دیوان حافظ
ﻏﺰل
عیب رندان مـکـن ای زاهد پاکیزه سرشـت Let not the pious judge the meek;
کـه گـناه دگران بر تو نـخواهـند نوشـت Each for his own deeds will speak.
مـن اگر نیکـم و گر بد تو برو خود را باش Whether I’m good or bad, you judge yourself;
هر کـسی آن درود عاقبت کار کـه کـشـت You reap what you sow, find what you seek.
همـه کـس طالب یارند چه هشیار و چه مست Everyone is seeking love, sober or drunk;
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت Everywhere a house of love, yet so unique.
سر تـسـلیم مـن و خـشـت در میکده ها I submit my head on the tavern’s bricks,
مدعی گر نکـند فهم سخن گو سر و خـشـت If you don’t understand, just take a peek.
نا امیدم مـکـن از سابـقـه لـطـف ازل Let me keep my hope of eternal grace,
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت Behind the veil, who is good, who the freak?
HE SPIRITUL WISDOM OF HAFIZ
www.itsgrouplrk.com