ ‫رب گوجه فرنگ ‬ ‫ن به میزان الزم‬ ‫ک و روغ ‬ ‫دارچین‪ ،‬زرد چوبه و نم ​‬ ‫پیاز خام و رنده شد ه‬ ‫طرز تهیه پلو پاکستانی‪:‬‬ ‫مقداری روغن را در ماهیتابه بریزید و پیاز‌ها را رنده کرده و در روغن تفت دهید تا طالیی​ نمك و فلفل ‬ ‫شود‪.‬‬

‫هویج را هم رنده و به پیاز در حال تفت اضافه کنید‪.‬‬ ‫گل کلم را خرد ​و همراه نخود فرنگی به پیاز اضافه کنید و در نهایت نمک ‪ ،‬فلفل‪ ،‬زردچوبه‪،‬‬ ‫سیر له شده و پودر هل را به مواد بیفزایید و خوب مخلوط نمایید‪.‬‬ ‫سپس برنج را آبکش کنید‪.‬‬ ‫در صورت تمایل به داشتن ته دیگ‪ ،‬مقداری روغن ته قابلمه ریخته و از نان برای ته دیگ‬ ‫استفاده کنید‪ .‬بعد با کفگیر مقداری برنج در قابلمه بریزید و از مواد تفت داده شده روی برنج‬ ‫ریخته و به همین ترتیب تمام برنج و مواد را ال به الی هم ریخته و در نهایت مقداری روغن‬ ‫و زرد چوبه را داغ کرده و روی برنج بریزید و آن را دم بگذارید‪.‬‬ ‫بعد از ‪ 25‬دقیقه پلو آماده شده را در دیس بکشید و با ترشی تند از اعضای خانواده پذیرایی‬ ‫کنید‪.‬‬

‫مواد الزم جهت تهیه کمج کباب برای ‪ 5‬نفر‪:‬‬ ‫‪ 400‬گرم‬ ‫‪ 150‬گرم‬ ‫‪ 1‬لیوان‬ ‫‪ 3‬قاشق غذا خوری‬ ‫‪ 1‬قاشق غذا خوری‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫به میزان الزم‬

‫طرز تهیه کمج کباب‪:‬‬ ‫گوشت کبابی با نمک فلفل پیاز وسبزی خام و گردو طعم دارش میکنیم‪.‬‬ ‫معموال ازشب قبل رب انار ورب گوجه باکمی اب سرد مخلوط میکنم به مواد گوشتی اضافه‬ ‫میکنم‪.‬‬ ‫با شعله کم میگذاریم بپزد هر از گاهی به آن کمی اب سرد اضافه میکنیم تاگردو به روغن بی‬ ‫افتد ‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

145


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

144


‫‪143‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اشتباهات بزرگی‬ ‫در رابطه جنسی‬ ‫که مردان مرتکب‬ ‫می شوند‬

‫همانطور که می دانید ‪ ،‬زنان نسبت‬ ‫به مردان بسیار حساس تر هستند به‬ ‫همین دالیل برخی از اشتباهات‬ ‫می تواند برای مردان پیامد های‬ ‫بدی داشته باشد‪ .‬بسیاری از مردان‬ ‫بر این باورند که اطالعات جنسی‬ ‫آنها کامل بوده و همه چیز در‬ ‫مورد زنان می دانند‪ .‬اما حقیقت‬ ‫این است که بسیاری از مردان‬ ‫چیز های زیادی را در مورد رابطه‬ ‫جنسی نمی دانند که همین باعث‬ ‫اشتباهات بزرگ در رابطه جنسی‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫___________________________‬

‫همانطور که می دانید ‪ ،‬زنان نسبت به مردان‬ ‫بسیار حساس تر هستند به همین دالیل برخی‬ ‫از اشتباهات می تواند برای مردان پیامد های‬ ‫بدی داشته باشد‪ .‬بسیاری از مردان بر این‬ ‫باورند که اطالعات جنسی آنها کامل بوده و‬ ‫همه چیز در مورد زنان می دانند‪ .‬اما حقیقت‬ ‫این است که بسیاری از مردان چیز های‬ ‫زیادی را در مورد رابطه جنسی نمی دانند‬ ‫که همین باعث اشتباهات بزرگ در رابطه‬ ‫جنسی می شود‪.‬‬ ‫‪ ۵‬نکته‌ای که در زیر می‌آوریم از مشکالت‬ ‫شایع مردان در روابط جنسی است‪:‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪-۱‬چیزهایی که همسرتان می‌خواهد‬ ‫می‌دانید؟‬ ‫مردان اغلب فکر می‌کنند که می‌دانند‬ ‫همسرشان چه می‌خواهد‪ .‬اما همه زنان مشابه‬ ‫هم نیستند‪ .‬به گفته کارشناسان آموخته‌های‬ ‫مردان حتی از تجربیات همسر قبلی‌شان‬ ‫ممکن است در مورد همسر فعلی‌شان صدق‬ ‫نکند‪ .‬این موضوع نه تنها در مورد ترجیحات‬ ‫جنسی بلکه در مورد روابط عاطفی هم صدق‬ ‫می‌کنند‪ .‬زنانی هستند که نمی‌توانند با فعالیت‬ ‫جنسی رابطه عاطفی با همسرشان برقرار کنند‬ ‫و زنانی هستند که به سادگی با همسران‌شان‬ ‫رابطه عاطفی برقرار می‌کنند و بقیه زنان در‬ ‫میانه این طیف قرار می‌گیرند‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪ -۲‬احساس جنسی مردان و زنان مشابه هم‬ ‫است‬ ‫هنگامی که مردی با زنی مقاربت می‌کند‪،‬‬ ‫دخول آلت مردانه به قدری حس قوی‌ای در‬ ‫مرد ایجاد می‌کند که نمی‌تواند تصور کند‬ ‫که ممکن است زن احساس مشابهی نداشته‬ ‫باشد‪ .‬ممکن است او احساسی مانند احساس‬ ‫شما هنگام مشت‌خوردن به شکم پیدا کند که‬

‫باعث تهوع شما می‌شود‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪ -۳‬از ساختمان بدن زن اطالعات کاملی‬ ‫دارید؟‬ ‫اغلب مردان به طورکلی می‌دانند کهکلیتوریس‬ ‫کجاست و کجا می‌توانند آن را پیدا کنند‪ .‬اما‬ ‫نمی‌شود گفت آنها واقعا عمل آن را درک‬ ‫می‌کنند‪ ۳۰ .‬سال پیش در شروع به اصطالح‬ ‫«انقالب جنسی» یک کتاب پرفروش به نام‬ ‫«لذت امور جنسی» توجه مردم را به اهمیت‬ ‫کلیتوریس در ایجاد ارگاسم جلب کرد‪ .‬اما‬ ‫این عقیده که زنان باید بتوانند از طریق دخول‬ ‫آلت مردانه در واژن به ارگاسم برسند‪ ،‬هنوز‬ ‫میان بسیاری از مردان باقیمانده است‪.‬‬ ‫بسیاری از درمانگران در این حوزه با مردانی‬ ‫برخورد می‌کنند که می‌گویند‪« :‬زنم بدون‬ ‫تحریک کلیتوریس به ارگاسم نمی‌رسد» و‬ ‫تقاضای کمک می‌کنند و پاسخ این است‬ ‫بسیاری از زنان اصوال با تحریک کلیتوریس‬

‫است که به ارگاسم می‌رسند‪ .‬مردان همچنین‬ ‫در مورد نحوه لمس کلیتوریس و حساس‌بودن‬ ‫آن ناآ گاه هستند‪ .‬از طرف دیگر در برخی از‬ ‫زنان لمس کلیتوریس احساس خاصی ایجاد‬ ‫نمی‌کند یا حتی ممکن است دردناک باشد‪.‬‬ ‫برخی از آنها هم لمس غیرمستقیم کلیتوریس‬ ‫را ترجیح می‌دهند‪.‬‬ ‫چگونه می‌توانید بفهمید که همسرتان چه‬ ‫؟ سعی کنید از او‬ ‫نوع لمسی را دوست دارد ‌‬ ‫بپرسید‪.‬‬ ‫‪ -۴‬مرطوب شدن دستگاه تناسلی زن به‬ ‫معنای تحریک‌شدن او است‬ ‫گاهی مردان پیش از انجام مقاربت منتظر‬ ‫می‌مانند تا دستگاه تناسلی خارجی زنان برای‬ ‫دخول به قدر کافی مرطوب و لغزنده شود‪ .‬الزم‬ ‫نیست در این مورد نگران باشید‪ .‬کارشناسان‬ ‫می‌گویند اینکه مرطوب‌شدن دستگاه تناسلی‬ ‫خارجی زن به معنای تحریک‌شدن کامل‬ ‫اوست‪ ،‬باوری نادرست است‪.‬‬

‫برخی از زنان نسبت به زنان دیگر مرطوب‌تر‬ ‫می‌شوند و اینکه میزان نرم‌شدگی طبیعی این‬ ‫منطقه در یک زن از روزی به روز دیگر‬ ‫متفاوت است‪ .‬این میزان رطوبت با مرحل ‌ه‬ ‫چرخه ماهیانه که زن در آن قرار دارد نیز تغییر‬ ‫می‌کند و ممکن است تحت تاثیر استرس و‬ ‫داروها هم باشد‪.‬‬ ‫‪ -۴.‬سکوت طالیی است‬ ‫خیلی از مردان فکر می‌کنند که هنگام آمیزش‬ ‫جنسی باید ساکت باشند اما تا شما حرف‬ ‫نزنید همسرتان نمی‌فهمد از چه چیزهایی‬ ‫راضی هستید و از چه چیزهایی ناراضی‪ .‬اگر‬ ‫می‌خواهید احترام‌تان را به همسرتان حفظ‬ ‫کنید ‌‪ ،‬باید بدانید که زنی که می‌خواهد شما را‬ ‫ارضا کند‪ ،‬از اینکه او را هدایت کنید‌ احتماال‬ ‫بیشتر ممنون خواهد شد‪ .‬به گفته کارشناسان به‬ ‫کار بردن جمالت ساده‌ای مانند «این جوری‬ ‫دوست دارم» می‌تواند به ارتباط جنسی شما‬ ‫کمک کند‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

READ THIS MAGAZINE ONLINE

. www.

Javanantoronto.com

142


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

www.SafaRenovation.com

141


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

140


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

139

‫برای آگهی در این صفحه با ما‬ ‫تماس بگیرید‬ 905.237.7470 647.521.9591

R ead Javanan Online www.javanantoronto.com


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

138


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

137


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

136


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

135


‫‪134‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آذر‬ ‫آشفتگی و سراسیمگی شما امروز قبل از اینکه شروع به پراکنده‬ ‫شدن کند به سطح باالتری می‌رسد‪ .‬البته ممکن است دیگران‬ ‫فکر کنند که این مسئله زیاد مهم و موثر نیست با این حال‬ ‫شما لبخند می‌زنید به خاطر اینکه تصورات خیالی شما و بینش‬ ‫متعادلی راه بهتری را در این زمان به شما نشان خواهد داد‪ .‬اما‬ ‫دوری کردن از سختی‌‌‌‌‌ها و نامالیمات راه حل جالبی نیست؛‬ ‫مهم این است که شما بتوانید اکنون مشکالت را در آغوش‬ ‫بگیرید همچنانکه آنها می‌توانند به شما چیزهای زیادی درباره‬ ‫شخصیت واقعی‌تان به شما یاد دهند‪.‬‬

‫بهمن‬ ‫شما امروز تبدیل به یک آدم لجباز و خودسر شده اید؛ همه‬ ‫شرایط آمده است ولی شما خودتان را آماده نکرده اید‪ .‬پس حتی‬ ‫اگر به اندازه تمام انسان‌های دیگر عجله دارید‪ ،‬بهتر است برای‬ ‫پیش بردن برنامه‌هایتان چند روزی صبر کنید‪ .‬االن اصال به فکر‬ ‫این نباشید که دیگران چه فکری می‌کنند‪ ،‬اعتماد کردن به غریزه‬ ‫خودتان هیچ مشکلی برایتان ایجاد نمی‌کند‪.‬‬ ‫حافظ‪:‬‬ ‫خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت بفرما لعل نوشین را که زودش باقرار آرد‬

‫حافظ‪ :‬حافظ به زیر خرقه قدح تا به کی کشی در بزم خواجه پرده ز کارت برافکنم تورانشه خجسته‬ ‫که در من یزید فضل شد منت مواهب او طوق گردنم تعبیر‪:‬در حسرت روزگار خوش گذشته هستی اما‬ ‫از غصه خوردن و حسرت کشیدن چه سود؟ بهتر است بر قابلیت ها و توانایی های خود تکیه کنی و تعبیر‪:‬زندگی را سهل و آسان بگیر‪ .‬دوستان خود را فراموش نکن و تکبر و خودپسندی را رها کن‪ .‬با‬ ‫دوباره از صفر شروع کنی تا آرزوهای تو محقق شوند‪.‬‬ ‫دوستان با مروت و مهربانی رفتار کن‪ .‬از طعنه و سرزنش دوستان بپرهیز‪.‬‬ ‫در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد‬

‫دی‬ ‫خیلی از خانمهای متولد این ماه گله دارند که هر چه برای‬ ‫اطرافیان خود میکنند بجز نمک نشناسی و نارو و کلک چیزی‬ ‫نصیب شان نمیشود و در واقع جواب محبت و فداکاری شان‪،‬‬ ‫دشمنی و یا بی تفاوتی است‪ .‬به این گروه توصیه میشود حداقل‬ ‫با شناسائی آدمها‪ ،‬اقدام به یاری کنند‪.‬‬ ‫حافظ‪:‬‬ ‫زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد دیو بگریزد از آن قوم که‬ ‫قرآن خوانند‬ ‫گر شوند آ گه از اندیشه ما مغبچگان بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند‬ ‫تعبیر‪:‬هر کسی نمی تواند پی به حقیقت ببرد‪ .‬الزمه ی آن امید به خداوند و دوری از ریا و تزویر‬ ‫است‪ .‬عقل و تدبیر در کنار ایمان‪ ،‬رمز موفقیت است‪.‬‬

‫اسفند‬ ‫امروز شما به راه‌ها و روش‌های مختلفی می‌اندیشید که از کار‬ ‫کردن فرار کنید!! چرا که هنوز تب تعطیالت و روزهای بهاری‬ ‫شما را ول نکرده و ترجیح می‌دهید یا خارج از خانه تفریح کنید‬ ‫و یا با دوستانتان وقت گذرانی کنید!! اما فرار کردن از زیر بار‬ ‫مسئولیت‌ها در حالیکه احتمال انجام دادن کارهای غیر عقالنی‬ ‫دیگر را نیز در شما نشان می‌دهد‪ ،‬نتایج منفی نیز به همراه دارد‪.‬‬ ‫اما ذهن شما هنوز هم تمام وقت کار می‌کند و شما قادر هستید‬ ‫که روش‌هایتان را به راه و روشهای مناسب تر تبدیل کنید‪ .‬از‬ ‫تالش کردن نترسید؛ چون شما به احتمال زیاد به چیزهایی که‬ ‫می‌خواهید می‌رسید‪ .‬حافظ‪ :‬از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت بیچاره ما که پیش تو از خاک‬ ‫کمتریم حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست با خاک آستانه این در به سر بریم تعبیر‪:‬با نشستن و‬ ‫دست روی دست گذاشتن‪ ،‬نتیجه ای حاصل نمی شود‪ .‬بهتر است که به تالش های خود ادامه بدهی‪.‬‬ ‫روزگار را سخت نگیر و خوش باش‪ .‬قناعت بهترین داروی هر دردی است‪.‬‬


‫‪133‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مرداد‬ ‫ازداواج عجوالنه ای که اینروزها برای معدودی پیش آمده باید‬ ‫به مسیر عاقالنه تری رهنمون خواهد گردید به آن دسته از این‬ ‫افراد که ندانسته به مسیر بدگویی و غیبت و دشمن تراشی کشیده‬ ‫میشوند توصیه میگردد زودتر مسیر خود را تغییر بدهند وگرنه به‬ ‫دردسرهایی دچار خواهند شد‪.‬‬ ‫حافظ‪:‬‬ ‫رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد خاصه رقصی که در آن‬ ‫دست نگاری گیرند‬ ‫حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست زین میان گر بتوان به که کناری گیرند‬

‫مهر‬ ‫مهم نیست که شما احساس می‌کنید امروز چقدر خالق و مبتکر‬ ‫شده‌اید‪ .‬به خاطر اینکه آنقدرها هم آسان نمی‌شود مشکالت‬ ‫اخیری که داشته‌اید را از بین ببرید‪ .‬در حقیقت اگر تالش کنید‬ ‫تا مردم را مجبور به کاری کنید ممکن است چیزی عایدتان‬ ‫شود‪ .‬ممکن است مشکالت در زندگی شخصی‌تان خودشان را‬ ‫نشان دهند اما تاخیر و تعلل در حل آنها نشانه‌ای است که باید به‬ ‫آن توجه شود‪ .‬سر و کله زدن با موانع موجود تنها مشکالت را‬ ‫تشدید کرده و اوضاع را وخیم تر خواهد کرد‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬شد رهزن سالمت زلف تو وین عجب نیست گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد‬ ‫حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد‬

‫تعبیر‪:‬غرور و تعصب را رها کن و آینده نگر باش‪ .‬اوضاع همیشه بر وفق مراد نیست‪ .‬در روزگار‬ ‫توانمندی به یاد تنگدستان باش تا خداوند همیشه به تو یاری رساند‪.‬‬

‫تعبیر‪:‬کبر و غرور و ریا را از خود دور کن‪ .‬به آرزوهایت خواهی رسید زیرا قدرت و توانایی الزم را‬ ‫داری‪ .‬فقط باید همت و اراده داشته باشی‪ .‬در بند مادیات نباش زیرا دائمی و همیشگی نیستند‪.‬‬

‫ذهن شما امروز ناآرام و بی تاب شده است‪ ،‬و نمی‌توانید به‬ ‫راحتی افکارتان را سازمان دهی کرده و به عمل تبدیل کنید‪.‬‬ ‫شما در حالیکه سعی می‌کنید که بفهمید چه مشکلی پیش آمده‪،‬‬ ‫شاید ناامید و مایوس هم بشوید‪ .‬به جای اینکه به زور بخواهید‬ ‫اتفاقی بیفتد‪ ،‬فقط وقتی آرزوهایتان را ابراز می‌کنید‪ ،‬از این‬ ‫کار لذت ببرید‪ .‬اگر صبر کرده و تماشا کنید این حس تا فردا‬ ‫شدیدتر خواهد شد‪.‬‬

‫شما امروز به مشکل مهم و تامل برانگیزی برمی‌خورید که مجبور‬ ‫می‌شوید فعال آرزوهای خود را در مقابل نیازتان به امنیت کنار‬ ‫بگذارید‪ .‬و اگر شما اتفاقاتی که در زندگی تان می‌افتد را بیش از‬ ‫اندازه شخصی کنید‪ ،‬مشکلتان پیچیده تر می‌شود‪ .‬اگر احساس‬ ‫می‌کنید که برای آزادی و استقالل خود برنامه ریزی کرده اید‪،‬‬ ‫ممکن است به طور ناخودآ گاه عکس العملی نشان دهید که‬ ‫موقعیت‌تان را در محل کار به خطر اندازد‪ .‬نیازی نیست به زور‬ ‫کارتان را جلو ببرید‪ .‬فقط باید از چیزهایی که دارید استفاده‬ ‫کنید و تا موقعی که این طوفان فروننشته صبر کنید‪.‬‬

‫شهریور‬

‫حافظ‪ :‬ز بخت خفته ملولم بود که بیداری به وقت فاتحه صبح‬ ‫یک دعا بکند‬ ‫بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد مگر داللت این دولتش صبا بکند‬ ‫تعبیر‪:‬با امید به خدا کارهایت آسان و هموار می شود‪ .‬بهتر است که ناامید نباشی‪ .‬اراده ی خود را‬ ‫محکم کن‪ .‬به امید کمک دیگران ننشین و فریب ریاکاران را نخور‪ .‬عقل خود را به کار گیر‪.‬‬

‫آبان‬

‫حافظ‪ :‬محمود بود عاقبت کار در این راه گر سر برود در سر سودای ایازم حافظ غم دل با که بگویم‬ ‫که در این دور جز جام نشاید که بود محرم رازم تعبیر‪:‬به دنبال هدف و مقصود بزرگی هستی‪ .‬الزمه ی‬ ‫پیروزی‪ ،‬تالش و کوشش و اراده ای محکم است‪ .‬اگر دست از طلب بر نداری به زودی موفق و پیروز‬ ‫خواهی شد‪ .‬اجازه نده مغرضان تو را نا امید کنند‪.‬‬


‫‪132‬‬ ‫فروردین‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫فال هفته‬

‫خرداد‬

‫امروز در حالیکه برای دلسوزی و غمخواری کردن به حال‬ ‫دیگران موافق شما هستند و حتی ممکن است از روش جدیدی‬ ‫خودتان آرزوهایتان را متعادل می‌کنید (البته اگر همکارانتان‬ ‫که برای انجام کارهایتان در پیش گرفته اید حمایت کنند اما‬ ‫کارشان را انجام ندهند)‪ ،‬از نظر عاطفی احساس ناهماهنگی‬ ‫باید روش متفاوتی کشف کنید که بتواند همه چیز را تغییر‬ ‫می‌کنید‪ .‬خود برتر و تکامل یافته شما دوست دارد دیگران‬ ‫دهد‪ .‬ممکن است شما توان حل همه مشکالت را نداشته باشید‬ ‫را تشویق کند که تا جایی که از دستشان برمی‌آید با همدیگر‬ ‫با این حال آنچه که امروز انجام می‌دهید می‌تواند یک نقطه‬ ‫همکاری کنند‪ .‬اما شما راه‌های موثرتری برای انجام دادن یک‬ ‫شروع بسیار خوب باشد‪ .‬برای هر سئوالی که از شما پرسیده‬ ‫وظیفه می‌بینید و می‌خواهید مثل یک فرمانده ارتش که انتظار‬ ‫می‌شود جواب "نه" تحویل ندهید؛ آنچنان عمل کنید که انگار‬ ‫دارد دستوراتش فی الفور اجرا شوند آن را با فریاد و داد زدن‬ ‫زندگیتان بستگی به کاری که می‌کنید دارد‪.‬‬ ‫عنوان می‌کند عمل کنید!! یادتان باشد که شما نمی‌توانید بر افراد دیگر کنترل داشته باشید؛ اما امروز‬ ‫می‌توانید با تغییر دادن انتظارات‌تان به رضایت برسید‪ .‬حافظ‪ :‬باده با محتسب شهر ننوشی زنهار بخورد‬ ‫حافظ‪ :‬حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را‬ ‫باده‌ات و سنگ به جام اندازد حافظا سر ز کله گوشه خورشید برآر بختت ار قرعه بدان ماه تمام اندازد‬ ‫تعبیر‪:‬عاقبت آرزوهای تو برآورده می شود و تو به کام خود می رسی و سختی و غم از تو دور می شود‪ .‬تعبیر‪:‬تالش روزانه و دعای سحرگاه‪ ،‬کلید پیروزی است‪ .‬از خود گذشتگی و اعتماد به نفس داشته‬ ‫عشق و ایمان به خدا و اخالص‪ ،‬زندگی را بر تو راحت و آسوده می کند‪ .‬هرچه می خواهی از خدا‬ ‫باش‪ .‬با دوستان خود‪ ،‬با احتیاط رفتار کن و ریاکاران را از خود دور کن‪ .‬راه تو به موفقیت ختم می‬ ‫بخواه تا به هدف خود برسی‪.‬‬ ‫شود‪.‬‬

‫اردیبهشت‬ ‫آنچه اینروزها سبب هیجانات و شلوغی هائی در زندگی خیلی‬ ‫از متولدین این ماه شده‪ ،‬در اصل مقدمه حوادث آینده است که‬ ‫خوشبختانه بیشتر آن مثبت و سازنده خواهد بود‪ .‬اگر از ریشه‬ ‫به حوادث زندگی این ماه نگاه کنیم می بینیم که اکثریت آنها‬ ‫هیچگاه زندگی آرام و بدون سر و صدائی نداشته اند‪ ،‬یعنی در‬ ‫واقع با چنان شیوه ای عادت ندارند‪ ،‬همین مسئله بروی روحیه‬ ‫آنها تاثیر مثبت داشته‪ ،‬درصد باالئی از آنها از رویدادهای منفی‬ ‫و شکست ها نیز برای خود مسائل مثبت میسازند‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬ننگرد دیگر به سرو اندر چمن هر که دید آن سرو سیم اندام را صبر کن حافظ به سختی روز‬ ‫و شب عاقبت روزی بیابی کام را تعبیر‪:‬زندگی را با خوشی و خرمی بگذران و غم و اندوه روزگار را‬ ‫نخور‪ .‬دیگران را محرم اسرار خود نکن زیرا دچار دردسر و گرفتاری می شوی‪ .‬خوشبین و امیدوار‬ ‫باش زیرا سرانجام به آرزوی خود خواهی رسید‪.‬‬

‫تیر‬ ‫حتی اگر به نظر می‌رسد تصمیم و نیتی برای شما اهمیت چندانی‬ ‫ندارد اما باید اول دیدتان را نسبت به آن واضح کنید‪ .‬ممکن‬ ‫است زیاد پایبند اصول قدیمی برای تغییر و پیشرفت نباشید؛‬ ‫اما چه آن را دوست داشته باشید چه نه! شما اکنون در شرایط‬ ‫کامال جدید و متفاوتی قرار دارید‪ .‬تجربه برخورد شما بین قدیم‬ ‫و جدید چیزی است که امروز شما را تحریک می‌کند تا دست به‬ ‫یک کار مخاطره آمیز بزنید به خاطر اینکه شما تا زمانی که این‬ ‫مسئله حل نشود آسوده‌خاطر نخواهید شد!‬ ‫حافظ‪ :‬چنین که از همه سو دام راه می‌بینم به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست‬ ‫خزینه دل حافظ به زلف و خال مده که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست‬ ‫تعبیر‪:‬زندگی منزلگاه صد دام و حادثه است‪ .‬از دست کسی در رنج و عذابی‪ .‬فقط به خداوند پناه‬ ‫بیاور‪ .‬برای دوری از صدمه و بال‪ ،‬با مردم به خوبی رفتار کن‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

131


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

130


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

129


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

128


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

127


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

126


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

125


‫‪124‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ 9‬روش برای‬ ‫این که بهت ​ر از‬ ‫دیروزمان شویم‬

‫زندگی باید سراسر رشد و پیشرفت‬ ‫باشد‪ ،‬به نحو ی که هروقت به‬ ‫گذشته برمی گردیم و شرایط پنج‬ ‫سال قبل خود را بررسی می کنیم‪،‬‬ ‫پیشرفت های چشمگیری در روح‪،‬‬ ‫روان و اوضاع زندگی خودمان‬ ‫مشاهده کنیم و خوشحال باشیم‬ ‫چون می دانیم تا پنج سال بعد‬ ‫احتماال به بیشتر اهداف بزرگی که‬ ‫در حال حاضر در سر می پرورانیم‬ ‫خواهیم رسید‪.‬‬ ‫زندگی تان چ گونه می گذرد؟ آیا هر روز با‬ ‫عشق به قدم هایی که برای رسیدن به اهداف‬ ‫واالیتان برمی دارید از خواب بلند می شوید‪،‬‬ ‫صبحانه می خورید‪ ،‬حاضر می شوید سپس‬ ‫به دانشگاه یا محل کارتان می روید تا یک‬ ‫روز دیگر ر ا برای جامه عمل پوشاندن به‬ ‫مقاصدتان طی کنید‪ ،‬یا برعکس؛ جانتان از‬ ‫این روزهای تکراری یکنواخت به لب رسیده‬ ‫چون هر روز باید بی هدف و مانند روزهای‬ ‫قبل از جا بلند شوید و چند ساعت مرارت را‬ ‫بار دیگر به هر سختی که هست سپری کنید؟!‬ ‫حتی دیگر حساب روزهای هفته و ماه هم از‬ ‫دست تان دررفته و شما نمی دانید چند شنبه‬ ‫از چه ماه و سالی است که در حال گذراندن‬ ‫آن هستید‪.‬‬ ‫در این نوشتار ‪ 9‬روش برای این که زندگی‬ ‫مان بهتر از دیروز شود‪ ،‬پیشنهاد می شود‪:‬‬ ‫‪ .1‬درون تان را کند و کاو کنید‬ ‫هر روز از خود بپرسید به چه چیزهایی عالقه‬ ‫دارید که تاکنون به آنها نپرداخته اید‪ .‬ادامه‬ ‫تحصیل‪ ،‬مطالعه و کسب دانش در زمینه ای‬ ‫خاص‪ ،‬یادگرفتن زبان خارجی‪ ،‬حرفه ای‬ ‫شدن در یک ورزش‪ ،‬فراگیری یک یا چند‬ ‫رشته هنری‪ ،‬بهبود شرایط زناشویی و رابطه‬ ‫با همسر و فرزندان تان‪ ،‬پیشرفت امور مالی‬ ‫یا هر خواسته دیگری که در اعماق وجودتان‬ ‫هست‪ ،‬منتظرند شما شناسایی شان کنید و‬ ‫آنها را از حالت بالقوه درآورده و به فعالیت‬ ‫برسانید‪ .‬پس هر روز از خودتان سوال کنید‬ ‫چه کارها و برنامه هایی است که شما عمیقا‬ ‫به آن عالقه دارید‪ ،‬اما تاکنون برای شکوفا‬ ‫کردنشان اقدام خاصی نکرده اید‪.‬‬ ‫‪ .2‬به احساساتتان احترام بگذارید‬ ‫از چه چیزهایی شاد یا غمگین می شوید‪،‬‬ ‫وجودتان را اشتیاق پرمی کند یا می خواهید پا‬ ‫به فراربگذارید‪ .‬به دنبال آن چیزهایی باشید‬ ‫که برای شما انرژی بخش اند‪ .‬برنامه ای که‬ ‫دوست دارید تماشا کنید‪ ،‬کتاب یا مجله ای‬ ‫که به شما حس خوب می دهد بخوانید‪ ،‬با‬ ‫افرادی که حرفی برای گفتن دارند و به شما‬

‫امید و شادی می دهند نشست و برخاست‬ ‫داشته باشید‪ .‬حس خوبی که در وجودتان‬ ‫ایجاد می شود مانند یک مشعل شما را به‬ ‫سمت تعالی و پیشرفت هدایت می کند‪.‬‬ ‫‪ .3‬قدردان باشید‬ ‫هروقت صحبت از قدردانی می شود ما به یاد‬ ‫قدردانی از محبت های دیگران می افتیم‪.‬‬ ‫این خیلی زیباست که ما انسان ها یاد بگیریم‬ ‫از لطفی که فرد دیگر در حق مان می کند‬ ‫ممنون باشیم تا فرد مقابل حس کند ما لیاقت‬ ‫این محبت را داشته ایم و آن را فراموش نمی‬ ‫کنیم‪ .‬در کنار قدردانی از دیگران‪ ،‬به یاد‬ ‫خودتان هم باشید‪.‬‬ ‫مطمئنا شما هم در مقام یک انسان اعمال‬ ‫خوبی انجام می دهید که سزاوار تشکر باشد؛‬ ‫حال در حق دیگران یا خودمان‪ .‬اگر درس می‬ ‫خوانید‪ ،‬کار می کنید‪ ،‬از بیمار نگهداری می‬ ‫کنید‪ ،‬کارهای هنری انجام می دهید‪ ،‬صرفه‬ ‫جویی می کنید‪ ،‬به دیگران امید می بخشید یا‬ ‫اعمال مثبتی از این قبیل انجام می دهید‪ ،‬پس‬ ‫شما سزاوار ستایشید! گاهی با خودتان خلوت‬ ‫کنید و از خود بپرسید در این مدت‪ ،‬کدام‬ ‫اعمال نیک را انجام داده اید؟ خود را بابت‬ ‫آن اعمال تشویق کنید و جوایزی برای خویش‬ ‫در نظر بگیرید‪.‬‬ ‫‪ .4‬حالتان را خوب کنید‬ ‫شما خوبید؛ اما چقدر خوب می شد اگر‬ ‫تصمیم می گرفتید کمی از همین که هستید‬ ‫هم بهتر شوید‪ .‬اگر یک کارمندید‪ ،‬از امروز‬ ‫سعی کنید اندکی بر تالش هایتان بیفزایید‪،‬‬ ‫اگر پدر و مادرید‪ ،‬از این به بعد سعی کنید‬ ‫کمی بیشتر مراقب رفتارهایی که با فرزندانتان‬ ‫دارید باشید و به آینده آنها‪ ،‬بیش از پیش‬ ‫بیندیشید‪ .‬اگر پزشک هستید‪ ،‬کمی مهربان تر‬ ‫و اگر پرستارید‪ ،‬اندکی دلسوزتر شوید‪ .‬بهتر‬ ‫است هر معلمی به فکر به کار بستن روش‬

‫های تدریسی خالقانه تر و هر مدیری در پی‬ ‫مدیریت بهتری باشد‪.‬‬ ‫این که سعی کنید از امروز در حرفه و دیگر‬ ‫امور زندگی تان کمی بهتر باشید‪ ،‬کاری آسان‬ ‫است‪ .‬اما هنگامی که این یک پله حرکت به‬ ‫باال برای شما جاافتاد و در مرحله بهتری قرار‬ ‫گرفتید‪ ،‬باز هم می توانید تصمیم بگیرید‬ ‫کمی بهتر شوید و باز هم یک پله دیگر‬ ‫به سمت باال صعود کنید‪ .‬به این ترتیب با‬ ‫گذشت چندماه‪ ،‬از هر لحاظ عملکردتان بهتر‬ ‫و بهتر خواهد شد‪ .‬این کار به شرطی شدنی‬ ‫است که از همین امروز تصمیم به اندکی بهتر‬ ‫شدن بگیرید‪.‬‬ ‫‪ .5‬روش هایی برای تمدد اعصاب بیاموزید‬ ‫راه های مختلفی برای ریلکسیشن وجود‬ ‫دارند‪ :‬یوگا‪ ،‬ریکی‪ ،‬و انواع مراقبه ها که می‬ ‫تواند به شما کمک کند ذهن تان را از فشارها‬ ‫و پراکندگی ها درآورید‪ .‬افزون بر اینها شما‬ ‫می توانید با گوش کردن به موسیقی آرامش‬ ‫بخش مورد عالقه تان‪ ،‬تماشای یک فیلم‬ ‫یا سریال زیبا و شادی بخش‪ ،‬یا ارتباط با‬ ‫دوستان و گذراندن ساعتی با آنها هم به تمدد‬ ‫اعصاب خود کمک کنید‪.‬‬ ‫‪ .6‬دقایقی با خود خلوت کنید‬ ‫هر روز‪ ،‬حتی به مدت چند دقیقه هم که‬ ‫شده تلویزیون و رایانه و دیگر ابزارهای‬ ‫تکنولوژیک را خاموش کنید‪ ،‬پلک هایتان‬ ‫را برهم بگذارید و با خود خلوت کنید‪ .‬فکر‬ ‫کنید که هستید‪ ،‬اهدافتان چیست‪ .‬کجای‬ ‫زندگی تان را درست هدایت می کنید و در‬ ‫کجاها می لنگید؟ این کار به اصالح مسیر‬ ‫زندگی تان یاری می رساند‪.‬‬ ‫‪ .7‬خود را ملزم به پیشرفت بدانید‬ ‫این باور را داشته باشید که هر انسان موفقی‬ ‫باید در هر مقطع از زندگی اش‪ ،‬از هر لحاظی‬ ‫باالتر از مقطع قبلی باشد‪ .‬اوضاع مادی و‬

‫معنوی زندگی شما در این روزها باید چند‬ ‫درجه بهتر از همان اوضاع در پنج سال پیش‬ ‫باشد‪ .‬ممکن است در برخی مرحله ها برای‬ ‫هر یک از ما مشکالتی پیش آید که برای‬ ‫مدتی به ما لطمه بزند‪ ،‬اما شما باید دوران آن‬ ‫لطمه ها را هم محدود کنید و نباید تا آخر‬ ‫عمر برای از دست دادن برخی داشته هایتان‬ ‫زانوی غم به بغل بگیرید‪ .‬فردی که اخالق و‬ ‫شخصیت و داشته های مادی و معنوی اش‬ ‫طی ‪ 30‬سال تغییر نکند‪ ،‬انسانی شکست‬ ‫خورده و بی فایده است‪ .‬همه ما باید به سمت‬ ‫جلو پیش برویم‪ .‬هیچ گاه برای پیشرفت دیر‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫‪ .8‬از جمالت تاکیدی مفید استفاده کنید‬ ‫من اشرف مخلوقاتم و هر روز سعی می کنم‬ ‫نهایت تالشم برای پیشرفت را به کار ببندم؛‬ ‫امروز من قدم هایی جدید برای دستیابی به‬ ‫مرحله های باالتر برمی دارم و در این مسیر‬ ‫موفق می شوم؛ به خود می بالم که همواره در‬ ‫پی پیشرفتم و آن را سرلوحه زندگی ام قرار‬ ‫داده ام؛ امثال این جمالت را بارها به خود‬ ‫بگویید تا ضمیر ناهشیارتان هم در فکر راه‬ ‫حل هایی برای رشد و پیشرفت شما باشد‪.‬‬ ‫‪ .9‬قضاوت های بی منطق نکنید‬ ‫شما از شرایط زندگی دیگران خبر ندارید‪،‬‬ ‫پس نباید در باره آنها قضاوت کنید‪ .‬در عین‬ ‫حال‪ ،‬از هیچ لحاظ هم خودتان را با آنها‬ ‫مقایسه نکنید‪ .‬دلیل ندارد اگر دیگری در‬ ‫زمینه ای موفق شده که شما نشده اید‪ ،‬خود را‬ ‫شماتت کنید و حسادت بورزید‪ .‬هرگز خود را‬ ‫زیر بار انتقادهای سنگین قرار ندهید‪ ،‬چون‬ ‫فایده ای جز له شدن نخواهد داشت‪ .‬خود را‬ ‫فقط با یک نفر مقایسه کنید و آن هم خودتان‬ ‫باشد‪ .‬ایده آلی در ذهن خود بپرورانید و مسیر‬ ‫صعودی تان را در همان جهت طی کنید‪.‬‬ ‫‪---------------------‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

123


‫‪122‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۸‬فایده و ضرر‬ ‫زنجبیل برای‬ ‫سالمتی‬

‫زنجبیل با تمام خواصی که دارد‬ ‫می‌تواند برای افرادی که از‬ ‫بیماری‌های خاصی رنج می‌برند‬ ‫مضر نیز باشد‪ .‬در این مطلب شما را‬ ‫با خواص و مضرات زنجبیل بیشتر‬ ‫آشنا می‌کنیم‪ .‬لطف ًا با ما همراه‬ ‫باشید‪.‬‬

‫اگر در گذشته مردم از قحطی‪ ،‬وبا و یا‬ ‫طاعون و غیره می‌مردند امروزه سرطان بالی‬ ‫جان انسان شده است‪ .‬به نظر می‌رسد که‬ ‫چاره‌ای جز تالش برای پیشگیری از ابتال‬ ‫به این بیماری مهلک نیز وجود ندارد‪ .‬نتایج‬ ‫پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد که زنجبیل‬ ‫حاوی ترکیباتی است که خواص ضدسرطانی‬ ‫دارند‪ .‬محققان مشاهده کرده‌اند که زنجبیل‬ ‫با سلول‌های سرطانی تخمدان مقابله می‌کنند‪.‬‬ ‫نتایج بررسی‌های دیگر نیز نشان می‌دهد‬ ‫که مصرف زنجبیل تازه باعث کاهش‬ ‫التهاب‌های کولون (روده) می‌شود‪.‬‬ ‫زنجبیل در دوره‌ی بارداری‪ :‬آری یا نه؟‬ ‫در خصوص مصرف زنجبیل در دوره‌ی‬

‫مشورت کنید‪ .‬چون بسیاری از خانم‌ها برای‬ ‫مقابله با حالت تهوع‌های صبحگاهی از این‬ ‫ادویه استفاده می‌کنند‪.‬‬ ‫زنجبیل باعث بروز التهاب‌های دهانی می‌شود‬ ‫در طب سنتی این اعتقاد وجود دارد که‬ ‫زنجبیل گرمی است و باعث گرم شدن بدن‬ ‫می‌شود؛ یعنی اینکه باعث می‌شود بدن گرمای‬ ‫بیشتری تولید کند‪ .‬امکان دارد این مسئله نیز‬ ‫باعث بروز التهاب در دهان و مخاط شده‬ ‫و ایجاد سوزش یا خارش کند‪ .‬اگر شما با‬ ‫مصرف زنجبیل احساس التهاب و سوزش در‬ ‫دهان داشتید از مصرف آن بپرهیزید‪.‬‬ ‫زنجبیل باعث تسکین حالت تهوع می‌شود‬

‫نتایج یک پژوهش جدید نشان می‌دهد که‬ ‫پودر زنجبیل در افرادی که از دیابت نوع ‪2‬‬ ‫رنج می‌برند باعث کاهش قند خون می‌شود‪.‬‬ ‫اگر شما نیز از این بیماری رنج می‌برید و‬ ‫نگران میزان قند خونتان هستید با پزشک‬ ‫معالجه‌ی خود در خصوص مصرف زنجبیل‬ ‫مشورت کنید‪.‬‬ ‫اگر پزشکتان تشخیص بدهد که مصرف‬ ‫این ادویه با داروهایتان تداخل ایجاد نکند‬ ‫می‌توانید از آن برای کنترل هر چه بیشتر قند‬ ‫خونتان استفاده کنید‪ .‬توجه داشته باشید که‬ ‫در برخی موارد مصرف زنجبیل می‌تواند تأثیر‬ ‫خطرناکی روی میزان انسولین بدنتان داشته‬ ‫باشد‪.‬‬

‫زنجبیل یک تنه می‌تواند طعم هر غذا یا‬ ‫شیرینی را از این رو به آن رو کند‪ .‬عالوه‬ ‫بر طعم‌دهی خواص درمانی زیادی نیز برای‬ ‫این ادویه قائل شده‌اند؛ اما با تمام خواصی که‬ ‫دارد می‌تواند برای افرادی که از بیماری‌های‬ ‫خاصی رنج می‌برند مضر نیز باشد‪ .‬در این‬ ‫مطلب شما را با خواص و مضرات زنجبیل‬ ‫بیشتر آشنا می‌کنیم‪ .‬لطف ًا با ما همراه باشید‪.‬‬ ‫زنجبیل برای کاهش حالت نفخ‬ ‫اگر همیشه نفخ می‌کنید توصیه می‌کنیم‬ ‫به چای خود کمی زنجبیل اضافه کنید و یا‬ ‫اینکه یک تکه‌ی کوچک زنجبیل تازه و‬ ‫پوست‌کنده بجوید‪ .‬شما همچنین می‌توانید‬ ‫برای جلوگیری از نفخ حاصل از خوردن‬ ‫حبوبات یک تا دو ورقه‌ی نازک زنجبیل‬ ‫تازه را به غذای حاوی این مواد اضافه کنید‪.‬‬ ‫خواهید دید که حالت نفختان به میزان‬ ‫قابل‌توجهی کاهش پیدا خواهد کرد‪.‬‬ ‫زنجبیل برای تسکین درد‬ ‫نتایج پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد که‬ ‫افرادی که با شروع اولین عالئم میگرن یا‬ ‫سردرد زنجبیل مصرف می‌کنند درد کمتری‬ ‫احساس می‌کنند‪ .‬به خاطر اینکه ترکیبات‬ ‫موجود در زنجبیل باعث مسدود شدن‬ ‫ترشح هورمون‌های التهاب زا می‌شود‪ .‬نتایج‬ ‫بررسی‌های دیگر نیز نشان می‌دهد زنجبیل‬ ‫می‌تواند به بهبود و تسکین آرتریت کمک‬ ‫کند‪.‬‬ ‫به عقیده‌ی محققان افرادی که از آرتروز یا‬ ‫پولی آرتریت روماتوئید رنج می‌برند و روزانه‬ ‫پودر زنجبیل میل می‌کنند درد و تورم کمتری‬ ‫در مفاصل خود احساس می‌کنند‪ .‬توصیه‬ ‫می‌کنیم مقداری پودر زنجبیل به شیر یا چای‬ ‫خود اضافه کنید‪ .‬می‌توانید از زنجبیل تازه‬ ‫برای تهیه‌ی غذاهایتان نیز استفاده کنید‪.‬‬ ‫زنجبیل برای پیشگیری از خطر ابتال به‬ ‫سرطان‬

‫بارداری اتفاق نظری بین محققان وجود‬ ‫ندارد‪ .‬نتایج پژوهش‌های مختلف نتایج‬ ‫مختلفی را نیز نشان داده است‪ .‬برخی از‬ ‫مطالعات نشان می‌دهند که رابطه‌ای بین‬ ‫مصرف زنجبیل و سقط‌جنین وجود دارد‪.‬‬ ‫نتایج بررسی‌های دیگر حاکی از این است‬ ‫که مصرف این ادویه باعث بروز مشکالت و‬ ‫عوارضی در این دوره می‌شود‪.‬‬ ‫درحالی‌که بررسی‌های متعدد دیگر نشان‬ ‫می‌دهد که مصرف زنجبیل در دوره‌ی‬ ‫بارداری نه تنها مشکلی به بار نمی‌آورد بلکه‬ ‫باعث تسکین حالت تهوع نیز می‌شود‪ .‬به‬ ‫همین دلیل توصیه می‌کنیم که شما قبل از‬ ‫مصرف مکمل یا خود زنجبیل با پزشکتان‬

‫اگر به دلیل ورود یک ویروس به بدنتان و یا‬ ‫حالت تهوع ناشی از ماشین‌گرفتگی و غیره‬ ‫دچار حالت تهوع می‌شوید زنجبیل می‌تواند به‬ ‫دادتان برسد‪ .‬پودر‪ ،‬نوشیدنی زنجبیل‪ ،‬قرص‬ ‫و یا مربای آن باعث تسکین معده و جلوگیری‬ ‫از آشوب آن می‌شود‪ .‬نتایج پژوهش‌ها‬ ‫نشان می‌دهد که زنجبیل به اندازه‌ی داروی‬ ‫اسکوپوالمین یا همان هیوسین موثر عمل‬ ‫می‌کند‪ .‬این دارو که بدون نسخه تجویز‬ ‫می‌شود و برای پیشگیری از ماشین‌گرفتگی‪،‬‬ ‫دل درد و غیره مصرف می‌شود‪.‬‬ ‫زنجبیل می‌تواند باعث کاهش قند خون شود‬

‫زنجبیل همپای داروهای ضدانعقاد خون‬ ‫نتایج یک پژوهش استرالیایی نشان می‌دهد‬ ‫که زنجبیل یک ضدانعقاد قوی است که‬ ‫تا حدودی قوی تر از آسپرین نیز محسوب‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫در نتیجه مصرف آن برای بیمارانی که‬ ‫داروهای رقیق‌کننده‌ی خون مصرف می‌کنند‬ ‫توصیه نمی‌شود‪ .‬به خاطر اینکه خطر خونریزی‬ ‫یا کبودی را در آن‌ها باال می‌برد‪ .‬اگر مشکل‬ ‫خونریزی دارید و یا از داروهای رقیق‌کننده‌ی‬ ‫خون استفاده می‌کنید بهتر است از مصرف‬ ‫زنجبیل بپرهیزید‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

121


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

120


‫‪119‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دوري سـردي مي‌آورد‪ .‬به خـوبي معلوم بود كه‬ ‫همسرم مثل گذشته بـه من عالقه ندارد و دير‬ ‫به دير به ما سر مي‌زد‪ .‬هر وقت كه پيش‌مان‬ ‫مي‌آمد كسل و بـي‌حوصله بود انگار اص ً‬ ‫ال‬ ‫دلش براي‌مان تنگ نمي‌شد‪ .‬سرانجام يك‬ ‫روز كـه مثـل هـميشـه بـا هـم جر و بحث‬ ‫مي‌كرديم هــمسرم گــفت‌‪« :‬راستـش احساس‬ ‫مي‌كنم ما به درد هم نمـي‌خوريم و ازدواج‌مان‬ ‫از ابتدا اشتباه بـود‪ .‬مـن و تـو بـراي هـم‬ ‫سـاخـتـه نشـده‌ايم‌‪ »...‬حتي نگذاشتم حرفش‬ ‫تمام شـود‪ .‬مثل ديوانه‌ها داد و فرياد به راه‬ ‫انـداختم و تا مي‌توانستم بد و بيراه نثارش‬ ‫كـردم‌‪ .‬وحشت وجودم را پر كرده بود‪ .‬طـي‬ ‫آن سال‌ها وحشت از دست دادن او آرامـش را‬ ‫از مـن گـرفتـه بـود و حـاال احساس مي‌كردم‬ ‫كه شك و ترديدهايم به حقـيقت پيـوسـته‌انـد‬ ‫و هـمسرم به زن ديگـري عالقه‌مند شده و من‬ ‫از چشمش افتـاده‌ام‌‪ .‬او مـي‌خواست حرف‬ ‫بزند اما اجـازه نـدادم و فـريـاد زدم‌‪« :‬ديـگـر‬ ‫نمي‌خواهم تو را ببينم‌‪.‬هيچوقت!» مـطمئن‬ ‫بودم كه پاي زن ديگري در ميان اسـت و حتي‬ ‫يك لحظه هم خود را جاي همسرم نگذاشتم‌‪.‬‬ ‫دلم نمي‌خواست هيچ حـرفي در مـورد رقيب‬ ‫عشقي‌ام بشنوم‌‪ .‬گفتـم‌‪« :‬طالق و فقط‬ ‫طالق‌!» و براي رسيـدن به خواسته‌ام دو پايم‬ ‫را در يك كفـش كردم‌‪ .‬درخواست طالق‬ ‫دادم‪ .‬من تسـليم ديو سياه شك و ترديد شده‬ ‫بودم به خـيال اينـكه عـلي به من خيانت كرده‬ ‫حـاضر نبودم يك كالم با او حرف بزنم‌‪ .‬فكـر‬ ‫مـي‌كـردم هرگز نمي‌توانم او را ببخـشم و بر‬ ‫بـخـت سـياه خـود لعـنت مـي‌فرستـادم و‬

‫اشـك و گـريه‪ ،‬همدم و مونس دائمي من شده‬ ‫بود‪ .‬سـرانجام علي هم به طالق رضايت داد و‬ ‫چـند مـاه بـعد از هـم جـدا شـديم‌‪ .‬اما‬ ‫برخـالف تـصـورم به جـاي آنكـه پس از‬ ‫سـال‌هاي سـال حـس شيرين و خوشايند‬ ‫آرامـش را تجربه كنم احساس بدبختي و‬ ‫درمـاندگـي مـي‌كـردم چـون هنوز هم ديوانه‌وار‬ ‫به علي عالقه‌مند بودم و حاال كه او را عم ً‬ ‫ال‬ ‫از دست داده بودم‪ ،‬هيچ نقطه‌ي شاد و مثبتي‬ ‫در زندگي‌ام حس نمي‌كردم‌‪ .‬مـن چـه كرده‬ ‫بودم‌؟ چرا با دستان خود دخترانم را از نعمت‬ ‫محبت پدر و خود را از سـايه‌ي هـمسري‬ ‫زحمتكش محروم كرده بودم‌؟ چرا اجازه داده‬ ‫بودم شك و تـرديد و افكار منفي و پوچ فكرم‬ ‫را از كار بيندازند و مرا گمراه كنند؟‬ ‫دختران‌مان كه عـاشق پدرشان بودند ديگر‬ ‫مانند گذشته شـاد نبودنـد و بـهانه‌گيـر و‬ ‫حـساس شده بـودنـد‪ .‬تـازه مي‌فهميدم كه‬ ‫چقدر عاشق همسرم بودم اما ديگر دير شده‬ ‫بود و براي همـيشه او را از دست داده بودم‌‪.‬‬ ‫چند ماه بـعد از جـدايي همسرم‪ ،‬او كاري در‬ ‫شهر خـودمان پيـدا كرد و برگشت‌‪ .‬خوشحال‬ ‫شدم و با خود فكر كردم‌‪« :‬اگر هم پاي زن‬ ‫ديگري در ميان بوده باشد حاال ديگر همـه‬ ‫چـيز تمـام شده است‌!» همچنان تـصور‬ ‫مـي‌كـردم كـه هـمسرم با زن ديگـري ارتباط‬ ‫دارد و حـاال كه به آن زمـان فـكر مي‌كنم شرم‬ ‫و خجالت وجودم را فرا مي‌گيرد‪ ...‬امـا خيلي‬ ‫زود شادماني از وجودم رخـت بر بست و به‬ ‫خود يادآور شدم‌‪« :‬ما از هم جدا شده‌ايم‌‪»...‬‬ ‫با هم قرار گذاشته بـوديـم كـه بـه خاطر‬

‫فرزندان‌مان با هم دوست باشيم‌‪ .‬به همين‬ ‫دليل هر وقت به دنـبال بچه‌ها مي‌آمد با يك‬ ‫فنجان چاي و شيـريني خانگي از او پذيرايي‬ ‫مي‌كردم‌‪ .‬به مرور يخ‌مان باز شد و گاهي با هم‬ ‫درد دل مي‌كرديم‌‪ .‬روزي علي گفت‌‪« :‬از‬ ‫اينكه تو را از دسـت دادم بـه شـدت پـشيمـانم‌‪.‬‬ ‫متأسفانه نگذاشتي با تو حرف بزنم و زود‬ ‫تصميمي عجوالنه و نسنجيده گرفتي‌‪ .‬تو‬ ‫بهترين اتفاق زندگي من بودي‌‪ ».‬با حيرت‬ ‫نگاهم به او ثابت ماند و اشك از چشمانم‬ ‫جـاري شـد‪ .‬عـلـي گـفـت‌‪« :‬نبـايــد‬ ‫مـي‌گـذاشـتيم فاصـله‌ي مكـاني بين‌مان‬ ‫جـدايي و سـردي بيـندازد‪ .‬مـن به خاطر‬ ‫آسـايش و رفاه شما راهي شهرستان شدم امـا‬ ‫نتيجه برعكس شد‪ .‬من هنوز هم مانند گذشتـه‬ ‫دوسـتت دارم و هـرگـز فـكر زن ديـگـري به‬ ‫ذهـنم خطـور نـكرده است‌‪ ».‬به هق‌هق افتاده‬ ‫بودم‌‪ .‬صداقت كالم او را حاال كام ً‬ ‫ال باور‬ ‫داشتـم‌‪ .‬چـرا بي‌جهت به او شك كرده بودم‌؟‬ ‫در نگاهش صداقت موج مي‌زد‪ .‬از او‬ ‫عـذرخـواهي كـردم و تصميم گرفتيم دوباره‬ ‫شانس خود را امتحان كنيم‪ ،‬اما هر دو‬ ‫مي‌دانسـتـيم كـه كار آساني نبود‪ .‬بايد دوبـاره‬ ‫كنـار آمـدن با يـكـديگـر را ياد مـي‌گرفتيم و‬ ‫من بر مشكل اعتماد به نفس ضعيـف‪ ،‬پـاك‬ ‫كردن افكار منفي‌‪ ،‬حس وابستگي بيمارگونه‬ ‫و بدگماني‌ام غلبه مي‌كردم‌‪ .‬پس به مشاور‬ ‫مراجعه كردم‌‪ .‬چند ماه بعد آنقـدر جرأت و‬ ‫جسـارت در خود ديدم تا فكر ازدواج مجدد‬ ‫با علي را به ذهنم راه دهـم‌‪ .‬دختـران‌مـان از‬ ‫ايـن تصـميم‌مان استقبال كردند و دوباره برق‬

‫شـادمـانـي در چـشمان‌شان هويدا شد‪ .‬مهمتر‬ ‫از همه مستقل بودن را ياد گرفتم‌‪ .‬پس از‬ ‫سال‌ها خانه نشيني و فكر و خيال كاري در‬ ‫بيرون از خانه براي خود دست و پـا كـردم‌‪.‬‬ ‫پـول‌هـاي‌مـان را روي هــم گـذاشتـيم و‬ ‫خـانه‌اي كوچك اما راحت رهن كرديم‌‪ .‬روزي‬ ‫در جلسه‌ي مدرسه‌ي دخترم بودم كه معلم‬ ‫انشاي او مرا صدا زد و انشاي دخترم را نشانم‬ ‫داد‪ .‬موضوع انشا اين بود‪« :‬بزرگترين آرزوي‬ ‫تان چيست‌؟» و دخترم انشاي خود را با اين‬ ‫جمله شروع كرده بود‪« :‬بزرگترين آرزوي من‬ ‫اين است كه پدر و مادرم دوباره با هم ازدواج‬ ‫كنند‪ »...‬بغض راه گلويم را بست‌‪ .‬من و علي‬ ‫دوباره با هم پيوند زناشويي بستيم و من با‬ ‫دستاني لرزان حلقه‌ي ازدواج‌مان را داخل‬ ‫انگشت او كردم‌‪ .‬پس از آن با خـود عهد‬ ‫بـستم كه در همه حال همراه همسرم باشم و‬ ‫هر زمان كه افكار سياه و منفي به ذهنم راه‬ ‫پيدا كردند فور ًا آنها را از خـودم دور كنـم و‬ ‫هرگز به وفاداري و صـداقت هـمسـرم شـك‬ ‫نـكنـم‌‪ .‬حاال سال‌هاست كه خانواده‌ي شاد و‬ ‫سعادتمند هستيم و از هر فرصتي براي ابراز‬ ‫عالقه به يكديگر استفاده مي‌كنيم‌‪ .‬در‬ ‫مشكالت و بحران‌ها پشت يكديگر را خالي‬ ‫نمي‌كنيم و من از ديدن برق حلقه‌ي ازدواج‌مان‬ ‫روي انگـشت همـسرم احسـاس خـوشبـختي‬ ‫مي‌كنم‌! مـن و همـسرم از فرصت دومي كه در‬ ‫اختيارمان قرار گرفت نهايت استفاده را‬ ‫مي‌كنيم و خداوند بزرگ را بابت آن شاكر‬ ‫هستيم‌‪ .‬اميدوارم شما هرگز مرتكب اشتباه من‬ ‫نشويد‪...‬‬


‫‪118‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫من او را دوست‬ ‫داشتم‪...‬‬

‫براساس سرگذشت شهره و علی‬ ‫وقتي در را به روي همسرم علي باز‬ ‫كردم از فرط خشم چهره‌ام كبود‬ ‫بود و در شرف انفجار بودم‌‪ ...‬علي‬ ‫با ديدن حال و روزم بريده بريده‬ ‫گفت‌‪« :‬ببخشيد كه كمي دير كردم‌‪،‬‬ ‫راستش‌‪ »...‬اجازه ندادم حرفش‬ ‫را ادامه دهد چون به هيچ وجه‬ ‫دوست نداشتم عذر و بهانه‌هاي‬ ‫تكراري‌اش را بشنوم‌‪ .‬با عصبانيت‬ ‫تمام از دور رو برگرداندم و در‬ ‫حـالي كـه به سمـت آشـپزخـانه‬ ‫مي‌رفتم تغيركـنان گفتم‌‪« :‬بچه‌ها‬ ‫در اتاق نشيمن هستـند‪ .‬از چـند‬ ‫سـاعـت قـبل منتظرت بودند‬ ‫و مدام بهانه‌ات را مي‌گرفتند‪».‬‬ ‫در آشـپزخانه در حالي كه‬ ‫سعي داشتم سـرم را به شـسـتن‬ ‫ظـروف گـرم كنـم دسـت‌هايم‬ ‫مي‌لرزيدند و هيچ كنترلي بر روي‬ ‫خـود نداشتم‌‪.‬‬

‫بشقاب‌ها محكم به هم مي‌خوردند و بغض‬ ‫راه گلويم را بسته بود‪ .‬در همان حال صداي‬ ‫شادمانه‌ي دو دخترمان‌ را مي‌شنيدم كه از‬ ‫ديدن پدرشان كلي ذوق كرده بودند و يك صدا‬ ‫بابا‪ ،‬بابا مي‌گفتند‪ .‬در حالي كه قيافه‌هاي‬ ‫شادشان را در ذهنم مجسم مي‌كردم كه براي‬ ‫پريدن به آغوش پدرشان با هم رقابت‬ ‫مي‌كردند‪ ،‬دوباره خشم تمام وجودم را فرا‬ ‫گرفت‌‪ .‬ناله‌اي از گلويم خارج شد و زيرلب‬ ‫گفتم‌‪« :‬حيف‌‪ »...‬از نظر من علي قـهرمـان‬ ‫روياهـاي دختـران‌مـان نبود و ليـاقت آن هـمه‬ ‫مـحبت و استقبال گرم از سـوي آنـان را‬ ‫نـداشـت‌‪ .‬چـرا؟ چـون مـدت‌هـا بـود كـه‬ ‫حـسي زنـانه به من مي‌گفت كه همسرم ديگر‬ ‫دوستم ندارد و به من خيانت مي‌كند‪ ...‬مـن و‬ ‫علي از دو ماه قبل پس از يازده سـال زنـدگـي‬ ‫زناشويي تصميم خود را بـراي جـدايـي گـرفته‬ ‫بـوديم‌‪ .‬در واقع جـدايي خواسته‌ي من بود‬ ‫چون به شدت بـه او شـك كـرده بودم‌‪ .‬همسرم‬ ‫تكنسين بـرق بود و از پنج سال قبل در يكي‬ ‫از شهرستانها مشغول به كار شده بود چون در‬ ‫شهر خودمان نتوانسته بود كار درست و‬ ‫حسابي و پر درآمدي پيدا كند‪ .‬سرانجام پس‬ ‫از ماه‌ها بيكاري و جست و جو براي كـار‬ ‫مناسب‪ ،‬در شهرستاني دور كاري به او پيشنهاد‬ ‫شده بود‪ .‬همين باعث شد كه راه زندگي‌مان از‬ ‫هم جدا شود‪ .‬او ساكن شهرستان شد و ما در‬ ‫شهر زادگاه‌مان مانديم‌‪ .‬اواخر هفته پيش ما‬ ‫مي‌آمد ولي اين براي ما كافي نبود‪ .‬مجبور‬

‫بودم به خـاطر مـدرسهي دختر بزرگمان در‬ ‫شهر خـودمـان بـمانم و علي براي چرخاندن‬ ‫چـرخ زنـدگي‌مان و پرداخت بدهي‌هاي‬ ‫سنگيني كه داشتيم به شهرستان برود‪ .‬اين تنـها‬ ‫راه چاره‌ي منطقي به نظر مي‌رسيد‪ .‬اما‪...‬‬ ‫پـس از گـذشت چند ماه و وجود فاصلـه‌ي‬ ‫مكاني زيادي كه بين‌مان قرار داشـت كم‌كم‬ ‫ديو شك و ترديد به جانم افتاد‪ .‬هر روز بيشتر‬ ‫از روز قبل به همسرم شـك مـي‌كردم‌‪ .‬آيا دلش‬ ‫براي من تنگ مـي‌شد؟ آيا نسبت به زندگي‌مان‬ ‫وفادار بـاقي مـي‌ماند؟ آيا ممكن بود وسوسه‌ي‬ ‫بـي‌وفايي به جانش بيفتد و دختري جوان و‬ ‫زيبـا توجهش را به خود جلب كند؟ اين‬ ‫افـكار مسـمـوم و سيـاه مـرا از خـواب و‬ ‫خـوراك انـداخته بودند و هرچه تالش‬ ‫مي‌كردم نمي‌توانستم از شرشان خالص شـوم‌‪.‬‬ ‫هـر وقـت هـمسرم با من تماس مـي‌گـرفت با‬ ‫شنيدن لحن پكر و گرفته‌ام فـور ًا متـوجه‬ ‫جريان مي‌شد و مي‌گفت‌‪« :‬گلي جان خواهش‬ ‫مي‌كنم افكار بد را از ذهنت بيـرون كـن‌‪ .‬بـاور‬ ‫كن اينجا تمام مـدت كـار مي‌كنم تا شما در‬ ‫رفاه باشيد‪ .‬هرگز به تو خيانت نخواهم كرد‪،‬‬ ‫مطمئن باش‌‪ ».‬اما چگونه مي‌توانستم‬ ‫حرف‌هايش را باور كنم‌؟ منظورم اين است‬ ‫كه اگر واقع ًا صداقت داشت و آنقدر به من‬ ‫عالقه‌مند بود پس چرا هرگز حلقه‌ي ازدواجش‬ ‫را در انگـشتش نـمي‌انداخت‌؟ و وقتي اين‬ ‫سـؤال را از او مي‌پرسيدم با خونسردي پاسـخ‬ ‫مي‌داد‪« :‬به خاطر رعـايت نكات ايـمني‌‪.‬‬ ‫مي‌داني كه همـيشه در حال برق كاري هستم و‬ ‫استفاده از هر گونه فلز در حيـن كـار مي‌تواند‬ ‫خطـر بـزرگي ايجاد كنـد‪ ».‬امـا دل مـن آرام‬ ‫نـمي‌گرفت و نمـي‌توانسـتـم ايـن عـذر را‬ ‫بپـذيرم‌‪ .‬و بدبخـتانه هـرچـه بـدگمـان‌تـر‬ ‫مي‌شدم احـساس وابسـتگـي بيـشتري نسبت به‬ ‫همـسرم پيـدا مـي‌كردم و بيشتر به او پيله‬ ‫مي‌كردم‌‪ .‬اين باعث مي‌شد كه هر وقت علي‬ ‫به خانه مي‌آمد جر و بحث بيشتري با هم‬ ‫داشته باشيم و فاصله و سردي بيشتري بين‌مان‬ ‫ايجاد مي‌كرد‪ ،‬در حالي كه قلبم بـراي هـمسـرم‬ ‫مـي‌تپيد و فكر از دست دادنـش ديـوانه‌ام‬ ‫مي‌كرد‪ .‬در همين حال چـون نتـوانسته بوديم‬ ‫اقساط وام بانكي خـانه‌مـان را بـه مـوقع‬ ‫بپردازيم خطر از دست دادن خانه تهديدمان‬ ‫مي‌كرد‪ .‬مشـكالت مـالـي مـرا پرخاشگرتر و‬ ‫تنـدخوتر كـرده بـودند‪ .‬هر وقت علي به خـانه‬ ‫مـي‌آمد مي‌پرسيدم‌‪« :‬حاال چه بايد بـكنيـم‌؟»‬ ‫و او كـه از مـن عـصـبي‌تـر و كـالفه‌تر بود‬ ‫فرياد مي‌زد‪« :‬من نمي‌دانم‌! نهايت تالشم را‬ ‫به كار بسته‌ام و از طلوع خـورشيد تا آخـر شب‬ ‫كار مي‌كنم‌‪ .‬كار ديـگري از دستم ساخته‬ ‫نيست‪ ،‬دست از سرم بردار‪ »...‬و يـك سال‬ ‫بعد همان باليي بر سرمان آمـد كـه از آن‬ ‫وحشـت داشتيم و آواره شـديم‌‪ .‬حـاال كه‬ ‫گذشته را مرور مي‌كنم مـي‌بيـنم كـه آن‬ ‫موقعيت بهترين فرصت براي رفتن پيش‬ ‫همسرم و زندگي در كنار او بـود‪ .‬اما از زندگي‬ ‫در شهري كوچك و دور افـتـاده بـه شـدت‬ ‫نـفـرت داشتم و نمـي‌خـواسـتم از خانواده و‬ ‫اقوامم دور باشـم‌‪ .‬پـس حـاضر به زندگي در‬ ‫اتاقي اجـاره‌اي در محله‌اي پايين شدم‌‪ .‬اما‬ ‫فكر زندگي در شهرستان را از سرم دور كردم‌‪.‬‬ ‫تقصـير خـودم بود‪ .‬نبايد مي‌گذاشتم فـاصـله‌ي‬ ‫بين خودم و همسرم آنقدر زياد شـود چـون‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

117


‫‪116‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫واقعی تبدیل شود‪.‬‬ ‫یادگیری علوم فضایی در کنار دوره‌های‬ ‫زبان اسپانیایی‪ ،‬فرانسوی و چینی بخش‬ ‫دیگری از آموزش‌هایی است که برای‬ ‫نخستین مسافر احتمالی مریخ در نظر گرفته‬ ‫شده است‪« .‬آلیسا» از فضانورد شدن بعنوان‬ ‫نخستین اولویت شغلی خود از ابتدا سخن‬ ‫گفته و خاطرنشان می‌کند‪ :‬دوست دارم به‬ ‫مریخ سفر کنم؛ این سیاره جایی است که‬ ‫تاکنون پای هیچ انسانی به آن نرسیده است‪.‬‬

‫خود ایستاده است‪.‬‬ ‫گارث تاچر ‪ 33‬ساله که این صحنه را‬ ‫مشاهده نموده و چند تا عکس گرفته است‬ ‫می گوید در یکی از خیابانهای مرکزی شهر‬ ‫منچستر سیتی در حال عبور بوده که متوجه‬ ‫شد مردی تقریبا ‪ 30‬ساله خود را داخل‬ ‫کارتونی پیچانده و منتظر خانم خود ساعت‬ ‫‪ 8‬شب ایستاده است‪.‬‬ ‫گارث می افزاید هنگامی که پس از نیم‬ ‫ساعت تحمل هوای سرد بالخره خانم از راه‬ ‫رسید و دوتایی شاد و خندان روانه اپارتمان‬ ‫خود شدند‪.‬وی می افزاید تا کنون همچنین‬ ‫صحنه ای را شاهد نبوده ام‪.‬‬

‫این دختر اولین مسافر مریخ‬ ‫خواهد بود‬

‫زندگی عجیب زنی با پاهای‬ ‫برعکس‬ ‫ونگ فنگ خانم چینی است که در منطقه‬ ‫چوگکینگ زندگی می کند و در سراسر دنیا‬ ‫به خاطر داشتن پاهای برعکس شهرت دارد‪.‬‬ ‫این خانم از جمله انسان های عجیبی به‬ ‫شمار می رود که در طول تاریخ به دنیا آمده‬ ‫و زندگی خود را ادامه داده اند‪.‬‬ ‫یک خانم چینی حدود ‪ 30‬سال پیش با‬ ‫شرایط خاصی وارد این دنیا شد‪ .‬او برخالف‬ ‫همه انسان های دیگر پاهای برعکسی داشت‬

‫به گزارش پرداد به نقل از ایسنا ‪« :‬آلیسا‬ ‫کارسون» دختر ‪ 13‬ساله اهل لوئیزیانا در‬ ‫حال گذارندن دوره آموزشی در ناسا برای‬ ‫آمادگی سفر به مریخ است‪ .‬سفر به سیاره‬ ‫سرخ برای این دختر نوجوان چیزی بیش از‬ ‫یک رویای دور و دراز است؛ وی قصد دارد‬ ‫بعنوان نخستین انسان قدم بر سطح سیاره‬ ‫سرخ بگذارد‪.‬‬ ‫«آلیسا کارسون» تنها فردی است که موفق‬ ‫به حضور در تمامی سه اردوی فضایی ناسا‬ ‫شده است‪ .‬ناسا نیز توجه ویژه‌ای به آلیسای‬ ‫‪ 13‬ساله داشته و دوره‌های آموزشی خاصی‬ ‫برای وی ترتیب داده است که طی ‪ 9‬سال‪،‬‬ ‫این دختر نوجوان را برای فضانورد شدن‬ ‫آماده می‌کند‪« .‬پل فورمان»‪ ،‬سخنگوی ناسا‬ ‫تأکید کرد‪« :‬آلیسا» دوره‌های آموزشی و‬ ‫تمرینات را به خوبی طی می‌کند و انتظار‬ ‫می‌رود که در آینده نزدیک به یک فضانورد‬ ‫که همین به نظر یک معلولیت بزرگ می‬ ‫آید ولی هرگز اینگونه نبوده است‪.‬‬ ‫در نگاه اول او یک نوع معلولیت بسیار‬ ‫شدید دارد اما در عمل این خانم از بسیاری‬ ‫انسان های دیگر بهتر زندگی می کند‪.‬‬ ‫پزشکان اعتقاد داشتند که او نمی تواند راه‬ ‫برود و برای تمام عمر باید از صندلی چرخ‬ ‫دار استفاده کند اما ونگ خالف آن را ثابت‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫این خانم چند روز پیش در مصاحبه ای‬ ‫اعالم کرد که به هیچ عنوان معلول نیست‪.‬‬ ‫او همچنین هر کسی که دوست داشته باشد‬ ‫با وی مسابقه بدهد را به چالش کشید‪ .‬او‬ ‫همچنین گفت با این وضعیت یک خانواده‬ ‫خوب دارد و به عنوان پیشخدمت یک‬ ‫رستوران مشغول کار کردن است‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

115


‫‪114‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اما یکی از عادت های بد این بوکسور پز‬ ‫دادن با پول و ثروتش است‪ .‬می ودر برای‬ ‫چندمین بار در شش ماه گذشته عکسی از‬ ‫خود و پول هایش در شبکه اجتماعی منتشر‬ ‫کرد تا باز هم ثروت خود را به رخ دیگران‬ ‫بکشد‪ .‬این حرکات می ودر باعث شده‬ ‫انتقاداتی نسبت به او مطرح شود‪ .‬به گزارش‬ ‫دیلی میل او با انتشار عکس های زیر در‬ ‫شبکه اجتماعی اش نوشته حاال با این پول ها‬ ‫چکار کنم؟!‬

‫بالیی که حساسیت به رنگ مو سر‬ ‫این زن آورد‬

‫حساسیت شدید به رنگ مو بینایی و چهره‬ ‫سالم یک زن را از بین برد‪ .‬یک مادر با‬ ‫وجود انجام تست ضد حساسیت برای رنگ‬ ‫کردن موهای خود به محض استفاده از رنگ‬ ‫بر روی موهای خود با حساسیت و شوک‬ ‫آلرژیک بسیار شدید که منجر به آسیب دائمی‬ ‫به چشم‌های او شد‪ ،‬مواجه شده است‪.‬‬

‫گفتنی است‪ :‬این زن بعد از استفاده از رنگ‬ ‫با وجود عدم بروز حساسیت در هنگام تست‬ ‫با تورم شدید صورت و آسیب شدید به‬ ‫چشم‌ها و از بین رفتن قدرت بینایی مواجه‬ ‫شده است‪ .‬عالوه بر تورم و بروز جوش‌های‬ ‫چرکی و درد فراوان این بیمار به درمان‌های‬ ‫دارویی جواب نداده و هم اکنون تورم‬ ‫صورت چهره او را به طور کامل تغییر داده‬ ‫است‪.‬‬

‫عاقبت دروغ گفتن یک مرد به‬ ‫همسرش!‬ ‫مرد حدود ‪ 30‬ساله در یک شب سرد پاییزی‬ ‫در حالی که تنها یک تی شرت به تن نموده‬ ‫است خود را داخل کارتن ساندویچ پیچ‬ ‫نموده و در انتظار رسیدن خانم خود مانده‬ ‫است‪ .‬وی در حالی که جمله”ببخشید دروغ‬ ‫گفتم”جلو در خانه در انتظار رسیدن خانم‬


‫‪113‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تایید کرد‪ .‬مرد نگون بخت تولوندی ‪ ۴۰‬سال سن و ‪ ۱۶۱‬سانتیمتر قد داشته که برای آن‬ ‫ناحیه بسیار کوتاه بنظر می‌رسد‪.‬‬ ‫لباسی از پشم گوسفند بر تن داشته و موهای سرش کامال کوتاه و بدنش نیمه برهنه بود‪.‬از ته‬ ‫ریش کم پشتی که داشت مشخص شد او در روز مرگ صورت خود را نتراشیده بوده و آخرین‬ ‫غذایش نیز نوعی فرنی بود که از شیر و دانه‌ها جو و شماری از غالت بود که به آسانی بدست‬ ‫نمی‌آید‪ .‬بنظر می‌رسد این غذا را برای قربانی‌ها تدارک می‌دیدند‪ .‬در دستگاه هاضمه وی‬ ‫اثری از گوشت دیده نشده بود و مشخصا تا ‪ ۱۲‬ساعت پیش از مرگ چیزی نخورده بوده‪.‬‬ ‫پس از بیرون آوردن او از باتالق بدن او تحلیل رفت‪ .‬امروزه سر او را در محفظه‌ای قرار‬ ‫داده‌اند که به ماکتی از بدنش وصل است که در موزه موسگارد به عموم نمایش داده می‌شود‪.‬‬ ‫او به دوره عصر آهن پیش از رومی ها تعلق دارد که از دوره‌های تاریخی شمال اروپا است‪.‬‬ ‫در این دوره تاثیرات فرهنگ سلتی بر اهالی اسکاندیناوی قابل ردگیری است و در قرن یکم‬ ‫پیش از میالد با تاثیرات گسترده فرهنگ رومی به پایان می‌رسد‪ .‬حدود ‪ ۱۲‬سال پیش از‬ ‫کشف این جسد در همان باتالق جسد نیمه متالشی شده زنی موسوم به بانوی الینگ کشف‬ ‫شد‪ .‬او در شصت متری مرد تولوند آرمیده بود‪ .‬او نیز مانند مرد تولوندی قربانیی بود که پیش‬ ‫از فرستادنش به باتالق اورا خفه کرده بودند‪ .‬با اینحال آنقدر جسد متالشی بود که اگر مدل‬ ‫موهای وی نبود جنسیتش مشخص نمی‌شد‬ ‫زمان نیاز داریم‪ .‬البته این پیروزی به کمک ما می آید؛ فارغ از نتیجه و حریف‪.‬‬ ‫آرژانتین مجبور است در هر تورنمنتی برای قهرمانی تالش کند‪ .‬ما خیلی به فتح جام جهانی‬ ‫نزدیک شده بودیم و حاال به دنبال قهرمانی در کوپا آمریکا هستیم‪ .‬مانند هر مربی ای‪،‬‬ ‫مارتینو ایده های خودش را دارد‪ .‬او از بعضی جهات شبیه الخاندرو سابه یاست‪ .‬او بهتر یا‬ ‫بدتر نیست‪ ،‬متفاوت است‪ .‬ما در حال سازگار شدن با آنچه او می خواهد‪ ،‬هستیم‪".‬‬

‫باور می کنید این یک جسد ‪ 2300‬ساله است؟!‬

‫پز دادن به روش یک ورزشکار ثروتمند!‬ ‫شاید فکر کنید ثروتمندترین ورزشکار جهان باید یک فوتبالیست باشد اما اینطور نیست‪.‬‬ ‫ثروتمندترین ورزشکار جهان "فلوید می ودر" بوکسور مشهور آمریکایی است‪ .‬این بوکسور‬ ‫مشهور و موفق بیشتر از آنکه در رینگ مشت بزند پول جمع می کند‪ .‬درآمدهای سالیانه این‬ ‫بوکسور در سال شاید از مرز ‪ 250‬میلیون دالر هم عبور کند‪.‬‬

‫هنگامی که در دهه پنجاه قرن پیشین گروهی از کارگران دانمارکی از باتالقی در مجاورت‬ ‫معدن زغال سنگ تولوند پیکر بیجان مردی را بیرون کشیدند نمی‌دانستند که بیش از ‪۲۳۰۰‬‬ ‫سال از مرگ او می‌گذرد‪.‬این جسد بالفاصله به پزشکی قانونی منتقل شد و گزارش‌های‬ ‫منتشره همه را شوکه کرد‪ .‬در آغاز می‌پنداشتند که وی یک اعدامی بوده چرا که طناب و‬ ‫ریسمانی بر گردن داشت‪ .‬اما بعدها بطور صریح مشخص شد که او حلق آویز نشده و بدون‬ ‫شک یک قربانی انسانی بوده است‪ .‬نبود اکسیژن در باتالق از تجزیه و تخریب بدن او‬ ‫جلوگیری کرده بود‪ .‬آزمایش کربن ‪ ۱۴‬مرگ وی در حدود سه قرن پیش از میالد مسیح را‬

‫ادامه در صفحه ‪114‬‬


‫‪112‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬

‫نتیجه پژوهشی تازه‪ :‬نان چاقتان نمی‌کند‬ ‫تایج یک پژوهش استرالیایی به تمام حرف و حدیث‌های شایع در خصوص خاصیت‬ ‫چاق‌کنندگی نان پایان داد‪.‬‬ ‫نتایج حاکی از این پژوهش به تمام کسانی که دغدغه‌ی اضافه‌وزن دارند اطمینان خاطر‬ ‫می‌دهد که نه تنها نان باعث چاقی نمی‌شود بلکه مصرف آن برای جذب ویتامین‌های مورد‬ ‫نیاز بدن انسان الزم است‪.‬‬ ‫نان با کره برای صبحانه یا به عنوان ساندویچ برای ناهار ظهر‪ ،‬همان قوت غالبی است که‬ ‫روزانه به میزان زیادی مصرف می‌شود‪ .‬مصرف این ماده‌ی غذایی که برکت سفره محسوب‬ ‫می‌شود برای خیلی از ما کار هر روز است‪ .‬البته گفته می‌شود که حدود ‪ 43‬درصد خانم‌ها‬ ‫از مصرف این برکت خودداری می‌کنند چون اعتقاد دارند که نان باعث چاقی می‌شود؛ اما‬

‫نتایج پژوهشی که در استرالیا و روی بیش از ‪ 1000‬زن بین ‪ 25‬تا ‪ 65‬سال انجام شد نشان‬ ‫می‌دهد که این یک باور رایج نادرست است و مصرف نان تأثیری در افزایش وزن ندارد‪.‬‬ ‫به عقیده‌ی محققان نان حاوی مواد مغذی مورد نیاز برای احیای بدن است‪ .‬نان‌ها و به ویژه‬ ‫نان‌های تهیه‌شده از آرد کامل‪ ،‬حاوی فیبرها‪ ،‬ویتامین ‪ ،B‬منیزیم و آهن است‪.‬‬ ‫یکی از اعضای این تیم تحقیقاتی خاطرنشان می‌دهد که مصرف نان برای بهبود گوارش‪،‬‬ ‫تامین انرژی روزانه و سیری افراد مفید است‪ .‬عالوه بر این تاکنون هیچ بررسی علمی نشان‬ ‫نداده است که نان باعث چاقی می‌شود‪.‬‬ ‫به عقیده‌ی این محققان هر آنچه با نان خورده می‌شود روی وزن تأثیر می‌گذارد منظورمان‬ ‫همان کره‪ ،‬مربا و مواد غذایی سرخ کردنی و چرب است‪.‬‬ ‫به عقیده‌ی متخصصان افرادی که از محصوالت غذایی تهیه‌شده از آرد کامل (سبوس‌دار)‬ ‫مانند نان سبوس‌دار استفاده می‌کنند کمتر در معرض اضافه‌وزن و چاقی در طول زمان دچار‬ ‫می‌شوند‪.‬‬

‫غذاهای تند و تیز را به این علت میل کنید‬ ‫فلفل قرمز بهترین داروی ریه ‪ ،‬خلط اور و قوی‪ ،‬پیش گیری و تسكین برونشیت مزمن‬ ‫و امفیزما ‪،‬ضد احتقان ‪ ،‬حالل کننده لخته های خون ‪،‬مسكن درد ‪ ،‬ایجاد کنده لذت و‬ ‫نشاط ‪،‬رفع اسهال ساده و اسهال خونی رفع گرفتگی عضالت‪ ،‬ضد عفونی كننده بدن‪،‬قطع‬

‫خونریزی‪،‬رفع برونشیت مزمن‪،‬درمان سرماخوردگی های معمولی و‪ ..‬می باشد‬ ‫فلفل قرمز بهترین داروی ریه ‪ ،‬خلط اور و قوی‪ ،‬پیش گیری و تسكین برونشیت مزمن‬ ‫و امفیزما ‪،‬ضد احتقان ‪ ،‬حالل کننده لخته های خون ‪،‬مسكن درد ‪ ،‬ایجاد کنده لذت و‬ ‫نشاط ‪،‬رفع اسهال ساده و اسهال خونی رفع گرفتگی عضالت‪ ،‬ضد عفونی كننده بدن‪،‬قطع‬ ‫خونریزی‪،‬رفع برونشیت مزمن‪،‬درمان سرماخوردگی های معمولی و‪ ..‬می باشد ‪.‬‬ ‫غذاهای تندی که گاهی اشک ما را درمی‌آورند دارای خواص فراوانی هستند که در اینجا به‬ ‫‪ 5‬مورد از آن‌ها پرداخته‌ایم‪:‬‬ ‫‪ -1‬سالمت بهتر قلب‪ :‬فلفل‌های تند از آن جا که اثرات تخریب حاصله از کلسترول بد را‬ ‫در بدن کاهش می‌دهند می‌توانند خطر ابتال به بیماری‌های قلبی عروقی و نیز سکته مغزی را‬

‫کاهش دهند‪.‬‬ ‫کپسایسین (فلفل قرمز) با التهاب که عامل اصلی بیماری‌های قلبی است‪ ،‬مبارزه می‌کند‪.‬‬ ‫‪ -2‬کاهش فشارخون‪ :‬نتايج بررسی ها نشان مي دهد‪ ،‬در فلفل‪ ،‬ترکیبی وجود دارد که‬ ‫موجب کاهش فشارخون می‌شود‪ .‬همچنین در این بررسی مشخص شد که مصرف فلفل‪،‬‬ ‫موجب آرامش رگ‌های خونی نیز می‌شود‪.‬‬ ‫‪ -3‬کاهش وزن فلفل قرمز‪ :‬مصرف زیاد فلفل می‌تواند منجر به کاهش چربی‌ها و در نتیجه‬ ‫کاهش وزن شود‪ .‬تحقیقات می‌گوید‪ ‌،‬فلفل‌ها دارای ماده‌ای به نام کپسایسین هستند که‬ ‫دارای خاصیت گرمازایی بوده و پس از هر وعده غذایی با تولید حرارت‪ ،‬بدن را وادار به‬ ‫سوزاندن کالری‌های بیشتری می‌کند‪.‬‬ ‫‪ -4‬پیشگیری از سرطان‪ :‬طی یک بررسی صورت گرفته‪ ،‬مشخص شد که کپسایسین موجود‬ ‫در فلفل‌های تند‪ ،‬قابلیت کشتن برخی از سلول‌های سرطانی را دارند‪.‬‬ ‫عالوه بر آن‪ ،‬فلفل‌های تند‪ ،‬سرماخوردگی‌های معمولی را بهبود بخشیده و از ابتال به چاقی و‬ ‫همچنین سکته مغزی پیشگیری می‌کنند‪.‬‬ ‫‪ -5‬آرامش اعصاب‪ :‬گفته می‌شود غذاهای تند‪ ،‬تولید سرتونین (هورمون‌های احساس‬ ‫خوبی) را افزایش می‌دهند و به این ترتیب عصبانیت و افسردگی را از بدن دور می‌کنند‪.‬‬

‫مسي‪:‬آرژانتين کم کم به سبک مارتينو عادت ميکند‬ ‫ليونل مسي‪ ،‬ستاره تيم ملي آرژانتين‪ ،‬معتقد است علي رغم اينکه آلبي سلسته در دوره گذار را‬ ‫پشت سر مي گذارد اما به خوبي با سبک بازي مورد نظر تاتا مارتينو سازگار شده و در حال‬ ‫پيشرفت است‪.‬‬ ‫شاگردان مارتینو پس از شکست ‪ 0-2‬مقابل برزیل‪ ،‬امروز توانستند مقابل هنگ کنگ به‬ ‫پیروزی ‪ 0-7‬دست پیدا کنند‪ .‬مسی اعالم کرد که از عملکرد درخشان تیمش خوشحال‬ ‫است اما تاکید کرد برای اینکه بتوانند زیر نظر مارتینو به اوج برسند‪ ،‬به زمان نیاز دارند‪.‬‬ ‫او به خبرنگاران گفت‪ ":‬در هر دیدار‪ ،‬ما باید خوب بازی کنیم و پیروز شویم‪ .‬مهم نیست که‬ ‫نتیجه چه باشد‪ .‬نتیجه در بازی های رسمی مهم است‪ .‬ما اکنون در پروسه تغییر هستیم و به‬


‫‪111‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫پروفسور سمیعی‪ ،‬برنده جایزه برترین جراح مغز جهان شد‬ ‫آ کادمی جهانی جراحان مغز و اعصاب‪ ،‬پروفسور مجید سمیعی‪ ،‬چهره ماندگار پزشکی ایران‬ ‫و جهان را به‌عنوان برترین دانشمند و جراح مغز و اعصاب جهان و برنده جایزه این آکادمی‬ ‫در سال ‪ 2014‬انتخاب کرد‪1.‬‬

‫زمانی تقویت شده که افرادی ناشناس از سه سال پیش در تالش برای به‌دست آوردن این پول‬ ‫هستند‪ .‬احتمال داده می‌شود که برنده واقعی قربانی یک جنایت شده باشد‪.‬‬

‫خانه اشباح‬ ‫عنکبوت‌ها یک خانه لوکس در ایالت میسوری آمریکا را به خانه اشباح تبدیل کردند‪ .‬این‬ ‫خانه در سال ‪ ۲۰۰۷‬به قیمت نزدیک به نیم میلیون دالر به فروش رفت‪ .‬صاحبان جدید پس‬ ‫از اسباب‌کشی متوجه تارهای عنکبوتی شدند که حتی در دوش‌های حمام نیز تنیده شده بود‪.‬‬ ‫برآورد می‌شود ‪ ۵‬هزار عنکبوت در این خانه النه کرده‌اند‪ .‬پس از تالش‌های ناکام و ترک‬ ‫خانه از سوی مالکان‪ ،‬یک شرکت جدید برای نابودی عنبکوت‌ها وارد عمل شده است‪.‬‬

‫این جایزه طی یک مراسم رسمی روز ‪ 11‬اکتبر سال ‪ 2014‬میالدی‪ ،‬در شهر وین و با‬ ‫حضور مقامات رسمی کشور اتریش و اساتید تراز اول جهان در رشته جراحی مغز و اعصاب‬ ‫به پروفسور مجید سمیعی اعطاء شد‪.‬‬ ‫ماه گذشته نیز طی یک مراسم رسمی نشان علمی کشور قزاقستان و استادی افتخاری دانشگاه‬ ‫آستاراخان به استاد سمیعی اعطاء شد و از وی برای آموزش جراحان مغز و اعصاب این‬ ‫کشور دعوت به عمل آمد‪ .‬استاد مجید سمیعی پرافتخارترین جراح ایرانی است که ده‌ها‬ ‫جایزه و مدال علمی بین‌المللی را درزمینٔه گسترش مرزهای دانش در حیطه علوم مغز اعصاب‬ ‫به دست آورده است‪ .‬پروفسور سمیعی در سال ‪ 2013‬نیز از سوی نشریه معتبر «ورلد‬ ‫نوروسرجری» به‌عنوان برترین جراح مغز اعصاب جهان در سال ‪ 2013‬انتخاب شد و در‬ ‫شماره ویژه این نشریه که به مناسبت انتخاب این جراح ایرانی به‌عنوان جراح برتر جهان‬ ‫انتشار یافت‪ ،‬ده‌ها استاد و جراح تراز اول جهانی در خصوص خدمات شایان توجه وی به‬ ‫رشته جراحی مغز و اعصاب مقاالت متعددی را به چاپ رساندند‪.‬‬ ‫پروفسور مجید سمیعی استاد افتخاری دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده و هم‌اکنون با‬ ‫همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران رهبری و هدایت ساخت بزرگ‌ترین مرکز بین‌المللی‬ ‫علوم مغز و اعصاب جهان را در ایران دنبال می‌کند که در این برنامه‪ ،‬نخبگان جوان پزشکی‬ ‫کشور دوره های آموزشی فوق تخصصی را در قالب بورسیه مشترک پروفسور سمیعی و‬ ‫دانشگاه علوم پزشکی تهران طی می‌کنند‪.‬‬

‫مردی که مسافران یک ترن در استرالیا را به رقص در آورد‬

‫‪ ۱۴‬میلیون دالر‪ ،‬بدون صاحب‬ ‫پلیس ایالت آیووا در‬ ‫امریکا تحقیقات خود را‬ ‫در مورد برنده یک التاری‬ ‫‪ ۱۴‬میلیون دالری آغاز‬ ‫کرد‪ .‬این شخص ناشناس‬ ‫که در سال ‪ ۲۰۱۰‬برنده‬ ‫این مبلغ شده‪ ،‬تا کنون‬ ‫برای دریافت آن مراجعه‬ ‫نکرده است‪ .‬شک پلیس‬

‫مرد جوان در ترن نشسته بود و در سکوت حاکم بر قطار به همانند دیگر مسافران به بیرون‬ ‫از پنجره نگاه می کرد ‪ .‬با بسته شدن دربهای قطار او از جای خود بلند شد و گفت من‬ ‫درخواست پول ندارم ولی می خواهم فضای شاد و لبخند خوشحالی بر روی لبانت بیاورم ‪.‬‬ ‫دوست دارم برقصم و شما می توانید یا تماشا کنید و یا دست بزنید ولی اگر با من همراهی‬ ‫کنید بسیار خوشحال خواهم شد ‪ .‬سپس با استریوی همراه خود یک آهنگ تند گذاشت و‬ ‫شروع به رقص کرد ‪ .‬مسافران ابتدا فقط برایش دست میزدند ولی خیلی زود با او همراه شده‬ ‫و شروع به رقصیدن کردند ‪.‬‬


‫‪110‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چه چیزهایی باعث می شود مردها عاشق شوند؟‬ ‫همه چیز به تو بستگی دارد‪ .‬فقط‬ ‫کافی است یک سری مسائل را‬ ‫رعایت کنی تا دیوانه وار عاشقت‬ ‫شوند‪ .‬در این مقاله چند مورد‬ ‫کوچک آمده که با انجام آن‬ ‫مردها عاشق و دلشیفته شما می‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫همه چیز به تو بستگی دارد‪ .‬فقط کافی است‬ ‫یک سری مسائل را رعایت کنی تا دیوانه‬ ‫وار عاشقت شوند‪ .‬در این مقاله چند مورد‬ ‫کوچک آمده که با انجام آن مردها عاشق و‬ ‫دلشیفته شما می شوند‪.‬‬ ‫این یک سوال گیج کننده است‪:‬‬ ‫آیا لحظه خاص یا اتفاق خاصی وجود دارد‬ ‫که با توجه به آنها مردها به طور ناگهانی‬ ‫عاشق شوند؟ بسیار خب‪ ،‬جواب این سوال‬ ‫روشن نیست اما اصول کلی برای آن وجود‬ ‫دارد‪ .‬مردها نیازهای ذاتی و غریزی ای‬ ‫دارند که بایستی قبل از اینکه با شما ارتباط‬ ‫عمیقی داشته باشند‪ ،‬با شما مطابقت دهند‪.‬‬ ‫وقتی مردی متوجه می شود که شما برای همه‬ ‫این نیازهایش ایده آل به نظر می رسید‪ ،‬در‬ ‫آن لحظه وارد عمل می شود و برای پیشنهاد‬ ‫ازدواج به شما اقدام می کند‪.‬‬ ‫مردها ‪ 4‬خواسته اصلی و اولیه ارتباطی دارند‬ ‫که گاهی اوقات با کوچکترین برخورد و رفتار‬ ‫شما اغنا می شود‪ .‬در این مقاله‪ ،‬کارشناسان‬ ‫این خواسته ها را با مثالهایی برای ما توضیح‬ ‫می دهند‪ .‬پس شما می توانید آنها را به کار‬ ‫ببندید‪.‬‬ ‫‪ -1‬حس حمایت‬ ‫مردها در مواقع سختی نیاز به یک پشتیبان‬ ‫دارند‪ .‬پروفسور دیوید گیونس نویسنده کتاب‬ ‫"نشانه های عاشقی" معتقد است درصورتی‬ ‫که شما برای او نقش یک حامی و پشتیبان‬ ‫را داشته باشید برایش رضایت بخش است‬ ‫و حس خوبی را به او منتقل می کند‪ .‬نه تنها‬ ‫نباید دربرابر او بی تفاوت باشید و از هرگونه‬ ‫کمکی دریغ کنید بلکه حتی باید آغوش خود‬ ‫را برای کمک به او باز کنید‪ .‬بنابراین به او‬ ‫برای انرژی دوباره و متعهد بودن در کارهایش‬ ‫فرصت دهید و پس از بهبود وضعیت روحیش‬ ‫از او تشکر کنید‪ .‬این کارهای کوچک می‬ ‫تواند از او یک قهرمان بسازد‪.‬‬ ‫به او کاری برای انجام دادن بدهید‪ :‬از او‬ ‫بخواهید تا چیزی را تعمیر کند‪ .‬با این کار‪،‬‬ ‫احساس موفقیتش افزایش می یابد‪.‬‬ ‫نظر او را بخواهید‪ :‬حتی اگر به انتخاب و‬ ‫سلیقه خودتان می خواهید کاری را انجام‬ ‫دهید‪ ،‬از او نظر سنجی کنید و نظر او را هم‬ ‫بپرسید‪.‬‬ ‫گاهی اوقات لباسهای او را بپوشید‪ :‬این نشان‬ ‫می دهد که شما او را از بین چندین مرد‬ ‫انتخاب کرده اید و او را قبول دارید‪.‬‬

‫‪ -2‬حس آزادی‬ ‫پروفسور دن نیوهارت می گوید‪ :‬مردان به‬ ‫خودشان اطمینان دارند که شخصیتشان بعد‬ ‫از ازدواج هیچ تغییری نمی کند‪ .‬به او نشان‬ ‫دهید که شما نمی خواهید شخصیتش را‬ ‫تغییر دهید‪ ،‬با این کار به او ثابت می شود که‬ ‫شما او را همانطور که هست قبول دارید اما‬ ‫هرگز شخصیتش را خرد نکنید‪ .‬با این کار به‬ ‫او حس آزادی می دهید‪.‬‬ ‫برایشان محدودیت ایجاد نکنید‪ :‬مردها‬

‫از محدود شدن متنفرند‪ .‬بنابراین‪ ،‬برایشان‬ ‫محدودیت ایجاد نکنید‪ .‬با این کار او‬ ‫احساس بهتری نسبت به شما دارد‪.‬‬ ‫مردها را در احساساتتان شریک کنید‪:‬اگر‬ ‫عصبانی بودید اجازه دهید او هم احساس‬ ‫شما را بفهمد‪ .‬او در این مواقع به شما قوت‬ ‫قلب می دهد‪.‬‬ ‫برای خلوت و تنهایی او احترام قائل‬ ‫شوید‪:‬فاصله فیزیکی از همسرتان نماد‬ ‫استقالل برای یک مرد است‪ .‬با این کار به‬

‫او نشان می دهید که برای او ارزش و احترام‬ ‫قائلید‪.‬‬ ‫‪ -3‬حس ارزش و احترام‬ ‫شاید درظاهر از خودراضی به نظر برسند اما‬ ‫این طور نیست‪ .‬مردها نیاز دارند تا مورد‬ ‫احترام بقیه قرار بگیرند و قدردانی شوند‪.‬‬ ‫دکتر دوبرانسکی می گوید‪ :‬اگر زمانی که کنار‬ ‫شماست‪ ،‬به او احترام بگذارید‪ ،‬او هم متقابال‬ ‫دوست دارد که بیشتر به شما نزدیک شود‪.‬‬ ‫او را شاد کنید‪:‬فیلم های کمدی ببینید‪ .‬وقتی‬ ‫همسرتان ناراحت است او را بیرون ببرید‪.‬‬ ‫بازی های فکری انجام دهید‪:‬فعالیتهایی‬ ‫که به توان ذهنی نیاز دارند انجام دهید‬ ‫مثل جدول حل کردن و شطرنج‪ .‬شاید کمی‬ ‫احمقانه به نظر برسد اما اشتباه نکنید‪ .‬توانایی‬ ‫حل مسائل و مشکالت به او ثابت می کند که‬ ‫شما گاهی اوقات می توانید مانند او باشید‪.‬‬ ‫متفاوت و خاص باشید‪:‬وقتی شما را با‬ ‫دیگران مقایسه کند به خاص بودن شما پی‬ ‫می برد‪ .‬او را به جمعی دعوت کنید که در آن‬ ‫جمع شما از همه سر هستید‪.‬‬ ‫‪ -4‬حس راحتی و آسایش‬ ‫الن هیرچ پزشک متخصص درمان های‬ ‫بویایی و چشایی معتقد است که عاشق شدن‬ ‫حاصل وابستگی شدیدی است که زمانی‬ ‫اتفاق می افتد که اکسي توسين در مغز فوران‬ ‫می کند‪ .‬شما هورمون های عشق را که توسط‬ ‫آنها برای هم متناسب به نظر میرسید رها می‬ ‫کنید‪ .‬زمانی که او با شما احساس راحتی و‬ ‫لذت می کند‪ ،‬به قلمرو عشق نزدیک شده‬ ‫است‪ .‬پس موارد زیر را امتحان کنید‪.‬‬ ‫اجازه دهید شما را مرتب و اراسته ببیند‪:‬ارایش‬ ‫کردن جلوی همسرتان حس صمیمیت و‬ ‫عالقه را بینتان بیشتر می کند زیرا این همان‬ ‫چیزی است که مردهای دیگر از دیدن آن‬ ‫ناتوان اند و فقط و فقط همسرتان شاهد آن‬ ‫است‪ .‬پس آراسته باشید‪.‬‬ ‫با یکدیگر غذا درست کنید‪:‬هرچه بیشتر با‬ ‫یکدیگر غذا درست کنید‪ ،‬او بابت پختن غذا‬ ‫بیشتر از شما قدردانی می کند‪.‬‬ ‫موارد زیر مردها را از عاشق شدن دور می‬ ‫کند‪:‬اگر مردها فرصتی برای عاشق شدن‬ ‫نداشته باشند‪:‬صرف کردن زمان زیاد در محل‬ ‫کار یا شرکت در کالس های مختلف و‬ ‫مواردی از این قبیل فرصت عاشقی را از مردها‬ ‫می گیرد‪ .‬آنها به جای یک زندگی عاشقانه‬ ‫به کارشان اولویت می دهند و معتقدند که‬ ‫داشتن یک رابطه عشقی آنها را از کارشان‬ ‫دور می کند و فرصتی برای پیشرفت ندارند‪.‬‬ ‫هرگز با او نجنگید‪:‬مطمئن باشید مردها از‬ ‫بحث و جدل کردن متنفرند اما این اشتباه‬ ‫است که هرگز نسبت به چیزی عکس العمل‬ ‫منفی نداشته باشید‪.‬‬ ‫حس ترس و اضطراب‪:‬اغلب مردها نگرانند‬ ‫که اگر عاشق شوند دوستها و خیلی چیزهای‬ ‫دیگر را از دست می دهند‪ .‬به عقیده خودشان‬ ‫وقتی مردی عاشق می شود‪ ،‬ممکن است برای‬ ‫مدتی از بسیاری موارد کناره گیری‬ ‫کند‪.‬‬


‫‪109‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چرا زیاد نوشیدن‬ ‫آب الغر می‌کند؟‬

‫حال ما به شما می‌گوییم که‬ ‫نوشیدن حداقل ‪ ۸‬لیوان آب در‬ ‫روز چگونه باعث الغری می‌شود…‬ ‫نوشیدن حداقل ‪ ۸‬لیوان آب در‬ ‫روز‪ ،‬یکی از نکات کلیدی برای‬ ‫تغذیه سالم و بخش مهمی از یک‬ ‫رژیم الغری موفق و کارآمد است‪.‬‬ ‫چاقی یکی از معضالت جهان‬ ‫امروزی است و بسیاری از افراد‬ ‫چاق به دنبال یک راه معجزه‬ ‫آسا برای کاهش سریع و آسان‬ ‫وزن هستند‪ ،‬ولی در حقیقت هیچ‬ ‫معجزه‌ای در کار نیست‪ .‬تنها راه‬ ‫معقول و علمی کاهش وزن این‬ ‫است که مقدار کالری که شما‬ ‫می‌سوزانید‪ ،‬بیشتر از مقداری باشد‬ ‫که دریافت می‌کنید‪.‬‬ ‫نوشیدن آب زیاد‬ ‫نوشیدن حداقل ‪ ۸‬لیوان آب در روز‪ ،‬یکی از‬ ‫نکات کلیدی برای تغذیه سالم و بخش مهمی‬ ‫از یک رژیم الغری موفق و کارآمد است‪.‬‬ ‫حال ما به شما می‌گوییم که نوشیدن حداقل‬ ‫‪ ۸‬لیوان آب در روز چگونه باعث الغری‬ ‫می‌شود‪:‬‬ ‫‪-۱‬غذا را هضم می‌کند‪ .‬آب برای دفع مواد‬ ‫زائد از بدن شما ضروری است‪ .‬بدون دریافت‬ ‫آب کافی‪ ،‬مواد زائد و دفعی در روده‌های شما‬ ‫جمع شده و باعث افزایش وزن می‌شوند‪.‬‬ ‫‪-۲‬متابولیسم بدن را افزایش می‌دهد‪ ،‬در‬ ‫نتیجه کالری بیشتری می‌سوزانید‪ .‬در عین‬ ‫حال خود آب‪ ،‬کالری ندارد‪ ،‬لذا باعث‬ ‫کاهش وزن می‌شود‪ .‬هنگامی که بدن‪ ،‬آب‬

‫کافی دریافت نکند‪ ،‬سلول‌های چربی‪ ،‬سفت‬ ‫می‌شوند و به راحتی نمی‌سوزند‪ .‬در نتیجه‬ ‫کاهش وزن سخت تر خواهد شد‪.‬‬ ‫‪-۳‬وزن آب بدن را کم می‌کند‪ .‬هر چقدر‬ ‫کمتر آب بنوشید‪ ،‬بدن آب بیشتری در‬ ‫خودش نگه می‌دارد مثل شتر‪ .‬شتر به دلیل‬ ‫اینکه در بیابان‌ها و آب و هوای گرم زندگی‬ ‫می‌کند‪ ،‬نمی‌تواند به مقدار کافی آب بنوشد‪،‬‬ ‫لذا همیشه در بدن خودش آب زیادی نگه‬

‫می‌دارد‪.‬‬ ‫وزن بدن بر اساس میزان آبی که می‌نوشید‪،‬‬ ‫تنظیم می‌شود‪ .‬لذا هر چقدر آب بیشتری‬ ‫بنوشید‪ ،‬وزن بدن کمتر خواهد شد‪.‬‬ ‫‪-۴‬با نوشیدن آب کافی‪ ،‬نیازی به نوشابه‌های‬ ‫گازدار نخواهید داشت‪ .‬این نوشابه‌ها دارای‬ ‫شکر‪ ،‬مواد افزودنی مصنوعی (رنگ دهنده‌ها‬

‫و طعم دهنده) هستند و کالری زیادی را به‬ ‫بدن می‌رسانند‪ ،‬لذا باعث چاقی می‌شوند‪.‬‬ ‫قندهای مصنوعی موجود در نوشابه‌های‬ ‫رژیمی هم مناسب نیستند‪.‬‬ ‫‪-۵‬گرسنگی را فرو می‌نشاند‪ .‬هر چقدر بیشتر‬ ‫آب بنوشید‪ ،‬کمتر غذا خواهید خورد‪ .‬لذا‬ ‫سعی کنید ‪ ۱۵‬دقیقه قبل از خوردن غذا‪ ،‬یک‬ ‫لیوان آب بنوشید‪.‬‬ ‫‪-۶‬خیلی وقت‌ها هنگام احساس گرسنگی‪،‬‬

‫در حقیقت بدن شما تشنه است و نیاز به آب‬ ‫دارد‪ ،‬نه غذا‪ .‬لذا هر وقت احساس گرسنگی‬ ‫کردید‪ ،‬یک لیوان آب بنوشید‪ .‬این کار‬ ‫باعث می‏شود الغر شوید و مجبور نباشید‬ ‫بدون اینکه بدن شما نیاز داشته باشد‪ ،‬غذا‬ ‫بخورید‪ .‬نوشیدن آب‪ ،‬کاهش وزن شما را‬ ‫راحت‏تر خواهد کرد‪-۷ .‬میوه‏ها‪ ،‬منبع خوبی‬

‫برای تامین آب هستند‪ .‬هر چقدر میوه‏های‬ ‫تازه بیشتری بخورید‪ ،‬آب بیشتری دریافت‬ ‫خواهید کرد‪ .‬بنابراین سعی کنید هر روز‬ ‫عالوه بر نوشیدن ‪ ۸‬لیوان آب‪ ،‬از میوه‏های‬ ‫تازه به خصوص مرکبات نیز استفاده کنید‪.‬‬ ‫‪-۸‬با نوشیدن آب‪ ،‬کبد کار خود را به بهترین‬ ‫نحو انجام می‌دهد‪ .‬در نتیجه آب باعث‬ ‫می‌شود که چربی‌های بدن‪ ،‬بشکنند‪ .‬نوشیدن‬ ‫آب زیاد به بدن کمک می‌کند تا چربی‌های‬

‫شکسته شده‪ ،‬دفع شوند‪.‬‬ ‫همچنین نوشیدن آب می‌تواند…‬ ‫از سرماخوردگی و تب جلوگیری می‌کند‪.‬‬ ‫سردرد را بهبود بخشد و تمرکز ذهنی شما را‬ ‫افزایش دهد‪.‬‬ ‫پوست شما را از جوش‌ها پاک می‌کند‬


‫‪108‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بهرام رادان‪ ،‬دوباره علی‬ ‫سنتوری میشه؟‬ ‫«سنتوری ‪ »2‬در حالی سر زبان‬ ‫ها افتاده که پیش از این اعالم‬ ‫شده بود مهرجویی قصد دارد یک فیلم‬ ‫طنز بسازد اما گویا موج «سری دوم‬ ‫سازی» به داریوش خان هم رسیده‬ ‫است و «سنتوری ‪ »2‬در آستانه تولید‬ ‫است‪.‬‬ ‫بازار «سری دوم سازی» این روزها‬ ‫حسابی داغ است‪ .‬با آمدن شهر موش‬ ‫ها» بعد از ‪ 29‬سال روی پرده و البته‬ ‫«آتش بس ‪ »2‬و استقبال چشمگیری‬ ‫که از این دو فیلم شد‪ ،‬به نظر می رسد‬ ‫کارگردان های دیگر هم به صرافت‬ ‫افتاده اند جستجویی در کارنامه کاری‬ ‫شان کنند و بخت گل سرسبد فیلم‬ ‫هایشان در فروش و اقبال از سوی‬ ‫مخاطبان را یک بار دیگر امتحان کنند‪.‬‬ ‫جالب است که رخشان بنی اعتماد هم‬ ‫در «قصه ها» سراغ سرنوشت امروزی‬ ‫شخصیت های اصلی فیلم هایش رفته‬ ‫تا دوباره خاطراتی را زنده کند که در‬ ‫اذهان سینمایی مردم جا خوش کرده‬ ‫اند‪.‬‬ ‫درست در روزهایی که قسمت های‬ ‫دوم «آتش بس» و «شهر موش ها»‬ ‫روی پرده طنازی می کنند و «قصه ها»‬ ‫در جشنواره های معتبر خارجی خوش‬ ‫درخشیده است‪ ،‬داریوش مهرجویی هم‬ ‫تصمیم گرفته قسمت دوم «سنتوری»‬ ‫را بسازد؛ فیلمی که هیچ وقت اجازه‬ ‫اکران عمومی دریافت نکرد‪ ،‬روی پرده‬ ‫نرفت‪ ،‬خرید سی دی هایش شرعا‬ ‫حرام اعالم شد ولی تماشاچیان بی‬ ‫شماری داشت‪.‬‬ ‫«سنتوری ‪ »2‬در حالی سر زبان ها‬ ‫افتاده که پیش از این اعالم شده‬ ‫بود مهرجویی قصد دارد یک فیلم‬ ‫طنز بسازد اما گویا موج «سری دوم‬ ‫سازی» به داریوش خان هم رسیده‬ ‫است و «سنتوری ‪ »2‬در آستانه تولید‬ ‫است‪ ،‬فیلمی که عنوان بهترین فیلم از‬ ‫نگاه تماشاگران در بیست و پنجمین‬ ‫جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫رادان که قطعا‪ ،‬چاوشی هم هست‬ ‫در انتظار مجوز ساخت‬ ‫هنوز هم خیلی ها قصه علی و هانیه‬ ‫را از بر هستند‪ .‬جوان های عاشق‬ ‫شبیه «علی سنتوری» که قربانی یک‬ ‫خودویرانگری می شوند‪« .‬سنتوری»‬ ‫فیلمی بود که در سال ‪ 1385‬با‬ ‫رویکردی انتقادی ساخته شد‪ .‬تم‬ ‫اصلی این فیلم تضاد سنت و مدرنیته‬

‫در جامعه امروز ایران بود‪ .‬در همان‬ ‫دوره به دالیل نامعلوم «سنتوری»‬ ‫توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی‬ ‫توقیف شد و از اکران باز ماند‪ .‬بازی‬ ‫درخشان «بهرام رادان» در این فیلم و‬ ‫شنیده شدن صدای «محسن چاوشی»‬ ‫برای اولین بار در یک ملودرام‬ ‫اجتماعی‪ ،‬باعث شد این خواننده بیش‬ ‫از پیش مورد توجه رسانه های جمعی‬ ‫قرار بگیرد و «سنتوری» که در میدان‬ ‫ها و گوشه خیابان ها توسط دوره‬ ‫گردها قاچاقی به فروش می رسید‪،‬‬ ‫خیلی زود دل مردم ایران را برد‪.‬‬ ‫حاال ‪ 8‬سال از آن روزها گذشته و‬ ‫مهرجویی قصد دارد دوباره داستان‬ ‫علی سنتوری را از سر بگیرد‪.‬‬ ‫مهرجویی در گفتگو با تماشاگران در‬

‫«فیلمنامه اولیه را با خانم محمدی‬ ‫فر نوشته ایم و آن را ثبت کرده ایم‪.‬‬ ‫البته این نسخه اولیه است و ممکن‬ ‫است تغییراتی در آن اعمال شود‪».‬‬ ‫مهرجویی درباره داستان این فیلم هم‬ ‫توضیح می دهد‪« :‬ما در سنتوری ‪2‬‬ ‫صرفا سراغ تم اصلی نمی رویم بلکه‬ ‫داستان را با همان شخصیت ها پیش‬ ‫برده ایم‪ .‬ما در این فیلم زندگی کنونی‬ ‫علی را خواهیم دید‪».‬‬ ‫او درباره حضور هانیه با بازی گلشیفته‬ ‫فراهانی (؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟) هم می‬ ‫گوید‪« :‬هانیه ای در کار نیست‪ .‬هانیه‬ ‫که همان موقع هم علی را ول کرد و‬ ‫رفت‪ .‬االن هم هانیه دیگر در داستان‬ ‫وجود ندارد‪».‬‬ ‫داستان سنتوری ‪ ،2‬قصه علی شخصیت‬

‫این باره می گوید‪« :‬احساس کردم حاال‬ ‫وقت آن رسیده که از سرگذشت امروز‬ ‫علی باخبر شویم‪ .‬او هنرمندی بود در‬ ‫جامعه ای که هنر واقعی را برنمی تابید‬ ‫و همین او را به سقوط کشید‪».‬‬ ‫مهرجویی می گوید که چند روز‬ ‫پیش فیلمنامه این فیلم را در بانک‬ ‫فیلمنامه خانه سینما ثبت کرده است‬ ‫تا اولین قدم برای «سنتوری ‪»2‬‬ ‫برداشته شود‪ .‬مهرجویی می گوید این‬ ‫روزها درگیر دریافت مجوز ساخت‬ ‫این فیلم از وزارت ارشاد است و به‬ ‫محض دریافت آن‪ ،‬کارش را آغاز‬ ‫خواهد کرد‪.‬‬ ‫رادان که قطعا‪ ،‬چاوشی هم هست‬ ‫علی دیگر معتاد نیست‬ ‫مهرجویی فیلمنامه «سنتوری» را با‬ ‫همراهی همسرش وحیده محمدی فر‬ ‫نوشته بود‪ .‬این فیلمنامه جزو اولین‬ ‫همکاری های این زوج بود‪ .‬حاال او‬ ‫برای «سنتوری ‪ »2‬هم با محمدی فر‬ ‫همکاری می کند‪.‬‬ ‫او در این باره به تماشاگران می گوید‪:‬‬

‫اصلی داستان سنتوری است که بعد‬ ‫از ترک اعتیاد‪ ،‬از آسایشگاه مرخص‬ ‫شده و به دنبال کارهای موسیقی خود‬ ‫درگیر اتفاقاتی تازه می شود‪ .‬به گفته‬ ‫مهرجویی‪ ،‬شخصیت های دیگری هم‬ ‫به داستان اضافه شده اند‪.‬‬ ‫رادان که قطعا‪ ،‬چاوشی هم هست‬ ‫بهرام رادان‪ ،‬دوباره علی سنتوری‬ ‫وقتی قرار باشد داستان‪ ،‬داستان علی‬ ‫سنتوری باشد‪ ،‬طبیعتا باید بازیگر‬ ‫ایفاگر این نقش در قسمت اول‪ ،‬دوباره‬ ‫جلوی دوربین مهرجویی برود‪ .‬خود‬ ‫مهرجویی هم این را تایید می کند و می‬ ‫گوید‪« :‬برای بازی در نقش علی‪ ،‬سراغ‬ ‫بهرام رادان رفته ایم‪ .‬حضور او در این‬ ‫فیلم قطعی است‪».‬‬ ‫خیلی ها معتقدند بهرام رادان در‬ ‫«سنتوری» یکی از بهترین بازی هایش‬ ‫را به نمایش گذاشته است‪ .‬موهای‬ ‫بلند و ظاهر ژولیده او همراه با شکستی‬ ‫که در عشق و موسیقی می خورد‪ ،‬از‬ ‫علی سنتوری‪ ،‬کاراکتری به یادماندنی‬ ‫در سینمای ایران به جای گذاشت‪.‬‬

‫رادان برای بازی در «سنتوری»‬ ‫سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول‬ ‫مرد را از جشنواره بیست و پنجم فجر‬ ‫دریافت کرد‪.‬‬ ‫رادان که قطعا‪ ،‬چاوشی هم هست‬ ‫تولد علی سنتوری‬ ‫یکی دیگر از ارکان اصلی «سنتوری»‪،‬‬ ‫محسن چاوشی بود که با این فیلم‪،‬‬ ‫خیلی گل کرد و البته صدایش هم روی‬ ‫صورت بهرام رادان به خوبی نشسته‬ ‫بود‪ .‬به گفته مهرجویی حضور محسن‬ ‫چاوشی به عنوان خواننده و آهنگساز‬ ‫در «سنتوری ‪ »2‬قطعی شده است و او‬ ‫این روزها مشغول اتود زدن برای این‬ ‫فیلم سینمایی است‪.‬‬ ‫چاوشی در زمان «سنتوری» بی مهری‬ ‫های زیادی دید‪ .‬او در یکی از معدود‬ ‫گفتگوهایش به نقل از خاطره ای از‬ ‫روز اکران خصوصی این فیلم در‬ ‫سینما فلسطین پرداخته بود‪« :‬اولین‬ ‫اکران فیلم در سینما فلسطین بود و‬ ‫من همراه همسرم رفتیم که فیلم را‬ ‫ببینیم‪ .‬من جزو آخرین افرادی بودم‬ ‫که وارد سالن شدم‪ .‬اصال جا نبود و‬ ‫خیلی سخت توانستیم بنشینیم‪ .‬آقای‬ ‫فرازمند و آقای شایسته هم بودند‪ .‬تا‬ ‫آخر فیلم نشستم و تماشا کردم‪ .‬فیلم‬ ‫تمام شد و همه در حال ترک سالن‬ ‫بودند ولی من هنوز سر جایم نشسته‬ ‫بودم‪ .‬فقط می خواستم ببینم اسمم در‬ ‫تیتراژ هست یا نه‪ .‬اسمم مجوز گرفته‬ ‫بودیا نه؟ تیتراژ تمام شد و اسمم نبود‪.‬‬ ‫ننوشته بودند و دلیلش را هم هیچ‬ ‫وقت نفهمیدم‪»...‬‬ ‫او همچنین درباره خلق قطعات به‬ ‫یادماندنی «سنتوری» گفته بود‪...« :‬‬ ‫چاره ای جز این نداشتم که در خانه‬ ‫و در یکی از اتاق هایمان کار ضبط را‬ ‫انجام بدهم‪ .‬به کمک مادرم یک پتو‬ ‫را با میخ جلوی پنجره زدیم و دیوارها‬ ‫را هم با پتو پوشانیدم تا صدا نپیچد‪.‬‬ ‫مادرم از اتاق بیرون رفت و با یک پتو‬ ‫از بیرون‪ ،‬در اتاق را پوشاند‪ .‬خودم هم‬ ‫از این طرف در یک پتو آویزان کردم تا‬ ‫بتوانم در نهایت فضایی را در اختیار‬ ‫داشته باشم که در آن بشود وکال‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫بعد از همه این ماجراها‪ ،‬پتو را کشیدم‬ ‫روی سرم و در همان شرایط خواندم‬ ‫و همه وکال را ضبط کردم‪ .‬از زیر پتو‬ ‫که بیرون آمدم‪« ،‬علی سنتوری» به‬ ‫دنیا آمده بود‪ .‬همان نسخه هم نهایی‬ ‫و پخش شد‪ »...‬باید دید بازگشت‬ ‫مهرجویی‪ ،‬رادان و چاوشی با اقبال‬ ‫دوباره مواجه خواهد شد یا نه‪.‬‬


‫‪107‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آلبوم چاوشی یک روز قبل از عرضه لو رفت‬ ‫آخرین آلبوم محسن چاوشی به نام «پاروی بی‌قایق» صبح امروز در حالی‬ ‫منتشر شد که تمام قطعات این آلبوم از شب قبل بر روی برخی از سایت‌ها‬ ‫قرار گرفت‪.‬‬ ‫‪ ،‬طرفداران محسن چاوشی طبق اعالم قبلی منتظر بودند تا روز ‪ 16‬مهر‬ ‫آلبوم «پاروی بی‌قایق» منتشر شود‪ .‬اما از شامگاه روز گذشته این آلبوم با کیفیت‬ ‫باال بر روی برخی از وب‌سایت‌های عرضه غیر قانونی موسیقی قرار گرفت‪.‬‬ ‫چند فروشگاه که از روز گذشته آلبوم را در اختیار داشتند‪ ،‬اقدام به پخش غیر‬ ‫قانونی آن در فضای مجازی کرده‌اند‪.‬‬ ‫همچنین یکی دیگر از دالیل لو رفتن‬ ‫آلبوم تازه چاوشی تخلف یکی از‬ ‫شرکت‌های باربری و فروش آلبوم‬ ‫به یکی از مغازه‌های تهران‪ ،‬تعدادی‬ ‫از پک‌های آلبوم زودتر از موعد به‬ ‫فروش رفت که با مساعدت نیروی‬ ‫انتظامی جلوی ادامه این کار گرفته‬ ‫شد‪ .‬بر اساس این گزارش‪« ،‬پاروی‬ ‫بی‌قایق» آلبوم تازه محسن چاوشی‪،‬‬ ‫از امروز توسط موسسه تصویرگستر‬ ‫پاسارگاد منتشر شد و در دسترس‬ ‫عالقه‌مندان به‬ ‫موسیقی قرار گرفت‬

‫حمید لوالیی با گریمی‬ ‫متفاوت در شاهزاده و گدا‪/‬‬ ‫فیلمبرداری شاهزاده و گدا‬ ‫به تهیه‌کنندگی علی بهادر و‬ ‫کارگردانی رسول‬ ‫محمدی امروز‪۱۸ ،‬‬ ‫مهرماه در لوکیشنی‬ ‫در تهران با حضور‬ ‫لوالیی‪،‬‬ ‫حمید‬ ‫ارژنگ امیر فضلی و‬ ‫عباس محبوب کلید‬ ‫خورد‪.‬‬ ‫به گزارش ستاره‬ ‫نیوز به نقل از‬ ‫نسیم‪ ،‬این فیلم که‬ ‫در موسسه فرهنگی‬ ‫هنری بهادر فیلم‬ ‫می‌شود؛‬ ‫تولید‬ ‫داستان بهروز‪ ،‬فرد‬ ‫متمول اما خسیسی‬ ‫است که مقبولیتی‬ ‫در بین خانواده‬ ‫ندارد ولی اعضای‬ ‫خانواده به شدت از‬ ‫او حساب می‌برند‪.‬‬ ‫این مرد خسیس‪ ،‬در‬ ‫مواجهه با خواستگار‬ ‫دخترش‪ ،‬شروطی‬ ‫تعیین می‌کند که‬ ‫سالها محقق نشده‬

‫است‪ .‬در همین حین و در پی اتفاقی‬ ‫نادر‪ ،‬بهروز به وضعیت غیر قابل‬ ‫پیشی بینی و عجیبی دچار می‌گردد که‬ ‫زندگی او را عوض می‌کند‪.‬‬

‫پاشایی‪،‬بنیامین و گلزار؛‬ ‫ستاره ها برای کودکان‬ ‫خواندند‬ ‫جشنواره «هم آوایی عشق و امید» با‬ ‫همراهی هنرمندان پیشکسوت و هنر‬ ‫آفرینان موسیقی با هدف حمایت از‬ ‫کودکان نیازمند در تاالر بزرگ کشور‬ ‫برگزار شد‪ .‬این برنامه توسط موسسه‬

‫فرهنگی هنری «مدیران شیوه» و‬ ‫همکاری موسسه «حافظ» و مشارکت‬ ‫موسسه «هنرمندان پیشکسوت»‪۱۰ ،‬‬ ‫تا ‪ ۱۵‬مهر ‪ ۱۳۹۳‬در محل تاالر بزرگ‬ ‫وزارت کشور برگزار گردید‪.‬‬ ‫در این برنامه که با حضور مقامات‪،‬‬ ‫مردم و اهالی موسیقی شکل گرفت‪،‬‬ ‫مرتضی پاشایی و بنیامین بهادری‬ ‫با حضور افتخاری محمدرضا گلزار‬ ‫به اجرای برنامه پرداختند‪.‬در پایان‬ ‫اجرای مرتضی پاشایی‪« ،‬محمدرضا‬ ‫گلزار» نیز روی استیج حاضر شد و‬

‫با همراهی مرتضی پاشایی به اجرا‬ ‫پرداخت‪.‬بعد از اجرای محمدرضا‬ ‫گلزار‪ ،‬حاج حسین هدایتی روی صحنه‬ ‫آمد و تندیس جشنواره را به وی تقدیم‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫سپس مجدد ًا مرتضی پاشایی به اجرای‬ ‫برنامه پرداخت و در انتها توسط حسین‬ ‫نوش آبادی (معاون وزیر ارشاد)‬ ‫و سید عباس عظیمی (مدیرعامل‬

‫موسسه پیشکسوتان) تندیس دریافت‬ ‫کرد و تقدیر شد‪.‬‬ ‫محمود پاک نیت‪ ،‬مهوش صبرکن‪،‬‬ ‫امین حیایی و نیلوفر خوش خلق‪،‬‬ ‫روشنک عجمیان‪ ،‬پویا امینی‪ ،‬سید‬ ‫جواد هاشمی و حسین استیری‬ ‫هنرمندانی بودند که در این مراسم‬ ‫حضور بهم رساندند‪.‬حاج حسین‬ ‫هدایتی‪ ،‬محمدرضا طالقانی‪ ،‬مهدی‬ ‫اربابی‪ ،‬داریوش علیزاده و حیدری از‬ ‫جمله اهالی ورزش کشور بودند که در‬ ‫این برنامه حضور یافتند‪.‬‬


‫‪106‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫داریوش مهرجویی‪ :‬اصال به‬ ‫شما چه؟!‬ ‫مهرجویی گفت‪ :‬آنقدر همه چیز‬ ‫در هم و برهم شده که هر کسی‬ ‫می‌تواند اظهار نظر کند و انگار‬ ‫کسی نیست که به این‌ها بگوید اصال‬ ‫به شما چه؟ مگر تخصص دارید که‬ ‫درباره کیفیت یا نمایش دادن فیلم‌ها‬ ‫اظهارنظر می‌کنید؟‬ ‫داریوش مهرجویی تأکید کرد‪ :‬آن‌هایی‬ ‫که با تصمیم‌ها و مجوزهای سازمان‬ ‫سینمایی مخالفت می‌کنند‪ ،‬درواقع‬ ‫به نوعی ماهیت وزارت ارشاد را نفی‬ ‫می‌کنند‪.‬‬ ‫این کارگردان سینما درباره حواشی که‬ ‫برخی گروه‌ها برای اکران نشدن برخی‬ ‫فیلم‌های مجوزدار بوجود آورده‌اند‪،‬‬ ‫بیان کرد‪ :‬در سینمای ایران روند‬ ‫این گونه است که هر کسی بخواهد‬

‫امضای مدیران سازمان سینمایی‬ ‫وزارت ارشاد و کارکنان مربوط درج‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫او ادامه داد‪ :‬اما نکته اینجاست که‬ ‫نمی‌دانم چه می‌شود در لحظه آخر که‬ ‫قرار است فیلم اکران شود‪ ،‬عده‌ای‬ ‫مخالفت می‌کنند و نتیجه این می‌شود‬ ‫که انگار تمام آن امضاها و مهرها‬ ‫بی‌جهت بود ‌ه است‪.‬‬ ‫مهرجویی اظهار کرد‪ :‬اگر یک سناریو‬ ‫مشکل دارد‪ ،‬باید از همان ابتدا گفته‬ ‫شود که مشکل چیست تا آن را حل‬ ‫کنند‪ ،‬اما وقتی ُمهر تأییدی به آن‬ ‫زده می‌شود باید آن را قبول داشته‬ ‫باشند‪ ،‬چون بی‌اعتنایی به این امضاها‬ ‫بی‌احترامی و توهین به کارمندانی است‬ ‫که آن را به دقت بررسی کرده و نظر‬ ‫خود را بیان کرده‌اند‪.‬‬

‫ساخت و نمایش فیلم‌ها بی‌اعتبار‬ ‫و بی‌معنا می‌شود؛ ‌یعنی اینکه به تمام‬ ‫آن‌هایی که ساعت‌ها وقت صرف‬ ‫کرده‌اند‪ ،‬فیلمنامه‌ای را خوانده‌اند‪،‬‬ ‫نظر مثبت خود را اعالم و مجوز صادر‬ ‫کرده‌اند توهین می‌شود و کارشان از‬ ‫اعتبار می‌افتد‪.‬‬ ‫مهرجویی بیان کرد‪ :‬آنقدر همه چیز در‬ ‫هم و برهم شده که هر کسی می‌تواند‬ ‫اظهار نظر کند و انگار کسی نیست‬ ‫که به این‌ها بگوید اصال به شما چه؟‬ ‫مگر تخصص دارید که درباره کیفیت‬ ‫یا نمایش دادن فیلم‌ها اظهارنظر‬ ‫می‌کنید؟ این در حالی است که هر‬ ‫کسی در حوزه خود وظایفی دارد و باید‬ ‫در همان حیطه مشغول به کار باشد‪.‬‬

‫نیوشا ضیغمی سفیر شد !‬ ‫صبح امروز در مراسمی که در‬ ‫«انجمن حامیان کودکان کار‬ ‫و خیابان» برگزار شد‪ ،‬نیوشا‬ ‫ضیغمی به عنوان سفیر کودکان کار‬ ‫ایران معرفی شد‪.‬‬ ‫در این مراسم که در دفتر این انجمن‬ ‫برگزار شد نیوشا ضیغمی با بیان اینکه‬ ‫موضوع کودکان کار یکی از دغدغه‌های‬ ‫همیشگی‌اش بوده اظهار داشت‪ :‬وقتی‬ ‫سر چهارراه‌ها کودکان کار را می بینم‬ ‫با خودم می گویم سهم این بچه ها از‬

‫فیلمی بسازد باید مراحلی را طی کند‪.‬‬ ‫نخست آنکه سناریوی خود را برای‬ ‫کسب پروانه ساخت ارائه کند تا‬ ‫توسط اعضای شورای مربوط بررسی و‬ ‫تصویب شود‪.‬‬ ‫پس از آن و هنگامی که فیلم به طور‬ ‫کامل ساخته شد‪ ،‬مجوز نمایش داده‬ ‫می‌شود و بعد ممکن است در جشنواره‬ ‫نمایش داده شود و حتی جایزه هم‬ ‫بگیرد که این اتفاق هم با نظر هیات‬ ‫داوران رخ می‌دهد و مسئله مهم‌تر این‬ ‫است که پای تمام این مجوزها ُمهر و‬

‫این کارگردان که فیلم «سنتوری»‌اش‬ ‫هشت سال قبل در اولین روز نمایش‬ ‫از پرده سینماها پایین کشیده شد و‬ ‫اکران عمومی آن لغو شد‪ ،‬با تأکید بر‬ ‫اینکه وظیفه وزارت ارشاد احترام به‬ ‫ُمهر و امضای کارمندان خود و حمایت‬ ‫از آن‌هاست‪ ،‬گفت‪ :‬باید این موضوع‬ ‫مشخص شود که باالخره وظیفه وزارت‬ ‫فرهنگ و ارشاد چیست‪ ،‬چون با‬ ‫اتفاقاتی که برای اکران برخی فیلم‌ها‬ ‫رخ داده و مخالفت‌هایی که صورت‬ ‫گرفته و فشارهایی خارج از مجموعه‬ ‫وزارت ارشاد وارد می‌شود‪ ،‬پروانه‬

‫وی در این‌باره اضافه کرد‪ :‬تمام این‬ ‫تصمیمات باید در حوزه وزارت ارشاد‬ ‫گرفته شود و هر نهاد یا وزارتخانه‌ای‬ ‫خارج از وزارت فرهنگ نمی‌تواند در‬ ‫کار آن دخالت کند؛ همان‌طور که‬ ‫وزارت فرهنگ و ارشاد هیچ گاه در کار‬ ‫وزارتخانه‌های دیگر دخالت نمی‌کند و‬ ‫مثال هنگام فرو ریختن یک پل یا پیدا‬ ‫شدن حفره‌ای در اتوبان اظهارنظر یا‬ ‫اقدام به اخراج پیمانکار نمی‌کند‪.‬‬ ‫مهرجویی در پایان درباره اخباری که‬ ‫اخیرا از ساخت فیلم جدید او منتشر‬ ‫شده است گفت‪ :‬چند فیلمنامه را‬ ‫آماده ساخت دارم که یکی از آن‌ها‬ ‫«سنتوری ‪ »2‬است‪ ‌،‬اما اینکه کدامیک‬ ‫از آن‌ها را ابتدا خواهم ساخت به‬ ‫شرایط بستگی دارد‪.‬‬ ‫دنیای کودکی چیست و چرا باید از‬ ‫همین سن و سال وارد چرخه کار شوند‬ ‫و بزرگ شدن را از همان روزهای اول‬ ‫کودکی مشق کنند‪.‬‬ ‫وی همچنین اظهار امیدواری کرد که‬ ‫سینمای ایران نیز بیش از گذشته به‬ ‫این مقوله اجتماعی بپردازد و اضافه‬ ‫کرد‪ :‬با توجه به فعالیتی که در حوزه‬ ‫تولید دارم‪ ،‬امیدوارم با پیدا کردن‬ ‫سوژه های مناسب بتوانم در زمینه‬ ‫کودکان کار هم آثار قابل توجهی را‬ ‫تولید نمایم تا از این طریق هم به این‬ ‫قشر از جامعه یاری برسانم‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

105


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

104


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

103


‫‪102‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تیلور سوئیفت از زندگی خصوصیش می گوید‬ ‫خواننده و ستاره پاپ‪ ،‬تیلور سوئیفت عالقه ای ندارد که دوباره رابطه با مردان مختلف را‬ ‫آغاز کند‪....‬‬ ‫این ستاره موسیقی در ماه های اخیر بعد از اینکه با افراد مشهور این ستاره موسیقی در‬ ‫ماه های اخیر بعد از اینکه با افراد مشهور زیادی مانند‪:‬هری استایلز‪،‬جیک جیلنهال‪ ،‬کانر‬ ‫کندي‪ ،‬تیلور التنر‪،‬جان مایر و جو جوناس مدتی دوست بوده‪،‬وی حاال اعتراف می کند‬ ‫که وقت گذراندن به تنهایی یا با دوستان نزدیک و خانواده اش به او دید دیگری از زندگی‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫تیلور سوئیفت گفته است‪ ":‬من درگذشته بسیار مجذوب رابطه های عاشقانه بودم اما حاال‬ ‫دیدی واقع گرایانه تر دارم‪ .‬در سال های اخیر کوشش کرده ام تا زندگی را با دریچه نگاه‬ ‫خودم معنا کنم‪ .‬برای من معنی زندگی به خود متکی بودن‪ ،‬در الویت قرار دادن دوست‬ ‫های دختر‪ ،‬خانواده و موزیکم و امتحان آنچه که تاکنون انجام نداده ام است‪.‬درحال‬ ‫حاضر احساس می کنم دوره ای آزاد و رها را پشت سر می گذارم‪".‬‬ ‫اما این بدان معنی نیست که او پیدا کردن عشق واقعی را کنار گذاشته است در واقع او‬ ‫منتظر مرد رویاهایش است زیرا وقتی او با افراد مختلفی دیدار می کند باعث ناراحتی او‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫وی خاطرنشان می سازد‪ ":‬من نمی خواهم شادی و استقاللی را که به دست آورده ام برای‬ ‫هرکسی به خطر بیاندازم‪ .‬تصور یک مالقات عاشقانه نگرانم می کند‪ .‬قرار های عاشقانه‬ ‫من همراه با ‪ 40‬خبرنگار است که از پشت پنجره از ما عکس می گیرند‪ ،‬این اصال‬ ‫آرامش بخش نیست‪ .‬حتی فکر به این موضوع سبب می شود بخواهم به زیر مبل بروم و‬ ‫پنهان شوم‪ .‬اما من حاال خوبم‪ .‬دو گربه دارم و این تمام چیزی است که احتیاج دارم‪ .‬در‬ ‫حقیقت به یک انسان فوق العاده نیاز دارم تا حاضر شوم دوباره وارد یک رابطه شوم‪.‬‬ ‫واقعا باید فردی فوق العاده متفاوت باشد‪.‬به این فکر نکرده ام که دوست دارم با چه کسی‬ ‫باشم زیرا هیچ تکه گم شده ای در زندگی ام درحال حاضر ندارم‪ .‬من به دنبال کسی نیستم‬ ‫که مرا کامل کند‪ .‬و احساس می کنم این وضعیت خوبی است‪.‬‬ ‫تیلور سوئیفت می گوید به جای قرارهای عاشقانه او حاال دوستی اش با ‪،Lena Dunham‬‬ ‫جیم کینگ‪ Lorde ،‬و سلنا گومز را بیشتر کرده است و اضافه می کند‪ ":‬در حال حاضر‬ ‫دوستانم مهمترین چیز در زندگی ام هستند‪ .‬و من را به صورتی که هستم می شناسند و می‬ ‫خواهند‪".‬‬ ‫تیلور سوئیفت همچنین در مورد موسیقی اش می گوید که انعکاسی از وضعیت فعلی‬ ‫اش نیست‪ ":‬از نظر احساسی‪ ،‬آلبوم ‪ 1989‬از یک قلب شکسته سرچشمه نگرفته است‪.‬‬ ‫موسیقی من از آنچه در زندگی شخصی ام می گذرد جداست و تاکنون قلبم نشکسته است‪.‬‬ ‫هنگامی که احساس می کنم به شدت ضربه خورده ام معموال آنچه را که احساس می کنم‬ ‫می نویسم اما در سال های اخیر این چنین درمانده نبوده ام‪ .‬تصمیم خودم را گرفته ام تا‬ ‫مدتی تنها باشم و خودم را بشناسم‪".‬‬


‫‪101‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۸۳‬کشور برای حضور در بخش "بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان" در مراسم اسکار ‪۲۰۱۵‬‬ ‫درخواست داده‌اند‪ .‬این حجم از درخواست به گفته دست‌اندرکاران آکادمی اسکار تا‬ ‫کنون بی‌سابقه بوده است‪ .‬در این بخش در نهایت تنها ‪ ۵‬فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار‬ ‫خواهند شد‪ .‬اسامی نامزدها روز ‪ ۱۵‬ژانویه اعالم می‌شود‬

‫نائومی کمپل و "اشتباه" تایپی‬

‫روش جالب برد پیت برای روحیه دادن به همسرش‬ ‫پیت در حالی همسرش را در این سفر همراهی کرده است که برای ارتقای روحیه او پس از‬ ‫عمل جراحی همواره حرکتهای جالبی که مورد پسند همسرش باشد انجام می دهد‪.‬‬ ‫خانواده جولی پیت هفته سختی را پشت سر گذاشته اند‪ .‬آنها اخیرا در کشور مالت فیلم‬

‫نائومی کمپل‪ ،‬مدل مشهور و جنجالی‪ ،‬از جمله کسانی بود که از طریق توئیتر‪ ،‬دریافت‬ ‫جایزه نوبل صلح را به مالله یوسف‌زی تبریک گفت؛ با این تفاوت که توئیت وی به‬ ‫سرعت خبرساز شد زیرا او به جای مالله به اشتباه چیز دیگری نوشته بود‪« :‬ماالریا‪،‬‬ ‫دریافت نوبل صلح را بهت تبریک می‌گویم‪ ».‬البته کمپل به سرعت این توئیت را پاک‬ ‫کرد و ضمن عذرخواهی تقصیر این اشتباه "تایپی" را به گردن برنامه دیکته خودکار‬ ‫آی‌فونش انداخت‪.‬‬

‫لب دریا را در کنار هم مقابل دوربین برده اند و برای دریافت جایزه افتخاری آنجلینا از‬ ‫ملکه انگلستان به این کشور سفر کرده اند‪.‬‬ ‫پیت در حالی همسرش را در این سفر همراهی کرده است که برای ارتقای روحیه او پس از‬ ‫عمل جراحی همواره حرکتهای جالبی که مورد پسند همسرش باشد انجام می دهد‪.‬‬ ‫آنچه که در این سفر بیشتر از همراهی او توجه عکاسان را جلب کرد تصویر روی تیشرت‬ ‫پیت بود که تصویری از کاراکتر اصلی فیلم شیطان صفت با بازی جولی بود که از لنز‬ ‫دوربین عکاسان پنهان نماند‪.‬‬ ‫«خبيث» فيلمي برگرفته از کارتون کالسيک «زيباي خفته» است که «ال فانينگ» در‬ ‫نقش «شاهزاده آئورورا» ظاهر مي شود‪ .‬اين فيلم دوم جوالي سال ‪ 2014‬اکران مي شود‪.‬‬

‫خودروی گرانقیمت و دیدنی "جنیفر لوپز"‬ ‫"جنیفر لوپز" خواننده سرشناس ‪ 45‬ساله هالیوودی به همراه فرزندان دوقلویش برای‬ ‫جشن هالووین آماده میشود‪ .‬او به همراه مدیر برنامه هایش " بنی مدینا " به مزرعه فروش‬ ‫کدوهای هالووین رفت‪ .‬آنچه بیش از همه در این سفر تفریحی مورد توجه عکاسان قرار‬ ‫گرفت خودروی گرانقیمت " جنیفر لوپز " بود‪ .‬او و بچه ها با یک "بنتلی " مدل سال به‬ ‫این سفر تفریحی یک روزه رفته بودند‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪100‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬

‫تحمل یک پیراهن چرک‬ ‫کیرستن دانست‪ ،‬هنرپیشه ‪ ۳۲‬ساله هالیوود‪ ،‬به هنگام‬ ‫بازی در فیلم "دو چهره ژانویه" به کارگردانی حسین امینی‪،‬‬ ‫مجبور بوده تا یک دست لباس را دو ماه تمام بدون آنکه‬ ‫شسته شود‪ ،‬به تن کند‪ .‬این پیراهن زردرنگ در اصل یک‬ ‫لباس قدیمی بوده و در صورت تماس با آب احتمال خراب‬ ‫شدن آن می‌رفته‪ ،‬برای همین نیز در تمام مدت فیلمبرداری‬ ‫تنها با یک اسپری آن را تمیز می‌کرده‌اند‪.‬‬

‫اسکارلت جوهانسون هنرپیشه ‪ ۲۹‬ساله آمریکایی که به‬ ‫تازگی مادر شده‪ ،‬قصد دارد برای نخستین بار در یک‬ ‫سریال تلویزیونی ایفای نقش کند‪ .‬این سریال هشت قسمتی‬ ‫بر پایه رمانی به نام ‪ The Custom of the Country‬به‬ ‫قلم ادیت وارتون‪ ،‬نویسنده آمریکایی است‪ .‬این رمان در‬ ‫سال ‪ ۱۹۱۳‬منتشر شد‪.‬‬

‫پوسترهای اعتراضی زده‌اند‪ .‬مهمانان دعوت شده به این‬ ‫مراسم بایستی ‪ ۳۲‬هزار دالر به این کمیته کمک کنند‪.‬‬

‫سکسی‌ترین زن سال‬ ‫پنه‌لوپه کروز‪ ،‬هنرپیشه ‪ ۴۰‬ساله اسپانیایی از سوی مجله‬ ‫آمریکایی "‪ "Esquire‬به عنوان "سکسی‌ترین زن در قید‬ ‫حیات" انتخاب شد‪ .‬او یازدهمین زنی است که از سوی‬ ‫این مجله مفتخر به دریافت این عنوان شده است‪ .‬سال‬ ‫گذشته اسکارلت جوهانسون‪ ،‬هم‌بازی کروز در فیلم‬ ‫"ویکی‪ ،‬کریستینا‪ ،‬بارسلونا" این عنوان را دریافت کرده‬ ‫بود‪.‬‬

‫رکوردی برای اسکار‬

‫جوهانسون در تلویزیون‬ ‫مهمانی پالترو برای اوباما‬ ‫مهمانی خیریه گوئینت پالترو‪،‬‬ ‫هنرپیشه هالیوود در ویالی ‪۱۲‬‬ ‫میلیون‌دالری‌اش در لس‌آنجلس‬ ‫موجب اعتراض همسایه‌ها شده‬ ‫است‪ .‬در این مهمانی که به نفع‬ ‫"کمیته ملی دمکرات‌ها" برگزار‬ ‫می‌شود‪ ،‬قرار است باراک‬ ‫اوباما نیز حضور داشته باشد‪.‬‬ ‫وضع تدابیر امنیتی و ترافیکی‬ ‫خشم همسایه‌ها را برانگیخته تا‬ ‫جایی که برخی دست به پخش‬


‫‪99‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫شکستن سکوت‬ ‫جنیفر الرنس‪ ،‬سرشنا‌س‌ترین قربانی حمله هکرها در جریان انتشار تصاویر برهنه ستارگان‬ ‫و چهره‌های مشهور‪ ،‬سرانجام سکوتش را در این مورد شکست‪ .‬او در یک مصاحبه این‬ ‫اقدام هکرها را "جنایت جنسی" خوانده و گفت‪ « :‬بدن من متعلق به من است و بایستی‬ ‫اختیار آن با خودم باشد‪ .‬این واقعیت که این اتفاق نیفتاده‪ ،‬نفرت‌انگیز است‪ ».‬الرنس‬ ‫خواستار مجازات شدید وبسایت‌هایی شده که این عکس‌ها را منتشر کرده‌اند‪.‬‬

‫ستاره آمریکایی و اتهام آزار جنسی‬ ‫استفن کالینز‪ ،‬یکی از بازیگران سریال‌پرطرفدار ‪ 7th Heaven‬با اتهام آزار جنسی‬ ‫دختربچه‌ها روبرو شده است‪ .‬سایت "‪ " TMZ‬به تازگی یک فایل صوتی حاوی صدای‬ ‫کالینز و همسرش را منتشر کرده که در آن کالینز به آزار جنسی سه دختربچه ‪ ۱۰‬تا ‪۱۴‬‬ ‫ساله در سال‌های گذشته اعتراف می‌کند‪ .‬این هنرپیشه همسرش را متهم کرده که با انتشار‬ ‫این فایل قصد اخاذی از او را داشته است؛ اتهامی که از سوی همسرش رد شده است‪.‬‬

‫واکنش شدید بن‌افلک در یک مصاحبه تلویزیونی‬ ‫سخنان اسالم‌ستیزانه سم هریس‪ ،‬فیلسوف آمریکایی‪( ،‬اول از راست) در یک مصاحبه‬ ‫تلویزیونی موجب واکنش شدید بن افلک‪ ،‬هنرپیشه و کارگردان آمریکایی(سوم از راست)‬ ‫شد‪ .‬افلک که به این برنامه دعوت شده بود‪ ،‬سخنان هریس را که معتقد بود ‪ ۲۰‬درصد‬ ‫مسلمانان جهان افراطی هستند‪" ،‬نفرت‌انگیز و نژادپرستانه" خواند‪ .‬افلک برای صحبت در‬ ‫مورد فیلم جدیدش "‪ "Gone Girl‬به این برنامه دعوت شده بود‪.‬‬

‫کنسرت پرحاشیه‬ ‫مارایا کری‪ ،‬خواننده‬ ‫سرشناس‪ ،‬تور جهانی خود‬ ‫را ظاهرا با اجرایی ناامید‬ ‫کننده در شهر توکیو آغاز‬ ‫کرده است‪ .‬ویدئوهای‬ ‫ضبط شده نشان می‌دهند‬ ‫که وی در هنگام خواندن‬ ‫اغلب متن ترانه‌ها را‬ ‫فراموش کرده و روی‬ ‫صدایش هم کنترل ندارد‪.‬‬ ‫این کنسرت همچنین با‬ ‫اشکاالت متعدد فنی روبرو‬ ‫بوده و چند بار میکروفون‬ ‫قطع شده است‪ .‬مارایا کری‬ ‫به تازگی از همسرش نیک‬ ‫کنون جدا شد‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪98‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬

‫جذاب ترین زن هنرپیشه دنیا بعد از زایمان‬ ‫اسکارلت جوهانسون در سال ‪ 2013‬برای بار دوم توسط مجله اسکوایر به عنوان جذاب‬

‫خم شدن آنجلینا جولی در برابر ملکه انگلیس‬ ‫آنجلینا جولی روز جمعه از ملکه بریتانیا لقب «بانو» (‪ )Dame‬دریافت کرد‪ .‬به گفته رسانه‬ ‫ها او اولین زن آمریکایی است که این لقب را از ملکه بریتانیا می‌گیرد!‬

‫هفته‌ای ‪ ۳۸‬هزار یورو خرج زیبایی ریحانا‬ ‫ریانا هفته‌ای ‪ ۳۸‬هزار یورو خرج زیبایی می‌کند‪ .‬این مبلغ صرف استخدام یک کارشناس‬ ‫آرایش چشم‪ ،‬یک کارشناس برنزه کردن پوست‪ ،‬انجام عمل جراحی جوان‌سازی پوست‪،‬‬ ‫انجام روش‌های زیباسازی پوست با اکسیژن و لیزر کردن تمام بدن می‌شود‬ ‫ترین زن زنده دنیا انتخاب شده است‪ .‬اسکارلت در سال ‪ 2006‬نیز این عنوان را بدست‬ ‫آورده بود‪ .‬او اولین زنی است که دوبار در مجله اسکوایر به عنوان جذاب ترین زن دنیا‬ ‫انتخاب شده است‪.‬‬ ‫او همسر رایان رینولدز بود که پس از جدا شدن از وی در اواخر سال ‪ ۲۰۱۲‬با یک‬ ‫روزنامه نگار فرانسوی آشنا شده و سپس نامزد می شوند‪ .‬اطالعات زیادی درمورد نامزد‬ ‫اسکارلت در دست نیست اما گفته می شود آنها توسط یک دوست مشترک که آنها را‬ ‫خالکوبی می کرده با یکدیگر آشنا شده و تصمیم به ازدواج گرفته اند‪.‬‬ ‫تصاویر او را بعد از زایمان مشاهده می کنید‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

97


‫‪96‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خــــــــون‪..‬‬

‫حس می کردم صدای اون مرد برام آشنا ست‪..‬‬ ‫مخصوصا وقتی اسم منو بین حرفاش آورد!‪..‬‬ ‫برگشتم و از شیشه ی عقب بیرونو نگاه‬ ‫کردم‪..‬صورتشو نتونستم تو اون تاریکی‬ ‫درست ببینم‪..‬‬ ‫وقتی مشت گره کرده ش تو صورت بنیامین‬ ‫فرود اومد و بنیامین محکم خورد به در ماشین‬ ‫و پرت شد رو زمین مات و مبهوت سرمو‬ ‫آوردم باال و‪....‬‬

‫تنم می لرزید‪..‬بازوهامو تو چنگ گرفت‪..‬با‬ ‫یه حرکت دکمه های مانتومو کشید و از تنم‬ ‫درش آورد‪..‬‬ ‫با اشک و التماس هم کاری از پیش نرفت‪..‬‬ ‫تو اون لباس سفید دکلته رو به روش بودم‬ ‫و اون عوضی با چشمای خمارش خیره به‬ ‫جسمم بود‪..‬‬ ‫شالو از سرم کشید که به خاطر تاج کوچیکی‬ ‫که رو موهام بود به سختی از سرم درش آورد‪..‬‬ ‫در اثر کشیده شدن موهام سرم تیر کشید و با‬ ‫هق هق جیغ زدم‪....‬‬

‫زیر بارون خیس شده بود ‪..‬موهای خوش‬ ‫حالتش پریشون و نمناک ریخته بود تو‬ ‫صورتش‪..‬نگاهشو از پشت پنجره دوخت تو‬ ‫چشمام‪..‬‬ ‫از دیدنش به قدری خوشحال شدم که به کل‬ ‫موقعیتمو فراموش کردم‪..‬در ماشینو به شتاب‬ ‫باز کردم و پریدم پایین و دویدم سمتش‪..‬‬ ‫صدای گریه ای که از شوق بود نه از ترس‪،‬‬ ‫دیگه بند نمی اومد‪..‬‬

‫بی توجه به التماسای من دست برد زیر‬ ‫گردنم‪..‬خر خر می کرد ‪..‬از مستی زیاد بود‪..‬‬ ‫بی شرف ِ پست‪..‬‬ ‫جیغ زدن و گریه کردن فایده ای نداشت‪..‬با‬ ‫اتفاقاتی که امشب پیش چشمام افتاد و ترسی‬ ‫که االن داشتم اگه میگم مرده بودم یه مرده ی‬ ‫متحرک‪ ،‬به خداوندی خدا که دروغ نگفتم‪..‬‬ ‫درسته که بنیامین شوهرم بود ولی اینکارش‬ ‫با تجاوز چه فرقی می کرد؟‪..‬به زور قصد‬ ‫تعرض داشت و تو یه همچین حالتی اینو نمی‬ ‫خواستم‪..‬‬

‫صدای بلند ضربات قلبش زیر گوشم بود‪..‬از‬ ‫همون فاصله ی نزدیک‪..‬‬ ‫دیگه فکر نمی کردم این مردی که تو آغوششم‬ ‫بهم محرم نیست‪..‬‬ ‫فکر نمی کردم که هیچ وقت نمی تونم متعلق‬ ‫به این مرد باشم‪..‬و علیرضا دیگه مال من‬ ‫نیست‪..‬‬ ‫اون لحظه به قدری ترسیده بودم که ذهنم از‬ ‫هر برداشت منطقی ای پاک شده بود و فقط‬ ‫دنبال امن ترین جای ممکن می گشتم برای‬ ‫تسکین قلب شکسته ام‪..‬‬ ‫امن ترین جای ممکن برای من کجا بود؟!جز‬ ‫حصار بازوان علیرضا؟!‪.........‬‬ ‫هق زدم‪ :‬علی‪..‬علیرضا‪....‬‬ ‫بغض داشت‪..‬حسش کردم‪..‬می لرزید‬ ‫صداش‪..‬‬ ‫‪ -‬هیسسس‪..‬گریه نکن دختر خوب‪..‬همه‬‫چی تموم شد!‪..‬‬

‫چی فکر می کردم و چی شد!‪..‬گفتم االن منو‬ ‫می بره خونه و اونجا اگر هم بخواد کاری کنه‬ ‫نمیذارم و کاری می کنم حداقل امشبو نتونه‬ ‫ولی‪....‬حاال چی می خواد بشه؟!‪..‬کسی نبود‬ ‫به فریادم برسه!‪..‬‬ ‫لباش رو گردن و قفسه ی سینه م حرکت‬ ‫کرد‪..‬از ته دل خدا رو صدا زدم‪..‬دستش رو‬ ‫یقه م لغزید و حرکتش داد‪..‬دستا و تنش داغ‬ ‫بودن و جسم من بی روح و سرد‪....‬‬ ‫بی حرکت فقط بلند بلند نفس می کشیدم و‬ ‫گریه می کردم‪..‬هیکلش روم سنگینی می کرد‬ ‫‪..‬داشتم خفه می شدم و نفسای بلندم از همین‬ ‫بود‪..‬‬ ‫به سختی دامن لباسمو داد باال ولی ثابت نمی‬ ‫موند‪..‬‬ ‫تقال ها و گریه های بی امانم بیش از قبل‬ ‫عصبیش کرد‪..‬با یه دست دامنمو گرفت و با‬ ‫دست دیگه ش فریاد زنان سیلی محکمی تو‬ ‫صورتم خوابوند‪..‬جیغ کشیدم و هق هق کنان‬ ‫دستمو گذاشتم رو صورتم‪..‬ولی مچمو گرفت‬ ‫و خشونت بار دستمو کشید پایین‪..‬‬ ‫مثل یه حیوون وحشی افتاد به جونم‪..‬گردن و‬ ‫لبامو جوری می بوسید که سوزش و درد رو‬ ‫با هم احساس می کردم‪..‬گاز می گرفت بی‬ ‫همه چیز‪..‬جوری که از گوشه ی لبم خون می‬ ‫زد بیرون‪..‬‬ ‫شوری و مزه ی ضخم خون دهنمو پر کرد‪..‬‬ ‫ناخناشو رو قفسه ی سینه م کشید و دستش‬ ‫رفت سمت یقه م و داد پایین‪..‬ولی چون تنگ‬ ‫بود نتونست به سینه هام برسه‪..‬دیگه از بی‬ ‫پناهی خودم گریه نمی کردم‪ ،‬از درد و سوزش‬ ‫تنم داد می زدم و ناله می کردم!‪..‬‬ ‫خیسی و رطوبت زبونشو رو زخمام حس‬ ‫کردم‪..‬‬ ‫خودمو منقبض کرده بودم از اون همه ترس‬ ‫و وحشتی که به جونم افتاده بود‪..‬دست برد‬

‫و پاهامو لمس کرد و از هم بازشون کرد‪....‬‬ ‫از اون همه درد به سطوح اومدم و مثل خودش‬ ‫وحشی شدم‪..‬پامو بلند کردم و کشیدم عقب‬ ‫ولی بی وجدان ناخناشو تو رونم فرو کرد‪..‬از‬ ‫ته دل جیغ کشیدم و سست و بی رمق به هق‬ ‫هق افتادم‪..‬‬ ‫بوسه هاش که از سر گرفته شد با مشتای کم‬ ‫جونم به سر و سینه ش زدم ولی اون عوضی‬ ‫مثل یه گرگ گرسنه که مدت ها میون کوهی از‬ ‫برف گیر کرده باشه و حاال با دیدن یه تیکه‬ ‫گوشت لذیذ آب از دهانش سرازیر شده باشه‪،‬‬ ‫داشت تیکه و پاره ام می کرد‪....‬‬ ‫هر چی فحش و ناسزا بود بهش دادم‪..‬اما‬ ‫انگار از فحاشی من قدرتش صدبرابر می شد‪..‬‬ ‫مچ هر دو دستمو گرفت و باالی سرم با یه‬ ‫دستش قفل کرد‪..‬دست آزادشو آورد پایین‬

‫ولی قبل از اینکه بتونه لباسمو پایین بکشه‬ ‫و دنیا جلوی چشمام تیره و تار بشه‪ ،‬ترمز‬ ‫شدید یه ماشین و بعد از اون صدای فریاد‬ ‫مردی که گفت‪ :‬می کشمــت حــرومـــزاده ی‬ ‫کثـــافت‪.......‬‬ ‫باعث شد دومرتبه به تقال بیافتم‪..‬بنیامین که‬ ‫تا حدی هوشیار بود خواست سرشو بلند کنه‬ ‫که یکی از پشت یقه شو گرفت و کشیدش‬ ‫بیرون‪..‬‬ ‫از اون مرد فقط یه سایه دیدم‪..‬‬ ‫دامن لباسمو دادم پایین و با درد تو جام‬ ‫نشستم‪..‬از ترس اینکه نکنه باز بنیامین بیاد‬ ‫سراغم در ماشینو بستم و قفلشو زدم‪..‬گریه‬ ‫هام مقطع شده بود و به نفس نفس افتاده‬ ‫بودم‪..‬‬ ‫چیزی جز صدای زد و خورد و ناسزاهایی که‬ ‫بهم نسبت می دادنو نمی شنیدم‪..‬بیرون ماشین‬ ‫تاریک بود‪..‬‬

‫تو دلم نالیدم‪ :‬نه علیرضا‪..‬این تازه شروعشه‪..‬‬ ‫بدبختیای من تموم شدنی نیست‪..‬‬ ‫با این فکر موجی از نگرانی مثل جریان برق از‬ ‫تنم گذشت و همون منو متوجه اطرافم کرد!‪..‬‬ ‫من!‪..‬‬ ‫بنیامین!‪..‬‬ ‫عقدی که بینمون خونده شد!‪..‬‬ ‫من از علیرضا دور افتادم!‪..‬‬ ‫دیگه باهاش نسبتی ندارم!‪..‬‬ ‫ولی هنوزم دوسش داری سوگل آره؟‪..‬انکار‬ ‫می کنی که عاشقشی؟‪..‬‬ ‫نه‪....‬ولی‪.............‬‬ ‫به شدت خودمو از آغوشش کشیدم بیرون‪..‬‬ ‫من داشتم چکار می کردم؟‪..‬اون علیرضاست‬ ‫سوگل‪..‬حواست کجاست؟‪..‬‬ ‫سرمو زیر انداختم‪..‬وای خدا‪..‬با این‬ ‫لباس؟‪.........‬سوگل چت شده آخه؟‪..‬‬ ‫گردنم و لبام و قفسه ی سینه م در اثر زخمایی‬ ‫که بنیامین باعثشون بود می سوختن‪....‬‬ ‫نگاهش کردم‪..‬جسم منفورش کمی با فاصله‬ ‫از ما افتاده بود رو زمین و تکون نمی خورد‪..‬‬ ‫پاهای علیرضا رو دیدم که قدمی به جلو‬ ‫برداشت‪..‬عقب رفتم و چسبیدم به در‪..‬اون‬ ‫بی توجه به شرم و سرخی گونه های تب دارم‬ ‫جلوتر اومد و‪....‬چشمامو بستم!‪....‬‬ ‫ادامه دارد‪...‬‬


‫‪95‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫رمان‬ ‫قسمت ‪53‬‬ ‫خدا ازتون نگذره‪..‬شماها خود شیطانین‬ ‫دیگه چرا پرستشش می کنید؟‪..‬کثافتای بی‬ ‫شرف‪..‬فکر کردید عاقبت اینکارتون چی‬ ‫میشه؟‪..‬ساده لوحای بدبخت‪..‬آخه چقدر‬ ‫کوته فکر و نادونین که می ذارید یه همچین‬ ‫آدمای سودجویی ازتون به نفع خودشون‬ ‫استفاده ببرن؟‪..‬آخه چرا؟‪..‬‬ ‫اون همه زیبایی و نعمتی که خدا در اختیارتون‬ ‫گذاشته رو با چی دارید معامله می کنید؟‪..‬‬ ‫با این کثافتکاریایی که اسمشو گذاشتید‬ ‫آزادی؟‪..‬آزادی یعنی این؟‪..‬یعنی خوی‬ ‫حیوانی و اعمال ج‪.‬ن‪.‬س‪.‬ی و خوردن خون‬ ‫و تیکه تیکه کردن هم نوع خودتون؟‪..‬آزادی‬ ‫یعنی همین؟!‪..‬‬ ‫از صدای رعد و برق نگاهم سمت آسمون‬ ‫کشیده شد‪..‬شاید به ‪ 2‬دقیقه هم نکشید که‬ ‫بارون شروع به باریدن گرفت‪..‬‬ ‫اولش نم نم بود و رفته رفته شدیدتر شد تا‬ ‫جایی که جمعیت پراکنده شدن و هر کدوم یه‬ ‫گوشه پناه گرفتن‪..‬‬ ‫انگار خوششون نیومده بود‪..‬ناخودآ گاه لبخند‬ ‫زدم‪..‬آتیش روی هیزما کم کم داشت خاموش‬ ‫می شد‪..‬آسمون بلند و خروشان می غرید و‬ ‫بارون رگبار و بی وقفه می بارید‪..‬‬ ‫چشمامو بستم‪..‬و از ته دلم زمزمه کردم‪ :‬ببار‬ ‫بارون‪....‬ببار‪....‬‬ ‫قربونت برم خداجون‪..‬می دونم این جماعت‬ ‫دلتو شکستن‪..‬می دونم نگاه قشنگتو بارونی‬ ‫کردن‪..‬ولی دلت خیلی بزرگه‪..‬انقدری که‬ ‫بخشنده ای‪..‬همیشه بی منت می بخشی فقط‬ ‫به عشق اونایی که از ته دل بنده ی خالصتن‪..‬‬ ‫به خاطر آدم بود که شیطانو از بهشتت روندی‬ ‫ولی حاال‪..‬همین آدما دارن با بی رحمی‬ ‫مقابلت می ایستن و در برابرت ادعای برتری‬ ‫می کنن‪..‬‬ ‫خدایا‪....‬‬ ‫خدا جون‪..‬‬ ‫الهی قربونت برم‪..‬‬ ‫بزرگیتو شکر که با وجود بنده های‬ ‫گناهکارت‪،‬هنوزم دوستشون داری و می‬ ‫خوای که پاکی و مهربونی رو به یادشون‬ ‫بیاری‪....‬ولی حیف‪....‬‬ ‫حیف و صد حیف که این جماعت راهشونو‬ ‫گم کردن و‪..‬با میل و رقبت تو تاریکی غرق‬ ‫شدن!‪....‬‬ ‫*******‬ ‫بعد از بهم خوردن اون مراسم کذایی و نحس‬

‫همراه بنیامین از اونجا اومدیم بیرون‪..‬حسابی‬ ‫مست کرده بود جوری که قدم از قدمو به زور‬ ‫برمی داشت‪..‬‬ ‫دیگه زیاد بهم گیر نمی داد منم سر به سرش‬ ‫نمیذاشتم هم ازش می ترسیدم و هم حس کل‬ ‫کل باهاش رو نداشتم‪..‬تو حالت معمولیش یه‬ ‫عوضی به تمام معنا بود تو حالت مستی ازش‬ ‫چه توقعی باید داشته باشم؟!‪..‬‬ ‫‪ -‬امـ ‪..‬شب‪..‬خیلی‪..‬خوش گذشت‪..‬‬‫رو‪..‬برات‬ ‫خوشگلم‪..‬بهترین‪..‬عروسی‬ ‫گرفتم‪......‬‬ ‫مست و بی حال قهقهه زد‪..‬‬ ‫من که اشکام دوباره راهشونو رو گونه هام‬ ‫پیدا کرده بودن در حالی که نگاهه مسخ شده‬ ‫م از پنجره بیرون بود با بغض زمزمه کردم‪:‬‬ ‫ازت متنفرم‪..‬قسم می خورم تا نفس می کشم‬ ‫ازت بیزارم‪..‬‬ ‫با اون صدای مزخرف و مستش داد زد‪ :‬ببند‬ ‫دهنتو کثافت‪....‬‬ ‫و با عصبانیت کش اومد سمت من و در‬

‫داشبوردو باز کرد و یه چاقوی ضامن دار‬ ‫که دسته ی مشکیی داشت رو کشید بیرون‬ ‫و ضامنشو زد‪..‬تهدیدکنان گرفت سمتم که‬ ‫ناخواسته جیغ کشیدم و خودمو چسبوندم به‬ ‫در‪..‬‬

‫تشنه و ش‪.‬ه‪.‬و‪.‬ت انگیز ترسیدم‪....‬‬ ‫دست سردمو گرفت تو دستش و برد سمت‬ ‫لباش‪..‬نگاهش نمی کردم ولی از تماس لباش‬ ‫با پشت دستم تنم مور مور شد و دستمو‬ ‫کشیدم‪..‬‬

‫‪ -‬می بندی دهنتو یا اون زبون کوچولوتو از‬‫بیخ بکشم بیرون و ببرم؟!‪..‬‬ ‫تو اون وضعیت ترجیح دادم چیزی بهش‬ ‫نگم‪..‬انگار حالش اصال خوب نبود که‬ ‫اینجوری پاچه می گرفت‪..‬گرچه از اون‬ ‫هر کاری بر می اومد و این جای تعجب‬ ‫نداشت!‪..‬‬ ‫*******‬ ‫یه ربعی از مسیر تو سکوت من و نفسای بلند‬ ‫بنیامین طی شده بود که یه دفعه زد رو ترمز‪..‬‬ ‫برگشتم و با تعجب نگاهش کردم‪..‬چرا اینجا‬ ‫نگه داشت؟!‪..‬‬ ‫صورتش سرخ شده بود‪ 2..‬تا از دکمه های‬ ‫باالی پیراهنشو با عجله باز کرد‪..‬زل زد تو‬ ‫چشمام ‪..‬خدا می دونه که چقدر از اون نگاهه‬

‫با این حرکتم عصبانی شد و بازومو گرفت و‬ ‫کشید سمت خودش‪..‬خواست لبامو ببوسه‪..‬به‬ ‫تقال افتادم و با دست به عقب هولش دادم‪..‬‬ ‫درسته مست بود ولی زورش هنوزم بهم می‬ ‫چربید‪..‬‬ ‫جیغ زدم‪ :‬ولم کن آشغال‪.......‬‬ ‫ولی تقالهای من اونو جری تر و در نتیجه‬ ‫عصبانی ترش کرده بود‪..‬‬ ‫پیاده شد و در سمت منو باز کرد‪..‬دستمو‬ ‫گرفت و کشیدم بیرون‪..‬با مشت می زدم به‬ ‫بازوش ولی ول کن نبود‪..‬‬ ‫دیدم اینجوری نمیشه و واقعا قراره یه اتفاقی‬ ‫بیافته‪ ،‬بی هوا دستمو بردم باال و کشیده ی‬ ‫محکمی خوابوندم زیر گوشش‪..‬انقدر محکم‬ ‫که کف دستم سوخت!‪..‬‬ ‫سرش به راست چرخید و دستشو به گونه ش‬ ‫گرفت‪..‬مات و مبهوت نگاهش می کردم‪..‬‬ ‫وقتی سرشو آورد باال و تو چشمام نگاه کرد‬ ‫از ترس یه قدم رفتم عقب‪..‬چشمای به خون‬ ‫نشسته ش فوق العاده وحشتناک شده بود‪..‬با‬ ‫یه خیز بازومو گرفت و در حالی که هر چی از‬ ‫دهنش در می اومد بهم نسبت می داد در عقبو‬ ‫باز کرد و پرتم کرد رو صندلی‪..‬‬ ‫ ولم کن‪..‬چی از جونم می خوای؟‪..‬‬‫‪ -‬خیلی عجله داشتی واسه ش آره؟!‪..‬‬‫کتشو کند و پرت کرد جلو‪..‬دست برد‬ ‫کمربندشو باز کرد‪..‬تنم یخ بست‪..‬وای‪....‬‬ ‫نه‪......‬‬

‫دکمه ی شلوارشو که باز کرد خزیدم عقب‬ ‫و چنگ زدم به دستگیره ولی قبل از اینکه‬ ‫بازش کنم پاهامو سفت چسبید و کشید طرف‬ ‫خودش‪..‬‬ ‫جیغ کشیدم ولی تو اون بیابون برهوت‪ ،‬ساعت‬ ‫‪ 3‬بامداد کی بود که به فریادم برسه؟!‪..‬‬ ‫بنیامین‪..‬بنیامین نکن‪..‬تو رو خدا‪..‬‬‫روم خیمه زد و با لحن کشداری گفت‪:‬‬ ‫آره‪..‬بتـــرس خوشـــگلم‪....‬اگه بدونی چه‬ ‫بالهایی قراره سرت بیارم خون گریه می کنی‪،‬‬


‫‪94‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫یه لبخند زدم رفتم بغلش کردم‬ ‫ گونمو بوس کرد بهم نگاه کرد ‪..‬چه خبر‪...‬‬‫هانی‬ ‫با خودم گفتم بذار خودم بهش بگم بهتره‪..‬‬ ‫نگه چرا نگفتی‪..‬؟!!‬ ‫سالمتی‪ ..‬یه خبر‪..‬عرشیا میخواد زن بگیره‬ ‫ِا‪..‬به سالمتی حاال کی هست‪..‬؟!!‬ ‫من سرمو انداختم پایین وبا دستم بازی کردم‬ ‫گفتم‪:‬خواهر‪..‬سامیار‬ ‫سرمو بلند کردم که دیدم قیافش جدی شد‬ ‫ چرا حاال اون‪...‬؟‬‫گفتم‪ :‬نمیدونم به خدا من همین امروز فهمیدم‬ ‫نشست روی مبل ورفت تو فکر ‪...‬و پاهاشو‬ ‫تکون میداد‬ ‫ با قیافه جدی گفت ‪ :‬شامو بیار‬‫وقتی میزو میچیدم‪ ...‬به علی یه نیم نگاهی‬ ‫میکردم ببینم حالش چیجوریه‬ ‫هنوز تو همون حالت بود‪..‬‬ ‫از آشپزخونه صداش کردم ‪..‬شام حاضره‬ ‫سر میز علی پکر بود‪ ..‬فکر کنم اصال نفهمید‬ ‫چی خورد‬ ‫علیرضا‬ ‫دستمو گذاشته بودم زیر چونم با خودم گفتم‬ ‫خدایا کی میشه‪...‬؟!!من ‪ ...‬یه آب خوش از‬ ‫گلوم پایین بره‬ ‫چرا نمیذاری دو روز فکرم ‪..‬راحت باشه‬ ‫چرا بین این همه دختر ‪..‬خواهر سامیار‬ ‫آدم قحطی بود‪..‬یا منو میخوای عذاب بدی‬ ‫خدا‬ ‫اخ‪..‬اخ‪..‬کی تموم میشه‬ ‫اصال دوست ندارم ‪..‬عسل با سامی روبرو بشه‬ ‫اخه یه زمانی‪َ ....‬اه‪َ ...‬اه ‪...‬ال مذهب‬ ‫نمیتونم ببینمش‪...‬وقتی میبینمش خونم به‬ ‫جوش میاد‬ ‫نمیدونم چی کار کنم‪...‬؟!!‬ ‫عسل منو صدا کرد برای شام‪..‬‬ ‫اینقدر تو فکر بودم که نفهمیدم چی خوردم‬ ‫‪...‬‬ ‫دوست داشتم یه چیزرو بشکونم عقده ام‬ ‫خالی شه‬ ‫جلوی چشمم یه لیوان بود ‪..‬یه ان نفهمیدم‬ ‫فقط صدای بلند شکستن لیوانو شنیدم‬ ‫عسل ترسیده بود‪..‬نمیتونستم درست تصمیم‬ ‫بگیرم‬ ‫بلند شدم رفتم تو اتاق خواب ودرو محکم‬

‫کوبیدم‬ ‫دراز کشیدم روی تخت‪..‬خواستم بخوابم تا‬ ‫دیگه فکرشو نکنم‬ ‫ولی مگه میشد‪..‬شقیقه هامو مالیدم تا یکم‬ ‫آروم بشم‬ ‫قرص آرامبخش رو از کشو عسلی برداشتم‬ ‫بدون آب قورت دادم‬ ‫کم کم چشمام سنگین شدو خوابیدم‬ ‫عسل‬ ‫تا ‪ 2‬ساعت دیگه این خونه رو ترک میکنیم‬ ‫میرم تو اتاق خواب‪ ..‬به در تکیه میدم‬ ‫ما اینجا هم خاطرات خوبی داشتیم وهم‬ ‫حاطرات بد‬ ‫میرم تو آشپزخونه اینجا خاطره بدی داشتم ‪..‬‬ ‫دیگه باید با این خونه خداحافظی کنم‬ ‫خونه ای که یکسال پر از خاطرات بد وخوب‬ ‫هست‪...‬‬ ‫حاضری عسلم ‪..‬بهش نگاه میکنم ‪...‬‬ ‫با سر میگم اره‪...‬میخنده‪...‬میگه قربون اون‬ ‫ناراحتیت برم‬ ‫ناراحت نباش ‪..‬میریم ایران ‪...‬اونجا دیگه‬ ‫تنها نیستی‪..‬‬ ‫خوب حاال وسایالتو بردار‪..‬میخواهیم بریم‬ ‫وقتی هواپیما به خاک ایران نشست‬ ‫حس آشنا ‪..‬حس کردم تموم ناراحتیم‪ ..‬تموم‬ ‫شد‬ ‫چقدر دلم برای همه چیزش تنگ شده‪ ..‬حتی‬ ‫ترافیکاش‬ ‫به علی با دست اشاره کردم گفتم‪ :‬نگاه کن‬ ‫‪..‬مامان اینا اونجا هستند‬ ‫مامانم و بابام‪..‬نرگس خانم وعمو امیر وعرشیا‬ ‫یه‬ ‫دختر قد کوتاه که بغل عرشیا ایستاده بود فکر‬ ‫کنم خواهر سامی بود‬ ‫با همه سالم وروبوسی کردیم‬ ‫به خواهر سامی رسیدم‬ ‫عرشیا گفت‪:‬ایشون خانم بنده ساینارهستند‬ ‫‪..‬دختر بانمکی بود‬ ‫بهش دست دادم ‪..‬گفتم سالم منم عسل‬ ‫وایشون اشاره به علی ‪...‬‬ ‫علیرضا همسرم‪..‬‬ ‫ میشناسمتون عکساتونوعرشیا بهم نشون‬‫داده‬ ‫وعلی اقا هم با سامی مون دیدم‪...‬‬ ‫اسم سامی منو یه جوری کرد‪ ..‬انگار به اسمش‬

‫آلرژی گرفتم ‪..‬‬ ‫علی گفت‪:‬تبریک میگم عرشیا جان‪..‬به‬ ‫دنیای تباه شدن خوش اومدی‬ ‫به حالت مسخره گفتم‪ :‬اخه بمیرم چقدر تو‬ ‫تباه شدی‪..‬‬ ‫از چشمات خوشحالی میریزه‪ ..‬آخه کی به تو‬ ‫زن میداد‪..‬؟!!‬ ‫گفت‪..‬هیشکی زنشو به من نمی ده‪ ..‬عزیزم‬ ‫همه خندیدند‪..‬در گوشش یواشکی گفتم‪:‬‬ ‫حاال تباه شدی‬ ‫منو تو تنها میشیم دیگه‪...‬‬ ‫ شوخی کردم هانی‪..‬خودت میدونی من‬‫بدون تو میمیرم‬ ‫از این حرفش خیلی خوشحال شدم‪...‬‬ ‫انگارخیالم راحت شد که دوستم داره‬ ‫ناهار خونه مامانم اینا بودیم وقتی سر میز‬ ‫ناهاربودیم‬ ‫عرشیا رو کرد به علی گفت‪:‬راستی سامی رو‬ ‫تو لندن دیدی‪..‬؟!!‬ ‫یهو انگار برق منو گرفت‪...‬از ترس سرمو باال‬ ‫نیاوردم‬ ‫علی با قیافه ای که دوست نداشتجواب بده‬ ‫گفت‪:‬‬ ‫اره توی جشن ‪..‬یکی از دوستام دیدمش‬ ‫علی به خاطر اینکه موضوع را عوض کنه‬ ‫گفت‪:‬راستی نامزدیتون کی هست؟!!‬ ‫عرشیا جواب داد‪ ..‬دوشنبه هفته دیگه‬ ‫ساینارگفت‪:‬منتظریم تا دادش سامی بیاد‪..‬‬ ‫جشنمون رو بگیریم‬ ‫تو دلم گفتم‪:‬ای وای قربون داداش سامیت‬ ‫بری‬ ‫این داداش ما چه دختر ندیده بود‪..‬همش دور‬ ‫ورساینار بود‬ ‫ایش‪..‬بدبخت زن زلیل‪..‬چای شیرین‬ ‫فقط برای ما اخم و تخم داشت‬ ‫علیرضا‬ ‫بالخره روز نامزدی عرشیا رسید‬ ‫اصال دوست نداشتم تو مراسم باشیم ‪..‬ولی‬ ‫مجبور بودیم‬ ‫بخاطر اینکه نامزدی برادر زنم‪ ..‬وبهترین‬ ‫دوستم بود‬ ‫تا یک ساعت دیگه باید‪ ..‬برم دنبال عسل از‬ ‫ارایشگاه بیارمش‬ ‫دوست ندارم اون ‪..‬نارفیق زنمو ببینه‬ ‫کت شلوار سورمه ایم رو میپوشم‪...‬موهامو‬

‫درست میکنم‬ ‫وقتی آماده میشم ‪..‬یه نگاه تو آیینه میکنم‬ ‫به پسری که مغرور بود‪..‬پسری که معنی واژه‬ ‫عشق ونمیدونست‬ ‫حاالبخاطر اینکه عشقش رو از دست نده‪..‬‬ ‫حاضره هر کاری کنه‬ ‫وقتی رسیدم به آرایشگاه زنگ زدم‬ ‫‪..‬گفتم‪:‬عسلم من پایینم‬ ‫بعد از ‪ 5‬دقیقه با لبخند از در بیرون اومد‬ ‫چه قدر خوشگل شده بود‪...‬تنها مشکلی‬ ‫داشت رژ لب نارنجیش بود‬ ‫چون لبهاشو خوشگلتر کرده بود‪..‬گفتم‪ :‬چه‬ ‫خوشگل شدی ‪..‬‬ ‫عسل خوشحال شد‬ ‫فقط رژ لبتو پاک کن ‪...‬که لبخندش از‬ ‫صورتش جمع شد‬ ‫ ِا قشنگی آرایشم بیشتر برای رژمه ‪..‬بعد تو‬‫میگی پاک کن‬ ‫رنگش جیغه ‪ ..‬خوشم نمیاد برو پاک کن‬ ‫رفتیم تو ماشین دستمال کاغذی برداشت ‪...‬با‬ ‫حرص رژشو پاک کرد‬ ‫از حرکتش خندم گرفت‪..‬خوب دوست‬ ‫نداشتم همه به لباش توجه کنند‬ ‫تا خونه باهم هیچ حرفی نزدیم‬ ‫وقتی رسیدیم ‪..‬اخم کردم گفتم‪ :‬خوشم نمیاد‬ ‫سامی دور ورت باشه‬ ‫مواظب باش خودت میدونی که من قاطی کنم‬ ‫دیگه‪ ..‬تمومه‬ ‫عمه ‪..‬خاله ودایی دیگه هیچکسی و نمیشناسم‬ ‫باهم به اتاق عقد رفتیم ‪ ..‬باعرشیا روبوسی‬ ‫کردم‬ ‫سامی هم بغل خواهرش بود‪..‬‬ ‫یه سالم وروبوسی سر‪..‬سری کردم‪ ..‬ایستادم‬ ‫بغل عسل‬ ‫حال عسل خوش نبود از صبح حالت تهوع‬ ‫داشت‬ ‫عاقد که صیغه عقد رو خوند و‪..‬همه شروع‬ ‫کردن به دست زدن‬ ‫فامیال با عروس ودوماد عکس مینداختن‬ ‫صدای موزیک بلند شد ‪..‬وپسرا رفتند وسط‬ ‫دسشوییم گرفته بود‬ ‫رفتم تو اتاق عسل‪ ..‬دسشویی ‪...‬‬ ‫بعد از دسشویی داشتم دستامو میشستم‬ ‫که صدای عسلو شنیدم‪..‬که داشت با‬ ‫یکی حرف میزد‬ ‫ادامه دارد‪...‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

93

Roza Fox

Javanan Toronto would love to hear your stories about life in our city they may be in Farsi or English. Each week we will print new stories allowing us and you to keep in contact. Please send your stories to info@javanantoronto.com Attention Roza We look forward to interacting with our readers

e l v i a t t r c e u e t e f G a f n E N toAc 3 ndys f a a o WRid


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

92

Having blemish-prone skin, I know the feeling of a new pimple staring back at me when I look in the mirror. I, too, have searched Google for “the quickest way to get rid of a blemish.” However, most of the time they are caused by internal/lifestyle factors (particularly hormonal imbalance, poor nutrition and poor sleeping habits) and there are no magic topical treatments to instantly clear the skin. Nonetheless, after trying a number of different remedies (even some of the more bizarre ones), I came up with a brief list of the ones I found most effective. While they cannot clear a full-blown breakout overnight, they can help shrink small blemishes, and heal inflamed skin. 1. Essential Treatments

Oils

and

Spot

Blemish Remedy 1 Some essential oils, especially lavender oil and tea tree oil, have antibacterial properties that can help with skin infections and inflammations. Tea tree oil is considered a great alternative to benzoyl peroxide, which is commonly used as a spot treatment. A study has shown that while tea tree oil is as effective as benzoyl peroxide, it causes fewer side effects. Blemish Remedy 2 However, since essential oils are concentrated and powerful, they need to be applied carefully to prevent irritation. The best way is to to dilute the tea tree oil with another carrier oil such as jojoba, sweet almond or grape seed. Add three drops of tea tree oil to one teaspoon of carrier oil. Apply it directly to the blemish with a cotton pad, making sure to cover the whole spot. Do not apply it to your whole face, even if you have several blemishes, but stick precisely to each spot. Reapply it every couple of hours until the blemish decreases in size or heals.

If you prefer, you can try a preformulated spot treatment that contains essential oils like tea tree and lavender. The advantage is that they are already diluted, ready for use and come in handy, roll-on sticks to make application easy and quick. They are also purse-friendly, so you can reapply throughout the day wherever you are. The two that I have tried and found to work well are the Desert Essence Blemish Touch Stick and Osmia Organics Spot Treatment.

renewal.

2. Face Masks

3. Do not touch your face, Manuka honey is a great option for especially with dirty hands. By people with multiple blemishes, transferring bacteria onto your as it can safely be applied to face, it increases your chances of the entire face. Look for a Raw breaking out. Organic Manuka Honey Active 16+ like Wedderspoon, which has 4. Take care of your skin from the highest naturally occurring the inside-out: eat well (plenty active ingredient. It contains of seasonal, local produce, and a natural form of antiseptic, healthy fats), drink enough water, antibacterial hydrogen peroxide, skip sugar and processed/fast that deep-cleanses the skin and foods, and get enough sleep (7-8 heals infected blemishes. hours).

Blemish remedy 3 Certain face masks can help tremendously with drying blemishes and preventing them from growing into larger pimples. Thanks to their high mineral content, clays can soothe irritations, remove toxins and shrink blemishes. Willow bark is another ingredient to look for in a face mask as it contains salicin, which is similar to aspirin. It is an effective anti-inflammatory ingredient. Fruit enzymes gently exfoliate the skin, removing dead skin cells and promoting skin

My favorite mask to use for this purpose is the Tata Harper Resurfacing Mask. Having a gellike consistency, it is easy to apply and keep on the skin, especially when compared to powdery clay masks. I like to cover the spot as soon as it is forming and I keep it on for hours (or even overnight). 3. Manuka Honey Blemish Remedy3

A few more tips:

the blemish worse and even end up with a scar. 2. Keep up with your skincare routine. Cleanse with a mild cleanser twice a day and moisturize as usual. When you do not cleanse your skin, you risk letting your pores get clogged — and that results in more spots. Use a light moisturizer, like Dr. Alkaitis Organic Soothing Gel, which contains natural, antiinflammatory ingredients.

5. Try not to stress out about it. Stress can affect sebum production 1. First of all, no matter the size and lead to more breakouts. And of the blemish, do not squeeze it. remember, blemishes happen to By squeezing it, you can make most of us.


‫‪91‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫هیچکس به جز من حق نداره‪ ..‬بهت دست‬ ‫بزنه‬ ‫بازوم داشت کنده میشد‪..‬منو پرت کرد‬ ‫روتخت‬ ‫علی خواهش میکنم‪..‬تو رو خدا‬ ‫چیه ‪..‬؟!! وظیفته ‪..‬باید انجامش بدی‬ ‫لباسشو در اورد‪..‬اومدم فرار کنم‪..‬دوتا‬ ‫دستامو گرفت خوابوندتم روی تخت‬ ‫لباسامو پاره کرد وشروع کرد ‪..‬به لمس‬ ‫جاهایی که حساس بودم‬ ‫نه االن نباید کوتاه بیام ‪...‬نمیخوام‬ ‫داشتم احساسی میشدم‪...‬دوال شد به چشمام‬ ‫نگاه کرد گفت‪ :‬تو فقط مال منی‬ ‫بوسه های ریزی رو گردنم میزدوتسلیم عشقم‬ ‫شدم‬ ‫علیرضا‬ ‫وقتی فکرامو کردم دیدم‪ ..‬منم توی این قضیه‬ ‫کم مقصر نبودم‬ ‫باید بیشتر به عسل اهمیت میدادم‪ ..‬وقتی که‬ ‫داشتم باهاش لجبازی میکردم‬ ‫اون فکر میکرده من با شیوا هستم‪..‬‬ ‫ولی نباید اون کارو میکرد‪..‬جلوی سامیار‬ ‫خیلی خورد شدم‬ ‫بعد از مدتی تونستم با خودم کناربیام‪..‬‬ ‫دلم براش تنگ شده بود برای بوسیدنش‪..‬‬ ‫لمس کردنش‬ ‫فقط دنبال یه بهونه بودم‪..‬‬ ‫غرورم اجازه نمیداد پا پیش بذارم‪..‬‬ ‫که عسل با اون حرفش منو تحریک کرد‬ ‫توی دستام قفلش کردم ‪...‬نگاهش وحشی‬ ‫بود‬ ‫من این نگاهشو دوس داشتم‪..‬‬ ‫عطش خواستن تو وجودم بود‪..‬‬ ‫نقاط ضعفشو میدونستم‪..‬لمسشون کردم‬ ‫چشاش خمار شده بود رام شده بود‬ ‫و منو همراهی کرد‪...‬وبه اوج رسیدیم‪..‬‬ ‫نفس نفس میزدیم‪..‬خوشحال بودم‬ ‫بغلش کردم‪..‬نگاش میکردم‪...‬‬ ‫عسل من دوست دارم‪ ..‬بابا بشم‬ ‫ با چشمای خوشگلش بهم نگاه کرد‪..‬یعنی‬‫تو منو بخشیدی‪!!...‬‬ ‫اگه منو بابا کنی تمام اشتباهتو جبران میکنی‬ ‫ولی اینو بدون فقط یه بار دیگه‪...‬اشتباه کنی‬ ‫نمی بخشمت‬ ‫اما مسئله شیوا‪...‬بلند شدم به آرنج دستم تکیه‬ ‫دادم ‪..‬و با موهاش بازی کردم‬ ‫تو برای من خیلی با ارزشی‪...‬آرامشی که با‬ ‫تومیگیرم‪..‬‬ ‫با هیچکس‪..‬هیچکس نمیگیرم‬ ‫تو فکر کردی چون شیوا زیباست ‪..‬من سمت‬ ‫اون میرم‬ ‫تو برای من زیبا ترینی از با تو بودن لذت‬ ‫میبرم‬ ‫این حسو برای هیچکس نداشتم‪...‬‬ ‫مگر اینکه خودت بخوای از چشمم بیفتی‬ ‫دفعه بعد خواهش ًا احساستو باهام در میون‬ ‫بذار تا دوباره زود قضاوت نکنی‬ ‫تا حاال هم تحمل کردم وگذشتم‪...‬چون‬ ‫دوست داشتم‪..‬‬ ‫میدونی هر کی بجای تو بود تا االن زنده نبود‬ ‫لبای خوشگلشو بوسیدم‪...‬ولی بدون دفعه بعد‬ ‫نمیبخشمت هیچ‪..‬‬ ‫یه کاری میکنم که نتونی حتی نفس بکشی‬ ‫حاال برو یه دوش بگیر‪ ..‬تا غذا بخوریم‬

‫عسل‬ ‫به حرفای علی فکر کردم‪..‬دیدم راست میگه‬ ‫اگه حرفامون واحساسمون رو بهم بگیم‪.‬‬ ‫دیگه قضاوت عجوالنه نمیکنیم‬ ‫از حرفایی که درباره من میزد کلی ذوق کردم‬ ‫خیلی خوشحال بودم که چشمای علی برای‬ ‫کسی دیگه ای نبود‬ ‫فقط برای من بود‪..‬‬ ‫تصمیم گرفتم هرچه زودتر بچه دار بشم تا‬ ‫علی رو‪..‬بابا کنم‬ ‫وخودمم مادر ‪..‬بشم و‪..‬این حس قشنگ رو‬ ‫امتحان کنم‬ ‫باید یه دکتربرم تا آزمایشای قبل بارداری رو‬ ‫انجام بدم‬ ‫تا به مشکلی بر نخوریم‬ ‫********‬ ‫سه هفته دیگه ازدواجمون یک سال میشه‬ ‫و دو هفته دیگه بر میگردیم ایران‪،‬‬ ‫دوست دارم یک سالگرد ازدواج بزرگ‬ ‫بگیرم‬ ‫چون از عروسیم زیاد چیزی حالیم نشد‬ ‫االن دو ماه داریم سعی میکنیم بچه دار بشیم‬ ‫‪..‬‬ ‫ولی هنوز خبری از بچه نشده‬ ‫قبل از تصمیمون رفتیم دکتر برای آزمایش‪..‬‬ ‫دکتر گفتش ‪..‬دوتاتون هیچ مشکلی ندارید‬ ‫تو اینترنت درباره این موضوع سرچ کردم‪..‬‬ ‫دکترها گفته بودند که تا یک سال هم عیبی‬ ‫نداره‬ ‫حاال وقتی رفتیم ایران ‪..‬حتم ًا پی شو میگیرم‬ ‫با خودم گفتم بذار زنگ بزنم به مامان بگم ما‬ ‫دوهفته دیگه اونجاییم‬ ‫تلفن و برداشتم و شماره خونمون روگرفتم‬ ‫گوشی رو عرشیا برداشت‪..‬گفت بله‬ ‫سالم عرشیا خوبی‪..‬‬ ‫ عسل تویی ‪ ...‬خوبی‪ ..‬علی خوبه‬‫ممنون خوبم علی هم خوبه چه خبر‪..‬؟‬ ‫ سالمتی ‪..‬یه خبر خوب‬‫ِا‪ ..‬چه خبری؟‬ ‫ دارم به جمع مرغا میپیوندم‬‫تو رو خدا راست میگی‪ ..‬حاال کی هست‪..‬؟!!‬ ‫حاال کی هست‪..‬؟!!‬ ‫ خواهر سامیار دوستم‬‫اینو که گفت دلشوره گرفتم‪...‬انگار هر چی‬ ‫میخوام ازش دور باشم‬ ‫نمیشه‪....‬الو ‪..‬الو‪..‬عسل‬ ‫جانم ‪...‬‬ ‫کجایی دختر ‪...‬‬ ‫زنگ زدم‪ ..‬بگم ما دو هفته دیگه میاییم‬ ‫ایران‬ ‫ تو رو خدا ‪...‬پس تو نامزدی من هستی‬‫اره خیلی خوشحال شدم ‪..‬خوشبخت بشی‬ ‫ ممنونم ‪..‬خودم به علی زنگ میزنم‬‫مواظب خودت باش‪...‬باشه ای گفتم‬ ‫وخداحافظی کردم‬ ‫اینقدر حالم بد بود اصال از حال مامانم‬ ‫نپرسیدم‬ ‫خدایا کی میشه این‪ ،‬سایه گذشته ام از زندگیم‬ ‫برداشته شه‬ ‫شب که علی اومد دستاشو باز کرد گفت‪:‬‬ ‫سالم بر عسل زیبایم‬ ‫خدا رو شکرهنوز نفهمیده‪ ..‬بالخره که چی‬ ‫میفهمه‬ ‫‪ -‬عسل‪..‬کجایی عزیزم‪..‬؟!!‬

‫ادامه دارد صفحه ‪94‬‬


‫‪90‬‬

‫رمان‬ ‫قسمت ‪8‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ســایــه ی گـذشـتـه‬

‫رمان سایه ی گذشته قسمت‬ ‫‪8‬‬ ‫که بیشتر شبیه به لباس خواب بود پوشیده‬ ‫بود‪...‬که تمام بدنش رو نشون میداد‬ ‫جلوی سامیار خورد شدم ‪..‬له شدم‪...‬نفس‬ ‫کشیدن برام سخت شد‬ ‫دستمو گذاشتم‪...‬روی گلوش داشتم خفش‬ ‫میکردم‬ ‫اون لحظه هیچی حالیم نبود ‪...‬‬ ‫فقط میخواستم نباشه ‪..‬تا من اینجوری‬ ‫نبینمش‬ ‫سامی منو کشیدش عقب گفت ‪...‬کشتیش‬ ‫بابا‬ ‫نفس نفس میزد‪ ...‬با گریه گفتش ببخشید‬ ‫علی من‬ ‫گفتم‪ :‬اینجا چه غلطی میکردی ‪..‬؟!!‬ ‫کتمو در اوردم تا بدن نیمه برهنشو کسی نبینه‬ ‫دستشو گرفتم کشیدمش‪ ..‬با خودم سمت‬ ‫ماشین‬ ‫با داد گفتم‪ :‬سوار شو تا بریم‬ ‫دست سامی رو گرفت ‪....‬منو میگی کارد‬ ‫میزدی خونم در نمیومد‬ ‫گفت‪ :‬سامی تو رو خدا نذار منو ببره ‪..‬خوبه‬ ‫میترسه رفته این کارو کرده دختره آشغال‬ ‫سامی تکون نمیخورد ‪..‬موهاشو کشیدم داد‬ ‫زدم‪ ..‬میگم سوار شو درو باز کردمو‬ ‫پرتش کردم تو ماشین‪...‬‬ ‫کشون کشون بردمش تو خونه‬ ‫پرتش کردم رومبل‪....‬‬

‫به باال و پایین راه میرفت میخواستم تصمیم‬ ‫بگیرم‪..‬‬ ‫نمیخواستم بهش صدمه بزنم‪..‬‬ ‫بغض گلومو گرفته بود‪...‬االن اون سامی‬ ‫عوضی داره بهم میخنده‬ ‫یه دفعه برگشتم به سمتش‬ ‫به حالت زجه‪...‬گفتم چرا‪..‬؟ چرا‪..‬؟ عسل‬ ‫چرا منو خورد کردی پیش اون ‪ ...‬یه سیلی‬ ‫محکم زدم به صورتش‬ ‫اینقدر محکم بود که دست خودمم درد گرفت‬ ‫گفتم‪ :‬همه چیزو خراب کردی ‪ ...‬خراب‬ ‫کردی‬ ‫من ِکی با شیوا بودم ‪....‬هان‬ ‫اون فقط مهندسه شرکته‪...‬اخ خدا مگه من‬ ‫چیکار کردم باید اینقدر زجر بکشم‬ ‫گفتش اون خوشگل بود ‪...‬همش با اون‬ ‫صحبت میکردی‪..‬ای خدا مثل بچه ها میمونه‬ ‫خندیدم گفتم‪ :‬مثل بچه ها حرف میزنی ‪....‬‬ ‫یعنی هرکی خوشگله یا من دارم باهاش‬ ‫صحبت میکنم‬ ‫یعنی باهاشم‪...‬چقدر احمقی‪...‬؟!!‬ ‫به خاطر این کوته فکریت داشتی شرفتو به باد‬ ‫میدادی‪...‬‬ ‫محکم زدم تو سرش‪...‬گفتم خاک تو سرت‬ ‫ پس این چند روز اصال باهم حرف نمیزدی‬‫برای چی بود‬ ‫گفتم‪ :‬باهات سر سنگین بودم بخاطر اون‬ ‫شب عروسی‬ ‫به عشقت داشتی نگاه میکردی میخواستم‬ ‫تنبیهت کنم‬ ‫چرا بهم چیزی نگفتی تا جواب بدم‪..‬هان‬ ‫‪...‬چرا‪..‬؟‬ ‫ میترسیدم منو تحقیر کنی‪..‬‬‫با بهت گفت‪ :‬یعنی منو دوست داشتی ‪...‬من‬ ‫اشتباه میکردم‬ ‫این حرفا چیه داره برای خودش میگه‪..‬؟‬ ‫یعنی فکر میکنه اینقدرمن شلم‪..‬که با دیدن‬ ‫یه زن خودمو وا بدم‬

‫درسته شیوا خیلی خوشگل وزیبا بود‪ ..‬ولی‬ ‫منبرام اهمیتی نداشت‬ ‫یه پوز خند زدم‪..‬گفتم‪ :‬واقعا برات متاسفم‬ ‫مثل یه بچه ‪ 5‬ساله داری حرف میزنی‬ ‫افتاد رو پام علی منو ببخش‪...‬اشتباه کردم‬ ‫‪..‬جبران میکنم‬ ‫دلم از سنگ شده بود‪ ...‬دلم میخواست‬ ‫التماساشو ببینم‬ ‫گفتم نمیشه‪...‬جای جبران نیست‪.‬‬ ‫احتیاج به فکر کردن داشتم‪..‬اگه هر کی‬ ‫بجای عسل بود‬ ‫تا االن سه طالقش کرده بودم ‪...‬ولی من‬ ‫عاشق عسل هستم‬ ‫باید یه تصمیم جدی بگیرم‪..‬نبایدعجوالنه‬ ‫تصمیم بگیرم ‪ ..‬که فردا پشیمون بشم‬ ‫عسل‬ ‫من اشتباه قضاوت کرده بودم‪..‬و‬ ‫همش خودمو سرزنش میکردم که کاش‬ ‫‪..‬اینکارو نمیکردم‬ ‫‪ 1‬ماهه که از اون ماجرا میگذره‬ ‫علی دیگه منو نمیبینه‪....‬انگار من اونجا‬ ‫نیستم‬ ‫دلم برای چشاش تنگ شده‪ ..‬برای بوسه‬ ‫هاش‬ ‫مونده بودم چیکار کنم‪...‬؟!!دیگه بریده‬ ‫بودم‪.‬‬ ‫باید تکلیف منو روشن میکرد‬ ‫یه شب که علی از شرکت اومد ‪..‬خونه‬ ‫رفتم جلوش ایستادم گفتم‪ :‬میخوام باهات‬ ‫صحبت کنم‬ ‫سرش پایین بود‪ ...‬بهم نگاه نکرد‬ ‫با دستم عالمت دادم با توام‪...‬‬ ‫ به سمت دیگه ای نگاه کرد گفت‪ :‬بنال‪!!..‬‬‫خورد شدم ولی هیچی نگفتم‪...‬گفتم تکلیفم‬ ‫چیه‪...‬میخوای چیکار کنی‪..‬؟!!‬ ‫پوز خند زد‪...‬گفت‪ :‬چقدر تو پررویی ‪!!...‬‬ ‫ به چشام نگاه کرد همین که طالقت ندادم‬‫بهت لطف کردم‬

‫پس احساسات من چی ‪..‬؟!!‬ ‫من از تنهایی توی این خونه‪...‬توی این‬ ‫کشورپوسیدم‪...‬‬ ‫خسته شدم علی نمیکشم‪....‬طالقم بده از این‬ ‫زندونی که نگهبانش که‬ ‫بی احساسه ‪..‬دربیار‬ ‫اخماشو کرد تو هم ‪..‬طالقت بدم بری‪!!....‬‬ ‫استغفرالله‬ ‫ دهنمو باز نکن عسل‪..‬بذار بدرد خودم‬‫بسوزم‬ ‫داد زدم بذار وا بشه‪..‬اصال بعد از طالق به تو‬ ‫ربطی نداره‪..‬‬ ‫با کی باشم‪..‬؟!!‬ ‫گلدون روی میزو برداشت پرت کرد‪..‬‬ ‫به سمت دیوارو یه صدای وحشتناک داد‬ ‫نفس نفس میزد‪...‬معلوم بود میخواد خودشو‬ ‫کنترل کنه‬ ‫داد زد خفه شو آشغال‪..‬بازومو گرفت وفشار‬ ‫داد‪ ..‬االن حالیت میکنم‬ ‫تا بدونی با شوهرت چیجوری صحبت کنی‬ ‫دوباره کنترل از دستم خارج شد‪..‬بازومو از‬ ‫دستش دراوردم‬ ‫یه پوزخند زدم گفتم‪ :‬کدوم شوهر‪..‬من که‬ ‫مردی نمیبینم‪!!..‬‬ ‫دوباره بازومو گرفت محکم فشار داد‬ ‫‪..‬میخوای مردی و ببینی‪...‬؟!!‬ ‫از درد بازوم صورتم جمع شده بود‪ ..‬ترسیدم‬ ‫وای نکنه‪...‬‬ ‫به خودم گفتم‪ :‬لعنت به دهنی که بیموقع باز‬ ‫میشه‬ ‫تا اومدم فرار کنم‪..‬بازوموسفت تر گرفت‪...‬‬ ‫کجا‪..‬؟!!‬ ‫میخوام بهت ثابت کنم من شوهرتم‪...‬‬ ‫آب دهنمو به زور قورت دادم ‪..‬نه علی االن‬ ‫‪..‬نه‬ ‫دستمو کشید ‪..‬برد سمت اتاق خواب‬ ‫بین راه میگفت‪ :‬که میخوای بری شوهر کنی‬ ‫مگه از جنازه من رد بشی‪ ..‬بخوای شوهر کنی‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

89


‫‪88‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مردان و مشكل‬ ‫تستسترون‬

‫مردان با گذشت سال‌هاي زندگي دست كم با‬ ‫دو واقعيت ناخوشايند روبرو مي‌شوند‪ :‬افزايش‬ ‫قطر شكم و كاهش ميزان تستوسترون‪.‬‬ ‫‪----------------------‬‬

‫اغلب ما از خطرات بزرگ شدن شكم آگاه‬ ‫هستيم‪ .‬اما آيا كاهش تستوسترون (هورمون‬ ‫جنسي مردانه) با افزايش سن هم عوارضي‬ ‫دارد؟‬ ‫پژوهشي كه اخيرا در اجالس ساالنه‬ ‫متخصصان غدد درون‌ريز آمريكا منتشر شد‬ ‫نشان داد كه مرداني كه ميزان تستوسترون‬ ‫در آنها پايين است نسبت به همرديفانشان‬ ‫با ميزان‌هاي طبيعي تستوسترون ‪ 33‬درصد‬ ‫بيشتر در معرض خطر مرگ هستند‪.‬‬ ‫آيا اين يافته‌ها به معناي آن است كه بايد براي‬ ‫اين مردان درمان جايگزين با تستوسترون‬ ‫تجويز كرد؟‬ ‫گرچه مصرف مكمل‌هاي تستوسترون از دهه‬ ‫‪ 1990‬در امريكا رشدي انفجاري داشته‬ ‫است‪ ،‬خانم گيل الفلين استاديار پزشكي‬ ‫پيشگيري و خانواده در دانشگاه كاليفرنياي‬ ‫سن‌ديه‌گو و سرپرست اين تحقيق در اين مورد‬ ‫چندان مطمئن نيست‪.‬‬ ‫او در مصاحبه‌اي به پرسش‌ها در اين زمينه‬ ‫پاسخ مي دهد‪:‬‬

‫در مورد ميزان پايين تستوسترون و مشكالت‬ ‫بهداشتي مربوط به آن چه ميدانيم؟‬ ‫مردان سالمندي كه دچار كمبود تستوسترون‬ ‫هستند‪ ،‬ميل جنسي كمتر‪ ،‬انرژي كمتر‪،‬‬ ‫توانايي كمتر براي تمركز و ميزان پايين‌تر‬ ‫تراكم استخواني دارند‪ .‬آنها همچنين دچار‬ ‫تجمع چربي در اطراف قسمت مياني بدن مي‬ ‫شوند‪ ،‬و در معرض خطر باالتر مقاومت به‬ ‫انسولين‪ ،‬سندروم متابوليك و ديابت هستند‪.‬‬ ‫در بررسي ما با در نظر گرفتن ساير عوامل‬ ‫خطرزا؛ مردان با ميزان پايين‌تر تستوسترون‬ ‫نسبت به افراد با تستوسترون طبيعي ‪33‬‬ ‫درصد بيشتر در معرض خطر مرگ قرار‬ ‫داشتند‪ .‬البته توجه داشته باشيد ميانگين سني‬ ‫افراد مورد بررسي ما ‪ 71‬سال بود‪ ،‬يعني اين‬ ‫مردها در گروه سالمندان قرار داشتند‪.‬‬ ‫و شما از اين يافته‌ها شگفت‌زده شديد؟‬ ‫شگفت‌زده؟ نه‪ .‬خوب ما انتظار خاصي‬ ‫نداشتيم‪.‬‬ ‫ميزان پايين تستوسترون با ايجاد شماري از‬ ‫بيماري‌ها در مرداني كه زمينه قبلي ايجاد آن‬ ‫را نداشته‌اند‪ ،‬مانند ديابت همراه است‪.‬‬ ‫و مرداني كه دچار بيماري عروق تغذيه كننده‬ ‫قلب يا عروق كورونري هستند‪ ،‬نيز ميزان‬ ‫تستوسترون پايين‌تري دارند‪ ،‬بنابراين ما‬ ‫مي‌دانيم كه ميزان تستوسترون با اين بيماري‬ ‫ارتباط دارد؛ البته ما هنوز مطمئن نيستيم كه‬ ‫كاهش احتمال بقا در مردان با تستوسترون‬ ‫پايين به همين علت باشد‪.‬‬ ‫آيا در جهت مقابل افراد با ميزان باالي‬ ‫تستوسترون احتمال بقاي بيشتري دارند؟‬

‫نكته بسيار مهمي است‪ .‬ما شاهدي نيافتيم كه‬ ‫داشتن ميزان باالتر تستوسترون اثري حفاظتي‬ ‫داشته باشد‪ .‬به عبارت ديگر در مردهاي با‬ ‫ميزان تستوسترون باال نسبت به ميانگين‬ ‫جمعيت خطر مرگ تفاوتي با ميزان ميانگين‬ ‫نداشت‪.‬‬ ‫به نظر مي‌رسد پزشكان به طور فزاينده‌اي‬ ‫براي مرداني كه ميزان تستوسترون پايين‬ ‫است مكمل‌هاي تستوسترون تجويز مي‌كنند‪.‬‬ ‫آيا پژوهش‌ها از دادن تستوسترون اضافي‬ ‫حمايت مي‌كنند؟‬ ‫ما پيشنهاد نمي‌كنيم كه مردان در سنين باال‬ ‫مصرف تستوسترون را آغاز كنند‪ -‬حتي‬ ‫آنهايي كه ميزان تستوسترون آنها پايين است‪.‬‬ ‫ما به طور قطعي نمي‌دانيم كه آيا مصرف‬ ‫تستوسترون مكمل مفيد و بي‌خطر باشد‪.‬‬ ‫ما در حال جمع آوري اطالعات هستيم‪،‬‬ ‫در حال حاضر كارآزمايي باليني كنترل‌شده‬ ‫و تصادفي با تعداد افراد آزمايش كافي و با‬ ‫قدرت آماري كافي براي نتايج معنادار در اين‬ ‫زمينه انجام نشده است‪.‬‬ ‫آيا براي چنين مرداني توصيه‌اي عملي داريد؟‬ ‫كم كردن چربي‌هاي اضافي در اطراف شكم‬ ‫و كمر ممكن است به افزايش تستوسترون‬ ‫بينجامد‪ .‬چاقي مركزي با ميزان پايين‬ ‫تستوسترون ارتباط دارد و نشان داده شده‬ ‫است كه مردان دچار چاقي مركزي وقتي بر‬ ‫روي رژيم‌هاي كاهنده وزن قرار داده مي‌شوند‬ ‫ميزان تستوسترون در آنها افزايش مي‌‌يابد‪ .‬در‬ ‫حال حاضر ما نمي‌دانيم چرا‪.‬‬ ‫جالب اين است كه چاقي مركزي در مردان‬

‫با كاهش ميزان تستوسترون همراه است‪،‬‬ ‫در حاليكه چاقي مركزي در زنان با افزايش‬ ‫ميزان تستوسترون همراهي دارد‪.‬‬ ‫و شما اعتقاد داريد كه مردان داراي ميزان‬ ‫پايين تستوسترون كه دچار چاقي اطراف‬ ‫شكم و كمر هستند‪ ،‬مي‌توانند تا حدي ميزان‬ ‫آن را كنترل كنند؟‬ ‫بله در واقع مي توانند‪ .‬اين امر به شرطي ممكن‬ ‫است كه آنها تغييراتي در شيوه زندگي‌شان‬ ‫بدهند‪ -‬يعني كاري كه همه ما مي‌خواهيم‬ ‫انجام دهيم‪ ،‬ورزش بيشتر و تغذيه مناسب‌تر‪-‬‬ ‫و كم كردن جربي‌هاي قسمت مياني بدن‪ .‬با‬ ‫انجام اين كارها بسياري از سيستم‌ها در بدن‬ ‫آنها بهبود پيدا مي‌كند كه ميزان تستوسترون‬ ‫تنها يكي از آنهاست‪.‬‬ ‫‪ 29‬درصد مردان در تحقيق شما تستوسترون‬ ‫پايين داشتند‪ .‬به نظر مي‌رسد كه در باالي ‪50‬‬ ‫سال كاهش تستوسترون نسبتا شايع باشد؟‬ ‫درست است‪ .‬تستوسترون با افزايش سن‬ ‫به طور كلي كاهش مي‌يابد‪ .‬بسياري از‬ ‫كارشناسان معتقدند در حوالي ‪ 60‬سالگي‬ ‫حدود ‪ 30‬درصد مردان نقصان تستوسترون‬ ‫دارند و در آن‌ها عالئمي مانند كاهش انرژي‪،‬‬ ‫خستگي‪ ،‬ناتواني در تمركز‪ ،‬كاهش ميل‬ ‫جنسي ظاهر‌مي‌شود‪.‬‬ ‫در حال حاضر پژوهش‌هاي بسياري در اين‬ ‫زمينه در جريان است‪ .‬و البته آنچه مورد‬ ‫نياز است يك كارآزمايي باليني بزرگ با‬ ‫كنترل دارونما است تا در آن آثار استفاده‬ ‫از مكمل‌هاي تستوستروني به آزمون گذاشته‬ ‫شود‪------------------- .‬‬


‫‪87‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چشم را به خط مژه ها نزدیکتر کنید‪ .‬سپس‬ ‫خطی از گوشه ی داخل به خارج چشم با‬ ‫توجه به انحنای چشم‪ ،‬در یک طرف بکشید‪.‬‬ ‫قانون کلی در این زمینه می گوید که نباید خط‬ ‫را بیشتر از انتهای خط پلک و مژه و همچنین‬ ‫به داخل چشم در مجرای اشک بکشید‪ .‬ابتدا‬ ‫خط را تا آنجا که می توانید باریک بکشید‪،‬‬ ‫و اگر خط چشم پهنتری مورد نظرتان بود‪،‬‬ ‫همین کار را دوباره به موازات یا روی همان‬ ‫خط تکرار کنید‪.‬‬ ‫به طور کلی‪ ،‬خط باالی مژه های پایینی باید‬ ‫باریکتر و کمرنگتر از قسمت های باالیی‬ ‫پلک باشد‪ .‬هرچه پلک بزرگتر باشد‪ ،‬خط‬ ‫چشم نیز باید پهن تر و مالیم تر باشد‪ .‬و‬ ‫هرچه پلک کوچکتر باشد‪ ،‬خط چشم نیز‬ ‫باید باریکتر و پررنگ تر باشد‪.‬‬ ‫برای حفظ سالمتی بهتر است از کشیدن خط‬ ‫چشم داخل چشم خودداری کنید‪.‬‬ ‫قدم ششم‪ :‬شکل دادن به ابرو‬ ‫برای این منظور بهتر است از رنگی دقیق ًا‬ ‫شبیه به رنگ اصلی ابروهایتان استفاده کنید‬ ‫تا رنگ موهایتان یا رنگی که تصور میکنید‬ ‫به چهره ی شما بیشتر می آید‪ .‬با استفاده از‬ ‫قلم سه گوش از پودر رنگ ابرو به جهت‬ ‫رویش موها‪ ،‬روی آن بزنید‪ .‬از اغراق آمیز‬ ‫کردن شکل ابرو با قوس دادن به آن یا بلندتر‬ ‫کردن آن خودداری کنید‪.‬‬ ‫قدم هفتم‪ :‬ریمل مژه‬ ‫اگر از فر مژه استفاده می کنید‪ ،‬بهتر است‬ ‫قبل از‬ ‫زدن ریمل باشد‪ .‬دقت کنید که فر مژه را زیاد‬ ‫فشار‬ ‫نـدهیـد تـا مـژه هـایتان به طور مصنوعی‬ ‫بشکند‪.‬‬ ‫خــیلی آرام برای چند لحظه فر مژه را نگاه‬ ‫دارید و‬ ‫بـه آرامی آن را رهـا کـنـید‪ .‬بـا حــرکت های‬ ‫بلند و‬ ‫یکـنـواخـت ریمـل را بـه مـژه هــای باالیی‬ ‫بزنید‪ .‬تا‬ ‫جاییکه می توانید ریمل را از پایه ی مژه ها‬ ‫بزنید‪.‬‬ ‫با استفاده از یک فرچه قـدیمی ریمل‪ ،‬اضافه‬ ‫های‬ ‫ریمل را از روی مژه ها بردارید‪.‬‬ ‫برای زدن ریمل به مژه های پایینی‪ ،‬قلم مو‬ ‫را عمود بر چشم و به موازات مژه ها بگیرید‬ ‫(از نوک قلم استفاده شود)‪ .‬در صورت لزوم‬ ‫برای برداشتن اضافه های ریمل از روی قلم‬ ‫قبل از زدن آن به روی مژه ها از دستمال‬ ‫استفاده کنید‪.‬‬

‫قدم هشتم‪ :‬رژ گونه‬ ‫با استفاده از فرچه مخصوص رژگونه‪ ،‬نواحی‬ ‫گونه را تا خط گوش ها رژگونه بزنید‪ .‬همیشه‬ ‫قبل ا استفاده‪ ،‬فرچه به تکان دهید تا پودر‬ ‫اضافه آن برید و رژگونه بیش از حد پررنگ‬ ‫نشود‪ .‬هیچگاه در نواحی گیجگاه‪ ،‬چانه‪،‬‬ ‫بینی‪ ،‬یا پیشانی از رژگونه استفاده نکنید‪،‬‬ ‫چون باعث می شود پوست ناهموار و ناجود‬ ‫دیده شود‪.‬‬ ‫قدم نهم‪ :‬رژلب و خط لب‬ ‫قـلـم یا مـداد لب جـزء لــوازم اختیاری برای‬ ‫آرایش‬ ‫هـسـتند‪ .‬مـی تـوانید بعد از استفاده از رژ‬ ‫لب‪ ،‬از‬ ‫مـداد لـب برای کشیدن خط دور لب در‬ ‫اطراف رژ و‬ ‫از قلم مو نیز برای کنترل کارتان استفاده‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫دقت کنید که اگر لبهـای بـاریکی دارید‪ ،‬بهتر‬ ‫است‬ ‫حتم ًا از قلم مــوی لب و اگر لبهایتان پهن‬ ‫هستند‬ ‫فقط برای چک کردن صحت کار استفاده‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫تا آنجا که ممکن است خط لب را روی خط‬ ‫طبیعی لبهایتان بکشید‪ .‬لزومی ندارد که برای‬ ‫بزرگتر یا بلندتر جلوه دادن لبها‪ ،‬خطهای‬ ‫خارج از لب بکشید‪.‬‬ ‫اگر می خواهید رژلبتان بادوام باشد و مدت‬ ‫زیادی بماند‪ ،‬مقدار زیادی از ان روی لبها‬ ‫بمالید و با زبان آنرا پاک نکنید چون حتی‬ ‫قبل از اینکه از خانه خارج شوید چند الیه‬ ‫روی آن را می برد‪.‬‬

‫نکته های مهم‪:‬‬ ‫کیفیت فرچه و قلم موها در آرایش نقش‬ ‫مهمی دارد‪.‬‬ ‫از فرچه های نرم و قابل انعطاف استفاده‬ ‫کنید‪ .‬فرچه های سخت و سفت آرایش را‬ ‫خراب خواهند کرد‪.‬‬ ‫از فرچه هایی با اندازه ی متناسب با محل‬ ‫مورد نظر برای آرایش استفاده کنید‪.‬‬ ‫قبل از مالیدن رنگ روی صورت‪ ،‬حتم ًا فرچه‬ ‫را تکان دهید تا پودر اضافی روی آن بریزد‪.‬‬ ‫با تکان های صاف و یکنواخت به آرامی‬ ‫روی رنگ بکشید‪ .‬از مالیدن سفت و کشیدن‬ ‫فرچه بر روی پوشت اجتناب کنید‪.‬‬ ‫هر ماه یکبار فرچه ها و قلم موهای آرایش‬ ‫خود را شستشو دهید‪.‬‬


‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪86‬‬

‫آرایش قدم به قدم صورت‬ ‫قبل از شروع‬ ‫سعی کنید همیشه آرایش را بر‬ ‫صورتی پاکیزه و تمیز انجام دهید‪.‬‬ ‫دقت کنید که همه ی لوازم و ابزار‬ ‫الزم برای آرایش را داشته باشید‪.‬‬ ‫آرایش را در محیطی کام ً‬ ‫ال روشن‬ ‫انجام دهید‪.‬‬ ‫برای چک کردن دقت آرایش‬ ‫می توانید از آینه های ذره بینی‬ ‫استفاده کنید‪.‬‬

‫کشیدن پوست زیر چشم به شدت خودداری‬ ‫کنید‪ .‬توجه کنید که فقط در قسمت هایی‬ ‫که خودتان می خواهید از مات کننده استفاده‬ ‫کنید و از پخش شدن آن به قسمت های دیگر‬ ‫جلوگیری کنید‪ .‬می توانید از مات کننده روی‬ ‫پشت پلک چشمها نیز استفاده کنید‪ ،‬چون‬ ‫باعث می شود تیره بودن خود را از دست‬ ‫داده و سایه بهتر روی آن بنشیند‪ .‬برای مات‬ ‫کردن اختالل رنگهای پوست مثل کک مک‬ ‫ها‪ ،‬خال ها و لکه های قرمز‪ ،‬از مات کننده‬ ‫استفاده کنید که به رنگ پوست خودتان یا‬ ‫فقط کمی روشنتر از آن باشد‪.‬‬

‫قدم اول‪ :‬زیرسازی‬

‫نکته‪ :‬مرطوب کننده های خیلی روغن دار و‬ ‫چرب باعث خواهند شد که مات کننده به‬ ‫خطوط گوشه ی چشم بلغزد‪.‬‬

‫برای زیرسازی آرایش از کرم پودر یا پنککی‬ ‫برنـگ‬ ‫اصـلی پـوست خـودتـان اسـتـفاده کنید‪ .‬برای‬ ‫این‬ ‫مـنــظـور مـقــداری از کــرم پــودر را روی‬ ‫اسـفـنـج‬ ‫مخصوص ریخته و مقداری از آن را به‬ ‫صورت نقطه‬ ‫نقطه و یک دست روی صـورت بـگـذاریـد‪.‬‬ ‫بـعد این‬ ‫نقطه های کرم را به خوبی روی سطح پوســت‬ ‫و‬ ‫حتی پشت پلک چشمها مالیده و پخش کنید‪.‬‬ ‫و‬ ‫بـعـد با استفاده از اسفنج‪ ،‬پوست را خوب‬ ‫صـاف‬ ‫و هموار کنید تا کرم کام ً‬ ‫ال به بافت پوست‬ ‫نفوذ کند‪ .‬دقت کنید که به هیچ عنوان از این‬ ‫کرم بر روی گردن و زیر چانه استفاده نکنید‪.‬‬ ‫اسفنج ابزاری بسیار مناسب در آرایش به‬ ‫شمار می رود که برای یکدست کردن مواد‬ ‫مصرفی روی صورت کاربردی عالی دارد‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬اگر مخصوص ًا از کرم پودرهایی استفاده‬ ‫می کنید که خاصیت ضد آفتاب دارند تا از‬ ‫پوستتان در مقابل نور خورشید محافظت‬ ‫شود‪ ،‬باید الیه ای صاف و مسطح روی کل‬ ‫صورت بمالید‪ .‬اگر الیه نازک باشد به خوبی‬ ‫از پوستتان محافظت نخواهد شد‪.‬‬ ‫قدم دوم‪ :‬مات کننده‬ ‫از مات کننده ای یک یا دو درجه روشن تر‬ ‫از رنگ کرم پودرتان استفاده کنید‪ .‬مقداری‬ ‫از آن را در قوس کوچک داخل گوشه ی‬ ‫چشمانتان بمالید‪ .‬با استفاده از انگشت یا‬ ‫قلم مو‪ ،‬آن را به سمت خارج صاف کنید‪ .‬از‬

‫قدم سوم‪ :‬پودر‬ ‫پس از انجام کار کرم زیرسازی و مات کننده‪،‬‬ ‫نوبت به پودر می رسد‪ .‬الیه ای نازک از پودر‬ ‫روی کل صورت و پلک ها بزنید‪ .‬دقت کنید‬

‫که اینکار را با برس بزرگ‪ُ ،‬پر و گرد انجام‬ ‫دهید‪ .‬از استفاده از اسفنج یا َپد خودداری‬ ‫کنید چون این ابزارها میزان زیادی از پودر‬ ‫روی صورتتان می مالد‪ .‬مقداری پودر روی‬ ‫سطح فرچه مالیده‪ ،‬اضافه ی آن را بتکانید‬ ‫و در جهتی موافق با جهتی که کرم پودر را‬ ‫مالیدید‪ ،‬آن را روی پوست پخش کنید‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬درصورت استفاده از پودرهای ضد‬ ‫آفتاب‪ ،‬دقت کنید که باید روی کل صورت به‬ ‫میزان کافی از آن پخش شود‪ .‬در این صورت‬ ‫بهتر است از کرم پودرهای ضدآفتاب نیز‬ ‫استفاده کنید‪.‬‬ ‫قدم چهارم‪ :‬سایه چشم‬ ‫بـرای آرایش چشم راه ها و انتخاب های‬ ‫بسیاری‬ ‫پیش روی شماست که عنوان همه ی آنها در‬ ‫این‬ ‫مقاله مقدور نمی باشد‪ .‬در اینـجا بـه نوع پایه‬ ‫ای‬

‫استـفاده از سایه ی چشم اشاره می کنـیـم کـه‬ ‫برای جذاب کردن چشمانتان کافی است‪:‬‬ ‫مـعـمـو ً‬ ‫ال روشن ترین رنگ به انتهای پلک‬ ‫و لبه ی‬ ‫ابـروهـا زده مـی شود‪( .‬قـانـون کلی این است‬ ‫که‬ ‫هرچه پلک درمقایسه با قسمت زیر ابرو‬ ‫بزرگتر و برجسته تر باشد‪ ،‬رنگ سایه باید‬ ‫پررنگ تر و تیره تر باشد‪ .‬و هرچه پلک‬ ‫درمقایسه با قسمت زیر ابرو کوچک تر باشد‪،‬‬ ‫رنگ سایه باید کمرنگ تر و روشنتر باشد‪).‬‬ ‫هرچه ا قسمت زیر ابرو پایین تر می روید‪،‬‬ ‫باید از همان خانواده ی رنگی‪ ،‬رنگ های‬ ‫تیره تری انتخاب کرده و روی پلک بمالید‪.‬‬ ‫باید تا میتوانید سعی کنید که مرز رنگ های‬ ‫مختلف قابل مشاهده و آشکار نباشد و رنگ‬ ‫ها طوری در یکدیگر ادغام شوند که یک‬ ‫طیف رنگی به وجود آورند‪.‬‬ ‫قدم پنجم‪ :‬خط چشم‬ ‫تا آنجا که می توانید مداد‪ ،‬ماژیک یا قلم خط‬


‫‪85‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫گل‌محمدي‪ :‬به جوانها ميدان‬ ‫دادم ملي‌پوش شدند‬ ‫يحيي گل‌محمدي به عنوان مربي اي که‬ ‫هميشه در تيم هايش با جوان ها کار م ‌‬ ‫ي‬ ‫کند قبول ندارد که در فوتبال ايران استعداد‬ ‫وجود ندارد‪.‬‬ ‫‪ ،‬بعد از حذف تیم های پایه از رقابت‬ ‫های آسیایی حاال خیلی ها به این صرافت‬ ‫افتاده اند که در فوتبال ایران دیگر بازیکن‬ ‫تاثیرگذاری وجود ندارد‪ .‬فوتبالی خالی از‬ ‫ستاره که حتی از پس تیم های درجه دو و‬ ‫سه آسیا هم برنمی آیند‪.‬‬ ‫با این حال یحیی گل‌محمدی سرمربی‬ ‫ذوب‌آهن به ورزش سه گفت که کسانی که‬ ‫این حرف ها را می‌ زنند فرافکنی می‌ کنند و‬ ‫به دنبال رو به جلو رفتن هستند‪:‬‬ ‫آنها فرافکنی می‌کنند‬ ‫کسانی که می‌ گویند در فوتبال ایران‬ ‫دیگر استعداد وجود ندارد‪ ،‬فرافکنی می‬ ‫کنند‪ .‬ما هزینه ای برای بازیکنان جوانمان‬ ‫نکرده ایم که حاال بخواهیم به دنبال نتیجه‬ ‫گرفتن باشیم‪ .‬شک نکنید در فوتبال ایران‬

‫استعدادهای بیشماری وجود دارد اما آنها‬ ‫فرصتی برای بروز استعدادهایشان ندارند‪.‬‬ ‫فوتبال ما یک فوتبال خودرو است‬ ‫متاسفانه فوتبال ما یک فوتبال خوردو‬ ‫است‪ ،‬هیچ بازیکنی از تیم های پایه باال‬ ‫نمی‌ آید‪ .‬باشگاه ها شده اند حاضری خور‪،‬‬ ‫منتظر هستند یک بازیکن خودش رشد کند‬ ‫و بعد باشگاه ها او را بخرند‪ .‬این موضوعی‬ ‫است که فوتبال ایران را آزار می‌ دهد‪ .‬در‬ ‫فوتبالی که همه چیز در نتیجه خالصه می‌‬ ‫شود بهتر از این هم نمی‌ شود انتظار داشت‪.‬‬ ‫اگر من به بازیکنان نفت بازی نمی‌ دادم‬ ‫االن در تیم‌ملی نبودند‬ ‫بازیکنانی مثل وحید امیری‪ ،‬علیرضا‬ ‫بیرانوند و مرتضی پورعلی گنجی بازیکنانی‬ ‫بودند که فرصتی برای بروز استعدادهایشان‬

‫نداشتند‪ .‬اگر من نبودم و به آنها اعتماد نمی‌‬ ‫کردم هیچ کدام از آنها در تیم‌ملی نبودند‪،‬‬ ‫فقط این ها نیستند‪ .‬آرش رضاوند و امین‬ ‫حاج محمدی االن بازیکنان بزرگ فوتبال‬ ‫ایران هستند ولی اگر به آنها بازی نمی‌‬ ‫رسید‪ ،‬کجا می‌ توانستند استعدادهایشان را‬ ‫نشان دهند‪.‬‬ ‫نباید نسل ‪ 98‬را با بازیکنان حاال مقایسه‬ ‫کرد‬ ‫من فکر می‌ کنم نسل ‪ 98‬را نباید با این‬ ‫دست مقایسه کرد‪ .‬واقعا بازیکنان شرایط‬ ‫خوبی ندارند‪ ،‬امکانات برای تیم های پایه‬ ‫از بد بدتر است‪ .‬در این شرایط بازیکن‬ ‫نمی‌ تواند رشد کنند‪ ،‬باشگاه ها هم که‬ ‫اصال برایشان مهم نیست که این جوان ها را‬ ‫پرورش دهند‪.‬‬ ‫زمان ما رقابت بیشتر بود‬ ‫در زمان ما بازیکنان باکیفیت بیشتری‬ ‫وجود داشتند و رقابتی که بین ما بود باعث‬ ‫می‌ شد هم خودمان پیشرفت کنیم و هم به‬ ‫تیم‌ملی کمک کنیم ولی االن بازیکنان خوب‬ ‫کمی کمتر شده اند‪ .‬با این حال دلیلی ندارد‬ ‫که فکر کنیم جوانان فعلی‪ ،‬جوان های بدی‬ ‫هستند‪ .‬باید به آنها میدان بدهیم تا آنها هم‬ ‫بتوانند توانایی های خود را نشان دهند‪.‬‬

‫اورا نکرده و بی گناه بوده است‪.‬‬ ‫او گفت‪ ":‬وقتی می‌گویم متاسفم که از‬ ‫کاری پشیمان باشم‪ .‬متاسف بودن با‬ ‫پشیمانی همراه است ولی گاهی من را‬ ‫به خاطر اتفاقاتی که رخ نداده قضاوت‬ ‫می‌کنند‪ ،‬مثل قضیه نژادپرستی‪ .‬بدون مدرک‬ ‫بر علیه من حکم صادر شد‪ .‬اشتباهاتی انجام‬ ‫داده‌ام و به خاطر آنها پشیمانم ولی در مورد‬ ‫قضیه نژادپرستی‪ ،‬بدون مدرک و شاهدی‬ ‫بر علیه من حکم صادر شد و من بسیار‬ ‫ناراحت شدم‪".‬‬ ‫سوارز ادامه داد‪ ":‬خوب است که گاهی‬ ‫اشتباهات را قبول کرد‪.‬چند روزی ناراحت‬ ‫بودم زیرا باید به خاطر داشت که من هم‬ ‫انسان هستم و روبرو شدن با واقعیت بسیار‬ ‫سخت است‪ .‬قبول کردن کاری که کرده بودم‬ ‫برایم سخت بود‪ .‬آن روزها نمی‌خواستم‬ ‫درباره اش چیزی بدانم‪.‬فقط می‌خواستم با‬ ‫همسر و فرزندانم وقت بگذرانم که من را‬ ‫حمایت کردند‪ .‬نمی‌خواستم به هیچکس‬ ‫گوش کنم یا با کسی صحبت کنم زیرا‬ ‫نمی‌خواستم آن را قبول کنم‪".‬‬

‫عليپور‪ :‬کاشاني در تيم اميد اختيار‬ ‫تام دارد‬ ‫سوارز توهين نژادپرستانه به اورا‬ ‫را رد کرد‬ ‫لوئيس سوارز‪ ،‬مهاجم بارسلونا عنوان کرد‬ ‫که در زمان حضورش در ليورپول‪ ،‬به اورا‬ ‫توهين نژادپرستانه نکرده است‪.‬‬ ‫‪ ،‬سوارز در تابستان لیورپول را به مقصد‬ ‫بارسلونا ترک کرد و در زمان حضورش در‬ ‫انگلیس‪ ،‬پس از تایید توهین نژادپرستانه‬ ‫اش توسط دادگاه‪ 8 ،‬بازی محروم شد و‬ ‫‪ 50‬هزار یورو جریمه شد‪ .‬او در مصاحبه با‬ ‫تلویزیون بارسلونا‪ ،‬عنوان کرد که توهینی به‬

‫انتخاب حبيب کاشاني به عنوان مدير‬ ‫تيم‌ملي اميد باعث شد تا اهالي فوتبال از‬ ‫پاسخ مثبت او به نوعي غافلگير شوند‪ .‬به‬ ‫همين دليل با عباس عليپور يکي از مردان‬ ‫معتمد و هميشه همراه حبيب کاشاني تماس‬ ‫گرفتيم تا از چند و چون قبول و پذيرش‬ ‫اين پست توسط حبيب کاشاني بيشتر مطلع‬ ‫شويم‬ ‫عباس علیپور مرد معتمد کاشانی که در‬ ‫زمان مدیریت او در پرسپولیس در مقاطع‬ ‫مختلف به عنوان مدیر روابط عمومی و‬ ‫مدیر امور فرهنگی باشگاه قبول مسوولیت‬ ‫داشت در گفت‌وگو با "ورزش سه" در‬ ‫مورد انتخاب حبیب کاشانی به عنوان مدیر‬ ‫تیم‌ملی امید گفت‪ :‬بله‪ ،‬به هر حال پس از‬

‫یک سال کش و قوس آقای کاشانی قبول‬ ‫کردند که به عنوان مدیر تیم امید قبول‬ ‫مسوولیت کنند‪ .‬ساعت ‪10‬صبح امروز بود‬ ‫که جلسه ای بین آقای کفاشیان و آقای‬ ‫کاشانی برگزار شد و البته چند هفته ای بود‬ ‫که این پیشنهاد از سوی فدراسیون به آقای‬ ‫کاشانی می‌ شد‪ .‬اما ساعت ‪ 10‬صبح امروز‬ ‫در جلسه ای که بین طرفین برگزار شد‪ ،‬آقای‬ ‫کاشانی پذیرفتند تا به عنوان مدیر تیم امید‬ ‫به کار مشغول شوند‪.‬‬ ‫علیپور در ادامه و درپاسخ به این سوال که‬ ‫آیا حبیب کاشانی در این پست اختیار تام‬ ‫خواهد داشت یا نه بیان کرد‪ :‬بله‪ ،‬به هر حال‬ ‫آقای کاشانی به این شرط این مسوولیت را‬ ‫پذیرفته اند که مسوولیت صفر تا صد تیم‬ ‫امید در اختیارشان باشد‪ .‬از تعیین مربی و‬ ‫برنامه ریزی و مسوولیت های تیم امید تا‬ ‫تعیین سرپرست و غیره‪ .‬به هر حال آقای‬ ‫کاشانی قصد دارند با توجه به اینکه امروز‬ ‫این مسوولیت را پذیرفته اند چند روزی‬ ‫وضعیت تیم امید را بررسی کرده و طی هفته‬ ‫آینده برنامه ریزی خود را برای این تیم‬ ‫اعالم کنند‪ .‬مرد معتمد کاشانی در پاسخ به‬ ‫این سوال که آیا قرار است وینگادا عوض‬ ‫شود یا نه بیان کرد‪ :‬فعال بهتر است وارد این‬ ‫قضایا نشویم چرا که آقای کاشانی همانطور‬ ‫که گفتم از امروز به فکر برنامه ریزی هستند‬ ‫و با بررسی شرایط قطعا بهترین تصمیم‬ ‫را خواهند گرفت‪« .‬آیا به شما پیشنهاد‬ ‫همکاری در تیم امید از سوی حبیب کاشانی‬ ‫ارائه شده یا نه؟» علیپور در پاسخ به این‬ ‫سوال گفت‪ :‬نخیر‪ .‬هنوز نه با من و نه با‬ ‫هیچ کس دیگری در مورد همکاری با تیم‬ ‫امید از سوی آقای حبیب کاشانی پیشنهادی‬ ‫صورت نگرفته است‪.‬‬


‫‪84‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬


‫‪83‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ديدار ايران با سوئد در اسفند ‪93‬‬

‫تحقير امارات در خانه با ‪ 4‬گل‬ ‫تيم ملي امارات و ازبکستان در ديداري‬ ‫دوستانه به مصاف هم رفتند‪.‬‬ ‫تیم ملی امارات و ازبکستان از ساعت ‪18‬‬ ‫در ورزشگاه محمد بن زیاد دبی در دیداری‬ ‫دوستانه به مصاف هم رفتند‪.‬‬ ‫به نقل از فارس‪ ،‬این بازی سرد و بی نظم تا‬ ‫دقایق ‪ 30‬گلی در بر نداشت ‪.‬ازبکستان بعد‬ ‫از تسلط به میانه میدان حریف بازی را در‬ ‫دست گرفت و بیشتر زمان بازی حاکم توپ‬ ‫و میدان بود‪.‬حریف تیم ملی کشورمان در‬ ‫مرحله گروهی در خلق موقعیت روی دروازه‬ ‫حریف نا کام نشان داد و در نهایت با ‪ 4‬گل‬ ‫بر میزبان بی برنامه خود غلبه کرد‪.‬‬ ‫گلهای ازبکستان را تیمور کاپادزه در‬ ‫دقیقه ‪ ، 31‬گل به خودی دقیقه ‪ 45‬و‬ ‫سرور جپاروف در دقیقه ‪ 68‬و ‪ 90‬به ثمر‬ ‫رساندند‪.‬‬ ‫تیم ملی امارات در چارچوب مرحله گروهی‬ ‫جام ملتهای آسیا با تیم ملی کشورمان‬ ‫همگروه است‪.‬‬

‫دونگا‪ :‬نيمار ليدر جديد تيم برزيل‬ ‫است‬ ‫کارلوس دونگا‪ ،‬سرمربي تيم ملي برزيل‪ ،‬از‬ ‫نيمار به عنوان ليدر جديد سلسائو نام برد‪.‬‬ ‫نیمار که در غیاب تیاگو سیلوا‪ ،‬بازوبند‬ ‫کاپیتانی سلسائو را به بازو می بندد‪ ،‬در‬ ‫دیدار امروز برزیل مقابل ژاپن‪ ،‬هر چهار گل‬ ‫تیمش را به ثمر رساند‪.‬‬ ‫دونگا به خبرنگاران گفت‪ ":‬نیمار حاال‬

‫کاپیتان ماست؛ این پست جدید او در تیم‬ ‫برزیل است‪ .‬او واقعا از بازی کردن لذت می‬ ‫برد و از بودن در زمین‪ ،‬خوشحال است‪ .‬او‬ ‫همان طور برای برزیل بازی می کند که با‬ ‫دوستانش بازی می کرد و واقعا می خواهد‬ ‫بازی خوبی به نمایش بگذارد‪".‬‬ ‫دونگا در دیدار امروز ‪ 6‬تعویض انجام داد‬ ‫اما نیمار را تا پایان در زمین نگه داشت‪ .‬او‬ ‫اعالم کرد که می خواست به کاپیتان تیمش‬ ‫اجازه بدهد تا گل های بیشتری به ثمر‬ ‫برساند‪.‬‬ ‫" بعد از دیدار مقابل آرژانتین که نیمار‬ ‫نتوانست در آن گل بزند‪ ،‬فکر کردم خوب‬ ‫است که اجازه بدهم در زمین بماند تا برای‬ ‫زدن گل های بیشتر تالش کند‪".‬‬

‫تيم ملي فوتبال ايران در روزهاي پاياني سال‬ ‫جاري طي ديداري تدارکاتي به مصاف سوئد‬ ‫خواهد رفت‪.‬‬ ‫براساس رایزنی‌ها و توافقات انجام شده‬ ‫تیم ملی فوتبال ایران در دیداری تدارکاتی‬ ‫به مصاف تیم ملی سوئد خواهد رفت‪ .‬این‬ ‫دیدار در اسفندماه ‪ 93‬برگزار خواهد شد‬ ‫اما محل رویارویی شاگردان کی‌روش با‬ ‫یاران زالتان ابراهیمویچ هنوز مشخص نشده‬ ‫است‪.‬‬ ‫به نقل از تسنیم‪ ،‬با توجه به زمان‌بندی‬ ‫برنامه تیم ملی سوئد این دیدار بعد از جام‬ ‫ملت‌های ‪ 2015‬آسیا برگزار خواهد شد‪.‬‬

‫جشنواره گل آرژانتين مقابل‬ ‫هنگ کنگ‬ ‫تيم ملي آرژانتين در ديداري دوستانه مقابل‬ ‫هنگ کنگ به پيروزي ‪ 0-7‬دست پيدا‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫شاگردان تاتا مارتینو که چند روز قبل مقابل‬ ‫برزیل شکست خورده بودند‪ ،‬در دیدار امروز‬ ‫برابر هنگ کنگ کار دشواری نداشتند‪.‬‬ ‫تیم میزبان تنها ‪ 19‬دقیقه توانست مقابل‬ ‫حمالت ستاره آرژانتین مقاومت کند و‬ ‫این اور بانگا بود روی اشتباه دروازه بان‬

‫ومدافعان حریف‪ ،‬گل اول را به ثمر رساند‪.‬‬ ‫حمالت ستاره های آلبی سلسته ادامه پیدا‬ ‫کرد و در ‪ 5‬دقیقه پایانی نیمه اول‪ ،‬آنها به‬ ‫دو گل دیگر رسیدند‪ .‬ابتدا هیگواین روی‬ ‫پاس وانیونی‪ ،‬حساب کار را ‪ 0-2‬کرد و دو‬ ‫دقیقه‪ ،‬نیکالس گایتان‪ ،‬روی پاس بانگا‪ ،‬گل‬ ‫سوم را زد‪.‬‬ ‫نیمه دوم هم با برتری میهمان آغاز شد و‬ ‫هیگواین در دقیقه ‪ ،54‬روی پاس گایتان‪،‬‬ ‫گل چهارم آرژانتین و گل دوم خود را به ثمر‬ ‫رساند‪.‬‬ ‫دقیقه ‪ 66‬نوبت مسی بود که نام خود را در‬ ‫بین گلزنان بازی قراربدهد‪ .‬ستاره بارسا روی‬ ‫پاس بانگا موفق به گلزنی شد‪ 6 .‬دقیقه بعد‬ ‫نیکالس گایتان بازی خوبش را با زدن گل‬ ‫دومش تکمیل کرد و در نهایت‪ ،‬مسی در‬ ‫دقیقه ‪ ،84‬گل هفتم بازی را به زیبایی به‬ ‫ثمر رساند‪.‬‬ ‫ادامه در صفحه ‪>>> 85‬‬


‫‪82‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬ ‫‪ 6‬ماه خوابیده بود‬ ‫بازیکن اهل سیرالئون ضعیف بود‪ ،‬شاید یک روز در تیم بزرگی هم بوده اما وقتی برای‬ ‫تمرین پیش ما آمد انگار ‪6‬ماه در خانه خوابیده بود و بعد از ‪ 6‬ماه خوردن و خوابیدن فکر‬ ‫کرده چون اینجا ایران است هر بازیکنی که سابقه بازی در لیگ های اروپایی را داشته سریع‬ ‫جذب می‌ شود‪.‬‬ ‫بدهکار کسی نیستیم‬ ‫‪2‬مهاجم از صربستان و غنا وارد کرده و در تست تیم‪ ،‬شرکتشان می‌ دهیم اگر به درد بخورد‬ ‫جذبشان می‌کنیم‪ ،‬وگرنه بدهکار کسی نیستیم‪ ،‬ما فقط به پرسپولیس بدهکار هستیم‪.‬‬ ‫آنها به پرسپولیس خیانت کردند‬

‫پیروزی تیم ملی ایران مقابل بنفیکا با گلزنی سردار آزمون‬ ‫تیم ملی ایران در یک دیدار تدارکاتی مقابل صدرنشین لیگ برتر پرتغال به برتری رسید‪.‬‬ ‫دیدار تیم‌های ملی ایران و باشگاه بنفیکای پرتغال از ساعت ‪ 13:15‬امروز به میزبانی کمپ‬ ‫بنفیکا برگزار شد که این دیدار با نتیجه یک بر صفر به سود تیم ملی ایران به پایان رسید‪.‬‬ ‫در این دیدار که در دو وقت ‪ ۶۰‬دقیقه‌ای و ‪ ۳۰‬دقیقه‌ای برگزار شد‪ ،‬سردار آزمون در دقیقه‬ ‫‪ ۴۴‬از روی یک ضربه ایستگاهی‪ ،‬توپ ارسالی را وارد دروازه حریف پرتغالی کرد تا تیم‬ ‫ملی با یک گل پیش بیافتد‪.‬‬ ‫ایران در ‪ ۴۵‬دقیقه اول این دیدار با ترکیب علیرضا حقیقی‪ ،‬مهرداد پوالدی‪ ،‬پژمان منتظری‪،‬‬ ‫امیرحسین صادقی‪ ،‬ووریا غفوری‪ ،‬آندرانیک تیموریان‪ ،‬امید ابراهیمی‪ ،‬سروش رفیعی‪،‬‬ ‫علیرضا جهانبخش‪ ،‬سردار آزمون و مسعود شجاعی مقابل حریف نامدار پرتغالی به میدان‬ ‫رفت‪.‬‬ ‫در ‪ 45‬دقیقه دوم این دیدار تمام بازیکنان تیم ملی به جای سیدجالل حسینی و جواد نکونام‬ ‫به میدان رفتند‪ .‬البته جواد نکونام به دلیل کسالتی که داشت در این دیدار به میدان نرفت و‬ ‫در کنار کی‌روش بازی را از نزدیک به تماشا نشست‪.‬‬ ‫در دقیقه ‪ ۳۰‬این دیدار محسن فروزان به جای حقیقی به درون دروازه تیم ملی رفت‪.‬‬ ‫همچنین علیرضا بیرانوند در دقیقه ‪ ۶۰‬به جای فروزان برای تیم ملی به میدان رفت‪.‬‬ ‫همچنین بازیکنانی مانند هاشم بیک زاده‪ ،‬مرتضی پورعلی گنجی‪ ،‬احمد عبدالله زاده‪‌،‬‬ ‫احسان حاج صفی‪ ،‬خسرو حیدری‪ ،‬کریم انصاریفرد‪ ،‬رضا قوچان نژاد‪ ،‬وحید امیری و‬ ‫اشکان دژاگه نیز در ‪ ۴۵‬دقیقه دوم این دیدار برای تیم ملی به میدان رفتند‪.‬‬ ‫بنفیکا که صدرنشین لیگ برتر پرتغال است‪ ،‬در این دیدار با ترکیبی از بازیکنان اصلی و‬ ‫ذخیره خود به میدان رفت‪.‬‬ ‫ملی‌پوشان ایران با برگزاری این دیدار به کار خود در اردوی پرتغال خاتمه دادند‪ .‬شاگردان‬ ‫کی‌روش جمعه گذشته مقابل اشتوریل با نتیجه ‪ 2‬بر صفر به برتری رسیده بودند‪.‬‬

‫درخشان‪ :‬آنها به پرسپوليس خيانت کردند‬ ‫حميد درخشان در واپسين روز اردوي کيش‪ ،‬به اين پرسپوليس اميد بسيار دارد و از برنامه‬ ‫هاي آينده پرسپوليس‪ ،‬حرف مي‌ زند‪.‬‬ ‫درخشان در البه الی حرفهایش کنایه ای هم به بعضی ها می‌زند‪ .‬بعضی‌ها که خودتان هم‬ ‫می دانید‪ .‬جبران می‌ کنیم‬ ‫درخشان‪ ،‬اردوی پرسپولیس در کیش را بسیار خوب توصیف کرده و می‌ گوید‪ ،‬تیم آنطور‬ ‫که دلم می‌ خواهد آماده شده است‪ .‬با کم و کسرها ساخته ایم و آنچه در بضاعت ماست را‬ ‫تقویت کرده ایم‪ .‬حاال صادقیان هم آمده است و با حضور او و جذب آدم های شایسته دیگر‬ ‫رفته رفته کمبودهای تیم خودمان را برطرف می‌ کنیم‪.‬‬

‫پرسپولیس احتیاج به آدم دلسوز دارد ‪ .‬به تعصبی که کمرنگ شده ‪ .‬به آدمهایی که برای‬ ‫پیراهن شان جان بدهند نه کسانی که به خاطر پول از تیم ملی رفتند به باشگاههای دیگر لیگ‬ ‫‪.‬همه ما از پرسپولیس‪ ،‬امتیاز گرفته ایم‪ ،‬چه من و دوستان من و چه کسانی که بخاطر پول‬ ‫از پرسپولیس جدا شدند و رفتند و با رفتن شان به پرسپولیس خیانت کردند‪ .‬ما اگر رفتیم‬ ‫دوباره برگشتیم و در ایران جز پرسپولیس در هیچ تیمی نبودیم اما این ها چه ؟اینها قبال‬ ‫تعصب شان به پول را ثابت کرده اند اما دم از پرسپولیسی ب‪.‬دن و تعصب می زنند ‪.‬‬ ‫نیمکت ما ‪ 15‬نفره نمی‌شود‬ ‫نیمکت فنی ما کامل شده و کسی جذب این نیمکت نخواهد شد‪ ،‬برخی از دوستان خوب‬ ‫من‪ ،‬از من ناراحتند که چرا برای حضور در کادرفنی تیم دعوتشان نکردم‪ ،‬حساب کردم‬ ‫و دیدم به جز عبدی و امامی‌فر و نادر باقری که با ما کار می‌ کنند‪ 15 ،14 .‬نفر از من‬ ‫دلخورند‪ .‬از رفقای خوبم خواهش می‌ کنم یادشان باشد که من در شرایطی دوستان را‬ ‫انتخاب کردم که همه وجودم پیش پرسپولیس بود و ذره ای دوست بازی در زمینه انتخاب‬ ‫همکاران نداشته ام‪ .‬لطفا بخاطر این مسائل‪ ،‬حمایت خود را از پرسپولیس از دست ندهید!‬ ‫همه برنده هستیم اگر ‪...‬‬ ‫شما را به خدا آزار ندهید‪ ،‬همه می‌ دانند آنهایی که قصد ضربه زدن به پرسپولیس را دارند در‬ ‫واقع چه کسانی هستند‪ ،‬بیایید به نام پرسپولیس کار می‌ کنیم که با چند برد دوباره تماشاگر‬ ‫استادیوم آزادی را به ‪50‬هزار نفر برسانیم‪ ،‬اگر تیم ببرد‪ ،‬برنده من نیستم‪ ،‬برنده پرسپولیس‬ ‫است پرسپولیسی که همه ما به آن وابسته ایم‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

81


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

80


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

79


‫‪78‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫شناسنامه يك‬ ‫هورمون جنسي‬ ‫استروژن‬

‫همه خانم ها مي دانند كه‬ ‫يائسگي‪ ،‬قاعدگي‪ ،‬بارداري و‬ ‫پيشگيري از بارداري و خيلي از‬ ‫چيزهاي ديگري كه به عملكرد‬ ‫جنسي آنها مربوط مي شود‬ ‫تحت تاثير هورمون هاي جنسي‬ ‫است‪ .‬ولي اين هورمون ها‬ ‫دقيقا چه چيزهايي هستند؟ و چه‬ ‫كارهايي براي بدن مي كنند؟‬ ‫اين بار درباره يكي از آنها به اسم‬ ‫استروژن به اين سواالت پاسخ‬ ‫مي دهيم‪.‬هورمون ها دسته اي از‬ ‫مواد شيميايي هستند كه در بدن‬ ‫توليد مي شوند و انجام برخي از‬ ‫كارهاي بدن را تنظيم مي كنند‪.‬‬ ‫اين مواد به مقدار بسيار اندكي در بدن وجود‬ ‫دارند ولي همين مقدار كم آنها مي تواند‬ ‫اثرات بسياري بر حفظ وضعيت طبيعي بدن‬ ‫داشته باشد و كمبود همين مقدار اندك يا زياد‬ ‫شدن آن مي تواند سبب ايجاد برخي بيماري‬ ‫هاي مهم در انسان شود‪ .‬مثال كمبود هورمون‬ ‫انسولين باعث ديابت مي شود و زياد شدن‬ ‫هورمون هاي مردانه در بدن خانم ها سبب‬ ‫پرمويي نابجا در آن ها مي شود‪ .‬هورمون ها‬ ‫از غدد مخصوصي در بدن آزاد يا ترشح مي‬ ‫شوند كه در مورد هورمون هاي جنسي اين‬ ‫غدد تخمدان ها در خانم ها و بيضه ها در‬ ‫مردان است‪.‬‬ ‫استروژن چيست؟‬ ‫در واقع استروژن نام هيچ هورمون منفردي در‬ ‫بدن نيست و اين نام به دسته اي از هورمون‬ ‫ها اطالق مي شود‪ .‬سه هورمون استروژن مهم‬ ‫كه در بدن خانم ها توليد مي شوند‪ ،‬استريول‪،‬‬ ‫استراديول‪ ،‬و استرون هستند‪ .‬استروژن ها‬ ‫عمدتا در تخمدان ها ساخته مي شوند و به‬ ‫نام هورمون هاي زنانه شناخته مي شوند‪ .‬البته‬ ‫آقايان نيز مقدار كمي از اين هورمون را در‬ ‫بيضه هاي خود توليد مي كنند‪.‬‬ ‫استروژن چه كار مي كند؟‬ ‫استروژن ها باعث رشد و توسعه دستگاه‬ ‫توليد مثلي زن و ايجاد صفات زنانه يعني مثال‬ ‫بزرگ شدن سينه ها در جنس مونث و داشتن‬ ‫صداي ظريف زنانه مي شوند‪ .‬اين هورمون ها‬ ‫در دوران كودكي ترشح بسيار كمي دارند و در‬ ‫هنگام بلوغ ترشح آنها زياد مي شود‪ .‬به همين‬ ‫دليل در اين هنگام اندام هاي جنسي از حالت‬ ‫كودكانه درمي آيد و شبيه افراد بزرگسال مي‬ ‫شود‪ .‬استروژن ها فعاليت استخوان سازي را‬

‫نيز افزايش مي دهند و بنابراين در هنگام بلوغ‬ ‫افزايش قد دختران سريع تر از قبل مي شود‪.‬‬ ‫استروژن ها همچنين توزيع چربي را در بدن‬ ‫به فرم زنانه درمي آورند يعني بيشتر در سينه‬ ‫ها‪ ،‬باسن و ران ها‪ .‬استروژن ها يك اثر جالب‬ ‫نيز بر روي پوست دارند به اين معني كه نه‬ ‫تنها باعث نرمي و لطافت پوست مي شوند‪،‬‬ ‫بلكه سبب مي شوند تا رگ هاي بيشتري در‬ ‫سطح پوست ايجاد شود؛ به همين دليل وقتي‬ ‫پوست يك زن مي برد بيشتر از بريدگي پوست‬ ‫يك مرد خونريزي مي كند! بعد از يائسگي‬ ‫تقريبا هيچ استروژني در بدن توليد نمي شود‬ ‫و بنابراين فعاليت استخوان سازي در بدن‬ ‫بسيار كاهش مي يابد‪ .‬اين حالت اگر شديد‬ ‫باشد منجر به بروز پوكي استخوان در سنين‬ ‫بعد از يائسگي در زنان مي شود‪ .‬استروژن‬ ‫در دوران بارداري نيز نقش هاي مهمي در‬ ‫بدن زن ايفا مي كند كه همگي آن ها در‬ ‫راستاي آماده سازي بدن مادربراي پذيرش‬ ‫نوزاد هستند‪ .‬اين هورمون در دوران حاملگي‬ ‫از جفت نيز ترشح مي شود و باعث بزرگ‬ ‫شدن رحم و سينه ها و رشد مجاري شيري‬ ‫در آنها مي شود‪ .‬اثر جالب ديگر استروژن در‬ ‫اين دوران اين است كه براي آسان تر شدن‬ ‫زايمان به مفاصل لگن مادر حالت ارتجاعي‬ ‫مي بخشد‪ .‬البته استروژن ها تاثيرات ديگري‬ ‫نيز بر روي زنان دارند كه به تازگي كشف‬ ‫شده اند‪ .‬مثال چندي پيش در خبرها آمده بود‬ ‫كه اين هورمون ها باعث زيباتر شدن زنان‬ ‫مي شوند و بر روي ظاهر صورت و بدن آنان‬ ‫اثر مي گذارند‪ .‬دانشمندان ارائه كننده اين‬ ‫تحقيق در پايان به اين نتيجه رسيده بودند‬ ‫كه اين هورمون ها عالوه بر كمك به توانايي‬ ‫باروري زنان‪،‬آنها را زيباتر نيز مي كنند و بر‬ ‫طبق قانون بقاي نسل مردان جلب زناني مي‬ ‫شوند كه در ظاهر زيباتر بوده و از نظر قدرت‬ ‫باروري نيز برترند‪ .‬يكي ديگر از اثرات تازه‬ ‫كشف شده استروژن تاثيري است كه بر دقت‬ ‫زنان دارد‪ .‬دانشمندان مي گويند اين هورمون‬ ‫ها باعث مي شوند كه زنان در كارهايي كه‬ ‫توسط بخش پيشاني مغز كنترل مي شود و‬ ‫نياز به دقت دارد‪ ،‬مانند رانندگي‪ ،‬از مردان‬ ‫موفق ترعمل كنند‪.‬‬ ‫منابع ديگر استروژن‬ ‫موادي كه در موجودات زنده مانند حيوانات‬ ‫و گياهان وجود دارند و مانند استروژن ها‬ ‫عمل مي كنند‪ ،‬استروژن هاي محيطي نام‬ ‫دارند‪ .‬نوعي از اين هورمون ها به نام فيتو‬ ‫استروژن ها در گياهاني مثل شبدر‪ ،‬سويا‬ ‫و ساير بقوالت‪ ،‬غالت كامل و بسياري از‬ ‫ميوه ها و سبزيجات يافت مي شود‪ .‬استروژن‬ ‫ها مي توانند در مواد شيميايي ساختگي‬ ‫كه براي مقاصد مختلف روزمره به كار مي‬ ‫روند نيز موجود باشند‪ .‬آنها در خاك‪ ،‬آب‪،‬‬ ‫هوا‪ ،‬و غذاي ما پراكنده اند‪ .‬اين مواد در‬ ‫برخي از آفت كش ها مثل د‪.‬د‪.‬ت‪ ،‬داروهايي‬ ‫چون قرص هاي ضدبارداري‪ ،‬مواد شوينده‪،‬‬ ‫پالستيك ها‪ ،‬مواد آرايشي‪ ،‬مواد صنعتي و‬ ‫فلزات سنگين مثل جيوه‪ ،‬سرب و كادميوم‬ ‫يافت مي شوند‪.‬‬ ‫استروژن به عنوان يك دارو‬ ‫در دوره يائسگي توليد استروژن ها در بدن‬

‫كم مي شود‪ .‬اين امر باعث بروز يك سري‬ ‫عاليم در خانم هاي يائسه مي شود‪ .‬برخي‬ ‫از اين عاليم عبارت از احساس گرگرفتگي‬ ‫(داغ شدن سر و صورت و قفسه سينه)‪ ،‬عرق‬ ‫كردن بيش از حد‪ ،‬خشكي و خارش واژن و‬ ‫تحريك پذيري عصبي‪.‬‬ ‫بنابراين برخي از خانم ها ترجيح مي دهند‬ ‫پس از يائسگي كمبود اين هورمون ها را از‬ ‫راه دارودرماني در بدن خود جايگزين كنند تا‬ ‫اين عاليم را راحت تر تحمل كنند‪.‬‬ ‫استروژن ها به عنوان دارو در درمان سرطان‬ ‫سينه در زنان يائسه و درمان سرطان سينه و‬ ‫پروستات در مردان نيز به كار برده مي شوند‪.‬‬ ‫اين دارو در شكل هاي مختلفي وجود دارد‬

‫مثل قرص هاي خوراكي‪ ،‬نوارهاي قابل‬ ‫چسباندن به پوست و پماد واژينال‪.‬‬ ‫اين داروها مي توانند داراي يك سري‬ ‫عوارض جانبي نيز باشند كه عبارتند از‪:‬‬ ‫ناراحتي معده‪ ،‬نفخ‪ ،‬اسهال‪ ،‬تغيير اشتها و‬ ‫وزن‪ ،‬افزايش قند خون‪ ،‬آكنه‪ ،‬احتباس مايع‬ ‫(پف كردن دست ها و پاها به دليل جمع‬ ‫شدن آب در آنها)‪ ،‬افزايش فشار خون‪ ،‬لكه‬ ‫بيني يا خونريزي در دوران غيرقاعدگي‪ ،‬تغيير‬ ‫در عادات ماهيانه مثل دردناك شدن يا كم‬ ‫يا زياد شدن خونريزي ها‪ ،‬بزرگ شدن‪،‬‬ ‫دردناك شدن و يا ترشح از سينه ها و‬ ‫عدم توانايي استفاده از لنز به جاي‬ ‫عينك‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

77


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

76


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

75


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

74


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

73


‫‪72‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫عادت های ارزشمند‬ ‫شکوفه شفیعی – مشاور مالی‬

‫هر روز صبح با عشق و امید از‬ ‫آرزوی‬ ‫خواب بیدار می شویم؛‬ ‫ِ‬ ‫شادی شعله کشیده در دل و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫موفقیت متبلور در چشم ها و‬ ‫اندیشه ها‪ ،‬عادت هر روز ماست‪.‬‬ ‫اشتیاق شادی و کامیابی‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫به شوق و‬ ‫هر روز را با انرژی مثبت شروع‬ ‫می کنیم و تا هر زمان که زنده ایم‬ ‫به این امید ادامه می دهیم‪ .‬عادت‬ ‫می کنیم به خوب بودن‪ ،‬خوبی‬ ‫کردن‪ ،‬خندیدن‪ ،‬خنداندن‪...‬‬ ‫انتخاب عادت های خوب نه تنها یک اصل‬ ‫ِ‬ ‫برای زندگی ماست‪ ،‬بلکه در خصوص مسائل‬ ‫مالی نیز کاربرد دارد‪ .‬همگان می خواهند که‬ ‫همیشه بهترین انتخاب های مالی را داشته‬ ‫باشند و از پول خود حداکثر استفاده را‬ ‫بکنند‪ .‬ساختن یک برنامه ی مالی خوب ساده‬ ‫است‪ .‬برای شروع‪ ،‬حتی کافی است که خود‬ ‫را به پس انداز ماهیانه ی یک مبلغ اندک از‬ ‫زمان کودکی یا جوانی عادت دهیم؛ اثر عظیم‬ ‫آن در آینده است که مشخص می شود‪ .‬یک‬ ‫برنامه ی پس انداز ماهیانه ی مشخص را برای‬ ‫خود شروع کنید و هر بار با افزایش درآمدتان‬ ‫خود را مقید به پس انداز مبلغ بیشتری کنید‪.‬‬ ‫َ‬ ‫مثال با خود قرار بگذارید که هر ماه حتم َا ‪10‬‬ ‫درصد از درآمد خود را پس انداز کنید‪ .‬در‬ ‫این صورت با افزایش درآمدتان خود به خود‬

‫پس اندازتان بیشتر خواهد شد‪ .‬حتم َا حساب‬ ‫خود را به گونه ای تنظیم کنید که این مبلغ به‬ ‫صورت خودکار از حساب تان به حساب پس‬ ‫اندازتان منتقل شود‪ .‬حساب پس انداز شما‬ ‫می تواند یک حساب پس انداز بازنشستگی‬ ‫(‪ ،)RRSP‬یک حساب پس انداز معاف از‬ ‫مالیات (‪ ،)TFSA‬یک پورتفولیوی مدیریت‬ ‫شده از اوراق سرمایه گذاری (‪ ،)MF‬یک‬ ‫حساب سرمایه گذاری تضمین شده (‪)GIC‬‬ ‫و یا هر نوع حساب دیگری باشد‪ .‬مهم این‬ ‫است که شما هر ماه یک مبلغ مشخص را‬ ‫کنار بگذارید و مشاور مالی تان به شما کمک‬ ‫خواهد کرد که بهترین نوع حساب را برای‬ ‫خودتان انتخاب کنید‪.‬‬ ‫هیچ کس از آینده خبر ندارد‪ .‬بازارهای مالی‬ ‫نیز از این قاعده پیروی می کنند‪ .‬هیچ کس‬ ‫نمی تواند با قاطعیت پیش بینی کند که‬ ‫سرمایه گذاری شما چند درصد سود عایدتان‬ ‫می کند‪ .‬نکته این است که اکثر پیش بینی ها‬ ‫متکی به اطالعات گذشته هستند‪ .‬قبل از این‬ ‫که بهترین سرمایه گذاری برای شما انتخاب‬ ‫شود‪ ،‬مشاور مالی تان حتم َا پرسش نامه ی‬ ‫ریسک پذیری را با شما پر می کند تا دیدی‬ ‫در خصوص نوع شخصیت مالی شما به دست‬ ‫بیاورد‪ ،‬از شما در خصوص دانش مالی تان‬ ‫می پرسد‪ ،‬زمانی را که فکر می کنید ممکن‬ ‫است به مبلغی که هم اکنون سرمایه گذاری‬ ‫می کنید نیاز داشته باشید را در نظر می گیرد‬ ‫و با توجه به نسبت پولی که سرمایه گذاری می‬ ‫کنید به نسبت کل درآمدتان بهترین پیشنهاد را‬ ‫به شما ارائه می کند‪ .‬مشاور مالی شما به شما‬ ‫کمک می کند تا از پس اندازتان بیشترین‬

‫سود را به دست بیاورید و تا جایی که می‬ ‫توانید کمترین مالیت را بپردازید‪ .‬مشاوران‬ ‫مالی خبره به تمامی قوانین مالی آشنا هستند‬ ‫و هر آن چه که بتوانند به خدمت می گیرند‬ ‫تا پول بیشتری را در جیب شما نگه دارند‬ ‫تا شخص شما و خانواده تان باشید که از‬ ‫ماحصل زحمت و فعالیت تان استفاده می‬ ‫کنید‪ .‬مشاوران مالی با توجه به دانش خود‬ ‫به شما کمک می کنند تا پس انداز خود را‬ ‫در انواع مختلفی از حساب ها قرار دهید و با‬ ‫متنوع سازی حساب های پس اندازتان "همه‬ ‫ی تخم مرغ های تان را در یک سبد قرار‬ ‫ندهید‪ ".‬آن ها بهترین تالش خود را می کنند‬ ‫تا ضرری متوجه شما و پول تان نشود‪ .‬متنوع‬ ‫سازی باعث می شود که تعادلی میان سطح‬ ‫ریسک قابل قبول برای شما و میزان بازدهی‬ ‫که انتظار دارید برقرار شود‪ .‬اگر شما تمام‬ ‫پول تان را یک جا پس انداز کنید و عملکرد‬ ‫این حساب خوب نباشد‪ ،‬امکان این وجود‬ ‫دارد که اصل پول خود را از دست بدهید‪.‬‬ ‫مشاوران مالی به شما کمک می کنند که این‬ ‫اتفاق نیافتد و به عالوه شما پتانسیل به دست‬ ‫آوردن پول بیشتر را نیز از اصل پول تان داشته‬ ‫باشید‪ .‬بسیاری از ما خود را در حوزه ی‬ ‫مالی خبره می دانیم؛ اما حقیقت این است‬ ‫که به خطر انداختن پولی که برای آن زحمت‬ ‫کشیده شده است کار عاقالنه ای نیست‪.‬‬ ‫حتم َا کار را به دست کاردان بسپارید‪ .‬آن ها‬ ‫روش های مختلفی را می شناسند که حتی‬ ‫اگر شما یک فرد با سطح ریسک پذیری‬ ‫ِ‬ ‫عادت خوب پس‬ ‫داشتن‬ ‫پایین باشید‪ ،‬صرف‬ ‫ِ‬ ‫انداز کردن‪ ،‬با استفاده از روش نردبانی روی‬

‫حساب های تضمین شده‪ ،‬به شما کمک‬ ‫می کنند که سود بیشتری به دست بیاورید‪.‬‬ ‫در روش نردبانی‪ ،‬افق زمانی که شما ممکن‬ ‫است به مبلغ مشخصی نیاز داشته باشید در‬ ‫نظر گرفته می شود و مجموع پول شما به‬ ‫این نسبت تقسیم می شود و در حساب های‬ ‫تضمین شده با دوره های سررسید متفاوت‬ ‫سرمایه گذاری می شود‪ .‬برای تبدیل شدن به‬ ‫یک خانواده ی موفق‪ ،‬عادت های مالی را‬ ‫در خود نهادینه کنید‪ .‬حساب دخل و خرج‬ ‫تان را به درستی بدانید و از بی حساب و‬ ‫کتاب خرج کردن بپرهیزید‪ .‬آینده ی خود را‬ ‫دستخوش تفریحات زود گذر نکنید‪ .‬همیشه‬ ‫دور اندیش باشید و به فردای خود و خانواده‬ ‫تان بیاندیشید‪ .‬این بدان معنا نیست که خود‬ ‫را از تمام خوشی ها و لذت ها محروم کنید‪،‬‬ ‫بلکه بدان معناست که بودجه بندی درست‬ ‫را مطابق با میزان درآمدتان برای هر حوزه‬ ‫مشخص کنید و بیش از سطح توانایی تان‬ ‫پول صرف امور جانبی نکنید‪.‬‬ ‫جایگاه مالی خود را بشناسید‪ ،‬ارزش خالص‬ ‫دارایی های تان را برآورد کنید‪ .‬ارزش‬ ‫خالص دارایی های شما از کم کردن مقدار‬ ‫بدهی های تان از دارایی های تان به دست‬ ‫می آید و در واقع نشان دهنده ی قدرت مالی‬ ‫حقیقی شماست‪ .‬مطمئن شوید که دارایی‬ ‫های تان در مسیر زیاد شدن و بدهی های‬ ‫تان در مسیر کاهش یافتن هستند‪ .‬حساب‬ ‫دارایی ها و بدهی های تان را داشته باشید؛‬ ‫در حساب بدهی ها‪ ،‬نسبت بدهی های خوب‬ ‫خود را افزایش دهید و از بدهی های بدتان‬ ‫بکاهید‪ .‬بدهی خوب بدهی ای است که در‬ ‫نهایت منجر به شود یا منفعتی برای شما‬ ‫می شود‪ ،‬مثل وام خانه‪ ،‬وام تحصیل و ‪...‬‬ ‫و بدهی بد بدهی بابت خرید اقالم مصرفی‪،‬‬ ‫ماشین‪ ،‬مبلمان و ‪ ...‬است که در طی زمان‪،‬‬ ‫انتظار کاهش ارزش آن ها می رود‪.‬‬ ‫به میزان پس انداز خانواده توجه کنید و‬ ‫هرگز بیش از ‪ 90‬درصد درآمد خانوار را‬ ‫خرج نکنید‪ .‬فراموش نکنید که این پول‬ ‫نیست که خوشبختی را می خرد‪ ،‬لبخند‬ ‫است که آرامش را برای تان به ارمغان می‬ ‫آورد‪ .‬اما عاقالنه است که برای رویارویی با‬ ‫اتفاقات غیرمنتظره‪ ،‬بیمه و حساب پس انداز‬ ‫اضطراری داشته باشید‪ .‬هرگز اجازه ندهید‬ ‫پیوندی که میان خانواده تان وجود دارد‬ ‫سست شود‪ .‬قدر خود‪ ،‬خانواده‪ ،‬و محبتی که‬ ‫در شریان خانه تان جریان دارد را بدانید و‬ ‫برای شاد کردن دل یکدیگر از هیچ کاری‬ ‫دریغ نکنید‪ .‬لحظه ها تنها یک بار اتفاق می‬ ‫افتند؛ لحظه ای که سپری شد دیگر کنترلی‬ ‫بر رویش وجود ندارد‪ .‬خوب و بد‪ ،‬گذشته‬ ‫و اتفاق افتاده است‪ .‬لحظه ها را به عشق و‬ ‫شیرینی و جاودانگی بگذرانید‪...‬‬


‫‪71‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫به زمین انداخته و سپس افتادم زمین و دیدم‬ ‫که مازیار به سوی زنش برگشت و با برداشتن‬ ‫چاقو از روی زمین یک چاقو هم به شکم‬ ‫او زد‪ .‬نگران بچه‌هایم بودم و نمی‌توانستم‬ ‫کاری کنم فقط التماس می‌کردم با بچه‌هایم‬ ‫کاری نداشته باشد که صدای بهار را شنیدم‬ ‫که می‌گفت مامان کجایی؟! دیگر هیچ چیز‬ ‫نشنیدم و گمان کردم با بچه‌هایم کاری ندارد‪.‬‬ ‫چشمانم را به زور باز نگه می‌داشتم دیدم علی‬ ‫از رختخواب بلند شده و در حال فرار است تا‬ ‫بیرون برود و کمک بگیرد اما مازیار دنبالش‬ ‫رفت‪ .‬خودم را به بیرون از خانه کشاندم‪.‬‬ ‫جلوی چشمانم روی پسرم نشسته بود‪ ،‬با‬ ‫التماس می‌گفتم کاری به بچه‌هایم نداشته‬ ‫باش که دیدم بی‌رحمانه ضربه می‌زند‪ .‬سپس‬ ‫به سمت من آمد و مرا به بیرون کوچه انداخت‬ ‫و با چاقو به صورتم ضربه‌ای وارد کرد و از‬ ‫پشت گردنم را گرفت و چاقو را روی گردنم‬ ‫کشید‪.‬‬ ‫شب وحشتناکی بود‪ .‬پلیس از راه رسید و‬ ‫مازیار را دستگیر کرد‪ ،‬من گذشت نخواهم‬ ‫کرد و این مرد باید در مألعام اعدام شود‪.‬‬ ‫سپس مازیار برای دفاع از خود در جایگاه‬ ‫قرار گرفت و گفت‪ :‬من آن شب را به یاد‬ ‫نمی‌آورم‪ .‬اعتیاد هم ندارم اما گمان می‌کنم‬ ‫زنم در غذاهایم شیشه ریخته بود‪ .‬هیچ چیز‬ ‫به خاطر ندارم و فقط یادم است ساعت ‪12‬‬ ‫شب دعواهایمان شروع شد و بعد از آن یک‬ ‫چاقوی دسته مشکی از آشپزخانه برداشتم و‬ ‫هیچ چیز دیگری به خاطرم نمی‌آید‪.‬‬ ‫بنابر این گزارش‪ ،‬قاضی عبداللهی پس از‬ ‫شنیدن اظهارات متهم برای صدور حکم‬ ‫نهایی با چهار قاضی مستشار دیگر وارد شور‬ ‫شد‪.‬‬

‫همسرم را می‌کشم اما طالق‬ ‫نمی‌دهم‬ ‫عالقه زیاد مرد زندانی به همسرش باعث شد او‬ ‫را به دادگاه خانواده بکشاند‪ .‬زن که از جنون‬ ‫همسرش خسته شده درخواست طالق داده‬ ‫اما همسرش می‌گوید حاضر به طالق نیست‪.‬‬ ‫طبقات مختلف مجتمع قضایی خانواده‬ ‫مثل همیشه مملو از زنان و مردانی است‬ ‫که برای گرفتن حق و حقوق‌شان به دادگاه‬ ‫مراجعه کرده‌اند‪ .‬بین‬ ‫چشم‌های گریان و‬ ‫چهره غم زده زنان‪،‬‬ ‫اما صورت خندان زن‬ ‫جوانی بیش از همه‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫جلب‌توجه‬ ‫می‌گوید برای طالق‬ ‫به دادگاه آمده و لحظه‬ ‫شماری می‌کند تا این‬ ‫اتفاق بیفتد‪ .‬گواه‬ ‫حرف‌هایش چشمانش‬ ‫هستند که می‌خندد‪.‬‬

‫پدرش هم کنارش نشسته است‪ .‬او هم‬ ‫دست کمی از دخترش ندارد و خوشحال‬ ‫است باالخره از شر داماد ناخلفش خالص‬ ‫می‌شود‪ .‬زن یک لحظه هم از ساعت روی‬ ‫دیوار چشم برنمی دارد تا اینکه منشی دادگاه‬ ‫نام او و همسرش را صدا می‌زند‪ .‬زن جوان‬ ‫وارد می‌شود و پس از آن همسرش با لباس‬ ‫زندان در کنارش می‌نشیند‪ .‬زن جوان عجله‬ ‫دارد و قبل از سوال قاضی شروع به صحبت‬ ‫می‌کند‪« :‬آقای قاضی ازدواج‌مان از اول هم‬ ‫اشتباه بود‪ .‬زمانی که با هم ازدواج کردیم‪ ،‬من‬ ‫‪ 17‬ساله بودم و او ‪ 19‬ساله‪ .‬همسایه بودیم‪.‬‬ ‫کم و بیش همدیگر را می‌شناختیم‪ .‬شوهرم‬ ‫مرا زمانی که دختر دبیرستانی بودم دیده بود‬ ‫و از آن موقع پایش را در یک کفش کرده‬ ‫بود که یا من یا هیچ کس‪ .‬به پدرم گفته بود‬ ‫اگر دخترتان را به من ندهید‪ ،‬رویش اسید‬ ‫می‌پاشم‪ .‬می‌گفت اگر با ازدواج ما موافقت‬ ‫نکنید‪ ،‬پنج برادرم را می‌فرستم تا پدر و‬ ‫برادرانت را بکشند‪ .‬خواهرش هم زیرپایم‬ ‫نشست و مدام زیرگوشم خواند که برادرم مرد‬ ‫زندگی است و خوشبختت می‌کند‪ .‬زمانی که‬ ‫به خواستگاری‌ام آمد‪ ،‬کار و بار مشخصی‬ ‫نداشت و از راه شرخری‪ ،‬زندگی‌اش را‬ ‫می‌گذراند‪ .‬وضعیت مالی بسیار خوبی هم‬ ‫داشتند‪ .‬ما هم اینها را می‌دانستیم‪ .‬باالخره‬ ‫پدرم به خاطر تهدیدهای او‪ ،‬با ازدواج‌مان‬ ‫موافقت کرد‪ .‬سه ماه عقد بودیم و بعد از آن‬ ‫رفتیم سرخانه و زندگی‌مان‪.‬‬ ‫شوهرم به همه سوءظن داشت‬ ‫زن ادامه داد‪ :‬در دوران عقد خیلی خوب بود‬ ‫و هیچ مشکلی با هم نداشتیم‪ .‬اما او گرگی در‬ ‫لباس میش بود و پس از مدتی روی دیگرش‬ ‫را نشان داد‪ .‬یک هفته بعد از ماه عسل به‬ ‫خانه مان رفتیم و همان شب برادرش هم بود‪.‬‬ ‫با او صحبت می‌کردم و برادرش یک لطیفه‬ ‫گفت که من خندیدم‪ .‬وقتی برادرش رفت‪ ،‬تا‬ ‫می‌توانست کتکم زد‪ .‬او بسیار بدبین بود و‬ ‫حتی به برادرهایش هم شک داشت‪ .‬یک‌بار‬ ‫که بیرون رفته بودیم‪ ،‬پسری به من حرف‬ ‫نامربوطی زد که شوهرم شنید‪ .‬چاقویش را‬ ‫درآورد و او را با ضربات متعدد چاقو زخمی‬ ‫کرد‪ .‬یک ماه و نیم زندان برایش بریدند و‬ ‫بعد هم دیه داد‪.‬‬


‫‪70‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫متهم به نام رضا صبح دیروز با انتقال به‬ ‫دادسرا در تحقیقات بازپرس شعبه سوم‬ ‫دادسرای امور جنایی ویژه سرقت گفت‪ :‬از‬ ‫وقتی بازنشسته شدم به خودروی بنز عالقه‬ ‫داشتم‪ .‬روز حادثه نیز برای سرقت خودروی‬ ‫نقشه‌یی را طراحی کردم و با اسلحه کلت به‬ ‫داخل نمایشگاه رفتم اما آنجا شلوغ بود و‬ ‫ترسیدم از اسلحه استفاده کنم‪ .‬به همین خاطر‬ ‫نقشه‌ام را عوض کردم و با سرگرم کردن مرد‬ ‫نمایشگاه‌دار سوییچ خودرو را سرقت کردم‪.‬‬ ‫وقتی برای سرقت داخل خودرو رفتم متوجه‬ ‫شدم برای روشن شدن خودرو کد نیاز است به‬ ‫همین دلیل از سرقت منصرف شدم و سوییچ‬ ‫را در خیابان انداختم‪ .‬هیچگاه فکر نمی‌کردم‬ ‫دستگیر شوم چرا که تا به حال هیچ خودرویی‬ ‫را سرقت نکرده‌ام‪.‬‬ ‫با اعترافات مرد ‪ 50‬ساله پرونده به دستور‬ ‫قاضی منصور هاشمیان در اختیار کارآگاهان‬ ‫پلیس آگاهی قرار گرفت تا سایر جرایم‬ ‫احتمالی متهم کشف شود‪.‬‬

‫انگیزه گمشده در ‪ 3‬جنایت تلخ ‪-‬‬ ‫محاکمه متهم پرونده قتل ‪ 2‬دختر‬ ‫بچه و یک پسر نوجوان‬ ‫عامل جنایت بامدادی در شوش که در آن‬ ‫دو دختربچه و پسری ‪ 15‬ساله قربانی اقدام‬ ‫جنون‌آمیز مرد آشنا شده‌اند در دادگاه کیفری‬ ‫استان تهران محاکمه شد‪.‬‬ ‫این مرد با یک دعوای ساده به اندازه‌ای‬ ‫خشمگین شد که قابل کنترل نبود و اگر‬ ‫شلیک پلیس نبود فاجعه به بار می‌آمد‪.‬‬ ‫ساعت ‪ 4/5‬بامداد سه‌شنبه ‪ 29‬مردادماه سال‬ ‫گذشته اهالی خیابان موسی صدر منطقه شوش‬ ‫با فریادهای کمک زن و پسرش از خواب‬ ‫پریدند و از خانه‌هایشان بیرون ریختند‪.‬‬

‫همسایه‌ها وقتی پای در خیابان گذاشتند با‬ ‫مادر و پسر ‪ 15‬ساله‌اش به نام «علی» که‬ ‫غرق خون روی زمین افتاده بود روبه‌رو شدند‪.‬‬ ‫مادر جوان از مردم کمک می‌خواست‬ ‫و ماجرای این حادثه هولناک به پلیس‬ ‫و اورژانس مخابره شد‪ ،‬هنوز مأموران و‬ ‫امدادگران به صحنه خونین نرسیده بودند که‬ ‫چند تن از همسایه‌ها برای کمک به سمت‬ ‫این زن و پسرش رفتند و خود را در برابر مرد‬ ‫خشنی دیدند که با دستانی خون‌آلود‪ ،‬از حیاط‬ ‫ساختمان خارج شد و با چاقو و عربده‌کشی به‬ ‫سمت آنها می‌رفت‪.‬‬ ‫هیچ‌کس جرأت جلو رفتن نداشت تا اینکه‬ ‫تیمی از مأموران کالنتری ‪ 116‬مولوی در‬ ‫محل حاضر شدند و این در حالی بود که مرد‬ ‫چاقوکش با دیدن مأموران به سمت آنها نیز‬ ‫هجوم برد تا اینکه یکی از افسران پلیس با‬ ‫شلیک گلوله به پایش وی را زمینگیر کرد‪.‬‬ ‫در این مرحله مأموران با عجله وارد خانه شده‬ ‫و ابتدا با جسد دختر هفت ساله‌ای در طبقه‬ ‫همکف روبه‌رو شدند و وقتی پای در حیاط‬ ‫ساختمان گذاشتند با پیکر نیمه جان زنی که‬ ‫کنار جسد دختر پنج ساله‌اش به نام «مهال»‬ ‫روی زمین افتاده بود‪ ،‬روبه‌رو شدند‪.‬‬ ‫بالفاصله امدادگران اورژانس عامل این قتل‌‬ ‫و دو زن و علی را که نفس می‌کشیدند و‬ ‫امیدی برای نجات جان آنان بود به بیمارستان‬ ‫انتقال دادند و مأموران مرگ دو دختربچه را‬ ‫به بازپرس ویژه قتل اطالع دادند‪.‬‬ ‫بازپرس «رسولی» با در جریان قرار گرفتن‬ ‫این تراژدی هولناک شبانه به محل جنایت‬ ‫رفت و دستور داد تیمی از مأموران اداره ‪10‬‬ ‫پلیس آگاهی تهران برای افشای راز این اقدام‬ ‫جنون‌آمیز دست به تحقیقات تخصصی بزنند‪.‬‬ ‫وقتی بررسی‌های میدانی مشخص شد که‬ ‫مردی به نام «مازیار» زن و بچه خود و‬

‫همسایه را مورد حمله قرار داده است این مرد‬ ‫تحت بازجویی گرفته شد و گفت‪ :‬ساعت‬ ‫چهار صبح بود که با همسرم درگیر شدم تا‬ ‫حدی که دیگر کنترلم را از دست دادم و با‬ ‫چاقوی آشپزخانه چند ضربه به وی زدم‪ .‬وی‬ ‫افزود‪ :‬همسرم که راهی برای فرار نداشت‬ ‫خود را از بالکن خانه به پایین پرتاب کرد و‬ ‫در این لحظه دخترم مهال با صدای بلند گریه‬ ‫کرد که در اوج خشم او را هم را از بالکن به‬ ‫پایین انداختم‪.‬‬ ‫عصبانی بودم و قصد داشتم از خانه‬ ‫خارج شوم که در راه‌پله‌های طبقه‬ ‫پایین زن صاحبخانه که «اعظم» نام‬ ‫دارد همراه پسرش علی پیش رویم‬ ‫ایستادند که بدون هیچ حرفی آنها‬ ‫را هم هدف ضربات چاقویم قرار‬ ‫داده و هنوز خارج نشده بودم که‬ ‫«بهار» از خانه خارج شد و وی را‬ ‫نیز با چاقو زدم‪ .‬دو زن و علی در‬ ‫بیمارستان تحت درمان قرار گرفتند‬ ‫که پس از گذشت چهار روز پسر‬ ‫‪ 15‬ساله نیز به کام مرگ فرو رفت‪.‬‬

‫شب بود که درخت حیاط خانه را سمپاشی‬ ‫کرده و از آنجایی که خیلی خسته بودیم‬ ‫من به همراه دختر و پسرم وارد خانه شدیم‬ ‫تا بخوابیم نمی‌دانم چند ساعت گذشته بود‬ ‫که با سر و صدا از خواب بیدار شدم و با‬ ‫حالت خواب‌آلودگی وارد حیاط شدم تا ببینم‬ ‫طبقه باال چه خبر است‪ .‬به محض وارد شدن‬ ‫در حیاط صدایی پیچید و وارد اتاق شدم‬ ‫احساس کردم سقف خانه ویران شده است‬ ‫ولی خبری نبود‪ .‬با سر و صدای زیاد وارد‬

‫در دادگاه‬ ‫صبح روز چهارشنبه ‪ 16‬مهرماه سال‬ ‫جاری جلسه رسیدگی به این پرونده‬ ‫در حالی از سوی قاضی «عبداللهی»‬ ‫و چهار قاضی مستشار در شعبه‬ ‫‪ 74‬دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد‬ ‫که «مازیار» اعالم می‌کرد از شب حادثه‬ ‫هیچ چیزی به خاطر ندارد و عجیب اینکه‬ ‫پزشکی قانونی اعالم کرده این مرد سالمت‬ ‫روحی و روانی دارد و اص ً‬ ‫ال جنون نداشته‬ ‫است‪ .‬در ابتدای جلسه «اعظم استادی»‬ ‫صاحبخانه روبه‌روی پنج قاضی ایستاد و‬ ‫درباره جنایت هولناک شب خونین گفت؛‬

‫حیاط شدم و در کمال ناباوری دیدم «فرشته»‬ ‫زن همسایه – مستأجرمان‪ -‬کف حیاط افتاده‬ ‫است‪ .‬نمی‌دانم مازیار شوهر فرشته چطوری‬ ‫وارد حیاط شده بود فقط پرسیدم چی شده‬ ‫که ناگهان با چاقو به سمتم حمله کرد و با‬ ‫التماس می‌گفتم کاری به من نداشته باش‪ .‬با‬ ‫چاقو دو ضربه به شکمم و بعد از آن دو ضربه‬ ‫به سینه‌ام زد که چاقو را از دستش گرفتم و‬


‫‪69‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بوتاکس کرده بود اما راضی نبود‪ .‬حاال به‬ ‫مطبم آمده تا ابروهایش را جراحی کنم‪ .‬دختر‬ ‫جوان را معاینه کردم اما به لحاظ پزشکی‬ ‫هیچ ایرادی در ابروهای او وجود نداشت‪.‬‬ ‫این پزشک جراح در ادامه می‌گوید‪:‬‬ ‫چندین‌بار به دختر جوان تأکید کردم که‬ ‫احتیاجی به عمل جراحی ندارد اما گوشش به‬ ‫این حرف‌ها بدهکار نبود‪ .‬یک روز را برای‬ ‫جراحی ابروهای خانم جوان تعیین کردم‪.‬‬ ‫پزشک جراح در ادامه ماجرا اضافه‬ ‫می‌کند‪ :‬عمل دختر جوان با موفقیت انجام‬ ‫شد‪ .‬اما وقتی خانواده‌اش او را با صورتی‬ ‫باندپیچی‌شده دیدند نگران شدند‪ .‬او به خاطر‬ ‫ترس از برخورد تند خانواده‌اش دست به‬ ‫داستانسرایی می‌زند و می‌گوید تصادف کرده‬ ‫است‪ .‬خانواده دختر جوان هم به خیال این‌که‬ ‫او تصادف کرده وی را به اجبار به بیمارستان‬ ‫می‌برند اما وقتی پزشکان قصد داشتند او را‬ ‫معاینه کنند دختر جوان به ناچار پرده از راز‬ ‫عمل زیبایی که انجام داده بود برداشت‪ .‬پدر‬ ‫خانواده به مطب پزشک جراح مراجعه کرد و‬ ‫وی را مقصر اصلی این ماجرا خواند‪.‬‬ ‫پزشک جراح زیبایی درباره شکایت خانواده‬ ‫دختر جوان می‌گوید‪ :‬چند روز بعد از این‌که‬ ‫دختر جوان را عمل کردم پدرش به مطبم‬ ‫آمد و درحالی که خیلی عصبانی بود گفت تو‬ ‫فرزندم را اغفال کرده‌ای‪ .‬او می‌گفت تو اگر‬ ‫پزشک منصفی بودی ماجرا را با خانواده او‬ ‫در میان می‌گذاشتی نه این‌که بدون اجازه ما‬ ‫دست به این کار بزنی‪ .‬پدر دختر جوان که‬ ‫خیلی عصبانی بود می‌گفت خانواده ما از هم‬ ‫پاشیده شده و دیگر هیچ مهر و محبتی بین‬ ‫من و دخترم وجود ندارد‪ .‬خیلی تالش کردم‬ ‫مرد را آرام کنم اما انگار این عمل جراحی‬ ‫که اتفاقا خیلی موفقیت‌آمیز بود و دختر‬ ‫جوان نیز بسیار راضی بود برای پدر خانواده‬ ‫خیلی سنگین تمام شده بود‪ .‬چند روز بعد هم‬ ‫از دادسرای جرائم پزشکی نامه‌ای به دستم‬ ‫رسید که از من توضیحات می‌خواستند‪ .‬من‬ ‫هم تمام دالیل و شواهد خودم را اعالم کردم‬ ‫و حاال باید در انتظار نتیجه باشیم‪.‬‬ ‫این پرونده همچنان در دادگاه رسیدگی به‬ ‫جرایم پزشکی درحال بررسی است و هنوز‬

‫مشخص نیست مقصر اصلی این ماجرا چه‬ ‫کسی است‪ .‬آیا جراح زیبایی مقصر است که‬ ‫دختر جوان را بدون اطالع خانواده وی تحت‬ ‫عمل جراحی قرارداده یا این‌که اجازه خود‬ ‫دختر جوان با توجه به این‌که به سن قانونی‬ ‫رسیده است کافی است‪.‬‬

‫مردی که همسر خود را به خاطر‬ ‫بچه دار نشدن کتک می زد‪،‬‬ ‫توسط برادر همسرش کشته شد‬ ‫مرد جوان وقتی متوجه رفتارهای خشن‬ ‫دامادشان شد‪ ،‬او را با شلیک گلوله کشت‪.‬‬ ‫روز یکشنبه مرد جوانی در تماس با پلیس‬ ‫خرم آباد از قتل برادرش خبر داد‪ .‬بی‌درنگ‬ ‫گروهی از ماموران پلیس آگاهی به محل وقوع‬ ‫جنایت در حاشیه شهر رفتند‪ .‬در بررسی‌های‬ ‫اولیه مشخص شد مقتول به اسم جواد که ‪29‬‬ ‫ساله است به علت اصابت دو گلوله اسلحه‬ ‫شکاری به سینه‌اش به قتل رسیده است‪ .‬با‬ ‫دستور بازپرس پرونده جسد به پزشکی قانونی‬ ‫منتقل شد و ماموران در اولین گام به تحقیق‬ ‫از همسر مقتول پرداختند‪.‬‬ ‫زن جوان در بازجویی‌های اولیه منکر‬

‫هرگونه اطالعی از قتل شد اما سرانجام لب‬ ‫به اعتراف گشود و گفت‪ :‬چند سالی است‬ ‫که با جواد ازدواج کرده‌ام اما به علت اینکه‬ ‫نمی‌توانیم بچه‌دار شویم هر روز درگیری‬ ‫داشتیم و همسرم مرا مورد ضرب و شتم قرار‬ ‫می‌داد‪ .‬روز حادثه نیز باردیگر سرکوفت‌های‬ ‫او در مورد مشکل بارداری‌ام باعث شد با‬ ‫یکدیگر درگیر شویم‪ .‬ساعتی بعد از دعوا‬ ‫وقتی برادرم صورت کبودم را دید علت را‬ ‫پرسید که من نیز موضوع کتک‌های جواد‬ ‫را گفتم‪ .‬برادرم نیز عصبانی شد و با تفنگ‬ ‫شکاری همسرم او را به قتل رساند‪ .‬اکنون نیز‬ ‫اطالعی از او ندارم‪ .‬برادرم به نام کاظم بعد از‬ ‫قتل از خانه فرار کرد‪.‬‬ ‫با شناسایی هویت قاتل تحقیقات ماموران‬ ‫برای دستگیری برادر زن قاتل آغاز شد و‬ ‫ساعتی بعد خبر رسید مرد قاتل هنگام خروج‬ ‫از شهر شناسایی و دستگیر شده است‪.‬‬ ‫با انتقال متهم به اداره آگاهی او دربازجویی‌ها‬ ‫گفت‪ :‬دامادمان مرد خشنی بود و به خاطر‬ ‫بچه‌دار نشدن خواهرم‪ ،‬همیشه او را کتک‬ ‫می‌زد‪ .‬روز حادثه وقتی حال خواهرم را دیدم‬ ‫به علت رفتارهای جواد جانم به لبم رسید و‬ ‫او را کشتم‪.‬‬ ‫سرهنگ دالوند‪ ،‬رییس پلیس آگاهی‬ ‫استان لرستان با بیان اینکه متهم برای‬ ‫تحقیقات بیشتر در اختیار پلیس آگاهی‬

‫است به خبرنگار ما گفت‪ :‬قتل در کشور به‬ ‫علل مختلفی رخ می‌دهد که بیشتر آنها به‬ ‫دلیل اعتیاد‪ ،‬مشکالت روانی‪ ،‬اختالفات‬ ‫خانوادگی و قبیله‌یی و مسائل ناموسی است‪.‬‬

‫نقشه عجیب مرد بازنشسته برای‬ ‫سرقت مسلحانه بنز‬ ‫مرد بازنشسته همیشه دوست داشت سوار بر‬ ‫یک خودروی بنز آخرین مدل در خیابان‌های‬ ‫شهر جوالن دهد‪ .‬او برای رسیدن به آرزویش‬ ‫نقشه یک دستبرد مسلحانه را طراحی کرد اما‬ ‫فقط توانست سوییچ بنز را سرقت کند‪.‬‬ ‫رسیدگی به این پرونده همزمان با تماس مرد‬ ‫نمایشگاه‌دار با ماموران پلیس آغاز شد‪ .‬مرد‬ ‫نمایشگاه‌دار در تماس با پلیس از دستگیری‬ ‫سارق مسلح خودرو در مغازه‌اش خبر داد‪.‬‬ ‫ماموران کالنتری ‪ 104‬عباس‌آباد که برای‬ ‫بررسی موضوع به خیابان شهید بهشتی رفته‬ ‫بودند با مرد ‪ 50‬ساله‌یی روبه‌رو شدند که‬ ‫ساک آبی‌رنگی همراه داشت‪.‬‬ ‫مدیر نمایشگاه در شکایتش گفت‪ :‬ساعتی‬ ‫قبل این مرد با مراجعه به مغازه سواالتی‬ ‫را درباره یک خودرو بنز گران قیمت کرد‬ ‫و خیلی زود خارج شد‪ .‬دقایقی بعد وقتی‬ ‫خواستم خودروی بنز را جابه‌جا کنم متوجه‬ ‫شدم سوییچ خودرو سرجایش نیست‪ .‬از‬ ‫آنجا که احتمال می‌دادم خودرو سرقت شود‬ ‫فیلم دوربین مداربسته را بررسی کردم متوجه‬ ‫شدم مردی که خود را مشتری معرفی کرده‬ ‫بود سوییچ را سرقت کرده است‪ .‬همراه‬ ‫کارگرانم در خیابان‌های اطراف نمایشگاه‬ ‫به جست‌وجو پرداختیم تا اینکه او را پیدا‬ ‫کرده و به نمایشگاه آوردیم‪ .‬وقتی از او‬ ‫سوییچ خودروی بنز را خواستم‪ ،‬مدعی شد‬ ‫سوییچ ‪ 8‬میلیون تومانی را در خیابان رها‬ ‫کرده و خودروهای عبوری نیز از روی آن رد‬ ‫شده‌اند‪ .‬من که به حرف‌هایش شک داشتم به‬ ‫جست‌وجوی ساک پرداختم و با یک قبضه‬ ‫اسلحه کلت در داخل آن روبه‌رو شدم‪.‬‬


‫‪68‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫داشت و حاال در مدت چندساعت کارش به‬ ‫اتاق آی‌سی‌یو کشیده بود‪ .‬وقتی از دخترم ام‌‪.‬‬ ‫آر‪‌.‬آی گرفتند مشخص شد او دچار تشنج شده‬ ‫و به همین علت خونریزی مغزی کرده است‪.‬‬ ‫این سرآغاز ماجرای تلخی بود که برای سنور‬ ‫اتفاق افتاد‪ .‬ماجرایی که ‪٢‬سال به طول‬ ‫انجامید و سرانجام باعث مرگش شد‪.‬‬ ‫محمدرشید ادامه می‌دهد‪ :‬پس از ‪٤‬روز‪،‬‬ ‫دخترم که همچنان بی‌هوش بود به بیمارستانی‬ ‫در همدان منتقل شد و ‪٢‬ماه تمام تحت‌نظر‬ ‫پزشکان قرار داشت‪ .‬متاسفانه دخترم به علت‬ ‫این اتفاق توان حرکتش را از دست داده بود‬ ‫و از طرفی قدرت تکلم هم نداشت‪٢ .‬ماه تمام‬ ‫چشم‌انتظار بودیم تا او بهبود یابد و حالش‬ ‫بهتر شود‪ ،‬اما این اتفاق رخ نداد که هیچ‪،‬‬ ‫کلیه‌های او هم از کار افتاد و کارش به‬ ‫دیالیز کشید؛ بعد از مدتی به اتاق عمل رفت‪.‬‬ ‫همان‌جا بود که از حرف‌ پزشکان متوجه‬ ‫شدیم تزریق بدون تست پنی‌سیلین دخترم را‬ ‫به این وضعیت انداخته است‪.‬‬ ‫پس از ‪٢‬ماه پزشکان سنور را مرخص کردند‪.‬‬ ‫او به خانه بازگشت اما هیچ تغییری در وضع‬ ‫او ایجاد نشد‪ .‬دختر ‪١٠‬ساله تنها مقداری از‬ ‫قدرت تکلمش را به‌دست آورد‪ ،‬اما این وضع‬ ‫نیز زیاد دوام نیاورد‪.‬‬ ‫محمدرشید دژهمت در ادامه از روند بیماری‬ ‫دخترش می‌گوید‪« :‬دخترم را به خانه آوردیم‬ ‫و فقط شاهد درد و رنج او بودیم‪ .‬در تمام‬

‫مدتی که در بیمارستان بستری بود امیدوار‬ ‫بودیم او حالش خوب شود اما این اتفاق‬ ‫نیفتاد‪ .‬پس از ‪٢‬ماه به پیشنهاد آشنایان‪ ،‬سنور‬ ‫را به تهران آوردیم تا شاید پزشکان تهرانی‬ ‫بتوانند برای او کاری بکنند‪ .‬متخصصان‬ ‫مغز و اعصاب بسیار تالش کردند تا او بهتر‬ ‫شود اما فایده‌ای نداشت‪ .‬از طرفی هزینه‌های‬ ‫درمانش هم آن‌قدر زیاد بود که دیگر توان‬ ‫پرداخت نداشتم‪ .‬خانه‌ام را فروختم تا بتوانم‬ ‫هزینه‌های بیمارستان را پرداخت کنم‪ .‬در‬ ‫چند ماهی که سنور در تهران بستری بود در‬ ‫مهمانسرای وزارت جهاد بودم‪.‬‬ ‫دخترک بعد از برگشت از تهران در مریوان‬ ‫تحت فیزیوتراپی قرار گرفت و توانست تا‬ ‫حدودی سالمتی‌اش را به‌دست آورد اما ماجرا‬ ‫به همین جا ختم نشد و دوباره دختر کوچک‬ ‫دچار تشنج شد و این بار به کما رفت‪.‬‬ ‫محمدرشید در این‌باره می‌گوید‪ :‬وقتی حال‬ ‫دخترم بد شد او را خیلی سریع به بیمارستان‬ ‫بوعلی بردیم‪ .‬از آن‌جا سنور را به بیمارستانی‬ ‫در سنندج منتقل کردند‪ .‬در این بیمارستان‬ ‫دخترم توسط یک پزشک متخصص تحت‬ ‫عمل جراحی قرار گرفت و شنت مغزی‬ ‫(لوله‌ای انعطاف‌پذیر همراه با یک دریچه‬ ‫که در مغز قرار می‌دهند تا مایع اضافی را از‬ ‫سر تخلیه کند) برایش گذاشتند اما این عمل‬ ‫نیز چاره‌ساز نبود‪ .‬خنده از لبان دخترم رخت‬ ‫بربسته بود‪ .‬بعد از جراحی او را به مریوان‬

‫آوردم‪.‬‬ ‫وی ادامه می‌دهد‪ :‬تمام زندگی‌ام را وقف‬ ‫سنور کرده بودم‪ .‬از آب‌درمانی گرفته تا‬ ‫ماساژدرمانی حتی یک‌بار او را به اربیل عراق‬ ‫بردم تا شاید پزشکان آن‌جا بتوانند کاری‬ ‫انجام دهند اما این کار هم فایده‌ای نداشت‪.‬‬ ‫دخترم از دنیا رفت تا دیگر درد و رنجی را‬ ‫تحمل نکند‪.‬‬ ‫پدر دخترک می‌گوید‪ :‬با مرگ دخترم ‪٢‬فرزند‬ ‫دیگر دارم‪ .‬در این مدت چوب حراج به‬ ‫تمام خانه و زندگی‌ام زدم و حاضر بودم‬ ‫حتی کلیه‌هایم را هم بفروشم تا شاید دخترم‬ ‫سالمتی‌اش را به دست آورد اما سرنوشت‬ ‫تلخی رقم خورد‪ .‬حاال از پزشک و پرستار و‬ ‫مسئول داروخانه شکایت کرده‌ام تا پاسخگوی‬ ‫مرگ دخترم باشند‪ .‬با بی‌توجهی آنها دخترم‬ ‫از دست رفت‪ .‬چند کودک دیگر باید قربانی‬ ‫این بی‌توجهی‌ها شوند تا مسئوالن کشور‬ ‫فکری به حال درمان و وضع بیمارستان‌های‬ ‫مریوان کنند‪.‬‬ ‫مریوان در انتظار بیمارستان و متخصص‬ ‫امید کریمیان نماینده مردم مریوان در مجلس‬ ‫به «شهروند» می‌گوید‪« :‬شهر مریوان دارای‬ ‫دو بیمارستان است که قدمت هرکدام از آنها‬ ‫به حدود ‪ ٤٠‬تا ‪‌٥٠‬سال پیش برمی‌گردد‪.‬‬ ‫هرساله مقداری بودجه برای بازسازی فضای‬ ‫این بیمارستان‌ها مشخص می‌شود اما کافی‬ ‫نیست‪ .‬با این اوصاف این دو بیمارستان‬ ‫همچنان دارای بافتی فرسوده هستند‪ .‬از‬ ‫طرفی تجهیزات این بیمارستان‌ها نیز دیگر‬ ‫پاسخگوی بیماران نبوده و از عمر استفاده‬ ‫آنها گذشته است‪ .‬به تازگی با تالش فراوان‬ ‫توانسته‌ایم چند دستگاه پزشکی برای این‬ ‫بیمارستان‌ها تهیه کنیم اما هنوز کمبود‬ ‫تجهیزات پزشکی احساس می‌شود‪ .‬جاده‬ ‫سنندج به مریوان جاده‌ای پرپیچ‌وخم و‬ ‫خطرناک است‪ .‬هر روز تصادفات زیادی‬ ‫در این جاده رخ می‌دهد اما از آنجایی که‬ ‫در بیمارستان‌های مریوان هیچ‌گونه امکانات‬ ‫و تجهیزاتی وجود ندارد‪ ،‬مجروحان باید به‬ ‫سنندج منتقل شوند که بیشتر این افراد به‬ ‫خاطر وخامت حالشان در مسیر بیمارستان‌های‬ ‫سنندج جانشان را از دست می‌دهند‪».‬‬ ‫وی در ادامه می‌گوید‪« :‬موضوع دیگری که‬ ‫مردم مریوان از آن رنج می‌برند‪ ،‬نبود متخصص‬ ‫در بیمارستان‌هاست‪ .‬چند متخصصی هم‬ ‫که در این شهر وجود دارند بیشتر اوقات در‬ ‫مطب‌هایشان در حال ویزیت بیماران هستند‪.‬‬ ‫اگر مورد اورژانسی پیش بیاید تا زمانی‬ ‫که متخصص خود را به بیمارستان برساند‬

‫بیمار جانش را از دست می‌دهد‪ .‬بیشتر این‬ ‫کمبود‌ها هم در بحث زایمان خانم‌ها رخ‬ ‫می‌دهد مثال چند وقت پیش یک مادر باردار‬ ‫که زمان وضع‌حملش بود به بیمارستان منتقل‬ ‫شد اما تا متخصص بخواهد از مطبش در‬ ‫داخل شهر به بیمارستان برسد متاسفانه مادر و‬ ‫نوزاد جانشان را از دست دادند‪.‬‬ ‫کریمیان در ادامه اضافه می‌کند‪ :‬تاکنون‬ ‫تالش‌های زیادی برای بهبود وضع درمانی‬ ‫مردم شهر مریوان انجام داده‌ایم اما همچنان‬ ‫در نظام درمانی این شهر کمبود احساس‬ ‫می‌شود و ما در تالشیم با کمک مسئوالن‬ ‫هرچه سریعتر وضع مناسبی را برای مردم شهر‬ ‫درخصوص بهداشت و درمان فراهم کنیم‪.‬‬

‫جراحی زیبایی بی‌اجازه‬ ‫شکایت‌ساز شد‬ ‫وقتی جراح زیبایی تصمیم گرفت دختر جوان‬ ‫را تحت عمل زیبایی قرار دهد‪ ،‬هیچ‌وقت‬ ‫فکرش را هم نمی‌کرد این عمل وی را به‬ ‫دردسر بیندازد‪ .‬حاال پدر دختر جوان مدعی‬ ‫شده است جراح زیبایی دخترش را اغفال‬

‫کرده و برای دریافت پول فرزندش را زیر‬ ‫تیغ جراحی برده است‪ .‬این درحالی است‬ ‫که پزشک جراح مدعی است این عمل با‬ ‫رضایت بالمانع خود دختر صورت گرفته و‬ ‫در این میان او هیچ تقصیری ندارد‪.‬‬ ‫ماجرا از خردادماه شروع شد زمانی که دختر‬ ‫جوانی از پزشک زیبایی خواست تا ابروهایش‬ ‫را جراحی کند‪ .‬می‌خواست شبیه ابروهای‬ ‫یکی از بازیگران معروف خارجی شود‪.‬‬ ‫این پزشک درباره این ماجرا به «شهروند»‬ ‫گفت‪ :‬دختر جوان دو بار ابروهایش را‬


‫‪67‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫یک زوج خبر داد که پسرشان در یک حادثه‬ ‫رانندگی کشته شده است‪.‬‬

‫بردن سگش از خواب بیدار شده بوده که‬ ‫صدای در زدن را می‌شنود‪.‬‬

‫ساعت ‪ ۳‬بامداد روز پنج‌شنبه ‪ ۹‬اکتبر‪ ،‬یک‬ ‫مامور پلیس به کارن و جی پریست ساکن شهر‬ ‫پالمر خبر داد که جاستین‪ ،‬پسر ‪ ۲۹‬ساله‌شان‬ ‫در یک تصادف جان خود را از دست داده‬ ‫است‪.‬‬

‫با چشمانی خواب‌آلود در را باز می‌کند و در‬ ‫کمال شگفتی با خانواده‌اش روبرو می‌شود که‬ ‫بعد از دیدن او از خوشحالی فریاد می‌زنند و‬ ‫با دعا و ستایش مسیح اشک‌ریزان یکدیگر‬ ‫را در آغوش می‌گیرند‪.‬‬ ‫جاستین بعد از این ماجرا در گفت‌گو با‬ ‫رسانه‌های محلی گفت که باید به این نکته‬ ‫توجه کرد که شادی و تسکین یک خانواده‬ ‫در این داستان در واقع به معنای عزادار شدن‬ ‫خانواده‌ای دیگر است که واقعا پسرشان را در‬ ‫تصادف از دست داده‌اند‪.‬‬

‫پدر و مادر جاستین‪ ،‬بعد از شنیدن خبر گریان‬ ‫و آشفته با بستگانشان تماس می‌گیرند و برای‬ ‫خبر دادن به پسر دیگرشان ‪ ۷۰‬کیلومتر تا شهر‬ ‫انکوریج رانندگی می‌کنند‪.‬‬ ‫بعد از آن هر سه عضو عزادار خانواده راهی‬ ‫خانه دوست دختر جاستین می‌شوند تا خبر بد‬ ‫را حضوری به او بدهند‪.‬‬ ‫ساعت پنج و نیم صبح در خانه را می‌زنند‬ ‫و در آنجا با جاستین پسرشان که حامل خبر‬ ‫مرگش بودند‪ ،‬روبرو می‌شوند‪.‬‬ ‫پلیس به دلیل دادن خبر اشتباه عذرخواهی‬ ‫کرده و توضیح داده که فردی با همین نام‬ ‫اما تاریخ تولد متفاوت در تصادف کشته شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫جاستین پریست ماجرا را این طور تعریف‬ ‫می‌کند که صبح زود روز پنج‌شنبه برای بیرون‬

‫تازه ترین‬ ‫اسیدپاشی‪:‬زن‪31‬ساله‪،‬مردی‬ ‫که اورا طالق داد و بازنی دیگر‬ ‫ازدواج کرد نابینا ساخت‬ ‫زن ‪ ۳۰‬ساله ای در مشهد که دارای یک‬ ‫فرزند خردسال بود با جوان ‪ ۳۱‬ساله ای‬ ‫هنگام انجام ورزش های رزمی آشنا می شود‬ ‫و بدین ترتیب رابطه شیطانی شکل می گیرد‪.‬‬ ‫این ارتباط و دوستی خیابانی تا آن جا پیش‬ ‫می رود که زن جوان برای ازدواج با پسر ‪۳۱‬‬ ‫ساله از همسرش طالق می گیرد و حضانت‬

‫فرزندش را نیز به همسرش می سپارد اما چند‬ ‫ماه بعد و در حالی که هر روز ارتباط شیطانی‬ ‫آن ها بیشتر می شد پسر جوان در تیرماه‬ ‫سال جاری با دختر دیگری ازدواج می کند‬ ‫و تصمیم می گیرد به ارتباط خود با آن زن‬ ‫پایان دهد‪.‬‬ ‫اما زن جوان که زندگی اش را به خاطر او‬ ‫متالشی کرده بود وقتی با شکست درعشق‬ ‫خیابانی روبه رو می شود‪ ،‬با طرح نقشه ای‬ ‫شوم‪ ،‬پسر ‪ ۳۱‬ساله را به ساختمانی در مشهد‬ ‫می کشاند تا برای آخرین بار همدیگر را‬ ‫ببینند‪ .‬او از قبل ظرف پر از اسید را به داخل‬ ‫ساختمان می برد و در یک فرصت مناسب‬ ‫ناگهان ظرف اسید را روی او خالی می کند‪.‬‬

‫خاموشی «سنور» در تزریق مرگبار‬ ‫خانه بعد از مرگ دخترشان سوت و کور‬ ‫شده‪ .‬پیراهن سیاه به تن دارند و در غم از‬ ‫دست دادن فرزندشان به سوگ نشسته‌اند‪.‬‬ ‫همه آرزوهایشان بر باد رفته و لبخندهایشان به‬ ‫ماتم نشسته‪ .‬هنوز باورشان نشده که دخترشان‬ ‫به‌خاطر یک سرماخوردگی ساده و اشتباه‬ ‫پزشک معالجش دچار سرنوشت مرگبار شود‪.‬‬ ‫خانواده دژهمت ‪‌٢‬سال پیش به خاطر یک‬ ‫اشتباه پزشکی مجبور شدند خانه‌شان را‬

‫بفروشند تا «سنور» فرزند ‪١٣‬ساله‌شان دوباره‬ ‫سالمتی‌اش را به‌دست آورد‪ ،‬اما چه سود که‬ ‫همه تالش‌های‌شان بی‌نتیجه بود و دخترشان‬ ‫جانش را از دست داد‪.‬‬ ‫محمدرشید پدر «سنور» است‪ .‬او به‬ ‫«شهروند» گفت‪« :‬یک روز وقتی از سر‬ ‫کار به خانه آمدم متوجه شدم سنور دچار‬ ‫سرماخوردگی شده او را به بیمارستان بوعلی‬ ‫مریوان بردم‪ .‬پزشک برای دخترم پنی‌سیلین‬ ‫تجویز کرد‪ .‬داروها را از داروخانه گرفتم و‬ ‫دوباره نزد پزشک برگشتم تا داروهایی را‬ ‫که گرفته بودم ببیند‪ .‬پزشک نگاه گذرا به‬ ‫داروها انداخت و گفت همین االن آمپولی را‬ ‫که تجویز کرده باید تزریق کنیم‪ .‬به قسمت‬ ‫تزریقات بیمارستان رفتیم‪ .‬پرستار آمپول‬ ‫پنی‌سیلین را بدون تست تزریق کرد و گفت که‬ ‫احتیاجی به تست نیست‪.‬‬ ‫وی ادامه می‌دهد‪ :‬به خانه برگشتیم‪١٠ .‬دقیقه‬ ‫نگذشته بود که سنور ناگهان بی‌هوش شد و‬ ‫روی زمین افتاد‪ .‬وقتی او را در آغوش گرفتم‬ ‫متوجه شدم نفس نمی‌کشد‪ .‬دستپاچه شده‬ ‫بودم و نمی‌دانستم چه کار باید بکنم‪ .‬خیلی‬ ‫سریع او را با خودروی یکی از همسایه‌ها‬ ‫به بیمارستان بوعلی بردیم‪ .‬وقتی پزشک‬ ‫بیمارستان دخترم را معاینه کرد گفت هرچه‬ ‫سریع‌تر باید او را در ‌آی‌سی‌یو بستری کنیم‪.‬‬ ‫گیج شده بودم دخترم فقط یک سرماخوردگی‬


‫‪66‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫متهم به قتل‪ :‬تحت فشار روانی‬ ‫قتل را گردن گرفتم‬

‫مرد جوانی که دایی و زن‌دایی‌اش را قربانی‬ ‫جنایتی مرموز کرده است در جلسه دادگاه‬ ‫جنایی اصرار بر بی‌گناهی کرد‪.‬‬ ‫این در حالی است که در روزهای نخست‬ ‫دستگیری این خواهرزاده‪ ،‬وی همه جزئیات‬ ‫جنایی را به خاطر اختالفات خانوادگی‬ ‫پذیرفت‪.‬‬

‫ساعت ‪ 12‬شب ‪ 22‬مهرماه سال ‪ ،91‬مأموران‬ ‫کالنتری ‪ 147‬گلبرگ با تماس زن جوانی در‬ ‫جریان کشته شدن مادر شوهر و زخمی شدن‬ ‫پدر شوهرش قرار گرفتند‪.‬‬ ‫با مخابره این جنایت خانوادگی تیمی از‬ ‫مأموران پای در قتلگاه گذاشتند و در گام‬ ‫نخست پدر خانواده را که نیمه جان بود با‬ ‫همکاری امدادگران اورژانس به بیمارستان‬ ‫تهرانپارس انتقال دادند‪.‬‬ ‫همزمان با عملیات نجات پیرمرد از مرگ‬ ‫«عذرا» ‪ 58‬ساله تسلیم سرنوشت شوم شد و‬ ‫از پای درآمد و بازپرس «روشن» از دادسرای‬ ‫امور جنایی تهران دستور داد تیمی از اداره‬

‫‪ 10‬پلیس آگاهی تهران با ردیابی عامل این‬ ‫جنایت خونین وارد عمل شوند‪.‬‬ ‫کارآگاهان که در محل جنایت حضور داشتند‬ ‫ابتدا به تحقیق از عروس خانواده پرداختند‪.‬‬ ‫عروس جوان گفت‪ :‬ساعت ‪ 11‬شب بود‬ ‫که با بچه‌ام به خانه بازگشتم و مقابل در‬ ‫ورودی ساختمان پدر شوهرم و خواهرزاده‌اش‬ ‫«فرهاد» را دیدم بعد وارد خانه شدم‪ .‬وی‬ ‫افزود‪ :‬ساعت ‪ 12‬شب بود که صدای جیغ و‬ ‫فریاد مادر شوهرم را شنیدم و با عجله خودم‬ ‫را به پایین رساندم که دیدم عذرا خانم غرق‬ ‫خون روی زمین افتاده است‪ .‬زمانی که داخل‬ ‫خانه‌شان شدم پدر شوهرم «پرویز» را نیز که‬ ‫پیکری خون‌آلود داشت و به سختی نفس‬ ‫می‌‌کشید داخل اتاق دیدم‪.‬‬ ‫ترسیده بودم و با عجله از ساختمان خارج‬ ‫شدم و درخواست کمک کردم که همسر‬ ‫یکی از دوستانم به کمکم آمد‪ ،‬خودمان را‬ ‫باالی سر پرویز رساندیم و در حالی که منتظر‬ ‫امدادگران بودیم از پدر شوهرم که نیمه‌جان‬ ‫بود درباره علت این حادثه می‌پرسیدیم که وی‬ ‫لحظه‌‌ای به هوش آمد و در پاسخ به سؤاالتمان‬ ‫تنها نام فرهاد را برد‪.‬‬ ‫تنها شاهد این جنایت که همان پدر شوهر‬ ‫بود ساعت سه بامداد در‬ ‫بیمارستان به کام مرگ فرو‬ ‫رفت و همزمان فرهاد که‬ ‫در جریان کشته شدن دایی‬ ‫و زن‌دایی‌اش قرار گرفته بود‬ ‫در نقش میهمان عزادار پای‬ ‫در قتلگاه گذاشت و مأموران‬ ‫با اطالعات به دست آمده‬ ‫وی را که مظنون اصلی‬ ‫پرونده بود‪ ،‬دستگیر کردند‪.‬‬ ‫در دادگاه‬ ‫ساعت ‪ 11‬صبح دیروز جلسه‬ ‫رسیدگی به پرونده جنایت‬ ‫خانوادگی در شعبه ‪113‬‬ ‫دادگاه کیفری استان تهران‬ ‫به ریاست قاضی «باقری»‬ ‫برگزار شد‪.‬‬ ‫در ابتدا فرزندان قربانیان‬ ‫جنایت خواستار قصاص‬ ‫قاتل پدر و مادرشان شدند‬ ‫اما مادر پرویز که یکی دیگر‬ ‫از اولیای دم بود نوه‌اش را‬ ‫بخشید‪ .‬مادربزرگ که روی‬ ‫ویلچر نشسته بود با صدایی‬ ‫لرزان گفت‪ :‬پسرم کشته‬ ‫شده و فردای روز حادثه در‬

‫حالی که در بیمارستان بودم از‬ ‫مرگ پسرم باخبر شدم و فکر‬ ‫نمی‌کنم این جنایت از سوی نوه‬ ‫دختری‌ام باشد و بین نو‌ه هایم‬ ‫نیز فرق نمی‌گذارم‪.‬‬ ‫پس از اظهارات خانواده‬ ‫قربانیان جنایت‪ ،‬فرهاد برای‬ ‫دفاع در جایگاه قرار گرفت و‬ ‫ادعاهای عجیبی کرد‪.‬‬ ‫جوان ‪ 30‬ساله به پنج قاضی‬ ‫عالی رتبه جنایی گفت‪:‬‬ ‫مادربزرگم در بیمارستان‬ ‫بود و چون نرسیده بودم به‬ ‫مالقاتش بروم تصمیم گرفتم‬ ‫برای پیگیری حال وی به خانه‬ ‫دایی‌ام بروم‪.‬‬ ‫ساعت ‪ 11‬شب بود که جلوی‬ ‫خانه دایی‌ام بودم و وقتی دیدم‬ ‫چراغ‌های خانه‌شان روشن است‬ ‫زنگ خانه را زدم و وارد خانه‬ ‫شدم‪.‬‬ ‫پس از خوردن میوه با دایی و زن‌دایی‌ام‬ ‫صحبت کردیم و چـــون دیر وقت بود با‬ ‫گذشت نیم ساعت قصد خارج شدن از خانه‬ ‫را داشتم که دایی‌ام همراه من به جلوی در آمد‬ ‫و درباره مشکل خانواده‌اش با هم حرف زدیم‬ ‫و در همین زمان بود که عروسش به خانه آمد‬ ‫و ما را جلوی در دید و وارد ساختمان شد‪.‬‬ ‫ساعت ‪ 12‬بود که با دایی پرویز خداحافظی‬ ‫کردم و سوار بر خودرویم به سمت خانه رفتم‬ ‫و برای سرکشی به برادرم که زندگی نباتی‬ ‫داشت با همسرم به خانه مادری‌مان رفتیم‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬فکر کنم ساعت سه بامداد بود که‬ ‫مادر زنم در تماس تلفنی مرا از ماجرای مرگ‬ ‫دایی و زن‌دایی‌ام با خبر کرد و خیلی زود‬ ‫خودم را به خانه‌شان رساندم که دستگیر شدم‪.‬‬ ‫فرهاد ادامه داد‪ :‬من کسی را نکشتم و‬ ‫نمی‌دانم پس از رفتن من چه اتفاقی افتاده‬ ‫ی پرویز در روز‬ ‫و همه اعترافات به کشتن دای ‌‬ ‫نخست دستگیری‌ام به خاطر شرایط روحی و‬ ‫روانی بود‪.‬‬ ‫بنابر این گزارش‪ ،‬پس از ادعاهای عجیب‬ ‫فرهاد‪ ،‬قاضی باقری همراه چهار قاضی‬ ‫مستشار دیگر برای صدور حکم نهایی وارد‬ ‫شور شدند‪.‬‬

‫پدر کویتی دخترش را در انگلستان‬ ‫کشت‬ ‫یک مرد کویتی که به همراه دخترش به بریتانیا‬

‫مهاجرت کرده بود در یک حمله عجیب‬ ‫دختر ‪ 24‬ساله خود را با ضربات چاقو به‬ ‫قتل رساند‪.‬‬ ‫به گزارش پلیس بریتانیا‪ ،‬متهم «فالح قاضی‬ ‫آلباسمن» ‪ 59‬ساله به همراه دخترش «میشل»‬ ‫به بریتانیا سفر کرده بود تا میشل در انگلستان‬ ‫ادامه تحصیل دهد اما هنگامی که متوجه شد‬ ‫دختر با پسر غریبه‌ای صحبت می‌کند با ‪13‬‬ ‫ضربه چاقو او را به قتل رساند‪.‬‬ ‫فالح قاضی پس از حمله به دخترش پشیمان‬ ‫شده و او را به بیمارستان منتقل کرده بود اما‬ ‫پزشکان اعالم کردند این پدر عصبانی با ‪13‬‬ ‫ضربه چاقو گلوی دخترش را دریده و باعث‬ ‫مرگ او شده است‪.‬‬ ‫این پدر عصبانی پس از حمله به دخترش‬ ‫اعتراف کرده به علت به خطر افتادن ناموسش‬ ‫دست به چنین حمله وحشیانه‌ای زده و سپس‬ ‫خود را به پلیس معرفی کرده است‪.‬‬ ‫فالح قاضی در دفاع از خود عنوان کرده رفتار‬ ‫دخترش با فرهنگ خانوادگی آنها مغایرت‬ ‫داشته و او چاره‌ای جز این کار نداشته است‪.‬‬

‫پسری در تصادف کشته شد؛ پلیس‬ ‫به اشتباه خانواده‌ای دیگر را خبر‬ ‫کرد‬ ‫جاستین پریست در خانه دوست دخترش با‬ ‫خانواده‌اش روبرو می‌شود که فکر می‌کردند‬ ‫مرده‬ ‫پلیس شهری کوچک در آالسکا به اشتباه به‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

65


‫‪64‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چه کسی می تواند‬ ‫رهبر بهتری باشد‪:‬‬ ‫یک مرد یا یک‬ ‫زن؟‬

‫دالیل زیادی در مورد اینکه چرا‬ ‫زنان کمتری دارای مقام‌های‬ ‫ارشد هستند‪ ،‬گفته شده اما دلیل‬ ‫اصلی این امر چیست؟ آیا زنان می‬ ‫توانند مدیران بهتری از مردان‬ ‫باشند؟‬

‫در سال ‪ 2012‬زنان فقط ‪ 3/8‬درصد از‬ ‫منصب‌های مدیریتی را در فورچون و ‪90‬‬ ‫کرسی از ‪ 535‬کرسی را در کنگره ایالت‬ ‫متحده در دست داشتند‪ .‬چیزهای زیادی در‬ ‫مورد دلیل اینکه چرا زنان برای مقام‌های‬ ‫رهبری ارشد نماینده زیادی ندارند نوشته شده‬ ‫است (از کاهش میزان مراقبت از فرزندان‬ ‫گرفته تا تعصب‌های سازمانی و سیاسی)‪.‬‬ ‫مسئله‌ای که محققان درمورد آن به توافق‬ ‫نرسیده‌اند این است که آیا رهبران زن کمتری‬ ‫وجود دارد به این دلیل که آنها برای آن‬ ‫مشاغل ناکارآمدترند یا چون جامعه از آنها‬ ‫این طور انتظار دارد؟‬ ‫یک فرضیه این است که جامعه رهبری موفق‬ ‫را اکثرا با ویژگی‌هایی که به طور کلیشه‌ای‬ ‫به مردان نسبت داده می‌شوند مثل جسارت‬ ‫و قدرت تسلط‪ ،‬تداعی می‌کند و در نتیجه‬ ‫مدیران زن که از این هنجارهای جنسیتی‬ ‫تبعیت نمی‌کنند را رد صالحیت می‌کنند‪ .‬بر‬ ‫این اساس زنان برای رسیدن به رده‌های باالتر‬ ‫با مشکالت بزرگتری مواجه می شوند‪.‬‬ ‫ویرجینیا شاین در دهه ‪ 1970‬عبارت "فکر‬ ‫کردن به مدیر‪ -‬فکر کردن به مرد" را عنوان‬ ‫کرد و تداعی خود به خودی رابطه بین‬ ‫رهبری و مذکربودن را توضیح داد (این رابطه‬

‫همچنان هم در موارد خاصی وجود دارد)‪.‬‬ ‫اما به تازگی با پدیدار شدن رهبری تحول گرا‬ ‫و تاکید آن بر ویژگی‌هایی که به طور سنتی‬ ‫به زنان نسبت داده می‌شود‪ ،‬مانند همدردی‪،‬‬ ‫همکاری و هوش هیجانی‪ ،‬آیا ممکن است‬ ‫که توقعات از زنان مدیر در حال تغییر باشد؟‬ ‫البته‪ ،‬ولی هیچ قانون جهانی وجود ندارد‪:‬‬ ‫افراد مختلف به طور متفاوتی با شرایط‬ ‫متفاوت برخورد می‌کنند و مثل همیشه شرایط‬ ‫همه چیز را مشخص می کند‪ .‬در راستای این‬ ‫موضوع‪ ،‬تحقیقی که به تازگی در ژورنال‬ ‫روانشناسی کاربردی به چاپ رسیده قصد‬ ‫دارد که نگرشی نو و ظریف به بحث "مدیران‬ ‫مرد در مقابله با زنان" ارائه دهد‪ .‬با تجزیه و‬ ‫تحلیل نتایج ‪ 99‬تحقیق متفاوت که میزان‬ ‫کارآمدی مدیران را بین سال های ‪1962‬‬ ‫تا ‪ 2011‬اندازه گیری می‌کرد‪ ،‬محققان‬ ‫توانستند شرایطی را که رهبران مرد و زن در‬ ‫آن‌ها بهتر عمل کرده‌اند را تمیز دهند‪.‬‬ ‫طبق همان چیزی که انتظار می‌رفت‪ ،‬نتایج‬ ‫نشان داد که فرهنگ آن سازمان خاص نقش‬ ‫مهمی دارد‪ :‬در سازمان‌هایی که از قدیم تحت‬ ‫سلطه مردان بوده‌اند مانند دولت یا ارتش‪،‬‬ ‫رهبران مرد تاثیرگذارترند‪ ،‬در حالی که زنان‬ ‫در محیط‌های زنانه‌تر عملکرد بهتری دارند‪،‬‬ ‫مانند خدمات اجتماعی و آموزش! جالب‬ ‫اینجاست که در زیرگروه کلمه مبهم "تجارت"‪،‬‬ ‫مدیران زن از رتبه باالتری برخوردارند‪.‬‬ ‫هم‌چنین‪ ،‬مطالعات تاکید کردند که اهمیت‬ ‫دارد که شما از چه کسی سوال می‌کنید‪ .‬وقتی‬ ‫از مردان راجع به کارآمدی‌شان می پرسید‪،‬‬

‫عادت دارند که نسبت به زنان به خود امتیاز‬ ‫بیشتری بدهند‪ .‬اما اگر از افراد دیگری‬ ‫(همکاران‪ ،‬رئیس‌ها‪ ،‬زیردستان‪ ،‬یا مشاهده‬ ‫کننده شخص سوم) بخواهید که امتیاز دهند‪،‬‬ ‫زنان به طور قابل مالحظه‌ای کارآمدتر از مردان‬ ‫هستند‪ ،‬به خصوص در مطالعات انجام شده‬ ‫از سال ‪ 1982‬به بعد‪ .‬این قضیه به ویژه با‬ ‫در نظر گرفتن سطوح مختلف رهبری صحت‬ ‫داشت‪ :‬در سطوح پایین‌تر و سرپرستی‪ ،‬مردان‬ ‫به خود امتیاز بیشتری نسبت به زنان دادند‪،‬‬ ‫در حالی که زنان از نگاه دیگران در سطوح‬ ‫میانی و باالتر کارآمدی بیشتری داشتند‪.‬‬ ‫فقط چند توضیح وجود دارد که می تواند این‬

‫مدل نتایج را توجیه کند‪:‬‬ ‫‪ .1‬گرایش اخیر به سمت رهبری تحول‌گرا‬ ‫و تاکید آن بر توانمندسازی و همکاری‬ ‫(ویژگی‌هایی که از قدیم به زنان نسبت داده‬ ‫می‌شد) به این معنی است که رهبری دارد به‬ ‫طور فزاینده‌ای به محدوده‌ای که بیشتر مناسب‬ ‫زنان است تبدیل می‌شود!‬ ‫‪ .2‬به دلیل دشواری‌های فراوانی که زنان در‬ ‫حرکتشان به سمت باال با آن مواجه می‌شوند‬ ‫و این فرضیه که مدیریت بیشتر مناسب مردان‬ ‫است‪ ،‬مردم این تصور را دارند که زنانی که‬ ‫توانسته‌اند به سمت‌های مدیریتی میانی یا‬ ‫باالیی برسند حتما بسیار خاص هستند و در‬ ‫نتیجه آنها را دارای مهارت و توانایی باالیی‬ ‫می‌دانند ("حتما خیلی خوب است که توانسته‬ ‫به آنجا برسد‪)".‬‬ ‫‪ .3‬مردان تصوری بیشینه نسبت به توانایی‬ ‫خودشان دارند و زنان واقعا رهبران بهتری‬ ‫هستند‪ .‬شاید مهمترین نتیجه این فرا آنالیز‬ ‫این باشد که با در نظر داشتن امتیازبندی‌های‬ ‫دیگران و خود فرد در همه انواع سازمان‌ها‬ ‫و تمام سطوح رهبری‪ ،‬تفاوت معناداری بین‬ ‫رهبران زن و مرد وجود ندارد‪ .‬شاید سال‬ ‫‪ 2014‬زمان آن باشد که همه ما فرای جنسیت‬ ‫نگاه کنیم و در عوض روی مهارت‌هایی که‬ ‫بهترین رهبران را می‌سازد (چه مرد و‬ ‫چه زن) تمرکز کنیم‪.‬‬


‫‪63‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫احساس جوانی‪ ،‬سرزندگی و جذابیت کنند‪.‬‬ ‫‪ -5‬رابطه یکنواخت‬ ‫اکثر زوج هایی که برای مدت طوالنی با‬ ‫هم زندگی کرده اند کم کم احساس می کنند‬ ‫آن حرارت و عشق روزهای اول را ندارند‪.‬‬ ‫کارشناسی می گفت‪« :‬روزهای اول یک‬ ‫رابطه‪ ،‬زمانی هستند که احساس می کنید‬ ‫انتخاب شده اید و مورد توجه و عالقه‬ ‫هستید اما در مورد روابط طوالنی قضیه کامال‬

‫حتی اگر شوهرشان واقعا به آنها خیانت نکند‪.‬‬ ‫گاهی بی وفایی و شروع یک رابطه مخفیانه‪،‬‬ ‫راهی است برای کاهش این اضطراب!‬ ‫‪ -7‬روابط زناشویی سرد‬ ‫زوج هایی که برای مدت طوالنی در کنار هم‬ ‫زندگی کرده اند معموال از یکنواختی و سردی‬ ‫روابط جنسی شکایت می کنند‪ .‬طی یک‬ ‫تحقیق در سال ‪ 2010‬در اروپا‪ 81 ،‬درصد‬

‫فکر می کنند‪ .‬کارشناسی می گفت‪« :‬بدتر‬ ‫اینکه این زنان ممکن است احساس کنند‬ ‫درست زمانی که بیش از همیشه به شوهرشان‬ ‫نیاز داشته اند‪ ،‬تنها مانده اند و حاال دیگر‬ ‫مورد توجه شوهرشان نیستند‪».‬‬ ‫احساسات این زنان آسیب پذیر می شود و‬ ‫برای جبران این کمبودها و احساسات منفی‬ ‫به خیانت روی می آورند‪ .‬این احتمال هم‬ ‫متفاوت است چون دیگر هورمون هایی که‬ ‫در اوایل رابطه با دیدن طرف مقابل در بدنتان‬ ‫ترشح می شد کمتر شده اند‪».‬‬ ‫البته این مشکل اجتناب ناپذیر نیست‬ ‫و تکنیک هایی برای مبارزه با احساس‬ ‫یکنواختی و تولید دوباره هورمون ها وجود‬ ‫دارد؛ مثال می توانید هر روز همسر خود را‬ ‫به مدت ‪ 20‬ثانیه در آغوش بگیرید و حرف‬ ‫های عاشقانه بزنید‪ .‬نکته جالب اینکه عدم‬ ‫وجود اختالف و مشاجره همیشه نشانه خوبی‬ ‫نیست‪ .‬دعوا و جدل گاهی عشق ما را بیشتر‬ ‫می کند‪ .‬آمارها نشان می دهد زوج هایی که‬ ‫همیشه رابطه ای آرام و بدون تنش دارند‪،‬‬ ‫بیشتر در معرض خطر خیانت و بی وفایی‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫‪ -6‬ترس از خیانت شوهر‬ ‫بسیاری از زنان خیانت و بی وفایی را جزیی‬ ‫جدایی ناپذیر از مردان می دانند و به همین‬ ‫دلیل‪ ،‬همیشه دچار استرس و ترس هستند‪.‬‬

‫احساس کنند که کسی قدر آنها را نمی‬ ‫داند‪ .‬آنها همه زمان خود را به کارهای خانه‬ ‫اختصاص می دهند‪ .‬کارهای خانه را انجام‬ ‫می دهند؛ از بچه ها مراقبت می کنند و حتی‬ ‫بسیاری از آنها بیرون از خانه کار می کنند‪.‬‬ ‫آنها می خواهند مورد احترام قرار بگیرند و‬ ‫ارزش زحمت هایشان شناخته شود‪.‬‬ ‫از طرفی‪ ،‬زنان همچنین به دنبال کمی هیجان‬ ‫و سردرگمی در زندگی هستند‪ .‬بسیاری از این‬

‫از زنان می گفتند‪« :‬روابط زناشویی شان‬ ‫سرد و قابل پیش بینی شده و دیگر جذابیتی‬ ‫ندارد‪».‬‬ ‫‪ -8‬نبود نقاط مشترک‬ ‫اگر زنی احساس کند که دیگر دغدغه یا‬ ‫عالقه مشترکی با شوهر خود ندارد‪ ،‬ممکن‬ ‫است به طرف دیگری جلب شود‪ ،‬که این‬ ‫دغدغه ها و عالیق را دارد‪ .‬اکثر زوج ها در‬ ‫روزهای اول آشنایی احساس می کنند کسی‬ ‫را پیدا کرده اند که مثل آنها فکر می کند و با‬ ‫آنها همدل و همفکر است اما در بسیاری از‬ ‫موارد بعد از چند سال این احساس از بین می‬ ‫رود‪ .‬بعضی از زنان برای مبارزه با احساس‬ ‫تنهایی و خأل‪ ،‬به بی وفایی روی می آورند‪.‬‬ ‫‪ -9‬بیماری‬ ‫زنانی که به بیماری های خطرناک مانند‬ ‫سرطان سینه مبتال می شوند ممکن است‬ ‫ناگهان دید جدید متفاوت به زندگی پیدا‬ ‫کنند‪ .‬آنها همه قسمت های زندگی خود را از‬ ‫اول مرور می کنند و به مرگ و نیستی بیشتر‬

‫وجوددارد احساس کنند زمان زیادی برایشان‬ ‫باقی نمانده و باید از زمانی که دارند بیشتر‬ ‫استفاده کنند‪.‬‬ ‫‪ -10‬جلب توجه و ماجرا جویی‬ ‫کارشناسی عقیده داشت زنان ممکن است‬

‫زنان‪ ،‬تنها به کمی محبت و توجه نیاز دارند‪.‬‬ ‫زنی که در زندگی زناشویی خود از شادی و‬ ‫هیجان کافی برخوردار باشد و رابطه ای گرم‬ ‫و صمیمی با شوهر خود داشته باشد‪ ،‬هرگز‬ ‫خیانت نمی کند‪.‬‬


‫‪62‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چرا زن ها خیانت می کنند؟‬ ‫خیانت معموال زمانی اتفاق می‬ ‫افتد که زنی احساس کند آنطور‬ ‫که باید و شاید مورد عالقه و‬ ‫توجه همسرش قرار نمی گیرد و‬ ‫همسرش قدر او را نمی داند‪.‬‬

‫‪ -1‬انتقام جویی‬ ‫گاهی بی وفایی یک زن از حس انتقام جویی‬ ‫او ناشی می شود‪ .‬گاهی زنان برخالف میل‬ ‫باطنی خود به شوهر خود خیانت می کنند تا‬ ‫به او بفهمانند حس مورد خیانت قرار گرفتن‬ ‫چقدر دردناک است و جالب اینکه در خیلی‬ ‫موارد این حربه پاسخ می دهد‪.‬‬ ‫محققی در این‬ ‫زمینه می گوید‪:‬‬ ‫«مردها به اندازه‬ ‫احساساتی‬ ‫زنان‬ ‫نیستند‪ ،‬بنابراین در‬ ‫اکثر موارد درد و‬ ‫رنج ناشی از خیانت‬ ‫همسر را درک نمی‬ ‫کنند‪ ،‬مگر اینکه‬ ‫خودشان طعم آن را‬ ‫چشیده باشند‪ .‬زنان‬

‫در جهان‪ ،‬معموال تعداد مردانی که به همسر‬ ‫خود خیانت می کنند از تعداد زنانی که به‬ ‫همسر خود خیانت می کنند بیشتر است اما‬ ‫تحقیقات نشان داده که در سال های اخیر‬ ‫تعداد زنان خیانتکار نسبت به قبل بیشتر شده‬ ‫است‪ ،‬چرا؟‬ ‫بر اساس یک تحقیق از هر ‪ 3000‬شرکت‬ ‫کننده‪ 20 ،‬درصد زنان به خیانت به همسر‬ ‫خود اعتراف کرده اند اما چرا زنان به شوهر‬ ‫خود خیانت می کنند؟ در این مبحث به ‪10‬‬ ‫مورد از این دالیل اشاره می کنیم‪.‬‬

‫‪ -3‬احساس ناامنی و خأل عاطفی‬ ‫زنان نیاز دارند که دوست داشته شوند و مورد‬ ‫تحسین قرار گیرند‪ .‬کارشناسان خانواده در‬ ‫این زمینه می گویند‪« :‬خیانت معموال زمانی‬

‫یک باور جدی است!»‬ ‫‪ -4‬بازگشت به گذشته‬ ‫بازگشت به روابط قبلی راهی آسان برای یافتن‬

‫با این کار می خواهند‬ ‫شرایطی برابر با شوهر‬ ‫خود داشته باشند چون‬ ‫احساس می کنند آنچه‬ ‫تا به حال به آن پایبند‬ ‫بوده اند دیگر ارزش‬ ‫و اعتباری ندارد!»‬ ‫‪ -2‬بی تفاوتی همسر‬ ‫گاهی بی وفایی زنان از احساس نادیده گرفته‬ ‫شدن یا بی تفاوتی همسر نسبت به مسائل و‬ ‫مشکالت ناشی می شود‪ .‬کارشناسی در این‬ ‫زمینه می گوید‪:‬‬ ‫«اکثر زنان در ابتدا‬ ‫سعی می کنند به‬ ‫همسرانشان بفهمانند‬ ‫که مشکلی وجود‬ ‫دارد و چیزی آنها را‬ ‫ناراحت کرده است‬ ‫اما اگر شوهر متوجه‬ ‫اشارات غیرمستقیم‬ ‫نشود‪ ،‬به همسر خود‬ ‫بی اعتنایی کند یا‬ ‫گالیه های او را‬ ‫جدی نگیرد‪ ،‬زن‬ ‫به خیانت روی می‬ ‫آورد چون احساس‬ ‫می کند راه دیگری‬ ‫نمانده است‪».‬‬

‫اتفاق می افتد که زنی احساس کند آنطور‬ ‫که باید و شاید مورد عالقه و توجه همسرش‬ ‫قرار نمی گیرد و همسرش قدر او را نمی داند‪.‬‬ ‫معموال زنان به سمت مردان دیگر جذب می‬ ‫شوند چون از زبان آنها تعریف ها و تحسین‬ ‫هایی می شنوند که از زبان شوهر خود نمی‬ ‫شنوند‪ .‬زنان دوست دارند همیشه به چشم‬ ‫همسرشان خاص و فوق العاده باشند‪ .‬این‬

‫کسی است که بتواند کمبودهای زندگی زنان‬ ‫را برای مدت کوتاهی جبران کند‪ .‬البته این‬ ‫راه حل بسیار مقطعی است و نمی تواند تاثیر‬ ‫ماندگاری داشته باشد‪ .‬آنچه زنان می خواهند‬ ‫شخص قبلی نیست بلکه احساساتی است‬ ‫که در رابطه قبلی تجربه کرده اند یا دیدی‬ ‫است که در آن زمان نسبت به خود داشته اند‪.‬‬ ‫بازگشت به روابط گذشته باعث می شود زنان‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

61


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

60


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

59


‫‪58‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫عجیب ترین جراحی مغز در دنیا‬

‫جرج ماهی قرمز کوچکی است که چند ماهی بود یک تومور بزرگ‬ ‫را در سرش نگه داشت‪ .‬این ماهی قرمز که تا چند هفته پیش یک‬ ‫ماهی رو به مرگ بود حاال تبدیل به یک ماهی قرمز استثنایی و ویژه‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫همه روزه بیمارانی که مشکالت مغزی و نخاعی دارند تحت عمل جراحی قرار می گیرند‪ .‬از‬ ‫آنجایی که این اتفاق همیشه در حال رخ دادن است نکته عجیبی در عمل جراحی مغز دیده‬ ‫نمی شود اما اگر بیمار یک ماهی قرمز کوچک باشد همه چیز عوض خواهد شد‪.‬‬

‫این ماهی قرمز چند روز پیش تحت یک عمل جراحی دو ساعته قرار گرفت و پزشکان‬ ‫توانستند بدون پیش آمدن مشکلی این تومور را از مغز او خارج کنند‪ .‬به گفته صاحب این ماهی‬ ‫قرمز‪ ،‬تومور باعث شده بود تا وی نتواند به درستی شنا کند‪.‬‬ ‫برای عمل این ماهی تمامی پزشکان متخصص حضور داشتند و به گفته دکتر جراح‪ ،‬عمل این‬ ‫ماهی قرمز بسیار سخت تر از برداشتن تومور از سر یک انسان بوده است‪ .‬این ماهی قرمز حاال‬ ‫به خانه برگشته و می تواند چند سالی بیشتر زنده بماند‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

57


‫‪56‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫قهرمانان فیلم‪ ،‬درواقع قهرمان هم نیستند‬ ‫چون هرکدام نقطه ضعف ها و شکست های‬ ‫خود را دارند‪ ،‬از جاد التمن (جیسون بتمن)‬ ‫که یک تهیه کننده تلویزیونی‪ ،‬که قبل از مرگ‬ ‫پدرش شاهد خیانت همسرش کوئین (ابیگل‬ ‫اسپنسر) و رابطه با رئیس خود(دکس سپارد)‬ ‫میشود‪ .‬دراین میان درحالیکه فامیل ازهم‬ ‫پاشیده‪ ،‬وندی (تیفانی) به برادرش جادخبر‬ ‫میدهد‪ ،‬که پدر وصیت کرده همه فامیل دوباره‬ ‫دور هم جمع شوند و حتی ‪ 7‬روز کنار هم‬ ‫باشند!‬ ‫خودتان حدس بزنید‪ ،‬خانواده از هم پاشیده و‬ ‫پر ازکدورت‪ ،‬درحالی زیر سقف خانه جمع‬ ‫میشوند‪ ،‬که مادرشان هیلری (جین فاندا)‬ ‫همچنان بر همه حکومت می کند‪ ،‬همه‬ ‫کدورت ها و کینه های دیرین رو میشود‪،‬‬

‫نقد فیلم ‪ -‬فرح‬ ‫شکوهی‬

‫شان لوی را بعنوان یک کارگردان صاحب‬ ‫سبک و آشنا با سلیقه تماشاگران روز می‬ ‫شناسیم‪ ،‬او را با فیلم های پرفروشی چون‬ ‫‪ Night at the Museum‬بخاطر داریم‬ ‫یا بازسازی فیلم ‪ Pink Panther‬که سلیقه‬ ‫خاص و طنز ویژه ای داشتند‪.‬‬ ‫شان لوی این بار بروی نوول جاناتان تروپر‪،‬‬ ‫فیلم را ساخته‪ ،‬شاید از دیدگاه بعضی ها کتاب‬ ‫گویاتر و پرقدرت تر است ولی خوشبختانه‬ ‫فیلم هم امتیازات الزم را دارد‪.‬‬ ‫فیلم در نهایت دراماتیک بودن‪ ،‬بدلیل‬ ‫طنزگزنده اش‪ ،‬تماشاگر را تا پایان فیلم‬ ‫سرحال نگه میدارد‪ .‬شاید خیلی ها خود را‬ ‫در صحنه های فیلم می بینند و گاه حق را به‬ ‫قهرمانی شبیه بخود می دهند‬

‫همه با بغض روبروی هم ایستاده اند‪ ،‬کمتر‬ ‫کسی پایان خوبی برای این گردهمایی پیش‬ ‫بینی می کند‪.‬‬ ‫در این میان هیلری‪ ،‬نقش اصلی خود را ایفا‬ ‫می کند‪ ،‬او می کوشد تا با نفوذ خود‪ ،‬با تالش‬ ‫برای فراموش کردن کدورت ها و دشمنی ها‪،‬‬ ‫همه را به یک بخشش بزرگ هدایت می‬ ‫کند‪.‬‬ ‫تماشاگر از فیلم بدلیل بازیگران خوب‬ ‫کمدی‪ ،‬انتظار صحنه های کمدی بیشتری‬ ‫دارد‪ ،‬ولی شان لوی راه خود را میرود و می‬ ‫خواهد طنز را در البالی پیام های خاص‬ ‫خود ارائه دهد و مسلما این نوع طنز زیاد‬ ‫آسان نمی خنداند‪ ،‬ولی فیلم برای خانواده ها‬ ‫بسیار دیدنی است‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

55


‫‪54‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫رهايت مي‌کنم چون دوستت دارم‬ ‫بـعد از فـوت پـدرم هـميشه ترس ناشنـاخـتـه‬ ‫و بـي‌دليـلـي رو توي قلبم احساس مي‌كردم و‬ ‫انگار دائم ًا سوار يه االكلنگ نامرئي بودم كه‬ ‫من رو در وضـعيت نـامتعادل قرار مي‌داد و‬ ‫حس سقـوط ولم نمي‌كرد‪.‬‬ ‫مامان كه پيشتر خيال مي‌كرد پنهان كردن‬ ‫بيماري بهترين كاريه كه مي‌تونه در حق‬ ‫ما انجام بده‪ ،‬گيج مونده بود با دو تا پسر‬ ‫نوجوون آشفته چه كنه‌‪ .‬درست ده سال پيش‬ ‫بود‪ ،‬تازه داشتم وارد پونزده سالگي مي‌شدم‌‪.‬‬ ‫مثل بيشتر پسرا دلم مي‌خواست ماشيني بخرم‌‬ ‫و چند سالي رو بي‌خيال و شاد بگذرونم‌‪ .‬پدر و‬ ‫مادر ما هيچ كار و وظيفه‌اي رو به من و پيروز‬ ‫ـ برادرم ـ محول نمي‌كردن و فـقط مـي‌گفتن‌‪:‬‬ ‫«اگه مي‌خواين كمك كنين خوب درس‬ ‫بخونين‌‪ ».‬به هر حال‌‪ ،‬مـا روزهاي آرومي‬ ‫رو مي‌گذرونديم و بـزرگتـرين مشـكـل‌مـون‬ ‫هيـجان‌هاي نـوجواني و كنـكور بود‪ .‬پيروز‬ ‫و من دو سـال تـفـاوت سـني داشـتيـم و‬ ‫همه مـي‌خـواستن الـگـوي خوبي براي اون‬ ‫باشم‌‪ .‬حتي فكر اتفاقي كه پيش اومده بعد از‬ ‫اين همه سال آزارم مي‌ده‌‪ .‬ما دو تا مـوجـود‬ ‫بـي‌خـبر و بي‌خيال‌‪ ،‬يه مرتبه شنـيديم پدرمون‬ ‫مريضه ‌و از چهار پنج سـال قبل داشته با‬ ‫نوع نادري از سرطان مبارزه مي‌كرده‪ .‬او و‬ ‫مامان نذاشته بودن ما متـوجه بشـيم و حـاال‪،‬‬ ‫بيماري اونقدر پيـشرفت كـرده بود كه دكترا‬ ‫گفته بودن كـارهاي نيـمه كاره‌اش رو سر و‬ ‫سامان بـده‌‪ .‬متأسـفانه‌‪ ،‬خبـر دادن بـه مـا جزء‬ ‫آخرين برنامه‌ها قرار داشت‌‪ .‬يه جمعه‌ي سـرد‬ ‫پـايـيزي بـود‪ .‬تلـويزيون داشت مسابقه‌ي‬ ‫فوتبال پخش مي‌كرد‪ .‬خوب يادمه كه ما دو‬ ‫تا برادر ماتمون برده بود‪ ،‬باور نمي‌كرديم‬ ‫داريم از دستش مي‌ديم‌‪ .‬پدر هميشه براي ما‬ ‫محكم‌ترين تكيه‌گاه بـود‪ .‬اون مـي‌تونسـت‬ ‫از هـر اتفـاقي يه مـاجراي خنده‌دار بسازه‌‪.‬‬ ‫حتي اون زمان هم روحيه شو از دست نداده‬ ‫بود و طوري رفتار مي‌كرد كه انگار مرگ هم‬ ‫يه بازيه‪ ‌.‬وحشتناك‌تر از اين امكان نداشت‌‪.‬‬ ‫ظرف سـه هفته‌‪ ،‬پدرمون ضعيف و ضعيف‌تر‬ ‫شـد و بعد هم از دنيا رفت‌‪ .‬والدين ما با اين‬ ‫پنهانكاري فقط شدت ضربه را بيشتر‬ ‫كردن و زمانش رو كوتاه‌تر و ميزان رنج‬ ‫در هر حال ثابت بود‌‪ .‬با رفتن بابا‪ ،‬همه‬ ‫چـيز زير غـبـاري از غـصـه و دلـتنگـي‬ ‫پـوشونده شـد‪ .‬هـر سه‌مون افسرده شده‬ ‫بوديم‌‪ .‬ولـي مـامان زود خودش رو پيدا‬ ‫كـرد و نـذاشـت به درس و زندگي‌مون‬ ‫آسـيب ديگه‌اي برسه‌‪ .‬اون سر كار رفت‬ ‫چون با حقوق ناچيز بابا نمي‌شد مخارج‬ ‫را تأمين كرد‪ .‬بعد از سه چهار ماه هم‬ ‫پيشنهاد داد خونه‌مون رو عوض كنيم‌‪.‬‬ ‫چهار سال بعد در آرامشي نسبـي سـپري‬ ‫شد‪ .‬من تونستم در رشتـه‌ي مديـريت‬ ‫جهانگردي مشغول بـشم و هـمزمان‬ ‫براي كمك به تأمين مخارج زندگي‌‪ ،‬توي‬ ‫هتلي كارم رو شـروع كنـم‌‪ .‬شـغل ساده‌اي‬ ‫بود ولي دوستش داشتم و مي‌دونستم كه‬ ‫مي‌تونم پيـشرفت كـنم‌‪ .‬به نظر مي‌رسيد‬

‫ديگه مشـكلي وجود نداره و ما مي‌تونيم‬ ‫شاد باشيم‪ ،‬يه خانواده‌ي شاد كوچك‌‪ .‬اما‬ ‫دلشوره‌ي لعنتي لحظه‌اي دست از سرم بر‬ ‫نـمي‌داشـت‌‪ .‬هـر وقـت هـم به مامان مي‌گفتم‌‪،‬‬ ‫دلداري‌ام مي‌داد و مطمئنم مي‌كرد چيزي‬ ‫براي نگراني وجود نداره‌‪ .‬اما من حضورش‬ ‫را پيش‌بيني مي‌كردم‌‪ .‬اين بار زمستون بود‬ ‫كه دنيا روي سرم ريخـت‌‪ .‬از دانـشكـده‬ ‫كه برگشتم ديدم مامان نرسـيده‌‪ .‬پيروز طبق‬ ‫معمول توي اتاقش داشت درس مي‌خوند‪.‬‬ ‫ساعت‌ها گذشت‌‪ .‬دلواپس و نگران به هر‬ ‫جايي كه به ذهن‌مون مي‌رسيد زنگ زديم‌‪.‬‬ ‫اما هيچ كس خبر نداشت‌‪ .‬عمو و دايي‌هام‬ ‫اومدند منزل ما و وقتي ساعت از نيمه شب‬ ‫گذشت‌‪ ،‬شروع كردن به تلفن به بيمارستان‌ها‪.‬‬ ‫دايي منصورم هم رفت تا به پليس اطالع‬ ‫بده‌‪ .‬داشتيم از نگراني مي‌مرديم‌‪ .‬مادر امكان‬ ‫نداشت ما رو چشم انتظار بذاره‌‪ .‬حتم داشتم‬ ‫اتفاق بدي براش افتاده‌‪ .‬عصر روز بعـد‪،‬‬ ‫پيـداش كرديم‌‪ .‬گشت پليس توي بيمارستاني‬ ‫در حاشيه‌ي شهر اونو پيدا كرده بود‪ .‬بيهوش‬ ‫در اثر تصادف با راننده‌ي نامردي كه به او زده‬ ‫و به جاي رسوندنش به بـيمارستـان‪ ،‬جـايـي‬ ‫كـم رفت و آمد رهـاش كرده بود‪ .‬اميد زيادي‬ ‫به نجاتش وجود نـداشـت‌‪ .‬خالصانه به درگاه‬ ‫خدا التماس كـرديـم كه اونو ازمون نگيره و‬ ‫امكان بده با هم بمونيم‌‪ .‬بعد از سه هفته و‬ ‫انجام چند عمل جراحي باالخره به هوش‬ ‫اومد و تونست ما رو بشناسه‌‪ .‬البته مادر قـادر‬ ‫به حركت و حرف زدن نبود‪ .‬ولي مـي‌گفتن‬ ‫احتما ً‬ ‫ال با فيزيوتراپي و گفتار درمـانـي آرام‬ ‫آرام حـالش بهـتر مي‌شه‌‪ .‬آورديمش خانه‌‪.‬‬ ‫دور و بري‌ها كمك مون مي‌كردن تا از پس‬ ‫مخارج بر بياييم‌‪ .‬من يه تـرم مـرخصي گرفتم‬ ‫چون نگهداري از مـادر رو نمي‌شد فقط‬ ‫به پرستار سپرد‪ .‬به خـصوص كـه برادرم از‬ ‫همون روز اول خـودش رو توي اتاق زندوني‬ ‫كرده بود و بيرون نمي‌اومد‪ .‬پيروز چنان به‬ ‫هم ريخته بـود كـه به جـاي درس خـووندن‬ ‫يا پاي تلـويزيون مي‌نشست يا مي‌خوابيد و‬ ‫يا مي‌رفت توي اينترنت‌‪ .‬او حتي با مادرمون‬ ‫هم حرف نمي‌زد‪ .‬مي‌ديدم افسرده شده و‬

‫نياز به درمان داره اما هر كارش مي‌كردم‌‪،‬‬ ‫راضـي نمـي‌شد به دكتر مراجعه كنه‌‪ .‬دوران‬ ‫بسـيـار سـختي رو مي‌گذرونديم‌‪ .‬گـاهـي حال‬ ‫مامان بهتر مي‌شد و زماني بـدتر‪ .‬به شدت‬ ‫كار مي‌كردم و در فرصت بـاقي مونده‪ ،‬هم‬ ‫درس مي‌خوندم و هم به مـادر مـي‌رسيدم‌‪.‬‬ ‫فقط اوقاتي كه حال مامان بحراني مي‌شد‪،‬‬ ‫پيروز از اتاقش مـي‌اومد بيرون‌‪ .‬اما حتي‬ ‫اون وقت هم فقـط به نـيـازاي بـيولـوژيكي‬ ‫مادرمون رسيـدگي مـي‌كرد و جمله‌اي با او‬ ‫حرف نمـي‌زد‪ .‬مـي‌ديدم مامان زجر مي‌كشه‌‪.‬‬ ‫چـند بار از برادرم خواستم رفتارش رو عـوض‬ ‫كنـه اما او نمي‌تونست و علت خاصي هم‬ ‫نمي‌آورد‪ .‬تنها چيزي كه توي اون روزهـاي‬ ‫سـياه باعث دلگرمي و اميـدواريم مـي‌شـد‬ ‫حـضور انوشه دختر دايـي‌ام بود‪ .‬عشق او‬ ‫دريچه‌ي اطميناني بـود كـه نمـي‌ذاشت ذهنم‬ ‫منفجر بشه‌‪ .‬مهـربـانـي و حـمايت دايي و‬ ‫خانمش اين اميد رو كه هنوز مي‌شه يه زندگي‬ ‫معمولي داشت‌‪ ،‬توي دلم ايجاد مي‌كرد‪ .‬دايي‬ ‫اينها هم خدايي‌اش كم نمي‌ذاشتن‌‪ .‬اونقدر كه‬ ‫شـرمنده شون مي‌شدم و هر بار به خودم قـول‬ ‫مي‌دادم با خوشبخت كردن انوشه تـمام محبت‬ ‫هاشون رو تالفي كنم‌‪ .‬طي دوره‌ي بيماري‬ ‫مادر ما بيشتر ارتباط‌هاي خودمون با دوستا و‬ ‫همكالسي‌هامونو از دست داده بوديم‌‪ .‬فاميل‬ ‫هم به ندرت سر مي‌زدن‌‪ .‬تازه همون‌ها هم به‬ ‫ندرت پاشون رو از درگاهي اتاق مامان تو‬ ‫مي‌ذاشتن و با اينكه بهشون مي‌گفتم مامان‬ ‫تميزه و بوي بد نمي‌ده‌‪ ،‬حاضر نمي‌شدن نزديك‬ ‫بشن‌‪ .‬دلم بدجوري مي‌شكست‌‪ .‬اگه لطف‬ ‫خدا رو كه توي وجود اونها متـجلي شـده‬ ‫بود‪ ،‬نمي‌ديدم حقيقت ًا كم مي‌آوردم‌‪ .‬وقتي‬ ‫مادرمون سه سال پيش از دنيـا رفت عم ً‬ ‫ال‬ ‫ارتباط چنداني با دنياي خارج نداشتيم و اگه‬ ‫دايي نبود چهار نفري كـه بـراي مراسم تدفين‬ ‫اومدن هم‌‪ ،‬به خـودشون زحمـت نمي‌دادن‬ ‫تا به ما تسليت بگن‌‪ .‬فكر مي‌كردم باالخره‬ ‫پيروز به خودش مي‌ياد و زندگي عادي رو از‬ ‫سر مـي‌گـيره‌‪ .‬امـا حتي بعد از پايان مراسم‬ ‫چـهلم هم هيچ تغييري در برنامه‌ي مــزخـرف‬ ‫زنـدگـي‌اش نـداد‪ .‬حـمــام نمي‌رفت‌‪ .‬هيچ كار‬

‫مفيدي انجام نمي‌داد و اگه ولش مي‌كردم‬ ‫صبح تا شب و شب تا صبح رو توي تخت يا‬ ‫جلوي كامپيوتر مـي‌گـذروند‪ .‬تـا مـي‌تونـسـت‬ ‫شـيريني مـي‌خورد و روز به روز چاق‌تر مي‌شد‪.‬‬ ‫انگار نه انگار كه بايد زندگي خودش رو‬ ‫بسازه‌‪ .‬برادرم فكر مي‌كرد من وظيفه دارم‬ ‫هـميشه مـخارج رو تأمين كنم و در خدمتش‬ ‫باشم‌‪ .‬وقتي به يه مأموريت سه روزه رفتم چنان‬ ‫دعوايي راه انداخت كه تمام همسـايه‌هاي‬ ‫ساخـتمان‪ ،‬پشـت در آپـارتـمـان مـون جـمـع‬ ‫شـدن و حـتـي يكي‌شون مي‌خواست به ‪110‬‬ ‫تلفن بزنه كـه نـگـذاشـتم‌‪ .‬اخـتـالف داشـت‬ ‫بـاال مـي‌گرفت‌‪ .‬آخر سـر دايـي اونـقـدر زير‬ ‫گوشش خوند تا حاضر شد بره سر كار‪ .‬با هزار‬ ‫بدبختي و رو انداختن به اين و اون براش كار‬ ‫پيدا كردم‌‪ .‬اما اون فقط چند ماه در شغلي بند‬ ‫مي‌شد و به بهانه‌اي مي‌زد بيرون‌‪ .‬پيروز در هر‬ ‫شرايطي توقع داشت مـن هـزينه‌ي زنـدگي‌شو‬ ‫بدم‌‪ .‬كرايه‌ي خـونه كـه از اول پاي خودم بود‪.‬‬ ‫خرج خـورد و خـوراك و لباس هاش رو هم‬ ‫من مـي‌دادم‌‪ .‬حـتـي اگـه مـي‌رفتـيم رستوران‌‪،‬‬ ‫دســـتـش رو روي دستـش مـي‌ذاشـت تا‬ ‫مـن حـسـاب كـنـم‌‪ .‬سيـصـد بـار بـاهاش‬ ‫حـرف زدم و گـفـتـم ديگـه هيـچ كدوم بچه‬ ‫نـيـسـتـيـم و بـايـد مسئوليت‌پذير باشيم‌‪ .‬اما‬ ‫نتيجه سكوت و قهر او بود‪ .‬چـند ماهي مي‌شد‬ ‫كـه پـيـروز بـا مــن صـحبت نـمي‌كـرد‪ .‬اون‬ ‫نمي‌خواست موقعيت منو بفهمه و درك كنه كه‬ ‫دير يا زود بايد برم دنبال زندگي‌ام‌‪ .‬درسته كه‬ ‫انوشـه و دايـي چيزي نمي‌گفتن اما هر چـيزي‬ ‫حـدي داره‌‪ ،‬دخـتر بيـچاره كه نمـي‌تونست‬ ‫تا ابد منتظر بمونه‌‪ .‬از اين گذشته اگه قرار‬ ‫بود مستقل بشم بايد پس اندازي براي خودم‬ ‫درست مي‌كردم كه با ايـن طرز زندگي امكان‬ ‫نداشت‌‪ .‬داشتم عـصبـي مـي‌شـدم‪ ،‬از طـرفـي‬ ‫هم دلم نمي‌خواست با برادرم بد رفتاري‬ ‫كنم‌‪ .‬دوباره از دايي كمك خواستم‌‪ .‬اون‬ ‫گفت پيروز بايد از يه نقطه‌اي بفهمه كه بايد‬ ‫مسائلشو خودش حل كنه‌‪ .‬نه من و نه هيچ‬ ‫كس ديگه‌اي نمي‌تونست به زور اونو دكتر‬ ‫ببره تا مث ً‬ ‫ال مشكل افسردگي‌اش درمان بشه‬ ‫يا ياد بگيره چطوري با مردم رفتار كنه‌‪ .‬اون‬ ‫خودش بايد مي‌خواست‌‪ .‬حداكثر‬ ‫كاري كه از دست من بر مي‌اومد‬ ‫اين بود كه راهنمايي‌اش مي‌كردم‌‪.‬‬ ‫تصميم‌گيري با پيروز بود و بس‌‪.‬‬ ‫به قول او مراقبت از برادر كوچكتر‬ ‫يك چيز بود و «ناتوان سازي‌» او‬ ‫چيزي ديگه و من نبايد ايـن خطا رو‬ ‫مرتـكب مي‌شدم‌‪ .‬و من به تـوصيه‌ها‬ ‫عمل كردم و وقتي ديدم پيروز داره‬ ‫از الكـش در مي‌ياد‪ ،‬شغلي رو توي‬ ‫كيـش پذيرفتم‌‪ .‬جدا شدن از برادرم‬ ‫و انوشه واقع ًا سخت بود ولي هر دوي‬ ‫ما به ايـن فاصـله نـياز داشـتيم‌‪ .‬به‬ ‫لطف خدا‪ ،‬حاال اوضاع خيلي بهتره‌‪.‬‬ ‫نمي‌گم داداشم كام ً‬ ‫ال درمان شده ولي‬ ‫داره به طور جدي به آينده‌اش فكر‬ ‫مي‌كنه‌‪ .‬آينده‌اي كه هر كسي بايد با‬ ‫دستاي خودش بسازه‌‪...‬‬


‫‪53‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مردان مغرور‪ ،‬زنان حساس و اکنون‬ ‫یک رابطه زنا شویی‬ ‫زنان دوست دارند که از همسرشان‬ ‫نامه‌های محبت آمیز دریافت‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫* آنچه زن‌ها باید بدانند‪:‬‬

‫ وقتی مردی به تکرار از عالقه زنش به‬‫خود مطلع شود‪ ،‬سالم و قدرتمند باقی می‌ماند‬ ‫(مردان در این مورد به اشتباه احساس‬ ‫بی‌اعتنایی می‌کنند)‬ ‫ واکنش‌های صمیمی زن و ابراز تشکر‬‫و امتنان چونان آینه‌ای است که تصویری‬ ‫درخشان را منعکس می‌سازد‪.‬‬ ‫ ‌مردان این روزگار از زنان خود چیزی‬‫بیش از یک کدبانوی خانه‌دار و مراقبت‬ ‫فرزندانشان انتظار دارند‪ .‬مردها از زنان‬ ‫می‌خواهند تا در زمینه‌‌های عاطفی و احساسی‬ ‫از آنها حمایت کنند‪.‬‬ ‫ زن عاقل از تالش‌های شوهرش برای‬‫راضی کردن او قدردانی می کند‪.‬‬ ‫ وقتی مرد‪ ،‬خشمگین و ناراحت یا رنجیده‬‫است‪ ،‬مجاب کردن او با بحث و گفت‌وگو‪،‬‬ ‫بی‌مورد است‪.‬‬ ‫ مردها اغلب به آنچه در وجودشان می‌گذرد‪،‬‬‫توجه نمی‌کنند و آن را بروز نمی‌دهند‪.‬‬ ‫ در چرخه صمیمیت؛ نزدیک شدن‪ ،‬دور‬‫شدن‪ ،‬دوباره نزدیک شدن و فاصله دوباره‪،‬‬ ‫عشق را محکم‌‌تر می‌کند‪.‬‬ ‫ از نشانه‌های بیرون آمدن از مرحله تنهایی‬‫مرد‪ ،‬گرفتن دست همسرش و همچنین‬ ‫صحبت کردن با او است‪.‬‬ ‫ مرد زمانی احساس عالقه می‌کند که زنش‬‫از کارهای او تشکر کند‪.‬‬ ‫ اگر می‌خواهید همسرتان اصال‌ح شود‪ ،‬او‬‫را همان‌طور که هست بپذیرید‪.‬‬ ‫ به اشتباه گمان می‌کنیم که همسرمان باید‬‫مانند ما بیندیشد و احساس کند‪.‬‬ ‫ وابستگی بیش از اندازه به همسر هرگز‬‫درست نیست‪.‬‬ ‫ مردها می‌خواهند تمجید و تحسین شوند‪.‬‬‫ اغلب زن‌ها متوجه نیستند که بی‌اعتمادی‬‫آنها نسبت به همسرشان تا چه اندازه آنها را‬ ‫رنج می‌دهد‪.‬‬ ‫ پند و اندرز و راه نشان دادن به مرد تنها در‬‫صورتی می‌تواند مفید باشد که مرد مستقیما‬ ‫این را از همسرش بخواهد‪.‬‬ ‫ بزرگترین اشتباه زن در رابطه زناشویی‬‫این است که نیازهایش را به همسرش اطالع‬ ‫ندهد‪.‬‬ ‫ زنان اغلب مقاومت همسرشان را در کمک‬‫کردن‪ ،‬اشتباه ارزیابی می‌کنند‪.‬‬ ‫‪ -‬خواسته‌هایتان را از رابطه خود با همسر‬

‫ زنان به رفتار محبتآمیز بها می‌دهند و چنین‬‫رفتاری برآنان در هر حالتی تاثیر فراوان دارد‪.‬‬ ‫ زنان برای ابراز محبت‪ ،‬به مقدماتی احتیاج‬‫دارند و مردها گاه به اشتباه گمان می‌کنند که‬ ‫همسرانشان آنها را دوست ندارند‪.‬‬ ‫ برای زنان ارتباط برقرار کردن صرفا به‬‫معنای در میان گذاشتن اطالعات نیست‬

‫ زنان به مهر و محبت همسرشان احتیاج‬‫دارند‪.‬‬ ‫ مردها به هنگام گفتن مشکالت از طرف‬‫همسر شان دچار اشتباه می‌شوند‪ .‬تصور‬ ‫می‌کنند که همسر شان از او انتقاد می‌کند‪.‬‬ ‫ به هنگام باز کردن در ماشین مردها باید‬‫پیش قدم بشوند‪ .‬با این کار می‌توانند مهر و‬

‫مطرح کنید و این تصور را نداشته باشید که‬ ‫همسرتان از آنچه در ذهن شما می‌گذرد‪ ،‬آگاه‬ ‫است‪.‬‬ ‫ اگر در برابر احساسات همسرتان مقاومت‬‫کنید‪ ،‬احتماال در برابر این احساسات در‬ ‫درون خود مقاومت می‌کنید‪.‬‬ ‫ نگویید من مخالفم‪ ‌،‬بگویید؛ "من فکر‬‫می‌کنم … به نظر من…"‬ ‫ زنان با درک نیازهای عاطفی همسرشان ‌‪،‬‬‫می‌توانند از منبع نارضایتی او آ گاهی بیشتری‬ ‫به دست آورند‪.‬‬ ‫ سه نشانه تنش در مردها عبارت است‬‫از‪ :‬پس کشیدن‪ ،‬غر و لند کردن و ‌سکوت‬ ‫نمودن‪.‬‬ ‫ مردها همسران خنده‌رو را دوست دارند‪.‬‬‫* آنچه مردها باید بدانند‪:‬‬ ‫ زنان می‌خواهند شنونده‌ای داشته باشند که‬‫به حرفشان گوش دهد‪.‬‬ ‫ هر چه فشار روحی بر زن بیشتر شود‪ ،‬آرام‬‫گرفتن و لذت بردن از امور خوشایند زندگی‪،‬‬ ‫برایش دشوارتر می‌گردد‪.‬‬ ‫ بیاموزیم که در مواقع دشوار و طوفانی‪،‬‬‫همسرمان را دوست بداریم‪.‬‬ ‫ زنان روزگار ما دیگر نیاز چندانی به این‬‫ندارند که همسرشان در زمینه‌های مالی و‬ ‫فیزیکی از آنها حمایت کنند‪ .‬به جای آن‪،‬‬ ‫یکی از خواسته‌های مهم آنها این است که در‬ ‫زمینه‌های احساسی و عاطفی مورد حمایت‬ ‫قرار بگیرند‪.‬‬ ‫ شوهر عاقل‪ ،‬پیوسته با کارهایش به زن‬‫می‌گوید که موجودی منحصر به فرد است‬ ‫و به همسرش می‌گوید که او را دوست دارد‬ ‫و این همان چیزی است که زن به آن احتیاج‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫ وقتی زنی احساسات خود را در میان‬‫می‌گذارد‪ ،‬بدون توجه به شدت خشم و‬ ‫اتهاماتی که می‌بندد‪ ،‬در واقع خواهان همدلی‬ ‫است‪.‬‬ ‫ زن به موج شبیه است و با رفتارهای‬‫همسرش حرمت نفسش مانند موج باال و‬ ‫پایین می‌رود‪.‬‬ ‫ مرد نیاز دارد که همسرش از کار مفیدی که‬‫انجام داده‪ ،‬تشکر و قدردانی کند‪.‬‬ ‫ وقتی مرد‪ ،‬همسرش را تایید می‌کند‪،‬‬‫متقابال مورد تایید او قرار می‌گیرد‪.‬‬ ‫ مرد‪ ،‬روزانه به مدت بیست دقیقه باید به‬‫شکلی به همسرش توجه کند که انگار برای‬ ‫رییسش کار می‌کند یا به مشتری خویش‬ ‫خدمت می‌کند‪.‬‬ ‫ مردها صرفا با گوش کردن به احساسات‬‫منفی زن از آنها موجوداتی مقبول‌تر و مثبت‌تر‬ ‫می‌سازند‪.‬‬ ‫ علت اصلی کاهش عال‌قه زنان به همسرشان‬‫این است که به قدر کافی درک نمی‌شوند‪.‬‬

‫بلکه به معنای در میان گذاشتن عواطف و‬ ‫احساساتشان است‪.‬‬ ‫ زنان در خواندن ذهن‪ ،‬مهارت بیشتری‬‫دارند‪.‬‬ ‫ احساس امنیت خاطر بهترین و شیرین‌ترین‬‫چیزی است که مرد می‌تواند به همسرش‬ ‫بدهد‪.‬‬ ‫ زن‌ها در صورتی شاد می‌شوند و احساس‬‫خوشبختی می‌کنند که احساس کنند‪ ،‬نیازشان‬ ‫برآورده خواهد شد‪.‬‬ ‫ زنان دوست دارند که از همسرشان نامه‌های‬‫محبت آمیز دریافت کنند‪.‬‬ ‫ زنان‪ ،‬همسران انفعالی و تابع را دوست‬‫ندارند‪.‬‬ ‫ ارتباط مستقیم چشمی در گفت‌وگوی‬‫دوطرفه برای زنان بسیار مهم است‪.‬‬

‫محبت خود را به همسرشان نشان دهند‪.‬‬ ‫ تو گوش نمی‌دهی! گفتن این جمله از سوی‬‫زنان‪ ،‬یعنی‪ :‬تو به من توجه کامل نداری‪.‬‬ ‫ وقتی زنان با همسرشان به بیرون از منزل‬‫(طبیعت‪ ،‬سینما‪ ،‬پارک و…) می‌روند‬ ‫احساس خوبی به آنها دست می‌دهد و‬ ‫می‌توانند بر مرد تاثیر بگذارند‪.‬‬ ‫ نیازهای اصلی زنان عبارتند از‪ :‬توجه‪،‬‬‫درک‪ ،‬احترام‪ ،‬محبت‪ ،‬تایید ‌و دریافت‬ ‫اطمینان خاطر‪.‬‬ ‫ وقتی به زن‪ ،‬اعتماد و اطمینان خاطر‬‫می‌دهید‪ ،‬به او می‌گویید که پیوسته مورد مهر‬ ‫و محبت است‪.‬‬ ‫ مرگ یک زندگی زناشویی در چهار مرحله‬‫اتفاق می‌افتد‪ :‬مقاومت‪ ،‬رنجش‪ ،‬بی‌اعتنایی‪،‬‬ ‫سرکوب‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

52


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

51


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

READ THIS MAGAZINE ONLINE . www.

Javanantoronto.com

50


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

49


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

48

ENGAGEMENT RING: GIFT OR CONTRACT? By: Sahar Zomorodi, Barrister & Solicitor

True story. A man buys a sapphire studded diamond ring worth $16,500 for his fiancée before she called off the engagement. Now she wants to keep the ring a nd he wants it back. A love quarrel turn ed into a legal battle all the way to the B.C. Sup reme Court on the quest ion of gift or contract?

requires an assessment of who broke off the engagement and entails an evaluation of why the engagement ended. This is directly at odds with s. 33 of the Ontario Marriage Act R.S.0.1990, c. M.3, which provides that,

donor to recover the gift." The Marriage Act has thus removed the consideration of fault from the analysis and is reflected in the common law Ontario Superior Court decision in Newell v. Allen (2012) ONSC 6681 which held that the donor should always get the ring back "Where one person makes a gift regardless of who broke off the to another in contemplation of or engagement.

The legal question is who should keep the ring? Would you defend the man's claim that the ring is part of a contract to be married and should be returned when that contract is dissolved? Or would you support the position that the ring is an outright gift and belongs to the receiver upon acceptance of it? Canadian Courts dealing with the issue of whether the engagement ring should be returned after a broken engagement have reached different conclusions. One approach has been to treat the delivery of the ring as a gift subject to the condition of marriage which must be satisfied before the gift is final. If the marriage is not consummated then the person giving the gift (the Donor) has the right to get the gift back. This approach dates back to the decision of Jacobs v. Davis [1917] 2K. B. 532 and is often combined with the fault based reasoning that imposes an equitable duty on the person terminating the contract to return the articles given in reliance and in expectation of performance of the contract (Robinson v. Cumming (1742, Ch.) 2 Atk. 409). The fault based analysis

conditional upon their marriage to each other and the marriage fails to take place or is abandoned, the question of whether or not the failure or abandonment was caused by or was the fault of the donor shall not be considered in determining the right of the

The second approach regards the engagement ring as an absolute gift, which cannot be revoked or recovered when the marriage does not occur. It becomes the absolute property of the recipient upon acceptance of it. This decision was set out in

the Ontario Small Claims Court case of Mastromatteo v. Dayball [2011] O.J. No. 1600, where the Deputy Judge stated at para 19 and 20: "In the absence ofany clear common law rule on whether a ring must be returned, I would incline to the position that a gift is a gift. Once perfected by delivery, it cannot be recovered." The third approach is based on the well-known principles of contract law which support the position that engagement is an exchange of mutual promises to marry and if the agreement is not performed, then those involved should be restored to their former positions, and the ring should be returned to the person who first had it. Hitchcoxv. Harper, [1996] B.C.J. No.1861 (S.C.); Sperling v. Grouwstra [2004] B.C.J. No. 463 (S.C.); Zimmerman v. Lazare [2007] B.C.J. No. 932 (S.C.). It is evident that the common law has not taken a clear position on the question but it does seems that the weight of decisions have shifted in favor of the return of the ring without regard to who caused or what contributed to the termination of the engagement. After all, it is not always clear whose fault is attributable to the demise of the relationship. The preferred approach is one that is consistent with principles of contract law and also with our moral obligation to return the material sentiment of a relationship that no longer exists. Sahar Zomorodi, is a lawyer practicing in Richmond Hill Ontario in the areas of Civil Litigation, Real Estate, and Business Law.


‫‪47‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آ گه ما‌‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫اینجا‬ ‫‪905‬‬‫‪237-7470‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

46


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

45


‫‪44‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بدنتان را دوست داشته باشید‬ ‫در این مقاله قصد داریم راه‬ ‫هایی را به شما معرفی کنیم تا از‬ ‫طریق آن بتوانید تصویر زیباتری‬ ‫از جسمتان در ذهن خود ایجاد‬ ‫کنید‪ .‬هر کسی باید با دیدی‬ ‫مثبت به بدن خود نگاه کند‪ ،‬مهم‬ ‫نیست که اندامتان چگونه باشد‪،‬‬ ‫چاق باشید یا الغر‪ ،‬کوتاه قد باشید‬ ‫یا بلند قد…مهم این است که‬ ‫بدنتان را دوست داشته باشید!‬ ‫هر روز خودتان را تایید کنید‪ .‬آنچه اهمیت‬ ‫دارد‪ ،‬چیزی است که در درون شماست نه‬ ‫آنچه ظاهر شما نشان می دهد‪.‬‬ ‫لباسهایی بپوشید که در آنها احساس راحتی‬ ‫کنید‪ .‬لباسهایی نپوشید که خیلی تنگ باشد و‬ ‫حرکت کردن در آنها مشکل باشد‪ .‬در خریدن‬ ‫لباسهایی که از آنها خوشتان می آید تردید‬ ‫نکنید‪ .‬از همین امروز شروع کنید! طوری‬ ‫ِ‬ ‫خود واقعیتان را نشان دهد‬ ‫لباس بپوشید که‬ ‫نه اینکه دیگران را تحت تاثیر قرار دهید‪.‬‬ ‫باید نسبت به آنچه می پوشید احساس خوبی‬ ‫داشته باشید‪ .‬برچسب لباسهایتان را بکنید‪.‬‬ ‫سایز نوشته شده روی برچسب لباس‪ ،‬نباید‬ ‫باعث ناامیدیتان شود و روزتان را خراب کند‪.‬‬ ‫از ترازو دوری کنید‪ .‬باید از شر این وسیله‬ ‫خالص شوید‪ .‬اگر الزم است وزنتان کنترل‬ ‫شود‪ ،‬آن را به دکترها بسپارید‪ .‬میزان وزن‬ ‫شما نباید بر اعتماد به نفستان تاثیر بگذارد‪.‬‬ ‫قبل از نگاه کردن در آینه‪ ،‬خوشبینانه فکر‬ ‫کنید‪ .‬وقتی روزتان را شروع می کنید‪ ،‬قبل از‬ ‫اینکه جلوی آینه بروید‪ ،‬ذهن و احساستان را‬ ‫مثبت کنید‪ .‬از همان آغاز روز سعی کنید مدام‬ ‫خودتان را تایید و تمجید کنید‪ ،‬دوش آب‬ ‫گرم بگیرید و در مورد تمام راه های مثبتی‬ ‫که از طریق آن می توانید اندیشه های منفی‬ ‫را از ذهنتان بیرون کنید فکر کنید‪ .‬باید از‬ ‫زندگی متشکر باشید‪ ،‬آن زمان است که می‬ ‫توانید در خود احساس غرور کنید‪ .‬جلوی‬ ‫آینه با خودتان حرف بزنید‪ .‬به آنچه در آینه‬ ‫می بینید خوب دقت کنید و درمورد نقاط‬ ‫مثبت ظاهریتان فکر کنید‪ .‬با خودتان بگویید‬ ‫که باید برای داشتن چنین ظاهری از خداوند‬ ‫ممنون باشید‪ .‬مهم نیست چه شکلی باشید و‬ ‫چه هیکلی داشته باشید‪ ،‬مهم این است که از‬ ‫آنچه هستید راضی باشید‪.‬‬ ‫از مجالت ُمد دوری کنید‪ .‬حقیقت این است‬ ‫که مجالت ُمد نوع ایدآل زیبایی را به معرض‬ ‫نمایش می گذارند که هر کسی در دنیا نمی‬ ‫تواند آنگونه باشد‪ .‬مانکن ها و ُمدل ها‬ ‫حتی کمتر از یک درصد از جمعیت جهان‬ ‫را تشکیل می دهند‪ .‬به عالوه‪ ،‬برای گرفتن‬ ‫عکس های داخل مجله های ُمد کار زیادی‬

‫انجام شده است تا آن چیزی شده که شما‬ ‫می بینید‪ ،‬طراحان‪ ،‬آرایشگران‪ ،‬متخصصین‬ ‫نورپردازی و عکاسان حرفه ای و حتی گاهی‬ ‫متخصصین نرم افزارهای کامپیوتری برای‬ ‫رفع اشکاالت عکس ها وقت زیادی را‬ ‫صرف آنها کرده اند‪ .‬پس بهتر است به جای‬ ‫اینکه با نگاه کردن به این مجالت روز به‬ ‫روز نسبت به خودتان ناامید شوید‪ ،‬اص ً‬ ‫ال به‬ ‫سراغ آنها نروید‪ .‬به جای مجله های ُمد می‬ ‫توانید مجالت اخبار‪ ،‬یا مجالتی که دررابطه‬ ‫با عالیق شما هستند (هنر‪ ،‬موسیقی‪ ،‬ورزش‪،‬‬ ‫مسافرت‪ ،‬دکوراسیون خانه‪ ،‬باغبانی و‪)....‬‬ ‫را خریداری کنید‪.‬‬ ‫لیستی از ویژگی های مثبت خود تهیه کنید‪.‬‬ ‫درمورد ویژگی هایی از خودتان فکر کنید‬ ‫که دوستشان دارید—فرد صادقی هستید؟‬ ‫هستید؟‬ ‫باهوش‬ ‫خالقید؟‬ ‫مهربانید؟ وفادارید؟ ببینید چه‬ ‫ویژگی هایی در شما وجود دارد که‬ ‫می توانید به آنها ببالید و به خاطر‬ ‫آن ویژگی ها خودتان را بیشتر‬ ‫دوست داشته باشید‪ .‬این لیست‬ ‫را به کنار آینه بچسبانید تا هر روز‬ ‫ببینید که چه ویژگی هایی باعث‬ ‫زیبایی شما می شود‪.‬‬ ‫برای انجام کارهای مفید برای‬ ‫جسمتان و رسیدگی به آن وقت‬ ‫بگذارید‪ .‬هر ماه یکبار برای‬ ‫ماساژ‪ ،‬مانیکور‪ ،‬یا اصالح به‬ ‫آرایشگاه بروید‪ .‬حمام های‬ ‫طوالنی با آب داغ بگیرید‪ .‬پیش‬ ‫دوستتان بروید و پاهای همدیگر‬ ‫را پدیکور کنید‪ .‬لوسیون های نرم‬ ‫کننده خوشبو برای پوست بدنتان‬ ‫بخرید و از عطرهای مورد عالقه‬ ‫تان استفاده کنید‪ .‬هر زمان که نیاز‬ ‫داشتید چرت بزنید‪ ،‬هیچ دلیل‬ ‫برای انجام ندادن آن وجود ندارد!‬ ‫علیه خودتان قیام کنید‪ .‬به‬ ‫کارهایی فکر کنید که هیچوقت‬ ‫آنها را انجام نمی دهید‪ ،‬و آنها‬ ‫را امتحان کنید‪ .‬بدون آرایش و‬ ‫با موهایی شانه نکرده به مهمانی‬ ‫بروید‪ .‬تمام روز با لباس خواب‬ ‫در خانه بچرخید‪ ،‬یا کارهایی‬ ‫از این قبیل‪ .‬نکته مهم این است‬ ‫که آرایش‪ ،‬مدل مو یا لباسهایتان‬ ‫نشاندهنده ی شخصیت شما‬ ‫نیست‪ .‬این را ثابت کنید!‬ ‫به جاهایی بروید که تا به حال به‬ ‫تنهایی نرفته اید‪ .‬تا حاال شده تنها‬ ‫به سینما بروید؟ یا برای خوردن‬ ‫یک فنجان قهوه به کافی شاپ‬ ‫بروید؟ یک شام مفصل در یک‬ ‫رستوران لوکس چطور؟ اینها‬ ‫تجربه هایی است که خیلی کم‬ ‫نصیبتان می شود‪ .‬پس با خودتان‬ ‫وقت بگذرانید‪ ،‬چون خودتان تنها‬

‫کسی هستید که باید او را بشناسید و با او‬ ‫خوش بگدرانید‪.‬‬ ‫در مقابل افکار منفی در رابطه با خودتان‬ ‫گوش به زنگ باشید‪ .‬هر زمان که افکار‬ ‫منفی به ذهنتان هجوم می آورند و شما را در‬ ‫رابطه با خودتان ناامید و دلسرد میکنند‪ ،‬سعی‬ ‫کنید آن افکار منفی را به افکار مثبت تبدیل‬ ‫کنید‪ .‬هیچ کس کامل نیست! هر وقت دیدید‬ ‫که مشغول انتقاد کردن از خودتان شده اید‪،‬‬ ‫به محض فهمیدن مطلب دست نگه دارید و‬ ‫فور ًا یکی از ویژگی های خوبتان را تحسین‬ ‫کنید!‬ ‫فعال باشید‪ .‬جنبش احساس را در افراد تقویت‬ ‫میکند‪ .‬یوگا را امتحان کنید‪ .‬به کالسهای‬ ‫کاراته بروید‪ .‬سه روز در هفته به پیاده روی‬ ‫بروید‪ .‬به همراه دوستانتان برای اسکیت بازی‬

‫به پارک بروید یا در کوچه با بچه ها والیبال‬ ‫بازی کنید‪ .‬روزهای آفتابی برای دوچرخه‬ ‫سواری بیرون بروید‪ .‬و روزهای برفی در‬ ‫حیاط خانه آدم برفی بسازید‪ .‬تا میتوانید فعال‬ ‫باشید و از زندگی لذت ببرید!‬ ‫هر زمان که احساس نیاز کردید به آغوش‬ ‫عزیزانتان پناه ببرید‪ .‬بعضی وقت های هیچ‬ ‫چیز بهتر از یک آغوش گرم و حرف های‬ ‫مهربانانه یکی از کسانی نیست که دوستشان‬ ‫دارید و دوستتان دارند‪ .‬اما عزیزان ما نمی‬ ‫توانند ذهن ما را بخوانند‪ .‬وقتی روز بدی‬ ‫داشته اید یا احساس ناراحتی و گرفتگی می‬ ‫کنید‪ ،‬خودتان به آغوش آنها پناه ببرید و درد‬ ‫و دل کنید‪.‬‬ ‫از کودک درونتان مراقبت کنید‪ .‬به کودکان‬ ‫اطرافتان نگاه کنید‪ ،‬آیا آنها به خاطر آنچه‬ ‫هستند سرزنش می کنید؟ آیا وقت‬ ‫بازی یک کودک ‪ 5‬ساله نگاه‬ ‫می کنید‪ ،‬در مورد اضافه وزن او‬ ‫فکر می کنید؟ آیا وقتی کودکی را‬ ‫ناراحت و مغموم می بینید‪ ،‬از او‬ ‫حمایت نمی کنید؟ کودک درون‬ ‫شما نیز نیاز به حمایت و مراقبت‬ ‫دارد‪ ،‬پس هیچوقت تنهایش‬ ‫نگذارید‪.‬‬ ‫به خودتان یادآور شوید که آن‬ ‫افرادی که شما را دوست دارند‪،‬‬ ‫شما را فقط به خاطر خودتان‬ ‫دوست دارند‪ ،‬نه به خاطر قیافه یا‬ ‫هیکلتان!‬ ‫به خودتان یادآور شوید که سالمت‬ ‫بودن‪ ،‬جزء نقاط مثبت شماست‪.‬‬ ‫سالمت بودن یعنی خواب کافی‬ ‫داشته باشید‪ ،‬خوب غذا بخورید و‬ ‫از روحتان نیز مراقبت کنید‪ .‬معنی‬ ‫سالمتی نه بیشتر از این است نه‬ ‫کمتر از این‪.‬‬ ‫کتاب هایی مطالعه کنید که به‬ ‫شما برای تقویت تصویر ذهنی‬ ‫شما از خودتان کمک کند‪ .‬این‬ ‫روزها از اینگونه کتاب های‬ ‫روانشانسی در هر کتابفروشی‬ ‫موجود است‪ ،‬همین امروز یکی‬ ‫خریداری کنید‪.‬‬ ‫کل دنیا را به یاد آورید‪.‬همه‬ ‫انسانها متفاوت از یکدیگرند‬ ‫و مشیت خداوند اینگونه بوده‬ ‫است‪ .‬اگر آدم ها همه شبیه به‬ ‫یکدیگر بودند‪ ،‬دنیا خسته کننده‬ ‫و مالل آور می شد‪ .‬خوب است‬ ‫که گاه گداری به اطرافتان نگاهی‬ ‫بیندازید و همه را از دریچه مثبت‬ ‫نگاه کنید‪ ،‬همه را زیبا ببینید‪ ،‬مهم‬ ‫نیست که چه هیکلی‪ ،‬چه قیافه‬ ‫ای‪ ،‬چه نژادی یا چه جنسیتی‬ ‫داشته باشند‪ .‬همه ی آدم ها به‬ ‫طریقی زیبا هستند و شما‬ ‫نیز جزئی از آنان هستید!‬


‫‪43‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫محمد‬ ‫رحیمیان‬

‫به مناسبت روز‬ ‫جهانی پوکی‬ ‫استخوان‬

‫ابتال زنان بیشتر از مردان !‬ ‫ما نمی توانیم تمام عواملی را که‬ ‫منجر به پوکی استخوان می شود‬ ‫از بین ببریم اما می توانیم آنها را‬ ‫کنترل کنیم ‪.‬‬

‫استخوان بافت زنده‌اي است كه از دو اليه‬ ‫داخلي و خارجي تشكيل شده است‪ .‬اليه‬ ‫داخلي ضخيم بوده و از شبكه‌هاي محكمي‬ ‫تشكيل شده كه توده استخواني را ايجاد‬ ‫مي‌كند‪ .‬در بدن انسان استخوان‌ها به طور‬ ‫مرتب ساخته شده و در گذر عمراز بين‬ ‫مي‌روند‪ .‬البته سرعت اين روند در تمام‬ ‫عمر فرد يكسان نيست؛ به طوري كه توده‬ ‫استخواني در سنين ‪ 20‬تا ‪ 30‬سالگي به‬ ‫حداكثر ميزان رشد خود مي‌رسد و سپس به‬ ‫تدريج كاهش مي‌يابد‪.‬‬ ‫حداكثر توده استخواني در افراد مختلف‬ ‫متفاوت است و به عوامل ارثي‪ ،‬تغذيه‪ ،‬فعاليت‬ ‫بدني و شيوه زندگي در طول دوره رشد بستگي‬ ‫دارد‪.‬اگر ميزان تخريب استخوان بيش از‬ ‫ساخته شدن آن باشد‪ ،‬فضاهاي بين شبكه‌هاي‬ ‫داخلي استخوان بزرگ مي‌شوند و پوكي‬ ‫استخوان اتفاق مي‌افتد‪ .‬در اين وضعيت‪،‬‬ ‫استخوان ضعيف شده و با كوچك‌ترين‬ ‫ضربه دچار شكستگي مي‌شود‪ .‬اين پديده‬ ‫در سنين سالمندي شايع بوده اما با اقدامات‬ ‫ساده‌اي مي‌توان آن را به تاخير انداخت و‬ ‫يا شدت آن را كاهش داد‪ .‬پوکی استخوان‬ ‫‪ Osteoporosis‬بیماری است که با کم‬ ‫شدن توده استخوانی و از بین رفتن ساختمان‬ ‫استخوان مشخص می شود و می تواند باعث‬ ‫شکستگی استخوان گردد‪ .‬این بیماری می‬ ‫تواند مردان و زنان را در همه سنین مبتال کند‪.‬‬ ‫ولی زنان مسن ریسک باالتری دارند‪.‬چون نه‬ ‫دردی دارد و نه هشداری‪ ،‬خودش را تا روزی‬ ‫که ریشه‌دار و بحرانی نشود نشان نمی دهد‬ ‫و آن وقت دردهای شبانه‌روزی شرو ع می‬ ‫شود ‪ ،‬استخوان‌ها ترد و دردناک و شکننده‬ ‫شده و پاها پرانتزی و ناتوان از راه رفتن و‬ ‫کوتاهی قد و خمیدگی خود را نشان می دهد‪.‬‬ ‫پزشکان می‌گویند دلیل اینکه چنین بیماری‬ ‫در زنان ایرانی شیوع قابل توجهی دارد‪ ،‬در‬ ‫وهله اول عادت نداشتن به تحرک و ورزش‬ ‫و در وهله دوم بی‌توجهی آن‌ها به رژیم‌های‬ ‫غذایی پرکلسیم است ‪ .‬همین مشکل سبب‬ ‫شده است سن ابتال به این بیماری نیز کاهشی‬ ‫چشمگیر داشته باشد ‪.‬‬

‫ژن‌ها‪ ،‬یایسگی‪ ،‬تغذیه نامناسب ‪ ،‬کم ‌تحرکی‬ ‫در زندگی مدرن‪ ،‬تماس کم با نور خورشید و‬ ‫حتا مصرف برخی دارو‌ها هم می‌توانند سبب‌‬ ‫پوکی‌استخوان شوند‪‌.‬‬ ‫اگر لبنیات‪ ،‬ساردین ها‪ ،‬سبزیجات مصرف‬ ‫نمی کنیم‪ ،‬غذاهای مقوی را در رژیم غذایی‬ ‫خود بگنجانیم‪ .‬اینها محصوالتی هستند که‬ ‫به طور طبیعی کلسیم ندارند‪ ،‬اما دارای مقادیر‬ ‫متفاوتی از مواد معدنی ضروری می‌باشند‪.‬‬ ‫غذاهای صبحانه‌ای‪ ،‬آب پرتقال غنی شده‪،‬‬ ‫بیشتر از ‪ 240‬میلی گرم کلسیم دارد‪ ،‬و هر‬ ‫فنجان از غالت غنی شده بیشتر از ‪1000‬‬ ‫میلی گرم کلسیم را برای بدن فراهم می‌کند‪.‬‬ ‫در مراحل اولیه این بیماری‪ ،‬با کمر درد‬ ‫و در بیشتر افراد بدون عالمت ودر مراحل‬ ‫پیشرفته بیماری ‪ ،‬درد ناگهانی پشت همراه‬ ‫با یک صدای خردشدگی که نشانه بروز‬ ‫شکستگی مهره هاست ‪ ،‬تغییر شکل ستون‬ ‫فقرات به صورت قوز کردن ‪ ،‬کاهش قد ‪،‬‬ ‫بروز شکستگی با ضربه خفیف ‪ ،‬به ویژه در‬ ‫ناحیه استخوان ران و بازودیده می شود‪.‬‬ ‫زنان بیشتر از مردان به این بیماری مبتال می‬ ‫شوند به خصوص زنهايي که زايمان زياد و با‬ ‫فاصله کمتر از ‪ 3‬سال داشته اند‪.‬‬ ‫مصرف سيگار و الکل‪ ،‬وجود پوکي استخوان‬ ‫در خانواده و همچنين سابقه شکستگي در‬ ‫بستگان درجه يک فرد عاملي براي افزايش‬ ‫خطر ابتال به پوکي استخوان است ‪.‬‬ ‫بیماری پوکی استخوان قابل پیشگیری و با‬ ‫رژیم غذایی مناسب ‪ ،‬مکمل های کلسیم و‬ ‫فلورید‪ ،‬ویتامین دی و ورزش می توان سیر‬ ‫پوکی استخوان را متوقف کرده و روند آن را‬ ‫در جهت رسیدن به حالت طبیعی معکوس‬ ‫کرد جهت پوشش دوران از کارافتادگی ‪،‬‬ ‫ناتوانی جسمی و مراقبت ویژه می توان بیمه‬ ‫های مناسبی در این خصوص با توجه به توان‬ ‫مالی و نیازمان اختیار کنیم ‪ .‬در مدلی از این‬ ‫بیمه نامه می توان طی قرارداد ماهانه معاف از‬ ‫مالیات از ‪ 1000‬دالر تا ‪ 8500‬دالر طبق‬ ‫مفاد بیمه نامه دریافت نمود ‪.‬‬ ‫شرکت بیمه رحیمیان ‪ Insufin‬از خوانندگان‬ ‫و عالقمندان دعوت به عمل می آورد که‬ ‫تجربه های خوب و بد خود را پیرامون بیمه‬ ‫برای ما به آدرس ایمیل ‪news@insufin.‬‬ ‫‪ com‬ارسال دارند *مطالب این مقاالت‬ ‫صرفن در جهت اطالع رسانی می باشد و به‬ ‫هیچ عنوان جایگزین مشاوره با متخصصین‬ ‫مربوطه نمی شود‪*.‬‬ ‫پرسش های خود را در زمینه طرح و برنامه‬ ‫ریزی مالی و سرمایه گذاری و بیمه های‬ ‫مختلف از طریق ایمیل ‪news@insufin.‬‬ ‫‪ com‬و یا با شماره تلفن ‪-370-0011‬‬ ‫‪ 905‬تماس بگیرید ‪.‬‬ ‫شما عالقمندان رادیو می توانید شنونده‬ ‫برنامه رادیویی بیمه‪ ،‬سه شنبه در میان‪ ،‬از‬ ‫ساعت ‪ 9‬تا ‪ 10‬صبح از رادیو صدای ایران‬ ‫و نیز درهر لحظه با یک کلیک‪ ،‬بیننده‬ ‫برنامه های تلویزیونی ما ازکانال شبکه‬ ‫تلویزیونی شرکت بیمه ‪www.youtube.‬‬ ‫‪ com/sherkatbimeh‬باشید ‪ * .‬و یا‬ ‫با الیک کردن آدرس اینترنتی ما در فیس‬ ‫بوک ‪https://www.facebook.com/‬‬ ‫‪ Insufin‬از آخرین فعالیت های شرکت ما‬ ‫مطلع شوید‪.‬‬


‫‪42‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آینه بدن را صیقل دهیم‬ ‫چرا از لوازم آرایش استفاده می کنیم؟‬ ‫هیچ فکر کرده اید چرا عادت کرده ایم صبح‬ ‫ها بالفاصله پس از شست وشوی صورت با انواع‬ ‫کرم ها و پودرهای آرایش به جان صورتمان‬ ‫بیفتیم تا شاید بتوانیم لک ها و چین و چروک‬ ‫ها را از نظر مخفی کنیم‪ .‬پوشاندن صورت با‬ ‫انواع کرم پودر و پن کیک در طوالنی مدت نه‬ ‫تنها باعث از بین رفتن جوش صورت و کمرنگ‬ ‫شدن لکه ها نمی شود که بروز جوش های ریز‬ ‫پوستی و چین و چروک در ناحیه گونه‪ ،‬زیر‬ ‫چشم و اطراف لب را افزایش می دهد‪.‬‬ ‫اما اینکه چه کنیم که پوستمان که آینه بدن است‪ ،‬همیشه سالم‬ ‫و شاداب باشد سئوالی است که پاسخش انجام چند کار ساده‬ ‫و به نظر پیش پا افتاده است‪( .‬صرف نظر از برخی بیماری‬ ‫های پوستی که عالئم خاص داشته و باید تحت نظر پزشک‬ ‫متخصص انجام گیرد‪ ).‬فقط صبح ها از صابون استفاده‬ ‫کنید‪ .‬برای پاک کردن صورتتان به خصوص اگر چرب و‬ ‫آ کنه ای است از پاک کننده هایی مثل انواع ژل‪ ،‬تونیک یا‬ ‫شیرپاک کن استفاده کنید‪ .‬شست وشوی صورت با آب میوه‬ ‫های طبیعی در بسیاری موارد باعث از بین رفتن لک های‬ ‫پوستی و براق شدن پوست می شود‪ .‬انگور را له کنید و آب‬ ‫آن را به صورتتان بمالید‪ .‬پس از ‪ ۲۰‬دقیقه با آب نیمه گرم‬ ‫بشویید‪ .‬پس از مدتی کوتاه تغییرات در پوستتان را به روشنی‬ ‫خواهید فهمید‪.‬‬ ‫برای پاک کردن صورت از جوش های سرسیاه و زیرپوستی‬ ‫هفته ای یک بار بخور دهید‪ .‬اگر پوستتان چرب است‬ ‫بخور لیمو و نعناع بدهید‪ .‬اگر پوستتان معمولی است سراغ‬ ‫اسطوخودوس بروید و از بابونه برای پوست خشک استفاده‬ ‫کنید‪ .‬ترجیح ًا بعد از انجام بخور از هیچ نوع کرم آرایشی‬ ‫استفاده نکنید‪ ،‬اگر صورتتان خشک است با یک الیه کرم‬ ‫مرطوب کننده بپوشانید‪.‬‬ ‫صورتتان را ورزش دهید‪ .‬ابتدا صورت را با یک الیه کرم‬ ‫مرطوب کننده بپوشانید‪ ،‬سپس به آرامی صورتتان را ماساژ‬ ‫دهید‪ .‬انگشتان دست را روی گونه گذاشته و به آرامی با نرمش‬ ‫دایره وار به سمت گوش ها ببرید‪ .‬انگشتتان را روی صورت‬ ‫قرار داده و برخالف جاذبه زمین به طرف باال بکشید‪.‬‬ ‫انگشتان را باالی پلک گذاشته و به آرامی به گوشه خارجی‬ ‫بکشید‪ .‬حرکت ژاکه انجام دهید‪ .‬ژاکه حالتی است مثل‬ ‫نیشگون که از دور چانه شروع شده و سپس دو طرف صورت‬ ‫انجام می شود‪ .‬ژاکه باعث می شود‪ ،‬چربی های زیر پوست به‬ ‫سطح پوست آمده و در یک محل جمع نشود‪.‬‬ ‫دهان خود را به حالت ‪ O‬در آورده و به طرف چپ و راست‬ ‫حرکت دهید‪ .‬لب ها را نیز به طرف باال و پایین برده و سپس‬ ‫جمع کنید‪ .‬لب ها را مثل ‪ O‬باز کرده و پس از ده ثانیه به‬ ‫حالت اول برگردانید‪ .‬حرکات دایره وار دهان و لب ها به‬ ‫تقویت ماهیچه های این ناحیه کمک کرده و از افتادگی آن‬ ‫جلوگیری می کند‪.‬‬ ‫هرگاه بیکار شدید به گذاشتن ماسک بپردازید‪ .‬یکی از مناسب‬ ‫ترین راه ها برای سالم و زیبا ساختن پوست استفاده از ماسک‬ ‫میوه است‪ .‬در این فصل که هر نوع میوه ای را می توان یافت‬

‫گذاشتن ماسک بسیار توصیه می شود‪ .‬در اینجا به معرفی چند‬ ‫نوع ماسک میوه که می تواند تغییرات مثبت در پوست شما‬ ‫ایجاد کند‪ ،‬می پردازیم‪:‬‬ ‫●ماسک آناناس‬

‫آب آناناس را گرفته و روی صورتتان بمالید و ده دقیقه ماساژ‬ ‫دهید‪ .‬پس از ‪ ۵‬دقیقه صورتتان را بشویید‪ .‬آب آناناس تقویت‬ ‫کننده ماهیچه های صورت است‪ .‬خاصیت آرام سازی داشته‬ ‫و از خستگی پوست جلوگیری می کند‪.‬‬ ‫برای صاف و براق شدن پوست ‪ ۶۰‬گرم آناناس را آب گرفته و‬ ‫با ‪ ۶۰‬گرم مغز بادام شیرین پودر شده مخلوط کنید و به مدت‬ ‫‪ ۱۵‬دقیقه روی صورتتان به خصوص نواحی تیره بزنید‪.‬‬ ‫● ماسک سیب‬ ‫نصف سیب را رنده نموده و با یک قاشق چای خوری‬ ‫ماست‪ ،‬یک قاشق چای خوری آرد جو دو سر و دو قاشق‬ ‫آبلیموی تازه مخلوط کنید و نیم ساعت روی پوستتان بمالید‪.‬‬ ‫این ماسک همانند پیلینگ عمل کرده و به پاکسازی پوست‬ ‫کمک می کند‪ .‬برای نتیجه مطلوب این ماسک را هفته ای‬ ‫یک بار روی پوستتان بمالید‪.‬‬ ‫●ماسک هلو‬ ‫یک عدد هلو را رنده کرده و با ‪ ۵۰‬گرم ماست همانند یک‬ ‫کرم روی صورتتان بمالید تا ‪ ۱۵‬دقیقه بماند‪ .‬مالیدن هر روزه‬ ‫این ماسک باعث می شود تا پوست هیچ گاه خشک نشود‪.‬‬ ‫ضمن اینکه تقویت کننده است و به ماهیچه ها استحکام می‬ ‫بخشد‪.‬‬ ‫برای مقابله با تاثیرات نامطلوب گرمای روی پوست از‬ ‫ماسک نعناع استفاده کنید‪ .‬یک عدد خیار را رنده کرده و با‬ ‫نعناع تازه کوبیده شده و یک قاشق چای خوری آبلیموی تازه‬ ‫و یک عدد سفیده تخم مرغ مخلوط کنید و به مدت ‪ ۲۰‬دقیقه‬ ‫روی صورتتان بمالید‪.‬‬ ‫این ماسک به دلیل دارا بودن خیار و نعناع نقش مفیدی در‬ ‫کاهش التهابات پوستی ایفا می کند‪.‬‬ ‫●ماسک موز‬ ‫دو عدد موز را رنده کرده با دو قاشق عسل و دو قاشق ماست‬ ‫به مدت نیم ساعت روی پوستتان ماساژ دهید‪.‬‬ ‫این ماسک شفاف کننده بوده و در درازمدت لکه های پوستی‬ ‫را برطرف می کند‪.‬‬ ‫●ماسک شیر و سیب‬ ‫یک عدد سیب را رنده کرده و با شیر مخلوط کنید و به مدت‬ ‫‪ ۲۰‬دقیقه هر روز پوستتان را با آن پاکسازی کنید‪ .‬این ماسک‬ ‫الیه بردار بوده و پوست را جال می بخشد‪.‬‬ ‫پس از انتخاب ماسک مناسب نوبت به رعایت رژیم غذایی‬ ‫می رسد‪ .‬روزانه حداقل هشت لیوان آب بخورید‪.‬‬ ‫حداقل هفته ای یک وعده به ماهی اختصاص دهید‪ .‬امگا‬ ‫سه موجود در روغن زیتون‪ ،‬ماهی و گردو در حفظ سالمت‬ ‫پوست بسیار موثر است‪.‬‬ ‫از ویتامین ‪ A‬و ‪ C‬غافل نشوید‪ .‬ویتامین ‪ A‬به ضدچروک‬ ‫معروف است‪ .‬این ویتامین را در سیب زمینی‪ ،‬سبزی های‬ ‫دارای برگ سبز تیره‪ ،‬جگر‪ ،‬روغن ماهی و هویج‪ ،‬هندوانه و‬ ‫هلو می توانید پیدا کنید‪.‬‬ ‫ویتامین ‪ C‬هم کمک بزرگی به تولید کالژن در سلول های‬ ‫پوست می کند‪ .‬مرکبات‪ ،‬فلفل قرمز‪ ،‬حبوبات و کلم برای‬ ‫افرادی که به دلیل استعمال سیگار و باالرفتن سن دچار‬ ‫کمبود کالژن اند‪ ،‬بسیار مفید است‪.‬‬ ‫روی نیز به تولید کالژن بسیار کمک می کند‪ .‬آرد جو دوسر‪،‬‬ ‫گوشت قرمز و کدو منبع غنی از روی به شمار می روند‪.‬‬ ‫ویتامین ‪ E‬که در حبوبات‪ ،‬سویا و جوانه گندم یافت می شود‬ ‫به خشکی پوست و کاهش تاثیرات ناشی از تماس مستقیم‬ ‫با نور خورشید و جلوگیری از تخریب ساخت پوست کمک‬ ‫کرده و پیری سلول های پوست را به تعویق می اندازد‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

41


‫‪40‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫کیست کلیه چیست‪ ،‬چه عالئمی‬ ‫دارد و چگونه درمان می شود؟‬ ‫کیست کلیه چیست؟‬ ‫کیست ساده کلیه‪ ،‬یک کیسه گرد‬ ‫و صاف با پوستی نازک یا یک‬ ‫کیسه شبیه به جیب پیراهن و با‬ ‫سر بسته است که با مایع پر شده‬ ‫است‪ .‬کیست کلیه ممکن است‬ ‫به صورت تکی و یا چند تایی در‬ ‫کلیه ها شکل بگیرد‪ .‬کیست ساده‪،‬‬ ‫شایع ترین نوع کیست در کلیه ها‬ ‫می باشد‪ .‬این بیماری با بیماری‬ ‫کلیه پلی کیستیک متفاوت است‪.‬‬ ‫کلیه پلی کیستیک یک بیماری‬ ‫پیشرونده و خطرناک است که‬ ‫به از دست دادن کلیه ها منجر‬ ‫می شود‪ .‬کیست ساده کلیه اغلب‬ ‫باعث ایجاد مشکل حادی نمی‬ ‫شود‪.‬‬

‫علل کیست کلیه ساده چه چیزهایی هستند؟‬ ‫علت بروز کیست ساده کلیه ها هنوز به درستی‬ ‫کشف نشده است اما به نظر نمی رسد که یک‬ ‫بیماری ارثی باشد‪ .‬این بیماری در مردان شایع‬ ‫تر است‪ .‬سن نیز یکی از عوامل اصلی موثر در‬ ‫بروز کیست کلیه است‪ .‬تقریبا نیمی از افراد‬ ‫باالی ‪ 50‬سال یک یا چند کیست ساده کلیه‬ ‫دارند‪ .‬اندازه ی این کیست ها با افزایش سن‬ ‫بزرگتر می شود به گونه ای که بعد از ‪ 10‬سال‬

‫ممکن است دو برابر شوند‪.‬‬ ‫عالئم کیست ساده کلیه چیست؟‬ ‫کیست ساده کلیه معموال عالئم خاصی ندارد‪.‬‬ ‫در اکثر موارد‪ ،‬پزشک در حین انجام یک‬ ‫سونوگرافی و یا توموگرافی کامپیوتری که به‬ ‫منظور تشخیص بیماری دیگری انجام می شود‪،‬‬ ‫کیست ساده کلیه ها را تشخیص می دهد‪ .‬با‬ ‫این حال کیست های ساده کلیه ممکن است‬ ‫عالئمی از جمله موارد زیر داشته باشند‪:‬‬ ‫• اگر این عارضه ها بزرگ شوند و به سایر‬ ‫اعضای بدن فشار وارد آورند می توانند منجر‬ ‫به احساس درد در پهلو ها‪ ،‬پشت و یا باالی‬ ‫شکم شوند‪.‬‬ ‫• خونریزی‬ ‫• ایجاد عفونت و بروز عالئم ناشی از عفونت‬ ‫مانند تب و لرز‬ ‫• مختل کردن عملکرد کلیه ها (نادر است)‬ ‫کیست ساده کلیه با فشار خون باال همراه است‬ ‫اما هنوز رابطه بین این دو بیماری معلوم نیست‪.‬‬ ‫درمان کیست ساده کلیه چگونه است؟‬ ‫اگر کیست کلیه شما عالئم یا عوارض خاصی‬ ‫را ایجاد نمی کند نیازی نیست که به فکر درمان‬ ‫باشید‪ .‬البته حتما به پزشک مراجعه کنید تا‬ ‫پزشک تائید کند که کیست ساده کلیه شما‬ ‫هیچ مشکلی را ایجاد نمی کند‪ .‬با این حال در‬ ‫مواردی نادر که کیست شما باعث بروز عالئم‬ ‫یا عوارض می شود‪ ،‬شما ملزم هستید برای‬ ‫درمان کیست کلیه های خود اقدام کنید‪.‬‬ ‫درمان کیست ساده کلیه ممکن است شامل‬ ‫مراحل زیر باشد‪:‬‬ ‫پزشک با استفاده از یک سوزن بلند و از طریق‬ ‫پوست و با کمک دستگاه سونوگرافی وارد کلیه‬ ‫ها شده و کیست را سوراخ می کند‪.‬‬

‫پزشک کیست را تخلیه می کند و ممکن است‬ ‫داخل آن را با محلولی که حاوی الکل است پر‬ ‫کند‪ .‬این کار باعث می شود که بافت سخت‬ ‫شده و شانس عود کردن آن پایین بیاید‪.‬‬ ‫در برخی موارد کیست دوباره عود کرده و با‬ ‫مایع پر می شود‪ .‬در چنین مواردی ممکن است‬ ‫پزشک به انجام یک عمل جراحی سنگین تر‬ ‫که مستلزم بیهوشی عمومی و ایجاد یک برش‬

‫بزرگتر است مجبور شود‪ .‬در این عمل‪ ،‬پزشک‬ ‫به کمک الپاراسکوپ و سایر تجهیزات پزشکی‬ ‫مایع داخل کیست را تخلیه کرده و دیواره ی آن‬ ‫را حذف می کند و یا می سوزاند‪ .‬این کار از‬ ‫شکل گیری مجدد آن پیشگیری می کند‪.‬‬ ‫در این عمل ممکن است الزم باشد که شما‬ ‫برای یک یا دو روز در بیمارستان بستری شوید‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

39


‫‪38‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫عشق ممنوع را تجربه کنید!‬ ‫ازدواج‪ ،‬هیجان‪ ،‬شادی و غم و‬ ‫ماجراهایی بسیار به همراه دارد‪ .‬اما‬ ‫پیش از چشیدن طعم سختی های‬ ‫آن بهتر است که این زندگی‪،‬‬ ‫شروعی شیرین و خیالی داشته‬ ‫باشد‪.‬‬

‫ازدواج‪ ،‬هیجان‪ ،‬شادی و غم و ماجراهایی‬ ‫بسیار به همراه دارد‪ .‬در هر صورت‪ ،‬پیش از‬ ‫چشیدن طعم سختی های آن بهتر است که این‬ ‫زندگی‪ ،‬شروعی شیرین و خیالی داشته باشد‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬همه زوج ها باید طعم شیرین ازدواج را‬ ‫در ماه عسل خود بچشند‪ .‬اگر برای خیال انگیز‬ ‫و رویایی کردن آن چیزی به ذهنتان نمی رسد‪،‬‬ ‫ایده هایی در اختیارتان می گذاریم تا بتوانید‬ ‫ماه عسلی بیاد ماندنی را تجربه کنید‪.‬‬ ‫ایده های رومانتیک برای ماه عسل‬ ‫‪ .1‬با هم به تماشای طلوع بنشینید‪.‬‬ ‫به تماشای طلوع خورشید نشستن شاید کلیشه‪،‬‬ ‫تکراری و یا کسل کننده به نظر برسد‪ ،‬اما می‬ ‫تواند لحظات شادی را برایتان رقم بزند‪ .‬سعی‬ ‫کنید زمانی که هوا گرگ و میش است‪ ،‬از خواب‬ ‫بیدار شوید تا بتوانید اولین لحظات طلوع را‬ ‫با هم تماشا کنید‪ .‬تماشای طلوع خورشید‪ ،‬در‬ ‫کنار هم‪ ،‬برایتان حس شروع و آغازی دوباره را‬ ‫به همراه می آورد‪.‬‬ ‫‪ .2‬برای یکدیگر غذا سفارش دهید‪.‬‬ ‫سفارش دادن صبحانه یا ناهار مورد عالقه‬ ‫همسرتان‪ ،‬یک تمرین و تجربه جالب برای‬ ‫شناخت سلیقه و انتخاب های غذایی او است‪.‬‬ ‫بخصوص به کسانی که بدون آشنایی قبلی و یا‬ ‫به شیوه سنتی ازدواج کرده اند‪ ،‬بسیار توصیه می‬ ‫شود‪ ،‬زیرا شیوه خوبی است برای شناخت سلیقه‬ ‫غذا و نوشیدنی همسرتان‪.‬‬ ‫‪ .3‬فضایی ویژه برای یک شام استثنایی ترتیب‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫میز شام را به خوبی و ماهرانه تزیین کنید‪ .‬تمام‬ ‫مواردی که برای یک شام ایده آل الزم است‬ ‫را تهیه کرده یا سفارش دهید‪ .‬برای آنکه یک‬ ‫شب رومانتیک و به یاد ماندنی را در کنار هم‬ ‫سپری کنید مسیر هایی رویایی را در کنار هم‬ ‫قدم بزنید‪ .‬محیط و فضای شام بدون تردید در‬ ‫روحیات شما موثر خواهد بود‪.‬‬ ‫‪ .4‬کارهای کودکانه و احمقانه انجام دهید‪.‬‬ ‫این ماه عسل شماست‪ ،‬پس لزومی ندارد در‬ ‫مورد رابطه جنسی بسیار جدی یا محتاط رفتار‬ ‫کنید‪ .‬چند بازی جالب برای اتاق خوابتان در‬ ‫نظر داشته باشید‪ .‬به سوی هم بالش پرتاب کنید‬ ‫یا همدیگر را قلقلک دهید‪.‬‬

‫‪ .5‬عشق ممنوع را تجربه کنید‪.‬‬ ‫این فرصتی است برای شما که دور از خانه‪ ،‬و‬ ‫در آغوش عشق و شریک زندگی تان باشید؛‬ ‫پس سعی کنید به بهترین شکل از آن استفاده‬ ‫کنید‪ .‬کارهایی را تجربه کنید که هیچگاه در‬ ‫خانه نمی توان انجام داد‪ .‬در مورد تمایالت و‬ ‫نیاز های یکدیگر صحبت کرده و سعی کنید آن‬ ‫ها را عملی کنید‪ .‬کسی مزاحم شما نخواهد شد‪،‬‬ ‫پس اجازه دهید خیاالت‪ ،‬شما را هر آنسو که‬ ‫می خواهد بکشاند‪.‬‬ ‫‪ .6‬لحظاتی را به «خود» اختصاص دهید‪.‬‬ ‫ازدواج به این معنا نیست که شما مجبورید‬ ‫تمام اوقات تان را در کنار هم سپری کنید‪.‬‬ ‫می توانید در حین با هم بودن‪ ،‬زمانی را برای‬ ‫«خود» در نظر گرفته و هر یک به کار شخصی‬ ‫خود مشغول شود‪ .‬این به شما کمک می کند‬ ‫تا «فضای شخصی» را در رابطه دو نفره تان‬ ‫تعریف کنید‪ .‬بنابراین لحظاتی را نیز از با‬ ‫«خود» بودن لذت ببرید‪.‬‬ ‫‪ .7‬با اسپای دو نفره آرامش را تجربه کنید‪.‬‬ ‫ماه عسل یعنی چشیدن طعم آرامش و خوشبختی‪.‬‬ ‫پس یک شیوه برای پاسخ به این نیاز می تواند‬ ‫با ریلکسیشن در یک اسپای خوب تجربه شود‪.‬‬ ‫با این شیوه می توانید آرامش را به ذهن و جسم‬ ‫خود بازگردانید‪.‬‬ ‫‪ .8‬بهترین لحظات خود را ثبت کنید‪.‬‬ ‫غافلگیرانه عکس گرفتن از همسرتان در‬ ‫لحظات خاص‪ ،‬بسیار سرگرم کننده و لذت‬ ‫بخش است‪ .‬زمانی که همسرتان در حال غذا‬ ‫خوردن‪ ،‬خوابیدن و یا خندیدن به جوک های‬ ‫شماست‪ ،‬از او عکس بگیرید‪ .‬این تصاویر‬ ‫خاطره هایی را برایتان می سازد که تا پایان عمر‬ ‫از تماشای آن دلشاد شوید‪.‬‬ ‫‪ .9‬اوقاتی هیجان انگیز را سپری کنید‪.‬‬ ‫از فعالیت هایی که موجب ترشح هورمون‬ ‫آدرنالین می شود‪ ،‬لذت ببرید‪ .‬اگر ترس از‬ ‫ارتفاع دارید به کوهنوردی بروید‪ ،‬یا به دریا‬ ‫رفته و غواصی کنید‪ .‬به دوچرخه سواری بروید‬ ‫و فعالیت هایی از این دست را تجربه کنید‪ .‬این‬ ‫کارها عالوه بر ایجاد هیجان‪ ،‬فرصتی فراهم‬ ‫می آورد تا همسرتان به شما نشان دهد تا چه‬ ‫اندازه حامی شماست و از شما مراقبت می کند‪.‬‬ ‫‪ .10‬غرق در صمیمیت شوید‪.‬‬ ‫اگرچه نیازی به گفتن نیست‪ ،‬اما این عمل‬ ‫تمام فاصله های رابطه تان را در هم می شکند‪،‬‬ ‫و آرامش را به شما ارزانی می کند‪ .‬صرفنظر‬ ‫از میزان خستگی‪ ،‬در لحظات تنهایی تان‬ ‫نهایت صمیمیت را با یکدیگر تجربه‬ ‫کنید‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

37


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

36


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

35


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

34


‫‪33‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫این روش دارای ‪ 4‬بخش می باشد‪ .‬رفتار شما را‬ ‫شرح می دهد‪ ،‬تعبیر طرف مقابل از رفتار شما‬ ‫را بیان می کند‪ ،‬احساسات و در آخر نتایجی را‬ ‫که از رفتارهای شما میگیرد را برایتان روشن‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫در این قسمت می بینید که خانم برای اینکه آقا‬ ‫را وادار به گوش دادن به حرف هایش کند باید‬ ‫چه چیزی می گفت‪:‬‬ ‫خانم‪ :‬عزیزم تو در تمام طول این هفته بدون این‬ ‫که حتی با من کوچکترین تماسی برقرار کنی دیر‬ ‫به خانه آمدی (رفتار) آیا می خواهی از من دور‬ ‫باشی؟ از کنار من بودن خسته شدی؟ یا اینکه‬ ‫با کس دیگری آشنا شده ای (تعبیر)؟‬ ‫من‪ ،‬احساس می کنم از طرف تو خواسته نمی‬ ‫شوم و از این بابت اصال خوشحال نیستم‪ .‬من‬ ‫واقعا آزرده خاطر شده ام ( احساسات) اگر‬ ‫این رفتار ادامه پیدا کند‪ ،‬من دچار عصبانیت و‬ ‫نگرانی خواهم شد‪ (.‬نتیجه گیری)‬ ‫آقا‪ :‬عزیزم‪ ،‬من خودم واقعا شرمنده هستم‪ ،‬هیچ‬ ‫وقت فکر نمی کردم همچین احساسی داشته‬ ‫باشی‪ ،‬من هیچ وقت قصد دوری کردن از تو را‬ ‫ندارم‪ ،‬من واقعا تو را تحسین می کنم و از تو‬ ‫ممنونم‪ ،‬من به دنبال هیچ کس بجز تو نخواهم‬ ‫رفت؛ عزیزم‪.‬‬ ‫من کارهای زیادی دارم که مجبور می شوم بیشتر‬ ‫از محدوده زمان کاری در اداره بمانم و آنها را‬ ‫تکمیل کنم‪ .‬من واقعا تحت فشار هستم‪ .‬زمانی‬ ‫که به خانه می آیم‪ ،‬وقتی میخواهم که با خودم‬ ‫خلوت کنم‪ .‬نمی خواهم تو همچین احساسی‬ ‫نسبت به من داشته باشی و قول می دم که از این‬ ‫به بعد حتی اگر چند دقیقه هم می بایست بیشتر‬ ‫در محل کار خود بمانم به تو حتما اطالع دهم‪.‬‬ ‫زمان مناسب‬ ‫در مثال باال می بینید که مشکل بین این زوج‬ ‫چقدر راحت حل شد‪ .‬اما استفاده از لغات و‬ ‫کلمات مناسب در حین مکالمه تنها رمز پیروزی‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫گاهی اوقات حتی بهترین نمونه های جمله های‬ ‫"من‪ ،‬خودم" اگر در زمان مناسب و با لحن‬ ‫مناسب بیان نشوند تاثیر گذار نخواهند بود‪.‬‬ ‫اگر می خواهید از این بابت که فرد مقابل به‬ ‫حرف های شما گوش می دهد مطمئن شوید‪،‬‬ ‫باید چند لحظه پیش از شروع کردن به صحبت‬ ‫مکث کنید‪.‬‬ ‫به عنوان مثال اگر خسته و کوفته از سر کار‬ ‫به خانه آمده بودید و همسرتان قصد صحبت‬ ‫کردن با شما را داشت‪ ،‬به این خاطر که وارد‬ ‫جو قضاوت کردن یکدیگر نشوید به او بگویید‬ ‫"عزیزم‪ ،‬من یک روز سخت کاری را پشت سر‬ ‫گذاشته ام‪ ،‬اگر اشکالی نداشته باشد اجازه بده‬ ‫تا ساعتی استراحت کنم و بعد با هم پیرامون این‬ ‫مطلب صحبت خواهیم کرد‪ ".‬خوشبختانه خانم‬ ‫شرایط شما را درک می کند‪ ،‬البته به آن شرط که‬ ‫شما نیز به قولتان عمل کنید‪.‬‬ ‫به طور کلی آقایون تمایل چندانی به صحبت‬ ‫کردن ندارند‪ .‬بنابراین اگر خانمتان خواست‬ ‫صحبت کند‪ ،‬باید در یک موقعیت و زمان‬ ‫مناسب این کار را انجام دهید‪ .‬این مقاله را‬ ‫پرینت بگیرید و از همسرتان تقاضا کنید که آنرا‬ ‫مطالعه کند‪ .‬دفعه آینده که خواستید تمرین روش‬ ‫"من‪ ،‬خودم" را بکنید‪ ،‬من‪ ،‬خودم‪ ،‬تضمین می‬ ‫کنم که می توانید به راحتی خود را از‬ ‫قضاوت های زنانه برحذر دارید‪.‬‬


‫‪32‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫روشهای متوقف کردن غر زدن خانمها‬ ‫مشاور عزیز‪،‬‬ ‫به کمک شما نیاز دارم‪ .‬من با‬ ‫خدای غرولند ازدواج کـرده ام‬ ‫و تصور می کنم که حتی برای‬ ‫یک لحظه دیگر هم نمیتوانم‬ ‫بـا او بـه جر و بحث بپردازم و‬ ‫گله و شکایت ها و آزار و اذیـت‬ ‫هایش را تحمل کنم‪ .‬از آن‬ ‫زمانیکه پـایم را در خانه میگذارم‬

‫تا زمانی که به رخت خواب می روم‪ ،‬او یـک‬ ‫ریز غر می زند‬ ‫و متوقف هم نمی شود‪.‬‬ ‫رابــطه ما به آنجایی رسیده است که هیچ‬ ‫گفتگویی با هم‬ ‫نداریم بجز جر و بحث در مورد کارهایی که‬ ‫من در طول روز‪،‬‬ ‫هـفـتــه‪ ،‬ماه و یا اصال از ابتدای زندگی‬ ‫مشترکمان‪ ،‬اشتباه انجام داده ام‪.‬‬ ‫شرایط آنقدر بد شده که من حتی از رئیسم‬ ‫تقاضا می کنم که مرا برای اضافه کاری نگه‬ ‫دارد‪ .‬فکر نمی کنم شما حتی بتوانید فکرش‬ ‫را هم بکنید‪ .‬من ترجیح می دهم کار کنم‬ ‫تا اینکه به خانه بیایم‪ .‬تصور شنیدن غر‬ ‫زدن هایش آنقدر استرس زاست که در حین‬ ‫رانندگی از محل کار به سمت خانه دچار‬ ‫سردرد می شوم‪ .‬میدونم که نباید اینطوری‬ ‫باشه‪ ،‬من باید با خوشحالی محل کارم را به‬ ‫سمت منزل ترک کنم و با اشتیاق کامل نزد‬ ‫همسرم بروم‪.‬‬ ‫پدرم سابق بر این به من گفته بود که خانم‬ ‫ها عادت دارند شکایت کنند و نق بزنند اما‬ ‫متاسفانه من هیچ وقت حرف های او را‬ ‫باور نکردم تا زمانیکه خودم شخصا ازدواج‬ ‫کردم‪ .‬حتی دوستانم نیز به من می گفتند که‬ ‫همسرانشان نق نقو هستند‪ .‬آیا این حقیقت‬ ‫دارد که خانم ها به طور طبیعی افراد نق‬ ‫نقویی هستند یا من اونقدر بد شانس هستم‬ ‫که با یک چنین خانمی ازدواج کرده ام؟‬ ‫رامین‪ ،‬دارای مشکل شنوایی‬ ‫طوفان مشکالت‬ ‫اگر زبان همسر شما سریعتر از طوفان می‬ ‫غرد‪ ،‬انگاه شما دارای یک مشکل اساسی‬ ‫هستید‪ :‬عدم توانایی در برقراری ارتباط با او‪.‬‬ ‫ممکن است از خودتان بپرسید‪" :‬این آدم داره‬ ‫در مورد کدوم مشکل ارتباطی صحبت می‬ ‫کنه؟" من فکر می کنم مشکل شما وجود‬ ‫ارتباط بیش از اندازه است‪ ،‬شاید اگر مقداری‬ ‫آنرا کمتر کنید همه چیز درست شود‪.‬‬ ‫در ابتدا‪ ،‬بهترین نظری که به ذهنتان می سرد‬

‫همین مورد است‪ ،‬اما اگر دقیق تر به مطلب‬ ‫نگاه کنید متوجه می شوید که مشکل شما‬ ‫چیزی جز ارتباط بیش از اندازه نیست‪ .‬شاید‬ ‫شما دو نفر بیش از اندازه با یکدیگر صحبت‬ ‫کنید‪ ،‬اما زیاد حرف زدن نشان از آن نیست‬ ‫که مشکالت را از راه درست پیگیری می‬ ‫کنید و بهتر است از خودتان بپرسید که آیا‬ ‫اصال در مورد مشکل مورد نظر بحث می کنید‬ ‫یا خیر‪.‬‬ ‫حقایق را بپذیرید‬ ‫‪ %99‬از مشکالت زناشویی از قبیل خیانت‪،‬‬ ‫افسردگی‪ ،‬بدرفتاری‪ ،‬آزار و اذیت‪ ،‬و نق زدن‬ ‫به دلیل عدم توانایی در برقراری ارتباط ایجاد‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫آخر بعد از همه این حرف ها‪ ،‬خانم ها هر‬ ‫چند وقت یکبار از خودشان سوال می کنند که‬ ‫"چرا اون نباید از صحبت کردن با من لذت‬ ‫ببره؟" و یا اینکه آقایون از خود سوال می‬ ‫کنند "فکر می کنم که همسرم چندان مجذوب‬ ‫نیست‪ ".‬پاسخ به چنین سواالتی می تواند تمام‬ ‫مشکالت را حل کند اما مشکل اینجاست که‬ ‫ما توانایی سوال پرسیدن (برقراری ارتباط)‬ ‫را نداریم و شاید نمی دانیم که چگونه باید از‬ ‫راه درست وارد شد‪.‬‬ ‫حقیقت اینجاست که اگر خانم شما غر می‬ ‫زند به این دلیل است که قصد دارد چیزی‬ ‫را به شما بگوید اما شما گوش شنیدن‬ ‫آنرا ندارید‪ .‬به همین خاطر به این کار‬ ‫ادامه میدهد تا شما باالخره به حرف‬ ‫او گوش کنید‪ .‬البته تمام تقصیرها هم‬ ‫به گردن شما نیست شاید دلیل گوش‬ ‫ندادن شما این باشد که او از راه مناسب‬ ‫وارد نشده‪.‬‬ ‫تنها چیزی که الزم دارید این است که‬ ‫کمی بیشتر بر روی مبحث ارتباط کار‬ ‫کنید تا مجددا خودتان را در دوران ماه‬ ‫عسل ببینید‪.‬‬ ‫راه غلط‬ ‫یک شب آقا تنها به این خاطر که‬ ‫مطمئن شود همسرش پشت در منتظر‬ ‫اوست‪ ،‬از سر کار خود دیر تر به خانه بر‬ ‫می گردد‪ .‬قبل از این که این فرصت را‬ ‫پیدا کند که کفش هایش را در بیاورد‪،‬‬ ‫خانم از او اینچنین پذیرایی می کند‪:‬‬ ‫خانم‪ :‬تو واقعا ظالمی‪ ،‬چرا اینقدر دیر‬ ‫کردی؟ می خواستی باز هم از من دوری‬ ‫کنی؟ از دست من خسته شدی‪ ،‬نه؟‬ ‫آقا‪ :‬صداتو رو من بلند نکن‪ ،‬دوباره‬ ‫رفتیم سر خونه اولمون‪ ،‬به من میپری و‬ ‫بعد هم خیلی زود نتیجه گیری میکنی‪.‬‬ ‫خانم‪ :‬چرا تو می خواهی مثل یک‬ ‫حیوون با من رفتار می کنی؟ نمی‬ ‫تونستی زنگ بزنی بگی برای شام‬ ‫نمیای؟ تو واقعا بی کله هستی‪.‬‬ ‫آقا‪( :‬در حالیکه دور می شود) دست‬ ‫از سرم بردار‪ ،‬خسته ام‪ ،‬می خواهم کمی‬

‫استراحت کنم‪.‬‬ ‫خانم‪ :‬چرا تو مثل بچه ها رفتار می کنی؟‬ ‫درسته! کار دیگه ای جز بیرون رفتن از اتاق‬ ‫که بلد نیستی! میدونی مشکلت چیه؟ انتقاد‬ ‫سازنده رو نمی تونی قبول کنی‪.‬‬ ‫چه چیز اشتباه است؟‬ ‫چیزی که خانم باید بگوید این است که "نمی‬ ‫تونی انتقاد ویران کننده را بپذیری" به خاطر‬ ‫اینکه حرف هایش کامال مخرب هستند‪ .‬به‬ ‫جای اینکه در مورد چیزی که واقعا احساس‬ ‫می کند با یک راه حل منطقی صحبت کند‪،‬‬ ‫او با بدنام کردن آقا‪ ،‬خصومت و خشونت‬ ‫خود را بیرون می ریزد‪ .‬این امر باعث لطمه‬ ‫دیدن همسر می شود‪.‬‬ ‫زمانی که طرف مقابل شما به حالت دفاعی‬ ‫فرو می رود‪ ،‬راه ارتباط مسدود می شود و‬ ‫سبب می شود تا زوجین نتوانند مشکل خود‬ ‫را پی گیری نمایند‪ .‬بنابراین چه اتفاقی روی‬ ‫می دهد؟ هیچ کس گوش نمی دهد‪ ،‬خانم‬ ‫همان حرف های قدیمی را پیش میکشد و‬ ‫آقا هم تصور می کند که همسرش یک فرد‬ ‫غرغروست‪ .‬اما اتفاقی که می افتد این است‬ ‫که در این حالت هیچ کس به دیگری توجه‬ ‫نمی کند‪.‬‬ ‫ذهنیت خود را سامان بخشید‬

‫پیش از صحبت کردن باید به دقت فکر کنید‪.‬‬ ‫چیزی که این خانم و آقا باید بدانند این است‬ ‫که در میان انها یک مشکل ارتباطی در حال‬ ‫رخ دادن است‪.‬‬ ‫زمانیکه به این ادراک دست پیدا کنند‪ ،‬در این‬ ‫زمان با استفاده از تکنیکی که من در زیر به‬ ‫شما معرفی می کنم می توانید کلیه مشکالت‬ ‫حل نشدنی خود را حل و فصل کنید‪.‬‬ ‫تقصیر تو نیست‪ ،‬مشکل از من است‬ ‫زمانی که می خواهید مشکلی را حل کنید‪،‬‬ ‫باید بدانید که پیش از هر چیز چگونه‬ ‫میتوانید آنرا به درستی انتقال دهید تا طرف‬ ‫مقابل آنرا به درستی درک کند و راه بحث‬ ‫منطقی را باز بگذارد‪.‬‬ ‫در مثال باال خانم به جای اینکه کاری کند‬ ‫که آقا به حالت تدافعی فرو رود و یکدفعه‬ ‫به سمت او حمله ور شود باید با احترام با‬ ‫او صحبت کند‪ .‬به جای آنکه همیشه بگویید‬ ‫"تو" از ضمیر "من" هم استفاده کنید و یا‬ ‫بگویید "من‪ ،‬خودم‪".‬‬ ‫اجازه دهید به جمالت "تو" یی که خانم در‬ ‫مثال باال در مقابل آقا استفاده کرده نگاه‬ ‫کوتاهی بیندازیم‪:‬‬ ‫تو واقعا ظالمی‬ ‫چرا تو با من مثل یک حیوان برخورد می‬ ‫کنی؟‬ ‫تو مثل یک بچه رفتار می کنی‬ ‫خیلی راحت هر کسی متوجه می شود‬ ‫که چرا استفاده از جمله های با مظمون‬ ‫"تو" به طرف مقابل به راحتی آسیب‬ ‫می رساند‪ .‬همانطور که دیدید به محض‬ ‫اینکه خانم از این کلمات استفاده می‬ ‫کند آقا در مقابل او جبهه گیری کرده و‬ ‫به سخنان او گوش نمیدهد‪.‬‬ ‫با استفاده از جمالت شامل "تو" شما‬ ‫فرد مقابل را بیرحمانه قضاوت می کنید‪.‬‬ ‫اگر از "من" استفاده کنید دیگر نمی‬ ‫توان گفت که شما دیگران را بدون هیچ‬ ‫عذر و بهانه ای در ترازوی قضاوت قرار‬ ‫داده اید‪.‬‬ ‫سیستم "من‪ ،‬خودم"‬ ‫چرا زبان "من‪ ،‬خودم" اینقدر موثر‬ ‫است؟ به این دلیل که مزایای متعددی‬ ‫هم برای گوینده و هم برای شنونده دارد‪:‬‬ ‫آزار و اذیت را از بین می برد‪ ،‬صداقت‬ ‫را زیاد می کند‪ ،‬تنها بر اساس اطالعات‬ ‫صحیح استنتاج صورت می گیرد‪ ،‬و هر‬ ‫دو طرف دقت بیشتری بر روی گفته‬ ‫های خود کرده و بیشتر سعی می کنند‬ ‫بیندیشند‪.‬‬ ‫خوب‪ ،‬بدون هیچ گونه اتالف وقتی‬ ‫اجازه دهید تا در مورد سیستم "من‪،‬‬ ‫خودم" بیشتر بدانیم‪ ،‬این روش به‬ ‫شما کمک می کند تا بتوانید مکالمه‬ ‫منطقی با همسر خود داشته و هیچ گونه‬ ‫جروبحثی هم نداشته باشید‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

31


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

30


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

29


‫‪28‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دالیلی که باعث‬ ‫استرس زنان می‬ ‫شود‬

‫زنان در سی و چند سالگی به‬ ‫دلیل همزمان شدن مسوولیت‬ ‫های شان ‪-‬بزرگ كردن بچه ها‪،‬‬ ‫تهیه مخارج زندگی و موفقیت‬ ‫در كار‪ -‬به شدت زیر فشار روحی‬ ‫و اضطراب قرار می گیرند‪ .‬در‬ ‫حقیقت‪ ،‬در ‪ 34‬سالگی است كه‬ ‫آنها بیش از هر زمان دیگری‬ ‫استرس می كشند‬

‫پژوهشگران می گویند ‌‪ ،‬زنان در اواسط دهه‬ ‫سوم بیش از هر وقت دیگری در زندگی شان‪،‬‬ ‫تحت فشار ‌استرس قرار می گیرند‪ .‬در سایت‬ ‫دیلی میل به این مورد اشاره شده که چون در‬ ‫این دهه خانمها وظایف زیادی دارند و تقریبا‬ ‫همه آنها را باید خانمها انجام دهند به همین‬ ‫خاطر دچار استرس می شوند‬ ‫زنان در سی و چند سالگی به دلیل همزمان‬ ‫شدن مسوولیت های شان ‪-‬بزرگ كردن‬ ‫بچه ها‪ ،‬تهیه مخارج زندگی و موفقیت در‬

‫كار‪ -‬به شدت زیر فشار روحی و اضطراب‬ ‫قرار می گیرند‪ .‬در حقیقت‪ ،‬در ‪ 34‬سالگی‬ ‫است كه آنها بیش از هر زمان دیگری استرس‬ ‫می كشند‪ .‬اما در مقابل ‌‪ ،‬زنان در ‪ 25‬سالگی‬ ‫كمتر از همیشه استرس دارند و بیش تر از‬ ‫همیشه خوشبخت هستند‪.‬‬ ‫محققان با بررسی ‪ 2‬هزار زن بریتانیایی‬ ‫متوجه شدند‪‌،‬زنان در ‪ 25‬سالگی خوشبخت‬ ‫تر از همیشه هستند چون برای اولین بار پول‬ ‫خوبی در می آورند‪ ،‬از زندگی اجتماعی شان‬

‫لذت می برند و از نظر مشكالت مالی و تعهد‬ ‫به دیگران ‌‪ ،‬مسوولیت زیادی ندارند و بنابراین‬ ‫آسوده تر هستند‪.‬‬ ‫در این تحقیق‪ ،‬زنان اسكاتلندی در بریتانیا از‬ ‫همه كمتر اظهار خوشبختی می كردند‪.‬‬ ‫هم چنین فقط ‪ 12‬درصد از شركت كنندگان‬ ‫در این پژوهش گفتند‪ ،‬به نظرشان زن ها از‬ ‫مردها خوشبخت تر هستند‪.‬‬ ‫اما ‪ 10‬دلیلی كه باعث استرس زنان می شد‪،‬‬ ‫به این ترتیب بودند‪:‬‬ ‫‪ .1‬نداشتن پول كافی‬

‫‪ .2‬سالمتی‬ ‫‪ .3‬سالمتی دوستان و خانواده‬ ‫‪ .4‬خوشبختی بچه ها و یك زندگی خوب‬ ‫خانوادگی‬ ‫‪ .5‬تلقی دیگران درباره ما‬ ‫‪ .6‬به اندازه كافی جذاب هستیم؟‬ ‫‪ .7‬از دست دادن جذابیت ظاهری‬ ‫‪ .8‬وظایف شغلی‬ ‫‪ .9‬صرف كردن وقت كافی با دوستان‬ ‫‪ .10‬سطح آمادگی جسمانی‬


‫‪27‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تعظیم و خم شدن در ژاپن معانی مختلفی‬ ‫دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬باید مراقب نوع تعظیمی‬ ‫که انجام می دهید باشید‪ .‬تعظیمی که برای‬ ‫بیزینس انجام می شود با تعظیمی که برای‬ ‫نمایش احترام انجام می شود کامال متفاوت‬ ‫است‪ .‬در قانون کلی‪ ،‬تعظیم کردن نماد ادای‬ ‫احترام به طرف مقابل است‪ .‬سازمان ملی‬ ‫گردشگری ژاپن‪ ،‬کالس آموزش تعظیم برای‬ ‫گردشگران مشتاق برپا می کند‪.‬‬ ‫کانیک (بوسه اسکیمویی) در گرینلند‬ ‫این شیوه احترام یا سالم کردن را نباید برای‬ ‫غریبه ها استفاده کرد‪ .‬این روش فقط مختص‬ ‫اعضای خانواده یا دوستان بسیار صمیمی‬ ‫است‪ .‬برای این منظور‪ ،‬دو طرف بینی ها و‬ ‫لب باالیی خود را به هم می چسبانند و در‬ ‫صورت یکدیگر می دمند‪.‬‬ ‫هانگی در نیوزیلند‬ ‫هانگی نیز نوعی چسباندن بینی به یکدیگر‬ ‫است‪ .‬این روش نیز برای غریبه ها نیست و‬ ‫فقط برای دوستان و اعضای خانواده انجام‬ ‫می شود‪ .‬اما مردم ‪ Maori‬در جشن های‬ ‫بزرگ این مراسم را به جای می آورند و‬

‫حکم دست دادن دارد‪ .‬برای این روش سالم‬ ‫کردن‪ ،‬دو طرف بینی و پیشانی های خود را‬ ‫به یکدیگر می چسبانند‪.‬‬ ‫زبان در آوردن در تبت‬ ‫در تبت برای ادای احترام و سالم کردن به‬ ‫طرف مقابل‪ ،‬باید زبان خود را برای او بیرون‬ ‫بیاورید‪ .‬این کار به هیچ عنوان زشت نیست‬ ‫و جزو مراسم سنتی تبتی ها است‪ .‬این رسم‬ ‫به قرن ‪ 9‬میالدی باز می گردد‪ .‬در آن زمان‬ ‫پادشاه عجیبی زندگی می کرده است که زبان‬ ‫سیاه داشته است‪ .‬پس از مرگ این پادشاه‪،‬‬ ‫تبتی ها اعتقاد داشته اند او دوباره ظهور‬ ‫خواهد کرد و برای اینکه به دیگران نشان‬ ‫دهند پادشاه دوباره زنده شده نیستند‪ ،‬زبان‬ ‫های خود را به هم نشان می دادند‪.‬‬ ‫دو بوسه در فرانسه‬ ‫در فرانسه مردم برای ادای احترام و سالم‬ ‫کردن‪ ،‬دو بار گونه های یکدیگر را می‬ ‫بوسند‪ .‬البته این رسم نیز میان اعضای خانواده‬ ‫و دوستان نزدیک اجرا می شود‪ .‬بوسیدن گونه‬ ‫های چپ و راست‪ ،‬برای خداحافظی نیز‬ ‫انجام می شود‪ .‬دقیقا همانند ایرانی ها‪.‬‬


‫‪26‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫روش های عجیب‬ ‫احوال پرسی در‬ ‫سراسر دنیا‬

‫در فرهنگ ما ایرانی ها دست‬ ‫دادن و روبوسی یکی از روش‬ ‫های مرسوم در سالم و احوالپرسی‬ ‫است‪ .‬این کار برای همه ما کامال‬ ‫عادی است و در بیشتر شهرهای‬ ‫کشورمان نیز انجام می شود‪.‬‬

‫در برخی از کشورها‪ ،‬روش های بسیار عجیبی‬ ‫وجود دارد که چندان معقول به نظر نمی‬ ‫رسد‪ .‬به طور مثال‪ ،‬فکر کنید به جای سالم‪،‬‬ ‫زبانتان را برای طرف مقابل بیرون بیاورید‪ .‬یا‬ ‫مثال بینی های خود را به هم بمالید!‬ ‫برای آشنایی با روش های مختلف سالم‬ ‫و احوالپرسی در گوشه و کنار دنیا در ادامه‬ ‫مطلب با ما همراه باشید‪.‬‬ ‫‪ Mano‬در فیلیپین‬ ‫برای سالم و ادای احترام کردن به فردی که از‬ ‫شما بزرگ تر است باید تعظیم کنید و پیشانی‬ ‫خود را به سمت پای او تکان دهید‪ .‬پیش از‬ ‫انجام این کار هم می توانید عبارت‪Mano :‬‬ ‫‪ po‬رابه کار ببرید‪ .‬این عبارت برای نمایش‬ ‫احترام بسیاری است که برای طرف مقابل‬

‫قائل هستید و مفهوم آن نیز یعنی دستانتان‬ ‫لطفا است‪.‬‬ ‫سه بوسه در اوکراین‬ ‫در اوکراین رسم بر این است که هنگام سالم‬ ‫کردن‪ ،‬سه بار گونه های طرف مقابل را می‬ ‫بوسند‪ .‬نباید پیش از سومین بوسه صورت‬ ‫خود را عقب بکشید‪ .‬بوسیدن از گونه چپ‬

‫آغاز می شود و پس از بوسیدن گونه راست‪،‬‬ ‫دوباره یک بار دیگر گونه چپ بوسیده می‬ ‫شود‪ .‬البته این فرهنگ برای ما کامال آشنا‬ ‫است‪ .‬چون بسیاری از ایرانی ها نیز دقیقا‬ ‫به همین شکل با هم سالم و احوالپرسی می‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫تعظیم در ژاپن‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

25


‫‪24‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خوش به حال دوستان مجردم‬ ‫کاش در ازدواج عجول نبودم و‬ ‫بیشتر صبر می کردم‪ .‬اگر من هم‬ ‫مثل پژمان دندان روی جگر می‬ ‫گذاشتم‪ ،‬اآلن هزار برابر پیشرفت‬ ‫کرده بودم! این‪ ،‬حرف های امید‬ ‫بود که بهار سی و یکمین سال‬ ‫زندگی اش را تجربه می کرد‬ ‫چند سالی بود که از حال دوست صمیمی اش‬ ‫خبری نداشت‪ .‬مدتی پیش‪ ،‬خبر ازدواجش‬ ‫را از دهان دوستان مشترکشان شنیده بود‪ .‬در‬ ‫ابتدا تعجب کرده بود‪:‬‬ ‫ پژمان! او که اآلن سنش از سی سال هم‬‫گذشته‪ .‬چرا این قدر دیر به فکر ازدواج‬ ‫افتاده؟‬ ‫اما وقتی پاسخ دوستانش را شنید‪ ،‬غمی در‬ ‫درونش جوشید‪:‬‬ ‫ او که مثل تو عجول نبود زود زن بگیرد‪.‬‬‫اول تحصیالتش را با جدیت ادامه داد و شغل‬ ‫باکالسی پیدا کرد با درآمدی عالی‪ .‬خانه ای‬ ‫خرید و با ماشین خودش به خواستگاری‬ ‫رفت‪ .‬او با خیال راحت زن گرفته و اآلن‬ ‫بدون دغدغه زندگی اش را آغاز کرده است‪.‬‬

‫امید با شنیدن این حرف ها‪ ،‬سکوت کرد‪.‬‬ ‫افکاری پریشان‪ ،‬به سراغش آمد؛ اینکه او‬ ‫برای خواستگاری حتی لباس مناسبی هم‬ ‫نداشت و‪....‬‬ ‫حسابی خودش را باخته بود‪ .‬ترجیح داد‬ ‫قدری قدم بزند تا شاید آن اوهام را فراموش‬ ‫کند‪ .‬روی یک صندلی نشست و به رسم‬ ‫جوانان این زمانه نگاهش را به صفحه بزرگ‬ ‫موبایلش انداخت و محتویات آن را باال و‬ ‫پایین می کرد تا اینکه چشمش به شماره‬ ‫مشاورش افتاد‪ .‬مشاوری داشت دانا و دلسوز‪،‬‬ ‫امین و باتجربه‪ ،‬متدین و متعهد‪ .‬فور ًا با مشاور‬ ‫تماس گرفت و قرار مالقاتی فوری گذاشت‪.‬‬ ‫در جلسه مشاوره‪ ،‬همه آنچه اتفاق افتاده بود‬ ‫را با مشاور در میان گذاشت؛ مشاور هم با‬ ‫دقت فراوان حرف های او را می شنید‪ .‬بعد‬ ‫از صحبت های نسبت ًا طوالنی امید‪ ،‬تبسمی‬ ‫کرد و پرسید‪:‬‬ ‫ از این زندگی ای که داری پشیمانی؟‬‫امید گفت‪ :‬پشیمان نیستم اما احساس دونده‬ ‫ای را دارم که فکر می کرده در مسابقه از همه‬ ‫جلوتر است ولی وقتی به خط پایان رسیده‪،‬‬ ‫دانسته که از همه عقب تر بوده است‪.‬‬ ‫مشاور بعد از پاسخ امید‪ ،‬صحبت هایش را‬ ‫شروع کرد‪:‬‬ ‫ با همه مطالبی که گفتی و از زود ازدواج‬‫کردن رنجیده ای اما من هنوز هم به جوانان‬

‫توصیه می کنم که زود ازدواج کنند‪ .‬چنین‬ ‫نیست که با تأخیر در ازدواج‪ ،‬زندگی موفق‬ ‫تری خواهند داشت‪ .‬شاید برخی با دیرتر‬ ‫ازدواج کردن‪ ،‬منافعی به دست بیاورند‪ ،‬اما‬ ‫منافعی که با تأخیر در ازدواج از دست می‬ ‫دهند خیلی بزرگ تر است‪ .‬آن ها شاید چیزی‬ ‫بیش از خروس قندی به دست آورده باشند‪،‬‬ ‫اما حتم ًا طال را از دست داده اند!‬ ‫من منکر موفقیت های دوستت نیستم‪ .‬ولی‬ ‫می خواهم تو احساسات را کنار بگذاری و‬ ‫واقعیت را ببینی؛ زندگی فقط این موفقیت‬ ‫های دوستت نیست‪ ،‬زندگی خیلی چیزهای‬ ‫دیگری است که نباید از آن ها غافل شوی‪.‬‬ ‫دوستت دوران جوانی و شور و نشاطش را‬ ‫تنها به درس خواندن گذرانده‪ .‬اگر حتی در‬ ‫این دوران معنوی و روحی و جسمی آسیبی‬ ‫هم ندیده باشد‪ ،‬در بهترین دوران زندگی اش‬ ‫از نعمت همسر بی بهره بوده است‪ .‬او فقط به‬ ‫کتاب و درس اندیشیده‪ .‬او دوران شادابی اش‬ ‫را هزینه کرده تا به کار و سرمایه و امکانات‬ ‫رفاهی برسد‪ .‬اآلن دیگر شور آن دوران آتشین‬ ‫را ندارد‪ .‬او نمی تواند آن شور را بازآفریند‪.‬‬ ‫این یک منفعتی است که او از دست داده و‬ ‫نمی تواند آن را جبران کند‪.‬‬ ‫اما تو‪ ،‬دوران اوج شور و نشاطت را با‬ ‫همسرت گذرانده ای‪ .‬تو هرگز افسوس از‬ ‫دست دادن جوانی ات را نمی خوری‪ .‬زندگی‬ ‫ات با آن شور و حال‪ ،‬حسابی گرما دیده‪،‬‬ ‫درست مثل چسب حرارتی که هرچه گرم تر‬ ‫باشد چسبندگی اش بهتر و بیشتر خواهد بود‪.‬‬ ‫برخالف دوستت که زندگی اش را از این گرما‬ ‫محروم کرده است‪ .‬تو هرچند در طول زندگی‬ ‫مشترکت از برخی منافعی که دوستت به آن ها‬ ‫رسیده بهره نبرده ای‪ ،‬ولی هنوز فرصت داری‬ ‫تا آن ها را جبران کنی‪ .‬ضمن اینکه اگر امور‬ ‫خانواده ات را به درستی مدیریت می کردی‬ ‫هرگز چنین افسوس نمی خوردی‪ .‬اما برای‬ ‫تو‪ ،‬اکنون هم دیر نیست‪ .‬فقط یک برنامه‬ ‫ریزی درست الزم است‪ .‬ضمن ًا‪ ،‬زندگی را‬ ‫میدان رقابت با دوستانت نبین‪ .‬اگر همیشه‬ ‫به فکر پیش افتادن از دیگران باشی از زندگی‬ ‫خودت عقب خواهی افتاد‪.‬‬ ‫این‪ ،‬ماجرای همسرانی است که در مواجه‬ ‫شدن با بعضی دوستان مجردشان‪ ،‬خود را‬ ‫باخته و با اوهامی آن چنانی زندگی را به کام‬ ‫خود تلخ می کنند‪ .‬البته عالج واقعه را قبل از‬ ‫وقوع باید کرد؛ هنگام ازدواج باید این امور‬ ‫را بیشتر بررسی کرد و در مشاوره ها بیشتر‬ ‫به آن توجه داشت تا در مسیر ازدواج‪ ،‬گام‬ ‫ها محکم تر برداشته شوند‪ .‬اما بازهم ممکن‬ ‫است این وسوسه ها به سراغ همسران بیاید و‬ ‫آن ها را بیازارد‪.‬‬ ‫باید دانست که زندگی تنها پول و مدرک و‬ ‫کار نیست‪ .‬امور مهم تر دیگری نیز در زندگی‬

‫وجود دارد که شاید به علت وضوح بیش از‬ ‫حدشان از آن ها غفلت می شود‪ .‬تسریع در‬ ‫ازدواج‪ ،‬آثار مبارکی دارد؛ کمک به حفظ‬ ‫ایمان و معنویات‪ ،‬دور ماندن از فساد و‬ ‫تباهی‪ ،‬بهره مندی از بانشاط ترین اوقات‬ ‫جوانی‪ ،‬دور ماندن از بیماری های عصبی و‬ ‫روانی و خیلی فواید ریز و درشت دیگر‪]1[ .‬‬ ‫یکی از ثمرات مبارک زندگی‪ ،‬فرزندآوری‬ ‫است؛ ثمره ای که تنها از زندگی مشترک‬ ‫همسران مورد انتظار است‪ .‬کودکان خواستار‬ ‫پدران و مادران جوان تر و سالم تر هستند‪ .‬آن‬ ‫ها بهتر کودکانشان را می فهمند و در انجام‬ ‫وظیفه تربیتی خویش موفق تر خواهند بود‪.‬‬ ‫ممکن است بعضی افراد‪ ،‬تسریع در ازدواج‬ ‫را همراه با مشکالتی بدانند‪ .‬هرچند برخی‬ ‫از این مشکالت ناشی از کوتاهی والدین در‬ ‫تربیت فرزندان است‪ ،‬ولی برای این مشکالت‬ ‫نیز راه حل هایی وجود دارد و نباید تنها به‬ ‫پاک کردن صورت مسئله اندیشید‪.‬‬ ‫استاد علی اکبر مظاهری در فصل چهارم‬ ‫کتاب جوانان و انتخاب همسر مهم ترین‬ ‫مشکالت در این زمینه را مطرح و راهکارهای‬ ‫قابل قبولی را ارائه کرده است؛ مشکالتی مثل‬ ‫مشکالت مالی و اقتصادی‪ ،‬درس و تحصیل‪،‬‬ ‫مسکن و ‪ . ...‬مراجعه به آن فصل و مطالعه آن‬ ‫بسیار مفید است‪.‬‬ ‫فراموش نکنیم که آغاز زندگی مشترک‪،‬‬ ‫ممکن است به دالیلی با سختی هایی همراه‬ ‫باشد و پیروزی وقتی لذت بخش تر خواهد‬ ‫بود که برای کسب آن تالش بیشتری متحمل‬ ‫شویم وگرنه باید برای مدال طالی مسابقات‬ ‫محلی‪ ،‬ارزشی بیش از مسابقات جهانی در‬ ‫نظر بگیریم! زیبایی و لذت واقعی زندگی‬ ‫مشترک‪ ،‬در ساختن آن توسط همسران است‪.‬‬ ‫زندگی که همه چیز آن آماده باشد‪ ،‬فصل‬ ‫هیجان و لذتش را به پایان برده است‪ .‬برای‬ ‫همسرانی که این چنین زندگی مشترک خود‬ ‫را شروع می کنند‪ ،‬آغاز زندگی نویی نخواهد‬ ‫بود‪ ،‬بلکه تنها از خانه پدری شان به خانه‬ ‫ای جدید نقل مکان کرده اند و زحمتی برای‬ ‫زندگی خود متحمل نشده اند‪ .‬به همین دلیل‪،‬‬ ‫قدرشناسی کمتری نسبت به این زندگی آماده‪،‬‬ ‫خواهند داشت‪.‬‬ ‫زیباترین و به یادماندنی ترین خاطرات‬ ‫همسران‪ ،‬در ساختن زندگی مشترک خلق می‬ ‫شود؛ خاطرات تحصیل همسران‪ ،‬سفرهای‬ ‫بدون امکانات کامل رفاهی که در کنار هم‬ ‫بوده اند‪ ،‬سختی هایی که برای تأمین آشیانه‬ ‫زندگی شان با همدیگر تحمل کرده اند و ‪...‬‬ ‫‪ .‬به خاطر بسپاریم که زیباترین صحنه های‬ ‫زندگی مشترک‪ ،‬در ازدواج‪‎‬های به هنگام‬ ‫جلوه می کند و کسانی که در وقت اضافه‪ ،‬تن‬ ‫به ازدواج می دهند از این نعمت‪ ،‬محروم اند‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

23


‫‪22‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫برنج بخورید تا چاق نشوید‬ ‫محققین می گویند برنج یک ماده‬ ‫غذایی کامل و متعادل است و به‬ ‫دالیلی باعث چاقی نمی شود‪.‬‬ ‫تیم تحقیقاتی در کالج پزشکی‬ ‫بیلور در هوستون با تحقیقاتی در‬ ‫مورد رژیم غذایی گفتند‪:‬‬ ‫مصرف برنج به طور منظم نشانگر‬ ‫یک رژیم غذایی متنوع و متعادل‬ ‫است‪.‬‬

‫این نتیجه گیری بر اساس تجزیه و تحلیل‬ ‫جمعیت بسیار زیادی در حدود ‪ 15‬هزار‬ ‫بزرگسال آمریکایی بوده است؛ به نظر این‬ ‫محققین‪ ،‬افرادی که عالقه بیشتری به خوردن‬ ‫برنج نسبت به غذاهای دیگر دارند به طور‬ ‫متوسط فیبر‪ ،‬میوه‪ ،‬سبزیجات‪ ،‬کمی چربی و‬ ‫نمک را نیز مصرف می کنند و از مواد مغذی‬ ‫که دارای ویتامین ‪ ،B‬آهن‪ ،‬روی‪ ،‬منیزیم و‬ ‫پتاسیم هستند نیز استفاده می کنند؛ همچنین‬ ‫گفتند این افراد دارای وزن کمتری هستند‬ ‫زیرا برنج انسان را کام ً‬ ‫ال سیر می کند‪.‬‬ ‫به عبارت دیگر‪ ،‬گنجاندن برنج در رژیم‬ ‫غذایی یک گام مثبت است؛ برنج از چاقی و‬

‫سرطان سینه جلوگیری می کند؛ خواص برنج‬ ‫بسیار است و یکی از آنها الغر شدن است؛‬ ‫برنج سفید یا رنگی اهمیت زیادی ندارد بلکه‬ ‫خواص این ماده غذایی که تولید خود انسان‬ ‫است در سالمت بدن مفید است‪.‬‬ ‫محققان تگزاس در کالج پزشکی بیلور می‬ ‫گویند‪:‬‬ ‫خوردن غالت به صورت روزانه یک غذای با‬ ‫کیفیت و خوب است‪.‬‬ ‫در آزمایشهایی که در سال ‪2005 – 2010‬‬ ‫توسط تیم ترزا نیکالس بر روی ‪14.386‬‬ ‫نفر انجام شد‪ ،‬دریافتند که غالت بهترین ماده‬ ‫غذایی برای انسان است؛ آمریکایی هایی که‬ ‫زیاد برنج می خورند بیشتر پتاسیم‪ ،‬منیزیم‪،‬‬ ‫آهن‪ ،‬ویتامین ‪ B9‬و فیبر را در رژیم غذایی‬ ‫خود به دست می آورند؛ زیرا خوردن برنج‬ ‫همیشه همراه با سبزیجات‪ ،‬گوشت و نخود‬ ‫فرنگی است و خوردن میوه را نیز افزایش می‬ ‫دهد به همین دلیل برنج یک تغذیه کامل و‬ ‫متعادل است‪.‬‬ ‫ترزا نیکالس می گوید‪:‬‬ ‫غالت قابل هضم هستند و برنج حاوی‬ ‫مالتونین است؛ مطالعات متعددی نشان داده‬ ‫اند زنانی که مالتونین پایینی دارند بیشتر در‬ ‫معرض خطر سرطان سینه هستند‪.‬‬ ‫یکی دیگر از دالیلی که باعث می شود برنج‬ ‫بخورید فیبر و مواد مغذی است که برنج‬ ‫داراست؛ به عالوه برنج چون سیر می کند‬ ‫شخص مابین روز هیچ چیز نمی خورد‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

21


‫‪20‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مهارت نگاه کردن به همسرتان را یاد بگیرید‬ ‫با تمرين سعي كنيد زمان بيشتري‬ ‫را صرف نگاه كردن كنيد تا‬ ‫نگاهتان عميق‌تر و طبيعي‌‌‌تر به‬ ‫نظر برسد‪ .‬وقتي همسرتان با شما‬ ‫صحبت مي‌كند به او نگاه كنيد‪.‬‬

‫* فرض كنيد بنا به داليلي نمي‌توانيد با همسر‬ ‫تان صحبت كنيد و فقط از طريق چشم‌هايتان‬ ‫مي‌توانيد احساسات و هيجانات خود را نشان‬ ‫دهيد ؛ حاال تالش كنيد با چشم‌‌هايتان عشق و‬ ‫محبت يا ناراحتيتان را به او منتقل كنيد‪.‬‬ ‫* نگاه‌‌هاي موقتي و گذرا ممكن است بيانگر‬ ‫بي‌عالقگي يا بي حوصلگي شما باشد‪.‬‬ ‫* از خيره شدن به چشم‌‌هاي همسرتان بپرهيزيد‪.‬‬ ‫زيرا نگاه يكنواخت و طوالني شما او را تحت‬

‫فشار قرار مي‌‌دهد و احساس مي‌‌كند شما از روي‬ ‫اجبار به حرف‌هايش گوش مي‌كنيد‪.‬‬ ‫* هنگام صحبت كردن نگاهتان را از يك چشم‬ ‫به چشم ديگر حركت دهيد‪.‬‬ ‫* گاهي در ميان صحبت ‪ ،‬به اطراف صورت‬ ‫همسرتان نگاه كنيد تا نگاهتان مستقيم و خسته‬ ‫كننده نشود‪.‬‬ ‫* از نگاه طوالني به پايين يا باالي سر او‬ ‫بپرهيزيد‪ .‬زيرا ممكن است فكر كند عيب يا‬ ‫ايرادي در لباس يا موي سرش پيدا كرده‌ايد يا‬ ‫چيزي باعث حواس پرتي شما شده است‪.‬‬ ‫با چشم‌هايتان محبت بورزيد‬ ‫* يكي از بهترين راه‌‌هاي برقراري ارتباط‬ ‫صميمانه با همسر تان چشم‌هاي شماست‪.‬‬ ‫* چشم‌‌هاي شما دريچه‌هاي باز قلبتان است‬ ‫كه امكان راه‌‌‌يابي به دنياي احساستان را براي‬ ‫همسرتان فراهم مي‌‌سازد‪.‬‬ ‫* چشم‌‌ها خيلي راحت‌تر از كالم مي‌توانند‬ ‫احساسات عميق و هيجانات شما را به‬ ‫همسرتان منتقل كنند‪.‬‬ ‫* نگاه پر مهر شما انرژي مثبت زيادي را به او‬

‫هديه مي‌‌دهد و همسرتان را به صحبت با شما‬ ‫دل گرم مي‌‌كند‪.‬‬ ‫از حالت چشم‌‌هاي همسرتان به احساسات او‬ ‫پي ببريد ‪:‬‬ ‫* وقتي پاي صحبت همسرتان مي‌نشينيد ‪ ،‬به‬ ‫چشم‌‌هاي او بنگريد‪.‬‬ ‫* با نگاه كردن به چشم‌هاي همسر تان مي‌توانيد‬ ‫به راحتي از عاليق يا نفرت‌‌هاي او مطلع شويد‪.‬‬ ‫* وقتي درباره موضوعات جذاب و هيجان‬ ‫انگيز يا اضطراب آور و ترسناك صحبت مي‌كند‬ ‫‪ ،‬مردمك چشم‌‌هايش گشاد مي‌شود ‪ ،‬ولي با‬ ‫بيان مسائل نفرت آور و ناراحت كننده مردمك‬ ‫چشم‌‌هايش تنگ مي‌‌شود‪.‬‬ ‫با چشمتان مشتاق به همسرتان بنگريد ‪:‬‬ ‫* همسرتان با ديدن نگاه مشتاق شما متوجه‬ ‫مي‌شود كه صحبت‌‌هايش براي شما جالب است‬ ‫و با انگيزه بيشتري به گفتگو مي‌پردازد‪.‬‬ ‫* اگر چشمانتان سرد و بي رمق به نظر مي‌‌رسد‬ ‫براي لحظاتي به موضوعات مورد عالقه‌تان‬ ‫فكر كنيد تا شور و هيجان را به چشمانتان باز‬ ‫گردانيد‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

‫ﺟﺪ ﻳﺪ‬

19


‫‪18‬‬

‫‪No. 739 | Oct , 16, 2014‬‬ ‫‪Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خواص‬ ‫فوق‌العاده‌ی شیر‬ ‫موز‬

‫اگر از طرفداران همیشگی شیرموز‬ ‫هستید و به علت چاقی و یا رژیم‬ ‫نمی توانید شیرموز بخورید باید‬ ‫بدانید که مصرف موز با شیر کم‬ ‫چرب‪ ،‬چاق نمی‌کند‪.‬‬

‫یک متخصص متابولیسم انرژی و پروتئین‬ ‫تاکید کرد‪«:‬برخی از افراد گمان می‌کنند‬ ‫مصرف موز با شیر موجب بروز چاقی‬ ‫می‌شود اما باید گفت موز میوه‌ای است که‬ ‫چربی بسیارناچیزی داشته و ضمن انرژی‬ ‫زایی خوبی که دارد موجب بروز چاقی در‬ ‫فرد نمی‌شود چون که کالری تولیدی ناشی‬ ‫از مصرف این میوه‪ ،‬در اثر فعالیت بدنی در‬ ‫مدت زمان کوتاهی سوخته و تبدیل به انرژی‬ ‫مصرفی می‌شود‪».‬‬ ‫مصرف شیر با آب میوه های طبیعی و یا‬ ‫بعضی از انواع میوه ها مثل موز و یا همراه‬ ‫با عسل و خرما تاثیری در کاهش جذب‬ ‫کلسیم شیر ندارد اما افراد باید توجه داشته‬ ‫باشند زمانی که می‌خواهند شیر را به همراه‬

‫عسل میل کنند‪ ،‬موم عسل را جدا کنند چرا‬ ‫که موم عسل به دلیل اینکه جذب بدن فرد‬ ‫نمی‌شود‪ ،‬می‌تواند جذب کلسیم را کاهش‬ ‫دهد‪ .‬از طرفی شیرموزهایی که تنها با افزودن‬ ‫شکر و اسانس تهیه شده باشند نه تنها مفید‬ ‫نیستند بلکه برای سالمتی مضر بوده و موجب‬ ‫بروز عوارضی مثل چاقی و دیابت می شوند‪.‬‬ ‫برخی از افراد گمان می‌کنند مصرف موز با‬ ‫شیر موجب بروز چاقی می‌شود اما باید گفت‬ ‫موز میوه‌ای است که چربی بسیار ناچیزی‬ ‫داشته و یک موز با اندازه متوسط‪ ،‬حدود‬ ‫‪ 100‬کالری انرژی دارد و کربوهیدارت‬ ‫آن در حدود ‪ 22‬تا ‪ 25‬گرم است که از‬ ‫نوع مناسبی است و کالری تولیدی ناشی‬ ‫از مصرف این میوه‪ ،‬در اثر فعالیت بدنی و‬ ‫تحرک معمول‪ ،‬در مدت زمان کوتاهی سوخته‬ ‫و تبدیل به انرژی مصرفی می‌شود و باید گفت‬ ‫موز میوه‌ای است که ضمن انرژی‌زایی خوبی‬ ‫که دارد موجب بروز چاقی در فرد نمی‌شود‪.‬‬ ‫از طرفی یک موز با اندازه متوسط‪ ،‬حدود‬ ‫‪ 2‬گرم پروتئین همراه با ترکیب مناسب اسید‬ ‫آمینه و حدود ‪ 3‬گرم فیبر دارد و تقریب ًا عاری‬ ‫از چربی و سدیم و بدون کلسترول است‪ .‬به‬ ‫عالوه موز منبع خوبی از ویتامین های ‪،C، A‬‬ ‫ویتامین های گروه ‪ ،B‬پتاسیم‪ ،‬کلسیم و منیزیم‬ ‫است‪ ،‬پتاسیم موجب تسهیل رشد ماهیچه ای‬ ‫و هم چنین سوخت و مصرف انرژی می شود‪.‬‬ ‫شیر کم چرب و موز هر دو دارای اندکس‬ ‫(شاخص) گلیسمیک )گلوکزی( نسبت ًا‬ ‫پائینی هستند و موجب افزایش قند خون نمی‬

‫شوند و لذا اگر موز با شیر کم چرب مصرف‬ ‫شود با توجه به ترکیب مناسب آنها‪ ،‬از نظر‬

‫سالمتی برای افراد مفید است‪.‬‬


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

17


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

16


13

No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

15


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

14


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

13


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

12


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

11


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

10


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

9


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

8 8


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

7


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

6


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

5


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

6 4


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

3


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

2


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

1


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

B


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

A


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

IV


No. 739 | Oct , 16, 2014 Tel: 905.237.7470 - 647.521.9591

III




Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.