إشراقات حسينية فارسي

Page 1

‫به نام خداوند بخشنده و مهربان‬

‫پيشگفتار‬ ‫ستايش ويژه ی خداوندي مي باشد كه انسان هاي نگران را امان مي بخشد و نيكوكاران را نجات مي دهدد و سدتمديدنان‬ ‫را برتري مي بخشد و ستمگران را به پدايين مدي انكندد و نرمانروايدان را ندابود و نروهدي ديگدر را جانشدين ن هدا مدي‬ ‫سازد ‪ .‬و درود وسالم بر سرور پيامبران و نرستادنان محمد و خاندان پاكيزه و پاك نهاد او باد ‪.‬‬ ‫ترديدي نيست خطي كه خاتم پيامبران ‪ ،‬حضرت پيدامبر اكدرم )‬ ‫ساخت بسيار نرانبها و ارزشمند بود و پد‬

‫ت ترسديم كدرد و در طدو ومدر خدويش ن را شدكار‬

‫از رحتدت ايشدان ادامده نياندت و اهددا‬

‫حضدرت تحتدو نياندت و سدب‬

‫ن‪،‬‬

‫سه انگاري در تبتيغ دين نبود ‪ .‬چگونه چنين باشد در حالي كه خداوند سبحان به پيامبر خويش نرمدود ) اي پيدامبر ت‬ ‫نزديك است انر مردم ايمان نياورند جان خودت را از شدت ناراحتي از دست بددهي‪ 1.‬ولدي بدراي برنردانددن مدردم و‬ ‫بيان ايدن كده نرمانروايدان در ديدن تردرني نخواهندد داشدت در ن كدريم چندين خبدر داده اسدت اندر پيدامبر بميدرد يدا بده‬ ‫‪2‬‬

‫شهادت برسد يا دوباره به دوران جاهتيت بر مي نرديد؟‬ ‫پ‬

‫شد ‪ .‬اسالم ندا محمددي كده در انديشده رسداندن مدردم بده‬

‫دين از مسير وا عي خود كه رراط مستتيم باشد منحر‬

‫خوشبختي جاودانه بود به اسالم امدوي تبددي نشدت كده مدي خواسدت مدردم را بده دوران ن شدته و نردابدي از تبداهي هدا‬ ‫برنرداند كه راهي براي رهايي از ن نرنتداري هدا وجدود نداشدت پد‬

‫رسديد بده ن چده امدروزه هسدت كده هدي سدودي‬

‫ندارد مگر براي خوار شدن در برابر ستمگران سركش و دستوردادن براي انجام كارهاي شيطاني‪ ،‬مگر نروهدي انددك‬ ‫كه به پيمان با خداوند ونا كردند ‪ ،‬به خال‬ ‫مددي كنددد ‪ ،‬پد‬

‫سختي هايي كه پشدت را مدي شدكند و نرنتداري هدايي كده شدكيبايي را ندابود‬

‫حتيتددت و رددبر اختيددار كردنددد و بدده ن دو ويژنددي سددفارش كردنددد ‪ ،‬ايددن هددا مددومنين وا عددي هسددتند كدده‬

‫زيانكار نشده و راد انه به حضرت ناطمه ) ت و همسدرش ))ت و نرزنددانش ))ت ا تددا كردندد ‪ .‬ن هدايي كده خداوندد‪،‬‬ ‫ناپاكي را از ن ها دور و كامالً پاكيزه نردانيد ‪.‬‬ ‫ولي آيا زمين تا پايان همين طور باقي خواهد ماند ؟‬ ‫چگونه چنين خواهد بود در حالي كه خداوند به بندنان ستم ديده خويش ووده داده اسدت ‪ ،‬ن جدايي كده نرمدود و اراده‬ ‫كرده ايم بر مستضعفان زمين منت بگ اريم و نها را پيشوايان مدردم درار دهديم و وارك حكومدت نروونيدان ندردانيم و‬

‫‪–1‬‬ ‫‪–2‬‬

‫‪6‬‬ ‫‪111‬‬ ‫‪1‬‬


‫در زمين به ايشان توانايي بدهيم و به نروون و هامان و سپاهيانشان نشان دهيم ن چه را كه بر ن هراسان بودندد ‪ 1.‬و‬ ‫به يتين پ‬ ‫پد‬

‫‪2‬‬

‫از تورات در زبور داوود نوشتيم حتما ً بندنان شايسته من وارك زمين خواهند شد ‪.‬‬

‫مووددودي هسدت تددا مدردم را از سددتم كشدي نجددات دهدد و خداونددد بده وسدديته ی او ‪ ،‬زمدين را از انرددا‬

‫و دادنددري‬

‫پرخواهد كرد همچنان كه از ستم و بيداد پر شده است ‪ ،‬و براي هر كدام از امامدان ))ت نتدش ويدژهاي در متدمده سدازي‬ ‫براي ظهور ن مرتح جهاني وجود دارد ‪.‬‬ ‫از ن جايي كه برپايي حكومت مهدي – روحي لترا متدمه الفداء – كارهاي نراواني از جنبه ی تئدوري و ومتدي مدي‬ ‫خواهد به همين دلي مي بينيم دوره هاي زندني امامان ما نونانون بوده است ‪ .‬هركدام زمين را از جنبه اي ويژه ماده‬ ‫مي ساخت و اين به ن معندا نمدي باشدد كده زمدان و مكدان و اوضدا) شدرايط هدي نتشدي در ن دوره نداشدته باشدند بتكده‬ ‫داراي نتش و تاثير بودند ولي ن حواشي ‪ ،‬تغييري در استراتژي نها ايجداد نمدي سداخت بتكده در نتشده و تاكتيدك ايشدان‬ ‫تاثير داشت ‪.‬‬ ‫امام رضا ))ت با مهاجرت تاريخي دردناك و تحم سختي ها و نشارهاي روحي و جسمي توانست بنيانگ ار مكتد‬

‫پ‬

‫خ راساني ها شود كه داراي نتش نراواني در پيروزي لشكر امام مهدي ))ت خواهند بود و در ايدن انديشده بدود كده مدردم‬ ‫كره ی زمين را به طور ومتي بده ن دولدت مبدارك توجده دهدد كده از ن سدخن نفدت هنگدامي كده در نيشدابور ‪ ،‬دوبد‬ ‫خزاوي با حضرت ديدار كرد و ريده ی تائيه خود را خواند تا ن بيت كه نفت‬ ‫يام امام بدون ترديد انجام خواهد شد – به نام خدا و نعمت هاي خدا داد يام مي كند ‪.‬‬ ‫هر حو و باطتي را در ميان ما تشخي‬ ‫پ‬

‫امام ))ت بسيار نريست ‪ ،‬سپ‬

‫كه اين دو بيت را سرودی ‪ ،‬پ‬

‫مي دهد – و پاداش نعمت ها و كينه توزي ها را ميدهد ‪.‬‬

‫سر خويش باال ورد و نرمود اي خزاوي ! روح التدد‬

‫‪1‬‬

‫بدر زبدان تدو دميدده اسدت‬

‫يا مي داني اين امام كيست و چه مو ع يام مي كند ؟‬

‫)دوب نويد ت نفتم سرورم ! تنها شنيده ام امامي از شما يام مي كندد كده زمدين را از نسداد پداك مدي نرداندد و ن را‬ ‫از ودالت پر مي سازد ‪.‬‬

‫‪–1‬‬

‫‪6 5‬‬

‫‪5 11‬‬

‫‪2‬‬

‫‪–1‬‬

‫‪2‬‬


‫و به ايدن ترتيد‬

‫امامدان ديگدر ))ت هركددام ديددناهي داشدتند كده در نهايدت بده هددني ميپرداختندد كده بدراي ن هدد‬

‫‪،‬‬

‫پيامبران برانگيخته شدند و دين وضع نرديد و اين هدني است كه جدز بدا ظهدور امدام دوازدهدم مهددي منتظدر – خداوندد‬ ‫ظهور ايشان را نزديك نرداند – تحتو نمي يابد ‪.‬‬ ‫و اما امام حسين ))ت در اين ميان به سب ايجاد روحيده خونخدواهي كده شدعار حتيتدي مهددي امدت )ود ت هسدت برتدري‬ ‫دارد و اين جنبه ی روحي ‪ ،‬نتش ارتي را در نهضت ايشان و در يدام بدزرنش برضدد لشدكر سدفياني ايفدا مدي كندد كده‬ ‫خط نمراهي و باط را در طو تاريخ اسالمي نشان مي دهد ‪.‬‬ ‫ولي خداوند بيزار است از اين كه كارها ‪ ،‬جدز از طريدو وسداي‬

‫ن انجدام شدود پد‬

‫مدردم نتدش نعدالي در برپاداشدتن و‬

‫نسترش نهضت سيدالشهداء ))ت را دارند و اين كار به وسيته ی زنده نگهداشتن واشورا و نريه و سونواري و شركت‬ ‫كردن در را هپيمايي هاي بزرگ و حضور در كاروان هاي حسيني انجام مي شود‪ ،‬انتالبي اسالمي كه به وسيته ی امام‬ ‫روح هللا موسوي خميني – د‬

‫هللا نفسده الزكيده – غداز شدد بدزرگ تدرين نتدش و بديش تدرين تداثير را در نراميداشدت‬

‫واشورا و نوراني ساختن حركت سيدالشهداء و باال بردن از پايه اي نظري به شکتی ومتدي ايجداد كدرد كده بدا سدركوبي‬ ‫ستمگران با استحه و ريختن خون همراه بود به نونه اي كه هزاران شهيد برزمين انتادند كه همگي مي نفتند سالم بر‬ ‫تو اي ابا وبدهللا!‬ ‫اين كتا براي بازنو ساختن هد‬

‫نهضت مبارك حسيني و پيوند اين نهضت با يام امام مهدي از نرزندان حسين وتيده‬

‫السالم – و نيز نتش امام راح در نراميداشت و استوار ساختن نهضت حسيني و پيوند ن با حركت مهدوي مي باشد ‪.‬‬ ‫از خداوند سبحان مي خواهم اين نوشتار را از من بپ يرد؛ پ‬

‫جز خشنودي او و خشنودي اه بيت ورمت و طهارت‬

‫هي چيز نمي خواهم ‪.‬‬ ‫ابراهيم انصاري بحراني‬ ‫مكه مكرمه‬ ‫‪ 6‬فوريه ‪ 3002‬م ‪ 5 /‬ذيحجه ‪3232‬‬

‫‪3‬‬


‫پيوند استوار ميان نهضت حسيني‬ ‫و يام مهدي‬

‫و نتش امام خميني ) د‬

‫سره ت در‬ ‫تتويت اين پيوند‬

‫‪4‬‬


‫انجام وظيفه‬ ‫هنگامي كه در نهضت اسالمي مباركي كه به وسيته ی سيدالشهداء و سرور زادندان امدام حسدين ))ت انجدام شدد انديشده‬ ‫مي كنيم بده ايدن نتيجده مدي رسديم كده حضدرت ))ت در سدايه ی انتدال واشدورا بده چيدزي جدز انجدام وظيفده الهدي نمدي‬ ‫نگريست كه تنها شام يك چيز مي شد و ن هدم بده دسدت وردن خشدنودي خداوندد متعدا بدود و بده همدين دليد رويدداد‬ ‫واشورا ‪ ،‬داستي بي نظير پيدا كرد ‪ ،‬و اين از ويژني هاي هركدار خداپسدندانه اي اسدت كده تنهدا بدراي خداوندد متعدا‬ ‫باشد ‪.‬‬ ‫امام خميني د‬

‫سره نرمود همه ی ما مامور هستيم تا به تكتي‬

‫وم كنيم و مامور به نرنتن نتيجه نيستيم‪.‬‬

‫درباره ی راز اين نكته كه ضربه ی وتي ))ت در روز نبرد خندو ‪ ،‬برتر از وبادت جن و انسدان برتدر اسدت حضدرت‬ ‫امام د‬

‫سره نرمود‬

‫ارزش كارها به وشو و دوستي خداوند متعا و يا به نناي در راه خداوند و توحيددي برمدي ندردد كده در انسدان واشدو‬ ‫جاي دارد و خود را نشان مي دهد و اين وشو الهدي بدود كده بده ايدن ضدربت اهميدت بخشديد ‪ ،‬بده نونده اي كده برتدر از‬ ‫وبادت جن و انسان مي شود ‪ .‬و انر نرض شود ندردي ديگدر ايدن ضدربه را بدراي دندا) از اسدالم مدي زد ولدي از سدر‬ ‫وشو نباشد و در وم‬

‫ن ضربه به حفظ اسالم و نسترش ن بينجامد ولي چون واشتانه نبوده مطمئنا ً ن ضربه ‪ ،‬برتر‬

‫از وبادت جن و انسان نمي شد ‪ ،‬پد‬

‫بريددن دسدت و كشدتن كدانر‪ ،‬ارزش معندوي نددارد بتكده ارزش معندوي بده نيدت و‬

‫وشو به خداوند سبحان است ‪.‬‬ ‫با توجه به اين ار وتيدتي و همچندين هنگدام بررسدي در سدخنان سيدالشدهداء و سدخنان همده ن هدايي كده از وا عده ی‬ ‫كربالء خبر داده اند از پيامبران ))ت و پيامبر اسالم )‬ ‫وظيفه ای الهي و مخرو‬

‫ت و اميرالمومنين ))ت به اين نتيجه مي رسيم كده در كدربال ‪،‬‬

‫برنردن امام حسين ))ت بود كه براي اوليداء و پيدامبران ديگدر ‪ ،‬انجدام ايدن تكتيد‬

‫پ ير نبود به خاطر ويژني هاي شخريتي حضرت ))ت و همچنين به سب‬

‫امكدان‬

‫دوره اي كه در ن زندني مي كرد ‪.‬‬

‫خواب صادقه‪:‬‬ ‫روايتي طوالني از محمدبن حنفيه پيرامون خدوابي كده امدام حسدين ))ت ديدده اسدت نتد نرديدده كده امدام حسدين ))ت پددر‬ ‫بزرنش ‪ ،‬پيامبر خدا )‬

‫ت را در خوا ديد كه به امام مي نرمايد‬

‫اي حسين ! ) از مكه ت بيرون برو همانا خداوند خواسته است تو را شهيد ببيند ‪.‬‬

‫‪5‬‬


‫محمدبن حنفيه نويد به امام نفتم ما همه از خدائيم و به سوي او برمي نرديم ‪1 ،‬پ‬

‫چدرا ايدن خدانم هدا را بدا خدودت‬

‫همر اه مي بري در حالي كه اين نونه مي خواهي بيرون بروي ؟ حضرت ))ت به من نفت همانا خداوند خواسته است‬ ‫‪2‬‬

‫كه ن خانم ها را نرنتار و در بند ببيند ‪.‬‬

‫و در روايددت مرحددوم شدديخ مفيددد مددده اسددت كدده امددام ))ت نرمددود مددن پيددامبر خدددا )‬ ‫دستوري داد كه ن را ناپسند مدي داشدتم ! بده حضدرت نفتندد‬ ‫نگفتم و به هيچك‬

‫ن خدوا چيسدت ؟ حضدرت نرمدود‬ ‫‪3‬‬

‫نخواهم نفت تا پروردنار وزوج خودم را ديدار كنم ‪.‬‬

‫‪–1‬‬ ‫‪–2‬‬

‫‪461 11‬‬

‫‪4‬‬

‫‪453 11‬‬ ‫‪6‬‬

‫ت را در خددوا ديدددم و بدده مددن‬ ‫ن را بده هديچك‬


‫سبب قيام امام حسين (ع)‬ ‫‪ -1‬يا اين خوا‬

‫‪ ،‬همان دلي اساسي براي رنتن امدام ))ت بده كدربال بدود؟ و يدا ارزش خدوا امدام همدان جايگداهي را‬

‫دارد كه پيامبران و اورياء پيوسته نفته بودندد ؛ دسدتوراتي كده خداوندد سدبحان مدي دهدد وحدي الهدي اسدت و بايدد از ن‬ ‫پيروي كرد انرچه در خوا باشد ‪.‬‬ ‫‪ -2‬يا اين كه امام حسين ))ت هنگام زندني با پيامبر خدا )‬ ‫زودي در سرزميني معين و در زماني مشخ‬

‫ت ‪ ،‬پيشگويي هايي از پيامبر شنيده بود ‪ ،‬و مدي دانسدت بده‬

‫شهيد خواهد شدد ‪ ،‬و همده ی ويژندي هداي ن وا عده را مدي شدناخت و‬

‫خوا چيزي جز تاكيد و وت ت براي ناهي از پيشگويي هاي پيشين نبود ؟‬ ‫و در تاييد اين احتما ‪ ،‬احاديك نراواني از پيامبر )‬

‫ت مده است كه مربوط به شهادت حسين ))ت ميباشد و به طدور‬

‫مستت در ن از سدا شدهادت ‪ ،‬چگدونگي شدهادت حضدرت و نروهدي كده بدراي كشدتن حضدرت مدندد و محد شدهادت‬ ‫حضرت سخن نفته شده است ‪.‬‬ ‫درباره سا شهادت امام از پيامبر )‬

‫ت روايت شدده اسدت كده حضدرت نرمدود حسدين بدن وتدي در غداز سدا شردت‬

‫هجري به شهادت خواهد رسيد ‪.‬‬ ‫و درباره چگونگي شهادت امام ‪ ،‬پيامبر )‬

‫ت نرمود پسرم حسين با شمشير كشته خواهد شد ‪.‬‬

‫و اما درباره نروهي كه به جنگ حضرت مدي يندد پيدامبر خددا )‬

‫ت نرمدود حسدين را بددترين مدردم بده شدهادت مدي‬

‫رساند و از نرزندان حسين دوري مي نزيند هركه به من كانر باشد ‪ ،‬يزيد! خداوند به يزيد بركت ندهد ‪.‬‬ ‫سپ‬

‫ديدنان حضرت پر از اشك شد ‪ 1.‬و نرمود خبر شهادت حسين به من داده شد و تربت او براي مدن ورده شدد و‬

‫از كشنده اش به من خبر دادند ‪.‬‬ ‫و اما احاديك پيرامون مح شهادت حضرت نراوان است كه برخي از نها را مي وريم‬ ‫‪1‬‬

‫‪-‬‬

‫حسين در زمين باب شهيد مي شود ‪.‬‬

‫‪-‬‬

‫)رسو اكرم ت همانا اين پسدرم در زمدين ودراو شدهيد مدي شدود ‪ ،‬پد‬

‫هدر كده او را درك كدرد بايدد بده وي يداري‬

‫برساند ‪ .‬جبرئي ))ت نيز اين خبر را به من داد كه امام حسين ))ت در زمين وراو به شهادت مي رسد ‪.‬‬

‫‪–1‬‬

‫‪14 11‬‬

‫‪–1‬‬

‫‪2‬‬ ‫‪7‬‬

‫‪221 215 11‬‬


‫‪-‬‬

‫به يتين حسين در کنار رود نرات شدهيد مدي شدود كده همدان زمدين كدربال مدي باشدد ‪ .‬ايدن نرزندد تدو – و بدا دسدت‬ ‫خويش به حسين اشاره نرمود – همراه بدا نروهدي از نرزنددان تدو وخانددانش و نيكوكدارترين مدردم از ديدن تدو در‬ ‫كنار رود نرات در سرزميني كه كربال نام دارد شهيد مي شود ‪.‬‬

‫‪-‬‬

‫اي پسرم ! تو به سوي وراو خدواهي رندت ‪ ،‬و ن جدا سدرزميني اسدت كده پيدامبران و جانشدين پيدامبران ن جدا را‬ ‫ديده اند و ن زميني است كه « ومورا » خوانده مي شود و تو در ن جا به شهادت مي رسي و همراه تو نروهدي‬ ‫از يارانت شهيد مي نردند ‪.‬‬

‫‪-‬‬

‫ديدم جايگاهي را كه نرزنددم حسدين‬

‫در ش معراج مرا از كنار جايگاهي در وراو به نام كربال وبور دادند ‪ ،‬پ‬

‫و نروهي از نرزندانم و اه بيتم شهيد مي شوند ‪ ،‬هنوز با يمانده ی رد خون ن ها در دست هاي من هست ‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪2‬‬

‫خوشا به حا تو به خاطر خاكت و خوشا به حا هر كه در تو شهيد مي شود ‪.‬‬

‫و درباره ی چگونگي شهادت حضرت و نروهي كه حضدرت را بده شدهادت خواهندد رسداند و كيفدر كشدندنان حضدرت‬ ‫مده است‬ ‫‬‫‬‫‪-‬‬

‫اي ومه ! نروهي ستمكار از بني اميه او را به شهادت خواهند رساند ‪.‬‬ ‫اي ام ستمه ! هرناه اين خاك ) كه نزد تو است ت خونين شد پ‬ ‫اي دخترم ! مي نويم ن چه را پ‬

‫از من و پ‬

‫بدان كه نرزندم شهيد شده است ‪.‬‬

‫از تو از زار و ستم و نيرنگ و بيدادنري به او ميرسدد ‪ ،‬و در‬

‫ن هنگام نروهي چون ستارنان سمان ‪ ،‬او را تهديد به ت مي كنند ! و نويا به لشكرناه و مكان شدهادت و تربدت‬ ‫ن ها نگاه مي كنم ‪.‬‬ ‫حضرت )‬

‫ت نرمود اي پدر ! كجاست جايگاهي كه توري‬

‫كردي ؟‬

‫حضرت نرمدود مكداني كده كدربال نفتده مدي شدود و ن سدراي نرنتداري و بدال بدراي مدا و مسدتمانان اسدت ‪ ،‬در ن جدا‬ ‫بدترين مردم بر )امام و يارانش ت خروج مي كنند ‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫اي پسرم ! برجايي كه شمشيرها برتو نرود مدي يندد بوسده مدي زندم ‪ .‬نرمدود اي پددرجان ! و شدهيد خدواهم شدد ؟‬ ‫حضرت نرمود به خدا سونند ! ري ‪.‬‬

‫‪-‬‬

‫جبرئي به سوي من مد و خبر داد كه امت مدن ايدن نرزنددم را شدهيد خواهندد كدرد ‪ ،‬و بدراي مدن خداكي خونرندگ‬ ‫ورد‪.‬‬

‫‪-‬‬

‫به خدا سونند ! نرزندم را خواهند كشت ‪ ،‬خداوند ‪ ،‬شفاوت مرا شام‬

‫‪-‬‬

‫نويا همراه او هستم در حالي كه ريش او از خونش رنگين شده است ‪ ،‬ديگران را ردا مي زند ولي پاسدخي بده او‬ ‫داده نمي شود ‪ ،‬و درخواست كمك مي كند ولي ياري نمي شود ‪.‬‬

‫‪8‬‬

‫ن ها نميكند‪.‬‬


‫‪-‬‬

‫بتكه اي پسرم ! ستمگرانه شهيد مي شوي ‪.‬‬

‫‪-‬‬

‫واي بر هر كه تو را به شهادت برساند ‪.‬‬

‫‪-‬‬

‫خداوند به پياميرش )‬

‫ت وحي نرستاد همانا به خاطر يحيي پسرزكريا هفتاد هدزار تدن را كشدتم و بده خداطر ندوه‬ ‫‪1‬‬

‫ی دختري ات ‪ ،‬يكرد و چه هزار نفر را خواهم كشت ‪.‬‬ ‫توجيهات ديگر براي خروج امام حسين‬

‫و اما توجيهات ديگري امام حسين ))ت چه در سخنراني ها يا سخنان و يا دواها و يا نفتگوهايش ورده است كه با د ت‬ ‫و انديشه در ن ها ‪ ،‬مي توان نفت از سه مورد زير خالي نيست‬ ‫‪ -1‬بيان همان وظيفه الهي ولي به طور غيرمستتيم‬ ‫‪ -2‬پرداختن به مسائتي مهم تر در ن باره مانند امدر بده معدرو‬

‫‪ ،‬نهدي از منكدر ‪ ،‬حركدت بدر شديوه ی زنددني پيدامبر‬

‫خدا و همچنين درخواست شهادت از خداوند سبحان‬ ‫‪ -3‬به سب حمايت مردم و پاسخ دادن به درخواست وموم مردم )مانند درخواست مردم وراو در نامههات‬ ‫نوع اين تكليف‬ ‫اين پرسش بدون پاسخ ماند چرا اين تكتي‬

‫ويژه بر سيد جوانان اه بهشت حضرت ابي وبدهللا الحسدين ))ت رسديد كده‬

‫خددودش و همدده نرزندددانش و يددارانش و وابسددتگانش بدده شددهادت برسددند و زنددان و دختددران و خددواهرش اسددير شددده و از‬ ‫شهري به شهري برده شوند !‬ ‫‪-‬‬

‫يا اين ها در دنتر ضا و در خداوند نوشته شده بود ؟‬

‫‪-‬‬

‫ي ا اين كه مردم چون از وتي ))ت دوري جسته و از اسالم اري منحر‬ ‫شد تا كارشان به اين مرحته ی خطرناك برسد كه اين تكتي‬

‫‪-‬‬

‫يددا پ د‬

‫شده و احكدام باطد برنزيدده بودندد سدب‬

‫برنردن حسين ))ت بيفتد؟‬

‫از شددهادت امددام ))ت تغييددري اساسددي و ريشدده اي در اسددالم انجددام شددد و يددا ديددن محمددد )‬

‫ت بددا شددهادت‬

‫حضرت دوباره راست شد چنان كه نرمود انر دين محمد جز با شهادت من اسدتوار نمدي شدود پد‬

‫اي شمشديرها‬

‫مرا دريابيد ‪.‬‬ ‫و يا اين رباني شدن ها براي حفظ ظاهر احكام اسالم بود كه ا انش هي محتوايي نداشت و نمازي كده نمدازنزارش را‬ ‫به سوي خداوند نمي برد ‪ ،‬و روزه اي كه سپر از تش دوزخ همراه ن نبود ‪ ،‬وحجي اسدت كده برضدد شدرك يدام نمدي‬

‫‪–1‬‬

‫‪171 – 142 1‬‬ ‫‪9‬‬


‫كند و احکام ن سپ‬

‫مده است ‪ ،‬و انفا ي مي باشد كه به همراه ن بركتي ديده نمي شوند و خواندن ر ني هست كه به‬

‫ن وم نمي شود ؟ يدا در ايدن ميدان مسدئته ديگدري در پشدت پدرده ی ايدن شدهيد شددن هدا هسدت ؟ پد‬

‫ن هدد‬

‫اردتي‬

‫چيست ؟‬ ‫آثار و نتايج نهضت حسيني‬ ‫والو بر متام سيدالشهداء ))ت از پيامبر )‬

‫ت روايت شده است كه به حسين ))ت نرمود همانا بدراي تدو در بهشدت در‬

‫جاتي است كه جز با شهادت نمي تواني به ن ها برسي ‪ 1.‬ولي ما با نگاهي ن را مي توانيم ثار ايدن نهضدت بدزرگ را‬ ‫در دو بخش خالره كنيم‬ ‫‪ -3‬آثار كوتاه مدت‬ ‫خالره ی اين ثار را مي توان در يك نتيجه خالره كرد و ن « شكار ساختن چهره ی ديگر بني اميه و ن هايي بود‬ ‫كه زمينه ی شهادت امام را نراهم ساختند به طور وام و به شك خا‬

‫و رسوا كردن يزيدبن معاويه متعون بود ‪».‬‬

‫و اين نتيجه با ا ين كه اهميت نراواني دارد چيزي از ابعاد مهم اين يام مبارك را تشكي نمدي دهدد و تناسدبي بدا جنايداتي‬ ‫كه دركربال درباره ی سيد جوانان بهشت و ن خوشبوي پيامبر خدا )‬

‫ت ‪ ،‬امام حسين ))ت ندارد ‪.‬‬

‫اين نكته از ميان امور نراواني معتوم مي شود كه به مهم ترين ن ها اشاره مي نردد‬ ‫اوالً ‪ :‬سخنراني ها و سخنان امام حسين ))ت و ياران نيكوكارش و موضعگريهاي سرنوشتساز ‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫امام در وريت نامه ی خويش به برادرش محمدبن حنفيه مي نرمايد‬

‫… من براي شرارت و نساد يام نكردم و مفسد و ستمگر نيستم و بدراي درخواسدت اردالحات دربداره ی پيدروان جددم‬ ‫)‬

‫ت يام كردم ‪ .‬مي خواهم كه امر به معرو‬

‫طال ))ت نام بردارم ‪ ،‬پ‬

‫و نهي از منكر انجام دهم و به روش پدر بدزرنم و پددرم وتدي بدن ابدي‬

‫هر كه مرا باور كند حتيتت را بو كرده است و خداوندد سدزاوارتر بده حدو مدي باشدد ‪ ،‬و‬

‫هر كه مرا باور نداشته باشد ربر مي كنم تا خداوند ميان من و مردم بده حتيتدت داوري كندد و او بهتدرين حكدم كننددنان‬ ‫‪1‬‬

‫است ‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫و در نامه به بزرنان كونه نرمود‬

‫‪–1‬‬

‫‪411 11‬‬

‫‪–1‬‬

‫‪424 11‬‬

‫‪2‬‬

‫‪47‬‬

‫‪2‬‬

‫‪431 11‬‬

‫‪2‬‬

‫‪47‬‬ ‫‪11‬‬


‫… اما بعد ! دانستيد كه پيامبر خدا )‬

‫ت هنگام زنده بودن خويش نرمود هركه نرمانروايي ستمگر را ببيند كه حرام‬

‫خداوند را حال كرده و پيمان خدا را زيرپا انداخته و با روش پيامبر خدا ‪ ،‬مخالفت ورزيدده و دربداره ی بنددنان خددا ‪،‬‬ ‫‪2‬‬

‫به نناه و ستم رنتار مي كند و نفتار و رنتار خود را تغيير نمي دهد بر خداوند سزاوار است كه او را به راه بياورد ‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫حضددرت ))ت نرمددود مددرگ بددا شددرانت بهتددر از زندددني همددراه بددا خددواري مددي باشددد ‪ .‬و در روز ش دهادت‪،‬‬ ‫حضرت ))ت چنين نرمود شهادت بهتدر از نندگ سدازش بدا سدتمگر اسدت و سدازش بدا سدتمگر بهتدر از تدش‬ ‫‪1‬‬

‫دوزخ مي باشد ‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫حضرت به يارانش نرمود مي بينيد ن چه را كه از نرمان الهي انجام شد ودنيا تغيير كدرد و چهدره ودوض‬ ‫نموده و خوبی های شناخته شده ی ن رنت و حركت کرد تا اين كه از ن جز انددکی درتده ظرندي بدا ي نماندد‬ ‫نمي بينيد كده بده ن ومد نمدي شدود و‬

‫زندني نرومايه همانند چراناه پژمرده سر رسيد ‪ ،‬يا حو را‬

‫باط كه از ن نهي نمي نردد تا اه ايمان به ديدار خداوندد مشدتاو نشدوند و بده خددا سدونند ! مدرگ را جدز‬ ‫‪2‬‬

‫سعادت و زندني با ستمگران را جز بدبختی نمي دانم ‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫… و روايت شده است حضرت درود خداوند بر او باد – هنگامي كه خواست بده سدوي ودراو برودبرخاسدت‬ ‫و سدخنراني كددرد و نرمددود سددتايش از ن خداوندد اسددت و هرچدده خداونددد بخواهدد )مددي شددود ت و جددز نيددرو و‬ ‫درت خداوند نيست و درود خداوند بر پيامبرش باد ‪ .‬مرگ ميدزاد را ندرا نرنتده چندان كده نردنبندد برندردن‬ ‫هست و بهترين چيدز بدراي‬

‫دختران ويزان مي باشد ‪ ،‬و اشتياو من به نياكانم همانند اشتياو يعتو به يوس‬

‫من جايگاهي است كه مرا در بربگيرد واز اين زندنانی بهتر است نويا اندام های خود را مشاهده می کدنم کده‬ ‫وکدربال ازيکدديگر ميربايندد و …‪ .‬شدكمبه‬

‫نرگ های بيابان وسگ های نرسدنه در سدرزمينی ميدان ندواوي‬

‫هدداي درون شددكم خددود را از ن پددر مددي سددازند و راه نريددزي نيسددت از ن چدده نوشددته شددده اسددت ‪ ،‬خشددنودي‬ ‫خداوند ‪ ،‬خشنودي ما اه بيت است ‪ ،‬بربالي او ربر مي كنيم و پاداش برد باران را به ما مي دهد ‪.‬‬ ‫نوشت تدن پيدامبر خددا از او جددا نماندد ودر جايگداهی کده خداوندد در بهشدت بدرايش نراهمسداخته بدود جدای نرندت‬ ‫وديدنانش به ن روشن باشد وخداوند ووده ی خوی را درباره اه بيت به پايان برساند ‪ .‬همده کده جدان خدويش را‬ ‫در راه ما ربانی کند وبه ديدار پروردنارش شوو ورزد ‪ ،‬همراه ما حرکت کندد کده بده خواسدت خدداحرکت بامدداد‬ ‫خواهم کرد‬ ‫‪‬‬

‫زن پسددر ال‬

‫… بدانيددد كدده ال‬

‫زن مددرا ميددان شمشددير برهندده و لددت ددرارداده اسددت ‪ .‬دور مدی باشددد از او‬

‫شمشير برهنه و دور است از من پ يرش لت ‪ .‬خداوند و پيامبرش و اه ايمان اين كدار را ناپسدند ميدارندد ‪.‬‬

‫‪–1‬‬

‫‪11‬‬

‫‪141‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪26‬‬ ‫‪11‬‬

‫‪11‬‬

‫‪142‬‬

‫‪1‬‬

‫‪26‬‬


‫ما دران پاک ونياکان پداک نهداد اجدازه نمدی دهندد کده پيدروي ازنرومايگدان را بدر پيدروی از نيكوكداران برتدر‬ ‫بدانيم ‪.‬‬ ‫ثانيا ً سخنراني هاي هرمانانه ی وتيته ی بني هاشم حضرت زين كبري و امام زين العابدين و اهد بيدت ))ت و ديگدر‬ ‫اسيران كه از كونه به شام برده شدند‬ ‫‪ -1‬و اين موضعگيريها در سخنراني زين ) ت در ميان مردم كونه است كه چند جمته از ن ورده مي شود ‪.‬‬ ‫… بيچاره شديد ‪ ،‬بيچاره شديد و بده دوران جاهتيدت برنشدتيد ‪ ،‬بده دوران جاهتيدت برنشدتند ‪ ،‬بده يتدين زحمدات ‪ ،‬بربداد‬ ‫داده شده و دست ها ‪ ،‬بريده نرديد و در معامته زيان برديد و به خشدم خددا نرنتدار شدديد و بده شدما خدواري و تنگدسدتي‬ ‫هجوم ورد ‪ ،‬يا مي دانيد كار شما با ت محمد )‬

‫ت و خاندانش چده كدرد؟ پد‬

‫بريديدد و يدا مدي دانيدد چده پيمداني را‬

‫شكستيد و چه ميهمانان نرانتدري را راه نداديد و چه خوني را ريختيد؟ همانا ناجعه اي را مرتك شديد كه نزديك است‬ ‫سمان ‪ ،‬به سب‬

‫ن شكانته شدند و زمين بشكاند و كوههاي رام به خروش در يند ‪ ،‬به يتدين بدراي کمد‬

‫بدون مو ‪ ،‬سياه چهره ‪ ،‬زشت و كودن كه از زمين باال مي رود و سمان را پر مي كند مديد ‪ ،‬يا پ‬

‫بده بدا مدردي‬ ‫شگفت زده شديد‬

‫‪1‬‬

‫خرت ‪ ،‬خواركننده تر است و نها پيروز نمي شوند ‪.‬‬

‫كه از سمان خون ببارد و و ا‬

‫‪ -2‬و همچنين حضرت زين در شام خطبه اي خواند در ضمن نرمود‬ ‫…پ‬

‫نيرنگ تو را كنار زد و كوشش تو را دور كرد و با تو شكارا دشمني نمود ‪ ،‬به خدا سدونند ! يداد مدا پداك نمدي‬

‫شود و وحي ما نمي ميرد و كار ما پايان نمي پ يرد و نندگ كدارت از تدو شسدته نمدي شدود ‪ ،‬و يدا سدخن تدو خطايدت را‬ ‫ثابت نكرد؟ و روزنارت جز چند روز خواهد بود و حكومت تو بر باد رود روزي كه منادي نرياد مي زندد بدانيدد كده‬ ‫‪1‬‬

‫نفرين خداوند بر ستمگران است ‪.‬‬

‫‪ -3‬امام زين العابدين ))ت در ميان مردم كونه نرمود‬ ‫… اي مردم ! شما را به خداوند سونند مي دهم يا مي دانيد كه شما به پدرم نامه نوشتيد و خواسدتيد او را نريد بدهيدد‬ ‫و از سوي خودتان با او پيمان و وهد و بيعت بستيد ولي بدا او جنگيديدد و دسدت از او كشديديد؟ پد‬ ‫كه بر او پيشي نرنتيد و جز سخن او برنزيديد ‪ ،‬با چه ديدناهي به پيدامبر خددا )‬ ‫خاندان مرا كشتيد و حرمت مرا زيرپا انداختيد پ‬

‫‪–1‬‬

‫‪2‬‬

‫از امت من نيستيد ‪.‬‬

‫‪454‬‬

‫‪–1‬‬

‫‪116‬‬

‫‪–2‬‬

‫‪157 15‬‬

‫‪5‬‬

‫‪44‬‬

‫‪4‬‬

‫‪141 15‬‬

‫‪1‬‬

‫‪44‬‬ ‫‪12‬‬

‫تبداه شدديد هنگدامي‬

‫ت نگداه مدي كنيدد هرنداه بگويدد چدرا‬


‫‪ -4‬و زين العابدين ))ت در شام چنين نرمود‬ ‫… اي پسر معاويه و هند و رخر! پيامبري و امامت براي پدران و نياكان من پيش از تولد تو بدوده اسدت و جددم وتدي‬ ‫در روز نبرد بدر و احد و احزا‬

‫بن ابي طال‬

‫در دستش پرچم پيدامبر خددا )‬

‫ت بدود و پددر و جدد تدو در دستهايشدان‬

‫پرچم هاي كانران بود … واي بر تو اي يزيد ! تو انر مي دانستي چه كرده اي و چه جنايتي درباره پدرم و اه بيتم و‬ ‫برادرم و وموهايم انجام داده اي ؟ در ايدن ردورت بده كوههدا ندرار مدي كدردي و بدر شدن هدا راه مدي رنتدي و بدا انددوه‬ ‫وهالكت نفرين مي كردي كه سر پدرم حسين بن ناطمه و وتي بر نراز دروازه شهر شما بر نيزه باشدد در حدالي كده او‬ ‫امانت پيامبر خدا در ميان شما مي باشد ‪ .‬پ‬

‫در يندده خدوار و پشديمان خدواهي بدود هنگدامي كده مدردم در روز يامدت‬

‫‪3‬‬

‫جمع شوند ‪.‬‬

‫ثالثا ً زيارت اربعين و رندتن ردحابه بزرندوار جدابربن وبددهللا انرداري – رضدوان هللا تعدالي وتيده– بده همدراه مفسدر‬ ‫ر ن وطيه ووني براي زيارت بر حضرت ابي وبدهللا الحسين ))ت‬ ‫تا جايي كه اين زيارت همه نيرنگ هاي تبتيغاتي يزيدبن معاويه را كنار زد كه بر ضد سيدالشهدا تدوين كرده بدود حتدي‬ ‫در مركز حكومتش يعني شام ‪ .‬و به همين سب اربعين از ايدام هللا شدد كده اهد ايمدان در ن روز‪ ،‬زيدر ننبدد سيدالشدهدا‬ ‫))ت نرد مي يند و مرائ جانسوز حضرت را بازنو مي كنند و بر حسدين ))ت و خانددانش و يداران نيكوكدارش درود‬ ‫مي نرستند و نروه ستمگر بني اميه را نفرين مي كنند ‪ .‬و اربعين از سنت هايي شد كه هويت شيعه را نشان مي دهدد ‪،‬‬ ‫پ‬

‫اين سنت را اسالم بنيان نهاده بدود هنگدامي كده خواسدت بده زيدارت مدزار اوليداء و شدهيدان اهتمدام داشدته باشدند ‪ ،‬و‬

‫همانا اولياي دين ن را زنده نگه مي داشتند تا جايي كده برهداي مشدخ‬

‫پيدامبران و اوليداء و شدهيدان و نيكوكداران را‬

‫زيارت مي كردند ‪.‬‬ ‫زيارت اربعين‬ ‫اين زيدارت از نشدانه هداي مدومن اسدت ) و منظدور از ن شديعه ی مدومن دوازده امدامي مدي باشدد ت در حدديثي از امدام‬ ‫وسكري ))ت مده است كه حضرت نرمود پن چيز از نشانه هاي انسان با ايمان مي باشد‬ ‫پنجاه و يك ركعت نماز خواندن ‪ ،‬زيارت اربعين ‪ ،‬انگشتر در دست راست داشدتن ‪ ،‬پيشداني را بدر خداك ن اشدتن ‪ ،‬بسدم‬ ‫هللا الرحمان الرحيم را بتند نفتن ‪.‬‬ ‫اين نكته اي است كه حضرت از اين رحابه نرانتدر رضوان هللا تعالي ياد كرد تاثيري نراوان در زنده نگه داشتن دين‬ ‫پيامبر محمد )‬

‫ت و خاندان او دارد كه داراي نتشي بزرگ در رونو نهضدت مبدارك حسديني و ريشده دار شددن ن در‬

‫طو دوره ها داشته است ‪ .‬و ممكن است اين رحابه خواست كه همه ی دسيسه هاي بني اميه و نزارشات كينه توزانه‬ ‫‪13‬‬


‫ن هددا را كنددار بزنددد ‪ .‬چنددان كدده او بددا زيددارت خددويش وتايددد ناسدددي را باطد سدداخت كدده بدده وسدديته بنددي اميدده در انكددار‬ ‫مستمانان و به ويژه اهالي شام رواج داده بودند زيدرا جدابربن وبددهللا انرداري و وطيده العدوني دو الگدوي مشدهور ندزد‬ ‫مستمانان بودند ‪.‬‬ ‫شخصيت جابر‬ ‫او پسر وبدهللا انراري نرزند ومروبن حزام مدني و از اورا‬ ‫هجده غزوه همراه پيامبر )‬

‫ت بود ‪ .‬او از ياران پيدامبر خددا )‬

‫خزرجدي بدود و در غدزوه بددر بده شدهادت رسديد و در‬ ‫ت و از برنزيدده تدرين يداران اميرالمدومنين ))ت و از‬

‫ياران امام حسن ))ت و امام حسين ))ت و امام سجاد ))ت وامام با ر ))ت بدود و محبدت و دوسدتي ويدژه اي بده اهد بيدت‬ ‫))ت داشت و كاني مي باشد در بيان درجه دوستي او ن چه در حديك از معاويه بن وماره از ابي زبير مكي مده است‬ ‫كدده نفددت از جددابربن وبدددهللا پرسدديدم بدده مددن بگددو وتددي بددن ابددي طال د چگوندده شخردديتي بددود ؟ پ د‬ ‫ابروهايش را باال برد نويا ديدنانش مي خواست بيرون بيفتد پ‬ ‫ما در دوره ی پيامبر خدا )‬

‫) بددا تعج د ت‬

‫نفت او بهترين انسان ها بود ‪ .‬بدان به خددا سدونند !‬

‫ت منانتان را جز با كينه توزي بر وتي نمي شناختيم ‪.‬‬

‫شخصيت عطيه‬ ‫وطيه نرزند سعدبن حناده ووني از دوستداران و شيفتگان امامان بود ‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫درباره دلي نام ند اري او مدده اسدت سدعدبن جنداده در كونده بده محضدر وتدي بدن ابدي طالد رسديد و نفدت اي‬ ‫اميرالمومنين براي من پسري به دنيا مده است ‪ ،‬نامي براي او انتخا كنيد ‪ .‬حضدرت نرمدود ايدن هديده ی الهدي‬ ‫مي باشد ‪ ،‬پ‬

‫وطيه ناميده شد ‪.‬‬

‫‪-‬‬

‫او مفسر ر ن و تفسيري در پن جتد داشت ‪.‬‬

‫‪-‬‬

‫او از راويان خطبه ندك را از زين ) ت از حضرت زهرا ) ت روايت كرده اند ‪.‬‬

‫حادثه غيرمنتظره‬ ‫رنتن ن دو براي زيارت امام حسين ))ت در كربال وا عده اي نانهداني و حادثده اي غيرمنتظدره بدود ‪ .‬ومدوم مدردم نمدي‬ ‫دانستند كه امام حسين به شهادت رسيده است ‪ ،‬پ‬

‫زيارت جابر و وطيه از بر امدام حسدين ))ت نكدات زيدادي را ثابدت‬

‫كرد مانند روشن شدن شهادت امام ))ت ‪ ،‬نضيتيت زيدارت امدام ‪ ،‬رسدوايي بندي اميده كده سرپرسدت كارهداي مسدتمانان‬ ‫بودند و زيارت به شك نمايشي و حضور جسماني كه انجام شد تا مدتها در انكار با ي ماند‪.‬‬

‫‪14‬‬


‫وطيه ووني نويد همراه جابربن وبدهللا انراري ‪ -‬خداوندد او را بيدامرزد – بده زيدارت بدر حسدين بدن وتدي بدن ابدي‬ ‫طال ))ت رنتيم ‪ ،‬هنگامي كه وارد كربال شديم جابر كنار رود نرات رندت و غسد كدرد ‪ ،‬سدپ‬ ‫خود پيچيد و روي ن ‪ ،‬پارچه ی ديگري انداخت ‪ ،‬سپ‬ ‫زد ‪ ،‬سپ‬

‫پارچده بتنددي بده دور‬ ‫ن را بده بددنش‬

‫بسته اي را باز كرد كه در ان وطدر بدود پد‬

‫هي نامي برنمي داشت مگر اين كه نام خداوند را مي ورد تا بده بدر نزديدك شدد نفدت دسدت مدرا بدر بدر‬

‫بگ ار ‪ .‬پ‬

‫دست او را بر بر ن اشتم ‪ ،‬پ‬

‫مرتبه نفت اي حسين ! سپ‬

‫بيهوش بر روي بر انتاده اند كه‬

‫برچهره او ريختم به هوش مد و سده‬

‫نفت حبيبي است كه به حبي خود پاسخ نمي دهد ‪ .‬سپ‬

‫نفدت پد‬

‫مدن بده تدو پاسدخ‬

‫مي دهم و رگ هاي تو هركدام به نوشه اي رنته و ميان بدن و سرتو نارته انداخته است …‬ ‫رابعا ً در حدديك از امدام رضدا ))ت مدده اسدت هركده مردائ مدا اهد بيدت را يداد وري و نريده كندد بده جنايداتي كده‬ ‫درباره ی ما انجام داده اند در روز رستاخيز همراه ما ‪ ،‬در متامات ما شري‬

‫مي باشد و هر كه مردائ مدا را بده يداد‬

‫بياورد و اشك بريزد و ديگران را بگرياند ديدنانش نريان نيسدت در روزي كده همده چشدم هدا نريدان اسدت ‪ ،‬و هدر كده‬ ‫مجتسي براي ما برنزار كند كه در ن مجت‬

‫‪1‬‬

‫ياد ما زنده شود دلش نمي ميرد در روزي كه همه د ها مي ميرد ‪.‬‬

‫پنجم زيارت هايي كه پيوسته انجام مدي شدد داراي پيدام هداي يكپارچده و د يدو بدود كده در مراسدم ويدژه اي كده ايدام هللا‬ ‫شمرده مي شد انجام مي نرنت و مردم به انجام ن ها پاي بند بودند ‪.‬‬ ‫دوم ‪ :‬آثار و نتايج بلند مدت‬ ‫نتستفه ی نهضدت حسديني همدان ايجد اد زمينده اي مناسد بدراي اسدتترار اسدالم ندا محمددي در همده ی زمدين در پرتدو‬ ‫حكومتي الهي بود كه به وسيته ی ولي ورر و راح االمر حجه بن الحسن مهدي )و ت بنياد ن اشته خواهد شد ‪.‬‬ ‫استحكام دين خدا و تحتو نتسدفه ندرينش انسدان بتكده ندرينش سدمان هدا و زمدين و شدكار سداختن حكمدت الهدي و هدد‬ ‫خداوندي از نرينش هستي و برپايي همه اهدا‬ ‫الشري‬ ‫زيرا هد‬

‫ارسا پيامبران ‪ ،‬ظهور حضرت مهددي منتظدر وجد هللا تعدالي نرجده‬

‫مي باشد ‪ ،‬و در اين رورت ميان ريختن ن خون هاي پاك و اين هد‬

‫متد‬

‫نمشده ‪ ،‬تناس پيدا مدي شدود ‪،‬‬

‫نهايي از دين و مترود از نرستادن همده پيدامبران و نرسدتادنان و راز پيدامبري خداتم پيدامبران ‪ ،‬حجدت بدن‬

‫الحسن مهدي روحي له الفداء مي باشد ‪ ،‬او وارك همه پيامبران است كه جهان را از انردا‬

‫و وددالت پدر مدي كندد ن‬

‫چنان كه از ستم و بيدداد پرشدده اسدت تدا هدي نتنده اي بدا ي نماندد و همده ديدن از ن خداوندد شدود ‪ .‬و اثبدات ايدن حتيتدت‬

‫‪–1‬‬ ‫‪216‬‬

‫‪11‬‬ ‫‪14‬‬

‫‪273‬‬

‫‪1‬‬

‫‪11‬‬

‫‪243‬‬

‫‪41‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪11‬‬ ‫‪14‬‬

‫‪1‬‬

‫‪214‬‬ ‫‪15‬‬

‫‪11‬‬

‫‪232‬‬

‫‪15‬‬

‫‪41‬‬


‫نيازمند به توضيحي مفر و پژوهشي نسترده در يات و احاديك و زيارت نامه هدا و دواهداي شدري‬

‫دارد ‪ .‬پديش از‬

‫غاز اين كار ‪ ،‬سه متدمه ضروري را بازنو مي كنيم‬ ‫مقدمه اول ‪ :‬تشيع ‪ ،‬مكتبي فراگير‬ ‫تشيع كه همان تجسم اسالم نا محمدي است مكتبي پيشرنته مي باشد ‪ ،‬و در حتيتت همه باورهايش با يكديگر كامالً در‬ ‫ارتباط و از يكديگر جدا نيستند ‪ .‬پ‬

‫اوتتادات تشيع از ارو اخال دي ن جددا نيسدت چندان كده از تداريخ و روش هداي‬

‫وتيدتي امامان خود ))ت جدا نمي شود ‪.‬‬ ‫پد‬

‫هدر كده مدي خواهددد تداريخ امامدان شديعه ))ت و موضدعگيري هدداي ن هدا را در برابدر سدتمگران معاردر خودشددان‬

‫بشناسد بايد نخست انديشه شيعي را به د ت بخواند و در پرتدو ن بده تداريخ شديعه روي بيداورد و ن چده را مدي خواهدد‬ ‫پيدا كند ‪.‬‬ ‫و اما انر پژوهشگر انگشت خود را بريك بخش از وتايد شيعي بگ ارد و تنها به ن نوشه متمركز شود بددون اينكده بده‬ ‫زواياي ديگري كه با ن در ارتباط هستند توجه كند ‪ ،‬طبيعي است كه از مسدير وا عدي دور مدي انتدد و ايدن انحدرا‬

‫بده‬

‫سددتوط در اشددتباهات بددزرگ ديگددري منتهددي خواهددد شددد ‪ ،‬و در ينددده نمددي توانددد از ن رهددايي پيدددا كنددد و وضددعيت او ؛‬ ‫همانند كسي مي شود كه به برخي از يه هاي ر ن ايمان مي ورد و برخي ديگر از يهها را نمي پ يرد ‪.‬و معتوم است‬ ‫كه چنين انساني از مسير وا عي منحر‬

‫شده و در تاريكي هايي مي انتد كه از ن رهايي ندارد ‪.‬‬

‫مقدمه دوم ‪ :‬مهدي (ع) و عدالت واقعي‬ ‫پوشيده نيست هر كه انديشه هاي شيعي را مطالعده كندد – هرچندد بده طدور مختردر باشدد مدي داندد كده اوتتداد بده مهددي‬ ‫منتظددر وجد هللا تعددالي نرجدده الشددري‬ ‫حضرت ‪ ،‬همان وتت پاياني و هد‬

‫از مهددم تددرين و شددكارترين باورهدداي ن هددا مددي باشددد و ايددن كدده دولددت مبددارك‬ ‫نهايي است كه همه دوستداران اه بيت ))ت چشم انتظار ن هستند ‪ .‬خدايا ! ما بده‬

‫ن دولت با بركتي اشتياو داريم كه در ن اسالم و مستمانان نرامي مي شوند و در ن نفاو و منانتان خوار مي شوند و‬ ‫در ن دولت ها را از كساني رار بده كه بده بنددني تدو دودوت و بده راه تدو هددايت مدي كنندد و در ن حكومدت بده مدا ‪،‬‬ ‫شرانت دنيا و خرت را ببخش ‪».‬‬ ‫طبيعي است كه پژوهشگر اندر ن نتيجده را نرامدو ش كندد يدا از ن غاند شدود بده انحدرا‬ ‫مستتيم بيرون خواهد رنت ‪.‬‬ ‫مقدمه سوم ‪ :‬دولت دادگر‬ ‫‪16‬‬

‫نكدري نرنتدار و از ردراط‬


‫امام حجدت بدن الحسدن دولتدي بنيدان خواهدد ن اشدت كده در ن حتيتدت ديدن و بداطن شدريعت سدرور پيدامبران بدا يكدديگر‬ ‫مطابو خواهد شد به نونه اي كه ودالت وا عي جز ن نخواهد بود ‪ .‬و اين نكتده اي اسدت كده بده حكدم وتد بده ن دسدت‬ ‫مي يابيم ‪ ،‬زيرا درباره ی تعري‬

‫ودالت نفته مي شود‪ ،‬ودالت بخشيدن هر حتي به راح حو مدي باشدد و حتيتدت ن‬

‫ظاهري نمي نردد مگر هنگامي كه حداكم بدا بيدنش متكدوتي و بداطني بدر مدردم نظدارت و بدا ن هدا دادوسدتدهاي پنهداني‬ ‫داشته ب اشد بدون ايدن كده بدر شدهود و داليد ظداهري تكيده داشدته باشدد زيدرا در ايدن ردورت داليد احكدامي ظداهري و‬ ‫چه بسا ستمگري كه حو ديگران را به زور نرنته و با نيرنگ به سدود خودندواهي نرنتده‬

‫غيروا عي خواهند بود ‪ ،‬پ‬ ‫است ‪.‬‬ ‫موسي و بنده شايسته‬

‫شايد ياد وري نچه ميان موسي و بنده شايسته )خضرت در ر ن كريم مده اسدت بدراي بيدان نمونده اي از وددالت وا عدي‬ ‫مفيد باشد كه متدمه اي خواهد بود براي ن چه در سرتاسر جهان برپا خواهد شد ‪.‬‬ ‫در تفسير وتي بن ابراهيم مي از پيامبر خدا )‬

‫ت روايتی مده است‪ 1‬كه خالره ن چنين هست‬

‫هنگامي كه خداوند با موسي سخن نفت و الواح تورات را بر او نرو نرستاد خداوند خواست كه براي موسي سطح وتم‬ ‫خودش را بازنو سازد پ‬ ‫پ‬

‫به جبرئي وحي نرستاد كه به موسي خبدر بدده كده در ندالن جدا مدردي دانداتر از تدو هسدت ‪.‬‬

‫نزد او برو و از او موزش بگير! هنگامي كه موسي خبردار شد اطاوت كرد و تدر‬

‫او را نرانرندت ‪ .‬موسدي بده‬

‫دوستش نفت دست از جستجو برنخواهم داشت تا به مجمع البحدرين برسدم يدا سدالها در جسدتجوي او سدپري كدنم‪ 1‬پد‬ ‫يك ماهي نمك زده به ونوان توشه برداشته و همراه وري خودش يوشع حركت كردند تا به ن مجمع البحدرين رسديدند‬ ‫‪2‬‬

‫مردي را ديدند كه به پشت خوابيده است ‪ ،‬او را نشناختند ‪ .‬وري موسدي ‪ ،‬مداهي را بيدرون ورد و بدا‬ ‫روي سنگي بزرگ ن اشت و به حركت خود ادامه دادند ‪ .‬و نراموش كردند ماهي را بردارند پ‬

‫شسدت و بدر‬

‫ن ماهي راه دريا را‬

‫در پيش نرنت و رنت ‪ 3.‬موسي ))ت و همراهش يوشع رنتند ‪ .‬هنگامي كه از ن مكان ن شتند موسي به دوستش نفدت‬ ‫خوراك چاشت ما را بياور كه در اين سفر رن نراواني كشيديم ‪ 4.‬وري او ياد وري كرد‬

‫يدا ديددي هنگدامي كده در‬

‫كنار رخره جاي نرنتيم من نراموش كرده و ماهي را جدا ن اشدتم و شديطان از يدادم بدرد و شدگفت انگيدز ن كده مداهي‬ ‫‪5‬‬

‫راه دريا را در پيش نرنت ‪.‬‬ ‫‪–1‬‬ ‫‪–1‬‬

‫‪61‬‬

‫‪273 14‬‬

‫‪1‬‬

‫‪11‬‬

‫‪4 2‬‬

‫‪61‬‬

‫‪1‬‬

‫‪62‬‬

‫‪61‬‬

‫‪5‬‬

‫‪67‬‬ ‫‪17‬‬

‫‪6‬‬

‫‪61‬‬

‫‪7‬‬

‫‪65‬‬

‫‪3‬‬

‫‪66‬‬


‫موسي نفت‬ ‫‪6‬‬

‫ن مردي كه در كنار رخره ديديم همان است كه مي خواستيم و از همان راهي كده مدده بودندد برنشدتند‪.‬‬

‫در ن جا بنده اي از بندنان ما را يانتند كه بده او رحمتدي از سدوي خودمدان داده و وتدم لددني )خددادادت بده او بخشديده‬

‫بوديم‬

‫‪7‬‬

‫ن مرد در حدا نمداز خوانددن بدود پد‬

‫موسي به او نفت‬

‫موسدي نشسدت تدا از نمداز نراغدت ياندت‪ .‬خضدر بدر ن دو سدالم كدرد ‪.‬‬

‫يا انر از تو پيروي كنم از دانش خود به من ياد مي دهي ‪ .‬مرد نفت تو نمي تواني با من باشي و‬

‫‪8‬‬

‫ربور بماني ‪.‬‬ ‫پد‬

‫ن مددرد سدده كددار انجددام داد كدده موسددي نتوانسددت سدداكت بمانددد بددا وجددود ايددن كدده ددو داده بددود انددر خداونددد بخواهددد‬

‫اوتراضي نمي كند و مادني براي كارهاي خضر را داشت ‪ .‬ن كارها وبارت بودند از‬ ‫‪ -1‬شكست كشتي موسي در ايدن بداره ردبر نكدرد بتكده اوتدراض نمدود و نفدت كشدتي را شكسدتي تدا سرنشدين هداي‬ ‫‪1‬‬

‫كشتي را غرو كني ‪ .‬كار بسيار زشتي انجام دادي ‪.‬‬

‫‪ -2‬كشتن پسربچه كه باز هم موسي اوتراض كرد و نفت‬ ‫دادي ‪.‬‬

‫يا انسدان بدي ننداهي را كشدتي ‪ .‬هماندا كدار زشدتي انجدام‬

‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬

‫ن پاداشي مينرنتي ‪.‬‬

‫‪ -3‬ساختن ديواري كه در حا خرابي بود ‪ .‬موسي نفت انر مي خواستي به سب‬

‫موسي ديگر نتوانست جتوي خويش را بگيرد و براي سومين نوبت اوتراض كرد و در اين هنگام خضر نفت‬ ‫اكن دون هنگددام جدددايي مددن و تددو مددي باشددد ‪.‬‬ ‫كارهايش براسا‬

‫‪4‬‬

‫و از سددب‬

‫ن كارهددا پددرده برداشددت و بددراي او شددكار سدداخت كدده همدده‬

‫موازين شروي واحكام الهي مي باشد ‪.‬‬

‫شايان كر است كه در حوادك سه نانه از جنبه هاي نونانون‪ ،‬پراكندني و اختال‬ ‫شكستن كشتي به سب‬

‫پ‬

‫هسدت از ن جمتده زمدان مدي باشدد‬ ‫ميكدرد‪ ،‬و كشدتن پسدربچه بدراي‬

‫اين بود كه نرمانروا هر كشتي سدالمي را بده زور تردر‬

‫اين بود كه در ينده ‪ ،‬پدرش را مي خواست زار بدهد )بكشدت و ساختن ديوار به سب بودن ننجدي در زيدر ن بدود كده‬ ‫در ينده )به كودكان يتيم ت مي رسيد و خضر از ن چه در ن جا بود خبر داشت ‪.‬‬ ‫ولي ورر وج هللا تعالي نرجه همانند همدراه موسدي بدا كارهدا ‪ ،‬رنتداري براسدا‬

‫پ‬

‫هركه داراي ارتباط روحي با حضرت نداشته باشد نمي تواند بدا ايشدان پيوندد و اند‬

‫اسدرار پنهداني خواهدد داشدت ‪،‬‬

‫بر درار كندد و انسدان بده ن درجده‬

‫نمي رسد مگر هنگاميكه در ن مرحته پيرامون برخي كارهاي حضرت كده نراتدر از موسدي ))ت اسدت اختيدار خدود را‬ ‫از دست ندهد بايد ربر كند به ن چه ولي بزرگ خداوند از كشتار و ويراني و … انجام مي دهد و برخي از نرزنددان‬ ‫اتتين حسين ))ت را خواهد كشت چنان كه شرح ن مفر خواهد مد ‪.‬‬

‫‪–1‬‬

‫‪71‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪71‬‬ ‫‪18‬‬

‫‪77‬‬

‫‪1‬‬

‫‪73‬‬


‫نقش زيارت نامه ها و ادعيه‬ ‫والوه بدر در ن كدريم و احاديدك شدري‬

‫و ادويده ‪ ،‬در ندزد مدا مجمووده اي بدزرگ از زيدارت نامده هداي ومدومي و يدا‬

‫خاري براي هر امامي وجود دارد ‪ ،‬بسياري از جنبه هاي پيچيده اي كه در زندني امامان ما نيامده اسدت را مدي تدوان‬ ‫از ن ها بفهميم‪.‬‬ ‫‪ -3‬رسيدن به ابعاد پنهاني نهضت عاشورا‬ ‫برخددي زيددارت نامدده هدداي سيدالشددهداء ابددي وبدددهللا الحسددين ))ت مربددوط بدده زمددان خارددي نيسددت ماننددد زيددارت وارك يددا‬ ‫مربوط به زماني مخرو‬

‫هستند مانند زيارت واشورا ‪ .‬از مطالعه ن ها مدي شدود بده جنبده هداي پنهداني نراواندي از‬

‫نهضت مبارك واشورا برسيم ‪ .‬با دانستن اين نكته كه تاريخ نويسدان در سدا ‪ 66‬هجدري در كدربال از ايمدان ورنددنان‬ ‫به اه بيت ))ت نبودند بتكه نروهي از پيروان ختيفه يزيدبن معاويه بودند كه همراه لشكر مدند تا بنويسند ن چه را كه‬ ‫براي كشتن ) به ارطالح ت خوارج و غدارت دارايدي ن هدا زاد ن اشدته بودندد ! و بده اهددا‬ ‫طبيعي است نها نمي خواستند حتايو را به ومد بنويسند بتكه هد‬

‫پسدت خدود برسدند ‪ .‬پد‬

‫ن ها خشنودي يزيد ستمگر متعون بود ‪.‬‬

‫‪ -3‬انديشه كردن در آنچه از معصومين صادر شده است‬ ‫در همددين زميندده ضددروري و الزم مددي باشددد كدده بينديشدديم در هرچدده از معرددومين ))ت مددده اسددت ندده تنهددا ن چدده بدده‬ ‫رراحت مده بتكه حتي انر اشاره اي در ميان زيارت نامه هاي نونانون به ن شده است ‪ .‬يعندي در هدر كتمده اي بايدد‬ ‫د ت و موشكاني شود حتي انر نتطه اي بر روي حرو‬

‫باشد همانند د تي كه از نهم ر ن كريم به كار مي بريم ‪.‬‬

‫سزاوار است در همانند اين رويدادهاي بزرني كه از ن سيدالشهداء و نرزند پيامبر خدا )‬

‫ت و سرور جوانان بهشدت‬

‫ابي وبدهللا الحسين ))ت است د ت كنيم كه ما با همه وجود خدويش بدا ن زنددني كدرده و سدب اسدتواري مد ه حدو مدا‬ ‫مي باشد ‪.‬‬ ‫از امامان ما ))ت زيارت نامه هداي نراواندي بدراي سيدالشدهداء ابدي وبددهللا الحسدين ))ت روايدت شدده كده در بردارندده‬ ‫مفاهيم اوتتادي ‪ ،‬اخال ي ‪ ،‬سياسي و غيره مي باشد و اين زيدارت نامده هدا را مدي تدوان در مرحتده نخسدت بده دو دسدته‬ ‫تتسيم كرد‬ ‫الف – زيارت نامه هاي ومومي‬ ‫ب – زيارت نامه هايي كه ويژه زمان هاي معين هستند ‪.‬‬ ‫مفاهيم موجود در زيارت نامه هاي حسيني (ع)‬ ‫‪19‬‬


‫‪ -1‬مفاهيم اوتتادي سالم بر تو اي جانشين برنزيده خدا ‪ ،‬دم ؛ درود بر تو اي وارك نوح ‪ ،‬پيدامبر خددا؛ … سدرورم‬ ‫اي ابا وبدهللا ! نواهي مي دهم كه تو نوري در ميان رت هاي سربتند و در رحم هاي پاك بودي كه جاهتيت با ناپداكي‬ ‫هايش تو را لوده نساخت و از لبا‬

‫هاي تيره و تارش بر تو نپوشانيد و ندواهي مدي دهدم كده تدو از سدتون هداي ديدن و‬

‫پايه هاي مردان مومن هستي و نواهي مي دهم كه تو امام بسديار نيكوكدار ‪ ،‬پرهيزندار ‪ ،‬پسدنديده ‪ ،‬پاكددامن ‪ ،‬راهنمدا و‬ ‫ر ه يانته هستي و نواهي مي دهم كه امامان ازنس تو مفهوم پرهيزكاري و پرچم هداي هددايت و دسدتگيره هداي محكدم‬ ‫و حجت شكار بر مردم جهان هستند و خداوند و نرشتگان و پيامبران و نرستادنان خداوند را نواه مي نيرم كه به شما‬ ‫و به بازنشت شما دستورات دينم و سرانجام كدارم يتدين دارم و دلدم بدا د شدما سدازنار و كدار مدن از كدار شدما پيدروي‬ ‫‪1‬‬

‫ميكند ‪.‬‬

‫‪-3‬مفاهيم اخالقي‬ ‫خدايا ! رار بده ن چه را با زبان چه مدي ندويم و حتيتدت ن در د مدن و ديدنش در رنتدار مدن اسدت ‪ .‬خددايا ! مدرا از‬ ‫نروهي رار بده كه با حسين ))ت ثابت دم هستند و نام مرا در نروه ن هايي بندوي‬

‫كده همدراه او بده شدهادت رسديدند‬

‫‪2‬‬

‫‪.‬‬

‫‪ -2‬مفاهيم سياسي‬ ‫… خداوند لعنت كند نروهدي كده تدو را بده شدهادت رسداندند و خداوندد مردمدی را لعندت كندد كده تدو را خدوار سداختند و‬ ‫خداوند مردمي را لعنت كند كه تو را تنها ن اشتند ‪ .‬خدايا ! من به واليت ن هايي نواهي مي دهم كه تو و پيدامبرت كده‬ ‫ن ها را دوست داريد و نواهي مي دهم بيزار هستم از ن هايي كه تو و پيامبرت از ن هدا بيدزار هسدتند ‪ .‬خددايا لعندت‬ ‫سداختند و‬

‫كن ن هايي كه پيدامبرت را دروغگدو خواندندد و خانده ی كعبده ات را ويدران سداختند و كتدا تدو را تحريد‬ ‫‪3‬‬

‫خون اه بيت پيامبرت را بر زمين ريختند و در تمرو تو نساد كردند و بندنانت را خوار نمودند ‪.‬‬ ‫‪ -2‬ثارهللا‬

‫در زيارت نامه ها مفهوم مهمي است كه ميان بسياري از نها مشترك مدي باشدد و ن وبدارت خدون خددا و پسدر خدون‬ ‫خدا و تنهايي كه انتتام كشتگانت شدي ‪ .‬در زيارت ويد نطدر و ربدان و ورنده و واشدورا مدده اسدت سدالم بدر تدو اي‬ ‫خون خدا و پسر خون خدا ‪ .‬سالم بر تو اي تنها مانده خدا كه در سمان ها و زمين انتتدام كشدتگان خدودت شددي ‪ .‬و در‬ ‫زيارت واشورا مده است از خداوند مي خواهم كه متام تو را نرامي داشته و مرا به سب‬ ‫همراه با امامي پيروزمند از اه بيت محمد )‬

‫‪–1‬‬

‫‪143 111‬‬

‫‪42‬‬

‫‪13‬‬

‫‪2‬‬

‫ن نرامي داشدته اسدت كده‬

‫ت به دنبا نرنتن خون بهاي تو باشم …‪ .‬و مي خواهم كه مرا بده متدام‬

‫‪113 111‬‬ ‫‪21‬‬

‫‪1‬‬

‫‪13‬‬

‫‪4‬‬

‫‪113 111‬‬

‫‪1‬‬

‫‪13‬‬


‫پسنديده اي برساند كه شما در نزد خداوند داري و مي خواهم كده تونيدو دهدد تدا همدراه بدا امدامي از شدما كده هددايتگر‪،‬‬ ‫ظاهر و سخنگو است خونخواه شما باشم ‪.‬‬ ‫از ميان اين زيارت نامه ها مي توانيم به اين نكاتي كه مي يد برسيم‬ ‫‪ -1‬مفهوم خونخواهي پ‬ ‫سبحان و متعا‬

‫بده خدود نرندت زيدرا خداوندد‬

‫از اين كده ميدان جاهتيدت رواج داشدت در اسدالم رنگدي متدد‬

‫ن را به خود انزوده است ) ثارهللا ت‬

‫‪ -2‬حسين وتيه السالم همان ثارهللا مي باشد چنان كه اميرالمومنين ))ت نيز ثارهللا بود ولي خون وتي ))ت در نرزندش‬ ‫حسين ))ت جتوه يانت و حسين ثارهللا و پسرثارهللا شد ‪.‬‬ ‫‪ -3‬سيد الشهدا ء ))ت وترالموتور است ‪ .‬نيروز بادي نويد موتور ن مي باشد كه كشته شدده و خونبهدايش داده نشدده‬ ‫است ‪.‬‬ ‫‪ -4‬با توجه به تعبيرهاي سه نانه ثارهللا ‪ ،‬ثارك ) خونبهاي تو ت ثاري )خونبهاي من ت معتوم مي شود كه خونبهاي خدا‬ ‫همان خونبهاي خدا و همان خونبهاي پيروان و ادامده دهنددنان سيدالشدهداء ))ت اسدت و تفداوتي ميدان ن نمدي باشدد‬ ‫زيرا خونبهاي الهي در حسين ))ت و سپ‬

‫در مومنيني جتوه نر نرديد كه در شخريت امام ))ت و شدند ‪.‬‬

‫‪ -5‬درخواست خونبهاي حسين ))ت از بهترين نعمدت هداي خداوندد اسدت كده خداوندد بده سدب حسدين ))ت بده انسدان هدا‬ ‫كرامت بخشيد و از خدا مي خواهد به متام محمد )پسنديده ت برسد كه امام حسين ))ت به او رسيده است و ايدن متدام‬ ‫‪ ،‬همان متدام پيدامبر اكدرم )‬

‫ت هسدت كده خداوندد متعدا‬

‫در ن بده ن اشداره كدرده اسدت و بخشدي از شد را بده‬ ‫‪1‬‬

‫خواندن نماز نانته بپردازد ‪ .‬اميد است كه پروردنارت تو را به متام محمدي بساند ‪.‬‬ ‫‪ -6‬ن كه خونخواهي مي كند امام مهدي ود هللا نرجده الشدري‬

‫اسدت كده از نرزنددان حسدين وامدام پيروزمندد از اهد‬

‫بيت مي باشد ‪.‬‬ ‫و در نفتار خداوند متعا به ن اشاره شده است ‪ .‬و هر كه انساني را بدي ننداه بكشدد بده سرپرسدت او تسدتط بدر اتد را‬ ‫داديم پ‬

‫‪2‬‬

‫در انتتام از ات زياده روي نكند كه از سوي ما پيروز خواهد بود ‪.‬‬

‫اسراف نكردن در قتل‬ ‫از امامان اهد بيدت ))ت احداديثي در تفسدير ايدن يده مباركده مدده اسدت ‪ .‬از ن جمتده در بحداراالنوار بده نتد از تفسدير‬ ‫وياشي چنين هست‬

‫‪–1‬‬

‫‪74‬‬

‫‪2‬‬

‫‪44‬‬ ‫‪21‬‬


‫از امام با ر ))ت درباره ی يه هركه انسان بي نناهي را بكشد به سرپرست او تستط بر ات را داديم پ‬

‫در انتتام از‬

‫ات زياده روي نكند كه او از سوي ما پيروز خواهد بود پرسيدند ‪ .‬حضرت نرمدود او حسدين بدن وتدي ))ت مدي باشدد‬ ‫كه مظتومانه به شهادت مي رسد و ما و حضرت ائم از ما ‪ ،‬سرپرست او هستيم ‪ .‬هنگامي كه ائم بده خونخدواهي امدام‬ ‫حسين ))ت برمي خيزد به كشتار مي پردازد تا اين كه نفته مي شود او در كشتار زياده روي مي كند ‪.‬‬ ‫و نيز نرمود متتو ‪ ،‬حسين و ولي او ائم و زياده روي در كشتار اين است كه جدز اتد او را هدم مدي كشدد زيدرا او‬ ‫پيروز مي باشد ‪ .‬پ‬ ‫زمين را از انرا‬

‫ت را بده جداي خدود مدي نشداند كده‬

‫دم از دنيا رحتت نمي كند تدا مدردي از خانددان پيدامبر خددا )‬

‫و دادنري پر مي كند چنان كه از ستم و بيداد پر شده است ‪1 .‬مرحوم كتيني در كتا شدري‬

‫كداني‬

‫از وتي بن محمد از رالح بن ابي جماد از حجا از يك تن از ياران امام ورده است كه از امام رادو ))ت دربداره ی‬ ‫نفتار خداوند وزوج‬

‫هركه انسان بي نناهي را بكشد به سرپرست او تستط بر اتد را داديدم ‪ .‬پد‬

‫زياده روي نكند كه او از سوي ما پيروز خواهد بود ‪ .‬حضرت نرمود‬ ‫همه بدكرداران زمين به سب‬

‫در انتتدام از اتد‬

‫يه درباره ی حسين ))ت ناز شده است ‪ ،‬اندر‬

‫‪2‬‬

‫ن كشته شوند زياده روي نخواهد بود ‪.‬‬

‫والمه مجتسي )ره ت نويد احتما مي رود معناي اسرا‬ ‫خون او يا رضايت به ن شريك باشند كشتن نها اسرا‬

‫از جهت زيادي نباشد ‪ ،‬پ‬

‫انر همه مردم جهان در ريختن‬

‫نخواهد بود و زياده روي هنگامی مي باشد كه كشدته مدي شدود‬

‫كسي كه چون امام نباشد و نهي از ن شده است ‪.‬‬ ‫فعل نفي نه فعل نهي‬ ‫مي نويم از اين روايت ها معتوم مي نردد امامان ما ))ت اين يه را با رائت مخرو‬ ‫ت نه به شك نع نهي )نال يسر‬

‫شك نع نفي مي خواندند )ناليسر‬

‫به خودشان ميخواندند و بده‬

‫ت و مرحوم والمده مجتسدي بده ايدن نكتده اشداره‬

‫كرده است هنگامي كه مي نويد درباره ی ن يه اشاره شده است كه ن ها در رائت خودشدان ناليسدر‬

‫مدي خواندده‬

‫اند ‪.‬‬ ‫مخفي نماند كه ميان اين دو معنا ‪ ،‬تفاوت زيادي هسدت و يداد وري مدي كنديم اريداني كده رائدت هايشدان در بسدياري از‬ ‫ر ن نمي باشد ‪ .‬پ‬

‫يات با يكديگر تفاوت دارد در نزد شيعه و سني وجود دارند و اين هرنز به مفهوم تحري‬ ‫نكته توجه داشته باش !‬

‫‪–1‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪213 11‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪255‬‬

‫‪7‬‬ ‫‪461‬‬

‫‪41‬‬

‫‪23‬‬

‫‪3‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬ ‫‪22‬‬

‫‪243 15‬‬

‫‪7‬‬

‫‪15‬‬

‫به اين‬


‫در حديك ديگري از سالم بن مستنير از امام با ر ))ت درباره ی يه « هر كه انسدان بدي ننداهي را بكشدد بده سرپرسدت‬ ‫او تستط بر ات را داديم ‪ .‬پ‬

‫در انتتام از ات زياده روي نكندد كده او از سدوي مدا پيدروز خواهدد بدود ‪ ».‬نرمدود او‬

‫حسين بن وتي ))ت است كه مظتومانه كشته شد و ما ‪ ،‬ولي خون او و يام كننده از ما مي باشد ‪ .‬هرنداه بده خونخدواهي‬ ‫حسين ))ت يام كند به كشتار مي پردازد تا اين كه نفته مي شود در كشتار زياده روي مي كند ‪ .‬و نيز نرمود متتو ‪،‬‬ ‫حسين و ولي او ائم و زياده روي از كشتار ن ميباشد كه بجز اتد امدام را نيدز بده تد مدي رسداند و او پيدروز اسدت‬ ‫دنيا به پايان نمي رسد تا اين كه مردي از خاندان پيامبر خدا )‬

‫ت برمي خيزد و زمين را از انرا‬

‫و ودالت پدر مدي‬

‫‪1‬‬

‫كند چنان كه از ستم و بيداد پرشده است ‪.‬‬

‫‪ -7‬از برخي زيارت نامه ها استفاده مي شود كه خون سيدالشهداء در بهشت است و سايه هداي ودرش از خدون او ))ت‬ ‫به لرزه در مي يد و همه موجودات بدون استثناء براي او نريه مي كنند چنان كه احاديك متواتر نراواني از شيعه‬ ‫و سني بر ن داللت دارد پ‬

‫حسين ))ت كشته شده در راه خدا و پسر كشته شده در راه خداوند مي باشد ‪.‬‬

‫خون امام شهيد‬ ‫احاديثي در كت‬ ‫سپ‬

‫روايتي مده است كه خون حسين به سمان رنت و طره اي از ن برنگشت ‪ .‬از ن جمتده اسدت …‪..‬‬

‫امام تير را نرنت و از پشت خود بيرون ورد ‪ ،‬پ‬

‫مث اين كه خون از نداودان بيدرون مدي ريخدت ‪ ،‬امدام دسدت‬ ‫‪1‬‬

‫خويش را بر جراحت ن اشت ‪ ،‬هنگامي كه پرشد به سوي سمان پرتا كرد ‪ ،‬و طره اي از ن خون برنگشت ‪.‬‬

‫و نروهددي از احاديددك ايددن را دربدداره كددودك شدديرخوار حضددرت ورده انددد ‪ .‬شدديخ مفيددد نويددد امددام نرزندددش وبدددهللا را‬ ‫خواست ‪ .‬او را مي بوسيد در حالي كه مي نفت واي بر اين مردم را هنگامي كده جدد تدو محمدمردطفي دشدمن ن هدا‬ ‫باشد ‪ .‬و كودك در غوش حضرت بود هنگامي كه حرمته بن كاه اسدي تير پرتا كرد ‪ .‬پ‬ ‫حسين به شهادت رسيد ‪ .‬امام خون او را نرنت تا مشت مباركش از ن پر شد ‪ ،‬سپ‬ ‫امام با ر ))ت نرمود از ن خون ‪ ،‬طره اي به زمين برنگشت ‪.‬‬

‫تير با ن تير در غوش‬ ‫‪2‬‬

‫به سوي سمان پرتا كرد ‪.‬‬

‫‪3‬‬

‫نقش عاشورا در لشكر حجت‬

‫‪–1‬‬

‫‪213 11‬‬

‫‪–1‬‬

‫‪54 15‬‬

‫‪47‬‬

‫‪2‬‬

‫‪– 221‬‬ ‫‪23‬‬

‫‪16 15‬‬

‫‪47‬‬

‫‪4‬‬

‫‪114‬‬


‫براي حسين ))ت نتشي اساسي در پيروزي هاي بزرني است كه به نتيجه خواهد رسديد ‪ .‬جتدوه هداي حسديني در انتدال‬ ‫مهدويت جنبه هاي نونانوني دارد ‪ .‬مهم ترين ن جنبه هاي تبتيغي و نكري همان شعار لشكر حضدرت حجدت اسدت كده‬ ‫يا لثارات الحسين )اي خونخواهان حسين ت مي باشد ‪.‬‬ ‫يا لثارات الحسين‬ ‫اين موضو) را دهها حديك شري‬

‫و نيز يات راني تاييد مي كند چنان كه خواهد مد و به دو حديك بسنده مي كنيم‬

‫‪ -1‬در حديك مشهوري از ريان بن شبي از امام رضا ))ت مده است چه هزار نرشدته بدراي يداري امدام بده زمدين‬ ‫پايين مدند و زماني حضرت را يانتندد كده شدهيد شدده بدود ‪ .‬پد‬

‫ن هدا پريشدان حدا و خداك لدود كندار مدزار امدام‬

‫از ياران حضرت و شعارشان يا لثارات الحسين ميباشد ‪1.‬پد‬

‫هستند تا ائم يام كند پ‬

‫ن هدا بده پيدروزي لشدكر‬

‫حضرت حجت و ياري او مي پردازند كه همدان در خواسدت خونبهداي حسدين اسدت زيدار او ثدارهللا و پسدرثارهللا و‬ ‫‪2‬‬

‫ترالموتور مي باشد چنان چه در زيارت نامه هاي زيادي مده است هللا وابن ثاره و الوتر الموتور‬ ‫‪ -2‬در حديك ديگري درباره ابي وبدهللا ))ت ‪ ،‬ياران حضرت حجت )و ت توري‬

‫شده است تا ن جا كده مدي نويدد‬

‫ن ها مرداني هستند كه هنگام ش نمي خوابند و در نماز ردايشان همچون زنبور وسد در كنددو انعكدا‬ ‫ش‬

‫دارد ‪،‬‬

‫را بر روي پاها به نماز خواندن مي ن رانند و بامداد بر پشت اس ها مي نشينند‪ ،‬زاهددان شد و شديران روز‬

‫هستند ‪ ،‬ن ها از امام بيش تر پيدروي مدي كنندد تدا يدك كنيدز از اربدابش ‪ .‬همچدون چدرات هدايي هسدتند كده نويدا در‬ ‫دلهايشان خدا ويزان است و به سب تر‬

‫از خداوند به ديگران مهربان هستند ‪ ،‬شهادت را مدي خواهندد و دوسدت‬

‫دارند كه در راه خدا شهيد شوند ‪ .‬شعارشان يا لثارات الحسين است ‪ ،‬هرنداه حركدت كنندد ‪ ،‬وحشدت از سدر راه ن‬ ‫‪3‬‬

‫ها كنار ميرود و به سوي امام حركت مي كنند و به وسيته ن ها خداوند ‪ ،‬امام برحو را پيروز مي نرداند ‪.‬‬

‫پوشيده نماند نرمايش امام ))ت درباره نها كه ياران امام در نمازشان چون زنبور وس ردا مي كنند رفت ياران امدام‬ ‫حسين در ش واشورا بود ‪.‬‬ ‫خداوندد متعددا در توردي‬

‫يدداران پيدامبر )‬

‫ت نرمددود د هدداي كدانران را هراسددان خدواهيم كددرد زيدرا بددراي خداونددد‬

‫شددريك ددرار دادنددد چيددزي را كدده ار دالً بددراي ن خداونددد دلي د نفرسددتاده بددود ‪ .‬و جايگدداه ن هددا دوزخ اسددت و سددراي‬ ‫‪1‬‬

‫ستمكاران بد جايگاهي است ‪.‬‬

‫‪–1‬‬ ‫‪26‬‬ ‫‪–1‬‬

‫‪532 11‬‬ ‫‪151‬‬

‫‪42‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪14‬‬

‫‪2‬‬ ‫‪34 54‬‬

‫‪452 111‬‬

‫‪1‬‬

‫‪4‬‬

‫‪352 52‬‬ ‫‪24‬‬

‫‪41‬‬

‫‪4‬‬ ‫‪17‬‬

‫‪417 25‬‬ ‫‪26‬‬

‫‪1‬‬

‫‪32‬‬ ‫‪241 52‬‬


‫در حديثي پيرامون امام حسين ))ت مده اسدت تدر‬

‫از برابدر نهدا مدي رود و نرزنددان سدعد سدتاء در كونده خواسدتار‬

‫خون پدرانشان مي شوند و ن ها نرزنداني نناهكار هستند تا جايي كه لشكر حسين ))ت بر نها هجوم مي برد و بر ان‬ ‫‪2‬‬

‫ها پيشي مي نيرند نويي نها اس مسابته مي باشند كه به هم ريخته و خاك لود هستند ‪ ،‬ن ها نريان و زخمي هستند‬ ‫و از اين جا حضرت حسين كشته اشدك خواندده شدد ‪ .‬پد‬

‫ايدن نريده داراي نتشدي اساسدي و حيدات بخدش در ن نهضدت‬

‫مبارك هستند ‪.‬‬

‫روز قيام قائم (ع)‬ ‫اين كار نيز حتمي است كه ارتباطي مستحكم از جنبه زماني ميان اين دو انتال وجدود دارد ‪ .‬در حدديك مدده اسدت كده‬ ‫ابوبرير نفت امام با ر ))ت نرمود‬

‫دائم ))ت در روز واشدورا كده شدنبه باشدد يدام مدي كندد روزي كده در ن حسدين‬

‫‪3‬‬

‫))ت به شهادت رسيد ‪.‬‬

‫در حديك ديگري كه تفسير كننده روايت نوو است ابوبرير به نتد از امدام ردادو ))ت ورده اسدت‬

‫دائم ردتوات هللا‬

‫وتيه يام خويش را در ش بيست و سوم به نام حضرت اوالم و روز واشورا كه حسدين بدن وتدي ))ت شدهيد شدد غداز‬ ‫مي كند‬ ‫پ‬

‫‪4.‬‬

‫ميان ردازدن به نام حضرت و غاز يام از نظر زماني ناسازناري ديده نمي شود چه بسا ردازدن براي يدام در‬

‫روز جمعه باشد ‪.‬‬ ‫كشتن فرزندان قاتلين حسين‬ ‫مرحوم والمه مجتسي نرتي جدانانه تحت ونوان وتتي كه به سدب‬ ‫اله وتيه به تاخير مي اندازد و وتتي كه به سب‬ ‫از ن ها انتتام مي نيرد ورده است ‪ .‬پ‬

‫ن خداوندد ود ا را دربداره داتتين امدام ردتوات‬

‫ن نرزندان كشندنان امام ))ت را مي كشد و خداوند در زمان دائم ))ت‬

‫در ن جا روايت هاي نراواني در تاكيد اين موضو) مي باشد ‪ .‬و ما پيش از‬

‫اين نچه را بر اين موضو) داللت مي كند از يده ی اسدرا‬

‫در تد ورديدم و بدراي كامد كدردن نايدده ن بده احداديثي‬

‫ديگر اشاره مي كنيم‬ ‫‪-‬‬

‫هروي نفت به امام ابوالحسن الرضا ))ت نفتم اي پسدر پيدامبر خددا ! چده مدي ندويي دربداره حدديثي كده از امدام‬ ‫رادو ))ت روايت شده است كه هرناه ائم يام كندد نرزنددان كشدندنان حسدين ))ت را بده سدزاي كارپدرانشدان مدي‬ ‫كشد ؟ حضرت ))ت نرمود چنين است ‪.‬‬

‫‪25‬‬


‫نفتم پ‬

‫معناي نفتار خداوند وزوج چيست كه مي نرمايد و نردي به ننداه ديگدري مجدازات نمدي شدود ؟ حضدرت‬

‫نرمود خداوند در همه ی سخنان خود راست نفته است ولي نرزندان كشندنان حسين به كارهاي پدرانشان خشنود مي‬ ‫باشند و به ن انتخار مي كنند و هركه به كاري راضي باشد همانند ن هايي است كه ن كار را به جدا ورده اندد و اندر‬ ‫مردي در مشرو كشته شود و مردي در مغر بده مدرگ او خشدنود باشدد ندزد خداوندد وزوجد ندردي كده راضدي بدوده‬ ‫‪1‬‬

‫شريك ات خواهد بود و همانا ائم ))ت ن ها را به ت مي رساند هرناه يام كند و به كار پدرانشان راضي باشند ‪.‬‬ ‫شجره ملعونه در قرآن‬

‫در اين زمينده يده هداي در در ن مدده اسدت كده نفتدار خداوندد متعدا ‪ ،‬ن را شدكار مدي سدازد ‪ .‬خداوندد مينرمايدد و‬ ‫خوابي را كه به تو نشان داديم نبود مگر براي زمايش مردم و درختي كه در ر ن لعنت شده است و ما با اين يه هداي‬ ‫‪1‬‬

‫بزرگ ن ها را مي ترسانيم ولي يات جز برطغيان شديد ن ها نميانزايد‪.‬‬ ‫در حديك مده است كه پيامبر خدا )‬

‫ت نرمود دوازده مرد از پيشوايان نمراهي را ديدم كه از منبر مدن بداال و پدايين‬

‫مي روند ‪ ،‬و مي خواهند امت مرا به دوران پيش برنردانند ‪ 2.‬يعني دو تن از بني اميده و هفدت تدن از نرزنددان حكدم و‬ ‫پن تن ازنرزندان ابي العا‬ ‫‪-‬‬

‫نيسدت كده خداوندد تبدارک و تعدالي در ايدن يده ‪ ،‬بندي‬

‫والمه مجتسي رضوان هللا وتيه نويد اختالني ميان هيچك‬

‫اميه را اراده كرده است و از چيزهايي كه در سنت و روايات بده وسديته معتمددين امدت نتد شدده نفتدار پيدامبر خددا‬ ‫)‬

‫ت در اين باره مي باشد كه پيامبر ديد اميه بر االت سوار است و معاويه انسدار االت را در دسدت نرنتده و يزيدد‬ ‫‪3‬‬

‫ن را راه مي برد ‪ .‬پيامبر نرمود خداوند ‪ ،‬سوار ‪ ،‬هدايت كننده و راننده را لعنت كند ‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫رطبي در تفسير اين يه مباركه نويد سه نفت اين رويا همان است كه پيامبر خدا )‬ ‫ميمون از منبرش باال و پايين مي روند ‪ ،‬پ‬ ‫نرو بست ‪ .‬و ابن وبا‬

‫ت ديد بني اميه به شك‬

‫از ايدن خدوا ‪ ،‬غمگدين شدد و از ن لحظده نخنديدد تدا ديدده از جهدان‬

‫نفت اين درخت ‪ ،‬بني اميه بودند ‪.‬‬

‫رازي در تفسير خودش اين نفته را ترجيح داده است ‪.‬‬

‫جز سركشي به آن ها افزوده نمي شود ‪.‬‬ ‫نيض كاشاني )رهت درباره وبادت جز سركشي و طغيان شديد ن ها انزوده نمي شود نويد اين جمته لطانتي دارد كه‬ ‫‪1‬‬

‫پوشيده نيست ‪.‬‬ ‫‪–1‬‬ ‫‪–1‬‬

‫‪– 274 1‬‬ ‫‪61‬‬

‫‪214 1‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪245 15‬‬ ‫‪4‬‬

‫‪264 44‬‬ ‫‪26‬‬

‫‪213 44‬‬


‫و اين لطانت ‪ ،‬مبالغه در طغيان است ‪ ،‬پ‬

‫ن چه بني اميه از جنايات دركربال انجام دادند ي سركشي شكار مي باشدد‬

‫و به همين دلي در زيارت مده است و خداوند همه بني اميه را لعنت كند ‪ 2.‬و در زيارت ديگري نويد خداوند همده‬ ‫‪3‬‬

‫بني اميه را تا روز يامت لعنت كند ‪.‬‬ ‫در كتا محيط التغه نويد‬

‫اطبه بر همه نس هاي مردم نفته مي شود ‪.‬‬

‫توجيه براي قتل فرزندان‬ ‫مي نويم و اما توجيه براي ت نرزندان اتتين حسين ))ت به همان نف‬

‫براي توجيه تد يدا هدر اتد ديگدري بدر مدي‬

‫نردد زيرا نتسفه ت در يك چيز پنهان است و ن اين كه‬ ‫روح ناپاك لوده اي كه ات به ن توري‬

‫مي شود به خاطر جرات كردن به انجام ت است و اين تنهدا مخردو‬

‫بده‬

‫كسي نمي باشد كه ا دام به كشتن مي كند بتكه شام تشويو كننده ات و ن كه از ت راضي است نيز مدي شدود ‪ ،‬و از‬ ‫اين جاست كه داشتن نيت خو جايگاه بزرني دارد كه به وسيته ن كارشايسته انجدام مدي ندردد و همچندين داشدتن نيدت‬ ‫بد ‪ ،‬سب‬

‫بدر امدام واجد اسدت كده بكشدد همده ان هدايي را كده بده كشدتار راضدي هسدتند‬

‫انجام كار ناپاك مي شود ‪ ،‬پ‬

‫چنان كه ن را امام ))ت در حديك ن شته بيان كدرد جدايي كده نرمدود و اندر مدردي در مشدرو كشدته شدود و مدردي در‬ ‫مغر‬

‫از مرگ او خشنود باشد پ‬

‫ن كه راضي بوده در نزد خداوند شريك ات محسو مي نردد ‪ .‬هرچند وضعيت‬

‫امروز اجازه اجراي اين حكم را نمي دهد زيرا معروم ما حكومت ظاهري ندارد و همچنين در دوران معردومين ))ت‬ ‫نيز چينن ا تداري نبود تا توانايي داشته باشند انجام دهند ن چه را كه مي خواهند ‪.‬‬ ‫اين كار برپايه پشتگرمي به ظواهر و اوتماد به نواهان و دالي‬

‫شدكار و اجدراي حددود در چهدارچو مخردو‬

‫مدي‬

‫باشد و تنها درباره ی نهايي است كه در كار كشتار دخالت دارند ولدي نرمدان حجدت ))ت كدامالً تفداوت دارد ‪ .‬و چندان‬ ‫كه نفتيم حضرت با مسائ ‪ ،‬برخدوردي خضدرنونه در برابدر موسدي ))ت ولدي بده شدكتي نسدترده تدر و در محددوده اي‬ ‫مفر تر انجام مي شود ‪.‬‬ ‫خروج ‪ ،‬جداي از استثنا مي باشد‬ ‫نفتيم كه نفرين كردن شام همه ی ن هايي مي شود كه به بني اميه وابسته هستند خواه كوچك يا بزرگ باشند و هرنز‬ ‫استثنايي ندارد ‪ .‬و اين موضو) طعي و داراي اهميت است و تا جايی است كه ضررهاي احتمالي را مي پوشاند و اين‬ ‫با بيدرون رندتن نروهدي از ميدان بندي اميده مناندات نددارد چنانچده دربداره ی سدعدالخير مدده اسدت كده ابدوحمزه نويدد‬ ‫‪–1‬‬

‫‪144 4‬‬

‫‪2‬‬

‫‪214 111‬‬ ‫‪27‬‬

‫‪4‬‬

‫‪214 111‬‬


‫سعدبن وبدالمتك به محضر حضرت مد و امام با ر ))ت او را سعدالخير مي ناميد و او نرزند وبدالعزيز بن مروان بود‬ ‫‪ .‬در اين ميان همانند زن ها شرو) به نريه كرد ‪ .‬امدام بدا ر ))ت بده او نرمدود اي سدعد ! چدرا نريده مدي كندي ؟ سدعد‬ ‫نفت چرا نريه نكنم در حالي كه من از شجره ی متعونهاي هستم كه در ر ن مده است ‪ .‬حضرت نرمدود تدو از ن‬ ‫ها نيستي ‪ .‬تو اموي ولي از ما اه بيت هستي ‪ .‬يا نفتار خداوند وزوج را نشنيده اي كه از دو ابدراهيم ))ت نويدد‬ ‫پ‬

‫‪1‬‬

‫هر كه از من پيروي كند او از من مي باشد ‪.‬‬

‫و اين روش بيرون شدن در بسياري از احاديك به كار نرنته شدده اسدت و نتهداء در وتدم اردو بده طدور مفرد تحدت‬ ‫ونوان حكومت و ورود به ن سخن نفته اند و نمونه اي از اين نو) خروج ‪ ،‬وبادت «شدك كثيرالشدك پ يرنتده نيسدت »‬ ‫مي باشد ‪ .‬اين حديك ‪ ،‬خارج مي كند شك كردن كسي را كه زياد شك مي كند ‪ .‬و اوده ومومي است براي شك كردن‬ ‫در ساير احاديك مانند بطالن نماز هنگام شك در نماز ربح ولي حتي انر نماز دو ركعتدي باشدد بدراي كثيرالشدك باطد‬ ‫كننده نماز نيست ‪ .‬و يا انون ميان پدر و نرزند ربا وجود ندارد »كه اين نو) از ربا با وجود اين كه ربدا هسدت ن را‬ ‫از انون كتي بيرون مي برد كه در ر ن كريم پيرامون ن مده است «خداوند ‪ ،‬تجارت را براي شما حال و ربدا را‬ ‫حرام كرد ‪ »1.‬پ‬

‫اين خروج جزء ايتشيائ حسا نمي شود نكر كن تا بفهمي !‬

‫امام خميني و تقويت پيوند ميان انقالب حسيني و مهدوي‬ ‫مجدال‬

‫)سددونواري ت حسديني در طددو تدداريخ داراي تداثير بزرنددي در اسدتحكام انتددال امددام حسدين ))ت داشددته اسددت و‬

‫ستمگران و از ن جمه رضاخان به وسداي نوندانون كوشديده اندد تدا ن را كندار بزنندد ‪ .‬ولدي چگونده امكدان پد ير مدي‬ ‫باشد كسي بتواند نوري را خاموش كند كه چرات هدايت و نوري است كه هرنز خامونش نمي شود !؟‬ ‫همه ی اسرار ديني ‪ ،‬نتش بزرني در حفظ مراسم جاودان ديني در طو‬ ‫خميني د‬

‫رن ها و سا ها داشته اند جدز ايدن كده امدام‬

‫سره بيش ترين نتش را در اين زمينه براي مردم داشت زيرا حكومدت او ‪ ،‬در د هداي مدردم جدا داشدت و‬

‫به سب امامت و رهبري كه داشت مردم به هدايتگري او هدايت شده و دستورات ايشان را نوش مي دادند ‪ .‬ن مرحوم‬ ‫رضوان هللا تعالي وتيه مردم را به حمايت و نرامي داشت و برنزاري مجال‬

‫سيدالشدهداء بده روش سدنتي دودوت مدي‬

‫كرد و تاكيد مي نرمود كه مهم ترين كار براي حفظ اسالم اري همان برنزاري مجال‬ ‫اهتمام امام به سيره حسيني‬

‫گريه برمصائب امام حسين (ع)‬ ‫‪–1‬‬ ‫‪–1‬‬

‫‪447 16‬‬ ‫‪275‬‬ ‫‪28‬‬

‫براي سيد شهيدان مي باشد ‪.‬‬


‫هنگامي كه نرزند امام يه هللا سيد مرطفي خميني – رضوان هللا تعالي وتيه به شهادت رسيد ‪ ،‬بده مندز امدام دد‬

‫هللا‬

‫نفسه رنتيم ‪ .‬در براب ر امام نشستم و به چهره نوراني ايشان نگاه مدي كدردم ‪ .‬بدا وجدود ايدن كده نتيهدي دانشدمند و پسدري‬ ‫نيكوكار را از دست داده بود هرنز اشكي بر ديدنانش جداي نداشدت و ديددم جندا سديد احمدد خميندي رضدوان هللا تعدالي‬ ‫وتيه كه در ن روزها پ‬

‫از چند سا به نج‬

‫اشدر‬

‫بدراي ديددار پددرش مدده بدود بده چهدره پددرش نگداه مدي كدرد و‬

‫اختيار خود را از دست داده و با رداي بتند نريه مدي كدرد و مراجدع تتتيدد بدراي دادن تسدتيت مدي مدندد و از ن جمتده‬ ‫حضرت يه هللا العظمي سيد ابوالتاسم خوئي بود ‪ .‬پ‬

‫امام به ن ها خوش مد مي نفت تا اين كه خطي خراسداني مدد‬

‫و كنار امام نشست و شرو) به خواندن مريبت هاي كربال كرد و شايد بده مرديبت وتدي اكبدر كده رسديد امدا شدرو) بده‬ ‫نريه كرد تا جايی كه اشك ها بر چهره مباركش ريخت پ‬

‫حسين كشته اشك است و هي مومني نام حضرت را به يداد‬

‫نمي ورد مگر اين كه اشك به ديدنانش بيايد ‪.‬‬ ‫مقيد بودن به زيارت‬ ‫امام راح در همه ش‬

‫ها به زيارت ضريح امام اميرالمومنين ))ت مي رنت و در دوران تبعيدد ن را تدرك نكدرد و بده‬

‫خواندن زيارت جامعه كبيره مي پرداخت ‪ .‬امام به سوي ضريح مدي رندت در حدالي كده كتدا دودا بداز مدي كدرده و بده‬ ‫شك سنتي زيارت مي خواند و در روزهايي که زيارت سيدالشدهداء مسدتح بدود و نيدز در هدر شد جمعده بده زيدارت‬ ‫امام حسين ))ت از كربال مي رنت و نيز مجت‬

‫هفتگي براي سيدالشهداء ابي وبدهللا الحسين ))ت داشت ‪.‬‬

‫سينه زدن‬ ‫يكي از نرماندهان انتال نفت به نيروهاي ورا ي يورش برديم ولي به همه ی اهداني كه ترسيم كرده بدوديم نرسديديم‬ ‫؛پ‬

‫به ديدار رهبر امام خميني رضوان هللا تعالي وتيه رنتيم و بدراي ايشدان نتشده هدا و نتداي را توضديح داديدم ‪ .‬امدام‬

‫نرمود شما در ش حمته به دشمن ‪ ،‬مريبت سيدالشهداء را خوانديد ولي چرا سينه نزديد ؟‬ ‫پ‬

‫در نوبت های ديگر به سينه هاي خودتان بزنيد تا براي هجوم به دشمنان ماده شويد ‪.‬‬

‫عاشورا و انقالب‬ ‫نخستين شعته ی كه امام راح شعته ور کرد در روز واشورا بود هنگامي كه امدام سدخنراني شدديدي بدر ضدد حكومدت‬ ‫شاه معدوم انجام داد ‪ ،‬و در ن سخنراني تاكيد نرمود كه شاه تستيم نتشه هاي رهيونيستي شده است كه هددنش ‪ ،‬تحتيدر‬ ‫در ن كددريم و كنددارزدن مراجددع دينددي و اجدازه دادن بدده اسددرائي بددراي چيددره شدددن بدر ا تردداد ايددران مددي باشددد ‪ .‬امددام ‪،‬‬ ‫دستگير و به زندان رر در زندان نرستاده شد ‪ .‬مردم به رهبري نرزندد امدام سيدمردطفي خميندي در خيابدان هداي دم‬ ‫‪29‬‬


‫جمع شدند و به اوتراض و راهپيمايي براي زادي رهبر ديني خودشدان پرداختندد ‪ .‬و ندرداي ن روز تظداهراتي مشدابه‬ ‫در تهران برنزار نرديد‪ ،‬و نيروهاي امنيتي به كشتار پرداختند به طوري كه پانزده هزار نفر در تهران و چهاررد تن‬ ‫در م به شهادت رسيدند و امام به تركيه و سپ‬

‫وراو تبعيد نرديد‪.‬‬

‫و راهپيمايي هاي تاسووا و واشورا نتش بزرني در لرزاندن تخت طاغوت داشت چنان كه سخنرانان حسيني در نوشه‬ ‫ها و ريختن مدردم بده خيابدان هدا و تشدويو بدراي يدام بدر ضدد‬

‫و كنار كشور تاثيري شگفت انگيز در نشرده شدن ر‬ ‫ستمگران داشت ‪.‬‬

‫راز پيروزي ‪:‬‬ ‫مجال‬

‫وزاداري سيدالشهداء ))ت اسا‬

‫سيد شهيدان است ‪ .‬و نهايي كده مدردم را از برپدايي مجدال‬

‫زنده ماندن مكت‬

‫وزاداري باز مي دارند چيزي درباره ی اين مكت نمدي دانندد و نمدي نهمندد ايدن مجدال‬ ‫سيدالشهداء تا امروز با ي بماند و ترديدي نيست كه اين مجال‬

‫اسدت كده سدب شدده تدا مكتد‬

‫و سدونواري هدا و ودزاداري هدا و مردائ سدب حفدظ‬

‫‪1‬‬

‫اسالم در طو هزار و چهاررد سا ن شته شده است‪.‬‬ ‫معتوم است كه انتال‬

‫حسيني تنها يك حركت معمولی نمي باشد بتكه اوالمي رسمي براي همه نروهها است كه هميشده‬

‫در برابر ستمگران ايستادني كنند ‪ .‬حضرت امام پيوسته مي نرمود‬ ‫مجال‬

‫وزاداي اوالم جنگ با ستم و ستمگران است و پرتو ن تا ابد بايد پايدار بماند و هنگامي كده پيدامبر خددا )‬

‫ت‬

‫مي نرمايد « من از حسين هستم » يعندي حسدين همدان ندردي اسدت كده اسدالم و ديدن را در يندده حفدظ خواهدد كدرد و‬ ‫بدون شك اين پرتوهايي كه امام حسين ))ت و يارانش تتديم كردند سب شد اسدالم تدا امدروز بدا ي بماندد و بدر مدا واجد‬ ‫‪2‬‬

‫است كه از اسالم نگهداري كنيم ن نونه كه شايسته است ‪.‬‬

‫و در پرتو ن چه نفتيم به اين نتيجه مي رسيم كه انتدال بدزرگ خميندي همدان حتتده اتردا ميدان دو انتدال حسديني و‬ ‫مهدوي ‪ ،‬بتكه ايستگاهي است كه در ن جدا روح حسديني بدراي حركدت مدردم در طدو تداريخ تبتدور ياندت و احساسدات‬ ‫مردم را برانگيخت در حالي كه پرچم شهيد كربال را بدا خدود حمد ميكردندد تدا بده رداح حتيتدي ن تحويد دهندد كده‬ ‫همان راح خون بهاي امام يعني بتيه هللا و حجت او در زمينش ‪ ،‬مهدي امت و ائم‬

‫محمد – بر او درود خداوند و‬

‫نرشتگان و همه مردم باد‪ -‬باشد تا هي نتنه اي نماند و همه ديدن بدراي خددا شدود و ايدن تفسدير كدالم امدام د هدا ‪ ،‬نايد‬ ‫امام مهدي است كه تاكيد نرمود‬

‫‪–1‬‬

‫‪71 3‬‬

‫‪2‬‬

‫‪75 3‬‬ ‫‪31‬‬


‫راه قدس از كربال مي گذرد ‪:‬‬ ‫هركه مي خواهد مهدوي باشد و در نماز جهاني كده در مسجداال ردي برندزار مدي شدود بده حضدرت مهددي ا تددا نمايدد‬ ‫شايسته است كه به خط امام حسين ))ت پاي بند باشد و به نداي « ه مدن ناردر ينردرني » حضدرت كده سدمان هدا و‬ ‫زمين را پركرده است لبيك بگويد به در حضرت كه در رباني دادن و نداكاري و شهادت و نناي در خداوند بدرود تدا‬ ‫سرنوشت متدر نرا رسد كه و اراده كرده ايم تا بر مستضعفان زمين منت بگ اريم و نها را پيشوا رار دهديم و ن هدا‬ ‫را وارك زمين بگردانيم و به ن ها درت ببخشيم و به نروون و هامان و لشكريانشان ن چه را كه بيمناك بودند نشدان‬ ‫‪1‬‬

‫بدهيم ‪.‬‬

‫بتكه از نرمايشات امام راح‬

‫د‬

‫سره نهميده مي شود هنگدامي كده بدر اهميدت پيدروزي انتدال مبدارك اسدالمي اشداره‬

‫كرد و نرمود بيست و دوم بهمن غاز نهضت جهاني به رهبري امام مهدي – وج هللا تعالي نرجه مي باشد ‪ ،‬اين كه‬ ‫اسالمي همان انتال مباركي است كه خداوند انجام ن را ووده داده و ن را نگهداري مي كند و به همدين سدب‬

‫انتال‬

‫دشمن نتوانست ن را به خطر بيندازد و ن را نابود نمايدد هرچندد دسيسده هدايي بدراي ن چيدد ‪ ،‬و هدر پرچمدي پديش از‬ ‫بيست و دوم بهمن برانراشته شد ظاهراً پيروز نگرديد انرچه پرچم حو همانند پرچم زيددبن وتدي و شدهيد ندخ و انتدال‬ ‫هداي معارددر و بدده برپددايي حددو و نسدترش ودددالت بددر روي زمددين پايددان مدي پد يرد ‪ .‬نهددا او را دور مددي بيننددد و مددا ‪،‬‬ ‫حضرت را نزديك ميبينيم ‪ .‬و ستايش از ن خداوندي است كه پروردنار جهانيان مي باشد و درود خداوند بدر محمدد و‬ ‫خاندان پاكش باد ‪.‬‬ ‫تشويو كرده و مي نرمود مجدال‬

‫حضرت امام مردم را به برپايي مجال‬

‫كنيد و بر همه مستمانان در نوشه و كنار كشورهاي اسالمي واج‬

‫را برندزار كنيدد و همگدي بدر حسدين نريده‬

‫است كده مجدال‬

‫ودزاداري شايسدته بده ويدژه در دو‬

‫‪1‬‬

‫روز تاسووا و واشورا برنزار كنند ‪.‬‬

‫بازنويي اين ستم ها حركت و نهضت جهاني ايجاد مي كند ‪ .‬پ‬ ‫امام مي ديد كه جهاد اكبر )مبارزه با نف‬ ‫كام نمي شود و نرمود مجال‬

‫اين مجال‬

‫‪2‬‬

‫را سبك نشماريد‪.‬‬

‫ت و جهاد اكبر )جنگ با دشمن ت جز از راه ارتباط مدردم بدا امدام حسدين ))ت‬

‫يادبود سيد مظتومان و پيشدواي زادندان در وا دع مجدال‬

‫پيدروزي لشدكريان وتد بدر‬

‫جه و لشكريان ودالت بر ستم و امانت برخيانت و لشكريان حكومت اسالمي بدر حكومدت طداغوت اسدت ‪ .‬پد‬

‫انديشده‬

‫حسيني را منتشر سازيد و پرچم هاي خونين واشدورا را برانرازيدد کده دليتدي بدر نرارسديدن روز انتتدام مظتدوم از ظدالم‬ ‫‪3‬‬

‫باشد ‪.‬‬

‫‪–1‬‬ ‫‪–1‬‬

‫‪6 5‬‬ ‫‪2 217 11‬‬

‫‪213 16‬‬

‫‪266 4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪71 3‬‬ ‫‪31‬‬

‫‪1‬‬

‫‪41 11‬‬

‫‪5‬‬


‫و درباره نتسفه ی بيزاري از دشمنان خداوند نرمود‬ ‫اين نفرين و بيزاري نريادي هميشگي بر همه ديكتاتورها و سدتمگران در جهدان اسدت و بايدد ايدن نريداد كوبندده بدر ضدد‬ ‫‪4‬‬

‫ستم و نابودكننده ديكتاتورها را زنده نگهداشت ‪.‬‬ ‫اكنون به اين وبارت ارزشمند نگاه كن ‪.‬‬ ‫بتاي همه مجال‬ ‫پ‬

‫و منابر و حتي محرا وبادت به وجود سيدالشهداء ))ت است‬

‫‪5‬‬

‫سيدالشهداء در اين رورت همه چيز و چرات هدايت براي امت اسدت ‪.‬هدي خيدر و بركتدي از سدوي خداوندد جد و‬

‫والنيست مگر اين كه از طريو امام ))ت باشد و اين جايگاهي است كه خداوند سدبحان بده امدام ))ت بخشديد بده سدب‬

‫ن‬

‫كه هر ن چه نزدش بود را در راه خدا رباني كرد ‪.‬‬ ‫و از ثمرات انتال‬

‫امام حسين ))ت همين انتال بزرگ اسالمي است كه امام خميني د‬

‫ايران بتكه بر ضد ستمگراني ايجاد كرد كه از شاه حمايت مي كردند و در را‬

‫هللا نفسه برضدد شداه سدتمگر‬

‫نهدا شديطان بدزرگ مريكاسدت ‪ ،‬پد‬

‫به وجود مدن و حفظ انتال اسالمي مرهون كربال مي باشد ‪ .‬امام راح رضوان هللا تعالي وتيه نرمود‬ ‫«و انر نهضت سيدالشهداء ))ت نبود نمي توانستيم به پيروزي در انتال خودمان برسيم ‪».‬‬ ‫و بد ون ترديد مجال‬

‫وزاداري از كيان انتال‬

‫كشيده بودند و از هر سوبه ن حمته مي كردند‬

‫‪–1‬‬

‫اسالمي محانظت كدرد بدا وجدود نتشده هداي اسدتعماري كده ابر ددرت هدا‬ ‫‪1‬‬

‫‪213 21‬‬ ‫‪32‬‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.