نشریه کودکان مقدمند ١۲٣

Page 1

‫ ر ز ا ‪ ،‬ز ا ‬

‫‪siabahari@yahoo.com‬‬

‫ويژه اول ماه مه‪،‬‬ ‫روز ھمبستگی جھانی کارگران‬

‫ زاد ﯾ دد!‬

‫سردبير؛ سيامک بھاری‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫در اين شماره ميخوانيد‪:‬‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬

‫ارديبشت ‪١٣٩٤‬‬ ‫‪www.barnenforst.com‬‬

‫اطالعيه نھاد کودکان مقدمند بمناسبت اول ماه مه‬ ‫اعتصابات وسيع معلمين؛ گفتگو با سيامک بھاری‬ ‫ضرورت ھمبستگی کارگران و معلمين در مبارزات پيشارو؛ شمس الدين امانتی‬ ‫شعری از رسول بداغی معلم زندانی‬ ‫روز جھانی کارگر و حقوق کودکان؛ افسانه وحدت‬ ‫عليه اعدامھا؛ سخنرانی کريم شامحمدی در تظاھرات سراسری ‪ ٢٥‬آوريل‬ ‫صفحات ويژه آزادی بھنام ابراھيم زاده‬ ‫گزارشی از برگزاری نمايشگاه بھاری‪ ،‬ويژه کودکان در روستای نروی‪ ،‬پاوه‬ ‫در اعتراض به قتل فجيع فرخنده؛ کريم شامحمدی‬ ‫کودکان بی ھويت و بی شناسنامه؛ ليال يوسفی‬ ‫سوءتغذيه کودکان در سيستان و بلوچستان‬ ‫صف کشيده اند يا به صفشان کرده اند؟! در گراميداشت قربانيان انفال در عراق‬ ‫وضعيت کودکان سوری در کمپھای ترکيه؛ ليال يوسفی‬ ‫‪ ١٢٠٠٠‬کودک سرباز در جنوب سودان‬ ‫وضعيت کودکان در جنگ داخلی يمن‬ ‫مساله نابرابری و کودکان در امريکا؛ ژوزف استيگليتز‬ ‫خبرھا و رويدادھا‪. . .‬؛‬ ‫فقر و پريشانی يک ميليون کودک در اثر زلزله نپال‬ ‫اپيزود‪ ،‬مفھوم خوش شانسی در جنگ؛ ليال يوسفی‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٢‬‬

‫ د ن ‬

‫ ق د ن ه ﯿ !‬ ‫اطالعيه نھاد کودکان مقدمند‪ ،‬بمناسبت اول ماه مه‪ ،‬روز ھمبستگی بين المللی کارگری‬ ‫دروان نوينی از مبارزات پيگير و‬ ‫بی وقفه در ايران برای رھايی از‬ ‫شر فقر و فالکت‪ ،‬تبغيض و‬ ‫نابرابری‪ ،‬عليه ستم بر زن‪ ،‬عليه‬ ‫کودک آزاری سيستماتيک حکومتی‪،‬‬ ‫برای برپا کردن يک زندگی انسانی‪،‬‬ ‫آغاز شده و ھر روز نمود بيشتری‬ ‫می يابد‪.‬‬ ‫جنبش دفاع از حق کودک بخشی‬ ‫جدايی ناپذير از ھمين مبارزه وسيع‬ ‫و رو به گسترش است که پيگيرانه‬ ‫در صف اول دادخواھی عليه نظامی‬ ‫که جز بيعدالتی و نابرابری‪،‬‬ ‫ارمغانی برای جامعه و کودکان‬ ‫نداشته است‪ ،‬بافرياد رسای يک‬ ‫زندگی بھتر برای کودکان ايستاده‬ ‫است‪.‬‬ ‫اول ماه مه‪ ،‬روز دادخواھی برای‬ ‫ميليونھا کودکی است که در سکوتی‬ ‫جانکاه‪ ،‬بی آنکه ديده و شنيده شوند‪،‬‬ ‫بيرحمانه کودکيشان نابود ميشود‪.‬‬ ‫کيفرخواست‪ ،‬بی حقوقی کودکان در‬ ‫کل جھانی است که نظام سرمايه‬ ‫داری آنرا به جھنمی از جنگ‪،‬‬ ‫کشتار‪ ،‬فقر و گرسنگی و نابرابری‬ ‫بدل کرده است‪ .‬ھيچ درجه از بھبود‬ ‫در وضعيت معيشتی‪ ،‬زيستی‪،‬‬ ‫رفاھی و روانی کودکان در جھان‬ ‫ديده نميشود‪ .‬ھيچگاه جھان چنين‬ ‫شاھد درنده خويی اين نظام نبوده‬ ‫است‪.‬‬

‫جھان متمدن عليه اين بربريت و‬ ‫توحش بپا خواسته است و ميخواھد‬ ‫به اين حرمان بی پايان خاتمه دھد‪.‬‬ ‫تروريسم سازمان يافته دولتی‪ ،‬که‬ ‫بويژه خاورميانه را به پرتگاه‬ ‫نابودی ميکشاند حاصل بن بست‬ ‫محتوم ھمين سيستم است‪ .‬در پشت‬ ‫تمامی اين سازمانھای آدمکش و‬ ‫تروريست‪ ،‬از داعش و القاعده و‬ ‫بوکوحرام و حزب ﷲ و الشباب‪،‬‬ ‫بشاراالسد و جمھوری اسالمی ايران‬ ‫و ‪ . . .‬دست آشکار و پنھان‬ ‫حکومتھای بظاھر متمدن سرمايه‬ ‫داری صحنه گردان اين جنايات بی‬ ‫پايان است و کودکان اولين قربانيان‬ ‫خاموش اين توحش افسار گسيخته‬ ‫اند‪.‬‬ ‫بی پناھی کودکان در جھانی مملو از‬ ‫فجايع بيشمار نظام سرمايه داری‪،‬‬ ‫دستاوردھای‬ ‫ھمه‬ ‫عليرغم‬ ‫تکنولوژيک‪ ،‬حقيقت تلخ دوران‬ ‫معاصر ماست‪.‬‬ ‫وضعيت فاجعه بار بخش وسيعی از‬ ‫کودکان‪ ،‬در جھان امروز‪،‬‬ ‫بزرگترين کيفرخواست به اين نکبت‬ ‫و جھالت جنون آميز است‪.‬‬ ‫در جمھوری اسالمی ايران و تمامی‬ ‫کشورھای اسالم زده‪ ،‬کودکان نه‬ ‫تنھا يکی از بی حقوق ترين ھا که‬ ‫يکی از اولين قربانيان سلطه نفرت‬ ‫انگيز اسالم سياسی در منطقه ھستند‪.‬‬

‫دستگيری‪ ،‬شکنجه و زندان فعالين‬ ‫دفاع از حقوق کودک بخشی از‬ ‫کودک ستيزی سيستماتيک اين‬ ‫حکومتھاست‪ .‬در زندانھای مخوف‬ ‫جمھوری اسالمی ايران‪ ،‬فعاالن دفاع‬ ‫از حقوق کودک در بدترين و‬ ‫خطرناک ترين شرايط محبوسند‪.‬‬ ‫يک وجه بارز مبارزه جنبش دفاع از‬ ‫حق کودک رھايی ھمه فعالين دفاع‬ ‫از حق کودکان از چنگان خونين اين‬ ‫ھيواليی است که سرمايه داری‬ ‫جھانی به نام حکومت اسالمی به‬ ‫جان اين جوامع انداخته است‪.‬‬ ‫اول ماه با سرود رھايی انسان از‬ ‫نابرابری‪ ،‬سرود برپايی شادی و‬ ‫رفاه و خوشبختی برای ھمه کودکان‬ ‫برای ساختن جھانی مملو از امنيت و‬ ‫شادی و رفاه‪ ،‬بدون کار و زحمت‬ ‫کودکان است‪ .‬اين امر ضروری و‬ ‫فوری جھان معاصر‪ ،‬ھمين حاال‪،‬‬ ‫ممکن و شدنی است‪.‬‬ ‫برای پايان دادن به بی پناھی‬ ‫کودکان‪ ،‬کار حرفه ای کودکان‪ ،‬به‬ ‫ازدواج اجباری کودکان و کوتاه‬ ‫کردن دست مذھب از زندگی‬ ‫کودکان‪ ،‬برای تامين معاش و‬ ‫بھداشت و آموزش کودکان‪ ،‬بايد‬ ‫ھرچه فشرده تر به صف مبارزه اول‬ ‫ماه مه پيوست‪.‬‬ ‫زنده باد اول ماه مه!‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٣‬‬

‫ا‪ $%‬ا‪ #‬ت و ﯿ ﯿ ‬ ‫ﺧﻂ ﻓﻘﺮ ﺳﻪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ‪ ،‬ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺎ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ؟!‬ ‫گفتگو با سيامک بھاری‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬از اواخر سال‬ ‫گذشته اعتراضات وسيع معلمين شروع‬ ‫شد و ادامه يافت‪ ،‬نھاد کودکان مقدمند در‬ ‫باره اين اعتراضات چه نظری دارد؟‬

‫سيامک بھاری‬

‫اعتراضات معلمين ب‪m‬ه درس‪m‬ت‪m‬ی ت‪m‬وج‪m‬ه ک‪m‬ل‬ ‫جامعه را بخود جلب ک‪m‬رده اس‪m‬ت‪ .‬وس‪m‬ع‪m‬ت‪،‬‬ ‫گسترش و تداوم آن ‪ ،‬ھمچني‪m‬ن م‪m‬ط‪m‬ال‪m‬ب‪m‬ات و‬ ‫خواستھايی که م‪m‬ط‪m‬رح ش‪m‬ده ب‪m‬خ‪m‬وب‪m‬ی نش‪m‬ان‬ ‫ميدھد ک‪m‬ه اي‪m‬ن ب‪m‬خ‪m‬ش‪m‬ی ج‪m‬داي‪m‬ی ن‪m‬اپ‪m‬ذي‪m‬ر از‬ ‫اعتراضات و مطالبات کل جامعه است‪.‬‬ ‫وسعت اعت‪m‬راض‪m‬ات و ت‪m‬داوم آن وض‪m‬ع‪m‬ي‪m‬ت‬ ‫انفجاری کل جامعه را ھم نشان ميدھد‪.‬‬ ‫به يکی از شعارھای اصلی اين اعتراضات‬ ‫نگاه کنيد‪) ،‬خط فقر سه ميليون‪ ،‬ح‪m‬ق‪m‬وق م‪m‬ا‬ ‫يک ميليون؟!( اين حرف دل ميليون‪m‬ھ‪m‬ا ن‪m‬ف‪m‬ر‬ ‫در ايران است‪.‬‬ ‫دستمزدھای چند برابر زير خط فقر‪ ،‬رک‪m‬ود‬ ‫ت‪m‬ورم‪mm‬ی گس‪mm‬ت‪mm‬رده ای ک‪mm‬ه زن‪mm‬دگ‪mm‬ی م‪mm‬ردم را‬ ‫متالشی کرده و دره بی انتھای فقر ک‪m‬ه ھ‪m‬ر‬ ‫روز بخش بيشتری از جامعه را می ب‪m‬ل‪m‬ع‪m‬د‪،‬‬ ‫اقتصاد متالش‪m‬ی ش‪m‬ده‪ ،‬ب‪m‬ازار ک‪m‬ار راک‪m‬د و‬ ‫بيکاری عظيم‪ ،‬چنان ع‪m‬رص‪m‬ه را ب‪m‬ه م‪m‬ردم‬ ‫تنگ کرده که کمتر کسی توانسته از ترکش‬ ‫آن جان سالم بدر ببرد‪.‬‬ ‫اعتراض معلمين به وضعيت معيشتی خود‪،‬‬ ‫دقيقا جامعه فق‪m‬ر زده اي‪m‬ران را ن‪m‬م‪m‬اي‪m‬ن‪m‬دگ‪m‬ی‬

‫ميکند‪ .‬از ھمين رو مورد پشتي‪m‬ب‪m‬ان‪m‬ی وس‪m‬ي‪m‬ع‬ ‫خانوادھھ‪m‬ا و دان‪m‬ش آم‪m‬وزان ق‪m‬رار گ‪m‬رف‪m‬ت‪m‬ه‬ ‫است‪.‬‬ ‫اعتراضات بحق مع‪m‬ل‪m‬م‪m‬ي‪m‬ن مس‪m‬ت‪m‬ق‪m‬ي‪m‬م‪m‬ا ع‪m‬ل‪m‬ي‪m‬ه‬ ‫بحران اقتصای‪ ،‬فقر تحميلی و ماجراجوي‪m‬ی‬ ‫ھسته ای حکومت اسالمی است‪.‬‬ ‫اصلی ترين بخش مطالبات و اع‪m‬ت‪m‬راض‪m‬ات‬ ‫و تجمعات‪ ،‬وضعيت وخيم معي‪m‬ش‪m‬ت‪m‬ی اس‪m‬ت‪.‬‬ ‫اما اين تنھا خواسته و م‪m‬ط‪m‬ال‪m‬ب‪m‬ه ن‪m‬ي‪m‬س‪m‬ت‪ .‬در‬ ‫عين حال شيوه ھای م‪m‬ب‪m‬ارزات‪m‬ی آن‪m‬ھ‪m‬م ق‪m‬اب‪m‬ل‬ ‫توجه است‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬برخی جري‪S‬ان‪S‬ات از‬ ‫صنفی بودن اعتراضات صحب‪S‬ت م‪S‬ي‪S‬ک‪S‬ن‪S‬ن‪S‬د‪.‬‬ ‫در اين رابطه چه می گوييد؟‬ ‫سيام‪S‬ک ب‪S‬ھ‪S‬اری‪ :‬اف‪m‬زاي‪m‬ش دس‪m‬ت‪m‬م‪m‬زد‪ ،‬ي‪m‬ک‬ ‫خواست عمومی ھمه مزدبگيران است‪.‬‬ ‫م‪mm‬ب‪mm‬ارزات ک‪mm‬ارگ‪mm‬ران و پ‪mm‬رس‪mm‬ت‪mm‬اران ب‪mm‬رای‬ ‫افزايش دستمزد ‪ ،‬ھمه اينھا بالفصل ب‪m‬ه ھ‪m‬م‬ ‫گره ميخورد‪ .‬اين خواسته را بايد در ب‪m‬ط‪m‬ن‬ ‫جامعه ای که به زير خ‪m‬ط ف‪m‬ق‪m‬ر ران‪m‬ده ش‪m‬ده‬ ‫دي‪m‬د‪ .‬اي‪m‬ن اع‪m‬ت‪m‬راض‪ ،‬مس‪m‬ب‪mm‬ب‪m‬ي‪m‬ن اي‪m‬ن س‪m‬ق‪mm‬وط‬ ‫فاجعه بار اقتصادی را نشانه گرف‪m‬ت‪m‬ه اس‪m‬ت‪.‬‬ ‫اين را نبايد از قلم انداخت‪.‬‬ ‫آنطرف رابطه را بعنوان عامل اين ن‪m‬اام‪m‬ن‪m‬ی‬ ‫اقتصادی و نيز تبعات اجتماعی اش را باي‪m‬د‬ ‫ديد‪ .‬حکومت مسئول مس‪m‬ت‪m‬ق‪m‬ي‪m‬م اي‪m‬ن ن‪m‬اام‪m‬ن‪m‬ی‬ ‫است‪.‬‬ ‫اگر اعتراضات ص‪m‬رف‪m‬ا "ص‪m‬ن‪m‬ف‪m‬ی" اس‪m‬ت‪،‬‬ ‫پس چرا معلمين بعنوان گروگان و زن‪m‬دان‪m‬ی‬ ‫سياسی در زندان ھستند؟ ھمين امروز خب‪m‬ر‬

‫رسيده که برای رسول بداغی معلم زندانی‪،‬‬ ‫پس از چند س‪m‬ال ‪ ،‬م‪m‬ج‪m‬ددا پ‪m‬رون‪m‬ده دي‪m‬گ‪m‬ری‬ ‫تدارک ديده اند و او را به مکان نامع‪m‬ل‪m‬وم‪m‬ی‬ ‫منتقل کرده اند‪ .‬آنھم پس از تحمل چن‪m‬د س‪m‬ال‬ ‫حبس و فشار بر خانواده اش‪.‬‬ ‫تاکيد بر عبارت "صنف‪m‬ی" ج‪m‬دا از ت‪m‬رس و‬ ‫وحشت حکومت اسالمی ‪ ،‬دقيقا وارد ک‪m‬ردن‬ ‫فشار امنيتی و سياسی به اعتراضات است‪.‬‬ ‫به اين معنا که اين اعتراضات جنبه سياسی‬ ‫و به يک معنی ضد حکومتی ندارد‪.‬‬ ‫ھ‪mm‬م‪mm‬ه م‪mm‬ط‪mm‬ال‪mm‬ب‪mm‬ات ب‪mm‬ه اص‪mm‬ط‪mm‬الح "ص‪mm‬ن‪mm‬ف‪mm‬ی"‬ ‫ضربدر فش‪m‬ار گس‪m‬ت‪m‬رده ام‪m‬ن‪m‬ي‪m‬ت‪m‬ی ح‪m‬ک‪m‬وم‪m‬ت‬ ‫اسالمی ميشود‪.‬‬ ‫اساسا دستگاه امنيتی ح‪m‬ک‪m‬وم‪m‬ت ت‪m‬الش دارد‬ ‫ھر اعتراضی را صنفی بخ‪m‬وان‪m‬د‪ .‬ت‪m‬ا ط‪m‬رف‬ ‫ديگر که مسبب اين وض‪m‬ع‪m‬ي‪m‬ت ف‪m‬اج‪m‬ع‪m‬ه ب‪m‬ار‬ ‫است‪ ،‬ديده نشود‪.‬‬ ‫مبارزات جاری مدتھاست از اين م‪m‬وض‪m‬وع‬ ‫عبور کرده اس‪m‬ت‪ .‬ذھ‪m‬ن کس‪m‬ی درگ‪m‬ي‪m‬ر اي‪m‬ن‬ ‫عبارت پردازيھا نيست‪.‬‬ ‫معلمين زندانی ب‪m‬ه ک‪m‬دام ج‪m‬رم در ح‪m‬ب‪m‬س و‬ ‫انفرادی و زير بازجويی و ممن‪m‬وع م‪m‬الق‪m‬ات‬ ‫ھستند؟ چرا از حق مرخصی که شامل ھ‪m‬ر‬ ‫زن‪mm‬دان‪mm‬ی م‪mm‬ي‪mm‬ش‪mm‬ود‪ ،‬ط‪mm‬ی س‪mm‬ال‪mm‬ھ‪mm‬ای م‪mm‬ت‪mm‬م‪mm‬ادی‬ ‫محرومند؟‬ ‫اين افراد به کدام جرم "صن‪m‬ف‪m‬ی" در زن‪m‬دان‬ ‫ھستند؟ طرح مطالبات صنفی چرا به اوي‪m‬ن‬ ‫و بند ‪ ٢٠٩‬ختم ميشود؟‬ ‫بجز اينھا ‪ ،‬اعتراض به وضعيت م‪m‬ع‪m‬ي‪m‬ش‪m‬ت‪m‬ی‬ ‫يعنی تعيين دستمزد‪ ،‬ب‪m‬ع‪m‬د اج‪m‬ت‪m‬م‪m‬اع‪m‬ی ج‪m‬دی‬ ‫دارد‪ .‬ميزان دستم‪m‬زد مس‪m‬ت‪m‬ق‪m‬ي‪m‬م‪m‬ا اس‪m‬ت‪m‬ان‪m‬دارد‬ ‫زندگی م‪m‬زدب‪m‬گ‪m‬ي‪m‬ران را ت‪m‬ع‪m‬ي‪m‬ي‪m‬ن م‪m‬ی ک‪m‬ن‪m‬د‪،‬‬


‫‪٤‬‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫ د ن ‬ ‫عدم توجه به کل جامعه تلقی ميشود‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬اعتراضات تا به‬ ‫حال چه نتايجی داشته است؟ ادامه کار‬ ‫چه خواھد بود‪ .‬راھکارھا کدام است؟‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫خط فقر يعنی ھجوم به معيشت مردم‪،‬‬ ‫اين کجايش صنفی است؟ يک حکومتی با‬ ‫نقشه و طرح قبلی‪ ،‬اين ھجوم سازمان‬ ‫يافته را مديريت می کند تا سياستھای‬ ‫صندوق بين المللی پول و بانک جھانی به‬ ‫اجرا در آيد و رياضت اقتصادی بيشتری‬ ‫به جامعه تحميل شود‪ .‬بخش وسيعی از‬ ‫دستمزد بگيران‪ ،‬قربانی بحران سرمايه‬ ‫داری و کاھش نرخ سود سرمايه می‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫در جمھوری اسالمی بر سر بحران‬ ‫سرمايه داری‪ ،‬کاله ديگری به نام‬ ‫"اقتصاد مقاومتی" گذاشته اند‪ .‬قربانيان‬ ‫اين تحميل "مقاومت کيفرخواستشان را‬ ‫اعالم کرده اند‪ .‬کيفرخواستی عليه تحميل‬ ‫نابرابری‪ ،‬تبعيض‪ ،‬فقر و محروميت به‬ ‫بخش عظيمی از جامعه‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬بجز مطالبه‬ ‫معيشتی و افزايش دستمزد‪ ،‬چه‬ ‫خواستھايی ديگری توسط معلمين‬ ‫مطرح شده است؟‬ ‫سيامک بھاری‪ :‬مطالبات معيشتی‬ ‫معلمين بجز افزايش دستمزد که با طرح‬ ‫شعار نمادين "خط فقر سه ميليون‪ ،‬حقوق‬ ‫ما يک ميليون" مطرح شد‪ ،‬به مطالبات‬ ‫بازنشستگان‪ ،‬معلمين حق التدريس‪ ،‬آزای‬ ‫معلمين زندانی و رفع پيگرد قانونی و‬

‫امنيتی از آنھا و نيز تغيير فضای امنيتی‬ ‫حاکم بر آموزش و پرورش‪ ،‬وضعيت‬ ‫ايمنی مدارس و باالخره رايگان کردن‬ ‫آموزش در ايران است‪.‬‬ ‫بيش از يک ميليون معلم عليه مناسبات‬ ‫ظالمانه ای که به آموزش و پرورش حاکم‬ ‫است به پا خواسته اند‪.‬‬ ‫‪ ٣٦‬سال است‪ ،‬آموزش و پرورش را به‬ ‫يک پادگان ايدئولوژيک با فضايی بشدت‬ ‫بسته و امنيتی بدل کرده است‪ .‬بی توجھی‬ ‫به ارزشھای علمی آموزشی‪ ،‬عدم‬ ‫اختصاص بودجه برای ارتقا سطح علمی‬ ‫در آموزش و پرورش‪ ،‬کسربودجه‬ ‫ھنگفت چند ميلياردی‪ ،‬مدارس تخريبی‪،‬‬ ‫آموزگارانی که برای تامين معيشت خود‬ ‫بايد به فکر شغل دوم و سوم باشند تا‬ ‫بتوانند شکم خود را سير کنند‪.‬‬ ‫انحطاط کامل ھمه ارزشھای علمی و‬ ‫فرصت ھای برابر برای دسترسی به‬ ‫تحصيل از طريق خصوصی سازی و‬ ‫سپردن مدارس به اصطالح غير انتفاعی‬ ‫به دست بازار آزاد‪ .‬جداسازی جنسيتی و‬ ‫غيره و غيره مورد اعتراض بحق‬ ‫معلمين است‪ .‬ميخواھم مجددا تاکيد کنم‬ ‫که اين يک اعتراض و سيع اجتماعی‬ ‫است‪ .‬خواستھای بحق آموزگاران‪،‬‬ ‫مطالبات فوری جامعه است‪ .‬بيش از ‪١٣‬‬ ‫ميليون دانش آموز‪ ،‬در مدارس ايران در‬ ‫مقاطع مختلف تحصيلی مشغول ھستند‪.‬‬ ‫عدم توجه به خواستھای معلمين به معنای‬

‫سيامک بھاری‪ :‬اعتراضات تاکنونی‬ ‫توجه جدی به خود جلب کرده است‪،‬‬ ‫خانواده ھا و دانش آموزان نيز به پشتيانی‬ ‫از خواستھای معلمين پرداخته اند‪ .‬وسعت‬ ‫تجمعات مداوما رو به افزونی ميرود‪.‬‬ ‫سنت طومار نويسی و امضا جمع کردن‬ ‫گسترش بيشتری می يابد‪ .‬فراخوانھا ھر‬ ‫روز روشنتر می شود‪ .‬به شکل واضحی‬ ‫از عافيت طلبی و محافظه کاری فاصله‬ ‫بيشتری می گيرد و به سمت متحد شدن‬ ‫با ديگر اعتراضات مشابه پيش ميرود‪.‬‬ ‫اول ماه مه به يک نقطه ثقل در اين اتحاد‬ ‫بدل شده است‪ .‬معلمين کرمانشاه اعالم‬ ‫کرده اند روز يازده اريبھشت مقابل‬ ‫آموزش و پرورش تجمع خواھند کرد‪.‬‬ ‫ھر درجه که محافظه کاری کنار گذاشته‬ ‫شود‪ ،‬به ھمان اندازه اعتماد به نفس‬ ‫بيشتری درميان صفوف اعتراضی‬ ‫معلمين ايحاد ميشود‪.‬‬ ‫مطالبات معلمين بايد ارتقا بيشتری بيابد‪.‬‬ ‫ابعاد و سيعتری بخود بگيرد‪ ،‬که بنظر‬ ‫ميرسد به ھمين مسير افتاده است‪.‬‬ ‫جنبش افزايش دستمزد يک خواست‬ ‫سراسری است‪ .‬کارگران‪ ،‬معلمين‪،‬‬ ‫پرستاران يک خواست واحد دارند‪ .‬بر‬ ‫ھمين اصل بايد به سمت پشتيبانی از‬ ‫خواستھای مشترک و تجمعات مشترک‪،‬‬ ‫صدور قظعنامه ھای مشترک پيش رفت‪.‬‬ ‫اين يک ضامن جدی در به موفقيت‬ ‫رساندن اين اعتراضات است‪.‬‬ ‫به ھر درجه اين اتحاد متحقق شود‪ ،‬به‬ ‫ھمان درجه دامنه دستاوردھا وسيع تر‬ ‫خواھد شد‪ .‬بايد ھمين مسير را ادامه داد‬ ‫و از جدايی طلبی صنفی بشدت پرھيز‬ ‫کرد‪*.‬‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٥‬‬

‫ د ن ‬

‫‪ #‬ورت ه )‪ *$+‬ر ان و ن در ) رز( 'ﯿ& رو‬

‫شمس الدين امانتی‬ ‫مبارزات اعتراضی و بی وقفه معلمان و‬ ‫بازنشستگان به نابرابری و خفقان در‬ ‫آموزش و پرورش رژيم اسالمی‪ ،‬از‬ ‫ھمان اوائل بر سر کار آمدن اين رژيم‪ ،‬با‬ ‫توجه به ماھيت سياست ارتجاعی‪-‬‬ ‫مذھبی‪ ،‬آموزش بر مبنای دين و تفکيک‬ ‫بر مبنای جنسيت‪ ،‬آرامش و آسايش را از‬ ‫مسئولين رژيم اسالمی سلب کرده اند‪.‬‬ ‫روند اخير مبارزات اعتراضی معلمان‬ ‫طی يک سال گذشته جھت حصول‬ ‫خواسته ھای به حق اين قشر زحمتکش که‬ ‫ھنوز در آغاز راه دشواری است در‬ ‫سطح وسيعی ادامه داشته و خواھد داشت‪.‬‬ ‫ويژگی ھای اعتراضات يک سال گذشته‬ ‫که از اسفند ماه سال ‪ ١٣٩٣‬روند رو به‬ ‫رشدی داشته و دارد از اھميت خاصی‬

‫برخوردار است‪ .‬مستقل بودن و عدم‬ ‫وابستگی اکثريت معلمان معترض‪ ،‬به‬ ‫يکی از جناح ھای حاکم در رژيم اسالمی‬ ‫و تا حدودی مستقل بودن معلمان مبارز‬ ‫از "کانون ھای صنفی معلمان"‪ ،‬مبارزات‬ ‫سراسری آنھا را در قياس با گذشته ای نه‬ ‫چندان دور به درجاتی معتبرتر و قابل‬ ‫اتکاء تر کرده است‪.‬‬ ‫خوشبختانه طی اين روند اعتراضی‬ ‫ميزان آگاھی و اتوريته معنوی معلمان در‬ ‫ميان کارگران‪ ،‬زحمتکشان‪ ،‬روشنفکران‪،‬‬ ‫دانشجويان و بطور کلی در جامعە ارتقاء‬ ‫يافته است‪ .‬بی شک اين اعتراضات الگو‬ ‫و تجربه ای خواھد بود برای مبارزات‬ ‫دانشجويان و دانش آموزان‪ ،‬در آينده ای‬ ‫نه چندان دور در تقابل با سياست ھای‬ ‫ارتجاعی رژيم اسالمی در دانشگاھھا ‪،‬‬ ‫مدارس و مراکز آموزشی از جمله‬ ‫مخالفت با طرح تفکيک بر مبنای‬ ‫جنسيت‪.‬‬ ‫در جريان مبارزات يک سال گذشته‬ ‫معلمان‪ ،‬عالوه بر اعتراض به گرانی‪،‬‬ ‫ناامنی شغلی‪ ،‬بيمه درمانی‪ ،‬کمبود دارو و‬ ‫درمان‪ ،‬حقوق ناچيز و اراده راسخ‬

‫معلمان در اعتراض به وضعيت معيشتی‬ ‫خود‪ ،‬در عين حال اعتراضی بود به‬ ‫خفقان‪ ،‬نابرابری‪ ،‬اخراج‪ ،‬تبعيد‪ ،‬تبعيض‪،‬‬ ‫محتوای ارتجاعی کتب درسی‪ ،‬کمبود‬ ‫فضای آموزشی و ورزشی‪ ،‬نحوه آموزش‬ ‫و ھمچنين اعتراض به ترور تعدادی از‬ ‫ھمکاران خود و بی تفاوتی رژيم اسالمی‬ ‫در قبال وضعيت امنيتی معلمانی که حين‬ ‫انجام وظيفه کشته شدند و اعتراض به‬ ‫دستگيری و زندانی کردن ھمکارانشان‬ ‫که ھم اکنون در زندانھای رژيم اسالمی‬ ‫به سر ميبرند‪.‬‬ ‫عرصه ھای مختلف از مبارزات صنفی و‬ ‫سياسی معلمان معترض به وضع موجود‪،‬‬ ‫رژيم را وادار به "چاره انديشی" به‬ ‫سبک خود کرده است‪ ،‬که يقينا با‬ ‫ھوشياری و آگاھی معلمان زحمتکش و‬ ‫مبارز تا حصول کامل مطالبات واقعی‬ ‫خود‪ ،‬ھيچگاه فريب وعده ھای پوچ رژيم‬ ‫اسالمی را نخواھند خورد‪.‬‬ ‫اخيرآ سايت "شمانيوز" مطلبی را تحت‬ ‫عنوان‪" ،‬پشت پرده ھای يک کانون‬ ‫صنفی غيرقانونی" منتشر کرده و می‬ ‫نويسد‪" ،‬به نظر می رسد در حال حاضر‬ ‫اين کانون با موج سواری بر اعتراضات‬ ‫صنفی معلمان سراسر کشور و ھمچنين‬ ‫نفوذ در تصميمسازی در برخی از‬ ‫ادارات آموزش و پرورش به دنبال‬ ‫رسيدن به اھداف خود بوده و مشکالت‬ ‫معلمان تنھا بازيچه ای در دست اعضای‬ ‫اين کانون منحله است‪".‬‬ ‫رژيم اسالمی طی ساليان متمادی به بھانه‬ ‫ھای گوناگون‪ ،‬اغلب وب سايت ھائی را‬ ‫که در زمينه اطالع رسانی و انعکاس‬ ‫بخشھائی از مبارزات معلمان فعال بودند‬ ‫را مسدود و فعاليت آنھا را غيرقانونی‬ ‫اعالم کرده است‪.‬‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٦‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫خبرگزاری ھای وابستە به رژيم اس‪m‬الم‪m‬ی‪،‬‬ ‫طی يکسال گذشته م‪m‬خ‪m‬ص‪m‬وص‪m‬ا ب‪m‬ه دن‪m‬ب‪m‬ال‬ ‫اعتراضات سراسری معلمان در ‪ ١٠‬اسفند‬ ‫سال ‪ ،١٣٩٣‬سعی در به انحراف کش‪m‬ان‪m‬دن‬ ‫و ت‪mm‬ھ‪mm‬ی ک‪mm‬ردن اع‪mm‬ت‪m‬راض‪mm‬ات از م‪mm‬ح‪mm‬ت‪mm‬وای‬ ‫سياسی‪ -‬طبقاتی اين مب‪m‬ارزات‪ ،‬ت‪m‬ح‪m‬ت اي‪m‬ن‬ ‫عنوان که گويا خواست معلمان‪" ،‬ب‪m‬ه ھ‪m‬ي‪m‬چ‬ ‫وجه سياسی نيست بلکه ص‪m‬ن‪m‬ف‪m‬ی اس‪m‬ت" را‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫علی رغم ماھيت "کانون صنفی معلم‪m‬ان"‪،‬‬ ‫اين واق‪m‬ع‪m‬ي‪m‬ت ک‪m‬ه ھ‪m‬ي‪m‬چ م‪m‬ب‪m‬ارزه ای ب‪m‬دون‬ ‫تشکل ) حزب‪ ،‬سازمان و نھادھای مس‪m‬ت‪m‬ق‪m‬ل‬ ‫از دولت و ‪ (...‬به پيروزی نھايی ن‪m‬خ‪m‬واھ‪m‬د‬ ‫رسيد‪ ،‬واقعيتی انکار ناپذير است‪.‬‬ ‫ضرورت تشکل واقعی و مستقل از دول‪m‬ت‬ ‫و ج‪mm‬ن‪mm‬اح‪mm‬ھ‪mm‬ای وابس‪mm‬ط‪mm‬ه ب‪mm‬ه آن ب‪mm‬ع‪mm‬ن‪mm‬وان‬ ‫م‪m‬رک‪m‬زي‪m‬ت‪m‬ی ک‪m‬ه ب‪m‬ت‪mm‬وان‪m‬د م‪m‬ب‪mm‬ارزات ک‪m‬ن‪m‬ون‪mm‬ی‬ ‫معلمان را ھدايت و رھ‪m‬ب‪m‬ری ک‪m‬ن‪m‬د از ن‪m‬ان‬

‫شب نيز برای معلمان و ديگر جنبش ھ‪m‬ای‬ ‫اجتماعی و مبارزاتی ضروری ت‪m‬ر اس‪m‬ت‪.‬‬ ‫در ض‪mm‬م‪mm‬ن و در ج‪mm‬وام‪mm‬ع اس‪mm‬ت‪mm‬ب‪mm‬دادزدەای‬ ‫ھمچون ايران‪ ،‬ب‪m‬ه دل‪m‬ي‪m‬ل دخ‪m‬ال‪m‬ت دول‪m‬ت و‬ ‫نھادھای امنيتی و پليسی در اب‪m‬ت‪m‬داي‪m‬ی ت‪m‬ري‪m‬ن‬ ‫ام‪mm‬ورات روزان‪mm‬ه ت‪mm‬ا زن‪mm‬دگ‪mm‬ی خص‪mm‬وص‪mm‬ی‬ ‫افراد‪ ،‬خواست اق‪m‬ت‪m‬ص‪m‬ادی و ص‪m‬ن‪m‬ف‪m‬ی ن‪m‬ي‪m‬ز‬ ‫سياسی است‪.‬‬ ‫بناب‪m‬راي‪m‬ن م‪m‬ط‪m‬ال‪m‬ب‪m‬ات م‪m‬ع‪m‬ل‪m‬م‪m‬ان از اف‪m‬زاي‪m‬ش‬ ‫دستمزد تا امنيت شغلی و کاری‪ ،‬تا ت‪m‬دوي‪m‬ن‬ ‫ک‪mm‬ت‪mm‬اب‪mm‬ھ‪mm‬ای درس‪mm‬ی غ‪mm‬ي‪mm‬رم‪mm‬ذھ‪mm‬ب‪mm‬ی و آزادی‬ ‫ھمکاران دربندشان‪ ،‬خطاب به نھاد ق‪m‬درت‬ ‫فرموله ش‪m‬دە‪ ،‬س‪m‬ي‪m‬اس‪m‬ی اس‪m‬ت و ت‪m‬ب‪m‬ل‪m‬ي‪m‬غ‪m‬ات‬ ‫سايتھا و وابستگان رژي‪m‬م ع‪m‬ل‪m‬ي‪m‬ه " س‪m‬ي‪m‬اس‪m‬ی‬ ‫نبودن" مطالبات معلمان در واقع ترسان‪m‬دن‬ ‫و ايجاد وحشت در صفوف آنان با اتکا ب‪m‬ه‬ ‫نھادھای امنيتی و سرکوبگر است‪.‬‬ ‫معلمان مبارز و انقالبی‪ ،‬بار ع‪m‬رص‪m‬ه ھ‪m‬ای‬ ‫مختلف اين مبارزات را تا کنون به تنھائ‪m‬ی‬

‫ﺗﻮﻫﻴﻦ روزﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺸﻬﺮي ﻣﺤﻜﻮم اﺳﺖ!‬ ‫دوم ارديبھشت يکی از مدارس شھر کرج‬ ‫در اعتراض به کاريکاتور توھين آميز‬ ‫منتشرشده از سوی روزنامه ھمشھری‪،‬‬ ‫که تصوير مقابل می بينيد‪ .‬دست به‬ ‫اعتراض جالبی زدند‪.‬‬ ‫معلمين و دانش آموزان بطور سمبليک‬ ‫بالشھايی را که با خود به مدرسه آورده‬ ‫بودند‪ ،‬به ھمراه روزنامه ھمشھری به‬

‫آتش کشيدند و به توھين اين‬ ‫روزنامه دولتی رسما اعتراض‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫روزنامه ھمشھری در مقابل اين‬ ‫عکس العمل متحدانه‪ ،‬معلمين و‬ ‫دانش آموزان‪ ،‬مجبور شد در‬ ‫شماره بعد از معلمين رسما معذرت‬ ‫خواھی کند‪.‬‬

‫ د ن ‬ ‫بدوش کشيده اند‪ ،‬اين تنھائی )ن‪m‬ب‪m‬ود تش‪m‬ک‪m‬ل‬ ‫مستقل‪ ،‬عدم پشتيبانی وس‪m‬ي‪m‬ع دانش‪m‬ج‪m‬وي‪m‬ان‪،‬‬ ‫دانش آموزان و والدين آن‪m‬ھ‪m‬ا از م‪m‬ب‪m‬ارزات‬ ‫کنونی معلمان‪ ،‬و عدم پشتيبانی وسيع طبقه‬ ‫کارگر( پيشروی و دستيابی معلمان را ب‪m‬ه‬ ‫خواستھای واق‪m‬ع‪m‬ی آن‪m‬ان را م‪m‬ح‪m‬دود ک‪m‬رده‬ ‫است‪ .‬عليرغم ھمۀ اين مشکالت و ک‪m‬م‪m‬ب‪m‬ود‬ ‫ھا‪ ،‬روحيه انقالبی و اراده برای تغيير‪ ،‬ن‪m‬ه‬ ‫اينکه ضعيف نش‪m‬ده اس‪m‬ت ب‪m‬ل‪m‬ک‪m‬ه ھ‪m‬ر روز‬ ‫مصمم تر از روز قبل‪ ،‬معلمان انق‪m‬الب‪m‬ی ب‪m‬ا‬ ‫مبارزه پيگير خود خواھان تغي‪m‬ي‪m‬ر س‪m‬ي‪m‬س‪m‬ت‪m‬م‬ ‫ارتجاعی حاکم ب‪m‬ر آم‪m‬وزش و پ‪m‬رورش و‬ ‫دستيابی به مطالبات واق‪m‬ع‪m‬ی خ‪m‬ود ب‪m‬ودە و‬ ‫ھستند‪.‬‬ ‫تجمع اعتراضی ھزاران نفر از معلمان‬ ‫معترض در سراسر ايران‪ ،‬در روز ‪٢٧‬‬ ‫فروردين ‪ ٩٤‬در جلو ادارات آموزش و‬ ‫پرورش‪ ،‬نمونه بارزی از تحرک نويد‬ ‫بخش‪ ،‬زنده و پويا در جھت تحقق خواسته‬ ‫ھای واقعی معلمان است‪ .‬روند مبارزه‬ ‫تاکنونی و تحرک وسيع اعتراضات علنی‬ ‫معلمان در سراسر ايران زمينه مناسبی‬ ‫برای وحدت و ھمبستگی در روز ‪١١‬‬ ‫ارديبھشت روز جھانی کارگر و روز ‪١٢‬‬ ‫ارديبھشت‪ ،‬روز معلم در ايران را فراھم‬ ‫نمودە است‪.‬‬ ‫ھمه با ھم اين صفوف مبارزاتی را تقويت‬ ‫و پشتيبان اين ھمبستگی و وحدت طبقاتی‬ ‫معلمان باشيم‪*.‬‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٧‬‬

‫ﺭﺳﻮﻝ ﺑﺪﺍﻗﯽ ﻣﻌﻠﻢ و ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ‬ ‫ﺷﻌﺮی ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ و ﻣﺒﺎﺭﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ‬ ‫ﻛﻦ‬ ‫اي ﺗﻦ ﺧﺴﺘﻪ ي ﺗﺎراج ﺷﺪه‬ ‫اي دل ﻳﻐﻤﺎ ﺷﺪه ي رﻧﺞ ﻧﺸﺎن‬ ‫ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‪ ،‬ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‬ ‫آن ﺳﻮي ﺗﺎرﻳﺦ ﺳﺘﻢ‬ ‫ﺑﻲ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﻲ آﻳﺪ ﺑﻪ ﮔﻮش‬ ‫ﻛﺎرﮔﺮ ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‬

‫ﺑﻴﺪادﮔﺮاﻧﻴﻢ‬

‫ﻧﺒﺎﻳﺪ‬

‫ﺳﺤﺮت ﻧﺰدﻳﻚ اﺳﺖ‬

‫ﺧﻮﻧﻬﺎي رﻳﺨﺘﻪ‬

‫ﻛﻮدﻛﺎن اﻳﻦ وﻃﻦ‬

‫اﻳﻦ ﻫﻴﻮﻻي ﺳﺘﻢ‪ ،‬از ﻣﺘﺮﺳﻚ ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ دل ﻫﺎي ﺷﻜﺴﺘﻪ‬

‫ﺑﺮدﮔﻲ از ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺮاث ﺑﺮﻧﺪ‬

‫ﺧﻮاﻫﺪ آﻣﺪ روﺷﻨﻲ‬

‫ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﮕﺎن‬

‫ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‪ ،‬ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‬

‫در ﭘﻲ ﻣﺎ‬

‫رﻧﺞ ﻛﺸﻴﺪﮔﺎن‬

‫ﻧﺒﺎﻳﺪ ﮔﻮرﻣﺎن‬

‫ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‪ ،‬ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‬

‫ﺳﺮﻫﺎي ﺑﺮ دار ﺷﺪه‬

‫ﺷﺮﻣﮕﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ از آﻳﻨﺪﮔﺎن‬

‫ﻣﻲ زﻧﺪ ﺗﺎرﻳﺦ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻧﻬﻴﺐ‬

‫ﻣﺎ را ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﻣﻲ ﺧﻮاﻧﻨﺪ‪.‬‬

‫ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‪ ،‬ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‬

‫ﻋﻤﺮ ﺑﻴﺪادﮔﺮي ﺑﻪ ﺳﺮآﻣﺪه اﺳﺖ‬

‫اي ﺑﻐﺾ ﻓﺮو ﺧﻮرده ي ﻟﺐ دوﺧﺘﮕﺎن‬

‫ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﻛﺎرﮔﺮان اﻳﺮان زﻣﻴﻦ ﻛﻪ ﻗﻠﺒﺸﺎن‬

‫ﻛﻮه و درﻳﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻓﺮﻳﺎد‬

‫در ﮔﻮش ﺑﻴﺪاد زﻣﺎن‬

‫از اﺳﺘﺒﺪاد آﻛﻨﺪه از ﺑﻐﺾ و دﺳﺘﺸﺎن از‬

‫ﺧﻮﻧﻬﺎي رﻳﺨﺘﻪ‪ ،‬ﺑﻪ ﺟﻮش آﻣﺪه ﺳﺖ‬

‫در ﮔﻮش اﻳﻦ ﺧﻮدﻛﺎﻣﮕﺎن‬

‫ﺳﺘﻢ ﭘﻴﻨﻪ ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ‪.‬‬

‫ﻛﻮدﻛﺎن ﭘﺪر از دﺳﺖ داده ي دﻳﺮوز ﻗﺪ‬

‫ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‪ ،‬ﻓﺮﻳﺎد ﻛﻦ‪.‬‬

‫ﺑﺮاﻓﺮاﺷﺘﻪ اﻧﺪ‬

‫ﻫﺮ ﺷﻬﻴﺪ ﺧﻔﺘﻪ را از ﻗﻠﺐ ﮔﻮري ﺑﻲ‬

‫زﻧﺪاﻧﻲ ﺳﻴﺎﺳﻲ رﺳﻮل ﺑﺪاﻗﻲ‬

‫ﻣﺮدم ﺑﻪ ﺧﺮوش آﻣﺪه اﻧﺪ‬

‫ﻧﺸﺎن‬

‫ﻧﻮزدﻫﻢ ﺑﻬﻤﻦ ‪93‬‬

‫ﻧﻪ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ‪ ،‬ﻫﻤﻪ ﺷﻼق ﺧﻮرده ي‬

‫زاﻧﺪﻳﺸﻪ ي ﺑﻴﺪار ﺧﻮد آﮔﺎه ﻛﻦ‪ ،‬آﮔﺎه‬

‫زﻧﺪان ﮔﻮﻫﺮدﺷﺖ‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٨‬‬

‫ د ن ‬

‫روز ر و ق د ن‬

‫افسانه وحدت‬ ‫برای انجام امری به دبيرستانی در مرکز‬ ‫شھر استکھلم رفتم‪ .‬زنگ تفريح بود‪ .‬به‬ ‫طبقه ‪ ٢‬رفتم که معلمی را ببينم‪ .‬توی‬ ‫راھرو چند جوان آشنا را ديدم که چندی‬ ‫قبل با آنھا کار ميکردم‪ .‬دورم حلقه زدند و‬ ‫حال و احوال کرديم‪ .‬يکی از آنھا دعوت‬ ‫کرد که اول ماه مه به خانه اش بروم چون‬ ‫تولدش را ميخواست جشن بگيرد‪ .‬پرسيدم‬ ‫آيا ميتواند روزش را تغيير بدھد چون اول‬ ‫ماه مه برای من مھم است و ميخواھم در‬ ‫مراسم روز جھانی کارگر شرکت کنم‪ .‬در‬ ‫مورد اين روز نشنيده بودند‪ .‬قدری‬ ‫توضيح دادم و کمی از تاريخچه آن گفتم‪.‬‬ ‫يکی از جوانان که می دانست من فعال‬ ‫کودکان مقدمند ھستم پرسيد آيا از طرف‬

‫کودکان مقدمند به مراسم ميروم جواب‬ ‫دادم آری‪ .‬پرسيد کودکان چه ربطی به‬ ‫روز کارگر دارند‪ .‬و اين سوالی است که‬ ‫بارھا از ما فعالين کودکان مقدمند پرسيده‬ ‫اند‪ .‬گفتم از شما ‪ ۵‬نفر که ھمه پيشينه‬ ‫افغان داريد و در ايران به دنيا آمده ايد و‬ ‫يا بيشتر سالھای عمرتان را در آنجا‬ ‫گذرانده ايد ھمگی در کودکی کار کرده‬ ‫ايد اينطور نيست؟ خوب معنیش اينه که‬ ‫از اوليهترين حقوق يک انسان قرن ‪٢١‬‬ ‫محروم بوديد‪ .‬يعنی به جای رفتن به‬ ‫مدرسه و ساختن آينده تان به جای کسب‬ ‫علم و دانش به انجام کارھای شاق و‬ ‫بسيار سنگين مشغول بوديد‪ .‬معنی اش‬ ‫اينه که کودکی نداشتيد‪ .‬يعنی تفريحی‬ ‫نداشتيد‪ .‬اسباب بازی نداشتيد‪ ،‬حتی از‬ ‫يک وعده غذای گرم دائمی محروم بوديد‪.‬‬ ‫تغذيه مناسب رشدتون نداشتيد‪ .‬يعنی‬ ‫نتوانستيد مثل يک انسان قرن ‪ ٢١‬زندگی‬ ‫کنيد‪ .‬ھر آنچه حق يک کودک است يعنی‬ ‫يک زندگی مرفه‪ ،‬شاد و انسانی از شما‬ ‫سلب شده‪ .‬اينطور نيست؟‬

‫گفتم ھمه شما گواه زنده ھستيد که بايد‬ ‫وضعيت کودکان تغييرکند ‪ .‬تنھا کاری که‬ ‫از دستمان برميايد برای تغيير اين وضع‬ ‫و پايان دادن به کار کودکان اعتراض‬ ‫است‪ .‬تنھا صالح ما اين است که با‬ ‫نيروی مردم به اين اوضاع خاتمه دھيم‪.‬‬ ‫ھمھمه دانش آموزان کم شده بود‪ .‬خيلیھا‬ ‫به کالسشان برگشته بودند‪ ٣ .‬تا از جوانھا‬ ‫باقی ماندند و چند صباحی ديگر صحبت‬ ‫کرديم‪ .‬موسی گفت از ‪ ۵‬سالگی با پدرش‬ ‫به کفش دوزی ميرفته‪ .‬مواد سمی و غير‬ ‫استاندارد که در تھيه کفش استفاده ميشود‪،‬‬ ‫باعث شد پدرم بيمار شود‪ .‬دائم سرفه‬ ‫میکرد و بعد احتماال سرطان گرفت‪.‬‬ ‫مدت کوتاھی مريض بود و مرد‪ .‬گفت‬ ‫پولی برای مداوايش نداشتيم‪ .‬دستان‬ ‫خودش را نشان داد‪ .‬ناخنھايش خوردگی‬ ‫داشت‪ .‬انگار مادهای بخشھايی از‬ ‫انگشتانش را سوزانده بود‪ .‬گفت از مواد‬ ‫کفش دوزی دستانش به اين روز افتاده‪.‬‬ ‫رو به عصمت کردم‪ ،‬گفتم يادته گفتی با‬ ‫چرخ خياطی بزرگ شدی؟ گفت آره ‪۶‬‬ ‫سالم بود وقتی شاگرد کارگاه خياطی شدم‪.‬‬ ‫اول باستی روی چارپايه میرفتم که قدم‬ ‫به چرخ خياطی برسد‪ .‬بعد ‪ ١٢‬سال کار‬ ‫در آنجا ديگه خودم مينشستم روی صندلی‬ ‫و خياطی میکردم‪ .‬گاھی تا ‪ ١۶‬ساعت‬ ‫در روز کار میکردم‪ .‬براش خانه‬ ‫شاگردی ھم میکردم‪ .‬عصمت گفت‬ ‫ھميشه بخشی از پول را برام به اصطالح‬ ‫پس انداز میکرد که ھرگز به دستم‬ ‫نرسيد‪ .‬خورد و برد‪.‬‬ ‫کارم را به پايان رساندم و مدرسه را‬ ‫ترک کردم‪ .‬ھر ‪ ۵‬جوان گفتند در‬ ‫راھپيمايی روز جھانی کارگر شرکت‬

‫منفعت کودکان بر ھر مالحظه و منفعت ملی‪ ،‬مذھبی‪ ،‬نژادی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرھنگی و ايدئولوژيک مقدم است!‬


‫‪٩‬‬

‫خواھند کرد‪.‬‬ ‫در راه برگشت‪ ،‬به سالھای طوالنی کار‬ ‫کردن با جوانانی که تنھا به سوئد می آيند‬ ‫فکر ميکردم‪ .‬به ميليونھا کودکی که فقط‬ ‫در ايران وحشيانه استثمار ميشوند‪ ،‬به‬ ‫دخترانی که از خانوادهھای مذھبی و‬ ‫متعصب فرار میکنند و به خانهھای امن‬ ‫پناه ميبرند‪ .‬به سرگذشت نوجوانان زيادی‬ ‫در طی ‪ ١۶‬سال کار به عنوان مد ّدکار‬ ‫اجتماعی گوش کرده بودم فکر کردم‪ .‬به‬ ‫کودکانی که قبل از مھاجرت جزو‬ ‫محرومترين کودکان دنيا بودند‪ .‬کودکانی‬ ‫که بطور دائم مورد تحقير قرار گرفته اند‬ ‫و کودک حساب نشده اند ھيچ امنيت و‬ ‫آرامشی را تجربه نکرده اند‪ .‬حقی برای‬ ‫آموزش‪ ،‬بازی و استراحت نداشتند و‬ ‫توسط حکومتھايی مثل داعشيان ايران‪،‬‬ ‫استثمار شده اند‪ .‬به تراژدیھای غم‬ ‫انگيزی گوش کرده ام که نميبايد زندگی‬ ‫نام ميداشت‪ .‬به مصيبتھايی به اسم‬ ‫زندگی که زندگی نيستند‪.‬‬ ‫به دنيای ظالمی که ھيچ کودکی نميبايست‬ ‫تجربه کند‪ .‬ھر سال که ميگذرد جوانان‬ ‫که فرار میکنند و به اروپا میآيند‪ ،‬آسيب‬ ‫ديده تر و با چمدانی از درد‪ ،‬رنج و‬ ‫تجارب دردناکتر و غير انسانی تری به‬ ‫آيندهای نامعلوم پا ميگذارند‪ .‬کودکانی که‬ ‫شايد ھرگزنتوانند مانند يک انسان عادی‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫و يک شھروند معمولی زندگی کنند حتی‬ ‫اگر در پناه و امنيت قرار گيرند‪ .‬وقتی ھم‬ ‫به اروپا میآيند به دليل محروميت در‬ ‫کودکی و عدم دسترسی به آموزش و‬ ‫پرورش‪ ،‬چندين سال از ھم ّ‬ ‫سنھای خود‬ ‫در جامعه عقب تر ھستند و اميدی به‬ ‫آيندهای روشن ندارند‪.‬‬ ‫کارفرمايان و حکومتھا برندگان اصلی‬ ‫کار کودکان ھستند و سعیشان اين است‬ ‫که کار کودک را عادی جلوه دھند‪.‬‬ ‫کودک کارگرحق خود را نميداند‪.‬‬ ‫اعتراض نميتواند بکنند‪ .‬ضعيف است و‬ ‫آسيب پذير‪ .‬درسکوت فرمان ميبرند‪ ،‬کار‬ ‫میکنند و ثروت توليد میکنند‪ّ .‬‬ ‫سن کار‬ ‫کودک در جھان به ‪ ۴‬سال پايين آمده‬ ‫است‪ .‬يعنی زمانی کودک فقط بتواند شئی‬ ‫را حمل کند و توانائی حرکت کردن داشته‬ ‫باشد استسمارش شروع ميشود و زندگی‬ ‫انسانیاش پايان ميابد‪.‬‬ ‫به امير فکر کردم‪ .‬جوانی که وقتی پيش‬ ‫ما آمد ‪ ١۵‬سال داشت‪ .‬انگشتانش ھميشه‬ ‫درد میکرد و ورم داشت‪ .‬از ‪ ٧‬سالگی‬ ‫پای دار قالی نشسته و ميگفت کارش‬ ‫خيلی خوب است‪ .‬ميگفت در زيرزمين‬ ‫سردی سالھا به بافتن قالی مشغول بوده‪.‬‬ ‫امير جثه نحيفی داشت و ماهھا طول کشيد‬ ‫تا توانست به من اعتماد کند و مطمئن شد‬ ‫که ما قصد آزار او را نداريم‪ .‬او ھرگز‬

‫ د ن ‬ ‫از ته دل نميخنديد و به اطرافيانش به‬ ‫سختی اعتماد میکرد‪ .‬بی سواد بود و در‬ ‫مدرسه در ياد گيری مشگل داشت‪.‬‬ ‫به کودکانی فکرک کردم که در ايران بايد‬ ‫غذايشان را در زباله جمع آوری کنند‪.‬‬ ‫زباله گرد ھستند و از طريق کار‬ ‫خاموش‪ ،‬پر خطر و تقريبا بدون مزد‬ ‫ثروتھای ھنگفتی به جيب مافيای زباله‬ ‫و شھر داری ميريزند‪ .‬کودکان محرومی‬ ‫سپاه پاسداران و بسيج به‬ ‫که توسط مافيای ٔ‬ ‫اسم خيرات و مبرات و در راه خدا به‬ ‫کارھای شاق کشيده ميشوند‪ .‬به کارتن‬ ‫خوابان‪ ،‬نوزادانی که فروخته ميشوند‪. . .‬‬ ‫زندگی بيش از ‪ ٧‬ميليون کودک که طبق‬ ‫آمار دولتی در سال ‪ ٩٢‬از چرخه تحصيل‬ ‫باز مانده اند‪ ،‬فقط در ايران اسالمی در‬ ‫اثر کار و استثمار وحشيانه حکومتی و‬ ‫کارفرمايان‪ ،‬در اثر اعتياد‪ ،‬فقر و ھزار‬ ‫درد و بالی ديگر به تباھی کشيده شده‬ ‫است‪ .‬کودکی ميليونھا دختر با فتوای آيت‬ ‫ﷲھای ريز و درشت از آنھا گرفته شده‬ ‫است و آنھا عمال به بردگان جنسی تبديل‬ ‫شده اند‪.‬‬ ‫پيوند روز جھانی کارگر با حقوق کودک‬ ‫مثل روز روشن است‪ .‬ھيچ بھبودی در‬ ‫زندگی کودکان محروم و تحت استثمار‬ ‫سيستم موجود حاصل نخواھد شد اگر‬ ‫جھان متمدن‪ ،‬انسان مدرن قرن ‪ ٢١‬نتواند‬ ‫متشکل شود و به قدرت خود باور کند‪.‬‬ ‫اين وضع فالکت بار کودکان با اعتراض‬ ‫وسيع و متشکل اقشار مردم است که‬ ‫تغيير خواھد کرد‪.‬‬ ‫روز کارگر را به روز کيفر خواست‬ ‫کودکان کار عليه سيستم موجود بايستی‬ ‫تبديل کرد و خواھان آزادی فعالين‬ ‫کودکان از زندانھای مخوف حکومت‬ ‫اسالمی شد‪.‬‬ ‫خواھان آزادی بدون قيد و شرط بھنام‬ ‫ابراھيم زاده‪ ،‬سعيد شيرزاد و تمامی‬ ‫فعالين حقوق کودک و زندانيان سياسی‬ ‫شد‪*.‬‬


‫‪١٠‬‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫ د ن ‬

‫‪ 12‬ا ﯾ ‪ % . / 0‬ﯿ‪ -‬ا‪ %‬ام‬ ‫در ‪ 40 5‬ا ‪ 34$‬‬

‫ما از طرف نھادھای مدافع حقوق‬ ‫کودکان‪ ،‬سازمانھا‪ ،‬احزاب و فعالين مدافع‬ ‫حقوق انسان در سراسر جھان اينجا جمع‬ ‫شده ايم که مانع اعدام كودكان و نوجوانان‬ ‫و بزرگساالن بشويم‪.‬‬ ‫دالرا دارابی‪ ،‬ريحانه جباری‪ ،‬بھنود‬ ‫شجاعی‪ ،‬مال گل حسن و وحيد مسلمی دو‬ ‫شھروند افغانستانی و ده ھا کودک و‬ ‫نوجوان ديگر امروز ديگر نامی آشنا‬ ‫برای ميليونھا نفر در ايران و در دنيا‬ ‫است‪.‬‬ ‫ايران تنھا دولتی است كه رسما كودكان و‬ ‫نوجوانان را به اعدام محكوم ميکند و اين‬ ‫احكام را سبعانه اجرا ميكند‪ .‬بيش از‬ ‫صدھا كودك اكنون در زندانھای حكومت‬ ‫اسالمی ايران منتظر ‪ ١٨‬ساله شدن ھستند‬ ‫تا به سن الزم برای اجرای حكم اعدام‬ ‫توسط جالدان برسند‪ .‬بسياری از كودكان‬ ‫و نوجوانان يك روز بعد از جشن تولد ‪١٨‬‬ ‫سالگی به دار آويخته ميشوند‪.‬‬ ‫يک لحظه تصور كنيد زندگی كودكان و‬ ‫نوجوانانی را كه ھر روز با كابوس مرگ‬ ‫و اعدام دست و پنجه نرم ميكنند‪ .‬تعدادی‬ ‫از اين كودكان محكوم به اعدام با ما‬ ‫تماس گرفته و از اعدام ھم سلولھای‬ ‫خودشان حرف زده و از اعدام حرف می‬

‫زنند‪ ،‬آنھا ميخواھند كه دنيا به اين قتل‬ ‫عمد دولتی اعتراض كند‪ .‬ھمه اين كودكان‬ ‫ميدانند كه حكومت اسالمی از اعدام‬ ‫کردن شرم نمی کند و به راحتی آب‬ ‫خوردن كودكان را به قتل ميرساند‪ .‬آنھا‬ ‫ميدانند كه حكومت اسالمی ايران در دنيا‬ ‫در صدر ليست اعدامھا و در صدر ليست‬ ‫اعدام كودكان است‬ ‫اينجا ايران تحت حاكميت جمھوری‬ ‫اسالمی است كه با قتل عمد و اعدام‬ ‫ميخواھند از مردم معترض زھر چشم‬ ‫بگيرند و فضای رعب و وحشت ايجاد‬ ‫بكنند‪.‬‬ ‫اينھا چه كسانی ھستند كه در قرن بيست و‬ ‫يك و در مقابل چشمان بشريت متمدن بچه‬ ‫ھا را ميكشند و دستھای خونين خود را‬ ‫می شويند و مشغول كارھای ديگر‬ ‫ميشوند‪.‬‬ ‫آيا پاسخی و راه حلی ھست آيا ميتوانيم‬ ‫كاری بكنيم كه محمد رضا حدادی و بچه‬ ‫ھای ديگری كه از زندان به ما پيام داده و‬ ‫از ما کمک خواسته اند نجات يابند؟ ما‬ ‫موظفيم كاری بكنيم‪ .‬ما در مقابل اين‬ ‫كودكان و نوجوانان و در مقابل بشريت‬ ‫متعھد و مسئوليم كه كاری بكنيم‪ .‬نبايد‬ ‫اجازه دھيم كه جالدان حاكم بر ايران بيش‬

‫از اينھا جنايت كنند و بيش از اينھا‬ ‫مرزھای سبعيت و وحشيگری را‬ ‫درنوردند‪ .‬ما بايد اعتراض كنيم و اين‬ ‫اعتراض بايد متحدانه‪ ،‬متمركز و قوی‬ ‫باشد‪ .‬تنھا شانس ما برای نجات كودكان و‬ ‫محكومين به اعدام اعتراض قوی و‬ ‫متحدانه ما است‪ .‬بايد كاری بكنيم كه در‬ ‫دنيا ھمگان لحظاتی را به اين عكسھا‬ ‫خيره شوند و با احساس اين كودكان‬ ‫عجين گردند‪ .‬ما نبايد بگذاريم نوجوانان‬ ‫بيشتری پرپر شوند و حكومت جانيان در‬ ‫ايران با اين قتل عمدھای سازمان يافته و‬ ‫وحشيانه به عمر منحوس خود بيافزايد‪.‬‬ ‫بپا خيزيم و قتل عمد دولتی‪ ،‬به اعدام‬ ‫كودكان و نوجوانان در ايران اعتراض‬ ‫كنيم‪ .‬اين ھفته بايد در سراسر دنيا و در‬ ‫ايران به خيابان آمده و با روشن كردن‬ ‫شمع با اعالم دقايقی سكوت در ھمه‬ ‫مراكز كار و فعاليت اجتماعی با ميتينگ‬ ‫و تظاھرات در مراكز شھرھا و در مقابل‬ ‫سفارتخانه ھای حكومت اسالمي و با‬ ‫اعمال فشار به جمھوری اسالمي ايران‪،‬‬ ‫مانع قتلھای بيشتر در ايران شويم‪ .‬اعدام‬ ‫و بويژه اعدام كودكان و نوجوانان بايد‬ ‫فورا ممنوع شود‪.‬‬ ‫‪ ٢٥‬آوريل ‪٢٠١٥‬‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪١١‬‬

‫وﯾ‪ (6‬زاد‪ 14 .‬م ا اهﯿ زا(‬ ‫ز ا ﯿ ‪ 8‬ل د‪ 8‬ع از ق د ن‬ ‫انتقال بھنام ابراھيمزاده به‬ ‫بھداری زندان رجايی شھر‬ ‫در پی درگيری با‬ ‫مسووالن زندان‬

‫اعزام بھنام به بيمارستان سينا و انتقال مجدد به بند دو‬ ‫اطالعيه شماره ‪ ۴۶‬کميته دفاع از بھنام ابراھيم زاده‬

‫کارگران‪ ،‬مردم آزاده‪ ،‬تشکلھای‬ ‫کارگری‪ ،‬وجدانھای بيدار‪.‬‬ ‫ھمچنانکه اطالع داريد‪ ،‬نزديک ‪ ۵‬سال‬ ‫از دستگيری و زندان بھنام میگذرد و‬ ‫بھنام در اين مدت بارھا تحت شکنجه و‬ ‫بازجويی قرار گرفته است که به ھمين‬ ‫دليل از ناحيه گردن و کمر به شدت آسيب‬ ‫ديده و در پی درخواستھای مکرر جھت‬ ‫اعزام به بيمارستان برای مداوا روز‬ ‫گذشته جمعه ‪ ۴‬ارديبھشت ماه بھنام برای‬ ‫"ام ار ای" به بيمارستان سينا اعزام شد و‬ ‫بعد از انجام "ام ار ای" مجددا به زندان‬

‫منتقل شد که شب گذشته را در قرنطينه‬ ‫بود و امروز شنبه ‪ ۵‬ارديبھشت ماه مجددا‬ ‫بھنام را به بند دو معروف به بند‬ ‫"دارالقران " منتقل کردند‪.‬‬ ‫کميته دفاع از بھنام ابراھيم زاده ضمن‬ ‫محکوميت اذيت و آزار بھنام و ديگر‬ ‫کارگران و فعالين کارگری خواستار‬ ‫آزادی بدون قيد و شرط تمامی کارگران‬ ‫زندانی و فعالين کارگری زندانی است‪.‬‬ ‫پنجم ارديبھشت ماه ‪١٣٩۴‬‬

‫»بھنام ابراھيمزاده« زندانی سياسی‬ ‫محبوس در رجايی شھر کرج‪ ،‬در پی درد‬ ‫شديد در ناحيه گردن به بھداری زندان‬ ‫منتقل شد‪ .‬اين انتقال به دنبال اعتراض و‬ ‫درگيری اين زندانی و ھمبنديان وی با‬ ‫مسووالن زندان صورت گرفته است‪.‬‬ ‫به گزارش کمپين دفاع از زندانيان سياسی‬ ‫و مدنی‪» ،‬بھنام ابراھيمزاده« فعال‬ ‫کارگری و کودکان کار محبوس در بند‬ ‫دارالقرآن زندان رجايی شھر کرج‪،‬‬ ‫ديروز دوشنبه ‪ ٢٩‬فروردينماه ‪،١٣٩۴‬‬ ‫به علت درد شديد ناشی از آرتروز گردن‬ ‫درخواست انتقال به بھداری کرد که با‬ ‫پاسخ منفی مسوول بند روبرو شد‪.‬‬ ‫وی به ھمراه سه ھمبندی ديگر خود‪،‬‬ ‫دست به اعتراض زده که در نھايت پس‬ ‫از درگيری لفظی و شکستن مقاومت‬ ‫مسووالن بند‪ ،‬اين زندانی سياسی به‬ ‫بھداری منتقل شد‪.‬‬ ‫گفته شده »بھنام ابراھيمزاده«‪» ،‬عليرضا‬ ‫فراھانی«‪» ،‬فريد آزموده« و »رضا‬ ‫کاھه« برای احقاق حقوق انسانیشان‪،‬‬ ‫استفاده و برخورداری از درمان و‬ ‫امکانات پزشکی مناسب‪ ،‬برخورداری از‬ ‫کالسھای فنی حرفهای‪ ،‬استفاده از‬


‫‪١٢‬‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫ د ن ‬ ‫نامه رحمان ابراھيم زاده پدر‬ ‫بھنام ابراھيم زاده کارگر‬ ‫زندانی خطاب به افکار‬ ‫عمومی مردم‬ ‫و‪ #‬ﯿ‪ 8 :‬ز م ‪ 14‬م‬ ‫ا اهﯿ زاد( * ان ‪( 11‬‬ ‫ا ‪ - ،:‬ﯾ‪ :‬و‬ ‫'&‪$‬ﯿ) ه * ن ﯿ ز دارﯾ ‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫کتابخانه و داشتن کتاب و ھمچنين در‬ ‫اعتراض به عدم انتقال بھنام ابراھيمزاده‬ ‫به بھداری و ممانعت از اعزامش به‬ ‫مراکز درمانی خارج از زندان‪ ،‬با »سيد‬ ‫نجمالدين حسينی« مسوول بند دارالقرآن‪،‬‬ ‫درگيری لفظی شديدی داشتهاند‪ .‬اين‬ ‫اعتراض در نھايت منجر به انتقال‬ ‫ابراھيمزاده به بھداری زندان رجايی شھر‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫يک منبع مطلع از وضعيت اين زندانی که‬ ‫نخواست نامش فاش شود به کمپين گفت‪:‬‬ ‫"بھنام به دليل درد شديد و آرتروز گردن‬ ‫و وضعيت بينايی و سوزش چشمانش به‬ ‫بھداری رفته بود‪ .‬در بھداری وی را به‬ ‫صورت سرپايی معاينه کرده‪ ،‬ولی برای‬ ‫اعزامش به بيمارستانھای خارج از زندان‬ ‫موافقت نکردهاند‪".‬‬ ‫اين منبع ھمچنين افزود‪" :‬سيد نجمالدين‬ ‫حسينی مسوول بند دارالقرآن به بھنام‬ ‫ابراھيمزاده گفته که در صورت انتقالش‬ ‫به بھداری زندان وی بايد مبلغ ‪ ٨٠‬ھزار‬ ‫تومان برای ويزيت بھداری و مبلغ ‪٨٠٠‬‬ ‫ھزار تومان برای درمان دندانھايش‬ ‫پرداخت نمايد‪ .‬ھمچنين او بايد بابت اتاق‬ ‫‪ ۶‬متری که در بند ‪ ٢‬زندان رجايى شھر‬

‫معروف به دارالقرآن به ھمراه ديگر‬ ‫ھمبنديان خود محبوس است‪ ،‬ھزينهای را‬ ‫به عنوان اجاره پرداخت کند‪".‬‬ ‫بھنام ابراھيمزاده از سوی »سيد نجمالدين‬ ‫حسينی«‪ ،‬مسوول بند دارالقرآن که داماد‬ ‫»اميريان« رييس بند دارالقرآن نيز‬ ‫ھست‪ ،‬بارھا جھت انتقالش به بند زندانيان‬ ‫خطرناک و محکوم به اعدام‪ ،‬مورد تھديد‬ ‫قرار گرفته و ھر بار نيز از اعزام‬ ‫درمانی اين زندانی به بيرون از زندان‬ ‫ممانعت کرده است‪.‬‬ ‫بھنام‪ ،‬زندانى سياسى و فعال حقوق‬ ‫کودکان کار اکنون نزديک به ‪ ۵‬سال‬ ‫است که در زندان به سر میبرد‪ .‬او ابتدا‬ ‫در خردادماه ‪ ،١٣٨٩‬بازداشت و به تحمل‬ ‫‪ ۵‬سال حبس محکوم شد‪ .‬وی پس از‬ ‫بازگشايى پرونده جديد و محاکمه در ديماه‬ ‫‪ ،١٣٩٣‬مجددا به تحمل ‪ ٩‬سال و نيم‬ ‫زندان محکوم شد‪.‬‬ ‫»بھنام ابراھيمزاده« پس از ابالغ حکم‬ ‫جديد‪ ،‬در بند ‪ ٢٠٩‬زندان اوين بازجويى‬ ‫و سپس به قرنطينه زندان رجايى شھر‬ ‫منتقل شد‪ .‬او در نھايت با تصميم مسولين‬

‫زندان به بند ‪ ٢‬زندان رجايى شھر مشھور‬ ‫به دارالقرآن منتقل شد‪.‬‬ ‫رحمان ابراھيم زاده پدر بھنام ابراھيم‬ ‫زاده ھستم ‪.‬پسرم )اسعد( بھنام يک فعال‬ ‫کارگری‪ ،‬مدافع حقوق کودک و حقوق‬ ‫انسانھاست‪ .‬او از ‪ ٢٢‬خرداد سال ‪ ٨٩‬تا‬ ‫کنون در زندان است‪.‬‬ ‫او متولد سال ‪ ٥٦‬است و بھترين سالھای‬ ‫زندگيش را در زندان ميگذراند ‪.‬اين‬ ‫پنجمين نوروز بود که بھنام در کنار ما‬ ‫نبود و در اسارت بسر ميبرد‪.‬بھنام بخاطر‬ ‫مبارزاتش ابتدا به ‪ ٢٠‬سال زندان محکوم‬ ‫شد و بعد از اعتراض فراوان‪ ،‬اين حکم‬ ‫به ‪ ٥‬سال تقليل يافت‪ .‬اکنون با وجود‬ ‫سپری شدن مدت محکوميش دو باره در‬ ‫دی ماه سال گذشته از سوی شعبه ‪١٥‬‬ ‫دادگاه انقالب تھران به رياضت قاضی‬ ‫صلواتی و با اتھامات جديدی چون "تبانی‬ ‫با سازمان مجاھدی از داخل زندان و‬ ‫تبليغ عليه نظام از طريق ارتباط با احمد‬ ‫شھيد‪ ،‬گزارشگر ويژه سازمان مورد با‬ ‫پرونده جديدی به ‪ ٩‬سال و ‪ ٤‬ماه حبس‬ ‫محکوم شده است ‪.‬بھنام طی نامه ای‬ ‫ضمن اينکه حق خود دانست که مدافع‬ ‫حقوق کارگر ‪ ،‬حقوق کودک و حقوق‬ ‫انسانھا باشد‪ ،‬تمامی اتھامات وارده را‬


‫‪١٣‬‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫ د ن ‬ ‫كانون حمايت از خانواده جان‬ ‫باختگان و بازداشتی ھا ‪-‬‬ ‫با ياران دربند‪:‬‬ ‫زندان سياسی‬ ‫بھنام ابراھيم زاده‬

‫يک پاپوش دوزی دانسته و ھرگونه‬ ‫ارتباط با سازمان مجاھدين را تکذيب‬ ‫کرده است ‪.‬‬ ‫من بعنوان پدر بھنام بايد بگويم که ما‬ ‫بعنوان خانواده ای که فرزندمان بعنوان‬ ‫مدافع حقوق کارگر و کودک محبوب است‬ ‫و ھر روز از سوی انسانھای آزاديخواه و‬ ‫انساندوست‪ ،‬از او خبر گرفته ميشود‪،‬‬ ‫وظيفه خود ميدانيم که افکار عمومی را از‬ ‫وضع فرزند دلبندمان که چنين زير فشار‬ ‫و شکنجه است مطلع نگاھداريم‪ .‬ما از‬ ‫کسانی که جويای وضع بھنام و خانواده‬ ‫اش ميشوند نمی پرسيم که به چه جريان‬ ‫سياسی ای مربوطند‪ ،‬برای ما نفس اطالع‬ ‫رسانی و رساندن صدای بھنام و بھنام ھا‬ ‫به مردم مھم است‪.‬‬ ‫بنابراين من نيز ھمچون بھنام اتھامات‬ ‫وارده به بھنام و وجود ھرگونه ارتباطی‬ ‫بين بھنام وسازمان مجاھدين را تکذيب‬ ‫ميکنيم و اين اتھامات را يک پاپوش‬ ‫دوزی در حق فرزندمان و خودمان‬ ‫ميدانم‪.‬‬ ‫بھنام اکنون در بند ‪ ٢‬زندان رجايى شھر‬ ‫معروف به دارالقرآن‪ ،‬که يک بند ويژه‬ ‫مذھبى است و در آن نماز جماعت و‬ ‫خواندن قرآن اجبارى است‪ ،‬به سر ميبرد‪.‬‬ ‫او که نه دزد است و نه جنايتی کرده‬ ‫است‪ ،‬در کنار زندانيان عادی نگاھداری‬ ‫شده و بخاطر تھديدات جانی ای که شده ‪،‬‬ ‫ھيچ امنيتی ندارد و ھمه خانواده نگرانش‬ ‫ھستيم‪ .‬بويژه بھنام از نظر سالمتی نيز‬ ‫وضعيتی بدی دارد‪ .‬از درد آرتروز گردن‬ ‫رنج می برد و انفرادی کشيدن ھای‬ ‫طوالنی و فشارھای مستمر داخل زندان‬ ‫باعث شده که دچار خون ريزى معده و‬

‫کليه شود و مقامات زندان او را از‬ ‫برخوراداری از امکانات درمانی و حتی‬ ‫از دريافت داروھای مسکن محروم کرده‬ ‫اند ‪.‬و ھمه اين مشکالت در حاليست که‬ ‫نيمای عزيز من و تنھا فرزند بھنام با‬ ‫بيماری سرطان خون دست و پنجه نرم‬ ‫ميکند و دراين وضعيت او نميتواند کنار‬ ‫فرزند و ھمسرش باشد و حتی از مالقات‬ ‫با آنان محروم است‪ .‬بدين ترتيب بھنام‬ ‫تحت شکنجه و اذيت و آزار ھر روزه‬ ‫قرار دارد‪ .‬و ھمراه با بھنام فرزند و‬ ‫ھمسرش و ھمه ما مورد آزار و شکنجه‬ ‫قرار داريم ‪.‬من ھمين جا ضمن قدردانی‬ ‫از ھمه انسانھای آزاديخواه‪ ،‬ھمه تشکلھای‬ ‫کارگری مدافع کارگر که احوالپرس بھنام‬ ‫و ما بودند و ھمه سازمانھای جھانی‬ ‫بخاطر دفاع از بھنام و دفاع از خواستھا و‬ ‫اعتراضات بھنام تشکر و قدردانی ميکنم‪.‬‬ ‫به باور من ما ھمه ميتوانيم به کمک‬ ‫يکديگر و با اعتراضمان به اين وضعيت‬ ‫اين فشار را از روی بھنام و بھنام ھا‬ ‫برداريم‪ .‬ميدانيد وضعيت بھنام نگران‬ ‫کننده است‪ .‬جانش در خطر است‪ .‬ما‬ ‫خانواده بھنام نياز به حمايت وسيع شما‬ ‫داريم‪ .‬از شما درخواست داريم که به ھر‬ ‫شکلی که ميتوانيد از بھنام و از خواست‬ ‫ما که خواست آزادی او و ھمه دربندان‬ ‫است‪ ،‬حمايت کنيد‪ .‬به حکم ‪ ٩‬سال و ‪٤‬‬ ‫ماه بھنام اعتراض کنيد و خواستار لغو‬ ‫فوری اين حکم و آزادی او از زندان‬ ‫شويد‪ .‬ما خانواده بھنام انتظار داريم‬ ‫ھمچنان به حمايت ھايتان از ما ادامه‬ ‫دھيد‪ ،‬تا بھنام را آزاد کنيم‪.‬‬ ‫رحمان ابراھيم زاده پدر بھنام ابراھيم زاده‬

‫‪ ١٧‬فروردين ‪٩٤‬‬ ‫بھنام )اسعد( ابراھيمزاده فعال کارگری‪،‬‬ ‫کارگر پارسيان لوله واقع در جاده قديم‬ ‫تھران ‪ -‬قم و عضو »کميته پيگيری ايجاد‬ ‫تشکلھای کارگری« و فعال حقوق کودک‬ ‫و عضو »جمعيت دفاع از کودکان کار و‬ ‫خيابان« در تاريخ ‪ ٢٢‬خرداد ‪ ٨٩‬توسط‬ ‫ماموران امنيتی دستگير شد و در دادگاه‬ ‫انقالب ابتدا به ‪ ٢٠‬سال زندان محکوم و‬ ‫حکم وی در دادگاه تجديد نظر به ‪ ۵‬سال‬ ‫حبس تعزيری تقليل يافت‪.‬‬ ‫وی بارھا مورد اھانت و بدرفتاری‬ ‫ماموران زندان و فشارھای غير انسانی‬ ‫قرار گرفته است منجمله زمانيكه وی‬ ‫جھت درمان مشکالت گردن خود به‬ ‫بيمارستان شھدای تجريش منتقل شده بود‪،‬‬ ‫ھنگام بازگشت توسط نگھبانان زندان‬ ‫مورد بازرسی بیشرمانه قرار گرفت و‬ ‫کامال برھنه شد‪ .‬يک منبع مطلع در اين‬ ‫باره گفت‪ :‬وی ابتدا در مقابل اين خواست‬ ‫غير معمول مقاومت میکند اما نگھبانان‬ ‫برای برھنه کردناش به زور متوسل‬ ‫میشوند‪ .‬ھنگامی که بھنام در مورد علت‬ ‫اين برخورد از نگھبانان سئوال میکند به‬ ‫وی میگويند که اين عمل بدستور‬ ‫»قبادی« رئيس حفاظت زندان اوين‬ ‫صورت گرفته است‪.‬‬ ‫وی ھ‪mm‬م‪mm‬چ‪mm‬ن‪mm‬ي‪mm‬ن از ھ‪mm‬رگ‪mm‬ون‪mm‬ه م‪mm‬الق‪mm‬ات‬ ‫حضوری‪ ،‬اعزام به مرخصی و اعزام ب‪m‬ه‬ ‫م‪mmmm‬راک‪mmmm‬ز درم‪mmmm‬ان‪mmmm‬ی م‪mmmm‬ح‪mmmm‬روم ش‪mmmm‬د‬ ‫طبق گزارشات رسي‪m‬ده خ‪m‬داب‪m‬خ‪m‬ش‪m‬ی دادي‪m‬ار‬ ‫ناظر بر زندان به بھن‪m‬ام گ‪m‬ف‪m‬ت اس‪m‬ت‪ :‬ش‪m‬م‪m‬ا‬ ‫چون در رس‪m‬ان‪m‬هھ‪m‬ای ض‪m‬د ان‪m‬ق‪m‬الب س‪m‬ر و‬ ‫صدا میکنيد تا زمانی ک‪m‬ه س‪m‬ک‪m‬وت ن‪m‬ک‪m‬ن‪m‬ي‪m‬د‬ ‫اعزام به مراکز درمانی‪ ،‬ھرگونه‬


‫‪١٤‬‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬ ‫‪ ٢٤٠‬منتقل شد‪ .‬سپس در يازده ارديبھشت‬ ‫به ‪ ٣٥٠‬بازگردانده شد و بعد از دو روز‬ ‫مجددا به سلول انفرادی ‪ ٢٠٩‬منتقل شدو‬ ‫سپس ممنوع المالقات شد‪.‬‬

‫ادامه از صفحه پيش‬ ‫مرخصی و مالقات حضوری به شما تعلق‬ ‫نمیگيرد‪«.‬‬ ‫ھمچنين مسئوالن زندان از وي خواستند‬ ‫که با توجه به اينکه يک سوم از دوره‬ ‫محکوميتش را در زندان گذرانده است از‬ ‫مسئولين قضائی تقاضای عفو مشروط‬ ‫نمايد اما بھنام در پاسخ به مسئولين زندان‬ ‫گفت که من ھيچ جرمی مرتکب نشده ام تا‬ ‫تقاضای عفو نمايم‪.‬‬ ‫بھنام ابراھيمزاده كه از زندانيان بند ‪٣۵٠‬‬ ‫زندان اوين نيز بوده است در دوران‬ ‫محكوميتش در حمايت از دراويش زندانی‬ ‫و عدم رسيدگی پزشکی و ادامه اذيت و‬ ‫آزار زندانيان توسط مسوالن قضايی‬ ‫زنداندست به اعتصاب غذا زده بود‪.‬‬ ‫قاضی پرونده خدابخشی است كه بعد از‬ ‫ھر فعاليتی در زندان مالقاتھای بھنام‬ ‫باخانواده اش را قطع و او را به خاطر‬ ‫فعاليتھايش به انفرادی منتقل ميكند‪ .‬او از‬ ‫فعالين برجسته كارگری و كودكان‬ ‫ميباشد‪ ،‬به دنبال حمله ددمنشانه نيروھای‬ ‫ويژه امنيتی به بند ‪ ٣۵٠‬زندان اوين در‬ ‫تاريخ بيست و ھشتم فروردين ماه و‬ ‫ضرب و شتم بی سابقه زندانيان سياسی‬ ‫در اين بند‪ ،‬بھنام نيز ھمراه تعدادی از‬ ‫زندانيان سياسی بند ‪ ٣٥٠‬به انفرادی ھای‬

‫تشکيل کميته دفاع از حقوق بھنام ابراھيم‬ ‫زاده کارگر زندانی‬ ‫در پی صدور حکم اوليه سنگين زندان‬ ‫برای اسعد ابراھيم زاده )بھنام(‪ ،‬خانواده‬ ‫اين فعال کارگری‪ -‬مدنی‪ ،‬با تشکيل‬ ‫آزادی وی‪ ،‬از کارگران‪،‬‬ ‫کمپينی جھت‬ ‫ِ‬ ‫پرستاران‪،‬‬ ‫دانشجويان‪،‬‬ ‫معلمان‪،‬‬ ‫نويسندگان و کليه تشکل ھای اجتماعی و‬ ‫کنشگران مدنی و حقوق بشری خواستار‬ ‫حمايت و پشتيبانی از اين حرکت شدند‪.‬‬ ‫به گزارش وبگاه اين کمپين‪ ،‬خانواده‬ ‫ابراھيم زاده در متن بيانيه اعالم‬ ‫موجوديت اين کمپين آورده اند‪:‬‬ ‫کارگران‪ ،‬مردم آزاديخواه‬ ‫در تاريخ ‪ ٢٢/٣/٨٩‬اسعد ابراھيم زاده‬ ‫)بھنام( کارگر پارسيان لوله‪ ،‬واقع در‬ ‫جاده قديم تھران ‪ -‬قم به جرم دفاع از‬ ‫حقوق کارگران و کودکان از طرف دولت‬ ‫دستگير و در زندان اوين در بند ‪ ٣۵٠‬به‬ ‫برده شد‪ .‬بعد از چند بار محاکمه سرانجام‬ ‫اين فعال کارگری به بيست سال زندان‬ ‫محکوم شده است‪.‬‬ ‫ما خانواده اسعد ابراھيم زاده )بھنام( از‬ ‫اين تاريخ ‪ ٨٩/١٠/٢۶‬اقدام به تشکيل‬ ‫کميته ای به نام دفاع از حقوق بھنام‬ ‫ابراھيم زاده می کنيم ‪ .‬لذا از کليه‬ ‫کارگران‪ ،‬معلمان‪ ،‬دانشجويان‪ ،‬پرستاران‪،‬‬ ‫نويسندگان و کليه تشکل ھای اجتماعی و‬ ‫انسان ھای آزادی خواه می خواھيم به اين‬ ‫کميته بپيوندند‪.‬‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬

‫رحمان ابراھيم زاده‬ ‫عايشه مدرسی‬ ‫موسی ابراھيم زاده‬ ‫عيسی ابراھيم زاده‬

‫ د ن ‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬

‫پريزاد خسروی‬ ‫چيمن ماليی‬ ‫زبيده حاجی زاده‬

‫گفتنی است‪ ،‬نيما فرزند اين زندانی سياسی‬ ‫به سرطان خون مبتالست و شرايط زندان‬ ‫پدر تاثيرات سوء بسياری برروند درمان‬ ‫اين نوجوان بيمار گذاشته است‪.‬‬ ‫نيما ابراھيم زاده فرزند فعال کارگری و‬ ‫زندانی سياسی بھنام ابراھيم زاده در‬ ‫صفحه خود می نويسد‪:‬‬ ‫اين چند ھفته سخت ترين ھفته ھای سال‬ ‫جديد من و خانواده ام بود‪ .‬پدرم زير شديد‬ ‫ترين فشارھا قرار گرفت و ھنوز ھم‬ ‫ھمينطورھستش‪ .‬برای بار اول که در‬ ‫جريان حمله به بند ‪ ٣٥٠‬به شدت مورد‬ ‫ضرب و شتم قرار گرفت و چند روزی‬ ‫ھم تو انفرادی بود و بازھم بعد‬ ‫بازگرداندن وی به بند ‪ ٣٥٠‬دست از سر‬ ‫او برنداشتند حاال ھم که چند ھفته ای‬ ‫ھستش که ممنوع المالقات شده و در‬ ‫انفرادی بند ‪ ٢٠٩‬زندان اوين ھستش و‬ ‫خبر ديگری از اوضاع او نداريم‪ ،‬تو اين‬ ‫چند ھفته مادرم که سواد کمی دارد بارھا‬ ‫از جنوبی ترين نقطه تھران به سالن‬ ‫مالقات اوين واقع در درکه رفت اما موفق‬ ‫به ديدن پدرم نشد‪ .‬چندين بار به دفتر‬ ‫دادستانی و خدابخشی مراجعه کرد اما‬ ‫جوابی جز اينکه آنھا فتنه گر ھستند و‬ ‫نشنيد‪.‬‬ ‫تو اين چند ھفته چه سرھا که نشکست و‬ ‫چه بدن ھا که زخمی نشد و چه قلبھايی که‬ ‫نگران نشد‪.‬‬ ‫اما چيزی كه قابل توجه اينه که نه تنھا‬ ‫روحيه زندانيان و خانواده ھايشان کم نشد‬ ‫بلکه در مقابل دشواريھا و سختی ھا‬ ‫بارديگر استوار تر و محکم تر شدند‪«.‬‬ ‫بھنام ابراھيمزاده خود از مشکالت گردن‪،‬‬ ‫دھان‪ ،‬لثه و گوش رنج میبرد و از‬ ‫امکانات پزشکی مناسب محروم است‪*.‬‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪١٥‬‬

‫ﺑﺮﮔﺰﺍﺭی ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺑﻬﺎﺭﻩ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ‬ ‫ﺩﺭ ﺭوﺳﺘﺎی ﻧﺮوی ﺍﺯ ﺗﻮﺍﺑﻊ ﭘﺎوﻩ‬

‫نمايشگاه بھاره نقاشی کودکان در‬ ‫روستای نروی از توابع پاوه‪،‬‬ ‫‪٤‬فروردين ماه ‪ ١٣٩٤‬به رسم چندين‬ ‫ساله‪ ،‬نمايشگاه بھاره نقاشی در‬ ‫روستای "نروی" از توابع پاوه برگزار‬ ‫شد‪.‬‬ ‫در اين مراسم که به ھمت جوانان و‬ ‫فعاالن اجتماعی روستای نروی برگزار‬ ‫شد‪ ،‬خانم مرادی در مورد روانشناسی‬ ‫کودک برای حاضرين سخنرانی کرد و در‬ ‫ادامه خانم چنور مکی از اعضای جمعيت‬ ‫دفاع از کودکان کار و خيابان در مورد‬ ‫حقوق کودک مطالبی را بيان کردند‪.‬‬ ‫ھمچنين آقای لقمان ويسی خطاب به‬ ‫کودکان نثر زيبايی را قرائت کردند‪ .‬اين‬ ‫مراسم با اھدای جوايز به تمامی کودکان‬ ‫شرکت کننده در نمايشگاه و با شعر‬ ‫خوانی کودکان به پايان رسيد‪.‬‬ ‫اين گزارش توسط جمعی از فعاالن حقوق‬ ‫کودک برای جمعيت دفاع از کودکان کار‬ ‫و خيابان ارسال شده است‪*.‬‬

‫ د ن ‬


‫‪١٦‬‬

‫متن سخنرانی کريم شامحمدی‬ ‫دبير نھاد کودکان مقدمند‬ ‫در اعتراض به قتل فرخنده‬ ‫ما امروز اينجا تجمع کرده ايم تا خشم و‬ ‫انزجار خود را از قتل وحشيانه فرخنده‬ ‫‪ ٢٧‬ساله به دست تعدادی مرتجع و‬ ‫آدمکش اعالم کنيم‪ .‬قتل فرخنده در مرکز‬ ‫شھر کابل اتفاق افتاد و ظاھرا پليس ھم‬ ‫نظاره گر اين فاجعه بود‪.‬‬ ‫افغانستان کشوری است که سالھای سال‬ ‫است با ترور و قتل و جنايت درگير است‬ ‫و ھر چند روز يکبار خبر يک عمليات‬ ‫انتحاری و يا قتل در گوشه ای از اين‬ ‫کشور به گوش ما ميرسد‪.‬‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫افغانستان در عين حال کشوری است که‬ ‫در آنجا حقوق زنان‪ ،‬روزانه و در ابعادی‬ ‫وحشتناک زير پا گذاشته ميشود‪ .‬قتل‬ ‫زنان‪ ،‬تحقير و توھين به زنان و نقض‬ ‫حقوق زنان در سطح قوانين و سنتھای‬ ‫رايج يک واقعه دردناک است که با اين‬ ‫فاجعه اخير‪ ،‬يکبار ديگر توجه ھا را‬ ‫بخود جلب کرده است‪.‬‬ ‫ما کسانی که از ايران تحت حاکميت‬ ‫جمھوری اسالمی آمده ايم‪ ،‬مشکالت و‬ ‫مصائب زنان و مردم در افغانستان را‬ ‫کامال درک ميکنيم‪ .‬ما ‪ ٣۶‬سال است که‬ ‫با قوانين و سنتھای زن ستيز مشغول‬ ‫مبارزه ھستيم و خود را در سنگر مبارزه‬ ‫زنان و مردم افغانستان برای يک زندگی‬ ‫انسانی و امن و آزاد می بينيم‪.‬‬

‫ د ن ‬ ‫قتل فرخنده يک فاجعه بود‪ ،‬اما عکس‬ ‫العملی که جامعه و مردم و بويژه زنان‬ ‫در افغاستان به اين فاجعه نشان دادند‪،‬‬ ‫يک نقطه عطف شد‪ .‬نقطه عطفی که‬ ‫نشان داد که جامعه افغانستان آن جامعه‬ ‫ای نيست که رسانه ھا در ھمه جا تبليغ‬ ‫ميکنند‪ ،‬بلکه يک جنبش مدرن و‬ ‫آزاديخواه در اين کشور سر بر آورده و‬ ‫اين نقطه اميد ھمه ما است‪.‬‬ ‫من در اينجا ھمبستگی عميق خودم و‬ ‫دوستان ما در نھاد زن آزاد )مينا احدی(‬ ‫و کودکان مقدمند را با اين جنبش نوين و‬ ‫مدرن و برابری طلب اعالم ميکنيم‪.‬‬ ‫يکبار ديگر ھمدردی خودمان را با‬ ‫خانواده فرخنده و با زنان و مردم‬ ‫افغانستان اعالم کرده و از مبارزات‬ ‫شجاعانه آنھا دفاع ميکنيم‪.‬‬ ‫ما ھمه فرخنده ايم‪ ،‬ما عليه جھل و خرافه‬ ‫ای برخواسته ايم كه فرخنده را از ما‬ ‫گرفت ولی ما تا ريشكن كردن اين جھل و‬ ‫خرافه از پای نخواھيم نشست‪ .‬شما مردم‬ ‫مسئول‪ ،‬خشمگين و رنجديده كه صدای‬ ‫من را می شنويد روی سخن من با‬ ‫شماست وظيفه ما در مقابل اين فاجعه‬ ‫چيست؟ بعد از اين تظاھرات به خانه‬ ‫ھايمان بر گرديم؟ يا ھمين جا پيمان‬ ‫ھمكاری و اتحاد ببنديم؟!‬ ‫من منتظر تماس شما ھستم‬ ‫کريم شاه محمدی‬ ‫اعتراضات عليه قتل فرخنده در افغانستان‬ ‫و در ھمه جا ادامه دارد!‬ ‫جالل آباد‬ ‫امروز شنبه در جالل آباد به دعوت حزب‬ ‫ھمبستگی افغانستان يک ميتينگ‬ ‫اعتراضی بزرگ برپا شد که در آن تعداد‬ ‫زيادی از زنان رزمنده حضور داشتند‪.‬‬ ‫در صفحه فيس بوک حزب ھمبستگی در‬ ‫اين مورد چنين نوشته اند‪:‬‬ ‫‪ ١۵‬حمل ‪ :١٣٩۴‬اعضا و ھواداران‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪١٧‬‬

‫ د ن ‬ ‫داشتند و عليه زن ستيزی و جنايات‬ ‫روزمره حکومت و جريانات اسالمی در‬ ‫افغانستان سخنرانی کردند‪.‬ھمچنين شمع‬ ‫ھايی در گراميداشت ياد فرخنده در محل‬ ‫آکسيون روشن کرده بودند‪.‬‬ ‫سخنرانان‪:‬‬ ‫• فريما روشن‬ ‫• مريم محمودی‬ ‫• معصومه ثنا صادقی از کانون‬ ‫ھمبستگی زنان افغانستان‬ ‫• سارا عضمه راسموسن فعال مدافع‬ ‫حقوق زن‬ ‫• ھانا ليند اشتروم از حزب سبزسوئد‬ ‫• جما لومانی‬ ‫• کريم شامحمدی از نھاد کودکان‬ ‫مقدمند و زن آزاد‪.‬‬

‫حزب ھمبستگی يکجا با شھريان جاللآباد‬ ‫راھپيمايیای را در دادخواھی خون‬ ‫فرخنده و محاکمه سرجنايتکار اصلی به‬ ‫راه انداختند‪ .‬در اين راھپيمايی که بيش از‬ ‫‪ ۵٠٠‬تن زن و مرد اشتراک ورزيده‬ ‫بودند‪ ،‬خواھان محاکمه افراد پسپرده اين‬ ‫جنايت شدند‪ .‬يکی از اشتراککنندگان‬ ‫میگويد که دولت برای فرونشاندن خشم‬ ‫مردم چند تنی را گرفتار و محاکمه میکند‬ ‫ولی آنانی که زمينه را در چھار دھه اخير‬ ‫برای چنين قساوتھايی فراھم کردهاند‪،‬‬ ‫آزاد میگردند‪.‬‬

‫استکھلم‬ ‫روز شنبه ‪ ۴‬آپريل آکسيون اعتراضی‬ ‫عليه قتل فرخنده در مرکز شھر استکھلم‬ ‫برگزار شد‪ .‬برگزار کننده اين آکسيون‬ ‫کانون ھمبستگی زنان افغانستان بود‪ .‬که‬ ‫چند نھاد ديگر از جمله جوانان حزب‬ ‫سبز‪ ،‬اومانيستھا‪ ،‬و نھاد زن آزاد و‬ ‫کودکان مقدمند نيز در اين ميتينگ‬ ‫اعتراضی سخنرانی داشتند‪ .‬دھھا نفر با‬ ‫وجود سرمای شديد در اين تظاھرات‬ ‫اعتراضی شرکت داشتند‪.‬‬ ‫تظاھرات کنندگان پالکاردھايی در دست‬

‫اعتراض به قتل فرخنده به يک حرکت‬ ‫بزرگ اجتماعی تبديل شده است که بايد‬ ‫آنرا گسترش داد و خواھان رسيدگي‬ ‫فوری به اين جنايت شد و از خواستھای‬ ‫زنان و احزاب مترقی در افغانستان در‬ ‫دادخواھی فرخنده دفاع کرد‪.‬‬ ‫نھاد زن آزاد‬ ‫‪ ۴‬آپريل ‪٢٠١۵‬‬

‫ !د ن ه و ‪ ،‬ه ‪ ،‬اد ‪ ،‬ا د ‪ ،‬ه و‬ ‫اﯾ‪!)!*$‬ژﯾ& ‪$%‬م ا" !‬

‫ﺑﻪ ﮐﻤﭙﯿﻦ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﻘﻮﻕ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﯾﺪ‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‪ ،‬کمپين بين المللی برای دفاع از حقوق کودکان است‪.‬‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪١٨‬‬

‫ د ن ‬

‫ﻛﻮدﻛﺎن ﺑﻲ ﻫﻮﻳﺖ و ﺑﻲ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ‬

‫ليال يوسفی‬ ‫صحبت در باره کودکان بی ھويت و بی‬ ‫شناسنامه در کشور جمھوری اسالمی‬ ‫ايران است‪ .‬کودکانی که به جرم تولد از‬ ‫مادر ايرانی و پدر عراقی و يا‬ ‫افغانستانی به دنيا آمده اند‪ .‬برابر مقررات‬ ‫چون فرزند به پدر تعلق دارد و او تابعيت‬ ‫غير ايرانی دارد‪ ،‬اين کودکان ايرانی‬ ‫محسوب نمی شوند‪ ،‬تابعيت کشور پدر يه‬ ‫فرزند منتقل می شود‪.‬‬ ‫عدم تابعيت ايرانی يعنی عدم حقوق‬ ‫شھروندی‪ .‬به ھمين سادگی‪ ،‬نداشتن‬ ‫شناسنامه ايرانی يعنی بی ھويت!‬ ‫زنان ايرانی از طريق ازدواج موقت با‬ ‫مردانی با تابعيت نامشخص صاحب‬ ‫فرزندانی می شوند که بی ھويت می‬ ‫مانند‪.‬‬

‫اين ازدواجھا )شرعی( است و سند‬ ‫ازدواجی ھم وجود ندارد‪ .‬به گفته خبرھا‬ ‫بسياری از اين کودکان پدرانشان در‬ ‫افغانستان زندگی می کنند و اغلب امکانی‬ ‫برای کمک به خانواده باقيمانده در ايران‬ ‫ندارند‪.‬‬ ‫برای اين کودکان بجز مخروميت و فقری‬ ‫که با خانواده ھمره است‪ ،‬حادثه فاجعه‬ ‫آميز و سرنوشت ساز در زندگی آنھا‬ ‫محروميت تحصيلی است که موجب‬ ‫پيامدھای بعدی يعنی بيسوادی‪ ،‬بيکاری و‬ ‫بی حقوقی در اجتماع می شود‪ .‬اگر شغلی‬ ‫برای آنھا مثل کارگری و دستفروشی‬ ‫وجود نداشته باشد‪ ،‬بزھکاری و کارھای‬ ‫خالف و فقر و اعتياد و آوارگی در‬ ‫خيابانھا از سنين پايين در انتظار آنھاست‪.‬‬ ‫تعداد اين کودکان در آمار غير رسمی در‬ ‫جايی سی و دو ھزار و در جايی ديگر‬ ‫چھارصد ھزار نفر اعالم شده است‪ .‬در‬ ‫سال ھشتاد و پنح ھم طرحی با عنوان‬ ‫تابعيت ايرانی فرزندان حاصل از ازدواج‬ ‫مادر ايرانی و پدر خارجی در دستور کار‬ ‫مجلس شورای اسالمی قرار گرفت و‬

‫سالھا مسکوت ماند‪.‬‬ ‫اين کودکان وجود دارند در حالی که از‬ ‫ھمه چيز محرومند و حتی مرگ آنھا ھم‬ ‫در جايی ثبت نمی شود‪ .‬دولت ھمچنان از‬ ‫جوابگويی صريح به اين مسئله با توجه به‬ ‫اين نکته که اين ازدواج ھا با کسب اجازه‬ ‫از دولت نبوده است‪ ،‬سر باز می زند‪.‬‬ ‫از دست انجمن ھا و سازمانھای حامی‬ ‫حقوق کودکان حتی با استناد به‬ ‫کنوانسيون حقوق کودک ھم‪ ،‬کاری بر‬ ‫نيامده ست‪ .‬بطور وضوح اين وظيفه‬ ‫دولت است که در مجلس طرحی را برای‬ ‫جلوگيری از گسترش اين فاجعه تصويب‬ ‫کند و مسئوليتھايی را از جمله به اداره‬ ‫ثبت احوال جھت رسيدگی ويژه به اين‬ ‫وضع بدھد‪.‬‬ ‫اين نکته ھم وجود دارد که سازمان ثبت‬ ‫احوال در موادری برای صدور‬ ‫شناسنامه‪ ،‬آزمايش )دی ان ای( را شرط‬ ‫گذاشته است که معموال اين خانواده ھا از‬ ‫عھده ھزينه اين آزمايش بر نمی آيند‪.‬‬ ‫اين کودکان بھترين دوران رشد و زندگی‬ ‫خود را که بايد تحت آموزشھای مختلف‬ ‫باشند و مدرسه بروند را از دست ميدھند‬ ‫و در حاليکه اکثرا از وجود پدر و کانون‬ ‫گرم خانواده محرومند‪ ،‬در خيابانھا رھا‬ ‫می شوند و طبيعتا از آزار و اذيت جنسی‬ ‫و کمبود بھداشت و فقر و گرسنگی‬ ‫مصون نخواھند ماند‪.‬‬ ‫اين وضعيت به اجتماع و جامعه صدمات‬ ‫بسياری را وارد می کند و به ھر حال با‬ ‫وجود تمام موانع قانونی و خالء ھای‬ ‫قانونی و بی توجھی عمدی دولت ايران و‬ ‫افغانستان‪ ،‬بايد صدای اين کودکان باشيم‬ ‫و با اعتراضات و پيگيريھای فعالين‬ ‫حقوق کودکان به اين شرايط اسفبار آنھا‬ ‫پايان دھيم‪*.‬‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪١٩‬‬

‫ د ن ‬

‫آﻣﺎر ﺑﺎﻻي ﻻﻏﺮي ﻧﺎﺷﻲ از ﺳﻮء ﺗﻐﺬﻳﻪ‬ ‫ﻛﻮدﻛﺎن در ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن‬

‫معاون بھداشتی دانشگاه علوم پزشکی و‬ ‫خدمات بھداشتی درمانی زاھدان اعالم‬ ‫کرد؛ حدود يک پنجم کودکان زير پنج‬ ‫سال سيستان و بلوچستان از مشکل‬ ‫الغری‪ ،‬کم وزنی و کوتاه قدی رنج‬ ‫میبرند‪.‬‬ ‫بر اساس بررسیھای انجام شده سيستان‬ ‫و بلوچستان جزو سه استان کشور است‬ ‫که در شرايط بسيار ناامن غذايی قرار‬ ‫دارد به طوری که مردم از نظر دسترسی‬ ‫به مواد غذايی ھم از نظر کمی و کيفی‬

‫ﻃﻨﺰ ﻛﻮﺗﺎه ‪. . .‬‬ ‫مردی که سوار بر بالن در حال حرکت‬ ‫بود ناگھان به ياد آورد قرار مھ ّمی دارد؛‬ ‫ارتفاع اش را کم کرد و از مردی که‬ ‫روی زمين بود پرسيد‪:‬‬ ‫ببخشيد! آقا؛ من قرار مھ ّمی دارم ممکن‬ ‫است به من بگوييد کجا ھستم تا ببينم به‬ ‫موقع به قرارم می رسم يا نه؟‬ ‫مرد روی زمين گفت‪ :‬بله‪ ،‬شما در ارتفاع‬

‫دچار مشکالت جدی ھستند‪.‬‬ ‫کمبود ريز مغذیھا نيز در کودکان‬ ‫سيستان و بلوچستان بوضوح مشاھده می‬ ‫شود‪ .‬به طوری که کمبود روی و آھن دو‬ ‫برابر ميانگين کشور در اين استان‬ ‫گزارش شده است‪.‬‬ ‫ھمچنين ميزان کم خونی‪ ،‬فقر آھن در‬ ‫زنان باردار استان نيز دو برابر ميانگين‬ ‫کشوری است‪ .‬به طوری که با‬ ‫بررسیھای انجام شده بيش از ‪ ۴۴‬درصد‬ ‫خانمھای باردار استان از فقر آھن رنج‬

‫میبرند‪.‬‬ ‫با بيان اينکه ھفت درصد مواليد کشور به‬ ‫سيستان و بلوچستان اختصاص دارد‪،‬‬ ‫‪١٢‬درصد مرگ و مير مادران باردار‬ ‫کشور در اين استان صورت میگيرد‪.‬‬ ‫ھمچنين ميزان شاخص باروری عمومی‬ ‫در کشور‪ ٨/١‬است درصورتی که اين‬ ‫رقم در سيستان و بلوچستان ميانگين ‪٨/٢‬‬ ‫است اما در برخی مناطق جنوبی به ‪٣/۵‬‬ ‫نيز میرسد‪.‬‬ ‫در سال گذشته مرگ ‪ ٢٩‬مادر باردار در‬ ‫سيستان و بلوچستان ثبت شده است‪.‬‬ ‫سوء تغذيه‪ ،‬کم خونی‪ ،‬زايمان ھای مداوم‪،‬‬ ‫سنتی در منزل و باالی ‪ ٣۵‬سال و زير‬ ‫‪ ١٨‬سال به تبع آن خونريزی شديد بعد از‬ ‫زايمان از مھمترين علل مرگ و مير‬ ‫مادران در سيستان و بلوچستان است‪.‬‬ ‫بيماريھای واگيردار‪ ،‬آسيبھای اجتماعی‬ ‫از جمله )اعتياد‪ ،‬حاشيه نشينی و جرم( و‬ ‫عدم توانايی انسانھا در زمينه تامين‬ ‫ھزينهھای درمان از جمله مھمترين‬ ‫معضالت مردم سيستان و بلوچستان‬ ‫است‪*.‬‬

‫حدودا ‪۶‬متری در طول جغرافيايی‬ ‫‪ ١٨،٢۴،٨٧‬و عرض جغرافيايی ‪۴١،٢١‬‬ ‫‪٣٧،‬ھستيد‪.‬‬ ‫مرد بالن سوار گفت‪ :‬شما بايد مھندس‬ ‫باشيد!‬ ‫مرد روی زمين گفت‪ :‬بله‪ ،‬از کجا‬ ‫فھميديد؟‬ ‫مرد بالن سوار گفت‪ :‬چون اطالعاتی که‬ ‫شما به من داديد اگر چه کامال ً دقيق بود‪،‬‬ ‫به درد من نمی خورد و من ھنوز نميدانم‬ ‫کجا ھستم و به موقع به قرارم می رسم يا‬

‫نه؟!‬ ‫مرد روی زمين گفت‪ :‬شما بايد يک مدير‬ ‫دولتی ايران! باشيد!‬ ‫مرد بالن سوارگفت‪ :‬دقيقا"‪ ،‬از کجا‬ ‫فھميدی؟‬ ‫مرد روی زمين گفت‪ :‬چون شما نمی دانيد‬ ‫کجا ھستيد و به کجا می خواھيد برويد‬ ‫فقط قولی داده ايد و نمی دانيد چگونه به‬ ‫آن عمل کنيد و انتظار داريد مسئوليت آن‬ ‫را ديگران بپذيرند‪ .‬در ضمن اطالعات‬ ‫دقيق ھم به دردتان نمی خورد‪*.‬‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٢٠‬‬

‫ د ن ‬

‫=< &ﯿ (ا ﯾ ‪ &>= -‬ن د(ا ؟!‬ ‫سرکشيدند‪.‬‬ ‫البته که ھمه اھل نوشيدن نبودند‪.‬‬ ‫بعضیھا ھم سينهھای نفتی خليج را ليس‬ ‫میزند‪.‬‬ ‫ليس میزدند‪.‬‬ ‫کر نبودند‪ .‬سياه مست بودند‪ .‬کر نبودند‪.‬‬ ‫رجاله بودند‪.‬‬ ‫*‬ ‫به عکس خيره شو!‬ ‫نگاه کن و اوج کثافت يک عصر را ببين‪ .‬ھمان عصر آزادی و دموکراسی!‬ ‫اين کودکان‪ ،‬آوارهھای بوسنی و يا ھيچ‬ ‫جنگ ديگری نيستند‪ .‬آنھا در صف غذا و‬ ‫مايحتاج خود نايستادهاند‪.‬‬ ‫آنسوی صف و خارج از کادر عکس‬ ‫رجاله ھای خيريه پشت ميزشان نيستند‪.‬‬ ‫ھمان ميزھايی که بعد از ھر جنگ و سيل‬ ‫و ويرانی ديگری‪ ،‬مقابل صفھای‬ ‫طوالنی قرار داده میشوند و بيشرمانه‬ ‫اشک تمساح میريزند‪.‬‬ ‫مطمئن باش که اين صف به چادر‬ ‫يونيسف پيوندی ندارد‪.‬‬ ‫اين صفھا تنھا انتظار مرگ را میکشند‪.‬‬ ‫به عکس خيره شو‪ .‬نگاه کن و اوج‬ ‫کثافت يک عصر را ببين‪ .‬ھمان عصر‬ ‫آزادی و دموکراسی‪.‬‬ ‫اين عکس را از فيلمھا نگرفتهاند‪ .‬اشتباه‬ ‫نکن اين آشويتس جنگ دوم نيست‪.‬‬ ‫اين عکس در دورهی خوشحالی جھان از‬ ‫سقوط فاشيسم ھيتلری و ترک برداشتن‬ ‫ديکتاتوری استالينی گرفته شد‪.‬‬ ‫باور کن اين آشويتس نيست‪ .‬اينھا را به‬ ‫کورهھای آدم سوزی نمیبرند‪ .‬اينھا را‬ ‫به زير خاک میبرند‪.‬‬ ‫* * *‬ ‫چه زمانی؟ چه سالی؟ چه روزی؟‬

‫ھشت سال ‪ ٢‬آدمخوار به جان ھم افتادند و‬ ‫تا توانستند از الشهی مردم برای خود‬ ‫حمام خون درست کردند‪ .‬تا توانستند‬ ‫کشتند و منفجر کردند و ويران کردند و‬ ‫معلول کردند‪.‬‬ ‫روزی که ھر دو شکست خوردند و‬ ‫ناتوان از نوشيدن خون شدند ھر کدام به‬ ‫سوی ويرانه خود عقبگرد زد‪.‬‬ ‫يک طرف زندانيانش را در خفا اعدام‬ ‫کرد و زھرش را کوفت کرد‪.‬‬ ‫طرف ديگر ھم آبروی بر باد رفته را با‬ ‫سياه کردن سبيلھايش و کشتار مردمش‬ ‫از نو خريد‪.‬‬ ‫کتابی در دست گرفت و گفت‪:‬‬ ‫»يجادلونک فی الحق بعد ما تبين کانما‬ ‫يساقون الی الموت و ھم ينظرون«‬ ‫آنھا را به سوی مرگ میرانند و با چشم‬ ‫خود آن را مینگرند‪.‬‬ ‫* * *‬ ‫ھمسايهھا کجا بودند؟ اھالی ده چه‬ ‫میکردند؟‬ ‫تنھا اين را ميدانم که ھمهشان مشغول‬ ‫تماشا بودند و گيالسھای شرابشان را به‬ ‫شادی امنيت بازگشته به فاحشهخانهشان‬

‫*‬

‫*‬

‫به عکس نگاه کردی؟‬ ‫بھتر نگاه کن‪ .‬تا عمق خندهھايش را‬ ‫ببينی‪.‬‬ ‫میدانی به چه میخندد؟‬ ‫به ريش دموکراسیخواھی!‬ ‫به چه میخندد؟‬ ‫به شرف برباد رفته قرن بيستمی میخندد‬ ‫به ريش ھمه آنانی که خيلی شيک و‬ ‫رمانتيک با لبخند میگويند گذشتهھا‬ ‫گذشته‪.‬‬ ‫آری میخندد به ريش پدر ھمهی آنانی که‬ ‫میگويند آرام باش فرزندم‪ .‬آرام باش‪.‬‬ ‫میخندد به شرف ھمه خودفروشان‬ ‫سياستزدهای که استخوانش را به نفت‬ ‫میفروشند‪.‬‬ ‫میخندد‪.‬‬ ‫* * *‬ ‫کودکانی که در سال ‪ ١٩٨٨‬به صف شدند‬ ‫و انفال آغاز شد‪.‬‬ ‫آرام ن‪mm‬ب‪m‬اش و ب‪m‬ري‪mm‬ن ب‪mm‬ه ھ‪m‬م‪mm‬ه آن اص‪mm‬ول‬ ‫اخالقی و انسانی که تا امروز در پ‪m‬اچ‪m‬هی‬ ‫ھمه کردند‪.‬‬ ‫آرام نباش‪.‬‬ ‫* * *‬ ‫گرامی باد ‪ ١٨٥٠٠٠‬زندگی بر باد رفته‪.‬‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٢١‬‬

‫ د ن ‬

‫ * ه ‪ -‬و‪ #‬ﯿ‪ :‬د ن ر‪ .‬در ‪ @ . 4A‬ﯿ‪-‬‬

‫ليال يوسفی‬ ‫تا چندی پيش آمار رسمی در ترکيه‪،‬‬ ‫تعداد آوارگان سوری را در اين کشور دو‬ ‫ميليون نفر اعالم کرد و آمار غير رسمی‬ ‫از چھار الی پنج ميليون نفر خبر داد‪.‬‬ ‫تعداد زيادی از آنھا در کمپھايی در جنوب‬ ‫اين کشور موقتا اسکان داده شدند‪ .‬حدود‬ ‫بيست و دو کمپ در شھرھايی از جمله‬ ‫آديامان‪ ،‬اورفا‪ ،‬آنتپ‪ ،‬آدانا‪ ،‬ماالتيا و‬ ‫عثمانيه وجود دارد‪ .‬اکثر اين کمپھا‬ ‫چادری ھستند و اين موضوع شرايط‬ ‫زندگی را در زمستان با وجود گل و الی‬ ‫و زباله ھای زياد بسيار سخت و غير‬ ‫انسانی می کند‪ .‬کمبود شديد مواد غذايی ‪،‬‬ ‫نبود بھداشت و کمبود آب آشاميدنی و‬ ‫ناامنی از مشکالت ديگر اين آوارگان‬ ‫است‪ .‬در بعضی از شھرھا‪ ،‬شھرداری‬ ‫ساختمان ھای قديمی‪ ،‬مدرسه ھا و اماکن‬ ‫ورزشی و بناھای خالی را در اختيار‬ ‫آنھا قرار داده است‪.‬‬ ‫شرايط کار بسيار سخت است و برای‬ ‫خانواده ھای اکثرا پر جمعيت‪ ،‬روزی‬

‫پانزده تا بيست لير نتيجه کار روزمزد به‬ ‫زور کفاف خريد نان را می دھد‪.‬‬ ‫وضعييت بد و سرمای بی امان‪،‬‬ ‫گرسنگی‪ ،‬فقر و جمعيت زياد ساکنين‬ ‫کمپھا سبب شد‪ ،‬تعداد زيادی از اين‬ ‫خانواده ھا بدون اجازه راھی شھرھای‬ ‫ديگر بشوند‪.‬‬ ‫ولی در کالنشھرھا ھم شغلی به جز‬ ‫گدايی در انتظار تک تک افراد يک‬ ‫خانواده نيست‪.‬‬ ‫تمام روز کودکانی از سنين مختلف به‬ ‫جاھای مختلف در شھر سر می زنند و‬ ‫ھرکس بايد بتواند خودش‪ ،‬شکم اش را‬ ‫سير کند‪ .‬تعداد زيادی از آنھا پابرھنه‬ ‫ھستند و نشانه ھای سوء تغذيه از‬ ‫ظاھرشان پيداست‪.‬‬ ‫مشابه اين وضعيت در کشور کوچک‬ ‫لبنان‪ ،‬اردن‪ ،‬مصرو ساير کشورھای‬ ‫عربی ھم وجود دارد‪.‬‬ ‫شايد اين تنھا گوشه ای از شرايط اسفبار‬ ‫کودکان سوری است‪ .‬آنھا که در شھرھای‬ ‫مرزی ماندند‪ ،‬مجبور به تنفروشی با‬ ‫قيمت حدود دو دالر شدند و کودکانی که‬

‫راھی شھرھای بزرگتر شدند‪ ،‬ھر‬ ‫روزشان بدون جای خواب و گدايی و‬ ‫ميان ھزاران آلودگی می گذرد‪.‬‬ ‫در کشورھای عربی ھم زير سن قانونی‬ ‫تن به ازدواج ھای اجباری دادند و بنا به‬ ‫گزارشھا اين مسئله ای مافيايی به نام‬ ‫مافيای ازدواج را پديد آورده است‪.‬‬ ‫دولت ترکيه مدعی ست که تا به حال پنج‬ ‫و نيم ميليارد دالر ھزينه آوارگان سوری‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫از طرفی متھم شده که اين مبلغ را به‬ ‫جای صرف ھزينه برای اين ميھمانان‪،‬‬ ‫برای کمک به داعشيان و دولت سوريه‬ ‫استفاده کرده است‪.‬‬ ‫زمستان سخت و سرد ديگری‪ ،‬بدون آينده‬ ‫ای روشن برای کودکان سوری در ترکيه‬ ‫و ديگر کشورھای اطراف گذشت‪.‬‬ ‫دولت ترکيه ھنوز آنھا را )ميھمان(‬ ‫مينامد! آنھا ھيچ کدام کارت شناسايی و‬ ‫شماره پناھندگی ندارند‪ .‬بدون سر پناه و‬ ‫بدون خانواده در جادھھا و خيابانھا آواره‬ ‫ھستند‪*.‬‬

‫رفتار ھر جامعه با کودکان‪ ،‬محک ارزيابی درجه انسانی بودن آن جامعه است!‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٢٢‬‬

‫ د ن ‬

‫‪ ١٢٠٠٠‬کودک سرباز در جنوب سودان‬

‫@ ﯾ‪5‬ﯾ ن‬ ‫‪-$% ٢٤‬‬ ‫ ل ‪ D‬ﯾ ‬

‫دوازده ھزار کودک در جنوت سودان‬

‫ھست‪.‬‬

‫بعنوان سرباز مورد سوءاستفاده قرار‬

‫‪٧٠‬درصد از تمام مدارس به طور کلی‬

‫گرفته اند‪ .‬يونيسف اين را بعنوان جنايت‬

‫بسته و يا در جنگ نابود شده است و يا‬

‫جنگی اعالم کرد‪.‬‬

‫توسط گروھھای مسلح اشغال شده است‪.‬‬

‫جنگ داخلی که در سودان در جريان‬

‫عالوه بر اين بسياری از کودکان فاقد‬

‫است با يک فاجعه بزرگ انسانی رو به‬

‫آموزش و پرورش بوده و طبق آمار‬

‫رو است و بدتر از ھر چيزی کودکان‬

‫سازمان ملل يک چھارم ميليون مبتال به‬

‫قربانيان آنند‪.‬‬

‫سوء تغذيه شديدی ھستند‪.‬‬

‫درگيريھای مسلحانه در کشور در دسامبر‬

‫سازمان ملل اعالم می کند که سودان‬

‫‪ ٢٠١٣‬آغاز شد‪ .‬در حال حاضر از‬

‫جنوبی يکی از کشورھای است که بيشتر‬

‫‪ ١٢٠٠٠‬کودک بعنوان سرباز از ھر دو‬

‫به چالش کشيده شده است‪ .‬و اگر چه اين‬

‫طرف جنگ مورد سوء استفاده قرار می‬

‫کشور در حال حاظر متھم به جنايت‬

‫ب‪SS‬رن‪SS‬ام‪SS‬ه ھ‪SS‬ای ک‪SS‬ان‪SS‬ال ج‪SS‬دي‪SS‬د در‬ ‫شبکه نگاه شم‪S‬ا را ھ‪S‬م‪S‬چ‪S‬ن‪S‬ي‪S‬ن‬ ‫ميتوانيد از طريق ‪GLwiz‬‬ ‫در گزينه تلويزي‪S‬ون‪S‬ھ‪S‬ای اي‪S‬ران‪S‬ی‬ ‫مشاھده کنيد‪:‬‬

‫‪www.glwiz.com‬‬

‫گيرد‪.‬‬

‫جنگی است ولی‬

‫کودکان در اين اختالفات منطقه ای بطور‬

‫سودان جنوبی بيشتراز ھر جايی ديگر‬

‫فزاينده ای مستاصل شده اند‪.‬‬

‫زير نظر بوده است‪.‬‬

‫آنھا را دستگير می کنند و به خط مقدم‬

‫بعنوان جنايت جنگی به حساب می آيد‬

‫جبھه می فرستند‪ .‬جاناتان ويتچ وکيل‬

‫وقتی که کودکان زير ‪ ١۵‬سال جذب‬

‫مدافع جنوب سودان در قسمت کنوانسيون‬

‫نيروھای مسلح می شوند‪.‬‬

‫حقوق کودک سازمان ملل گفت که اين‬

‫گزارش عينی در مورد جذب اجباری‬

‫وضعيت ھمين حاال در جريان است‪.‬‬

‫کودکان زير ‪ ١۵‬سال وجود دارد‪ ،‬اين‬

‫عالوه بر اين کودکان در معرض خطر‬

‫يک جنايت جنگی است!‬

‫ربوده شدن ھستند و بعنوان سرباز استفاده‬

‫از قول جاناتان ويتچ در يونيسف‪*.‬‬

‫می شوند با وصف اينکه کمبود آب و غذا‬

‫وضعيت جنگ در‬

‫کانال جديد ب رن ام ه ھ ای ‪٢٤‬‬ ‫س اع ت ه خ ود را در ش ب ک ه‬ ‫"ن گ اه ش م ا" از م اھ واره‬ ‫ھاتبرد پخش ميکند‪.‬‬ ‫مشخصات شبکه "نگاه شما"‬

‫فرکانس‪١١٢٠٠ :‬‬ ‫پوالريزاسيون‪ :‬عمودی‬ ‫سيمبل ريت‪٢٧٥٠٠ :‬‬ ‫‪FEC: ٥/٦‬‬

‫ &‪ E2‬ت ل ‪ D‬ﯾ ‬ ‫را ‪ -‬دو ‪ $‬ن و ‪ 10‬ﯾ ‪ $‬ن‬ ‫ا‪FG‬ع دهﯿ ‪.‬‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٢٣‬‬

‫ د ن ‬

‫و‪ #‬ﯿ‪ :‬د ن در ‪ J1D‬دا‪ I‬ﯾ ‬

‫طبق بررسی سازمان ملل متحد يک سوم‬ ‫از جنگجويان در جنگ يمن افراد زير‬ ‫سن قانونی ھستند‪ .‬در دو ھفته گذشته‬ ‫يونيسف ‪ ١٢۶‬فقره را ثبت کرده است که‬ ‫در جنگ اين گروه ھا بخدمت گرفته شده‬ ‫اند‪.‬‬ ‫اغلب کودکانی که در يمن به سربازی‬ ‫گرفته شده اند ميان ‪ ١۴‬تا ‪ ١۶‬سال سن‬ ‫دارند‪ .‬ولی سازمان ملل قبال ھشدار داده‬ ‫بود که کودکان درگير در اين جنگ تا‬ ‫شش ساله ھم می باشند‪ .‬رجت مدھوک از‬ ‫طرف يونيسف می گويد به خدمت گرفتن‬ ‫کودکان در اين جنگ از ھر دو طرف‬ ‫است‪.‬‬ ‫نگھبانان در پستھای بازرسی‬ ‫جنگ ميان گروه حوثی و نيروھای‬ ‫وفادار دولت وقت يمن موجب شده است‬ ‫که صدھزار نفر فرار کنند‪ .‬بسياری از‬ ‫کودکان مجبور به ترک مدرسه شده اند‪.‬‬ ‫طبق آخرين بروز رسانی يونيسف تا ‪٢۶‬‬ ‫مارس تعدادی از کودکان که کشته شده‬ ‫اند ‪ ٧٧‬نفر بوده اند و قبال ھم گزارش داده‬ ‫شده بود که ‪ ۴۴‬کودک مجروح شده اند‪.‬‬ ‫رجت مدھوک اشاره می کند که اين تعداد‬ ‫بيشتر از اين است که اعالم شده است‪.‬‬ ‫آنھا در بمبارانھا‪ ،‬جنگھای خيابانی‪،‬‬ ‫ترکش نارنجکھا و نارنجکھای منفجر‬ ‫نشده کشته می شوند‪ .‬ما از دو طرف‬

‫جنگ می خواھيم که به حقوق کودکان‬ ‫احترام بگذارند‪ ،‬امنيت حق ھر کودک‬ ‫است‪ .‬يونيسف در اين جنگ مشاھده کرده‬ ‫است که ھم کودکان بعنوان سرباز استفاده‬ ‫شده است و ھم به عنوان نگھبانان پست‬ ‫بازرسی و ھم چنين در جنگ سال ‪٢٠١١‬‬ ‫از د و طرف جنگ از کودکان زير سن‬ ‫قانونی برای سربازی به خدمت گرفته‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫سازمان ملل در يک گزارش ديگر می‬ ‫نويسد به غير از جنگ‪ ،‬در کارھای‬ ‫جاسوسی و برای تدارک آنھم از کودکان‬ ‫استفاده شده است‪ .‬مواردھايی ھم وجود‬ ‫داشته که از کودکان که به خدمت گرفته‬ ‫شده‪ ،‬استفاده جنسی ھم کرده اند‪.‬‬ ‫دستمزد بگيرند و کاری انجام بدھند‬ ‫يونيسف قبال با کودکان بخدمت‬ ‫سربازگرفته شده مصاحبه کرده بود و در‬ ‫آن اشاره کرده بود که دو طرف‬ ‫گروھھای جنگ به کودکان حقوق می‬ ‫دھند که کاری انجام بدھند‪ .‬از قول‬ ‫يونيسف روزانه ‪ ۵‬دالر در جنگ ‪٢٠١١‬‬ ‫گرفته اند‪.‬‬ ‫فقر در يمن کاری کرده است که آسانتر‬ ‫کودکان به سربازی تن در دھند‪ .‬يونيسف‬ ‫و صليب سرخ اخطار داده اند که کشور‬ ‫يمن با يک فاجعه انسانی رو به رو است‬ ‫و قوربانيان آن بخصوص کودکان می‬

‫باشند‪.‬‬ ‫ما بشدت کمبود دارو‪ ،‬تجھيزات و پرسنل‬ ‫داريم‪ .‬در اردوگاھای پناھندگی آب کثيف‬ ‫است‪ .‬کار برای مراقبتھای عمومی سخت‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫ما نگرانيم که سالمتی پناھندگان را به‬ ‫خطر بيفتد‪ .‬احتمال اين ھست که مريضی‬ ‫ھا در ماه ھای آينده شيوع پيدا کند و‬ ‫دسترسی به دارو و واکسن محدود شود‪.‬‬ ‫کمک رسانی دشوار خواھد شد‬ ‫کمبود آب به شدت محسوس است و‬ ‫احتمال اينکه شيرازه جامعه از ھم بپاشد‬ ‫ھست‪ .‬برای مثال رجت مادھوک می‬ ‫گويد کارکرد فاضل آب از کار افتاده‬ ‫است‪ .‬طبق گفته صليب سرخ غذا دارد‬ ‫تمام می شود‪ .‬و قيمت کاالھای موجود‬ ‫افزايش می يابد‪ .‬يونيسف بر می شمارد‬ ‫که سوء تغذيه در چند ھفته آينده بدتر می‬ ‫شود‪.‬‬ ‫صليب سرخ و يونيسف از دو طرف‬ ‫جنگ تقاضا کرده اند که آتش بس موقتی‬ ‫انجام دھند که مواد مايحتاج ارسال شود و‬ ‫امکان آن پيدا شود که دارو برای‬ ‫مجروحين برسد و از آنھا مراقبت شود‪ .‬تا‬ ‫حاال فقط امکان محدودی برای رساندن‬ ‫مايحتاج وجود داشته است‪ .‬جمعه گذشته‬ ‫صليب سرخ و يونيسف موفق شدند برای‬ ‫اولين بار کمکھا را به صنعا برسانند‪*.‬‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٢٤‬‬

‫ د ن ‬

‫ ‪ -K +‬ا ‪ .‬و د ن ﯾ‪ 3‬‬

‫توضيح مترجم؛‬ ‫ژوزف استيگليتز پروفسور دانشگاه‬ ‫کلمبيا‪ ،‬رييس شورای مشاوران اقتصادی‬ ‫در حکومت کلينتون و نيز رييس بانک‬ ‫جھانی بوده است‪ .‬آنچه آقای استيگليتز‬ ‫می گويد‪ ،‬حرف تازه ای نيست‪ .‬نيروھای‬ ‫مترقی آمريکا و جنبش شھروندی اين‬ ‫کشور ساليان طوالنی است که نسبت به‬ ‫وضع اسفبار کودکان در اين کشور‬ ‫ھشدار می دھند‪ .‬آقای استيگليتز در مقاله‬ ‫خود از بردن نام مقصر اصلی اين‬ ‫وضعيت يعنی ايدئولوژی نوليبرالی که‬ ‫مدافع سيستم سرمايه داری لگام گسيخته‬ ‫است‪ ،‬خودداری کرده؛ ايدئولوژيی که‬ ‫جامعه آمريکا را به بحران کنونی اش‬ ‫دچار ساخته و جھان را نيز به لبه پرتگاه‬ ‫جنگ و توحش کشانده است‪.‬‬ ‫راه حلھای پيشنھادی آقای استيگليتز نيز‬ ‫تازه نيستند‪ .‬پيشنھادھای او مھر و نشان‬ ‫برخی تدبيرھای سوسيال دمکراسی را‬ ‫دارند که در اروپا در قالب دولت رفاه‬ ‫تجربه شده است‪.‬‬ ‫سيستم نوليبرالی آمريکايی مدل مطلوبی‬ ‫نيست‪ .‬در حال حاضر بخش مھمی از اين‬ ‫سياست ھای نوليبرالی از جمله در مورد‬ ‫حقوق کودکان در جمھوری اسالمی ايران‬ ‫نيز پياده شده و می شود‪ .‬خصوصی‬ ‫کردن خزنده آموزش عمومی يکی از‬ ‫نمونه ھای آن است‪.‬‬ ‫دوم اينکه اين سخنان از زبان يکی از‬ ‫مديران برجسته اقتصاد آمريکا شنيده می‬ ‫شود‪ .‬سخنان کسی است که در محفلھای‬

‫سياسی و اقتصادی حاکم آمريکا مطرح‬ ‫است‪ .‬با توجه به وزنه بين المللی آمريکا‪،‬‬ ‫شکل گيری يک ھمکاری بين نيروھای‬ ‫مترقی اين کشور‪ ،‬جنبش شھروندی‬ ‫آمريکا و افراد واقع بينی مانند آقای‬ ‫استيگليتز برای رويارويی با سياستھای‬ ‫نوليبرالی‪ ،‬می تواند نه تنھا به سود جامعه‬ ‫اين کشور‪ ،‬بلکه جامعه جھانی باشد‪.‬‬ ‫* * *‬ ‫مدت طوالنی است که بر ھمگان آشکار‬ ‫شده که کودکان گروه ويژه ای از جمعيت‬ ‫را تشکيل می دھند‪ .‬آنان نمی توانند پدران‬ ‫و مادران شان را انتخاب کنند‪ ،‬تا چه رسد‬ ‫به شرايطی که در آن زاده می شوند‪.‬‬ ‫توانايی ھای آنان ھمسنگ توانايی ھای‬ ‫بزرگساالن نيست‪ ،‬که بتوانند از خود‬ ‫دفاع کنند و يا زندگی شان را تأمين کنند‪.‬‬ ‫بنا به اين دليل ھا در سال ‪ ١٩٢۴‬مجمع‬ ‫جھانی‪ ،‬اطالعيه ژنو در رابطه با حقوق‬ ‫کودکان و جامعه جھانی در سال ‪١٩٨٩‬‬ ‫توافق نامه ای را در رابطه با حقوق‬ ‫کودکان تصويب کرد‪.‬‬ ‫بھشتی برای کودکان در کار نيست‬ ‫متاسفانه اياالت متحد به مسئوليتھای خود‬ ‫در رابطه با کودکان عمل نمی کند‪ .‬حتی‬ ‫توافق نامه حقوق کودکان به تصويب‬ ‫مجلس نمايندگان ھم نرسيده است‪ .‬در‬ ‫حالی که اياالت متحد آمريکا با سيمای‬ ‫آرايش شده مغرورانه اش بعنوان کشور‬ ‫ت نامحدود‪ ،‬می بايست به مثابه‬ ‫امکانا ِ‬ ‫سرمشق تشويق کننده ای برای برخورد‬ ‫عادالنه و روشنگرانه با کودکان عمل‬ ‫کند‪ .‬اما بجای آن عملکردھايش ھمچون‬ ‫فانوس دريايی است که به سمت عجز و‬ ‫ناتوانی رھنمون می شود و اين کشور در‬ ‫صحنه انفعال بين المللی در زمينه حقوق‬ ‫کودکان نقش بازی می کند‪.‬‬ ‫ھر چند دوران کودکی در آمريکا بطور‬

‫متوسط جزو بدترين ھای جھان به شمار‬ ‫نمی رود‪ ،‬اما فاصله ميان رفاه اين کشور‬ ‫و وضعيت کنونی کودکان اش بی مثال‬ ‫است‪ .‬حدود ‪ ۵/١۴%‬کل جمعيت فقيرند‪،‬‬ ‫که ‪ ٩/١٩%‬آن کودکان اند‪ .‬يعنی ‪١۵‬‬ ‫ميليون کودک در فقر بسر می برند‪ .‬در‬ ‫ميان کشورھای توسعه يافته تنھا رومانی‬ ‫است که درصد باالتری کودک فقير دارد‪.‬‬ ‫ميزان فقر کودکان در اياالت متحد آمريکا‬ ‫دو سوم بيش از بريتانيای کبير و تا چھار‬ ‫برابر بيشتر از کشورھای شمال اروپا‬ ‫است‪ .‬برای برخی گروه ھای اجتماعی‬ ‫وضعيت از اين ھم بدتر است‪٣٨% .‬‬ ‫کودکان سياه پوست و ‪ ٣٠%‬کودکان‬ ‫آمريکای التينی تبار فقيرند‪ .‬علت اين امر‬ ‫آن نيست که آمريکايی ھا به کودکان شان‬ ‫نمی رسند و توجھی ندارند‪ .‬بلکه علت آن‬ ‫است که آمريکا طی دھه ھای پيش يک‬ ‫دستورکار سياسی را دنبال کرده که به‬ ‫ِ‬ ‫ميزان زيادی به نابرابری در اقتصاد‬ ‫ميدان داده است و بخاطر آن بخش ھای‬ ‫در معرض خطر اجتماعی‪ ،‬ھر چه بيشتر‬ ‫سقوط کرده اند‪.‬‬ ‫تمرکز فزاينده ثروت – و کاھش قابل‬ ‫توجه ماليات بر اين ثروت ھا‪ -‬به معنای‬ ‫آن است که پول کمتری برای سرمايه‬ ‫گذاری به سود رفاه عمومی مانند آموزش‬ ‫و پشتيبانی از کودکان موجود است‪ .‬به‬ ‫اين دليل وضع کودکان آمريکايی بدتر‬ ‫شده است‪ .‬سرنوشت آنان نمونه دردناکی‬ ‫از آن است که چگونه نابرابری نه تنھا‬ ‫مانع رشد اقتصادی و ثبات است – بگونه‬ ‫ای که امروز ديگر اقتصاددانان و‬ ‫سازمانھايی نظير صندوق بين المللی پول‬ ‫نيز متوجه شده اند‪ ،-‬بلکه ھمچنين مخالف‬ ‫ايده آل ھای ما درباره چگونگی يک‬ ‫جامعه عادالنه است‪.‬‬ ‫امکانات نابرابر‬


‫‪٢٥‬‬ ‫نابرابری درآمدھا با نابرابری در بخش‬ ‫ھای بھداشت‪ ،‬برخورداری از آموزش و‬ ‫قرارگيری در معرض خطرات زيست‬ ‫محيطی مرتبط است که ھمه اين ھا بر‬ ‫دوش کودکان‪ ،‬نسبت به بخش ھای ديگر‬ ‫اجتماعی‪ ،‬بيشتر سنگينی می کند‪ .‬يک‬ ‫پنجم کودکان فقير آمريکايی مبتال به‬ ‫بيماری آسم اند‪ .‬اين ميزان ‪ ۶٠%‬بيشتر‬ ‫از کودکانی است که از مناسبات غير‬ ‫فقيرانه می آيند‪ .‬ضعف آموزشی در نزد‬ ‫کودکانی که متعلق به خانواده ھايی با‬ ‫درآمد ساالنه زير ‪ ٣۵‬ھزار دالرند‪،‬‬ ‫تقريبا دو برابر کودکان از خانواده ھايی‬ ‫با درآمد باالی ‪ ١٠٠‬ھزار است‪ .‬شماری‬ ‫از نمايندگان کنگره آمريکا خواھان جمع‬ ‫کردن برخی مواد غذايی با مارک ھای‬ ‫خاص‪ ،‬که زندگی حدود ‪ ٢٣‬ميليون‬ ‫خانواده آمريکايی وابسته به آنھا است‪ ،‬از‬ ‫بازارند‪ .‬از اين طريق خطر گرسنگی‬ ‫فقيرترين کودکان را تھديد می کند‪.‬‬ ‫اين پيامدھا در ارتباط تنگاتنگی با‬ ‫نابرابری امکانات قرار دارند‪ .‬در‬ ‫کشورھايی که تغذيه کودکان و نيز‬ ‫دسترسی آنان به امکانات بھداشتی و‬ ‫آموزشی ناکافی است و عالوه بر اين‪،‬‬ ‫آنان به ميزان زيادی در معرض‬ ‫خطرھای زيست محيطی قرار دارند‪،‬‬ ‫دورنمای زندگی کودکان متعلق به‬ ‫خانواده ھای فقير به ناگزير از کودکانی‬ ‫که از مناسبات مرفه اند‪ ،‬تفاوت زيادی‬ ‫دارد‪ .‬چون دورنمای زندگی يک کودک‬ ‫آمريکايی در مقايسه با ديگر کشورھای‬ ‫صنعتی بخشا ً به ميزان زيادی وابسته به‬ ‫درآمد و سطح آموزش والدين است‪،‬‬ ‫اياالت متحد آمريکا پايين ترين سطح‬ ‫برابری امکانات را دارد‪ .‬در اغلب‬ ‫دانشگاه ھای ممتاز آمريکا تنھا ‪٩%‬‬ ‫دانشجويان از قشرھای پايينی جامعه اند‪،‬‬ ‫اما ‪ ٧۴%‬از يک چھارم بخش بااليی‬ ‫جامعه می آيند‪ .‬اکثر جامعه ھا مسئوليت‬ ‫تضمين آنکه جوانان بتوانند‬ ‫اخالقی‬ ‫ِ‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬ ‫استعدادھای خود را شکوفا کنند‪ ،‬می‬ ‫پذيرند‪ .‬در برخی از کشورھا حتی‬ ‫امکانات آموزشی برابر در قانون اساسی‬ ‫آمده است‪ .‬اما در آمريکا برای آموزش‬ ‫دانشجويان ثروتمند نسبت به آموزش‬ ‫فقيران بيشتر سرمايه گذاری می شود‪ .‬به‬ ‫اين ترتيب اياالت متحد آمريکا بخشی از‬ ‫ارزشمندترين منابع انسانی خود را ھدر‬ ‫می دھد‪ ،‬بگونه ای که برخی انسان ھای‬ ‫جوان –که می بينند‪ ،‬تجھيزات شان ربوده‬ ‫شده‪ -‬دست به فعاليت ھای ناکارآمد می‬ ‫زنند‪ .‬ايالت ھای آمريکا مانند کاليفرنيا‪،‬‬ ‫برای زندان ھا به ھمان اندازه خرج می‬ ‫کنند که برای آموزش عالی‪ .‬برخی ايالت‬ ‫ھا حتی بيشتر از اين خرج زندان ھا می‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫بدون تدبيرھای جبران گر‪ -‬از جمله يک‬ ‫آموزش پيش مدرسه ای که بگونه ای ايده‬ ‫آل بايد در سال ھای پايين کودکی شروع‬ ‫شود‪ -‬با پا گذاشتن کودک به سن پنج‬ ‫سالگی‪ ،‬امکانات نابرابر به يک نابرابری‬ ‫تمام عمر منجر می شوند‪ .‬اين بايد انگيزه‬ ‫ای برای تدبيرھای سياسی باشد‪ .‬تاثيرات‬ ‫زيان بار نابرابری که بنا به سرشت خود‬ ‫بُرد وسيعی داشته و برای اقتصاد و‬ ‫جامعه ھزينه فوق العاده ای دربر دارند‪،‬‬ ‫به ميزان زيادی اجتناب پذيرند‪.‬‬ ‫نابرابری مفرط موجود در برخی‬ ‫کشورھا نتيجه ناگزير نيروھا و قانون‬ ‫ھای اقتصادی نيست‪ .‬با سياستی درست –‬ ‫مانند ايجاد شبکه ھای دوامدار تامين‬ ‫اجتماعی‪ ،‬ماليات گيری تصاعدی و تنظيم‬ ‫بھتر ]بويژه در بخش مالی[ )برای اينکه‬

‫ د ن ‬ ‫چند مثال زده باشم(‪ -‬می توان اين گرايش‬ ‫ويرانگر را معکوس کرد‪ .‬برای ايجاد‬ ‫اراده سياسی الزم جھت چنين اصالحاتی‪،‬‬ ‫می بايست بر ضد بی تحرکی و انفعال‬ ‫تصميم گيرندگان سياسی‪ ،‬با اتکاء به‬ ‫نمونه ھای نابرابری و پيامدھای فاجعه‬ ‫بار آن برای کودکان مان به مقابله‬ ‫برخيزيم‪ .‬ما می توانيم محروميت ھای‬ ‫کودکان را تخفيف داده و ميزان برابری‬ ‫امکانات را افزايش دھيم و از اين طريق‬ ‫سنگ بنايی برای يک آينده عادالنه تر و‬ ‫موفقيت آميزتر نھيم؛ آينده ای که در آن‬ ‫ارزش ھای تعريف شده مان بازتاب می‬ ‫يابند‪.‬‬ ‫پرسش اين است که پس چرا کاری نمی‬ ‫کنيم؟ از بين خسارت ھايی که نابرابری‬ ‫به اقتصاد‪ ،‬سياست و جامعه مان وارد می‬ ‫کند‪ ،‬به زيان ھای آن برای کودکان بايد‬ ‫توجه ويژه کرد‪ .‬بی توجه به مسئوليتی که‬ ‫افراد بالغ فقير احتماال در سرنوشت خود‬ ‫دارند – اينکه آيا به اندازه کافی پشتکار‬ ‫به خرج نداده اند و يا به اندازه کافی پس‬ ‫انداز نکرده اند و يا تصميم ھای درستی‬ ‫نگرفته اند‪ -‬کودکانشان به ورطه وضعيت‬ ‫زندگی آنان کشيده می شوند‪ ،‬بی آنکه‬ ‫امکان انتخابی داشته باشند‪ .‬شايد کودکان‬ ‫بيش از ديگران به حمايتی نياز دارند که‬ ‫بعنوان حقوق شان شناخته شده است‪.‬‬ ‫اياالت متحد آمريکا می بايست سرمشق‬ ‫درخشانی برای دنيا در رابطه با اھميت‬ ‫اين حقوق باشد‪.‬‬ ‫منبع‪ :‬سايت »سياست بين المللی و‬ ‫جامعه« )‪(IPG‬‬

‫سه شنبه شبھا از ساعت‬ ‫‪ ٢٣ /١٥‬تا ‪ ٢٣ /٣٠‬بوقت ايران‬ ‫‪ ٢٠ /٤٥‬تا‪ ٢١‬بوقت اروپای مرکزی‬ ‫لطفا ساعت پخش برنامه کودکان مقدمند را به ھمگان اطالع دھيد!‬

‫ما را از کيفيت برنامه ھا مطلع کنيد‪.‬‬


‫‪٢٦‬‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫کودکان در ميان کشتهشدگان ھستند‪.‬‬ ‫چند روز پيش ھم در ھمين واليت در اثر‬ ‫انفجار بمب کنار جادهای دست کم ھفت‬ ‫عضو يک خانواده کشته شده اند‪ .‬واليت‬ ‫غزنی از واليتھای ناامن نزديک به‬ ‫مرکز افغانستان است‪ .‬در ماهھای اخير‬ ‫حمالت زيادی در اين واليت روی داده‬ ‫است‪.‬‬

‫گرد آوری و تنظيم‬ ‫ليال يوسفی‬ ‫وزير آموزش و پرورش‪ :‬يک سوم‬ ‫مدارس کشور غير استاندارد ھستند‬ ‫علی اصغر فانی وزير آموزش و‬ ‫پرورش‪ ،‬در جلسه شورای آموزش و‬ ‫پرورش شھرستان آران و بيدگل‪ ،‬اظھار‬ ‫کرد‪ :‬ھم اکنون يک سوم مدارس کشور‬ ‫استاندارد الزم را نداشته و نياز به‬ ‫بازسازی دارند‪.‬‬ ‫ھم اکنون ‪ ٢٦٠٠‬واحد آموزشی در سطح‬ ‫کشور نيمه تمام باقی مانده است‪.‬‬ ‫سازمان ملل‪ :‬حدود شصت ميليون کودک‬ ‫ھنوز از تحصيل محرومند‬ ‫سازمان ملل ميگويد فقط نيمی از کشورھا‬ ‫توانسته اند به ھدف آموزش ھمه کودکان‬ ‫در مقطع ابتدايی برسند‪ .‬و براساس اين‬ ‫آمار حدود شصت ميليون کودک ھنوز از‬ ‫درس و تحصيل محرومند‪.‬‬ ‫دستکم ‪ ١٢‬تن در اثر انفجار بمب‬ ‫کنارجادهای در واليت غزنی کشته‬ ‫شدهاند‪.‬‬ ‫مقامھای واليت غزنی گفتهاند که زنان و‬

‫ھر سه روز يک سانحه‬ ‫خبرگزاری کردپا )آژانس خبررسانی‬ ‫کردستان( در گزارشی نوشته است از‬ ‫سال ‪ ٦٧‬تا اواخر سال ‪ ،٩١‬بر اثر انفجار‬ ‫مين و مھمات جنگی ‪ ٥٣٦‬نفر در استان‬ ‫ايالم مصدوم و نقص عضو شدهاند‪.‬‬ ‫براساس آمار يک ميليون و ‪ ٧٠٠‬ھزار‬ ‫ھکتار زمين آلوده به مين و مواد منفجره‬ ‫در استان ايالم وجود دارد که ھنوز‬ ‫پاکسازی نشده است‪.‬‬ ‫ھمچنين شبکه آفتاب در گزارشی درباره‬ ‫وضعيت قربانيان مين بر اساس يک‬ ‫پژوھش نوشته است‪ ،‬استان کردستان در‬ ‫ميان ديگر استانھای آلوده )آذربايجان‬ ‫غربی‪ ،‬کرمانشاه‪ ،‬ايالم و خوزستان(‬ ‫بيشترين آمار نوجوانان قربانی مين را‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫يک سوم از کودکان آسيب ديده مورد‬

‫ د ن ‬

‫مطالعه‪ ،‬ترک تحصيل کردهاند‪ .‬شايعترين‬ ‫ناتوانی کودکان مورد بررسی در اين‬ ‫پژوھش قطع اندام‪ ،‬وجود درد و نابينايی‬ ‫بود و نوجوانان مبتال به چند ناتوانی‬ ‫ھمزمان‪ ،‬کيفيت زندگی پايينتری داشتند‪.‬‬ ‫آمار مرکز مين زدايی نشان میدھد ‪۴‬‬ ‫ميليون و ‪ ٢٠٠‬ھزار ھکتار از وسعت‬ ‫پنج استان مرزی و درگير با جنگ عراق‬ ‫و ايران‪ ،‬آلوده به مين و مواد منفجره‬ ‫است‪ .‬براساس ھمين آمار تقريبا ھر سه‬ ‫روز يک نفر بر اثر انفجار مين زخمی يا‬ ‫کشته میشود‪.‬‬

‫مغزشويی کودکان در ونزوئال‬ ‫کتابھای درسی که از سوی دولت ونزوئال‬ ‫برای مدارس چاپ میشوند اعتراض‬ ‫خانوادهھا نسبت به مغزشويی کودکان را‬ ‫برانگيخته است‪ .‬به گفته معترضين در‬ ‫اين کتابھا چاوز تقديس میشوند و برای‬ ‫دولت کنونی تبليغات صورت میگيرد‪.‬‬ ‫در کتاب رياضی در سطح مدارس برای‬ ‫نمونه آمده است‪» :‬اگر مادرت در‬ ‫فروشگاه يارانهای دولت ‪ ٣‬کيلو گوشت و‬ ‫‪ ٢‬کيلو شکر بخرد‪ ،‬چند کيلو خريد کرده‬ ‫است؟«‪.‬‬ ‫بيش از صد دانش آموز در غرب‬ ‫افغانستان مسموم شدند‬ ‫مسئوالن بيمارستانی در شھر ھرات در‬ ‫غرب افغانستان تاييد کردهاند که بيش از‬


‫‪٢٧‬‬ ‫ادامه خبرھا از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫‪١٠٠‬کودک دانشآموز مسموم شدهاند‪.‬‬ ‫دانشآموزان مسموم شده بين ‪ ٨‬تا ‪١۵‬‬ ‫ساله اند‪ .‬پنج نفر از آنھا دختر و بقيه پسر‬ ‫ھستند‪.‬‬ ‫اين دانشآموزان ‪ ٢٢‬فروردين مسموم و‬ ‫به بيمارستان منتقل شدند‪.‬‬ ‫مسئوالن مدرسه فتح در منطقه نوآباد‬ ‫ھرات و ھمچنين دانشآموزان گفتهاند‬ ‫احتماالً خوردن شورنخود باعث‬ ‫مسموميت آنھا شده است‪.‬‬ ‫اما پدران و مادران کودکان می پرسند‬ ‫که چگونه فرزندان آنھا بصورت ناگھانی‬ ‫با خوردن نخود شور مسموم شده اند‪.‬‬ ‫احتمال موارد ديگر از جمله استنشاق‬ ‫گاز و نوشيدن آب آلوده را ھم بايد در‬ ‫تحقيقات مورد توجه قرار داد‪.‬‬ ‫در سالھای گذشته مواردی از مسموميت‬ ‫دختران در واليتھای ديگر از جمله کابل‪،‬‬ ‫تخار‪ ،‬کاپيسا‪ ،‬غزنی و باميان گزارش‬ ‫شده بود‪.‬‬

‫دانشآموز دختر در کھريزک به خاطر‬ ‫»پيوند کليه« از مدرسه اخراج شد‬ ‫يک عضو انجمن بيماران کليوی ايران از‬ ‫اخراج ناباورانه يک دانش آموز دختر‬ ‫ھشت ساله به نام شکيال رخشانی‪ ،‬توسط‬ ‫مديران مدرسهای در کريم آباد کھريزک‬ ‫به دليل پيوند کليه خبر داد‪.‬‬ ‫مسووالن مدرسه قيام واقع در کريمآباد‬ ‫کھريزک به والدين وی اعالم کردهاند از‬ ‫آنجا که نگران پس زدن پيوند کليه شکيال‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬ ‫ھستند به ھمين خاطر از پذيرش او در‬ ‫مدرسه خودداری کرده و به ھيچ عنوان‬ ‫نيز حاضر نيستند او را بپذيرند‪.‬‬ ‫اقدام مدرسه ياد شده نقض حقوق‬ ‫شھروندی کودک است‪ .‬شکيال رخشانی‬ ‫به ھيچ بيماری مسری‪ ،‬عفونی يا‬ ‫واگيردار مبتال نيست‪.‬‬

‫بيش از ‪ ٥٠‬ھزار کودک سوری بدون‬ ‫ھويت شھروندی اند‪.‬‬ ‫بيمارستانی در شھر بقاع در لبنان‪،‬‬ ‫زايشگاه برخی زنان آواره و جنگزده‬ ‫سوری است‪ .‬مريم تنھا دو ساعت پيش در‬ ‫اينجا به دنيا آمده‪ .‬پدرش سه ماه پيش در‬ ‫جنگ داخلی سوريه کشته شده و مادرش‬ ‫به طور غيرقانونی از مرز گريخته است‪.‬‬ ‫او يکی از ھزاران نوزاد سوری است که‬ ‫بعد از شروع جنگ داخلی‪ ،‬در لبنان‪،‬‬ ‫اردن‪ ،‬عراق يا ترکيه به دنيا آمده و پيش‬ ‫از تولد‪ ،‬يتيم شدهاند‪ .‬اين کودکان‪ ،‬به دليل‬ ‫آنکه پدری باالی سرشان نيست‪،‬‬ ‫شناسنامه و ھويت شھروندی ندارند‪ .‬در‬ ‫بيشتر کشورھای عربی‪ ،‬مليت و ھويت‬ ‫فرزندان‪ ،‬تنھا از طريق پدر اعتبار‬ ‫قانونی میيابد‪.‬‬ ‫طبق برآورد سازمان ملل‪ ،‬بيش از ‪۵٠‬‬ ‫ھزار کودک سوری در شرايط مريم قرار‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫سازمانھای مردم نھاد و تشکلھای حامی‬ ‫حقوق کودکان در مصر‪ ،‬لبنان‪ ،‬اردن‪،‬‬ ‫عراق يا ترکيه توانستهاند به کمک برخی‬ ‫از اين کودکان بشتابند و برای تعدادی از‬ ‫آنھا‪ ،‬مدارک ھويتی تھيه کنند‪ .‬رسميت‬ ‫يافتن مدارک‪ ،‬مستلزم کمک نمايندگیھای‬ ‫سوريه در کشورھای مختلف است اما‬ ‫مادران اين کودکان از پيامدھای امنيتی‬

‫ د ن ‬ ‫رجوع به سفارتخانه يا کنسولگری‬ ‫سوريه میترسند‪.‬‬ ‫دولت مصر ترتيبی داده که کودکان‬ ‫سوری متولد اين کشور بتوانند دو برگه‬ ‫شناسايی از اداره بھداشت و وزارت‬ ‫کشور دريافت کنند اما اين برگهھا به‬ ‫معنای مدرک شناسايی رسمی نيستند‪.‬‬ ‫سازمان ملل‪ ،‬يونسيف و کارگاه کمک به‬ ‫آوارگان اين سازمان‪ ،‬با اشاره به مشکل‬ ‫ياد شده‪ ،‬ھشدار میدھند که نداشتن‬ ‫شناسنامه و مدرک شھروندی‪ ،‬کودکان‬ ‫بیوطن سوريه را در آينده با آسيبھای‬ ‫زيادی روبرو میسازد‪ .‬آنھا به طور‬ ‫مثال‪ ،‬نمیتوانند به صورت قانونی سفر‬ ‫کنند و بدون برگه ھويت‪ ،‬امکان يافتن‬ ‫شغل يا ازدواج را نيز از دست میدھند‪.‬‬ ‫آنتونی ليک‪ ،‬مدير اجرايی يونيسف پيشتر‬ ‫گفته است که ‪ ١۴‬ميليون کودک سوری‬ ‫تحت تاثير جنگ داخلی ھستند‪ .‬او ھشدار‬ ‫داده که سوريه در معرض خطر از دست‬ ‫دادن يک نسل کامل قرار دارد‪.‬‬ ‫ناپديد شدن ‪ ۵٠٠‬کودک از شھری که از‬ ‫بوکو حرام پس گرفته شد‬ ‫در پی بازپس گيری اين شھر از‬ ‫پيکارجويان معلوم شده است که حدود‬ ‫‪ ۵٠٠‬کودک ‪ ١١‬ساله و جوانتر از شھر‬ ‫ناپديد شده اند‪.‬‬ ‫يک تاجر در اين شھر در شمال شرقی‬ ‫نيجريه به خبرگزاری رويترز گفت که‬ ‫تروريستھای بوکو حرام کودکان را ھنگام‬ ‫عقب نشينی از شھر با خود بردند‪.‬‬ ‫نيروھای ارتش نيجر و چاد پيشتر در ماه‬ ‫مارس شھر داماساک را پس گرفتند‪.‬‬ ‫ناپديد شدن کودکان در داماساک‬ ‫غيرمنتظره نيست‪ .‬صدھا کودک از‬ ‫نواحی تحت کنترل بوکو حرام مفقود‬ ‫ھستند‪.‬‬ ‫بوکوحرام پسرھای ‪ ١۶‬تا ‪ ٢۵‬ساله را به‬ ‫عنوان سرباز به خدمت می گيرند‪.‬‬ ‫اين گروه با داعش )دولت اسالمی عراق‬ ‫و شام سابق( بيعت کرده است‪*.‬‬


‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٢٨‬‬

‫ د ن ‬

‫‪ 8‬و ' ﯾ& ﯾ‪ N‬ﯿ ﯿ ن د‪ M‬در ا‪ L‬ز‪ A -K5K‬ل‬

‫به نقل از دويچه وله ـ فارسی‬ ‫وضعيت در نپال ھمچنان وخيم است‪ .‬رقم‬ ‫کشتهشدگان زلزله به مرز ‪ ۴‬ھزار نفر‬ ‫نزديک میشود و میتواند از اين ھم‬ ‫فراتر رود‪ .‬پسلزرهھا کمکرسانی را با‬ ‫اختالل مواجه کردهاند‪ .‬يک ميليون کودک‬ ‫آواره و نيازمند کمک شدهاند‪.‬‬ ‫)‪ ٢٧‬آوريل‪ ٧ /‬ارديبھشت( نيز دهھا ھزار‬ ‫نفر از مردم نپال شب را در ھوای آزاد و‬ ‫در کنار خيابانھا به سر آوردند با غم و‬ ‫اندوه و گھگاه ھمراه با گيتارنوازی و‬ ‫آوازخوانی برای برانگيختن حس‬ ‫ھمبستگی و ھمدردی؛ تا کودکان و‬ ‫کھنساالن نيز مقھور ترس و دلھره‬ ‫نشوند‪.‬‬ ‫زلزلها به شدت ‪ ٧ /٨‬ريشتر که روز شنبه‬ ‫)‪ ٢۵‬آوريل‪ ۵ /‬ارديبھشت( در نپال روی‬ ‫داد شديدترين زلزله در اين کشور از ‪٨٠‬‬ ‫سال پيش است‪ .‬اين زلزله تا کنون به‬ ‫قربانی شدن ‪ ٣٧٠٠‬نفر انجاميده است‪،‬‬ ‫رقمی که ساعت به ساعت افزايش‬ ‫میيابد‪.‬‬ ‫دفتر کودکان سازمان ملل )وابسته به‬ ‫يونيسف( برآورد کرده است که يک‬ ‫ميليون کودک نپالی در نتيجه زلزله آواره‬ ‫و نيازمند کمک شدهاند‪.‬‬ ‫دسترسی اھالی به آب سالم و امکانات‬

‫بھداشتی به شدت محدود شده و در نتيجه‪،‬‬ ‫امکان شيوع بيماریھای واگير نيز رو به‬ ‫افزايش است ‪.‬‬ ‫فرودگاه پايتخت )کاتماندو(‬ ‫در‬ ‫ھواپيماھای امدادرسانی دائما به زمين‬ ‫مینشينند‪ .‬با اين ھمه‪ ،‬ھنوز ھم‬ ‫امدادرسانی بر پايتخت متمرکز است و به‬ ‫مناطق دورافتاده کمک چندانی نمیرسد‪.‬‬ ‫بخش بزرگی از راھھای ارتباطی تخريب‬ ‫شدهاند يا آوار ساختمانھای ويران‪ ،‬راھھا‬ ‫و جادهھا را مسدود کرده است‪ .‬سقوط‬ ‫بھمن و ريزش کوه ھم مزيد بر علت‬ ‫است‪.‬‬ ‫در مصاف با زمان‬ ‫مشکل در نپال اين است که بسياری از‬ ‫دھات و روستاھا اصوال فاقد راهھای‬ ‫شوسه ھستند و رسيدن به آنھا تنھا با‬ ‫کمک چارپايان ممکن است‪ ،‬با گذر از‬ ‫راهھای باريک و پلھای بیثبات و معلق‪.‬‬ ‫به تدريج اين فکر قوت میگيرد که به‬ ‫اھالی روستاھای دورافتاده از طريق ھوا‬ ‫کمکرسانی شود‪.‬‬ ‫کوھنوردانی که در ھيماليا يا ارتفاعات‬ ‫ديگر گير افتادهاند و زلزله راهھای‬ ‫ارتباطی آنھا را تخريب کرده نيز قرار‬ ‫است مشمول اين نوع کمکرسانی شوند‪.‬‬

‫منتھی مشکل اين است که ھلیکوپترھای‬ ‫معدودی برای اين کار وجود دارد‪.‬‬ ‫بنا بر دادهھای کارشناسان امدادرسانی‪،‬‬ ‫کسانی که در جريان زلزله زير آوار گير‬ ‫میافتند‪ ،‬اگر به طور مرگآوری مجروح‬ ‫نشوند و امکان دريافت ھوا داشته باشند‬ ‫به طور ميانگين تا ‪ ٧٢‬ساعت امکان‬ ‫نجات آنھا وجود دارد‪ .‬بعد از اين مدت‪،‬‬ ‫ضريب امکان مرگ فرد به دامافتاده به‬ ‫شدت افزايش میيابد‪ .‬از ھمين رو‬ ‫نيروھای ارتش نپال در طول شب نيز به‬ ‫يافتن گيرافتادگان در زير آوارھا و نجات‬ ‫آنھا مشغول بودند‪.‬‬ ‫در جای جای کاتماندو‪ ،‬پايتخت نپال‬ ‫صحنهھای تاثرانگيزی به چشم میخورد‪.‬‬ ‫مجروحان و مردهھا کنار ھم روی زمين‬ ‫جا داده شدهاند‪ .‬پزشکان درون چادرھای‬ ‫موقت مشغول مداوای مجروحان ھستند‪،‬‬ ‫در بيمارستانھا جای سوزنانداختن نيست‬ ‫و تقاضا برای اھدای خون دائما تکرار‬ ‫میشود‪ .‬بازماندگان زلزله ھم در‬ ‫جستجوی بستگان خويش يا يافتن نان و‬ ‫آبی برای رفع گرسنگی و تشنگی يا يافتن‬ ‫مامنی برای تجديد قوا برای‬ ‫کمکرسانیاند‪.‬‬ ‫برای يافتن خارجیھايی که در نپال‬ ‫گرفتار زلزله شده و فعال امکان خروج‬ ‫ندارند‪ ،‬گوگل و فيس بوک صفحات‬ ‫ويژهای راهاندازی کردهاند‪.‬‬ ‫صفحه گوگل "‪ "Person Finder‬نام‬ ‫دارد و صفحه فيسبوک ‪Safty Check‬‬ ‫نام گرفته است‪*.‬‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫‪٢٩‬‬

‫ ﻣﻲ داﻧﻲ ﺧﺎﻧﻢ‪ ،‬ﻣﺎ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﻫﺴﺘﻴﻢ!‬‫ﻣﺎ زﻧﺪه از ﺷﻬﺮ ﺣﻠﺐ ﺑﻴﺮون آﻣﺪﻳﻢ و آواره ﻧﺸﺪﻳﻢ‪ ،‬ﺑﻪ‬ ‫اي‬

‫ﻫﻤﺮاه ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺎن ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ آﻣﺪﻳﻢ اﻳﻨﺠﺎ و ﭘﺪرﻣﺎن ﺷﻐﻞ دارد‬

‫نش‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫ره‬

‫ﻣﻔﻬﻮم ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺴﻲ در ﺟﻨﮓ‬ ‫ليال يوسفی‬

‫ﺗﻮي ﺳﺎﻟﻦ ﻏﺬاﺧﻮري ﺷﻨﻴﺪم ﻛﻪ از ﭘﺪرش ﻣﻲ ﮔﻔﺖ؛ وﻗﺘﻲ‬

‫و ﺳﺮﭘﻨﺎﻫﻲ ﺑﺎﻻي ﺳﺮﻣﺎن اﺳﺖ‪ .‬ﻣﺎ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺴﻴﻢ و‬ ‫ﻟﺒﺨﻨﺪ آراﻣﻲ زد‪.‬‬

‫)ﺳﻜﻮت(‬

‫از اﺳﺘﺪﻻﻟﺶ ﭘﺸﺘﻢ ﻟﺮزﻳﺪ‪ .‬آﻳﺎ واﻗﻌﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﺎن ﺑﻪ در ﺑﺮدن از‬

‫‪-‬اﮔﺮ دﻟﺖ ﻧﻤﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﻧﮕﻮ!‬

‫ﻳﻚ ﺟﻨﮓ ﺧﻮﻧﻴﻦ و آواره ﺷﺪن را ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺴﻲ ﺣﺴﺎب‬

‫)ﺳﻜﻮت(‬

‫ﻣﻲ ﻛﺮدم؟! روﻳﻢ را ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪم ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﻨﺠﺮه و ﺟﻮاب‬

‫‪ -‬ﺑﮕﺬرﻳﻢ ﻋﺰﻳﺰم‪ ،‬ﻣﻌﺬرت ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻢ‪.‬‬

‫دادم‪ :‬ﺷﺎﻳﺪ‪ ،‬اﻣﺎ ﻗﻮل ﺑﺪه ﺑﻪ ﻣﻦ‪ ،‬از اﻳﻦ ﺷﺎﻧﺲ ات ﺗﺎ‬

‫ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺳﺮ ﻛﻼس ﺗﺎ ﺳﺎز و وﺳﺎﻳﻞ اش را ﺑﺮدارد از او زﻳﺮ ﻟﺐ زود ﮔﻔﺖ‪ :‬آﺧﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎن ﺧﻴﻠﻲ ﻛﻮﭼﻚ اﺳﺖ‪.‬‬

‫ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻲ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻲ‪.‬‬

‫ﭘﺮﺳﻴﺪم‪ :‬ﮔﻔﺘﻲ ﭘﺪرت در ﺳﻮرﻳﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻮده‪ ،‬ﭼﻪ ﭼﻴﺰي ‪ -‬ﭼﻨﺪ وﻗﺖ اﺳﺖ آﻣﺪي ﺗﺮﻛﻴﻪ؟‬

‫‪ -‬ﻗﻮل ﻣﻲ دﻫﻢ‪.‬‬

‫ﺗﺪرﻳﺲ ﻣﻴﻜﺮد؟‬

‫ ﻳﻚ ﺳﺎل‪.‬‬‫‪ -‬ﺟﺪا از اﻳﻦ ﻣﺸﻜﻼت ﻓﺮاوان‪ ،‬دوﺳﺖ دارم ﻛﻪ از‬

‫ـ ﻣﻌﻠﻢ زﺑﺎن ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺑﻮد‪.‬‬

‫آرزوﻫﺎﻳﺖ ﻫﻢ ﺑﺮاﻳﻢ ﺑﮕﻮﻳﻲ؟ ﻣﻨﻈﻮرم اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ‬

‫ﺣﺎﻻ در اﻳﻦ ﺷﺮاﻳﻂ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﻲ ﭼﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ؟‬

‫دوﺳﺖ داري ﭼﻪ ﻛﺎرﻫﺎﻳﻲ ﺑﻜﻨﻲ؟ روﻳﺎﻫﺎت ﭼﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟‬

‫ـ در ﻳﻚ اﻧﺠﻤﻦ اﻣﻮر ﭘﻨﺎﻫﻨﺪه ﻫﺎي ﺳﻮرﻳﻪ اي‪ B‬در ﺗﺮﻛﻴﻪ‬

‫ـ ﺧﻴﻠﻲ ﭼﻴﺰﻫﺎ! دوﺳﺖ دارم ﺑﺮﮔﺮدم ﺣﻠﺐ‪ .‬دوﺳﺖ دارم‬

‫ﻛﺎر ﻣﻲ ﻛﻨﺪ‪.‬‬

‫ﺧﻴﻠﻲ درس ﺑﺨﻮاﻧﻢ و داروﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎز ﻛﻨﻢ و ﺑﻪ ﻣﺮدم ﺳﻮرﻳﻪ دارو‬

‫ـ ﻫﻮم! ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺷﻐﻞ ﺧﻮﺑﻴﻪ‪ ،‬ﻣﮕﻪ ﻧﻪ؟‬

‫ﺑﻔﺮوﺷﻢ! اﻣﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﻓﻌﻼ ﺗﺎ زﺑﺎن رو ﺑﻪ راه ﺑﺸﻮد‪ ،‬ﻧﻤﻲ‬

‫ـ ﺑﻠﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ!‬

‫ﺗﻮاﻧﻢ ﺑﻪ ﻣﺪرﺳﻪ ﺑﺮﮔﺮدم‪ .‬دو ﺳﺎل از درﺳﻢ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪم ‪.‬‬

‫‪ -‬ﺑﭽﻪ ﻫﺎي دﻳﮕﻪ ﭼﻲ؟‬

‫ـ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻲ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ي اﻳﻦ آرزوﻫﺎ ﺑﺮﺳﻲ‪ .‬ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﺪ‬

‫ـ ﺑﻐﻴﺮ از ﻳﻜﻲ ﺷﻮن ﻛﻪ در ﺷﻬﺮ ﺣﻠﺐ‪ B‬ﭘﺪر و ﻣﺎدرش را از ﺣﺴﺎﺑﻲ ﺗﻼش ﻛﻨﻲ‪ .‬در ﻫﺮ ﻛﺠﺎي دﻧﻴﺎ ﺑﺎﺷﻲ ﻓﺮﻗﻲ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ‪.‬‬ ‫دﺳﺖ داده‪ ،‬ﺑﻘﻴﻪ ﺑﺎ ﭘﺪر و ﻣﺎدر و ﺧﻮاﻫﺮ و ﺑﺮادرﺷﺎن زﻧﺪﮔﻲ ﺗﻮ ﻣﻮﻗﻌﻴﻴﺖ درس ﺧﻮاﻧﺪن را داري و دﺧﺘﺮ ﺑﺎﻫﻮش و ﺑﺎ‬ ‫ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ‪.‬‬

‫اراده اي ﻫﺴﺘﻲ‪ .‬در ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺪت ﻛﻮﺗﺎه ﻫﻢ در ﻛﻼس‬

‫‪ -‬ﭼﻪ ﻣﺸﺎﻏﻠﻲ دارﻧﺪ و ﻛﺠﺎ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ؟‬

‫ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻛﻠﻲ ﻣﻠﻮدي و آﻫﻨﮓ ﻳﺎد ﮔﺮﻓﺘﻲ‪.‬‬

‫ـ ﻫﻤﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ در ﻳﻚ ﻣﺤﻠﻪ ﻫﺴﺘﻴﻢ و اﻛﺜﺮا ﭘﺪرﻫﺎ ﺑﻴﻜﺎر ‪ -‬ﺑﻠﻪ‪ ،‬اﻟﺒﺘﻪ‪.‬‬ ‫ﻫﺴﺘﻨﺪ‪ .‬وﻟﻲ ﺑﭽﻪ ﻫﺎي ﺑﺰرﮔﺘﺮ ﺑﺨﺼﻮص ﭘﺴﺮﻫﺎ ﺑﻪ ﻛﺎر ﺧﻴﺎﻃﻲ ﻫﺮ دو ﺳﺎﻛﺖ ﺷﺪﻳﻢ و ﺑﻲ اﺧﺘﻴﺎر زل زدﻳﻢ ﺑﻪ ﺗﺨﺘﻪ ي‬ ‫ﻣﺸﻐﻮﻟﻨﺪ ‪.‬‬

‫ﻛﻼس‪ .‬ﻣﻦ ﻏﺮق در اﻧﺪوه ﺷﺪه ﺑﻮدم و او ﻧﮕﺮان آﻳﻨﺪه ي‬

‫ ﺗﻮ ﻳﻚ ﺑﺎر ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻲ ﻛﻪ در ﻣﺪرﺳﻪ ﻗﺮآن در ﺧﻮاﺑﮕﺎه ﻣﻲ ﻧﺎﻣﻌﻠﻮم اش ﺑﻮد‪.‬‬‫ﻣﺎﻧﻲ‪ ،‬ﭼﺮا؟‬

‫ﻧﺎﮔﻬﺎن ﺳﻜﻮت را ﺷﻜﺴﺖ و ﮔﻔﺖ‪:‬‬

‫از صفحه فيسبوک کودکان مقدمند‬ ‫ديدن کنيد‪ ،‬عضو اين صفحه بشويد‬ ‫و با آن ھمکاری کنيد‪ .‬اخبار‪،‬‬ ‫مقاالت‪ ،‬عکس و ھر اطالعی از‬ ‫وضعيت کودکان را دراين صفحه‬ ‫منتشر کنيد‬ ‫)‪(Kodakan moghadamand‬‬

‫دبير نھاد کودکان مقدمند‬ ‫کريم شامحمدی‬

‫‪karimshamohammadi@yahoo.se‬‬

‫تماس با نھاد کودکان مقدمند‬

‫‪barnenforst@hotmail.com‬‬ ‫‪Tel: 0046-702468454‬‬ ‫‪Fax: 0046-706199054‬‬ ‫‪Address: Barnen Först‬‬ ‫‪Box 48‬‬ ‫‪151 21 Södertälje Sweden‬‬ ‫سردبيرنشريه فارسى‬ ‫سيامک بھاری‬ ‫‪siabahari@yahoo.com‬‬ ‫نشريه فارسى ماھانه منتشر ميشود و در‬ ‫سايت كودكان مقدمند قابل دسترس است‪.‬‬

‫‪www.barnenforst.com‬‬


‫‪٣٠‬‬

‫شماره ‪١٢٣‬‬

‫ د ن ‬

‫خواستھای فوری جنبش دفاع از حقوق کودکان‬ ‫نھاد کودکان مقدمند به منظور تسھيل پيشروی و متشكل ش‪S‬دن ھ‪S‬رچ‪S‬ه ب‪S‬ي‪S‬ش‪S‬ت‪S‬ر ج‪S‬ن‪S‬ب‪S‬ش دف‪S‬اع از‬ ‫حقوق کودکان و احقاق حقوق کودک مفاد زير را بعنوان خواستھای فوری و حداقل جن‪S‬ب‪S‬ش دف‪S‬اع‬ ‫از حقوق کودکان در ايران اعالم ميدارد‪:‬‬ ‫‪١‬ــ تضمين و تامين امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی‪ ،‬بھداشتی و درمانی کودکان برابر آخرين استانداردھای جھانی‬ ‫بوسيله دولت‪ .‬دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی کودکان و نوجوانان‬ ‫را‪ ،‬در باالترين سطح ممکن‪ ،‬تضمين کند و کمک ھزينه ھای الزم و خدمات رايگان پزشکی و آموزشی و‬ ‫فرھنگی را مستقل از وضعيت خانوادگی کودکان و نوجوانان تامين کند‪.‬‬ ‫‪٢‬ــ ايجاد مھد کودک ھای مجھز و مدرن به منظور برخورداری ھمه کودکان از يک محيط زنده و خالق تربيتی‬ ‫و اجتماعی‪ ،‬مستقل از شرايط خانوداگی ‪.‬‬ ‫‪٣‬ــ تضمين حقوق برابر برای ھمه کودکان صرفنظر از محل تولد‪ ،‬انتساب به مليت يا مذاھب مختلف‪ .‬ممنوعيت‬ ‫ھرنوع تبعيض عليه کودکان دختر و پسر‪ ،‬مھاجر و غير مھاجر و کودکانی که داخل يا خارج ازدواج بدنيا آمده‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫‪٤‬ــ ممنوعيت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان‬ ‫‪٥‬ــ لغو کليه قوانين قصاص و اعدام درمورد کودکان‪ ،‬ممنوعيت نگھداری کودکان در زندان‪ .‬ايجاد مراکز‬ ‫بازآموزی با امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی و پرورشی مدرن ھمراه با کمک ھای مؤثر پزشکی و روانپزشکی برای‬ ‫نوجوانان بزھکاربا ھدف بازگرداندن زندگی شايسته به آنان‪.‬‬ ‫‪۶‬ــ ممنوعيت حجاب کودکان!‬ ‫‪٧‬ــ کودک مذھب ندارد‪ .‬کودکان بايد از ھر نوع دست اندازی مادی و معنوی مذاھب و نھادھای مذھبی مصون‬ ‫باشند‪ .‬جلب افراد زير شانزده سال به فرقه ھای مذھبی و مراسم و اماکن مذھبی ممنوع است‪.‬‬ ‫‪٨‬ــ ممنوعيت دخالت مذھب در آموزش و پرورش و لغو فوری تبعيض و تمايز در ھمه عرصه ھا و سطوح‬ ‫آموزشی ميان دختر و پسر‪ .‬مختلط شدن مدارس در ھمه سطوح تحصيلی‬ ‫‪٩‬ــ مقابله قاطع قانونی با استفاده جنسی از کودکان‪ ،‬حتی تحت نام ازدواج‪ ،‬جرم سنگين جنايی محسوب ميشود‪.‬‬ ‫رابطه جنسی افراد بزرگسال با افراد زير ‪ ١٨‬سال‪ ،‬ولو با رضايت آنھا‪ ،‬ممنوع است و جرم محسوب ميشود ‪.‬‬ ‫‪١٠‬ــ ممنوعيت ھر نوع آزار کودکان در خانواده‪ ،‬مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی‪.‬‬ ‫ممنوعيت اکيد تنبيه بدنی‪ .‬ممنوعيت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان‪.‬‬ ‫‪١١‬ــ ممنوعيت بخدمت گرفتن کودکان در نھادھای نظامی‪ ،‬انتظامی و امنيتی‪.‬‬ ‫اين مطالبات فوری جنبش انسانی دفاع از حقوق کودکان در ايران و خواستھای حداقل و عاجل برای رھانيدن‬ ‫کودکان از محروميت و بيحقوقی و دست درازی مذھب و مقابله با کودک آزاری سيستماتيک توسط جمھوری‬ ‫اسالمی است‪ .‬نھاد "کودکان مقدمند" ھمه انسانھايی که قلبشان برای حقوق کودک ميطپد و کليه تشکلھا و‬ ‫نھادھای مدافع حقوق کودک را بمبارزه برای تحقق اين خواستھا فراميخواند‪.‬‬

‫برپايی يک دنيای بھتر برای کودکان ممکن است‪ ،‬به نھاد کودکان مقدمند بپيونديد!‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.