در گرامیداشت و خاطره رزمنده انقالبی و کمونیست رفیق یحیی لطفی )وریا( پیشمرگ کومه له و عضو حزب کمونیست ایران
پدرو مادری خوشنام صمیمی و مهربان به نامهای کاک عباس و دایه کاڵێ در سال ۱۳۴۲در روستای قال کون ،پاپاله بخش آوباتو دیواندره عضوی کوچکی به خانوادشان اضافه گردید که اسمش را یحیی گذاشتند. بعدها خانواده کاک عباس و دایه کاڵێ پرجمعیت تر شد.این خانواده همانند هزارها خانوادەی روستاهای کردستان برای امرار معیشت خود ،سخت در رنج و تالش بودند وهمزمان تالش داشتند فرزندانشان را با روحیه آزادمنشانه ،مهربان و کمک به اطرافیان خود ،بویژە در هنگام سختیها بار بیاورند .یحیی تا کالس پیجم دبستان در روستا مدرسه رفت .به علت نبودن مدرسه راهنمائی در روستا مجبور شد در کودکی از کانون گرم خانواده خود جدا شود و برای ادامه تحصیل به سنندج برود. پدر و مادر وریا هرچند از نظر مالی وضعییت مناسبی نداشتند اما برای فراهم کردن آیندەی بهتر برای فرزندانشان از هیچ کمکی دریغ نکردند .وریا به سنندج رفت و در تپه اولیا بەگ در محلەی جورآباد اتاق کوچکی با ۲محصل دیگر کرایه کردند .خانەای که وریا یک اتاق آنرا کرایه کرده بود ،دارای ۲اتاق دیگر بود که یکی از آنها توسط محصلین همانند وریا که از روستای کانی کبود منطقه سارال دیواندره آمده بودند کرایه شده بود .یکی از آن نوجوانان رفیق جانباخته ،فایق حیدری بود .اتاق سومی هم توسط محصلینی از لیالخ کرایه شده بود .وریا محصلی دوست داشتنی ،شاد و با استعداد بود که تحصیالت خود را به بهترین شیوه ممکن پیش برد.