سردبير؛ سيامک بھاری
تير ١٣٩٤
شماره ١٢٥
www.barnenforst.com
siabahari@yahoo.com
" ﯿ ﯿ ن 7 ،ق ﯾ 5ﯿ ﯿ ن؟!
ﯿ و ﯿ از ا ﯿ زاد ر ا ﯿ و دﯾ ن ز ا ا $اﯾ& د $ %د ه " " ر! زش راﯾ ن و ا' ر ا ه " دا & زان ا +%ام ر ن )ﯿ اﯾ 3د /.0ﯿ2ت ا /0ﯿ" ,-.
در اين شماره می خوانيد: •
چرا آموزش در اﯾران راﯾگان نيست؟! سيامک بھاری
•
معلمان در تدراک تجمع بزرگ اعتراضی خود؛ شھال دانشفر وضعيت آموزش و پرورش در افغانستان؛ گفتگو با کبير کھکشان ،فھيم آزاد و ﯾونس سلطانی
•
شرﺣی بر "طرح پرتو" نحوه برخورد شھرداری با جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان
•
نماﯾش شھرداری با کودکان کار
•
بيانيه روز جھانی مبارزه با كار كودك؛ جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان
•
وﯾژه آزادی بھنام ابراھيم زاده
•
شعر؛ برای کودکان دروازه غارھای جھان
•
رواﯾتھای ھولناک ،فاجعهای که بر سر کودکان خيابان میرود
•
کودکان کار ،کودکانی که به بردگی گرفته می شوند. خبرھا و روﯾدادھا ،تھيه و تنظيم ،ليال ﯾوسفی
•
مذھب و اسارت؛ ليال ﯾوسفی
•
•
شماره ١٢٥
٢
د ن
; ا زش و ) ورش در اﯾ ان راﯾ ن ﯿ:.؟! شھريه مدارس غيردولتی از ١تا ١٧ميليون تومان
سيامک بھاری پرداخت شھريه براساس طبقه بندی کيفيت مدارس و دسترسی به آموزش ،سپردن امر آموزش به دست بازار و خصوصی کردن آن تحت نام غلط انداز "مدارس غير انتفاعی" ،عدم پذيرش مسئوليت توسط دولت برای تامين آموزش رايگان با استاندارد يکسان برای کليه شھروندان جامعه ،مخارج تحصيلی کمرشکنی را بر دوش خانواده ھا گذاشته است .اگرچه پرداخت شھريه فقط بخشی از رايگان نبودن آموزش در جمھوری اسالمی است. اما ھمين موضوع عمال ميليونھا دانش آموز را از چرحه تحصيل خارج کرده است. تشMMويMMق و تMMرغMMيMMب تMMأسMMيMMس مMMؤسMMسMMات آموزشی خصMوصMی از سMوی آمMوزش و پMMرورش بصMMورت نMMقMMشMMه مMMنMMد يMMک تMMرنMMد استراتژيک اين وزراتخانه است. "سند تحول بنيادين آموزش و پMرورش" در بند مربMوط بMه مMنMابMع مMالMی راه را بMرای خصوصی سازی امر آموزش تحت عنMوان "بخدمت گرفتMن مشMارکMتMھMای مMردمMی در امر آمMوزش و پMرورش" و تMبMديMل آن بMه کااليی برای عرضه در بMازار کMامMال بMاز کرد. با گسترش ھر چه بيشتر شکاف طبقاتی در جامعه ،ظMھMور مMدارس خصMوصMی تMحMت
عنوان غلط انداز "مدارس غير اانMتMفMاعMی" و سپردن آن بدست عناصر شناخته شMده و خاص حکومMتMی در آمMوزش و پMررورش سMMرعMMت بسMMيMMار بMMيMMشMMتMMری يMMافMMت و مMMورد حمايت بيدريغ آن قرار گرفت .مدارسی کMه اساسا بر مMبMنMای سMود دھMی بMعMنMوان يMک موسسه مالی ـ آموزشی پايه گذاری شده اند به بخشی از دايره آمMوزش در ايMران بMدل گرديد .کيفيت متفاوت اين مMدارس بMا نMوع مشابه دولMتMی ،تMبMعMيMض نMھMاديMنMه شMده در دسترسی به آموزش را به حد اعال رساند. تMفMاوت فMاحMMش کMMيMفMMيMت و روش تMدريMMس، بکارگيری وسايل کمک آموزشی ،اسMتMفMاده از معلمين ويژه ،ساعات متفاوت درسMی و فوق برنامه ،کMيMفMيMت فضMاھMای آمMوزش و ھوشمند کردن کالسھای درس ،اسMتMفMاده از کامپيوتر و دوربين ھای مدار بسته ،آنMاليMن کردن کالMسMھMای درس و امMکMان نMظMارت دايمی والدين از چگونMگMی نMحMوه پMيMشMبMرد آموزش ،تغذيه مناسب در مMدرسMه ھMمMه و ھمه در مدارس انMتMفMاعMی و در تMفMاوت بMا مدارس دولتی که اساسا به مدارس تخريبMی مشھور اند ،بکار گرفته شد. به ھMمMيMن مMنMوال مMدارس دولMتMی نMيMز بMه سرنوشت مشابھی دچار گرديدند ،تMبMعMيMض در دسترسی به آموزش در مMدارس دولMتMی با پنج طبقMه بMنMدی خMاص تMحMت عMنMوايMن، مدارس دولتی عادی ،نمونه دولتی ،مدارس ھMMيMMأت امMMنMMايMMی ،مMMدارس شMMاھMMد و سMMمMMپMMاد )استعدادھای درخشMان( و غMيMره ،بMعMنMوان رقيب در مقابل مدارس به اصMطMالح غMيMر انتفاعی شکل گرفت و دولت با مشارکت بMا بخش خصوصی ھمان اندک آمMوزش غMيMر
خصوصی را ھم تکه پاره کرد. بی توجھی عامدانMه حMکMومMت اسMالمMی بMه تخصيص بMودجMه کMافMی بMرای آمMوزش و پرورش بعنوان بMزرگMتMريMن وزاتMخMانMه کMه مستقيما سر و کارش با ميليونھا دانش آموز و خانواده آنھاست خود را در کسMربMودجMه ھای نجومی مزمن در آمMوزش و پMرورش نشان مMيMدھMد .بMطMوريMکMه بMنMا بMه اعMتMراف صMMMريMMMح وزرای آمMMMوزش و پMMMرورش، ٩٥درصد بMودجMه ايMن وزارت صMرفMا بMه پMMرداخMMت مMMواجMMب کMMارمMMنMMدان آمMMوزشMMی ميرسد .که عمال با دستمزدھای چند بMرابMر زير خط فقر رسمی حقوق بگير آمMوزش و پرورش ھستند .پنج درصد باقيMمMانMده حMتMی کفاف تامين آب و برق و سوخت و تMعMمMيMر و نگھداری وديگر مخارج جMاری مMدارس را نيزنميدھد. امMMا تMMامMMيMMن بMMودجMMه بMMرای سMMايMMر اھMMداف ايMMدئMولMMوژيMMک آمMMوزش و پMMرورش مMMانMMنMMد نمازخانه ھا ،حضور آخوندھا در مMدارس، اردوھای راھMيMان نMور ،تMرويMج صMلMوات، قرائت و حفMظ قMرآن و غMيMره بMا مشMکMلMی مواجه نمی شود. بودجه سرانه آموزشMی بMه ازاء ھMر دانMش آموز ،کMه در بMاالتMريMن نMرخ ،حMدود ٢٨ ھزار تومان يعنی معادل کمتر از حMدود ٩ دالر در سال است نيز عمال شامل معوقMات پرداختMی مMيMگMردد يMا بMنMدرت در اخMتMيMار برخی مدارس قرار گرفته ميگيرد .مقMايسMه اين سھميه تحقMيMر آمMيMز بMا بMودجMه سMرانMه آموزشی برای مثال با کشورھMای اروپMايMی و ژاپن ،تفاوتی حداقل ھزار برابری به باال را نشان ميدھد.
٣
اخذ شھريه راھی برای تامين کسربودجه؛ اخذ شھريه بعنوان راھی برای شانMه خMالMی کMMردن دولMMت از تMMخMMصMMيMMص بMMودجMMه بMMه آموزش و پرورش در اجری تعھMدات خMود برای سرپا نگھداشتن امر آموزش صMورت واضح بخود مMيMگMيMرد ومMانMنMد ھMر کMاالی ديMMگMMری تMMابMMع نMMرخ ارزش ﷼ و رکMMود تورمی بازار مMيMگMردد .بMه ايMن مMعMنMی کMه بنابر گرانی اقسام کMاالھMا در بMازار ،نMرخ کاالی آموزش به نام شھريه ھم افزايش می يابد .درصد اين افزايش قيمت را يا آموزش و پرورش خود اعالم می کند و يا بMوسMيMلMه مديران در مدارس تعيين ميگردد. وزرات آموزش و پرورش در خصوص اخذ شھريه سياست رندانه ای دارد .اعالم می کند که مدارس دولتی مجاز به دريافت شھريه از خانواده ھا نيستند اما آنرا به نام "ھمياری مردمی" و يا طرفندھای ديگر به خانواده ھا تحميل ميکند و پيش می برد. برای نمونه؛ اسفنديارچھاربند مديرکل آموزش و پرورش استان تھران ،در بخشنامه رسمی قميت شھريه ھا در مدارس دولتی را چنين اعالم ميداد: " . . .مدارس سمپاد )استعدادھای درخشان( میتوانند در دوره متوسطه و پيش دانشگاھی طبق مصوبه تا سقف ٤
شماره ١٢٥
ميليون و ٩٠٠ھزارتومان شھريه دريافت کنند .دريافت شھريه در مدارس نمونه دولتی و ھيات امنايی ھم قانونی است. درحال حاضر مدارسی که غير از مدارس دولتی عادی شھريه دريافت نکنند غير متعارف است .شھريه مدارس تيزھوشان در دوره راھنمايی حدود ٢ميليون و پانصد ھزار تومان است در دوره متوسطه دوم ٤ ،ميليون و دويست ھزار تومان و دوره پيش دانشگاھی ٤ميليون و ٩٠٠ ھزار تومان است .شھريه در دوره اول متوسطه مدارس درخشان ٢ميليون و ٩٠٠ ھزار تومان ،در دوره دوم متوسطه ٤ ميليون و ٢٠٠ھزار تومان و در پيش دانشگاھی ٤ميليون و ٩٠٠ھزار تومان است ".سپس اعالم ميدارد که نرخ افزايش شھريه در سال جاری بين ١٧تا ٢٥ درصد است. نرخ شھريه در مدارس خصوصی که به غلط غيرانتفاعی خوانده ميشود حد و مرزی ندارد و تا ١٧ميليون تومان نيز گزارش شده است) .قيمتھا مربوط به سال تحصيلی ٩٢ـ ٩٣است( ُ اين در حالی است که "مرضيه گرد" رئيس سازمان مدارس غيردولتی ،توسعه مشارکتھای مردمی و خانواده وزارت
د ن آموزش و پرورش در مصاحبه با خبرگزاری ايسنا اظھار ميدارد . . . " :به ھيچ وجه بحث خصوصی سازی را دنبال نمیکنيم"! و در پاسخ به اينکه آيا خانوادهھا بايد برای حضور فرزندشان در مدارس دولتی که به بخش خصوصی واگذار میشود شھريه بپردازند؟ عنوان ميکند" :خير ،به ھيچوجه اجازه نمیدھيم شھريه دريافت شود .اخذ شھريه در برنامه آموزش و پرورش ھم نيست". ضمنا ايشان بعنوان رئيس سازمان مدارس غير دولتی ،درجای ديگری با اعالم اينکه سقف شھريه مدارس غيردولتی مقطع ابتدايی ۵ميليون تومان است ،ميگويد: برخی مدارس بيش از اين مبلغ را دريافت می کنند که برخورد جدی خواھد شد .در گفتگوی ديگری با خبرگزاری مھر در باره شھريه مدارس غير دولتی ميگويد: "شھريه مدارس غير دولتی در ھر شھری سقف مشخص دارد" .شھريه ھا را از طريق اداره کل سازمان ابالغ خواھيم کرد .مدارس غير انتفاعی در دوره دبستان نبايد بيش از ۵ميليون تومان شھريه دريافت کنند اما گزارشھايی داشته ايم که بيشتر از سقف تعيين شده ھم از خانواده ھا پول دريافت کرده اند". گزارش ميدانی چندين خبرگزاری از مدارسی در نارمک و فاطمی حاکی از اخذ شھريه از ٥تا ٩ميليون تومان در مدارس مقطع ابتدايی است که در آنھا شرکت در کالسھای فوق برنامه اکيدا اجباری است. ثبت نام در مدارس عادی دولتی نيز با ھمين چالش قيمت شھريه روبروست :بنا به گزارش خبرگزاری آرمان" :مادر جوانی که يکی از فرزندان دوقلويش در مدرسه پسرانه در خيابان انقالب تحصيل میکند ،درباره نحوه پرداخت شھريه میگويد :امسال مبلغ ١٥٠ھزار تومان و برای دخترش که در مدرسهای ديگر درس میخواند٢٠٠ ،ھزار تومان با عنوان کمک مردمی ھزينه کرده است .پرداخت
٤
شھريه الزامی است اما ميزان مبلغ آن بستگی به سطح مالی خانوادهھا دارد. برای مثال سقف پرداخت شھريه مبلغ ٣٠٠ھزار تومان بود که برای ھر يک از فرزندانم به تناسب توان مالی پرداخت کردم". ھر مدرسه ای مدرسه نيست! تا اينجا بخوبی روشن است که فاصله گذاريھای عمدی و نھادينه کردن تبعيض در آموزش و پرورش يک سياست استرانژيک حکومتی است .بنابر اين سياست تبعيض آميز ،مدارس براساس توانايی مالی خانواده تقسيم بندی ميشود. ھر خانواده ايی که توانايی پرداخت ارقام نجومی شھريه را دارد و ميتواند بيشتر بپردازد از امکانات آموزشی باالتری برخوردار خواھد شد. در اين زمينه مرضيه گرد معاون وزير آموزش و پرورش با بی شرمی و وقاحت کم نظيری چنين می گويد: "امسال تالش کرديم در خرداد ماه شھريهھا را اعالم کنيم و خانوادهھا با توجه به سبد مالیشان مدرسه را انتخاب کنند و از سوی ديگر مديران ھم
شماره ١٢٥
د ن شھريه و باقی مخارج فوق برنامه را نميدھد ،گودالی به نام مدارس دولتی دھان باز کرده است که بديھی است چنين مدارسی فاقد ابتدايی ترين و پيش پا افتاده ترين امکانات آموزشی و بھداشتی و ايمنی است .فجايع ھولناکی مانند آتش سوزی در مدرسه سفيالن ،شين آباد و دھھا مورد ديگر بخشی از ھمين بی توجھی عامدانه است.
بتوانند برنامهريزیھای الزم را برای آغاز سال تحصيلی انجام دھند. . . مدارس مختلفی اعم از مدارس معارف اسالمی ،مدارس خيريه ،مدارس عام المنفعه داريم و خانوادهھايی که مايل به سرمايه گذاريھای خاص برای فرزندان خود ھستند اين امر را به مؤسسان مدارس غير دولتی میسپارند .بنا به درخواست استانھا در روستاھا و مناطق دور افتاده و صعب العبور برای حضور مؤسسان موفق ،فراخوان داديم تا در صورت تمايل اين مدارس را تحت پوشش قرار دھند". نمونه ديگر :بنا به اعتراف صريح مرتضی رئيسی مسئول سازمان نوسازی و تجھيز مدارس ٥٧ ،درصد مدارس دولتی در ايران تخريبی ھستند .اين رقم ھولناک را بايد به انواع مدارس ناايمن روستايی ،کپری ،کانتينی و آغل گوسفندانی که به کالسھای درس تبديل شده اند اضافه کرد .اين چھره واقعی استاندارد مدارس دولتی در جمھوری اسالمی ايران است .برای خانواده ھايی که سبد مالی شان کفاف انتخاب مدارس انتفاعی و پرداخت ھزينه ھای نجومی
آموزش رايگان و اجباری حق مسلم ماست! بھرهمند شدن از استاندارد يگانه در دسترسی به آموزش و پرورش برای کليه احاد جامعه از پايه ای ترين و بديھی ترين حقوق شھروندی محسوب ميشود. جمھوری اسالمی اساسا با حق شھروندی در تضاد است ،بنيادھای ارتجاعی ايدئولوژيک و ھويتی اين حکومت بر تبعيض و نابرابری اجتماعی در کليه عرصه ھا استوار است. اگرچه بصورت ظاھر برطبق اصل سی ام قانون اساسی جمھوری اسالمی، "دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را برای ھمه ملت تا پايان دوره متوسطه فراھم سازد و وسايل تحصيالت عالی را تا سر حد خودکفايی کشور به طور رايگان گسترش دھد". وزارت آموزش و پرورش حتی يک لحظه ھم برای اجرايی شدن اين بند، برنامه ،عزم و تصميی نداشته است .در عين حال اين بند از قانون اساسی برای اجرا نوشته نشده است .بلکه تنھا ارزش مصرف ويترينی و نمايشی دارد. اما عليرغم تمامی اينھا آموزش رايگان با استانداردی يکسان خواست و مطالبه ای عميقا اجتماعی برای ميليونھا مردمی است که توسط ھمين حکومت به زير خط فقر رانده شده اند. ساالنه صدھا ھزار کودک و نوجوان بعلت عدم تامين مخارج تحصيلی از
٥
چرخه تحصيلی به بازار بيرحم کار پرتاب ميشوند ،يا اصال پايشان به مدرسه باز نميشود .بنا به آمارھای دولتی بالغ بر بيش از ھفت ميليون دانش آموز از تحصيل باز مانده اند .تعداد بيسوادان کشور رو به ازدياد گذاشته است .خيل عظيمی از کودکان در ابعاد ميليونی آواره بيغوله ھای کار و خيابان گرديده اند) .ان جی او( "جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان" ،رقم کودکان کار در ايران را ١٨ميليون نفر اعالم کرده است که بی گمان صحت دارد. تامين آموزش رايگان و اجباری برای نجات ميليونھا کودک ،مستقيما بعھده دولت است و بايد تمام نھادھای اجرايی ذيربط و دخيل مانند آموزش و پرروش، بھزيستی و شھرداريھا پاسخگو باشند. ھزينه تحصيل کودکان نبايد به وضعيت مالی خانواده گره بخورد ،تا فاجعه کودکان کار و خيابان که مبنايی بجز فقر گسترده در جامعه ندارد ،پايان يابد .طبعا جمھوری اسالمی نه تنھا برای اين امر برنامه ای ندارد ،بلکه در جھت مخالف آن تالش ميکند صورت مسئله را بجای حل آن پاک کند .اجرای "طرح پرتو" برای آنچه که خود دولت وقيحانه "جمع آوری" کودکان کار و خيابان می خواند، در واقع خارج کردن اين کودکان از ديد و
شماره ١٢٥
مشاھده علنی جامعه است. اعتراضات شکل می گيرد اعتراضات معلمين و خواست تغييرات جدی در نظام آموزشی و تاکيد بر خواست آموزش رايگان عمال نشان ميدھد که اين جنبش اعتراضی عميق تر و صدايش رساترميشود .طی چند ماه گذشته اين خواست مداوما پررنگتر از پيش توسط تجمع ھای اعتراضی معلمين و خانواده ھای به ستوه آمده به اشکال مختلف مطرح شده است. پيشتر از طرح خواسته آموزش رايگان توسط معلمين ،خانواده ھای افغان که کارت اقامت ھم دارند در شھرھای تھران و قم در پی سه برابر شدن شھريه مدارس برای ثبت نام دانش آموزان افغان در مدارس دولتی درمقابل نھادھای ذيربط دست به تظاھرات زدند تا دولت رسما عقب نشست. رايگان و اجباری کردن آموزش تا پايان عالی ترين دوره ھای تحصيلی در ايران کامال ممکن و شدنی است .بودجه اينکار فی الحال در دست بيت رھبری و ھمه اعوان و انصار حکومتی ،در جيب حزب ﷲ لبنان و بشار اسد و خيل عظيم آيت ﷲ ھای ميلياردر و آقازاده ھای مفت خور، در پروژه ھای امنيتی و نظامی و تسليحاتی قرارگاھھای ريز و درشت سپاه
د ن پاسداران و دم و دستگاھھای امنيتی و نظامی و انتظامی رژيم اسالمی موجود است .کافی است ،جيب حضرات را بتکانند تا مخارج تحصيل رايگان و اجباری با بھترين استانداردھای شناخته شده بين المللی برای ھمه کودکان در ايران بقدر کفايت فراھم گردد. مطالبه معلمين و مبارزات شھروندان افغان دارد راه نشان ميدھد .آموزش رايگان و اجباری بعنوان يک حق و خواست فوری بايد به يک جنبش مطالباتی عمومی تبديل شود و به اشکال مختلف در مبارزات جاری اجتماعی مطرح گردد .پيوستن خانواده ھا به صف مبارزات معلمين با خواست آموزش رايگان حق مسلم ماست ،ميتواند کمک جدی به عمومی شدن اين طرح باشد. تجمع ھای اعتراضی ،شبيه آنچه خانواده ھای دانش آموزان افغان انجام دادند نيز يک اقدام موثر و جدی است .تحميل شھريه و طبقه بندی کردن دسترسی به آموزش با ايجاد انواع مدارس با استانداردھای کامال طبقاتی شده بايد در اعتراضات خانواده ھا قرار گيرد و نبايد به آن تن داد. آموزش رايگان و اجباری نقطه پايان به سناريوی گرفتار کردن مردم با آموزش فروشی و دکان و دستکی است که به نام مدارس به اصطالح غيرانتفاعی ايجاد شده است .ھمه اين مدارس بايد بسته شوند .يک استاندارد واحد و عمومی برای کل دانش آموزان کشور در شھر و روستا بايد توسط دولت انجام گيرد. تغيير فضای آموزشی ،ايمن کردن محيط آموزش ،کوتاه کردن دست مؤسسات امنيتی ،نظامی و مذھبی ،پايان دادن به جدايی جنسيتی در آموزش و در مدارس و تأمين يک وعده غذای گرم و با کيفيت توسط دولت نيز قطعا روی ميز خواستھای بحق جامعه است و بايد متحقق شود*.
شماره ١٢٥
٦
د ن
ن در 0ار? $ > 30رگ ا %ا< د
شھال دانشفر معلمان برای روز ٣١تير فراخوان به تجمع در مقابل مجلس اسالمی داده اند. روز ۶تير اسماعيل عبدی دبير کانون صنفی معلمان که به دادستانی اوين احضار شده بود ،دستگير گرديد .با بازداشت وی معلمانی که از تھران و شھرستانھای وی را ھمراھی کرده بودند، در مقابل اوين تجمعی اعتراضی برپا کردند و با شعار ما ھمه عبدی ھستيم، خواستار آزاديش شدند .بعد از آن نيز اعالم داشتند که اگر بازداشت عبدی ادامه يابد با جمعی بزرگتر آنجا خواھند بود. اکنون معلمان با فراخوان به تجمع در روز ٣١تير در مقابل مجلس در اعتراض به ادامه بازداشت عبدی و با خواست آزادی وی و ھمه معلمان زندانی با جمع بزرگترشان ،پيگير خواستھايشان ھستند. به اين ترتيب اعتراضات معلمان وارد فاز جديدی شده است .آنھا ھمچنان قدرتمند ايستاده و حق و حقوقشان را طلب ميکنند. اعتراضات معلمان تا ھمين جا درسھای آموزنده ای برای کارگران و کل جامعه دارد. بدنبال اعتراضات رو به رشد معلمان در چند ماه اخير است که حکومت اسالمی ھمانند ھميشه ميکوشد که با توسل به تھديد و سرکوب مبارزات آنان را عقب بزند .و معلمان قاطعانه ايستاده اند و اجازه نميدھند که اين اتفاق باز ھم تکرار شود .عکس العمل به موقع آنان در قبال احضار اسماعيل عبدی و ھمراھی وی در
ھنگاميکه به دادسرای اوين مراجعه ميکرد اقدامی بسيار ھوشيارانه و تاکتيکی است که بايد در ھمه موارد احضارھا و دستگيری فعالين و رھبران کارگری و اعتراضات مردم ،از سوی کارگران و مردم بکار گرفته شود .معلمان با اين کار و اولتيماتومشان به اينکه با جمع بزرگتری در مقابل اوين خواھند بود در واقع اعالم داشتند که اجازه نميدھند که با دستگيری و فشار بر روی معلمان معترض ،اعتراضات آنان عقب زده شود و بر خواستھايشان مصر ھستند .معلمان با اعتراضات خود و با شعار ما ھمه عبدی ھستيم ،صف متحد خود را به نمايش گذاشته اند. اعتراضات معلمان در حمايت از اسماعيل عبدی و عکس العمل اعتراضی متحدانه شان ،درسھای آموزنده ای برای ھمه کارگران و کل جامعه دارد .بايد آنرا آموخت. جدا از خواست آزادی فوری اسماعيل عبدی و ديگر معلمان زندانی ،بخاطر خواستھايی دست به اعتراض زده اند. خواست اصلی آنان افزايش فوری حقوقھاست .معلمان اين خواست را با شعار خط فقر سه ميليون ،حقوق ما يک ميليون اعالم داشتند و يک بند مھم قطعنامه شان افزايش حقوقھا به رقمی باالی خط فقر بود و اين خواست کارگران ،پرستاران و کل حقوق بگيران جامعه است .به اين اعتبار معلمان با اعتراضات گسترده تا کنونی شان جنبش برای خواست افزايش دستمزدھا را گام مھمی به جلو برده اند .يک خواست مھم قابل توجه ديگر معلمان خواست تحصيل رايگان است .و اين مستقيما به کل جامعه بر ميگردد .از اينرو حمايت و پشتيبانی از مبارزات معلمان امر مھم کل جامعه است.
ھمچنين يک شعار معلمان در اعتراضاتشان اين بود که آموزش را کااليی نکنيد و به طبقاتی کردن آموزش و پرورش و تقسيم آن به خصوصی و دولتی اعتراض دارند و خواستار شرايط آموزشی يکسان برای کل جامعه ھستند. خصوصا اکنون که فصل تابستان است و يک معضل مردم ثبت نام فرزندانشان برای مدرسه و پرداخت شھريه است .مھم است که خانواده ھای دانش آموزان در کنار معلمان بايستند و با شعار جای فرزندان ما در مدرسه است ،بر روی تحصيل رايگان پای بفشارند. بند ديگر قطعنامه معلمان بازسازی مدارس تخريبی و محيطی امن و انسانی برای تحصيل است .بعالوه معلمان خواستار استخدام رسمی معلمان پيمانی، ايجاد تسھيالت برای تھيه مسکن و ديگر مطالباتشان ھستند .از خواستھا و مبارزات معلمان وسيعا حمايت کنيم .فراخوان معلمان برای تجمع روز ٣١تير مقابل مجلس را خبررسانی کنيم و در جمع اعتراضی آنان وسيعا شرکت کنيم. خانواده ھای دانش آموزان نقش مھمی در تقويت مبارازت معلمان دارد و انتظار است که يک نيروی مھم اجتماعات اعتراضی معلمان باشند .به تجمع اعتراضی معلمان در روز ٣١تير بپيونديم و خواستار آزادی اسماعيل عبدی و ھمه معلمان زندانی و زندانيان سياسی باشيم و حمايت خود را از خواستھايشان اعالم نماييم*.
شماره ١٢٥
٧
د ن
و< ﯿ :زش و ) ورش در ا @ %.ن گفتگو با؛ کبير کھکشان ،فھيم آزاد و يونس سلطانی نشريه کودکان مقدمند :آموزش وپرورش در افغانستان را چگونه معرفى ميكنيد؟ با كدام استاندرد اداره ميشود؟ سيكوالر است؟ يا برعكس.
کبير کھکشان درحاليكه تجارب جھانى نشان ميدھد كه بورژوازى با آغاز انقالب صنعتى براى كسب سود بيشتر وسيعا در صدد بسط علوم وتكنالوژى در جھان شد و گامھاى بلندى را در زمينه برداشت و اين اساسا محصول آموزش وپروش مدرن بود ،اما اين تعليم و تربيت يا آموزش و پرورش و اھميتش در افغانستان از جانب ھيچ دولت بورژوازى جدى گرفته نشد و كوچكترين توجھى به آن مبذول نگرديد .تنھا در طول تاريخ سياسى افغانستان ،امان ﷲ شاه خواست تا سيستم مدرن آموزش و پرورش را با ايجاد مكاتب متنوع و تحصيل رايگان به دختر و پسر اساس بگذارد كه تا حدودى موفق نيز شد اما نسبت ضعف حاكميت وى و تأثير گذارى
شديد اليه ھاى روحانيت ارتجاعى، نتوانست برنامه ھايش را به كلى تحقق بخشد و با آنارشى ايكه با سقوط حاكميت وى به ميان آمد ھمه اقدامات وى دوباره برچيده شد .در حاكميت چپ طرفدار شوروى نيز اين عرصه دست خوش تحول گرديد ولى ھيچگاه منجر به سيكوالريزه شدن اين عرصه نگرديد بلكه برعكس در انتھاى سقوط اين حاكميت و باج دھى به مذھب ،دوباره اصول و روش قبلى زمان ظاھرشاه ،يعنى معجونى از استاندارد غير سيكوالر بر سيستم آموزش و پرورش حاكم گرديد .با قدرت گيرى اسالم سياسى در افغانستان در وجود مجاھدين و بعدا طالبان ،مانند تمام عرصه ھا ،حوزه آموزش و پرورش نيز بكلى نابود گرديد، به خصوص بزرگترين صدمه در اين زمينه به زنان و دختران افغانى وارد آمد كه تمام جھانيان از آن انگشت تعجب بدندان گرفتند .طى ١٤سال حاكميت امريكايی ولو كه به لحاظ كمى در اين عرصه پيشرفت ھايی نمودار شد و ميليونھا دختر و پسر روانه تحصيل شدند اما از لحاظ كيفى به نسبت دخالت نيروى
مذھب در سيستم آموزش و پروش از ھمان اوان حاكميت كرزى الى اكنون در تمام دوره ھاى آموزشى ابتدايی و عالى تالش شده است و ميشود تا به فاكتور و دخالت پرورش دينى ارجحيت بلند داده شود. گفته ميشود که کتابھای درسی در افغانستان توسط جمھوری اسالمی ايران تھيه و تنظيم ميشود .متون کتابھای درسی مانند تاريخ ،جغرافی و علوم اجتماعی با اين توصيف چه آموزشھايی در بر دارد؟ کال اين اعمال نفوذ چه تاثيری در کل سيستم آموزشی کشور دارد؟
فھيم آزاد راستش مسأله تھيه و تنظيم کتابھای درسی مدارس افغانستان توسط جمھوری اسالمی را دقيقا ً نمی توانم تأئيد و يا رد کنم .اين که اين متون در کجا تھيه و
٨
شماره ١٢٥
د ن که از اين دختران حمايت کند؟
يونس سلطانی
تنظيم شده است از نظر من زياد اھميت ندارد ،آنچه که اھميت دارد محتوا و مضمون اين متون است .اين کتاب-ھا می تواند با ھمين محتوا در ھر کجايی از دنيا تنظيم و ترتيب شود .تا آنجا که من اطالع دارم و می دانم نظام آموزش و پرورش افغانستان چه در گذشته و چه پس از مھندسی دولت و نظام کنونی پس از سقوط امارت اسالمی طالبان ،يک نظام آموزش مدرن و مترقی نبوده و نيست. نظام آموزشی کنونی علی-الرغم ادعاھايی که از جانب حاکميت پوشالی و حاميان جھانی آن صورت می-گيرد، شديداً ايدئولوژيک است و آن را در تمامی ماتريال آموزشی تھيه شده می توان مشاھده نمود .اگر اين متون درسی را مالحظه بفرمائيد ،در سايت رسمی وزارت معارف افغانستان قابل دسترس است ،کسانی که در تأليف و ت ِھيۀ اين کتاب-ھا سھم دارند بيشترينه از جريان- ھای اسالمی – قومی و بعضا ً ھم فاقد صالحيت علمی اند .بنا ًء فرق چندانی نمی کند که اين کتاب-ھا و متون درسی درايران چاپ و تھيه شده باشد يا در افغانستان و يا کشور ديگری .چون ارتجاع اسالمی حاکم بر مقدرات مردم افغانستان با ھر متر و مقياسی ھمجنس و ھم سرشت جمھوری اسالمی سرمايه در
ايران است .تمامی متون درسی بر اساس تبيين ضدعلمی دين اسالم تھيه شده است و کمتر بار علمی ،اکادميک ،مترقی و مدرن دارند .بنابراين و بدين صورت دانشجويان از ھمان آغاز يعنی از کالس اول مدرسه تا سال آخر دبيرستان شستشوی مغزی می شوند و ضد علمی ترين تبيين ھا و ادراکات به خورد نسل جوان جامعه داده می-شود و اگر اين پروسه بر ھمين مبنا تداوم يابد زيان-ھای جبران ناپذيری به بار خواھد آورد چنانکه ھمين اکنون نيز شاھد اين زيان ھا در سطوح معينی ھستيم .آنچه که در ذھن نسل جوان وکودک جامعۀافغانستان درمدارس)مکاتب( دولتی و رسمی بذرافشانی می-شود به لحاظ محتوايی با آنچه که در مدارس دينی تدريس می-شود و به دانشجويان و طالب القأ می-شود، فرق چندانی ندارد .در نتيجه از ھردو مرجع آخوند و تفکر آخوندی تحويل جامعه داده می-شود .که اين خود در استحکام و تداوم ارتجاع و سلطۀ بالمنازع اش در کشور و تداوم جھل و خرافه و تعصب و زن ستيزی و ...کمک می نمايد. حضور دختران در مدارس مداوما با موانعی روبرو است .آيا قوانينی ھست
آنگونه که در پاسخ به پرسش ھای قبلی تذکار داده شده است ،نظام تحصيلی در افغانستان نظامی است شديدا ايديولوژيک. اسالم و تعاليم اسالمی در مرکز سيستم آموزشی قرار دارد .چون زن از ديد اسالم شھروندان درجه دو ھستند ،طبعآ اين ديدگاه در موقعيت زنان در ھمه امور اجتماعی ماديت می يابد. گرچه در قانون اساسی افغانستان بر اصل برابری ھمه شھروندان تآکيد گرديده ، بالفاصله تذکر داده شده است که ھيچ حرکت و اقدامی نبايست در تقابل با انديشه ھا و بينيش اسالمی باشد .در اسالم ھم که اساسا انديشه برابری زن و مرد مردود است'' .دموکراسی'' حتی در ھمان محدوده بورژوايی آن متآثر از نسبيت فرھنگی بوده و به نفع باورھای سنتی به کنار رفته و کامآل به حاشيه کشانيده ميشود. بنا بر اين ھيچ قانونی در حمايت از حقوق زنان و دختران در افغانستان وجود ندارد .کال در سطح جامعه ،تحت تآثر بينيش حاکم که ھمان انديشه ھای نمايندگان طبقات حاکم در جامعه ميباشد، وضعيت چنان است که اگر پدر و مادر ناگذير از انتخاب فرستادن يک طفل شان به مکتب گردند ،بدون شک فرزندان پسر در الويت قرار ميگرند. پايه ھا و سنديت آموزش علمى در كتابھاى درسى رعايت شده است؟ مورد تائيد چه منبع آموزشى معتبرى است؟ کبير کھکشان :افغانستان چه قبل از
منفعت کودکان بر ھر مالحظه و منفعت ملی ،مذھبی ،نژادی ،اقتصادی ،فرھنگی و ايدئولوژيک مقدم است!
٩
جنگ و چه درشرايط بيش از سه دھه جنگ از ھيچ ساختار اعتباری كه تناسب الزم با معيارھاى جھانى يا منطقوى داشته باشد برخوردار نبوده است. برھمين مبنا و بى قاعدگى عمومى ،نظام آموزشى كنونى افغانستان نيز از استاندارد علمى برخوردار نيست و آنچه در مجامع آموزشى تدريس ميگردد ھم از منظر كمى و ھم كيفى شديدا در رنج است حتى اساسات كنونى آموزشى بر معيارھاى كھنه چندين دھه قبل بنا يافته و جايگاه متد آموزش مدرن در آن عرصه نھايت كوچكى را تشكيل ميدھد .عوامل فقدان روش مدرن و مطابق به استانداردھاى آموزشى و پرورشى اوال نفس خود حاكميت كنونى است كه اتكا و بقاى سياسى اش را در حفظ ارزشھا و فاكتورھاى فكرى قبيله وى ،سنتى و مذھبى وعقب مانده مى بيند .ثانيا و به ھمين اعتبار فقدان ھزينه كافى در عرصه آموزش وپرورش ،عدم حمايت جدى از توليد علم ومعرفت و وصل ساختن اين سيستم با كانونھاى علمى معتبر جھان، اتكا بر نصاب تدريسى قديم كه شديدا از كاروان تفكرو اگاھى علمى نوين عقب
شماره ١٢٥
مانده است ،ندادن فضا وامكانات براى پژوھش ھا و تحقيقات علمى و زمينهء مساعد براى كشفيات واختراعات ،عدم توجه به ارتقاى آموزش اكادميك و در اين زمينه گفتمانھاى وسيع اكادميك ،توجه اساسى به حفظ و ارتقاى سطح دخالت مذھب در عرصه آموزش وپرورش ،عدم حمايت قاطع از حقوق مادى و معنوى استادان و معلمان كشور كه نمونه اش را در اعتصاب سراسرى اخير معلمان افغانستان شاھد بوديم ،از جمله عواملي است كه منجر به بى اعتبارى علمى اين عرصه گرديده است. با درنظرداشت وضعيت اسفبار اينچنينى بايد گفت كه آموزش كنونى در افغانستان در خالء يك رابطه مستحكم و پايدار با منابع علمى جھان از سنديت و پوشش دنياى كنونى ومدرن علمى برخوردار نيست. دسترسی به آموزش چگونه است؟ مدارس بر اساس خصوصی و دولتی و غيره دسته بندی شده است؟ مدارس قرآنی چگونه اداره ميشود؟ آيا کمک ھزينه ای از دولت دريافت می دارند؟
د ن فھيم آزاد :با توجه به وضعيت امنيتی، تداوم و گسترش جنگ در مناطق تحت نفوذ نيروھای نظامی مخالف چون طالبان ،حزب اسالمی به رھبری حکمتيار و نيروھای ديگر فعال اسالم سياسی در جغرافيای افغانستان از جمله القاعده و داعش ،دسترسی به آموزش برای مردم غيرممکن و نا مقدور است . طالبان و ھمراھان شان با ضديتی که با علم و مدنيت دارند ھم در مناطق تحت سلطۀ شان و ھم در مناطقی که ھجوم می آورند اين ضديت شان را چون گذشته با به آتش کشيدن مدارس ،انفجار و انتحار، کشتن آموزگاران و دانشجويان و اسيدپاشی و مسموميت کودکان ،بويژه کودکان دختر ،نشان می دھند .نه تنھا اين بلکه با پخش شبنامه و تھديد خانواده ھا اين محروميت از آموزش را به زور سرنيزه و تفنگ و ارعاب اعمال می- نمايند .در مناطق و شھرھايی که دولت در آنھا مسلط است دسترسی به مدرسه به اين معنی فراھم است که کسی ممانعت رسمی و قانونی اعمال نمی-کند .ولی ھزار و يک سد و مانع عينی و عملی وجود دارد که بخشی از کودکان و دانش آموزان را از رفتن به مدرسه و ادامۀ تحصيل محروم می-سازد. پس از يازده سپتامبر ٢٠٠١و پروژۀ "دموکراتيزاسيون" منطقه از جمله افغانستان سياست اقتصادی بازار آزاد بر تمام شؤون زنده-گی اجتماعی مردم افغانستان مسلط شده است و نظام آموزشی نيز از آن بی نصيب نمانده است .از آنجا که اکثريت قريب به اتفاق مردم و فرزندان شان در طی سه دھه جنگ و به ويژه در دوران حاکميت دارودسته ھای اسالمی -قومی و از آن ميان امارت اسالمی طالبان از نعمت سواد و آموزش محروم بودند ،مخصوصا ً ممنوعيت تحصيل و کار دختران و زنان و تحميل اپارتايد جنسی اسالمی بر آنھا،
١٠
عطش فراگيری و کسب علم و تحصيل تمام جامعه را فرا گرفته بود و اين خود زمينۀ سودجوئی و ثروت اندوزی را برای نوکيسه ھايی فراھم آورد که تقال و تالش داشتند تا از اين نمد کالھی نصيب شوند .در کنار مدارس و نھادھای تحصيلی دولتی انواع و اقسامی از مؤسسات تحصيلی خصوصی قارچ گونه در ھر کوچه و پس کوچۀ شھرھا ،به خصوص شھرھای بزرگ ،سبز شدند. تعداد معدودی از اين مؤسسات آموزشی و تحصيلی شايد در کنار سودجويی سھمی در فراھم آوری زمينۀ تحصيل و بھبود کفيت آن ادا نمايند ولی اکثريت قريب به اتفاق آنھا به لحاظ کيفی مؤثريتی در بھبود نظام آموزشی و رونق آن ندارند ،بل بيشتر منبعی برای سودجوئی و منفعت مادی افراد و نھادھايی مالی است .در ضمن آنھايی که بنيۀ مالی دارند و می توانند از پس شھريه ھای سنگين اين مدارس بر بيايند فرزندان شان را به مدارس خصوصی می فرستند در حاليکه اکثريت قريب به اتفاق مردم حتی توان تھيئۀ دفترچه و قلم برای فرزندان شان را ھم ندارند .اين شرايط و وضعيت خود در طبقاتی شدن آموزش و تحصيل و ھمچنين
شماره ١٢٥
افت ھرچه بيشتر کيفيت تدريس در مدارس دولتی منجر شده و می شود. اگر منظور تان از مدارس قرآنی ھمان مدارس دينی اسالمی که طلبه و آخوند تربيت و توليد می کنند باشد از برکت موج "دموکراتيزاسيون" و اسالميزه شدن ھرچه بيشتر و گسترده-تر افغانستان به رھبری دولت امريکا و متحدينش در نظام سرمايه-داری مدرسه-ھای دينی بيشتر مورد توجه قرار داشته است و منابع عظيم مالی در جھت گسترش آن ھا ھزينه شده است .ھمين امروز ١٤سال پس از حضور نظامی امريکا و متحدينش در افغانستان و سرازير شدن منابع ھنگفت مالی ،در کابل پايتخت و مرکز اقتدار دولت ،دانش آموزان در گرمای طاقت- فرسا زير چادر و بدون کمترين امکانات درس می-خوانند ،در حالی که USID تنھا در استان کابل چندين مدرسۀ دينی را با ھزينۀ خودش اعمار نموده است .در کنار اين کشورھای اسالمی ھر کدام به سھم خويش از جمله جمھوری اسالمی ايران و عربستان سعودی در ايجاد مراکز آموزش اسالمی مبالغ ھنگفتی را ھزينه کرده اند که از آن جمله می توان از دانشگاھی بنام "دانشگاه خاتم-النبيين" به
د ن رھبری آيت ﷲ شيخ آصف محسنی و دانشگاه "الدعوه " تحت رھبری رسول سياف يکی ديگر از رھبران اسالم سياسی نام برد .طبق ادعای دولت-مردان و نھادھای حاکميت کنونی از جمله وزارت حج و اوقاف حدود صدو بيست ھزار مسجد در سراسر کشور وجود دارد که توسط دو صد و چھل ھزار مال و موذن رھبری و اداره می-شوند .بنابر آمارھای ارائه شدۀ وزارت حج و اوقاف حدود ٩٠٠مدرسه دينی در سراسر کشور فعاليت می-کند که در اين مدارس در حدود ٢٠٠ھزار طلبه مشغول تدريس است .آمار وزارت حج و اوقاف تنھا شامل مساجد ،مال امامان و مدارسی می شود که توسط اين وزارت ثبت و راجستر شده است .اما مساجد و مدارس زيادی در سراسر کشور وجود دارد که توسط کشورھای ديگر تمويل و اداره می شوند. از جمله ترکيه و عربستان سعودی دست باالئی در گسترش مدارس اسالمی دارند که خود در ضمن تمويل مالی آنھا نصاب تدريس را نيز تھيه می نمايند و دولت افغانستان کنترلی بر اين مدارس و متون درسی در آنھا ندارد .دولت وحدت ملی به رھبری اشرف غنی با وجود عدم توانائی اش در تأمين معيشت ،پرداخت و افزايش حقوق آموزگاران مدارس دولتی ،نسبت به مدارس دينی سخاوتمندانه عمل می نمايد و حقوق و مستمری آخوندھا و مدرسين را از کيسه مردم می پردازد. در چندين مورد حمالتی به مدارس اساسا دخترانه صورت گرفته است .مسموميت ھای مشکوک گروھی و غيره منجر به بستن مدارس گرديده است .واکنش دولت چيست؟ آيا اساسا قدرت نفوذی وجود دارد؟ يونس سلطانی :عمدتا گروھھای اسالمی و مخصوصا طالبان مسٶول مستقيم حمالتی اند که به مدارس دخترانه
١١ صورت گرفته است .اين امر عالوه بر آن که دشمنی آن گروھھای بشدت عقبگرا را با علم و تمدن به نمايش ميگذارد ،نشان ميدھد که آن گروھھا ميدانند در ھر قدمی برای آزادی زنان ،سيکوالريزم نھفته است .دين و تفکرات دينی وسيله ای برای حفظ قدرت معنوی و مادی برای آن گروه ھا ميباشد .يکی از وجوه مشترکات دولت با گروھھای مخالفش ھم درست ھمين نکته نھفته است .دولت در عکس العمل به حمالت به مدارس دخترانه از حد نسبت دادن آن به دشمنان مردم افغانستان فرا تر نرفته و در ھيچ موردی نقش دين در آن حمالت و ماھيت زن ستيزانه دين به چالش کشيده نشده است .عالوه بر اين اشرف غنی در کمپينھای انتخاباتی اش به صراحت بيان نمود که فاصله ميان قصر رياست جمھوری )ارگ( و مسجد را کوتاھتر ميسازد .به بيان ديگر غنی گسترش نفوذ دين را در جامعه تضمين نمود. دولت وحدت ملی که فلسفه وجوديش بر دين و مناسبات سنتی و عقب مانده قبيلوی استوار است ،ھيچگاه قدرت اسلحه دين را به رقبايش واگذار نمی نمايد.
آموزش وپرورش در افغانستان رايگان و اجباری است؟ متولى آموزش چه نھادى است؟ دولت؟ نھاد ھاى مذھبى مانند مساجد وغيره؟ كتابھاى درسى رايگان توزيع مى شود؟ کبير کھکشان :آموزش وپرورش در افغانستان ھيچگاه اجبارى نبوده زيرا اين اجبارتحصيل توسط آحاد جامعه در گام نخست از توجه وامتياز دھى فوق العادۀ دولتھا از مسؤليتى كه در برابر جامعه
شماره ١٢٥ دارند ناشى ميگردد .در افغانستان اكثرا در شھرھاى بزرگ مردم فرزندان خود را شامل مكتب ميسازند اما در دھات وروستاھا اھميتى براى كسب آموزش داده نميشود .و به ھمين لحاظ و متاسفانه كه افغانستان درعرصه جھانى بيشترين رقم بيسواد و كم سواد را دارا ميباشد. دوم از آنجائيكه نزد تمام دولتھاى فاسد افغانى ظرفيت سازى وزمينه اشتغال براى فارغ تحصيالن ھميشه يكى از معضل ھاى اجتماعى بوده ،عدۀ زيادى از خانوادھھا خصوصا در روستاھا به جاى فرستادن فرزندان شان براى تحصيل وتھيئه مخارج آن ،آنھا را براى كسب آموزش حرفه ھاى غيرتخصصى براى رفع نيازمندى ھاى اولى و حداقلى رفاھى خانواده ھاى خود از صف سيستم آموزش وپرورش جدا ميسازند. ھمچنان طى سالھاى اخير با موج جديد ايجاد مراكز ومكاتب و دانشگاه ھاى خصوصى ،رايگان بودن تحصيل نيز شديدا متحول شده است .اين نھادھاى آموزشى خصوصى كه در رقابت با موسسات تحصيلى دولتى و سياست جديد خصوصى سازى حاكميت ،تاسيس گرديده اند ،با پول گزاف به استخدام اساتيد ومعلمان مى پردازند واز استانداردھاى بھتر آموزشى نيز برخوردارند .اما مخارج دوره ھاى آموزشى در چنين نھاد ھا تنھا از عھده خانواده ھاى ثروتمند ودرباريان ريز ودرشت برآمده ميتواند نه اكثريت محروم جامعه .به ھمين اساس بايد تصريح كرد كه در افغانستان دو نوع تصدى دولتى و خصوصى آموزش وپرورش حاكم است كه روند خصوصى سازى در رقابت با بى عرضه گى سيستم دولتى پيوسته از رونق تجارتى بيشتر مفاد مى برد. اما در پھلوى اينھا بخش وسيع ديگرى از سيستم آموزش وپرورش را دستگاه ھا ومؤسسات دينى در انحصار خود گرفته
د ن اند .اين بخش مخرب كه اكثرا تعريف آموزش وپروش را درتنھا فراگيرى علوم اسالمى خالصه ميكنند با امكانات گسترده وحمايت دولتى به صورت وسيع وبا آزادى تمام عمل ميكند .مساجد ،تكايا، مدارس مذھبى ،دانشگاه ھاى اسالمى مجموعهء اين سيستم آموزشى را تشكيل ميدھد .دانشگاه ھاى خاتم النبيين به رھبرى آيات ﷲ محسنى و الدعوة به رھبرى عبدالرب سياف تنھا در كابل نمونه يی از چنين مراكز شست وشوي مغزى جوانان است واز اين ھم زشت تر مدرسۀ دخترانۀ اشرف المدارس در شھر کندز است که به تأسی از اسالم ناب محمدی عقب گرايی و تحجر فکری را در برنامه ھای آموزشی خويش به اوجش رسانيده است .در ھمين راستا جا دارد تا از قرارداد دولت ارتجاعى افغانستان با عربستان سعودى براى اعمار مركز بزرگ اسالمى با مخارج صدھا ميليون داالری ياد كرد كه قبال نگرانى تمام جامعه روشن ضمير افغانى را در قبال داشته است .زيرا به كارگيرى چنين مراكز آموزشى مستقيما در خدمت بسط افراطيت مذھبى و ايجاد نحله ھاى فكرى ضديت با تمدن و ھرگونه آزديخواھى برنامه ريزى شده است. وضعيت ايمنی مدارس از چه قرار است؟ کالس-ھای درس ،سيستم گرمايی، ميزنيمکت ،فضای آموزشی و . . . فھيم آزاد :ھمانطور که در پاسخ به پرسش نخست ابراز داشتم به دليل وضعيت حاکم و شرايط جنگی و ايلغار نيروھای ارتجاعی و صف آرائی ھای شان در ھر دو سوی اين تخاصم و جدال، نه دانش آموزان و نه ھم آموزگاران ھيچکدام از مصونيتی برخوردار نيستند. سيستم آموزش در حداسفباری قرار دارد. از برکت بيشتر از سه دھه جنگ و سلطۀ
١٢ نيروھای ارتجاعی و افکار عصر حجری آنھا شيرازۀ جامعه از ھم متالشی شده است و اين خود تأثير مستقيم و بالفصلی بر عرصۀ آموزش و پرورش نيز گذاشته است .آن ارج و منزلتی را که يک آموزگار بايد داشته باشد و در خوراش است ندارد ،بساط ارعاب و تھديد پھن است .ھستند کسانی که شايد لحظه يی ھم سرکالس درس حاضر نباشند و دانش و فھمی کسب نکرده باشند ولی با توسل به زور و واسطه از آموزگار مدرک تحصيلی می گيرند .آموزگار که خود ذھنش مشغول امنيت و سير شدن شکم زن و فرزندش باشد و حقوقش حتی کفاف پرداخت اجارۀ ماھانۀ منزلش را نکند، چگونه می تواند با آماده-گی سر کالس حاضر شود و به دانش آموزانش چيزی بياموزد .آموزگاری که خودش امنيت و آسايش روحی و روانی ندارد چگونه می تواند به دانش آموزانش امنيت و آسايش روحی فراھم نمايد .اغلب مدارس مخصوصا ً مدارس پايتخت و کالن شھرھا بيش از ظرفيت دانش آموز دارند .در ھر کالس حداقل ٦٠تا ٧٠دانش آموزش با کمترين امکانات درس می خوانند .در کابل و کالن شھر ھای ديگر به دليل کمبود مدارس ،آموزگار و سائر امکانات دانش آموزان در سه شيفت مدرسه می روند .بيشتر کادرآموزشی که امروز به عنوان آموزگار ايفای وظيفه می نمايند خود نياز به آموزش دارند .در شھرستان- ھا و دھات به دليل کمبود آموزگار ،دانش آموزانی که در کالس-ھای باالتر درس می خوانند بخشی از روز را به عنوان آموزگار به دانش آموزان کالس-ھای پائين تر درس می-دھند .بنابراين مسألۀ عدم موجوديت کادر ورزيده و خبره و مھمتر از آن عدم وجود اتوريتۀ علمی و تحصيلی خود به کفيت آموزش و ھمچنان ايمنی محيط تدريس صدمه می-زند و آن فضای ايمن و پرنشاطی را که الزمۀ
شماره ١٢٥ آموزش است ھم از دانش آموز و ھم از آموزگار می-گيرد. شايد اطالع داشته باشيد که در افغانستان به جز مناطقی که در فصل زمستان ھوای نسبتا ً معتدلی دارند از جمله مناطقی در شرق کشور چون ننگرھار و در جنوب استان-ھای قندھار و ھلمند در ساير مناطق کشور به دليل سرما و عدم امکانات در سه ما ِه زمستان مدارس تعطيل ھستند .دليل آن ھمانطور که ذکر شد عدم وجود امکانات است ،تازه در کالن شھرھا ساختمان ھای مدارس نسبتا ً خوب است ولی از دستگاه تھويه و گرما در آنھا خبری نيست .وضع در ساير استان-ھا و شھرستان-ھا و دھات به مراتب وخيم-تر از آن است که کسی تصورش کند .در بيشتر مناطق دانش آموزان در فضای آزاد و باز و يا در نھايت زير چادر درس می خوانند و از ميز و صندلی و تخته سياه ھم خبری نيست .فضای مستولی بر نظام آموزشی افغانستان با وجود ميل و عطش نسبت به آموزش و گسترده-گی آن در ميان شھروندان کشور متأثر از فضای عمومی غالب بر کشور است که چيزی نيست جز ارتجاع و عقبگرايی و جوالن نيروھای ارتجاعی .شما فکرش را بکنيد که مراکز جدال علمی و پژوھشی که بايد مراکز ِ افکار و سياست و فرھنگ باشند در افغانستان تبديل شده اند به جوالنگاه نيروھای اوباش مذھبی .در فضای شاد اين مراکز آموزشی جغد جھل و خرافه النه نموده است .در ھمين ماه رمضان و در چنين فضائی به دليل در خواست دانش جويان"دانشکدۀ" شرعيات ،چندين دانشکده ھمجوار دانشکدۀ شرعيات در دانشگاه کابل به وسيلۀ مسؤولين امور تعطيل شده است تا ايمان اين آقايان از "وسوسۀ شيطانی" دانش آموزان دختر در امان باشد و دين و دنيای حضرات مسلمان و مؤمن فرو نريزد و از بھشت
د ن موعود و حور و غلمان آن محروم نشوند. چنين است فضای حاکم بر نظام آموزش و پرورش افغانستان.
وضعيت پرداخت دستمزدھا به کارکنان آموزش و پرورش چگونه است؟ مثال يک آموزگار چقدر دستمزد ماھانه دريافت می کند؟ يونس سلطانی :احتماال شما در جريان اعتصابات آموزگاران در اعتراض به عدم بر خورداری آنھا از امکانات مادی و معنوی که سازمان ما ھم از آنھا حمايت قاطع کردند ،قرار داشته باشيد .معلمان حدود ھشت ھزار افغانی )معادل تقريبن ١٣٠دالر( در ماه معاش دارند .اين مقدار پول نميتواند جوابگوی سطح باالی ھزينه ھا در افغانستان باشد .مسٶلين امور در پاسخ به تقاضای امکانات بھتر برای معلمان گفته اند که محدوديت ھای قانونی برای دادن پاسخ مثبت به خواسته ھای آموزگاران وجود دارند .اين در حالی است که دولت ھزينه پرداخت حقوق به حدود دو صد و چھل ھزار مال و مٶذن را بعھده گرفته و عالوه بر آن مصارف ترميم مساجد را نيز می پردازد. ھمين مقايسه نشان ميدھد که آموزش و کارکنان آموزش و پرورش در افغانستان به ھيچ وجھی از ارجحيتی بر خوردار نيستند. نشريه کودکان مقدمند :از شرکت شما در اين گفتگو بسيار متشکريم ،به مکات کليدی مھمی در باره وضعيت آموزش و پرورش در افغانستان اشاره شد*.
١٣
شماره ١٢٥
د ن
B 7 Cح ") " 0 نحوه برخورد شھرداری با جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان
گزارش يکی از اعضا جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان از برخوردھای برخی مسئولين شھرداری و اداراتش به تبع سياست جديد دولت مبنی بر ايفای نقش در حل "معضل کودک کار "، تابستان ١٣٩٣دفتر خدمات معاونت اجتماعی شھرداری منطقه ،١٧از جمعيت دفاع دعوت کرد ،در طرحی با نام "پرتو" که از طرف سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شھرداری تھران عنوان شده بود مشارکت نمايد ،که بزعم آنان در جھت "ساماندھی کودکان کار و خيابان" در منطقه ١٧است و جمعيت دفاع در اين راستا از خدمات و ساختمان شھرداری استفاده کند .آنھا اذعان داشتند از آنجا که ابزار دولتی در حل اين معضل ناموفق بوده است ،برای حل اين معضل از تجارب و روشھای سازمانھای مردم نھاد ) (NGOدر جھت "حمايت و خدمات دھی" به اين "قشر آسيب ديده و محروم"، از کانال سازمانھای مردم نھاد استفاده کنند .ولی از ھمان آغاز نمايشی و ناپيوسته بودن اين روند آشکار بود.
برای شروع ،طبقه ھمکف ساختمان اين دفتر در اختيار جمعيت دفاع قرار گرفت و بخشی از برنامه ھای آموزشی "ما" به آنجا انتقال يافت .با وجود برخوردھای از باال به پايين اداری و ناھمگونی و دخالتھا و کشمکشھای موجود کارھا ادامه پيدا کرد .تا اينکه حدود شش ماه پس از آن تاريخ )اواخر آذر ماه ٩٤يکی از ساختمانھای شھرداری در پارک شھيدان گمنام ،واقع در خيابان ابوذر تحويل جمعيت دفاع شد و با وجود دور شدن راه و کوچک بودن جا ،کار ادامه پيدا کرد. اين نقل مکان و جابجايی کالسھا و برنامه ھا برای جمعيت ھزينه ھای مالی و انسانی فراوانی ،از جمله ھزينه ھای تجھيز و نگھداری ،مديريتی ،تأمين نيرو، حمايتی وغيره در بر داشت .از آنجا که ساختمان برای کل جمعيت کوچک بود، جمعيت به دو قسمت مجزا تقسيم ،و با ھزينه ھای انسانی و مشکالت اين تفکيک روبرو بود .ولی به اميد بھبود شرايط و گسترش دامنه ی کار به نفع کودک کار ،بطور جدی مشغول فعاليت شد .در اين مدت جمعيت دفاع در برابر
دخالتھا و اعمال نظرھای شھرداری مقاومت کرد و به سياست مستقل و روشھای کودک مدار و منافع کودکان کار پايبند ماند و به تھديدھا و تند خويی ھای عوامل شھرداری وقعی ننھاد .اما کماکان شھرداری از اين ساختمان و فعاليت ھای حواشی آن بھره برداری و استفاده ی تبليغاتی می کرد. با پايان يافتن تعطيالت نوروزی ٩٤و با بازگشت کودکان کار به کالسھای خود ،با قطع خدمات شھرداری که مھمترين آن سرويس رفت برگشت کودکان به کالسھا بود ،روبرو شدند .اين موضوع به بھانه "عدم رعايت حجاب"! و "ھمکاری ضعيف جمعيت با شھرداری" به مسئولين جميت ابالغ شد و با لحن تھديد آميز اظھار می داشتند که؛ " ...با پايان زمان طرح ،سازمان مردم نھاد جديدی را جايگزين خواھند کرد" .اين اتفاق "کودکان کار" ی را که از نواحی نزديک به مرکز جمعيت )پاسگاه نعمت آباد( به اين مرکز منتقل شده بودند دچار سردرگمی و دردسر نموده و بدون سرويس رفت و آمد مانده و ناچار به ترک تحصيل شدند .دانش آموزان دو کالس ٢٤ نفره پايه اول دبستان به کمتر از نصف تقليل پيدا کردند .البته اين تعداد ھم نيز به سبب دوری راه و غيبت ھای مکرر دچار آسيب ھای آموزشی و غيره شدند .با وجود تماس ھای متعدد با دفتر خدمات اجتماعی برای حل اين مشکل متآسفانه ھيچ انعطافی نشان داده نشد. پس از آن توسط دو نامه ،که در حقيقت ٢ اخطار از سوی معاونت اجتماعی شھرداری منطقه ١٧بود ،تھديد به تخليه و پلمپ مرکز شديم .دليل اين اقدام نيز "ھمکاری ضعيف" جمعيت دفاع با
١٤
طرح پرتو ،ادامه از صفحه پيش شھرداری عنوان شده است .اين تصميم و تھديد ،بدون در نظر گرفتن شرايط و نيازھای کودکان کار تحت پوشش بود و آنان صرفا خواھان تخليه ساختمان بودند. تا اينکه )چھار شنبه ١٠تيرماه( نماينده دفتر خدمات اجتماعی شھرداری منطقه ،١٧آقای ح و نماينده حقوقی اين دفتر به
شماره ١٢٥
ھمراه مامورين حراست شھرداری منطقه ،١٧بدون خبر قبلی وارد اين مرکز شدند و خطاب به کودکان و معلم حاضر در اين مرکز اعالم کردند" :برای بيرون ريختن وسايل و پلمپ ساختمان آمده اند". اين حرکت آنھا با مقاومت سرسختانه معلم حاضر در ساختمان مواجه شد و آنھا وادار به عقب نشينی شدند .پس از دقايقی
د ن و با حضور مسئولين جمعيت ،طی مذاکراتی پذيرفتند تا روز يکشنبه )١٤ تير ماه( برای تجديد نظر" بااليی ھای شھرداری" -يا به عبارتی مسئولين اداره رفاه و مسئولين رده باالی شھرداری تھران -به ما فرصت بدھند. متاسفانه شھرداری ،با وجود شعارھای پر طمطراق و به ظاھر موجه در ارائه خدمات شھری ،ھمچنان بر سر سياستھای خشونت بارش ،از يکسو چه در برخورد با دستفروشان و چه در بکار گيری کودکان کار ،و از ديگر سو ،دستگيری و بازداشت اين کودکان ايستاده است و ھنوز به جای حل مسئله به فکر پاک کردن صورت مسئله است .شک باقی نمی ماند ،سياست پشت اجرای طرح "پرتو" استفاده تبليغاتی و به دنبال آن "عکس انداختن" با نھادھای مردمی و "ان جی او"ھا و در نھايت تبديل آنھا به ابزار بی مزد و مواجب و "بی صدا" ی دولت ،و پيروی و دنباله روی سياستھايی است که تا کنون غير انسانی بودن و ناکارآمد بودن شان آشکار شده*.
١٥
شماره ١٢٥
د ن
ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺷﻬﺮداري ﺑﺎ ﻛﻮدﻛﺎن ﻛﺎر!
سازمان رفاه ،خدمات و مشارکت مردمی شھرداری تھران طرحی را با عنوان طرح "پرتو" در راستای "مديريت ارائه خدمات به کودکان آسيبپذير" مطرح کرد و از جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان خواسته شد؛ در اجرای اين طرح با آنھا ھمکاری کنند .اين در حالی است که روز گذشته مديرعامل جمعيت دفاع از کودکان کارو خيابان با اشاره به درخواست شھرداری از اين جمعيت برای ھمکاری در طرح »پرتو« به منظور مديريت ارائه خدمات به کودکان آسيبپذير گفت :در حالی قرار است به دستور شھرداری مرکز ما در خيابان فالح بسته شود که ھيچ کاری در جھت اجرای اين طرح انجام نشده است و از نظر ما اين موضوع فقط نوعی نمايش بود. نمايش شھرداری با کودکان کار! سالمت نيوز:
عنوان طرح "پرتو" در راستای "مديريت ارائه خدمات به کودکان آسيبپذير" مطرح کرد و از جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان خواسته شد؛ در اجرای اين طرح با آنھا ھمکاری کنند .اين در حالی است که روز گذشته مديرعامل جمعيت دفاع از کودکان کارو خيابان با اشاره به درخواست شھرداری از اين جمعيت برای ھمکاری در طرح »پرتو« به منظور مديريت ارائه خدمات به کودکان آسيبپذير گفت :در حالی قرار است به دستور شھرداری مرکز ما در خيابان فالح بسته شود که ھيچ کاری در جھت اجرای اين طرح انجام نشده است و از نظر ما اين موضوع فقط نوعی نمايش بود. به گزارش سالمت نيوز به نقل از روزنامه آفتاب يزد ،اکبر يزدی افزود: ھرچند از لحاظ ھدفگذاری با اين طرح مخالف بوديم ،اما به دليل ادعاھايی که در ابتدا شده بود و اينکه تعداد کودکان کار را
به رسميت شناخته بودند ،به عنوان مثال اشتغال به کار يک ميليون و ٧٠٠ھزار کودک به عنوان کودک خانهدار را مطرح کرده بودند و با اين فرض که سازمان رفاه قصد دارد ،به اين موضوع ورود کند ،ھمکاری در اين طرح را پذيرفتيم .يزدی با بيان اينکه ھدف اين طرح ساماندھی کودکان کار است ،در صورتی که ھدف جمعيت ما لغو کار کودک است ،اظھار کرد :به رغم تمام اين موضوعات با اين طرح ھمکاری کرديم. ادعای شھرداری آن بود که حتی اگر مرکز شما شرايط خوبی نداشته باشد ،به اين دليل که کاری انسانی انجام میدھيد و با ما ھمکاری میکنيد از شما حمايت میکنيم .مديرعامل جمعيت دفاع از کودکان کارو خيابان با يادآوری اينکه در آن زمان مجوز ما به داليلی آماده نشده بود ،بيان کرد :پيشنھاد نمايندگان سازمان رفاه اين بود که از مجوز ديگری برای عقد قرارداد ھمکاری استفاده کنيد ،که اين پيشنھاد محقق شد.وی گفت :برای اجرای اين طرح در نھايت ساختمانی واقع در خيابان فالح داده شد و قرار بود؛ ٢٠٠ کودک آسيبديده و در معرض آسيب ،تحت پوشش اين طرح قرار گرفته و برای اجرای آن نيز طبق يکی از مواد مندرج در طرح ،مکان فعاليت میبايست به مساحت ٧٠٠متر که ٤٠٠متر آن به حياط بازی کودکان تعلق داشته باشد ،در اختيار ما قرار دھند ،اما در حال حاضر فضايی کوچک با 3اتاق به ما داده شده است. يزدی با تاکيد براينکه ما از ابتدا با شھرداری دچار چالش شديم ،زيرا آنھا به عنوان سازمانی دولتی از زاويه سطحی
١٦
با پديده و طرح برخورد میکردند؛ تصريح کرد :حال آنکه ارتباط ما با کودکان کار عميق و به دور از ھرگونه سطحینگری است .به عالوه آنکه براساس قانون ،شھرداری اجازه نظارت بر سمنھا را ندارد و فقط میتواند امکانات در اختيار ما بگذارد .وی در خصوص ساير مشکالت جمعيت دفاع از کودکان کارو خيابان با شھرداری تھران گفت :شھرداری از ما خواست که گزارشی در خصوص آمار کودکان کار ارائه دھيم که ما با اين موضوع مخالفت کرديم؛ چون نمیدانستيم نتيجه آن چه خواھد بود و میترسيديم به اين ترتيب کودکان تحت پوشش را شناسايی کرده و برای آنھا مشکل ايجاد شود.مدير عامل جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان ادامه داد :با اجبار پس از صحبتھای انجام شده با شھرداری و اينکه به ما گفته شد ،قصد دارند؛ برای اين کودکان ،کار مددکاری انجام دھند ،نام ١٥نفر از کودکان را در فرم مخصوص وارد کرديم تا ببينيم؛ نتيجه چه خواھد شد ،اما با ھيچ يک از بچهھا تماسی گرفته نشد.يزدی با يادآوری اينکه شھرداری اصرار داشت که ھرچه سريعتر افتتاحيهای برای طرح پرتو برگزار کند ،اظھار کرد :شھرداری اصرار داشت که به اين مناسبت برای بچهھا لباسھای فرمی تھيه شود ،ولی تنھا برای ٧٠نفر از ١٨٠کودک تحت
شماره ١٢٥
پوشش مرکز لباس فرم تھيه شد و اين مورد اعتراض ما واقع شد .چراکه از نظر ما کار درستی نبود ،چون اين تبعيض تبعات منفی برای کودکان داشت.وی اظھار کرد :در نھايت با توجه به امکانات موجود و انتقال بخشی از کودکان تحت پوشش ما از پاسگاه نعمتآباد به خيابان فالح به دليل دوری مسير و نبود سرويس از سال جاری و با اين موضع شھرداری که "سال جديد با شما قراردادی امضا نمیکنيم" باعث شد تعدادی از کودکان تحت پوشش ما ريزش کنند. يزدی با بيان اينکه از بعد از عيد به ما گفته شد که میخواھيم اين پروژه را از شما بگيريم و قصد نداريم؛ قرارداد جديدی با شما ببنديم ،ادامه داد :اين در حالی است که تا آن زمان به جز انجام مراسم افتتاحيه و چند بازديد ھيچ کاری در جھت اجرای اين طرح انجام نشده بود که از نظر ما اين موضوع فقط نوعی نمايش بود و نه اينکه بخواھند ،در خصوص کودکان در معرض آسيب کار کنند.وی افزود :در ارديبھشت ماه سال جاری از طرف شھرداری اخطاريهای برای ما فرستاده شد ،تا مرکز خود در خيابان فالح را تخليه کنيم که بھانه آنھا در اين خصوص عدم رضايت از عملکرد جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان و نيز پايان يافتن قرارداد بود .اين
د ن در حالی است که بر اساس طرح ،مدت قرارداد ما يک سال تحصيلی بود که از اول مھر تا آخر شھريور است ،بنابراين ھنوز مھلت قرارداد ما به پايان نرسيده است زيرا تعطيلی پروژه به زعم ما مساوی با ھجوم آسيبھا به زندگی کودکان است .يزدی خاطرنشان کرد :طی گفتگوی شفاھی با نمايندگان شھرداری به ما گفته نشد که اين ھمکاری موقتی است، زيرا شھرداری کامالً با مرکز ما آشنا بود و میدانست که ١٠سال است در حوزه کودکان کار و خيابان در محدوده منطقه ١٧فعاليت میکنيم.وی تاکيد کرد :اجرای طرح با ھمکاری سمنھا به اين دليل بود که اين سازمانھا با بچهھای کار و خيابان ارتباط بيشتری دارند و به صورت عملی با مشکالت آنھا آشنا شوند.يزدی ھمچنين اظھار داشت :قرار بود؛ برای حل مشکالت جلسهای با مسئوالن طرح بگذاريم که آنھا به جلسه نيامدند و عمالً جلسه کنسل شد .ھمچنين با بخش آسيبھای معاونت اجتماعی شھرداری جلسهای داشتيم که علیرغم صحبتھای انجام شده در آن جلسه نيز کاری صورت نگرفت.وی افزود :يکی از بھانهھای شھرداری برای اتمام کار با ما نداشتن مجوز است ،در حالی که ما میتوانيم از مجوز يکی از سازمانھای ھمکار خود در شبکه ياری برای تمديد قرارداد استفاده کنيم و از نظر مجوز مشکلی نداريم و ھمه اين مسائل بھانه است .يزدی خاطرنشان کرد :ما معتقديم اگر ايرادی در کار وجود دارد ،بايد با گفتگو حل شود و اين موضوع نبايد به معنی پايان دادن به طرح باشد و در حال حاضر احساس میکنيم مورد سوءاستفاده قرار گرفتهايم. بی خبری شورای شھر! اين در حالی است که اعضای شورای شھر تھران از اين ماجرا اطالعی نداشته اند ولی در گفتگوی آفتاب يزد با آنھا قول
١٧
بررسی اين ماجرا توسط شورای شھر داده شد .ابوالفضل قناعتی عضو شورای شھر تھران در اين خصوص به خبرنگار ما گفت :بنده اطالعی از اين اتفاق ندارم ولی شورای شھر تھران بحث کودکان کار و حمايت از اين قشر آسيب پذير و کارتن خوابی را به شھرداری تھران تکليف کرده است و از شھرداری خواسته است که در اين مباحث ورود پيدا کند و اين ناھنجاری که گريبانگير شھر تھران شده است را ساماندھی و اين کودکان را جمع آوری کند و بر اساس شرايط سنی آنان ،برنامه ريزی خاصی برای اين کودکان داشته باشد تا ظلمی به آنان نشود اما اينکه بخواھد دستور تخليه مرکز جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان را صادر و چنين مرکزی را منحل کند را کاری درست نمی دانم.وی افزود :تازه شھرداری بايد چنين مراکزی را تقويت و حمايت کند چون به ھر حال اين مراکز ھمسو با برنامه ھای شھری فعاليت می کنند .محمد حقانی ديگر عضو شورای شھر تھران نيز گفت :از اين ماجرا اطالعی ندارم ولی اگر شھرداری تھران طرحی را دارد بايد آن طرح مصوب شود واز قبل بايد مکانی را برای مرکز جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان
شماره ١٢٥
پيش بينی می کرد .بعيد می دانم که شورای شھر تھران از اين ماجرا با خبر باشد ولی اين موضوع را در شورای شھر بررسی خواھيم کرد. افسرافشارنادری ٨٥درصد اقدامات مسئوالن درمورد کودکان کار نمايشی است افسرافشار نادری ،جامعه شناس معتقد است که ٨٥درصد از اقداماتی که مسئوالن برای کودکان کار انجام میدھند نمايشی است به اين دليل که اگر مسئوالن بخواھند برای اين کودکان کاری را انجام دھند از طريق مرکز امکان پذير نيست و بايد بنيادی در اين زمينه کار کنند. در دراز مدت مسئوالن می توانند وارد روستاھا شده و امکاناتی را در اختيار آنان قرار بدھند تا روستاييان راھی شھرھا نشوند اين بنيادیترين کاری است که می توان انجام داد و در کوتاهمدت می توانند برای اين کودکان شغل ايجاد کنند.وی اظھار داشت :جمع آوری کودکان کار و نگھداری ھمه آنھا در يک مکان( به اين دليل که در بين اين کودکان ،معتاد يا ساير آسيبھای ديگر وجود دار )غير از منفعت برای برخی از افراد بی مسئوليت چيز ديگری ندارد
د ن مگر آنکه برای اين کودکان اشتغال ايجاد کنند و آنان احساس مفيد بودن کنند .اين جامعه شناس بيان داشت :برخی از اين مراکز حمايت از کودکان ھم کاری برای اين کودکان انجام نمیدھند و اکثرا کارھايشان نمايشی است. به اين دليل که مگر نھادھای مدنی در ايران پذيرفته شده است که آنان بخواھند کاری برای کودکان کار يا ساير آسيب ديدگان انجام دھند؟وی ادامه داد :ھر وقت نھاد مدنی در جامعه به رسميت شناخته شد آن وقت اين نھادھا میتوانند کاری برای کودکان کار انجام دھند و گرنه مانند ديگر کارھايی که در جامعه برای کودکان کار صورت می گيرد صوری خواھد بود. درست اين است که يک نھاد مدنی در جامعه به رسميت شناخته شود و اختياراتی به آن داده شود در غير اين صورت سخنرانی کردن و اجتماع کردن برای اين کودکان فايدهای ندارد.اين جامعه شناس در پايان گفت :کارھايی از اين قبيل میتواند برای کودکان کار موثر واقع شود در غيراين صورت خارج از اين برنامهھا ھرکاری که انجام میشود به خصوص کارھای شھرداری نمايشی است که برای اقشار آسيب ديده انجام می شود* .
شماره ١٢٥
١٨
د ن
بيانيه ١٢ژوئن ) ٢٢خرداد(
روز ' /رز Gآ ر آ دك ' ﯿ :د ع از Hد Hن Hر و ﯿ ن
با درود فراوان به فعاالن حقوق كودك در ايران و جھان كه خستگی ناپذير با تمام فشارھا و مشکالت ،پرچم لغو كار کودک را برافراشته نگاه داشته اند .نام گذاری ١٢ژوئن" ،روز مقابله با كار كودك" واكنشی بود از طرف سازمان جھانی كار ) (ILOبه كنگره جھانی كودكان كار
سرتاسر جھان که توسط فعاالن لغو كار كودك در شھر فلورانس در سال ٢٠٠٤ برگزار شد* .پيام نشست ھمانا اعتراض برای پايان بخشيدن به ظلم و بی عدالتی در حق ھمه كودكان جھان بود .از خواسته ھای اين نشست می توان به لغو کار ،بھره كشی از کودکان و از بين بردن ھمه ی اشكال سوء استفاده از آنان و نيز حمايت و تامين ھمه جانبه كودكان تا سن ١٨سالگي توسط دولت ھا ،اشاره کرد . با گذشت ١١سال از آن تاريخ و تداوم مبارزه بی وقفه جنبش لغو كار كودك و با وجود پذيرش اجباری حقوق بنيادين کودکان توسط نھادھای بين المللی و برخی دولتھا )ھر چند در حرف( ،نه تنھا بھبودی در شرايط زندگی كودكان صورت نگرفته بلکه با توجه به بحران جھانی و جنگ ھای ناشی از آن نظير
جنگ عراق ،فلسطين ،افغانستان ،لبنان، يمن و به طور كل خاورميانه و كشورھای جدا شده از شوروی سابق و ھجمه به دستاوردھای رفاھی در آمريكا و اروپا ،تعداد كودكان كار از مرز چھارصد ميليون** بسی فراتر رفته است .اين رشد روز افزون و بی رويه، اتفاقی و يا ناشی از سوء مديريت نيست، بلكه نمايانگر بنيان سيستمی است كه حيات و ماندگاری اش در كسب سود و ارزش اضافه پنھان شده است و توجھی به از بين رفتن ارزشی گرانقدرتر از سود و پول ندارد كه ھمانا كودكی بيش از نيمی از كودكان جھان است) .از ھر دو كودك يك نفر زير خط فقر زندگی می كند؛آمار از وضعيت كودكان جھان، يونيسف (٢٠٠٦ وضعيت در ايران نيز از اين قاعده مستثنی نيست .سياست ھای اقتصادی نظير" تعديل ساختاری "و به تبع آن "قانون ھدفمند کردن يارانه ھا"" ،خروج کارگاه ھای زير ١٠نفر از شمول قانون کار" ،فقدان قانونھای حمايتی از مھاجرين و ...شرايط رشد آمار کودکان کار را فراھم ساخته است .فشار سنگين ھزينه ھا و مخارج زندگی بر دوش ميليون ھا زحمتکش و خانواده ھايشان، حتی بر سر ابتدائی ترين اقالم معيشتی مانند نان ،فرصت بقا را محدود و محدودتر می سازد .دور جديد مبارزات پيگير و بی وقفه برای رھائی از شر فقر و فالكت در قالب اعتصاب و اعتراضات در صفوف کارگران ،معلمان ،پرستاران
شماره ١٢٥
١٩
د ن
وﯾ GLزاد K/م ا اهﯿ JزاG ز ا ﯿ ل د ع از 7ق Hد Hن اجبارى است و زندانيان جرائم مختلف و بعضا خطرناک ،در ازاى خواندن و حفظ قرآن و به جا آوردن تشريفات مذھبى، امتيازاتى از قبيل بخشودگى ،مرخصى و مالقات دريافت مى کنند. يکى از نزديکان اين زندانى پيشتر درباره وضعيت آقای ابراھيم زاده گفته بود: ”بھنام آرتروز شديد دارد و با اينکه درد را تحمل مى کند ولى بارھا به بھدارى زندان مراجعه کرده و ھيچ فايده اى نداشته است ،چون اصال امکانات و توان الزم براى درمان وى را ندارند ،از آن طرف ھم ھرچه براى انتقال به يک بيمارستان خارج از زندان درخواست کرده ،تا حاال مخالفت شده“.
' 3ﯾ ه )ﯿ ) Hر Nز ا K/م ا اهﯿ Jزاد 3 Gدا " دارا Oن C %K بھنام ابراھيم زاده کارگر زندانی ،مجددا به بند دو زندان رجايی شھر )دارالقرآن( منتقل شد. به گزارش خبرگزاری ھرانا ،ارگان خبری مجموعه فعاالن حقوق بشر در ايران ،بھنام ابراھيم زاده حدود يک ماه پيش ،روز شنبه ١۶خرداد ماه در حالی که به دليل اعتصاب غذا و ضرب و شتم، به شدت بيمار بود ،از سلول ھای انفرادی مستقيما به بند يک زندان رجايی شھر انتقال يافت. قبل از آن نجم الدين حسينی رئيس بند دارالقران پس از يک مجادله لفظی ،با حمله فيزيکی به بھنام ابراھيم زاده ،اين
کارگر زندانی را به سلول ھای انفرادی زندان رجايی شھر منتقل کرده بود به گفته يکی از نزديکان بھنام ابراھيم زاده ،اين اتفاق به دليل اعتراض و نارحتی رئيس بند دارالقرآن زندان رجايی شھر از رسانه ای شدن اخبار مرتبط با اين بند بوده است که آقای ابراھيم زاده را عامل آن می دانسته است. الزم به يادآوری است که نجم الدين حسينی ھم اينک به اتھام انتقال مواد مخدر به درون زندان تحت تعقيب است. بند ٢زندان رجايى شھر معروف به دارالقرآن ،يک بند ويژه و مذھبى است که در آن نماز جماعت و خواندن قرآن
گفتنی است ،پسر نوجوان اين زندانی سياسی به سرطان خون مبتالست و خانواده به دليل دوری راه امکان مالقات ھفتگی مرتب را ندارند و به ھمين دليل آقای ابراھيم زاده از خانواده اش خواسته است که برای مالقات وی مراجعه نکنند. بھنام ابراھيمزاده فعال کارگری و حقوق کودک در تاريخ ٢٢خرداد ٨٩توسط ماموران امنيتی دستگير شد و در دادگاه انقالب ابتدا به ٢٠سال زندان محکوم و حکم وی در دادگاه تجديد نظر به ۵سال حبس تعزيری تقليل يافت. وی که در حال سپری کردن پنجمين سال محکوميت خود است ،پس از حادثه حمله به بند ٣۵٠اوين موسوم به ”جمعه سياه“ دوباره محاکمه و به ٩/۵سال حبس اضافه محکوم شد*.
٢٠
شماره ١٢٥
" ز ا در K/ Kم ا اهﯿ Jزاد" G O : Kوز /K0 O 0ز ش ﯿ نيمای عزيزم ،فرزند دوست داشتی و دلبندم ١٥خرداد سالروز تولدت را با تمام عشق و عالقه ام به تو تبريک ميگويم .افسوس که نميتوانم کنارت باشم و قدبرافراشتن زيبايت را نظاره کنم. افسوس که نميتوانم کنارت باشم و مثل دو دوست و دو دو ياور راھی کوه و دشت شويم و شاد باشيم .و در واقع ٥سال گذشت و لحظات بسياری از با تو بودن را از دست داده ام و ديواره ھای سر به فلک کشيده بتونی زندن آنچنان حصاری کشيده است ،که دورم از تو و با تو بودن. ولی چشمان زيبا و دوست داشتنی ات را ھر شب مقابلم دارم .لبحند زيبايت را از اعماق قلبم می شنوم و لذت زندگی ام است . نيمای عزيز! آرزوی پدر در بندت اينست که شاد باشی .غم به دل راه ندھی. ھمانطور که ھميشه نوشته ام و گفته ام من نگاھم به آينده ای روشن است ،آينده ای که در آن ظلم نباشد و تاريکی و زندان نباشد .آينده شيرين با ھم بودم. پسر نازنينم گفتنی ھای بسياری برايت دارم ،آنقدر زياد که بر قلبم فشار سختی می آورد .ولی ھميشه من را فھميده ای و افتخارم ھستی .به اندازه يک جھان دوستت دارم .نيمای عزيز ١٥خرداد
سالروز تولدت را بار ديگر به تو تبريک می گويم .تولد تو تولد اميد و آرزوست برای من. نيما جان تولدت مبارک! پدر در بند ،بھنام ابراھيم زاده، زندان اوين ،خرداد ٩٤
جابجايی ھای پياپی کارگر زندانی؛ بھنام ابراھيم زاده مجددا به دارالقرآن منتقل شد بھنام ابراھيم زاده کارگر زندانی ،مجددا به بند دو زندان رجايی شھر )دارالقرآن( منتقل شد. بھنام ابراھيم زاده حدود يک ماه پيش، روز شنبه ١۶خرداد ماه در حالی که به دليل اعتصاب غذا و ضرب و شتم ،به شدت بيمار بود ،از سلول ھای انفرادی مستقيما به بند يک زندان رجايی شھر انتقال يافت. قبل از آن نجم الدين حسينی رئيس بند دارالقران پس از يک مجادله لفظی ،با حمله فيزيکی به بھنام ابراھيم زاده ،اين کارگر زندانی را به سلولھای انفرادی زندان رجايی شھر منتقل کرده بود به گفته يکی از نزديکان بھنام ابراھيم زاده ،اين اتفاق بدليل اعتراض و نارحتی
د ن رئيس بند دارالقرآن زندان رجايی شھر از رسانه ای شدن اخبار مرتبط با اين بند بوده است که آقای ابراھيم زاده را عامل آن می دانسته است. الزم به يادآوری است که نجم الدين حسينی ھم اينک به اتھام انتقال مواد مخدر به درون زندان تحت تعقيب است. بند ٢زندان رجايى شھر معروف به دارالقرآن ،يک بند ويژه و مذھبى است که در آن نماز جماعت و خواندن قرآن اجبارى است و زندانيان جرائم مختلف و بعضا خطرناک ،در ازاى خواندن و حفظ قرآن و به جا آوردن تشريفات مذھبى، امتيازاتى از قبيل بخشودگى ،مرخصى و مالقات دريافت مى کنند. يکى از نزديکان اين زندانى پيشتر درباره وضعيت آقای ابراھيم زاده گفته بود: ”بھنام آرتروز شديد دارد و با اينکه درد را تحمل مى کند ولى بارھا به بھدارى زندان مراجعه کرده و ھيچ فايده اى نداشته است ،چون اصال امکانات و توان الزم براى درمان وى را ندارند ،از آن طرف ھم ھرچه براى انتقال به يک بيمارستان خارج از زندان درخواست کرده ،تا حاال مخالفت شده“. گفتنی است ،پسر نوجوان اين زندانی سياسی به سرطان خون مبتالست و خانواده به دليل دوری راه امکان مالقات ھفتگی مرتب را ندارند و به ھمين دليل آقای ابراھيم زاده از خانواده اش خواسته است که برای مالقات وی مراجعه نکنند. بھنام ابراھيمزاده فعال کارگری و حقوق کودک در تاريخ ٢٢خرداد ٨٩توسط ماموران امنيتی دستگير شد و در دادگاه انقالب ابتدا به ٢٠سال زندان محکوم و حکم وی در دادگاه تجديد نظر به ۵سال حبس تعزيری تقليل يافت .وی که در حال سپری کردن پنجمين سال محکوميت خود است ،پس از حادثه حمله به بند ٣۵٠ اوين موسوم به ”جمعه سياه“ دوباره محاکمه و به ٩/۵سال حبس اضافه محکوم شد.
٢١
شماره ١٢٥
بھنام بيدرنگ بايد آزاد شود!
ا د ن درواز ره ن ا ه ر ه را د اﯾ از ر !ورم *** ا د #ر ه $ ' ا د & $%ر را اﯾ ( $از ر !ورم *** ا روزه ﯾ ن
نام و نام خانوادگی :بھنام )اسعد( ابراھيم زاده تاريخ تولد١٧ :مرداد ١٣۵۶اشنويه اتھامات :تبليغات عليه نظام ،اخالل در نظم عمومی ،اجتماع و تبانی عليه امنيت ملی محکوميت :در دو پرونده به ترتيب بھپنج سال حبس تعزيری +نه و نيم سال حبس تعزيری محکوم شده است. دادگاه اوليه :شعبه ٢٨قاضی مقيسه—شعبه ١۵دادگاه انقالب – قاضی صلواتی مرجع تاييد حکم :دادگاه تجديد نظراستان تھران. محل نگھداری :زندان رجايی شھر تاريخ بازداشت ٢٢ :خرداد١٣٨٩ وضعيت پزشکی :آسيب در قفسه سينه ،گردن ،پای چپ ،دست چپ محکوميتھای پيشين :يازدھم ارديبھشت ماه ١٣٨٨ـ روز کارگرـ در پارک الله تھران بازداشت و پس از مدتی آزاد شد. سوابق فعاليت :فعال حقوق کودک ،فعال کارگری و عضو کميته پيگيری برای ايجاد تشکل آزاد کارگری ،کارگر يک شرکت لولهسازی در تھران.
)ﯿ م K/م ا اهﯿ JزادG ز ا ﯿ و ل Hر N بھنام از بند دارلقران زندان رجايی شھر چنين مى گويد: خبر دستگيری سيد نجم الدين حسينی بی نھايت مرا خوشحال کرد ،بايد ديگر مفسدان و افرادی که در زندانھا به ھر
د ن
طريقی موجبات آزار و اذيت زندانيان مظلوم را فراھم ميکنند بدانند که آه مظلومانه ما زندانيان زود درگير ميشود و بزودی ثابت خواھيم کرد که حق گرفتنی است .ما يک لحظه از آرمانمان عقب نشينی نمی کنيم! زنده باد آزادی ،زنده باد زندانيان سياسی مظلوم در بند ظالمان*.
! ﯿ) گ ن و ' ا … … گ ' ( $, ' ا ر ﯾ را د ' ا د #ر ﯾ $ ,د ش ' $/ت ﯾ -دا ر در! ,ورم *** ا ﯿ 1ه ﯾ…# را ر… # 2 … $3ا داد… د #4اﯾ ر ﯾ 5ﯾ$م ,د ش ' $/ت… ا …ﯾ … … … ! ن ن ' ا 67ﯿ 8ا د ن ر ه $ 8ا ر ه را ا $% ( – $ $%ﯿ 1ه ﯾ ا %4س ه ش ; ; 4ه را <-…$%7 ه > ر ﯾ &ﯿ*.$%% 8ا 2و@ 5 ' … @…
٢٢
ادامه از صفحه ١٨ و غيره بيان گر عرصه ای تنگ برای زيستن است .وضعيت اسف بار اقتصادی و اجتماعی برای آنان که اکثريت جامعه را تشکيل می دھند ،چاره ای جز وارد شدن به ميدان جنگ برای بقا باقی نگذاشته است .جدال برای رفع تبعيض و نابرابری و برپاكردن يك زندگی انسانی آغاز شده و ھر روز نمود بيشتری می يابد .جنبش لغو کار كودك بخش جدايی ناپذير ھمين مبارزه وسيع و رو به گسترش است و با فرياد يك زندگی بھتر برای كودكان ايستاده و مطالبه لغو كار كودك يکی از مطالبات محوری اين جنبش ھا ست. اين روزھا شاھد آنيم که بعضی از سازمانھا و نھادھای دولتی و وابسته به دولت شتاب زده در صدد سطحی کردن و به انحراف کشاندن تالشھا و مبارزات مشخص و برحق جامعه ھستند ،تالشی كه تضمين كننده فردايی است كه در آن كسی گرسنه نباشد .كسی بيسواد نباشد، كسی شب را در خيابان به سر نبرد، كودكی از گرسنگی و سو تغذيه جان خود را از دست ندھد ،استعداد و خالقيت ھيچ انسانی به خاطر تولدش در صفوف طبقه كارگر و محروم نابود نشود .سھم جوان از زندگی؛ بيكاری و تباھی آينده اش نباشد .آرزو و آمال توده انسان مزدبگير به خاطر سود و انباشت سرمايه به خاك سپرده نشود .خرافات و تحجر و عقب ماندگی ،زندگی مردم را در چنگال خود به اسارت نگيرد .كسی برای زندگی
شماره ١٢٥ ناچار نباشد نيروی كار خود را به فروش برساند و كار فعاليتی كسل كننده و عذاب آور نباشد .ھر کس به ميزان توانش در رفع نيازمندی ھای جامعه بكوشد. کار کودک غير قانونی ،غير انسانی و وحشيانه است به اين وحشی گری خاتمه دھيد . چکيده خواسته ھای انسانی برای کودکان اين چنين است: ١ـ لغو کار و ھرگونه بھره کشی از کودکان. ٢ـ بيمه فراگير و ھمگانی اجتماعی و درمانی. ٣ـ حق تحصيل اجباری و رايگان برای ھمه کودکان. ٤ـ برابری كامل حقوق كودكان جدا از جنسيت ،رنگ پوست ،نژاد و تعلق ملی، مذھبی و موقعيت اجتماعي در خانواده. ٥ـ تامين و تضمين حقوق شھروندی برای کليه کودکان مھاجر افغان توسط دولت. ٦ـ به رسميت شناختن دستاوردھای بين المللی در ارتباط با سن کودکی که معادل ١٨سال تمام می باشد. ٧ـ دادرسی ويژه کودکان مطابق با استانداردھای سازمان ملل و مصونيت کيفری کودکان زير ١٨سال. ٨ـ تضمين آزادی تشكيل و فعاليت سازمانھا و نھادھای غير دولتی مدافع حقوق كودكان. ٩ـ حقوق برابر برای زنان در مقابل مردان در ھمه مراجع و مراحل قانونی. ١٢ژوئن ٢٠١٥ ٢٢خرداد ١٣٩٤ *اولين کنگرهى جھانى کار کودکان کارگر در روزھاى ١٠-١٣ماه مه در شھر فلورانس ايتاليا با شرکت ٢٥کودک کارگر نماينده از کشورھاى آفريقا، آمريکا ،آمريکاى التين و آسيا و ١٤٧ کودک ھمراه که در مجموع از ٥٠کشور جھان گرد آمده بودند برگزار شد*.
د ن **بر اساس آخرين آمار ILOتعداد کودکان کار از مرز ٤٠٠ميليون گذشته است.
0ﯾ$ﯾ ن "% ٢٤ Hل ' ﯾ کانال جديد ب رن ام ه ھ ای ٢٤ س اع ت ه خ ود را در ش ب ک ه "ن گ اه ش م ا" از م اھ واره ھاتبرد پخش ميکند. مشخصات شبکه "نگاه شما"
فرکانس١١٢٠٠ : پوالريزاسيون :عمودی سيمبل ريت٢٧٥٠٠ : FEC: ٥/٦ ب رن ام ه ھ ای ک ان ال ج دي د در شبکه نگاه شم ا را ھ م چ ن ي ن ميتوانيد از طريق GLwiz در گزينه تلويزي ون ھ ای اي ران ی مشاھده کنيد:
www.glwiz.com R+Sت Hل ' ﯾ را " دو %ن و KCﯾ %ن ا2Bع دهﯿ .
شماره ١٢٥
٢٣
د ن
رواﯾ:ه ه ? KO ' "ا H "Hد Hن ﯿ ن رود بازديد به يکی از پلھای يکی از بزرگراهھا رسيدهاند .توانی برای تعريف آنچه ديده ،ندارد .برای بيان ھر کلمه مکث میکند تا ببيند با چند واژه میتواند عمق فاجعه را بگويد ۶ .نفر بودهاند که تجاوز کردند ۶ .معتاد شيشهای که شرايط و قرائن گواه آن بود که در جريان ارتکاب عمل شنيع خود در شرايط طبيعی نبودهاند و از حالت عادی خارج شده بودند .قربانی ۶مرد ،دختری ١١ساله بوده است .راوی میگويد :شاھدان دو نفر ديگرشان آنجا بودند .حالشان بد شد، شوک آنچه مقابل چشمانشان رخ داده بود، ھنوز ھم ھست .نمیتواند بيشتر بگويد. روايتھا واقعی ھستند .زمان و مکان دارند .تصوير مستند موجود است .ھيچ قصدی از انتشار خبر تجاوز و شکنجه به کودک کار وجود ندارد مگر آنکه تلنگری باشد به دستاندرکاران؛ آنھا که خيال میکنند تمام دغدغه ،ترک و پينهھای دستان کوچکی است که در کورهپزخانهھا ،خشت آجر میزنند ،بدانند تاولھای بزرگی که اين روزھا بر بدنه جامعه میخورد ،بيشتر از اينھا چرک کرده است .دغدغه گاھی کورهپزخانه است ،گاھی چھارراهھاست ،گاھی کودکان دستفروش و گدايان مترو است و گاھی ھم کف خيابان است. آنچه رقم خورده به کابوس شاھدان تبديل شده است .کابوس اينکه حقيقت محض است .ھرچه ديدهاند واقعيت داشته است. روايت مستندات شاھدان ،سند تلخی از اتفاقاتی است که ممکن است در ھر جامعه رخ دھد اما زمانی فرا میرسد که بايد از مرز کتمان گذشت .عبور از اين مرزھا به قول بعضیھا »تاوان دارد«.
ممکن است بسياری معتقد باشند که گفتن اين وقايع چه دردی دوا میکند. نوشتن لحظات تلخی که بر شاھدان اين ماجرا گذشته است که اتفاقا ھر کدام در جايگاھی خاص قرار دارند و با پديدهھای شوم اجتماعی ھم بيگانه نبودند ،گواه آنست که حتی زمانی که با چشم خود ھم ديدند باور نمیکردند ،اتفاقی چنين سخت گريبان کودکان کار را گرفته باشد. روايتھای غريبی که با وجود مستندات نمیتوان باور کرد و به نظر اغراقآميز است .بارھا از شاھدان سوال شده است که مطمئن ھستيد و تلختر آنکه سر افکنده موضوع را تاييد کردهاند. روايت اول حادثه را در ميان جمعی اعالم کرده است .فشار ناشی از آنچه ديده است، راھی برايش باقی نگذاشته جز اينکه پرده از اين حرف مگو بردارد .روايت خردادماه امسال است .شبانه با جمعی ديگر در شھر پرسه میزدند .در جريان
روايت دوم از ھمان ابتدا سراغ عکس میرود. گوشی ھمراھش پر از تصاوير آسيبھای اجتماعی کف خيابان است .روی يک عکس متوقف میشود .تصوير بزرگ میشود .دختربچهای زانوھايش را بغلش گرفته و در گوشهای از فضای ماشين چمباتمه زده است .لباسھايش آنقدر چرک است که به سختی میتوان رنگ صورتی لباسش را تشخيص داد .او را در چھار راه قيطريه پيدا کردهاند .کودکی که دو ،سه نفر ديگر مثل او بودهاند. چشمانش را معصومانه به دوربين دوخته است .عادت نداشته از او عکس بگيرند و شايد ھمين سبب شده نگاه منگی به تصوير داشته باشد .لحظات سياه زندگی او را ثبت کرده است و شايد ھمين ھم برايش عجيب بوده .در يکی از شبھای شھر او را شناسايی کردهاند .اينکه کجا بوده است بيان نشد .اينکه چه ساعت از شب بود گفته نشد .بررسیھای پزشکی حکايت از جسمی شکنجه شده داشت.
٢٤
شنيدنش ھم حس بدی دارد .صدا آرام میشود ،سخت از ميان جمله ادا شده واژه چندبار شنيده میشود .باورش آنقدر سخت است که دوباره و سه باره ،عدد پرسيده میشود .اطمينان دارد .و اين بار برای آنکه بتوان باور کرد بلندتر میگويد :چند بار در طول يک روز دختر شکنجه شده است. ھنوز تصوير دختر بچه بر صفحه گوشی تلفن ھمراه موجود است .فقط ۶يا ٧ سالش بوده ،يعنی اگر مدرسه میرفت اول دبستان بود .اگر بچهای مثل بچهھای ديگر شھر بود حتما دلش پيش کتابھا و درسھايش بود .حتما جايی از وقتش جلوی تلويزيون بود و بخشی ديگر را با ھمساالنش میگذراند. اگر کودکی معمولی بود شايد در اين سن و سال دوست داشت ادای کارھای مادرش را درآورد .شايد از پدرش میخواست برای تولدش چيز خاصی بخرد .پذيرفتن و باور آنچه رخ داده، سخت است .شبيه فيلمھای ترسناک آمريکايی میماند که میترسی اما میدانی دروغ است .ترس آمده است. با ھمه وجود ،ذھن ،از پذيرش آنچه گفته شد سر باز میزند ،کاش نه او ٧ساله بود و نه اين تصوير حقيقت داشت .کاش دروغ بود اما تصوير خط بطالنی بر خيالپردازيھای ذھن مغشوش است. پروندهاش الی پوشهھای مددکاری است. شاھد حادثه ،ھمه کابوسھايش را نگفت. بعضی حرفھا را نمیشود گفت .بعضی حرف را نمیشود نوشت. باور کنيم
شماره ١٢٥ زمانی که دکتر مينو محرز ،رئيس مرکز تحقيقات ايدز به ايسنا اعالم کرد طبق مطالعهای روی يکھزار کودک کار در تھران بيشترين ميزان شيوع ايدز در کودکان کار و خيابان بين سنين ١٠تا ١٨ سال است و بيشترين راه ابتال در بين اين کودکان ،تجاوز جنسی ھم بين دختران و ھم بين پسران بوده است ،باور کردن مطالعه علمی ھم سخت بود. ھشدار اين محقق برای اينکه اگر کاری نکنند امکان تجاوز جنسی و اعتياد در اين کودکان زياد شده و به تبع آن ابتال به ايدز در ميان آنھا افزايش میيابد ،جدی بود. اين مطالعه نشان داد ۴تا ۵درصد اين کودکان HIVمثبت بودند .يعنی ۵٠ کودک که بيشترشان در جريان يک اتفاق شوم،سالمتشان تباه شده است. يافتهھای پژوھش سنجش رفتارھای پر خطر در کودکان کار و خيابان در ايران که توسط »سازمان بھزيستی« انجام شده حاکی از آن است که اين کودکان از سنين پايين با روابط جنسی آشنا میشوند به گونه ای که ميانگين سن شروع روابط جنسی در دختران ١٢٫۵ ،و در پسران ١٣٫٧سال است و در مجموع٢١ ، درصد اين کودکان رابطه جنسی را تجربه کردهاند .اھانت و خشونت از سوی مردم» ،کتک خوردن«» ،خفت شدن« و »آزار جنسی« از جمله تجربهھای کودکان کار در زندگی خيابانیشان است که در گزارش »سازمان بھزيستی« به آن اشاره شده است. دست ما کوتاه است مولود بشنوايی ،به »قانون« میگويد: گزارشھای مراکز پزشکی ،گزارش خود کودکان و مردم نشان میدھد کودکان ما حدود تعرض و تعدی به خود را نمیشناسند؛ دايم بايد به آنھا گفته شود کسی حق ندارد به مسائل خصوصی شما دست بزند .اجازه ندارند به شما دست بزنند .دست زدن ھم نوعی تعرض است
د ن اما متاسفانه تجاوز به کودکان ھنوز يک مسأله غايی ديده میشود .خواھش میکنم جامعه را حساس کنيد .دولتمردان را حساس کنيد .ھر چقدر ھم چشمھا را بست و نديد باز اين مسائل ھست و ممکن است مخاطرات آن در آينده گريبان اين جامعه را بگيرد. يکی از کارھا آموزش مھارتھا به دختران است .به آنھا ياد داده شود وقتی در خيابان ھستند اگر کسی خواست آنھا را اذيت کند ،داد و فرياد کنند. چند روز قبل يکی از دخترھای ١٢ساله مرکز ،اول با گريه و بعد با خوشحالی گفته است يک موتور سوار قصد داشته او را بدزدد اما او آنقدر جيغ کشيده که مرد موتور سوار رھايش کرده و مردم به دادش رسيده اند. ياد گرفتن مھارتھا در پيشگيری تاثير اصلی را دارد .بايد مرکزی باشد که به اين بچهھا بھا دھد .کودک بايد بفھمد کسی ھست که از او حمايت کند و تنھا نمیماند. ما دائم در اين مرکز التيام آالم میدھيم. مددکارھای ما در تنھايیشان بخاطر فشارھايی که به اين کودکان میآيد گريه میکنند .باور کنيد در خيلی از مواقع، دست ما کوتاه است .ما میتوانيم بچه را التيام دھيم اما او به ھمان چرخه باز میگردد و تغييری در کار نيست. کودکان کار در خيابانھا بیپناه ھستند، تعرض به کودکان کار ھزينهای برای متجاوز ندارند ،چرا که کودک کار سر و صاحب ندارد و قانون ،مردم و ھر کس که دستش میرسد به داد بیکسی آنھا برسد*.
شماره ١٢٥
٢٥
د ن
ﻛﻮدﻛﺎن ﻛﺎر ﻛﻮدﻛﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺮدﮔﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ
منبع يورنيوز چند صد ميليون کودک در سراسر جھان مجبور به کارند .اين کودکان که بيشتر آنھا سنی بين ۵تا ١۴سال دارند ،تمام روز بدون دريافت ھيچ نوع آموزشی و بدون داشتن چشم اندازی نسبت به آينده کار می کنند. به گزارش سازمان جھانی کار اين کودکان عمال به بردگی گرفته می شوند، دستمزدی که به آنھا پرداخت می شود بسيار ناچيز است آنھم برای انجام کارھايی بسيار خطرناک ،ھمچون کار در معادن و يا کارھای مربوط به ساخت و ساز. بنا بر گزارشی که روز ١٢ژوئن به مناسبت روز جھانی مبارزه با کار کودک منتشر شده ،نزدبک به صد ميليون کودک در آسيا و اقيانوسيه زندگی می کنند که در مجموع ١٠درصد از کل کودکان اين دو قاره را تشکيل می دھند. در کشورھای جنوب صحرای آفريقا ۵٩ ميليون کودک مشغول کارند ،يعنی از ھر ١٠کودک ٢نفر. به اين ترتيب اين کشورھا با اختصاص ٢١درصد کل به خود ،باالترين شمار کودکان کار را در خود جای داده اند. در آمريکای التين و کشورھای حوزه
دريای کارائيب شمار کودکان کار به ١٣ ميليون نفر می رسد و در خاورميانه و شمال آفريقا تعداد آنھا بيش از ١٠ميليون نفر است. در کشور ھند و بطور ويژه در زاغه ھای حومه دھلی نو ،کودکان زيادی مجبور به کارند .قانون ھند به کودکان زير ١۴سال اجازه می دھد که در مشاغلی که خطرناک محسوب نمی شوند ،کار کنند. برای کار کودکان ١۵تا ١٨ساله نيز محدوديتھای کمتری در نظر گرفته است. "برای پرواتی" ،رفتگر ١٠ساله ھندی، روز از ساعت ۵صبح آغاز می شود .او می گويد» :دوست دارم به مدرسه بروم. گاه دستانم به دليل تميز کردن زباله ھای خيابانھا زخمی می شود اما مجبورم به پدر و مادرم کمک کنم«. پدر پرواتی می گويد چاره ديگری ندارد. او می گويد» :من بدون کمک سه فرزندم نمی توانم کاری به پيش ببرم .اگر آنھا
کار نکنند ما پولی برای غذا نخواھيم داشت .من و ھمسر و فرزندانم کار می کنيم و با اين وجود به سختی می توانيم ٧ يورو در روز به دست آوريم«. فعاالن حقوق کودک می گويند کار کودک باعث تقويت چرخه فقر می شود .دولت ھند با کار کودکان زير ١۴سال پس از مدرسه و در دوران تعطيالتشان موافق است و آن را راھی برای کمک به خانواده ھا می داند. در گزارش سازمان جھانی کار قيد شده که ورود به تحصيالت ابتدايی برای مبارزه با کار کودکان ،امری ضروری است و به کشورھا پيشنھاد می دھد که برنامه ھای آموزش حرفه ای را برای جوانان فاقد کار به اجرا بگذارند. در سراسر جھان بيش از ٨٠ميليون جوان بين ١۵تا ٢۴سال ھيچ مھارتی برای کار کردن ندارند*.
سه شنبه شبھا از ساعت ٢٣تا ٢٣ /٣٠بوقت ايران ٢٠ /٣٠تا ٢١بوقت اروپای مرکزی لطفا ساعت پخش برنامه کودکان مقدمند را به ھمگان اطالع دھيد!
ما را از کيفيت برنامه ھا مطلع کنيد.
٢٦
گرد آوری و تنظيم ليال يوسفی کــودکــان ايــران ۴ســانــتــیمــتــر کــوتــاهتــر شدهاند آخرين تحقيقات در جمعيت دانMشآمMوزی مقاطع راھMنMمMايMی و دبMيMرسMتMان مMدارس ايران نشان میدھد که بMلMنMدی قMامMت ايMن گروه سنی ۴سانتیمتر کاھMش و خMرابMی دندان در اين گMروه نسMبMت بMه نسMل قMبMل افزايش يافته است. منبع :دويچه وله فارسی افزايش دو برابری مصرف شيشه در بين دانشآموزان محمد زيدوند ،دبMيMر شMورای ھMمMاھMنMگMی مبارزه با مواد مخدر استان مMرکMزی ،در ھمايش پيشگيری از آسيبھای اجMتMمMاعMی با رويMکMرد مMدرسMهمMحMور چMنMيMن گMفMت: ١٣ميMلMيMون دانMشآمMوز در کشMور وجMود دارد ،بMراسMاس نMتMايMج مMطMالMعMات شMيMوع شMMنMMاسMMی در سMMال ،٧١مMMيMMزان اعMMتMMيMMاد دانشآموزان از مقطع سوم راھMنMمMايMی تMا پيشدانشگاھی نيم درصMد بMوده اسMت کMه ايMMن عMMدد در سMMال ٩٠يMMه يMMک درصMMد افزايش يافته است. ظرف مدت يکسMال ،مصMرف شMيMشMه در
شماره ١٢٥
بين دانشآموزان تا دو برابر افزايش پMيMدا کرده و شيشه به دلMيMل انMرژیزا بMودن و برخی ويژگیھای ديگر جايگزين ريتاليMن شده است. از آنMMجMMاکMMه يMMکMMی از ويMMژگMMیھMMای مMMواد روانگردان افزايش ميل جنسی است ،ايMن مواد موجب ماراتن جMنMسMی شMده و مMوج سوم شMيMوع ايMدز و رفMتMارھMای پMرخMطMر ناشی از مصرف را باعث شده اند. ٢٣درصMMد از خشMMMونMMMتMMھMMMا در کشMMMور، ۵۵درصMMد از طMMالقھMMا۶۵ ،درصMMد از ھMMمMMسMMرآزاریھMMا۶٨ ،درصMMد از ابMMتMMالی ايدز٢۵ ،درصد از قتلھMا۴٠ ،درصMد از سرقتھا ،و ۶۴درصد از زندانيMان ريشMه در گرايش به موادمخدر دارند.
کتابھای کودکان که به به فھرست IBBYدفتر بين المللی کتاب راه يافتند تو لک لکی يا دارکوب ،اثر علی خدايی به سبب منحصر بفرد بودن و تاثيرگذاری ايده و تصاوير به فھرست سال ٢٠١۵ راه يافت. شورای کتاب کودک به عنوان شعبه ملی IBBYکه کار انتخاب و معرفی آثار برتر توليد شده در ايران را بر عھده دارد در اين دوره کتاب حسی لمسی" دکمهھا" ساخته زھرا فرمانی ،کتابھای تو لک لکی
د ن
يا دارکوب و چیچی ،قاشق و قيچی از آثار علی خدايی و چه و چه و چه يک بچه نوشته محمد ھادی محمدی و کتاب اللو نوشته يوسف قوجق برای داوری به IBBYمعرفی کرد که از اين ميان کتاب تو لک لکی يا دارکوب از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای معرفی در اين فھرست برگزيده شد. فھرست کتابھای برگزيده برای کودکان با نيازھای ويژه ھر دو سال يک بار از سوی دفتر بينالمللی کتاب برای نسل جوان IBBYبا آثار ادبی برجسته از سرتاسر جھان منتشر میشود .اين فھرست شامل آثاری در گروھھای متفاوت در زمينه ھای زير است: کتابھايی که برای کودکان معلول توليد شدهاند ،آثاری که شخصيتھای موجود در آنھا معلوليت و ناتوانی دارند ،کتابھای پارچهای و کتابھای تصويری که تمامی کودکان چه معلول و چه عادی بتوانند از آنھا لذت ببرند. اين فھرست به شکل کاتالوگ در اختيار تمام شعبهھای ملی در ٧٧کشور عضو دفتر بينالمللی کتاب برای نسل جوان قرار می گيرد ،اصل آثار نيز در نمايشگاهھای بينالمللی بسياری شرکت داده می شوند و سپس در کتابخانه ملی کانادا /تورنتو »مرکز اسناد کتاب ھای کودکان و نوجوانان معلول« نگھداری می شوند طالق کودکان سازمان تأمين اجتماعی ايران خبر داده که در ايران ٢۵ھزار کودک ١٠تا ١۴ ساله وجود دارد که از ھمسران خود جدا
٢٧
شماره ١٢٥
ادامه خبرھا از صفحه پيش . . . شدهاند .دبير شورای برنامه ريزی راھبردی سازمان تأمين اجتماعی گزارش داد که آمار نگران کنندهای در خصوص ازدواج کودکان در سن پايينتر از سن قانونی در ايران وجود دارد .او اين آمار را اعالم نکرده است. يونيسف ٣ :ميليون کودک در فرانسه زير خط فقر زندگی میکنند سازمان يونيسف ،در گزارش ساالنه خود در مورد عدم رعايت حقوق کودکان در فرانسه و شرايط ناگوار زندگی و آموزش بخشی از کودکان در اين کشور اظھار نگرانی کرد؛ بر اساس آمارھای اين سازمان ،يک پنجم کودکان در فرانسه يعنی نزديک به ٣ميليون کودک زير خط فقر زندگی می کنند ،بيشتر از ٣٠ھزار کودک فاقد مسکن ھستند و ٩ھزار تن ديگر نيز در محلهھای فقير زندگی میکنند. به گفته يونيسف ،از سال ٢٠٠٨تا ،٢٠١٢بيش از ۴۴٠ھزار کودک در فرانسه ھمراه با خانوادهھايشان به کسانی پيوستهاند که زير خط فقر زندگی می کنند. گزارش اين سازمان در مورد وضعيت کودکان در فرانسه در واقع ھشداری است به مقامھای فرانسوی ،تا ھرچه زودتر برای بھبود وضعيت اين کودکان اقدام کنند. يونيسف ،در گزارش خود به اين موضوع نيز اشاره کرده که ساالنه ١۴٠ ھزار کودک در فرانسه مجبور به ترک تحصيل میشوند و به ھمين دليل اين سازمان در توصيهھای خود به مقامھای فرانسوی از آنان خواسته است تا حق تحصيل برای کودکان از جمله نوجوانان ساکن محالت فقير را تضمين کند و منابع کافی را برای مبارزه عليه پديده فرار از مدرسه نوجوانان فقير اختصاص دھد. منبع :راديو فرانسه فارسی
د ن خسارت ناشی از خشکسالی مواجه بودهاند ،موارد اسھال که میتواند به مرگ کودکان منجر شود ،افزايش چشمگيری يافته است.
خيمه مھربانی در بلخ شمال افغانستان برای جمع آوری کمک به کودکان يتيم و بی سرپناه درکنار شھرداری مزار شريف در مرکز اين واليت از سوی موسسه آينده برای کودکان افغانستان برای يک ھفته پھن شده است. مريم کريمی مسوول بنياد کودک افغانستان در واليت بلخ در جمع رسانه ھا صحبت ميکرد گفت :وضعيت کودکان در بلخ نگران کننده می باشد او می افزايد در کشور کودکان ھست که در کارھای شاقه دست می زنند اما از اين کارھای خود زندگی فاميلش را پيش می برند. مسول بنياد کودک افزود که کودکان در اين واليت به مشکالت و چالشھای زيادی روبرو ھستند و تاکيد ميکند که از اطفال در بخشھای مختلفی استفاده ھای غير قانونی صورت می گيرد. اطفال در بلخ ھمواره به مشکالت زيادی روبرو ھستند در حاليکه اين اطفال روزھا را در جادھھای شھر سپری ميکنند اما گفته ميشود که در بيشتر موارد از اين کودکان کارھای غير قانونيی نيز صورت می گيرد. يونيسف :وضعيت سالمت کودکان کره شمالی به دليل خشکسالی در خطر است يونيسف ،صندوق حمايت از کودکان سازمان ملل متحد میگويد وضعيت سالمتی کودکان کره شمالی در مناطقی که با خشکسالی مواجه بودهاند ،در حال وخيمتر شدن است. گزارشھا از اين مناطق حاکی از آن است که در استانھايی که با بيشترين آسيب و
٤٦دانشآموز در مشھد دچار مسموميت غذايی شدند معاون سياسی و امنيتی فرماندار مشھد گفته است که ۴۶دانش آموز که از قم به مشھد رفته بودند بر اثر استفاده »از غذای فاسد« دچار مسموميت شده اند .گزارش ھا حاکی است که ٢٧نفر از اين دانش آموزان روز پنجشنبه ١١تيرماه از بيمارستان مرخص شده اند. اين دانشآموزان از قم به مشھد آمده بودند که به دليل کمتوجھی مسئوالن ،اسکان آنان در مکانی که مجوز نداشت انجام شد و از موادغذايی غيربھداشتی نيز استفاده شده است«. اين دانشآموزان موادغذايی تاريخ گذشته و شيرموز استفاده کردهاند که ھنوز مشخص نشده مسموميت به دليل کدام يک از اين مواد بوده است«. در ھمين حال ،به گزارش ايرنا ،دکتر احسان بلوردی ،مدير بيمارستان »امام رضا« نيز گفته است که ٣١نفر از اين دانش آموزان دچار مسموميت شده اند. اين مقام بيمارستانی ھمچين افزوده است: اين زائران که در يکی از حسينيه ھای مشھد اسکان داشتند بامداد پنجشنبه ١١ تير ماه به علت استفاده از غذای فاسد به اورژانس عدالتيان بيمارستان امام رضا منتقل شدند. وی اضافه کرده است»:با اقدامات و رسيدگی به موقع گروه پزشکی و پرستاری اين بيمارستان ھم اينک ھمه بيماران بھبود يافته لذا ٢٧نفر آنان تاکنون از بيمارستان مرخص شده اند«. دکتر احسان بلوردی شرايط عمومی چھار بيمار بستری در اورژانس را نيز رضايتبخش اعالم کرده و گفته است :اين
شماره ١٢٥
٢٨ بيماران نيز پس از بھبودی کامل امروز مرخص خواھند شد. بيش از يک چھارم کودکان کره شمالی، دچار سوء تغذيه مزمن ھستند. خشکسالی گسترده در کره شمالی که خبرگزاری رسمی کره شمالی گفته است طی يکصد سال اخير بیسابقه بوده است، در بسياری از رسانهھای بينالمللی انعکاس داشته است. اين خشکسالی باعث کمبود مواد غذايی در کره شمالی شده است. کميساريای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد خواھان کمک جامعه جھانی به کره شمالی شده است. بيش از ٧٠درصد از مردم کره شمالی امنيت غذايی ندارند و حدود يک سوم کودکان زير پنج سال در اين کشور به دليل سوءتغذيه گرفتار عواقب از رشد ماندگی ھستند. مرگ و مير گسترده کودکان در جھان "يونيسف" در گزارشی که اوايل تيرماه منتشر شد ،از مرگ ساالنه شش ميليون کودک زير پنج سال در جھان خبر داده است .نزديک به ١٢٠ميليون کودک نيز بدون پشتيبانی جامعه جھانی در سالھای آينده دچار پيامدھای سوءتغذيه مزمن خواھند شد .بر پايه اين گزارش ،اين کودکان بر اثر عواملی چون فقر شديد و نبود مواد غذايی ،نبود امکانات بھداشتی و درمان جان خود را از دست می دھند. بر پايه تازه ترين گزارش سازمان ملل، در صورت بی توجھی جامعه جھانی به
اين موضوع ،شمار کودکانی که در ١۵ سال آينده پيش از رسيدن به پنج سالگی می ميرند ،به ٧٠ميليون نفر خواھد رسيد.
جان کودکان کارگر درمعدن ذغال سنگ دره صوف در خطراست در واليت سمنگان بيش از ٣٠٠صوف وجود دارند که بيشتر اينھا خود سر و غير معياری توسط مردم استخراج شده است .در اين معادن ذغال سنگ ٢ھزار کارگر خردسال از ١٠للی ١٨سال مشغول استخراج ھستند. احمد حسين ١۴سال سن دارد در معدن ذغال سنگ مصورف کاراست می گويد: فقر تنگدستی فاميل شان ناچار ساخته تا برای بدست آوردن ٣۵٠افغانی در بدل ٨الی ٩ساعت کارھای شاقه را انجام دھد اين نوجوان افزود مدت ٣سال در معدن کار می کند اما از تحصيل باز مانده است او گفت من دوست دارم درس بخوانم تحصيل کنم اما فقر بيکاری مجبور کرده که کارھای شاقه را تحمل کنم .امکان دارد ھر لحظه اين معدن نشست کند که بيشتراين معدنھا غير معياری استخراج می گردد .اين جوان لباس ،کاله وابزار ايمنی ندارد. روح ﷲ ١۵سال سن بيشتر ندارد گفت: ١۵الی ٢٠دقيقه در داخل صوف می رود
د ن آمر معدن افزود :در سال گذشته در ماه ثور به اثر انفجار گاز ميتان جان ٢۴نفر را گرفت او نيز اشاره کرده ھر لحظه انفجارگار ،نشست معدن ھا وجود دارند. واتيکان فرستاده سابقش به دومينيکن را به اتھام کودک آزاری محاکمه می کند. واتيکان ،جوزف وسولوفسکی ،فرستاده سابق خود به جمھوری دومينيکن را به اتھام پورنوگرافی و سوء استفاده جنسی از کودکان محاکمه می کند. اگر جوزف وسولوفسکی بخاطر اتھامات وارده به وی در زمان مسئوليتش در جمھوری دومنيکن در سالھای ٢٠٠٨تا ٢٠١٣ميالدی مجرم شناخته شود به شش تا ده سال زندان محکوم خواھد شد. اسيدپاشی به دختران دانش آموز در افغانستان در شھر ھرات در افغانستان سه دختر نوجوان در راه مدرسه مورد حمله موتورسواران اسيدپاش قرار گرفتند. اين دختران که ١۶و ١٨ساله اند در يکی از بزرگترين مدرسه ھای دخترانه ھرات درس می خواندند. به گفته رئيس بيمارستان ،وضعيت دوتن از دختران که اسيد به صورتشان پاشيده، وخيم است .او از قول دختران گفته است مھاجمان که دو مرد موتور سوار بودند، پس از پاشيدن اسيد به آنان گفته اند» :اين مجازات مدرسه رفتن است«. سخنگوی پليس واليت ھرات گفته است که نيروھای پليس تالش فوق العاده ای را برای يافتن حمله کنندگان آغاز کرده اند*.
* "#د* ن ( ه '& $%و ، ! "#ه ،اد ،ا د ،ه و اﯾ ژﯾ م ا !
ﺑﻪ ﮐﻤﭙﯿﻦ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﻘﻮﻕ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﯾﺪ نھاد کودکان مقدمند ،کمپين بين المللی دفاع از حقوق کودکان است.
شماره ١٢٥
٢٩
Vه Uو ا رت Hد Hن ليال يوسفی برويم سر اصل مطلب ،بر سر دردی که اين روزھا کابوس زندگی ميليونھا کودک از کشور سوريه شده است .جنگ و اثرات مخربش و خشونتھای حاصل از آن چيزی نيست که با آتش بس و صلح بسرعت از ميان برود .اما سخنم بر روی خشونت ھای بی صدايی است که سالھاست برای کودکان فرياد ميزنيم. می خواھم زندگی يک از آنھا را دنبال کنم؛ از زير باران بمب و موشک نجات پيدا کرده است .شانس آورده که ھمه خانواده زنده ھستند و در کنار ھم .بخت با آنھا ياری می کند و از مرز ھم می گذرند و بجای رفتن به کمپھا ،به کالنشھری می رسند .اين کالنشھر در کشور ھمسايه آنھا ترکيه قرار دارد .جايی برای زندگی پيدا می کنند .تعداد افراد خانواده زيادا ست .اقال شش يا ھفت بچه قد و نيم ھستند .مردان و پسران شغلی مثل خياطی يا کار در کارگاھی پيدا کردند .اين واقعا ايده آل ست! اما زنان و دختران خانواده چه می شوند؟ آنھا ناموس ھستند و حق خروج از خانه را ندارند .آنھا نمی توانند کار کنند .از جامعه ای مذھب زده و تفکری مرد ساالر به آوارگی افتادند .راه دوری را طی نکردند .دوباره گرفتار اين تفکر ھستند اين بار در يک کشور غريبه که ناسيوناليستم اسالمی ھر روز به زندگی آنھا با رفتارھای زشت تلنگر می زند مواجه شدند ،دختر شانزده ساله خانواده نمی تواند به زبان جديد درس را شروع کند .نمی تواند با کسی ارتباط بگيرد .از طرفی )نان خور( اضافه ھم محسوب می شود .خانواده با او با خشونت
د ن يک زن ھستم! يک زن مسلمان! من بايد شکر گزار باشم که در جنگ نمرده ام! و به اين دليل بايد در خدمت خدا باشم .اما من فکر ميکنم که چيزھای ديگری را ھم دوست دارم .اما گفتنش ھميشه گناه است. روزی که از ھم جدا می شديم .ھمديگر را در آغوش گرفتيم .مرا بوسيد و دستش را به موھايم کشيد و گفت :شما در کالس موسيقی به ما خيلی چيزھا ياد داديد .کاش که ھميشه ادامه داشت .من ديگر شما را نمی بينم .اما از خنده ھای شما و موھای باز و لباسھای راحت و دلخواھت لذت بردم .فھميدم که می شود طور ديگری زندگی کرد و آزاد بود .شايد يک روزی منھم بتوانم خودم تصميم بگيرم .آن وقت ھمه چيز فرق خواھد کرد .مگر نه؟*
رفتار می کنند ،حتی برادرھای کوچک تر او حق دارند به او دستور بدھند .اما او سراپا پر از شور نوجوانی و عشق و کنجکاوی است. شبی در خانه ،مادر به پدر شکايت می برد :دختر مدام در اينترنت است. روسری ھای رنگی می بندد و خودش را آراسته می کند .بلند می خندد و می خواھد از خانه بيرون برود .پدر احساس خطر می کند .برای حبس و در بند کشيدن بيشتر چه می تواند بکند. کتک ھم جوابگو نيست .به اين نتيجه می رسند ،چه اسارتی بھتر از مکتب قرآن برای دخترک .آنجا مدام زير نظر خواھد بود .وقت ورود موبايل و وسايل ارتباطی را می گيرند و در آنجا با وجود کامپيوتر از صفحه فيسبوک کودکان مقدمند فقط به بعضی صفحات و سايتھا دسترسی ديدن کنيد ،عضو اين صفحه بشويد و با آن ھمکاری کنيد .اخبار، دارند .حق مالقات ھفته ای يک بار است. مقاالت ،عکس و ھر اطالعی از حتی با خانواده اش ھم رابطه اش قطع وضعيت کودکان را دراين صفحه می شود .به او لباس و غذا و جای خواب منتشر کنيد مناسب می دھند ،تنھا چيزی که از او می خواھند حفظ کردن قرآن است ،شش )(Kodakan moghadamand ساعت در روز. حبس جديد آغاز می شود .با آغوش باز اين دختران بی پناه را برای بردگی دبير نھاد کودکان مقدمند اسالمی و در خدمت تفکر ضد زن و کريم شامحمدی کودک می پذيرند .دخترک را به آنجا می karimshamohammadi@yahoo.se تماس با نھاد کودکان مقدمند سپارند و حتی سراغی از او ھم نمی barnenforst@hotmail.com گيرند. Tel: 0046-702468454 دخترک برايم تعريف کرد که کسی چشم Fax: 0046-706199054 ديدن او را ندارد و گاھی دلش می Address: Barnen Först Box 48 خواسته که واقعا به خانه باز گردد. 151 21 Södertälje Sweden خواھش کرده و سعی کرده با خانواده اش سردبيرنشريه فارسى ارتباطی بگيرد .اما آنھا او را پس زدند. سيامک بھاری می گويد :زندگی ام در شھر خودمان حلب siabahari@yahoo.com در سوريه چنين نبود .آنجا آزاد تر بودم. نشريه فارسى ماھانه منتشر ميشود و در به من می گفت که دلم ميخواھد ساعتھا سايت كودكان مقدمند قابل دسترس است. برقصم ،دوست دارم کالس موسيقی بيايم. www.barnenforst.com دوست دارم آواز بخوانم .اما نميتوانم ،من
٣٠
شماره ١٢٥
د ن
خواستھای فوری جنبش دفاع از حقوق کودکان نھاد کودکان مقدمند به منظور تسھيل پيشروی و متشكل ش دن ھ رچ ه ب ي ش ت ر ج ن ب ش دف اع از حقوق کودکان و احقاق حقوق کودک مفاد زير را بعنوان خواستھای فوری و حداقل جن ب ش دف اع از حقوق کودکان در ايران اعالم ميدارد: ١ــ تضمين و تامين امکانات رفاھی ،آموزشی ،بھداشتی و درمانی کودکان برابر آخرين استانداردھای جھانی بوسيله دولت .دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی کودکان و نوجوانان را ،در باالترين سطح ممکن ،تضمين کند و کمک ھزينه ھای الزم و خدمات رايگان پزشکی و آموزشی و فرھنگی را مستقل از وضعيت خانوادگی کودکان و نوجوانان تامين کند. ٢ــ ايجاد مھد کودک ھای مجھز و مدرن به منظور برخورداری ھمه کودکان از يک محيط زنده و خالق تربيتی و اجتماعی ،مستقل از شرايط خانوداگی . ٣ــ تضمين حقوق برابر برای ھمه کودکان صرفنظر از محل تولد ،انتساب به مليت يا مذاھب مختلف .ممنوعيت ھرنوع تبعيض عليه کودکان دختر و پسر ،مھاجر و غير مھاجر و کودکانی که داخل يا خارج ازدواج بدنيا آمده باشند. ٤ــ ممنوعيت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان ٥ــ لغو کليه قوانين قصاص و اعدام درمورد کودکان ،ممنوعيت نگھداری کودکان در زندان .ايجاد مراکز بازآموزی با امکانات رفاھی ،آموزشی و پرورشی مدرن ھمراه با کمک ھای مؤثر پزشکی و روانپزشکی برای نوجوانان بزھکاربا ھدف بازگرداندن زندگی شايسته به آنان. ۶ــ ممنوعيت حجاب کودکان! ٧ــ کودک مذھب ندارد .کودکان بايد از ھر نوع دست اندازی مادی و معنوی مذاھب و نھادھای مذھبی مصون باشند .جلب افراد زير شانزده سال به فرقه ھای مذھبی و مراسم و اماکن مذھبی ممنوع است. ٨ــ ممنوعيت دخالت مذھب در آموزش و پرورش و لغو فوری تبعيض و تمايز در ھمه عرصه ھا و سطوح آموزشی ميان دختر و پسر .مختلط شدن مدارس در ھمه سطوح تحصيلی ٩ــ مقابله قاطع قانونی با استفاده جنسی از کودکان ،حتی تحت نام ازدواج ،جرم سنگين جنايی محسوب ميشود. رابطه جنسی افراد بزرگسال با افراد زير ١٨سال ،ولو با رضايت آنھا ،ممنوع است و جرم محسوب ميشود . ١٠ــ ممنوعيت ھر نوع آزار کودکان در خانواده ،مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی. ممنوعيت اکيد تنبيه بدنی .ممنوعيت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان. ١١ــ ممنوعيت بخدمت گرفتن کودکان در نھادھای نظامی ،انتظامی و امنيتی. اين مطالبات فوری جنبش انسانی دفاع از حقوق کودکان در ايران و خواستھای حداقل و عاجل برای رھانيدن کودکان از محروميت و بيحقوقی و دست درازی مذھب و مقابله با کودک آزاری سيستماتيک توسط جمھوری اسالمی است .نھاد "کودکان مقدمند" ھمه انسانھايی که قلبشان برای حقوق کودک ميطپد و کليه تشکلھا و نھادھای مدافع حقوق کودک را بمبارزه برای تحقق اين خواستھا فراميخواند.
برپايی يک دنيای بھتر برای کودکان ممکن است ،به نھاد کودکان مقدمند بپيونديد!