ر ز ا ،ز ا
siabahari@yahoo.com
ويژه اول ماه مه، روز ھمبستگی جھانی کارگران
زاد ﯾ دد!
سردبير؛ سيامک بھاری
شماره ١٢٣
در اين شماره ميخوانيد: • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
ارديبشت ١٣٩٤ www.barnenforst.com
اطالعيه نھاد کودکان مقدمند بمناسبت اول ماه مه اعتصابات وسيع معلمين؛ گفتگو با سيامک بھاری ضرورت ھمبستگی کارگران و معلمين در مبارزات پيشارو؛ شمس الدين امانتی شعری از رسول بداغی معلم زندانی روز جھانی کارگر و حقوق کودکان؛ افسانه وحدت عليه اعدامھا؛ سخنرانی کريم شامحمدی در تظاھرات سراسری ٢٥آوريل صفحات ويژه آزادی بھنام ابراھيم زاده گزارشی از برگزاری نمايشگاه بھاری ،ويژه کودکان در روستای نروی ،پاوه در اعتراض به قتل فجيع فرخنده؛ کريم شامحمدی کودکان بی ھويت و بی شناسنامه؛ ليال يوسفی سوءتغذيه کودکان در سيستان و بلوچستان صف کشيده اند يا به صفشان کرده اند؟! در گراميداشت قربانيان انفال در عراق وضعيت کودکان سوری در کمپھای ترکيه؛ ليال يوسفی ١٢٠٠٠کودک سرباز در جنوب سودان وضعيت کودکان در جنگ داخلی يمن مساله نابرابری و کودکان در امريکا؛ ژوزف استيگليتز خبرھا و رويدادھا. . .؛ فقر و پريشانی يک ميليون کودک در اثر زلزله نپال اپيزود ،مفھوم خوش شانسی در جنگ؛ ليال يوسفی
شماره ١٢٣
٢
د ن
ق د ن ه ﯿ ! اطالعيه نھاد کودکان مقدمند ،بمناسبت اول ماه مه ،روز ھمبستگی بين المللی کارگری دروان نوينی از مبارزات پيگير و بی وقفه در ايران برای رھايی از شر فقر و فالکت ،تبغيض و نابرابری ،عليه ستم بر زن ،عليه کودک آزاری سيستماتيک حکومتی، برای برپا کردن يک زندگی انسانی، آغاز شده و ھر روز نمود بيشتری می يابد. جنبش دفاع از حق کودک بخشی جدايی ناپذير از ھمين مبارزه وسيع و رو به گسترش است که پيگيرانه در صف اول دادخواھی عليه نظامی که جز بيعدالتی و نابرابری، ارمغانی برای جامعه و کودکان نداشته است ،بافرياد رسای يک زندگی بھتر برای کودکان ايستاده است. اول ماه مه ،روز دادخواھی برای ميليونھا کودکی است که در سکوتی جانکاه ،بی آنکه ديده و شنيده شوند، بيرحمانه کودکيشان نابود ميشود. کيفرخواست ،بی حقوقی کودکان در کل جھانی است که نظام سرمايه داری آنرا به جھنمی از جنگ، کشتار ،فقر و گرسنگی و نابرابری بدل کرده است .ھيچ درجه از بھبود در وضعيت معيشتی ،زيستی، رفاھی و روانی کودکان در جھان ديده نميشود .ھيچگاه جھان چنين شاھد درنده خويی اين نظام نبوده است.
جھان متمدن عليه اين بربريت و توحش بپا خواسته است و ميخواھد به اين حرمان بی پايان خاتمه دھد. تروريسم سازمان يافته دولتی ،که بويژه خاورميانه را به پرتگاه نابودی ميکشاند حاصل بن بست محتوم ھمين سيستم است .در پشت تمامی اين سازمانھای آدمکش و تروريست ،از داعش و القاعده و بوکوحرام و حزب ﷲ و الشباب، بشاراالسد و جمھوری اسالمی ايران و . . .دست آشکار و پنھان حکومتھای بظاھر متمدن سرمايه داری صحنه گردان اين جنايات بی پايان است و کودکان اولين قربانيان خاموش اين توحش افسار گسيخته اند. بی پناھی کودکان در جھانی مملو از فجايع بيشمار نظام سرمايه داری، دستاوردھای ھمه عليرغم تکنولوژيک ،حقيقت تلخ دوران معاصر ماست. وضعيت فاجعه بار بخش وسيعی از کودکان ،در جھان امروز، بزرگترين کيفرخواست به اين نکبت و جھالت جنون آميز است. در جمھوری اسالمی ايران و تمامی کشورھای اسالم زده ،کودکان نه تنھا يکی از بی حقوق ترين ھا که يکی از اولين قربانيان سلطه نفرت انگيز اسالم سياسی در منطقه ھستند.
دستگيری ،شکنجه و زندان فعالين دفاع از حقوق کودک بخشی از کودک ستيزی سيستماتيک اين حکومتھاست .در زندانھای مخوف جمھوری اسالمی ايران ،فعاالن دفاع از حقوق کودک در بدترين و خطرناک ترين شرايط محبوسند. يک وجه بارز مبارزه جنبش دفاع از حق کودک رھايی ھمه فعالين دفاع از حق کودکان از چنگان خونين اين ھيواليی است که سرمايه داری جھانی به نام حکومت اسالمی به جان اين جوامع انداخته است. اول ماه با سرود رھايی انسان از نابرابری ،سرود برپايی شادی و رفاه و خوشبختی برای ھمه کودکان برای ساختن جھانی مملو از امنيت و شادی و رفاه ،بدون کار و زحمت کودکان است .اين امر ضروری و فوری جھان معاصر ،ھمين حاال، ممکن و شدنی است. برای پايان دادن به بی پناھی کودکان ،کار حرفه ای کودکان ،به ازدواج اجباری کودکان و کوتاه کردن دست مذھب از زندگی کودکان ،برای تامين معاش و بھداشت و آموزش کودکان ،بايد ھرچه فشرده تر به صف مبارزه اول ماه مه پيوست. زنده باد اول ماه مه! نھاد کودکان مقدمند
د ن
شماره ١٢٣
٣
ا $%ا #ت و ﯿ ﯿ ﺧﻂ ﻓﻘﺮ ﺳﻪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ،ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺎ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ؟! گفتگو با سيامک بھاری نشريه کودکان مقدمند :از اواخر سال گذشته اعتراضات وسيع معلمين شروع شد و ادامه يافت ،نھاد کودکان مقدمند در باره اين اعتراضات چه نظری دارد؟
سيامک بھاری
اعتراضات معلمين بmه درسmتmی تmوجmه کmل جامعه را بخود جلب کmرده اسmت .وسmعmت، گسترش و تداوم آن ،ھمچنيmن مmطmالmبmات و خواستھايی که مmطmرح شmده بmخmوبmی نشmان ميدھد کmه ايmن بmخmشmی جmدايmی نmاپmذيmر از اعتراضات و مطالبات کل جامعه است. وسعت اعتmراضmات و تmداوم آن وضmعmيmت انفجاری کل جامعه را ھم نشان ميدھد. به يکی از شعارھای اصلی اين اعتراضات نگاه کنيد) ،خط فقر سه ميليون ،حmقmوق مmا يک ميليون؟!( اين حرف دل ميليونmھmا نmفmر در ايران است. دستمزدھای چند برابر زير خط فقر ،رکmود تmورمmmی گسmmتmmرده ای کmmه زنmmدگmmی مmmردم را متالشی کرده و دره بی انتھای فقر کmه ھmر روز بخش بيشتری از جامعه را می بmلmعmد، اقتصاد متالشmی شmده ،بmازار کmار راکmد و بيکاری عظيم ،چنان عmرصmه را بmه مmردم تنگ کرده که کمتر کسی توانسته از ترکش آن جان سالم بدر ببرد. اعتراض معلمين به وضعيت معيشتی خود، دقيقا جامعه فقmر زده ايmران را نmمmايmنmدگmی
ميکند .از ھمين رو مورد پشتيmبmانmی وسmيmع خانوادھھmا و دانmش آمmوزان قmرار گmرفmتmه است. اعتراضات بحق معmلmمmيmن مسmتmقmيmمmا عmلmيmه بحران اقتصای ،فقر تحميلی و ماجراجويmی ھسته ای حکومت اسالمی است. اصلی ترين بخش مطالبات و اعmتmراضmات و تجمعات ،وضعيت وخيم معيmشmتmی اسmت. اما اين تنھا خواسته و مmطmالmبmه نmيmسmت .در عين حال شيوه ھای مmبmارزاتmی آنmھmم قmابmل توجه است. نشريه کودکان مقدمند :برخی جريSانSات از صنفی بودن اعتراضات صحبSت مSيSکSنSنSد. در اين رابطه چه می گوييد؟ سيامSک بSھSاری :افmزايmش دسmتmمmزد ،يmک خواست عمومی ھمه مزدبگيران است. مmmبmmارزات کmmارگmmران و پmmرسmmتmmاران بmmرای افزايش دستمزد ،ھمه اينھا بالفصل بmه ھmم گره ميخورد .اين خواسته را بايد در بmطmن جامعه ای که به زير خmط فmقmر رانmده شmده ديmد .ايmن اعmتmراض ،مسmبmmبmيmن ايmن سmقmmوط فاجعه بار اقتصادی را نشانه گرفmتmه اسmت. اين را نبايد از قلم انداخت. آنطرف رابطه را بعنوان عامل اين نmاامmنmی اقتصادی و نيز تبعات اجتماعی اش را بايmد ديد .حکومت مسئول مسmتmقmيmم ايmن نmاامmنmی است. اگر اعتراضات صmرفmا "صmنmفmی" اسmت، پس چرا معلمين بعنوان گروگان و زنmدانmی سياسی در زندان ھستند؟ ھمين امروز خبmر
رسيده که برای رسول بداغی معلم زندانی، پس از چند سmال ،مmجmددا پmرونmده ديmگmری تدارک ديده اند و او را به مکان نامعmلmومmی منتقل کرده اند .آنھم پس از تحمل چنmد سmال حبس و فشار بر خانواده اش. تاکيد بر عبارت "صنفmی" جmدا از تmرس و وحشت حکومت اسالمی ،دقيقا وارد کmردن فشار امنيتی و سياسی به اعتراضات است. به اين معنا که اين اعتراضات جنبه سياسی و به يک معنی ضد حکومتی ندارد. ھmmمmmه مmmطmmالmmبmmات بmmه اصmmطmmالح "صmmنmmفmmی" ضربدر فشmار گسmتmرده امmنmيmتmی حmکmومmت اسالمی ميشود. اساسا دستگاه امنيتی حmکmومmت تmالش دارد ھر اعتراضی را صنفی بخmوانmد .تmا طmرف ديگر که مسبب اين وضmعmيmت فmاجmعmه بmار است ،ديده نشود. مبارزات جاری مدتھاست از اين مmوضmوع عبور کرده اسmت .ذھmن کسmی درگmيmر ايmن عبارت پردازيھا نيست. معلمين زندانی بmه کmدام جmرم در حmبmس و انفرادی و زير بازجويی و ممنmوع مmالقmات ھستند؟ چرا از حق مرخصی که شامل ھmر زنmmدانmmی مmmيmmشmmود ،طmmی سmmالmmھmmای مmmتmmمmmادی محرومند؟ اين افراد به کدام جرم "صنmفmی" در زنmدان ھستند؟ طرح مطالبات صنفی چرا به اويmن و بند ٢٠٩ختم ميشود؟ بجز اينھا ،اعتراض به وضعيت مmعmيmشmتmی يعنی تعيين دستمزد ،بmعmد اجmتmمmاعmی جmدی دارد .ميزان دستمmزد مسmتmقmيmمmا اسmتmانmدارد زندگی مmزدبmگmيmران را تmعmيmيmن مmی کmنmد،
٤
شماره ١٢٣
د ن عدم توجه به کل جامعه تلقی ميشود. نشريه کودکان مقدمند :اعتراضات تا به حال چه نتايجی داشته است؟ ادامه کار چه خواھد بود .راھکارھا کدام است؟
ادامه از صفحه پيش . . . خط فقر يعنی ھجوم به معيشت مردم، اين کجايش صنفی است؟ يک حکومتی با نقشه و طرح قبلی ،اين ھجوم سازمان يافته را مديريت می کند تا سياستھای صندوق بين المللی پول و بانک جھانی به اجرا در آيد و رياضت اقتصادی بيشتری به جامعه تحميل شود .بخش وسيعی از دستمزد بگيران ،قربانی بحران سرمايه داری و کاھش نرخ سود سرمايه می شوند. در جمھوری اسالمی بر سر بحران سرمايه داری ،کاله ديگری به نام "اقتصاد مقاومتی" گذاشته اند .قربانيان اين تحميل "مقاومت کيفرخواستشان را اعالم کرده اند .کيفرخواستی عليه تحميل نابرابری ،تبعيض ،فقر و محروميت به بخش عظيمی از جامعه. نشريه کودکان مقدمند :بجز مطالبه معيشتی و افزايش دستمزد ،چه خواستھايی ديگری توسط معلمين مطرح شده است؟ سيامک بھاری :مطالبات معيشتی معلمين بجز افزايش دستمزد که با طرح شعار نمادين "خط فقر سه ميليون ،حقوق ما يک ميليون" مطرح شد ،به مطالبات بازنشستگان ،معلمين حق التدريس ،آزای معلمين زندانی و رفع پيگرد قانونی و
امنيتی از آنھا و نيز تغيير فضای امنيتی حاکم بر آموزش و پرورش ،وضعيت ايمنی مدارس و باالخره رايگان کردن آموزش در ايران است. بيش از يک ميليون معلم عليه مناسبات ظالمانه ای که به آموزش و پرورش حاکم است به پا خواسته اند. ٣٦سال است ،آموزش و پرورش را به يک پادگان ايدئولوژيک با فضايی بشدت بسته و امنيتی بدل کرده است .بی توجھی به ارزشھای علمی آموزشی ،عدم اختصاص بودجه برای ارتقا سطح علمی در آموزش و پرورش ،کسربودجه ھنگفت چند ميلياردی ،مدارس تخريبی، آموزگارانی که برای تامين معيشت خود بايد به فکر شغل دوم و سوم باشند تا بتوانند شکم خود را سير کنند. انحطاط کامل ھمه ارزشھای علمی و فرصت ھای برابر برای دسترسی به تحصيل از طريق خصوصی سازی و سپردن مدارس به اصطالح غير انتفاعی به دست بازار آزاد .جداسازی جنسيتی و غيره و غيره مورد اعتراض بحق معلمين است .ميخواھم مجددا تاکيد کنم که اين يک اعتراض و سيع اجتماعی است .خواستھای بحق آموزگاران، مطالبات فوری جامعه است .بيش از ١٣ ميليون دانش آموز ،در مدارس ايران در مقاطع مختلف تحصيلی مشغول ھستند. عدم توجه به خواستھای معلمين به معنای
سيامک بھاری :اعتراضات تاکنونی توجه جدی به خود جلب کرده است، خانواده ھا و دانش آموزان نيز به پشتيانی از خواستھای معلمين پرداخته اند .وسعت تجمعات مداوما رو به افزونی ميرود. سنت طومار نويسی و امضا جمع کردن گسترش بيشتری می يابد .فراخوانھا ھر روز روشنتر می شود .به شکل واضحی از عافيت طلبی و محافظه کاری فاصله بيشتری می گيرد و به سمت متحد شدن با ديگر اعتراضات مشابه پيش ميرود. اول ماه مه به يک نقطه ثقل در اين اتحاد بدل شده است .معلمين کرمانشاه اعالم کرده اند روز يازده اريبھشت مقابل آموزش و پرورش تجمع خواھند کرد. ھر درجه که محافظه کاری کنار گذاشته شود ،به ھمان اندازه اعتماد به نفس بيشتری درميان صفوف اعتراضی معلمين ايحاد ميشود. مطالبات معلمين بايد ارتقا بيشتری بيابد. ابعاد و سيعتری بخود بگيرد ،که بنظر ميرسد به ھمين مسير افتاده است. جنبش افزايش دستمزد يک خواست سراسری است .کارگران ،معلمين، پرستاران يک خواست واحد دارند .بر ھمين اصل بايد به سمت پشتيبانی از خواستھای مشترک و تجمعات مشترک، صدور قظعنامه ھای مشترک پيش رفت. اين يک ضامن جدی در به موفقيت رساندن اين اعتراضات است. به ھر درجه اين اتحاد متحقق شود ،به ھمان درجه دامنه دستاوردھا وسيع تر خواھد شد .بايد ھمين مسير را ادامه داد و از جدايی طلبی صنفی بشدت پرھيز کرد*.
شماره ١٢٣
٥
د ن
#ورت ه ) *$+ر ان و ن در ) رز( 'ﯿ& رو
شمس الدين امانتی مبارزات اعتراضی و بی وقفه معلمان و بازنشستگان به نابرابری و خفقان در آموزش و پرورش رژيم اسالمی ،از ھمان اوائل بر سر کار آمدن اين رژيم ،با توجه به ماھيت سياست ارتجاعی- مذھبی ،آموزش بر مبنای دين و تفکيک بر مبنای جنسيت ،آرامش و آسايش را از مسئولين رژيم اسالمی سلب کرده اند. روند اخير مبارزات اعتراضی معلمان طی يک سال گذشته جھت حصول خواسته ھای به حق اين قشر زحمتکش که ھنوز در آغاز راه دشواری است در سطح وسيعی ادامه داشته و خواھد داشت. ويژگی ھای اعتراضات يک سال گذشته که از اسفند ماه سال ١٣٩٣روند رو به رشدی داشته و دارد از اھميت خاصی
برخوردار است .مستقل بودن و عدم وابستگی اکثريت معلمان معترض ،به يکی از جناح ھای حاکم در رژيم اسالمی و تا حدودی مستقل بودن معلمان مبارز از "کانون ھای صنفی معلمان" ،مبارزات سراسری آنھا را در قياس با گذشته ای نه چندان دور به درجاتی معتبرتر و قابل اتکاء تر کرده است. خوشبختانه طی اين روند اعتراضی ميزان آگاھی و اتوريته معنوی معلمان در ميان کارگران ،زحمتکشان ،روشنفکران، دانشجويان و بطور کلی در جامعە ارتقاء يافته است .بی شک اين اعتراضات الگو و تجربه ای خواھد بود برای مبارزات دانشجويان و دانش آموزان ،در آينده ای نه چندان دور در تقابل با سياست ھای ارتجاعی رژيم اسالمی در دانشگاھھا ، مدارس و مراکز آموزشی از جمله مخالفت با طرح تفکيک بر مبنای جنسيت. در جريان مبارزات يک سال گذشته معلمان ،عالوه بر اعتراض به گرانی، ناامنی شغلی ،بيمه درمانی ،کمبود دارو و درمان ،حقوق ناچيز و اراده راسخ
معلمان در اعتراض به وضعيت معيشتی خود ،در عين حال اعتراضی بود به خفقان ،نابرابری ،اخراج ،تبعيد ،تبعيض، محتوای ارتجاعی کتب درسی ،کمبود فضای آموزشی و ورزشی ،نحوه آموزش و ھمچنين اعتراض به ترور تعدادی از ھمکاران خود و بی تفاوتی رژيم اسالمی در قبال وضعيت امنيتی معلمانی که حين انجام وظيفه کشته شدند و اعتراض به دستگيری و زندانی کردن ھمکارانشان که ھم اکنون در زندانھای رژيم اسالمی به سر ميبرند. عرصه ھای مختلف از مبارزات صنفی و سياسی معلمان معترض به وضع موجود، رژيم را وادار به "چاره انديشی" به سبک خود کرده است ،که يقينا با ھوشياری و آگاھی معلمان زحمتکش و مبارز تا حصول کامل مطالبات واقعی خود ،ھيچگاه فريب وعده ھای پوچ رژيم اسالمی را نخواھند خورد. اخيرآ سايت "شمانيوز" مطلبی را تحت عنوان" ،پشت پرده ھای يک کانون صنفی غيرقانونی" منتشر کرده و می نويسد" ،به نظر می رسد در حال حاضر اين کانون با موج سواری بر اعتراضات صنفی معلمان سراسر کشور و ھمچنين نفوذ در تصميمسازی در برخی از ادارات آموزش و پرورش به دنبال رسيدن به اھداف خود بوده و مشکالت معلمان تنھا بازيچه ای در دست اعضای اين کانون منحله است". رژيم اسالمی طی ساليان متمادی به بھانه ھای گوناگون ،اغلب وب سايت ھائی را که در زمينه اطالع رسانی و انعکاس بخشھائی از مبارزات معلمان فعال بودند را مسدود و فعاليت آنھا را غيرقانونی اعالم کرده است.
شماره ١٢٣
٦
ادامه از صفحه پيش . . . خبرگزاری ھای وابستە به رژيم اسmالمmی، طی يکسال گذشته مmخmصmوصmا بmه دنmبmال اعتراضات سراسری معلمان در ١٠اسفند سال ،١٣٩٣سعی در به انحراف کشmانmدن و تmmھmmی کmmردن اعmmتmراضmmات از مmmحmmتmmوای سياسی -طبقاتی اين مبmارزات ،تmحmت ايmن عنوان که گويا خواست معلمان" ،بmه ھmيmچ وجه سياسی نيست بلکه صmنmفmی اسmت" را دارند. علی رغم ماھيت "کانون صنفی معلمmان"، اين واقmعmيmت کmه ھmيmچ مmبmارزه ای بmدون تشکل ) حزب ،سازمان و نھادھای مسmتmقmل از دولت و (...به پيروزی نھايی نmخmواھmد رسيد ،واقعيتی انکار ناپذير است. ضرورت تشکل واقعی و مستقل از دولmت و جmmنmmاحmmھmmای وابسmmطmmه بmmه آن بmmعmmنmmوان مmرکmزيmتmی کmه بmتmmوانmد مmبmmارزات کmنmونmmی معلمان را ھدايت و رھmبmری کmنmد از نmان
شب نيز برای معلمان و ديگر جنبش ھmای اجتماعی و مبارزاتی ضروری تmر اسmت. در ضmmمmmن و در جmmوامmmع اسmmتmmبmmدادزدەای ھمچون ايران ،بmه دلmيmل دخmالmت دولmت و نھادھای امنيتی و پليسی در ابmتmدايmی تmريmن امmmورات روزانmmه تmmا زنmmدگmmی خصmmوصmmی افراد ،خواست اقmتmصmادی و صmنmفmی نmيmز سياسی است. بنابmرايmن مmطmالmبmات مmعmلmمmان از افmزايmش دستمزد تا امنيت شغلی و کاری ،تا تmدويmن کmmتmmابmmھmmای درسmmی غmmيmmرمmmذھmmبmmی و آزادی ھمکاران دربندشان ،خطاب به نھاد قmدرت فرموله شmدە ،سmيmاسmی اسmت و تmبmلmيmغmات سايتھا و وابستگان رژيmم عmلmيmه " سmيmاسmی نبودن" مطالبات معلمان در واقع ترسانmدن و ايجاد وحشت در صفوف آنان با اتکا بmه نھادھای امنيتی و سرکوبگر است. معلمان مبارز و انقالبی ،بار عmرصmه ھmای مختلف اين مبارزات را تا کنون به تنھائmی
ﺗﻮﻫﻴﻦ روزﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺸﻬﺮي ﻣﺤﻜﻮم اﺳﺖ! دوم ارديبھشت يکی از مدارس شھر کرج در اعتراض به کاريکاتور توھين آميز منتشرشده از سوی روزنامه ھمشھری، که تصوير مقابل می بينيد .دست به اعتراض جالبی زدند. معلمين و دانش آموزان بطور سمبليک بالشھايی را که با خود به مدرسه آورده بودند ،به ھمراه روزنامه ھمشھری به
آتش کشيدند و به توھين اين روزنامه دولتی رسما اعتراض کردند. روزنامه ھمشھری در مقابل اين عکس العمل متحدانه ،معلمين و دانش آموزان ،مجبور شد در شماره بعد از معلمين رسما معذرت خواھی کند.
د ن بدوش کشيده اند ،اين تنھائی )نmبmود تشmکmل مستقل ،عدم پشتيبانی وسmيmع دانشmجmويmان، دانش آموزان و والدين آنmھmا از مmبmارزات کنونی معلمان ،و عدم پشتيبانی وسيع طبقه کارگر( پيشروی و دستيابی معلمان را بmه خواستھای واقmعmی آنmان را مmحmدود کmرده است .عليرغم ھمۀ اين مشکالت و کmمmبmود ھا ،روحيه انقالبی و اراده برای تغيير ،نmه اينکه ضعيف نشmده اسmت بmلmکmه ھmر روز مصمم تر از روز قبل ،معلمان انقmالبmی بmا مبارزه پيگير خود خواھان تغيmيmر سmيmسmتmم ارتجاعی حاکم بmر آمmوزش و پmرورش و دستيابی به مطالبات واقmعmی خmود بmودە و ھستند. تجمع اعتراضی ھزاران نفر از معلمان معترض در سراسر ايران ،در روز ٢٧ فروردين ٩٤در جلو ادارات آموزش و پرورش ،نمونه بارزی از تحرک نويد بخش ،زنده و پويا در جھت تحقق خواسته ھای واقعی معلمان است .روند مبارزه تاکنونی و تحرک وسيع اعتراضات علنی معلمان در سراسر ايران زمينه مناسبی برای وحدت و ھمبستگی در روز ١١ ارديبھشت روز جھانی کارگر و روز ١٢ ارديبھشت ،روز معلم در ايران را فراھم نمودە است. ھمه با ھم اين صفوف مبارزاتی را تقويت و پشتيبان اين ھمبستگی و وحدت طبقاتی معلمان باشيم*.
د ن
شماره ١٢٣
٧
ﺭﺳﻮﻝ ﺑﺪﺍﻗﯽ ﻣﻌﻠﻢ و ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺷﻌﺮی ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ و ﻣﺒﺎﺭﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻛﻦ اي ﺗﻦ ﺧﺴﺘﻪ ي ﺗﺎراج ﺷﺪه اي دل ﻳﻐﻤﺎ ﺷﺪه ي رﻧﺞ ﻧﺸﺎن ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ ،ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ آن ﺳﻮي ﺗﺎرﻳﺦ ﺳﺘﻢ ﺑﻲ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﻲ آﻳﺪ ﺑﻪ ﮔﻮش ﻛﺎرﮔﺮ ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ
ﺑﻴﺪادﮔﺮاﻧﻴﻢ
ﻧﺒﺎﻳﺪ
ﺳﺤﺮت ﻧﺰدﻳﻚ اﺳﺖ
ﺧﻮﻧﻬﺎي رﻳﺨﺘﻪ
ﻛﻮدﻛﺎن اﻳﻦ وﻃﻦ
اﻳﻦ ﻫﻴﻮﻻي ﺳﺘﻢ ،از ﻣﺘﺮﺳﻚ ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ دل ﻫﺎي ﺷﻜﺴﺘﻪ
ﺑﺮدﮔﻲ از ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺮاث ﺑﺮﻧﺪ
ﺧﻮاﻫﺪ آﻣﺪ روﺷﻨﻲ
ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﮕﺎن
ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ ،ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ
در ﭘﻲ ﻣﺎ
رﻧﺞ ﻛﺸﻴﺪﮔﺎن
ﻧﺒﺎﻳﺪ ﮔﻮرﻣﺎن
ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ ،ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ
ﺳﺮﻫﺎي ﺑﺮ دار ﺷﺪه
ﺷﺮﻣﮕﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ از آﻳﻨﺪﮔﺎن
ﻣﻲ زﻧﺪ ﺗﺎرﻳﺦ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻧﻬﻴﺐ
ﻣﺎ را ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﻣﻲ ﺧﻮاﻧﻨﺪ.
ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ ،ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ
ﻋﻤﺮ ﺑﻴﺪادﮔﺮي ﺑﻪ ﺳﺮآﻣﺪه اﺳﺖ
اي ﺑﻐﺾ ﻓﺮو ﺧﻮرده ي ﻟﺐ دوﺧﺘﮕﺎن
ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﻛﺎرﮔﺮان اﻳﺮان زﻣﻴﻦ ﻛﻪ ﻗﻠﺒﺸﺎن
ﻛﻮه و درﻳﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻓﺮﻳﺎد
در ﮔﻮش ﺑﻴﺪاد زﻣﺎن
از اﺳﺘﺒﺪاد آﻛﻨﺪه از ﺑﻐﺾ و دﺳﺘﺸﺎن از
ﺧﻮﻧﻬﺎي رﻳﺨﺘﻪ ،ﺑﻪ ﺟﻮش آﻣﺪه ﺳﺖ
در ﮔﻮش اﻳﻦ ﺧﻮدﻛﺎﻣﮕﺎن
ﺳﺘﻢ ﭘﻴﻨﻪ ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ.
ﻛﻮدﻛﺎن ﭘﺪر از دﺳﺖ داده ي دﻳﺮوز ﻗﺪ
ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ ،ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ.
ﺑﺮاﻓﺮاﺷﺘﻪ اﻧﺪ
ﻫﺮ ﺷﻬﻴﺪ ﺧﻔﺘﻪ را از ﻗﻠﺐ ﮔﻮري ﺑﻲ
زﻧﺪاﻧﻲ ﺳﻴﺎﺳﻲ رﺳﻮل ﺑﺪاﻗﻲ
ﻣﺮدم ﺑﻪ ﺧﺮوش آﻣﺪه اﻧﺪ
ﻧﺸﺎن
ﻧﻮزدﻫﻢ ﺑﻬﻤﻦ 93
ﻧﻪ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ،ﻫﻤﻪ ﺷﻼق ﺧﻮرده ي
زاﻧﺪﻳﺸﻪ ي ﺑﻴﺪار ﺧﻮد آﮔﺎه ﻛﻦ ،آﮔﺎه
زﻧﺪان ﮔﻮﻫﺮدﺷﺖ
شماره ١٢٣
٨
د ن
روز ر و ق د ن
افسانه وحدت برای انجام امری به دبيرستانی در مرکز شھر استکھلم رفتم .زنگ تفريح بود .به طبقه ٢رفتم که معلمی را ببينم .توی راھرو چند جوان آشنا را ديدم که چندی قبل با آنھا کار ميکردم .دورم حلقه زدند و حال و احوال کرديم .يکی از آنھا دعوت کرد که اول ماه مه به خانه اش بروم چون تولدش را ميخواست جشن بگيرد .پرسيدم آيا ميتواند روزش را تغيير بدھد چون اول ماه مه برای من مھم است و ميخواھم در مراسم روز جھانی کارگر شرکت کنم .در مورد اين روز نشنيده بودند .قدری توضيح دادم و کمی از تاريخچه آن گفتم. يکی از جوانان که می دانست من فعال کودکان مقدمند ھستم پرسيد آيا از طرف
کودکان مقدمند به مراسم ميروم جواب دادم آری .پرسيد کودکان چه ربطی به روز کارگر دارند .و اين سوالی است که بارھا از ما فعالين کودکان مقدمند پرسيده اند .گفتم از شما ۵نفر که ھمه پيشينه افغان داريد و در ايران به دنيا آمده ايد و يا بيشتر سالھای عمرتان را در آنجا گذرانده ايد ھمگی در کودکی کار کرده ايد اينطور نيست؟ خوب معنیش اينه که از اوليهترين حقوق يک انسان قرن ٢١ محروم بوديد .يعنی به جای رفتن به مدرسه و ساختن آينده تان به جای کسب علم و دانش به انجام کارھای شاق و بسيار سنگين مشغول بوديد .معنی اش اينه که کودکی نداشتيد .يعنی تفريحی نداشتيد .اسباب بازی نداشتيد ،حتی از يک وعده غذای گرم دائمی محروم بوديد. تغذيه مناسب رشدتون نداشتيد .يعنی نتوانستيد مثل يک انسان قرن ٢١زندگی کنيد .ھر آنچه حق يک کودک است يعنی يک زندگی مرفه ،شاد و انسانی از شما سلب شده .اينطور نيست؟
گفتم ھمه شما گواه زنده ھستيد که بايد وضعيت کودکان تغييرکند .تنھا کاری که از دستمان برميايد برای تغيير اين وضع و پايان دادن به کار کودکان اعتراض است .تنھا صالح ما اين است که با نيروی مردم به اين اوضاع خاتمه دھيم. ھمھمه دانش آموزان کم شده بود .خيلیھا به کالسشان برگشته بودند ٣ .تا از جوانھا باقی ماندند و چند صباحی ديگر صحبت کرديم .موسی گفت از ۵سالگی با پدرش به کفش دوزی ميرفته .مواد سمی و غير استاندارد که در تھيه کفش استفاده ميشود، باعث شد پدرم بيمار شود .دائم سرفه میکرد و بعد احتماال سرطان گرفت. مدت کوتاھی مريض بود و مرد .گفت پولی برای مداوايش نداشتيم .دستان خودش را نشان داد .ناخنھايش خوردگی داشت .انگار مادهای بخشھايی از انگشتانش را سوزانده بود .گفت از مواد کفش دوزی دستانش به اين روز افتاده. رو به عصمت کردم ،گفتم يادته گفتی با چرخ خياطی بزرگ شدی؟ گفت آره ۶ سالم بود وقتی شاگرد کارگاه خياطی شدم. اول باستی روی چارپايه میرفتم که قدم به چرخ خياطی برسد .بعد ١٢سال کار در آنجا ديگه خودم مينشستم روی صندلی و خياطی میکردم .گاھی تا ١۶ساعت در روز کار میکردم .براش خانه شاگردی ھم میکردم .عصمت گفت ھميشه بخشی از پول را برام به اصطالح پس انداز میکرد که ھرگز به دستم نرسيد .خورد و برد. کارم را به پايان رساندم و مدرسه را ترک کردم .ھر ۵جوان گفتند در راھپيمايی روز جھانی کارگر شرکت
منفعت کودکان بر ھر مالحظه و منفعت ملی ،مذھبی ،نژادی ،اقتصادی ،فرھنگی و ايدئولوژيک مقدم است!
٩
خواھند کرد. در راه برگشت ،به سالھای طوالنی کار کردن با جوانانی که تنھا به سوئد می آيند فکر ميکردم .به ميليونھا کودکی که فقط در ايران وحشيانه استثمار ميشوند ،به دخترانی که از خانوادهھای مذھبی و متعصب فرار میکنند و به خانهھای امن پناه ميبرند .به سرگذشت نوجوانان زيادی در طی ١۶سال کار به عنوان مد ّدکار اجتماعی گوش کرده بودم فکر کردم .به کودکانی که قبل از مھاجرت جزو محرومترين کودکان دنيا بودند .کودکانی که بطور دائم مورد تحقير قرار گرفته اند و کودک حساب نشده اند ھيچ امنيت و آرامشی را تجربه نکرده اند .حقی برای آموزش ،بازی و استراحت نداشتند و توسط حکومتھايی مثل داعشيان ايران، استثمار شده اند .به تراژدیھای غم انگيزی گوش کرده ام که نميبايد زندگی نام ميداشت .به مصيبتھايی به اسم زندگی که زندگی نيستند. به دنيای ظالمی که ھيچ کودکی نميبايست تجربه کند .ھر سال که ميگذرد جوانان که فرار میکنند و به اروپا میآيند ،آسيب ديده تر و با چمدانی از درد ،رنج و تجارب دردناکتر و غير انسانی تری به آيندهای نامعلوم پا ميگذارند .کودکانی که شايد ھرگزنتوانند مانند يک انسان عادی
شماره ١٢٣
و يک شھروند معمولی زندگی کنند حتی اگر در پناه و امنيت قرار گيرند .وقتی ھم به اروپا میآيند به دليل محروميت در کودکی و عدم دسترسی به آموزش و پرورش ،چندين سال از ھم ّ سنھای خود در جامعه عقب تر ھستند و اميدی به آيندهای روشن ندارند. کارفرمايان و حکومتھا برندگان اصلی کار کودکان ھستند و سعیشان اين است که کار کودک را عادی جلوه دھند. کودک کارگرحق خود را نميداند. اعتراض نميتواند بکنند .ضعيف است و آسيب پذير .درسکوت فرمان ميبرند ،کار میکنند و ثروت توليد میکنندّ . سن کار کودک در جھان به ۴سال پايين آمده است .يعنی زمانی کودک فقط بتواند شئی را حمل کند و توانائی حرکت کردن داشته باشد استسمارش شروع ميشود و زندگی انسانیاش پايان ميابد. به امير فکر کردم .جوانی که وقتی پيش ما آمد ١۵سال داشت .انگشتانش ھميشه درد میکرد و ورم داشت .از ٧سالگی پای دار قالی نشسته و ميگفت کارش خيلی خوب است .ميگفت در زيرزمين سردی سالھا به بافتن قالی مشغول بوده. امير جثه نحيفی داشت و ماهھا طول کشيد تا توانست به من اعتماد کند و مطمئن شد که ما قصد آزار او را نداريم .او ھرگز
د ن از ته دل نميخنديد و به اطرافيانش به سختی اعتماد میکرد .بی سواد بود و در مدرسه در ياد گيری مشگل داشت. به کودکانی فکرک کردم که در ايران بايد غذايشان را در زباله جمع آوری کنند. زباله گرد ھستند و از طريق کار خاموش ،پر خطر و تقريبا بدون مزد ثروتھای ھنگفتی به جيب مافيای زباله و شھر داری ميريزند .کودکان محرومی سپاه پاسداران و بسيج به که توسط مافيای ٔ اسم خيرات و مبرات و در راه خدا به کارھای شاق کشيده ميشوند .به کارتن خوابان ،نوزادانی که فروخته ميشوند. . . زندگی بيش از ٧ميليون کودک که طبق آمار دولتی در سال ٩٢از چرخه تحصيل باز مانده اند ،فقط در ايران اسالمی در اثر کار و استثمار وحشيانه حکومتی و کارفرمايان ،در اثر اعتياد ،فقر و ھزار درد و بالی ديگر به تباھی کشيده شده است .کودکی ميليونھا دختر با فتوای آيت ﷲھای ريز و درشت از آنھا گرفته شده است و آنھا عمال به بردگان جنسی تبديل شده اند. پيوند روز جھانی کارگر با حقوق کودک مثل روز روشن است .ھيچ بھبودی در زندگی کودکان محروم و تحت استثمار سيستم موجود حاصل نخواھد شد اگر جھان متمدن ،انسان مدرن قرن ٢١نتواند متشکل شود و به قدرت خود باور کند. اين وضع فالکت بار کودکان با اعتراض وسيع و متشکل اقشار مردم است که تغيير خواھد کرد. روز کارگر را به روز کيفر خواست کودکان کار عليه سيستم موجود بايستی تبديل کرد و خواھان آزادی فعالين کودکان از زندانھای مخوف حکومت اسالمی شد. خواھان آزادی بدون قيد و شرط بھنام ابراھيم زاده ،سعيد شيرزاد و تمامی فعالين حقوق کودک و زندانيان سياسی شد*.
١٠
شماره ١٢٣
د ن
12ا ﯾ % . / 0ﯿ -ا %ام در 40 5ا 34$
ما از طرف نھادھای مدافع حقوق کودکان ،سازمانھا ،احزاب و فعالين مدافع حقوق انسان در سراسر جھان اينجا جمع شده ايم که مانع اعدام كودكان و نوجوانان و بزرگساالن بشويم. دالرا دارابی ،ريحانه جباری ،بھنود شجاعی ،مال گل حسن و وحيد مسلمی دو شھروند افغانستانی و ده ھا کودک و نوجوان ديگر امروز ديگر نامی آشنا برای ميليونھا نفر در ايران و در دنيا است. ايران تنھا دولتی است كه رسما كودكان و نوجوانان را به اعدام محكوم ميکند و اين احكام را سبعانه اجرا ميكند .بيش از صدھا كودك اكنون در زندانھای حكومت اسالمی ايران منتظر ١٨ساله شدن ھستند تا به سن الزم برای اجرای حكم اعدام توسط جالدان برسند .بسياری از كودكان و نوجوانان يك روز بعد از جشن تولد ١٨ سالگی به دار آويخته ميشوند. يک لحظه تصور كنيد زندگی كودكان و نوجوانانی را كه ھر روز با كابوس مرگ و اعدام دست و پنجه نرم ميكنند .تعدادی از اين كودكان محكوم به اعدام با ما تماس گرفته و از اعدام ھم سلولھای خودشان حرف زده و از اعدام حرف می
زنند ،آنھا ميخواھند كه دنيا به اين قتل عمد دولتی اعتراض كند .ھمه اين كودكان ميدانند كه حكومت اسالمی از اعدام کردن شرم نمی کند و به راحتی آب خوردن كودكان را به قتل ميرساند .آنھا ميدانند كه حكومت اسالمی ايران در دنيا در صدر ليست اعدامھا و در صدر ليست اعدام كودكان است اينجا ايران تحت حاكميت جمھوری اسالمی است كه با قتل عمد و اعدام ميخواھند از مردم معترض زھر چشم بگيرند و فضای رعب و وحشت ايجاد بكنند. اينھا چه كسانی ھستند كه در قرن بيست و يك و در مقابل چشمان بشريت متمدن بچه ھا را ميكشند و دستھای خونين خود را می شويند و مشغول كارھای ديگر ميشوند. آيا پاسخی و راه حلی ھست آيا ميتوانيم كاری بكنيم كه محمد رضا حدادی و بچه ھای ديگری كه از زندان به ما پيام داده و از ما کمک خواسته اند نجات يابند؟ ما موظفيم كاری بكنيم .ما در مقابل اين كودكان و نوجوانان و در مقابل بشريت متعھد و مسئوليم كه كاری بكنيم .نبايد اجازه دھيم كه جالدان حاكم بر ايران بيش
از اينھا جنايت كنند و بيش از اينھا مرزھای سبعيت و وحشيگری را درنوردند .ما بايد اعتراض كنيم و اين اعتراض بايد متحدانه ،متمركز و قوی باشد .تنھا شانس ما برای نجات كودكان و محكومين به اعدام اعتراض قوی و متحدانه ما است .بايد كاری بكنيم كه در دنيا ھمگان لحظاتی را به اين عكسھا خيره شوند و با احساس اين كودكان عجين گردند .ما نبايد بگذاريم نوجوانان بيشتری پرپر شوند و حكومت جانيان در ايران با اين قتل عمدھای سازمان يافته و وحشيانه به عمر منحوس خود بيافزايد. بپا خيزيم و قتل عمد دولتی ،به اعدام كودكان و نوجوانان در ايران اعتراض كنيم .اين ھفته بايد در سراسر دنيا و در ايران به خيابان آمده و با روشن كردن شمع با اعالم دقايقی سكوت در ھمه مراكز كار و فعاليت اجتماعی با ميتينگ و تظاھرات در مراكز شھرھا و در مقابل سفارتخانه ھای حكومت اسالمي و با اعمال فشار به جمھوری اسالمي ايران، مانع قتلھای بيشتر در ايران شويم .اعدام و بويژه اعدام كودكان و نوجوانان بايد فورا ممنوع شود. ٢٥آوريل ٢٠١٥
د ن
شماره ١٢٣
١١
وﯾ (6زاد 14 .م ا اهﯿ زا( ز ا ﯿ 8ل د 8ع از ق د ن انتقال بھنام ابراھيمزاده به بھداری زندان رجايی شھر در پی درگيری با مسووالن زندان
اعزام بھنام به بيمارستان سينا و انتقال مجدد به بند دو اطالعيه شماره ۴۶کميته دفاع از بھنام ابراھيم زاده
کارگران ،مردم آزاده ،تشکلھای کارگری ،وجدانھای بيدار. ھمچنانکه اطالع داريد ،نزديک ۵سال از دستگيری و زندان بھنام میگذرد و بھنام در اين مدت بارھا تحت شکنجه و بازجويی قرار گرفته است که به ھمين دليل از ناحيه گردن و کمر به شدت آسيب ديده و در پی درخواستھای مکرر جھت اعزام به بيمارستان برای مداوا روز گذشته جمعه ۴ارديبھشت ماه بھنام برای "ام ار ای" به بيمارستان سينا اعزام شد و بعد از انجام "ام ار ای" مجددا به زندان
منتقل شد که شب گذشته را در قرنطينه بود و امروز شنبه ۵ارديبھشت ماه مجددا بھنام را به بند دو معروف به بند "دارالقران " منتقل کردند. کميته دفاع از بھنام ابراھيم زاده ضمن محکوميت اذيت و آزار بھنام و ديگر کارگران و فعالين کارگری خواستار آزادی بدون قيد و شرط تمامی کارگران زندانی و فعالين کارگری زندانی است. پنجم ارديبھشت ماه ١٣٩۴
»بھنام ابراھيمزاده« زندانی سياسی محبوس در رجايی شھر کرج ،در پی درد شديد در ناحيه گردن به بھداری زندان منتقل شد .اين انتقال به دنبال اعتراض و درگيری اين زندانی و ھمبنديان وی با مسووالن زندان صورت گرفته است. به گزارش کمپين دفاع از زندانيان سياسی و مدنی» ،بھنام ابراھيمزاده« فعال کارگری و کودکان کار محبوس در بند دارالقرآن زندان رجايی شھر کرج، ديروز دوشنبه ٢٩فروردينماه ،١٣٩۴ به علت درد شديد ناشی از آرتروز گردن درخواست انتقال به بھداری کرد که با پاسخ منفی مسوول بند روبرو شد. وی به ھمراه سه ھمبندی ديگر خود، دست به اعتراض زده که در نھايت پس از درگيری لفظی و شکستن مقاومت مسووالن بند ،اين زندانی سياسی به بھداری منتقل شد. گفته شده »بھنام ابراھيمزاده«» ،عليرضا فراھانی«» ،فريد آزموده« و »رضا کاھه« برای احقاق حقوق انسانیشان، استفاده و برخورداری از درمان و امکانات پزشکی مناسب ،برخورداری از کالسھای فنی حرفهای ،استفاده از
١٢
شماره ١٢٣
د ن نامه رحمان ابراھيم زاده پدر بھنام ابراھيم زاده کارگر زندانی خطاب به افکار عمومی مردم و #ﯿ 8 :ز م 14م ا اهﯿ زاد( * ان ( 11 ا - ،:ﯾ :و '&$ﯿ) ه * ن ﯿ ز دارﯾ
ادامه از صفحه پيش . . . کتابخانه و داشتن کتاب و ھمچنين در اعتراض به عدم انتقال بھنام ابراھيمزاده به بھداری و ممانعت از اعزامش به مراکز درمانی خارج از زندان ،با »سيد نجمالدين حسينی« مسوول بند دارالقرآن، درگيری لفظی شديدی داشتهاند .اين اعتراض در نھايت منجر به انتقال ابراھيمزاده به بھداری زندان رجايی شھر شده است. يک منبع مطلع از وضعيت اين زندانی که نخواست نامش فاش شود به کمپين گفت: "بھنام به دليل درد شديد و آرتروز گردن و وضعيت بينايی و سوزش چشمانش به بھداری رفته بود .در بھداری وی را به صورت سرپايی معاينه کرده ،ولی برای اعزامش به بيمارستانھای خارج از زندان موافقت نکردهاند". اين منبع ھمچنين افزود" :سيد نجمالدين حسينی مسوول بند دارالقرآن به بھنام ابراھيمزاده گفته که در صورت انتقالش به بھداری زندان وی بايد مبلغ ٨٠ھزار تومان برای ويزيت بھداری و مبلغ ٨٠٠ ھزار تومان برای درمان دندانھايش پرداخت نمايد .ھمچنين او بايد بابت اتاق ۶متری که در بند ٢زندان رجايى شھر
معروف به دارالقرآن به ھمراه ديگر ھمبنديان خود محبوس است ،ھزينهای را به عنوان اجاره پرداخت کند". بھنام ابراھيمزاده از سوی »سيد نجمالدين حسينی« ،مسوول بند دارالقرآن که داماد »اميريان« رييس بند دارالقرآن نيز ھست ،بارھا جھت انتقالش به بند زندانيان خطرناک و محکوم به اعدام ،مورد تھديد قرار گرفته و ھر بار نيز از اعزام درمانی اين زندانی به بيرون از زندان ممانعت کرده است. بھنام ،زندانى سياسى و فعال حقوق کودکان کار اکنون نزديک به ۵سال است که در زندان به سر میبرد .او ابتدا در خردادماه ،١٣٨٩بازداشت و به تحمل ۵سال حبس محکوم شد .وی پس از بازگشايى پرونده جديد و محاکمه در ديماه ،١٣٩٣مجددا به تحمل ٩سال و نيم زندان محکوم شد. »بھنام ابراھيمزاده« پس از ابالغ حکم جديد ،در بند ٢٠٩زندان اوين بازجويى و سپس به قرنطينه زندان رجايى شھر منتقل شد .او در نھايت با تصميم مسولين
زندان به بند ٢زندان رجايى شھر مشھور به دارالقرآن منتقل شد. رحمان ابراھيم زاده پدر بھنام ابراھيم زاده ھستم .پسرم )اسعد( بھنام يک فعال کارگری ،مدافع حقوق کودک و حقوق انسانھاست .او از ٢٢خرداد سال ٨٩تا کنون در زندان است. او متولد سال ٥٦است و بھترين سالھای زندگيش را در زندان ميگذراند .اين پنجمين نوروز بود که بھنام در کنار ما نبود و در اسارت بسر ميبرد.بھنام بخاطر مبارزاتش ابتدا به ٢٠سال زندان محکوم شد و بعد از اعتراض فراوان ،اين حکم به ٥سال تقليل يافت .اکنون با وجود سپری شدن مدت محکوميش دو باره در دی ماه سال گذشته از سوی شعبه ١٥ دادگاه انقالب تھران به رياضت قاضی صلواتی و با اتھامات جديدی چون "تبانی با سازمان مجاھدی از داخل زندان و تبليغ عليه نظام از طريق ارتباط با احمد شھيد ،گزارشگر ويژه سازمان مورد با پرونده جديدی به ٩سال و ٤ماه حبس محکوم شده است .بھنام طی نامه ای ضمن اينکه حق خود دانست که مدافع حقوق کارگر ،حقوق کودک و حقوق انسانھا باشد ،تمامی اتھامات وارده را
١٣
شماره ١٢٣
د ن كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ھا - با ياران دربند: زندان سياسی بھنام ابراھيم زاده
يک پاپوش دوزی دانسته و ھرگونه ارتباط با سازمان مجاھدين را تکذيب کرده است . من بعنوان پدر بھنام بايد بگويم که ما بعنوان خانواده ای که فرزندمان بعنوان مدافع حقوق کارگر و کودک محبوب است و ھر روز از سوی انسانھای آزاديخواه و انساندوست ،از او خبر گرفته ميشود، وظيفه خود ميدانيم که افکار عمومی را از وضع فرزند دلبندمان که چنين زير فشار و شکنجه است مطلع نگاھداريم .ما از کسانی که جويای وضع بھنام و خانواده اش ميشوند نمی پرسيم که به چه جريان سياسی ای مربوطند ،برای ما نفس اطالع رسانی و رساندن صدای بھنام و بھنام ھا به مردم مھم است. بنابراين من نيز ھمچون بھنام اتھامات وارده به بھنام و وجود ھرگونه ارتباطی بين بھنام وسازمان مجاھدين را تکذيب ميکنيم و اين اتھامات را يک پاپوش دوزی در حق فرزندمان و خودمان ميدانم. بھنام اکنون در بند ٢زندان رجايى شھر معروف به دارالقرآن ،که يک بند ويژه مذھبى است و در آن نماز جماعت و خواندن قرآن اجبارى است ،به سر ميبرد. او که نه دزد است و نه جنايتی کرده است ،در کنار زندانيان عادی نگاھداری شده و بخاطر تھديدات جانی ای که شده ، ھيچ امنيتی ندارد و ھمه خانواده نگرانش ھستيم .بويژه بھنام از نظر سالمتی نيز وضعيتی بدی دارد .از درد آرتروز گردن رنج می برد و انفرادی کشيدن ھای طوالنی و فشارھای مستمر داخل زندان باعث شده که دچار خون ريزى معده و
کليه شود و مقامات زندان او را از برخوراداری از امکانات درمانی و حتی از دريافت داروھای مسکن محروم کرده اند .و ھمه اين مشکالت در حاليست که نيمای عزيز من و تنھا فرزند بھنام با بيماری سرطان خون دست و پنجه نرم ميکند و دراين وضعيت او نميتواند کنار فرزند و ھمسرش باشد و حتی از مالقات با آنان محروم است .بدين ترتيب بھنام تحت شکنجه و اذيت و آزار ھر روزه قرار دارد .و ھمراه با بھنام فرزند و ھمسرش و ھمه ما مورد آزار و شکنجه قرار داريم .من ھمين جا ضمن قدردانی از ھمه انسانھای آزاديخواه ،ھمه تشکلھای کارگری مدافع کارگر که احوالپرس بھنام و ما بودند و ھمه سازمانھای جھانی بخاطر دفاع از بھنام و دفاع از خواستھا و اعتراضات بھنام تشکر و قدردانی ميکنم. به باور من ما ھمه ميتوانيم به کمک يکديگر و با اعتراضمان به اين وضعيت اين فشار را از روی بھنام و بھنام ھا برداريم .ميدانيد وضعيت بھنام نگران کننده است .جانش در خطر است .ما خانواده بھنام نياز به حمايت وسيع شما داريم .از شما درخواست داريم که به ھر شکلی که ميتوانيد از بھنام و از خواست ما که خواست آزادی او و ھمه دربندان است ،حمايت کنيد .به حکم ٩سال و ٤ ماه بھنام اعتراض کنيد و خواستار لغو فوری اين حکم و آزادی او از زندان شويد .ما خانواده بھنام انتظار داريم ھمچنان به حمايت ھايتان از ما ادامه دھيد ،تا بھنام را آزاد کنيم. رحمان ابراھيم زاده پدر بھنام ابراھيم زاده
١٧فروردين ٩٤ بھنام )اسعد( ابراھيمزاده فعال کارگری، کارگر پارسيان لوله واقع در جاده قديم تھران -قم و عضو »کميته پيگيری ايجاد تشکلھای کارگری« و فعال حقوق کودک و عضو »جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان« در تاريخ ٢٢خرداد ٨٩توسط ماموران امنيتی دستگير شد و در دادگاه انقالب ابتدا به ٢٠سال زندان محکوم و حکم وی در دادگاه تجديد نظر به ۵سال حبس تعزيری تقليل يافت. وی بارھا مورد اھانت و بدرفتاری ماموران زندان و فشارھای غير انسانی قرار گرفته است منجمله زمانيكه وی جھت درمان مشکالت گردن خود به بيمارستان شھدای تجريش منتقل شده بود، ھنگام بازگشت توسط نگھبانان زندان مورد بازرسی بیشرمانه قرار گرفت و کامال برھنه شد .يک منبع مطلع در اين باره گفت :وی ابتدا در مقابل اين خواست غير معمول مقاومت میکند اما نگھبانان برای برھنه کردناش به زور متوسل میشوند .ھنگامی که بھنام در مورد علت اين برخورد از نگھبانان سئوال میکند به وی میگويند که اين عمل بدستور »قبادی« رئيس حفاظت زندان اوين صورت گرفته است. وی ھmmمmmچmmنmmيmmن از ھmmرگmmونmmه مmmالقmmات حضوری ،اعزام به مرخصی و اعزام بmه مmmmmراکmmmmز درمmmmmانmmmmی مmmmmحmmmmروم شmmmmد طبق گزارشات رسيmده خmدابmخmشmی داديmار ناظر بر زندان به بھنmام گmفmت اسmت :شmمmا چون در رسmانmهھmای ضmد انmقmالب سmر و صدا میکنيد تا زمانی کmه سmکmوت نmکmنmيmد اعزام به مراکز درمانی ،ھرگونه
١٤
شماره ١٢٣ ٢٤٠منتقل شد .سپس در يازده ارديبھشت به ٣٥٠بازگردانده شد و بعد از دو روز مجددا به سلول انفرادی ٢٠٩منتقل شدو سپس ممنوع المالقات شد.
ادامه از صفحه پيش مرخصی و مالقات حضوری به شما تعلق نمیگيرد«. ھمچنين مسئوالن زندان از وي خواستند که با توجه به اينکه يک سوم از دوره محکوميتش را در زندان گذرانده است از مسئولين قضائی تقاضای عفو مشروط نمايد اما بھنام در پاسخ به مسئولين زندان گفت که من ھيچ جرمی مرتکب نشده ام تا تقاضای عفو نمايم. بھنام ابراھيمزاده كه از زندانيان بند ٣۵٠ زندان اوين نيز بوده است در دوران محكوميتش در حمايت از دراويش زندانی و عدم رسيدگی پزشکی و ادامه اذيت و آزار زندانيان توسط مسوالن قضايی زنداندست به اعتصاب غذا زده بود. قاضی پرونده خدابخشی است كه بعد از ھر فعاليتی در زندان مالقاتھای بھنام باخانواده اش را قطع و او را به خاطر فعاليتھايش به انفرادی منتقل ميكند .او از فعالين برجسته كارگری و كودكان ميباشد ،به دنبال حمله ددمنشانه نيروھای ويژه امنيتی به بند ٣۵٠زندان اوين در تاريخ بيست و ھشتم فروردين ماه و ضرب و شتم بی سابقه زندانيان سياسی در اين بند ،بھنام نيز ھمراه تعدادی از زندانيان سياسی بند ٣٥٠به انفرادی ھای
تشکيل کميته دفاع از حقوق بھنام ابراھيم زاده کارگر زندانی در پی صدور حکم اوليه سنگين زندان برای اسعد ابراھيم زاده )بھنام( ،خانواده اين فعال کارگری -مدنی ،با تشکيل آزادی وی ،از کارگران، کمپينی جھت ِ پرستاران، دانشجويان، معلمان، نويسندگان و کليه تشکل ھای اجتماعی و کنشگران مدنی و حقوق بشری خواستار حمايت و پشتيبانی از اين حرکت شدند. به گزارش وبگاه اين کمپين ،خانواده ابراھيم زاده در متن بيانيه اعالم موجوديت اين کمپين آورده اند: کارگران ،مردم آزاديخواه در تاريخ ٢٢/٣/٨٩اسعد ابراھيم زاده )بھنام( کارگر پارسيان لوله ،واقع در جاده قديم تھران -قم به جرم دفاع از حقوق کارگران و کودکان از طرف دولت دستگير و در زندان اوين در بند ٣۵٠به برده شد .بعد از چند بار محاکمه سرانجام اين فعال کارگری به بيست سال زندان محکوم شده است. ما خانواده اسعد ابراھيم زاده )بھنام( از اين تاريخ ٨٩/١٠/٢۶اقدام به تشکيل کميته ای به نام دفاع از حقوق بھنام ابراھيم زاده می کنيم .لذا از کليه کارگران ،معلمان ،دانشجويان ،پرستاران، نويسندگان و کليه تشکل ھای اجتماعی و انسان ھای آزادی خواه می خواھيم به اين کميته بپيوندند. • • • •
رحمان ابراھيم زاده عايشه مدرسی موسی ابراھيم زاده عيسی ابراھيم زاده
د ن • • •
پريزاد خسروی چيمن ماليی زبيده حاجی زاده
گفتنی است ،نيما فرزند اين زندانی سياسی به سرطان خون مبتالست و شرايط زندان پدر تاثيرات سوء بسياری برروند درمان اين نوجوان بيمار گذاشته است. نيما ابراھيم زاده فرزند فعال کارگری و زندانی سياسی بھنام ابراھيم زاده در صفحه خود می نويسد: اين چند ھفته سخت ترين ھفته ھای سال جديد من و خانواده ام بود .پدرم زير شديد ترين فشارھا قرار گرفت و ھنوز ھم ھمينطورھستش .برای بار اول که در جريان حمله به بند ٣٥٠به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و چند روزی ھم تو انفرادی بود و بازھم بعد بازگرداندن وی به بند ٣٥٠دست از سر او برنداشتند حاال ھم که چند ھفته ای ھستش که ممنوع المالقات شده و در انفرادی بند ٢٠٩زندان اوين ھستش و خبر ديگری از اوضاع او نداريم ،تو اين چند ھفته مادرم که سواد کمی دارد بارھا از جنوبی ترين نقطه تھران به سالن مالقات اوين واقع در درکه رفت اما موفق به ديدن پدرم نشد .چندين بار به دفتر دادستانی و خدابخشی مراجعه کرد اما جوابی جز اينکه آنھا فتنه گر ھستند و نشنيد. تو اين چند ھفته چه سرھا که نشکست و چه بدن ھا که زخمی نشد و چه قلبھايی که نگران نشد. اما چيزی كه قابل توجه اينه که نه تنھا روحيه زندانيان و خانواده ھايشان کم نشد بلکه در مقابل دشواريھا و سختی ھا بارديگر استوار تر و محکم تر شدند«. بھنام ابراھيمزاده خود از مشکالت گردن، دھان ،لثه و گوش رنج میبرد و از امکانات پزشکی مناسب محروم است*.
شماره ١٢٣
١٥
ﺑﺮﮔﺰﺍﺭی ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺑﻬﺎﺭﻩ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺭوﺳﺘﺎی ﻧﺮوی ﺍﺯ ﺗﻮﺍﺑﻊ ﭘﺎوﻩ
نمايشگاه بھاره نقاشی کودکان در روستای نروی از توابع پاوه، ٤فروردين ماه ١٣٩٤به رسم چندين ساله ،نمايشگاه بھاره نقاشی در روستای "نروی" از توابع پاوه برگزار شد. در اين مراسم که به ھمت جوانان و فعاالن اجتماعی روستای نروی برگزار شد ،خانم مرادی در مورد روانشناسی کودک برای حاضرين سخنرانی کرد و در ادامه خانم چنور مکی از اعضای جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان در مورد حقوق کودک مطالبی را بيان کردند. ھمچنين آقای لقمان ويسی خطاب به کودکان نثر زيبايی را قرائت کردند .اين مراسم با اھدای جوايز به تمامی کودکان شرکت کننده در نمايشگاه و با شعر خوانی کودکان به پايان رسيد. اين گزارش توسط جمعی از فعاالن حقوق کودک برای جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان ارسال شده است*.
د ن
١٦
متن سخنرانی کريم شامحمدی دبير نھاد کودکان مقدمند در اعتراض به قتل فرخنده ما امروز اينجا تجمع کرده ايم تا خشم و انزجار خود را از قتل وحشيانه فرخنده ٢٧ساله به دست تعدادی مرتجع و آدمکش اعالم کنيم .قتل فرخنده در مرکز شھر کابل اتفاق افتاد و ظاھرا پليس ھم نظاره گر اين فاجعه بود. افغانستان کشوری است که سالھای سال است با ترور و قتل و جنايت درگير است و ھر چند روز يکبار خبر يک عمليات انتحاری و يا قتل در گوشه ای از اين کشور به گوش ما ميرسد.
شماره ١٢٣
افغانستان در عين حال کشوری است که در آنجا حقوق زنان ،روزانه و در ابعادی وحشتناک زير پا گذاشته ميشود .قتل زنان ،تحقير و توھين به زنان و نقض حقوق زنان در سطح قوانين و سنتھای رايج يک واقعه دردناک است که با اين فاجعه اخير ،يکبار ديگر توجه ھا را بخود جلب کرده است. ما کسانی که از ايران تحت حاکميت جمھوری اسالمی آمده ايم ،مشکالت و مصائب زنان و مردم در افغانستان را کامال درک ميکنيم .ما ٣۶سال است که با قوانين و سنتھای زن ستيز مشغول مبارزه ھستيم و خود را در سنگر مبارزه زنان و مردم افغانستان برای يک زندگی انسانی و امن و آزاد می بينيم.
د ن قتل فرخنده يک فاجعه بود ،اما عکس العملی که جامعه و مردم و بويژه زنان در افغاستان به اين فاجعه نشان دادند، يک نقطه عطف شد .نقطه عطفی که نشان داد که جامعه افغانستان آن جامعه ای نيست که رسانه ھا در ھمه جا تبليغ ميکنند ،بلکه يک جنبش مدرن و آزاديخواه در اين کشور سر بر آورده و اين نقطه اميد ھمه ما است. من در اينجا ھمبستگی عميق خودم و دوستان ما در نھاد زن آزاد )مينا احدی( و کودکان مقدمند را با اين جنبش نوين و مدرن و برابری طلب اعالم ميکنيم. يکبار ديگر ھمدردی خودمان را با خانواده فرخنده و با زنان و مردم افغانستان اعالم کرده و از مبارزات شجاعانه آنھا دفاع ميکنيم. ما ھمه فرخنده ايم ،ما عليه جھل و خرافه ای برخواسته ايم كه فرخنده را از ما گرفت ولی ما تا ريشكن كردن اين جھل و خرافه از پای نخواھيم نشست .شما مردم مسئول ،خشمگين و رنجديده كه صدای من را می شنويد روی سخن من با شماست وظيفه ما در مقابل اين فاجعه چيست؟ بعد از اين تظاھرات به خانه ھايمان بر گرديم؟ يا ھمين جا پيمان ھمكاری و اتحاد ببنديم؟! من منتظر تماس شما ھستم کريم شاه محمدی اعتراضات عليه قتل فرخنده در افغانستان و در ھمه جا ادامه دارد! جالل آباد امروز شنبه در جالل آباد به دعوت حزب ھمبستگی افغانستان يک ميتينگ اعتراضی بزرگ برپا شد که در آن تعداد زيادی از زنان رزمنده حضور داشتند. در صفحه فيس بوک حزب ھمبستگی در اين مورد چنين نوشته اند: ١۵حمل :١٣٩۴اعضا و ھواداران
شماره ١٢٣
١٧
د ن داشتند و عليه زن ستيزی و جنايات روزمره حکومت و جريانات اسالمی در افغانستان سخنرانی کردند.ھمچنين شمع ھايی در گراميداشت ياد فرخنده در محل آکسيون روشن کرده بودند. سخنرانان: • فريما روشن • مريم محمودی • معصومه ثنا صادقی از کانون ھمبستگی زنان افغانستان • سارا عضمه راسموسن فعال مدافع حقوق زن • ھانا ليند اشتروم از حزب سبزسوئد • جما لومانی • کريم شامحمدی از نھاد کودکان مقدمند و زن آزاد.
حزب ھمبستگی يکجا با شھريان جاللآباد راھپيمايیای را در دادخواھی خون فرخنده و محاکمه سرجنايتکار اصلی به راه انداختند .در اين راھپيمايی که بيش از ۵٠٠تن زن و مرد اشتراک ورزيده بودند ،خواھان محاکمه افراد پسپرده اين جنايت شدند .يکی از اشتراککنندگان میگويد که دولت برای فرونشاندن خشم مردم چند تنی را گرفتار و محاکمه میکند ولی آنانی که زمينه را در چھار دھه اخير برای چنين قساوتھايی فراھم کردهاند، آزاد میگردند.
استکھلم روز شنبه ۴آپريل آکسيون اعتراضی عليه قتل فرخنده در مرکز شھر استکھلم برگزار شد .برگزار کننده اين آکسيون کانون ھمبستگی زنان افغانستان بود .که چند نھاد ديگر از جمله جوانان حزب سبز ،اومانيستھا ،و نھاد زن آزاد و کودکان مقدمند نيز در اين ميتينگ اعتراضی سخنرانی داشتند .دھھا نفر با وجود سرمای شديد در اين تظاھرات اعتراضی شرکت داشتند. تظاھرات کنندگان پالکاردھايی در دست
اعتراض به قتل فرخنده به يک حرکت بزرگ اجتماعی تبديل شده است که بايد آنرا گسترش داد و خواھان رسيدگي فوری به اين جنايت شد و از خواستھای زنان و احزاب مترقی در افغانستان در دادخواھی فرخنده دفاع کرد. نھاد زن آزاد ۴آپريل ٢٠١۵
!د ن ه و ،ه ،اد ،ا د ،ه و اﯾ!)!*$ژﯾ& $%م ا" !
ﺑﻪ ﮐﻤﭙﯿﻦ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﻘﻮﻕ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﯾﺪ نھاد کودکان مقدمند ،کمپين بين المللی برای دفاع از حقوق کودکان است.
شماره ١٢٣
١٨
د ن
ﻛﻮدﻛﺎن ﺑﻲ ﻫﻮﻳﺖ و ﺑﻲ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ
ليال يوسفی صحبت در باره کودکان بی ھويت و بی شناسنامه در کشور جمھوری اسالمی ايران است .کودکانی که به جرم تولد از مادر ايرانی و پدر عراقی و يا افغانستانی به دنيا آمده اند .برابر مقررات چون فرزند به پدر تعلق دارد و او تابعيت غير ايرانی دارد ،اين کودکان ايرانی محسوب نمی شوند ،تابعيت کشور پدر يه فرزند منتقل می شود. عدم تابعيت ايرانی يعنی عدم حقوق شھروندی .به ھمين سادگی ،نداشتن شناسنامه ايرانی يعنی بی ھويت! زنان ايرانی از طريق ازدواج موقت با مردانی با تابعيت نامشخص صاحب فرزندانی می شوند که بی ھويت می مانند.
اين ازدواجھا )شرعی( است و سند ازدواجی ھم وجود ندارد .به گفته خبرھا بسياری از اين کودکان پدرانشان در افغانستان زندگی می کنند و اغلب امکانی برای کمک به خانواده باقيمانده در ايران ندارند. برای اين کودکان بجز مخروميت و فقری که با خانواده ھمره است ،حادثه فاجعه آميز و سرنوشت ساز در زندگی آنھا محروميت تحصيلی است که موجب پيامدھای بعدی يعنی بيسوادی ،بيکاری و بی حقوقی در اجتماع می شود .اگر شغلی برای آنھا مثل کارگری و دستفروشی وجود نداشته باشد ،بزھکاری و کارھای خالف و فقر و اعتياد و آوارگی در خيابانھا از سنين پايين در انتظار آنھاست. تعداد اين کودکان در آمار غير رسمی در جايی سی و دو ھزار و در جايی ديگر چھارصد ھزار نفر اعالم شده است .در سال ھشتاد و پنح ھم طرحی با عنوان تابعيت ايرانی فرزندان حاصل از ازدواج مادر ايرانی و پدر خارجی در دستور کار مجلس شورای اسالمی قرار گرفت و
سالھا مسکوت ماند. اين کودکان وجود دارند در حالی که از ھمه چيز محرومند و حتی مرگ آنھا ھم در جايی ثبت نمی شود .دولت ھمچنان از جوابگويی صريح به اين مسئله با توجه به اين نکته که اين ازدواج ھا با کسب اجازه از دولت نبوده است ،سر باز می زند. از دست انجمن ھا و سازمانھای حامی حقوق کودکان حتی با استناد به کنوانسيون حقوق کودک ھم ،کاری بر نيامده ست .بطور وضوح اين وظيفه دولت است که در مجلس طرحی را برای جلوگيری از گسترش اين فاجعه تصويب کند و مسئوليتھايی را از جمله به اداره ثبت احوال جھت رسيدگی ويژه به اين وضع بدھد. اين نکته ھم وجود دارد که سازمان ثبت احوال در موادری برای صدور شناسنامه ،آزمايش )دی ان ای( را شرط گذاشته است که معموال اين خانواده ھا از عھده ھزينه اين آزمايش بر نمی آيند. اين کودکان بھترين دوران رشد و زندگی خود را که بايد تحت آموزشھای مختلف باشند و مدرسه بروند را از دست ميدھند و در حاليکه اکثرا از وجود پدر و کانون گرم خانواده محرومند ،در خيابانھا رھا می شوند و طبيعتا از آزار و اذيت جنسی و کمبود بھداشت و فقر و گرسنگی مصون نخواھند ماند. اين وضعيت به اجتماع و جامعه صدمات بسياری را وارد می کند و به ھر حال با وجود تمام موانع قانونی و خالء ھای قانونی و بی توجھی عمدی دولت ايران و افغانستان ،بايد صدای اين کودکان باشيم و با اعتراضات و پيگيريھای فعالين حقوق کودکان به اين شرايط اسفبار آنھا پايان دھيم*.
شماره ١٢٣
١٩
د ن
آﻣﺎر ﺑﺎﻻي ﻻﻏﺮي ﻧﺎﺷﻲ از ﺳﻮء ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻮدﻛﺎن در ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن
معاون بھداشتی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بھداشتی درمانی زاھدان اعالم کرد؛ حدود يک پنجم کودکان زير پنج سال سيستان و بلوچستان از مشکل الغری ،کم وزنی و کوتاه قدی رنج میبرند. بر اساس بررسیھای انجام شده سيستان و بلوچستان جزو سه استان کشور است که در شرايط بسيار ناامن غذايی قرار دارد به طوری که مردم از نظر دسترسی به مواد غذايی ھم از نظر کمی و کيفی
ﻃﻨﺰ ﻛﻮﺗﺎه . . . مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگھان به ياد آورد قرار مھ ّمی دارد؛ ارتفاع اش را کم کرد و از مردی که روی زمين بود پرسيد: ببخشيد! آقا؛ من قرار مھ ّمی دارم ممکن است به من بگوييد کجا ھستم تا ببينم به موقع به قرارم می رسم يا نه؟ مرد روی زمين گفت :بله ،شما در ارتفاع
دچار مشکالت جدی ھستند. کمبود ريز مغذیھا نيز در کودکان سيستان و بلوچستان بوضوح مشاھده می شود .به طوری که کمبود روی و آھن دو برابر ميانگين کشور در اين استان گزارش شده است. ھمچنين ميزان کم خونی ،فقر آھن در زنان باردار استان نيز دو برابر ميانگين کشوری است .به طوری که با بررسیھای انجام شده بيش از ۴۴درصد خانمھای باردار استان از فقر آھن رنج
میبرند. با بيان اينکه ھفت درصد مواليد کشور به سيستان و بلوچستان اختصاص دارد، ١٢درصد مرگ و مير مادران باردار کشور در اين استان صورت میگيرد. ھمچنين ميزان شاخص باروری عمومی در کشور ٨/١است درصورتی که اين رقم در سيستان و بلوچستان ميانگين ٨/٢ است اما در برخی مناطق جنوبی به ٣/۵ نيز میرسد. در سال گذشته مرگ ٢٩مادر باردار در سيستان و بلوچستان ثبت شده است. سوء تغذيه ،کم خونی ،زايمان ھای مداوم، سنتی در منزل و باالی ٣۵سال و زير ١٨سال به تبع آن خونريزی شديد بعد از زايمان از مھمترين علل مرگ و مير مادران در سيستان و بلوچستان است. بيماريھای واگيردار ،آسيبھای اجتماعی از جمله )اعتياد ،حاشيه نشينی و جرم( و عدم توانايی انسانھا در زمينه تامين ھزينهھای درمان از جمله مھمترين معضالت مردم سيستان و بلوچستان است*.
حدودا ۶متری در طول جغرافيايی ١٨،٢۴،٨٧و عرض جغرافيايی ۴١،٢١ ٣٧،ھستيد. مرد بالن سوار گفت :شما بايد مھندس باشيد! مرد روی زمين گفت :بله ،از کجا فھميديد؟ مرد بالن سوار گفت :چون اطالعاتی که شما به من داديد اگر چه کامال ً دقيق بود، به درد من نمی خورد و من ھنوز نميدانم کجا ھستم و به موقع به قرارم می رسم يا
نه؟! مرد روی زمين گفت :شما بايد يک مدير دولتی ايران! باشيد! مرد بالن سوارگفت :دقيقا" ،از کجا فھميدی؟ مرد روی زمين گفت :چون شما نمی دانيد کجا ھستيد و به کجا می خواھيد برويد فقط قولی داده ايد و نمی دانيد چگونه به آن عمل کنيد و انتظار داريد مسئوليت آن را ديگران بپذيرند .در ضمن اطالعات دقيق ھم به دردتان نمی خورد*.
شماره ١٢٣
٢٠
د ن
=< &ﯿ (ا ﯾ &>= -ن د(ا ؟! سرکشيدند. البته که ھمه اھل نوشيدن نبودند. بعضیھا ھم سينهھای نفتی خليج را ليس میزند. ليس میزدند. کر نبودند .سياه مست بودند .کر نبودند. رجاله بودند. * به عکس خيره شو! نگاه کن و اوج کثافت يک عصر را ببين .ھمان عصر آزادی و دموکراسی! اين کودکان ،آوارهھای بوسنی و يا ھيچ جنگ ديگری نيستند .آنھا در صف غذا و مايحتاج خود نايستادهاند. آنسوی صف و خارج از کادر عکس رجاله ھای خيريه پشت ميزشان نيستند. ھمان ميزھايی که بعد از ھر جنگ و سيل و ويرانی ديگری ،مقابل صفھای طوالنی قرار داده میشوند و بيشرمانه اشک تمساح میريزند. مطمئن باش که اين صف به چادر يونيسف پيوندی ندارد. اين صفھا تنھا انتظار مرگ را میکشند. به عکس خيره شو .نگاه کن و اوج کثافت يک عصر را ببين .ھمان عصر آزادی و دموکراسی. اين عکس را از فيلمھا نگرفتهاند .اشتباه نکن اين آشويتس جنگ دوم نيست. اين عکس در دورهی خوشحالی جھان از سقوط فاشيسم ھيتلری و ترک برداشتن ديکتاتوری استالينی گرفته شد. باور کن اين آشويتس نيست .اينھا را به کورهھای آدم سوزی نمیبرند .اينھا را به زير خاک میبرند. * * * چه زمانی؟ چه سالی؟ چه روزی؟
ھشت سال ٢آدمخوار به جان ھم افتادند و تا توانستند از الشهی مردم برای خود حمام خون درست کردند .تا توانستند کشتند و منفجر کردند و ويران کردند و معلول کردند. روزی که ھر دو شکست خوردند و ناتوان از نوشيدن خون شدند ھر کدام به سوی ويرانه خود عقبگرد زد. يک طرف زندانيانش را در خفا اعدام کرد و زھرش را کوفت کرد. طرف ديگر ھم آبروی بر باد رفته را با سياه کردن سبيلھايش و کشتار مردمش از نو خريد. کتابی در دست گرفت و گفت: »يجادلونک فی الحق بعد ما تبين کانما يساقون الی الموت و ھم ينظرون« آنھا را به سوی مرگ میرانند و با چشم خود آن را مینگرند. * * * ھمسايهھا کجا بودند؟ اھالی ده چه میکردند؟ تنھا اين را ميدانم که ھمهشان مشغول تماشا بودند و گيالسھای شرابشان را به شادی امنيت بازگشته به فاحشهخانهشان
*
*
به عکس نگاه کردی؟ بھتر نگاه کن .تا عمق خندهھايش را ببينی. میدانی به چه میخندد؟ به ريش دموکراسیخواھی! به چه میخندد؟ به شرف برباد رفته قرن بيستمی میخندد به ريش ھمه آنانی که خيلی شيک و رمانتيک با لبخند میگويند گذشتهھا گذشته. آری میخندد به ريش پدر ھمهی آنانی که میگويند آرام باش فرزندم .آرام باش. میخندد به شرف ھمه خودفروشان سياستزدهای که استخوانش را به نفت میفروشند. میخندد. * * * کودکانی که در سال ١٩٨٨به صف شدند و انفال آغاز شد. آرام نmmبmاش و بmريmmن بmmه ھmمmmه آن اصmmول اخالقی و انسانی که تا امروز در پmاچmهی ھمه کردند. آرام نباش. * * * گرامی باد ١٨٥٠٠٠زندگی بر باد رفته.
شماره ١٢٣
٢١
د ن
* ه -و #ﯿ :د ن ر .در @ . 4Aﯿ-
ليال يوسفی تا چندی پيش آمار رسمی در ترکيه، تعداد آوارگان سوری را در اين کشور دو ميليون نفر اعالم کرد و آمار غير رسمی از چھار الی پنج ميليون نفر خبر داد. تعداد زيادی از آنھا در کمپھايی در جنوب اين کشور موقتا اسکان داده شدند .حدود بيست و دو کمپ در شھرھايی از جمله آديامان ،اورفا ،آنتپ ،آدانا ،ماالتيا و عثمانيه وجود دارد .اکثر اين کمپھا چادری ھستند و اين موضوع شرايط زندگی را در زمستان با وجود گل و الی و زباله ھای زياد بسيار سخت و غير انسانی می کند .کمبود شديد مواد غذايی ، نبود بھداشت و کمبود آب آشاميدنی و ناامنی از مشکالت ديگر اين آوارگان است .در بعضی از شھرھا ،شھرداری ساختمان ھای قديمی ،مدرسه ھا و اماکن ورزشی و بناھای خالی را در اختيار آنھا قرار داده است. شرايط کار بسيار سخت است و برای خانواده ھای اکثرا پر جمعيت ،روزی
پانزده تا بيست لير نتيجه کار روزمزد به زور کفاف خريد نان را می دھد. وضعييت بد و سرمای بی امان، گرسنگی ،فقر و جمعيت زياد ساکنين کمپھا سبب شد ،تعداد زيادی از اين خانواده ھا بدون اجازه راھی شھرھای ديگر بشوند. ولی در کالنشھرھا ھم شغلی به جز گدايی در انتظار تک تک افراد يک خانواده نيست. تمام روز کودکانی از سنين مختلف به جاھای مختلف در شھر سر می زنند و ھرکس بايد بتواند خودش ،شکم اش را سير کند .تعداد زيادی از آنھا پابرھنه ھستند و نشانه ھای سوء تغذيه از ظاھرشان پيداست. مشابه اين وضعيت در کشور کوچک لبنان ،اردن ،مصرو ساير کشورھای عربی ھم وجود دارد. شايد اين تنھا گوشه ای از شرايط اسفبار کودکان سوری است .آنھا که در شھرھای مرزی ماندند ،مجبور به تنفروشی با قيمت حدود دو دالر شدند و کودکانی که
راھی شھرھای بزرگتر شدند ،ھر روزشان بدون جای خواب و گدايی و ميان ھزاران آلودگی می گذرد. در کشورھای عربی ھم زير سن قانونی تن به ازدواج ھای اجباری دادند و بنا به گزارشھا اين مسئله ای مافيايی به نام مافيای ازدواج را پديد آورده است. دولت ترکيه مدعی ست که تا به حال پنج و نيم ميليارد دالر ھزينه آوارگان سوری کرده است. از طرفی متھم شده که اين مبلغ را به جای صرف ھزينه برای اين ميھمانان، برای کمک به داعشيان و دولت سوريه استفاده کرده است. زمستان سخت و سرد ديگری ،بدون آينده ای روشن برای کودکان سوری در ترکيه و ديگر کشورھای اطراف گذشت. دولت ترکيه ھنوز آنھا را )ميھمان( مينامد! آنھا ھيچ کدام کارت شناسايی و شماره پناھندگی ندارند .بدون سر پناه و بدون خانواده در جادھھا و خيابانھا آواره ھستند*.
رفتار ھر جامعه با کودکان ،محک ارزيابی درجه انسانی بودن آن جامعه است!
شماره ١٢٣
٢٢
د ن
١٢٠٠٠کودک سرباز در جنوب سودان
@ ﯾ5ﯾ ن -$% ٢٤ ل Dﯾ
دوازده ھزار کودک در جنوت سودان
ھست.
بعنوان سرباز مورد سوءاستفاده قرار
٧٠درصد از تمام مدارس به طور کلی
گرفته اند .يونيسف اين را بعنوان جنايت
بسته و يا در جنگ نابود شده است و يا
جنگی اعالم کرد.
توسط گروھھای مسلح اشغال شده است.
جنگ داخلی که در سودان در جريان
عالوه بر اين بسياری از کودکان فاقد
است با يک فاجعه بزرگ انسانی رو به
آموزش و پرورش بوده و طبق آمار
رو است و بدتر از ھر چيزی کودکان
سازمان ملل يک چھارم ميليون مبتال به
قربانيان آنند.
سوء تغذيه شديدی ھستند.
درگيريھای مسلحانه در کشور در دسامبر
سازمان ملل اعالم می کند که سودان
٢٠١٣آغاز شد .در حال حاضر از
جنوبی يکی از کشورھای است که بيشتر
١٢٠٠٠کودک بعنوان سرباز از ھر دو
به چالش کشيده شده است .و اگر چه اين
طرف جنگ مورد سوء استفاده قرار می
کشور در حال حاظر متھم به جنايت
بSSرنSSامSSه ھSSای کSSانSSال جSSديSSد در شبکه نگاه شمSا را ھSمSچSنSيSن ميتوانيد از طريق GLwiz در گزينه تلويزيSونSھSای ايSرانSی مشاھده کنيد:
www.glwiz.com
گيرد.
جنگی است ولی
کودکان در اين اختالفات منطقه ای بطور
سودان جنوبی بيشتراز ھر جايی ديگر
فزاينده ای مستاصل شده اند.
زير نظر بوده است.
آنھا را دستگير می کنند و به خط مقدم
بعنوان جنايت جنگی به حساب می آيد
جبھه می فرستند .جاناتان ويتچ وکيل
وقتی که کودکان زير ١۵سال جذب
مدافع جنوب سودان در قسمت کنوانسيون
نيروھای مسلح می شوند.
حقوق کودک سازمان ملل گفت که اين
گزارش عينی در مورد جذب اجباری
وضعيت ھمين حاال در جريان است.
کودکان زير ١۵سال وجود دارد ،اين
عالوه بر اين کودکان در معرض خطر
يک جنايت جنگی است!
ربوده شدن ھستند و بعنوان سرباز استفاده
از قول جاناتان ويتچ در يونيسف*.
می شوند با وصف اينکه کمبود آب و غذا
وضعيت جنگ در
کانال جديد ب رن ام ه ھ ای ٢٤ س اع ت ه خ ود را در ش ب ک ه "ن گ اه ش م ا" از م اھ واره ھاتبرد پخش ميکند. مشخصات شبکه "نگاه شما"
فرکانس١١٢٠٠ : پوالريزاسيون :عمودی سيمبل ريت٢٧٥٠٠ : FEC: ٥/٦
& E2ت ل Dﯾ را -دو $ن و 10ﯾ $ن اFGع دهﯿ .
شماره ١٢٣
٢٣
د ن
و #ﯿ :د ن در J1Dدا Iﯾ
طبق بررسی سازمان ملل متحد يک سوم از جنگجويان در جنگ يمن افراد زير سن قانونی ھستند .در دو ھفته گذشته يونيسف ١٢۶فقره را ثبت کرده است که در جنگ اين گروه ھا بخدمت گرفته شده اند. اغلب کودکانی که در يمن به سربازی گرفته شده اند ميان ١۴تا ١۶سال سن دارند .ولی سازمان ملل قبال ھشدار داده بود که کودکان درگير در اين جنگ تا شش ساله ھم می باشند .رجت مدھوک از طرف يونيسف می گويد به خدمت گرفتن کودکان در اين جنگ از ھر دو طرف است. نگھبانان در پستھای بازرسی جنگ ميان گروه حوثی و نيروھای وفادار دولت وقت يمن موجب شده است که صدھزار نفر فرار کنند .بسياری از کودکان مجبور به ترک مدرسه شده اند. طبق آخرين بروز رسانی يونيسف تا ٢۶ مارس تعدادی از کودکان که کشته شده اند ٧٧نفر بوده اند و قبال ھم گزارش داده شده بود که ۴۴کودک مجروح شده اند. رجت مدھوک اشاره می کند که اين تعداد بيشتر از اين است که اعالم شده است. آنھا در بمبارانھا ،جنگھای خيابانی، ترکش نارنجکھا و نارنجکھای منفجر نشده کشته می شوند .ما از دو طرف
جنگ می خواھيم که به حقوق کودکان احترام بگذارند ،امنيت حق ھر کودک است .يونيسف در اين جنگ مشاھده کرده است که ھم کودکان بعنوان سرباز استفاده شده است و ھم به عنوان نگھبانان پست بازرسی و ھم چنين در جنگ سال ٢٠١١ از د و طرف جنگ از کودکان زير سن قانونی برای سربازی به خدمت گرفته شده است. سازمان ملل در يک گزارش ديگر می نويسد به غير از جنگ ،در کارھای جاسوسی و برای تدارک آنھم از کودکان استفاده شده است .مواردھايی ھم وجود داشته که از کودکان که به خدمت گرفته شده ،استفاده جنسی ھم کرده اند. دستمزد بگيرند و کاری انجام بدھند يونيسف قبال با کودکان بخدمت سربازگرفته شده مصاحبه کرده بود و در آن اشاره کرده بود که دو طرف گروھھای جنگ به کودکان حقوق می دھند که کاری انجام بدھند .از قول يونيسف روزانه ۵دالر در جنگ ٢٠١١ گرفته اند. فقر در يمن کاری کرده است که آسانتر کودکان به سربازی تن در دھند .يونيسف و صليب سرخ اخطار داده اند که کشور يمن با يک فاجعه انسانی رو به رو است و قوربانيان آن بخصوص کودکان می
باشند. ما بشدت کمبود دارو ،تجھيزات و پرسنل داريم .در اردوگاھای پناھندگی آب کثيف است .کار برای مراقبتھای عمومی سخت شده است. ما نگرانيم که سالمتی پناھندگان را به خطر بيفتد .احتمال اين ھست که مريضی ھا در ماه ھای آينده شيوع پيدا کند و دسترسی به دارو و واکسن محدود شود. کمک رسانی دشوار خواھد شد کمبود آب به شدت محسوس است و احتمال اينکه شيرازه جامعه از ھم بپاشد ھست .برای مثال رجت مادھوک می گويد کارکرد فاضل آب از کار افتاده است .طبق گفته صليب سرخ غذا دارد تمام می شود .و قيمت کاالھای موجود افزايش می يابد .يونيسف بر می شمارد که سوء تغذيه در چند ھفته آينده بدتر می شود. صليب سرخ و يونيسف از دو طرف جنگ تقاضا کرده اند که آتش بس موقتی انجام دھند که مواد مايحتاج ارسال شود و امکان آن پيدا شود که دارو برای مجروحين برسد و از آنھا مراقبت شود .تا حاال فقط امکان محدودی برای رساندن مايحتاج وجود داشته است .جمعه گذشته صليب سرخ و يونيسف موفق شدند برای اولين بار کمکھا را به صنعا برسانند*.
شماره ١٢٣
٢٤
د ن
-K +ا .و د ن ﯾ 3
توضيح مترجم؛ ژوزف استيگليتز پروفسور دانشگاه کلمبيا ،رييس شورای مشاوران اقتصادی در حکومت کلينتون و نيز رييس بانک جھانی بوده است .آنچه آقای استيگليتز می گويد ،حرف تازه ای نيست .نيروھای مترقی آمريکا و جنبش شھروندی اين کشور ساليان طوالنی است که نسبت به وضع اسفبار کودکان در اين کشور ھشدار می دھند .آقای استيگليتز در مقاله خود از بردن نام مقصر اصلی اين وضعيت يعنی ايدئولوژی نوليبرالی که مدافع سيستم سرمايه داری لگام گسيخته است ،خودداری کرده؛ ايدئولوژيی که جامعه آمريکا را به بحران کنونی اش دچار ساخته و جھان را نيز به لبه پرتگاه جنگ و توحش کشانده است. راه حلھای پيشنھادی آقای استيگليتز نيز تازه نيستند .پيشنھادھای او مھر و نشان برخی تدبيرھای سوسيال دمکراسی را دارند که در اروپا در قالب دولت رفاه تجربه شده است. سيستم نوليبرالی آمريکايی مدل مطلوبی نيست .در حال حاضر بخش مھمی از اين سياست ھای نوليبرالی از جمله در مورد حقوق کودکان در جمھوری اسالمی ايران نيز پياده شده و می شود .خصوصی کردن خزنده آموزش عمومی يکی از نمونه ھای آن است. دوم اينکه اين سخنان از زبان يکی از مديران برجسته اقتصاد آمريکا شنيده می شود .سخنان کسی است که در محفلھای
سياسی و اقتصادی حاکم آمريکا مطرح است .با توجه به وزنه بين المللی آمريکا، شکل گيری يک ھمکاری بين نيروھای مترقی اين کشور ،جنبش شھروندی آمريکا و افراد واقع بينی مانند آقای استيگليتز برای رويارويی با سياستھای نوليبرالی ،می تواند نه تنھا به سود جامعه اين کشور ،بلکه جامعه جھانی باشد. * * * مدت طوالنی است که بر ھمگان آشکار شده که کودکان گروه ويژه ای از جمعيت را تشکيل می دھند .آنان نمی توانند پدران و مادران شان را انتخاب کنند ،تا چه رسد به شرايطی که در آن زاده می شوند. توانايی ھای آنان ھمسنگ توانايی ھای بزرگساالن نيست ،که بتوانند از خود دفاع کنند و يا زندگی شان را تأمين کنند. بنا به اين دليل ھا در سال ١٩٢۴مجمع جھانی ،اطالعيه ژنو در رابطه با حقوق کودکان و جامعه جھانی در سال ١٩٨٩ توافق نامه ای را در رابطه با حقوق کودکان تصويب کرد. بھشتی برای کودکان در کار نيست متاسفانه اياالت متحد به مسئوليتھای خود در رابطه با کودکان عمل نمی کند .حتی توافق نامه حقوق کودکان به تصويب مجلس نمايندگان ھم نرسيده است .در حالی که اياالت متحد آمريکا با سيمای آرايش شده مغرورانه اش بعنوان کشور ت نامحدود ،می بايست به مثابه امکانا ِ سرمشق تشويق کننده ای برای برخورد عادالنه و روشنگرانه با کودکان عمل کند .اما بجای آن عملکردھايش ھمچون فانوس دريايی است که به سمت عجز و ناتوانی رھنمون می شود و اين کشور در صحنه انفعال بين المللی در زمينه حقوق کودکان نقش بازی می کند. ھر چند دوران کودکی در آمريکا بطور
متوسط جزو بدترين ھای جھان به شمار نمی رود ،اما فاصله ميان رفاه اين کشور و وضعيت کنونی کودکان اش بی مثال است .حدود ۵/١۴%کل جمعيت فقيرند، که ٩/١٩%آن کودکان اند .يعنی ١۵ ميليون کودک در فقر بسر می برند .در ميان کشورھای توسعه يافته تنھا رومانی است که درصد باالتری کودک فقير دارد. ميزان فقر کودکان در اياالت متحد آمريکا دو سوم بيش از بريتانيای کبير و تا چھار برابر بيشتر از کشورھای شمال اروپا است .برای برخی گروه ھای اجتماعی وضعيت از اين ھم بدتر است٣٨% . کودکان سياه پوست و ٣٠%کودکان آمريکای التينی تبار فقيرند .علت اين امر آن نيست که آمريکايی ھا به کودکان شان نمی رسند و توجھی ندارند .بلکه علت آن است که آمريکا طی دھه ھای پيش يک دستورکار سياسی را دنبال کرده که به ِ ميزان زيادی به نابرابری در اقتصاد ميدان داده است و بخاطر آن بخش ھای در معرض خطر اجتماعی ،ھر چه بيشتر سقوط کرده اند. تمرکز فزاينده ثروت – و کاھش قابل توجه ماليات بر اين ثروت ھا -به معنای آن است که پول کمتری برای سرمايه گذاری به سود رفاه عمومی مانند آموزش و پشتيبانی از کودکان موجود است .به اين دليل وضع کودکان آمريکايی بدتر شده است .سرنوشت آنان نمونه دردناکی از آن است که چگونه نابرابری نه تنھا مانع رشد اقتصادی و ثبات است – بگونه ای که امروز ديگر اقتصاددانان و سازمانھايی نظير صندوق بين المللی پول نيز متوجه شده اند ،-بلکه ھمچنين مخالف ايده آل ھای ما درباره چگونگی يک جامعه عادالنه است. امکانات نابرابر
٢٥ نابرابری درآمدھا با نابرابری در بخش ھای بھداشت ،برخورداری از آموزش و قرارگيری در معرض خطرات زيست محيطی مرتبط است که ھمه اين ھا بر دوش کودکان ،نسبت به بخش ھای ديگر اجتماعی ،بيشتر سنگينی می کند .يک پنجم کودکان فقير آمريکايی مبتال به بيماری آسم اند .اين ميزان ۶٠%بيشتر از کودکانی است که از مناسبات غير فقيرانه می آيند .ضعف آموزشی در نزد کودکانی که متعلق به خانواده ھايی با درآمد ساالنه زير ٣۵ھزار دالرند، تقريبا دو برابر کودکان از خانواده ھايی با درآمد باالی ١٠٠ھزار است .شماری از نمايندگان کنگره آمريکا خواھان جمع کردن برخی مواد غذايی با مارک ھای خاص ،که زندگی حدود ٢٣ميليون خانواده آمريکايی وابسته به آنھا است ،از بازارند .از اين طريق خطر گرسنگی فقيرترين کودکان را تھديد می کند. اين پيامدھا در ارتباط تنگاتنگی با نابرابری امکانات قرار دارند .در کشورھايی که تغذيه کودکان و نيز دسترسی آنان به امکانات بھداشتی و آموزشی ناکافی است و عالوه بر اين، آنان به ميزان زيادی در معرض خطرھای زيست محيطی قرار دارند، دورنمای زندگی کودکان متعلق به خانواده ھای فقير به ناگزير از کودکانی که از مناسبات مرفه اند ،تفاوت زيادی دارد .چون دورنمای زندگی يک کودک آمريکايی در مقايسه با ديگر کشورھای صنعتی بخشا ً به ميزان زيادی وابسته به درآمد و سطح آموزش والدين است، اياالت متحد آمريکا پايين ترين سطح برابری امکانات را دارد .در اغلب دانشگاه ھای ممتاز آمريکا تنھا ٩% دانشجويان از قشرھای پايينی جامعه اند، اما ٧۴%از يک چھارم بخش بااليی جامعه می آيند .اکثر جامعه ھا مسئوليت تضمين آنکه جوانان بتوانند اخالقی ِ
شماره ١٢٣ استعدادھای خود را شکوفا کنند ،می پذيرند .در برخی از کشورھا حتی امکانات آموزشی برابر در قانون اساسی آمده است .اما در آمريکا برای آموزش دانشجويان ثروتمند نسبت به آموزش فقيران بيشتر سرمايه گذاری می شود .به اين ترتيب اياالت متحد آمريکا بخشی از ارزشمندترين منابع انسانی خود را ھدر می دھد ،بگونه ای که برخی انسان ھای جوان –که می بينند ،تجھيزات شان ربوده شده -دست به فعاليت ھای ناکارآمد می زنند .ايالت ھای آمريکا مانند کاليفرنيا، برای زندان ھا به ھمان اندازه خرج می کنند که برای آموزش عالی .برخی ايالت ھا حتی بيشتر از اين خرج زندان ھا می کنند. بدون تدبيرھای جبران گر -از جمله يک آموزش پيش مدرسه ای که بگونه ای ايده آل بايد در سال ھای پايين کودکی شروع شود -با پا گذاشتن کودک به سن پنج سالگی ،امکانات نابرابر به يک نابرابری تمام عمر منجر می شوند .اين بايد انگيزه ای برای تدبيرھای سياسی باشد .تاثيرات زيان بار نابرابری که بنا به سرشت خود بُرد وسيعی داشته و برای اقتصاد و جامعه ھزينه فوق العاده ای دربر دارند، به ميزان زيادی اجتناب پذيرند. نابرابری مفرط موجود در برخی کشورھا نتيجه ناگزير نيروھا و قانون ھای اقتصادی نيست .با سياستی درست – مانند ايجاد شبکه ھای دوامدار تامين اجتماعی ،ماليات گيری تصاعدی و تنظيم بھتر ]بويژه در بخش مالی[ )برای اينکه
د ن چند مثال زده باشم( -می توان اين گرايش ويرانگر را معکوس کرد .برای ايجاد اراده سياسی الزم جھت چنين اصالحاتی، می بايست بر ضد بی تحرکی و انفعال تصميم گيرندگان سياسی ،با اتکاء به نمونه ھای نابرابری و پيامدھای فاجعه بار آن برای کودکان مان به مقابله برخيزيم .ما می توانيم محروميت ھای کودکان را تخفيف داده و ميزان برابری امکانات را افزايش دھيم و از اين طريق سنگ بنايی برای يک آينده عادالنه تر و موفقيت آميزتر نھيم؛ آينده ای که در آن ارزش ھای تعريف شده مان بازتاب می يابند. پرسش اين است که پس چرا کاری نمی کنيم؟ از بين خسارت ھايی که نابرابری به اقتصاد ،سياست و جامعه مان وارد می کند ،به زيان ھای آن برای کودکان بايد توجه ويژه کرد .بی توجه به مسئوليتی که افراد بالغ فقير احتماال در سرنوشت خود دارند – اينکه آيا به اندازه کافی پشتکار به خرج نداده اند و يا به اندازه کافی پس انداز نکرده اند و يا تصميم ھای درستی نگرفته اند -کودکانشان به ورطه وضعيت زندگی آنان کشيده می شوند ،بی آنکه امکان انتخابی داشته باشند .شايد کودکان بيش از ديگران به حمايتی نياز دارند که بعنوان حقوق شان شناخته شده است. اياالت متحد آمريکا می بايست سرمشق درخشانی برای دنيا در رابطه با اھميت اين حقوق باشد. منبع :سايت »سياست بين المللی و جامعه« )(IPG
سه شنبه شبھا از ساعت ٢٣ /١٥تا ٢٣ /٣٠بوقت ايران ٢٠ /٤٥تا ٢١بوقت اروپای مرکزی لطفا ساعت پخش برنامه کودکان مقدمند را به ھمگان اطالع دھيد!
ما را از کيفيت برنامه ھا مطلع کنيد.
٢٦
شماره ١٢٣
کودکان در ميان کشتهشدگان ھستند. چند روز پيش ھم در ھمين واليت در اثر انفجار بمب کنار جادهای دست کم ھفت عضو يک خانواده کشته شده اند .واليت غزنی از واليتھای ناامن نزديک به مرکز افغانستان است .در ماهھای اخير حمالت زيادی در اين واليت روی داده است.
گرد آوری و تنظيم ليال يوسفی وزير آموزش و پرورش :يک سوم مدارس کشور غير استاندارد ھستند علی اصغر فانی وزير آموزش و پرورش ،در جلسه شورای آموزش و پرورش شھرستان آران و بيدگل ،اظھار کرد :ھم اکنون يک سوم مدارس کشور استاندارد الزم را نداشته و نياز به بازسازی دارند. ھم اکنون ٢٦٠٠واحد آموزشی در سطح کشور نيمه تمام باقی مانده است. سازمان ملل :حدود شصت ميليون کودک ھنوز از تحصيل محرومند سازمان ملل ميگويد فقط نيمی از کشورھا توانسته اند به ھدف آموزش ھمه کودکان در مقطع ابتدايی برسند .و براساس اين آمار حدود شصت ميليون کودک ھنوز از درس و تحصيل محرومند. دستکم ١٢تن در اثر انفجار بمب کنارجادهای در واليت غزنی کشته شدهاند. مقامھای واليت غزنی گفتهاند که زنان و
ھر سه روز يک سانحه خبرگزاری کردپا )آژانس خبررسانی کردستان( در گزارشی نوشته است از سال ٦٧تا اواخر سال ،٩١بر اثر انفجار مين و مھمات جنگی ٥٣٦نفر در استان ايالم مصدوم و نقص عضو شدهاند. براساس آمار يک ميليون و ٧٠٠ھزار ھکتار زمين آلوده به مين و مواد منفجره در استان ايالم وجود دارد که ھنوز پاکسازی نشده است. ھمچنين شبکه آفتاب در گزارشی درباره وضعيت قربانيان مين بر اساس يک پژوھش نوشته است ،استان کردستان در ميان ديگر استانھای آلوده )آذربايجان غربی ،کرمانشاه ،ايالم و خوزستان( بيشترين آمار نوجوانان قربانی مين را دارد. يک سوم از کودکان آسيب ديده مورد
د ن
مطالعه ،ترک تحصيل کردهاند .شايعترين ناتوانی کودکان مورد بررسی در اين پژوھش قطع اندام ،وجود درد و نابينايی بود و نوجوانان مبتال به چند ناتوانی ھمزمان ،کيفيت زندگی پايينتری داشتند. آمار مرکز مين زدايی نشان میدھد ۴ ميليون و ٢٠٠ھزار ھکتار از وسعت پنج استان مرزی و درگير با جنگ عراق و ايران ،آلوده به مين و مواد منفجره است .براساس ھمين آمار تقريبا ھر سه روز يک نفر بر اثر انفجار مين زخمی يا کشته میشود.
مغزشويی کودکان در ونزوئال کتابھای درسی که از سوی دولت ونزوئال برای مدارس چاپ میشوند اعتراض خانوادهھا نسبت به مغزشويی کودکان را برانگيخته است .به گفته معترضين در اين کتابھا چاوز تقديس میشوند و برای دولت کنونی تبليغات صورت میگيرد. در کتاب رياضی در سطح مدارس برای نمونه آمده است» :اگر مادرت در فروشگاه يارانهای دولت ٣کيلو گوشت و ٢کيلو شکر بخرد ،چند کيلو خريد کرده است؟«. بيش از صد دانش آموز در غرب افغانستان مسموم شدند مسئوالن بيمارستانی در شھر ھرات در غرب افغانستان تاييد کردهاند که بيش از
٢٧ ادامه خبرھا از صفحه پيش . . . ١٠٠کودک دانشآموز مسموم شدهاند. دانشآموزان مسموم شده بين ٨تا ١۵ ساله اند .پنج نفر از آنھا دختر و بقيه پسر ھستند. اين دانشآموزان ٢٢فروردين مسموم و به بيمارستان منتقل شدند. مسئوالن مدرسه فتح در منطقه نوآباد ھرات و ھمچنين دانشآموزان گفتهاند احتماالً خوردن شورنخود باعث مسموميت آنھا شده است. اما پدران و مادران کودکان می پرسند که چگونه فرزندان آنھا بصورت ناگھانی با خوردن نخود شور مسموم شده اند. احتمال موارد ديگر از جمله استنشاق گاز و نوشيدن آب آلوده را ھم بايد در تحقيقات مورد توجه قرار داد. در سالھای گذشته مواردی از مسموميت دختران در واليتھای ديگر از جمله کابل، تخار ،کاپيسا ،غزنی و باميان گزارش شده بود.
دانشآموز دختر در کھريزک به خاطر »پيوند کليه« از مدرسه اخراج شد يک عضو انجمن بيماران کليوی ايران از اخراج ناباورانه يک دانش آموز دختر ھشت ساله به نام شکيال رخشانی ،توسط مديران مدرسهای در کريم آباد کھريزک به دليل پيوند کليه خبر داد. مسووالن مدرسه قيام واقع در کريمآباد کھريزک به والدين وی اعالم کردهاند از آنجا که نگران پس زدن پيوند کليه شکيال
شماره ١٢٣ ھستند به ھمين خاطر از پذيرش او در مدرسه خودداری کرده و به ھيچ عنوان نيز حاضر نيستند او را بپذيرند. اقدام مدرسه ياد شده نقض حقوق شھروندی کودک است .شکيال رخشانی به ھيچ بيماری مسری ،عفونی يا واگيردار مبتال نيست.
بيش از ٥٠ھزار کودک سوری بدون ھويت شھروندی اند. بيمارستانی در شھر بقاع در لبنان، زايشگاه برخی زنان آواره و جنگزده سوری است .مريم تنھا دو ساعت پيش در اينجا به دنيا آمده .پدرش سه ماه پيش در جنگ داخلی سوريه کشته شده و مادرش به طور غيرقانونی از مرز گريخته است. او يکی از ھزاران نوزاد سوری است که بعد از شروع جنگ داخلی ،در لبنان، اردن ،عراق يا ترکيه به دنيا آمده و پيش از تولد ،يتيم شدهاند .اين کودکان ،به دليل آنکه پدری باالی سرشان نيست، شناسنامه و ھويت شھروندی ندارند .در بيشتر کشورھای عربی ،مليت و ھويت فرزندان ،تنھا از طريق پدر اعتبار قانونی میيابد. طبق برآورد سازمان ملل ،بيش از ۵٠ ھزار کودک سوری در شرايط مريم قرار دارند. سازمانھای مردم نھاد و تشکلھای حامی حقوق کودکان در مصر ،لبنان ،اردن، عراق يا ترکيه توانستهاند به کمک برخی از اين کودکان بشتابند و برای تعدادی از آنھا ،مدارک ھويتی تھيه کنند .رسميت يافتن مدارک ،مستلزم کمک نمايندگیھای سوريه در کشورھای مختلف است اما مادران اين کودکان از پيامدھای امنيتی
د ن رجوع به سفارتخانه يا کنسولگری سوريه میترسند. دولت مصر ترتيبی داده که کودکان سوری متولد اين کشور بتوانند دو برگه شناسايی از اداره بھداشت و وزارت کشور دريافت کنند اما اين برگهھا به معنای مدرک شناسايی رسمی نيستند. سازمان ملل ،يونسيف و کارگاه کمک به آوارگان اين سازمان ،با اشاره به مشکل ياد شده ،ھشدار میدھند که نداشتن شناسنامه و مدرک شھروندی ،کودکان بیوطن سوريه را در آينده با آسيبھای زيادی روبرو میسازد .آنھا به طور مثال ،نمیتوانند به صورت قانونی سفر کنند و بدون برگه ھويت ،امکان يافتن شغل يا ازدواج را نيز از دست میدھند. آنتونی ليک ،مدير اجرايی يونيسف پيشتر گفته است که ١۴ميليون کودک سوری تحت تاثير جنگ داخلی ھستند .او ھشدار داده که سوريه در معرض خطر از دست دادن يک نسل کامل قرار دارد. ناپديد شدن ۵٠٠کودک از شھری که از بوکو حرام پس گرفته شد در پی بازپس گيری اين شھر از پيکارجويان معلوم شده است که حدود ۵٠٠کودک ١١ساله و جوانتر از شھر ناپديد شده اند. يک تاجر در اين شھر در شمال شرقی نيجريه به خبرگزاری رويترز گفت که تروريستھای بوکو حرام کودکان را ھنگام عقب نشينی از شھر با خود بردند. نيروھای ارتش نيجر و چاد پيشتر در ماه مارس شھر داماساک را پس گرفتند. ناپديد شدن کودکان در داماساک غيرمنتظره نيست .صدھا کودک از نواحی تحت کنترل بوکو حرام مفقود ھستند. بوکوحرام پسرھای ١۶تا ٢۵ساله را به عنوان سرباز به خدمت می گيرند. اين گروه با داعش )دولت اسالمی عراق و شام سابق( بيعت کرده است*.
شماره ١٢٣
٢٨
د ن
8و ' ﯾ& ﯾ Nﯿ ﯿ ن د Mدر ا Lز A -K5Kل
به نقل از دويچه وله ـ فارسی وضعيت در نپال ھمچنان وخيم است .رقم کشتهشدگان زلزله به مرز ۴ھزار نفر نزديک میشود و میتواند از اين ھم فراتر رود .پسلزرهھا کمکرسانی را با اختالل مواجه کردهاند .يک ميليون کودک آواره و نيازمند کمک شدهاند. ) ٢٧آوريل ٧ /ارديبھشت( نيز دهھا ھزار نفر از مردم نپال شب را در ھوای آزاد و در کنار خيابانھا به سر آوردند با غم و اندوه و گھگاه ھمراه با گيتارنوازی و آوازخوانی برای برانگيختن حس ھمبستگی و ھمدردی؛ تا کودکان و کھنساالن نيز مقھور ترس و دلھره نشوند. زلزلها به شدت ٧ /٨ريشتر که روز شنبه ) ٢۵آوريل ۵ /ارديبھشت( در نپال روی داد شديدترين زلزله در اين کشور از ٨٠ سال پيش است .اين زلزله تا کنون به قربانی شدن ٣٧٠٠نفر انجاميده است، رقمی که ساعت به ساعت افزايش میيابد. دفتر کودکان سازمان ملل )وابسته به يونيسف( برآورد کرده است که يک ميليون کودک نپالی در نتيجه زلزله آواره و نيازمند کمک شدهاند. دسترسی اھالی به آب سالم و امکانات
بھداشتی به شدت محدود شده و در نتيجه، امکان شيوع بيماریھای واگير نيز رو به افزايش است . فرودگاه پايتخت )کاتماندو( در ھواپيماھای امدادرسانی دائما به زمين مینشينند .با اين ھمه ،ھنوز ھم امدادرسانی بر پايتخت متمرکز است و به مناطق دورافتاده کمک چندانی نمیرسد. بخش بزرگی از راھھای ارتباطی تخريب شدهاند يا آوار ساختمانھای ويران ،راھھا و جادهھا را مسدود کرده است .سقوط بھمن و ريزش کوه ھم مزيد بر علت است. در مصاف با زمان مشکل در نپال اين است که بسياری از دھات و روستاھا اصوال فاقد راهھای شوسه ھستند و رسيدن به آنھا تنھا با کمک چارپايان ممکن است ،با گذر از راهھای باريک و پلھای بیثبات و معلق. به تدريج اين فکر قوت میگيرد که به اھالی روستاھای دورافتاده از طريق ھوا کمکرسانی شود. کوھنوردانی که در ھيماليا يا ارتفاعات ديگر گير افتادهاند و زلزله راهھای ارتباطی آنھا را تخريب کرده نيز قرار است مشمول اين نوع کمکرسانی شوند.
منتھی مشکل اين است که ھلیکوپترھای معدودی برای اين کار وجود دارد. بنا بر دادهھای کارشناسان امدادرسانی، کسانی که در جريان زلزله زير آوار گير میافتند ،اگر به طور مرگآوری مجروح نشوند و امکان دريافت ھوا داشته باشند به طور ميانگين تا ٧٢ساعت امکان نجات آنھا وجود دارد .بعد از اين مدت، ضريب امکان مرگ فرد به دامافتاده به شدت افزايش میيابد .از ھمين رو نيروھای ارتش نپال در طول شب نيز به يافتن گيرافتادگان در زير آوارھا و نجات آنھا مشغول بودند. در جای جای کاتماندو ،پايتخت نپال صحنهھای تاثرانگيزی به چشم میخورد. مجروحان و مردهھا کنار ھم روی زمين جا داده شدهاند .پزشکان درون چادرھای موقت مشغول مداوای مجروحان ھستند، در بيمارستانھا جای سوزنانداختن نيست و تقاضا برای اھدای خون دائما تکرار میشود .بازماندگان زلزله ھم در جستجوی بستگان خويش يا يافتن نان و آبی برای رفع گرسنگی و تشنگی يا يافتن مامنی برای تجديد قوا برای کمکرسانیاند. برای يافتن خارجیھايی که در نپال گرفتار زلزله شده و فعال امکان خروج ندارند ،گوگل و فيس بوک صفحات ويژهای راهاندازی کردهاند. صفحه گوگل " "Person Finderنام دارد و صفحه فيسبوک Safty Check نام گرفته است*.
د ن
شماره ١٢٣
٢٩
ﻣﻲ داﻧﻲ ﺧﺎﻧﻢ ،ﻣﺎ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﻫﺴﺘﻴﻢ!ﻣﺎ زﻧﺪه از ﺷﻬﺮ ﺣﻠﺐ ﺑﻴﺮون آﻣﺪﻳﻢ و آواره ﻧﺸﺪﻳﻢ ،ﺑﻪ اي
ﻫﻤﺮاه ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺎن ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ آﻣﺪﻳﻢ اﻳﻨﺠﺎ و ﭘﺪرﻣﺎن ﺷﻐﻞ دارد
نش م ا ره
ﻣﻔﻬﻮم ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺴﻲ در ﺟﻨﮓ ليال يوسفی
ﺗﻮي ﺳﺎﻟﻦ ﻏﺬاﺧﻮري ﺷﻨﻴﺪم ﻛﻪ از ﭘﺪرش ﻣﻲ ﮔﻔﺖ؛ وﻗﺘﻲ
و ﺳﺮﭘﻨﺎﻫﻲ ﺑﺎﻻي ﺳﺮﻣﺎن اﺳﺖ .ﻣﺎ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺴﻴﻢ و ﻟﺒﺨﻨﺪ آراﻣﻲ زد.
)ﺳﻜﻮت(
از اﺳﺘﺪﻻﻟﺶ ﭘﺸﺘﻢ ﻟﺮزﻳﺪ .آﻳﺎ واﻗﻌﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﺎن ﺑﻪ در ﺑﺮدن از
-اﮔﺮ دﻟﺖ ﻧﻤﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﻧﮕﻮ!
ﻳﻚ ﺟﻨﮓ ﺧﻮﻧﻴﻦ و آواره ﺷﺪن را ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺴﻲ ﺣﺴﺎب
)ﺳﻜﻮت(
ﻣﻲ ﻛﺮدم؟! روﻳﻢ را ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪم ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﻨﺠﺮه و ﺟﻮاب
-ﺑﮕﺬرﻳﻢ ﻋﺰﻳﺰم ،ﻣﻌﺬرت ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻢ.
دادم :ﺷﺎﻳﺪ ،اﻣﺎ ﻗﻮل ﺑﺪه ﺑﻪ ﻣﻦ ،از اﻳﻦ ﺷﺎﻧﺲ ات ﺗﺎ
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺳﺮ ﻛﻼس ﺗﺎ ﺳﺎز و وﺳﺎﻳﻞ اش را ﺑﺮدارد از او زﻳﺮ ﻟﺐ زود ﮔﻔﺖ :آﺧﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎن ﺧﻴﻠﻲ ﻛﻮﭼﻚ اﺳﺖ.
ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻲ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻲ.
ﭘﺮﺳﻴﺪم :ﮔﻔﺘﻲ ﭘﺪرت در ﺳﻮرﻳﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻮده ،ﭼﻪ ﭼﻴﺰي -ﭼﻨﺪ وﻗﺖ اﺳﺖ آﻣﺪي ﺗﺮﻛﻴﻪ؟
-ﻗﻮل ﻣﻲ دﻫﻢ.
ﺗﺪرﻳﺲ ﻣﻴﻜﺮد؟
ﻳﻚ ﺳﺎل. -ﺟﺪا از اﻳﻦ ﻣﺸﻜﻼت ﻓﺮاوان ،دوﺳﺖ دارم ﻛﻪ از
ـ ﻣﻌﻠﻢ زﺑﺎن ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺑﻮد.
آرزوﻫﺎﻳﺖ ﻫﻢ ﺑﺮاﻳﻢ ﺑﮕﻮﻳﻲ؟ ﻣﻨﻈﻮرم اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ
ﺣﺎﻻ در اﻳﻦ ﺷﺮاﻳﻂ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﻲ ﭼﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ؟
دوﺳﺖ داري ﭼﻪ ﻛﺎرﻫﺎﻳﻲ ﺑﻜﻨﻲ؟ روﻳﺎﻫﺎت ﭼﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟
ـ در ﻳﻚ اﻧﺠﻤﻦ اﻣﻮر ﭘﻨﺎﻫﻨﺪه ﻫﺎي ﺳﻮرﻳﻪ اي Bدر ﺗﺮﻛﻴﻪ
ـ ﺧﻴﻠﻲ ﭼﻴﺰﻫﺎ! دوﺳﺖ دارم ﺑﺮﮔﺮدم ﺣﻠﺐ .دوﺳﺖ دارم
ﻛﺎر ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.
ﺧﻴﻠﻲ درس ﺑﺨﻮاﻧﻢ و داروﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎز ﻛﻨﻢ و ﺑﻪ ﻣﺮدم ﺳﻮرﻳﻪ دارو
ـ ﻫﻮم! ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺷﻐﻞ ﺧﻮﺑﻴﻪ ،ﻣﮕﻪ ﻧﻪ؟
ﺑﻔﺮوﺷﻢ! اﻣﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﻓﻌﻼ ﺗﺎ زﺑﺎن رو ﺑﻪ راه ﺑﺸﻮد ،ﻧﻤﻲ
ـ ﺑﻠﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ!
ﺗﻮاﻧﻢ ﺑﻪ ﻣﺪرﺳﻪ ﺑﺮﮔﺮدم .دو ﺳﺎل از درﺳﻢ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪم .
-ﺑﭽﻪ ﻫﺎي دﻳﮕﻪ ﭼﻲ؟
ـ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻲ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ي اﻳﻦ آرزوﻫﺎ ﺑﺮﺳﻲ .ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﺪ
ـ ﺑﻐﻴﺮ از ﻳﻜﻲ ﺷﻮن ﻛﻪ در ﺷﻬﺮ ﺣﻠﺐ Bﭘﺪر و ﻣﺎدرش را از ﺣﺴﺎﺑﻲ ﺗﻼش ﻛﻨﻲ .در ﻫﺮ ﻛﺠﺎي دﻧﻴﺎ ﺑﺎﺷﻲ ﻓﺮﻗﻲ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ. دﺳﺖ داده ،ﺑﻘﻴﻪ ﺑﺎ ﭘﺪر و ﻣﺎدر و ﺧﻮاﻫﺮ و ﺑﺮادرﺷﺎن زﻧﺪﮔﻲ ﺗﻮ ﻣﻮﻗﻌﻴﻴﺖ درس ﺧﻮاﻧﺪن را داري و دﺧﺘﺮ ﺑﺎﻫﻮش و ﺑﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ.
اراده اي ﻫﺴﺘﻲ .در ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺪت ﻛﻮﺗﺎه ﻫﻢ در ﻛﻼس
-ﭼﻪ ﻣﺸﺎﻏﻠﻲ دارﻧﺪ و ﻛﺠﺎ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ؟
ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻛﻠﻲ ﻣﻠﻮدي و آﻫﻨﮓ ﻳﺎد ﮔﺮﻓﺘﻲ.
ـ ﻫﻤﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ در ﻳﻚ ﻣﺤﻠﻪ ﻫﺴﺘﻴﻢ و اﻛﺜﺮا ﭘﺪرﻫﺎ ﺑﻴﻜﺎر -ﺑﻠﻪ ،اﻟﺒﺘﻪ. ﻫﺴﺘﻨﺪ .وﻟﻲ ﺑﭽﻪ ﻫﺎي ﺑﺰرﮔﺘﺮ ﺑﺨﺼﻮص ﭘﺴﺮﻫﺎ ﺑﻪ ﻛﺎر ﺧﻴﺎﻃﻲ ﻫﺮ دو ﺳﺎﻛﺖ ﺷﺪﻳﻢ و ﺑﻲ اﺧﺘﻴﺎر زل زدﻳﻢ ﺑﻪ ﺗﺨﺘﻪ ي ﻣﺸﻐﻮﻟﻨﺪ .
ﻛﻼس .ﻣﻦ ﻏﺮق در اﻧﺪوه ﺷﺪه ﺑﻮدم و او ﻧﮕﺮان آﻳﻨﺪه ي
ﺗﻮ ﻳﻚ ﺑﺎر ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻲ ﻛﻪ در ﻣﺪرﺳﻪ ﻗﺮآن در ﺧﻮاﺑﮕﺎه ﻣﻲ ﻧﺎﻣﻌﻠﻮم اش ﺑﻮد.ﻣﺎﻧﻲ ،ﭼﺮا؟
ﻧﺎﮔﻬﺎن ﺳﻜﻮت را ﺷﻜﺴﺖ و ﮔﻔﺖ:
از صفحه فيسبوک کودکان مقدمند ديدن کنيد ،عضو اين صفحه بشويد و با آن ھمکاری کنيد .اخبار، مقاالت ،عکس و ھر اطالعی از وضعيت کودکان را دراين صفحه منتشر کنيد )(Kodakan moghadamand
دبير نھاد کودکان مقدمند کريم شامحمدی
karimshamohammadi@yahoo.se
تماس با نھاد کودکان مقدمند
barnenforst@hotmail.com Tel: 0046-702468454 Fax: 0046-706199054 Address: Barnen Först Box 48 151 21 Södertälje Sweden سردبيرنشريه فارسى سيامک بھاری siabahari@yahoo.com نشريه فارسى ماھانه منتشر ميشود و در سايت كودكان مقدمند قابل دسترس است.
www.barnenforst.com
٣٠
شماره ١٢٣
د ن
خواستھای فوری جنبش دفاع از حقوق کودکان نھاد کودکان مقدمند به منظور تسھيل پيشروی و متشكل شSدن ھSرچSه بSيSشSتSر جSنSبSش دفSاع از حقوق کودکان و احقاق حقوق کودک مفاد زير را بعنوان خواستھای فوری و حداقل جنSبSش دفSاع از حقوق کودکان در ايران اعالم ميدارد: ١ــ تضمين و تامين امکانات رفاھی ،آموزشی ،بھداشتی و درمانی کودکان برابر آخرين استانداردھای جھانی بوسيله دولت .دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی کودکان و نوجوانان را ،در باالترين سطح ممکن ،تضمين کند و کمک ھزينه ھای الزم و خدمات رايگان پزشکی و آموزشی و فرھنگی را مستقل از وضعيت خانوادگی کودکان و نوجوانان تامين کند. ٢ــ ايجاد مھد کودک ھای مجھز و مدرن به منظور برخورداری ھمه کودکان از يک محيط زنده و خالق تربيتی و اجتماعی ،مستقل از شرايط خانوداگی . ٣ــ تضمين حقوق برابر برای ھمه کودکان صرفنظر از محل تولد ،انتساب به مليت يا مذاھب مختلف .ممنوعيت ھرنوع تبعيض عليه کودکان دختر و پسر ،مھاجر و غير مھاجر و کودکانی که داخل يا خارج ازدواج بدنيا آمده باشند. ٤ــ ممنوعيت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان ٥ــ لغو کليه قوانين قصاص و اعدام درمورد کودکان ،ممنوعيت نگھداری کودکان در زندان .ايجاد مراکز بازآموزی با امکانات رفاھی ،آموزشی و پرورشی مدرن ھمراه با کمک ھای مؤثر پزشکی و روانپزشکی برای نوجوانان بزھکاربا ھدف بازگرداندن زندگی شايسته به آنان. ۶ــ ممنوعيت حجاب کودکان! ٧ــ کودک مذھب ندارد .کودکان بايد از ھر نوع دست اندازی مادی و معنوی مذاھب و نھادھای مذھبی مصون باشند .جلب افراد زير شانزده سال به فرقه ھای مذھبی و مراسم و اماکن مذھبی ممنوع است. ٨ــ ممنوعيت دخالت مذھب در آموزش و پرورش و لغو فوری تبعيض و تمايز در ھمه عرصه ھا و سطوح آموزشی ميان دختر و پسر .مختلط شدن مدارس در ھمه سطوح تحصيلی ٩ــ مقابله قاطع قانونی با استفاده جنسی از کودکان ،حتی تحت نام ازدواج ،جرم سنگين جنايی محسوب ميشود. رابطه جنسی افراد بزرگسال با افراد زير ١٨سال ،ولو با رضايت آنھا ،ممنوع است و جرم محسوب ميشود . ١٠ــ ممنوعيت ھر نوع آزار کودکان در خانواده ،مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی. ممنوعيت اکيد تنبيه بدنی .ممنوعيت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان. ١١ــ ممنوعيت بخدمت گرفتن کودکان در نھادھای نظامی ،انتظامی و امنيتی. اين مطالبات فوری جنبش انسانی دفاع از حقوق کودکان در ايران و خواستھای حداقل و عاجل برای رھانيدن کودکان از محروميت و بيحقوقی و دست درازی مذھب و مقابله با کودک آزاری سيستماتيک توسط جمھوری اسالمی است .نھاد "کودکان مقدمند" ھمه انسانھايی که قلبشان برای حقوق کودک ميطپد و کليه تشکلھا و نھادھای مدافع حقوق کودک را بمبارزه برای تحقق اين خواستھا فراميخواند.
برپايی يک دنيای بھتر برای کودکان ممکن است ،به نھاد کودکان مقدمند بپيونديد!