698

Page 1

No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

VIII


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

VII


No. 698 / December , 05, 2013 VI Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591 672 - May 30th, 2013


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

V


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

D


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

C


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

‫ﺗﺼﺎﺩﻓﺎﺕ‬ ‫ﺻﺎﻓﻜﺎﺭﻯ ﻧﻘﺎﺷﻰ‬ ‫ﻣﻜﺎﻧﻴﻜﻰ‬ ‫ﺍﺟﺎﺭﻩ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ‬ ‫ﻓﺮﻭﺵ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ‬ ‫ﺷﺴﺘﺸﻮﻯ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ‬ ‫ ﺳﺎﻋﺘﻪ‬24 ‫ﺗﻮﻳﻨﮓ‬

• • • • • • •

ENZO CAR CLINIC

156

• COLLISION • REPAIR & PAINT • MECHANICAL • RENTAL • USED CAR SALE • CARWASH • TOWING (24/7)

ENZO CAR CLINIC O N E

DDDDDDDD

MM

MMMMMMMM

SS

AAAAAA

AA.W FFFFF A

S P O T

A U T O

S E R V I C E

1.855.551.ENZO (3696) A : 401 A S ,T , M3J 2T8 WWW.ENZOCARCLINIC.COM TEL: 416.663.6030 - FAX: 416.907.5213 DDRESS

LNESS T

ORONTO

ALEX

PRESIDNET C: 647.889.6070

Call us to report an accident and receive a free towing service to our location.


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

155


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

154


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

153


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

152


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

151


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

150


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

149


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

148


‫‪147‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫طرز تهیه دمپخت میگو‬

‫و‬ ‫میگ ‬ ‫ج‬ ‫برن ‬ ‫ش‬ ‫ما ‬ ‫پیا ز‬ ‫ادویه ه ا‬ ‫ی‬ ‫پودر لیمو عمان ‬ ‫ن‬ ‫نمک و روغ ‬

‫طرز تهیه لبو پلو غذایی کامال پاییزی‬ ‫مواد الزم برای ‪ ۳‬تا ‪ ۴‬نفر ‪:‬‬ ‫‪ ۲۰۰‬گرم‬ ‫‪ ۳‬پیمانه‬ ‫تقریبا ‪ ۱‬پیمانه‬ ‫‪ ۲‬تا ‪ ۳‬عدد‬ ‫‪ ۱‬قاشق سوپخوری‬ ‫‪ ۱‬قاشق سوپخوری‬ ‫به میزان الزم‬

‫مواد الزم برای سس ‪:‬‬ ‫‪ ۳‬تا ‪ ۴‬حبه‬ ‫سیر له شده ‬ ‫‪ ۲‬قاشق سوپخوری‬ ‫روغن زیتون ‬ ‫گشنیز خرد شده ‪ ۵‬تا ‪ ۶‬قاشق سوپخوری‬ ‫فلفل قرمز به میزان الزم‬ ‫‪ ۱‬پیمانه‬ ‫تمر هندی بدون هسته ‬ ‫طرز تهیه ‪:‬‬ ‫میگو ها رو پاک کنید و رگ کمرشون رو دربیارید و بشویید‪.‬‬ ‫برنج و ماش رو از قبل کمی خیس کنید و ماش رو جدا بپزید‪.‬‬ ‫‪ ۲‬تا از پیاز ها رو سرخ کنید و به اونا میگوها رو اضافه کنید و برای ‪ ۵‬دقیقه تفت بدید و پودر‬ ‫لیو عمانی و ادویه ها و نمک رو بزنید و حرارت رو خاموش کنید‪.‬‬ ‫ماش رو جدا بپزید‪ ۱ .‬عدد پیاز دیگه رو سرخ کنید و ماش رو به اون اضافه کنید و تفت‬ ‫مختصری بدید ‪ .‬روی اون کمی آب بریزید نمک اضافه کنید و برنج رو به حالت کته دم بدید‪.‬‬ ‫مایه آماده میگو رو روی کته بذارید و اجازه بدید تا برنج دم بیاد و موقع کشیدن با پلو مخلوط‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫طرز تهیه سس‪:‬‬ ‫سیر رو تفت بدید و گشنیز و فلفل رو اضافه کنید و کمی تفت بدید‪ .‬روی سبزی کمی آب‬ ‫بریزید و بذارید تا بپزه‪ .‬تمر هندی رو توی یه کاسه بریزید و آب جوش روی اون بریزید و بهد‬ ‫اونو چنگ بزنید تا شیره اون در بیاد و از صافی رد کنید و به سبزی اضافه کنید و بذارید تا‬ ‫سس غلیظ بشه و موقع سرو روی دم پخت بدید‪.‬‬ ‫*** نکات‬ ‫*ادویه ها شامل ادویه کاری‪ ,‬پلویی و زردچوبه و فلفل سیاه است‪.‬‬ ‫*این غذا مربوط به کشورهای عربی حوزه خلیج فارسه!‬

‫در این مقاله طرز تهیه پلوی متفاوتی را با نام « پلوی لبو » آموزش می‬ ‫دهیم‪ .‬حتما یک بار آن امتحان کنید‪.‬‬ ‫در فصل پاییز و زمستان که امکان خرید و دسترسی آسان‌تر به چغندر‬ ‫یا لبو زیاد‌تر است‪ ،‬بهتر دیدیم طرز تهیه پلوی متفاوتی را با نام « پلوی‬ ‫لبو » آموزش دهیم و یک بار امتحان کردن آن را حداقل از باب‬ ‫ایجاد تنوع غذایی به شما پیشنهاد دهیم‪.‬‬

‫مرغ پخته و ریز خرد شد ه‬ ‫لبو پخته و خرد شد ه‬ ‫اسفناج پخته شده ‬ ‫برنج آبکش شد ه‬ ‫پیاز سرخ شد ه‬ ‫زعفران ساییده شده ‬ ‫ن‬ ‫نمک‪ ،‬فلفل و روغ ‬

‫مواد الزم ‪:‬‬ ‫نصف یک عدد‬ ‫چهار عدد‬ ‫‪ ۱۰۰‬گرم‬ ‫سه پیمانه‬ ‫یک عدد‬ ‫یک قاشق غذاخوری‬ ‫به میزان الزم‬

‫طرز تهیه ‪:‬‬ ‫مرغ را همراه پیاز‪ ،‬نمک و فلفل کمی تفت می‌دهیم و لبو‌ها را به صورت دلخواه خرد‬ ‫می‌کنیم‪.‬‬ ‫اسفناج‌ها را می‌گذاریم کمی نرم شوند‪ ( .‬اسفناج‌ها نیازی به پخت زیاد ندارند )‬ ‫درون یک قابلمه تمام مواد را به صورت الیه‌الیه به برنج آبکش شده افزوده‪ ،‬مقداری از‬ ‫برنج را زعفرانی کرده و می‌گذاریم تا برنج دم بکشد‪.‬‬


‫سرگذشت واقعی‌‬

‫‪146‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫آخر من ماندم و‬ ‫سیما‬

‫روزی که با سیما ازدواج کردم‪،‬‬ ‫صحبت از داشتن حداقل ‪ 6‬فرزند‬ ‫بود‪ ،‬هر دو عاشق بچه بودیم‪،‬‬ ‫هر دو دلمان می خواست دور‬ ‫و برمان شلوغ باشد‪ ،‬من کار وبار‬ ‫خوبی داشتم‪،‬سیما یک آرایشگاه‬ ‫موفق داشت‪.‬‬

‫در طی ‪ 7‬سال صاحب ‪ 5‬فرزند دختر و پسر‬ ‫شدیم‪ ،‬از اینکه صدای خنده و شادی و فریاد‬ ‫بچه ها‪ ،‬فضای خانه را پر می کرد‪ ،‬خوشحال‬ ‫بودیم‪ .‬من و سیما عاشق سفر بودیم‪ ،‬با بچه ها‬ ‫تقریبا همه شهرهای ایران را زیر پا گذاشتیم‪،‬‬ ‫به خاور دور‪ ،‬کشورهای همسایه و حتی اروپا‬ ‫سفر کردیم و قشنگ ترین آلبوم خاطرات را‬ ‫برای بچه ها و خودمان ساختیم‪.‬‬

‫بجرات بچه های ما چه در دوران کودکی‪،‬‬ ‫چه نوجوانی و حتی آغاز جوانی شان‪ ،‬هیچ‬ ‫کم و کسری نداشتند‪ ،‬قبل از آنکه بچه ها‬ ‫وارد دبیرستان بشوند‪ ،‬ایران را ترک گفتیم و‬ ‫به واشنگتن دی سی آمدیم‪ ،‬که بیشتر فامیل و‬ ‫دوستان مان آنجا بودند‪ ،‬من و سیما همچنان‬ ‫به کار پرداختیم‪ ،‬سیما در زمینه آرایش و‬ ‫زیبایی و من در زمینه خرید و فروش امالک‪.‬‬ ‫در دومین سال زندگی در امریکا‪ ،‬شهرام پسر‬ ‫بزرگم دچار ناراحتی قلبی شد‪ ،‬من و سیما‬ ‫همه نیروی خود را بکار گرفتیم‪ ،‬تا او تحت‬

‫معالجات و عمل های جراحی مختلف‪ ،‬در‬ ‫بهترین بیمارستان قرار گرفته و بمرور بهبود‬ ‫یافت‪ ،‬بعد هم ترتیبی دادیم تا تحصیالت‬ ‫خود را دنبال کند‪ ،‬درست در آخرین سال‬ ‫تحصیلی اش‪ ،‬با دختر دلخواهش ازدواج کرد‬ ‫و ما یک آپارتمان به آنها هدیه دادیم‪.‬‬ ‫هنوز بقولی عرق آن بار سنگین بر شانه‬ ‫هایمان خشک نشده بود‪ ،‬که شاهین دومین‬ ‫پسرمان در یک حادثه رانندگی سبب مرگ‬ ‫یک پیرمرد اسپانیش شد‪ .‬دردسر بزرگی بود‪،‬‬ ‫شاهین به زندان افتاد‪ ،‬ولی ما خیلی زود آزادش‬ ‫کردیم‪ ،‬دو سال دویدیم‪ ،‬تا سرانجام با کمک‬ ‫وکیل گرانقیمتی و صرف هزینه سنگینی‪ ،‬او‬ ‫را به مسیر عادی زندگیش برگرداندیم‪ .‬گرچه‬ ‫شاهین در دوران نامزدی اش با یک دختر‬ ‫آلمانی االصل‪ ،‬نیز دردسر تازه ای آفرید‬ ‫و ما ناچار شدیم‪ ،‬با تالش بسیار‪ ،‬غائله را‬ ‫ختم کرده و با ترتیب ازدواج شان‪ ،‬شاهین‬ ‫را از دردسر بزرگی رها کنیم‪ .‬در این مدت‬ ‫من وسیما شب و روز تالش می کردیم‪ ،‬هر‬ ‫دو مدتی کارمان سخت بود‪ ،‬ما هم در زمینه‬ ‫کاری خود دردسرهایی داشتیم‪ ،‬ولی بهرحال‬ ‫با آنها کنار می آمدیم‪.‬‬ ‫یادم هست در دهمین سال زندگی مان در‬ ‫واشنگتن‪ ،‬تازه نفسی راحت کشیده بودیم‪،‬‬ ‫چون شهرام سر و سامان گرفته و صاحب‬ ‫فرزند شده و‬ ‫شغل خوبی‬ ‫داشت‪ ،‬ولی‬ ‫هنوز از ما‬ ‫کمک می‬ ‫خواست و‬ ‫ماهم دریغی‬ ‫ند ا شتیم ‪.‬‬ ‫با‬ ‫شاهین‬ ‫ش‬ ‫همسر‬ ‫ظاهرا زندگی‬ ‫عاشقانه ای‬ ‫داشت و با‬ ‫سرمایه ای‬ ‫که ما در‬ ‫ا ختیا ر شا ن‬ ‫گذ ا شته‬ ‫بودیم‪ ،‬دو‬ ‫شعبه فست‬ ‫راه‬ ‫فود‬ ‫انداخته بود‪.‬‬ ‫یکشب که با سیما د ریک رستوران شام می‬ ‫خوردیم من گفتم خدا را شکر‪ ،‬بنظر می آید‪،‬‬ ‫دیگر دردسرهای بچه ها تمام شده‪ ،‬چون دو‬ ‫دخترمان بی سروصدا مشغول تحصیل در‬ ‫دبیرستان بودند و پسر کوچک مان نیز سال‬ ‫آخر دبیرستان را می گذراند‪ ..‬عجیب اینکه‬ ‫هنوز حرف من تمام نشده بود تلفن زنگ زد‪،‬‬ ‫ثریا و سودابه بودند‪ ،‬می گفتند تصادف کرده‬ ‫اند و هر دو را مجروح به بیمارستان می برند‪.‬‬

‫شام را نیمه کاره گذاشتیم و راه افتادیم‪ .‬شب‬ ‫سختی را گذراندیم تا فردا مشخص شد‪ ،‬پای‬ ‫سودابه شکسته و ‪ 5‬دندان ثریا هم خرد شده‬ ‫است‪ .‬سیما درحالیکه اشک میریخت گفت‬ ‫انگار آرامش به ما نمی آید‪ .‬گفتم نگران‬ ‫نباش‪ ،‬همین که بچه ها در این تصادف جان‬ ‫سالم بدر برده اند‪ ،‬یاید خدا را شکر کنیم‪.‬‬ ‫حدود یکسال طول کشید‪ ،‬تا سودابه دوباره‬ ‫بروی پاهایش راه رفت و ثریا هم با کاشتن‬ ‫دندان‪ ،‬زندگی عادی اش را ادامه داد‪ .‬سیما‬ ‫در این حادثه کالفه بود‪ ،‬مرتب می گفت مگر‬ ‫ما چه کرده ایم‪ ،‬که باید با این همه رویداد‬ ‫هولناک و تلخ روبرو باشیم؟ من می گفتم‬ ‫هر چه بوده گذشته‪ ،‬ما همه آن حوادث را از‬ ‫سر گذراندیم‪ ،‬همین که همدیگر را داریم‪،‬‬ ‫باید خوشحال باشیم همین که ما هنوز سالم‬ ‫هستیم‪ ،‬هنوز می توانیم به بچه هایمان کمک‬ ‫کنیم باید خوشحال باشیم‪.‬‬ ‫سال ‪ ،2007‬دخترها ازدواج کرده بودند‪،‬‬ ‫پسر کوچک مان فرزان‪ ،‬در یک کمپانی به‬ ‫کاری مشغول بود‪ ،‬دو پسر بزرگمان هم در‬ ‫زندگی خود غرق بودند درست در شرایطی‬ ‫که ما می خواستیم نفسی براحت بکشیم‪،‬‬ ‫ناگهان فرزان پسر کوچک مان‪ ،‬دچار سرطان‬ ‫شد‪ ،‬اصال باورمان نمی شد‪ .‬دیگر انتظار‬ ‫این حادثه را نداشتیم‪ ،‬درحالیکه پزشکان‬ ‫سرطان را پیشرفته تشخیص دادند‪ ،‬ما دست‬ ‫نکشیدیم‪ ،‬به هر پزشک متخصصی مراجعه‬ ‫نمودیم‪.‬‬ ‫من با سیما گاه تا نیمه شب بر بالین فرزان‬ ‫بیدار می ماندیم‪ ،‬من تقریبا هرچه پس انداز‬ ‫داشتم‪ ،‬برای مراجعه به متخصصین و تهیه‬ ‫داروهای گرانقیمت بکار بردم‪ ،‬تا سرانجام‬ ‫بعد از دو سال رو به بهبودی رفت و پزشکان‬ ‫با حیرت بما گفتند فرزان براستی رو به‬ ‫بهبودی کامل است‪.‬‬ ‫برادرم که از ایران آمده بود می گفت من‬ ‫هیچ پدر ومادری را در دنیا سراغ ندارم‪ ،‬که‬ ‫اینگونه فدایی بچه هایشان باشند‪ ،‬این همه‬ ‫دردسر و مشکل را بجان بخرند و تا آخرین‬ ‫لحظه‪ ،‬بپای بچه هایشان بنشینند‪ ،‬برادرم‬ ‫راست می گفت چون ما می دیدیم‪ ،‬پدر و‬ ‫مادرهایی هستند که حتی در مورد درمان بچه‬ ‫هایشان‪ ،‬خود را کنار می کشند و حتی یکی‬ ‫از آنها را دیدیم‪ ،‬که دختر بیمار خود را جلوی‬ ‫یک بیمارستان دولتی رها کرد و رفت‪ ،‬تا‬ ‫مسئولیت مالی اش را بعهده نگیرد در حالیکه‬ ‫ما خوب می دانستیم‪ ،‬که در بهترین شرایط‬ ‫مالی قرار دارند‪.‬‬ ‫بهرحال ما پدر و مادر عاشقی بودیم‪ ،‬ما‬ ‫براستی عاشق بچه هایمان بودیم و تا پای‬ ‫جان برایشان می ایستادیم و گاه بکلی خود‬ ‫را فراموش می کردیم‪ .‬اما از ‪ 6‬ماه پیش‬ ‫زندگی ما بکلی دگرگون شد‪ ،‬من که از سر‬ ‫کار باز می گشتم که بدلیل اشتباه یک راننده‬ ‫مست‪ ،‬اتومبیلم بکلی خرد شد و من بیهوش به‬

‫بیمارستان انتقال یافتم‪.‬‬ ‫من زمانی بخود آمدم‪ ،‬که احساس کردم‪ ،‬همه‬ ‫وجودم فلج شده‪ ،‬هیچ حرکتی ندارم‪ ،‬حتی‬ ‫چشمانم نیز باز نمی شود‪ ،‬در یک تاریکی‬ ‫مطلق‪ ،‬فقط صداهایی می شنیدم‪ ،‬من گاه‬ ‫حرکت ها ونور و روشنایی کم رنگی را پشت‬ ‫پلک ها می دیدم ‪ .‬گاه صدای گنگی می‬ ‫شنیدم‪ ،‬می خواستم فریاد بزنم و بگویم که‬ ‫من زنده ام‪ .‬ولی براستی نمی دانستم آیا من‬ ‫در این دنیا هستم یا من مرده ام؟ من درون‬ ‫گور هستم یا در بیمارستان هستم؟ اصال نمی‬ ‫دانستم در چه موقعیتی قرار دارم‪ ،‬گاه تشنگی‬ ‫و گرسنگی را احساس می کردم و همین بمن‬ ‫نوید می داد‪ ،‬که هنوز زنده هستم‪.‬‬ ‫صداهای گنگی که می شنیدم‪ ،‬بمرور واضح‬ ‫تر می شد‪ ،‬یکبار صدای سیما را شنیدم که‬ ‫گریه می کرد و انگار با چند نفر جر و بحث‬ ‫می کرد‪ ،‬با همه وجود کوشیدم تکانی بخورم‪،‬‬ ‫فریادی بزنم‪ ،‬سیما را صدا بزنم و بگویم‬ ‫من زنده هستم‪ .‬تازه احساس می کردم در‬ ‫بیمارستان هستم‪ ،‬در شرایط بدی‪ ،‬در فلج‬ ‫کامل روی تخت افتاده ام و انگار همه دست‬ ‫از من کشیده اند‪.‬‬ ‫بغض کرده بودم‪ ،‬ولی اشکهایم سرازیر نمی‬ ‫شد‪ ،‬حال بدی داشتم‪ ،‬می ترسیدم مرا با همان‬ ‫حال به گور بسپارند‪ .‬می ترسیدم بکلی از من‬ ‫دل ببرند‪.‬می ترسیدم صدایم را کسی نشنود‪.‬‬ ‫در این فاصله گاه بکلی بیهوش می شدم‪ ،‬هیچ‬ ‫نمی فهمیدم‪ ،‬تا یکبار صدای سیما را واضح‬ ‫تر شنیدم‪ ،‬می گفت من ناامید نمی شوم‪ ،‬من‬ ‫به خود اجازه نمی دهم پدرتان را رها کنم‪ ،‬او‬ ‫بر می گردد‪ ،‬من مطمئن هستم‪ .‬صدای بچه‬ ‫ها را می شنیدم که می گفتند مگر نمی بینی‬ ‫مثل یک تکه گوشت افتاده‪ ،‬البد درد می‬ ‫کشد‪ ،‬باید خالص اش کنیم‪ ،‬اگر حتی چشم‬ ‫هم باز کند‪ ،‬بدرد زندگی کردن نمی خورد‪،‬‬ ‫بهتر اینکه دستگاه ها را بکشند‪ ،‬بگذارید پدر‬ ‫برود‪ ،‬آزادش کنیم‪ .‬سیما فریاد می زد‪ ،‬گریه‬ ‫می کرد‪ ،‬می گفت شما بروید پی زندگی تان‪،‬‬ ‫مرا با پدرتان رها کنید‪ ،‬اگر در پی ارثیه تان‬ ‫هستید‪ ،‬من هر چه دارم به شما می بخشم‪.‬‬ ‫فقط بروید پی کارتان‪ ،‬مرا و پدرتان را رها‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫برای اولین بار تماس دستهای سیما را روی‬ ‫صورتم احساس کردم‪ ،‬خودم هم نفهمیدم‬ ‫اشکهایم سرازیر شد‪،‬ناگهان سیما فریاد زد‬ ‫پرستار! پرستار! شوهرم دارد اشک می ریزد‪،‬‬ ‫او زنده است‪.‬‬ ‫ماه بعد من بروی صندلی چرخدار به خانه‬ ‫برگشتم‪ ،‬پزشکان گفتند من بزودی راه میروم‪،‬‬ ‫سیما درخانه را بروی همه بست و گفت وقتی‬ ‫راه افتادی‪ ،‬با هم از این شهر فرار می کنیم‪،‬‬ ‫میرویم یک گوشه دنیا‪ ،‬که حتی این بچه های‬ ‫بیرحم و بیوفا هم دست شان بما نرسد‪.‬‬ ‫سیما را بغل کردم و پرسیدم‪ ،‬دیدی‬ ‫عاقبت من و تو با هم ماندیم؟‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

145


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

144


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

143


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

142


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

www.SafaRenovation.com

141


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

140


‫‪139‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫برای آگهی در این صفحه با ما‬ ‫تماس بگیرید‬ ‫‪905-508-0058‬‬ ‫‪416-512-9874‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

www.century21.ca/mahmoud.rahbari

138


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

137


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

136


‫‪135‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫برای آگهی در این صفحه با ما‬ ‫تماس بگیرید‬ ‫‪905-508-0058‬‬ ‫‪416-512-9874‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

134


‫‪133‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫آذر‬

‫بهمن‬

‫امروز هر کاری که که انجام می دهید می تواند مانند یک بازی‬ ‫باشد‪ ،‬حتی اگر آن کار‪ ،‬کار بسیار سختی باشد‪ .‬همچنانکه‬ ‫کودک درون خود را پیدا کرده اید و می توانید به هر وظیفه و‬ ‫کاری به عنوان فرصتی برای تفریح نگاه کنید‪ .‬اما شما مانند‬ ‫گذشته دیگر تا آنجا که می توانید سریع وارد کاری نمی شوید‪،‬‬ ‫به خاطر اینکه عطارد منطقی به یازدهمین خانه از آینده شما‬ ‫بازگشته است‪ ،‬و به شما پیشنهاد می کند که قبل از اینکه وارد‬ ‫کاری شوید خوب مسیر خود را بشناسید و آن را بررسی کنید‪،‬‬ ‫مخصوصا اگر آن کار یک مسیر تازه باشد‪ .‬حافظ‪ :‬کو جلوه‌ای ز‬ ‫ابروی او تا چو ماه نو گوی سپهر در خم چوگان زر کشیم حافظ نه حد ماست چنین الف‌ها زدن پای‬ ‫از گلیم خویش چرا بیشتر کشیم تعبیر‪:‬به آنچه که داری قناعت کن و مغرور نباش‪ .‬به اندازه ی توانایی‬ ‫های خود زندگی کن تا زندگی خود را پریشان نکنی‪ .‬با خانواده ی خود مهربان باش و از لحظات‬ ‫زندگی بهره ببر‪ .‬آنان را با آرزوهای بی پایه و اساس خود در رنج و زحمت نینداز‪.‬‬

‫امروز اوقات کامال خوبی در پیش رو دارید حتی زمانیکه در‬ ‫حال کار کردن هستید‪ .‬ممکن است رییس تان شما را با دقت‬ ‫زیر نظر بگیرد و همین باعث می‌شود تمرکز شما باالتر برود و‬ ‫با وجود اینکه کارهای بسیاری دارید که باید انجام دهید این‬ ‫حالت برای تان خوب است چرا که شما همیشه دوست داشتید‬ ‫به نوعی استعدادها و شایستگی خود را ثابت کنید‪ .‬از این‬ ‫نترسید که شما باید این بحران را اداره کرده و طبق انتظارات‬ ‫دیگران عمل کنید‪ .‬این کار باعث می‌شود اعتماد به نفس شما‬ ‫به دیگران نیز منتقل شود‪ .‬حافظ‪ :‬از در خویش خدا را به بهشتم‬ ‫مفرست که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست طبع چون‬ ‫آب و غزل‌های روان ما را بس تعبیر‪:‬بیهوده زندگی خود را در طلب آرزوهای نا ممکن به مخاطره‬ ‫نینداز‪ .‬مراقب دوستان ریا کار و حیله گر خود باش تا تو را با وعده های تو خالی نفریبند‪ .‬به خدا توکل‬ ‫کن و به آنچه داری قانع باش‪ .‬واقعیات زندگی را درک کن تا به آرامش برسی‪.‬‬

‫دی‬

‫اسفند‬

‫ورود ماه به نشان شما ممکن است اختالفاتی را که بین شما و‬ ‫دوست تان یا شریک تان بوده را آشکار کند‪ .‬اول شما ممکن‬ ‫است فکر کنید که هر دو شما یک چیزی را می گویید‪ ،‬اما‬ ‫درگیری و کشمکش ها افزایش می یابد و حتی می تواند به‬ ‫درگیری کامال آشکار تبدیل شود‪ .‬اکنون روی این اختالف‬ ‫تمرکز نکنید‪ ،‬در عوض‪ ،‬برای پیدا کردن یک زمینه عادی تالش‬ ‫کنید‪ .‬می توانید از این درگیری های عاطفی با اجتناب کردن از‬ ‫بحث و جدل های بی فایده و غیر ضروری جلوگیری کنید‪ .‬یکی‬ ‫دو روزی صبر کنید بعد‪ ،‬سعی کنید دلیل این بحث ها را پیدا‬ ‫کنید‪ .‬حافظ‪ :‬عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید‬ ‫تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکید تعبیر‪:‬غرور و‬ ‫آبروی خود را به خاطر منافع کوچک و بی ارزش از دست نده‪ .‬به آنچه داری قناعت کن و بلندپرواز‬ ‫نباش‪ .‬در راه دوستی صادق و محکم باش‪.‬‬

‫شما یک رویکرد بلند مدت درباره همه کارهایی که می‌کنید‬ ‫دارید‪ .‬زمانیکه دیگران در حال کار کردن هستند شما به دنبال‬ ‫پایین آمدن از مسیر خود هستید‪ .‬متاسفانه برایتان دلسرد کننده‬ ‫است وقتی می‌فهمید چیزی را که شما به وضوح می‌بینید دیگران‬ ‫مشاهده نمی‌کنند‪ .‬تالش‌های شما برای روشن کردن دیگران‬ ‫فقط ممکن است آنها را عصبی کند و شما را در پیشبرد راه تان‬ ‫گیج کند‪ .‬روی چیزی که می‌دانید درست است تمرکز کنید؛‬ ‫بالخره دیگران با شما همراه می‌شوند و تعجب می‌کنند که‬ ‫چگونه شما همه اینها را می‌دانستید‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش ای حافظ‬ ‫ار مراد میسر شدی مدام جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش تعبیر‪:‬افسوس خوردن برای آنچه که‬ ‫از دست داده ای نتیجه ای جز نا امیدی و یأس ندارد‪ .‬برای جبران مافات‪ ،‬دوباره سعی کن و راه های‬ ‫گوناگون را آزمایش نما‪ .‬کارها را سخت نگیر زیرا در این صورت به جایی نخواهی رسید‪.‬‬


‫‪132‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مرداد‬

‫مهر‬

‫ممکن است امروز نسبت به روز قبل احساس پریشانی و نگرانی‬ ‫بیشتری کنید چرا که به نظر می رسد اوضاع به پایداری و ثبات‬ ‫دیروز نیستند‪ ،‬اما این به معنی این نیست که هر چیز کوچکی‬ ‫ناپایدار به نظر می رسد؛ فقط به این معنی است که شما امکان‬ ‫تغییر و تحول را در فضا می بینید و این شما را نگران می کند‪.‬‬ ‫به جای اینکه مدام سعی کنید تا از شرایط غیر قابل اجتناب‬ ‫جلوگیری به عمل آورید‪ ،‬تصور کنید که اگر نتوانید شرایط به‬ ‫روال گذشته برگردانید‪ ،‬باید چه بکنید‪.‬‬

‫اکنون زمان بسیار خوبی برای ثبت نام در یک رشته جدید‬ ‫درسی یا در دست گرفتن و خواندن کتاب جدیدی درباره فلسفه‬ ‫است‪ ،‬یا اصال می توانید دیدگاه جدیدی در زمینه سیاست برای‬ ‫خود ایجاد کنید یا انگیزه های دینی خود را تقویت کنید‪.‬‬ ‫خوشبختانه‪ ،‬شما این توانایی را دارید که ایده های خود را با‬ ‫افکار قدیمی خود تطابق داده و آنها را با هم هماهنگ کنید‬ ‫بدون اینکه بنیادهای عقالنی شما را تهدید کنند‪ .‬همچنان‬ ‫ذهن خود را برای دریافت ایده های جدید باز بگذارید و این‬ ‫موقعیت خوب را برای بسط دادن ذهن تان از دست ندهید‪.‬‬

‫حافظ‪ :‬این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند‬ ‫همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند تعبیر‪:‬به زودی نتیجه ی صبر و‬ ‫استقامت و تحمل رنجها را خواهی دید و مزد آن را خواهی گرفت‪ .‬روزگار روی خوش خود را به تو‬ ‫نشان خواهد داد‪ .‬به مقصود خود خواهی رسید‪.‬‬

‫حافظ‪ :‬دل رمیده ما را که پیش می‌گیرد خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر حدیث توبه در این بزمگه‬ ‫مگو حافظ که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر تعبیر‪:‬به آنچه داری قناعت کن‪ .‬زندگی را با خوش‬ ‫بینی سپری کن و از لحظه لحظه ی آن استفاده کن‪ .‬غم و اندوه خوردن برای چیز های بی فایده و بی‬ ‫اساس‪ ،‬کاری ابلهانه است‪ .‬واقع بین باش و به دنبال خیاالت بیهوده‪ ،‬خود را دچار رنج و عذاب نکن‪.‬‬

‫شهریور‬

‫آبان‬

‫ممکن است شما َ آن احترامی‌را که دوست دارید دریافت نکنید‬ ‫اگر شما از چگونگی موقعیت مالی خود نامطمئن هستید‪ ،‬نیازی‬ ‫و این شمارا عصبانی می‌کند‪ .‬احساس می‌کنید تالش‌های شما‬ ‫نیست که پشت نگرانی خود از دیگران مخفی شوید‪ .‬دراین‬ ‫دیده نمی‌شود‪ .‬در وهله اول ممکن است با سخت تر کار کردن‬ ‫روزها بسیار مهم است که درباره چگونگی خرج کردن پول تان‬ ‫تالفی کنید اما زمانیکه درمی‌یابید که سیاست و روش شما‬ ‫برای دیگران تجدید نظر کنید‪ ،‬چرا که شما تاکنون می خواستید‬ ‫فایده‌ای ندارد وسوسه می‌شوید که دیگر تسلیم شوید‪ .‬مراقب‬ ‫به آنها نشان دهید که روی گنج نشسته اید یا اینکه کارخانه‬ ‫باشید؛ بازخوردی که از دیگران دریافت می‌کنید ممکن است‬ ‫پول سازی دارید این نمایش های پنهان کارانه ممکن است‬ ‫دامی‌باشد که امروز برای شما گسترده شده باشد و باعث شود تا‬ ‫برای مدت کوتاهی چاره ساز باشد چرا که بعد از آن شما را در‬ ‫شما دست از کار بکشید‪ .‬مهم نیست دیگران چه می‌گویند فقط‬ ‫موقعیتی بسیار سخت تر از آنچه که االن در آن قرار دارید درگیر‬ ‫بهترین کاری که در توان تان است را انجام دهید و این شرکت و‬ ‫می کند‪ .‬استوار باشید و بهترین کاری را که می توانید انجام‬ ‫دهید و اجازه دهید دیگران هر چه دلشان می خواهد بگویند‪ .‬حافظ‪ :‬گر بدی گفت حسودی و رفیقی سهم شما نتیجه خوبی خواهد داد‪ .‬حافظ‪ :‬دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید هیهات که رنج‬ ‫رنجید گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او ور به حق تو ز قانون شفا رفت ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه زان پیش که گویند که از دار فنا رفت‬ ‫گفت جدل با سخن حق نکنیم تعبیر‪:‬مراقب باش تا با سهل انگاری و بی فکری‪ ،‬خود را دچار مشکل‬ ‫نسازی‪ .‬در هر کار با تفکر و اندیشه پیش برو تا به مقصود خود برسی‪ .‬به آنچه که داری قناعت کن و تعبیر‪:‬از دوست عزیزی دور افتاده ای و در غم و حسرت به سر می بری‪ .‬نا امید نباش زیرا هر فراقی‬ ‫وصالی به همراه دارد‪ .‬اگر می خواهی به مطلوب خود برسی نا امیدی را از خود دور کن‪.‬‬ ‫برای بیش و کم دنیا‪ ،‬خود را بیهوده به رنج و زحمت نینداز‪.‬‬


‫‪131‬‬ ‫فروردین‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫فال هفته‬

‫ممکن است شما اعتقاد داشته باشید که قهرمان جایگاه های‬ ‫میان راه هستید که می تواند به راحتی حمایت شود‪ .‬شما واقعا‬ ‫مایل هستید با چشم اندازهای خود با کسی دیگر شریک شوید‪،‬‬ ‫اما هر کالمی که شما بگویید ممکن است باعث ایجاد اختالف‬ ‫و درگیری شود و طرف مقابل را خشمگین کند‪ ،‬حتی اگر قصد‬ ‫شما این نباشد که باعث ایجاد این تعارض شوید‪ .‬به یاد داشته‬ ‫باشید‪ ،‬ایده های شما فقط یک راه برای رسیدن به رویکرد و‬ ‫موقعیت است‪ ،‬پس اگر ایده ها و افکار دیگران با شما اختالف‬ ‫داشت به افکارشان احترام بگذارید‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬آن که جز کعبه مقامش نبد از یاد لبت بر در میکده دیدم که مقیم افتادست حافظ گمشده را با‬ ‫غمت ای یار عزیز اتحادیست که در عهد قدیم افتادست‬ ‫تعبیر‪:‬مشکالت زندگی را بزرگ و غیر قابل حل ندان زیرا همه مشکالت در سایه ی تالش و لطف‬ ‫خداوند حل خواهند شد‪ .‬صبر و تحمل و ایمان به خدا را فراموش نکن و نا امید نباش‪.‬‬ ‫اردیبهشت‬

‫خرداد‬ ‫شما امروز با ظاهر مثبت و ادعای شهامت نمی‌توانید دیگران‬ ‫را قانع کنید‪ .‬اما اشتیاق شما جانشین معتبری برای کار سخت‬ ‫نیست و نمی‌توانید به آرزوهای جاه طلبانه خود برسید‪ .‬اگر‬ ‫اهداف خود را زیادی باال بگیرید باید قادر باشید که بر تمام‬ ‫موانع غلبه کرده و به موفقیت برسید اما انتظار نداشته باشید که‬ ‫سریع به نتیجه برسید‪ .‬احتماال بیشتر از آنکه فکرش را بکنید‬ ‫نیازمند وقت و انرژی هستید‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری که حق صحبت مهر‬ ‫و وفا نگه دارد‬ ‫غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگار نسیم صبا نگه دارد تعبیر‪:‬اگر می خواهی به موفقیت‬ ‫برسی خدا را فراموش نکن و با اعتدال و میانه روی زندگی کن‪ .‬افراط و تفریط در کارها زندگی را‬ ‫دچار مخاطره خواهد کرد‪ .‬دوستان با وفا و مهربان را فراموش نکن و به عهد و پیمان دوستی وفادار‬ ‫باش‬ ‫تیر‬

‫با وجود نیات بسیار خوبی که امروز در مورد کارهایتان دارید‬ ‫امروز ایده‌های جدیدی به ذهن شما می‌رسد سریع تر از اینکه‬ ‫ممکن است با مخالفت‌های زیادی روبرو شوید‪ .‬امروز اتفاقات‬ ‫بتوانید آنها را عملی کنید! این به خاطر این است که شما کانال‬ ‫زیادی رخ می‌دهند که تمرکز شما از فعالیت‌هایی که دارید‬ ‫ارتباطی قوی با ذهن نیمه هوشیار خود دارید‪ .‬با وجود اینکه این‬ ‫بهم می‌زنند و باعث می‌شوند بهره وری تان باال نرود‪ .‬خود را‬ ‫وضعیت خیلی خوب به نظر می‌رسد اما می‌تواند مشکالتی را نیز‬ ‫از سستی و تنبلی آزاد کنید و به خودتان قول دهید که دیگر‬ ‫بهمراه داشته باشد؛ چرا که شما نیازدارید در محل کارتان روی‬ ‫خودتان را سرزنش نکنید‪ .‬یک پیاده روی کوتاه‪ ،‬مدیتیشن یا‬ ‫وظایف خاصی تمرکز داشته باشید‪ .‬معموال رسیدگی به جزییات‬ ‫یک خواب نیمروزی شما را سر حال کرده و نیروی تازه‌ای برای‬ ‫بهترین استعدادهای شما نیستند و اخیرا نیز سخت تر کنترل‬ ‫رویارویی با وظایف تان به شما خواهد داد‪.‬‬ ‫می‌شوند‪ .‬بهترین کاری که می‌توانید را انجام دهید و کارهای‬ ‫نیمه تمام خود را فردا به پایان برسانید چرا که فردا بهتر می‌توانید تمرکز کنید‪ .‬حافظ‪ :‬بشارت بر به‬ ‫حافظ‪ :‬رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت چرا که حال نکو در قفای فال نکوست‬ ‫کوی می فروشان که حافظ توبه از زهد ریا کرد وفا از خواجگان شهر با من کمال دولت و دین بوالوفا‬ ‫کرد تعبیر‪:‬از کسی که مورد اعتماد تو بود ضربه خورده ای‪ .‬آرزوهای بلندی که در سر داری تو را دچار‬ ‫نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است که داغدار ازل همچو الله خودروست‬ ‫دردسر خواهد کرد‪ .‬قناعت کن و دوستان واقعی خود را بشناس‪ .‬از ریاکاران و افراد ظاهرالصالح‬ ‫تعبیر‪:‬به مراد و آرزوی خود خواهی رسید زیرا همه ی هدف تو رسیدن به آمال و آرزوهایت است‪ .‬غم و دوری کن‪.‬‬ ‫اندوه را از وجود خود دور کن که فایده ای برای تو ندارد‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

130


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

129


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

128


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

127


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

126


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

125


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

124


‫‪123‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫آروماتاز و استروژن هستند که در چربی‬ ‫تولید و ذخیره شده‌اند‪ .‬سلول‌های چربی‬ ‫آنزیم آروماتاز را سنتنر کرده که سبب تغییر‬ ‫هورمون‌های مردانه به استروژن می‌شود‪.‬‬ ‫بنابراین افزایش چربی سبب می‌گردد سطح‬ ‫هورمون استروژن افزایش‌یابد‪.‬‬ ‫تهدیدات زندگی مشترک در دوران آندروپوز‪:‬‬ ‫* انجام کارهای خطرناک و مبالغه‌آمیز‬ ‫توسط مرد تا بتواند مردانگی‌اش را به‬ ‫خودش ثابت کند‪.‬‬ ‫* مرد ممکن است افسرده‪ ،‬دچار شک و‬ ‫تردید و دلسردی و ناامیدی در زندگی گردد‪.‬‬ ‫*ممکن است به طور موقت به دلیل شرایط‬ ‫مهم انگاشته شود و این حالت می‌تواند فرد‬ ‫را به سمت خیانت در زندگی سوق دهد‪.‬‬ ‫* طالق‬ ‫درمان آندروپوز‪:‬‬ ‫آندروپوز همانند یائسگی زنان دارای درمان‬ ‫است اما متفاوت‪.‬‬ ‫این درمان‌ها عبارتند از‪:‬درمان جایگزینی با‬ ‫هورمون تسترون ‪ ،TRT‬استفاده از تولیدات‬ ‫گیاهی‪ ،‬رژیم غذایی مناسب‪ ،‬حمایت‌های‬

‫روحی از سوی خانواده و داشتن خواب کافی‬ ‫و فعالیت‌های ورزشی منظم‪.‬‬ ‫‪-‬درمان جایگزینی با هورمون تسترون‬

‫‪: testestvonkeplace therapy‬‬ ‫‪ TRT‬از ابتدایی‌ترین درمانها در آندروپوز‬ ‫است و هدف آن برگرداندن سطح تسترون‬

‫به مقدار طبیعی است‪ .‬این درمان تاثیر‬ ‫باالیی داشته و از عالیم آندروپوز به شدت‬ ‫می‌کاهد‪ TRT .‬به اشکال تزریقی‪ ،‬خوراکی‬ ‫و انواع ژل کاربرد دارد و در کل می‌توان‬ ‫گفت عالوه برداشتن اثر محافظتی بر‬ ‫روی بیماری‌های قلبی‪ ،‬دیابت و کندذهنی‬ ‫می‌تواند میل جنسی را افزایش داده‪ ،‬قوای‬ ‫بدنی را بهبود بخشیده و قدرت ماهیچه‌ای را‬ ‫افزایش دهد‪.‬‬ ‫تولیدات گیاهی‪:‬‬ ‫طبق تحقیقات انجام شده تولیدات گیاهی‬ ‫سطح تسترون آزاد خون را افزایش داده و‬ ‫باعث ثبات آن می‌شوند در نتیجه از عالیم‬ ‫آندروپوز می‌کاهند‪ .‬همچنین این موارد به‬ ‫بدن کمک می‌کنند خود تولید طبیعی داشته‬ ‫باشد بدون اینکه احتیاجی به جایگزینی با‬ ‫منبع خارجی داشته‌باشد‪.‬‬ ‫عصاره گزنه و آلوی آفریقایی دو گیاه مورد‬ ‫استفاده هستند‪ .‬عصاره گیاه دارای منحصر‬ ‫به فردترین کارآیی است و در مورادی دیده‬ ‫شده است بهتر از سایر درمانها جواب‬ ‫می‌دهد‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

122


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

121


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

120


‫‪119‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫یائسگی‪ ،‬تجربه‌ای‬ ‫ناشناخته در دنیای‬ ‫مردانه!!‬

‫آندروپوز یا یائسگی در مردان‬ ‫یک فرآیند طبی سالمندی و یک‬ ‫موقعیت فیزیکی شبیه یائسگی در‬ ‫زنان است که در سن ‪ 45‬سالگی‬ ‫به بعد بروز می‌کند‪ .‬در این‬ ‫فرآیند سطح هورمون تسترون که‬ ‫یکی از اصلی‌ترین هورمون‌های‬ ‫مردانه(آندروژن‌ها) است به‬ ‫طور پیوسته کاهش می‌یابد و‬ ‫ی نظیر گرگرفتگی‪،‬‬ ‫مرد عالیم ‌‬ ‫افسردگی و تغییرات خلق و خوی‬ ‫را تجربه می‌کند‪.‬‬

‫عالوه بر فرآیند طبیعی سالخوردگی و افزایش‬ ‫سن عواملی نظیر برخی از بیماری‌های‬ ‫قلبی‪ ،‬استفاده طوالنی مدت از برخی‬ ‫داروها‪ ،‬افسردگی‪ ،‬چاقی و دیوانگی که بر‬ ‫تولید هورمون تسترون تاثیر دارند می‌توانند‬ ‫آغازکننده زودرس آندروپوز باشند‪ .‬در تاریخ‬ ‫پزشکی همواره سخنانی در مورد یائسگی‬ ‫مردان میانسال یافت می‌شود و اولین بار‬ ‫لفظ آندروپوز توسط اچ هالفورد(‪)1813‬‬ ‫و سپس توسط ای وارنر(‪ )1930‬مطرح‬ ‫گشت و بیان شد تعدادی از مردان یک دروه‬ ‫یائسگی را شبیه به آنچه در زنان است با‬ ‫یک شدت کمتر ولی با تداوم بیشتر را تجربه‬ ‫می‌کنند‪.‬‬ ‫در این زمینه تئوریایی نظیر تئوری بیولوژیکی‬ ‫و تئوری روانی‪ -‬اجتماعی مطرح گشت که‬ ‫به ترتیب بیان می‌دارند که تغییرات فیزیکی‬ ‫در مقدار هورمون‌های مترشحه بدن و سیستم‬ ‫روانی‪ -‬اجتماعی و فشارهای روانی ایجاد‬ ‫کننده آندروپوز هستند‪ .‬عللی نظیر از دست‬ ‫دادن اشتیاق به کار مانند اخراج از کار‪،‬‬ ‫تغییرات ناگهانی در همسر‪ ،‬از دست دادن‬ ‫فرصت‌های مناسب در زندگی و ناتوانی‬ ‫ی اثبات کننده این تئوری‌اند‪.‬‬ ‫جسم ‌‬ ‫تفاوت های یائسگی در مردان و زنان‪:‬‬ ‫یائسگی در زنان به دلیل کاهش تولید‬ ‫هورمون استروژن است در حالی که در مردان‬ ‫به دلیل کاهش تولید هورمون تسترون است‪.‬‬ ‫بر خالف خانم‌ها مردان عالیم مشخص‬ ‫نظیر کاهش یا قطع قاعدگی ندارند که ورود‬ ‫آنها را به این مرحله نشان دهد‪ .‬زنان در این‬ ‫دوره باروری خود را به طور کامل از دست‬ ‫می‌دهند در حالی که مردان هرگز باروری‬ ‫خود رابه طور کامل در طی آندروپوز از دست‬ ‫نمی‌دهند‪.‬‬ ‫تولید هورمون کم می‌شود ولی هرگز قطع‬ ‫نمی‌گردد گرچه ممکن است از میزان‬ ‫موفقیت باروری کاسته شود ولی با تولید‬

‫اسپرم همچنان به فرد اجازه داده می‌شود‬ ‫فرزندان سالمی‌ را حتی در دهه ‪ 80‬زندگی‬ ‫داشته‌باشند‪.‬‬ ‫عالئم آندروپوز‬ ‫با افزایش سن و کاهش تدریجی‬ ‫هورمون تسترون یک سری از تغییرات‬ ‫جسمی‌ و روانی تحت عنوان سندرم‬ ‫)‪PadamPartialandroyendeficitin‬‬ ‫‪ )theagingmale‬در بدن روی می‌دهد‪.‬‬ ‫اصلی‌ترین عالمت آندروپوز خستگی و بی‬ ‫حوصلگی است‪ .‬افسردگی‪ ،‬خشم‪ ،‬افزایش‬ ‫تحریک‌پذیری و کاهش فعالیت جنسی از‬ ‫بارزترین عالیم آن است‪ .‬به طوری که ‪%80‬‬ ‫مردان دارای مشکل کاهش تمایالت جنسی‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫از دیگر عالیم می‌توان به تغییر در اندام‌ها‬ ‫و کاهش توده ماهیچه‌ای بدن‪ ،‬گرگرفتگی‪،‬‬ ‫کاهش لذت از زندگی‪ ،‬کاهش حافظه و‬ ‫سطح کارآیی‪ ،‬تکرار ادرار بخصوص در‬ ‫شب‪ ،‬یبوست‪ ،‬کاهش قد‪ ،‬ریزش مو و وجود‬ ‫دردهای استخوانی اشاره کرد‪.‬‬ ‫نقش تسترون در بدن‪:‬‬ ‫همانطور که بیان شد علت اصلی بروز‬ ‫آندروپوز کاهش سطح تسترون در بدن است‪.‬‬ ‫تسترون در بدن عهده دار دو نقش اساسی‬ ‫است‪:‬‬ ‫‪ -1‬مسئول توانایی عملکرد جنسی مردان‬ ‫نظیر تولید و آزادسازی اسپرم‪ ،‬داشتن رفتار‬ ‫جنسی نرمال و شروع فعالیت جنسی‬ ‫‪ -2‬ویژگی‌های جنسی ثانویه مانند توده‬ ‫ماهیچه‌ای بدن‪ ،‬موهای بدن‪ ،‬بم شدن صدا‬ ‫و حالت بدن بر همین اساس می‌توان گفت‬ ‫که کیفیت ژنتیکی اسپرم با افزایش سن‬ ‫کاهش می‌یابد و حتی در درمان‌های تلقیح‬ ‫داخل رحمی‌مورد استفاده در نازایی میزان‬ ‫زمان الزم برای دستیابی به یک حاملگی با‬ ‫افزایش سن به طور قابل‌مالحظه‌ای کاهش‬ ‫می‌یابد‪ .‬الزم به ذکر است تسترون در بدن‬ ‫به دو حالت آزاد و متصل به گلوبولین یافت‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫رابطه بین هورمون استروژن و اندروپوز‪:‬‬ ‫هورمون استروژن نوعی هورمون جنسی زنانه‬ ‫است که در دوران یائسگی زنان کاهش‬ ‫می‌یابد‪ .‬تولید استروژن به مقدار کم در‬ ‫ساختار هورمونی بدن مردان طبیعی است‬ ‫همچنان که زنان تولید کمی‌ از تسترون در‬ ‫بدن خود دارند‪.‬‬ ‫بدن مردان می‌تواند بخشی معینی از هورمون‬ ‫تسترون را به استروژن تبدیل کند و در این‬ ‫میان از آنزیم آروماتاز کمک می‌گیرد‪.‬‬ ‫استروژن برای مغز مردان بسیار سودمند است‬ ‫و هر چه قدر مرد پیرتر می‌شود تولید این‬ ‫آنزیم باالتر می‌رود ولی اگر سطح هورمون‬ ‫استروژن غیر قابل کنترل شود با اثرات مردانه‬ ‫هورمون تسترون رقابت می‌کند‪ .‬گفتنی است‬ ‫استروژن به شدت اثر تسترون را کاهش‬ ‫می‌دهد و این عامل باعث افزایش خطر حمله‬ ‫قلبی و افزایش رشد سلول های پروستات‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫چاقی و آندروپوز‪:‬‬ ‫در بسیاری از موارد چاقی به خصوص‬ ‫در قسمت‌های شکمی‌ به عدم تعادل‬ ‫هورمون‌های مردانه نسبت داده شده است‪.‬‬ ‫سلول‌های چربی حاوی تعداد زیادی آنزیم‬ ‫ادامه در صفحه ‪123‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

118


‫‪117‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫این ماده هر ‪8‬‬ ‫ثانیه یک نفر را‬ ‫می کشد‬

‫بر اساس تحقیقات سازمان جهانی‬ ‫بهداشت در هر ‪ ٨‬ثانیه یک نفر از‬ ‫جمعیت جهان به علت استعمال‬ ‫دخانیات جانش را از دست می‬ ‫دهد‪.‬‬

‫به گفته محققان‪ ،‬چنانچه افراد در سنین‬ ‫نوجوانی شروع به دود کردن سیگار کنند‬ ‫(بیش از ‪ ٧٠‬درصد موارد سیگاری شدن‬ ‫در این مرحله اتفاق می افتد) و ‪ ٢٠‬سال یا‬ ‫بیشتر به این کار ادامه دهند بین ‪ ٢٠‬تا ‪٢۵‬‬ ‫سال زودتر از افرادی که سیگاری نیستند‬ ‫جان خود را از دست می دهند‪.‬‬ ‫به گزارش مایوكلینیك‪ ،‬تنها سرطان ریه‬ ‫یا بیماری های قلبی پیامدهای استعمال‬ ‫دخانیات نیست‪ ،‬بلکه مجموعه ای از مسائل‬ ‫و مشکالت بهداشتی در ارتباط با مصرف‬ ‫مواد دخانی وجود دارد که می تواند به لحاظ‬ ‫شرایط جسمانی و مقاومت ایمنی در افراد‬ ‫سیگاری بروز کند که عبارتند از‪:‬‬ ‫‪ -1‬از دست دادن موها‬ ‫در اثر مصرف مواد دخانی‪ ،‬سیستم ایمنی‬ ‫بدن سیگاری ها تضعیف می شود و بدن این‬ ‫افراد در معرض ابتال به انواع بیماری ها از‬ ‫جمله " لوپوس اریتماتوز " قرار می گیرد که‬ ‫می تواند سبب از دست دادن موها‪ ،‬ایجاد‬ ‫زخم دهان‪ ،‬جوش های روی پوست صورت‪،‬‬ ‫سر و دست ها شود‪.‬‬ ‫‪ -2‬آب مروارید‬ ‫افراد سیگاری ‪ ۴٠‬درصد بیش از افراد دیگر‬ ‫در معرض ابتال به آب مروارید‪ ،‬کدر شدن‬ ‫عدسی چشم و نابینایی قرار دارند‪.‬‬ ‫‪ -3‬چین و چروک‬ ‫دود سیگار باعث از بین رفتن پروتئین های‬ ‫انعطاف دهنده پوست و ویتامین ‪ A‬می شود‬ ‫و جریان خون را در عروق پوست محدود‬ ‫می کند‪ .‬پوست افراد سیگاری خشک و پر‬ ‫از چین و چروک است‪.‬‬ ‫‪ -4‬ضایعات شنوایی‬ ‫افراد سیگاری سه برابر بیش از افراد غیر‬ ‫سیگاری به عفونت گوش میانی مبتال می‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫‪ -5‬سرطان پوست‬ ‫افراد سیگاری دو برابر بیشتر از افراد‬ ‫غیر سیگاری در معرض خطر ابتال به‬ ‫نوعی سرطان پوست ( پوسته پوسته شدن‪،‬‬ ‫برجستگی روی پوست ) قرار دارند‪.‬‬ ‫‪ -6‬فساد دندان ها‬ ‫افراد سیگاری دو برابر بیشتر از افراد غیر‬ ‫سیگاری در معرض از دست دادن دندان ها‬ ‫قرار دارند‪.‬‬ ‫‪ -7‬پوکی استخوان‬

‫مونواکسید کربن یکی از مهم ترین گازهای‬ ‫سمی است که از اگزوز خودروها و سیگار‬ ‫خارج می شود‪ .‬سرعت ترکیب این گاز با‬ ‫خون بسیار باالتر از اکسیژن است‪ .‬این گاز‬ ‫باعث کاهش قدرت عمل اکسیژن در خون‬ ‫افراد سیگاری حرفه ای تا ‪ ١۵‬درصد می‬ ‫شود‪ .‬استخوان های افراد سیگاری تراکم‬ ‫شان را از دست داده و به راحتی شکسته می‬ ‫شوند‪ .‬همچنین زمان جوش خوردن استخوان‬ ‫ها پس از شکستگی تا ‪ ٨٠‬درصد افزایش‬ ‫می یابد‪.‬‬ ‫‪ -8‬بیماری های قلبی‬ ‫بیماری های قلبی ـ عروقی ناشی از استعمال‬ ‫دخانیات‪ ،‬ساالنه جان بیش از ‪ ۶٠٠‬هزار‬ ‫نفر را در کشورهای توسعه یافته می گیرد‪.‬‬ ‫استعمال دخانیات باعث افزایش ضربان‬ ‫قلب‪ ،‬افزایش خطر ابتالی به فشار خون‬ ‫باال‪ ،‬گرفتگی عروق و بروز سکته قلبی و‬ ‫مغزی می شود‪.‬‬ ‫‪ -9‬زخم معده‬ ‫استعمال دخانیات مقاومت معده را در‬ ‫برابر باکتری ها کاهش می دهد‪ .‬همچنین‬ ‫سبب تضعیف معده در خنثی سازی اسید و‬

‫تخریب دیواره آن می شود‪ .‬زخم معده افراد‬ ‫سیگاری به سختی درمان می شود و احتمال‬ ‫بهبودی آن به شدت کاهش می یابد‪.‬‬ ‫‪ -10‬تغییر رنگ انگشتان‬ ‫قطران موجود در دود سیگار در انگشت ها‬ ‫و ناخن ها جمع شده و باعث تغییر رنگ‬ ‫آنها به قهوه ای مایل به زرد می شود‪.‬‬ ‫‪ -11‬سرطان رحم و سقط جنین‬ ‫استعمال دخانیات در دوران بارداری می‬ ‫تواند باعث افزایش خطر زایمان زودرس‬ ‫شود‪ .‬سقط جنین در مادران سیگاری دو تا‬ ‫سه برابر بیشتر است‪.‬‬ ‫‪ -12‬تغییر شکل دادن سلول های جنسی در‬ ‫مردان‬ ‫استعمال دخانیات باعث کاهش تعداد اسپرم‬ ‫و کاهش جریان خون در آلت تناسلی مردان‬ ‫و ناتوانی جنسی شان می شود‪ .‬ناباروری‬ ‫جنسی در مردان سیگاری متداول تر از افراد‬ ‫غیر سیگاری است‪.‬‬ ‫‪ -13‬سرطان‬ ‫بیش از ‪ ۴٠‬عنصر سرطان زا در دود سیگار‬ ‫وجود دارد‪ .‬احتمال سرطان ریه ‪ ٢٢‬مرتبه‬ ‫بیشتر از افراد غیر سیگاری است‪.‬‬

‫نتایج تحقیقات متعدد نشان داده در‬ ‫صورت ادامه استعمال دخانیات توسط افراد‬ ‫سیگاری‪ ،‬احتمال مبتال شدن آنها به انواع‬ ‫سرطان ها از قبیل زبان‪ ،‬دهان‪ ،‬غدد‪ ،‬بزاق‬ ‫و حلق ( ‪ ۶‬تا ‪ ٢٧‬برابر)‪ ،‬سرطان بینی ( ‪٢‬‬ ‫برابر)‪ ،‬گلو ( ‪ ١٢‬برابر)‪ ،‬مری ( ‪ ٨‬تا ‪١٠‬‬ ‫برابر)‪ ،‬حنجره ( ‪ ١٠‬تا ‪ ١٨‬برابر)‪ ،‬معده (‬ ‫‪ ٢‬تا ‪ ٣‬برابر)‪ ،‬کلیه ( ‪ ۵‬برابر)‪ ،‬آلت تناسلی‬ ‫مرد ( ‪ ٢‬تا ‪ ٣‬برابر)‪ ،‬لوزالمعده ( ‪ ٢‬تا ‪۵‬‬ ‫برابر) و مقعد ( ‪ ۵‬تا ‪ ۶‬برابر) وجود دارد‪.‬‬ ‫‪ -14‬آمفیزم‬ ‫تمامی سیگاری ها به درجاتی از آمفیزم‬ ‫دچار می شوند‪ .‬در این بیماری دیواره‬ ‫حبابچه های ریوی به تدریج از بین رفته و‬ ‫فرد مبتال به تنگی نفس می شود‪ .‬پیشروی‬ ‫این بیماری بستگی به تعداد سیگار در روز و‬ ‫تعداد روزهایی که مصرف می شود دارد‪.‬‬ ‫‪ -15‬برونشیت مزمن‬ ‫علت ‪ 60‬درصد این بیماری مصرف سیگار‬ ‫است‪ .‬این بیماری با دفع خلط فراوان و‬ ‫سرفه در فصول سرد سال آغاز و سپس در‬ ‫تمام سال ادامه پیدا می کند‪.‬‬ ‫باورهای غلط درباره نیکوتین‬ ‫‪ -1‬آثار موقت نیکوتین در کاهش انسولین‪،‬‬ ‫سبب کاهش اشتها می شود‪ .‬همچنین‬ ‫بیکاری دست و دهان هنگام ترک سیگار به‬ ‫ریزه خواری و چاقی منجر می شود‪.‬‬ ‫‪ -2‬آثار نیکوتین در تحریک سیستم عصبی‬ ‫بدن موقتی است‪ .‬با کاهش میزان نیکوتین‪،‬‬ ‫فرد معتاد گیج می شود که با دود کردن‬ ‫سیگار‪ ،‬کارآیی او به حد طبیعی باز می‬ ‫گردد‪.‬‬ ‫‪ -3‬مصرف هم زمان داروهای جایگزین‬ ‫نیکوتین با سیگار‪ ،‬سبب تسهیل روند ترک‬ ‫دخانیات می شود‪.‬‬ ‫‪ -4‬هنگام درمان جایگزین نیکوتین‪ ،‬باید‬ ‫مصرف کلیه محصوالت دخانی قطع شود و‬ ‫سپس به این کار اقدام کرد‪.‬‬ ‫‪ -5‬برای جلوگیری از عوارض گوارشی‬ ‫نیکوتین خوراکی‪ ،‬کافی است آن را با شیر و‬ ‫لبنیات و یا آب میوه میل کرد‪.‬‬ ‫‪ -6‬بعضی از مواد غذایی به دلیل ایجاد‬ ‫محیط قلیایی و یا اسیدی‪ ،‬باعث اختالل در‬ ‫روند جذب و دفع نیکوتین جایگزین (برای‬ ‫درمان) می گردند‪.‬‬ ‫‪ -7‬افراد سیگاری هرگاه تصمیم بگیرند‪،‬‬ ‫قادرند عادت به نیکوتین را از سر بیرون‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫‪ -8‬نیکوتین سیگار از جمله قوی ترین مواد‬ ‫اعتیاد آور است و رهایی از آن گاهی مشکل‬ ‫بوده و عود مجدد آن شایع است‪.‬‬ ‫‪ -9‬هم زمان با مصرف نیکوتین جایگزین‬ ‫در زمان ترک سیگار‪ ،‬فرد سیگاری باید‬ ‫از غذاهای مقوی مانند گوشت و دل و‬ ‫جگر استفاده کند‪ .‬این گونه مواد باعث‬ ‫اسیدی شدن محیط بدن و ادرار شده‪ ،‬و دفع‬ ‫نیکوتین و در نتیجه افزایش نیاز به آن را در‬ ‫پی دارند‪.‬‬ ‫‪ -10‬نیکوتین به عنوان یک ماده دارویی به‬ ‫کار می رود‪.‬‬ ‫‪ -11‬نیکوتین باعث عملکرد بهتر روده ها‬ ‫می شود‪ .‬به همین دلیل افرادی که سیگار‬ ‫را ترک می کنند‪ ،‬دچار یبوست می‬ ‫گردند‪.‬‬


‫‪116‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫چه چیزهایی‬ ‫بیشتر از همه‬ ‫یک مرد را آزار‬ ‫می‌دهد؟‬

‫شما به عنوان یک زن می‌دانید‬ ‫چه چیزهایی بیشتر از همه یک‬ ‫مرد را آزار می‌دهد؟ تا به حال‬ ‫شده با خود فکر کنید که شاید‬ ‫بعضی رفتارهای زنانه شما به‌شدت‬ ‫شوهر یا نامزدتان را آزرده خاطر‬ ‫کند و حتی موجب دور شدن او‬ ‫از شما شود؟درباره این رفتارها‬ ‫مردها بیشتر می‌توانند حرف بزنند‪.‬‬ ‫در این مقاله مردان به چندین‬ ‫خصوصیت زنان اشاره کرده اند‬ ‫که از نظر مردان آزار دهنده و‬ ‫غیر قابل تحمل جلوه می کنند‪.‬‬ ‫از جنسیت خود به عنوان یک سالح استفاده‬ ‫کردن ‪ :‬زنان در هنگام مبارزه و جبهه گرفتن‬ ‫در برابر مردان مایلند از جنسیت خود به‬ ‫عنوان یک سالح استفاده کنند که این باعث‬ ‫خرد شدن اعصاب مردان می شود‪.‬‬ ‫حرف زدن مداوم و پشت سر هم ‪ :‬وقتی‬ ‫مردی حال زنش را می پرسد‪ ،‬فقط مایل‬ ‫است پاسخی کوتاه بشنود‪ ،‬نه یک سخنرانی‬ ‫یک ساعته! بیشتر زنان عاشق حرف زدن‬ ‫هستند و اگر سوژه ای پیدا کنند‪ ،‬دیگر‬ ‫حاضر نیستند از حرف زدن دست بکشند‪.‬‬ ‫مردان از شنیدن سخنان زنان لذت می برند‪،‬‬ ‫ولی اص ً‬ ‫ال حاضر نیستند ساعت ها پای‬ ‫سخنان پرشاخ و برگ و پر جزییات زنان‬ ‫بنشینند!‬ ‫ساعت‌ها صرف خرید کردن‪ :‬زمانی که‬ ‫صحبت از خرید کردن به میان می آید‪ ،‬حتی‬ ‫واژه های چند ساعت یا یک شبانه روز‬ ‫صرف خرید کردن برای زنان کم به نظر می‬ ‫رسد‪ .‬زنان دوست دارند ساعت ها پشت‬ ‫ویترین مغازه ها بایستند و حتی از تماشای‬ ‫اجناس داخل آن ها لذت می برند‪ ،‬بدون‬ ‫آنکه در آن زمان به فکر دیگر مسئولیت ها و‬ ‫وظایفشان بیفتند! ولی بدتر این است که زنان‬ ‫دوست دارند مردان را هم همراه خود کنند‪،‬‬ ‫از این مغازه به آن مغازه و در حین جست و‬ ‫جوی دقیق و موشکافانه در البه الی البسه و‬ ‫توجه به برچسب قیمت ها‪.‬‬ ‫بیش از حد احساساتی شدن‪ :‬زنان بر سر هر‬ ‫موضوعی گاهی به گریه می افتند‪ :‬در حین‬ ‫تماشای یک فیلم سوزناک (یا حتی یک‬ ‫فیلم شاد!)‪ ،‬شکستن یک ناخن یا حالت‬ ‫نگرفتن موها و غیره‪ .‬بدتر اینکه در این‬ ‫مواقع از مردان توقع دارند که حال آنان‬ ‫درک شود و آن ها پا به پایشان پیش بروند‪.‬‬

‫باید حقیقت را بیان کرد‪ :‬هیچ منظره ای‬ ‫بدتر از منظره زنی نیست که گریه کنان مقابل‬ ‫شوهرش بنشیند و هیچ حرفی هم نزند! مردان‬ ‫نسبت به گریه زنان بی تفاوت و بی توجه‬ ‫نیستند‪ ،‬ولی به جز بیان واژه هایی مثل‪:‬‬ ‫«عزیزم‪ ،‬گریه نکن یا عزیزم چرا گریه می‬ ‫کنی و غیره» راه دیگری برای دلداری دادن‬ ‫زنان بلد نیستند! مردان قبول دارند که زنان‬ ‫موجوداتی حساس‪ ،‬زودرنج و دل نازک‬ ‫هستند‪ ،‬ولی تحمل مشاهده اشک های آنان‬ ‫بر سر هر موضوع جزیی و پیش پا افتاده ای‬ ‫را ندارند‪.‬‬ ‫حس نیازمندی‪ :‬بعضی از خانمها همیشه‬ ‫چند خط مشی بسیار سری را دنبال می‬ ‫کنند‪ .‬آنها از همسرانشان انتظار دارند که‬ ‫تمام توجهشان را به آنها معطوف کنند‪ ،‬آنها‬ ‫را تر و خشک کنند و به آنها بگویند که تا‬ ‫چه حد وجودشان استثنایی و ویژه است‪.‬‬ ‫آنها می خواهند مردها را به یک صندوقچه‬ ‫احساسات تبدیل کنند و از آنها انتظار‬ ‫پشتیبانی اخالقی‪ ،‬ذهنی و عاطفی دارند‪ .‬در‬ ‫این قسمت یک تضاد جدی بین آن دسته‬ ‫از خانم ها که ذکر شد و دسته دیگری که به‬ ‫بیرون از خانه رفته‪ ،‬کار می کنند و خود را‬ ‫مستقل نشان می دهند وجود دارد‪.‬دسته دوم‬ ‫جزء گروهی هستند که هنگام عاشقی واقعا‬ ‫متزلزل می شوند‪ .‬البته شاید دانستن این‬ ‫مطلب برای شما خالی از لطف هم نباشد‬

‫که آقایون خانم های سرسخت را ترجیح می‬ ‫دهند زیرا حداقل در این حالت می توانند‬ ‫اندکی آرامش ذهنی خود را حفظ کنند‪.‬گ‬ ‫زنان به خاطر وجود حس کنجکاوی شدید‬ ‫مایلند تمام مدت به دالیل مختلف به حریم‬ ‫خصوصی مردان تجاوز کنند تا به قول‬ ‫خودشان آنان را آموزش دهند!‬ ‫زنانی که تمام مدت حالت یک جاسوس را‬ ‫در قبال شوهرانشان ایفا می کنند‪،‬مورد تنفر‬ ‫آنان قرار می گیرند!‬ ‫کم صبر و تحمل بودن ‪ :‬مردان از مشاهده‬ ‫کم صبر و تحمل بودن زنان آزرده خاطر می‬ ‫شوند‪ .‬آنان مایلند زنان را به عنوان همراهانی‬ ‫صبور‪ ،‬شکیبا‪ ،‬پر طاقت و مستحکم در نظر‬ ‫بگیرند‪.‬‬ ‫از احساس عدم امنیت شکوه و شکایت‬ ‫کردن ‪ :‬زنان مایلند به مردان تکیه کنند و‬ ‫آنان را ستون ایمن زندگیشان در نظر بگیرند‪.‬‬ ‫آنان دوست دارند از سوی مردان مورد‬ ‫حمایت قرار بگیرند و تعریف و تمجید‬ ‫بشنوند تا احساس امنیت پیدا کنند‪.‬زنان به‬ ‫محض دل باختن به یک مرد‪ ،‬دچار احساس‬ ‫عدم امنیت شدید می شوند و آن مرد را تکیه‬ ‫گاه عاطفی خود تلقی می کنند‪ .‬ولی‪ ،‬مردان‬ ‫معمو ً‬ ‫ال از زنانی خوششان می آید که مقاوم‬ ‫و سرسخت هستند و استقالل ویژه ای در‬ ‫زندگی برای خود دارند‪.‬‬ ‫سواالت پی درپی برای رخنه در عمق ذهن‬

‫مردان ‪ :‬سوال تکراری و قدیمی‪« :‬عزیزم‪،‬‬ ‫به چه فکر می کنی؟» نمونه سوالی است که‬ ‫زنان طی قرن ها آن را مطرح کرده اند تا از‬ ‫طریق آن مردان را محک بزنند و نسبت به‬ ‫احساسات واقعی شان مطلع گردند‪ .‬ولی‪،‬‬ ‫مردان اص ً‬ ‫ال دوست ندارند چنین سواالتی‬ ‫را بشنوند‪ ،‬چه برسد به اینکه پاسخی به آن‬ ‫بدهند‪ .‬آنان معتقدند که اگر زنی از عشق‬ ‫و عالقه آنان نسبت به خود اطمینان دارد‪،‬‬ ‫دیگر نباید چنین سوالی را به عمل آورد‪.‬‬ ‫تجاوز به حریم خصوصی مردان‪ :‬زنان به‬ ‫خاطر وجود حس کنجکاوی شدید مایلند‬ ‫تمام مدت به دالیل مختلف به حریم‬ ‫خصوصی مردان تجاوز کنند تا به قول‬ ‫خودشان آنان را آموزش دهند! زنانی که‬ ‫تمام مدت حالت یک جاسوس را در قبال‬ ‫شوهرانشان ایفا می کنند‪ ،‬مورد تنفر آنان قرار‬ ‫می گیرند! دعوا‬ ‫بدگویی در جمع ‪ :‬مردها دوست ندارند‬ ‫جلوی جمع از آنها بد بگویید به‌خصوص در‬ ‫میان اعضای خانواده و دوستان خودشان‪.‬‬ ‫اگر شما شروع کنید در مقابل دیگران از‬ ‫همسر یا نامزدتان بد بگویید اولین چیزی‬ ‫که به ذهن آنها می‌رسد این است که شما‬ ‫چقدر نادانید که با مردی زندگی می‌کنید‬ ‫که رفتارهایش را نمی‌پسندید‪ .‬یادتان باشد‬ ‫تنها چیزی که دیگران باید از شما و زندگی‬ ‫شخصی‌تان بشنوند این است که چقدر همسر‬ ‫خوبی دارید و در کنار هم خوشبختید‪.‬‬ ‫مردتان را تحسین کنید و مطمئن باشید که‬ ‫او همیشه قدردان خواهد بود‪.‬‬ ‫حسادت ورزی ‪ :‬خیلی از مواقع‪ ،‬حتی زمانی‬ ‫که مردی نام زن دیگری را به زبان می آورد‪،‬‬ ‫با حسادت های شدیدی از سوی همسرش‬ ‫مواجه می گردد‪ .‬متأسفانه بسیاری از زنان‬ ‫با شنیدن نام یک زن دیگر از دهان مردان‪،‬‬ ‫دچار هزار و یک فکر و خیال و سوء تفاهم‬ ‫می شوند و همین باعث می شود که مردا‬ ‫به دروغگویی متوسل گردند‪ .‬زنان معمو ً‬ ‫ال‬ ‫نسبت به صداقت و وفاداری مردان دچار‬ ‫عدم اطمینان هستند که این باعث رنجیده‬ ‫خاطر شدن مردها می شود‪.‬‬ ‫انتقاد کردن از زنان دیگر ‪ :‬چرا حتی یک‬ ‫تعریف و تمجید ساده از زنی دیگر باید‬ ‫باعث ناراحتی و دلخوری یک زن شود؟‬ ‫زنان مایلند تمام مدت از زنان دیگری انتقاد‬ ‫کنند که در اطرافشان وجود دارند‪ ،‬دامنه این‬ ‫انتقادها از وزن و تناسب اندام شروع می‬ ‫شود و به مدل مو و لباس و دیگر جزییات‬ ‫می رسد‪ .‬در حالی که مردان ممکن است‬ ‫فقط زمانی به یک زن دیگر توجه نشان‬ ‫دهند که متوجه موضوع غیر عادی خاصی‬ ‫در او شوند‪ ،‬مث ً‬ ‫ال اگر زنی کفش لنگه به لنگه‬ ‫پوشیده باشد!‬ ‫ادای مداوم جمله تکراری «من بهتر و با‬ ‫قابلیت تر از بقیه زن ها هستم!» ‪ :‬زنان‬ ‫مایلند تمام مدت خود را برتر از دیگر‬ ‫همجنسان خود نشان دهند و هرگز حاضر‬ ‫نیستند به عیوب و نقاط ضعف خویش‬ ‫اقرار کنند‪ .‬این باعث جرقه های شک و‬ ‫تردید در اذهان مردان می شود‪ .‬پس بهتر‬ ‫است بگذارید محاسن و نقاط قوت تان‬ ‫به خودی خود بر مردان آشکار‬ ‫گردند‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

115


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

114


‫‪113‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ - 3‬بهترین درمان خانگی برای تسکین‬ ‫این ترک خوردگی گذاشتن یک تکه خیار‬ ‫بر روی لب است‪ .‬همچنین می‌توانید از‬ ‫روغن بادام‪ ،‬زیتون‪ ،‬نارگیل یا هر روغن‬ ‫طبیعی دیگر و یا حتی عسل و شیر استفاده‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫‪ - 4‬اجتناب از استفاده از لوازم آرایشی‬ ‫نیز در این مورد بسیار موثر است‪.‬‬ ‫‪ - 5‬برای تسکین خشکی لب نیز نباید از‬ ‫مواد شیمیایی استفاده کرد‪.‬‬ ‫‪ - 6‬همچنین لب خود را با آب دهان‬ ‫خیس نکنید‪ ،‬این مورد باعث خشکی زیاد آن می‌شود‪.‬‬

‫رژيم جالب چاقي و الغري بر اساس گروه خوني شما‬

‫معجزه اي براي درمان ترك و خشكي لب‬ ‫بهترین درمان خانگی برای تسکین این ترک خوردگی گذاشتن یک تکه خیار بر روی لب‬ ‫است‬ ‫محققان استرالیایی روش‌هایی را برای جلوگیری از خشک شدن لب در فصل زمستان‬ ‫پیشنهاد می‌کنند‪.‬‬ ‫محققان دریافتند هوای خشک زمستان و رطوبت کم آن باعث خشک شدن لب می‌شود‪.‬‬ ‫بودن در هوای سرد به طور مداوم نیز منجر به خشک شدن و ترک خوردن لب می‌شود‪.‬‬ ‫آنها برای جلوگیری از خشکی لب در فصل زمستان پیشنهاداتی را ارائه می‌دهند‪:‬‬ ‫‪ - 1‬نوشیدن مقدار زیادی از مایعات به کاهش این خشکی کمک می‌کند‪ .‬افراد نباید‬ ‫مصرف مایعات را در فصل زمستان محدود کنند‪ .‬نوشیدن روزانه ‪ 8‬تا ‪ 10‬لیوان مایعات در‬ ‫فصل تابستان و زمستان پیشنهاد می‌شود‪ .‬هنگامی‌ که بدن دچار کم آبی شود‪ ،‬اولین نشانه در‬ ‫لب دیده می‌شود‪.‬‬ ‫‪ - 2‬استفاده از آلوئه ورا و پماد ویتامین ‪ E‬نیز در بهبود ترک خوردگی لب موثر است‪.‬‬

‫در این رژیم غذايي مصرف گوشت‪ ،‬ماهی‪ ،‬روعن زیتون آزاد بوده وتخم مرغ ‪ ،‬آجیل ودانه‬ ‫ها به مقدار متوسط و برخی میوه ها وسبزی های خاص به مقدار ناچیز مصرف می شوند‪.‬‬ ‫ولی لبنیات ‪ ،‬حبوبات ‪ ،‬غالت ‪ ،‬نان‪ ،‬ماکارونی وبرنج ممنوع می باشد‪.‬این رژیم در واقع‬ ‫یک رژیم کم فیبر می باشد‪.‬فعالیت بدنی افراد این گروه خونی نیزباید ورزش های ایروبیک‬ ‫ودویدن باشد‪.‬‬ ‫گروه خونی ‪: A‬‬ ‫اعضای این گروه باید از یک رژیم گیاهخواری پیروی کنند‪ ،‬یعنی مصرف زیاد میوه‪ ،‬سبزی‪،‬‬ ‫غالت‪ ،‬حبوبات‪ ،‬آجیل‪ ،‬ماکارونی وبرنج و پرهیز از مصرف گوشت ولبنیات‪ .‬فعالیت بدنی‬ ‫پیشنهادی نیز یوگا وگلف است‪.‬‬ ‫گروه خونی ‪: B‬‬ ‫این گروه متعادل ترین و سالم ترین برنامه غذایی را دارند‪ .‬این رژیم غذایی دارای کمترین‬ ‫محدودیت می باشد‪ .‬برای این گروه فقط مصرف غذاهای فرایندشده ممنوع می باشد‪.‬‬ ‫مصرف آجیل ودانه ها توصیه می شود ومقدار دریافت غذاهای نشاسته ای نیز محدود می‬ ‫باشد‪ .‬پیاده روی ‪ ،‬تنیس وشنا فعالیت های بدنی توصیه شده هستند‪.‬‬ ‫گروه خونی ‪: AB‬‬ ‫این گروه اید از ترکیب رژیم غذایی گروه های ‪ A,B‬پیروی کنند‪ .‬اساس رژیم غذایی این‬ ‫گروه گیاهخواری است‪ ،‬که با مصرف گاهی گوشت ‪ ،‬ماهی و لبنیات همراه می باشد‪ .‬در‬ ‫مورد فعالیت بدنی نیز ورزش های تند وآرام باید در کنار هم انجام شوند‪.‬‬


‫‪112‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬

‫اخراج یک مرد به خاطر رضایت از شغلش‬ ‫یک مرد انگلیسی بعد از ‪ ۴۰‬سال کار در گورستان به خاطر آنکه از شغلش راضی به نظر‬ ‫می‌رسیده دیگر نمی‌تواند قبر بکند و با اخراج از کارش باید فع ً‬ ‫ال در خانه بماند‪ .‬همه‬ ‫جنجال‌ها از انتشار عکس‌های این مرد شروع شد‪.‬‬

‫مجله مهر‪ :‬ری لوکستون ‪ ۵۹‬ساله‪،‬چندی پیش وقتی با خبرنگارانی که برای تهیه گزارش از‬ ‫کار او در یک روز داغ تابستان آمده بودند‪،‬خیلی خوشحال به نظرمی رسید‪.‬چاپ عکس‌های‬ ‫خندان او در یک روزنامه محلی در هنگام کندن قبر اماباعث شد او کارش را از دست بدهد‪.‬‬ ‫عکس‌هایی که از او منتشر شده او را در حال خندیدن در وسط قبر نشان می‌دهد و برخی‬ ‫خوانندگان از این مسئله دلخور شده‌اند‪.‬‬

‫چرا صدای جاری شدن آب موحب می شود فکر کنید باید به‬ ‫دستشویی بروید؟‬ ‫به نظر میرسد پشت این تغییر مزاج شدید برای دستشویی رفتن پس از شنیدن صدای بارش‬ ‫باران؛ آبشار و غیره به قدرت پیشنهاد گره خورده است‪.‬‬ ‫بیشتر شما با نام پاولوف آشنائید و میدانید که او یک ارتباطی با سگها داشته است‪ .‬آن‬ ‫ارتباط یک ازمایش تجربی است که این دکتر روسی در ان نشان داد واکنش های اتوماتیک‬ ‫می تواند توسط یک تحریک کننده خارجی ایجاد شود‪ .‬صاحبان سگ ها قسم میخورند‬ ‫وقتی سگشان تکه ای گوشت در دهان دارد موجب راه افتادن رودخانه ای از بزاق می شود‪.‬‬ ‫در این آزمایش تجربی پاولوف به سگها پودر گوشت داد که موجب ترشح بزاق دهان شان‬ ‫شد‪ .‬درست پس از شنیدن صدای یک زنگ پس از ماه ها تکرار این عمل او قادر بود بدون‬ ‫هیچ پودر گوشتی در صحنه زنگ را بزند و سگ ها تنها با شنیدن صدای زنگ اب دهانشان‬ ‫جاری میشد چرا که انها صدای زنگ را مرتبط با غذا میدانستند‪.‬‬ ‫پاولوف معتقد بود این اموخته های ناخوداگاه تمام مدت برای مردم اتفاق می افتد احتماال‬ ‫بارها برای خودتان پیش امده که به تحریک کننده ظاهرا بی ربط واکنش خاصی نشان‬ ‫دهید‪ .‬نیاز به ادرار کردن با شنیدن صدای جاری شدن اب نیز از این قاعده مستثنی نیست‬ ‫شنیدن صدای آب نه تنها شبیه صدای ادرار کردن است و موجب ارتباط پاولوف می شود‬ ‫بلکه صدای کشیدن سیفون و شستن دستها نیز تقریبا همان ارتباط به ادرار کردن را به ذهن‬ ‫میاورد و ارتباط را قوی تر میکند‪.‬‬

‫جنجالی شدن ماجرا حاال باعث شده تا کارفرمای او عذرش را بخواهد و اعالم کند که‬ ‫دیگر نیاز به فعالیت او ندارد‪ .‬ری لکستون که ‪ ۴۰‬سال است کارش کندن قبر است می‌گویند‬ ‫می‌خواهد در این باره اقدام قانونی کند تا بتواند بار دیگر کار مورد عالقه‌اش را انجام دهد‪.‬‬

‫وسيله زيبا و ضروري و بسيار خطرناك براي زنان!‬ ‫ساعت مچي هنگامي كه در دست چپ بسته مي شود باتري آن مستقيم ًا روي نبض قرارمي‬ ‫گيرد وآن را درگير خواهد كرد‪.‬‬ ‫بررسي ها نشان مي دهند دانشمندان با انجام آزمايشات و مطالعه روي سالمت زنان دريافتند‬ ‫ساعت هاي مچي بزرگ كه اغلب سفت و محكم بسته مي شوند باعث كاهش ضربان قلب‬ ‫خانم ها خواهند شد در نهايت باعث به وجود آمدن مشكالت و بيماري قلبي زيادي نيز‬ ‫خواهند شد‪.‬‬ ‫گفتني است ساعت مچي حتم ًا بايد روي دست طوري قرار بگيرد كه با نبض و محل اتصال‬ ‫رگ هاي پشت دست ارتباط نداشته باشد‪.‬‬ ‫مدت زمان استفاده ازساعت براي زنان محدود است و هر ‪ 2‬ساعت بايد از دست باز شود‬ ‫اما براي مردان استفاده از آن محدوديتي ندارد زيرا پوست مردان ضخيم تر است و باتري‬ ‫ساعت نمي تواند تاثيري روي نبض آقايان داشته باشد‪.‬‬


‫‪111‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫هر روز سیب بخورید تا ‪ 17‬سال جوان‌تر شوید‬ ‫محققان با انجام تحقیقی دریافتند که خوردن روزی یک سیب می‌تواند اثر معجزه بخشی‬ ‫داشته باشد و باعث شود انسان در میان‌سالی ‪ 17‬سال از هم‌ سن‌های خود جوان‌تر به نظر‬ ‫برسد‪.‬‬

‫شبکه عظیم تور ساخته شده توسط عنکبوت ها می تواند از زمین تا باالی درخت کشیده‬ ‫شده یا معادل ‪ 20‬متر ارتفاع داشته باشد‪.‬‬ ‫«مارتا فیشر» زیست شناس و متخصص عنکبوت در دانشگاه پارنا رویداد بارش عنکبوتی‬ ‫را یک پدیده طبیعی در این منطقه عنوان می کند‪.‬‬ ‫وزش بادهای قوی باعث کنده شدن تور عظیم و به هوا برخاستن آن به همراه هزاران‬ ‫عنکبوت می شود که منظره ای مانند باران عنکبوتی ایجاد می کند‪.‬‬ ‫به گزارش ایرنا از هلث‪ ،‬محققان دانشگاه سلطنتی لندن این تحقیقات را با حضور زنان ‪25‬‬ ‫تا ‪ 45‬ساله ای انجام دادند که به توصیه آنها هر روز یک عدد سیب می خوردند‪.‬‬ ‫محققان با مقایسه داده ها‪ ،‬وضع سالمتی زنان را پس از ‪ 25‬سال بررسی کردند و متوجه‬ ‫شدند وجود تنها یک سیب در رژیم غذایی روزانه چه تاثیر شگرفی دارد‪.‬‬ ‫محققان خاطر نشان کردند‪ :‬وجود پلی فنول ها و فالونوئیدها در این میوه که روندهای‬ ‫اکسیداتیو را در سلول ها منظم می کنند مهمترین عاملی است که موجب تاثیر جوانی و‬ ‫سالمتی بخشی آن می شود‪.‬‬ ‫این آنتی اکسیدان ها موجب بهبود فعالیت قلب‪ ،‬کبد و لوزالمعده و نیز عادی سازی فعالیت‬ ‫روده و دفع سموم می شود و مسلما سالمتی داخلی‪ ،‬بر چهره انسان تاثیر می گذارد‪.‬‬ ‫محققان که به اثر معجزه بخش سیب بر سالمتی و زیبایی زنان اطمینان دارند به همه توصیه‬ ‫می کنند این آزمایش جالب را انجام دهند تا در خصوص نتیجه مثبت آن متقاعد شوند‪.‬‬

‫بارش باران عنکبوت در آسمان‬ ‫ساکنان شهر سن آنتونیو دا پالتین برزیل با وزیدن باد شدید‪ ،‬شاهد برخاستن ‪ 50‬هزار‬ ‫عنکبوت و پدیده ای مشابه بارش عنکبوت از آسمان بودند‪.‬‬ ‫حدود ‪ 40‬هزار گونه عنکبوت در سراسر جهان شناسایی شده اند که تنها ‪ 23‬گونه دارای‬ ‫اجتماعاتی مانند زنبورها یا مورچه ها بوده و جزو خانواده نادر عنکبوت اجتماعی (‪social‬‬ ‫‪ )spider‬محسوب می شوند‪.‬‬

‫هیکل عجیب یک زن و اعتماد به نفسش!‬ ‫این خانم ‪ 34‬ساله سیاهپوست که اهل لس آنجلس است ‪ 420‬پوند (حدود ‪200‬کیلوگرم)‬ ‫وزن دارد و دارای چهار فرزند می باشد‪.‬جالب اینجاست که او بی نهایت از اندامش خوشش‬ ‫می آید و قصد ندارد با رژیمهای الغری نیز خود را الغر کند‪ .‬یکی از بزرگترین طرفدارهای‬ ‫او همسرش است او ‪ 40‬ساله و یک تکنسین کامپیوتر است‪.‬‬ ‫این خانم توانسته در کتاب رکوردهای گینس نام خود را به ثبت برساند‬


‫‪110‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫رويا تيموريان‪ :‬جشنواره فیلم فجر‬ ‫فقط براي ايران مناسب است‬ ‫شرايط اقتصادي و خط قرمزهاي بي‌مورد‬ ‫عامل اصلي عقب‌ماندگي سينما طي يك سال‬ ‫گذشته است‪.‬‬ ‫رويا تيموريان‪ ،‬بازيگر سينما و تلويزيون‬ ‫در گفتگو با خبرنگار حوزه سينما باشگاه‬ ‫خبرنگاران‪ ،‬گفت‪ :‬شرايط سينماي ايران‬ ‫بخصوص در يك سال گذشته به داليل‬ ‫مختلف از جمله تعطيلي خانه سينما‪،‬‬ ‫شرايط و وضعيت اقتصادي نامناسب‪ ،‬خط‬ ‫قرمزهاي بي‌مورد دچار ركود و رخوت شد‪.‬‬ ‫وي‪ ،‬ادامه داد‪ :‬در آستانه جشنواره سي‌ودوم‬ ‫با دبيري "عليرضا رضاداد" بسياري از‬ ‫سينماگران با سابقه روشن و حضور فعال‬ ‫وي در جشنواره‌هاي گذشته آشنا هستند و از‬ ‫صالحيت مديريتي وي با‌خبرند‪.‬‬ ‫تيموريان عنوان كرد‪ :‬مقايسه جشنواره‬ ‫فجر ايران با جشنواره‌هاي جهاني كار‬ ‫اشتباهي است و مقايسه درستي نيست‪ ،‬چرا‬ ‫كه جشنواره‌هاي خارجي و آثار آن‌ها با‬

‫رضایت بخش‌ترین بازی اشکان‬ ‫خطیبی از زبان خودش‬ ‫ایفاگر نقش "همایون" در مجموعه‬ ‫تلویزیونی "بچه‌های نسبتا بد" گفت‪ :‬نهایت‬ ‫رضایت را از تیم کاری این مجموعه و‬ ‫"سیروس مقدم" دارم‪.‬‬ ‫وی در خصوص فیلم‌نامه قوی این پروژه‬ ‫تصریح کرد‪" :‬پیمان عباسی" به خوبی به‬ ‫شخصیت‌پردازی در فیلم‌نامه پرداخت و‬ ‫به طور کامل با جنس بازی‌ام آشنا بود‪ ،‬به‬ ‫همین دلیل در نگارش داستان و شخصیت‬ ‫"همایون" سلیقه هر دوی ما در نظر گرفته‬ ‫شده بود‪.‬‬ ‫خطیبی با اشاره درک طنزی تلخ از بازی‬ ‫او در "بچه‌های نسبت ًا بد" اظهار داشت‪:‬‬ ‫درکی از طنز تلخ در بازی‌ام مربوط به‬ ‫شخصیت‌پردازی‌هایی است که از مزیت‬ ‫کارهای "سیروس مقدم" به حساب می‌آید‪.‬‬ ‫ایفاگر نقش "همایون" ادامه داد‪" :‬سیروس‬ ‫مقدم" بازیگر را محدود نمی‌کند و براساس‬ ‫بازیگران دکوپاژ خود را طراحی و پیاده‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫خطیبی با اشاره به تدوین و تصویربرداری‬ ‫"بچه‌های نسبت ًا بد" تصریح کرد‪ :‬تدوین‬

‫استانداردهاي مخصوصي ساخته مي‌شود‪،‬‬

‫اما جشنواره و سينماي ما با محدوديت‌هاي‬

‫"سیامک مهماندوست" و‬ ‫تصویربرداری "فرشاد گل‬ ‫سفیدی" در کنار صداگذاری‬ ‫خاصی که تاکنون در اثری‬ ‫ندیده بودم در کنار تالش‬ ‫تمامی تیم تولید‪ ،‬توانست‬ ‫"بچه‌های نسبت ًا بد" را‬ ‫شاخص و مانگار سازد و‬ ‫درصد خطا را کم کند‪.‬‬ ‫وی با اشاره به این مطلب که‬ ‫هیچگونه خطایی از دوربین‬ ‫"فرشاد گل سفیدی" پنهان‬ ‫نمی‌ماند‪ ،‬ابزار داشت‪ :‬گاهی‬ ‫تصور می‌شود که سبک‬ ‫دوربین به دست بود‪ ،‬ضعف‬ ‫بازی بازیگر را می‌پوشاند‬ ‫ولی یک هنرمند با این‬ ‫سبک بسیار باید مراقب و‬ ‫محتاط باشد‪.‬‬ ‫خطیبی افزود‪ :‬با سبک‬ ‫دوربین به دست همه‬ ‫حرکت‌ها و ضعف‌های‬ ‫یک اثر به خوبی نشان داده‬ ‫می‌‍‌شود و بازیگر راه گریزی نخواهد داشت‪.‬‬ ‫وی ادامه داد‪ :‬به عقیده من به دوربین‬ ‫"فرشاد گل سفیدی" نمی‌توان دروغ گفت‬ ‫و باید نهایت دقت را داشته باشیم که من به‬ ‫نوبه خود رضایت بسیاری از تیم "بچه‌های‬

‫نسبت ًا بد" و به خصوص "سیروس مقدم" در‬ ‫مقام کارگردان خواهم داشت‪.‬‬ ‫خطیبی با اشاره به فعالیت‌های جدید خود‬ ‫اظهار داشت‪ :‬مشغول تست گریم فیلم‬ ‫سینمایی "خانم" به کارگردانی "تینا پاکروان"‬ ‫هستم در طبق فیلم‌نامه نقش یک آهنگ‌ساز‬

‫خاصي همراه است‪.‬‬

‫را ایفا خواهم کرد‪.‬‬ ‫وی خاطرنشان کرد‪ :‬سوم اسفند سال جاری‬ ‫در نمایش "در روزهای آخر اسفند" به‬ ‫کارگردانی "محمد رحمانیان" در تاالر‬ ‫وحدت روی صحنه خواهم رفت‪.‬‬


‫‪109‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫الناز حبیبی‪ :‬خاطره خوش‬ ‫دودکش را خراب نمی‌کنم‬ ‫دختر مجید مظفری‪ :‬می‌خواهم‬ ‫خودم باشم‬

‫معرفی کتاب‌های مورد عالقه‌‬ ‫شهرام ناظری‬

‫وقتی پدر یک بازیگر خود بازیگر باشد‪،‬‬ ‫رابطه پدر و فرزندی می‌تواند به رابطه استاد‬ ‫و شاگردی بدل شود و در این صورت‪ ،‬دیگر‬ ‫بازیگر جوان به گذراندن دوره بازیگری با‬ ‫معلم دیگری جز پدرش نیاز نخواهد داشت‪.‬‬

‫شهرام ناظری خواننده پیشکسوت‪ :‬من‬ ‫دستی در مطالعه دارم و هر دوره از زندگی‌ام‬ ‫با یک‌سری کتاب همراه بوده است‪ .‬فکر‬ ‫می‌کنم تأثیرگذاری کتاب‌ها به دوره‌های‬ ‫خاصی از زندگی بستگی دارد‪...‬‬

‫دختر مجید مظفری‪ :‬می‌خواهم خودم باشم‬ ‫نیکی مظفری ‪ ،‬دختر مجید مظفری‪ ،‬بازیگر‬ ‫باتجربه تئاتر‪ ،‬سینما و تلویزیون که پیش از‬ ‫این در حوزه تئاتر و همچنین طراحی صحنه‬ ‫و لباس فعالیت داشته‪ ‌،‬درباره حضورش در‬ ‫مجموعه تلویزیونی «بچه‌های نسبتا بد»‬ ‫گفته است‪ :‬من از دوران کودکی عاشق‬ ‫بازیگری بودم و این نوع فضا‪ ،‬حرفه و‬ ‫فعالیت را بسیار دوست داشتم‪ .‬هر لحظه‬ ‫زندگی کردن با مجید مظفری چیزهایی به‬ ‫آدم می‌آموزد و رابطه پدر و دختری می‌تواند‬ ‫یک کالس درس باشد‪ .‬او ضمن تاکید بر‬ ‫این که قصد دارد هویتی مستقل داشته باشد‬ ‫و اگر قرار است بازیگری را ادامه دهد‪،‬‬ ‫راهی مجزا و روشن را پیش بگیرد‪ ،‬در این‬ ‫گفت‌وگو به این نکته اشاره کرده است که‬ ‫وقتی تصمیم گرفته وارد عرصه بازیگری‬ ‫شود‪ ،‬پدرش جمله‌ای به او گفته که خیلی‬ ‫کمک‌حالش بوده است‪ .‬جمله پدر بازیگر به‬ ‫دختر تازه‌بازیگر خود چنین بوده است‪ :‬در‬ ‫بازیگری «نیکی مظفری باش‪ ،‬دختر مجید‬ ‫مظفری نباش!«‬

‫شهرام ناظری کتاب‌های مورد عالقه‌اش را‬ ‫که بر او تأثیر گذاشته‌اند‪ ،‬معرفی کرد‪.‬‬ ‫این خواننده پیشکسوت که با کتاب و‬ ‫ادبیات هم مأنوس است‪ ،‬درباره کتاب‌هایی‬ ‫که بر او تأثیر گذاشته‌اند‪ ،‬گفت‪ :‬فکر می‌کنم‬ ‫تأثیرگذاری کتاب‌ها به دوره‌های خاصی از‬ ‫زندگی بستگی دارد؛ در دوره‌های مختلف‪،‬‬ ‫کتاب‌های متعددی بر من تأثیر گذاشته‌اند‪.‬‬ ‫در میان آن‌ها آثار رومن روالن‪« ،‬صد سال‬ ‫تنهایی» مارکز و «رهایی از دانستگی» اثر‬ ‫کریشنا مورتی که زمانی خیلی روی من اثر‬ ‫گذاشت‪ ،‬از تأثیرگذارترین کتاب‌ها برای من‬ ‫بوده‌اند‪.‬‬ ‫ناظری در ادامه اظهار کرد‪ :‬کتاب‌هایی هم‬ ‫هستند که نمی‌شود از آن‌ها گذشت؛ مثل‬ ‫«مثنوی موالنا»‪« ،‬شاهنامه» فردوسی و‬ ‫«دیوان حافظ»‪ .‬همین‌طور نمی‌توانم از آثار‬ ‫شاعران معاصر مثل فروغ فرخزاد و مهدی‬ ‫اخوان ثالث نام نبرم‪ .‬من دستی در مطالعه‬ ‫دارم و هر دوره از زندگی‌ام با یک‌سری‬ ‫کتاب همراه بوده است که اگر بخواهم همه‬ ‫آن‌ها را نام ببرم‪ ،‬خیلی طوالنی می‌شود‪.‬‬

‫الناز حبیبی بازیگر سریال دودکش‪ :‬ساخت‬ ‫دودکش‪ 2‬در حد شنیده‌ها بوده و فکر‬ ‫نمی‌کنم چنین اتفاقی بیفتد‪.‬دودکش تجربه‬ ‫شیرینی و خوبی بود که دوست نداشتم با‬ ‫حضور در هر پروژه‌ای ان نقش را به تکرار‬ ‫انداخته و یا ضعیفش کنم‪.‬‬ ‫الناز حبیبی گفت‪ :‬ایفاگر نقش متفاوتی در‬ ‫فیلم «ناخواسته» برزو نیک‌نژاد هستم‪.‬‬

‫الناز حبیبی بازیگر سریال دودکش با اشاره‬ ‫به حضوری متفاوت در فیلم سینمایی‬ ‫«ناخواسته» به گفت‪ :‬مدت‌ها بود که برزو‬ ‫نیک‌نژاد به دنبال ساخت یک اثر سینمایی‬ ‫بود که بعد از پایان یافتن دودکش کار خود‬ ‫را در آبان سال جاری کلید زد و از من هم‬ ‫دعوت به همکاری کرد‪ .‬ناخواسته اثری‬ ‫جاده‌ای با مضمون درام و عاشقانه دارد که‬

‫متفاوت از دیگر آثار سینمایی ساخته شده‬ ‫است‪ .‬در این فیلم نقش قهرمانی متفاوت را‬ ‫ایفا می‌کنم که بازیگر بازی‌هایم قابل مقایسه‬ ‫نیست و با تیم بسیار خوبی در اطراف‬ ‫محدوده بیابانک مشغول ایفای نقش هستم‪.‬‬ ‫بازیگر نقش عالیه درباره ساخت سری دوم‬ ‫دودکش اظهار داشت‪ :‬ساخت دودکش‪2‬‬ ‫در حد شنیده‌ها بوده و فکر نمی‌کنم چنین‬ ‫اتفاقی بیفتد‪.‬دودکش تجربه شیرینی و خوبی‬ ‫بود که دوست نداشتم با حضور در هر‬ ‫پروژه‌ای ان نقش را به تکرار انداخته و یا‬ ‫ضعیفش کنم‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬به طور کلی موافق شاخت سری‬ ‫دوم پروژه دودکش نیستم‪ ،‬به این دلیل که‬

‫هر اثری در سری اول خود بیشترین کشش‌ها‬ ‫و جذابیت‌ها را دارد‪ .‬این بازیگر خاطرنشان‬ ‫کرد‪ :‬در این پروژه با بازیگران مطرحی چون‬ ‫مهتاب کرامتی‪ ،‬مهرداد صدیقیان‪ ،‬مهدی‬ ‫فقیه و جمعی دیگر همبازی هستم‪.‬‬


‫‪108‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫عالقه دانیل ماسارو به ترانه های‬ ‫مازیار فالحی‬ ‫مازیار فالحی به همراه تیم میالن و‬ ‫پرسپولیس روز پنج شنبه در شیرخوارگاه آمنه‬ ‫حضور یافت‪.‬‬ ‫ستارگان میالن روز پنج شنبه همراه با‬ ‫هنرمندان موسیقی و سینما در شیرخوارگاه‬ ‫آمنه حضور یافتند‪ .‬در این دیدار ‪ ،‬مازیار‬ ‫فالحی خواننده خوب موسیقی پاپ که‬ ‫طرفدار دو آتیشه تیم پرسپولیس است و در‬ ‫کنسرت هایش بارها عالقمندی خود به این‬ ‫تیم بزرگ را اعالم کرده است نیز حضور‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫عالقه دانیل ماسارو به ترانه های مازیار‬ ‫فالحی‬ ‫پس از این برنامه مازیار فالحی به همراه‬ ‫مجری «ویتامین ‪ »3‬علی ضیا در ورزشگاه‬ ‫آزادی به تماشای این بازی نشست‬

‫واکنش بازیگر زن به پوشش‬ ‫جنجالی‌اش در جشنواره رم‬

‫یکی از بازیگر فیلم "گس" در پاسخ به‬ ‫انتقادهایی که به پوشش برخی از بازیگران‬ ‫این فیلم در مراسم فرش قرمز جشنواره رم‬ ‫شده بود‪ ،‬تاکید کرد که طراحان لباس باید‬ ‫به کمک هنرمندان بیایند تا آنها با بهترین‬ ‫پوشش در رویدادهای بین‌المللی حاضر شوند‬ ‫یکی از بازیگر فیلم گس در پاسخ به‬ ‫انتقادهایی که به پوشش برخی از بازیگران‬ ‫این فیلم در مراسم فرش قرمز جشنواره رم‬ ‫شده بود‪ ،‬تاکید کرد که طراحان لباس باید‬ ‫به کمک هنرمندان بیایند تا آنها با بهترین‬ ‫پوشش در رویدادهای بین‌المللی حاضر‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫شبنم مقدمی بازیگر تئاتر‪ ،‬سینما و تلویزیون‬ ‫ایران که به تازگی جایزه بهترین بازیگر را‬ ‫به صورت مشترک با بقیه بازیگران فیلم‬ ‫"گس" از جشنواره فیلم رم دریافت کرده‬ ‫است درباه انتقادهایی که به نوع پوشش‬ ‫برخی از بازیگران این فیلم در جشنواره شده‬ ‫بود گفت‪ :‬حضور یک گروه هنرمند ایرانی‬ ‫روی فرش قرمز جشنواره‌ای مانند ُرم اتفاق‬ ‫مهمی بوده که البته تحت تاثیر انتقادها به‬ ‫نوع پوشش تعدادی از بازیگران فیلم قرار‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫مقدمی درباره پوشش بازیگران در این‬ ‫فستیوال و نقدها درباره نامناسب بودن‬ ‫لباسهایشان با توجه به کیفیت و اعتبار‬ ‫جشنواره رم توضیح داد‪ :‬در طول چند‬

‫روز گذشته بازیگران با انتقادهای زیادی‬ ‫در مورد نوع پوششان روبرو شده‌اند که به‬ ‫اعتقاد من ریشه آن آنجاست در این نوع‬ ‫رویدادهای هنری هنرمندان ایرانی تنها‬ ‫بر اساس نوع سلیقه‌ خود لباس‌هایشان را‬ ‫انتخاب و طراحی می‌کنند و ما در ایران‬ ‫طراح لباس مخصوص این نوع مراسم‌‬ ‫نداریم‪.‬‬ ‫بازیگر نمایش "مادرمانده" ادامه داد‪ :‬به‬ ‫دالیل فرهنگی ما شرایط خاصی به لحاظ‬ ‫نوع پوشش داریم و همه جای دنیا هم بانوان‬ ‫ایرانی را با این نوع پوشش می شناسند‪ .‬به‬ ‫عنوان نمونه وقتی بانوان ورزشکار ایرانی‬ ‫در مسابقات المپیک شرکت می کنند‬ ‫لباسهایشان براساس ضوابط فرهنگی جامعه‬ ‫طراحی می شود در حالی که برای حضور‬ ‫زنان هنرمند در جشنواره هایی از این دست‬ ‫چنین امکانی وجود ندارد‪.‬‬ ‫شبنم مقدمی نفر چهارم از سمت راست‬ ‫بازیگر سریال "سقوط یک فرشته" با تاکید‬ ‫بر اینکه خوب بود در کنار انتقاد برای بردن‬

‫این جایزه تبریک هم گفته می‌شد‪ ،‬عنوان‬ ‫کرد‪ :‬پیشنهاد من این است که طراحان‬ ‫لباس ایرانی به هنرمندان ما پیشنهاد دهند تا‬ ‫برای حضور در چنین رویدادهای بین‌المللی‬ ‫لباس‌هایشان را متناسب با فرهنگ ایرانی‬ ‫اسالمی طراحی کنند چیزی که تا امروز وجود‬ ‫نداشته است‪ .‬حضور روی فرش قرمز یک‬ ‫فستیوال معتبر قواعدی دارد که باید رعایت‬ ‫شود و باید با لباس رسمی در این مراسم‬ ‫حضور یافت‪.‬‬ ‫مقدمی با اشاره به مسایل اقتصادی و هزینه‬ ‫طراحی لباس بیان کرد‪ :‬اما نمی‌توانیم از‬ ‫بازیگران جوان ایرانی هم انتظار داشته‬ ‫باشیم که در این شرایط اقتصادی هزینه‬ ‫زیادی بابت دوخت و خرید لباس‌هایشان‬

‫بدهند پس بهتر است بی انصاف نباشیم و‬ ‫شرایط را هم در نظر بگیریم‪ .‬اگر ایده و‬ ‫پول در اختیار هنرمندان ما قرار گیرد آنها‬ ‫هم می‌توانند متناسب با مراسم فرش قرمز در‬ ‫یک جشنواره معتبر حضور یابند‪.‬‬

‫آشپزی بیژن بنفشه‌خواه برای اکبر‬ ‫عبدی و فیروز کریمی‬ ‫در همین زمینه شایسته درباره سری جدید از‬ ‫این مجموعه گفت‪« :‬خوشبختانه سری جدید‬ ‫مجموعه با استقبال خوبی مواجه شده و‬ ‫تمهیداتی اندیشیده‌ایم که با توجه به استقبال‬ ‫به عمل آمده از قسمت اول‪ ،‬این فصل به‬ ‫طور مجدد عرضه و پخش شود»‪.‬‬ ‫او همچنین اضافه کرد‪« :‬در حال حاضر‬ ‫مشغول تولید قسمت های جدید مجموعه‬

‫با حضور هنرمندان مطرح و محبوب کشور‬ ‫هستیم‪ .‬پخش مجموعه به همین شکل و به‬ ‫طور منظم ادامه می یابد و امیدوارم مخاطبان‬ ‫نیز از آن همچنان استقبال به عمل آورند»‪.‬‬ ‫«شام ایرانی» محصول موسسه سینما ‪24‬‬ ‫است و پیش از این در آن هنرمندانی چون‬ ‫مهران غفوریان‪ ،‬حمید عسگری‪ ،‬کامبیز‬ ‫دیرباز‪ ،‬امیرحسین رستمی‪ ،‬اشکان خطیبی‪،‬‬ ‫سروش صحت‪ ،‬مهدی پاکدل‪ ،‬بهاره رهنما‪،‬‬ ‫سحر زکریا‪ ،‬الدن طباطبایی‪ ،‬شقایق دهقان‬ ‫به رقابت پرداخته‌اند‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

107


‫‪106‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫هنری‬

‫اهدای تقدیرنامه به کامران‬ ‫و هومن دو هنرمند موفق و‬ ‫استثنایی موزیک پاپ‬

‫کامران وهومن دو خواننده هنرمند و محبوب‬ ‫همه نسل ها بعد از کنسرت های موفق خود‬ ‫در نقاط مختلف جهان بار دیگر در آتالنتا با‬ ‫اجرای کنسرتی شورانگیز شگفتی آفریدند‪.‬‬ ‫بخاطر موفقیت این کنسرت بی نظیر و‬ ‫استثنایی تقدیرنامه ای به کامران وهومن اهدا‬ ‫شد‪.‬‬ ‫این روزها این دو هنرمند موفق و محبوب‬ ‫مشغول ضبط آهنگهای جدید و تهیه‬ ‫موزیک ویدیوهای خود هستند و بزودی به‬ ‫دوستدارانشان درسراسر جهان تقدیم خواهند‬ ‫کرد‪.‬‬

‫زمان توزیع سریال جدید «مهران‬ ‫مدیری»‬ ‫سریال جدید مهران مدیری با نام «شوخی‬ ‫کردم» از اواخر آذر توزیع می‌شود‪.‬‬ ‫سریال جدید «شوخی کردم» آخرین ساخته‬ ‫مهران مدیری از اواخر آذر و اوایل دی ماه‬ ‫در شبکه نمایش خانگی توزیع می‌شود‪.‬‬

‫بنا بر این گزارش‪ ،‬تا به حال بازیگران‬ ‫بسیاری نظیر الله صبوری‪ ،‬بهنوش بختیاری‪،‬‬ ‫رضا شفیعی جم‪ ،‬مهران غفوریان‪ ،‬رضا‬ ‫فیض‌نوروزی‪ ،‬عارف لرستانی‪ ،‬الیکا‬ ‫عبدالرزاقی و برزو ارجمند در این مجموعه‬

‫قطعی شده بود‪ .‬ضمن اینکه در این مجموعه‬ ‫نیز مهران مدیری مانند کارهای قبلی خود‬ ‫یکی از بازیگران اصلی خواهد بود‪.‬‬ ‫مجموعه «شوخی کردم» عنوان فیلم جدید‬ ‫مدیری است‪« ،‬شوخی کردم» همچون سریال‬ ‫اخیر مدیری «ویالی من» توسط شرکت‬ ‫گلرنگ پخش تهیه و توزیع خواهد شد‪.‬‬ ‫این مجموعه بازگشت مدیری به آیتم‌سازی‬ ‫محسوب می‌شود و قرار است ابتدا در چهل‬ ‫قسمت ساخته شود و هر هفته دو قسمت‬ ‫آن در اختیار عالقه‌مندان قرار گیرد‪ .‬پس از‬ ‫پایان توزیع این چهل قسمت‪ ۴۰ ،‬قسمت‬ ‫بعدی با لحاظ بازخوردهای بخش‌های قبلی‬ ‫ساخته و توزیع خواهد شد‪ .‬خشایار الوند و‬ ‫امیرمهدی ژوله از جمله نویسندگان اصلی‬ ‫سریال هستند‪ .‬مدیری با همکاری مجدد‬ ‫با تیم قدیمی خود سعی کرده است با نگاه‬ ‫نوستالژیک مردم را به دیدن مجموعه جدید‬ ‫خود مشتاق کند‪.‬‬ ‫پس از قطعی شدن بازی رضا شفیعی جم‬ ‫که از سال ‪ ۸۵‬با مجموعه «باغ مظفر»‬ ‫در نقش گل مراد‪ ،‬همکاری اش با مدیری‬ ‫ادامه نیافت و مهران غفوریان که آخرین‬ ‫بار در جنگ هایی که مدیری در دهه‬ ‫‪ ۷۰‬می ساخت‪ ،‬از جمله نوروز ‪ ۷۶‬بازی‬ ‫کرد‪،‬صبوری هم به این گروه پیوسته تا نشان‬ ‫دهد مدیری به بازیگران قدیمی خود رجوع‬ ‫کرده است‪.‬‬

‫مدیری که چند سالی است همکاری با‬ ‫تلویزیون را قطع کرده است با ساخت‬ ‫مجموعه های مختلف در شبکه خانگی‬ ‫سعی کرده است فعالیت های خود را متوقف‬ ‫نکند و مخاطبان خود را حفظ کند‪.‬‬ ‫ادامه در صفحه ‪108‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

105


‫‪104‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫برای عاشقی‪،‬‬ ‫حرف دلتان را‬ ‫جدی بگیرید‬

‫فلوریدا می‌گوید حس واقعی افرادی که تازه‬ ‫ازدواج کرده‌اند را نسبت به هم اندازه‌گیری‬ ‫کرده و این جدا از آن چیزی است که آنها‬ ‫به یکدیگر یا به دوستان در مورد رابطه‌شان‬ ‫می‌گویند‪.‬‬

‫که احساس واقعی خود را بیان می‌کنند یا‬ ‫نه‪.‬‬

‫تیم پروفسور مک نالتی با صد‌وسی پنج زوج‬ ‫دقیقا بعد از ازدواجشان مصاحبه کردند‪.‬‬

‫این آزمایش برپایه قاعده کلی تداعی معانی‬ ‫برنامه‌ریزی شده است‪ .‬بعد از اینکه فرد‬ ‫خیلی سریع عکسی از شریک زندگی‌اش دید‬ ‫در یک وضعیت روحی مثبت یا منفی به سر‬ ‫می‌برد‪.‬‬

‫محققان از این زوج ها خواستند که‬ ‫ازدواج‌شان را با صفات مثبت و منفی‬ ‫بسنجند‪ .‬صفاتی مثل خوب‪ ،‬بد‪ ،‬خوشحال‬ ‫کننده یا ناراحت کننده‪.‬‬

‫اگر آنها در حالت روحی مثبتی به سر ببرند‬ ‫خیلی زودتر معنای کلماتی مثل عالی یا‬ ‫فوق‌العاده را به یاد می‌آورند تا کلماتی مثل‬ ‫ترسناک یا وحشتناک‪.‬‬

‫دانشمندان یک "تست عشق" تازه طراحی‬ ‫کرده‌اند و معتقدند این آزمایش‪ ،‬راهنمای‬ ‫خوبی برای پیش‌بینی یک ازدواج موفق‬ ‫است‪.‬‬

‫بعد از دیدن عکس شریک زندگی‪ ،‬از فرد‬ ‫خواسته شد معنای مثبت یا منفی کلمات را‬ ‫به یاد بیاورد‬

‫پروفسور مک نالتی می‌گوید پاسخ‌های‬ ‫خودآ گاه کسانی که تازه ازدواج کرده‌اند‬ ‫همانطور که می‌توان پیش بینی کرد خیلی‬ ‫مثبت و امیدوار است‪.‬‬

‫براساس این آزمایش‪ ،‬واکنش ناخودآ گاه‬ ‫به تصویر شریک زندگی می‌تواند پیش‌بینی‬ ‫خوبی از نتیجه آن ازدواج به دست دهد‪.‬‬

‫بعد با "تست عشق" احساس درونی این‬ ‫زوج‌ها نسبت به هم اندازه‌گیری شد‪.‬‬

‫ولی نتایج تست عشق از آنچه فرد ته دلش‬ ‫حس می‌کند به شکل قابل مالحظه‌ای‬ ‫متفاوت بود‪.‬‬

‫حس درونی آدم ها می‌تواند‬ ‫خیلی زود به آنها از آینده یک‬ ‫رابطه خبر بدهد‬

‫برپایه نتایج این تحقیق کسانی که ته دلشان‬

‫در این آزمایش به یکی از زوج‌ها برای مدت‬ ‫کمتر از یک ثانیه عکسی از همسرشان‬

‫حس منفی نسبت به شریک زندگی‌شان‬ ‫داشته‌اند احتمال اینکه سالها بعد از ازدواج‬ ‫شان ناراضی باشند خیلی زیاد است‪.‬‬

‫نشان دادند‪ .‬بعد بالفاصله از آنها پرسیدند‬ ‫کلماتی مثل عالی‪ ،‬فوق‌العاده‪ ،‬وحشتناک یا‬ ‫ترسناک کلمات مثبتی هستند یا منفی‪.‬‬

‫نتیجه این تحقیقات در نشریه ژورنال‬ ‫ساینس چاپ شده است‪.‬‬

‫فوق العاده یا ترسناک‬

‫پروفسور جیمز مک نالتی از دانشگاه‬

‫محققان می‌گویند سرعتی که افراد با آن به‬ ‫این سوال پاسخ دادند نشان دهنده این بود‬

‫محققان بعد از اولین تست هر شش ماه‬

‫یکبار به مدت چهار سال این آزمایش را‬ ‫روی زوج‌ها ادامه دادند‪.‬‬ ‫آنها دریافتند که در مجموع کسانی که در‬ ‫ابتدا حس درونی‌شان منفی بود‪ ،‬احتمال‬ ‫اینکه از ازدواج شان ناراضی باشند زیاد بود‬ ‫و بعضی از کسانی که حس منفی داشتند در‬ ‫طول این مدت از هم جدا شدند‪.‬‬

‫پروفسور مک نالتی می‌گوید همه می‌خواهند‬ ‫با این باور زندگی کنند که در رابطه خوبی به‬ ‫سر می‌برند و بعضی از مردم حتی خودشان را‬ ‫قانع می کنند که رابطه عاشقانه خوبی دارند‪.‬‬ ‫ولی واکنش های احساسی و آنچه آدم ها ته‬ ‫دلشان حس می کنند خیلی زودتر می تواند‬ ‫در مورد عاقبت یک رابطه به آنها بگوید‪.‬‬ ‫محققان این تست می‌گویند این آزمایش‬ ‫حضور یا غیبت احساسات منفی را در فرد‬ ‫اندازه می‌گیرد‪.‬‬ ‫البته نتایج این تحقیق اشاره می‌کند که‬ ‫دانشمندان گرایش‌های کلی و پاسخ های‬ ‫جمعی را ارزیابی کرده‌اند‪ .‬کسانی هم‬ ‫بوده‌اند که ته دلشان احساس منفی داشته‌اند‬ ‫و بعد در زندگی مشترک خوشحال بوده‌اند‬ ‫و برعکس کسانی که حس مثبت داشته اند‬ ‫بعدها خوشحال نبوده‌اند‪.‬‬ ‫پیشنهاد پروفسور مک نالتی برای آنها که‬ ‫برای گرفتن این تصمیم مهم در زندگی آماده‬ ‫شده‌اند این است که به ندای درون خود‬

‫گوش کنند‪.‬‬ ‫" به حرف دلتان گوش کنید و به این فکر‬ ‫کنید که هر دفعه می‌خواهید شریک زندگی‬ ‫تان را ببینید چه حسی پیدا می‌کنید‪ .‬این‬ ‫نباید تنها عامل تصمیم گیری باشد ولی‬ ‫برای شروع زندگی باید یکی از آنها‬ ‫باشد‪".‬‬


‫‪103‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫دستگیری بازیگر زیبای هالیوودی در کلوپ شبانه‬ ‫لیندسی لوهان هنرپیشه ‪ 28‬ساله و جنجالی هالیوودی که به تازگی از دام اعتیاد رهایی پیدا‬ ‫کرده است در ادامه جنجال آفرینی خود بدلیل درگیری در کلوب شبانه ای در نیویورک‬ ‫بازداشت شد‪.‬حدود ساعت ‪ ۴‬بامداد امروز بوقت محلی لیندسی لوهان در کلوبی در‬ ‫نیویورک در طی یک درگیری با مشت بصورت یک زن کوبید که پلیس بالفاصله در صحنه‬ ‫حاضر شد و او را بازداشت کرد تا زمان مخابره این خبر لیندسی لوهان همچنان در بازداشت‬ ‫بسر می برد‪.‬‬

‫لیندسی لوهان همچنین متهم است در مورد تصادف شدیدش در ماه ژوئن به پلیس دروغ‬ ‫گفته است‪ .‬این هنرپیشه زیباروی هالیوودی سابقه ای نه چندان درخشان دارد و انواع اعتیاد‬ ‫و درگیری با پلیس و دیگر افراد و حتی سرقت نیز در کارنامه وی مشاهده میشود‪ .‬به دلیل‬ ‫شباهت اندک او به " الیزابت تیلور" او نقش این اسطوره سینمایی را در فیلم تلویزیونی "لیز‬ ‫و دیک" ایفا کرد که گفته میشود تاکنون ‪ ۳٫۵‬میلیون بیننده داشته است‪.‬‬


‫‪102‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫این دو چهره مشهور استرالیایی سال گذشته میالدی به همراه همسران سابق خود برای‬ ‫گذراندن تعطیالت به تایتی سفر کرده بودند‪ .‬سه ماه پیش " جیمز پکر" میلیاردر معروف‬ ‫اعالم کرد به زندگی شش ساله خود با همسر مدلش خاتمه داده است‪ .‬همسر سابق او از‬ ‫کودکی با میراندا کر دوستی نزدیکی داشته است و هردو متولد یک شهر کوچک در‬ ‫استرالیا هستند‪ .‬یک منبع موثق میگوید علت این شایعه عالقه شدید آقای میلیاردر به زنان‬ ‫مدل است ‪ .‬او سابقا با چند مدل معروف دیگر نیز در ارتباط بوده است و از آنجا که این‬ ‫خانواده های تازه از هم پاشیده شده روابط نزدیکی با هم دارند شاید یک رابطه پنهانی‬

‫علت طالق هردوی آنها در زمان یکسان باشد‪ .‬این شایعات در حالی منتشر میشود که "‬ ‫میراندا کر" به همراه همسر سابقش و در کنار پسر دو ساله شان در حال خرید در اطراف‬ ‫لوس آنجلس دیده شدند‪ .‬این دو بعد از پایان رابطه زناشویی خود بارها به همراه فرزند‬ ‫خود در حال تفریح دیده شده اند‪.‬‬

‫شکیرا و همسرش در سالن بسکتبال‬ ‫اگرچه زندگی رومانتیک شکیرا خواننده معروف هالیوودی ‪ 36‬ساله و همسر فوتبالیستش‬ ‫" ژرارد پیکه" ‪ 26‬ساله از نظر خیلی ها ایده آل به نظر میرسد اما با نگاهی عمیق به‬ ‫این رابطه میتوان پی برد این زوج نیز همانند دیگر زوج های دنیا نیازمند احترام به‬ ‫عالیق و سلیقه های یکدیگر هستند‪ .‬شکیرا خواننده دو رگه کلمبیایی ‪ -‬لبنانی هالیوود‬ ‫علیرغم فعالیت در زمینه موسیقی و پرکاری اش در این حیطه در اکثر بازیهای همسرش‬ ‫در استادیوم حضور دارد‪ ،‬او به خاطر عالقه وافرش به همسر خود سعی میکند در اکثر‬ ‫رویدادهای ورزشی در کنار او باشد‪.‬‬ ‫این زوج عاشق پیشه هالیوودی این بار در حالی شکار عکاسان خبری شدند که در یک‬ ‫استادیوم ورزشی در بارسلون در حال تماشای مسابقه بسکتبال بودند‪ .‬گفته میشود شکیرا‬ ‫به بسکتبال بسیار عالقمند است و گاهی این ورزش را به صورت تفریحی بازی میکند و یا‬ ‫برای تماشای بازیها به سالن میرود‪ .‬این زن و شوهر محبوب برای تماشای بازی بین یک‬

‫تیم اسپانیایی و تیم فنرباغچه ترکیه روانه سالن مسابقات شدند اما به نظر میرسد شکیرا‬ ‫اصال حوصله این بازی را ندارد و چهره خسته و بی حوصله اش نشان میدهد به خاطر "‬ ‫پیکه " در این مکان حضور دارد‪.‬‬ ‫این زوج در سال ‪ 2010‬و بعد از ضبط ترانه معروف شکیرا برای جام جهانی افریقای‬ ‫جنوبی با هم آشنا شدند و اکنون صاحب یک فرزند پسر هستند‪ .‬چندی پیش شکیرا با‬ ‫قرار دادن عکس های پسرش در اینستاگرام فرا رسیدن روز عید شکرگزاری را از سوی وی‬ ‫به هوادارانش تبریک گفت‪.‬‬


‫‪101‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ابزار و وسایل مورد نیاز ورزش کردن را در اختیار داشت به دویدن در پارک نزدیک‬ ‫اقامتگاهش پرداخت‪.‬‬ ‫جینفر لوپز ستاره هالیوودی درحالی شکار عکاسان خبری شد که در حال گوش کردن به‬ ‫موسیقی میدوید‪ .‬او کامال بدون آرایش و درحالیکه موهایش را به سادگی باالی سرش‬ ‫جمع کرده بود مشغول ورزش بود‪.‬به گزارش پارس ناز گفته میشود ورزش مورد عالقه وی‬ ‫ایروبیک است و در هر فرصتی حرکات هوازی این ورزش پر تحرک را انجام میدهد‪ .‬او‬ ‫اخیرا اجرای بسیار زیبایی در جشنواره اهدای جایزه معتبر گرمی داشت که هواداران را‬ ‫بسیار به وجد آورد‪.‬‬

‫لباسهای جنیفر لوپز همچنان سوژه رسانه ها‬ ‫مدتی است که اکثر رسانه های غربی و هالیوودی نوع پوشش " جنیفر لوپز" ستاره مشهور‬ ‫‪ 44‬ساله هالیوودی در فیلم جدیدش " پسر همسایه " را سوژه قرار داده اند‪ .‬این تساره‬ ‫هالیوودی که به خاطر اندامش شهرت جهانی دارد و همیشه لباسهایی انتخاب میکند که‬ ‫جلوه فیزیکی تناسب اندامش را بیشتر نمایش دهد اما عوامل تولید فیلم سینمایی از او‬ ‫خواسته اند برای سکانسهای این فیلم از لباسهای پوشیده تری استفاده کند‪ .‬این فیلم در‬ ‫لوس آنجلس فیلمبرداری میشود و جنیفر لوپز نقش یک زن مطلقه جوان را ایفا میکند که‬ ‫ناخواسته وارد یک رابطه نامشروع با پسر نوجوان همسایه اش میشود‪.‬‬

‫صحبت های بریتنی اسپیرز درمورد معشوق جدیدش!‬ ‫بریتنی اسپیرز ‪ ۳۱‬ساله با دوست پسر جدید خود دیوید الکادو قرار میگذارد‪ ،‬دقیقا ‪۹‬‬ ‫ماه پس از جدایی از نامزد سابقش جیسون تراویک‪ .‬به هر حال به نظر می رسد او از قبل‬ ‫خوشحالتر است! او همچنین برای داشتن فرزندان بیشتر اعالم امادگی کرده است و گفته‬ ‫دوست دارد در آینده فرزندان بیشتری داشته باشد‪ .‬بریتنی در یکی از مصاحبه های خود در‬ ‫برنامه سرگرمی در تلوزیون گفته بود که چرا اینگونه عاشق دیوید است‪:‬‬ ‫” من عاشق شدم! من دوست دارم این واقعیت را بگویم که او (دیوید) بسیار خیره کننده‬ ‫است او یک انسان ساده و بی شیله پیله است! من او را میپرستم او پرشور و واقعا شوخ و‬ ‫خوش خنده است و این واقعیت است که پرشوری و سر مستی او به من تسری پیدا کرده‬ ‫است‪”.‬‬ ‫به نظر می رسد او الهام بخش خالقیت و احساس بریتنی در آلبوم جدیدش بوده است‪.‬‬ ‫بریتنی چنین می گوید که او از نظر قلبی و روحی کمک و یاری کرده است‪ .‬او به اینکه‬ ‫دوست دارد از دیوید نیز بچه دار شود را کتمان نکرد اما گفت که فکر نمی کند بخواهد‬ ‫بار دیگر ازدواج کند! با توجه به عشق و عالقه ای که بین آنها شکل گرفته به نظر باید‬ ‫بزودی شاهد ازدواج آنها باشیم و منتظر خوردن زنگ عروسی آنها باشیم! بریتنی و دیوید‬ ‫خود را از طریق دوستان مشترک پیدا کرده بودن و با هم آشنا شده بودند‪.‬‬

‫او در این فیلم با کمترین میزان آرایش صورت و مو در سکانسهای این فیلم دیده میشود‬ ‫و همیشه لباسهایی تقریبا پوشیده بر تن دارد‪ .‬به نظر میرسد اکثر رسانه های هالیوودی‬ ‫به دیدن این خواننده ‪ -‬هنرپیشه ستاره در لباسهای بدن نما و نیمه برهنه و چسبان عادت‬ ‫دارند‪ .‬این روزها ستاره جنجالی اجراهای زنده امریکا به شدت مشغول فیلمبرداری این‬ ‫پروژه سینمایی است و کمتر در مجامع عمومی دیده میشود‪ ،‬او تمام اجراهای خود را تا‬ ‫پایان تولید این فیلم متوقف کرده است‪.‬‬

‫رابطه معروفترین مدل دنیا با ثروتمندترین مرد استرالیا‬ ‫بعد از جدایی شوکه کننده " میراندا کر" مدل معروف هالیوودی و همسر هنرپیشه اش‬ ‫" اورالندو بلوم" شایعات بسیاری پیرامون این زوج در حال شکل گیری است‪ .‬در تازه‬ ‫ترین حرف و حدیث های منتشر شده آمده است این مدل زیباروی استرالیایی تبار با‬ ‫ثروتمندترین مرد استرالیا رابطه دارد‪.‬این در حالی است که چندی قبل شنیده میشد وی با‬ ‫" لئوناردو دی کاپریو" رابطه عاشقانه پیدا کرده است‪.‬‬


‫‪100‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مل اینک خود را کامال ترمیم کرده‪ ،‬اخیرا‬ ‫بازی در فیلم ‪ 3- Expendables‬را پایان‬ ‫داده‪،‬که درجریان فیلمبرداری همه جا با‬ ‫سارای اسرائیلی دیده میشود و سارای او را‬ ‫مردی خوش مشرب و مهربان و با احساس‬ ‫معرفی کرده است‪.‬‬

‫حادثه ای که نزدیک بود باعث‬ ‫مرگ جنیفر لوپز شود!!‬

‫شلیک اسلحه در همان نزدیکی به گوش‬ ‫رسید و در همان لحظه جنیفر شروع به فرار‬ ‫کردن می کند‪.‬‬ ‫توقف فیلمبرداری بخاطر شلیک گلوله‬ ‫پس از چند دقیقه پلیس به محل مورد نظر‬ ‫آمده و شروع به تحقیق و بررسی می کند‬ ‫اما به نتیجه خاصی دست پیدا نمی کند‪.‬‬ ‫شلیک گلوله در ‪ 400‬متری جنیفر لوپز رخ‬ ‫داده است اما مشخص نیست که واقعا قصد‬ ‫حمله به جنیفر را داشته اند یا فقط یک‬ ‫دعوای خیابانی رخ داده است‪.‬‬

‫خاطر اثبات حرفش حاضر است آزمایش‬ ‫"دی ان ای " انجام دهد‪.‬‬ ‫این مرد ‪ 54‬ساله که "مارک لستر" نام‬ ‫دارد بیش از ‪ 30‬سال از دوستان نزدیک‬ ‫مایکل جکسون بوده است‪ ،‬او ادعا میکند‬ ‫با اهدای اسپرم خود به مایکل و همسرش‬ ‫به او کمک کرده است تا آنها فرزندانی‬ ‫داشته باشند‪ .‬او به خبرنگاران گفته است ‪:‬‬ ‫من بدون اجازه بچه ها اقدام به انجام تست‬ ‫تشخیص والد نخواهم کرد‪ ،‬اما هنگامیکه‬ ‫آنها به سن قانونی برسند و از من بخواهند‬ ‫مطمئنا حرفهایم را اثبات خواهم کرد‪ ،‬من‬ ‫بچه ها را مجبور به انجام کاری نمیکنم‬ ‫فقط میخواهم همانطور که به مایکل قول‬ ‫دادم پدرخوانده آنها باشم‪ .‬او اضافه میکند‬ ‫دختر ‪ 18‬ساله من "اولیویا" کامال شبیه‬ ‫"پاریس" دختر مایکل است و این خود‬ ‫شاهدی بر ادعای من میباشد‪.‬‬

‫در چند روز گذشته حادثه ای رخ داد که‬ ‫باعث ترس شدید جنیفر لوپز شد‪.‬‬ ‫جنیفر لوپز در سواحل فلوریدا مشغول ضبط‬ ‫یک موزیک ویدیو جدید بود و همزمان‬ ‫در یک گزارش تلویزیونی نیز در همان‬ ‫محل حاضر شده بود‪ .‬او مشغول صحبت‬ ‫با مجری تلویزیون بود که ناگهان صدای‬

‫مردی که می گوید به مایکل‬ ‫جکسون اسپرم اهدا کرده تا‬ ‫مایکل پدر شود!!‬ ‫یک هنرپیشه انگلیسی ادعا میکند پدر‬ ‫واقعی فرزندان مایکل جکسون است و به‬

‫سمت راست دختر مایکل جکسون و سمت‬ ‫چپ دختر مردی که ادعا می کند‬ ‫آقای لستر از سن ‪ 8‬سالگی حضور در‬ ‫سینما را تجربه کرده است و از سال ‪1978‬‬ ‫با مایکل جکسون دوستان نزدیکی بوده‬ ‫اند‪.‬‬ ‫او در مصاحبه جنجالی اش گفته است‬ ‫بعد از تولد سومین فرزندم مایکل از من‬ ‫خواست با اهدای اسپرم کمک کنم تا‬ ‫همسر او "دبی رو" صاحب فرزند شود و‬ ‫من این کار را برای او انجام دادم اما هرگز‬ ‫به صورت رسمی صحبتی از این ماجرا‬ ‫به میان نیامده است‪ .‬او اضافه میکند این‬ ‫اتفاق سه بار تکرار شد و حاال من میخواهم‬ ‫به همه نشان دهم که صحبت های من‬ ‫درست است‪.‬‬ ‫گفتنی است سابقا بادی گارد انگلیسی‬

‫مایکل جکسون ادعا کرده بود که پدر فرزند‬ ‫سوم اوست و در سال ‪ 2001‬اسپرم خود را‬ ‫به او اهدا کرده است‪.‬‬

‫جنیفر لوپز در حال ورزش‬ ‫کردن‬ ‫جنیفر لوپز خواننده وهنرپیشه معروف‬ ‫هالیوودی به خاطر تناسب اندام‪ ،‬زیبایی‬

‫چهره وطراوت و شادابی پوستش در سن‬ ‫‪ 44‬سالگی شهرت فراوانی دارد‪ .‬شاید راز‬ ‫جوانی وی در ورزش کردن مرتب و روزانه‬ ‫او نهفته است‪ .‬جینفر لوپز که این روزها به‬ ‫شدت درگیر تصویر برداری پروژه سینمایی‬ ‫پسر همسایه است در اولین روز غیر کاری‬ ‫اش مشغول ورزش شد‪ .‬او درحالیکه تمام‬


‫‪99‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫زو کراویتز سرگردان میان دو‬ ‫عشق‬

‫عشق تازه مل گیبسون یک زن‬ ‫زیبای اسرائیلی است‬

‫زوکراویتز ستاره جوان‪ ،‬میان دو دوست‬ ‫پسر سابق خود سرگردان مانده و قدرت‬ ‫تصمیم گیری ندارد!‬

‫بعد از آن جنجال های سال ‪ ،2006‬که‬ ‫مل گیبسون متهم به توهین به یهودیان شد‪،‬‬ ‫اینک با یک مدل زیبای اسرائیلی سارای‬ ‫گیواتی ‪ 31‬ساله‪ ،‬رابطه عاشقانه برقرار‬ ‫ساخته است‪.‬‬

‫البته شما تعجب نکنید‪ ،‬این رسم هالیوود‬

‫اگر حامله نشوم‪ ،‬میروم پی کارم!‬ ‫ستاره جوان ونسا هجنس‪ ،‬به دوست پسر‬ ‫خود آستین باتلر هشدار داده که در مورد‬ ‫بچه دارشدن طی ‪6‬ماه تصمیم بگیرد‪.‬‬

‫ونسا ‪24‬ساله آستین ‪22‬ساله بعد از ‪ 2‬سال‬ ‫رابطه عاشقانه‪ ،‬اینک در یک بن بست‬ ‫بزرگ رسیده اند چون ونسا براستی عاشق‬ ‫مادرشدن است و آستین هیچ عالقه ای‬ ‫ندارد‪ ،‬ونسا که در زمان رابطه با زک افرن‬ ‫هم چنین آرزویی داشت ولی ناکام ماند‪،‬‬ ‫حاال به استین التیماتوم ‪6‬ماهه داده وگرنه‬ ‫میرود دنبال کارش‪.‬‬

‫است‪ ،‬ولی نگاهی به دو چهره معروف‬ ‫مرد‪ ،‬می بینیم که واقعا در هالیوود ستاره‬ ‫زیبا وجوان مگر قحط است که ایندو چشم‬ ‫انتظارند تا «زو» یکی را برگزیند آنهم دو‬ ‫چهره روز مایکل فسبندر ‪ 36‬ساله و پن‬ ‫بجلی ‪ 27‬ساله !‬

‫ادامه در صفحه بعد‪...‬‬

‫«زو» و مایکل در سال ‪ 2011‬با هم رابطه‬ ‫عاشقانه داشتند و بعد از دو سال‪ ،‬ماه‬ ‫گذشته بهم پیوستند ضمن اینکه زو با پن‬ ‫هم در این فاصله رابطه داشت و ماه جون‬ ‫از او جدا شد‪ ،‬ولی اخیرا پیدایش شده! می‬ ‫گویند «پن» به زو فشار می آوردکه تصمیم‬ ‫بگیرد‪،‬ولی اطرافیان می گویند زو انگار‬ ‫توجه بیشتری به مایکل دارد!‬ ‫خدا عاقبت این جمع را به خیر کند که‬ ‫کاری بجز عاشق شدن و فارغ شدن ندارند‪.‬‬

‫«مل گیبسون» که به اتهام رانندگی درحال‬ ‫مستی دستگیر شد‪ ،‬به گفته افسر مربوطه‪ ،‬به‬ ‫یهودیان توهین کرد‪،‬ولی خود گیبسون این‬ ‫اتهام را نپذیرفت ولی در نهایت در سینما‬ ‫با بن بست هایی روبرو شد وحتی فیلم‬ ‫جدیدش را پخش کننده ها رد کردند و‬ ‫مستقیما به ویدیو و دی وی دی مبدل شد‬ ‫بعد هم ماجرای همسر اسرائیلی اش پیش‬ ‫آمد‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪98‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬ ‫جاری به نمایش درآید‪.‬‬ ‫پلیس لس آنجلس گفته که مامورانی که‬ ‫در صحنه تصادف حاضر شدند‪ ،‬با پورشه‬ ‫قرمزی که در آتش می‌سوخت مواجه شدند‪.‬‬

‫آیا این آقا‪ ،‬مرد آخر زندگی‬ ‫ایواست؟!‬

‫پل واکر بازیگر آمریکایی در سن‬ ‫‪ ۴۰‬سالگی درگذشت‬ ‫پل واکر بازیگر آمریکایی که در فیلم‌های‬ ‫اکشن "سریع و خشمگین" به عنوان یک‬ ‫ستاره مشهور شده بود‪ ،‬در یک تصادف‬ ‫رانندگی در شمال لس آنجلس در سن ‪۴۰‬‬ ‫سالگی درگذشت‪.‬‬

‫در بیانیه‌ای که در صفحه فیس بوک آقای‬ ‫واکر منتشر شده آمده است که او در ماشین‬ ‫یکی از دوستانش بود که این تصادف‬ ‫روی داد‪ .‬او قرار بود در یک مراسم خیریه‬ ‫شرکت کند‪.‬‬ ‫آخرین کار این باریگر قرار است در ماه‬

‫«ایواالنگریا» بعداز جدایی از همسر‬ ‫گیتاریست خود‪ ،‬دچار نوعی سرگردانی‬ ‫بود‪ ،‬چون خیانت همسرش اورا کامال گیج‬ ‫کرده بود‪ .‬ولی اخیرا مردی پا به زندگی او‬ ‫گذاشته‪ ،‬که از هر جهت ایده ال است‪ .‬ایوا‬ ‫النگریا که با سریال ‪The Desperate‬‬ ‫‪ Housewives‬به شهرت وثروت فراوان‬ ‫رسید‪،‬بعد از طالق یکسال با انریکو برادر‬ ‫پنه لوپه کروز بود‪ ،‬بعد با ارنستو ارگوال‬ ‫رابطه عاشقانه برقرار ساخت‪ ،‬ناگهان یک‬ ‫ماه دوباره با انریکو آفتابی شد تا سرانجام‬ ‫حوزه پپی (انتونیو باستون) صاحب‬ ‫بزرگترین شبکه تلویزیونی التین وارد‬ ‫زندگی او شد‪،‬آنتونیو بشدت عاشق ایوا‬ ‫است و جلوی همه دوربین ها او راغرق‬ ‫بوسه می کند و انگشتری نامزدی را هم‬ ‫خریده است‪.‬‬

‫پسرآرنولد حق اش را می‬ ‫خواهد!‬ ‫جوزف بینا ‪16‬ساله‪ ،‬پسر آرنولد شوارزنیگر‬ ‫از مستخدم سابق شان به اصرار مادرش پا‬ ‫به میدان گذاشته و حق خود را می طلبد‪.‬‬

‫آرنولد که به گفته خودش براثر اتفاق و در‬ ‫یک شب بی خبری‪ ،‬مستخدم قدیمی شان‬ ‫را حامله کرده و بعد در زمان حاملگی او‬ ‫را از خانه خود دورساخته و درتمام سالها‪،‬‬ ‫همه هزینه های زندگی شان را پرداخته‪،‬‬ ‫یکسال قبل با فشار میالرد‪ ،‬این راز را‬ ‫برمال ساخت وهمین سبب طالق همسرش‬ ‫شد‪.‬‬ ‫اینروزها به گفته اطرافیان‪ ،‬میالرد و جوزف‬ ‫جلوی دوربین ها ظاهر میشوند و اصرار‬ ‫دارند موجودیت خود را ثابت کرده و‬ ‫ارنولد را به توجه بیشتر وادارند‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

97


‫‪96‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ .‬ماه بانو گفت ‪:‬‬ ‫ چند ماهته ؟‬‫ دكتر گفت‪ 2‬ماهمه ‪.‬‬‫ به سالمتي ‪.‬‬‫ميون حرف زدن ماه بانو و هيوا گوشيم زنگ‬ ‫خورد ‪ .‬متعجب به سمت گوشي رفتم ‪ .‬با ديدن‬ ‫اسم حسام روي صفحه با كنجكاوي تماس و‬ ‫وصل كردم ‪:‬‬ ‫ سالم ‪.‬‬‫ سالم هورام ‪ .‬خوبي؟‬‫ ممنون ‪ .‬تو خوبي ؟‬‫ منم خوبم ‪ .‬مرسي ‪ .‬يه وقت پا نشي بياي مطب‬‫براي معاينه ها ‪.‬‬ ‫متعجب گفتم ‪:‬‬ ‫ معاينه براي چي ؟ اون كه دو هفته ديگه بايد‬‫بيام ‪.‬‬ ‫ خب نميشه به غير از اون بياي يه سر بهم بزني؟‬‫ آخه مشكلي ندارم ‪ .‬پوستم خوبه ‪ .‬درد هم ندارم‬‫‪.‬‬ ‫ دختر خوب يعني فقط واسه پوستت بايد بياي‬‫بهم سر بزني ؟‬ ‫تازه متوجه منظورش شدم گفتم ‪:‬‬ ‫ خب خودت گفتي تو آفتاب نيام !‬‫حسام خنديد گفت ‪:‬‬ ‫ يه نگاه به بيرون بنداز ‪ .‬آفتاب كجا بود وسط‬‫زمستون ؟ امروز از صبح تا حاال داره بارون مياد‬ ‫دختر !‬ ‫ جدي ؟ بيرون و نديدم ‪.‬‬‫ راستش ميخواستم ببينمت ‪.‬‬‫ منو ؟! چرا ؟‬‫ريز خنديد گفت ‪:‬‬ ‫ بهانه اي ندارم ! پوستت كه خوبه ‪ .‬مشكلي هم‬‫كه نداري ‪ .‬فقط من يه مشكلي دارم !‬ ‫بعد صداش آروم تر شد و گفت ‪:‬‬ ‫ دلم برات تنگ شده ‪.‬‬‫قلبم ضربان گرفت ! نكنه واقعا حسام خواب و‬ ‫خيااليي داره ؟ نكنه آراد حدسش درسته و اين‬ ‫حساسيتش به جاست ؟!‬ ‫احساس دلتنگي ؟! اونم براي من ؟! براي هورام‬ ‫؟! اونم از طرف يه دكتر ! يكي مثل حسام ؟!‬ ‫براي دختري كه صورتش پر از وصله و پينست ‪.‬‬ ‫مثل خواب ميموند ‪ .‬مثل رويا ‪ .‬چيزي كه تا سن‬ ‫‪ 26‬سالگي تجربشم نكرده بودم !‬ ‫" دختر توام خنگيا ! خب براي چي بايد بخواد‬ ‫بيشتر بشناستت ؟ خب معلومه كه يه نيتي داره !"‬ ‫گفتم ‪:‬‬ ‫ االن هيوا پيشمه ‪.‬‬‫ نميشه حتي براي نيم ساعت ببينمت ؟‬‫دو دل بودم ‪ .‬از جايي كه وايساده بودم نگاهي‬ ‫به هيوا و ماه بانو انداختم ‪ .‬خب ميگفتم دارم‬ ‫كجا ميرم ؟ حسامم انتظاراتي داشتا ! آب دهنم و‬ ‫قورت دادم ‪ .‬نميدونم با چه شجاعتي ولي گفتم ‪:‬‬ ‫ باشه ‪ .‬خوشحال ميشم ببينمت ‪.‬‬‫ مرسي هورام ‪ .‬احتماال تا ‪ 1‬ساعت ديگه ميام‬‫دنبالت ‪.‬‬ ‫‪ -‬باشه منتظرم ‪.‬‬

‫ خداحافظ ‪.‬‬‫قطع كردم ‪ .‬نگاه خيرم به گوشي بود ‪ .‬انگار‬ ‫مرتكب يه خالف بزرگ شده بودم ‪ .‬مضطرب‬ ‫برگشتم پيش ماه بانو و هيوا ‪ .‬هنوز غرق صحبت‬ ‫بودن ‪ .‬هيوا با ديدن صورت وا رفتم گفت ‪:‬‬ ‫ كي بود هورام ؟‬‫دستپاچه شدم ولي خودم و نباختم ‪ .‬خب حسام‬ ‫دكترم بود ‪ .‬عذرش يه جورايي موجه بود ديگه نه‬ ‫؟! سعي كردم خونسرد باشم گفتم ‪:‬‬ ‫ حسام بود ‪.‬‬‫ جدي ؟ چيزي شده ؟ چي ميگفت ؟‬‫شونه هام و باال انداختم ‪ .‬تظاهر به بي تفاوتي‬ ‫كردم ‪ .‬گفتم ‪:‬‬ ‫ نميدونم ‪ .‬متوجه نشدم خوب ! ‪ . . .‬گفت مياد‬‫دنبالم ‪.‬‬ ‫هيوا و ماه بانو با ابروهايي كه از شك باال پريده‬ ‫بود نگاهم ميكردن ‪ .‬هيوا گفت ‪:‬‬ ‫ دنبالت ؟ براي چي ؟!‬‫ نميدونم يه اصطالحاي پزشكي به كار برد !‬‫گفت براي پوستم و ايناست ‪ .‬خوب متوجه نشدم‬ ‫‪.‬‬ ‫هيوا از حالت شك و ترديد بيرون اومد و گفت ‪:‬‬ ‫ آها ‪ .‬خب چرا اون زحمت ميكشه ؟ هر جا قرار‬‫بود بري خودم ميبردمت ‪.‬‬ ‫سريع گفتم ‪:‬‬ ‫ آخه گفت مسيرش اون طرفيه ‪ .‬گفت ميتونه من‬‫و با خودش ببره ‪.‬‬ ‫ماه بانو گفت ‪:‬‬ ‫ ايشالله خير ببينه ‪ .‬اين پسر چقدر به ما لطف‬‫داشت ‪.‬‬ ‫هيوا گفت ‪:‬‬ ‫ آره خيلي آقاست ‪.‬‬‫بعد رو به من گفت ‪:‬‬ ‫ نگفت كي مياد ؟‬‫ چرا چرا ‪ .‬گفت حاضر باشم ‪ 1 .‬ساعت ديگه‬‫اينجاست ‪.‬‬ ‫ماه بانو گفت ‪:‬‬ ‫ پس برو حاضر شو مادر ‪ .‬معطل نشه بهتره ‪.‬‬‫سر تكون دادم و از پله ها باال رفتم ‪ .‬نفس عميقي‬ ‫كشيدم ‪ .‬خودمم نميدونستم اين دروغاي پشت سر‬ ‫هم و از كجا آوردم ‪ .‬خودمم نميدونستم چرا دارم‬ ‫به خاطر حسام دروغ ميگم ‪.‬‬ ‫‪ 1‬ساعت خيلي زود گذشت ‪ .‬هنوز بين رفتن و‬ ‫نرفتن دودل بودم ‪ .‬حاضر و آماده از پله ها پايين‬ ‫اومدم ‪ .‬هيوا با ديدنم گفت ‪:‬‬ ‫ مگه دكتر اومد ؟‬‫ آره ‪ .‬زنگ زد به گوشيم ‪.‬‬‫ بيا با هم بريم من تشكر كنم ازش ‪.‬‬‫دستپاچه گفتم ‪:‬‬ ‫ نميخواد ‪ .‬من خودم از طرفتون تشكر ميكنم ‪.‬‬‫هيوا كه از رفتار دستپاچه ي من متعجب شده بود‬ ‫گفت ‪:‬‬ ‫ وا ! چرا اينجوري ميكني دختر ؟ بذار باهاش‬‫حرف بزنم ‪.‬‬ ‫ شايد عجله داشته باشه ‪ .‬وقتش و نگيريم بهتره ‪.‬‬‫‪ -‬اگه عجله داشت دنبال تو ميومد ؟! وايسا االن‬

‫ميام ‪.‬‬ ‫با اين حرف از كنارم رد شد تا پالتوش و تنش كنه‬ ‫و باهام بياد بيرون ‪ .‬دندونام و با حرص روي هم‬ ‫فشار دادم ‪ .‬حاال تا دروغاي من و رو نميكرد و‬ ‫پيش حسام آبروم و نميبرد ول نميكرد كه !‬

‫جون ميگفت ‪.‬‬ ‫تمام مدت سرم و پايين انداخته بودم تا نگاهم با‬ ‫نگاه حسام برخورد نكنه ‪ .‬باالخره هيوا بعد از كلي‬ ‫تعارف تيكه پاره كردن يادش افتاد كه نبايد وقت‬ ‫حسام و بيشتر از اين بگيره ! با يه خداحافظي‬

‫هيوا حاضر و آماده كنارم وايساد و گفت ‪:‬‬ ‫ بريم ‪.‬‬‫غر غر كنان گفتم ‪:‬‬ ‫ عجب گيري هستيا !‬‫ بي ادب !‬‫نزديك ماشين دكتر رسيديم ‪ .‬مهلت نشد جوابي به‬ ‫هيوا بدم ‪ .‬نگاهي به كوچه انداختم ‪ .‬يكم شلوغ‬ ‫بود ‪ .‬شالم و تو صورتم كشيدم و با قدماي بلند به‬ ‫سمت ماشين رفتم ‪ .‬دكتر با ديدن هيوا پياده شد‬ ‫و متعجب باهاش سالم و احوالپرسي كرد ‪ .‬تمام‬ ‫مدتي كه هيوا داشت از مهربوني و لطفش و اينكه‬ ‫دنبال من اومده بود تشكر ميكرد حسام با قيافه‬ ‫اي مشكوك كه مواظب بود سوتي نده گه گاه به من‬ ‫و بعد به هيوا خيره ميشد و يه خواهش ميكنم كم‬

‫داخل خونه برگشت ‪.‬‬ ‫حسام با ابروهايي كه باال پريده بود نگاهي به من‬ ‫كرد و من مثل بچه هاي گناهكار گفتم ‪:‬‬ ‫ توضيح ميدم ‪ .‬چاره اي نداشتم ‪ .‬بايد يه‬‫چيزايي براشون سر هم ميكردم ‪.‬‬ ‫حسام خنديد و گفت ‪:‬‬ ‫ سوار شو ‪ .‬هوا سرده ‪.‬‬‫سريع سوار ماشينش شدم ‪ .‬مثل آراد ماشينش‬ ‫شاسي بلند نبود ‪ .‬ولي خوشگل بود ‪ .‬بخاري ماشين‬ ‫حسابي گرمم كرد ‪ .‬حسام ماشين و به حركت در‬ ‫آورد و من سعي ميكردم زياد زير چشمي نگاهش‬ ‫نكنم ‪ .‬ولي نميشد ‪ .‬مدام تو سرم چرخ ميخورد كه‬ ‫چرا بايد دلش برام تنگ بشه‬

‫ادامه دارد‪...‬‬


‫‪95‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫خ (‪)50‬‬ ‫انوی سر‬ ‫ب‬ ‫با اين حرفش انگار منفجر شدم ‪ .‬اونم خنديد ‪.‬‬ ‫نگاهي به ساعتش كرد و گفت ‪:‬‬ ‫ حسابي ساعت و از دست داديما ‪ .‬بانو ساعت‬‫‪ 1‬شد ‪.‬‬ ‫______________________________‬ ‫با نگراني نگاهش كردم ‪ .‬انگار تازه از رويا و‬ ‫خواب و خيال بيرون اومده بودم ‪ .‬بي اختيار گفتم‬ ‫‪:‬‬ ‫ واي بابام !‬‫ بپر باال كه بايد اورژانسي برسونمت خونتون ‪.‬‬‫سريع سوار ماشين شديم خيابونا خلوت تر شده‬ ‫بود ‪ .‬تازه نگراني به دلم افتاده بود ‪ .‬چقدر بيخيال‬ ‫و بي فكر بودم ‪ .‬خدا خدا ميكردم كه كسي از‬ ‫نبود من بويي نبرده باشه ‪ .‬آراد جلوي خونه ترمز‬ ‫زد گفت ‪:‬‬ ‫ بفرماييد بانو ‪.‬‬‫با عجله از ماشينش پياده شدم و سر سري‬ ‫خداحافظي كردم آراد گفت ‪:‬‬ ‫ خداحافظ بانو ‪ .‬عجله نكن ميفتي ‪.‬‬‫سريع در خونه رو باز كردم و وارد شدم ‪ .‬وقتي همه‬ ‫جا رو تاريك و ساكت ديدم خيالم راحت شد ‪.‬‬ ‫نفس عميق كشيدم و به سمت اتاقم رفتم ‪ .‬لباسام‬ ‫و عوض كردم و زير پتوي گرم و نرمم خزيدم ‪.‬‬ ‫چقدر امشب خنديده بودم ‪ .‬دوباره ياد حركت‬ ‫آراد باعث ريز بخندم ‪ .‬از اين همه شيطون و شوخ‬ ‫بودنش احساس خوبي بهم دست ميداد ‪ .‬پلكام‬ ‫گرم شد و روي هم افتاد ‪.‬‬ ‫ چه عجب تو از خونتون اومدي بيرون !‬‫ اين جاي سالمته ؟ برو كنار بيام تو ‪ .‬چقدر‬‫هوا سرد شده ‪.‬‬ ‫كنار رفتم ‪ .‬هيوا وارد خونه شد و سريع به سمت‬ ‫شومينه رفت و دستاش و گرم كرد ‪ .‬ماه بانو ظرف‬ ‫ميوه به دست از آشپزخونه اومد بيرون ‪ .‬با هيوا رو‬ ‫بوسي كرد و نشست يه گوشه ‪ .‬طبق معمول اين‬ ‫چند وقت ميل بافتنيش و به دست گرفت و مشغول‬ ‫شد ‪.‬‬ ‫هيوا كنار ماه بانو رفت و گفت ‪:‬‬ ‫ واي اين چه خوشگله ‪ .‬داري چي ميبافي ماه‬‫بانو ؟‬ ‫ماه بانو لبخندي زد و گفت ‪:‬‬ ‫ دارم براي هورام شال گردن ميبافم ‪.‬‬‫هيوا اخم كرد و گفت ‪:‬‬ ‫ ماه بانو انقدر اين و لوس نكن ‪ .‬پس من چي ؟‬‫اصال هميشه فرق ميذاري !‬ ‫ماه بانو متعجب كاموا رو چند بار دور انگشتش‬ ‫پيچوند و گفت ‪:‬‬ ‫ وا ! مادر فرقم كجا بود ؟! شما دو تا هيچ‬‫فرق و توفيري برام ندارين ‪ .‬جفتتون دختراي گل‬ ‫خودمين ‪.‬‬ ‫رو به هيوا خندون گفتم ‪:‬‬ ‫ بترك از حسودي !‬‫هيوا با حرص گفت ‪:‬‬ ‫ اصال منم يه دونه از اين شاال ميخوام ‪.‬‬‫ماه بانو با مهربوني گفت ‪:‬‬

‫ باشه مادر يكي هم براي تو‬‫ميبافم ‪.‬‬ ‫هيوا خندون روي مبل نشست منم‬ ‫درست مقابلش نشستم ‪ .‬يه دونه‬ ‫سيب از توي ظرف ميوه برداشتم‬ ‫و همينجور كه بهش گاز ميزدم‬ ‫گفتم ‪:‬‬ ‫ چه خبرا ؟ آفتاب از كدوم‬‫طرف در اومده خانوم مهربون‬ ‫شدن ؟! اومدن به خانوادشونم سر‬ ‫بزنن ‪.‬‬ ‫هيوا به سمت ظرف ميوه اومد و‬ ‫پرتقال برداشت و گفت ‪:‬‬ ‫ خوبه حاال من هر روز اگه‬‫اينجا نباشم حداقل ‪ 1‬روز در‬ ‫ميون اينجام !‬ ‫ماه بانو گفت ‪:‬‬ ‫ كيوان خوبه ؟‬‫ ممنون ‪ .‬سالم رسوند ‪ .‬حسابي‬‫كارش زياد شده ‪ .‬منم به زور‬ ‫ميبينمش ‪ .‬به خدا همش تو خونه‬ ‫تنهام ‪.‬‬ ‫ماه بانو از در نصيحت وارد شد‬ ‫گفت ‪:‬‬ ‫ خب مادر االن كه جوونه‬‫بايد كار كنه ديگه ! توام دلت‬ ‫گرفت پاشو بيا اينجا ‪ .‬من و‬ ‫هورامم تنهاييم ‪.‬‬ ‫هيوا خندون گفت ‪:‬‬ ‫ بيام اينجا هي از اين‬‫خانوم تيكه نوش جون كنم‬ ‫؟ تو خونه دق كنم بهتره !‬ ‫با حرص گاز محكمي به‬ ‫سيبم زدم و گفتم ‪:‬‬ ‫ دلتم بخواد ! رات نميديم‬‫اينجا !‬ ‫هيوا خنديد ‪ .‬ماه بانو كالفه گفت‬ ‫‪:‬‬ ‫ باز خروس جنگي شدين ؟‬‫لبخند زدم و چيزي نگفتم ‪ .‬ماه بانو همينجور كه‬ ‫سرش به ميل بافتنيش گرم بود گفت ‪:‬‬ ‫ چه خبر مادر ؟ اوضاع خوبه ؟‬‫هيوا يكم از پرتقالش و كه پوست كنده بود و‬ ‫خورد و سرش و باال آورد ‪ .‬توي چشماش برق‬ ‫خاصي بود ‪ .‬گفت ‪:‬‬ ‫ اوضاع كه خوبه ‪ .‬راستش يه خبرايي هم هست‬‫‪.‬‬ ‫ماه بانو سرش و از روي بافتني بلند كرد و كنجكاو‬ ‫به هيوا چشم دوخت ‪ .‬گفت ‪:‬‬ ‫ خير باشه ‪.‬‬‫هيوا خنديد ‪.‬‬ ‫ خيره !‬‫من بيخيال گفتم ‪:‬‬ ‫ ماه بانو گول اين و نخور ‪ .‬االن يه چيزي ميگه‬‫گند ميزنه تو حس كنجكاوي آدم ‪ .‬هيچ خبري هم‬

‫نداره ‪ .‬من مطمئنم ‪.‬‬ ‫هيوا خنديد دوباره گفت ‪:‬‬ ‫ چند روزي بود تو خونه حالم زياد خوب نبود ‪.‬‬‫ماه بانو ناراحت گفت ‪:‬‬ ‫ پس چرا چيزي به من نگفتي مادر ؟ انقدر‬‫غريبه شدم ؟‬ ‫هيوا سريع گفت ‪:‬‬ ‫ نه ماه بانو ‪ .‬تا تهش و گوش كن ‪.‬‬‫ماه بانو ساكت شد ‪ .‬هيوا با لبخند گفت ‪:‬‬ ‫ باالخره رفتم دكتر و آزمايش دادم ‪ .‬امروز‬‫جواب آزمايش و گرفتم ‪.‬‬ ‫ خوب مادر چي شد ؟ خوبي ؟‬‫ آره ماه بانو ‪ .‬فقط جواب آزمايش ميگفت كه‬‫من حاملم ‪.‬‬ ‫اول براي چند لحظه من و ماه بانو خشكمون زد‬ ‫‪ .‬بعد يهو با جيغ از جا پريدم و به سمتش رفتم ‪.‬‬ ‫محكم بغلش كردم و چند بار بوسيدمش ‪.‬‬ ‫ يعني دارم خاله ميشم ؟‬‫هيوا خنديد ‪ .‬ماه بانو با خوشحالي گفت ‪:‬‬

‫ پس واجب‬‫واسه بچت يه‬

‫شد‬ ‫چيزي ببافم ‪.‬‬ ‫هيجان زده گفتم ‪:‬‬ ‫ به كيوان گفتي ؟‬‫ آره ‪ .‬زنگ زدم بهش ‪ .‬انقدر هيجان زده بود‬‫كه حد نداره ‪.‬‬ ‫ماه بانو خندون گفت ‪:‬‬ ‫ حق داره ‪ .‬بچه ي اول شيرينه !‬‫اصال فكر نميكردم هيواي شيطون و شر يه روزي‬ ‫مامان بشه ‪ .‬غرق لذت و خوشحالي شده بودم ‪.‬‬ ‫مدام از گردن هيوا آويزون ميشدم و ميخنديدم‬ ‫‪ .‬برام جالب بود كه قراره يه عضو كوچولو به‬ ‫خانوادمون اضافه بشه ‪.‬‬ ‫هيوا آخر از دست كاراي من عصبي شد و‬ ‫همينجور كه دستم و از گردنش باز ميكرد گفت ‪:‬‬ ‫ واي ولم كن ‪ .‬يكم برو عقب تر ‪ .‬خفم كردي‬‫به خدا ‪.‬‬ ‫ازش فاصله گرفتم ولي هنوزم خندون بودم‬

‫ادامه در صفحه بعد‬


‫‪94‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫بی‌پرده درباره‬ ‫ایدز‬

‫خودشان پیشنهاد کردند خط‬ ‫قرمزها را بشکنیم‪ .‬خودشان‬ ‫گفتند گاهی باید برای رفع خطر‬ ‫از خط قرمزها گذشت‪ .‬باور‬ ‫نمی‌کنید؟ پس باید حرف‌های‬ ‫علی‌اکبر سیاری معاون بهداشتی‬ ‫وزیر بهداشت را بخوانید که‬ ‫همین تازگی در نشست خبری‬ ‫به مناسبت روز جهانی ایدز اعالم‬ ‫کرد‪« :‬گاهی به خاطر خطر باید از‬ ‫خط قرمز عبور کرد‪ .‬رسانه‌ها باید‬ ‫ط شکنی کنند‪».‬‬ ‫در این زمینه خ ‌‬

‫است و این مرحله سراشیبی به سوی مرگ‬ ‫است‪.‬‬ ‫فرد حامل ویروس ‪ HIV‬الزام ًا به ایدز مبتال‬ ‫نیست چون هنوز بیماری او آشکار نشده‬ ‫است اما می‌تواند در طول زمانی که ویروس‬ ‫را در بدنش حمل می‌کند و از دید جامعه‬ ‫سالم به نظر می‌رسد‪ ،‬آن را به دیگران نیز‬ ‫منتقل کند‪.‬‬ ‫ویروس ‪ HIV‬در خون و ترشحات جنسی‬ ‫فرد مبتال و نیز شیر پستان زن آلوده‪ ،‬یافت‬ ‫می‌شود‪ .‬این ویروس از طریق عطسه‪ ،‬دست‬ ‫دادن‪ ،‬بزاق دهان یا استفاده از لباس‌های فرد‬ ‫مبتال‪ ،‬قابل انتقال نیست‪.‬‬ ‫در مرحله اول که ویروس وارد بدن می‌شود‬ ‫معمو ً‬ ‫ال حالتی شبیه سرماخوردگی پدیدار‬ ‫می‌شود‪ .‬به هر حال به هیچ عنوان نمی‌شود‬ ‫در مراحل اولیه بیماری را از ظاهر بیمار‬

‫می‌شود که سرانجام بیمار را شکست می‌دهد‬ ‫و او می‌میرد‪.‬‬ ‫شایع ترین الگوی انتقال ایدز در ایران‬ ‫هنوز استفاده از سرنگ مشترک در تزریق‬ ‫مواد مخدر است و شیوه انتقال از طریق‬ ‫رابطه جنسی در رتبه دوم فراوانی قرار دارد‪.‬‬ ‫ویروس ‪ HIV‬همچنین از مادر آلوده‪ ،‬به‬ ‫جنین داخل رحمش یا کودکی که از شیرش‬ ‫تغذیه می‌کند‪ ،‬منتقل می‌شود و از خون و‬ ‫فرآورده‌های خونی نیز قابل انتقال است‪.‬‬ ‫منظور از رابطه جنسی ناایمن یا بدون‬ ‫محافظت‪ ،‬رابطه جنسی بدون کاندوم با فرد‬ ‫آلوده به ویروس است چرا که نبود آن باعث‬ ‫می‌شود ویروس از طریق ترشحات جنسی‬ ‫فرد به طرف مقابل منتقل شود‪ .‬برخی افراد‬ ‫گرچه از این وسیله استفاده می‌کنند اما روش‬ ‫صحیح استفاده از آن را نمی‌دانند و خود را‬

‫دستجردی وزیر وقت بهداشت بر اساس‬ ‫پژوهشی اعالم کرد که حدود ‪ 50‬درصد‬ ‫از زنان خیابانی‪ ،‬به ویروس ‪ HIV‬آلوده‌اند‬ ‫که نشان می‌دهد شرکای جنسی آنها بیش‬ ‫از افراد عادی جامعه در معرض خطر ایدز‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫شیوع ایدز بر اساس گزارش اخیر وزارت‬ ‫بهداشت‪ ،‬در گروه کودکان کار و خیابان در‬ ‫کشورمان‪ ،‬حدود ‪ 4.5‬درصد است اما آمار‬ ‫کشوری شیوع ایدز‪ ،‬یک‌دهم درصد است‬ ‫که یعنی میزان ابتال به ایدز در کودکان کار‬ ‫و خیابان‪ 45 ،‬برابر سایر افراد جامعه است‪.‬‬ ‫این آمار بر مبنای پژوهشی است که دو سال‬ ‫پیش در کشور انجام شده و احتما ً‬ ‫ال تاکنون‬ ‫میزان آن بیشتر شده است‪.‬‬ ‫بسیاری از افرادی که ویروس ‪ HIV‬از‬ ‫شرکای جنسی به بدنشان منتقل شده است‪،‬‬

‫جام جم با این مقدمه گزارش داد‪ :‬ما‬ ‫حرف‌های سیاری را در گیومه گذاشته‌ایم‬ ‫که نشان دهیم آن را دقیقا به نقل از خودش‬ ‫بدون کم و کاست‪ ،‬منتشر کرده‌ایم‪ .‬همین‬ ‫حرف‌هاست که باعث شده دل و جرات پیدا‬ ‫کنیم و امروز مطلبی را منتشر کنیم که شاید‬ ‫شما را به علت بی‌پرده گفتن برخی مسائل‪،‬‬ ‫متعجب کند؛ مسائلی که شاید تاکنون‬ ‫مشابهشان را در رسانه‌های دیگر نخوانده‬ ‫باشید اما با توجه به آمار فزاینده ایدز به نظر‬ ‫می‌رسد دیگر وقتش رسیده است که خیلی‬ ‫از نگفته‌ها در این حوزه‪ ،‬گفته شود و شاید‬ ‫حتی تا حدودی هم دیر شده باشد‪.‬‬ ‫بخشی از مطالب گردآوری شده در این‬ ‫پژوهش‪ ،‬ترجمه قسمت‌های مهمی از متون و‬ ‫مقاالت منتشرشده در سایت‌های حمایت از‬ ‫مبتالیان به ایدز در کشورهای دیگر و بخشی‬ ‫نیز از سایت‌های اطالع‌رسانی درباره این‬ ‫بیماری در ایران و گفته‌های مسئوالن وزارت‬ ‫بهداشت است‪.‬‬ ‫بر اساس آخرین آمارهای اعالم شده از سوی‬ ‫وزارت بهداشت بیش از ‪ 27‬هزار نفر در‬ ‫ایران مبتال به ایدز هستند اما پژوهش‌های‬ ‫علمی در دنیا نشان داده است که همیشه‬ ‫آمارهای واقعی مبتالیان به ایدز در کشورها‪،‬‬ ‫باید چهار برابر آمارهای رسمی و شناسایی‬ ‫ارزیابی شود که یعنی شمار واقعی مبتالیان به‬ ‫این بیماری در کشورمان احتماال باید بیش‬ ‫از ‪ 100‬هزار نفر باشد‪.‬‬ ‫ایدز بیماری نقص سیستم ایمنی است‪.‬‬ ‫در این حالت بدن دیگر قادر به کشتن‬ ‫میکروب‌ها و ویروس‌ها نیست و با گذشت‬ ‫زمان‪ ،‬فرد حامل ویروس ‪ ،HIV‬بیشتر و‬ ‫بیشتر بیمار می‌شود و سرانجام شدید ًا به یکی‬ ‫از بیماری‌های خاص مبتال می‌شود‪ .‬در این‬ ‫مرحله می‌شود گفت که فرد به ایدز مبتال شده‬

‫تشخیص داد و از هنگام ورود ویروس ایدز‬ ‫تا مثبت شدن نتیجه آزمایشگاهی که نشانگر‬ ‫آلودگی فرد است حدود ‪ ۲‬تا ‪ ۱۲‬هفته و‬ ‫گاهی تا ‪ ۶‬ماه طول می‌کشد‪.‬‬ ‫در مرحله دوم یا نهفتگی که ممکن است ‪3‬‬ ‫تا ‪ 20‬سال طول بکشد‪ ،‬بیمار هیچ عالمتی‬ ‫ندارد و بیشترین انتقال ویروس از او به‬ ‫دیگران‪ ،‬در آن دوران رخ می‌دهد چون‬ ‫خودش و بقیه هنوز نمی‌دانند که حامل‬ ‫ویروس است‪.‬‬ ‫در مرحله سوم با گذشت زمان‪ ،‬سیستم‬ ‫ایمنی توان خود را از دست می‌هد و عالئم‬ ‫بیماری‌های مختلفی که بدن نمی‌تواند در‬ ‫برابر آنها از خود دفاع کند‪ ،‬آنقدر تشدید‬

‫در معرض خطر انتقال بیماری قرار می‌دهند‪.‬‬ ‫مورد دیگر‪ ،‬نزدیکی محافظت‌نشده از‬ ‫راه مقعد است که در این زمینه نیز همان‬ ‫روش‌های باال برای جلوگیری از ابتال به ایدز‬ ‫باید رعایت شود‪.‬‬ ‫استفاده از مشروبات الکی و مواد مخدر‬ ‫به ویژه مواد مخدر صنعتی همچون شیشه‪،‬‬ ‫احتمال ابتال به ایدز را افزایش می‌دهد‬ ‫چراکه این نوع مواد باعث بی‌پروایی جنسی‪،‬‬ ‫رابطه جنسی حفاظت‌نشده و بی‌دقت‪،‬‬ ‫تنوع‌طلبی جنسی و انتخاب شرکای جنسی‬ ‫نامطمئن می‌شود‪.‬‬ ‫کمتر از سه سال پیش مرضیه وحید‬

‫درباره راه‌های انتقال ایدز کامال آ گاهی‬ ‫داشته‌اند اما همچنان ارتباط جنسی ناایمن‬ ‫داشته‌اند چرا که باور نمی‌کردند شریک‬ ‫جنسی آنها هم ممکن است بدون هیچ‬ ‫عالمت ظاهری‪ ،‬به ویروس ‪ HIV‬آلوده باشد‪.‬‬ ‫در صورتی که رفتاری پرخطر داشته‌اید‬ ‫می‌توانید به یکی از مراکز مشاوره‬ ‫بیماری‌های رفتاری وزارت بهداشت در‬ ‫نزدیکی محل زندگی‌تان مراجعه کنید و‬ ‫مطمئن باشید که همه اطالعات شما در‬ ‫این مراکز محفوظ خواهد ماند و در هیچ‬ ‫شرایطی به مراجع دیگر منتقل نمی‌شود مگر‬ ‫آنکه خودتان در این‌باره به مسئوالن آن مرکز‬ ‫اجازه بدهید‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

93

Roza Fox

Javanan Toronto would love to hear your stories about life in our city they may be in Farsi or English. Each week we will print new stories allowing us and you to keep in contact. Please send your stories to info@javanan.ca Attention Roza We look forward to interacting with our readers

g n t i h s : g o i e o r R g h o e e C h ll ic e? t Co bl at u v i PPr


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

When it comes to choosing a college, students and parents should consider many factors, from academic reputation to region to size. While such elements are important, though, cost often overshadows them all as tuition continues to rise and student loan debt spirals out of control. However, it’s vital to look beyond the sticker price when you’re considering what college or university has the most bang for your buck, experts say, especially if you’re researching and comparing the costs of public and private universities. Knowing the facts can give you something to take to the bank when you’re weighing state colleges and universities versus private institution. Know the Facts To get a sense of how wide the variety in prices is among the nation’s colleges and universities, look no further than The College Board’s "Trends in College Pricing," an annual report that provides information on changes in undergraduate tuition and fees, room and board, and other estimated expenses related to postsecondary education. It is based on data revealed via the organization's Annual Survey of Colleges. “In addition to published prices, the report includes data on the average net prices students actually pay,” explained Jennifer Ma, an independent policy analyst for The College Board and coauthor of “Trends in College Pricing.” “Net prices are calculated by subtracting from sticker prices grant aid from all sources and tax benefits. These net prices are estimates of what families need to pay out of their own pocket on average.” The Long-Term Value of a College Education A college education remains one of the best investments a

92

student can make, said David Hawkins, director of public policy and research
 for the National Association for College Admission Counseling. Statistics support that notion. According to "The Economic Benefit of Postsecondary Degrees: A State and National Analysis," a report by the association of State Higher Education Executive Officers, a clear relationship exists between educational attainment and income. For instance, those with high school diplomas reported a median annual income of $29,423, while those David Hawkins, director of public completing bachelor’s degrees policy and research
 for the National Association for College earned $50,360 on average. Admission Counseling. That’s The real question, then, is whether why he recommends that families it's a wise investment to spend or include public universities when borrow a significant amount of compiling their list of potential money to attend a more expensive, colleges. “In an era when finances top-tier institution versus going are increasingly strapped, it just with the best financial aid package makes sense to take the state up or less expensive state university. on the educational offerings they provide,” he said. "Generally speaking, a student who enrolls in an institution How much can you save by that is a good fit will succeed studying at a public university? academically and recognize the For the 2012-13 school year, the multifaceted benefits of higher average tuition and fees for ineducation, including financial state, full-time students at public security, civic engagement, four-year institutions was $8,655, social engagement, among compared with $29,056 for fullother benefits," Hawkins said. time students at private, nonprofit "Having a good understanding four-year institutions, according of the financial implications of to “Trends in College Pricing.” enrollment in a given institution When room and board charges is an important part of the are included, the total averages $17,860 for in-state students at consideration of fit.'” public institutions and $39,518 In other words, it's important for students at private, nonprofit to make the most of the college schools. experience -- no matter where or how much it costs -- to ensure a Going the public university route might limit you to schools only future return on investment. in your home state if you wish to "Each student must make his or qualify for in-state tuition rates, her own decisions about how but there are exceptions. “Merit much debt they are comfortable scholarships or tuition discounts based on academic performance with taking," Hawkins said. may not bring tuition down to instate levels, but they can make for The Pros of State U a more attractive offer,” Hawkins On paper, public universities said. Some public institutions offer the best deal. “From their offer reduced rates to allow very origins, public universities students who live in a neighbor are intended to provide a good state's border counties to pay ineconomic value to students,” said state tuition, he added.

The Pitch for Private Schools Private colleges and universities can charge more than double the tuition of a public university, but that’s hardly the whole story, said Jodi Okun, college financial aid adviser and host of the weekly #collegecash chat on Twitter. ‪ “Don't rule out attending a private college just because of price. If a certain college has a higher tuition, students often get more financial aid to help if eligibility requirements are met,” she said. ‬ Be sure to apply for financial aid and look into institutional scholarship programs to see if you qualify. Private colleges have more flexibility when it comes to enticing students to their programs. “We estimate that in 2012-13, private, nonprofit fouryear institutions provided about $9,900 institutional grant aid per full-time student, while public four-year institutions provided about $1,500 institutional grant aid per full-time student,” Ma said. The Best of Both Worlds If you have a dream university in mind but don’t anticipate receiving enough aid to make it affordable, another option is to start out at a community college and transfer later on. “Many families do decide to go the twoyear college route in order to cut costs of a four-year public, state college or even private college,” Okun said.


‫‪91‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫کنه و دلیل ِ سکوتی که نسترن ازش حرف می‬ ‫زنه چیه؟‪....‬چه موضوعی این وسط وجود داره که‬ ‫آنیل با صراحت میگه ازم محفاظت می کنه؟‪......‬‬ ‫اینا سواالتی بودن که پشت سر هم تو ذهنم ردیف‬ ‫می شدند‪..‬‬ ‫بی هوا میون حرفشون درو باز کردم‪..‬انقدر سریع‬ ‫توی درگاه ایستادم که حرف تو دهن نسترن ماسید‬ ‫و چشمای هردوشون از تعجب گرد شد‪..‬آنیل شاید‬ ‫فقط واسه ‪ 5‬ثانیه نگاهش تو صورتم خیره موند‬ ‫که تند چشماشو بست و لباشو روی هم فشار داد‬ ‫و شنیدم که زیر لب گفت‪ :‬لعنتی‪......‬‬ ‫نسترن کنار تختش ایستاده بود ‪ ..‬از دیدن صورت‬ ‫بهت زده ی من رنگش پرید‪..‬خواست بیاد سمتم‬ ‫که تو همون قدم اول لب باز کردم و با صدایی‬ ‫که حتی به زور شنیده می شد گفتم‪ :‬داشتید از چی‬ ‫حرف می زدید؟‪......‬‬ ‫نسترن مات و مبهوت زل زد تو صورتم و من من‬ ‫کنان گفت‪ :‬سـ ‪..‬سوگل‪..‬من‪.........‬‬ ‫ همه ی حرفاتون و شنیدم‪..‬‬‫به طرفش رفتم‪..‬ولی نگاهه خیره م فقط صورت‬ ‫درهم فرو رفته ی آنیل رو نشونه گرفته بود‪..‬‬ ‫نسترن که بغض کرده بود نیم نگاهی به آنیل‬ ‫انداخت و با گفتن‪ :‬همینو می خواستی؟‪..........‬‬ ‫به طرف در دوید‪..‬صداش زدم و پشت سرش راه‬ ‫افتادم‪....‬‬ ‫نرسیده به در صدای آنیل درجا میخکوبم کرد‪..‬‬ ‫‪-‬ســوگل‪....‬‬‫خشکم زده بود‪..‬تحکمی تو صداش بود که‬ ‫ناخودآ گاه قدمامو سست می کرد‪..‬تا جایی که‬ ‫نسترن با شتاب از اتاق بیرون رفته بود و من با‬ ‫شنیدن اسمم‪ ،‬توان حرکت از پاهام سلب شده‬ ‫بود!‪..‬‬ ‫‪ -‬برگرد منو ببین!‪....‬‬‫برگردم تا کیو ببینم؟‪..‬‬ ‫مردی که از نظر من فقط یک غریبه ست ولی‬ ‫لحنش کذب این حقیقت رو ثابت می کرد؟‪..‬‬ ‫مردی که صداش در عین محکم بودن ارامشی رو‬ ‫تو خودش داره که قصد تزریقش رو به تنِ مرتعش‬ ‫از هیجان ِ من داشت ولی‪..‬من عجیب در برابرش‬ ‫مقاومت می کردم‪..‬‬ ‫‪-‬سوگل‪..‬خواهش می کنم‪.....‬‬‫اروم برگشتم‪..‬نگام که تو نگاهه گرم ولی روشن از‬ ‫برق اشکش گره خورد نفسم برید‪..‬این چشما چی‬ ‫داشتن که با قلب کم جونم همچین معامله ای می‬ ‫کردن؟‪..‬این اشک از چیه؟‪..‬‬ ‫‪ -‬بیا جلو‪..‬‬‫قدمی به طرفش برداشتم‪..‬ناخواسته بود‪..‬بدون‬ ‫اراده‪..‬مغزم قفل کرده بود‪..‬پس این اراده از‬ ‫چیه؟‪.....‬‬ ‫تنها ‪ 2‬قدم با تختش فاصله داشتم که ایستادم‪..‬‬ ‫به سختی نگاهمو از تو چشمای شفاف و مسخ‬ ‫کننده ش گرفتم‪..‬به دستش دوختم‪..‬به سرمی که‬ ‫قطره قطره از طریق اون شلنگ نازک وارد رگش‬ ‫می شد‪..‬‬ ‫لباسش یه پیرهن استین کوتاهه ابی کمرنگ بود‪..‬‬ ‫لباس مخصوص بیمارستان‪ 2......‬تا از دکمه های‬ ‫باالی پیرهنش رو باز گذاشته بود‪..‬نگام واسه ثانیه‬ ‫ای روی باند سفید رنگی افتاد که از قسمت یقه‬ ‫ش مشخص بود‪..‬‬ ‫سواالی بی جوابه زیادی داشتم که بخوام بپرسم‬ ‫و بی جواب نمونم‪..‬ولی مثل همیشه که در مقابل‬ ‫جنس مخالف قرار می گرفتم سکوت می کردم و‬ ‫قدرت بیان ازم گرفته می شد‪..‬اینبار حس می کردم‬ ‫می خوام حرف بزنم ولی نمی دونستم چطور و‬

‫از کجا باید شروع کننده باشم‪..‬ای کاش کمی از‬ ‫جسارت نسترن رو من هم داشتم‪....‬‬ ‫آنیل_ همه چیزو شنیدی؟‪......‬‬ ‫سرمو بلند کردم‪..‬نگاهمو به یقه ی لباسش دوختم‬ ‫و سرمو تکون دادم‪.....‬‬ ‫صدای خنده ش رو شنیدم که گفت‪:‬چرا نگاهتو‬ ‫می دزدی؟‪..‬‬ ‫گوشه ی لبمو نامحسوس و بر حسب عادت گزیدم‬ ‫و همون نیم نگاه رو هم ازش گرفتم‪..‬‬ ‫خندید‪..‬اینبار کمی بلندتر‪..‬حس می کردم شرمم‬ ‫رو به تمسخر گرفته‪..‬اخمامو کشیدم تو هم‪..‬‬ ‫سکوتم رو‪ ،‬بعالوه ی اخم روی پیشونیم رو دید‬ ‫که گفت‪ :‬قصد مسخره کردنتو نداشتم‪..‬اخماتو باز‬ ‫کن‪.....‬‬ ‫از این همه صمیمیت و ارامش کالمش حیرت زده‬ ‫مونده بودم ‪..‬حواسمو جمع کردم تا بتونم عکس‬ ‫العمل بعدیم رو در مقابلش پیش بینی کنم‪..‬‬ ‫آنیل_ تا وقتی جسارت به خرج ندی و زل نزنی تو‬

‫چشمام‪ ..‬کنجکاویتو برطرف نمی کنم!‪..‬پس نگام‬ ‫کن‪........‬‬ ‫سخت بود‪..‬مخصوصا حاال که به روم میاورد‪..‬‬ ‫نگاهمو به دستش و از اونجا به سمت یقه‪..‬چونه‬ ‫و لبای خندونش‪..‬ودر اخر تو نگاهه شیطون و‬ ‫روشنش کشیدم‪..‬‬ ‫خودم خیلی راحت بی قراری چشمامو حس‬ ‫کردم‪..‬این که تو معذوریتن و نمی خوان نااروم‬ ‫بمونن‪..‬ولی مجبورن‪..‬من هم مجبورم!‪......‬‬ ‫سرشو تکون داد و با اینکه نگاهش رنگی از‬ ‫شیطنت داشت ولی لحنش کامال بی تفاوت بود‪:‬‬ ‫خواهرت توهم زده‪..‬می خواست از این قضیه با‬ ‫پلیس حرف بزنه که من مجبور شدم اون حرفا رو‬ ‫تحویلش بدم‪..‬حرفی واسه گفتن ندارم‪..‬اگه که‬ ‫بخوای با‪...............‬‬ ‫نگاهم سرد شد‪..‬سرمایی که با اخم روی پیشونیم‬ ‫باعث شد جمله ش رو نیمه تموم بذاره و توی‬ ‫چشمام خیره بشه‪..‬منو احمق فرض کرده؟‪..‬چه‬

‫حرفایی که پشت همین در نشنیدم ‪ ..‬مکالماتشون‬ ‫هنوز هم داره توی سرم تکرار میشه اون وقت دم‬ ‫از اجبار می زنه؟‪........‬قبل از اینکه بخواد چیزی‬ ‫بگه نگاهمو ازش گرفتم و از اتاق بیرون زدم‪..‬‬ ‫آروین تازه رسیده بود پشت در که چون عجله‬ ‫داشتم حواسم نبود و بهش تنه زدم‪..‬بدون اینکه‬ ‫برگردم زیر لب معذرت خواستم و به سمت در‬ ‫خروجی دویدم‪....‬‬ ‫چقدر ساده بودم که ا‪B%‬ا‪B%‬ا‪%‬ر‪%‬که‪87‬م د‪9‬ک‬ ‫‪ D9‬وقت ‪B%%‬ا‪ %‬خر‪%‬م‪..285‬‬ ‫ت ‪B%%‬ا‪ %‬خ‪x‬ز نو ‪ %E%‬ب‪2B‬د‪B%%8‬ا‪%‬‬ ‫‪D9‬ت ‪ 7%‬او‪ %‬سماوت بود‪..... :‬‬ ‫<‪5‬ی ‪D9 %%‬ت ‪ 7%‬ءتـ‪5<>p%x%D8‬او‪9‬‬ ‫راز‪3‬ده بود‪ %8ٍ3 8‬د‪%9‬ح‪1%‬ب‪9‬‬ ‫راز‪3‬ا‪9‬ب‪ٍ 9‬‬ ‫ٍ‬ ‫چوزیر ن م‪ ؇‬چو?‪<..... :‬ر‪%‬ک‪C‬ده‬ ‫بف‪%‬م‪ 285.5‬عک‪%‬خ‪ 8%‬لب ‪D8‬غ‪9‬ه ‪؇‬‬ ‫‪..B85%%%‬ح‪D8‬ر‬ ‫حرفت‪E‬م ‪8x%‬ز‪99‬ا‪ B‬سشه‬ ‫ٌ‬ ‫بگیي‪9‬ه م‪ D9‬به ریشم بخنده؟‪..‬‬ ‫چقدر احمقی سوگل!‪..‬چقدر کودنی!‪..‬چرا به‬ ‫خودت نمیای؟‪........‬‬ ‫نسترن توی حیاط بیمارستان نشسته بود‪..‬کنارش‬ ‫نشستم‪..‬صورتش درهم و گرفته بود‪..‬‬ ‫بعد از چند لحظه بدون اینکه نگام کنه گفت‪ :‬چی‬ ‫بهت گفت؟‪..‬‬ ‫نفسمو از روی حرص فوت کردم‪ :‬هیچی‪..‬میگه‬ ‫خواهرت توهم زده و واسه اینکه به پلیسا چیزی‬ ‫نگه مجبور شدم اون حرفا رو بهش بزنم‪..‬‬ ‫پوزخند زد‪..‬نگام کرد‪..‬واسه چند ثانیه خیره شد‬ ‫توی چشمام و گفت‪ :‬تو هم باور کردی؟‪..‬‬ ‫ معلومه که نه‪........‬‬‫سکوت کرد‪..‬‬ ‫واسه پرسیدن سواالم تردید داشتم‪..‬می ترسیدم از‬ ‫اون هم بپرسم و بخواد که به سکوتش ادامه بده‪....‬‬ ‫ترجیح دادم تو یه زمان مناسب تر قضیه رو پیش‬ ‫بکشم‪..‬موقعیتی که این همه تشویش دوره مون‬ ‫نکرده باشه و بتونیم تو ارامش با هم حرف بزنیم‪..‬‬ ‫مطمئنا حرفای زیادی برای گفتن داشت ولی االن‬ ‫زمان مناسبی برای مطرح کردنش نبود‪....‬‬ ‫********************************‬ ‫**‬ ‫بابا ساعت ‪ 11:30‬رسید بیمارستان‪....‬نگران‬ ‫بود‪..‬نسترن همه چیزو واسه ش توضیح داد ولی‬ ‫حرفی از بنیامین نزد‪..‬‬ ‫از دستمون عصبانی شد‪..‬اینکه چرا شبونه حرکت‬ ‫کردیم؟‪..‬بیشتر از اون نسترن رو سرزنش کرد‪..‬‬ ‫در اصل نگاهش به هردومون سرزنش بار بود و‬ ‫سکوتش پرمعنا‪..‬‬ ‫به مالقات آنیل رفت ولی من و نسترن بیرون‬ ‫ایستادیم‪..‬‬ ‫هنگام خروج از بیمارستان‪ ،‬من و نسترن مادر‬ ‫آروین و نازنین رو دیدیم که تو ماشین آروین‬ ‫نشسته بودند و وارد حیاط بیمارستان شدند‪..‬‬ ‫متوجهه ما نشدن و از همین جهت خدا رو شکر‬ ‫کردم‪..‬با سابقه ای که از مادر آروین و از اون بدتر‬ ‫نازنین سراغ داشتم کمتر از چیزی که تو ذهنم بود‬ ‫اتفاق نمیافتاد‪..‬‬ ‫همراه بابا رفتیم اداره ی آگاهی‪..‬پدر نگار و پدر‬ ‫سارا هم اونجا بودند‪..‬بعد از سالم و احوال پرسی‬ ‫صدامون کردن داخل اتاق‪..‬‬ ‫مردی چهارشونه تو لباس فرم سبزرنگ پلیس با‬ ‫صورتی جدی و نگاهی جستجوگرانه و تیز پشت‬ ‫میز نشسته بود‪..‬‬ ‫نیم نگاهی به ما سه نفر انداخت و با دست به‬ ‫صندلی اشاره کرد‪ :‬بنشینید لطفا‪......‬‬


‫‪90‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫رمان‬ ‫قسمت ‪15‬‬ ‫دکتر لبه ی ماسکش رو گرفت و‬ ‫از رو صورتش پایین کشید‪..‬نگاهه‬ ‫کوتاهی به هر ‪ 3‬نفرمون انداخت و‬ ‫گفت‪ :‬خون زیادی از دست داده‬ ‫ولی بدنش قویه‪..‬همین باعث شد‬ ‫زیر عمل طاقت بیاره‪..‬خداروشکر‬ ‫دیگه خطری تهدیدش نمی کنه‬ ‫بهوش که اومد منتقل میشه بخش!‪..‬‬ ‫و از کنارمون رد شد و حتی مهلت‬ ‫نداد ازش تشکر کنیم!‪..‬‬ ‫اولین کاری که کردم شکر ِ خدا اونم از ته دلم‬ ‫بود‪..‬‬ ‫لبهام به لبخند کمرنگی از هم باز شده بود‪..‬‬ ‫دروغ چرا خیلی خوشحال بودم‪..‬‬ ‫اگه آنیل چیزیش می شد من هیچ وقت خودمو‬ ‫نمی بخشیدم‪..........‬‬ ‫*********************************‬ ‫صبح ساعت ‪ 9‬آنیل به هوش اومد و منتقلش کردن‬ ‫بخش‪..‬‬ ‫آروین هنوز هم به خانواده ش خبر نداده بود‪..‬‬ ‫نسترن خواست بره مالقاتش قبل از اون خواستم‬ ‫برم بیرون کمی هوا بخورم‪..‬از محیط بیمارستان‬ ‫حالم داشت بهم می خورد‪..‬‬ ‫نسترن هم خواست باهام بیاد که قبول نکردم‪..‬نیاز‬ ‫داشتم که تنها باشم و کمی با خودم خلوت کنم‪..‬‬ ‫توی محوطه قدم می زدم و با خودم و افکارم‬ ‫درگیر بودم‪..‬با افکار درهم و برهمی که بنیامین رو‬ ‫مسببش می دونستم‪..‬‬ ‫حاال که به خودم و جایگاهم توی این زندگی‪،‬‬ ‫حتی توی این دنیا نگاه می کنم می بینم نه به‬ ‫خواسته م رسیدم و نه آرامشو تو زندگیم پیدا‬ ‫کردم‪..‬انتهای این راه به خوشبختی ختم نشد‪..‬به‬ ‫کسی که بتونم بهش تکیه کنم‪..‬‬ ‫انتهای این مسیر به جایی رسید که احساس پوچی‬ ‫کنم‪..‬‬ ‫روی این کره ی خاکی و بین ادمای زمینی‪،‬‬ ‫احساس بودن نکنم‪..‬‬ ‫همیشه تهی بمونم‪..‬احساس کنم که نیستم‪..‬من بین‬ ‫این ادما نیستم‪..‬اصال بشمار نمیام‪..‬‬ ‫قسمت من این نبود‪ «،‬خودم خواستم که به اینجا‬ ‫رسیدم »‪..‬‬ ‫چقدر نسترن بهم گفت ومن گوش نکردم‪..‬با‬ ‫زندگی و ابروی همه مون بازی کردم‪..‬با ابرویی که‬ ‫دیگه شاید برنگرده‪..‬‬ ‫از همین االن پچ پچ ها و نگاه های بد زنای‬ ‫همسایه رو می تونم تجسم کنم‪..‬‬ ‫« این همون دختره ست که میگن نامزدش ولش‬

‫کرده »‪..‬‬ ‫« معلوم نیست دختره چه عیب و ایرادی داشته‬ ‫که پسر به اون آقایی و متشخصی پسش زده »‪..‬‬ ‫هیچ کس واقعیت ها رو نمی بینه ‪ ..‬همه اون‬ ‫چیزی رو می بینند که دوست دارند ازش یاوه‬ ‫ببافند‪..‬‬ ‫هیچ کس از دل بنده های خدا خبر نداره‪..‬هیچ‬ ‫کس از حقیقت ها حرفی نمی زنه‪..‬‬ ‫می دونم‪..‬می دونم که زیر بار حرف مردم می‬ ‫شکنم ‪..‬‬ ‫خودمو می شناسم‪..‬‬ ‫زیر نگاه های سرزنش بار ِ مادرم‪..‬‬ ‫نیش و کنایه های نگین‪..‬‬ ‫حتی سکوته سنگین پدرم‪..‬‬ ‫دلمو به کی خوش کنم که بدونم بعد از این پشتمه‬ ‫و هوامو داره؟‪..‬‬ ‫به کی تکیه کنم؟‪..‬‬ ‫غم هامو پیش کی فریاد بزنم؟‪..‬‬ ‫بارون نرمک نرمک می بارید‪..‬سرمو رو به اسمون‬ ‫بلند کردم‪..‬قطره ای شفاف و خنک روی صورتم‬ ‫نشست‪..‬‬ ‫نگاهم به اون اسمونِ گرفته و مه الود بود که تو دلم‬ ‫نجوا کردم‪ :‬دردامو پیش کی بگم خدا؟‪..‬خدایی‬ ‫که اون باالیی و من فقط تو رو یار و مونس شب‬ ‫های تنهاییم می دونم‪..‬خدایی که تنهایی و ادمای‬ ‫تنها رو خیلی خوب درک می کنی‪..‬‬ ‫خدایا می ترسم‪..‬‬ ‫می ترسم یه روز‪..‬یه جایی‪..‬با یه تلنگر کوچیک‬ ‫بشکنم‪..‬ببرم‪..‬از این زندگی‪..‬می ترسم ایمانم‬ ‫سست بشه و برسم به اخرین خط این فصل زرد‬ ‫و خشک شده از کتاب کهنه و پوسیده ی زندگی‬ ‫ِ سوگل‪..‬نقطه ی پایانی رو جلوی اسمم بذارم و‬ ‫‪........‬‬ ‫نفسم رو عمیق از سینه بیرون دادم تا بغضم‬ ‫نگیره‪....‬‬ ‫چشمامو بستم‪..‬نسیم خنکی به صورتم خورد و‬ ‫قطرات نرمی که شبنم وار رو صورتم می نشستند‪..‬‬ ‫خدایا می ترسم‪..‬‬ ‫کمکم کن بتونم‪..‬‬ ‫توانی بهم بده که طاقت بیارم‪..‬‬ ‫سخته ولی‪..‬‬ ‫اگه تو بخوای میشه‪..‬‬ ‫تو بخوای هر چیز ِ غیرممکنی ممکن میشه‪..‬‬ ‫فقط تو بخواه‪..‬‬ ‫بغضم گرفت‪..‬‬ ‫شکست‪..‬‬ ‫چشمامو باز کردم‪..‬‬ ‫اشکام با قطرات ارامش بخش بارون پیوند‬

‫خوردند‪..‬‬ ‫اینبار دل هم با صدام می لرزید‪..‬‬ ‫زمزمه کردم‪:‬خدایا ‪ ..‬تویی حاظر‪ ،‬چه می جویم‬ ‫تویی ناظر‪ ،‬چه می گویم‪..‬‬ ‫خدایا ‪ ..‬از کسی یاری نمی جویم ‪..‬‬ ‫فقط‪...........‬‬ ‫تنها‪..‬‬ ‫تو‪..‬‬ ‫کنارم باش‬ ‫کسی توی راهرو نبود‪..‬پشت در اتاق ایستادم‪..‬‬ ‫الی در باز بود ولی درستش این بود که قبل از‬ ‫ورود در بزنم‪..‬‬ ‫دست سرد و لرزونمو اوردم باال‪.......‬با شنیدن‬ ‫صدای عصبانی نسترن دست ِ مشت شده م تو هوا‬ ‫خشک شد!!‪..‬‬ ‫نسترن_ می تونستی جلومو بگیری‪..‬‬ ‫آنیل_ درک کن که لجبازی‪.......‬‬ ‫نسترن_ نمی تونم درک کنم آنیل‪..‬چرا پیشنهاد‬ ‫ندادی تو ماشینت بمونیم؟‪..‬از اون خونه ی‬ ‫متروکه و عجیب و غریب که بدتر نبود‪ ،‬بود؟!‪..‬‬ ‫و صدای پر از حرص و خشونت آنیل_چون اون‬ ‫لعنتی داشت پشت سرمون می اومد‪..‬از جلوی‬ ‫ویال تعقیبمون می کرد‪..‬بردمتون اونجا چون‬ ‫می دونستم سر و کله ش هرطور که باشه پیداش‬ ‫میشه‪..‬اگه تو ماشین مونده بودین که همون ثانیه‬ ‫ی اول کلکتونو میکند چرا نمی خوای بفهمی؟!‪..‬‬ ‫نسترن_ من همه چیزو به پلیس میگم‪..‬‬ ‫آنیل_ تو اینکارو نمی کنی‪.....‬‬ ‫نسترن_ از همون اول قضیه رو شل گرفتم که شد‬ ‫این‪..‬اگه سرسختی به خرج داده بودم االن تو این‬ ‫مخمصه گیر نیافتاده بودیم‪..‬‬ ‫آنیل_ با این لجبازیات همه مون و تو دردسر‬ ‫میندازی ‪..‬‬ ‫نسترن_ پای جونم وسط بود می گفتم بی خیال‬ ‫ولی االن سوگل پاش کشیده شده وسط مـ ‪.......‬‬ ‫آنیل تقریبا داد زد‪ :‬د ِ لعنتی درد ِ منم همینه‪..‬‬ ‫نسترن_ پس بذار همه چیزو بگم‪..‬بگم و تمومش‬ ‫کنم‪..‬‬ ‫آنیل_ با اینکارت زندگی سوگل و به خطر‬ ‫میندازی!‪..‬‬ ‫نسترن‪ -‬اما من‪......‬‬ ‫آنیل_ بفهم نسترن‪ ،‬اون کثافت دنبالتونه‪..‬تا حدی‬ ‫که بدونم‪ ،‬می تونم از پسش بر بیام جلوشو می‬ ‫گیرم اما شماها چی؟‪..‬فکر کردی به پلیس همه‬ ‫چیزو بگی قضیه فیصله پیدا می کنه و میره پی‬ ‫کارش؟‪..‬تو فکر کردی اون عوضی از خودش‬ ‫وگروهش اثری به جا میذاره که پلیس بخواد‬ ‫دنبالشونو بگیره؟‪..‬فقط با اینکارت اوضاع رو از‬ ‫اینی که هست بدتر می کنی‪....‬سوگل جونش در‬ ‫خطره بفهم اینو نسترن!‪..‬‬ ‫نسترن_ من به خاطر سوگل هر کاری می کنم‪..‬ولی‬

‫چاره ی دیگه ای ندارم اگه به پلیسا نگم پس کی‬ ‫می خواد از جونش محافظت کنه؟‪..‬‬ ‫آنیل_مــن‪....‬من ازش محافظت می کنم‪..‬اون‬ ‫تحت حمایت من می مونه!‪..‬‬ ‫نسترن_ تا وقتی بخوای سکوت کنی نمی تونی‬ ‫نزدیکش باشی‪..‬سوگل بهت توجهی نمی کنه‬ ‫آنیل!‪..‬بذار من هـمه چیزو‪.........‬‬ ‫آنیل_ نه‪......‬‬ ‫نسترن_ حاال کی داره لج می کنه؟من یا تو؟‪..‬‬ ‫سوگل حقشه که بدونه‪..‬آنیل اگه سوگل و در‬ ‫جریان بذاری می تونی همیشه نزدیکش باشی‪..‬‬ ‫منم قول میدم به پلیسا چیزی نگم‪..‬‬ ‫آنیل_ این حرفتو پای تهدید بذارم یا یه پیشنهاد‬ ‫دوستانه؟‪..‬‬ ‫نسترن_ پای هر چی که خودت می خوای ولی‬ ‫همه ی حرف ِ من همینه‪..‬به سوگل همه چیزو بگو‬ ‫تا بتونی ازش محافظت کنی در غیر اینصورت‬ ‫ممکنه اون بنیامین آشغال از هر حقه ای استفاده‬ ‫کنه تا سوگل رو‪.........‬‬ ‫آنیل_ نسترن حرفت و مزه مزه کن بعد بزن!‪..‬‬ ‫سکوت نسترن‪..‬‬ ‫ریتم نامنظم قلبم‪..‬‬ ‫دستای سردتر از همیشه م‪..‬‬ ‫همه ی وجودم می لرزید‪..‬از حرفایی که می شنیدم‬ ‫‪..‬از گنگی حرفاشون‪..‬از گیج بودن خودم‪..‬اینکه‬ ‫مات موندم پشت در و قدرت هیچ حرکتی رو تو‬ ‫خودم نمی بینم‪..‬خدایا اینجا چه خبره؟‪..‬آنیل و‬ ‫نسترن دارن درباره ی چی حرف می زنن؟‪..‬‬ ‫صدای اروم نسترن منو به خودم اورد‪..‬‬ ‫نسترن_ تو که حتی طاقت شنیدنشو نداری پس‬ ‫چطور می خوای محافظ جونش باشی؟‪..‬بهش‬ ‫بگو آنیل‪..‬این حق و از سوگل نگیر‪.......‬‬ ‫آنیل_ دیگه ادامه نده‪..‬دیگه نمی تونم‪..‬هیچی‬ ‫نگو‪.........‬‬ ‫نسترن_ باشه ‪ ..‬باشه‪ ،‬تا هر چقدر که می تونی‬ ‫الل مونی بگیر و لب از لب باز نکن‪..‬هر روز و‬ ‫هر ثانیه قسم‪AA‬و ‪ԯ‬ر غ‪D%8%‬ا‪؆2‬ی ‪6‬ی ‪6‬ی‬ ‫‪6‬ی ‪6‬ی ‪%6‬د‪..‬ا‪ ،h7‬تا ‪%‬گیر و لب ا‪D8 8‬ن‪6‬در‬ ‫‪6D9‬گل رو‪8...‬ز ‪ D%‬إی دی ٌر‪..‬سوگل بو‪،7‬‬ ‫‪D9‬یدن‪8‬تفام شکست آنیل‪..‬با اینکه بنیامین رو‬ ‫دوست نداشت ولی خرد شدنش رو دارم می بینم‪..‬‬ ‫اون طاقت این همه حرفو نداره به محض بهم‬ ‫خوردن نامزدی‪..........................‬‬ ‫اشک صورتمو خیس کرده بود‪..‬گریه ی بی صدام‬ ‫از چیه؟‪..‬من که از حرفای اونا چیزی نمی فهمم‬ ‫پس وجود این اشک های لعنتی رو صورتم به‬ ‫خاطر چیه؟‪..‬‬ ‫نتونستم طاقت بیارم‪..‬نتونستم بمونم ومثل همیشه‬ ‫نسبت به اطرافم واتفاقات درش بی تفاوت باشم‪..‬‬ ‫اون حق چیه که نسترن ازش حرف می زنه و اون‬ ‫رو به من نسبت میده؟‪..‬آنیل از چی داره فرار می‬


‫‪89‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مالی را حل و فصل می کنید و تعیین می کنید‬ ‫که پول در چه راهی و کجا خرج شود‪ .‬می‬ ‫دانیم که اگر توافق می کنیم که درست عمل‬ ‫کنیم اما در نهایت برای حفظ آرامش‪ ،‬به‬ ‫کمک شما نیاز داریم‪ .‬همه این موارد را می‬ ‫دانیم و مشکلی با آن نداریم اما اگر جمالتی‬ ‫بگویید که تاثیر ما را غیرضروری اعالم‬ ‫کنید و غرور ما را نادیده بگیرید‪ ،‬آن قوت‬ ‫دیگر به دنبال در کنار شما بودن نخواهیم‬ ‫بود‪ .‬ما اینطور تصور می کنیم که اگر شما‬ ‫خودتان درآمد داشته باشید‪ ،‬یعنی به پول ما‬ ‫نیاز ندارید‪ .‬اگر خود دست به کار شده و‬ ‫کارهایتان را انجام دهید‪ ،‬یعنی به حمایت ما‬ ‫نیاز ندارید‪ .‬اگر نتوانیم از شما حمایت کنیم‬ ‫و خواسته هایتان را تامین کنیم‪ ،‬عشق ما به‬ ‫شما بی فایده خواهدبود‪ .‬اگر اجازه ندهید‪،‬‬ ‫آنچه واقعا باید باشیم‪ ،‬باشیم‪ ،‬مطلقا نخواهیم‬ ‫گفت‪« :‬من مرد تو هستم‪ ».‬پس چه اتفاقی‬ ‫می افتد؟ هیچ‪ .‬خیلی زود از کنارتان دور می‬ ‫شویم‪ .‬این حقیقت تلخی است اما واقعیت‬ ‫دارد‪ .‬اگر زنان به آقایان بفهمانند که کمتر از‬ ‫یک شریک هستند‪ ،‬اتفاق های خوبی نمی‬ ‫افتد‪ .‬پول و موفقیت شما او را می ترساند و‬ ‫تهدید می کند‪ .‬بله‪ ،‬چون او را از نقش خود‬ ‫به عنوان یک مرد و یک تامین کننده دور می‬ ‫کند چون این انتظاری است که جامعه از او‬ ‫دارد و به آنان اینگونه یاد داده اند‪ ،‬که آنان‬ ‫باید مراقب و حامی شما باشند‪ .‬البته وقتی‬ ‫مردی جوان است و تجربه زیادی ندارد‪،‬‬ ‫کارهای عجیب و غریبی انجام می دهد؛‬ ‫مثال بیهوده پولش را خرج چیزهایی می کند‬ ‫که نیاز ندارد‪ .‬به جای مغزش از بازویش‬ ‫استفاده می کند اما هر چه بزرگتر می شویم‬ ‫بیشتر می فهمیم که برای ابراز عشق به کشانی‬ ‫که دوستشان داریم‪ ،‬بایستی به عنوان یک‬ ‫مرد واقعی‪ ،‬تامین کننده خواسته های آنان‬ ‫باشیم‪ .‬به یاد داشته باشید اگر زنی عادت‬ ‫بد به رخ کشیدن نقصان های یک مرد را‬ ‫داشته باشد‪ ،‬دیگر ان مرد سعی نمی کند که‬ ‫نیازهای او را تامین کند و برای خوشبختی آن‬ ‫زن هرگز کاری نمی کند‪.‬‬ ‫چگونه باید از این موقعیت عبور کنیم؟‬ ‫پول‪ ،‬شغل‪ ،‬تحصیل‪ ،‬غرور و افتخار ناشی از‬ ‫آن را رها نکنید‪ .‬فقط یک خانم باشید‪ ،‬می‬ ‫دانم االن مثل ماشین و هلی کوپتر پلیس آژیر‬ ‫می کشید و عصبانی هستید اما این داغ کردن‬ ‫و ناراحتی‪ ،‬حقیقتی را که در مورد مردان می‬ ‫گویم‪ ،‬عوض نمی کند‪ .‬برای آنها مهم نیست‬ ‫که چه موقعیت مالی‪ ،‬شرایط اجتماعی‪،‬‬ ‫درآمد و سابقه کاری داشته باشند‪ ،‬فقط می‬ ‫خواهند مراقب زن خود باشند‪.‬‬ ‫می دانیم که شما به قدر کافی قوی هستید که‬ ‫تلویزیون را جابجا کنید اما اجازه بدهید او‬ ‫این کار را بکند و بگویید برای شما سنگین‬ ‫است و این یک کار مردانه است‪ .‬می دانیم‬ ‫که پول زیاد دارید و می توانید پول شام را‬ ‫بپردازید اما همانجا بنشینید و اجازه دهید‬ ‫او پول شام را بپردازد‪ .‬او وقتی با نامزدش‬ ‫یا همسرش بیرون می رود‪ ،‬وظیفه او انجام‬ ‫همین کارهاست‪ .‬درست است‪ ،‬شما زن‬ ‫مستقلی هستید وبه او نیاز ندارید تا آشغال‬

‫ها را بیرون ببرد یا قاب عکس را به دیوار‬ ‫آویزان کند یا به انبار برود و وسایل تعمیر‬ ‫سینک ظرفشویی را بیاورد اما اگر انگشت به‬ ‫دهان بگذارید و وانمود کنید که نمی توانید‬ ‫این کارها را بکنید و نیاز به مرد دارید تا‬ ‫آن را انجام دهد و با لبخند بر لب بگویید‪:‬‬ ‫«عزیزم‪ ،‬ممنونم که این کار را به خاطر من‬ ‫کردی‪ ،‬نمی دانستم بدون تو باید چه کار می‬ ‫کردم‪ ».‬چه می شود؟‬ ‫از همسرتان تعریف کنید‬ ‫بسیاری از مردان‪ ،‬اگر بدانند که مورد نیاز‬ ‫هستند‪ ،‬مردان بهتری خواهند بود‪ .‬در عصر‬ ‫جدید زنان این نقش های ضروری را از ما‬ ‫گرفته اند و ما آن را قبول کردیم اما در برخی‬ ‫موارد‪ ،‬شما می خواهید که بپذیرید زنانی‬ ‫قوی و تنها هستید یا اینکه می خواهید تنها‬ ‫یک خانم باشید‪ .‬بنابراین وقتی می دانید که‬ ‫اگر یک خانم باشید‪ ،‬ما به شما آنچه را می‬ ‫خواهید و نیاز دارید می دهیم‪ ،‬چرا این کار را‬ ‫نمی کنید؟ خانم بودن به شما احساس آرامش‬ ‫و راحتی می دهد‪ .‬چرا از فرصت آرام بودن‬ ‫استفاده نمی کنید؟ عزیزان‪ ،‬قول می دهم که‬ ‫خیلی سخت نیست‪ ،‬شما را نخواهد کشت و‬ ‫اگر کمی قدردانی به او نشان دهید‪ ،‬آنچه را‬ ‫نیاز دارید تامین خواهد کرد‪.‬‬ ‫دوستی برای من تعریف می کرد‪ :‬روزی‬ ‫نخواهد بود که ما «من و همسرم» از یکدیگر‬ ‫تعریف نکنیم‪ .‬حداقل طی روز چندین مرتبه‬ ‫این کار را می کنیم اما یک روز‪ ،‬او مرا برای‬ ‫مراقبت از بچه ها در خانه تنها گذاشت تا‬ ‫کمی خرید و به کارهایش در بیرون از منزل‬ ‫رسیدگی کند‪ .‬وقتی به خانه برگشت‪ ،‬مرا‬ ‫خسته و به هم ریخته از مراقبت بچه ها دید‬ ‫دنبال کردن بچه ها‪ ،‬کاری نیست که از عهده‬ ‫من بربیاید‪ .‬منظورم این است که می توانم‬ ‫اما بسیار خسته کننده است‪ .‬وقتی زنم وارد‬ ‫اتاق شد و صورت خسته مرا دید‪ ،‬گفت‪:‬‬ ‫«واقعا ممنونم که مراقب بچه ها بودی‪ ،‬تو‬ ‫پدر فوق العاده ای هستی!» پسر‪ ،‬نمی توانم‬ ‫بگویم چه احساس خوبی به من دست داد‪.‬‬ ‫کلماتی از دهانش خارج شد که انتظار آن‬ ‫را نداشتم‪ .‬همین تعریف کار من را تمام‬ ‫کرد‪ .‬برایم بسیار آزاردهنده بود که تمام روز‬ ‫در خانه بنشینم و مراقب بچه ها باشم‪ ،‬در‬ ‫حالی که می توانستم خیلی کارهای دیگری‬ ‫انجام بدهم‪ ،‬اما همین تعریف باعث شد به‬ ‫یاد بیاورم که چرا در بازی هستم قدردانی و‬ ‫سپاس از یک مرد‪ ،‬نه تنها اطمینان و اعتماد‬ ‫او را تضمین می کند‪ ،‬بلکه از شما نیز بهترین‬ ‫می سازد‪ .‬بهترین راه برای قدردانی این است‬ ‫که یک خانم باقی بمانید و به او اجازه دهید‬ ‫که مرد خانه باشد‪.‬‬ ‫امروزه مطمئنم خانم بودن‪ ،‬هنری است که‬ ‫به فراموشی سپرده شده و برخی خانم ها باید‬ ‫درس هایی در این زمینه بیاموزند‪ .‬چند نکته‬ ‫به شما می گویم تا بیاموزید چگونه می توانید‬ ‫خانم باشید‪ ،‬به خصوص در مواردی که رو‬ ‫در روی شوهر و نامزدتان قرار می گیرد اگر‬ ‫از روزهای اول ازدواج اینگونه عمل کنید‪،‬‬ ‫شاید خیلی کم پیش بیاید تا در آینده‬ ‫دچار مشکالت زناشویی شوید‪.‬‬


‫‪88‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫دنیای بدون زنان‬ ‫دنیای بدون زنان‪ ،‬چنین دنیایی‬ ‫خواهد بود‪:‬‬ ‫مردان نه خود را می‬ ‫⦁‬ ‫ ‬ ‫شویند و نه صورت خود را اصالح‬ ‫می کنند‪.‬‬ ‫لباس خانگی ما بسیار‬ ‫⦁‬ ‫ ‬ ‫ساده خواهد بود‪ :‬پیراهن‪ ،‬عرق‬ ‫گیر‪،‬جوراب‪ ،‬حتی کفش های‬ ‫بیرون هم ساده خواهند بود‪.‬‬ ‫نیازی به ظروف آشپزخانه‬ ‫⦁‬ ‫ ‬ ‫و حتی غذا نیست؛ چند ظرف یک‬ ‫بار مصرف‪ ،‬چند تکه غذای سرد و‬ ‫پیتزا کافی است‪.‬‬ ‫و برای خانه مان یک‬ ‫⦁‬ ‫ ‬ ‫یخچال‪ ،‬جاروبرقی‪ ،‬تلویزیونی‬ ‫بزرگ و یک کنترل تلویزیون از‬ ‫راه دور کفایت می کند‪.‬‬

‫تنها برنامه های دو کانال تلویزیونی‬ ‫⦁ ‬ ‫را تماشا می کنیم‪ ،‬شبکه خبری و ورزشی‪.‬‬ ‫به همین دلیل می گویند مردان‬ ‫⦁ ‬ ‫موجوداتی ساده هستند و اگر زنان در زندگی‬ ‫شان نباشند‪ ،‬زندگی ساده ای خواهند داشت‪.‬‬ ‫اما شما زنان سلطان «جمع و جور‬ ‫⦁ ‬ ‫کردن» هستید‪ .‬پس از یک کار تمام وقت به‬ ‫خانه می روید و تازه کار تمام وقت منزل یعنی‬ ‫نقش همسر و مادر بودن شروع می شود‪ .‬باید‬ ‫به همه امور رسیدگی کنید و اغلب این کارها‬ ‫را بدون کوچکترین کمک از سوی مردان‬ ‫انجام می دهید‪ .‬بزرگترین تصمیمات خرید‬ ‫مربوط به شماست‪ ،‬نقش کلیدی در اجتماع‬ ‫دارید و گاهی برخی کارها را به منزل می‬ ‫آورید‪.‬‬ ‫چگونه یک خانم تمام عیار باشید؟‬ ‫به او نگویید‪ ،‬کجا دوست دارید‬ ‫⦁ ‬ ‫بروید – به او نوع غذا و فضایی را که دوست‬ ‫دارید بگویید و بعد اجازه دهید محل آن را او‬ ‫انتخاب کند که فکر می کند مناسب شماست‪.‬‬ ‫به او نگویید من خودمرانندگی می‬ ‫⦁ ‬ ‫کنم – اجازه دهید او شما را به محل مورد‬ ‫نظر برساند‪.‬‬ ‫به او نگویید که من صورتحساب را‬ ‫⦁ ‬ ‫می پردازم – اجازه دهید خودش بپردازد‪.‬‬ ‫سعی نکنید سینک ظرفشویی‪،‬‬ ‫⦁ ‬ ‫ماشین یا هر چیز دیگری را خودتان تعمیر‬ ‫کنید – اجازه دهید او این کار را بکند‪ ،‬سطل‬

‫زباله را بیرون نگذارید‪ ،‬خانه را نقاشی نکنید‪،‬‬ ‫چمن ها را کوتاه نکنید‪ ،‬تمامی اینها وظایف‬ ‫اوست‪.‬‬ ‫جابجایی های سنگین را انجام‬ ‫⦁ ‬ ‫ندهید – او با عضله ای قوی به دنیا آمده‬ ‫است تا کاناپه‪ ،‬تلویزیون‪ ،‬کتابخانه و امثال آن‬ ‫را جابجا کند‪.‬‬ ‫از پختن یک غذا یا دو نوع غذا‬ ‫⦁ ‬ ‫نترسید – آشپزخانه دوست شما و اوست‪.‬‬ ‫شما زنان قدرت دارید‬ ‫در دانشکده بهترین هستید و نمراتتان بهتر‬ ‫از آقایان است و مدیریت مدارس و تربیت‬ ‫بچه ها به عهده شماست‪ ،‬در حقیقت تغذیه و‬ ‫حمایت از روح و ذهن ما به عهده شماست‪.‬‬ ‫ما مردان بیش از آنچه شما بدانید‪ ،‬قدردان‬ ‫این موضوع هستیم‪ ،‬فقط به دلیل مغرور بودن‬ ‫به زبان نمی آوریم‪« .‬استیو هاروی» در کتاب‬

‫«مثل یک مرد فکر کن‪ ،‬مثل یک زن رفتار‬ ‫کن» می نویسد‪« :‬در ذهن یک مرد‪ ،‬قدرتی‬ ‫که در یک زن نهفته است‪ ،‬وجود ندارد‪ .‬به‬ ‫نظر ما‪ ،‬قدرت شما ناشی از یک چیز است‪،‬‬ ‫شما زن هستید‪ .‬شما انگیزه بیدار شدن هر‬ ‫روزه ما هستید‪ .‬مردان بیرون می روند و کار‬ ‫می کنند و پول به دست می آورند‪ ،‬فقط به‬ ‫خاطر زنان‪ .‬به خاطر زنان‪ ،‬سوار ماشین های‬ ‫شیک می شوند‪ .‬به خاطر زنان لباس شیک‬ ‫می پوشند‪ ،‬موهای شان را کوتاه می کنند و‬ ‫سعی می کنند که تمیز و براق جلوه کنند‪ .‬همه‬ ‫این کارها برای این است که هر چه بیشتر شما‬ ‫را درگیر بازی خودمان کنیم و شما در واقع‬ ‫پاداش نهایی برای ما هستید‪».‬‬

‫می دانم که برخی از شما به خاطر مسائلی‬ ‫که عنوان می کنم‪ ،‬آزرده خاطر می شوید و‬ ‫مثل این می ماند که قرص بزرگی را قورت‬ ‫داده اید اما ما مردان بازی های زیادی می‬ ‫کنیم‪ ،‬حقه های زیادی از کاله مان بیرون‬ ‫می کشیم تا شما را مطمئن کنیم که خیلی‬ ‫برای مان مهم نیستید‪ .‬به همین دلیل خیلی‬ ‫از زنان اینگونه این روزها بزرگ می شوند؛‬ ‫آنان مرتبا از سوی مادر‪ ،‬خاله‪ ،‬مادربزرگ‬ ‫و دوستان خانم خود تشویق می شوند که‬ ‫درس بخوانید‪ ،‬شغل خوبی پیدا کنید تا زنانی‬ ‫مستقل باشید‪ ،‬بهای آن مهم نیست‪ ،‬فقط این‬ ‫کار را بکنید و یا اینکه مطبوعات مرتبا به‬ ‫شما یادآوری می کند به تکامل بخشیدن به‬ ‫خود بیندیشید‪ .‬از مجله گرفته تا برنامه های‬ ‫تلویزیونی‪ ،‬پیام های بازرگانی و سایت ها و‬ ‫همه به شما می گویند که بایستی بهترین باشید‬

‫تا بتوانید یک مرد خوب را به خود جلب‬ ‫کنید‪ .‬ما مردان خوب می دانیم که شما به‬ ‫قدر کافی زیبایی خود را دارید و فالن زن‬ ‫هم زیبایی خودش را دارد و شما نمی توانید‬ ‫مثل او باشید‪ .‬اگر شما خودتان پول به دست‬ ‫آورید‪ ،‬ماشین خودتان‪ ،‬خانه خودتان‪ ،‬سیستم‬ ‫ایمنی خودتان را داشته باشید‪ ،‬همه چیز فریاد‬ ‫می زند که دیگر نیازی به ما مردان ندارید تا‬ ‫از شما حمایت و نیازهایتان را برطرف کنیم‪.‬‬ ‫اگر همه این موارد را داشته باشید واقعا چه‬ ‫نیازی به ما مردان است؟»‬ ‫آقایان محبت می خواهند‬

‫اشتباه نکنید‪ .‬ما نگران داشتن این امکانات‬ ‫از جانب شما نیستیم‪ .‬می توانید پول‪ ،‬خانه‬ ‫و ماشین خودتان را داشته باشید اما اگر‬ ‫مردی واقعا به دنبال محبت شما باشد و‬ ‫شما هرگز اجازه ابراز عشق از طریق حمایت‬ ‫کردن و تامین نیازها و خواسته های تان را‬ ‫به او ندهید‪ ،‬پس چگونه احساس کند که مرد‬ ‫است؟ امکاناتی که از نظر مالی به دست می‬ ‫آورید و از نظر تحصیلی به آن می رسید هرگز‬ ‫جایگزین رابطه با یک مرد نخواهد شد‪ .‬دی‬ ‫ان ای او اجازه این کار را نمی دهد‪ .‬ترجمه‬ ‫این جمله‪« :‬ما مردان به زنانی که مثل یک‬ ‫مرد با ما رفتار می کنند‪ ،‬احترام می گذاریم و‬ ‫دوستشان داریم» پس اجازه دهید که ما فک‬ ‫رکنیم شما به ما نیاز دارید‪ ،‬ما نیاز داریم که‬ ‫توسط شما مورد نیاز واقع بشویم تا ماهیت‬ ‫خود را به عنوان مرد بودن به نتیجه برسانیم‪.‬‬

‫استیو هاروی می گوید‪« :‬البته شنیده ام که‬ ‫زنان می گویند «آنقدر خودم را حقیر نمی‬ ‫کنم که او فکر کند مرد است؛ او می خواهد‬ ‫پول‪ ،‬موفقیت و استقاللم را از من بگیرد تا‬ ‫من تحت کنترلش باشم‪ ».‬ما می فهمیم و می‬ ‫توانیم حتی زنان قدرتمند را نیز هدایت کنیم‪.‬‬ ‫در حقیقت‪ ،‬ما محصول زنان قوی هستیم که‬ ‫توانسته اند زندگی شان را هدایت کنند‪ .‬این‬ ‫یک موضوع پنهان نیست‪ .‬شما به ما مردان‬ ‫اجازه می دهید که خود را رأس خانواده‬ ‫بدانیم‪ ،‬در صورتی که تصمیمات کلیدی در‬ ‫خانه و در رابطه با بچه ها به عهده شماست‪.‬‬ ‫می دانیم که مهم نیست چه کسی بیشترین‬ ‫درآمد را دارد‪ ،‬مهم این است که شما مسائل‬


‫‪87‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫دختران زیبا و خوب زیادی هستند و من چرا‬ ‫همه روزهای تعطیل خود را در جاده و رفت‬ ‫و آمد می گذرانم؟ این مساله را با او در میان‬ ‫گذاشتم و چند باری او به شهر من می آمد اما‬ ‫پس ا مدتی او نیز خسته شد و با هم تصمیم‬ ‫گرفتیم این رابطه دشوار را پایان ببخشیم‪».‬‬ ‫اعتراف پنجم‪ :‬مغایرت احساسی و سبک‬ ‫زندگی‬ ‫«من همسر سابق خود را در گردهمایی کاهش‬ ‫وزن مالقات کردم‪ .‬با هم دوست شدیم و‬ ‫هنگامی که با هم قرار می گذاشتیم و بیرون‬ ‫می رفتیم‪ ،‬هر دو حدود ‪ 20‬کیلوگرم اضافه‬ ‫وزن داشتیم‪ .‬من همه رژیم ها و برنامه های‬ ‫ورزشی خود را به دقت و با جدیت فراوان‬ ‫انجام می دادم و به سرعت وزن کم می کردم‪.‬‬ ‫اما او به ورزش و رژیم اهمیت نمی داد و در‬ ‫نتیجه کاهش وزنی هم نداشت‪ .‬پس از اینکه‬ ‫اضافه وزن خود را از بین بردم‪ ،‬اعتماد به نفس‬ ‫بیشتری پیدا کردم‪ .‬زن هایی که قبال حتی به‬ ‫من نگاه هم نمی کردند مشتاق صحبت با من‬ ‫بودند و این حس خیلی خوبی به من می داد‪.‬‬ ‫همسر سابق من از چاقی خود در عذاب بود و‬ ‫به زن های اطراف من حسودی می کرد‪ .‬یکی‬ ‫از روزهای آخر هفته که او خانه نبود‪ ،‬ما با یکی‬ ‫از این زن ها قرار گذاشتم و با هم بیرون رفتیم‪.‬‬ ‫من هرگز این مساله را به همسرم نگفتم اما چند‬ ‫هفته بعد با بهانه های مختلف از او جدا شدم‪.‬‬ ‫من تصور می کنم باید با زنی باشم که شبیه من‬ ‫است و ارزش های زندگی او ارزش های من‬ ‫هستند‪ .‬فردی که طرز فکر و اراده مان شبیه هم‬ ‫باشد‪».‬‬ ‫اعتراف ششم‪ :‬نداشتن رابطه عاشقانه‬ ‫«من و همسرم همیشه خدا با هم جنگ و دعوا‬ ‫داشتیم‪ .‬برای همه چیز با هم بحث می کردیم‬ ‫این همه تنش اعصاب مرا خورد کرده بود‪.‬‬ ‫درست برعکس همسرم‪ ،‬دختری در شرکت ما‬ ‫بود که همه چیز را خیلی راحت می گرفت و‬ ‫رفتار دوستانه ای با همه داشت و شاد بود‪ .‬یک‬ ‫شب که هر دو تا دیر وقت در شرکت مشغول کار‬ ‫بودیم‪ ،‬تصمیم گرفتیم برای شام با هم بیرون‬ ‫برویم‪ .‬همه چیز خیلی عالی بود‪ .‬او بسیار خوب‬ ‫و پر احساس بود و شبی رویایی با عشقی پاک‬ ‫را با او پشت سر گذاشتم‪ .‬این اتفاق جراتی در‬ ‫دل من به وجود آورد تا از رابطه ای که همیشه‬ ‫مرا آزار می داد جدا شوم‪ .‬یک هفته خانه نرفتم‬ ‫و پس از آن از همسر سابقم جدا شدم و اکنون‬ ‫با همکارم در ارتباط هستم‪».‬‬ ‫اعتراف هفتم‪ :‬رویاپردازی‬ ‫«من هنگامی به همسر خود خیانت کردم که با‬ ‫دختری آشنا شدم که ابتدا قصدم تسلی دادن به‬ ‫او بود‪ .‬او تازه از یک رابطه طوالنی جدا شده‬ ‫بود و روحیه خوبی نداشت‪ .‬ما زمان زیادی را‬ ‫با هم سپری می کردیم تا اینکه به هم عالقه مند‬ ‫شدیم‪ .‬من تصور می کردم او بهترین زن روی‬ ‫زمین است و من با او خوشبخت خواهم بود‪.‬‬ ‫به همین دلیل‪ ،‬از همسرم جدا شدم و سراغ آن‬ ‫دختر رفتم‪ .‬اما رابطه ما دوامی نداشت و متوجه‬ ‫شدم رویاپردازی بسیار بهتر از واقعیت است‪».‬‬ ‫اعتراف هشتم‪ :‬پیدا کردن اعتماد به نفس‬ ‫«من همیشه خجالتی بودم و به هیچ وجه با‬ ‫جنس زن راحت نبودم‪ .‬نامزدم نیز مثل من‬ ‫بسیار خجالتی بود رابطه ما مشکلی نداشت اما‬ ‫هیچ هیجان و چیز جالبی هم نداشت‪ .‬روزی‬ ‫برای کار خود در همایشی شرکت کردم‪ .‬هنگام‬

‫شام‪ ،‬خانمی رو به روی من نشسته بود که بسیار‬ ‫جذاب و باهوش به نظر می رسید و من واقعا‬ ‫جذب او شده بودم‪ .‬از این مساله بسیار تعجب‬ ‫کردم زیرا قبال چنین تجربه ای نداشتم‪ .‬حس‬ ‫خوبی بود و احساس می کردم در اوج آسمان ها‬ ‫هستم‪ .‬سعی کردم اعتماد به نفس داشته باشم و‬ ‫با او سر صحبت را باز کردم‪ .‬در طول همایش‬ ‫و کنفرانس های دیگر نیز با هم صحبت می‬ ‫کردیم و وقتمان را با هم می گذراندیم‪ .‬من‬ ‫هرگز از این رابطه به نامزدم چیزی نگفتم اما‬ ‫چند ماه بعد از او جدا شدم‪ .‬پس از جدایی‬ ‫من آن زن جذابی که در کنفرانس ها می دیدم‬ ‫را دیگر هرگز مالقات نکردم‪ .‬اما همان رابطه‬ ‫کوتاه‪ ،‬اعتماد به نفس خاصی به من داده بود و‬ ‫متوجه شدم اگر اراده کنم می توانم بیرون بروم‬ ‫و زن دلخواه خود را پیدا و با او ازدواج کنم‪».‬‬ ‫توهم خطرناک ‪ :‬رابطه زناشویی ما بسیار خوب‬ ‫است ‪ ،‬همسرم هرگز به من خیانت نمی کند‬ ‫آیا خیانت همسران تنها در زوج هایی که دارای‬ ‫مشکل هستند‪ ،‬دیده می شود ؟‬ ‫آیا شما نیز به همسر خود اعتماد کامل دارید‬ ‫و گمان می کنید که او هرگز به شما خیانت‬ ‫نخواهد کرد؟‬ ‫هرچند بی وفایی و خیانت به همسر بیشتر در‬ ‫زوج های مشکل دار دیده می شود اما خیانت‬ ‫همسران به یکدیگر ‪ ،‬بارها حتی در گروهی‬ ‫که روابط خوب و سالمی داشته و از زندگی‬ ‫مشترک شان راضی بوده اند‪ ،‬نیز به وفور دیده‬ ‫شده است ‪.‬‬ ‫متاسفانه مراجعین بسیاری داشته ایم که علیرغم‬ ‫سالها زندگی مشترک ‪،‬هیچ یک از زوجین‬ ‫تصور نمی کردند که قربانی خیانت شوند ‪.‬‬ ‫آنها اشخاصی را دیده بودند که به همسرشان‬ ‫خیانت کرده اند‪ ،‬اما همیشه احساس می کردند‬ ‫خودشان هرگز به اعتماد یکدیگر خیانت نمی‬ ‫کنند و باور داشتند که معیارهای اخالقی شان‬ ‫طوری تعیین شده است که آنها را از چنین‬ ‫رفتاری دور می کند‪ .‬همسرانی که تجربه بی‬ ‫وفایی و خیانت ندارند ‪ ،‬اغلب در ابتدا بسیار‬ ‫به همسرشان اعتماد دارند ‪ ،‬آنها باور ندارند که‬ ‫ممکن است بی وفایی ازدواجشان را تخریب‬ ‫کند ‪.‬‬ ‫من این جمله را بارها از بسیاری از مراجعینم‬ ‫شنیده ام که می گویند ‪ ” :‬همسرم هرگز به من‬ ‫خیانت نمی کند ‪ ،‬من به او اعتماد کامل دارم‬ ‫“ وقتی فردی به همسرش خیانت می کند ‪ ،‬این‬ ‫کار در ابتدا برای خود او نیز تعجب آور است‬ ‫‪ .‬این اشخاص اغلب می گویند ‪ ” :‬من همیشه‬ ‫افرادی که به همسرشان بی وفایی می کردند‪ ،‬را‬ ‫خودخواه‪ ،‬فریب خورده و ضعیف النفس می‬ ‫دانستم و هرگز تصور نمی کردم که خودم روزی‬ ‫به همسرم خیانت کنم ” اما خطر بی وفایی در‬ ‫اغلب ازدواج ها وجود دارد ‪ .‬شاید بپرسید ‪:‬‬ ‫اغلب ازدواج ها؟‬ ‫متاسفانه باید بگویم ‪ :‬بله ‪ ،‬این خطر ‪ ،‬بسیاری‬ ‫از ازدوج ها را تهدید می کند ‪ .‬حتی ازدواج‬ ‫هایی که به ظاهر هیچ مشکلی بین زوجین‬ ‫وجود ندارد‬ ‫درس زندگی از مهدی آریافر – مشاور و‬ ‫متخصص ترمیم و بازسازی زندگی‬ ‫زناشویی پس از خیانت‬


‫‪86‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ 8‬اعتراف تكان دهنده مردان‪:‬خيانت كردم چون‪...‬‬ ‫در ازدواج وقتی یکی از دو طرف‬ ‫خیانت می کند‪ ،‬طرف دیگر نابود‬ ‫می شود‪ .‬همیشه روحش پریشان‬ ‫و ذهنش مشغول است که چرا؟‬ ‫چه کم گذاشتم؟ چه کار کردم؟‬ ‫چه نکردم؟ و ‪ ...‬اما این سوال‬ ‫ها بیهوده هستند‪ .‬نتیجه ای جز‬ ‫تراشیدن روح آدمی ندارند‬

‫مساله خیانت در همه دنیا هست و بیشتر میان‬ ‫مردان عمومیت دارد‪ .‬در جامعه ما نیز این مساله‬ ‫هر روز بیشتر می شود‪.‬‬ ‫در میان آشنایان‪ ،‬دو نفری که تصور می کنیم‬ ‫خوشبختانه در کنار هم زندگی می کنند‪ ،‬ناگهان‬ ‫از هم جدا می شوند‪ .‬یا دچار مشکالت بسیار‬ ‫می شوند و همه آن عالقه یک شبه از بین می‬ ‫رود‪.‬‬ ‫اما واقعا دلیل خیانت مردها چیست؟ چه می‬

‫خواهند که ندارد؟‬ ‫به دنبال چه هستند که در زن های دیگر پیدا‬ ‫می کنند؟‬ ‫در این مطلب ‪ 8‬اعتراف مردان خیانت کار و‬ ‫دلیل آنها برای خیانت را آورده ایم شاید تا با‬ ‫مغز و طرز فکر این مردان بیشتر آشنا شویم‪.‬‬ ‫اعتراف اول‪ :‬انتقام جویی‬ ‫«من زمانی به همسر خود خیانت کردم که‬ ‫متوجه شدم او همچنان با نامزد سابق خود‬ ‫ارتباط پیامکی دارد‪ .‬البته پیام های آنها حاوی‬ ‫هیچ نوع صحبتی که باعث نگرانی باشد‪ ،‬نبود‬ ‫اما تصور اینکه او قبال با این مرد در ارتباط‬ ‫بوده است و حاال هم این دوستی را ادامه می‬ ‫دهد مرا عصبانی می کرد‪ .‬صمیمیت همسرم‬ ‫با نامزد سابقش برای من قابل درک نبود‪ .‬با‬ ‫همین عصبانیت از خانه بیرون زدم و یک لحظه‬ ‫تصمیم گرفتم برای درآوردن حرص او‪ ،‬دختر‬ ‫جدیدی را بیابم و شماره اش را بگیرم و همین‬ ‫کار را هم کردم‪ .‬به نظر من این کار دقیقا همان‬ ‫کاری بود که او انجام می داد و من هم تالفی‬ ‫کرده بودم‪ .‬ما از هم جدا شدیم‪ .‬البته همسرم‬ ‫هرگز نفهمید من دوست دختر دارم‪ .‬دلیل‬ ‫جدایی ما این بود که مناسب هم نبودیم و به‬

‫درد هم نمی خوردیم‪ .‬البته اعتراف می کنم آن‬ ‫کار من در عصبانیت درست و اخالقی نبود اما‬ ‫در آن لحظه احساس خوبی به من داد‪».‬‬ ‫اعتراف دوم‪ :‬نبودن جاذبه عاطفی متقابل‬ ‫«تا جایی که به خاطر دارم من همیشه عاشق‬ ‫زنانی بودم که از هر نظر کامل باشند‪ .‬همسر‬ ‫سابق من از خیلی نظرها خوب بود اما با سلیقه‬ ‫من خیلی جور نبود‪ .‬او بسیار منطقی به نظر می‬ ‫رسید که هیچ نوع ارزشی برای من نداشت و‬ ‫باعث جذب من نمی شد‪ .‬خیلی تالش کردم به‬ ‫این مساله توجه نکنم اما نمی توانستم‪ .‬پس از‬ ‫چند ماه‪ ،‬روزی با گروهی از دوستانم بیرون رفتم‬ ‫و در فروشگاهی که خرید می کردیم دختری را‬ ‫دیدم که بسیار عالی به نظر می رسید‪ .‬از او‬ ‫شماره گرفتم و او به من گفت هر وقت بخواهم‬ ‫می توانم با او تماس بگیرم و قرار بگذارم‪.‬‬ ‫من هم همین کار را کردم‪ .‬پس از چند جلسه‬ ‫متوجه شدم باید رابطه خود با همسرم را پایان‬ ‫بدهم زیرا دیگر هیچ جذابیتی برای من نداشت‬ ‫و دوست داشتم در کنار کسی باشم که دیوانه‬ ‫وار دوستش دارم و برای من فقط یک دوست‬ ‫ساده نیست‪».‬‬ ‫اعتراف سوم‪ :‬وقت نگذاشتن برای یکدیگر‬

‫«من زمانی از همسر سابق خود جدا شدم که او‬ ‫بسیار مسافرت می رفت و ما خیلی کم در کنار‬ ‫هم بودیم‪ .‬من بیشتر مواقع تنها بودم‪ .‬این تنهایی‬ ‫به ویژه در روزهای تعطیل آخر هفته بسیار مرا‬ ‫آزار می داد‪ .‬دوست داشتم کسی در کنارم باشد‬ ‫و با هم حرف بزنیم‪ ،‬بیرون برویم و ‪ . ...‬به‬ ‫همین دلیل‪ ،‬دفعه آخری که به مسافرت رفت‬ ‫من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت‬ ‫همه چیز را به او گفتم و از هم جدا شدیم‪ .‬این‬ ‫جدایی برای هر دوی ما خوب بود‪ .‬البته می‬ ‫دانم کار من به هیچ وجه اخالقی نبود اما در‬ ‫تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من‬ ‫آرامش دهد یک همزبان بود‪».‬‬ ‫اعتراف چهارم‪ :‬رابطه اشتباه‬ ‫من با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم ‪ .‬ما از‬ ‫همان ترم اول با یکدگیر دوست شدیم‪ .‬پس از‬ ‫فارغ التحصیلی‪ ،‬هر کدام از ما به شهر خودش‬ ‫برگشت اما پیش از آن با هم نامزد کردیم‪ .‬من‬ ‫تقریبا همه آخر هفته ها به شهر او مسافرت می‬ ‫کردم‪ .‬اما فقط آخر هفته ها در کنار هم بودیم‬ ‫و در طول هفته با دوستان خود خوشگذرانی‬ ‫داشتیم‪ .‬پس از چند ماه از این روند خسته‬ ‫شدم و با خودم تصور کردم در شهر خودم هم‬


‫‪85‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫گل ساوتهمپتون نيز در دقيقه ‪ 1‬توسط‬ ‫رودريگز به ثمر رسيد‪.‬‬ ‫در ديدار ديگر منچستر سيتي ميزبان‬ ‫سوانسي بود‪.‬‬ ‫اين ديدار با نتيجه ‪ 3‬بر صفر به سود آبي‌ها‬ ‫منچستر به پايان رسيد‪.‬‬ ‫نصري در دقايق ‪ 58‬و ‪ 77‬و نگردو ‪8‬‬ ‫براي شاگردان پيگريني در اين ديدار گلزني‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫منچستر سيتي با اين برد ‪ 25‬امتيازي شد و‬ ‫به رده سوم جدول رده بندي صعود کرد و‬ ‫جاي ليورپول را گرفت‪.‬‬

‫سقوط قرمزهاي آنفيلد به رده‬ ‫سوم‬ ‫تيم فوتبال ليورپول در يک ديدار خارج از‬ ‫خانه شکست خورد و به رده سوم جدول رده‬ ‫بندي ليگ برتر سقوط کرد‪.‬‬ ‫در يک بازي ديگر از هفته سيزدهم ليگ‬ ‫برتر انگليس‪ ،‬تيم فوتبال هال‌سيتي ميزبان‬ ‫ليورپول بود‪.‬‬ ‫اين ديدار با نتيجه ‪ 3‬بر يک به سود هال‬ ‫سيتي خاتمه يافت‪ .‬ليورمور در دقيقه ‪،20‬‬

‫ميلر ‪ 72‬و اسکرتل ‪( 87‬گل به خودي)‬ ‫براي ميزبان گلزني کردند و تک گل ليورپول‬ ‫را جرارد در دقيقه ‪ 27‬به ثمر رساند‪.‬‬ ‫قرمزهاي آنفيلد با اين شکست در امتياز‬ ‫‪ 24‬باقي ماندند و با تفاضل گل کمتر نسبت‬ ‫به چلسي به رده سوم جدول رده بندي‬ ‫ليگ برتر سقوط کردند‪ .‬هال سيتي نيز ‪17‬‬ ‫امتيازي شد‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

84


‫‪83‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫به گزارش فارس‪ ،‬تک گل اين ديدار را‬ ‫يورنته در دقيقه ‪ 90+1‬به ثمر رساند‪.‬‬ ‫بانوي پير با اين برد ‪ 37‬امتيازي شد‬ ‫و ضمن افزايش فاصله با آ‪.‬اس رم‬ ‫نزديک‌ترين رقيب خود‪ ،‬مقتدرانه در صدر‬ ‫ايستاد‪.‬‬

‫نخستين شکست فصل بارسلونا‬ ‫مقابل بيلبائو‬ ‫تيم فوتبال بارسلونا نخستين شکست فصل‬

‫برای جذب بازیکن پول قرض داده است‪.‬‬ ‫مشکالت مالی‪ ،‬یکی از دغدغه‌های بزرگ‬ ‫پرسپولیس در هفته‌های اخیر بوده! از همین‬ ‫رو اداره امور جاری باشگاه برای محمد‬ ‫رویانیان بسیار دشوار شده به گونه‌ای كه‬ ‫سرخپوشان حتی در نيم‌فصل بودجه‌اي براي‬ ‫خرید بازیکن جدید در اختيار نداشتند‪.‬‬ ‫مدیرعامل پرسپولیس در جلسه ای محرمانه‬ ‫مشکالت موجود را با سرمربی تیمش مطرح‬ ‫کرد و به دایی گفته عمال بودجه ای برای‬ ‫خرید بازیکنان جدید ندارد‪ ،‬اما علی دایی‬ ‫مصرانه تاکید کرد برای تداوم روند موجود‬ ‫و حفظ صدرنشینی تیمش‪ ،‬قطعا نیاز به‬ ‫جذب نفرات جدید و ترمیم نقاط ضعف‬ ‫تیمش دارد‪.‬‬ ‫از همین رو دایی پیشنهادی غیرمنتظره به‬ ‫رویانیان داد و تاکید کرد که حاضر است‬ ‫مبلغی را به عنوان قرض در اختیار مدیرعامل‬ ‫پرسپولیس قرار دهد تا او به وسیله آن بتواند‬ ‫بازیکنان مدنظر دایی را جذب کند!‬ ‫پیشنهادی که البته رویانیان را به شدت شوکه‬ ‫کرد اما در نهایت آن را پذیرفت تا با قرض‬ ‫از دایی بتواند روال جذب محسن مسلمان‬ ‫و فرزاد حاتمي‌دو بازیکن مدنظر سرمربی‬ ‫سرخ‌ها را نهایی کند!‬

‫مجیدی ‪19‬ساله در آغوش‬ ‫حجازی‬

‫صدرنشين فعلي الليگا‪ ،‬در خانه اتلتيک‬ ‫بيلبائو به مصاف اين تيم رفت‪.‬‬ ‫اين ديدار با نتيجه يک بر صفر به سود‬ ‫اتلتيک بيلبائو به پايان رسيد‪.‬‬ ‫مونياين در دقيقه ‪ 70‬موفق شد اتلتيک‬ ‫بيلبائو را در سن مامس يک بر صفر پيش‬ ‫اندازد تا کار بارسلونا بيش از پيش سخت‌تر‬ ‫شود‪ .‬در نهايت اين ديدار با همان نتيجه‬ ‫يک بر صفر به سود بيلبائو به پايان رسيد‪.‬‬ ‫اين نخستين شکست بارسلونا در رقابت‌هاي‬ ‫اين فصل الليگا محسوب مي‌شد‪.‬‬

‫يووه با پيروزي در دقايق پاياني‬ ‫در صدر ايستاد‬ ‫تيم فوتبال يوونتوس در ديداري خانگي به‬ ‫سختي به برتري رسيد‪.‬‬ ‫در يک ديدار ديگر از هفته چهاردهم سري آ‬ ‫ايتاليا‪ ،‬تيم فوتبال يوونتوس در تورين ميزبان‬ ‫اودينزه بود و مقابل ميهمان خود به سختي و‬ ‫با گل دقايق پاياني با نتيجه يک بر صفر به‬ ‫برتري رسيد‪.‬‬

‫خود در الليگا را در سن مامس تجربه کرد‪.‬‬ ‫در يک ديدار حساس از هفته پانزدهم‬ ‫الليگا اسپانيا‪ ،‬تيم فوتبال بارسلونا‬

‫بارسلونا با اين شکست در امتياز ‪ 40‬باقي‬ ‫ماند و به لطف تفاضل گل بهتر نسبت به‬ ‫اتلتيکو مادريد در صدر جدول باقي ماند‪.‬‬ ‫بيلبائو نيز با اين پيروزي ‪ 29‬امتيازي شد و‬ ‫به رده چهارم جدول رده بندي صعود کرد‪.‬‬

‫پيروزي چلسي و منچسترسيتي‬ ‫مقابل حريفان‬ ‫تيم‌هاي فوتبال چلسي و منچستر سيتي مقابل‬ ‫حريفان خود به برتري رسيدند‪.‬‬ ‫در ادامه رقابت‌ها از هفته سيزدهم ليگ‬ ‫برتر انگليس‪ ،‬از ساعت ‪ 19:40‬دو ديدار‬ ‫حساس برگزار شد که در مهم‌ترين مسابقه‬ ‫تيم فوتبال چلسي در استمفورد بريج از‬ ‫ساوتهمپتون پذيرايي مي‌کرد‪.‬‬ ‫به گزارش فارس‪ ،‬اين مسابقه با نتيجه ‪ 3‬بر‬ ‫يک به سود شاگردان مورينيو خاتمه يافت‪.‬‬ ‫چلسي با اين برد ‪ 27‬امتيازي شد و در‬ ‫فاصله ‪ 4‬امتيازي آرسنال در صدر قرار‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫کي‌هيل در دقيقه ‪ ،55‬جان تري ‪ 62‬و دمبا‬ ‫با در دقيقه ‪ 90‬براي چلسي گل زدند و تنها‬ ‫ادامه در صفحه ‪>>> 85‬‬


‫‪82‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬

‫با این وجود مهاجم تراکتورسازی نمی‬ ‫توانست به استقبال دایی نرود‪.‬با تمام این‬ ‫تفاصیل خوب به چهره او توجه کنید؛ هنوز‬ ‫آثار دلخوری از آن هویداست‪.‬کسی چه می‬ ‫داند شاید در آینده نه چندان نزدیک آنها باز‬ ‫هم در یک تیم بودند‪.‬‬

‫در این میان مرتضی اسدی یکی از مدافعان‬ ‫پرسپولیس به سمت سید جالل حسینی دوید‬ ‫و با سیلی به صورت مدافع پرسپولیس کوبید‪.‬‬ ‫ظاهرا علت این اتفاق توپی بود که اسدی‬ ‫پس از سوت پایان مسابقه شوت کرده بود‪.‬‬ ‫بعد از این درگیری سایر بازیکنان دو تیم‬ ‫وارد ماجرا شدند تا این غائله را ختم کنند‪.‬‬

‫مسی جدید آرژانتین در راه است‬ ‫استعداد جدید و نادری در یک باشگاه‬ ‫کوچک در آرژانتین مورد توجه رسانه‌ها قرار‬ ‫گرفته که از او به عنوان مسی جدید فوتبال‬ ‫جهان نام برده می‌شود‪.‬‬ ‫از کلودیو نانکافیل کودک ‪ 8‬ساله آرژانتینی‬ ‫به عنوان پدیده و استعداد جدید فوتبال‬ ‫جهان نامبرده می شود‪.‬‬ ‫بازی این کودک در محله فقیر نشین‬ ‫آرژانتین در رشته های کوه های آند و در‬ ‫باشگاه گمنام مارتین گومز مورد توجه رسانه‬ ‫های جهان قرار گرفته است‪.‬‬

‫نگاه کریم موقع رو بوسی با دایی‬ ‫به کجاست‬ ‫قبل از شروع بازی تراکتور و پرسپولیس به‬ ‫رسم ادب کریم انصاری فرد به سمت علی‬ ‫دایی رفت‪.‬‬ ‫قطعا کریم دیروز احساس دو گانه ای را‬ ‫نسبت به دایی دارد‪ .‬از یک سو او مربی ای‬ ‫بود که سهم بسزایی در کشف و شکوفایی‬ ‫انصاری فرد داشت از سوی دیگر دایی‬ ‫موجب شد تا کریم در سال جام جهانی از‬ ‫پرسپولیس دور بماند‪.‬‬

‫سید جالل حسینی سیلی خورد!‬ ‫بعد ازاینکه شکست پرسپولیس مقابل‬ ‫تراکتورسازی با به صدا در آمدن سوت پایان‬ ‫بازی قطعی شد برخی بازیکنان دو تیم به‬ ‫سوی هم حمله ور شدند‪.‬‬

‫پیشنهاد شوک دهنده دایی به‬ ‫رویانیان!‬ ‫سرمربی پرسپولیس به مدیرعامل باشگاه‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

81


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

80


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

79


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

78


‫‪77‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۸‬راه برای باال‬ ‫تو‬ ‫بردن سوخ ‌‬ ‫ساز بدن‬

‫چای سبز فواید بسیار زیادی‬ ‫برای سالمتی دارد‪ .‬ازآنجاکه‬ ‫حاوی کافئین است‪ ،‬نوشیدن‬ ‫منظم آن متابولیسم شما را باال‬ ‫برده و درنتیجه به کاهش وزن‬ ‫کمک می‌کند‪ .‬نیاز به ذکر نیست‬ ‫که سرشار از آنتی‌اکسیدان بوده‪،‬‬ ‫سالمت قلب‌تان را ارتقاء داده‬ ‫و فواید ضدسرطان در خود‬ ‫دارد‪ .‬در آزمایشاتی که در مرکز‬ ‫سرطان آریزونا انجام گرفت‪،‬‬ ‫کاتچین‌های موجود در چای‬ ‫سبز به باال بردن تولید آنزیم‌های‬ ‫کبدی که مواد سرطان‌زا را خنثی‬ ‫می‌کند‪ ،‬کمک می‌نماید‪.‬‬

‫چه باید بکنید‪ :‬قهوه یا چای روزانه‌تان را با‬ ‫چای سبز تعویض کنید‪ .‬یک تا دو فنجان‬ ‫چای سبز همراه با صبحانه یا ناهار میل‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫شاهانه صبحانه بخورید‬ ‫ناهارتان مثل یک شاهزاده و شامتان مثل‬ ‫رعیت باشد‪ .‬وقتی می‌خواهید وزن کم کنید‪،‬‬ ‫خیلی مهم است که صبحانه‌ای سالم بخورید‬ ‫زیرا سوخت‌وساز بدنتان را باال می‌برد‪.‬‬ ‫متابولیسم شما در طول روز کند می‌شود‪،‬‬ ‫به همین علت بهتر است درصد باالتری‬ ‫از کالری‌های مصرفی روزانه‌تان را برای‬ ‫صبحانه مصرف کنید‪.‬‬ ‫چه باید بکنید‪ :‬کسانی که می‌خواهند‬ ‫اشتهایشان را کنترل کنند باید هر روز صبح‬ ‫صبحانه‌ای سرشار از پروتئین میل کنند‪.‬‬ ‫بنابراین دو تخم‌مرغ آب‌پز همراه با یک تکه‬ ‫نان تست یا پنیر کم‌چرب همراه با ماهی‬ ‫دودی و یک تکه نان غالت کامل یا یک‬ ‫لیوان شیر همراه با میوه خشک می‌تواند‬ ‫برایتان مفید باشد‪.‬‬ ‫میان‌وعده‌های سالم بخورید‬ ‫دقت کنید که در طول روز تنقالتی سالم‬ ‫مصرف کنید‪ .‬هیچ اشکالی ندارد که در‬

‫وسط روز یا عصر یک غذای سبک میل‬ ‫کنید‪ .‬تحقیقات نشان داده است که کسانی‬ ‫که از میان‌وعده‌های سالم در طول روز‬ ‫استفاده می‌کنند‪ ،‬دست به ریزه‌خواری‬ ‫نمی‌زنند‪ .‬خوردن حجم باالی غذا در یک‬ ‫وعده موجب باال رفتن ناگهانی قند خون‬ ‫شده و ذخیره شدن چربی‌ها را بیشتر می‌کند‪.‬‬ ‫چه باید بکنید‪ :‬تنقالت و میان‌وعده‌هایی‬ ‫مثل بادام‪ ،‬گردو یا برگه زردآلو در کیفتان‬ ‫داشته باشید تا هیچوقت برای خریدن یک‬ ‫پاکت چیپس یا پفک یا شکالت و امثال‬ ‫آن وسوسه نشوید‪ .‬میوه‌هایی مثل آلو و‬ ‫گیالس هم می‌توانند نیاز شما به شیرینیجات‬ ‫را فروکش دهند‪.‬‬ ‫سهم‌های غذایی‌تان را کنترل کنید‬ ‫پرخوری در وعده‌های غذایی زیاد اتفاق‬ ‫می‌افتد‪ .‬ازاینرو سعی کنید که سهم‌های‬ ‫غذایی‌تان کوچک باشند‪ .‬برای اینکه‬ ‫خودتان را متقاعد کنید هنوز گرسنه هستید‪،‬‬ ‫حداقل ‪ ۲۰‬دقیقه صبر کنید زیرا همین زمان‬ ‫طول می‌کشد تا معده‌تان به مغز فرمان سیری‬ ‫دهد‪.‬‬ ‫چه باید بکنید‪ :‬موقع غذا کشیدن برای‬ ‫خودتان‪ ،‬دستتان پیمانه بسیار خوبی است‪.‬‬ ‫پروتئین‌هایی مثل گوشت یا ماهی باید‬ ‫به اندازه کف دستتان باشد‪ .‬یک وعده‬ ‫کربوهیدرات باید به اندازه یک کف دست‬ ‫باز باشد و سبزیجات و ساالد هم باید به‬ ‫اندازه دو کف دستتان کنار همدیگر باشد‪.‬‬ ‫غذاهایتان را تند کنید‬ ‫کپسایسین که در فلفل تند یافت می‌شود‪،‬‬ ‫با سرکوب کردن اشتها‪ ،‬باال بردن سوخت‬ ‫و ساز بدن از طریق افزایش ضربان قلب و‬ ‫درجه حرارت بدن و همچنین جلوگیری از‬ ‫ساخت سلول‌های چربی و کمک به گوارش‪،‬‬ ‫به کاهش وزن شما کمک می‌کند‪.‬‬ ‫چه باید بکنید‪ :‬سعی کنید به برنامه‌غذایی‬ ‫روزانه‌تان یک فلفل قرمز تند اضافه کنید‪.‬‬ ‫پروتئین مصرف کنید‬ ‫محققان در تحقیقات خود دریافته‌اند که‬ ‫رژیم‌های غذایی پر پروتئین به شما کمک‬ ‫می‌کند برای مدت طوالنی‌تری احساس‬ ‫سیری کنید و اشتهایتان را کنترل نمایید‪.‬‬ ‫غذاهای با پروتئین باال همچنین به ترمیم و‬ ‫ساخت بافت‌های عضالنی کمک کرده و از‬ ‫همین طریق باعث باال بردن متابولیسم‌تان‬ ‫می‌شوند‪.‬‬ ‫چه باید بکنید‪ :‬یک رژیم‌غذایی متوازن که‬ ‫حاوی مقدار کافی پروتئین است مصرف‬ ‫کنید‪ .‬منابع خوب پروتئین شامل گوشت‪،‬‬ ‫تخم‌مرغ‪ ،‬غالت و حبوبات‪ ،‬آجیل و سویا‬ ‫می‌باشد‪ .‬برای صبحانه یا ناهار ساردین‬ ‫همراه با نان تست گندم کامل را امتحان‬ ‫کنید‪ .‬ساردین نه تنها سرشار از پروتئین‬ ‫است‪ ،‬منبع بسیار خوبی از امگا‪ ۳‬نیز‬ ‫می‌باشد که نه تنها سیستم قلبی‪-‬عروقی‬

‫بدنتان را تقویت می‌کند بلکه برای تقویت‬ ‫روحیه‌تان نیز عالی است‪.‬‬ ‫آب بنوشید‬ ‫آب برای هر برنامه کاهش‌وزن الزم و حیاتی‬ ‫است‪ .‬برای هر ‪ ۱۰۰‬کالری که در بدن‬ ‫سوزانده می‌شود‪ ،‬به نصف فنجان آب نیاز‬ ‫است‪ .‬همچنین وقتی رژیم دارید‪ ،‬بدنتان‬ ‫موادزائد بیشتری تولید می‌کند زیرا شروع‬ ‫به سوخت و ساز چربی‌های بدنتان کرده‌اید‪.‬‬

‫کلیه‌ها به مقدار کافی آب نیاز دارند تا‬ ‫موادزائد را از بدنتان بیرون کنند‪.‬‬ ‫چه باید بکنید‪ :‬دقت کنید که تشنگی را با‬ ‫گرسنگی اشتباه نگیرید‪ .‬به همین دلیل در‬ ‫طول روز به میزان کافی آب بنوشید‪ .‬همچنین‬ ‫نوشیدن آب قبل از غذا به شما کمک می‌کند‬ ‫معده‌تان پر شده و احتمال کاهش وزن با‬ ‫مصرف کمتر غذا در شما بیشتر شود‪ .‬آب‬ ‫یخ به سوزاندن چربی کمک می‌کند زیرا‬

‫بدن شما مجبور است برای گرم کردن آن‬ ‫آب دمای خود را باال ببرد و کالری بیشتری‬ ‫بسوزاند‪.‬‬ ‫گریپ‌فروت بخورید‬ ‫گریپ‌فروت که سرشار از فیبر است و‬ ‫شاخص گلیسمی پایینی دارد‪ ،‬به شما برای‬ ‫کاهش وزن کمک می‌کند‪ .‬این میوه حاوی‬ ‫پکتین است که با پخش شدن در بدن و‬ ‫کمک به احساس سیری در شما به کنترل‬

‫اشتهایتان کمک می‌کند‪ .‬گریپ‌فروت‬ ‫همچنین بخاطر داشتن ترکیباتی مثل‬ ‫لیمینوئیدها و لیکوپن‪ ،‬خواص ضدسرطان‬ ‫نیز دارد‪.‬‬ ‫چه باید بکنید‪ :‬برای صبحانه و بعنوان‬ ‫میان‌وعده عصر گریپ‌فروت بخورید‪.‬‬ ‫می‌توانید روی آن دارچین هم بپاشید و یا آن‬ ‫را به ساالدتان اضافه کنید‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

76


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

75


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

74


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

73


‫‪72‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫چرا زنان خلق‬ ‫و خوي ثابتي‬ ‫ندارند؟‬

‫حساس ناراحتی می‌کنید؟‬ ‫تحقیقات جدید نشان می‌دهد که‬ ‫اشکال از شما نیست – مغز خانم‌ها‬ ‫بطور متفاوتی سیم‌پیچی شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫آیا زن‌ها ذات ًا بدخلق هستند؟‬ ‫به نظر می‌رسد که علم امروز این ایده را‬ ‫تایید می‌کند که مغز خانم‌ها برای باال بردن‬ ‫اضطراب‪ ،‬افسردگی و نوسانات خلقی ساخته‬ ‫شده است‪ .‬و این مشکل با برنامه‌های غذایی‬ ‫پر پروتئین و کم‌کالری الغری که اغلب دنبال‬ ‫می‌کنند بدتر هم می‌شود‪.‬‬ ‫از قدیم زن‌ها بیشتر از افسردگی رنج می‌بردند‪.‬‬ ‫تقریب ًا یکی از هر چهار زن در نقطه‌ای از‬ ‫زندگی خود به دنبال درمانی برای افسردگی‬ ‫می‌رود درحالیکه این آمار برای مردان یکی از‬ ‫هر ده نفر است‪.‬‬ ‫کاری از دست ما ساخته نیست‪ :‬علم امروز‬ ‫این ایده را تایید می‌کند که مغز خانم‌ها برای‬ ‫باال بردن اضطراب‪ ،‬افسردگی و نوسانات‬ ‫خلقی ساخته شده است‪.‬‬ ‫این با برخی عوامل اجتماعی قابل توضیح‬ ‫است – زنان در مقایسه با مردان بیشتر به‬ ‫دنبال درمان برای عالئم خود هستند‪ .‬اما‬ ‫در یک تحقیق جدید دو تفاوت عمده در‬ ‫طریقه پردازش سروتونین که همان هورمون‬ ‫شادی‌آفرین است در زنان و مردان مشخص‬ ‫شد‪.‬‬ ‫باال بودن میزان سروتونین احساس شادی‬ ‫و رضایت را افزابش داده‪ ،‬اشتها را کاهش‬ ‫می‌دهد و خواب را تقویت می‌کند‪ .‬پایین‬ ‫بودن میزان این هورمون در بدن با افسردگی‬ ‫در ارتباط است‪ .‬این اطالعات درمورد‬ ‫سروتونین است که باعث ساخته شدن بسیاری‬ ‫از داروهای ضدافسردگی شده است‪.‬‬ ‫این داروها که شامل پروزاک (‪)Prozac‬‬ ‫هستند‪ ،‬با باال بردن میزان سروتونین موجود‬ ‫در مغز عمل می‌کنند‪.‬‬

‫دانشمندان در یک موسسه تحقیقاتی در‬ ‫سوئد از اسکن‌های مغز برای کشف سطح‬ ‫سروتونین در زنان و مردان استفاده کرده‌اند‪.‬‬ ‫و نتایج این بررسی‌ها برای خانم‌ها چندان‬ ‫خوشحال‌کننده نیست‪.‬‬ ‫دانشمندان به میزان مصرف سروتونین در‬ ‫خانم‌ها و آقایان توجه کردند — اینکه‬ ‫چه میزان سروتونین توسط مغز مصرف‬ ‫می‌شود‪ .‬اسکن‌های آنها نشان داد که خانم‌ها‬ ‫گیرنده‌های سروتونین بیشتری نسبت به آقایان‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫هر سلول در بدن بر روی سطح خود محل‌‬ ‫گیرنده دارد‪ .‬اینها معادل‌های سلولی از‬ ‫ایستگاه‌های تعمیرگاهی یا پمپ بنزین هستند‬ ‫که به سلول‌هایتان سوخت می‌رسانند‪ .‬فقط‬ ‫تفاوت آنها این است که محل گیرنده‌های‬ ‫سلول موادی مثل موادمغذی و هورمون‌ها را‬ ‫وارد و خارج می‌کند‪.‬‬ ‫درمورد سروتونین‪ ،‬اینکه تا چه اندازه احساس‬ ‫خوشحالی می‌کنید نه تنها به میزان سروتونین‬ ‫که می‌سازید بستگی دارد بلکه با این نیز‬ ‫مرتبط است که محل گیرنده کافی در مغز‬ ‫برای به عمل انداختن آن وجود داشته باشد‪.‬‬ ‫این واقعیت که زنانی که در آن تحقیق سوئدی‬ ‫شرکت کرده بودند محل گیرنده‌ سروتونین‬ ‫بیشتری در مغز خود داشتند به نظر خبر خوبی‬ ‫است همینطور یافته دیگری که می‌گفت‬ ‫خانم‌ها سطح پایین‌تری از پروتئین دارند که‬ ‫مصرف سروتونین را مختل می‌کند‪.‬‬ ‫این یعنی سروتونین‌های قدیمی شما به گردش‬ ‫ادامه می‌دهند‪ ،‬از سطح عادی باالتر رفته و‬ ‫باعث می‌شوند احساس شادی بیشتری کنید‪.‬‬ ‫بنابراین خانم‌ها نه تنها محل‌های بیشتری در‬ ‫مغز خود دارند که می‌تواند توسط سروتونین‬ ‫فعال شود‪ ،‬بلکه به نظر می‌رسد که آن را به‬ ‫مدت بیشتری هم می‌تواند نگه دارد‪.‬‬ ‫اما در واقعیت این تحقیق سوئدی چیز‬ ‫دیگری نشان می‌دهد‪ .‬وقتی سلول‌ها با کمبود‬ ‫ماده‌شیمیایی مثل سروتونین روبه‌رو باشند‪،‬‬ ‫برای گفتن هر ذره از آن هر گیرنده‌ای که‬ ‫دارند را باز می‌کنند‪.‬‬ ‫طبیعت آنها این است‪ :‬خانم‌ها نسبت به آقایان‬ ‫هورمون «شادی‌ساز» کمتری تولید می‌کنند‬ ‫خانم‌هایی که محل گیرنده بیشتری دارند‬ ‫و سروتونین موجود را بیشتر نگه می‌دارند‬ ‫نشان می‌دهد که در نقطه اول مقدار کمتری‬ ‫داشته‌اند‪.‬‬ ‫تحقیقات و مطالعات دیگر نیز این ایده‬ ‫را تایید می‌کنند که زنان مقدار سروتونین‬

‫کمتری به نسبت مردان تولید می‌کنند‪.‬‬ ‫دانشمندان دانشگاه مونترال به این نتیجه‬ ‫رسیده‌اند که مغز آقایان به طور متوسط ‪۵۲‬‬ ‫درصد سروتونین بیشتری به نسبت خانم‌ها‬ ‫تولید می‌کند‪ .‬دلیل آن می‌تواند تفاوت‌های‬ ‫موجود در هورمون‌های جنسی مردان و زنان‬ ‫باشد‪.‬بااینکه یافته‌ها درمورد تولید کمتر‬ ‫سروتونین در خانم‌ها بحث‌برانگیز است‪،‬‬ ‫براساس مطالعات انجمن بریتانیا استروژن‬ ‫و تستوسترون‪ ،‬اصلی‌ترین هورمون‌های‬ ‫استیروئیدی جنسی‪ ،‬بر رفتار تاثیر می‌گذارند‪.‬‬ ‫اما استروژن بخاطر نوسانی‌تر بودن سطح‬ ‫هورمونی تاثیر شگفت‌تری بر زنان دارد‪.‬‬ ‫استروژن به طور خاص گیرنده‌های سروتونین‬ ‫در مغز را تحریک می‌کند‪.‬‬ ‫وقتی سطح هورمون‌ها نوسان می‌یابد‪،‬‬ ‫حساسیت مغز به سروتونین تغییر کرده و‬ ‫ازاینرو مقداری که از قبل نیاز داشتید دیگر‬ ‫کافی نخواهد بود‪.‬‬ ‫این می‌تواند توضیح دهد که چرا سطح‬ ‫سروتونین در خانم‌ها وقتی میزان استروژن‬ ‫آنها کم است پایین می‌آید — مخصوص ًا در‬ ‫روزهایی که نزدیک به عادت‌ماهیانه آنهاست‪،‬‬ ‫بعد از زایمان و در زمان یائسگی‪.‬‬ ‫و مشکل اینجاست که این تاثیر جمع‌شونده‬ ‫است‪ .‬درکنار نوسان هورمون‌ها‪ ،‬خانم‌ها‬ ‫استرس و ترومای بیشتری را هم در طول‬ ‫زندگی خود تجربه می‌کنند (بخاطر اتفاقات‬ ‫مختلف در طول زندگی)‪ .‬این به مرور زمان‬ ‫توانایی مغز و غده آدرنال برای تنظیم خلق و‬ ‫خو و جنسیت را از بین می‌برد و خانم‌ها را‬ ‫بیشتر در معرض افسردگی قرار می‌دهد‪.‬‬ ‫ناکافی بودن سطح استروژن می‌تواند‬ ‫موجب افسردگی شود‪ ،‬به همین دلیل است‬ ‫که خانم‌هایی که نزدیگ به دوران یائسگی‬ ‫هستند از آن رنج می‌برند‪.‬‬ ‫پس خانم‌ها مخصوص ًا آنها که قبل از‬ ‫عادت‌ماهیانه‪ ،‬بعد از زایمان یا نزدیک به‬ ‫یائسگی هستند برای شادتر بودن باید چه‬ ‫کارهایی انجام دهند؟‬ ‫اول اینکه حتم ًا باید با پزشک متخصص‬ ‫زنان صحبت کنید زیرا قرص‌های‬ ‫ضدافسردگی خفیف می‌تواند کمک‌کننده‬ ‫باشد‪ .‬اگر این داروها نامناسب تشخیص داده‬ ‫شدند‪ ،‬تغییر در سبک زندگی مثل استرس‪،‬‬ ‫رژیم‌های‌غذایی بد و ورزش نکردن (حتی‬ ‫کمبود نور خورشید) که همه موجب تخلیه‬ ‫سروتونین می‌شوند‪ ،‬می‌تواند مفید باشد‪.‬‬ ‫مصرف پروتئین مثل بوقلمون و پنیر که‬

‫حاوی مقدار باالیی تریپتوفان هستند‬ ‫که آمینواسیدی است که بدن برای تولید‬ ‫سروتونین مصرف می‌کند‪ .‬هم می‌تواند مفید‬ ‫باشد‪ .‬اما در مصرف پروتئین زیاده‌روی نکنید‬ ‫و کالری‌های مصرفی خود را نیز کم نکنید‪.‬‬ ‫تحقیقات انجام گرفته در دانشگاه آکسفورد‬ ‫نشان داده است که سه هفته محدود کردن‬ ‫کالری‌های مصرفی در هر دو جنسیت زن و‬ ‫مرد‪ ،‬تریپتوفان را کاهش داده و این مسئله در‬ ‫خانم‌ها شدت بیشتری داشته است‪ .‬رژیم‌های‬ ‫غذایی واقع ًا خانم‌ها را بدخلق‌تر می‌کند‪.‬‬ ‫اما رژیم‌های پرپروتئین هم می‌تواند مشکل‌ساز‬ ‫باشد زیرا بااینکه تریپتوفان از پروتئین ساخته‬ ‫شده است‪ ،‬برای اینکه عمل کند باید از طریق‬ ‫خون وارد مغز شود و برای حفظ جا و مکان‬ ‫خود با دیگر آمینواسیدها بجنگد‪.‬‬ ‫موثرترین راه برای باال بردن میزان تریپتوفان‬ ‫در مغز خوردن غذاهای حاوی کربوهیدرات‬ ‫است که تولید انسولین را افزایش می‌دهد‪.‬‬ ‫این آمینواسیدهای رقیب را از خون پاک‬ ‫کرده و باعث می‌شود تریپتوفان بیشتری وارد‬ ‫مغز شود‪.‬‬ ‫به همین دلیل است که خانم‌ها بیشتر از‬ ‫آقایان طرفدار شکالت هستند‪ ،‬مخصوص ًا‬ ‫قبل از عادت‌ماهیانه که میزان استروژن در‬ ‫بدن پایین است‪.‬‬ ‫و اگر یک رژیم‌غذایی پرپروتئین را دنبال‬ ‫می‌کنید‪ ،‬هفته‌ای یک یا دو بار یک غذای‬ ‫آزاد داشته باشید تا روحیه‌تان کمی تقویت‬ ‫شود‪.‬‬


‫‪71‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫کالهبرداری عجیب جراح قالبی‬ ‫از همراه بیمار‬ ‫«من پزشک جراح بیمارتان هستم و هنگام‬ ‫عمل او به داروی اصی نیاز پیدا کرده ام»‪.‬‬ ‫شنیدن این جمله از پشت تلفن کافی بود تا‬ ‫همراهان بیماران در دام کالهبرداری گرفتار‬ ‫شوند که خودش را پزشک جراح جا می‌زد‪.‬‬ ‫این مرد پس از آنکه شماره تماس همراهان‬ ‫بیماران را به‌دست می‌آورد‪ ،‬با آنها تماس‬ ‫می‌گرفت و با این ادعا که هنگام عمل‬ ‫جراحی به داروی مهمی نیاز پیداکرده است‪،‬‬ ‫دست به کالهبرداری می‌زد‪.‬‬ ‫شروع ماجرا‬ ‫عصر جمعه گذشته زنی همراه همسرش‬ ‫به کالنتری شهرک غرب رفت و خبر از‬ ‫کالهبرداری عجیب با شگردی تازه داد‪ .‬زن‬ ‫جوان که فریب کالهبردار تلفنی را خورده‬ ‫بود در توضیح ماجرا به مأموران گفت‪ :‬صبح‬ ‫روز گذشته (پنجشنبه) همراه مادرم به یکی‬ ‫از بیمارستان‌های تهران رفتیم‪.‬‬ ‫مادرم قرار بود برای انجام عمل زیبایی به‬ ‫اتاق عمل برود و به گفته پزشک معالج‪،‬‬ ‫عمل ‪4‬یا ‪5‬ساعت طول می‌کشید‪ .‬وی ادامه‬ ‫داد‪ :‬بعد از اینکه به بیمارستان رسیدیم‬ ‫پرونده‌ای از پذیرش گرفتیم و آن را پر‬ ‫کردیم‪ .‬در قسمتی از برگه شماره موبایلم را‬ ‫نوشتم و بعد از انجام کارهای اداری مادرم‬ ‫راهی اتاق عمل شد‪ .‬من هم در سالن انتظار‬ ‫بیمارستان بودم که یک دفعه موبایلم زنگ‬ ‫خورد‪ .‬شماره یک خط اعتباری بود و وقتی‬ ‫پاسخ دادم مردی خود را پزشک جراح‬ ‫مادرم معرفی کرد‪ .‬وقتی اسمش را گفت‬ ‫مطمئن شدم که خودش است‪.‬‬ ‫وی مدعی شد که مادرم کم خونی شدید‬ ‫داشته است و با عصبانیت گفت که چرا این‬ ‫موضوع را به وی نگفته‌ام‪ .‬من که دستپاچه‬ ‫شده بودم از پزشک خواستم هر کاری‬ ‫می‌تواند برای نجات مادرم انجام دهد‪ .‬او‬ ‫مدعی شد که مادرم به‌خاطر کم خونی به‬ ‫سختی به‌هوش می‌آید و برای اینکه زنده‬ ‫بماند من باید به داروخانه ‪13‬آبان بروم و از‬ ‫آنجا دارویی تهیه کنم و به اتاق عمل برسانم‪.‬‬ ‫زن جوان در ادامه گفت‪ :‬خیلی ترسیده بودم‪.‬‬ ‫فاصله بیمارستان تا داروخانه ‪13‬آبان زیاد‬ ‫بود و از این وحشت داشتم که تا من برگردم‪،‬‬ ‫اتفاقی برای مادرم بیفتد‪.‬‬ ‫وقتی ماجرا را به فرد تماس گیرنده گفتم‪،‬‬ ‫او مدعی شد که در داروخانه آشنا دارد و‬ ‫با یک تماس به آنها می‌گوید که دارو را‬ ‫با پیک به بیمارستان بفرستند‪ .‬فقط پیش‬ ‫از این باید هزینه دارو را واریز کنم‪ .‬من که‬ ‫خوشحال شده بودم‪ ،‬از او خواستم شماره‬ ‫کارت را به من بگوید تا مبلغ دارو را‬ ‫به‌حساب مورد نظر واریز کنم‪.‬‬ ‫شاکی افزود‪ :‬دکتر از من خواست تا خودم‬ ‫را به مقابل دستگاه خودپرداز برسانم‪ .‬من‬

‫هم به سرعت از بیمارستان بیرون رفتم و‬ ‫وقتی به مقابل دستگاه خود پرداز رسیدم‬ ‫پزشک جراح مجددا با من تماس گرفت‪.‬‬ ‫او شماره کارت را در اختیار من قرار داد‬ ‫و خواست تا مبلغ ‪3‬میلیون تومان به‌حساب‬ ‫مورد نظر واریز کنم و بعد از آن فیش‬ ‫پرداخت را به دستش در اتاق عمل برسانم‪.‬‬ ‫او به من اطمینان داد که همین حاال دارو‬ ‫را با پیک برایش می‌فرستند و دیگر نگران‬ ‫حال مادرم نباشم‪.‬‬ ‫افشای راز کالهبرداری‬ ‫زن جوان افزود‪ :‬بعد از واریز پول فیش را‬ ‫نزد خودم نگه داشتم تا اینکه چند ساعت‬ ‫بعد مادرم را از اتاق عمل به بخش منتقل‬ ‫کردند‪ .‬خوشبختانه حالش خوب بود و همه‬ ‫نگرانی هایم با دیدن او از بین رفت‪ .‬آن شب‬ ‫دکتر جراح را ندیدم اما صبح روز بعد وقتی‬ ‫به بخش آمد تا مادرم را معاینه کند‪ ،‬از او‬ ‫به‌خاطر دارو تشکر کردم و فیش واریزی را‬ ‫تحویلش دادم‪.‬‬ ‫او با دیدن فیش تعجب کرد و درحالی‌که‬ ‫از موضوع بی‌اطالع بود به من گفت که‬ ‫قرار نبوده من پولی واریز کنم‪ .‬وقتی برایش‬ ‫ماجرای تماس تلفنی‌اش درباره کم خونی و‬ ‫خرید داروی ‪3‬میلیونی برای به‌هوش آمدن‬ ‫مادرم را تعریف کردم‪ ،‬گفت که هرگز چنین‬ ‫مشکلی در اتاق عمل رخ نداده و او با من‬ ‫تماس نگرفته است‪ .‬همان لحظه متوجه‬ ‫شدم شخصی که به من زنگ زده پزشک‬ ‫جراح نبوده است‪ .‬او کالهبرداری بوده‬ ‫که خود را پزشک جا زده تا با این شیوه‬ ‫پول به جیب بزند‪ .‬وقتی متوجه شدم که چه‬ ‫کالهی سرم رفته موضوع را با پرستاران‬ ‫بخش درمیان گذاشتم‪ .‬آنها گفتند مدتی‬ ‫است که با این شیوه از همراهان بیماران‬ ‫کالهبرداری می‌شود‪ .‬حتی یکی از آنها‬ ‫گفت که چند وقت پیش فرد کالهبردار با‬ ‫معرفی خود به‌عنوان جراح‪ ،‬به بهانه خریدن‬ ‫پالتین برای بیمار ‪13‬میلیون تومان پول از‬ ‫همراه او کالهبرداری کرده بود‪ .‬پس از آن‬ ‫موضوع را با مسئوالن بیمارستان در میان‬ ‫گذاشتم و خواستار پیگیری در این زمینه‬ ‫شدم چرا که اطالعاتی که من در برگه پذیرش‬ ‫نوشته بودم به راحتی لو رفته بود اما جوابی‬ ‫نگرفتم برای همین تصمیم گرفتم به پلیس‬ ‫مراجعه و شکایت کنم‪ .‬بعد از اعالم این‬ ‫شکایت‪‌،‬پرونده‌ای در این زمینه تشکیل شد‬ ‫و پیش‌روی قاضی دادسرای ناحیه ‪2‬تهران‬ ‫قرار گرفت‪ .‬با صدور دستورات قضایی‪،‬‬ ‫ردیابی‌های پلیسی برای شناسایی کالهبردار‬ ‫میلیونی آغاز شده و این در حالی است که‬ ‫هنوز سرنخی از وی به‌دست نیامده است‪.‬‬


‫‪70‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۸‬دختر دم بخت در دام‬ ‫خواستگار قالبی‬ ‫کالهبردار حرفه‌ای خودش را دانشجو جا‬ ‫می‌زد و با دادن وعده ازدواج به دختران‪ ،‬از‬ ‫آنها کالهبرداری می‌کرد‪.‬‬

‫کارتخوان بروم تا پول را به حسابم واریز‬ ‫کنند‪ .‬بعد از این‌که پای دستگاه رفتم مرد‬ ‫ناشناسی با من تماس گرفت و گفت دکمه‬ ‫التین را انتخاب کنم‪ .‬وی ابتدا مشخصات‬ ‫شماره کارت و سپس رمز‌اول و دوم کارت‬ ‫را از من گرفت‪ ،‬پس از چند دقیقه که‬ ‫تلفن قطع شد ناگهان متوجه شدم موجودی‬ ‫حساب بانکی‌ام که ‪ 19‬میلیون و ‪ 300‬هزار‬ ‫تومان بود خالی شده است‪.‬با ادعای کارگر‬ ‫جوان تیمی از مأموران پلیس فتای مازندران‬ ‫به سرپرستی سرهنگ احمد رستمی رئیس‬ ‫پلیس فتای استان مازندران عملیات را برای‬ ‫دستگیری کالهبرداران پیامکی شروع کردند‪.‬‬ ‫تحقیقات نشان می‌داد چندین پرونده مشابه‬ ‫دیگر نیز به پلیس ارجاع شده که نشان‬ ‫می‌داد کالهبرداران پیامکی با پیام‌هایی‬ ‫مبنی بر این‌که «شما در عتبات عالیات یا‬ ‫قرعه‌کشی‌های مختلف برنده شدید» دست‬ ‫به دزدی‌های ماهرانه‌ای می‌زنند‪.‬سردار‬ ‫جعفری نسب رئیس پلیس مازندران در این‬ ‫باره به خبرنگار شوک گفت‪ :‬ردیابی‌های‬ ‫انجام شده نشان می‌داد پول‌های دزدی‬ ‫به‌حساب افراد مرده یا کسانی که سال‌های‬ ‫طوالنی کشور را ترک کرده بودند‪ ،‬واریز‬ ‫شده‌است تا این‌که مأموران پلیس فتا‬ ‫موفق شدند ردپای یکی از اعضای این‬ ‫باند بزرگ را در منطقه شهریار تهران‬ ‫گرفته و زن ‪ 35‬ساله‌ای به نام پریسا را‬ ‫در مخفیگاهش شناسایی کنند‪«.‬پریسا»‬ ‫اعتراف کرد از سرقت‌ها اطالعی نداشته‬ ‫و فقط مردی به‌نام «مرتضی» پول‌های‬ ‫سرقتی را به حسابش می‌ریخت و وی در‬ ‫نقش خریدار سکه به طال‌فروشی رفته و‬ ‫در ازای خرید سکه پول‌ها را به حساب‬ ‫جواهر فروش انتقال داده‌است‪ .‬با توجه به‬ ‫ادعاهای پریسا‪ ،‬پلیس متهم دیگری به نام‬

‫«احسان» ‪ 23‬ساله را که نقش شناسایی‬ ‫طعمه‌ها را برعهده داشت‪ ،‬دستگیر کرد‪.‬‬ ‫احسان نیز در جریان بازجویی‌ها گفت‪:‬‬ ‫همه اطالعات مربوط به طعمه‌ها را یوسف‬ ‫جمع‌آوری کرده و وی آن‌ها را پای دستگاه‬ ‫‪ ATM‬می‌کشاند‪.‬سردار جعفری نسب در‬ ‫ادامه افزود‪ :‬یوسف ‪ 7‬مخفیگاه داشت و‬ ‫همیشه در آن‌ها جابه‌جا می‌شد‪ .‬هر چند‬ ‫دستگیری وی کار دشواری بود اما سرانجام‬ ‫یوسف در کارگاهش دستگیر شد‪ .‬این مرد‬ ‫در جریان اعترافاتش گفت‪ :‬پیامک‌ها از‬ ‫طریق گروهی که در زندان بودند به قربانیان‬ ‫ارسال می‌شد و آن‌ها از قربانیان می‌خواستند‬ ‫اطالعات شخصی‌شان را در اختیارشان‬ ‫بگذارند‪ .‬وی همچنین گفت‪ :‬مردی به‬ ‫نام مرتضی ‪ 23‬ساله معروف به موری که‬ ‫آشنایی کامل به اینترنت داشت‪ ،‬سردسته‬ ‫باند بود و همه کالهبرداری‌ها زیر نظر وی‬ ‫صورت گرفته است‪.‬سردار جعفری نسبت‬ ‫با تشکر از همکاری ویژه بازپرس پرونده‬ ‫گفت‪ :‬مرتضی معروف به موری سرانجام‬ ‫در یکی از روستاهای مشکین‌شهر استان‬ ‫اردبیل ردیابی و دستگیر شد و اعتراف‬ ‫کرد با شناسنامه‌های دزدی و مدارک جعلی‬ ‫حساب‌ بانکی باز می‌کردند و گاهی از‬ ‫معتادان می‌خواست حساب بانکی باز کنند‬ ‫و کارتشان را می‌خرید تا نقل و انتقال پول‬ ‫به نام آن‌ها انجام بگیرد و به این‌ترتیب‬ ‫عملیات کالهبرداری را مدیریت می‌کرد‪.‬‬ ‫بنابراین گزارش‪ ،‬اعضای این باند ‪ 20‬نفره‬ ‫به بیش از ‪ 800‬میلیون تومان کالهبرداری‬ ‫از طریق پیامک و ‪ 140‬حساب بانکی‬ ‫جعلی و استفاده از ‪ 143‬سیم کارت تلفن‬ ‫همراه اعتراف کرده‌اند‪.‬‬

‫آخرین قربانی این مرد‪ ،‬دختر جوانی بود که‬ ‫در آرزوی ازدواج با مرد مورد عالقه‌اش‪،‬‬ ‫‪10‬میلیون تومان طالیش را از دست داد‪.‬‬ ‫او که برای شکایت از‬ ‫خواستگار قالبی به اداره‬ ‫آ گاهی زنجان رفته بود‪ ،‬در‬ ‫تشریح ماجرا گفت‪ :‬مدتی قبل‬ ‫با جوانی به اسم امین آشنا شدم‬ ‫که مدعی بود دانشجوی یکی‬ ‫از رشته‌های مهندسی است‪ .‬او‬ ‫می‌گفت که در کنار تحصیل‬ ‫کار می‌کند و درآمد زیادی دارد‬ ‫و می‌خواهد به محض تمام‬ ‫شدن درسش‪ ،‬ازدواج کند‪.‬‬

‫کالهبردار را شروع کرده بودند‪ ،‬با بررسی‬ ‫اظهارات شاکیان و سرنخ‌های به جا مانده از‬ ‫مرد کالهبردار‪ ،‬توانستند او را شناسایی کنند‪.‬‬ ‫این مرد نه‌تنها دانشجو نبود که جوانی متاهل‬ ‫و بی‌کار بود که با همسرش در یکی از‬ ‫مناطق مرکزی شهر زندگی می‌کرد‪ .‬سرپرست‬ ‫پلیس آگاهی استان زنجان با بیان این خبر‬ ‫گفت‪ :‬با شناسایی محل زندگی متهم‪ ،‬او‬ ‫دستگیر شد و در بازجویی‌ها به کالهبرداری‬ ‫از دختران دم بخت اعتراف کرد‪ .‬وی ادامه‬ ‫داد‪ :‬تا‌کنون ‪8‬دختر دم‌بخت که در دام این‬ ‫مرد گرفتار شده‌اند‪ ،‬با مراجعه به پلیس از او‬

‫امین جوان خوب و‬ ‫خوش‌صحبتی بود و رفته‌رفته‬ ‫به او عالقه‌مند شدم‪ .‬وقتی به‬ ‫من پیشنهاد ازدواج داد‪ ،‬تصور‬ ‫کردم که مرد رویاهایم را پیدا‬ ‫کرده‌ام و برای همین وقتی‬ ‫خواست برای خرید زمین و‬ ‫ساخت خانه آینده‌ام کمکش‬ ‫کنم‪ ،‬همه طالهایم را به مبلغ‬ ‫‪10‬میلیون تومان فروختم و‬ ‫پولش را به‌حساب او ریختم اما‬ ‫امین پس از گرفتن پول ناپدید‬ ‫شد و دیگر نتوانستم با او تماس‬ ‫بگیرم‪ .‬وقتی فهمیدم که در دام‬ ‫یک کالهبردار افتاده‌ام‪ ،‬تصمیم‬ ‫گرفتم از او شکایت کنم‪.‬‬ ‫دختر جوان تنها کسی نبود‬ ‫که در دام مرد کالهبردار گرفتار شده بود‪.‬‬ ‫پس از او چند دختر دیگر هم با مراجعه‬ ‫به پلیس از کالهبرداری خواستگاری‬ ‫گفتند که خودش را دانشجو معرفی‬ ‫کرده بود‪ .‬مشخصاتی که همه آنها از مرد‬ ‫کالهبردار می‌دادند یکی بود و این یعنی‬ ‫همه کالهبرداری‌ها از سوی یک نفر‬ ‫صورت گرفته است‪ .‬مأموران پلیس آگاهی‬ ‫استان زنجان که تحقیقات برای دستگیری‬

‫به اتهام فریب و سرقت طالهایشان شکایت‬ ‫کرده‌اند و این در حالی است که احتمال‬ ‫می‌رود‪ ،‬عده‌ای از شاکیان به‌خاطر ترس از‬ ‫آبرویشان‪ ،‬جرأت شکایت کردن از او را‬ ‫نداشته باشند‪ .‬سرهنگ رحمتی تأکید کرد‪:‬‬ ‫شاکیان احتمالی با اطمینان از اینکه نام و‬ ‫هویتشان نزد پلیس محفوظ می‌ماند می‌توانند‬ ‫با مراجعه به پلیس آگاهی زنجان متهم را‬ ‫شناسایی کنند‪.‬‬


‫‪69‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫توطئه مرگبار مادر و دختر در سرقت از‬ ‫پیرزن تنها‬ ‫مادر و دختری که به سرقت مرگبار از پیرزن‬ ‫تنها دست زده بودند در تجسس‌های پلیسی‬ ‫دستگیر شدند‪.‬‬ ‫حساب و کتاب‌هایش جور درنمی‌آمدند‪.‬‬ ‫زن جوان با خودش درگیر بود‪ .‬همیشه‬ ‫با خودش می‌گفت خوش به حال طاهره‬ ‫خانم‪ ،‬با آن همه طال و جواهر غم و غصه‌ای‬ ‫ندارد‪ .‬همین افکار باعث شد نقشه پلیدی را‬ ‫طراحی کند‪ .‬بایدبه مادر می‌گفت و‪...‬‬ ‫اعترافات لیال‬ ‫زن ‪ 25‬ساله در برابر بازپرس «امیری»‬ ‫از شعبه ویژه قتل تربت حیدریه خراسان‬ ‫رضوی گفت‪:‬دو بچه قد و نیم قد دارم‪.‬‬ ‫شکست در زندگی و طالق از شوهرم برایم‬

‫خیلی گران تمام شد‪ .‬حدود دو سال قبل‬ ‫مستأجر خانه‌ای در کوی آزادی تربت‬ ‫حیدریه بودم‪ .‬زن صاحبخانه تنها زندگی‬ ‫می‌کرد‪ .‬طاهره خانم طالی زیادی به دست‬ ‫و گردنش انداخته بود‪ .‬قرارداد اجاره‌خانه‬ ‫که تمام شد همراه مادرم به روستای قلعه‬ ‫حسن آقای شهرستان زاوه ‪-‬شهر مرزی در‬ ‫خراسان رضوی‪ -‬رفتیم‪ .‬در برابر مشکالت‬ ‫و سختی‌های زندگی کم آورده بودم‪ .‬نقشه‌ای‬ ‫به سرم زد‪ .‬به مادرم گفتم بیا برویم و طاهره‬ ‫خانم را بیهوش کنیم؛بعد هم طالهایش را‬ ‫سرقت می‌کنیم تا خودمان را از شر این‬ ‫همه مشکل نجات دهیم‪ .‬مادرم شوکه شده‬ ‫بود‪ ،‬اما باالخره قبول کرد‪ .‬یک رشته طناب‬ ‫آبی رنگ داخل کیف دستی‌ام گذاشتم و‬ ‫با مادرم به راه افتادیم‪ .‬صبح روز سی‌ام‬ ‫آبان ماه بود که به‌تربت حیدریه رسیدیم‪.‬‬ ‫فکر نمی‌کردیم مرتکب قتل شویم‪.‬لیال‬ ‫اشک‌هایش را پاک کرد و افزود‪ :‬به خانه‬ ‫طاهره خانم که رسیدیم وی را دیدیم از‬ ‫قصابی بر می‌گشت‪ .‬کمی گوشت خریده‬ ‫بود‪ .‬با دیدن ما خوشحال شد‪ .‬به داخل‬ ‫خانه‌اش رفتیم‪ .‬من و مادرم در پذیرایی‬ ‫نشسته بودیم‪ .‬او هم داخل آشپزخانه قابلمه‬ ‫آبگوشت را برای ظهر بارگذاشت‪ .‬رفت‬

‫برایم آب بیاورد‪ .‬مادرم کمی فلفل برداشته‬ ‫بود‪ .‬جلو رفت و فلفل‌ها را به سر و صورت‬ ‫طاهره خانم پاشید‪.‬داد وفریاد پیرزن ‪80‬‬ ‫ساله درآمده بود‪.‬با مادرم گالویز شدند‪ .‬او‬ ‫را به‌زمین زد‪ .‬من که دستپاچه شده بودم از‬ ‫ترس این که مبادا کسی از همسایه‌ها صدای‬ ‫طاهره خانم را بشنود گلویش را گرفتم و‬ ‫کمی فشار دادم‪ .‬در این لحظه مادرم نیز‬ ‫که ترسیده بود و نمی‌فهمید چه‌کار می‌کند‬ ‫با چاقو چند ضربه به پهلوی طاهره خانم‬ ‫زد‪ .‬فکر کردیم مرده است اما هنوزجان‬ ‫داشت‪ .‬با گلدان شیشه‌ای چند ضربه به‬ ‫سرش کوبیدم‪ .‬با یک تکه پارچه پاهایش را‬ ‫بستم‪ .‬هنوز جان داشت‪ .‬طناب آبی رنگ را‬ ‫درآوردم و پای او را محکم بستم‪ .‬بالشت را‬ ‫روی صورتش گذاشتم و بالفاصله النگوهای‬ ‫طالیش را با قیچی بریدم‪ .‬انگشترش را هم‬ ‫درآوردم و دستگاه گیرنده دیجیتال و گوشی‬ ‫تلفن همراهش را هم برداشتم‪ .‬من و مادرم‬ ‫با عجله وسایل‌مان را برداشتیم و فرار‬ ‫کردیم‪ .‬فکر نمی‌کردیم کسی از این موضوع‬

‫بویی ببرد اگر چه اص ً‬ ‫ال قرار نبود قتل‬ ‫انجام دهیم‪ .‬طاهره خانم زن بسیار خوب‬ ‫و مهربانی بود اما من‪ ...‬رئیس پلیس تربت‬ ‫حیدریه در این باره گفت‪ :‬با گزارش قتل‬ ‫فجیع زن ‪ 80‬ساله در داخل خانه‌ای واقع‬ ‫در کوی آزادی تربت حیدریه‪ ،‬کارآگاهان‬ ‫بالفاصله وارد عمل شدند‪ .‬بررسی‌های‬ ‫پلیسی با دقت انجام شد و کارآگاهان زنی‬ ‫که چندی پیش مستأجر مقتول بود را به‬ ‫عنوان مظنون تحت تعقیب قرار دادند‪.‬‬ ‫سرهنگ محمد امین شاهرخی افزود‪:‬‬ ‫کارآگاهان به زاوه اعزام شدند و تحقیقات‬ ‫خود را در این باره از زن ‪ 25‬ساله و مادر‬ ‫‪ 50‬ساله‌اش که کبری نام دارد آغاز کردند‪.‬‬ ‫این مادر و دختر در بازجویی‌های پلیسی با‬ ‫تناقض‌گویی‌های خود نتوانستند حقیقت را‬ ‫کتمان کنند و به ارتکاب قتل و سرقت ‪9‬‬ ‫حلقه النگو‪ ،‬یک انگشتری طال‪ ،‬یک گوشی‬ ‫تلفن همراه و یک گیرنده دیجیتال اعتراف‬ ‫کردند‪.‬سرهنگ شاهرخی اظهار داشت‪ :‬این‬ ‫مادر و دختر ‪ 6‬حلقه النگو را در شهر باخرز‬ ‫تایباد به فروش رسانده‌اند که در این رابطه‬ ‫‪ 3‬مالخر اموال دزدی دستگیر و دو حلقه‬ ‫النگو و انگشتری طال نیز کشف شده است‪.‬‬ ‫وی با اشاره به این مطلب که تحقیقات از‬

‫متهمان ادامه دارد‪ ،‬افزود‪ :‬متأسفانه برق‬ ‫طالی پیرزن ‪ 80‬ساله‪ ،‬انگیزه‌ای شد برای‬ ‫سرقت طالهای وی که این نقشه به قیمت‬ ‫جانش تمام شد‪ .‬پس در این رابطه باز‬ ‫هم هشدار می‌دهیم شهروندان و بخصوص‬ ‫زنان که به تنهایی زندگی می‌کنند مراقبت و‬ ‫هوشیاری بیشتری داشته باشند‪.‬‬

‫یک پلیس آلمانی 'دوست خود را‬ ‫کشت و خورد'‬ ‫محل وقوع قتل تاجر آلمانی‬ ‫پلیس شهر "درسدن" آلمان‪،‬بعد از کشف‬ ‫جسد یک مرد در کوهستان‌های "ارتس" در‬ ‫شرق آلمان‪ ،‬یک مامور پلیس ‪ ۵۵‬ساله را به‬ ‫اتهام کشتن و خوردن بعضی از اعضای بدن‬

‫جوانی همیشه می‌خواسته که کسی او را‬ ‫بکشد و بخورد‪".‬‬ ‫در پی گزارش‌های مربوط به مفقوداالثر‬ ‫شدن این فرد‪ ،‬پلیس از طریق اینترنت رد‬ ‫پای قاتل را پیدا کرد و از اعترافات او پی‬ ‫برد که بخش‌هایی از بدن قربانی خود را‬ ‫خورده است‪.‬‬ ‫پیشتر در سال ‪ ۲۰۰۱‬هم در شهر رتنبرگ‬ ‫واقع در غرب آلمان‪،‬یک مرد هم به دلیل‬ ‫کشتن و خوردن اعضای بدن دوست خود‬ ‫که با توافق قربانی صورت گرفته بود‪ ،‬به‬ ‫حبس ابد محکوم شد‬ ‫به گزارش استفان اوانز خبرنگار بی‌بی‌سی در‬ ‫برلین هنوز معلوم نشده است که آیا این قتل‬ ‫عمدا صورت گرفته و یا حین سکس توام با‬ ‫شکنجه در اثر اشتباه روی داده است‪.‬‬

‫مقتول بازداشت کرده است‪.‬‬ ‫به گفته پلیس شهر درسدن نشانه‌هایی به‬ ‫دست آمده حاکی از آن که این مامور پلیس‬ ‫بخش‌هایی از بدن قربانی خود را خورده‬ ‫است‪.‬‬ ‫مقتول در شهر هانوور زندگی می‌کرده و‬ ‫گزارش شده بود که مفقود االثر شده است‪.‬‬ ‫پلیس معتقد است که مقتول و مامور پلیس‬ ‫از طریق یک سایت اینترنتی برای افراد‬ ‫عالقمند به سکس توام با شکنجه‪،‬باهم آشنا‬ ‫شده بودند‪.‬‬ ‫به گفته پلیس در جسد مثله شده قربانی‬ ‫که در یک قطعه زمین متعلق به این مامور‬ ‫پلیس دفن شده بود‪،‬آثار شکنجه به چشم‬ ‫می‌خورد‪.‬‬ ‫فرد بازداشت شده کارشناس اداره تحقیقات‬ ‫جنایی منطقه بوده و بنا به گزارش‬ ‫روزنامه‌های درسدن در زمینه کاری خود‬ ‫مهارت زیادی داشته است‪.‬‬ ‫دیترکرول رئیس پلیس درسدن دریک‬ ‫کنفرانس خبری گفت‪" :‬مقتول از دوران‬

‫پیامک‌های شکارچیان نامرئی‬ ‫بزرگترین شبکه کالهبرداری‌های پیامکی‬ ‫که فعالیت گسترده‌ای داشت از سوی پلیس‬ ‫استان مازندران زمینگیر شد‪.‬گروهی از‬ ‫زندان با همدستی زن و مردی آشنا در خارج‬ ‫از دیوارهای بلند به شکارهای نامرئی دست‬ ‫می‌زدند‪.‬‬ ‫اوایل تابستان سال‌جاری کارگر جوانی با‬ ‫مراجعه به دادسرای ساری ادعا کرد ‪19‬‬ ‫میلیون و ‪ 300‬هزار تومان از طریق پیامک‬ ‫تلفنی از وی کالهبرداری شده است‪ .‬این‬ ‫مرد که کارگر میدان تره بار قائمشهر بود‬ ‫در مورد جزئیات این ماجرا به بازپرس‬ ‫پرونده ویژه جرایم رایانه‌ای ساری گفت‪ :‬از‬ ‫طریق موبایل‪ ،‬پیامکی مبنی بر این‌که «شما‬ ‫یک میلیون و ‪ 500‬هزار تومان در طرح‬ ‫هزاران لبخند ارتباطات سیار برنده شدید»‬ ‫برایم ارسال شد‪ .‬چند دقیقه بعد از آن‌که‬ ‫مشخصات کارت ملی‌ام را بنا به درخواست‬ ‫آن‌ها فرستاده بودم مردی با من تماس گرفت‬ ‫و با ارائه همه اطالعات شخصی‌ام اعتمادم‬ ‫را جلب کرد و خواست پای دستگاه‬


‫‪68‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫چرا زمان دستگیری دروغگویی کردی؟‬ ‫ترسیدم شناسایی شوم‪.‬‬ ‫یعنی اینقدر سابقه‌دار و معروف هستی؟‬ ‫(سکوت می‌کند) آبرو دارم‪.‬‬ ‫این مدت کجا مخفی شده بودی؟‬ ‫خانه دوستم وحید بودم‪.‬‬ ‫وحید هم در این اخاذی‌ها نقش داشت؟‬ ‫بله‪ ،‬آخرین سرقتی که از دختر جوانی داشتیم‬ ‫و من دستگیر شدم با نقشه وحید بود‪.‬‬

‫سقوط هلی‌کوپتر پلیس روی یک‬ ‫میخانه در اسکاتلند‬ ‫در شهر گالسگو در اسکاتلند یک‬ ‫هلی‌کوپتر پلیس روی یک میخانه شلوغ‬ ‫سقوط کرده است‪ .‬دست کم سه نفر در اثر‬ ‫این حادثه کشته شده‌اند‪.‬‬ ‫پلیس از مجروح شدن "چندین نفر" خبر‬ ‫داده اما جزئیات بیشتری نداده است‪.‬‬ ‫آلکس سلموند‪ ،‬وزیر اول اسکاتلند‪ ،‬گفته‬ ‫است با توجه به ابعاد حادثه‪" ،‬باید خودمان‬ ‫را آماده کنیم که افرادی نیز کشته شده‬

‫باشند‪".‬‬ ‫امدادگران در تالشند که به افرادی که داخل‬ ‫ساختمان گیر افتاده اند‪ ،‬دسترسی پیدا کنند‪.‬‬ ‫آنها می‌گویند ساختمان بسیار بی‌ثبات و‬ ‫ناامن است‪ .‬معلوم نیست که چند نفر در‬ ‫داخل ساختمان هستند‪.‬‬ ‫گزارش شده که هنگام سقوط هلی‌کوپتر‬ ‫حدود ‪ ۱۲۰‬نفر در داخل میخانه بودند‪.‬‬ ‫بسیاری از آنها نجات داده شده‌اند یا‬ ‫توانسته‌اند فرار کنند اما تعدادی نیز در اثر‬ ‫فروریختن سمت چپ ساختمان‪ ،‬در آن گیر‬ ‫افتاده‌اند‪.‬‬ ‫به گفته شاهدان عینی‪ ،‬زمانی که هلی‌کوپتر‬ ‫بر فراز این میخانه در پرواز بود‪ ،‬مثل یک‬ ‫قطعه سنگ پایین افتاد‪.‬‬ ‫این میخانه در ساحل رودخانه کالید‬ ‫گالسگو واقع شده و هلی‌کوپتر جمعه شب‬ ‫روی آن سقوط کرد‪.‬‬ ‫پلیس اسکاتلند تایید کرده که دو افسر و‬ ‫یک خلبان غیرنظامی سوار هلی‌کوپتر بودند‪.‬‬ ‫علت سقوط هلی‌کوپتر هنوز مشخص نیست‪.‬‬


‫‪67‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫پنهانی بود و این که پدر و مادرم را در‬ ‫جریان قرار بدهم خیلی سخت بود تا این‌که‬ ‫دل به دریا زدم و ماجرای خواستگاری آرش‬ ‫از من را به آن‌ها گفتم اما پدر و مادرم اجازه‬ ‫ندادند آرش با خانواده‌اش مهمانمان باشد‪.‬‬ ‫پدر و مادرم می‌گفتند من کم سن و سال‬ ‫هستم و باید ادامه تحصیل بدهم و هنوز‬ ‫زود است که بخواهم ازدواج کنم‪ .‬زمانی‬ ‫که موضوع مخالفت خانواده‌ام را به آرش‬ ‫گفتم‪ ،‬وی ادعا کرد صبر می‌کند تا رضایت‬ ‫خانواده‌ام را بگیرم‪ .‬وی به اندازه‌ای‬ ‫چرب‌زبان و مهربان بود که توانست خیلی‬ ‫زود اعتماد مرا به خود جلب کند و به‬ ‫خلوتگاه بکشاند و تسلیم خواسته‌های‬ ‫پلیدش کند‪.‬وقتی از آرش شنیدم از من فیلم‬ ‫سیاه تهیه کرده است باور نمی‌کردم با یک‬ ‫ابلیس روبه‌رو هستم‪ ،‬از آن روز به بعد وی‬ ‫با تهدید مرا تحت سلطه قرار داد و هر چه‬ ‫دستور می‌داد باید انجام می‌دادم‪.‬‬ ‫دختر نوجوان ادامه داد‪ :‬اواخر تیرماه بود‬ ‫که خانه خواهرم مهمان بودم‪ ،‬آرش با من‬ ‫تماس گرفت و گفت نیاز شدیدی به پول‬ ‫دارد‪ ،‬خواست برایش پول تهیه کنم‪ .‬همانجا‬ ‫بود که طالهای خواهرم را دیدم و وسوسه‬ ‫شدم‪ ،‬طالها که سه النگو‪ ،‬گوشواره‪ ،‬گردنبند‬ ‫و انگشتر بود را برداشتم و از ترس آبرویم‬ ‫به آرش دادم‪ ،‬تا دست از سرم بردارد‪،‬‬ ‫زمانی که طالها را گرفت گفت با حل شدن‬ ‫مشکالتش طالها را بر می‌گرداند‪ ،‬من‬ ‫ساده‌لوح هم باورم شد و پس از مدتی که‬ ‫سراغ طالها را گرفتم‪ ،‬با نیشخندی گفت‬ ‫طالی چی؟وقتی گفتم شکایت می‌کنم نه‬ ‫تنها گفت فیلم‌ها را پخش می‌کند حتی مرا‬ ‫تهدید به اسیدپاشی کرد‪ .‬آنجا بود که تصمیم‬ ‫گرفتم موضوع را برای مادرم و پلیس‬ ‫بگویم‪.‬‬ ‫بازپرس غفاری با شنیدن ادعاهای این‬ ‫دختر دستور داد تیمی از پلیس برای‬ ‫ردیابی و دستگیری آرش وارد عمل شوند‪.‬‬ ‫همزمان با تحقیقات میدانی مشخص شد‬ ‫همکالسی‌های این دختر نیز با همین شیوه‬ ‫در دام آرش گرفتار شده‌اند و پسر تبهکار با‬

‫پرسه‌زنی در اطراف دبیرستان دخترانه‌ای در‬ ‫محدوده جوادیه تهران به شکار طعمه‌هایش‬ ‫دست می‌زند‪.‬‬ ‫دختر ‪ 15‬ساله دیگری که در دام این‬ ‫تبهکار افتاده بود‪ ،‬درباره تراژدی تلخ‬ ‫زندگی‌اش به بازپرس پرونده گفت‪ :‬از طریق‬ ‫همکالسی‌ام با آرش آشنا شدم‪ ،‬در بین مسیر‬ ‫مدرسه هرازگاهی با وی قرار مالقات داشتم‪،‬‬ ‫تا این‌که یک روز با من تلفنی حرف زد و‬ ‫به اصرار مرا به خانه‌شان دعوت کرد‪ .‬وقتی‬ ‫خانه‌شان رفتم تنها بود‪ ،‬دیدم خیلی غمگین‬ ‫و ناراحت است وقتی پرسیدم چرا اینقدر‬ ‫آشفته و پریشان است ادعا کرد نیاز مبرم‬ ‫به پول دارد‪ ،‬به یکی از دوستانش بدهکار‬ ‫است و هر چه زودتر باید پول وی را فراهم‬ ‫کند بنابراین از من کمک خواست‪.‬من هم‬ ‫چون به وی عالقه‌مند و وابسته شده بودم‬ ‫و تحمل دیدن ناراحتی‌‌هایش را نداشتم‬ ‫به خانم دوستم رفتم و به بهانه این‌که‬ ‫می‌خواهم به جشن تولد بروم‪ ،‬طالهای‬ ‫دوستم را امانت گرفتم و به آرش دادم تا‬ ‫برود مشکلش را حل کند‪.‬‬ ‫زمانی که آرش انگشتر و گوشواره دوستم‬ ‫را گرفت قرار شد فردای آن روز آن‌ها را‬ ‫برگرداند اما روزها و هفته‌ها گذشت و‬ ‫خبری از طالی دوستم نشد‪ .‬وقتی طالها‬ ‫را خواستم ناگهان مرا تهدید به اسیدپاشی‬ ‫کرد و گفت فیلم سیاهی را که از من گرفته‬ ‫بین همکالسی‌هایم و بستگان پخش خواهد‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫آنجا بود که فهمیدم در دام یک تبهکار‬ ‫افتاده‌ام و از ترس این‌که مبادا این شیاد از‬ ‫خانواده‌ام باجگیری کند به ناچار موضوع‬ ‫را با مادرم در میان گذاشتم و تصمیم به‬ ‫شکایت گرفتیم‪.‬در ادامه تحقیقات مأموران‬ ‫پی بردند آرش دختران دانش‌آموز زیادی را‬ ‫اغفال و پس از خواستگاری‌های زیرکانه‬ ‫به بهانه‌های مختلف آنان را وادار کرده از‬ ‫خانه‌هایشان دست به سرقت طالجات بزنند‬ ‫و پس از این‌که نقشه شومش را اجرا کرده با‬ ‫تهدید به اسیدپاشی و انتشار فیلم‌های سیاه‪،‬‬ ‫آن‌ها را وادار به سکوت کرده است‪.‬‬

‫با توجه به سرنخ‌های به دست آمده‪ ،‬پلیس‬ ‫برای دستگیری این تبهکار شوم وارد عمل‬ ‫شد و در حالی که تجسس برای شناسایی‬ ‫مخفیگاه وی ادامه داشت در ‪ 29‬آبان ماه‬ ‫سال جاری دختر جوانی در تماس تلفنی‬ ‫با‌ کالنتری ‪ 108‬نواب گفت‪ :‬پسری به‌نام‬ ‫بهروز معروف به آرش چند وقت پیش با‬ ‫نیرنگ و چرب‌زبانی وی را فریب داده و‬ ‫طالهایش را به سرقت برده‌است‪ .‬هم‌اکنون‬ ‫پسر تبهکار در خانه‌شان است و وی را به‬ ‫بهانه واهی سرگرم کرده است‪.‬دقایقی بعد‬

‫تیمی از مأموران تجسس کالنتری به این‬ ‫خانه در محدوده خیابان نواب رفتند و در‬ ‫یک عملیات غافلگیرانه آرش را دستگیر‬ ‫کردند‪.‬در ادامه تحقیقات مشخص شد‬ ‫آرش همان شکارچی تحت‌تعقیبی است‬ ‫که دختران همکالسی را فریب داده و‬ ‫ماه‌هاست فراری شده است‪.‬خیلی زود‬ ‫مشخص شد بهروز همان آرش خواستگار‬ ‫دختران همکالسی است و در تحقیقات‬

‫میدانی پرده از جزئیات اقدامات تبهکارانه‬ ‫وی برداشته شد‪ .‬آرش در بازجویی‌ها‬ ‫جرمش را به گردن گرفت و گفت در این‬ ‫پنج ماه در خانه مجردی دوستش در محله‬ ‫نواب زندگی زیرزمینی‌‌ای داشته است‪.‬‬ ‫سرانجام پس از پنج ماه‪ ،‬زندگی زیرزمینی‬ ‫این تبهکار شوم پایان یافت‪.‬‬ ‫گفت‌وگو با جوان فریبکار‬ ‫بهروز معروف به آرش‪ ،‬جوان فریبکاری‬ ‫است که با زورگیری‌های زنجیره‌ای از‬ ‫دختران دانش آموز دست به اخاذی‌های‬ ‫طالیی می‌زد‪.‬‬ ‫با دختران دانش‌آموز چگونه آشنا می‌شدی؟‬ ‫اطراف دبیرستان پرسه می‌زدم و به‌راحتی‬ ‫جلو می‌رفتم و شماره می‌دادم‪.‬‬ ‫خواسته‌ات از دختران دانش‌آموز چه بود؟‬ ‫خواسته‌ای نداشتم‪.‬‬ ‫می‌گویند آن‌ها را وادار به سرقت طالجات‬ ‫از خانه‌هایشان کردی؟‬ ‫من وادار نکردم‪ ،‬تنها مشکالتم را با آنان در‬ ‫میان می‌گذاشتم و آن‌ها خودشان طال‌هایشان‬ ‫را به من می‌دادند‪.‬‬ ‫پس چرا تهدیدشان می‌کردی؟‬ ‫تهدیدی در کار نبود‪ ،‬دروغ می‌گویند فقط‬ ‫زمانی که طالهایشان را می‌خواستند می‌گفتم‬ ‫فع ً‬ ‫ال‌نمی‌توانم آن‌ها را برگردانم‪.‬‬ ‫طالها را چه کار می‌کردی؟‬ ‫به جای قرض‌هایم پس دادم‪.‬‬ ‫چه قرضی؟‬ ‫مقداری قرض داشتم پس دادم و بقیه را‬ ‫خرج خودم کردم‪ ،‬یک موتور هم خریدم‪.‬‬ ‫کار می‌کنی؟‬ ‫ال کاری ندارم اما قب ً‬ ‫فع ً‬ ‫ال در یک مغازه‬ ‫مانتوفروشی می‌کردم و قبل از آن هم عضو‬ ‫تیم جوانان آبی‌پوشان پایتخت بودم‪.‬‬ ‫فوتبالیست هم بودی؟ چه شد که به اینجا‬ ‫رسیدی؟‬ ‫بله پول نداشتم به ناچار از تیم بیرون آمدم‬ ‫و در مانتوفروشی کاری برای خودم دست و‬ ‫پا کردم‪.‬‬


‫‪66‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫دردسر بچه خیالی برای زن‬ ‫ایرانی مقیم آلمان‬

‫گم شدن شناسنامه زن ایرانی در آلمان یک‬ ‫معمای پیچیده سر به مهر را کلید زد‪ .‬این زن‬ ‫وقتی اقدام به گرفتن شناسنامه المثنی کرد اسم‬ ‫بچه‌ای را دید که مادر بودن وی را نشان می‌داد‪.‬‬ ‫این زن که مهسا نام دارد دو سال پس از ازدواج‬ ‫همسرش را در تصادف خونین از دست داده‬ ‫بود و بچه‌ای نداشت و با صدور شناسنامه المثنی‬ ‫متوجه شد اسم بچه‌ای در صفحه سجلی وی‬ ‫ثبت شده است‪.‬زن حیرت‌زده بعد از بازگشت‬ ‫به ایران به دادگاه خانواده ونک رفت و به‬ ‫بازپرس گفت‪ 18 :‬ساله بودم که پدر و مادرم‬ ‫از هم جدا شدند به همین خاطر تصمیم گرفتم‬

‫احوال و ارائه مدارکی توانست شناسنامه المثنی‬ ‫من را بگیرد اما یک چیز خیلی وی را شوکه‬ ‫کرده بود؛ نام بچه‌ای در شناسنامه من به چشم‬ ‫می‌خورد به همین خاطر دوستم فور ًا با من تماس‬ ‫گرفت و گفت چرا بچه‌دار شدنت را به ما خبر‬ ‫ندادی‪ .‬من که ابتدا تصور می‌کردم دوستم با‬ ‫من شوخی می‌کند با صدای بلندی پشت گوشی‬ ‫تلفن خندیدم آنچه را می‌شنیدم باور نداشتم‪.‬‬ ‫اما نمی‌دانستم باید به خاطر این مسأله هر روز‬ ‫پله‌های دادگاه خانواده را باال و پایین کنم‪ .‬با‬ ‫ادعای مهسا رسیدگی به این پرونده در دادگاه‬ ‫خانوده ونک آغاز شد و قاضی دستور داد زن‬ ‫جوان برای آزمایشات پزشکی قانونی به ایران‬ ‫بیاید‪ .‬آزمایشات پزشکی قانونی انجام شد‪،‬‬ ‫شواهد و مدارک نشان می‌داد که وی تاکنون‬ ‫زایمان نداشته است‪ .‬به همین خاطر با دستور‬

‫سارق با وجدان‬

‫برای ادامه تحصیل به همراه مادرم به آلمان‬ ‫بروم‪ .‬بعد از این‌که از دانشگاه فارغ‌التحصیل‬ ‫شدم پرستار یکی از بیمارستان‌های آلمان شدم‪،‬‬ ‫همانجا بود که با سعید آشنا شده و با هم ازدواج‬ ‫کردیم اما این ازدواج بیش از دو سال دوام‬ ‫نیاورد چرا که شوهرم را در یک تصادف از‬ ‫دست دادم و بعد از آن هرگز ازدواج نکردم‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬دو سال پس از مرگ شوهرم تصمیم‬ ‫گرفتم برای دیدن پدر و بستگانم به ایران سفر‬ ‫کنم‪ .‬برای رفتن به سفارتخانه آماده می‌شدم‬ ‫که متوجه شدم شناسنامه‌ام در خانه نیست و گم‬ ‫شده است‪ .‬تقریب ًا همه جای خانه را گشتم اما‬ ‫اثری از شناسنامه نبود به همین خاطر با یکی از‬ ‫دوستانم در ایران تماس گرفته و از او خواستم‬ ‫برای گرفتن شناسنامه المثنی برایم کاری کند‪.‬‬ ‫دوست خانوادگی‌مان با مراجعه به اداره ثبت‬

‫قاضی تیم تحقیق وارد عمل شد و در همان‬ ‫مراحل مقدماتی دریافت پدربزرگ مهسا زمانی‬ ‫که زنده بود با اعالم تولد نوه پسری‌اش توانسته‬ ‫اسم پسربچه‌ای را وارد شناسنامه مهسا کند و به‬ ‫همین خاطر اداره ثبت احوال اصرار داشت که‬ ‫پسربچه قید شده در شناسنامه متعلق به این زن‬ ‫جوان است‪ .‬هنوز نیت پدربزرگ مهسا و راز گم‬ ‫شدن شناسنامه وی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد‬ ‫و تاکنون کسی نتوانسته این معمای سر به مهر را‬ ‫باز کند‪.‬‬ ‫بنا به این گزارش با دستور قاضی اسم پسربچه‬ ‫خیالی از شناسنامه مسافر آلمانی حذف شد و‬ ‫هنوز بچه‌ای که نام آن در شناسنامه حک شده‬ ‫هویت‌اش شناسایی نشده است‪.‬‬

‫سارقی که گوشی آیفون یک مرد چینی را‬ ‫دزدیده بود بیش از هزار نام و شماره‌تلفن‌‬ ‫داخل گوشی را برای صاحبش نوشت و برای‬ ‫او فرستاد‪.‬‬ ‫این سارق برای آقای زوبین که گوشی‬ ‫‪440‬دالری‌اش را از دست داده بود این‬ ‫کار را کرده چون به‌نظر می‌رسد پیدا کردن‬ ‫شماره‌تلفن‌های داخل گوشی سخت‌تر از‬ ‫خرید یک گوشی جدید باشد‪ .‬سارق در‬ ‫‪13‬برگه کاغذ ‪ 1000‬نام و شماره‌تلفن را‬ ‫به‌صورت دست‌نویس ‪4‬روز پس از سرقت‬ ‫برای صاحب آن فرستاد‪ .‬مالباخته در این‌باره‬ ‫گفت‪ ‌:‬نوشتن هزار نام و شماره‌تلفن به‌طور‬ ‫حتم وقت زیادی از سارق گرفته است‪.‬‬

‫ی سیاه جوان فوتبالیست‬ ‫سلطـه‌گر ‌‬ ‫بر دختران دانش‌آموز‬ ‫جوان فوتبالیست که به کمین دختران‬ ‫دانش‌‌‌آموز می‌نشست پس از ‪ 5‬ماه زندگی‬ ‫زیرزمینی‌ دستگیر شد‪.‬دختران همکالسی که‬ ‫در دام این تبهکار شوم افتاده بودند از ترس‬ ‫انتشار فیلم‌های سیاه و تهدید به اسیدپاشی‬ ‫تحت سلطه خواستگار فوتبالیست قرار‬ ‫می‌گرفتند‪.‬‬ ‫اواخر تیرماه سال جاری دختر ‪ 15‬ساله‌ای‬ ‫با مراجعه به دادسرای بعثت تهران سرنوشت‬ ‫سیاهی را پیش روی بازپرس غفاری بازگو‬ ‫کرد و گفت‪ :‬از یک سال پیش در مسیر‬ ‫مدرسه با پسری به نام آرش ‪ 22‬ساله آشنا‬ ‫شدم‪ .‬هر از گاهی با هم تلفنی حرف می‌زدیم‬ ‫تا این‌که با اصرارش سر قرار رفتم و آرش‬ ‫با ابراز عالقه زیادی گفت می‌خواهد به‬ ‫خواستگاری‌ام بیاید‪ .‬دوستی من و آرش‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

65


‫‪64‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫همان طور که گفتیم در بسیاری از فرهنگ‬ ‫ها‪ ،‬عشق جنسی رابه عنوان گناه تلقی می‬ ‫کنند‪.‬این مسئله باعث شده است که بسیاری‬ ‫از افراد‪" ،‬میل جنسی” و "لذت جنسی "را با‬ ‫گناهکار بودن برابر قرار می دهند‪”.‬سکوتی”‬ ‫که در بسیاری از خانواده ها در قبال مسائل‬ ‫جنسی وجود دارد‪ ،‬کافی است که ذهن‬ ‫فرزندان از آن تابویی بزرگ بسازد‪.‬در این‬ ‫خانواده ها‪ ،‬بچه ها خیلی زود در می یابند‬ ‫که نه تنها سوال کردن در این زمینه ها ممنوع‬ ‫است‪ ،‬بلکه کوچکترین حرکتی که به نوعی با‬ ‫سکسوآلیته در ارتباط باشد نیز شدیدا وقیح‬ ‫است‪.‬‬ ‫حتی اگر در حوزه ی ذهنی باشد‪ :‬خواب‬ ‫دیدن ‪ ،‬میل داشتن‪ ،‬نگاه کردن‪ ،‬بدن خود را‬ ‫نوازش کردن …اگر هم کالمی در این ارتباط‬ ‫بیان شود با ارزش گذاری های منفی همراه‬ ‫است‪”:.‬زشت است”‪" ،‬منفور است”…تمام‬ ‫اینها در این جهت که تصویر شنیعی از امیال‬ ‫جنسی داده شود‪ (.‬به عنوان نمونه مشاهده می‬ ‫کنیم تا زمانی نه چندان دور دراروپا‪ ،‬احساس‬ ‫گناه شدیدی در قبال امیال جنسی به افراد‬ ‫اعمال می شد و از متدهای گوناگونی برای‬ ‫سرکوب میل جنسی در نوجوانان استفاده می‬ ‫کردند(خصوصا در قرن ‪ ۱۸‬و ‪. )۱۹‬‬ ‫مثال برای اینکه نوجوان در رختخواب و‬ ‫حتی در خواب دست به خودارضایی نزند‪،‬‬ ‫از روشهایی مثل‪ :‬حبس کردن دست ها در‬ ‫کیسه‪ ،‬بستن دست ها در هنگام خواب و‬ ‫ازهمه وحشتناک تر‪ ،‬نسب حلقه ای فلزی به‬ ‫آلت تناسلی پسرها در هنگام خواب‪ ،‬استفاده‬ ‫می کردند‪.‬این حلقه ها از داخل دارای تیغه‬ ‫های سوزن مانندی بودند که چنانچه در‬ ‫خواب نیزبه نوجوان حالت تحریک جنسی‬ ‫دست می داد‪ ،‬تماس پوست آلت با تیغه های‬ ‫حلقه‪ ،‬باعث ایجاد دردی شدید و پایان دادن‬ ‫به این "میل منفور” بود‪).‬‬ ‫باید بگوییم ‪ ،‬با مرور زمان‪ ،‬کودک ونوجوان‬ ‫این تابو هارا درونی می کنند‪.‬این تابو ها‪ ،‬به‬ ‫نوعی میل رابه زنجیر می کشند و باعث می‬ ‫شوند طبیعی ترین حس انسان یا سرکوب‬ ‫شود و یا حضورشان فرد را در وحشت واز‬ ‫خود بیزاری غوطه ور کند ‪.‬در حقیقت درونی‬ ‫کردن این تابو ها‪ ،‬می تواند اختالالت مهمی‬ ‫در میل جنسی و نیز رسیدن به لذت جنسی‬ ‫ایجاد کند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬فرد به محض‬ ‫قرار گرفتن در رابطه‪ ،‬دچار ترس های شدید‬ ‫می شود‪ .‬ترس هایی که او را از داشتن یک‬ ‫رابطه جنسی ارضا کننده محروم می کنند و یا‬ ‫هر بار که فرد تصمیم به برقراری رابطه ی‬ ‫جنسی بگیرد افکار مزاحم‪ ،‬چیزهای دیگری‬ ‫را جایگزین میل جنسی فرد می کنند‪”(.‬االن‬ ‫موقع مناسب نیست‪ ،‬کلی کار دارم‪ ،‬ظرف‬ ‫های کثیف مونده یا باید برم فاکتورها رو‬ ‫بدم”)‬ ‫یکی از پدیده هایی که بعنوان نمونه در‬ ‫بعضی از مردها سکس را با اضطراب زیاد‬ ‫همراه می کند‪ ،‬این است که بطور ناخود‬ ‫آ گاه ارتباط با هر زنی برایشان تداعی رابطه‬ ‫با مادرشان است‪ .‬این که مرد‪ ،‬زن را تنها به‬ ‫عنوان "جایگزین مادرش” تلقی کند‪ ،‬باعث‬ ‫می شود که در هنگام برقراری رابطه ی‬ ‫جنسی‪ ،‬اضطراب های شدیدی را در حوزه‬ ‫ی آگاه ذهنش تجربه کند‪ .‬زیرا این رابطه‬

‫در نا خودآ گاهش تصویری از "همخوابگی‬ ‫با مادرش” را دارد‪ .‬بخاطر همین است که‬ ‫گروهی از مردان که وابستگی شدیدی به‬ ‫مادرانشان دارند‪ ،‬در هنگام شروع رابطه با‬ ‫یک زن دچار ترس های شدیدی می شوند‬ ‫و این ترس ها به نوعی بر میل جنسی آن ها‬ ‫به آن زن تاثیر می گذارد و حتی می تواند‬ ‫باعث تجربه ی ناتوانی جنسی در فرد شود‪.‬‬ ‫در خیلی از این موارد‪ ،‬برای حل مشکل ‪،‬‬ ‫باید به اعماق و ریشه های آن پرداخت و در‬ ‫همین جهت‪ ،‬گاهی "روان درمانی”‪ ،‬الزامی‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫ ترس زاییده از تجربیات منفی‬‫از عوامل دیگری که می تواند در فرد ترس‬ ‫های عمیق در رابطه با کشش های جنسی‬ ‫ایجاد کند‪ ،‬تجربه های وحشتبار جنسی‬ ‫دردوران کودکی است‪ .‬تجاوز های جنسی به‬ ‫فرد در سنین پایین‪ ،‬می تواند در او احساس‬ ‫تنفر عمیقی نسبت به امیال جنسی ایجاد کنند‬ ‫‪ .‬زیرا برای فرد میل جنسی‪ ،‬تداعی گر حس‬ ‫شرم و تحقیر و وحشت می شود‪.‬‬ ‫یکی از عوامل دیگر ترس از نزدیکی جنسی‪،‬‬ ‫اولین تجربه ی جنسی می تواند باشد‪.‬این‬ ‫مسئله‪ ،‬خصوصا در زن ها و در کشورهای‬ ‫سنتی که حتی روز و ساعت اولین رابطه ی‬ ‫جنسی‪ ،‬از پیش تعیین شده است به چشم‬ ‫می خورد‪ .‬عدم آگاهی مرد به چگونگی بر‬ ‫انگیختن و ارضای امیال جنسی او ونیز نا آشنا‬ ‫بودن خود زن به امیال جنسی اش‪ ،‬در خیلی‬ ‫از موارد‪ ،‬این تجربه را برای زن به تجربه ای‬ ‫دردناک و مشمئز کننده تبدیل می کند‪.‬‬ ‫ ترس از لذت‬‫هر چند این تیتر ممکن است در نظر اول به‬ ‫نظرمان غریب بیاید‪ ،‬زیرا به نظر می رسد که‬ ‫جذابیت لذت برای ما بحدی است که قاعدتا‬ ‫ترس را در همان اول باید متالشی کند‪ .‬ولی‬ ‫متاسفانه این ترس‪ ،‬جزو ترس هایی است‬ ‫که می تواند میل جنسی را در چنگال خود‬ ‫اسیر کند‪.‬در حقیقت‪ ،‬تجربه ی لذت جنسی‪،‬‬ ‫تجربه ایست که وقتی نهایت فرد رادر بر می‬ ‫گیرد‪ ،‬می تواند برای افرادی که دوست دارند‬ ‫همه چیزشان در کنترل فکر و منطق باشد‪،‬‬ ‫وحشت غریبی ایجاد کند‪.‬زیرا برای این‬ ‫افراد‪ ،‬غرق شدن در لذت برابر است با "بچه‬ ‫گانه "عمل کردن‪.‬‬ ‫یکی از بیم های این افراد این است که با‬ ‫رها شدن در لذت‪ ،‬تصویر مضحکی از خود‬ ‫به فرد مقابل ارائه دهند‪ .‬زیرا غرق شدن در‬ ‫لذت می تواند عکس العمل های فرد را از‬ ‫کادری که خودش و دیگری از او در ذهن‬ ‫دارند خارج کند و جنبه ی دیگری از او را به‬ ‫نمایش بگذارد‪.‬مثال اگر فردی باشد که عادت‬ ‫نداشته باشد احساساتش را در حرکات بدنش‬ ‫‪ ،‬در صدایش و نگاهش بروز دهد‪ ،‬تجربه ی‬ ‫لذت را به عنوان خطری برای تصویری که‬ ‫از خود دارد و نیز تصویری که سعی دارد از‬ ‫خود به هم بسترش دهد‪ ،‬تلقی کند و نهایتا‬ ‫ترس از اینکه بروز این تجربه در ارتباطی که‬ ‫با فرد مقابل دارد تاثیر بگذارد‪.‬شاید بگویید‬ ‫خوب چه از این بهتر! اما مشکل این است‬ ‫که در خیلی روابط‪ ،‬نگه داشتن فاصله با‬ ‫دیگری‪ ،‬عملکرد های خاص خودش را دارد‬ ‫و از دست رفتن این فاصله برای بعضی آدم‬ ‫ها گران تمام می شود‪.‬فرد حتی می تواند با‬

‫وجود لذتی که از رها شدن در نوازش های‬ ‫دیگری حاصلش می شود‪ ،‬در مقابل این میل‬ ‫مقاومت کند و آن به این علت که در زوجشان‬ ‫همیشه اوست که همه چیز را در دست می‬ ‫گیرد و کنترل می کند‪.‬‬ ‫در اینجا بجاست کمی نیز از” ترس از‬ ‫صمیمیت” سخن بگوییم‪.‬‬ ‫ ترس از صمیمیت‬‫گفتیم "نگه داشتن فاصله ی عاطفی”‪ ،‬جزو‬ ‫مکانیسم های دفاعی بعضی از اشخاص‬ ‫است‪ .‬صمیمیت عاطفی بین یک زوج‪،‬‬ ‫تنها به در آغوش هم خفتن و یا گفتن جمله‬ ‫های احساسی و جنسی خالصه نمی شود‪.‬‬ ‫صمیمیت‪ ،‬دیگری را به عمق درون خود راه‬ ‫دادن را نیز شامل می شود‪ .‬با اینکه احساس‬ ‫خوبی می تواند باشد ولی ریسک” بدفهمی”‪،‬‬ ‫"احساس کوچک شدن کردن” از جانب‬ ‫طرف مقابل را نیز به دنبال داشته باشد‪ .‬به‬

‫معنی که رابطه جنسی برایمان تنها وسیله‬ ‫ای برای ارضای امیال نمی شود‪ ،‬بلکه می‬ ‫تواند ابزاری شود که به وسیله ی آن با زبان‬ ‫گاهی "غیر کالمی ” حرف های ناگفته مان‬ ‫را با دیگری در میان بگذاریم‪ .‬و یا حتی‬ ‫خشم ها و عصبانیت ها و نارضایتی هایی‬ ‫که در ابعاد دیگر از شخص مقابل داریم‪،‬‬ ‫به روابط جنسی انتقال دهیم‪ .‬میل به تحقیر‬ ‫ویا سرزنش دیگری نیز در رابطه جنسی می‬ ‫تواند انعکاس پیدا کند‪.‬خصوصا زمانی که‬ ‫استفاده از ” زبان ” و "حرف زدن "برای‬ ‫مطرح کردن مشکالت و دلخوری ها‪ ،‬کنار‬ ‫گذاشته شود‪ ،‬سکس به عنوان حوزه ای که‬ ‫درآن دو فرد بطورتنگاتنگ با هم در ارتباط‬ ‫هستند‪ ،‬تبدیل به فضایی ” مناسب ” (یا بهتر‬ ‫است بگوییم نامناسب!) برای "گفتگوهای‬ ‫های غیر زبانی” می شود‪.‬‬ ‫نوع رابطه ای که طرفین در زندگی روزمره با‬

‫این دلیل و دالیل دیگر که در بحث ما نمی‬ ‫گنجد‪ ،‬در بعضی افراد رابطه ی صمیمی به‬ ‫منزله ی تجاوز به حریم شخصی شان است‬ ‫و چون رابطه ی جنسی به نوعی می تواند در‬ ‫خود شخص و یا در شخص مقابل‪ ،‬انتظار‬ ‫صمیمیت بوجود آورد‪ ،‬پس برای فرد به‬ ‫گونه ای به عنوان تهاجم نیروهای بیگانه به‬ ‫سرزمین درون تلقی می شود‪.‬‬ ‫اگر در عواملی که در باال ذکر کردیم توجه‬ ‫کنیم‪ ،‬متوجه می شویم که” رابطه”‪ ،‬یکی از‬ ‫فاکتورهای مهمی است که در ایجاد "ترس از‬ ‫میل جنسی” نقش دارد‪ .‬به همین دلیل الزم‬ ‫می دانیم در مورد چگونگی تاثیر این دو بر‬ ‫هم‪ ،‬نکاتی را بیان کنیم‪.‬‬ ‫میل جنسی و رابطه‬ ‫یکی از تفاوت های عمده ی انسان با‬ ‫حیوانات در زمینه ی جنسی این است که امیال‬ ‫جنسی انسان از بعد غریزی شان بسیار فراتر‬ ‫می روند‪ .‬از عواملی که برامیال جنسی انسان‬ ‫تاثیر فراوان دارد‪ ،‬رابطه های انسانی با تمام‬ ‫پیچ و خم هایش است‪.‬کیفیت و چگونگی‬ ‫رابطه عاطفی و روحی دو نفر‪ ،‬عامل تعیین‬ ‫کننده ای در ارتباط جنسی آن ها می باشد‪.‬‬ ‫امیال جنسی ما وقتی در رابطه با دیگری‬ ‫قرار می گیرند‪ ،‬با بسیاری عوامل دیگر‬ ‫ترکیب می شوند‪.‬ما‪ ،‬پیام هایی که در زندگی‬ ‫روزمره نمی توانیم به شخص مقابل انتقال‬ ‫دهیم‪ ،‬با امیالمان ترکیب می کنیم‪ .‬به این‬

‫هم دارند‪ ،‬می تواند دربستر زناشویی ادامه‬ ‫پیدا کند‪.‬مثال اگر زوج دچار مشکل” بازی‬ ‫قدرت” در رابطه شان باشند‪ ،‬حضور این‬ ‫پدیده در میل جنسی و در کیفیت معاشقه‬ ‫شان امکان دارد ایجاد اختالالتی کند‪.‬‬ ‫میل جنسی در انسان‪ ،‬نیاز به شکوفایی رابطه‬ ‫در ابعاد روحی‪ -‬عاطفی اش دارد و بطور‬ ‫متقابل‪ ،‬میل جنسی به دیگری‪ ،‬جزو پایه های‬ ‫یک رابطه ی شکوفا و صمیمی در زندگی‬ ‫زناشویی است‪.‬این دو عامل نه تنها در رابطه‬ ‫ی دو طرف مهم هستند‪ ،‬بلکه تاثیر بسزایی‬ ‫نیز در اعتماد به نفس و تصویری که فرد از‬ ‫خود و دیگری دارد می گذارد‪.‬‬ ‫در هر صورت واقعیت زیر انکار ناپذیر است‪:‬‬ ‫مشکل بتوان به کسی که به عنوان فرد برای ما‬ ‫ارزش قائل نیست‪ ،‬میل جنسی داشت‪.‬‬ ‫بر خالف چیزی که خیلی از ما تصور می‬ ‫کنیم‪ ،‬در روابط طوالنی مدت‪ ،‬عشق و یا حتی‬ ‫کشش جنسی بین دو نفر برای برقراری یک‬ ‫رابطه جنسی ارضا کننده‪ ،‬کافی نمی باشد‪ .‬می‬ ‫بینیم که سیستم روانی و ارتباطی بشر‪ ،‬بدلیل‬ ‫پیچیدگی هایش‪ ،‬می تواند بطور مثبت و یا‬ ‫منفی بر "میل جنسی”‪ ،‬تاثیر بگذارد‪.‬‬ ‫تعمق در رابطه و نیز ترس های خودآ گاه و‬ ‫ناخودآ گاهمان‪ ،‬می تواند قدم مثبتی باشد‬ ‫برای اینکه با خواهش های جنسی خود‬ ‫مستقیم تر ارتباط برقرار کنیم‪.‬‬


‫‪63‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫به گونه ای منفور نگریسته شده است ‪ .‬به‬ ‫خاطر همین است که بیشتر قوانین مذهبی‬ ‫و اجتماعی‪ ،‬سعی در کنترل و سرکوب این‬ ‫امیال زن داشته اند‪.‬میل جنسی زن چنان‬ ‫ایجاد وحشت می کرده است‪ ،‬که بطرق‬ ‫مختلف سعی در مهار کردن آن کرده اند‪.‬‬ ‫خلق داستان ها و اسطوره هایی که در آن ها‪،‬‬ ‫زن و میل جنسی او‪ ،‬به صورتی شیطانی و‬ ‫مخرب به نمایش گذاشته شده است‪ ،‬نمودی‬ ‫از این وحشت است‪ .‬در یونان باستان‪ ،‬افسانه‬ ‫های زیادی ابداع کرده بودند که در آن ها‪،‬‬ ‫پرسوناژهای اصلی ارواح خون آشام زنانی‬ ‫بودند که حتی پس از مرگ نیز در جستجوی‬ ‫ارضا امیال کثیفشان بودند‪.‬‬ ‫در هند این ترس از زن در این ضرب المثل‬ ‫به چشم می خورد‪" :‬همچنان که آتش را با‬ ‫چوب نمی توان آرام کرد و تمام رودهای‬ ‫دنیا‪ ،‬برای پر کردن دریا کفایت نمی کنند‪،‬‬ ‫میل زنان نیز هیچ گاه آرام نخواهد گرفت‪،‬‬ ‫حتی اگر تمام مردهای عالم را در اختیارشان‬ ‫بگذاری‪”.‬‬ ‫در اروپای قرون وسطی‪ ،‬پدران کلیسا تمام‬ ‫تالششان بر این بود که کریه ترین چهره ی‬ ‫ممکن را از خواهش های جنسی زن ارائه‬ ‫دهند ‪ .‬برای سنت ژان کریستف‪ ،‬تمام جادو‬ ‫های سیاه از اشتهای سیری ناپذیر زنان‬ ‫سرچشمه می گیرد ‪.‬‬ ‫یکی از مشغولیات ذهنی عمده ی پزشکان‬ ‫قرن ‪ ۱۹‬این بود که چگونه این اشتهای سیری‬ ‫ناپذیر زن را خاموش کنند‪" .‬دکتر فیو” در‬ ‫سال ‪ ۱۸۸۰‬در مورد میل جنسی زن اینطور‬ ‫توصیح می دهد‪:‬‬ ‫” شهوت جنسی زن خوشبختانه مخفی است‪.‬‬ ‫یعنی زن برای کشف این شهوت احتیاج‬ ‫به کمک مردان دارد‪ .‬تا مردی آن را بیدار‬ ‫نکند‪ ،‬این خواهش ها خفته می مانند‪.‬در‬ ‫نتیجه مردها باید کامال مواظب باشند که تا‬ ‫می توانند از بیدار شدن این امیا ل جلوگیری‬ ‫کنند و مراقب باشند که در هنگام انجام عمل‬ ‫جنسی‪ ،‬کاری انجام ندهند که این لذت های‬ ‫شدید در زن بیدار شود‪.‬نباید فراموش کرد که‬ ‫همه ی زن های نجیب هم بطور بالقوه این‬ ‫شهوات بی حد را در خود نهفته دارند و این‬ ‫وظیفه ی همسر است که مواظب باشد با ”‬

‫نوازش های خطرناک” این لذایذ را بیدار‬ ‫نکند‪.‬‬ ‫پزشکان دیگر برای مهار کردن این امیال‪ ،‬راه‬ ‫های دیگری نیز پیشنهاد می کردند از جمله‪:‬‬ ‫آموزش زن در منفعل بودن‪ ،‬خجالتی و بی‬ ‫دست و پا بودن‪ ،‬استفاده از کمر بندهای‬ ‫عفت که آلت تناسلی زن را در خود محبوس‬ ‫می کرد و در نهایت اگر هیچکدام از این ها‬ ‫چاره ساز نبود‪ ،‬به بریدن بخش تا بخش هایی‬ ‫از آلت تناسلی زن اقدام می ورزیدند‪ .‬زیرا به‬ ‫عقیده ی آن ها‪ ،‬زن خوب و نجیب زنی بود‬ ‫که از امیال جنسی عاری باشد و تجربه ی‬ ‫لذت جنسی را با خود به گور ببرد‪.‬‬ ‫تمام این اقدامات‪ ،‬مثمر ثمر واقع شد و‬ ‫همانطور که دکتر ویلیام در سال ‪۱۸۴۰‬‬ ‫اعالم می کند‪:‬‬ ‫"در حال حاضر با صراحت تمام می توانم‬ ‫اعالم کنم که سکسوآلیته زن خاموش شده‬ ‫است‪.‬عشق به کانون خانواده و فرزندان و‬ ‫کارهای خانه‪ ،‬تنها عالئقی است که زن ها‬ ‫احساس می کنند‪ .‬بندرت پیش می آید که‬

‫یک زن عمل جنسی را برای ارضا خودش‬ ‫طلب کند‪”.‬‬ ‫در فرهنگ ما نیز اگر به ادبیات ایران رجوع‬ ‫کنیم‪ ،‬انعکاس چنین تصویری را از زن‬ ‫مشاهده می کنیم‪:‬‬ ‫خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی ‪ ،‬در‬ ‫اندرزی به پسرش از قول نظامی گنجوی چنین‬ ‫می گوید‪:‬‬ ‫"زن گر نه یکی هزار باشد ‪ /‬در عهد کم استوار‬ ‫باشد‬ ‫زن دوست بود‪ ،‬ولی زمانی ‪ /‬چون جز تو‬ ‫نیافت دلستانی‬ ‫چون جز تو کس دگر ببیند ‪ /‬خواهد که تو‬ ‫را دگرنبیند‬ ‫این کارزنان پاکباز است ‪ /‬افسون زنان بد‬ ‫دراز است”‬ ‫در اینجا سوال اصلی که در ذهن نقش می‬

‫بندد این است که آیا واقعا این خواهش های‬ ‫جنسی زن تا این حد سیری ناپذیر است؟‬ ‫این که میل جنسی زن چیست و چگونه خود‬ ‫را نشان می دهد‪ ،‬بحثی مفصل است که در‬ ‫گفتار ما نمی گنجد و آن را به مقاالت بعد‬ ‫موکول می کنیم ‪ .‬تنها ذکر این نکته الزم‬ ‫است که زن بخاطر ساختار عضو تناسلی اش و‬ ‫نقاط حساس آن (و نیزبه دالیل دیگر)‪ ،‬قادر‬ ‫است حس های جنسی بسیار قوی را تجربه‬ ‫کند‪.‬اما به دلیل عدم تقارنی که در زمینه ی‬ ‫جنسی با مرد دارد‪ ،‬بیشتر در معرض احساس‬ ‫محرومیت است‪”.‬عدم تطابق زمانی” که می‬ ‫تواند بین ارگاسم (اوج لذت جنسی) زن و‬ ‫مرد وجود داشته باشد می تواند عاملی باشد‬ ‫که مانع رسیدن زن به اوج لذت جنسی شود‬ ‫و همانگونه که نیاکان مانیز پی برده بودند‪،‬‬ ‫بیدار شدن و ارضا شدن میل جنسی در زن‪ ،‬به‬ ‫دلیل متفاوت بودن و دیررس بودنش نسبت‬ ‫به میل جنسی مرد‪ ،‬می تواند در رابطه کشف‬ ‫نشده باقی بماند‪.‬‬ ‫میل جنسی و ترس‬ ‫یکی از موانع لذت جنسی ترس است‪ .‬ترس به‬ ‫نوعی می تواند "میل” را در انسان به اعماق‬ ‫وجودش سوق دهد‬ ‫ترس از گناه‬

‫ادامه در صفحه بعد‪...‬‬


‫‪62‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ترس از لذت هم آغوشی‬ ‫روانکاوی‪" ،‬میل” را در بشر به‬ ‫عنوان "عامل مولد فشار جسمی‬ ‫و روانی”‪ ،‬و "لذت” را به منزله‬ ‫پدیده ای خوشایند که به این‬ ‫فشارها پایان می دهد‪ ،‬تلقی می‬ ‫کند‪ .‬در فرهنگ ما‪ ،‬در پرورش و‬ ‫تربیت کودکانمان‪ ،‬به این پدیده‬ ‫لذت بردن به هیچ وجه بها داده‬ ‫نشده است‪.‬‬

‫در فرهنگ ما یکی از بزرگترین موتورهای‬ ‫اعمال ما‪ ،‬تصویری است که از خود به‬ ‫دیگران و به اجتماع می دهیم و به فرزندان‬ ‫مان نیز این را به عنوان بزرگترین انگیزه‬ ‫اعمال و تصمیم گیری هاشان‪ ،‬القا می کنیم‬

‫باشد‪ ،‬کمبود شدیدتر و در نتیجه میل عمیق‬ ‫تر است‪" .‬الکان” روانکاو فرانسوی‪ ،‬تا آنجا‬ ‫پیش می رود که انسان را اینگونه تعریف می‬ ‫کند‪" :‬انسان چیزی نیست غیر از خواهش و‬ ‫فقدان‪ ”.‬به عقیده او‪ ،‬بشر را در تمام طول‬ ‫زندگی اش‪ ،‬یک احساس فقدان‪ ،‬دنبال می‬ ‫کند‪ .‬این احساس فقدان ما را وادار می کند‬ ‫که دائم در جستجو باشیم‪ .‬در جستجوی‬ ‫چیزی و یا کسی که این احساس خال را پر‬ ‫کند و بر این جستجوی بی پایان‪ ،‬خاتمه‬ ‫دهد‪ .‬به عقیده ی او‪ ،‬زندگی کردن یعنی از‬ ‫فقدانی به فقدان دیگر گذر کردن و نباید‬ ‫فراموش کرد که این احساس فقدان بیش از‬ ‫اینکه منفی باشد‪ ،‬موتوری است که انرژی‬ ‫های ما را بسیج می کند و اگر در راه درست‬ ‫کانالیزه شود‪ ،‬خالقیت های بیشماری را در‬

‫بردن ” نه تنها پدیده ای روانی است‪ ،‬بلکه به‬ ‫نوعی در بیولوژِ ی ما ثبت شده است‪ .‬بخش‬ ‫بیولوژیک لذت‪ ،‬به سیستمی در مغز ما بر‬ ‫می گردد(هیپوتاالموس و مراکز لمبیک) و‬ ‫حتی مولکول های مخصوص به خودش را‬ ‫دارد (آندومرفین) که از نرون های این مراکز‬ ‫ترشح می شود‪.‬هر فعالیت لذت بخش‪ ،‬این‬ ‫سیستم را به کار می اندازد و میزان آندومرفین‬ ‫را در خون باال می برد‪ .‬آب خوردن‪ ،‬غذا‬ ‫خوردن‪ ،‬ادرار کردن‪ ،‬ورزش کردن و خصوصا‬ ‫عشق بازی کردن‪ ،‬می توانند عامل این باال‬ ‫رفتن باشند و احساس لذت را در ما ایجاد‬ ‫کنند‪.‬ترشح آندومرفین در خون هم زمان‬ ‫باعث کاهش اضطراب و استرس و درد ‪ ،‬و‬ ‫افزایش احساس رضایت و خوشحالی‪ ،‬و نیز‬ ‫حتی ظرفیت های ذهنی و هوشی می شود‪.‬‬

‫می توان گفت هسته ی اصلی "میل جنسی”‪،‬‬ ‫غریزه ی جنسی است که خود را به صورت‬ ‫رانش نشان می دهد‪ .‬ممکن است شخص‬ ‫خاصی نیز هدف این میل نباشد و تنها بصورت‬ ‫یک خواهش‪ ،‬یک احتیاج بروز می کند‪.‬‬ ‫خواهشی که ریشه اش به عمل کرد بیولوژیکی‬ ‫مغز ارتباط دارد‪ .‬گاهی مثل احساس گرسنگی‬ ‫و بدون اینکه نظر ما را بخواهد خودش را‬ ‫به ما تحمیل می کند‪ .‬در بیشتر موارد عاملی‬ ‫محرک بیدار کننده امیال ماست‪ .‬این محرک‬ ‫می تواند یک خواب‪ ،‬یک فانتزی و یا یک‬ ‫پدیده ی خارجی باشد‪ .‬این محرک‪ ،‬به مغز‬ ‫ما نشانه هایی تصویری‪ ،‬صوتی و یا بویایی و‬ ‫‪ ..‬می فرستد‪ .‬گیرنده های اعضای حسی ما‬ ‫(چشم ها گوش ها ‪ ،‬پوست‪ )..‬این نشانه ها‬ ‫را به مغز ما منتقل می کند و میل در ما بیدار‬ ‫می شود‪.‬‬

‫را به عنوان گناه تلقی می کرد در صورتی که‬ ‫جستجوی لذت‪ ،‬بزرگ ترین محرک و موتور‬ ‫زندگی است‪.‬‬ ‫روانکاوی‪" ،‬میل” را در بشر بعنوان "عامل‬ ‫مولد فشار جسمی و روانی”‪ ،‬و "لذت” را‬ ‫بمنزله ی پدیده ای خوشایند که به این فشارها‬ ‫پایان می دهد‪ ،‬تلقی می کند‪.‬‬ ‫در فرهنگ ما‪ ،‬در پرورش و تربیت‬ ‫کودکانمان‪ ،‬به این پدیده ی لذت بردن به‬ ‫هیچ وجه بها داده نشده است‪.‬در فرهنگ‬ ‫ما یکی از بزرگترین موتورهای اعمال ما‪،‬‬ ‫تصویری است که از خود به دیگران و به‬ ‫اجتماع می دهیم و به فرزندان مان نیز این را‬ ‫به عنوان بزرگترین انگیزه ی اعمال و تصمیم‬ ‫گیری هاشان‪ ،‬القا می کنیم‪.‬بچه های ما‪،‬‬ ‫باید کارهایی انجام دهند تا در نظردیگران‬ ‫” بچه خوبی "به نظر برسند‪ .‬بندرت پیش‬ ‫میآید که به "لذت بردن” به عنوان عامل‬ ‫تعیین کننده انتخابشان بها دهیم‪.‬اگر کودکان‬ ‫مان را درحال انجام کاری لذت بخش ولی‬ ‫بی فایده مشاهده کنیم‪ ،‬آن کار را وقت تلف‬ ‫کردن تلقی می کنیم و چنانچه کودکان مان را‬ ‫به فعالیت هایی سوق می دهیم‪ ،‬بیشتر جنبه‬ ‫ی وجه اجتماعی و مفید بودن آن را در نظر‬ ‫می گیریم‪ ،‬تا میزان عالقه و خوشایند بودن آن‬ ‫فعالیت را برای کودک‪.‬‬ ‫عدم ارضای امیال جنسی‬ ‫عدم ارضای امیال جنسی‪ ،‬بر جسم و روان‬ ‫فشاری زیادی وارد می کند‪.‬اگر محرومیت ها‬ ‫موقت باشد تاثیرات نیز موقت هستند‪ .‬ولی‬ ‫اگر بطور مدام حضور داشته باشند‪ ،‬می توانند‬ ‫تاثیرات عمیق تری بر ابعاد مختلف بدنی‬ ‫و روحی فرد وارد کنند‪.‬عدم تجربه ی لذت‬ ‫جنسی برای زن و مرد‪ ،‬با کاهش بیش از حد‬ ‫هورمون آندو مورفین همراه است و همانطور‬ ‫که گفتیم‪ ،‬این هورمون عامل مهمی در ایجاد‬ ‫احساس آرامش و شادی دارد‪.‬‬

‫حافظه نقش اساسی در شدت بخشیدن به این‬ ‫امیال دارد‪ .‬حافظه‪ ،‬موقعیت حال را با خاطره‬ ‫ی تجربه ی لذت در گذشته‪ ،‬آغشته می کند‪.‬‬ ‫تعریفی که از "میل” می دهیم هم‪ ،‬بر همین‬ ‫اساس است‪" :‬میل تجسم لذت در لحظه ی‬ ‫واقعی و حال است”‬

‫زمینه های گوناگون در ما بیدار می کند‪.‬‬

‫میل و کمبود‬

‫"لذت” بازتابی از ارضای میل‬

‫در حقیقت طبق چیزی که روانشناسان‬ ‫معتقدند‪ ،‬شدت میل ارتباط مستقیم به میزان‬ ‫"احساس کمبود” دارد‪ .‬اگر فردی که به او‬ ‫گرایش داریم‪ ،‬در پیش ما باشد‪ ،‬به دلیل‬ ‫اینکه احساس کمبود راحت تر می تواند‬ ‫ارضا شود‪ ،‬میزان میل نیز کمتر است‪ .‬بر‬ ‫عکس وقتی فرد دست نیافتنی‪ ،‬دور یا ممنوع‬

‫وقتی امیال ما ارضا می شوند‪ ،‬احساس بسیار‬ ‫مثبتی ما را فرا می گیرد‪ .‬این احساس را لذت‬ ‫می نامیم‪ .‬در بسیاری از تمدن ها‪ ،‬پدیده ی‬ ‫لذت به شدت سرکوب شده است و نتیجه آن‬ ‫که هنوز نیز در فرهنگ های گوناگون دید‬ ‫درستی نسبت به پدیده ی لذت وجود ندارد‪.‬‬ ‫در صورتی که طبق چیزی که دانشمندان و‬ ‫روانشناسان به ما می گویند‪" ،‬ظرفیت لذت‬

‫کار کرد دیگری که پدیده ی "لذت بردن”‬ ‫در زندگی روزمره ی ما دارد این است که به‬ ‫صورت موتور اعمال ما عمل می کند‪.‬زیرا‬ ‫تجربه ی لذت‪ ،‬به عنوان پاداشی است که‬ ‫انگیزه ی ما را برای دوباره انجام دادن آن‬ ‫فعالیت‪ ،‬افزایش می دهد‪.‬در حقیقت خاطره‬ ‫ی لذت در ذهن ما‪ ،‬امیالمان را بیدار نگه‬ ‫می دارد‪.‬تجربه ی لذت به بشر یاری می دهد‬ ‫که وجود زمینی اش را راحت تر بپذیرد‪.‬‬ ‫وجودی که آگاهی به مرگ او را می تواند به‬ ‫اوج اضطراب برد‪.‬قرن های زیادی بشر لذت‬

‫نباید فراموش کرد که "حضور میل” اهمیت‬ ‫زیادی در تجربه ی لذت در فرد دارد‪ .‬بارور‬ ‫کردن میل یکی از عواملی است که انسان‬ ‫را در رسیدن به لذت جنسی یاری می دهد‪.‬‬ ‫بخاطر همین است که مثال نوازش‪ ،‬نقش‬ ‫مهمی را در رابطه ی جنسی بازی می کند‪.‬در‬ ‫حقیقت نوازش در بسیاری موارد با افزایش‬ ‫خواهش جنسی افراد‪ ،‬باعث می شود که‬ ‫رابطه ی جنسی ارضا کننده تر ی با یکدیگر‬ ‫داشته باشند‪.‬‬ ‫میل جنسی زن‪ ،‬معضلی به درازای تاریخ‬ ‫میل جنسی زن در بیشتر دوران های تاریخی‪،‬‬


‫‪61‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫تنها از پس تمیز کردن همه خانه برنمی‌آیید‪،‬‬ ‫از همسر یا شرکت‌های خدماتی کمک‬ ‫بگیرید تا در چند ساعت همه جا برق بیفتد‪.‬‬ ‫محققان می‌گویند تمیز کردن خانه از هر‬ ‫فعالیت دیگری شما را شادتر می‌کند‪ .‬از‬ ‫نظر پژوهشگران اگر تنها ‪ 17‬ساعت در‬ ‫هفته برای نظافت خانه وقت بگذارید‪،‬‬ ‫رضایت‌تان از زندگی بیشتر شده و آرام‌تر‬ ‫می‌شوید‪.‬‬ ‫‪ - 9‬دوباره عاشق همسرتان شوید‬ ‫اگر مسئولیت‌های بی‌شمار و روزهایی که‬ ‫پی‌درپی هم می‌گذرند شما را سرد و خسته‬ ‫کرده‪ ،‬از این ‪ 100‬ساعت برای احیای‬ ‫عشق‌تان کمک بگیرید‪ .‬خاطراتی که با‬

‫همسرتان داشته‌اید را بیرون بکشید؛ نامه‌ها‪،‬‬ ‫کارت پستال‌ها و یادگاری‌ها‪ .‬در کنار هم‬ ‫روزهایی که برای‌تان ماندگار مانده‌اند و‬ ‫این یادگاری‌ها را از خود بر جا گذاشته‌اند‬ ‫را مرور کنید‪ .‬سری به خیابان‌های‬ ‫خاطره‌های‌تان بزنید و سعی کنید روزهای‬ ‫خوشی که کم‌کم رو به فراموشی هستند را‬ ‫زنده کنید‪.‬‬ ‫‪ - 10‬کار خیر بکنید‬ ‫اگر گشتی در فضای مجازی بزنید‪ ،‬حتما‬ ‫از نمایشگاه‌ها و فروشگاه‌هایی که خیریه‌ها‬ ‫در گوشه و کنار شهر برپا کرده‌اند با خبر‬ ‫می‌شوید‪ .‬سر زدن به بازارچه‌های خیریه‪،‬‬ ‫یکی از بهترین راه‌ها برای شادتر شدن است‪.‬‬

‫محققان می‌گویند‪ ،‬کمک کردن به دیگران‬ ‫شما را شادتر می‌کند و اگر تنها ‪100‬ساعت‬ ‫از سال‌تان را وقف نیازمندان به کمک کنید‪،‬‬ ‫حال‌تان از این رو به آن رو می‌شود‪.‬‬ ‫‪ - 11‬بخوابید‬ ‫تصور نکنید تمام این ‪ 100‬ساعت باید‬ ‫فعاالنه به دنبال شادی و آرامش باشید‪ .‬اگر‬ ‫می‌خواهید حال‌تان خوب شود از خواب‌تان‬ ‫نزنید‪ .‬خواب کافی احساسات منفی را از‬ ‫شما دور می‌کند و تمرکز و خالقیت‌تان را‬ ‫باالتر می‌برد‪ .‬محققان می‌گویند خوش‌خوابی‬ ‫شما را شادتر هم می‌کند‪ .‬پس برنامه ‪ 4‬روزه‬ ‫را طوری بچینید که خواب‌تان کم و زیاد‬ ‫نشود‪.‬‬

‫‪ - 12‬چشم‌های‌تان را ببندید و گوش کنید‬ ‫نه راک و نه رپ‪ .‬این بار باید سراغ‬ ‫موسیقی‌هایی بروید که صدای دریا و‬ ‫طبیعت را به گوش شما می‌رسانند‪ .‬پنجره‌ها‬ ‫را ببندید و صدای مالیم موسیقی را همراه‬ ‫این لحظات‌تان کنید‪ .‬با چشم‌های بسته و‬ ‫بدنی رها شده دراز بکشید‪ .‬سعی کنید نفس‬ ‫کشیدن‌تان را حس کنید‪ .‬از تپش قلب یا‬ ‫صدایی که در گوش‌تان می‌رود آگاه باشید‪.‬‬ ‫فکرهایی که به ذهن‌تان می‌آید را خط نزنید؛‬ ‫شاهد آنها باشید‪ .‬چند دقیقه‌ای آرامش‬ ‫گرفتن و رها شدن حال شما را حسابی‬ ‫خوب خواهد کرد‪.‬‬


‫‪60‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫شاد ميشويد اگر‪...‬‬ ‫قبل از آنکه برای شادتر شدن‬ ‫قدمی بردارید‪ ،‬یک قلم و‬ ‫کاغذ پیدا کنید و فهرستی از‬ ‫دلتنگی‌های‌تان را بنویسید‪ .‬چه‬ ‫چیزهایی بیشتر از هر چیز در‬ ‫زندگی شما را آزار می‌دهد‬

‫قبل از آنکه برای شادتر شدن قدمی بردارید‪،‬‬ ‫یک قلم و کاغذ پیدا کنید و فهرستی از‬ ‫دلتنگی‌های‌تان را بنویسید‪ .‬چه چیزهایی‬ ‫بیشتر از هر چیز در زندگی شما را آزار‬ ‫می‌دهد‪ .‬در سمت دیگر فهرست‪ ،‬کارهایی‬ ‫را بنویسید که مدت‌هاست دوست دارید‬ ‫انجام‌شان دهید اما نتوانسته‌اید‪ .‬قطعا شما‬ ‫نمی‌توانید همه غصه‌های این فهرست را از‬ ‫زندگی‌تان پاک کنید و همه کارهایی که در‬ ‫آرزوی‌شان بوده‌اید را انجام دهید‪.‬‬ ‫پس دور کارهایی که در ‪ 100‬ساعت شدنی‬ ‫است و غصه‌هایی که از بین بردن‌شان به‬ ‫سال‌ها زمان نیاز ندارد‪ ،‬خط سبز بکشید و‬ ‫برای شروع آماده شوید‪ .‬اگر نوشتن فهرست‬ ‫برای‌تان کار سختی است و گمان می‌کنید‬ ‫‪ 100‬ساعت برای شادتر شدن کافی نیست‬ ‫از ما کمک بگیرید‪ .‬در این مطلب شما را‬ ‫با میانبرهایی آشنا می‌کنیم که تنها در چند‬ ‫ساعت حال و هوای‌تان را زیر و رو می‌کنند‪.‬‬ ‫این ادعای ما نیست‪ .‬محققان و روانشناسان‬ ‫معتقدند این قدم‌ها از شما انسان شادتری‬ ‫می‌سازد‪.‬‬ ‫‪ - 1‬قدردان باشید‬ ‫در این ‪ 100‬ساعت فقط به رفتارهای‬ ‫دیگران خوب نگاه کنید‪ .‬به هر تالشی که‬ ‫برای آرامش‪ ،‬رضایت و شادی شما می‌کنند‬ ‫توجه کنید و به آنها نشان دهید که این‬ ‫رفتارها را می‌بینید و درک می‌کنید‪ .‬محققان‬ ‫می‌گویند قدردانی کردن شما را شادتر می‌کند‬ ‫و رضایت‌تان از زندگی و آدم‌هایی که در کنار‬ ‫شما هستند را باالتر می‌برد‪ .‬درست است‬ ‫که قدرشناسی نباید به همین ‪ 100‬ساعت‬ ‫محدود شود اما این توجه می‌تواند شروع‬ ‫خوبی برای حضور قدردانی در زندگی شما‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫‪ - 2‬سفر یک‌روزه‬ ‫این روزها سراغ هر آژانس مسافرتی که بروید‪،‬‬ ‫فهرستی از تور‌های یک روزه طبیعت‌گردی‬ ‫یا تاریخی را به شما نشان می‌دهد‪ .‬کافی‬ ‫است بدانید دنبال چه سبکی از سفر هستید‬ ‫تا یکی از آنها را انتخاب کنید و یک روز‬ ‫متفاوت را بگذرانید‪ ،‬قالیشویی در کاشان‪،‬‬ ‫طبیعت‌گردی در سوادکوه یا ستاره‌بینی در‬ ‫کویر شهداد؟ سخت نگیرید و یکی از این‬ ‫گزینه‌ها را انتخاب کنید‪ .‬محققان می‌گویند‬ ‫گشت و گذار و سفرهای کوچک شما را از‬ ‫آنچه هستید‪ ،‬شادتر می‌کند‪.‬‬ ‫‪ - 3‬به شکاف دیوار بخندید‬ ‫این توصیه را حتی اگر بارها و بارها شنیده‬

‫باشید‪ ،‬باز هم تا آخر بخوانید‪ .‬روانشناسان‬ ‫می‌گویند گرچه خلق و خوی شما بر حالت‬ ‫چهره‌تان هم اثر می‌گذارد اما گاهی این چهره‬ ‫شماست که حال‌تان را بهتر می‌کند و خلق‌تان‬ ‫را تغییر می‌دهد‪ ،‬پس حتی اگر در انبوه‬ ‫مشکالت غرق شده‌اید‪ ،‬بهانه‌های کوچکی‬ ‫برای خندیدن پیدا کنید و تا می‌توانید لبخند‬ ‫بزنید‪ .‬خنده واقعا بر هر درد بی‌درمانی‬ ‫دواست‪.‬‬ ‫‪ - 4‬گناهکار را ببخشید‬ ‫محققان می‌گویند بخشیدن‪ ،‬درست مثل‬ ‫پیروی از رژیم سالم برای سالمت ما مفید‬ ‫است و بر سالمت قلب و باالتر رفتن خلق اثر‬ ‫می‌گذارد‪ .‬اما شاید تاثیر انتخاب رژیم غذایی‬ ‫درست در ‪ 100‬ساعت چندان واضح نباشد‪.‬‬ ‫پس می‌توانید میانبر بزنید و با بخشیدن یکی‬ ‫از کسانی که تصور ناخوشایندی در ذهن‌تان‬ ‫حک کرده شروع کنید‪.‬‬ ‫کار ساده‌ای نیست اما می‌توانید به بستری‬ ‫که او در آن زندگی می‌کند‪ ،‬سن و سالش‪،‬‬ ‫ویژگی‌های شخصیتی و بسیاری از عوامل‬ ‫دیگر توجه کنید و برای گذشتن از اشتباه او‬ ‫تالش کنید‪.‬‬ ‫‪ - 5‬صبح زود‪ ،‬توچال‬ ‫نمی‌خواهیم صحبت‌های کلیشه‌ای در مورد‬ ‫طبیعت‌گردی و معجزه کوه را تکرار کنیم اما‬ ‫از شما می‌خواهیم که چند دقیقه‌ای خودتان‬ ‫را در دمای‪ C°13/9‬قرار دهید‪ .‬محققان‬ ‫می‌گویند هوای تازه به ویژه اگر تا این اندازه‬ ‫خنک باشد‪ ،‬حال شما را خوب می‌کند‪.‬‬ ‫نگران نباشید این‌بار نیازی به چند ساعت‬ ‫وقت گذاشتن برای خوشحال‌تر شدن ندارید‪.‬‬ ‫کافی است ‪ 20‬دقیقه در هوای پاکی که تا‬ ‫این اندازه خنک است قرار بگیرید تا شادتر‬ ‫شوید‪ .‬خوشبختانه صبح‌های پاییزی‪ ،‬پیدا‬ ‫کردن جای خنک برای نفس تازه کردن کار‬ ‫سختی نیست‪.‬‬ ‫‪ - 6‬کمی میکروب الزم است‬ ‫آلودگی همیشه هم بد نیست‪ .‬محققان‬ ‫می‌گویند‪ ،‬بعضی باکتری‌های موجود در‬ ‫خاک دوست شما هستند و باعث ترشح‬ ‫بیشتر سروتونین در مغز شما می‌شوند‪ .‬از‬ ‫آنجا که سروتونین هورمونی شادی‌آور و‬ ‫ضدافسردگی است‪ ،‬ترشح بیشتر آن می‌تواند‬ ‫حال شما را بهتر کند‪ ،‬پس اگر در خانه‬ ‫باغچه دارید‪ ،‬بیلچه را بردارید و یک خانه‬ ‫گلی درست کنید‪ .‬اگر هم آپارتمان‌نشین‬ ‫هستید‪ ،‬بازی در ساحل یا طبیعت خاک‌آلود‬ ‫اطراف شهر را انتخاب کنید‪.‬‬ ‫‪ - 7‬یاد گرفتن یک نکته هم حال‌تان را‬ ‫خوب می‌کند‬ ‫اگر می‌خواهید حال‌تان بهتر شود‪ ،‬یک چیز‬ ‫تازه یاد بگیرید‪ .‬محققان می‌گویند یادگرفتن‬ ‫نه‌تنها تصور شما را نسبت به خودتان بهتر‬ ‫می‌کند بلکه به خوشحال‌تر شدن شما هم‬ ‫کمک می‌کند‪ .‬بد نیست قبل از شروع شدن‬ ‫این ‪ 100‬ساعت در یک نشست یا کارگاه‬ ‫آموزشی ثبت‌نام کنید و چند ساعتی را به‬ ‫یادگرفتن مهارت یا دانش تازه اختصاص‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫‪ - 8‬روزی ‪2‬ساعت برای خانه‌تان وقت‬ ‫بگذارید‬ ‫از خستگی نترسید و به جان خانه بیفتید‪.‬‬ ‫نگذارید هیچ گوشه‌ای آلوده بماند‪ .‬اگر دست‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

59


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

58


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

57


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

56


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

55


‫‪54‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫سرگذشت واقعی‌‬

‫ویزای نامزدی‪ ،‬بهانه ای برای‬ ‫خوشگذرانی‬

‫سال ‪ 2004‬بود‪ ،‬که شهرام در‬ ‫محله ما در تهران پیدایش شد‪.‬‬ ‫همه درباره شهرام یک مرد‬ ‫تحصیلکرده و ثروتمند و سیتی زن‬ ‫امریکا‪ ،‬حرف میزدند و دختران‬ ‫محله خود را کاندیدای چنین‬ ‫مرد ایده الی می کردند‪.‬‬

‫شاید بجرات من تنها دختری بودم‪ ،‬که اصال‬ ‫میلی به وصلت باچنین مردی نداشتم‪ ،‬چون‬ ‫با خود فکر می کردم‪ ،‬در این شرایط دخترها‬ ‫حالت کاالیی را دارند‪،‬که به یک مشتری‬ ‫پولدار ارائه می شوند‪ ،‬درحالیکه بیشتر‬ ‫دخترهای محله تحصیلکرده و زیبا‪،‬خوش‬ ‫اندام و ازخانواده های محترمی بودند‪ .‬ولی‬ ‫بهرحال روزگاری پیش آمده بود‪ ،‬که مردان‬ ‫عالقمند به ازدواج بسیار کم بودند و دختران‬ ‫منتظر بسیار زیاد! همه دخترها می دانستند‬ ‫که شهرام درخانه عمه خودسکنی گرفته وهر‬ ‫روزاز پشت پنجره اتاق‪ ،‬دخترها را برانداز‬ ‫می کند و هر روز‪ ،‬خواستار دیدار و گفتگو‬ ‫با یکی دو تا از آنها میشود‪ .‬یعنی شیوه ای‬ ‫که نوعی توهین به شخصیت دختر و زن بود‪.‬‬ ‫حدود ‪ 9‬روزی گذشت‪ ،‬یکروز من وارد خانه‬ ‫شدم و به سوی یخچال هجوم بردم‪ ،‬تا دلی از‬ ‫غذاهای خوشمزه مادرم در آورم‪ ،‬مادر دستم‬ ‫را گرفت و گفت امروز کمتر غذا بخور‪ ،‬یک‬ ‫خواستگار داریم‪ ،‬پرسیدم خواستگار؟ گفت‬ ‫بله آقای شهرام سیتی زن! گفتم من برای‬ ‫دیدار آقا به خانه عمه شان نمی روم‪ ،‬اگر اهل‬ ‫خواستگاری است‪،‬خودش با عمه اش بیاید‬ ‫اینجا و همه رسم و رسوم خواستگاری را‬ ‫انجام بدهند‪ ،‬البته اگر من پسندیدم‪ ،‬نه آقای‬ ‫شهرام‪ ،‬آنگاه در این باره حرف میزنیم‪ .‬مادر‬ ‫کمی جا خورد‪ ،‬ولی از نوع برخورد من بدش‬ ‫نیامد‪ ،‬گفت من به عمه اش پیغام می دهم‪.‬‬ ‫حدود ساعت ‪ 9‬شب شهرام و عمه اش به‬ ‫خانه ما آمدند‪ ،‬هنوز درصندلی شان جا بجا‬ ‫نشده بودند‪ ،‬که باران سئواالت را برسرمن‬ ‫ریختند‪ ،‬ولی برخالف انتظارشان من گفتم‬ ‫اجازه بدهید من ابتدا سئواالتم را مطرح‬ ‫کنم‪ ،‬بعد شما هرچه خواستید بپرسید‪ .‬هر‬ ‫دو جا خوردند‪ ،‬ولی بنظر آمد هر دو خوش‬ ‫شان هم آمد‪ .‬من بیش از ‪ 20‬سئوال گوناگون‬ ‫مطرح کردم و جواب ها را هم بروی کاغذی‬ ‫نوشتم‪ ،‬تلفن و آدرس و فکس خانه و محل‬ ‫کارش را هم پرسیدم و اینکه چه کسانی را‬ ‫در ایران و آمریکا می شناسد‪ ،‬که صاحب‬ ‫مقام و منزلت خا صی هستند‪ ،‬چه کسی در‬ ‫جمع دوستان وفامیل‪ ،‬پزشک و وکیل‪ ،‬استاد‬ ‫دانشگاه‪ ،‬روزنامه نویس و هنرمند و صاحب‬

‫بیزینس موفق است؟ شهرام کامال گیج شده‬ ‫بود‪ ،‬در همان حال گفت شما همان دختری‬ ‫هستید که من در جستجویش بودم‪ ،‬گفتم شما‬ ‫سئوالی ندارید؟ گفت قبال درباره شما اطالع‬ ‫پیدا کرده ام‪ .‬طی یک هفته ‪ ،‬شهرام سعی کرد‬ ‫خودش را مردی عاشق خانواده معرفی کند‪،‬‬ ‫بعد هم گفت بهترین راه‪ ،‬ابتدا نامزدی است‪،‬‬ ‫تا بتوانم تو را راحت به امریکا ببرم‪ ،‬بعد از‬ ‫یکماه بالفاصله ازدواج می کنیم و زندگی‬ ‫مشترک مان را آغاز خواهیم کرد‪ .‬خانواده‬ ‫من با نامزدی زیاد موافق نبودند‪ ،‬ولی وقتی‬ ‫شهرام گفت درصورت ازدواج حداقل یک‬ ‫سال طول می کشد‪ ،‬تا بتواند مرا به امریکا‬ ‫ببرد و همین فاصله به چارچوب خانواده تازه‬ ‫ما‪ ،‬ضربه می زند! آنها موافقت کردند و من و‬ ‫شهرام نامزد شدیم‪ .‬طبق نظر او‪ ،‬کلی فیلم و‬ ‫عکس گرفتیم‪ ،‬بعد هم به ترکیه رفتیم تا ویزا‬ ‫بگیریم‪.‬‬ ‫خوشبختانه در ترکیه من بدون هیچ دردسری‬ ‫ویزا گرفتم و با شهرام راهی شدم و دو روز بعد‬ ‫در خانه شیک او بروی تپه ای در نورتریج‬ ‫لس آنجلس آرام گرفتم‪ .‬شهرام خیلی زود از‬ ‫رابطه جنسی حرف زد و اینکه باید اینگونه‬ ‫بیشتر همدیگر را بشناسیم ودرک کنیم‪ ،‬بعد‬ ‫هم گفت دلم می خواهد زمان ازدواج‪ ،‬حداقل‬ ‫مادران مان اینجا باشند‪ ،‬من مادر تو را از‬

‫ایران و مادر خودم را از سوئد می آورم و‬ ‫بهترین خاطره را برای آنها می سازیم‪.‬‬ ‫برخورد شهرام با من چنان بودکه من احساس‬ ‫میکردم با او ازدواج کرده ام‪ ،‬خصوصا که‬ ‫مرا به دوستان خود‪ ،‬بعنوان همسر معرفی می‬ ‫کرد و برخی از آنها هم با حیرت مرا نگاه می‬ ‫کردند‪ ،‬که نمی دانستم چرا؟‬ ‫شهرام سفارش می کرد‪ ،‬ما نباید بچه دار‬ ‫شویم‪ ،‬چون هنوز آمادگی نداریم‪ .‬اصوال بچه‬ ‫مزاحم دوران خوش زندگی عاشقانه ماست‪.‬‬ ‫من هم اصراری نداشتم و از سویی هنوز‬ ‫رسما ازدواج نکرده بودیم‪ .‬من می دانستم‬ ‫که ما باید در طی ‪ 6‬ماه ازدواج کنیم وگرنه‬ ‫من امکان دیپورت دارم‪ .‬ولی عجیب اینکه‬ ‫شهرام بقول خودش درحال تهیه مقدمات‬ ‫سفر مادرها بود‪ ،‬حتی برای مادرم دعوت نامه‬ ‫ای فرستاد‪ ،‬که البته بدنبال سفرش به ترکیه به‬ ‫جایی نرسید‪.‬‬ ‫‪ 9‬ماه از اقامت من گذشته بود‪ ،‬یکروز از‬ ‫میان نامه های پستی‪ ،‬نامه ای بنام خود پیدا‬ ‫کردم‪ ،‬که دستور داده بودند هرچه زودتر باید‬ ‫امریکا را ترک کنم‪ ،‬یا به اداره مهاجرت‬ ‫مراجعه نمایم‪ ،‬من فهمیدم با مشکل بزرگی‬ ‫روبرو هستم‪ ،‬با شهرام حرف زدم‪ ،‬گفت من‬ ‫متاسفانه دیر متوجه شدم‪ ،‬بهتر است تو به‬ ‫ایران برگردی‪ ،‬تا من دو سه ماه دیگر بیایم‬ ‫همانجا ازدواج کنیم و بعد هم برگردیم‪ .‬من‬ ‫که از قوانین بی خبر بودم‪ ،‬بدنبال گفتگوی‬ ‫تلفنی با پدرم بالفاصله راهی شدم و وقتی در‬ ‫فرودگاه با مامور اداره مهاجرت روبرو شدم‪،‬‬ ‫فهمیدم من حداقل چند سالی از بازگشت به‬ ‫امریکا و دریافت هر نوع ویزایی محروم شده‬ ‫ام‪.‬‬ ‫از ایران به شهرام زنگ زدم‪ ،‬خیلی خونسرد‬

‫گفت قسمت من نبود که یک زن ایده ال چون‬ ‫تو داشته باشم‪ ،‬فریاد زدم منظورت چیه؟ بعد‬ ‫از ‪ 10‬ماه رابطه زناشویی و دلبستگی و عشق‪،‬‬ ‫این جواب من است؟ گفت زیاد سخت‬ ‫نگیر‪ ،‬آمدی اینجا کلی گردش کردی‪،‬خوش‬ ‫گذراندی‪ ،‬تجربه اندوختی و رفتی‪ ،‬دیگر چه‬ ‫می خواهی؟‬ ‫به پدرم مسائل پشت پرده را نگفتم‪ ،‬ولی‬ ‫توضیح دادم که شهرام اصوال اهل ازدواج‬ ‫نیست‪ ،‬او می خواست مرا بدون هیچ‬ ‫قراردادی‪ ،‬در آنجا نگهدارد‪ ،‬پدرم گفت پس‬ ‫بموقع برگشتی‪ ،‬اصال فکرش را هم نکن‪ .‬برو‬ ‫بدنبال ادامه تحصیل و بعد هم وصلت با یک‬ ‫مرد واقعی‪ .‬من ‪6‬ماه در افسردگی شدید فرو‬ ‫رفتم‪.‬حوصله درس و کار نداشتم‪ ،‬تا یکروز‬ ‫در یک جشن تولد با دختری آشنا شدم که‬ ‫بطور اتفاقی از من پرسید شما در فالن آدرس‬ ‫زندگی نمی کنید؟ گفتم بله‪ ،‬گفت شهرام توی‬ ‫محله شما بود؟ گفتم چطور؟ مینا گفت یک‬ ‫سال بعنوان نامزدی مرا برد امریکا‪ ،‬کمال‬ ‫استفاده را از من کرد بعد هم رهایم کرد و‬ ‫گفت تو قسمت من نبودی! این جمله مرا‬ ‫به خشم آورد و از مینا خواستم با هم ماجرا‬ ‫را دنبال کنیم‪ .‬بدنبال دوسال تحقیق بسیار‬ ‫فهمیدیم شهرام حداقل با ‪ 6‬دختر دیگر هم‬ ‫چنین کرده است‪ ،‬همه آنها را پیدا کردیم‪،‬‬ ‫شکایت مشترکی آماده کردیم و به دادگاه‬ ‫دادیم ودر سال ‪ 2009‬تقریبا راه بازگشت‬ ‫شهرام را به ایران بستیم‪ ،‬ولی خیلی زود‬ ‫متوجه شدیم‪ ،‬او عملیات خود را در ترکیه و‬ ‫دبی دنبال میکند‪.‬‬ ‫من همه مدارک و اسناد‪ ،‬شکایات و خالصه‬ ‫همه آنچه نشانه خالفکاریها و فریب و‬ ‫کالهبرداری شهرام بود‪ ،‬جمع آوری کردم‬ ‫و بعد از چند سال رفت و آمد به ترکیه‪،‬‬ ‫گرجستان‪ ،‬ارمنستان‪ ،‬دبی‪ ،‬آذربایجان‪،‬‬ ‫عاقبت ویزای امریکا گرفتم و خودم را به‬ ‫لس آنجلس رساندم‪ .‬به آدرس شهرام مراجعه‬ ‫کردم‪ ،‬در زدم دختری زیبا در راگشود‪،‬‬ ‫پرسیدم شما نامزد شهرام هستید؟ گفت بله‪،‬‬ ‫گفتم می دانی شهرام در طی ده سال گذشته‬ ‫حداقل ‪ 10‬تا نامزد دیگر هم داشته و همه‬ ‫را بعد از مدتی میان زمین وهوا رها کرده‬ ‫است؟ رنگش پرید گفت این بال را بسر‬ ‫من هم آورده‪ ،‬بعد از ‪10‬ماه میگوید برگرد‬ ‫ایران! گفتم حاضری با من در یک شکایت‬ ‫بزرگ همراه شوی؟ گفت بله‪ ،‬ولی از شهرام‬ ‫می ترسم‪ ،‬گفتم با او حرفی نزن‪ ،‬تا من خبرت‬ ‫کنم‪ .‬من با راهنمایی پدرم و کمک دوست‬ ‫قدیمی اش‪ ،‬یک وکیل گرفتم و شکایت خود‬ ‫را در لس آنجلس رسمیت دادم‪ ،‬درحالیکه‬ ‫یک ساک پر از مدرک‪ ،‬سند‪ ،‬شکایت و‬ ‫عکس داشتم‪ .‬خیلی زود شهرام دستگیر و‬ ‫به دادگاه کشیده شد‪ .‬همزمان وکیل من‪،‬‬ ‫مدارک دادگاه ایران را هم دریافت کرد و از‬ ‫هر زاویه ای شهرام را محاصره کرد‪.‬‬ ‫شهرام نه تنها بمن‪ ،‬بلکه باید به ‪ 9‬نفر دیگر‬ ‫هم خسارت سنگینی بپردازد‪ ،‬طبق رای‬ ‫دادگاه و اداره مهاجرت بمن و ‪ 3‬نفر دیگر‬ ‫گرین کارت خواهند داد و شهرام برای سالها‬ ‫باید پشت میله ها بماند و بعد هم با دست‬ ‫خالی به ایران دیپورت شود واین نقطه پایان‬ ‫یک فریبکار خوشگذران چون شهرام است‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

53


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

52


‫‪51‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫هیاهوی لباس‬ ‫بسیار متفاوت‬ ‫طراحی شده‬ ‫الکساندر درریز‬ ‫برتن ناتالی کول‬

‫الکساندر اهل ریسک است‪ ،‬بهمین جهت‬ ‫یک فشن دیزاینر سنت شکن و پرهیاهو چون‬ ‫تام فورد راکه در سالهای ‪ 1980‬و ‪1990‬‬

‫الکساندر چگونه آغاز کرد؟‬ ‫وقتی از الکساندر درباره شروع‬ ‫فعالیت اش در زمینه فشن می‬ ‫پرسم می گوید‪:‬‬

‫ازهمان بچگی‪ ،‬هر بار مادرم شهال درریز طرح‬ ‫تازه ای را آماده می کرد‪ ،‬از من می پرسید‬ ‫نظرت چیه؟ آیا این طرح قشنگ است؟‬ ‫من هم در همان عالم خود نظر می دادم و‬ ‫جالب اینکه می دیدم همان لباس با استقبال‬ ‫زیادی روبرو شده است‪ .‬از ‪ 14‬سالگی من در‬ ‫حاشیه فشن شوهای مادرم عکس می گرفتم‬ ‫و برای این عکس ها هم سلیقه تازه ای را‬ ‫بکار میبردم ومادرم نیز تشویقم می کرد‪ .‬تا در‬ ‫سال ‪ 2008‬من تصمیم گرفتم‪ ،‬الین خودم را‬ ‫ارائه بدهم‪ ،‬یادم هست وسط درس و مدرسه‬ ‫بود‪ ،‬ولی من تصمیم خودم را گرفته بودم‪،‬‬ ‫می خواستم اولین کلکسیون لباس هایم را‬ ‫با طراحی ارائه نمایم‪ .‬البته قبال لباس های‬ ‫مشکی تهیه کرده بودم‪.‬‬ ‫کار عکاسی از طرح های جدید مادرم بر تن‬ ‫شهره آغداشلو ستاره نامدار بین المللی‪ ،‬خیلی‬ ‫مورد توجه قرار گرفت چون من عقیده داشتم‬ ‫عکس و فشن باهم حرف می زنند‪ ،‬آمیختگی‬ ‫درست آنها‪ ،‬هنری جذاب را خلق می کنند و‬ ‫همدیگر را تکمیل می کنند‪.‬‬ ‫من در پی طرح های کامال سنت شکن بودم‪،‬‬ ‫بطوری که یک طرح فضایی من‪ ،‬بر تن شهره‬ ‫صولتی در الس وگاس‪ ،‬سروصدای زیادی‬ ‫بپاکرد و این آغاز تازه ای برای من بود‪.‬‬ ‫لباسی که با همکاری مادرم شهال درریز‬ ‫طراحی کردیم و ناتالی کول در کنسرت بزرگ‬ ‫خود در هالیوود بال بر تن کرد‪ ،‬یک حرکت‬ ‫تازه در زندگی من نیز بود تا سرانجام به لباس‬ ‫های جدیدم بر تن ناتالی کول در مراسم‬ ‫اهدای جوایز التین گرامی رسید‪.‬‬ ‫همین هفته قبل ناتالی کول در لباس های‬ ‫طراحی شده مرا در رد کارپت و همچنین در‬ ‫مراسم و در زمان دریافت جوایز گرامی بر تن‬

‫کرد و سیل صاحبنظران در مورد این طرح از‬ ‫هر سویی سرازیر شد‪.‬‬ ‫ناتالی ازمن خواست لباسی برایش طراحی کنم‬

‫که در مسیر لباس های طرح رومی بود‪ ،‬منتهی‬ ‫اینبار یکی از ترانه های معروف ناتالی بر این‬ ‫طرح نقش بست‪.‬‬

‫کوچی را از ورشکستگی یا طرح های مجانی‬ ‫خود نجات داد می پسندیدند‪ ،‬او اصوال به‬ ‫قانون شکنی در کار فشن اعتقاد دارد‪.‬‬ ‫در کارنامه الکساندر جوان دیزاین برای‬ ‫کمپانیهای بزرگ از جمله برای کاستوم‬ ‫دیزاینر گبریل پسوچی ‪Gabriella‬‬ ‫‪ Pesccucci‬و سریال تلویزیونی ‪The‬‬ ‫‪ Borgias‬نیز با درخشش دیده میشود‪ ،‬او‬ ‫درواقع میرود تا نامی جهانی بشود‪.‬‬ ‫الکساندر جوانی بدون ادعا‪ ،‬بسیار جنتلمن‬ ‫و قدرشناس‪ ،‬از یک خانواده اصیل‪ ،‬با پدر‬ ‫و مادری هنرمند‪ ،‬پدری طراح ساختمان‪،‬‬ ‫مادری برجسته در طراحی لباس در سطح‬ ‫جهانی است‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

50


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

49


‫‪48‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ویژه آقایان‪۵:‬‬ ‫نکته جنسی‬ ‫درمورد خانم‌ها‬

‫دوست دارید همسرتان را همیشه‬ ‫عالقه مند و مجذوب خودتان نگه‬ ‫دارید؟‬ ‫این ‪ ۵‬نکته کمکتان می کند‪.‬‬

‫‪ .۱‬عشق قلبش را باالخره خواهد گشود‪.‬‬ ‫وقتی قرار است یک جشن خانوادگی برگزار‬ ‫کنید احتماال این به ذهنتان میرسد که غذایی‬ ‫خوشمزه مثل فسنجان‪ ،‬کباب‪ ،‬ساالد‪ ،‬زیتون‬ ‫و دسرهای خوشمزه‪ ،‬شیرینی خامه ای‪ ،‬و غیره‬ ‫را نوش جان کنید و آنقدر میل کنید که مجبور‬ ‫به شل کردن کمربندتان شوید‪.‬‬ ‫همسرتان در پی تدارک این منوی لذیذ‬ ‫است‪ .‬او هم مثل شما دوست دارد بخورد‪.‬‬ ‫اما عالوه بر آن‪ ،‬افکار دیگری نیز در سر‬ ‫دارد مثل لیست مهمانان‪ ،‬اینکه یادش باشد‬ ‫غذای چرب را جلوی مادر بزرگ که کلسترل‬ ‫خونش باالست قرار ندهد‪ ،‬اینکه کدامیک‬ ‫از دوستان مجردش را میتواند برای آشنایی‬ ‫با برادر مجردش دعوت کند و اینکه تعدای‬ ‫شمع برای رمانیتک شدن میز شام تهیه کند تا‬ ‫همه چیز بی نقص و کامل به نظر برسد‪.‬‬ ‫نکته اینجاست‪ :‬درحالی که شما فقط به‬ ‫خوردن فکر میکنید همسرتان به همه جزئیات‬ ‫و تدارکات آن شب می اندیشد‪ .‬و دوست‬ ‫دارد فضای رمانتیکی را برای مهمانی بوجود‬ ‫آورد‪ :‬میهمانان‪ ،‬نور‪ ،‬زیبایی و‪ ...‬شاید این‬ ‫توصیه میلیون ها بار به گوشتان خورده باشد‪:‬‬ ‫رمانتیک باشید! احتما ً‬ ‫ال دیگر برایتان به‬ ‫نصیحتی خسته کننده تبدیل شده است‪ .‬اما‬ ‫واقعیت دارد‪ .‬برایتان سوال است که وقتی‬ ‫قرار است همه چیز به یک جا ختم شود‪ ،‬چه‬ ‫نیازی به مقدمه چینی است‪.‬‬ ‫مسئله این است که خانم ها نیاز دارند که قبل‬ ‫از اینکه وارد رابطه جنسی شوند‪ ،‬احساس‬ ‫ارتباط عمیقی با طرف مقابل داشته باشند‪.‬‬ ‫محل‪ ،‬شرایط‪ ،‬و رابطه همه در کنار هم آن‬ ‫لحظه را برای او می سازند‪ .‬همه جزئیات‬ ‫برای او اهمیت دارد‪.‬‬ ‫خانم های زیادی شکایت می کنند که‬ ‫شوهرشان هیچوقت موقعی که سر کار هستند‬ ‫به آنها زنگ نمی زنند‪ .‬درست است‪ ،‬دلیلش‬ ‫این است که شما همه فکرتان به کار است و‬ ‫تمرکزتان را فقط به همان کاری که درحال‬ ‫انجامش هستید معطوف می کنید‪.‬‬ ‫اما خانم ها خیلی شبیه به اینترنت فکر می‬ ‫کنند‪ .‬برای آنها همه چیز با هم لینک شده و‬ ‫در ارتباط است‪ .‬وقتی فکر شما در آن لحظه‬ ‫فقط رابطه جنسی باشد به ضررتان است و‬ ‫نباید از مقدمات‪ ،‬فضا و پیش نوازی غفلت‬ ‫کنید‪ .‬وقتی نوبت به رابطه جنسی می رسد‪،‬‬ ‫باید معاشقه را به بخشهایی تقسیم بندی کنید‬ ‫مثل پیش نوازی و صحبتهای عاشقانه‪ ،‬چون‬

‫هم می توانید متمرکز شوید و هم لذت ببرید‪.‬‬ ‫گذاشتن گل روی میز برای خانم ها و از این‬ ‫قبیل کارها باعث تداوم رابطه میشود‪ .‬تداوم‬ ‫رابطه یک عالمت پیشرفت است‪ .‬وقتی توپ‬ ‫را پشتتان پنهان می کنید و فرزندتان سعی می‬ ‫کند آن را به خاطر آورده و پیدایش کند‪ ،‬به‬ ‫تداوم رسیده است‪.‬‬ ‫وقتی توپ ناپدید می شود‪ ،‬آن را به یاد می‬ ‫آورد‪ .‬تداوم رابطه به این معنی است که حتی‬ ‫وقتی همسرمان غایب است و حضور ندارد‪،‬‬ ‫احساس امنیت کنیم‪ .‬هدیه و گل مثل اشیائی‬ ‫جایگزین هستند که حضور شما را پر می‬ ‫کنند‪ .‬سر کار می روید‪ ،‬مسافرت می روید‪،‬‬ ‫سرتان شلوغ است‪ ،‬و با همه اینها همسرتان‬ ‫عشق شما به خود را به خاطر دارد و فکر می‬ ‫کند که وقتی از او دورید به فکرش هستید‪.‬‬ ‫یعنی وقتی حتی حضور ندارید باز امتیاز می‬ ‫گیرید‪ .‬عشق ثابت کننده دوراندیشی است‪.‬‬ ‫عشق مثل ورزش است‪ .‬اگر صبح ها می دوید‬ ‫به این معنی نیست که آن شب دچار سکته‬ ‫قلبی نمی شوید‪ .‬عشق به این معنی نیست‬ ‫که‪ :‬من برایت گل خریدم پس باید امشب با‬ ‫من رابطه جنسی داشته باشی‪ .‬ورزش جسم را‬ ‫سالم می کند‪ .‬عشق و محبت هم می تواند‬ ‫در واکنش پذیری خانم ها موثر باشد‪ .‬روشی‬ ‫عملی و تاکتیکی است که برای باالتر بردن‬ ‫احساس ارتباط و صمیمیت او می توانید به‬ ‫کار گیرید‪.‬‬ ‫‪ .۲‬درخواستتان را شخصی کنید‪.‬‬ ‫درخواستتان باید مرتبط با او باشد نه مرتبط با‬ ‫احساس نیاز خودتان به داشتن رابطه جنسی‪.‬‬ ‫اگر دوست دارد اول او را لمس کنید‪ ،‬با‬ ‫محبت و عشق نوازی شروع کنید‪ .‬جمالتی‬ ‫مثل‪« ،‬می خواهی سکس داشته باشیم؟»‬ ‫زنان را سرد می کند‪ .‬این سوال اص ً‬ ‫ال درست‬ ‫نیست‪ ،‬درواقع‪ ،‬پیشقدم شدن و شروع نباید به‬ ‫شکل یک سوال باشد‪ ،‬باید بیان چیزی باشد‬ ‫که می خواهید‪.‬‬ ‫به چشمانش نگاه کنید‪ ،‬زیباییش را تحسین‬ ‫کنید‪ .‬به او بگویید که می خواهید با او عشق‬ ‫بازی کنید‪ .‬این خیلی شخصی تر از این است‬ ‫که بگویید‪« ،‬امشب حوصله سکس داری؟»‬ ‫با این روش غلط ممکن است زن ها تصور‬ ‫کنند که مردها فقط دنبال رابطه جنسی‬ ‫هستند‪ .‬باید به او نشان دهید که او را می‬ ‫خواهید نه رابطه جنسی با او را‪.‬‬ ‫شاید به نظرتان برسد که این کار بیهوده ای‬ ‫است چون حتم ًا همسرتان می داند که او را‬ ‫می خواهید و نه فقط رابطه جنسی با او را‪.‬‬ ‫اما در واقعیت پاسخ منفی است‪ .‬برای خانم‬ ‫ها همه چیز باید با هم پیش رود‪ .‬نمی توانید‬ ‫فقط به چیزی که در ذهن خودتان است بسنده‬ ‫کنید و چیزی به زبان نیاورید‪.‬‬ ‫‪ .۳‬وقتی ارضاء شود‪ ،‬بر قله کوه خواهد بود‪.‬‬ ‫از لحظه شروع‪ ،‬حدود ‪ ۴۰‬دقیقه طول می‬ ‫کشد که خانم ها به اوج لذت جنسی برسند‪.‬‬ ‫برای اینکه تمایل آنها به داشتن رابطه جنسی‬ ‫به اوج برسد‪ ،‬به ‪ ۲۰‬دقیقه ناز و نوازش کردن‬ ‫نیاز دارند‪ .‬بعد ‪ ۲۰‬دقیقه دیگر طول می کشد‬ ‫که با تحریک ناحیه تناسلی شان‪ ،‬ارضاء شده‬ ‫و به ارگاسم برسند‪.‬‬ ‫اگر عجله کنید‪ ،‬به این نتیجه خواهد رسید که‬ ‫آن شب‪ ،‬شب او نیست و از شما می خواهد‬ ‫که کار خودتان را بکنید‪ .‬این برای مردان‬

‫معمو ً‬ ‫ال راضی کننده نیست زیرا دوست دارند‬ ‫طرفشان هم واکنش داشته باشد‪ .‬تقریب ًا اکثر‬ ‫خانم ها تصور می کنند که ارضاء شدنشان‬ ‫خیلی طول می کشد‪.‬‬ ‫مقدار تستوسترون‪ ،‬هورمونی که هم در‬ ‫مردان و هم در زنان وجود دارد و مسئول‬ ‫میل فیزیولوژیکی به رابطه جنسی است‪ ،‬در‬ ‫همسرتان یک صدم شما وجود دارد‪ .‬مثل‬ ‫بدنسازی کردن با استیرویید و بدون استیرویید‬ ‫می ماند‪.‬‬ ‫کسی که استیرویید مصرف می کند به مراتب‬ ‫باالتر از فرد عادی عضله سازی خواهد کرد‪.‬‬ ‫مقدار طبیعی تستوسترون در آقایان ‪-۱۰۰۰‬‬ ‫‪ ng/dL ۳۰۰‬سرم خون است‪ .‬والدین‬ ‫دخترها از مردها و پسرهایی که روی ‪۱۰۰۰‬‬ ‫هستند واهمه دارند و مردهایی هم که روی‬ ‫‪ ۳۰۰‬هستند معمو ً‬ ‫ال بخاطر کم بودن میل‬ ‫حنسی به دنبال مشاوره می باشند‪.‬‬ ‫این مردان صبح ها نعوظ نداشته‪ ،‬حتی با‬ ‫مصرف ویاگرا باز هم مشکل دارند و فقط‬ ‫هفته ای یکبار به رابطه جنسی فکر می کنند‪.‬‬ ‫حاال سطح تستوسترون در خانم ها در ‪۱۸‬‬ ‫سالگی روی ‪ ۷۰‬است و در ‪ ۴۰‬سالگی به‬ ‫نصف آن میزان می رسد‪ .‬تجربه او از بدنش‬ ‫بسیار با شما تفاوت دارد‪.‬‬ ‫یک دلیل عمده که مردها بیشتر به دنبال‬ ‫رابطه جنسی هستند تا خانم ها همین سطح‬ ‫تستوسترون است‪ .‬البته خانم ها هم رابطه‬ ‫جنسی می خواهند و به آن نیاز دارند اما تا‬ ‫موقعی که انجامش نمی دهند این مسئله را‬ ‫نمی فهمند‪.‬‬ ‫‪ .۴‬در نیمه راه‪ ،‬روش ها‪ ،‬سبک ها و خیال‬ ‫پردازی های جدید را امتحان کنید‪.‬‬ ‫اگر عاشق رابطه جنسی باشید‪ ،‬احتما ً‬ ‫ال‬ ‫فانتزی های زیادی برای جالب تر و داغ تر‬ ‫کردن رابطه جنسی در ذهن دارید اما ممکن‬ ‫است از طرف همسرتان مورد استقبال قرار‬ ‫نگرفته باشند‪.‬‬ ‫بهترین زمان برای پیشنهاد دادن یک چیز‬ ‫جدید‪ ،‬موقعی که پشت ماشین به خانه برمی‬ ‫گردید نیست‪ ،‬بلکه بعد از وقتی است که‬ ‫تحریک شده است‪ .‬در آن زمان خجالتش‬ ‫کمتر شده است‪ ،‬جلو ابراز احساسات خود‬ ‫را نمی گیرد و از پیشنهادتان استقبال خواهد‬ ‫کرد‪.‬‬

‫اما دقت کنید که بعد از امتحان کردن آن‬ ‫نگویید‪« ،‬مطمئن بودم که خوشت می آید»‪،‬‬ ‫درعوض به او اطمینان بدهید و بگویید‪،‬‬ ‫«دیشب واقع ًا عالی بود»‪ .‬بقیه جزئیات را‬ ‫بگذارید برای بار بعدی که تا نیمه راه با او‬ ‫پیش رفته باشید‪ .‬به دالیل نامعلومی در مواقع‬ ‫عادی خانم ها از حرف زدن درمورد این‬ ‫مسائل شرم دارند به همین دلیل بهتر است‬ ‫حرف زدن در این مورد را بگذارید برای‬ ‫وقتی که تحریک شده باشد‪.‬‬ ‫خانم ها معمو ً‬ ‫ال ترمز رابطه جنسی هستند نه‬ ‫موتور آن‪ .‬در اکثر موارد بااینکه از امتحان‬ ‫کردن روش های جدید در رابطه جنسی‬ ‫بدشان نمی آید اما تصور می کنند که موجب‬ ‫انحراف شما از اصول می شود‪.‬‬ ‫باید به او درمورد مرزبندی های خودتان‬ ‫اطمینان دهید‪ .‬اگر دوست دارید با او درمورد‬ ‫تخیالتتان حرف بزنید‪ ،‬به او خاطرنشان کنید‬ ‫که آنها همیشه در حد همان تخیل باقی می‬ ‫مانند و هیچوقت انجامشان نخواهید داد‪ .‬اگر‬ ‫می دانید که بعضی از تخیالتتان هیچوقت‬ ‫مورد پذیرش او نخواهد بود‪ ،‬به او ثابت کنید‬ ‫که می شناسیدش و با احترام به او آنها را‬ ‫فقط در حد خیال نگه خواهید داد‪ .‬و سعی‬ ‫نکنید وقتی تحریک شده است پایتان را‬ ‫فراتر بگذارید زیرا همه اعتماد او را از دست‬ ‫خواهید داد‪.‬‬ ‫‪ .۵‬بیست روش نوازش کردن جدید یاد‬ ‫بگیرید‪.‬‬ ‫تفاوت بین یک ماساژ حرفه ای و نوازش‬ ‫پشت توسط شوهر وقتی جلوی تلویزیون‬ ‫روی کاناپه لم داده اید باید مشخص باشد‪.‬‬ ‫همچنین مرد باید بداند چطور ناحیه تناسلی‬ ‫زن را با علم و قصد تحریک کند‪ .‬باید جزء به‬ ‫جزء اندام تناسلی او را بشناسد و چون در طی‬ ‫تحریک اندام جنسی زن تغییر می کند‪ ،‬باید‬ ‫این تغییرها را هم بشناسد‪ :‬رنگ‪ ،‬انقباضات‪،‬‬ ‫بافت‪ ،‬خیس شدن‪… ،‬‬ ‫باید بتوانید ‪ ۲۰‬روش مختلف برای لمس‬ ‫کردن همسرتان بلد باشید‪ .‬دو مورد از بهترین‬ ‫آنها فشار و مالش و ترکیبی از هر دو است‪.‬‬ ‫ازآنجاکه ‪ ۱۹‬مورد از تماس هایی که بلد‬ ‫هستید ممکن است در یک شب خاص روی‬ ‫او اثر نکند‪ ،‬حال به هر دلیلی‪ ،‬عادت ماهیانه‪،‬‬ ‫خستگی‪ ،‬نفخ و از این قبیل‪ ،‬این همسرتان‬ ‫است که باید راهنمایی تان کند که کدام‬ ‫تماس خوب است و کدام نیست‪.‬‬ ‫از او بخواهید که از ‪ ۱‬تا ‪ ۵‬به هر تماس شما‬ ‫امتیاز بدهد تا بفهمید که کدام تماس واقع ًا‬ ‫برای او لذت بخش است و باید تکرارش‬ ‫کنید و کدام تماس در او تاثیری ندارد و نباید‬ ‫دیگر امتحانش کنید‪ .‬تقصیر شما نیست اگر‬ ‫فقط از یک حرکت خوشش آمد و خواست‬ ‫آن را پشت هم تکرار کنید‪ .‬اوست که باید‬ ‫انتخاب کند‪ .‬اما اگر فقط یکی دو روش را‬ ‫بلد باشید و بخواهید که همه چیز را خیلی‬ ‫تند پیش ببرید‪ ،‬آنوقت تقصیر خودتان است‪.‬‬ ‫تشویقش کنید که اولویت هایش را به شما‬ ‫بگوید‪ .‬فکر نکنید که خودتان می دانید چه‬ ‫باید بکنید‪ .‬اگر راهنمایی تان می کند ناراحت‬ ‫نشوید‪ .‬اگر روش های زیادی بلد باشید می‬ ‫توانید مطمئن گردید که در هر شرایطی هم که‬ ‫باشد راهی برای لذت دادن به او پیدا خواهید‬ ‫کرد‪.‬‬


‫‪47‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫هیچوقت به یک‬ ‫زن دروغ نگو!‬

‫مردی با همسرش تماس گرفت و‬ ‫گفت‪":‬عزیزم ازم خواستن که با‬ ‫رئیس و چندتا از دوستاش برای‬ ‫ماهیگیری به کانادا بریم"‬ ‫___________________________‬

‫ما به مدت یک هفته اونجا می مونیم‪.‬این‬ ‫فرصت خوبیه تا ارتقای شغلی که منتظرش‬ ‫بودم بگیرم پس لطفا لباس کافی برای یک‬ ‫هفته برام بردار و وسایل ماهیگیریمو هم‬ ‫آماده کن‬ ‫ما از اداره حرکت می کنیم و من سر راه‬ ‫وسایلم رو از خونه بر می دارم ‪ ،‬راستی اون‬ ‫لباسای راحتی ابریشمی آبی رنگه رو هم‬ ‫بردار!‬ ‫زن با خودش فکر کرد که این مساله یک‬ ‫کمی غیرطبیعیه اما بخاطر این که نشون بده‬ ‫همسر خوبیه دقیقا کارایی رو که همسرش‬ ‫خواسته بود انجام داد‬ ‫هفته بعد مرده اومد خونه ‪ ،‬یک کمی خسته‬ ‫به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب‬ ‫بود‪.‬‬

‫همسرش بهش خوش آمد گفت و ازش‬ ‫پرسید ماهی هم گرفتی یا نه ؟‬

‫مرد گفت ‪":‬آره یه عالمه ماهی قزل آال‪،‬چند‬ ‫تا ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی‬ ‫گرفتیم‪ .‬اما چرا اون لباس راحتیارو که گفته‬

‫بودم واسم نذاشتی ؟"‬ ‫زن جواب داد ‪ :‬لباسای راحتی رو توی جعبه‬ ‫وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم!!!‬


‫‪46‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪www.drtaebi.com‬‬ ‫جلسه مدیتیشن در ریچموند هیل‬ ‫کاهش استرس‬ ‫دستیابی به آرامش‪ ،‬بهبود دلهره و تشویش‬

‫بهبود افسردگی‪ ،‬تمرکز روی هدف و پیشرفت‬ ‫بهبودی روابط زناشویی و اجتماعی‬ ‫رایگان‪.‬‬ ‫‪..........‬‬ ‫تلفن رزرو جا‪:‬‬ ‫‪905-508-6668‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

45


‫‪44‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ولی آیا پسرهای ایرانی هم مانند برخی‬ ‫دختران‪ ،‬داشتن رابطه جنسی قبل از ازدواج‬ ‫برایشان بدیهی و یک حق دوطرفه است؟‬ ‫اتابک ‪ ۳۶‬سال دارد و شغلش آزاد است‪.‬‬ ‫او می‌گوید برای برقراری رابطه دوستی با‬ ‫یک دختر‪ ،‬صد درصد ترجیح می‌دهد دختر‬ ‫باکره نباشد چرا که برقراری رابطه جنسی با‬ ‫یک دختر غیر باکره راحت‌تر است‪ .‬از طرف‬ ‫دیگر او نمی‌خواهد با برقراری رابطه جنسی‬ ‫با یک دختر باکره‪ ،‬برای خودش "مسئله"‬ ‫درست کند‪.‬‬

‫که سامی را از برقراری رابطه با دختر باکره‬ ‫بر حذر می‌دارند‪.‬‬ ‫برای ازدواج‪ ،‬داشتن یا نداشتن بکارت برای‬ ‫سامی مطرح نیست‪ .‬او می‌گوید‪« :‬چون من‬ ‫رابطه جنسی داشتم‪ ،‬حداقل تجربه‌ای در این‬ ‫موضوع پیدا کردم و اگر بخواهم با کسی باشم‬ ‫که تا حاال رابطه جنسی نداشته‪ ،‬این نمی‌تواند‬ ‫جوابگوی نیازهای من باشد‪ .‬چون من تا یک‬

‫رابطه جنسی برایشان مهم است‪ ،‬ترجیح‬ ‫می‌دهد درصورتی که رابطه‌ای برایش کامال‬ ‫جدی بود‪ ،‬آن را به مرحله رابطه جنسی‬ ‫برساند‪.‬‬ ‫مسعود می‌گوید دختران متولد نیمه دوم دهه‬ ‫‪ ۱۳۶۰‬یعنی بعد از سال ‪ ،۶۶‬مسئله بکارت‬ ‫برایشان کامال حل شده است ولی برای‬ ‫متولدین قبل از آن‪ ،‬بکارت هنوز تابوست‪.‬‬

‫اتابک می‌گوید‪« :‬بارها اینجا دیده‌ و‬ ‫شنیده‌ایم یا برای دوستان خود من پیش آمده‬ ‫که به خواست دختر این اتفاق افتاده‪ ،‬بعد‬ ‫رفته شکایت کرده که این پسر مرا اغفال کرده‬ ‫و حاال این مشکل برای من پیش آمده و االن‬ ‫باید بیآید و چه می‌دانم یا مث ً‬ ‫ال ازدواج کنیم‬ ‫یا اینکه هزینه‌اش را بدهد تا من بکارتم را‬ ‫برگردانم به روز اولش»‪.‬‬ ‫اتابک برای ازدواج اما نظر دیگری دارد‪:‬‬ ‫«مسلم ًا بودن پرده بکارت خیلی بهتر است‪.‬‬ ‫ولی چیزی که من االن برخالف عقاید‬ ‫شخصی‌خودم به آن رسیده‌ام‪ ،‬این است که با‬ ‫باال رفتن سن ازدواج‪ ،‬شما نمی‌توانید کسی‬ ‫را پیدا کنید که مث ً‬ ‫ال ‪ ۲۵‬یا ‪ ۳۰‬سالش باشد‬ ‫و تا آن موقع هیچ رابطه‌ای نداشته باشد‪ .‬البته‬ ‫اینکه پرده بکارت وجود داشته باشد یا نه‪،‬‬ ‫نمی‌تواند مالک باشد که دختر واقع ًا رابطه‬ ‫نداشته اما بودنش بهتر است برای اینکه‬ ‫احساس بهتری به آدم می‌دهد که الاقل اگر‬ ‫این دختر از راه‌های دیگری هم سکس‬ ‫داشته‪ ،‬از این راه من نفر اولم»‪.‬‬ ‫اتا البته تاکید می‌کند که برایش "بکارت‬ ‫روح" مهمتر از بکارت جسم است و می‌گوید‬ ‫دخترانی را دیده که انواع روابط جنسی را‬ ‫تجربه کرده‌اند اما همچنان باکره‌اند؛ چیزی‬ ‫که او اصال آن را تایید نمی‌کند‪ .‬اتا می‌گوید‬ ‫ممکن است چند سالی با یک دختر باشد‪ ،‬با‬ ‫او رابطه جنسی هم داشته باشد و بعد هم با هم‬ ‫ازدواج کنند هرچند خالف عقیده شخصی‬ ‫خودش است اما مهم این است که برایش‬ ‫ثابت شود‪ ،‬دختری که قصد ازدواج با او را‬ ‫دارد‪" ،‬هرروز با یک نفر" نبوده است‪.‬‬ ‫"بکارت" حل شده اما نه برای من‬ ‫سامی ‪ ۳۲‬سال دارد و خود را مشاور حقوقی‬ ‫معرفی می‌کند‪ .‬او هم جزو پسرهایی است که‬ ‫مسئله بکارت برایشان حل شده اما ترجیح‬ ‫می‌دهد با دختر باکره رابطه جنسی کامل‬ ‫نداشته باشد‪.‬‬ ‫مسائلی همچون پرداخت دیه و اتهام زنا و نیز‬ ‫فرهنگ خانواده‌ها‪ ،‬از جمله دالیلی هستند‬

‫مرحله‌ای پیشرفت کردم و او می‌خواهد از‬ ‫صفر شروع کند‪ .‬پس با همدیگر به آن نتیجه‬ ‫دلخواه نمی‌رسیم و شاید کمی سکس‌زدگی‬ ‫به‌وجود بیآورد»‪.‬‬ ‫امیر که صاحب آژانس امالک است و ‪۲۷‬‬ ‫سال دارد‪ ،‬مثال جالبی می‌زند‪« :‬مثل این‬ ‫می‌ماند که برای ما از بچگی واژه "شیر"‬ ‫را تعریف کرده‌اند و حاال در سن ‪۲۶‬ـ ‪۲۵‬‬ ‫سالگی بخواهیم به جای واژه شیر بگوییم این‬ ‫چای است و شیر نبوده و از این به بعد باید‬ ‫به آن "چای" بگوییم‪ .‬خیلی‌ها با این موضوع‬ ‫کنار نمی‌آیند‪ .‬ولی حقیقت‌اش این است که‬ ‫ما خودمان باید انصاف داشته باشیم و بفهمیم‬ ‫همان طور که یک مرد می‌تواند سکس داشته‬ ‫باشد و نیازش را برطرف کند‪ ،‬برای خانم‌ها‬ ‫هم باید آزاد باشد»‪.‬‬ ‫امیر با آنکه تبدیل واژه "شیر" به "چای"‬ ‫را پذیرفته و با این مسئله کنار آمده است‬ ‫اما قبول نمی‌کند که با دختری باکره رابطه‬ ‫جنسی برقرار کند چرا که می‌‌ترسد برایش‬ ‫"دردسرساز" شود‪.‬‬ ‫«به خواهرم توصیه می‌کنم رابطه جنسی داشته‬ ‫باشد»‬ ‫مسعود به ما می‌گوید هم حاضر است با دختر‬ ‫باکره رابطه جنسی داشته باشد و هم با دختری‬ ‫که روابط مکرر داشته ازدواج کند‪ .‬او که‬ ‫‪ ۲۹‬سال دارد و واردکننده‌ی پوشاک است‪،‬‬ ‫معتقد است که نداشتن رابطه تا سنین پایانی‬ ‫دهه ‪ ۲۰‬زندگی‪ ،‬نوعی بیماری است‪.‬‬ ‫با این حال مسعود معتقد است که چون‬ ‫دخترها حساس‌تر از پسرها هستند و اولین‬

‫در مورد پسرها اما او معتقد است برای ‪۵۰‬‬ ‫درصد پسرهای ایرانی‪ ،‬بکارت همچنان‬ ‫تابوست‪.‬‬ ‫مسعود‪ ،‬خواهری کوچکتر از خود دارد که‬ ‫البته هیچگاه در مورد مسائل جنسی با هم‬ ‫حرف نزده‌اند‪ .‬با این حال او می‌گوید اگر‬ ‫می‌توانست به خواهرش می‌گفت که رابطه‬ ‫جنسی داشته باشد اما با کسی که لیاقتش را‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫او می‌گوید‪« :‬شاید در ایران به من بگویند‬ ‫"بی‌غیرت" اما اگر یک روزی بفهمم که‬ ‫خواهرم با کسی رابطه جنسی داشته و بدانم‬ ‫طرف مقابل آدم سالمی است‪ ،‬برایم مهم‬ ‫نیست‪ .‬یعنی قضیه بکارت برایم مهم نیست‪.‬‬ ‫اینکه حتما با هم ازدواج کنند هم برایم مهم‬ ‫نیست ولی برایم مهم است که طرف مقابل‬ ‫خواهرم آدمی باشد که ارزش رابطه داشتن‬ ‫داشته باشد»‪.‬‬ ‫جامعه سنت‌ها را بازتعریف کرده است‬ ‫\‪" l‬زارا امجدیان‪ :‬بعید می‌دانم مردان از‬ ‫اختیاری که سنت برای "تمامیت‌خواهی در‬ ‫عشق" به آنها داده‪ ،‬به راحتی دست بکشند‬ ‫زارا امجدیان فعال حقوق زنان است‪ .‬او در‬ ‫سال گذشته تحقیقی درباره زندگی مجردی‬ ‫دختران در تهران انجام داده و در پژوهش‬ ‫خود مسئله بکارت را نیز مورد بررسی قرار‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫خانم امجدیان ضمن تایید وجود این رویکرد‬ ‫که در حقیقت داشتن بکارت برای دختران‬ ‫مسئله‌ساز شده و نه نداشتن آن‪ ،‬تصریح‬ ‫می‌کند که این مسئله تنها مختص تهران‬

‫نیست و حتی در میان دختران شهرستانی هم‬ ‫دیده می‌شود‪.‬‬ ‫او می‌گوید‪« :‬البته در شهرستان‌های کوچک‬ ‫به دلیل نظارت اجتماعی و اقتدار سنت‌ها این‬ ‫مسئله بسیار پنهان است و متاسفانه به راحتی‬ ‫نمی‌شود در مورد آن اظهار نظر کرد و یا مسئله‬ ‫را تعمیم داد‪ .‬ولی چیزی که در نگاه کلی‬ ‫دیده می‌شود‪ ،‬تغییر در جامعه به خصوص در‬ ‫بازتعریف سنت‌هاست»‪.‬‬ ‫خانم امجدیان اما معتقد است که در میان‬ ‫مردان ایرانی همچنان مسئله بکارت مسئله‌ای‬ ‫حل‌نشده است و این را به نظر او می‌توان از‬ ‫آمار باالی جراحی‌های ترمیم پرده بکارت‬ ‫فهمید‪ .‬این تالشگر حقوق زنان می‌گوید‪:‬‬ ‫«اصوال بعید می‌دانم که مردان از این اختیاری‬ ‫که سنت برای "تمامیت‌خواهی در عشق" در‬ ‫اختیارشان قرار داده به راحتی دست بکشند»‪.‬‬ ‫او می‌گوید یکی از دالیل اصلی مقاومت‬ ‫جامعه سنتی در مقابل آزادی‌های زنان‬ ‫همین مسئله بکارت است‪« :‬پدری که موافق‬ ‫نیست دخترش برای تحصیل خانه را ترک‬ ‫کند دغدغه از دست رفتن بکارت را دارد‪.‬‬ ‫جامعه‌ای که دیوار بین زنان ومردان را در‬ ‫دانشگاه ایجاد می‌کند (تفکیک جنسیتی)‬ ‫به گونه‌ای ترس بر باد رفتن همین بکارت‬ ‫را دارد و زنانی که مدام در معرض خشونت‬ ‫هستند و آزادی‌هایشان محدود می‌شود هم‬ ‫گرفتار داشتن و نداشتن این پرده‌ی مسئله‌ساز‬ ‫هستند»‪.‬‬ ‫"پرده‌ای" که داشتن و نداشتن آن دردسر است‬ ‫ذکر مواردی در این گزارش که باکره بودن را‬ ‫دردسر می‌دانستند‪ ،‬وجه دیگر مشکل دخترانی‬ ‫است که همچنان خواهان داشتن رابطه جنسی‬ ‫هستند اما از ترس "آبرو" یا از دست رفتن‬ ‫فرصت‌های ازدواج حاضر نیستند آن را تجربه‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫زارا امجدیان در این باره می‌گوید‪« :‬موضوع‬ ‫دغدغه‌ای در ذهن دختران است که مشکالتی‬ ‫را در تصمیم‌گیری‌ آنها در هر رابطه‌ای به‬ ‫وجود می‌آورد‪ .‬گاهی به قیمت فدا کردن‬ ‫یک "عشق" است و گاهی به قیمت فدا‬ ‫کردن "آبرو"‪ .‬چه زمانی که یک دختر به‬ ‫خاطر بکارت‪ ،‬عشقی (رابطه‌ای) را از‬ ‫دست می‌دهد و چه زمانی که به خاطر عشق‬ ‫و رابطه "آبرو" و تایید جامعه سنتی را از‬ ‫دست می‌دهد در هر دو صورت دچار مشکل‬ ‫است و درگیری‌های ذهنی‌اش با این موضوع‬ ‫گاهی مشکالت روانی مهمی برایش به وجود‬ ‫می‌آورد‪ .‬اینها همه زیان‌هایی است که دختران‬ ‫از این فرهنگ مسلط می‌بینند»‪.‬‬ ‫و همین تناقض است که باعث می‌شود پسرانی‬ ‫مثل مواردی که در همین گزارش به آنها اشاره‬ ‫شد‪ ،‬در رابطه دوستانه بکارت را نخواهند اما‬ ‫در ازدواج حتما آن را بخواهند‪.‬‬


‫‪43‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫محمد‬ ‫رحیمیان‬

‫روز جهاني‬ ‫معلولين‬ ‫اين روز براي نخستين بار در سال ‪1992‬‬ ‫ميالدي به منظور گرامي داشت سالروز‬ ‫تصويب قانون برنامه جهاني در ارتباط با‬ ‫معلولين از سوي مجمع عمومي سازمان ملل‬ ‫متحد اعالم گرديد‪.‬‬ ‫هدف از اين اقدام ارتقا رشد اذهان عمومي‬ ‫درباره مسایل مربوط به معلوليتهاي مختلف‬ ‫و افزايش آگاهي بوده است كه مي بايست‬ ‫از مساله پيوستن افراد معلول در تمامي‬ ‫جنبه هاي سياسي‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬اقتصادي و‬ ‫فرهنگي زندگي منتج شود‪.‬‬ ‫روز جهاني معلولين زماني است براي ارج‬ ‫نهادن به تجارب و تواناييهاي مردمي كه با‬ ‫معلوليتهاي گوناگون دست و پنجه نرم مي‬ ‫كنند‪.‬‬ ‫در طي سالیان اخير كوششهاي چشمگيري‬ ‫در شناساندن و معرفي اشخاص معلول به‬ ‫جامعه انساني صورت پذيرفته است‪ .‬يكي‬ ‫از مواردي كه مي توان از آن به عنوان نقطه‬ ‫عطفي در اين زمينه نام برد اعالم سال ‪1981‬‬ ‫ميالدي به عنوان سال جهاني معلولين است‬ ‫كه توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد‬ ‫صورت پذيرفت‪ .‬سالهاي ‪1983-1992‬‬ ‫ميالدي دهه جهاني معلولين نام گرفت تا‬ ‫كيفيت و شركت فعاالنه و همه جانبه افراد‬ ‫معلول را در زندگي اجتماعي ‪ ،‬گسترش و‬ ‫پيشرفت آنها ارتقا بخشد‪.‬‬ ‫شعار روز جهاني معلوالن‪ ،‬دستيابي به شغل‬ ‫مناسب براي افراد با ناتوانيهاست‪.‬‬ ‫معلولين بزرگترين اقليت جهان هستند‪.‬‬ ‫طبق آمار سازمان جهانی بهداشت هم اکنون‬ ‫بيش از ‪ ۶۰۰‬ميليون نفر از ساکنان جهان‬ ‫به علل مختلف جسمی‪ ،‬روانی و اجتماعی‬ ‫دچار ناتوانی و معلوليت هستند که ‪۸۰‬‬ ‫درصد اين افراد در کشورهای جهان سوم‬ ‫زندگی کرده و يک سوم آنان را کودکان‬ ‫تشکيل می دهند ‪.‬‬ ‫قرار نیست بیمه بگوید که می تواند جلوی‬ ‫بیماری را بگیرد‪ ،‬اما بیمه به طور قطع می‬ ‫گوید که می تواند در زمان نیاز آنقدر شما را‬ ‫حمایت کند که بتوانید پرستاری حاذق در‬ ‫روزهای بیماری داشته و از عهده تعهدات‬ ‫مالی تان نیز به راحتی برآیید‪.‬‬ ‫با بی توجهی امروز‪ ،‬فردا را برای خود‬ ‫واطرافیانمان سخت نکنیم‪.‬‬ ‫هر ساله بیش از ‪ 2000/000‬نفر کانادایی‬ ‫دچار حادثه و تصادف می شوند‪ .‬ضمن‬

‫هزینه های باال و در اکثر موارد بدون‬ ‫هیچگونه پوشش مالی و پزشکی و صرف‬ ‫زمان می تواند زنگ خطری برای یکایک‬ ‫ما باشد که خود را مجهز به بیمه هایی‬ ‫مناسب بنماییم و تصور اینکه اگر هر یک‬ ‫از ما‪ ،‬خدای ناکرده در اثر حادثه ای ناتوان‬ ‫جسمی شویم‪ ،‬آنچنان سخت است که به نظر‬ ‫می رسد تنها با اختیار کردن بیمه می توانیم‬ ‫در صورت حادثه ای خود را پوشش دهیم‪.‬‬ ‫بیمه می تواند بصورت فردی و یا گروهی‬ ‫باشد و طبق قرار داد‪ ،‬مبلغی به بیمه شونده‬ ‫داده می شود‪ ،‬به شرط آنکه وی قادر به‬ ‫انجام کار نباشد که این می تواند ناتوانی‬ ‫جسمی ناشی از تصادف و یا بیماری باشد‪.‬‬ ‫بدون شک‪ ،‬نرخ بیمه نامه تصادف ارزانتر‬ ‫از بیماری است‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬در‬ ‫هنگام عقد قرار داد در صورت انتخاب‬ ‫حالت بیماری مبلغ بیشتری به نسبت‬ ‫تصادف باید پرداخت شود‪ .‬موارد بسیار‬ ‫زیادی در خصوص بیمه ناتوانی جسمی و‬ ‫از کارافتادگی (‪ )LTC‬باید رعایت شود‪،‬‬ ‫بطور مثال‪ :‬مالیات‪ -‬محدودیت دریافت‬ ‫حق بیمه‪ ،‬محدودیت در زمان اخذ و‬ ‫طول دوره دریافت بیمه نامه‪ ،‬محدودیت‬ ‫بعضی از مشاغل نظیر رانندگان تاکسی‪،‬‬ ‫درجه ریسک پذیری شغل و مسئولیت‬ ‫شغلی و البته شناخت تفاوتهای موجود‬ ‫بین بیمه (‪ )DI‬و(‪ )LTC‬ضرورت دارد و‬ ‫باید اضافه کرد که شرایط اخذ و دریافت‬ ‫(مطالبه پول) درهر یک از دو بیمه نامه‬ ‫فوق متفاوت است‪ .‬قابل ذکر است که‬ ‫ناتوانی جسمی و از کار افتادگی می تواند‬ ‫در صورت بیماری بوجود بیاید و در این‬ ‫حالت شرایط اخذ بیمه متفاوت است‪.‬‬ ‫*مطالب این مقاالت صرفن در جهت‬ ‫اطالع رسانی می باشد و به هیچ عنوان‬ ‫جایگزین مشاوره با متخصصین مربوطه‬ ‫نمی شود‪*.‬‬ ‫پرسش های خود را در زمینه طرح و‬ ‫برنامه ریزی مالی و سرمایه گذاری و بیمه‬ ‫های مختلف از طریق ایمیل @‪news‬‬ ‫‪ insufin.com‬و یا با شماره تلفن‬ ‫‪ 905-370-0011‬تماس بگیرید ‪.‬‬ ‫شما عالقمندان رادیو می توانید شنونده‬ ‫برنامه رادیویی بیمه‪ ،‬سه شنبه در میان‪ ،‬از‬ ‫ساعت ‪ 9‬تا ‪ 10‬صبح از رادیو صدای ایران‬ ‫و نیز درهر لحظه با یک کلیک‪ ،‬بیننده‬ ‫برنامه های تلویزیونی ما ازکانال شبکه‬ ‫تلویزیونی شرکت بیمه ‪www.youtube.‬‬ ‫‪ com/sherkatbimeh‬باشید ‪ * .‬و یا‬ ‫با الیک کردن آدرس اینترنتی ما در فیس‬ ‫بوک ‪https://www.facebook.com/‬‬ ‫‪ Insufin‬از آخرین فعالیت های شرکت ما‬ ‫مطلع شوید‪.‬‬ ‫* محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و‬ ‫سرمایه گذاری و عضو رسمی مشاورین‬ ‫متخصص بیمه و امور مالی کانادا به شماره‬ ‫ثبت‪ 2065817 :‬است ‪*.‬‬


‫‪42‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مشکل باکره بودن‬ ‫و درد باکره نبودن‬ ‫تنها‪ ،‬نداشتن پرده بکارت برای‬ ‫دختران ایرانی مسئله نیست؛‬ ‫گروهی هم هستند که باکره‬ ‫بودن برایشان مسئله شده است‪.‬‬ ‫آیا این دوگانگی‪ ،‬مشکل دوران‬ ‫گذار است؟ شاید بحران گذار از‬ ‫سنت به مدرنیته‪ ،‬بکارت را نیز در‬ ‫بر گرفته است؟‬

‫تا جایی که به علم فیزیولوژی مربوط می‌شود‪،‬‬ ‫پرده بکارت یک نوع پرده مخاطی است که‬ ‫مانند حلقه‌ای مدور در اطراف دهانه مهبل‬ ‫قرار می‌گیرد‪ .‬دراین که فلسفه وجودی این‬ ‫به اصطالح "پرده" چیست‪ ،‬بیشتر استدالل‌ها‬ ‫مبتنی بر جلوگیری از ورود میکرب به اندام‬ ‫جنسی زنان است که هم به دلیل باز بودن و‬ ‫هم به دلیل نزدیک بودن به مجرای ادرار‪ ،‬در‬ ‫معرض آلودگی‌ها قرار دارد‪.‬‬ ‫اما آنچه باعث بحث‌انگیز شدن پرده‌ی بکارت‬ ‫شده‪ ،‬نه فلسفه وجودی آن بلکه استفاده‌ایست‬ ‫که نظام مردساالر به منظور مالکیت بر بدن‬ ‫زن از آن می‌کند‪ .‬از آنجا که این پرده اغلب‬ ‫در اولین رابطه جنسی کامل‪ ،‬پاره شده و در‬ ‫بیشتر موارد سبب بروز خونریزی می‌شود‪،‬‬ ‫عدم خونریزی در رابطه‌ای که قرار است‬ ‫اولین رابطه جنسی زن باشد‪ ،‬به نداشتن این‬ ‫پرده تعبیر می‌شود و نداشتن این پرده یعنی‬ ‫داشتن رابطه جنسی کامل قبل از این رابطه‪.‬‬ ‫تمام بحث و جدل‌ها از همین‌جا آغاز می‌شود‪،‬‬ ‫یعنی از جایی که قرار است ثابت شود زنی‬ ‫که به بستر رفته‪ ،‬تا کنون رابطه جنسی نداشته‬ ‫و حاال به یکباره این تصور فرو می‌ریزد و‬ ‫مشخص می‌شود که دختر پیش از این بکارت‬ ‫را از دست داده است‪ .‬این که پرده بکارت‬ ‫انواع و اقسام دارد و بعضی انواع آن اصوال‬ ‫هیچگاه پاره نمی‌شود و در نتیجه خونریزی‬ ‫هم به دنبال ندارد‪ ،‬در این گونه موارد اغلب‬ ‫بی‌فایده است‪ .‬آن چیزی که اینجا حرف اول‬ ‫را می‌زند "باکره نبودن" زنی است که تصور‬ ‫می‌شد باکره است‪.‬‬ ‫این باور یعنی باکرگی تا زمان ازدواج‪ ،‬هرچند‬ ‫در بیشتر کشورهای دنیا دیگر جایگاهی‬ ‫ندارد‪ ،‬اما در کشورهای زیادی مردم همچنان‬ ‫به این سنت پای‌بندند و معتقدند که دختر‬ ‫تا قبل از ازدواج حق انجام عمل جنسی را‬ ‫ندارد؛ خواه ازدواج در ‪ ۲۰‬سالگی باشد‬ ‫خواه در ‪ ۴۰‬سالگی‪ .‬ایران یکی از این‬ ‫کشورهاست‪.‬‬ ‫البته بهتر است در جمله باال کنار ایران‪ ،‬واژه‬ ‫"برخی مناطق" را اضافه کنیم‪ ،‬چرا که آن‬

‫چیزی که احتماال در بیشتر نقاط ایران و به‬ ‫خصوص در شهرستان‌ها و مناطق دورافتاده‬ ‫نشان از "نجابت و پاکدامنی" دختران دارد‪،‬‬ ‫در برخی مناطق ایران به ضد خودش بدل شده‬ ‫و سمبلی است برای "کم‌تجربگی‪ ،‬خامی و‬ ‫گاه بی‌عرضگی" دختران‪.‬‬ ‫این که آمار عمل جراحی ترمیم پرده بکارت‬ ‫در ایران بسیار باالست‪ ،‬این که "پرده بکارت‬ ‫چینی" در ایران رایج شده‪ ،‬این که انواع‬ ‫عمل جنسی به صورتی که پرده بکارت دست‬ ‫نخورده باقی بماند در ایران رواج فراوانی پیدا‬ ‫کرده‪ ،‬همه و همه تنها بخش‌هایی از واقعیتند‪.‬‬ ‫بخش دیده‌نشده یا کمتر دیده شده معضلی به‬ ‫نام "پرده بکارت" در ایران‪ ،‬در گفت‌وگو با‬ ‫چند جوان ساکن ایران و تایید یک پژوهشگر‬ ‫برای ما آشکار شد‪.‬‬ ‫رابطه‌ای که به خاطر باکره بودن از بین رفت‬ ‫نرگس ‪ ۳۱‬سال دارد و معلم زبان انگلیسی‬ ‫است‪ .‬او که تا ‪ ۳۰‬سالگی باکره بوده‪ ،‬برای‬ ‫ما تعریف می‌کند که عاشق پسری شده که‬ ‫به مدت یک سال دورادور با هم در ارتباط‬ ‫بوده‌اند و بعد از یک سال رابطه عاشقانه و از‬ ‫راه دور در اولین دیدار وقتی پسر می‌فهمد که‬ ‫او باکره است‪ ،‬ترکش می‌کند‪.‬‬ ‫پسر به نرگس گفته که معتقد است اگر کسی‬ ‫تا ‪ ۳۰‬سالگی رابطه جنسی نداشته‪ ،‬قطعا‬ ‫مریض است‪ .‬این اتفاق ضربه بزرگی برای‬ ‫نرگس بوده و به همین دلیل تصمیم می‌گیرد‬ ‫در اولین رابطه بعد از آن بکارتش را از بین‬ ‫ببرد‪.‬‬ ‫نرگس تاکید می‌کند که بعد از "حل شدن‬ ‫مسئله بکارت" اعتماد به نفسش بسیار باال‬ ‫رفته و خیلی راحت‌تر با پسرها ارتباط برقرار‬ ‫می‌کند‪ .‬او حاال مطمئن است که هر مردی‬ ‫در هر شرایطی که باشد می‌تواند با اعتماد به‬ ‫نفس با او وارد رابطه شود‪.‬‬ ‫نرگس البته می‌گوید از سه چهار سال قبل‬ ‫به این فکر افتاده بوده که دیگر نباید نگران‬ ‫بکارتش باشد اما مسئله ازدواج یکی از‬ ‫موانعش بوده و فکر می‌کرده اگر کسی روزی‬ ‫بخواهد با او ازدواج کند و او باکره نباشد‪،‬‬ ‫ممکن است رابطه به هم بخورد‪.‬‬ ‫اما حاال او می‌گوید‪« :‬بعد از این اتفاق دیگر‬ ‫هیچ چیزی باعث نشد که من از این کار‬

‫بازبمانم‪ .‬فکر کردم که فقط خودم مهم هستم‬ ‫و لذت بردنم از زندگی و روابطی که می‌خواهم‬ ‫داشته باشم‪ .‬االن خیلی راضی‌ام از اینکه این‬ ‫اتفاق افتاده‪ ،‬چون با اعتماد به نفس بسیار‬ ‫بیشتری سراغ روابط‌ مختلف می‌روم»‪.‬‬ ‫نرگس دیگر نگرانی ازدواج را ندارد چرا که‬ ‫معتقد است پسری که برای ازدواج با دختری‬ ‫در سن و سال او‪ ،‬سراغ دختران باکره برود‪،‬‬ ‫قطعا مشکل دارد و نرگس مطمئن است که‬ ‫برای ازدواج چنین پسری را انتخاب نخواهد‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫«نمی‌خواستم خودم را از لذت سکس کامل‬ ‫محروم کنم»‬ ‫"شراره" ‪ ۳۱‬ساله و حسابدار است‪ .‬او نیز‬ ‫حدود ‪ ۳۰‬سالگی "سکس کامل" را تجربه‬ ‫کرده است‪ .‬از سه چهار سال پیش باکره‬ ‫بودن برای شراره تبدیل به معضل شده بود‪.‬‬ ‫او می‌گوید برخی پسرها وقتی می‌فهمیدند‬ ‫من باکره هستم‪ ،‬فکر می‌کردند مریضی یا‬ ‫مشکلی دارم چون به نظر آنها اصال طبیعی‬ ‫نبود که دختری در سن و سال من همچنان‬ ‫باکره باشد‪.‬‬ ‫شراره میگوید‪« :‬این مسئله اعتماد به‌نفس‬ ‫را از من می‌گرفت‪ ،‬نمی‌توانستم با خیلی از‬ ‫آدم‌هایی که ازشان خوشم می‌آمد‪ ،‬دوست‬ ‫بشوم‪ .‬چون می‌گفتند ما این کار را نمی‌کنیم‪،‬‬ ‫مسئولیت‌اش را نمی‌پذیریم‪ ،‬برای این که تو‬ ‫االن نمی‌خواهی دختر باشی اما من برای‬ ‫بعدش نمی‌توانم هیچ تعهدی به تو بدهم‪.‬‬ ‫برای همین دوستی‌ها قطع می‌شد و ادامه پیدا‬ ‫نمی‌کرد»‪.‬‬ ‫شراره می‌گوید اعتماد به نفس او از بین رفته‬ ‫بود و کم‌کم از گفتن اینکه هنوز باکره است‬ ‫خجالت می‌کشید‪ .‬ورود به روابط جدید‬ ‫برایش مشکل شده بود و نمی‌توانست به‬ ‫دوست پسرش بگوید در ‪ ۳۰‬سالگی به خاطر‬ ‫مادرش و اینکه هنوز در خانه پدری زندگی‬ ‫می‌کند‪ ،‬باکره است‪.‬‬ ‫از همان زمان پرسش‌ها برای شراره شروع‬ ‫شد‪ .‬این که چقدر این مسئله شخصی است و‬ ‫چقدر به خانواده و اجتماع مربوط است‪ .‬در‬ ‫نهایت او به این نتیجه رسید که بکارت یک‬ ‫مسئله شخصی است و قرار نیست کسی برای‬ ‫داشتن یا نداشتن آن او را مؤاخذه کند‪.‬‬ ‫شراره این کار را نه به خاطر خوشایند دوست‬

‫پسرهایش بلکه تنها به خاطر خودش و لذتی‬ ‫که می‌خواهد از رابطه جنسی ببرد انجام داده‪.‬‬ ‫او می‌گوید‪« :‬پسرها اص ً‬ ‫ال مهم نیستند‪ ،‬مهم‬ ‫من هستم‪ .‬من بودم که دلم می‌خواست به‬ ‫من خوش بگذرد و از این کار لذت ببرم و‬ ‫تجربه‌اش را داشته باشم‪ .‬توی تختخواب مثل‬ ‫مترسک نباشم‪ ،‬بدانم چه چیزی را دوست‬ ‫دارم و چه چیزی را دوست ندارم و حرفی‬ ‫برای زدن داشته باشم‪ .‬مهم خودم بودم‪ ،‬واقع ًا‬ ‫خودم بودم»‪.‬‬ ‫شراره نگرانی برای ازدواج ندارد چرا که‬ ‫معتقد است پسری که دنبال دختر باکره‬ ‫باشد‪ ،‬اصوال مورد پسند او برای ازدواج‬ ‫نخواهد بود‪ .‬او آمار باالی جراحی ترمیم‬ ‫پرده بکارت در ایران را نتیجه شرایط حاکم‬ ‫بر این جامعه می‌داند و می‌گوید‪« :‬به نظر‬ ‫من این مدل مملکت ماست که همه یک‬ ‫ماسک روی صورت‌شان دارند و مجبورند‬ ‫خودشان را یک چیز دیگری نشان دهند‪.‬‬ ‫من این حالت را نمی‌پسندم‪ .‬من دوست‬ ‫ندارم یک عمر به آدمی که قرار است با او‬ ‫زندگی کنم دروغ بگویم‪ .‬یک چنین چیزی‬ ‫به نظر من کاله بزرگی‌ست و خب این کاله‬ ‫سر پسرهایی می‌رود که این قضیه برایشان‬ ‫مهم است و دخترها هم وقتی می‌بینند این‬ ‫موضوع برای پسرها خیلی مهم است‪ ،‬چنین‬ ‫کاله بزرگی را سرشان می‌گذارند‪ .‬به نظر من‬ ‫چنین کالهی‪ ،‬نوش جان آن پسرها!»‪.‬‬ ‫«بکارت هیچوقت برایم مهم نبود»‬ ‫مریم ‪ ۲۹‬سال دارد و مدرس ومترجم زبان‬ ‫انگلیسی است‪ .‬او در ‪ ۱۹‬سالگی اولین رابطه‬ ‫جنسی کاملش را تجربه کرده و هیچگاه‬ ‫داشتن بکارت برایش مهم نبوده است‪ .‬مریم‬ ‫معتقد است همانطور که دست و پای هرکس‬ ‫متعلق به خود اوست و کس دیگری نمی‌تواند‬ ‫برای آنها تصمیم بگیرد‪ ،‬اندام جنسی هر کس‬ ‫نیز متعلق به خود اوست و نباید اجازه دهد‬ ‫به نام سنت و فرهنگ برای بدن زنی تصمیم‬ ‫گرفته شود‪.‬‬ ‫نظر مریم البته درباره پسرها این است که‬ ‫‪ ۷۰‬درصد پسرهای ایرانی همچنان بکارت‬ ‫دختر برایشان مهم است و حتی اگر آن را به‬ ‫زبان نیاورند در پس ذهنشان این مسئله وجود‬ ‫دارد‪ .‬اما می‌گوید دوره ازدواج با دختر باکره‬ ‫به سر رسیده و دیگر کسی در ایران نمی‌تواند‬ ‫چنین درخواستی از دختری داشته باشد‪.‬‬ ‫او می‌گوید‪« :‬همیشه از پسرهایی که بکارت‬ ‫همچنان برایشان مهم است می‌پرسم اگر بر‬ ‫فرض هیچ دختری در ایران باکره نباشد‪ ،‬شما‬ ‫هرگز ازدواج نمی‌کنید؟»‬ ‫پسرها چه می‌گویند؟‬ ‫رابطه دوستی بین دختر و پسر اگر تا همین‬ ‫مثال ‪ ۲۰‬سال پیش در ایران تنها رابطه‌ای‬ ‫بود برای شناخت بیشتر قبل از ازدواج‪ ،‬حاال‬ ‫دیگر رابطه‌ای انسانی‪ ،‬عاطفی و جنسی است‬ ‫که لزوما به ازدواج ختم نمی‌شود‪ .‬تفاوت‬ ‫عمده این نوع رابطه با یک دوستی معمولی‬ ‫در داشتن رابطه جنسی است‪.‬‬

‫ادامه در صفحه ‪44‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

41


‫‪40‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫این تیپ زنان اگر زیبا هم باشند مردان دوستشان ندارند‬ ‫این نوع از خانمها مطمئنا‬ ‫همسرانشان را هم مانند خودشان‬ ‫سرد و افسرده می کنند‪ .‬آیا شما‬ ‫به همسرتان در جمع بی احترامی‬ ‫می کنید و با او بد رفتار می کنید؟‬ ‫در این مقاله ‪ ۴‬نوع از زنانی که‬ ‫مردان از آنها دوری می کنند را‬ ‫توصیف می کنیم‪ .‬امیدواریم شما‬ ‫جزء آنها نباشید‪.‬‬ ‫‪ – ۱‬ملکه های عیب جو‬

‫ملکه نمایش یک نوع شخصیتی است که‬ ‫بسیاری از خانمها را شامل می شود‪ .‬این خانمها‬ ‫معتقدند که همه چیز یا خیلی خوب است یا‬ ‫خیلی بد‪ .‬معنای لغوی ملکه‪ ،‬شخصی است‬ ‫دارای بی نهایت عکس العمل های احساساتی‬ ‫و مهیج‪.‬‬ ‫هیچ حد وسطی برای این دخترها وجود ندارد‪.‬‬ ‫همه چیز یا بسیار عالی است یا فوق العاده‬ ‫وحشتناک‪.‬‬ ‫در ارتباطاتشان هم عیب جو‪ ،‬ناالن‪ ،‬نق نقو‪ ،‬و‬ ‫اغلب اوقات بی حوصله هستند‪ .‬همیشه نیازمند‬ ‫این هستند که چیزی بگویند‪ .‬از نظر آنها هیچ‬ ‫چیز درست نیست‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬این خانمها‪،‬‬ ‫انواع و اقسام روش ها را امتحان می کنند تا‬ ‫نظر آقایان را به خودشان جلب کنند‪ .‬درصورتی‬ ‫که بحران های زیادی پیش روی آنهاست و آنها‬ ‫به دنبال کسی هستند که نجاتشان دهد‪.‬‬ ‫‪ – ۲‬پرنسس های خونسرد‬ ‫این نوع از خانمها مطمئنا همسرانشان را هم‬ ‫مانند خودشان سرد و افسرده می کنند‪ .‬آیا شما‬ ‫به همسرتان در جمع بی احترامی می کنید و با‬ ‫او بد رفتار می کنید؟ آیا همسرتان شما را گاهی‬ ‫کناره گیر توصیف می کند؟ با او گرم و صمیمی‬ ‫باشید چرا که او به خاطر همین رفتارهاست که‬ ‫تا دیر وقت کار می کند و با زدن یک تلفن از‬ ‫آمدن به آن قصر یخی( خانه ) عذر و بهانه می‬ ‫آورد‪.‬‬ ‫‪ – ۳‬خانم های اهل پز‬ ‫این نوع از زنان اغلب خودشان را به رخ‬ ‫دیگران می کشند و معموال موارد بسیاری برای‬ ‫خودنمایی مقابل دیگران دارند‪ .‬او می تواند‬ ‫خودش را در قالب یک شخصی در سمت‬ ‫رئیس‪ ،‬یا صاحب یک مرسدس بنز نشان دهد‪.‬‬ ‫تا زمانی که او به این کارش ادامه می دهد‬ ‫همسرش هم تاوان این فضائل و کماالت را می‬ ‫دهد‪ .‬در مواقعی که زن صحبت می کند همسرش‬ ‫ساکت است تا مبادا نسبت به صحبتهای زنش‬ ‫مخالفت کند‪.‬‬ ‫مشکل این زنان این است که آنها از همه‬

‫موقعیت ها استفاده می کنند تا خودشان را به‬ ‫رخ دیگران بکشند و با این کارشان همسرشان‬ ‫را ناراحت و آزرده خاطر می کنند‪.‬‬ ‫‪ – ۴‬خانم های درحال تغییر‬ ‫این خانمها در برخورد اول با آقایان بسیار‬ ‫خوب و دلنشین به نظر می رسند‪ .‬همیشه آرایش‬ ‫می کنند و بسیار آرام صحبت می کنند‪ .‬همیشه‬

‫مراقب هستند موهایشان آشفته نشود و این را به‬ ‫همسرانشان هم تذکر می دهند‪ .‬آنها به همسرشان‬ ‫کمی اخم می کنند‪ ،‬لبهایشان را جمع می کنند‬ ‫و سرشان را هم به طرف همسرشان کمی خم‬ ‫می کنند‪.‬‬ ‫قبال او هیچ کدام از این مشخصات را نداشت‬ ‫اما درحال حاضر همه این ویژگی ها را داراست‪.‬‬

‫زمانی که همسرش از محل کار به خانه می رسد‪،‬‬ ‫احساس می کند که با زن جدیدی رو به رو شده‬ ‫است‪ .‬چنین تغییر چشمگیری حس اعتماد و‬ ‫اطمینان بین آنها را کم می کند‪ .‬مرد در این‬ ‫لحظه نمی داند چه اتفاقی افتاده و فکر می کند‬ ‫که او را قبال می شناخته است‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

39


‫‪38‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫نقد فیلم ‪ -‬فرح شکوهی‬ ‫«پوران درخشنده» یک پژوهشگر‪،‬‬ ‫یک کاوشگر‪ ،‬یک گزارشگر‬ ‫است‪ ،‬او با دقت خاصی در دل‬ ‫حوادث زندگی انسانها فرو میرود‪.‬‬ ‫دردهای جامعه را کالبد شکافی‬ ‫می کند و تماشاگر فیلمهایش‬ ‫با او می گریند‪ ،‬فریاد میزنند‪،‬‬ ‫داد می کشند و گاه آرام می‬ ‫گیرند‪ .‬چراکه او به نوعی بعضی‬ ‫از شکنجه گران و آزاردهندگان‬ ‫را در فیلم هایش به عقوبت می‬ ‫رساند و گاه برای بعضی قربانیانی‬ ‫که زیر دستهای قانون نیز خورد‬ ‫میشوند فریاد اعتراض سر میدهد‪.‬‬

‫پوران درخشنده گزارشگر معضالت خانوادگی‬ ‫است‪ ،‬معضالتی که به هر صورت به کل جامعه‬ ‫ارتباط دارد‪ .‬درخشنده در فیلم هایش کودک‬ ‫آزاری و تجاوز‪ ،‬شکنجه و سوءاستفاده از‬

‫زنان را پایه اصلی قرار میدهد‪ ،‬اینکه کودک‬ ‫آزاری در همان سالهای کودکی تمام نمی شود‬ ‫و قربانیان خود را تا پایان عمر در برزخ می‬ ‫گذارند و زندگی را بر آنها تلخ می کنند‪.‬‬ ‫از دیدگاه پوران درخشنده‪ ،‬کودک آزاری‬ ‫وتجاوز به کودکان‪ ،‬چنان تاثیر عمیق‬ ‫وویرانگری بر روح و روان قربانیان خود می‬ ‫گذارد که آنها را گاه مبدل به یک طغیانگر حتی‬ ‫یک انتقامجوی سنگدل می کند‪ .‬بخصوص‬ ‫درجوامعی مثل ایران که بروی همه این فجایع‬ ‫سرپوش آبرو وحیثیت فامیلی گذاشته میشود‪.‬‬ ‫در فیلم «هیس» شیرین قهرمان ماجرا‪ ،‬دختر‬ ‫جوانی است که در شب عروسی خود‪ ،‬ناگهان‬ ‫با وسیله قتل با داماد روبرو میشود‪ ،‬او سرایدار‬ ‫ساختمان را به قتل میرساند‪ ،‬که مدتهاست به‬ ‫کودکی تجاوز می کند و در اصل ریشه این‬ ‫رویداد خونین بر می گردد به کودکی خود‬ ‫شیرین‪،‬که از سوی یکی از کارکنان مزون‬ ‫مادرش در ‪ 8‬سالگی مورد تجاوز و شکنجه‬ ‫جنسی قرار گرفته و حاال درست در آستانه‬ ‫شروع زندگی مستقل خود‪ ،‬در قالب یک مادر‪،‬‬ ‫فرزندان خود را می بیند که مورد آزار و تجاوز‬ ‫چنین جنایتکارانی قرار گرفته اند‪.‬‬

‫میزند‪ ،‬تحت روان درمانی قرار میگیرد‪،‬ولی‬ ‫هیچکس فریاد درون او را نمی شنود‪ ،‬کمتر‬ ‫کسی می داند که بر سر او چه آمده است‪ ،‬چون‬ ‫آبرو و اعتبار خانواده‪ ،‬بیش از این ها اهمیت‬

‫با هشیاری بیان می کند‪ ،‬در صحنه ای که شهاب‬ ‫حسینی به رئیس زندان می گوید باید نگاهی‬ ‫دوباره به قانون انداخت‪ ،‬دراصل به نقص قانون‬ ‫اشاره دارد و به کور بودن فرشته عدالت‪.‬‬

‫شیرین که قربانی بی توجهی و مشغله فراوان پدر‬ ‫و مادر شده‪ ،‬در طی سالها دست به خودکشی‬

‫دارد‪.‬‬ ‫شیرین بدنبال حادثه قتل‪ ،‬بعنوان یک قاتل‬ ‫به سوی قصاص و اعدام پیش میرود‪ ،‬وکیل‬ ‫و شوهر آینده اش همه کار میکنند تا به مردان‬ ‫قانون بفهمانند که اقدام شیرین‪ ،‬نوعی دفاع از‬ ‫خود و از همه کودکان بیگناه قربانی شده است‪.‬‬ ‫ولی قانون دراین زمینه گوش شنوایی ندارد‪.‬‬ ‫پوران درخشنده با مهارت خاص از چهره‬ ‫جدیدی چون طناز طباطبایی‪ ،‬بازی خوب و‬ ‫قابل انعطافی گرفته‪ ،‬او خود شیرین است‪ ،‬درد‬ ‫و اضطراب در زوایای چهره اش کامال مشهود‬ ‫است‪ ،‬بازی های مریال زارعی در نقش وکیل‪،‬‬ ‫شهاب حسینی بازپرس‪ ،‬جمشید هاشم پور‬ ‫کارآگاه‪ ،‬فرهاد آئیش رئیس زندان‪ ،‬یکدست‬ ‫و هماهنگ است‪.‬‬ ‫درخشنده حرفهایش را در البالی دیالوگ ها‪،‬‬

‫درخشنده در فیلم ‪ ،‬تنها به مظلومیت قربانیان‬ ‫نمی پردازد‪ ،‬او به ریشه روانی تجاوزکاران‬ ‫نیز توجه دارد‪ ،‬اینکه براستی جامعه برای این‬ ‫موجودات به ظاهر جنایتکار‪ ،‬که در کودکی‬ ‫خود قربانیان تجاوز هستند‪ ،‬هیچ نگاهی نمی‬ ‫اندازد‪.‬از نظرگاه درخشنده اعدام راه چاره‬ ‫نیست‪ ،‬گرچه خود فیلم رضایت و خشنودی‬ ‫تماشاگر را از اعدام تجاوزکاران بر می انگیزد‬ ‫ولی درخشنده می گوید باید ریشه یابی کرد‪،‬‬ ‫باید ظالم و مظلوم را بیشتر شناخت‪ ،‬باید‬ ‫پیشگیری کرد‪.‬‬ ‫پوران درخشنده چون همه فیلم هایش زخم های‬ ‫جامعه‪ ،‬بویژه خانواده را برخ می کشد و اینکه‬ ‫هنوز جامعه زیر نقاب آبرو وحیثیت خانواده‪،‬‬ ‫قربانی میدهد و کمتر کسی فریاد قربانیان را‬ ‫می شنود‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

37


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

36


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

35


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

34


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

33


‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪32‬‬

‫برجسته ترین مواد غذایی چربی سوز‬ ‫‪-۱‬جودوسر‬ ‫عالوه بر پخت آسانش‪ ،‬جو دوسر‬ ‫یک چربی سوز فوق العاده است‪.‬‬ ‫زیرا سرشار از فیبرهای محلول در‬ ‫آب و غیر قابل حل است‪.‬پسش از‬ ‫خرید به برچسب های کاال توجه‬ ‫کنید زیرا اکثر آنها حاوی مقدار‬ ‫زیادی قند هستند‪.‬‬ ‫جدول ارزش غذایی‬ ‫‪۱‬فنجان جودوسر(پخته شده)‬ ‫کالری‪۱۱۱:‬‬‫چربی‪۲:‬گرم‬ ‫کربوهیدرات‪۱۹:‬گرم‬ ‫پروتئین‪۵:‬گرم‪.‬‬ ‫‪-۲‬سینه جوجه‬ ‫البته منظور ما جوجهکباب های بازاری نیست‪.‬‬ ‫ما در مورد سینه جوجه بدون چربی‪،‬پوست و‬ ‫استخوان صحبت می کنیم‪ .‬آن یکی از بهترین‬ ‫مواد غذایی چربی سوزی است که می تواند با‬ ‫خیال راحت آن را میل کنید‪.‬‬ ‫جدول ارزش غذایی‬ ‫‪۱‬سینه جوجه ‪۱۰۰‬گرمی‬ ‫کالری‪۱۴۲:‬‬ ‫چربی‪ ۳٫۱:‬گرم‬ ‫کربوهیدرات‪:‬صفرگرم‬ ‫پروتئین‪ ۲۶٫۷:‬گرم‬ ‫‪-۳‬سفیده تخم مرغ‬ ‫سفیده تخم مرغ بسیار کم کالری و سرشار از‬ ‫پروتئین است و این مسئله بسیار در امر عضله‬ ‫سازی و چربی سوزی مهم است‪.‬‬ ‫جدول ارزش غذایی‬ ‫سه سفیده تخم مرغ‬ ‫کالری‪۳۴:‬‬ ‫چربی‪:‬صفر‬ ‫پروتئین‪۷:‬گرم‬ ‫‪-۴‬برنج قهوه ای‬ ‫سرشار از فیبر و مواد مغذی ضروری است‪.‬‬ ‫برنج قهوه ای به کندی جذب جریان خون می‬ ‫شود‪ .‬هرگز این کربوهیدرات چربی سوز را‬ ‫فراموش نکنید‪.‬‬ ‫جدول ارزش غذایی‬ ‫در نصف فنجان‬ ‫کالری‪۱۰۹:‬‬ ‫چربی‪:‬صفر گرم‬

‫کربوهیدرات‪۲۳:‬گرم‬ ‫پروتئین‪۲:‬گرم‬ ‫‪-۵‬روغن ماهی‬ ‫روغن های امگا‪ ،۳‬و امگا‪ ۶‬دارای خواص‬ ‫غیر قابل باوری هستند‪ .‬آنها منجر به افزایش‬ ‫فرآیند چربی سوزی و باعث می شوند تا شما‬ ‫چربی بیشتری بسوزانید‪ .‬آنها دارای یک تاثیر‬ ‫ضد کاتابولیک هستند که مانع از تجربه و‬ ‫تحلیل عضله می شود‪ .‬آنها ضد چربی هستند‬ ‫به این معنا که منجر به کاهش ذخیره چربی‬ ‫می شوند‪ .‬دیگر به چه دلیل بیشتری نیاز دارید‬ ‫تا آنها را در برنامه غذایی تان بگنجانید‪.‬‬ ‫جدول ارزش غذایی‬ ‫یک قاشق سوپخوری‬ ‫کالری‪۱۱۳:‬‬ ‫چربی‪۱۲:‬گرم‬ ‫کربوهیدرات‪:‬صفر گرم‬ ‫پروتئین‪:‬صفر گرم‬ ‫‪-۶‬مارچوبه‬ ‫مارچوبه شامل نوعی ماده شیمیایی گیاهی‬ ‫است‪ ،‬یک آلکوئید که به طور مستقیم بر روی‬ ‫سلول ها تاثیر می گذارد و منجر به تجزیه و‬ ‫تحلیل چربی ها می شود‪ .‬آن همچنین شامل‬ ‫یک ماده شیمیایی است که کمک می کند تا‬ ‫مواد زائد را از بدن دفع کنید و به نوبه خود به‬ ‫کاهش چربی کمک می کند‪.‬‬ ‫جدول ارزش غذایی‬ ‫چهارساقه پخته شده‬ ‫کالری‪۱۳:‬‬ ‫چربی‪:‬صفر گرم‬ ‫کربوهیدرات‪ ۲:‬گرم‬ ‫پروتئین‪۱:‬گرم‬ ‫‪-۷‬بادام‬ ‫این مغز روغنی از چربی امگا ‪ ۳‬بارگیری شده‬ ‫است‪ .‬ثابت شده که بادام منجر به افزایش‬ ‫خواص چربی سوزی در بدن انسان می شود‪.‬‬ ‫جدول ارزش غذایی‬ ‫‪ ۲‬مشت بادام‬ ‫کالری‪۲۱۶:‬‬ ‫چربی ‪۱۹‬گرم‬ ‫کربوهیدرات‪۸:‬گرم‬ ‫پروتئین‪۸:‬گرم‬ ‫‪-۸‬سیر‬ ‫یکی از بهترین اجزاه سیر‪،‬آلیسین است‪.‬‬ ‫آلیسین جزیی است که باعث دفع چربی از‬ ‫بدن می شود‪ .‬همچنین مشخص شده است که‬ ‫سیر به حفظ سطح مناسب فشار خون کمک‬

‫می کند‪.‬‬ ‫جدول ارزش غذایی‬ ‫‪۱‬بته سیر‬ ‫کالری‪۴:‬‬ ‫چربی‪:‬صفر گرم‬ ‫کربوهیدرات‪:‬صفر گرم‬ ‫پروتئین‪:‬صفر گرم‬ ‫‪-۹‬گوجه‬ ‫گوجه ها سربازانی در جنگ هستند که همیشه‬ ‫سالم می مانند‪ .‬نه تنها آنها اکسید کننده و‬ ‫چربی سوزهای خوبی هستند‪ ،‬بلکه همچنین‬ ‫باعث می شوند تا افراد بتوانند به حفظ سطح‬ ‫مناسب فشار خون بپردازند و با انواع معین‬ ‫سرطان بجنگند‪.‬‬ ‫جدول ارزش غذایی‬ ‫یک عدد گوجه فرنگی‬ ‫کالری‪۱۵:‬‬

‫چربی‪:‬صفرگرم‬ ‫کربوهیدرات‪ ۳:‬گرم‬ ‫پروتئین‪:‬صفر گرم‬ ‫‪-۱۰‬سیب‬ ‫سیب یک میوه چربی سوز فوق العاده است‪،‬‬ ‫زیرا سرشار از فیبر است‪ .‬عالوه بر آن پکتین‬ ‫موجود در سیب جذب چربی را محدود می‬ ‫کند و باعث افزایش جذب آب در سلول های‬ ‫بدن می شود‪ .‬از دیگر میوه های چربی سوز‬ ‫مفید می توان به پرتقال‪ ،‬هلو‪ ،‬گریپ فروت و‬ ‫سایر مرکبات اشاره کرد‪.‬‬ ‫جدول ارزش غذایی‬ ‫یک عدد سیب‬ ‫کالری‪۹۱:‬‬ ‫چربی‪:‬صفر گرم‬ ‫کربوهیدرات‪۲۴:‬گرم‬ ‫پروتئین‪:‬صفر گرم‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

31


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

30


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

29


‫‪28‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫فواید سبیل برای‬ ‫آقایان را بدانید‬

‫شاید به نظرتان کمی عجیب‬ ‫بیاید اما داشتن سبیل برای مردان‬ ‫مزایایی به همراه دارد‪ .‬با چند‬ ‫مورد از فواید آن بیشتر آشنا‬ ‫شوید‪.‬‬ ‫________________________‬

‫سپر حفاظتی خوبی در مقابل اشعه خورشید‬ ‫است‬ ‫درست است که سبیل‌ها فقط قسمتی از‬ ‫پوست زیر بینی را می‌پوشانند اما به هر حال‬ ‫می‌توانند بخش کوچکی از پوست را در‬ ‫برابر اشعه‌های مضر خورشید حفظ کنند‪.‬‬ ‫پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهند ریش و‬ ‫سبیل می‌توانند پوست مردان را ‪ ۹۰‬تا ‪۹۵‬‬ ‫درصد از آسیب‌های اشعه ماوراء بنفش‬ ‫خورشید مصون نگه دارند‪ .‬در نتیجه پیری‬ ‫پوست به تعویق می‌افتد و احتمال بروز‬ ‫سرطان پوست به حداقل می‌رسد‪.‬‬ ‫به طور کلی مو‌ها حفاظ خوبی در مقابل‬ ‫خورشید هستند‪ .‬بعضی از متخصصان‬ ‫اعتقاد دارند مو‌ها مانند فاکتورهای‬ ‫حفاظتی (‪ )SPF‬عمل می‌کنند‪ .‬هر قدر‬ ‫موهای صورت بلند و متراکمتر بوده و‬

‫امیر تتلو» دستگیر‬ ‫شد‬

‫ رییس پلیس امنیت اخالقی‬‫ناجا از دستگیری یکی از‬ ‫خوانندگان زیرزمینی داخل‬ ‫کشور خبر داد‪ .‬سرهنگ مسعود‬ ‫زاهدیان درباره برخورد پلیس‬ ‫با خواننده های زیرزمینی اقدام‬ ‫به ساخت آثار خود و پخش آن‬ ‫در شبکه های خارجی می کنند‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬پلیس با این دسته از افراد‬ ‫برخورد می کند و اخیرا نیز با‬ ‫خواننده ای به نام «تتلو» برخورد‬ ‫کرده است و وی هم اکنون‬ ‫پس از دستگیری در اختیار مقام‬ ‫قضایی است‪.‬‬ ‫______________________‬ ‫وی با بیان اینکه پلیس تمامی این موارد‬ ‫را شناسایی کرده و با آنها برخورد می کند‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬اجازه نخواهیم داد در فضای قانونی‬ ‫کشور اتفاقی بیفتد‪.‬‬

‫ضخامت بیشتری‬ ‫داشته باشند‪ ،‬فاکتور‬ ‫حفاظتیشان قوی‌تر‬ ‫است‪.‬‬ ‫عالئم پیری پوست را‬ ‫می‌پوشاند‬ ‫افرادی که خنده عمیقی‬ ‫دارند یا می‌خواهند‬ ‫پیری پوست اطراف‬ ‫لب‌ها را بپوشانند‪ ،‬بهتر‬ ‫است از یک سبیل بلند‬ ‫و کلفت کمک بگیرند‪.‬‬ ‫گروهی از سبیل‌ها‬ ‫نعل اسبی هستند که‬ ‫برای این قبیل افراد‬ ‫مناسب به نظر می‌رسد‬ ‫چون دنباله‌های سبیل‬ ‫روی خط خنده امتداد‬ ‫می‌یابد و اثری از خنده‬ ‫باقی نمی‌ماند‪.‬‬ ‫عفوت‌ها و جوش‌های پوستی را کاهش‬ ‫می‌دهد‬ ‫وقتی بخشی از صورت با سبیل پوشیده‬ ‫شده‪ ،‬دیگر الزم نیست موهای این قسمت‬ ‫هر روز تمیز شوند‪ ،‬در نتیجه احتمال‬ ‫عفونت باکتری‌ها و آکنه صورت کمتر‬ ‫می‌شود و مشکالت بعدی ناشی از آن نیز‬ ‫تا حدی رفع می‌شوند‪ .‬متخصصان پوست‬ ‫و مو می‌گویند در این شرایط فولیکول‌های‬ ‫مو عفونت نمی‌کنند و به دلیل بسته شدن‬ ‫رییس پلیس امنیت اخالقی ناجا اضافه کرد‪:‬‬ ‫بحمدالله هم صداوسیما و هم وزارت ارشاد‬ ‫زمینه های الزم برای فعالیت هنرمندان‬ ‫را فراهم کرده اند و افرادی که به شکل‬ ‫زیرزمینی قصد فعالیت دارند باید دست از‬ ‫این کار خود برداشته و در قالب هنر قانونی‬ ‫و واقعی به فعالیت خود ادامه دهند‪.‬‬ ‫ رییس پلیس امنیت اخالقی ناجا از‬‫دستگیری یکی از خوانندگان زیرزمینی‬ ‫داخل کشور خبر داد‪ .‬سرهنگ مسعود‬ ‫زاهدیان درباره برخورد پلیس با خواننده‬

‫فولیکول‌ها‪ ،‬جوش‌ها و آکنه‌های صورت‬ ‫ایجاد نمی‌شوند‪.‬‬ ‫عالئم حساسیت و آسم را به حداقل‬ ‫می‌رساند‬ ‫اگرچه درباره این ویژگی سبیل توافق جمعی‬ ‫وجود ندارد اما گروهی از متخصصان‬ ‫پوست و مو بر این باورند که موهای‬ ‫صورت می‌توانند عالئم آسم و حساسیت‬ ‫را کاهش دهند و نقش حفاظتی در سیستم‬ ‫تنفسی دارند‪.‬‬ ‫های زیرزمینی اقدام به ساخت آثار خود و‬ ‫پخش آن در شبکه های خارجی می کنند‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬پلیس با این دسته از افراد برخورد می‬ ‫کند و اخیرا نیز با خواننده ای به نام «تتلو»‬ ‫برخورد کرده است و وی هم اکنون پس از‬ ‫دستگیری در اختیار مقام قضایی است‪.‬‬ ‫وی با بیان اینکه پلیس تمامی این موارد‬ ‫را شناسایی کرده و با آنها برخورد می کند‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬اجازه نخواهیم داد در فضای قانونی‬ ‫کشور اتفاقی بیفتد‪.‬‬

‫البته بعضی‌ها هم کامال با این فرضیه‬ ‫مخالفند‪ .‬با این وجود نتایج چند پژوهش‬ ‫نشان می‌دهد افرادی که نسبت به عوامل‬ ‫حساسیت زا و آلودگی‌های محیطی حساس‬ ‫هستند‪ ،‬می‌توانند از این مزیت سبیل بهره‬ ‫ببرند‪ .‬موهای پایین بینی مانند فیلترهایی‬ ‫عمل می‌کنند که می‌توانند از ورود ذرات و‬ ‫عوامل حساسیت زا به بینی جلوگیری کنند‪.‬‬ ‫__________________________‬

‫رییس پلیس امنیت اخالقی ناجا اضافه کرد‪:‬‬ ‫بحمدالله هم صداوسیما و هم وزارت ارشاد‬ ‫زمینه های الزم برای فعالیت هنرمندان‬ ‫را فراهم کرده اند و افرادی که به شکل‬ ‫زیرزمینی قصد فعالیت دارند باید دست از‬ ‫این کار خود برداشته و در قالب هنر قانونی‬ ‫و واقعی به فعالیت خود ادامه دهند‪.‬‬ ‫ رییس پلیس امنیت اخالقی ناجا از‬‫دستگیری یکی از خوانندگان زیرزمینی‬ ‫داخل کشور خبر داد‪ .‬سرهنگ مسعود‬ ‫زاهدیان درباره برخورد پلیس با خواننده‬ ‫های زیرزمینی اقدام به ساخت آثار خود و‬ ‫پخش آن در شبکه های خارجی می کنند‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬پلیس با این دسته از افراد برخورد می‬ ‫کند و اخیرا نیز با خواننده ای به نام «تتلو»‬ ‫برخورد کرده است و وی هم اکنون پس از‬ ‫دستگیری در اختیار مقام قضایی است‪.‬‬ ‫وی با بیان اینکه پلیس تمامی این موارد‬ ‫را شناسایی کرده و با آنها برخورد می کند‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬اجازه نخواهیم داد در فضای قانونی‬ ‫کشور اتفاقی بیفتد‪.‬‬ ‫رییس پلیس امنیت اخالقی ناجا اضافه کرد‪:‬‬ ‫بحمدالله هم صداوسیما و هم وزارت ارشاد‬ ‫زمینه های الزم برای فعالیت هنرمندان‬ ‫را فراهم کرده اند و افرادی که به شکل‬ ‫زیرزمینی قصد فعالیت دارند باید دست از‬ ‫این کار خود برداشته و در قالب هنر قانونی‬ ‫و واقعی به فعالیت خود ادامه دهند‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

27


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

26


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

25


‫‪24‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫در آینده دارو نخورید‪ ،‬فقط لذت ببرید‬ ‫نمایی شماتیک از سیستم پاداش‬ ‫مغز‬ ‫درنا کوزه‌گر‬ ‫روزنامه‌نگار‬ ‫پژوهشگران سوئیسی سیستمی‬ ‫ژنتیکی طراحی کرده‌اند که با‬ ‫لذت بردن فعال می‌شود و در بدن‬ ‫فرد دارو آزاد می‌کند‪.‬‬

‫آنها معتقدند این سیستم را ‌ه تازه‌ای را در درمان‬ ‫ناخودآ گاهانه بسیاری از بیماری‌ها از جمله‬ ‫فشار خون و دیابت باز می‌کند‪ ،‬به عبارت دیگر‬ ‫بیمار بدون آنکه متوجه شود دارو در بدنش آزاد‬ ‫می‌شود‪.‬‬

‫از این رو پس از موفقیت در یک آزمون یا‬ ‫پس از پایان کار روزانه و یا احساس رضایت‬ ‫از موقعیت شغلی‪ ،‬مغز با ترشح این هورمون ما‬ ‫تشویق می‌کند و ما خوشحال می‌شویم‪ .‬به این‬ ‫ترتیب مغزکمک می کند تا فرد برای رسیدن‬ ‫به احساس رضایت و شادی‪ ،‬درست تصمیم‬ ‫بگیرد‪.‬‬ ‫اما مغز اصوال در هر دور از فعالیت این زنجیره‪،‬‬ ‫در ترشح هورمون پاداش زیاده روی نمی‌کند؛‬ ‫در عوض انتظار دارد هر چه بیشتر این زنجیره‬ ‫فعال بشود تا بتواند دفعات بیشتری ما را تشویق‬ ‫کند؛ شدت این امر البته قابل تعمیم نیست‪ ،‬به‬ ‫عنوان مثال بعضی افراد تا می‌توانند می‌خورند تا‬ ‫این حالت لذت و رضایت تکرار شود‪.‬‬ ‫پروفسور فوسنئگر معتقد است با این روش‬ ‫می‌توان ناخودآ گاه درمان ش‬ ‫مارتین فوسنئگر‪ ،‬استاد علوم بیوسیستم و‬

‫مهندسی که مدیریت این گروه پژوهشی را‬ ‫برعهده دارد می‌گوید‪ :‬هدف ما طراحی یک‬ ‫سیستمی بود که تحت کنترل ژن‌ها اما کامال‬ ‫ناخودآ گاه عمل کند‪.‬‬ ‫او تفاوت این درمان را با داروهای رایج‬ ‫اینطور توضیح داد‪ :‬در حال حاضر‪ ،‬برای‬ ‫درمان بعضی از بیماری‌ها مجبوریم چند بار‬ ‫در روز دارو مصرف کنیم اما باید فکر کنیم‬ ‫و تمرکز داشته باشیم که دارو را در زمان و به‬ ‫میزان مناسب استفاده کنیم‪ .‬بنابراین ما فکر‬ ‫کردیم که می‌توانیم راهبرد جدیدی کشف کنیم‬ ‫که ناخودآ گاه فرد‪ ،‬دستگاه ما را کنترل کند؛‬ ‫یعنی بدن خودش مداخله درمانی را در زمان‬ ‫بخصوص و به میزان(دُ ز) مشخص انجام بدهد‪.‬‬ ‫مدیر این گروه پژوهشی توضیح داد‪ :‬برای اینکه‬ ‫به هدف‌مان برای درمان ناخودآ گاهانه برسیم‬ ‫ژن‌های درمانی طراحی و بین آنها و بخشی از‬

‫آنها با استفاده از سیستم پاداش مغز‪ ،‬از احساس‬ ‫لذت و رضایت برای پایین آوردن فشارخون‬ ‫موش‌‌ها استفاده کردند‪.‬‬ ‫مغز همه پستانداران برای اینکه قسمت های‬ ‫دیگر بدن را آ گاه کند که نیازهایشان را برطرف‬ ‫کنند‪ ،‬از یک سیستم پیام‌رسانی ویژه استفاده‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫به این ترتیب که پس از برطرف شدن گرسنگی‪،‬‬ ‫برآورده شدن نیاز جنسی‪ ،‬گوش کردن به‬ ‫موسیقی و بسیاری از نیازهای دیگر‪ ،‬مغز با‬ ‫ترشح هورمونی به نام دوپامین پاداش می‌دهد‪.‬‬ ‫اما اگر فرد برای برآوردن این نیازها مقاومت‬ ‫کند ‪ ،‬مغز با کاستن از ترشح دوپامین‪ ،‬در واقع‬ ‫فرد را تنبیه می‌کند‪.‬‬ ‫یکی از وظایف این هورمون ایجاد احساس‬ ‫لذت و شادی است‪ .‬اما یکی دیگر از تاثیرات‬ ‫این هورمون این است که فشار خون را تنظیم‬ ‫می‌کند‪.‬‬

‫فعالیت‌های مغز‪ ،‬ارتباط برقرار کردیم‪.‬‬ ‫"ما در واقع این ژن‌ها را درون سلول‌هایی قرار‬ ‫دادیم که تحت تاثیر دوپامین‪ ،‬برای کاهش‬ ‫فشار خون عالمت بدهند‪ .‬پس از آن این‬ ‫سلول‌ها را داخل کپسول ریزی قرار دادیم تا‬ ‫سیستم ایمنی بدن بر علیه آن‌ها فعال نشود‪ .‬بعد‬ ‫این محفظه‌های بسیار کوچک را داخل شکم‬ ‫موش ها قرار دادیم‪".‬‬ ‫به گفته پروفسور فوسنئگر هدف این است که‬ ‫فرد در شرایط پاداش دهی مغز (سیستم ریوارد)‬ ‫مانند خوردن یک غذای خوشمزه‪ ،‬قرار بگیرد‬ ‫تا کپسول میزان هورمون نشاط‌ آور را تشخیص‬ ‫دهد و به نوبه خود هورمون پائین آورنده فشار‬ ‫خون را آزاد کند‪ .‬در نتیجه هنگامی که بیمار‬ ‫دارای این کپسول‪ ،‬عالمت پاداش مغز را‬ ‫دریافت کند یعنی زمانی که خوشحال و راضی‬ ‫است‪ ،‬فشار خون کاهش پیدا می‌کند‪.‬‬ ‫با استفاده از این روش‪ ،‬دیدن موش ماده کافی‬ ‫بود تا فشارخون موش‌های نر کاهش پیدا کند‬ ‫البته این شیوه در بیمارانی موثر است که باال‬ ‫بودن فشارخون‪ ،‬منشا عصبی نداشته باشد؛‬ ‫یعنی اگر به هر دلیل‪ ،‬مانند افسردگی شدید‪،‬‬ ‫دوپامین به اندازه کافی ترشح نشود‪ ،‬سیستم‬ ‫فعال نمی‌شود و هورمون پائین آورنده فشارخون‬ ‫نیز ترشح نخواهد شد‪.‬‬ ‫پروفسور فوسنئگر معتقد است با این روش‬ ‫درمانی می‌توان بسیاری از بیماری ها از جمله‬ ‫دیابت را درمان کرد و تیم پژوهشی او تنها به‬ ‫عنوان نمونه به بیماری فشارخون پرداختند چون‬ ‫نمی‌توانستند همه موارد را آزمایش کنند‪.‬‬ ‫البته هنوز راه درازی برای امتحان این روش‬ ‫روی انسان باقی مانده؛ اما مارتین فوسنئگر با‬ ‫آزمایش این روش روی موش ها به نتایج مثبتی‬ ‫دست یافته است‪ ،‬فشارخون باالی موش‌های نر‬ ‫با دیدن موش‌های ماده پایین آمد؛ درست مثل‬ ‫وقتی که غذای مورد عالقه‌شان را می‌خوردند‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

23


‫‪22‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫داستان آموزنده مثل مگس‬ ‫زندگی نکنیم‬ ‫دیروز پس از یک هفته که مگسی‬ ‫در خانه ام میگشت‪ ،‬جنازه اش را‬ ‫روی میز کارم پیدا کردم‪.‬‬

‫یک هفته بود که با هم زندگی میکردیم‪ .‬شبها‬ ‫که دیر میخوابیدم‪ ،‬تا آخرین دقیقه ها دور سرم‬ ‫میچرخید‪ .‬صبح ها اگر دیر از خواب بیدار می‬ ‫شدم‪ ،‬خبری از او هم نبود‪ .‬شاید او هم مانند‬ ‫من‪ ،‬سر بر کتابی گذاشته و خوابیده بود‪.‬‬ ‫در گشت و گذار اینترنتی‪ ،‬متوجه شدم که عمر‬ ‫بسیاری از مگس های خانگی در دمای معمولی‬ ‫حدود ‪ ۷‬تا ‪ ۲۱‬روز است‪.‬‬ ‫با خودم… شمردم‪ .‬حدود ‪ ۷‬روز بود که این‬ ‫مگس را میدیدم‪ .‬این مگس قسمت اصلی یا‬ ‫شاید تمام عمرش را در خانه ی من زندگی کرده‬ ‫بود‪ .‬احساسم نسبت به او تغییر کرد‪ .‬به جسدش‬ ‫که بیجان روی میز افتاده بود‪ ،‬خیره شده بودم‪.‬‬ ‫غصه خوردم‪ .‬این مگس چه دنیای بزرگی را‬ ‫از دست داده است‪ .‬البد فکر میکرده «دنیا»‬ ‫یک خانه ی ‪ ۵۰‬متری است که روزها نور از‬ ‫«ماوراء» به درون آن می تابد و شبها‪ ،‬تاریکی‬ ‫تمام آن را فرا میگیرد‪ .‬شاید هم مرا بالیی‬ ‫آسمانی میدیده که به مکافات خطاهایش‪ ،‬بر‬ ‫او نازل گشته ام!‬ ‫شاید نسبت آن مگس به خانه ی من‪ ،‬چندان با‬ ‫نسبت من به عالم‪ ،‬متفاوت نباشد‪.‬‬ ‫من مگس های دیگر خانه ام را با این دقت‬ ‫نگاه نکرده ام‪ .‬شاید در میان آنها هم رقابت‬ ‫برای اینکه بر کدام طبقه کتابخانه بنشینند‬ ‫وجود داشته‪.‬‬ ‫شاید در میان آنها هم مگس دانشمندی بوده‬ ‫است که به دیگران «تکامل» می آموخته و‬ ‫میگفته که ما قبل از اینکه «بال» در بیاوریم‪،‬‬ ‫شبیه این انسانهای بدبخت بوده ایم‪.‬‬ ‫شاید به تناسخ هم اعتقاد داشته باشند و فکر‬ ‫کنند در زندگی قبلی انسانهایی بوده اند که در‬ ‫اثر کار نیک‪ ،‬به مقام «مگسی» نائل آمده اند‪.‬‬ ‫شاید برخی از آنها فیلسوف بوده باشند‪ .‬شاید‬ ‫در باره فلسفه ی زندگی مگسی‪ ،‬حرف ها گفته‬ ‫و شنیده باشند‪.‬‬

‫شاید برخی از آنها تمام عمر را با حسرت‬ ‫مهاجرت به خانه ی همسایه سر کرده باشند‪.‬‬ ‫مگسی را یادم میآید که تمام یک هفته ی‬ ‫عمرش را پشت شیشه نشسته بود به امید اینکه‬ ‫روزی درها باز شود و به خانه ی همسایه‬ ‫مهاجرت کند…‬ ‫مگس دیگری را یادم آمد که تمام هفت روز‬ ‫عمرش را بی حرکت بر سقف دستشویی نشسته‬ ‫بود‪ .‬تو گویی که فکر میکرد با برخواستن از‬ ‫سقف‪ ،‬سقوط خواهد کرد‪ .‬یا شاید از ترس‬ ‫اینکه بیرون این اتاق بسته ی محبوس‪ ،‬جهنمی‬ ‫برپاست…‬ ‫باالی سر مگس مرده نشستم و با او حرف زدم‪:‬‬ ‫کاش میدانستی که دنیا بسیار بزرگ تر از این‬ ‫خانه ی کوچک است‪.‬‬ ‫کاش جرأت امتحان کردن دنیاهای جدید را‬ ‫داشتی‪.‬‬ ‫کاش تمام عمر هفت روزه ی خود را بر‬ ‫نخستین دانه ی شیرینی که روی میز من دیدی‪،‬‬ ‫صرف نمیکردی‪.‬‬ ‫کاش لحظه ای از بال زدن خسته نمیشدی‪،‬‬ ‫وقتی که قرار بود برای همیشه اینجا روی این‬ ‫میز‪ ،‬متوقف شوی‪.‬‬ ‫آن مگس را روی میزم نگاه خواهم داشت تا با‬ ‫هر بار دیدنش به خاطر بیاورم که‪:‬‬ ‫عمر من در مقایسه با عمر جهان از عمر این‬ ‫مگس نیز کوتاه تر است‪ .‬شاید در خاطرم بماند‬ ‫که دنیا‪ ،‬بزرگتر و پیچیده تر از چیزی است که‬ ‫می بینم و می فهمم‪ .‬شاید در خاطرم بماند که‬ ‫بر روی نخستین شیرینی زندگی‪ ،‬ماندگار نشوم‪.‬‬ ‫نمیخواهم مگس گونه زندگی کنم‪ .‬بر می خیزم‪.‬‬ ‫دنیا را میگردم و به خاطر خواهم سپرد که عمر‬ ‫کوتاه است و دنیا‪ ،‬بزرگ‪.‬‬ ‫بزرگتر و متنوع تر از چیزی که چشمانم‪ ،‬به من‬ ‫نشان میدهد…‬ ‫نگاه کردن به جلو راحت‌تر از تجزیه و تحلیل‬ ‫کردن گذشته است‪ ،‬برای اینکه شما بیشتر‬ ‫تمایل دارید چیزهای جدید را تجربه کنید‪.‬‬ ‫اما هم اکنون شما به خاطر اینکه از زمان حال‬ ‫فرارکنید روی آینده تمرکز کرده‌اید‪ .‬زمان کافی‬ ‫برای کار و فعالیت‌های جدید خود اختصاص‬ ‫بدهید و قبل از اینکه دیر بشود کارهایی که‬ ‫الزم است را انجام دهید‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

21


‫‪20‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫حسن خسروشاهی کیست؟‬ ‫حسن خسروشاهی کارآفرین‬ ‫کانادایی ایرانی تبار متولد‬ ‫‪ ۱۳۱۹‬است‪ .‬وی اصالت ًا اهل شهر‬ ‫خسروشهر تابع استان آذربایجان‬ ‫شرقی تبریز است‪ .‬او مدارک‬ ‫خود در دو رشتهٔ حقوق و اقتصاد‬ ‫ازدانشگاه تهران دریافت کرد‪ .‬او‬ ‫در سال ‪ ۱۳۶۰‬به کشور کانادا رفت‬

‫خانواده خسروشاهی که همان مالکان سابق‬ ‫شرکت های مینو و الوند در زمان شاه هستند؛‬ ‫هم اکنون در ونكوور کانادا اقامت دارند‪ .‬هر‬ ‫ایرانی در کانادا بدون شک با نام خسروشاهی‬

‫و ‪ Future Shop‬آشناست‪ .‬هر ایرانی تازه‬ ‫واردی یا بهتر بگویم هر مهاجر تازه واردي؛ در‬ ‫همان روزهای اول ورود بارها به اجبار گذارش‬ ‫به سوپر استورهای ‪ Future Shop‬برای خرید‬ ‫وسائل الکترونیکی و لوازم خانگی می افتد‪.‬‬ ‫ایرانی تازه وارد از قدیمی تر ها هم نام‬ ‫خسروشاهی را به همراه چند نام ایرانی شاخص‬ ‫دیگر با غرور می شنود‪ .‬قدیمی ترها گويی به‬ ‫زبان بی زبانی می خواهند بگویند کانادا و‬ ‫ایرانی های کانادا فرق می کنند و این جا ایرانی‬ ‫قدرتمند و ثروتمند است‪.‬‬ ‫ولی علیرغم این همه آوازه؛ اکثریت ایرانیان‬ ‫حتی نام کوچک خسروشاهی را نمی دانند و‬ ‫حتی بعضی به غلط افتخار تاسیس بزرگترین‬ ‫مرکز خرید کانادا؛ ‪West Edmonton Mall‬‬ ‫را به وی نسبت می دهند‪ .‬چرا که خسروشاهی ها‬ ‫با جراید میانه ای ندارند؛ حتی عکس مناسبی‬ ‫از آنان در دست نیست؛ با شهرت طلبی بیگانه‬ ‫اند؛ ولی در عین حال در سکوت به فعالیت‬

‫های موفق اقتصادی خود ادامه می دهند‪.‬‬ ‫در سال ‪ 1981‬با مهاجرت به کانادا اولین‬ ‫ردپایشان در ‪ Vancouver, B.C‬پیدا و در‬ ‫آنجا مستقر می گردند و سپس در همان سال‬ ‫با تاسیس شرکت سرمایه گذاری ‪Inwest‬‬ ‫‪ investments Ltd‬قدم به حیطه فعالیت‬ ‫های اقتصادی می گذارند‪.‬‬ ‫اولین فعالیت اقتصادی آقای حسن خسرو شاهی‬ ‫در ‪ 1982‬با تاسیس اولین شعبه ‪Future‬‬ ‫‪ Shop‬در ونکوور آغاز می گردد‪ .‬این فروشگاه‬ ‫در قیاس با فروشگاه های فعلی بسیار کوچک‬ ‫است و فقط ‪ 4000‬فوت مربع مساحت دارد‬ ‫و وسايل الکترونیکی آن زمان مانند کمودور را‬ ‫می فروشد و سپس در طی ایام؛ آرام آرام بر‬ ‫تعداد شعب افزوده و در استان های دیگر نیز‬ ‫شعباتی داير می نماید‪.‬‬ ‫در ‪ 1999‬عملیات گسترش فروشگاه به‬ ‫بازار خرده فروشی آمریکا؛‬ ‫با شکست مواجه گردیده و‬ ‫به اجبار ‪ 30‬شعبه آمریکائی‬ ‫تعطیل می گردد‪ .‬در سال‬ ‫بالمنازع‬ ‫حاکم‬ ‫‪2001‬‬ ‫کاناداست‪ .‬حدود ‪ 90‬شعبه‪,‬‬ ‫‪ 7300‬کارمند و فروش حدود‬ ‫‪ 2‬میلیارد دالر کانادا‪ .‬در‬ ‫همین سال شرکت ‪Best Buy‬‬ ‫بزرگ ترین شرکت در زمینه‬ ‫الکترونیک مصرفی در آمریکا‬ ‫پیشنهاد خرید می دهد و در‬ ‫انتهای سال ‪Future Shop‬‬ ‫با ‪ 580‬میلیون دالر کانادا به‬ ‫تملک شرکت ‪ Best Buy‬در‬ ‫می آید تا این شرکت با ‪1800‬‬ ‫شعبه حرف اول‬ ‫را در بازار کانادا و آمریکا بزند‪.‬‬ ‫هنوز بعد از ‪ 4‬سال ‪Future‬‬ ‫‪ Shop‬درست به همان شکل سابق‬ ‫وجود دارد و گرچه هر دو نام‬ ‫تحت تملک ‪ Best Buy‬می باشد‬ ‫تفاوت محسوسی در ارائه خدمات‬ ‫وجود دارد‪ .‬شعبات ‪Future‬‬ ‫‪ Shop‬خدمات بهتری را عرضه‬ ‫می دارند‪.‬‬ ‫پس از فروش ‪Future Shop‬؛‬ ‫حسن خسروشاهی فعالیت های‬ ‫خود را در زمینه مستغالت؛‬ ‫خانه سازی؛ ایجاد زمین گلف؛‬ ‫به تملک درآوردن مراکز خرید‬ ‫ورشکسته و بازسازی آنان؛ خرید‬ ‫مجتمع های مسکونی جهت اجاره‬ ‫و امور درمانی گسترش می دهد‪.‬‬ ‫در سال ‪ 2003‬از طرف نخست‬

‫وزیر بریتیش کلمبیا به عنوان سخاوتمندترین‬ ‫حامی یاد می گردد‪ .‬در سال ‪ 2004‬نشریه‬ ‫کانادائی ‪ Canadian Business‬در لیست‬ ‫‪ 100‬نفر ثروتمند کانادا او را در رده ‪ 64‬با‬ ‫ثروتی معادل ‪ 540‬میلیون دالر کانادا قرار می‬ ‫دهد؛ در حالی که این ثروت بر اساس گزارش‬ ‫همین نشریه در سال ‪ 2000‬معادل ‪300‬‬ ‫میلیون دالر کانادا و از لحاظ رتبه ‪ 92‬گزارش‬ ‫می گردد‪.‬‬ ‫خانم نزهت خسروشاهی در تمام این مدت در‬ ‫بريتيش كلمبيا؛ یک فعال اجتماعی؛ دست اندر‬ ‫کار امور خیریه و نیز هنری بوده و طبق آخرین‬ ‫اطالع در سال ‪ 2005‬به عضویت هیئت مدیره‬ ‫رادیو دولتی ‪ CBC‬در آمده اند‪.‬‬ ‫آقای بهزاد خسروشاهی‪ ,‬فرزند این خانواده در‬ ‫حال حاضر در تورنتو به عنوان رئیس شرکت‬ ‫داروئی ‪ Drug Royalty Corporation‬که‬ ‫به مبلغ ‪ 133‬میلیون دالر خریداری شده است؛‬ ‫مشغول به فعالیت می باشند‪.‬‬ ‫آقای حسن خسروشاهی و خانم نزهت‬ ‫خسروشاهی در حال حاضر در ونکوور در منزلی‬ ‫به مساحت ‪ 18000‬فوت مربع که بر صخره‬ ‫ای مشرف بر ‪ English Bay‬بنا شده است‬ ‫در محله ‪ West Point Grey‬اقامت دارند‪.‬‬ ‫در این خانه کتابخانه باشکوهی وجود دارد که‬ ‫دلیلی بر عالقه به کتاب می باشد و نیز تمایل‬ ‫به تملک درآوردن ‪ Chapters‬بزرگ ترین‬ ‫کتابفروشی زنجیره ای کانادا‪ .‬گرچه این معامله‬ ‫به سرانجامی نرسید‪ .‬در حال حاضر مجموعه‬ ‫تحت کنترل این خانواده؛ دارای ‪ 8000‬کارمند‬ ‫و در آمدی معادل ‪ 2‬میلیارد دالر می باشد‪.‬‬


‫‪19‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫کنید که چطور لبخند او می‌تواند روزتان را‬ ‫زیباتر کند‪ .‬از کارهایی مثل کمک کردن او‬ ‫به فرزندنتان برای حل مسائل ریاضی یا تمیز‬ ‫کردن آشپزخانه بدون اینکه از او خواسته‬ ‫باشید‪ ،‬تعریف کنید‪ .‬تحسین‌های صادقانه‬ ‫باعث می‌شود مردها اعتمادبه‌نفس بیشتری‬ ‫پیدا کرده و خود را باور کنند؛ مخصوص ًا‬ ‫برای آندسته از مردها که اعتمادبه‌نفسی‬ ‫شکننده دارند! لیستی از خصوصیات‬ ‫موردعالقه خودتان در مورد او تهیه کنید‬ ‫و لیست دیگری هم درمورد رفتارهایی‬ ‫از او که تحسین‌هایتان را خراب می‌کند‬ ‫بنویسید‪ ،‬مثل عصبانیت‌های ناگهانی‌اش‪،‬‬ ‫درخواست‌های خودخواهانه‌اش شکاکیت‬ ‫یا طعنه و کنایه زدن‌هایش‪ .‬لیست را به او‬ ‫بدهید تا فرصت‌هایی که می‌تواند موجب‬ ‫تحسین‌های بیشتر از جانب شما شود را‬ ‫بشناسد‪.‬‬ ‫کمک بخواهید‬ ‫برای اینکه کمک بخواهید نباید حتم ًا‬ ‫ضعیف باشید‪ .‬بیشتر مردها از اینکه از‬ ‫آنها کمک بگیرید‪ ،‬اعتمادبه‌نفس پیدا‬ ‫می‌کنند‪ .‬به جای اینکه خودتان به زور‬ ‫سعی کنید در نوشابه را باز کنید‪ ،‬خیلی‬ ‫راحت از او بخواهید که کمکتان کند‪ .‬از‬ ‫او بخواهید نگاهی به وضعیت ماشینتان‬ ‫بیندازد و نواقص آن را برطرف کند‪ .‬اما‬ ‫وقتی می‌خواهید درمورد مشکالت کاری‌تان‬ ‫حرف بزنید‪ ،‬اگر می‌خواهید فقط به‬ ‫حرف‌هایتان گوش دهد و راه‌حلی پیشنهاد‬

‫ندهد‪ ،‬خیلی روشن و واضح این مسئله را به‬ ‫او بگویید‪ .‬اگر بداند که الزم نیست برای‬ ‫حل مشکلتان راهی پیشنهاد کند‪ ،‬بادقت‬ ‫بیشتر گوش خواهد کرد‪.‬‬ ‫قدرشناسی‌تان را نشان دهید‬ ‫همه دوست دارند بخاطر کارهای خوبی‬ ‫که برای کسی انجام می‌دهند‪ ،‬قدردانی‬ ‫ببینند و مرد شما هم از این قاعده مستثنی‬ ‫نیست‪ .‬نشان دادن قدرشناسی‌تان راهی برای‬ ‫ترغیب او به ادامه انجام آن کارهاست؛‬ ‫بعالوه اعتمادبه‌نفسش را هم باال می‌برد‪.‬‬ ‫برای بیرون بردن زباله‌ها‪ ،‬کمک به خرید‬ ‫لوازم منزل و هر کار کوچک دیگری‬ ‫که انجام می‌دهد از او تشکر کنید‪ .‬نشان‬ ‫دادن قدرشناسی بعنوان نمادی از احساس‬ ‫واقعی‌تان باعث می‌شود درصورتی که‬ ‫زن دیگری همان احساس را نشان دهد‪،‬‬ ‫آسیب‌پذیر شود‪.‬‬ ‫دستاورهایش را تقدیر کنید‬ ‫مردها هویت خود را با کارهایی که تکمیل‬ ‫می‌کنند پیدا می‌کنند‪ .‬با تقدیر از دستاوردها‬ ‫و موفقیت‌هایش مثل یاد گرفتن یک‬ ‫مهارت جدید یا تمام کردن یک پروژه‬ ‫کاری‪ ،‬بعنوان انعکاسی از وجود او‪،‬‬ ‫اعتمادبه‌نفس او را باال ببرید‪ .‬اجازه بدهید‬ ‫درمورد موفقیت‌هایش برایتان حرف بزند‬ ‫و فعاالنه به حرف‌هایش گوش دهید‪ ،‬سوال‬ ‫کنید و تشویقش کنید‪ .‬حتی می‌توانید برای‬ ‫هر موفقیت او هدیه‌ای کوچک برایش تهیه‬ ‫کنید که نشان دهید مایه افتخارتان است‪.‬‬


‫‪18‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫چطور‬ ‫اعتمادبه‌نفس‬ ‫مردتان را باال‬ ‫ببرید‬

‫به شوهرتان نشان دهید که به‬ ‫چشم شما یک قهرمان است‪.‬‬

‫شما بعنوان یک زن باالخره می‌فهمید‬ ‫که باال بردن شخصیت مردتان و تحسین‬ ‫و تمجید او راهی برای نزدیک‌ کردن‬ ‫ارتباطتان و شاد کردن اوست‪ .‬به گفته‬ ‫متخصصین‪ ،‬مردها به تحسین زن زندگی‌شان‬ ‫نیاز دارند‪ .‬این به معنی بادمجان دور قاب‬ ‫چینی و دروغ گفتن به او نیست‪ ،‬زیرا اگر‬ ‫متوجه حقیقت مسئله شود‪ ،‬برعکس تحقیر‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫تحسین‌های صادقانه‬ ‫تحسین‪ ،‬مرد را برای تالش بیشتر تشویق‬ ‫می‌کند‪ .‬ببینید درمورد چه چیزهایی می‌توانید‬ ‫مردتان را صادقانه تشویق کنید‪ .‬به این فکر‬


‫‪17‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫تاثیر متفاوت‬ ‫خندیدن‪ ,‬تمسخر‬ ‫دیگران و قلقلک‬ ‫برروی مغز!‬

‫تحقیقات نشان می دهد‪ ،‬انواع‬ ‫مختلف خنده دارای تأثیرات‬ ‫متفاوت مغزی است و انسان از‬ ‫سنین کودکی قادر به تمایز قائل‬ ‫شدن بین خنده ناشی از شادی‪،‬‬ ‫قلقلک یا تمسخر دیگران است‪.‬‬ ‫محققان دانشگاه توبینگن آلمان با‬ ‫بررسی تغییرات در الگوی مغز در‬ ‫زمان شنیدن انواع مختلف خنده‪،‬‬ ‫تأثیر آن را بر روی عملکرد مغز و‬ ‫سالمتی مورد ارزیابی قرار داده‬ ‫اند‪.‬‬

‫مطالعه ای بر روی ‪ 33‬زن سالم و بررسی‬ ‫شبکه ادارکی‪ -‬احساسی نشان می دهد‪،‬‬

‫بخش هایی از مغز که به پردازش اطالعات‬ ‫اجتماعی و سطح باال حساس هستند‪،‬بیشتر‬ ‫به خنده های ناشی از شادی یا قلقلک و‬ ‫مناطق حساس به صداهای پیچیده به خنده‬ ‫های تمسخرآمیز واکنش نشان می دهند‪.‬‬ ‫در این تحقیق برای نیمی از داوطلبان یک‬ ‫فیلم کمدی بصورت جمعی نمایش داده‬ ‫شد و گروه دوم نیز یک فیلم کسالت بار‬ ‫را تماشا کردند؛ پس از اتمام فیلم‪ ،‬نمونه‬ ‫گیری از سلول های ایمنی موسوم به سلول‬ ‫های قاتل طبیعی گرفته شد که با سلول های‬ ‫سرطانی ترکیب و میزان اثربخشی آنها در‬ ‫زمان وقوع بیماری مورد بررسی قرار گرفت‪.‬‬ ‫نتایج بدست آمده نشان می دهد‪ ،‬افرادی که‬ ‫در هنگام دیدن فیلم کمدی خندیده بودند‪،‬از‬ ‫سیستم ایمنی قوی تری برخوردار بودند و‬ ‫خنده می تواند تا ‪ 40‬درصد سیستم ایمنی‬ ‫بدن را تقویت کند‪.‬‬ ‫دکتر «دیرک ویلدگروبر» سرپرست تیم‬ ‫تحقیقاتی خاطر نشان می کند‪ :‬خندیدن به‬ ‫کسی یا خندیدن با دیگران با پاسخ های‬ ‫متفاوت مغز همراه است؛ مغز با قدرت تمایز‬ ‫قائل شدن بین انواع مختلف خنده (ناشی‬ ‫از شادی‪ ،‬قلقلک یا تمسخر) می تواند‬ ‫عملکرد بدن در مقابل بیمار یها را تقویت‬ ‫کند‪ .‬با استفاده از تصویربرداری رزونانس‬ ‫مغناطیسی عملکردی (‪ )fMRI‬فعالیت‬ ‫مغزی افراد در هنگام شنیدن سه نوع خنده‬ ‫مختلف مورد بررسی قرار گرفت‪.‬‬ ‫خنده ناشی از قلقلک در پستانداران غیر‬ ‫انسانی نیز دیده می شود‪ ،‬اما در انسان‬

‫دارای عملکردهای‬ ‫پیچیده ای است‬ ‫که می تواند دارای‬ ‫بار مثبت یا منفی‬ ‫بوده و الگوهای‬ ‫ارتباطی متفاوتی در‬ ‫مغز ایجاد می کند‪.‬‬ ‫مناطق مغزی حساس‬ ‫به پردازش اطالعات‬ ‫اجتماعی پیچیده در‬ ‫زمان شنیدن صدای‬ ‫خنده ناشی از شادی‬ ‫یا قلقلک فعال می‬ ‫شوند که این فعالیت‬ ‫در زمان شنیدن‬ ‫خنده تمسخرآمیز‬ ‫دیده نمی شود‪.‬‬ ‫به گفته‬ ‫محققان‪،‬محرک‬ ‫هایی که بر این‬ ‫الگوها تأثیر می‬ ‫گذارند‪،‬می تواند‬ ‫برای آزمایش‬ ‫روش های درمانی‬ ‫جایگزین مورد‬ ‫استفاده قرار بگیرد‪.‬‬ ‫نتایج این مطالعه در‬ ‫مجله ‪PLOS ONE‬‬ ‫منتشر شده است‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

16


‫‪15‬‬

‫‪No. 698 / December , 05, 2013‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫(( قوانین جدید‬ ‫برای مشتریان‬ ‫موبایل در کانادا‬ ‫))‬

‫تحت قانون جدید ‪CRTC‬‬ ‫مشتریان موبایل‪ ،‬سقف هزینه‬ ‫ای محدودی را برای رومینگ‬ ‫و استفاده اینترنتی پرداخت می‬ ‫کنند‪.‬‬

‫این قانون جدید به تمام قرارداد های جدید‬ ‫که از روز دوشنبه دوم دسامبر تا جون ‪۲۰۱۵‬‬ ‫امضاء می شوند‪ ،‬اجازه لغو بدون هیچ هزینه‬ ‫بعد از حداکثر ‪ ۲‬سال می دهد‪.‬‬ ‫در قانون جدید حقوق زیر به مشتری داده‬ ‫شده‪:‬‬ ‫‪ .۱‬در صورت ناراضی بودن از سرویس‪،‬‬ ‫قرارداد جدید امضاء شده را تا ‪ ۱۵‬روز بدون‬ ‫هزینه لغو کنند (مقدار استفاده باید در حد‬ ‫استفاده در قرارداد باشد)‪.‬‬ ‫‪ .۲‬در طول قرارداد‪ ،‬سرویس دهنده حق‬ ‫افزایش قیمت را ندارد‪.‬‬

‫‪13‬‬

‫‪ .۳‬سرویس دهنده باید با زبان ساده خدمات‬ ‫ارایه شده را به مشتریان ابالغ کند‪.‬‬ ‫‪ .۴‬در صورتی که مشتری در خارج کشور‬ ‫است‪ ،‬سرویس دهنده باید یک پیغام در مورد‬ ‫هزینه های رومینگ اعالن کند‪.‬‬ ‫‪ .۵‬سرویس دهنده نمی تواند بیشتر از ‪۵۰‬‬ ‫دالر ماهانه هزینه اضافی بابت استفاده‬ ‫اینترنت اخذ کند‪.‬‬ ‫‪ .۶‬سرویس دهنده نمی تواند بیشتر از ‪۱۰۰‬‬ ‫دالر در ماه بابت هزینه رومینگ اخذ کند‪.‬‬ ‫‪ .۷‬بعد از ‪ ۹۰‬روز مشتری حق ‪unlock‬‬ ‫کردن تلفن را دارد‪.‬‬ ‫‪ .۸‬اگر تلفن گم و یا دزدیده شود‪ ،‬سرویس‬ ‫دهنده باید حساب را معلق بدون اخذ هزینه‬ ‫نگه دارد‪.‬‬ ‫‪ .۹‬سرویس دهنده حق اخذ هیچ هزینه اضافه‬ ‫ای ندارد اگر در قرارداد ذکر ‪unlimited‬‬ ‫کرده باشد‪.‬‬ ‫هزینه کنسل کردن قرارداد زیر دو سال به شرح‬ ‫زیر خواهد بود‪:‬‬ ‫‪ .۱‬برای مشتریانی که برای دستگاه تلفن خود‬ ‫تخفیف گرفتند‪ ،‬در زمان لغو قرارداد حداکثر‬ ‫مبلغی که سرویس دهنده می تواند اخذ کند‪،‬‬ ‫مبلغ تخفیف خواهد بود‪.‬‬ ‫‪ .۲‬برای مشتریانی که دستگاه دریافت‬ ‫نکردند‪ ،‬حداکثر جریمه لغو قرارداد ‪ ۵۰‬دالر‬ ‫و یا ‪ ۱۰‬درصد از آبونمان ماهانه برای باقی‬ ‫مانده قرارداد است‪.‬‬ ‫‪ CRTC‬یک ماشین حساب هزینه لغو در‬

‫وب سایت خود راه اندازی کرده است‪:‬‬ ‫_‪http://www.crtc.gc.ca/eng/info‬‬ ‫‪htm.sht/t1301‬‬ ‫مشتریان در صورت هر گونه شکایتی می توانند‬ ‫به کمیساریای ‪ CRTC‬برای شکایت خود‬ ‫تماس بگیرند‪http://www.crtc.gc.ca/ :‬‬ ‫‪rapidsccm/register.asp?lang=e‬‬

‫این نگرانی وجود دارد که سرویس دهندگان‬ ‫برای جبران وجود نداشتن قرارداد سه ساله‬ ‫قیمت ها را باال ببرند‪.‬‬ ‫گروهی از سرویس دهندگان در صدد فرجام بر‬ ‫قوانین جدید هستند‪ .‬دادگاه فدرال موافقت‬ ‫کرده که این فرجام را می پذیرد‪.‬‬


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

14


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

13


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

12


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

11


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

10


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

9


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

8


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

‌ ‫آ گه‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫اشینجا‬

7


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

6


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

5


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

6 4


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

3


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

2


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

1


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

B


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

A


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

IV


No. 698 / December , 05, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

III




Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.