مارکوس شغل امن خود در Midasplayerرا رها کرده بود تا این کار را انجام دهد .خوش بگذره .او عاشق صحنه مستقلی بود که در دنیای بازی به وجود آمده بود .در حالی که برای او سخت بود انگشتش را روی چیزی بگذارد که دقیقا ا او را جذب میکرد ،بازی ماینکرافت چیست؟ اما در آنجا احساس میکرد که در خانه است ،خیلی بیشتر از توسعهدهنده یکی از استودیوهای بزرگ و جاافتاده صنعت ،که چیزهای زیادی میدانست. مارکوس از کار در دو تا از موفق ترین شرکت های بازی سازی سوئد متنفر بود. پاتوق آنلین مورد علقه او انجمن بازی TIGSourceبود ،محل ملقات توسعه دهندگان مستقل ،جایی که مارکوس )در آن زمینه به نام Notchشناخته می شود( به سرعت گروهی از دوستان و آشنایان خود را پیدا کرد تا با آنها در مورد بازی صحبت کنند .او عاشق خلقیت سوزان صحنه مستقل بود ،تمرکز آن بر مفاهیم جدید و جالب بازی به جای گرافیک استادانه و دست نوشته های گران قیمت .او دوست داشت که هر برنامه نویسی پروژه های خود را به طور کامل کنترل کند. یک ناظر بیرونی که در این زمان کار خود را می دید احتمال hخود را تکان می دهد خواندن مارکوس که از کودکی آرزوی بازیسازی را داشت ،این افتخار را داشت که در دو تا از موفقترین بازی ماینکرافت چیست؟ شرکتهای بازی سوئد کار کند Avalanche .تولیدات هالیوود مانند را با بودجه تقریبا ا نامحدود توسعه داد Midasplayer .در خط مقدم توسعه قرار داشت و پتانسیل جدید وب را به شدت آزمایش کرد .با این حال ،مارکوس به قدری از هر دو نفر متنفر بود که استعفا داد .چه چیزی او را به اشتباه مالید؟ شاید این چیزی بیشتر از رهایی از دست رئیسی بود که به او می گفت هر روز چه کاری انجام دهد" . "Indieدر لغت به معنای مستقل است ،که یک فرد می تواند یک بازی را بدون اینکه یک شرکت بزرگ کمیسیون بدهد ،توسعه دهد .تفسیر خود مارکوس از این مفهوم کمی متفاوت است .او احساس می کند که ایندی موضوعی از خودانگاره است .این در مورد ایجاد بازی برای خود است ،جایی که هدف آن کسب درآمد نیست ،بلکه ایرانیان سایبر ساخت بهترین بازی ممکن است. از بسیاری جهات ،این یک تعریف گویاتر است .به جز برخی استثناهای باورنکردنی ،صنعت بازی با سایر مشاغل خلق متفاوت است ،زیرا پیشروترین طراحان بازی بازی ماینکرافت چیست؟ به ندرت برای کارهایشان مانند موسیقیدانان یا کارگردانان مشهور فیلم شناخته می شوند .در دنیای بازی ،این ناشران یا استودیوها هستند که پس از انتشار بازی مورد استقبال قرار می گیرند ،به ندرت افراد .این به این دلیل است که توسعه بازی ،در بیشتر موارد ،یک دستاورد جمعی است .در پروژهای با چند صد برنامهنویس ،تقریبا ا غیرممکن است که فقط به یک شخص به عنوان مغز یا بیننده پشت کل چیز اشاره کنیم .از طرف دیگر ،در صحنه مستقل ،یک برنامه نویس مجرد می تواند یک بازی از خودش را کنار هم بگذارد و پشت همه چیز از دید اولیه گرفته تا اجرا بایستد .میتوان گفت که صحنه مستقل ،که به هنرنمایی نزدیکتر است تا توسعه سیستمها ،برای اولین بار به توسعهدهندگان بازی هویتی برای پذیرفتن داده است .مارکوس هرگز بازی ماینکرافت چیست؟ خود را یک برنامه نویس جاوا ،گرافیست یا موسیقیدان نمی دانست .او خود را یک بازی ساز ساده و ساده می بیند .صحنه مستقل تنها جایی بود که او می توانست همین باشد.
زمانی بازی ماینکرافت چیست؟ که مارکوس در Jalbumدر توسعه وب کار می کرد ،خود را به این واقعیت کنار گذاشت که چک حقوق ماهانه او از بازی های توسعه داده نمی شود ،اما همچنان بهتر است در طول روز روی چیز دیگری کار کند تا بتواند عصر خود را سرمایه گذاری کند .آخر هفته ها در پروژه های خودش در ابتدا ،او جالبوم را بیشتر به عنوان بلیط خروج از Midasplayerدیده بود .حال، چند هفته بعد ،او در واقع از آن لذت می برد .بازی ماینکرافت ساو با کارل مانه ،مدیرعامل ،آشنا شد. مارکوس به یاد می آورد که اولین برداشت او از ماننه ،برداشت یک تاجر معمولی بود ،و اگرچه مارکوس کمترین علقه ای به تجارت نداشت ،شور و شوق کارل مانه چشمگیر بود .او جوان بود و سریع فکر می کرد و قبلا در سی سالگی سه شرکت را اداره کرده بود .اولی بند کفش می فروخت، دومی یک استودیوی ضبط صدا در مرکز استکهلم بود .سومی جالبوم بود.