کودکان مقدمند

Page 1

‫سردبير؛ سيامک بھاری‬

‫مھرماه ‪١٣٩٤‬‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪www.barnenforst.com‬‬

‫‪siabahari@yahoo.com‬‬

‫‪ ١٣‬روز " ! ا ‬ ‫در & ﯾ‪ $‬از ‪ #‬ا ‬

‫ ن‬

‫ ن و دا ' زان‬

‫ ان وزارت زش و ورش و در ادارات ا زش و ورش‬ ‫در اﯾن شماره می خوانيد‪:‬‬ ‫•‬

‫اطالعيه ھا؛ در باره بازگشاﯾی مدارس‪ ١٣ ،‬مھر روز تجمع سراسری معلمان و فاجعه پناھجوﯾی‬

‫•‬

‫مسئوليت حفاظت از کودکان؛ خانواده ﯾا جامعه و دولت؟ سيامک بھاری‬

‫•‬

‫ھوﯾت تراشی برای کودکان؛ گفتگو با کرﯾم شامحمدی‬

‫•‬

‫بمناسبت بازگشاﯾی مدارس؛ گفتگو با آزاد زمانی‬

‫•‬

‫آموزش و پرورش در جمھوری اسالمی اﯾران؛ گفتگو با شراره رضاﯾی‬

‫•‬

‫افزاﯾش مصرف شيشه در ميان دانش آموزان؛ شمس الدﯾن امانتی‬

‫•‬

‫آموزش و پرورش در افغانستان؛ گفتگو با کبری سلطانی‬

‫•‬

‫بمباران؛ شعری از مينا اسدی‬ ‫جلسه محاکمه سعيد شيرزاد‬

‫•‬

‫نامه بھنام ابراھيم زاده از زندان رجاﯾی شھر‬

‫•‬

‫بيانيه کنگره جھانی معلمين‬

‫•‬

‫اپيزود؛ اﯾن شماره‪ :‬کسب و کار؛ ليال ﯾوسفی‬

‫•‬

‫خبرھا و روﯾدادھا‪ ،‬تھيه و تنظيم؛ ليال ﯾوسفی‬

‫•‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪٢‬‬

‫اول ‪ ,‬و ز‪ *+‬ﯾ )ارس‬ ‫بازگشايی مدارس و آغاز سال تحصيلی‬ ‫جديد‪ ،‬ھمچنان با افزايش سرسام آور‬ ‫شھريه ھای سنگين و گرانی وسايل و‬ ‫لوازم تحصيل‪ ،‬برای بخش عظيمی از‬ ‫جامعه نه تنھا يک رويداد مسرت بخش‬ ‫نيست‪ ،‬که به يک مصيبت دردناک بدل‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫ھزاران خانواده به سبب گرانی کمرشکن‬ ‫و بيکارسازيھای وسيع ناچارا کودکشان‬ ‫را بعنوان نان آور بدست بيرحم بازار کار‬ ‫می سپارند‪ ،‬آموزش و پرورش جمھوری‬ ‫اسالمی با بی مباالتی و القيدی‪ ،‬از ترک‬ ‫تحصيل چندين ميليون کودک و نوجوان و‬ ‫عدم دسترسی آنھا به درس و مدرسه خبر‬ ‫ميدھد!‬ ‫نھادينه کردن تبعيض و نابرابری در‬ ‫دسترسی عمومی به تحصيل و دسته بندی‬ ‫مدارس با شھريه و استانداردھای بشدت‬ ‫متفاوت‪ ،‬بخشی از سياست دائمی آموزش‬ ‫و پرورش جمھوری اسالمی بوده است‪.‬‬ ‫صدھا ھزار خانواده‪ ،‬با بازگشايی مدارس‬ ‫در نگرانی جدی برای سالمت جان‬ ‫فرزندان خود ھستند‪ .‬وجود ھزاران‬ ‫مدرسه ناايمن‪ ،‬فاجعه بار بودن‬ ‫استانداردھای ايمنی کالسھای درس که‬ ‫خود اين وزارتخانه از آنھا بعنوان مدارس‬ ‫تخريبی نام ميبرد‪ ،‬ھمراه با عقب مانده‬ ‫ترين سيستم ھای گرمايشی و سرويسھای‬ ‫بھداشتی در مدارس بحق مايه نگرانی و‬ ‫اضطراب مدام خانواده ھاست‪.‬‬ ‫دخالت سازمان يافته مذھب و ترويج انواع‬ ‫خرافات‪ ،‬جای استانداردھای علمی در‬ ‫کتابھای درسی را گرفته است‪ .‬مغزشويی‬ ‫و آلوده کردن ذھن کودکان و نوجوانان‪،‬‬ ‫بخش اعظم سياست آموزشی در مدارس‬ ‫جمھوری اسالمی ايران است‪ .‬گسيل‬ ‫ھزاران آخوند به جای معلم‪ ،‬فضای‬ ‫پادگانی و غمزده مدارس را تشديد کرده‬

‫است‪.‬‬ ‫در عين حال وزارت آموزش و پرورش‪،‬‬ ‫با کسری بودجه چند ھزار ميلياردی‬ ‫ھمچنان يکی از مغروض ترين‬ ‫وزارتخانه ھای حکومت اسالمی است که‬ ‫سرنوشت چند ميليون دانش آموز را با‬ ‫پايين ترين استانداردھای آموزشی و‬ ‫ايمنی بصورتی جدی به خطر انداخته‬ ‫است‪ .‬سقوط فاحش ارزش تحصيلی در‬ ‫ايران يکی از ثمرات اين بی توجھی‬ ‫عامدانه حکومت اسالمی به آموزش و‬ ‫پرورش است‪.‬‬ ‫ايجاد فضای غمبار و بسته و افزايش‬ ‫کنترل پليسی و امنيتی دانش آموزان و‬ ‫خانواده ھا‪ ،‬بی اعتنايی به ايمن سازی‬ ‫مدارس و تجھيزات گرمايشی‪ ،‬جان دانش‬ ‫آموزان را بطوری جدی تھديد ميکند‪ .‬از‬ ‫مھدکودک تا آخرين مقطع تحصيلی‪،‬‬ ‫کودکان و نوجوانان مانند گروگانھا و‬ ‫غنايم جنگی در اسارت بارترين شرايط‪،‬‬ ‫گرفتار دستگاه ارتجاعی آموزش و‬ ‫پرورش ھستند‪ .‬در عين حال‪ ،‬ده ھا‬ ‫آموزگار شريف و زحمتکش‪ ،‬در‬ ‫اعتراض به وضعيت وخيم آموزشی‬ ‫دستگير‪ ،‬زندانی و يا و اخراج شده اند‪.‬‬ ‫فراخوان معلمين برای تجمع اعتراضی‬ ‫سراسری در ‪ ١٣‬مھر ماه‪ ،‬تالشی اساسی‬ ‫برای تغيير وضعيت فاجعه بار آموزشی‬ ‫در ايران و يک آموزش و پرورش شاد و‬ ‫انسانی‪ ،‬علمی و مدرن است‪.‬‬ ‫آزادی معلمين زندانی يکی از فوری ترين‬ ‫خواستھای اين تجمعات است‪.‬‬ ‫به صف اعتراضی ‪ ١٣‬مھرماه بپيونديد و‬ ‫با خواستھا و مطالبات فوری زورگويی‪،‬‬ ‫بی مباالتی و القيدی آموزش و پرورش‬ ‫را به عقب برانيد‪.‬‬ ‫ما خواستار تحقق اين مطالباتيم‪:‬‬

‫ــ تحصيل رايگان و اجباری تا پايان‬ ‫تحصيالت دوره دبيرستان‪.‬‬ ‫ــ ممنوعيت ھر نوع شھريه و اخاذی از‬ ‫خانواده ھا‪.‬‬ ‫ــ کتب درسی بايد کامال رايگان باشد‪.‬‬ ‫ــ يک وعده غذای گرم‪ ،‬باکيفيت و رايگان‬ ‫برای محصالن در سراسر کشور‪.‬‬ ‫ــ يک آموزش و پرورش شاد و انسانی‪.‬‬ ‫رفع تبعيض در مدارس‪ ،‬آموزش يکسان‬ ‫برای کودکان‪.‬‬ ‫ــ طبقاتی کردن آموزش از طريق مدارس‬ ‫خصوصی بايد کنار گذاشته شود‪.‬‬ ‫ــ اياب و ذھاب مدارس جزيی از وظايف‬ ‫مدرسه است و بايد کامال ايمن و رايگان‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫ــ کمک ھزينه به خانواده ھايی که امکان‬ ‫مالی فرستادن کودکان خود را به مدارس‬ ‫ندارند‪.‬‬ ‫ــ ايمنی و مقاوم سازی مدارس کالسھای‬ ‫درس و سيستم گرمايشی و سرمايشی‪ ،‬تا‬ ‫شروع سال تحصيلی بايد مدارس به لحاظ‬ ‫ايمنی بازسازی شوند‪.‬‬ ‫ــ اسالمی کردن مدارس‪ ،‬مسجد سازی و‬ ‫فرستادن طلبه به مدارس بايد ممنوع شود‪.‬‬ ‫ــ کتب درسی بايد غير مذھبی شود‪.‬‬ ‫ــ در تمام محالت بايد به اندازه کافی‬ ‫مدرسه باشد و تعداد دانش آموزان کالس‬ ‫از ‪ ٢٢‬نفر بيشتر نشود‬ ‫ــ ھمه مدارس از يک استاندارد و کيفيت‬ ‫آموزشی مناسب‪ ،‬کتابخانه‪ ،‬وسايل و‬ ‫امکانات ورزشی‪ ،‬آزمايشگاه‪ ،‬سالن‬ ‫کارھای دستی و غيره برخوردار باشند‪.‬‬ ‫ــ حق شھروندی برابر و دسترسی يکسان‬ ‫به آموزش برای کليه واجدين تحصيل‪،‬‬ ‫افغانستاتی و عراقی و ساير مھاجرين‪.‬‬ ‫ــ آزادی معلمين زندانی!‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬ ‫شھريور ‪١٣٩٤‬‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪٣‬‬

‫‪ ١٣‬روز " ! ا ‬

‫ ن‬

‫در & ﯾ‪ $‬از ن‬ ‫در & ﯾ‪ $‬از دا ' زان‬ ‫در ان وزرات زش و ورش و در ادارات ا زش و ورش‬

‫‪١٣‬مھر )پنجم اکتبر( روز جھانی معلم از‬ ‫سوی معلمان کشور روز اعتراض‬ ‫سراسری برای پيگيری خواستھای بی‬ ‫پاسخ مانده شان اعالم شده است‪.‬‬ ‫آزادی معلمين زندانی که به جرم‬ ‫اعتراض به نھادينه کردن تبعيض و‬ ‫نابرابری در آموزش و پرورش‪ ،‬دستگير‬ ‫و به حبس ھای دراز مدت محکوم گرديده‬ ‫اند از خواستھای فوری تجمع اعتراضی‬ ‫‪ ١٣‬مھر است‪.‬‬ ‫دھھا معلم که با کوچکترين اعتراض به‬ ‫فضای خفقانی در آموزش و پرورش‬

‫اخراج شده و تحت پيگرد قرار گرفته اند‪.‬‬ ‫بی توجھی عامدانه به وضعيت معيشتی و‬ ‫رفاھی بيش از يک ميليون آموزگار و‬ ‫کادر آموزشی‪ ،‬به يک سياست ھدفمند در‬ ‫جمھوری اسالمی بدل شده است‪.‬‬ ‫پاسخ اعتراضات بحق معلمين با‬ ‫دستگيری و اخراج و پيگرد قانونی پاسخ‬ ‫می گيرد‪ .‬بيش از يکسال است که معلمين‬ ‫برای بھبود شرايط معيشتی‪ ،‬افزايش‬ ‫دستمزدھای زير خط فقر‪ ،‬بيمه و استخدام‬ ‫رسمی‪ ،‬کمک ھزينه مسکن‪ ،‬مناسبات‬ ‫بغايت تبعيض آميز در آموزش و پرورش‬

‫فرياد می زنند و پاسخی نمی گيرند‪.‬‬ ‫تبديل کردن مدارس به موسسات‬ ‫بازرگانی فروش آموزش بحق مورد‬ ‫اعتراض وسيع معلمين است‪ .‬آموزش‬ ‫رايگان و خاتمه دادن به خصوصی سازی‬ ‫مدارس‪ ،‬ايمن کردن مدارس‪ ،‬تغييرات‬ ‫اساسی و پايه ای در آموزش و پرورش‬ ‫از ديگر از مطالبات جدی معلمين که‬ ‫مستقيما خواست ميليونھا مردمی است که‬ ‫زير بار خط فقر و تبعيض ھای تحميلی‪،‬‬ ‫فرزندانشان از چرخه تحصيل به بازار‬ ‫بيرحم کار پرتاب شده اند‪.‬‬ ‫پشتيانی و شرکت فعال در تجمع ھای‬ ‫اعتراضی ‪ ١٣‬مھر ماه‪ ،‬در دفاع از‬ ‫مبارزات معلمين گامی اساسی برای تحقق‬ ‫آموزش رايگان خواھد بود‪.‬‬ ‫تاکنون نھادھا‪ ،‬تشکل ھای کارگری و‬ ‫مدافعين حقوق انسان به درست از‬ ‫فراخوان تجمع اعتراضی ‪ ١٣‬مھر‬ ‫پشتيبانی کرده اند‪.‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند ضمن تاکيد بر تمامی‬ ‫خواستھای بحق معلمين از ھمه مردم و‬ ‫خانواده می خواھد که فعاالنه در تجمع‬ ‫ھای روز ‪ ١٣‬مھر‪ ،‬در تھران‪ ،‬مقابل‬ ‫وزارت آموزش و پرورش و در‬ ‫شھرستانھا مقابل ساختمان اصلی ادارات‬ ‫آموزش و پرورش فعالنه شرکت کنند‪.‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬ ‫شھريور ‪١٣٩٤‬‬ ‫سپتامبر ‪٢٠١٥‬‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪٤‬‬

‫هﯿ‪ 2‬ا ‪1 .‬ﯿ ‪ 0‬ﯿ‪$.‬‬ ‫درواز‪ ,‬ه ‬

‫‪ 5 0‬ارو را ‪ *4‬ﯾﯿ)!‬ ‫اين را مردم آلمان‪ ،‬اتريش و دانمارک به‬ ‫نمايندگی از جھان متمدن‪ ،‬فرياد می‬ ‫زنند؛ مرگ بس است! بوی تعفن سرمايه‬ ‫داری با مرزھايش جھان را برداشته‬ ‫است‪ .‬از در و ديوار جھان مرگ و‬ ‫نکبت و نيستی می بارد‪.‬‬ ‫بشريت متمدن عزم کرده است که به اين‬ ‫کابوس ھولناک خاتمه دھد‪ .‬از ارزشھای‬ ‫انسانی پاسداری کند! کودکان را در‬ ‫آغوش پرمھر خود پناه دھد و حفظ کند‪.‬‬

‫اطالعيه نھاد کودکان مقدمند در باره‬ ‫فاجعه پناھجويی‬ ‫ميليونھا انسان عاصی ميليونھا قربانی‬ ‫سياستھای تروريسم اسالمی‪ ،‬ناتو و‬ ‫متحدين غربی آن‪ ،‬از جھنمی که زير‬ ‫پايشان دھان گشوده می گريزند‪ .‬در پشت‬ ‫ديوارھای قلعه اروپا‪ ،‬ھزاران انسان‬ ‫خود را به دست سرنوشتی نامعلوم‬ ‫سپرده اند‪ .‬از داعش و القاعده ای‬ ‫ميگريزند که پيش تر دولتھای غربی‬ ‫"متمدن" مھندسی اش کرده اند و اکنون‬ ‫افسار بريده و به جان مردم افتاده است!‬ ‫از جنايات بشاراالسد و متحدش‪،‬‬ ‫جمھوری اسالمی ايران و روسيه‬ ‫ميگريزند! بی ھيچ پناھی‪ ،‬درمانده و‬ ‫عاصی‪ ،‬خود را به ھر آب و آتشی‬ ‫ميزنند‪ ،‬تا در مکانی امن‪ ،‬سرپناھی بدون‬ ‫بمب و ترور بيابند‪.‬‬ ‫ميليونھا کودک‪ ،‬بی آنکه بدانند چرا فقط‬ ‫بمب و آوارگی نصيبشان ميشود‪ ،‬در‬ ‫اردوگاھھا‪ ،‬در فرار از مرزھا‪ ،‬در دل‬ ‫امواج سھمگين درياھا‪ ،‬در سکوتی باور‬ ‫نکردنی‪ ،‬در حرمانی بی پايان‪ ،‬در‬ ‫گردابی از رنج و اندوه‪ ،‬دست و پا‬

‫ميزنند و جان می بازند‪ .‬کودکانی که نه‬ ‫مرز ساخته اند و نه مرزی را می‬ ‫شناسند‪ ،‬بعنوان اولين قربانيان مرزھا‪،‬‬ ‫در ھر سو‪ ،‬بی پناه و آواره‪ ،‬نابود می‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫پسرکی بی جان‪ ،‬با پيراھن قرمز و‬ ‫شلوارآبی‪ ،‬چون تخته پاره ای بر امواج‪،‬‬ ‫در ساحل به گل نشسته است! او به‬ ‫سمبلی از درد و رنج بشريت پا درگريز‬ ‫عصر حاضر بدل گشته است! ھيچ‬ ‫کالمی قادر نيست اين درد و رنج‬ ‫ميليونھا انسان گرفتار آمده را بيان کند و‬ ‫به تصوير بکشد‪.‬‬ ‫دوران سياھی که جنگ تروريستھا از‬ ‫ھر جناح و دسته برای بشريت ساخته‬ ‫است‪ ،‬چنان جھان را مبھوت خود ساخته‬ ‫که گويی نمی تواند اين درماندگی و‬ ‫مصيبت بی پايان را بفھمد و درک کند‪.‬‬ ‫دول اروپايی نمی توانند درھای اين قلعه‬ ‫را بسته نگھدارند‪ .‬بشريت متمدن عزم‬ ‫کرده است که از کيان انسانيت‪ ،‬بی ھيچ‬ ‫مرزی‪ ،‬بی ھيچ نژادی‪ ،‬بی ھيچ مذھبی‬ ‫دفاع کند و دروازه ھای قلعه اروپا را به‬ ‫نام انسانيت بگشايد‪.‬‬

‫مردم‪ ،‬آزاديخواھان‪ ،‬کودک دوستان!‬ ‫در ھر کجا که ھستيد‪ ،‬برای نجات جان‬ ‫ميليونھا انسان گرفتار شده در چنگال‬ ‫امواج‪ ،‬اسير شده در پشت مرزھای‬ ‫وحشت اروپا به ميدان بياييد! تمام‬ ‫کشورھای اروپايی بايد مرزھای خود را‬ ‫بی ھيچ قيد و شرطی به روی ھمه‬ ‫پناھندگان بگشايند و به اين حرمان‬ ‫دردناک خاتمه دھند!‬ ‫ما نھاد کودکان مقدمند ھمصدا با جھان‬ ‫متمدن برای بازگشايی دروازه ھای دژ‬ ‫اروپا‪ ،‬برای پايان دان به اين درد و رنج‬ ‫جانکاه‪ ،‬برای دفاع از جان و حقوق‬ ‫کودکان ھمه شما را به صف فشرده‬ ‫کمک به ميليونھا انسان پا درگريز‪،‬‬ ‫فرامی خوانيم!‬ ‫بشاراالسد و متحدينش‪ ،‬غرب و دولتھای‬ ‫اروپايی و تروريسم اسالمی دست پخت‬ ‫آنھا‪ ،‬مسئول مستقيم اين فاجعه اند و بايد‬ ‫پاسخگو باشند‪ .‬ھيچ عذر و بھانه ای‬ ‫پذيرفتنی نيست‪ .‬دروازه ھای بسته را‬ ‫بگشاييد! ھمين حاال!‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬ ‫سپتامبر ‪٢٠١٥‬‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪٥‬‬

‫ ‪: ;.‬ﯿ‪ $8 9& $‬از ز )‪ 7 +‬د‪ 7‬ن‬ ‫‪ #‬اد‪ ,‬ﯾ = ‪ 5‬و دو‪$:‬؟!‬

‫سيامک بھاری‬ ‫وضعيت اضطراری ميليونھا کودک در‬ ‫سراسر جھان و از جمله در ايران و اين‬ ‫حقيقت تلخ که کودکان بی پناه ترين‬ ‫قربانيان خاموش نظام سرمايه داری اند و‬ ‫در سکوتی باورنکردنی و جانکاه نابود‬ ‫ميشوند و مدافعی ندارند‪ ،‬ھر نيروی‬ ‫سياسی و اجتماعی مترقی را به تکاپو وا‬ ‫ميدارد که مانع اين روند وحشتناک شود‪.‬‬ ‫"تضمين رفاه و سعادت ھر کودک‪،‬‬ ‫مستقل از وضعيت خانوادگی‪ ،‬با جامعه‬ ‫است"‪ ،‬اولين گام را با اين آلترناتيو و‬ ‫شرط تعيين کننده که کودک موجوديتی‬ ‫مستقل از خانواده ای که در آن متولد شده‬ ‫دارد معرفی ميکند‪.‬‬ ‫برابر آمارھای يونيسف وساير موسسات‬ ‫معتبر جھانی‪ ،‬کودکان در ابعاد ميلياردی‬ ‫دچار فقر‪ ،‬بی پناھی و قربانی انواع‬ ‫خشونتھای اجتماعی اند‪ .‬برای خاتمه دادن‬ ‫به اين حرمان بی پايان حزب کمونيست‬ ‫کارگری برنامه دقيقی دارد تا امکان دفاع‬ ‫موثر از زندگی ھمه کودکان بدون استثنا‬ ‫مھيا گردد‪.‬‬ ‫شاخص و معيار رفاه جامعه‪ ،‬رفاه‬ ‫کودکان است‪ .‬اين خود نقطه شروع تعيين‬

‫کننده ای برای تامين حرمت کل جامعه‬ ‫است‪ .‬بديھی است که کودکان قادر به‬ ‫تامين زندگی‪ ،‬مراقبت و دفاع از خود‬ ‫نيستند‪ .‬سوال اساسی اين است‪ :‬پس وظيفه‬ ‫تامين و رفاه کودکان‪ ،‬بعھده کيست؟‬ ‫خانواده يا جامعه؟ مشاھده ساده در‬ ‫بسياری موارد به ما می گويد اين امر را‬ ‫ناچارا خانواده به دوش گرفته است‪ .‬آينده‬ ‫کودک و حقوق اجتماعی اش تماما بستگی‬ ‫دارد در کدام خانواده‪ ،‬با کدام شرايط‬ ‫اقتصادی و اجتماعی متولد می شود‪ .‬خود‬ ‫کودک در تعيين ھيچکدام از اين‬ ‫رويدادھای به اصطالح سرنوشت ساز‬ ‫زندگيش دخيل نيست‪ .‬در حاليکه ھمه‬ ‫ھزينه پرورش کودک تا بزرگسالی بعھده‬ ‫خانواده است‪ ،‬تا به اصطالح تحويل‬ ‫جامعه داده شود‪ .‬ھمه اين پروسه طوالنی‬ ‫که بعدا سودش مستقيما نصيب دولت‬ ‫ميشود‪ ،‬بدون پرداخت ھيج ھزينه توسط‬ ‫دولت به فرجام ميرسد‪.‬‬ ‫دولتھا‪ ،‬نگھداری از کودک را پيشاپيش‬ ‫بعنوان يک وظيفه اخالقی و حتی آسمانی‬ ‫و ازلی و ابدی برای خانواده تعريف کرده‬ ‫اند‪ .‬کودک متعلق به خانواده است‪ .‬پس‬ ‫بار تعھد بر دوش دولت نيست‪.‬امکانات‬ ‫زيستی و رفاھی و آموزشی و پرورشی‬ ‫کودک ھم ربطی به دولت ندارد‪.‬‬ ‫در چنين اوضاعی استاندارد نگھداری از‬ ‫کودک اساسا معنی خود را از دست‬ ‫ميدھد‪ .‬والدينی که از تامين معاش زندگی‬ ‫روزانه خود عاجز مانده اند‪ ،‬چگونه می‬ ‫توانند زندگی کودکان خود را تامين کنند؟‬ ‫به بيانی ديگر در اينجا‪ ،‬حقوق کودک نه‬ ‫تنھا جھانشمول نيست بلکه به وضعيت‬

‫اقتصادی خانواده جوش خورده است و‬ ‫ناچارا سرپرستانی که خود ناتوان اند‪،‬‬ ‫بايد پاسخگو باشند‪.‬‬ ‫نظام سرمايه داری اساسا بر حفظ‬ ‫مناسبات نابرابر و تبعيض آميز استوار‬ ‫است‪ .‬خانواده را بعنوان يک واحد‬ ‫اجتماعی تعريف ميکند‪ ،‬حقوق فرد را ھم‬ ‫به خانواده گره ميزند‪ .‬اين واحد اجتماعی‬ ‫گرچه اساسا ابداع سرمايه داری نيست اما‬ ‫حفظ اين مناسبات بشدت سود آور است و‬ ‫بخشی از وظايف سرمايه برای بازتوليد‬ ‫نيروی کار را از دوشش بر ميدارد‪ .‬کليه‬ ‫مناسبات ارتجاعی و اخالقی عقب مانده‬ ‫را نيز به ھمراه اين واحد اجتماعی عليه‬ ‫حق افراد در جامعه بکار ميگيرد‪.‬‬ ‫وانگھی نبايد فراموش کرد که جايگاه‬ ‫خانواده در جامعه و تعيين حدود‬ ‫اختيارات آن با تغيير مناسبات توليدی‬ ‫دستخوش دگرگونی جدی شده است‪ .‬آن‬ ‫ميراثی که از جوامع بدوی‪ ،‬از نظامھای‬ ‫ماقبل سرمايه داری به جای مانده است‪،‬‬ ‫تاريخا فرزندان را متعلق به پدر و نقش‬ ‫مادر را ھمان "وظيفه مادری" يعنی‬ ‫نگھداری از فرزندان تعريف می کند‪.‬‬ ‫کودک متعلق به خانواده و در واقع پدر‬ ‫است‪.‬‬ ‫حکومتھای سرمايه دار کنونی ھم‪ ،‬ھر جا‬ ‫دستشان برسد و اعتراض جدی در مقابل‬ ‫خود نبينند‪ ،‬ھمين ميراث کھنه را با بزک‬ ‫کردن آن‪ ،‬تبديل به قوانين نوشته و‬ ‫نانوشته می کنند‪ .‬عليرغم تغيير شکل و‬ ‫ماھيت مناسبات خانوادگی‪ ،‬کماکان در‬ ‫سدد حفظ اين ميراث بعنوان يک وديعه‬ ‫الھی و يک موضوع مقدس و اخالقی‬


‫‪٦‬‬

‫ھستند‪ .‬در نتيجه کودکان از جيب و با‬ ‫ھزينه خانواده آموزش می بينند‪ ،‬بھداشت‬ ‫و غذايشان تامين می شود‪ ،‬سپس بعنوان‬ ‫يک بزرگسال در خدمت حکومت و دولت‬ ‫در خواھند آمد‪.‬‬ ‫سرشت طبقاتی دولت اساسا اين رياکاری‬ ‫و منفعت طلبی را زير خروارھا‬ ‫فريبکاری و حقه بازی به نام تقدس‬ ‫خانواده پنھان ميکند‪ .‬در حاليکه خود را‬ ‫متولی خير و شر جامعه ميداند‪ ،‬وظيفه ای‬ ‫برای تامين رفاه جامعه ندارد‪ .‬در نتيجه‬ ‫جايگاه و شان اجتماعی افراد‪ ،‬بسته به‬ ‫موقعيت اقتصادی آنان است و حق کودک‬ ‫ھم تابع ھمين روند می گردد‪.‬‬ ‫در کشورھای پيشرفته سرمايه داری که‬ ‫جامعه و اساسا طبقه کارگر برای احراز‬ ‫حقوق اجتماعی و دفاع از حرمت خودش‬ ‫و جامعه جنگيده و مبارزه کرده است‪،‬‬ ‫دولت بعنوان نماينده سرمايه داری حاکم را‬ ‫به عقب نشينی وادار و مجبورکرده است‪.‬‬ ‫حداقل بخشی از آنچه را که از جيب‬ ‫جامعه ربوده است‪ ،‬به شکل تامين‬ ‫رفاھيات به آن مسترد کند و به قبول‬ ‫مسئوليت در رابطه با رفاه کودکان متعھد‬ ‫شود‪ .‬اين مبارزات سبب شده است که‬ ‫سطحی از استاندارد برای ھمه کودکان‬ ‫مھيا گردد‪.‬‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫دستاوردھايی مانند آموزش رايگان و‬ ‫اجباری‪ ،‬يک وعده غذای گرم در‬ ‫مدارس‪ ،‬تامين بھداشت کودکان‪،‬‬ ‫مھدکودکھا و شيرخوارگاھھای مجھز و‬ ‫رايگان و اماکن ويژه نگھداری از‬ ‫کودکان‪ ،‬تغيير قوانين کيفری و جزايی در‬ ‫مورد کودکان‪ ،‬حذف زندان و حبس و‬ ‫جريمه برای کودکان و ده ھا دستاورد‬ ‫ارزشمند و انسانی ديگر بخشی از ھمين‬ ‫پروسه است‪ .‬تامين رفاه کودکان مستقيما‬ ‫خود را بصورت رفاه و تعالی آن جامعه‬ ‫نشان ميدھد‪.‬‬ ‫بنابراين برای دفاع از حقوق پايه ای‬ ‫کودکان و تامين امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی‬ ‫و پرورشی مناسب و يکسان‪ ،‬ھيچ راھی‬ ‫جز مستقل کردن حقوق کودک از‬ ‫وضعيت اقتصادی خانواده وجود ندارد‪.‬‬ ‫ھر تکان و بحران اقتصادی‪ ،‬بيکار سازی‬ ‫والدين‪ ،‬خطرات اجتماعی مانند اعتياد‬ ‫والدين و غيره بکلی موقعيت کودک را در‬ ‫ھم می پيچد‪.‬‬ ‫متوقف کردن کار کودکان‪ ،‬خاتمه دادن به‬ ‫استفاده جنسی از کودکان‪ ،‬کوتاه کردن‬ ‫دست مذھب از زندگی کودکان‪ ،‬پايان‬ ‫دادن به ازدواج کودکان اساسا در گرو اين‬ ‫است که ھمه مصايب تحميل شده و پنھان‬ ‫در چھار ديواری خانواده علنی گردد‪ .‬و‬

‫ د ن ‬ ‫اين راھی ندارد‪ ،‬جز اينکه تامين ھمه‬ ‫حوايج زندگی کودکان مستقل از موقعيت‬ ‫اقتصادی خانواده بعھده دولت باشد‪.‬‬ ‫برای دفاع از حقوق پايه ای و حياتی‬ ‫کودکان بايد آلترناتيوی عملی داشت و‬ ‫جامعه را برای بدست آوردن آن متشکل‬ ‫کرد و سازمان داد‪ .‬اگر قرار جامعه بر‬ ‫اين باشد که سطح واحدی از استاندارد‬ ‫رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی‬ ‫کودکان و نوجوانان را‪ ،‬در باالترين سطح‬ ‫ممکن تضمين کند‪ .‬بايد آنرا با به قانون‬ ‫جامعه بدل کرد و مداوما تحت نظارت‬ ‫قرار داد‪.‬‬ ‫در کشورھايی که درجه ای از رفاه برای‬ ‫کودکان مھيا شده است‪ .‬ھر ماه منظما‬ ‫کمک ھزينه نگھداری از کودک به تمامی‬ ‫خانواده ھا پرداخت ميشود و تا سن ھيجده‬ ‫سالگی کودک ادامه پيدا می کند‪ .‬تحصيل‬ ‫تماما رايگان و اجباری است‪ .‬ثبت نام‬ ‫کودک در مدارس بعھده دولت است‪.‬‬ ‫سرويس اياب و ذھاب بخشی از اين‬ ‫وظيفه است‪ .‬استاندارد مدارس و کالسھای‬ ‫درس و کيفيت آموزش برای ھمه يکسان‬ ‫است‪ .‬دست کليه مذھب از آموزش و‬ ‫پرورش کوتاه شده است‪ .‬يک وعده غذای‬ ‫گرم و با کيفيت به کودکان داده ميشود‪.‬‬ ‫بھداشت و درمان کودکان کامال مجانی‬ ‫است‪ .‬مخارج مرخصی ايام زايمان‪،‬‬ ‫نگھداری از فرزند در ايام شيرخوارگی‬ ‫تماما توسط دولت پرداخت می گردد‪.‬‬ ‫سرويس اياب و ذھاب شھری برای‬ ‫کودکان مجانی است‪ .‬اين سطح از رفاه‬ ‫توسط مبارزات خود مردم و بويژه طبقه‬ ‫کارگر اين کشورھا سبب شده است که با‬ ‫تامين اين تسھيالت‪ ،‬خانواده به مکانی از‬ ‫امنيت و شادی نسبی برای کودک بدل‬ ‫گردد‪*.‬‬ ‫اين مطلب ابتدا در نشريه ان‪T‬ت‪T‬رن‪T‬اس‪T‬ي‪T‬ون‪T‬ال‬ ‫شماره ‪ ٦٢١‬منتشر گرديد‪ ،‬ب‪T‬ا ت‪T‬غ‪T‬ي‪T‬ي‪T‬رات‪T‬ی‬ ‫برای نشريه کودکان مقدمند‪ ،‬مجددا تنظي‪T‬م‬ ‫گرديد‪.‬‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪٧‬‬

‫ه ﯾ‪ $‬ا ا‬

‫‪ 7‬د‪ 7‬ن‬

‫ ﯾ د ن ﯾ ‬

‫کريم شامحمدی‬ ‫نھاد کودکان مقدمند مداوما تاکيد دارد‬ ‫که کودک مليت و قوميت ندارد‪ .‬اين ھمه‬ ‫تاکيد برای چيست؟‬ ‫کريم شاه محمدی‪ :‬با تشکر از شما و‬ ‫خسته نباشيد! سوالی که مطرح کرديد‬ ‫مھم است‪ .‬دعواھايی که ساخته اند ربطی‬ ‫به کودک ندارد‪ .‬اين ھمه تاکيدات ما‬ ‫برای اين است‪ ،‬چرا که ھويت ملی و‬ ‫قومی ساختگی است‪ .‬کودک بدون‬ ‫ھيچگونه اختياری و انتخابی اولين‬ ‫قربانيان جنگھای خانمان سوز ملی و‬ ‫قومی است‪ .‬حقوق جھانشمول کودک در‬ ‫اين مالحظات و مرز تراشی ھای ملی‬ ‫پايمال می شود‪ .‬در پايه و اساس ِعرق‬ ‫ملی و قومی افکار و تمايلی بشدت عقب‬ ‫مانده و مخرب است که با اصالت انسانی‬ ‫و حقوق جھانشمول کودکان مغاير است‪.‬‬ ‫کودک بدون اينکه در سرنوشت خويش‬ ‫اختياری داشته باشد‪ ،‬يا انتخابی کرده‬ ‫باشد بدون ھيچ نوع تعصب ملی‪ ،‬مذھبی‬ ‫و نژادی در يک نقطه ای از جھان متولد‬ ‫ميشود‪ .‬فکر کنم در ھر جا کودکی که‬ ‫متولد می شود چنين اصطالح مشترکی‬ ‫به زبان آورده می شود "کودکمان يا‬ ‫کودکشان به دنيا آمد" البته اگر شانس‬ ‫بياورد که چشمانش را در اين دنيای‬

‫نابرابر بگشايد‪ .‬در ھر ثانيه يک يا دو‬ ‫کودک جان می بازد‪ ،‬آنھم نه اينکه‬ ‫تصادفی يا از مقدرات آسمانی باشد‪ ،‬بلکه‬ ‫روی ھمين زمين موجود بنا به مشکالت‬ ‫اقتصادی و اجتماعی‪ ،‬جنگھای‬ ‫خانمانسوز و آوارگی اين اجازه را به‬ ‫کودکان ما نمی دھد که حتی چشمانشان‬ ‫را در اين دنيا بگشايند‪.‬‬ ‫در جواب سوال شما در مورد کودکانی‬ ‫صحبت خواھيم کرد که اوال شانس آورده‬ ‫اند زنده بمانند و دوم اينکه در يکی از‬ ‫نقاط دنيا يا کشوری در کنار ھمديگر با‬ ‫زبانھای مختلف زندگی می کنند‪ .‬و از‬ ‫اين زبان بيچاره که وسيله ارتباط‬ ‫اجتماعی بيش نيست‪ .‬از خون و ژنتيگ‬ ‫ھيچ بنی بشری ھم سرچشمه نگرفته بلکه‬ ‫يک وسيله قابل تغير و تکامل ھميشگی‬ ‫است مثل ھر پديده ديگر‪ ،‬ولی ھويتھای‬ ‫ملی‪ ،‬قبيله ای و مذھبی ساخته اند و در‬ ‫قرن بيست و يکم ھم که پيشرفت علم و‬ ‫تکنولوژی به اوج خود رسيده است‪،‬‬ ‫نسبيت فرھنگی ھم به آن اضافه کرده اند‬ ‫و تحت "فرھنگ خودشان" يک ھويت‬ ‫ديگر ھم تراشيده اند‪ .‬بله چنين سيستم و‬ ‫حکومتھای موجود دستجات و گروھھای‬ ‫مذھبی و قومی و قبيله ای ساخته اند و‬ ‫انسانھا را بجان ھم انداخته اند و کودکان‬ ‫ما بی ربط به اين تعصبات کور و عقب‬ ‫مانده‪ ،‬قوربانی می شوند‪.‬‬ ‫به نظرم جا دارد اشاره به يک نکته‬ ‫داشته باشم‪ .‬آنھم ستم ملی است‪ .‬بر اين‬ ‫باور ھستم که ھر منطقه ای يا ھر مردمی‬ ‫حق دارند با زبان مادری خود بخوانند و‬ ‫بنويسند و به مدرسه بروند‪ .‬يقين دارم که‬ ‫اگر ستم ملی مسئله بشود‪ ،‬راه حل درست‬ ‫اين است که ملت تحت ستم" طی يک‬

‫رفراندوم با مراجعه به آرای مردم تحط‬ ‫ستم آن منطقه جدا بشوند‪ ،‬که ھيچ نوع‬ ‫خونريزی به بار نيايد‪ .‬ولی در اين دو‬ ‫دھه اخير استقالل کشورھای جدا شده از‬ ‫شوروی سابق و خودگردانی کردستان‬ ‫عراق به گفته شاھدان عينی که در آنجا‬ ‫زندگی کرده اند آنرا بيشتر از ھر وقتی‬ ‫ثابت کرده است که ھمين کشورھای‬ ‫مستقل با زبان خودی دارند اکثريت مردم‬ ‫کشور "خودی" را استثمار می کنند‪.‬‬ ‫چند تا از دوستانی که ھم کار من ھستند‬ ‫و از ازبکستان‪ ،‬ترکمنستان و غيره آمده‬ ‫اند چنين می گويند‪ .‬از موقعی که رئيس‬ ‫جمھور "خودی" که با زبان خودمان‬ ‫صحبت می کند و بيست سال ھم ھست‬ ‫که بر مصدر قدرت نشسته است ولی ھيچ‬ ‫که تغيری در زندگی مردم به وجود‬ ‫نياورده است بلکه بيشتر از شصت در‬ ‫صد مردم مجبور ھستند که سرازير‬ ‫بازار کار در روسيه بشوند‪ .‬منظورم اين‬ ‫است وقتی که از ستم ملی نجات پيدا می‬ ‫کنيد که با زبان خودت صحبت بکنيد‬ ‫ھنوز مشکالت اساسی سر جای خودش‬ ‫برای اکثريت مردم ھست و فقط سرمايه‬ ‫داران خودی ھست که به نان و نوايی می‬ ‫رسند و بازار و دکانشان گرم خواھد شد‪.‬‬ ‫و اگر نه اکثر کودکان در ھمان جامعه‬ ‫زبان "خودی" بی حقوق ھستند‪ .‬به ھمين‬ ‫خاطر و به نظرم به درست ما از دست‬ ‫آوردھايی دفاع کرده و صحبت می کنيم‬ ‫که طی مبارزات بشر متمدن و کودک‬ ‫دوست به دست آمده است که برای بھبود‬ ‫ھر چه بيشتر شرايط زندگی کودکان‬ ‫مبارزه می کنند‪.‬‬ ‫در بعضی از کشورھای اروپايی مانند‬ ‫سوئد تا حدی استاندارد واحدی برای‬


‫‪٨‬‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫ د ن ‬ ‫موقعيتی را ميسر کرده است و انسانھا را‬ ‫از چھار چوب تنگ محلی بيرون آورده‬ ‫است‪ .‬ولی با اين وصف سياست طبقات‬ ‫دارا اين است که برای رسيدن به اھدافش‬ ‫از کشيدن مرزھای تو در تو از جمله‬ ‫نسبيت فرھنگی دست بر نمی دارد‪ .‬تالش‬ ‫می کنند ھمين آداب و رسوم را بسته بندی‬ ‫و ازلی ز ابدی اعالم کنند و از آن تابو‬ ‫بسازند تا با اين وسيله جلو اتحاد مردم را‬ ‫عليه نظامشان بگيرند‪.‬‬ ‫بنابر اين به نظر من اين ِعرق نسبيت‬ ‫فرھنگی‪ ،‬اين رسم و رسوم ھم ھويت‬ ‫کودک نيست‪.‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫بھبود شرايط زندگی کودکان در نظر‬ ‫گرفته شده است و اجرا می شود‪ .‬ما برای‬ ‫بھبود شرايط زندگی کودکان و عليه‬ ‫سياستھای نسبيت فرھنگی و ِعرق و‬ ‫تمايالت عقب مانده ملی‪ ،‬قومی و مذھبی‬ ‫مبارزه می کنيم و بر حقوق جھانشمول‬ ‫کودک پافشاری می کنيم‪.‬‬ ‫ھويت کودک چه می شود؟ آيا کودک‬ ‫ھويت ملی ھم ندارد؟ در جای که متولد‬ ‫شده فرھنگ و آداب و رسومی ھست‪،‬‬ ‫اينھا ھم ھويت نمی شود؟‬ ‫کريم شاه محمدی‪:‬به نظرم ھويت کودک‪،‬‬ ‫جھانشمول است‪ ،‬مرزی را نمی شناسد‪،‬‬ ‫چونکه ھيچ اختيار و ھيچ انتخابی در به‬ ‫وجود آوردن اين مرزھای ملی‪ ،‬مذھبی‪،‬‬ ‫سياسی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرھنگی‪ ،‬نژادی و‬ ‫جغرافيايی نداشته است‪ .‬و به ھمين دليل‬ ‫کودکی که در ھر نقطه ای از اين دنيا‬ ‫متولد می شود‪ ،‬شھروند متساوی الحقوق‬ ‫آن جامعه است‪ .‬کودک فارس‪ ،‬کرد‪،‬‬ ‫ترک‪ ،‬عرب‪ ،‬افغان و غيره نداريم‪.‬‬ ‫کودک با ھر زبانی صحبت بکند کودک‬ ‫است و ربطی با ھويت ملی و جنگھای‬ ‫ملی ندارد و کودک بايد از اين تخاصمات‬

‫و تعصبات کور ملی و مذھبی دور و‬ ‫برحذر باشد‪.‬‬ ‫ببينيد ھر کودکی که در ھر نقطه ای از‬ ‫اين دنيا متولد می شود حتمی طبق‬ ‫فرھنگ و آداب و رسومی که در آن‬ ‫خانواده يا بھتر می توان گفت آن محيطی‬ ‫که زندگی می کند بار می آيد و ياد می‬ ‫گيرد و جزء نرم زندگی کودک می شود‪.‬‬ ‫بنابر اين کودک اينجا ھم ھيچ اختياری‬ ‫ندارد بلکه طبق آداب و رسومی که ھست‬ ‫زندگی می کند و به آن عادت می گيرد و‬ ‫بعضا از آن خوشش می آيد و دوستش‬ ‫دارد و با زندگيشان عجين می شود‪ .‬ولی‬ ‫ھمينکه کودک با اينترنت‪ ،‬تلويزيون و‬ ‫مديای اجتماعی آشنايی پيدا می کند چنين‬ ‫روش زندگی متحول می شود و اين رسم‬ ‫و رسوم خودی ھم متحول می شود‪.‬‬ ‫بنابراين چنين ھويت خودی ھم برای‬ ‫کودک بی معنا است‪ .‬کودکی که بگذارند‬ ‫دسترسی به مديای اجتماعی در سطح‬ ‫جھان داشته باشد حتما آھنگھای ديگر‪،‬‬ ‫رقصھای ديگر‪ ،‬زبانھای ديگر و در کل‬ ‫روش زندگی ديگر را می آموزد و در‬ ‫چھارچوبه فرھنگ خودی نمی ماند‪ .‬به‬ ‫درست می گويند دنيا شبيه يک دھکده‬ ‫جھانی شده است‪ ،‬پيشرف علم و‬ ‫تکنولوژی و مديای اجتماعی چنين‬

‫خوب پس با اين تعاريفی که شما داريد‪،‬‬ ‫اصال ھويت کودک در چيست؟ مثال‬ ‫اشتباه است بگوئيم کودکان فارس‪،‬‬ ‫ترک‪،‬عرب‪ ،‬کرد و غيره‪.‬‬ ‫کريم شاه محمدی‪ :‬ھمانطور که در باال‬ ‫اشاره کردم ھويت کودک جھانشمول است‬ ‫و بی مرز‪ ،‬چونکه حقوق کودک‬ ‫جھانشمول است‪.‬‬ ‫در جواب اين سوال که آيا اشتباه است‬ ‫بگوئيم کودکان فارس‪ ،‬ترک‪ ،‬کرد‪ ،‬عرب‬ ‫و غيره؟ بستگی دارد که چه کسی اين‬ ‫حرف را می زند خوب معلوم است يک‬ ‫ناسيوناليست اين اسامی را به کودکانش‬ ‫حقنه می کند و در تبليغاتش رو به جامعه‬ ‫در بوق و کرنا می کند و اگر نه چگونه‬ ‫می تواند " ملت خودش" را متعصب بار‬ ‫بياورد آنھم برای مقاصد خودش و يک‬ ‫نژادپرست ھم ھمينطور اين حربه را الزم‬ ‫دارند که کودکان را که از جايی به جايی‬ ‫ديگر مھاجرت کرده اند ھميشه بيگانه و‬ ‫اين شکافھا را پر نشده اعالم کند و از اين‬ ‫اسم گذاريھا استفاده کند برای مقاصد و‬ ‫اھدافی که دارند‪.‬‬ ‫ولی منی که حقوق کودک را جھانی می‬ ‫دانم و برای اين امر مبارزه می کنم که‬ ‫ھر کودکی در ھر جايی به دنيا می آيد و‬


‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪٩‬‬ ‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫يا مجبورا به جاھای ديگری مھاجرت‬ ‫ميکند‪ ،‬از اين کلمات استفاده کنم کلمه‬ ‫رايجی را به کار می برم که می گويند‬ ‫زبان مادری و آنھم زمانی که می خواھد‬ ‫و الزم دارد زبان مادريش را ياد بگيرد و‬ ‫بس و اگر نه ھيچ دليلی ندارد که کودکان‬ ‫را با مليتش صدا زد‪ .‬چونکه کودک با ھر‬ ‫زبانی صحبت کند و از ھر کجا آمده‬ ‫باشد‪ ،‬کودک است و محل جغرافيای‬ ‫تولدش نبايد يک ارزش محسوب شود‬ ‫برتری خاصی داشته باشد‪.‬‬ ‫مقوله کشور جدا از مليت است‪ .‬انتساب‬ ‫کودک به کشوری که آنجا ھم متولد شده‬ ‫است ھم اشتباه است؟ مثال بگوئيم کودک‬ ‫ايرانی‪ ،‬عراقی و آمريکايی ‪...‬؟‬ ‫کريم شاه محمدی‪:‬‬

‫ ‪ :,‬ران‬

‫بنابر اين منفعت دولتھا و کشوردارھا و‬ ‫منافع طبقاتيشان اين را می خواھد که‬

‫آدمھا را بسته بندی کنند‪.‬‬ ‫بنا براين و اينجا ھم از نظر من کودکان‬ ‫ايرانی‪ ،‬عراقی و آمريکايی نداريم ولی‬ ‫کودکان باالخره در جايی متولد شده و‬ ‫زندگی می کنند و يا به منطقه ديگری‬ ‫مھاجرت می کنند‪ .‬بنابراين اگر مجبور‬ ‫باشم اسم ببرم می گويم‪ ،‬زمانی در ايران‬ ‫زندگی کرده ام و امروز به سوئد مھاجرت‬ ‫کرده ام‪ .‬وقتی که بگوئيم کودک ايرانی‪،‬‬ ‫عراقی و آمريکايی يک ھويت کشوری به‬ ‫کودک داده ايم که کودک ھيچ نوع اختيار‬ ‫و انتخاب مثبت يا منفی در آن نداشته‬ ‫است‪ .‬چونکه ِعرق کشوری ھم چه نسبت‬ ‫به "کشور خودی" مثبت باشد و يا نسبت‬ ‫به "کشور ديگران" منفی باشد‪ ،‬باز ھم‬ ‫منفی است‪ .‬چونکه در پايه و اساس ِعرق‬ ‫کشوری ھم افکار و تمايل عقب مانده و‬ ‫مخربی است که با اصالت انسانی و‬ ‫حقوق جھانشمول کودکان مغاير است‪*.‬‬

‫بله به نظرم مقوله کشور به يک معنا جدا‬ ‫از مقوله مليت است آنھم به اين معنا که‬ ‫در چھارچوب يک کشور چند "مليت" با‬ ‫زبانھای متفاوت در کنار ھمديگر زندگی‬ ‫می کنند‪ .‬مثال کشور ايران چند زبان و‬ ‫چندين لھجه متفاوت وجود دارد مانند‬ ‫زبان فارسی‪ ،‬عربی‪ ،‬ترکی و کردی‪ .‬و‬ ‫غيره‪ .‬به نظرم اينجام ھم چنين‬ ‫اصطالحاتی ـ کودک ايرانی‪ ،‬عراقی و‬ ‫آمريکايی حرف حکومتھا و کسانی که‬ ‫عرق کشوری برايشان می چربد‪ .‬چونکه‬ ‫اگر دولت آمريکا نگويد کشور ما آمريکا‬ ‫که يکی از قدرتھای جھان است و غيره‬ ‫چگونه می تواند مردم آمريکا و‬ ‫سربازانش را برای جنگيدن آماده کند و‬ ‫جھان را تروريزه کند‪.‬‬

‫و ﯿ ‬

‫ " در‪ +‬‬

‫ ) ان د‪.‬‬

‫ ‪ 6‬ن ‪ 345/‬‬

‫ د ‬

‫ ﯿ‪ 1‬وارو ‬

‫ ﯿ ‬

‫ ‪ +‬‬

‫د ‪ #‬ه ر ‪37/‬‬

‫ ﯾ ﯾ را‬

‫ " در ‪ ,-‬ن ﯿ‪ ,‬رو ‬

‫‪ +‬ا ‪ $‬‬

‫‪ + .-‬ه"‬

‫ د ﯾ‪ "9‬ﯿ از اﯾ ‪ -‬ت‬

‫ اﯾ" " ‪ /‬‬

‫‪ :+ /‬ر‬

‫ ‬ ‫ ﯿ ‬

‫ ه را و ‪ 1 %‬ز‪ /‬ن و ز ‪"+‬‬ ‫ ﯿ ‬ ‫‪...‬‬ ‫ د " ه ‪ " #$ %‬اش را‬ ‫‪ %‬ار ‬

‫ ق ز ‪ "+‬و ;‪37‬‬ ‫ ‪ #‬ب اﯾ وﯾ ا د ا‪. -‬‬

‫اﯾ ‪2‬‬ ‫‪/‬ﯿ ا‪ -‬‬


‫‪١٠‬‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫ د ن ‬

‫ ? >‪ $‬ز‪ *+‬ﯾ )ارس‬ ‫گفتگوی نشريه کودکان مقدمند با آزاد زمانی‪ ،‬فعال سرشناس مدافع حقوق کودکان‬

‫آزاد زمانی‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬ھفت ميليون‬ ‫کودک از تحصيل باز مانده اند و به صف‬ ‫کودکان کار و خيابان پيوسته اند‪ ،‬چگونه‬ ‫ميشود اين وضعيت را خاتمه داد و‬ ‫کودکان را به مدرسه بازگرداند؟‬ ‫آزاد زمانی‪ :‬اينکه "ھفت ميليون کودک‬ ‫از تحصيل باز مانده اند" بيان کننده اين‬ ‫واقعيت اشکار است که بازدارنده ای‬ ‫وجود دارد‪ .‬يک سيستم بازدارنده‪ ،‬نا‬ ‫کارامد و غيرعادالنه بانی بازماندن‬ ‫ميليونھا کودک و نوجوانان از تحصيل‬ ‫است‪ .‬رژيم اسالمی با نھادھای امنيتی و‬ ‫چپاولگرش‪ ،‬با دستگاھھای توليد کننده‬ ‫جھل و خرافه اش‪ ،‬با رانت خواری و‬ ‫فساد حکومتی و اقتصاديش باعث ھمه‬ ‫مشقات و محروميتھای اجتماعی است ‪.‬‬ ‫سال به سال آمار و ارقام مربوط به‬ ‫کودکان و نوجوانان محروم از تحصيل‬ ‫افزايش پيدا ميکند‪ .‬در جامعه ای که‬ ‫فاصله طبقاتی روز به روز عميق ترمی‬ ‫شود‪ ،‬از يک طرف ميليونھا خانواده‬ ‫کارگر و زحمتکش چند برابر زير خط‬ ‫فقر زندگی ميکنند‪ .‬از طرفی ديگر‬

‫حکومت چيان ‪ ،‬صاحبان سرمايه ‪ ،‬گله‬ ‫ھای مفت خور پاسدار و آخوند ميليارد‬ ‫ميليارد دزدی ميکنند‪ .‬محروميت ميليونی‬ ‫کودکان از تحصيل تنھا گوشه ای از‬ ‫کارکرد ناعادالنه آن را بيان ميکند‪.‬‬ ‫فقر کودکان را مجبور ميکند ھمراه‬ ‫خانواده ھای فقيرشان برای تامين معاش‬ ‫زندگی کودکيشان را حراج کنند‪ .‬کودکان‬ ‫ونوجوانان دوست دارند سر کالس درس‬ ‫ومدرسه بروند دوست دارند در کنار ھم‬ ‫سن و سالھايشان بازی کننند شادی کنند و‬ ‫از يک زندگی نرمال و ابتدايی که حق‬ ‫ھمه کودکان است برخوردار باشند‪ .‬اما‬ ‫بازار سود آوری و جامعه طبقاتی بر‬ ‫خالف ميل کودکان آنھا را از حق تحصيل‬ ‫محروم ميکند‪ .‬بجای تحصيل بطور‬ ‫بيرحمانه کودکی و نوجوانيشان را‬ ‫استثمار ميکنند‪.‬‬ ‫برای خاتمه دادن به اين وضعيت غير‬ ‫انسانی و کودک ستيز بايد تالش کرد‪.‬‬ ‫جنبش دفاع از حقوق کودکان بايد گسترش‬ ‫داده شود‪ .‬آموزش و پرورش رايگان و‬ ‫تامين تحصيل برای کودکان محروم شده‬ ‫از تحصيل تنھا يکی از مطالبات اين‬ ‫جنبش است‪ .‬خانواده ھا و شھروندان حق‬ ‫دارند به محروميت کودکان و‬ ‫نوجوانانشان اعتراض کنند‪.‬‬ ‫بايد نھاد ھای دفاعی و اجتماعی برای‬ ‫احقاق حقوق کودکان درميان خانواده ھا‬ ‫در محالت مسکونی‪ ،‬کارخانه ھا و‬ ‫کارگاھھا‪ ،‬مدارس و دانشگاھھا ايجاد‬ ‫شوند‪ .‬فعاالن جنبش دفاع از حقوق کودک‬ ‫می توانند دولت و ارگانھای آموزش و‬ ‫پرورشی را به چالش بکشند و ميليونھا‬

‫خانواده و کودک محروم از تحصيل را‬ ‫برای تامين حقوقشان به حرکت در آورند‪.‬‬ ‫کمپين ھای اعتراضی و حمايتی برای‬ ‫نجات کودکان کار و خيابان سازماندھی‬ ‫کنند‪ .‬نيروی متشکل و ميليونی جامعه می‬ ‫تواند کودکان و نوجوانان را از مشقت‬ ‫رھا کند و به مدرسه و تحصيل باز‬ ‫گرداند‪.‬‬

‫در مبارزات طوالنی مدت معلمين خواست‬ ‫آموزش رايگان و بھبود وضعيت‬ ‫آموزشی مطرح شده است‪ .‬چگونه‬ ‫ميتوان اين خواست را عملی کرد؟‬ ‫آزاد زمانی‪ :‬خواست "تامين آموزش و‬ ‫پرورش رايگان" يک مطالبه اساسی در‬ ‫جنبش ھای اعتراضی مردم جامعه ايران‬ ‫است‪ .‬اين خواست در تجمعات و‬ ‫اعتراضات توده ای‪ ،‬کارگری‪،‬‬ ‫دانشجويی‪ ،‬معلمان و در صدر مطالبات‬ ‫جنبش دفاع از حقوق کودکان مطرح بوده‬ ‫است‪ .‬تا آنجا که به تجربه ھا بر ميگردد‬ ‫مطالبات برای تامين آموزش و پرورش‬ ‫مناسب و مدرن ھم در قطع نامه ھا‪ ،‬بيانيه‬ ‫ھا وتجمعات اعتراضی مطرح بوده است‪.‬‬ ‫تالش برای تغيير سيسيتم آموزشی‬ ‫وپرورشی مناسب ومدرن می تواند‬


‫‪١١‬‬

‫بعنوان يک مطالبه راديکال کماکان در‬ ‫کنار ساير خواسته ھای برحق معلمان و‬ ‫ديگر جنبشھای اجتماعی مطرح باشد‪.‬‬ ‫به‬ ‫مطالبات‬ ‫تحميل‬ ‫برای‬ ‫حاکميت‪،‬حضور نيروی ميليونی مردم‬ ‫کار ساز است‪ .‬بايد معلمان و فعاالن‬ ‫اجتماعی و مدنی متشکل شوند و‬ ‫مبارزات و مطلباتشان را ھدفمند کنند‪.‬‬ ‫تنھا طرح اين خواستھا در يک اعتراض‬ ‫و يا يک رويداد اجتماعی کفايت نميکند‪.‬‬ ‫برای کسب اين مطالبات بايد ساز و‬ ‫کارھای مبارزه مداوم و موثر را در پيش‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫آيا آموزش رايگان و اجباری در ايران‬ ‫چگونه امکان پذير می شود؟‬ ‫آزاد زمانی‪ :‬آموزش و پرورش رايگان‬ ‫در ايران در دو حالت می تواند ممکن‬ ‫شود‪ .‬يکی برچيدن وضع موجود‪ ،‬پس از‬ ‫آن‪ ،‬ايجاد يک جامعه آزاد و برابر که‬ ‫آموزش و پرورش رايگان تنھا می تواند‬ ‫يکی از ثمره ھای اين تحول عظيم باشد‪.‬‬ ‫جنبش ما بطور جدی برای تحقق آن تالش‬ ‫ميکند‪.‬‬ ‫ديگری‪ ،‬دخالت در وضع موجود و‬ ‫تالش برای تحميل برخی خواستھای‬ ‫اجتماعی‪ ،‬اقتصادی و سياسی به رژيم‬ ‫اسالمی است‪ .‬دراين جھت‪ ،‬نيروی‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫قدرتمند جامعه می تواند اين خواست را‬ ‫به کرسی بنشاند‪ .‬در ھر دو حالت‪ ،‬ما‬ ‫برای تامين اين خواست تالش ميکنيم‪،‬‬ ‫صفوف اعتراضی مردم را سازماندھی ‪،‬‬ ‫ھدايت و رھبری ميکنيم‪.‬‬ ‫سوء تغذيه کودکان در جمھوری اسالمی‬ ‫چنان ھمه گير شده است که خود دولت‬ ‫ھم به صراحت راجع به آن حرف ميزند‪.‬‬ ‫چگونه با اين معضل بايد روبرو شد؟ آيا‬ ‫انجمن ھای خيريه‪ ،‬و کال کارھای خيريه‬ ‫ای می تواند کمکی در اين باره باشد؟‬ ‫آزاد زمانی‪ :‬اين يک حقيقت تلخ است که‬ ‫کودکان در ايران از سوء تغذيه رنج می‬ ‫برند‪ .‬کودکان از تغذيه سالم و مکفی برای‬ ‫رشد وسالمتشان برخورد ار نيستند‪ .‬سوء‬ ‫تغذيه و فقر غذايی‪ ،‬بھداشت و سالمت‬ ‫کودکان را تھديد ميکند‪ .‬بر اساس‬ ‫آمارھای منتشر شده توسط دستگاھھای‬ ‫دولتی بييش از ‪ ٨٠٠‬ھزار کودک زير ‪٦‬‬ ‫سال در ايران از سوء تغذيه رنج می‬ ‫برند‪ .‬وضعيت فالکت بار اقتصادی‬ ‫ميليونھا خانواده کارگر و زحمتکش باعث‬ ‫عدم دسترسی به تغذيه مناسب در جامعه‬ ‫ايران شده است آمارھای موجود دولتی و‬ ‫غير دولتی تنھا گوشه ی کوچکی از فقر‬ ‫غذايی تحميل شده به کودکان را منعکس‬ ‫ميکنند‪.‬‬

‫ د ن ‬ ‫انجمن ھای خيريه و نھادھايی که تحت‬ ‫عنوان خيريه فعاليت دارند به ھر درجه‬ ‫ای که به کودکان بی پناه و فقير کمک‬ ‫کنند و رنجی را از زندگی آنھا کم نمايند‬ ‫مثبت است اما اين نھادھا بيشتر از انکه‬ ‫بخواھند نيازمنديھای کودکان فقير و‬ ‫محتاج جامعه را تامين کنند دنبال تبليغ‬ ‫کارھای مذھبی ھستند‪ .‬بسياری از اين‬ ‫انجمن ھا را مسوالن دولتی و ھيئت ھای‬ ‫مذھبی مساجد اداره ميکنند‪ .‬تبليغ خرافات‬ ‫در ميان کودکان فقير جامعه و جذب آنھا‬ ‫به دواير و نھادھای مذھبی و دولتی از‬ ‫اھداف آنھاست‪.‬‬ ‫انجمن ھای خيريه را حاجی بازاريھا‪،‬‬ ‫صاحبان سرمايه و مسوالن دولتی و‬ ‫آخوندھای مساجد و تکايا تاسيس و‬ ‫حمايت ميکنند‪ .‬ھمه اينھا خودشان در‬ ‫مکانيزم مناسبات موجود بانی فقر و‬ ‫فالکت بر کودک و نوجوان جامعه ھستند‪.‬‬ ‫خود ا ين زالو ھا مشغول سود آوری و‬ ‫اداره نھادھايی ھستند که در استثمار‬ ‫کودکان دست دارند در بھره کشی از‬ ‫خانواده ھای کودکان کار و خيابان دست‬ ‫دارند‪ .‬اين مفت خورھا ميلياردھا سود و‬ ‫سرمايه به جيب می زنند و باعث فقر‬ ‫غذايی و تحميل ھزار ان مشقت ديگر بر‬ ‫زندگی کودکان و نوجوانان ھستند‪ .‬انجمن‬ ‫ھای خيريه بطور موقتی شايد در زندگی‬ ‫تعدادی از کودکان نيازمند تاثير بگذارند‬ ‫اما جامعه ای که توسط صاحبان اين‬ ‫انجمن ھا به لجن زار فقر و نابرابری‬ ‫تبديل شده است با اين نھادھای عليل‬ ‫مذھبی قابل تغيير نيست‪ .‬رنج و مشقت‬ ‫کودکان را انجمن ھای خيريه اسالمی و‬ ‫غير اسالمی نمی توانند حل کنند‪ .‬اتفاقا‬ ‫را ه حل رفع مشقت و رنج از زندگی‬ ‫کودکان برچيدن اين نھادھاست‪ .‬مردم بايد‬ ‫بطور مستقيم کانون ھا‪ ،‬نھادھا و‬ ‫سازمانھای حمايتی و دفاعی از زندگی‬ ‫کودکان را تشکيل دھند اين نھادھا با اتکا‬ ‫به نيروی ميليونی جامعه از دولت‬

‫منفعت کودکان بر ھر مالحظه و منفعت ملی‪ ،‬مذھبی‪ ،‬نژادی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرھنگی و ايدئولوژيک مقدم است!‬


‫‪١٢‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫بخواھند که بدون ھر تبعيضی تغذيه‬ ‫مناسب‪ ،‬تحصيل و امکانات زيستی‬ ‫مناسب برای ھمه کودکان جامعه را مھيا‬ ‫کند‪.‬‬ ‫برخورد امنيتی جمھوری اسالمی با ان‬ ‫جی او ھا سابقه ديرينه دارد‪ .‬کال )ان جی‬ ‫او( ھا منشا اثری ھستند؟ چرا اينقدر با‬ ‫مماتعت جمھوری اسالمی روبرو می‬ ‫شوند؟‬ ‫آزاد زمانی‪ :‬رژيم اسالمی فعاليتھای‬ ‫اجتماعی و مدنی را که تحت اتوريته‬ ‫نھادھای دولتی نباشند تحمل نميکند‪ .‬به‬ ‫ھمين خاطر ان جی او ھا و تشکل ھايی‬ ‫را که از حکومت مستقل بوده اند بطور‬ ‫مدام مورد بازخواست و بازجويی قرار‬ ‫داده است‪ .‬از ھر فعاليت مدرن و‬ ‫اجتماعی که بتواند در جامعه تاثير داشته‬ ‫باشد جلوگيری ميکند‪ .‬به تشکل ھايی که‬ ‫سرگرم کارھای بيھوده و بدون تاثير در‬ ‫تحوالت اجتماعی ھستند ميدان می دھد‪.‬‬ ‫ان جی اوھا و گروھھای را که به کمک‬ ‫ارگانھای دولتی ساخته می شوند و يا در‬ ‫جھت اھداف دولت ھستند حمايت می‬ ‫کند‪.‬از اين رو‪ ،‬برخی )ان جی او( ھا و‬ ‫گروھھايی را که خنثی ھستند ودر بودن و‬ ‫نبودنشان ھيچ اتفاق خاصی در جامعه‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫روی نمی دھد حق فعاليت دارند‪ .‬برخی از‬ ‫اين )ان جی او( ھا در واقع درخدمت‬ ‫دستگاھھای امنيتی و دولتی ھستند‪ .‬ازاين‬ ‫گونه )ان جی او( ھا برای منفعل کردن‬ ‫نيروی اعتراضی جامعه استفاده می شود‪،‬‬ ‫به ھمين علت دستگاھھای دولتی در‬ ‫تقويت آنھا می کوشند‪.‬‬ ‫اما ھمينکه يک نھاد‪ ،‬يا ان جی او بخواھد‬ ‫بطور مستقل از دولت و دستگاھايش‬ ‫فعاليت کند و به مسايل مھم جامعه‬ ‫بپردازد زير ذره بين نيروھای امنيتی‬ ‫قرار ميگيرد‪ .‬فعالينش تحت فشار قرار‬ ‫داده ميشود‪ ،‬محدود می گردد يا مجبور به‬ ‫تعطيلی می شود‪.‬‬ ‫بھزيستی و شھرداری مدعی اند که‬ ‫مشغول سر و سامان دادن به کودکان کار‬ ‫و خيابان ھستند‪ .‬چقدر اين ادعا واقعی‬ ‫است؟‬ ‫آزاد زمانی‪ :‬تنھا ادعايی بيش نيست‪ ،‬به‬ ‫آن اندازه واقعی است که ما شاھد زندگی‬ ‫فالکت بار کودکان کار و خيابان ھستيم‬ ‫ھزاران کودک در کارگاھھا و مکانھای‬ ‫نمور و غير استاندارد مجبور به کار‬ ‫سخت و طاقت فرسا ھستند‪ .‬اين کودکان‬ ‫از ھيچ مزايای قانونی و حمايتی برخورد‬ ‫دار نيستند‪ .‬شاھد آنيم که کودک و نوجوان‬ ‫بر سر چھار راھھا‪ ،‬خيابانھا وگذرگاھھا‬

‫ د ن ‬ ‫مشغول دستفروشی و تکدی گری ھستند‪.‬‬ ‫شھرداريھا و بھزيستيھا شاھد تحقير‪ ،‬آزار‬ ‫و رنج اين کودکان ھستند‪ .‬شھرداريھا و‬ ‫بھزيستی ھا ناظران قانونی ودولتی رنج و‬ ‫مشقات کودکان کار و خيابان ھستند‪ .‬اين‬ ‫کودکان را می بينند که زير پلھا و در الی‬ ‫کارتن ھا و محلھای نا امن و خطرناک‬ ‫بدون ھيچ سرپناھی شب و روز را سپری‬ ‫می کنند‪ .‬شھرداريھا و بھزيستيھا ھر چند‬ ‫گاھی با ماموران باتوم به دستشان به جان‬ ‫کودکان کار و خيابان در اماکن عمومی‬ ‫می افتند و آنچه را که دارند با خود می‬ ‫برند و کودکان را آزار می دھند‪.‬‬ ‫دھھا طرح ناقص و نا کارآمدشان باعث‬ ‫شده است که کودکان نه تنھا اين ارگانھا‬ ‫را حامی خود نمی بينند بلکه از‬ ‫مامورانشان می ترسند و فرار ميکنند‪.‬‬ ‫اين نھادھا بطور مدام مدعی سامان دھی‬ ‫ھستند وھيچوقت ادعايشان را عملی‬ ‫نکرده اند‪.‬‬ ‫اين نھادھا در بھترين حالت سرگرم‬ ‫سرپوش گذاشتن بر واقعيت ھای موجود‬ ‫جامعه ھستند‪ .‬اغلب طرحھايشان نه برای‬ ‫کم کردن رنج و مشقت کودکان است بلکه‬ ‫برای پنھان کردن مشکل کودکان است‬ ‫شھرداريھا ميخواھند فضای ظاھری‬ ‫شھرھا را تغيير دھند به ھمين منظور‬ ‫طرح جمع آوری کودکان کار و خيابان نه‬ ‫برای ساماندھی زندگی کودکان بلکه‬ ‫برای اجرای اھداف ديگر شھرداری‬ ‫ھاست‪ .‬بھزيستی ھيچوقت نتوانسته است‬ ‫يک طرح جامع را برای ساماندھی‬ ‫کودکان و نوجوانان به سرانجام برساند‪.‬‬ ‫اين ارگان در اتفاق با ساير ارگانھا ھمانند‬ ‫نيروی انتظامی و شھرداريھا موجبات‬ ‫اذبت و آزار کودکان را فراھم کرده اند‪.‬‬ ‫اين نھادھا از ارائه خدمات آسايشی‪،‬‬ ‫غذايی و درمانی سالم به کودکان کار و‬ ‫خيابان و کودکان بی سرپرست ناتوان‬ ‫بوده اند‪ .‬ادعای اين ارگانھا با عملکردشان‬ ‫تناقض دارد‪ .‬ادعاھايشان پوچ است‪*.‬‬


‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪١٣‬‬

‫ زش و ورش در = ر‬

‫ د ن ‬

‫ا @ اﯾ ان‬

‫گفتگوی نشريه کودکان مقدمند با شراره رضائی‬ ‫فعال حقوق زنان و کودکان‬

‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬چرا آموزش و‬ ‫پرورش در جمھوری اسالمی ايران‬ ‫رايگان نيست؟‬ ‫شراره رضائی‪ :‬در اصل سیام قانون‬ ‫اساسی جمھوری اسالمی ايران آمده است‪:‬‬ ‫"دولتموظفاستوسايلآموزشو‬ ‫پرورشرايگانرا برایھمه ملت تا پايان‬ ‫دوره متوسطه فراھم سازد و وسايل‬ ‫تحصيالتعالی را تا سر حد خودكفائی‬ ‫كشور به طور رايگان گسترشدھد"‬ ‫با وجود اين قانون‪ ،‬اما نه بعنوان شھريه‬ ‫بلکه بعناوين و بھانه ھای مختلف از دانش‬ ‫آموزان و خانواده ھايشان پول می گيرند‪.‬‬ ‫مسئوالن آموزش و پرورش ھر ساله از‬ ‫ممنوعيت دريافت پول توسط مدارس‬ ‫دولتی خبر میدھند‪ ،‬اما دريافت پول‬ ‫اجباری توسط مدارس دولتی ھر سال به‬ ‫رسم ھميشگی تبديل شده است‪ .‬پولھايی‬ ‫که گرفته می شود به عناوين مختلف از‬

‫قبيل جمعآوری کمکھای مردمی‪،‬‬ ‫کالسھای فوق برنامه‪ ،‬فعاليتھای کمک‬ ‫آموزشی‪ ،‬اردوھای تفريحی آموزشی و‬ ‫غيره در ابتدای سال تحصيلی و يا به‬ ‫مرور در طول دوران تحصيل از والدين‬ ‫درخواست میشود‪.‬‬ ‫دليل اينکه چرا با وجود قانون تحصيل‬ ‫رايگان اما تحصيل رايگان نيست را‬ ‫مسوولين آموزش و پرورش اختصاص‬ ‫بودجه ناچيز به اموزش و پرورش‬ ‫توضيح می دھند‪ .‬طبق معمول‬ ‫ھمانطوريکه حقوق کارگر را سر ماه نمی‬ ‫پردازند به بھانه اينکه کارخانه صرف‬ ‫نمی کند يا تحريم ھستيم يا جنگ است و‬ ‫غيره‪ .‬بودجه اموزش و پرورش را ھم‬ ‫نمی دھند‪ .‬اين در حالی است که چندين‬ ‫برابر اين جور بودجه ھا را نھادھا و‬ ‫شخصيتھای دولتی و سرمايه داران و‬ ‫نظامی ھا باال می کشند‪ .‬آمار فقط يک‬

‫فقره اختالس برای چند سال تحصيل‬ ‫رايگان بچه کفايت می کند‪ .‬در کشوری‬ ‫چون ايران که سود سرمايه ھا سرسام آور‬ ‫است‪ ،‬اما دولت سرمايه داران حاضر‬ ‫نيستند بخشی ولو ناچيز از سود سرمايه‬ ‫شان را برای افزايش دستمزد کارگر‪ ،‬بيمه‬ ‫بيکاری به کاگران بيکار و يا تامين بودجه‬ ‫کافی به اموزش و پرورش و تحصيل‬ ‫رايگان اختصاص دھند‪.‬‬ ‫بعالوه‪ ،‬مسئول دبيرخانه عفاف و حجاب‬ ‫وزارت آموزش و پرورش می گويد‪۵ ،‬‬ ‫درصد از بودجه آموزش و پرورش به‬ ‫عفاف و حجاب اختصاص می يابد‪ .‬به اين‬ ‫معنی است که بودجه ناچيزی ھم که‬ ‫بعنوان بودجه آموزش و پرورش و‬ ‫تحصيل رايگان اختصاص داده می شود‬ ‫صرف ماموران حراست مدارس و‬ ‫تاسيس مساجد در مدارس و کنترل دانش‬ ‫آموزان و تحميل محدوديتھای غير انسانی‬ ‫از قبيل عفاف و حجاب و غيره می شود‪.‬‬ ‫آمار دانشآموزان در سال تحصيلی ‪٩٣‬‬ ‫نشان میدھد که در اين سال ‪ ١٢‬ميليون‬ ‫و‪ ٣٠٠‬ھزار دانشآموز در مقاطع‬ ‫تحصيلی ابتدايی و متوسطه در ‪١٠٥‬‬ ‫ھزار مدرسه تحصيل میکردند‪ .‬که از اين‬ ‫تعداد ‪ ١١‬ميليون و ‪ ٢٣٧‬ھزار نفر از‬ ‫دانشآموزان در مدارس دولتی و يک‬ ‫ميليون نفر نيز در مدارس غيردولتی‬ ‫)انتفاعی( ھستند‪.‬‬ ‫مجلس و دولت شکاف طبقاتی را امري‬ ‫پذيرفته شده میداند‪ .‬ثروتمندان تالش می‬ ‫کنند و میخواھند فرزندشان را به مدرسه‬ ‫غير انتفاعی بفرستند‪ .‬مدارسی که در‬


‫‪١٤‬‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫ د ن ‬ ‫)کودکان کار( که مجبور ھستند نقش نان‬ ‫آور خانواده را ايفا کنند و دالليل ديگری‬ ‫ھم دخيل است‪.‬‬

‫تھران باالی ده ميليلون شھريه ميگيرند‪.‬‬ ‫مدارس دولتی به چند نوع تقسيم شده‪:‬‬ ‫مدرسه عادی‪ ،‬نمونه دولتی‪ ،‬مدارس شاھد‬ ‫که ظاھرا شھريه رسمی نمی گيرند‪ .‬اما‬ ‫و استعدادھای‬ ‫مدارس تيزھوشان‬ ‫درخشان که گرانترين مدرسه در ميان‬ ‫مدارس دولتی ھستند و شھريه اين دو‬ ‫مدرسه در دوره اول متوسطه دوميليون و‬ ‫‪ ٩٠٠‬ھزار تومان‪ ،‬در دوره دوم متوسطه‬ ‫‪ ٤‬ميليون و ‪ ٢٠٠‬ھزار تومان و در پيش‬ ‫دانشگاھی ‪ ٤‬ميليون و ‪ ٩٠٠‬ھزار تومان‬ ‫است‪ .‬ھمچنين مدارس دولتي باکيفيت که‬ ‫به نوعي قرار است نخبه پرور باشند در‬ ‫حال شھريه گرفتن ھستند آن ھم مبالغی‬ ‫که براي بسياري از خانواده ھا سنگين‬ ‫است‪ .‬اولويت اين مدارس به بھانه نخبه‬ ‫پروری در اصل ھدفشان درآمدزايی ست‪.‬‬ ‫درحالی که تعداد بسيار زيادی از نخبه‬ ‫ھای واقعی در مدارس به خاطر شھريه‬ ‫ھای سنگين از راه يابی به اين مدارس‬ ‫باز میمانند‪.‬‬ ‫گفته ميشود بيش از ھفت ميليون کودک‬ ‫از چرخه تحصيل بازمانده اند‪ ،‬به چه‬ ‫دليل؟‬ ‫شراره رضائی‪ :‬در حقيقت آمار واقعی از‬ ‫کودکان بازمانده از تحصيل در کشور‬ ‫وجود ندارد و مسووالن مربوط آمارھای‬ ‫متفاوتی ارائه می دھند اما براساس مرکز‬

‫پژوھشھای مجلس )آذر ‪ (٩٠‬رقم‬ ‫بازماندگان از تحصيل در گروه سنی ‪ ٦‬تا‬ ‫‪ ١٨‬سال را به استناد آمار سرشماری سال‬ ‫‪ ،٨٥‬بيش از سه ميليون نفر برآورد کرده‬ ‫است‪ .‬اين تنھا آمار موجود و البته آخرين‬ ‫آمار رسمی و قديمی در اين حوزه‬ ‫محسوب میشود‪.‬‬ ‫اين در حالی است که نھضت سوادآموزی‬ ‫نيز اعالم کرده که از سال ‪ ٨٥‬تاکنون‬ ‫بيش از يک ميليون کودک ديگر به اين‬ ‫آمار افزوده شده است‪ .‬پس با اين احتساب‬ ‫اين آمار حدود ‪ ٤‬ميليون کودک بازمانده‬ ‫از تحصيل داريم‪ .‬از سويی با استناد به‬ ‫آمار ‪٩‬ميليون و ‪ ٨٠٠‬ھزار نفری‬ ‫بیسوادان كشور میتوان گفت كه نيمی‬ ‫از اين تعداد‪ ،‬كودكان محروم از تحصيل‬ ‫ھستند‪.‬‬ ‫در واقع بازماندگی از تحصيل مانند ھر‬ ‫آسيبھای اجتماعی ديگری؛ خود ناشی‬ ‫از علل و زنجيرهای از داليل است و در‬ ‫نھايت نيز به بازتوليد آسيبھای ديگری‬ ‫منجر میشود‪ ،‬اما از جمله عللی که‬ ‫میتوان بازماندگان از تحصيل را ناشی‬ ‫از آن دانست‪ ،‬شامل‪ :‬مھترين آن مشکالت‬ ‫اقتصادی و مطالبه پول و شھريه از‬ ‫دانشآموزان در مدارس دولتی‪ ،‬نگاهھای‬ ‫جنسيتی و عدم اھميت به تحصيل‬ ‫بيکاری‪،‬‬ ‫دختران‪ ،‬طالق والدين‪،‬‬ ‫مھاجرت‪ ،‬اشتغال کودکان در سنين کم‬

‫فوری و اضطراری چگونه می شود با‬ ‫مشکل سوء تغذيه کودکان در مدارس‬ ‫مقابله کرد؟‬ ‫شراره رضائی‪ :‬اوال سوءتغذيه کودکان‬ ‫ريشه عميق تر اقتصادی و اجتماعی‬ ‫دارد‪ .‬وقتی اکثريت کارگران و حقوق‬ ‫بگيران جزء و زحمتکشان جامعه زير‬ ‫خط فقراند‪ ،‬سوءتغذيه کودکان امری‬ ‫قطعی است‪ .‬حاال تصور کنيد خانواده‬ ‫کارگر و زحمتکشی که بيکاراند انوقت‬ ‫ديگر کار از سوء تغذيه ھم می گذرد‪.‬‬ ‫بنابراين فقر و بيکاری و دستمزد ناچيز و‬ ‫گرانی و تورم و غيره ھمه عامل مريضی‬ ‫و مرگ و مير کودکان‪ ،‬رشد ناکافی‬ ‫جسمانی‪ ،‬اختالالت يادگيری و کم ھوشی‬ ‫و يا مشکالت حافظه ای و بسياری از‬ ‫مشکالت ديگر را به ھمراه دارد‪ .‬با وجود‬ ‫اين مدارس می توانست کمک کند که‬ ‫کودکان گرسنه حداقل بتوانند سر کالس‬ ‫دوام بياورند‪ .‬در بيشتر کشورھای دنيا‬ ‫کودکان و دانش آموران در مدارس ناھار‬ ‫می خورند‪ .‬اما در ايران نه تنھا از ناھار‬ ‫خبری نيست‪ ،‬حتی دريغ از يک‬ ‫بيسکويت يا يک ليوان شير‪.‬‬ ‫اينکه چگونه ميتوان با مشکل سوء تغذيه‬ ‫کودکان مقابله کرد‪ ،‬امری اجتماعی و‬ ‫يک وظيفه فوری کل جامعه است‪ .‬وظيفه‬ ‫طبقه کارگر و مردم زحمتکش است که با‬ ‫فقر و گرسنگی مقابله کنند و وظيفه‬ ‫خانواده دانش اموزان و کودکان است که‬ ‫بخواھند در مدارس سيستم تغذيه و‬ ‫ناھارخوری داير گردد‪ .‬اين کار را خود‬ ‫دولت و اموزش و پرورش نخواھد کرد‪.‬‬ ‫نه تنھا اين کار را نمی کنند بلکه از سفره‬ ‫و جيب خالی مردم زحمتکش ھم مخارج‬ ‫مدارس را تامين می کنند و عمال بودجه‬ ‫و مخارج تحصيل کودکان را برعھده و‬ ‫گرده زحمتکشان قرار می دھند‪.‬‬


‫‪١٥‬‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫ د ن ‬ ‫خانواده ی دانش آموزان را تشکيل می‬ ‫دھند‪ ،‬و ھمه انسان ھای آزاديخواه است‪.‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫وضعيت ايمنی در مدارس يک مشغله‬ ‫جدی خانواده ھاست‪ .‬در اين باره چه‬ ‫ميتوان کرد؟‬ ‫شراره رضائی‪ :‬در ھمه جای دنيا مدارس‬ ‫امن ترين محل و با استاندارد باالی امنيت‬ ‫نسبت به ھمه جای ديگر کار و زندگی‬ ‫است‪ .‬اما در ايران می بينيم که ھر سال‬ ‫تعداد زيادی کودکان قربانی محيط ناامن‬ ‫مدارس می شوند‪ .‬کودکان يا از گرما‬ ‫بيمار می شوند و يا از سرما طعمه حريق‬ ‫بخاری ھای نفت سوز بسيار فرسوده و‬ ‫عقبمانده می گردند‪ .‬عالوه بر اين ھا از‬ ‫بسيار لحاظ ديگر مدارس محيط ناامنی‬ ‫برای کودکان بخصوص دختران است‪.‬‬ ‫تھديد به کم کردن نمره ی انضباطی و يا‬ ‫تحقير و سرزنش و کنترل دانش اموزان‬ ‫از طرف حراست مدارس و گروه ھای‬ ‫عفاف و حجاب و غيره ھمگی از عوامل‬ ‫ناامن کردن مدارس برای کودکان ھستند‪.‬‬ ‫در حالی که مدارس عالوه بر محيط امن‬ ‫و شاد در واقع خانه دوم کودکان و‬ ‫نوجوانان و جوانان است‪.‬‬ ‫تضمين اينکه مدارس محيط شاد و امنی‬ ‫برای کودکان باشد اين است که ‪:‬‬ ‫اوال‪ ،‬ساختمان مدارس بلحاظ سيستم‬ ‫امنيتی کامال مجھز باشد‪ .‬سيستم محافظت‬ ‫از گرما و سرما بايد دارای استاندارد‬ ‫بااليی باشد‪ .‬بعالوه‪ ،‬ھر گونه تھديد و‬

‫تحقير کودکان و يا تحميل محدوديت تحت‬ ‫عنوان رعايت عفاف و حجاب بايد ممنوع‬ ‫باشد‪ .‬مدارس مھد آموزش آزادی و‬ ‫انسانيت و حفظ حرمت انسان است‪ .‬محل‬ ‫رشد خالقيتھای فکری است‪ .‬محل رشد‬ ‫سالم کودکان بعنوان انسان ھای آزاد و با‬ ‫اعتماد بنفس و خالق و آگاه به علوم و‬ ‫پيشرفتھای جوامع بشری است‪.‬‬ ‫اما متاسفانه می بينيم که مدارس در ايران‬ ‫بجای تامين آزاد انديشی و مدرنيسم و‬ ‫انساندوستی ‪ ،‬مروج خرافات مذھبی‪،‬‬ ‫تحقير و تبعيض و جداسازی انسان از‬ ‫ھمان اوان کودکی و نوجوانی است‪ .‬اين‬ ‫نوع رفتار با کودک و جوان ونوجوان نه‬ ‫تنھا با معيارھای انسانی جھان امروز‬ ‫مغاير است و اساسا جرم است‪ .‬سيستم‬ ‫اموزش و پرورش در جمھوری اسالمی‬ ‫سيستمی است که بخشی از جرايم اين‬ ‫رژيم نسبت به انسان را به اجرا در می‬ ‫اورد‪ .‬به اين اعتبار مثل بقيه نھادھای‬ ‫جمھوری اسالمی‪ ،‬سيستمی مجرم است‪.‬‬ ‫بايد جامعه و خانواده ھا و تشکل ھای‬ ‫کارگری و مدنی و کل جامعه عليه اين‬ ‫سيستم اموزش و پرورش که از ھر لحاظ‬ ‫برای کودکان و دانش آموزان ناامن‬ ‫است‪ ،‬عکس العمل جدی نشان دھد‪.‬‬ ‫سيستم اموزش و پرورش پيشرفته و‬ ‫مترقی و سالم و امن يکی از مطالبات مھم‬ ‫کارگران و زحمتکشان که اکثريت‬

‫وزارت آموزش و پرورش ميگويد با‬ ‫کسری بودجه ‪ ٥‬ھزار ميليارد تومانی‬ ‫روبروست‪ .‬چرا وضعيت چنين است؟‬ ‫شراره رضائی‪ :‬مساله کسری بودجه و‬ ‫اينکه پول نيست و يا در جنگ ھستيم و يا‬ ‫محاصره اقتصادی و تحريم شديم و غيره‬ ‫بھانه ھايی است که جمھوری اسالمی از‬ ‫آن کم نمی آورد‪ .‬ھر بار به بھانه ای از‬ ‫زير بار مسووليتھای جامعه شانه خالی‬ ‫می کند‪ .‬زمانی که در دوره احمدی نژاد‬ ‫درآمد نفت چند برابر سابق شده بود‪،‬‬ ‫نيامدند بگويند پول اضافی آورديم و‬ ‫ميخواھيم خرج آموزش و پرورش يا بيمه‬ ‫بيکاری و غيره کنيم‪ .‬برای مردم فرقی‬ ‫نمی کند چه زمانی پول از سر و کولشان‬ ‫باال می رود يا زمانی که به قول خودشان‬ ‫کم می آورند‪ ،‬کم ترين ھزينه شان مسايل‬ ‫رفاھی و اموزش و پرورش و درمان و‬ ‫غيره است‪ .‬برای دولت و سرمايه دارن‬ ‫مھم اين است که سود سرمايه ھايشان کم‬ ‫نشود‪ .‬و اين ممکن نيست مگر اينکه کار‬ ‫ارزان باشد و دستمزد ناچيز و از زير بار‬ ‫مسووليتھای جامعه از قبيل آموزش و‬ ‫پرورش و درمان و مسکن سالم و‬ ‫رفاھيات مردم شانه خالی کنند‪ .‬طرح‬ ‫مساله ی کسری بودجه ھم به اين سياست‬ ‫کمک می کند‪ .‬اين ھا به مردم دروغ می‬ ‫گويند‪ .‬کيست که نداند‪ ،‬بودجه ی دستگاه‬ ‫ھای گوناگون نظامی و امنيتی و‬ ‫جاسوسی ھيچ وقت کم نمی آورد‪ .‬بودجه‬ ‫کالنی صرف تحميق و دم و دستگاه ھای‬ ‫تبليغ خرافات می شود‪ .‬به سازمان ھای‬ ‫تروريستی داخلی و خارجی بودجه ھای‬ ‫کالن اختصاص داده می شود‪ .‬به ھمه ی‬ ‫اين ھا دزدی و فساد و اختالس از ھمين‬ ‫بودجه کذايی را ھم اضافه کنيد‪ .‬ھر سال‬ ‫می گويند کسری بودجه دارند اما از‬ ‫ھمين بودجه "کم و کسر" چند و چندين‬ ‫ھزار ميليارد حيف و ميل و ميان نھادھا و‬


‫‪١٦‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫می شود‪ .‬بنا بر اين مشکل در کسری‬ ‫بودجه نيست در حيف و ميل و باال‬ ‫کشيدن آن است‪ .‬اين ھا به مردم دروغ‬ ‫می گويند تا بی مسووليتھايشان در قبال‬ ‫جامعه را توجيه کنند‪ .‬درآمدھای حاصله‬ ‫از ثروت اقتصادی و توليدی دست رنج‬ ‫طبقه کارگر را در اختيار دارند و به زور‬ ‫تصرف کرده اند اما در قبال جامعه ھيچ‬ ‫حسابی پس نمی دھند و مسووليتی برعھده‬ ‫نمی گيرند‪ .‬زمانی که کارگران و‬ ‫زحمتکشان خود صاحب ثروت جامعه و‬ ‫توليدات ناشی از کار و زحمت خود‬ ‫شوند‪ ،‬آنوقت خواھيم ديد که اين کشور و‬ ‫جامعه چه ظرفيت عظيمی برای تامين‬ ‫رفاه و خوشبختی شھروندانش دارد‪ ،‬که‬ ‫آموزش و پرورش و بھداشت و درمان‬ ‫رايگان يکی از آنھا است‪.‬‬ ‫مشخصه يک آموزش و پرورش شاد‪،‬‬ ‫انسانی و سکوالر و مدرن چه ھست؟‬ ‫شراره رضائی‪ :‬مشخصه يک آموزش و‬ ‫پرورش مدرن و انسانی را الزم نيست‬ ‫من از ذھن و تصورات خودم در بياورم‬ ‫و توصيف کنم‪ .‬کافی است يک فيلم کوتاه‬ ‫چند دقيقه ای از يک روز کار و زندگی‬ ‫در مدارس کشورھای متمدن و مترقی‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫دنيای امروز را در مدارس ايران به‬ ‫دانش آموزان نشان دھند‪ .‬نشان دھند که‬ ‫آموزش و پرورش از مھد کودک تا‬ ‫ابتدايی و راھنمايی و دبيرستان و برای‬ ‫دختر و پسر چگونه است‪ .‬از آموزش و‬ ‫پرورش رايگان تا امکانات بسيار مدرن‬ ‫و امنيت کامل و تغذيه رايگان در مدارس‬ ‫و تا محيط سالم و شاد و رابطه انسانی‬ ‫معلم و شاگرد و دختران و پسران دانش‬ ‫آموز با ھمديگر و محتوای مدرن و‬ ‫پيشرفته کتابھای درسی و وسايل کمک‬ ‫آموزشی از قبيل ھر دانش آموز يک لپ‬ ‫تاپ و ازمايشگاه ھا و امکانات ورزشی‬ ‫و تفريحی و غيره‪...‬‬ ‫اين ھا نشانه ی يک آموزش و پرورش‬ ‫شاد و انسانی و سکوالر و مدرن ھستند‬ ‫که ھم اکنون خوشبختانه در بخش ھايی‬ ‫از جھان انسان ھای کارگر و زحمتکش و‬

‫ د ن ‬ ‫ازاديخواه برای فرزندان خود بوجود‬ ‫آورده اند‪ .‬اين ھا دستاوردھايی است که‬ ‫به دست آمده اند و دولت و سرمايه دارن‬ ‫مجبور شده اند از بخشی از سود سرمايه‬ ‫ھايشان بگذرند و بعنوان ماليات به اين‬ ‫امور اجتماعی اختصاص دھند‪ .‬مردم اين‬ ‫کشورھا به کمتر از اينھا رضايت نمی‬ ‫دھند‪.‬‬ ‫اين را مقايسه کنيد با ايران تحت حاکميت‬ ‫جمھوری اسالمی که نه تنھا آموزش و‬ ‫پرورش عمال رايگان نيست‪ ،‬نه تنھا‬ ‫تغذيه در مدارس نيست‪ ،‬نه تنھا آموزش‬ ‫مترقی و پيشرفته و سکوالر نيست و‬ ‫آلوده به خرافات شرعی و مذھبی است‪،‬‬ ‫بلکه قوانين ارتجاعی مذھب و شرع‬ ‫زندگی و رفتار کودکان ھم را تحت‬ ‫کنترل خود گرفته است‪ .‬مدام و ھر لحظه‬ ‫در زندگی و رفتار حتی کودکان دخالت‬ ‫می کنند‪ .‬دختران و پسران را از ھمديگر‬ ‫جدا کرده اند و قوانين تبعيض و آپارتايد‬ ‫جنسی را در زندگی فرزندان جامعه‬ ‫جاری نموده اند‪.‬‬ ‫اما مردم ايران ھمچون مردم کشورھای‬ ‫اروپايی و امريکايی و کودکان ايران‬ ‫ھمچون کودکان اين ممالک حق دارند از‬ ‫ازادی و رفاه و خوشبختی بھرمند باشند‪.‬‬ ‫آموزش و پرورش سالم و مدرن و شاد و‬ ‫انسانی تنھا يکی از خواستھا و آرزوھای‬ ‫مردم است‪ .‬اين را جز با مبارزه و تالش‬ ‫انسانی کارگران و زحمتکشان و مردم‬ ‫آزاديخواه و برابری طلب نمی توان بدست‬ ‫آورد‪*.‬‬

‫سه شنبه شبھا از ساعت‬ ‫‪ ٢٣‬تا ‪ ٢٣ /٣٠‬بوقت ايران‬ ‫‪ ٢٠ /٣٠‬تا‪ ٢١‬بوقت اروپای مرکزی‬ ‫لطفا ساعت پخش برنامه کودکان مقدمند را به ھمگان اطالع دھيد!‬

‫ما را از کيفيت برنامه ھا مطلع کنيد‪.‬‬


‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪١٧‬‬

‫ د ن ‬

‫ ‪ C‬ف ﯿ*‪ 5‬در ﯿ‪ A‬دا ' زان‬ ‫ دو ا ا‪DE‬اﯾ' ﯿ)ا ‪ 7‬د‪ ,‬ا ‪!$‬‬

‫شمس الدين امانتی‬ ‫شمس الدين امانتی‬ ‫بشر از ھفت ھزار سال قبل از وجود يك‬ ‫ماده مخدر قوی در خشخاش آگاه بوده‬ ‫است‪ .‬انگليسی ھا در ابتدای قرن‬ ‫‪١٧‬ميالدی ترياک را از خاور دور توسط‬ ‫کشتی ھای بازرگانی خود به ايران‬ ‫آوردند و به شاھان و درباريان صفويه‬ ‫ھديه کردند و اکثر آنان معتاد شدند‪ .‬شاه‬ ‫طھماسب اول صفوی‪ ،‬مقداری از‬ ‫ترياکھای موجود در دربار سلطنتی را از‬ ‫بين برد‪ .‬بعد از او شاه عباس ھم با اعتياد‬ ‫مبارزه کرد و حکومت وقت برای کسانی‬ ‫که ترک اعتياد نمی کردند‪ ،‬مجازات‬ ‫تعيين کرده بود‪.‬‬ ‫در زمان شاھان قاجار‪ ،‬بسياری از‬ ‫مزارع كشت گندم و ديگر محصوالت‬ ‫زراعی به مزارع كشت خشخاش‬ ‫اختصاص يافت و خريد و فروش مواد‬ ‫مخدر متداول شد‪ .‬درآمد حاکمان و‬ ‫درباريان وقت از خريد و فروش ترياك‬ ‫افزايش يافت و به انحصار دولت درآمد و‬ ‫سپس با وضع قوانين مختلف به تشويق و‬ ‫ترغيب مردم به استعمال ترياك پرداختند‪.‬‬ ‫دولت قانونی را تدوين كرد که در ماده ‪٢‬‬

‫آن آشكارا مردم را به "ترياك كشيدن‬ ‫دعوت می كردند‪ ،‬سپس سوخته ترياك را‬ ‫از دود كنندگان می خريد و برای ھر‬ ‫مثقال سوخته سه عباسی حق الزحمه داده‬ ‫می شد‪".‬‬ ‫رژيم پھلوی نيز در کشت‪ ،‬قاچاق و اعتياد‬ ‫به مواد مخدر دست کمی از دوران‬ ‫حاکمان قاجار نداشت‪ ،‬در استان کرمان‬ ‫زمين ھای کشاورزی از کشت گندم به‬ ‫کشت خشخاش تغيير يافت و اين آفت‬ ‫خانمان برانداز در سطح وسيعی به ساير‬ ‫شھرھای ايران سرايت کرد‪ .‬شاه و‬ ‫درباريان رژيم پھلوی در مصرف و‬ ‫قاچاق مواد مخدر زبانزد خاص و عام‬ ‫بودند‪ .‬اشرف پھلوی درسال ‪ ١٣٤٨‬به‬ ‫دليل حمل يك چمدان حاوی ترياك در‬ ‫فرودگاه زوريخ بازداشت و سپس با پا‬ ‫درميانی مقامات باالی حکومتی آزاد شد‪.‬‬ ‫در ايران تحت حاکميت رژيم اسالمی‪،‬‬ ‫گرايش به مواد مخدر به طور عام و‬ ‫گرايش جوانان به مصرف مواد مخدر به‬ ‫طورخاص به يکی از معضالت حاد‬ ‫اجتماعی تبديل شده است و متأسفانه سير‬ ‫سعودی دارد‪ .‬رژيم اسالمی‪ ،‬اليحه‬ ‫قانونی را در خرداد ‪ ٥٩‬به تصويب‬ ‫رساند که بر طبق مواد ‪ ٧ ،٢‬و ‪ ١١‬قانون‬ ‫مذکور جھت "کشت خشخاش‪ ،‬واردکننده‪،‬‬ ‫فروشنده‪ ،‬مخفی کننده‪ ،‬داير کننده محل در‬ ‫صورت تکرار جرم و حمل بيش از يک‬ ‫کيلو گرم ترياک و ‪ ٥‬گرم مواد مخدر گرد‬ ‫سفيد مجازات اعدام پيش بينی شد‪".‬‬ ‫اجرای اين قانون به دليل کثرت معتادين‪،‬‬ ‫رشوه و فساد در ادارات دولتی و در‬ ‫رأس آنھا مسئولين سپاه پاسداران‪ ،‬با‬

‫مشکل جدی مواجه شد و ناچارآ توسط‬ ‫"مجمع تشخيص مصلحت نظام" اسالمی‪،‬‬ ‫در سال ‪ ١٣٦٧‬تغيراتی کرد به نحوی‬ ‫که‪" ،‬برای صادر کننده‪ ،‬فروشنده و‬ ‫خريداران از يک کيلو گرم ترياک‪،‬‬ ‫خشخاش و ‪ ...‬به ‪ ٥‬کيلو گرم و برای‬ ‫وارد کننده‪ ،‬صادر يا توليد يا توزيع يا‬ ‫حمل يا خريد و فروش‪ ،‬نگھداری‬ ‫ھروئين‪ ،‬مرفين‪ ،‬کدئين و ‪ ...‬بيش از ‪٣٠‬‬ ‫گرم‪ ،‬مجازات اعدام و مصادره اموال‬ ‫وضع شد‪".‬‬ ‫مسئولين رژيم اسالمی در اين عرصه با‬ ‫وارد کردن و ساخت وسائل جديد برای‬ ‫توليد انواع و اقسام مواد مخدر به منظور‬ ‫کسب در آمد و مقاصد سياسی از جمله‬ ‫آلودە کردن نسل جوان و دوری گزيدن از‬ ‫مسائل سياسی و مبارزە عليە وضع‬ ‫موجود سھم بزرگی در اعتياد به مواد‬ ‫مخدر در ميان اقشار مختلف مردم‪،‬‬ ‫مخصوصآ جوانان داشته و دارند‪.‬‬ ‫"آنتونيو دلئو"‪ ،‬مدير دفتر مبارزه با مواد‬ ‫مخدر و جرايم مرتبط سازمان ملل در‬ ‫ايران می گويد‪" ،‬اين کشور با ‪٢/٢٦‬‬ ‫درصد ميزان شيوع مصرف مواد اعتياد‬ ‫آور از نوع مخدرھا‪ ،‬رتبه دوم جھان را‬ ‫به خود اختصاص داده است‪".‬‬ ‫ابعاد مخرب و وسيع پديده مواد مخدر در‬ ‫سطح کالن بدون نظارت و دخالت مافيای‬ ‫سپاه پاسداران غير ممکن است‪ .‬گسترش‬ ‫اين پديده بعد ازجنگ ايران و عراق‪ ،‬به‬ ‫دليل فقر ناشی از بيکاری‪ ،‬مخصوصآ در‬ ‫ميان جوانان شدت بيشتری يافت‪ .‬کارگاه‬ ‫ھای کوچکی که يقينآ بدون اطالع سپاه‬ ‫پاسداران يا به گفته احمدی نژاد‪،‬‬


‫‪١٨‬‬

‫"برادران قاچاقچی خودمون"نخواھد بود‪،‬‬ ‫در نقاط مرزی آشکارا به ساخت و توليد‬ ‫مواد مخدر و روانگردان مشغول ھستند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری فارس‪" ،‬در شھر‬ ‫سردشت مقدار ‪ ١٨٣‬کيلو گرم شيشه‬ ‫ھمراه با انواع پيشسازھای مواد مخدر و‬ ‫آالت تھيه‪ ،‬کشف و ضبط شد‪".‬‬ ‫آسيب پذيری ‪ ١٣‬ميليون و ‪٦٠٠‬ھزار‬ ‫دانش آموز‪ ،‬با توجه به کثرت و تنوع‬ ‫مواد مخدر و در دسترس بودن آن زنگ‬ ‫خطری جدی برای آنان و والدينشان‬ ‫است‪ .‬دست اندر کاران رژيم به منظور‬ ‫توجيه وضع موجود با توسل به آمار و‬ ‫ارقام غير واقعی در جھت منافع خود‪،‬‬ ‫طی جلسه ای تحت عنوان‪" ،‬ھمايش‬ ‫پيشگيری از آسيب ھای اجتماعی و اعتياد‬ ‫با رويکرد مدرسه محوری در روز‬ ‫يکشنبه ‪ ٧‬تير ‪ ١٣٩٤‬باحضور مسئوالن‬ ‫اجرايی‪ ،‬نظامی و فرھنگيان در شھر‬ ‫اراک برگزار شد‪ .‬به گزارش خبرگزاری‬ ‫ايرنا‪" ،‬محمد زيدوند"‪ ،‬دبير شورای‬ ‫مبارزه با مواد مخدر رژيم در اين ھمايش‬ ‫گفت‪" ،‬نياز جدی جامعه درحال حاضر‬ ‫تمرکز برکاھش گرايش افراد به مصرف‬ ‫مواد مخدر و روانگردان ھا است که‬ ‫پليس در اين حوزه کمتر وارد شده‪".‬‬ ‫در جامعه ای که قاچاق مواد مخدر‪،‬‬ ‫فروش و توزيع آن توسط مافيای سپاه‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫پاسداران‪ ،‬که خود در ساختار رژيم‬ ‫اسالمی حرف اول و آخر را می زند‪،‬‬ ‫طبيعی است که پليس در اين حوزه نه‬ ‫"تنھا کمتر وارد ميشود" بلکه خود نيز به‬ ‫بخشی از باجگيران و رشوه خواران و‬ ‫توضيح کنندگان در پروسه خريد و‬ ‫فروش مواد مخدر در جامعه تحت‬ ‫حاکميت رژيم اسالمی تبديل خواھد شد‪.‬‬ ‫ھر چند آمار رسمی رژيم در عرصه ھای‬ ‫گوناگون ھيچ گاه به واقعيت نزديک‬ ‫نيست‪ ،‬اما به گفته"زيدوند"‬ ‫"ساالنه حدود ‪ ١٠٠‬تا ‪ ١٥٠‬ھزار نفر به‬ ‫چرخه مصرف مواد روان گردان افزوده‬ ‫ميشود‪ .‬ھم اکنون ‪ ٣٤٠‬نوع مواد‬ ‫روانگردان به جز مواد سنتی در کشور و‬ ‫جھان وجود دارد که ساليانه ‪٤٥٠٠‬‬ ‫ميليارد دالر چرخه اقتصادی آن درجھان‬ ‫است و از اين طريق حدود ‪ ٧٠٠‬ميليون‬ ‫دالر سود به جيب مافيای مواد می رود‪.‬‬ ‫ھمچنين مواد مخدر بعد از تجارت نفت‪،‬‬ ‫توريسم و سالح با ‪ ١٥٠٠‬ميليارد دالر‬ ‫چرخش مالی و ‪ ٥٠٠‬تا ‪ ٦٠٠‬ميليون‬ ‫دالرسود خالص چھارمين تجارت جھان‬ ‫و بعداز تجارت اسلحه دومين تجارت‬ ‫غيرقانونی محسوب می شود‪".‬‬ ‫"زيدوند"‪ ،‬در اشاره به آمار تکان دھنده‬ ‫ای از اعتياد در بين دانش آموزان گفت‪،‬‬ ‫"سال ‪ ٨١‬ميزان اعتياد در بين دانش‬

‫ د ن ‬ ‫آموزان مقطع سوم ابتدايی تا پيش‬ ‫دانشگاھی حدود نيم درصد بود‪ ،‬سال ‪٩٠‬‬ ‫اين رقم يک درصد افزايش داشت و ھم‬ ‫اکنون ‪ ١٣‬ميليون دانش آموز در کشور‬ ‫وجود دارد که ‪ ١٣٠‬ھزار نفر آنان سوء‬ ‫مصرف مواد مخدر دارند که ‪ ٦٠‬درصد‬ ‫از آنان مصرف شيشه دارند‪ ٥ ،‬درصد از‬ ‫تعداد کل دانش آموزان کشور‪ ،‬يکی از‬ ‫اعضای خانواده آنان معتاد‪ ،‬و ‪ ٧‬درصد‬ ‫دارای دوستان مصرف کننده ترياک‬ ‫ھستند‪ ،‬عالوه بر اينکه ‪ ٤‬درصد دارای‬ ‫دوستان مصرف کننده شيشه ھستند‪ ،‬اما‬ ‫ظرف مدت يکسال‪ ،‬مصرف شيشه در‬ ‫بين دانشآموزان تا دو برابر افزايش پيدا‬ ‫کرده است‪".‬‬ ‫اعتراف به اين آمار از اعتياد در ميان‬ ‫دانش آموزان‪ ،‬که يقينآ کمتر از ميزان‬ ‫واقعی است‪ ،‬اسفبار و در دراز مدت‬ ‫خانمان برانداز و جای تآسف و تأمل‬ ‫است‪ .‬قاچاق مواد مخدر و توزيع آن در‬ ‫ميان اقشار مختلف و عطش سيری ناپذير‬ ‫مافيای سپاه پاسداران برای کسب درآمد‬ ‫بيشتر از اين طريق و به انحراف کشاندن‬ ‫جوانان‪ ،‬از ھمان سالھای اول تأسيس اين‬ ‫نھاد فاسد و ضد بشری که به مجری‬ ‫بخش چشم گيری از سياست ھای‬ ‫ارتجاعی‪ -‬مذھبی رژيم در عرصه ھای‬ ‫سياسی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬اقتصادی و فرھنگی‬ ‫تبديل شده است‪ ،‬ھمچنان چرخه توليد و‬ ‫توضيع مواد مخدر را در انحصار خود‬ ‫دارد و سازمان يافته به توليد و باز توليد‬ ‫آن مشغول است‪.‬‬ ‫مضافآ فقر ناشی از بيکاری در فضای‬ ‫خفقان و سرکوب روزانه که آزادی عقيده‬ ‫و بيان با شالق‪ ،‬زندان و اعدام جواب‬ ‫خواھند گرفت‪ ،‬زمينه ای است برای رشد‬ ‫اعتياد در ميان اقشار مختلف مردم‬ ‫مخصوصآ دانش آموزان‪ ،‬دانشجويان و‬ ‫جوانان‪.‬‬ ‫"محمد زيدوند"دبير شورای مبارزه با‬ ‫مواد مخدر به استناد به آمارھای خود‬


‫شماره ‪١٢٦‬‬

‫‪١٩‬‬

‫رژيم گفت‪ ٢٣" ،‬درصد خشونت ھا‪٣٥ ،‬‬ ‫درصد طالق ھا‪ ٦٥ ،‬درصد ھمسر‬ ‫آزاری ھا‪ ٦٨ ،‬درصد شيوع ايدز‪٢٥ ،‬‬ ‫درصد قتل‪ ٤٠ ،‬درصد وقوع سرقت ھا و‬ ‫‪ ٦٤‬درصد زندانيان مرتبط با مصرف‬ ‫مواد مخدر است‪".‬‬ ‫در جامعه به فساد کشيده شده توسط‬ ‫نھادھای ضد بشری وابسطه به رژيم‬ ‫اسالمی و در رأس آنھا ستاد ھای امر به‬ ‫معروف و نھی از منکر با وضع قوانين‬ ‫ارتجاعی‪ -‬مذھبی حجاب اجباری و‬ ‫پاشيدن اسيد به سر و صورت کسانی که‬ ‫از اين قانون ارتجاعی سر پيچی کنند‪،‬‬ ‫ھمراه با اعمال سياست تفکيک بر مبنای‬ ‫جنسيت در مدارس و مراکز آموزشی از‬ ‫جمله عواملی ھستند که شادی‪ ،‬نشاط‪،‬‬ ‫خنديدن و اميد به زندگی را که ارتباط‬ ‫مستقيمی با کاھش به اعتياد دارند را حرام‬ ‫و ممنوع کرده اند‪ ،‬اين محدوديت و‬

‫محروميت ھا يکی از دالئل اصلی روی‬ ‫آوری دانش آموزان‪ ،‬دانشجويان و‬ ‫جوانان به مواد مخدر است‪.‬‬ ‫در چنين شرايطی آسيب ديدگان به اين‬ ‫پديده خطرناک و ضدمردمی به مرور‬ ‫زمان قربانی مناسبات از ھم پاشيده شده‬ ‫در جامعه تحت حاکميت رژيم سرمايه‬ ‫داری اسالمی خواھند شد به نحوی که‬ ‫بازتاب منفی ناشی از تأثيرات مخرب آن‬ ‫بر زندگی سياسی‪ ،‬اجتماعی و اقتصادی‬ ‫مردم زحمتکش و ستمديده به امر اجتناب‬ ‫ناپذيری تبديل شده است که روزانه شاھد‬ ‫مرگ و مير تدريجی قربانيان اعتياد به‬ ‫مواد مخدر در کوچه و بازار ھستيم‪ .‬به‬ ‫گزارش خبر گزاری جماران‪" ،‬عليرضا‬ ‫جزينی"‪ ،‬قائم مقام کل ستاد مبارزه با‬ ‫مواد مخدر رژيم گفت‪" ،‬ساالنه ‪٣٠٠٠‬‬ ‫نفر در ايران جان خود را بر اثر اعتياد‬ ‫از دست ميدھند‪".‬‬

‫ د ن ‬ ‫مبارزه با قاچاق مواد مخدر و خريد و‬ ‫فروش آن توسط داللھا و در رأس آنھا‬ ‫مافيای سپاه پاسداران‪ ،‬امری است‬ ‫ھمەگانی و تنھا وظيفە معتادين و خانوادە‬ ‫و بستگان آنان نيست‪ .‬معتادين کە خود‬ ‫قربانيان نظام سودپرست سرمايەداری‬ ‫حاکم به ايران ھستند‪ ،‬نه مجرم‪ ،‬بلکە‬ ‫اعتياد نوعی بيماری است که دولتھای‬ ‫متعارف و نھاد ھای مردمی موظف اند‪،‬‬ ‫امکانات الزم را جھت درمان و بھبود‬ ‫آنھا از جمله‪ :‬تسھيالت بھداشتی‪ ،‬مراکز‬ ‫درمانی و آموزشی‪ ،‬خوابگاه ھای‬ ‫مناسب‪ ،‬دکتر‪ ،‬دارو‪ ،‬غذا‪ ،‬کنترل و‬ ‫نظارت دولت بر توضيع مواد مخدر در‬ ‫ميان معتادين در مراکز دولتی‪ ،‬مددکار‪،‬‬ ‫روانشناس‪ ،‬تسھيالتی برای کاريابی در‬ ‫بازار کار پس از بھبودی و ھر آنچه که‬ ‫کمکی خواھد کرد به معتادان تا بتوانند به‬ ‫زندگی انسانی‪ ،‬عادی و روز مره خود‬ ‫برگردند را فراھم کنند‪.‬‬ ‫دخالت مؤثر و جدی در عرصە مبارزە با‬ ‫توليد و قاچاق مواد مخدر و توضيع آن‬ ‫توسط باند ھای مافيائی در گرو اتحاد و‬ ‫ھمبستگی مردم ستمديده و در رأس آن‬ ‫دانش آموزان‪ ،‬دانشجويان‪ ،‬جوانان و‬ ‫خانودەھای آنان است‪ .‬اما پيروزی نه تنھا‬ ‫در اين عرصه‪ ،‬بلکه در عرصه ھای‬ ‫ديگر نيز‪ ،‬بخشی از مبارزه ھمە جانبە‬ ‫برای سرنگونی نظام سرمايه داری‬ ‫اسالمی حاکم بر ايران است‪* .‬‬

‫‪ 5 /‬د ن ه ‪ GHI/‬و ‪F/ ،"4/ 5 /‬ه‪E ،":‬اد ‪ ،‬ا ‪ D#‬د ‪ ،‬ه ‪ "B‬و اﯾ ‪ @ A‬ژﯾ‪ 9/ 2‬م ا‪! -‬‬

‫ﺑﻪ ﮐﻤﭙﯿﻦ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﻘﻮﻕ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﯾﺪ‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‪ ،‬کمپين بين المللی دفاع از حقوق کودکان است‪.‬‬


‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪٢٠‬‬

‫ د ن ‬

‫ ‪ 4‬ه ‪ 5‬و‪ G‬ﯿ‪ $‬زش و وش در ا‪ . FE‬ن‬ ‫ ﯾ د ن ‬ ‫از ‪) *$‬ﯿ' س ا‪ " #$‬ق ز ن و د ن‬

‫کبری سلطانی‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬رايگان بودن‬ ‫آموزش در افغانستان به چه صورت‬ ‫است؟ دولت چه ھزينه ای را برای‬ ‫آموزش ميپردازد؟ سيستم آموزش‬ ‫رايگان يا دولتی!‬ ‫کبری سلطانی‪ :‬از آنجاييکه سيستم حاکم‬ ‫در افغانستان از لحاظ دولت داری و‬ ‫اداری در رديف فاسدترين کشورھا قرار‬ ‫گرفته با تاسف اين فساد بر سيستم‬ ‫آموزشی نيز تاثير گذاشته است‪.‬‬ ‫بايد متذکر شد که جمعيت عظيمی از‬ ‫آموزگاران و شاگردان مکاتب در وضع‬ ‫بد اقتصادی بسر ميبرند‪ ،‬آموزگاران با‬ ‫داشتن دستمزد ناچيز در پھلوی‬ ‫آموزگاری به کار دوم ميپردازند که اين‬ ‫پديده به ذات خود وقتگير و خسته کننده‬ ‫ميباشد‪.‬‬ ‫يک آموزگار ماھر در پھلوی تدريس‬ ‫مضامين بايد يک پيداگوگ خوب با‬ ‫آمادگی کامل و با نشاط بر سر صنف‬ ‫درسی حضور يابد‪ ،‬ولی در افغانستان‬ ‫آموزگاران خسته از کار‪ ،‬از شرايط بد‬ ‫اقتصادی و امنيتی در صنف ھا حضور‬

‫مييابند‪ .‬يک آموزگاری خسته چطور‬ ‫ميتواند با آمادگی سر صنف حضور يابد؟‬ ‫بھمين ترتيب درصد زيادی از شاگردان‬ ‫مکاتب نيز در شرايط بسيار مشکل درس‬ ‫ميخوانند‪ ،‬اين کودکان و نو جوانان در‬ ‫پھلوی درس مکتب به کارھای بسيار‬ ‫شاقه برای کمک اقتصادی به والدين شان‬ ‫مصروف اند‪ ،‬جنگ‪ ،‬نا امنيتی و صدھا‬ ‫مساله اجتماعی ديگر پيشروی اين‬ ‫شاگردان مکاتب قرار دارد‪ ،‬تعدادی عظيم‬ ‫اين شاگردان توان خريد قلم و کتابچه و‬ ‫کتاب را ندارند‪ .‬در چنين شرايطی‬ ‫تمرکز فکری در مورد آموزش ازين‬ ‫کودکان بعيد است‪.‬‬ ‫تعدادی از دانش آموزان‪ ،‬بچه ھای افراد‬ ‫قدرتمندی استند که به آموزش و معلم و‬ ‫مکتب ارزشی قايل نيستند و در اخير‬ ‫مدرک تحصيلی به زور تھديد را حاصل‬ ‫کرده و با گرفتن بورسيه ھای تحصيلی از‬ ‫کشور خارج ميگردند‪.‬‬ ‫نداشتن مکان کافی که سبب ميگردد تعداد‬ ‫زياد شاگردان )باال تر از ‪ ٥٠‬نفر( در‬ ‫يک صنف گرد بيايند‪ ،‬نداشتن ميز و‬ ‫نيمکت و وسايل و مواد آموزشی و‬ ‫آزمايشی در مکاتب و البرتوارھا نيز در‬ ‫کيفيت آموزش و تعليم و تربيت تاثيرات‬ ‫منفی دارد‪.‬‬ ‫افراد باال رتبه وذيصالح در وزارت‬ ‫تعليم و تربيت و دفاتر مربوطه مصروف‬ ‫به حيف و ميل و اختالس مبالغ بزرگ‬ ‫اند‪ ،‬چنانچه دراين اواخر ليستھايی با‬ ‫ھزينه ھای باال که نشاندھنده مکاتب‬ ‫مجھز با امکانات عالی و ليست معلمين و‬ ‫کارمندان تعليم و تربيت را تداعی ميکرد‬ ‫در مرکز و واليات افغانستان به وزارت‬

‫تعليم و تربيت ارايه داده شده بود که بعد‬ ‫از تحقيقات معلوم شد که اين مکاتب‬ ‫وجود خارجی ندارد و تمام ھزينه ای که‬ ‫گرفته شده توسط افراد ذيصالح حيف و‬ ‫ميل گرديده است‪.‬‬ ‫در واليات و مخصوصا مناطق ناامن‬ ‫سيستم آموزشی‪ ،‬با اين اندک امکانات‬ ‫نيز موجود نيست‪ ،‬کودکان بروی زمين با‬ ‫يک تخته وسياه ويک توته تباشير اکتفا‬ ‫کرده و مصروف آموزش اند‪ ،‬اين‬ ‫کودکان و آموزگاران در سخت ترين‬ ‫شرايط امنيتی بسر ميبرند زيرا طالبان و‬ ‫نيروھای افراطی مذھبی با ضديت با‬ ‫آموزش‪ ،‬آموزگاران را سر ميبرند‬ ‫وشاگردان مکاتب را مسموم ميکنند يا با‬ ‫اسيد ميسوزانند‪ .‬دولت قادر به تامين‬ ‫امنيت و مصونيت مردم نيست‪.‬‬ ‫آموزگاران از چه وضعيت معشيتی بر‬ ‫خوردارند؟‬ ‫کبری سلطانی‪ :‬آموزگاران در افغانستان‬ ‫از کمدرآمدترين کارمندان دولتی ھستند‬ ‫که معاش ماھانه شان حدودصد يا صدو‬ ‫پنجاه دالر که معادل به ‪ ٦٠٠٠‬ھزار‬ ‫افغانی و اندی بيشتر ميگردد ‪،‬به ھمين‬ ‫دليل معلمان زيادی در افغانستان مجبور‬ ‫ھستند برای تامين مخارج زندگی خود در‬ ‫مکتبھای خصوصی کار کنند يا به کار‬ ‫دوم بپردازند‪.‬اکثريت عظيم آموزگاران‬ ‫بی سر پناه اند‪.‬تخريب و ويرانی منازل‬ ‫مسکونی در زمان جنگھای داخلی قيمت‬ ‫پرداخت کرايه خانه را خيلی باال برده‬ ‫است ‪ .‬در اثر نا امنی و پرابلمھای که‬ ‫طالبان در مسير راه ھای مواصالتی مواد‬


‫‪٢١‬‬ ‫غذايی به کابل و ساير شھر ھای‬ ‫افغانستان ايجاد ميکنند قيمت مواد غذايی‬ ‫ھم خيلی باالست‪ ،‬بدين ترتيب يک‬ ‫آموزگار با در آمد اندک و يک خانواده‬ ‫که اکثرن مادران خانواده بيسواد يا کم‬ ‫سواد و خانه نشين استند را وادار به کار‬ ‫ھای شاقه ميکنند‪.‬‬ ‫اشرف غنی‪ ،‬رئيسجمھوری افغانستان‪،‬‬ ‫در اولين روزھای کاریاش به‬ ‫آموزگاران وعده داد که وضعيت زندگی‬ ‫آنھا را تغيير خواھد داد‪ ،‬که اين وعده‬ ‫ھمچنان سر خرمن باقی ماند و ھيچ‬ ‫بھبودی در وضع زندگی آموزگاران رخ‬ ‫نداد‪.‬‬ ‫دراين اواخر ما شاھد اعتراضات و‬ ‫تظاھرات معلمين مکاتب بوديم که دولت‬ ‫را متوجه مسوليتھايش در قبال آموزش و‬ ‫پرورش در افغانستان ميکردند‪ .‬اين‬ ‫آموزگاران خواھان بھبود وضع معيشتی‬ ‫معلمان و بھتر شدن وضع آموزشی‬ ‫درمکاتب بودند‪.‬‬ ‫تنبيه بدنی در مدارس رايج است‪ ،‬مداوما‬ ‫شکايت والدين در مديای اجتماعی و‬ ‫نشرات مختلف منعکس ميشود‪ .‬بر خورد‬ ‫آموزش و پرورش به اين موضوع‬ ‫چگونه است؟‬ ‫کبری سلطانی‪ :‬با تاسف بايد بگويم که نه‬ ‫تنھا در افغانستان بلکه در بيشتر ممالک‬ ‫منطقه سيستم آموزشی خشن رايج است‪،‬‬ ‫از جانبی فقر‪ ،‬جنگ و در بسا موارد‬ ‫اعتياد به تشنج و خشونت بيشتر می‬ ‫افزايد‪ .‬آموزگاری که خودش امنيت و‬ ‫آسايش روحی نداشته باشد چگونه ميتواند‬ ‫با آرامش و دور از خشونت به تدريس‬ ‫بپردازد؟‬ ‫آموزش در افغانستان با اعمال زور‬ ‫وخشونت بر شاگردان توام است يعنی‬ ‫تعدادی از آموزگاران در مورد آموزش و‬ ‫پرورش و روان شناسی اطفال کمترين‬ ‫معلومات را دارند و در بيشتر موارد‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬ ‫کادر ھای آموزشی که بعنوان آموزگار‬ ‫ايفای وظيفه می کنند خودشان ضرورت‬ ‫به آموزش بيشتر دارند‪ .‬حدود پنجاه‬ ‫درصد معلمان در افغانستان تحصيالت‬ ‫تخصصی برای آموزگاری ندارند‪ .‬از اين‬ ‫رو‪ ،‬در بسا موارد کيفيت پايين آموزشی‬ ‫در مدارس افغانستان را به استخدام‬ ‫معلمانی که تحصيالت عالی ندارند ربط‬ ‫ميدھند‪ .‬آموزگارانی که تحصيالت و‬ ‫تجربه کاری بھتری دارند‪ ،‬به دليل باالتر‬ ‫بودن حقوق و امتيازات در مدارس‬ ‫غيردولتی يا خصوصی را ترجيح‬ ‫ميدھند‪.‬‬ ‫کودکان و دانش آموزان فقيرکه در بيشتر‬ ‫موارد مشغول کارھای شاقه اند برای‬ ‫کمک به اقتصاد خانواده شان وقت و‬ ‫امکانات بيشتر برای فرا گيری درس و‬ ‫تعليم ندارند لذا معلمان به زور و‬ ‫خشونت و تنبه بدنی با اين کودکان توسل‬ ‫ميابند که در نيتيجه باعث سر خوردگی‬ ‫دانش آموزان شده تا حدی ايکه بعضی‬ ‫ازين دانش آموزان از ھمان اوان کودکی‬ ‫ترک تعليم و آموزش ميکنند‪.‬در مواردی‬ ‫والدين دانش آموزان معتاد ھستند و دانش‬ ‫آموزان با مشکالت و انواع مختلف‬ ‫خشونتھا روبرو ھستند‪.‬‬ ‫خشونت در مکاتب‪ ،‬به انواع مختلف‬ ‫صورت ميگيرد و رايج ترين آن‪ ،‬ضرب‬ ‫و شتم کودکان به وسيله چوب ‪ ،‬گذاشتن‬ ‫قلم در ميان دو انگشت و فشار دادن‬ ‫انگشتان دانش آموز‪ ،‬وادار کردن بچه ھا‬ ‫به ايستادن روی يک پا و گوشمالی دادن‬ ‫و امثال اينھاست‪.‬اغلب آموزگاران در‬ ‫صنف برای تنبه دانش آموزان‪ ،‬چوبھايی‬ ‫سخت به ھمراه دارند که سعی می کنند به‬ ‫توسل به آن‪ ،‬کنترل شانرا بر صنف‬ ‫درسی حفظ کنند‪.‬‬ ‫يک نمونه‪ :‬عبدﷲ‪ ،‬پسر ‪ ١٣‬ساله از‬ ‫تجربه خشونت در مکتب می گويد‪:‬‬ ‫"انگشتانم ھنوز ھم درد دارد‪ .‬وقتی درس‬ ‫را ياد نمی گرفتم معلم فيزيکم عادت‬

‫ د ن ‬ ‫داشت قلم را در ميان انگشتانم بگذارد و‬ ‫با خط کش چوبی به پشت دستم بکوبد‪.‬‬ ‫درد روزمره انگشتان‪ ،‬دلم را از مکتب‬ ‫رفتن زده بود‪ .‬روزی که فيزيک داشتيم‪،‬‬ ‫احساس می کردم که شکنجه می شوم‪.‬‬ ‫خشونت عليه کودکان مکاتب در روستاھا‬ ‫نسبت به شھرھا بيشتر صورت می گيرد‪.‬‬ ‫گاھی حتی دانشجويان در دانشگاھھا نيز‬ ‫از خشونت در امان نيستند‪ .‬دولت‬ ‫افغانستان برای رفع خشونت در مکاتب‬ ‫تالشی نکرده است‪.‬‬ ‫مھمترين مشکل دانش آموزان دختر‬ ‫چيست؟‬ ‫کبری سلطانی‪ :‬در مجموح اکثريت مردم‬ ‫افغانستان از نداشتن امنيت و مصونيت‬ ‫رنج ميبرند که اين امر شامل حال دختران‬ ‫دانش آموز نيز ميباشد‪ .‬قرار گذارشی‬ ‫خانم حميرا فيروزي مسوول تعليم و تربيه‬ ‫تقريبن ‪ ٦٠‬درصد مردم افغانستان بنابر‬ ‫داليل مختلف از خواندن و نوشتن محروم‬ ‫دختران‬ ‫اند که تعداد بيشتر آنھا را‬ ‫تشکيل ميدھد‪.‬‬ ‫افغانستان در اثر بيش از چار دھه جنگ‬ ‫و سلطه نيرو ھای افراطی مذھبی که‬ ‫شديدن با سيستم آموزشی و مخصوصن‬ ‫اموزش و پرورش زنان در تضاد است‬ ‫دچار بحران و ورشکستگی گرديده است‪.‬‬ ‫در مناطقی که نيروھای افراطی مذھبی‬ ‫قدرت بيشتر دارند يا سيستم آموزشی‬ ‫دينی در مساجد و مدارس دينی رايج است‬ ‫يا اصال از سيستم آموزش و پرورش در‬ ‫اين مناطق خبری نيست‪.‬‬ ‫در شھرھايی با مصونيت نسبی‪ ،‬دختران‬ ‫نيز با پسران مشغول آموزش اند‪ ،‬ولی‬ ‫اين دختران ھمواره بھايی گزاف برای‬ ‫فراگرفتن آموزش می پردازند‪ .‬تقريبا‬ ‫ماھانه طريق مديا ميشنويم که دختران‬ ‫مکاتب مسموم ميشوند‪ ،‬با اسيد سوزانده‬ ‫ميشوند ‪ ،‬تجاوز ميشوند يا والدين اين‬


‫‪٢٢‬‬ ‫دختران تھديد ميشوند تا بتوانند اين دانش‬ ‫آموزان را از تحصيل باز دارند‪.‬‬ ‫سنتھای ناپسند و باورھای دينی مردم نيز‬ ‫يکی از جمله محدويت ھای فرا راه تعليم‬ ‫و تربيه دختران است‪ ،‬در بعضي مناطق‬ ‫دختران را اجازه رفتن به مکتب را نمی‬ ‫دھند‪ ،‬در بعضی جاھای ديگرصرف تا‬ ‫دوره ھای ابتدايی و متوسطه دختران را‬ ‫اجازه رفتن به مكاتب را ميدھند‪ .‬در‬ ‫بعضی حاالت کمبود مراکز آموزشی‬ ‫دخترانه يعنی بنابر باورھای مذھبی‬ ‫والدين خواھان مکانھای جداگانه برای‬ ‫دخترانشان ميباشند که در برخی مکاتب‬ ‫به نسبت کمبود امکانات دختران و پسران‬ ‫بصورت مختلط درس ميخوانند که اين‬ ‫امر ھم برای خانواده ھا قابل پذيرش نبوده‬ ‫و مانع تحصيل دختران شان ميگردند‪.‬‬ ‫بعضن دختران به سبب دسترس نبودن‬ ‫مکاتب مجبور اند فواصل طوالنی را راه‬ ‫بپيمايند که اين دختران از نظر امنيتی‬ ‫مصون نيستند اين امر نيز ميتواند مانع‬ ‫حضور آنھا در آموزش گردد‪.‬‬ ‫در بيشتر روستا ھا و واليات قوماندانھا و‬ ‫افراد مسلح با قدرت اند که در تجاوز و‬ ‫اختطاف دختران و زنان دست باز دارند‬ ‫که خود مانع و سد راه آموزش دختران‬ ‫ميگردد‪.‬‬ ‫دختران نيز ھمانند و پسران در‬ ‫سرکھای افغانستان مشغول انجام کارھای‬ ‫شاقه و يا گدايی گری ھستند که فقر نيز‬ ‫يکی از عوامل باز دارنده دختران از‬ ‫تحصيل ميباشد‪.‬‬ ‫وضعيت کالس و مدارس در شھر ھا و‬ ‫روستا ھا از نظر ايمنی چگونه است؟‬ ‫کبری سلطانی‪ :‬پس از‪ ١١‬سپتامبر ‪٢٠٠١‬‬ ‫با وجود سرازير شدن مقدار ھنگفتی پول‬ ‫در افغانستان‪ ،‬دولت داران افغانستان در‬ ‫عرصه آموزش و پرورش قادر نشدند که‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬ ‫يک سيستم درست آموزشی را در دستور‬ ‫کار قرار دھند‪.‬‬ ‫سيستم آموزشی در افغانستان به شکل‬ ‫رايگان يا دولتی‪ ،‬خصوصی و مدارس‬ ‫مذھبی اند‪ .‬مکاتب دولتی در شھر ھا و‬ ‫روستا تفاوتی زيادی ندارد‪.‬‬ ‫در اثر کمبود ساختمان شاگردان در زير‬ ‫خيمهھا‪ ،‬در پناه درختھا درس میخوانند‬ ‫و از آسيبھای باد‪ ،‬باران و آفتاب مصون‬ ‫نيستند‪ .‬حتی در پايتخت نيز آنھا زير‬ ‫خيمهھا درس میخوانند‪ .‬شماری از‬ ‫مکاتب کابل ميز و نيمکت ندارند و‬ ‫کودکان بر روی زمين مینشينند‪.‬کمبود‬ ‫البراتوارھا و مواد برای البرتوار و‬ ‫وسايل البراتوار در ھمه مکاتب وجود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫آرزو دختر ‪ ١١‬ساله از کابل که با ھم‬ ‫کاسھايش زير يک خيمه درس میخواند‪،‬‬ ‫از مشکالتش میگويد‪" :‬وقتی خاکباد‬ ‫میشود‪ ،‬کتابچه ھا و کتابھايمان را باد‬ ‫میبرد‪ .‬ما کتاب نداريم و استادان بر ما‬ ‫فشار میآورند که کتاب بخريد‪ .‬وقتی‬ ‫باران میبارد‪ ،‬کتابھا و لباسھايمان گل‬ ‫آلود میشود‪".‬‬ ‫اين دختر دانش آموز میگويد او و ھم‬ ‫صنفیھايش مجبورند چھار نفره بر يک‬ ‫نيمکت دو نفره بنشينند‪ .‬او میگويد به‬ ‫دليل کمبود کتابھای درسی نمیتواند‬ ‫درسھايش را درست پيش ببرد‪ .‬تعدادی‬ ‫زيادی شاگردان به سبب فقر قادر نيستند‬ ‫يونيفورم مکتب که برای دختران جبری‬ ‫است تھيه کنند‪ .‬آرزو میگويد‪:‬‬ ‫"شاگردانی که نو میآيند‪ ،‬به آنھا‬ ‫میگويند‪ ،‬لباس مکتب جور کنيد‪ .‬ما پيسه‬ ‫نداريم‪ .‬طبق معلومات وزارت معارف‬ ‫نيمی از مکاتب افغانستان ساختمان‬ ‫ندارند‪".‬‬ ‫ثريا‪ ،‬معلمی که شاگردانش را در زير‬ ‫خيمه درس میدھد‪ ،‬میگويد‪" :‬در زير‬ ‫خيمهھا گرد و خاک زياد است‪ .‬در وقت‬

‫ د ن ‬

‫ ﯾ‪D‬ﯾ ن‬ ‫‪5 J ٢٤‬‬ ‫‪ 7‬ل =)ﯾ)‬ ‫کانال جديد ب رن ام ه ھ ای ‪٢٤‬‬ ‫س اع ت ه خ ود را در ش ب ک ه‬ ‫"ن گ اه ش م ا" از م اھ واره‬ ‫ھاتبرد پخش ميکند‪.‬‬ ‫مشخصات شبکه "نگاه شما"‬

‫فرکانس‪١١٢٠٠ :‬‬ ‫پوالريزاسيون‪ :‬عمودی‬ ‫سيمبل ريت‪٢٧٥٠٠ :‬‬ ‫‪FEC: ٥/٦‬‬ ‫ب‪TT‬رن‪TT‬ام‪TT‬ه ھ‪TT‬ای ک‪TT‬ان‪TT‬ال ج‪TT‬دي‪TT‬د در‬ ‫شبکه نگاه شم‪T‬ا را ھ‪T‬م‪T‬چ‪T‬ن‪T‬ي‪T‬ن‬ ‫ميتوانيد از طريق ‪GLwiz‬‬ ‫در گزينه تلويزي‪T‬ون‪T‬ھ‪T‬ای اي‪T‬ران‪T‬ی‬ ‫مشاھده کنيد‪:‬‬

‫‪www.glwiz.com‬‬ ‫ *‪ CK‬ت ‪ 7‬ل =)ﯾ)‬ ‫را ‪ 5‬دو ن و ? ﯾ ن‬ ‫ا‪@M‬ع دهﯿ)‪.‬‬


‫‪٢٣‬‬ ‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫بارندگی ِگل و الی زياد است‪ .‬مجبور‬ ‫ھستيم با اين شرايط خود را عيار کنيم‪".‬‬ ‫طالبان صدھا مکتب را در واليات ناامن‬ ‫افغانستان آتش زده اند‪ .‬در حال حاضر‬ ‫حکومت توان بازگشايی مکاتب در‬ ‫مناطق تحت تصرف طالبان را ندارد‪.‬‬ ‫مکاتب خصوصی از وضع نسبتا بھتری‬ ‫برخوردار است که ‪ ٩٩‬در صد جامعه‬ ‫توان شموليت در اين مکاتب را ندارند‪.‬‬ ‫اکثريت عظيم آموزگاران و دانش آموزان‬ ‫از عدم مصونيت و آينده مبھم رنج‬ ‫ميبرند‪.‬‬ ‫مذھب‪ ،‬مال و مسجد چقدر در امور‬ ‫مدارس و آموزش و پرورش دخالت‬ ‫دارند؟‬ ‫کبری سلطانی‪ :‬اشرف غنی احمدزی در‬ ‫اولين روز بقدرت رسيدنش اعالم کرد‬ ‫که فاصله ارگ را با مسجد کمتر ميکند‬ ‫که اين خود زمينه دست درازی و مداخله‬ ‫مال و مسجد در تمام امور زندگی مردم و‬ ‫مشخصن سيستم آموزشی و تعليم و تربيه‬ ‫که متضمن اينده کشور است مساعد‬ ‫ميسازد‪ .‬ارجحيت به آموزه ھای دينی‬ ‫يکی از فاکتورھای اصيل در نظام‬ ‫آموزشی در افغانستان است‪.‬‬ ‫در مکاتب افغانستان در پھلوی تدريس‬ ‫قرآن و علوم دينی اسالمی بيشتر کتب‬ ‫محتوای ايديولوژيک دارد‪ .‬که آنرا ميتوان‬ ‫در تمام مواد درسی پيدا کنيم که شديدا‬ ‫عقب مانده و بی کيفيت ميباشد‪ .‬اطفال از‬ ‫ھمان اوان کودکی از صنف اول تا جوانی‬ ‫و ختم تحصيل در معرض شستشوی‬ ‫مغزی قرار ميگيرند‪ ،‬که بدين ترتيب قوه‬ ‫درک واقعيت ھا از دانش آموزان زدوده‬ ‫ميشود‪.‬‬ ‫آموزه ھای دينی با ايجاد ترس از خدا‪،‬‬ ‫گناه‪ ،‬روز قيامت‪ ،‬آتش جھنم‬ ‫وغيره برای اطفال و شاگردان يک‬ ‫خيال کاذب ايجاد کرده و يک ترس دايمی‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬ ‫را در ذھن اين کودکان پديد آورده شادی‬ ‫و طراوت کودکانه را از ايشان می گيرند‬ ‫وآنھا تمام عمررا در خوف از يک خدای‬ ‫انتقام جو بسر ميبرند که بالخره اين‬ ‫اطفال با شخصيت غير سالم و از خود‬ ‫بيگانه در يک فضای بسته و زندان افکار‬ ‫محدود و بسته دينی زير فشارھای‬ ‫عصبی قرار داشته و ھميشه در يک‬ ‫تناقض با جھان بيرون و آزاد بوده‬ ‫که درنتيجه اين اطفال ازنظر روانی غير‬ ‫نورمال و مريض بار می آيند و‬ ‫استعدادھای نقادانه ومستقل شان از بين‬ ‫ميرود‪،‬واين اطفال ھمواره عقد ۀ‬ ‫وافسرده ميباشند‪.‬از محتوای علمی درين‬ ‫کتب اثری نيست‪ .‬اين خود باعث باز توليد‬ ‫جھل‪ ،‬خرافه ‪ ،‬تعصب و زن ستيزی در‬ ‫کشور ميگردد‪.‬‬ ‫دختران دانش آموز ازانحصارمذھب در‬ ‫سيستم آموزشی در عذاب اند‪ ،‬اين دختران‬ ‫ھمواره مورد خشونت مذھبی چه در‬ ‫عرصه آموزش و در خانواده و جامعه‬ ‫قرار دارند‪.‬‬ ‫ايجاد مدارس آموزش دينی يکی ديگر از‬ ‫داليل قدرت مذھب در نظام آموزشی در‬ ‫افغانستان است‪ .‬مدرسه خاتم النبين که‬ ‫توسط شيخ آصف قندھاری تاسيس شده‬ ‫مصروف آموزه ھای مکتب شيعی و‬ ‫مدرسه الدعوة توسط عبدالرب سياف يکی‬ ‫ديگر از رھبران جھادی به کمک‬ ‫عربستان سعودی بنا گرديده است‪ .‬بنا به‬ ‫گزارش وزارت حج و اوقاف حدود ‪٩٠٠‬‬ ‫مدرسه دينی در سراسر افغانستان فعال‬ ‫است که حدود ‪ ٢٠٠‬ھزار شاگرد دارد‪.‬‬ ‫چه بسا در مساجد نيز توسط مال و امامان‬ ‫آموزه ھای دينی به خورد اطفال و‬ ‫کودکان از سن خورد سالی داده ميشود‪.‬‬ ‫دولت ھم در ايجاد امکانات برای اين نوع‬ ‫اماکن فعال است‪.‬‬ ‫دولت جديد وعده ھای بسياری برای‬ ‫بھبود آموزش در کشور داشت؟چيزی‬ ‫عملی شده است؟‬

‫ د ن ‬ ‫کبری سلطانی‪ :‬در پھلوی ساير وعده و‬ ‫وعيدھای اشرف غنی به ھنگام شروع‬ ‫رياستش به آموزگاران ھم وعده داده بود‬ ‫که "طی شش ماه آينده به ھر معلمی يک‬ ‫قطعه زمين جھت احداث خانه اختصاص‬ ‫خواھد داد‪ ،‬ھمچنين وی در مراسم روز‬ ‫معلم در سال ‪ ،١٣٩٣‬وعده داد تا‬ ‫امتيازھای منطقهای معلمان در بودجهسال‬ ‫‪ ٩٤‬گنجانده و عملی شود‪ ،‬وی تأکيد کرده‬ ‫بود که در مورد آموزگاران شوخی‬ ‫ندار "‪.‬اما بعد از گذشت بيش از ‪ ٩‬ماه تا‬ ‫کنون اين وعدهی رئيس جمھور عملی‬ ‫نشده است ‪.‬‬ ‫سيد نذير سروری سر معلم ليسه چھل‬ ‫دختران غرب کابل‪ ،‬نه تنھا در عرصه‬ ‫آموزش بلکه در تمام عرصه ھا‪ ،‬دولت‬ ‫را بی توجه خواند و گفت‪ :‬دولت نه تنھا‬ ‫در بخش آموزش بلکه در تمام امور بی‬ ‫توجه است‪.‬‬ ‫احمد جواد ھجری يکتن از معلمين‬ ‫اعتصاب کننده ميگويد‪" :‬در صورتی که‬ ‫ھمه ساله ھزاران متر مربع زمين دولتی‬ ‫از سوی زورمندان غصب می شود‪ ،‬اما‬ ‫برای معلمين کسی زمين نمی دھد‪ ،‬در‬ ‫ديگر ادارات ‪ ١٠‬افغانی پول ماکول زياد‬ ‫شد؛ اما وزارت معارف اين پول را از‬ ‫معلمين شان گرفتند‪ ،‬يک معلم در گذشته‬ ‫در يک ھفته از ‪ ١٨‬تا ‪ ٣٦‬ساعت درس‬ ‫ميداد‪ ،‬ولی امسال مجبور ھستند تا ‪٤٥‬‬ ‫ساعت درس می دھند"‪.‬‬ ‫با وجود اعتراض و اعتصابات‬ ‫آموزگاران در مرکز و واليات کشور‪،‬‬ ‫تغييرات قابل مالحظه ای در وضع‬ ‫آموزش و پرورش و وضع زندگی‬ ‫معلمين ايجاد نگرديده است‪*.‬‬

‫برای نشريه کودکان مقدمند‬ ‫خبرنگاری کنيد!‬ ‫تھيه خبر و گزارش‪ ،‬مصاحبه و‬ ‫گفتگو با فعالين دفاع از حقوق‬ ‫کودکان را بعھده بگيريد!‬ ‫اين نشريه خود شماست!‬


‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪٢٤‬‬

‫ د ن ‬

‫= ‪ 5 7 O 5.‬ﯿ) ﯿ زاد‬ ‫در >‪ ١٥ 5‬داد‪ , +‬ا @ب ‪ 5‬رﯾ ‪ G 0 $‬ا ‪D+‬ار )‬

‫مدافعين حقوق کودک نبايد در زندان باشند‬ ‫سعيد شيرزاد بايد بيدرنگ و بدون ھيچ قيد و‬ ‫شرطی از زندان آزاد شود!‬

‫سعيد شيرزاد در خرداد ‪ ١٣٩٣‬در محل‬ ‫کار خود در پااليشگاه تبريز بازداشت و‬ ‫پنج روز بعد در ھفدھم خرداد تفھيم اتھام‬ ‫شد‪ .‬اتھامات وی تبليغ عليه نظام و اقدام‬ ‫عليه امنيت ملی از طريق اجتماع و تبانی‬ ‫عنوان شد‪.‬‬ ‫سعيد ابتدا به زندان اوين منتقل شد و‬ ‫پس از مدتی به دليل اعتراض و پيگيری‬ ‫مشکالت صنفی زندانيان‪ ،‬با وجود عدم‬ ‫برگزاری دادگاه و بازداشت موقت به‬ ‫زندان رجايی شھر تبعيد شد‪.‬‬ ‫او اولين بار در ‪ ٣١‬مرداد ماه سال ‪،٩١‬‬ ‫زمانى که براى امداد و کمک رسانى به‬ ‫مردم زلزله زده آذربايجان شرقى به اھر‬ ‫رفته بود‪ ،‬بازداشت و پس از گذراندن‬ ‫‪ ١٩‬روز حبس‪ ،‬با قيد کفالت از زندان‬ ‫آزاد شد‪.‬‬ ‫اين فعال حقوق کودکان در زمينه‬ ‫آموزش کودکان کار و خيابانى و کمک‬ ‫به مشکالت آموزشی کودکان زندانيان‬ ‫سياسی‪ ،‬ھم اکنون بدون صدور حکم و‬ ‫برخالف اصل تفکيک جرائم‪ ،‬در بند يک‬ ‫زندان رجايى شھر‪ ،‬با مجرمان جرائم‬ ‫غيرسياسى و بعضا خطرناک نگھدارى‬ ‫مى شود‪.‬‬

‫دادگاه سعيد شيرزاد صبح روز شنبه ‪٢١‬‬ ‫شھريور ماه در شعبه ‪ ١۵‬دادگاه انقالب‬ ‫تھران به رياست قاضی صلواتی و با‬ ‫حضور وکيل او اميرساالر داودی‬ ‫برگزار شد‪.‬‬ ‫اتھامات مطرح شده برای اين فعال حقوق‬ ‫کودک در اين دادگاه اجتماع و تبانی از‬ ‫طريق ديدار با خانواده زندانيان سياسی و‬ ‫نيز اخالل در نظم از طريق شرکت در‬ ‫تجمع در مقابل شھرداری تھران در‬ ‫اعتراض به کشته شدن يک کارگر‬ ‫دستفروش در مترو عنوان شد و متھم و‬ ‫وکيل مدافع او به دفاع و رد اتھامات‬ ‫وارده پرداختند‪.‬‬ ‫رئيس شعبه ‪ ١۵‬دادگاه انقالب ھمچنان و‬ ‫پس از گذشت بيش از پانزده ماه از‬ ‫بازداشت سعيد شيرزاد با درخواست‬ ‫وکيل پرونده برای تبديل قرار بازداشت‬ ‫سعيد شيرزاد مخالفت کرد‪.‬‬ ‫ھمچنين به متھم و وکيل او اعالم شده‬ ‫است که با توجه به اينکه متھم سابقه‬ ‫بازداشت دارد و پس از خواندن ماده‬ ‫‪ ١٣۴‬قانون مجازات اسالمی‪ ،‬وی به يک‬ ‫برابر و نيم حداکثر مجازات بيشترين‬ ‫حکم در پرونده محکوم خواھد شد‪.‬‬ ‫سعيد شيرزاد بدون اعالم قبلی برای‬ ‫شرکت در دادگاه از زندان رجائی شھر‬ ‫فراخوانده شد‪ .‬اميرساالر داودی وکيل‬ ‫سعيد نيز با تاييد اين خبر نوشته بود که‬ ‫عليرغم اعتراض به چنين محاکماتی در‬

‫آن شرکت می کنند‪.‬‬ ‫سعيد شيرزاد در پانزدھمين ماه بازداشت‬ ‫خود به سر می برد‪ ،‬پيشتر و در‬ ‫ارديبھشت ماه سال جاری‪ ،‬در آخرين‬ ‫احضار به دادگاه به دليل عدم ابالغ قبلی‬ ‫و عدم حضور وکيل و اينکه وکيل وی با‬ ‫وجود درخواست ھاى مکرر امکان ورود‬ ‫و مطالعه پرونده را پيدا نکرده بود‪ ،‬جلسه‬ ‫دادگاه را به نشانه اعتراض ترک کرد‪.‬‬ ‫وی در اعتراض به اين مسئله و ھمچنين‬ ‫اجبار به دستبند و پابند ھنگام اعزام‪،‬‬ ‫پيشتر دو بار از شرکت در جلسه دادگاه‬ ‫خوددارى کرده بود‪.‬‬ ‫سعيد شيرزاد در دوازدھم خرداد ماه سال‬ ‫‪ ،٩٣‬در محل کار خود در پااليشگاه‬ ‫تبريز بازداشت و ابتدا به زندان اوين‬ ‫منتقل شد و پس از مدتی به دليل اعتراض‬ ‫و پيگيری مشکالت صنفی زندانيان‪ ،‬با‬ ‫وجود عدم برگزاری دادگاه و بازداشت‬ ‫موقت به زندان رجايی شھر تبعيد شد‪.‬‬ ‫اين فعال حقوق کودکان در زمينه آموزش‬ ‫کودکان کار و خيابان که بخشی از‬ ‫اتھاماتش کمک به مشکالت آموزشی‬ ‫کودکان زندانيان سياسی است‪ ،‬نخستين‬ ‫بار در ‪ ٣١‬مرداد ماه سال ‪ ،٩١‬زمانى که‬ ‫براى امداد و کمک رسانى به مردم زلزله‬ ‫زدگان آذربايجان شرقى به اھر رفته بود‪،‬‬ ‫بازداشت و پس از گذراندن ‪ ١٩‬روز با‬ ‫قيد کفالت از زندان آزاد شده بود‪*.‬‬


‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪٢٥‬‬

‫ د ن ‬

‫ ‪ ? 5‬م ا اهﯿ‪ R‬زاد‪,‬‬ ‫ز )ا ﯿ ‪ E‬ل ‪ 7‬ر‪ +‬‬

‫و )ا‪ & !E‬ق ‪ 7‬د‪ 7‬ن‬

‫از ز )ان ر= ﯾ ‬

‫من بھنام ابراھيم زاده زندانی سياسی از‬ ‫زندان جھنمی رجايی شھر ھستم‪ .‬در يک‬ ‫خانواده کارگری در شھرستان اشنويه‬ ‫بدنيا آمده ام‪ .‬زندگی ام من را از کودکی‬ ‫با درد و رنج کارگران و کودکان کار‬ ‫آشنا کرد‪ .‬از ھمين رو از ھمان آغاز‬ ‫سنين جوانی ام به مبارزه عليه اجحافات‬ ‫سرمايه داری‪ ،‬عليه کارگران و بيحقوقی‬ ‫کودکان و برای رسيدن به جامعه ای‬ ‫شايسته انسان برخاستم‪ .‬به خاطر ھمين‬ ‫مبارزاتم است که بھترين سالھای زندگی‬ ‫ام را دارم در زندان ميگذارم‪ ٥ .‬سال‬ ‫است در زندانم و زير شکنجه ھای قرون‬ ‫وسطی سالمتی ام به خطر افتاده است‪ .‬از‬ ‫بودن در کنار خانواده ام محروم شده ام و‬ ‫با وجوديکه تنھا فرزندم نيما به بيماری‬ ‫خطرناک سرطان مبتالست‪ ،‬نتوانسته ام‬

‫کنارش باشم‪ .‬در زندان نيز بخاطر انواع‬ ‫بيماريھايی که زير فشار و شکنجه ممتد‬ ‫بر من وارد شده به انواع بيماريھا مبتال‬ ‫شده ام‪ ،‬حتی از حق درمان محرومم و‬ ‫درد ميکشم‪ .‬اما من ايستاده ام و بعنوان‬ ‫يک مدافع حقوق کارگر‪ ،‬حقوق کودک‪،‬‬ ‫حقوق بشر و حقوق ھمه انسانھا بر‬ ‫خواستھايم پای ميفشارم‪.‬‬ ‫در ‪ ٢٢‬خرداد ‪ ٨٩‬دستگير شدم‪ ،‬ابتدا به‬ ‫من ‪ ٢٠‬سال حکم داده شد‪ .‬با اعتراض من‬ ‫و خانواده ام و حمايتھای وسيعی که از‬ ‫سوی ھم طبقه ای ھايم در ايران و در‬ ‫سراسر جھان از من شد‪ ،‬اين حکم به ‪٥‬‬ ‫سال کاھش يافت‪ .‬در زندان مرا مرتبا‬ ‫زير اذيت و آزار قرار دادند‪ .‬از جمله در‬ ‫جريان حمله به بند ‪ ٣٥٠‬اوين در ‪٢٨‬‬ ‫فروردين ‪ ،٩٣‬معروف به پنجشنبه سياه‪،‬‬

‫من و تعدادی از زندانيان ديگر زير‬ ‫ضرب و شتم شديدی قرار گرفتيم و ما را‬ ‫به انفرادی ‪ ٢٤٠‬انتقال دادند‪ .‬بعد ھم‬ ‫دوباره به انفرادی ‪ ٢٠٩‬اوين بردند‪.‬‬ ‫آسيبھای بسياری ديدم‪ .‬در جريان اين‬ ‫حمله برای من پرونده سازی جديدی‬ ‫کردند‪ .‬به من اتھام اجتماع و تبانی در‬ ‫درون زندان را زدند‪ .‬مرا تحت عنوان‬ ‫تماس با احمد شھيد و ارتباط با سازمان‬ ‫مجاھدين خلق محکوم کردند‪ .‬ھمانموقع‬ ‫اعالم کردم که اينھا چيزی جز پاپوش‬ ‫دوزی نيست‪ .‬اعالم کردم که نه در گذشته‬ ‫و نه در زندان ارتباطی با جريان سازمان‬ ‫مجاھدين خلق نداشته و ندارم و اين‬ ‫اتھامات را شديدا تکذيب کردم‪ .‬ھمه‬ ‫نوشته ھا و فعاليت ھايم چه در خارج از‬ ‫زندان و چه در داخل زندان به روشنی‬ ‫نشان ميدھد که من يک فعال دفاع از‬ ‫حقوق بشر ھستم و ربطی به جريان‬ ‫مجاھدين خلق ندارم‪ .‬اين پرونده سازيھا و‬ ‫محاکمه ھای کذايی تماما فرمايشی و‬ ‫ناعادالنه بودن آنھا را نشان ميدھد‪.‬‬ ‫اينان تصميم خود را گرفته اند‪ .‬با اين‬ ‫اتھامات واھی من را دادگاھی کرده و‬ ‫عليرغم اينکه حکم ‪ ٥‬سال زندانم به پايان‬ ‫رسيد دوباره من را با حکم جديدی به‬ ‫ھفت سال و ده ماه و پانزده روز حبس‬ ‫محکوم کرده اند‪ .‬به من فشار مياورند که‬ ‫من را از مبارزاتم پشيمان کنند‪.‬‬ ‫اما من بھنام ابراھيم زاده بعنوان يک‬ ‫کارگر معترض و يک انسان‪ ،‬نه تنھا از‬ ‫اعتراضاتم به بيحقوقی ھای ضد بشری‬


‫‪٢٦‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫حقانيت مبارازتم و ايستادگی بر روی‬ ‫خواستھايم تاکيد گذاشته است‪.‬‬ ‫من فقط از فرزندم نيما که در طول اين‬ ‫سالھا دور از پدرش و کانون شاد خانواده‬ ‫با بيماری وحشتناک سرطان دست و پنجه‬ ‫نرم ميکند عذر ميخواھم‪ .‬از نيمای عزيزم‬ ‫عذر ميخواھم که مجبور شدم انتخاب‬ ‫مھلکی بکنم و ناگزير به جای انتخاب در‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫کنارش بودن‪ ،‬مبارزه برای نجات جان‬ ‫ھمه نيماھا و کودکان کار و انسانھا را‬ ‫انتخاب کردم‪ .‬ولی نيما فرزند من است‪ .‬و‬ ‫ميدانم که من را درک ميکند و من را‬ ‫خواھد بخشيد‪ .‬و از اين بابت دلم گرم‬ ‫است و شادمانم‪.‬‬ ‫اينھا برای فشار آوردن به من از ھيچ‬ ‫کاری فروگذار نکرده اند‪ .‬من را به‬ ‫انفرادی بردند‪ .‬من را از ميان زندانيان‬ ‫سياسی دور کردند و در کنار زندانيان‬

‫ د ن ‬ ‫خطرناک گذاشتند‪ .‬و مرتب مورد تھديد‬ ‫جانی قرار گرفتم‪ .‬دارو و درمان را از‬ ‫من بريدند‪ .‬و‪ . . .‬اما خودشان ھم ميدانند‬ ‫که اين فشارھا راه به جايی نمی برد‪.‬‬ ‫من بھنام ابراھيم زاده امروز نه تنھا مدافع‬ ‫حقوق کارگر و حقوق کودک‪ ،‬بلکه مدافع‬ ‫حقوق تمامی زندانيان در بند‪ ،‬زندانی‬ ‫سياسی و زندانيان عادی در زندانھا‬ ‫ھستم‪ .‬من يک انسان و مدافع حقوق‬ ‫انسانھا ھستم‪.‬‬ ‫اين شرح حال را برايتان نوشتم‪ ،‬تا‬ ‫صدای اعتراضم را به گوش ھمگان‬ ‫برسانم و انتظارم اينست که از خواستھايم‬ ‫و از مبارزاتم حمايت کنيد‪ .‬خانواده ام را‬ ‫تنھا نگذاريد و حامی آنھا باشيد‪ .‬به ھر‬ ‫شکلی که ميتوانيد فشار بياوريد که من و‬ ‫ھمه بھنام ھا از زندان آزاد شوند‪.‬‬ ‫فشار بياوريد که اين بساط ناعادالنه‬ ‫دادگاھھايشان را جمع کنند‪ .‬فشار بياوريد‬ ‫که ھمه کارگران زندانی و زندانيان‬ ‫سياسی آزاد شوند‪ .‬من به حکم ھفت سال‬ ‫و ده ماه زندانم اعتراض دارم‪ .‬از من‬ ‫وسيعا حمايت کنيد‪*.‬‬

‫شرکت نھاد کودکان مقدمند در تظاھرات با شکوه دفاع از پناھجويان و آوارگان جنگی‬ ‫روز شنبه ‪ ١٢‬سپتامبر بيش از ‪ ١٥٠٠٠‬نفر در يکی از ميادين مرکزی شھر استکھلم با‬ ‫تجمع وسيع خود‪ ،‬عليرغم بارندگی شديد‪ ،‬از حق پناھندگی ميليونھا نفر از آوارگان‬ ‫جنگی دفاع کردند و خواھان بازگشايی مرزھای اروپا شدند!‬


‫‪٢٧‬‬

‫گرد آوری و تنظيم‬ ‫ليال يوسفی‬ ‫دادگاه محاکمه معلم زندانی رسول بداقی‬ ‫برگزار گرديد‬ ‫سايت حقوق معلم و كارگر‪ :‬روز شنبه‪،‬‬ ‫چھاردھم شھريور ماه‪ ،‬جلسه دادگاه‬ ‫رسول بداقی برگزار شد‪ .‬در اين جلسه‪،‬‬ ‫رسول بداقی دفاعيات خود را تقديم دادگاه‬ ‫نمود‪.‬‬ ‫طبق اظھارات ھمسر بداقی‪ ،‬قاضی‬ ‫پرونده به ايشان گفته است در ھفته آتی‬ ‫حكم ايشان صادر خواھد شد‪ .‬روز يكشنبه‬ ‫نيز خانم بداقی‪ ،‬وكيل رسول بداقی‪ ،‬پيمان‬ ‫حاج محمود عطار را در دادگاه ديده اند‬ ‫كه برای مطالعه پرونده در دادگاه حضور‬ ‫داشته اند‪ .‬دوشنبه‪ ،‬وكيل پرونده دفاعيه‬ ‫ای تنظيم كرده و به دادگاه تسليم نموده‬ ‫است‪.‬‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫حبس‪ ،‬بيست و ششم مرداد ماه‪ ،‬از زندان‬ ‫آزاد شد‪ .‬باقری يکی از فعاالن صنفی‬ ‫فرھنگيان است که به خاطر اعتراض به‬ ‫عملکرد دولت درخصوص آموزش‬ ‫پرورش کشور بازداشت و زندانی شده‬ ‫بود‪ .‬او آخرين بار ‪ ٣٨‬ماه را به طور‬ ‫پيوسته در زندان گذراندند و با احتساب‬ ‫بازداشتھا و انفرايھای قبلی‪ ،‬جمعا ‪٤٤‬ماه‬ ‫يعنی حدود ‪٤‬سال را در زندان گذراند‪.‬‬ ‫در پی آزادی او‪ ،‬دوم شھريور‬ ‫ماه‪ ،‬ھمکاران او از اقصی نقاط‬ ‫کشوردرمنزلش جشنی ترتيب دادند تا به‬ ‫اين وسيله مراتب قدر دانی خود‪ ،‬به دليل‬ ‫تحمل اين ھمه سال زندان را به او نشان‬ ‫بدھند‪ .‬ھمسر ايشان سرکار خانم زمانی‬ ‫دبير رياضی مقطع متوسطه منطقه ‪٤‬‬ ‫ھستند و فرزند بزرگشان فاطمه ‪ ٢١‬ساله‬ ‫دانشجوی پزشکی است و فرزند دومش‬ ‫محمد رضا در سال چھارم )آخر‬ ‫دبيرستان( تحصيل ميکند‪ .‬خود وی ھم در‬ ‫زندان تحصيل در دوره ارشد تاريخ را‬ ‫شروع کرده وھم اکنون ترم آخر است‪.‬‬ ‫وضعيت اسماعيل عبدی در زندان‬

‫معلم زندانی‪ ،‬محمود باقری‪ ،‬آزاد شد‬

‫محمود باقری پس از گذراندن چھار سال‬

‫اسماعيل عبدی‪ ،‬دبيرکل زندانی کانون‬ ‫صنفی معلمان ايران که حدود دو ماه پيش‬ ‫بازداشت شده‪ ،‬به يکی از بندھای عمومی‬ ‫زندان اوين انتقال يافت‪ ،‬يک منبع مطلع‬

‫ د ن ‬

‫از وضعيت اسماعيل عبدی میگويد‪ :‬روز‬ ‫يکشنبه‪ ٢۵ ،‬مرداد ماه طی يک تماس‬ ‫تلفنی با خانواده گفته به اندرزگاه شماره ‪٨‬‬ ‫زندان اوين منتقل شده است‪.‬‬ ‫آقای عبدی پيشتر در بند ‪ ٢‬الف زندان‬ ‫اوين‪ ،‬از بازداشتگاهھای سپاه پاسداران‪،‬‬ ‫نگھداری میشد‪.‬‬ ‫وکيل آقای عبدی در تماس روز يکشنبه‬ ‫گفته امکان دسترسی وکيل به پرونده‬ ‫فراھم شده است‪.‬‬ ‫اسماعيل عبدی‪ ،‬دبير کل کانون صنفی‬ ‫معلمان ايران روز شنبه‪ ۶ ،‬تيرماه‪ ،‬پس‬ ‫از آنکه جھت ابالغ حکم ممنوع‬ ‫الخروجی به شعبه ‪ ۶‬دادسری اوين‬ ‫مراجعه کرد‪ ،‬بازداشت شد‪.‬‬ ‫در آستانه تجمع اعتراضی معلمان در ‪١٧‬‬ ‫ارديبھشت‪ ،‬از سوی وزارت اطالعات‬ ‫احضار و تھديد شده بود که در صورت‬ ‫ادامه فعاليت صنفی‪ ،‬به زندان خواھد‬ ‫رفت‪.‬‬ ‫اسماعيل عبدی در ارديبھشتماه گذشته‪،‬‬ ‫ھمزمان با تجمعات اعتراضی معلمان در‬ ‫سراسر کشور‪ ،‬احضار و سپس تھديد شده‬ ‫بود که از ھيات مديره کانون صنفی‬ ‫معلمان استعفا دھد؛ کاری که او انجام داد‬ ‫اما مورد قبول ھيات مديره کانون صنفی‬ ‫معلمان قرار نگرفت و او در سمت خود‬ ‫ابقا شد‪.‬‬ ‫اسماعيل عبدی در تاريخ ‪ ١٩‬مرداد ماه‪،‬‬ ‫برای رسيدگی به پروندهاش به شعبه ‪١۵‬‬ ‫دادگاه انقالب منتقل و در اين دادگاه‬ ‫اتھاماتی برابر مواد ‪ ۵٠٠‬و ‪ ۶١٠‬قانون‬ ‫تعزيزات به او تفھيم شده است‪.‬‬ ‫اسماعيل عبدی در مصاحبهای گفته بود‪:‬‬ ‫دولت در برآوردن مطالبات معلمان‬ ‫ناکارآمد است‪.‬‬


‫‪٢٨‬‬ ‫اتحاديه آزاد کارگران ايران و سنديکای‬ ‫کارگران فلزکار مکانيک‪ ،‬از تشکلھای‬ ‫کارگری‪ ،‬بازداشت دبير کل کانون صنفی‬ ‫معلمان را محکوم کردهاند‪.‬‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬ ‫مسووالن جمھوری اسالمی ساکت نباشند‬

‫ د ن ‬ ‫تجمع والدين دانش آموزان در مقابل‬ ‫آموزش و پرورش سنندج‬

‫دستگيری دومعلم ديگر در تھران‬

‫رسول بداغی ممنوع از مالقات و تلفن‬ ‫شده است‪.‬‬

‫به دنبال پی گيری ھا‪ ،‬وضعيت رسول‬ ‫بداغی توسط خانواده و دوستانش دادگاه‬ ‫به ھمسر وی گفته است ھفته ديگر رسول‬ ‫بداغی ممنوع المالقات است و ھمچنين‬ ‫اجازه تماس با خانواده اش را نمی دھند ‪،‬‬ ‫و به ھمسر رسول گفته اند چون رسول از‬ ‫گفته ھاش ) مطالباتش( کوتاه نمی آيد ‪ ،‬ما‬ ‫ھم ھر چه بتوانيم بيشتر تنبه خواھيم کرد‪.‬‬ ‫دستگيری و اخراج معلمين ادامه دارد‬ ‫علی حسين پناھی‪ ،‬معلم روز دوشنبه ‪٩‬‬ ‫شھريورماه ‪ ،١٣٩۴‬توسط ماموران‬ ‫وزارت اطالعات در منزل پدرش در‬ ‫دھستان »قروچای« از توابع شھرستان‬ ‫دھگالن بازداشت گرديد‪ .‬پس از جند‬ ‫روز بازجويی‪ ،‬روز يکشنبه ‪١۵‬‬ ‫شھريورماه‪ ،‬با قيد وثيقه سنگين ‪۵٠‬‬ ‫ميليون تومانی بطور موقت آزاد شد‪ .‬اما‬ ‫ھمزمان از آموزش و پروش نيز اخراج‬ ‫گرديده است‪.‬‬ ‫وی فوق ليسانس و دبير زبان عربی‬ ‫است و پس از ‪ ٨‬سال تدريس در مدارس‬ ‫سنندج و دھگالن‪ ،‬از آموزش و پرورش‬ ‫اخراج شده است‪ .‬ھمچين او پيشتر به‬ ‫مدت ‪ ۴‬سال دھيار دھستان قروچای بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫حسين در مسجد دھستان قروچای عليه‬ ‫مسوالن حکومتی صحبت کرده بود و از‬ ‫مردم خواسته بود که در برابر تبعيض‬

‫دو شنبه ‪ ٩‬شھريور ‪ ٩٤‬با حکم شعبه دو‬ ‫بازپرسی اوين )مقدس اردبيلی(‪ ،‬دو معلم‬ ‫ديگر‪ ،‬محمدرضا نيک نژاد از اعضای‬ ‫ھيات مديره کانون صنفی معلمان تھران‬ ‫و مھدی بھلولی از فعاالن مستقل دستگير‬ ‫شدند‪ .‬ماموران اقدام به تفتيش منزل و‬ ‫ضبط برخی وسايل موجود در خانه از‬ ‫قبيل کامپيوتر و گوشی ھمراه کردند‪ .‬تا‬ ‫اين لحظه از محل نگھداری اين دو معلم‬ ‫دستگير شده خبری در دست نيست‪.‬‬ ‫يک سوم مدارس ايران استاندارد نيست‬ ‫معاون وزير آموزش وپرورش گفت‪ :‬يک‬ ‫سوم مدارس کشور با استاندارد فاصله‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫عبدالرضا رييسی معاون وزير آموزش و‬ ‫پرورش‪ :‬حدود ‪١٠‬درصد مدارس کشور‬ ‫دو نوبته ھستند و حداکثر ‪١٠‬ھزار‬ ‫مدارس دونوبته در سطح کشور داريم‪.‬‬ ‫يک سوم مدارس کشور با استانداردھا‬ ‫فاصله دارند‪.‬‬ ‫صد ھزار دانش آموز سيستان و‬ ‫بلوچستان از نبود معلم رنج می برند‬

‫ايسنا‪ :‬علیاوسط ھاشمی استاندار سيستان‬ ‫و بلوچستان‪ :‬در حال حاضر بيش از‬ ‫‪ ١٠٠‬ھزار دانشآموز از نبود معلم رنج‬ ‫میبرند‪.‬‬

‫روز پنجشنبه ‪ ٢٩‬مردادماه‪ ،‬جمعی از‬ ‫والدين دانش آموزان مراکز پيش دبستانی‬ ‫شھر سنندج در مقابل اداره آموزش و‬ ‫پرورش ناحيه ‪ ٣‬اين شھر تجمع‬ ‫اعتراضی برپا کردند‪.‬‬ ‫خانواده دانش آموزان مراکز پيش دبستانی‬ ‫در اعتراض به ھزينه ھای سرسام آور‬ ‫تحصيل از سوی اداره آموزش و پرورش‬ ‫تجمع کرده و خواستار رسيدگی به‬ ‫مشکالتشان شدند‪.‬‬ ‫نيم مترمربع فضای آموزشی نيمه تمام‬ ‫به ازای ھر دانشآموز‬ ‫مرتضی رئيسی رئيس سازمان نوسازی‪،‬‬ ‫توسعه و تجھيز مدارس گفت‪ :‬در مدارس‬ ‫دولتی با استاندارھای موجود فاصله داريم‬ ‫و اگر پروژهھای ناتمام ما که حدود شش‬ ‫ميليون متر مربع ھستند به بھره برداری‬ ‫برسد‪ ،‬به سرانه استاندارد نزديک‬ ‫میشويم ‪.‬به گفته وی‪ ،‬به ازای ھر‬ ‫دانشآموز در کشور نيم متر مربع فضای‬ ‫آموزشی يا ورزشی نيمه تمام وجود دارد‬ ‫که در واقع میتوان گفت اگر پروژهھا به‬ ‫بھره برداری برسند‪ ،‬نيم متر مربع به‬ ‫سرانه فضای آموزشی در کشور افزوده‬ ‫میشود ‪.‬‬ ‫در بعضی استانھا سرانه چندان مطلوب‬ ‫نيست‪ .‬اکنون سياست اصلی وزارت‬ ‫آموزش و پرورش تکميل پروژهھای‬ ‫ناتمام است و ساخت اماکن آموزشی جديد‬ ‫را در دستورکار نداريم‪.‬‬


‫‪٢٩‬‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫ د ن ‬ ‫تيرباران کردهاند‪.‬مردم نسبت به اين‬ ‫رويداد خشمگين شده و دست به‬ ‫راھپيمايی زدند‪.‬‬

‫جنگ در خاورميانه ‪١٣‬ميليون کودک را‬ ‫از تحصيل محروم کرده'‬ ‫بی بی سی‪ :‬سازمان ملل متحد می گويد‬ ‫که مناقشه ھا در خاورميانه باعث‬ ‫محروميت بيش از ‪ ١٣‬ميليون کودک از‬ ‫تحصيل شده است‪.‬‬ ‫يونيسف‪ ،‬صندوق کودکان سازمان ملل‪،‬‬ ‫در گزارش تازه ای می گويد که اين وضع‬ ‫اميدھای نسل نوجوان خاورميانه و شمال‬ ‫آفريقا را فنا می کند‪.‬‬ ‫در سوريه‪ ،‬عراق‪ ،‬يمن و ليبی‪ ،‬تقريبا ‪٩‬‬ ‫ھزار مدرسه ھست که ديگر برای‬ ‫تحصيل قابل استفاده نيست‪.‬‬ ‫يونيسف ھمچنين ده ھا حمله به مدارس و‬ ‫آموزگاران در سراسر منطقه را فھرست‬ ‫کرده است‪ .‬تاثير مخرب مناقشه را‬ ‫کودکان در سراسر منطقه حس می کنند‪.‬‬ ‫مساله فقط خسارات عمرانی به مدارس‬ ‫نيست‪ ،‬بلکه احساس عجز نسلی از دانش‬ ‫آموزان است که اميدھا و آينده خود را فنا‬ ‫شده می دانند‪.‬‬ ‫کار اجباری‬ ‫‪ ١٣.٧‬ميليون نفر که ترک تحصيل کرده‬ ‫اند تقريبا ‪ ۴٠‬درصد کودکان در سن‬ ‫تحصيل در سوريه‪ ،‬عراق‪ ،‬يمن‪ ،‬ليبی و‬ ‫سودان را تشکيل می دھند و سازمان ملل‬ ‫نگران است اين رقم در ماھھای آينده به‬

‫‪ ۵٠‬درصد برسد‪.‬‬ ‫يونيسف می گويد در سال ‪٢١۴ ،٢٠١۴‬‬ ‫حمله به مدارس در سوريه‪ ،‬عراق‪ ،‬ليبی‪،‬‬ ‫مناطق فلسطينی‪ ،‬سودان و يمن انجام شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫در سوريه از ھر چھار مدرسه يکی‬ ‫تعطيل شده و بيش از دو ميليون کودک را‬ ‫متاثر کرده است‪.‬‬ ‫در گزارش يونيسف تحت عنوان"تحصيل‬ ‫زير آتش گلوله" آمده است که "کشتار‪،‬‬ ‫آدم ربايی و دستگيری ھای خودسرانه‬ ‫دانش آموزان‪ ،‬معلمان و خدمه آموزشی‬ ‫در منطقه عادی شده است‪".‬‬ ‫ھزاران آموزگار شغل خود را از ترس رھا کرده‬

‫اند و کودکان اغلب مجبور به کار اجباری‬ ‫برای کمک به خانواده ھايشان می شوند‪.‬‬ ‫کودکان ھمچنين گاه در سن کم به عنوان‬ ‫جنگجو به کار گرفته می شوند‪.‬‬ ‫يونيسف امسال به ‪ ٣٠٠‬ميليون دالر ديگر‬ ‫برای تالش جھت بھبود دسترسی به‬ ‫آموزش در منطقه نياز دارد‪.‬‬ ‫افراد مسلح مدير يک مدرسه را در‬ ‫واليت پروان تيرباران کردند‬ ‫مقامھای واليت پروان در شمال کابل‬ ‫گفتهاند که افراد مسلح ناشناس مدير يک‬ ‫مدرسه را در ولسوالی بگرام اين واليت‬

‫مسموميت ‪ ١٢۴‬تن از شاگردان يک‬ ‫مکتب دخترانه در ھرات‬ ‫پيام آفتاب‪ ٧٠ :‬تن از شاگردان دختر يک‬ ‫مدرسه دخترانه در ناحيه دوازدھم شھر‬ ‫ھرات بر اثر تنفس يک نوع گاز دچار‬ ‫مسموميت گرديده که به شفاخانه منتقل‬ ‫شدهاند‪.‬‬ ‫وضعيت سالمتی دختران مسموم شده‬ ‫خوب میباشد‪ .‬تا به اکنون آمار مسموم‬ ‫شدگان اين رويداد به ‪ ١٢۴‬تن رسيده‬ ‫است‪ .‬ھمه دختران از سن ‪ ٨‬تا ‪ ٢۵‬سال‬ ‫تشکيل میدھد‪ ،‬که چند معلم نيز در بين‬ ‫شان میباشد‪.‬‬ ‫پليس ھرات نيز میگويد شاگردان مکتب‬ ‫دخترانه حبيب المصطفی بر اثر تنفس‬ ‫يک نوع گاز زھری دچار مسموميت‬ ‫شدند‪.‬‬ ‫تحقيقات آنھا نشان میدھد که گاز منتشر‬ ‫شده نه از بيرون مکتب‪ ،‬بلکه از داخل‬ ‫پخش شده است‪ .‬در ھمين حال شماری از‬ ‫نمايندگان مردم ھرات در شورای واليتی‬ ‫از وقوع اين گونه حوادث اظھار نگرانی‬ ‫نموده و میگويند که حوادث اين چنينی بر‬ ‫روحيه شاگردان و خانواده ھايشان تأثير‬ ‫منفی میگذارد‪.‬‬ ‫در طی سال جاری اين سومين باريست‬ ‫که شاگردان مکاتب ھرات بر اثر تنفس‬ ‫گاز و خوردن مواد خوراکی دچار‬ ‫مسموميت میشوند‪*.‬‬


‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫‪٣٠‬‬

‫ د ن ‬

‫‪ = , 4?7‬ﯿ‪A‬‬ ‫در @ش ا‬

‫ زاد‬

‫به نقل از وب سايت حقوق معلم و‬ ‫کارگرـ مترجم‪ :‬بھزاد قوامی‬ ‫کنگره جھانی طی يک درخواست محکم‬ ‫به رھبری ‪ ،EI‬دستور شروع يک‬ ‫سازماندھی يک مرحله ای به ايران را‬ ‫داد‪.‬‬ ‫گزارش آموزش بين الملل )‪(EI‬‬ ‫ايران‪ :‬مواجه معلمان با دور جديدی از‬ ‫برخوردھا )‪ ١٠‬سپتامبر‪(٢٠١۵ ،‬‬ ‫سال تحصيلی جديد در ايران با افزايش‬ ‫تھديد‪ ،‬دستگيری و پيگرد معلمان و‬ ‫فعاالن صنفی ھمراه شد‪ ،‬کسانی که به‬ ‫جرأت می توان گفت فعاليت آنھا منحصرا‬ ‫برای بھبود کيفيت آموزش ھمگانی است‪.‬‬ ‫رأی نمايندگان در کنگره به قطعنامه‬ ‫فوری در مورد ايران‪:‬‬ ‫صبح روز ‪ ٦‬سپتامبر ‪ ٢٠١٥‬آقای محمود‬ ‫بھشتی لنگرودی‪ ،‬عضو ھيئت مديره‬ ‫کانون صنفی معلمان ايران )تھران(‬ ‫توسط نيروھای امنيتی در منزل خود‬ ‫بازداشت شد‪.‬‬ ‫کانون گزارش داد که روز قبل از‬ ‫بازداشت لنگرودی‪ ،‬يک جلسه بين کانون‬ ‫صنفی معلمان و آقای نوبخت‪ ،‬معاون‬

‫ ز‪ +‬ران ز )ا در اﯾ ان‬

‫رئيس جمھور ايران حسن روحانی‪ ،‬به‬ ‫بحث پيرامون مشکالت معلمان در ايران‬ ‫اختصاص يافته بود‪.‬‬ ‫کانون صنفی معلمان نيز ضمن تأييد‬ ‫بازداشت اخير معلمان و فعاالن صنفی‪،‬‬ ‫تنھا جرم اين افراد را دفاع از حقوق‬ ‫معلمان بعنوان کارگران آموزشی‪ ،‬تقاضا‬ ‫برای بھبود آموزش کيفی و حمايت از‬ ‫حقوق دانش آموزان برای آموزش‬ ‫عمومی رايگان عنوان کرد‪.‬‬ ‫آخرين وضعيت معلمان زندانی به شرح‬ ‫زير است ‪:‬‬ ‫آقايان اسماعيل عبدی‪ ،‬علی اکبر باغانی ‪،‬‬ ‫رسول بداقی‪ ،‬عليرضا ھاشمی‪ ،‬ھمچنان‬ ‫در زندان به سر می برند‪ .‬آقای محمود‬ ‫باقری‪ ،‬عضو ھيئت مديره کانون صنفی‬ ‫معلمان در تاريخ ‪ ١٧‬اوت امسال پس از‬ ‫تحمل ‪ ٤٤‬ماه حبس‪ ،‬از زندان آزاد شد‪.‬‬ ‫در تاريخ ‪ ٢٢‬اوت ‪ ،‬آقای ميالد درويش‪،‬‬ ‫يک فعال کارگری و فعال حقوق کودکان‬ ‫و عضو افتخاری کانون معلمان ايران در‬ ‫کانون صنفی‪ ،‬توسط نيروھای اطالعاتی‬

‫در خانه اش دستگير شد‪.‬‬ ‫آقای عبدی‪ ،‬دبير کل کانون صنفی معلمان‬ ‫ايران )تھران(‪ ،‬از تاريخ ‪ ٢٧‬ژوئن‪،‬‬ ‫‪ ٢٠١٥‬زندانی‪ ،‬بدون حضور وکيل‬ ‫محاکمه و زندانی شده است‪ .‬با توجه به‬ ‫گزارشات منتشر شده در ايران‪ ،‬جرم‬ ‫ايشان تبليغ عليه نظام اسالمی و توطئه‬ ‫برای اخالل در امنيت ملی کشور عنوان‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫ج¨¨م¨¨ھ¨¨وری اس¨¨الم¨¨ی اي¨¨ران م¨¨وج ج¨¨دي¨¨د‬ ‫دس¨¨ت¨¨گ¨¨ي¨¨ری و اذي¨¨ت م¨¨ع¨¨ل¨¨م¨¨ان و ف¨¨ع¨¨االن‬ ‫آموزشی را با وجود فشارھای م¨ردم¨ی و‬ ‫بين المللی آغاز کرده است‪ .‬از س¨رگ¨ي¨ری‬ ‫اذيت و آزار معلمان ب¨ا ھ¨دف اي¨ج¨اد ي¨ک‬ ‫فضای ترس‪ ،‬وحشت و ارعاب از اواخ¨ر‬ ‫ماه سپتامبر و قبل از باز شدن مدارس در‬ ‫ايران آغاز شده است‪.‬‬ ‫واکنش ھای بين المللی‪:‬‬ ‫در ماه ژوئيه گذشته‪ ،‬آموزش بين ال¨م¨ل¨ل )‬ ‫‪ (EI‬در کنگره جھانی اتاوا‪ ،‬دو ق¨ط¨ع¨ن¨ام¨ه‬ ‫فوری در حماي¨ت از ح¨ق¨وق م¨ع¨ل¨م و در‬ ‫ھمبستگی با اتحاديه ھای مع¨ل¨م¨ان اي¨ران‪،‬‬ ‫ب¨¨ه تص¨¨وي¨¨ب رس¨¨ان¨¨د‪ .‬در اي¨¨ن ق¨¨ط¨¨ع¨¨ن¨¨ام¨¨ه‬ ‫مشکالت فعاالن از جمله عبدی‪ ،‬که ھنگام‬ ‫درخواست ويزا برای حضور در ھفت¨م¨ي¨ن‬ ‫ک¨¨ن¨¨گ¨¨ره ج¨¨ھ¨¨ان¨¨ی‪ ،‬م¨¨م¨¨ن¨¨وع ال¨¨خ¨¨روج و‬ ‫بازداشت شده بود‪ ،‬برجسته شده است‪.‬‬ ‫عالوه بر اتخاذ قطعنامه فوق‪ ،‬کنگره‬ ‫جھانی طی يک درخواست محکم به‬ ‫رھبری ‪ ،EI‬دستور شروع يک‬ ‫سازماندھی يک مرحله ای به ايران را‬ ‫داد‪ .‬فشار برای ازادی معلمان زندانی و‬ ‫فعاالن کارگری ادامه دارد‪*.‬‬


‫‪٣١‬‬

‫ د ن ‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫اﻳ‬ ‫ﻦ‬ ‫ﺷ‬

‫ﻤﺎ‬ ‫ر‬ ‫ه‬ ‫؛ﻛ‬

‫ﺴﺐ‬ ‫و‬ ‫ﻛﺎر‬

‫ليال يوسفی‬ ‫زن‪ ،‬آﻧﻘﺪر ﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﺴﻦ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﻤﻲ آﻣﺪ‪ .‬اﻣﺎ ﺧﻮب اﺳﺖ‪ .‬ﺗﺎزه ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻲ ﻳﻜﻲ از ﺑﭽﻪ ﻫﺎ را ﻫﻢ ) ﺧﺎرﺟﻲ ( ﺑﻮدن را ﭼﺸﻴﺪه ﺑﻮدم‪ ،‬ﻳﻚ‬

‫ﺧﻴﻠﻲ ﺧﺴﺘﻪ و ﻟﻨﮕﺎن ﻟﻨﮕﺎن در ﻛﻨﺎر ﭘﺴﺮ ﺟﻮان ﻗﺪم ﺑﺮ ﺑﺎ ﺧﻮدت ﺑﻴﺎوري ﺗﺎ ﻛﻤﻚ ات ﺑﺎﺷﻨﺪ‪ .‬ﺑﻬﺘﺮ از ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻲ ﺗﺎب ﺷﺪم و ﺑﻲ اﺧﺘﻴﺎر داد ﻛﺸﻴﺪم‪ :‬ﺻﺒﺮ‬ ‫ﻣﻲ داﺷﺖ‪ .‬ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ ﻫﻤﺎن ﺗﻜﻪ راه ﻛﻮﺗﺎه را ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﻧﺪن اﺳﺖ‪ .‬ﺗﺎ ) او ( از زﻧﺪان ﺑﻴﺎﻳﺪ‪ ،‬ﻛﻦ! از ﻣﺮدﻣﻲ ﻛﻪ ﺑﻲ اﻋﺘﻨﺎ از ﻛﻨﺎرم ﻣﻲ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﻫﻢ از دم ﻣﻴﻨﻲ ﺑﻮﺳﻲ ﻛﻪ از آن ﭘﻴﺎده ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ دم در ﻫﻤﻴﻦ ﻛﺎر ﻫﻢ ﻏﻨﻴﻤﺖ اﺳﺖ‪.‬‬

‫ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮي ﺳﺮ ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪﻧﺪ و ﺳﻌﻲ ﻛﺮدﻧﺪ ﻣﺴﻴﺮ ﻧﮕﺎﻫﻢ‬

‫اﻳﺴﺘﮕﺎه ﻣﺘﺮو ﻛﻤﻲ ﻃﻮل ﻛﺸﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺳﻨﺪ‪ .‬ﻛﻨﺎر ﭘﻠﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﺎدت ﺑﺎﺷﺪ ﺳﻌﻲ ﻛﻦ ﺑﺎ ﺑﻘﻴﻪ درﮔﻴﺮ ﻧﺸﻮي‪ .‬را ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻛﻨﻨﺪ‪ .‬زن دﻳﮕﺮ ﺑﻴﻦ ﺟﻤﻌﻴﻴﺖ ﮔﻢ ﺷﺪه‬ ‫ﻫﺎي ﺑﻠﻨﺪ و ﻃﻮﻻﻧﻲ اﻳﺴﺘﺎﻧﺪ‪ ،‬زن ﻧﻔﺲ ﻋﻤﻴﻘﻲ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ اﺳﻢ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ آﻣﺪ‪ ،‬ﻧﮕﺎه زن ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﺮد‪ .‬دﺳﺖ ﺑﻮد ‪*.‬‬ ‫ﻛﺸﻴﺪ‪ .‬ﭼﺸﻤﻬﺎي ﺑﺎداﻣﻲ زﻳﺒﺎﻳﺶ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ داد ﻛﻪ از ﻫﺎﻳﺶ ﻛﻴﺴﻪ را ﻣﺤﻜﻢ ﻓﺸﺎر داد‪ .‬ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ‪ :‬ﺧﻮب!‬ ‫ﻛﺸﻮر ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ آﻣﺪه اﺳﺖ‪ .‬ﺣﺘﻤﺎ ﮔﺮﻓﺘﺎر و دردﻣﻨﺪ‪ .‬ﭘﺴﺮ ﻣﻦ دﻳﮕﺮ ﻣﻲ روم‪ .‬ﺷﺐ ﻫﻤﻴﻦ اﻳﺴﺘﮕﺎه ﻣﻲ آﻳﻢ‬ ‫ﺟﻮان ﻛﻤﻲ ﻣﺮدد او را ﻧﮕﺎه ﻛﺮد‪ .‬آﻧﻮﻗﺖ ﻳﻜﻲ از دﻧﺒﺎﻟﺖ و ﺑﺪو رﻓﺖ‪.‬‬ ‫دوﻛﻴﺴﻪ اي را ﺑﺎ ﺧﻮد داﺷﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ زن داد و ﺑﺎ زن ﭘﻠﻪ ﻫﺎ را آرام آرام ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﻲ رﻓﺖ‪ .‬ﺗﻤﺎم دﻟﺶ‬ ‫ﻟﻬﺠﻪ ي ﺧﺎﺻﻲ ﮔﻔﺖ‪ :‬ﮔﻮش ﻛﻦ ﻣﺎدر! ﻳﻚ ﺑﺎر ﭘﻴﺶ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺑﻮد ﻛﻪ در ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮش ﺑﻮدﻧﺪ‪ .‬ﺑﺎ‬ ‫دﻳﮕﺮ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻢ‪ ،‬ﻫﻤﻴﻦ ﭘﻠﻪ ﻫﺎ را ﺗﺎ ﺑﻪ آﺧﺮ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﻲ ﺧﻮدم ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﺮدم ﺑﺎ ﻓﺮوش ﭼﻨﺪ ﺟﻔﺖ ﺟﻮراب‬ ‫روي و وﻗﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﺮاﻣﻮا رﺳﻴﺪ‪ ،‬ﺳﻮار ﻣﻲ ﺷﻮي و ﭼﻨﺪ ﺷﺎم و ﻧﺎﻫﺎر ﺑﺮاي ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺗﻬﻴﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد؟‬ ‫ﻣﻴﺘﻮاﻧﻲ ﺟﻨﺴﻬﺎﻳﺖ را آﻧﺠﺎ ﺑﻔﺮوﺷﻲ‪ .‬ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪي؟ ﻣﺪرﺳﻪ؟ دوا و درﻣﺎن؟ اﺳﺒﺎب ﺑﺎزي؟ زن ﭘﺎﻳﻴﻦ و‬

‫از صفحه فيسبوک کودکان مقدمند‬ ‫ديدن کنيد‪ ،‬عضو اين صفحه بشويد‬ ‫و با آن ھمکاری کنيد‪ .‬اخبار‪،‬‬ ‫مقاالت‪ ،‬عکس و ھر اطالعی از‬ ‫وضعيت کودکان را دراين صفحه‬ ‫منتشر کنيد‬ ‫)‪(Kodakan moghadamand‬‬

‫دبير نھاد کودکان مقدمند‬ ‫کريم شامحمدی‬ ‫‪shamohammadi3@gmail.com‬‬

‫زن ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﻛﻼﻓﻪ و ﺳﺮﮔﺮدان ﺳﺮش را ﺑﻪ ﭼﭗ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﻲ رﻓﺖ‪ .‬ﺣﺎﻻ دﻳﮕﺮ ﺑﻴﻦ ﺟﻤﻌﻴﻴﺖ روﺳﺮي‬

‫تماس با نھاد کودکان مقدمند‬

‫راﺳﺖ ﺗﻜﺎﻧﻲ داد‪ .‬دوﺑﺎره ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ اي ﺳﻜﻮت ﻫﺎ و ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎي ﻫﻢ رﻧﮓ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﻲ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻲ‬

‫‪barnenforst@hotmail.com‬‬ ‫‪Tel: 0046-702468454‬‬ ‫‪Fax: 0046-706199054‬‬ ‫‪Address: Barnen Först‬‬ ‫‪Box 48‬‬ ‫‪151 21 Södertälje Sweden‬‬

‫ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ اﻧﮕﺎر ﻛﻪ از ﭼﻴﺰي ﻧﮕﺮان اﺳﺖ ﺑﻪ زن ﺧﻴﺮه ﺗﺸﺨﻴﺼﺶ ﺑﺪﻫﻲ‪ .‬دوﺑﺎره ﻓﻜﺮ ﻛﺮدم‪ :‬ﻛﺮاﻳﻪ ﺧﺎﻧﻪ؟‬ ‫ﺷﺪ‪ .‬ﺑﻌﺪ دﺳﺖ ﭘﺎﭼﻪ از ﺗﻮي ﻛﻴﺴﻪ اي ﻛﻪ ﺧﻮد ﺑﻪ ﻟﺒﺎس ﮔﺮم؟ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﻳﻲ ﻓﻘﺮ و ﻧﺎﭼﺎري او‬ ‫ﻫﻤﺮاه داﺷﺖ‪ ،‬ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﺟﻮراب زﻧﺎﻧﻪ در آورد و ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد‪ .‬ﭘﻨﺎﻫﻨﺪه ﺑﻮد؟ ﻳﺎ ﻗﺎﭼﺎق؟ ﻳﺎ؟ ﺣﺎﻻ ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫داﺧﻞ ﻛﻴﺴﻪ زن ﭼﭙﺎﻧﺪ‪.‬‬

‫در ﻣﺘﺮو و ﺑﻴﻦ ﻣﺮدم ﭼﻨﺪ ﻧﮕﺎه ﺗﻠﺦ و ﺑﺮﺧﻮرد را ﺑﻪ‬

‫در ﻫﻤﺎن ﺣﺎل ﮔﻔﺖ‪ :‬اﻳﻦ ﻛﺎر ﺧﻮﺑﻲ اﺳﺖ‪ ،‬ﭘﻮﻟﺶ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻏﺮﺑﻴﻪ ﺗﺤﻤﻞ ﻛﻨﺪ؟ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺑﺎرﻫﺎ ﻃﻌﻢ‬

‫سردبيرنشريه فارسى‬ ‫سيامک بھاری‬ ‫‪siabahari@yahoo.com‬‬ ‫نشريه فارسى ماھانه منتشر ميشود و در‬ ‫سايت كودكان مقدمند قابل دسترس است‪.‬‬

‫‪www.barnenforst.com‬‬


‫‪٣٢‬‬

‫شماره ‪١٢٧‬‬

‫ د ن ‬

‫خواستھای فوری جنبش دفاع از حقوق کودکان‬ ‫نھاد کودکان مقدمند به منظور تسھيل پيشروی و متشكل ش‪T‬دن ھ‪T‬رچ‪T‬ه ب‪T‬ي‪T‬ش‪T‬ت‪T‬ر ج‪T‬ن‪T‬ب‪T‬ش دف‪T‬اع از‬ ‫حقوق کودکان و احقاق حقوق کودک مفاد زير را بعنوان خواستھای فوری و حداقل جن‪T‬ب‪T‬ش دف‪T‬اع‬ ‫از حقوق کودکان در ايران اعالم ميدارد‪:‬‬ ‫‪١‬ــ تضمين و تامين امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی‪ ،‬بھداشتی و درمانی کودکان برابر آخرين استانداردھای جھانی‬ ‫بوسيله دولت‪ .‬دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی کودکان و نوجوانان‬ ‫را‪ ،‬در باالترين سطح ممکن‪ ،‬تضمين کند و کمک ھزينه ھای الزم و خدمات رايگان پزشکی و آموزشی و‬ ‫فرھنگی را مستقل از وضعيت خانوادگی کودکان و نوجوانان تامين کند‪.‬‬ ‫‪٢‬ــ ايجاد مھد کودک ھای مجھز و مدرن به منظور برخورداری ھمه کودکان از يک محيط زنده و خالق تربيتی‬ ‫و اجتماعی‪ ،‬مستقل از شرايط خانوداگی ‪.‬‬ ‫‪٣‬ــ تضمين حقوق برابر برای ھمه کودکان صرفنظر از محل تولد‪ ،‬انتساب به مليت يا مذاھب مختلف‪ .‬ممنوعيت‬ ‫ھرنوع تبعيض عليه کودکان دختر و پسر‪ ،‬مھاجر و غير مھاجر و کودکانی که داخل يا خارج ازدواج بدنيا آمده‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫‪٤‬ــ ممنوعيت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان‬ ‫‪٥‬ــ لغو کليه قوانين قصاص و اعدام درمورد کودکان‪ ،‬ممنوعيت نگھداری کودکان در زندان‪ .‬ايجاد مراکز‬ ‫بازآموزی با امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی و پرورشی مدرن ھمراه با کمک ھای مؤثر پزشکی و روانپزشکی برای‬ ‫نوجوانان بزھکاربا ھدف بازگرداندن زندگی شايسته به آنان‪.‬‬ ‫‪۶‬ــ ممنوعيت حجاب کودکان!‬ ‫‪٧‬ــ کودک مذھب ندارد‪ .‬کودکان بايد از ھر نوع دست اندازی مادی و معنوی مذاھب و نھادھای مذھبی مصون‬ ‫باشند‪ .‬جلب افراد زير شانزده سال به فرقه ھای مذھبی و مراسم و اماکن مذھبی ممنوع است‪.‬‬ ‫‪٨‬ــ ممنوعيت دخالت مذھب در آموزش و پرورش و لغو فوری تبعيض و تمايز در ھمه عرصه ھا و سطوح‬ ‫آموزشی ميان دختر و پسر‪ .‬مختلط شدن مدارس در ھمه سطوح تحصيلی‬ ‫‪٩‬ــ مقابله قاطع قانونی با استفاده جنسی از کودکان‪ ،‬حتی تحت نام ازدواج‪ ،‬جرم سنگين جنايی محسوب ميشود‪.‬‬ ‫رابطه جنسی افراد بزرگسال با افراد زير ‪ ١٨‬سال‪ ،‬ولو با رضايت آنھا‪ ،‬ممنوع است و جرم محسوب ميشود ‪.‬‬ ‫‪١٠‬ــ ممنوعيت ھر نوع آزار کودکان در خانواده‪ ،‬مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی‪.‬‬ ‫ممنوعيت اکيد تنبيه بدنی‪ .‬ممنوعيت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان‪.‬‬ ‫‪١١‬ــ ممنوعيت بخدمت گرفتن کودکان در نھادھای نظامی‪ ،‬انتظامی و امنيتی‪.‬‬ ‫اين مطالبات فوری جنبش انسانی دفاع از حقوق کودکان در ايران و خواستھای حداقل و عاجل برای رھانيدن‬ ‫کودکان از محروميت و بيحقوقی و دست درازی مذھب و مقابله با کودک آزاری سيستماتيک توسط جمھوری‬ ‫اسالمی است‪ .‬نھاد "کودکان مقدمند" ھمه انسانھايی که قلبشان برای حقوق کودک ميطپد و کليه تشکلھا و‬ ‫نھادھای مدافع حقوق کودک را بمبارزه برای تحقق اين خواستھا فراميخواند‪.‬‬

‫برپايی يک دنيای بھتر برای کودکان ممکن است‪ ،‬به نھاد کودکان مقدمند بپيونديد!‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.