نسخه کامل نشریه فرهنگ BC شماره 320 به تاریخ 4 سپتامبر 2015 - ونکوور - کانادا

Page 1

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫جمعه ‪ 13‬شهريور ‪ -1394‬شماره ‪ ،320‬سال سيزدهم‬

‫‪Friday, September 4, 2015, No. 319‬‬

‫مرکز لیزر الیمالیت برای مشاوره رایگان و تست دستگاه با ما متاس بگیرید‬

‫گالری فرش پازیریک‬

‫‪Pazyryk‬‬

‫تعميرات و خريد و فروش‬ ‫نقد و يا به اقساط ‪604.770.1784‬‬

‫‪1480 Marine Drive, North Van.‬‬

‫مهندس محمد خلیل بیگی‬

‫کارشناس امالک‬

‫‪Cell: 604.727.4044‬‬ ‫‪Office: 604.688.6315‬‬ ‫‪Fax: 604.688.6316‬‬ ‫‪Cell: 604.763.1512‬‬ ‫‪Office: 778.285.8840‬‬

‫‪mbeigi1960@gmail.com‬‬ ‫‪www.Royalty.ca‬‬


‫‪Page 2‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang September‬‬ ‫‪4, 2015,‬‬ ‫‪No. 320‬‬ ‫آریا‬ ‫مسافرتی‬ ‫آژانس‬ ‫با مدیریت ناهید صعودیان‬

‫تلفن ونکوور‪:‬‬

‫پر فروش ترین و با سابقه ترین آژانس هوایی ‪( 604) 986.0094‬‬ ‫نماینده رسمی کلیه خطوط هوایی برای ایران‬

‫تلفن تورنتو‪:‬‬ ‫‪(416) 229.1313‬‬

‫ارایه خدمتی نو از آژانس آریا‪:‬‬ ‫روزهای شنبه‪ ،‬یکشنبه و تعطیل تا حد امکان‬ ‫به پیام های فوری شما پاسخ داده خواهد شد‪.‬‬

‫‪3731 Delbrook Ave.‬‬ ‫‪North Vancouver, BC V7N 3Z4‬‬ ‫‪E.mail: info@ariatravel.net‬‬

‫ایران‬

‫اسپشیال‬

‫اسپشیال‬

‫‪ 900‬دالر‬ ‫‪+‬‬ ‫‪Tax‬‬

‫تور‬ ‫مکزیک‬

‫تهران به‬ ‫ونکوور‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 3‬‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫فرهنگ ‪ BC‬نشريه ای خوشنام‪ ،‬مستقل‪ُ ،‬پربار و خواندنی‪،‬‬ ‫شمار خوانندگان و بهترين خدمات آگهی ها‬ ‫با بيشترين ِ‬ ‫برای صاحبان مشاغل‬

‫‪Tel: 604.544.0960‬‬ ‫‪farhangbc@gmail.com‬‬

‫‪www.sunhealthcenter.com‬‬


‫‪Page 4‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫سنگ‌نبشته ساسانی سميرم از ميان کوه به سرقت رفت‬

‫خبرگزاری‌های ایران گزارش‌ کرده‌اند کتیبه تاریخی «قلعه سنگی» به مساحت «یک متر‬ ‫مربع » روز سه شنبه‪ ۲۷ ،‬مرداد‪ ،‬در نزدیکی شهر سمیرم در استان اصفهان‪ ،‬از میان کوه‬ ‫«بریده» شده و به سرقت رفته است‪.‬‬ ‫رئیس اداره میراث فرهنگی شهرستان سمیرم روز چهارشنبه‪ ۲۸ ،‬مرداد‪ ،‬با تایید این‬ ‫خبرگفت‪« :‬سارقان به صورت کامال حرفه‌ای و با استفاده از تجهیزات و امکانات‪ ،‬این اثر‬ ‫ملی را از کوه برش داده و دزدیده‌اند‪».‬‬ ‫به گزارش ایرنا‪ ،‬سجاد افشاری اضافه کرد‪« :‬پراکندگی آثار و ابنیه تاریخی و وسعت‬ ‫شهرستان سمیرم باعث شده این مناطق دور از چشم ماموران ما قرار گیرد و کمبود نیرو و‬ ‫امکانات حفاظتی‪ ،‬کار را برای دزدان آثار تاریخی راحت کرده است‪».‬‬ ‫آقای افشاری‪ ،‬همچنین در مصاحبه با وب‌سایت «سمنا» قدمت این کتیبه را سه هزار سال‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫اعالم کرد و گفت که این اثر تاریخی روز سه‌شنبه به سرقت رفته است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری ایرنا پیش از این نیز درسال ‪ ۸۵‬اطراف این کتیبه تاریخی تخریب‬ ‫شده بود‪.‬‬ ‫بر اساس این گزارش‪ ،‬کتیبه تاریخی «قلعه سنگی» مربوط به دوره ساسانی است و‬ ‫نوشته‌هایی با خطوط پهلوی ساسانی و عربی اوائل اسالم روی آن وجود دارد‪.‬‬ ‫این کتیبه در دژ تاریخی بهمن یا قلعه سنگی سمیرم قرار داشت‪ .‬این دژ تاریخی بر روی‬ ‫کوهی بلند به نام قلعه سنگی یا دژ بهمن‪ ،‬در ‪ ۴۰‬کیلومتری جنوب شرقی سمیرم بنا شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫ایران سال‌هاست با سرقت اشیا تاریخی از موزه‌ها یا مناطق تاریخی روبروست‪.‬‬ ‫در همین حال محمد کربالیی حریری‪ ،‬فرمانده یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی‪ ،‬خبر‬ ‫داده بودکه این یگان روز ‪ ۲۵‬شهریور ماه ‪ ۹۳‬در یک عملیات مشترک با پلیس امنیت تهران‬ ‫توانسته هزار و ‪ ۸۹‬قلم شی تاریخی را کشف و توقیف کند‪.‬‬ ‫بسیاری از پرونده‌های سرقت از آثار تاریخی ایران پس از سال‌ها هنوز به نتیجه‌ای نرسیده‬ ‫است‪.‬‬ ‫درهمین حال وب‌سایت‬ ‫«معماری نیوز» پیش از این‬ ‫در گزارشی‪ ،‬ناپدید شدن یک‬ ‫کتیبه سنگی از موزه ملی در‬ ‫سال ‪ ،۸۰‬سرقت ‪ ۴۰۰‬سکه‬ ‫طال و نقره ‪ ،‬یک گردنبند و‬ ‫شش قلمدان از موزه ملی در‬ ‫سال‌های ‪ ۷۰‬و ‪ ،۷۱‬سرقت‬ ‫شش قلم شی فرهنگی از کاخ‬ ‫نیاوران در سال ‪ ۷۴‬و سرقت‬ ‫‪ ۲۱‬اثر عتیقه از موزه آبگینه و‬ ‫سفالینه در سال ‪ ۷۹‬را از جمله پرونده‌هایی ذکر کرده بود که پس از سال‌ها هنوز به نتیجه‬ ‫نرسیده است‪.‬‬ ‫پیش از این مدیران سازمان میراث فرهنگی از نبود نیرو و بودجه الزم برای حفاظت از‬ ‫آثار تاریخی سخن گفته‌اند‪.‬‬ ‫در همین حال تقی مهری‪ ،‬فرمانده پلیس پیشگیری نیروی انتظامی‪ ۲۴ ،‬بهمن ‪ ۹۳‬گفته بود‬ ‫که بیش از ‪ ۳۱‬هزار محوطه‌ تاریخی در ایران به نیرو و یگان حفاظت فیزیکی نیاز دارند‪،‬‬ ‫اما سازمان میراث فرهنگی هنوز نتوانسته است برای حفاظت از این آثار به میزان الزم‬ ‫نیرو جذب کند‪( .‬رادیو فردا)‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 5‬‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫‪Farhang-e BC, Feb. 23, 2011, No. 204‬‬

‫‪Page 4‬‬

‫ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺣﺪﻭﺩ ‪ ۵۰۰‬ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ‬ ‫ﺩﺭ ﺗﺠﻤﻊ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﻔﻨﺪ‬ ‫‪ ‬‬

‫بازداشتشدگان ديروز را ‪۵٠٠‬‬ ‫نفر اعالم کرد‪ .‬به گفتهی وی‪،‬‬ ‫اکثر بازداشتشدگانی که او‬ ‫مشاھده کرده‪ ،‬در محدودهی‬ ‫خيابان و ميدان آزادی‪ ،‬و توسط‬ ‫پليس امنيت دستگير شده بودند و‬ ‫بسياری از آنھا در ساعات پايانی ديشب و بامداد امروز آزاد شدند‪.‬‬ ‫او که ديشب از مقر نيروی انتظامی فاتب واقع در ضلع جنوبی‬ ‫ميدان انقالب‪ ،‬ابتدای خيابان کارگر جنوبی آزاد شده‪ ،‬خاطرنشان‬ ‫میکند که ھمزمان با دستگيری‪ ،‬مورد ضرب و شتم ماموران قرار‬ ‫گرفته؛ و تاکيد میکند که در زمان بازداشت برخورد بدی با آنھا‬ ‫صورت نمیگرفت‪ ،‬مگر کسانی که به گفتهی او “بلبل زبانی”‬ ‫میکردند که به شدت کتک میخوردند‪.‬‬

‫به گفتهی او‪ ،‬تلفنھای ھمراه ھمهی بازداشتشدگان توقيف شده و به‬ ‫آنھا گفته شده که بعد از عيد برای پس گرفتن آنھا مراجعه کنند‪.‬‬ ‫ھمچنين يک کارگر که او ھم ديشب از ھمين محل آزاد شده‪ ،‬با‬ ‫ابراز تعجب از رفتارھايی که در زمان بازداشت ديده‪ ،‬به برخورد‬ ‫خشن ماموران اشاره میکند و میگويد‪:‬‬ ‫اينھا خودشان ھم کسی را قبول نداشتند و به ھمه فحش میدادند‪،‬‬ ‫خودم شنيدم که حتی به امام ھم توھين میکردند‪ .‬ب‬ ‫ه گفتهی او‪ ،‬افرادی را که قبال ھم سابقهی بازداشت داشتهاند و يا به‬ ‫ھرحال میخواستند نگه دارند‪ ،‬به مقر اصلی پليس امنيت منتقل‬ ‫میکردند‪ .‬او میگويد که تنھا مردان در اين محل بازداشت بودهاند و‬ ‫زنان را از ابتدا به جای ديگری – احتماال بازداشتگاه وزرا – منتقل‬ ‫کلمه‪ :‬يکی از افراد بازداشتشده در تجمع ديروز – اول اسفندماه – کردهاند‪.‬‬ ‫که نيمه شب گذشته آزاد شده‪ ،‬در گفت و گو با کلمه‪ ،‬تعداد تقريبی )ايران امروز(‬ ‫‪ ‬‬

‫ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻳﮏ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ‬ ‫ﺷﻴﺮﺍﺯ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻳﮑﻢ ﺍﺳﻔﻨﺪ‬ ‫خبری‬ ‫منابع‬ ‫و‬ ‫‪ ‬دانشجويی‬ ‫سايتھای نزديک به‬ ‫معترضان گزارش‬ ‫دادهاند روز يکشنبه‪،‬‬ ‫يکی از دانشجويان‬ ‫دانشگاه شيراز به‬ ‫نيروھای‬ ‫دست‬ ‫حکومتی کشته شده‬ ‫است؛ اين در حالی‬ ‫است که خبرگزاری‬ ‫فارس با تکذيب اين‬ ‫خبر گفته است اين دانشجو تصادف کرده و در جريان درگيری‬ ‫کشته نشده است‪ .‬بنا برگزارش وبسايت دانشجونيوز‪ ،‬حامد‬ ‫نورمحمدی‪ ،‬دانشجوی رشته زيستشناسی دانشگاه شيراز‪،‬‬ ‫ساکن خوابگاه دستغيب و اھل خرمآباد يکم اسفندماه در ميدان‬ ‫نمازی مقابل سختمان شماره يک دانشکده مھندسی در حال‬ ‫فرار از دست ماموران حکومتی کشته شده است‪ .‬برپايه‬ ‫گزارش دانشجو نيوز‪ ،‬اين دانشجو به وسيله ماموران امنيتی از‬ ‫روی پل نمازی به پايين پرت شده و پس از برخورد با يک‬ ‫خودرو در خيابان ساحلی کشته شده است‪) .‬راديو فردا(‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬


‫‪Page 6‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫حمله و آتش‌سوزی در پناهگاه‌های حيوانات ايران؛ علت چيست؟‬ ‫بنیامین صدر‬

‫در یک هفته دو اتفاق برای پناهگاه‌های حیوانات خیابانی در اطراف تهران‪ .‬اولی حمله چند‬ ‫فرد ناشناس به مدیر پناهگاه ُرز‪ ،‬محل نگهداری سگ‌های خیابانی در اطراف ورامین و‬ ‫دومی‪ ،‬آتش‌سوزی در پناهگاه گربه‌ها در شهر اشتهارد کرج که منجر به مرگ مدیر این‬ ‫پناهگاه و بیش از ‪ ۲۰۰‬گربه شد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری جمهوری اسالمی (ایرنا)‪ ،‬مسئول ایستگاه آتش‌نشانی شهرداری‬ ‫اشتهارد گفته که که حادثه آتش‌سوزی در پناهگاه گربه‌ها روز شنبه رخ داده و شعله رئوفی‬ ‫بنیان‌گذار این پناهگاه به دلیل «استنشاق دود و خفگی» جان خود را از دست دا ‌ده‌است‪.‬‬ ‫خانم رئوفی‪ ۶۰ ،‬ساله‪ ،‬این پناهگاه را در سال‌های اخیر و با هدف پناه دادن به گربه‌هایی‬ ‫که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند‪ ،‬تاسیس کرده بود‪.‬‬ ‫در این رابطه رامونا دهقان‪ ،‬مسئول روابط عمومی شهرداری اشتهارد به سایت تابناک گفته‬ ‫که «بیشتر گربه‌های بی‌پناه و آسیب‌دیده‌ای که در این پناهگاه نگهداری و تیمار می‌شدند‪ ،‬یا‬ ‫سوخته‌اند یا به علت خفگی مرده‌اند‪».‬‬ ‫دلیل این آتش‌سوزی در برآوردهای اولیه اتصال سیم‌های برق عنوان شد اما وب‌سایت‬ ‫تابناک خبر داده که به باور برخی فعاالن حقوق حیوانات اتفاق روی‌داده «شبهه‌برانگیز»‬ ‫به نظر می‌رسد‪.‬‬ ‫در همین حال رضا جوالچی‪ ،‬دبیر انجمن حمایت از حیوانات در تهران‪ ،‬به رادیو فردا‬ ‫می‌گوید‪« :‬آن‌چیزی که به عنوان علت حادثه در آن برآوردهای اولیه توسط پاسگاه منطقه‬ ‫مشخص شده اتصال سیم‌های برق بوده که البته کار کارشناسی دارد انجام می‌شود و البته‬ ‫گمانه‌زنی‌هایی توسط حامیان حیوانات وجود دارد که این کار به صورت عمدی توسط‬ ‫کسانی که مخالف نگهداری حیوانات به صورت پناهگاه هستند انجام شده باشد‪».‬‬ ‫اما جدای از این حادثه مشکل پناهگاه‌های حمایتی حیوانات در معرض آسیب چیست؟ رضا‬ ‫جوالچی در پاسخ به این پرسش می‌گوید‪:‬‬ ‫ً‬ ‫معموال به صورت خودجوش و توسط مردم و سازمان‌های مردمی‬ ‫«پناهگاه‌های ما‬ ‫راه‌اندازی می‌شوند‪ .‬اینها تحت نظارت نیستند و با بودجه بسیار اندکی راه‌اندازی می‌شوند و‬

‫در میانه راه هم خیلی از آنها با کمبود بودجه و مواد غذایی برای نگهداری حیوانات مواجه‬ ‫می‌شوند‪ .‬طبیعتاً آن استانداردهای الزم برای ساخت پناهگاه و نظارت رعایت نمی‌شود‬ ‫ً‬ ‫کامال حسن نیت دارند‬ ‫گرچه گردانندگان پناهگاه‌های ما تمام تالش خودشان را می‌کنند و‬ ‫ولی متأسفانه به خاطر عدم پشتیبانی و نبود نظارت الزم و استانداردهایی که ضروری است‬ ‫برای چنین مراکزی‪ ،‬جاهای خیلی ایده‌آلی برای نگهداری حیوانات نیستند‪».‬‬ ‫در همین حال در حادثه ورامین‪ ،‬هاله برومند‪ ،‬سرپرست یک پناهگاه سگ‌ها که در اطراف‬ ‫این شهر قرار دارد‪ ،‬پس از مضروب شدن به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد و روز‬ ‫سه‌شنبه ظهر پس از عمل جراحی کوچکی که بر روی دستش صورت گرفت از بیمارستان‬ ‫مرخص شد‪.‬‬ ‫علی طبرزدی‪ ،‬فعال حقوق حیوانات در تهران‪ ،‬دربار ٔه حادثه ورامین و مشکالت پناهگاه‌های‬ ‫نگهداری حیوانات به رادیو فردا می‌گوید‪:‬‬ ‫«واقعه ورامین‪ ،‬به نوعی‪ ،‬تهدیدهایش از قبل وجود داشت‪ ،‬یعنی بیشتر‪ ،‬برخی محلی‌ها‬ ‫بودند که به تداوم کار پناهگاه در این منطقه اعتراض داشتند و البته از قبل هم‪ ،‬استانداری‬ ‫ورامین و اداره دامپزشکی نسبت به فعالیت این پناهگاه مخالفت خودشان را ابراز کرده‬ ‫بودند‪ .‬این اتفاق از سوی اراذل و اوباش همین منطقه افتاده که چند روز قبلش هم ایشان‬ ‫را تهدید کرده بودند‪ .‬اما حاال مشخص نیست اینها به تحریک چه افرادی دست به این کار‬ ‫زده‌اند‪ .‬این پناهگاه‌ها مشکل اصلی‌شان این است که از سوی دولت‪ ،‬از سوی استانداری و‬ ‫شهرداری حمایت نمی‌شوند‪ .‬پروسه هزینه‌ها و پروسه ساماندهی حیوانات بی سرپرست در‬ ‫ایران با دشواری‌های فراوانی مواجه است‪».‬‬

‫پس از این دو واقعه تعدادی از فعاالن حقوق حیوانات در شبکه‌های اجتماعی حمله به‬ ‫سگ‌های ورامین و آتش‌سوزی پناهگاه گربه‌ها در اشتهارد کرج را عمدی توصیف کرده‌اند‬ ‫موضوعی که تا به‌حال از سوی هیچ مرجع رسمی تأیید یا تکذیب نشده‌است‪.‬‬ ‫(رادیو فردا)‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 7‬‬

‫پناه گربه‌ها؛ از عسرت تا خاکستر‬ ‫بکتاش خمسه پور‬

‫پیکر شعله رئوفی کوشنده حمایت از حیوانات و مؤسس پناهگاه نگهداری از گربه‌های‬ ‫بی‌پناه و آسیب‌دیده ‌‪ ،‬روز دوشنبه با حضور جمعی از مردم‪ ،‬دوستداران محیط زیست و‬ ‫فعاالن حقوق جانداران به‌خاک سپرده شد‪ .‬پناهگاهی که شعله رئوفی تأسیس کرده بود‪،‬‬ ‫روز شنبه بر اثر آتش‌سوزی خاکستر شد؛ حریقی که جان این فعال حقوق حیوانات و دویست‬ ‫گرب ٔه تحت حمایت وی را گرفت‪ .‬شهرام مهاجر‪ ‌،‬وکیل خانم شعله رئوفی‪ ،‬که در مراسم‬ ‫خاکسپاری حضور داشت‪ ،‬در پاسخ خبرنگار رادیو فردا می گوید‪:‬‬ ‫شهرام مهاجر‪ :‬ج ّو حاکم بر مراسم یک اندوهی بود که واقعا هیچ کلمه‌ای برای وصف‌ آن‬ ‫وجود ندارد و با استفاده از ظرفیت فضای مجازی‪ ،‬تماس‌هایی که دوستان با هم داشتند خیلی‬ ‫جمعیت قابل توجهی شرکت کرده بودند حتّی تعداد زیادی کسانی بودند که خود خانم رئوفی‬ ‫را تا حاال ندیده بودند ولی وقتی خبردار شدند از یکچنین اتفاقی آنقدر دلشان سوخته بود‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫که همه‌شان حاضر شده بودند؛ خیلی از دوستان هم بخاطر اینکه وسط هفته بود و نتوانسته‬ ‫بودند به‌خاطر شرایط کاری یا بُعد مسافت حاضر بشوند ولی مراسم باشکوه بود‪ ،‬یک تأسف‬ ‫همیشگی ماند برای همه ما که یک انسان نمی‌گویم کم‌نظیر‪ ،‬واقعا بی‌نظیر را از دست دادیم‪.‬‬ ‫آقای مهاجر شما وکیل خانم شعله رئوفی بودید‪ ،‬ایشان در این کاری که داشتند انجام‬ ‫می‌دادند چه مسائل و مشکالتی داشتند؟‬ ‫خاصی بود‪ ،‬حاال دوستان بزرگوار‬ ‫شاید بیشترین مشکل این بود که این کار خیلی کار ّ‬ ‫دیگری هستند که توی ایران پناهگاه حیوانات دارند ولی به این شکلی که ایشان پناهگاه‬ ‫خاصی بود و آن مراکز و مراجعی کهاصوال‬ ‫به‌خصوص گربه‌ها را پوشش می‌داد خیلی کار ّ‬ ‫توقع از آنها هست که متّولی محیط زیست باشند‪ ،‬متّولی حیوانات شهری باشند متأسفانه‬ ‫کمکی نمی‌کردند یعنی ما بار‌ها مراجعه کردیم‪ ،‬از آنها تقاضا کردیم‪ ،‬یکجورهایی برخورد‬ ‫گیج‌کننده‌ای با ما داشتند‪.‬‬ ‫چرا کمکی نمی‌کردند؟‬ ‫نمی‌دانم‪ ،‬واقعا برای خود من هم خیلی سوال است‪ .‬فکر می‌کنم علتش این باشد که یک‬ ‫نفر داشت عمال یک کار خوبی می‌کرد‪ ،‬فکر می‌کنم اگر شعار باشد همه کمک می‌کنند‪،‬‬ ‫همه همراهند‪ .‬بعد تازه علت مراجع ٔه ما به این ارگان‌ها هم مشکالتی بود که پیش آمده بود‪.‬‬ ‫بعضی‌ها به ایشان به قول معروف گیر داده بودند که باید مجوّز داشته باشی و ما برای آن‬ ‫مجوّز گرفتن‌ها بود که به این سازمان‌ها و نهاد‌ها مراجعه می‌کردیم و همش اینها ما را به‌هم‬ ‫پاس می‌دادند‪ .‬جهاد پزشکی ما را پاس می‌داد به دامپزشکی‪ ،‬دامپزشکی ما را پاس می‌داد‬ ‫به محیط زیست‪ .‬آن حقیقتی که داشت اتفاق می‌افتاد‪ ،‬آن واقعیت را نمی‌دیدند و هزار جور‬ ‫تصوّرات غلط را بهش می‌پرداختند که مثال اگر یک وقتی به‌گوش ما برسد که ایشان گربه‌ها‬ ‫را می‌فروشند‪ ‌،‬می‌گفتم پا شوید یک تُک پا بیایید آنجا ببینید این خانم زندگی‌اش را گذاشته‪،‬‬ ‫گربه‌های کور‪ ،‬معلول‪ ،‬اصال حیواناتی که خیلی از دامپزشک‌ها معتقدند باید یوته‌الیز‬ ‫بشوند‪ ،‬این خانم دارد نگه می‌دارد‪ .‬این خانم می‌توانست بهترین زندگی‪ ،‬مرفه‌ترین زندگی‬ ‫را برای خودش داشته باشد ولی عاشق حیوانات بود و من متأسفم‪ ،‬متأسفم برای جامع ٔه‬ ‫شعارزده و فراموشکار و بی‌تفاوت که کاری با یک انسان می‌کنند که به‌خاطر مهربانی‌اش‬ ‫با طبیعت‪ ،‬به‌خاطر وجدانش که برای تمام مخلوقات دیگر خدا‪ّ ،‬‬ ‫حق زندگی قائل است‪،‬‬ ‫مجبورش می‌کنند بیاد فرسنگ‌ها برود تو دل بیابان‪ ،‬یک جای دور‪ ،‬یک جای پرت آنجا‬ ‫ساکن بشود که به آن حیوانات کمک بکند که وقتی یک چنین اتفاقی برایش می‌افتد هیچکس‬ ‫به دادش نتواند برسد‪ .‬من متأسفم برای این جامعه‪ ،‬این اتفاق مرگ خانم رئوفی نیست‪ ،‬یکی‬ ‫دیگر از نشانه‌های مرگ این جامعه است‪.‬‬


‫‪Page 8‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫تحت فشار قرار دادن خانواده يک فعال يارسان‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫رضا شاهمرادی همچنین تاکید کرد که این احضارها “فضای استرس و جو روانی و‬ ‫فشار” بر خانواده ایشان ایجاد کرده است و همچنین گفت که بازجویان با ذکر این نکته که‬ ‫“میخواهند اطالعات خود را بروز کنند” به پدر ایشان ” تاکید کرده اند که هر جا میخواهید‬ ‫بروید بایداطالعات را در جریان بگذارید‪”.‬‬

‫خبرگزاری هرانا – پدر رضا شاهمرادی‪،‬‬ ‫سعيد شيرزاد؛ پانزده ماه حبس در بالتکليفی‬ ‫کنشگر آئین یارسان ساکن استرالیا به اداره‬ ‫اطالعات بیجار استان کردستان احضار و‬ ‫تحت بازجویی قرار گرفته است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری هرانا‪ ،‬ارگان مجموعه خبرگزاری هرانا – سعید شیرزاد‪ ،‬فعال مدنی‬ ‫فعاالن حقوق بشر در ایران‪ ،‬پدر سالخورده محبوس در زندان رجائی شهر در پانزدهین ماه‬ ‫رضا شاهمرادی‪ ،‬کنشگر کرد آئین یارسان بازداشت خود همچنان بالتکلیف است و هیچ‬ ‫ساکن استرالیا پس از هر بار دیدار با فرزندانش دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات او برگزار‬ ‫در خارج از ایران به اداره اطالعات بیجار نشده است‪ .‬به گزاری خبرگزاری هرانا‪ ،‬ارگان‬ ‫مجموعه فعاالن حقوق بشر در ایران‪ ،‬سعید‬ ‫احضار و مورد بازجویی قرار می گیرد‪.‬‬ ‫رضا شاهمرادی دراین ارتباط و با اشاره به زمان آغاز این احضارها به خبرنگار هرانا شیرزاد‪ ،‬فعال مدنی زندانی در زندان رجائی‬ ‫گفت‪“ :‬از زمانی که پدر و مادرم اقدام به گرفتن پاسپورت کرده اند و خواستند برای دیدار شهر در پانزدهمین ماه بازداشت خود همچنان با‬ ‫برادر دیگرم که ساکن آمریکاست به ترکیه بروند‪ ،‬باالفاصله برای ارائه پاره ای توضیحات عدم برگزاری دادگاه روبروست و در وضعیت‬ ‫بالتکلیف در زندان رجائی شهر در بازداشت‬ ‫احضار شدند‪”.‬‬ ‫برادر این فعال کرد یارسان سجاد شاهمرادی‪ ،‬دانشجوی سابق دانشگاه تهران است که پس به سر می برد‪ .‬این فعال مدنی پیشتر و در‬ ‫از بازداشت به دلیل فعالیت های خود از ایران خارج و پس از پناهندگی از مسیر ترکیه در اردیبهشت ماه سال جاری‪ ،‬در آخرین احضار به دادگاه به دلیل عدم ابالغ قبلی و عدم‬ ‫حضور وکیل و اینکه وکیل وی با وجود درخواست هاى مکرر امکان ورود و مطالعه‬ ‫آمریکا زندگی می کند‪.‬‬ ‫این فعال کرد یارسان همچنین با اشاره به این نکته که پدر ایشان “پس از دیدار برادرم پرونده را پیدا نکرده بود‪ ،‬جلسه دادگاه را به نشانه اعتراض ترک کرد‪ .‬این فعال مدنى‬ ‫دوباره احضار شدند”‪ ،‬دالیل اقامه شده توسط بازجویان را “ارائه جزئیات کامل سفر و در اعتراض به این مسئله و همچنین اجبار به دستبند و پابند هنگام اعزام‪ ،‬پیشتر دو بار از‬ ‫شرکت در جلسه دادگاه خوددارى کرده بود‪.‬‬ ‫وضعیت برادر” ایشان و همچنین “مسائل یارسان” عنوان کرده است‪.‬‬ ‫شاهمرادی همچنین با ذکر این مطلب که “بار دیگر یک ماه پیش و زمانی پدر و مادرم برای سعید شیرزاد در دوازدهم خرداد ماه سال ‪ ،٩٣‬در محل کار خود در پاالیشگاه تبریز‬ ‫سر زدن رفته بودند ماجرا تکرار شد‪ .‬بازجو از ایشان خواسته بود که هر جا می خواهید بازداشت و ابتدا به زندان اوین منتقل شد و پس از مدتی به دلیل اعتراض و پیگیری‬ ‫مشکالت صنفی زندانیان‪ ،‬با وجود عدم برگزاری دادگاه و بازداشت موقت به زندان رجایی‬ ‫بروید مجاز هستید‪ .‬اما قبل از آن باید به ما بگویید که ما در جریان باشیم‪”.‬‬ ‫این فعال کرد یارسان ساکن استرالیا با ذکر این نکته که تحریکات سپاه و بسیج منطقه‪ ،‬مسائل شهر تبعید شد‪.‬این فعال حقوق کودکان در زمینه آموزش کودکان کار و خیابان که بخشی‬ ‫پیش آمده پس از وقایع سالل ‪ ۸۸‬و فعالیت های فرزندان ایشان از دالیل این احضارهاست از اتهاماتش کمک به مشکالت آموزشی کودکان زندانیان سیاسی است‪ ،‬نخستین بار در ‪٣١‬‬ ‫می گوید که “اگر من یا برادرم فعالیتی دارم این ربطی به پدرمان ندارد‪ .‬پدرم آدمی معمولی مرداد ماه سال ‪ ،٩١‬زمانى که براى امداد و کمک رسانى به مردم زلزله زدا آذربایجان‬ ‫است که در روستا زندگی می کند‪ .‬و کاری هم به کار کسی ندارد و دلیلی نیست که بخواهد شرقى به اهر رفته بود‪ ،‬بازداشت و پس از گذراندن ‪ ١٩‬روز با قید کفالت از زندان آزاد‬ ‫شده بود‪.‬‬ ‫به کسی توضیح بدهد‪”.‬‬

‫کتاب "که ميداند پروانه ها کجا می ميرند"‬ ‫نوشته دکتر پروانه پاشا‬ ‫موجود است‪.‬‬


‫‪Page 9‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫آتش زدن سينما رکس آبادان در جشنواره ادينبورگ‬ ‫محمد عبدی‬ ‫جشنواره ادینبورگ امسال‬ ‫در بخش فرینج میزبان‬ ‫نمایشی است به نام «سینما»؛‬ ‫درباره واقعه آتش زدن سینما‬ ‫رکس در مرداد سال ‪۱۳۵۷‬‬ ‫که از جمله بزرگ‌ترین وقایع‬ ‫تروریستی جهان محسوب‬ ‫می‌شود که کمتر درباره آن‬ ‫حرف زده شده؛ چه در داخل‬ ‫ایران‪ -‬که جمهوری اسالمی با نسبت دادن آن به ساواک خیلی زود پرونده‌اش را بست‪ -‬و‬ ‫چه در خارج از ایران که کمتر کسی می‌داند این واقعه با ‪ ۴۲۲‬کشته (پس از یازده سپتامبر‬ ‫و یک بمبگذاری در عراق در سال ‪ ،)۲۰۰۷‬در رده سوم پرکشتار‌ترین وقایع تروریستی‬ ‫جهان است‪.‬‬ ‫نفس پرداختن به این موضوع در یک تئا‌تر‪ ،‬ایده جالبی است که نازلی طباطبایی خاتم بخش‬ ‫آن را دستمایه اصلی این نمایش کرده است‪ .‬این کارگردان تئا‌تر ایرانی ساکن بریتانیا که‬ ‫مدیریت هنری گروه تئا‌تر «زنده» را دارد‪ ،‬پیش‌تر هم در جشنواره ادینبورگ شرکت داشته‬ ‫و حاال این تازه‌ترین اثرش بیست اجرا در ادینبورگ دارد‪.‬‬ ‫نازلی طباطبایی تنها بازیگر این نمایش تک نفره که توسط استون گیتورپ نوشته شده هم‬ ‫هست‪ :‬او نقش گربه‌ای را بازی می‌کند که شهرزاد نام دارد‪ .‬این گربه در سینما رکس در‬ ‫روزهای آبادانی آبادان‪ -‬شهری که به پاریس ایران معروف بود و تفاوت آشکاری با دیگر‬ ‫شهر‌ها داشت‪ -‬زندگی خوشی داشت و حاال رو به تماشاگران درباره مشتریان دائمی سینما‬ ‫و دوستانش‪ -‬آن‌ها که در آتش سوزی سوختند‪ -‬حرف می‌زند و داستان‌هایشان را برای ما‬ ‫بازمی گوید‪ .‬گربه در واقع به شهرزاد قصه گو بدل می‌شود؛ شهرزادی که ما قصه‌اش‬ ‫را از زبان خود گربه هم می‌شنویم و حاال واقعه تلخی را با جزئیات دلخراش با ما قسمت‬ ‫می‌کند‪ .‬او بار‌ها اشاره دارد که نمی‌داند «گربه‌ای است که فکر می‌کند انسان است یا انسانی‬ ‫است که گمان می‌کند گربه است»‪ .‬در مرز میان گربه‪ /‬انسان‪ ،‬با موجود با احساسی روبرو‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫هستیم که روی صحنه جنب و جوش زیادی دارد و سعی دارد از گوشه‌های مختلف صحنه‬ ‫استفاده کند تا تک نفره بودن آن موجب خستگی تماشاگر نشود‪.‬‬ ‫صحنه به چند صندلی خالی و یک پرده نیم سوخته خالصه می‌شود‪ .‬نمایش قرار است با‬ ‫مونولوگ‌های خود صحنه تکان دهنده‌ای را بازسازی کند که در آن خاکس‌تر قربانیان هنوز‬ ‫بر روی زمین است‪.‬‬ ‫ایده صندلی‌های خالی‪ ،‬جای خالی از دست رفتگان را موکد می‌کند و در عین حال صحنه‬ ‫را با تاالر اجرا می‌آمیزد به این معنی که شهرزاد نام قربانیانی را که می‌شناسد‪ -‬زهرا‪،‬‬ ‫محمد‪ - ...،‬بر روی هر صندلی خالی اشاره می‌کند و اشاره‌های او رفته رفته به داخل تاالر‬ ‫هم می‌رسد‪ ،‬جایی که تماشاگران نشسته‌اند‪ .‬حس سینمای سوخته و تماشاگرانی که جان خود‬ ‫را از دست داده‌اند‪ ،‬می‌توانست همذات پنداری تماشاگری را که خود در یک سالن نشسته‬ ‫بیشتر کند؛ به همین جهت اشاره‌های شهرزاد به تماشاگران به غیر از کارکرد صحنه‌ای‪،‬‬ ‫کارکرد مفهومی هم دارد و‌گاه می‌تواند تماشاگر را از این زاویه هم درگیر واقعه غیرقابل‬ ‫تصوری کند که در حقیقت‪ ،‬در یک روز گرم تابستان شهر زیبای آبادان‪ ،‬اتفاق افتاده و حاال‬ ‫زیر خاکس‌تر سیاست و سیاست بازی محو شده است‪.‬‬ ‫اما مشکل نمایش از آنجا شکل می‌گیرد که تنها به یک روایت احساسی‪ -‬و توضیحی‪ -‬از‬ ‫ماجرا بسنده می‌کند‪ .‬در واقع متن قدرت به عمق رفتن و پرداختن به انگیزه‌ها و احساسات‬ ‫درونی آدم‌ها را ندارد و تنها می‌تواند به عنوان یک متن مملو از اطالعات عمل کند‪.‬‬ ‫البته خالقان اثر برای مخاطبی که با این واقعه آشنا نیست‪ ،‬مجبورند توضیحات زیادی را‬ ‫اضافه کنند‪ -‬که برای مخاطب ایرانی زائد به نظر می‌رسد‪ :‬مثل تمام توضیحات درباره‬ ‫وقوع انقالب و بعد‌تر جنگ و مساله نفت و آبادان و وضعیت آن در پیش از انقالب‪ -‬اما شکل‬ ‫دادن این اطالعات می‌توانست از طرق هنرمندانه تری صورت گیرد و از اشارات مستقیم‬ ‫و‌گاه شعاری خودداری شود (مثل این جمله که «نفت آبادان چراغ‌های اروپا را روشن نگه‬ ‫می‌دارد»)‪ .‬با این حال برخی توضیحات اجتناب ناپذیر به نظر می‌رسند و‌گاه با حال و‬ ‫هوای پرداخت اثر هماهنگ می‌شوند؛ از جمله توضیح درباره گوزن‌ها‪ ،‬فیلمی که قربانیان‬ ‫به تماشایش مشغول بودند‪ .‬شهرزاد می‌گوید شاه این فیلم را دوست نداشت چون تصویر بدی‬ ‫از ایران ارائه می‌کند و روحانیون هم اساساً با سینما مخالف بودند‪.‬‬ ‫رگه‌هایی از طنز هم در متن وجود دارد که نمایشنامه نویس ترجیح می‌دهد چندان آن‌ها را‬ ‫پررنگ نکند و تنها بر وجه احساسی این واقعه تلخ‪ -‬از جمله گریه شهرزاد برای می‌نو‪،‬‬ ‫یکی از قربانیان‪ -‬تمرکز کند‪ .‬اما شاید پررنگ کردن این طنز می‌توانست امتیاز بزرگی‬ ‫برای این نمایش باشد و از بیش از حد احساسی شدن آن جلوگیری کند؛ طنزی که مثال به‬ ‫هنگام اشاره به مخالفت روحانیون با سینما‪ ،‬شهرزاد‪ -‬یعنی یک گربه‪ -‬می‌گوید که کسی تمام‬ ‫قرآن را برای او خوانده‪ ،‬اما چیزی درباره شیطانی بودن سینما در آن نیافته است‪.‬‬ ‫(رادیو فردا)‬

‫فوآد احمدی‬

‫‪604.722.7202‬‬

‫مشاور در امور امالک مسکونی و تجاری و سرمایه گذاری ‪www.FoadAhmadi.com‬‬ ‫)‪Member of National Commercial Council of Canada and BC(NCC and CREA‬‬

‫‪foad@foadahmadi.com‬‬

‫‪Qualified Real estate consultant in Residential and Commercial‬‬

‫برای دیدن تمام امالک فروشی در‬ ‫ونکوور بزرگ با نقشه‪ ،‬ماهواره‪ ،‬ایمیل‬ ‫اتوماتیک‪ ،‬اندازه اتاق ها و ‪ ...‬به وب‬

‫‪ONE OF TOP‬‬ ‫‪10% REALTORS‬‬ ‫‪IN GREATER‬‬ ‫‪VANCOUVER‬‬ ‫)‪(Medalion club 2006‬‬

‫سایت من مراجعه کنید‪.‬‬ ‫)‪(Properties/Member Access/ Sign up‬‬ ‫”‪“RE/MAX Crest Westside‬‬


Farhang September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

Page 10


‫‪Page 11‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫‪APADANA TRAVEL CORP‬‬ ‫)‪(BC Reg. 61054‬‬

‫‪Worldwide Travel Service‬‬

‫آژانس هواپیمایی آپادانا‬ ‫افتخار دارد با دارا بودن کادری مجرب و با ارائه بهترین و مناسبترین‬ ‫قیمت بلیت هواپیما به نقاط مختلف دنیا در خدمت شما عزیزان باشد‪.‬‬

‫بهترین قیمت بلیت به ایران‪:‬‬

‫تهران ‪ 1220‬دالر‬ ‫شیراز ‪ 1350‬دالر‬ ‫مشهد ‪ 1350‬دالر‬

‫بهترین قیمت بلیت از ایران‬ ‫به کانادا و آمریکا‬ ‫نورت ونکوور‪ ،‬خیابان النزدل و هجدهم غربی‪ ،‬شماره ‪106‬‬

‫تلفن‪604-770-4474 :‬‬

‫‪106 - West 18th Street, North Vancouver BC,V7M 1W4‬‬ ‫‪Tel :604 770 4474 Toll Free: 1-855-770-4474‬‬ ‫‪www.apadanatravel.ca sales@apadanatravel.ca‬‬


Farhang September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

Page 12


Farhang, September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

Page 13


Farhang September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

Page 14


‫‪Page 15‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫صف‌آرايی طرفداران و مخالفان رهبر جديد طالبان‬ ‫در جنوب افغانستان‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫با این حال آقای حق‌بیان می‌گوید که دو طرف در حال حاضر آتش‌بس پنج‌روزه‌ای در این‬ ‫ولسوالی اعالم کرده‌اند و بزرگان محلی سرگرم میانجی‌گری میان آنها هستند‪.‬‬ ‫مال منصور داداهلل مدعی شده که مال محمد عمر‪ ،‬رهبر پیشین طالبان به مرگ طبیعی نمرده‬ ‫و طرفداران اختر منصور‪ ،‬او را مسموم کرده‌اند‪.‬‬ ‫مال یعقوب‪ ،‬پسر مال محمد عمر و مال عبدالمنان‪ ،‬برادر او نیز در میان کسانی هستند که به‬ ‫گفته خودشان با رهبر جدید گروه طالبان بیعت نکرده‌اند‪.‬‬ ‫در همین حال رئیس شورای والیتی زابل گفته است که احتمال بروز درگیری میان این‬ ‫شبه‌نظامیان سبب شده تا بیش از ‪ ۲۰۰‬خانواده از ولسوالی خاک افغان به ولسوالی‌های‬ ‫اطراف فرار کنند‪.‬‬

‫طالبان زندگينامه رهبر جديد خود را منتشر کرد‬

‫عطاجان حق‌بیان‪ ،‬رئیس شورای والیتی‬ ‫زابل گفته است که صدها شبه‌نظامی‬ ‫گروه طالبان زندگینامه مال اختر محمد منصور‪ ،‬رهبر جدید خود را به پنج زبان فارسی‪،‬‬ ‫طرفدار مال اختر محمد منصور‪ ،‬رهبر‬ ‫پشتو‪ ،‬انگلیسی‪ ،‬اردو و عربی منتشر کرده است‪ .‬این زندگینامه که روز دوشنبه ‪ ۹‬سنبله‬ ‫جدید طالبان و مخالفان او در ولسوالی‬ ‫(شهریور) منتشر شده‪ ،‬حاوی جزییاتی از دوره‌های مختلف زندگی آقای منصور است‪.‬‬ ‫خاک‌افغان این والیت در برابر هم‬ ‫اختر محمد منصور‪ ،‬اواخر ماه ژوئیه و پس از تایید خبر مرگ مال محمد عمر‪ ،‬رهبر پیشین‬ ‫صف‌آرایی کرده‌اند‪ .‬به گفته آقای حق‬ ‫طالبان‪ ،‬به عنوان رهبر جدید این گروه انتخاب شد‪ .‬بر اساس آنچه که در این زندگینامه آمده‬ ‫بیان نیروهای وفادار به اختر محمد‬ ‫است‪ ،‬مال اختر منصور اهل قندهار است و ‪ ۴۷‬سال سن دارد‪.‬‬ ‫منصور به نیروهای مخالف او هشدار‬ ‫گروه طالبان می گوید که آقای منصور که در دوران حاکمیت گروه طالبان بر افغانستان‬ ‫داده‌اند که اگر با مال منصور بیعت نکنند‪،‬‬ ‫به عنوان وزیر هوانوردی کار کرده بود‪ ،‬برای شش ماه در شمال افغانستان در اسارت‬ ‫دشمن قلمداد خواهند شد‪ .‬فرماندهی‬ ‫نیروهای وفادار به ژنرال عبدالملک بوده‪ ،‬اما با شکست این نیروها از طرفداران ژنرال‬ ‫پلیس والیت زابل نیز تحرکات تازه‬ ‫دوستم‪ ،‬موفق شده از زندان فرار کند‪.‬‬ ‫شبه‌نظامیان وابسته به گروه طالبان را‬ ‫در این والیت تایید کرده‌ است‪ .‬گروه طالبان این خبر را رد کرده و آن را "تبلیغ دشمنان" در زندگینامه مال اختر منصور با اشاره به مرگ مال عمر‪ ،‬رهبر پیشین این گروه در ‪۲۳‬‬ ‫آوریل ‪ ،۲۰۱۳‬گفته شده که شورای رهبری طالبان تصمیم گرفتند که این خبر را مخفی نگه‬ ‫خوانده است‪.‬‬ ‫مال اختر محمد منصور حدود یک ماه پیش و پس از تایید خبر مرگ مال محمد عمر‪ ،‬رهبر دارند و همان زمان نیز با آقای منصور به عنوان رهبر جدید این گروه بیعت کرده بودند‪.‬‬ ‫گروه طالبان گفته است که انتخاب آقای منصور مطابق با شریعت صورت گرفته است‪.‬‬ ‫پیشین گروه طالبان‪ ،‬رهبر این گروه اعالم شد‪.‬‬ ‫هرچند او حمایت بیشتر چهر‌ه‌های کلیدی گروه طالبان را با خود دارد اما شماری دیگر از زندگینامه رهبر جدید گروه طالبان در حالی منتشر شده است که خبرهایی مبنی بر مخالفت‬ ‫اعضای ارشد این گروه گفته‌اند که نحوه گزینش آقای منصور به رهبری طالبان‪" ،‬مشروع شماری از چهره‌های ارشد این گروه با انتخاب آقای منصور به گوش می‌رسد‪.‬‬ ‫گفته می‌شود مال یعقوب‪ ،‬پسر و مال عبدالمنان‪ ،‬برادر مال محمد عمر و همچنین مال منصور‬ ‫نبوده است‪".‬‬ ‫رئیس شورای والیتی زابل می‌گوید که نزدیک به ‪ ۶۰۰‬نفر از نیروهای هوادار آقای داداهلل‪ ،‬رهبر محاذ فدایی تحریک طالبان از جمله کسانی هستند که با رهبر جدید طالبان‬ ‫منصور به این ولسوالی آمده‌اند تا افراد وفادار به مال منصور داداهلل‪ ،‬از فرماندهان جداشده مخالفت کرده‌اند‪.‬‬ ‫روز یکشنبه رئیس شورای والیتی زابل در جنوب افغانستان به بی‌بی‌سی گفت که نیروهای‬ ‫از این گروه را وادار به بیعت با رهبر جدید طالبان کنند‪.‬‬ ‫گفته می‌شود که روز گذشته (شنبه ‪ ۷‬سنبله‪/‬شهریور) میان دو طرف درگیری‌های پراکنده‌ای طرفدار و مخالف رهبر جدید گروه طالبان در ولسوالی خاک افغان این والیت در برابر هم‬ ‫صف‌آرایی کرده‌اند‪bbc .‬‬ ‫روی داده است‪.‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 16‬‬

‫افزايش فشار دولت ترکيه بر رسانه‌های منتقد‬

‫دولت ترکیه بار دیگر فشار بر رسانه‌های منتقد را افزایش داده است‪ .‬پلیس ترکیه ساختمان‬ ‫یک کنسرن رسانه‌ای منتقد دولت را تفتیش کرد‪ .‬اتحادیه اروپا در این زمینه به دولت ترکیه‬ ‫هشدار داد‪ .‬پلیس ترکیه با هجوم به ساختمان یک کنسرن رسانه‌ای و تفتیش آن‪ ،‬به مقابله با‬ ‫رسانه‌های منتقد در این کشور ابعاد تازه‌ای بخشید‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری نزدیک به دولت "آنادولو"‪ ،‬روز سه‌شنبه (‪ ۱‬سپتامبر‪ ۱۰/‬شهریور)‬ ‫روی هم ‪ ۲۳‬شرکت متعلق به "کوزا ایپک هولدینگ" به دلیل مشکوک بودن به "حمایت از‬ ‫سازمان‌های تروریستی" از طرف پلیس ترکیه تفتیش شدند‪ .‬از جمله در پایتخت این کشور‬ ‫آنکارا ساختمان تحریریه مورد تفتیش قرار گرفت و ‪ ۶‬تن بازداشت شدند‪.‬‬ ‫شرکت رسانه‌ای یاد شده منتشرکننده روزنامه "بوگون" است که از روزنامه‌های منتقد‬ ‫دولت به شمار می‌رود‪ .‬اما این شرکت در عرصه‌های دیگر و از جمله بخش انرژی فعال‬ ‫است‪ .‬شرکت یادشده به جنبش طرفداران فتح‌اهلل گولن‪ ،‬واعظ مذهبی‪ ،‬تعلق دارد که در‬ ‫تبعیدی خودخواسته در آمریکا زندگی می‌کند‪.‬‬ ‫به گزارش "آنادولو"‪ ،‬مقامات ترکیه این کنسرن را مشخصا متهم می‌کنند که از "سازمان‬ ‫تروریستی" هواداران گولن پشتیبانی مالی می‌کند‪.‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪:‬‬ ‫‪ )         1‬‬ ‫‪(.....‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪) 4‬‬ ‫‪...... ....‬‬ ‫‪.... ‬‬ ‫‪‬‬

‫‪:‬‬

‫‪778-400-SHOP‬‬

‫‪SMS: 778-400-7467‬‬

‫‪Roozegar14@gmail.com‬‬

‫‪‬‬

‫‪‬‬

‫تعميرات و نوسازی ساختمان‬ ‫‪AAA ALI RENOVATION‬‬

‫علی وفائی‬ ‫‪Cell: 604.603.8254‬‬ ‫‪604.728.3132‬‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫فتح‌اهلل گولن زمانی یکی از متحدان نزدیک رجب طیب اردوغان‪ ،‬نخست وزیر پیشین و‬ ‫رئيس‌جمهوری کنونی ترکیه بود‪ .‬در این میان رابطه اردوغان با گولن تیره شده و او عبداهلل‬ ‫گولن را متهم می‌کند که با عوامل خود در دستگاه پلیس و قوه قضائیه ترکیه نفوذ کرده و‬ ‫قصد براندازی دولت را دارد‪.‬‬ ‫هشدار اتحادیه اروپا به ترکیه‬ ‫اتحادیه اروپا به ترکیه‬ ‫هشدار داد که پیگرد قضایی‬ ‫روزنامه‌نگاران منتقد و رسانه‌ها‬ ‫با انگیزه‌های سیاسی‪ ،‬پیامدهایی‬ ‫برای این کشور در بر خواهد‬ ‫داشت‪ .‬یک سخنگوی فدریکا‬ ‫موگرینی‪ ،‬نماینده عالی اتحادیه‬ ‫اروپا در سیاست خارجی‪ ،‬روز‬ ‫سه‌شنبه در بروکسل گفت‪« :‬هر‬ ‫کشوری که مشغول مذاکره‬ ‫برای عضویت در اتحادیه اروپاست‪ ،‬باید به حقوق بشر احترام بگذارد که حق آزادی بیان‬ ‫نیز جزیی از آن به‌شمار می‌رود‪».‬‬ ‫به گفته او اتحادیه اروپا از مقابله دولت ترکیه با "کوزا ایپک هولدینگ" و روزنامه‌نگارانی‬ ‫نگران است که برای آژانس خبر‌رسانی "وایس" کار می‌کردند و اخیرا بازداشت شده‌اند‪.‬‬ ‫این مقام اتحادیه اروپا همچنین به دولت ترکیه یادآور شد که اصل بر برائت متهمان است و‬ ‫تحقیقات مستقل و بیطرفانه و در نظر گرفتن حقوق آنان از اهمیت زیادی برخوردار است‪.‬‬ ‫قرار بازداشت دو روزنامه‌نگار بریتانیایی‬ ‫به موازات آن علیه جیک هانراهان و فیلیپ پندلبوری‪ ،‬دو روزنامه‌نگار بریتانیایی که جمعه‬ ‫گذشته در جنوب شرقی ترکیه موقتا بازداشت شده بودند‪ ،‬حکم جلب صادر شد‪ .‬دادستانی‬ ‫دیاربکر گفته هنوز روشن نیست چه اتهامی متوجه آنان است‪.‬‬ ‫در پرونده‌ای که برای این دو تشکیل شده‪ ،‬هم از پشتیبانی آنان از گروه تروریستی "دولت‬ ‫اسالمی" سخن در میان است و هم پشتیبانی از گروه غیرقانونی "پ‌ک‌ک" و سازمان‬ ‫جوانان آن!! ولی به گفته ناظران سیاسی‪ ،‬سند و مدرکی در این رابطه وجود ندارد‪.‬‬ ‫این دو ژورنالیست از سوی خبرگزاری "وایس" در مناطق کردنشین در ماموریت بودند که‬ ‫پک‌ک است‪" .‬وایس"‬ ‫محل درگیری‌های مداوم میان نیروهای امنیتی ترکیه و جنگجویان ‌‬ ‫در پیام خود در توییتر بازداشت دو روزنامه‌نگار خود را محکوم کرده و آن را "تالش دولت‬ ‫ترکیه برای به سکوت واداشتن گزارشگران" خود نامیده است‪( .‬دویچه وله)‬


‫‪Page 17‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫پيروزی ستارگان جهان در برابر ستارگان ايران‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫بعد‪ ،‬خطای نیکبخت روی بازیکن حریف‪ ،‬ستارگان جهان را صاحب یک ضربه کاشته‬ ‫کرد‪ .‬این ضربه کاشته را روبرتو کارلوس زد‪ ،‬بازیکنی که در دوران حرفه‌ایش هم به زدن‬ ‫شوت‌های سنگین معروف بود‪ .‬روبرتو کارلوس توپ را وارد دروازه ایران کرد تا تیم‬ ‫ستارگان ایران‪ ،‬اولین گل مسابقه را دریافت کند‪.‬‬ ‫چند دقیقه بعد لوییس فیگو از پشت محوطه جریمه شوت محکمی زد که این توپ هم وارد‬ ‫دروازه ایران شد و از دست عابدزاده کاری برنمی‌آمد‪ .‬ستارگان جهان در آخرین دقایق‬ ‫نیمه اول هم توسط پائولتا به گل رسیدند تا با سه گل به رختکن بروند و این نتیجه تا پایان‬ ‫بازی باقی ماند‪.‬‬ ‫از نکات جالب در مورد تیم ایران‪ ،‬چهار بازیکنی بودند که همه آن‌ها شماره ‪ ۷‬پوشیده بودند‪.‬‬ ‫فرهاد مجیدی‪ ،‬حمید استیلی‪ ،‬علیرضا منصوریان و مجید نامجو مطلق بازیکنانی بودند که‬ ‫همه شان شماره ‪ ۷‬پوشیدند و در اکثر دقایق بازی‪ ،‬ایران دو شماره ‪ ۷‬در ترکیب خود داشت‪.‬‬

‫تاج بهترين بازيکن فوتبال اروپا بر سر ليونل مسی‬ ‫لیونل مسی برای سومین بار به عنوان بهترین بازیکن فوتبال اروپا انتخاب شد‪ .‬او در‬ ‫سال‌های ‪ ۲۰۱۱ ۲۰۰۹‬نیز این عنوان را کسب کرده بود‪ .‬کریستیانو رونالدو و لوئیس‬ ‫سوارز رقیبان مسی بر سر شکار این عنوان بودند‪.‬‬ ‫لیونل مسی که آخرین بار در سال ‪ ۲۰۱۱‬به عنوان بهترین فوتبالیست اروپا برگزیده شده‬ ‫بود‪ ،‬پس از چهار سال انتظار بار دیگر این عنوان را شکار کرد‪ .‬برخی از کارشناسان مسی‬ ‫را بهترین فوتبالیست جهان می‌دانند‪ ،‬اگر چه دارنده‌ی کنونی این عنوان رونالدو است‪ .‬این‬ ‫"غول ریزنقش" از سال ‪ ۲۰۰۴‬در باشگاه بارسلونا توپ می‌زند و در طی نزدیک به یک‬ ‫دهه فعالیت خود در این باشگاه رکوردهای گلزنی زیادی به جای گذاشته است‪..‬‬ ‫‪ - bbc‬در دیدار تیم‌های فوتبال منتخب ستارگان فوتبال جهان و ایران که مسابقه‌ای خیریه‬ ‫به نفع بیماران ام‪.‬اس بود‪ ،‬تیم ستارگان جهان توانست ‪ ۳-۰‬برنده شود‪.‬‬ ‫در این بازی که با قضاوت خداداد افشاریان در حضور ‪ ۵۰‬هزار نفر در ورزشگاه آزادی‬ ‫برگزار شد‪ ،‬روبرتو کارلوس (‪ ،)۲۴‬لوئیس فیگو (‪ )۳۱‬و پائولتا (‪ )۴۴‬برای تیم منتخب‬ ‫جهان گل زدند‪.‬‬ ‫برای تیم ستارگان جهان ویتور بایا‪ ،‬فابیو کاناوارو‪ ،‬فرناندو هیه‌رو‪ ،‬فرناندو کوتو‪ ،‬گایسکا‬ ‫مندییتا‪ ،‬لوئیس فیگو‪ ،‬روبرتو کارلوس‪ ،‬میشل سالگادو‪ ،‬ادگار داویدز‪ ،‬مارسل دسایی و‬ ‫دوایت یورک بازی را شروع کردند که این تیم در نیمه نخست و نیمه دوم تغییرات بسیاری‬ ‫داشت‪ .‬بودو ایلگنر‪ ،‬دروازه‌بان پیشین تیم ملی آلمان هم دروازه‌بان ستارگان جهان در نیمه‬ ‫دوم بود‪.‬‬ ‫برای ستارگان ایران هم احمدرضا عابدزاده‪ ،‬مهدی هاشمی‌نسب‪ ،‬یحیی گل‌محمدی‪ ،‬جواد‬ ‫زرینچه (‪ ۴۲-‬محمد نوازی)‪ ،‬کریم باقری‪ ،‬جواد نکونام‪ ،‬علیرضا نیکبخت واحدی‪ ،‬حمید‬ ‫استیلی (‪ ۳۶-‬علیرضا منصوریان)‪ ،‬علی کریمی‪ ،‬فرهاد مجیدی و خداداد عزیزی برای‬ ‫ایران در نیمه اول به میدان رفتند‪ .‬در نیمه دوم هم ابراهیم میرزاپور‪ ،‬مارکار آقاجانیان‪،‬‬ ‫محمدرضا مهدوی‪ ،‬عادل فردوسی‌پور و کامران نجف‌زاده فرصت بازی پیدا کردند‪ .‬عباس‬ ‫رضوی هم سرمربی ایران بود و علی پروین مدیریت فنی تیم را برعهده داشت‪.‬‬ ‫در این مسابقه گل اول را مهدی هاشمی نسب زد اما داور این گل را قبول نکرد‪ .‬چند دقیقه‬

‫کریستیانو رونالدو (راست)‪ ،‬ستاره پرتغالی رئال مادرید‪ ،‬لیونل مسی (وسط) و لوئیس‬ ‫سوارز (چپ)‪ ،‬ستارگان آرژانتینی و اروگوئه‌ای بارسلونا به عنوان سه نامزد نهایی برای‬ ‫کسب عنوان بهترین بازیکن فصل اروپا در سال ‪ ۲۰۱۵‬انتخاب شده بودند‪ ۵۴ .‬روزنامه‌نگار‬ ‫از ‪ ۵۴‬کشور عضو فدراسیون فوتبال اروپا‪ ،‬یوفا برنده‌ی این عنوان را برگزیدند‪.‬‬

‫کباب داغ با نان داغ مشهدی‪،‬‬ ‫تنها در رستوران خليج فارس‬ ‫‪Tel: 604.971.5113‬‬

‫‪Cell: 778.323.2879‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 18‬‬

‫در باره ی ما‪:‬‬ ‫موسسه ی مالی و ارزی عطار در سال ‪ 2002‬تاسیس شده و از سال ‪ 2005‬فعالیت‬ ‫های خود را آغاز نمود‪ .‬تالش برای ارتقاء سطح کیفی و کمّی ارائه ی خدمات همواره‬ ‫در سرلوحه ی ما قرار داشته و خواهد داشت‪ .‬در سایه ی همین تالش مداوم و حمایت‬ ‫و پشتیبانی مستمر مشتریان عزیز‪ ،‬فعالیت ما بدون هرگونه تبلیغات جنجالی و کاذب‬ ‫به طبیعی ترین شکل ممکن گسترش یافته است‪.‬‬ ‫مشتریان فهیم و متعهد ما را یافته و می یابند و سبب آشنایی ما با همگنان خود در‬ ‫سرتاسر جهان شده اند و این روند زنجیروار ادامه دارد‪.‬‬ ‫به این ترتیب‪ ،‬مسئولیت شناسی و درستکاری ما باعث افتخار و آشنایی ما با گروه‬ ‫بزرگی از هم میهنان شریفی شده است که از همکاری سالم و شرافتمندانه لذت می‬ ‫برند‪.‬‬ ‫موسسه مالی و ارزی عطار‬ ‫ ‬ ‫گزينش مطلب برای این ستون از‪ :‬مهندس حسين عطار‬

‫کليد خروج از بن‌بست پولی‬ ‫روزنامه دنیای اقتصاد‪ :‬بررسی آمارهای شاخص‌های سوددهی و بازدهی بانک‌ها در سال‬ ‫‪ 93‬نشان‌دهنده وضعیت نامطلوب در بازار پول است‪« .‬باال بودن مطالبات غیر جاری»‪،‬‬ ‫«منجمد شدن دارایی بانک‌ها»‪« ،‬تسویه نشدن بدهی دولت به بانک‌ها» و «نامناسب بودن‬ ‫سرمایه‌گذاری بانک‌ها» از عوامل موثر در بن بست بازار پول بوده است‪ .‬کارشناسان‬ ‫«خروج دارایی‌های منجمد از بانک‌ها»‪« ،‬صرفه‌جویی در هزینه‌های عملیاتی»‪،‬‬ ‫«برنامه‌ریزی دولت برای تسویه بدهی بانک‌ها» و «تعیین میزان فعالیت غیر‌اقتصادی‬ ‫توسط بانک‌ها» را به‌عنوان کلید خروج از بن‌بست پولی مطرح می‌کنند‪.‬‬ ‫وضعیت سودآوری یازده بانک خصوصی کشور در سال ‪۱۳۹۳‬‬ ‫دکتر علی ارشدی‪ :‬با انتشار صورت‌های مالی ‪ ۹۳‬برای بانک‌ها و موسسات اعتباری‬ ‫می‌توان دریافت که سال ‪ ۱۳۹۳‬نخستین سال تاثیرگذاری رکود اقتصادی بر صنعت‬ ‫بانکداری تلقی می‌شود‪ .‬این سال برای عموم بانک‌ها نه تنها سال مطلوبی ارزیابی نمی‌شود؛‬ ‫بلکه حتی در مواردی سال دردناکی تلقی می‌شود‪ .‬هر چند جهت بررسی دقیق‌تر موضوع‬ ‫الزم است وضعیت هر بانک به‌صورت انفرادی مورد تحلیل قرار گیرد‪ ،‬ولی به هر ترتیب‬ ‫به‌منظور درک هرچه بهتر وضعیت کلی کافی است به ارقامی چون رقم سود خالص و سود‬ ‫پایه هر سهم یا شاخص بازدهی سرمایه در این بانک‌ها توجه شود‪.‬‬ ‫اما می‌توان دالیل متعددی را برای بروز این وضعیت در سال ‪ ۹۳‬بر شمرد‪:‬‬ ‫ باال بودن هزینه مطالبات غیر‌جاری و عدم توفیق در دریافت مطالبات به‌رغم استمهال‬‫چندین ساله‪ .‬در کنار این موضوع باال بودن هزینه تامین مالی برای بانک‌ها مزید بر علت‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫ رکود در بازارها به‌ویژه بازار مسکن و منجمد شدن دارایی‌های بانک‌ها به دلیل فقدان‬‫مشتری برای دارایی‌های منجمد شده‬ ‫ پیامد موارد اول و دوم ‪ ،‬افزایش شدید در هزینه‌های مالی به‌ویژه از محل بازار بین بانکی‬‫و نیز بدهی به بانک مرکزی است‪ .‬برای مثال در میان بانک‌های مورد بررسی به مواردی‬ ‫برمی‌خوریم که بدهی به بانک مرکزی نزدیک به ‪ ۳۰‬درصد از مجموع بدهی‌های یک‬ ‫بانک را به خود اختصاص داده است که طبیعتا این موضوع فشار مالی قابل‌توجهی را بر‬ ‫بانک وارد می‌سازد‪.‬‬ ‫ تسویه نشدن بدهی دولت به بانک‌ها یا بازپرداخت غیر‌نقدی بدهی به بانک‌های طرف‬‫حساب دولت‬ ‫ عدم سرمایه‌گذاری مناسب بانک‌ها و پرداختن بیش از اندازه به فعالیت‌های اقتصادی‬‫غیر‌بانکی‪ .‬این موضوع از پایین بودن نسبت تسهیالت به سپرده‌های سرمایه‌گذاری شده‬ ‫مشتریان در سال ‪ ۹۲‬که آثار خود را به دالیل گوناگون و از جمله رکود اقتصادی در‬ ‫ترازنامه ‪ ۹۳‬نشان داده است به‌ویژه برای بانک‌های زیان‌ده قابل‌استنتاج می‌باشد‪.‬‬ ‫به هر ترتیب آنچه هم‌اکنون از اهمیت برخوردار است چگونگی مدیریت بانک‌ها در شرایط‬ ‫حال حاضر است‪ .‬در همین زمینه الزم است اقداماتی در کوتاه‌مدت و بلندمدت صورت‬ ‫پذیرد‪:‬‬ ‫ پیش از هر چیز الزم است بانک‌ها از معضل دارایی‌های منجمد خالصی یابند‪ .‬این گونه‬‫دارایی‌ها که در واقع در شرایط کنونی برای بانک‌ها‪ ،‬دارایی‌های بد (‪ )bad assets‬تلقی‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫می‌شوند به‌راحتی قابل‌فروش در بازار نیستند‪ .‬این دسته از دارایی‌ها عموما شامل پروژه‌های‬ ‫ساختمانی و مسکن و نیز شرکت‌های واگذار شده بابت مطالبات هستند‪ .‬نرخ‌شکنی قابل‌توجه‬ ‫در بازار و فروش حتی در سطح خرده‌فروشی در کنار تالش برای یافتن مشتری عمده‬ ‫می‌تواند به عنوان یک راه حل مطرح شود‪ .‬در صورتی که اقدامات فوق بی‌اثر باشد الزم‬ ‫است دولت مداخله کند و طرحی را با مشارکت بخش خصوصی برای خروج از انجماد به‬ ‫بانک‌ها ارائه کند‪.‬‬ ‫ الزم است در هزینه‌های عملیاتی بانک‌ها صرفه جویی‌های الزم صورت گیرد‪ .‬برای مثال‬‫محاسبات نشان می‌دهد در مواردی یک کاهش ‪ 20‬درصدی در سرفصل هزینه‌های اداری و‬ ‫عمومی می‌تواند تا ‪ 40‬درصد کاهش زیان را برای بانک به همراه داشته باشد‪.‬‬ ‫ دولت باید برنامه‌ای را برای پرداخت دیون خود به سیستم بانکی به‌صورت وجه نقد‬‫تدارک ببیند‪ .‬تسویه بدهی‌ها به‌صورت سهام شرکت‌ها یا سایر روش‌های غیر‌نقدی نه تنها از‬ ‫مشکالت بانک‌ها نمی‌کاهد‪ ،‬بلکه به‌شدت بر آنها می‌افزاید‪.‬‬ ‫بانک‌ها باید نسبت فعالیت‌های اقتصادی غیر‌بانکی خود را به دقت تعیین کنند و همواره‬ ‫قابلیت نقدشوندگی و سریع‌المعامله بودن سرمایه‌گذاری‌های خود را مد نظر داشته باشند‪.‬‬


‫‪Page 19‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫صبح ها بدنتان مثل چوب می شود؟‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫‪ -1‬سراتوس پانچ‪ :‬بر روی کمر دراز کشیده و زیر سرتان متکایی بگذارید‪ .‬اگر با خم کردن‬ ‫زانو احساس راحتی بیشتری می کنید‪ ،‬زانوها را خم کنید‪ .‬هر دو دست را به سمت سقف بلند‬ ‫کنید‪ ،‬کف دست ها باید به سمت هم باشد‪ .‬سرتان را از روی متکا تکان ندهید و بازوها نیز‬ ‫باید صاف و مستقیم باشد‪ .‬حاال تیغه های شانه را از زمین بلند کنید‪ ،‬انگار که می خواهید‬ ‫دست هایتان به سقف برسد‪ 30 .‬ثانیه در این حالت بمانید و سپس به آرامی به حالت اول‬ ‫برگردید‪ .‬دو تا سه بار این حرکت را تکرار کنید‪ .‬تاکید می کنیم در این تمرین‪ ،‬سرتان نباید‬ ‫از روی زمین بلند شود‪.‬‬ ‫‪ -2‬کشش گوشه‪ :‬این حرکت می تواند در گوشه اتاق یا در راهرو انجام شود‪ .‬با فاصله ‪50‬‬ ‫سانتی متری از گوشه اتاق بایستید‪ .‬دست ها را هم ارتفاع با شانه روی دیوار قرار دهید‪.‬‬ ‫آرنج خود را خم کنید‪ ،‬وزن بدن را روی گوشه بیندازید‪ .‬در این حالت کششی را در قسمت‬ ‫جلوی شانه ها و قفسه سینه احساس خواهید کرد‪ 30 .‬ثانیه در این حالت بمانید و سپس به‬ ‫آرامی به حالت اول برگردید‪ .‬این حرکت را دو تا سه بار انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ -3‬کشش کمر و شانه خلفی‪ :‬در حالی که دو دست صاف و کشیده در دو طرف بدن قرار‬ ‫دارد بایستید‪ .‬به آرامی بازوی راستتان را مقابل سینه آورده و آن را صاف و مستقیم نگه‬ ‫دارید‪ .‬آرنج راست را با دست چپ گرفته و به آرامی بازوی راست را در مقابل بدن بکشید‪.‬‬ ‫در این حالت کششی را در باالی بازو و شانه حس خواهید کرد‪ 30 .‬ثانیه در این حالت‬ ‫بمانید و سپس به آرامی به حالت اول برگردید‪ .‬این حرکت را دو تا سه بار برای هر دو‬ ‫دست انجام دهید‪.‬‬

‫گاهی اوقات فرد موقع بیدار شدن از‬ ‫خواب در صبح احساس می کند برخی‬ ‫مفاصل بدنش مثل چوب خشک شده اند‬ ‫و نمی تواند به راحتی از رختخواب بلند‬ ‫شود‪ .‬این خشکی مفاصل بعد از حدود‬ ‫یک ساعت از بین رفته و حرکت مفصل‬ ‫نرم و روان تر می شود‪ .‬خشکی مفصل‬ ‫در بیماری آرتروز شایع است‪.‬‬ ‫به شما حق می دهیم که با وجود التهاب‬ ‫مفاصل یا آرتروز‪ ،‬صبح ها احساس‬ ‫خشکی و چوب شدگی داشته باشید و‬ ‫حرکات کششی برای مبتالیان به التهاب مفاصل در دست ها‬ ‫سخت ترین ساعت روز برای حرکت‬ ‫دادن بدن باشد‪ ،‬اما انجام چند دقیقه حرکت کششی در ابتدای صبح باعث نرم شدن بدن شده و اگر دست هایتان به التهاب مفاصل مبتالست‪ ،‬این تمرینات ساده کششی را انجام دهید تا‬ ‫به شما کمک می کند روز خود را شروع کنید‪ .‬فقط چند دقیقه طول می کشد تا شما ماهیچه مفاصل تان نرم شده و تحرک شما افزایش یابد‪.‬‬ ‫ها و مفاصل خود را گرم کرده و کشش دهید‪ .‬اما برای کسب بهترین نتیجه‪ ،‬راه حل این ‪ -1‬فشار حوله‪ :‬این تمرین را می توانید با یک حوله کوچک که رول شده یا یک اسفنج‬ ‫است که هر روز تمرینات کششی را انجام دهید‪ .‬گرفتن دوش آب گرم قبل یا بعد از تمرین بزرگ انجام دهید‪ .‬به این صورت که حوله یا اسفنج را در یک دست گرفته و فشار دهید‪.‬‬ ‫پنج ثانیه در این حالت بمانید و این تمرین را ‪ 10‬تا ‪ 15‬بار برای هر دو دست تکرار کنید‪.‬‬ ‫بدنی به شما احساس انعطاف و نرمی بیشتری می دهد‪.‬‬ ‫دکتر مریم زیادی لطف آبادی‪ ،‬کارشناس سالمندان گروه تخصصی سالمت جمعیت ‪ ،‬خانواده ‪ -2‬باز و بسته کردن انگشتان‪ :‬یک کش الستیکی را دور پنج انگشت خود بیندازید‪ ،‬طوریکه‬ ‫فقط تا زیر انگشتان قرار بگیرد‪ .‬انگشتان را به آرامی و تا جایی که می توانید از هم دور‬ ‫و مدارس معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در این باره می گوید‪:‬‬ ‫«آرتروز یک بیماری مزمن است که در طول سال ها ایجاد می شود و عالئم آن نیز معموال کنید‪ .‬پنج ثانیه در این حالت بمانید و سپس به آرامی به حالت اول برگردید‪ .‬این حرکت را‬ ‫‪ 10‬بار برای هر دست تکرار کنید‪.‬‬ ‫به آهستگی و طی مدت زمان طوالنی به تدریج بیشتر می شود‪.‬‬ ‫هر مفصلی از بدن ممکن است دچار آرتروز شود‪ ،‬ولی مفاصل ران‪ ،‬زانوها‪ ،‬ستون فقرات‪ ،‬هشدار‬ ‫انگشتان دست و شست پا ها بیشتر مبتال می شوند‪ .‬در اوایل بیماری‪ ،‬بیمار اول صبح که به این نکته مهم توجه داشته باشید که این حرکات کششی ممکن است باعث کمی احساس‬ ‫از خواب بیدار می شود متوجه خشکی مفصل برای چند دقیقه می شود که با شروع فعالیت ناراحتی در شما شود‪ ،‬اما هرگز آسیبی به بدن فرد وارد نمی کند و این دردهای خفیف به‬ ‫بدنی این خشکی از بین می رود‪ .‬خشکی مفصل بعد از نشستن طوالنی مدت نیز ممکن است خصوص در ابتدای شروع تمرینات طبیعی است‪ .‬ولی اگر با انجام این تمرینات احساس درد‬ ‫احساس شود‪ .‬اگر بیماری به پیشرفت خود ادامه دهد‪ ،‬پس از فعالیت بدنی‪ ،‬در مفاصل مبتال غیر طبیعی کردید‪ ،‬حتما با پزشک مشورت کنید‪.‬‬ ‫درد پیدا می شود که با استراحت از بین می رود و بیمار متوجه می شود که قادر نیست فرآوری‪ :‬نیره ولدخانی ‪ /‬تبیان‬ ‫بعضی کارها را با سرعت انجام دهد‪ ،‬مانند کار با دست ها یا راه رفتن تند و باال و پایین‬ ‫رفتن از پله ها‪ .‬این عالئم ممکن است خودبخود از بین بروند و بعد از مدتی دوباره ظاهر‬ ‫شوند‪ .‬با پیشرفت بیماری‪ ،‬معموال برگشت عالئم بیشتر شده وبه تدریج دائمی می شود‪».‬‬ ‫در زیر چند حرکت کششی برای مبتالیان به التهاب مفاصل یا آرتروز را به شما معرفی‬ ‫می کنیم‪.‬‬ ‫حرکات کششی برای مبتالیان به التهاب مفاصل در کمر‪ ،‬لگن و زانو‬ ‫این سه حرکت کششی به نرم شدن مفاصل کمر‪ ،‬لگن و زانو کمک می کنند‪ .‬شما می توانید‬ ‫این سه حرکت کششی را در رختخواب خود انجام دهید و یا اگر ترجیح می دهید می توانید‬ ‫کف اتاق انجام دهید‪ .‬این حرکات نرم و سبک بوده و برای هر کسی خوب است‪ ،‬حتی‬ ‫کسانی که جراحی زانو یا لگن داشته اند‪ .‬با این حال اگر سئوالی داشتید‪ ،‬با پزشک خود‬ ‫مشورت کنید‪.‬‬ ‫‪ -1‬کشش همسترینگ‪ :‬روی زمین دراز بکشید‪ .‬زانوی چپ خود را خم کنید و کف پای چپ‬ ‫را روی زمین بگذارید‪ .‬پای راست خود را خم کرده و دست هایتان را پشت ران راست‬ ‫بگذارید‪ .‬پای راستتان را به هوا بلند کرده و تا جایی که می توانید آن را صاف کنید‪ .‬از دست‬ ‫هایتان کمک بگیرید و پای خود را به آرامی به سمت سینه بکشید‪ .‬برای اینکه این تمرین را‬ ‫راحت تر انجام دهید می توانید از یک پارچه کمک بگیرید‪ 30 .‬ثانیه در این حالت صبر‬ ‫کرده و سپس به آرامی آن را رها کنید‪ .‬با انجام این حرکت باید در قسمت پایین کمر و پشت‬ ‫پایتان احساس کشش کنید‪ .‬این حرکت را برای پای چپ تکرار کرده و هر حرکت را دو تا‬ ‫سه بار انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ -2‬کشش یک زانو به سمت قفسه سینه‪ :‬بر روی زمین دراز کشیده و هر دو زانو را خم کنید‪.‬‬ ‫کف پاها باید روی زمین قرار داشته باشد‪ .‬زانوی راست خود را با هر دو دست گرفته و‬ ‫به آرامی زانو را به سمت قفسه سینه بکشید‪ .‬در این حالت باید در پشت پا و پایین کمر خود‬ ‫احساس کشش کنید‪ 30 .‬ثانیه در این حالت بمانید و به آرامی آن را رها کنید‪ .‬این حرکت را‬ ‫به همین ترتیب با زانوی چپ هم انجام داده و دو تا سه بار برای هر دو طرف تکرار کنید‪.‬‬ ‫‪ -3‬کشش پری فورمیس‪ :‬بر روی زمین دراز کشیده و هر دو زانو را خم کنید‪ .‬کف پاها‬ ‫باید روی زمین قرار داشته باشد‪ .‬مچ پای راست را از باالی زانوی چپ عبور دهید‪ .‬دست‬ ‫هایتان را از از پشت زانوی چپ عبور داده و به آرامی زانوی خود را به سمت قفسه سینه‬ ‫بکشید‪ .‬در این حالت باید در پشت پای راست خود احساس کشش کنید‪ 30 .‬ثانیه در این‬ ‫حالت بمانید و به آرامی آن را رها کنید‪ .‬پاها را جابجا کرده و این حرکت را با پای چپ‬ ‫تکرار کنید‪ .‬دو تا سه بار این حرکت را برای هر دو طرف انجام دهید‪.‬‬ ‫حرکات کششی برای مبتالیان به التهاب مفاصل در بازوها‪ ،‬شانه ها و گردن‬ ‫این حرکات کششی به نرم شدن مفاصل قسمت باالی بدن کمک می کنند‪ .‬اولین حرکت را‬ ‫می توانید در رختخواب تان انجام دهید‪ ،‬اما حرکات بعدی نیاز به ایستادن دارند‪.‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 20‬‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫ويژگی ی واژگانی ی "بچه های اعماق"‬ ‫رمانی از مسعود نقره کار‬

‫نوشته ی دکتر اسماعيل خويی‬ ‫جان نقره کار گرایش به‬ ‫• مسعود ِ‬ ‫واژگان زبان را چنان‬ ‫از‬ ‫برداشت ِآزاد‬ ‫ِ‬ ‫آن خود کرده ست و‪ ،‬در "بچه های‬ ‫از ِ‬ ‫اعماق" ‪ ،‬چندان"طبیعی" به کارش‬ ‫می بندد که خواننده ی داستان دوست ناهمزمان و همزمان از آن داشته اند و دارند‪ ،‬نیز‪ ،‬این زبان "گونه " های گوناگونی داشته‬ ‫دچار شگفتی یا‬ ‫از رویا روشدن با آن‬ ‫ِ‬ ‫نثر‬ ‫نثر‬ ‫نثر‬ ‫ِ‬ ‫"گلستان "سعدی و این هر دو با ِ‬ ‫"تاریخ" بیهقی با ِ‬ ‫است و دارد‪ .‬برای نمونه‪ِ ،‬‬ ‫ِ‬ ‫رنجیدگی و رمیدگی نمی شود‪... .‬‬ ‫"بوف‬ ‫نثر‬ ‫نثر‬ ‫"بحار‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫"منشات " قائم مقام و این هر چهار با ِ‬ ‫االنوار" مجلسی و این هر سه با ِ‬ ‫ِ‬ ‫خواندن یکی دوسه فرگرد از‬ ‫کور" هدایت تفاوت های چشمگیری دارند‪ :‬چندان که‪ ،‬تنها با‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫رمانی از مسعود نقره کار‬ ‫هر یک‪ ،‬می توان آن را از آن دیگرها باز شناخت‪.‬‬ ‫جلدهای اول ودوم‬ ‫"نثر روزنامه‬ ‫"نثر دانشگاهی"( آکادمیک) و ِ‬ ‫نثر فارسی امروزین نیز"گونه" هایی دارد که ِ‬ ‫ِ‬ ‫بهار‪،۹۲‬انتشارات فروغ‪ ،‬کلن‬ ‫ِ‬ ‫"نثر نویسندگی" نمونه ی آفرینشگرشان است‪ .‬در‬ ‫ای " نمونه های گزارشی ی آنهایند و ِ‬ ‫اسماعیل خویی‬ ‫تفاوت نخستین دو گونه با سومین‪ ،‬بیش وپیش از هر چیز‪ ،‬در این است که نخستین‬ ‫محتوا‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫بیانگر‬ ‫دو گونه‪ ،‬به طور کلّی‪ ،‬به "واقعیت" می پردازند؛ سومین گونه‪ ،‬امّا‪ ،‬می تواند‬ ‫ِ‬ ‫شکل بیان‪ ،‬امّا‪ ،‬هریک ازاین گونه ها‬ ‫خیال ناب یا آمیزه ای از واقعیت و خیال باشد‪ .‬در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫گوناگون نوشتارند‪.‬‬ ‫های‬ ‫"‬ ‫"سبک‬ ‫که‬ ‫دارد‬ ‫هایی‬ ‫"زیرگونه"‬ ‫منبر"نماز جمعه"‪ ،‬یک بار‪ ،‬سخنانی گفت بدین معنا ‪ -‬وکم یا بیش با‬ ‫ِ‬ ‫آخوند رفسنجانی‪ ،‬بر ِ‬ ‫زبان فارسی"لهجه" باری‪.‬‬ ‫زبان قرآن است‪ ،‬یعنی عربی؛ و که ِ‬ ‫زبان رسمی ی ما ِ‬ ‫همین واژه ها‪ -‬که ِ‬ ‫"اخالق زبانی" می توان نامیدش‪ ،‬دو گرایش‬ ‫آنچه‬ ‫د‬ ‫بنیا‬ ‫بر‬ ‫و‬ ‫آفرینشگر"‪،‬‬ ‫"نثر‬ ‫در‬ ‫ّا‪،‬‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫و‪،‬‬ ‫دیگر‬ ‫ی‬ ‫تاریخی‬ ‫د‬ ‫مر‬ ‫درنگ‪،‬دو‬ ‫بی‬ ‫آور‪،‬‬ ‫وبیزاری‬ ‫انگیز‬ ‫هراس‬ ‫سخنان‬ ‫ای بیش نیست‪ .‬این‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫از یکدیگر بازشناختنی اند‪:‬‬ ‫را به یادم آورد‪:‬‬ ‫ّ‬ ‫یا"عفِت کالم" را یکی از سنجه ها یا "باید" های‬ ‫خالفت تازیان را که‪ ،‬کم یا بیش هزاره ای نخستین گرایش "پاکیزگی ی سخن"‬ ‫ه‬ ‫دستگا‬ ‫در‬ ‫زده‬ ‫تازی‬ ‫ّا‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫ایرانی‬ ‫وزیر‬ ‫نخست‪ ،‬آن‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کاربردن دشنام ها و واژه‬ ‫نوشتار "ادبی" می شناسد و بر آن است که ‪ ،‬در نوشتار‪ ،‬از به‬ ‫پیش از این‪ ،‬فرمود تا زبان و به ویژه واژه های کلیدی ی دیوان ساالری‪،‬که مرده ریگی از‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫خالفت تازیان می بود‪ ،‬از فارسی به عربی برگردانده شود‪ .‬و های "بدآموزانه"و "زشت"‪ ،‬که بیشترینه ی آنها با پایین تنه ی انسان در پیوندند‪ ،‬باید پرهیز‬ ‫پادشاهی ی ساسانیان برای‬ ‫ِ‬ ‫من‪ ،‬به شنیدن ِ‬ ‫واکنش دردناک و هراس آلودی را در خود باز یافتم که کرد‪.‬‬ ‫سخنان رفسنجانی‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تن انسان هیچ‬ ‫"مردان شاه" بود نام اش؟‪ -‬از خود نشان داده بود‪:‬‬‫همزمان آن وزیر‬ ‫ایرانی ی‬ ‫دومین گرایش‪ ،‬امّا‪ ،‬از این "باید" آزاد است‪ :‬و‪ ،‬بر بنیا ِد این حقیقت که در ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫توصیفگر پایین‬ ‫اندامی نامهم تر یا ناکارآتر از آن دیگری نیست‪ ،‬برآن است که واژه های‬ ‫زبان پارسی از زمین بر کندی!"‬ ‫"خدات ریشه از زمین بر کناد‪ ،‬که ریشه ی ِ‬‫ِ‬ ‫توصیفگر باالتنه ی او ندارند‪ :‬و که‪ ،‬یعنی‪،‬‬ ‫های‬ ‫واژه‬ ‫با‬ ‫ذاتی‬ ‫یا‬ ‫گوهرین‬ ‫تفاوتی‬ ‫انسان‬ ‫ی‬ ‫تنه‬ ‫به‬ ‫زبانی‪،‬‬ ‫هیچ‬ ‫ی‬ ‫ریشه‬ ‫که‬ ‫شود‪:‬چرا‬ ‫نمی‬ ‫زبان فارسسی ‪ ،‬البتّه ‪ ،‬بر کنده نشد‪ ،‬و‬ ‫ریشه ی ِ‬ ‫ِ‬ ‫هیچ واژه ای به گوهر زشت یا زیبا یا بدآموزانه یا نیک آموزانه نیست؛ و که آنچه مایه ی‬ ‫خواست این یا آن آدم‪ ،‬از زمین برکندنی نیست‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫متن نوشتاری می شود تنها به جا و به هنگام بودن‬ ‫یک‬ ‫در‬ ‫ویژه‬ ‫ای‬ ‫واژه‬ ‫ی‬ ‫زشتی‬ ‫یا‬ ‫زیبایی‬ ‫باری‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫بودن کاربردش در آن متن است وبس‪.‬‬ ‫و دوم ‪ ،‬استالین ‪ ،‬همه کاره ی پرولتاریا‪ ،‬که "گن (ژن)شناس" و "زبان شناس" هم شده یا نا به جا و نا بهنگام ِ‬ ‫گمان من‪ ،‬صادق چوبک‬ ‫به‬ ‫فارسی‪،‬‬ ‫امروزین‬ ‫آفرینشگر‬ ‫نثر‬ ‫در‬ ‫دلیر این گرایش‬ ‫بود‪".‬گن شناسی"ی او مایه ی آبروریزی بود ‪ .‬گفتن دارد ‪ ،‬امّا‪ ،‬که زبان شناسی ی او دست‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫پیشتاز ِ‬ ‫ِ‬ ‫صادق هدایت نیز‪ ،‬پیش از او‪ ،‬نشانه هایی از این گرایش را از خود نشان‬ ‫دیکتاتور کبیر‪ ،‬دست است ‪:‬هر چند‬ ‫کم از زبان شناسی ی آقای رفسنجانی دانشمندانه تر می نمود‪:‬چرا که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تفاوت "زبان" با"لهجه"یا "گویش" را می دانست‪ :‬وهرگز چندان دلیری نکرد که تنها می دهد‪.‬‬ ‫کم‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫جان نقره کار از گروندگان به همین گرایش است ‪ .‬اندکی پیش از او‪ ،‬اکبر سردوزامی‬ ‫مردمان شوروی را "لهجه" بیانگارد‪.‬‬ ‫دیگر زبان های‬ ‫روسی را زبان بشناسد و‬ ‫مسعود ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫آموزگاران خود برگزیده‬ ‫ی‬ ‫داوری‬ ‫از‬ ‫خویش‪،‬‬ ‫کار‬ ‫در‬ ‫که‪،‬‬ ‫ایم‬ ‫داشته‬ ‫نیز‬ ‫را‬ ‫هاشمی‬ ‫زکریا‬ ‫و‬ ‫آورد!‬ ‫می‬ ‫دلیری‬ ‫مایه‬ ‫و شگفتا که نادانی چه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫"اخالق ادبی"بیم و شکی به دل راه نداده اند و آنچه هایی را که نوشته اند چنان نوشته اند‬ ‫ساختار ی‬ ‫زبان شناسی ی امروزین به ما می آموزد که هر زنجیره ای از گفتار که در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تنگ خودشان می خواسته است‪.‬‬ ‫که‬ ‫بیانگر‬ ‫باشد‪،‬‬ ‫پذیر خود را داشته‬ ‫دل ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫دستوری ‪،‬در واژگان و در آوا شناسی ویژگی های تعریف ِ‬ ‫سرآموزگار همین گرایش در شعر است‪ :‬وکه‪،‬هر‬ ‫یک "زبان" است؛ و که هر زبان‪ ،‬در گستره ی جغرافیایی و تاریخی ی خود‪" ،‬گویش" ها گفتن دارد که اخالق آموزی چون مولوی‬ ‫ِ‬ ‫"غایط" ُ‬ ‫و"گه" و ُ‬ ‫و"کیرخر" و‬ ‫س"‬ ‫"ک‬ ‫چون"بول"‪،‬‬ ‫یا "لهجه" های گوناگونی می تواند داشته باشد؛ "و که "گویش" های هر زبان بسی کمتر در جا که به جا دیده است‪ ،‬واژه هایی‬ ‫ِ‬ ‫جان‬ ‫ساختار و واژگان و بسی بیشتر ‪ -‬وگاه نزدیک به تنها‪ -‬در آوا شناسی ست که گوناگون اند "کون" را‪ ،‬بی درنگ و بی پروا‪ ،‬به کار برده است؛ وکه‪ ،‬بزرگ استادی چون ابراهیم ِ‬ ‫امروزین فارسی ست‪،‬‬ ‫نوشتار‬ ‫گلستان هم‪ ،‬با نثری که برجسته ترین الگوی زیبانویسی در‬ ‫؛و بر بنیا ِد همین گوناگونی هاست که از یکدیگر باز شناخته می شوند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫از"کیرپدر" نیز می نویسد‪.‬‬ ‫از این دیدگاه ‪ ،‬ما‪ ،‬در ایران‪ ،‬نخست‪ ،‬زبان فارسی را داریم که "تهرانی" ‪"،‬خراسانی"‪"،‬ش جایش که باشد‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫کنار این باری‪.‬‬ ‫یرازی"‪"،‬اصفهانی"‪"،‬یزدی"و "کرمانی" چند تایی از "گویش"های آن اند؛و‪،‬در ِ‬ ‫ِ‬ ‫آن خود کرده‬ ‫جان نقره کار گرایش به برداشت آزاد از‬ ‫واژگان زبان را چنان از ِ‬ ‫ِ‬ ‫زبان ‪ ،‬زبان های آذری‪،‬کردی‪ ،‬بلوچی‪ ،‬و گیلک از زبان های ایرانی ی دیگری اند که هر مسعود ِ‬ ‫یک‪ ،‬در گستره ی تاریخی وجغرافیایی ی کاربر ِد خویش‪"،‬گویش" های ویژه ی خود را ست و‪ ،‬در "بچه های اعماق" ‪ ،‬چندان"طبیعی" به کارش می بندد که خواننده ی داستان‬ ‫دچار شگفتی یا رنجیدگی و رمیدگی نمی شود‪ .‬او‪ ،‬در درازای‬ ‫داشته است و دارد‪.‬‬ ‫دوست از رویا روشدن با آن ِ‬ ‫زور آخوند رفسنجانی به زبان فارسی نمی رسد‪ ،‬البتّ‬ ‫شدن این زبان از داستان‪ ،‬هر جا که باید‪ ،‬درست چنان می نویسد که "بچه های اعماق"سخن می گفتند؛ و‬ ‫شمرده‬ ‫ه‪".‬لهجه"‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫سوی این روباه االسالم می تواند بهانه ای "شرعی" باشد‪ ،‬یا بشود؛ برای"زیرگویش" فضای زندگانی ی ایشان‪-‬و‪ ،‬برای نمونه زباله دانی ی گسترده ای به نام"بیابان زغالی"‪ -‬را‬ ‫آور زشتی‬ ‫(زیر‬ ‫ِ‬ ‫لهجه)شناختن زبان های دیگری که در ایران کاربُرد دارند ‪ :‬و‪ ،‬بدین بهانه‪ ،‬انکار با واژه هایی وصف می کند که رنگ ها و آواها و بوهای همان گستره ی قی ِ‬ ‫ایرانیان سخنگو به هر زبانی ُجز فارسی از وتباهی را پیش چشم و گوش و بینی ی خیال یا یا ِد ما می آورند‪ .‬و این یکی از چشمگیرترین‬ ‫نوباوگان دبستانی ی‬ ‫کردن"حق بشری"ی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کار نویسنده در این رمان است‪ ،‬دراین نخستین دو جل ِد آن‪.‬‬ ‫های‬ ‫جنبه‬ ‫خویش‪.‬‬ ‫ی‬ ‫مادری‬ ‫زبان‬ ‫به‬ ‫نوشتن‬ ‫آموختن خواندن و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شمار دشنام ها و واژه های "پایین تنه ای"‪ ،‬بسته به این که کدام یک از "بچه‬ ‫گفتن دارد که‬ ‫باری‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫زبان فارسی تنها چون"زنجیره ای از گفتار"‪ ،‬یعنی تنها در سخن گفتن‪ ،‬نیست که های اعماق"‪ -‬و در چه حالی و با کی ‪ -‬سخن می گوید‪ ،‬کمتر یا بیشتر می شود‪ .‬و این‪،‬‬ ‫ّا‪،‬‬ ‫و‪ ،‬ام‬ ‫ِ‬ ‫نویسندگان همین‪ ،‬می رساند که‪( ...‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬ ‫"گویش" های گوناگونی دارد‪ .‬در"نوشتار"‪ ،‬یعنی در کاربردی که شاعران و‬ ‫ِ‬


‫‪Page 21‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫‪ ...‬کاربر ِد این گونه واژه ها‪،‬در این رمان‪ ،‬برآین ِد یک‬ ‫ضرورت زبانی در شخصیّت پردازی این ُرمان دوجل ِد دیگر نیز خواهد داشت ‪ .‬و من چشم به راه خواهم ماند تا روزی که چشم‬ ‫ِ‬ ‫ست و نه به انگیزه ی ویژگی تراشی برای دست یافتن به "سبکی ویژه"‪.‬‬ ‫خواندن آن دو نیز روشن شود‪.‬‬ ‫ودل ام به‬ ‫ِ‬ ‫و به یاد داشته باشیم که شیوایی‪ ،‬رسایی و زیبایی ی نثر بیهقی در "تاریخ" اش یا نثر ّ‬ ‫عطار دست ات درد نکند ‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در"اسرار التوحی ِد" او‪ ،‬بیش وپیش از هر چیز‪ ،‬در این است‪ ،‬و از این جاست‪ ،‬که اینان و و خسته نباشی ‪ ،‬مسعود جان!‬ ‫همانندانشان درست به همان شیوه ای می نوشتند که سخن می گفتند ‪:‬که‪ ،‬یعنی که‪ ،‬فاصله‬ ‫زبان‬ ‫زبان‬ ‫گفتار مردم چنان وچندان نبود که گویی این دو‪ ،‬به راستی‪ ،‬با مهر و سپاس‬ ‫نوشتار ایشان با ِ‬ ‫ی ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کاربردهای یک وهمان زبان نیستند‪.‬‬ ‫اسماعیل خویی‬ ‫نثر "بچه های اعماق" نثری روشن‪ ،‬شیوا ورساست‪ .‬نثری ست که سادگی وصمیمیت آن ششم دیماه ‪،۱٣۹۲‬‬ ‫ِ‬ ‫زیبایش هم می کند؛ و‪ ،‬ازاشتباه های لُپّی( یا چاپی؟) و به آسانی ویرایش پذیرش که بگذریم‪ ،‬بیدرکجای لندن‬ ‫امروزین فارسی‪.‬‬ ‫زبان‬ ‫ِ‬ ‫نثر آفرینشگر در ِ‬ ‫نمونه ای ست خوش بافت و روان ودل انگیز از ِ‬ ‫این یادداشت در این جا به پایان می رسد‪ .‬امّا خوش دارم دو سه نکته ی دیگر را نیز‪ ،‬در منبع ‪ :‬اخبار روز‪www.akhbar-rooz.com :‬‬ ‫همین جا‪ ،‬بازگو کنم‪:‬‬ ‫نخست این که دکتر مسعود نقره کار روان پزشک است‪ :‬و دانش ژرفی که از روان شناسی‬ ‫‪---------------------------------------------------‬‬‫بیماران روانی سرمایه ای ست‬ ‫کار روزانه ی او با‬ ‫‪----------------------------------------‬‬‫ِ‬ ‫و روان کاوی دارد و‪ ،‬افزون بر این‪ِ ،‬‬ ‫بودن شخصیت پردازی های او و‪ ،‬در نتیجه‪ ،‬خون وعصب‬ ‫که سودش همان‪ ،‬همانا‪ ،‬تحلیلی ِ‬ ‫رمان اوست‪.‬‬ ‫بودن آدم های‬ ‫ِ‬ ‫و گوشت وپوست داشتن یعنی زنده ِ‬ ‫دکتر مسعود نقره کار در ونکوور‬ ‫جنوب همیشه فقر زده ی‬ ‫در‬ ‫خود‬ ‫ی‬ ‫کودکی‬ ‫ی‬ ‫دوره‬ ‫شناخت او از فضاهای‬ ‫دیگر این که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کردن تجربه های خود‬ ‫تهران و یادمان های زنده ی او از آن فضا ها‪ ،‬از یک سو‪ ،‬و درونی‬ ‫ِ‬ ‫از زندگانی پُر فراز و نشیبی که در بیدرکجا داشته است‪ ،‬از سوی دیگر‪ ،‬گویی نویسنده‬ ‫به اطالع خوانندگان گرامی می رساند که آقای مسعود نقره کار به دعوت انجمن هنر و‬ ‫قلم خود را چون قلم مویی به کار گیرد و این دو فضای‬ ‫را برانگیخته است تا‪ ،‬این بار‪ِ ،‬‬ ‫دیوار رویارو نقاشی کند و مارا ‪ ،‬از نزدیک‪ ،‬به ادبيات ونکوور برای ایراد سخنرانی در ماه آینده به ونکوور خواهند آمد و در تاریخ ‪18‬‬ ‫یا‬ ‫پرده‬ ‫دور از یکدیگر را انگار بر دو‬ ‫ِ‬ ‫تماشای آنها فرا بخواند‪ .‬خیره شدن در رویارویی ی ناداری و دارایی‪ ،‬ناتوانی و توانایی‪،‬‬ ‫اکتبر در باره ی کتاب "بچه های اعماق" و نیز در باره ی نقش جاهل ها و الت ها در‬ ‫واپس ماندگی (یا‪ ،‬اگر درست تر می دانید‪ ،‬واپس نگاه داشته شدگی) و پیشرفتگی و دیگر‬ ‫تضادهای دردآور و دریغ انگیزی که این دو فضا با یکدیگر دارند‪ ،‬برای خواننده‪ ،‬آزمونی جنبش های اجتماعی ایران برای حاضران سخن خواهند گفت‪.‬‬ ‫آگاهی بخش و یادمانی فراموش ناشدنی خواهد بود‪.‬‬ ‫آری‪.‬‬ ‫و دیگر این که کاربر ِد بُرشی ی زمان‪ ،‬و پَرش های ناگهانی از اکنون به گذشته یا از گذشته‬ ‫به اکنون‪ ،‬که از ویژگی های شیوه ی آشنای"رو ِد روانه ی آگاهی" ست‪ ،‬همراه با آرمان‬ ‫جهان‬ ‫گرایی ی مردمی ی نویسنده‪ ،‬زمینه سازی ست برای آن که خواننده‪ ،‬به زودی‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫درون‬ ‫جان خود بازیابد‪ :‬که‪ ،‬یعنی‪ ،‬خواننده نیز‪ ،‬همراه با نویسنده‪ ،‬امّا در‬ ‫ِ‬ ‫نویسنده را در ِ‬ ‫میان گذشته و اکنون وآینده‪ ،‬در بُرش هایی از یاد و واقعیت و آرزو‪ ،‬در رفت وآمد‬ ‫خود‪ِ ،‬‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫خواندن"بچه های اعماق" را آغاز کردم‪ ،‬آغاز شد و‬ ‫که‬ ‫همین‬ ‫یکی‪،‬‬ ‫من‬ ‫در‬ ‫وآمد‪،‬‬ ‫رفت‬ ‫این‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫سطر آن‪ ،‬به نقطه ی پایان رسیدم‪.‬‬ ‫پایان نیافت حتا آن گاه که‪ ،‬در واپسین‬ ‫ِ‬


‫‪Page 22‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫'موسيقی ايران جويبار است‪ ،‬نه دريا'؛‬ ‫اخوان ثالث و موسيقی‬ ‫محمود خوشنام‪ ،‬پژوهشگر موسیقی‬ ‫می‌گویند موسیقی ما در روند‬ ‫تکاملی خود و در مقایسه با‬ ‫همزاد دیرینش شعر‪ ،‬به شکلی‬ ‫چشمگیر عقب مانده است‪.‬‬ ‫این نکته‌ای‌است که بیش از‬ ‫موسیقی‌دانان‪ ،‬شاعران ما را به‬ ‫اندیشه و کنجکاوی برانگیخته‬ ‫است‪ .‬مهدی اخوان ثالث که‬ ‫روز چهارم شهریور ‪ ۲۵‬سال‬ ‫از درگذشتش می‌گذرد یکی از‬ ‫این دلواپسان بود و در یکی دو‬ ‫گفتگو نظرات و پیشنهادهایی‬ ‫برای نیرو بخشیدن به موسیقی‬ ‫ایران بیان کرده است‪.‬‬ ‫اخوان پیش از هر چیز از‬ ‫ضرورت حضور شخصیت‌های‬ ‫شجاع جهان دیده یاد می کند و‬ ‫بر نیاز به نوشدن تاکید می‌کند‪.‬‬ ‫او می گوید‪" :‬شگفتی آور است‪.‬‬ ‫موسیقی سنتی ایران که قرن‌ها‬ ‫همراز و هم نفس شعر فارسی‬ ‫بوده‪ ،‬به هر سویی که رفته‬ ‫به دنبالش دویده و از آن نیرو‬ ‫گرفته و به آن نیرو داده است‪ ،‬در جریان نوشدن و پوست انداختن شعر از آن عقب مانده و‬ ‫همچنان بر سر دو راهی نوآوری ایستاده و درجا زده است‪".‬‬ ‫دستیابی به علل این ایستایی تاریخی به یک پژوهش گسترده جامعه شناسانه نیاز دارد‪ ،‬ولی‬ ‫می‌توان با نگاهی گذرا تاثیرگذارترین علت را پیدا کرد‪ :‬کمبود شخصیت های شجاع جهان‬ ‫دیده که ضرورت نو شدن برای زیستن را دریافته باشند و از ستیزه جویی محافظه کاران‬ ‫سنتی نیز نهراسند‪.‬‬ ‫شعر نو تنها به همت نیما نبود که خود را پرورانید‪ .‬پیروان فرهیخته و آگاه او در این کار‬ ‫نقشی به مراتب تاثیرگذارتر ایفا کردند و شعر نو را به منزلت امروزی‌اش رسانیدند‪.‬‬ ‫در قلمرو موسیقی نیز نیمایی دیگر سر برآورد‪ .‬علینقی وزیری همزمان با نیما دست به‬ ‫کارهای نوآورانه زد و حتی برای آینده موسیقی نطریه‌هایی پرداخت‪ .‬ولی پیروان صادق‬ ‫اندک او بیشتر در همان حد شاگرد و مرید باقی ماندند و از سرمشق‌های او فراتر نرفتند و به‬ ‫این ترتیب موسیقی نوآورانه در برابر هجوم ستیزه‌جویان سنتی از رشد طبیعی خود بازماند‪.‬‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫امید و نگرانی‬ ‫عقب ماندگی موسیقی بیش از آن‌که موسیقیدانان سنتی را به اندیشه و تامل وادارد‪ ،‬برخی از‬ ‫شاعران نوآور را به صدا درآورد‪.‬‬ ‫مهدی اخوان ثالث از جمله شاعرانی است که به موقعیت موسیقی ایران توجه نشان داده‬ ‫است‪ .‬اخوان از همه وجناتش بر می آید که مجذوب و مفتون موسیقی سنتی است‪ .‬ولی‬ ‫این مجذوبیت مانع از نگرانی او از وضعیت راکد و ایستایی که در آن به وجود آمده است‬ ‫نمی‌شود‪.‬‬ ‫اخوان موسیقی سنتی را "عمیق‪ ،‬عالی‪ ،‬انسانی و معصوم" تعریف می کند و در توضیح آن‬ ‫از چشم اندازی سخن می گوید که این موسیقی از "ناله ها و غم ها" و احیانا گهگاه سرور‬ ‫طرب‌ را‪ ،‬پیش چشم ما می گشاید‪ .‬به زبان بی‌زبانی در همین سخن کوتاه غمگین بودن را‬ ‫صفت ویژه این موسیقی به شمار می‌آورد‪.‬‬ ‫او در مورد رابطه با موسیقی غرب می‌گوید که "اصالت و صمیمیت سیمای ملی ما را از‬ ‫بین می برد‪ ".‬بیتی از شاعری را هم چاشنی سخن خود می‌کند‪:‬‬ ‫"زان روز باخت مشرقی پا برهنه‪ ،‬سر‪ /‬کاینجا نهاد مغربی سر برهنه‪ ،‬پای"‬ ‫'موسیقی ناله و نفرین'‬ ‫اخوان از این‌جا به حرف اصلی خود به یک امای بزرگ می‌رسد‪" :‬اما در موسیقی ما‬ ‫دیوارهای حصاری وجود دارد که فاصله میان‌شان خیلی کم است و نغمه‌ها نمی توانند مثل‬ ‫موج‌ها خودشان را در آن حدود به این سو و آن سو پرتاب کنند و بی‌تابی و حرکت‌شان را‬ ‫نشان دهند‪".‬‬ ‫و بعد می افزاید‪":‬چقدر کم می‌شود دریا را در آن حس کرد‪ .‬جهش نغمه‌ها و نت‌ها چقدر کم‬ ‫شباهت به توفان پر قدرت و خشمگین دریا دارد‪(.‬یعنی که هیچ شباهتی ندارد!) و چه بسیار‬ ‫جویبار‪ -‬جویباری که گاهی از جاهای کم اهمیت و حتی ناالیق هم می‌گذزد‪ .‬احیانا‪"...‬‬ ‫از آن گذشته این موسیقی ویژگی دیگری دارد که به زحمت می‌توان آن را امتیاز به شمار‬ ‫آورد‪" .‬چقدر رضایت به رضای خدا و بی‌حالی و درویشی‪ -‬به معنای ولنگاری‪ -‬در آن‬ ‫هست‪ ،‬به جای عزم و خشم و حرکت قاطع و گرم‪ ".‬و بعد تقریبا به همان حرف احمد شاملو‬ ‫می‌رسد که موسیقی سنتی را "زنجموره ننه من غریبم" نامیده است‪.‬‬ ‫اخوان البته خشم و خروش شاملو را ندارد ولی با این همه در توصیف این موسیقی می‌گوید‪:‬‬ ‫"انگار ناله و نفرین آدمی اسیر و رنج کشیده و توهین شده است‪ ،‬تا سرود پیروزی فاتحی‬ ‫پرغرور و دلیر و در عین حال سرفراز در برابر تاریخ انسانیت‪".‬‬ ‫اخوان به این نتیجه می رسد که‬ ‫"این موسیقی با ویژگی‌هایی که‬ ‫دارد بیشتر به درد همان بزم‌های‬ ‫خسرو پرویز‌ها می خورد که همان‬ ‫طور که تکیه داده و به آرامی بادش‬ ‫می زنند و گاهی دانه‌ای انگور‬ ‫به دهانش می‌گذارد‪ ".‬و‪...‬نوبت‬ ‫هنرنمایی باربد می رسد که در‬ ‫رویای شاعر ما می‌خواهد "شکر‬ ‫و شکایت شیرین را در پرده شور‬ ‫به گوش خسرو برساند‪".‬‬ ‫اخوان بر خالف آن‌چه از او انتظار می‌رود راه خروج موسیقی سنتی را از بن‌بست و رکود‪،‬‬ ‫در نگاه درست و دقیق به موسیقی سلیم غرب می‌بیند‪" :‬موسیقی ما کاشکی برای حال و‬ ‫آینده‌اش از آن موسیقی بعضی پندها و پیوندها بگیرد و به بعضی از چشم‌اندازهای نجیب‬ ‫آن نگاهی بکند‪".‬‬ ‫چیزی که شاید اخوان از آن آگاه نبود‪ ،‬کوشش‌های موفقی است که پیشگامان اصالحات‬ ‫موسیقی ایرانی مانند علینقی وزیری کردند‪ .‬البته این کوشش‌ها در حد رستاخیزی نبود که‬ ‫در قلمرو شعر ایران پیش آمد‪ ،‬ولی زمینه موسیقی نیز از نوآوری خالی نمانده است‪ .‬چیزی‬ ‫که هست ستیزه جویی‌های سنت‌گرایان است که مانع از آن شده که دستاورد کوشش ها در‬ ‫سطح جامعه فراگیر شود‪bbc .‬‬


Farhang, September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

Page 23


Farhang September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

Page 24


Farhang, September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

Page 25


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 26‬‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫شاعر شعرهای ُپرشکوه‬ ‫دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی‬ ‫« شهری که هر شاعری در مجموعة آثار خویش‬ ‫معماری اوست در برخور ِد خودش با‬ ‫می‌سازد‪ ،‬حاصل‬ ‫ِ‬ ‫گوناگون حیات‪.‬‬ ‫جوانب‬ ‫تاریخ (گذشته و معاصر) و با‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫همان‌گونه که معماری‌های باشکوه داریم و معماری‌های‬ ‫شعرهای زیبا داریم و شعرهای‬ ‫جهان شعر نیز‬ ‫زیبا‪ ،‬در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫باشکوه‪ .‬در این لحظه به‌هیچ روی قص ِد ورود به این‬ ‫بحث دیرینه‌سال دربارة رابطة زیبایی و شکوه را‬ ‫ِ‬ ‫ندارم‪ .‬هرگونه تصوری که شما از این دو مفهوم دارید‬ ‫قبول من باشد‪ .‬می‌دانیم که بسیاری از‬ ‫می‌تواند مورد ِ‬ ‫نظریه‌پردازان «جمال» و فالسفة حوزة استه‌تیک بر این‬ ‫عقیده‌اند که زیبایی همان شکوه است و شکوه همان زیبایی‪ .‬می‌تواند چنین باشد و می‌تواند‬ ‫ذهن‬ ‫عاطفی «زیبایی» و واژة‬ ‫نباشد‪ .‬این بستگی به این دارد که واژة‬ ‫عاطفی «شکوه» در ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شما چه نسبتی با یکدیگر داشته باشند‪ ،‬همسایة دیوار به دیوار هم باشند یا در کمال وحدت‬ ‫و یگانگی با هم یا دور از یکدیگر‪ .‬قدر مسلم این است که در بعضی از آثار معماری‬ ‫جهان‪ ،‬ما با مفهوم زیبایی بیشتر روبروییم و در بعضی دیگر با مفهوم شکوه‪ .‬آیا عظمت‬ ‫حجم بسیار معنی کرد؟ تصور نمی‌کنم که هر بنای پُرحجم‬ ‫را می‌توان با‬ ‫ِ‬ ‫معیار بزرگی و ِ‬ ‫مصداق عظمت باشد‪.‬‬ ‫و کالنی‬ ‫ِ‬ ‫بازگردیم به شعر‪.‬‬ ‫قبیل رستم‬ ‫قدر مسلم این است که شاهنامة فردوسی و هر کدام از داستان‌های‬ ‫مستقل آن‪ ،‬از ِ‬ ‫ِ‬ ‫جهان شعر است و غزلهای‬ ‫و سهراب یا سیاوش یا رستم و اسفندیار‪ ،‬معماری باشکو ِه‬ ‫ِ‬ ‫اوج زیبایی در معماری شعر‪ .‬ما به‌راحتی می‌گوییم رستم و اسفندیار باشکوه است‬ ‫حافظ ِ‬ ‫و به راحتی می‌گوییم فالن غزل حافظ زیباست‪ .‬آیا به‌راحتی می‌توانیم جای این دو صفت‬ ‫دل‬ ‫اثر حافظ بدَل کنیم و هیچ‌کس بدان اعتراض نکند یا در ِ‬ ‫اثر فردوسی و ِ‬ ‫را در مور ِد ِ‬ ‫خودمان رضایت کامل از این تغییر داشته باشیم؟ تصور نمی‌کنم که چنین باشد‪ .‬شکوه با‬ ‫غزل حافظ بیشتر مناسب‬ ‫کار فردوسی‬ ‫تناسب بیشتری دارد تا با غزل حافظ و زیبایی با ِ‬ ‫ِ‬ ‫است تا اثر فردوسی‪ .‬پس می‌پذیریم که تلّقِی ما از «شکوه» با ّ‬ ‫تلقی ما از «زیبایی» قدری‬ ‫ِ‬ ‫تفاوت دارد‪.‬‬ ‫در قصای ِد ناصرخسرو‪ ،‬حقاً‪ ،‬ما بیشتر با مفهوم شکوه سر و کار داریم تا زیبایی‪.‬‬ ‫اطالق کلمة شکوه بر‬ ‫نمی‌خواهم بگویم در قصاید ناصرخسرو زیبایی وجود ندارد اما‬ ‫ِ‬ ‫نوع‪:‬‬ ‫قصایدی از ِ‬ ‫‌افروز خراسانی‬ ‫بگذر ای با ِد دل‬ ‫ِ‬ ‫بر یکی مانده به یمگان‌دره زندانی‬ ‫یا‪:‬‬ ‫خواهم که حال و کار دگرسان کنم‬ ‫هرچ آن به است قصد سوی آن کنم‬ ‫اطالق کلمة زیبایی‪.‬‬ ‫بسیار مناسب‌تر است تا‬ ‫ِ‬ ‫‌برد تا‬ ‫طرف‬ ‫ممکن است تصور شود که حجم این قصاید ما را به‬ ‫مفهوم «شکوه» می َ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫زیبایی؛ ولی چنین نیست‪ .‬می‌توان در حجم‌های مشابه و بسیار اندک به دو مفهوم شکوه و‬ ‫بیتی‪:‬‬ ‫زیبایی اندیشید‪ .‬اگر بگوییم در دو ِ‬ ‫نسیمی کز بُن آن ُ‬ ‫کاکل آیو‬ ‫ِ‬ ‫مرا خوش‌تر ز بوی سنبل آیو‬ ‫چو شو گیرم خیالش را در آغوش‬ ‫سحر از بسترم بوی ُگل آیو‬ ‫رباعی خیام‪:‬‬ ‫و این‬ ‫ِ‬ ‫جامی‌ست که عقل آفرین می‌زندش‬ ‫صد بوسه ز مهر بر جبین می‌زندش‬ ‫جام لطیف‬ ‫وین کوزه ِ‬ ‫‌گر دهر چنین ِ‬ ‫می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش‬ ‫اوّلی زیباست ولی باشکوه نیست و دومی بیشتر باشکوه است تا زیبا؛ تصور نمی‌کنم‬ ‫مسحور‬ ‫رباعی خیام زیبایی حضور دارد ولی بیشتر‬ ‫کسی بر مخالفت‪ ،‬پایداری کند‪ .‬در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مجذوب‬ ‫دوبیتی باباطاهر فقط زیبایی است که ما را‬ ‫شکو ِه آن هستیم تا زیبایی‌اش و در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫خود می‌کند‪.‬‬ ‫تمام این مسائل و مباحث را بدین‌جهت مطرح کردم تا نتیجة اصلی را بگیرم و آن این‬

‫است که گویا «شکوه» بیشتر آنجا جلوه می‌کند که با مسائل ازلی و ابدی و دنیای بیرون از‬ ‫اختیار انسان مرتبط می‌شود ولی زیبایی چندان هم بدین مسائل‪ ،‬ضرورتاً‪ ،‬وابسته نیست‪.‬‬ ‫صاحب شعرهای باشکوه است و فروغ‪ ،‬خداون ِد شعرهای‬ ‫شعر معاصر ایران‪ ،‬اخوان‬ ‫ِ‬ ‫در ِ‬ ‫شعر باشکوه است ولی «تولدی‬ ‫زیباست‪ .‬سپهری‬ ‫شاعر شعرهای زیباست‪« .‬کتیبه» یک ِ‬ ‫ِ‬ ‫شعر باشکوه است ولی «صدای پای‬ ‫یک‬ ‫تندر»‬ ‫از‬ ‫پس‬ ‫«آنگاه‬ ‫زیباست‪،‬‬ ‫شعر‬ ‫ِ‬ ‫دیگر» یک ِ‬ ‫شعر زیباست‪« ،‬آخر شاهنامه» یک شعر باشکوه است ولی «پریا»ی‬ ‫آب»‪ ،‬فقط یک ِ‬ ‫شاملو فقط زیباست‪ .‬از همین چند نمونه می‌توان نتیجه گرفت که «شکوه» با نگا ِه تراژیک‬ ‫عنصر چشم‌گیر و‬ ‫گره‌خوردگی دارد‪ .‬در شاهکارهای اخوان همیشه آن نگا ِه تراژیک‬ ‫ِ‬ ‫پیرامون نگا ِه تراژیک‪ ،‬ظاهراً‪ ،‬وجود‬ ‫وج ِه غالب است‪ .‬هنوز هم تعریف جامع و مانعی‬ ‫ِ‬ ‫تعاریف شناخته‌شدة نگا ِه تراژیک را که در نظر داشته باشید با این‬ ‫ندارد امّا هرکدام از‬ ‫ِ‬ ‫سخن که دربارة شکوهمندی شعر اخوان گفتیم انطباق کامل خواهد داشت‪».‬‬ ‫(برگرفته از مجله بخارا)‬


‫‪Page 27‬‬

‫تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫ز فردوسي‪ ،‬آن كاخ افسانه كافراخت‬ ‫در آفاق فخر و ظفر دوست دارم‬ ‫ز خيام‪ ،‬خشم و خروشي كه جاويد‬ ‫كند در دل و جان اثر دوست دارم‬

‫م‪ .‬اميد‬

‫ز عطار‪ ،‬آن سوز و سوداي پر درد‬ ‫كه انگيزد از جان شرر دوست دارم‬

‫ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم‬ ‫تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم‬

‫وز آن شيفته شمس‪ ،‬شور و شراري‬ ‫كه جان را كند شعله ور دوست دارم‬

‫تو را اي كهن پير جاويد برنا‬ ‫تو را دوست دارم‪ ،‬اگر دوست دارم‬

‫ز سعدي و از حافظ و از نظامي‬ ‫همه شور و شعر و سمر دوست دارم‬

‫تو را اي گرانمايه‪ ،‬ديرينه ايران‬ ‫تو را اي گرامي گهر دوست دارم‬

‫خوشا رشت و گرگان و مازندرانت‬ ‫كه شان همچو بحر خزر دوست دارم‬

‫تو را اي كهن زاد بوم بزرگان‬ ‫بزرگ آفرين نامور دوست دارم‬

‫خوشا حوزه شرب كارون و اهواز‬ ‫كه شيرين َترینش از شكر دوست دارم‬

‫هنروار انديشه ات رخشد و من‬ ‫هم انديشه ات‪ ،‬هم هنر دوست دارم‬

‫فري آذرآبادگان بزرگت‬ ‫من آن پيشگام خطر دوست دارم‬

‫اگر قول افسانه‪ ،‬يا متن تاريخ‬ ‫وگر نقد و نقل سير دوست دارم‬

‫صفاهان نصف جهان تو را من‬ ‫فزونتر ز نصف دگر دوست دارم‬

‫اگر خامه تيشه است و خط نقر در سنگ‬ ‫بر اوراق كوه و کمر دوست دارم‬

‫خوشا خطه نخبه زاي خراسان‬ ‫ز جان و دل آن پهنه ور دوست دارم‬

‫دگر باره برشو به اوج معاني‬ ‫كه ت اين تازه رنگ و صور دوست دارم‬

‫وگر ضبط دفتر ز مشكين مركب‬ ‫نئين خامه‪ ،‬يا كلك پر دوست دارم‬

‫زهي شهر شيراز جنت طرازت‬ ‫من آن مهد ذوق و هنر دوست دارم‬

‫نه شرقي‪ ،‬نه غربي‪ ،‬نه تازي شدن را‬ ‫براي تو‪ ،‬اي بوم و بر دوست دارم‬

‫گمانهاي تو چون يقين مي ستايم‬ ‫عيانهاي تو چون خبر دوست دارم‬

‫بر و بوم كرد و بلوچ تو را چون‬ ‫درخت نجابت ثمر دوست دارم‬

‫جهان تا جهان است‪ ،‬پيروز باشي‬ ‫برومند و بيدار و بهروز باشی‬

‫به جان‪ ،‬پاك پيغمبر باستانت‬ ‫كه پيري است روشن نگر دوست دارم‬

‫خوشا طرف كرمان و مرز جنوبت‬ ‫كه شان خشك و تر‪ ،‬بحر و بر دوست دارم‬

‫سه نيكش بهين رهنماي جهان ست‬ ‫مفيدي چنين مختصر دوست دارم‬

‫من افغان همريشه مان را كه باغي ست‬ ‫به چنگ بتر از تتر دوست دارم‬

‫همه كشتزارانت‪ ،‬از ديم و فاراب‬ ‫همه دشت و در‪ ،‬جوي و جر دوست دارم‬

‫كهن ُسغد و خوارزم را با كويرش‬ ‫كه شان باخت دوده ي قجر دوست دارم‬

‫كويرت چو دريا و كوهت چو جنگل‬ ‫همه بوم و بر‪ ،‬خشك و تر دوست دارم‬

‫عراق و خليج تو را چون ورازورد‬ ‫كه ديوار چين راست در‪ ،‬دوست دارم‬

‫شهيدان جانباز و فرزانه ات را‬ ‫كه بودند فخر بشر دوست دارم‬

‫هم ا ّران و قفقاز ديرينه مان را‬ ‫چو پوري سراي پدر دوست دارم‬

‫به لطف نسيم سحر روحشان را‬ ‫چنانچون ز آهن جگر دوست دارم‬

‫چو ديروز افسانه‪ ،‬فرداي رويات‬ ‫به جان اين يك و آن دگر دوست دارم‬

‫هم افكار پرشورشان را كه اعصار‬ ‫از آن گشته زير و زبر دوست دارم‬

‫هم افسانه ات را‪ ،‬كه خوشتر ز طفالن‬ ‫بروياندم بال و پر‪ ،‬دوست دارم‬

‫هم آثارشان را‪ ،‬چه پند و چه پيغام‬ ‫و گر چند سطري خبر دوست دارم‬

‫هم آفاق رويايي ات را كه جاويد‬ ‫در آفاق رويا سفر دوست دارم‬

‫من آن جاودان ياد مردان كه بودند‬ ‫به هر قرن چندين نفر دوست دارم‬

‫چو رويا و افسانه‪ ،‬ديروز و فردات‬ ‫به جاي خود اين هر دو سر دوست دارم‬

‫همه شاعران تو وآثارشان را‬ ‫به پاكي نسيم سحر دوست دارم‬

‫تو در اوج بودي‪ ،‬به معنا و صورت‬ ‫من آن اوج قدر و خطر دوست دارم‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 28‬‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬ ‫معذلک باز حذف فعل ها به قرینه‬ ‫‪ ،‬و ذکر فعل "باشیدن" عوض فعل‬ ‫"بودن" مکرر است و نیز کم استعمال‬ ‫کردن فعل های شرطی و مطیعی و‬ ‫صیغ معموله ی قدیم در‬ ‫استمراری به‬ ‫ِ‬ ‫آن نمایان است‪ .‬اینک نمونه از از‬ ‫زادالمسافرین نقل می شود‪:‬‬

‫نقل کالم محمد زکریّا‬

‫سبک شناسی‬ ‫(‪)74‬‬

‫سفرنامه و زادالمسافرين‪:‬‬

‫حکیم ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو قباديانی‬ ‫المروزی متخلّص به "حجت" متولد در ‪ 393‬و متوفی در‬ ‫‪ 481‬از حکما و شعرا و پیشوایان و ائمّۀ تشیّع است‪ .‬ازین‬ ‫بزرگمرد چند کتاب نثر در دست است و مهمتر از همه‬ ‫زادالمسافر یا زادالمسافرین و سفرنامه و وجه دین است‪.‬‬ ‫سفرنامه در جغرافیا و عرض و طول بالد از بلخ تا مکه و‬ ‫مصر است‪ ،‬و زادالمسافرین در حکمت الهی است‪ ،‬و وجه‬ ‫دین در تأیید مذهب اسمعیلی است‪ ،‬و این هرسه به عالوه‬ ‫یک رساله در پاسح اسئله ی حکمیه‪ ،‬طبع شده است‪.‬‬ ‫ما سبک نثر ناصر خسرو را در ضمن گفتار اول‪ ،‬پیرو سبک دوره ی سامانی قرار دادیم و‬ ‫شرح و بسط آن را به فصول بعد محوّل داشتیم‪ ،‬و سبب آن بود که سفرنامه ی ناصر خسرو‬ ‫که لطیف ترین آثار نثری اوست به شیوه ی سامانیان شبیه نیست و درست مطابق سبک و‬ ‫شیوه ی دوره ی اول عصر غزنوی است‪ ،‬ولی زادالمسافرین او‪ ،‬برخالف سفرنامه درست‬ ‫بر طبق شیوه ی قدیم است‪ ،‬با اینکه سفرنامه را قبل از زادالمسافر نوشته است‪ .1‬معذلک‬ ‫سبک تحریر کتاب دوم او کهنه تر از کتاب نخستین به نظر می رسد و معلوم نیست چرا –‬ ‫مگر اینکه تصور کنیم مخصوصاً سفرنامه را سهل تر و روانتر از زادالمسافرین تحریر‬ ‫کرده است‪ ،‬یا اینکه سفرنامه به سبب سهل تر بودن و مطلوبتر بودن نزدیک خلق‪ ،‬بیشتر از‬ ‫زادالمسافر و وجه دین دست به دست گشته و ازین رو بیشتر استنساخ شده و ناگزیر زیادتر‬ ‫تصرف کاتبان و نُ ّساخ کتب از فاضل و جاهل قرار گرفته است‪.‬‬ ‫مورد تصحیف و ّ‬ ‫ً‬ ‫در زادالمسافر همه جا قید ظرف را "اندر" آورده و مفعول های صریح را مطلقا با "مر"‬ ‫ذکر کرده و "همی" عالمت استمرار و تأکيد زیاد بر سر فعل ها آورده است‪ ،‬و استخوان‬ ‫بندی جمله ها و ایراد الفاظ فارسی و لغات کهنه و قدیمی همه بر شیوه و طریقه ی متق ُدمان‬ ‫تصرفات تازه که در عصر غزنوی در نثر به عمل‬ ‫است‪ ،‬و در همین حال باز اصطالحات و ّ‬ ‫رک ایراد فعل های پیاپی‪ ،‬و حذف یک یا چند فعل به قرینه ی جمله اول‪ ،‬و‬ ‫آمده از قبیل َت ِ‬ ‫کم استعمال کردن "ایدون" و "ایدر" و بعضی فعل های انشائی و استمراری ثقیل‪ ،‬و آوردن‬ ‫ُود" همه جا‪ ،‬و تغییر افعال دیگر به استعمال مجاز برای‬ ‫فعل مضارع "باشد" به جای "ب َ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫احتراز تکرار یک فعل‪ ،‬و غیره در او راه یافته است‪ .‬معذلک کله زادالمسافرین را با این‬ ‫همه‪ ،‬می توان در شمار پیروان سبک قدیم شمرد‪.‬‬ ‫همچنین است رساله ی فلسفی در جواب نود و یک فقره اسئله ی علمی‪ .‬این رساله به‬ ‫زادالمسافرین بسیار شبیه است‪ ،‬و از حیث سبک قدری از او کهنه تر به نظر می رسد‪ ،‬و از‬ ‫عالئم قدمت سبک و شیوه ی تحریر در این رساله زیاد دیده می شود‪ ،‬از قبیل تکرار افعال‬ ‫همانند در پایان چند جمله‪ ،‬چنانکه گوید‪:‬‬ ‫تفحصباشد از جنس چیز‪ ،‬و کیفیت او چگونگی‬ ‫"و ماهیت چیز‪ ،‬چه چیزی او باشد و آن ُّ‬ ‫باشد‪ ،‬و آن شکل و رنگ او باشد‪ ،‬اگر جسم باشد‪ ،‬و صفات فعل باشد اگر نه جسم باشد؛‬ ‫چنانک کسی گوید‪ :‬درخت (به مثل) و کسی بپرسد که درخت چه باشد؟ این ازو بازجستن‬ ‫باشد از جنس درخت‪ ،‬و جوابش آن باشد که اگر آنجا چیزی باشد گویندش درخت جسمی‬ ‫باشد افزاینده و مر خاک و آب را به صورت دیگر کننده‪ ،‬و آنکه گوید درخت چگونه باشد‪،‬‬ ‫گویندش یک سرش به زمین فرو باشد و دیگر سر به هوا بر شده به شاخها و برگ های‬ ‫بسیار‪ "...‬ص ‪( 571‬دیوان ناصر خسرو)‬

‫که عالم از صانع حکیم به طبع است یا‬ ‫به خواست؟‬ ‫َ‬ ‫ُو ِدش‪ 2‬عالم از صانع‬ ‫"گفته است‪ :‬ب ِ‬ ‫حکیم از دو روی بیرون نیست‪ :‬یا‬ ‫عالَم ازو به طبع بوده شده است‪ ،‬و‬ ‫مطبوع مُح ِدثست پس الزم آید که‬ ‫صانع نیز مُح ِدث باشد‪ ،‬از بهر آن که‬ ‫طبع از فعل فرو نیایستد‪ 3‬و آنچه بودش‬ ‫از پاشانندۀ‪ 4‬او به طبع باشاننده باشد‬ ‫میان باشاننده و بوده شدۀ ازو به طبع‬ ‫م ّدتی متناهی باشد‪ ،‬چنانکه اندران مدت‬ ‫ّ‬ ‫متمکن باشد که آن چیز بوده شده‪ ،‬از‬ ‫آن چیز که از او بوده شود بباشد‪ ،‬چنان‬ ‫که میان خاستن ماهی از آب و آبگیر به طبع به مدتی متناهی باشد‪ .‬پس واجب آید که عالَم‬ ‫از صانع خویش به مدتی متناهی سپس تر موجود شده باشد‪ ،‬و آنچه او از چیزی مُح ِدث به‬ ‫مدتی متناهی قدیم تر باشد او نیز محدث باشد‪ ،‬پس واجب آمد که صانع عالَم که عالم از او‬ ‫به طبع او بوده شود محدث باشد‪.‬‬ ‫و اگر عالم از صانع بخواست او بوده شده است‪ ،‬و با صانع اندر اَ َزل چیزی دیگر نبوده است‬ ‫که مر او را بدین خواست آورده است تا مر عالم را بیافریده است از آن خواست که او اندر‬ ‫ازل بر آن بود از ناآفریدن عالم‪ ،‬پس مر عالم را چرا آفرید؟‬ ‫آنگاه گفته است که‪:‬‬ ‫خواست ناآفریدن‪ ،‬بخواست آفریدن آمده است‪ ،‬واجب آید‬ ‫از‬ ‫تعالی‬ ‫خدای‬ ‫"چون همی بینیم که‬ ‫ِ‬ ‫که با خدای تعالی نیز قدیمی دیگر بوده است‪ ،‬و آن دیگر قدیم مر او را بدین فعل آورده است‪.‬‬ ‫علت آویختن نفس بهیولی‬ ‫آنگاه گفته است‪:‬‬ ‫"که آن دیگر قدیم نفس بوده است که زنده و جاهل بوده است‪ ،‬و گفته است که‪ :‬هیولی نیز‬ ‫ّ‬ ‫ازلی بوده است تا نفس به نادانی خویش بر هیولی فتنه شده است‪ ،‬و اندر هیولی آویخته است‬ ‫ّ‬ ‫و از او صورت ها همی کرده است از بهر یافتن لذات جسمانی از او و چون هیولی مر‬ ‫صورت را دست بازدارنده بُ َود‪ ،‬و ازین طبع گریزنده بود‪ ،‬بر خدای قادر و رحیم واجب شد‬ ‫مر نفس را فریاد رسیدن‪ ،‬تا ازین بال برهد‪ ،‬و آن فریاد رسیدن از او‪ُ 5‬سبحانُ ُه مر نفس را‬ ‫آن بود که خدای مر این عالم را بیافرید‪( ،‬و صورت های قوی) و دراز زندگانی اندرو پدید‬ ‫آورد‪ ،‬تا نفس اندر این صورت ها ّلذات جسمانی همی یابد‪ ،‬و مردم را پدید آورد‪ ،‬و مر عقل‬ ‫را از جوهر الهیّت خویش سوی مردم اندر این عالم فرستاد تا مر نفس را اندر هیکل مردم‬ ‫پیدا کند (از این خواب) و بنمایدش به فرمان باری ُسبحانه که این عالم جای او نیست‪ ،‬و مر‬ ‫او را‪ 6‬خطایی اوفتاده است بر اینگونه که یاد کردیم‪ ،‬تا این عالم کرده شده است‪ .‬و می گوید‬ ‫عقل مردم را که چون نفس بهیولی اندر آویخته است همی پندارد که اگر از او جدا شود مر‬ ‫او را هستی نماند‪ ،‬تا چون نفس مردم (بمدد عقل) ازین حال که یاد کردیم خبر یابد‪ ،‬مر عالم‬ ‫ِعلوی را بشناسد‪ ،‬و ازین عالَم حذر کند‪ ،‬تا به عالم خویش که آن جای راحت و نعمت است‬ ‫باز رسد" و گفته است که‪" :‬مردم بدین عالم‪ 7‬نرسد مگر به فلسفه‪ ،‬و هر که فلسفه بیاموزد‬ ‫و عالَم خویش را بشناسد‪ ،‬و کم آزار باشد‪ ،‬و دانش آموزد‪ ،‬ازین ش ّدت برهد‪ ،‬و دیگر نفوس‬ ‫اندرین عالم همی مانند‪ ،‬تا آنگاه که همه نفسها اندر هیکل مردمی به علم فلسفه‪ ،‬ازین راز آگاه‬ ‫شوند‪( ،‬و) قصد عالم خویش کنند‪ ،‬و همه به کلّیّت آنجا باز رسند‪ ،‬آنگاه این عالَم برخیزد‪ ،‬و‬ ‫هیولی از این بند گشاده شود‪ ،‬همچنان که اندر ازل بوده است‪."8‬‬ ‫نمونه ای از سفرنامه ی ناصر خسرو‬ ‫"امیر بصره پسر باکالیجار دیلمی بود‪ ،‬که َملِک پارس بود‪ ،‬وزیرش مردی پارسی بود و او‬ ‫را ابومنصور شهمردان می گفتند‪ ...‬چون به آنجا رسیدیم از برهنگی و عاجزی به دیوانگان‬ ‫ماننده بودیم و سه ماه بود که موی از سر باز نکرده بودیم‪ ،‬و خواستم که در گرمابه روم باشد‬ ‫که گرم شویم که هوا سرد بود و جامه نبود‪ ،‬و من و برادرم هر یک به لنگی کهنه پوشیده‬ ‫بودیم‪ ،‬و پالس پاره ای در پشت بسته از سرما‪...‬‬ ‫گفتم اکنون ما را که در حمام گذارد؟‬ ‫خرجینکی بود که کتاب در آن می نهادم بفروختم و از بهای آن ِد َر َمکی چند سیاه در کاغذی‬ ‫کردم که به گرمابه بان دهم‪ ،‬تا باشد که مرا َد َمکی زیادت تر در گرمابه بگذارد‪ ،‬که شوخ‬ ‫از خود باز کنیم‪ .‬چون آن درمکها پیش او نهادم در ما نگریست‪ ،‬پنداشت که ما دیوانه ایم!‬ ‫گفت‪ :‬بروید که هم اکنون مردم از گرمابه بیرون می آیند! و نگذاشت که ما به گرمابه بدر‬ ‫رویم!‬ ‫در گرمابه بازی می کردند‬ ‫از آنجا با خجالت بیرون آمدیمو به شتاب برفتیم‪ .‬کودکان بر ِ‬ ‫پنداشتند که ما دیوانگانیم‪ ،‬در پی ما افتادند و سنگ می انداختند‪( ...‬دنباله در صفحه روبرو)‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 29‬‬

‫و بانک می کردند!‬ ‫ما به گوشه ای باز شدیم و به تعجب در کار دنیا می نگریستیم و مکاری از ما سی دینار‬ ‫مغربی می خواست و هیچ چاره نداشتیم‪ ،‬جز آنکه وزیر َملک اهواز که او را ابوالفتح علی‬ ‫بن احمد می گفتند‪ ،‬مردی اهل بود و فضل داشت از شعر و ادب و هم گرمی تمام‪ ،‬به بصره‬ ‫آمده با ابناء و حاشیه و آنجا مقام کرده‪ ،‬اما در شغلی نبود‪.‬‬ ‫پس مرا در آن حال با مردی پارسی که هم از اهل فضل بود آشنائی افتاده بود‪ ،‬و او را‬ ‫با وزیر صحبتی بودی‪ ،‬و هر وقت نزد او تر ّدد کردی‪،‬و این پارسی هم دست تنگ بود و‬ ‫وسعتی نداشت که حال مرا َم َرمّتی کند‪ ،‬احوال مرا نزد وزیر بازگفت‪.‬‬ ‫چون وزیر بشنید مردی را با اسپی نزدیک من فرستاد که چنانکه هستی برنشین و نزدیک‬ ‫من آی‪.‬‬ ‫من از بدحالی و برهنگی شرم داشتم و رفتن مناسب ندیدم رقعه ای نوشتم وعذری خواستم‬ ‫و گفتم که بعد از این به خدمت رسم‪ ،‬و غرض من دو چیز بود یکی بینوائی‪ ،‬دوم گفتم همانا‬ ‫او را تصوّر شود که مرا در فضل مرتبه ای است زیادت‪ ...‬تا چون بر رقعۀ من اطالع یابد‬ ‫قیاس کند که مرا اهلیّت چیست‪ ،‬تا چون به خدمت او حاضر شوم خجالت نبرم‪.‬‬ ‫در حال سی دینار فرستاد که این را به بهای تن جامه بدهید‪.‬‬ ‫از آن دو دست جامۀ نیکو ساختیم‪ ،‬و روز سیوم به مجلس وزیر شدیم‪ ،‬مردی اهل و ادیب‬ ‫و فاضل و نیکومنظر و متواضع دیدیم و متدیّن و خوش سخن و چهار پسر داشت مهترین‬ ‫جوانی فصیح و ادیب و عاقل و او را رئیس ابوعبداهلل احمد بن علی بن احمد گفتند مردی‬ ‫شاعر و دبیر بود و جوانی خردمند و پرهیزکار‪.‬‬ ‫ما را نزدیک خویش بازگرفت و از اول شعبان تا نیمۀ رمضان آنجا بودیم و آنچه آن اعرابی‬ ‫کرای شتر بر ما داشت بسی دینار هم این وزیر بفرمود تا بدو دادند و مرا از آن رنج آزاد‬ ‫حق ّ‬ ‫کردند‪ ،‬خدای تبارک و تعالی همۀ بندگان خود را از عذاب قرض و دین فرج دهاد ب ّ‬ ‫الحق‬ ‫ِ‬ ‫و اَهلِه‪ ،‬و چون بخواستم رفت ما را به انعام و اکرام براه دریا گسیل کرد چنانکه در کرامت‬ ‫و فراغ به پارس رسیدیم‪ ،‬از برکات آن آزادمرد‪ ،‬که خدای عزوجل از آزادمردان خشنود باد‪.‬‬ ‫و بعد از آنکه حال دنیاوی ما نیک شده بود و هر یک لباس پوشیدیم روزی بدر آن گرمابه‬ ‫شدیم که ما را در آنجا نگذاشتند‪ .‬چون از در دَر رفتیم گرمابه بان و هر که آنجا بودند‬ ‫همه بر پای خاستند و بایستادند چندانکه ما در حمّام شدیم‪ ،‬و دالک و قیّم درآمدند‪ ،‬و خدمت‬ ‫کردند‪ ،‬و به وقتی که بیرون آمدیم هر که در َمسلخ گرمابه بود‪ ،‬همه بر پای خاسته بودند و‬ ‫آن خود‬ ‫نمی نشستند‪ ،‬تا ما جامه پوشیدیم و بیرون آمدیم‪ ،‬و در آن میانه حمامی به یاران از ِ‬ ‫می گوید‪ :‬این جوانند که فالن روز ایشان را در حمام نگذاشتیم‪ ،‬و گمان بردند که ما زبان‬ ‫ایشان ندانیم من به زبان تازی گفتم راست می گوئی ما آنیم که پالس پارها در پشت بسته‬ ‫بودیم‪ .‬آن مرد خجل شد و عذرها خواست‪ .‬و این هر دو حال در مدت بیست روز بود و این‬ ‫فصل بدان آوردم تا مردم بدانند که به ش ّدتی که از روزگار پیش آید نباید نالید‪ ،‬و از فضل و‬ ‫‪PERSIAN CULTURE AND ART INSTITUTE‬‬

‫خانـه فـرهنـگ و هنـر ایــران‬ ‫مرکـز برگـزاری کـالس‪ ،‬گردهمـایی و رویدادهـای فـرهنـگی‬

‫مرکـز اطالع رسانی رویـدادهای فرهنـگی‬ ‫کودکان و نوجوانان‬ ‫مدرسه پارسی‪ :‬مهناز صالحی‬ ‫نقاشی‪ ،‬کالژ‪ ،‬سفال‪ :‬شیما دهقان‬ ‫موسیقی‪ :‬آرزو ملکی‪ ،‬نازنین صادقی‬

‫‪www . PersianEvents . ca‬‬

‫ادبیات و هنـرهای نمایشـی‬ ‫داستان نویسی‪ :‬محمد محمدعلی‬ ‫تئاتر‪ ،‬منایشنامه نویسی‪ :‬محمد رحمانیان‬ ‫بازیگری‪ :‬مهتاب نصیرپور‬ ‫فیلمسازی‪ :‬حسین فاضلی‬ ‫عکاسی‪ :‬نیما راهنما‬

‫موسـیقـی‬ ‫کمانچه‪ ،‬ویلن‪ :‬سعید فرج پوری‬ ‫آواز‪ :‬پرویز نزاکتی‬ ‫تار‪ ،‬سه تار‪ :‬علی رزمی‬ ‫بربط‪ :‬علی سجادی‬ ‫سنتور‪ :‬ساینا خالدی‬ ‫متبک‪ ،‬دف‪ :‬هامین هنری‬ ‫گیتار‪ :‬کاوه یغمایی‪ ،‬نازنین صادقی‬ ‫پیانو‪ :‬نیلوفر فرزندشاد‬ ‫آکاردئون‪ :‬سعید زرگری‬ ‫آهنگ سازی‪ ،‬نی‪ :‬امیر اسالمی‬ ‫ویلن‪ ،‬کمانچه‪ :‬سینا احتاد‬ ‫ویلن کالسیک‪ :‬علی عسگری‬

‫هنـرهای تجسمـی‬ ‫نقاشی آبرنگ‪ ،‬اکریلیک‪ :‬محمدرضا آتشزاد‬ ‫نقاشی رنگ روغن‪ ،‬میکس میدیا‪ :‬مهتاب فیروز آبادی‬ ‫نقاشی با مداد رنگی‪ ،‬ذغال و آبرنگ‪ :‬نازنین صادقی‬ ‫کاریکاتور‪ ،‬انیمیشن‪ :‬افشین سبوکی‬ ‫مینیاتور‪ ،‬تذهیب‪ :‬فرهاد الله دشتی‬ ‫طراحی‪ :‬حمیدرضا جدید‬ ‫گرافیک‪ :‬فرزان کرمانی نژاد‬ ‫سرامیک‪ :‬املیرا حبیب اله‬ ‫مجسمه سازی‪ :‬مجید شیخ اکبری‬ ‫خوشنویسی‪ :‬مسعود کریمایی‬

‫زبان‬ ‫انگلیسی‪ :‬یلدا احمدوند‬ ‫فرانسه‪ :‬سام زهره وندی‬

‫علوم پایه‬ ‫ریاضی‪ ،‬فیزیک‪ ،‬کامپیوتر‪ :‬دامون طهماسبی‬ ‫شیمی‪ :‬سهند طهماسبی‬

‫‪facebook . com / percai‬‬ ‫‪www . percai . com‬‬ ‫‪info @ percai . com‬‬

‫)‪1181 West 16th Street (at Pemberton Ave‬‬ ‫‪North Vancouver, BC V7P 1R4‬‬

‫)‪778.PERSIAN (737.7426‬‬ ‫‪778 . 889 . 4820‬‬

‫با سـپاس از همـراهـان همیشـگی خـانـه فـرهنـگ و هنـر ایـران‬

‫ما‬

‫ِ‬ ‫فرهنگ‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫رحمت آفریدگار ناامید نباید شد‪( ...‬ص ‪)131 – 128‬‬ ‫زادالمسافر ممل ّو است از اصطالحات فلسفی‪ ،‬چه تازی و چه پارسی‪ ،‬بویژه اصطالحات‬ ‫پارسی خاصی دارد که جای دیگر دیده نشد‪ ،‬رجوع شود به ذیل نسخه ی مطبوع برلین‪.‬‬ ‫و سوای آنچه در ذیل نسخه یاد شده است باز هم در متن کتاب لغات فارسی زیبا در‬ ‫مدرسان آن علم خواهد خورد‪.‬‬ ‫اصطالحات فلسفی آورده است که به کار متتبعان و ّ‬ ‫در سفرنامه لغت تازه ی عربی زیاده از آنچه در کتب معاصر او یاد شده است‪ ،‬ندارد و در‬ ‫ایراد لغات پارسی مانند سایر هم شیوگان خود ساعی و مقیّد بوده است‪.‬‬ ‫سفرنامه کتابی است علمی و نمی توان آن را در شمار کتب ادبی مانند تاریخ بیهقی و‬ ‫سیاستنامه و قابوسنامه درآورد‪ ،‬و شک نیست که اگر ناصر خسرو کتابی از آن شمار می‬ ‫نوشت از هیچکدام آنها باز نمی ماند‪ ،‬و این معنی در قصاید و تشبیبات و قطعات او روشن‬ ‫و آشکار است‪ .‬معذلک در سفرنامه هر جا که به تفصیلی برخورده طوری جزء به جزء‬ ‫مطالب را آشکار و معلوم داشته که مایۀ تعجب و تحسین خواننده است‪.‬‬ ‫(دنباله در شماره ی آينده)‬

‫توضیحات‪:‬‬ ‫‪ -1‬سفرنامه در ‪ 444‬یا ‪ 445‬ختم شده است زیرا آخرین روزی که در سفرنامه نام می برد‬ ‫‪ 26‬جمادی اآلخر سنۀ ‪ 444‬است ولی در زادالمسافرین گوید (ص ‪ )280‬که "تا این غایت‬ ‫که ما مر این کتاب را تألیف کردیم و آن اندر سنۀ ‪ 453‬بود از هجرت"‪.‬‬ ‫‪ -2‬بودش‪ :‬اسم مصدر از بودن در نظم و نثر ناصر مکرر دیده شد و خالف قیاس است و‬ ‫ُوش" باشد‪.‬‬ ‫به قیاس باید "ب ِ‬ ‫‪ -3‬کذا فی االصل‪ :‬و یای قبل از الف یاء مجهولی است که در حرف "نی" به کتابت آورند‬ ‫و بعد از ترکیب "نی" با "ایستد" هم آن یاء به کتابت آمده است‪ ،‬و یاء نیاید و نیافزاید و‬ ‫نیانجامد از این قبیل است نه چنانچه بعضی استادان را ظن افتاده است که مگر این یاء بدل‬ ‫از حذف الف "آید" و "انجامد" و "افزاید" است و از این رو فتوی داده اند که بایستی این‬ ‫الفات در خط حذف شود‪.‬‬ ‫‪ -4‬این فعل از اختراعات ناصر خسرو است و اسم فاعل از متعدی فعل باشیدن ساخته‬ ‫است!‬ ‫‪ -5‬کذا فی االصل و الظاهر‪ :‬رسیدن او‪ ،‬و یا "از" عالمت اضافه است؟‬ ‫‪ -6‬یعنی نفس را‪ ،‬م‪.‬‬ ‫‪ -7‬یعنی عالم عقل و شناخت عالم علوی‪ ،‬م‪.‬‬ ‫‪ -8‬این عقیده که از محمد زکریا ذکر شده است بسیار به عقاید مانویان شبیه است (ر‪ .‬ک‪:‬‬ ‫زادالمسافرین ص ‪ 116 – 114‬طبع برلین)‬


Farhang September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

Page 30


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 31‬‬

‫هر اتاق كه باز مي شود‬ ‫م‪-‬ح‪ -‬عباسپور‬ ‫‪ ...‬مثل هر بچه اي كه به دنيا مي‬ ‫آيد يا هر برگي كه فرو مي افتد‪.‬‬ ‫اما من اينجا زير تابلوی ايستادن‬ ‫ممنوع‪ ،‬درست زير تابلو‪ ،‬در يك‬ ‫روز آخر پاييز‪‌ ،‬شايد آخرين روز؛‬ ‫چه مي كنم‪ .‬منتظر كسي هستم؟‬ ‫ساعت اينجا هم مثل ساعت‬ ‫كي؟‬ ‫ِ‬ ‫هاي بيشتر ميدان هاي همه شهرها‬ ‫خوابيده است‪ .‬باران مي بارد و من‬ ‫بي چتر زير باران مي روم تا خيس‬ ‫آب شوم مثل موش يا مثل انسان ها‬ ‫زماني كه هنوز هيچ چتري ساخته‬ ‫نشده بود‪ .‬يك هفته است مي آيم و‬ ‫درست زير همين تابلو گوشه ی‬ ‫ميدان مي ايستم و به رفت و آمد‬ ‫هاي ممتد عابران خيس نگاه مي كنم‪ .‬يك هفته است كه يك ريز باران مي آيد و من از خيس‬ ‫شدن انسان ها كه با عجله به آن سمت خيابان مي روند لذت مي برم و فكر مي كنم با ايستادن‬ ‫زير باران خاطره اي گنگ در من زنده مي شود‪ .‬خاطره اي از نمي دانم كدام پنچ شنبه ي‬ ‫باراني كه از مدرسه يكراست به سمت خانه رفته ام و به زير پتو خزيده ام و به روزهاي‬ ‫خوب آينده يا خاطره اي دورتر از احتماال زماني كه هنوز به دنيا نيامده بودم فكر كرده ام و‬ ‫خوشحال از تعطيلي روز شنبه و بوي مطبوع غذاي ظهر و سكوت خانه و صداي باران كه‬ ‫به پنجره مي خورد و سرمايي كه پشت شيشه ها دست و پا مي زند و لحظه شماري براي‬ ‫ساعت پانزده و چهل و پنج دقيقه ـ بازي قرمزها ـ و ورق زدن صفحات« دنياي ورزش‬ ‫» در حاليكه روي دست چپم دراز كشيده ام و سعي مي كنم هر طور شده انگشت هاي بي‬ ‫جورابم را به زير پتو بكشانم‪.‬‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫باران كه مي آيد منتظريم كه خاطراتمان جان بگيرند درست مثل زميني كه بوي گندش‬ ‫بلند مي شود‪ .‬اما اينجا زير اين تابلوی ايستادن ممنوع‪ ،‬زير اين باران بي امان مي خواهم‬ ‫كدام خاطره ي دور در من زنده شود‪ .‬موهاي سرم را دور يكي از انگشت ها مي پيچانم‪.‬‬ ‫يادم نمي آيد به دختر همسايه حتي‪ ،‬عاشق شده باشم‪ .‬با آنكه هميشه انگار منتظر بود كه كرم‬ ‫هايي را كه مي ريخت مثل كالغ جمع كنم و من دلم پيش هيچ جاي ديگري هم بند نبود اما‬ ‫معني كارهايش را كارهايشان را‪ ،‬چون يكي ديگر هم بود‪ ،‬كه غروب ها از دو كوچه پايين‬ ‫تر مي آمد يا ستاره مي رفت كوچه ی آن ها و من فكر نمي كردم اين جمله كه« بند كفشت‬ ‫كفش من معناي ديگري هم مي تواند داشته باشد‪ .‬نمي فهميدم‪.‬‬ ‫باز است» غير از باز بودن بند ِ‬ ‫نه‪ ،‬من هيچ وقت عاشق نشدم‪ .‬نه به رويا ‪‌،‬نه به ستاره و نه به هيچ دختر ديگري‪ .‬اول فكر‬ ‫مي كردم هنوز كوچكم بعد نمي دانم از كي اين حس در من پا گرفته كه عشق براي روزهاي‬ ‫خاصي است و شايد افراد خاصي‪ .‬و من خاص نبودم‪ .‬يكي بودم در ميان همه و خيلي هم‬ ‫سعي نكردم كه خودم را از دل اين « همه بودن » جدا كنم و جرات آن را نداشتم شايد يا‬ ‫ضرورتش را حس نمي كردم يا هر چيز ديگري و اصال چرا فكر مي كنيم بايد با آمدن باران‬ ‫خاطره ها در ما زنده شوند و اصال چرا مي گرديم دنبال خاطراتي كه يك سمتشان به عشق‬ ‫ختم مي شود‪ .‬به اندازه ی همه ی سالهايي كه اكراه داشتم از اين كلمه ی نفرت آور استفاده‬ ‫كنم‪ ...‬چرا مي گويم نفرت آور؟ و اصال همين كافي نيست كه دست خودم را رو کرده باشم‬ ‫دست كم براي خودم كه گذشته اش را فراموش كرده يا انكار و به تعمد يا بر اثر حادثه اي‬ ‫كه پيش نمي آيد يا خيلي كم پيش مي آيد و اصال چرا نفرت انگيز؟ چرا نه چيز ديگري؟ و‬ ‫اصال چرا بي هيچ چيز ديگري‪.‬‬ ‫به آينه ی ماشين نگاه مي كنم‪ .‬پيشاني ام كمي گره خورده‪ .‬احتماال چيزي در من در حال‬ ‫زنده شدن است‪ .‬شايد تصويري از يك خاطره ی تلخ‪ ،‬چون هر لحظه گره سفت تر مي شود‬ ‫و نابازگشودني تر‪ .‬به ساعت نگاه مي كنم كه خوابيده است مثل همه ی ساعت هاي بيشتر‬ ‫شهر ها و مغازه ها و عابران پياده ي خيس و خودم را در آينه ی كوچكي كه به من خيره‬ ‫است با گره اي كه انگار نمي خواهد تا آخر باز شود نگاه مي كنم‪ .‬مي گردم چند خاطره ی‬ ‫خوب را در خودم زنده كنم تا گره باز مي شود يا نه؟ چيزي به ذهنم نمي آيد من نمي توانم‬ ‫حتي يك مورچه را زنده كنم‪ .‬لنگ را بر مي دارم تا بخار روي شيشه ها را پاك كنم‪ .‬دستي‬ ‫آن را دور چشم هايم گره مي زند ـ نورهاي كم رنگ آبي و قرمز آنسوي شيشه ها ي بخار‬ ‫گرفته و بيرون از سردي سگ هم كه بودي سنگ مي شدي و زميني كه يخ بسته بود و‬ ‫اتفاق هاي كوچكي كه آنسوي پنجره شايد‪ ،‬شايد‪ ،‬شايد داشت تكه تكه رخ مي داد ـ‪ .‬بعد با سر‬ ‫انگشت شروع مي كنم به كشيدن يك انسان با موهايي احتماال به رنگ كركره ی مغازه ی‬ ‫روبه رويي و بعد موها را آنقدر بلند مي كشم كه مي شود يك زن ـزني در كنار من و رو به‬ ‫رويم ـ زير تابلو ايستادن ممنوع در يك روز پاييزي‪ ،‬شايد آخرين روز كه باران بند نمي آيد‬ ‫و انگار مي خواهد همه چيز را پاك كند‪ ،‬جهان و انسان ها و كاردستي هاي كوچكشان را‬ ‫و دنياي ديگري سر بر آورد با انسان هايي كه باز هم شبيه ما هستند و چيزي عوض نشده‬ ‫است انگار‪ .‬لنگ را باز مي كنم‪ .‬كمي بعد تصويري كه شبيه هيچ كس نيست زير توده اي‬ ‫از بخار براي هميشه پنهان مي شود‪.‬‬


Farhang September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

Page 32

‫ جدول سودوکو‬2


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 33‬‬

‫جدول ويژة‬ ‫نشرية فرهنگ‬ ‫(جنبش مشروطه )‬

‫شماره ی ‪320‬‬ ‫طراح‪ :‬بهمن‬

‫‪ -‬ونکوور‬

‫(حل جدول در صفحه ی ‪)45‬‬

‫افقی‪:‬‬

‫‪ -1‬داستان نویس نامدار انگلیسی که نام معروفترین اثر‬ ‫او را در تصویر میانه ی جدول این شماره ی نشریه ی‬ ‫فرهنگ ‪ BC‬می بینید ‪ -‬همیشگی و جاویدان‬ ‫‪ -2‬شهر و رودخانه ای در استان فارس ‪ -‬از میوه ها ‪-‬‬ ‫از میوه های گرمسیری ‪ -‬درخت خرما‬ ‫‪ -3‬از حشره های خون آشام ‪ -‬شاخه ای از نژاد سفید‬ ‫ کتابی نوشته ی رومن روالن نویسنده ی فرانسوی‬‫‪ -4‬خواهش یا آرزو کردن ‪ -‬کشتی جنگی ‪ -‬باغی‬ ‫معروف در شیراز‬ ‫‪ -5‬دلواپس ‪ -‬حرارت ‪ -‬هر چیز آبگونه و روان مانند‬ ‫آب‬ ‫‪ -6‬مسطح و بدون پستی و بلندی ‪ -‬میوه ای ترش مزه‬ ‫از دسته ی مرکبات ‪ -‬پرنده ای کوچک و خوش آوا‬ ‫‪ -7‬شوهر ‪ -‬درخت‬ ‫‪ -8‬معتاد به نوعی ماده مخدر است ‪ -‬یکی از قاره ها‬ ‫‪ -9‬فوق و باال ‪ -‬نوعی اتوموبیل فرانسوی‬ ‫‪ -10‬اشجار ‪ -‬مفید و نافع‬ ‫‪ -11‬بعضی پیامبران مدعی دریافت آن از جانب خدا‬ ‫بودند ‪ -‬پرنده ی خوشبختی‬ ‫‪ -12‬هرآن و پیاپی ‪ -‬وسیله ای برای پخش مواد ضد‬ ‫حشرات و آفات کشاورزی ‪ -‬دو کشور یا منطقه که با‬ ‫هم سرحد مشترکی دارند‬ ‫‪ -13‬اختصاص یافته ‪ -‬از رودخانه های مرزی ایران‬ ‫ رفیق و همگام‬‫‪ -14‬امت ها ‪ -‬جلگه ی گسترده و هموار ‪ -‬سنگین و‬ ‫دارای متانت‬ ‫‪ -15‬پهلوان رویین تن شاهنامه که به دست رستم دستان‬ ‫کشته شد ‪ -‬روان ساختن و به مرحله ی عمل در آوردن‬ ‫ از اندام های آدمی‬‫‪ -16‬ریسمان و طناب ‪ -‬نوعی کاله ‪ -‬بلند و بلیغ ‪-‬‬ ‫ثروتمند و متمکن‬ ‫‪ -17‬تندی و عجله ‪ -‬کتابی به زبان پهلوی و بازمانده از‬ ‫دوران های اشکانی و ساسانی‬

‫عمودی‪:‬‬ ‫‪ -1‬باخت و مغلوب شدن ‪ -‬شماره ای از دسته ی دهگان ‪-‬‬ ‫کمانگیر اسطوره ای ایران زمین‬ ‫‪ -2‬صدا و نغمه ‪ -‬نمدار و مرطوب ‪ -‬دلسوزی و رقت‬ ‫قلب ‪ -‬انقطاع و جدایی‬ ‫‪ -3‬گفتن واقعیت و پرهیز از دروغ گفتن ‪ -‬شاعر بزرگ‬ ‫رباعی سرای ایران ‪ -‬نابودی‬ ‫‪ -4‬از اقوام ایرانی ‪ -‬از ضمیرهای مفعولی ‪ -‬نزول و پایین‬ ‫رفتن ‪ -‬دود‬ ‫‪ -5‬از میوه های پاییزی ‪ -‬مزد و اجرت و نیز کرایه و‬ ‫اجاره بها ‪ -‬برخوردار از مدنیت و شهرنشینی‬ ‫‪ -6‬از پرجمعیت ترین شهرها و پایتخت های خاورمیانه ‪-‬‬ ‫شهری در استان آذربایجان شرقی ‪ -‬صدیق و همدل‬ ‫‪ -7‬حرف تصدیق ‪ -‬شکلک‬

‫‪ - 8‬از کشورهای آفریقایی ‪ -‬پایتخت یکی از‬ ‫کشورهای اروپایی‬ ‫‪ -9‬دستور ‪ -‬یکی از ورزش های دوومیدانی‬ ‫‪ -10‬منطقه ای از جمهوری آذربایجان که‬ ‫با ایران و ارمنستان و ترکیه هم مرز است ‪-‬‬ ‫شهری در استان گیالن‬ ‫‪ -11‬یکی دیگر از ضمیرهای مفعولی ‪ -‬پُل‬ ‫‪ -12‬دو یا چند تن که نام واحدی داشته باشند ‪ -‬از‬ ‫زبان های زنده ی و غنی جهان ‪ -‬محرم اسرار‬ ‫‪ -13‬تابان گشتن و روشن شدن و نیز نام فلسفه‬ ‫ای که براساس حکمت افالطونی و نوافالطونی‬ ‫و حکمت رایج در ایران بنا شده و راه رسیدن‬ ‫به حقایق را کشف و شهود می داند و مروج آن‬ ‫شیخ شهاب الدین سهروردی بود ‪ -‬خوراکنامه ی‬ ‫رستوران ‪ -‬همسنگ و برابر‬ ‫‪ -14‬سمت و جناح راست ‪ -‬از پیوستن جویبارها‬ ‫پدید می آید ‪ -‬بخشی از دستگاه گوارش آدمی ‪-‬‬ ‫از ماه های سال‬ ‫‪ -15‬از پارک های ملی معروف و کوهستانی‬ ‫و زیبای کانادا که شهری کوچک نیز به همین‬ ‫نام در آن قرار دارد ‪ -‬معمولی ‪ -‬در حین پرواز‬ ‫هواپیماهای مسافربری از مسافران پذیرایی می‬ ‫کند‬ ‫‪ -16‬فرزند اناث ‪ -‬نوعی موزیک غربی ‪-‬‬ ‫شماره ‪ -‬خانه‬ ‫‪ -17‬رها و آزاد‪ -‬کمانگیر یا تفنگچی‪ -‬نوعی گاز‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬


‫‪Page 34‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫هاوکينگ ‌‪ :‬سياهچاله ها اطالعات را ذخيره می کنند‬ ‫پروفسور استیون هاوکینگ فیزیکدان ممتاز‬ ‫بریتانیایی می گوید که سیاهچاله ها اطالعات‬ ‫مربوط به چیزهایی که در درون آنها سقوط می‬ ‫کند را ذخیره می کنند‪.‬‬ ‫یک سوال همیشه ذهن فیزیکدان ها را مشغول‬ ‫کرده است‪ :‬وقتی چیزی توسط سیاهچاله بلعیده‬ ‫می شود‪ ،‬اطالعات مربوط به وضعیت فیزیکی‬ ‫آن دچار چه سرنوشتی می شود‪.‬‬ ‫ابتدا تصور می شد که این اطالعات از بین می‬ ‫رود‪ ،‬اما معلوم شد که این ناقض قوانین فیزیک‬ ‫کوانتوم خواهد بود‪.‬‬ ‫اکنون پروفسور هاوکینگ می گوید که این‬ ‫اطالعات ممکن است اصال وارد سیاهچاله‬ ‫نشود‪ ،‬بلکه در سرحد آن باقی بماند‪.‬‬ ‫به طور کلی‪ ،‬سیاهچاله ها حیطه هایی از فضا هستند که گرانش در آنها چنان قوی است که‬ ‫هیچ چیز نمی تواند از آن خارج شود ‪ -‬حتی نور‪.‬‬ ‫همزمان‪ ،‬قوانین مکانیک کوانتومی حکم می کند که همه چیز در جهان ما می تواند به‬ ‫اطالعات تجزیه شود‪ ،‬برای مثال‪ ،‬به یک رشته یک و صفر‪.‬‬ ‫و براساس این قوانین‪ ،‬این اطالعات هرگز محو نمی شود‪ ،‬نه حتی وقتی توسط سیاهچاله‬ ‫بلعیده می شود‪.‬‬ ‫اما براساس نظریه نسبیت عام اینشتین‪ ،‬این اطالعات باید نابود شود‪ .‬این معما به پارادوکس‬ ‫اطالعات معروف است‪.‬‬

‫پروفسور هاوکینگ معتقد است که اطالعات اصال وارد سیاهچاله نمی شود‪.‬‬ ‫او در کنفرانسی در موسسه سلطنتی فناوری استکهلم ‪ -‬کی تی اچ ‪ -‬در سوئد گفت‪" :‬برخالف‬ ‫آنچه انتظار می رود این اطالعات در داخل سیاهچاله ذخیره نمی شود‪ ،‬بلکه در سرحد آن‪،‬‬ ‫یعنی همان افق رویداد‪ ،‬ذخیره می شود‪".‬‬ ‫افق رویداد‪ ،‬مرز یا نقطه ای بی بازگشت است‪ ،‬که در آن فرار از قوه جاذبه سیاهچاله‬ ‫غیرممکن شده است‪.‬‬ ‫هاوکینگ به همراه پروفسور مالکولم پری همکارش در کمبریج و پروفسور اندرو‬ ‫استرومینگر از هاروارد مشغول کار به روی این مساله بوده است‪ .‬آنها معتقدند که اطالعات‬ ‫در افق رویداد به یک هولوگرام دو بعدی بدل می شود ‪ -‬پدیده ای که به ابربرگردان (‪super‬‬ ‫‪ )translation‬موسوم است‪.‬‬ ‫آقای هاوکینگ گفت‪" ‌:‬ایده ما این است که ابربرگردان ها‪ ،‬هولوگرام ذرات وارد شونده‬ ‫هستند‪ .‬بنابراین‪ ،‬شامل همه اطالعاتی هستند که در غیر این صورت از میان خواهد رفت‪".‬‬ ‫پروفسور ماریکا تیلور‪ ،‬فیزیکدان نظری در دانشگاه ساتهمپتون‪ ،‬به بی بی سی گفت‪‌:‬‬ ‫"نظریه اینشتین می گوید که ماده به درون سیاهچاله بلعیده می شود‪ ،‬و در آن سوی افق‬ ‫رویداد می افتد‪".‬‬ ‫"هولوگرام ظاهرا نشان می دهد که تصویر اینشتین از سیاهچاله درست نیست‪ .‬به ویژه‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫اینکه‪ ،‬اصال معلوم نیست که سیاهچاله ها دارای 'بخش درونی' باشند ‪ -‬ماده ای که مکیده می‬ ‫شود ممکن است در افق رویداد گیر کند و به عنوان هولوگرام آنجا حفظ شود‪".‬‬ ‫با این حال او افزود که در این مورد اتفاق نظر وجود ندارد‪.‬‬ ‫او در مورد سوال به تله افتادن ماده در افق رویداد می گوید‪" ‌:‬هیچ کس واقعا نمی داند این‬ ‫اتفاق دقیقا چگونه می افتد ‪ -‬این مساله ای است که هاوکینگ سعی در حل آن دارد‪".‬‬ ‫در حال حاضر جزئیات کمی در زمینه ریاضیاتی که اظهارات هاوکینگ بر آن استوار است‬ ‫وجود دارد‪ ،‬اما او و همکارانش قصد انتشار مقاله ای علمی در هفته های آینده را دارند‪.‬‬ ‫مفهومی موسوم به پرتو هاوکینگ هست که می گوید نوسانات کوانتومی می تواند باعث‬ ‫ساطع شدن ذرات نور ‪ -‬یا فوتون ها ‪ -‬از سیاهچاله ها شود‪ .‬شاید همین مسیر امکان فرار‬ ‫اطالعات از سیاهچاله را فراهم کند‪.‬‬ ‫اما پروفسور هاوکینگ می گوید این فرآیند به شکلی "پرهرج و مرج و بی فایده" صورت‬ ‫خواهد گرفت‪" ‌:‬برای مقاصد عملی‪ ،‬این اطالعات از بین رفته است‪bbc ".‬‬

‫دانشمندان در آزمايشگاه يک مغز انسان پرورش دادند‬

‫دانشمندان دانشگاه اوهایو‪ ،‬در آمریکا‪ ،‬موفق شده‌اند مغز انسان را در آزمایشگاه پرورش‬ ‫دهند‪ .‬این مغز با بلوغی به اندازه یک جنین پنج هفته‌ای‪ ،‬از سلول‌های پوست انسان ساخته‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫این مغز که اندازه‌ای پاک کن سر یک مداد است‪ ،‬حاوی ‪ ۹۹‬درصد ژن‌های موجود در مغز‬ ‫یک جنین پنج هفته‌ای است‪ .‬این دست‌آورد بسیار باارزش دانشمندان را قادر می‌سازد که به‬ ‫عنوان مثال اثر داروها را بر مغز انسان آزمایش کنند یا بر روی بیماری‌هایی که به طور‬ ‫خاص به عصب‌های مغز مربوط است (مثل آلزایمر) تحقیقات بیشتری داشته باشند‪.‬‬ ‫روزنلمه ایندیپندنت‪ ،‬از قول رنه آناند‪ ،‬استاد متخصص مغز و شیمی بیولوژی در دانشگاه‬ ‫اوهایو نقل کرده که «این (مغز) نه تنها شبیه یک مغز پیشرفته انسانی است بلکه انواع‬ ‫سلول‌های متنوع آن تقریبا تمام ژن‌های مغز را داراست‪».‬‬ ‫او ادامه می‌دهد‪« :‬برای مدتی بسیار طوالنی ما تالش می‌کردیم که مشکل بیماری‌های پیچیده‬ ‫مغزی که باعث درد و رنج‌های بسیاری می‌شوند را حل کنیم‪ .‬قدرت این مدل مغزی ساخته‬ ‫شده از این جهت است که به ما این توانایی را می‌دهد‪ ،‬روش‌های بیشتری را برای درمان‌‬ ‫بیماری‌ها آزمایش کنیم‪».‬‬ ‫با آنکه سیستم گردش خون در این مغز کوچک‬ ‫وجود ندارد‪ ،‬اما سیستم عصبی‪ ،‬تمام بخش‌های‬ ‫مغز‪ ،‬انواع مختلف سلول‌های تشکیل‌دهنده مغز و‬ ‫حتی عصب‌های دریافت کننده بینایی را داراست‪.‬‬ ‫وجود این بخش ها به تحقیقات علمی بر روی مغز‬ ‫و اعصاب سرعت بسیار زیادی می‌بخشند‪.‬‬ ‫ی دانشگاه اوهایو) بعد از‬ ‫دکتر آناند (و تیم تحقیقات ‌‬ ‫آنکه تحقیقاتشان در خصوص بیماری آوتیسم بر‬ ‫روی مغز جوندگان کوچک با شکست رو‌به‌رو‬ ‫شد‪ ،‬به تالش برای پرورش مغز انسانی در‬ ‫آزمایشگاه پرداختند؛ «علم ژنتیک می‌گوید که در‬ ‫حدود ششصد ژن هستند که می‌توانند باعث بیماری آتیسم شوند‪ .‬اما ما در همانجا مانده‬ ‫بودیم‪ .‬از نظر ریاضی ما داده‌های کافی نداشتیم که بتوانیم آزمایش‌های خود را جلو ببریم‪.‬‬ ‫ما به یک مغز انسانی احتیاج داشتیم‪».‬‬ ‫آناند موفق شد سلول‌های پوست انسان را به سلول‌های پر توان (سلول‌های بنیادی قوی)‬ ‫تبدیل کند که قابل تبدیل شدن به هر گونه بافت زنده هستند‪.‬‬ ‫پرورش این مغز پنج‌هفته‌ای‪ ،‬پانزده هفته طول کشیده است‪ .‬آناند و همکارانش امیدوارند‬ ‫بتوانند این مغز را به اندازه مغز یک جنین دوازده هفته‌ای رشد دهند‪ .‬آناند می‌گوید که اگر‬ ‫بتوانیم تا هفته شانزده تا بیستم برویم‪ ،‬آن وقت احتماال آن یک درصد باقیمانده ژن‌ها هم رشد‬ ‫خواهند کرد‪( .‬رادیو فردا)‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 35‬‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫گروه آموزش راییض خوارزمی‬

‫حمیدرضا رضازاده‬

‫دکتری ریاضی‬

‫‪604-700-9560‬‬

‫دکتری ریاضی‬

‫علیرضا خاتون آبادی‬

‫‪778-926-1382‬‬

‫‪Math Tutoring High School & College: Math 8-12, Pre-Calculus, Calculus, SAT, AP, IB, Online, GRE, MCAT, GMAT‬‬

‫تدریس مطابق سرفصل دروس (کانادا و ایران) با تاکید بر حل مساله توسط اعضای هیات علمی دانشگاه با ‪ 15‬سال سابقه تدریس‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 36‬‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫عمر کوتاه سوسن چلچراغ‬ ‫ثمر سعیدی‬

‫نادر بودن یک پدیده‪ ،‬به تنهایی دلیل مناسبی است ‌که رنج سفر را به جان بخرید و به‬ ‫مقصد جاده‌های کوهستانی حرکت کنید تا آنرا از نزدیک ببینید‪ .‬گل «سوسن‌چلچراغ» که‬ ‫از گیاهان انحصاری فالت ایران است در مدت زمانی در حدود ‪ ۲۰‬روز شکوفا می‌شود‪.‬‬ ‫از این‌رو عالقمندان به طبیعت در این مدت‪ ،‬به جاده می‌زنند تا روی این گل را ببینند‪.‬‬ ‫روستای دورافتاده «داماش» در منطقه «عمارلو» از توابع شهرستان رودبار استان‬ ‫گیالن‪ ،‬که چندسالی‌ست به برکت وجود این گل کمیاب‪ ،‬لقب روستای توریستی را یدک‬ ‫می‌کشد‪ ،‬مقصد ما برای تهیه گزارش است‪.‬‬ ‫دو راه برای دسترسی به این روستای دورافتاده وجود دارد‪ .‬ما از مسیر شمال به جنوب‬ ‫که از منطقه دیلمان می‌گذرد حرکت کردیم و پس از روستای کوهستانی و دورافتاده با‬ ‫جاده‌های خاکی و خراب‪ ،‬به منطقه عمارلو‪ ،‬که رویش‌گاه سوسن چلچراغ در آن محدوده‬ ‫قرار گرفته است‪ ،‬رسیدیم‪ .‬بزرگ‌ترین ساختمان روستا که از دور خودنمایی می کند‪،‬‬ ‫کارخانه آب معدنی داماش است که به شماری از جوانان این منطقه کار داده‪ .‬از هر کدام‬ ‫از محلی‌ها که می‌پرسیدیم رویش‌گاه این گل کجاست‪ ،‬با حوصله راهنمایی می‌کردند و‬ ‫نسبت به آن غرور خاصی داشتند‪.‬‬ ‫گل سوسن چلچراغ که فقط در ایران و منطقه‌ لنکران شهر باکو از کشور آذربایجان دیده‬ ‫شده‪ ،‬با نام علمی "‪ "Lilium ledebouri‬یکی از گونه‌های تیره سوسن است‪ .‬بوته این‬ ‫سوسن ارتفاعی بین ‪ ۵۰‬تا ‪ ۱۵۰‬سانتی‌متردارد و بر روی هر بوته آن بین ‪ ۵‬تا ‪ ۳۰‬گل‬ ‫می‌توان دید‪ .‬از این تیره سوسن‪ ،‬گونه‌های دیگری در دنیا وجود دارد و پرورش داده‬ ‫می‌شود‪ .‬اما گونه ایرانی آن با رنگ سفید‪ ،‬حالت واژگون و برگشته و زیبایی چشم‌نواز‪،‬‬ ‫جزو گونه‌های نادر است که در جای دیگری عمل نمی‌آید‪ .‬می‌گویند اهالی منطقه‪ ،‬به‬ ‫خاطر شکل گل که مثل یک چلچراغ کوچک است و به خاطر پرچم‌های آن‪ ،‬این نام را‬

‫برای گل سوسن سفید برگزیده‌اند‪.‬‬ ‫آن‌چه که گل مورد نظر را خاص‌تر می‌کند کوتاه بودن عمر آن نیز هست‪ .‬این گیاه‪ ،‬تنها‬ ‫یک‌بار در سال به گل می‌نشیند و غنچه‌های آن مدتی در حدود ‪ ۲۰‬روز زندگی می‌کنند؛‬ ‫از زمان شکوفا شدن‪ ،‬ریزش گلبرگ‌‌ها و رویش بعدی‪ ،‬یک سال عاشقان طبیعت در‬ ‫انتظار هستند‪.‬‬ ‫منطقه‌ای که محل طبیعی زندگی این گیاه است و حفاظت می‌شود‪ ،‬در ارتفاعی در حدود‬ ‫‪ ۱۷۰۰‬تا ‪ ۲۰۰۰‬متر قرار دارد‪ .‬متوسط دمای این منطقه ‪ ۱۰‬درجه سانتی‌گراد و متوسط‬ ‫بارش آن نیز ‪ ۴۵۰‬میلی‌متر در سال است‪.‬‬ ‫جنگل‌های کوهپایه‌ای و سرخس‌های متعدد که در محل رویش گیاه وجود دارند‪ ،‬محیطی‬ ‫منحصر به فرد برای رشد بوته‌های سوسن چلچراغ فراهم کرده‌اند‪ .‬چرا که این گل در‬ ‫منطقه‌ای به فاصله ‪ ۱۰‬متر دورتر از محل کنونی زندگی خود رشد نمی‌کند و هر آن‌چه‬ ‫که وجود داشته از قبل موجود بوده و به‌صورت طبیعی از طریق گرده افشانی یا از طریق‬ ‫ً‬ ‫معموال در حدود‬ ‫ریشه پیازچه زیرزمینی‪ ،‬زیاد شده است‪ .‬تخمین‌ها حاکی از آن است که‬ ‫‪ ۲۰۰۰‬بوته از این گل در کل منطقه وجود دارد‪ .‬این تعداد در اکثر سال‌ها ثابت است و‬ ‫سیر صعودی چندانی نیز ندارد‪.‬‬ ‫گل سوسن چلچراغ در منطقه‌ای به وسعت ‪ ۶‬هکتار می‌روید‪ .‬این گل در سال ‪۱۳۵۴‬‬ ‫توسط یک گیاه شناس فرانسوی به نام «لدربوری» کشف شد و در سال ‪ ۱۳۵۵‬تحت‬ ‫حفاظت قرار گرفت و به عنوان اثر طبیعی ملی ثبت شد‪ .‬اهالی بومی در مورد شناخته‬ ‫شدن این گل‪ ،‬داستان‌هایی را تعریف می‌کنند که به صورت رسمی تایید نمی‌شود و بیشتر‬ ‫شبیه خاطراتی است که شنیده شده و دهان به دهان نقل می‌شود‪ً .‬‬ ‫مثال این‌که یک دشت‌بان‬ ‫پیر به نام «صفرعلی مصطفوی» اولین شخصی بود که در ارتفاعات این گل را دید و‬ ‫آلمانی خان‪،‬‬ ‫خان منطقه داماش برد و همسر‬ ‫به آن توجه کرد‪ .‬او یک بوته را به منزل ِ‬ ‫ِ‬ ‫تصویری از گل تهیه و آنرا برای دوستانی که در اداره محیط زیست داشت فرستاد‪.‬‬ ‫البته آن‌چه که اهمیت دارد‪ ،‬عالقه و توجه بومی‌ها به سوسن چلچراغ است که برای مدتی‬ ‫کوتاه‪ ،‬تعداد زیادی گردشگر را به مقصد داماش راهی می‌کند‪ .‬سوسن چلچراغ از ‪۱۰‬‬ ‫خرداد ماه شکوفا می‌شود و گل‌های آن تا اواخر خرداد و نهایتاً اوایل تیرماه هر سال از‬ ‫بین می‌روند‪ .‬در این مدت کوتاه‪ ،‬گردشگران برای دیدن این پدیده طبیعی راهی دهکده‬ ‫کوهستانی داماش می‌شوند‪ .‬بوته سوسن در حیاط بعضی از منازل مسکونی کوهپایه‌ای‬ ‫داماش نیز از قدیم وجود داشته و زندگی آن وابسته به آب و خاک و هوای این منطقه است‪.‬‬ ‫اهالی داماش از طریق دامداری و کشاورزی امرار معاش می‌کنند‪ .‬وجود چند غذاخوری‬ ‫و چلوکبابی محلی با سازه‌های چوبی و کلبه‌های اجاره‌ای کوچک نشان می‌دهند که اهالی‬ ‫روستای داماش می‌خواهند روستایشان جاذبه گردشگری هم پیدا کند تا از این راه اقتصاد‬ ‫منطقه رونق بیشتری پیدا کند‪.‬‬ ‫در بخش حفاظت شده‪ ،‬آقای یوسفی و همکارش‪ ،‬محیط‌بانان پرحوصله‪ ،‬با عشق و عالقه‬ ‫ط بان نیز با دقت و‬ ‫از گل سوسن‌چلچراغ محافظت می‌کنند‪ .‬مرتضی‪ ،‬پسر کوچک محی ‌‬ ‫دلسوزی مشغول یاری رساندن به آن‌هاست‪ .‬او بازدید کننده‌ها را به داخل منطقه راهنمایی‬ ‫می‌کند و به همراه محیط‌ بان‌ها مراقب است که کسی بوته‌ها را لگد نکند‪.‬‬ ‫بخش حفاظت شده در شیب کوهپایه قرار دارد و پوشیده از سرخس‌های کوتاه و بلند است‪.‬‬ ‫در فواصل چند متر به چند متر درختان کهنسال قرار دارد و در البالی این پوشش گیاهی‬ ‫انبوه‪ ،‬تک بوته‌های سوسن‌ چلچراغ با گل‌های سفید و پرچم‌های نارنجی‌شان خودنمایی‬ ‫می‌کنند‪.‬‬ ‫خم می‌شوم و گل سوسن چلچراغ را بو می‌کنم‪ .‬رایحه‌ای مشام‌نواز و منحصر به فرد‬ ‫دارد که ترکیبی است از عطر بهارنارنج و بوی پوست لیموترش‪ .‬دور پرچم‌های بعضی‬ ‫از بوته‌ها را فویل پیچیده‌اند‪ .‬محیط بان توضیح می‌دهد که اداره کشاورزی شهرستان‬ ‫الهیجان عالقمند به تکثیر این گیاه ‌است و هرساله تالش‌هایی را در این زمینه انجام‬ ‫داده که تاکنون ناموفق بوده‌اند‪ .‬این فویل‌ها را هم ظاهراً کارشناسان همان اداره با هدف‬ ‫جمع‌آوری گرده گیاه به منظور تحقیقات روی پرچم‌ها قرار داده‌اند‪( .‬جدید آنالین)‬


Farhang, September 4, 2015, No. 320

‫چاپ و طراحی‬

PRINT &

‫خدمات‬ DESIGN

Toukanprinting.com

‫ سال سابقه در ایران و کانادا‬25 ‫با بیش از‬

‫در خدمت هموطنان فارسی زبان‬ Tel: 604.710.5234

info@toukanprinting.com

‫سال سيزدهم‬

Page 37


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 38‬‬

‫درنگی بر «زمستان» اميد‬ ‫غالمحسین یوسفی‬

‫سوینبرن (‪ ،)R.Ch Swinburne‬شاعر معروف انگلیسی (‪ ،)۱۹۰۹-۱۸۳۷‬شعری‬ ‫دارد با عنوان «باغ پروسرپاین»(‪ )۱‬که اثری معروف است و درباره آن بحثها شده‬ ‫است‪ ،‬از آن جمله است نقد ت‪ .‬اس‪ .‬الیوت (‪ )T. S. Eliot‬و الیور التن (‪.)Oliver Elton‬‬ ‫پروسرپاین(‪ )۲‬در اساطیر رومی نام دختر زئوس (ژوپیتر) و دمتر (سیریز) ربه‌النوع‬ ‫کشاورزی است که هادس (پلوتو) رب‌النوع حاکم بردنیای زیر زمین‪ ،‬او را می‌رباید و‬ ‫با خود به زیر زمین می‌برد و همسر خود می‌گرداند؛ اما دمتر دختر را باز می‌گرداند و‬ ‫سرانجام توافق می‌کنند که فصل بهار و تابستان دختر بر روی زمین و پاییز و زمستان‬ ‫را در زیر زمین به سر برد که کنایه‌ای است از هنگام شکوفایی و باروری زمین و دوره‬ ‫بی‌حاصلی آن‪.‬‬ ‫در این شعر‪ ،‬اشاراتی به این اسطوره وجود دارد که نموداری از اوضاع عصر شاعر و‬ ‫ناخرسندی او از پژمردن شور و شادیها براثر نیرو گرفتن پیرایشگران (پیوریتنها) تواند‬ ‫بود‪ .‬در بند دوم آن چنین می‌خوانیم‪« :‬من از اشکها و خنده‌ها خسته شده‌ام‪ ،‬و از مردمی‬ ‫که می‌خندند و می‌گریند؛ و از آنچه ممکن است از این پس پیش آید از برای مردمی که‬ ‫می‌کارند و می‌دروند‪ .‬من از روزها و سا عتها ملولم‪ ،‬از غنچه‌های پرپر شده گلهای نازا‪،‬‬ ‫از آرزوها و احالم و قدرتمندیها و از هر چیز به جز خواب‪».‬‬ ‫الیور التن در این شعر رنگی از «مردم و خاموش شدن» می‌بیند و صفاتی که سوینبرن‬ ‫به کار برده نیز نموداری از این حالت تواند بود‪« :‬بادهای ساکن»‪« ،‬امواج بی‌رمق»‪،‬‬ ‫«غنچه‌های پرپرشده»‪« ،‬گلهای نازا»‪« ،‬مزارع بی‌حاصل»‪« ،‬سالهای سپری شده»‪،‬‬ ‫«چیزهای مصیبت‌بار»‪« ،‬احالم مرده ایام از یاد رفته»‪« ،‬غنچه‌های ناشکفته سرمازده از‬ ‫برف»‪« ،‬عشقهای کهن»‪« ،‬بالهای خسته» و «خوابی جاودانه در شبی جاودانی»‪ .‬مرگ‬ ‫نیز به صورت «زنی رنگ پریده… با تاجی از برگهای بی‌حرکت‪ ،‬ایستاده است‪ ،‬او همه‬ ‫چیزهای فناپذیر را گرد میآورد‪ /‬با دستهای سرد و فناناپذیر‪ …/‬او در انتظار هر کس و‬ ‫همه کس است‪».‬‬ ‫شعر سوینبرن نمونه‌ای است که چگونه شاعر توانا احوال خود و عصر خویش را از‬ ‫خالل اسطوره‌ای کهن و تصاویری گویا نقش کرده است‪ .‬به نظر بنده‪ ،‬شعر «زمستان»‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫مهدی اخوان ثالث (م‪ .‬امید) نیز از لحاظی دیگر چنین کیفیتی دارد و اثری است شایان‬ ‫توجه و تحسین‪ .‬در زبان فارسی‪ ،‬بسیاری از پیشینیان و معاصران از زمستان و جلوه‌های‬ ‫آن به صور گوناگون به اقتضای مقام سخن گفته‌اند‪ )۳(.‬برخی از این آثار‪ ،‬وصفی است‬ ‫بسیار کوتاه از منظره زمستان و برف‪ ،‬و گاه به شرح سخن می‌رود از سرما و افسردگی‬ ‫و سرسپیدی باغ و بوستان و پرواز زاغان‪ ،‬تغزلی زمستانه و مناسب و احیاناً گریز به‬ ‫مدح‪ .‬بدیهی است در این میان توصیف برف به عنوان مظهر بارز زمستان جایی خاص‬ ‫دارد‪ )۴(.‬یونانیان قدیم‪ ،‬که چهار فصل را به شکل چهار زن نمایش می‌دادند‪ ،‬زمستان را‬ ‫زنی تصویر می‌کردند سربرهنه‪ ،‬در کنار درختانی بی‌برگ؛ و آنگاه که چهار جانور را‬ ‫برای نشان دادن فصلها برمی‌گزیدند‪ ،‬زمستان به صورت یک سمندر نقش می‌شد‪ .‬در هر‬ ‫حال‪ ،‬در برابر این همه اشعار فارسی– که بسیاری از آنها خوب و زیباست– آنچه «م‪.‬‬ ‫امید» سروده‪ ،‬با همه آنها تفاوت بارز دارد‪ ،‬چه از نظر مایه و مضمون و چه از نظر‬ ‫صورت و طرز بیان‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬وی از این موضوع معروف و مأنوس تابلویی‬ ‫تازه نقش کرده و اثری بدیع و بی‌سابقه پرداخته است که اینک به تماشای آن می‌پردازیم‪.‬‬ ‫این شعر– که تاریخ سرودن آن دی‌ماه ‪ ۱۳۳۴‬است– ظاهراً نمودار برخورد شاعرست با‬ ‫فضای کشور پس از ‪ ۲۸‬مرداد ‪ ۱۳۳۲‬و آنچه او را می‌آزرده است‪ :‬محیط تنگ و بسته‬ ‫و خاموش‪ ،‬نبودن آزادی قلم و بیان‪ ،‬نابودی آرمانها‪ ،‬تجربه‌های تلخ‪ ،‬پراکندگی یاران و‬ ‫همفکران‪ ،‬بی‌وفاییها و پیمان‌شکنیها و سرانجام کوشش هرکس برای گلیم خویش از موج‬ ‫به در بردن و دیگران را به دست حوادث سپردن‪ .‬در این سردی و پژمردگی و تاریکی‬ ‫زمستان اندیشه و پویندگی را احساس می‌کند‪ .‬در این میان غم تنهایی و‬ ‫است که شاعر‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫بیگانگی شاید بیش از هر چیز در جان او چنگ انداخته است که وصف زمستان را چنین‬ ‫آغاز می‌نماید‪:‬‬ ‫«سالمت را نمی‌خواهند پاسخ گفت‪ /‬سرها در گریبان است‪ /.‬کسی سر برنیارد کرد پاسخ‬ ‫گفتن و دیدار یاران را‪ /.‬نگه جز پیش پا را دید نتواند‪ /‬که ره تاریک و لغزان است‪ /‬وگر‬ ‫دست محبت سوی کس یازی‪ /‬به اکراه آورد دست از بغل بیرون‪ /‬که سرما سخت سوزان‬ ‫ِ‬ ‫است‪».‬‬ ‫گذرندگان «نمی‌خواهند» سالمش را پاسخ دهند؛ هرکس در خود فرو رفته و به راه خویش‬ ‫می‌رود و «یارای» آن ندارد که سر ُ‬ ‫برکند و اظهار آشنایی نماید‪ .‬در این راه تاریک‬ ‫و لغزان‪ ،‬بیشتر از پیش پای خویش را نیز نمی‌توان دید‪ :‬دیدی محدود و راهی بسته‬ ‫و آینده‌ای مجهول‪ .‬سردی کشنده تهدید و مرگ‪ ،‬چنان همه را بیم‌زده کرده که پاسخ به‬ ‫محبت آشنایان را نیز با اکراه برگزار می‌کنند‪ .‬آنچه از هوا‪ ،‬ظاهر خانه‌ها‪ ،‬حالت عابران‪،‬‬ ‫درختها‪ ،‬زمین‪ ،‬آسمان‪ ،‬ماه و خورشید با ایجاز تمام گفته شده‪ ،‬نمایشی است محسوس‬ ‫و گویا از این فصل سرد؛ اما در عین حال در پس هر جزء از آن گوشه‌ای از اجتماع‬ ‫ترسیم شده که چون همه در کنار یکدیگر قرار گیرد‪ ،‬تابلویی تمام به دست می‌دهد از‬ ‫زمستانی– به تعبیر جیمز تامسن(‪« )۵‬عبوس و غمگین»– که شاعر در جان خویش و در‬ ‫دل جامعه احساس می‌کند‪:‬‬ ‫«سالمت را نمی‌خواهند پاسخ گفت‪ /‬هوا دلگیر‪ /‬درها بسته‪ /‬سرها در گریبان‪ /‬دستها‬ ‫پنهان‪ /‬نفسها ابر‪ /‬دلها خسته و غمگین‪ /‬درختان اسکلتهای بلورآجین‪ /‬زمین دلمرده‪ /‬سقف‬ ‫آسمان کوتاه‪ /‬غبارآلوده مهر و ماه‪ /‬زمستان است‪».‬‬ ‫زمستان امیدست‪ ،‬تصویری‬ ‫زمستانی که «م‪.‬امید» در این تابلو زنده و پایدار نقش کرده‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫است شاعرانه از پدیده و تجربه‌ای اجتماعی‪ .‬ساختمان اثر در عین تازگی‪ ،‬یکپارچه‪،‬‬ ‫هماهنگ و به‌هم‌پیوسته است‪ .‬در این اثر هنری از یک سو لطف قریحه و قوه ابداع شاعر‬ ‫بارز است و از دیگر سو چیرگی وی بر زبان فارسی که حاصل تتبع و تامل اوست در‬ ‫آثار بزرگان ادب‪ .‬این شعر هم از وزن برخوردار است و هم از قافیه‪ ،‬منتها ترکیب این‬ ‫عناصر در مصراعهای کوتاه و بلند– که به اقتضای جریان طبیعی سخن‪ ،‬از طبع شاعر‬ ‫تراویده– به صورتی تازه و دلکش است‪ .‬به این معنی که شاعر توانسته است در این‬ ‫سمفونی حاصل از نغمه‌ی حروف و حسن ترکیب کلمات‪ ،‬مصراع بندی‪ ،‬وقفها‪ ،‬سکوتها‪،‬‬ ‫تکیه بر برخی اجزای کالم و به جا نشاندن قافیه‌ها‪ ،‬در هر مورد‪ ،‬به تناسب مقام‪ ،‬آهنگی‬ ‫مناسب به سخن ببخشد‪ .‬ذوق او از آرایشهای لفظی و معنوی کلمات نیز بهره برده است؛‬ ‫از این قبیل است‪« :‬پیر پیرهن چرکین»‪« ،‬سرما سخت سوزان است»‪« ،‬بیا بگشای در‪،‬‬ ‫بگشای‪ ،‬دلتنگم» و امثال آن‪.‬‬ ‫هوراس– شاعر و سخن‌سنج نامور رومی– می‌گفت‪« :‬زبان مانند درختان بیشه‌ای است‬ ‫که مجموعه‌ای از برگهای کهنه و تازه دارد‪ ».‬زبان شعری امید مصداق این سخن است‪.‬‬ ‫به عالوه وی توانسته است در کنار واژه‌هایی فصیح و دیرینه‪ ،‬از قبیل‪« :‬یارستن‪،‬‬ ‫یازیدن‪ ،‬حریف (هم‌پیاله)‪ ،‬وام گزاردن‪ ،‬بی‌گه‪ ،‬چراغ افروختن»‪ ،‬کلماتی از زبان گفتار‬ ‫امروز را بیاورد‪ ،‬مانند‪َ « :‬د َمت گرم‪ ،‬تیپا خورده‪ ،‬ناجور‪ ،‬حساب را کنار جام نهادن» و‬ ‫این دو نوع کلمات و ترکیبات را با مهارت تمام با یکدیگر سازوار کرده است‪ .‬ببینید در‬ ‫به کار بردن کلمه‌ی «آی»– که یکی از اصوات است و در زبان روزمره عامه مردم هم‬ ‫کردن آن به تناسب مقام‪ ،‬چه ذوقی به خرج داده است‪.‬‬ ‫رایج است– و قافیه‬ ‫ِ‬ ‫نحو سخن نیز تأثر او از زبان فصحای قدیم مشهود است‪،‬‬ ‫به عالوه در ساختمان جمله و ِ‬ ‫نه به صورت تقلید خام‪ ،‬بلکه با حسن انتخاب‪ً .‬‬ ‫مثال در فارسی قدیم‪ ،‬گاه جزیی از جمله‪،‬‬ ‫بعد از فعل می‌آید و به این طریق برجستگی بیشتری پیدا می‌کند‪ ،‬نظیر «افشین برخاست‬ ‫شکسته و به دست و پای مرده» (تاریخ بیهقی‪ ،‬ص‪ .)۲۲۰‬در شعر امید نیز این کیفیت‬ ‫مکرر دیده می‌شود‪« :‬کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را»‪ .‬حتی تتابع‬ ‫ّ‬ ‫اضافات‪ ،‬که در بالغت غالباً ناپسندیده است و در القای معنی ُکندی ایجاد می‌کند‪ ،‬با‬ ‫کاربرد به جای او‪ ،‬سبب قوّت تصویر و تأکیدی مناسب می‌شود‪.‬‬ ‫اینک تصویری دیگر‪ ،‬زیبا و گویا‪( ...،‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬


‫‪Page 39‬‬

‫سال سيزدهم‬ ‫‪ ...‬از حبس نفس در سینه‌ها‪ ،‬پروای‬ ‫سخن خویش داشتن‪ ،‬برخورد با‬ ‫دیوارها‪ ،‬و نومیدی از همگان‪« :‬نفس‬ ‫کز گرمگاه سینه می‌آید برون‪ /‬ابری‬ ‫شود تاریک‪ /‬چو دیوار ایستد در پیش‬ ‫چشمانت‪ /‬نفس کاین است‪ /‬پس دیگر‬ ‫چه داری چشم ز چشم دوستان دور یا‬ ‫نزدیک؟» در این بی‌کسی و تنهایی و‬ ‫گریز همه از تو و تو از آنان‪ ،‬در این‬ ‫زمستان‪ ،‬به کجا توان پناه برد؟ آیا با‬ ‫تأثر از سنت شعر فارسی است و یا در‬ ‫جستجوی بی‌خبری و فروخواباندن‬ ‫اعصاب بی‌قرار و اندیشه‌های‬ ‫پریشان است که شاعر داروی غم‬ ‫را در باده می‌جوید‪ ،‬و در هوایی‬ ‫که «بس ناجوانمردانه سردست»‬ ‫به جوانمردی پیر باده فروش پناه‬ ‫می‌برد‪« :‬مسیحای جوانمرد من!‪/‬‬ ‫پیر پیرهن چرکین!‪ /‬هوا‬ ‫ای ترسای ِ‬ ‫بس ناجوانمردانه سردست…‪ /‬آی…‬ ‫دَمت گرم و سرت خوش باد!‪ /‬سالمم‬

‫را تو پاسخ گوی‪ /‬در بگشای!»‬ ‫وقتی که کوبنده‌ی در از خویشتن یاد می‌کند‪ ،‬حاکی از افسردگی‪ ،‬رمیدگی و تلخ‌کامی‬ ‫گوینده است از آنچه بر سر او و دیگران آمده است‪ ،‬با لحنی بیزار از هستی‪« :‬منم من‪،‬‬ ‫میهمان هر شبت‪ /‬لولی وش مغموم‪ /‬منم من‪ /‬سنگ تیپا خورده‌ی رنجور‪ /‬منم‪ ،‬دشنام‬ ‫پست آفرینش‪ ،‬نغمه ناجور‪ ».‬زمزمه‌ی او با جمالتی کوتاه و آهنگی مناسب ادامه دارد‪.‬‬ ‫بیان دلتنگی است از نیرنگها‪ ،‬اظهار بی‌رنگی و کناره‌گیری از همه‌ی رنگها‪ ،‬از سرمای‬ ‫شبانگاهی لرزیدن‪ ،‬در سکوت‪ ،‬صدای دندان به هم خوردن خویشتن را شنیدن‪« :‬نه‬ ‫‌رنگ بی‌رنگم‪ /‬بیا بگشای در‪ ،‬بگشای‪ ،‬دلتنگم‪ /‬حریفا!‪/‬‬ ‫از رومم نه از زنگم‪ /‬همان بی ِ‬ ‫پشت در چون موج می‌لرزد‪ /‬تگرگی نیست‪ /‬مرگی نیست‪/‬‬ ‫میزبانا!‪ /‬میهمان سال و ماهت ِ‬ ‫صدایی گر شنیدی‪ /‬صحبت سرما و دندان است‪ /‬من امشب آمدستم وام بگزارم‪ /‬حسابت‬ ‫را کنار جام بگذارم‪».‬‬ ‫در پاسخ باده فروش– که می‌گوید‪ :‬شب بی‌گاه و سپری شد‪ ،‬سحر شد و بامداد آمد– گویی‬ ‫گفتار کسانی درج شده که در آن روزهای تاریک‪ ،‬نوید فرارسیدن روشنایی بامداد را‬ ‫می‌دادند؛ اما مرد تنهای شب‪ ،‬فروغ این صبح کاذب را باور نمی‌کند و آن را فریبی بیش‬ ‫نمی‌داند‪ .‬سیلی سرد زمستان را بر بناگوش خویش احساس می‌کند‪ .‬آسمان را تنگ می‌بیند‬ ‫ْ‬ ‫ظلمات پنهان‪ ،‬و شب و روز را یکسان‪ .‬اگر نوری در این دل‬ ‫و چراغ او را در تابوت‬ ‫ظلمت بتوان ُجست‪« ،‬چراغ باده» است‪ ،‬همان‌گونه که حافظ نیز از «جام سعادت‪ -‬فروغ»‪،‬‬ ‫«خورشید قدح»‪« ،‬چراغ می» و «شعاع جام» سخن می‌گفت و می‌سرود‪« :‬ساقی‪ ،‬به نور‬ ‫باده بر افروز جام ما»‪ .‬اما امید چراغ باده را در شبی غم‌زده و تاریک و نومید‪ ،‬بزم‌افروز‬ ‫خویش می‌خواهد‪ .‬اینک از او بشنوید‪« :‬چه می‌گویی که بی‌گه شد‪ /‬سحر شد‪ /‬بامداد آمد؟‪/‬‬ ‫فریبت می‌دهد‪ /‬بر آسمان‪ ،‬این سرخی بعد از سحرگه نیست‪ /.‬حریفا! گوش سرما برده‬ ‫است این‪ /‬یادگار سیلی سر ِد زمستان است‪ /‬و قندیل سپهر ْ‬ ‫تنگ میدان‪ /‬مرده یا زنده‪ /‬به‬ ‫ظلمت نُه توی مرگ‌اندود پنهان است‪ /‬حریفا! رو چراغ باده را بفروز‪ /‬شب‬ ‫ستبر‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تابوت ِ‬ ‫با روز یکسان است‪».‬‬

‫بن ِد آخر‪ ،‬تصویری است عالی از این زمستان و در عین حال نوعی ر ّد العجزالی الصدر‪.‬‬ ‫اما امید در شعر به برخورداری از گنجینه‌ی زبان پیشینیان اکتفا نمی‌کند‪ ،‬بلکه خود نیز‬ ‫ظلمت نُه‬ ‫ستبر‬ ‫به آفرینش ترکیبات تازه می‌پردازد‪ ،‬نظیر‪ :‬گرمگا ِه سینه‪ ،‬لولی‌ َوش‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تابوت ِ‬ ‫توی مرگ‌اندود‪ ،‬اسکلتهای بلورآجین… حتی در تعبیر رایج «مثل بید می‌لرزد»‪ ،‬تغییری‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫پشت در چون موج می‌لرزد»‪،‬‬ ‫اندک پدید می‌آورد و می‌گوید‪…« :‬میهمان سال و ماهت‪ِ ،‬‬ ‫و با همین دگرگونی‪ ،‬به جمله رنگی از لطف شعری می‌بخشد و تصویری نو به دست‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫اثر هنری هر قدر دلپذیرتر است‪ ،‬دوستار هنر تمامیت و کمال بیشتری در آن می‌جوید‪،‬‬ ‫نظیر بلوری درخشان و خوش‌تراش که در آن وجود یک مویه نازک و پوشیده از انظار‬ ‫نیز دور از انتظارست‪« .‬زمستان» از جوهر شعری و لطف مضمون و جمال اسلوب‬ ‫برخوردار است و شعری است گیرا و دلکش‪ .‬امید با روح شاعرانه و ُحسن ذوق و‬ ‫بصیرتی که در زبان فارسی دارد‪ ،‬به خلق این اثر و نظایر آن توفیق یافته است‪ .‬در هر‬ ‫حال‪ ،‬شعر «زمستان» از آثار نغز و ماندگار ادبیات معاصر است؛ بی‌سبب نیست که‬ ‫شاعر نیز مجموعه‌ای از اشعار خویش را– که سی و نه قطعه است– به نام این قطعه‪،‬‬ ‫«زمستان» نامیده است که خود نوعی گزینش است‪.‬‬ ‫اگر بخواهیم نمونه‌هایی برجسته از شعر امروز فارسی را برگزینیم‪ ،‬برای قطعه‬ ‫«زمستان» باید در آن میان‪ ،‬جایی خاص در نظر گرفت؛ گوینده آن نیز بی‌گمان از‬ ‫شاعران و نمایندگان ارجمند شعر امروز است‪ ،‬هم به واسطه طبع و قریحه توانا و پرورده‬ ‫خویش و هم بر اثر مایه‌وری از فرهنگ ایران و ادب فارسی‪.‬‬ ‫پی‌نویسها‪:‬‬ ‫‪The Garden of Proserpine .۱‬‬ ‫‪ .۲‬پرسفونه‪ ،‬التینی‪ :‬پروسرپینا‪.‬‬ ‫‪ .۳‬از آن جمله‌اند‪ :‬رودکی‪ ،‬دقیقی‪ ،‬ابوالحسن علی آغاجی‪ ،‬کسایی مروزی‪ ،‬بهرامی‬ ‫سرخسی‪ ،‬فردوسی‪ ،‬منوچهری‪ ،‬اسدی طوسی‪ ،‬فخرالدین اسعد گرگانی‪ ،‬مسعود سعد‬ ‫سلمان‪ ،‬امیر معزی‪ ،‬ناصرخسرو‪ ،‬قطران تبریزی‪ ،‬ادیب صابر‪ ،‬انوری‪ ،‬عبدالواسع‬ ‫جبلی‪ ،‬ازرقی هروی‪ ،‬رشیدالدین وطواط‪ ،‬اثیرالدین اخسیکتی‪ ،‬نظامی گنجه‌ای‪ ،‬خاقانی‪،‬‬ ‫حمیدالدین بلخی‪ ،‬کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی‪ ،‬محمدبن عمر فرقدی‪ ،‬قبولی ترشیزی‪،‬‬ ‫حسن وثوق (وثوق‌الدوله)‪ ،‬مؤید ثابتی‪ ،‬رهی معیری‪ ،‬علی صدارت (نسیم)‪ ،‬ابراهیم صهبا‬ ‫و دیگران‪.‬‬ ‫‪ .۴‬کسانی چون منوچهری و کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی و قبولی ترشیزی در آن به‬ ‫شرح سخن گفته‌اند‪ .‬کمال‌الدین اسماعیل قصیده‌ای مشهور با ردیف «برف» سروده است‬ ‫که قبولی ترشیزی و رهی معیری و ابراهیم صهبا نیز همان وزن و ردیف را اختیار‬ ‫کرده‌اند‪ .‬تا می‌رسد به نمایش برف و اسکی سوارها از وثوق‌الدوله و مطایبه رهی و صهبا‬ ‫در باب اسکی سواری مدیر روزنامه باباشمل‪.‬‬ ‫‪ ،)James Thomson (1748- 1700 .۵‬شاعر اسکاتلندی‬ ‫منبع‪« :‬چشمه روشن»‪ ،‬به نقل از روزنامه «اطالعات» بیستم شهریور ‪۸۴‬‬


‫‪Page 40‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫بنیاد کانادا و ایران برگزارمی کند‬ ‫چهارمين برنامه دلشدگان‬ ‫زمان‪Sunday September 13th at 6pm :‬‬ ‫مکان‪Presentation house Theatre, 333 Chesterfield Ave, North :‬‬ ‫‪Vancouver‬‬ ‫تهیه بلیط برای عموم غیرعضوازطریق گیشه تاتر و تلفن ‪6049903473 :‬‬ ‫و یا ‪online: www.phtheatre.org‬‬ ‫تهیه بلیط برای اعضا ازطریق هیات مدیره بنیاد کانادا و ایران و‬ ‫تلفن پیغام گیر‪6046961121 :‬‬ ‫ویا ایمیل‪info@cif-bc.com :‬‬ ‫ویا وبسایت ‪www.cif-bc.com :‬‬ ‫بهای بلیط برای اعضا ‪ 10$‬وغیرعضو‪15$‬‬

‫گروه خیریه پردیس‬ ‫کودکان ایرانی _ کانادائی ( ایرانی تبار ) دبستانی ونکوور را دعوت می کنیم که گرد‬ ‫هم آیند و در راه نیکوکاری گامی بردارند ‪.‬‬ ‫هدف که نیکوکاریست روشن است و روش و برنامه ها را خود آنها ‪ ،‬با مشورت هم‬ ‫پیدا خواهند کرد ‪ .‬البته ماهم برنامه هائی‬ ‫داریم که کم کم پیشنهاد خواهیم کرد ولی خودشان نقش اصلی را خواهند داشت ‪.‬‬ ‫برنامه به دو زبان فارسی و انگلیسی خواهد بود ‪.‬‬ ‫در صورت تمایل‪ ،‬لطفا این دعوتنامه را دراختیار کودکانتان ( اگر مابین ‪7‬تا ‪12‬‬ ‫سال دار ند ) و یا‬ ‫کودکانی که می شناسید و والدین آنها موافقند قرار دهید ‪.‬‬ ‫زمان ‪ :‬دوشنبه هفتم سپتامبر از ساعت دو تا چهار بعد از ظهر‬ ‫مکان ‪ :‬خانه فرهنگ وهنر ایران‬ ‫‪1181West 16 th Street (@ Pemberton Ave‬‬ ‫‪North Vancouver, British Columbia‬‬ ‫شماره تلفن برای کسب اطالعات بیشتر ‪6049804678 :‬‬ ‫تماشای اینها هم احتماال زمینه کار که ( مهربانی ومسئولیت ما درباره نیازمندان )‬ ‫است را برایشان روشنتر میکنند ‪.‬‬ ‫‪https://www.youtube.com/watch?v=rksBNj1CsxA‬‬ ‫‪h t t p s : / / w w w. f a c e b o o k . c o m / A k a d e m i k P e r s p e k t i f /‬‬ ‫‪/videos/651766661563524‬‬ ‫‪/https://www.facebook.com/ActionAgainstHungerUK/videos‬‬ ‫گروه خیریه پردیس ‪10100317116832732‬‬

‫بازاریاب مورد نیاز است (‪)a part-time job‬‬ ‫به یک بازاریاب باتجربه‪ ،‬کوشا و خوش برخورد برای همکاری در زمینه ی کسب‬ ‫آگهی برای نشریه نیازمندیم‪ .‬ساعات کار بسیار قابل انعطاف و پرداخت به صورت‬ ‫کمیسیون مناسب‬

‫‪778.279.4848‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 41‬‬

‫ارز و ارسال پول‬

‫آژانس مسافرتی‬

‫‪604-913-2324‬‬ ‫دنیا‬ ‫‪604-688-2516‬‬ ‫چارلیز (داون تاون)‬ ‫‪604-763-1512‬‬ ‫دانیال‬ ‫‪604-945-3266‬‬ ‫عطار (کوکیتالم)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آژانس مسافرتی رایا (مرجان عظیمی) ‪604-971-4180‬‬ ‫‪( Advanced Travel‬تینا خدایی) ‪604-904-4422‬‬ ‫‪604-770-4474‬‬ ‫آژانس هواپیمایی آپادانا‬ ‫‪604-986-0094‬‬ ‫آریا تراول‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫بیمه‬

‫‪604-980-5464‬‬ ‫‪King Hair Design‬‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫پزشک ‪ /‬مرکز پزشکی‬

‫آرایشگاه و سالن زيبایی‬

‫آموزش هنر‬

‫خانه فرهنگ و هنر (خط‪ ،‬نقاشی‪ ،‬موسیقی‪778-737-7426 )...‬‬ ‫مرکز هنری نوا‪( :‬موسیقی‪ ،‬نقاشی ‪604-985-6282 )..‬‬ ‫نقاشی‪:‬‬ ‫‪604-349-6326‬‬ ‫نازنین صادقی (آبرنگ)‬ ‫‪www.nazanin-artist.com‬‬ ‫رامین جمالپور (رنگ روغن‪ /‬آبرنگ) ‪604-924-1475‬‬ ‫موسیقی‪:‬‬ ‫‪604-375-1272‬‬ ‫اشرف آبادی (تار و سه تار)‬ ‫‪604-983-3985‬‬ ‫استاد شاملو (ویلن و سه تار)‬ ‫‪778-833-4778‬‬ ‫ُرهام بهمنش (پیانو)‬ ‫نازنین صادقی (پیانو برای کودکان) ‪604-349-6326‬‬ ‫گالری موسیقی (پیانو‪ ،‬گیتار‪ ،‬ویلن) ‪604-980-4913‬‬ ‫‪604-990-1278‬‬ ‫مازیار امامی (گیتار)‬ ‫‪604-441-9442‬‬ ‫کامران (گیتار پاپ)‬ ‫رامین جمالپور (پیانو‪ ،‬تئوری‪/‬هارمونی) ‪604-924-1475‬‬ ‫‪778-893-6766‬‬ ‫فرشته فرمند (آواز)‬ ‫‪604-913-3486‬‬ ‫پرویز نزاکتی (آواز)‬ ‫‪604-551-3963‬‬ ‫محمد خرازی (گیتار)‬ ‫عکاسی‪:‬‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫آموزش عکاسی کارون‬ ‫کارتون و کاریکاتور‪:‬‬ ‫گالری کالغ سفید (افشین سبوکی) ‪778-898-4575‬‬ ‫خطاطی‪:‬‬ ‫‪778-889-4820‬‬ ‫انجمن خوشنویسان ایران‬ ‫رقص‪:‬‬ ‫‪604-983-0015‬‬ ‫باله ملی پارس‬ ‫‪604-224-0011‬‬ ‫گروه رقص آتش‬

‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫دی جی‪:‬‬

‫‪Dj Pm Pro‬‬

‫‪778-883-0944‬‬

‫‪------------------------------------------------‬‬‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آموزش زبان‬

‫‪604--836-5663‬‬ ‫جهانگیر فامیلی‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬‫پزشک خانوادگی‪:‬‬ ‫دکتر فروزان گوهری (‪604-588-4449 )Surrey‬‬ ‫دکتر پروانه بهشتی (‪604-925-9277 )West Van‬‬ ‫فیزیوتراپی‪:‬‬ ‫هارمونی (فیزیو ‪ /‬ماساژتراپی) ‪604-468-2300‬‬ ‫‪604-985-6662‬‬ ‫کلینیک فیزیوتراپی کاپیالنو‬ ‫ناتوروپاتیک‪:‬‬ ‫دکتر ماندانا عدالتی (‪604-987-4660 )North Van‬‬ ‫خدمات پرستاری‪:‬‬ ‫‪604-945-5005 Safe Care Home Support‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تدریس خصوصی‬

‫دکتر حسن امتیازی (ریاضی و‪604-710-9602 )...‬‬ ‫دکتر علیرضا خاتون آبادی (ریاضی) ‪778-926-1382‬‬ ‫دکتر حمیدرضا رضازاده (ریاضی) ‪604-700-9560‬‬ ‫مونا لطفی زاده (شیمی و بیولوژی) ‪604-727-5960‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫ترجمه‬

‫حسین عندلیب (مترجم رسمی) ‪604-868-9800‬‬ ‫امیربانو قاسمی نژاد (مترجم رسمی) ‪778-998-8402‬‬ ‫فریبرز خشا (مترجم رسمی) ‪604-377-9225‬‬ ‫‪778-773-0723‬‬ ‫بهارک کیادی‬ ‫‪604-817-4689‬‬ ‫دالرام قدرشناس (‪)Ph.D‬‬ ‫حمید دادیزاده (مترجم رسمی) ‪604-889-5854‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تزيينات داخلی و دکوراسیون‬

‫‪Sofi Interiors‬‬

‫‪604-424-8112‬‬

‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات و خدمات ساختمانی‬

‫شرکت ساختمانی لوفا ‪ -‬پارسا خاکپور ‪778-893-7277‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات لوازم خانگی ‪ /‬برقی ‪ /‬کامپیوتر‬

‫حسن (‪)Wise Appliance‬‬ ‫‪Techno Electro‬‬ ‫سعید ابراهیمی‬

‫‪604-764-6911‬‬ ‫‪604-770-0660‬‬

‫‪604-346-8925‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫‪778-882-4087 Discover English Academy‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات اتوموبیل‬

‫‪604-261-6564‬‬ ‫ایرانیان‬ ‫‪604-913-0601‬‬ ‫دهخدا (نورت ونکوور)‬ ‫‪604-442-9431‬‬ ‫نور دانش‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫حسابداری‬

‫‪604-710-0550‬‬ ‫‪( Green Way‬محسن)‬ ‫آموزشگاه رانندگی بهروز ‪778-896-1420‬‬ ‫‪778-995-0000‬‬ ‫سیامک صالحی پور‬ ‫‪( Central Youth‬سارا سلیمی) ‪778-378-5888‬‬ ‫‪604-644-8960‬‬ ‫حسین الهیجی‬ ‫‪604-990-4844‬‬ ‫کاپیالنو (جوان)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫حمل و نقل ‪ /‬اثاث کشی (‪)Moving‬‬

‫آموزشگاه زبان فارسی‬

‫آموزش رانندگی‬

‫اتوموبیل‬

‫هوندا (هوشنگ دیده بانی)‬ ‫فولکس واگن (بهداد نخعی)‬ ‫آئودی (علی بنی صدر)‬ ‫میتسوبیشی (مریم ساده)‬

‫‪778-898-0701‬‬ ‫‪604-649-3618‬‬ ‫‪604-250-6711‬‬ ‫‪604-307-8742‬‬

‫‪604-438-0222‬‬ ‫‪( KMF‬خسرو خاندشتی)‬ ‫تعمیرگاه و مکانیکی ‪604-960-0389 Auto Tek‬‬ ‫‪604-722-4175‬‬ ‫زاهد هفت لنگ‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬‫ناهید پاک (‪778-340-0231 )NasTax-N.Van‬‬ ‫ناهید پاک (‪604-781-8153 )NasTax- Langley‬‬ ‫‪778-285-8830‬‬ ‫حسابداری صبا‬ ‫‪604-468-4222‬‬ ‫تراز (کوکیتالم)‬ ‫‪604-986-3704‬‬ ‫تراز (حسن نراقی)‬ ‫‪604-990-6668‬‬ ‫رضا هوشمند‬ ‫‪----------------------------------------------‬‬‫‪778-846-2573‬‬ ‫هرکول مووینگ‬ ‫‪604-970-2233 Merto Vancouver Movers‬‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫خريد و فروش طال ‪ ،‬نقره و جواهرات‬

‫‪Gold Buyers‬‬

‫‪778-889-9291‬‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫خدمات چاپ‬

‫‪604-990-7272‬‬ ‫کاپیز دیپو (نورت ونکوور)‬ ‫خدمات چاپ‪604-710-5234 Print & Design‬‬

‫‪604-931-6121‬‬ ‫سوپر مارکت پارسیان‬ ‫‪604-877-0139‬‬ ‫یک و یک‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫خدمات زيبایی و ماساژ زهره ‪604-365-4610‬‬

‫‪604-770-1784‬‬ ‫فرش پازیریک‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات زيبايی ‪ /‬ماساژ‬

‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات کنسولی‪ /‬اسناد رسمی‪ /‬مهاجرت‬

‫فریبرز خشا (نوتاری پابلیک) ‪604-922-4600‬‬ ‫فرشته رحیمی (امور مهاجرت) ‪778-893-2275‬‬ ‫‪604-924-4452‬‬ ‫محمد همائی نژاد ‬ ‫کاظم سیدعلیخانی (امور مهاجرت) ‪778-285-2866‬‬ ‫‪604-230-9767‬‬ ‫نیلپر هنرور (پورت مودی)‬ ‫‪604-986-3704‬‬ ‫حسن نراقی (امور مهاجرت)‬ ‫‪604-987-1413‬‬ ‫یونکس‬ ‫‪778-285-2866‬‬ ‫راه کانادا (کوکیتالم)‬ ‫‪604-973-0102‬‬ ‫سوزان بشیری‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات کامپیوتر‬

‫‪604-657-4318‬‬ ‫شهرام شعبانی‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫داروخانه‬

‫داروخانه مدیس (پورت کوکيتالم) ‪604-944-5544‬‬ ‫‪604-982-0981‬‬ ‫داروخانه نورت وست‬ ‫‪604-944-2048‬‬ ‫فارماسیو (کوکیتالم)‬ ‫داروخانه‬ ‫ِ‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫دندانپزشک‬

‫‪604-985-7032‬‬ ‫دکتر بابک چهرودی‬ ‫‪604-321-8001‬‬ ‫دکتر روشنک شفقی‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫رستوران‬

‫‪604-971-5113‬‬ ‫خلیج فارس‬ ‫‪604-904-3904‬‬ ‫گیالنه‬ ‫‪604-980-7373‬‬ ‫کازبا‬ ‫‪778-340-1500‬‬ ‫زیتون‬ ‫‪604-987-9000‬‬ ‫کپیالنو کافه‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫سرمایه گذاری و خدمات مالی‬

‫ محسن مطلبی‬‫‪ -‬شاهین گلستانی‬

‫‪778-773-6377‬‬ ‫‪778-231-9879‬‬

‫‪------------------------------------------------‬‬

‫طراحی وب سايت ‪ /‬خدمات اینترنت‬

‫‪604-805-8560‬‬ ‫ یاشار ک‪ .‬استودیو‬‫‪------------------------------------------------‬‬

‫عکاسی و فیلمبرداری‬

‫‪604-805-8560‬‬ ‫یاشار ک‪ .‬استودیو‬ ‫‪604-925-6800‬‬ ‫پرفکت شات استودیو‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫استودیو عکاسی کارون‬ ‫حمید ‪604-358-7060 slicephotography.ca‬‬ ‫‪778-355-4445‬‬ ‫دات آرت استودیو‬ ‫‪604-987-1413‬‬ ‫یونکس‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫فروشگاه مواد غذایی‬

‫فرش (فروش ‪ /‬تعمیرات ‪ /‬شستشو)‬

‫کتابفروشی‬

‫نیما (کتاب‪ ،‬فیلم و آالت موسیقی) ‪604-904-0821‬‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫کتاب کارون‬ ‫‪604-671-9880‬‬ ‫پان به (کتاب و فیلم)‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫مشاور امالک‬

‫محمد خلیل بیگی ‬ ‫مرتضی رضایی‬ ‫پرتو مشرف‬ ‫نادر معتمد‬ ‫ایرج بابایی‬ ‫فرشته رحیمی‬ ‫فرزاد میرپور‬ ‫مژگان شیخ االسالمی‬ ‫کورس پزشک‬ ‫پروین نارچی‬ ‫سارا عسکریان‬ ‫هومن بزرگ نیا‬ ‫مارسی پناه‬ ‫مهرناز چیت ساز‬ ‫رضا راد‬ ‫فاطی دارا‬

‫‪604-727-4044‬‬ ‫‪604-603-0704‬‬ ‫‪604-506-8668‬‬ ‫‪604-603-0762‬‬ ‫‪604-626-1033‬‬ ‫‪778-893-2275‬‬ ‫‪604-999-2040‬‬ ‫‪604-898-4333‬‬ ‫‪604-518-3992‬‬ ‫‪604-790-7484‬‬ ‫‪604-716-6821‬‬ ‫‪604-880-6800‬‬ ‫‪604-761-7546‬‬ ‫‪604-988-8000‬‬ ‫‪778-855-2778‬‬ ‫‪604-787-6562‬‬

‫‪Better Bakes & Eats‬‬ ‫شیرینی مینو (کوکیتالم)‬ ‫شیرینی گلستان‬ ‫شیرینی رکس ‬ ‫شیرینی الله‬ ‫کلبه نان‬ ‫افرا‬

‫‪604-987-5881‬‬ ‫‪604-552-3336‬‬ ‫‪604-990-7767‬‬ ‫‪604-973-0119‬‬ ‫‪604-986-6364‬‬ ‫‪778-340-1773‬‬ ‫‪604-987-7454‬‬

‫‪---------------------------------------------‬‬

‫نان ‪ /‬شیرینی‬

‫‪---------------------------------------------‬‬

‫نشریات و دیگر رسانه ها‬

‫فرهنگ‬ ‫فرهنگ ‪BC‬‬ ‫‪BC‬‬

‫‪604-544-0960‬‬ ‫‪778-317-4848‬‬

‫‪604-988-9262‬‬ ‫شهروند ‪BC‬‬ ‫‪604-921-4726‬‬ ‫پیوند‬ ‫‪604-697-0344‬‬ ‫دانستنیها‬ ‫‪604-782-6796‬‬ ‫ماهنامه نگاه‬ ‫‪604-913-0399‬‬ ‫دانشمند‬ ‫‪604-723-4307‬‬ ‫تلویزیون پرواز‬ ‫تلویزیون پیوند ‪ /‬و به یاد ایران ‪604-921-4726‬‬ ‫‪778-709-9191‬‬ ‫رادیو فارسی زبان ونکوور‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫وام‬

‫‪604-307-8674‬‬ ‫مهرداد نویس‬ ‫‪604-603-0762‬‬ ‫نادر معتمد‬ ‫‪604-375-4119‬‬ ‫محمد فراهانی‬ ‫‪604-725-7230‬‬ ‫بهنام نیک اختر‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫چهارباغ (نورت ونکوور) ‪604-522-5254‬‬ ‫نانسی‬ ‫‪ 604-987-5544‬وکالت ‪ /‬خدمات حقوقی‬ ‫آریا‬ ‫‪ 604-682-8816‬متیو فهی (‪604-561-4644 )Matthew Fahy‬‬ ‫افرا‬ ‫‪604-925-6005‬‬ ‫‪ 604-987-7454‬زهرا جناب‬ ‫فروشگاه بزرگ دایانا (کوکيتالم) ‪604-941-1881‬‬ ‫جعفر مصطفی (دفتر وکالت ایرکا) ‪604-518-9482‬‬ ‫‪604-472-8888‬‬ ‫‪Urban Gate‬‬ ‫‪604-281-3013‬‬ ‫دکتر مهران محمودی‬ ‫‪604-988-8100‬‬ ‫المپیا‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬‫‪604-988-3515‬‬ ‫پارس‬ ‫‪ 604-985-2288‬هنرهای دستی‬ ‫پرشیا‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫ ‬ ‫‪ 604-983-2020‬کارون‬ ‫میت شاپ اند دلی‬ ‫‪604-669-6766‬‬ ‫دانیال‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 42‬‬

‫جويای کار ‪ -‬جويای کار‬

‫جويای کار ‪ -‬جويای کار‬

‫‪----------------------------------------------------‬‬‫ آماده برای کار در زمینه امور اداری‪ ،‬دفتری و خدمات با‬‫تجربه طوالنی مدت در کانادا ‪ -‬دارای گواهینامه بی سی‪،‬‬ ‫با سابقه درخشان و تسلط به زبان انگلیسی‬ ‫)آرش( ‪604.986.1910 & 778.558.5829‬‬ ‫‪------------------------------------------------------‬‬

‫‪-----------------------------------------------------‬‬

‫جویای کار‪:‬‬ ‫عالقمند به فراگیری و کار در یکی از رشته های فنی‬ ‫میباشم‪ .‬لطفاً با شماره زیر تماس حاصل فرمایید‪:‬‬ ‫‪604.585.1477‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬‫ جويای کار در زمینه کارهای ساختمانی‪ ،‬نقاشی‪،‬‬‫رنگرزی و ‪...‬‬ ‫)محمد( ‪604.600.8996‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬‫ جویای کار در زمینه کارهای اداری و دفتری‪ ،‬فروشگاه‪،‬‬‫رانندگی و ترجمه می باشم‪.‬‬ ‫‪778.839.8889‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬‫ جویای کار در زمینه مراقبت از کودکان‬‫مراقبت از کودکان شما در هر سنی ‪ -‬همه روزه‪ ،‬همه‬ ‫ساعت‪ ،‬حتی تعطیالت آخر هفته‬ ‫دارای مدرک ‪ ،LNR‬مدرک ‪ Family Childcare‬و‬ ‫مدرک ‪( First Aid‬کمک های اولیه)‬ ‫در ریچموند ‪604.241.7401‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬‫ جویای کار در زمینه نگهداری از کودکان‬‫مادر دو فرزند موفق با بیش از ‪ 15‬سال تجربه تدریس در‬ ‫مقاطع مختلف در دبیرستان های تهران و دارنده مدرک‬ ‫‪ Family Childcare‬از بریتیش کلمبیا‪ ،‬آماده نگهداری‬ ‫از فرزندان عزیز و دلبندتان در طول هفته و روزهای آخر‬ ‫هفته (‪ )weekends‬می باشد‪.‬‬ ‫)فریده( ‪778.372.0920‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬‫ خانمی با گواهینامه رانندگی بی سی و دارای اتوموبیل‪،‬‬‫جویای کار می باشد‪.‬‬ ‫‪778.318.7545‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬‫ متخصص و مدرس دانشگاه در حوزه توسعه کسب و‬‫کار و مذاکرات تجاری با بیش از ‪ 15‬سال تجربه کاری در‬ ‫یکی از معتبرترین شرکت ها‪ ،‬شامل‪:‬‬ ‫‪ 1‬بازاریابی (تحقیقات‪ ،‬بازاریابی اجرایی و برنامه های‬‫توسعه محصول ‪ - 2-‬فروش و مشتری مداری ‪ --3‬خرید‬ ‫داخلی و خارجی و منبع یابی‬ ‫‪604.500.0872‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬‫جویای کار‪ -:‬فیلمبردار حرفه ای با چندین سال تجربه ‪-‬‬ ‫مسلط به دستگاه های ادیتینگ و مسلط به زبان انگلیسی‬ ‫‪604.765.2045‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬‫ خانمی جویای کار در زمینه ی نگهداری از کودکان‬‫با سابقه کار در بریتیش کلمبیا‪ ،‬دارای معرف های معتبر‪،‬‬ ‫مادر چهار فرزند موفق و دارای مدرک کمک های اولیه‬ ‫کودک ‪ -‬آماده کار در روزهای هفته و آخر هفته‬ ‫)طاهره( ‪604.655.8259‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬‫ هندی من (‪ )Handy Man‬جویای کار در زمینه‬‫همه نوع کارهای ساختمانی‪ ،‬نقاشی ساختمان (داخلی و‬ ‫بیرونی)‪ power-washing ،‬و‪ ...‬می باشد‬ ‫)علی( ‪778.898.3103‬‬

‫جويای کار‬

‫ آشپز ماهر‪ ،‬تحصیل کرده با دو مدرک بین المللی‪،‬‬‫مسلط بر انواع کباب ها و بیش از ‪ 150‬نوع غذای‬ ‫ایرانی و سایر ملل آماده کار با هتل‪ ،‬رستوران معتبر‪،‬‬ ‫مهد کودک و ‪ ...‬می باشد‬ ‫‪778.929.8787‬‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫ جویای کار در زمینه پرستاری‬‫نرس باسابقه دارای مدارک‪:‬‬ ‫& ‪ Early Childhood Care‬و ‪First Aid‬‬ ‫‪Education‬‬ ‫از کانادا‪ ،‬آماده نگهداری از کودک یا سالمند و یا بیمار‬ ‫شما می باشد‪.‬‬ ‫‪604.352.8413‬‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫جويای کار‬ ‫در زمینه دوخت و دوز و هرگونه تعمیر لباس و آلتریشن‪.‬‬ ‫با بیش از ‪ 40‬سال سابقه کار‪.‬‬ ‫‪778.321.8904‬‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫ جویای کار در زمینه نگهداری از کودکان ‪ -‬با بیش از‬‫‪ 35‬سال سابقه کار در مهد کودک‬ ‫‪604.442.1924‬‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫ جویای کار در زمینه نگهداری از سالمندان می باشم‪.‬‬‫‪604.719.3723‬‬ ‫با تجربه در این زمینه‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫ جویای کار‪ :‬خانمی با مدرک ‪Family Daycare‬‬‫و ‪ First Aid‬برای نگهداری از کودکان شما پیش و‬ ‫پس از مدرسه (‪ )before & after school‬و حتی‬ ‫روزهای آخر هفته و تعطیالت‬ ‫دارای اتوموبیل جهت ایاب و ذهاب‬ ‫در منطقه ترای سیتی‬ ‫‪778.861.5654‬‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫ خانمی دارای مدرک در زمینه مراقبت از کودکان‬‫(‪ )Family Childcare License‬و کمک های اولیه‪،‬‬ ‫همه روزه آماده کار در منطقه نورت شور می باشد‪.‬‬ ‫‪604.868.9440‬‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫ دارای مدرک پرستاری از ایران و بریتیش کلمبیا‪-‬‬‫جویای کار در زمینه نگهداری از سالمندان در منزلشان‪-‬‬ ‫دارای مدارک مربوطه‬ ‫و نیز نگهداری از کودکان با مدرک ‪BC Daycare‬‬ ‫‪778.882.5107‬‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫ جویای کار در کمپانی‪ ،‬شرکت‪ ،‬اداره‪ ،‬مغازه‪ ،‬فروشگاه‪.‬‬‫برای کارهای مناسب با قیمت مناسب‬ ‫‪778.590.3373‬‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫ جویای کار در زمینه ی نگهداری از سالمندان می‬‫باشم‪ .‬دارای تجربه کافی در این زمينه‬ ‫‪604.719.3723‬‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫جویای کار‪ - :‬فردی مطمئن‪ ،‬دارای اتوموبیل و گواهینامه‬ ‫ی بریتیش کلمبیا‪ ،‬مسلط به زبان انگلیسی جهت هر گونه‬ ‫خدمات سریع اداری‪ ،‬پُستی و حمل و نقل سبک آماده‬ ‫سرویس دهی در داخل بریتیش کلمبیا و آمریکا می باشد‪.‬‬ ‫شماره تماس‪778.386.4865 :‬‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫توجه!‪ ،‬توجه!‬ ‫لطفاً توجه بفرماييد که تنها آگهی های جویای کار‬ ‫برای کسانی که در پی یافتن کارند و نیز آگهی های‬ ‫استخدام ارسالی از سوی شرکت ها و بیزینس ها در‬ ‫این نشریه به صورت رایگان به چاپ می رسد‪.‬‬ ‫خواهشمندیم از درخواست آگهی رایگان برای‬ ‫مواردی چون فروش یا کرایه منزل‪ ،‬یافتن همخانه‪،‬‬ ‫ارائه خدمات حرفه ای خود (مانند تدریس‪ ،‬سرویس‬ ‫حمل و نقل و اثاث کشی‪ ،‬یافتن پرستار برای فرزندان‬ ‫یا والدین سالخورده خود و امثال آن) و نیز آنچه‬ ‫به خارج از ونکوور و بی سی مربوط می شود‪،‬‬ ‫خودداری بفرمایید‪.‬‬ ‫این نوع آگهی ها در صفحه ای دیگر در اندازه ای‬ ‫مناسب و در ابعادی نزدیک به یک بیزینس کارت با‬ ‫پرداخت تنها پنج دالر در هر نوبت در دسترس شما‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫با سپاس از توجه تان به این نکات‬ ‫ جویای کار‪:‬‬‫خانمی با سال ها تجربه مفید نرسینگ در ایران ‪ -‬دارای‬ ‫مع ّرف های معتبر جویای کار در زمینه نگهداری از‬ ‫سالمندان و کودکان می باشد‪.‬‬ ‫‪604.984.4459‬‬ ‫‪----------------------------------------------------‬‬‫جویای کار‪:‬‬ ‫تدريس زبان فارسی برای هر سنی‬ ‫با سابقه بیش از چهل سال تدريس‬

‫‪604.442.1924‬‬ ‫‪----------------------------------------------------------‬‬

‫استخدام ‪ -‬استخدام ‪ -‬استخدام‬ ‫‪---------------------------------------------------‬‬‫ استخدام‪ :‬به یک نفر با تجربه کافی در زمینه آهنگری‬‫و جوشکاری نیازمندیم‪.‬‬ ‫‪778.232.9284‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬

‫استخدام‪:‬‬

‫به یک استتیشن با تجربه بطور تمام وقت نيازمندیم‪.‬‬ ‫‪preferably with clients‬‬

‫‪Tel: 604.327.5564‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬

‫‪ -‬استخدام‪:‬‬

‫شرکت ‪ A & A Movers‬به تعدادی افراد ساکن نورت‬ ‫ونکوور نیازمند است‪.‬‬

‫‪Tel: 604 - 445 - 4590‬‬ ‫‪--------------------------------------------‬‬‫استخدام‪:‬‬

‫به یک هندی مَن باتجربه نیازمندیم‬ ‫شرایط‪ :‬داشتن قابلیت فیزیکی و داشتن َون یا تراک‬ ‫داشتن ابزار و لوازم کار نجاری‬ ‫ ‬ ‫داشتن گواهينامه رانندگی معتبر‬ ‫ ‬

‫‪Tel: 604.396.1646‬‬ ‫‪---------------------------------------------‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 43‬‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫استخدام‬ ‫آژانس مسافرتی اَد َونسد تراول (‪ )Advanced Travel‬به يک تراول ایجنت (‪Travel‬‬ ‫‪ )Agent‬باتجربه نیازمند است‪.‬‬ ‫متقاضیان لطفاً از طریق ایمیل زیر با ما تماس بگیرند‪:‬‬

‫‪aslan@advancedtravelbc.com‬‬

‫اطالعيه انجمن ايرانيان برنابی‬ ‫به اگاهی میرساند جلسات فرهنگی اجتماعی تفریحی انجمن ایرانیان برنابی شامل‪:‬‬ ‫مقاله‪ ٫‬شعرهمراه اهنگ ‪ ٫‬ترانه خوانی ‪ ٫‬موسیقی کر ‪ ٫‬شاهنامه خوانی با ضرب ‪٫‬‬ ‫و‪....‬میباشد‪.‬‬ ‫زمان روزهای سه شنبه ساعت (‪ ۳‬تا ‪) ۵‬‬ ‫مکان شمال لوهید مال خیابان کمرون شماره ‪ ۹۵۲۳‬ساختمان سینیور سنتر جنب‬ ‫کتابخانه تلفن (‪)۶۰۴۷۷۹۴۴۲۲‬‬

‫با تشکر‪......‬روابط عمومی انجمن‬

‫اطالعيه بنياد کانادا و ايران‪:‬‬ ‫بنیاد کانادا و ایران با همکاری دفتر حقوقی فرامرزی و مرکز مشاوره روان پویا سمینار‬ ‫حقوقی و روانشناختی خانواده را در زمینه مسائل ذیل برگزار مینماید‪:‬‬ ‫ خانواده چیست؟‬‫ ازدواج سالم چگونه انجام می‌گیرد؟‬‫ برای پایداری ازدواج از نظر روان شناختی چه باید کرد؟‬‫ در جریان طالق می‌بایست از نظر روان شناختی چه مسائلی را م ّد نظر قرار داد؟‬‫ زوجین می‌بایست به چه مسائل حقوقی در طول زندگی‌ مشترک و یا در هنگام طالق‬‫توجه داشته باشند؟‬ ‫سخنرانان‪ :‬آقای حسین فرامرزی (وکیل حقوق خانواده) و خانم آذر ضیامنش (مشاور‬ ‫خانواده)‬ ‫مكان ‪ :‬شماره ‪ 145‬خیابان یکم غربی‪ ,‬نورت ونکوور‪ ,‬کامیونیتی ‪JBCC‬‬ ‫زمان ‪ 20 :‬سپتامبر ساعت ‪ 2‬تا ‪ 4‬بعد از ظهر‬ ‫وروديه ‪ :‬یرای عموم ‪ 10$‬و برای اعضا بنیاد کانادا و ایران ‪ 5$‬می باشد (شما می توانید‬ ‫در محل سمینار به عضویت بنیاد بپیوندید)‪.‬‬ ‫درآمد حاصل از این سمینار صرف امور خیریه و بورس تحصیلی دانشجویان خواهد‬ ‫شد‪ .‬به علت محدودیت فضا از متقاضیان محترم تقاضا میگردد که برای ثبت نام خود‬ ‫با بنیاد کانادا و ایران تماس حاصل نمایند‪ .‬برای کسب اطالعات بیشتر با شماره تلفن‬ ‫‪ 6046961121‬ویا پست الکترونیک ‪ info@cif-bc.com‬تماس حاصل نمایید‬

‫فال قهوه مهری‬

‫‪604.442.8958‬‬ ‫نقاشی ساختمان با قيمت بسيار مناسب‬ ‫(پیمان)‬

‫‪604-360-6092‬‬

‫مرکز مشاوه روان پویا در ونکوور کانادا‬ ‫با اهداف آموزشی ‪ ،‬درمانی و پژوهشی با کادر مجرب و متخصص اماده ارائه خدمات روا‬ ‫ن شناختی و مشاوره حضوری و آنالین می باشد‪.‬‬ ‫خدمات مشاوره ایی که دراین مرکز ارائه می شود به شرح زیر است ‪:‬‬ ‫ مشاوره فردی (خوداگاهی و خود شناسی) ‪ ،‬مشاوره زناشویی وخانواده‪ ،‬مشاوره قبل از‬‫ازدواج‪ ،‬مشاوره برای بازسازی زندگی پس از طالق‬ ‫ درمان اختالل های روانی شامل افسردگی‪ ،‬اضطراب‪ ،‬وسواس های عملی‪ -‬فکری‪ ،‬و‬‫مشکالت عاطفی و رفتاری‪.‬‬ ‫ درمان مشکالت یادگیری و عاطفی و رفتاری کودکان و نوجوانان‪.‬‬‫همچنین دراین مرکز دوره‌های آموزشی مهارت‌های زندگی‌‪ ،‬فرزند پروری‪ ،‬مهارت‌های‬ ‫ارتباطی‌ زوجین‪ ،‬و مهارت‌های ابراز وجود و افزایش عزت نفس برای عموم برگزار‬ ‫می‌‌شود‪ .‬افزون بر این‪ ،‬در مرکز مشاوه روان پویا دوره‌های تخصصی روش‌ها و فنون‬ ‫مشاوره و رواندرمانی برای روان شناسان و مشاوران با مدرک تحصیلی‌ کارشناسی و‬ ‫باالتر برگزار می‌‌شود‪.‬‬ ‫عالقمندان برای کسب اطالعات بیشتر می‌‌توانند با شماره مرکزتماس حاصل نمایند‪.‬‬ ‫شماره تماس‪6047191084:‬‬ ‫‪ psychodynamic counselling‬همچنین از صفحه فیسبوک ما با عنوان مشاوره روان‬ ‫پویا وسایت ‪ psychodynamiccounselling.com‬دیدن فرمایید‪.‬‬

‫تدريس پيانو‪ ،‬آکاردئون و تئوری موسيقی‬ ‫برای کودکان و بزرگساالن‬ ‫با سی سال سابقۀ تدريس‬

‫حسين زليخاپور‬

‫‪604.618.9709‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 44‬‬

‫‪Farhang September 4, 2015, No. 320‬‬

‫‪Everything Rubbish Removal‬‬ ‫بی استفاده و‬

‫هرگونه اثاثیه اضافی‪،‬‬ ‫دورافکندنی شما را‬ ‫ اعم از مبل‪ ،‬یخچال‪ ،‬میز و صندلی‪،‬‬‫و‪- ...‬‬ ‫با نازلترین قیمت از منزل یا محل کار شما‬ ‫برخواهیم داشت‪.‬‬ ‫خدمات این شرکت در نورت ونکوور‪ ،‬وست‬ ‫ونکوور‪ ،‬کوکیتالم‪ ،‬داون تاون و دیگر نقاط‬ ‫ونکوور بزرگ در دسترس شماست‪.‬‬

‫‪Tel: 604.500.0953‬‬ ‫)‪(Amin‬‬ ‫اجاره اتاق‪:‬‬ ‫دو اتاق در يک طبقه مستقل از تاون هاوسی بسیار بزرگ‪ ،‬ویالیی و با منظره دلباز‬ ‫با باغ در اطراف آن‪ ،‬ایستگاه اتوبوس روبروی منزل‪ ،‬شامل پرده ها‪ ،‬لوسترها‪،‬‬ ‫تلویزیون‪...‬‬ ‫مبلمه یا نیمه مبله ‪ -‬در وسط شهر نیووست مینستر‬ ‫با مبلغ بسیار مناسب برای طوالنی مدت اجاره داده می شود‪.‬‬

‫‪Tel: 778.834.2199‬‬

‫آرايش مو توسط "نازی"‬ ‫کوتاه کردن مو (زنانه و مردانه)‪ :‬‬

‫‪$10‬‬

‫رنگ ریشه مو‪ :‬‬

‫‪$20‬‬

‫ ‬ ‫رنگ موی آقایان‪:‬‬

‫‪$10‬‬

‫ ‬ ‫هایالیت‪:‬‬

‫ ‬ ‫‪up to $40‬‬ ‫‪$8‬‬

‫ ‬ ‫ابرو‪:‬‬

‫مرمت و بازسازی انواع تابلوهای نقاشی رنگ روغن‬

‫‪778.874.3931‬‬

‫تدريس خصوصی زبان انگليسی‬

‫‪Wise Appliance Service‬‬ ‫تعميرات انواع لوازم برقی خانگی‬

‫)حسن( ‪604.764.6911‬‬

‫برای کودکان و بزرگساالن‬ ‫با قیمت بسیار مناسب‬

‫(آرزو) ‪604-351-9974‬‬ ‫خدمات مووینگ و دلیوری در اسرع وقت انجام می شود‬ ‫مسکونی‪ ،‬تجاری و اداری‬ ‫‪( 604.374.8605‬البرز)‬

‫(نورت ونکوور)‬

‫‪778.859.4393‬‬

‫‪Tel:‬‬

‫مدرسه ی نور دانش‬ ‫چون شکر شیرین و چون گوهر‪ ،‬زبان فارسی است‬

‫فارسی‪ ،‬فرهنگ و آیین و نشان پارسی است‬

‫زبان مهم ترین عامل حفظ و ارتباط بین نسل هاست‪ ،‬پس بکوشیم تا با آموزش زبان فارسی به‬ ‫فرزندان مان ارتباط خود را با نسل جدید تقویت نماییم‪.‬‬ ‫مدرسه ی نور دانش با مجوز برگزاری امتحانات پایان سال تحصیلی ایران و برخورداری از سی‬ ‫سال سابقه ی مدیریتی و آموزشی در مدارس دولتی و غیر انتفاعی داخل کشور و چندین سال‬ ‫فعالیت آموزشی در استان بریتیش کلمبیا و بهره مندی از کادری مجرب و کارآزموده‪ ،‬دارای‬ ‫کالس های خصوصی و گروهی آموزش زبان فارسی برای خردساالن و بزرگساالن‪ ،‬آموزش‬ ‫کلیّه ی دروس ابتدایی و راهنمایی و نیز آموزش تک درس دبیرستان‪ ،‬جهت آمادگی هرچه بیشتر‬ ‫دانش آموزان برای شرکت در امتحانات ایران می باشد‪ .‬ضمنا" کالس ها در دو منطقه نورث‬ ‫ونکوور و کوکیتالم برگزار می شود‪.‬‬

‫تلفن های تماس‪ 604.442.9431 :‬و ‪604.726.9430‬‬ ‫ایمیل‪noordanesh.school@yahoo.com:‬‬


‫‪Page 45‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, September 4, 2015, No. 320‬‬

‫آموزش‬

‫مکتب موسیقی شاملو‬

‫ویلن ایرانی‪ ،‬ویولن کالسیک‪،‬‬ ‫سه تار و پیانو‪،‬‬ ‫تئوری موسیقی‪ ،‬سولفژ‬ ‫ردیف های آوازی‬ ‫(میرزا عبدالله‪،‬صبا‪،‬‬ ‫تجویدی)‬ ‫فراگیری آهنگ های‬ ‫قدیمی همراه با ویولن و‬ ‫آهنگساز _ مدرس‬ ‫دانشگاه با ‪40‬‬ ‫تجربه آموزشی_‬

‫ریتم‬ ‫سال‬

‫تکنواز ویولن در رادیو تلویزیون‬

‫دارنده تالیفات و آثار متعدد در زمینه موسیقی ایرانی‬

‫‪E.mail: shamloukia@gmail.com‬‬ ‫‪WEbsite: www.shamlouviolin.com‬‬

‫‪Tel: 604.983.3985‬‬

‫حل جدول نشريه ی فرهنگ (شماره ی ‪)320‬‬


Farhang September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

No Escape (PG) *** 10 More Steps! By ROBERT WALDMAN, Vancouver

F

amily matters. So does job security. Human nature seems to revolve around finding a job.Protecting one's family and moving up in the world. Lost in the shuffle is a family trying to make ends meet in No Escape. Sharp drama that's timely and hits home courtesy of VVS Films and Touchwood PR heads your way at Cineplex Odeon theatres around B.C.

Dazed and confused describes the plight of Texas based Jack Dwyer. A shell-shocked Owen Wilson (Wedding Crashers) doesn't know quite what hit him when he uproots his family to an Asian country in hopes of finding greener pastures. Think again.

No one likes to move and you can sense the apprehension of wife Annie and daughters Lucy and Beeze. Like a deer caught In The headlights is Lake Bell who alongside Sterling Jerins and Claire Geare come face to face with evil as the family winds up in a war zone. It's every man (and woman) for herself as the group does what they can to stay alive amidst the political turmoil cast their way. Effective is Wilson who must do what he can to protect his loved ones. Movies like this need suspenseful atmosphere that elicit fear and director John Erick Dowdle who co-wrote this story achieves this objective. Add on the credentials of former James Bond Pierce Brosnan and for 103 minutes you will get caught up in the mayhem and cross-fire. Despite a few predictable moments No Escape works fine as a political tinged revolt laden thriller,

Page 46


Farhang, September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

Page 47

Hitman:Agent 47 (PG) *** Crash and Burn! By ROBERT WALDMAN, Vancouver

D

o you like your action hot? High class fisticuffs and chases galore should spark interest in Hitman: Agent 47. Hot fun from 20th Century Fox Films this shoot-em up will appeal to the adrenalin crowd at Cineplex Odeon theatres around B.C. Born to kill is the imposing assassin known simply as Agent 47. Brought to life by Rupert Friend (Pride & Prejudice) this slim and sleek killing machine is well represented with a dazzling wardrobe. Gun-happy in the extreme this debonair rogue was a product of some devious scientific research and now people from his past are foremost on his mind. Together with a mysterious organization called The Syndicate our tigger men are out to nab a young woman with some insight into what makes these specialized human weapons tick. Poor Katia comes across like a little girl lost only there is more to her than meets the eye. Actress Hannah Ware (Oldboy) does make you believe and she is very impressive when things become unravelled. Good work also derives from Zachary Quinto as another ruthless assassin who who figures into the mix.

Director Alexsander Bach creates here a whirlwind of action sequences and spices things up with some gorgeous travelogue locations. Campy and fun this 96 minute actioner delivers the bullets complete with impressive stunts and scores of ammo (and people) peppered with slugs.


Farhang September 4, 2015, No. 320

‫سال سيزدهم‬

‫بزرگترين موسسه ايرانی وام مسکن در کانادا‬

Mehrdad Nevis

‫مهرداد نـويس‬

Mortgage Specialist

‫مشاور و متخصص وام مسکن‬

Mortgage Services for Life

Cell: 604.307.8674

Suite 103 - 850 Harbourside Drive,

Tel: 604.988.8766

North Vancouver BC V7P 0A3

Fax: 604.988.8736

www.yespros.com

rodnevis@yespros.com


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.