719

Page 1

No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

VIII


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

VII


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

VI


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

V


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

D


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

C


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

156


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

155


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

154


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

153


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

152


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

151


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

150


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

149


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

148


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

147


‫‪146‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ساالد ماکارونی با تن ماهی‬

‫طرز تهیه مرغ تاکو ( غذای تایلندی )‬

‫مورد مصرف ‪ :‬غذای اصلی‬ ‫مناسب برای ‪ :‬جشن تولد‬ ‫آماده سازی ‪ 150 :‬دقیقه‬ ‫با تن ماهی میانه خوبی ندارم اما انصافا در این ساالد خوشمزه می شود‬ ‫‪ .‬قرار نیست همیشه ساالد ماکارونی را با کالباس درست کنیم‪ ،‬تن ماهی‬ ‫می تواند جایگزین خوبی باشد‪ .‬البته کیفیت تن ماهی خیلی مهم است ‪،‬‬ ‫حتما از تن ماهی استفاده کنید که کیفیت خوبی داشته باشد ‪.‬‬ ‫مواد الزم‪:‬‬ ‫ی‬ ‫ماکارونی فرم ‬ ‫تن ماهی ‬ ‫خیار شور ‬ ‫تخم مرغ آب پ ز‬ ‫فلفل دلم ه‬ ‫هویج رنده شد ه‬ ‫برگ جوان کاهو ‬ ‫ن‬ ‫گوجه فرنگی برای تزیی ‬ ‫سس مایونز ‬ ‫آبلیمو ‬ ‫نمک و فلفل ‬

‫‪ 300‬گرم‬ ‫یک قوطی‬ ‫‪ 4‬عدد‬ ‫‪ 2‬عدد‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫‪ 2‬عدد‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫نصف پیمانه‬ ‫‪ 1‬قاشق غذاخوری‬ ‫به مقدار الزم‬

‫طرز تهیه ‪:‬‬ ‫ماکارونی را طبق دستور روی بسته آبکش بکنید‪.‬البته یکی دو دقیقه بیشتر چون مرحله پخت‬ ‫دیگری نداریم‪.‬روی آن آب ولرم بگیرید تا به هم نچسبد‪.‬سس مایونز و آبلیمو ونمک وفلفل را‬ ‫مخلوط کرده و با ماکارونی مخلوط کنید‪.‬‬ ‫ماکارونی را داخل یخچال قرار دهید تا طعم بگیرد‪.‬دراین فاصله تن ماهی را ‪ 20‬دقیقه در آب‬ ‫بجوشانید وروغن آن را بگیرید‪ ،‬و یکی از تخم مرغها را برای تزیین به صورت هاللی خرد‬ ‫کنید‪ .‬هویج رنده شده و ‪ 1‬عدد تخم مرغ آبپز خرد شده را به ماکارونی اضافه کنید‪.‬‬ ‫فلفل دلمه و کاهو را خرد کنید و با بقیه مواد مخلوط کنید‪.‬ساالد را در ظرف مورد نظر بریزد‬ ‫و روی آن را به دلخواه تزیین کنید‪.‬‬ ‫روی ظرف را سلفون بکشید و به مدت ‪ 2‬یا بیشتر ساعت داخل یخچال قرار بدید تا ساالدتون‬ ‫جا بیفته‪ ،‬البته خورش نیست ولی واسه ساالدهای سرد مثل این باید زمان بدیم تا سس جذب‬ ‫مواد بشه‪ .‬البته اگر برای سرو عجله داشته باشید میتوانید به مدت نیم ساعت داخل فریزر قرار‬ ‫دهید البته با مسئولیت خودتون‪.‬‬ ‫نکته ‪ :‬مواد را بسته به ذائقه می توانید کم یا زیاد کنید‪.‬حتی سبزیجات دیگری هم می توانید‬ ‫به ساالدتون اضافه کنید‪.‬‬

‫مواد الزم ‪:‬‬ ‫ش‬ ‫لیمو تر ‬ ‫غ‬ ‫سینه مر ‬ ‫گشنیز تازه خرد شد ه‬ ‫پیازچه خرد شد ه‬ ‫سیر رنده شده ‬ ‫ی‬ ‫سس ماه ‬ ‫سس سوی ا‬ ‫فلفل قرمز خرد شد ه‬ ‫سس چیلی ‬ ‫ن‬ ‫روغ ‬ ‫ال‬ ‫نان تورتی ‬

‫‪ 1‬عدد‬ ‫‪ 450‬گرم‬ ‫¼ پیمانه‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫‪ 3‬حبه‬ ‫یک قاشق غذاخوری‬ ‫‪2‬قچ‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫نصف ق چ‬ ‫دو قاشق غذاخوری‬ ‫‪ 16‬عدد‬

‫طرز تهیه ‪:‬‬ ‫آب نیمی از لیموترش را بگیرید نصف دیگر آن را سالم نگه دارید‪ .‬در یک کاسه بزرگ‪ ،‬مرغ‪،‬‬ ‫گشنیز‪ ،‬پیازچه‪ ،‬سیر‪ ،‬یک قاشق غذاخوری آب لیموترش‪ ،‬سس ماهی‪ ،‬سس سویا‪ ،‬فلفل و‬ ‫سس چیلی را با یکدیگر مخلوط کنید‪ .‬روی آنها را بپوشانید و به مدت یک ساعت در یخچال‬ ‫قرار دهید تا مواد به خورد هم بروند‪.‬‬ ‫در یک تابه بزرگ‪ ،‬مخلوط مرغ را در روغن داغ روی حرارت مالیم به مدت ‪ 5‬دقیقه تفت‬ ‫دهید تا رنگ مرغ‌ها سفید شوند‪ .‬به طور مرتب هم بزنید‪ .‬برای سرو‪ ،‬دو الیه نان تورتیال در‬ ‫بشقاب قرار دهید‪ .‬روی آنها مخلوط مرغ بریزید و روی آن مقداری ساالد کلم بگذارید‪ .‬آنها‬ ‫را با لیموترش سرو کنید‪.‬‬ ‫برای تهیه ساالد ‪:‬‬ ‫کلم به یک کلم کوچک رنده شده‪ ،‬یک عدد پیاز قرمز ریز شده‪ ،‬یک پیمانه هویج رنده‬ ‫شده‪ ،‬دو ساقه کرفس ریز شده‪ ،‬یک پیمانه شکر سفید‪ ،‬یک پیمانه سرکه سفید‪ ،‬یک قاشق‬ ‫غذاخوری روغن زیتون‪ ،‬یک قاشق غذاخوری نمک‪ ،‬یک قاشق غذاخوری خردل و فلفل‬ ‫سیاه نیاز دارید‪.‬‬ ‫در یک کاسه بزرگ کلم‪ ،‬پیاز‪ ،‬هویج و کرفس را با یکدیگر مخلوط کنید‪ .‬یک پیمانه شکر را‬ ‫اضافه کنید و هم بزنید‪ .‬در یک قابلمه کوچک‪ ،‬سرکه‪ ،‬روغن‪ ،‬پودر خردل و فلفل را با یکدیگر‬ ‫مخلوط کنید‪ .‬شعله را زیاد کنید تا بجوشد‪ .‬مایه داغ را روی مخلوط کلم بریزید‪.‬‬ ‫تاکو یک غذای مکزیکی می باشد اما این مرغ تاکو تایلندی است‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

145


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

144


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

143


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

142


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

www.SafaRenovation.com

141


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

140

R ead Javanan Online www.javanantoronto.com


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

139


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

138

www.century21.ca/mahmoud.rahbari

‫برای آگهی در این صفحه با ما‬ ‫تماس بگیرید‬ 905-508-0058 416-512-9874


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

137


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

136


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

135


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

134


‫‪133‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫آذر‬

‫بهمن‬

‫ممکن است احساس کنید که بدرستی به هدف خود رسیده اید‬ ‫اما اهداف شما همچنان درهم پریشان و آشفته هستند‪ .‬این به‬ ‫معنی این نیست تمرکز شما کم است به خاطر اینکه شما این‬ ‫توانایی را دارید که ذهن تان را متمرکز کنید حتی در اواسط‬ ‫راه! مشکل ناشی از یک تعهد ناقص نیست بلکه از یک انتظار‬ ‫ضعیف است‪ .‬نقطه شروع و مسیرتان را دوباره بررسی کنید‪.‬‬ ‫زمانیکه شما بدانید که کجا هستید و به کجا می‌روید مسیر تان‬ ‫روشن تر و واضح تر خواهد شد‪.‬‬

‫قرار گرفتن بر سر دوراهی کار خیلی مشکلی است‪ ،‬اما امروز‬ ‫شما بین عقل و احساس گیر کرده اید‪ .‬شما نگران افرادی که‬ ‫دوستشان دارید هستید‪ ،‬اما حتی اگر آنها گرفتار مشکل هم‬ ‫بشوند‪ ،‬باز نمی‌توانید از نیازهای خودتان چشم پوشی کنید‪.‬‬ ‫اگر شما پنهانی کارهایی که برای خودتان مهم هستند را انجام‬ ‫دهید‪ ،‬اگرچه باعث می‌شود از قرار گرفتن در شرایط مشکل‬ ‫دور بمانید‪ ،‬اما در درازمدت باعث ناراحتی اطرافیانتان می‌شود‪.‬‬ ‫صداقت داشتن کار راحتی نیست‪ ،‬اما هنوز هم می‌تواند بهترین‬ ‫سیاست باشد‪ .‬فال حافظ آکا آلودگی خرقه خرابی جهان است‬ ‫کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی از دست چرا هشت سر زلف تو حافظ تقدیر چنین بود چه کردی که‬ ‫نهشتی تعبیر ‪:‬به آنچه که داری قانع باش‪ .‬از هدف و مقصود خود دور شده ای و غمگین و ناراحتی‪.‬‬ ‫غم و ناراحتی را رها کن و دل به تقدیر بسپار‪ .‬آنچه خیر است‪ ،‬پیش می آید‪ .‬برای آرزوهای ناممکن و‬ ‫دور و دراز‪ ،‬خود را به رنج و زحمت مینداز‪ .‬در انتخاب دوست دقت بیشتری کن تا ندامت و پشیمانی‬ ‫گریبانگیرت نشود‪.‬‬

‫فال حافظ آکا در صومعه زاهد و در خلوت صوفی جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست‬ ‫ای چنگ فروبرده به خون دل حافظ فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست‬ ‫تعبیر ‪:‬زندگی عرصه ی خوشی و غم ها است‪ .‬از گرفتاری و حوادث روزگار نمیتوان فرار کرد اما‬ ‫میتوان با صبر و تحمل از گرداب حوادث گذشت‪ .‬دعا کلید آرامش است و امید آرام بخش دلها‪.‬‬ ‫دی‬

‫اسفند‬

‫عملگرا بودن امروز سراغ شما می‌اید با این حال شما می‌توانید‬ ‫فشارهای دوستانتان روی شما همچنان ادامه دارد؛ به خصوص‬ ‫آنقدر عملگرا باشید که بلند نظری خود را از دست بدهید‪.‬‬ ‫اگر شما خودتان با احساسات خود صادق نباشید‪ .‬شما امروز‬ ‫ممکن است زمانیکه بحرانی را در لحظه حال اداره می‌کنید‬ ‫می‌توانید مرحله‌ای از کارتان را که نسبت به آن چیزی که شما‬ ‫موثر و کارآمد باشید اما نمی‌توانید آینده دور را ببینید‪ .‬به جای‬ ‫برنامه‌ریزی کرده بودید سخت‌تر است را در ذهتان مجسم کنید‪،‬‬ ‫تالش برای اینکه کنترل داشتن بر همه مسائل و اینکه بخواهید‬ ‫ولی باز هم استرس‌های فروخورده‌تان ظاهر می‌شوند‪ .‬متأسفانه‬ ‫همه چیز را مدیریت کنید اجازه دهید دیگران نظرات خود را نیز‬ ‫شما خودتان را به اشتباه می‌اندازید‪ ،‬اما اگر بتوانید چند روز‬ ‫بیان کنند تا در به تحقق رساندن برنامه بلندمدتی که دارید شما‬ ‫بیشتر صبر کنید‪ ،‬خواهید دید که چه اتفاقاتی می‌افتد‪.‬‬ ‫را یاری رسانند‪ .‬در هفته آینده می‌توانید برای اهداف تان مجهز‬ ‫فال حافظ آکا چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند بدین‬ ‫تر شوید‪ .‬فال حافظ آکا ساقیا عشرت امروز به فردا مفکن یا ز‬ ‫درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند که با این درد اگر دیوان قضا خط امانی به من آر دلم از دست بشد دوش چو حافظ می‌گفت کای صبا نکهتی از کوی‬ ‫دربند درمانند درمانند‬ ‫فالنی به من آر‬

‫تعبیر ‪:‬راه رسیدن به آرزو سخت است و آسان نیست‪ .‬اما با همت و اراده‪ ،‬رسیدن به آن میسر است‪.‬‬ ‫تعبیر‪:‬غم و اندوهی بر قلبت چنگ انداخته است‪ .‬از کسی دور شده ای و در انتظار به سر می بری‪ .‬اما‬ ‫زیاد به کمک دیگران دل نبند زیرا ممکن است رفیق نیمه راه شوند و تو را رها کنند‪ .‬به خدا و سعی و شب های انتظار به پایان می رسد و هر غم و اندوهی به خوشی و خرمی مبدل خواهد شد‪.‬‬ ‫تالش خود امیدوار باش‪ .‬به زودی گرفتاری هایت تمام می شود‪.‬‬


‫‪132‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مرداد‬

‫مهر‬

‫امروز یکی از دوستان نزدیک تان‪ ،‬ایرادات زیادی از شما می‬ ‫گیرد و ممکن است این حس به شما دست بدهد که بایکدیگر‬ ‫دعوا خواهید کرد! اما شما نباید اجازه بدهید که یک مسئله‬ ‫جزئی رشد کرده و به یک معضل تبدیل شود‪ .‬از آغاز بحث‬ ‫های غیرضروری خودداری کنید‪ .‬باید با خود تمرین کنید که در‬ ‫مواجهه با جر و بحث های بی فایده‪ ،‬کوتاه آمده و با گفتگو آنها‬ ‫را حل کنید‪.‬‬

‫شما امروز در حال حرکت رو به عقب هستید و نگران قضاوت‬ ‫افرادی که در اطراف تان حضور دارند هستید‪ .‬متاسفانه کسی‬ ‫نمی تواند به شما کمک کند که از این نگرانی خارج شده‬ ‫و اعتماد به نفس دوباره خود را به دست آورید‪ .‬بهتر است‬ ‫فرضیاتی که درمورد دیگران دارید را از بین برده و با شناخت‬ ‫بهتری دوستان و همکاران خود را انتخاب نمایید‪.‬‬

‫فال حافظ آکا یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست یکی چو‬ ‫ساقی مستان به کف گرفته ایاغ نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمت دان که حافظ ا نبود بر رسول‬ ‫غیر بالغ‬

‫فال حافظ آکا گر چه صد رود است در چشمم مدام زنده رود‬ ‫باغ کاران یاد باد‬ ‫راز حافظ بعد از این ناگفته ماند ای دریغا رازداران یاد باد‬

‫تعبیر ‪:‬گرفتار غم و حسرتی و حادثه ای تو را تهدید کرده است‪ .‬نا امید نباش‪ .‬هر رنج و سختی عاقبت‬ ‫تعبیر ‪:‬غرور و تکبر را رها کن‪ .‬دوره ی حسن و جوانی به زودی به سر خواهد آمد‪ ،‬بنابراین قدر‬ ‫لحظات خود را بدان تا دچار ندامت و پشیمانی نشوی‪ .‬عاقبت اندیش باش و در زندگی تندروی نکن‪ .‬به خوشی و آسایش مبدل خواهد شد‪ .‬هر فراقی به وصال خواهد انجامید‪.‬‬ ‫از افراط و تفریط بپرهیز‪.‬‬

‫شهریور‬

‫شما دیگر نمی توانید صبر کنید؛ چراکه خویشتن داری و‬ ‫شکیبایی شما تبدیل به بی صبری و عجله شده است‪ .‬باهمه این‬ ‫احوال مجبور نیستید که قبول کنید زمان بندی و تنظیم زمان‬ ‫خیلی کار ایده آلی است‪ .‬مشکل اینجاست که نمی توانید باور‬ ‫کنید در روزهای آغازین سال جدید میالدی امکان دارد همه‬ ‫چیز تغییر کند‪ .‬اما از بخت خوب حس و غریزه شما خوب کار‬ ‫می کند! پس اصال به فکر استفاده کردن از استراتژی های جدید‬ ‫نباشید‪ .‬از ندای درون خود پیروی کنید و هرچه بهتان گفت را‬ ‫قبول کنید‪ .‬در این صورت حتی وقتی کاری را شروع کردید باز‬ ‫هم می توانید آن را تغییر دهید‪ .‬فال حافظ آکا تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز هزار بازی‬ ‫از این طرفه‌تر برانگیزد بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد تعبیر ‪:‬بر سر دو‬ ‫راهی و دو دلی و تردید مانده ای‪ .‬بدون تفکر و اندیشه شروع به کاری کردن نتیجه ای جز سردرگمی‬ ‫ندارد‪ .‬با مشورت با دوستان و بزرگان با تجربه و کمی تعمق می توانی بر مشکالت فائق شوی‪.‬‬

‫آبان‬

‫امروز ممکن است الزم باشد که به کارهایی بپردازید که خودتان‬ ‫عقیده دارید زیاد مهم نیستند با این حال از شما خواسته شده‬ ‫تا آنها را انجام داده و مسائل جزیی زیادی را نیز حل کنید‪.‬‬ ‫اگر تنها به این فکر کنید که باید چکار کنید پریشان و آشفته‬ ‫خواهید شد‪ .‬به ذهن تان اجازه دهید کمی‌خیال پردازی کند و‬ ‫این باعث می‌شود از این فشار و استرسی که هم اکنون دارید تا‬ ‫حد زیادی رها شوید‪.‬‬ ‫فال حافظ آکا گر چه صد رود است در چشمم مدام زنده رود‬ ‫باغ کاران یاد باد‬ ‫راز حافظ بعد از این ناگفته ماند ای دریغا رازداران یاد باد‬ ‫تعبیر ‪:‬گرفتار غم و حسرتی و حادثه ای تو را تهدید کرده است‪ .‬نا امید نباش‪ .‬هر رنج و سختی عاقبت‬ ‫به خوشی و آسایش مبدل خواهد شد‪ .‬هر فراقی به وصال خواهد انجامید‪.‬‬


‫‪131‬‬ ‫فروردین‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫فال هفته‬

‫خرداد‬ ‫شما امروز بین اعتقادات خود و عقایدی که بازخوردهای‬ ‫ناراحت کننده به دنبال دارد در جدال هستید‪ .‬شما دوست ندارید‬ ‫چیزهایی که برایتان مهم هستند را قبول کنید‪ ،‬زیرا اگر شما به‬ ‫عقاید خود وابسته باشید آنها بخشی از شما می‌شوند‪ .‬خوشبختانه‬ ‫توانایی تحلیل کردن و خونسردی شما می‌تواند بهتان کمک کند‬ ‫در عین حال که نقطه نظرات دیگران را هم قبول می‌کنید‪ ،‬راهی‬ ‫پیدا کنید که بتوانید به عقاید خود نیز پایبند بمانید‪.‬‬

‫امروز شما نمی‌توانید خیلی راحت فکرتان را روی کار متمرکز‬ ‫کنید‪ ،‬چرا که خیلی دوست دارید راههای مختلفی را امتحان‬ ‫کنید‪ .‬شما تالش می‌کنید خودتان را خیلی خوب مطرح کنید‪،‬‬ ‫اما آمیزه‌ای از موقعیت‌ها که ذهن شما را به سمت کار قبلی‌تان‬ ‫منحرف می‌کنند مانع از این کار شما می‌شوند و به خاطر همین‬ ‫زمان زیادی برای شما باقی نمی‌ماند که بتوانید با رضایت این‬ ‫کار را دنبال کنید‪ .‬ذهنتان را روی چیزهایی که می‌توانند وجود‬ ‫داشته باشند متمرکز نکنید؛ بلکه به چیزهایی که در حال حاضر‬ ‫وجود دارند فکر کنید‪ .‬فال حافظ آکا سرم برفت و زمانی به سر نرفت این کار دلم گرفت و نبودت غم‬ ‫گرفتاری چو نقطه گفتمش اندر میان دایره آی به خنده گفت که ای حافظ این چه پرگاری تعبیر ‪:‬تردید‬ ‫و دو دلی را رها کن‪ .‬گمان نکن که تنها هستی و به دوستان و یاران خود اعتماد کن‪ .‬بیهوده آنان را از‬ ‫خود نرنجان‪ .‬به نصیحت خیرخواهان توجه کن‪ .‬به کسانی که به تو احتیاج دارند‪ ،‬بی توجهی نکن‪ .‬در‬ ‫راه رسیدن به مقصود به بخت و شانس و تقدیر تکیه نکن‪ ،‬بلکه به توانایی های ذاتی خود اتکا داشته‬ ‫باش‪.‬‬

‫تعبیر ‪:‬هرگز از انجام کاری که در پیش داری پشیمان نباش‪ .‬سعادت و نیکبختی در انتظار تو است‪ .‬از‬ ‫طعنه ی حسودان دوری کن و نسبت به آنها بی اعتنا باش‪.‬‬

‫اردیبهشت‬

‫تیر‬

‫شاید شما امروز در مورد ارزشهای خود دچار تردید شوید و‬ ‫برایتان سئوال ایجاد شود‪ ،‬اما اطمینان زیادی که به حس‌های‬ ‫خود دارید‪ ،‬امروز بیشتر و بیشتر می‌شود‪ .‬شما امروز بین‬ ‫استراحت کردن‪ ،‬نگرش‌های خالقانه و نگرش‌های جدی‌تر‬ ‫برای انجام دادن کارهایتان دچار تضاد هستید‪ .‬نهایت ًا با وجود‬ ‫خورشید در برج میزان‪ ،‬تجدید نظر کردن در احساساتتان‬ ‫فکری عاقالنه به نظر می‌رسد‪ .‬هرچیزی که باعث دوری کردن از‬ ‫خودنمایی شود در درازمدت باعث خوشبختی‌تان می‌شود‪.‬‬

‫امروز باخود فکر میکنید که نمی توانید شخصی قوی والیق‬ ‫باشید و توانایی حل مشکالت را ندارید‪ .‬درست در زمانی که‬ ‫فکرش را نمی کنید ممکن است راه حل مسئله ای را بیابید اما‬ ‫قبل از انجام آن‪ ،‬مطمئن شوید که این راه حل به دردتان می‬ ‫خورد!قلب خود را بگشایید و از تجربیات خود کمک بگیرید‬ ‫و اجازه دهید کمی زمان بگذرد و برای حل مشکل خیلی تالش‬ ‫نکنید‪.‬هوشمندانه ترین کاری که می توانید امروز انجام دهید این‬ ‫است که به صحبت ها و احساسات نزدیکان تان گوش داده و‬ ‫آنها را تصدیق نمایید‪ .‬فال حافظ آکا دام سخت است مگر یار‬ ‫شود لطف خدا ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم حافظ ار سیم و زرت نیست چه شد شاکر باش چه‬ ‫به از دولت لطف سخن و طبع سلیم تعبیر ‪:‬دوستان و همراهان خود را بیازمای تا اخالص و دوستی‬ ‫آنها بر تو مشخص شود‪ .‬اگر از دوستان دغل و حیله گر دچار رنج و زحمت شده ای ناراحت نباش‪.‬‬ ‫در دوستی تجدیدنظر کن‪ .‬به خاطر پول و ثروت‪ ،‬عزت نفس خود را بر باد نده‪ .‬به خداوند توکل کن و‬ ‫نسبت به واقعیات زندگی شناخت بیشتری داشته باش‪.‬‬

‫فال حافظ آکا شد رهزن سالمت زلف تو وین عجب نیست گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد‬ ‫حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد‬ ‫تعبیر ‪:‬کبر و غرور و ریا را از خود دور کن‪ .‬به آرزوهایت خواهی رسید زیرا قدرت و توانایی الزم را‬ ‫داری‪ .‬فقط باید همت و اراده داشته باشی‪ .‬در بند مادیات نباش زیرا دائمی و همیشگی نیستند‪.‬‬

‫فال حافظ آکا از آن زمان که بر این آستان نهادم روی فراز مسند‬ ‫خورشید تکیه گاه من است‬ ‫گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ تو در طریق ادب باش و گو گناه من است‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

130


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

129


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

128


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

127


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

126


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

125


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

124


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

123


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

122


‫‪121‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫گیاه جادویی زنان‬ ‫ویتاگنوس را گیاه زنان می نامند‬ ‫‪ .‬اولین مورد گزارش شده از‬ ‫مصرف آن توسط بقراط بوده‬ ‫که از خوابانده آن در شراب در‬ ‫جهت کنترل خونریزی بعد از‬ ‫زایمان استفاده کرده است‪.‬پنج‬ ‫انگشت در پیشگیری از‬ ‫اختالالت قاعدگی ‪،‬پریود‬ ‫دردناک ‪،‬قطع غیر طبیعی‬ ‫پریود ‪،‬اختالل در زمان و مقدار‬ ‫خونریزی ‪ ،‬نارسایی زودرس‬ ‫تخمدان وعوارض حین یایسگی‬ ‫موثر می باشد‪.‬‬ ‫___________________________‬

‫پنج انگشت( ( ‪Vitex agnus castus‬‬ ‫‪Chaste tree‬‬ ‫خانواده‪:‬‬ ‫‪Verbenaceae‬‬ ‫مشخصات‪:‬‬

‫درختی است با برگهای پنجه مانند و گلهای‬ ‫بنفش که بعد از فصل گرده افشانی میوه ای‬ ‫قهوه ای پررنگ می دهد ‪.‬‬ ‫پراکندگی‪:‬‬ ‫در بستر رودها و مناطق پست ودره ها دیده‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫بخشهای مورد استفاده‪:‬‬ ‫میوه‬ ‫ترکیبات شیمیایی‪:‬‬ ‫لیمونن ‪ Limonene‬سینیول ‪ Cineole‬از‬ ‫‪Essential oils‬‬ ‫کاستیکان ‪ Castican‬اورینتین‬ ‫‪ Orientin‬ایزووایتکسین ‪ Iso vitexin‬از‬ ‫‪Flavonoids‬‬ ‫اگنوزید ‪ Agnuside‬ایوکوبین ‪ Eucubin‬از‬ ‫‪Iridoidglycosides‬‬ ‫خواص‪:‬‬ ‫با تاثیرگذاری بر محور مرکزی ترشح‬ ‫هورمون در بدن یعنی هیپوتاالموس‪-‬هیپوفیز‬ ‫با افزایش ‪ LH‬و کاهش ‪ FSH‬تاثیرات خود‬ ‫را اعمال میکند ‪.‬‬ ‫تنظیم پریود‪ :‬با افزایش ترشح پروژسترون به‬ ‫استروژن باعث بهبود عملکرد تخمدان می‬ ‫گردد ‪ .‬لذا اختالالت پریود را کاهش می‬ ‫دهد‪.‬‬ ‫تنظیم ترشح پروالکتین‪ :‬در افزایش ترشح‬ ‫پروالکتین با اتصال مستقیم بر روی‬

‫گیرنده های دوپامینی منجر به کاهش ترشح‬ ‫پروالکتین می شود‪.‬از اختالالت پستان حین‬ ‫پریود جلوگیری کرده باعث افزایش ترشح‬ ‫شیر از پستان شده ومنجر به افزایش سایز‬ ‫پستان می شود‪.‬‬ ‫کاهش عالیم یایسگی‪ :‬با بهبود ترشحات‬ ‫هورمونی از میزان عوارض حین یایسگی کم‬ ‫می کند و علی الخصوص از گرگرفتگی می‬ ‫کاهد‪.‬‬ ‫مهار فیبروم رحم‪ :‬از رشد فیبروم در جدار‬ ‫رحم جلوگیری می کند‪.‬‬ ‫موارد مصرف‪:‬‬ ‫پیشگیری‬ ‫قاعدگی دردناک‪ :‬با تنظیم هورمونهای زنانه‬ ‫از بروز پریود دردناک پیشگیری می کند‪.‬‬ ‫{(خوراکی) کمکی}‬ ‫اختالالت پریود‪ :‬بواسطه تعدیل نسبت‬ ‫پروژسترون به استروژن از بوز اختالالت‬ ‫پریود جلوگیری می کند‪( {.‬خوراکی)‬ ‫کمکی}‬ ‫درمان‬ ‫نارسایی تخمدان(‪Corpus Luteum‬‬ ‫‪ :)insufficiency‬در مواردی که تخمدان‬ ‫قادر به تخمک گذاری نمی باشد با اصالح‬ ‫نسبت پروژسترون به استروژن باعث افزایش‬ ‫عملکرد تخمدان و بهبود تخمک گذاری می‬ ‫شود‪({ .‬خوراکی) کمکی}‬ ‫پریود دردناک‪ :‬با مکانیسم فوق از درد‬ ‫پستانها ورم ودرد بدن در حین پریود می‬ ‫کاهد‪({ .‬خوراکی) معادل}‬ ‫اختالالت پریود‪ :‬باعث درمان قطع شدن‬ ‫غیر طبیعی پریود‪ /‬افزایش یا کاهش میزان‬

‫خونریزی ‪ /‬واختالل زمان بروز پریود می‬ ‫شود‪({ .‬خوراکی) کمکی}‬ ‫افزایش ترشح پروالکتین‪ :‬مخصوصا" اگر‬ ‫توام با اختالل پریود باشد موثر است‪({.‬‬ ‫خوراکی) کمکی}‬ ‫اندومتریوز‪ :‬در موارد خفیف اندومتریوز‬ ‫اثرات مثبت ان گزارش شده است‪.‬‬ ‫{(خوراکی) کمکی}‬ ‫ گرگرفتگی و عوارض یایسگی‪ :‬باعث‬‫کاهش عالیم یایسگی بخصوص گرگرفتگی‬ ‫می شود‪({ .‬خوراکی) معادل و کمکی }‬ ‫موارد منع مصرف و احتیاط‪:‬‬ ‫در کسانیکه سابقه حساسیت پوستی دارند‬ ‫احتمال بروز ضایعات پوستی بیشتر است‪.‬‬ ‫در مواردی که بعد از زایمان مصرف شود‬ ‫زمان شروع اولین پریود را جلو می اندازد‪.‬‬ ‫مصرف در دوران بارداری‪:‬‬ ‫بعلت اثرات قاعده اوری ان ممنوع می‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫مصرف در دوران شیردهی‪:‬‬ ‫با رعایت احتیاط مجاز است‪.‬‬ ‫توجه‪:‬‬ ‫درمان با ویتاگنوس بسیار طوالنی مدت می‬ ‫باشد برای مثال برای درمان قطع شدن غیر‬ ‫طبیعی پریود حدود ‪ 1/5‬سال زمان الزم‬ ‫است ولیکن عالیم بهبودی در عرض یک یا‬ ‫دو سیکل قاعدگی بروز می کند‪.‬‬ ‫تهیه و ترجمه‪ :‬دکتر محمد رضا رضوانی‬


‫‪120‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫انگیزه ورزش‬ ‫کردن و تناسب‬ ‫اندام را چگونه‬ ‫ایجاد کنیم؟‬

‫پرسش‪:‬‬ ‫چگونه می‌توانم برای ورزش در‬ ‫خود ایجاد انگیزه کنم؟ می‌دانم‬ ‫که ورزش اهمیت فوق العاده ای‬ ‫دارد‪ ،‬اما خودم را مجبور به این‬ ‫کار نمی‌کنم‪.‬‬ ‫پاسخ مارتیکا هینر‪:‬‬ ‫افرادی که بیرون از منزل کار می‌کنند به پر‬ ‫مشغله ای دیگر افراد هستند‪ .‬تفاوت در‬ ‫این است که آنها یک جوری خودشان را به‬ ‫ورزش کردن وادار می‌سازند‪ -‬حتی زمانی‬ ‫که حوصله ندارند‪ .‬روان شناسان ورزشی‪،‬‬ ‫کارشناسان تغذیه و روان شناسان تربیت بدنی‬ ‫سالها برای تشخیص عامل ایجاد انگیزه در‬ ‫افراد غیر متحرک تالش نموده اند‪.‬‬ ‫پاسخ آسان نیست‪ .‬در بعضی تحقیقات نوعی‬ ‫عنصر ژنتیکی که در افراد ایجاد انگیزه‬ ‫می‌کند‪ ،‬تشخیص داده شده است‪.‬‬ ‫یک تعدادی از موشها را در قفسی قرار دادند‬ ‫(به همراه چرخ ورزشی) چند تا از آنها روی‬

‫چرخ می‌پرند‪ ،‬بر عکس بقیه تحرکی نداشتند‪.‬‬ ‫همینطور‪ ،‬برخی افراد واقعا حوصله ندارند‬ ‫بعد از کار بدوند یا به کالس ورزش بروند‪،‬‬ ‫اما بقیه مردم برعکس این گروه هستند‪.‬‬ ‫بیایید با آن روبرو شویم‪:‬‬ ‫شما می‌توانید انجام ندادن هر کاری را توجیه‬ ‫کنید‪ .‬می‌توانید دلیلی برای فعالیت نداشتن یا‬ ‫انجام هزاران هزار کار داشته باشید‪ .‬اما وقتی‬ ‫صحبت از ورزش به میان می‌آید‪ :‬هیچ دلیل‬ ‫و بهانه ای پذیرفتنی نیست‪ .‬حتی اگر بیمار‬ ‫هستید یا از لحاظ جسمانی محدودیت دارید‪،‬‬ ‫می‌توانید برای ورزش مناسب خودتان برنامه‬ ‫ریزی نمایید‪.‬‬ ‫نباید این کار را به تاخیر بیاندازید (کار امروز‬ ‫به فردا مسپار)‪.‬‬ ‫هر چه بیشتر از تحرک ورزشی اجتناب کنید‪،‬‬ ‫به پیامدهای منفی بیشتری دچار خواهید شد‪.‬‬ ‫نه تنها در معرض بیماریهای بیشتری (یا بدتر‬ ‫کردن بیماری کنونی خود) قرار می‌گیرید‪،‬‬ ‫بلکه مرگ زودتر به سراغ شما می‌آید‪ .‬از‬ ‫طرفی هم اضافه وزن پیدا می‌کنید‪ .‬عالوه بر‬ ‫اینها‪ ،‬شل و ول‪ ،‬ناتوان‪ ،‬کم انرژی و ضعیف‬ ‫تر می‌شوید‪ .‬و این نحیف شدن شما را پیرتر‬ ‫می‌سازد‪ .‬لذا اگر توصیه من و دیگر پزشکان‬ ‫را جدی نگیرید و االن که کم سن تر هستید‪،‬‬ ‫بعد از چند سال فردی ‪ 50‬یا ‪ 60‬ساله به‬ ‫نظر می‌رسید‪ .‬دوست دارید که چهره فردی‬ ‫پیر را داشته باشید؟ یا تمایل دارید مثل افراد‬ ‫پرتحرک و زرنگ باشید و خوب تغذیه کنید؟‬ ‫خب‪ ،‬باید بدانید که چه انجام دهید‪.‬‬ ‫این سئوال باقی می‌ماند‪:‬‬ ‫چگونه در خود ایجاد انگیزه کنید؟ باید از‬ ‫تاکتیک‌ها و روش‌های مناسب بهره بگیرید‪.‬‬

‫در زیر چند مورد آورده شده است‪:‬‬ ‫‪ 10 -1‬دقیقه فعالیت‬ ‫این شیوه خیلی موثر است‪ .‬اگر می‌توانید بند‬ ‫کفش ورزشی خود را ببندید و از خانه خارج‬ ‫شوید‪ 90 ،‬درصد قضیه حل است‪ .‬اگر شروع‬ ‫کنید و استارت آن رابزنید‪ ،‬شانس به شما‬ ‫روی می‌آورد‪ .‬خیلی از مردم عالرغم بهترین‬ ‫خواسته‌ها و نیات خود ورزش را رها می‌کنند‪.‬‬ ‫اما شما باید خودتان را به حداقل روزی ‪10‬‬ ‫دقیقه پیاده روی یا استفاده از دستگاههای‬ ‫ورزشی مقید کنید‪ .‬و به مرور مدت آن را‬ ‫افزایش بدهید‪ .‬حتی اگر به همین ‪ 10‬دقیقه‬ ‫هم بسنده کنید‪ ،‬باز هم موثر است و نتیجه‬ ‫می‌گیرید‪ ،‬چرا که بهتر از این است در هفته‬ ‫بیشتر از یک ساعت ورزش کنید‪ ،‬اما زود‬ ‫خسته شوید و آن را کنار بگذارید‪.‬‬ ‫‪ -2‬برای خود دالیل ورزش کردن را مثل‬ ‫سرود هندوها تکرار کنید‪.‬‬ ‫می خواهید برای رفتن به عروسی یا دانشگاه‬ ‫تناسب اندام داشته باشید؟ یا می‌خواهید وقتی‬ ‫در آینه نگاه می‌کنید‪ ،‬از دیدن خود لذت‬ ‫ببرید؟ یا انرژی بیشتری برای بازی کردن با‬ ‫بچه‌ها و نوه‌های خود داشته باشید؟ هر آنچه‬ ‫هدف شما باشد‪ ،‬با ورزش می‌توانید به آن‬ ‫نائل شوید‪.‬‬ ‫هر چه که می‌خواهید و در ذهن دارید‪،‬مجسم‬ ‫کنید و بدانید که با ورزش و تحرک می‌توانید‬ ‫به نتیجه برسید‪.‬‬ ‫‪ -3‬فعالیتی را پیدا کنید که به آن عالقه دارید‬ ‫یا راهی برای عالقمند شدن به آنچه دوست‬ ‫ندارید‪ ،‬بیایید‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬درست است‪ :‬گاهی دستگاه‌های ورزشی‬ ‫خسته کننده هستند‪ ،‬اما آنها یک وسیله‬ ‫هستند‪ ،‬و اگر می‌خواهید تند تند برقصید و‬

‫فعالیت چند گانه داشته باشید‪ ،‬این دستگاه‌ها‬ ‫موثر می‌باشند‪ .‬برای مثال‪ ،‬اگر می‌خواهید‪،‬‬ ‫زبانی را یاد بگیرید‪ mp3 ،‬را پر از درس‌های‬ ‫زبان مورد عالقه خود کنید و هنگام ورزش یا‬ ‫کار روی تردمیل به آنها گوش دهید‪.‬‬ ‫همه اینها بهتر از لمیدن روی مبل و خواندن‬ ‫کتاب یا گوش دادن به اخبار سیاسی و مدام‬ ‫به سینما رفتن هستند‪ .‬البته نباید فقط به این‬ ‫دستگاههای ورزشی اکتفا کنید‪.‬‬ ‫کالس‌های گروهی تناسب اندام برای تحریک‬ ‫کردن شما طراحی شده اند‪ .‬اما به خودتان‬ ‫قول بدهید که در تمام جلسات آنها شرکت‬ ‫جویید‪ .‬این کالس‌ها شامل اروبیک و رقص‬ ‫می‌باشند‪ .‬بهتر است که در دو کالس جداگانه‬ ‫و دو مربی متفاوت ثبت نام کنید‪ .‬بعضی از‬ ‫مربیان شخصیتشان به گونه ای است که افراد‬ ‫را با انگیزه می‌کنند‪ .‬یا برخی از آنها مهارت‬ ‫تدریس فوق العاده ای دارند و کالس‌های‬ ‫اروبیک را آنقدر زنده اداره می‌کنند که افراد‬ ‫انرژی دو چندانی پیدا می‌نمایند‪( .‬بر خالف‬ ‫آن عده که افراد را سردرگم می‌کنند)‪ .‬ضمنا‬ ‫اگر در کالس احساس خوبی ندارید‪ ،‬نشانه‬ ‫ای برای نداشتن مربی خوب می‌باشد‪ ،‬مربی‬ ‫که فقط افاده دارد و تحمل اشتباه شاگردان‬ ‫خود را ندارد‪.‬‬ ‫گاهی برخی افراد کالس ورزش را هم‬ ‫دوست ندارند‪ .‬پس اگر شما هم جزء این‬ ‫گروه هستید‪ ،‬به پارک محل خود بروید و با‬ ‫دیگر افراد تنیس یا والیبال بازی کنید‪ .‬پس‬ ‫حداکثر سعی و تالش خود را به کار ببرید و‬ ‫فعالیت مورد عالقه خود را پیدا کنید‪.‬‬


‫‪119‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫تبلیغات با موهای پریشان یک زن در مترو!‬ ‫این تبلیغ خارق العاده و هوشمندانه در شهر استکهلم کشور سوئد نصب شده است‪ .‬این تبلیغ‬ ‫که برای یک شرکت تولید کننده کرم و انواع شوینده مو طراحی و نصب شده است یک‬ ‫خانم را نشان میدهد که مو هایش هنگام عبور قطار پریشان شده چنانکه گویی باد مترو به مو‬ ‫هایش خورده باشد ‪ ..‬پس از عبور مترو و ترک ایستگاه این خانم مو هایش را مجددا مرتب‬ ‫میکند و این سیکل مجددا با عبور قطار بعدی تکرار میشود ‪ .‬این تبلیغ جالب باعث جلب‬ ‫توجه بسیاری در مترو شده است‪.‬‬


‫‪118‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫یکی از مهمترین اثرهای خلق شده توسط آقای فقیه زاده‪ ,‬طراحی داخلی ‪ BMW‬سری ‪۷‬‬ ‫بود که بسیار خوب از کار درامد‪.‬‬

‫فداکاری عجیب یک پدر در حق‬ ‫دخترش‬ ‫این مرد ‪ 50‬ساله هندی از نوعی ضایعه نادر‬ ‫رنج می‌برد که موجب شده غدد خوش‌خیم‬ ‫روی صورتش رشد کرده و چهره وحشتناکی‬ ‫پیدا کند‪ .‬با وجود اینکه جراحان هندی به او‬ ‫پیشنهاد کرده‌اند تا صورتش را به تیغ جراحی‬ ‫سپرده و چهره جدیدی به دست آورد اما او از‬ ‫این کار امتناع می‌کند‪ .‬وی اعالم کرده قصد‬ ‫دارد تا هزینه‌های عروسی دختر خود را از این‬ ‫چهره خاص و عجیب تامین کند‪.‬‬ ‫موندال" که در کلکته هندوستان متولد شده در‬ ‫هنگام تولد از این ضایعه نادر در صورتش رنج‬ ‫ش و یک چشم و‬ ‫می‌برد که باعث شد یک گو ‌‬ ‫بسیاری از دندان‌های خود را از دست بدهد‪.‬‬ ‫او سال‌های بسیاری را در خیابان به سر برد اما در ‪ 18‬سالگی عاشق شد که حاصل این عشق‬ ‫چهار فرزند است‪ .‬وی با سفر به مکان‌ها و معابد مقدس هند از مردم گدایی می‌کند تا هزینه‌های‬ ‫زندگی خانواده‌اش را تامین کند‪ .‬پزشکان اعالم کرده‌اند این غده‌ها با وجود رشد مداوم روی‬ ‫صورت او سرطانی یا دردناک نیستند‪.‬‬

‫حرکت باور نکردنی یک خبرنگار روی فرش قرمز‬ ‫نظر شما در مورد این دو دختر تهرانی چیست؟!‬ ‫به تازگی کلیپی در شبکه های اجتماعی منتشر شده که در آن‪ ،‬دو دختر جوان حین رانندگی‬ ‫در خیابان های شهر تهران تصمیم می گیرند ترانه یکی از خوانندگان را بخوانند و با موبایل‬ ‫فیلمبرداری کنند‪ .‬تا ‪ 10‬ثانیه اول همه چیز طبق روال عادی پیش می رود اما از همین ثانیه‪،‬‬ ‫تنها صدای مهیب و یک نور وحشتناک بر روی کلیپ نقش می بندد‪.‬‬ ‫این دو دختر جوان که در زمان فیلمبرداری با گوشی خود هیچگونه توجهی به رانندگی‬ ‫نداشتند و حتی دستشان هم روی فرمان نبوده؛ ناگهان با یک تصادف وحشتناک روبرو می‬ ‫شوند‪ .‬سکانس بعدی در بیمارستان شکل می گیرد‪ .‬عکسی از این دو دختر جوان روی تخت‬ ‫بیمارستان منتشر شده که به رغم جراحت های بسیار اما حال نسبتا مساعدی دارند‪ .‬انتشار‬ ‫این کلیپ واکنش های متفاوتی در فضای مجازی داشت و موافقان و مخالفان این اقدام را‬ ‫روبروی هم نشاند‪.‬‬ ‫به نظر شما اگر این حادثه با مرگ یکی از آنها یا مرگ یک عابر پیاده یا سرنشینان یک‬ ‫خودروی دیگر یا فاجعه ای از این دست همراه می شد چه نتیجه ای دربرداشت؟ آیا در‬ ‫آن صورت این دو دختر می توانستند با همین روحیه در عکس های خود عالمت ‪ V‬نشان‬ ‫دهند؟ نظر شما درباره این اقدام چیست؟‬

‫گویی سریال ترفندهای عجیب وغریب "ویتالی سدیوک" در مراسم فرش قرمز ادامه دارد‬ ‫و هر تجمعی از ستاره‌های مشهور از دست‬ ‫او در امان نیست‪ .‬این ژورنالیست اوکراینی‬ ‫هنگامی که "کیت بالنشت" به همراه آمریکا‬ ‫فررا و دیگر هنرمندان انیمیشن "چگونه‬ ‫اژدهای خود را تربیت کنید ‪ " ۲‬روی فرش‬ ‫قرمز جشنواره کن حاضر شدند از پشت‬ ‫سرشان روی زمین دراز کشید و سر خود را به‬ ‫زیر دامن سفید و بلند فررا برد‪.‬‬ ‫این شوخی عجیب ویتالی یاعث شد که خیلی‬ ‫سریع محافظان و مسئوالن امنیتی جشنواره او‬ ‫را دستگیر کنند‪ .‬جالب آنکه وی کماکان به‬ ‫پای فررا چسبیده بود و از وی جدا نمی‌شد‪.‬‬ ‫در این لحظات "کیت بالنشت" که با بهت و حیرت نظاره‌گر بود سعی می‌کرد فرارا را که‬ ‫شوکه‌شده بود آرام کند‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

117


‫‪116‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫آمده بود‪ ،‬می‌گفت‪ :‬از روزی که این سرقت‬ ‫واقع شده کدخدا از همه ما نیز سیر شده و‬ ‫شنیده‌ایم که گفته است می‌خواهد همه ما را‬ ‫طالق بدهد!‬

‫ارتباط جنسی زن سیاسی با‬ ‫زندانی‬ ‫ارتباط جنسی زن سیاسی‬ ‫ارتباط جنسی زن سیاسی با زندانی رابطه‬ ‫جنسی خانم دیپلمات با یک قاچاقچی‬ ‫زندانی آلیز هاراهاپ” که به گفته مقام‌های‬ ‫زندان در طول دو ماه گذشته هر روز به‬

‫شده از این زن در زمان قدم زدن با زندانی‬ ‫انگلیسی باعث شد دادگاه‌ اندونزی حکم‬ ‫به ممنوعیت رفت‌وآمد او به زندان «بالی»‬ ‫بدهد‪.‬‬ ‫“جولیان پاندر” که بزرگ‌ترین قاچاقچی‬ ‫مواد از انگلیس به‌اندونزی است‪ ،‬پس از‬ ‫دستگیری با پرداخت رشوه‌ای کالن به‬ ‫مقام‌های اندونزی مدت محکومیت خود‬ ‫را تا شش سال کاهش داد‪ .‬کنسول‌یار زن‬ ‫انگلیسی تحت بازجویی قرار گرفته اما‬ ‫هنوز هیچ گزارشی در این باره منتشر نشده‬ ‫و مقام‌های مسئول از سکوت این زن در‬ ‫برابر اتهاماتش خبر داده‌اند‪ .‬این کنسول‌یار‬ ‫انگلیسی با یک مرد اندونزیایی ازدواج کرده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫وجه نقد از خودپردازها منسوخ خواهد شد‪.‬‬ ‫تشخيص هويت زيست سنجي يا بيومتريک‬ ‫شامل تطبيق الگوهاي منحصر به فرد اثر‬ ‫انگشت‪ ،‬رگ هاي کف دست‪ ،‬عنبيه يا‬ ‫صداي کاربر با داده هاي ذخيره شده است‬ ‫که مي توان از آن به عنوان رمز عبور ‪100‬‬ ‫درصد ايمن استفاده کرد‪.‬‬ ‫اين شرکت قصد دارد در قالب پروژه‬ ‫‪ Planet Cash‬و با همکاري سرويس‬ ‫خدمات بانکداري ‪ ITcard S.A‬لهستان‪،‬‬ ‫‪ 1730‬عابربانک اين کشور را به فناوري‬ ‫اسکن وريدي انگشت مجهز کند؛ در اين‬ ‫روش مشتريان به جاي استفاده از کارت‬ ‫بانکي و رمز عبور‪ ،‬انگشت خود را بر روي‬ ‫اسکنر دستگاه قرار مي دهند‪.‬‬ ‫در اين فناوري از ترکيب دوربين ‪ CCD‬و‬ ‫نور نزديک مادون قرمز استفاده مي شود؛‬ ‫زماني که انگشت روي اسکنر قرار مي گيرد‪،‬‬ ‫نور نزديک به مادون قرمز از روي انگشت‬ ‫عبور داده شده و توسط هموگلوبين در عروق‬ ‫جذب مي شود و سپس دوربين اقدام به‬ ‫تهيه تصوير از الگوي منحصر به فرد عروق‬ ‫انگشت مي کند‪.‬‬ ‫اين تصوير با پروفايل بيومتريک ثبت شده‬ ‫فرد در بانک‪ ،‬تطبيق داده مي شود و در‬ ‫صورت مطابقت‪ ،‬امکان انجام عمليات‬ ‫بانکي بدون نياز به کارت بانکي و رمز عبور‬ ‫فراهم مي شود‪.‬‬

‫مالقات “جولیان پاندر” بزرگ‌ترین‬ ‫قاچاقچی انگلیسی‪ -‬اندونزی می‌رفت‪،‬‬ ‫همسر یک اندونزیایی است و در مالقات با‬ ‫این زندانی دور از چشم همسرش با او رابطه‬ ‫پنهانی برقرار کرده بود‪.‬‬ ‫مسئول زندان “بالی” اندونزی می‌گوید‪:‬‬ ‫معمو ً‬ ‫ال مأموران کنسولگری هر ماه یک بار‬ ‫به زندانیان هموطن‌شان سر می‌زنند اما این‬ ‫زن هر روز به مالقات این قاچاقچی می‌آمد‬ ‫و درخواست مالقات خصوصی با او را‬ ‫در اتاق قفل شده‌ای داشت‪.‬تصاویر گرفته‬

‫خداحافظي با کارت ها و رمز‬ ‫عبور‬ ‫شرکت هيتاچي ژاپن قصد دارد‬ ‫خودپردازهاي کشور لهستان را به فناوري‬ ‫اسکن بيومتريک مجهز کند که امکان انجام‬ ‫عمليات مختلف را بدون نياز به کارت‬ ‫بانکي و رمز عبور فراهم مي کند‪.‬‬ ‫با گسترش فناوري بيومتريک‪ ،‬به زودي‬ ‫استفاده از کارت هاي بانکي براي دريافت‬

‫طراح جوان و ایرانی ‪ BMW‬را‬ ‫بشناسید‬ ‫نادر فقیه زاده در سال ‪ ۱۳۵۵‬در تهران‬ ‫بدنیا آمد‪ .‬او در سال ‪ ۱۹۸۶‬به خاطر‬ ‫شغل پدرشان که در کنسولگری ایران در‬ ‫فرانکفورت و هامبورگ بود به اتفاق‬ ‫خانواده به آلمان مهاجرت و دوران مدرسه را‬ ‫در آنجا سپری کرد‪.‬‬ ‫او در سال ‪ ۱۹۹۶‬اولین دوره اینترشیپ خود‬ ‫را در مرسدس بنز گذراند‪ .‬بعد از ‪ ۲‬سال‬ ‫کمپانی ‪ BMW‬و ‪ Porsche‬از او دعوت به‬ ‫همکاری کردند ولی از آنجا که نادر عالقه‬ ‫بیشتری به ‪ BMW‬داشت دعوتش را پذیرفت‬ ‫و پس از گذراندن دوره های اینترشیپ در‬ ‫سال ‪ ۲۰۰۱‬به دعوت کریس بنگل وارد‬ ‫دپارتمان طراحی پیشرفته ‪ BMW‬شد‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

115


‫‪114‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫بسیاری از افرادی که لب تیره دارند می خواهند لبهای روشن تری داشته باشند‪ .‬برخی از‬ ‫علل اصلی تیرگی لب قرار گرفتن در معرض بیش از حد نور مستقیم خورشید‪ ،‬واکنش های‬ ‫آلرژیک‪ ،‬استفاده از لوازم آرایشی با کیفیت پایین‪ ،‬سیگار کشیدن بیش از حد‪ ،‬مصرف‬ ‫کافئین زیاد و عدم تعادل هورمونی است‬ ‫لبهای تیره بسیار ناخوشایند هستند و کسانیکه لبهای تیره دارند دوست دارند از این وضع‬ ‫خالص شوند‪ .‬تیرگی لب میتواند دالیل زیادی داشته باشد‪ .‬این می تواند بخاطر واکنش های‬ ‫آلرژیک به رژ لب یا زیاد قرار گرفتن در معرض نور خورشید و یا سیگار کشیدن زیاد باشد‪.‬‬ ‫در برخی از موارد باید به دکتر مراجعه کنید و در برخی از افراد با د اروهای خانگی بطور‬ ‫طبیعی از بین می روند‬ ‫‪ – ۱‬ترک سیگار‬ ‫سیگار کشیدن دلیل اصلی تیرگی لب است اگر سیگاررا ترک کنید لب بتدریج به رنگ‬ ‫اصلی بر می گردد‬ ‫‪ - ۲‬عسل برروی لب بمالید‬ ‫‪ – ۳‬لبهای خود را با یک پارچه ماساژ دهید‬ ‫پس از شستشوی صورت یا حمام لب خود را با یک پارچه مالش دهید ‪ .‬این کار باعث می‬ ‫شود تا سلولهای مرده از بین بروند و لب تازه تر شود باید این کار را هرروز انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ – ۴‬ترکیبی از ماست و لیمو‬ ‫ماست ساده با لیمو به روشن شدن رنگ لب کمک می کند همچنین میتوانید فقط چندقطره‬ ‫اب لیمو بزنید بدون ماست‪.‬‬ ‫‪ – ۵‬ژل آلوئورا‬ ‫شما الزم نیست این ژل را از فروشگاه بخرید اگر به این گیاه دسترسی دارید کمی از برگ آ‬ ‫ن را برش دهید و ژل آن را برروی لب قرار دهید و می توانید در یخچال نگهدارید‬ ‫‪ – ۶‬مسواک زدن به لبها‬ ‫این کار باعث تمیز شدن لب از گردو غبار می شود‬ ‫‪ – ۷‬تکه های یخ‬ ‫استفاده از یخ بر روی لب و ماساژ لب بسیار خوب است‬ ‫‪ – ۸‬عسل و اسکراب قند‬ ‫یک اسکراب آماده کنید با استفاده از عسل و شکر که برای باز کردن رنگ لب بسیار خوب‬ ‫است‬ ‫هیچ درمانی بهتر از روشهای طبیعی وجود ندارد چون درمانهای طبیعی هیچگونه عوارض‬ ‫جانبی ندارند‬

‫در صندلي عقب تاكسي بايد دو مسافر بنشيند‬

‫تاكسي را داريم‪ .‬بعد وقتي مي‌خواهيم افزايش نرخ بدهيم‪ ،‬تورم ساالنه را لحاظ مي‌كنيم‪ .‬در‬ ‫حالي كه من فكر مي‌كنم يكي از مسائل فرهنگي‪ -‬اجتماعي كه بايد در مورد تاكسي‌ها لحاظ‬ ‫كنيم‪ ،‬تعداد سرنشينان آن است‪ .‬عضو شوراي شهر در توضيح بيشتر گفت‪ :‬صندلي عقب‬ ‫تاكسي براي دو نفر طراحي شده‪ ،‬ولي ما سه نفر انسان بالغ را روي اين صندلي مي‌نشانيم‪،‬‬ ‫بدون رعايت شؤونات اسالمي و اخالقي و هيچ توجهي به اين مسائل نداريم‪ .‬آباد خاطرنشان‬ ‫كرد‪ :‬يك زماني روي صندلي جلوي تاكسي دو نفر مي‌نشستند و ما بسيار براي جلوگيري از‬ ‫اين موضوع مبارزه كرديم‪ .‬در چين به عنوان كشوري كه بيش از يك ميليارد نفر جمعيت‬ ‫دارد‪ ،‬اين رسم نيست كه روي صندلي جلو دو نفر يا روي صندلي عقب سه نفر بنشينند‪.‬‬ ‫وي افزود‪ :‬بايد فرهنگ سازي كنيم و كرايه‌ها را بين سرنشينان سرشكن كنيم تا به رانندگان‬ ‫تاكسي هم فشار نيايد‪ .‬ولي قطعا مردم از اين موضوع استقبال خواهند كرد؛ چون اين مساله‬ ‫معضالت فرهنگي و اخالقي ايجاد كرده است‪ .‬به همين دليل من مطمئنم مردم حاضرند ‪۲۰‬‬ ‫تومان اضافه بپردازند و در آسايش به مقصد برسند‪.‬‬ ‫آباد تاكيد كرد‪ :‬به اين ترتيب استهالك خودرو و همچنين برخورد و درگيري بين مسافران‬ ‫كمتر خواهد شد و در فضاي راحت مي‌توانند تردد شهري داشته باشند‪ .‬استاندارد جهاني هم‬ ‫همين است و ما بايد تاكسي‌ها را به سمت استاندارد شدن ببريم‪ ،‬ولي در بحث استاندارد‪،‬‬ ‫فقط داريم روي قيمت‌ها بحث مي‌كنيم‪.‬‬ ‫عضو شوراي شهر اذعان داشت‪ :‬در شش هفت سالي كه من در شوراي شهر حضور دارم‪،‬‬ ‫هيچ‌وقت نگفته‌ايم چگونه تاكسي‌ها را استاندارد كنيم تا خدماتي كه به مسافر داده مي‌شود‪،‬‬ ‫مشابه خدماتي باشد كه در دنيا ارائه مي‌شود‪.‬‬ ‫وي در پايان گفت‪ :‬اولين گام براي استاندارد كردن تاكسي‌ها‪ ،‬بحث ايمني مسافر است‪ .‬زيرا‬ ‫راننده اكنون خود را ملزم مي‌داند كه كمربند ايمني را ببندد‪ ،‬اما مسافران الزامي به بستن‬ ‫كمربند نمي‌بينند‪ .‬بحث ديگر هم ظرفيت مسافر است كه بايد براي صندلي عقب دو نفر‬ ‫تعريف شود‬

‫مرد ایرانی و حرمسرا همراه با ‪۴‬زن عقدی و ‪۳‬صیغه ای!!‬ ‫روزنامه اطالعات یک‌شنبه ششم فروردین ماه سال ‪۱۳۴۰‬نوشت‪:‬‬ ‫دو روز پیش کدخدا عزیز‪ ،‬کدخدای یکی از دهات نزدیک تهران به ژاندارمری ده خود‬ ‫اطالع داد که تمام پول نقد او به سرقت رفته و آخرین همسرش نیز به دنبال گم شدن پول‌ها‬ ‫مفقود گردیده است!‬ ‫کدخدا عزیز ضمن شکایت خود به رئیس پاسگاه ژاندارمری ده گفته است‪ :‬من عالقه زیادی‬ ‫به تشکیل حرمسرا دارم و اکنون در خانه خود ‪ ۴‬زن عقدی و ‪ ۳‬زن صیغه‌ای نگهداری‬

‫عضو شوراي اسالمي شهر تهران با تاكيد بر اينكه در صندلي عقب تاكسي‌ها بايد دو مسافر‬ ‫سوار شوند‪ ،‬گفت‪ :‬به اين ترتيب هم استهالك خودرو پايين مي‌آيد و هم شؤون اخالقي و‬ ‫اسالمي رعايت مي‌شود‪.‬‬ ‫معصومه آباد در گفت‌وگو با فارس در اين خصوص گفت‪ :‬ما هر سال بحث افزايش كرايه‬ ‫تاكسي‌ها را مطرح مي‌كنيم‪ ،‬بدون اينكه تاكسي‌ها را به استانداردهاي رايج در سطح دنيا‬ ‫برسانيم‪ .‬در سراسر دنيا از تاكسي به عنوان يك وسيله نقليه خصوصي و لوكس استفاده‬ ‫مي‌شود‪ ،‬در حالي كه در كشور ما تاكسي يك وسيله نقليه عمومي است‪.‬‬ ‫وي ادامه داد‪ :‬طبق آمار معاونت حمل و نقل و ترافيك‪ ،‬ما ‪ ۱۰‬درصد استانداردهاي جهاني‬

‫می‌کنم‪ ،‬در مجاورت حرمسرایم یک صندوقچه در دیوار کار گذاشته‌ام و در آن پول نقد و‬ ‫جواهراتم را نگهداری می‌کنم و هر روز به آنها سرکشی می‌نمایم‪ ۲۰ ،‬روز پیش دختر ‪۱۵‬‬ ‫ساله ای توجه مرا جلب کرد‪.‬‬ ‫این دختر به قدری طنازی کرد که من بی‌قرار شدم و ‪ ۵‬ساعت بعد از او خواستگاری کردم‬ ‫و یکی از زن‌های عقدی ام را به صیغه مبدل کردم و دختر جوان را عقد نموده و او را به‬ ‫حرمسرا آوردم‪.‬‬ ‫همسر جدید من پریشب مرا اغفال کرد و کلید صندوقچه را از جیبم درآورد و نیمه‌شب‬ ‫صندوقچه را با کمک اقوامش دزدیدند و حاال نه از او خبر دارم و نه از صندوقچه گرانبهایم‪.‬‬ ‫کدخدا عزیز می‌گفت در صندوقچه نزدیک به نیم‌میلیون ریال پول نقد و جواهرات بود و‬ ‫قبل از اینکه زنم را پیدا کنید این صندوقچه را پیدا کنید!‬ ‫یکی از زنان کدخدا عزیز که برای پاره‌ای تحقیقات درباره این سرقت به پاسگاه ژاندارمری‬


‫‪113‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مرجان ابروانی‬

‫اطالعیه کیس‌های‬ ‫تخصصی‪ ‬فدرال‬ ‫فن و‬ ‫از طریق ّ‬ ‫حرفه‬ ‫اداره مهاجرت اعالم نمود که‬ ‫در ماه می ‪۲۰۱۴‬پرنده‌های‬ ‫فن‬ ‫تخصیصی فدرال از طریق ّ‬ ‫و حرفه را قبول مینماید‪ .‬کلیه‬ ‫فارغ تحصیالن‪ ‬در ‪ ‬رشته‌های‬ ‫دانشگاهی و کالج‌های معتبر‬ ‫در رشته‌های ذیل‪ ‬با دانستن‬ ‫ی در حد حداقل‬ ‫زبان انگلیس ‌‬ ‫آیلتس ‪ ۶‬میتوانند اقدام کنند‬ ‫‪ ،‬البته ارزیابی دقیق با توجه‬ ‫به سایر فاکتورها مانند‪ ،‬سطح‬ ‫تحصیالت‪ ،‬سابقه کاری ‪ ،‬داشتن‬ ‫فامیل درجه در کانادا ‪ ،‬سوابق‬ ‫ی در‪ ‬کانادا و‬ ‫کاری و یا تحصیل ‌‬ ‫مهمترین مورد ارزیابی مدارک‬ ‫دانشگاهی متقاضیان توسط مراکز‬ ‫مربوطه در کانادا (‪ )WES‬و سایر‬ ‫فاکتورهای دیگر برای ‪ ‬متقاضی‬ ‫و همسر انجام می‌گیرد‬ ‫مدیران ارشد مالی ‪،‬ارتباطت و سایر‬ ‫سرویسهای بیزینسی با مدرک بیزینس ‪،‬‬ ‫بازرگانی‪ ،‬ارتباطات‪ ‬‬ ‫مدیران ارشد ارتباطات‪ ‬و سایر سرویس‌ها با‬ ‫مدارک بازرگانی‪ ،‬بیزینس ‪ ،‬‬ ‫مدیران مالی و بازرگانی با مدرک‬ ‫حسابداری و اقتصاد ‪ ،‬بازرگانی‪ ‬‬ ‫مدیران منابع انسانی‌ با مدارک بیزنیس ‪،‬‬ ‫ارتباط صنعتی‌‪،‬بازرگانی یا روانشناسی‌‬ ‫مدیران خرید‪ ‬‬ ‫مدیران بیمه‌ و امور مالی‪ ‬‬ ‫مدیران بخش درمانی با مدارک پزشکی‌‪،‬‬ ‫پیراپزشکی ‪ ،‬داروسازی ‪ ،‬دندانپزشکی ‪،‬‬ ‫پرستاری‪ ‬‬

‫مدیران باز سازی ساختمان با‬ ‫مدرک ‪ ‬مهندسی ساختمان و یا معماری‪ ‬‬ ‫مدیران منابع طبیعی با مدرک مهندسی منابع‬ ‫طبیعی ‪،‬جنگلداری‪،‬شیالت و مهندسی‌ معدن‪ ‬‬ ‫بازرسی و حسابدار مالی با مدرک‬ ‫حسابداری‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬مدیریت بازرگانی‪ ‬‬ ‫آنالیست مالی و سرمایه گذاری با مدرک‬ ‫اقتصاد ‪ ،‬بازرگانی‪ ‬‬ ‫مشاور سرمایه گذاری با مدرک اقتصاد‪،‬‬ ‫بازرگانی‪،‬بیزینس‪ ‬‬ ‫سایر مشورین امور مالی با مدرک اقتصاد ‪،‬‬ ‫بازرگانی‪ ،‬‬ ‫مشاور تبلیغات ‪ ،‬فروش ارتباط با مدرک‬ ‫بازاریابی‪ ،‬ارتباطات ‪ ،‬خبرنگاری‪ ‬‬ ‫سوپروایزر یا مشاور بیمه با مدرک‬ ‫حسابداری‪ ، ‬بیمه‌‪،‬کتابداری‬ ‫متولی‌ امالک یا مشاور امالک‪ ‬‬ ‫مهندسین عمران با مدرک مهندسی‌ عمران‬ ‫مهندسین مکانیک با مدرک مهندسی‬ ‫مکانیک‪ ‬‬ ‫مهندس برق و قدرت با مدرک مهندسی‌ برق‬ ‫و قدرت‪ ‬‬ ‫مهندسی‌ پتروشیمی با مدارک مهندسی مرتبط‪ ‬‬ ‫مشاور ات با مدرک مرتبط‪ ‬‬ ‫آنالیست‪ ‬دتا‪ ‬‬ ‫مهندسی‌ کامپیوتر‪ ‬نرم افزار‪ ‬‬ ‫مهندس کامپیوتر سخت افزار‪ ‬‬ ‫برنامه ریز کامپیوتر‪ ‬‬ ‫تکنیسین مکانیک‪ ‬مدرک مرتبط‪ ‬‬

‫براورگر ساختمان‪ ‬‬ ‫تکنیسین برق و قدرت‪ ‬‬ ‫تکنیسین صنعتی‌‬ ‫بازرس بهداشت محیط با مدرک بهداشت و‬ ‫تغذیه و یا شیمی‌ محض‪ ‬‬ ‫تکنیسین نت ورک با مدرک مرتبط‪ ‬‬ ‫سوپروایزر پرستاری‬ ‫پرستارها‪ ‬‬ ‫پزشکان عمومی‬ ‫پزشکان متخصص‪ ‬‬ ‫متخصص تغذیه با مدارک تغذیه یا بیوشیمی‪ ‬‬ ‫شنوایی سنج‪ ‬‬ ‫فیزیوتراپ‬ ‫کارشناس کاردرمانی‪ ‬‬ ‫کارشناس تنفس درمانی‬ ‫کارشناس رادیولوژی‪ ‬‬ ‫سنوگراف‬ ‫کارشناس کمک‌های اولیه‬ ‫استاد دانشگاه و کالج و یا موسسات آموزشی‌‬ ‫با مدرک معتبر‬ ‫روانشناس‬ ‫مربیان مهد کودک‬ ‫مترجمین ‪ ‬‬ ‫کسانیکه‪ ‬تمایل به اقدام برای اخذ ویزای‬ ‫اقامت دائم کانادا را دارند‪ ‬از اکنون‬ ‫جهت ثبت نام امتحان آیلتس برای خود و‬ ‫همسر اقدام فرمایند و شروع به جمع آوری‬ ‫مدارک خود نمایند تا در صورت واجد‬ ‫شرایط بودن سریع ًا پرونده آنها قبل از تکمیل‬

‫ظرفیت ارسال گردد‪ ، .‬با توجه به اینکه اداره‬ ‫مهاجرت در این رده حدود یک سال است‬ ‫که پرونده‪ ‬ای قبول ننموده‌ به محض باز‬ ‫شدن آن تعداد بسیار زیادی پرونده در ابتدا‬ ‫توسط‪ ‬متقاضیان‪ ‬ارسال خواهد شد با توجه‬ ‫به محدود بودن تعداد پذیرش بهتر است از‬ ‫اکنون‪ ‬نسبت به عقد قرارداد اقدام ‪ ‬نموده‪ ‬و‬ ‫با‪ ‬راهنمائی سازمان ما ‪ ‬شروع به جمع آوری‬ ‫مدرک خود بفرمایید تا در تاریخ مقرر‬ ‫بتوانید قبل از از تکمیل ظرفیت پرونده‬ ‫خود را به اداره مهاجرت ارسال فرمایید ‪،‬‬ ‫لطفا توجه فرمایید که اداره مهاجرت لیست‬ ‫محدودی را اعالم کرد و در صورتیکه‬ ‫پرونده شما در تاریخ مقر ارسال نگردید‬ ‫ممکن است ظرفیت آن پر شود و امکان‬ ‫اقدام برای شما وجود نداشته باشد‪ .‬شما‬ ‫میتوانید با رجوع به جدول ذیل به صورت‬ ‫تقریبی کیس خود را امتیاز بندی نمائید‪،‬‬ ‫جهت ارزیابی دقیق با ما در تماس باشید‬ ‫جهت اطالعات بیشتر با ما در تماس باشید‪ ‬‬ ‫و یا‪ ‬رزومه خود را جهت ارزیابی دقیق به‬ ‫ایمیل ‪info@easyimmigration.ca‬‬ ‫ارسال فرمایید‪ ‬‬ ‫با تشکر‬ ‫سازمان مهاجرتی مرجان ابروانی‬ ‫تلفن تهران‪۲۶۲۱۲۵۶۶ :‬‬ ‫‪۳۹۵۷۵۶-۰۹۱۲‬‬ ‫تلفن تورونتو‪۱۴۱۶۸۳۳۰۸۰ :‬‬


‫‪112‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬

‫سگی که هفت سال است روی قبر صاحبش می خوابد!‬ ‫صاحب وی " میگیوئل " در سال ‪ 2006‬درگذشته و سگش مدت کوتاهی پس از مراسم‬ ‫تشییع جنازه ناپدید شد خانواده همه جا را برای یافتن او جستجو کردند و حتی اعالمیه نیز‬ ‫گذاشتند ولی هیچکس او را ندیده بود‬ ‫یک هفته بعد‪ ،‬اواخر شب افرادی که در گورستان بودند سگی را دیدند که روی قبر‬ ‫ی خوابیده آنها با مسول گورستان تماس این گرفتند ‪ .‬گورستان خانواده را مطلع کرد که‬ ‫بالفاصله مراجعه و وی را به منزل بردند‪ .‬ولی هر شب او دیوانه وار پشت درب خانه ناله کرده‬

‫آنها نیز ‪ ۱۶‬هزار و ‪ ۹۸۱‬نفر به سکته مغزی مبتال شده بودند‪ ،‬بازبینی کردند‪ .‬به گفته این‬ ‫متخصصان با مصرف ‪ ۲۰۰‬گرم میوه و ‪ ۲۰۰‬گرم سبزی در روز خطر سکته مغزی به ترتیب‬ ‫‪ ۳۲‬و ‪ ۱۱‬درصد کاهش می‌یابد‪.‬‬ ‫به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری یونایتدپرس‪ ،‬دکتر یان کیو گفت‪ :‬بهبود وضعیت رژیم‬ ‫غذایی و سبک زندگی برای کاهش خطر سکته مغزی و قلبی حائز اهمیت است اما به طور‬ ‫خاص رژیم غذایی حاوی مقادیر زیادی میوه و سبزی به شدت توصیه می‌شود زیرا موثرترین‬ ‫و سالم‌ترین شیوه برای رفع نیازهای ضروری بدن است‪.‬‬

‫چگونه لبهای تیره را روشن کنیم ؟‬ ‫و به در چنگ میزد تا بیرون برود تا صبح که به خانه برگردد‪ .‬بعدها معلوم شد که کاپیتان هر‬ ‫شب به گورستان در فاصله ‪ 3‬مایلی میرفت تا از قبر صاحبش محافظت کند‪.‬‬ ‫نزدیک به ‪ 7‬سال است که هر شب گورستان درهایش را تا سر ساعت ‪ 6‬عصر که او وارد‬ ‫میشود باز نگه میدارد‪.‬او تا صبح که درهای گورستان باز میشود در روی قبر صاحبش‬ ‫میخوابدتا از آن محافظت کند‪.‬‬

‫لبهای تیره بسیار ناخوشایند هستند و کسانیکه لبهای تیره دارند دوست دارند از این وضع‬ ‫خالص شوند‪ .‬تیرگی لب میتواند دالیل زیادی داشته باشد‪.‬‬ ‫بدون شک‪ ،‬لب گلگون طبیعی از ویژگی های جذاب زیبایی یک زن است ‪ .‬بنابراین‪،‬‬

‫سالم‌ترین روش پیشگیری از سکت ‌ه مغزی‬ ‫پزشکان تاکید دارند مصرف روزانه مقادیر بیشتری میوه و سبزی به میزان چشمگیر در‬ ‫پیشگیری از سکته مغزی موثر است‪.‬‬ ‫افرادی که بیشترین حجم میوه و سبزی را در طول روز مصرف می‌کنند ‪ ۲۱‬درصد کمتر با‬ ‫خطر سکته مغزی مواجه می‌شوند‪.‬‬ ‫دکتر «یان کیو» از دانشکده پزشکی دانشگاه «کوئینگدائو»ی چین و همکارانش ‪۲۰‬‬ ‫مطالعه را که طی ‪ ۱۹‬سال گذشته روی ‪ ۷۶۰‬هزار و ‪ ۶۲۹‬مرد و زن انجام شده بود و از بین‬ ‫ادامه در صفحه ‪114‬‬


‫‪111‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫حذف چربی دور شکم با خوردن ماست‬ ‫خب‪ ،‬چربی شکم ممکن است بدالیل مختلفی ایجاد شود‪ ،‬و معموال هم در مردان اتفاق‬ ‫خواهد افتاد و مسبب عوارض جانبی خطرناکی در رابطه با سالمتی شماست‪ ،‬مخصوصا اگر‬ ‫در اطراف دل و روده جمع شود‪.‬‬ ‫چربی شکم به تنهایی می تواند شما را در معرض خطر فشار خون باال‪ ،‬سکته مغزی‪ ،‬بیماری‬ ‫های قلبی‪ ،‬دیابت‪ ،‬سندرم متابولیک و بسیاری شرایط حاد پزشکی دیگر قرار دهد‪.‬‬ ‫تمرینات ورزشی زیادی ادعا دارند که این چربی ناسالم را از بین می‌برند‪ ،‬اما یک چیزی‬ ‫وجود دارد که اگر در برنامه‌ی غذایی‌تان وارد کنید‪ ،‬می‌تواند بطور موثری چربی شکم را‬ ‫آب کند! بله‪ ،‬این نعمت خدادادی اسمش «ماست» است‪.‬‬ ‫با توجه به مطالعات دانشمندان‪ ،‬کلسیم درون این محصول لبنی‪ ،‬درکنار اینکه استخوان و‬

‫عضالت قوی تری برایتان ایجاد می‌کند‪ ،‬به چربی سوزی نیز کمک می کند!‬ ‫تحقیقاتی در این زمینه آشکار کرده‌اند که کلسیم سلول‌های چربی را عالمت‌گذاری می‌کند‬ ‫تا کورتیزول کمتری تولید شود (کورتیزول هورمون استرسی است که باعث ذخیره‌ی چربی‬ ‫بیشتر می‌شود)‪ .‬همچنین آمینو اسید درون این خوراکی مفید‪ ،‬به چربی سوزی و رشد‬ ‫عضالت هم کمک می‌کند‪.‬‬ ‫افزودن ماست به برنامه‌ی غذایی‌تان کمک می‌کند تا سایز دور کمرتان چند سانتی متری‬ ‫کاهش یابد‪ .‬در کنار میزان مناسب یک وعده ماست‪ ،‬بخاطر بسپارید که مصرف میوه‪،‬‬ ‫سبزیجات و گوشت کم چرب را هم فراموش نکنید‪ .‬این یک ایده‌ی عالی است که میزان‬ ‫دقیق وعده‌های غذایی‌تان در روز را از پزشکتان مشورت بخواهید‪.‬‬ ‫همچنین مصرف ماست‪ ،‬عالوه بر مزایای چربی سوزی‌اش‪ ،‬بواسطه ی پروبیوتیک‌هایی‬ ‫که دارد به پاک نگاه داشتن روده از عفونت و همچنین به تقویت سیستم ایمنی بدنتان نیز‬ ‫کمک می‌کند‬

‫زندگی پسر بچه ‪ 13‬ساله با یک مار پیتون ‪ 15‬فوتی‬ ‫یک پسر بچه ‪ 13‬ساله در چین که از زمان نوزادی خود کنار یک مار پیتون به سر میبرد و‬ ‫هم اکنون ‪ 13‬سال است که کنار این میخوابد و بهترین دوست او در منزلشان میباشد‬


‫‪110‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫فیلم طبقه حساس‬ ‫"معراجی‌ها" را پشت‬ ‫سر گذاشت‬ ‫فیلم "طبقه حساس" با فروش باالی‬ ‫‪ 5‬میلیارد تومان رتبه نخست جدول‬ ‫فروش اکران سینماها را در دست‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫هنوز دومین ماه بهار تمام نشده اما‬ ‫آمار فروش فیلم‌های اکران شده در‬ ‫این فصل به رقمی باالی ‪ 15‬میلیارد‬ ‫تومان رسیده است‪.‬‬ ‫خیلی‌ها این آمار شگفت انگیز را که‬ ‫در چند سال گذشته بی سابقه بوده‪،‬‬ ‫عالمتی از ورود سینمای ایران به‬ ‫روزهای خوب آن میدانند اما عده‌ای‬ ‫دیگر اعتقادشان بر این است که چنین‬ ‫وضعیتی به خاطر اکران چند فیلم‬ ‫جذاب و پر مخاطب به طور همزمان‬ ‫بوده و نمی‌شود روی این فروش‌ها‬ ‫حسابی دائمی باز کرد‪.‬‬ ‫گذشته از این قضیه که آیا این وضعیت‬ ‫خوب ادامه خواهد یافت یا نه‪ ،‬به‬ ‫هر حال این نکته که اکران چند فیلم‬ ‫جذاب باعث بدست آمدن چنین آمار‬ ‫فروش باالیی شده‪ ،‬تردید ناپذیر است‬ ‫و با همین حساب می‌شود نتیجه قطعی‬ ‫گرفت که اصلی ترین مشکل سینمای‬ ‫ما وجود فیلم‌های بی رمق و ضعیف‬ ‫در جدول اکران است‪ ،‬نه کمبود سالن‬ ‫و هزینه‌های تولید و‪...‬‬ ‫و نکته‌ی قابل اشاره‌ی دیگر این است‬ ‫که اکثر فیلم‌های پرفروش اکران شده‬ ‫در این فصل با نام کارگردان‌هایشان‬ ‫برای مخاطب شناخته شده بوده‌اند و‬ ‫همین عالمتی روشن است که به عبور‬ ‫ما از دوره‌ی ستاره محور‌ی‌های ساده‬ ‫لوحانه داللت می‌کند؛ یعنی دوره‌ای که‬ ‫چند کمدین لوده و سطح پایین‪ ،‬فیلم‬ ‫فارسی را در عصر جدید دوباره زنده‬ ‫کرده‌ بودند و حضور ناموجه آنها بر‬

‫بسیاری از فرهیختگان هنر هفتم‬ ‫ایرانی سایه انداخته بود‪.‬‬ ‫اساسا دیدن فیلم با نام کارگردان‪،‬‬ ‫حرکتی نخبه گراتر است و این برای‬ ‫سینمای ایران عالمت خوبی است‪.‬‬ ‫راستی! فیلم کمال تبریزی در آمار‬ ‫فروش از فیلم مسعود ده نمکی‬ ‫سبقت گرفت و این در حالی است که‬ ‫معراجی‌ها هم کم نفروخته ‪.‬‬ ‫چنین چیزی نشان می‌دهد که پر‬ ‫فروش شدن فیلم‌های ده نمکی صرفا‬ ‫یک اتفاق نبوده و می‌شود برای کسب‬ ‫چنین آمارهایی در گیشه‌ی ایران‬ ‫برنامه ریزی و تالش کرد‪.‬‬ ‫امسال چند فیلم دیگر هم داریم که‬ ‫احتمال پر فروش شدن آن‌ها می‌رود و‬ ‫تمام این‌ها سر جمع یعنی در سال ‪93‬‬ ‫کار گیشه‌های ما کمی بهتر خواهد بود‪.‬‬ ‫فیلم طبقه‌ی حساس به کارگردانی‬ ‫کمال تبریزی در تهران‪ ،‬فروش ‪3‬‬ ‫میلیارد تومان را رد کرد‪ .‬این فیلم در‬ ‫شهرستان‌ها فروش ‪ 2‬میلیارد و ‪400‬‬ ‫میلیون تومانی را به نام خود ثبت‬ ‫نموده است‪.‬‬ ‫فیلم "معراجی‌ها" به کارگردانی مسعود‬ ‫د ‌ه نمکی نیز با دارا بودن مجموع ًا‬ ‫‪ 30‬سالن در تهران و شهرستان‌ها‪5‌،‬‬ ‫میلیارد و ‪ 350‬میلیون تومان فروش‬ ‫داشته است که از این میزان ‪ 2‬میلیارد‬ ‫و ‪ 90‬میلیون تومان به تهران و ‪3‬‬ ‫میلیارد و ‪ 260‬میلیون تومان به‬ ‫شهرستان‌ها تعلق دارد‪.‬‬ ‫بنابراین گزارش در حالی که ‪ 21‬روز از‬ ‫نمایش فیلم "زندگی جای دیگری‌ست"‬ ‫به کارگردانی "منوچهر هادی" و هادی‬ ‫می‌گذرد تا شب گذشته این فیلم با‬ ‫دارا بودن ‪ 20‬سالن در تهران و ‪10‬‬ ‫سالن در شهرستان‌ها ‪ 380‬میلیون‬ ‫تومان فروش داشته است‪ ،‬که از این‬ ‫میزان‪ 300‬میلیون تومان به تهران‬ ‫و ‪ 80‬میلیون تومان به شهرستان‌ها‬ ‫اختصاص دارد‪.‬‬

‫رضا صادقی بعد از سال‬ ‫ها ظاهرش را تغییر داد !‬ ‫رضا صادقی پس از سال ها‬ ‫ظاهر خودر را تغییر داد و موهایش را‬ ‫کوتاه کرد‪ .‬او با انتشار عکسی و نوشتن‬ ‫متن زیر‪ ,‬این اتفاق را به هوادارانش‬ ‫خبر داد‪...‬‬

‫پژمان بازغی هم از سفر‬ ‫برزیل انصراف داد‬ ‫بازغی گفت‪« :‬با توجه به مشغله‬ ‫کاری که دارم از حضور در پروژه «یار‬ ‫دوازدهم» به کارگردانی محمدحسین‬ ‫لطیفی انصراف دادم و نمی توانم با‬

‫رضا صادقی پس از سال ها ظاهر خود‬ ‫را تغییر داد و موهایش را کوتاه کرد‪.‬‬ ‫او با انتشار عکسی و نوشتن متن زیر‪,‬‬ ‫این اتفاق را به هوادارانش خبر داد‪:‬‬ ‫امسال سال تغير و تالشه ‪ ،‬سال پرواز‬ ‫و شكوه ‪ ،‬سال اثبات قدرت نه شعار‬ ‫‪ ...‬اينم يه تغير قبل از كنسرت ‪....‬‬

‫آنان به برزیل بروم»‪.‬‬ ‫او همچنین اضافه کرد‪« :‬در حال حاضر‬ ‫مشغول بازی در مجموعه «گذر از‬ ‫رنج ها» به کارگردانی فریدون حسن‬ ‫پور هستم که هم اکنون یکی‪ -‬دو روز‬ ‫تصویربرداری به دلیل استراحت گروه‬ ‫متوقف شده است»‪.‬‬


‫‪109‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫معاون وزیر ارشاد‪ :‬رفتار‬ ‫لیال حاتمی در جشنواره کن‬ ‫خالف عفت اسالمی است‬

‫شرکت لیال حاتمی در هیئت داوران‬ ‫فستیوال کن به جای خوشحالی‪ ،‬تاسف‬ ‫مقامات ایران را برانگیخته است‪ .‬این‬ ‫بار حسین نوش‌آبادی‪ ،‬معاون پارلمانی‬ ‫وزیر ارشاد‪ ،‬نگران "اعتبار‪ ،‬عفت و‬ ‫منزلت" زن ایرانی در محافل جهانی‬

‫سحر قریشی در حال‬ ‫رخت شستن‬ ‫پوراندخت مهیمن بازیگر زن‬ ‫پیشکسوت سینمای ایران درباره تازه‬ ‫ترین کار سینمایی اش گفت‪ :‬مشغول‬ ‫ایفای نقش در فیلم سینمایی «دو‬ ‫دوست» به کارگردانی محمد بانکی‬ ‫هستم‪ .‬این کار هم به مانند تمامی‬ ‫کارهای دیگر برادران بانکی کاری‬ ‫است که برای مخاطب عام ساخته‬ ‫شده و فضاها و موقعیتها طوری پیش‬ ‫می رود که مخاطبی که به سینما آمده‬ ‫از تماشای آن لذت ببرد‪.‬‬ ‫مهیمن درباره روند فیلمبرداری کار‬

‫سینما در رگ‌های لیال‬ ‫است‪.‬‬ ‫حاتمی جاری است‪ .‬پدر او علی حاتمی‬ ‫کارگردان سرشناس سینمای ایران و‬ ‫مادرش زری خوشکام‪ ،‬هنرپیشه سینما‬ ‫بود‪ .‬لیال حاتمی با کسب چندین جایزه‬ ‫در جشنواره‌های داخلی و خارجی یکی‬ ‫از موفق‌ترین بازیگران سینمای ایران‬ ‫در عرصه بین‌المللی است‪ .‬حضور او در‬ ‫جشنواره‌های بین‌المللی دست‌مایه‌ای‬ ‫برای عکاسان است‪.‬‬

‫و همبازیانش افزود‪ :‬فیلمبرداری‬ ‫بیشتر از یک ماه است آغاز شده و‬ ‫نهایتا تا اواخر همین هفته تمام می‬ ‫شود‪، .‬این بازیگر درباره اینکه آیا‬ ‫عسکری در فیلم نقش یک خواننده‬ ‫جوان را ایفا می کند یا نه؟ عنوان‬ ‫کرد‪ :‬نه! او جوانی است به مانند همه‬ ‫جوانهای دور و بر ما که آرزوهایی‬ ‫ِ‬ ‫خود‬ ‫دارد اما آهنگهای تیتراژ فیلم را‬ ‫عسکری ساخته است و می خواند‪.‬‬ ‫پوراندخت مهیمن پیرامون ویژگیهای‬ ‫کاراکتر خودش در «دو دوست» ادامه‬ ‫داد‪ :‬این مادر شخصیت خاصی دارد‬ ‫و طنازیهای خاص خود را دارد و از‬ ‫طرفی می کوشد در ارتباط با خانواده و‬ ‫فرزندان هم این طنازیها را حفظ کند‪.‬‬

‫بهرام رادان در استانبول‬

‫مازیار فالحی تیتراژ‬ ‫سریال هفت سنگ را‬ ‫خواند‬ ‫تیتراژ پایانی مجموعه‬ ‫«هفت‬ ‫تلویزیونی‬ ‫سنگ» به تهیه‌کنندگی‬ ‫مجید موالیی توسط‬ ‫مازیار فالحی خوانده‬ ‫شد‪.‬‬ ‫تلویزیونی‬ ‫مجموعه‬ ‫«هفت سنگ» کاری‬ ‫از گروه فیلم و سریال‬ ‫شبکه سه سیماست و‬ ‫داستان سه خانواده به‬ ‫نمایندگی از طبقه‌های‬ ‫مختلف اجتماعی را‬ ‫دربرمی گیرد و هر‬ ‫قسمت از آن با ورود‬ ‫شخصیت های جدید و‬ ‫طرح قصه های فرعی‬ ‫روایت می شود‪ .‬پرویز‬ ‫مهدی‬ ‫پورحسینی‪،‬‬

‫بهرام رادان با انتشار این عکس‬ ‫نوشته‪ :‬دوستان دوست داشتنی‪.‬‬

‫سلطانی‪ ،‬بهنام تشکر‪ ،‬الهام پاوه‬ ‫نژاد‪ ،‬شبنم مقدمی‪ ،‬فرناز رهنما‪،‬‬ ‫ارسالن قاسمی‪ ،‬حامد کیازال و… گروه‬ ‫بازیگران اصلی این سریال را تشکیل‬ ‫می دهند‪.‬‬


‫‪108‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫محسن چاوشی خواننده‬ ‫تیتراژ اولین فیلم‬ ‫سینمایی سعید آقاخانی‬ ‫خواننده ترانه تیتراژ معروف فیلم‬ ‫«سنتوی» داریوش مهرجویی بار دیگر‬ ‫به دنیای سینما بازگشته و در یک‬ ‫همکاری پر سر و صدا‪ ،‬ترانه تیتراژ‬ ‫فیلم «المپ ‪ »۱۰۰‬به کارگردانی‬ ‫«سعید آقاخانی» را می‌خواند‪.‬‬ ‫محسن چاوشی که پس از همکاری‬ ‫در «سنتوری» داریوش مهرجویی‬ ‫هرگز حاضر به حضور در هیچ پروژه‬ ‫سینمایی نشده بود‪ ،‬بار دیگر در یک‬ ‫اثر اجتماعی به عنوان خواننده حضور‬ ‫خواهد داشت تا به قول خودش بتواند‬ ‫برای نجات جان آدم‌ها و هم‌نوعان‌اش‬ ‫بخواند‪.‬‬ ‫«المپ ‪ »۱۰۰‬داستان مردی است‬ ‫که با معضل اعتیاد مواجه بوده و در‬ ‫شرایطی قرار می‌گیرد که تصمیم به‬ ‫مبارزه با مواد مخدر می‌گیرد‪ .‬نزدیک‬ ‫بودن موضوع این فیلم با داستان‬ ‫«سنتوری» می‌تواند زمینه‌ای برای‬ ‫دوستداران این خواننده باشد تا بتوانند‬ ‫بار دیگر صدای خواننده محبوب‌شان‬ ‫را در یک پروژه سینمایی بشنوند‪.‬‬ ‫اما در روزهای گذشته حرف و‬ ‫حدیث‌های فراوانی در مورد این تصمیم‬ ‫چاوشی در رسانه‌ها و شبکه‌های‬ ‫اجتماعی مطرح شد و برخی از تعدد‬ ‫اظهار نظرهای این خواننده درباره کم‬ ‫و کیف فعالیت‌هایش سخن به میان‬

‫آوردند‪.‬‬ ‫آنها اعتقاد داشتند که محسن چاووشی‬ ‫پس از عدم حضور در پروژه «چ»‬ ‫ابراهیم حاتمی‌کیا عنوان کرد که دیگر‬ ‫هرگز در پروژه‌های سینمایی حضور‬ ‫نخواهد داشت و نام آلبوم جدیدش‬ ‫«پاروی بی‌قایق» نیز بارها در صفحه‬ ‫شخصی‌اش دچار تغییر و تحول شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫پیگری خبرنگار «موسیقی ما» برای‬ ‫یافتن پاسخ به این سوال‌ها به صحبت‬ ‫با این خواننده پرطرفدار ختم شد‪.‬‬ ‫«محسن چاوشی» در گفتگو با «موسیقی‬ ‫ما» صحبت‌هایش را درباره این‬ ‫انتقادها‪ ،‬اینگونه آغاز کرد‪ « :‬راستش‬ ‫را بخواهید من کاری به حرف‌هایی که‬ ‫برخی از دوستان کارشناس می‌زنند‪،‬‬ ‫ندارم‪ .‬فقط و فقط هم درباره ماجرای‬ ‫حضورم در این فیلم با شما حرف‬ ‫می‌زنم و بقیه موضوعات مطرح شده‬ ‫در این زمینه‪ ،‬بحث‌های حاشیه‌ای‬ ‫هستند که من همیشه از مواجهه با‬ ‫آنها گریزانم‪».‬‬ ‫خواننده «سنگ صبور» ادامه داد‪« :‬من‬ ‫برای تماشای خصوصی این فیلم دعوت‬ ‫شدم و فهمیدم که با موضوعی اجتماعی‬ ‫طرف‌ام‪ .‬فیلمی که قهرمان آن با یک‬ ‫چالش بزرگ دست و پنجه نرم می‌کند‬ ‫و برای ترک اعتیاد در تکاپو است و به‬ ‫این در و آن در می‌زند‪ .‬بازی «محسن‬ ‫تنابنده» در این فیلم شگفت‌زده‌ام کرد‬ ‫و به شدت تحت تأثیرش قرار گرفتم‪.‬‬ ‫همانجا احساس کردم که برای کمک‬ ‫به هم‌نوعان‌ام باید وارد عمل شوم‪.‬‬ ‫اگر بتوانم با این ترانه حتی یک نفر از‬ ‫هموطنان‌ام را از کابوس اعتیاد رها و‬

‫تشویق‌شان کنم به از سر گیری یک‬ ‫زندگی سرشار از عشق و انرژی و امید‬ ‫به آینده‪ ،‬وظیفه‌ام را انجام داده‌ام و آن‬ ‫احساس رضایتمندی از رسالت هنری‬ ‫و انسانی‌ام را خواهم داشت‪».‬‬ ‫چاوشی ادامه داد‪« :‬من برای کمک‬ ‫به هم‌نوعان‌ام می‌خوانم‪ ،‬نه نقد‬ ‫روشنفکرها‪ .‬نظر همه برای من قابل‬ ‫احترام است‪ ،‬ولی من هم دنیای خودم‬ ‫را دارم‪ .‬احساس می‌کنم وقتی با یک‬ ‫اثر هنری می‌توانم روی طرز فکر‬ ‫آدم‌هایی هرچند اندک تأثیر بگذارم‪،‬‬ ‫چرا این کار را نکنم؟ هیچ لذتی باالتر‬ ‫از تالش برای ساختن جهانی سالم‌تر‬ ‫و بهتر برای من نیست‪ .‬می‌خواهم‬ ‫برای آدم‌ها آرامش و امید به ارمغان‬ ‫بیاورم‪».‬‬ ‫این خواننده در انتهای صحبت‌های‬

‫خود درباره آلبوم جدید و زمان‬ ‫انتشارش گفت‪« :‬آرزوهای بزرگی‬ ‫برای آلبوم جدیدم دارم‪ .‬در «پاروی‬ ‫بی‌قایق» نگاه و تفکر امروزی من به‬ ‫زندگی و عشق جاری است‪ .‬راستش‬ ‫را بخواهید‪ ،‬زمان انتشار این مجموعه‬ ‫هنوز مشخص نیست‪».‬‬ ‫گفتنی است «المپ ‪ »۱۰۰‬اولین فیلم‬ ‫سینمایی سعید آقاخانی در مقام‬ ‫کارگردان است که در سی‌ودومین‬ ‫جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به‬ ‫نمایش درآمد‪ .‬محسن تنابنده‪ ،‬ساره‬ ‫بیات‪ ،‬مسعود کرامتی‪ ،‬حمید لوالیی‪،‬‬ ‫پوریا پورسرخ‪ ،‬رضا رویگری‪ ،‬جمال‬ ‫اجاللی‪ ،‬مهرداد صدیقیان و مهران‬ ‫غفوریان از جمله بازیگران این فیلم‬ ‫سینمایی هستند‪.‬‬

‫اعتراض نفیسه روشن به‬ ‫سوء استفاده از نامش‬

‫نفوذ گفت‪ :‬سریال نفوذ به اطالعات‬ ‫عمومی خودم در مورد مسائل اینترنتی‬ ‫افزود‪ ،‬ولی ناراحت و متاسفم از اینکه‬ ‫این اتفاقات در فضای مجازی رخ‬ ‫می دهد و امیدوارم در فضای غیر‬ ‫از اینترنت نیز چنین سریال هایی‬ ‫پخش شود تا مردم بیشتر حواس‬

‫یکی از بازیگران از ایجاد صفحه‬ ‫قالبی در فیس بوک و اینستاگرام به‬ ‫نام خود اظهار تاسف کرد‪.‬‬

‫نفیسه روشن بازیگر نقش بهار در‬ ‫سریال اینترنتی «نفوذ» گفت‪ :‬سریال‬ ‫نفوذ نخستین سریال اینترنتی ایران‬ ‫است و بازیگران خوبی در آن ایفای‬ ‫نقش کردند که هر کدام از آنها در‬ ‫سریال ها چهره هستند‪ .‬با توجه به‬ ‫اینکه نفوذ بودجه محدودی داشت اما‬ ‫عوامل با تمام وجودشان کار کردند ما‬ ‫این سریال را با با نیت پربیننده بودن‬ ‫ساختیم و خدا را شکر این اتفاق افتاد‪.‬‬ ‫این بازیگر با اشاره به استقبال مردم از‬

‫خود را جمع کنند‪ .‬وی ادامه داد‪ :‬من‬ ‫با سریالی هدف و پیام آن را به مردم‬ ‫می رسانم و از این موضوع متاسفم که‬ ‫برای من در فیس بوک و اینستاگرام‬ ‫صفحه های قالبی باز کردند‪.‬‬ ‫من در هیچ صفحه اجتماعی عضو‬ ‫نیستم و وقتی که همچنین اتفاقی برای‬ ‫من بازیگر می افتد‪ ،‬دسترسی به جایی‬ ‫ندارم هیچکس به کمک بازیگرانی که از‬ ‫نامشان سو استفاده شده نمی آید‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

107


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

106


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

105


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

104


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

103


‫‪102‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫کیم کارداشیان با یک تیپ زیبا در فرانسه‬ ‫کیم کارداشیان متولد ‪ ۲۱‬اکتبر ‪ ۱۹۸۰‬در آمریکا‪ ،‬مدل‪ ،‬بازیگر و مدل ساز‪ ،‬عضو انجمن‬

‫مد و فروشنده لباس می‌باشد‪ .‬او شخصیت شناخته شده تلویزیونی است که بخاطر زندگی‬ ‫گروهی و نوار سکسی لو رفته از او و حضور در ای!‪ ،‬به شهرت زیادی رسیده است‪.‬‬

‫مونیکا بلوچی زیباترین زن سال ‪۲۰۱۴‬‬ ‫طیق نظرسنجی جدید در یکی از سایت های معتبر خانم مونیکا بلوچی زیباترین زن‬ ‫سال ‪ ۲۰۱۴‬شناخته شد‪.‬مونیکا بلوچی متولد سال ‪ ۱۹۶۴‬است و یکی از معروف ترین‬


‫‪101‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫جسیکا آلبا‪ ،‬بازیگر ‪ 33‬ساله هالیوودی در طی مراسمی که در روز مادر و در بیورلی هیلز‬ ‫برگزار شد عنوان "مادر سال ‪ "2014‬را از آن خود کرد‪.‬‬ ‫به گزارش پرشین وی هنگام دریافت جایزه‪ ،‬همسر او َکش وارن ‪ 35‬ساله و دو دختر‬ ‫کوچکش آنر ‪ 5‬ساله و هَ ِون ‪ 2‬ساله نیز در روی صحنه به وی پیوسته و سپس هر چهار نفر‬ ‫آنها در برابر عکاسان قرار گرفتند‪.‬‬ ‫همچنین در این مراسم عالوه کسب عنوان مادر سال‪ ،‬پیراهن نقره ای رنگ جسیکا که با‬ ‫طرح های طالیی مزین شده و به سبک لباس های دهه ‪ 1950‬بود نیز مورد توجه همگان‬ ‫قرار گرفته بود‪.‬‬ ‫در همان روز پس از این مراسم در بیورلی هیلز ‪ ،‬به گزارش پرشین وی جسیکا آلبا سبک‬ ‫لباس خود را به یک ماکسی گلدار تغییر داد و در مراسمی که در شرکت خودش به نام‬ ‫‪ Honest‬برگزار شده بود شرکت کرد‪.‬‬

‫دو بازیگر مشهور هالیوود در یک فیلم بالیوودی‬

‫بزرگ شده لندن است‪.‬‬

‫«اما واتسون» بازیگر انگلیسی فیلم «نوح» در پروژه سینمایی «پاآنی» (‪)Paani‬‬ ‫به کارگردانی «شکهار کاپور» بازی می کند‪.‬هندوستان تایمز اعالم کرد که «جان‬ ‫تراولتا» دیگر بازیگر آمریکایی نیز در این فیلم نقشی کوتاه را بازی می کند‬ ‫«اما واتسون» و «جان تراولتا» در فیلم هندی «پاآنی» (‪ )Paani‬به «سوشانت‬ ‫سینگ راجپوت» پیوستند‪.‬‬ ‫«اما واتسون» بازیگر انگلیسی فیلم «نوح» در پروژه سینمایی‬ ‫«پاآنی» (‪ )Paani‬به کارگردانی «شکهار کاپور»‬ ‫بازی می کند‪.‬‬ ‫«واتسون» در این فیلم نقش اصلی زن را ایفا خواهد کرد و نقش مقابل او ستاره‬

‫ستاره هالیوودی مادر سال ‪ 2014‬شد‬

‫مطرح تلویزیون هندوستان «سوشانت سینگ راجپوت» خواهد بود‪.‬‬ ‫اما واتسون و جان تراولتا‬ ‫در حالی که برخی منابع خبری پیوستن واتسون به این فیلم بالیوودی را تأیید کرده اند‬ ‫هندوستان تایمز اعالم کرد که «جان تراولتا» دیگر بازیگر آمریکایی نیز در این فیلم نقشی‬ ‫کوتاه را بازی می کند‪.‬‬ ‫«شکهار کاپور» که فیلمنامه این اثر را نوشته تاکنون جزئیات داستان فیلم را اعالم نکرده‬ ‫است‪ .‬این پروژه در مرحله پیش تولید قرار دارد و به نظر می رسد اواخر امسال روی پرده‬ ‫سینماها برود‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪100‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬ ‫هاست‪.‬این شایعه ها که میگه دختر من از ازدواجش میلیون‬ ‫ها دالر به جیب زده!! کیم یه پول سیاه هم از این عروسی‬ ‫به دستش نرسید!!! کیم کاداشیان میلیون ها دالر برای‬ ‫عروسیش خرج کرد‪ .‬مادر کیم کاداشیان آنچنان آه و ناله می‬ ‫کرد انگار دخترش همه هدیه های عروسیش رو به موسسه‬ ‫خیریه بخشیده!!‬

‫گریم بسیار متفاوت جانی دپ برای فیلم‬ ‫جدیدش‬ ‫چهره متفاوت جانی دپ زیر گریم تیم «توده سیاه»‪ ،‬شاید‬ ‫موجب حیرت بسیاری شود‪.‬‬

‫جیب بزنه‪.‬‬ ‫بر خالف اینکه کیم به دوربین های برنامه تلویزیونی اجازه‬ ‫فیلمبرداری از مراسمش رو نداده اما می خواد امتیاز فیلم‬ ‫عروسیش رو به باالترین قیمت ممکن به ‪ !E‬بفروشه‪.‬‬ ‫یکی از کسانی که با خانواده کارداشیان در ارتباطه گفت‪:‬‬ ‫کیم کارداشیان داره اجازه فیلمبرداری از فیلم عروسیش‬ ‫رو می ده که در عوض یه عروسی مجانی گیرش بیاد‪.‬اون و‬ ‫کانیه باالخره ارزش واقعی فیلم عروسیشونو فهمیدن‪.‬اونا به‬ ‫شبکه ‪ !E‬گفتن فقط در صورتی بهشون اجازه فیلمبرداری‬ ‫رو میدن که مبلغی بیشتر از ‪ ۱۵‬میلیون دالر بهمون پیشنهاد‬ ‫بدن‪.‬تازه مادر کیم کارداشیان هم به اونا اضافه شده‪.‬کریس‬ ‫جنر داره سعی می کنه ‪ !E‬رو متقاعد بکنه تا مبلغی حدود ‪۴‬‬ ‫میلیون دالر بهش بدن تا اون هم اجازه انتشار عکس های‬ ‫عروسی رو بهشون بده‪.‬‬ ‫اگه یادتون باشه چند وقت قبل کیم کارداشیان در مراسم‬ ‫حمام عروسی که در هتلی برگزار شده بود شرکت کرد‬ ‫و حاال گفته شده تمامی هدیه هایی که اون روز کیم‬ ‫کارداشیان گرفته از طرف کمپانی هایی بوده که مایل بودن‬ ‫محصوالتشون توی این برنامه تبلیغ بشه‪.‬‬ ‫باالخره هرچی باشه کیم کارداشیان تاحاال ‪ ۲‬بار ازدواج‬ ‫کرده و خوب می دونه چطوری باید از مراسم عروسیش‬ ‫پول در بیاره‪.‬‬ ‫مراسم ازدواج قبلی کیم حدود ‪ ۱۰‬میلیون دالر هزینه داشت‬ ‫که البته کیم هم در ازاش مبلغ ‪ ۱۸‬میلیون دالر به جیب‬ ‫زد!!حتی مجله ‪ people‬هم مبلغ ‪ ۱‬میلیون دال به کیم‬ ‫کارداشیان داد تا حق انتشار عکس های عروسیش رو‬ ‫ازش بخره‪.‬‬ ‫بر خالف همه این گزارش ها مادر کیم کارداشیان ‪ ،‬کریس‬ ‫جنر گفته‪ :‬دختر من از ازدواج قبلیش پولی به دست‬ ‫نیاورده‪.‬در یک مصاحبه ای که طی اون جدایی زود هنگام‬ ‫کیم از کریس مورد انتقاد شدید قرار گرفته بود کریس‬ ‫گفت‪ :‬یکی از چیز هایی که خیلی اذیتم می کنه این شایعه‬

‫‪ 2015‬اکران خواهد شد‪.‬‬

‫جورج کلونی و زمان ازدواجشان‬ ‫جورج کلونی ‪ 53‬ساله‪ ،‬تنها پس از گذشت یک هفته‬ ‫از نامزدی اش با وکیل حقوق بشر امل المودین‪ ،‬تاریخ‬ ‫ازدواجشان را تایین کرده است‬ ‫به گفته یکی از دوستان نزدیک امل‪ ،‬او قصد دارد کارت‬ ‫دعوت هایی به خانواده و دوستان داده و به آنها اطالع دهد‬ ‫که باید در ماه سپتامبر به ایتالیا و پس از آن به لبنان پرواز‬

‫جانی دپ ‪ 50‬ساله‪ ،‬در این فیلم در نقش گانگستری به نام‬ ‫وایتی بالجر ظاهر می شود‪.‬‬ ‫اسکات کوپر کارگردانی و فیلمنامه نویسی این پروژه را‬ ‫برعهده داشته است‪.‬‬ ‫وایتی بالجر یک فراری تحت تعقیب در آمریکا و رئیس‬ ‫گروه گانگستری در بوستون می باشد‪ .‬وی پس از ‪ 16‬سال‬ ‫مخفی شدن‪ ،‬در نهایت در سال ‪ 2011‬در خانه اش در‬ ‫سانتامونیکا دستگیر شد‪ .‬در ماه نوامبر ‪ 2013‬دادگاه او را‬ ‫به جرم قتل‪ ،‬اخاذی و جرم های دیگر به حبس ابد محکوم‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫گفته شده برای ساخت این فیلم بسیاری از مغازه های‬ ‫جنوب بوستون درست شده اند تا نمایی شبیه به دهه ‪ 70‬و‬ ‫‪ 80‬داشته باشند‪.‬‬ ‫در این فیلم عالوه بر جانی دپ جوئل ادگرتون و داکوتا‬ ‫جانسون نیز حضور دارند‪.‬‬ ‫«توده سیاه» توسط کمپانی وارنر تولید می شود و اکتوبر‬

‫کنند‪.‬‬ ‫دوست نزدیک امل می گوید‪ ،‬آنها روز دوازدهم سپتامبر را‬ ‫برای ازدواجشان در نظر گرفته اند و به گزارش پرشین وی‬ ‫قصد دارند در یک مراسم کوچک در یکی از روستاهای‬ ‫ایتالیا ازدواج کنند تا بدین ترتیب بیشتر بتوانند عکاسان‬ ‫را کنترل کنند‪ ،‬گرچه آنها هنوز تصمیم قطعی برای این‬ ‫موضوع نگرفته اند‪.‬‬ ‫پس از آن قصد دارند مهمانی بزرگی برای اقوامشان در‬ ‫لبنان و لندن بگیرند‪.‬‬ ‫نامزد جورج کلونی‪ ،‬امل علم الدین ‪ 35‬ساله‪ ،‬متولد لبنان و‬


‫‪99‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫از گواهی‌نامه‌ای که تاریخ اعتبار آن منقضی شده‪ ،‬بازداشت شد و قرار است ماه ژوئیه در‬ ‫دادگاه حاضر شود‪.‬‬ ‫پلیس کالیفرنیا همچنین پس از آنکه یکی از همسایه‌های بیبر مدعی شد او تخم مرغ به‬ ‫خانه‌اش پرت کرده‪ ،‬خانه بیبر را جستجو کرد‪.‬‬ ‫سه هفته پیش نیز بیبر پس از بازگشت از آسیا در فرودگاه بین‌المللی لس آنجلس توسط‬ ‫ماموران گمرگ بازجویی شد‪ .‬البته هیچ اقدام رسمی انجام نشد و او پس از چهار ساعت‬ ‫آزاد شد‪.‬‬ ‫این اتفاقات به محبوبیت بیبر در افکار عمومی لطمه زده است‪ .‬این ماه پس از آنکه بیبر‬ ‫در جوایز جونو کانادا‪ ،‬جایزه انتخاب طرفداران را برد‪ ،‬هو شد‪ .‬روز یکشنبه وقتی او با‬ ‫مادرش در لس آنجلس به دیدن یک بازی بسکتبال رفت بار دیگر هو شد‪.‬‬

‫‪80‬درصد پیش بینی ازدواج !‬ ‫صاحبنظران هالیوودی‪ ،‬تا ‪80‬درصد پیش بینی می کنند که شان پن و شارلیز ترون تن به‬ ‫ازدواج می دهند‪.‬‬ ‫ایندوکه از حدود ‪ 6‬ماه قبل روابط عاشقانه خود را آغاز کردند‪ ،‬اینروزها در همه محافل‬ ‫دیده میشوند و اخیرا مادران خود را به یک شام دعوت کردند و سبب دوستی آنها شدند‬ ‫وهمین مسئله احتمال ازدواج را باال برده است‪.‬‬

‫جاستین بیبر به سرقت ناموفق از یک زن متهم شد‬ ‫پلیس لس آنجلس در حال بررسی ادعاهای مطرح شده علیه جاستین بیبر خواننده پاپ‬ ‫است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری خبرآنالین‪ ،‬خواننده ‪ ۲۰‬ساله کانادایی به سرقت ناموفق از یک زن‬ ‫متهم شده است‪ .‬پلیس در حال بررسی این ادعاست‪ ،‬اما هنوز جاستین بیبر را بازداشت‬ ‫نکرده است‪.‬‬ ‫وبسایت تی‌ام‌زد گزارش داد این زن که نامش فاش نشده‪ ،‬مدعی است پس از آنکه در یک‬ ‫زمین گلف در لس آنجلس از بیبر عکس گرفت‪ ،‬او سعی کرد خودش را به کیف او برساند‬ ‫و آن را بدزدد‪.‬‬ ‫روساریو هررا سخنگوی اداره پلیس لس آنجلس‪ ،‬گفت‪« :‬در حال حاضر قرار بازداشت‬ ‫صادر نشده و کارآگاهان فعال در حال تحقیق هستند‪».‬‬ ‫به گفته پلیس‪ ،‬این اتفاق دوشنبه شب حدود ساعت ‪ ۱۰:۳۰‬در منطقه وان نایز در لس‬ ‫آنجلس روی داده و سه‌شنبه به پلیس گزارش داده شده است‪.‬‬ ‫بیبر سال ‪ ۲۰۱۴‬را با دردسر آغاز کرد‪ .‬او به اتهام رانندگی در حال غیرعادی و استفاده‬

‫ادامه در صفحه بعد‪...‬‬

‫جدال کیم کارداشیان برای فروش امتیاز فیلم عروسی‬

‫کیم کارداشیان قصد داره تا جایی که می تونه هزینه کمتری بکنه و هزینه ها رو‬ ‫روی دوش اسپانسر ها بندازه و از طرف دیگه تا جای ممکن فیلم عروسیش رو‬ ‫به قیمت باالتری بفروشه‪ .‬کیم کارداشیان می خواد توی این قضیه باالترین سود‬ ‫ممکن رو به جیب بزنه‬ ‫طبق گفته ها کیم کارداشیان از مراسم ازدواجش با کیس هامفریز مبلغی حدود ‪۱۸‬‬ ‫میلیون دالر به جیب زد که برای یه ازدواج ‪ ۷۲‬روزه مبلغ قابل توجهی بود‪.‬اما طبق شنیده‬ ‫ها کیم کاداشیان داره برنامه ریزی میکنه که از عروسی سومش سود بیشتری بکنه و مبلغ‬ ‫بیشتری به جیب بزنه‪.‬‬

‫ریلیتی استار ‪ ۳۳‬ساله این روزا داره سر قرارداد حق پخش فیلم عروسیش با ‪ !E‬کلی چک‬ ‫و چونه می زنه‪ .‬کیم کارداشیان قصد داره تا جایی که می تونه هزینه کمتری بکنه و هزینه‬ ‫ها رو روی دوش اسپانسر ها بندازه و از طرف دیگه تا جای ممکن فیلم عروسیش رو به‬ ‫قیمت باالتری بفروشه‪ .‬کیم کارداشیان می خواد توی این قضیه باالترین سود ممکن رو به‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪98‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬

‫سالی فیلد حاضر نیست‬ ‫فیلم اسپایدرمن را ببیند‬ ‫سالی فیلد ستاره قدیمی سینما‪ ،‬در هیچ شرایطی حاضر نیست؛ خود را در فیلم اسپایدر‬ ‫من ببیند! چون در این فیلم‪ ،‬سالی حداقل ‪ 20‬سال مسن تر و شکسته تر از چهره امروزش‬ ‫جلوه می کند‪.‬‬ ‫سالی بعد از بازی در این فیلم در نقش عمه اسپایدرمن‪ ،‬ناگهان متوجه چین و چروک‬ ‫های صورت و گردن خود شده و بالفاصله تن به چند عمل جراحی داده و حداقل ‪ 20‬سال‬ ‫جوانتر شد وهمین سبب شده بدیدن فیلم اسپایدر من نرود‪.‬‬

‫تعجب بخاطر صورت پف کرده و چین چروک دار نیکول کیدمن!!‬ ‫‪ +‬عکس‬ ‫نیکول کیدمن همیشه جز زیباترین زنان باالی ‪ 40‬سال انتخاب میشد‪ .‬او هم اکنون ‪46‬‬ ‫سال سن دارد و صورتش بخاطر زیبایی مورد ستایش همگان قرار می گرفت اما او در‬ ‫جشنواره کن با چهره ای متفاوت حضور پیدا کرد‪.‬‬ ‫صورت نیکلو کیدمن پف عجیبی داشت و چین و چروک های صورتش خیلی بیش از‬ ‫حد معمول به چشم می آمد‪.‬‬ ‫او همیشه از تزریق بوتاکس برای شاداب نگه داشتن پوستش استفاده میکرد اما اینبار به‬ ‫نظر میرسید اوضاع برای او خیلی خوب نبوده است‪....‬‬

‫عکس العمل شدید مردم‬

‫نسبت به حرفهای مایلی سایروس‬

‫چرا جنیفرلوپز دوست پسرش را پنهان کرد؟‬

‫حرفهای مایلی سایروس در کنسرت بزرگ اروپایی اش‪ ،‬عکس العمل بسیاری را‬ ‫برانگیخت‪ .‬مایلی سایروس ضمن نکوهش نوجوانان و جوانانی که سیگار می کشند‪ ،‬گفت‬ ‫که سبب ناراحتی شدید ریه و حساسیت های پوستی میشود‪ ،‬ولی در مورد مصرف ماری‬ ‫جوانا و «وید» گفت بد نیست امتحان بکنید!‬ ‫خیلی از دوستداران مایلی بروی فیس بوک و توئیتر او را سرزنش کرده اند و می گویند‬ ‫حتی ممکن است بروی کنسرت هایش اثر منفی بگذارد‪.‬‬

‫بعضی خبرها و بعضی نیش زبانها‪ ،‬سبب شد جنیفرلوپز ‪ 44‬ساله‪ ،‬دوست پسر ‪ 27‬ساله‬ ‫خود را از انظار دور کند! جنیفر و کاسپراسمارت که حدود دو سال است با هم روابط‬ ‫عاشقانه دارند‪ ،‬معموال در همه محافل و مجالس دیده می شدند ولی بدنبال بعضی عکس‬ ‫العمل ها از سوی رسانه ها و اطرافیان‪ ،‬جنیفر ترجیح داده‪ ،‬اسمارت را از دیدها دور کند‬ ‫و تنها به روابط خصوصی و پنهان و بقولی خانگی خود کفایت نماید چون خیلی ها به این‬ ‫نکته اشاره داشتند که جنیفر با پسری نصف سن خود رابطه دارد‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

97


‫‪96‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫سرمو تکون دادم‪..‬زنگ واحد خودشون رو‬ ‫زد‪..‬درو آروم بستم و پشتمو بهش تکیه دادم‪..‬‬ ‫پشت سر هم نفس عمیق کشیدم و چشمای‬ ‫گشاد شده مو به سقف دوختم‪..‬وای‪..‬خدایا‬ ‫این زن دیگه کی بود؟!‪..‬یعنی از این بعد‬ ‫اوضاع همینه؟!‪....‬‬ ‫اون فکر می کنه من و آنیل واقعا خواهر و‬ ‫برادریم‪..‬بهش حق میدم برداشتش یه چیز‬ ‫دیگه باشه ولی‪..‬حقیقت با اون چیزی که‬ ‫ظاهر قضیه نشون می داد زمین تا آسمون فرق‬ ‫می کرد‪..‬حداقل برای ما‪..‬‬ ‫چمدونم هنوز وسط سالن بود‪..‬مجبوری‬ ‫بردمش تو یکی از اتاقا ‪..‬فعال باید لباسمو‬ ‫عوض می کردم‪..‬بدون اینکه به اتاق و اثاثیه‬ ‫ش دقت کنم یه دست لباس از تو چمدون در‬ ‫اوردم و با اونایی که تنم بود عوض کردم‪..‬یه‬ ‫شلوار ساده ی سفید و یه بلوز آستین بلند ابی‬ ‫تیره که نه تنگ بود و نه کوتاه‪..‬موهامو باز‬ ‫کردم و دستی توشون کشیدم و دومرتبه با گیره‬ ‫بستم‪....‬یه شال سفید هم انداختم رو سرم و‬ ‫در چمدونمو بستم‪..‬‬ ‫لباسایی که قبال تنم بود رو برداشتم‪..‬شلوارم‬ ‫که پاره شده بود بنابراین باید مینداختمش‬ ‫دور‪..‬رفتم تو آشپزخونه و گذاشتمش تو یه‬ ‫پالستیک و انداختمش تو سطل زباله‪..‬‬ ‫مانتو و شالمم گذاشتم تو رختکن حموم تا‬ ‫بعد بشورم‪..‬‬ ‫باید آشپزخونه رو مرتب می کردم‪..‬‬ ‫داشتم سرامیکا رو دستمال می کشیدم که‬ ‫صدای درو شنیدم‪..‬از همونجا بلند صدام‬ ‫زد‪ :‬سوگل؟‪........‬سوگل کجایی؟‪........‬‬ ‫سو‪..........‬‬ ‫و تا خواستم از رو زمین بلند شم دیدم که‬ ‫نفس زنان تو درگاه ایستاد‪..‬منو که تو اون‬ ‫حالت دید دوید سمتم و کنارم نشست‪..‬‬ ‫نگاهش به زانوم بود‪..‬‬ ‫‪ -‬خوبی تو؟‪..‬زخمتو چکار کردی؟‪..‬‬‫درد نمی کنه؟‪..‬نمی سوزه؟‪..‬اگه بدجوره‬ ‫بریم بیمارستان‪..‬بخیه نمی خواست؟‪....‬چرا‬ ‫اینجوری نشستی؟‪..‬به زخمت فشار نیار دختر‬ ‫پاشو‪..‬پاشو برو بشین تو سالن‪ ،‬من‪............‬‬ ‫تند تند پشت سر هم حرف می زد و امون نمی‬ ‫داد جوابشو بدم‪..‬حس نگرانی تو چشماش‬ ‫بیداد می کرد‪..‬‬ ‫لبخند زدم و در حالی که نمی تونستم چشم‬ ‫از جفت چشمای ملتهبش بگیرم گفتم‪ :‬من‬ ‫خوبم‪..‬فقط یه زخم کوچک بود همین‪..‬‬ ‫نگاهشو تو چشمام انداخت و با تردید زمزمه‬ ‫کرد‪ :‬مطمئنی؟!‪..‬‬ ‫با همون لبخند سرمو تکون دادم‪..‬بدنش شل‬ ‫شد‪..‬نفس راحتی کشید و به دستش تکیه‬ ‫داد‪....‬‬ ‫‪ -‬پــــوف‪ ..‬مردم و زنده شدم تا خودمو‬‫رسوندم اینجا‪..‬‬ ‫ کجا بودی؟!‪..‬‬‫خندید و سرشو باال گرفت‪..‬گردنشو کج کرد‬ ‫و به من نگاه کرد‪..‬‬ ‫‪-‬تو پارکینگ‪......‬‬‫اروم خندیدم‪..‬خندید و زل زد تو چشمام‪..‬‬ ‫نگاهمو دزدیدم‪..‬‬ ‫‪ -‬از این به بعد همین بساطو داریم‪..‬فخری‬‫خانم عمرا کوتاه بیاد‪..‬‬ ‫‪ -‬یعنی شک کرده؟‪..‬‬

‫فریبکارانه مقصودش از نزدیکی به من یه چیز‬ ‫دیگه بود ولی حاال که خدا نخواسته تو دامش‬ ‫بیافتم باید خودمم برای رسیدن به ارامش ِ‬ ‫واقعی تالش کنم‪..‬‬ ‫سرم زیر بود و به قدری تو خودم و افکار‬ ‫درهمم فرو رفته بودم که متوجه نزدیکی انیل‬ ‫به خودم نشدم‪..‬هر دومون رو سرامیکای سرد‬ ‫آشپزخونه نشسته بودیم‪..‬اون به دست راستش‬ ‫که سمت من بود تکیه داده بود و تا حدی که‬ ‫شونه ش به شونه م نچسبه به سمتم مایل شده‬ ‫بود‪..‬کنار گوشم گفت‪ :‬حرفای چند ساعت‬ ‫پیشمونو یادت هست؟!‪....‬‬ ‫سرشو کشید عقب ‪..‬از یادآوریش اخمامو تو‬ ‫هم کشیدم‪..‬‬ ‫به کجا می خواد برسه؟!‪..‬‬ ‫میشه دیگه ادامه ندی؟‪..‬‬‫جدی گفت‪ :‬نه!‪......‬‬ ‫نگاهش کردم‪..‬‬ ‫ چرا نه؟!‪..‬با رفتنم از اینجا همه چیز درست‬‫میشه؟!‪..‬رفتنم و سر به نیست شدنم جوابی‬ ‫میشه واسه تموم سواالیی که ازم داری؟!‪..‬‬ ‫خیلی خب باشه‪....‬‬ ‫از کنارش بلند شدم و خواستم برم بیرون که‬ ‫تند صدام زد‪ :‬صبر کن ببینم کجا؟!‪....‬‬

‫‪ -‬نه شک نکرده‪..‬یه زنگ به مامانم بزنه‬‫تمومه‪ ،‬اون خیالشو راحت می کنه‪..‬‬ ‫‪ -‬مگه ریحانه هم‪..‬منظورم اینه که مادرتم‬‫در جریانه؟!‪..‬‬ ‫با یه نگاهه پرمعنا و لحن مملو از شیطنت‬ ‫خودشو کمی سمتم مایل کرد و گفت‪:‬‬ ‫مادرمــون‪....‬بله در جریانه‪....‬‬ ‫سرمو زیر انداختم و لبخند زدم‪..‬‬ ‫مادرمون!‪..‬آره‪..‬چه بخوام چه نخوام اونم‬ ‫صداش می زنه مادر!‪..‬پسر ِ ریحانه‪..‬مادر ِ‬ ‫واقعی من ‪..‬‬ ‫با یه جور ترس و دلهره سرمو بلند کردم‪..‬‬ ‫نگاهه انیل به سرامیکا بود‪..‬اما مشخص بود‬ ‫که حواسش اونجا نیست‪..‬‬ ‫آنیل؟!‪..‬‬‫‪-‬هوم؟!‪..‬‬‫سکوت کردم تا حواسش جمع بشه‪..‬که‬ ‫همینطورم شد‪..‬نگاهش چرخید سمتم‪..‬‬ ‫‪ -‬چیه؟!‪..‬‬‫ بنیامین!‪..‬شنیدی که فخری خانم چی‬‫گفت؟‪..‬‬ ‫نگاهش‪..‬حالت صورتش‪..‬حتی حالت‬ ‫نشستنش‪ ،‬همه چیزش در کمال خونسردی‬ ‫بود‪..‬برعکس اون چیزی که من درونم حس‬ ‫می کردم‪..‬‬ ‫سرشو تکون داد‪..‬‬ ‫‪ -‬اره شنیدم‪..‬‬‫ همین؟!‪..‬نمی خوای بگی چی شده؟!‪..‬‬‫‪ -‬چیزی نشده‪..‬‬‫‪ -‬چیزی می دونی؟!‪..‬‬

‫‪-‬نه!‪..‬‬‫پس چی؟!‪..‬اگه چیزی هست بگو‪..‬منم‬‫حقمه که بدونم‪..‬‬ ‫‪ -‬این چه حرفیه سوگل؟‪..‬خب معلومه اگه‬‫چیزی بدونم حتما بهت میگم‪..‬اون مرد از‬ ‫طرف بنیامین اومده اینجا ولی شاید کارش به‬ ‫فرامرزخان مربوط می شده‪..‬‬ ‫فرامرزخان؟!‪..‬‬‫‪ -‬همونی که واسه ش کار می کنم‪..‬بنیامین‬‫به این زودی نمی فهمه که تو پیش منی‪..‬‬ ‫ولی اون آدرس خونتو داره‪..‬‬‫‪-‬خب این نسبت به کارم طبیعیه‪.......‬تو‬‫فقط هر کس که اومد پشت در تا نفهمیدی‬ ‫کیه و نشناختیش باز نکن‪..‬آیفن اینجا‬ ‫تصویریه از این نظر مشکلی نیست‪..‬‬ ‫اگه فخری خانم به کسی بگه که من اینجام‬‫چی؟‪..‬اگه به گوش بنیامین برسه چی؟‪..‬شاید‬ ‫جلوی در یکی کشیک بده‪........‬‬ ‫خندید و سرشو جلو آورد‪..‬‬ ‫‪-‬انقدر به همه چیز بدبین نباش دختر‪..‬من‬‫حواسم هست‪ ،‬تو هم قبل از هماهنگی با من‬ ‫از خونه بیرون نرو‪..‬من اوردمت اینجا که تو‬ ‫امنیت باشی اگه بیرون نری مشکلی هم به‬ ‫وجود نمیاد‪..‬نگران فخری خانم نباش بهش‬ ‫سفارش می کنم‪..‬درسته خیلی کنجکاوه ولی‬ ‫زن خوبیه‪..‬‬ ‫واقعا می ترسیدم‪..‬اسم بنیامین که می اومد‬ ‫چهارستون بدنم می لرزید‪..‬دست خودم نبود‪..‬‬ ‫بنیامین شیطان بود‪..‬گرچه اون با ظاهری‬

‫ایستادم‪..‬برنگشتم‪..‬از حرص و عصبانیت‬ ‫پر بودم‪..‬با صدایی لرزون از بغض ولی با‬ ‫صراحت گفتم‪ :‬دیدی که همه ی درا به روم‬ ‫بسته ست‪..‬جایی رو ندارم‪..‬جایی که توش‬ ‫احساس امنیت کنم‪..‬نه خونه ی پدریم‪..‬نه‬ ‫هیچ کجای دیگه‪....‬فقط یه جا هست‪..‬یه‬ ‫جای آروم‪..‬جایی که از اول باید می رفتم‪..‬‬ ‫من نباید بین این مردم باشم‪ ،‬جای من فقط‬ ‫سینه ی قبرستون ِ ‪..‬من با زنده ها کاری‬ ‫ندارم!‪......‬‬ ‫هق هق کنان زدم از اونجا بیرون‪..‬داشتم می‬ ‫رفتم سمت همون اتاقی که چمدونم توش‬ ‫بود‪..‬آنیل پشت سرم اومد‪..‬‬ ‫‪-‬این حرفا چیه که می زنی؟‪..‬سوگل تو چت‬‫شده؟!‪..‬‬ ‫ هیچی‪..‬من خیلی هم خوبم‪..‬فقط می خوام‬‫برم جایی که توش احساس امنیت کنم‪..‬‬ ‫‪ -‬مگه اینجا احساس امنیت نمی کنی؟‪..‬‬‫در چمدونو باز کردم‪..‬دنبال یه مانتو می گشتم‬ ‫تا رو بلوزم بپوشم‪..‬‬ ‫ می کردم!‪..‬ولی تموم شد‪..‬االن دیگه نه‪..‬نه‬‫با وجود حرفایی که تو بهم زدی!‪..‬‬ ‫کنارم ایستاد‪..‬صداش می لرزید‪....‬‬ ‫‪-‬مگه چی گفتم؟!‪..‬سوگل من از اون حرفا‬‫قصدی نداشتم‪..‬فقط وقتی گفتی به من به‬ ‫چشم برادرت نگاه نمی کنی گیج شدم‪....‬‬ ‫انگشتام می لرزید ولی هرجوری که بود دکمه‬ ‫هامو بستم‪..‬‬ ‫ نگاه نمی کنم چون تو برادرم نیستی‪..‬چرا‬‫خودمو گول بزنم؟‪..‬هر چی که گفتم حقیقت‬ ‫داشت مگه غیر از اینه؟!‪..‬‬ ‫با پشت دست اشکامو پاک کردم‪..‬موبایلمو‬ ‫که قبال از جیب اون یکی مانتوم در اورده‬ ‫بودم و گذاشته بودم رو میز برداشتم و راه‬ ‫افتادم سمت در ولی آنیل با یه حرکت جلوم‬ ‫ایستاد و سد راهم شد‪..‬‬ ‫ادامه دارد‪...‬‬


‫‪95‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫رمان‬ ‫قسمت ‪34‬‬ ‫فخری خانم_ آنیل جان دست دست نکن‬ ‫مادر‪ ،‬پاچه ی شلوارشو بزن باال ببینم این‬ ‫دختر چه به روز خودش آورده؟‪..‬‬ ‫دست آنیل رو بانداژی که داشت بسته شو باز‬ ‫می کرد خشک شد‪..‬حتی سرشو بلند نکرد که‬ ‫به فخری خانم یا حتی من نگاه کنه‪..‬فخری‬ ‫خانم صداش زد‪..‬آنیل نامحسوس لرزید‪..‬‬ ‫خوب تونستم حسش کنم‪..‬‬ ‫زیر چشمی نگاهی به من انداخت و گفت‪:‬بـ‬ ‫‪..‬بله؟!‪..‬‬ ‫‪------------------‬‬‫‪-‬پسرم چته؟‪..‬چرا هول کردی؟‪..‬چیزی‬‫نشده که میگم پاچه ی شلوار خواهرتو بزن‬ ‫باال زخمشو ببینم‪....‬‬ ‫آنیل هنوز سرش پایین بود و مثال داشت در ِ‬ ‫اون بسته ی نازک رو باز می کرد‪..‬پس چرا‬ ‫لفتش می داد؟!‪..‬‬ ‫‪ -‬فخری خانم من دستم بنده‪..‬بی زحمت‬‫خودتون اینکارو بکنید‪..‬‬ ‫صورت فخری خانم جمع شد و با اکراه‬ ‫گفت‪ :‬مادر خودت که می دونی من دستم به‬ ‫خون بخوره حالم بد میشه‪..‬نگاه کنم چیزی‬ ‫نیست ولی رغبت نمی کنم دست بزنم‪....‬‬ ‫لبای آنیل به لبخندی از هم باز شد‪..‬باندو از‬ ‫تو بسته بیرون اورد و همراهه پنبه و بتادین‬ ‫تو سینی گذاشت‪..‬جلوی پاهام زانو زد‪..‬‬ ‫سرش پایین بود و نگاهش با تردید به پاچه‬ ‫ی شلوارم‪..‬دیگه لبخند نمی زد‪..‬جدی بود‪..‬‬ ‫خدایا می خواد چکار کنه؟!‪..‬‬ ‫زیر نگاهه سنگین فخری خانم هردومون‬ ‫داشتیم آب می شدیم‪..‬اون چه می دونست تو‬ ‫دالی هر کدوم از ما چه خبره؟!‪..‬‬ ‫حال آنیل رو من درک می کردم‪..‬ما هر دو‬ ‫معتقد بودیم و به این مسائل اهمیت می‬ ‫دادیم‪..‬اون به من محرم نبود پس دست زدنش‬ ‫به من هم کار درستی نبود‪..‬اینو خودشم می‬ ‫دونست و مونده بود جلوی فخری خانم چکار‬ ‫کنه که به شک وشبهش دامن نزده باشه؟!‪..‬‬ ‫می دونستم زخمم عمیق نیست‪ ،‬خونریزیش‬ ‫خیلی کم بود‪..‬‬ ‫آنیل دستشو جلو اورد‪..‬دستش می لرزید‪..‬‬ ‫شاید فخری خانم این حالت انیل رو هم پای‬ ‫هول شدنش گذاشته بود که چیزی نمی گفت‬ ‫ولی من می دونستم دلیلش چیه‪..‬مثل منی که‬ ‫لرزش تنم برخالف آنیل کامال مشهود بود‪..‬‬ ‫همین که خواست پاچمو باال بزنه صداش‬ ‫زدم‪ :‬آنیل!‪......‬‬ ‫بی حرکت موند‪....‬سرشو به آرومی باال اورد‬ ‫و نگاهشو با احتیاط تو چشمام انداخت‪..‬‬

‫صورتش قرمز بود و نگاهش تب دار‪..‬‬ ‫فخری خانم_ چی شده دخترم؟‪..‬چیزی می‬ ‫خوای بگو برات بیارم‪..‬‬ ‫سعی کردم لبخند بزنم ولی تو اون شرایط‬ ‫واقعا کار سختی بود‪..‬‬ ‫نه نه شما زحمت نکشید‪....‬‬‫‪-‬نه دخترم چه زحمتی‪..‬بگو چی می‬‫خوای؟‪..‬‬ ‫خدایا‪..‬حاال چی بگم؟‪..‬چه بهونه ای بیارم؟‪..‬‬ ‫به صورت انیل نگاه کردم‪..‬ملتمسانه بهش زل‬ ‫زده بودم و ازش کمک می خواستم‪..‬کمی تو‬ ‫چشمام خیره موند‪..‬نگاهه کوتاهی به فخری‬ ‫خانم انداخت و از کنارم بلند شد‪..‬‬ ‫‪ -‬فراموش کردم الکلو بیارم تو قفسه ست‬‫االن برمی گردم‪..‬‬ ‫و خیلی سریع از اشپزخونه زد بیرون‪--..‬‬ ‫ای بابا این پسر چقدر دست دست می کنه‬ ‫زخمت خشک شد‪..‬‬ ‫ من خوبم فخری خانم ببخشید شما رو هم‬‫تو زحمت انداختم‪..‬‬

‫‪-‬نه دخترجان این چه حرفیه‪..‬تا خیالم‬‫راحت نشه نمیرم دلم طاقت نمیاره‪..‬‬ ‫پـــــوف‪..‬ای خدا عجب شانسی دارم من‪..‬‬ ‫سرمو چرخوندم‪..‬تو دلم ناله می کردم که یه‬ ‫اتفاقی بیافته و فخری خانم از اینجا بره‪......‬‬ ‫صدای انیلو از تو راهرو شنیدم‪..‬تا اینکه اومد‬ ‫بیرون و تو درگاهه آشپزخونه ایستاد‪..‬داشت‬ ‫با تلفن حرف می زد‪..‬‬ ‫‪ -‬بله بله‪ ...........‬درسته می فهمم‬‫چی می گید ولی االن‪.........‬باور‬ ‫کنید نمی تونم‪...........‬یعنی انقدر‬ ‫مهمه؟!‪..................‬تو موهاش دست‬ ‫کشید و پشت گردنشو ماساژ داد ‪ ..‬به ما نگاه‬ ‫کرد و تو گوشی گفت‪ :‬خیلی خب ظاهرا‬ ‫چاره ای نیست‪..........‬باشه‪..‬فعال!‪..‬‬ ‫گوشی رو از کنار گوشش اورد پایین و رو‬ ‫به من گفت‪ :‬سوگل من باید برم یه کار خیلی‬ ‫مهم برام پیش اومده تو این گیر و دار زنگ‬

‫زدن میگن بیا‪..‬‬ ‫فخری خانم از کنارم بلند شد و بی توجه‬ ‫به دستپاچگی آنیل گفت‪ :‬پسرم اول زخم‬ ‫خواهرتو پانسمان کن بعد برو‪ ،‬کار که دیر‬ ‫نمیشه‪...........‬‬ ‫فخری خانم که حرف می زد انیل منو نگاه می‬ ‫کرد‪..‬باهام حرف نمی زد ولی از اون نگاهه‬ ‫پرمعنا می خوندم که قصدش چیه‪..‬‬ ‫از اپن فاصله گرفت‪..‬‬ ‫‪ -‬شرمنده م فخری خانم ولی من باید برم‪..‬‬‫سوگل تو این کار وارده می تونه از پسش بر‬ ‫بیاد‪......‬و بلندتر گفت‪ :‬فعال‪......‬‬ ‫و صدای بسته شدن در آپارتمان‪..‬‬ ‫فخری خانم برگشت و منو که دید پاچه ی‬ ‫شلوارمو زدم باال اومد طرفم‪..‬زخمم همونطور‬ ‫که فکرشو می کردم اصال عمیق نبود‪..‬نمی‬ ‫شد گفت یه خراش ِ ساده ولی سطحی بود‪..‬‬ ‫‪ -‬دخترم خودت می تونی؟!‪..‬این پسر‬‫که معلوم نیست چشه؟نه به اون همه ترس‬ ‫که وقتی خوردی زمین هول شده بود و‬ ‫نمی دونست چکار کنه نه به این همه بی‬ ‫مسئولیتی‪..‬آخه آدم خواهرشو تو این وضع ول‬ ‫می کنه و میره سرکار؟!‪..‬‬ ‫چندشم شده بود منم از خون بدم می اومد ولی‬ ‫مجبور بودم‪..‬پنبه رو به بتادین آغشته کردم‬ ‫‪..‬سعی داشتم با زخمم تماس پیدا نکنه که در‬ ‫اونصورت تا جیگرم می سوخت‪..‬‬ ‫ از آنیل گله نکنید فخری خانم اونم سرش‬‫شلوغه‪..‬من خودم می تونم از پس کارام بر‬ ‫بیام‪..‬‬ ‫‪ -‬چه می دونم مادر برادر خودته البد بهتر‬‫از من می شناسیش‪..‬من برم؟‪..‬‬ ‫پس موندنش تا االن به خاطر چی بود؟!‪..‬‬ ‫ بازم شـ ‪.......‬‬‫‪ -‬شرمنده نباش دختر چقدر شما خواهر و‬‫برادر تعارفی هستین؟‪..‬باز آنیل االن خیلی‬ ‫بهتر شده قبال که تا دلت بخواد خجالتی‬ ‫بود‪..‬پس من دیگه میرم ولی بازم میام بهت‬ ‫سر می زنم‪..‬مراقب خودت باش دخترم‪..‬خدا‬ ‫رو شکر زخمتم عمیق نیست‪..‬‬ ‫یه تیکه چسب رو باند زدم و دستمو به کابینت‬ ‫گرفتم تا بلند شم‪..‬پام که نشکسته بود‪..‬‬ ‫رفتیم بیرون و تا جلوی در همراهیش کردم‪..‬‬ ‫‪ -‬یه وقتایی که حوصله ت سر میره بیا‬‫پیش من واحد ما همین واحد رو به رویی ِ‬ ‫‪..‬خوشحال میشم‪..‬‬ ‫لبخند زدم‪..‬‬ ‫باشه حتما‪....‬بابت آش هم ممنون‪..‬‬‫‪--‬قابلتونو نداشت‪..‬پس فعال‪.....‬‬


‫‪94‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫لباسارو پوشیدمو لباس نامزدیرو گذاشتم رو‬ ‫تخت و تو یه کاغذ نوشتم ‪:‬دیگه الزمش‬ ‫ندارم بده کارای مهمت بپوشن‬ ‫رفتم بیرون پگاه داشت تلویزیون میدید هیچ‬ ‫حسی نداشتم انگار بهم ظلم شده بود و من‬ ‫میخواستم انتقام بگیرم‬ ‫من میرم‬‫کجا‬‫میرم پارک بابت لباسا ممنون‬‫تو این گرما زده به سرت‬‫تو که نمیخوای بری من میرم پس غصه‬‫نخور‬ ‫نه نمیشه منم میام‬‫میخوام تنها باشم‬‫منتظر جوابش نموندمو از خونه زدم بیرون‬ ‫تا پارک راهی نبود‪.‬من تو اون پارک زندگی‬ ‫کرده بودم بچگیم تو اون پارک خالصه شده‬ ‫بود خودمو میدیدم که بدون هیچ غمی بازی‬ ‫میکنم باورم نمیشد اون گذشته ها مربوط به‬ ‫منه کسی که االن با هزارتا غم این جا ایستاده‪.‬‬ ‫زندگیم در عرض یه هفته دگرگون شده بود‬ ‫راه خونرو پیش گرفتم واااای االن همه‬ ‫میخواستن به خاطر دیشب مواخذم کنن‬ ‫نمیدونستن که خودم پشیمونم تا درو باز کردم‬ ‫مامانم پریدجلو‪ :‬کجا بودی؟؟‬ ‫جوابشو ندادم رفتم سمت اتاقم‬ ‫اگه فرهاد زنگ زد گفت بریم خرید عروسی‬‫بریم قبرستون بریم جهنم حاال هر جا یه بهونه‬ ‫میاری میگی نمیتونم باهاش برم‬ ‫شما که دیشب با هم خوب بودید‬‫شما فقط ظاهر ماجرارو دیدید‬‫دیشب چی شد ؟ حالت خوبه‬‫هیچی من خوبم دیگه نمیخوام درباره ی‬‫دیشب چیزی بشنوم خودت واسه همه یه‬ ‫بهونه بیار‬ ‫باشه من یه کاریش میکنم تو برو استراحت‬‫کن‬ ‫مامانم هیچ وقت این قدر باهام راه نمیومد‬ ‫حتما فهمیده بود حالم بده و شکه شده بود‬ ‫اخه من هر موقع حالم بد بود هم به روم‬ ‫نمیوردم تا ساعت چهار به زندگی گندم فکر‬ ‫کردم یه خورده تو خونه چرخیدم و تا هوا‬ ‫تاریک شد خوابیدم‪.‬‬ ‫پگاه زود اماده شو دارم میام دنبالت‬‫کجا؟‬‫میریم بگردیم‬‫از اتاقم اومدم بیرون بابام خونه بود بلند سالم‬ ‫کردم بابام با تعجب نگام کرد تو این چند‬ ‫روز تو خونه یاسکوت بود یا دعوا‬ ‫صبح به خیر بابا!!!!!!‬‫داشتم شاخ های بابامو که در میومد میدیدم‪.‬‬ ‫بازم زده بودم خط بیخیالی‬ ‫میشه ماشینو امروز بدید به من؟؟؟‬‫البته من امروز خونه ام‬‫باشه‬‫خواستم برم که بابام صدام کرد‬ ‫غزاله خیلی خوشحالم همه چیز به حالت‬‫عادی برگشته‬ ‫من هیچی رو فراموش نکردم‬‫اون روز وقتمو کامل پر کردم کالس زبان‬ ‫باشگاه کالس رقص استخر‬

‫میخواستم از مجردیم استفاده کنم یه زندگی‬ ‫بدون فرهاد سه ماه گذشت ‪.‬یه بار فرهاد اومد‬ ‫دنبالم تو چشماش زل زدمو گفتم‪:‬نمیخوام‬ ‫ببینمت اونم رفتو سه ماه دیگه نیومد‬ ‫بعد از تموم شدن تابستون با شروع ترم جدید‬ ‫دیگه وقت فکر کردن هم نداشتم بعضی شبا‬ ‫با چشمای بسته درس میخوندم نسیم ونازیال‬ ‫با هم تو یه روز عروسی گرفتن عروسیشون‬ ‫خیلی باحال بود دو تا عروس ودوتا داماد‬ ‫فرهادم بود ولی اون قدر سرم شلوغ بود که‬ ‫هیچی نه از فرهاد نه از عروسی نفهمیدم‬ ‫یه روز تو اتاقم نشسته بودم که مامانم اومد تو‬ ‫یه دفترچه گذاشت رو میز‬ ‫این چیه؟‬‫بابات واسه جهازت داده‬‫ببر پسش بده فرهاد خودش همه چی رو‬‫اماده کرده‬ ‫نمیشه باباتو که میشناسی‬‫باشه حوصله بحث کردن ندارم برو بیرون‬‫‪-‬پنجشنبه فرهاداینا میان واسه تعیین روز‬

‫دقیق عروسی‬ ‫باشه برو بیرون‬‫دیگه راه فراری نبود عروسی نزدیک بود‬ ‫روزهای خوب مجردی داشت تموم میشد با‬ ‫این که فرهادو دوست داشتم ولی من هنوز‬ ‫بچه بودم دوست داشتم بچگی کنم امادگی‬ ‫مسئولیت یه زندگی دیگه رو نداشتم‬ ‫فرداش با پگاه واسه اخر هفته لباس خریدم‬ ‫تا اخر هفته همش تو فکر بودم گاهی اوقات‬ ‫اون قدر غرق میشدم که متوجه اطرافم نمیشدم‬ ‫وقتی به خودم میومدم میدیدم یه ربعه یکی‬ ‫داره صدام میکنه‪!.‬‬ ‫باالخره پنج شنبه رسید اون روز مامان بزرگ‬ ‫فرهاد هم اومد قبال تو نامزدی دیده بودمش‬

‫ولی خیلی مختصر‪ .‬به نظر زن خوبی بود‬ ‫فرهاد خیلی عوض شده بود قیافش غمگین‬ ‫بود صورتش الغر شده بود هیچ کدوممون‬ ‫حرف نمیزد بزرگتر ها واسه خودشون تصمیم‬ ‫میگرفتن اخرشم قرار شد ‪ 29‬بهمن بعد از‬ ‫امتحانات من عروسی بگیریم‬ ‫خندم گرفته بود باورم نمیشد دارن درباره ی‬ ‫عروسی من حرف میزدن‪ .‬موقع شام خوردن‬ ‫فرهاد فقط دو قاشق خورد که فکر کنم اونم‬ ‫به زور خورد هیچ کس متوجه ناراحتی منو‬ ‫فرهاد نبود‪.‬‬ ‫موقع خداحافظی فرهاد به بابام گفت اگه‬ ‫اجازه بدید باغزاله چند لحظه صحبت کنم‬ ‫وااا این که منوادم حساب نمیکرد حاال چی‬ ‫شد یهو نکنه همون اتفاقی که دفعه پیش افتاد‬ ‫بیافته‬ ‫بابام بهم اشاره کرد با فرهاد رفتیم سمت اتاقم‬ ‫درو بستمو پشتش واستادم فرهاد راه میرفت‬ ‫و دستشو تو موهاش میکرد ای بمیری فرهاد‬ ‫این قدر دستتو کردی تو موهات منم دلم‬ ‫خواست موهای خوش حالتش به نظر نرمو‬

‫لطیف میومد اصال یادم رفت واسه چی اومده‬ ‫بودیم تو اتاق موهای فرهاد رو مخم بود‬ ‫بعد از پنج دقیقه از جیب کتش یه پاکت در‬ ‫اورد گذاشت رو میز‬ ‫منتظر جوابت هستم‬‫هان؟؟‬‫خودت بعدا میفهمی منظورم چیه‬‫داشت از در اتاق میرف بیرون اگه به موهاش‬ ‫دست نمیزدم شب خوابم نمیبرد از پشت‬ ‫یواشکی خیلی اروم دست زدم به موهاش‬ ‫خیلی سریع برگشت یه متر پریدم عقب با‬ ‫تعجب نگام کرد‬ ‫تو االن چی کار کردی؟؟؟‬‫مثل یه بچه کوچولو شده بودم که میخواست‬

‫خراب کاریشو جمع کنه‬ ‫هان من هیچی داشتم پشت سرت میومدم‬‫ولی تو دست زدی به موهام‬‫نه توهم شاید یه جونوری چیزی تو موهاته‬‫شاید شپش داری‪!!!.‬‬ ‫از کی تا حاال دستای تو شده شپش؟؟؟‬‫من که گفتم هیچ کاری نکردم فقط داشتم‬‫پشت سرت میومدم‪.‬‬ ‫اهان چه جالب‬‫دستشو کرد تو موهامو به هم ریختشون زدم‬ ‫رو دستش‬ ‫اه نکن گفتم که من نکردم‬‫تو چیو نکردی؟؟؟‬‫منحرفیا‪!!!.‬‬‫قبل از این که بتونه چیزی بگه رفتم تو حال‬ ‫همه منتظر بودن‬ ‫واااای موهاش چه قدر باحال بود از موهای‬ ‫منم نرم تر بود وقتی دستشو کرد تو موهام یه‬ ‫حس خوبی بهم دست داد یه حس توهمی‪.‬‬ ‫لبخند اومد رو لبم با این که خودم این‬ ‫وضعو درست کرده بودم ولی االن از این که‬

‫رابطمون بهتر شده بود خیلی خوشحال بودم‬ ‫از همه خداحافظی کردم موقع خداحافظی با‬ ‫فرهاد خم شد و دم گوشم گفت‪:‬میخوای اسم‬ ‫شامپومو بهت بگم؟‬ ‫اه داشت مسخرم میکرد گند زده بودم بد‬ ‫جور خودمو ضایع کردم غزاله میمردی حس‬ ‫کنجکاویتو یه جور دیگه ارضا میکردی‪.‬‬ ‫محکم کوبیدم به ساق پاش یهو صاف‬ ‫واستادو خندیدو گفت‪:‬خدافظ عزیزم‬ ‫بعد از این که همه رفتن یاد پاکتی که فرهاد‬ ‫گذاشت رو میزم افتادم سریع رفتم سمت‬ ‫اتاقم‪..‬‬ ‫ادامه دارد‪...‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

93

Roza Fox

Javanan Toronto would love to hear your stories about life in our city they may be in Farsi or English. Each week we will print new stories allowing us and you to keep in contact. Please send your stories to info@javanan.ca Attention Roza We look forward to interacting with our readers

d d e h l e t l i i p r p e w Gho d m e t a a Cal s meet e r i S S L ig a n i V


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

Sunlight streams through the window, beckoning. Long sleeves are cut short. Soup bowls are traded for salad bowls. Indoor dining gets upgraded to the patio. Spring requires salads, and it most definitely requires the grill. Once

This salad is delicious without the grilling, but a bit of char adds more character and brings new life t o the mix. The grilled daikon

I’m

strips 1 red onion, sliced into thick rings 2 mangoes, cut into 4 halves 1 carrot, shredded 3 scallions, diced 3 tablespoons lime juice 1 tablespoon rice vinegar 1 tablespoon honey 1 teaspoon minced fresh ginger 1/2 teaspoon sea salt 1 teaspoon sesame oil 1/4 cup safflower oil or grapeseed oil or other oil of your choice 1/4 cup sliced almonds Instructions Preheat your grill. Brush the romaine, cabbage, daikon, red onion and mangoes with the oil. Once the grill is hot, brush the grates

meandering through my flower beds, removing all signs of winter as best I know how, turning over the earth in the vegetable garden … the last thing I want to do is confine myself to the kitchen while my family runs around outside, inhaling the crisp air. This means all sorts of meals are converted to grill-top cooking. The outdoors become the kitchen extension once the weather is nice enough, and it is currently nice enough.

mellows ever so slightly, and the mango becomes sweeter, more complex. The red onion loses its sharpness in much the same way you might lose your sleeves, saying goodbye as it soaks up the heat from the grill below.

A simple lime and sesame affair holds all the pieces together. My husband likes this with teriyaki chicken served alongside. I think it would be good with just about anything or simply on its own, Grilled Chopped Salad with enjoyed on the patio with a cold Sesame Lime Vinaigrette via drink and the people you love in a eHow.comWhether I’m doing space you call home. full-on vegetarian cooking Grilled Chopped Salad with or simply cooking the sides Sesame Lime Vinaigrette via alongside the mains, salads are eHow.com among my favorite non-meat dishes. I also enjoy green beans, Grilled Chopped Salad with asparagus, artichokes, broccoli, Sesame Lime Vinaigrette zucchini, mushrooms, sautéed Prep Time: 10 Minutes greens and more. For smaller Cook Time: 10 Minutes items, simply line the grill with foil and give the foil a brush with Ingredients: oil to prevent sticking. You can also buy an expensive grill pan, 2 tablespoons oil of your choice but I think the foil does the job for 1 small head romaine, cut in half far less investment. 1/2 head green cabbage 1 daikon, sliced into thick, flat

92

with oil. Place the vegetables on to cook and cook for 5 to 10 minutes, turning everything but the mangoes once. Allow to cool slightly, and then chop the romaine, cabbage, daikon and red onion into small pieces. Toss them in a bowl with the carrots and green onions. (A few slices of daikon and red onion can be saved for garnish, if desired.) In a small bowl, combine the lime juice, vinegar, honey, ginger and salt. Slowly whisk in the sesame oil and safflower oil until combined. Pour the dressing over the salad and toss to combine. Sprinkle almonds over the salad and add the mangoes. (Mangoes can be added diced or served 1 piece per person.) Makes 4 servings.


‫‪91‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫دویدم و پریدم رو تخت‬ ‫عالیه‬‫فرهاد اومد کنارم نشت و کرواتشو که‬ ‫همرنگ لباس من بودو باز کرد لبخندم ماسید‬ ‫تازه یادم اومد با فرهاد تو یه خونه تنهام خونه‬ ‫ای که با اون شمع ها و رز ها هر کسی رو‬ ‫تسلیم احساساتش میکنه فرهاد حتما نمیتونه‬ ‫خودشو کنترل کنه با ترس سریع از جام بلند‬ ‫شدم فرهاد دستمو گرفت و پرتم کرد رو‬ ‫تخت خودشم خم شد روم‬ ‫کجا میخواستی بری‬‫ااا چیزه من باید برم‬‫ولی من که خیلی خستم حوصله ندارم‬‫برسونمت میتونی با این لباس تنهایی بری یا‬ ‫میتونی لباس خوابتو از تو کمد برداری یه‬ ‫دوش بگیری و استراحت کنی‪!!!.‬‬ ‫با تعجب نگاش کردم همون طوری نگاش‬ ‫میکردم منتظر بودم یه کاری کنه ولی اونم‬ ‫همون طور منو نگاه میکرد یهو قاطی کردو‬ ‫بلند شد رفت سمت یه دری که تو اتاق بود‬ ‫من میرم حموم‬‫اوکی‬‫وااای فرهاد الهی من قربونت برم از خوشحالی‬ ‫نمیدونستم چی کار کنم تو اتاق راه میرفتم و‬ ‫با خودم میخندیدم یاد لباس خوابی که فرهاد‬ ‫گفت افتادم البد یه لباس خواب لختی توری‬ ‫بود دو تا کمد بود یکیشو باز کردم خالی بود‬ ‫فقط یه تاپ با یه گرمکن اویزون بود وا این‬ ‫بود لباس خوابم برشداشتم و با تعجب نگاش‬ ‫کردم‪ .‬خدا این فرهادو شفا بده هرکس دیگه‬ ‫ای بود حتما در لحظه ی اول کارمو میساخت‬ ‫فرهاد با این که این همه کارای خوب واسم‬ ‫کرده بود ولی هیچ انتظاری نداشت‪.‬‬ ‫در حموم باز شد لباسو پرت کردم تو کمد‬ ‫و درش رو بستم و برگشتم سمت در حموم‬ ‫فرهاد کلشو اورد بیرون‬ ‫غزاله میشه بهم لباس بدی یادم رفت با‬‫خودم بردارم‬ ‫اصال حواسم نبود‬ ‫به من چه‬‫پس من خودم بیام بیرون بردارم حوله هم‬‫ندارم‬ ‫تازه دوزاریم افتاد وای خدا من چرا ای قدر‬ ‫خنگ میزدم اگه فرهاد کاریم نداشت با این‬ ‫خنگ بازیام یه کاری میکردم که یه بالیی‬ ‫سرم بیاره‬ ‫نه نه االن میارم‬‫تو کمدم چند تا کشو هست لباس زیرم تو‬‫کشوی دومه‬ ‫وای خاک تو سرم حاال چیکار کنم وااااای‬ ‫خدا‪ !!!.‬کاشکی میگفتم خودش بیاد برداره‬ ‫و خودم از اتاق میرفتم‪ .‬در کمدشو باز کردم‬ ‫یه تیشرتو شلوارک برداشتم چشمامو بستم در‬ ‫اون کشویی که گفت رو باز کردم نفهمیدم‬ ‫چیزی که برداشتم لباس زیر بو یا نه سریع‬ ‫کردمش الی لباسای دیگه چشمامو باز کردم‬ ‫یه نفس عمیق کشیدم و اب دهنمو قورت‬ ‫دادم عملیات به خوبی انجام شد به خودم یه‬ ‫عالمت موفقیت دادم افرین غزاله عملیات‬ ‫اول خوب بود هر چی تو کمد گشتم حوله‬ ‫پیدا نکردم‬ ‫فرهاد این جا حوله نیست‬‫شوخی کردم حوله ها تو حمومه‬‫با حرص رفتم دو در حموم در زدم‬

‫بیا لباساتو بگیر‬‫همه چی هست شلوار لباس زی‪...‬‬‫لباسارو پرت کردم سمتش یه قهقه زد حرصم‬ ‫در اومده بود دلم میخواست خفه اش کنم ای‬ ‫فرهاد تو روحت با حرص نشستم رو تخت و‬ ‫زل زدم وقتی اومد بیرون گفتم‬ ‫چه عجب تشریف اوردید‬‫اگه عجله داشتی تو هم میتونستی بیای‬‫خواستم جوابشو بدم که گوشیش زنگ خورد‬ ‫با تعجب نگاش کردم کی بود این وقت شب‬ ‫فرهاد اصال تعجب نکرد انگار واسش عادی‬ ‫بود گوشیشو از روتخت برداشت‬ ‫بله‬‫‬‫چی شده زود بگو‬‫‬‫چیییی؟‬‫‬‫همون جا باش مواظب همه چی باش االن‬‫میام‬ ‫گوشیرو قطع کرد با عجله رفت سمت در‬ ‫دنبالش رفتم‬ ‫کجا فرهاد؟‬‫یه کار فوری پیش اومده‪.‬‬‫یعنی چی انقدر مهمه که االن باید بری؟‬‫اره عزیزم تو استراحت کن من برمیگردم‬‫پیشونیمو بوسید و رفت منو شک زده کرد‬ ‫همون طور دم در ایستاده بودم مارو باش‬ ‫عاشق کی شدیم شب نامزدیش ول کردو رفت‬ ‫لعنتی دیگه نتونستم جلوی اشکامو بگیرم‬ ‫رو مبل نشستم و تا جایی که میتونستم گریه‬ ‫کردم‪.‬‬ ‫صبح با سر درد و بدن درد بیدارشدم هنوز رو‬ ‫مبل بودم این یعنی فرهاد هنوز نیومده‬ ‫به زور خودمو به اتاق رسوندم گوشیمو‬ ‫برداشتم تا به پگاه زنگ بزنم هیچ لباسی‬ ‫نداشتم تا باهاش برم خونه یه پیغام از فرهاد‬ ‫داشتم‬ ‫عزیزم یه کار مهم دارم شرمندم بمون شب‬‫میام‪.‬‬ ‫هه فکر کرده عروسک خیمه شب بازیشم‬ ‫پسره ی احمق عوضی همه ی احساسات‬ ‫دیشبم پرید االن اصلال دوست نداشتم‬ ‫ببینمش‬ ‫به پگاه زنگ زدمو گفت تا یه ساعت دیگه‬ ‫میاد نشستم جلوی تلویزیون دلم ضعف‬ ‫میرفتو معدم میسوخت ولی هیچی از گلوم‬ ‫پایین نمیرفت نفهمیدم چهقدر گذشت تا‬ ‫صدای زنگو شنیدم در حیاطو باز کردم و‬ ‫دو در خونه منتظر پگاه شدم همون طور که‬ ‫داشت میومد به گلبرگای رو زمین با تعجب‬ ‫نگاه میکرد‬ ‫اینا چیه این چه وضعیه؟ بعد از یه هفته‬‫خودتو باختی خاک تو سرت‬ ‫اومد تو بهش هیچ اعتنایی نکردم‬ ‫لباسارو بده‬‫با تعجب نگام کرد تا حاال باهاش این طوری‬ ‫برخورد نکرده بودم‬ ‫کیفی که دستش بودو داد بهم رفتم سمت‬ ‫اتاق وانو پر کردمو نشستم توش نفهمیدم‬ ‫چقدر گذشت که دیدم پگاه در میزنه‬ ‫االن میام‬‫‪-‬تو روحت میمیری جواب بدی سکته کردم‬

‫ادامه دارد صفحه ‪94‬‬


‫‪90‬‬

‫رمان‬ ‫چه‬ ‫به‬ ‫عشق‬ ‫قــــیـــمت‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪5‬با این حرف بقیه گیج شدم‬ ‫حاال باید چی کار میکردم دیگه‬ ‫نمیتونستم فرار کنم از دست‬ ‫فرهاد عصبانی بودم ولی هر وقت‬ ‫بهش نگاه میکردم همه چی یادم‬ ‫میرفت االنم که قرار بود باهاش‬ ‫برقصم حتما یه کاری دست خودم‬ ‫میدادم‪.‬‬

‫فرهاد اومد جلو دستمو گرفت اصال‬ ‫نمیفهمیدم چطوری میرقصم بوی فرهاد‬ ‫مستم کرده بود تو بغلش بودم سرمو تکیه‬ ‫داده بودم به شونش دلم میخواست داد بزنم‬ ‫بگم من عاشق این بشرم‪ .‬وای چرا احساساتم‬ ‫این مدلی شده یهو قاطی میکنم همش تقصیر‬ ‫فرهاد دیگه دو دقیقه مهربونو جذابه دو دقیقه‬ ‫مثه سگ میمونه‬ ‫ضربان قلبشو حس میکردم نفساش تند شده‬ ‫بود منم داشتم دیوونه میشدم کاشکی میشد‬ ‫ماچش کنم ولی مثل همیشه احساساتمو‬ ‫ریختم تو خودم‪ .‬نفساشو کنار گوشم حس‬ ‫کردم‬ ‫عشقم؟‬‫هوم؟‬‫میای امشب یه خاطره بسازیم؟‬‫با تعجب نگاش کردمو گفتم‪:‬چطوری؟‬ ‫فرار کنیم‬‫حرفش به نظر خیلی مسخره بود ولی وقتی‬ ‫یکم بیشتر فکر کردم دیدم بد نیست یکم‬ ‫هیجان‪ .‬بهش خندیدم‬ ‫این خنده یعنی اوکی پس حواست به من‬‫باشه اشاره کردم بیا دنبالم‪.‬‬ ‫باشه‬‫باورم نمیشه این قدر زود بخشیدیم فکر‬‫کردم بابت اون موضوع ناراحتی‪.‬‬ ‫اهنگ تموم شد نتونستم جوابشو بدم‪ .‬کم کم‬ ‫قلق فرهاد داشت دستم میومد اگه من بابت‬ ‫ماهان مواخذش میکردم دعوا میشد حاال بیا‬ ‫درستش کن ولی وقتی سکوت کردمو به ظاهر‬ ‫بخشیدمش خودش به گه خوری افتاد‪...‬‬ ‫همینه‪..‬‬ ‫یه حس باحالی داشتم هیجان استرس عشق‬ ‫نمیدونم کدوم اینا بود ولی هر چی بود خیلی‬ ‫لذت بخش بود‬ ‫ساعت دوازده بود چند تا از مهمونا رفته بودن‬ ‫فرهاد صبر نکرد تا از مهمونا خداحافظی کنیم‬ ‫لذت فرار همین بود‪ .‬بهم اشاره کرد و رفت‬ ‫سمت در ضربان قلبم زد باال یه نگاهی به‬ ‫دورو بر انداختم همه مشغول بودن گوشیمو از‬ ‫رو میز برداشتم برگشتم که برم سمت در پگاه‬ ‫جلوم ظاهر شد‬

‫کجا؟‬‫هیچ جا‬‫گفتم کجا؟‬‫فرار‬‫توهم چی داری میگی؟‬‫بعدا میفهمی‬‫دلو زدم به دریا و رفتم بیرون فرهاد بی قرار‬ ‫راه میرفت تا منو دید دستمو گرفت و گفت‬ ‫زود باش‪ .‬شروع کردیم به دویدن‬ ‫صبر کن‬‫دستشو ول کردمو کفشامو در اودم با یه دستم‬ ‫کفشو گوشه ی لباسمو گرفتم با یه دستمم‬ ‫دست فرهادو‬ ‫در حالی که داشتیم میدویدیم فرهاد به یکی‬ ‫زنگ زدو گفت ماشینو اماده کن‬ ‫گرمای دست فرهاد گرمای هوا سرمای کاشی‬ ‫ها فرار تو روز نامزدی با عشقم همه و همه‬ ‫حس خوبی بود‪ .‬مثل دیوونه ها میدویدیم و‬ ‫میخندیدیم سریع سوار ماشین شدیم یه ساعت‬ ‫تو خیابونا گشتیم اهنگ میذاشتیمو بلند‬ ‫باهاش میخندیدیم همه چی یادمون رفته بود‬ ‫فر هاد دیگه اون ادم اخمو و جدی نبود منم‬ ‫فراموش کرده بودم تو این هفته چه بالها سرم‬ ‫اومده دیگه خسته بودم فرهاد فهمید و گفت‪:‬‬ ‫پیش به سوی سوپرایز‬ ‫سوپرایز؟‬‫اره یه چیز عالی‪.‬‬‫بعد از اون همه جنگولک بلزی احتیاج به‬ ‫ارامش داشتیم اهنگ ستاره های سربی ابی‬ ‫رو گذاشتم هردومون با لیخند فکر میکردیم‬ ‫بعد از مدتی پیچید تو خیابون گیشا چشام‬ ‫گرد شد‬

‫وا فرهاد منو داری میبری خونه؟ این بود‬‫سوپریزت؟‬ ‫صبر داشته باش‪.‬‬‫پیچید تو یه کوچه‬ ‫چشماتو ببند‬‫داشتم ار کنجکاوی سکته میکردم‬ ‫از ماشین پیاده شدیم فرهاد کمکم میکرد یه‬ ‫جا واستاد صدای در اومد‬ ‫باز کن‬‫چشمامو باز کردم از چیزی که جلوم بود‬ ‫شکه شدم یه حیاط خوشگل زیر پام تا خونه‬ ‫گلبرگ های رز قرمز بود باورم نمیشد‬ ‫فرهاد هلم داد تو و درو بست‬ ‫میدونستم این محلرو دوست داری همین‬‫طور یه حیاط سبز واسه همین این خونرو‪..‬‬ ‫این خونرو چی ؟؟؟؟‬‫این جا خونمونه‬ ‫چی؟؟؟؟؟‬‫واقعا شکه شده بودم به فرهاد نگاه میکردم تا‬ ‫اثار شوخی رو تو قیافش پیدا کنم ولی هیچ‬ ‫خبری نبود دوباره به خونه و حیاطش نگاه‬ ‫کردم همیشه همچین چیزی میخواستم تازه‬ ‫تو حیاط یه تابم داشت‪ .‬اندازه ی یه دنیا از‬ ‫فرهاد ممنون بودم‪.‬‬ ‫از شک اومدم بیرون از خوشحالی باال پایین‬ ‫میپریدم نمیدونستم چیکار کنم از هیجان‬ ‫جیغ زدن یادم رفته بود‬ ‫عزیزم راحت باش این جا کسی صداتو‬‫نمیشنوه جیغ بزن‬ ‫‪-‬وااااای فرهاد عاشقتم تو خیلی‬

‫قسمت ‪5‬‬

‫خوبی‪!!!!!!!!!.‬‬ ‫پریدم بغلش اصال حالیم نبود دارم چی کار‬ ‫میکنم یهو به خودم اومدم خواستم از بغلش‬ ‫بیام بیرون که نذاشت و محکم تر بغلم کرد‬ ‫قلبم تو دهنم بود‬ ‫اااا ولم کن باید به مامان زنگ بزنم نگران‬‫میشه‪.‬‬ ‫بهونه خوبی نبود خودم بهش اس دادم اصال‬‫نگرانت نیست‪.‬‬ ‫اغوشش زیبا ترین حس دنیا رو بهم میداد‬ ‫یهو ولم کرد دستشو گذاشت زیر زانوم و بلندم‬ ‫کرد ناخوداگاه دستمو انداختم دور گردنش‬ ‫نفسامون به هم میخورد هر دومون تند تر‬ ‫نفس میکشیدیم ‪ .‬چرا این عشق این قدر‬ ‫یهویی شد من اصال مهلت فکر کردن نداشتم‬ ‫من داشتم چی کار میکردم نباید اجازه میدادم‬ ‫اتفاقی بیافته وگرنه پایبند میشدم هنوز واسه‬ ‫ی اعتراف زود بود شاید این عشق نبود شاید‬ ‫یه هوس بود ولی نه من عاشق فرهاد بودم‬ ‫ولی هنوز تردید داشتم تک تک سلول هام‬ ‫اونو میطلبید حس میکردم حتی یک پانیه هم‬ ‫بدون اون نمیتونم‪.‬‬ ‫وقتی وارد خونه شدیم شگفت زدگیم بیشتر‬ ‫شد هیچ چراغی روشن نبود فقط نور شمع بود‬ ‫واسه همین نتونستم خیلی خوب تشخیص بدم‬ ‫خونه چه شکلیه و چه خبره فقط فهمیدم خونه‬ ‫به دو تیکه تقسیم میشه فرهاد از شیش تا پله‬ ‫رفت باال این قسمتش یه دنیای دیگه بود در‬ ‫یه اتاقو باز کردو رفت تو و دم در گذاشتم‬ ‫زمین اتاق خوابمون همرنگ اتاق خودم بود‬ ‫همه چیش ترکیب بنفش و زرشکی بود‬ ‫‪-‬نمیخوای تختو تست کنی؟‬


‫‪89‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫کرد که طبق انتظارات خانواده اش زندگی کند‬ ‫و مسیر شغلی آنها را دنبال کند‪ .‬برای اینکه‬ ‫ناامیدی شغلی خود را فراموش کند ‪ ،‬در خانه‬ ‫پرخاشگر و ستیزه جو شد ‪ ،‬و حتی نمی‌دانست‬ ‫که در طلب رابطه زناشویی از همسرش بیش‬ ‫از حد متوقع است‪ .‬بعد از اینکه شهراد این‬ ‫موضوع را متوجه شد ‪ ،‬بسیار شرمنده شد و‬

‫قول داد که بیشتر به احساسات همسرش توجه‬ ‫کند‪.‬‬ ‫نازی مانند پدرش فردی سربزیر و متواضع بود‬ ‫‪ ،‬اما مانند مادرش راه‌های نادرست بسیاری‬ ‫را امتحان می‌کرد‪ .‬در وهله اول ‪ ،‬نازی قبول‬ ‫نمی‌کرد که شخصیتی انفعالی دارد ‪ ،‬اما بعد‬ ‫از چند جلسه این واقعیت را پذیرفت ‪ ،‬و‬

‫متوجه شد که با خرج کردن‌های بیهوده نباید‬ ‫شوهرش را در فشار مالی می‌گذاشت‪ .‬نازی‬ ‫تصمیم گرفت که از این پس در روابط جنسی‬ ‫خودش پیش قدم بشود ‪ .‬من به نازی گفتم‬ ‫تو فکر می‌کردی شهراد از تو فقط به عنوان‬ ‫همسری برای ارضای نیازهای جسمی اش‬ ‫می‌بیند در صورتیکه تو هم همان رفتار را با‬

‫شهراد داشتی و او را به چشم بانک پولی نگاه‬ ‫می‌کردی"‪.‬‬ ‫مشاور ادامه می‌دهد‬ ‫شهراد نیاز داشت که نیازهای جسمی اش‬ ‫را کنترل کند و مهارت‌های ارتباطی اش را‬ ‫بهبود ببخشد‪ .‬به جای اینکه نازی را به خاطر‬ ‫خرج‌های پی در پی سرزنش کند سعی کند‬ ‫که نازی را تشویق کند تا با همدیگر در مورد‬ ‫خرج کردن و برنامه ریزی مالی اقدام کنند‪.‬‬ ‫علیرغم درگیری شدیدی که این زوج با‬ ‫یکدیگر داشتند ‪،‬به آنها توصیه کردم که در‬ ‫مقابل فرزندان شان با یکدیگر بحث و جدل‬ ‫نکنند‪ .‬خیلی مهم است که پدر و مادر در مورد‬ ‫روش‌های تربیتی و اموزشی با یکدیگر موافق‬ ‫به نظر برسند‪ .‬نازی سعی می‌کرد از این به بعد‬ ‫شهراد را در مورد کارهایی که بچه‌ها می‌کنند‬ ‫مطلع کند ‪ .‬برای حل مشکل به شهراد پیشنهاد‬ ‫کردم که به پسرش توضیح بدهد که کالس‬ ‫اسکیت برای ما هزینه زیادی دارد و اگر تو‬ ‫نخواهی به طور مرتب سر کالس‌هایت حاضر‬ ‫شوی در قبال هر جلسه ای که غیبت می‌کنی‬ ‫به ما ضرر می‌زنی‪ .‬شهراد این توضیحات را به‬ ‫پسرش داد و او نیز دیگر هیچ اصراری برای‬ ‫شرکت در کالس‌های اسکیت نکرد‪.‬‬ ‫بتدریج اشتیاق رابطه زناشوییی شهراد‬ ‫نیز کاهش پیدا کرد ‪ ،‬و نازی نیز از این‬ ‫موضوع ارامش بیشتری به دست آورده بود‪.‬‬ ‫بعد از چند ماه ‪ ،‬نازی در جلسه ای به من‬ ‫گفت " تازگی‌ها به نیازهای شهراد جواب‬ ‫مثبت نمیدهم مگر اینکه واقعا دلم بخواهد‬ ‫و حوصله اش را داشته باشم ‪ .‬و این باعث‬ ‫شده رابطه زناشویی مان کمتر از قبل شود و‬ ‫االن به جایی رسیده ایم که اغلب من در آغاز‬ ‫رابطه زناشویی پیش قدم می‌شوم"‪ .‬عالمت‬ ‫خوب دیگر این بود که نازی دست از خرج‬ ‫کردن‌های بیهوه برداشته بود‪ .‬شهراد می‌گوید‪":‬‬ ‫هنوز هم من صورتحساب‌ها و شارژ ساختمان‬ ‫را می‌پردازم‪ .‬اما دیگر روی خرج و مخارج‬ ‫کنترلی ندارم و این واقعا اوضاع را برای من‬ ‫و نازی آسان تر کرده است‪.‬‬ ‫در نهایت ‪ ،‬نازی و شهراد دوباره احساس‬ ‫کردند که عاشق یکدیگر شده اند‪ .‬انگار که‬ ‫تازه ازدواج کرده اند و خانواده تشکیل داده‬ ‫اند‪ .‬به آنها توصیه کردم که مرتب با یکدیگر‬ ‫بیرون بروند ‪ ،‬اکنون شهراد و نازی دو بار‬ ‫در ماه با همدیگر بیرون می‌روند و این کار‬ ‫به بهبود رابطه شان کمک زیادی کرده است‪.‬‬ ‫اکنون نازی و شهراد بعد از دو سال که از‬ ‫جلسات مشاوره شان می‌گذرد آماده اند که‬ ‫به تنهایی به جنگ با مشکالت شان بروند‬ ‫‪ ،‬البته هنوز هم شهراد را به طور جداگانه‬ ‫مالقات می‌کنم تا بتواند مشکالت کاری اش‬ ‫را نیز حل کند‪ .‬هر دو نفر آنها در زمینه بهبود‬ ‫رابطه شان پیشرفت قابل مالحظه ای کرده اند‬ ‫و آنقدر با هم صمیمی هستند که حتی قبل از‬ ‫ازدواجشان نیز رابطه ای به این خوبی نداشته‬ ‫اند‪ .‬سال بعد ‪ ،‬می‌خواهند جشن پانزدهمین‬ ‫سالگرد ازدواج شان را برگزار کنند ‪ .‬نازی‬ ‫می‌گوید تغییراتی که در شهراد صورت گرفته‬ ‫را بسیار دوست دارم ‪ ،‬و االن نیز در مورد‬ ‫خودم احساس بهتری دارم ‪ .‬نسبت به آینده‬ ‫مان بسیار خوش بین هستم ‪ ،‬و می‌دانم که‬ ‫آماده تغییرات بزرگی در زندگی مان هستیم‪.‬‬


‫‪88‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫با زیاده خواهی شوهرم در رابطه زناشویی چه کنم؟‬ ‫چرا شوهر من صبر نمی‌کند تا‬ ‫یک بار هم که شده من برای‬ ‫رابطه زناشویی پیش قدم شوم؟‬ ‫شوهرم همیشه از من رابطه‬ ‫زناشویی می‌خواهد‬ ‫شهراد همیشه همسرش را‬ ‫برای رابطه زناشویی در فشار‬ ‫می‌گذارد‪ .‬کار به جایی رسیده‬ ‫که نازی از اتاق خوابشان متنفر‬ ‫شده ولی هیچ گاه به شوهرش‬ ‫"نه" نمی‌گوید‪ ،‬ولی از راه‌های‬ ‫دیگر تالفی می‌کند‪ .‬آیا این زوج‬ ‫که همیشه در حال کیش و مات‬ ‫کردن همدیگر هستند می‌توانند‬ ‫به زندگی شان ادامه دهند؟ آیا‬ ‫این زندگی دوامی دارد؟‬

‫نازی می‌گوید‬ ‫چرا شوهر من صبر نمی‌کند تا یک بار هم که‬ ‫شده من برای رابطه زناشویی پیش قدم شوم؟‬ ‫شوهر من هیچ وقت در رختخواب مرا راحت‬ ‫نمی‌گذارد ‪ .‬شاید فکر کنید بعد از ‪ 15‬سال‬ ‫زندگی زناشویی تمایالت جنسی اش خاموش‬ ‫شده باشد ‪ ،‬اما اینطور نیست – او هر روز از‬ ‫من رابطه زناشویی می‌خواهد‪ .‬بعضی اوقات‬ ‫از کار زیاد خسته می‌شوم و کار رسیدگی به‬ ‫بچه‌ها تمام توانم را می‌گیرد‪ .‬اما وقتی که به‬ ‫شهراد می‌گویم امروز اصال در موقعیتی نیستم‬ ‫که بتوانم با تو رابطه زناشویی داشته باشم ‪،‬‬ ‫اخم می‌کند و آنقدر اذیتم می‌کند تا راضی‬ ‫شوم‪.‬‬ ‫من نمی‌توانم به شوهرم نه بگویم و این خیلی‬ ‫ناراحتم می‌کند‪ .‬رفتارهای شهراد مرا اذیت‬ ‫می‌کند‪ .‬چرا شهراد هیچ گاه صبر نمی‌کند تا‬ ‫من یک بار برای رابطه زناشویی پیش قدم‬ ‫باشم؟‬ ‫نمی گویم از رابطه زناشویی لذت نمی‌برم – او‬ ‫واقعا مرد جذابی است – اما من هم می‌خواهم‬ ‫بعضی اوقات خودم برای رابطه زناشویی‬ ‫اقدام کنم‪ .‬وقتی می‌بینم که نمی‌توانم در آن‬ ‫لحظات از لحاظ احساسی با وی ارتباط‬ ‫برقرار کنم از دست خودم عصبانی می‌شوم‪.‬‬ ‫‪ 18‬ساله بودم که یکی از دوستانم مرا به‬ ‫شهراد معرفی کرد‪ .‬بالفاصله عاشقش شدم ؛‬ ‫او پسری ‪ 20‬ساله ‪ ،‬و یکی از مهربانترین و‬ ‫دست و دل بازترین پسرهایی بود که تا کنون‬ ‫دیده بودم ‪ .‬ما از نظر اخالقی و احساسی‬

‫بهم شباهت داشتیم‪ .‬به خاطر همین عاشق‬ ‫همدیگر شدیم‪ .‬یک سال بعد ما با هم ازدواج‬ ‫کردیم‪.‬‬ ‫سال‌های سختی داشتیم ‪ ،‬هر دو ما جوان‬ ‫بودیم و در بسیاری موارد بی تجربه ؛ شهراد‬ ‫ساعت‌های زیادی در طول روز کار می‌کرد ‪،‬‬ ‫او در حرفه خانوادگی اش تجهیزات لوله کشی‬ ‫فعالیت می‌کرد ‪ .‬من هم در حال تمام کردن‬ ‫درسم بودم بنابراین نمی‌توانستیم وقت زیادی‬ ‫را با هم بگذرانیم‪.‬‬

‫درخواست‌های غیرمنطقی و زیاده خواهانه‬ ‫رابطه زناشوییی شهراد و عصبانیت‌هایش‬ ‫تبدیل به مشکالت بزرگ زندگی ما شده اند‪.‬‬ ‫در مقابل فرزندانم چیزی بروز نمی‌دادم اما‬ ‫در درونم از این زندگی خسته شده بودم‪ .‬آرزو‬ ‫می‌کردم می‌توانستم رابطه ام را با شهراد قطع‬ ‫کنم‪.‬‬ ‫شهراد می‌گوید‬ ‫همسر من خیلی چیزها را از من پنهان می‌کند‬ ‫در تمام این سالهایی که با هم زندگی کردیم ‪،‬‬ ‫همسر من هیچ وقت در مورد رابطه زناشویی‬ ‫با من صحبتی نکرده است‪ .‬در حقیقت ‪ ،‬او‬ ‫همیشه مشتاق به نظر می‌رسد‪ .‬اگر مشتاق نبود‬ ‫‪ ،‬تقاضای مرا رد می‌کرد مگر نه؟ من فکر‬ ‫می‌کنم او باید خیلی هم از من متشکر باشد‬ ‫که من بعد از اینهمه سال هنوز هم او را به‬ ‫همان زیبایی و جذابیتی که روز اول مان دیدم‬ ‫می‌بینم‪.‬‬ ‫خب ‪ ،‬نازی را سرزنش نمی‌کنم که‬ ‫احساساتش را با یک مشاور درمیان گذاشته‬ ‫است‪ .‬اما همسر من کارهایی می‌کند که همه‬ ‫را از من پنهان می‌کند ؛ من از این رفتار او‬ ‫دیوانه می‌شوم‪ .‬برای مثال ‪ ،‬صورتحساب و‬ ‫کارت‌های بانک را از من پنهان می‌کند ‪،‬‬ ‫می‌خواهد که من متوجه خرج کردن‌های او‬ ‫نشوم‪ .‬برخی اوقات برای بچه‌ها و خانه بی‬ ‫رویه خرج می‌کند‪ .‬در طول پنج سال گذشته‬ ‫‪ ،‬پول زیادی صرف هزینه‌های بی مورد کرده‬ ‫است‪ .‬حتی یکبار از خواهرش قرض کرد تا‬ ‫یک صورتحساب را بپردازد و هیچ وقت‬ ‫آن پول را به خواهرش نپرداخت‪ .‬زمانیکه‬ ‫من متوجه این موضوع شدم ‪ ،‬خیلی عصبانی‬ ‫شدم‪ .‬نازی عادات بد دیگری هم دارد ‪ .‬او‬ ‫خیلی فراموشکار است‪ .‬عالوه بر این هیچ‬ ‫محدودیتی برای بچه‌ها تعیین نمی‌کند و مرا‬ ‫هم از این کار منع می‌کند‪.‬‬ ‫من همسرم را دوست دارم ‪ ،‬همیشه شخصیت‬ ‫و رفتار او را ستایش می‌کنم‪ .‬اما جدا از‬ ‫روابط زناشویی مان ‪‌،‬من از زندگی زناشویی‬ ‫ام راضی نیستم‬ ‫درست است که من از همان ابتدا در رابطه‬ ‫زناشویی مان پیش قدم بودم اما بگذارید‬ ‫توضیح بدهم ‪ :‬من هیچ وقت نازی را به این‬ ‫کار مجبور نکردم‪ .‬درست است که می‌خواستم‬ ‫او به تقاضای من جواب مثبت بدهد اما اگر‬ ‫او درخواست مرا رد می‌کرد برای من قابل‬ ‫قبول بود‪ .‬درست است که من آدمی هستم که‬ ‫در رابطه زناشویی زیاده طلبم اما دیو نیستم‪.‬‬

‫بعضی اوقات با اینکه پول زیادی در خانه‬ ‫نداشتیم برای بچه‌ها کفش و لباس جدید‬ ‫می‌خریدم‪ .‬هیچ وقت به شهراد چیزی‬ ‫نمی‌گفتم ولی او از طریق چک کردن‬ ‫حساب‌ها متوجه می‌شد ‪ ،‬و آن وقت بود که‬ ‫داد و فریاد می‌کرد‪ .‬جالب اینجاست که بعد‬ ‫از دعوا از من تقاضای رابطه زناشویی داشت‪.‬‬

‫شهراد ادامه می‌دهد‬ ‫زمانیکه من و نازی ازدواج کردیم ‪ ،‬کارمند‬ ‫شرکت حقوقی پدرم بودم ‪ 12 ،‬ساعت در روز‬ ‫کار می‌کردم و در کالس‌های مدیریتی شرکت‬ ‫می‌کردم‪ .‬می‌دانستم که ازدواج در این زمان‬ ‫برای ما کار آسانی نبود ‪ .‬نازی ناراحت بود‬ ‫که من زمان زیادی را در خانه نمی‌گذرانم‪،‬‬

‫نازی ادامه می‌دهد‬ ‫اختالفات ما مثل تمام زندگی‌های مشترک با‬ ‫شروع زندگی مشترک شروع شد اما با باردار‬ ‫شدن من رابطه ما بهتر شد ‪ .‬من و شهراد تمام‬ ‫انرژی مان را برای بزرگ کردن مانی گذاشتیم‬ ‫‪ ،‬االن مانی ‪ 13‬ساله است‪ .‬همچنانکه روابط‬ ‫مان بهتر می‌شد ‪ ،‬خانواده مان گسترش پیدا‬ ‫کرد و االن چهار فرزند داریم‪ .‬االن در خانه‬ ‫به تربیت فرزندان مشغول هستم و زندگی ام را‬ ‫دوست دارم ‪ ،‬شهراد هم از شغل خود راضی‬ ‫است ‪.‬‬ ‫بعد از اینکه آخرین فرزندم بدنیا آمد ‪ ،‬ناگهان‬ ‫متوجه شدیم که اوقات سختی را پیش رو‬ ‫داریم‪ .‬شهراد از کار اخراج شد و در یک‬ ‫کارخانه داروسازی مشغول بکار شد ‪ ‌،‬کاری‬ ‫سخت با حقوق ناچیز؛ بنابراین من هم مجبور‬ ‫شدم تا در یک شرکت ارتباطاتی مشغول شوم‬ ‫تا درآمدمان را افزایش بدهم‪ .‬در این برهه‬ ‫زمانی بود که از لحاظ مالی در موقعیت بسیار‬ ‫بدی قرار داشتیم ‪ ،‬بچه‌ها نمی‌توانستند در‬ ‫جشن تولد دوستان شان شرکت کنند چون‬ ‫پولی برای خریدن هدیه نداشتیم و آنها هم‬ ‫نمی‌توانستند بدون هدیه به جشن دوست شان‬ ‫بروند‪ .‬اوضاع بد اقتصادی روی روابط ما‬ ‫هم تاثیر بدی گذاشت‪ ،‬اما هیچ چیز باعث‬ ‫نمی‌شد که شهراد از رابطه زناشوییی اش‬ ‫دست بردارد‪.‬‬ ‫شهراد در روابط زناشویی یک ماجراجوی‬ ‫پرهیجان بود‪ ،‬همیشه دوست داشت‬ ‫موقعیت‌ها و روش‌های جدید را امتحان کند‪.‬‬ ‫من تسلیم شهراد می‌شدم ‪ ،‬چرا که بعد از آن‬ ‫اتفاقی که برایم افتاده بود خودم را گناهکار‬ ‫می‌دانستم و درخواست‌های شهراد را رد‬ ‫نمی‌کردم‪ .‬البته اگر درخواست‌های شهراد را‬ ‫رد می‌کردم او به طرز دیوانه واری عصبانی‬ ‫می‌شد‪ .‬بنابراین من سعی می‌کردم که آرامش‬ ‫را در خانه برقرار کنم و با او مخالفت نکنم‪.‬‬

‫اما من این کارها را برای او و زندگی مان‬ ‫انجام می‌دادم‪.‬‬ ‫زمانیکه پدرم فوت کرد ‪ ،‬برادر بزرگترم به‬ ‫خاطر اختالفی که در مورد روش‌ها ی مدیریتی‬ ‫او با هم داشتیم مرا اخراج کرد‪ .‬بالفاصله‬ ‫یک کار در یک شرکت داروئی پیدا کردم ‪،‬‬ ‫اما در آمد من تقریبا نصف آن زمانی شده بود‬ ‫که در حرفه خانوادگی ام مشغول بکار بودم‪.‬‬ ‫آن دوران یکی از سخت ترین مراحل زندگی‬ ‫ام بود‪.‬‬ ‫اوضاع در خانه به مراتب بدتر بود‪ .‬من به‬ ‫نازی اعتماد نداشتم و دفترچه بانک را چک‬ ‫می‌کردم ‪ ،‬حاال پسر دوم مان هم مثل مادرش‬ ‫پنهان کاری می‌کند‪ .‬از مادرش درخواست‬ ‫کرده بود که یک جفت کفش اسکیت‬ ‫گران قیمت برایش بخرد و او را در کال‬ ‫سهای اسکیت ثبت نام کند و نازی علیرغم‬ ‫اینکه می‌دانست ما در موقعیت مالی مناسبی‬ ‫نیستیم این را کار را کرد‪ .‬زمانیکه متوجه این‬ ‫موضوع شدم به شدت عصبانی شدم و با او‬ ‫دعوا کردم‪.‬‬ ‫میدانم که از نظر رابطه زناشوییی زیاده خواهم‬ ‫‪ ،‬اما اخیرا به یک پزشک مراجعه کردم تا‬ ‫بتوانم خودم را کنترل کنم‪ .‬توصیه‌های او‬ ‫کمک زیادی به من کرد ‪ ،‬و او بود که به من‬ ‫و نازی توصیه کرد تا به یک مشاور مراجعه‬ ‫کنیم ‪ .‬شاید ما در روابط مان دچار اشتباه‬ ‫شده ایم و امیدوارم مشاور بتواند به ما کمک‬ ‫کند تا بتوانیم مشکالت مان را حل کنیم‪.‬‬ ‫مشاور می‌گوید‬ ‫تعادل قدرت‬ ‫درگیری برای تصاحب قدرت بین زوج‌های‬ ‫جوان بسیار مرسوم است‪ .‬مشکل شهراد و‬ ‫نازی شاید در ظاهر مشکل ارتباط زناشوییی‬ ‫باشد ‪ ،‬اما در حقیقت ‪ ،‬آنها بین شخصیت‬ ‫متجاوز و منفعل خود درگیر هستند‪.‬‬ ‫شهراد آمرانه نیازهایش را از نازی مطالبه‬ ‫می‌کند‪ -‬به جای اینکه با یک روش آرام تر‬ ‫این کار را انجام دهد‪ .‬نازی در برابر شوهرش‬ ‫مخالفتی نمی‌کرد‪ .‬این رفتارها یک چرخه‬ ‫ناتمام بود‪ :‬هر چه شهراد بیشتر از نازی تقاضا‬ ‫می‌کرد ‪ ،‬بیشتر نازی در سکوت کینه او را به‬ ‫دل می‌گرفت‪ .‬با این حال ‪ ،‬من اعتقاد دارم‬ ‫که اگر از همان اول سهم خود را از مشکالت‬ ‫شان می‌پذیرفتند ‪ ،‬رفتار ناخوشایندشان با‬ ‫یکدیگر تغییر پیدا می‌کرد‪.‬‬ ‫ابتدا ‪ ،‬این زوج باید رابطه رابطه زناشویی‬ ‫شان را اصالح می‌کردند ‪ .‬اگر این زوج‬ ‫نخواهند ببینند که چگونه رفتارشان باعث‬ ‫بوجود آمدن واکنش منفی دیگری می‌شود ‪،‬‬ ‫رابطه شان زودتر از درون پوسیده و خراب‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫در قدم بعدی ‪ ،‬ما نقش خانواده دو طرف را‬ ‫در شکل گیری شخصیت این دو نفر بررسی‬ ‫کردیم‪ .‬شهراد فرزند یک خانواده بسیار موفق‬ ‫و سخت گیر بود و شهراد با این ذهنیت رشد‬


‫‪87‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مانکن ؛ روزی یک‬ ‫میلیون تومان ! (‬ ‫گفتگو با برخی دخترانی که شغل‬ ‫مانکنی را برگزیده اند )‬ ‫_____________________‬

‫گفتگو با برخی از دخترهایی که برای‬ ‫نمایش دادن یک مد لباس در خیابان پولدار‬ ‫پایتخت پرسه می زدند پرده ای دیگر از‬ ‫حاشیه های مد و لباس را نشان می دهد ‪...‬‬ ‫مزون ها‪ ،‬فروشگاهها و حتی شرکتهای توزیع‬ ‫البسه خارجی و داخلی ‪ 10‬سالی است که‬ ‫پا را فراتر گذاشته و خارج از چارچوبهای‬ ‫قانونی اقدام به عرضه مد و لباس از طریق‬ ‫دخترهای خوش اندام و پسرهای شیک‬ ‫پوش با ظاهر آراسته می کنند‪ .‬این مزون ها‬ ‫که اغلب در خانه های مسکونی یا تجاری‬ ‫متمرکز هستند بیشتر از طریق تبلیغات چهره‬ ‫به چهره شهروندان را تشویق به حضور در‬ ‫مزون می کنند‪.‬‬ ‫برخالف تصورات و باورهای عموم مبنی بر‬ ‫اینکه مد و لباس نخستین بار از غرب وارد‬ ‫کشور شد بنیانگذار "فشن" ابوالحسن علی‬ ‫بن نافع مشهور به زریاب بوده که اصلیتی‬ ‫ایرانی و کرد داشته است‪ .‬این موسیقیدان‬ ‫ایرانی در سال ‪ 789‬به دنیا آمد و غیر از‬ ‫ورود به دنیای مد مبتکر ساز موسیقی بربط‬ ‫هم بوده است‪.‬‬

‫آن با البسه خارجی بیشتر شد‪.‬‬ ‫دوران بعد از انقالب‪ :‬بعد از انقالب و‬ ‫کاهش فراگیری مد و فرهنگ غربی در‬ ‫سطح جامعه و حتی در شهرهای بزرگ‪،‬‬ ‫فرهنگ پوشش ایرانیان دچار تحول شد و‬ ‫میل به ساده زیستی‪ ،‬دوری از مد و جنگ‬ ‫ایران و عراق‪ ،‬باعث شد مد در دهه ‪۶۰‬‬ ‫شمسی به حاشیه برود‪ .‬با پایان جنگ و‬ ‫از میان رفتن الزامات خاص اقتصادی و‬ ‫سیاسی آن و آغاز دوره تاثیر همه جانبه‬ ‫رسانه هایی چون ویدئو و ماهواره‪ ،‬دوباره‬ ‫موج مدگرایی در جامعه آغاز شد‪ .‬کاهش‬ ‫سختگیری ها و افزایش واردات لباسهای‬ ‫خارجی هم در تشدید این فضا موثر بود‬ ‫بطوریکه در دهه ‪ ۷۰‬کم کم شلوارهای‬ ‫پارچه ای جای خود را به جین های تنگ‬ ‫داد و پیراهن های معمولی مردانه به تی‬ ‫شرت تبدیل شد‪.‬‬ ‫دهه ‪ :80‬سرعت تحول مد در دهه ‪ ۸۰‬به‬ ‫علت ظهور اینترنت در خانه های مردم بسیار‬ ‫باال بود‪ ،‬به طوری که شاید هر سال یک مد‬ ‫در جامعه می آمد و برچسب "دمده" یا "از‬ ‫مدافتاده" به لباس های نه چندان کهنه داخل‬ ‫کمدها می خورد‪.‬‬ ‫مانتو فروشی ها آنقدر زیاد و متنوع بودند‬ ‫که قیمت آن کمتر با افزایش روبه رو می‬ ‫شد و جزو متنوع ترین و ارزان ترین تن‬ ‫پوش های دهه ‪ ۸۰‬بودند‪ .‬در اواخر دهٔه‬

‫زریاب مبتکر مد و لباس آقایان و حتی‬ ‫دکوراسیون بود و مردها در آن زمان به‬ ‫تبعیت از او موهای خود رابلند کرده و از‬ ‫سدر و رزماری برای صافی موهای خود‬ ‫استفاده می کردند‪ .‬این ایرانی در فصول‬ ‫مختلف سال لباسهای رنگارنگ با طراحی‬ ‫های ویژه بر تن می کرد و حتی مردم اسپانیا‬ ‫و ترکیه و خاور دور را تحت تاثیر پوشش‬ ‫خود قرار داد‪.‬‬ ‫پوشش او شبیه به دراویش بود‪ .‬برای همین‬ ‫دکتر علی اکبر والیتی (تاریخ دان) در‬ ‫کتابی وی را نخستین سلبریتی دنیا عنوان‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫مد و لباس از قاجار تا وزارت ارشاد دولت‬ ‫دهم‬ ‫قاجار تا پهلوی‪ :‬مدگرایی و مد در ایران از‬ ‫زمان قاجار و با سفر ایرانیان به غرب آغاز‬ ‫شد‪ .‬در آن زمان درباریان به دنبال توسعٔه‬ ‫روابط دیپلماتیک با قدرت های اروپایی‬ ‫طی سفر به اروپا برای نخستین بار با پوشش‬ ‫های غربی آشنا شدند‪ ،‬همچنین دانشجویانی‬ ‫که برای ادامٔه تحصیل به اروپا رفته بودند‬ ‫نیز زمینٔه تغییر دیدگاه نسبت به سبک‬ ‫پوشش را فراهم آوردند‪ .‬در زمان سلطنت‬ ‫محمدرضا شاه از سال ‪ ۱۳۲۰‬تا ‪ ۱۳۵۷‬به‬ ‫دلیل افزایش ارتباطات با کشورهای غربی و‬ ‫آمریکایی سیر تحول لباس و همگون شدن‬

‫هشتاد آشفتگی بازار پوشاک دولت مردان‬ ‫ایرانی را متوجه کرد که تاکنون از این عرصه‬ ‫وسیع رقابتی غفلت کرده اند و آنان را وادار‬ ‫کرد تا به طراحی لباس به عنوان یک ابزار‬ ‫فرهنگی توجه داشته باشند و به همین جهت‬ ‫ساماندهی مد و لباس به وزارت ارشاد‬ ‫واگذار شد‪.‬‬ ‫این وزارتخانه با برگزاری مسابقٔه طراحی مد‬ ‫و لباس فجر هنرمندان را به رقابت کشاند و‬ ‫برای اولین بار در ایران طراحی مد و لباس‬ ‫به عنوان یک هنر در کنار هنرهای دیگر‬ ‫مطرح شد‪ .‬پس از آن و در آغاز دهٔه نود‬ ‫شوهای زندٔه لباس و انواع نمایشگاه ها‬ ‫فرصت پیدا کردند خود را به عرصٔه ظهور‬ ‫برسانند و حتی مؤسساتی در زمینٔه پژوهش‬ ‫پوشاک ایرانی به ثبت رسیدند‪.‬‬


‫‪86‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫عالمتی جدید از سرطان تخمدان‬ ‫طبق مطالعه‌ای که به تازگی در‬ ‫نشست ساالنه انجمن تحقیقات‬ ‫سرطان آمریکا ارائه شده‪ ،‬زنانی‬ ‫که عادت ماهانه نامنظمی دارند‪،‬‬ ‫ممکن است در معرض خطر ابتال‬ ‫به سرطان تخمدان قرار داشته‬ ‫باشند‪.‬‬

‫باشد‪ ،‬اما زنانی که دوره های قاعدگی شان از‬ ‫نظم دقیقی تبعیت نمی کند‪ ،‬نباید زیاد نگران‬ ‫باشند‪ ،‬زیرا متخصصان می گویند از هر ‪71‬‬ ‫زنی که به سرطان تخمدان مبتال می شوند‪،‬‬ ‫تنها یکی از آنها به دلیل این بیماری جان‬ ‫خود را از دست می دهد و ‪ 70‬نفر دیگر‬ ‫درمان می شوند و پس از آن براحتی می توانند‬ ‫به زندگی خود ادامه دهند‪.‬‬ ‫به هر حال هر عالمت و عارضه ای که جدی‬ ‫گرفته نشود‪ ،‬می تواند فرد را به مرحله ای‬ ‫برساند که دیگر از دست پزشکان کاری‬ ‫برنیاید‪.‬‬

‫بر اساس گزارشی که مجله پریونشن از این‬ ‫پژوهش منتشر کرده‪ ،‬پژوهشگران موسسه‬ ‫سالمت عمومی دانشگاه برکلی‪ ،‬این پژوهش‬ ‫گسترده را از سال ‪ 1959‬میالدی آغاز‬ ‫کردند و تا سال ‪ 1967‬میالدی با مطالعه‬ ‫روی چهارده هزار زن باردار‪ ،‬سالمت آنها را‬ ‫در پنجاه سال بعدی زندگی شان مورد بررسی‬ ‫قرار دادند‪.‬‬ ‫پس از گذشت پنج دهه‪ ،‬اکنون آنان دریافته‬ ‫اند زنانی که دوره های قاعدگی شان نامنظم‬ ‫است‪ 2.4 ،‬برابر بیش از دیگران در معرض‬ ‫خطر مرگ ناشی از سرطان تخمدان قرار‬ ‫خواهند داشت‪.‬‬

‫پس اگر دوره های عادت ماهانه شما در یکی‬ ‫از موارد سه گانه باال می گنجد‪ ،‬یا هر اختالل‬ ‫دیگری در این دوره ها مشاهده می کنید‪،‬‬ ‫حتما مساله را با پزشک متخصص در میان‬ ‫بگذارید‪ .‬او می تواند توصیه هایی به شما‬ ‫ارائه دهد یا حتی در صورت نیاز‪ ،‬داروهایی‬

‫دیلیجت سینگ‪ ،‬متخصص و دستیار‬ ‫رئیس بخش «تشخیص سرطان و برنامه‬ ‫پیشگیری» در بیمارستان «مموریال نورت‬ ‫وسترن» آمریکا در این باره تاکید کرد‪ :‬در‬ ‫حال حاضر هیچ تست قابل اطمینانی برای‬ ‫تشخیص این سرطان در مراحل اولیه وجود‬ ‫ندارد و به همین دلیل زنان باید روی عادات‬ ‫و تغییرات بیولوژیک بدن خود متمرکز شوند‬ ‫تا در صورت مشاهده هر تغییر غیرعادی‪ ،‬هر‬ ‫چه زودتر به پزشک مراجعه کنند‪.‬‬ ‫به گزارش روزنامه ایندیا اکسپرس‪ ،‬سرطان‬ ‫تخمدان اگر در مراحل اولیه تشخیص داده‬ ‫شود‪ ،‬قابل درمان است‪ .‬بسیاری از زنان‬ ‫می‌توانند پس از معالجه و بهبود سرطان‪،‬‬ ‫زندگی طوالنی و رضایت بخشی داشته باشند‪.‬‬ ‫زمانی که گروهی از سلول‌های بافت تخمدان‬ ‫به طور غیرطبیعی رشد می‌کنند و از کنترل‬ ‫خارج می‌شوند‪ ،‬توده‌ای در این عضو تشکیل‬

‫سرطان پیشرفت می‌کند‪.‬‬ ‫بهترین اقدامات برای محافظت در برابر این‬ ‫سرطان عبارتند از‪:‬‬ ‫ بکار گرفتن روش‌های پیشگیری‬‫ آشنایی با عوامل خطرزا‬‫ آشنایی با عالئم هشداردهنده احتمالی‬‫سرطان‬ ‫مهم ترین عالئم اولیه و هشداردهنده سرطان‬ ‫تخمدان عبارتند از‪:‬‬ ‫ نامنظمی عادت ماهیانه که معموال اولین‬‫شکایت و دلیل مراجعه بیمار به پزشک است‬ ‫ تکر ادرار همزمان با بزرگ شدن تومور‬‫تخمدان‬ ‫ بروز درد در ناحیه لگن‬‫ یبوست و پس از مدتی ورم شکم‬‫ درد شدید شکم در اثر خونریزی و یا پارگی‬‫و پیچ خوردگی تومور‬

‫اما منظور از دوره قاعدگی نامنظم چیست؟‬ ‫از نظر این پژوهشگران عادت ماهانه ای‬ ‫نامنظم است که به یکی از سه طریق زیر رخ‬ ‫دهد‪:‬‬ ‫‪ -1‬زمان شروع عادت ماهانه قابل پیش بینی‬ ‫نباشد‪.‬‬ ‫‪ -2‬طول دوره بین دو عادت ماهانه‪ ،‬یعنی‬ ‫تعداد روزهای بین دو عادت‪ ،‬به طور منظم‬ ‫کوتاه و بلند شود و البته این کوتاه و بلند شدن‬ ‫بیش از ده روز طول بکشد‪.‬‬ ‫‪ -3‬طول دوره بین دو عادت ماهانه منظم‬ ‫باشد‪ ،‬اما همیشه بیش از ‪ 35‬روز طول بکشد‪.‬‬ ‫تذکر ‪ :‬توجه داشته باشید که پژوهشگران بر‬ ‫این نکته تاکید می کنند که یافته هایشان قابل‬ ‫تعمیم به زنانی نیست که در دوره نزدیک‬ ‫به یائسگی قرار دارند‪ ،‬زیرا نوسانات دوره‬ ‫قاعدگی در این سن‪ ،‬طبیعی است‪.‬‬ ‫پژوهشگران هنوز نتوانسته اند با اطمینان‬ ‫بگویند چرا چنین پیوند محکمی میان دوره‬ ‫های نامنظم قاعدگی و بروز سرطان تخمدان‬ ‫وجود دارد‪.‬‬ ‫پیش از این تصور می شد هر چه تعداد‬ ‫دفعات تخمک گذاری کمتر و طول دوره‬ ‫دو عادت ماهانه بیشتر باشد‪ ،‬احتمال بروز‬ ‫سرطان تخمدان نیز کمتر خواهد بود‪.‬‬ ‫دوره های نامنظم عادت ماهانه می تواند عامل‬ ‫خطرناک جدیدی برای بروز سرطان تخمدان‬

‫تجویز کند که نظم مطلوب به این دوره ها‬ ‫بازگردد‪.‬‬ ‫عالئم هشداردهنده سرطان تخمدان‬ ‫پزشکان تاکید دارند شناخت زودهنگام‬ ‫عالئم سرطان تخمدان مانند بسیاری دیگر‬ ‫از بیماری‌ها‪ ،‬بهترین راه‌کار برای تشخیص‬ ‫به موقع بیماری و در نتیجه مقابله موثرتر با‬ ‫سرطان است‪.‬‬

‫شده و تومور بوجود می‌آید‪.‬تومورهای تخمدان‬ ‫ممکن است از نوع خوش خیم (غیرسرطانی)‬ ‫تا حدی بدخیم و یا بدخیم (سرطانی) باشند‪.‬‬ ‫به گفته متخصصان زنان و مامایی‪ ،‬سرطان‬ ‫تخمدان یکی از شایع ترین سرطان‌های زنانه‬ ‫است که متاسفانه در اکثر موارد دیر تشخیص‬ ‫داده می‌شود‪ .‬بیماری اگر در مراحل اولیه‬ ‫تشخیص داده شود قابل عالج است‪ ،‬اما در‬ ‫‪ 75‬درصد موارد به دلیل تشخیص دیرهنگام‪،‬‬

‫ ایجاد عالئم گوارشی مانند تهوع‪ ،‬سوزش‬‫سر دل‪ ،‬نفخ شکم‪ ،‬سیری زودرس‪ ،‬کاهش‬ ‫وزن و بی اشتهایی که در صورت متاستاز‬ ‫و نفوذ تومور به بافت‌های خارج از لگن و‬ ‫قسمت های فوقانی شکم بروز می‌کنند‪.‬‬ ‫آمارها نشان می‌دهد که در ‪ 80‬درصد موارد‪،‬‬ ‫این سرطان بعد از ‪ 40‬سالگی بروز می‌کند‬ ‫و احتمال ابتال به آن با افزایش سن‪ ،‬تشدید‬ ‫می‌شود‪.‬‬


‫‪85‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫که همه کاري کرده‌ام و انشاالله به زودي‬ ‫باشگاهداري را هم ياد مي‌گيرم‪ .‬فقط‬ ‫نمي‌دانم چه کسي در سپاهان باشگاهداري‬ ‫مي‌کرد‪ .‬ايرادي ندارد حتم ًا شهرياري درست‬ ‫مي‌گويد‪ ،‬من حاضر هستم پيش او درس ياد‬ ‫بگيرم!‬ ‫افشارزاده در خصوص اينکه گفته مي‌شود‬ ‫صادق رئيسي‌کيا به عنوان قائم مقام باشگاه‬ ‫استقالل مي‌آيد و در سطح معاونت باشگاه‬ ‫استقالل تغييراتي ايجاد مي‌شود‪ ،‬خاطر نشان‬ ‫کرد‪ :‬هيچ تغييري تا بعد از بستن تيم در‬ ‫کار نيست و همه سر کار خود قرار دارند و‬ ‫براي استقالل انجام وظيفه مي‌کنند‪.‬‬ ‫کريمي ادامه داد‪ :‬قصد بي‌احترامي به‬ ‫هيچکس را ندارم اما انتظار دارم که اين‬ ‫موضوع را مديران عزيز رعايت کنند‪ .‬من‬ ‫حتي در مصاحبه‌هاي قبلي‌ام نگفتم که از‬ ‫اين تيم يا آن تيم پيشنهاد دارم اما برخي‬ ‫خودشان نوشته‌اند و از مديران هم تکذيبيه‬ ‫مي‌گيرند‪.‬‬

‫افشارزاده‪ :‬تغييري در معاونت‌ها‬ ‫ايجاد نمي‌شود‬

‫وي در پايان شرايط کار کردن در باشگاه‬ ‫استقالل را خوب توصيف کرد و گفت‪ :‬از‬ ‫قول من از شهرياري تشکر کنيد‪.‬‬

‫هافبک سابق تيم ملي فوتبال کشورمان‬ ‫درباره خبري مبني بر حضور نماينده‌اش در‬ ‫باشگاه پرسپوليس و گفت‌وگو با مسئوالن‬ ‫اين باشگاه نيز گفت‪ :‬من وکيلم را جايي‬ ‫نفرستادم! هر کسي موضوع را نوشته از قول‬ ‫خودش است‪ .‬اگر قرار به مذاکر ‌ه با من‬ ‫باشد قطعا با خود من حرف مي‌زنند و من‬ ‫وکيل ندارم‪ .‬حاال شايد بنده‌‌هاي خدا براي‬ ‫پيگيري کار خودشان به باشگاه رفتند که‬ ‫آقايان همه چيز را به من ربط دادند‪.‬‬

‫پس از حضور اعضاي هيأت‌مديره باشگاه‬ ‫پرسپوليس در وزارت ورزش با تصميم‬ ‫اعضا‪ ،‬سريع ًا‌ دومين جلسه هيأت‌مديره‬ ‫باشگاه پرسپوليس در فاصله يک ساعت از‬ ‫ساعت ‪ 19‬الي ‪ 21‬و ‪ 30‬دقيقه در محل‬ ‫باشگاه پرسپوليس برگزار شد‪.‬‬ ‫به نقل از فارس‪ ،‬در اين جلسه ابتدا طي‬ ‫گزارشاتي که اعالم شد مشخص شد‬ ‫حساب‌هاي مسدود شده باشگاه پرسپوليس‬ ‫باز شده است و از فردا بازيکنان قرمزپوش‬ ‫بخشي از مطالبات خود را دريافت مي‌کنند‪.‬‬ ‫همچنين با توجه به تأييد هيأت‌مديره مقرر‬ ‫شد جلسه‌اي بين مديرعامل و اعضاي کميته‬ ‫فني برگزار شود و در صورت توافق نهايي‪،‬‬ ‫احکام کميته فني صادر شود‪.‬‬ ‫در اين جلسه همچنين چارت تشکيالتي‬ ‫باشگاه پرسپوليس نيز تأييد شد و به زودي‬ ‫در باشگاه اجرا مي‌شود‪.‬‬

‫کريمي در پاسخ به اين سؤال که آيا تا‬ ‫امروز با باشگاهي صحبت کرده‌ايد يا خير‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬من فقط تا امروز با آقاي جاللي که‬ ‫هميشه به من لطف دارند گفت‌وگويي در‬ ‫حد تلفني داشته‌ام و هيچ اتفاقي بين من و‬ ‫باشگاه سايپا نيفتاده است و فقط از مجيد‬ ‫جاللي خواستم که به من اجازه دهد تا بعدا‬ ‫بيشتر درباره‌اش صحبت کنيم‪ .‬االن همه به‬ ‫فکر جام جهاني هستند و من هم در حال‬ ‫استراحت و پيگير کارهاي شخصي هستم‪.‬‬ ‫وي افزود‪ :‬البته باز هم مي‌گويم تا به اين‬ ‫لحظه هيچکس جز آقاي جاللي با من‬ ‫مذاکره رسمي نداشته است‪ .‬هر وقت نماينده‬ ‫رسمي يک باشگاه با من مذاکره کرد با‬ ‫کمال ميل و با احترام پاسخ آنها را خواهم‬ ‫داد ولي تا به اين لحظه اتفاق خاصي نيفتاده‬ ‫است‪ .‬متأسفانه برخي‌ از خودشان مطلب‬ ‫زده‌اند و برخي مديران هم که از آنها انتظار‬ ‫دارم بيشتر در مورد اخبار و صحت و سقم‬ ‫آن وسواس نشان دهند و بعد عکس‌العمل‪،‬‬ ‫آن را تکذيب کرده‌اند‪ .‬من هيچ وقت دنبال‬ ‫بازارگرمي و اين حرف‌ها نبوده و نيستم و در‬ ‫مورد آينده باز هم مي‌گويم دست خداست و‬ ‫بايد ببينم قسمتم چه مي‌شود‪.‬‬

‫دومين جلسه هيأت‌مديره باشگاه پرسپوليس‬ ‫در يک روز در شرايطي در باشگاه برگزار‬ ‫شد که حساب‌هاي مسدود شده قرمزپوشان‬ ‫هم باز شد‪.‬‬

‫مديرعامل باشگاه استقالل به صحبت‌هاي‬ ‫عضو پيشين هيئت مديره اين باشگاه‬ ‫واکنش نشان داد و گفت که باشگاهداري‬ ‫هم ياد خواهد گرفت!‬ ‫بهرام افشارزاده در مورد اينکه آيا امروز با‬ ‫قلعه‌نويي جلسه‌اي را برگزار مي‌کند‪ ،‬گفت‪:‬‬ ‫متاسفانه امروز درگير جلسات ديگري هستم‬ ‫و فردا با قلعه‌نويي جلسه خواهم داشت‪.‬‬ ‫به گزارش تسنيم‪ ،‬وي در واکنش به‬ ‫صحبت‌هاي احمد شهرياري مبني بر اينکه‬ ‫افشارزاده سابقه تيم‌داري و باشگاه‌داري‬ ‫ندارد‪ ،‬اظهار داشت‪ :‬شهرياري چه کسي‬ ‫است؟!‬ ‫مديرعامل باشگاه استقالل پس از اينکه‬ ‫متوجه شد شهرياري عضو سابق هيئت‬ ‫مديره اين باشگاه است و اين صحبت‌ها‬ ‫را مطرح کرده‪ ،‬گفت‪ :‬ايرادي ندارد‪ ،‬من‬

‫حساب‌هاي مسدود سرخپوشان باز‬ ‫شد‬


‫‪84‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬


‫‪83‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫به نقل از ايسنا‪ ،‬ليونل مسي ساليانه بين‬ ‫‪ 20‬تا ‪ 22‬ميليون يورو از بارسلونا دريافت‬ ‫خواهد کرد و باعث مي‌شود اين بازيکن‬ ‫باالتر از کريستيانو رونالدو پردرآمدترين‬ ‫بازيکن فوتبال جهان باشد‪.‬‬ ‫مهاجم آرژانتيني بارسلونا همچنين تاکيد‬ ‫کرد دوست دارد فوتبالش را در اروپا در‬ ‫بارسلونا به پايان برساند‪ ،‬اما امکان اين‬ ‫هست که در آرژانتين از فوتبال خداحافظي‬ ‫کند‪ .‬مسي درباره‌ي اين مساله گفت‪ :‬در‬ ‫فوتبال اروپا در باشگاهي غير از بارسلونا‬ ‫بازي نخواهم کرد‪ .‬بارسلونا آخرين تيم‬ ‫من در فوتبال اروپا خواهد بود‪ .‬اما امکان‬ ‫بازگشت به ليگ کشورم را رد نمي‌کنم‪.‬‬ ‫دوست دارم در سال‌هاي پاياني دوران‬ ‫بازيگري‌ام در ليگ کشورم بازي کنم‪.‬‬ ‫ليونل مسي در ‪ 13‬سالگي از روساريو‬ ‫سنترال به بارسلونا پيوست و در آ کادمي اين‬ ‫باشگاه مشغول به بازي شد‪ .‬او بارها اعالم‬ ‫کرده است که دوست دارد روزي در تيم‬ ‫روساريو بازي کند و در اين تيم کفش‌هايش‬ ‫را بياويزد‪.‬‬

‫اطالعيه باشگاه سپاهان درباره‬ ‫فصل نقل‌وانتقاالت‬ ‫روابط عمومي باشگاه سپاهان در اطالعيه‌اي‬ ‫از انتشار برخي اخبار در مورد فعاليت اين‬ ‫باشگاه در فصل نقل و انتقاالت انتقاد کرد‪.‬‬ ‫به گزارش ورزش سه و به نقل از سايت‬ ‫باشگاه سپاهان‪ ،‬در اين اطالعيه آمده است‪:‬‬ ‫«باز هم فصل نقل و انتقاالت که تبديل‬ ‫به بستر بيشترين شايعات و گمانه زني‌هاي‬ ‫فوتبالي شده فرا رسيده و همچنان در اين‬

‫ايام خبرهاي دور از واقعيت و بهت آور در‬ ‫مورد باشگاه سپاهان در تعدادي زياد در‬ ‫حال انتشار است‪.‬‬ ‫اخبار دروغ و بهت آوري مانند قرار گرفتن‬ ‫بازيکنان بزرگ و سرشناس تيم همچون‬ ‫کاپيتان نويدکيا‪ ،‬هادي عقيلي و رحمان‬ ‫احمدي در ليست مازاد کرانچار!!!‪ ،‬تسويه‬ ‫حساب هادي عقيلي با باشگاه سپاهان‪ ،‬عقد‬ ‫قرارداد اميد ابراهيمي با ساير باشگاه‌ها‪،‬‬ ‫حضور ميالن سوشاک در تيم فوتبال سپاهان‬ ‫و‪ ...‬خبرهاي کذبي است که در روزهاي‬ ‫اخير منتشر شده و نشر اين اخبار غير واقعي‬ ‫هواداران‌مان را نگران کرده است‪.‬‬

‫باقري‪ :‬نسبت به سال ‪ 98‬تيم ملي‬ ‫بهتري داريم‬ ‫مربي تيم فوتبال پرسپوليس گفت‪ :‬براي‬ ‫شروع مربيگري ترديد داشتم و در اين‬ ‫فصل ديدم چه کار سختي است‪ ،‬براي اينکه‬ ‫تاثيرگذار باشم بايد در دوره‌هاي مختلف‬ ‫شرکت کنم‪.‬‬

‫ديده‌ام و درباره مسائل گوناگون صحبت‬ ‫کرديم و يک بار هم گفتگوي تلفني داشتيم‪.‬‬ ‫باقري درباره تيم ملي و بازي‌هاي جام‬ ‫جهاني گفت‪ :‬هر دوره جام جهاني مشکالت‬ ‫خاص خود را دارد‪ .‬آرژانتين هم تيم بزرگي‬ ‫است و ارزش‌هاي خاص خود را دارد ولي‬ ‫نبايد فقط آنها را باال و خودمان را پائين‬ ‫ببريم‪.‬‬ ‫وي در پايان خاطرنشان کرد‪ :‬هميشه از تيم‬ ‫جام جهاني ‪ 98‬صحبت مي‌شود ولي من فکر‬ ‫مي‌کنم اين تيم از جهات مختلفي بهتر است‪.‬‬

‫روابط عمومي باشگاه فوالد مبارکه سپاهان‬ ‫از تعداد معدودي از رسانه‌ها و سايت‌ها‬ ‫که بدون توجه به منبع و واقعيت‌هاي يک‬ ‫خبر‪ ،‬بي محابا اخبار کذب را منتشر مي‌کنند‬ ‫درخواست مي‌کند که از اين روش تاريخ‬ ‫گذشته خود دست بردارند چرا که ممکن‬ ‫است تا مدتي با اين خبرهاي جنجالي در‬ ‫کانون توجهات باشند اما پس از مدتي به‬ ‫علت کثرت اخبار دور از واقعيت قطعا‬ ‫بي‌اعتمادي مخاطبان تنها ارمغان براي اين‬ ‫دروغ نويسي‌‌ها خواهد بود‪.‬‬ ‫از هواداران عزيز و پرشورمان هم مي‌خواهيم‬ ‫تا مبناي قضاوت‌هاي خود را اين اخبار قرار‬ ‫ندهند و بي‌جهت خود را نگران نکنند‪ .‬قطعا‬ ‫با تدبير همه تالشگران و خانواده باشگاه‬ ‫فوالد مبارکه سپاهان‪ ،‬بهترين تصميمات‬ ‫براساس سياست‌هاي باشگاه براي تيم فوتبال‬ ‫بزرگساالن در فصل نقل و انتقاالت اتخاذ‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫مقايسه عملکرد باشگاه در پايان فصل نقل‬ ‫و انتقاالت با اخبار کذبي که اين ايام منتشر‬ ‫مي‌شود مي‌تواند هم بيش از پيش کذب بودن‬ ‫خبرهاي اين ايام را هويدا کند‪».‬‬

‫به گزارش ورزش سه و به نقل از سايت‬ ‫باشگاه پرسپوليس‪ ،‬کريم باقري گفت‪ :‬براي‬ ‫شروع مربيگري ترديد داشتم و در اين‬ ‫فصل ديدم چه کار سختي است‪ ،‬براي اينکه‬ ‫تاثيرگذار باشم بايد در دوره‌هاي مختلف‬ ‫شرکت کنم‪ .‬فصلي که گذشت براي من‬ ‫تجربه خوبي بود تا مربيگري را تجربه کنم‪.‬‬ ‫در ابتدا مطمئن نبودم که بخواهم وارد اين‬ ‫عرصه بشوم اما بد هم نبود‪ .‬در اين يک‬ ‫فصل تجربه کردم که اينکار چه قدر سخت و‬ ‫سنگين است‪.‬‬ ‫وي درباره اينکه در گذشته همواره از ورود‬ ‫به عرصه مربيگري اباء داشت‪ ،‬ادامه داد‪:‬‬ ‫در ابتدا براي اين کار اشتياق نداشتم‪ .‬آمدم‬ ‫تا از نزديک با اين عرصه برخورد داشته‬ ‫باشم‪ .‬در طول فصل اتفاقات خوب و بد و‬ ‫لحظات تلخ و شيرين زيادي را تجربه کردم‪.‬‬ ‫به اين نتيجه رسيدم عرصه سخت و بسيار‬ ‫پر مسئوليتي است‪ .‬فشارهاي آن به کلي با‬ ‫دوران بازيگري متفاوت است و هر کسي‬ ‫نمي‌تواند موفق باشد‪.‬‬ ‫کاپيتان پيشين سرخپوشان درباره اينکه آيا با‬ ‫توجه به تجربه‌اي که داشت‪ ،‬تصميم به ادامه‬ ‫فعاليت در اين عرصه دارد يا نه‪ ،‬خاطرنشان‬ ‫کرد‪ :‬با توجه به تجربه‌اي که پشت سر‬ ‫گذاشتم به اين نتيجه رسيدم که براي ادامه‬ ‫کار مربيگري بايد دانش داشته باشي‪ ،‬براي‬ ‫اينکه تاثير‌گذار باشم بايد در کالس‌هاي‬ ‫متعدد شرکت کنم‪ .‬درباره فصل آينده فعال‬ ‫صحبت نکرده‌ايم‪ .‬آقاي رحيمي را يکبار‬

‫لژيونرهاي بيشتري در اين تيم هستند و‬ ‫تعداد بازيکنان ملي‌پوش که تعداد بازي‌هاي‬ ‫ملي زيادي دارند بيشتر است‪ .‬به نظرم بايد‬ ‫متناسب با شرايط‪ ،‬توقع داشته باشيم‪.‬‬ ‫کريمي‪ :‬فقط با سايپا صحبت کرده‌ام‬ ‫هافبک تيم فوتبال تراکتورسازي تبريز در‬ ‫واکنش به شايعه حضور نماينده‌اش در‬ ‫باشگاه پرسپوليس گفت‪ :‬هر کسي موضوع‬ ‫را نوشته از قول خودش است‪ .‬اگر قرار به‬ ‫مذاکره‌ با من باشد قطعا با خود من حرف‬ ‫مي‌زنند و نياز به وکيل ندارم‪.‬‬ ‫علي کريمي ابتدا در خصوص برخي شايعات‬ ‫مبني بر مذاکراتش با چند تيم اظهار داشت‪:‬‬ ‫در فصل نقل و انتقاالت هميشه صحبت‌ها‬ ‫و شايعات مطرح بوده است‪ .‬يک بازيکن به‬ ‫آن تيم مي‌رود و بازيکني ديگر به تيم ديگري‬ ‫خواهد رفت‪ ،‬نمي‌توان جلوي اين موضوع‬ ‫را گرفت‪.‬‬ ‫به گزارش فارس‪ ،‬وي افزود‪ :‬من دوست‬ ‫دارم درباره خودم اظهارنظر کنم و کاري‬ ‫به هيچکس ندارم‪ ،‬از مديران باشگاه‌ها‬ ‫مي‌خواهم وقتي که روزنامه‌ها و سايت‌ها از‬ ‫خودشان مطالبي را درباره من مي‌زنند اول از‬ ‫صحت و سقم آن باخبر شوند و بعد به دنبال‬ ‫تکذيب آن بروند‪ .‬مگر من حرفي زده بودم‬ ‫که از فالن تيم پيشنهاد دارم‪.‬‬ ‫ادامه در صفحه ‪>>> 85‬‬


‫‪82‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬ ‫بازیکنان بارسا عکسهای یادگاری بگیرند‪.‬‬ ‫بازار عکس و امضا در فرودگاه داغ داغ‬ ‫بود‪.‬‬

‫حراج پیراهن فرهاد مجیدی‬

‫مدیرعامل پرسپولیس به باشگاه‬ ‫استقالل رفت‪ /‬رحیمی‪ :‬جنگ‬ ‫نداریم آمدم به افشارزاده سر‬ ‫بزنم!‬ ‫مدیرعامل باشگاه پرسپولیس به باشگاه‬ ‫استقالل رفت تا با افشارزاده دیدار کند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس‏‪،‬‬ ‫علیرضا رحیمی دقایقی پیش به محل باشگاه‬ ‫استقالل رفت تا با بهرام افشارزاده دیدار‬ ‫کند‪.‬‬ ‫رحیمی که برای عرض تبریک به افشارزاده‬ ‫به باشگاه استقالل رفته است وقتی با سوال‬ ‫خبرنگاران مبنی بر حضورش رو به رو شد‬ ‫به آنها گفت‪ :‬ما که نباید همیشه جنگ داشته‬ ‫باشیم آمده‌ام به افشار زاده سر بزنم‪.‬‬ ‫همچنین نگهبان باشگاه استقالل به محض‬ ‫دیدن مدیر عامل پرسپولیس خطاب به وی‬ ‫گفتند آبیته که رحیمی گفت ما مخلص همه‬ ‫ورزشی ها هستیم‪.‬‬ ‫بهگزارش فارس‪ ،‬چند نفر از دوستان افشارزاده‬ ‫از اصفهان با گل و شیرینی به باشگاه استقالل‬ ‫رفتند تا به وی تبریک بگویند‪ .‬آنها از اصفهان‬ ‫به تهران آمده‌اند‪.‬‬

‫عکسهای یادگاری بازیکنان بارسا‬ ‫در مقابل هواپیمای اختصاصی تیم‬ ‫بازیکنان بارسا‬ ‫عکسهای یادگاری بازیکنان بارسا در مقابل‬ ‫هواپیمای اختصاصی تیم روز چهارشنبه‬ ‫بازیکنان تیم فوتبال بارسلونا همراه با رئیس‬ ‫این باشگاه آقای جوزپ بارتومئو ؛ مدیر‬

‫اقتصادی این باشگاه اقای خاویر فائوس و‬ ‫مدیر اجرایی بارسلونا اقای آنتونی روسیچ‬ ‫در مراسم خوش امد گویی به بوئینگ ‪۷۷۷‬‬ ‫هواپیمای جدید قطر ایرویز اسپانسر باشگاه‬ ‫بارسلونا حضور یافتند‪.‬‬ ‫این بوئینگ غول پیکر هواپیمای اختصاصی‬ ‫بارسلونا خواهد بود که به آرم این باشگاه‬ ‫مزین شده و رنگ آن نیز ابی و اناری می‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫در این مراسم که در فرودگاه ال پرات‬ ‫بارسلونا جایی که هواپیمای اختصاصی‬ ‫جدید بارسا به زمین نشست ؛ برگزار شد ‪،‬‬ ‫به جز کادر مربیگری فعلی بارسلونا و ویکتو‬ ‫والدس مابقی بازیکنان و اعضا حضور‬ ‫داشتند‪.‬‬ ‫کاپیتان هواپیما و مهندسین و مهمانداران‬ ‫این هواپیما این فرصت را پیدا کردند تا با‬

‫قرار است در این حراج ‪ ۱۱‬پیراهن کاپیتان‬ ‫سابق آبی‌پوشان به فروش برسد و اصلی‌ترین‬ ‫آنها پیراهن‌هایی است که فرهاد با آنها‬ ‫توانسته ‪ ۴‬بار دروازه سرخپوشان را باز کند‪.‬‬ ‫اینروزها بازار شایعات در مورد فرهاد‬ ‫مجیدی داغ است‪ .‬از طرفی گفته می شود‬ ‫او به ایران برمی گردد تا رئیس کمیته فنی‬ ‫باشگاه استقالل شود و از طرف دیگر بحث‬ ‫حضور او در باشگاه الوصل امارات به‬ ‫عنوان مسئول تیم های پایه این باشگاه به‬ ‫گوش می رسد‪.‬‬ ‫در چنین شرایطی سایتهای هواداری باشگاه‬ ‫استقالل خبر جدیدتری در مورد بازیکن‬ ‫محبوب این باشگاه را مطرح کرده اند‪.‬‬ ‫آنها معتقدند‪ ،‬فرهاد مجیدی چند وقت‬ ‫دیگر به ایران برمی‌گردد و یک اقدام مهم و‬ ‫خیرخواهانه را در دستور کار قرار می‌دهد‪.‬‬ ‫شنیده‌های ما حاکی از آن است که دوستان‬ ‫کاپیتان سابق استقالل در تالش هستند تا‬ ‫چند وقت دیگر شرایط را برای برپایی حراج‬ ‫خیرخواهانه پیراهن‌های فرهاد مجیدی فراهم‬ ‫کنند‪ .‬در این خصوص گفته می‌شود قرار‬ ‫است در این حراج ‪ ۱۱‬پیراهن کاپیتان سابق‬ ‫آبی‌پوشان به فروش برسد و اصلی‌ترین آنها‬

‫پیراهن‌هایی است که فرهاد با آنها توانسته ‪۴‬‬ ‫بار دروازه سرخپوشان را باز کند‪.‬‬ ‫قرار است تمام عواید این حراج بزرگ به‬ ‫امور خیریه اختصاص داده شود‪ .‬بخشی از‬ ‫آن به انجمن کودکان سرطانی محک می‌رسد‬ ‫و بخش دیگری نیز به شیرخوارگاه آمنه‬ ‫اختصاص داده خواهد شد‪.‬‬

‫قرارداد جديد مسي با بارسلونا‬ ‫امضا شد‬ ‫ليونل مسي قراردادش را با بارسلونا تمديد‬ ‫کرد تا به پردرآمدترين بازيکن فوتبال جهان‬ ‫تبديل شود‪.‬‬ ‫باشگاه بارسلونا از تمديد قرارداد ليونل‬ ‫مسي‪ ،‬ستاره آرژانتيني خود تا سال ‪2018‬‬ ‫خبر داد‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

81


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

80


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

79


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

78


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

77


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

76


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

75


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

74


‫‪73‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫چرا خانم های‬ ‫زیبا با مردهای‬ ‫بدقیافه ازدواج‬ ‫می کنند؟‬

‫از آنجا که خانم ها دنبال مردی‬ ‫برای زندگی هستند ممکن است‬ ‫کسی را انتخاب کنند که از‬ ‫نظر ظاهری پایینتر از آنها باشد‪.‬‬ ‫تحقیقات جدید نشان می دهد که‬ ‫ازدواج هایی که در آن زن از نظر‬ ‫ظاهری بهتر از مرد است‪ ،‬بسیار‬ ‫پردوام تر و مثبت تر است‪.‬‬ ‫تصور محققان از دلیل آن این‬ ‫است که مردها اهمیت زیادی به‬ ‫زیبایی می دهند درحالیکه خانم‬ ‫ها بیشتر می خواهند همسری‬ ‫داشته باشند که به خوبی از آنها‬ ‫حمایت کند‪.‬‬

‫محققان قبول دارند که مسئله زیبایی بسیار‬ ‫شخصی و نسبی است اما تحقیقات نشان می‬ ‫دهد که استانداردهای عمومی برای زیبایی‬ ‫وجود دارد مثل چشمان درشت‪ ،‬داشتن‬ ‫صورت متقارن‪ ،‬و بیبی فیس بودن و یک‬ ‫نسبت خاص برای دورسینه و دور لگن‪.‬‬ ‫تحقیقات گذشته نشان داده است که افراد‬ ‫با ظاهر بسیار زیبا به سمت هم جذب می‬ ‫شوند و وقتی با هم رابطه برقرار می کنند‪،‬‬ ‫رابطه شان بسیار عالی خواهد شد‪ .‬اما این‬ ‫تحقیقات عموم ًا مبنی بر زوج های جوان‬ ‫است و نشان می دهد که زیبایی مطلق در‬ ‫مراحل اولیه رابطه اهمیت دارد‪ .‬اما نقش‬ ‫جذابیت ظاهری در ارتباطات رسمی تر و‬ ‫باقاعده تر مثل ازدواج تقریب ًا یک راز است‪.‬‬ ‫یک تحقیق جدید نشان می دهد که ظاهر بعد‬ ‫از آن جذب شدن اولیه هم همچنان دارای‬ ‫اهمیت است اما به طریقی متفاوت‪.‬‬ ‫زوج های ‪...‬‬ ‫این تیم تحقیقاتی ‪ 82‬زوج که طی شش ماه‬ ‫قبل ازدواج کرده بودند و حدود ‪ 3‬سال قبل‬ ‫از ازدواج با هم رابطه داشتند را ارزیابی کرد‪.‬‬ ‫شرکت کننده های تحقیق بین ‪ 20‬تا ‪ 25‬سال‬ ‫سن داشتند‪.‬‬ ‫محققان گفتگوی هر زوج درمورد یک مشکل‬ ‫شخصی را به مدت ‪ 10‬دقیقه فیلمبرداری‬ ‫کردند‪ .‬فیلم ها بعد ًا از این جهت ارزیابی شد‬ ‫که آیا زوج ها درمورد مشکلشان یکدیگر را‬ ‫حمایت می کردند و پشت هم را داشتند یا‬ ‫نه‪ .‬این مشکالت مسائلی از قبیل تصمیم به‬ ‫داشتن تغذیه سالمتر‪ ،‬شروع یک کار جدید و‬ ‫ورزش بیشتر را شامل می شد‪.‬‬ ‫یک شوهر منفی احتما ً‬ ‫ال در چنین موقعیتی‬

‫می گوید‪" ،‬این مشکل توست و خودت باید‬ ‫حلش کنی"‪ .‬اما یک شوهر مثبت خواهد‬ ‫گفت‪" ،‬من با توام‪ ،‬کاری از دستم برمیاد‬ ‫برات انجام بدم؟"‬ ‫یک گروه از محققان جذابیت های ظاهری‬ ‫هر زوج را بین ‪ 1‬تا ‪ 10‬کدگذاری کردند که‬ ‫عدد ‪ 10‬بهترین و کامل ترین ظاهر را نشان‬ ‫می داد‪ .‬تقریب ًا در یک سوم زوج ها‪ ،‬زیبایی‬ ‫زن ها بیشتر بوده‪ ،‬در یک سوم جذابیت مرد‬ ‫بیشتر بوده و سایر زو ج ها ظاهری تقریب ًا هم‬ ‫ردیف داشتند‪.‬‬ ‫به طور کل‪ ،‬در مواردی که زن ظاهر بهتری‬ ‫نسبت به مرد داشت‪ ،‬زن و مرد مثبت تر رفتار‬ ‫می کردند‪.‬‬

‫نتیجه این تحقیق بسیار منطقی به نظر می‬ ‫رسد‪ .‬مردها حساسیت زیادی به زیبایی خانم‬ ‫ها دارند‪ .‬زن ها بیشتر به قد و درآمد مردها‬ ‫اهمیت می دهند‪.‬‬ ‫در زوج هایی که مرد ظاهر بهتری نسبت به‬ ‫زن داشت‪ ،‬هر دو طرف چندان حمایت کننده‬ ‫نبودند‪ .‬یکی از محققان این تحقیق می گوید‬ ‫که زن ها معمو ً‬ ‫ال درجه حمایتی که از طرف‬ ‫مرد دریافت می کنند را به خود او منعکس‬ ‫می کنند‪ .‬مردی که ظاهر پایینتری نسبت به زن‬ ‫خود دارد‪ ،‬چیزی بیشتر از آنچه که انتظارش‬ ‫را داشته در اختیار دارد به همین خاطر همه‬ ‫تالشش را می کند تا آن رابطه را پابرجا نگه‬ ‫دارد‪.‬‬

‫مردهایی که ظاهر بهتری نسبت به همسران‬ ‫خود دارد‪ ،‬طبیعت ًا به زن هایی زیباتر از همسر‬ ‫کنونیشان دسترسی دارند و ایده مرغ همسایه‬ ‫غازه ممکن است باعث کمتر کردن تعهد آنها‬ ‫نسبت به ازدواجشان شود‪.‬‬ ‫محققان عقیده دارند که جذابیت ظاهری‬ ‫شوهرها برای خانم ها اهمیت چندانی ندارد‪،‬‬ ‫درعوض زن ها به دنبال مردهایی هستند که‬ ‫بتوانند به خوبی از آنها حمایت کنند‪.‬‬ ‫پس به نظر می رسد که آن ازدواج ناجور و‬ ‫نابرابر از‬ ‫دواج عالی باشد‪.‬‬


‫‪72‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫نقد فیلم ‪ -‬فرح شکوهی‬ ‫کمتر کسی فکر می کرد‪ ،‬فیلمی از راه برسد‬ ‫و محبوب ترین فیلم نسل جوان را از صدر‬ ‫به زیر بکشد‪ ،‬ولی این اتفاق هفته قبل رخ‬ ‫داد‪ ،‬فیلم ‪ Neighbors‬با شرکت ست روگن‬ ‫و زک افران خیلی طوفانی از راه رسید و فیلم‬ ‫پرفروش ‪ Spiderman‬را پس زد و براحتی‬ ‫درصدر جا خوش کرد و فروش باالی ‪50‬‬ ‫میلیون‪ ،‬آنهم در طی ‪ 3‬روز‪ ،‬برای فیلمی که‬ ‫فقط ‪ 18‬میلیون بودجه داشته‪ ،‬یک معجزه‬ ‫بود‪.‬‬ ‫حوادثی که در این فیلم می گذرد‪ ،‬کم و بیش‬ ‫گاه گریبان همسایه ها را می گیرد‪ ،‬سعی می‬ ‫کنند ابتدا با آن کنار بیایند وگروه جوانان‬ ‫عاصی همسایه را فرزندان خود بحساب آورند‬ ‫وحتی به آنها نزدیک شوند وبه نوعی در پارتی‬

‫های وحشیانه شان شرکت کنند و همانگونه‬ ‫که مک (ست روگن) و کلی (رزبایرنی) زن‬ ‫وشوهر آرام و بی آزار همراه نوزاد خود عمل‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫آنها با دیدن تدی (زک افران) و پیت‬ ‫(دیوفرانکو) و دوستان شان با خود گفتند‪،‬‬ ‫بنظر بچه های خوبی می آیند فقط یک پارتی‬ ‫آخر هفته برپا کرده اند‪ .‬بهرحال حق شان‬ ‫است‪ ،‬تا ساعت ‪ 12‬شب هم می توانند بزنند‬ ‫و بگویند و برقصند و بنوشند‪ .‬هر دو سعی‬ ‫می کنند به جمع آنها بپیوندند‪ ،‬هم آوازشان‬ ‫بشوند‪ ،‬ولی عصیان و یاغی گری ها و بی‬ ‫بند وباریهایشان آنها را پس میزند‪ ،‬کم کم‬ ‫کارشان به درگیری و بحث و جدل می کشد‬ ‫و تصمیم می گیرند بدلیل برخوردهایی که‬ ‫حالت مزاحمت وآزار دارد‪ ،‬به پلیس زنگ‬ ‫بزنند و همین تدی و یارانش را به عصیان‬ ‫تازه ای میکشد و صحنه محله‪ ،‬صحنه جنگ‬

‫می شود‪.‬‬ ‫«نیکالس استولر» انگار نسل جوان‬ ‫بخصوص تین ایجرها را خوب می شناسد‪،‬‬ ‫به قوانین جاری هم آشناست او خیلی‬ ‫ماهرانه‪ ،‬همه ترفندهای این نسل را برای آزار‬ ‫بزرگساالن بکار می گیرد‪ ،‬هر لحظه فیلم‪ ،‬با‬ ‫حادثه ای همراه است‪ .‬در یک لحظه مک‬ ‫روی هوا پرتاب می شود‪ ،‬لحظه ای بعد‬ ‫همسرش و بعد حتی نوبت به بچه شان می‬ ‫رسد‪ .‬مک و کلی‪ ،‬خیلی زود می فهمند قدرت‬ ‫مقابله ندارند‪ ،‬پلیس هم درحد مقررات عمل‬ ‫می کند و حتی بعد از مدتی مک و کلی هم‬ ‫برای حفظ آرامش و حتی جان خود‪ ،‬ناچار‬

‫میدهد‪ ،‬کلی (رزبایرنی) خیلی خوب در‬ ‫نقش خود جا می افتد و شانه به شانه ست‬ ‫روگن پیش میرود‪ ،‬اصوال «رز» ستاره جذابی‬ ‫نیست‪ ،‬ولی بازیگر خوبی است که در این‬ ‫فیلم امکان خودنمایی پیدا کرده است‪.‬‬ ‫فیلم برای زک افران بیشترین امتیاز را ببار‬ ‫آورده‪ ،‬که در طی یکسال گذشته بخاطر اعتیاد‬ ‫سرو کارش به پلیس و بیمارستان کشیده‪ ،‬با‬ ‫این نقش کامال جا افتاده‪ ،‬ضمن اینکه نشان‬ ‫میدهد پر از انرژی است‪ .‬زک بسیار ظریف‬ ‫و استادانه نقش خود را ایفا می کند‪ ،‬او یک‬ ‫ضد قهرمان است‪ ،‬که در بسیاری از صحنه‬ ‫ها‪ ،‬حمایت تماشاگر را می گیرد و دربرخی‬

‫میشوند درباره خیلی از این رویدادها با پلیس‬ ‫هم سخن نگویند‪.‬‬ ‫«ست روگن» چون همیشه نقش خود را‬ ‫با ظرافت خاصی بازی میکند‪ ،‬او در نهایت‬ ‫مردی است که ضمن هوشیاری‪ ،‬وجودش‬ ‫از حماقت های لحظه ای هم موج میزند‪،‬‬ ‫تصمیمات درست نمی گیرد‪ ،‬درتنگناها‪،‬ترسو‬ ‫و مستاصل می شود‪ ،‬گاه احساس می کند‬ ‫شوهر پرقدرت و پدری مسئول نیست‪ ،‬خشم‬ ‫خود را فرو می خورد‪ ،‬در پی چاره می افتد‪،‬‬ ‫ولی تدی و دارو دسته اش جسور وبی پروا و‬ ‫با برنامه ریزی خاص پیش میروند‪ ،‬آنها خوب‬ ‫بلدند که مزاحمین خود را تا سرحد جنون‬ ‫ببرند‪.‬‬ ‫برخالف فیلم های کمدی درام خانوادگی که‬ ‫معموال ستاره های زن‪ ،‬نقش های کلیدی‬ ‫ندارند‪ ،‬اخیرا فیلم ‪ Other Woman‬و‬ ‫اینک این فیلم‪ ،‬به خانم ها میدان تازه ای‬

‫صحنه ها نفرت آنها را! این از بازیگری چون‬ ‫زک بعید هم نبود‪ ،‬چون او در اصل تا امروز‬ ‫فرصت و امکان نشان دادن این توانایی ها‬ ‫را نداشت‪.‬‬ ‫خیلی از تماشاگران زک و دوستانش را در‬ ‫فیلم‪ ،‬در قالب بچه های خود می بیند‪ ،‬نسبت‬ ‫به آنها سمپاتی نشان میدهند‪ ،‬بعضی ها با‬ ‫تکان دادن سر خود‪ ،‬تاسف خود را نشان‬ ‫می دهند چرا که فیلم تاثیر خود را تا آخر به‬ ‫تماشاگر دارد و نه تنها زک افران را به سوی‬ ‫سوپراستار شدن می برد‪ ،‬بلکه نیکالس استولر‬ ‫را در ردیف کمدی سازان مدرن قرار میدهد‪.‬‬ ‫انصافا ست روگن در این فیلم تا حدی کم‬ ‫می آورد‪ ،‬چون تالش او در برخی صحنه‬ ‫ها‪،‬کمرنگ است و میدان را زک افران ازاو‬ ‫می گیرد و از سویی «رز» نیز فرصت اثبات‬ ‫هنر خود را پیدا می کند‪.‬‬


‫‪71‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫سریع جراحی شود‪ .‬اما چون باید به کشورم‬ ‫برگردم با رضایت خودم گفتم می‌خواهم‬ ‫مرخص شوم‪ .‬حاال هم هیچ پولی ندارم و‬ ‫سفارتخانه ایتالیا پول هتل را پرداخت کرد‬ ‫و دوستانم در ایتالیا برایم بلیت هواپیما‬ ‫خریدند تا زودتر برگردم‪».‬‬ ‫این گردشگر درباره وسایلی که از او سرقت‬ ‫شده گفت‪« :‬من هزار دالر‪500 ،‬یورو‪،‬‬ ‫دوربین عکاسی‪ ،‬تبلت و تلفن همراهم را‬ ‫در این ماجرا از دست دادم‪ .‬می‌دانم تهران‬ ‫شهر بزرگی است اما آنجا دوربین مداربسته‬ ‫وجود دارد و پلیس می‌تواند از طریق آن‬ ‫سارق را دستگیر کند‪ .‬من سارق را درست‬ ‫ندیدم‪ .‬فقط می‌دانم که مرد جوانی بود‪».‬‬ ‫جیان کارلو ادامه داد‪ :‬در ایتالیا هم چنین‬ ‫چیزهایی وجود دارد‪.‬‬ ‫من فرهنگ ایرانی‌ها را‬ ‫خیلی خوب می‌شناسم‪.‬‬ ‫می‌دانم چقدر خونگرم‬ ‫و مهمان‌نواز هستند‪.‬‬ ‫این اتفاق اصال طرز‬ ‫فکر من را نسبت‬ ‫به ایران تغییر نداد‪.‬‬ ‫در این حادثه دیدم‬ ‫مردم ایران چقدر در‬ ‫مشکالت و حوادث‬ ‫کمک می‌کنند‪ .‬اگر‬ ‫این حادثه در ایتالیا‬ ‫برایم اتفاق می‌افتاد‪،‬‬ ‫پلیس همان کاری را‬ ‫می‌کرد که پلیس اینجا‬ ‫انجام داد اما در ایتالیا‬ ‫دیگر کسی به من‬ ‫کمک نمی‌کرد اما در‬ ‫ایران مردم خیلی کمکم‬ ‫کردند‪ .‬از مردم تهران‬ ‫خیلی تشکر می‌کنم‪».‬‬ ‫گردشگر ایتالیایی که‬ ‫معلم ریاضی بازنشسته‬ ‫است‪ ،‬افزود‪ :‬این حادثه‬ ‫باعث نمی‌شود که من‬ ‫دیگر به ایران نیایم‪.‬‬ ‫من باز هم به ایران سفر‬ ‫می‌کنم‪.‬‬ ‫من بیشتر شهرهای‬ ‫ایران را گشته‌ام‪.‬‬ ‫مشهد‪ ،‬شیراز‪ ،‬اصفهان‪،‬‬ ‫دامغان‪ ،‬سمنان و‪...‬‬ ‫همه جای ایران را‬ ‫دوست دارم‪ .‬پارسال‬ ‫وقتی دوستم به ایران‬ ‫سفر کرده بود و‬ ‫وسایلش در یک‬ ‫تاکسی جا ماند‪ ،‬وقتی‬ ‫رسید به هتل دید راننده‬ ‫تاکسی قبل از او آمده‬ ‫هتل و همه وسایلش‬

‫را پس داده است‪ .‬باورش نمی‌شد که آن‬ ‫راننده اینقدر درستکار باشد و شوکه شده‬ ‫بود‪ .‬برای همین است که ایران را دوست‬ ‫دارم و پس از اینکه درمان شدم‪ ،‬باز هم به‬ ‫اینجا سفر خواهم کرد‪.‬براساس این گزارش‬ ‫با وجود اینکه جیان کارلو به‌زودی ایران را‬ ‫ترک می‌کند پلیس در تالش است تا سارق‬ ‫را دستگیر و اموال این گردشگر ایتالیایی را‬ ‫به او بازگرداند‪.‬‬ ‫به‌گفته کارکنان هتل محل اقامت گردشگر‬ ‫ایتالیایی‪ ،‬این نخستین بار نیست که سارقان‬ ‫از مسافران خارجی این هتل سرقت می‌کنند‬ ‫و پیش از این نیز بارها مسافران هتل هدف‬ ‫حمله دزدان کیف‌قاپ قرار گرفته‌اند اما با‬ ‫توجه به اینکه مدت سفرشان کوتاه است و‬


‫‪70‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫عنوان داشتند که قرار بود تا حمید‬ ‫مبلغ یک میلیون تومان دیگر نیز‬ ‫به آنها پرداخت نماید‪.‬‬

‫حمید در اعترافات اولیه به کارآگاهان گفت‪:‬‬ ‫چند سالی است که با دختر قربانی آشنا شده‬ ‫ام اما هر بار که به خواستگاری می رفتم‬ ‫‪ ،‬مقتول با ازدواج من و دخترش‬ ‫مخالفت می کرد تا اینکه در نهایت‬ ‫تصمیم گرفتیم تا از مقتول زهرچشم‬ ‫گرفته و او را بترسانم ؛ برای این‬ ‫کار به سراغ دو نفر از دوستانم رفته‬ ‫و از آنها خواستم تا با چاقو چند‬ ‫ضربه به مقتول بزنند تا او حساب‬ ‫کار دستش بیاید ‪ .‬آنها ابتدا قبول‬ ‫نمی کردند اما با اصرارهای من‬ ‫قبول کردند‪.‬‬ ‫حمید در خصوص شب حادثه نیز‬ ‫به کارآگاهان گفت‪ :‬شب حادثه به‬ ‫همراه دوستانم ‪ ،‬نقاب و چاقو خریدیم و آنها‬ ‫را به نزدیکی خانه مقتول بردم ‪ .‬طبق نقشه‬ ‫آنها ( کامران و هومن ) به در خانه مقتول‬ ‫رفتند و از او خواستند تا به در خانه بیاید ‪.‬‬ ‫زمانیکه مقتول به مقابل در آمد ‪ ،‬آنها چند‬ ‫ضربه چاقو به او زدند و طبق نقشه به سمت‬ ‫خودروی من آمدند؛ آنها را سوار کردم و به‬ ‫سرعت از محل دور شدیم‪.‬‬ ‫حمید در خصوص پرداخت حق السکوت به‬ ‫دوستانش نیز گفت‪ :‬پس از آن ‪ ،‬به کامران‬ ‫و هومن مبلغ دو میلیون تومان پول دادم تا‬ ‫موضوع را به کسی نگویند اما پس از چند‬ ‫ساعت متوجه شدم که مقتول توسط آنها به‬ ‫قتل رسیده است‪.‬‬ ‫با توجه به اعترافات حمید و شناسایی‬ ‫"کامران" و "هومن" به عنوان عامالن اصلی‬ ‫جنایت ‪ ،‬دستگیری این دو نفر در دستور کار‬ ‫کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت و نهایتا هر‬ ‫دو نفر آنها در یکی از پارک های خاورشهر‬ ‫دستگیر شدند‪ .‬کامران و هومن پس از‬ ‫دستگیری منکر هرگونه ارتکاب جنایت شده‬ ‫اما پس از مواجهه حضوری با حمید ‪ ،‬به‬ ‫ناچار لب به اعتراف گشوده و به ارتکاب‬ ‫جنایت اعتراف کردند آنها در اعترافات خود‬

‫سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده‬ ‫‪ ،‬معاون مبارزه با جرایم جنایی‬ ‫پلیس آگاهی تهران بزرگ ‪ ،‬با‬ ‫اعالم این خبر گفت‪ :‬با توجه به‬ ‫اعتراف صریح متهمان به جنایت‪،‬‬ ‫قرار بازداشت موقت از سوی‬ ‫مقام محترم قضایی صادر و هر‬ ‫سه متهم جهت انجام تحقیقات‬ ‫تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی‬ ‫تهران بزرگ قرار گرفتند‪.‬‬

‫مرگ قاتل فراری با شلیک پلیس‬ ‫در بابل‬ ‫قاتل فراری در بابل که به‌خاطر اقدام‌های‬ ‫تبهکارانه‌اش از سوی پلیس تحت تعقیب‬ ‫قرار داشت‪ ،‬در جریان درگیری مسلحانه‬ ‫با مأموران به کام مرگ فرو رفت‪ .‬این پسر‬ ‫جوان که شرارت های زیادی دارد‪ ،‬چند روز‬ ‫پیش وقتی در محاصره مأموران گرفتار شد‪،‬‬ ‫در درگیری مسلحانه با آنها از پای در آمد‪.‬‬ ‫بنا بر این گزارش‪ ،‬گفته می‌شود قربانی حادثه‬ ‫چندی پیش به اتهام قتل تحت تعقیب قرار‬ ‫داشت ولی هر بار با شگرد‌های ماهرانه‌ای‬ ‫از دام پلیس می‌گریخت‪ .‬وی که به هنر‌های‬ ‫رزمی آشنایی داشت‪ ،‬دارای هیکلی قوی بود‬ ‫و به همین دلیل ترس و وحشت عجیبی در‬ ‫دل مردم ایجاد کرده بود‪ .‬مأموران پلیس‬ ‫بابل چند روز پیش با آگاهی از محل تردد‬ ‫وی در یکی از محالت خلوت این شهر‬ ‫او را به محاصره خود در آورده و دستور‬ ‫ایست دادند‪ .‬قاتل تحت تعقیب در حالی‌که‬ ‫خود را در محاصره کامل مأموران می‌دید‪،‬‬ ‫ناگهان اقدام به ایجاد درگیری با آنها کرده‬

‫و یکی از مأموران نیز بر اثر همین درگیری‬ ‫بشدت مجروح شد‪ .‬بر اساس شنیده‌ها‪،‬‬ ‫مأموران وقتی در وادار کردن این شرور به‬ ‫تسلیم ناکام ماندند ناچار اقدام به شلیک‬ ‫به سمت وی کردند که بر اثر اصابت گلوله‬ ‫پلیس‪ ،‬شرور جان خود را از دست داد‪ .‬بر‬ ‫اساس گزارشی که پلیس درباره این ماجرا‬ ‫ارائه داده است‪ ،‬این شرور ‪ 19‬اسفند سال‬ ‫گذشته به دنبال بروز اختالف‌های مالی با‬ ‫مرد جوانی‪ ،‬در حالی‌که یک سالح شکاری‬ ‫در دست داشت در خیابان انتقال‌خون بابل‬ ‫با وی درگیر شده و با شلیک گلوله‌ای به‬ ‫زندگی‌اش خاتمه داد‪ .‬طبق این گزارش‪ ،‬در‬ ‫آن زمان مأموران با دستور بازپرس ویژه قتل‬ ‫دادسرای عمومی و انقالب بابل عملیات‬ ‫گسترده‌ای را برای ردیابی عامالن قتل انجام‬ ‫داده و سرانجام دو همدست متهم اصلی را‬ ‫بازداشت کرده‌اند‪ .‬این دو که «هادی» و‬ ‫«علی» نام دارند در جریان بازجویی‌های‬ ‫مأموران اعالم کرده‌اند قربانی حادثه با‬ ‫شلیک گلوله دوستشان به نام «عادل» از‬ ‫پای درآمده است‪ .‬در ادامه این گزارش‬ ‫همچنین آمده است‪،‬در بررسی سوابق متهم‬ ‫‪ 25‬ساله پرونده مشخص شد وی دارای‬ ‫سوابق متعددی از قبیل مشارکت در حمل‬ ‫سالح غیر مجاز‪ ،‬ایراد ضرب و جرح عمدی‬ ‫و اخالل در نظم عمومی در قائمشهر و چهار‬ ‫بار تیراندازی در بابل بوده است‪ .‬با توجه به‬ ‫این یافته‌ها مأموران تجسس‌های گسترده‌ای‬

‫را برای به‌دست آوردن ردی از او آغاز‬ ‫کردند تا این‌که مخفیگاه او را در منطقه‬ ‫چهارراه آرامگاه بابل شناسایی کرده و به‬ ‫محاصره خود درآوردند‪ .‬این متهم وقتی دید‬ ‫در محاصره مأموران گرفتار آمده است اقدام‬ ‫به تیراندازی به سمت آنها و ایجاد درگیری‬ ‫کرد‪ .‬در جریان این تیراندازی‌ها یکی از‬

‫مأموران پلیس مجروح شد و متهم تحت‬ ‫تعقیب نیز وقتی می‌خواست از محاصره‬ ‫پلیس فرار کند بر اثر اصابت گلوله مأموران‬ ‫مجروح شد و در راه انتقال به بیمارستان بر‬ ‫اثر شدت خونریزی جان خود را از دست‬ ‫داد‪ .‬پلیس بابل اعالم کرده است اسلحه‌ای‬ ‫که عادل با آن به سمت مأموران تیراندازی‬ ‫کرده بود‪ ،‬همان اسلحه‌ای بوده که در‬ ‫ماجرای قتل مرد جوان بابلی توسط این متهم‬ ‫مورد استفاده قرار گرفته بود‪.‬‬

‫پلیس در تعقیب سارق اموال‬ ‫گردشگر ایتالیایی‬ ‫پلیس پایتخت در جست‌وجوی مردی است‬ ‫که با قاپیدن کیف یک گردشگر ایتالیایی‬ ‫عالوه بر سرقت مبلغ زیادی دالر و یورو‬ ‫باعث شکسته شدن کتف او شد‪.‬‬ ‫این حادثه ظهر سه‌شنبه گذشته در خیابان‬ ‫فردوسی رخ داد و یک گردشگر ایتالیایی‬ ‫بنام جیان کارلو لگاس در جریان سرقت‬ ‫کیفش توسط یک سارق به‌شدت مجروح‬ ‫شد‪ .‬این مرد ایتالیایی درباره حادثه‌ای که‬ ‫برایش رخ داده بود به همشهری گفت‪ :‬از‬ ‫‪2‬هفته قبل همراه با دوستم آنتونیو سانا که‬ ‫پزشک بازنشسته است برای گردش به ایران‬ ‫آمدم‪ .‬من عاشق ایران هستم و این ششمین‬ ‫مرتبه است که به اینجا سفر می‌کنم‪.‬‬ ‫اما فکر نمی‌کردم حادثه بدی برایم اتفاق‬ ‫بیفتد‪ .‬من عالقه زیادی به صنایع‌دستی‬ ‫ایرانی دارم‪ .‬آن روز رفته بودم حوالی میدان‬ ‫فردوسی تا صنایع‌دستی و اشیای قدیمی ببینم‬ ‫که ناگهان صدایی شنیدم و احساس کردم‬ ‫یک نفر کیفم را می‌کشد‪ .‬در یک‌لحظه‬ ‫فقط دیدم کیفم رفت‪ .‬یک موتورسوار از‬ ‫پشت کیفم را کشید و من روی زمین افتادم‪.‬‬ ‫خیلی وحشتناک بود‪ .‬شوکه شده بودم‪ .‬کمی‬ ‫روی زمین کشیده شدم تا اینکه کیفم را رها‬ ‫کردم و آن موتورسوار کیفم را دزدید و فرار‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫درحالی‌که من روی زمین افتاده بودم مردم‬ ‫دورم جمع شدند‪ .‬پلیس هم خیلی زود آمد‬ ‫اما نتوانست سارق را دستگیر کند‪ .‬یک‬ ‫نفر که زبان انگلیسی می‌دانست آمد کمکم‬ ‫کرد‪ .‬کتفم خیلی درد داشت‪ .‬او من را به‬ ‫بیمارستان رساند‪ .‬پزشکان گفتند کتفم از‬ ‫‪5‬نقطه شکسته و استخوانم له شده و باید‬


‫‪69‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫کتابخانه به مساحت ‪ 200‬متر احداث‬ ‫می‌کنند و ساختمانی افتتاح شد که قرار بود‬ ‫کتابخانه شود و در برابر چشمان حیرت‬ ‫زده همه ما تابلوی امالک و مستغالت‬ ‫شهرداری منطقه ‪ 5‬نصب شد‪ .‬اما چند سال‬ ‫بعد این ساختمان را ناگهان تخریب کردند‪.‬‬ ‫خانم جهانگیری افزود‪ :‬دو سال نیز به‬ ‫صورت شبانه گودبرداری شد‪ .‬قرار بود دو‬

‫شاهد دو دریاچه زیبا و مصنوعی در این‬ ‫پارک خواهید شد‪.‬‬ ‫وی ادامه داد‪ :‬گودبرداری شبانه صورت‬ ‫می‌گرفت و سال ‪ 83‬شاهد گودبرداری این‬ ‫دریاچه بودیم‪.‬در حالی که توسط لودرها‬ ‫گودبرداری انجام می‌شد‪ ،‬ضلع جنوب غربی‬ ‫این پارک نیز در سال ‪ 84‬به پی‌ریزی و‬ ‫بنای ساختمان کتابخانه اختصاص یافته بود‬

‫دریاچه مصنوعی در این پارک ساخته شود‪،‬‬ ‫اما گودبرداری به یکباره متوقف شد‪ .‬یکی‬ ‫دو سالی گذشت‪ ،‬دو گودال بزرگ ایجاد‬ ‫شده توسط شهرداری در این پارک رها‬ ‫شده بود و شهرداری گاهی اجازه می‌داد‬ ‫نخاله‌های ساختمان‌های تخریب شده در‬ ‫این گودال‌ها ریخته شود‪ .‬پس از ماه رمضان‬ ‫بود دوباره نخاله‌ها را برداشتند و هر چه‬ ‫پرسیدیم که چه‌کار می‌کنید‪ ،‬هیچ پاسخی به‬ ‫ما ندادند‪ .‬ظاهر ًا زمین پارک یعنی فضای‬ ‫سبز را فروخته‌اند و در یکسال گذشته‬ ‫حصارهای بلندی کشیدند‪ .‬هیچ تابلو‌یی‬ ‫مبنی بر ساخت و ساز وجود ندارد حتی‬ ‫آنها یکی از خیابان‌های فرعی ضلع جنوبی‬ ‫را که به خیابان گل‌ها راه داشت بسته‌اند و‬ ‫به این ساخت و ساز غیر مجاز اختصاص‬ ‫داده‌اند و اکنون تقاضای رسیدگی داریم‪.‬‬ ‫عالءالدین مورعی‪ ،‬رئیس هیأت امنای‬ ‫شهرک فرهنگیان نیز گفت‪ :‬در این شهرک‬ ‫که در ضلع شمالی «پارک مادر» قرار دارد‪،‬‬ ‫بیش از ‪ 5‬هزار فرهنگی زندگی می‌کنند‪ .‬فاز‬ ‫اول این شهرک در سال ‪ 79‬به بهره‌برداری‬ ‫رسید‪ .‬در اسفند سال ‪ 80‬به‌موجب اینکه‬ ‫فضای سبز وجود نداشت و ‪ 71‬هزار‬ ‫متر مساحت از این زمین به فضای سبز‬ ‫اختصاص یافته بود درخت با تراکم بسیار‬ ‫در «پارک مادر» کاشته شد‪.‬اسفند ماه سال‬ ‫‪ 81‬بود که لودرها وارد پارک شده و شروع‬ ‫به کندن بیش از ‪ 5‬هزار اصله درخت کاج‬ ‫و ارغوان از ریشه کردند‪ .‬پاسخ شهرداری‬ ‫نسبت به معترضان این بود که این پارک‬ ‫در دست بازسازی است و در آینده نزدیک‬

‫که در سال ‪ 85‬کتابخانه احداث شد و عم ً‬ ‫ال‬ ‫در سال ‪ 88‬در کمال ناباوری این ساختمان‬ ‫با نصب تابلوی امالک و مستغالت‬ ‫شهرداری منطقه‪ 5‬افتتاح شد‪ ،‬یعنی اساسا‌ً‬ ‫این ساختمان متعلق به کتابخانه نبود!وی‬ ‫خاطرنشان کرد‪ :‬دو گودال بزرگ به شکل‬ ‫دایره در سال ‪ 88‬نیز کام ً‬ ‫ال نمایان بود‪ .‬در‬ ‫سال ‪ 89‬بخشی از این‌گودال با نخاله‌های‬ ‫دیگر ساختمان‌های شهر تهران پر شد‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬اردیبهشت سال ‪ 92‬و در‬ ‫اقدام ضرب‌االجلی سرتاسر این پارک با‬ ‫حصارهای ساخت و ساز محصور شد و‬ ‫حدود یک‌سال است که مجدد ًا گودبرداری‬ ‫و پی یک برج آسمانخراش نمایان شد‬ ‫و به صورت شبانه روزی این کارگران در‬ ‫حال کار هستند و حدود یک ماه است که‬ ‫ستون‌های شمالی در حال کارگذاشتن است‪.‬‬ ‫وی خاطرنشان کرد‪ :‬این زمین دارای‬ ‫کاربری فضای سبز بوده و به نام بوستان‬ ‫مادر نامگذاری شده‌است و مطابق ضوابط‬ ‫طرح جامع شهر تهران تمامی فضاهای سبز‬ ‫قبلی باید عین ًا روی نقشه طرح تفصیلی‬ ‫منعکس شود‪ .‬این زمین با طرح فضای‬ ‫سبز به قیمت مناسب خریداری شده و از‬ ‫نظر حقوقی هم نمی‌توانند آن‌را تجاری یا‬ ‫مسکونی کنند‪.‬محسن لطیفیان یکی دیگر از‬ ‫اهالی شهرک فرهنگیان گفت‪ :‬این زمین‌ها‬ ‫در سال ‪ 69‬از سوی هیأت مدیره فرهنگیان‬ ‫خریداری شده است‪ ،‬البته بخشی از این‬ ‫زمین براساس قوانین برای فضای سبز به‬ ‫شهرداری داده شد تا شهرداری این زمین را‬ ‫به فضای سبز تبدیل کند‪ .‬طرح جامع اولیه و‬

‫طرح تفصیلی به پارک تبدیل شد‪ .‬این زمین‬ ‫درختان ارغوان و تابلویی به‌نام «پارک‬ ‫مادر» داشت‪ .‬حتی چند قطعه درخت نیز در‬ ‫باالی شهرک همزمان با درختان این پارک‬ ‫کاشته شد و امروز این درختان حدود ‪10‬‬ ‫ساله شده‌اند‪.‬‬ ‫وی ادامه داد‪ :‬پروانه ساخت شهرک‬ ‫فرهنگیان در سال ‪ 72‬صادر شد و در‬ ‫سال ‪ 79‬فاز یک آن با ‪ 960‬واحد به‬ ‫اعضا تحویل داده شد و در پایان سال ‪86‬‬ ‫فازهای دوم با ‪ 1191‬واحد در مجموع به‬ ‫بهره‌برداری رسید‪ .‬این پارک متعلق به مردم‬ ‫و اهالی این منطقه است ‪.‬‬ ‫طباطبایی یکی از ساکنان شهرک فرهنگیان‬ ‫خاطرنشان کرد‪ :‬از سال گذشته پیگیر این‬ ‫پارک بوده‌ام و حتی با آقای مسجد جامعی‬ ‫نیز جلسه‌ای حضوری داشته‌ایم و بیش از‬ ‫‪ 400‬نفر امضا جمع‌آوری کرده‌اند که به‬ ‫آقای مهندس حقانی داده شده است‪.‬‬ ‫وی ادامه داد‪ :‬چگونه ‪ 71‬هزار متر مساحت‬ ‫این پارک نادیده گرفته می‌شود و هیچ‬ ‫مجوز و تابلویی برای ساخت و ساز در این‬ ‫محدوده دیده نمی‌شود‪.‬‬ ‫خانم امریی که ‪ 14‬سال ساکن شهرک‬ ‫فرهنگیان است‪ ،‬گفت‪ :‬بیماری من براثر این‬ ‫ساخت‌وساز‌ها تشدید شده است‪ ،‬دو سال‬ ‫بود که به صورت شبانه گودبرداری می‌شد‪.‬‬ ‫مجدد ًا گودبرداری‌ها پر شد‪ .‬اآلن هم که‬ ‫یک‌سال است به‌صورت شبانه روزی در این‬ ‫پارک کار می‌کنند ‪ .‬ما نگران فضای شهری‬ ‫و سالمتمان هستیم‪.‬‬ ‫خانم نوازنده یکی از معلمان بازنشسته در‬ ‫خصوص آلودگی صوتی و ناهنجاری‌های‬ ‫این پارک گفت‪ :‬همسرم در بیمارستان‬ ‫رسول اکرم(ص) صبح امروز بستری شد‪،‬‬ ‫همسرم براثر این ناهنجاری‌ها و سر‌وصدا‬ ‫به ستوه آمده و به علت گرفتگی عضالت و‬ ‫ناراحتی قلب جانش به خطر افتاده است‪.‬‬ ‫‪ 10‬سال است که آرامش را از ما گرفته‌اند‪.‬‬ ‫یعقوبی یکی دیگر از اهالی شهرک‬ ‫فرهنگیان گفت‪ :‬وقتی ‪ 10‬سال پیش‬ ‫درختان نفس تازه‌ای به این شهرک داده‬ ‫بود‪ ،‬فکر کردیم در آرامش هستیم اما روزی‬ ‫که بلدوزرها وارد پارک شدند استرس همه‬ ‫وجودمان را گرفت‪ .‬آنها در مراسمی پرده‌‬ ‫از ماکت هفت میلیون تومانی بازسازی این‬ ‫پارک برای مردم رونمایی کردند‪ .‬آن روز‬ ‫خوشحال به خانه‌هایمان بازگشتیم زیرا آنها‬ ‫وعده داده بودند اینجا بزرگترین و زیباترین‬ ‫دریاچه ساخته خواهد شد و شهرداری یکی‬ ‫از بهترین پارک‌های تهران را برای مردم‬ ‫خواهد ساخت‪ .‬فقط تحمل کنید‪ ،‬از این‬ ‫پارک لذت خواهید برد‪.‬گزارشگر شوک‬ ‫آمادگی دارد پاسخ های مسئوالن شهرداری‬ ‫منطقه پنج را نیز منتشر نماید‪.‬‬

‫کامران و هومن قاتل در تهران‬ ‫بازداشت شدند‬ ‫کامران و هومن متهمان پرونده جنایت ‪۲‬‬ ‫میلیون تومانی در تهران از سوی مأموران‬ ‫پلیس دستگیر شدند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار حوادث فارس‪ ،‬در‬ ‫ساعت ‪ 23:15‬روز ‪ 9‬فروردین امسال‪،‬‬ ‫از طریق مرکز فوریت های پلیسی ‪110‬‬ ‫‪ ،‬وقوع یک فقره قتل به کالنتری ‪128‬‬ ‫تهران نو اعالم شد ؛ با حضور مأموران در‬ ‫محل جنایت آنها با جسد مردی ‪ 60‬ساله‬ ‫در راهروی خانه اش مواجه شدند که بر اثر‬ ‫جراحات ناشی از اصابت ضربات متعدد‬ ‫چاقو به قتل رسیده بود‪.‬‬ ‫با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع‬ ‫"قتل عمد" و به دستور بازپرس شعبه دهم‬ ‫دادسرای ناحیه ‪ 27‬تهران ‪ ،‬پرونده جهت‬ ‫انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره‬ ‫دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت‪.‬‬ ‫دختر مقتول که موضوع قتل را به پلیس‬ ‫اطالع داده بود در تحقیقات اولیه به‬ ‫کارآگاهان گفت‪ :‬داخل خانه نشسته بودیم‬ ‫که زنگ در به صدا درآمد ‪ .‬مرد جوانی‬ ‫پشت آیفون بود و نام پدرم را آورد و از‬ ‫من خواست که به پدرم بگویم که به درب‬ ‫منزل مراجعه برود ‪ .‬من که نمی دانستم‬ ‫مرد ناشناس کیست و به چه منظور آمده ‪،‬‬ ‫موضوع را به پدرم گفتم ‪ .‬او به مقابل در‬ ‫رفت و لحظاتی بعد صدای فریاد پدرم به‬ ‫گوش رسید‪.‬‬ ‫خودمان را به مقابل درب خانه رسانده‬ ‫و در آنجا با جسد خونین پدرم مواجه‬ ‫شدیم‪ .‬کسی داخل کوچه نبود ؛ بالفاصله‬ ‫با اورژانس و پلیس تماس گرفتیم اما پدرم‬ ‫فوت کرده بود‪.‬‬ ‫در ادامه رسیدگی به پرونده‪ ،‬کارآگاهان در‬ ‫تحقیقات نامحسوس پلیسی خود اطالع پیدا‬ ‫کردند که فردی به نام "حمید" خواستگار‬ ‫دختر مقتول است که درخواست ازدواج‬ ‫وی با مخالفت شدید مقتول روبرو شده ؛‬ ‫با توجه به اطالعات بدست آمده و احتمال‬ ‫نقش حمید در جنایت ‪ ،‬دستگیری وی در‬ ‫دستور کار کارآگاهان قرار گرفت‪.‬‬ ‫با دستگیری حمید وی در اظهارات اولیه‬ ‫منکر هرگونه اطالع از جنایت شده اما‬ ‫زمانیکه دالیل کارآگاهان مبنی بر شناسایی‬ ‫خودرو وی در محل جنایت در مقابل وی‬ ‫قرار گرفت‪ ،‬وی به ناچار لب به اعتراف‬ ‫گشود و به نقش و معاونت خود در ارتکاب‬ ‫جنایت اعتراف کرد‪.‬‬


‫‪68‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫روش کالهبرداری کرده است‪.‬‬ ‫پویا در خصوص یک زن که در اخاذی‌ها‬ ‫وی را همراهی کرده است‪ ،‬مدعی شد آن زن‬ ‫مادرش است اما از اخاذی‌های وی بی‌اطالع‬ ‫بوده و هیچ نقشی ندارد‪.‬‬ ‫بازپرس امیر شریفی از شعبه اول دادسرای‬ ‫شهرری خواستار انتشار عکس این تبهکار‬ ‫شد تا چنانچه دختران جوان دیگری در‬ ‫خواستگاری‌های دروغین وی گرفتار شده‌اند‬ ‫به دادسرا یا پلیس امنیت پایگاه نهم پایتخت‬ ‫مراجعه کنند‪.‬‬ ‫کالهبرداری با روش‌های دلسوزانه‬ ‫دکتر غالمرضا محمدنسل‪ -‬جرم‌شناس‪ :‬در‬ ‫تعریف حقوقی کالهبرداری به مانورهای‬ ‫متقلبانه‌ای گفته می‌شود که با فریب بزه‌دیده‬ ‫مال یا وجه وی را به یغما می‌برد‪ .‬مانور‬ ‫متقلبانه می‌تواند متنوع باشد لیکن در‬ ‫مجموع منجر به جلب اعتماد بزه دیده‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫برخالف سرقت و برخی جرایم مالی دیگر‬ ‫که در آن مال بدون رضایت بزه دیده از وی‬ ‫گرفته می‌شود‪ ،‬در کالهبرداری بزه‌دیده با‬ ‫کمال میل و رغبت و گاهی حتی با اصرار‬ ‫و التماس پول یا مال خود را به شخص‬ ‫کالهبردار تقدیم می‌کند‪ .‬یکی از مانورهای‬ ‫متقلبانه رایج در میان مردان جوان‪ ،‬فریب‬ ‫دختران متمول از طریق وعده دوستی‬ ‫و ازدواج و سپس گرفتن پول از آنان به‬ ‫بهانه‌های مختلف است‪ .‬در مورد ویژگی‌های‬ ‫بزهکاران و بزه‌دیدگان و شگردهای متقلبانه‬ ‫آنها مواردی وجود دارد‪ :‬بزه‌کاران عمدت ًا‬ ‫مردان جوان و نوع ًا با شکل و شمایل‬ ‫مقبول و جوان پسند هستند که با شرایط‬ ‫ایده‌آلی که از خود نقل و به طرف مقابل‬ ‫القا می‌کنند خود را به‌عنوان مردی‌ایده‌ال‬ ‫برای دوستی یا ازدواج معرفی می‌کنند‪ .‬آنان‬ ‫روانشناسی جنس مقابل را به خوبی می‌دانند‬ ‫و به‌ویژگی‌های مورد عالقه زنان و دختران‬ ‫آشنایی دارند‪.‬‬ ‫خود را در مراتب باالی ادب‪ ،‬ثروت‪،‬‬ ‫شهرت‪ ،‬تحصیالت معرفی می‌کنند و با‬ ‫ظاهر متناسبی هم که دارند‪ ،‬زنان و دختران‬ ‫جوان آنها را مردان ایده‌آل زندگی خود تصور‬ ‫کرده و پس از جلب اعتماد حاضرند هر‬ ‫اقدامی برای رسیدن به چنین مردانی انجام‬ ‫دهند‪ .‬اما بزه‌دیدگان این کالهبرداری‌ها‬ ‫نیز ویژگی‌های خاص خود را دارند‪ .‬این‬ ‫دسته از بزه‌دیدگان نوع ًا از دختران و زنان‬ ‫کم سن و سال و طبیعت ًا کم تجربه هستند‬ ‫که به دنبال زوج مناسبی جهت دوستی یا‬

‫ازدواج هستند‪ .‬افرادی ساده هستند که‬ ‫خود را تا حدودی زیرک هم می‌دانند و در‬ ‫اعماق قلب خود خوشحالند که با چنین‬ ‫مردی آشنا شده‌اند‪ .‬آنها معمو ً‬ ‫ال خود را برنده‬ ‫چنین رابطه‌ای می‌دانند و این حسی است که‬ ‫شخص کالهبردار مرتب ًا به آنها القا می‌کند‪.‬‬ ‫اما در پایان بازی متوجه می‌شوند چه کالهی‬ ‫سرشان رفته است‪ .‬شگرد کالهبرداری‬ ‫معمو ً‬ ‫ال شکل ثابتی دارد‪ .‬مردی ثروتمند و‬ ‫زیبا و با کمال‌ که خود را صاحب هنر یا‬ ‫تحصیالت باال و برخوردار از زندگی مرفه‬ ‫جلوه می‌دهد و اقدام به جلب اعتماد دختری‬ ‫ساده لوح کرده و پس از مدتی به بهانه این‌که‬ ‫به‌طور موقت نیازمند پول ناچیزی شده‌است‪،‬‬ ‫غالب ًا بدون هرگونه درخواست مستقیم‪ ،‬طرف‬ ‫مقابل را وادار به ارائه پول می‌کند‪ .‬این‌گونه‬ ‫کالهبردار‌ها ابتدا از قبول پول طفره می‌روند‬ ‫و پس از اصرار فراوان بزه‌دیده ظاهر ًا به‬ ‫ناچار قبول می‌کنند و وعده بازگرداندن وجه‬ ‫و جبران آن را می‌دهد اما هیچ وقت چنین‬ ‫اتفاقی نمی‌افتد‪.‬‬

‫از وعده پارک تا گودبرداری‬ ‫برای ساخت برج‬ ‫اینجا پارک‌مادر است یعنی قرار بود روزی‬ ‫پارک مادر باشد که دیگر داستان چنین‬ ‫فضای سبزی به افسانه تبدیل شده است‪.‬به‬

‫جای درختان سرسبز و دریاچه مصنوعی با‬ ‫دیوار‌چینی زیبا‪ ،‬دور این پارک حاال یک‬ ‫اسکلت آهنین زشت‌چهره سر به آسمان‬ ‫کشیده است‪.‬‬ ‫وقتی ماکت‌ها و عکس‌های ماهواره‌ای‬ ‫را می‌بینی باور نمی‌کنی وعده‌های رؤیایی‬ ‫دیگر رنگ باخته‌اند‪.‬پارک مادر با ‪ 71‬هزار‬ ‫متر مساحت در حوالی آیت‌الله کاشانی در‬ ‫آستانه از بین رفتن قرار گرفته است‪ .‬قرار بر‬ ‫این بود که «پارک مادر» یکی از زیباترین‬ ‫و بی‌نظیرترین پارک‌های تهران و چشم‌نواز‬ ‫تهرانی‌ها باشد‪ .‬شهرداری در هر مرحله‬ ‫عملیات در این پارک وسیع وعده‌های‬ ‫مختلفی داد‪ .‬از سال‌ها پیش مردم و‬ ‫ساکنان غرب تهران‪ ،‬محله آیت‌الله کاشانی‪،‬‬ ‫خیابان‌های بهنام‪ ،‬شهید الهی و شهرک‬ ‫فرهنگیان چشم انتظار عملی شدن وعده‬ ‫شهرداری منطقه ‪ 5‬بودند‪ .‬یک روز صحبت‬ ‫از منحصر به فردترین پارک تهران بود و‬ ‫روز دیگر از احداث دو دریاچه مصنوعی و‬ ‫بازسازی این پارک خبر می‌دادند تا جایی‬ ‫که مراسم افتتاح و پرده‌برداری از ماکت‬ ‫بزرگ در سال ‪ 82‬این تصورات را به وجود‬ ‫آورد که همه وعده‌ها عملی خواهند شد‪.‬بیش‬ ‫از ‪ 15‬هزار نفر از اهالی و پنج هزار معلم‬ ‫بازنشسته در شهرک فرهنگیان و مجاور این‬ ‫پارک بزرگ‪ ،‬دو سال رفت و آمد‌های شبانه‬ ‫خودروهای غول‌پیکر و لودر‌های سنگین را‬ ‫تحمل کردند‪.‬‬ ‫به امید این‌که در آینده‌ای نه چندان دور‬

‫چشم انداز زیبایی را در‬ ‫محله‌شان خواهند دید‪.‬‬ ‫اما با گذشت ‪ 10‬سال و‬ ‫کش و قوس‌های فراوان‪،‬‬ ‫سرنوشت این پارک طور‬ ‫دیگری رقم خورد و همه‬ ‫را در حیرت و شوک فرو‬ ‫برد‪.‬‬

‫دو سال گود برداری به مساحت ‪ 3‬هکتار‪،‬‬ ‫یک روزه متوقف شد‪ .‬گفته شد شهرداری‬ ‫این تصمیم را گرفته است تا این پارک‬ ‫بزرگ تغییر کاربری دهد یعنی «طرح‬ ‫تفصیلی اجرا نشود» و زمین این فضای‬ ‫سبز‪ -‬پارک مادر‪ -‬که روزی متعلق به‬ ‫شهرک فرهنگیان بود و برای فضای سبز در‬ ‫اختیار شهرداری قرار گرفته بود‪ ،‬فروخته شد‬ ‫تا افرادی بتوانند برج بسازند‪.‬‬ ‫خبرنگاران روزنامه ایران وقتی به تهیه‬ ‫گزارش میدانی رفتند ابتدا ماکت‌هایی از‬ ‫پارک رویایی را پیش روی خود دیدند که‬ ‫هیچ شباهتی به اسکلت‌ آهنین یک برج‬ ‫نداشت‪.‬‬ ‫خانم جهانگیری یکی از اهالی که به همراه‬ ‫تعداد ی از همسایه‌ها در برابر پارک مادر‬ ‫جمع شده بود به خبرنگار ایران گفت‪ :‬من‬ ‫از سال ‪ 81‬ساکن این شهرک هستم‪ ،‬این‬ ‫شهرک متعلق به فرهنگیان است‪ .‬زمین این‬ ‫پارک از همین فرهنگیان گرفته شد تا به‬ ‫فضای سبز اختصاص یابد‪ .‬پارک مادر در‬ ‫سال ‪ 80‬افتتاح شد‪ ،‬یک سال بعد وقتی‬ ‫احمدی‌نژاد شهردار بود از سوی شهرداری‬ ‫آمدند و با بلدوزر درختان را از ریشه کندند‪.‬‬ ‫وقتی مردم جلوی لودرها ایستادند‪ ،‬آنها‬ ‫گفتند بنا داریم این پارک را تبدیل به یکی‬ ‫از منحصر به‌فرد‌ترین پارک‌های درون شهری‬ ‫کنیم‪ .‬باورمان نمی‌شد‪ ،‬درختان بسیاری در‬ ‫این پارک کاشته شده بود و تازه این درختان‬

‫جان گرفته بودند‪ .‬تراکم درختان بسیار بود‪،‬‬ ‫غروب‌ها نسیم خنکی در این محله می‌وزید‪.‬‬ ‫وقتی این صحنه را دیدیم در جا خشکمان‬ ‫زد‪ .‬آنها گفتند بیایید روز افتتاح ماکت‬ ‫بزرگ و زیبای این پارک را در شهرداری‬ ‫منطقه ‪ 5‬ببینید‪.‬‬ ‫این معلم بازنشسته شهرک فرهنگیان ادامه‬ ‫داد‪ :‬چند سال قبل گفتند در این پارک یک‬


‫‪67‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ی شیطانی در نقش‬ ‫خواستگار ‌‬ ‫خواننده پاپ‬ ‫یک تبهکار در نقش خواننده پاپ به‬ ‫خواستگاری فریبکارانه دختران دم بخت‬ ‫می‌رفت تا با فیلم‌هایش آنان را تحت‬ ‫سلطه خود قرار دهد‪.‬اواخرفروردین ماه‬ ‫سال جاری دختر دانشجویی با مراجعه به‬ ‫دادسرای شهرری پرده از سرنوشت سیاه‬ ‫خود برداشت‪ .‬وی به بازپرس «امیر شریفی»‬ ‫گفت‪ :‬یک سال پیش بود که تلفن همراهم‬ ‫زنگ خورد‪ ،‬از آنجا که شماره ناشناس‬ ‫بود جواب ندادم‪ ،‬وقتی دیدم دست‌بردار‬ ‫نیست و مرتب به تلفن‌همراهم زنگ می‌زند‬ ‫به ناچار جواب دادم‪ ،‬آن سوی خط مرد‬ ‫ناشناسی خود را «پویا فیروزفر» خواننده‬ ‫پاپ معرفی کرد‪.‬‬ ‫زمانی که به وی گفتم مزاحم نشود‪ ،‬ادعا کرد‬ ‫قصد مزاحمت ندارد و نیتش خیر است!‬ ‫این مرد شیاد که به‌خوبی با کلمات بازی‬ ‫می‌کرد خیلی زود توانست اعتماد مرا نسبت‬ ‫به خود جلب کند‪ .‬از آن روز به بعد‬ ‫هر از گاهی تلفنی حرف می‌زدیم تا‬ ‫این‌که با اصرارش سر قرار رفتم‪« .‬پویا»‬ ‫با ابراز عالقه زیادی گفت می‌خواهد به‬ ‫خواستگاری‌ام بیاید‪ .‬من ساده‌لوح هم غافل‬ ‫از نقشه شوم وی پذیرفتم و خواستم که‬ ‫مهلت بدهد تا موضوع را با پدر و مادرم‬ ‫در میان بگذارم‪ .‬هنوز سه ماه از آشنایی من‬ ‫و پویا نگذشته بود که وی در تماس تلفنی‬ ‫گفت با خودرویش تصادف کرده و نیاز به‬ ‫سه میلیون تومان پول دارد‪.‬‬ ‫از آنجا که من به وی عالقه‌مند شده بودم‬ ‫و تحمل نداشتم ناراحتی‌هایش را ببینم‪،‬‬ ‫بدون این‌که مادرم خبردار شود طالهایش‬ ‫را برداشتم و به پویا دادم تا خسارت را‬ ‫بپردازد‪.‬‬ ‫دختر جوان ادامه داد‪ :‬این پایان‬ ‫درخواست‌های پویا نبود‪ ،‬وی به بهانه‌های‬

‫مختلفی از من پول و طال می‌گرفت و کار‬ ‫به جایی کشید که دیگر نمی‌توانستم پولی‬ ‫برایش تهیه کنم‪.‬‬ ‫وقتی به پویا گفتم که نمی‌توانم پول تهیه کنم‬ ‫چهره واقعی وی را دیدم‪ .‬پویا فیلم سیاهی‬ ‫از من داشت و تهدید کرد در اینترنت پخش‬ ‫خواهد کرد‪.‬‬ ‫وقتی دیدم که آبرویم در خطر است به ناچار‬ ‫از دوستانم برایش پول تهیه کردم و به وی‬

‫تحویل دادم اما دست‌بردار نبود تا این‬ ‫که چاره‌ای ندیدم جز این که از پویا که با‬ ‫دروغگویی مرا فریب داده‪ ،‬شکایت کنم‪.‬‬ ‫با ادعاهای تلخ دختر دانشجو‪ ،‬بازپرس‬ ‫«شریفی» به تیمی از کارآگاهان پلیس‬ ‫امنیت پایگاه ‪ 9‬دستور داد برای دستگیری‬ ‫خواستگار و خواننده دروغین وارد عمل‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫همزمان با تجسس‌ها‪ ،‬تیم پلیسی و قضایی‬

‫با دختران دیگری روبه‌رو شد که با همین‬ ‫روش شکار شده بودند‪.‬‬ ‫کارآگاهان پلیس امنیت به سرپرستی‬ ‫سرهنگ «نیک قلب» برای دستگیری‬ ‫خواستگار شیاد دست به تحقیق تخصصی‬ ‫زدند‪ .‬کارآگاهان با راهنمایی دختران فریب‬ ‫خورده سرانجام موفق شدند ‪ 23‬فروردین‬ ‫امسال در یک قرار صوری مرد تبهکار را در‬ ‫تهران به کمینگاه بکشانند‪.‬‬ ‫مأموران در ادامه تحقیقات میدانی پی بردند‬ ‫که این خواستگار دروغین «قاسم» نام دارد‬ ‫و با مشخصات جعلی و همچنین با شماره‬ ‫تلفن همراه طعمه‌هایش با دیگر دختران‬ ‫تماس برقرار می‌کرد‪.‬‬ ‫این مرد فریبکار در شعبه اول‬ ‫بازپرسی دادسرای شهرری به خاطر‬ ‫فریب‪،‬کالهبرداری و اغفال سیاه‬ ‫طعمه‌هایش تحت بازجویی قرار گرفت‪.‬‬ ‫«سکینه» ‪ 16‬ساله یکی از فریب‌خوردگان‬ ‫است‪ ،‬وقتی در برابر بازپرس پرونده ایستاد‪،‬‬ ‫گفت‪ 13 :‬آبان ماه سال ‪ 91‬بود که زنگ‬ ‫تلفن همراهم به‌صدا درآمد‪ ،‬از آنجا که‬ ‫همزمان منتظر تماس همکالسی‌ام بودم‪،‬‬ ‫فکر کردم دوستم‌است چرا که شماره تلفن‌ها‬ ‫خیلی شبیه هم بود‪ .‬وقتی جواب دادم دیدم‬ ‫یک مرد غریبه است‪ ،‬قطع کردم اما پی‬ ‫درپی شماره‌ام را می‌گرفت؛ پافشاری‌هایش‬ ‫باعث شد که گوشی را بردارم‪.‬‬ ‫وقتی جوابش را دادم وی ادعا کرد که به‬ ‫صدایم عالقه‌مند شده است‪ ،‬با چرب زبانی‬ ‫مرا فریب داده و گفت در تهران زندگی‬ ‫می‌کند و دانشجوی موسیقی است و مادرش‬ ‫فوت شده و به تنهایی زندگی می‌کند و از‬ ‫وضعیت مالی خوبی برخوردار است‪.‬‬ ‫ما با هم هرازگاهی تلفنی حرف می‌زدیم تا‬ ‫این‌که پویا گفت می‌خواهد برای دیدن من‬ ‫به اردبیل بیاید‪ .‬اردیبهشت‌ماه سال ‪ 92‬بود‬ ‫که پویا همراه زن دیگری برای دیدن من به‬ ‫اردبیل آمد‪.‬‬ ‫وقتی از او پرسیدم این زن کیست؟ در‬ ‫جواب گفت در خیابان با او آشنا شده و‬ ‫برای این‌که کسی به ما شک نکند با خود‬

‫آورده و در ازای این کار ‪ 50‬هزار تومان به‬ ‫وی داده است‪.‬‬ ‫پویا همان جلسه اول که همدیگر را دیدیم‬ ‫ادعا کرد از دست پلیس به‌خاطر اقساط‬ ‫ماهانه فرار کرده و نیاز به هفت میلیون‬ ‫تومان پول دارد‪.‬‬ ‫چون من به او وابسته شده بودم‪ ،‬همان‬ ‫لحظه گردنبند طالیم را به وی دادم‪ .‬چهار‬ ‫ماه بعد آمد و دوباره گفت بینی یکی از‬ ‫همکالسی‌هایش را شکسته و نیاز به دو‬ ‫میلیون پول دارد‪ .‬باز هم دومیلیون دیگر‬ ‫به وی دادم‪ .‬برای بار سوم تماس گرفت و‬ ‫گفت با خودرو تصادف کرده و پنج میلیون‬ ‫تومان باید خسارت بدهد‪ .‬وقتی گفتم ندارم‪،‬‬ ‫تهدید کرد فیلم سیاهی را که از من تهیه‬ ‫کرده در اینترنت پخش خواهد کرد و حتی‬ ‫موضوع رابطه پنهانی‌مان را به پدرم اطالع‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫از آنجا که این مرد تبهکار قب ً‬ ‫ال به بهانه‬ ‫این‌که می‌خواهد از من خواستگاری کند‬ ‫شماره تلفن همراه پدرم را از من گرفته‬ ‫بود‪ ،‬وقتی دیدم آبرویم در خطر است‪،‬‬ ‫ترسیدم و به‌خاطر حفظ آبرو طالهای مادرم‬ ‫را سرقت‌کرده و در اختیارش گذاشتم تا‬ ‫شاید دست از سرم بردارد اما بی‌فایده بود‬ ‫و هر روز مرا تهدید می‌کرد تا این‌که به‬ ‫ناچار موضوع سرقت از خانه‌مان و ماجرای‬ ‫کالهبرداری‌های این مرد را به مادرم گفتم‪.‬‬ ‫این در حالی بود که تا آن زمان پدر و مادرم‬ ‫تصور می‌کردند دزد به‌خانه‌مان آمده و‬ ‫طالهایمان را به سرقت برده است‪.‬‬ ‫وقتی مادرم از ماجرا باخبر شد برای طرح‬ ‫شکایت به دادسرای اردبیل رفتیم و چند‬ ‫وقت پیش متوجه شدیم که این مرد شیاد‬ ‫عالوه بر من از دختران دم بخت دیگری‬ ‫نیز به همین شگرد کالهبرداری کرده و‬ ‫در شهرری به دام افتاده است‪ ،‬برای ادامه‬ ‫شکایت به شهرری آمدم‪.‬‬ ‫این خواننده دروغین در بازجویی‌ها به‬ ‫کالهبرداری و تهیه فیلم سیاه از هشت دختر‬ ‫دم بخت در تهران و شهرهای دیگر اعتراف‬ ‫کرد و گفت تاکنون ‪ 60‬میلیون تومان با این‬


‫‪66‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫تنها پل عابر پیاده بافق واژگون‬ ‫شد‬ ‫تنها پل عابر پیاده شهر بافق بر اثر برخورد‬ ‫کامیون کشنده با پل‪ ،‬واژگون شد‪.‬‬ ‫رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی بافق در گفتگو‬ ‫با خبرنگار مهر در مورد این حادثه اظهار داشت‪:‬‬ ‫در ساعات اولیه صبح امروز یک دستگاه تریلر‬ ‫کشنده که حامل یک دستگاه کامیون بود‪ ،‬با‬ ‫پل عابر پیاده در شهر بافق برخورد کرد و سبب‬ ‫واژگونی پل شد‪.‬‬ ‫سروان مهدی زارع بیان کرد‪ :‬علت این حادثه‪،‬‬ ‫حمل بار با ارتفاع بیش از حد مجاز و بی‬ ‫توجهی به عالئم راهنمایی که قبل از پل در مورد‬ ‫ارتفاع مجاز بار نصب شده‪ ،‬رخ داده است‪.‬‬ ‫وی خاطرنشان کرد‪ :‬این پل مشکلی نداشته و‬ ‫تردد در مسیر بلوار انقالب در ساعت حادثه‪،‬‬ ‫برای تریلرها و خودروهای سنگین مجاز بوده‬ ‫است و علت اصلی حادثه عدم رعایت ارتفاع بار‬ ‫از جانب راننده کامیون است‪.‬‬ ‫رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی بافق عنوان‬ ‫کرد‪ :‬این حادثه خوشبختانه تلفات جانی نداشته‬ ‫و مقصر اصلی راننده کامیون کشنده بار است‪.‬‬ ‫در این حادثه عالوه بر اینکه هم خودروی کشنده‬ ‫و هم خودروی در حال حمل خسارت شدید‬ ‫دیدند‪ ،‬پل عابر پیاده نیز از پایه جدا و واژگون‬ ‫شد‪.‬‬

‫قتل به کینه قدیمی پایان داد‬ ‫در جشن تولد یکی از دوستانم من و مقتول‬ ‫درگیر شدیم و او مرا کتک زد‪ .‬بعد از آن‬ ‫روز‪ ،‬همیشه درباره آن روز صحبت می‌کرد و‬ ‫بین بچه‌های محل مرا سوژه خود کرده بود؛‬ ‫به همین دلیل از او کینه به دل گرفته و او را‬ ‫به قتل برسانم‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار انتظامی فارس‪،‬‬ ‫در ساعت ‪ 02:10‬بامداد مورخه‬ ‫‪ 1393/02/03‬از طریق مرکز فوریت‌های‬ ‫پلیسی ‪ ،110‬یک فقره کشف جسد متعلق‬ ‫به مرد جوانی به کالنتری تهران نو اعالم شد‪.‬‬ ‫با حضور مأموران در محل کشف جسد‪،‬‬ ‫واقع در پارک خانواده در خیابان بالل‬ ‫حبشی و انجام اقدامات اولیه از سوی تیم‬ ‫تشخیص هویت مشخص شد که جسد‬ ‫متعلق به جوانی حدود ًا ‪ 20‬ساله است که بر‬ ‫اثر خفگی ناشی از انسداد شریان تنفسی به‬ ‫قتل رسیده است‪.‬‬ ‫با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل‬ ‫عمد" و به دستور قاضی رودگر‪ ،‬بازپرس‬ ‫شعبه دوم دادسرای ناحیه ‪ 27‬تهران‪ ،‬پرونده‬ ‫جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس‬ ‫آ گاهی تهران بزرگ قرار گرفت‪.‬‬ ‫با آغاز رسیدگی به پرونده‪ ،‬کارآگاهان اداره‬ ‫دهم به تحقیق از جوانی پرداختند که با مرکز‬

‫فوریت‌های پلیسی ‪ 110‬تماس گرفته بود ؛‬ ‫این جوان در خصوص نحوه کشف جسد به‬ ‫کارآگاهان گفت‪ ":‬در زمان عبور از خیابان‬ ‫متوجه یک دستگاه خودرو پراید شدم که سه‬ ‫سرنشین آن سعی داشتند تا جسدی را داخل‬ ‫صندوق عقب بگذارند که با دیدن من جنازه‬ ‫را در همانجا رها کرده و با ماشین از محل‬ ‫متواری شدند اما من در همان لحظه موفق به‬ ‫برداشتن شماره پالک پراید شدم‪.‬‬

‫متهم افزود‪ :‬در آن زمان‪ ،‬وقتی پدرم من و‬ ‫پرویز را دید و فهمید که قصد داریم تا جسد‬ ‫بهروز را با موتور به مکان دیگری انتقال‬ ‫دهیم قبول کرد که با ما همراه شود؛ به پارک‬ ‫رفتیم و قصد داشتیم تا جسد را به خارج از‬ ‫تهران منتقل و دفن کنیم که ناگهان در حین‬ ‫انتقال جنازه به صندوق عقب ‪ ،‬راننده یک‬ ‫خودرو عبوری ما را دید و مجبور شدیم تا‬ ‫جسد را رها کرده و فرار کنیم‪.‬‬

‫با بهره‌گیری از اطالعات به دست آمده‪،‬‬ ‫مالک خودرو پراید متواری شده از محل‬ ‫کشف جسد شناسایی شد و کارآگاهان‬ ‫موفق به شناسایی و دستگیری جوانی ‪17‬‬ ‫ساله به نام شهرام شدند؛ شهرام که چاره‌ای‬ ‫جز اعتراف نداشت به قتل یکی از دوستانش‬ ‫به نام بهروز ( ‪ 17‬ساله ) اعتراف کرد و به‬ ‫کارآگاهان گفت‪ :‬مدت‌هاست که بهروز ‪-‬‬ ‫مقتول ‪ -‬را می شناسم‪ .‬سه سال قبل بود که‬ ‫به جشن تولد یکی از دوستانم به نام پرویز‬ ‫دعوت شده بودم و در آنجا من و بهروز‬ ‫باهمدیگر دعوایمان شد و او مرا کتک زد‪.‬‬ ‫بعد از آن روز‪ ،‬بهروز همیشه درباره روز‬ ‫دعوا صحبت می‌کرد و بین بچه‌های محل‬ ‫مرا سوژه خود کرده بود؛ دیگر بین بچه‌های‬ ‫محل آبرویی برایم نگذاشته بود و هر زمان‬ ‫که با یکی از بچه های محل‬ ‫صحبت می کردم ‪ ،‬آنها با تمسخر‬ ‫عنوان می‌کردند که بهروز مرا‬ ‫کتک زده است؛ به همین دلیل از‬ ‫بهروز کینه به دل گرفته و تصمیم‬ ‫گرفتم تا او را به قتل برسانم‪.‬‬

‫سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده‪ ،‬معاون‬ ‫مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران‬ ‫بزرگ با اعالم این خبر گفت‪ :‬با توجه‬ ‫به اعتراف صریح متهم اصلی پرونده به‬ ‫ارتکاب جنایت‪ ،‬پدر و دوست متهم نیز به‬ ‫اتهام معاونت در قتل دستگیر شدند و در‬ ‫تحقیقات تکمیلی‪ ،‬اظهارات متهم اصلی‬ ‫پرونده را تأیید کردند‪.‬‬ ‫سرهنگ کاراگاه حاجی زاده خاطر نشان‬ ‫کرد‪ :‬با صدور قرار بازداشت موقت از سوی‬ ‫بازپرس پرونده ‪ ،‬هر سه متهم جهت انجام‬ ‫تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه‬ ‫قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند‪.‬‬

‫شهرام ادامه داد‪ :‬ابتدا با بهروز‬ ‫قهر بودم اما چون می‌خواستم‬ ‫از او انتقام بگیرم با او طرح‬ ‫دوستی ریختم تا اینکه در مورخه‬ ‫‪ 1393/02/02‬بهروز به دنبال‬ ‫من آمد و با هم به پارک رفتیم‪.‬‬ ‫در داخل پارک در فرصتی مناسب‬ ‫پارچه ای را دور گردن بهروز‬ ‫انداختم و آنقدر فشار دادم تا او‬ ‫بمیرد‪ .‬بعد از اطمینان از مرگ‬ ‫بهروز‪ ،‬جنازه را زیر برگ‌ها مخفی‬ ‫کرده و به سراغ پدرم رفتم اما‬ ‫پدرم وقتی از ماجرا با خبر شد‬ ‫عنوان کرد که باید خودم را معرفی‬ ‫کنم ؛ من که نتوانسته بودم پدرم‬ ‫را راضی کنم به سراغ یکی از‬ ‫دوستانم به نام پرویز رفتم و از او‬ ‫کمک خواستم و باهم به خانه‬ ‫برگشتیم‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

65


‫‪64‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫بخوانید تا فشار خون‌تان‬ ‫کاهش یابد‬

‫یکی از بیماری هایی که از جمله مشکالت‬ ‫قلبی نیز محسوب می شود فشار خون باالست‪.‬‬ ‫این بیماری عواقب بسیار بدی برای بدن دارد‬ ‫و گاهی ممکن است باعث مرگ نیز بشود‪.‬‬ ‫تا به حال قرص ها و آمپول های متفاوتی برای کنترل فشار‬ ‫خون و یا کاهش آن ساخته شده است که البته هر کدام‬ ‫عواقب مخصوص خودشان را دارند‪ .‬این درحالی است که‬ ‫تنها با چند راه بسیار آسان می توانید فشار خون باال را از‬ ‫بین ببرید‪.‬‬ ‫ اولین و البته راحت ترین راه قدم زدن است‪ .‬یکی از‬‫مهمترین نکاتی که در این مورد باید رعایت کنید این است‬ ‫که فدم زدن برای کاهش فشار خون باید قدرتی باشد و‬ ‫میزان آن باید تقریبا یک ساعت در روز باشد‪.‬‬

‫ کشیدن نفس عمیق می تواند کمک به سزایی به کاهش‬‫فشار خون شما کند‪ .‬صبح بعد از بیدار شدن از خواب و‬ ‫شب ها قبل از رفتن به رخت خواب به ‪ 5‬دقیقه نفس عمیق‬ ‫بکشید تا اکسیژن کافی وارد رگ های شما شده و فشار‬ ‫خون شما تنظیم شود‪.‬‬ ‫ سیب زمینی یکی از بهترین راه های درمان فشار خون‬‫است‪ .‬افرادی که فشار خون باالیی دارند باید روزانه به‬ ‫مقدار ‪ 2‬هزار تا ‪ 4‬هزار میلی گرم پتاسیم مصرف کنند‪.‬‬ ‫بهترین منبع برای بدست آوردن این پتاسیم سیب زمینی و یا‬ ‫گوجه فرنگی است‪.‬‬ ‫ نمک بزرگترین دشمن تمام بیماران فشار خون است‪.‬‬‫یکی از بزرگترین عامالن به وجود آمدن این بیماری نمک‬ ‫است پس باید در مصرف آن دقت الزم را داشته باشید و‬ ‫همچنین سعی کنید کمتر از آن استفاده کنید‪.‬‬ ‫ شکالت های تلخ منابع خوبی از ویتامین ها و همچنین‬‫مکمل های بدن هستند‪ .‬محققان به این نتیجه رسیده اند که‬ ‫افرادی که بیشتر از شکالت تلخ استفاده می کنند رگ های‬ ‫خونی بسیار منعطف تری دارند و همچنین جریان خون در‬ ‫بدن آن ها روان تر است‪.‬‬ ‫‪ -‬یکی از روش های بسیار آسان و البته کاربردی برای‬

‫کاهش فشار خون نوشیدن چای در طول روز است‪.‬‬ ‫دانشمندان پی برده اند افرادی که روزانه از سه لیوان چای‬ ‫استفاده می کنند کمتر دچار بیماری فشار خون می شوند و‬ ‫رگ های بازتری دارند‪.‬‬ ‫ یکی دیگر از راههای کاهش فشار خون کاهش استرس‬‫است‪ .‬کار و مشغله های روزانه خودتان را کمتر کنید تا‬ ‫دچار استرس نشوید‪ .‬یکی از دالیل به وجود آمدن فشار خون‬ ‫استرس است و البته کمتر کردن کار می تواند از این استرس‬ ‫نیز بکاهد و شما دیگر به فشار خون دچار نخواهید شد‪.‬‬ ‫ شاید بسیار عجیب به نظر برسد اما افرادی که در خواب‬‫خروپف می کنند بیشتر دچار فشار خون می شوند‪ .‬این افراد‬ ‫باید سریع تر به پزشک مراجعه کنند‪ .‬خروپف باعث می شود‬ ‫تا راه نفس شما تنگ شده و سپس فشار خون شما باال می‬ ‫رود‪.‬‬ ‫ سویا یکی از موادی است که می تواند به شما در کاهش‬‫فشار خون کمک به سزایی کند‪ .‬خوردن شیر سویا و یا‬ ‫استفاده از آن در غذا از جمله راه های استفاده از سویا‬ ‫است‪.‬‬ ‫ در انتها نیز مانند درمان هر بیماری دیگر ورزش را‬‫فراموش نکنید و البته توجه خاصی به میزان فشار‬ ‫خون تان همیشه داشته باشید‪.‬‬


‫‪63‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۱۱‬چیزی که باید بخاطر آنها خودتان را ببخشید‬ ‫«آدم‌های ضعیف هیچوقت نمی‌توانند‬ ‫ببخشند‪ .‬بخشش خصوصیت افراد قوی است‪».‬‬ ‫‪ -‬گاندی‬‫کینه و تلخی مثل سم می‌مانند‪ :‬اگر به آنها اجازه دهید‪،‬‬ ‫اسیرتان کرده و شما را به عقب میکشد تا جایی که دیگر‬ ‫حتی خودتان را هم نمی‌شناسید‪.‬‬ ‫انسان‌ها موجودات پرغروری هستند‪ ،‬که این یکی از دالیلی‬ ‫است که نمی‌توانند اشتباهات‪ ،‬ناراحتی‌ها و طردشدگی‌هایشان‬ ‫را فراموش کنند‪ .‬اما زمانی که اذیت‌ها و ناراحتی‌ها اسیرتان‬ ‫کرد‪ ،‬به محیط اجازه می‌دهید کنترل بیشتری نسبت به‬ ‫خودتان به شما پیدا کند‪.‬‬ ‫به همین دلیل همیشه باید بخشش را انتخاب کنید‪ .‬در زیر به‬ ‫‪ ۱۱‬مورد از چیزهایی که باید خودتان را بخاطر آنها ببخشید‬ ‫اشاره می‌کنیم‪ .۱ :‬بخاطر گذشته‌تان‪ ،‬خودتان را ببخشید‪.‬‬ ‫خیلی ساده است که اجازه دهید اشتباهات گذشته لحظه‬ ‫حالتان را نابود کند اما این سریع‌ترین راه به سمت افسردگی‬ ‫و ناراحتی است‪ .‬خیلی مهم است که به خاطر داشته باشید که‬ ‫همه انسان‌ها اشتباه می‌کنند‪ .‬مهم این است که از اشتباهاتتان‬ ‫درس بگیرید و خودتان را برای تجربیات آینده آماده کنید‪.‬‬ ‫‪ .۲‬بخاطر روابط شکست‌خورده‌تان‪ ،‬خودتان را ببخشید‪.‬‬ ‫مسائل احساسی مسائل ساده‌ای نیستند‪ .‬اگر بخواهید به‬ ‫احساساتتان اجازه دهید‪ ،‬شما را عقب کشیده و فرصت‌های‬ ‫عشقی آینده را از شما می‌گیرند‪ .‬باید سعی کنید روی زمان‬ ‫حال تمرکز کنید ‪ --‬نه اشتباهات گذشته‌تان ‪ --‬تا بتوانید‬ ‫آینده‌ای بهتر برای خودتان بسازید‪.‬‬ ‫‪ .۳‬بخاطر ضعف‌هایتان‪ ،‬خودتان را ببخشید‪.‬‬ ‫روز بدون شب نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ همینطور‬ ‫روشنایی بدون تاریکی‪ .‬درمورد ما هم همینطور است‪ ،‬بدون‬ ‫دانستن ضعف‌هایمان‪ ،‬نمی توانیم به نقاط قوتمان پی ببریم‪.‬‬ ‫باید نقص‌هایتان را در آغوش بکشید و یاد بگیرید خودتان‬ ‫را همانطور که هستید بپذیرید‪.‬‬ ‫‪ .۴‬بخاطر اشتباهات جزئی‌تان‪ ،‬خودتان را ببخشید‪.‬‬ ‫در خیابان با کسی برخورد کردید؟ بند کفشتان زیر پایتان‬ ‫گیر کرد؟ هیچ اشکالی ندارد! اتفاق‌هایی بدتر از این هم‬ ‫ممکن است بیفتد پس سعی کنید به این اتفاق‌ها از دید طنز‬ ‫نگاه کنید‪.‬‬ ‫‪ .۵‬بخاطر آدم‌هایی که قضاوتشان کردید‪ ،‬خودتان را‬ ‫ببخشید‪.‬‬ ‫آدمها خیلی متفاوتند‪ ،‬از آدمهای درون‌گرا تا برون‌گرا‪،‬‬ ‫آدمهای هنری تا آدمهای بیزنسی‪ .‬این تفاوت‌ها ایجاد‬ ‫سوءتفاهم و قضاوت کردن درمورد رفتارهایی از دیگران که‬ ‫مطابق با هنجارهای ما نیست را راحت‌تر می‌کند‪ .‬همه این‬ ‫کار را می‌کنند‪ ،‬پس نگران نباشید‪.‬‬ ‫‪ .۶‬بخاطر امیدها و آرزوهای نابود‌شده‌تان‪ ،‬خودتان را‬ ‫ببخشید‪.‬‬ ‫اگر تابحال اینکار را نکردید‪ ،‬همیشه زمان‌هایی برای‬ ‫سرمایه‌گذاری کردن در آرزوهایتان را دارید‪ .‬پشیمانی‌ها و‬ ‫افسوس‌هایتان درمورد چیزهایی که دوست داشتید داشته‬ ‫باشید را فراموش کنید و اولین قدم‌ها برای رسیدن به هدفتان‬ ‫را بردارید‪ .‬این قدم‌ها هرچقدر هم که کوچک باشند مهم‬ ‫نیست‪ ،‬همین که کمی تالش کنید‪ ،‬امیدها و آرزوهایتان‬ ‫هیچوقت نخواهند مرد‪.‬‬

‫‪ .۷‬بخاطر انتقاداتی که از خودتان کردید‪ ،‬خودتان را‬ ‫ببخشید‪.‬‬ ‫گاهی اوقات ما بدترین منتقد خودمان می‌شویم اما نترسید‪،‬‬ ‫همه ما اینطور هستیم‪ .‬به جای اینکه فکرتان را صرف این‬ ‫مسئله کنید‪ ،‬سعی کنید زمزمه‌های منفی با خودتان را بشناسید‬ ‫و به محض اینکه به ذهنتان آمدند آن را متوقف کنید‪.‬‬ ‫‪ .۸‬بخاطر پل‌هایی که پشت سر خراب کرده‌اید‪ ،‬خودتان را‬ ‫ببخشید‪.‬‬ ‫وقتی آدم‌ها تغییر می‌کنند‪ ،‬روابط هم تغییر می‌کنند‪.‬‬ ‫گاهی‌اوقات خراب کردن پل‌ها پشت سر برای سالمت‬ ‫فکری‌تان مفید است‪ .‬اما اگر اینطور هم نباشند‪ ،‬همیشه‬ ‫راهی برای درست کردن روابط برهم‌خورده وجود دارد‪.‬‬ ‫‪ .۹‬بخاطر کاستی‌هایتان در محل‌کار‪ ،‬خودتان را ببخشید‪.‬‬ ‫همه نمی‌توانند در همه کار عالی باشند‪ .‬این چیزی است که‬

‫نه تنها در زندگی خصوصی‌تان بلکه در کارتان هم به خاطر‬ ‫داشته باشید‪ .‬به جای اینکه روی چیزهایی که در آن خوب‬ ‫نیستید تمرکز کنید‪ ،‬توجهتان را به نقاط قوت خود در کار‬ ‫معطوف کنید‪.‬‬ ‫‪ .۱۰‬بخاطر زمان‌هایی که خودخواهی کردید‪ ،‬خودتان را‬ ‫ببخشید‪.‬‬ ‫همه آدمها نیاز دارند که زمان‌هایی خودخواه باشند‪ ،‬چه در‬ ‫دنبال کردن آرزوهایتان باشد‪ ،‬چه در پیشرفت شخصی و چه‬ ‫در تغییرات کاری‪ .‬این چیزی نیست که بخواهید بخاطر آن‬ ‫خجالت بکشید‪.‬‬ ‫‪ .۱۱‬بخاطر وقت‌هایی که تنبلی کردید‪ ،‬خودتان را ببخشید‪.‬‬ ‫همه نمی‌توانند همیشه فعال باشند‪ .‬اگر زمان‌هایی بوده که‬ ‫دوست داشته‌اید فقط استراحت کنید و دست به هیچ کاری‬ ‫نزنید‪ ،‬نیازی نیست بخاطر آن احساس گناه کنید‪.‬‬


‫‪62‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫تاثیرات روانی اخبار تلویزیون‬

‫خیلی وقت است که می‌دانیم محتوای احساسی فیلم‌ها و‬ ‫برنامه‌های تلویزیونی می‌تواند بر سالمت روانی ما تاثیر بگذارد‪.‬‬ ‫این تاثیرات مستقیم بر روحیه ما اثر گذاشته و روحیه‌مان هم‬ ‫بر جنبه‌های مختلف تفکر و رفتار ما اثر می‌گذارد‪ .‬اگر برنامه‬ ‫تلویزیونی تجربیات روحی منفی (مثل اضطراب‪ ،‬ناراحتی‪،‬‬ ‫عصبانیت و تنفر) عنوان کند‪ ،‬این تجربیات بر تعبیر شما از‬ ‫رویدادهای زندگی خودتان‪ ،‬نوع خاطراتی که به یاد می‌آورید‬ ‫و میزانی نگرانی‌تان برای مسائل روزمره زندگی اثر خواهد‬ ‫گذاشت‪.‬‬ ‫اما چرا به این موضوع پرداختیم؟ همه شما می‌بینید که‬

‫بسیار بیشتری برای احساسی کردن اخبار خود پیدا کرده‌اند‬ ‫و برای همین هر نتیجه منفی یک داستان را صرفنظر از کم‬ ‫بودن احتمال وقوع آن پررنگ می‌سازند و با احساسی کردن‬ ‫اثر یک داستان خبری‪ ،‬از هر موقعیتی برای ایجاد رعب و‬ ‫وحشت استفاده می‌کنند‪ .‬ازآنجا که این روزها تلویزیون‬ ‫پوشش خبری ‪ ۲۴‬ساعته دارد‪ ،‬دیگر روزهایی که نقش یک‬ ‫روزنامه‌نگار یا خبرنگار توصیف بیطرفانه اتفاقی که در جهان‬ ‫رخ داده است بود‪ ،‬گذشته است ‪ --‬بخاطر وجود ماهواره‬ ‫دیگر ثبت تصویری آنی اتفاق مقدور شده است‪ .‬بنابراین‬ ‫نقش روزنامه‌نگار تفسیر رویداد خبری شده است و از تفسیر‬ ‫تا احساسی جلوه دادن یک خبر مرز بسیار باریکی است‪.‬‬ ‫همانطور که باب فرانکلین‪ ،‬پروفسور روزنامه‌نگاری سالها‬ ‫پیش گفته است‪:‬‬ ‫«سرگرمی جانشین ارائه اطالعات شده است؛ عالقه فردی به‬ ‫منافع عمومی برتری جسته است؛ قضاوت دقیق جای خود را‬ ‫به احساسی‌گرایی داده است‪».‬‬ ‫این روزها برنامه‌های خبری مجبور به رقابت با برنامه‌های‬

‫اما آنچه این تحقیق را جالب‌تر می‌کرد تاثیر این اخبار منفی‬ ‫بر نگرانی‌های افراد بود‪ .‬از هر شرکت‌کننده خواسته شد که‬ ‫نگرانی اصلی خود را در آن لحظه بازگو کنند و سپس به‬ ‫آنها گفته شد که در یک مصاحبه به این نگرانی خود فکر‬ ‫کنند‪ .‬محققان دریافتند که آنهایی که اخبار منفی را تماشا‬ ‫کرده بودند‪ ،‬زمان بسیار بیشتری را به فکر کردن و حرف‬ ‫زدن درمورد نگرانی خود صرف کردند و به مراتب بیشتر‬ ‫از نگرانی خود فاجعه ساختند‪ .‬فاجعه ساختن زمانی اتفاق‬ ‫می‌افتد که آنقدر به یک نگرانی فکر می‌کنید که کم‌کم از‬ ‫قبل آن به نظرتان بدتر رسیده و از واقعیت اصلی خود بسیار‬ ‫ناراحت‌کننده‌تر می‌شود ‪ --‬دقیق ًا همان از کاه کوه ساختن!‬

‫این روزها اخبار منفی در تلویزیون به نسبت ‪ ۲۰-۳۰‬سال‬ ‫گذشته به شدت افزایش داشته است‪ .‬به همین دلیل ابتدا به‬ ‫این می‌پردازیم که اخبار منفی چه هستند و بعد دالیل اینکه‬ ‫چرا نشان دادن آنها تا این اندازه متداول شده است خواهیم‬ ‫پرداخت‪ .‬و در آخر طرقی که این اخبار منفی بر روحیه و به‬ ‫ویژه تمایل شما برای نگران شدن درمورد مشکالت شخصی‬ ‫خودتان اثر می‌گذارد را بررسی می‌کنیم‪.‬‬ ‫در دنیا اتفاقات بد زیادی می‌افتد و شاید درست باشد که‬ ‫مردم از این اتفاقات آگاه شوند‪ .‬این «اتفاقات بد» شامل‬ ‫جنایات‪ ،‬قحطی و گرسنگی‪ ،‬جنگ‪ ،‬خشونت‪ ،‬ناآرامی‌های‬ ‫سیاسی و بی‌عدالتی می‌شود‪ .‬اما رسانه‌های خبری هم تمایل‬

‫سرگرم‌کننده تلویزیون هستند تا بتوانند تماشاگران خود را باال‬ ‫ببرند و اینکار را با پررنگ‌ کردن موضوعات احساسی مثل‬ ‫جنایت‪ ،‬جنگ‪ ،‬قحطی و از این قبیل به قیمت از دست رفتن‬ ‫موضوعات مثبت‌تر انجام می‌دهند‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱۹۹۷‬با علم به اینکه موضوعات منفی احساسی‬ ‫در اخبار رو به افزایش است تحقیقی بر روی تاثیرات روانی‬ ‫تماشای موضوعات منفی اخبار انجام گرفت‪ .‬سه برنامه خبری‬ ‫‪ ۱۴‬دقیقه‌ای ساخته شد‪ .‬یکی صرف ًا به بررسی موضوعات‬ ‫خبری منفی پرداخته‪ ،‬دیگری فقط موضوعات خبری مثبت را‬ ‫عنوان کرده (مث ً‬ ‫ال افرادی که در مسابقاتی مثل التاری برنده‬ ‫می‌شوند‪ ،‬از بیماری نجات پیدا می‌کنند و امثال آن) و آخری‬ ‫به بررسی مسائلی پرداخته که از نظر احساسی خنثی بوده‌اند‪.‬‬

‫بنابراین برنامه‌های خبری منفی نه تنها شما را ناراحت‌تر و‬ ‫مضطرب‌تر از قبل می‌کند‪ ،‬بلکه نگرانی‌ها و اضطراب‌های‬ ‫شخصی شما را نیز تشدید می‌کنند‪ .‬تصور می‌شود که‬ ‫موضوعات خبری مثل جنگ‪ ،‬فقر و قحطی افراد را به فکر‬ ‫کردن به این موضوعات تحریک می‌کند اما تاثیر اخبار‬ ‫منفی بسیار گسترده‌تر از این است ‪ --‬می‌تواند نگرانی‌های‬ ‫شخصی افراد را که حتی ممکن است بی‌ارتباط با موضوع خبر‬ ‫باشد تشدید کند‪ .‬از اینرو بمباران کردن مردم با منفی‌گرایی‬ ‫احساسی‌شده تاثیرات روانی واقعی دارند‪ .‬باتوجه به این مسئله‬ ‫آیا بهتر نیست برنامه‌ریزان برنامه‌های تلویزیونی این تاثیرات‬ ‫را برای تهیه و تولید برنامه‌های خود که حاوی موضوعات و‬ ‫محتوای منفی است‪ ،‬در نظر بگیرند؟‬

‫این روزها آمار اخبار منفی در تلویزیون رو به‬ ‫افزایش است‪ ،‬اما این اخبار منفی چه تاثیری‬ ‫بر روح و روان ما دارد؟‬

‫سپس این برنامه‌ها برای سه گروه متفاوت از شرکت‌کنندگان‬ ‫پخش شد‪ .‬همانطور که انتظار می‌رفت‪ ،‬آنها که برنامه خبری‬ ‫منفی را تماشا کرده بودند‪ ،‬پس از تماشای برنامه بسیار‬ ‫مضطرب‌تر و ناراحت‌تر از آنهایی شده بودند که تماشاگر‬ ‫برنامه مثبت یا خنثی بودند‪.‬‬


‫‪61‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مهمترین ابزار‬ ‫زندگی شما‬

‫افراد دیگر از ارتباط غیر کالمی مثبت و‬ ‫مناسب استفاده کنید‪ .‬توجه خود را نشان‬ ‫دهید ‪ ،‬اعتماد به نفس داشته باشید‪ ،‬از بی‬ ‫قراری یا بی توجه بودن هنگام صحبت کردن‬ ‫جلوگیری کنید‪.‬‬

‫عدم اعتماد به نفس و به خود‬ ‫اطمینان نداشتن‪ ،‬اغلب می تواند‬ ‫از اینکه ما فردی با روابط عمومی‬ ‫قوی باشیم ‪ ،‬جلوگیری کند و‬ ‫مانع شود که ما درجمع های‬ ‫عمومی حاضر شویم ‪.‬مهارت های‬ ‫اجتماعی برای اینکه در شغلمان‬ ‫و روابط شخصی فردی موفق‬ ‫باشیم ‪ ،‬حیاتی هستند‪ .‬خوشبختانه‪،‬‬ ‫مهارت های اجتماعی قابلیت‬ ‫بهبود و ارتقاء دارند‪ .‬یاد گرفتن‬ ‫اینکه چگونه باید مهارت های‬ ‫اجتماعی ومهارت های ارتباطی را‬ ‫بهبود بخشید و مفیدتر در زندگی‬ ‫استفاده کرد ‪ ،‬نیازمند رعایت‬ ‫نکاتی است‪.‬‬ ‫مکان خود را در جهان بشناسید‬ ‫از تعامل ها و کنش های متقابل خود با افراد‬ ‫دیگر آ گاه باشید‪ .‬رفتارها و شرایطی که شما‬ ‫را ناراحت می کنند و شما با قرارگیری در‬ ‫آن موقعیت ها احساس راحتی نمی کنید‪،‬‬ ‫بشناسید‪ .‬در مورد اینکه چگونه می توانید‬ ‫رفتارهای خود را تغییر دهید و این تغییرات‬ ‫را به تجربه ای مثبت تبدیل کنید‪ ،‬بیاندیشید ‪.‬‬ ‫یک لبخند ساده ‪ ،‬تقویت مهارت های‬ ‫اجتماعی و ارتقاء مهارت های ارتباطی بزرگ‬ ‫ترین و مهم ترین ابزار زندگی شما خواهند بود‬ ‫انتقاد پذیر باشید‬ ‫از دوستان خود بخواهید در خصوص رفتار‬ ‫شما با دیگران بازخورد صادقانه ای داشته‬ ‫باشند‪ ،‬اگر می خواهند شما در مهارت‬ ‫اجتماعی پیشرفت داشته باشید‪ ،‬کاستی های‬

‫عجول نباشید‪،‬خوب گوش کنید‬ ‫یاد بگیرید زمانی که با شخصی گفت و گو‬ ‫می کنید‪ ،‬خوب گوش دهید ‪ .‬ممکن است‬ ‫صحبت های طرف مقابل مطابق میل شما‬ ‫نباشد و شما حس کنید که اگر هر چه زودتر‬ ‫در مقابل او چیزی نگویید‪ ،‬پیروزی میدان از‬ ‫آن شما نخواهد بود اما سعی کنید در طول‬ ‫گفت وگوهای مختلف خود را تمرین دهید‬ ‫و این حس را کنترل کنید‪ .‬اگر شما خوب‬ ‫گوش کنید مطمئنا پاسخ های بهتری خواهید‬ ‫داد اما عجول بودن باعث می شود شما بعد‬ ‫از ترک گفت وگو دریابید که پاسخ های شما‬ ‫مناسب نبوده است‪ .‬محترمانه گوش دادن را‬ ‫وظیفه خود بدانید و سپس پاسخ دهید ‪ ،‬پاسخ‬ ‫دهی حق شماست‪.‬‬

‫شما را گوشزد کنند‪ .‬این همراهی دوستان با‬ ‫شما بسیار مفید است‪ ،‬به مرور زمان شما عالوه‬ ‫بر تغییرات مثبت‪ ،‬انتقاد پذیر خواهید شد‪.‬‬ ‫اینگونه می توانید در رفتارهایتان تغییرات‬ ‫قابل مالحظه ای ایجاد کنید‪ .‬معموال اکثر‬ ‫افراد وقتی در مورد موضوعی اشتباه می کنند‬ ‫به سختی خود را مستحق عذرخواهی می دانند‬ ‫اما اگر این نکته را بپذیریم که شما به راحتی‬ ‫از دیگران عذرخواهی کنیم‪ ،‬شاید بتوان گفت‬ ‫یکی از بزرگترین مهارتهای اجتماعی را به‬

‫خوبی یادگرفته ایم و به زیبایی به آن عمل‬ ‫می کنیم‪.‬‬ ‫خوب بدرخشید‬ ‫زبان بدن در ارتباطات نقش پررنگ‬ ‫تری نسبت به کلمات ایفا می کند‪ .‬موقر‬ ‫بودن‪،‬محجوب بودن وپرهیز از انجام حرکات‬ ‫و رفتارهای ناشایست در هنگام ارتباط با‬ ‫دیگران‪ ،‬جایگاه شما را نزد اشخاص مختلف‬ ‫مشخص می کند‪ .‬الزم است در ارتباط با‬

‫تغییرات زمان بر است‪ ،‬کوتاه نیایید‬ ‫برای تغییر یک یا دو رفتار در یک زمان‬ ‫واحد تالش کنید‪ .‬اگر بخواهید و در این فکر‬ ‫باشید که رفتارهای نامطلوب خود را یک شبه‬ ‫عوض کنید ‪ ،‬کاری طاقت فرسا و احتماال غیر‬ ‫ممکن را هدف خود قرار داده اید‪ .‬مواظب‬ ‫باشید که به دلیل این خستگی تمام آرزوها و‬ ‫اهداف تان روی زمین جا خوش نکنند چرا‬ ‫که اگر در میانه راه تغییرخسته شوید و نتوانید‬ ‫در کوتاه مدت تغییری را در رفتارتان اعمال‬ ‫کنید‪ ،‬ضربه خواهید خورد و شاید به نقطه‬ ‫اول بازگردید‪.‬‬ ‫جعبه ابزاری به نام مهارت های اجتماعی‬ ‫صفات مثبت شخصیت خود را پررنگ تر‬ ‫کنید و هر روز بر کیفیت آن در درجه اول و‬ ‫در مرحله دوم به کمیت آن توجه داشته باشید‪.‬‬ ‫از دوستان و خانواده تان در مورد ویژگی‬ ‫های رفتاری مثبت خود سوال کنید ‪ ،‬و اجازه‬ ‫دهید که آن ویژگی ها در حالی که در تعامل‬ ‫با دیگران هستید ‪ ،‬خود را نشان دهند‪ .‬یک‬ ‫لبخند ساده ‪ ،‬تقویت مهارت های اجتماعی‬ ‫و ارتقاء مهارت های ارتباطی بزرگ ترین‬ ‫و مهم ترین ابزار زندگی شما خواهند بود‪.‬‬ ‫یادتان باشد این جعبه ابزار را همیشه همراه‬ ‫خود داشته باشید‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

60


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

59


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

58


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

57


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

56


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

55


‫‪54‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫هفت گام تا جذاب شدن نزد‬ ‫خود و دیگران‬ ‫شایدگاهی برایتان پیش آمده‬ ‫باشد که به این فکر کنید که چه‬ ‫می شد اگر شما هم با چشمانی‬ ‫آبی‪ ،‬مویی طالیی و قدی بلند‬ ‫آفریده می شدید یا اگر دماغتان‬ ‫کمی‪ ،‬فقط یک کمی کوچکتر‪،‬‬ ‫سرباالتر‪ ،‬باریکتر‪ ،‬گردتر یا به هر‬ ‫صورت‪ ،‬شکل دیگری بود‪.‬‬

‫مسلما همه ما دوست داریم جذاب باشیم و‬ ‫تاثیر خوبی بر دیگران بگذاریم اما عجیب‬ ‫است که بیشترمان در مورد مسائلی که باعث‬ ‫زیاد یا کم شدن جذابیتمان می شود‪ ،‬به شدت‬ ‫اشتباه می کنیم‪.‬‬ ‫این جمله را در صورتی عمیقا درک می‬ ‫کنیدکه با فردی موطالیی و زیبا اما غرغرو و‬ ‫پر حرف هم صحبت شده باشید! حتما شما‬ ‫هم بدتان نمی آید جذابیت به معنای واقعی‬ ‫را تجربه کنید؛ پس همین حاال دست به کار‬ ‫شوید و به این موارد دقت کنید‪.‬‬ ‫‪ ۱‬حواستان به دور و برتان باشد!‬ ‫نخیر‪ ،‬منظورمان این نیست آدم هایی که‬ ‫بیش از حد در کار دیگران کنجکاوی می‬ ‫کنند‪ ،‬جذاب هم هستند اما کسانی که نسبت‬ ‫به اطرافشان کامال بی اعتنایی می کنند‪ ،‬به‬ ‫همان اندازه برای دیگران جذابیت دارند که‬ ‫یک دیوار آجری! بنابراین کمی به اطرافتان‬ ‫توجه داشته باشید‪ ،‬زیبایی ها را ببینید و‬ ‫از اطرافیانتان به خاطر کارهای مثبتی که‬ ‫انجام می دهند‪ ،‬تشکر و تعریف کنید‪ .‬هیچ‬ ‫موجودی به اندازه انسان از اینکه مورد توجه‬ ‫دیگران قرار بگیرد‪ ،‬خوشحال نمی شود؛‬ ‫عالوه بر این‪ ،‬با دقت در رفتارهای دیگران‬ ‫به آسانی می توانیدپی ببرید که چرا بعضی‬ ‫ها به راحتی در دل دیگران نفوذ می کنند و‬ ‫بعضی دیگر چندان در این راه موفق نیستند‪.‬‬ ‫تنها کافی است از عادات خوب افرادی که به‬ ‫نظرتان دل نشین می آیند‪ ،‬تقلید کنید‪.‬‬ ‫‪ ۲‬حواستان به خودتان باشد!‬ ‫بعضی از ما عادت های ناخوشایندی داریم‬ ‫که خودمان متوجه آن نمی شویم؛ مگر اینکه‬ ‫فیلمی از خودمان را به ما نشان دهند؛ مثال‬ ‫این بار وقتی با عصبانیت تمام در حال جر‬ ‫و بحث بیهوده با کسی بودید یا مدام وسط‬ ‫حرف دیگری می پریدید‪ ،‬یک لحظه در‬ ‫خیالتان از پوست خود بیرون بیایید و خودتان‬ ‫را از بیرون ببینید؛ مطمئنا از چیزی که می‬ ‫بینید راضی نخواهید بود‪ .‬اینکه بتوانید‬ ‫خودتان را از چشم دیگران ببینید می تواند‬ ‫تاثیر زیادی بر رفتارهای شما بگذارد و گام‬

‫بزرگی برای رسیدن به جذابیت باشد‪.‬‬ ‫زبان بدن‪ ،‬نحوه صحبت کردن‪ ،‬حالت‬ ‫صورت‪ ،‬چشم ها و لحنی که به کار می برید‬ ‫همگی در کنار هم‪ ،‬وجهه شما را در چشم‬ ‫دیگران می سازد‪ .‬مهمترین چیزی که بر‬ ‫جذابیت شما تاثیر می گذارد‪ ،‬چشم هایتان‬ ‫است‪ .‬از نگاه های سرد و بی روح‪ ،‬خصمانه‬ ‫یا چشم غره رفتن تا حد امکان پرهیز کنید‬ ‫و نگاه مهربانی داشته باشید؛ البته قرار نیست‬ ‫همیشه به میل دیگران رفتار کنید اما گاهی‬ ‫اوقات میان آنچه که مطلوب شماست و تصور‬ ‫می کنید که هستید با آنچه که واقعا هستید‪،‬‬ ‫تفاوت از زمین تا آسمان است!‬ ‫‪ ۳‬آرام بگیرید!‬ ‫هیچ کس از آدم های بی قرار یا افراد پر‬

‫حرف و بیش از حد پرهیجان خوشش نمی‬ ‫آید؛ حداقل ما انسان های قرن بیست و یکم‬ ‫که اینطور هستیم‪ .‬شاید دلیل آن خسته بودن‬ ‫از هیاهوی زندگی مدرن باشد که به دنبال‬ ‫آرامشیم‪ .‬آدم های ناآرام که مدام از این در‬ ‫و آن در می گویند و بلندبلند فکر می کنند‪،‬‬ ‫حتی وقتی هیجانات مثبت داشته باشند‪ ،‬باز‬ ‫هم فرصت آرامش و نفس راحت کشیدن را‬ ‫از دیگران می گیرند و آنها را فراری می دهند‪.‬‬ ‫در عوض‪ ،‬افراد آرام معموال بدون اینکه‬ ‫هیچ تکنیک دیگری را به کار ببرند‪ ،‬جاذبه‬ ‫و کششی خاص را در دیگران به وجود می‬

‫آورند و اطرافیان را به خود جذب می کنند؛‬ ‫البته الزم نیست برای جذابتر شدن سعی کنید‬ ‫به یک کوه یخ تبدیل شوید‪ .‬در واقع بهتر‬ ‫است چیزی مابین کوه یخ و آتشفشان باشید؛‬ ‫یعنی در عین سرزنده بودن‪ ،‬آرامشی هم در‬ ‫درونتان باشد که به دیگران منتقل شود؛ شاید‬ ‫چیزی مثل دریا‪.‬‬ ‫‪ ۴‬خوش تیپ باشید!‬ ‫لباس شما مانند قابی می ماند که تصویر‬ ‫خودتان را درون آن به دیگران نشان می‬ ‫دهید‪ .‬قابی برای تصویر شما مناسب است‬ ‫که برازنده شما باشد؛ نه زیادی لوکس و پر‬ ‫زرق و برق باشد و نه زیادی دست پایین و به‬ ‫درد نخور‪.‬‬ ‫ما از قدیم ضرب المثل های زیادی با‬ ‫این مضمون شنیده ایم که ارزش انسان به‬ ‫لباسش نیست؛ البته همینطور هم هست اما‬ ‫این مطلب به معنی نادیده گرفتن تاثیر ظاهر‬ ‫مرتب و شیک بر دیگران نیست؛ مخصوصا‬ ‫در روزگار ما که همه چیز به سرعت پیش می‬ ‫رود و شاید در بعضی موقعیت ها فقط چند‬ ‫دقیقه برای تاثیر گذاشتن روی دیگران وقت‬ ‫داشته باشید؛ مثال در مصاحبه های کاری‪.‬‬

‫کنید ولی فقط به همان اندازه که هستید؛ نه‬ ‫بیشتر‪ ،‬نه کمتر‪.‬‬ ‫‪ ۶‬مهربانی؛ جادوی جذابیت!‬ ‫به نظر می رسد این روزها ما آدم ها آنچنان‬ ‫گرفتار کارهای هرگز تمام نشدنی خودمان‬ ‫هستیم که دیگران را فراموش می کنیم‪ .‬اما‬ ‫در همین روزگار هم کسانی هستندکه محبت‬ ‫کردن به دیگران یادشان نمی رود‪ .‬اینها‬ ‫همان کسانی هستند که در دل شما جا دارند‬ ‫و بیشتر از دیگران توجه شما را جلب می‬ ‫کنند‪ .‬شاید خودتان هم متوجه نباشید که به‬ ‫چه علت از آنها خوشتان می آید و این افراد‬ ‫بیشتر از دیگران به دلتان می نشینند اما اگر‬ ‫دقیق باشید‪ ،‬مهربانی های گاه و بیگاهشان را‬ ‫کشف می کنید‪ .‬هیچ کدام از تکنیک های‬ ‫جذابیت نمی تواند به اندازه مهربانی بجا و‬ ‫متناسب‪ ،‬شما را در نظر دیگران جذاب جلوه‬ ‫دهد‪.‬‬ ‫‪ ۷‬اصیل باشید!‬ ‫جذاب ترین آدم دنیا‪ ،‬اگر به قول معروف‬ ‫ذاتش خرده شیشه داشته باشد و آدم شریفی‬ ‫نباشد‪ ،‬نمی تواند در چشم دیگران جذاب‬ ‫باقی بماند‪ .‬شرافت و اصالت شما چیزی‬

‫‪ ۵‬خودتان را قبول داشته باشید!‬ ‫خودشیفتگی اصوال به عنوان صفتی ناپسند‬ ‫شناخته می شود اما باید اعتراف کنم که‬ ‫من اساسا جذب آدم هایی می شوم که کمی‬ ‫خودشیفتگی دارند و قدر و ارزش خودشان‬ ‫را خوب می دانند‪ .‬آدم هایی که خودشان را‬ ‫بسیار دست پایین می گیرند‪ ،‬معموال توجه‬ ‫دیگران را هم از دست می دهند و حتی بعضی‬ ‫اوقات می توانند اعصاب خردکن هم بشوند؛‬ ‫البته نیازی به گفتن نیست که اعتماد به نفس‬ ‫کاذب هم می تواند به همان اندازه دافعه‬ ‫داشته باشد‪ .‬همیشه به آنچه که هستید افتخار‬

‫است که باعث ماندگاری جذابیت هایتان‬ ‫می شود و راه شما را به اعماق قلب دیگران‬ ‫باز می کند‪ .‬برای اینکه آدم شریفی باشید‪،‬‬ ‫باید صداقت و راستی را سرلوحه کارتان قرار‬ ‫دهید و تحت هیچ شرایطی دروغ نگویید‪،‬‬ ‫کلک نزنید و ظاهرسازی نکنید‪ .‬وجود شما‬ ‫مانند جواهر می ماند؛ اگر بدلی باشد‪ ،‬با تمام‬ ‫جذابیت ظاهری اش نمی تواند در دل کسی‬ ‫جای زیادی باز کند اما اگر اصل بودنش‬ ‫ثابت شود‪ ،‬برای همیشه محبوب‬ ‫خواهد ماند‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

53


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

52


‫‪51‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫نگاه مردانه یک‬ ‫زن‬

‫ساناز و بنفشه‪ ،‬یکی بعد از دیگری‬ ‫به رختکن رفتند و بعد از دقایقی‬ ‫با لباسی پر از رنگ و جدید‬ ‫روی پاشنه هایشان چرخیدند و‬ ‫یک دست به کمر‪ ،‬روبروی من‬ ‫ژست گرفتند‪ .‬با نگاه های نافذ و‬ ‫لب های درشت قرمز و لبخندی‬ ‫یک بری شان‪ ،‬در برابر دوربین‬ ‫من قرار گرفتند‪ .‬عکس ها را به‬ ‫سفارش مهسا می انداختم‪ .‬برای‬ ‫نمایش لباس بهاره اش که همین‬ ‫روزها قرار است در سالن یکی از‬ ‫برج های شهر برگزار شود‪.‬‬

‫ساناز و بنفشه از دوست های قدیمی من‬ ‫هستند‪.‬این بار با نگاهی متفاوت آنها را‬ ‫برانداز می کردم‪ .‬دوستان من به مثابه سوژه‬ ‫من بودند و دیدن این همه زیبایی و تناسب‬ ‫در اندام و صورت هایشان و این شکل جدید‬ ‫نگاه کردن برایم هیجان انگیز می نمود‪ .‬مثل‬ ‫این بود که فرصت داشته باشم نگاهی مردانه‬ ‫را تجربه کنم…‬ ‫شاید این نگاه را ناشی از میل به همجنس‬ ‫تلقی کنید اما این هم نبود‪ .‬نگاهی که مرا به‬ ‫نتیجه جالبی رساند‪ .‬بعد از اتمام عکاسی‪،‬‬ ‫وقتی تصاویر را در کامپیوترم مرور کردم‪،‬‬ ‫متوجه دو مدل متفاوت از زنانگی شدم‪ .‬هر‬ ‫چه بنفشه در عکس ها آرام و موقر و مهربان‬ ‫بود‪ ،‬ساناز بی قرار و سرکش می نمود‪ .‬بنفشه‪،‬‬ ‫آرام بود‪ .‬با دست های فرو افتاده و نگاهی‬ ‫متین و لبخندهایی شیرین و پذیرا‪ .‬اما ساناز‬ ‫دست هایش توی هوا می رقصید؛ بی هیچ‬ ‫لبخندی بر لب‪ ،‬چنان زل می زد توی دوربین‬ ‫که انگار می دانست به قصد اغواگری آمده‬ ‫است‪.‬‬ ‫اما در زندگی شخصی شان‪ ،‬بنفشه به معنی‬ ‫واقعی از هر انگشتش یک هنر می ریزد‪ ،‬از‬ ‫آموزش آشپزی و شیرینی پزی گرفته تا شغلی‬ ‫خوب و محبت و زنانگی که از نگاهش‬ ‫سرریز می کند… همه را یک جا دارد‪ .‬عاشق‬ ‫بچه است و آرزویش مادر شدن‪ .‬اما پیدا‬ ‫نکردن فرد مناسبی برای ازدواج‪ ،‬دارد او را از‬ ‫این آرزو‪ ،‬محروم می کند‪ .‬و ساناز‪ ،‬که صبح‬ ‫یکراست از ورزش آمده بود و با عجله عکس‬ ‫هایش را گرفت تا به کنسرت زیرزمینی که‬ ‫امشب دعوت داشت برسد‪ ،‬دست بر قضا با‬ ‫یکی از اقوام بنده مدتی دوست بود و اتفاقا‬ ‫هم بدجوری دلبسته شده بود‪ .‬اما این فامیل ما‬ ‫چنان از خودشیفتگی و غرور و سرکشی ساناز‬ ‫به ستوه آمده بود که فرار را بر قرار ترجیح‬ ‫داده بود‪.‬‬ ‫به نظرم آمد که ساناز و بنفشه با دو شخصیت‬

‫کامال متفاوت‪ ،‬نمونه ای از دو الگوی‬ ‫متفاوت از زنانگی هستند‪ .‬آرامش و مطیع‬ ‫بودن بیش از اندازه ی بنفشه و غرور و‬ ‫سرکشی نامتعارف ساناز از آنها دو آدم تنها‬ ‫ساخته که هر دو از باالرفتن سن و دلهره پیدا‬ ‫نکردن نیمه گم شده شان رنج می برند‪ .‬با‬ ‫مرور دوستان دیگرم دیدم عمومن در این دو‬

‫قالب می گنجند‪ :‬یا جنبه “ساناز” شان غلبه‬ ‫دارد و یا “بنفشه” شان‪.‬‬ ‫آنچه به تجربه در این سی و اندی سال رسیده‬ ‫ام این است که برای مردهای امروزی دیگر‬ ‫آن زن آرام مطیع بی درد سر چنان جذابیتی‬ ‫ندارد و اگر داشته باشد هم زود دلشان هوای‬ ‫بام دیگری می کند‪ .‬همان طور که زنان‬

‫جنگجوی قدرت طلب را که برای زورآزمایی‬ ‫آمده اند‪ ،‬بر نمی تابند‪ .‬اگر بتوان این دو الگو‬ ‫را با هم تلفیق کرد شاید بتوان به آن زن آرمانی‬ ‫نزدیک شد‪ .‬البته نه فقط برای یک مرد…‬ ‫برای خودمان‪ .‬چرا که لذت سرکشی بدون‬ ‫آرامش و لذت آرامش بدون سرکشی‪ ،‬ناقص‬ ‫و مالل انگیز خواهد بود‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

50


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

49


‫‪48‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫بهزاد عابدی‬

‫مفهوم و تاریخچه ‪Mortgage‬‬

‫شاید برایتان جالب باشد که بدانید تا قبل از‬ ‫ی دوم‪ ،‬در کانادا چیزی به نام وام‬ ‫جنگ جهان ‌‬ ‫مسکن وجود نداشت‪ .‬چرا که نسبیت تقاضا به‬ ‫داشتن و خرید مسکن زیاد باال نبود که باعث‬ ‫افزایش قیمتی که در حل حاضر شاهد هستید‬ ‫ی هم با مقداری پس انداز از‬ ‫باشد‪ .‬از طرف ‌‬ ‫منبع درامد در گذشته میشد ملک را‪ ‬نقداً‬ ‫خرید‪ .‬تا اینکه پس از اتمام جنگ جهانی‌‬ ‫ی از‬ ‫دوم در سال ‪ ۱۹۴۴‬کانادا با سیل عظیم ‌‬ ‫سرباز‌های جنگی که از اروپا برمیگشتند روبه‬ ‫رو شد که این امر خود موجب نیاز مسکن‬ ‫برای شهروندان بود‪.‬‬

‫افزایش تقاضا برای خرید مسکن یک دفعه افزایش پیدا کرد‬ ‫ی و یا درآمد کافی‌ برای‬ ‫ی هر کسی‌ پس انداز کاف ‌‬ ‫و از طرف ‌‬ ‫خرید ملک نداشت و از اینجا بود که وام‌های بلند مدت را‬ ‫طی‌ مراحلی که هم اکنون در کانادا نیز مشاهده می‌کنید ایجاد‬ ‫کردند‪ .‬با این تفاوت که برای مثل در گذشته ترم ‪۱۰-۱‬‬ ‫(‪ ) Mortgage Term‬وجود نداشت و تمام مبلغ وام‬ ‫مسکن به صورت ‪ ۲۵‬یا ‪ ۳۰‬ساله واگذار میشد‪ .‬نهیاتا با‬ ‫مرور زمان تغیراتی در انواع وام‌ها ی مسکن و جزئیات آنها‬ ‫ایجاد شد و به صورت استانداردی درامد که امروزه همگی‌ با‬ ‫آن آشنایی‪ ‬داریم‪ .‬خود کلمه‪ Mortgage ‬لغتیست فرانسوی‬ ‫که از لغات قانونی زبان فرانسه استخراج شده به معنی‌ قرار‬ ‫داد مرده با این مفهوم که این قرار داد خواهد مرد در حالتی‬ ‫که تعهد برآورده شود (‪ ‬ملک در قبال وام خرید شود‪) ‬‬ ‫و یا اینکه این تعهد از شخص سنی‌ سلب میشود(‪ ‬ملک با‬ ‫پرداخت یا جا به جائی‌ وام واگذار شود )‪.‬‬

‫وام مسکن از قسمت‌های مختلفی‌ تشکیل‬ ‫شده است که در این قسمت به تعدادی از‬ ‫آنها که از اهمیت بیشتری برخوردارند اشاره‬ ‫می‌کنیم‪ .‬اول‪ ،‬ترم وام می‌باشد از ‪ ۱‬سال‬ ‫تا ‪ ۱۰‬میتواند متغیر باشد و بسته به نیاز‬ ‫مشتری و نوع نرخ بهره میتواند متغیر باشد‪.‬‬ ‫ی را به نیت سرمایه‬ ‫برای مثال فردی ملک ‌‬ ‫گذاری برای دوره کوتاهی خریداری می‌کند‬ ‫و ‪ ۱۰۰‬درصد مطمئن است که بعد از اتمام‬ ‫آن ترم‪ ،‬ملک را خواهد فروخت که در‬ ‫این شرایط وام را بر اساس ترم ‪ ۲-۱‬ساله‬ ‫دریافت می‌کند ( این در حالتیست که مایل‬ ‫به پرداخت جریمه نباشد اگر ترم ‪ ۵‬ساله‬ ‫دریافت کند )‪ .‬ترمی که اکثریت مشتریان‬ ‫دریافت می‌کنن ترم ‪ ۵‬سال می‌باشد‪ .‬دوم‪،‬‬ ‫طول عمر وام (‪) Amortization ‬‬ ‫می‌باشد که همانطور می‌دانید زمان آن از‬ ‫‪ ۴۵‬سال به ‪ ۳۰‬سال کاهش پیدا کرد (‬ ‫صرف نظر از اینکه بعضی‌ بانک‌ها هم‬ ‫چنان وام‌های ‪ ۳۵‬ساله برای وام‌های بدون‬ ‫بیمه‪ Non Insured ‬ارائه می‌کند )‪ .‬ممکن است سوال‬ ‫پیش بیاید که آیا وام ‪ ۳۰‬ساله به این منظور است که من هیچ‬ ‫گونه تغییری نمی‌توانم انجام دهم تا مدت ‪ ۳۰‬سال ؟‪ ‬جواب‬ ‫خیر هست‪ ،‬به این دلیل که تغییر در وام با فروش ملک یا‬ ‫تجدید وام (‪ ) Refinance ‬بر اساس ترم وام تحت تاثیر‬ ‫قرار می‌گیرد نه طول عمر وام‪ .‬که همانطور اشاره شد بسته به‬ ‫زمان ترم از ‪ ۱۰-۱‬می‌باشد و مجبور نیسیتید وام را تا ‪۳۰‬‬ ‫حفظ کنید‪ .‬سوم‪ ،‬انواع نرخ بهره وام می‌باشد که به ‪ ۲‬دسته‬ ‫تقسریم میشوند‪ .‬نرخ شناور و نرخ ثابت و همانطور که از اسم‬ ‫آنها پیداست‪ ،‬نرخ شناور تحت تاثیر نرخ بانک مرکزی کانادا‬ ‫متغیر می‌باشد در حالی‌ که نرخ ثابت هیچ گونه تغییر در طول‬ ‫عمر ترم وام ندارد‪ .‬چهارم‪ ،‬نحوه پرداخت وام می‌باشد که‬ ‫این نیز به نوبه خود از‪ ‬گوناگونی برخوردار می‌باشد و میتواند‬ ‫به صورت هفتگی‪ ،‬هر دو هفته‪ ،‬هر ‪ ۱۵‬روز‪ ،‬و نهایت ًا ماهیانه‬ ‫پرداخت شود‪ .‬حاال اینکه چه تفاوتی‌ میتواند در وام ایجاد‬

‫کند با پرداخت هفتگی به جای ماهیانه‪ ،‬این است که با این‬ ‫کار مقدار بیشتری از پرداخت قسط وام شما به اصل پول(‬ ‫‪ ) Principal‬وام باز میگردد و بقیه آن به بهره شما باز‬ ‫میگردد چرا که در طول سال ‪ ۵۲‬هفته‪ ‬و ‪ ۱۲‬ماه وجود دارد‪.‬‬ ‫و قسمت آخر و مهم وام‪ ،‬بیمه‌ وام می‌باشد که تحت شرایطی‬ ‫برای افرادی که کم تر‪ ‬از ‪ ۲۵-۲۰‬درصد پیش‌پرداخت دارند‬ ‫ی از ‪ ۳‬شرکت بیمه‌ وام مسکن (‪CMHC, ‬‬ ‫باید بیم ‌ه به یک ‌‬ ‫‪ ) Genworth, Canada Guaranty‬پرداخت کنند که‬ ‫این مبلغ مستقیم ًا به‪ ‬تمام مبلغ وام اضافه میشود‪ .‬در هفته آینده‬ ‫به جزید مواردی که ذکر شد میپردازیم تا با آنها بیشتر آشنا‬ ‫شوید‪.‬‬ ‫لطفا اگر این مطالب را مفید میدانید از اطرافیان و آشنایان‬ ‫ی‬ ‫خود بخواهید تا آن را مطالعه کنند ‪ ،‬به امید روزی که همگ ‌‬ ‫از قوانین و مسائل مالی کشور دوم خود کانادا مطلع‬ ‫باشیم‪ .‬با سپاس از همیاری شما عزیزان‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

47


‫‪46‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۸‬عالئم افسردگی‬

‫ناراحتی‌ یا که ریلکس؟ نگرانی یا امیدوار ؟‬ ‫خوشحالی‌ یا افسرده؟‬ ‫ممکن است که شما به این سوال‌ها فکر‬ ‫نکرده باشید‪ .‬و یا خجالت بکشید ابراز کنید‬ ‫که بیشتر اوقات غمگین و افسرده هستید‪.‬‬ ‫بیشتر مردم‪ ،‬جواب‌‌شون این است‪ :‬خوب همه‬ ‫افسرده هستند !! یا اینکه‪ :‬همه استرس‬ ‫دارند‪!!.‬‬ ‫بیش از ‪ ۸۰‬درصد از ساکنین کانادا به نحوی‬ ‫و یا درصدی ( ‪ ۱۰‬تا ‪ )۹۰‬حالت‌های‬ ‫افسردگی را تجربه میکنند‪ .‬و این در ‪۸‬‬ ‫عالمت زیر بیان شده‪.‬‬ ‫تغییر در وزن شخص‪ ،‬بویژه زیاد شدن‬ ‫وزن‪ .‬در واقع خوردن احساسی‌‪ ،‬برای ایجاد‬ ‫احساس امنیت و یا احساس خوب‪ .‬این پر‬ ‫خوری نهایت ًا به افزایش وزن ختم میشود‪(.‬‬ ‫مثل آقای فورد ‪ -‬شهردار !!)‬ ‫مشکل خواب‪ ،‬بی‌ خوابی‌ و بد خوابی‌‪:‬‬ ‫زیادت فکر و تجزیه و تحلیل موضوعات‬

‫‪mental health leak‬‬

‫گذشته خواب راحت را از شما می‌گیرد‪.‬‬ ‫خیلی‌‌ها به این مشکل دچارند‪ ،‬و صبح‌ها بزور‬ ‫از خواب بیدار میشند‪ .‬و در طول روز احساس‬ ‫خستگی و کوفتگی دارند‪.‬‬ ‫درد‌های موضعی و چرخشی‪ :‬انگار که درد‌ها‬ ‫ی می‌آیند و میروند‪ .‬باعث‬ ‫بدون هیچ دلیل ‌‬ ‫ناراحتی‌ شخص میشوند‪.‬‬ ‫عصبانیت و بیقراری‪ :‬بسرعت از کوره در‬ ‫میره و نیز آرام و قرار نداره‪ .‬همیشه در‬ ‫گذشته‌ها بسر میبرد‪ ،‬همه چیز و همه کس را‬ ‫مقایسه و قضاوت می‌کند‪.‬‬ ‫الکل‪ :‬مصرف بیش از حد الکل و یا مواد‬ ‫مخدر نیز نشان افسردگی است‬ ‫ناتوانی در تمرکز‪ :‬پرت شدن حواس و ضعف‬ ‫حافظه نیز از عالئم افسردگی است‪.‬‬ ‫مشکل در کار‪ :‬کم کاری و یا بی‌ توجهی‌‬ ‫در کار‪.‬‬ ‫و یکی‌ از مهمترین عالئم افسردگی کاهش‬ ‫ی از موارد ضعف قوای‬ ‫قوای جنسی‌‪ :‬در بعض ‌‬ ‫جنسی‌ به حدی است که به ناتوانی کامل‬ ‫می‌رسد و این خود نیز باعث افسردگی بیشتر‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫سوال‪ :‬ریشه افسردگی چه می‌تونه باشه؟‬ ‫بینش‪ ،‬یا چگونگی‌ تفسیر یک واقعه خارجی‌‪،‬‬ ‫آیا شما خوشبین و تسلیم هستید؟ و مسائل‬ ‫را قبول می‌کنید‪ .‬یا بدبین و لجباز‪ ،‬و در هر‬ ‫شرایطی جنگ و بحث را ترجیح می‌دهید‪.‬‬ ‫ی و احساسی‌ شما در مورد‬ ‫واکنش روان ‌‬ ‫موضوع‌های خارج از شما در صد افسردگی‬

‫‪www.drtaebi.com‬‬ ‫جلسه مدیتیشن در ریچموند هیل‬ ‫کاهش استرس‬ ‫دستیابی به آرامش‪ ،‬بهبود دلهره و تشویش‬

‫شما را تعیین می‌کند‪.‬‬ ‫تحقیقات اخیر حاکی‌ از این است‪ ،‬همان‬ ‫ج خوب میتواند شادی و‬ ‫طور که یک ازدوا ‌‬ ‫خوشوقتی را بهمراه بیاورد‪ ،‬نوع بد آن هم‬ ‫میتواند افسردگی و استرس بسیار زیاد را‬ ‫موجب شود‪ .‬و مرگ زودرس را برای طرفین‬ ‫بیاورد‪.‬‬ ‫روابط ما ‪ ۸۰‬درصد از شادی‌های ما از‬ ‫تضمین میکنند‪ .‬و مهمترین آنها رابطه ما با‬ ‫همسرمان است‪ .‬آیا رابطه شما یک رابطه شاد‬ ‫و عاشقانه است ‪ ،‬یا با استرس و غم‪.‬‬ ‫چند پیشنهاد زیر برای شادی بیشتر در زندگی‌‪:‬‬ ‫همیشه و در همه حال شکر گذار باشید‪- .‬‬ ‫هیچ چیز را شخصی‌ نگیرید ‪ --‬گذشته‬

‫را ببخشید و رها کنید‪ .‬تکرار گذشته‌ها دل‌‬ ‫خوری و دوری میاورد‪ .‬فقط در مورد چیز‬ ‫هایی که می‌خواهید فکر کنید و حرف بزنید‪.‬‬ ‫داروهای طبیعی برای بهبودی افسردگی‬ ‫عوارض جنبی ندارند‪Happy Spray ( ،‬‬ ‫)‪ .‬ناراحتی‌‌های جسمی‌ از قبیل ناراحتی‌‌های‬ ‫کبد‪ ،‬بیماری‌های کلیه و دستگاه گوارش‪،‬‬ ‫به ویژه یبوست باعث افسردگی و استرس‬ ‫ی در اثر خستگی‬ ‫میشوند‪ .‬کاهش قوای جنس ‌‬ ‫مفرط‪ ،‬یا مصرف مواد مخدر‪ ،‬یا دلیل‬ ‫ی برای افسردگی‬ ‫دیگر نیز میتواند دلیل اصل ‌‬ ‫باشد‪ .‬داروهای طبیعی تقویت قوای جنسی‌‬ ‫( جنسینگ طالئی) بدون عوارض جانبی‬ ‫می‌توانند در این زمینه کمک کنند‪.‬‬

‫بهبود افسردگی‪ ،‬تمرکز روی هدف و پیشرفت‬ ‫بهبودی روابط زناشویی و اجتماعی‬ ‫‪10330 yonge st, richmond hill‬‬

‫‪..........‬‬ ‫تلفن رزرو جا‪:‬‬ ‫‪905-508-6668‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

45


‫‪44‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫عوامل روانی‬ ‫مؤثر بر ارگاسم‬ ‫زنان‬

‫اکثر زنان اشکال در رسیدن به‬ ‫اوج لذت جنسی دارند یا هرگز‬ ‫تجربه به ارگاسم رسیدن را‬ ‫ندارند‪.‬‬ ‫تعدادی از عوامل فیزیولوژیکی است که می‬ ‫تواند میل جنسی زن و توانایی رسیدن به اوج‬ ‫لذت جنسی را در زن مهار کند ‪:‬‬ ‫عدم توازن در هورمون تستوسترون ‪ ،‬داروهایی‬ ‫مانند ضد افسردگی ‪ ،‬آناتومی او ( فاصله بین‬ ‫چوچوله و مهبل ) ‪ ،‬و البته‪ ،‬مسائل مربوط به‬ ‫شریک زندگی ‪ .‬مورد آخر می تواند شامل در‬ ‫دسترس نبودن همسر‪ ،‬مشکالت آناتومی مرد‪،‬‬ ‫زود انزالی و نداشتن اطالعات کافی از بدن‬ ‫و احساس زن باشد‪ .‬همچنین تمایل به فشار‬ ‫زیاد در حین ارتباط جنسی نیز می تواند مانع‬ ‫تحریک الزم زن شود‪.‬‬ ‫وظایف کاری زیاد‪ ،‬بی محبتی‪ ،‬بی توجهی‪،‬‬ ‫مورد ستایش قرار نگرفتن نیز موجب سردی در‬ ‫زنان می شود‪ .‬دوری از همسر و بی اعتمادی‬ ‫به همسر نیز در زنان مورد توجه قرار میگیرد‬ ‫و موجب عدم تحریک می شود‪ .‬الگوهای نا‬ ‫امن دلبستگی ( اضطراب و اجتنابی ) که در‬ ‫دوران کودکی توسعه یافته در بزرگسالی باقی‬ ‫می ماند و به شدت جنبه های متعدد ارتباط‬ ‫جنسی را تحت تاثیر قرار می دهند‪.‬‬ ‫در این مقاله ما عامل روانی که تاثیر منفی بر‬ ‫میل جنسی زن ‪ ،‬تحریک و ظرفیت ارگاسم‬ ‫دارد را بررسی می کنیم‪ .‬البته این لیست به این‬ ‫معنا نیست که ما همه عوامل را بررسی کرده‬ ‫ایم ممکن است موارد دیگری هم باشد که در‬ ‫افراد مختلف متفاوت بروز می کند‪.‬‬ ‫عوامل روانی موثر در کاهش میل جنسی زنان‬ ‫‪ -۱‬داشتن افکار انتقادی نسبت به بدن ‪:‬‬ ‫بسیاری از زنان افکار مزاحم و یا صدای‬ ‫درونی مهم در مورد بدن خود دارند ‪ ،‬که‬ ‫هیجان جنسی را قطع می کند و مانع تجربه‬ ‫اوج لذت می شود‪ .‬آنها می توانند افکار خود‬ ‫آ گاه در مورد سایز اندام تناسلی داشته باشند‪.‬‬ ‫همچنین افکاری در مورد اینکه آلوده هستند‬ ‫و تمیز نیستند مانع برقرای ارتباط جنسی‬ ‫دهانی می شود‪.‬‬ ‫بسیاری از زنان نگرش منفی پدر و مادر خود‬ ‫نسبت به عملکردهای بدن در طول آموزش‬ ‫توالت را درونی کرده اند‪ ،‬در نتیجه در‬ ‫شناخت تصورات بدنی افکار کثیف بودن‬ ‫برای آن ها تداعی می شود‪ .‬به طور خاص ‪،‬‬ ‫ناحیه تناسلی بامفهوم مقعد آغشته است و با‬ ‫عملکرد دفعی اشتباه گرفته می شود‪.‬‬ ‫احساس شرم آور زنان در مورد این منطقه به هر‬ ‫چیزی در زیر کمر ‪( ،‬از جمله عادت ماهانه )‬ ‫گسترش یافته و آنها در نهایت احساس کثیف‬ ‫یا آلوده بودن کرده و این شیوه ای است که‬

‫می تواند در رسیدن به تحریک و اوج لذت‬ ‫جنسی تداخل ایجاد کند‪ .‬هنگامی که زنان‬ ‫افکار منفی در مورد قسمت های مختلف بدن‬ ‫خود دارند‪ ،‬پیدا کردن نقطه حساس آن منطقه‬ ‫زمانی که لمس می شود کار دشواری است‪.‬‬ ‫اگر آن ها احساس بدی در مورد بدن خود‬ ‫داشته باشند به راحتی از رابطه جنسی لذت‬ ‫نمی برند‪.‬‬ ‫‪ -۲‬درک رابطه جنسی به عنوان عملی غیر‬ ‫اخالقی یا بد ‪ :‬بسیاری از زنان افکار تحریف‬ ‫شده در مورد رابطه جنسی در اوایل زندگی در‬ ‫طول فرآیند اجتماعی شدن به دست آورده اند‪.‬‬ ‫به طور کلی‪ ،‬نگرش منفی پدر و مادر نسبت به‬ ‫برهنگی‪ ،‬استمناء و س ک س یک نفوذ قوی‬ ‫بر احساسات هر دو نوع کودکان پسر و دختر‬ ‫در مورد روابط جنسی و عمل جنسی دارد‪.‬در‬ ‫نتیجه ‪ ،‬مردم به طور معمول اطالعات کمی‬ ‫در مورد ارتباط جنسی قابل قبول و خوب‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫عالوه بر این‪ ،‬برخی از ادیان ‪ ،‬نظام های‬ ‫باوری خیلی سفت و سخت‪ ،‬در مورد ارتباط‬ ‫جنسی دارند و آن را گناه و کثیف می دانند‪.‬‬ ‫زنانی که در این نگرش ها پرورش می یابند‬ ‫‪ ،‬رابطه جنسی را ممنوع ‪ ،‬شرم آور و بد می‬ ‫دانند‪ .‬آنها در برابر معاشقه و ارتباط جنسی‬ ‫احساس بدی دارند و منتظر عواقب بد و‬ ‫مجازات هستند‪.‬‬ ‫‪ -3‬ترس از غم و اندوه ‪ :‬برای بسیاری از‬ ‫زنان ‪ ،‬احساس غم و اندوه مربوط به درد‬ ‫عاطفی در دورانی از زندگی که یک تجربه‬ ‫جنسی داشته اند ‪ ،‬به ویژه هنگامی که روابط‬ ‫جنسی با صمیمیت عاطفی ترکیب شده است‪،‬‬ ‫به صورت سرکوب شده وجود دارد‪ .‬برای‬ ‫زنانی که مورد سوء رفتار قرار گرفته اند این‬ ‫احساس عمیق تر نیز می باشد‪ ..‬هنگامی که‬ ‫زنان سعی می کنند به احساس غم فکر نکنند‪،‬‬ ‫اوج لذت جنسی را از دست می دهند‪.‬‬ ‫‪ -۴‬نگرانی مربوط به لذت بردن شریک‬ ‫جنسی ‪ :‬بسیاری از زنان در ارتباط جنسی به‬ ‫جای تمرکز به خود و لذت بردن خودشان در‬ ‫طول رابطه تمام تفکرشان بر این است که آیا‬ ‫همسرم لذت می برد؟ آیا از روی اجبار با من‬ ‫در ارتباط است؟ آیا فکر فرد بهتری در سر‬ ‫دارد؟ همین موضوع باعث می شود از رابطه‬ ‫جنسی عقب مانده و تجربه ارگاسم را از دست‬ ‫بدهند‪.‬‬ ‫‪ -۵‬ترس از دست دادن کنترل ‪ :‬زنانی که به‬ ‫شدت بر حفظ کنترل به عنوان یک مکانیسم‬ ‫دفاعی محافظت از خود تکیه می کنند‪ ،‬به‬ ‫صورت ناخود آگاه رابطه جنسی را عامل‬ ‫مخل کنترل و امنیت درونی خود تلقی می‬ ‫کنند‪ .‬این نگرانی ها می تواند حوزه های‬ ‫مختلفی داشته باشد مثال نگرانی از ایجاد‬ ‫سر و صدایی که خارج از کنترل آن هاست‪،‬‬ ‫نگرانی از خروج بی اختیار ادرار و یا مدفوع‬ ‫‪ .‬این اضطراب به صورت ناخود آگاه تجربه‬ ‫ارگاسم را غیر ممکن می کند‪.‬‬ ‫‪ -۶‬داشتن ذهن بسیار مشغول‪ :‬اکثر زنان در‬ ‫طول رابطه جنسی ذهن فعالی دارند و نمی‬ ‫توانند آن را بر این فعالیت متمرکز کنند‪.‬‬ ‫فکرهایی که تمام مغز را اشغال می کنند و‬ ‫به جای تحریک و تشویق جنسی منجر به‬ ‫واپس زدگی میل جنسی می شود‪ .‬خیلی از‬ ‫زنان نمی توانند افکارشان در مورد فرزندان‪،‬‬

‫وظایف خانه دار‪ ،‬مشکالت شغلی و … را در‬ ‫طول ارتباط جنسی مهار کنند و همین ضعف‬ ‫باعث عدم تمرکز کامل و نرسیدن به ارگاسم‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫‪ -۷‬نگرانی از متهم شدن ‪ :‬دختران در همه‬ ‫جای جهان همیشه به با حیا بودن تشویق شده‬ ‫اند‪ .‬زمانی که همان دختر وارد رابطه می شود‬ ‫و حاال به عنوان یک زن و شریک جنسی هم‬ ‫باید وظایفی را انجام بدهد‪ ،‬شکستن حریمی‬ ‫که در آن در ساعاتی از شبانه روز فرد باید‬ ‫حجب و حیا را کنار گذاشته و از رابطه جنسی‬ ‫با همسرش لذت ببرد خیلی دشوار است‪.‬‬ ‫این طرز فکر که نهادینه شده‪ ،‬نمی تواند مانند‬ ‫یک کلید روشن و خاموش بشود‪ .‬بنابراین فرد‬ ‫نمی تواند مهارهای ذهنی اش را بشکند و‬ ‫گاهی حتی اگر لذت هم ببرد نمی تواند و یا‬

‫نمی خواهد آن را بروز دهد‪ ،‬از ترس اینکه‬ ‫مورد قضاوت قرار بگیرد و متهم شود که زن‬ ‫سبک و هرزه ای است‪.‬‬ ‫بنابراین به مرور این حالت رابطه جنسی را‬ ‫برای فرد از یک حالت خوش آیند به حالت‬ ‫وظیفه و بعضا توام با ترس تبدیل می کند‪.‬‬ ‫ترس از اینکه مبادا عکس العملی نشان‬ ‫بدهد که همسرش تصور کند او هرزه است‪.‬‬ ‫بنابراین تجربه ارگاسم با چنین افکاری تقریبا‬ ‫غیر ممکن است‪.‬دانستن این مطلب که چرا او‬ ‫نمی تواند ارگاسم را تجربه کند‪ ،‬قدری دشوار‬ ‫است اما اگر شما افکاری مانند نمونه های‬ ‫باال را دارید از تالش دست نکشید‪ .‬برای‬ ‫تجربه ارگاسم می توانید از یک روانشناس‬ ‫مسائل جنسی ( سکس تراپ) کمک‬ ‫بگیرید‬


‫‪43‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫محمد‬ ‫رحیمیان‬

‫زنان ‪ ،‬بی خوابی‬ ‫‪ ،‬پوست‬

‫در جوامع امروزی زنان نقش‬ ‫های متفاوتی بردوش دارند ممکن‬ ‫است همسر ‪ ،‬مادر ‪ ،‬پرستار والدین‬ ‫‪ ،‬و یا شاغل باشند در نتیجه فرصت‬ ‫کمی را برای خود در نظر می‬ ‫گیرند و اغلب از بی خوابی رنج‬ ‫می برند نوع شغل و شیوه زندگی‬ ‫نیز می تواند در بروز اختالالت بی‬ ‫خوابی موثرباشد‪ .‬زنان شاغل در‬ ‫شیفت های کاری خود و شبانه‬ ‫گاهی مشکالت بی خوابی را‬ ‫تجربه می کنند حتا بی تحرکی‬ ‫و ورزش نکردن و مصرف کافیین‬ ‫و نیکوتین و الکل میتواند مانع به‬ ‫خواب رفتن شود درسالهای اخیر ‪،‬‬ ‫مشکل کم خوابی زنان در جوامع‬ ‫شیوع همگانی یافته است و خیلی‬ ‫از افراد از اثرات منفی کم خوابی‬ ‫بر سالمت روح و جسم بی اطالع‬ ‫هستند ‪.‬‬

‫استرس های زندگی می تواند خواب ما را‬ ‫تحت الشعاع قرار دهد‪ .‬و یا شاید به علت کار‬ ‫زیاد و یا مشکالت جسمی ساعات خواب‬ ‫خود را کاهش دهیم ‪.‬بیخوابی به هر دلیل که‬ ‫باشد می تواند به سالمتی و فعالیت سیستم‬ ‫ایمنی ما آسیب برساند ‪.‬سبب افسردگی و‬ ‫اضطراب و پیری زودرس پوست شود در یک‬ ‫مطالعه پرونده پزشکی ‪ 60‬زن ‪30‬تا ‪ 49‬ساله‬ ‫مورد بررسی قرار گرفت نیمی از این زنان با‬ ‫اختالل و کمبود خواب درگیر بودند عالیم‬ ‫تسریع روند پیر شدن پوست مانند خطوط‬ ‫عمیق ‪ ،‬رنگدانه های غیر معمول ‪ ،‬شل شدن‬ ‫پوست و کاهش قابلیت ارتجاعی آن در افراد‬ ‫که از خواب کافی و مناسب بی بهره بودند‬ ‫بیشتر به چشم می خورد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز‬ ‫‪ ،‬پوست به عنوان محافظی از بدن در برابر‬ ‫آسیب های خارجی مانند سموم موجود در‬ ‫محیط و قرارگرفتن در معرض نور خورشید‬ ‫محافظت میکند ‪ .‬پیش از این ارتباط میان‬

‫اختالالت مزمن خواب بامشکالت سالمتی‬ ‫مانند چاقی مفرط ‪ ،‬دیابت ‪ ،‬سرطان و‬ ‫آسیبهای سیستم دفاعی بدن مشخص شده‬ ‫بود ‪ .‬ودر این مطالعه برای اولین بار به تاثیر‬ ‫ناکافی خواب بر سالمت پوست اشاره شده‬ ‫است ‪ .‬در اثر کم خوابی ‪ ،‬سلولهای پوست‬ ‫نمی توانند خود را ترمیم کنند در مرحله ای‬ ‫از خواب که دلتا نام دارد ترشح هورمون‬ ‫رشد به حداکثر می رسد و سلولها و بافتهای‬ ‫بدن شروع به ترمیم و بازسازی می کنند با‬ ‫کم خوابی ما فرصت بازسازی را از سلولهای‬ ‫پوستمان دریغ می کنیم که بیشترین اثر آن را‬ ‫می توانیم در قسمت پوست زیر چشم ببینیم‪.‬‬ ‫این ناحیه ضعیفترین و حساسترین پوست را‬ ‫دارد که از بقیه نواحی بسیار نازک تر است‬ ‫کمبود خواب دایره های سیاه رنگی را در زیر‬ ‫چشم ایجاد‪ ،‬و همچنین چین و چروکهایی‬ ‫با خطوط عمیقی را زیر چشم بوجود می‬ ‫آورد ‪.‬بی توجهی در هرجنسیتی خصوصن‬ ‫در خانمها موجب بیماریهای فراوان و متعدد‬ ‫می شود که بی خوابی و اثرات آن نمونه ای‬ ‫از آن است ‪.‬بهداشت روانی و جسمی بدون‬ ‫برنامه ریزی امور مالی و بیمه میسر نیست‪ .‬با‬ ‫هوشیاری ‪ ،‬درایت ‪ ،‬آینده نگری به فکر خود‬ ‫و عزیزانمان باشیم ‪.‬‬ ‫شناخت از ریسک و خطرات نبایستی موجب‬ ‫ناراحتی و نگرانی ما باشد ‪ .‬بلکه با مطالعه‬ ‫و مشاوره می توانیم زندگی همراه با آرامش‬ ‫و آسایش داشته باشیم ‪ ،‬در این خصوص‬ ‫پیشنهاد می کنیم با توجه به توان مالی مان‬ ‫اقدام به طرح و برنامه ریزی و پوشش های‬ ‫بیمه نظیر بیمه تکمیلی – ناتوانی جسمی ‪-‬‬ ‫از کارافتادگی‪ -‬بیماریها – مراقبت ویژه ‪-‬‬ ‫حوادث و عمر برای خود و عزیزانمان باشیم ‪.‬‬ ‫مطالب این مقاالت صرفن در جهت اطالع‬ ‫رسانی می باشد و به هیچ عنوان جایگزین‬ ‫مشاوره با متخصصین مربوطه نمی شود‪*.‬‬ ‫پرسش های خود را در زمینه طرح و برنامه‬ ‫ریزی مالی و سرمایه گذاری و بیمه های‬ ‫مختلف از طریق ایمیل ‪news@insufin.‬‬ ‫‪ com‬و یا با شماره تلفن ‪-370-0011‬‬ ‫‪ 905‬تماس بگیرید ‪.‬‬ ‫شما عالقمندان رادیو می توانید شنونده‬ ‫برنامه رادیویی بیمه‪ ،‬سه شنبه در میان‪ ،‬از‬ ‫ساعت ‪ 9‬تا ‪ 10‬صبح از رادیو صدای ایران‬ ‫و نیز درهر لحظه با یک کلیک‪ ،‬بیننده‬ ‫برنامه های تلویزیونی ما ازکانال شبکه‬ ‫تلویزیونی شرکت بیمه ‪www.youtube.‬‬ ‫‪ com/sherkatbimeh‬باشید ‪ * .‬و یا‬ ‫با الیک کردن آدرس اینترنتی ما در فیس‬ ‫بوک ‪https://www.facebook.com/‬‬ ‫‪ Insufin‬از آخرین فعالیت های شرکت ما‬ ‫مطلع شوید‪.‬‬ ‫* محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و‬ ‫سرمایه گذاری و عضو رسمی مشاورین‬ ‫متخصص بیمه و امور مالی کانادا به شماره‬ ‫ثبت‪ 2065817 :‬است ‪*.‬‬


‫‪42‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫راز افزایش لذت‬ ‫جنسی در رابطه‬ ‫زناشویی‬

‫رازی که رابطه جنسی بین‬ ‫زوجین را عالی می کند وشور‬ ‫و شهوت جنسی را زنده نگه می‬ ‫دارد‪ ،‬در مفهوم دو قطبی بدن‬ ‫رابطه جنسی نهفته است‪...‬‬

‫همان طور که قطب منفی آهن ربا قطب مثبت‬ ‫آهن ربای دیگر را جذب می کند‪ ،‬زوج به‬ ‫هنگام پرداختن به رابطه جنسی با نشان دادن‬ ‫قطبیت مخالف هم‪ ،‬باعث افزایش جذابیت‪،‬‬ ‫خواهش و لذت جنسی می شوند‪.‬‬ ‫در رابطه جنسی‪ ،‬دو قطب مخالف وجود‬ ‫دارد‪ :‬لذت بخشیدن و لذت بردن‪ ،‬وقتی یکی‬ ‫لذت می بخشد و دیگری لذت می برد‪ ،‬لذت‬ ‫جنسی به سادگی ایجاد می شود‪ .‬در رابطه‬ ‫جنسی دو قطبی‪ ،‬طرفین به نوبت و به طور‬ ‫آ گاهانه در قطب های مخالف جابه جا می‬ ‫شوند تا خواهش و لذت را به اوج برسانند‪.‬‬ ‫در حالی که یکی لذت می دهد‪ ،‬دیگری لذت‬ ‫می برد؛ و سپس چرخه عوض می شود‪ :‬اولی‬ ‫باز می ایستد تا دومی لذت دریافت کند‪.‬‬ ‫این رابطه دو مرحله دارد‪ :‬ابتدا مرد دریافت‬ ‫می کند و زن می بخشد؛ سپس مرد به لذت‬ ‫دادن و برآوردن نیازهای زن می پردازد و زن‬ ‫توجه اش را به بهره بردن معطوف می کند‪.‬‬ ‫در مرحله ی اول رابطه جنسی دو قطبی‪،‬‬ ‫مرد مقدم بر هر چیز در پی لذت خود است‪،‬‬ ‫مطمئن ًا دلش خواهان لذت بردن زن نیز‬ ‫هست‪ ،‬ولی فع ً‬ ‫ال به آن توجهی ندارد‪ .‬در این‬ ‫حالت‪ ،‬زن در قطب مخالف به سر برده‪ ،‬به‬ ‫فکر تحریک مرد است و انتظار تحریک‬ ‫شدن ندارد‪.‬‬ ‫اما‪ ،‬در مرحله ی دوم‪ ،‬نوبت به زن می رسد که‬ ‫دریافت کند و مرد لذت ببخشد‪ .‬زن هر آنچه‬ ‫می توانسته برای لذت دادن به مرد صرف‬ ‫کرده و حال زمان آن است که لذت ببرد‪ .‬به‬ ‫این طریق‪ ،‬هر دو آنچه را که می خواهند به‬ ‫دست می آورند‪.‬‬ ‫ابداع رابطه جنسی به صورت دو قطبی‬ ‫مرد دوست ندارد همیشه بدون هیچ چشم‬ ‫داشتی وقت طوالنی ای را صرف پیش‬ ‫نوازش شریک جنسی اش کند تا او را به‬ ‫ارگاسم برساند‪.‬‬ ‫اگر مرد عالقه به پیش نوازش همیشگی‬ ‫ندارد‪ ،‬به دلیل اهمیت ندان به لذت زن‬ ‫نیست‪ ،‬بلکه بنا به شرایطی است که خود او‬ ‫دارد‪ .‬تفاوت زمانی میان تحریک پذیری مرد‬ ‫با زن در برخی موارد مسئله ساز است‪.‬‬ ‫مر با توجه به خود و بدون پیش نوازش‬ ‫زن‪ ،‬باعث ایجاد مقاومت در زن می شود‪.‬‬ ‫انتظارهای طوالنی نیز مرد را مستأصل می‬ ‫کند‪ .‬اگر مرد ابتدا ارگاسم داشته باشد‪ ،‬انرژی‬ ‫کافی برای برآوردن نیاز زن نخواهد داشت‪.‬‬

‫بنابراین‪ ،‬در فقدان مطلوبیت‪ ،‬مرد عالقه به‬ ‫نزدیکی را از دست می دهد؛ زیرا دیگر حاضر‬ ‫نیست آن زمان طوالنی را صرف کند‪ .‬به او‬ ‫حق هم باید داد‪ .‬در انتهای یک روز کاری‬ ‫پرمشغله‪ ،‬گاه واقع ًا خسته و بی حوصله می‬ ‫شود‪ .‬فکر این که باید تمام آن پیش نوازش‬ ‫ها را انجام دهد‪ ،‬به راستی مأیوس کننده و از‬ ‫تحرک اندازنده است‪.‬‬ ‫البته آن طرف قضیه‪ ،‬برای زن نیز شرایط‬ ‫مشابه ای وجود دارد‪ .‬زن نسبت به نزدیکی‬ ‫سرد می شود‪ ،‬زیرا وقتی مرد می کوشد سریع‬ ‫به او ارگاسم دهد‪ ،‬مایل نیست با واکنش‬ ‫مثبت نداشتن مرد را مستأصل کند‪ .‬به این‬ ‫علت‪ ،‬لذت رابطه جنسی برایش کاهش می‬ ‫یابد و او عالقه اش را از دست می دهد‪ .‬در‬ ‫واقع‪ ،‬رابطه جنسی وقتی خوشایند است که‬ ‫زن خود را ناگزیر به برانگیخته شدن فوری‬ ‫نبیند‪ .‬او هیچگاه به درستی نمی داند چقدر‬ ‫طول خواهد کشید و یا این بار رخ خواهد‬ ‫داد یا نه‪.‬‬ ‫رابطه جنسی دو قطبی راه حل مشکل را به‬ ‫دست می دهد و (همان طور که خواهید دید)‬ ‫مزایای بسیار دیگری نیز دارد‪ .‬مرد به جای‬ ‫انتظار کشیدن و احساس حرمان کردن‪ ،‬می‬ ‫تواند ابتدا به کار خود بپردازد و هرکاری که‬ ‫موجب برانگیختنش می شود انجام دهد‪.‬‬ ‫سپس وقتی به آستانه ی ارگاسم رسید‪ ،‬وقتش‬ ‫رسیده متوقف شود و شروع به تحریک‬ ‫همسرش کند‪ .‬در این مواقع‪ ،‬همه ی پیش‬ ‫نوازش هایی که زن نیاز دارد به او می دهد‬ ‫تا او ارگاسم را تجربه کند‪ .‬آنگاه خود نیز به‬ ‫ارگاسم می رسد‪.‬‬ ‫غالب ًا رابطه جنسی دو قطبی با تحریک مرد و‬ ‫رشد خواهشش برای رهایی شروع می شود و‬ ‫زن فقط از تحریک مرد و دیدن برانگیختگی‬ ‫او لذت می برد‪.‬‬ ‫زن همانند مرد تحریک نمی شود‪ .‬هدف هم‬ ‫این نیست‪ .‬او صرف ًا شوهر را تحریک می‬ ‫کند‪ .‬برای این منظور نیز می تواند به نوازش‬ ‫یا در آغوش گرفتن مرد بپردازد یا از شیوه‬ ‫های دیگری استفاده کند‪ .‬تمام کارها برای‬ ‫ایجاد برانگیختگی در مرد است‪ .‬در این‬ ‫زمان‪ ،‬مرد در حال دریافت کردن و لذت بردن‬ ‫است و زن در حال لذت بخشیدن به اوست‪.‬‬ ‫بعد از حدود پنج دقیقه‪ ،‬مرد که به اوج‬ ‫نزدیک شده و در مرزهای ارگاسم به سر می‬ ‫برد‪ ،‬عالمتی به زن می دهد تا از تحریک‬ ‫بیشتر او باز ایستد‪.‬‬ ‫مرد آمادگی یافته تمام لذتی را که از زن‬ ‫برده به او بدهد‪ .‬همچنان که مرد به آهستگی‬ ‫تحریک را شروع می کند‪ ،‬زن می تواند‬ ‫بیاساید و به لذت بردن و احساس کردن بدن‬ ‫خویش بپردازد‪ .‬این را به یاد بسپارید‪ ،‬مرد دو‬ ‫تا سه دقیقه برای برانگیخته شدن نیاز دارد‪،‬‬ ‫اما زن ده برابرش را می خواهد‪.‬‬ ‫از نظر علمی مرد دو تا سه دقیقه بیشتر برای‬ ‫برانگیختگی و به ارگاسم رسیدن نیاز ندارد‪،‬‬ ‫ولی باید به خود یادآور شود زن به ده برابر‬ ‫آن‪ ،‬یعنی بیست تا سی دقیقه وقت نیاز دارد‪.‬‬ ‫عوض کردن قطب ها‬ ‫در دفعات اول‪ ،‬برای مرد متوقف شدن‪،‬‬ ‫عوض کردن قطب ها و به مرحله ی دوم‬ ‫رفتن بسیار سخت به نظر می رسد‪ .‬به‬

‫خصوص‪ ،‬هنگامی که در مرحله ی اول به‬ ‫مقاربت پرداخته باشند‪ ،‬ممکن است به شدت‬ ‫تحریک شده باشد‪ .‬خوشبختانه مرد نسبت به‬ ‫نیازهای همسرش بسیار حساس است و وقتی‬ ‫حس کند زن برای تحریک شدن و رسیدن به‬ ‫ارگاسم نیازمند خودداری اوست؛ کنترل مورد‬ ‫نیاز را بر خود اعمال می کند‪.‬‬

‫بیولوژی متفاوت زنان و مردان باعث می‬ ‫شود بعد از ارگاسم تجارب متفاوتی داشته‬ ‫باشند‪ .‬برانگیختگی زن بعد از ارگاسم حفظ‬ ‫می شود و حتی می تواند لذت بیشتری از‬ ‫مقاربت ببرد‪ .‬در این حالت‪ ،‬هورمون های‬ ‫لذت بخش زن در سطح باالیی باقی می‬

‫مانند‪ .‬مرد این گونه نیست‪ .‬او بالفاصله بعد‬ ‫از ارگاسم برانگیختگی اش را از دست می‬ ‫دهد و هورمون های لذت بخشش بی درنگ‬ ‫پراکنده و ناپدید می شوند‪ .‬وقتی مرد کارش‬ ‫تمام شد‪ ،‬تمام شده است‪.‬‬ ‫اکنون بهتر می توانید بفهمید چرا تقدم‬ ‫ارگاسم زن بر مرد اهمیت دارد‪ .‬اگر مرد‬

‫ابتدا ارگاسم داشته باشد‪ ،‬دیگر انرژی ای‬ ‫برایش باقی نمی ماند تا زن را سیراب کند؛‬ ‫اما زن پس از ارگاسم داشتن‪ ،‬چون همچنان‬ ‫برانگیخته است‪ ،‬هم به مرد ارگاسمش را می‬ ‫دهد و هم خود از ادامه یافتن مقاربت‪ ،‬لذت‬ ‫بیشتری می برد‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

41


‫‪40‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مادرانی که گاه خود را فراموش می کنند‬ ‫تا فرزندان برومندی را روانه‬ ‫آینده کنند‬ ‫انگارهمین دیروز بود‪ ،‬که مست‬ ‫عشق جنیفر بودم‪ ،‬چشمانم هیچ جا‬ ‫وهیچکس را نمی دید‪ ،‬انگار دنیا‬ ‫در آغوش او خالصه شده بود و‬ ‫من دست به یک عمل سنگدالنه‬ ‫و غیرانسانی زدم‪ ،‬برای مادرم‬ ‫یک بلیط یکسره به ایران گرفتم و‬ ‫چمدانش را بستم و یکروز غروب‬ ‫درحالیکه بمن چسبیده بود‪ ،‬در‬ ‫فرودگاه لس آنجلس رهایش‬ ‫کردم و به خانه برگشتم‪.‬‬

‫مادری که من بااو چنین کردم‪ ،‬یک فرشته بود‪،‬‬ ‫یادم هست وقتی پدرم درایران بعد از انقالب‪،‬‬ ‫بدون خبر‪ ،‬با یک دختر جوان ازدواج کرد‬ ‫وبدنبال اعتراض مادرم‪ ،‬طالق نامه اش را به‬ ‫خانه فرستاد و بکلی غیبش زد‪ ،‬مادرم من و‬ ‫خواهرم را بغل کرده گفت بچه ها نگران‬ ‫نباشید‪ ،‬تا من جان در بدن دارم‪ ،‬برای راحتی‬ ‫شما‪ ،‬برای تحصیل شما‪ ،‬برای پیشرفت کار‬ ‫شما و برای رسیدن به آرزوهایتان می ایستم و‬ ‫خسته نمی شوم‪.‬‬ ‫مادرم آنروزها هنوز جوان بود‪ ،‬من ‪ 14‬ساله و‬ ‫خواهرم ‪ 12‬ساله بود‪ .‬ما هنوز معنای فداکاری‬ ‫را نمی فهمیدیم‪ ،‬همین که زندگی مان راحت‬ ‫بود‪ ،‬همه چیز در اختیارمان بود‪ ،‬هیچ چیز برای‬ ‫ما تغییری نکرده بود‪ ،‬خوشحال بودیم و بود و‬ ‫نبود پدرم نیز بچشم نمی آمد‪.‬‬ ‫من دبیرستان را تمام کردم‪ ،‬با تشویق مادرم به‬ ‫دانشگاه راه یافتم‪ ،‬ولی بدلیل حضور در چند‬ ‫راهپیمایی سیاسی‪ ،‬از دانشگاه اخراج شدم‪،‬‬ ‫مادر خیلی پکر بود‪ ،‬می گفت من برای تو آینده‬ ‫طالیی دیده ام‪ ،‬ترجیح میدهم شما را به خارج‬ ‫ببرم‪ ،‬خارج رفتن برای من و خواهرم هیجان‬ ‫انگیز بود‪ .‬بعد از آن روز‪ ،‬این ما بودیم‪ ،‬که مادر‬ ‫را تشویق می کردیم و سرانجام یکروز بارانی در‬ ‫اردیبهشت‪ ،‬با اتوبوس راهی استانبول شدیم‪ ،‬تا‬ ‫بدنبال سرنوشت تازه ای برویم‪.‬‬ ‫مادر خانه و زندگی مان را فروخت‪ ،‬همه‬ ‫اندوخته مان را در البالی لباسهای زمستانی و‬ ‫دیواره چمدان ها و ساک ها جای داد و پا‬ ‫به سرزمینی تازه گذاشتیم‪ ،‬سرزمینی که برای من‬ ‫و خواهرم ثریا دیدنی و شیرین بود‪ .‬از صبح‬ ‫تا شب در فروشگاه ها‪ ،‬سینماها‪ ،‬رستوران‬ ‫سرمان گرم بود‪ ،‬مادر به هر دری میزد تا ویزایی‬ ‫بگیرد‪ ،‬دایی ام در شیکاگو یک دعوت نامه‬ ‫فرستاده بود که کارساز نبود‪ .‬یک روز صبح سر‬ ‫میز صبحانه در هتل‪ ،‬خانمی ما را به پناهندگی‬

‫تشویق کرد‪ ،‬مادرم گفت ما که سیاسی نیستیم‪.‬‬ ‫آن خانم گفت پناهنده مذهبی و انسانی بشوید‪،‬‬ ‫راه هایی وجود دارد‪ ،‬شما بهتر است در این‬ ‫شهر سرگردان نمانید‪ ،‬شهر خوبی برای بچه ها‬ ‫نیست‪ ،‬آینده شان سیاه میشود‪.‬‬ ‫مادرم در همان هتل دو سه خواستگار پیدا کرده‬ ‫بود‪ ،‬ولی ما می دیدیم که همه را رد می کرد‪،‬‬ ‫یک شب که خواهرم پرسید چرا ازدواج نمی‬ ‫کنی؟ گفت من قسم خوردم تا شما را به ثمر‬ ‫نرسانم‪ ،‬به فکر خودم نباشم‪ ،‬من با چه کسی‬ ‫ازدواج کنم‪ ،‬که با شما مهربان باشد؟‬ ‫یک شب حتی یکی از ایرانیان به اتاق ما آمده‬ ‫و به مادرم گفت خانم جان! این آقا میانسال که‬ ‫سر صبحانه به شما تعارف می کرد‪ ،‬سیتی زن‬ ‫امریکاست‪ ،‬می خواهد با شما ازدواج کند‪ ،‬مرد‬ ‫خوبی است‪ .‬مرفه و شاغل و دنیا دیده است‪.‬‬ ‫مادرم گفت قبال ازدواج کرده؟ آن خانم گفت‬ ‫بله‪ ،‬طالق گرفته ‪ 2‬تا پسر هم دارد! مادرم گفت‬ ‫چنین مردی بدرد من نمی خورد‪ ،‬من این بچه‬ ‫ها را به دندان گرفته و تااینجا آمده ام‪ ،‬دلم می‬ ‫خواهد خودم شاهد پروازشان باشم‪ .‬ایندو بچه‬ ‫مهر پدر ندیده اند‪ ،‬دلم نمی خواهد ظلم ناپدری‬ ‫ببینند‪.‬‬ ‫بعد از ‪ 4‬ماه‪ ،‬مادر از طریق پناهندگی انسانی‪،‬‬ ‫اقدام کرده و ما پذیرفته شده و به اتریش رفتیم‪.‬‬ ‫‪5‬ماه در اطراف وین بودیم‪ ،‬تا عاقبت روانه‬ ‫شیکاگو شدیم‪ .‬دایی جان انتظارمان را می‬ ‫کشید‪ ،‬انسان مهربانی‪ ،‬که ما را یکسره به خانه‬ ‫خود برد‪ .‬یک سالی بود همسر امریکایی خود‬ ‫را از دست داده بود‪ ،‬می گفت خانه ام خالی‬ ‫وبی روح بود‪ ،‬با آمدن شما‪ ،‬جان گرفتم‪ .‬می‬ ‫گفت بچه هایش هر کدام به سویی رفته اند‪،‬‬ ‫زیاد سراغش را نمی گیرند‪ ،‬شاید گرفتار کار‬ ‫وزندگی خود هستند‪.‬‬ ‫حضور ما درخانه دایی ‪ ،‬او را پر از انرژی کرده‬ ‫بود‪ ،‬هر روز مادرم را تشویق می کرد غذاهای‬ ‫ایرانی بپزد‪ .‬مادر خانه اش را چنان تر و تمیز‬ ‫کرده بودکه انگار همه جا برق میزد‪ .‬دایی جان‬ ‫ترتیب نام نویسی ما را در کالس زبان داد‪،‬‬ ‫خواهرم بدنبال رشته پرستاری رفت‪ ،‬که همه‬ ‫عمر انتظارش را می کشید‪ ،‬من در این فاصله‬ ‫یک شغل نیمه وقت پیدا کردم و با یک خانم‬ ‫جوان امریکایی در محل کارم آشنا شدم‪ .‬لیندا‬ ‫یک زن بسیار مهربان‪ ،‬مودب‪ ،‬با صفات عالی‬ ‫انسانی بود‪ .‬وقتی فهمید من و خانواده از طریق‬ ‫پناهندگی آمده ایم‪ ،‬از هیج محبتی دریغ نکرد‪ ،‬با‬ ‫مادر وخواهرم آشنا شد واو سبب گردید خواهرم‬ ‫با برادرش آشنا شود‪ .‬آنها عاشق هم شدند و بعد‬ ‫از ‪ 6‬ماه ازدواج کردند وبه اتفاق به نیویورک‬ ‫رفتند‪ .‬چون شوهر خواهرم شغل خوبی دست‬ ‫و پا کرده بود و دلش می خواست نزدیک پدر‬ ‫بزرگش نیز باشد‪ .‬آنها واقعا خوشبخت شدند‪.‬‬ ‫مادرم نیز خوشحال بود‪ .‬در این مدت‪ ،‬یکی از‬ ‫دوستان دایی جان‪ ،‬به مادرم دل بسته بود‪ ،‬همه‬ ‫را واسطه کرده بود‪ ،‬که با او ازدواج کند‪ ،‬ولی‬ ‫مادرم هنوز رضایت نمی داد‪ .‬می گفت وقتی تو‬

‫هم سر و سامان گرفتی من هم به فکر خودم می‬ ‫افتم‪ .‬من بدنبال رشته کامپیوتر رفتم‪ ،‬درحالیکه‬ ‫لیندا بمن توجه و عالقه نشان می داد و مرا‬ ‫مرتب به آپارتمان خود می برد‪ ،‬من قدر محبت‬ ‫ها و توجهات او را نمی دانستم‪ ،‬تا از آن کمپانی‬ ‫دست کشیده و در یک کمپانی تازه با حقوق‬ ‫بهتر مشغول شدم‪ .‬خود بخود از مسیر لیندا هم‬ ‫دور شدم‪.‬‬ ‫در کمپانی تازه‪ ،‬من یکروز در رستوران با جنیفر‬ ‫روبرو شدم‪ ،‬که می گفت اهل برزیل است‪ ،‬ولی‬ ‫از ‪ 10‬سالگی در امریکا بزرگ شده است‪.‬‬ ‫جنیفر بسیار خوش اندام و زیبا بود‪ ،‬خیلی چشم‬ ‫ها بدنبال او بود‪ ،‬ولی من با همه وجود کوشیدم‬ ‫او را شکار کنم‪ ،‬حتی برایش هدایایی خریدم‬ ‫و یک شب هم به بهانه تولدش به یک کالب‬ ‫رفتیم و نیمه شب مست به آپارتمان او رفته‪،‬‬ ‫همانجا ماندم وهمین آغاز رابطه عاشقانه ما‬ ‫شد‪.‬‬ ‫جنیفر خوب بلد بود‪ ،‬مرا بدنبال خود بکشد‪.‬‬ ‫هر حکمی صادر می کرد‪ ،‬من بدون چون وچرا‬ ‫انجام می دادم‪ .‬من برای یک لحظه هم آغوشی‬

‫با او‪ ،‬از همه چیز می گذشتم و او براستی یک‬ ‫زن کامل و ایده ال و درعین حال سیاستمدار‬ ‫بود‪ .‬به او گفته بودم که من مدیون مادرم هستم‪،‬‬ ‫با هر کسی ازدواج کنم‪ ،‬مادرم با من خواهد‬ ‫بود‪ .‬جنیفر خیلی زود با مادرم آشنا شد و او را‬ ‫شیفته خود کرد‪ ،‬بطوری که هفته ای یک شب‬ ‫با هم بیرون میرفتند و برای اولین بار من مادرم‬ ‫را یک شب مست دیدم‪ .‬به شوخی گفتم چشم‬ ‫من روشن‪ ،‬مادرم مست کرده! خندید و گفت‬ ‫این جنیفر جادوگر است‪ ،‬من نفهمیدم چگونه‬ ‫لیوان مشروب را باالکشیدم‪ ،‬وای بحال تو‪ ،‬که‬ ‫مرد هستی و براحتی می تواند تو را مات کند‪.‬‬ ‫همان روزها دایی جان دچار سکته مغزی شد‬ ‫و در بیمارستان از دست رفت‪ .‬چون سابقه دو‬ ‫بار سکته را داشت‪ .‬من فکر میکردم در آن خانه‬ ‫می مانیم‪ ،‬ولی خیلی زود بچه ها از راه رسیدند‬ ‫و اعالم کردند قصه فروش خانه را دارند و من‬ ‫و مادرم را خیلی راحت از خانه بیرون کردند‪،‬‬

‫من بالفاصله آپارتمانی اجاره کردم و زندگی تازه‬ ‫ای را آغاز کردیم‪.‬‬ ‫جنیفر مرا چنان به قول مادرم مات کرده بود‪،‬‬ ‫که تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم‪ ،‬گفت بشرط‬ ‫اینکه پدر ومادر و خواهرش را از برزیل بیاورم‪،‬‬ ‫من هم بالفاصله اقدام کردم و آنها را برای شب‬ ‫عروسی آوردم‪ ،‬شب پرشوری بود‪ ،‬مادرم در تمام‬ ‫مدت می رقصید و اشک می ریخت‪ .‬دراوج‬ ‫جشن‪ ،‬به مادرم گفتم دیگر زمان آن رسیده که‬ ‫بخودت برسی‪ .‬گفت پسرجان‪ ،‬برای من دیگر‬ ‫دیر شده‪ ،‬من دیگر اینروزها خواستگاری ندارم‪،‬‬ ‫بگذار مادر بزرگ خوشبختی باشم و کنار شما‬ ‫زندگی کنم‪ .‬مادر بالفاصله پس انداز قابل‬ ‫توجهی را که از ایران آورده بود بمن داد تا خانه‬ ‫و یا آپارتمانی بخرم‪ .‬من با یک وام بانکی‪،‬‬ ‫خانه قشنگی خریدم‪ ،‬ولی نیمی از قیمت خانه‬ ‫را نقد پرداختم‪ .‬در همان خانه‪ ،‬یک سوئیت‬ ‫کوچولوی شیک برای مادرم آماده کردم‪ ،‬تا با‬ ‫خیال راحت زندگی کند‪.‬‬ ‫با تولد دخترم‪ ،‬جنیفر عوض شد‪ ،‬او میخواست‬ ‫مادرش پرستار بچه مان باشد‪ ،‬من حرفی نداشتم‪،‬‬ ‫ولی بهرحال مادر من هم آرزوهایی داشت‪ .‬کم‬ ‫کم حساسیت های جنیفر بیشتر شد‪ ،‬تشویقم‬ ‫کرد مادر را به نیویورک نزد خواهرم بفرستم‪.‬‬ ‫که بعد از ‪ 3‬ماه که برگشت‪ ،‬جنیفر فشار آورد‪،‬‬ ‫مادرم سوئیت را با مادر جنیفر شریک بشود‪ .‬تا‬ ‫یک شب صدای فریادی شنیدم‪ ،‬مادرها برسر‬ ‫دخترم باهم دعوا داشتند‪ ،‬جنیفر دخالت کرد‬ ‫و از مادرم خواست به دخترمان کاری نداشته‬ ‫باشد‪ .‬من اعتراض کردم‪ ،‬جنیفر یک هفته مرا‬ ‫از اتاق خواب بیرون کرد و بعد هم به بهانه‬ ‫ای آشتی کرد‪ .‬ولی درگوشم خواند قبل از آنکه‬ ‫مادرم فاجعه ای ببار آورد‪ ،‬او را روانه ایران‬ ‫کنم‪ .‬من دلم نمی خواست‪ ،‬ولی جنیفر آنقدر‬ ‫درگوشم خواند‪ ،‬که من یکروز غروب‪ ،‬مادرم را‬ ‫با یک چمدان و بلیط یکسره به فرودگاه بردم‬ ‫و روانه ایران کردم‪ ،‬درحالیکه تا آخرین لحظه‬ ‫مادرم مرا چسبیده بود و جدا نمی شد‪.‬‬ ‫یکسال بعد که جنیفر با برنامه ریزی حساب‬ ‫شده‪،‬مرا واداشت تا خانه را بنام او بکنم و بعد‬ ‫هم همه پس اندازم را به برادرش حواله کنم‪،‬‬ ‫تا یک ویالی ساحلی در برزیل بخرد‪ ،‬من تازه‬ ‫بخود آمدم‪ .‬چون با یک دعوای ساختگی یک‬ ‫شب مرا روانه زندان کرد وبعد هم طالق و‬ ‫سپس دخترم را هم با یک چمدان لباس جلوی‬ ‫آپارتمانم برجای گذاشتند و رفتند‪ .‬من تا ‪ 3‬ماه‬ ‫مثل دیوانه ها بودم‪ ،‬اگر دوست دایی ام به دادم‬ ‫نمی رسید‪ ،‬خودکشی می کردم‪ .‬ولی او کنارم‬ ‫ایستاد و سرانجام یکروز لیندا از راه رسید و مرا‬ ‫دوباره به زندگی برگرداند‪ .‬لیندا که سالها عاشق‬ ‫من بود و من هیچگاه نفهمیدم‪ ،‬حاال آمده بود‬ ‫تا پشت من بایستد‪ ،‬تا پرستار و مادر دخترم‬ ‫باشد‪ .‬یک سال و نیم پیش با لیندا به ایران‬ ‫رفتیم و به پای مادر افتادم و طلب بخشش کردم‬ ‫و او را که ‪ 20‬سال پیر شده بود‪ ،‬به شیکاگو‬ ‫برگرداندم‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

39


‫‪38‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫چرا بعضی از خانم‌ها تمایلی به برقراری رابطه زناشویی ندارند؟‬ ‫گاهی ماجرا از یک نارضایتی‬ ‫کوچک شروع می‌شود؛ نارضایتی‬ ‫از رفتار یا حتی ظاهر شریک‬ ‫زندگی که به قیمت عقب‌نشینی‬ ‫همسرش در رابطه زناشویی تمام‬ ‫می‌شود اما ماجرا به همین جا‬ ‫ختم نمی‌شود‪ .‬سردی این رابطه‪،‬‬ ‫اغلب نارضایتی‌های دیگر و فاصله‬ ‫بیشتری را ایجاد می‌کند‪.‬‬

‫گاهی ماجرا از یک نارضایتی کوچک شروع‬ ‫می‌شود؛ نارضایتی از رفتار یا حتی ظاهر شریک‬ ‫زندگی که به قیمت عقب‌نشینی همسرش در‬ ‫رابطه زناشویی تمام می‌شود اما ماجرا به همین‬ ‫جا ختم نمی‌شود‪.‬‬ ‫سردی این رابطه‪ ،‬اغلب نارضایتی‌های دیگر و‬ ‫فاصله بیشتری را ایجاد می‌کند و این چرخه‬ ‫تمام‌نشدنی معیوب‪ ،‬هر روز زوج‌ها را از هم‬ ‫دورتر می‌کند‪ .‬آمار طالق شگفتی‌ساز می‌شود و‬ ‫کارشناسان نقشی نارضایتی جنسی در باال رفتن‬ ‫این ارقام را انکار نمی‌کنند‪.‬‬ ‫اگر شما هم احساس می‌کنید که رابطه‬ ‫زناشویی‌تان به یکی از مشکالت جدی زندگی‬ ‫مشترک‌تان تبدیل شده و عشق‌تان را به سراشیبی‬ ‫انداخته است در ادامه این مطلب با ما باشید تا‬ ‫اصلی‌ترین سردکننده‌های این رابطه را بشناسید‪.‬‬ ‫زندگی‌تان خوش‌آهنگ نیست؟‬ ‫هنوز هم برای بسیاری از خانواده‌ها‪ ،‬پاک‬ ‫کردن صورت مسئله آسان‌ترین راه‌حل آن است‪.‬‬ ‫بسیاری از افراد به‌خاطر پرهیز از واکنش‌های‬ ‫ناخوشایند همسرشان از بیان مشکل طفره‬ ‫می‌روند‪ .‬گرچه آنها مدت‌هاست که از رابطه‌شان‬ ‫به دالیل مختلف ناراضی هستند اما به‌خاطر فرار‬ ‫کردن از واکنش‌های همسرشان مشکالت را‬ ‫ناگفته باقی می‌گذارند در حالی که این سکوت‬ ‫می‌تواند پای یک مشکل را به جنبه‌های دیگر‬ ‫زندگی مشترک هم باز کند و در زندگی جنسی‬ ‫همسران هم تاثیر بگذارد‪ .‬این افراد گاهی در‬ ‫واکنش به مشکالتی که در زندگی مشترک‌شان‬ ‫احساس می‌کنند ازداشتن زابطه زناشویی با‬ ‫همسرشان هم طفره می‌روند اما دلیل این اتفاق‬ ‫را با او درمیان نمی‌گذارند‪.‬‬ ‫از سوی دیگر گاهی شریکی که از ارتباط‬ ‫زناشویی سر باز می‌زند با رفتارهای جبرانی برای‬ ‫ایجاد صمیمیت با همسرش تالش می‌کند‪ .‬برای‬ ‫مثال هر روز غذاهای مورد عالقه‌اش را می‌پزد‬ ‫یا به او و خواسته‌هايی که در حیطه روابط‬ ‫زناشویی نمی‌گنجد توجه زیادی نشان می‌دهد‪.‬‬ ‫از هم دلخورید؟‬ ‫گاهی دلیل بی‌میلی یکی از دوطرف‪،‬‬ ‫مشکالت ارتباطی میان آنهاست‪ .‬فردی که‬ ‫درخواست‌هایش از طرف همسر بی‌پاسخ‬ ‫می‌ماند‪ ،‬سعی می‌کند میل جنسی همسرش را‬ ‫بی‌پاسخ بگذارد‪ .‬کسی که از رابطه عاطفی با‬ ‫همسرش ناراضی است‪ ،‬این عدم رضایت را‬

‫در رابطه زناشویی نشان می‌دهد‪ .‬نباید فراموش‬ ‫کنیم پرهیز یکی از دوطرف در این زمینه‬ ‫همیشه به دلیل مشکالت جسمی یا بیزاری از‬ ‫این رابطه اتفاق نمی‌افتد‪ .‬آسیب‌های عاطفی در‬ ‫زندگی مشترک در بسیاری موارد به ایجاد چنین‬ ‫فاصله‌ای منجر می‌شود‪.‬‬ ‫از جنس هم نیستید؟‬ ‫کم میل بودن فرد به برقراری رابطه زناشویی‪،‬‬ ‫به خودی خود مشکل نیست اما اگر او با فردی‬ ‫که میل زیادی به این رابطه دارد ازدواج کرده‬ ‫باشد‪ ،‬این رابطه می‌تواند به یکی از دالیل اصلی‬ ‫اختالف میان آنها تبدیل شود‪ .‬مشاوره گرفتن‬ ‫از یک درمانگر متخصص در دوران پیش‬ ‫از ازدواج می‌تواند آنها را در شناخت سلیقه‬ ‫جنسی‌شان یاری دهد اما هنوز اغلب زوج‌ها‬

‫بدون دریافت این مشاوره‌ها پا به خانه مشترک‬ ‫می‌گذارند‪ .‬اختالف زن و شوهرها در مسائل‬ ‫زناشویی در کمیت و کیفیت این رابطه خالصه‬ ‫می‌شود‪ .‬اگر افراد پیش از آغاز زندگی مشترک‬ ‫از یک مشاور متخصص کمک بگیرند و با‬ ‫او مشورت کنند‪ ،‬می‌توانند شناختی دقیق‌تر در‬ ‫مورد نیازهای خود و ویژگی‌های فرد مقابل‌شان‬ ‫به دست بیاورند و شریکی را برای زندگی‌شان‬ ‫انتخاب کنند که اختالف زیادی در این مورد با‬ ‫آنها نداشته باشد‪.‬‬ ‫آراسته نیستید؟‬ ‫رعایت نکردن بهداشت فردی‪ ،‬می‌تواند‬ ‫همسرتان را از برقراری رابطه زناشویی منصرف‬ ‫کند‪ .‬اگر می‌خواهید زندگی جنسی‌تان آسیب‬ ‫نبیند‪ ،‬مرتب دوش گرفتن‪ ،‬آراسته بودن و استفاده‬

‫از عطر و ادکلن را فراموش نکنید‪ .‬هرقدر هم‬ ‫که عاشق هم باشید‪ ،‬نمی‌توانید تاثیر زیبایی‬ ‫و آراستگی شریک زندگی‌تان در میل خود به‬ ‫بودن در کنار او را انکار کنید‪ .‬درست است‬ ‫که عشق به همسر یکی از محرک‌های اصلی در‬ ‫رابطه زناشویی است اما این معیار برای سالمت‬ ‫جنسی زوج‌ها گرچه الزم است‪ ،‬کافی نیست‪.‬‬ ‫بیش از حد چاق یا الغرید؟‬ ‫تناسب اندام از معیارهای دیگری است که‬ ‫بر پویایی این رابطه تاثیر می‌گذارد‪ .‬اگر فکر‬ ‫می‌کنید جا خوش کردن چربی‌های اضافه در‬ ‫بدن‌تان تاثیری در رابطه زناشویی‌تان ندارد‬ ‫در اشتباهید‪ .‬شاید در آغاز شریک زندگی‌تان‬ ‫چندان تحت تاثیر بدهیکلی شما قرار نگیرد اما‬ ‫این موضوع آرام‌آرام می‌تواند میان شما فاصله‬ ‫بیندازد‪ .‬قطعا شما از پیش‌فرض‌های همسرتان‬ ‫در مورد تناسب اندام آگاهید‪ ،‬پس سعی کنید‬ ‫به ظاهر ایده‌آلی که در ذهن او وجود دارد‪،‬‬ ‫نزدیک‌تر شوید‪ .‬از یاد نبرید این ایده‌آل از‬ ‫فردی به فرد دیگر متفاوت است و ممکن است‬ ‫همسر شما در مورد زیبایی نظری کامال متفاوت‬ ‫با دیگران داشته باشد‪.‬‬ ‫در زمان و مکان مناسب نیستید؟‬ ‫شاید هیچ‌کدام از دالیل گفته شده در رابطه شما‬ ‫وجود نداشته باشد و شاید شریک زندگی‌تان هم‬ ‫مانند شما به برقراری این رابطه تمایل داشته‬ ‫باشد اما قرار داشتن در زمان یا مکان نامناسب‬ ‫می‌تواند یکی از دوطرف یا هر دوی آنها را از‬ ‫این اتفاق منصرف کند‪ .‬زمانی که همسرتان بعد‬ ‫از ساعت ها اضافه کاری به خانه آمده یا روز‬ ‫که او درگیر مشکالت مالی است و نمی‌تواند‬ ‫فکرش را روی یک موضوع متمرکز کند‪،‬‬ ‫بدون شک زمان مناسبی برای برقراری رابطه‬ ‫زناشویی نیست پس اگر در موقعیت‌های خاصی‬ ‫قرار دارید و احساس می‌کنید از همسرتان دور‬ ‫شده‌اید‪ ،‬تاثیر شرایط را بر این فاصله نادیده‬ ‫نگیرید‪ .‬همسرتان باردار است؟‬ ‫بارداری شریک زندگی‪ ،‬ماه‌های اول تولد فرزند‬ ‫یا قرار داشتن در دوران شیردهی می‌تواند میل‬ ‫و انرژی خانم‌ها به برقراری این رابطه را تحت‬ ‫تاثیر قرار دهد‪ .‬آقایانی که همسرشان در این‬ ‫شرایط قرار دارد‪ ،‬نباید این بی‌میلی را نشانه‬ ‫بی‌تفاوتی و سردی همسرشان بدانند‪ .‬قطعا قرار‬ ‫گرفتن در موقعیت دشواری مثل نگهداری از‬ ‫یک نوزاد تازه به دنیا آمده‪ ،‬تاثیر زیادی بر‬ ‫زندگی زناشویی زوج‌ها می‌گذارد‪ .‬شاید بهتر‬ ‫باشد به بعضی از دوره‌های زندگی مشترک‌تان‬ ‫به چشم دوره گذار نگاه کنید و تا عبور از آن‬ ‫در مورد رابطه زناشویی‌تان قضاوتی کلی نکنید‪.‬‬ ‫بی‌وفایی کرده‌اید؟‬ ‫باخبر شدن از بی‌وفایی و لغزش شریک زندگی‬ ‫می‌تواند فرد را از برقراری این رابطه منصرف‬ ‫کند‪ .‬کسی که احساس می‌کند مورد خیانت قرار‬ ‫گرفته و به احساساتش لطمه وارد شده‪ ،‬شاید از‬ ‫نظر عاطفی امکان نزدیک شدن به همسرش را‬ ‫نداشته باشد‪ .‬وجود اعتماد و احساس خوشایند‬ ‫اطمینان در زندگی مشترک از شرط‌های‬ ‫انکارناپذیری است که بر رابطه زناشویی‬ ‫زوج‌ها تاثیر می‌گذارد‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

37


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

36


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

35


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

34


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

33


‫‪32‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫احساس میکنم‬ ‫همسرم مرا فریب‬ ‫میدهد‬

‫حسادت و بدگمانی این خانم‬ ‫نسبت به همسرش باعث ایجاد‬ ‫مشکل بین آنها شده است‪ .‬آیا‬ ‫اختالف آنها برطرف می شود؟‬ ‫حرفهای زن‪(....:‬این خانم ‪34‬‬ ‫ساله‪ ،‬پرستار و مادر ‪ 2‬فرزند)‪.‬‬ ‫کاش این قدر همسرم توجه دیگر‬ ‫خانم ها را به خود جلب نمی‬ ‫کرد‪ .‬گاهی فکر می کنم او بی‬ ‫وفاست‪.‬‬ ‫می دانم‬

‫چرا ‪ ...‬به نظر زنان دیگر‪ ،‬او جذاب است‪.‬‬ ‫او قد بلند و خوش هیکل است‪ ،‬موهای‬ ‫مشکی و چشمانی سبز رنگ دارد‪ .‬اول اینکه‪،‬‬ ‫آنها حتی در حضور من با او خوش و بش می‬ ‫کنند‪ ،‬مرا کالفه ساخته است‪ .‬ماه گذشته‪ ،‬در‬ ‫یک مهمانی‪ ،‬یکی از مهمانها یواشکی به من‬ ‫گفت‪ :‬همسر شما جذاب ترین مردی است که‬ ‫تا به حال دیده ام‪ .‬این موارد باعث آزار من‬ ‫می شوند‪ ،‬و تنها جوابی که می توانم بدهم اینه‬ ‫که‪ ،‬بسه دیگه‪ .‬عکس العمل بهزاد هم تبسم‬ ‫است و در پاسخ می گوید‪ :‬خیلی ممنون‪ .‬اگر‬ ‫چه او انکار می کند‪ ،‬اما از این همه جلب‬ ‫توجه لذت می برد‪.‬‬ ‫او مثل آهنربا است‪ ،‬اوایل ازدواجمان خیلی‬ ‫جدی نمی گرفتم‪ ،‬اما حاال با ‪ 35‬سال سن‪،‬‬ ‫زیباتر از ‪ 25‬سالگی اش شده است‪ ،‬تو کارش‬ ‫هم که موفق است‪.‬‬ ‫متاسفانه‪ ،‬پیامد آن حسادت و بدگمانی من‬ ‫نسبت به وی است و زندگی زناشویی ما‬ ‫دچار مشکل گردیده‪ .‬او اصرار دارد که تا‬ ‫حاال به من خیانت نکرده و با کسی رابطه‬ ‫عشقی نداشته است‪ ،‬اما پدرم‪ ،‬زمانی که من‬ ‫در دبیرستان درس می خواندم‪ ،‬مادرم را ترک‬ ‫کرد و پیش زنی دیگر رفت‪ .‬و باعث شده اند‬ ‫که بگویم همه مردان ذاتا بی وفا و خیانتکار‬ ‫هستند‪ .‬وقتی افراد غریبه خوشگل این قدر‬ ‫خودشان را به بهزاد نزدیک می کنند‪ ،‬چگونه‬ ‫باور کنم که او گمراه نشده است‪.‬‬ ‫من در منطقه ای نسبتا کالس باال بزرگ‬ ‫شده ام‪ ،‬محل زندگیمان خیلی از آنجا دور‬ ‫نیست‪ .‬پدر و مادرم با هم جنگ نداشتند‪ ،‬اما‬ ‫نسبت به یکدیگر مهربان هم نبودند‪ .‬مادرم‬ ‫خوب بود‪ ،‬اما پدرم با من و خواهرم بسیار‬ ‫سرد بود ‪ .‬وقتی ‪ 14‬ساله بودم‪،‬پدرم به بهانه‬ ‫مامورین مدت زیادی را از ما دور بود‪ .‬مادرم‬ ‫که خیره مانده بود و به او مشکوک شده بود‪،‬‬ ‫وکیلی گرفت‪ .‬وکیل کشف کرد که پدرم با زن‬ ‫دیگری زندگی می کند‪ .‬وقتی مادرم خبر را به‬ ‫من داد‪ ،‬داشتم از هوش می رفتم‪ .‬من که با‬

‫کار پدرم خراب شده بودم‪ ،‬تا چند سال اصال‬ ‫با او حرف نمی زدم‪ .‬بعد از ‪ 20‬سال هنوز‬ ‫او را نبخشیده ام‪ ،‬و رابطه ام با او سرد است‪.‬‬ ‫ادامه صحبت های اکرم‪:‬‬ ‫‪ 22‬ساله بودم که با بهزاد توی مغازه شیرینی‬ ‫فروشی آشنا شدم‪ ،‬من به خاطر شهریه دانشگاه‬ ‫در آن مغازه کار می کردم‪ .‬در آن زمان همسرم‬ ‫کارهای ساختمانی انجام می داد و ‪ 21‬ساله‬ ‫بود‪ ،‬هر روز به مغازه ما می آمد‪ .‬شبی در‬

‫یک سفره خانه سنتی با هم قرار گذاشتیم‪.‬‬ ‫ساعت ها با هم حرف زدیم‪ ،‬گفتگوهای ما‬ ‫به سهولت انجام می شد و وجوه مشترکی‬ ‫داشتیم‪ ،‬هر دو توی یک منطقه بزرگ شده‬ ‫بودیم‪ ،‬از چیزهای مشترکی لذت می بردیم‪.‬‬ ‫قبل از ترک آن جا بهزاد شماره تلفنش را‬ ‫روی یک دستمال کاغذی نوشت و به من داد‬ ‫و مرا برای شام دعوت کرد‪ ،‬از من خواست‬

‫در صورت تمایل به او زنگ بزنم‪ .‬روز بعد‬ ‫به او زنگ زدم و دعوتش را پذیرفتم‪ .‬بعد از‬ ‫چند هفته مایل بودم با او ازدواج کنم‪ .‬وی‬ ‫مهربان‪ ،‬سخت کوش و فردی حمایتی بود‪-‬‬ ‫همه صفاتی که در همسر ایده آلم جستجو می‬ ‫کردم‪.‬‬ ‫سالهای اول ازدواج ما بدون کشمکش بود‪.‬‬ ‫شغلم را به عنوان پرستار دوست داشتم ‪.‬‬ ‫زمانی که بهزاد ‪ 30‬ساله بود از کارهای‬

‫ساختمانی خسته شده بود‪ ،‬و کارش را در‬ ‫یک شرکت خاکبرداری شروع کرد‪ .‬به نظر‬ ‫می آمد که استعداد باغبانی و طراحی فضای‬ ‫شهری دارد‪ ،‬به همراه مهارت و قدرت ساخت‬ ‫پاسیو‪ ،‬استخر و دیوارهای محافظ‪ .‬با تشویق‬ ‫من کار طراحی خانه های تجملی را شروع‬ ‫کرد‪ .‬هر سال هم موفق تر از سال قبل می شد‪.‬‬ ‫وقتی فرزند اولم را حامله شدم‪ ،‬حس کردم‬

‫که همسرم حتی بیشتر از قبل نظر دیگران‬ ‫را نسبت به خود جلب می کند‪ .‬هر کجا می‬ ‫رفتیم‪ ،‬زنان دیگر با نگاهشان تیر به قلب‬ ‫من می زدند و من در سکوت خود متالطم‬ ‫می شدم‪ .‬احساس خیلی بدی داشتم‪ ،‬من آن‬ ‫همه وزن اضافه را حمل می کردم‪ ،‬بد قیافه و‬ ‫حسود شده بودم‪ ،‬وقتی در آن لحظات به خانه‬ ‫برمی گشتیم چند لحظه فقط به بهزاد خیره می‬ ‫شدم و هیچ حرفی نمی زدم‪ .‬خیلی بد‪ ،‬این‬ ‫شرایط خیلی تکرار شده است‪.‬‬ ‫مدام با هم بگومگو داشته ایم‪ .‬مدت زیادی‬ ‫است که اصال با هم بیرون نرفته ایم‪ ،‬به‬ ‫ندرت با هم روابط زناشویی داریم‪ .‬از آنجا‬ ‫که مراقبت از پسرانم‪ ،‬انجام کارهای منزل‪،‬‬ ‫سفارش دادن برای شرکت بهزاد بر عهده من‬ ‫است‪ ،‬عالوه بر همه اینها به عنوان پرستار‬ ‫در بیمارستان کار می کنم‪ ،‬بیشتر مواقع خسته‬ ‫و عصبانی هستم‪ .‬گاهی اوقات‪ ،‬بدگمانی من‬ ‫باعث رفتارهای عصبانی کننده گردیده است‪.‬‬ ‫وقتی فرزند دومم را شش ماهه باردار بودم‪،‬‬ ‫‪،‬آنقدر خسته و ملول بودم که نتوانستم در‬ ‫جشن عروسی دوستان خانوادگی بهزاد شرکت‬ ‫کنم‪ ،‬لذا بهزاد خواهرش را با خود برد‪ .‬از‬ ‫جو مهمانی که بهزاد رفته بود و برخوردهای‬ ‫راحت صاحبان آن مجلس خوشم نمی آمد و‬ ‫میترسیدم او را از دست بدهم ‪ .‬وقتی او دیر‬ ‫کرد سوار ماشین شدم و با عصبانیت به محل‬ ‫مهمانی رفتم دم در بهزاد و خواهرش را دیدم‬ ‫که با چند خانم خوش و بش میکردند ‪ ،‬وقتی‬ ‫او آنها هم مرا دیدند از چهره بر افروخته من‬ ‫عصبانیت می بارید ‪ .‬من خیلی حس حقارت‬ ‫میکردم‪ .‬خیلی بد بود ‪ .‬در مقابل خواهر‬ ‫شوهرم نیز حس میکردم تحقیر شده بودم‪.‬‬ ‫بهزاد عذرخواهی کرد‪ ،‬اما از رفتار من هم‬ ‫کفری شده بود‪.‬‬ ‫اخیرا نسبت به بهزاد بدگمان شده ام‪ ،‬یک روز‬ ‫صبح او ساعت ‪ 7‬برای رفتن به باشگاه خانه‬ ‫را ترک می کرد‪ ،‬در حالیکه باشگاه زودتر از‬ ‫‪ 7/30‬باز نمی شود‪ .‬وقتی به موبایل او زنگ‬ ‫زدم‪ ،‬گوشی او روی پیام گیر رفت‪ .‬این کار‬ ‫چندین بار تکرار شد‪ ،‬تا باالخره با او رودررو‬ ‫شدم‪ .‬وی گفت‪ :‬قبل از باز شدن باشگاه در‬ ‫پارک جلوی آن روزنامه می خوانم‪ ،‬موبایل‬ ‫خود را روی پیغام گیر می گذارم‪ ،‬چرا که هیچ‬ ‫آدم عاقلی در آن ساعت به من زنگ نمی زند‪.‬‬ ‫بعد از آن واقعه‪ ،‬من و بهزاد از هم دوری می‬ ‫کردیم‪ .‬تنش بین ما غیر قابل تحمل است‪.‬‬ ‫همیشه برای کارهای یکدیگر دعوا و منازعه‬ ‫داریم‪ .‬او حتی تلفن های کاری خود را موقع‬ ‫شام انجام می دهد‪ .‬من بیچاره هم مجبورم‬ ‫نظافت و کارهای بچه ها را به تنهایی انجام‬ ‫بدهم‪ .‬در ضمن‪ ،‬او از دست من ناراحت‬ ‫است که در بیمارستان شیفت اضافه بر می‬ ‫دارم‪ .‬چرا که می گوید در آمد او خوب است‬ ‫و نیازی به کار کردن من نیست‪ .‬اما من کارم‬ ‫رو دوست دارم‪ .‬وقتی هم رئیس بیمارستان‬ ‫پیشنهاد شیفت اضافه می داد‪ ،‬سریع پاسخ‬ ‫مثبت می دادم‪ .‬هفته پیش‪ ،‬خانم فروشنده‬ ‫ای با بهزاد خوش و بش می کرد‪ ،‬که ا ین‬ ‫قضیه باعث رنجش من شد‪ ،‬وقتی‬ ‫به همسرم گفتم‪ ،‬گفت آن خانم‬ ‫داشته به من خوراکی ها را‬ ‫می داده است و این مشکل‬ ‫توست‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

31


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

30


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

29


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

28


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

27


‫‪26‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫با این درد‌ها‬ ‫شوخی نکنید‬

‫گاهی وقتی دردی به سراغتان‬ ‫می آید بدون توجه به عواقب‬ ‫خطرناک آن را جدی نمی‌گیرد‬ ‫و با بهانه‌های مختلف مانند مشغله‬ ‫یا سرسری انگاری به دنبال‬ ‫معالجه‌اش نمی‌روید غافل از این‬ ‫که‪...‬‬

‫برخی از درد‌ها می‌توانند خطرساز شوند پس‬ ‫با این دردها آشنا شوید‪:‬‬ ‫درد شدید بین تیغه شانه که می تواند منجر به‬ ‫حمالت قلبی شود‪:‬‬ ‫حدود ‪ 30‬درصد از افرادی که دچار حمالت‬ ‫قلبی می‌شوند دردی بین تیغه شانه شان‬ ‫احساس می‌کنند این درد درمیان زنان شایع‬ ‫است‪.‬‬ ‫درد عضالنی یک درد مبهم‪:‬‬ ‫حمله قلبی بیشتر شبیه به یک شروع ناگهانی‬ ‫و تیز می‌باشد آن را شوخی نگیرید‪.‬‬ ‫صاعقه‌ سر درد‪:‬‬ ‫در صورت بروز سردرد های متوالی آن را با‬ ‫مسکن درمان نکنید مسکن تنها درد را از بین‬ ‫می‌برد و سر درد می‌تواند با ریشه بیمارگونه‬

‫بسیار شدید تر از قبل برگردد‪ .‬حتی ممکن‬ ‫است سردرد شما ناشی از یک خونریزی‬ ‫داخلی باشد در این مواقع مصرف آسپرین‬ ‫می‌تواند خونریزی را افزایش دهد پس به‬ ‫پزشک مراجعه کنید‪.‬‬ ‫درد معده مبهم به سمت راست و پایین شکم‪:‬‬ ‫آپاندیس‬ ‫درد معموال در مرکز معده شما شروع می‌شود‬ ‫و به تدریج به سمت راست حرکت می کند که‬ ‫می تواند نشانه صدمه یا پارگی در آپاندیس‬

‫باشد‪ .‬درد دندانی که شما را از خواب بیدار‬ ‫می‌کند احتماال عصب دندانتان تحریک شده‬ ‫و در صورت عدم مراجعه به دندان پزشک‬ ‫می تواند موجب شکستن ریشه و از بین رفتن‬ ‫دندان به طور کامل شود‪.‬‬ ‫درد پشت با تب‪ :‬عفونت کلیه‬ ‫این درد می تواند به دلیل عفونت دستگاه‬ ‫ادرار باشد و فقط پزشک می تواند آن را‬ ‫تشخیص دهد‪ .‬زنان بیشتر دچار این درد‬ ‫می‌شوند و در صورت عدم معالجه کلیه ها از‬

‫بین می‌روند‬ ‫یک نقطه حساس به لمس در ساق پا‪:‬‬ ‫ممکن است نشان ‌ه لخته خون در وریدهای‬ ‫عمقی باشد‪ .‬نقطه درد ممکن است قرمز و‬ ‫گرم و حساس به لمس باشد‪ .‬این لخته می‬ ‫تواند به قلب یا ریه شما حمله ور شود‪ .‬این‬ ‫اتفاق می تواند در پروازها یا ماشین سواری‬ ‫طوالنی مدت رخ دهد پس از تکان دادن‬ ‫پا های خود در صورت ساکن بودن غافل‬ ‫نشوید و هم چنین نوشیدنی میل کنید‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

25


‫‪24‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫راه درمان افتادگی پوست‬

‫چرا پوست شل و آویزان می شود ؟‬ ‫با داشتن پوستی شل و آویزان‪،‬‬ ‫نمی توان انتظار چهره ای زیبا و‬ ‫شاداب را داشت بلکه برعکس‪ ،‬شل‬ ‫شدن پوست باعث می شود سن‬ ‫فرد بیشتر از واقعیت به نظر برسد و‬ ‫او را خسته تر نشان دهد‪.‬‬

‫البته بسیاری از کسانی که پوستشان می افتد و‬ ‫آویزان می شود‪ ،‬تصور می کنند این مشکل راه‬ ‫حلی ندارد و آن را ناشی از روند طبیعی افزایش‬ ‫سن می دانند‪ .‬در نتیجه هرچه سن بیشتر می‬ ‫شود‪ ،‬منتظر افتادگی پوست می مانند و کاری به‬ ‫کارش ندارند در صورتی که متخصصان پوست‬ ‫و مو می گویند عوامل مختلفی در بروز این وضع‬ ‫تاثیر می گذارد و با کنترل آنها می توان شل شدن‬ ‫و افتادگی پوست را به تعویق انداخت‪ .‬البته آنها‬ ‫روش های درمانی خاصی هم برای افتادگی‬ ‫پوست پیشنهاد می کنند که به کمک آن‪ ،‬فرد می‬ ‫تواند استحکام و زیبایی پوستش را حفظ کند‪.‬‬ ‫چرا پوست آویزان می شود‬ ‫می گویند پوست باید محکم و شاداب باشد‪ ،‬اما‬ ‫هرچه سن و سال فرد بیشتر می شود‪ ،‬شادابی و‬ ‫استحکام پوستش کمتر از قبل خواهد شد‪ .‬برای‬ ‫همین عادت کرده ایم پوست گردن‪ ،‬بازوها‪،‬‬ ‫دست ها و صورت مادربزرگ ها و پدربزرگ‬ ‫ها را در حالت افتاده و آویزان ببینیم و بعد‬ ‫از آن با خودمان می گوییم باید این واقعیت‬ ‫را پذیرفت که افزایش سن‪ ،‬یکی از مهم ترین‬ ‫عواملی است که باعث افتادگی پوست می شود‪.‬‬ ‫دکتر امیرهوشنگ احسانی‪ ،‬متخصص پوست‬ ‫و مو نیز با تائید این موضوع که افزایش سن‬ ‫موجب افتادگی پوست می شود‪ ،‬درباره سایر‬ ‫عللی که در این زمینه نقش دارد‪ ،‬چنین توضیح‬ ‫می دهد‪ :‬قرار گرفتن در معرض آفتاب برای‬ ‫مدت طوالنی یکی دیگر از عوامل موثر بر‬ ‫افتادگی پوست است‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬استعمال‬ ‫سیگار هم می تواند در این زمینه نقش مهمی‬ ‫ایفا کند به طوری که پوست افراد سیگاری‪،‬‬ ‫شل تر و افتاده تر از هم سن و ساالنی است که‬ ‫سیگار مصرف نمی کنند‪.‬‬ ‫این متخصص پوست و مو در گفت وگو با‬ ‫جام جم‪ ،‬با اشاره به عوامل ژنتیک یادآور می‬ ‫شود‪ :‬ژنتیک و تغذیه نامناسب هم می تواند در‬ ‫افتادگی پوست موثر باشد‪.‬‬ ‫به همین دلیل هم برخی افراد در سنین پایین تر‬ ‫دچار این مشکل می شوند و بعضی تا سنین باال‬ ‫افتادگی پوست نخواهند داشت‪.‬‬ ‫وی در ادامه به کاهش وزن های سنگین و‬ ‫غیرعلمی اشاره می کند و می گوید‪ :‬کسانی که‬ ‫با استفاده از رژیم های سخت و غیرعلمی‪ ،‬وزن‬ ‫شان را به طور ناگهانی و غیرمتعادل کاهش می‬ ‫دهند نیز در معرض این مشکل قرار خواهند‬

‫داشت‪.‬‬ ‫البته خیلی ها تصور می کنند بارداری عاملی‬ ‫است که می تواند باعث افتادگی پوست شود‪،‬‬ ‫اما دکتر احسانی بارداری را عامل افتادگی‬ ‫پوست نمی داند و در این باره توضیح می دهد‪:‬‬ ‫معموال افتادگی پوست پس از بارداری‪ ،‬در‬ ‫قسمت های مختلف بدن غیر از شکم برگشت‬ ‫پذیر است و مشکلی جدی به حساب نمی آید‬ ‫ولی در مورد شکم ممکن است این مشکل‬ ‫برگشت پذیر نباشد‪.‬‬ ‫در کنار این موارد‪ ،‬به گفته وی عوامل محیطی‬ ‫مانند کار کردن در شرایط یا محیط های خاص‬ ‫نیز می تواند بر افتادگی پوست نقش موثری‬ ‫داشته باشد‪.‬‬

‫افتادگی پوست درمان دارد؟‬ ‫همین که خودش را در آینه می بیند و متوجه‬ ‫پوست شل و آویزان صورتش می شود‪ ،‬به‬ ‫فکر راه حلی برای رفع این مشکل می افتد‪،‬‬ ‫اما اطرافیانش می گویند افتادگی پوست درمان‬ ‫ندارد‪ .‬آنها می گویند نباید بگذاریم چنین‬ ‫مشکلی ایجاد شود و وقتی ایجاد شد‪ ،‬دیگر‬ ‫کاری از دست ما ساخته نیست‪.‬‬ ‫دکتر احسانی نظر این افراد را قبول ندارد و می‬ ‫گوید‪ :‬با استفاده از درمان های دارویی می‬ ‫توان افتادگی پوست را تا حدی بهبود بخشید‪.‬‬ ‫به همین دلیل برای افرادی که دچار افتادگی‬ ‫پوست شده اند‪ ،‬مصرف کرم های ضدافتادگی‬ ‫پوست و کرم های جوان سازی تجویز می شود‪.‬‬

‫وی می افزاید‪ :‬از گذشته تاکنون از روش های‬ ‫مختلفی مانند الیه برداری سطحی یا عمقی‪،‬‬ ‫لیزر و کشیدن پوست برای رفع این مشکل‬ ‫استفاده می شد‪ .‬هم اکنون اقدامات خاصی‬ ‫برای این افراد انجام می شود ولی دیگر کسی به‬ ‫دنبال جراحی های وسیع و گسترده به منظور رفع‬ ‫افتادگی پوست نمی رود و خیلی افراد به دنبال‬ ‫روش های جراحی نیستند‪.‬‬ ‫این متخصص پوست و مو یادآور می شود‪ :‬برای‬ ‫انتخاب بهترین روش درمان باید با متخصص‬ ‫مشورت کرد‪ ،‬زیرا ممکن است با یک کار‬ ‫خاص مشکل فرد برطرف نشود و به همین دلیل‬ ‫براساس نظر پزشک باید روش های درمانی‬ ‫مناسب انجام شود‪.‬‬ ‫درمان فقط با نظر پزشک‬ ‫این روزها پیدا کردن کرم های ضدافتادگی‬ ‫پوست کار خیلی سختی نیست و در هر داروخانه‬ ‫ای می شود یکی از آنها را پیدا کرد‪ ،‬ولی دکتر‬ ‫احسانی توصیه می کند‪ ،‬این کرم ها را خودسرانه‬ ‫و بدون نظر پزشک استفاده نکنید‪.‬‬ ‫به گفته وی‪ ،‬برای استفاده از این کرم ها باید‬ ‫دستورالعمل و نحوه مصرف از سوی پزشک‬ ‫تعیین شده باشد‪.‬‬ ‫از طرفی خیلی ها به ماساژ روی می آورند و‬ ‫می خواهند به کمک این روش‪ ،‬پوستی شاداب‬ ‫تر‪ ،‬جوان تر و محکم تر داشته باشند‪ .‬غافل از‬ ‫این که ماساژ نقشی در این زمینه ندارد و هیچ‬ ‫تغییری ایجاد نمی کند‪.‬‬ ‫عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران‬ ‫با تاکید بر این نکته که اقدامات و ماساژهایی‬ ‫که در آرایشگاه ها و باشگاه های ورزشی ارائه‬ ‫می شود‪ ،‬به هیچ عنوان علمی نیست‪ ،‬خاطرنشان‬ ‫می سازد‪ :‬این نوع کارها فایده چندانی ندارد و‬ ‫بیشتر از آنکه جنبه درمانی داشته باشد‪ ،‬جنبه‬ ‫تبلیغاتی دارد‪ .‬بنابراین توصیه می شود برای‬ ‫برطرف کردن مشکل افتادگی پوست‪ ،‬به جای‬ ‫استفاده از چنین خدماتی به متخصصان مراجعه‬ ‫و براساس نظر آنها اقدام کنید‪.‬‬ ‫تغذیه صحیح هم موثر است‬ ‫بی شک برای داشتن پوست جوان و سالم‬ ‫باید به تغذیه و نوع مواد غذایی هم توجه ویژه‬ ‫داشت‪ .‬البته آن طور که دکتر احسانی می گوید‪،‬‬ ‫تغذیه صحیح می تواند در پیشگیری از افتادگی‬ ‫پوست یا به تعویق انداختن آن نیز موثر باشد‪.‬‬ ‫وی در این باره توضیح می دهد‪ :‬برای داشتن‬ ‫پوست شاداب توصیه می شود از مواد غذایی‬ ‫حاوی پروتئین به مقدار کافی استفاده کنید و‬ ‫در رژیم غذایی‪ ،‬میوه ها و انواع سبزیجات را‬ ‫بگنجانید‪.‬‬ ‫در صورتی که سیگاری هستید همین امروز‬ ‫تصمیم به ترک سیگار بگیرید چون به گفته این‬ ‫متخصص پوست ومو‪ ،‬ترک سیگار می تواند‬ ‫تاثیر زیادی بر شادابی و پیشگیری از افتادگی‬ ‫پوست داشته باشد‪.‬‬


‫‪23‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫وقتی دوباره برای گرفتن گفت‌وگویی از‬ ‫بازماندگان صاحب نانوایی‪ ،‬سری به گذر‬ ‫لوطی صالح زدم با ناباوری تمام متوجه شدم‬ ‫که بعد از فوت «عبدالجواد کفاش» این‬ ‫مغازه قدیمی برای همیشه بسته شده است‪.‬‬ ‫تنها پارچه‌ای با عنوان «این ملک به فروش‬ ‫می‌رسد» روی کرکره‌های پایین کشیده و‬ ‫خاک خورده این نانوایی قدیمی به چشم‬ ‫می‌خورد‪.‬‬ ‫پیگیری‌های بعدی‪ ،‬ما را به پیرمرد دیگری‬ ‫رساند که برادر «عبدالجواد کفاش» بود‪.‬‬ ‫عبدالمحمد کفاش متولد ‪ 1313‬است که‬ ‫قسمتی از خاطرات نهفته در این نانوایی را‬ ‫برای ما زنده می‌کند‪ .‬سرزنده و با نشاط از‬ ‫خاطراتی می‌گوید که هر جمله‌اش آدم را به‬ ‫سال‌هایی می‌برد که عطر نان سنگک داغ در‬ ‫گذر لوطی صالح‪ ،‬هر رهگذری را به داخل‬ ‫این نانوایی می‌کشاند‪.‬‬ ‫می‌گوید‪« :‬بعد از فوت پدر و مادرمان در‬ ‫سال‌های ‪ 1320‬مادربزرگمان ما را به تهران‬ ‫و محله باغ فردوس آورد‪ .‬من ‪ 12‬ساله بودم‬ ‫و همراه برادرم با معرفی یکی از همسایه‌ها‬ ‫به عنوان شاگرد در یک نانوایی سنگکی‬ ‫در خود باغ فردوس مشغول به کار شدیم‬ ‫که حدود سال‌های ‪ 1327‬بود‪ ».‬و تعریف‬ ‫می‌کند که پدرش به شغل کفاشی مشغول بوده‬ ‫و زمانی که رضاخان دستور صدور شناسنامه‬ ‫را می‌دهد بر اساس شغل پدر به این فامیل‬ ‫مشهور می‌شوند‪.‬‬ ‫او ادامه می‌دهد‪« :‬من بعد از مدتی از نانوایی‬ ‫باغ فردوس بیرون آمدم و در نانوایی سنگکی‬ ‫در منطقه قلهک به مدت یک سال پادویی‬ ‫کردم و بعد ‪ 2‬سال هم در نیاوران مشغول‬

‫به کار نون درآوردن بودم تا اینکه با رفتن به‬ ‫نانوایی در منطقه دربند به مدت ‪ 10‬سال‬ ‫توانستم کار پخت نان سنگک را تا حد‬ ‫شاطری ادامه بدم تا جایی که خودم استاد‬ ‫کار شدم‪».‬‬ ‫در واقع در پخت نان سنگک غیر از نانوا‬ ‫یا نانوازاده یا الاقل کارگر با سابقهء نانوایی‪،‬‬ ‫کسی نمی‌توانست به شغل نانوایی بپردازد‪،‬‬ ‫چون شرط الزم این شغل در درجهء اول‬ ‫شناخت گندم بود‪ ،‬چون گندم در هر قسمت‬ ‫از ایران دارای خصوصیات و کیفیتی متفاوت‬ ‫از نظر پخت نان سنگک بود و در نتیجه‬ ‫شناخت گندم و آرد آن نیاز به تجربه و سابقهء‬ ‫زیادی داشت که ممکن نبود یک نفر نا‌آشنا‬ ‫به کار نانوایی از عهده‌اش برآید‪ ،‬به جز این‌ها‬ ‫نانوا‌ها الزم بود که حتم ًا فن شاطری یا الاقل‬ ‫خمیرگیری را به خوبی بدانند‪.‬‬ ‫از علی جغجغه تا سهمیه‌بندی نان‬ ‫عبدالمحمد کفاش که دیگر برای خود شاطری‬ ‫شده بود با قبول مسئولیت «دکان‌داری» در‬ ‫سال ‪ 1340‬وارد گذر لوطی صالح می‌شود‪،‬‬ ‫مغازه‌ای که برادرش از صاحب اصلی آن‪ ،‬که‬ ‫از نانوایان قدیم تهران بوده است در این محل‬ ‫اجاره می‌کند‪ ،‬او با اشاره به سابقه ‪ 100‬ساله‬ ‫این نان سنگکی برایم توضیح می‌دهد که این‬ ‫نانوایی از قدیمی‌ترین نانوایی سنگکی‌های‬ ‫تهران است که بنای جدید آن بر می‌گردد به‌‌‬ ‫همان سال ‪ 1340‬که آن‌ها در آنجا مشغول به‬ ‫کار شدند‪.‬‬ ‫از او می‌خواهم از دوستان و هم‌دوره‌های خود‬ ‫در گذر لوطی صالح بگوید‪ ،‬از مردهایی که‬ ‫دیگر صدای گیوه‌های پشت برگشته در پایشان‬

‫بر روی زمین این محله به گوش نمی‌رسد‪ ،‬از‬ ‫آدم‌هایی بگوید که هر روز از صبح تا غروب‬ ‫آن‌ها را در صف نانوایی روبروی خود می‌دید‬ ‫و حال و احوال می‌کرد‪ ،‬از قدیمی‌هایی که‬ ‫دیگر حتی نشانی از آن‌ها در این گذر نیست‬ ‫جز خاطراتی که با گذر هر لحظه از یاد‌ها‬ ‫فراموش می‌شود‪.‬‬ ‫چند نام را برایم پشت هم ردیف می‌کند‪ .‬مثل‬ ‫خانواده مذهبی ناظم‌زاده‪ ،‬کاظم درویش که‬ ‫امروز در آن گذر یک دکه جگرکی دارد‪ ،‬از‬ ‫صاحب قدیمی‌ترین و بهترین کله‌پزی تهران‬ ‫در آن زمان‪ ،‬قهوه‌خانه و ماست‌بندی کنار‬

‫نانوایی‪ ...‬اما در میان همه آن‌ها‪ ،‬شخصی به‬ ‫نام «علی جغجغه» ماجرای جالبی داشت‪،‬‬ ‫مردی که در خاطرات گذر لوطی صالح نامش‬ ‫ماندگار شده است‪.‬‬ ‫کار علی جغجغه در این گذر زمانی شروع‬ ‫می‌شد که صف نانوایی مملو از زن و مرد‬ ‫می‌شد و او برای آرام کردن بچه‌ها‪ ،‬و مرتب‬ ‫نگه داشتن صف‪ ،‬آن‌ها را به دور خود جمع‬ ‫می‌کرد و با جغجغه‌ای که از میوه نوعی بوته‬ ‫بود‪ ،‬بچه‌ها را سرگرم می‌کرد‪.‬‬ ‫عبدالمحمد کفاش‪ ،‬البه‌الی خاطراتش از‬ ‫قحطی‌هایی می‌گوید که در آن دولت سهمیه‬ ‫نان را برای مردم با دادن یک کارت مشخص‬ ‫کرده بود که هر کسی با در دست داشتن آن‬ ‫کارت‌ها از نیمه شب پشت در دکان نانوایی‬ ‫نوبت می‌گرفت‪ ،‬تا صبح سهم نان خود را‬ ‫دریافت کند‪ ،‬می‌گوید‪« :‬یک زمانی نان‬ ‫سنگک‌ها واقعا خشخاشی بودند‪ ،‬آن زمان‬ ‫کشت خشخاش آزاد بود و نانوا‌ها از دانه‌های‬ ‫آن برای خوش طعم شدن نان سنگک استفاده‬ ‫می‌کردند اما از ‪ 30‬سال قبل که کشت‬ ‫خشخاش قدغن شد‪ ،‬کنجد جای خشخاش‬ ‫را گرفت‪».‬‬ ‫عبدالمحمد کفاش‪ ،‬شاطر قدیمی گذر لوطی‬ ‫صالح هنگام گفتن از آن روز‌ها آنقدر شوق و‬ ‫ذوق دارد که در میان حرف‌هایش فراموش‬ ‫می‌کنم که آن روز‌ها گذشته است و اکنون سال‬ ‫‪ 1391‬هجری شمسی است و دیگر صدای‬ ‫جغجغه «علی جغجغه» به گوش بچه‌های این‬ ‫گذر نمی‌رسد‪.‬وقتی از او خداحافظی می‌کنم‬ ‫صدایش هنوز در گوشم است‪ .‬صدایی که‬ ‫با پایین کشیده شدن کرکره نانوایی‬ ‫کفاش‌ها‪ ،‬دیگر صبح‌ها در گذر‬ ‫لوطی صالح نمی‌پیچد‪.‬‬


‫‪22‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫قصه نان سنگک در ایران‬ ‫شاطر‪ ،‬خمیرگردان‪ ،‬نان پزان‪،‬‬ ‫نان درآر و پادو‪ ...‬این‌ها اعضای‬ ‫تیمی هستند که سال‌ها است‬ ‫خوشمزه‌ترین نان سنتی ایران را‬ ‫سر سفره‌های مردم می‌گذارند‪.‬‬ ‫مردانی که کنار تنها تنور‬ ‫مثلثی شکل دنیا می‌ایستند‪ ،‬و‬ ‫قدیمی‌ترین نان مثلثی شکل دنیا‬ ‫را می‌پزند؛ سنگک!‬ ‫می‌گویند پخت نان سنگک قبل از ورود‬ ‫اسالم در ایران رواج داشته و در واقع ایده‬ ‫پخت آن را پزشک یکی از سالطین ساسانی‬ ‫می‌دهد‪ .‬او برای سلطان که بیماری سختی‬ ‫دچار شده بود تجویز می‌کند که نانی بخورد‬ ‫که روی ریگ (سنگ ریزه) پخته شده باشد‪.‬‬ ‫البته در سالنمای کمیته نانوایان تهران که در‬ ‫تاریخ ‪ 19‬اردیبهشت سال ‪ 1326‬در تهران‬ ‫منتشر شده است هم درباره پیدایش نانوایی و‬ ‫نان سنگک این طور آمده است‪« :‬شاه عباس‬ ‫برای رفاه حال طبقات تهی‌دست و لشگریان‬ ‫خود که غالب ًا در سفر احتیاج به نان و خورش‬ ‫موقت و فوری داشتند و الزم بود به هر شهری‬ ‫می‌رسند نانوایی‌هایی باشند که بتوانند به قدر‬ ‫مصرف سربازان نان تهیه نمایند و غذایی‬ ‫باشد که خورش نان قرار دهند‪ ،‬درصدد چاره‬ ‫برآمد و حل این مشکل را از «شیخ بهایی»‬ ‫که از اجلهء علما و دانشمندان ایران بود‬ ‫خواست‪ .‬شیخ بهایی با تفکر و تعمق تنور‬ ‫سنگکی را ابداع نمود‪»...‬‬ ‫قدیمی‌ترین عکس از نانوایی در تهران‬ ‫از طرفی قدیمی‌ترین فرهنگ لغتی که از این‬ ‫نان خوش طعم نام برده «برهان قاطع» است‬ ‫که در سال ‪ 1062‬هجری قمری نوشته شده‪،‬‬

‫مۆلف این فرهنگ در معنی واژه سنگک‬ ‫می‌نویسد‪« :‬و نوعی از نان هم هست که بر‬ ‫روی سنگ‌ریزه‌های گرم بپزند‪ ».‬پیشینه‬ ‫تاریخی نان سنگک دقیقا روشن نیست و‬ ‫حرف و حدیث‌های زیادی درباره‌اش گفته‬ ‫شده است‪ ،‬اما آنچه که معلوم است‪ ،‬اینست‬ ‫که واژه «سنگک» از دو جزء «سنگ» و‬ ‫«ک» نسبت ساخته شده و آن نانی است که‬ ‫بر روی سنگ‌ریزه (ریگ) پخته می‌شود‪.‬‬ ‫یک نانوایی سنگکی در دوره قاجار‬ ‫در بین محالت تهران مغازه‌های نانوایی‬ ‫زیادی هستند که به پخت نان سنگک‬ ‫مشغولند‪ .‬اما قدیمی‌ترین این نانوایی‌ها را تا‬ ‫همین چند ماه پیش می‌توانستید در گذر لوطی‬ ‫صالح ببینید‪ .‬گذری که در میان خیابان‌های‬ ‫مولوی و مصطفی خمینی پنهان شده و‬ ‫بیشتر از ‪ 100‬سال صدای باال رفتن کرکره‬ ‫قدیمی‌ترین نانوایی تهران هر روز صبح در‬ ‫آن می‌پیچید‪.‬‬ ‫گذر لوطی صالح از گذرهای اصلی با قدمتی‬ ‫تاریخی درون بازار تهران بوده است که به نام‬ ‫فردی‪ ،‬معروف به «لوطی صالح» نامگذاری‬ ‫شده است‪ .‬او به روایتی از لوطی‌های تهران‬ ‫قدیم در زمان آقامحمدخان قاجار بوده و به‬ ‫روایت دیگری از دلقک‌های درباری بوده‬ ‫است و زمانی در محله‌ای در جنوب بازار‬ ‫بین‌الحرمین و کوچه هفت تن زندگی می‌کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫چند ماه قبل که برای دیدن این نانوایی‬ ‫سنگکی قدیمی رفته بودیم‪ ،‬نانوایی هنوز‬ ‫برجا بود اما ده روزی از فوت صاحب ‪81‬‬ ‫ساله آن‪ ،‬یعنی عبدالجواد کفاش گذشته بود‬ ‫و فرصت هم‌صحبتی با چنین پیرمردی که‬ ‫می‌توانست برای ما از گذشته‌ای بگوید که‬ ‫تاریخی بود برای خود‪ ،‬به سادگی از دست‬ ‫رفت‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

21


‫‪20‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫آیا طوالنی شدن دوران قاعدگی نگران کننده است؟‬ ‫دوران قاعدگی طوالنی‪ ،‬اگرچه‬ ‫برای هر کسی آزاردهنده است‪،‬‬ ‫در برخی از زنان ‪ ،‬می تواند نشانه‬ ‫یک مشکل جدی باشد‪.‬‬

‫برای برخی زنان زمان در دوران قاعدگی به‬ ‫کندی می گذرد‪ .‬بویژه اگر دوره قاعدگی آنها‬ ‫طوالنی باشد‪ .‬مدت زمان طبیعی خونریزی‬ ‫قاعدگی از ‪ 3‬تا ‪ 7‬روز است‪ .‬قاعدگی طوالنی یا‬ ‫منوراژی به خونریزی بیش از یک هفته گفته می‬ ‫شود‪ .‬بسته به شرایط‪ ،‬قاعدگی طوالنی می تواند‬ ‫ناشی از مصرف هورمون های ضدبارداری یا‬ ‫وجود یک مشکل جدی ‪ ،‬باشد‪.‬‬ ‫طول یک دوره قاعدگی زنان بزرگسال به طور‬ ‫متوسط از ‪ 21‬روز تا ‪ 35‬روز است‪ .‬دختران‬ ‫جوان تازه بالغ شده‪ ،‬یا زنانی که به یائسگی‬ ‫نزدیک می شوند ‪ ،‬ممکن است قاعدگی های‬ ‫منظمی نداشته باشند و طول این دوره بیشتر یا‬ ‫کمتر از میزان نرمال ‪ ،‬یا با خون ریزی شدید تر‬ ‫یا خفیف تر همراه باشد‪.‬‬ ‫معموال این بی نظمی به دلیل تغییر در سطح‬ ‫هورمون ها ‪ ،‬بویژه هورمون استروژن رخ می‬ ‫دهد‪ .‬استروژن به تشکیل الیه داخلی رحم که‬ ‫اندومتریوم نام دارد‪ ،‬کمک می کند‪ .‬این غشاء‬ ‫رحمی‪ ،‬یا محلی برای تخمک بارور شده‬ ‫خواهد شد یا اینکه در زمان خون ریزی قاعدگی‬ ‫بیشتر آن فرو ریخته و خارج می شود‪ .‬در زمان‬ ‫دوره های قاعدگی نامنظم و آزاردهنده ‪ ،‬این‬ ‫تغییرات هورمونی شایع بوده و به ندرت نشانه‬ ‫ای از وجود یک مشکل جدی اند‪.‬‬ ‫دالیل دوران طوالنی خونریزی قاعدگی‬ ‫ممکن است شما از پزشک خود بشنوید که‬ ‫وقتی با خون ریزی قاعدگی خیلی زیاد یا‬ ‫طوالنی روبرو هستیم در شرایط بدنی خاصی‬ ‫قرار دارید‪ .‬منوراژی به معنای دوره قاعدگی‬ ‫سنگین و طوالنی مدت است‪ .‬پلی منوره‪ ،‬به‬ ‫خون ریزی نامنظم در طول ‪ 21‬روز یا کمتر‬ ‫اشاره دارد‪ .‬این شرایط غیر عادی بعد از اینکه‬ ‫علل دیگری مانند بارداری‪ ،‬رد شوند‪ ،‬مورد‬ ‫توجه قرار می گیرند‪.‬‬ ‫خونریزی غیرعادی رحمی‪)DBU( ،‬اختالل‬ ‫در عملکرد رحم نیز یک علت دیگر قاعدگی‬ ‫طوالنی است‪ .‬این اختالل می تواند در هر‬ ‫زمانی از دوران باروری زنان‪ ،‬رخ دهد‪ .‬ولی‬ ‫بیشتر در سنین باالی ‪ 40‬سال رخ می دهد‪ .‬این‬ ‫بیماری نشان دهنده یک اختالل هورمونی است‬ ‫که استحکام الیه داخلی رحم را تحت تاثیر‬ ‫قرار می دهد و این منجر به بی نظمی‪ ،‬شدت‬ ‫خونریزی قاعدگی یا طوالنی شدن آن می شود‪.‬‬ ‫پزشکان این مسئله را به کمک هورمون ها درمان‬ ‫می کنند‪ ،‬استروژن‪ ،‬پروژسترون‪ ،‬یا ترکیبی از‬

‫دو هورمون زنانه در قرص های ضد بارداری‬ ‫وجود دارند ‪،‬همچنان که از بارداری جلوگیری‬ ‫می کنند‪ ،‬می توانند به تولید منظم هورمون ها‬ ‫کمک کنند و در استحکام الیه داخلی رحم ‪،‬‬ ‫تاثیر گذار باشند‪ .‬قرص های ضدبارداری حتی‬ ‫می توانند در درمان این بیماری در زنان‪ ،‬در‬ ‫اوایل شروع یائسگی آنها‪ ،‬موثر باشند‪.‬‬ ‫بعضی قرص های کنترل بارداری که ساختار‬

‫هورمونی دارند‪ ،‬می توانند بر نوسانات‪ ،‬طول‬ ‫دوره و شدت دوره قاعدگی اثر بگذارند‪.‬‬ ‫همینطور‪ ،‬تغییر نوع قرص ضد بارداری که‬ ‫مصرف می کنید‪ ،‬می تواند بر خونریزی قاعدگی‬ ‫اثر گذارد‪ .‬بهرحال‪ ،‬شما هرگز نباید خوسردانه‪،‬‬ ‫از قرص های ضدبارداری حتی جهت درمان‬ ‫دوره قاعدگی طوالنی خود‪ ،‬برپایه حرف‬ ‫دیگران ‪ ،‬استفاده کنید‪ .‬هر زنی دوره قاعدگی‬ ‫متفاوتی دارد و مصرف دارو ها‪ ،‬می تواند بر‬ ‫دوره قاعدگی تاثیر داشته باشد‪ .‬بنابراین همیشه‬ ‫با مشورت پزشک خود‪ ،‬اقدام کنید‪.‬‬ ‫شرایط اساسی که منجر به خونریزی طوالنی‬ ‫قاعدگی می شوند‪:‬‬ ‫اولین قدم در تشخیص علت خونریزی قاعدگی‬ ‫طوالنی شما‪،‬مراجعه به متخصص زنان یا‬ ‫پزشک متخصص سالمتی‪ ،‬است‪ .‬پزشک بعد‬ ‫از انجام آزمایش ها‪ ،‬به تشخیص بیماری شما‬ ‫می پردازد‪.‬‬ ‫بسته به سن شما‪ ،‬پزشک توسط آزمایش خون‪،‬‬ ‫وضعیت بارداری‪ ،‬سطح هورمون ها و کارآیی‬ ‫تیروئید را بررسی می کند‪ .‬سایر آزمایش های‬ ‫تشخیصی ممکن است شامل تست پاپااسمیر‪،‬‬ ‫بیوپسی آندومتر و سونوگرافی باشد‪.‬‬ ‫عواملی که می توانند باعث خونریزی قاعدگی‬ ‫غیر طبیعی شوند‪:‬‬ ‫ فیبروم های رحمی‪ ،‬رشد غیر سرطانی دیواره‬‫رحم‬ ‫ هایپرپالزی آندومتر‪ ،‬آندومتر ضخیم‬‫ اختالل خون ریزی مانند بیماری فون‬‫ویلبرراند (هموفیلی)‬ ‫ مشکل لخته شدن خون‬‫ مشکالت تیروئید‬‫ مشکالت غدد‬‫ عفونت‬‫ کیست های تخمدان‬‫ پولیپ رحم‬‫ سرطان‬‫مشکالت مربوط به تخمک گذاری هم می‬ ‫تواند بر طوالنی شدن دوره‪ ،‬اثر بگذارد‪.‬‬ ‫درمان های خونریزی قاعدگی طوالنی‬ ‫در کنار درمان با روش ضدبارداری‪ ،‬درمان های‬ ‫خون ریزی غیر عادی عبارت اند از‪:‬‬ ‫ دارو درمانی‬‫ هیستروکتومی‪ ،‬عمل جراحی برداشتن رحم‬‫ برداشتن آندومتر‪ ،‬عمل جراحی برداشتن یا‬‫سوزاندن پوشش رحم‬ ‫شیوه درمان مناسب ‪ ،‬به علل بیماری شما و‬ ‫همینطور شرایط شخصی شما مثل اینکه‬ ‫بخواهید در آینده باردار شوید‪ ،‬یا نه‪،‬‬ ‫بستگی دارد‪ .‬بعضی روش های درمانی مانند‬ ‫هیستروکتومی‪ ،‬سبب ناباروری می شوند‪.‬‬ ‫خونریزی قاعدگی طوالنی ممکن است تنها‬ ‫برای بعضی زنان آزاردهنده باشد یا اینکه نشانه‬ ‫ای از یک بیماری باشد‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

19


‫‪18‬‬

‫‪No. 719 | May , 22, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۹‬روش برای‬ ‫اینکه دیگر نگران‬ ‫نباشید‬

‫اول با یک فکر آزاردهنده شروع‬ ‫می‌شود که بعد فکرهای دیگری‬ ‫در سرتان ایجاد می‌کند و بدون‬ ‫اینکه بفهمید طوفانی از این نوع‬ ‫افکار در ذهنتان ایجاد می‌شود و‬ ‫باعث می‌شود شروع به غیرمنطقی‬ ‫اندیشیدن کنید و انرژی فکری و‬ ‫جسمی‌تان را به هدر می‌دهید‪.‬‬ ‫حاال این دوست قدیمی‌تان برگشته است و‬ ‫غوغایی در درونتان ایجاد کرده است‪.‬‬ ‫احتما ً‬ ‫ال هیچکدام از ما با این حس و تاثیرات‬ ‫منفی بسیار قوی آن بر زندگی غریبه نیستیم‪.‬‬ ‫اما راه‌ها و عادت‌های مختلفی وجود دارد که‬ ‫کمکتان می‌کند این نگرانی‌ها را کم کنید و‬ ‫خیلی راحت‌تر با چنین افکاری کنار بیایید‪.‬‬ ‫‪ .۱‬بیشتر چیزهایی که بخاطر آن نگران‬ ‫می‌شوید‪ ،‬هیچوقت اتفاق نمی افتند‪.‬‬ ‫به این جمله از چرچیل توجه کنید‪:‬‬ ‫«وقتی به عقب به همه این نگرانی‌ها نگاه‬ ‫می‌کنم‪ ،‬داستان پیرمردی را به خاطر می‌آورم‬ ‫که در بستر مرگ خود گفت که مشکالت‬ ‫بسیار زیادی در زندگی خود داشته است که‬ ‫بیشتر آنها هیچوقت اتفاق نیفتادند‪».‬‬ ‫این داستان زندگی همه ماست‪.‬‬ ‫پس وقتی می‌فهمید که نگرانی‌ها کم‌کم در‬ ‫حال نمود است‪ ،‬این سوال را از خودتان‬ ‫بپرسید‪:‬‬ ‫چقدر از چیزهایی که از آن می‌ترسیدم در‬ ‫زندگی‌ام اتفاق بیفتد‪ ،‬واقع ًا اتفاق افتاده‬ ‫است؟‬ ‫اگر شما هم مثل اکثر افراد باشید‪ ،‬پاسختان‬ ‫به این سوال این خواهد بود‪ :‬خیلی کم‪.‬‬ ‫و آن تعداد کم اتفاقات بد هم به اندازه که‬ ‫انتظار داشته‌اید دردناک نبوده‌اند‪.‬‬ ‫نگرانی‌ها دیوهایی هستند که خودتان در‬ ‫ذهنتان می‌سازید‪.‬‬ ‫پرسیدن مرتب این سوال از خودتان و یادآور‬ ‫شدن به خودتان که چقدر این نگرانی‌ها‬ ‫کوچک هستند‪ ،‬آرام ماندن قبل از اینکه آن‬ ‫نگرانی به یک طوفانی از افکار منفی تبدیل‬ ‫شود‪ ،‬را بسیار ساده‌تر می‌کند‪.‬‬ ‫‪ .۲‬از گم شدن در ترس‌های مبهم خودداری‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫وقتی ترس‌ها در ذهنتان توام با ابهام هستند‪،‬‬ ‫خیلی راحت در آن نگرانی‌های افراطی و‬ ‫داستان‌های فاجعه‌آمیزی که برای خودتان‬ ‫می‌سازید‪ ،‬گم خواهید شد‪.‬‬ ‫پس برای روشن کردن این افکار از خودتان‬ ‫سوال کنید‪:‬‬ ‫صادقانه و منطقی‪ ،‬بدترین چیزی که ممکن‬ ‫است اتفاق بیفتد چیست؟‬ ‫وقتی به این سوال پاسخ دادید‪ ،‬زمانی را برای‬

‫بررسی و فکر کردن به اینکه اگر آن اتفاق‬ ‫بیفتد‪ ،‬چه می‌توانید بکنید اختصاص دهید‪.‬‬ ‫تجربه ثابت کرده است که بدترین چیزی که‬ ‫ممکن است اتفاق بیفتد آنقدرها که فکر‬ ‫می‌کنید ترسناک نیست‪.‬‬ ‫چند دقیقه وقت گذاشتن برای روشن و واضح‬ ‫کردن این افکار کمکتان می‌کند در زمان و‬ ‫انرژی بسیار زیادی از خودتان صرفه‌جویی‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫‪ .۳‬سعی نکنید حدس بزنید در فکر دیگران‬ ‫چه می‌گذرد‪.‬‬ ‫اینکه سعی کنید فکر کسی را بخوانید معمو ً‬ ‫ال‬ ‫خیلی درست از آب درنمی‌آید‪ .‬درمقابل خیلی‬ ‫راحت یک داستان خیلی افراطی و فاجعه‌بار‬

‫در ذهنتان می‌سازد‪.‬‬ ‫بنابراین باید راهی انتخاب کنید که به‬ ‫نگرانی‌ها و سوءتفاهمات کمتری منجر شود‪.‬‬ ‫حرف بزنید و چیزی که می‌خواهید بدانید را‬ ‫سوال کنید‪.‬‬ ‫با اینکار آزادی بیشتری در روابطتان ایجاد‬ ‫خواهید کرد و با جلوگیری از بروز مشاجرات‬ ‫و منفی‌گرایی ارتباطات شادتری خواهید‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫‪ .۴‬در موقعیتی که می‌دانید نمی‌توانید درست‬ ‫فکر کنید‪ ،‬دست از فکر کردن بکشید‪.‬‬ ‫خیلی وقت‌ها وقتی گرسنه‌تان است یا‬

‫می‌خواهید بخوابید‪ ،‬ذهنتان بسیار آسیب‌پذیر‬ ‫است‪ .‬به همین دلیل نگرانی‌ها راحت‌تر در‬ ‫ذهنتان پدیدار می‌شود‪.‬‬ ‫خیلی وقت‌ها بخاطر همین احساسات‬ ‫ساعت‌های دردناک زیادی را خواهید‬ ‫گذراند‪.‬‬ ‫فقط کافی است که خیلی زود این افکار را‬ ‫بشناسید و به خودتان بگویید‪:‬‬ ‫بعد ًا که ذهنم بازتر و سرحال‌تر بودم به این‬ ‫مسئله فکر می‌کنم‪.‬‬ ‫البته این به کمی تمرین نیاز دارد اما مطمئن‬ ‫باشید که ارزشش را دارد و تفاوت بسیار‬ ‫زیادی در زندگیتان ایجاد خواهد کرد‪.‬‬ ‫‪ .۵‬یادتان باشد‪ ،‬آدمها آنقدرها که شما تصور‬

‫می‌کنید به شما و درمورد شما فکر نمی‌کنند‪.‬‬ ‫آنها خودشان بسیار مشغول فکر کردن به‬ ‫نزدیکانشان و به این فکر می‌کنند که دیگران‬ ‫درموردشان چه فکر می‌کنند‪.‬‬ ‫پس الزم نیست غرق در نگرانی فکر کردن‬ ‫به این شوید که دیگران چه فکری درموردتان‬ ‫می‌کنند‪ .‬اجازه ندهید این افکار شما را از‬ ‫زندگی‌تان عقب بیندازد‪.‬‬ ‫‪ .۶‬ورزش کنید‪.‬‬ ‫هیچ چیز مثل ورزش کردن فشارهای‬ ‫درونی‌تان را تخلیه نمی‌کند و ورزش باعث‬ ‫می‌شود احساس قطعیت و تمرکز بیشتری هم‬

‫داشته باشید‪.‬‬ ‫بنابراین بااینکه ورزش کردن کمکتان می‌کند‬ ‫جسم قوی‌تری بسازید‪ ،‬اما انگیزه اصلی‌تان‬ ‫برای انجام آن باید فواید عالی و فوق‌العاده‬ ‫آن برای فکر و ذهنتان باشد‪.‬‬ ‫‪ .۷‬نگرانی‌تان را زیر روشنایی ببرید‪.‬‬ ‫با زیر نور بردن آن نگرانی بزرگتان و حرف‬ ‫زدن درمورد آن با یکی از نزدیکانتان‪ ،‬دیدن‬ ‫واقعیت ماجرا برایتان خیلی راحت‌تر خواهد‬ ‫شد‪.‬‬ ‫بیرون ریختن نگرانی‌ها تفاوت بزرگی در‬ ‫وضعیتتان ایجاد می‌کند و بعد از مدتی به این‬ ‫فکر خواهید کرد که چه بود که اینقدر برایش‬ ‫نگران شده بودید‪.‬‬ ‫گاهی‌اوقات آن فرد فقط کافی است که به‬ ‫حرف‌های شما گوش کند و گاهی اوقات هم‬ ‫خیلی خوب است که از طرف‌مقابلتان کمک‬ ‫بگیرید تا یک راه‌حل عملی‌تر و مفیدتر پیدا‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫اگر در آن لحظه کسی را ندارید که با او‬ ‫دومورد نگرانی‌ که ذهنتان را درگیر کرده‬ ‫صحبت کنید‪ ،‬با نوشتن آن را بیرون بریزید‪.‬‬ ‫فقط کافی است که آن را به بیرون از ذهنتان‬ ‫بیاورید تا آرام‌تر شوید‪.‬‬ ‫‪ .۸‬زمان بیشتری را در زمان حال بگذرانید‪.‬‬ ‫وقتی زمان زیادی را به زندگی کردن گذشته‬ ‫در ذهنتان سپری می‌کنید‪ ،‬بیشتر دچار‬ ‫نگرانی‌های مربوط به آینده خواهید شد‪ .‬وقتی‬ ‫هم که زمان زیادی را غرق در آینده می‌شوید‪،‬‬ ‫راحت‌تر اتفاقات بد به ذهنتان خطور می‌کند‪.‬‬ ‫بنابراین سعی کنید بیشتر وقت و تمرکزتان را‬ ‫صرف زمان حال کنید‪.‬‬ ‫دو راه عالی برای ارتباط برقرار کردن با‬ ‫اتفاقاتی که در زمان حال می‌افتد عبارتند از‪:‬‬ ‫* سرعتتان را کم کنید‪ .‬همان کاری که در‬ ‫زمان حال انجام می‌دهید را ادامه دهید اما‬ ‫کمی سرعتتان را پایین بیاورید‪ .‬با اینکار‬ ‫آ گاهی بیشتری درمورد اتفاقاتی که در آن‬ ‫لحظه و در اطرافتان می‌افتد پیدا می‌کنید‪.‬‬ ‫* قطع کنید‪ ،‬دوباره وصل شوید‪ .‬اگر احساس‬ ‫می‌کنید نگرانی‌‌هایتان در حال پدیدار شدن‬ ‫است‪ ،‬با فریاد زدن این جمله در ذهنتان به‬ ‫خودتان آن فکر را قطع کنید‪ :‬دست بردار! بعد‬ ‫با یک تا دو دقیقه وقت گذاشتن برای تمرکز‬ ‫بر اتفاقاتی که در همان زمان و مکان می‌افتد‪،‬‬ ‫دوباره با زمان حال ارتباط برقرار کنید‪ .‬آن را‬ ‫با همه حس‌های خود در آغوش بکشید‪ .‬آن‬ ‫را حس کنید‪ ،‬ببینید‪ ،‬ببویید‪ ،‬بشنوید و روی‬ ‫پوستتان لمسش کنید‪.‬‬ ‫‪ .۹‬دوباره روی قدم کوچکی که برای جلو‬ ‫رفتن می‌توانید بردارید تمرکز کنید‪.‬‬ ‫برای بیرون ریختن نگرانی‌ها و خالی کردن‬ ‫ذهنتان خیلی خوب است که سریع وارد عمل‬ ‫شوید و برای حل مسائل و مشکالت مربوط‬ ‫به چیزی که باعث نگرانی‌تان شده است قدم‬ ‫بردارید‪.‬‬ ‫پس از خودتان بپرسید‪:‬‬ ‫آن قدم کوچکی که می‌توانم همین االن برای‬ ‫بهبود وضعیتم بردارم چه می‌تواند باشد؟‬ ‫بعد روی آن کار متمرکز شوید‪ .‬بعد از آن‬ ‫می‌توانید به قدم کوچک بعدی فکر کنید و‬ ‫باز‬ ‫وارد عمل شوید‪.‬‬


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

17


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

16


13

No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

15


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

14


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

13


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

12


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

11


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

10


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

9


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

8 8


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

7


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

6


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

5


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

6 4


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

3


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

2


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

1


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

B


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

A


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

IV


No. 719 | May , 22, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

III




Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.