773

Page 1

No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

VIII


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

VII VII


VI

No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

VI


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

V


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

D


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

C


‫‪156‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫رفته بودم ایران‪ ،‬به دیدار فامیل‬ ‫و آشنایان‪ ،‬درست ‪ 24‬سال بود‬ ‫ایران را ندیده بودم‪ ،‬خیلی دچار‬ ‫تغییر شده بود‪ ،‬آدم ها تغییر پیدا‬ ‫کرده بودند‪ ،‬به اتفاق خانواده به‬ ‫اصفهان رفتیم‪ ،‬چون من خاطره‬ ‫خوشی از این شهر تاریخی داشتم‪،‬‬ ‫در یک رستوران نزدیک ‪ 33‬پل‪،‬‬ ‫با خانواده ای آشنا شدیم‪ ،‬که‬ ‫دختر کوچکترشان در همان لحظه‬ ‫برخورد‪ ،‬نظر مرا گرفت‪ ،‬همان‬ ‫شب فهمیدم اسمش «گلی» است‪،‬‬ ‫تازه دبیرستان را تمام کرده‪ ،‬دو‬ ‫خواهر بزرگتر دارد‪ ،‬که هنوز‬ ‫ازدواج نکرده اند‪.‬‬ ‫به همین جهت مادرم گفت پسر! دور این‬ ‫دختر را خط بکش‪ ،‬چون تا خواهرانش‬ ‫ازدواج نکنند‪ ،‬او را شوهر نمی دهند‪ .‬من‬ ‫گفتم راه حلی دارم‪ ،‬فقط یک قرار با مادرش‬ ‫بگذار‪ ،‬که البته مادرم این قرار را گذاشته بود!‬ ‫با مادرش به بهانه دیدار از بازار قدیمی‪ ،‬دو‬ ‫سه ساعتی گپ زدیم‪ ،‬من پیشنهاد دادم گلی‬ ‫را نامزد کنم و تا ازدواج خواهرانش اقدامی‬ ‫صورت نگیرد‪ ،‬بعد ما مراسم ازدواج مان را‬ ‫برپا داریم‪ ،‬مادرش گفت باید نامزدی هم در‬ ‫خفا باشد‪ ،‬شما بعد بروید آلمان‪ ،‬صبر کنید تا‬ ‫من خبرتان می کنم!‬ ‫من به خواسته مادر گلی رضایت دادم‪ ،‬در منزل‬ ‫خواهرم‪ ،‬ما نامزد شدیم‪ ،‬من انگشتری هم‬ ‫بدستش کردم و بدون سر و صدا به هامبورگ‬ ‫آمدم ولی شب و روز به فکر گلی بودم‪ ،‬چون‬ ‫چنان با رفتار و کردار و سادگی هایش بروی‬ ‫من تاثیر گذاشته بود‪ ،‬که احساس می کردم با‬ ‫او خوشبخت ترین مرد دنیا خواهم بود‪ .‬در‬ ‫این مدت من دور دوست دخترهای خود را‬ ‫خط کشیده بودم‪ ،‬اصال با دوستان مرد خود‬ ‫هم رفت وآمد نداشتم درعوض من مرتب با‬ ‫گلی تلفنی حرف می زدم‪ ،‬مرتب برایش هدیه‬ ‫می فرستادم‪ ،‬احساس میکردم عمیقا بمن‬ ‫دلبستگی پیدا کرده و درانتظار دیدارمان بود‪،‬‬ ‫تا مادرش یکروز زنگ زد و گفت هر دو‬ ‫دخترهایش نامزد کردند‪ ،‬آمادگی دارد تا من‬ ‫به ایران بروم و همزمان با آنها با گلی ازدواج‬ ‫کنم‪ .‬من خیلی زود بار سفربسته و رفتم‪،‬‬ ‫ولی متاسفانه مشکالتی برای نامزدی پیش‬ ‫آمد‪ ،‬عروسی های خواهرانش عقب افتاد‪،‬‬ ‫درعوض پدرگلی پیشنهاد داد ما بدون هیاهو‬ ‫ازدواج کنیم و به آلمان برویم‪ .‬بهرحال ایندو‬

‫هم بزودی با نامزدها وصلت خواهند کرد‪.‬‬ ‫من و گلی رسما ازدواج کردیم ولی جشنی‬ ‫نگرفتیم‪ ،‬من او را با خود به آلمان بردم و‬ ‫زندگی مشترک مان را شروع کردیم‪ .‬گلی یک‬ ‫فرشته بود و من بدلیل زن ساالری مادرم در‬ ‫طی سالها و مظلومیت پدرم‪ ،‬گاه بدون دلیل‬ ‫سبب آزار گلی می شدم‪ ،‬به او زور می گفتم‪،‬‬ ‫بهانه می گرفتم و با او یک هفته حرف نمی‬ ‫زدم‪ ،‬ولی با متانت خاصی تحمل می کرد و‬ ‫من هم بعد از مدتی پشیمان می شدم و باز هم‬ ‫روابط مان حسنه می شد من دلم می خواست‬ ‫«گلی» همه فنون دلبری را بداند‪ ،‬او را گاه‬ ‫با زنان و دختران آلمانی مقایسه می کردم‪،‬‬ ‫حتی با بعضی از دخترهای ایرانی که سالها در‬ ‫آلمان زندگی کرده بودند‪ ،‬ولی گلی چنین نبود‪،‬‬ ‫او یک زن خالص و پاک و نجیب و عاشق‬ ‫بود‪ ،‬بعضی اوقات همه کار می کرد تا مرا‬ ‫راضی کند‪ .‬حتی می پرسید من چه کارها باید‬ ‫بکنم تا تو را به هیجان بیاورم؟ من دستوراتی‬

‫می دادم‪ ،‬ولی چون در ذات او نبود‪ ،‬حرکاتش‬ ‫مصنوعی می شد و مرا بیشتر عصبانی می کرد‪.‬‬ ‫یکی دو بار چند فیلم پورنو به خانه آوردم و‬ ‫از تلویزیون پخش کردم‪ ،‬ولی دیدم که گلی به‬ ‫شدت ناراحت شد‪ ،‬به گریه افتاد‪ ،‬همه بدنش‬ ‫می لرزید من این حرکت و رفتار را به حساب‬ ‫مدرن نبودن اش می گذاشتم‪ ،‬او را مسخره می‬ ‫کردم‪ ،‬تا به گریه اش نمی انداختم‪ ،‬آرام نمی‬ ‫گرفتم‪ .‬گاه خودم فکر می کردم دارم انتقام‬ ‫پدرم را می گیرم‪ ،‬پدری که سالها تحت فرمان‬ ‫و زورگویی مادرم بود و از خود اختیاری‬ ‫نداشت و تازه مادرم گاه جلوی جمع او را‬ ‫مردی ناتوان وبی عرضه خطاب می کرد و‬ ‫پدرم چون همیشه سکوت میکرد‪.‬‬ ‫یکبار که حدود یک هفته من گلی را آزار‬ ‫دادم‪ ،‬در میان گریه گفت اگر مرا نمی خواهی‬ ‫طالقم بده‪ ،‬من هم فردا بدنبال طالق رفتم و‬ ‫بعد از ‪ 6‬ماه علیرغم سرزنش فامیل و آشنایان‬

‫او را طالق دادم و گلی به ایران بازگشت‪.‬‬ ‫بعد از چند ماه من احساس کردم بدون گلی‬ ‫امکان ادامه زندگی ندارم‪ ،‬چون همه لحظات‬ ‫با او بودن را به یاد می آوردم‪ .‬یاد اذیت هایم‬ ‫می افتادم و یاد نجابت و پاکی و مهربانی‬ ‫گلی‪ ،‬که چقدر تحمل کرد‪ ،‬چقدر با من کنار‬ ‫آمد و وقتی طالقش دادم ‪ 48‬ساعت اشک‬ ‫می ریخت‪.‬‬ ‫من با خواهرم در ایران حرف زدم وگفتم‬ ‫میخواهم گلی را برگردانم‪ ،‬گفت پدر ومادرش‬ ‫چنان از دست تو عصبانی هستند که تحت‬ ‫هیچ شرایطی اجازه این آشتی را نمی دهند‪.‬‬ ‫من گفتم شماره تلفن خصوصی گلی را به‬ ‫من بده‪ ،‬گفت گلی حق ارتباط تلفنی با کسی‬ ‫را ندارد‪ ،‬بعد هم گفت چرا می خواهی این‬ ‫دختر را زجر بدهی؟ تو با یک سیستم دیگری‬ ‫زندگی کرده ای‪ ،‬با چنین زنانی امکان زیر‬ ‫یک سقف زندگی را نداری‪ ،‬برو بدنبال یک‬ ‫دختر آلمانی و خودت را خالص کن‪.‬‬ ‫بعد از چند ماه‪ ،‬یک شب گلی زنگ زد‪ ،‬من‬ ‫از شوق به گریه افتادم ولی نشان ندادم‪ ،‬گفت‬ ‫خیلی دلش برای من تنگ شده‪ ،‬خواب بدی‬ ‫دیده و حاال زنگ زده خیالش راحت باشد‬ ‫که من دچار حادثه ای نشده ام‪ ،‬من خیلی‬ ‫خونسرد و ظاهرا بی تفاوت با او برخورد‬ ‫کردم دوباره به آن حالت احمقانه خود فرو‬ ‫رفته بودم‪ ،‬در یک لحظه خواستم بگویم من‬ ‫هم دلم برایت تنگ شده‪ ،‬ولی دیر بود چون‬ ‫تلفن قطع شد‪ .‬آن شب تا صبح نخوابیدم‪،‬‬ ‫از آن بی رحمی‪ ،‬بی تفاوتی‪ ،‬مردساالری و‬ ‫غرور خودم شرم کردم‪ ،‬به خواهرم زنگ زدم‬ ‫و ماجرا را گفتم‪ ،‬باورش نشد و گفت گلی‬ ‫چنین جراتی ندارد‪ ،‬چون شب و روز تحت‬ ‫نظر پدر و برادرش زندگی می کند‪.‬‬ ‫من در طی سالها‪ ،‬دو سه دوست دختر عوض‬ ‫کردم‪ ،‬هیچکدام حتی یک ذره جای گلی را‬ ‫پر نکردند‪ ،‬گاه جلوی عکس بزرگ گلی می‬ ‫ایستادم و عذرخواهی می کردم و میخواستم‬ ‫دوباره به من زنگ بزند ولی هیچ خبری نبود‪.‬‬ ‫تا خواهرم خبر داد گلی بزودی با یک دکتر‬ ‫ازدواج می کند‪ .‬من چنان عصبانی شدم که‬ ‫تلفن را خورد کردم و با صدای بلند شروع‬ ‫به ناسزا کردم بطوری که همسایه ام صدایش‬ ‫در آمد‪.‬‬ ‫من میدانم که گلی عاشق من است‪ ،‬بهمین‬ ‫جهت تصمیم گرفته ام‪ ،‬به ایران بروم‪ ،‬به هر‬ ‫طریقی شده گلی را پیدا کنم‪ ،‬نه تنها جلوی‬ ‫این ازدواج را بگیرم‪ ،‬بلکه او را با خود به‬ ‫آلمان بیاورم ‪ ،‬چون هنوز مدارک طالق ما در‬ ‫آلمان رسمیت نیافته است‪.‬‬ ‫از سویی می ترسم غوغایی برپا شود‪ ،‬گلی‬ ‫اذیت بشود‪ ،‬من دچار دردسر بشوم‪ ،‬ولی در‬ ‫نهایت من نمی توانم او را فراموش کنم‪.‬نمی‬ ‫توانم اجازه بدهم او با مرد دیگری ازدواج‬ ‫کند من حاضرم همه کار بکنم‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

155


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

154


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

153


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

152


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

151


‫‪150‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫در چه مواقعی باید کودکمان را پیش روانشناس ببریم؟‬ ‫عالمت‌های نگران‌کننده می‌تواند شامل‬ ‫اختالالت خواب‪ ،‬کابوس‪ ،‬پرخوری یا کم‬ ‫خوری بیش‌ازاندازه و سردرد و دل‌درد شدید‬ ‫را شامل شود‪.‬‬ ‫* کودکتان به شدت ناراحت و نگران است‬ ‫همه کودکان نگرانی‌هایی داشته و همگی‬ ‫ممکن است گریه کنند و این بخشی از‬ ‫کودکی است؛ اما نگرانی‌هایی که مانع از به‬ ‫مدرسه رفتن او و یا مراقبت از خودش شود‪،‬‬ ‫می‌تواند غیرعادی باشد‪.‬‬

‫ترس بیش‌ازحد در کودکان‬ ‫می تواند نشانه ای از مشکل در‬ ‫کودک باشد به دلیل باورهای‬ ‫غلطی که در مورد سالمت روان‬ ‫وجود دارد‪ ،‬بسیاری از کودکان‬ ‫توجه و مراقبت الزم را دریافت‬ ‫نمی‌کنند‪ .‬در واقع خانواده‌ها باید‬ ‫بدانند که اگر در مواقع ضروری‬ ‫از روان‌شناس کمک بگیرند نشانه‬ ‫ضعف و ناتوانی آن‌ها نخواهد‬ ‫بود‪.‬‬

‫* کودکتان درباره مرگ زیاد سخن می‌گوید‬ ‫هنگامی که کودک با مفهوم مرگ آشنا‬ ‫می‌شود‪ ،‬بسیار طبیعی خواهد بود که در مورد‬ ‫آن صحبت کند‪ .‬اما صحبت مکرر از مرگ‬ ‫می‌تواند زنگ خطر باشد‪ .‬مراقب جمالتی که‬ ‫در مورد خودکشی و یا دیگر کشی هستند‬ ‫باشید‪ .‬هرگونه صحبت در مورد خودکشی و یا‬ ‫کشتن دیگران نیاز فوری به کمک متخصص‬ ‫دارد‪.‬‬

‫کودکان در مسیر رشد و زندگی خود موانع‬ ‫بسیاری نظیر اضطراب‪ ،‬استرس‪ ،‬غم و غیره‬ ‫را تجربه می‌کنند و بسیار دشوار است که‬ ‫بدانیم چه هنگام کودک می‌تواند روی پای‬ ‫خود بایستد و چه زمانی نیاز به کمک یک‬ ‫متخصص دارد‪ .‬در بسیاری از موارد والدین‬ ‫تا آنجا که ممکن باشد از مراجعه به پزشک و‬ ‫روان‌شناس خودداری می‌کنند‪.‬‬ ‫اگر دست کودکتان شکسته باشد‪ ،‬مراجعه به‬ ‫پزشک اولین کاری است که انجام خواهید‬ ‫داد؛ پس چرا زمانی که روح کودکتان آسیب‬ ‫دیده است‪ ،‬از مراجعه به متخصص دوری‬ ‫می‌کنید؟!‬ ‫خبر بسیار خوب آن است که متخصصین‬ ‫می‌توانند کمک‌های بسیاری خوبی به کودک‬ ‫شما برسانند‪ .‬کودکان از سن ‪ 4‬سالگی‬ ‫می‌توانند به راحتی از این‌گونه درمان‌ها بهره‬ ‫ببرند‪.‬‬ ‫اگر در کودک خود به موارد زیر برخورد‬ ‫کردید‪ ،‬حتم ًا به متخصص مراجعه کنید‪:‬‬ ‫* کودکتان ناگهان شروع به فاصله گرفتن از‬ ‫دوستان خود کرده است‬ ‫روابط دوستی به مرور زمان تغییر می‌کنند و‬ ‫برخی از کودکان گروهای دوستی بزرگ‌تری‬ ‫را می‌پسندند‪ .‬اما اگر کودکتان از دوستان‬ ‫خود دوری می‌کند‪ ،‬می‌تواند برای شما زنگ‬ ‫خطری باشد‪ .‬حواستان به این جمالت باشد‪:‬‬ ‫همه از من متنفر هستند‪ ،‬من یک بازنده‬ ‫هستم‪ ،‬من هیچ دوستی ندارم‪.‬‬ ‫* کودکتان در خانه‪ ،‬مدرسه و اجتماع با‬ ‫مشکل روبه‌رو است‬ ‫اگر کودکی از لحاظ احساسی با مشکل‬ ‫روبه‌رو باشد‪ ،‬بسیار بد رفتار خواهد شد‪ .‬به‬

‫به طور کلی شناخت شما از کودکتان بیشتر‬ ‫است‪ .‬برخی از کودکان می‌توانند به راحتی‬ ‫احساسات خود را بروز دهند‪ .‬رفتار آن‌ها را‬ ‫به‌دقت تحت نظر بگیرید‪ .‬اگر رفتاری در او‬ ‫می‌بینید که شما را نگران می‌کند حتم ًا از‬ ‫یک متخصص کمک بگیرید‪.‬‬ ‫طور مثال جواب معلم خود را می‌دهد‪ ،‬خواهر‬ ‫و برادرش را می‌زند و به حرف مربی خود‬ ‫گوش نمی‌دهد‪.‬‬ ‫* کودکتان پسرفت کرده است‬ ‫یک اصل وجود دارد‪ :‬هنگامی‌که کودکان با‬ ‫یک تغییر عمده در زندگی خود مواجه می‌شوند‬ ‫نظیر تولد نوزاد جدید‪ ،‬تغییر محل زندگی یا‬ ‫طالق والدین‪ ،‬ممکن است دچار پسرفت‬ ‫شوند‪ .‬اما رفتارهایی نظیر شب‌ادراری‪،‬‬ ‫وابستگی شدید‪ ،‬ترس بیش‌ازحد‪ ،‬و‬ ‫کج‌خلقی‌هایی که به تغییر مربوط نمی‌شوند و‬ ‫یا ماه‌ها پس از تغییر همچنان باقی می‌مانند‪،‬‬ ‫نشانه‌هایی از مشکل هستند‪.‬‬ ‫اگر کودکتان همیشه مضطرب است حتما به‬ ‫متخصص مراجعه کنید‬ ‫* کودکتان رفتارهای خود‪-‬مخربی از خود‬ ‫نشان می‌دهد‬ ‫این مسئله می‌تواند بسیار سخت باشد‪ ،‬زیرا‬ ‫گاهی کودکان ممکن است بدون آنکه‬ ‫بخواهند به خود آسیب برسانند‪ ،‬سر خود را‬ ‫به چیزی بکوبند‪ .‬اما رفتارهای خود‪-‬مخرب‬ ‫تکرارشونده‪ ،‬می‌تواند نگران‌کننده شوند؛‬ ‫نظیر کندن ناخن‌ها از ته به نحوی که درد‬ ‫بگیرد‪ ،‬زدن یا بریدن خود‪.‬‬ ‫* عادت‌های خواب و اشتهای کودکتان تغییر‬ ‫کرده است‬


‫‪149‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫وقتی زن و مرد بی‬ ‫تجربه اند…‬ ‫زندگی زناشویی خوب‪ ،‬با افزایش‬ ‫آگاهی و مهارت‌های الزم «زن‬ ‫و مرد» شروع می‌شود‪ .‬کنترل‬ ‫حوادث بیرون‪ ،‬در دست ما نیست‬ ‫ولی کنترل بینش‌مان نسبت به‬ ‫حوادث و مدیریت آن‪ ،‬در اختیار‬ ‫خودمان می‌باشد‪.‬‬ ‫_______________________‬

‫وقتی با مسائل‪ ،‬موانع و مشکالت به صورت‬ ‫مثبت و با انگیزه‌ی قوی برخورد شود ‪،‬‬ ‫می‌توان بر بسیاری از آنها غلبه کرد و شرایط‬ ‫را تغییر داد و زندگی موفقی به وجود آورد‬ ‫چرا که وقتی هدف من‪ ،‬همکاری و همیاری‬

‫با همسرم باشد ‪ ،‬از خود می‌پرسم چه کارهایی‬ ‫می‌توانم انجام دهم تا روابط صمیمانه‌ای با او‬ ‫برقرار سازم و اوضاع بهتر شود؛ چه شرایطی‬ ‫می‌توانم به وجود بیاورم تا با مهر و محبت‪،‬‬ ‫ارتباط درست و مهربانانه با همسرم داشته‬ ‫باشم و بتوانم نظر او را بیشتر به سوی خود‬ ‫جلب کنم‪ .‬فقط با کسب آگاهی و مهارت‌های‬ ‫الزم است که می‌توانیم به جای توجه به نقاط‬ ‫ضعف و تحمیل شرایط بد و نامناسب خود به‬ ‫همسر‪ ،‬همکاری الزم را با او به عمل آوریم‪.‬‬ ‫هر زن و شوهر آ گاه ‪ ،‬از خود می‌پرسند که‬ ‫« چگونه با مسائل‪ ،‬منصفانه برخورد کنیم؟‬ ‫چگونه نقاط ضعف همدیگر را بپذیریم؟‬ ‫چگونه نقاط مثبت و قوت خود و همسرمان‬ ‫را کشف و تایید و تاکید کنیم؟ چگونه با‬ ‫قدرت و انگیزه‌های فراوان‪ ،‬تغییر‌های مثبت‬ ‫در زندگی مشترک به وجود آوریم؟ و چگونه‬ ‫رفتار و کردار خود را در مسیر هدف‌های‌مان‬ ‫قرار دهیم؟» در این شرایط است که رفتار و‬ ‫عملکردمان‪ ،‬مثبت و رضایت‌بخش می‌شود و‬ ‫احساس تعلق‌خاطر و صمیمیت بین زوج‌ها‪،‬‬ ‫تقویت شده و بیشتر می‌گردد‪.‬‬

‫به‌طور کلی‪ ،‬کسب آگاهی و مهارت در ایجاد‬ ‫روابط مثبت و موثر بین زوج‌ها‪ ،‬آموختنی و‬ ‫یاد گرفتنی است‪ .‬وقتی هر یک از همسران‬ ‫با روحیه‌ی همکاری و عملکرد مسئووالنه و‬ ‫تالش در جلب رضایت دیگری کوشش کند‬ ‫‪ ،‬به طور مسلم در ایجاد رابطه‌ی خوب و‬ ‫رضایت‌بخش‪ ،‬موفق خواهند بود‪.‬‬ ‫وقتی آگاهی و تجربه‌های زن و شوهر کم‬ ‫باشد‪:‬‬ ‫این گروه از زن و شوهرها‪ ،‬ناآ گاهانه و ندانسته‬ ‫‪ ،‬رفتارهای منفی و مخرب را بین خود حاکم‬ ‫ساخته و عم ً‬ ‫ال بین خود و همسرشان فاصله‬ ‫می‌اندازند و موجب دلسردی و خراب کردن‬ ‫رابطه‌ی بین خودشان می‌شوند… در برخورد‬ ‫با مسائل‪ ،‬به سرعت عصبانی و خشمگین‬ ‫می‌شوند… پیوسته با هم لجاجت و مشاجره‬ ‫می‌کنند… همواره در اضطراب‪ ،‬تشویق و‬ ‫عصبانیت به سر می‌برند… با کوچک‌ترین‬ ‫عمل بر خالف میل‌شان‪ ،‬خشمگین شده‬ ‫و دشنام می‌دهند و اشیاء را پرت کرده و‬ ‫می‌شکنند و زندگی را بر خود و همسر تلخ‬ ‫می‌گردانند… وظایف و مسئولیت‌های خود‬ ‫را به درستی انجام نمی‌دهند… همدیگر را به‬ ‫بهانه‌های گوناگون‪ ،‬سرزنش و تنبیه‌های لفظی‬ ‫و جسمی می‌کنند… توجه‌طلبی می‌کنند و یا‬ ‫برای مهم جلوه دادن خود‪ ،‬قدرت‌طلبی کرده‬ ‫و احساس حقارت و ناکامی را بر دیگری‬ ‫تحمیل می‌کنند… توقع‌های غیرمنطقی از‬ ‫دیگری دارند… پیوسته به دنبال جلب توجه‬ ‫و تاییدهای غیرضروری از سوی همسر و‬ ‫دیگران هستند… بیشتر وقت‌ها احساس‬ ‫ی شدن و مظلوم بودن دارند… با گفتار‬ ‫قربان ‌‬ ‫و کردار و کنترل‌های بی‌مورد‪ ،‬احساسات‬ ‫همسر خود را جریحه‌دار می‌سازند… ندانسته‬ ‫خواهان فاصله و جدایی می‌شوند…‬ ‫وقتی آگاهی‌های همسران‪ ،‬باال باشد‪:‬‬ ‫این زوج‌ها ‪ ،‬تفاوت‌ها‪ ،‬تضادها‪ ،‬تفاهم‌ها‪،‬‬ ‫باورها‪ ،‬اندیشه‌ها‪ ،‬احساس‌ها و رفتارهای‬ ‫یکدیگر را به راحتی پذیرا‌ می‌شوند و‬ ‫همدیگر را درک می‌کنند… به جای مقابله‬ ‫با هم و ارائه‌ی پاسخ‌های منفی و مخرب‪،‬‬ ‫پاسخ‌های مثبت و رضایت‌بخش می‌‌دهند…‬ ‫به احساس‌ها و رفتار خود و همسرشان‬ ‫توجه کرده و به آنها‪ ،‬پاسخ درست و منطقی‬ ‫می‌دهند… با آرامش‪ ،‬با ارائه‌ی مهر و‬ ‫محبت‪ ،‬با تایید و تشویق و تحسین رفتار و‬ ‫احساسات مثبت‪ ،‬همسر خود را مورد تشویق‬ ‫و تایید قرار می‌دهند… با دلگرمی و تبادل‬ ‫پاداش‪ ،‬رفتارهای مهربانانه و خوشایند را‬ ‫بیشتر می‌کنند… از دعوا و برخورد ‪ ،‬خشم‬ ‫و عصبانیت‪ ،‬تالفی‪ ،‬رنجاندن‪ ،‬کینه‌ورزی‪،‬‬ ‫حسادت‪ ،‬نفرت‪ ،‬کنترل کردن‪ ،‬لطمه‌زدن به‬ ‫رابطه‌‪ ،‬اعمال فشار‪ ،‬جریمه و تنبیه‌های دیگر‬ ‫خودداری می‌کنند… با مهر و محبت‪ ،‬به‬ ‫همسر خود توجه نشان می‌دهند و صادقانه با‬ ‫او ارتباط مهربانانه برقرار می‌سازند‪.‬‬ ‫هدف‌های مثبت برای زندگی مشترک در نظر‬ ‫داشته باشیم… بدانیم از زندگی مشترک‪،‬‬ ‫چه انتظاراتی داریم… باورها و اولویت‌های‬ ‫زندگی خود و همسرمان را بشناسیم و به آنها‬ ‫توجه کرده و خود را متعهد به اجرای آنها‬ ‫کنیم‪.‬‬ ‫چه‌طور می‌توان هدف‌های مثبت و سازنده را‬ ‫جایگزین اهداف منفی و مخرب نمود؟‬

‫زنان و مردان موفق در زندگی زناشویی‪،‬‬ ‫به خوبی می‌‌دانند که یک زندگی مشترک‬ ‫موفق و رضایت‌بخش‪ ،‬استوار و شاد‪ ،‬بدون‬ ‫آ گاهی و کسب مهارت‌های الزم و به صورت‬ ‫تصادفی‪ ،‬به وجود نمی‌آید‪ .‬برای اینکه زندگی‬ ‫مشترک خوب و رضایت‌بخشی داشته باشیم‪،‬‬ ‫برای اینکه بتوانیم رابطه‌ی شایسته و بهتری با‬ ‫همسرمان برقرار کنیم و زندگی مشترک پربار‬ ‫و غنی داشته باشیم و برای اینکه عادت‌های‬ ‫منفی و مخرب خود را کنار بگذاریم‪ ،‬باید‬ ‫شیوه و ابزارهای مثبت و سازنده را جایگزین‬ ‫آنها کنیم‪:‬‬ ‫ هدف‌های مثبت برای زندگی مشترک در‬‫نظر داشته باشیم… بدانیم از زندگی مشترک‪،‬‬ ‫چه انتظاراتی داریم… باورها و اولویت‌های‬ ‫زندگی خود و همسرمان را بشناسیم و به آنها‬ ‫توجه کرده و خود را متعهد به اجرای آنها‬ ‫کنیم‪.‬‬ ‫ روش و شیوه‌ی زندگی خود را در جهت‬‫هدف‌های مشترک‪ ،‬به آرامی و با مهر و‬ ‫محبت‪ ،‬با آگاهی و کسب مهارت‌های الزم‬ ‫و بدون از دست دادن فرصت‌ها‪ ،‬تغییر دهیم‪.‬‬ ‫ در برخورد با مسائل و مشکالت زندگی‪،‬‬‫به جای واکنش و عکس‌العمل‪ ،‬کنش و عمل‬ ‫مثبت و سازنده از خود نشان دهیم‪ .‬به جای‬ ‫استفاده از الگوهای منفی حاکم بر فرهنگ‬ ‫جامعه‪ ،‬با تفکر و خالقیت‪ ،‬به مسائل‪ ،‬پاسخ‬ ‫نو دهیم و عاشق کارهای جدید باشیم‪.‬‬ ‫در زندگی مشترک‪ ،‬کسب آگاهی و‬ ‫مهارت‌های الزم‪ ،‬وقت گذاشتن برای همسر‪،‬‬ ‫با هم بودن‪ ،‬سعی در شناخت نیازها و رفع‬ ‫نیازهای همدیگر‪ ،‬تعهد داشتن و تالش‬ ‫هریک از زوج‌ها نسبت به ایجاد یک رابطه‌ی‬ ‫زناشویی مطلوب‪ ،‬پذیرش مسوولیت‌ها و‬ ‫انعطاف‌پذیری‌های به موقع و … همگی در‬ ‫ایجاد زندگی مشترک خوب و رضایت‌بخش‪،‬‬ ‫موثر هستند‪.‬‬ ‫باید بدانیم که‪:‬‬ ‫زندگی زناشویی‪ ،‬همانند پروردن گل‌های‬ ‫باغچه است‪ .‬هر روز می‌بایست به گل‌ها‬ ‫رسیدگی کرد و مراقب آنها بود تا شاداب و‬ ‫سرحال به رشد خود ادامه دهند ‪ ،‬در حالی‬ ‫که وقت نگذاشتن‪ ،‬توجه نکردن و غافل‬ ‫شدن از گل‌ها‪ ،‬باعث پژمرده‌ شدن آنها‬ ‫می‌شود‪ .‬در زندگی مشترک‪ ،‬کسب آگاهی‬ ‫و مهارت‌های الزم‪ ،‬وقت گذاشتن برای‬ ‫همسر‪ ،‬با هم بودن‪ ،‬سعی در شناخت نیازها‬ ‫و رفع نیازهای همدیگر‪ ،‬تعهد داشتن و‬ ‫تالش هریک از زوج‌ها نسبت به ایجاد‬ ‫یک رابطه‌ی زناشویی مطلوب‪ ،‬پذیرش‬ ‫مسوولیت‌ها و انعطاف‌پذیری‌های به موقع و‬ ‫… همگی در ایجاد زندگی مشترک خوب و‬ ‫رضایت‌بخش‪ ،‬موثر هستند‪ .‬اگر هر یک از‬ ‫زوج‌ها‪ ،‬هدف‌های خود را تعیین کنند و به‬ ‫آرامی و صادقانه با همسر در میان بگذارند و‬ ‫بپذیرند که زندگی مشترک خوب‪ ،‬با خود او‬ ‫شروع می‌شود و هر یک از زوج‌ها بدانند که‬ ‫در ساختن رابطه‌ی بهتر در زندگی مشترک‪،‬‬ ‫نقش مثبت و سازنده‌ای بر عهده دارند ‪،‬‬ ‫می‌توانند با مهر و محبت‪ ،‬همسر خود را تحت‬ ‫تاثیر مثبت قرار دهند و به عنوان پاداش رفتار‬ ‫درست خود ‪ ،‬زندگی مشترک پرباری را تجربه‬ ‫نمایند‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪148‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آداب انتقاد زناشويي‬ ‫ثبات و پايداري زندگي مشترک‬ ‫متکي به رعايت اصول و قوانيني‬ ‫است که زن و شوهر بايد به آن‬ ‫توجه و عمل كنند و البته يکي از‬ ‫اين اصول‪ ،‬توجه به رابطه زناشويي‬ ‫است‪. ...‬اين رابطه اگر لذت‌بخش‪،‬‬ ‫مستمر‪ ،‬منظم و رضايت‌بخش باشد‪،‬‬ ‫نقش بسزايي در قوام و دوام‬ ‫زندگي مشترک خواهد داشت اما‬ ‫ارتقاي کيفيت اين رابطه نيز مانند‬ ‫هر مهارت ديگري نيازمند آموزش‪،‬‬ ‫تمرين و آگاهي است‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫بسياري از زوجين با وجود عالقه زيادي‬ ‫که به هم دارند درباره پاره‌اي از موضوعات‬ ‫مرتبط به زناشويي‪ ،‬اختالف‌ها و حتي‬ ‫تعارض‌هايي با همسر خود دارند اما از بيم‬ ‫بدتر شدن اوضاع و ناراحت شدن همسرشان‬ ‫اصال چيزي به زبان نمي‌آورند و ناخودآ گاه‬ ‫همين نارضايتي را به انحاي مختلف در‬ ‫رفتار و کردار و گفتار خود که ظاهرا نامرتبط‬ ‫با مسايل جنسي است‪ ،‬نشان مي‌دهند و به‬ ‫اختالفات خود دامن مي‌زنند؛ بدون اينکه‬ ‫همسرشان ريشه اين رفتارها را بداند‪ .‬اينکه‬ ‫زن و شوهر چگونه بايد انتقاد‌هاي جنسي‬ ‫را که از دشوار ترين نوع انتقادها محسوب‬ ‫مي‌شود مطرح کنند‪ ،‬موضوعي است که در‬ ‫صفحه «سالمت خانواده» اين هفته به آن‬ ‫مي‌پردازيم‪.‬‬ ‫‪.1‬با همسرتان صادق باشيد‪ :‬زن و شوهر بايد‬ ‫کامال از عالقه به يکديگر مطمئن باشند و‬ ‫براي هر ‪ 2‬ثابت شده باشد که صادقانه و با‬ ‫همه وجود به زندگي مشترک خود پايبندند‬ ‫و براي حفظ و تحکيم آن تالش مي‌کنند‪.‬‬ ‫تنها در اين صورت است که مي‌توان مطمئن‬ ‫بود دريافت‌کننده انتقاد‌هاي جنسي‪ ،‬همان‬ ‫پيامي را دريافت خواهد کرد که ارسال‌کننده‬ ‫پيام‪ ،‬مد نظرش بوده است؛ يعني تالش براي‬ ‫تفاهم بيشتر‪ .‬همچنين زن و شوهر نبايد از‬ ‫بيان انتقاد جنسي خود هدفي جز بهبود روابط‬ ‫زناشويي داشته باشند‪ .‬نبايد انتقاد جنسي به‬ ‫ابزاري براي انتقام‌جويي يا سلطه‌طلبي يا‬ ‫باج‌گيري از همسر مبدل شود‪.‬‬ ‫‪.2‬از انتقاد‌هاي کلي و مبهم بپرهيزيد‪:‬‬ ‫بيان جمله‌هايي از اين قبيل که «روابط ما‬ ‫کسالت‌بار شده» يا «من ناراضي‌ام» خيلي‬ ‫کلي است و طبيعتا مناسب نيست‪ .‬زوجين‬ ‫بايد براي يکديگر بسيار ريز و جزيي‪ ،‬مصداق‬ ‫مشکل يا موردي را که ناراحت‌کننده است‪،‬‬

‫بيان کنند؛ چون تنها در اين‌صورت است که‬ ‫طرف مقابل متوجه مي‌شود احيانا چه چيزي‬ ‫را بايد تغيير بدهد يا اصالح کند‪.‬‬ ‫‪.3‬از انتقادهاي نامعقول بپرهيزيد‪ :‬انتقاد بر‬ ‫پايه شنيده‌ها‪ ،‬باورها و تصورات‪ ،‬فيلم‌هاي‬ ‫مستهجن‪ ،‬ماهواره يا ادعاهاي سودجويان نيز‬ ‫بي‌پايه و بي‌نتيجه است‪ .‬زوجين بايد بر پايه‬ ‫شناخت از توانايي‌ها و استعداد‌هاي يکديگر‬ ‫از هم توقع داشته باشند زيرا تنها در اين‌صورت‬ ‫است که مي‌توانند از زندگي زناشويي احساس‬ ‫رضايت واقعي داشته باشند‪.‬‬ ‫‪.4‬از ظاهر يکديگر انتقاد نکنيد‪ :‬از طرح‬ ‫انتقاد درباره اندام تناسلي‪ ،‬اندازه يا قوام و‬ ‫رنگ آن و نظاير اينها بپرهيزيد زيرا همسرتان‬ ‫ممکن است با جراحي‌هايي دشوار و پياپي و‬ ‫پرعارضه هم نتواند به تغييرات دلخواه و مورد‬ ‫نظر شما دست يابد‪.‬‬ ‫‪.5‬از انتقاد‌هاي آمرانه و شروع جمالت‬ ‫با ضمير دوم شخص مفرد بپرهيزيد‪ :‬بيان‬ ‫جمالتي نظير اينکه «تو بايد بفهمي که ‪....‬‬ ‫رفتارهاي تو وقتي که‪ »....‬فقط به تشديد‬ ‫اختالفات دامن مي‌زند‪ .‬به جاي اين‌گونه‬ ‫جمالت‪ ،‬بهتر است از عباراتي که پيام‬ ‫دلنشين‌تري دارند استفاده کنيد‪« :‬من احساس‬ ‫آرامش و رضايت بيشتري دارم وقتي که ‪»...‬‬ ‫و نظاير آن‪.‬‬ ‫‪.6‬از انتقاد‌هاي تحقيرکننده و تهديدکننده‬ ‫پرهيز کنيد‪ :‬جمالتي مانند «زندگي ما به‬ ‫آخر خط رسيده‪ ...‬تو ديگه تغيير نمي‌­کني‪...‬‬ ‫ديگه ادامه اين زندگي معنا نداره‪ ...‬تو اصال‬ ‫زن نيستي‪ »...‬و نظاير آن فقط به خراب‬ ‫کردن مسيرهاي احتمالي و باقيمانده تفاهم و‬ ‫بهبود روابط زناشويي مي‌انجامد و هيچ سود‬ ‫ديگري ندارد‪.‬‬ ‫‪.7‬از انتقاد در زمان و مکان نامناسب‬ ‫بپرهيزيد‪ :‬وقتي دلخوري و اختالف وجود‬ ‫دارد يا زماني که همسرتان اصال انتظار شنيدن‬ ‫جمالت سرد را ندارد يا در حين يک رابطه‬ ‫زناشويي‪ ،‬طرح انتقاد مي­‌تواند بسيار مخرب‬ ‫باشد و نتايج معکوسي به بار آورد‪.‬‬ ‫‪.8‬از مقايسه بپرهيزيد‪ :‬هرگز همسرتان را با‬ ‫همسر قبلي يا همسر ديگران يا زنان و مردان‬ ‫ديگر مقايسه نکنيد‪ .‬اين کار جز کاهش‬ ‫اعتمادبه‌نفس او و لجاجت و سوءظن او به‬ ‫شما ثمره ديگري نخواهد داشت‪ .‬زوجين بايد‬ ‫با شناخت کامل از يکديگر درباره آنچه که به‬ ‫آن تمايل دارند با هم صحبت کنند‪ .‬و باالخره‬ ‫نکته آخر اينکه گاهي اوقات به جاي استفاده‬ ‫از کالم انتقادي بهتر است عمال و به صورت‬ ‫رفتاري‪ ،‬آنچه را که مي­خواهيد ابراز کنيد و از‬ ‫اين طريق به بهبود روابط زناشويي‌تان کمک‬ ‫کنيد‪.‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

147


‫‪146‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫طرز تهیه بادمجان با سس ماست‬

‫طرز تهیه پاستای میگو‬

‫طرز تهیه بادمجان با سس ماست ‪ ،‬دسری مخصوص افطاری‬

‫قبل از سرو پاستای میگو ‪ ،‬گشنیز و آووکادو را هم اضافه کنید‬ ‫مواد الزم برای پاستای میگو ‪:‬‬ ‫‪ ۵۵۰‬گرم‬ ‫پاستا ‬ ‫‪ ۵۵۰‬گرم‬ ‫میگوی خام و پوست کند ه‬ ‫نصف قاشق چایخوری‬ ‫پودر فلفل چیلی ‬ ‫یک چهارم قاشق چایخوری‬ ‫ک‬ ‫* نم ‬ ‫گوشت به تکه های ‪ ۳‬سانتی متری بریده شو د ‪ ۴‬برش (حدود ‪ ۸۵‬گرم)‬ ‫یک سوم فنجان‬ ‫پیاز قرمز خرد شد ه‬ ‫یک سوم فنجان‬ ‫فلفل دلمه قرمز خرد شد ه‬ ‫یک سوم فنجان‬ ‫فلفل دلمه زرد خرد شد ه‬ ‫‪ ۲‬عدد‬ ‫پیازچه خرد شد ه‬ ‫‪ ۱‬عدد‬ ‫آووکاد و‬ ‫یک چهارم فنجان‬ ‫گشنیز خرد شد ه‬ ‫* نمک (کمی هم نمک برای پخت پاستا)‬ ‫مواد الزم برای سس پاستای میگو ‪:‬‬ ‫‪ ۱‬قاشق چایخوری‬ ‫ل‬ ‫خرد ‬ ‫‪ ۲‬قاشق غذاخوری‬ ‫آبلیموی تاز ه‬ ‫‪ ۱‬قاشق غذاخوری‬ ‫ب‬ ‫سرکه سی ‬ ‫‪ ۱‬قاشق چایخوری‬ ‫و‬ ‫خالل پوست لیم ‬ ‫یک چهارم قاشق چایخوری‬ ‫ک‬ ‫نم ‬ ‫‪ ۲‬قاشق غذاخوری‬ ‫ن‬ ‫روغن زیتو ‬

‫• تعداد‪ 5 :‬نفر‬ ‫• زمان تهیه‪ 20 :‬دقیقه‬ ‫• زمان پخت‪ 30 :‬دقیقه‬ ‫• خوراک‪ :‬خاورمیانه‬ ‫مواد الزم ‪:‬‬ ‫‪ 4‬عدد (حدود یک کیلوگرم)‬ ‫ط‬ ‫بادمجان متوس ‬ ‫سه پیمانه‬ ‫ی‬ ‫روغن سرخ کردن ‬ ‫یک عدد‬ ‫ب‬ ‫عصاره مرغ حل شده در یک پیمانه آ ‬ ‫کمی‬ ‫ک‬ ‫نم ‬ ‫کمی‬ ‫فلفل سیا ه‬ ‫نصف پیمانه (‪ 125‬گرم)‬ ‫ت‬ ‫ماس ‬ ‫‪ 3‬قاشق غذاخوری‬ ‫ک‬ ‫شیرخش ‬ ‫‪ 2‬حبه‬ ‫سیر رنده شد ه‬ ‫‪ 50‬گرم‬ ‫پیاز خرد و سرخ شد ه‬ ‫طرز تهیه ‪:‬‬ ‫بادمجان‌ها را از طول برش دهید و سپس آن را به بخش های کوچک تر تقسیم کنید‪.‬‬ ‫داخل تابه روغن بریزید و روی حرارت مالیم گرم کنید‪ .‬بادمجان‌ها را بریزید و تفت دهید‬ ‫تا طالیی شوند‪ .‬سپس آنها را روی دستمال کاغذی حوله ای بگذارید تا روغن اضافه شان‬ ‫گرفته شود‪.‬‬ ‫بادمجان‌های سرخ شده را در سینی فر بچینید‪ ،‬روی آنها نمک و فلفل سیاه بپاشید و عصاره‬ ‫مرغ حل شده در آب را روی آنها بریزید‪ .‬سینی را به مدت ‪ 15‬تا ‪ 20‬دقیقه در فر با دمای‬ ‫‪ 180‬درجه فارنهایت قرار دهید‪ .‬سپس از فر خارج کنید و کنار بگذارید‪.‬‬ ‫ماست‪ ،‬شیر و سیر را با یکدیگر مخلوط کنید و آنها را روی بادمجان‌ها بریزید‪.‬‬ ‫آن را با پیاز سرخ کرده تزئین و گرم سرو کنید‪.‬‬

‫طرز تهیه پاستای میگو ‪ :‬میگو را در‬ ‫نمک و پودر فلفل چیلی خوابانده و‬ ‫داخل یخچال بگذارید تا طعم دار‬ ‫شود‪ .‬در همین زمان پاستا و بقیه‬ ‫ساالد را درست کنید‪ .‬یک قابلمه‬ ‫بزرگ آب نمک بگذارید جوش‬ ‫بیاید (در هر دو لیتر آب ‪ ۱‬قاشق‬ ‫غذاخوری نمک اضافه کنید) در‬ ‫حالی که آب دارد گرم می شود‪،‬‬ ‫گوشت ها را سرخ کنید‪ .‬گوشت ها‬ ‫را در یک ماهیتابه کوچک روی‬ ‫حرارت متوسط بگذارید‪ .‬تا زمانی‬ ‫که رنگ گوشت قهوه ای روشن شود به طبخ آن ادامه بدهید‪ .‬بعد گوشت ها را از ماهیتابه‬ ‫درآورده و در یک بشقاب روی دستمال کاغذی قرار بدهید تا روغن های آن خارج شود‪.‬‬ ‫گوشت را تا زمانی قهوه ای شود تفت دهید حرارت را کمی زیاد کرده و میگو را داخل‬ ‫ماهیتابه بریزید‪ .‬برای چند دقیقه آن را تفت بدهید‪ .‬میگو ها را با حرارت بیشتر تفت بدهید‬ ‫وقتی آب جوش آمد‪ ،‬پاستاها را اضافه کرده و بگذارید بپزد‪( .‬زمان الزم برای طبخ آن یک یا‬ ‫دو دقیقه کمتر از چیزی است که روی‬ ‫بسته پاستا ذکر شده) همه مواد الزم‬ ‫سس را با هم در یک شیشه ریخته و‬ ‫درب آن را ببندید و خوب هم بزنید‬ ‫تا مخلوط شود‪ .‬وقتی پاستا آماده‬ ‫شد‪ ،‬آن را با آب سرد آبکشی کرده و‬ ‫در یک کاسه بزرگ بریزید‪ .‬سس را‬ ‫اضافه کرده و با میگو‪ ،‬گوشت‪ ،‬فلفل‬ ‫دلمه و پیاز را خوب ترکیب کنید‪.‬‬ ‫درست قبل از سرو گشنیز و آووکادو‬ ‫را هم اضافه کنید‪.‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

145


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

144


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

143


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

142


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

www.SafaRenovation.com

141


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

140


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

139


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

138


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

137


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

136


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

135


‫‪134‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آذر‬ ‫در حال حاضر تصورات رویایی از تجربیات عملی جالب تر به‬ ‫نظر می رسند‪ ،‬اما این سخن بدین معنی نیست که شما تالش می‬ ‫کنید تا اتفاقی بیفتد‪ .‬حتی اگر شما قب ً‬ ‫ال در دوستی هایتان ثابت‬ ‫قدم بوده باشید‪ ،‬ولی امروز دوست دارید عضو جدیدی را برای‬ ‫تفریح کردن معرفی کنید‪ .‬متاسفانه بهتر است بعضی از رویاها را‬ ‫فراموش کنید‪ ،‬بنابراین قبل از اینکه افکارتان را با دیگران در‬ ‫میان بگذارید در موردش فکر کنید‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام‬ ‫دوست***تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست واله و شیداست دایم همچو بلبل در‬ ‫قفس***طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست تعبیر‪ :‬در کمک و خدمت به دیگران از هیچ‬ ‫چیزی مضایقه نمی کنید‪ .‬برای دوست خوب جان خود را هم فدا می کنید اما انتظار نداشته باشید‬ ‫دوستانتان هم مثل شما رفتار کنند‪ ،‬زیرااینخصلت شماست‪ .‬کمی در خدمت دل خودتان باشید و‬ ‫فکری برای درد خودتان بکنید‪.‬‬

‫دی‬ ‫اگر به این فکر می کنید که امروز در خانه بمانید و پای آن‬ ‫تلویزیون لعنتی بنشینید کامال در اشتباهید‪ .‬باید امروز را همراه‬ ‫با دوستانتان بگذرانید‪ ،‬با هم به رستوران یا پیک نیک بروید‬ ‫یا بازی مورد عالقه تان را انجام دهید؛ حوصله این کارها را‬ ‫ندارید؟ پس در خانه دور هم جمع شوید و یک روز پر سر و‬ ‫صدا و لذت بخش را با هم بگذرانید‪ .‬یک مشکل اقتصادی‬ ‫کوچک نشان می دهد که در برنامه ریزی خرج های روزانه‬ ‫خود خیلی خوب عمل نمی کنید‪ ،‬باید سعی کنید تعادل الزم را‬ ‫بین دخل و خرجتان به وجود بیاورید‪ .‬امروز می توانید به عمق‬ ‫احساسات کسی که شما را دوست دارد پی ببرید‪ .‬اگر مجرد هستید امروز قدرت این که دل هر کسی‬ ‫که می خواهید را به دست بیاورید خواهید داشت‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬روزگاریست که سودای بتان دین‬ ‫من است***غم این کار نشاط دل غمگین من است دیدن روی تو را دیده جان بین باید***وین کجا‬ ‫مرتبه چشم جهان بین من است‬

‫بهمن‬ ‫نگرانی هایی که در رابطه با سالمت خود دارید اگر بخواهید‬ ‫یک چک آپ کامل انجام دهید بخش عمده روز شما را به خود‬ ‫اختصاص خواهد داد‪ .‬اما مطمئن باشید در نهایت جوابی که‬ ‫می گیرید این خواهد بود‪ :‬باید کمی در روش زندگی خود تغییر‬ ‫ایجاد کنید‪ ،‬به ورزش و پیاده روی بروید و رژیم غذاییتان را‬ ‫تغییر دهید‪ .‬پس وقت آن رسیده که قورباغه تان را قورت داده‬ ‫و برای کارهایی که مدت هاست پشت گوش می اندازید برنامه‬ ‫ریزی کنید‪ .‬امروز کمی دعوایی هستید و به همیتن دلیل ممکن‬ ‫است عشقتان را به خاطر کارهایی که نکرده مورد مواخذه قرار‬ ‫دهید‪ .‬بجای حرف زدن با دقت بیشتری گوش کنید و چیزهایی یاد خواهید گرفت که رابطه تان را‬ ‫برای همیشه عوض خواهند کرد‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد***یک‬ ‫نکته از این معنی گفتیم و همین باشد‬ ‫از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار***صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد‬

‫اسفند‬ ‫شما احساس می کنید به خوبی از پس انجام دادن کارهای‬ ‫سخت خود برآمده اید‪ ،‬ولی مورد تشویق واقع نشده اید‪ .‬هم‬ ‫اکنون اگر قرار است مسئولیت های بیشتری را تقبل کنید‪ ،‬بدون‬ ‫اینکه برای خود احساس تاسف کنید و یا به اطرافیان تان ُغر‬ ‫بزنید‪ ،‬فقط کارتان را انجام دهید‪ .‬این جریان آنقدر که شما برای‬ ‫خود گنده کرده اید بغرنج نیست! شما حتی اگر نتوانید به زودی‬ ‫نتیجه کارتان را ببینید ولی باز هم دوست دارید بیشتر تالش‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است***شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است ای‬ ‫نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای***کت خون ما حاللتر از شیر مادر است تعبیر‪ :‬کسی می خواهد با‬ ‫وعده و وعید شما را گول بزند‪ ،‬بسیار مراقب باشید‪ .‬درآمد حالل و کم را به درآمد حرام و زیاد ترجیح‬ ‫دهید‪ ،‬در کالمتان ذکر خداوند را فراموش نکنید تا شما را از فقر به پادشاهی برساند‪ .‬برای رسیدن به‬ ‫مراد باید هفت خوان رستم را طی کنید‪ .‬قناعت کنید تا زندگی برایتان از شکر هم شیرین تر شود‪.‬‬


‫‪133‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مرداد‬

‫مهر‬

‫شما دارید چیزی را خلق می کنید و اول راه هستید اما اگر می‬ ‫خواهید تغییری ایجاد کنید باید صبور باشید‪ .‬شاید بخواهید‬ ‫در مورد شروع کار جدیدتان با دیگران صحبت کنید اما دالیل‬ ‫درستی نداشته باشید ‪ .‬حتی اگر بین آنچه می خواهید انجام‬ ‫دهید و آنچه ناچار به انجام آن هستید مانده اید ‪ ،‬انجام هر‬ ‫عمل مثبتی عاقالنه تر از منتظر شانس بهتربودن برای بیان‬ ‫خصوصیات فردی شما است‪.‬‬

‫حواستان جمع باشد چون امروز یک نفر برای دوست شدن با‬ ‫شما پیشقدم می شود‪ .‬ممکن است این شخص تمام حرفهای‬ ‫شما را باور کند و همین موضوع اوضاع را پیچیده می کند‪ ،‬برای‬ ‫اینکه شما نمی توانید بفهمید که چه چیزی نادرست است‪ .‬اما‬ ‫اختالف نظرها هم می تواند باعث بروز مشکل بشود‪ .‬بنایراین‬ ‫قبل از اینکه با این فرد یک ارتباط طوالنی مدت را شروع کنید‬ ‫حقایق را بررسی کرده و در مورد آنها اطمینان حاصل کنید‪.‬‬

‫حافظ می گوید ‪ :‬آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند***آیا بود‬ ‫که گوشه چشمی به ما کنند دردم نهفته به ز طبیبان مدعی***باشد که از خزانه غیبم دوا کنند تعبیر‪:‬‬ ‫ناامید نباش‪ .‬دست روی دست گذاشته ای در صورتی که باید خودت همت کنی و خداوند هم به تو‬ ‫کمک می کند‪ .‬جفا پیشه نباش‪ .‬کسی که فتنه ها را به پا کره به زودی رسوا می شود‪ .‬حسودان نمی‬ ‫گذارند تو به مراد دلت برسی‪ .‬گاهی هم وقت خود را صرف عبادت کن تا رضای خداوند شامل‬ ‫حالت شود‪.‬‬

‫حافظ می گوید ‪ :‬حاصل کارگه کون و مکان این همه‬ ‫نیست***باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست از دل و جان شرف صحبت جانان غرض‬ ‫است***غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست تعبیر‪ :‬مسئله به این کوچکی را بزرگ نکن‪.‬‬ ‫چند صباحی را که زنده ای خوش باش و به اطر مسائل کوچک خود را آزار نده‪ .‬می خواهی همه چیز‬ ‫را بدون هیچ سعی و تالشی به راحتی به دست بیاوری‪ .‬در راه خدا قدم نمی گذاری ولی انتظار بهشت‬ ‫داری‪ .‬نامت نیکوست به عاقبت کاری که می کنی فکر کن‪.‬‬

‫شهریور‬ ‫شما در این روزها دارای مشغولیات بسیاری هستید و از این‬ ‫همه فعالیت خسته شده اید‪ .‬توصیه می کنیم تمام کارهایتان را‬ ‫متوقف کنید زیرا شما برای انجام بعضی از کارهایتان حوصله و‬ ‫رغبت ندارید به همین دلیل بیش از پیش خسته می شوید‪ .‬بهتر‬ ‫است کارهایی را که مایل به انجام دادن هستید از کارهایی که‬ ‫تمایلی برای انجام شان ندارید جدا کنید‪ .‬زیرا انرژی را که برای‬ ‫آن کار می گذارید اگر برای کار دیگری هزینه کنید نتیجه های‬ ‫بهتری خواهد داشت‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬سمن بویان غبار غم چو‬ ‫بنشینند بنشانند***پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند به‬ ‫فتراک جفا دل ها چو بربندند بربندند***ز زلف عنبرین جان ها چو بگشایند بفشانند تعبیر‪ :‬با یک‬ ‫اتفاق کوچک خیلی زود از پا در می افتی و فکر می کنی دیگر کارت تمام است‪ .‬همه ی کارهایت‬ ‫نیمه تمام باقی مانده است‪ .‬خودت می دانی اگر اراده کنی همیشه بهترین ها مال توست ولی تنبلی‬ ‫کرده و تدبیر کارت را به دست دیگری می سپاری‪ .‬خودت را کنار نکش و همیشه در میدان کار و‬ ‫کوشش باش‪ .‬تو موفق می شوی‪.‬‬

‫آبان‬ ‫وقت آن رسیده است که منطقه امن خود را ترک کرده و همراه‬ ‫با کمی ریسک پذیری شانستان را امتحان کنید‪ .‬کنترل شور و‬ ‫هیجانتان کاری دشوار خواهد بود و می خواهید ایده های تازه‬ ‫ای که شما را به وجد آورده اند را با همه در میان بگذارید‪ .‬به‬ ‫طور معمول احساسات خود را به سادگی بیان نمی کنید‪ ،‬اما‬ ‫امروز دلتان می خواهد به روی بام رفته و با صدای بلند آنها‬ ‫را فریاد بزنید‪ .‬به خواب هایی که دیده اید فکر کنید‪ ،‬آنها می‬ ‫توانند ایده هایی جدید را در ذهن شما زنده کنند و همچنین‬ ‫احساساتی که اطرافیان نسبت به شما دارند را به شما نشان دهند‪.‬‬ ‫در زمانی بسیار مناسب برای یافتن عشق زندگی خود هستید‪ ،‬تنها کافی است حرف بزنید و خواسته‬ ‫هایتان را بیان کنید‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست***در حق ما هر چه‬ ‫گوید جای هیچ اکراه نیست در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست***در صراط مستقیم ای‬ ‫دل کسی گمراه نیست‬


‫‪132‬‬ ‫فروردین‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫فال هفته‬

‫خرداد‬

‫به نظر می رسد امروز تمرکز کردن روی کار خیلی راحت تر از‬ ‫امروز به دنیای ناشناخته ها سفر کنید و از بودن در جاهایی که‬ ‫همیشه می رسد اما این فرض واقعیت ندارد‪ .‬چرا که افکارتان‬ ‫تاکنون نبوده اید و فکر کردن به مسایلی که تاکنون به آن فکر‬ ‫از کنترل شما خارج شده اند و خیلی سخت است که دوباره‬ ‫نکرده اید‪ ،‬لذت ببرید‪ .‬از امروز تا چند ماه آینده نگاه شما به‬ ‫کنترل آنها را بدست آورید‪ .‬با این وجود خوب است امتحان‬ ‫دنیا و رویدادهای آن تغییر خواهد کرد‪ .‬این توان را دارید تا‬ ‫کنید‪ .‬متاسفانه اگر سعی کنید فقط وقت گذرانی کنید ممکن‬ ‫عمیق تر و آ گاهانه تر به مسایل نگاه کنید و درک بسیار بهتری‬ ‫است با دوست یا همسرتان درگیر شود چرا که او نظر دیگری‬ ‫نیز از دنیا داشته باشید‪ .‬ارتباط های خود را بهبود دهید‪ .‬از‬ ‫درباره کاری که باید انجام دهید دارد‪ .‬تا آنجا که ممکن است‬ ‫این که زمان خود را به تمرکز روی مسایل ارزشمند زندگی می‬ ‫در اوایل روز مفید و موثر واقع شوید تا بتوانید بعداز ظهر با‬ ‫گذارید‪ ،‬ناراحت نباشید‪ .‬این مساله به شما کمک می کند تا‬ ‫کسی که دوستش دارید اوقات خوشی را سپری کنید‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬پیرانه سرم عشق جوانی به سر‬ ‫نگاهتان به دنیا تغییر کند‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬دل می رود ز دستم صاحب دالن خدا را***دردا که راز‬ ‫افتاد***وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر***ای دیده نگه کن‬ ‫پنهان خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز***باشد که بازبینیم دیدار آشنا را‬ ‫که به دام که درافتاد تعبیر‪ :‬اتفاقی افتاده که باعث شده به خود بیایی و از خواب غفلت بیدار شوی‪.‬‬ ‫تعبیر‪ :‬کاری را که می خواهید انجام بدهید پنهان کنید‪ .‬کار را هر چند کوچک است بزرگ بدانید‪،‬‬ ‫کارهای گذشته را جبران کن‪ .‬در گذشته تجربه های زیادی به دست آورده ای که در آینده همگی به‬ ‫خیال پردازی را کنار بگذارید و وقت را غنیمت شمارید تا صاحب مقام و منزلت شوید‪ .‬روزگار‬ ‫دردت خواهند خورد‪ .‬کدورت های قدیمی را فراموش کن‪ .‬با ابطنی خوب و خوش زندگی کن و این‬ ‫تنگدستی به پایان رسیده و زمان آسایش است‪ .‬عمرتان طوالنی است وضعیت فعلی تان تغییر می کند‪.‬‬ ‫اتفاق را به فال نیک بگیر‪.‬‬

‫اردیبهشت‬

‫تیر‬

‫اکنون برای شما سخت است که به حسهای عادی خود اطمینان‬ ‫کنید‪ ،‬برای اینکه حتی سخت کار کردن هم به نظر شما مثل‬ ‫تصورات درونی شما اکنون بسیار قوی شده اند‪ ،‬اما آنها از‬ ‫تفریح است‪ .‬نگرش مثبت شما قابل ستایش است‪ ،‬اما تشخیص‬ ‫تفسیر شدن سر باز می زنند‪ .‬و این موضوع می تواند فاصله‬ ‫دادن اینکه تصورات شما درست است یا نه نیز از اهمیت ویژه‬ ‫عمیقی بین شما و آن کس که دوست دارید ایجاد کند‪ .‬به جای‬ ‫ای برخوردار است‪ .‬شما از دو دیدگاه متفاوت به جهان نگاه می‬ ‫اینکه خودتان را ناامید کنید‪ ،‬از نعمت های زود گذری که به‬ ‫کنید‪ .‬یک دیدگاه شما همه چیز را خوب می بیند و در دیدگاه‬ ‫دستتان رسیده قبل از اینکه تمام شود استفاده کنید‪.‬‬ ‫دیگرتان برعکس همه چیز به نظر بد می آید‪ .‬باید بفهمید که‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬خیز و در کاسه زر آب طربناک‬ ‫بین این دو کدام یک درست دارد‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬به دام‬ ‫انداز***پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز عاقبت منزل‬ ‫زلف تو دل مبتالی خویشتن است***بکش به غمزه که اینش‬ ‫ما وادی خاموشان است***حالیا غلغله در گنبد افالک انداز تعبیر‪ :‬بسیار انسان ناامیدی هستید و به سزای خویشتن است گرت ز دست برآید مراد خاطر ما***به دست باش که خیری به جای خویشتن‬ ‫جای کردار و عمل خوب صحبت از غم و غصه می کنید برای موفقیت اول اشک و آه را از خود دور است تعبیر‪ :‬با هر کس طرح دوستی نریز که هر چه صدمه دیده ای از دوست بد بوده است‪ .‬در عشق‬ ‫کرده و برای چیزی که ماندنی نیست غصه نخورید‪ .‬دلتان وقتی شفا پیدا می کند که سر بر آستان حق شکست خورده ای‪ .‬اما همه چیز دوباره رو به راه می شود‪ .‬عشق پاک و بی آالیشت را نصیب هر‬ ‫بنهید‪ .‬بدبینی را دور بریزید و دلتان را مثل آینه صیقل بدهید‪.‬‬ ‫کسی نکن زیرا آنان ظاهر خوب و باطنی تیره دارند‪ .‬در زمان احتیاج هم در هر خانه ای را نزن که‬ ‫حاجت تو در زور بازویت می باشد‪.‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

131


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

130


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

129


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

128


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

127


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

126


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

125


‫‪124‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۳‬سوالی که در‬ ‫اولین جلسه‬ ‫آشنایی حتم ًا باید‬ ‫بپرسید‬

‫اولین قرار با کسی که هنوز‬ ‫نمی‌شناسید بسیار هیجان‌انگیز‬ ‫به نظر می‌رسد‪ .‬اما اگر از نوع‬ ‫آدم‌های مضطرب باشید‪ ،‬این‬ ‫‪ ۳‬سوال می‌تواند کمکتان کند‬ ‫بتوانید معاشرتتان را خوب شروع‬ ‫کنید‪ .‬نظر ما این است که چه زن‬ ‫باشید و چه مرد فرقی نمی‌کند‪،‬‬ ‫دانستن پاسخ این سوال‌ها در‬ ‫ابتدای یک رابطه خیلی به‬ ‫کارتان می‌آید‪.‬‬

‫_____________________________‬

‫شاید از اینکه هر بار با آدم‌های مختلفی قرار‬ ‫بگذارید و هفته‌ها یا ماه‌هایتان را صرف‬ ‫شناختن او کنید‪ ،‬خسته شده‌اید‪ .‬احتما ً‬ ‫ال‬ ‫می‌دانید که به دنبال چه خصوصیاتی در‬ ‫فردمقابلتان هستید و چه رفتارهایی را‬ ‫می‌توانید و چه رفتارهایی را نمی‌توانید در‬ ‫رابطه تحمل کنید‪ .‬وقتی برای بار اول روبری‬ ‫کسی می‌نشینید احتما ً‬ ‫ال خیلی دوست دارید‬ ‫بدانید که آن ویژگی‌هایی که به دنبالش هستید‬ ‫را دارد یا نه‪ .‬اینکه به دنبال دوستی است یا‬ ‫ازدواج و اینکه سبک زندگی و آرزوهایش با‬ ‫شما جور است یا نه‪.‬‬ ‫این سه سوال به شما کمک می‌کند خیلی‬ ‫سریع هر فردی را ارزیابی کنید و بااینکه‬ ‫‪ ٪۱۰۰‬نیستند اما می‌توانند کمکتان کنند‬ ‫بفهمید که آیا آن فرد به دردتان می‌خورد و آن‬ ‫رابطه ارزش شروع کردن را دارد یا نه‪.‬‬ ‫سوال ‪ :۱‬آخرین رابطه‌ات چه زمانی بوده‬ ‫است؟‬

‫این در را به سمت سواالت دیگری باز‬ ‫می‌کند‪ :‬مثل اینکه در حال حاضر با کسی‬ ‫ارتباطی داری یا نه‪ .‬احتما ً‬ ‫ال دوست دارید‬ ‫بدانید که چه زمان آخرین ارتباط خود را برهم‬ ‫زده است چون الف) ممکن است هنوز او را‬ ‫دوست داشته باشد و باعث شود که از نظر‬ ‫احساسی نتواند در دسترس شما قرار گیرد‪،‬‬ ‫ب) ممکن است به طور ناگهانی تصمیم‬ ‫بگیرد به او برگردد و شما را با قلبی شکسته‬ ‫جا بگذارد‪ .‬قسمت دوم این سوال این است‬ ‫که‪ :‬چرا با فرد قبلی رابطه‌اش را تمام کرده‬ ‫است‪ .‬به دقت به حرف‌های او گوش دهید‪.‬‬ ‫اگر دیدید همه تقصیرها را به گردن کسی‬ ‫که قب ً‬ ‫ال در زندگی‌اش بوده می‌اندازد‪ ،‬به هیچ‬ ‫عنوان به او اعتماد نکنید‪.‬‬ ‫سوال ‪ :۲‬دوست داری طرف‌مقابلت چه‬ ‫ویژگی‌هایی داشته باشد؟‬ ‫به چیزهایی که می‌گوید خوب توجه کنید‬ ‫چون این منعکس کننده خصوصیات خود‬ ‫اوست‪ .‬اگر می‌گوید وفاداری برایش خیلی‬ ‫مهم است‪ ،‬احتما ً‬ ‫ال خودش هم آدم وفادار و‬ ‫متعهدی است‪ .‬خیلی از مردها بی‌وفایی را به‬ ‫گردن زنان می‌اندازند درحالیکه در واقعیت‬ ‫او با آن زن رفتار خوبی نداشته است و زن هم‬ ‫درمقابل خشمگین شده و دیگر به او تمایلی‬ ‫نشان نمی داده است‪.‬‬ ‫سوال ‪ :۳‬پنج سال آینده خودت را چطور‬ ‫می‌بینی؟‬ ‫این سوال الیه‌ای از واقعیت‌ها را برمال‬ ‫می‌کند‪ .‬اگر گفت فقط می‌خواهد مسافرت‬ ‫کند‪ ،‬بپرسید به کجا؟ اگر گفت می‌خواهد‬ ‫کوله‌پشتی‌اش را برداشته و به اروپا برود باید‬ ‫ببینید آن نوع زندگی خانه‌به‌دوشی با انتظارات‬ ‫شما جور درمی‌آید یا نه‪ .‬اگر می‌گوید نوه‌ها‬ ‫مهمترین قسمت زندگی هستند آیا فکر‬ ‫می‌کنید می‌خواهید زندگی‌تان را با این فرد‬ ‫قسمت کنید؟ اگر گفت قرارهای ورزشی‬ ‫منظمی که با دوستانش دارد قسمت مهمی‬ ‫از زندگی او را تشکیل می‌دهد‪ ،‬آیا می‌توانید‬ ‫تحمل کنید که شما در خانه تنها بوده و او به‬ ‫قرار با دوستانش بگذراند؟‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

123


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

122


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

121


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

120


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

647.739.9009

119


‫‪118‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۶‬دلیل اینکه همیشه گرسنه هستید‬ ‫تازه سر کار رسیده‌اید و یک‬ ‫ساعت نمی‌شود که صبحانه‌تان‬ ‫را خورده‌اید‪ ،‬پس چرا اینقدر‬ ‫گرسنه‌تان است؟‬ ‫اگر از اینکه مدام گرسنه هستید در تعجبید‪،‬‬ ‫بهتر است نگاهی به عادت‌های غذایی‌تان‬ ‫بینذازید‪ .‬این احتمال وجود دارد که‬ ‫برنامه‌غذایی‌تان بتواند علت این گرسنگی‌ها‬ ‫را برمال کند‪.‬‬ ‫موارد زیر می‌تواند دالیلی باشد که باعث‬ ‫می‌شود همیشه گرسنه‌تان باشد‪.‬‬ ‫به باکتری خوب نیاز دارید‬ ‫بااینکه عادت‌های غذایی تاثیر مهمی در‬ ‫تعیین سطح گرسنگی دارد اما بعضی جنبه‌های‬ ‫خاص آن هم دست طبیعت است‪ .‬پرخوری‬ ‫احساسی چیزی است که خیلی از ما با آن‬ ‫می‌جنگیم و یک محرک کمتر شناخته‌شده‬ ‫دیگر‪ ،‬باکتری موجود در معده است‪.‬‬ ‫تحقیقی که در ژورنال باکتریولوژی به چاپ‬ ‫رسید نشان داد که تریلیون‌ها میکروب در‬ ‫معده و روده ما زندگی می‌کنند که به غذاهایی‬ ‫که می‌خوریم واکنش نشان داده و درمقابل‬ ‫بر میزان و زمان گرسنگی ما تاثیر می‌گذارند‪.‬‬ ‫اگر احساس می‌کنید بیشتر از دوستانتان‬

‫گرسنه‌تان می‌شود‪ ،‬ممکن است به این دلیل‬ ‫باشد که شکمتان موادمغذی که برای سالم‬ ‫ماندن نیاز دارد را دریافت نمی‌کند‪.‬‬ ‫عدم توازن باکتری‌ها نه تنها می‌تواند سم‬ ‫تولید کند‪ ،‬بلکه می‌تواند بر تصمیمات غذایی‬ ‫شما هم اثر گذاشته‪ ،‬روحیه‌تان را تغییر دهد و‬ ‫اشتهایتان را زیاد کند‪ .‬میکروب‌های زشت را‬ ‫دور کرده و مقدار زیادی فیبر (حبوبات‪ ،‬موز‬ ‫و غالت) به بدنتان برسانید‪.‬‬ ‫به پروتئین بیشتری نیاز دارید‬ ‫گرسنگی فقط هشدار برای غذا نیست‪.‬‬ ‫بین مغز‪ ،‬جریان‌خون‪ ،‬معده و روده رابطه‬ ‫پیچیده‌ای وجود دارد‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬خیلی‬ ‫مهم است که فقط برای اینکه هوس‌های گاه‬ ‫و بیگاهتان را فرو بنشانید غذا بخورید‪ .‬باید‬ ‫بدنتان را با موادمغذی که نیاز دارد‪ ،‬ازجمله‬ ‫پروتئین سیر کنید‪.‬‬ ‫موادغذایی پرپروتئین مثل گوشت خالص‪،‬‬ ‫ماهی‪ ،‬تخم‌مرغ و سویا احساس سیری را‬ ‫در شما تقویت می‌کند‪ .‬در تحقیقی که در‬ ‫دانشگاه ‪ Purdue‬انجام گرفت مشخص شد‬ ‫که حتی یک وعده متشکل از ‪۱۳۰-۸۰‬‬ ‫گرم پروتئین خالص برای تحت‌تاثیر گذاشتن‬ ‫اشتها کافی است‪ .‬و آنهایی که در رژیم‌غذایی‬ ‫روزانه‌شان به میزان کافی از آن استفاده‬ ‫نمی‌کنند اشتهای بیشتری به خوردن دارند‪.‬‬

‫برای اینکه کمتر احساس گرسنگی کنید‪ ،‬چند‬ ‫مورد از موادغذیی مورداستفاده در روزتان را‬ ‫جایگزین کنید‪ .‬به طور مثال در صبحانه به‬ ‫جای سیریال‪ ،‬تخم‌مرغ آب‌پز بخورید‪.‬‬ ‫زیاد از کربوهیدات‌های تصفیه‌شده استفاده‬ ‫می‌کنید‬ ‫می‌خورید و می‌خورید و می‌خورید اما به‬ ‫نظر می‌رسد هیچ‌چیز گرسنگی‌تان را برطرف‬ ‫نمی‌کند‪ .‬نکته مهم‪ :‬هر چه که می‌خورید را‬ ‫یادداشت کنید‪ .‬اگر برنامه‌غذایی‌تان سرشار‬ ‫از انواع کربوهیدرات‌های بد باشد که خیلی‬ ‫زود در بدن تجزیه می‌شوند‪ ،‬احساس سیری‬ ‫نخواهید کرد‪.‬‬ ‫کربوهیدرات‌های تصفیه‌شده معمو ً‬ ‫ال مملو‬ ‫از قند و نگهدارنده هستند که همه اینها‬ ‫هورمون‌های گرسنگی‌تان را تحریک می‌کنند‪.‬‬ ‫مث ً‬ ‫ال غذاهای فست‌فود را در نظر بگیرید‪.‬‬ ‫بااینکه به نظرتان بسیار لذیذ هستند اما‬ ‫محتوی چربی ترانسی که دارند هورمون‬ ‫کنترل اشتها را در شما ضعیف می‌کند‪ .‬و‬ ‫بدتر اینکه میزان انسولین در بدن را هم باال‬ ‫می‌برند که باعث می‌شود گرسنه باشید و دلتان‬ ‫غذای بیشتری بخواهد‪.‬‬ ‫بنابراین سعی کنید این کربوهیدرات‌ها را‬ ‫در برنامه‌غذایی‌تان با موادغذایی مغذی‬ ‫جایگزین کنید‪.‬‬ ‫الکل می‌نوشید‬

‫دلیل دارد که بعد از چند گیالس نوشیدنی‬ ‫الکلی هوس پیتزا می‌کنید‪ .‬الکل سطح گرلین‬ ‫را در بدن باال می‌برد‪ :‬گرلین همان هورمون‬ ‫گرسنگی‌ است که اشتها را تنظیم کرده و‬ ‫انرژی را توزیع می‌کند‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬الکل به‬ ‫شدت سطح لپتین را در خون پایین می‌آورد‪.‬‬ ‫لپتین هورمون سیری است که برای جلوگیری‬ ‫از اشتها عمل می‌کند‪.‬‬ ‫اگر از اینکه آخر شب زنگ بزنید و غذا‬ ‫سفارش بدهید خسته شده‌اید‪ ،‬الکل را از‬ ‫برنامه‌غذایی روزانه‌تان حذف کنید‪.‬‬ ‫همیشه استرس دارید‬ ‫در بسیاری از موقعیت‌های استرس‌زا ممکن‬ ‫است اشتهایی به خوردن نداشته باشید‬ ‫اما وقتی استرس برایتان به صورت عادت‬ ‫روزانه درآید‪ ،‬همیشه احساس خستگی و‬ ‫بی‌حوصلگی خواهید داشت‪ .‬به همین دلیل‬ ‫به طور ناخودآ گاه به خوردن روی خواهید‬ ‫آورد‪ .‬باال رفتن سطح کورتیزول در بدن نشانه‬ ‫استرس مزمن در شماست که می‌تواند بیش از‬ ‫اندازه گرسنه‌تان کرده و دلتان همه جور غذا‬ ‫بخواهد‪.‬‬ ‫به جای اینکه خودتان را وقف یک‬ ‫رژیم‌غذایی غیرواقع‌بینانه کنید‪ ،‬سعی کنید‬ ‫این استرس را از زندگی‌تان بیرون کنید‪.‬‬ ‫استرس مشکالت بسیار زیادی برایتان به‬ ‫دنبال خواهد داشت مثل باال رفتن فشارخون‪،‬‬ ‫بیماری قلبی‪ ،‬افسردگی و … هرچقدر کمتر‬ ‫دلتان بخواهد هله‌هوله بخورید‪ ،‬فرد سالم‌تری‬ ‫هستید‪.‬‬ ‫یک داروی خاص مصرف می‌کنید‬ ‫یکی از عوارض‌جانبی بعضی از انواع‬ ‫داروها‪ ،‬اضافه شدن وزن است‪ .‬این می‌تواند‬ ‫دالیل مختلفی داشته باشد و در بعضی موارد‬ ‫حتی می‌تواند مثبت باشد‪ .‬ممکن است قب ً‬ ‫ال‬ ‫کم‌اشتها بوده‌اید و این دارو دوباره توانسته‬ ‫حس گرسنه شدن سالم را به شما برگرداند‪.‬‬ ‫حتی دارویی مثل آنتی‌هیستامین که بی‌ضرر به‬ ‫نظر می‌رسد می‌تواند باعث گرسنگی‌تان شود‪.‬‬ ‫هیستامین ترکیبی شیمیایی است که توسط‬ ‫بدن بعنوان واکنش التهابی (مث ً‬ ‫ال به آلرژی‌ها)‬ ‫ایجاد شده و اشتهایتان را سرکوب می‌کند‪.‬‬ ‫ازاینرو مصرف دارویی برای جلوگیری از‬ ‫عطسه می‌تواند سطح گرسنگی‌تان را باال ببرد‪.‬‬ ‫اگر نمی‌دانید چرا همیشه گرسنه‌تان است‪ ،‬با‬ ‫پزشکتان در این رابطه مشورت کنید و ببینید‬ ‫شاید بتواند یک داروی جایگزین برایتان‬ ‫تجویز کند‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

117


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

116


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

115


‫‪114‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫وی در این عمل تغییر جنسیت رحمش را‬ ‫خارج نکرد که این امر باعث شد وی بتواند‬ ‫باردار شود‪ .‬او امسال بعد از ‪ 10‬سال زندگی‬ ‫مشترک از همسرش جدا شد و چون همسر‬ ‫او یک دائم الخمر بود دادگاه حضانت سه‬ ‫فرزند آنها را به پدرشان توماس داده است‪.‬‬ ‫این روزها توماس خبر از عشق جدیدی‬ ‫میدهد که بار دیگر او را رسانه ای کرده‬ ‫است‪ .‬او عاشق پرستار بچه هایش شده و‬ ‫قصد دارد با او ازدواج کند‪ .‬امبر نیکالس که‬ ‫در حال حاضر به عنوان پرستار این خانواده‬ ‫پرحاشیه است قرار است همسر جدید این‬ ‫مرد باشد‪.‬‬ ‫توماس اولین عمل جراحی تغییر جنسیتش‬ ‫را ‪ 15‬سال پیش انجام داده است و میگوید‬ ‫اگرچه بارداری هیجان انگیز ترین تجربه‬ ‫زندگی او محسوب میشود اما این بار قصد‬ ‫دارد این وظیفه را به همسرش واگذار کند‪.‬‬ ‫پزشکان توصیه کرده اند اگرچه او به خاطر‬ ‫وجود رحم در بدنش قادر به بارداری است‬ ‫اما چون عمال یک مرد است این کار را‬ ‫نکند‪ .‬او ‪ 5‬سال پیش با انجام یک عمل‬ ‫جراحی تکمیلی موفق به تغییر جنسیت کامل‬

‫شد‪ .‬او گفته است قصد دارد همزمان با‬ ‫همسرش باردار شود و یک تولد عجیب را‬ ‫در خانواده اش رقم بزند‪.‬‬ ‫وی در مصاحبه اش در مورد ازدواج اولش‬ ‫میگوید‪ :‬طالق برای من تلخ ترین و آزار‬ ‫دهنده ترین تجربه زندگیم بود و امیدوار بودم‬ ‫بتوانم تا لحظه مرگ کنار نانسی بمانم اگرچه‬ ‫او این مسئله را غیر ممکن کرد اما همچنان‬ ‫یکی از دوستان من به حساب می آید و در‬ ‫زندگی من سهمی دارد‪ .‬این مرد در زمان‬ ‫نوجوانی و زمانیکه یک دختر بود در هاوایی‬ ‫محل زادگاهش به حرفه مدلینگ مشغول‬ ‫بوده است‪.‬‬

‫آیا گران ترین ماشین جهان را به‬ ‫چشم دیده اید؟‬ ‫گران ترین خودروی دنیا با قیمت ‪ ۲‬میلیون‬ ‫پوند در برتیانیا‪ .‬در ساخت قطعات این‬ ‫خودرو از پالتینیوم و طال استفاده شده است‪.‬‬


‫‪113‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫این دختر معروف عمداً مردان را به ایدز مبتال میکرد‬

‫ضربه شالق به خاطر شک در باکره بودن همسر‬

‫خواننده مشهور آلمانی این روزها درگیر یک پرونده جنجالی شده است‪ .‬نادژا در ‪۱۷‬سالگی‬ ‫باردار می شود و در آن زمان متوجه می شود که به ایدز مبتال شده است! او مدت ها با یک‬ ‫فوتبالیست سنگالی در ارتباط بود تا اینکه در بین سال های ‪ ۲۰۰۴‬تا ‪ ۲۰۰۶‬با افراد‬

‫یکی از دادگاه های مکه شخصی را به اتهام شک وتردید در باکره بودن همسرش به ‪20‬‬ ‫ضربه شالق محکوم کرد‪.‬روزنامه الشرق چاپ عربستان سعودی یک دادگاه در مکه مکرمه‬ ‫‪،‬شوهر یک زن را بدلیل تهمت بی دلیل وادعای باکره نبودن به ‪ 20‬ضربه شالق پیاپی‬ ‫محکوم نمود‪.‬به گزارش این روزنامه‪،‬همسر این مرد‪ ،‬گفته که شوهر وی درمقابل پدر او و‬ ‫بزرگان محله که برای آشتی آنان رفته بودند‪ ،‬به او بی احترامی کرده و با اینکه یک فرزند هم‬ ‫از او به دنیا آورده‪ ،‬با این جمله به او تهمت زده است‪:‬‬ ‫وقتی با این زن ازدواج کردم در شب زفاف متوجه شدم که این زن باکره نیست و این مساله‬ ‫را تا کنون مخفی نگه داشته ام و به کسی نگفتم‪.‬به گزارش پارس ناز وی خواستار مجازات‬ ‫شوهر خود شده است‪.‬بنابراین گزارش‪ ،‬متهم با تاکید بر صحت ادعای خود گفته است‪:‬‬ ‫درست است‪ ،‬من با این نیت که او باکره است با وی ازدواج نمودم اما شب زفاف پی بردم‬ ‫که او پیش تر ازدواج کرده و طالق گرفته است و خانواده ی او پیش از ازدواج ما‪ ،‬مرا از‬ ‫این قضیه آگاه نکرده بودند و این کار آنها نوعی خیانت محسوب می گردد‪.‬‬

‫دیگری نیز ارتباط پیدا می کند‪.‬‬ ‫به گزارش پارس ناز در تمامی این سال ها او با تمام مردانی که با او دوست می شدند رابطه‬ ‫جنسی برقرار می کند بدون اینکه از بیماری خود به آنها چیزی بگوید و همین کار او باعث‬ ‫می شود که تعدادی از این مردان به ایدز آلوده شوند‪.‬‬ ‫حاال دادگاه او را به جرم ارتباط با افراد مختلف بدون آگاه کردن آنها از بیماری خود‬ ‫محاکمه می کند‪ .‬نادژا در دادگاه اعالم کرد که قبول دارد قربانیانش را از این موضوع مطلع‬ ‫نکرده است اما هیچ کدام از آنها را مبتال به ایدز نکرده است و این موضوع را قبول ندارد‪.‬‬ ‫اگر دادگاه او را مجرم بداند بین ‪۶‬ماه تا ‪۱۰‬سال به زندان محکوم خواهد شد‪.‬‬ ‫زمانی که صحت باکره بودن زن و عدم ازدواج قبلی او تایید گشت‪ ،‬مشخص شد که این مرد‬ ‫با سخنان خود نزد پدر و بزرگان محله آن هم پس از تولد یک فرزند‪ ،‬قصد سوء استفاده از‬ ‫همسرش را داشته است‪ .‬این در حالی است که باکره بودن دختر و عدم ازدواج دوباره ی او‬ ‫در عقدنامه ی ازدواج درج شده است‪.‬متهم قادر به ارائه ی دلیل بر باکره نبودن همسرش‬ ‫نبوده؛ بنابراین و بنابر اقرار متهم مبنی بر اینکه وی پیش از این هم به همسرش تهمت زده‬ ‫بود و خود اعتراف هم شرعا دلیل اتهام می باشد‪ ،‬ونیز به دلیل انکار زن و عدم اثبات‬ ‫صحت این تهمت و سوگند او بر باکره بودنش‪ ،‬دادگاه مذکور حکم ‪ 20‬ضربه شالق پیاپی‬ ‫را برای آن مرد صادر نمود‪.‬‬

‫تغییر جنسیت اولین مرد باردار دوباره خبر ساز شد‬ ‫توماس بیتی مردی است که در سال ‪ 2008‬به خاطر حاملگی اش اولین مرد باردار دنیا لقب‬ ‫گرفت و تیتر اول رسانه های دنیا را به خود اختصاص داده بود‪ .‬او بعد از آن دو فرزند دیگر‬ ‫نیز به دنیا آورد‪ .‬به گزارش پارس ناز توماس مردی است که ذاتآ دختر متولد شده اما در سن‬ ‫‪ 20‬سالگی با تغییر جنسیت به یک مرد تبدیل شده است‪.‬‬ ‫توماس بیتی قبل از تغییر جنسیت و مرد شدن‬

‫ادامه در صفحه ‪114‬‬


‫‪112‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫خودروی سواری‪ ،‬لپ‌تاپ‪ ،‬گوشی آیفون و‪ ...‬افتاده بود‪ ،‬نصف همه اموال مشترکش را برای‬ ‫همسرش پست کرد و در یک کلیپ ویدئویی اعالم کرد‪« :‬لورای عزیزم‪ ،‬به خاطر ‪ 12‬سال‬ ‫زندگی زیبا در کنار هم‪ ،‬تو سزاوار نیمی از اموال من هستی‪».‬‬ ‫این شخص بعد از نصف کردن آیفون‪ ،‬مک پرو یا حتی تلویزیون‪ ،‬اقالم نصف شده را برای‬ ‫فروش برروی وبسایت "‪ "Ebay‬قرار داد‪.‬‬ ‫قیمت‌های فروخته شده این اشیاء نیز جالب به نظر می‌رسد‪ .‬همانطور که در تصاویر قابل‬ ‫مشاهده است تمام اشیاء به دو نیم تقسیم شده است‪.‬‬ ‫تلفن بی‌سیم زیمنس و آیفون ‪ 5‬به ترتیب با قیمت ‪ ۲۵.۵‬یورو و ‪ ۷۸‬یورو برای فروش ثبت‬ ‫شده‌اند‪ .‬تلویزیون اچ‌دی نصف شده سامسونگ نیز با قیمت ‪ ۱۳‬یورو و پخش کننده اچ‌دی‬

‫برای مدت زمان مشخص اجاره کرده و به همراه خود به شهر و به دیدار خانواده اش می برد‬ ‫و اعالم می کند که ازدواج کرده است و آن مرد هم همسر وی است!‬ ‫مدت هاست سایت های مختلفی برای اجاره دادن شوهر به این دختران نیز در چین افتتاح‬ ‫شده است و در حال فعالیت گسترده است‪ .‬مبلغ پرداختی دختران نسبت به مدت زمان اجاره‬ ‫متفاوت می باشد و در کل زمان سفر تمام هزینه ها از جمله خورد و خوراک برعهده دختر‬ ‫می باشد!‬

‫پاناسونیک نیز با قیمت ‪ ۷‬یورو برای فروش قرار گرفته است‪.‬‬ ‫این شخص حتی مک‌بوک گران قیمت خود را نیز نصف کرده و با قیمت ‪ ۸۱‬یورو برای‬ ‫فروش گذاشته است‪ .‬کاله ایمنی موتور نصف شده را نیز عالقمندان می‌توانند با قیمت ‪۳۴.۵‬‬ ‫یورو خریداری کنند‪.‬‬ ‫حال به بمب خبری رسیدیم‪ .‬این دوست عزیز حتی خودروی "‪ "Opel Corsa Sport‬خود‬ ‫را نیز نصف کرده و به قیمت ‪ ۶۰‬دالر برای فروش قرار داده است! جالب است بدانید که‬ ‫اکنون شخصی پیشنهاد ‪ ۱۱۰‬دالری برای خرید این خودروی نصف شده داده است‪.‬‬

‫کشوری که به دختران جوان شوهر اجاره می دهد!!‬ ‫در کشور چین با توجه با جمعیت زیاد این کشور بسیاری از افراد بخصوص دختران مجبور‬ ‫هستند برای پیدا کردن شغل مناسب به شهر های دیگر رفته و دور از خانواده زندگی کنند و‬ ‫از خانواده خود جدا شوند‪.‬‬ ‫این دختران بخاطر شرایط کاری و رقابتی که برای یافتن کار در چین وجود دارد مجبور‬ ‫هستند هر چندسال یکبار خانواده خود را ببیند‪ .‬از طرفی خانواده ها نیز اصرار دارند که‬ ‫فرزندانشان ازدواج کنند!‬ ‫به همین دلیل این دختران دست به کار عجیبی می زنند و برای خود شوهر کرایه می کنند!!‬ ‫درحقیقت این دختران زمانی که تصمیم دارند به دیدن خانواده خود بروند یک پسر یا مرد را‬

‫کشف سگ خارق العاده ‪ 12‬هزار ساله در سیبری!‬ ‫دانشمندان توانستند بقایای دست‌نخورده یک توله سگ سه ماهه را در نزدیک رودخانه‬ ‫«سیاالک» در منطقه سیبری پیدا کنند‪.‬‬ ‫بقایای تقریبا سالم توله سگی ماده به قدمت ‪ 12‬هزار و ‪ 450‬سال در حاشیه رودخانه‬ ‫«سیاالک» سیبری پیدا شده است که بسیار جالب توجه است‪.‬‬ ‫باستان‌شناسان معتقدند این سگ احتماال در اثر رانش زمین به درون آب سقوط کرده است‬ ‫و جان خود را از دست داده است‪ .‬پوست‪ ،‬استخوان‌ها‪ ‌،‬مو و اندام داخلی این حیوان به طرز‬ ‫خارق العاده ای هنوز سالم است‪.‬‬ ‫دانشمندان با مشاهده دو شاخه کوچک در دهان سگ ‪ 12‬هزار ساله متوجه شدند او سعی‬ ‫داشته با گاز زدن گیاهان اطراف رودخانه از سقوط به درون آب جلوگیری کند و زندگی‬ ‫خود را نجات دهد‪ .‬به گزارش آرکئولوژی‪ ،‬دو پژوهشگری که در این منطقه به دنبال بقایای‬ ‫ماموت‌ها بودند‌‪ ،‬عالوه بر جسد این سگ توانستند چند ابزار و سالح سنگی و استخوانی‬ ‫پیدا کنند‪ .‬به گفته اعضای این تیم تحقیقاتی‌‪ ،‬استخوان‌بندی این سگ به دلیل محافظت یخ‬ ‫از آن کامال سالم است و این اتفاقی بسیار نادر محسوب می‌شود‪.‬‬


‫‪111‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫شرکت چینی اوکیتل تصاویری از گوشی عجیب و پر رمز و راز خود منتشر کرده که می‌تواند‬ ‫نیاز کاربر را تا یک هفته بدون شارژ پاسخ دهد‪.‬‬ ‫این شرکت چینی باطری ‪ 10‬هزار میلی‌آمپری که ‪ 5‬برابر گوشی آیفون قدرت دارد را روی‬ ‫گوشی سری خود نصب‌کرده است‪ .‬این گوشی مطابق تصویر کمی چاق‌تر از سایر گوشی‌ها‬ ‫به نظر می‌رسد و از فناوری شارژ سریع نیز برخوردار است تا گوشی در کمترین زمان ممکن‬ ‫دوباره شارژ شود‪.‬‬ ‫دیجیتال اسپای گزارش داد این گوشی پهن‌تر و ضخیم‌تر از آیفون ‪( 6‬با باطری ‪1810‬‬ ‫میلی‌آمپری) و گلکسی سامسونگ است‪.‬این شرکت چینی امیدوار است تا سازندگان گوشی را‬ ‫ترغیب کند تا از باطری‌هایی با حجم بیشتر استفاده کنند تا دغدغه اصلی کاربران کمتر شود‪.‬‬

‫مردی که ‪ 100‬زن و ‪ 500‬بچه دارد!!‬ ‫«ابومبی دوم» یازدهمین سلطان از سلسله بافوت‌ها در کامرون ‪ 100‬زن و ‪ 500‬فرزند دارد‪.‬‬ ‫بنا بر سنتی دیرین در کامرون‪ ،‬هر سلطان جدید پس از مرگ سلطان قبلی همسران او را هم‬ ‫به ارث می‌برد و در نهایت سرنوشت سلطان جدید پس از ازدواج با ملکه اهمیت واقعی خود‬ ‫را پیدا می‌کند‬ ‫ر اساس یک اعتقاد کهن‪ ،‬ملکه مسن‌تر و با اقتدارتر می‌تواند دانش‌ خود را در اختیار‬ ‫پادشاه کامرون قرار دهد تا بتواند حکومتش را بهتر کنترل کند و در کنترل بهتر حکومت‬ ‫موفق و با اقتدار عمل کند‪.‬‬ ‫همسر سوم سلطان ابومبی ملکه کنستانس در این باره گفته است‪ :‬پشت سر هر مرد موفق‬

‫زنی سرسخت وجود داشته است‪ .‬هر پادشاه جوان تجربه چندانی ندارد و همسران مسن وی‬ ‫می‌توانند دانسته‌های خود را در اختیار او قرار دهند‪.‬‬ ‫سلطان ابومبی دوم نیز در این باره گفته است‪ :‬تضاد شدیدی بین سنت‌های دیرین و مدرنیته‬ ‫در کامرون وجود دارد‪ .‬ارزش‌های سنتی با ارزش‌های مدرن تفاوت‌های زیادی دارند و من‬ ‫سعی می‌کنم این تفاوت‌ها کمتر شود و در عین حال فرهنگ مردم کامرون را نیز حفظ کنم‪.‬‬ ‫جالب آنکه همسران جوان او به زبان انگلیسی و فرانسوی کامال مسلط هستند‪ .‬وی اضافه‬ ‫کرده است ‪ :‬اگرچه فرهنگ چند همسری در اروپا چندان مطلوب نیست اما نباید به زندگی‬ ‫پادشاهان و سنت‌های چند صد ساله قومیت‌ها بی‌تفاوت بود و نسبت به آن قضاوت کرد‪.‬‬ ‫ابومبی با وجود به ارث بردن ‪ 100‬زن و ‪ 500‬فرزند از پدرش‪ ،‬خود را سلطانی مدرن‬ ‫می‌داند و از این بابت به خود می بالد‪.‬‬

‫بفرمایید نان سنگک با طعم مارمولک!!‬ ‫احساس می کنید گرسنه اید‪ ،‬بوی نان مشامتان را پر می کند‪ ،‬به نانوایی می رسید‪ ،‬و هیچ‬ ‫چیز بیشتر از نان تازه به آدم نمی چسبد؛ یک قرص نان می خرید و با لذت و ولع مشغول‬ ‫خوردن می شوید و به جای نان گرم چیزی لزج و تلخ دهانتان را پر می کند‪ ،‬به داخل نان‬ ‫نگاه می کنید و یک مارمولک درست در میان نان قرار گرفته است‪.‬‬ ‫هر چند این اتفاق بسیار چندش آور می باشد و حال هر بیننده ای را خراب می کند اما‬ ‫در چند روز گذشته فضای مجازی سیستان و بلوچستان را پر کرده است‪ .‬ماجرای کشف‬ ‫مارمولک در یک قرص نان حکایت شهروندی است که با گالیه از این اتفاق در تماسی با‬ ‫مسئوالن مرکز بهداشت خواهان رسیدگی به این موضوع شد با این وجود هنوز مقام مسئولی‬ ‫در این رابطه این اتفاق را تایید نکرده اما عکس منتشر شده در فضای مجازی سیستان و‬ ‫بلوچستان تصویر مارمولکی در نان را نشان می دهد که باعث تعجب و ناراحتی شهروندان‬ ‫زاهدان شده است و عصبانیت آنها را برانگیخته است‪.‬‬ ‫عبدالرزاق پاکزاد مدیرگروه تخصصی بهداشت محیط و حرفه ای دانشگاه علوم پزشکی‬ ‫زاهدان در این خصوص گفت‪ :‬یکی از شهروندان زاهدان مارمولکی در نان مشاهده و با مرکز‬ ‫بهداشت تماس گرفت که بنده خواهان مشاهده نان از نزدیک شدم ولی تا کنون شخص مورد‬ ‫نظر نان را به بهداشت تحویل نداده است با این وجود مسئوالن بهداشت به تمام نانوایی‪‎‬های‬ ‫زاهدان سرکشی و بازدید داشته‪‎‬اند‪.‬‬ ‫وی با بیان اینکه هر سه ماه یکبار مسئوالن بهداشت از نانوایی های سطح شهر بازدید‬

‫و نظارت می کنند‪ ،‬بیان کرد‪ :‬در صورتی که شخص معترض نان را به ما تحویل دهد و‬ ‫شکایتش را به صورت کتبی عنوان کند با خبازی متخلف برخورد و پلمپ می شود‪.‬‬ ‫پاکزاد در ادامه افزود‪ :‬در صورتی که نان قابل اثبات نشود رای نهایی را قاضی پرونده صادر‬ ‫می کند در غیر اینصورت مسئولین بهداشت با سرکشی و بازدید از محل با مشاهده شرایط‬ ‫فیزیکی و بهداشتی ظن را بر این می گذارند که اتفاق افتاده است‪ .‬برخی با انتشار تصاویری‬ ‫در شبکه های اجتماعی سعی در بردن آبروی شخص یا اشخاصی دارند لذا نباید تا ثابت‬ ‫شدن موضوعی به آن موضوع دامن زد‪.‬‬

‫اقدام خنده دار و باورنکردنی مردی پس از جدایی از همسر!‬ ‫‪ :‬شخصی با نام‌کاربری "‪ "De Juli‬از شهروندان آلمان با فروش لوازم نصف شده خانه خود‬ ‫در فروشگاه آنالین ای‌بی باعث سر و صدای زیادی در جهان شده است و خود را سوژه‬ ‫رسانه ها کرده است‪.‬‬ ‫این شخصی آلمانی بعد از جدا شدن از همسر خود با الهام از این جمله "زن و شوهر دو نیمه‬ ‫یک سیب هستند"و برای انتقام از همسرش‪ ،‬در حرکتی باورنکردنی و خنده دار اقدام به‬ ‫نصف کردن کلیه اموال شخصی خود کرد‪.‬‬ ‫این مرد که در این اقدام عجیب و غریب از سر لجبازی با همسر سابقش با اره برقی به جان‬


‫‪110‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫ض را کشف کرد!‬ ‫کره‌شمالی داروی همه‌امرا ‌‬ ‫کره‌شمالی مدعي شد كه واکسن "بسیار موثری" برای درمان بیماری‌های "مرس"‪" ،‬ابوال"‬ ‫و "ایدز" کشف کرده است؛ بیماری‌هایی که علم پزشکی مدرن در درمان آنها ناتوان مانده‬ ‫است!‬ ‫به نقل از تنها خبرگزاری کره شمالی‪ ،‬گفته می‌شود این دارو که با نام "کومدانگ ‪ "2‬شناخته‬ ‫می‌شود‪ ،‬این توانایی را دارد تا هر بیماری‌ای از ایدز گرفته تا سرطان و حتی بیماری‌های‬ ‫ناشی از استفاده از کامپیوتر را درمان کند! این دارو که در شرکت داروسازی پیونگ یانگ‬

‫کره شمالی تولید شده و با این شعار که هر کسی حق سالمتی دارد ارائه می‌شود از مواد‬ ‫طبیعی چون جینسینگ تهیه شده است!‬ ‫در گزارش آژانس خبری دولتی کره شمالی آمده است‪ :‬کومدانگ ‪ ،2‬فعال کننده قوی‬ ‫سیستم ایمنی بدن است که در کره شمالی تولید شده و برای درمان بیماری‌های بدخیم مانند‬ ‫‪ ،SARS‬ابوال و ‪ MERS‬موثر است‪ .‬این در حالی است که این کشور منزوی زیرساخت‌های‬ ‫درمانی و بهداشتی ضعیفی دارد اما ادعا می‌کند که آزمایش این دارو را از سال ‪ 1986‬آغاز‬ ‫کرده است!‬

‫تغییر رنگ چشم از قهوه ایی به آبی در ‪ ۲۰‬ثانیه !!‬ ‫تغییر رنگ چشم در ‪ ۲۰‬ثانیه‬ ‫به تازگی پزشکان توانسته‌اند فقط در ‪ ۲۰‬ثانیه توسط لیزر‪ ،‬رنگ چشم را از قهوه‌ای به آبی‬ ‫تغییر دهند‪.‬این روش جدید در کالیفرنیا توسعه داده شده است و در حال حاضر در چندین‬ ‫کشور در دسترس است‪.‬‬ ‫با اینکه عمل با لیزر در ایاالت متحده کام ً‬ ‫ال مورد تأیید نبود‪ 37 ،‬نفر در مکزیک و‬ ‫کاستاریکا این عمل را تجربه کردند و چشم خود را با عمل لیزر از قهوه‌ای به آبی‬ ‫برگردانده‌اند‪.‬‬ ‫هزینه عمل لیزر برای تغییر رنگ چشم حدود ‪ 5‬هزار دالر است که حدود ‪ 4‬هزار و ‪700‬‬ ‫یورو می‌شود‪.‬‬ ‫این عمل لیزر اضافه کردن رنگ در چشم نیست بلکه چشم‌های قهوه‌ای رنگ دارای‬ ‫رنگدانه‌ای هستند که می‌توان توسط لیزر با الیه برداری‪ ،‬رنگ آن را از قهوه‌ای به آبی تبدیل‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫چشم‌های آبی این رنگدانه را ندارند و به دلیل پخش و عبور نور مرئی از عنبیه نمی‌توان‬

‫رنگ چشم آنها را تغییر داد‪ .‬به عبارت دیگر نور رنگارنگی که توسط چشم درک می‌شود‪،‬‬ ‫سایه‌های آبی رنگ است که در چشم منعکس می‌شود به همین دلیل افرادی که دارای چشم‬ ‫آبی هستند نمی‌توانند این عمل را انجام دهند‪.‬‬ ‫افرادی که چشم قهوه‌ای دارند‪ ،‬الیه‌ای به نام استروما در مقابل چشم آنها قرار می‌گیرد که‬ ‫حاوی مقدار قابل توجهی مالنین است؛ این رنگدانه باعث تغییر رنگ مو و پوست نیز‬ ‫می‌شود‪ .‬مالنین اجازه می‌دهد چشم بتواند بهتر نور را منعکس کند که این کار با چشم‌هایی‬ ‫با رنگ قهوه‌ای امکان پذیر است؛ برای تبدیل رنگ قهوه‌ای به آبی یک الیه نازک از‬ ‫رنگدانه باید برداشته شود‪.‬‬ ‫«گرگ هومر» رئیس مرکز پزشکی استروما به ‪ CNN‬گفت‪ :‬در واقع در تمام چشم‌های‬ ‫دکتر‬ ‫ِ‬ ‫قهوه‌ای رنگ‪ ،‬یک چشم آبی نهفته است‪ .‬تنها تفاوت بین چشم قهوه‌ای و چشم آبی این‬ ‫است که الیه بسیار نازک رنگدانه در سطح چشم قهوه‌ای رنگ وجود دارد که اگر رنگدانه‬ ‫حذف شود نور می‌تواند در فیبرهای استروما وارد شود و چشم به رنگ آبی تبدیل شود‪.‬‬ ‫در آمریکا در مطالعات اولیه این عمل را تضمین کرده‌اند و پزشکان گفته‌اند هیچ خطری در‬ ‫این عمل وجود ندارد اما آزمایش‌های بالینی آن در سال‌های آینده انجام خواهد شد‪.‬‬

‫اختراع چینی ها برای اینکه شارژ گوشی تا یک هفته از بین نرود!‬ ‫آیا شما هم از شارژ هر روزه موبایل تان خسته شده‌اید؟ پس با ما همراه شوید تا با یک‬ ‫باتری گوشی جالب چینی آشنا شوید‪.‬‬ ‫باتری چینی مخصوص گوشی موبایل‬


‫‪109‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫یک سوتی بزرگ و تاریخی‬ ‫در "پایتخت‪"4‬‬ ‫سریال "پایتخت‪ "4‬که این شب ها از‬ ‫شبکه یک سیما در حال پخش است با یک‬ ‫سوتی تاریخی مواجه شده است‪.‬‬ ‫چهارمین فصل سریال "پایتخت” از اولین‬ ‫شب ماه رمضان روی آنتن رفته است و‬ ‫طی همین دو قسمتی که پخش شده است‬ ‫شباهتهای آن به کمدیهایی نظیر "ایران برگر”‬ ‫و "اخراجیها‪ ″۳‬مورد توجه قرار گرفته است‪.‬‬ ‫فارغ از این شباهتهای مضمونی در سیر روایی‬ ‫داستان "پایتخت‪ ″۴‬یک گاف تاریخی روی‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫در سریال "ارسطو” در وضعیتی تصویر‬ ‫می شود که همسر چینی اش بر اثر سقوط‬ ‫هواپیمای مالزیایی از بین رفته و "ارسطو”‬ ‫نیز داغدار اوست‪.‬‬ ‫درست بعد از مرگ همسر "ارسطو” است که‬ ‫انتخابات شورای شهر در محل زندگی خانواده‬ ‫"نقی معمولی” برگزار میشود و "هما” همسر‬

‫"نقی” به عنوان نماینده به شورای شهر می‬ ‫رود‪.‬‬ ‫بعد از سقوط هواپیمای مالزی هیچ انتخابات‬ ‫شورایی در کشور ما برگزار نشد‬ ‫اگر تاریخ سقوط پرواز شماره ‪ ۱۷‬مالزی که‬ ‫جوالی ‪ ۲۰۱۴‬برابر با تیر ماه ‪ ۱۳۹۴‬می‬ ‫شود را کنار زمان برگزاری انتخابات شوراها‬ ‫قرار دهیم می بینیم که بعد از سقوط این‬ ‫هواپیما هیچ انتخابات شورایی در کشور ما‬ ‫برگزار نشده است!‬ ‫آخرین دوره انتخابات شوراهای شهر در‬ ‫کشور ما اسفند ‪ ۱۳۹۲‬برگزار شد یعنی دو‬ ‫سال قبل از سقوط هواپیمای مالزی!‬ ‫پس آنچه در "پایتخت‪ ″۴‬تصویر شده بلحاظ‬ ‫تاریخی ایراد دارد‪.‬‬ ‫شاید اگر نویسندگان کار کمی هوشمندی به‬ ‫خرج می دادند و بجای انتخابات شوراها‬ ‫از انتخابات شورایاری مثال می زدند این‬ ‫ایراد تاریخی برطرف می شد اما احتماال‬ ‫در فشردگی تولید کسی حواسش به این‬ ‫مطابقتهای تاریخی نبوده است‪.‬‬

‫چرا مهران رجبی دماغش‬ ‫را عمل نمی کند‬ ‫مهران رجبی درباره‌ی اینکه چرا‬ ‫بینی خود را عمل نمی‌کند‪ ،‬اظهار‬ ‫کرد‪ :‬خیلی‌ها می‌گویند بیا و دماغت را عمل‬ ‫کن‪ ،‬مشکلت حل می‌شود‪ ،‬اما باید بگویم به‬ ‫هر حال یک موقع یک چیزهایی عقیدتی‬ ‫است‪ .‬اینکه معتقدیم همه اعضای بدن ما با‬ ‫یک اتفاق بر هم می‌ریزند‪.‬در بعضی موارد هم‬ ‫خیلی از دکترها پیشنهاد می‌کنند که بینی‌ام را‬ ‫عمل کنم اما من همیشه حس می‌کنم که یک‬ ‫چیزهایی باید لزوم داشته باشد‪.‬‬ ‫برنامه «ماه عسل» شامگاه‬ ‫گذشته میزبان خانمی بود که به‬ ‫واسطه‌ی عمل جراحی زیبایی‪،‬‬ ‫دچار عارضه‌ی جسمی‪ ،‬روحی‬ ‫و روانی شده بود‪ .‬او در حالی‬ ‫که برای لحظاتی اشک ندامت‬ ‫ریخت‪ ،‬از تبعات رفتن به‬ ‫سمت این نوع جراحی‌ها سخن‬ ‫گفت‪.‬‬ ‫مهران رجبی و زهره حمیدی ‪-‬‬ ‫از بازیگران سینما و تلویزیون‬ ‫ هم به واسطه‌ی موضوع «ماه‬‫عسل» که بحث جراحی زیبایی‬ ‫بود‪ ،‬در ویژه‌برنامه افطار شبکه‬ ‫سه حاضر شدند و مهران رجبی‬ ‫به این پرسش پاسخ داد که چرا‬ ‫بینی‌اش را عمل نمی‌کند‪.‬‬ ‫احسان علیخانی در برنامه «ماه‬ ‫عسل» به برخی از سوژه‌های‬ ‫«ماه عسل» از جمله سوژه‌ی‬ ‫دومین شب از این برنامه که‬ ‫میزبان مهمانانی از عراق‪ ،‬کردستان‪ ،‬مشهد‪،‬‬ ‫یزد و مازندران بود‪ ،‬اشاره کرد و گفت‪ :‬برخی‬ ‫از این سوژه‌ها قابلیت تبدیل شدن به کتاب‬ ‫رمان جذاب و فیلم سینمایی خوب را دارند‪.‬‬ ‫فیلم سینمایی خوبی که این روزها کمتر در آن‬ ‫قصه خوب و جذاب می‌بینیم‪ .‬فیلم‌ سینمایی‬ ‫که دیگر در آن رویا نمی‌بینیم‪ ،‬قهرمان در‬ ‫آن نمی‌بینیم و گاهی هم لبخند در آن پیدا‬ ‫نمی‌کنیم‪.‬‬ ‫مهران رجبی نیز درباره‌ی اینکه چرا بینی‬

‫خود را عمل نمی‌کند‪ ،‬اظهار کرد‪ :‬خیلی‌ها‬ ‫می‌گویند بیا و دماغت را عمل کن‪ ،‬مشکلت‬ ‫حل می‌شود‪ ،‬اما باید بگویم به هر حال یک‬ ‫موقع یک چیزهایی عقیدتی است‪ .‬اینکه‬ ‫معتقدیم همه اعضای بدن ما با یک اتفاق‬ ‫بر هم می‌ریزند‪ .‬در بعضی موارد هم خیلی از‬ ‫دکترها پیشنهاد می‌کنند که بینی‌ام را عمل کنم‬ ‫اما من همیشه حس می‌کنم که یک چیزهایی‬ ‫باید لزوم داشته باشد‪.‬‬ ‫او گفت‪ :‬بینی من‪ ،‬برای من یک برند شده‬ ‫است و من را با این بینی می‌شناسند‪ ،‬پس‬ ‫نیازی به این کار ندارم؛ البته یک موقع فردی‬ ‫در تنفسش مشکل ایجاد شده است و نیاز‬

‫به جراحی دارد‪ ،‬اما زمانی که من مشکلی در‬ ‫خود احساس نمی‌کنم و با چنین مشکالتی‬ ‫روبه‌رو نیستم معتقدم که نباید این جراحی را‬ ‫انجام دهم‪.‬‬ ‫و سپس با لحنی طنز گفت‪ :‬البته پیش از این‬ ‫تصمیم گرفته بودم دماغم را عمل کنم اما‬ ‫متوجه شدم که به دلیل اینکه بینی‌ام حجیم‬ ‫است‪ ،‬هزینه آن خیلی باال می‌رود و در‬ ‫نتیجه صرف نظر کردم‪.‬‬


‫‪108‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫پیشنهاد دستمزد نیم میلیاردی محسن چاووشی برای "سنتوری‪"2‬‬

‫محسن چاووشی برای آوازخوانی و ساخت قطعات “سنتوری‪ ″۲‬رقمی نیم‬ ‫میلیاردی را به مهرجویی پیشنهاد داده و او نیز این پیشنهاد را نپذیرفته‬ ‫است‪.‬‬ ‫در حالی که محسن چاووشی بخش عمده ای از شهرت خود را مرهون استفاده‬ ‫داریوش مهرجویی از وی در "سنتوری” بود اما این خواننده برای حضور در‬ ‫قسمت دوم این فیلم با مهرجویی به توافق نرسیده است‪.‬‬ ‫گویا چاووشی برای آوازخوانی و ساخت قطعات "سنتوری‪ ″۲‬رقمی نیم میلیاردی‬ ‫را به مهرجویی پیشنهاد داده و او نیز این پیشنهاد را نپذیرفته است‪.‬‬ ‫چاووشی رقم باالیی را پیشنهاد داد و مرا رنجیده خاطر کرد‬ ‫مهرجویی با بیان اینکه "سنتوری‪ :‬مرد پاییزی” نام قسمت دوم "سنتوری” است‬ ‫با اشاره به عدم حضور چاووشی در این فیلم به "موسیقی ما” گفته است‪ :‬چاووشی‬ ‫قطعا جایی در این فیلم نخواهند داشت و من از دست ایشان به شدت رنجیده‬ ‫ام‪ .‬ایشان بخاطر حضور در «سنتوری» موفق به اخذ مجوز شدند و فعالیتهای‬ ‫رسمی شان را در کشور آغاز کردند ولی برای پروژه «سنتوری‪ ،‬مرد پائیزی» رقمی‬ ‫که ایشان تقاضا کردند‪ ،‬رقمی بود که دو سه برابر رقم کارگردان فیلم بود و همین‬ ‫باعث شد من خیلی از دست ایشان رنجیده خاطر شوم‪ .‬ایشان به جای اینکه یک‬ ‫تشکر خشک و خالی از ما بابت فعالیت های رسمی شان داشته باشند اینگونه‬ ‫جواب ما را داد‪.‬‬ ‫بهرام رادان با چاووشی مذاکره‬ ‫کرد‬ ‫مهرجویی درباره مذاکره با‬ ‫چاووشی برای حضور در این‬ ‫فیلم بیان داشته است‪ :‬بهرام‬ ‫رادان نماینده رسمی این فیلم‬ ‫بود که از طرف ما با ایشان رسما‬ ‫وارد مذاکره شده است و ظاهرا‬ ‫آقای چاوشی هم رقم عجیبی در‬ ‫حدود ‪ ۵۰۰‬میلیون تومان را به‬ ‫بهرام رادان گفته است که تنها‬ ‫با این میزان دستمزد حاضر به‬ ‫همکاری در این فیلم هستند‬ ‫که من هم به محض اینکه این‬ ‫موضوع را شنیدم بالفاصله‬ ‫خواستار کنار گذاشتن ایشان‬ ‫شدم‪.‬‬ ‫یک خواننده جوان بجای چاووشی می خواند‬ ‫این کارگردان درباره خواننده ای که بناست به جای محسن چاوشی در فیلم‬ ‫جدیدش بخواند اظهار داشته است‪ :‬یک خواننده جدید و جوان را برای این فیلم‬ ‫در نظر گرفته ایم که هم از لحاظ صدا و خواندن و هم از لحاظ رفتارهای حرفه‬ ‫ای بهتر از خواننده قبلی هستند…به زودی این خواننده رسما به جامعه رسانه‬ ‫ای معرفی خواهد شد‪.‬‬ ‫چاووشی‪ :‬حتی اسمم در تیتراژ "سنتوری” هم نبود‬ ‫گالیه های مهرجویی از چاووشی بابت طلب دستمزد باال در شرایطی رخ می‬ ‫دهد که چاووشی بعد از ساخت "سنتوری” و در همه سالهای بعد از رفتارهای‬ ‫نامناسبی که حین فعالیت در آن فیلم با وی صورت گرفته بود گالیه داشت‪.‬‬ ‫چاووشی یک بار در گفتگویی با "فیلم” حتی از نبودن نامش در تیتراژ فیلم هم‬ ‫چنین گالیه کرده بود‪ :‬اولین اکران فیلم در سینما فلسطین بود و من به همراه‬ ‫همسرم رفتیم که فیلم را ببینیم‪ .‬من جزو آخرین کسانی بودم که وارد سالن شدم‪.‬‬ ‫اصال جا نبود و خیلی سخت توانستیم بنشینیم‪ .‬اقای فرازمند و اقای شایسته‬ ‫هم بودند‪ .‬تا آخر فیلم نشستم و تماشا کردم‪ .‬فیلم تمام شد و همه در حال ترک‬ ‫سالن بودند ولی من هنوز سرجایم نشسته بودم‪ .‬فقط می خواستم ببینم اسمم در‬ ‫تیتراژ هست یا نه… اسمم مجوز گرفته بود یا نه؟ تیتراژ تمام شد و اسمم نبود‪.‬‬ ‫ننوشته بودند و دلیلش را هم هیچوقت نفهمیدم…‬

‫کنسرت مشترک خواننده ایرانی و خواننده ترک‬ ‫کامران رسولزاده و مورات ککیلی خواننده ترکیه ای در شب موسیقی ایران‬ ‫و ترکیه در شهر استانبول به روی صحنه می‌روند‪.‬‬ ‫کامران رسول‌زاده در خصوص این رویداد بین‌المللی گفت‪ :‬موسیقی زبان‬ ‫مشترک ملت‌هاست‪ .‬من همواره در تالش بوده‌ام که موسیقی وطنم که یکی‬ ‫از عمیق‌ترین و پرمحتواترین موسیقی‌های جهان است را به مردم دنیا معرفی‬ ‫کنم‪ .‬کنسرت مشترک من و مورات می‌تواند نقطه‌ی عطفی در آغاز مناسبات‬ ‫درست و اصولی این قبیل حرکات باشد‪.‬‬ ‫وی در ادامه افزود‪ :‬برگزاری این کنسرت که باحمایت و یاری دفتر موسیقی‬ ‫وزارت ارشاد میسر شده است‪ ،‬اتفاقی‌ست که بی‌شک در تاریخ موسیقی ایران‬ ‫ثبت خواهد شد و امیدواریم که بتوانیم با اجرایی درخور فرهنگ ایرانی‪ ،‬رضایت‬ ‫مخاطبان ایرانی و ترک این کنسرت را جلب کنیم‪.‬‬ ‫مورات ککیلی که پیش از این قرار بود به بهانه‌ی جشنواره مقاومت با‬ ‫رسول‌زاده در تهران به اجرای موسیقی با این خواننده بپردازد‪ ،‬در این کنسرت‬ ‫قطعاتی را مشترکا با کامران خواهد خواند‪.‬‬ ‫مورات ککیلی درباره ی آشنایی با این خواننده و همکاری با وی گفت‪ :‬چند‬ ‫سال پیش شخصی‪ ٬‬که بعدها فهمیدم نامش کامران رسولزاده است و در ایران‬ ‫ترانه سرا و خواننده است‪ ٬‬برای من نسخه فارسی ترانه معروف "همین امشب‬

‫می‌میرم" را فرستاد و همین موجب آشنایی من با موسیقی ایران شد‪ .‬بعد از‬ ‫شنیدن این آهنگ موافقت خودم را با استفاده از ملودی آهنگم اعالم کردم‬ ‫و در نهایت محصول کار ترانه ای به نام "همین امشب می‌میرم" شد‪ .‬کامران‬ ‫ترانه سرایی و خوانندگی کرده بود و من خیلی پسندیدم و همین مسئله باعث‬ ‫شد ما با همدیگر یکی‪ ٬‬دو بار در ترکیه دیدار کنیم و این دیدار در نهایت به‬ ‫یک دوستی عمیق و خوب رسید‪ .‬در یکی از این دیدارها کامران برای من نمونه‬ ‫کاملی از موسیقی ایران را به عنوان هدیه آورده بود که انجمن موسیقی ایران‬ ‫آن را تهیه کرده بود و من این مجموعه را گوش دادم و معتقدم موسیقی ایران‬ ‫قابلیتهای باالیی دارد و آثار ارزشمندی در این چند ساله در ایران منتشر شده‬ ‫که نشان از سابقه طوالنی ایران در موسیقی دارد‪.‬‬ ‫سالن کنگره خلیج که در مرکز استانبول قرار دارد‪ ،‬با بیش از سه هزار نفر یکی‬ ‫از مدرن‌ترین و مجلل‌ترین سالن های اجرا در اروپاست که ساالنه هنرمندهای‬ ‫تراز اول در آن به اجرای موسیقی می‌پردازند‪.‬‬ ‫این کنسرت که با صدور مجوز رسمی از سوی وزارت فرهنگ و ترشاد اسالمی‬ ‫و به تهیه کنندگی بحش خصوصی به سامان خواهد رسید‪ ،‬نخستین اجرای‬ ‫مشترک یک خواننده ی ایرانی و یک خواننده ی ترک زبان است که به زودی در‬ ‫استانبول به روی صحنه می‌رود‪.‬‬


‫‪107‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫گلپا از ناگفته‌هایش‬ ‫می‌گوید‬ ‫اکبر گلپایگانی پس از‬ ‫مدت‌ها سکوت می‌خواهد از‬ ‫ناگفته‌هایش بگوید‪.‬‬ ‫اکبر گلپایگانی پس از مدت‌ها‬ ‫می‌خواهد سکوت خود را شکسته و از‬ ‫ناگفته‌هایش بگوید‪.‬‬ ‫امروز از طریق صفحه‌ی شخصی اکبر‬ ‫گلپایگانی اعالم شد که تا اواخر‬

‫سپیده خداوردی ‪ :‬همین روزا‬ ‫مامان می شم !‬

‫بعد از مهناز افشار و ماه چهره خلیلی‪،‬‬ ‫سپیده خداوردی سومین بازیگری است‬ ‫که سعی کرده درباره بارداری و فرزنددار‬ ‫شدن به صراحت صحبت کند‪.‬‬ ‫البته که خداوردی نه شهرت افشار را دارد‬ ‫نه ازدواجش به اندازه او حاشیه ساز بوده‬ ‫با این وجود به هر حال بدش نیامده که‬ ‫به بهانه فرزنددار شدن هم که شده خود‬ ‫را در کانون توجه قرار دهد‪ .‬این بازیگر‬ ‫که بیشتر در تلویزیون فعال بوده است با‬ ‫امین نظری ازدواج کرده؛ نظری نوازنده‬ ‫گیتار الکتریک است و در زمینه موسیقی‬ ‫فعالیت می کند‪ .‬در پشت صحنه “عصر‬ ‫پاییزی” با همسرم آشنا شدم خداوردی‬ ‫که سابقه بازی در سریالهایی چون “عصر‬ ‫پاییزی” و “آوای باران” را داشته است‬ ‫درباره آشنایی با همسرش به نگار حسینی‬ ‫در”خانواده سبز” گفته است‪ :‬با همسرم‬ ‫در پشت صحنه سریال “عصر پاییزی”‬ ‫آشنا شدم و بعد از مدتی حس کردم که‬ ‫زبان مشترک زیادی با هم داریم و برای‬ ‫اینکه نظراتمان را به یکدیگر نزدیک کنیم‬ ‫احتیاجی به صرف زمان طوالنی نداریم و‬ ‫وقتی موضوع ازدواج پیش آمد حس کردم‬ ‫می تواند شریک خوبی برایم باشد‪ .‬شرایط‬ ‫ورزش کردن را ندارم‬ ‫این بازیگر با اشاره به دوران بارداریش‬ ‫بیان می دارد‪ :‬پیش از دوران بارداری به‬ ‫شکل منظمی ورزش میکردم اما با شروع‬ ‫بارداری‪ ،‬شرایط جسمانی ام امکان‬

‫تیرماه‪« ،‬شعر ناگفته» از سایت‌های‬ ‫معتبر موسیقی پخش خواهد شد‪.‬‬ ‫مرد حنجره‌طالئی‪ ،‬پس از انقالب‬ ‫اسالمی‪ ،‬تنها دو آلبوم به نام‌های‬ ‫«مست عشق» و «عقیق» در سال‬ ‫‪ 1382‬منتشر کرد که توانست رکورد‬ ‫فروش نوار را در آن سال بشکند‪.‬‬ ‫اکبر گلپایگانی‪ ،‬آوازه‌خوان ِ خسته‪ ،‬در‬ ‫‪ 82‬سالگی قصد دارد شعر ناگفته را‬ ‫با شعر و آهنگی از فضل‌الله توکل به‬ ‫عالقمندانش هدیه کند‪.‬‬ ‫‪--------------------‬‬

‫ورزش کردن را به من نمیداد و هر وقت‬ ‫روی تردمیل می رفتم سرم گیج می رفت‬ ‫و باعث می شد نتوانم ورزش کنم‬ ‫در ماه نهم بارداری هم تدریس موسیقی‬ ‫می کنم سپیده خداوردی که در مدرسه‬ ‫موسیقی درس خوانده و نوازنده ارکستر‬ ‫ملی است در جایی از گفتگویش به این‬ ‫اشاره میکند که حتی در ماههای آخر‬ ‫بارداری هم به تدریس موسیقی می‬ ‫پرداخته‪ .‬وی می گوید‪ :‬با وجود اینکه در‬ ‫ماه نهم بارداری به سر می برم اما کارهای‬ ‫مربوط به تدریس موسیقی ام را انجام می‬ ‫دهم و از آن غافل نشدم‪ .‬دوست دارم‬ ‫پسرم نسبت به موسیقی بی تفاوت نباشد‬ ‫این بازیگر درباره فرزندش که یک پسر‬ ‫است می گوید‪ :‬من سالها به موازات کار‬ ‫بازیگری در عرصه موسیقی فعال بودم و‬ ‫دلبستگی زیادی به این حرفه دارم و از‬ ‫آنجا که همسرم هم در این حیطه فعالیت‬ ‫میکند دوست دارم پسرم وقتی بزرگ‬ ‫میشود نسبت به موسیقی بی تفاوت‬ ‫نباشد‪ ،‬در این حوزه کار کند‪ .‬البته دوست‬ ‫دارم فعالیتش در این حرفه دلی باشد‬

‫توفان توئیتری مهناز افشار‪ :‬مخالف ایدئولوژی محمدعلی‬ ‫رامین هستم‪ /‬برای دخترم آرزوی مرگ کردند‬ ‫مهناز افشار با انتشار بیش از ده توئیت به حاشیه‌های پیش آمده پس از‬ ‫ازدواج و تولد فرزندش پاسخ گفت‪.‬‬ ‫این بازیگر سینمای ایران پس از ازدواج با محمد یاسین رامین فرزند محمد علی‬ ‫رامین معاون مطبوعاتی دولت محمود احمدی نژاد هر از چندگاهی با موجی از‬ ‫انتقادات مواجه می‌شود‪.‬‬ ‫مهناز افشار و محمد یاسین رامین به تازگی صاحب یک دختر شده‌اند که خبر‬ ‫تولد این نوزاد واکنش‌های گسترده‌ای را در فضای مجازی به همراه داشت‪.‬‬ ‫این بازیگر پیش از این نسبت به انتشار عکس‌هایی از دخترش واکنش نشان‬ ‫داده بود و رامین (همسرش) هم با نگارش یادداشتی درباره این فضا موضع‬ ‫گرفته بود‪ .‬او پس از انتشار گزارشی در یکی از سایت‌های خبری در چند توئیت‬ ‫پشت سر هم درباره حاشیه‌هایی که برای او و خانواده‌اش به وجود آمده واکنش‬ ‫نشان داد‪ .‬توئیت‌های مهناز افشار به ترتیب زمان انتشار بدین شرح است‪‌:‬‬ ‫ـ از روزى که وارد سینما شدم تا امروز با حاشیه‌سازى درگیر بودم اما در یکسال‬ ‫گذشته هدف بازى‌هاى سیاسى و تسویه حساب‌هاى شخصى قرار گرفتم‬ ‫ـ گزارش(اگر اسمش را گزارش بگذاریم)سحام نیوز که مجموعه‌اى از دروغ‌ها‬ ‫و توهمات و قصه‌هاى هزار و یک شب بود اوج بازى‌هاى سیاسى علیه من‬ ‫و همسرم بود‪ .‬ـ هلوکاست رسانه‌اى علیه من و همسرم به راه انداخته‌اند‬ ‫که این بار سکوت نخواهیم کرد‪.‬ما حقوقى داریم وآنطور که شایسته بدانیم از‬ ‫آن استفاده مى‌کنیم‪ .‬ـ اینکه آقاى‬ ‫محمدعلى رامین چه کارى کرده به‬ ‫من ارتباطى ندارد‪.‬من نه همکارى‬ ‫با ایشان داشتم و نه شراکتى‪.‬‬ ‫بنده قاطعانه با ایدئولوژى ایشان‬ ‫مخالفم ـ متاسف و ناراحتم که‬ ‫روزنامه‌ها و مجالتى در دوره‬ ‫معاونت مطبوعاتى آقاى رامین‬ ‫توقیف شدند و افراد بسیارى از‬ ‫کار بیکار شدند اما من بى‌تقصیرم‪.‬‬ ‫ـ موضوع مهریه من از سخیف‌ترین‬ ‫موضوعاتى بوده که تاکنون مطرح‬ ‫شده‪ .‬مگر ازدواج من تجارت بوده‬ ‫که ‪ ٢٢‬میلیارد یا ‪ ٣٠‬میلیارد‬ ‫بخواهم؟ اى کاش صحت داشت‪.‬‬ ‫ـ خانم برومند اولین کسى بود که‬ ‫موضوع مهریه بنده را مطرح کردند‬ ‫که با سرعت همه جا منتشر شد‬ ‫اما تکذیب و عذرخواهى ایشان هیچ بازتابى پیدا نکرد‪ .‬ـ از نظر من این اتهاماتى‬ ‫که به همسرم مى‌زنند کذب محض است‪.‬اگر جرمى مرتکب شده باید در دادگاه‬ ‫ثابت شود‪.‬سعى کردند او را قاتل کودکان مردم جلوه دهند‪ .‬ـ برخى تحت تاثیر‬ ‫این دروغ‌ها آرزوى مرگ فرزند تازه به دنیا آمده‌ام را کردند‪ .‬من از آنها گالیه‌اى‬ ‫ندارم اما ناشران این دروغ‌ها را نخواهم بخشید‪ .‬ـ این دروغ زایمان در آمریکا‬ ‫را از کجا آوردند نمى‌دانم‪ .‬من نه فرزندم را در آمریکا به دنیا آوردم و نه دنبال‬ ‫تابعیت و شناسنامه آمریکایى بودم‪.‬‬ ‫ـ صحت اخبارشان در این حد است که عکس من و دوستان و همکارانم چون‬ ‫آقایان هومن سیدى‪ ،‬مجیدى مطلبى و پیام محمدى را با عنوان همسرم منتشر‬ ‫کردند‪ .‬ـ سن همسرم را پیش کشیدند که ازمن ده سال کوچکتر است تا تحت‬ ‫فشار قرار گیرم اما محض اطالعتان آن کسى که ازمن ده سال کوچکتر است‬ ‫برادر همسرم است ـ دلیلى نداشت بخواهم در مورد زندگى شخصى خودم‬ ‫توضیح دهم اما وقتى موضوع مرگ کودکان را به ما ربط دادند دیگر جایى براى‬ ‫سکوت نمى‌دیدم‪ .‬ـ حق همه مردم است که سواالتى داشته باشند حتى قضاوت‬ ‫کنند‪ .‬اما حق ندارند با نشر اکاذیب من و خانواده‌ام را تخریب کنند‪.‬‬ ‫ـ حرف‌هایم تمام نشده اما به قول رسول یونان‪ ،‬و سرانجام از قصه‌های شکارچیان‪،‬‬ ‫چیزی نمی‌ماند‪...‬‬


‫‪106‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫یادی از طوفان عزیز ‪،‬‬ ‫خواننده موزیک پاپ ایران !‬ ‫آخرین دهه از حکومت پهلوی را‬ ‫باید سالهای طالیی ایرانی ها در‬ ‫این قرن به حساب آورد که در تمام‬ ‫زمینه ها بهترین ها فرصت حضور‬ ‫در صحنه پیدا کردند و اینگونه بود که‬ ‫هنوز هم با گذشت نزدیک به چهل‬ ‫سال‪ ،‬بسیاری از آن بزرگان بدون‬ ‫جانشین به نظر می رسند‪.‬‬ ‫در موسیقی دیدیم که بر جسته ترین‬ ‫هنرمندان در همان سالهای طالیی‬ ‫به صحنه آمدند و موزیک پاپ نیز‬ ‫آنچنان پا گرفت که براستی ره دهها‬ ‫ساله را در یک دهه با درخشش هر چه‬ ‫بیشتر پیمود‪.‬‬ ‫طوفان یکی از همان پدیده های‬ ‫موزیک پاپ ایران بود که همگام با‬ ‫دیگر جوانان صاحب نبوغ و ذوق به‬ ‫موزیک روز در سرزمین ما جلوه ای‬ ‫ارزشمند و پر مایه بخشیدند و هنوز که‬ ‫هنوز است جملگی آثار انان دلنشین و‬ ‫خاطرانگیز به شمار میاید‪.‬‬ ‫طوفان بر خالف نام خود همواره دارای‬ ‫شخصیتی آرام و متین بود و کارهای او‬

‫نشان از روحی پر طروات همراه با‬ ‫آرامش داشت و در میان یادگارهای‬ ‫طوفان‪ ،‬ترانه "خدای آسمانها " نزدیک‬ ‫به پنجاه سال است که گرمابخش نسل‬ ‫جوان ایرانی است‪.‬‬ ‫ترانه ای که امروز بسیار وصل الحال‬ ‫جوانان ایران است و گویا اغلب آن‬ ‫واژه ها‪ -‬خدای آسمانها برس به داد‬ ‫ما جوانها ‪ -‬در چهل ‪ -‬پنجاه سال‬ ‫پیش‪ ،‬مناسب روزگار حال است و‬ ‫قدیمی ها گفتند که قدر عافیت کسی‬ ‫داند که دچار مصیبت شود و براستی‬ ‫چه مصیبتی باالتر از وضعیت کنونی‬ ‫ایران؟!‬ ‫طوفان را سه سال پیش در همین‬ ‫روزها از دست دادیم و این هنرمندان‬ ‫دوست داشتنی با همان ارامش‬ ‫همیشگی تسلیم بیماری سرطان شد ‪.‬‬ ‫وجود نازنین طوفان در آخرین روزهای‬ ‫حیات نیز باعث حضور پر شمار‬ ‫هنرمندان شد تا یک بار دیگر این‬ ‫تجربه بزرگ بدست بیاید که فقط با‬ ‫اتحاد و یکپارچگی می توانیم از این‬ ‫اوضاع آشفته رها شویم و حقوق خود‬ ‫را بدست آوریم‪.‬‬ ‫نام طوفان را گرامی می داریم و یادش‬ ‫پاینده‪.‬‬

‫وقتی اکبر عبدی مردم را سر کار می‌گذاشت!!‬ ‫اکبر عبدی ‪ ،‬این کمدین معروف سینما و تلویزیون با روایت خاطره‌ای از روزهایی که در‬ ‫تئاتر کار می‌کرد و مردم را سر کار میگذاشت ‪ ،‬لحظات شادی را فراهم کرد‪.‬‬ ‫خاطرات اکبر عبدی‬ ‫در بخش‌هایی از گفت وگوی عبدی با رامبد جوان رامبد جوان از او درباره مینی‌بوسی‬ ‫پرسید که خودش راننده آن می‌شد‪.‬او در این باره گفت‪« :‬یک مینی بوسی هست که گاهی‬ ‫اوقات به فامیل‌مان می‌گویم بیاوردش‪ .‬او می‌شود کمک راننده و من راننده‪ .‬بچه‌های‬ ‫فامیل را هم سوار می‌کنیم و راه می‌افتیم‪ .‬وسط راه یک خانم و آقا را سوار می‌کنم‪ .‬آنها‬ ‫می‌نشینند و بحث‌شان شروع می‌شود‪».‬‬ ‫او افزود‪« ‌:‬خانم مدام به آقا می‌گوید نگاه کن‪ ،‬اکبر عبدیه‪ .‬مرد هم می‌گوید نه بابا اکبر‬ ‫عبدی اینجا چه کار می‌کند؟ خالصه هی بحث می‌کنند آخرش آقا می‌گوید ببخشید آقای‬ ‫راننده شما اکبر عبدی هستید؟ من هم می‌گویم نه بابا اکبر عبدی کیه؟ کجاست؟ اون‬ ‫االن داره توی ترکیه‪ ،‬آنتالیا مانتالیا عشق می‌کنه‪ .‬اینجا چیکار می‌کند‪ .‬حاال همه فامیل‬ ‫هم چادرهای‌شان را کشیده‌اند روی صورت‌شان و از خنده ریسه رفته‌اند‪».‬‬ ‫این بازیگر ادامه داد‪« ‌:‬خالصه این بنده‌های خدا وقتی پیاده می‌شوند همان جا توی‬ ‫پیاده‌رو دعوای‌شان می‌شود‪ .‬زن هی می‌گوید اکبر عبدی بود مرد هم می‌گوید نبود‪ ،‬دیدی‬ ‫که پرسیدم!»‬ ‫این کمدین همچنین با روایت خاطره‌ای از روزهایی که در تئاتر کار می‌کرد گفت‪« ‌:‬آن‬ ‫وقت‌ها اتوبوس‌ها دو طبقه بود‪ .‬من از تئاترشهر که بیرون می‌آمدم بروم اتوبوس سوار‬

‫شوم‪ ،‬صف خیلی طوالنی بود من هم خودم را می‌زدم به الل بازی و هی توی صف‬ ‫جلوتر می‌رفتم‪ .‬مردم هم دل‌شان می‌سوخت می‌گفتند ای بابا جوان بیچاره‪ ،‬بذار بره جلو‪،‬‬ ‫برو آقا جون‪ ،‬برو‪».‬‬ ‫او افزود‪ « :‬شاگرد راننده هم تا مرا می‌دید می‌گفت نمی‌خواد بلیت بدی تو رو که دیگه‬ ‫خدا زده‪.‬خالصه این جوری خودم را تا راه‌آهن می‌رساندم‪ .‬البته سخت بود که تا آخر کج‬ ‫بشینی ولی موقع پیاده شدن صاف می‌شدم و به شاگرد راننده می‌گفتم آقا دست شما درد‬ ‫نکنه‪ .‬او هم دنبالم می‌افتاد و می‌گفت الاقل بیا پول بلیتت را بده!»‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

105


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

104


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

103


‫‪102‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آنجلینا جولی در سفر خود به ترکیه از کمپ آوارگان در ماردین واقع در جنوب شرق ترکیه‬ ‫بازدید کرد‪ .‬او در این بازدید دیداری رئیس جمهور مسلمان ترکیه داشت و بایکدیگر‬ ‫دست دادند!‬ ‫بیوگرافی آنجلینا جولی ‪:‬‬ ‫آنجلینا جولی پیت (به انگلیسی‪ )Angelina Jolie Pitt :‬متولد ‪ ۴‬ژوئن ‪ ۱۹۷۵‬بازیگر‬ ‫آمریکایی‪ ,‬طراح جواهرات‪ ,‬خیر مدرسه‌ ساز در کشورهای محروم و «سفیر حسن‌نیت‬ ‫سازمان ملل متحد در امور پناهندگان» است‪ .‬او بارها و بارها توسط مجله‌ها و مراسم‌های‬ ‫مختلف به عنوان زیباترین‪ ،‬جذاب‌ترین و بهترین مادر بازیگر و ‪ ...‬انتخاب شده است‪.‬‬ ‫همچنین او توانسته سه بار جایزه گلدن گلوب‪ ،‬دو بار جایزه اتحادیه بازیگران سینما و‬ ‫یک بار جایزه اسکار را برنده شود‪ .‬او پس از ازدواج با برد پیت‪ ،‬از نام «آنجلینا جولی‬ ‫پیت»(‪ )Angelina Jolie Pitt‬استفاده می‌کند‪.‬‬

‫عکس نیکول کیدمن با حجاب‬ ‫نیکول کیدمن بازیگر استرالیایی تبار هالیوود است که تا به حال مقابل دوربین کارگردانان‬ ‫مطرحی به ایفای نقش پرداخته است‪.‬‬ ‫او متولد ‪ ۲۰‬ژوئن ‪( ۱۹۶۷‬سه شنبه ‪ ۳۰‬خرداد ‪ ۱۳۴۶‬خورشیدی) است و به خاطر‬ ‫ایفای نقش در فیلم «ساعت‌ها» برنده اسکار بازیگری شده است‪.‬‬ ‫عکسی که می‌بیند متعلق به فیلم «گریس از موناکو» است که کیدمن در آن نقش ملکه‬ ‫موناکو را ایفاء می‌کند‪.‬‬

‫تام هنکس در حال مذاکره برای نقش آفرینی در فیلم جدید کلینت‬ ‫ایستوود ‪ /‬هنکس و ایفای نقش کاپیتان سالی‬ ‫سوژه شدن دست دادن آنجلینا جولی و رئیس جمهور مسلمان ترکیه‬ ‫آنجلینا جولی در سفر خود به ترکیه با رجب طیب اردوغان دیدار کرد و با یکدیگر دست‬ ‫دادند‪.‬‬

‫تام هنکس در حال مذاکره برای پیوستن به فیلم جدید کلینت ایستوود می باشد‪ .‬این فیلم‬ ‫قرار است داستان کاپیتان چسلی “سالی” سولینبرگر را که خلبان هواپیمایی بود که توانست‬ ‫از سقوط جلوگیری کرده و بصورت معجزه آسایی در رودخانه هادسون نیویورک فرود آید‪.‬‬ ‫وارنر پشت این پروژه است که قرار است تولید آن را ایستوود به همراه تیم مور برعهده‬ ‫گیرند‪.‬‬


‫‪101‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اش جیدن نیز به دنبال آنها می آمد‪.‬‬ ‫بریتنی عالوه بر جیدن‪ ،‬پسر نه ساله ای به نام سین دارد که هر دو آنهااز همسرسابقش‬ ‫کوین فدرالین هستند‪.‬‬ ‫بریتنی اسپیرز اخیرا درباره عدم عجله اش برای انتشار آلبوم جدید به مجله بیلبورد گفته‪":‬‬ ‫کارهای زیادی برای بچه ها و امور مدرسه شان است که باید رسیدگی کنم مثل اضافه‬ ‫کردن ورزش های جدید و امثال آن‪ .‬من قصد دارم آلبوم بی نظیری منتشر کنم ولی در‬ ‫حال حاضر اولویت با آن نیست ‪ ،‬بچه ها می توانند آدم را دیوانه کنند‪".‬‬

‫تصاویر جالبی از بریتنی اسپیرز ‪ ،‬برادرزاده و پسرش‬ ‫روز یکشنبه بریتنی در حالی که دختر برادرش لکسی را در آغوش داشت ‪ ،‬به همراه پسرش‬ ‫جیدن در کاالباساس‪-‬لس آنجلس دیده شد‬ ‫بریتنی اسپیرز امور مربوط به ستاره پاپ بودنش را در طی تابستان تعطیل کرده و بیشتر‬ ‫به وظیفه مادری اش می رسد و به نظر می رسد عالوه براین نقش یک عمه خوب را نیز‬ ‫برعهده دارد‪.‬‬ ‫‪ ،‬روز یکشنبه بریتنی در حالی که دختر برادرش لکسی را در آغوش داشت ‪ ،‬به همراه‬ ‫پسرش جیدن در کاالباساس‪-‬لس آنجلس دیده شد‪.‬‬ ‫عالوه بر لکسی که دختر برادر ‪ 38‬ساله اش برایان و همسرش گراسیال سانچز است‪ ،‬بریتنی‬ ‫یک خواهر زاده هفت ساله به نام مدی الدریج دارد که دختر خواهرش جمی است‪.‬‬ ‫این خواننده ‪ 33‬ساله لکسی را به سمت ماشینی برد که منتظر آنها بود و پسر هشت ساله‬

‫جشن تولد بزرگ دخترکیم کارداشیان در شهربازی‬ ‫کیم کارداشیان و کانیه وست شهربازی"دیزنی لند" را برای برگزاری جشن تولد دوسالگی‬ ‫دختر خردسالشان انتخاب کردند‪.‬‬ ‫این زوج روز دوشنبه جشن تولد دخترشان نورث را در این شهربازی بسیار مشهور کالیفرنیا‬ ‫تدارک دیده و تولد وی را به همراه خانواده و دوستان مشهورشان جشن گرفتند‪.‬‬ ‫مادر و دختر هر دو به شکل هماهنگ گوش های توری مینی موس به سر داشتند و نورث‬ ‫کوچک نیز صورتش با همان تم مینی موس نقاشی شده و تی شرتی با عکس میکی موس‬ ‫به تن داشت‪.‬‬ ‫کیم کارداشیان اخیرا اعالم کرده که پس از معالجات فراوان سرانجام توانسته برای دوم‬ ‫باردار شود ی دخترش نورث به زودی خواهر بزرگ تر خواهد شد‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪100‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬

‫هر دو پسر که از طرف پدری با هم برادر هستند‪ ،‬در طول یک مرکز خرید مشهور قدم‬ ‫می زند‪ .‬جاستین بیبر اخیرا در صفحه خود در شبکه اجتماعی عکسی از خود و برادر‬ ‫کوچکش جکسون را منتشر کرده و در کنار آن نوشت‪":‬بیشتر از هرچیزی دوستت دارم"‬ ‫این خواننده مشهور همچنین از طرف پدری‪ ،‬یک خواهر ناتنی کوچک دیگر به نام جزمین‬ ‫دارد‪.‬‬

‫اگرچه ساکنان این شهر کوچک به توقف هر از چند وقت این مسافر بسیار مشهورشان‬ ‫عادت دارند‪،‬ولی این بار او با همراه آوردن همسرش امل به آنجا موجب هیاهوی زیادی‬ ‫شد‪ .‬درحقیقت این شهر خفته که جمعیت آن تنها کمی بیش از ‪ 1000‬نفر است‪ ،‬با حضور‬ ‫این زوج مشهور هالیوودی برق گرفته شدند!‬ ‫این ستاره برنده اسکار و همسر وکیلش با مردم آنجا عکس گرفتند و سپس با خانواده‬ ‫جورج در یک رستوران محلی شام صرف کردند و حتی آهنگ تولدت مبارک را برای یک‬ ‫خانم در میزکناریشان خواندند‪.‬‬

‫وقتی جورج کلونی همسرش را به زادگاهش می برد‬ ‫جورج کلونی همسرش امل را به شهر زادگاهش برد تا از میزبانی خوب مردم آنجا و دست‬ ‫پخت آنها لذت ببرد‪.‬‬ ‫جورج کلونی و همسرش امل یکی از مشهورترین زوج های دنیا هستند و هنگام سفر به‬ ‫نقاط مختلف دنیا‪ ،‬در لوکس ترین هتل های دنیا اقامت می کنند و در بهترین رستوران ها‬ ‫غذا می خورند‪.‬‬ ‫ولی این بار جورج کلونی تصمیم گرفت لذت زندگی ساده تر را به همسرش امل نشان دهد‬ ‫و به همین منظور وی را به شهر زادگاهش برد تا از میزبانی خوب مردم آنجا و دست پخت‬ ‫آنها لذت ببرد‪.‬‬

‫تصویر زیبایی از شکیرا و فرزند دومش‬ ‫شکیرا‪ ،‬خواننده مشهور ‪ 38‬ساله تصویر زیبایی از فرزند دومش ساشا در شبکه اجتماعی‬ ‫منتشر کرد‬

‫ستاره ‪ 54‬ساله هالیوودی همسرش را برای دورهمی خانوادگی ساالنه به شهر بسیار‬ ‫کوچک زادگاهش اگوستا‪ -‬کنتاکی برد ‪ ،‬جایی که هر ساله خاطرات دوران دبیرستانش را‬ ‫زنده می کند‪.‬‬

‫شکیرا‪ ،‬خواننده مشهور ‪ 38‬ساله تصویر زیبایی از فرزند دومش ساشا در شبکه اجتماعی‬ ‫منتشر کرد و در کنار عکس نوشت‪":‬ساشا در یک هواخوری"‬ ‫در این عکس پسرکوچولوی چشم آبی شکیرا یک ژاکت بافتنی آبی رنگ به تن دارد‪.‬‬ ‫ساشا‪ ،‬پسردوم شکیرا و همسر فوتبالیستش جرارد پیکه در ‪ 29‬ژانویه امسال به دنیا آمد‪.‬‬ ‫این زوج پسر دو ساله دیگری به نام میالن دارند‪.‬‬


‫‪99‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ریکمن در این فیلم که خود آن را کارگردانی کرده و مسئولیت نوشتن فیلمنامه‌اش را نیز بر‬ ‫عهده داشته‪ ،‬نقش پادشاه لویی چهاردهم را بازی می‌کند و وینسلت هم باغبانی است که‬ ‫برای ساخت یکی از باغ‌های اصلی کاخ جدید پادشاه در ورسای انتخاب شده است‪.‬‬ ‫فیلم «کمی هرج و مرج» که روز بیست و ششم ماه ژوئن اکران می‌شود‪ ،‬دومین تجربه‬ ‫ریکمن پشت دوربین است‪ .‬او اولین تجربه کارگردانی خود را در سال ‪ ۱۹۹۷‬و با فیلم‬ ‫«مهمان زمستانی» با نقش‌آفرینی اما تامپسون در نقش اصلی پشت سر گذاشت‪.‬‬ ‫ریکمن اقرار می‌کند که بازگشتن به صندلی کارگردانی مانند بار اول ترسناک بود‪ .‬او‬ ‫می‌گوید‪ :‬مشکل کار کارگردانی‪ ،‬صحبت کردن درباره‌اش بعد از ساخت فیلم است‪ .‬آدم با‬ ‫خود فکر می‌کند چرا این کار را کردم؟ چرا من را به دیوانه‌خانه نبردند؟ در آن موقع همه‬ ‫چیز تنها‪ ،‬لحظه به لحظه و بحران به بحران جلو می‌رود اما خیلی هم جالب می‌شود چون‬ ‫اطرافت پر از افراد خارق‌العاده است‪.‬‬

‫جاستین بیبر و برادرش در کفش فروشی‬ ‫جاستین بیبر ‪ 21‬ساله با وجود آنکه چهره اش با رفتارهای ناخوشایند خدشه دار شده است‬ ‫ولی هنگامی که با برادر پنج ساله اش جکسون در کفش فروشی دیده شد‪ ،‬چهره خوبی از‬ ‫خود به نمایش گذاشت‬ ‫جکسون که یک سوئیشرت قرمز با طرح مرد عنکبوتی به تن داشت‪ ،‬محکم دست برادرش‬ ‫را گرفته بود و به نظر می رسید دلش نمی خواست از برادرش جدا شود‪.‬‬

‫انتقاد یک بازیگر از نگرش سینمای غرب به زنان‬ ‫هلن میرن بازیگر برنده اسکار از نحوه انتخاب بازیگران در صنعت فیلم‌سازی به شدت‬ ‫انتقاد کرد‪.‬‬ ‫هلن میرن هنرپیشه بریتانیایی‪ ٬‬شیوه انتخاب گروه بازیگران در سینما را احمقانه خواند‪.‬‬ ‫میرن که تا کنون سه بار برنده جایزه گلدن‌گلوب شده‪ ٬‬اعتقاد دارد که این شیوه احمقانه‬ ‫گزینش‪ ٬‬مردان مسن را در نقش مقابل زنان جوان قرار می‌دهد‪.‬‬ ‫این بازیگر ‪ ۶۹‬ساله که در سال ‪ ۲۰۰۶‬برای بازی در نقش ملکه الیزابت در فیلم‬ ‫«ملکه»‪ ٬‬جایزه اسکار را بدست آورد‪ ٬‬به شدت از نگرش صنعت فیلم‌سازی نسبت به زنان‬ ‫انتقاد کرد‪ .‬هلن میرن کنار گذاشتن بازیگران زن از صحنه به خاطر سن و سال را ظالمانه‬ ‫خواند و در این باره گفت ‌‌‪« :‬این مسائل هیچ‌گاه تغییر نمی‌کنند‪ .‬ما همه جیمز باند را‬

‫البته این گردش خرید برای این پسرکوچولو چندان معمولی نبود‪ ،‬چرا که جاستین با‬ ‫شماری از بادیگارد های امنیتی همراه می شد و عالوه براین مطمئنا او می توانست هر‬ ‫چیزی که یک کودک پیش دبستانی تمایل به داشتنش را داشته باشد‪ ،‬انتخاب کند‪.‬‬ ‫می‌بینیم که روز به روز پیرتر می‌شود‪ ٬‬و بازیگر زن مقابل او در هر فیلم جوان‌تر می‌شود‪.‬‬ ‫این مسئله بسیار آزاردهنده است‪ ».‬او در ادامه گفت ‪« :‬نیرومند بودن از زیبا بودن‪ ٬‬گیراتر‬ ‫است‪».‬‬ ‫به تازگی مگی جیلین‌هال بازیگر ‪ ۳۷‬ساله‪ ٬‬بازی در یک نقش را به خاطر سن و سالش از‬ ‫دست داد‪ .‬این در حالی است‪ ٬‬که قرار بود او نقش مقابل مردی را بازی کند ‪ ۱۸‬سال از او‬ ‫پیرتر است‪ .‬جیلین‌هال در این باره گفت ‪ «:‬این مسئله مرا متعجب کرد‪ .‬نخست ناراحت‬ ‫شدم‪ ٬‬سپس احساس خشم کردم‪ ٬‬اما اکنون باعث خنده‌ام می‌شود‪».‬‬ ‫میرن پیش از این نیز بر علیه نابرابری جنسیتی در صنعت فیلم‌سازی سخن گفته بود ‪«:‬من‬ ‫خوش‌شانس بوده‌ام‪ ٬‬اما اگر همین االن به فیلم‌ها نگاهی بیاندازید خواهید دید که تعداد‬ ‫زنانی که نقش‌های اصلی را دارند بسیار کمتر از مردان است‪ .‬هر چند این مسئله در حال‬ ‫تغییر است‪ ٬‬اما برای بسیاری حرکت در این مسیر بسیار دشوار خواهد بود‪ ».‬آخرین فیلمی‬ ‫که از میرن اکران شده «زنی با لباس طالیی» است‪ .‬میرن در این فیلم در کنار رایان‬ ‫رینولدز به ایفای نقش پرداخته است‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪98‬‬

‫ســــــــــینما‬

‫عشق تازه لیام نیسان‬ ‫لیام نیسان بازیگر محبوب و پولساز فیلم های اکشن چون ‪ Taken‬سرانجام تائید کرد که‬ ‫عاشق فریا سنت جانسون انگلیسی است‪.‬‬ ‫لیام که بعد از حادثه مرگ همسرش درکانادا‪ ،‬دو سه سال از هر رابطه ای می گریخت‪،‬‬

‫یکی دیگر از چهره های نامدار هنر‪ ،‬که به کالب ضد ازدواج ها پیوست کلینت ایستوود‬ ‫بود‪ ،‬که هفته قبل سالگرد عشق و رابطه خود را با دوست دخترش کریستینا ساندرا جشن‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫کلینت دربرابر این سئوال که آیا برای پنجمین بار ازدواج خواهی کرد؟ گفت ازدواج هرگز!‬

‫کیت وینسلت با «هرج و مرج» دیده شد‬ ‫کیت وینسلت و آلن ریکمن یک بار دیگر در کنار هم و این بار با فیلم «کمی هرج و‬ ‫مرج» دیده شدند‪.‬‬ ‫‪ ۲۰‬سال از زمانی که کیت وینسلت اولین نقش‌آفرینی موفق و بزرگ خود را در فیلم «عقل‬ ‫و احساس» در کنار آلن ریکمن داشت‪ ،‬می‌گذرد‪ .‬حاال این ‪ ۲‬بازیگر پرکار بار دیگر برای‬ ‫حضور در یک فیلم درام با هم همکاری دارند اما این بار دنیای قرن هفدهمی فرانسوی‬ ‫جین آستن را کنار‌گذاشته‌اند تا در پروژه «کمی هرج و مرج» کمپانی فوکوس وورلد ظاهر‬ ‫شوند‪.‬‬

‫اینک دو سال است با فریا شب و روز می گذراند‪ ،‬ولی مرتب به این نکته تاکید دارد‪ ،‬که‬ ‫هیچگاه تن به ازدواج نمیدهد وعشق آزاد را ترجیح می دهد‪.‬‬

‫ازدواج هرگز!‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

97


‫‪96‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫من نيش مي‌زنم‪،‬‬ ‫پس هستم‬

‫« ويژگي‌ها و شكل‌هاي مختلف‬ ‫آزار كالمي »‬

‫_____________________________‬ ‫آزار كالمي عبارت است از كلماتي مهاجم‬ ‫و آسيب‌رساننده كه به دروغ از كسي سخن‬ ‫مي‌گويند يا باعث مي‌شوند‪ ،‬شخص كذبي را‬ ‫باور كند‪.‬‬

‫الف) معمو ً‬ ‫ال بدون آنكه خود بداند‪ ،‬مناعت‬ ‫طبعش به‌تدريج كاهش مي‌يابد‪.‬‬ ‫ب) بدون آنكه بداند‪ ،‬اتكا به نفس خود را‬ ‫از دست مي‌دهد‪.‬‬ ‫ج) ممكن است به‌طور خودآ گاه يا‬ ‫ناخودآ گاه سعي كند رفتارش را چنان تغيير‬ ‫دهد كه باعث ناراحتي شوهرش نشود و در‬ ‫نتيجه ديگر خودش هم ناراحتي نكشد‪.‬‬ ‫د) ممكن است به‌طور نامحسوسي بدون آنكه‬ ‫خود بداند‪ ،‬شست‌و‌شوي مغزي شود‪.‬‬ ‫همان‌طور كه «فرشته» توصيه مي‌كند‪:‬‬

‫ـ همان‌طور كه قب ً‬ ‫ال شرح داديم ـ در اثر‬ ‫گوشه و كنايه‌ها‪ ،‬زخم‌زبان‌ها‪ ،‬سيخونك‌هاي‬ ‫غضبناك‪ ،‬تحقيرها يا اظهار نظرهاي‬ ‫جريحه‌دار‌ كننده‪ ،‬جا مي‌خورد و دچار ضربه‬ ‫و عدم تعادل روحي مي‌شود‪ .‬زن هر قدر هم‬ ‫باهوش‪ ،‬نكته‌سنج يا دقيق باشد‪ ،‬هرگز نه‬ ‫واقع ًا مي‌تواند آن را پيش‌بيني كند و نه اكثر ًا‬ ‫ت‬ ‫سر درمي‌آورد‪ .‬چرا اين برخوردهاي ناراح ‌‬ ‫كننده پيش مي‌آيند و اص ً‬ ‫ال چگونه بايد‬ ‫جلوي آنها را گرفت‪.‬‬ ‫‪٨‬ـ آزار كالمي‪ ،‬مقوله‌اي است مربوط به‬ ‫روابط بين دو نفر‪ .‬وقتي يك زوج درباره‬ ‫مسئله‌اي واقعي جر و بحث مي‌كنند‪ ،‬مث ً‬ ‫ال‬

‫مشخصه‌هاي عمومي آزار كالمي ‪:‬‬ ‫‪١‬ـ آزار كالمي‪ ،‬جريحه‌دار كننده و دردآور‬ ‫است؛ به‌خصوص كه مورد انكار هم قرار‬ ‫بگيرد‪ .‬وقتي استنباط همسر از آزار كالمي‬ ‫ناديده گرفته شده و به واقعيت وي هم هيچ‬ ‫اعتباري داده نشود‪ ،‬بخشي از رنج زن به‬ ‫سردرگمي او منتهي خواهد شد‪.‬‬ ‫‪٢‬ـ آزار كالمي‪ ،‬ماهيت و توانايي‌هاي زن‬ ‫را مورد حمله قرار مي‌دهد‪ .‬زن ممكن است‬ ‫كم‌كم به اين باور برسد كه يك جاي كارش‬ ‫ايراد دارد يا توانايي انجام خيلي از كارها‬ ‫را ندارد‪.‬‬ ‫‪٣‬ـ آزار كالمي يا آشكار است (شليك‌هاي‬ ‫خشم‪ ،‬ناسزاگويي و دادن القاب ناجور)‬ ‫يا پنهان و بسيار بسيار نامحسوس (مثل‬ ‫تو‌شوي مغزي)‪ .‬آزار كالمي آشكار‪،‬‬ ‫شس ‌‬ ‫معمو ً‬ ‫ال سرزنش‌آميز و منتقدانه است و در‬ ‫نتيجه باعث گيجي زن مي‌شود‪ .‬آزار كالمي‬ ‫پنهان كه نوعي تهاجم مخفي است‪ ،‬حتي‬ ‫گيج‌كننده‌تر است‪ .‬هدف اين است كه زن‬ ‫بدون آنكه بويي ببرد‪ ،‬به كنترل درآيد‪.‬‬ ‫‪٤‬ـ تحقير در قالب آزار كالمي ممكن‬ ‫است به طريقه‌اي بسيار بي‌غل و غش و با‬ ‫دلواپسي ادا شود‪ .‬به نمونه‌اي كه نرگس برايم‬ ‫تعريف كرد‪ ،‬توجه كنيد‪ :‬وقتي شوهرم آرام و‬ ‫با مالحظه به من گفت‪« :‬دليل واقعي اينكه‬ ‫ما هيچ‌وقت راجع به يك كتاب صحبت‬ ‫نكرده‌ايم اين است كه معني بعضي از‬ ‫عبارت‌هاي پيش پاافتاده را كه يك ايراني‬ ‫متوسط هم مي‌فهمد‪ ،‬تو نمي‌فهمي‪ ،‬فكر‬ ‫كردم شايد دليل اينكه ما در ارتباط خود‬ ‫آن‌قدر دچار اشكال هستيم‪ ،‬همين باشد و‬ ‫شديد ًا ناراحت و مأيوس شدم؛ از همه بدتر‪،‬‬ ‫علت همه ناراحتي‌هايم به گردن خودم افتاده‬ ‫بود!‬ ‫‪٥‬ـ آزار كالمي‪ ،‬فريبكارانه و كنترل كننده‬ ‫است‪ .‬معمو ً‬ ‫ال زن‪ ،‬از اينكه شوهرش او را‬ ‫فريب مي‌دهد يا كنترل مي‌كند‪ ،‬بي‌خبر است‪.‬‬ ‫با اين همه‪ ،‬ممكن است متوجه شود كه‬ ‫زندگي‌اش زمين تا آسمان با چيزي كه در سر‬ ‫مي‌پرورانده است‪ ،‬تفاوت دارد و آن‌قدرها كه‬ ‫دلش مي‌خواست‪ ،‬خوشحال نيست‪.‬‬ ‫‪٦‬ـ آزار كالمي‪ ،‬موذيانه و غافلگير كننده‬ ‫است‪ .‬آزار كالمي‪ ،‬زن را به طريقي مورد‬ ‫بي‌اعتنايي‪ ،‬بي‌احترامي و تحقير قرار مي‌دهد‬ ‫كه‪:‬‬

‫شما هرگز براساس آنچه دوستان‌تان مي‌بينند‬ ‫و به زبان مي‌آورند و چيزهايي كه شوهرتان‬ ‫راجع به خود و رابطه‌تان مي‌گويد‪ ،‬قادر‬ ‫نيستيد بگوييد مورد آزار كالمي واقع‬ ‫مي‌شويد‪ .‬شما‪ ،‬نسبت به آن شرطي مي‌شويد‪،‬‬ ‫گيج و منگ به دور خود مي‌چرخيد و بعد‬ ‫نمي‌فهميد چه دارد به سرتان مي‌آيد‪.‬‬ ‫‪٧‬ـ آزار كالمي غيرقابل پيش‌بيني‬ ‫است‪ .‬غيرقابل پيش‌بيني‪ ،‬بودن يكي از‬ ‫مشخصه‌هاي مهم آزار كالمي است‪ .‬زن‬

‫اينكه چطور بچه‌ها را تربيت كنند يا چه‬ ‫مدت را جدا از يكديگر يا با هم باشند‪ ،‬هر‬ ‫دو ممكن است‪ ،‬احساس خشم كنند‪ .‬ولي هر‬ ‫دو مي‌توانند بگويند‪« :‬اين چيزي است كه از‬ ‫دست آن عصباني هستم‪ »...‬يا «اين چيزي‬ ‫است كه مي‌خواهم» و در نتيجه اگر طرفين‬ ‫نيت خوبي داشته باشند‪ ،‬مسئله حل مي‌شود‪.‬‬ ‫در يك رابطه آزارنده از نظر كالمي‪ ،‬هيچ‬ ‫ضديت خاصي وجود ندارد‪ .‬مسئله فقط آزار‬ ‫رساندن است و اين مسئله‌اي نيست كه حل‬

‫بشود‪ ،‬به‌عبارتي تعطيل‌پذير نيست‪.‬‬ ‫‪٩‬ـ آزار كالمي‪ ،‬پيامي مضاعف در بر دارد‪.‬‬ ‫بين آنچه شوهر بر زبان مي‌آورد و آنچه‬ ‫واقع ًا احساس مي‌كند‪ ،‬ناهماهنگي وجود‬ ‫دارد‪ .‬به‌عنوان مثال‪ ،‬ممكن است در عين‬ ‫خرده‌گيري از همسرش‪ ،‬صادق و بي‌تكلف‬ ‫به نظر بيايد‪ ،‬يا ممكن است بگويد‪« :‬بنده‬ ‫عصباني نيستم» در حالي‌كه خون جلوي‬ ‫چشمانش را گرفته و از فرط عصبانيت مثل‬ ‫لبو سرخ شده يا مث ً‬ ‫ال همسرش را براي شام‬ ‫بيرون ببرد و از اول تا آخر شام حالتي سرد‪،‬‬ ‫بي‌اعتنا و نچسب به خود بگيرد‪.‬‬ ‫و حال بشنويم از زبان خانم‌ها‪:‬‬ ‫«مي‌گويد مرا دوست دارد و مي‌گويد هر چه‬ ‫دلش خواست مي‌تواند به من بگويد»‪.‬‬ ‫«مي‌گويد نظر همه برايش محترم است‪ ،‬ولي‬ ‫به من خرده مي‌گيرد‪ ،‬از من انتقاد مي‌كند و‬ ‫نظرها و احساسات مرا قبول ندارد»‪.‬‬ ‫«مي‌گويد آدم آرام و آسان‌گيري است‪ ،‬اما‬ ‫روزي نيست كه ناراحت و عصباني نباشد»‬ ‫«مي‌گويد حامي من است‪ ،‬در حالي‌كه من‬ ‫احساس مي‌كنم با وجود او‪ ،‬تنها و منزوي‬ ‫هستم»‪.‬‬ ‫‪١٠‬ـ آزار كالمي‪ ،‬معمو ً‬ ‫ال پيش‌رونده است‬ ‫و از نظر شدت‪ ،‬تواتر و تنوع رو به افزايش‬ ‫مي‌رود‪ .‬به‌عنوان مثال‪ ،‬در اوايل‪ ،‬فرد آزارنده‬ ‫ممكن است با تحقيرهايي كه شكل شوخي‬ ‫به خود گرفته‌اند يا با دريغ داشتن جواب‪،‬‬ ‫همسرش را اذيت كند‪ .‬كم‌كم ساير اشكال‬ ‫آزار كالمي اضافه مي‌شوند‪( .‬اين اشكال را‬ ‫تحت عنوان دسته‌بندي‌هاي آزار كالمي در‬ ‫ذيل آورده‌ايم)‪.‬‬ ‫در موارد بسيار متعددي‪ ،‬آزار كالمي به آزار‬ ‫جسماني تغيير سطح مي‌دهد‪ .‬آزار جسماني با‬ ‫هل‌ دادن‌ها‪ ،‬تنه‌زدن‌ها و‪ ...‬توسري زدن‌هاي‬ ‫اتفاقي به شكل نامحسوسي آغاز مي‌شود و‬ ‫كم‌كم به كتك‌كاري واقعي منجر مي‌شود‪.‬‬ ‫يكي از خانم‌ها مي‌گفت كه اين اواخر وقتي‬ ‫او و شوهرش نزديك هم مي‌ايستادند‪ ،‬كه مث ً‬ ‫ال‬ ‫به نقشه‌اي نگاه كنند‪ ،‬مي‌ديد كه شوهرش‬ ‫عمد ًا روي پاي او ايستاده است‪ .‬وقتي‬ ‫صدايش در مي‌آمد‪ ،‬شوهرش طوري رفتار‬ ‫مي‌كرد كه گويي اص ً‬ ‫ال متوجه نشده است و‬ ‫اين عمل بارها و بارها تكرار شد‪.‬‬ ‫همچنان با شدت يافتن آزار كالمي به‬ ‫سمت آزار جسماني‪ ،‬فرد آزارگر ممكن‬ ‫است فضاي همسرش را اشغال كند‪ .‬يكي‬ ‫از خانم‌ها مي‌گفت‪ ،‬هر بار كه با يك‬ ‫فنجان قهوه و بالش در يك صندلي قرار‬ ‫مي‌گرفت و بنابر پيشامد يا كاري‪ ،‬لحظه‌اي‬ ‫اتاق را ترك مي‌كرد‪ ،‬موقع برگشتن مي‌ديد‬ ‫كه شوهرش در صندلي او جا خوش كرده‬ ‫است‪ .‬او مي‌گفت فرقي نمي‌كرد من در چه‬ ‫صندلي‌اي مي‌نشستم‪ .‬شوهرم هميشه از خالي‬ ‫كردن آن صندلي خودداري مي‌كرد‪ .‬بعدها‬ ‫او متوجه شد كه وقتي مي‌خواهد به يخچال‬ ‫يا ظرف‌شويي نزديك شود‪ ،‬شوهرش جلوتر‬ ‫از او پيش‌قدم مي‌شود‪ .‬توجه به تغيير ماهيت‬ ‫آزار كالمي به آزار جسماني مهم است‪ ،‬زيرا‬ ‫تجربه باليني درمانگراني كه به درمان زنان‬ ‫كتك‌خورده مبادرت مي‌كنند‪ ،‬نشان مي‌دهد‬ ‫كه همه زنان كتك‌خورده‪ ،‬قب ً‬ ‫ال از نظر كالمي‬ ‫تحت آزار و اذيت قرار مي‌گرفته‌اند‪.‬‬ ‫نويسنده‪ :‬پاتريشيا ايونز ترجمه‪ :‬مرجان فرجي‬


‫‪95‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫موقعيت كم بهره نبرد‪ .‬از طريق آشنايان پدر‪،‬‬ ‫براي خودش روابط كاري درست و حسابي‬ ‫ساخت و شغلش‌‪ ،‬فروش سنگ‌هاي تزئيني‬ ‫ساختماني را كام ً‬ ‫ال گسترش داد‪ .‬به طوري كه‬ ‫بعداز دو سال وضع زندگي و درآمدش از اين‬ ‫رو به آن رو شد‪ .‬خواهرم به او افتخار مي‌كرد‬ ‫و پدرم مي‌گفت اين پسره جنم دارد و اگر صد‬ ‫بار زمين بخورد‪ ،‬مي‌تواند بلند شود و با خيال‬ ‫راحت دختر نازك نارنجي‌اش را به دست پويا‬ ‫مي‌سپرد‪ .‬بابا از آن مردهايي بود كه از صفر‬ ‫شروع كرده و زندگي پرتالطمي را پشت سر‬ ‫گذاشته بود‪ ،‬اما پيش از تولد ما‪ ،‬وضع‬ ‫مالي‌اش به ثبات رسيده و ما در ناز و نعمت‬ ‫بزرگ شده بوديم‌‪ .‬آنقدر كه هيچ تصوري از‬ ‫نداري نداشتيم و نمي‌توانستيم بفهميم چطور‬ ‫اكثر مردم دنيا مجبورند كار كنند تا مخارج‬ ‫روزمره‌شان را بـه دسـت بـياورند‪ .‬بـراي مـا كه‬ ‫پول به وفـور و بدون محدوديت در اختيارمان‬ ‫بود‪ ،‬دنيا شكل ديگري داشت‌‪ ،‬سرشار از‬ ‫شادي و خوشي‌هاي تمام نشدني‌‪ ،‬سفرهاي‬ ‫هيجان‌انگيز‪ ،‬مهماني‌هاي جالب و خريدهاي‬ ‫آنچناني‌‪ .‬امكان نداشت من و شيرين يك‬ ‫لباس را دوبار در دو مجلس بپوشيم‌‪ .‬مادر‬ ‫اغلب از اين رفتار ما ناراحت مي‌شد و‬ ‫دعوايمان مي‌كرد اما بابا نازمان را مي‌خريد و‬ ‫مي‌گفت دوست دارد دخترهايش همه‌ي آنچه‬ ‫را كه او نداشتـه‌‪ ،‬و آرزويشـان را مـي‌كشـيده‌‪،‬‬ ‫تـجربه كنند‪ .‬به خيال‌مان اسم روزگاري كه‬ ‫داشتيم زندگي ايده‌آل بود؛ به زور به ديپلم‬ ‫رسيده بوديم و از نزديك صبح تا ظهر‬ ‫مي‌خوابيديم و عصر يا مهماني مي‌رفتيم و يا‬

‫اين طرف و آن طرف با دوست‌هاي‌مان قرار‬ ‫مي‌گذاشتيم‌‪ .‬عم ً‬ ‫ال نه درس مي‌خوانديم‌‪ ،‬نه‬ ‫حرفه و هنري ياد مي‌گرفتيم‌‪ .‬رفقـاي‌مـان‬ ‫عـده‌اي جوان بـدتر از خودمان بودند كه‬ ‫اغـلـب‌‪ ،‬چـشـم بـه دارايـي پــدرمـان داشـتـنـد‬ ‫و كم‌كم‌اش مي‌خواستند تا كليد ويالي‌مان را‬ ‫بگيرند تا بدون صرف هزينه‌‪ ،‬چند روزي را‬ ‫در شمال بگذرانند‪ .‬مامان اصرار داشت‬ ‫چيزي بلد شويم‌‪ .‬بنده‌ي خدا بي‌خيال دانشگاه‬ ‫ما شده بود و با اينكه هميشه آرزو مي‌كرد‪،‬‬ ‫سري توي سرها در بياوريم‌‪ ،‬به يادگيري‬ ‫مانيكور رضايت داده بود‪ .‬اما ما حتي‬ ‫انگيزه‌ي اين كار را هم نداشتيم‌‪ .‬هر دو دنبال‬ ‫ازدواج بوديم‌‪ .‬خواهرم كه همسر ايده‌آلش را‬ ‫پيدا كرده بود و فقط منتظر عملي شدن‬ ‫وعده‌ها بود و من هم مي‌خواستم همسري‬ ‫پولدار و بي‌رقيب داشته باشم و طمع‌ام‬ ‫نمي‌گذاشت تا يكي از خواستگارهايم را‬ ‫انتخاب كنم‌‪ .‬احترام به شيرين را بهانه‬ ‫مي‌آوردم اما دلم به دنبال پول و ثروت بيشتر‬ ‫بود‪ .‬و اين داستان‌‪ ،‬تا روزي كه پدرمان‬ ‫ورشكست شد و به زندان افتاد ادامه داشت‌‪.‬‬ ‫اص ً‬ ‫ال نفهميديم چه طور به آن وضع رسيديم‌‪.‬‬ ‫بابا توي كار خريد و فروش ملك و بساز و‬ ‫بفروشي بود و هيچ وقت ريسك‌هاي بزرگ و‬ ‫خطرناك نمي‌كرد‪ .‬اما با يك عده شريك شد و‬ ‫چند تا پروژه‌ي نان و آب دار به ثمر رساند و‬ ‫بعد‪ ،‬به اعتبار آنها دست به سرمايه‌گذاري‬ ‫خطرناكي زد‪ .‬گفته بودند پشتش هستند و‬ ‫همه جوره حمايتش مي‌كنند‪ .‬ولي سر قول‌شان‬ ‫نماندند‪ .‬در عوض او را انداختند در راهي كه‬

‫نتيجه‌اي جز تباهي نداشت‌؛ مي‌پرسيد چي‌؟‬ ‫ساده است نزول گرفتن‌‪ .‬شايد از دست‬ ‫طلبكارها مي‌شد فرار كرد ولي از دست آن‬ ‫رباخوار بي‌وجدان نجات امكان نداشت‌‪ .‬در‬ ‫چشم برهم زدني همه چيز را هم داديم‌‪.‬‬ ‫خانه‌مان را فروختيم‌‪ ،‬ويال و تمام دارايي‌هاي‬ ‫خانواده را به سرعت تبديل به پول كرديم تا‬ ‫بلكه پدر را نجات دهيم‌‪ .‬اما نتوانستيم‌‪ ،‬او به‬ ‫زندان افتاد و در بند دوام نياورد و از دنيا‬ ‫رفت‌‪ .‬همه از دورمان پراكنده شدند‪ .‬حتي‬ ‫پويا هفته به هفته پيدايش نمي‌شد‪ .‬البته هنوز‬ ‫اميد داشتيم گوشه‌اي از دارايي‌مان را نگه‬ ‫داريم و بقيه هم باور نمي‌كردند اوضاع از‬ ‫خراب هم خراب‌تر باشد ولي بوديم و با تمام‬ ‫وعده و وعيد شركاي نامرد پدر‪ ،‬زير امواج‬ ‫خروشان آن غرق شديم‌‪ .‬تنها كاري كه از‬ ‫دست‌مان بر مي‌آمد‪ ،‬حفظ آبروي‌مان بود‪ .‬در‬ ‫حالي كه داشتيم خودمان را براي يك زندگي‬ ‫سخت در حومه‌ي شهريار آماده مي‌كرديم‌‪،‬‬ ‫چوب حراج به آخرين دارايي‌مان زديم و به‬ ‫دروغ به دوستان گفتم‌‪ ،‬داريم به كانادا‬ ‫مي‌رويم‌‪ .‬براي آنها چه فرقي مي‌كرد؟ در‬ ‫شهريار همانقدر از آنها و دنياي‌شان دور‬ ‫بوديم كه در ونكوور يا تورنتو‪ .‬با كمك يكي‬ ‫از اقوام خيرخواه‌‪ ،‬خانه‌اي كوچك گرفتيم و‬ ‫بعد از پشت سر گذاشتن دوره‌ي افـسـردگـي‬ ‫و انـدوه‌‪ ،‬آستـين‌ها را بـاال زديـم‌‪ .‬مـامـان بـا‬ ‫فـروختن شيـريني خـانگـي به قنادي‌ها‬ ‫گوشه‌اي را گـرفـت و مـن و شيـرين هـم‬ ‫كمـكش مي‌كرديم و به نـظر مـي‌رسيـد‬ ‫مـي‌تـوانـيـم بـحران را پشـت سـر بگـذاريم‌‪.‬‬

‫امـا بيـمـاري عـصبي مـامان امـكـان كـار را‬ ‫از او سـلب كـرد‪ .‬به ناچـار در كـارخـانـه‌اي‬ ‫مـشغول شديـم و بـه تدريج پيشنهاد‬ ‫صاحبخانه‌ي‌مان را براي پـذيـرايـي از‬ ‫مـجـالـس بـعـد از سـاعـات كـار را پـذيرفتـيم‌‪.‬‬ ‫بـاالخـره ‪ 20‬هـزار تـومان هم‌‪ 20 ،‬هزار‬ ‫تـومان بـود‪ .‬و اكنـون‌‪ ،‬مـن در خـانه‌ي كسي‬ ‫بودم كه مي‌توانست عمه‌ي خواهرزاده‌ي‌هاي‬ ‫نداشته‌ام شود‪ .‬خداخدا مي‌كردم مادر زيبا‬ ‫نيايد چون او مرا ديده بود و مي‌شناخت‌‪.‬‬ ‫خيالم راحت شد تا شنيدم دست تنهايي تمام‬ ‫كارها را انجام داده چون مادرش سفر است و‬ ‫تا سه ماه ديگر بر نمي‌گردد‪ .‬تندتند و با‬ ‫باالترين سرعتي كه مي‌توانستم كارها را انجام‬ ‫دادم و به چهره‌ي هيچ كدام از مدعوان هم‬ ‫خيره نشدم‌‪ .‬مي‌ترسيدم يكي مرا بشناسد‪ .‬از‬ ‫اينكه با گـذشـته‌ام روبه‌رو شوم‌‪ ،‬واهمه داشتم‬ ‫و از اينكه بشـكنم و نتـوانم دوام بـياورم‌‪ .‬آن‬ ‫وقـت چه مي‌توانستم بكنم‌؟ خدا به دادم‬ ‫رسيد كه آن عصر هم گذشت‌‪ .‬زيبا بـراي‬ ‫تشـكر از كارم‌‪ ،‬ده تومان انعام گذاشته بود‬ ‫توي پاكت‌‪ .‬اما من پول‌ها را شمردم و مابقي‬ ‫را باز گرداندم‌‪ .‬دلـم نمـي‌خواست فكر كنـد‪،‬‬ ‫چـشم طمع داشته‌ام‌‪ .‬با تعجب نگاهم كرد‪.‬‬ ‫شايد به اين برخورد عادت نداشت‌‪ .‬شايد هم‬ ‫نمي‌توانست بفهمد چرا از پول گذشته‌ام‌‪.‬‬ ‫امثال او‪ ،‬هـرگز نمـي‌توانـند بفهـمند در دل‬ ‫امـثـال مـن چه مي‌گذرد‪ .‬خدا كند كه هيچ‬ ‫وقت هيچ كس به وضع ما مبتـال نشود تا فقط‬ ‫غرور برايش بماند و براي حفظ اش بجنگد‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪94‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫لطف ًا مرا نشناس‬ ‫زنگ زدند به موبايلم‌‪ ،‬مثل بقيه‌ي‬ ‫مشتري‌ها ـ همه‌ي آنهايي كه‬ ‫به دوست و آشـنا مـي‌سـپردند‬ ‫براي مهماني‌‪ ،‬ختم يا عروسي و‬ ‫تولدشان خدمتكار پيدا كنند‪.‬‬ ‫چون معرف‌شان آدم مطمئني‬ ‫بود قبول كردم‌‪ .‬گفتند به دو نفر‬ ‫احتياج دارند و مي‌خواستند حتم ًا‬ ‫خواهرم هم بيايد‪ .‬اما شيرين از‬ ‫چند ماه قبل براي آن روز وقت‬ ‫دكتر گرفته بود و نمي‌توانست‬ ‫لغوش كند وگرنه بايد همين قدر‬ ‫نوبتش عقب مي‌افتاد‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫گفتم تنها هستم و اگر نمي‌خواهند يا فكر‬ ‫مي‌كنند مجلس‌شان نامنظم مي‌شود‪ ،‬مي‌توانند‬ ‫به خدمتكار ديگري خبر دهند‪ .‬با نارضايتي‬ ‫قبول كرد و قول گرفت دستش را لنگ‬ ‫نگذارم و زودتر از وقت هميشگي بروم‌‪ .‬خيلي‬ ‫جدي جوابش را دادم‌‪« :‬لطف ًا از معرف‌تان‬ ‫بپرسيد چه جور كار مي‌كنم تا خيال‌تان راحت‬ ‫شود‪ ».‬و زن جوان كه انگار فقط مي‌خواست‬ ‫مرا از سرش باز كند و برود دنبال كارهاي‬ ‫مهمتر‪ ،‬خيلي كوتاه از تعريف‌هاي سايه‌جون‬ ‫در مورد نظم و ترتيب ما گفت‌‪ .‬قرارمان شد‬ ‫ساعت چهار روز سه‌شنبه‌ي هفته‌ي بعد‪ .‬من‬ ‫توي تقويم جيبي‌ام اسم و نشاني‌شان را نوشتم‬ ‫و آنقدر مشغول كار و مسئوليت‌هايم در خانه‬ ‫بودم كه فرصت نكردم تا روز آخر به مسيري‬ ‫كه بايد بروم‌‪ ،‬بنگرم‌‪ .‬تازه ظهر سه شنبه‌‪ ،‬به‬ ‫دفترچه‌ام نگاه انداختم و منطقه‌شان مرا برد‬ ‫به روزهاي نه چندان دوري كه خودمان همان‬ ‫حوالي زندگي مي‌كرديم‌‪ .‬چه روزگاريست‌؟‬ ‫يك زمان هفته‌اي سه تا مهماني در خانه‌تان‬ ‫برگزار مي‌شود و روزي هم مي‌رسد كه خودت‬ ‫مجبوري بروي خانه‌ي مردم كار كني تا خرج‬ ‫زندگي مادر و خواهرت در بيايد و پدرت‬ ‫كه ديگر كنار شما نيست در آن سوي خط‬ ‫خيالش راحت باشد كه خانواده‌اش كم و‬ ‫كسري ندارند‪ .‬شرايط فعلي ما طوريست كه‬ ‫امكان پرداخت كرايه‌ي تاكسي را نداريم‌‪.‬‬ ‫بنابراين‌‪ ،‬بايد راه را با مترو و اتوبوس مي‌رفتم‌‪.‬‬ ‫محله‌ي سابق ما از آن منطقه‌هايي است كه‬ ‫بدون ماشين شخصي يا دربست پوست آدم‬ ‫كنده مي‌شود تا در آن تردد كند‪ .‬مجبور شدم‬ ‫يك ساعت از كارخانه مرخصي بگيرم‌‪ .‬تا از‬ ‫شهرك صنعتي راه بيفتم بروم خانه ناهار‬ ‫بخورم و خودم را برسانم به مترو و اتوبوس‬ ‫كلي طول كشيد‪ .‬درنتيجه ده دقيقه ديرتر به‬ ‫آنجا رسيدم‌‪ .‬آيفون را كه زدم‌‪ ،‬خانم‬

‫براساس سرگذشت شهره‬

‫صاحبخانه با لحن طلبكارانه‌اي گفت‌‪« :‬چه‬ ‫عجب‌! نمي‌گويي هزار تا كار داريم‌؟» عذر‬ ‫خواستم و با عجله وارد شدم‌‪ .‬از حياط مشجر‬ ‫و زيبا گذشتم و به ساختمان رسيدم‌‪ .‬هوا خيلي‬ ‫گرم بود‪ .‬به زيبا خانم سالم كردم و پرسيدم‬ ‫دستشويي كجاست تا دست و صورتم را‬ ‫بشويم‌‪ .‬تا آمد جواب بدهد دوزاري‌ام افتاد‬ ‫كجا هستم و او كيست‌‪ .‬اما ديگر راه برگشت‬ ‫نداشتم‌‪ .‬صاحبخانه سرويس بهداشتي مهمان‌ها‬ ‫را نشانم داد و نگاهي به سر تا پايم انداخت و‬ ‫گفت‌‪« :‬يك وقت كثيفش نكني‌ها!»‬ ‫روسري‌ام را جلو كشيدم تا نتواند مرا بشناسد‬ ‫و چشمي گفتم و رفتم توي دستشويي‌‪ .‬مانتويم‬

‫را در آوردم و روپوش سفيدي را كه همه جا‬ ‫تن مي‌كنم‌‪ ،‬پوشيدم‌‪ .‬توي آينه نگاه كردم‌‪.‬‬ ‫رنگم خيلي پريده بود‪ .‬گونه‌هايم را نيشگون‬ ‫گرفتم تا با آن قيافه‌ي مثل مرده‌ها كه بدجوري‬ ‫تابلو بود‪ ،‬جلب نظر نكنم‌‪ .‬به خودم لعنت‬ ‫مي‌فرستادم‌‪ .‬چطور زيبا را نشناخته بودم‌‪.‬‬ ‫شايد چون پنج‌‪ ،‬شش سال از آخرين ديدارمان‬ ‫مي‌گذشت و او خودش را با فاميلي شوهرش‬ ‫معرفي كرده بود و من را هم كه مردم با نام‬ ‫خانوادگي مادرم مي‌شناختند‪ .‬خدا را صد هزار‬ ‫مرتبه شكر كردم كه شيرين همراهم نيست‌‪.‬‬ ‫وگرنه اوضاع بدجوري قمر در عقرب مي‌شد‪.‬‬ ‫خوشبختانه مهماني زنانه بود و اگر شانس‬

‫مي‌آوردم مي‌توانستم بدون ديدن پويا از آن‬ ‫خانه خارج شوم و راز زندگي‌مان را از دوستان‬ ‫سابق‌مان‌‪ ،‬همچنان پوشيده نگه دارم تا هر‬ ‫وقت يادمان مي‌افتند‪ ،‬فقط بگويند‪« :‬اين دو‬ ‫تا خواهر يكهو عين دو قطره‌ي آب توي زمين‬ ‫فرو رفتند و انگار نه انگار كه زماني بوده‌اند‪».‬‬ ‫و همين پوياي نامرد و بي‌انصاف كه باعث‬ ‫شد خواهر عزيزم هفته‌ها اشك بريزد‪ ،‬آه بكشد‬ ‫و بگويد‪ :‬بيچاره شده اينقدر توي اينترنت‬ ‫دنبال شيرين گشته و به اين و آن سپرده تا‬ ‫پيدايش كنند‪ .‬و بعد مثل آن وقت‌هاي‬ ‫خودمان كه حوصله‌ي غم و غصه را نداشتيم‬ ‫خوش زبان‌تر و سرحال‌تر از همه در بيايد كه‌‪:‬‬ ‫«اي بابا ول كنيد داستان‌هاي تلخ گذشته را‪.‬‬ ‫دم را دريابيد‪ ».‬و بحث برود به سمتي‬ ‫خوشايند و دور از اندوه‌‪ .‬از دستشويي كه آمدم‬ ‫بيرون زيبا منتظرم بود‪ .‬مرا به آشپزخانه برد و‬ ‫يك كوه از سبزي خوردن را كه روي ميز‬ ‫ريخته بود‪ ،‬نشانم داد‪ .‬تا يك ساعت ديگر‬ ‫بايد آنها را شسته و پاك شده‌‪ ،‬تحويل مي‌دادم‬ ‫و پيش از آمدن مهمان‌ها آشپزخانه را مرتب‬ ‫مي‌كردم‌‪ .‬حين كار‪ ،‬خودش مشغول تزئين‬ ‫ساالدها شد و نگاهي به روسري‌ام كرد و‬ ‫گفت‌‪« :‬مجلس زنانه است‌‪ .‬چرا روسري‌ات‬ ‫را در نياورده‌اي‌‪ ».‬عذر آوردم موهايم خيلي‬ ‫مرتب نيست و از سركار مي‌آيم‌‪ .‬آهي كشيد‪،‬‬ ‫دلش لك زده بود براي يك روز كار‪ .‬اما‬ ‫شوهرش اجازه نمي‌داد و مي‌گفت بهتر است‬ ‫به اين سبك زندگي عادت كند تا وقتي بچه‌دار‬ ‫شدند راحت بتواند شرايط را بپذيرد‪ .‬اهل‬ ‫سؤال و جواب نبودم‌‪ .‬حتي آن وقت‌ها هم‬ ‫خوش نداشتم در زندگي خصوصي مردم‬ ‫دخالت كنم‌‪ .‬چه رسد به حاال كه ياد گرفته‬ ‫بودم سرم را بيندازم پايين‌‪ ،‬كارهايم را انجام‬ ‫دهم و فقط حرف‌هاي صاحبكارهايم را تأييد‬ ‫نمايم‌‪ .‬اما اين بار خيلي دلم مي‌خواست بدانم‬ ‫زيبا كي ازدواج كرده و چه كسي همسر اوست‌‪.‬‬ ‫قطع ًا مي‌تواند حدس بزند كه زماني داستاني‬ ‫داشتيم سر او و ازدواجش‌‪ .‬بهانه‌ي پويا براي‬ ‫به تعويق انداختن مراسم خواستگاري و‬ ‫عروسي با شيرين‌‪ ،‬تجرد همين خواهرش بود‪.‬‬ ‫مي‌گفت نمي‌تواند پيش از سر و سامان گرفتن‬ ‫زيبا‪ ،‬دنبال زندگي‌اش برود و هرچه پدر‬ ‫خدابيامرزم نمونه مي‌آورد كه خيلي‌ها در عين‬ ‫سرپرستي خانواده‌ي‌شان وارد دنياي تأهل‬ ‫شده و در كشاكش مشكالت و هجوم‬ ‫مسئوليت‌ها‪ ،‬خود را ساخته‌اند‪ ،‬به خرج آقا‬ ‫نمي‌رفت كه نمي‌رفت‌‪ .‬شايد هم‌‪ ،‬قدرت‬ ‫برخورد با مسائل را نداشت و از اين نكته‬ ‫باخبر بود اما با ادعا در مورد روراستي‌‪،‬‬ ‫جرأت و جسارت بيانش را پيدا نمي‌كرد‪ .‬يك‬ ‫تصادف ساده‌‪ ،‬پويا را وارد زندگي شيرين و‬ ‫خانواده‌ي ما كرده بود‪ .‬بابا خيلي از او‬ ‫خوشش مي‌آمد و با وجود تمام اهمال كاري‌ها‬ ‫و پشت هم اندازي‌ها‪ ،‬با وي مثل عضوي از‬ ‫خانواده برخورد مي‌كرد‪ .‬پويا هم از اين‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

93

Roza Fox

Javanan Toronto would love to hear your stories about life in our city they may be in Farsi or English. Each week we will print new stories allowing us and you to keep in contact. Please send your stories to info@javanantoronto.com Attention Roza We look forward to interacting with our readers

d t o a o h e h r T d o l s i s M e h u t Cori ay roou 6 v W ge Y a k e n n FAr a a in DThTh


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

Inflatable Bounce Houses Bounce houses are fun...until they become airborne. In recent years, there have been reports of at least two bounce houses being picked up by winds and sent flying, injuring people inside. But reports of bounce house-related injuries, in general, are much more common than that. A 2012 study found that, in the U.S., at least 31 children suffered injuries while playing in inflatable bounce houses every day and the number of kids injured has shot up in recent years. Does that mean it's time to ban bouncing for your own child? Not necessarily. Tracy Mehan of the Center for Injury Research and Policy at Ohio's Nationwide Children’s Hospital, said the best way to keep your child safe in a bounce house is to limit the occupancy to one and make sure he or she is supervised by an adult trained in bounce house safety. Bouncing by one's self may be lonely, but it also eliminates the risk of breaking a bone by bumping into another person. If going it alone isn't an option, make sure that the children in the bounce house are about the same age and size. And, given the risks posed by wind, check to make sure the bounce house is securely staked down and that the weather is appropriate, adds Jennifer Hoekstra, an injury prevention specialist at Helen DeVos Children's Hospital in Michigan. "A nice summer day without a massive storm on the rise or major breezes," she said, is a good day to jump into the fun. MCCAIG/iStock In the news: "Kids Hurt in Bouncy House Accident" Trampolines Backyard trampolines may be all the rage, but they're as or more dangerous than bounce houses, at least according to recent statistics. A March, 2014 study found that just under 300,000 people, most of them children, headed to hospitals to be treated for broken bones related to trampoline use over the course of a decade. The American Academy of Pediatrics urges families to avoid all recreational trampoline use, whether the

trampolines are in backyards or trampoline parks. Still planning on letting your little jumping bean have her fun? Mehan offers these precautions: ban all flips and other stunts, allow use only with adult supervision, make sure supporting bars, strings and surrounding landing surfaces all have protective padding and, as with bounce houses, limit the trampoline bouncing to one person at a time. Hoekstra adds that there's a bright side to solo trampoline time: "It's a great way to teach skills about sharing and taking turns." Granger Wootz/Blend Images/ Getty Images More safety tips Backyard Play Structures Don't let your quaint backyard swing set lull you into a false sense of safety, warns Hoekstra. "We're less likely as parents to feel the need to be right there because it's our own backyard," she said. "We're often more lax in our supervision, which leads

far more effective cushioning for small bodies than plain old grass. (Mehan recommends that padding materials be 12 inches deep.) Looking to avoid collisions between kids on swings and kids nearby? Hoekstra suggests using chalk or colored wood chips to mark a border so children know how closely they can safely play near their swinging friends.

to a higher risk of injury." While swings, when used appropriately, are fairly safe, the twisting and jumping kids like to do can lead to serious injuries. Other backyard play structure injuries come from falling off monkey bars -- hello broken bones! -and landing roughly after a ride down a slide. Adult supervision can indeed prevent many of these injuries, as can a firm set of rules, like "No going down the slide head-first!" But don't forget to make sure that your backyard play structure has the proper padding around it -- mulch, sand, rubber or wood chips provide

taking them to structures designed for their ages and abilities while staying away from equipment that has rust, cracks, rotten areas, and loose or missing parts. As with backyard play structures, make sure your child is playing on a surface with proper padding like mulch or shredded rubber. On warm days, check equipment surfaces to ensure they're hot enough to cause burns. Don't let children add strings, ropes or pet leashes to equipment because those can lead to strangulation. And make sure your child's own attire is appropriate for playground fun: bike helmets,

Place proper padding around a play structure. Getty Images More safety tips Playgrounds Public playgrounds, no doubt, have gotten safer over the years, with injury-magnet jungle gyms giving way to shorter structures with railings, padding and agespecific designs. Nonetheless, injuries are still common, with an average of 24 kids being treated in U.S. emergency rooms for playground accidents every hour, Mehan said. Keep your children safe at public playgrounds by

92

drawstrings and jewelry should be removed while closed-toe shoes are the best shoes for play. Injuries are common at public plagrounds. Getty Images See more playground safety tips here. Coin-Operated Rides Those coin-operated mechanical cars and horses at your shopping mall seem harmless enough, but they can lead to serious injuries. "Because these are often placed over hard surfaces and many do not have working child restraints, children fall out, often head first, onto a hard surface. This can lead to serious head and neck injuries including concussions," Mehan said. If your child's first-choice ride is over a hard, unpadded surface or lacks a working safety restraint, save your quarter and choose something else. The same goes for when junior refuses to keep his seat belt on. "If your child will not keep the restraint in place or buckled, find a different activity," Mehan said. Make sure your child is buckled in. Getty Images More safety tips. Amusement Park Rides What summer vacation is complete without a trip to an amusement park? It comes as no surprise, of course, that injuries do happen there, with frightening roller coaster accidents sometimes making news. But it's not just those occasional headlinegrabbing accidents that can leave riders in a world of pain. Between May and September each year, an average of 20 children are treated for amusement ride-related injuries every day, Mehan said. To minimize your children's risk of injury, be sure to always follow posted height, age, weight and health restrictions; follow seating order and loading instructions; use safety equipment such as seat belts and safety bars; and, of course, keep hands and feet inside the ride at all times. Don't think your kid will follow the rules? Then don't let him on the ride. Worried that the ride itself is unsafe? Then skip it. "Trust your instincts," Mehan said.


‫‪91‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اسراری ضروری‬ ‫که آقایان باید‬ ‫درباره ارضای‬ ‫جنسی خانمها‬ ‫بدانند‬

‫خانم ها‪ ،‬خوشحال باشید که در‬ ‫عصر حاضر زندگی می کنید‪،‬‬ ‫چرا که با نگاهی به گذشته‪،‬‬ ‫حدود ‪ 100‬یا ‪ 50‬سال پیش‪ ،‬نه‬ ‫تنها به مسئله ارضای جنسی زن‬ ‫اهم ّیتی نمی دادند‪ ،‬بلکه محققین‬ ‫و دانشمندان نیز در این مورد به‬ ‫وضوح نظریه قطعی نداشتند! و در‬ ‫نگاه آنها‪ ،‬تنها مردها نقشی حیاتی‬ ‫در تولید مثل ایفاء می کردند‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫البته با وجود اهم ّیت به ارضای جنسی زنان‬ ‫در قرن حاضر‪ ،‬باز هم در مورد برخی خانم‬ ‫ها‪ ،‬زمان و چگونگی ارضای آنها شفاف‬ ‫نیست و نیاز به بررسی بیشتر دارد‪.‬‬

‫طبق آخرین آمار‪ ،‬حدود ‪ %20‬خانم ها اص ً‬ ‫ال‬ ‫ارضاء نمی شوند‪ ،‬شاید با این آمار فکر کنید‬ ‫که خوشبختانه ‪ %80‬آنها به درجه ارضای‬ ‫اما متأسفانه در همین بین‬ ‫جنسی می رسند‪ّ ،‬‬ ‫هم بخش عمده ای از آنها‪ ،‬با خود ارضایی‬ ‫به این درجه می رسند نه رابطه جنسی واقعی!‬ ‫در این مقاله‪ ،‬مبحث اصلی‪ ،‬کمک به‬ ‫ارضای طبیعی در حین رابطه جنسی برای‬ ‫زنان است‪.‬‬ ‫ارضای جنسی چیست؟ ارضای مردها در‬ ‫ظاهر به دلیل انزال‪ ،‬کام ً‬ ‫ال دیده می شود‪،‬‬ ‫البته به ندرت این حالت در برخی زن ها نیز‬ ‫اما حقیقت این است که ارضاء‬ ‫وجود دارد‪ّ ،‬‬ ‫در اکثر خانم ها قابل تشخیص نیست و به‬ ‫چشم دیده نمی شود‪ .‬ارضاء در خانم ها‪،‬‬ ‫ابتدا با مرطوب شدن دهانه و گردن رحم‬

‫و دیگر اعضاء بخش تناسلی آنها شروع‬ ‫و بعد ادامه می یابد‪ .‬دهانه ی رحم آنها تا‬ ‫‪ 30‬درصد باز می شود‪ ،‬ماهیچه و عضالت‬ ‫دیواره رحم‪ ،‬گردن رحم و خود دهانه بطور‬ ‫متناوب منقبض و منبسط می شوند‪.‬‬ ‫مطالعات نشان داده است که زمان رسیدن به‬ ‫اوج ّ‬ ‫لذت در خانم ها متفاوت است‪ ،‬برخی‬ ‫زمان زیادی باید بگذرد تا ارضاء شوند و در‬ ‫مقابل بعضی نیز خیلی زود ولی چندین بار‬ ‫در طی یک رابطه جنسی ارضاء می شوند‪.‬‬ ‫(این درحالیست که یک مرد معمو ً‬ ‫ال ظرف‬ ‫تنها چند دقیقه یا بیشتر به درجه ی انزال می‬ ‫رسد)‬ ‫یکی از موانع اصلی رسیدن به اوج ّ‬ ‫لذت‬ ‫در زنان‪ ،‬کنترل مستقیم رابطه جنسی توسط‬ ‫مرد است‪ ،‬در بیشتر مواقع‪ ،‬نحوه ی اجرای‬ ‫مراحل رابطه جنسی و دخول بر اساس‬ ‫آن چیزیست که مرد ّ‬ ‫لذت می برد و تحت‬ ‫اختیار اوست‪ .‬البته زن نیز در این بین از‬ ‫رابطه جنسی ّ‬ ‫لذت می برد ولی این نشانه ی‬ ‫رسیدن به درجه ی ارضاء کامل نیست‪ .‬مرد‬ ‫به محض انزال می تواند دست از ادامه ی‬ ‫رابطه جنسی بردارد و این زن است که به‬ ‫زمان بیشتری نیاز دارد‪.‬‬ ‫اولین راه حل اصلی برای اینکه خانم ها به‬ ‫اوج ّ‬ ‫لذت و ارضاء برسند‪ ،‬این است که از‬ ‫مرد بخواهد‪ ،‬آهسته تر مراحل رابطه جنسی‬ ‫را پیش ببرد‪ .‬در این بین خود زن نیز می‬ ‫تواند با دخالت خود‪ ،‬روال را به نفع خود‬ ‫آرام تر کند‪ .‬می توانید خود‪ ،‬کنترل اوضاع‬ ‫را بدست بگیرید‪ .‬جالب است بدانید که‬

‫اکثر مردها این حالت را بیشتر دوست دارند‬ ‫و جذابیت بیشتری برای آنها خواهد داشت‪.‬‬ ‫البته خود زن می تواند آن روش و حالتی‬ ‫که دوست دارد و بیشتر از آن ّ‬ ‫لذت می برد‬ ‫را از همسر خود درخواست کند‪ .‬دقیق ًا‬ ‫این موضوع را بگویید که اگر وی سریع و‬ ‫خیلی زود زمان رابطه جنسی را تمام کند و‬ ‫خود‪ ،‬تنها به درجه ی انزال برسد‪ ،‬شما ّ‬ ‫لذتی‬ ‫نخواهید برد‪.‬‬ ‫البته الزم به ذکر است که علی رغم آگاهی‬ ‫کم بیشتر مردها درباره ی چگونگی و زمان‬ ‫ارضاء خانم ها‪ ،‬خود آنها حقیقت ًا مایلند که‬ ‫زن نیز ارضاء شود و همچون خود‪ ،‬نهایت‬ ‫ّ‬ ‫لذت را از این رابطه ببرد‪ .‬اگر روش رابطه‬ ‫جنسی همسرتان با سرعت‪ ،‬خشن و دردآور‬ ‫است‪ ،‬از او با کلماتی محبت آمیز و عاشقانه‬ ‫بخواهبد که آرامتر پیش رود تا شما هم‬

‫ارضاء شوید‪.‬‬ ‫شما نیز می توانید همسرتان را در این راه‬ ‫همراهی کنید‪ ،‬با تحریک اندام تناسلی در‬ ‫حین عمل دخول‪ ،‬زمان رسیدن به ارضاء را‬ ‫کمتر کنید‪ ،‬از همسرتان انتظار نداشته باشید‬ ‫که در حین دخول این کار را برای شما‬ ‫انجام دهد‪ ،‬چرا که او تمرکزش را در ارضای‬ ‫خود گذاشته است‪.‬‬ ‫طبق آمار در ‪ 20‬تا ‪ 30‬درصد مردها‪ ،‬به‬ ‫دلیل عدم کنترل و درنتیجه انزال زودرس‪،‬‬ ‫ناخواسته مجبورند که شما را در همان‬ ‫حالت و در حین رسیدن به اوج ارضاء‪ ،‬رها‬ ‫کنند‪ ،‬که خود عاملیست ویران کننده در‬ ‫روابط زناشویی و البته که خود مردها نیز از‬ ‫این حالت ناراضی و ناراحت هستند‪.‬‬ ‫اختالالت جسمی و روحی‪ ،‬یکی از دالیل‬ ‫انزال زودرس در مردهاست‪ .‬مردهایی که‬ ‫تجربه ی کمی در ررابطه جنسی دارند‪ ،‬به‬ ‫حد دچار‬ ‫دلیل هیجانات و شهوت بیش از ّ‬ ‫این حالت می شوند‪ .‬استرس‪ ،‬نگرانی‪،‬‬ ‫افسردگی‪ ،‬و ‪ ...‬نیز خود‪ ،‬می توانند عواملی‬ ‫مهم در اختالل در عملکرد رابطه زناشویی و‬ ‫انزال زودرس باشند‪.‬‬ ‫خانم ها باید بدانند که اگر در حین عمل‬ ‫رابطه جنسی با وجود اینکه از همسرتان‬ ‫خواسته اید آرامتر مراحل را پیش ببرد‪ ،‬با‬ ‫انزال زودرس و در نتیجه عدم ارضای خود‬ ‫روبرو شدند‪ ،‬عصبی نشوید و وی را محکوم‬ ‫نکنید‪ ،‬بهتر است به دنبال عامل روحی یا‬ ‫جسمی در او باشید‪ ،‬چرا که باور کنید‪ ،‬برای‬ ‫مرد هیچ چیزی بدتر از این نیست که نتواند‬

‫معشوقه و طرف مقابل خود را ارضاء کند‪.‬‬ ‫به جای غر زدن و محکوم کردن‪ ،‬از پیش‬ ‫از زمان رابطه جنسی با سخنان عاشقانه و‬ ‫تسکین دهنده در مورد رابطه ی مستحکم‬ ‫و رویایی خود صحبت کنید و ذهن و روح‬ ‫وی را آرام کنید‪ ،‬صحبت و بحث در مورد‬ ‫مشکل اصلی (زودانزالی) در مواقعی که زود‬ ‫انزالی مرد شما منشاء روحی‪ ،‬استرس‪... ،‬‬ ‫داشته باشد اوضاع را بدتر می کند‪.‬‬ ‫در مقابل خیلی از مردها نیز با تکنیکی‬ ‫خاص‪ ،‬می توانند طرف خود را به اوج ّ‬ ‫لذت‬ ‫ّ‬ ‫جنسی و درجه ی ارضاء برسانند‪ ،‬به طوری‬ ‫که در حین عمل دخول‪ 20 ،‬تا ‪ 30‬ثانیه‬ ‫دست از آن می کشند‪ ،‬نفسی عمیق می کشند‬ ‫و دوباره شروع می کنند‪ ،‬شاید این عمل‬ ‫اما کمک‬ ‫برای مرد کمی ناخوشایند باشند‪ّ ،‬‬ ‫توجهی در کنترل انزال زودرس در‬ ‫شایان ّ‬ ‫آنهاست‪ .‬با این کار شما نیز فرصت دارید که‬ ‫به خود برسید و بر ارضاء و دستیابی به اوج‬ ‫ّ‬ ‫لذت خود در حین مراحل دست یابید‪.‬‬ ‫در آخر‪ ،‬می توانند با مطالعه در کتابها‪،‬‬ ‫اینترنت و مأخذهای جدید‪ ،‬بر آ گاهی خود‬ ‫بر چگونگی درجات و حاالت ارضای‬ ‫جدی‬ ‫زناشویی بیافزایید‪ ( ،‬این مسئله را ّ‬ ‫بگیرید‪ ،‬همانطور که قب ً‬ ‫ال نیز به آن اشاره‬ ‫کردیم‪ ،‬در زندگی زناشویی‪ ،‬رابطه جنسی‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫لذت و ارضاء‪ ،‬نقشی حیاتی را ایفا می کند‬ ‫و منشأ حقیقی و اصلی بیشتر طالق ها عدم‬ ‫انجام رابطه ی جنسی مناسب بین زن و‬ ‫شوهر است‪).‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪90‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫فقیرترین ثروتمند‬ ‫جهان‬

‫در حال حاضر بیش از یک میلیارد‬ ‫و ‪ 400‬میلیون نفر در جهان به‬ ‫کمک نبوغ مارک زوکربرگ‪،‬‬ ‫موسس فیس‌بوک با هم در ارتباط‬ ‫هستند‪.‬‬

‫_____________________________‬

‫به گزارش پایگاه خبری «تیک» (‪Tik.‬‬ ‫‪ ،)ir‬مرتبط کردن این تعداد از افراد و ارائه‬ ‫تبلیغات به آنها زوکربرگ و شرکت وی را‬ ‫به شدت ثروتمند کرده است‪ .‬دانشجوی‬ ‫انصرافی هاروارد در حال حاضر دارایی‬ ‫خالص در حدود ‪ 33‬میلیارد و ‪ 400‬میلیون‬ ‫دالر دارد که وی را به شانزدهمین میلیاردر‬ ‫جهان در فهرست فوربس تبدیل می‌کند‪.‬‬ ‫ادوارد و کارن زوکربرگ که به ترتیب یک‬ ‫دندانپزشک و روانپزشک بودند‪ ،‬چهار فرزند‬ ‫به نامهای رندی‪ ،‬دونا‪ ،‬آریل و البته مارک‬ ‫را در نیویورک بزرگ کردند‪ .‬مارک که در‬ ‫کودکی بسیار باهوش بود در ‪ 12‬سالگی با‬ ‫استفاده از برنامه بیسیک آتاری یک برنامه‬ ‫پیام‌رسانی بنام زوکنت درست کرد‪ .‬وی‬ ‫همچنین در نوجوانی کدهای بازیهای رایانه‬ ‫ای برای دوستان خود می‌نوشت‪.‬‬ ‫وی در دوران دبیرستان در آ کادمی معروف‬ ‫فیلیپس اکستر نیوهمپشایر یک پلتفرم‬ ‫اولیه پخش موسیقی ایجاد کرد که ‪ AOL‬و‬ ‫مایکروسافت به آن عالقمند شدند‪ .‬زوکربرگ‬ ‫که هنوز یک نوجوان بود پیشنهادات شغلی‬ ‫متعدد در شرکت‌های معتبر را رد‌کرد‪.‬‬ ‫اما او فقط یک نابغه رایانه نبود‪ .‬مارک عاشق‬ ‫ادبیات باستانی روم و یونان از جمله اودیسه‬ ‫بود و به کاپیتان تیم شمشیربازی دبیرستان‬ ‫خود تبدیل شد‪.‬‬ ‫زوکربرگ کمی پس از شروع تحصیالتش‬ ‫در دانشگاه هاروارد در سال ‪ ،2002‬اعتبار‬ ‫زیادی به عنوان یک برنامه نویس متبحر‬ ‫برای خود دست و پا کرد‪ .‬وی با چند تن از‬ ‫دوستانش پروژه فیس‌بوک را راه اندازی کرد‬ ‫و در سال دوم دانشگاه انصراف داد و تا تمام‬ ‫وقت روی آن کار کند‪.‬‬

‫فیس‌بوک زمانی که زوکربرگ هنوز به ‪21‬‬ ‫سالگی نرسیده بود به دارایی ‪ 12.7‬میلیون‬ ‫دالر دست یافت‪ .‬وی در سال ‪ 2010‬از‬ ‫سوی نشریه تایم به عنوان "شخصیت سال"‬ ‫انتخاب شد‪.‬‬ ‫مدیران عامل کمی در دنیا هستند که از زندگی‬ ‫آنها فیلم ساخته می‌شود اما در سال ‪2010‬‬ ‫فیلم سینمایی شبکه اجتماعی بر اساس زندگی‬ ‫زوکربرگ و نحوه ایجاد فیس‌بوک توسط وی‬ ‫ساخته شد که نامزد هشت جایزه اسکار شد‪.‬‬ ‫زوکربرگ بعدا قاطعانه اعالم کرد که بسیاری‬ ‫از جزئیات این فیلم درست نیست‪.‬‬ ‫زوکربرگ در ‪ 18‬می ‪ 2012‬فیس‌بوک را‬ ‫به یک شرکت سهامی عام تبدیل کرد‪16 .‬‬ ‫میلیارد دالر سهام این شرکت به فروش رسید‬ ‫و آن را به بزرگترین شرکت سهامی عام در کل‬ ‫تاریخ تا آن زمان تبدیل کرد‪.‬‬ ‫از آنجا که همسر زوکربرگ چینی است‪ ،‬او‬ ‫در حال آموختن زبان چینی است و پیشرفت‬ ‫وی در این زمینه آنقدر خوب است که در سال‬ ‫‪ 2014‬توانست در یک مصاحبه ‪ 30‬دقیقه‬ ‫ای به زبان چینی حضور یابد‪.‬‬ ‫فروش سهام فیس‌بوک آنقدر زوکربرگ را‬ ‫ثروتمند کرده که وی نیازی به دریافت حقوق‬ ‫ندارد‪ .‬دستمزد وی به عنوان مدیرعامل‬ ‫فیس‌بوک یک دالر در سال است‪ .‬اما وی‬ ‫در سال ‪ 2014‬تنها ‪ 610‬هزار و ‪ 454‬دالر‬ ‫برای پروازهای چارتر خود و مهمانانش با‬ ‫جت‌ خصوصی صرف کرد‪ .‬اما وی به رغم‬ ‫داشتن ثروت افسانه ای همیشه از زندگی‬ ‫تجملی و پر زرق و برق فاصله گرفته است‪.‬‬ ‫تیلور وینکلووس‪ ،‬کارآفرین معروف و از‬ ‫دوستان زوکربرگ یک بار در گفت‌وگویی‬ ‫درباره وی گفت‪ :‬او فقیرترین ثروتمندی‬ ‫است که تا بحال دیده ام‪.‬‬ ‫مدیرعامل ‪ 33‬میلیارد دالری فیس‌بوک‬ ‫تقریبا همیشه با یک سویشرت یا تی‌شرت‬ ‫خاکستری در محافل عمومی حاضر می‌شود‪.‬‬ ‫زوکربرگ بجای در اختیار داشتن یک فراری‬ ‫یا پورشه‪ ،‬یک فولکس جی تی آی مشکی‬ ‫دنده ای به ارزش ‪ 30‬هزار دالر سوار می‌شود‪.‬‬ ‫زوکربرگ ترجیح می‌دهد پول خود را در‬ ‫حریم خصوصی اش صرف کند و عالقه ای به‬ ‫خودنمایی ندارد‪.‬‬ ‫وی در اکتبر ‪ ،2014‬یک ملک به مساحت‬ ‫‪ 750‬هکتار به قیمت ‪ 100‬میلیون دالر در‬

‫جزیره هاوایی خریداری کرد که تعطیالت‬ ‫خود را در آن سپری می‌کند‪ .‬زوکربرگ یک‬ ‫خانه پنج هزار متری به ارزش ‪ 45‬میلیون دالر‬ ‫در پالو آلتو دارد و یک عمارت ‪ 10‬میلیون‬ ‫دالری در سانفرانسیسکو دارد که بیش از‬ ‫یک میلیون دالر صرف بازسازی و تغییر‬ ‫دکوراسیون آن از جمله افزودن یک گلخانه‬ ‫‪ 60‬هزار دالری پرداخته کرده است‪.‬‬ ‫در دوران بازسازی خانه وی ظاهرا افرادی‬ ‫را استخدام کرد که در طول شب داخل‬ ‫خودروهای خود در اطراف خانه بنشینند تا‬ ‫برای کارگران ساختمانی جای پارک نگه‬ ‫دارند!‬ ‫وی عالوه برای زندگی شخصی سعی دارد با‬ ‫پول خود جهان را به جای بهتری برای زندگی‬ ‫تبدیل کند‪ .‬وی در سال ‪ 2013‬مبلغ ‪992‬‬ ‫میلیون دالر به بنیاد خیریه و در سال ‪2014‬‬ ‫مبلغ ‪ 75‬میلیون دالر به بیمارستان مرکزی‬ ‫سانفرانسیسکو کمک کرد‪.‬‬ ‫البته ولخرجی‌های زاکربرگ در برابر‬ ‫خریدهای فیس‌بوک چندان به حساب‬

‫نمی‌آید‪ .‬این شرکت یک میلیارد دالر برای‬ ‫خرید اینستاگرام‪ 19 ،‬میلیارد دالر برای‬ ‫خرید واتس اپ و دو میلیارد دالر برای خرید‬ ‫اکولوس هزینه کرده است‪.‬‬ ‫اما حتی زاکربرگ نیز نمی‌تواند همیشه هر‬ ‫آنچه که می‌خواهد بخرد‪ .‬او در سال ‪2013‬‬ ‫تالش کرد اسنپچت را به قیمت سه میلیارد‬ ‫دالر خریداری کند ولی ایوان اشپیگل‬ ‫مدیرعامل اسنپچت پیشنهاد وی را رد کرد‪ .‬او‬ ‫عالوه بر دیدار با شخصیت در سنگاپور یک‬ ‫هنرمند بنام ژو جیا نمایشگاهی از تابلوهای‬ ‫نقاشی چهره زوکربرگ بنام "چهره فیس‌بوک"‬ ‫را به وی تقدیم کرد‪.‬‬ ‫زوکربرگ در سن ‪ 31‬سالگی به رغم داشتن‬ ‫میلیاردها دالر ثروت به شدت یک فرد‬ ‫متواضع و فروتن است‪ .‬وی به طور منظم‬ ‫نشست های پرسش و پاسخ با افراد عادی از‬ ‫سراسر جهان برگزار می‌کند‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

89


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

88


‫‪87‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ديده‌ايد و هم روابط خوب و عاشقانه او را‪.‬‬ ‫آن خوشي‌ها مي‌تواند اين بدي‌ها را از بين‬ ‫ببرد ولي در مورد مادر و خواهر و برادر شما‬ ‫اين مسئله اتفاق نمي‌افتد‪.‬‬ ‫ابزار سكوت را دريابيد!‬ ‫بدزباني و آزار كالمي همسر شما با پاسخ‬ ‫گفتن شما قطعا بيشتر مي‌شود؛ چون خشم‬ ‫به‌دنبال طعمه مي‌رود‪ .‬اكثر همسران وقتي كه‬ ‫طرف مقابلشان به خانواده آنها بد مي‌گويد‬ ‫سكوت نمي‌كنند بلكه متأسفانه مقابله به مثل‬ ‫مي‌كنند و با اين رفتار غلط آتش كينه و دعوا‬ ‫بيشتر مي‌شود‪ .‬اين يك قاعده كلي در سبك‬ ‫زندگي اسالمي است كه هر موقع كسي به شما‬ ‫ده‌ها حرف ناروا زد به او بگوييد كه اگر‬ ‫‪10‬حرف نارواي ديگر بزني يك‌بار هم جواب‬ ‫تو را نمي‌دهم‪ .‬زندگي ائمه بزرگوار به ما ياد‬ ‫داده است كه هرگاه حرف بيخود و بيهوده‌اي‬

‫نمي‌كنم يا تو بهترين مرد دنيا هستي‪ .‬يكي از‬ ‫اصول مهم زندگي مودت و رحمت است كه‬ ‫خدا در بين زن و شوهر پس از عقد جاري‬ ‫مي‌كند پس همواره به اين اصل توجه كنيد و‬ ‫مالحظه يكديگر را بكنيد‪.‬‬ ‫ريشه‌ياب خوبي باشيد‬ ‫اگر احساس مي‌كنيد كه آزارها و خشونت‌هاي‬ ‫كالمي و زباني و طعنه‌ها و كنايه‌هاي همسرتان‬ ‫هر روز بيشتر مي‌شود و ادامه‌دار شده حتما‬ ‫با خودتان فكر كنيد كه اين رفتار او چه‬ ‫علت‌هايي مي‌تواند داشته باشد؟ ريشه‌يابي‬ ‫كنيد تا بتوانيد مشكل را حل كنيد اما براي‬ ‫اين ريشه‌يابي با خودتان صادق باشيد‪ .‬قرار‬ ‫نيست هميشه او مقصر باشد و شما مظلوم‪.‬‬ ‫رفتار خود را نيز مرور كنيد و با خودتان‬ ‫بگوييد شايد من رفتاري در زندگي مشترك از‬ ‫خود نشان داده‌ام كه باعث شده همسرم دست‬

‫كه نمي‌خواهد جدا شود و قصد دارد زندگي‬ ‫مشترك خودش را با شما بسازد‪ .‬هر زمان‬ ‫احساس كرديد كه داريد به نفس خود اجازه‬ ‫مي‌دهيد كه همسرتان را با رفتارها و كالم‬ ‫خود آزار بدهيد‪ ،‬استغفار كنيد و از خدا كمك‬ ‫بخواهيد و سر خود را به كاري مشغول كنيد تا‬ ‫ذهنتان از اين موضوع منحرف شود‪.‬‬ ‫برگ برنده در دست کیست؟‬ ‫کارشناس‪:‬دكتر محسن ايماني؛ استاد دانشگاه‬ ‫و مشاور خانواده‬ ‫تو‌پنج ساله هستم كه چند‌ماه بيشتر‬ ‫خانمي بيس ‌‬ ‫از زندگي مشتركم نمي‌گذرد‪ .‬همسر من قبل از‬ ‫ازدواج با خانم ديگري رابطه عاطفه داشته كه‬ ‫البته منتهي به ازدواج نشده ولي او نمي‌خواهد‬ ‫اين موضوع را فراموش كند و شب‌ها به ياد‬ ‫او مي‌افتد و گريه مي‌كند‪ .‬از رفتار او خسته‬ ‫شده‌ام‪ .‬بارها خانواده همسرم را مورد سرزنش‬

‫از سوي كسي به شما گفته شد از كنار آن عبور‬ ‫كنيد‪ .‬درست مثل يك ماهي كه در دست كسي‬ ‫به راحتي نمي‌ماند و ُسر مي‌خورد‪.‬‬ ‫محبت بهترين راه پيشگيري است‬ ‫كسي كه اقدام به آزار كالمي مي‌كند‬ ‫شروع‌كننده يك بازي غلط است‪ .‬اين افراد‬ ‫اصال ابايي ندارند كه مدام همسرشان را از‬ ‫خود ناراحت كنند‪ .‬با خود فكر كنيد كه با اين‬ ‫رفتار مي‌خواهيد چه چيزي را به‌دست آوريد؟‬ ‫آيا مي‌خواهيد در زندگي مشترك قدرت‌تان‬ ‫را به رخ همسرتان بكشيد يا مي‌خواهيد او‬ ‫را از خودتان بترسانيد‪ .‬خب اگر شما چنين‬ ‫قدرت‌هايي داريد آن را در راستاي بهتر شدن‬ ‫زندگيتان به‌كار ببريد؛ مثال به جاي اينكه اين‬ ‫همه انرژي صرف كنيد كه همسرتان را آزار‬ ‫دهيد به او بگوييد كه اگر همه دنيا را هم به‬ ‫من بدهند من به زن ديگري غير از تو نگاه‬

‫به چنين رفتاري بزند‪ .‬حتما در اين حالت‬ ‫ريشه موضوع و مشكل را پيدا خواهيد كرد‪.‬‬ ‫در اين صورت حتما آن را با همسرتان در‬ ‫ميان بگذاريد و با او به‌صورت آرام و ماليم‬ ‫صحبت كنيد تا با كمك يكديگر بتوانيد اين‬ ‫مشكل را حل كنيد‪.‬‬ ‫خانه را محل آرامش بسازيد!‬ ‫همانگونه كه شما دلتان مي‌خواهد در خانه‬ ‫بيشترين آرامش را داشته باشيد‪ ،‬بايد بتوانيد‬ ‫اين آرامش را براي همسر خود نيز فراهم‬ ‫كنيد‪ .‬در حقيقت آن فردي كه از رفتار همسر‬ ‫خود و يا خانواده او ناراضي است يقين بداند‬ ‫كه با بدرفتاري خود‪ ،‬محبت را در زندگي‬ ‫از بين مي‌برد‪ .‬بهترين راه درمان اين است‬ ‫كه يادتان باشد وقتي كه بدرفتاري مي‌كنيد‬ ‫خداوند اين بدرفتاري شما را بي‌پاسخ‬ ‫نمي‌گذارد‪ .‬به‌خصوص در مقابل همسري‬

‫قرار داده‌ام كه چرا با وجود اينكه مي‌دانستند‬ ‫او به شخص ديگري هنوز فكر مي‌كند برايش‬ ‫زن گرفته‌اند‪ .‬مدتي است فكر جدايي به سرم‬ ‫افتاده ولي همسرم را دوست دارم‪ .‬لطفا مرا در‬ ‫اين زمينه راهنمايي كنيد؟‬ ‫پاسخ‪ :‬يكي از مشكالتي كه متأسفانه در‬ ‫زندگي مشترك وجود دارد اين است كه زماني‬ ‫كه دخترها و پسرها ازدواج مي‌كنند و وارد‬ ‫يك زندگي مشترك مي‌شوند همچنان به ياد‬ ‫كسي هستند كه قبال با او يك رابطه عاشقانه‬ ‫را تجربه كرده‌اند‪ .‬وقتي اين اتفاق پس از‬ ‫زندگي مشترك رخ مي‌دهد خيلي كار براي‬ ‫ادامه زندگي سخت مي‌شود‪ .‬مدام در زندگي‬ ‫مشترك بهانه‌گير مي‌شوند‪ .‬احساس سردي‬ ‫دارند‪ .‬به همسرشان تمايلي ندارند‪ .‬هميشه‬ ‫دوست دارند تنها باشند‪ .‬حتي ممكن است‬ ‫به ايجاد رابطه با اين شخص پس از زندگي‬

‫مشترك فكر كنند و هزاران آسيب ديگر كه‬ ‫زندگي مشترك را با اين روش مورد تهديد قرار‬ ‫مي‌دهد‪.‬‬ ‫اين خانم بزرگوار عنوان كرده‌اند كه همسرشان‬ ‫هنوز به‌خاطر نرسيدن به فردي كه به او عالقه‬ ‫داشته گريه مي‌كند و احتماال زندگي گرمي بين‬ ‫او و همسرش وجود ندارد‪ .‬به‌احتمال خيلي‬ ‫زياد خانواده اين فرد براي فرار او از گذشته‬ ‫تصميم گرفته‌اند كه پسرشان زندگي مشترك را‬ ‫تجربه كند با اين اميد كه اين فرد را فراموش‬ ‫مي‌كند اما بايد بدانيم كه اين روش خوبي‬ ‫براي فراموش كردن طرف مقابل نيست‪.‬‬ ‫بنده توصيه مي‌كنم كه در مرحله اول همسرتان‬ ‫را درك كنيد‪ .‬البته همين كه به‌دنبال راه‌حلي‬ ‫براي رفع اين مشكل هستيد خود نشان از‬ ‫درك باالي شما دارد‪ .‬سعي كنيد احساس او‬ ‫را بفهميد و بدانيد اين طبيعت عشق است كه‬ ‫به راحتي نمي‌توان آن را فراموش كرد‪.‬‬ ‫سعي كنيد فقط خودتان اين مشكل را حل‬ ‫كنيد‪ .‬مطرح كردن اينگونه مسائل با خانواده‬ ‫خودتان يا همسرتان و سرزنش كردن آنها‬ ‫حس اعتماد همسرتان را نسبت به شما در‬ ‫شرايطي كه نياز است به شما تكيه كند از بين‬ ‫مي‌برد‪.‬‬ ‫اگر همسرتان درباره او حرفي زد عصباني‬ ‫نشويد‪ .‬اجازه بدهيد احساسش را بيان كند‪.‬‬ ‫سريع در مقابل حرف‌هاي او جبهه نگيريد و‬ ‫از كوره در نرويد‪ .‬اصال شوهرتان را تحقير‬ ‫نكنيد‪ .‬تحقير كردن او در اين زمينه و در‬ ‫چنين شرايطي فقط شما را از هم دورتر‬ ‫مي‌كند‪ .‬سعي كنيد يك دوست صميمي براي‬ ‫او باشيد‪ .‬براي شناخت نيازها و چيزهايي كه‬ ‫دوست دارد تالش كنيد‪ .‬براي اين موضوع‬ ‫مي‌توانيد از خانواده همسرتان به‌صورت‬ ‫غيرمستقيم كمك بگيريد‪.‬‬ ‫كامال قاطعانه و جدي به همسرتان بگوييد‬ ‫كه اين رفتار او اعتماد شما را مورد خدشه‬ ‫قرار داده است‪ .‬از او بخواهيد كه خودش‬ ‫را جاي شما بگذارد ببيند آيا مي‌تواند يك‬ ‫لحظه در كنار زني زندگي كند كه مدام به‬ ‫فرد ديگري فكر مي‌كند‪ .‬البته به اين فكر هم‬ ‫نباشيد كه اشتباه شوهرتان را با يك اشتباه‬ ‫بزرگ‌تر پاسخ بدهيد‪ .‬مثال او را تهديد كنيد‬ ‫كه من هم به‌دنبال شخصي ديگري مي‌روم تا‬ ‫به اين طريق از تو انتقام بگيرم‪ .‬به او بگوييد‬ ‫همانطور كه نبود اين فرد در زندگي‌اش او را‬ ‫آزرده شما نيز از نبود او در زندگي‌اش رنج‬ ‫مي‌بريد‪ .‬سعي كنيد به اين طريق كمي او را‬ ‫دچار عذاب وجدان كنيد‪.‬‬ ‫اصال همسرتان را در اين شرايط كنترل‬ ‫نكنيد‪ .‬موبايل يا ديگر وسايل شخصي‌اش را‬ ‫چك نكنيد بلكه فقط تالش كنيد اعتمادش را‬ ‫جلب كنيد و او را به‌خاطر اين موضوع تحقير‬ ‫نكنيد‪.‬‬ ‫در برخي از موارد كه افراد به آن شخصي كه‬ ‫مي‌خواهند نمي‌رسند‪ ،‬سعي مي‌كنند داشته‌هاي‬ ‫آن زن را به رخ همسرشان بكشند‪ .‬شما نيز‬ ‫احتماال در اين زمينه مورد مقايسه قرار‬ ‫گرفته‌ايد‪ .‬ممكن است به شما بگويد كه‬ ‫اگر من با آن شخص ازدواج كرده بودم االن‬ ‫زندگي‌ام به‌گونه‌اي بهتر بود ولي شما در مقابل‬ ‫به‌گونه‌اي رفتار كنيد كه اين افكار از ذهن‬ ‫همسرتان نگذرد و او نتواند شما را با شخص‬ ‫ديگري مقايسه كند‪------------ .‬‬


‫‪86‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آبروي همسرتان را حفظ كنيد!‬ ‫به‌طور قطع چگونگي برخورد‬ ‫با يك همسر بد زبان‪ ،‬به ميزان‬ ‫شكيبايي شما بستگي دارد‪.‬‬ ‫«تو هیچ کاری رو درست انجام نمیدی»‪،‬‬ ‫«اخالق برادرت خیلی از تو بهتره»‪« ،‬یه ذره‬ ‫آشپزی رو از مادرم یاد بگیر»‪« ،‬شوهرهای‬ ‫مردم همه کار برای زن‌هاشون انجام میدن ولی‬ ‫تو فقط ادعا داری»‪« ،‬مامانت خودشو کشت‬ ‫با این جهیزیه‌دادنش» و هزار طعنه و کنایه‬ ‫دیگر میان برخی همسران رد و بدل می‌شود‬ ‫و زندگی شیرینشان را به سمت و سوی تلخی‬ ‫سوق می‌دهد‪.‬‬ ‫درست است كه تحمل اين رفتار براي زوجين‬ ‫بسيار سخت است اما بايد گفت اين مشكلي‬ ‫نيست كه راه‌حلي برايش وجود نداشته باشد‪.‬‬ ‫به‌طور قطع چگونگي برخورد با يك همسر بد‬ ‫زبان‪ ،‬به ميزان شكيبايي شما بستگي دارد‪.‬‬ ‫اگر شما نيز در زندگي مشترك با مشكل آزار‬ ‫زباني و كالمي همسرتان مواجه هستيد بهتر‬ ‫است به راهكارهاي دكتر فروغ نيلچي‌زاده‬

‫براي مقابله با آن توجه كنيد‪.‬‬ ‫برگ برنده در دست کیست؟‬ ‫با همه قوا حريم‌ها را حفظ كنيد!‬ ‫يكي از حقوقي كه زن و شوهر بايد آن را براي‬ ‫طرف مقابل رعايت كنند‪ ،‬دوري از بدگويي‬ ‫و بدزباني است؛ چرا كه اثر آن زدودن محبت‬ ‫و عشق زن و شوهر نسبت به يكديگر است‬ ‫و چنين رفتار ناپسندي ريشه محبت را خشك‬ ‫مي‌كند اگر زن در برابر شوهر بدزباني كند‪،‬‬ ‫در همان جمله‌ اول احساس مرد را جريحه‌دار‬ ‫مي‌كند‪ .‬اگر مرد چنين رفتاري انجام دهد به‬ ‫محبت همسر خود صدمه وارد كرده است‪.‬‬ ‫اگر اين تندخويي و بدزباني از طرف هر دو‬ ‫ادامه پيدا كند قطعا حرمت‌ها شكسته مي‌شود‬ ‫و ممكن است محبت به نفرت تبديل شود؛‬ ‫درحالي‌كه ستون اصلي برپايي خانواده محبت‬ ‫است‪ .‬بنابراين هم زن و هم شوهر بايد همه‬ ‫تالش خود را به‌كار بگيرند تا اجازه ندهند‬ ‫محبت بين آنها به وسيله اين بي‌احترامي‌هاي‬ ‫كالمي از بين برود‪.‬‬ ‫همسرتان را خلع سالح كنيد!‬ ‫«آنقدر بدي‌هاي او مرا اذيت كرده كه‬ ‫نمي‌خواهم خوبي‌هاي او را به چشم بياورم»‪.‬‬

‫دقيقا آنچه خطرناك و سم مهلك زندگي‬ ‫مشترك به‌حساب مي‌آيد‪ ،‬همين مسئله است‪.‬‬ ‫شما مي‌توانيد با يادآوري خوبي‌هاي او با‬ ‫رفتارهاي بد همسرتان مقابله كنيد‪ .‬اين يك‬ ‫قاعده كلي است؛ يعني خوبي‌هاي كوچك‬ ‫و پيش پا افتاده همسرتان كه بد زبان و بد‬ ‫گفتار است را براي خودتان درنظر بگيريد و‬ ‫در مقابل او به بيان آنها بپردازيد‪ .‬با يادآوري‬ ‫خوبي‌ها و نكات مثبت به همسرتان او را‬ ‫ياري كنيد تا بدي‌هايش را كنار بگذارد؛‬ ‫به‌طور قطع با ادامه اين رفتار از سوي شما‬ ‫او با خود فكر مي‌كند كه من چرا با وجود‬ ‫اين همه خوبي‪ ،‬اين رفتار بد را نمي‌توانم كنار‬ ‫بگذارم و دل همسرم را كه خوبي‌هاي مرا‬ ‫مي‌بيند با زبانم بلرزانم‪.‬‬ ‫به ظرفيت خود رسيدگي كنيد!‬ ‫طبيعي است كه هر آدمي ممكن است در‬ ‫مقابل خشونت و آزارهاي كالمي و طعنه و‬ ‫نيش و كنايه كم بياورد و خشمگين شود و‬ ‫احساسات پرخاشگرايانه از خود بروز بدهد‪.‬‬ ‫مخصوصا اگر اين آزارها از طرف نزديك‌ترين‬ ‫فرد زندگي آدم باشد دردناك‌تر و غيرقابل‬ ‫تحمل‌تر است‪ .‬براي پيشگيري و حتي درمان‬

‫اين خلق و خو در همسرتان بهتر است قدرت‬ ‫مديريت جريان‌ها را مهربانانه و عاشقانه‬ ‫به‌عهده بگيريد؛ يعني وقتي كه همسرتان به هر‬ ‫دليلي با بهانه يا بي‌بهانه اقدام به آزار كالمي‬ ‫و بدگفتاري مي‌كند بايد آنقدر ظرفيت امنيت‬ ‫عاطفي خود را با عبادت‪ ،‬روش‌هاي معنوي‪،‬‬ ‫ورزش و تغذيه‌هاي سالم باال ببريد كه بتوانيد‬ ‫فشار عصبي خود را در اين مواقع به حداقل‬ ‫ممكن برسانيد‪ .‬با اين رفتارتان در نهايت‬ ‫آرامش به همسرتان كمك خواهيد كرد كه‬ ‫خشمش را تخليه كند‪.‬‬ ‫مادر و پدر و خواهر و برادر شما به اين علت‬ ‫كه به شما وابستگي عاطفي دارند‪ ،‬خيلي‬ ‫دوست‌تان دارند‪ .‬بنابراين طبيعي است كه‬ ‫با كوچك‌ترين اذيت و آزاري كه براي شما‬ ‫پيش بيايد فوق العاده ناراحت مي‌شوند و‬ ‫اگر آدم‌هاي خيلي عاقل و مدبري نباشند‬ ‫اين مشكل را بيشتر مي‌كنند‪ .‬اگر آدم‌هاي‬ ‫مدبري هم باشند اين مشكل را حل مي‌كنند‬ ‫اما در گوشه ذهن آنها تلخي رفتار اين آدم‬ ‫باقي مي‌ماند و سخت مي‌توانند آن را از ذهن‬ ‫خود دور كنند‪.‬شما به‌عنوان يك همسر‪ ،‬هم‬ ‫تلخ‌كامي و تلخ رفتاري را از همسرخود‬


‫‪85‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ی را مهار کنید‬ ‫احساسات منف ‌‬ ‫بسیاری از مردم نمی‌دانند با‬ ‫احساسات ناخواسته خود چگونه‬ ‫برخورد کنند و در مهار آن دچار‬ ‫مشکل می‌شوند‪ ،‬اما اگر بتوانیم از‬ ‫عهده آنها بخوبی برآییم‪ ،‬خود و‬ ‫نیازهایمان را بدرستی می‌شناسیم‬ ‫و در عین حال که قوی و با‬ ‫اعتماد به نفس خواهیم شد‪،‬‬ ‫می‌توانیم با دیگر افراد جامعه و‬ ‫رویدادهای زندگی ارتباط خوب‬ ‫و موثری برقرار کنیم‪.‬‬

‫کنترل نکردن احساسات منفی‪ ،‬بسرعت‬ ‫ارتباط ما با دیگران‪ ،‬شغل و حتی سالمت‌مان‬ ‫را به خطر می‌اندازد‪ .‬به طور مثال‪ ،‬کسانی که‬ ‫بخوبی از پس مهار اضطراب خود برمی‌آیند‪،‬‬ ‫عالوه بر این که به دیگران آرامش می‌دهند‬ ‫و با آنها ارتباط خوبی دارند‪ ،‬از سیستم‬ ‫ایمنی قوی‌تری برخوردار هستند‪ ،‬کمتر بیمار‬ ‫می‌شوند و دیرتر از بقیه به پیری می‌رسند‪.‬‬ ‫رایج‌ترین احساسات منفی‪ ،‬ناامیدی و‬ ‫رنجش‪ ،‬نگرانی و ناآرامی‪ ،‬خشم‪ ،‬بیزاری‪،‬‬ ‫اندوه و دلشکستگی است‪ .‬در این مطلب‬ ‫برای مهار هر احساس‪ ،‬ترفندی آورده شده که‬ ‫می‌تواند برای مقابله با آن به شما کمک کند‪.‬‬ ‫ناامیدی و رنجش‬ ‫ناامیدی زمانی رخ می‌دهد که بشدت‬ ‫احساس گرفتاری می‌کنید و نمی‌توانید در‬ ‫کار و فعالیت روزمره موفقیتی داشته باشید‪.‬‬ ‫ممکن است رخدادی‪ ،‬شما را از کار و زندگی‬ ‫معمول بازداشته باشد‪ .‬دلیل آن هرچه باشد‬ ‫فرقی نمی‌کند‪ .‬هر چه سریع‌تر این احساس را‬ ‫کنترل کنید‪ ،‬در غیراین صورت شدت می‌یابد‬ ‫و به شکل خشم و عصبانیت خود را نشان‬ ‫خواهد داد‪.‬‬ ‫راهنمایی‬ ‫* صبر و بررسی‬ ‫یکی از بهترین روش‌های برخورد با این‬ ‫احساس‪ ،‬صبر و بررسی وضع موجود است‪.‬‬ ‫از خود بپرسید چرا چنین احساسی دارید‬ ‫و پاسخ‌تان را با جزئیات یادداشت کنید‪.‬‬ ‫سپس دنبال راه‌حل مناسبی بگردید‪ .‬مثال‬ ‫اگر بیمارید و مجبورید مدتی در رختخواب‬ ‫بمانید‪ ،‬با کتاب خواندن یا دیدن برنامه مورد‬ ‫عالقه‌تان که پیش از این‪ ،‬وقت تماشای آن را‬ ‫نداشتید‪ ،‬بر احساس ناامیدی غلبه کنید‪.‬‬ ‫* یافتن جنبه‌های مثبت‬ ‫به وضعیت ناراحت‌کننده‌ای که پیش آمده‪ ،‬به‬

‫گونه‌ای دیگر بنگرید‪ .‬این تغییر کوچک در‬ ‫نگرش‪ ،‬حال روحی‌تان را بهبود می‌بخشد‪ .‬هر‬ ‫وقت مانعی جلوی راهتان قرار می‌گیرد‪ ،‬به‬ ‫جای ناامیدی به راهی برای رفع آن بیندیشید‪.‬‬ ‫البته گاهی مجبور می‌شوید به خودتان زمان‬ ‫بدهید‪.‬‬ ‫* یادآوری‬ ‫آخرین باری را که احساس ناامیدی کردید به‬ ‫یادآورید‪ .‬مسلما احساس بدتان پس از مدتی‬ ‫از بین رفته است‪ .‬مطمئن باشید این بار هم‬ ‫خواهد گذشت‪ .‬چرا که چنین احساس‌هایی‬ ‫موقت و گذراست‪ .‬بدانید که احساس‬ ‫ناامیدی‪ ،‬مانع تفکر معقول برای حل مشکل‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫خشم‬ ‫بدترین احساس مخربی که می‌تواند هنگام بد‬ ‫بودن شرایط پیش بیاید‪ ،‬خشم و عصبانیت‬ ‫است‪ .‬متاسفانه خشم‪ ،‬یکی از احساسات‬ ‫قدرتمندی است که بیشتر ما نمی‌توانیم براحتی‬ ‫آن را کنترل کنیم و ما را دچار دردسرهایی‬ ‫گاه جبران‌ناپذیر می‌سازد‪.‬‬ ‫* عالئم اولیه خشم‬ ‫هرکسی درحال عصبانی شدن‪ ،‬بسرعت عالئم‬ ‫اولیه آن را درمی یابد‪ .‬به این عالئم خیلی‬ ‫زود توجه نشان دهید‪ .‬این کار باعث می‌شود‬ ‫جلوی خشم‌تان را بگیرید‪ .‬همه می‌توانند‬ ‫نحوه واکنش خود را در برابر موضوعات‬ ‫عصبانی‌کننده انتخاب کنند‪ .‬اگرچه اولین‬ ‫واکنش انسان‌ها نسبت به شرایط نامناسب‪،‬‬ ‫به طور غریزی بروز خشم است‪ ،‬اما مجبور‬ ‫نیستید از این غریزه پیروی کنید‪ .‬یاد بگیرید‬ ‫انتخاب بهتر و مالیم‌تری داشته باشید‪.‬‬ ‫* دست از کار کشیدن‬ ‫اگر هنگام عصبانیت‪ ،‬مشغول انجام کاری‬ ‫هستید‪ ،‬از آن دست بکشید و لحظه‌ای از‬ ‫تکنیک تنفس عمیق استفاده کنید‪ .‬این روش‬ ‫افکارتان را در مسیر مثبت قرار می‌دهد و‬ ‫جلوی خشمتان را می‌گیرد‪.‬‬ ‫* تصور‬ ‫اگر خودتان را تصور کنید که در لحظات‬ ‫عصبانیت چه رفتاری دارید و چگونه به نظر‬ ‫می‌رسید‪ ،‬نسبت به شرایط دید خوبی پیدا‬ ‫خواهید کرد؛ مثال هرگاه آماده بودید که بر‬ ‫سر کسی فریاد بزنید‪ ،‬حالت و صورت خود‬ ‫را تصور کنید‪ .‬مسلما حرکات چندان مناسبی‬ ‫نخواهید داشت‪ .‬آیا خودتان دوست دارید با‬ ‫چنین فردی سر و کار داشته باشید؟ احتماال‬ ‫نه‪ .‬بنابراین خشم‌تان را مهار کنید‪.‬‬ ‫* نفرت و بیزاری‬ ‫در زندگی شخصی و کاری‌تان احتماال افرادی‬ ‫وجود دارند که دوست‌شان ندارید‪ .‬این که‬ ‫آنها چه کسانی هستند‪ ،‬مهم نیست‪ .‬آنچه‬

‫مهم است نحوه برخورد شماست‪ .‬سعی کنید‬ ‫حرفه‌ای عمل کنید‪.‬‬ ‫* رفتار محترمانه‬ ‫اگر مجبور هستید با کسی که او را دوست‬ ‫ندارید سروکار داشته باشید‪ ،‬وقت آن رسیده‬ ‫که غرور و خودپسندی را کنار بگذارید و‬ ‫با آن فرد‪ ،‬درست مانند دیگران‪ ،‬با تواضع و‬ ‫ادب رفتار کنید‪ .‬رفتار نامناسب او نمی‌تواند‬ ‫رفتار بد شما را توجیه کند‪ .‬می‌توانید با نادیده‬ ‫گرفتن برخورد بدش‪ ،‬او را خلع سالح کنید‪.‬‬ ‫* جسارت‬ ‫اگر فرد مورد نظر از فروتنی‌تان سوء‌استفاده‬ ‫کرد‪ ،‬محکم جلوی او بایستید و به او بفهمانید‬ ‫نمی‌تواند به شما آزاری برساند‪.‬‬ ‫اندوه و دلشکستگی‬ ‫کنار آمدن با اندوه‪ ،‬یکی از مشکل‌ترین‬ ‫کارهایی است که فرد دلشکسته مجبور‬ ‫است انجام دهد‪ .‬اندوه می‌تواند از کارآیی‬ ‫فرد بکاهد زیرا وقتی او مبتال به اندوه است‪،‬‬ ‫از انرژی‌اش کاسته می‌شود و توان برخورد‬ ‫با مشکالت را نخواهد داشت و در نتیجه‬ ‫موفقیتی عایدش نمی‌شود‪.‬‬ ‫* توجه به افکار‬ ‫با خود بیندیشید که قرار نیست در زندگی‬ ‫همیشه موضوعات ناراحت‌کننده پیش بیاید‬ ‫و اگر مشکالت وجود نداشتند‪ ،‬زندگی مانند‬ ‫یک جاده صاف و مستقیم‪ ،‬بدون تپه و دره و‬ ‫پستی و بلندی و به طور کلی کسل‌کننده بود‪.‬‬ ‫در واقع تپه‌ها و دره‌ها‪ ،‬جاده زندگی را جذاب‬ ‫و هیجان‌انگیزتر می‌کنند‪.‬‬ ‫* انتخاب هدف‬ ‫اگر به هدفتان نرسیده‌اید‪ ،‬به این معنا نیست‬ ‫که آن هدف دست‌نیافتنی است‪ .‬آن را حفظ‬ ‫کنید و برای رسیدن به هدف‪ ،‬در برنامه‌تان‬ ‫تغییرات کوچکی بدهید‪ .‬مثال ضرب‌االجل‬ ‫آن را عقب‌تر بیندازید‪.‬‬ ‫* ثبت افکار‬ ‫موضوعاتی که دقیقا شما را گرفتار اندوه‬ ‫می‌کند‪ ،‬یادداشت کنید‪ .‬آنها چه چیزهایی‬ ‫هستند‪ .‬شغل‌‪ ،‬همسایه‪ ،‬درآمد یا تنهایی‌تان‌‌؟‬ ‫پس از شناخت منبع اندوه‪ ،‬به دنبال راه‌حل‌های‬ ‫مناسب باشید و برای رفع مشکل اقدام کنید‪.‬‬ ‫یکی از ویژگی‌های ذاتی انسان قدرت تغییر‬ ‫شرایط است که بیشتر مواقع آن را به دست‬ ‫فراموشی می‌سپارد‪.‬‬ ‫* لبخند‬

‫به زور لبخند زدن‪ ،‬کاری عجیب و سخت‬ ‫است‪ ،‬اما حتی تظاهر به لبخند‪ ،‬می‌تواند به‬ ‫فرد احساسی از شادی القا کند‪ .‬آن را امتحان‬ ‫کنید و از تاثیر شگفت‌آورش متعجب شوید‪.‬‬ ‫نگرانی و ناآرامی‬ ‫وقتی روند معمول زندگی به خطر می‌افتد‪،‬‬ ‫بسیار طبیعی است که فرد دچار اضطراب و‬ ‫نگرانی شود‪ .‬اگر اجازه دهید این احساس‬ ‫منفی وجودتان را فراگیرد‪ ،‬خیلی سریع و‬ ‫راحت از مهارتان خارج می‌شود و نه‌تنها‬ ‫سالمت ذهنی‌تان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد‪،‬‬ ‫بلکه از کارآیی و تمایل شما به ادامه زندگی و‬ ‫حتی گاهی ریسک کردن می‌کاهد‪.‬‬ ‫* دوری از موضوعات نگران‌کننده‬ ‫تاجایی که می‌توانید از موضوعات‬ ‫نگران‌کننده اجتناب کنید‪ .‬مثال اگر شنیدن‬ ‫اخبار منفی شما را نگران می‌کند‪ ،‬خود را‬ ‫درگیر این اخبار نکنید زیرا به نگرانی و‬ ‫اضطراب بیشترتان منجر می‌شود و شما را از‬ ‫پای در می‌آورد‪.‬‬ ‫* تنفس عمیق‬ ‫این نوع تمرین‪ ،‬به تنفس و ضربان قلب‬ ‫کمک شایانی می‌کند‪ .‬هرگاه دچار اضطراب‬ ‫و نگرانی شدید‪ ،‬شروع به تنفس عمیق کنید‬ ‫و در آن لحظه به هیچ چیز دیگر غیر از نحوه‬ ‫تنفس توجه نکنید‪ .‬این کار را حداقل ‪ 5‬بار‬ ‫تکرار کنید‪.‬‬ ‫* تمرکز بر بهبود شرایط‬ ‫اگر وضعیت‌تان بسیار نگران‌کننده است‪،‬‬ ‫مثال می‌ترسید از کارتان اخراج شوید یا در‬ ‫آزمون مهم پیش رویتان موفق نشوید‪ ،‬نشستن‬ ‫و نگران بودن مشکلی را حل نمی‌کند‪.‬‬ ‫به جای آن به راه‌حل‌های احتمالی فکر کنید‪.‬‬ ‫مثال دنبال کار جدیدی باشید یا با برنامه‌ریزی‬ ‫صحیح‪ ،‬خود را برای آزمون مورد نظر آماده‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫* یادداشت موضوعات نگران‌کننده‬ ‫اگر موضوعات نگران‌کننده‪ ،‬لحظه‌ای رهایتان‬ ‫نمی‌کنند‪ ،‬آنها را به منظور رسیدگی در برگه‌ای‬ ‫یادداشت کنید و برای حلشان‪ ،‬زمانی مناسب‬ ‫درنظر بگیرید‪ .‬بنابراین تا وقت رسیدگی‪،‬‬ ‫لحظه‌ای هم به آنها فکر نکنید‪ .‬وقتی دائم و‬ ‫در هر لحظه از زندگی نگران چیزی باشید‪،‬‬ ‫اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهید و‬ ‫مشکالت‌تان بیش از پیش می‌شود‪.‬‬ ‫‪----------------------‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

84


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

83


‫‪82‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬


‫‪81‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بودن در کنار تیم می توانید تمرکز تیم را به‬ ‫هم بزند و حواس تیم را از مسئله اصلی که‬ ‫قهرمانی در این‏رقابت هاست‪ ،‬پرت کند‪.‬‏‬ ‫از هم تیمی هایم به خاطر اینکه آنها را در‬ ‫چنین شرایطی قرار دادم‪ ،‬عذرخواهی می‬ ‫کنم‪ .‬مطمئنم از این‏اتفاق در دوران حرفه‬ ‫ای ام درس خواهم گرفت‪".‬‏‬

‫رضاییان‪ :‬نه پرسپولیسی هستم و نه‬ ‫نیستم‬ ‫رامین رضاییان از جمله بازیکنانی است‬ ‫که بین تیمهای لیگ برتری هواخواهان‬ ‫بسیاری دارد‪ .‬از جمله پرسپولیس‪ ،‬استقالل‬ ‫‪ ،‬تراکتورسازی و حاال سپاهان‪.‬‬ ‫رامین رضاییان که پرسپولیس را خواهان‬ ‫خود می بیند در مورد نتیجه مذاکراتش با‬ ‫پرسپولیس به خبرنگار " ورزش سه " می‬ ‫گوید‪ «:‬مذاکرات مفصلی با پرسپولیس‬ ‫انجام دادم‪ .‬مدیران این تیم به من احترام‬ ‫گذاشتند و من هم سعی کردم در دو روز‬ ‫متوالی با آنها صحبت کنم‪ .‬باید فکرهایم‬ ‫را بکنم تا بهترین انتخاب را انجام بدهم‪.‬‬ ‫باز هم با مدیران پرسپولیس جلسه دارم اما‬ ‫سعی می کنم پس از بررسی شرایط تیمهای‬ ‫خواهانم بهترین تصمیم را ظرف روزهای‬ ‫آینده بگیرم‪».‬‬ ‫رامین رضاییان همچنان از مصاحبه ای که به‬ ‫نقل از او منتشر شده و البته تکذیبش کرده‬ ‫ناراحت است‪ .‬از قول رضاییان نوشته بودند‬ ‫که پرسپولیسی است‪ .‬او اما آن مصاحبه را‬ ‫تکذیب کرده اما حاال از این بازیکن خرده‬ ‫گرفته شده که چرا پرسپولیسی بودن را‬ ‫تکذیب کرده! رضاییان اما برای همیشه به‬ ‫این داستان پایان می دهد‪ .‬آن هم با گفتن‬ ‫این جمالت‪ «:‬من مصاحبه نکرده بودم و‬ ‫فقط مصاحبه نکرده ام را تکذیب کردم‪.‬‬ ‫کاری به اصل ماجرا نداشتم‪ .‬نه می گویم‬ ‫پرسپولیسی هستم و نه می گویم نیستم‪ .‬به‬ ‫پیشنهادهایم فکر می کنم و بهترینش را برمی‬ ‫گزینم‪».‬‬

‫گفتنی است ظرف دیروز و امروز باشگاه‬ ‫سپاهان هم پیغام هایی برای رضاییان‬ ‫فرستاده اند تا او را جذب کنند‪.‬‬

‫تماس استقاللی‌ها با حیدری و‬ ‫صادقی‬

‫بنیتس‪ :‬رونالدو از من تقاضای‬ ‫غیرمعقول نداشته‬ ‫رافا بنیتس در واکنش به شایعات اخیر در‬ ‫مورد تقاضای بازیکنانی چون رونالدو و بیل‬

‫در تیم من باید تعادل خوبی بین دفاع و‬ ‫حمله وجود داشته باشد و بازیکنان باید به‬ ‫بازی در سیستم های مختلف‪ ،‬خودشان را‬ ‫وفق بدهند‪ .‬این قول را به هواداران می دهم‬ ‫که رئال فصل آینده‪ ،‬در همه جام ها مدعی‬ ‫اول خواهد بود‪".‬‬ ‫سرمربی جدید رئال در مورد خرید های‬

‫مسئول نقل‌وانتقاالت باشگاه استقالل با دو‬ ‫بازیکن ملی‌پوش خود برای تمدید قرارداد‬ ‫تماس گرفت‪.‬‬ ‫بهرام امیری که به عنوان یکی از اعضای‬ ‫نقل‌وانتقاالت باشگاه استقالل کارش را آغاز‬ ‫کرده‌‪ ،‬در نخستین ماموریت خود با خسرو‬ ‫حیدری و امیرحسین صادقی برای تمدید‬ ‫قراردادشان تماس گرفت‪.‬‬ ‫او در تماس تلفنی با صادقی در خصوص‬ ‫محرومیت یک جلسه‌ای این بازیکن در‬ ‫دربی ‪ 80‬سواالتی پرسید‪ .‬این در حالی‬ ‫است که گفته می‌شد این بازیکن با برخی‬ ‫شروط از جمله جذب نشدن بازیکن جدید‬ ‫می‌تواند در استقالل بماند‪.‬‬ ‫از او برای بازی کردن در یک منطقه خاص‬ ‫از زمین‪ ،‬واکنش نشان داد‪.‬‬ ‫بنیتس که پس از انتصاب به عنوان سرمربی‬ ‫رئال مادرید‪ ،‬برای اولین بار در مورد تیم‬ ‫جدیدش صحبت می کرد‪ ،‬به وبسایت‬ ‫رئال مادرید گفت‪ ":‬با خیلی از بازیکنان‬ ‫از جمله ایکر کاسیاس‪ ،‬راموس‪ ،‬واران‪،‬‬ ‫بیل‪ ،‬رونالدو‪ ،‬په په و‪ ...‬صحبت کردم‪ .‬در‬ ‫ابتدا به صحبت هایشان گوش دادم تا نقطه‬ ‫نظراتشان در مورد نکات مثبت و منفی فصل‬ ‫گذشته را برایم بگویند‪ .‬نظراتشان در مورد‬ ‫بهتر کردن اوضاع را پرسیدم و به همراه تیم‬ ‫فنی خودم‪ ،‬از آنها نهایت استفاده را برای‬ ‫پیشرفت تیم خواهیم برد‪.‬‬ ‫نکته ای که باید بگویم این است که هیچ‬ ‫بازیکنی برخالف شایعات موجود‪ ،‬از من‬ ‫تقاضا نکرد که از او در منطقه ای خاص‬ ‫از زمین استفاده کنم‪ .‬نه رونالدو‪ ،‬نه بیل و‬ ‫نه هیچ بازیکنی از من تقاضای غیرمعقول‬ ‫نداشته است‪ .‬چیزی که مسلم است اینکه‪،‬‬ ‫تمام سعیم را خواهم کرد تا تیم مورد عالقه‬ ‫هواداران را برای فصل بعد مهیا کنم‪".‬‬ ‫بنیتس در مورد سیستم بازی رئال گفت‪":‬‬ ‫همه فکر می کنند که نحوه قرار گیری‬ ‫بازیکنان در سیستم های ‪ 4-4-2‬و ‪-3-3‬‬ ‫‪ ،4‬تعیین کننده مدل بازی تیم است؛ در‬ ‫حالیکه اینگونه نیست‪ .‬رئال پر از بازیکنان‬ ‫هجومی است و طبیعی است که مدل بازی‬ ‫ما هجومی باشد‪ .‬من تیمی می خواهم که‬ ‫در زمین‪ ،‬تا جای ممکن توپ را در اختیار‬ ‫داشته باشد؛ آن را سریع به حرکت در بیاورد‬ ‫و تفکر هجومی مثبت در آن جاری باشد‪.‬‬

‫احتمالی گفت‪ 100 ":‬درصد خرید های‬ ‫جدیدی خواهیم داشت‪ .‬البته بهتر کردن‬ ‫تیم کنونی کار بسیار دشواری است‪ .‬این‬ ‫مجموعه همه چیز را تاکنون فتح کرده است‪.‬‬ ‫دانیلو و کاسمیرو نیز به جمعمان اضافه‬ ‫خواهند شد که بازیکنان خوب و باکیفیتی‬ ‫هستند‪".‬‬

‫تعجب رحمتی از حضور بیرانوند‬ ‫در باشگاه استقالل‬ ‫حضور دروازه‌بان فصل گذشته نفت‌تهران در‬ ‫باشگاه استقالل باعث تعجب مهدی رحمتی‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫پرویز مظلومی در اولین مصاحبه خود بعد‬ ‫از اینکه به عنوان سرمربی استقالل انتخاب‬ ‫شد‪ ،‬از دروازه‌بان فصل گذشته پیکان به‬ ‫عنوان گزینه اصلی خودش برای پوشیدن‬ ‫پیراهن شماره یک استقالل خبر داد‪ .‬اما‬ ‫حضور بیرانوند در باشگاه استقالل تمام‬ ‫این معادالت را به هم ریخت‪ .‬حاال رحمتی‬ ‫برای قرار گرفتن در درون دروازه استقالل‬ ‫یک رقیب جدی به نام بیرانوند را پیش‬ ‫روی خود می‌ بیند‪.‬‬ ‫گفته می‌ شود رحمتی که خودش را برای‬ ‫آمدن به استقالل آماده کرده از اتفاقی که‬ ‫امروز در باشگاه استقالل افتاده‪ ،‬متعجب‬ ‫شده و حاال نمی‌ داند که آیا باید به‬ ‫پیشنهادهای دیگرش جواب مثبت بدهد یا‬ ‫نه‪.‬‬


‫‪80‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬ ‫تراکتور ‪ 48‬ساعت منتظر تونی می‌ماند‬ ‫باشگاه تراکتورسازی برای بازگشت تونی اولیویرا به تبریز به او ‪ 48‬ساعت مهلت داده است‪.‬‬ ‫باشگاه تراکتورسازی بالفاصله بعد از پایان لیگ مذاکراتش را برای تمدید قرارداد با تونی‬ ‫اولیویرا انجام داد و حتی عباسی اعالم کرد به احتمال ‪99‬درصد تونی در تبریز می ماند‪.‬‬ ‫عباسی با نظر هیات مدیره متن پیش قرارداد را برای تونی ایمیل کرد و اطمینان داشت او با‬ ‫امضای پیش قرارداد برای ثبت قراردادش به طور رسمی به تبریز برمی گردد اما این اتفاق‬

‫است و شاید حضور در پرسپولیس پرطرفدار یک راه میانبر مطمئن برای وی باشد‪.‬‬ ‫انصاری‌فرد که دقایقی پیش با خبرنگار ما صحبت کرد تماس رسمی پرسپولیسی ها با‬ ‫محمودرضا فاضلی مدیربرنامه هایش را تایید کرد‪.‬‬

‫نیمار‪:‬ماندن در کنار برزیل‪ ،‬من را می کشت!‬ ‫نیفتاد و تونی با مبلغ پیشنهادی موافقت نکرد‪.‬‬ ‫تونی در مذاکراتی که با باشگاه داشته خواهان دریافت طلب قبلی از تراکتور از دو فصل قبل‬ ‫شده که باشگاه با پرداخت بدهی او موافقت کرده اما تونی می خواهد قبل از بازگشتش به‬ ‫ایران این پول در حسابش باشد‪.‬باشگاه هم سر همین مساله دچار تردید شده که مبادا بعد از‬ ‫پرداخت پول تونی به ایران نیاید‪.‬‬ ‫تونی مبلغ باالیی از تراکتور برای تمدید قرارداد کرده که گفته می شود در حدود ‪ 800‬هزار‬ ‫دالر است و باشگاه هنوز با این مبلغ موافقت نکرده است‪ .‬دیگر مانعی که برای بازگشت‬ ‫عمو سیبیلو به تبریز وجود دارد پسرش آنتونیو است‪ .‬تونی برای پسرش درخواست مبلغ‬ ‫باالیی کرده که باشگاه به خاطر اینکه توان پرداخت این پول به آنتونیو را ندارد از او خواسته‬ ‫پسرش را به ایران نیاورد اما تونی بدون پسرش حاضر نیست در جمع تبریزی ها کار کند‪.‬‬ ‫با توجه به اینکه تونی برای بازگشت به ایران تاخیر کرده و این باشگاه فرصت را از دست‬ ‫داده با امیر قلعه نویی وارد مذاکره شده که پاسخ های مثبتی هم دریافت کرده است اما‬ ‫توافقات نهایی بستگی به جواب آخر تونی دارد‪ .‬باشگاه در گام آخر به تونی ‪ 48‬ساعت‬ ‫فرصت داده و در صورتی که وی به تبریز برنگردد‪ ،‬امیر قلعه نویی کارش را این بار در تبریز‬ ‫آغاز خواهد کرد‪.‬‬ ‫جالب است بدانید‪ ،‬در یکی‪،‬دو روز گذشته مذاکره با بازیکنان مدنظر تونی متوقف شده و‬ ‫بازیکنان مورد نظر امیرقلعه نویی برای قرارداد بستن با تیم های دیگر دست نگه داشتند تا‬ ‫تکلیف روشن شود‪.‬‬

‫تماس پرسپولیس با مدیربرنامه‌های انصاری‌فرد‬ ‫کریم انصاری‌فرد مهاجم سابق پرسپولیس در آستانه حضور مجدد در جمع قرمزپوشان است‪.‬‬ ‫انصاری‌فرد که یک سال در پرسپولیس توپ زده و نمایش نسبتا خوبی را همراه با‬ ‫قرمزپوشان داشته است‪ ،‬بعد از جدایی از پرسپولیس در دوره علی دایی و حضور در‬ ‫تراکتورسازی و سپس اوساسونا مورد توجه برانکو ایونکوویچ سرمربی پرسپولیس قرار گرفته‬ ‫است‪.‬‬ ‫انصاری‌فرد که همواره در لیگ ایران آمار گلزنی خوبی از خود به جای گذاشته‪ ،‬بعد از یک‬ ‫فصل نه چندان خوب در اسپانیا با انگیزه بسیار به دنبال پس گرفتن جایگاه خود در تیم‌ملی‬

‫نیمار‪ ،‬کاپیتان تیم ملی برزیل‪ ،‬دلیل تصمیمش برای ترک اردوی سلسائو‪ ،‬بعد از محرومیت‬ ‫‪ 4‬جلسه ای‏اش را اعالم کرد‪.‬‬ ‫نیمار به دلیل درگیری با بازیکنان کلمبیا در پایان دیدار مقابل این تیم و همچنین‏توهین به‬ ‫داوران مسابقه‪ ،‬برای ‪ 4‬جلسه از همراهی تیمش محروم شد‪ .‬بعد از اینکه فدراسیون فوتبال‬ ‫‏برزیل اعالم کرد در مورد این حکم فرجام خواهی نخواهد کرد‪ ،‬نیمار هم اردوی سلسائو را‬ ‫ترک کرد‪.‬‏‬ ‫او در یادداشتی که در صفحه اینستاگرامش منتشر شد‪ ،‬در مورد این تصمیم گفت‪ ":‬من بسیار‬ ‫امیدوار بودم‏که این احتمال به وجود بیاید که بار دیگر در کوپا آمریکا برای برزیل به میدان‬ ‫بروم اما متاسفانه ممکن‏نخواهد بود‪.‬‏‬ ‫می دانم حضورم در تیم مهم است اما اکنون سایر بازیکنان بیشتر روی بازی های پیش رو‬ ‫متمرکز خواهند‏بود‪ .‬من برای موفقیت تیم‪ ،‬آنها را تشویق می کنم اما بودن در تمرینات‪ ،‬من‬ ‫را از درون می کشت‪ .‬تمرین‏کردن در این شرایط هیچ لذتی ندارد‪ .‬بسیار دشوار است که‬ ‫بدون هیچ هدفی تمرین کنید و در این شرایط‏ممکن است به راحتی مصدوم شوید‪.‬‏‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

79


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

78


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

77


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

76


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

75


‫‪74‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اول آموزش‪ ،‬بعد‬ ‫ازدواج‬

‫وقتی خبر می‌رسد كه بر اساس‬ ‫نتایج تحقیقات روان‌شناسان‪،‬‬ ‫علت نیمی از طالق‌ها و یا عامل‬ ‫اصلی ‪ 30‬درصد از اعتیادها مسائل‬ ‫جنسی است‪ ،‬درمی‌یابیم كه این‬ ‫موضوع را نمی‌توان صرفا از منظر‬ ‫روان‌شناسی یا پزشكی دید و برای‬ ‫داشتن نگاهی جامع و معقول به‬ ‫موضوع سالمت جنسی باید از منظر‬ ‫جامعه‌شناختی نیز به آن پرداخت‪.‬‬ ‫بدین منظور‪‌ ،‬سراغ دكتر شیرین احمدنیا‪،‬‬ ‫استاد جامعه‌شناسی دانشگاه عالمه طباطبایی‪‌،‬‬ ‫رفتیم تا پاسخ سئواالتمان در این باب را از‬ ‫او كه دكترای جامعه‌شناسی پزشكی دارد‪،‬‬ ‫دریافت كنیم‪ .‬دكتر احمدنیا نیز مثل سایر‬ ‫كارشناسان بر این اعتقاد است كه بی‌توجهی‬ ‫ما به مسائل جنسی سبب شده كه امروز جامعه‬ ‫ما با مشكالت متعددی در عرصه خانواده و‬ ‫اجتماع روبه‌رو شود و از همین منظر است كه‬ ‫می‌گوید حیات جنسی ما دچار بحران شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫با توجه به اینکه ‪ 50‬درصد طالق‌ها در اثر‬ ‫مشکالت جنسی است و همسران به جای‬ ‫حل مشکالت جنسی‌شان ترجیح می‌دهند از‬ ‫هم جدا شوند‪ ،‬به نظر شما با حل مشکالت‬ ‫جنسی می‌شود این آمار طالق را کاهش داد؟‬ ‫قطع ًا می‌شود آمار طالق را کاهش داد‪ .‬مشکل‬ ‫فعلی ما این است که بسیاری از مردان و زنان‬ ‫متأهل هنگام مواجهه با ساده‌ترین مشکالت‬ ‫جنسی حتی نمی‌دانند شیوه‌های درمانی و‬ ‫مشاوره روان‌شناختی و پزشکی در زمینه حل‬ ‫مشکالتشان وجود دارد‪.‬‬ ‫من فکر می‌کنم حیات جنسی زنان و مردان ما‬ ‫در شرایط فعلی دچار بحران‌هایی شده‪ .‬یکی‬ ‫از بحران‌ها این است که به زوج‌های جوان تا‬ ‫قبل از مرحله ازدواج اطالعات و آموزش‌های‬ ‫صحیح برای برقراری روابط زناشویی سالم‬ ‫داده نمی‌شود‬ ‫ممکن است سال‌ها با مشکل خودشان بسوزند‬ ‫و بسازند‪ ،‬اما به دلیل تابلو بودن مسائل‬ ‫جنسی حتی جرئت طرح آن را با اطرافیان‬ ‫پیدا نمی‌كنند و چون آموزش‌های مرتبط در‬ ‫جامعه ما تقریب ًا وجود ندارد‪ ،‬حتی نمی‌توانند‬ ‫در جریان این اطالع ساده قرار بگیرند که‬ ‫مشكالت جنسی هم می‌تواند درمان شود‪.‬‬ ‫افراد تحصیلکرده زیادی را می‌شناسم که به‬ ‫دلیل ناآ گاهی از شیوه‌های درمانی‪ ،‬زندگی‬ ‫نامطلوبی را سپری کرده‌اند و نمی‌دانستند‬ ‫که با مراجعه به مراکز مشاوره و روان‌شناسی‬ ‫می‌توانستند قدم‌های مؤثری برای رفع‬ ‫مشکلشان بردارند‪ .‬نسبتی از این افراد نهایت ًا‬ ‫ممکن است چاره راه را در طالق بجویند‪.‬‬ ‫چه اتفاقی در زمینه مسائل جنسی افتاده که‬

‫آمار طالق در جامعه به این حد رسیده؟‬ ‫اینکه آمار طالق چرا باالست و روزبه‌روز هم‬ ‫دارد بیشتر می‌شود امری نیست که به کشور‬ ‫ما اختصاص داشته باشد‪ ،‬پدیده‌ای جهانی‬ ‫است‪ .‬در بعضی کشورهای پیشرفته مثل‬ ‫ایاالت متحده تقریب ًا به همان نسبت که طالق‬ ‫صورت می‌گیرد ازدواج‌های موفق هم در پی‬ ‫طالق مشاهده می‌شود‪ .‬موضوع این است که‬ ‫در آن کشورها افراد قائل به این هستند که اگر‬ ‫یک بار ازدواجشان با مشکالتی همراه بود‪،‬‬ ‫با آگاهی بیشتر از شرایط خودشان می‌توانند‬ ‫بار دوم ازدواج کنند‪ ،‬اما در کشور ما شرایط‬ ‫تا حدودی متفاوت است‪ .‬من فکر می‌کنم‬ ‫حیات جنسی زنان و مردان ما در شرایط فعلی‬

‫دچار بحران‌هایی شده‪.‬‬ ‫یکی از بحران‌ها این است که به زوج‌های‬ ‫جوان تا قبل از مرحله ازدواج اطالعات و‬ ‫آموزش‌های صحیح برای برقراری روابط‬ ‫زناشویی سالم داده نمی‌شود و بسیاری از‬ ‫آنها به جای اینکه از منابع اطالعاتی قابل‬ ‫اعتماد و قابل استناد مثل محتوای آموزش‬ ‫رسمی‪ ،‬مسئوالن بهداشت و سالمت کشور یا‬ ‫منابع منتشر شده و موثق در کسب آموزش‬ ‫الزم استفاده کنند‪ ،‬ناچار به منابع گمراه‌کننده‬ ‫از جمله هرزه‌نگاری‌ها رو می‌آورند که با‬ ‫اشاعه شیوه‌های ناسالم روابط جنسی‪ ،‬حیات‬ ‫جامعه را تهدید می‌کنند و بر روابط زناشویی‬ ‫که می‌توانست تحکیم‌بخش پیوند خانوادگی‬

‫باشد‪ ،‬اثر سوء می‌گذارند‪.‬‬ ‫این اختالالت جنسی ناشی از اجتماع است‬ ‫یا ریشه روانی دارد؟‬ ‫در مجموع‪ ،‬شرایط فرهنگی در اینکه‬ ‫رفتار‌هایی به سمت و سوی انحراف پیش‬ ‫برود یا از آن فاصله بگیرد مؤثر است‪.‬‬ ‫محتوای رسانه‌ها‪ ،‬محتوای آموزش‌های رسمی‬ ‫ما‪ ،‬عرف رایج در زمینه نوع ارتباطات کالمی‬ ‫و غیرکالمی در میان همسران‪ ،‬ارزش‌ها و‬ ‫هنجارهای غالب در جامعه‪ ،‬همه به نوبه خود‬ ‫و در تعامل با یکدیگر‪ ،‬سهمی در شکل‌گیری‬ ‫اختالالت جنسی ایفا می‌کنند‪.‬‬ ‫گاهی زنان از رابطه‌ای که با همسرانشان دارند‬ ‫احساس رضایت نمی‌کنند‪ .‬این مسئله ممکن‬ ‫است در بعضی موارد منجر به روابط غلط و‬ ‫ناهنجار شود‪ .‬نظر شما در این باره چیست؟‬ ‫در مورد نارضایتی از رابطه با همسر باید‬ ‫به لزوم راهنمایی زوج‌ها برای بهره‌ گرفتن‬ ‫از خدمات مشاوره‌ای تأکید کرد‪ .‬بسیاری‬ ‫از موارد مشکل‌دار با آموزش دیدن در این‬ ‫زمینه‪ ،‬طرح مسائل برای همدیگر و مشارکت‬ ‫در جست‌وجوی درمان و چاره‌جویی حل‬ ‫می‌شود‪ .‬در برخی موارد‪ ،‬زمانی که هیچ‌گونه‬ ‫اقدام چاره‌جویانه‌ای ممکن یا مؤثر نباشد‪،‬‬ ‫ممکن است بحق طالق مطرح شود که‬ ‫در آن صورت هم زنان و گاه مردان نیاز به‬ ‫حمایت‌های قانونی دارند تا زندگی‌شان را به‬ ‫سمت شرایط متفاوتی سوق دهند که بتواند‬ ‫سالمت خود و طرف مقابلشان را تأمین کند‪.‬‬ ‫مشاوره‌های حقوقی در این مراحل می‌تواند‬ ‫چاره‌ساز باشد تا از توسل به شیوه‌های‬ ‫نابهنجار اجتناب شود‪.‬‬ ‫آموزش در حیطه مهارت‌های اجتماعی و‬ ‫ارتباطی و آموزش در زمینه بلوغ و فعالیت‬ ‫جنسی سالم باید از سنین نوجوانی و از طریق‬ ‫آموزش رسمی در کشور آغاز شود‪.‬‬ ‫االن روابط غیرعادی در محل‌های کار‬ ‫خیلی فراگیر شده‪ .‬دلیل آن فروخوردگی یا‬ ‫اختالالت جنسی نیست؟‬ ‫روابط در محل کار پدیده جدیدی نیست و به‬ ‫ایران هم اختصاص ندارد‪ .‬مسئله اینجاست که‬ ‫نوع برخورد با آن باید تغییر كند تا شخصی‬ ‫که مورد تعرض واقع شده بتواند از حقوقش‬ ‫دفاع کند و شخص متعرض هم مجازات‬ ‫شود‪ .‬فروخوردگی یا اختالالت جنسی؛ به هر‬ ‫حال‪ ،‬یکی از عوامل است‪.‬‬ ‫راهكارهای شما برای رفع این نوع مشكالت‬ ‫چیست؟‬ ‫من به مهم ترین نکته‌ای که می‌توانم اشاره کنم‬ ‫ضرورت آموزش و اطالع‌رسانی صحیح در‬ ‫زمینه مسائل جنسی از طریق آموزش رسمی‬ ‫و رسانه‌هاست‪ .‬آگاهی بهترین سالح افراد‬ ‫برای محافظت از خود‪ ،‬برقراری روابط سالم‬ ‫و برخورداری از تبعات مثبت آن است‪ .‬در‬ ‫فرهنگ ما در مورد این مسئله کوتاهی می‌شود‬ ‫و برخی از مصلحت‌اندیشی‌ها باعث شده تا‬ ‫افراد در سطح وسیع در معرض مشکالت‬ ‫ناشی از بی‌اطالعی و غفلت در زمینه حقوق‬ ‫خود در حوزه حیات جنسی قرار بگیرند‪.‬‬ ‫آموزش در حیطه مهارت‌های اجتماعی و‬ ‫ارتباطی و آموزش در زمینه بلوغ و فعالیت‬ ‫جنسی سالم باید از سنین نوجوانی و از طریق‬ ‫آموزش رسمی در کشور آغاز شود‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

73


‫‪72‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آن سوی باران ها‬ ‫شکوفه شفیعی – مشاور مالی‬

‫یک خانواده ی سمبلیک متشکل‬ ‫از پدر‪ ،‬مادر و تعدادی بچه ی‬ ‫کوچک است که شادمانه در کنار‬ ‫هم زندگی می کنند‪ ،‬اما زندگی‬ ‫همیشه مهربان نیست! شما به عنوان‬ ‫یک پدر یا ماد ِر تنها چه اندیشه ای‬ ‫برای مدیریت آینده ی روحی و‬ ‫مالی فرزندان تان دارید؟‬ ‫زندگی گاهی مهربانانه به ما روی خندانش‬ ‫را نشان می دهد و گاهی با سرانگشتان بی‬ ‫رحمش چنان خراش های عمیقی بر روح و‬ ‫دل مان ایجاد می کند که گاه التیام نایافتنی‬ ‫اند‪ .‬در اطراف خود افراد زیادی را می بینیم‬ ‫که عرف یک خانواده ی معمولی در مورد‬ ‫آن ها صدق نمی کند؛ فرزندانی در کارند اما‬ ‫یکی از والدین وجود ندارد‪ .‬به سبب مرگ یا‬ ‫ناهمخوانی افکار‪،‬‬ ‫خیانت یا ناسازگاری و یا‬ ‫ِ‬ ‫جدایی اتفاق افتاده است و مسئولیت فرزندان‬ ‫عمدتا بر عهده ی یکی از والدین است‪ .‬در‬ ‫مورد چنین خانواده هایی وضعیت بسیار‬ ‫حساس تر است‪ ،‬از یک سو مسایل عاطفی‬ ‫خود پدر و مادر به عنوان یک انسان‪ ،‬دچار‬ ‫مشکل شده است و از سوی دیگر وضعیت‬ ‫فرزندان را نیز تحت الشعاع قرار داده است‪.‬‬ ‫وقتی خود شما یک روح آزار دیده دارید که‬ ‫شکستن‬ ‫انبوهی از اتفاقات ناراحت کننده و‬ ‫ِ‬ ‫درون را تجربه کرده اید‪ ،‬برنامه تان برای این‬ ‫که آینده ی فرزندتان روشن باشد چیست؟‬ ‫این مسئولیتی است که اگر شخص دیگری‬ ‫در کنارتان بود ساده می نمود اما به تنهایی‬ ‫سخت و دشوار و انرژی بر است‪.‬‬ ‫اگر شما تنها منبع درآمد و تامین مالی در خانه‬ ‫تان هستید‪ ،‬اگر فرد دیگری به زندگی تان‬ ‫اضافه نشده است که بتوانید با خیال راحت‬ ‫مسئولیت فرزندان تان را به او بسپارید‪ ،‬اگر‬ ‫اتفاقی برای شما بیافتد سرنوشت آن ها چه‬ ‫خواهد شد؟ راه حل های زیر به شما کمک‬ ‫می کنند تا از آن ها‪ ،‬حتی در زمان نبودن‬ ‫خودتان محافظت کنید‪:‬‬ ‫وصیت نامه ی خود را تنظیم کنید‪.‬‬ ‫⦁ ‬ ‫اگر فرزند کوچک دارید‪ ،‬گذشته از این که بر‬ ‫سر اموال تان چه خواهد آمد‪ ،‬این وظیفه ی‬ ‫انسانی شماست که وصیت نامه تان را تنظیم‬ ‫کنید و در آن قید کنید که در صورت نبودن‬ ‫شما مسئولیت سرپرستی فرزندان تان با چه‬ ‫کسی است‪ .‬اگر پیش از جدایی و یا فوت‬ ‫همسرتان وصیت نامه داشته اید‪ ،‬آن وصیت‬ ‫نامه دیگر از اعتبار ساقط است و باید وصیت‬ ‫نامه ی جدیدی تنظیم کنید‪ .‬برای اجرای‬ ‫وصیت نامه تان و برای سرپرستی فرزندان تان‬ ‫بهتر است از کسانی نام ببرید که در انتاریو‬

‫زندگی می کند‪ .‬سپردن فرزندان تان به کسی‬ ‫که در سایر استان های کانادا و یا یک کشور‬ ‫دیگر زندگی می کند سختی های اجرایی دارد‬ ‫که ممکن است زمان بر شوند‪ .‬اگر هیچ یک‬ ‫از والدین کودکی در دسترس نباشند و وصیت‬ ‫نامه ای نیز وجود نداشته باشد‪ ،‬اولین اتفاقی‬ ‫که می افتد این است که امکان دارد فرزند‬ ‫شما به پرورشگاه فرستاده شود تا کسی چه‬ ‫از بستگان و آشنایان و چه یک فرد غریبه‬ ‫پیدا شود و درخواست سرپرستی فرزندان شما‬ ‫را بدهد و بعد از طی مراحل طوالنی و به‬ ‫حکم دادگاه در مورد این که سرپرستی شما‬ ‫به آن فرد داده شود یا نه حکم صادر شود‪.‬‬ ‫آیا شما راضی به این سرنوشت برای فرزندان‬ ‫تان هستید؟!‬ ‫با نوشتن وصیت نامه نه تنها از فرزندان خود‬ ‫حفاظت می کنید بلکه تکلیف اموال خود را‬ ‫نیز مشخص می کنید و دارایی تان پس از‬ ‫فوت تان قفل نخواهد شد‪ .‬با داشتن وصیت‬ ‫نامه وراث شما به دارایی تان دسترسی دارند‬ ‫و بخش زیادی از مالیات هایی که باید‬ ‫پرداخت شود کاسته خواهد شد‪.‬‬ ‫برای اجرای وصیت نامه تان و سرپرستی‬ ‫فرزندتان نام کسانی را در وصیت نامه تان‬ ‫قید کنید که هم به امور مالی و حقوقی‬ ‫آ گاهی دارند و هم از آرزوهای شما‬ ‫برای فرزندان تان خبر دارند و می دانند‬ ‫چه سرمایه گذاری هایی با آن چه که به‬ ‫فرزندان شما به ارث رسیده است انجام‬ ‫دهند تا آینده ی مالی و تحصیلی آن ها‬ ‫تامین باشد‪ .‬مهم تر از همه این که از کسی‬ ‫برای سرپرستی فرزندان تان نام ببرید که‬ ‫از نگه داری آن ها خوشحال می شود‪.‬‬ ‫صرفا این که کسی برادر یا خواهر یا دوست‬ ‫چندین ساله ی شماست اما وقت و حوصله‬ ‫برای خودش و خانواده اش را هم ندارد گزینه‬ ‫ی مناسبی برای فرزندان بی پناه شما نیست!‬ ‫برای فرزندان تان بیمه و پس انداز‬ ‫⦁ ‬ ‫داشته باشید‪.‬‬ ‫حتما از مزایای دولتی که به فرزندان تان‬ ‫تعلق می گیرد استفاده کنید و آن ها را برای‬ ‫خودشان کنار بگذارید‪ .‬برای آن ها حساب‬ ‫پس انداز تحصیلی ‪ RESP‬باز کنید‪ .‬با باز‬ ‫کرن این حساب شما دریافت حداقل ‪%20‬‬ ‫بیش از آن چه که برای شان پس انداز می‬ ‫کنید را تضمین کرده اید و تا سقف ‪9200‬‬ ‫دالر برای هریک از آن ها به رایگان از دولت‬ ‫پول خواهید گرفت که به پس اندازشان اضافه‬ ‫می شود‪ .‬کافی است که سود مرکب این پول‬ ‫در طی سالیان را نیز در نظر بیاورید و خواهید‬ ‫دید که باز کردن ‪ RESP‬برای فرزندان تان‬ ‫اولین کار عاقالنه ای است که نباید هرگز آن‬ ‫را فراموش کنید‪ .‬تمام تالش خود را بکنید‬ ‫که هر سال حداکثر رقم مجازی که به آن مبالغ‬ ‫اعطایی دولت تعلق می گیرد را در حساب‬ ‫فرزندتان پس انداز کنید‪ .‬حتی می توانید‬

‫این کار را از محل ‪Child Tax Benefit‬‬ ‫خودشان انجام دهید‪.‬‬ ‫برای فرزندان تان بیمه های عمر و سرمایه‬ ‫گذاری بخرید تا بتوانند از ارزش مالی معاف‬ ‫از مالیات آن استفاده کنند و از یک پس انداز‬ ‫رو به رشد با نرخ سود باال بهره مند شوند‬ ‫و عالوه بر آن برای تمام عمر خود بیمه ای‬ ‫داشته باشند که به آن ها این امکان را نیز‬ ‫بدهد که چنان چه در آینده قصد خرید ملک‬ ‫یا آپارتمانی را داشتند با ارائه ی آن بتوانند‬ ‫برنامه ی بیمه ی ارائه شده روی وام شان را به‬ ‫صفر تبدیل کنند و چندین هزار دالر از بدهی‬ ‫شان کاسته شود‪ .‬دسترسی به بخش پس انداز‬ ‫بیمه ی عمر و سرمایه گذاری در هر زمان‬ ‫امکان پذیر است‪ :‬فرض کنید اگر بخواهند‬ ‫پس از قبولی در دانشگاه ماشین بخرند یا بقیه‬ ‫ی هزینه ی تحصیل شان را پرداخت کنند‪،‬‬ ‫اگر بخواهند ودیعه ی خریدن خانه ی خود را‬ ‫بپردازند یا کسب و کار خود را راه بیاندازند‬ ‫و ‪ ...‬اگر از زمانی که خردسال هستند حتی با‬ ‫یک رقم کوچک اقدام به پس انداز برای شان‬ ‫کرده باشید‪ ،‬تفاوت وضعیت مالی و زندگی‬

‫فرزند شما در بزرگسالی با کودک دیگری که‬ ‫والدینش این کارها را برایش نکرده اند بسیار‬ ‫زیاد خواهد بود‪.‬‬ ‫برای شان بیمه ی درمانی بگیرید و از رقم‬ ‫اعطایی آن ها که بازپرداخت ‪ %75‬کل مبلغی‬ ‫که برای شان کنار گذاشته اید‪ ،‬در سن ‪25‬‬ ‫سالگی شان استفاده کنید و بقیه ی پولی‬ ‫که همچنان برای شان کنار می گذارید را‬ ‫می توانید پس از آن نیز دریافت کنید‪ .‬برای‬ ‫فرزندان تان هوشمندانه پس انداز کنید و از‬ ‫تمام جنب های زندگی شان محافظت کنید‪.‬‬ ‫برای خودتان بیمه ی از کار‬ ‫⦁ ‬ ‫افتادگی و بیمه ی بیماری های سخت داشته‬ ‫باشید‪.‬‬ ‫اگر اتفاقی برای شما بیافتد و بیش از یک‬ ‫مدت مشخص امکان کار کردن را نداشته‬ ‫باشید‪ ،‬طبیعتا جریان نقد ورودی به خانه ی‬ ‫شما تغییر می کند اما همچنان باید قبض ها‬ ‫و بدهی های تان را بپردازید‪ ،‬مایحتاج خانه‬ ‫را تهیه کنید و هزینه های خورد و خوراک و‬ ‫پوشاک و تحصیل فرزندان تان را پرداخت‬ ‫کنید‪ .‬برخی از شرکت ها در قالب بیمه هایی‬ ‫که به پرسنل شان ارایه می کنند بیمه های از‬

‫کار افتادگی را نیز به آن ها ارائه می کنند‪.‬‬ ‫اگر شما از طریق محل کارتان چنین امکانی‬ ‫دارید حتما برای آن ثبت نام کنید اما اگر‬ ‫شرکت شما چنین کاری برای شما نمی کنید و‬ ‫یا این که صاحب کسب و کار خودتان هستید‬ ‫و کارمند جایی محسوب نمی شوید‪ ،‬حتما‬ ‫شخصا برای آن اقدام کنید‪ .‬شرایط برای‬ ‫کسانی که به تنهایی فرزندان شان را بزرگ‬ ‫می کنند بسیار حساس تر است‪.‬‬ ‫یک بیمه ی دیگر که داشتن آن بسیار اهمیت‬ ‫دارد بیمه ی بیماری های سخت است که‬ ‫در صورت رخ دادن بیماری هایی مانند‬ ‫سرطان‪ ،‬سکته های قلب و مغزی‪ ،‬دیابت‪،‬‬ ‫‪ MS‬و ‪ ...‬به یک باره رقم قابل توجهی به‬ ‫شما پرداخت خواهد شد تا آرامش خیال تان‬ ‫در زمان بیماری تامین شود و همچنین اگر‬ ‫شما شرایط دریافت بیمه ی از کار افتادگی‬ ‫را نیز داشته باشید هر دوی این مبالغ را با هم‬ ‫خواهید گرفت‪ .‬برای محاسبه ی دقیق میزان‬ ‫نیازتان برای تامین خود و فرزندان تان در‬ ‫صورت بیماری و اطالع از لیست بیماری ها‬ ‫با یک مشاور مالی صحبت کنید و پوشش‬ ‫بیمه ای مناسب خود را انتخاب کنید‪.‬‬ ‫⦁ بیمه ی عمر داشته باشید‪.‬‬ ‫فرزندان شما از لحاظ مالی به شما وابسته‬ ‫هستند‪ .‬اگر شما نباشید چه کسی از آن‬ ‫ها مراقبت می کند و مخارج شان را‬ ‫پرداخت خواهد کرد؟ راضی نشوید که‬ ‫فرزندان تان عالوه بر غم از دست دادن‬ ‫شما در منجالب مشکالت مالی نیز فرو‬ ‫بروند‪ .‬بسته به این که سن فرزندتان چه‬ ‫قدر است‪ ،‬ضریبی از درآمد سالیانه تان‬ ‫را با مشورت با مشاور مالی تان به عنوان‬ ‫بیمه ی عمر خود تعیین کنید و نام آن ها را‬ ‫به عنوان وارث خود در آن قید کنید‪ .‬اگر‬ ‫دغدغه ی این را دارید که سقفی که باالی سر‬ ‫فرزندان تان است به دلیل بدهی به بانک و ‪...‬‬ ‫از آن ها گرفته نشود حتما رقم وام منزل خود‬ ‫را به مجموع بیمه ی عمری که برای امرار‬ ‫معاش و خرج و مخارج تحصیل و زندگی آن‬ ‫ها در نظر گرفته اید اضافه کنید‪.‬‬ ‫روزهای زندگی گاهی آفتابی اند و گاهی‬ ‫بارانی؛ این که فکر کنیم همیشه محور زندگی‬ ‫بر پاشنه ی خوبش خواهد چرخید اشتباه‬ ‫است‪ .‬هیچ کس از فردا خبر ندارد‪ .‬با دور‬ ‫اندیشی و درایت‪ ،‬آینده ی عزیزان مان و آن‬ ‫هایی که دوست شان دارین را تامین کنیم‪.‬‬ ‫اگر به تنهایی فرزندان تان را بزرگ می کنید‪،‬‬ ‫اگر برای آینده ی آن ها و خودتان نگران اید‪،‬‬ ‫برای تصمیم گیری درست در خصوص امور‬ ‫مالی خود و برنامه ریزی صحیح برای آینده‬ ‫ی خود و فرزندان تان حتما با یک مشاور‬ ‫مالی صحبت کنید تا بهترین انتخاب ها را با‬ ‫توجه به شرایط و نیازها و خواسته های تان‬ ‫به شما ارائه کند‪.‬‬


‫‪71‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫یخچال مغازه را به کناری کشیدند‪ .‬خاک‬ ‫تازه و کاشی هایی که سیمان های بین آن هنوز‬ ‫خشک نشده بود‪ ،‬حکایت از آن داشت که‬ ‫محل بتازگی حفاری شده است‪ .‬با برداشتن‬ ‫کاشی ها و حفر زمین کارآگاهان موفق شدند‬ ‫جسد دختر ‪ 14‬ساله را کشف کنند‪.‬‬ ‫بررسی های اولیه متخصصان پزشکی قانونی‬ ‫علت مرگ اصابت جسم نوک تیز بوده است‪.‬‬ ‫جنازه به دستور بازپرس پرونده به پزشکی‬ ‫قانونی انتقال داده شد‪ .‬با کشف جسد و‬ ‫سرنخ های بدست آمده‪ ،‬شهاب در سحرگاه‬ ‫روز بعد بازداشت شد و تحقیقات از او‬ ‫صورت گرفت‪.‬‬ ‫اعتراف به قتل‬ ‫مرد جوان که ابتدا منکر جنایت بود‪ ،‬زمانی‬ ‫که با جنازه شیرین مواجه شد‪ ،‬به ناچار لب‬ ‫به اعتراف گشود و درباره جنایت گفت‪« :‬با‬ ‫کوچک ترین چیزی عصبی می شوم و تعادلم‬ ‫را از دست می دهم‪ .‬زمانی که عصبی می شوم‬ ‫اصال متوجه نیستم که چه کاری انجام می‬ ‫دهم‪ .‬شیرین دختر بازیگوشی بود و کوچک‬ ‫ترین کار او مرا عصبانی می کرد‪.‬‬ ‫روز حادثه نمی دانم چه شد که از دست او‬ ‫عصبی شدم و او را کتک زدم‪ ،‬شیرین شروع‬ ‫به التماس کرد که او را نزنم اما من دست‬ ‫بردار نبودم‪ .‬التماس های او مرا اذیت می‬ ‫کرد‪ ،‬ناخودآ گاه دستم به طرف چاقو رفت و‬ ‫چند ضربه به او زدم‪ .‬بعد از آن برای این که‬ ‫کسی از جنایت با خبر نشود؛ جنازه را داخل‬ ‫مغازه ام دفن کردم‪».‬‬ ‫متهم باتوجه به مدارک به دست آمده و کشف‬ ‫جنازه دختر ‪ 14‬ساله در مغازه اش با قرار‬ ‫بازداشت موقت روانه زندان شد‪.‬‬

‫برای چند روز اقامت کنند‪.‬‬ ‫شب هنگام آنان با صدای خرناسه یک‬ ‫حیوان‪ ،‬وحشت زده از خواب بیدار شدند‬ ‫و پس از پاره شدن چادر آنها با پنجه های‬ ‫بزرگ‪ ،‬متوجه حضور یک خرس قهوه ای‬ ‫شدند‪.‬‬ ‫پس از پاره شدن چادر خرس ابتدا به دوست‬ ‫ناتالی حمله ور شد و او را با پنچه‌هایش‬ ‫درید و سپس به سمت ناتالی رفت و او را تیز‬ ‫مجروح ساخت‪.‬‬ ‫تالش ناتالی برای فرار از دست خرس که در‬ ‫حال خوردن دوستش بود‪ ،‬بی‌نتیجه ماند ودر‬ ‫نهایت با جراحت های عمیق بر روی پا و‬ ‫شکم اش زمینگیر شد‪.‬‬ ‫خرس قهوه ای برای ذخیره غذایش نیمی از‬ ‫بدن برهنه ناتالی نیمه جان را زیر برگ وخاک‬ ‫مدفون کرد؛ ناتالی نا امیدانه سعی می‌کرد تا‬ ‫با فریاد زدن بتواند جانش را نجات دهد‪ .‬این‬ ‫تالش‌ها ادامه داشت تا اینکه یک شکارچی‬ ‫که در جستجوی خرس قهوه‌ای بود‪ ،‬توانست‬ ‫ناتالی مجروح را پیدا کند‪.‬‬ ‫به گفته شکارچی‪ ،‬در ابتدا سگ کوچکم‬ ‫متوجه صدای ضعیف ناتالی شد و توانست‬ ‫وی را پس مدت‌ها اسارت در دستان خرس‬ ‫قهوه ای نجات دهد‪.‬‬ ‫این خرس قهوه ای در نهایت به ضرب گلوله‬ ‫شکارچی کشته شد‪ ،‬ناتالی که به دلیل ترس‬ ‫قادر به صحبت کردن نبود پس از پنج هفته‬

‫س یک زن را خورد دیگری را‬ ‫خر ‌‬ ‫دفن کرد‬ ‫به گزارش نیروهای امداد و نجات سیبری‪،‬‬ ‫زن گردشگر پس از چهار هفته در حالی در‬ ‫جنگل های سیبری یافت شد که یک خرس‬ ‫قهوه ای با دفن کردن نیمی از بدن قربانی‪،‬‬ ‫وی را آماده وعده غذایی‌اش میکرد‪.‬‬ ‫به گزارش مشرق‪"،‬ناتالیا پاسترناک" ‪55‬ساله‬ ‫به همراه دوست خود به منظور گذراندن‬ ‫اوقاتی در یکی از مناطق جنگلی در سیبری‬ ‫پناهگاهی کوچک آماده کردند تا در آنجا‬

‫توانست به شرایط طبیعی خود باز گردد و‬ ‫هنوز آثار ناشی از زخم‌های خرس قهوه‌ای در‬ ‫بدنش مشخص است‪.‬‬ ‫همه منتظران تا ناتالی پس از بهبودی کامل‬ ‫داستان ترسناکی را از شبی در جنگل برای‬ ‫همه تعریف کند‪.‬‬

‫‪.‬‬ ‫‪10087 Yonge St. Richmond Hill‬‬ ‫‪:‬‬

‫)‪(Yonge & Major Mackenzie Drive‬‬


‫‪70‬‬

‫ح‬ ‫وادث‬ ‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫هنگام سرقت متوجه افتادن قرقره نخ از روی‬ ‫چرخ خیاطی نشده و نخ را تا درب منزل‬ ‫خانه‌اش کشیده بود‪.‬‬

‫جسدش کشف شده‌است‪.‬‬ ‫براساس گزارشی که پلیس نیز آن را تأیید‬ ‫کرده است جسد این خانم در جاده دریا‬ ‫کشف شده‌است‪.‬‬ ‫به گفته یکی از بستگان او پزشکی قانونی به‬ ‫خانواده آن‌ها اعالم کرده که علت مرگ این‬ ‫دختر ‪ ۳۰‬ساله سکته قلبی بوده‌است‪ .‬به نظر‬ ‫می‌رسد زمان وقوع مرگ این دختر بین ساعت‬ ‫‪ ۱۰‬تا ‪ ۱۱‬و ‪ ۳۰‬دقیقه شامگاه سه‌شنبه بوده‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫از صبح پنج‌شنبه نیز دو عکس از او در‬ ‫شبکه‌های اجتماعی دست به دست شده و در‬ ‫توضیح عکس کشف جسد ناشی از ارتکاب‬ ‫یک جنایت را نوشته‌اند‪ .‬این در حالی است‬ ‫که قتل زنی که اهل «داراب‌کال» بود و‬ ‫چندی قبل در مسیر «نکا» ‪« -‬بهشهر» با‬ ‫ربودن او رقم خورد مردم را نسبت به این‬ ‫واقعه حساس کرده‌است‪.‬‬

‫در یک رویداد نادر‪ ،‬سرنخ واقعی‬ ‫سارق را به دام انداخت!‬ ‫در یک رویداد نادر‪ ،‬سرنخ واقعی سارق را به‬ ‫دام انداخت‪.‬‬ ‫فرمانده انتظامی لرستان افزود‪ :‬به دنبال سرقت‬ ‫مغازه چرخ خیاطی در شهرستان پلدختر‬ ‫ماموران آگاهی در صحنه سرقت حاضر شدند‬ ‫و به بررسی کلید کشف جرم در محل حادثه‬ ‫پرداختند‪.‬‬ ‫سرتیپ محمد قنبری افزود‪ :‬ماموران با‬ ‫مشاهده سرنخ رها شده از در مغازه تا محل‬ ‫منزل سارق متوجه شدند سارق بخت برگشته‬

‫وی افزود‪ :‬پلیس با تعقیب سرنخ تا درب‬ ‫منزل سارق‪ ،‬وی را شناسایی و دستگیر کرد‪.‬‬ ‫بدین ترتیب سرنخ واقعی پلیس را در کشف‬ ‫جرم یاری داد‪.‬‬

‫ی عصبانیت پدر‬ ‫دخترک‪ ،‬قربان ‌‬ ‫شیرین دستش را روی دهانش گذاشت تا‬ ‫صدایش در نیاید‪ ،‬اما هق هق گریه‌هایش به‬ ‫گوش می‌رسید‪ .‬مرد جوان با فریاد گفت‪:‬‬ ‫«صدای گریه‌ات را نشنوم» اما تالش‌های‬ ‫شیرین بی‌فایده بود‪ ،‬درد ضرباتی که چند‬ ‫لحظه قبل به بدن نحیفش وارد شده بود‪،‬‬ ‫اجازه نمی‌داد تا گریه نکند‪.‬‬ ‫مرد جوان با عصبانیت به طرفش آمد و با‬ ‫چاقویی که در دست داشت چند ضربه به او‬ ‫وارد کرد‪ .‬صدای جیغ دختر ‪ 14‬ساله برای‬ ‫چند لحظه سکوت محله را درهم شکست و‬ ‫بعد از آن بازهم همه جا را سکوت فرا گرفت‪.‬‬ ‫مرد جوان ساعاتی بعد جنازه شیرین را داخل‬ ‫خودرواش گذاشت و آنجا را ترک کرد‪.‬‬ ‫ساعت یک بامداد آخرین روزهای اردیبهشت‬ ‫امسال‪ ،‬زن جوانی سراسیمه به اداره آگاهی‬ ‫رفت و از قتل هولناکی خبر داد‪ .‬این زن‬ ‫به افسر کشیک گفت‪« :‬من از راز جنایتی‬ ‫هولناک با خبر هستم‪ ،‬اما می ترسم آن را‬ ‫برمال کنم‪ .‬همسرم‪ ،‬امروز دخترم را کشت‬ ‫و مرا تهدید کرد که اگر از این ماجرا حرفی‬ ‫به کسی بزنم‪ ،‬مرا هم خواهد کشت‪ .‬می دانم‬

‫اگر همسرم بفهمد که من این موضوع را به‬ ‫پلیس گفته ام؛ مرا به قتل می رساند اما از‬ ‫طرفی حس مادری اجازه نمی دهد تا راز این‬ ‫قتل را برمال نکنم‪ .‬برای همین تصمیم گرفتم‬ ‫که این ماجرا را به پلیس اطالع دهم‪ .‬شب‬ ‫منتظر ماندم تا همسرم به خواب برود و بعد از‬ ‫این که خوابش کمی سنگین شد‪ ،‬مخفیانه از‬ ‫خانه خارج شدم و به اینجا آمدم‪».‬‬ ‫راز یک جنایت‬ ‫او ادامه داد‪« :‬همسرم فردی عصبی است‬ ‫و سر کوچک ترین موضوعی دعوا راه می‬ ‫انداخت و دختر ‪ 14‬ساله ام را کتک می زد‪.‬‬ ‫دیروز دوباره شوهرم عصبانی شد و دخترم به‬ ‫نام شیرین را کتک زد‪ .‬شیرین گریه می کرد‬ ‫و سعی داشت تا با التماس پدرش را متقاعد‬ ‫کند که دیگر او را کتک نزند‪ .‬اما گریه های‬ ‫شیرین همسرم را عصبی تر کرده بود‪ .‬من‬ ‫سعی می کردم که همسرم را آرام کنم‪ ،‬اما او به‬ ‫قدری عصبانی بود که مرا داخل اتاقی حبس‬ ‫کرد‪ .‬فریاد می زدم و از او می خواستم مرا‬ ‫آزاد کند اما این کار را انجام نداد‪ .‬لحظه ای‬ ‫بعد صدای جیغ شیرین را شنیدم و بعد از آن‬ ‫صدا قطع شد‪ .‬با التماس از همسرم خواستم‬ ‫در اتاق را باز کند‪ ،‬وقتی از اتاق بیرون آمدم‬ ‫با جسد دختر ‪ 14‬ساله ام مواجه شدم‪».‬‬ ‫او ادامه داد‪« :‬نمی دانستم چکار باید انجام‬ ‫دهم‪ ،‬خواستم با اورژانس و پلیس تماس‬ ‫بگیرم اما همسرم مرا تهدید کرد که اگر حرفی‬ ‫بزنم و کسی از این ماجرا با خبر شود‪ ،‬مرا‬ ‫می کشد‪ .‬از ترس جان مجبور شدم سکوت‬ ‫کنم‪ .‬بعد از آن شوهرم‪ ،‬جنازه شیرین را داخل‬ ‫پارچه ای قرار داد و او را به بیرون از خانه‬ ‫انتقال داد‪ .‬وقتی همسرم به نام شهاب به خانه‬ ‫برگشت‪ ،‬لباس های خونی اش را عوض کرد‪.‬‬

‫از او پرسیدم با جنازه شیرین چکار کرده؟‬ ‫او پاسخ داد که جسدش را زیر یخچال مغازه‬ ‫اش دفن کرده است‪ .‬تا شب با خودم در جدال‬ ‫بودم که از این ماجرا حرفی بزنم یا نه! اما‬ ‫باالخره تصمیم گرفتم که واقعیت را بیان‬ ‫کنم‪».‬‬ ‫به دنبال اظهارات زن جوان‪ ،‬موضوع به‬ ‫کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان‬ ‫کرمانشاه اعالم شد و اکیپی از کارآگاهان‬ ‫جنایی رسیدگی به این موضوع را به عهده‬ ‫گرفتند‪ .‬در نخستین گام باید بررسی می شد‬ ‫که اظهارات زن جوان صحت دارد یا خیر‪.‬‬ ‫در تحقیقات شبانه مشخص شد که زن‬ ‫جوان دختری به نام شیرین دارد که از صبح‬ ‫همان روز به صورت ناگهانی ناپدید شده و‬ ‫دیگر کسی او را ندیده است‪ .‬ناپدید شدن‬ ‫شیرین تائیدی بر این ماجرا بود‪ ،‬از طرفی در‬ ‫تحقیقات شبانه‪ ،‬چند شاهد عنوان کردند که‬ ‫روز حادثه صدای داد و فریاد دختر جوان‬ ‫راشنیده اند که به طور ناگهانی قطع شده‬ ‫است‪ .‬آنها مدعی بودند که شهاب‪ ،‬مردی‬ ‫عصبی بوده و بارها صدای فریاد او را از خانه‬ ‫شنیده بودند و از آنجایی که او مدام دعوا می‬ ‫کرد‪ ،‬مشاجرات روز حادثه برای آنها شک‬ ‫برانگیز نبوده است‪.‬‬ ‫جسدی در مغازه‬ ‫با بررسی های صورت گرفته و صحت ناپدید‬ ‫شدن شیرین‪ ،‬کارآگاهان جنایی با بازپرس‬ ‫ویژه قتل تماس گرفته و با هماهنگی های‬ ‫انجام شده راهی مغازه سوپرمارکت شهاب‬ ‫شدند‪ .‬مغازه ای که به گفته همسر شهاب‪،‬‬ ‫جسد داخل آن دفن شده بود‪.‬‬ ‫کارآگاهان جنایی با کسب مجوز نبش قبر‬ ‫و حفاری‪ ،‬وارد مغازه سوپر مارکت شده و‬


‫‪69‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫های او را تحمل کنم و تنها درخواستم طالق‬ ‫است‪ .‬او با زندگی و روحیه من و دخترم بازی‬ ‫کرد و دخترم به خاطر آزارهای دختران او‬ ‫دچار مشکل اعصاب شده است‪ .‬آنها زندگی‬ ‫ما را سیاه کردند‪.‬‬ ‫وقتی صحبت های این زوج به پایان رسید‬ ‫قاضی‪ ،‬از مرد خواست دخترهایش را به‬ ‫دادگاه خانواده بیاورد تا شاید بتواند آنها را‬ ‫متقاعد کند‪ .‬مرد هم قبول کرد و رسیدگی به‬ ‫این پرونده به جلسه بعد و در حضور فرزندان‬ ‫مرد موکول شد‪.‬‬

‫دستگیری قاتلی که قصد دریافت‬ ‫دیه قربانی را داشت‬ ‫مرد جوان که در جریان درگیری با برادر‬ ‫معتادش مرگ او را رقم زده بود‪ ،‬با طرح‬ ‫شکایت دروغ از ماموران پلیس و زندان‬ ‫قصد دریافت دیه داشت که ناکام ماند‪.‬‬ ‫جام جم آنالین می نویسد ‪ :‬به گزارش پلیس‬ ‫آ گاهی تهران بزرگ‪ ،‬ساعت ‪ ۹‬شب سوم‬ ‫تیر ماه سال ‪ ،۹۲‬وقوع یک فقره درگیری‬ ‫در خیابان ابومسلم ‪ -‬خیابان ‪ ۲۵‬متری‬ ‫محمودیان‪ ،‬به کالنتری ‪ ۱۵۷‬مسعودیه اعالم‬ ‫شد؛ در مراجعه مأموران به محل و بررسی‬ ‫اولیه مشخص گردید که درگیری ما بین‬ ‫اعضای یک خانواده صورت گرفته است‪.‬‬ ‫گزارش دعوای خانوادگی‬ ‫در ادامه رسیدگی و انجام تحقیقات اولیه‬ ‫مشخص شد که درگیری بواسطه اعتیاد یکی‬ ‫از اعضای خانواده به نام «رضا» (متولد‬ ‫‪ )۱۳۶۶‬به مصرف موادمخدر و اعتراض‬ ‫سایر اعضای خانواده به این موضوع آغاز‬ ‫شده که با شدت گرفتن درگیری‪ ،‬رضا اقدام‬ ‫به تخریب قسمتی از اثاثیه منزل و درگیری با‬ ‫برادر خود کرده است‪.‬‬ ‫یک مرگ مشکوک‬ ‫با طرح شکایت خانواده از «رضا» و با‬ ‫تشکیل پرونده با موضوع تخریب عمدی و‬ ‫حسب دستور شعبه سوم بازپرسی دادسرای‬ ‫ناحیه ‪ ۱۴‬تهران‪ ،‬متهم به زندان رجایی شهر‬ ‫منتقل شد اما پس از گذشت مدت کوتاهی‬ ‫از انتقال به زندان‪ ،‬به علت تشنج بیهوش و‬

‫سریع ًا به مرکز درمانی منتقل و با وجود انجام‬ ‫اقدامات درمانی فوت کرد‪.‬‬ ‫پس از تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع‬ ‫«فوت مشکوک» و طرح شکایت خانواده‬ ‫متوفی‪ ،‬با صدور قرار عدم صالحیت‪ ،‬پرونده‬ ‫از دادسرای امور جنایی کرج به دادسرای‬ ‫امور جنایی تهران ارجاع و به دستور شعبه‬ ‫پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه ‪ ۲۷‬تهران‪،‬‬ ‫پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی‬ ‫تهران بزرگ قرار گرفت‪.‬‬ ‫شکایت از ماموران‬ ‫با توجه به طرح شکایت خانواده متوفی مبنی‬ ‫بر طرح موضوع «انتقال نامناسب متوفی‬ ‫به کالنتری و زندان بعنوان علت مرگ»‪،‬‬ ‫تحقیقات در این خصوص در دستور کار‬ ‫کارآگاهان قرار گرفت و در تحقیقات از‬ ‫مأموران کالنتری‪ ،‬مأمور بدرقه و همچنین‬ ‫زندانیان همراه متوفی مشخص شد که‬ ‫در زمان انتقال متوفی به کالنتری و زندان‬ ‫هیچگونه رفتار نامناسب و ضرب و شتمی‬ ‫از سوی مأموران با این شخص انجام نشده‬ ‫است‪.‬‬ ‫آغاز تحقیقات پلیسی‬ ‫در بررسی پرونده فوت مشکوک متوفی‬ ‫مشخص شد که در زمان پیگیری پرونده در‬ ‫دادسرای امور جنایی کرج و حسب دستور‬ ‫قضایی‪ ،‬جسد متوفی برای تعیین علت مرگ‬ ‫به پزشکی قانونی منتقل و پس از بررسی های‬ ‫بعمل آمده‪ ،‬کمیسیون پزشکی قانونی تشکیل‬

‫و علت مرگ متوفی «فشار بر عناصر حیاتی‬ ‫گردن» اعالم شده که در ادامه و با انجام‬ ‫بررسی های الزم‪ ،‬نظریه کارشناسی از سوی‬ ‫کمیسیون پزشکی قانونی اعالم شد‪ :‬گاهی‬ ‫فشار بر عناصر حیاتی گردن به صورت آنی و‬ ‫در پی ضربه به مناطق حساس اتفاق می افتد‬ ‫که در مورد متوفی این امر بعید است و گاهی‬ ‫فشار بر عناصر حیاتی گردن با تأخیر و در پی‬ ‫ایجاد عوارض حادث می گردد که در این‬ ‫مورد‪ ،‬این زمان متفاوت بوده و تحقیقات‬ ‫قضایی و پلیسی راه گشا است ‪.‬‬ ‫انکار درگیری خانوادگی‬ ‫با توجه به نتایج بدست آمده در طول‬ ‫تحقیقات بعمل آمده‪ ،‬تحقیقات از خانواده‬ ‫متوفی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت؛‬ ‫در تحقیقات نامحسوس از محل سکونت‬ ‫متوفی و خانواده وی مشخص شد که متوفی‬ ‫به علت اعتیاد به مصرف موادمخدر از نوع‬ ‫شیشه با خانواده اش درگیری داشته اما با این‬ ‫وجود اعضای خانواده متوفی در تحقیقات‬ ‫اولیه منکر هرگونه درگیری با متوفی می‬ ‫شدند‪ .‬این در حالی بود که محتویات پرونده‬ ‫حکایت از آن داشت که در روز سوم تیر ماه‬ ‫‪ ۹۲‬و طی تماس این افراد با مرکز فوریت‬ ‫های پلیسی ‪ ۱۱۰‬مبنی بر وقوع درگیری‬ ‫خانوادگی‪ ،‬مأموران کالنتری به محل سکونت‬ ‫آنها مراجعه و در ادامه و با طرح شکایت آنها‬ ‫پرونده با موضوع «تخریب عمدی» تشکیل‬ ‫و متوفی به زندان محکوم شده است‪.‬‬ ‫اعتراف به قتل‬ ‫به دنبال تحقیقات تکمیلی و با توجه به‬ ‫تناقضات موجود در اظهارات خانواده متوفی‪،‬‬ ‫تحقیقات مستمر و تحصصی از اعضای‬ ‫خانواده متوفی در دستور کار کارآگاهان قرار‬ ‫گرفت و سرانجام برادر متوفی بنام مسعود‬ ‫(‪ ۲۵‬ساله) در جریان باز جویی های فنی‬ ‫و پلیسی به ماموران گفت ‪ :‬در روز حادثه‬ ‫زمانیکه به خانه آمدم‪ ،‬دیدم برادرم (متوفی)‬ ‫در حال کتک زدن خواهرم است؛ با توجه‬ ‫به اینکه برادرم به علت اعتیاد و بیکاری و‬ ‫متارکه از همسرش‪ ،‬سابقه درگیری با اعضای‬ ‫خانواده اش را داشت و به زور از اعضای‬ ‫خانواده برای تهیه مواد پول می گرفت‪ ،‬من‬ ‫به کمک خواهرم رفتم که رضا با برداشتن‬

‫لوله جاروبرقی چند ضربه به سرم زد که سرم‬ ‫دچار شکستگی و خونریزی شد؛ در حالیکه‬ ‫عصبانی شده بودم‪ ،‬با دست راست گلوی‬ ‫برادرم را گرفته و چند دقیقه فشار دادم که‬ ‫رضا سست شد و به زمین افتاد؛ سپس با‬ ‫‪ ۱۱۰‬تماس گرفته و با حضور مأموران‪ ،‬رضا‬ ‫به کالنتری منتقل شد‪.‬‬ ‫تحقیقات ادامه دارد‬ ‫سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده معاون‬ ‫مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران‬ ‫بزرگ‪ ،‬با اعالم این خبر به خبرنگار مهر‬ ‫گفت‪ :‬با توجه به اعترافات صریح متهم و‬ ‫تحقیقات بعمل آمده مشخص شد که خانواده‬ ‫متوفی قصد داشته اند تا با سوء استفاده از‬ ‫فوت ناگهانی متوفی و طرح شکایت کذب‪،‬‬ ‫اقدام به دریافت دیه کنند که خوشبختانه با‬ ‫تحقیقات پلیسی در اداره دهم و بهره گیری‬ ‫از نظریه کارشناسی پزشکی قانونی‪ ،‬حقیقت‬ ‫مشخص و متهم اصلی پرونده (برادر مقتول)‬ ‫نیز با قرار قانونی و جهت انجام تحقیقات‬ ‫قانونی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی‬ ‫تهران بزرگ قرار گرفت‪.‬‬

‫آیا شایعه‌ها درباره مرگ دختری‬ ‫‪ ۳۰‬ساله در جاده دریا درست‬ ‫است؟‬ ‫دیروز صبح جسد دختری ‪ ۳۱‬ساله برای‬ ‫تشییع و به خاکسپاری تحویل خانواده‌اش شد‬ ‫و این در حالی است که از نخستین ساعات‬ ‫دیروز صبح نیز عکس‌هایی از یک دختر که‬ ‫در جایی نظیر یک جنگل بر زمین افتاده در‬ ‫شبکه‌های اجتماعی دست به دست شده و آن‬ ‫را مربوط به یک قتل در ساری دانسته‌اند‪.‬‬ ‫در همین حال یکی از پایگاه اینترنتی‬ ‫دراین‌باره خبری به نقل از سرهنگ‬ ‫«احمدرضا رستمی» رئیس پلیس آگاهی‬ ‫مازندران منتشر کرد که تأکید کرده بود‪ :‬در‬ ‫پی فوت دختر جوانی در ساری‪ ،‬با هماهنگی‬ ‫قاضی ویژه قتل در صحنه وقوع فوت حاضر‬ ‫شدیم‪ .‬این دختر جوان با خوردن قرص برنج‬ ‫خودکشی کرده و شایعه قتل وی به هیچ وجه‬ ‫درست نیست‪.‬‬ ‫با این حال یکی از بستگان این دختر ‪۳۰‬‬ ‫ساله به خبرآنالین گفت‪ :‬خانم «م» بعدازظهر‬ ‫سه شنبه برای انجام کاری به کافی‌نت رفته‬ ‫بود و وقتی به خانه برگشت حدود ساعت ‪۷‬‬ ‫و ‪ ۳۰‬دقیقه تا ‪ ۸‬بعدازظهر تلفنی به او شد‬ ‫که به خانواده‌اش گفته باید برای انجام کار‬ ‫دیگری به بیرون برود‪.‬‬ ‫وی با اشاره به اینکه خانه این دختر و‬ ‫خانواده‌اش در مرکز شهر ساری در خیابان‬ ‫جمهوری اسالمی واقع است گفت‪ :‬خانواده‬ ‫این خانم از خانواده‌های قدیمی ساری هستن‬ ‫و مردم آن‌ها را به خوبی می‌شناسند‪ .‬دختر‬ ‫این خانواده بعد از آنکه تلفن را پاسخ داده‬ ‫و گفته بیرون می‌رود‪ ،‬شب به خانه بازنگشت‬ ‫و بعد صبح روز چهارشنبه خبر دادند که‬


‫‪68‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫سالمت روانی بهرام را تایید کرده بود که این‬ ‫مرد دیروز برای دومین‌بار در دادگاه پای میز‬ ‫محاکمه ایستاد‪.‬‬ ‫در این جلسه که در شعبه ‪ 84‬دادگاه کیفری‬ ‫استان تهران به ریاست قاضی باقری و با‬ ‫حضور چهار مستشار تشکیل شد‪ ،‬اولیای‌دم‬ ‫برای بهرام حکم قصاص خواستند‪.‬‬

‫سپس بهرام پشت تریبون دفاع ایستاد و بار‬ ‫دیگر خودش را به دیوانگی زد‪ .‬این مرد به‬ ‫سواالت هیات قضایی پاسخ‌های بی‌ربطی‬ ‫داد و گفت‪« :‬اگر جواد در دادگاه حاضر شود‬ ‫و بگوید به دست من کشته شده قبول می‌کنم‬ ‫من او را با ماشینم زیر گرفتم‪».‬‬ ‫در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد‬ ‫و با توجه به نظریه کمیسیون پزشکی‌قانونی‬ ‫و همچنین نظر کارشناسان پلیس راهنمایی‬ ‫و رانندگی‪ ،‬بهرام را به قصاص محکوم کرد‪.‬‬

‫‪۱۰‬سال زندان برای قاتل مادر‬ ‫پسر جوانی که مادرش را در درگیری خانوادگی‬ ‫کشته بود دیروز در دادگاه با اعالم گذشت دو‬ ‫برادرش‪ ،‬به ‪ 10‬سال حبس محکوم شد‪ .‬این‬ ‫پسر علت درگیری با مادرش را فاش نکرد‪.‬‬ ‫مهران ‪ 28‬ساله بیستم بهمن ‪ 92‬مادر ‪50‬‬ ‫ساله‌اش به نام مهناز را در خانه‌شان در خیابان‬ ‫چهاردهم یوسف‌آباد خفه کرد و سپس با‬ ‫پلیس تماس گرفت‪.‬‬ ‫این پسر دیروز در شعبه ‪ 71‬دادگاه کیفری‬ ‫استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی‬ ‫و با حضور چهار مستشار پای میز محاکمه‬ ‫ایستاد و وقتی با اعالم رضایت دو برادرش‬

‫روبه‌رو شد‪ ،‬گفت‪« :‬نمی‌خواهم درباره انگیزه‬ ‫این قتل حرفی بزنم‪ .‬فقط می‌گویم در یک‬ ‫لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و مادرم‬ ‫را خفه کردم و حاال خیلی پشیمانم‪».‬‬

‫در پایان جلسه‪ ،‬هیات قضایی با توجه به‬ ‫اعالم رضایت اولیای‌دم و طبق ماده ‪612‬‬ ‫قانون مجازات اسالمی مهران را به ‪ 10‬سال‬ ‫زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫متهم ‪ :‬به خاطر شرایط خانوادگی‌ام همیشه‬ ‫عصبی بودم‬ ‫چقدر درس خوانده‌ای؟‬ ‫دیپلم دارم‪.‬‬ ‫شغلت چه بود؟‬ ‫در بنگاه مشاور امالک کار می‌کردم و درآمد‬ ‫خوبی نداشتم‪.‬‬ ‫سابقه‌داری؟‬ ‫یک‌بار به جرم سرقت بازداشت شدم و حاال‬ ‫هم یک‌سال و نیم است که در زندانم‪.‬‬ ‫رابطه‌ات با اعضای خانواده‌ات چطور بود؟‬ ‫از وقتی پدرم به زندان افتاد اختالف‌های من‬ ‫و مادرم شروع شد اما با برادرهایم رابطه‌ام‬ ‫خوب بود‪.‬‬ ‫پدرت چرا به زندان افتاد؟‬ ‫او ‪ 10‬سال پیش وقتی من ‪ 18‬سال داشتم به‬ ‫جرم حمل و نگهداری دو کیلوگرم کراک در‬ ‫ماشینش به حبس ابد محکوم شد و مادرم در‬ ‫این مدت از پدرم غیابی طالق گرفت‪.‬‬ ‫اختالفت با مادرت سر چه موضوعی بود؟‬ ‫همه اموال پدرم در اختیار مادرم بود‪ .‬من از‬ ‫او پول می‌خواستم اما پولی به من نمی‌داد‪ .‬به‬ ‫همین خاطر و هزاران دلیل دیگر مدام با او‬ ‫درگیر بودم‪.‬‬ ‫از ماجرای قتل بگو‪.‬‬ ‫من در خانه نشسته بودم و تلویزیون نگاه‬ ‫می‌کردم که مادرم به من اعتراض کرد‪ .‬او‬

‫گفت باید صدای تلویزیون را قطع کنم اما‬ ‫چون گوش نکردم شیشه تلویزیون را شکست‪.‬‬ ‫او به حیاط خانه رفت و شروع به داد و فریاد‬ ‫کرد‪ .‬من هم که عصبانی شده بودم کیس‬ ‫کامپیوترم را شکستم تا مادرم بترسد و آرام‬ ‫شود اما آرام نشد‪ .‬من از ترس آبروریزی‬ ‫جلوی همسایه‌ها مادرم را به داخل اتاق آوردم‬ ‫و در یک لحظه با دستانم او را خفه کردم‪.‬‬ ‫بعد از قتل چه کردی؟‬ ‫من واقعا قصد کشتن مادرم را نداشتم‪ .‬من‬ ‫در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست داده‬ ‫بودم و مادرم را کشتم‪ .‬مادرم وقتی روی زمین‬ ‫افتاد به خودم آمدم و با اورژانس تماس گرفتم‬ ‫اما کار از کار گذشته بود‪.‬‬ ‫قبال هم این‌طور عصبانی شده بودی؟‬ ‫من به‌خاطر شرایط خانوادگی‌ای که داشتم‬ ‫همیشه عصبی بودم اما می‌توانستم خودم را‬ ‫کنترل کنم‪ .‬آن روز اما نمی‌دانم چطور شد که‬ ‫کنترل اعصابم را از دست دادم‪.‬‬ ‫می‌دانی چرا برادرهایت از قصاص صرف‌نظر‬ ‫کردند؟‬ ‫آنها هم می‌دانند که من واقعا قصد کشتن‬ ‫مادرمان را نداشتم‪ .‬به همین خاطر اعالم‬ ‫گذشت کردند‪.‬‬ ‫بعد از آزادی از زندان می‌خواهی چه کار‬ ‫کنی؟‬ ‫نمی‌دانم‪ .‬هشت سال دیگر باید در زندان‬ ‫بمانم‪ .‬وقتی آزاد می‌شوم که دیگر جوان‬ ‫نیستم‪.‬‬

‫جدایی از چهارمین همسر ‪/‬‬ ‫زن جوان در دادگاه خانواده‪:‬‬ ‫فرزندان همسرم ‪ ،‬زندگی ما را‬ ‫سیاه کرده‌اند‬ ‫شهریار و فریده سال‌ها بود که همدیگر را‬ ‫می‌شناختند و با هم رفت‌وآمد داشتند‪ .‬آنها‬ ‫همسایه بودند و همیشه همدیگر را می‌دیدند‪،‬‬ ‫تا این‌که در همین رفت و آمد‌ها به یکدیگر‬ ‫عالقه‌مند شدند‪ .‬بعد از مدتی شهریار پیشنهاد‬ ‫ازدواج را مطرح کرد و جواب بله را از فریده‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫همسر اول شهریار در یک تصادف جان خود‬ ‫را از دست داده بود و دوبار هم ازدواج ناموفق‬ ‫داشته و برای چهارمین بار تصمیم به ازدواج‬ ‫گرفته بود‪ .‬فریده هم که با تنها دخترش زندگی‬ ‫می کرد قبول کرد که زن شهریار شود‪ .‬خیلی‬ ‫زود مراسم عقد برگزار شد و آنها راهی خانه‬ ‫مشترک شدند‪ .‬اوایل‪ ،‬زندگی خوبی داشتند‬ ‫اما کم کم مشکالت شروع شد تا جایی که‬

‫بعد از گذشت ‪ 10‬ماه تصمیم به جدایی‬ ‫گرفتند‪.‬‬ ‫فریده وقتی روبه روی قاضی عموزادی‪،‬‬ ‫رئیس شعبه ‪ 268‬دادگاه خانواده قرار‬ ‫گرفت‪ ،‬دلیل درخواست طالق را این گونه‬ ‫بیان کرد‪ 10 :‬ماه است که با شهریار ازدواج‬ ‫کرده ام‪ .‬روزی که با او آشنا شدم می دانستم‬ ‫که همسر اولش در یک تصادف فوت کرده‬ ‫و بعد از او دو بار ازدواج ناموفق داشته است‪.‬‬ ‫شهریار برایم تعریف کرد که با دو همسر‬ ‫قبلی اش به اختالفات و مشکالت زیادی بر‬ ‫خورده و نتوانسته در کنار آنها زندگی کند‪ .‬او‬ ‫وقتی مشکالتش با دو همسر قبلی اش را برایم‬ ‫تعریف کرد قبول کردم با او ازدواج کنم‪.‬‬ ‫موضوع را با تنها دخترم در میان گذاشتم و‬ ‫او هم پذیرفت که با شهریار زندگی کند‪ .‬ما‬ ‫با هم ازدواج کردیم و من و دخترم زندگی‬ ‫مشترکمان را با شهریار و دو دخترش آغاز‬ ‫کردیم‪ .‬اما درست از همان روز اول دو دختر‬ ‫شهریار اذیت و آزارهای خود را شروع کردند‬ ‫و به هر نحوی بود من و دخترم را عذاب‬ ‫می دادند‪ .‬اوایل سعی کردم تحمل کنم ولی‬ ‫به خاطر دخترم دیگر نتوانستم رفتارشان را‬ ‫تحمل کنم‪ .‬وقتی موضوع را با شهریار درمیان‬ ‫گذاشتم با کمال تعجب فهمیدم که این دو‬ ‫دختر همین بالها را هم سر دو همسر قبلی‬ ‫شهریار آورده و کاری کرده اند که آنها از‬ ‫زندگیشان بیرون بروند‪ .‬وقتی این موضوع را‬ ‫شنیدم خیلی ناراحت و عصبانی شدم‪ .‬چون‬ ‫اگر از اول می دانستم هیچ وقت با این مرد‬ ‫زندگی نمی کردم‪.‬‬ ‫در این لحظه مرد جوان به قاضی گفت‪ :‬وقتی‬ ‫با فریده آشنا شدم به او عالقه مند شدم‪ .‬با‬ ‫خودم گفتم شاید این بار دخترانم کوتاه‬ ‫بیایند و اجازه دهند من با این زن زندگی‬ ‫خوبی داشته باشم‪ .‬آنها بعد از مرگ مادرشان‬ ‫با ازدواج دوباره من مخالف بودند و می‬ ‫خواستند هر طور شده جلوی پای من سنگ‬ ‫بیندازند‪ .‬همیشه هم موفق بودند‪ .‬من به خاطر‬ ‫شدت عالقه ام به دخترانم نمی توانم حرفی‬ ‫به آنها بزنم و مجبورم تسلیم خواسته هایشان‬ ‫شوم‪ .‬همیشه با خودم می گویم شاید این بار‬ ‫بتوانم موفق شوم و آنها را متقاعد کنم‪ ،‬ولی‬ ‫فایده ای ندارد‪ .‬قبول دارم که آنها همسرم و‬ ‫دخترش را اذیت کردند ولی چکار کنم آنها‬ ‫دخترهایم هستند و من نمی توانم حرفی بزنم‬ ‫که ناراحتشان کند‪ .‬برای همین علی رغم‬ ‫خواسته قلبی ام مجبورم که از فریده جدا‬ ‫شوم‪.‬‬ ‫زن جوان هم در پایان گفت‪ :‬این مرد مرا فریب‬ ‫داده و درباره علت طالق همسران قبلی خود‬ ‫به من دروغ گفته بود‪ .‬من نمی توانم دروغ‬


‫‪67‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بیاید‪ .‬حوالی ظهر بود که دو پسر موتورسوار‬ ‫نزدیکم شدند و با خوشرویی سر حرف را با‬ ‫من باز کردند‪ .‬آنها می‌گفتند شب گذشته برای‬ ‫خواهرشان خواستگار آمده و حاال می‌خواهند‬ ‫از وی و خانواده‌اش تحقیق کنند و به همین‬ ‫خاطر از من خواستند تا همراهشان به کوچه‬ ‫بغلی بروم و خانه خواستگار را ببینم‪ .‬وقتی‬ ‫وارد کوچه شدم‪ ،‬آنها خانه را به من نشان‬ ‫دادند و از آنجایی که همسایه و هم‌محلی‬ ‫هستیم‪ ،‬گفتم ثواب دارد و کمکشان کنم‬ ‫اما همین‌که جلو رفتم تا زنگ خانه را بزنم‪،‬‬ ‫یکی از پسرها از پشت‌سر دهانم را گرفت و‬ ‫خواست تا طالهایم را به آنها بدهم‪.‬‬ ‫وی ادامه داد‪ :‬چون مبتال به بیماری آسم‬ ‫هستم‪ ،‬از آنها خواستم تا دستشان را از دهانم‬ ‫بردارند و النگوهایم را بگیرند و بروند‪ ،‬بعد‬ ‫از این پسر دیگر با قیچی النگوهایم را برید و‬ ‫سپس کوچه را ترک کردند‪ .‬تا به خودم آمدم‪،‬‬ ‫آنها رفته بودند و بی‌حال روی زمین افتادم‬ ‫که به کمک همسایه‌ها توانستم خودم را به‬ ‫خانه برسانم‪ .‬خوشبختانه دوربین مداربسته در‬ ‫مقابل یکی از ساختمان‌ها نصب بود که همین‬ ‫امر باعث شد دزدان را شناسایی کرده و به‬ ‫آ گاهی شکایت کنیم‪.‬‬ ‫«معصومه» ‪ 68‬ساله که با همین شیوه از‬

‫وی سرقت شده بود‪ ،‬در جریان شرح ماجرای‬ ‫این حادثه گفت‪ :‬ساعت ‪ 12‬ظهر حدود یک‬ ‫سال پیش بود‪ .‬در حال خوردن ناهار بودم که‬ ‫ناگهان زنگ خانه‌مان به صدا درآمد‪ .‬وقتی‬ ‫پرسیدم چه کسی است‪ ،‬پسر جوانی گفت برای‬ ‫امر خیر سؤاالتی دارد‪ .‬بدین‌ترتیب به جلوی‬ ‫در خانه رفتم و دو پسر جوان موتورسوار را‬ ‫دیدم که گفتند می‌خواهند از یکی از دختران‬ ‫همسایه‌مان که معلم است‪ ،‬تحقیق کنند‪ .‬وقتی‬ ‫فهمیدم کار خیر است‪ ،‬خواستم تا کمکشان‬ ‫کنم‪ .‬پسران با چرب‌زبانی از من خواستند تا‬ ‫ابتدا در خانه خانم معلم را بزنم و سپس آنها‬ ‫تحقیق کنند‪ .‬به محض اینکه خواستم زنگ‬ ‫خانه را بزنم‪ ،‬یکی از پسران دهانم را گرفت‬ ‫و با چاقو تهدیدم کرد که اگر حرفی بزنم مرا‬ ‫می‌کشد‪ .‬سپس دوست دیگرش با قیچی‬ ‫النگوهایم را برید و من را زمین انداختند‪.‬‬ ‫شروع به داد و فریاد کردم که طالهایم را‬ ‫دزدیدند و فرار کردند‪.‬‬ ‫«اشرف» ‪ 70‬ساله که در روز حادثه از مسجد‬ ‫محله‌شان بر‌می‌گشت با دو پسر موتورسوار‬ ‫روبه‌رو شد‪.‬‬ ‫این زن سالخورده در جریان این حادثه گفت‪:‬‬ ‫اکثر مواقع دیرتر از دوستان دیگرم از مسجد‬ ‫بیرون می‌آیم‪ 3 .‬فروردین امسال بود که بعد از‬ ‫اذان ظهر از مسجد بیرون آمدم تا به خانه‌مان‬

‫بروم که دو پسر موتورسوار جلوی راهم را‬ ‫گرفتند‪ .‬پسران با جلب اطمینان شروع به‬ ‫داستانسرایی کردند و گفتند می‌خواهند از‬ ‫یکی از دختران همسایه‌مان به نام «فاطمه»‬ ‫خواستگاری کنند‪ .‬اتفاق ًا خانواده فاطمه را‬ ‫می‌شناختم‪ ،‬به همین خاطر خواستم کمکشان‬ ‫کنم و خانه آنها را که در یک بن‌بست بود به‬ ‫آنها نشان دادم‪ ،‬ولی پسران از من خواستند‬ ‫کمکشان کنم و من ابتدا زنگ خانه را بزنم‪.‬‬ ‫در کوچه بن‌بست و میان دو خانه نیز دو‬ ‫ماشین پارک بود‪ ،‬وقتی جلوی در رفتم یکی‬ ‫از پسران از پشت دهانم را گرفت‪ .‬شوکه شده‬ ‫بودم و نمی‌توانستم هیچ کاری کنم آنها مرا‬ ‫در میان دو خودرو روی زمین انداختند و با‬ ‫تهدید‪ ،‬النگوهایم را از دستم درآوردند و چون‬ ‫کوچه بن‌بست بود و هیچ‌کس رفت و آمد‬ ‫نمی‌کرد‪ ،‬کسی متوجه نشد‪ .‬تا به خودم آمدم‬ ‫آنها فرار کرده بودند و همسایه‌ها نتوانسته‬ ‫بودند دستگیرشان کنند و فقط صدای موتور‬ ‫آنها آمد‪.‬‬

‫سیاه‌بازی در دادگاه‬ ‫سیاه‌بازی شاگرد اخراجی یک آرایشگاه که‬ ‫پس از درگیری با آرایشگر سالخورده او را‬ ‫با ماشین زیر گرفته بود‪ ،‬برای فرار از حکم‬ ‫قصاص بی‌فایده بود و این مرد دیروز برای‬ ‫دومین‌بار با حکم قضایی به قصاص محکوم‬ ‫شد‪.‬‬ ‫متهم پای میز محاکمه خودش را به دیوانگی‬ ‫زد و در مقابل سواالت هیات قضایی‬ ‫جواب‌های بی‌ربطی داد‪ .‬رسیدگی به این‬ ‫پرونده از ظهر شانزدهم تیر ‪ 91‬به دنبال‬ ‫مرگ مرد ‪ 68‬ساله‌ای به نام جواد در خیابان‬ ‫ستارخان در دستور کار پلیس قرار گرفت‪.‬‬ ‫بررسی‌ها نشان می‌داد این پیرمرد قربانی‬ ‫تصادف رانندگی شده است‪.‬‬ ‫وقتی کارشناسان پلیس راهنمایی و رانندگی‪،‬‬ ‫حادثه را عمدی تشخیص دادند‪ ،‬بهرام که‬

‫راننده پراید و شاگرد مغازه آرایشگری جواد‬ ‫بود‪ ،‬بازداشت شد‪.‬‬ ‫این مرد ‪ 32‬ساله در اداره آگاهی گفت‪:‬‬ ‫«سال‌ها در آرایشگاه جواد شاگردی کردم‬ ‫اما وقتی به مواد مخدر معتاد شدم و زن و‬ ‫بچه‌ام مرا ترک کردند‪ ،‬صاحبکارم هم مرا از‬ ‫آرایشگاه اخراج کرد‪ .‬چند بار با او صحبت‬ ‫کردم تا اجازه بدهد به سر کارم برگردم اما‬ ‫قبول نکرد‪ .‬آخرین‌بار او را سوار ماشینم کردم‬ ‫تا با هم صحبت کنیم اما وقتی با بدخلقی از‬ ‫ماشینم پیاده شد دنده عقب رفتم و پیرمرد را‬ ‫با پراید زیر گرفتم‪.‬‬ ‫به دنبال اعتراف‌های بهرام‪ ،‬او در دادگاه‬ ‫کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد‬ ‫و خودش را به دیوانگی زد و به پرسش‌های‬ ‫هیات قضایی پاسخ نداد‪ .‬هیات قضایی اما‬ ‫در پایان جلسه بهرام را به قصاص محکوم‬ ‫کرد‪ .‬این حکم در دیوان‌عالی کشور تایید‬ ‫نشد و پرونده برای بررسی سالمت روانی‬ ‫بهرام به کمیسیون پنج‌نفره پزشکی‌قانونی‬ ‫معرفی فرستاده شد‪ .‬در حالی که پزشکی‌قانونی‬


‫‪66‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫سرش را باال آورد‪ .‬کمی چین به صورتش افتاد‬ ‫و با بغض گفت‪« :‬من پشیمانم‪ .‬توبه کرده‌ام‪.‬‬ ‫االن پنج سال است در زندانم‪ .‬نمی‌خواستم آن‬ ‫روز با قتل تمام شود‪ .‬می‌خواستم ثابت کنم‬ ‫خواهرم تنها نیست‪».‬‬

‫قاضی عبداللهی نگاهی به ساعت روی دیوار‬ ‫انداخت‪ ١٥ .‬دقیقه از جلسه رسیدگی به‬ ‫پرونده گذشته بود‪ .‬او از متهم خواست برای‬ ‫آخرین دفاع از جایش بلند شود اما علیرضا‬ ‫گفت هیچ دفاعی ندارد و پشیمان است‪.‬‬ ‫او گفت‪« :‬امیدوارم خانواده مقتول من را‬ ‫ببخشند‪ .‬نمی‌خواستم آن‌طور تمام شود‪».‬‬

‫زن‪ ،‬قاتل شوهرش را در دادگاه به‬ ‫آغوش کشید‬ ‫زن جوان‪ ،‬قاتل همسرش را به آغوش کشید‪.‬‬ ‫برادر ‪ ٣٢‬ساله‌اش روی پا بند نمی‌شد‪ .‬او‬ ‫که پنج سال پیش شوهرخواهرش را به قتل‬ ‫رسانده بود‪ ،‬روز گذشته از قضات شعبه ‪٧٤‬‬ ‫دادگاه کیفری استان تهران رای آزادی گرفت‪.‬‬ ‫به گزارش باشگاه خبرنگاران‪ ،‬ساعت‬ ‫‪ ١٠:٢٥‬صبح دیروز متهمی را به شعبه ‪٧٤‬‬ ‫دادگاه کیفری استان تهران آوردند که پنج‬ ‫سال پیش شوهرخواهرش را به خاطر طالق‬ ‫دادن مخفیانه خواهرش با ضربات چاقو به‬ ‫قتل رسانده بود‪ .‬صندلی‌های مخصوص‬ ‫اولیای دم در جلسه خالی بود‪ .‬آنها پیش‬ ‫از این با دریافت دیه ‪ ١٠٠‬میلیون تومانی‪،‬‬ ‫رضایت داده بودند و قرار بود پرونده متهم از‬ ‫جنبه عمومی جرم بررسی شود‪.‬‬ ‫جوان بلندقامت‪ ،‬چهره‌ای کشیده داشت و‬ ‫به زور حرف می‌زد‪ .‬پشت سر او خواهرش‬ ‫نشسته بود‪ .‬دستمال سفیدی در دست داشت‬ ‫و هرازگاهی آن را به گونه‌هایش می‌کشید‪.‬‬ ‫با دستور قاضی عبداللهی‪ ،‬رییس دادگاه‪،‬‬ ‫نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد و‬ ‫سرجایش نشست‪ .‬پس از آن متهم‪ ،‬علیرضا به‬ ‫جایگاه احضار شد‪ .‬جوان ‪ ٣٢‬ساله پنج سال‬ ‫از عمر خود را پشت میله‌های زندان گذرانده‬ ‫بود‪ .‬او درباره روز قتل شوهرخواهرش گفت‪:‬‬ ‫«حامد شوهرخواهرم بود‪ .‬او با خواهرم‬ ‫اختالف داشت اما من فکر می‌کردم از همین‬ ‫دعواهای زن و شوهری است‪ .‬تا اینکه یک‬ ‫روز خواهرم با ناراحتی به خانه آمد‪ .‬از او‬ ‫پرسیدم چه اتفاقی افتاده‪ .‬او گفت شوهرش‬

‫طالقش داده تا با زن دیگری ازدواج کند‪ .‬او‬ ‫حتی مهریه‌اش را هم بخشیده بود اما فایده‌ای‬ ‫نداشت و حامد او را طالق داده بود‪».‬‬ ‫علیرضا به ساعتی رسید که حامد را به قتل‬ ‫رساند‪ .‬او گفت‪« :‬نمی‌خواستم او را بکشم‬ ‫فقط می‌خواستم ثابت کنم خواهرم تنها‬ ‫نیست‪ .‬به حامد زنگ زدم و در یک خرابه‬ ‫قرار مالقات گذاشتم‪ .‬وقتی آنجا رسیدیم‬ ‫به حامد گفتم چرا خواهرم را مخفیانه‬ ‫طالق دادی؟ وقتی آمدی خواستگاری‌اش‬ ‫او خانواده داشت حاال خیال کردی وقتی‬ ‫می‌خواهی طالقش بدهی نباید به کسی‬ ‫بگویی؟ داشتیم با هم بحث می‌کردیم که‬ ‫کنترل خود را از دست دادم و با چاقو به‬ ‫او زدم‪ .‬حامد مجروح شد و به زمین افتاد‪.‬‬ ‫نمی‌خواستم بکشمش‪ ».‬کلمات از بغض‬ ‫گلوی علیرضا به سختی عبور می‌کرد‪ .‬رییس‬ ‫دادگاه نگاهی به خواهر قاتل انداخت و علت‬ ‫جدایی او از همسرش را پرسید‪.‬‬ ‫زن جوان‪ ،‬صورتش را پاک کرد و گفت‪:‬‬ ‫«حامد می‌گفت زن را باید هر شش ماه یک‬ ‫بار عوض کرد‪ .‬او می‌خواست دوباره ازدواج‬ ‫کند‪ .‬می‌گفت قبل از ازدواج با من با چند‬ ‫زن دیگر هم بوده و به رابطه‌های زیاد عادت‬ ‫کرده‪ .‬من جدایی را قبول نمی‌کردم اما او‬ ‫اصرار می‌کرد و زندگی را سخت کرده بود‪.‬‬ ‫بعد از مدتی حتی مهریه‌ام را هم بخشیدم اما‬ ‫دست آخر به جدایی راضی شدم و توافقی‬ ‫طالق گرفتیم‪».‬‬ ‫لحظه‌ای سکوت بر جلسه حاکم شد‪ .‬یکی از‬ ‫قضات به متهم گفت‪« :‬تو با چاقو سر قرار‬ ‫رفتی‪ .‬چه تضمینی است که اگر آزاد شوی‪،‬‬ ‫بار دیگر این جرم را تکرار نکنی؟» علیرضا‬

‫قضات دادگاه‪ ،‬گوش خود را به زبان یکدیگر‬ ‫سپردند‪ .‬می‌خواستند حکم متهم را صادر کنند‪.‬‬ ‫آنها اختیار داشتند از سه سال تا ‪ ١٠‬سال‬ ‫زندان برای علیرضا ببرند‪ .‬همهمه بر جلسه‬ ‫حاکم شد‪ .‬صدای بستن دستبند بر دستان‬ ‫متهم در فضا پیچید‪ .‬سرباز زندان می‌خواست‬ ‫او را ببرد که ناگهان یکی از قضات به جلو‬ ‫خم شد و گفت‪« :‬تو همین امروز آزاد‬ ‫می‌شوی»‪ .‬همه روی صندلی‌هایشان به عقب‬ ‫رفتند‪ .‬پاهای علیرضا شل شد و خواهرش‬ ‫بی‌اراده از جا برخاست‪.‬‬ ‫جلسه به پایان رسیده بود‪ .‬پشت در شعبه‬ ‫‪ ،٧٤‬خواهر مقتول‪ ،‬برادرش را به آغوش‬ ‫کشیده و می‌گریست‪ .‬علیرضا در بهت فرو‬ ‫رفته بود و رنگ به رخسار نداشت‪ .‬متهمان به‬ ‫قتل پرونده‌های دیگر که در انتظار برگزاری‬ ‫دادگاه‌شان بودند‪ ،‬خیره به آنها نگاه می‌کردند‪.‬‬ ‫یکی از متهمان که جای جراحت چاقو روی‬ ‫صورتش نمایان بود از علیرضا پرسید‪« :‬چه‬ ‫حکمی به تو دادند؟» علیرضا کمی این پا و‬ ‫آن پا شد و گفت‪« :‬آزاد شدم‪ ».‬نگاه این‬ ‫متهم بر دهان علیرضا خشکید‪ .‬صدای نفرین‬ ‫خانواده پسری که او کشته بود‪ ،‬از انتهای‬ ‫راهرو می‌آمد‪ .‬او برخالف علیرضا برای خود‪،‬‬ ‫مجالی برای زندگی دوباره نمی‌دید‪.‬‬

‫‪ ۴‬ترفند شبکه زورگیران برای‬ ‫شکار زنان خانه‌دار‬ ‫دو مرد جوان و یک زن‪ ،‬گردانندگان شبکه‬ ‫زورگیران از زنان در مشهد بودند‪.‬‬ ‫«امیر» و «مرتضی» ‪ 26‬و ‪ 27‬ساله با‬ ‫همدستی یک زن آشنا به پرسه‌زنی پرداخته‬ ‫و با بهانه‌های عجیبی به شکار طالهای زنان‬ ‫سالخورده دست می‌زدند‪.‬‬ ‫امیر و مرتضی که پسردایی و پسرعمه هستند‪،‬‬

‫از سال ‪ 93‬با شناسایی خانه زنان با چهار‬ ‫ترفند آنها را مقابل در خانه کشانده و پس‬ ‫از اطمینان از تنها بودن آنها در یک حمله‬ ‫غافلگیرانه طالهای آنها را می‌دزدیدند‪.‬‬ ‫سرتیپ «بهمن امیری‌مقدم» فرمانده پلیس‬ ‫خراسان رضوی درباره این سرقت‌ها به شوک‬ ‫گفت‪« :‬این باند با ادعای اینکه قصد ازدواج‬ ‫دارند و برای تحقیق از دختر همسایه آمده‌اند‬ ‫یا پسر همسایه به خواستگاری خواهرشان‬ ‫رفته یا برای گرفتن آدرس رمال و تحقیقات‬ ‫برای استخدام‪ ،‬طعمه‌ها را از خانه بیرون‬ ‫می‌کشیدند و با استفاده از خلوتی کوچه‬ ‫«امیر» به سمت زنان حمله‌ور شده و با گرفتن‬ ‫دهان آنها و ایجاد ترس و وحشت فرصتی‬ ‫را فراهم می‌کرد تا «مرتضی» سررسیده‬ ‫و طالهای زنان را قیچی کرده و به سرقت‬ ‫ببرند‪».‬‬ ‫وی ادامه داد‪« :‬اعضای این باند تاکنون به‬ ‫‪ 80‬سرقت با این شگردها اعتراف کرده‌اند‬ ‫اما احتمال می‌رود که این سرقت‌ها بیش از‬ ‫این باشد‪».‬‬ ‫با توجه به اینکه طعمه‌های این باند سن باالیی‬ ‫داشته‌اند و حافظه‌شان برای چهره‌نگاری‬ ‫دزدان یاری نمی‌کرد‪ ،‬پلیس خراسان رضوی‬ ‫برای دستگیری اعضای این باند با مشکالت‬ ‫زیادی روبه‌رو شد اما با توجه به اهمیت‬ ‫موضوع تیم عملیات ویژه پلیس آگاهی‬ ‫خراسان رضوی پیگیری موضوع را در دستور‬ ‫کار قرار داده و تحقیقاتش را آغاز کرد‪.‬‬ ‫سرانجام این دو جوان در حالی که سوار بر‬ ‫موتور بودند‪ ،‬هدف تعقیب و گریز پلیس‬ ‫قرار گرفتند‪ .‬امیر در این صحنه موفق به فرار‬ ‫شد اما مرتضی بر اثر اصابت گلوله پلیس‬ ‫به پایش زمینگیر و دستگیر شد‪ .‬کارآگاهان‬ ‫پس از تحقیقات فراوان‪ ،‬مخفیگاه امیر را‬ ‫در کرج شناسایی کردند و او را در حالی که‬ ‫قصد داشت با قرص سیانور خودکشی کند‪ ،‬به‬ ‫دام انداختند‪ .‬این باند با پول طالهای سرقتی‪،‬‬ ‫دو خودروی زانتیا‪ ،‬یک پراید و یک موتور‬ ‫خریده‌اند و بقیه پول‌ها را در قمار باخته‌اند‪.‬‬ ‫سرتیپ امیری مقدم خاطرنشان کرد‪« :‬با‬ ‫هماهنگی مقام قضایی تصویر این سارقان‬ ‫بدون پوشش چاپ می شود تا در صورتی‬ ‫که زنان دیگری طعمه این باند شده‌اند نیز‬ ‫شناسایی و طرح شکایت کنند‪».‬‬ ‫تو‌گو با مالباختگان‬ ‫گف ‌‬ ‫زن ‪ 60‬ساله که هنوز باور ندارد در دام دو‬ ‫پسر جوان افتاده است‪ ،‬به شوک گفت‪ :‬حدود‬ ‫سه ماه پیش بود که دم در حیاط خانه‌مان‬ ‫نشسته بودم و منتظر فرزندم بودم تا به خانه‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

65


‫‪64‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ده روش فوق‬ ‫العاده جذب‬ ‫جنس مخالف‬

‫برقراری رابطه و ازدواج از دهه ‪70‬‬ ‫به بعد پیچیدگی های بیشتری پیدا‬ ‫کرد‪ .‬انتخاب های بسیار زیادی در‬ ‫پیش روی هر کس قرار می گرفت‬ ‫و حس رقابت نیز همواره در حال‬ ‫افزایش بود‪ .‬لیست زیر به شما در‬ ‫پیدا کردن همسر دلخواه و حفظ‬ ‫رابطه خود با او کمک می کند‪.‬‬

‫‪ -1‬قبول کنید به دنبال برقراری رابطه هستید‬ ‫افتخار کنید به سن بلوغ و بزرگسالی رسیده‬ ‫اید و همچنین به خوبی می دانید نیازمند‬ ‫همسری هستید که ادامه زندگی خود را با او‬ ‫بگذرانید‪.‬‬ ‫‪ -2‬روابط گذشته را برای خودتان حل نمایید‬ ‫سعی کنید صدماتی که در گذشته به شما وارد‬ ‫آمده را فراموش کنید و اگر تقصیر از جانب‬ ‫شما بوده تالش کنید از آنها عذر خواهی کرده‬ ‫و طلب بخشش نمایید‪ .‬اگر بخواهید همواره‬ ‫وقایع تلخ گذشته را در ذهن خود مرور کنید‬ ‫و سعی بر منطقی کردن آنها داشته باشید‪،‬‬ ‫مطمئن باشید که کار به جایی نخواهید برد‪.‬‬ ‫شما باید از یک رابطه فقط دریافت احساسی‬ ‫داشته باشید‪ .‬نامه ای بفرستید‪ ،‬تلفن بزنید‪ ،‬و‬ ‫از همه اینها بهتر رو در رو با شخص مورد‬ ‫نظر صحبت کنید‪ .‬به خاطر داشته باشید که‬ ‫بخشش و عشق در قلب شما زندگی می کند‬ ‫نه در سرتان‪.‬‬ ‫‪ -3‬از تمرین تصویری استفاده کنید‬ ‫بر روی یک تکه کاغذ بنویسید‪" :‬من‬ ‫خوشحالم از اینکه مالک ‪......‬هستم‪ ".‬و‬ ‫رابطه ای که آرزویش را می کنید برای خود‬ ‫توصیف نمایید‪ .‬سعی کنید احساسات‪،‬‬

‫و آرزوهایی را که دارید‪ ،‬در ذهن خود به‬ ‫تصویر بکشید و البته نه فقط در مورد شریک‬ ‫زندگی‪ ،‬بلکه به طور کلی در مورد رابطه تان‪.‬‬ ‫در آن سمت کاغذ هم بنویسید‪" :‬مطمئن هستم‬ ‫که به تمام خواست هایم می رسم‪ ،‬به این‬ ‫دلیل که‪ "....‬و بعد هم تمام حقایق موجود‬ ‫پیرامون آن مطلب را برای خود به رشته تحریر‬ ‫درآورید‪ .‬این کاغذ را به کسی نشان ندهید‪،‬‬ ‫اما آنرا در دسترس نگه دارید و به طور مکرر‬ ‫به آن نگاه بیندازید‪.‬‬ ‫‪ -4‬باورکنید که جذب جنس مخالف یکی‬ ‫از طبیعی ترین کارها در سرتاسر دنیاست‬

‫اگر برای بدست آوردن چیزی‪ ،‬بیش از اندازه‬ ‫تالش می کنید‪ ،‬بهتر است کام ً‬ ‫ال ریلکس با‬ ‫قضیه برخورد کنید؛ چراکه طبیعت آنچه را‬ ‫که الزم است‪ ،‬انجام می دهد!‬ ‫‪ -5‬همان طور رفتار کنید که انتظار دارید‬ ‫دیگری با شما رفتار کند‬ ‫در خودتان همان صفاتی را که دوست دارید‬ ‫شریکتان داشته باشد‪ ،‬پرورش دهید و برای‬ ‫ارتقای آنها از هیچ تالشی مضایقه نکنید‪:‬‬ ‫کالس‪ ،‬آماده سازی‪ ،‬تراپی‪ ،‬رشد معنوی‪،‬‬ ‫رژیم‪ ،‬ورزش و غیره‪.‬‬ ‫‪ -6‬اگر کاری که انجام می دهید نتیجه‬

‫بخش نیست موارد دیگر را امتحان کنید‬ ‫خود را از مرزهایی که در سرتاسر خود‬ ‫کشیده اید‪ ،‬رها سازید‪ .‬اگر برای مدت زمان‬ ‫بسار زیادی است که با آدم ها متفاوت قرار‬ ‫مالقات می گذارید‪ ،‬اما به نتیجه دلخواه‬ ‫دست پیدا نمی کنید‪ ،‬به خودتان مدتی فرصت‬ ‫بدهید تا بتوانید راحت تر با مسائل برخورد‬ ‫کنید‪ .‬اگر جزء افرادی هستید که بیشتر وقت‬ ‫خود را در خانه می گذرانند‪ ،‬بهتر است کمی‬ ‫به بیرون بروید‪ ،‬و یا به کانون های همسریابی‬ ‫ملحق شوید‪.‬‬ ‫‪ -7‬به سکس با همسرتان به عنوان یک امر‬ ‫مقدس نگاه کنید‬ ‫چون همین طور هم هست‪ .‬سکس نشانه‬ ‫مقدسی از عشق حقیقی و سرسپردگی شما‪،‬‬ ‫هم نسبت به خودتان و هم نسبت به شریک‬ ‫زندگیتان می باشد‪ .‬یک رابطه موفق جنسی‬ ‫می تواند یک ارتباط ضعیف را حتی تا ‪3‬‬ ‫سال نیز برقرار نگه دارد‪ .‬شما که دوست‬ ‫ندارید پس به پایان رسیدن دورانتان مجبور‬ ‫شوید جلوی آینه‪ ،‬سیگار دود کنید؟‬ ‫‪ -8‬اصوات درونی خود را که موجب تخریب‬ ‫رابطه می شوند‪ ،‬کنترل کنید‬ ‫وقت بگذارید و با صدای درونتی تان در‬ ‫مورد وقایع گذشته‪ ،‬ترس ها‪ ،‬ناراحتی ها‪،‬‬ ‫نگرانی ها‪ ،‬آسیب ها‪ ،‬و زخم ها صحبت می‬ ‫کند‪ .‬با انجام این کار به طور حتم به نتیجه‬ ‫دلخواه خواهید رسید‪.‬‬ ‫‪ -9‬سعی کنید برای شخص منحصر بفردی‬ ‫که وارد زندگیتان می شود ارزش و احترام‬ ‫قائل باشید‬ ‫آن خانم و یا آقای مورد نظر در حال حاضر‬ ‫مشغول زندگی شخصی خود هستند‪ .‬باید‬ ‫برای آنها انرژی بفرستید تا آنها را پذیرای‬ ‫زندگی مشترک سازید‪.‬‬ ‫‪ -10‬با روی باز از دیدگاههای جدید استقبال‬ ‫کنید کتاب هایی از قبیل آنچه در این قسمت‬ ‫به آن اشاره می شود را مطالعه کنید‪ :‬کتاب‬ ‫آمادگی برای انجام کارهای شخصی‪ ،‬نوشته‬ ‫دکتر پاتریشیا آلن؛ چگونه مجرد نمانیم‪،‬‬ ‫نوشته نیتا تاکر؛ سکس ‪ ،‬عشق ‪ ،‬شیفتگی‪:‬‬ ‫چگونه می توانم تشخیص دهم؟ نوشته ری‬ ‫ای شرت‪ .‬حتی اگر با تمام مطالب داخل‬ ‫کتاب موافق نبودید سعی کنید به تدریج دید‬ ‫خود را نسبت به مسائل مختلف تغییر دهید‪.‬‬


‫ادامه دارد‪.................................................................................................................................................................................................................................................................‬‬

‫‪63‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نباش امیر‪ :‬امروز بعد کالس یکم برام آمارو توضیح میدی؟؟‬ ‫تنهایی؟؟ امیر‪ :‬نه زهرا و مریم و فرشاد هم هستن ‪-‬باشه من‬‫سر کالس تاریخ امامت نمیشینم امیر‪ :‬دمت گرم ‪-‬فعال کار‬ ‫نداری من باید حرکت کنم تا دیر نرسم امیر‪ :‬نه قربونت فعال‬ ‫خداحافظ ‪-‬خداحافظ یه خداحافظ زیر لبی به رامبد میگمو میام‬ ‫کیفمو از رو اپن بردارم یهو میبینم مچ دستمو گرفته با تعجب نگاش‬ ‫میکنم رامبد‪ :‬میزو تمیز نکردی ‪-‬برگشتم تمیز میکنم دوباره میخوام‬ ‫برم اما دستمو ول نمیکنه لعنتی دیرم شده اینم امروز بازیش گرفته‬ ‫باز برمیگردم ‪-‬آقا امروز که برگشتم جمع میکنم االن دیرم شده‬ ‫رامبد‪ :‬اونش به من ربطی نداره اول تمیز کن بعد برو عصبانی میشم‬ ‫تو دلم کلی فحش بارش میکنم سریع کارامو انجام میدم که برم‬ ‫رامبد‪ :‬مگه نگفتم قبل از بیرون رفتن ازم اجازه بگیر؟ ‪-‬آقا من که‬ ‫بهتون گفتم سه روز در هفته نمیتونم بمونم رامبد‪ :‬آره ولی از ساعت‬ ‫‪ 8‬تا ‪ 12‬نه از ساعته ‪- 7‬آقا امروز استثنا قائل بشین من یه خورده‬ ‫دیرم شده یه نیشخند تحویلم میده‪ :‬متاسفم امروز صبح باهات کار‬ ‫دارم تا ساعت ‪ 8‬برو اتاقمو تمیز کن ‪-‬ولی آقا سرم داد میزنه‪:‬‬ ‫نشنیدی چی گفتم وگرنه همین االن همه وسایالتو جمع کن برو‬ ‫سرمو میندازم پایین میرم سمت اتاقش همه جا رو مرتب کردم‬ ‫دیرم شده ساعت شده ‪ 8:30‬و من هنوز خونه ام بیخودی ایراد‬ ‫میگیره میدونه امروز کالس دارمااااااا رامبد‪ :‬آماده شو خودم‬ ‫میرسونمت با تعجب نگاش میکنم ‪-‬سریع تر ‪-‬من همین‬ ‫االن هم آماده ام سرشو تکون میده و میره سمت ماشینش و‬ ‫در جلو رو برام باز میکنه و خودش پشت فرمون میشینه با‬ ‫اینکارش خواست بگه که جلو بشینم رامبد‪ :‬کجا برم؟‬ ‫‪ ....‬وقتی بهش آدرسه دانشگاه رو میدم با تعجب بهم‬‫نگاه میکنه بعدش دوباره اون پوزخند مسخره میاد رو‬ ‫لبش رامبد‪ :‬برایه قرار بهتر بری کافی شاپ نه دانشگاه‬ ‫دوست پسرت سرمو میندازم پایینو هیچی نمیگم‬ ‫خوشم نمیاد خودمو برایه کسی توجیه کنم اگه منو‬ ‫شناخته بود در موردم این طور فکر نمیکرد به‬ ‫بیرون نگاه میکنم تا به دانشگاه برسم اونم میینه‬ ‫من چیزی نمیگم دیگه حرفی نمیزنه ‪-‬ممنون‬ ‫سری تکون میده و میره‪ ...‬با همه سرعت‬ ‫خودمو میرسونم به کالس امیر و پروژه رو‬ ‫بهش میدم‪ ...‬امروز کالسام تموم شد آخرین‬ ‫روز بود با بچه ها خداحافظی کردم و با هم‬ ‫درس هم خوندیم و پروژه ها رو هم‬ ‫تحویلشون دادم که البته پروژه ی محسن به‬ ‫مشکل برخورد که مجبورم برم کافینت‬ ‫براش درست کنم باید فردا بهش تحویل‬ ‫بدم فردا کالس ندارم نمیدونم چه‬ ‫جوری رامدو راضی کنم که از خونه‬ ‫خارج بشم شاید به بهونه خرید اومم‬ ‫بیرون آدرسه صحافی رو به بقیه دادم‬ ‫گفتم خودشون ببرن که همه قبول‬ ‫کردن ساعت ‪ 12:30‬میرسم‬ ‫خونه میبینم رو مبل دراز کشیده‬ ‫زیر لبی بهش سالم میگمو‬ ‫میخوام برم اتاقم تا لباسمو‬ ‫عوض کنم رامبد‪ :‬خوش‬ ‫برمیگردم‬ ‫گذشت؟‬ ‫سمتشو چیزی نمیگم‬ ‫نه مثه اینکه خیلی‬‫خوش گذشته که‬ ‫زبونت هم بند‬ ‫بعد‬ ‫اومده‬ ‫دوباره داد و‬ ‫راه‬ ‫بیداد‬ ‫میندازه و‬ ‫با فریاد‬ ‫میگه ‪:‬‬


‫‪62‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫رفتم آشپزخونه دیدم غذا رو خورده اما خودش‬ ‫نیست خریدا رو میذارم رو اپن و شروع میکنم‬ ‫به جمع کردن میز‪ ...‬رامبد‪ :‬کجا بودی؟ یه‬ ‫جیغ کوتاه میزنمو دستمو میذارم رو قلبم‬ ‫بدجور ترسیدم چه بد آدمو غافلگیر میکنه‬ ‫سالم آقا ببخشید دیر رسیدم دیدم نیومدین‬‫رفتم خرید کنم رامبد‪ :‬از این به بعد اجازه بگیر‬ ‫خوشم نمیاد بیام خونه و ببینم کسی نیست‬ ‫کارامو انجام بده شیرفهم شد؟ ‪-‬بله آقا رامبد‪:‬‬ ‫خوبه‪...‬چرا اتاقایه باال رو تمیز نکردی؟‬ ‫شما گفتین باید قبل از تمیز کردن اتاقتون‬‫اجازه بگیرم منم نمیدونستم اتاقتون کدومه با‬ ‫یه نیشخند نگام میکنه‪ :‬آفرین کوچولو داره از‬ ‫کارت خوشم میاد‪ ...‬یه چای برام درست کن‬ ‫خودش میشینه پشت میز نهارخوری و کارای‬ ‫منو تماشا میکنه یکم دستپاچه شدم اما به‬ ‫کارام ادامه میدم تا چای درست بشه ظرفا‬ ‫رو میذارم تو ماشین ظرفشویی و خریدامو از‬ ‫رو اپن برمیدارمو هر کدومو میذارم تو جایه‬ ‫خودش کم کم حضورشو فراموش میکنمو‬ ‫تو کارام غرق میشم چای آماده شده یه دونه‬ ‫براش میریزم و همراه شیرینی میذارم جلوش‬ ‫یه جوریه انگار عصبانیه شایدم اشتباه فکر‬ ‫میکنم‪ ...‬میرم سمت اتاقم تا لباسامو عوض‬ ‫کنم رامبد‪:‬کجا؟؟ برمیگردم با تعجب بهش‬ ‫نگاه میکنم ‪-‬دارم میرم اتاقم رامبد‪:‬کور‬ ‫نیستم یادت نره قبل از هر کاری باید ازم‬ ‫اجازه بگیری خوشم نمیاد سرتو بندازی پایین‬ ‫همینجوری بری بیرون فهمیدی؟؟ ‪-‬بله آقا‬ ‫رامبد‪ :‬خوبه حاال گمشو یه جورایی دلم گرفته‬ ‫وقتی به گذشته ها فکر میکنم و حاالمو با‬ ‫اون روزا مقایسه میکنم میبینم چقدر اون‬ ‫روزا خوشبخت بودم هر چند اون موقع ها‬ ‫هم بدبختی خودمو داشتم کی فکرشو میکرد‬ ‫کارم به اینجا بکشه لباسامو عوض میکنمو‬ ‫زیر لب برایه خودم شعرایی رو که دوست‬ ‫دارم زمزمه میکنم ‪-‬امروز هوا بارونیه‪ ،‬عشق‬ ‫تو دلم زندونیه‪ ،‬جای تو هم که خالیه‪ ،‬قلب‬ ‫منم توخالیه‪ ،‬دلم غریبه این روزا‪ ،‬بدجور‬ ‫میگیره این روزا‪ ،‬حس غریبی میکنم‪ ،‬زندگی‬ ‫رو طی میکنم‪ ...‬بیخیال ادامه شعر میشم و‬ ‫سریع لباسامو عوض میکنمو میرم تا شامو‬ ‫آماده کنم رو راحتی نشسته و داره برایه‬ ‫خودش فیلم میبینه چند تا میوه پوست میکنم‬ ‫و براش میبرم وقتی جلوش میذارم با تعجب‬ ‫نگام میکنه رامبد‪ :‬این چیه؟؟ ‪-‬خوب تا شام‬ ‫آماده بشه یه خورده طول میکشه گفتم تا اون‬ ‫موقع یه چیزی بیارم بخورید سرشو تکون‬ ‫میده منم میرم سمت آشپزخونه تصمیم گرفتم‬ ‫کتلت درست کنم موادشو آماده میکنم و یه‬ ‫شربت درست میکنم براش میبرم وظرف میوه‬ ‫ها رو برمیدارم نمیدونم چرا اینقدر تعجب‬ ‫میکنه ولی چیزی نمیگه منم حرفی نمیزنم‬ ‫میام غذامو آماده میکنم و میزو میچینم و‬ ‫صداش میکنم وقتی میزو میبینه اخماش تو‬ ‫هم میره رامبد‪:‬خوشم نمیاد تنها غذا بخورم‬ ‫خودت هم همینجا بخور ‪-‬آقا من تو اتاق‬ ‫راحت ترم رامبد‪ :‬من ازت نخواستم بگی کجا‬ ‫راحتی کجا ناراحت با ناراحتی میزو برایه دو‬ ‫نفر میچینمو غذا رو زیر نگاه هایه سنگینش‬ ‫میخورم دارم ظرفا رو میشورم نگاش یه‬ ‫جوریه با اینکه ستاره گفته بود معتاده اما‬ ‫تا االن زیاد تو قیافش پیدا نبود ولی االن‬ ‫انگار داره نگاش تغییر میکنه چشاش یه‬

‫‪ .........‬رمــان ‪.........‬‬

‫قسمت ‪2‬‬

‫جورایی خماره نزدیکم میشه‬ ‫بهم میگه رامبد‪ :‬برو تو اتاقت‬ ‫بقیه کارارو بذار واسه فردا ‪-‬چشم سریع از‬ ‫اونجا دور میشم میرم تو اتاقم درو از داخل‬ ‫قفل میکنم یه دوش میگیرمو نمازمو میخونم‬ ‫تازه یادم میاد نپرسیدم اتاقش کدومه؟ بیخیال‬ ‫فردا میپرسم‪ ...‬با خودم فکر میکنم بعضی‬ ‫جوونا واقعا خودشونو نابود میکنند اینقدر‬ ‫فکر میکنم که خودمم نمیفهمم کی خوابم برد‬ ‫صبح با صدایه گوشیم از خواب بیدار میشم‬ ‫چند دقیقه طول میکشه تا موقعیت جدیدمو‬ ‫به یاد بیارم دیشب گوشیمو زنگ گذاشتم‬ ‫که خوابم نبره بعد خوندن نماز میرم براش‬ ‫صبحونه آماده کنم که میبینم در یه اتاقی نیمه‬ ‫بازه آقا با باال تنه لخت تو بغله یه خانمی‬ ‫خوابیده سریع میرم تو آشپزخونه چند تا‬ ‫بطری مشروب رو میزه و چند تا ته سیگار که‬ ‫اینجور معلومه جا سیگاری پیدا نکردن که رو‬ ‫سرامیک آشپزخونه انداختن دارم آشپزخونه‬ ‫رو تمیز میکنم که صدایه دختره رو میشنوم‬ ‫رامبد نظرت در مورد یه مسافرت چند روزه‬‫چیه؟ رامبد‪ :‬مهناز دست بردار من اینقدر کار‬ ‫سرم ریخته که حوصله ی خودمو ندارم چه‬ ‫برسه به مسافرت صداها دارن نزدیکتر میشن‬ ‫سرمو برمیگردونم میبینم نزدیک آشپزخونه‬ ‫هستن یه میزه دو نفره براشون میچینم تا‬ ‫میخوام برم اتاقم صدای مهنازو میشنوم مهناز‪:‬‬ ‫رامبد نگفته بودی کلفته جدید استخدام‬ ‫کردی میبینم که جدیدا خوش اشتها شدی اون‬ ‫پیرزنو چیکار کردی اخراجش کردی سرمو‬ ‫بلند میکنمو به مهناز نگاه میکنم رامبد‪ :‬آره‬ ‫زیادی فوضول بود حوصلمو سر میبرد مهناز‪:‬‬ ‫ولی من اصال از این کلفت جدیده خوشم‬ ‫نیومد بهتره به فکره یه کلفته دیگه باشی‬ ‫رامبد با پوزخند نگام میکنه‪ :‬چرا خانمی تو‬ ‫که حسود نبودی برو صبحونه تو بخور گلم‬

‫مهناز میره تو آشپزخونه‬ ‫و رامبد دسته منو میگیره‬ ‫سریع میبره تو اتاقش رامبد‪ :‬اینجا رو تمیز‬ ‫کن تا برگردم شنیدی؟ ‪-‬بله آقا طبق معمول‬ ‫یه نیشخند نثارم میکنه و میره واقعا نمیفهمم‬ ‫چرا اینجوریه انگار میخواد حرص منو در‬ ‫بیاره باید برایه ستاره زنگ بزنم یه فکری‬ ‫برام کنه من اعصاب اینجور جاها کار کردنو‬ ‫ندارم شروع میکنم به تمیز کردنه اتاقش‬ ‫بعد یه ساعت کارم تموم میشه لباساشو جمع‬ ‫کردم تا ببرم بندازم تو ماشین لباس شویی‬ ‫همینکه پامو میذارم تو حال میبینم رامبد رو‬ ‫مبل دراز کشیده و مهناز هم روش افتاده و‬ ‫دارن از هم لب میگیرن حالم بد میشه سریع‬ ‫میرم آشپزخونه و لباسا رو میندازم تو ماشین‬ ‫لباس شویی صدایه خداحافظی مهنازو میشنوم‬ ‫امروز جمعه هستش و فردا کلی درس دارم‬ ‫باید برم درسامو مرور کنم همین طور که دارم‬ ‫میزا رو جمع میکنم حواسم پیشه درسامه‬ ‫که یهو برمیگردم میخورم به یه نفر داشتم‬ ‫می افتادم که بازوهامو میگیره ‪-‬ببخشید‬ ‫حواسم نبود یه پوزخند میزنه و بازوهامو ول‬ ‫میکنه میخوام برگرم بقیه میزو تمیز کنم که‬ ‫مچ دستمو میگیره و میگه‪ :‬خیلی خوشت‬ ‫میاد؟ منظورش چیه؟؟ واقعا نمیفهمم چی‬ ‫میگه سرمو به نشونه نفهمیدن تکون میدم‬ ‫پوزخندش پررنگتر میشه میگه رامبد‪ :‬میگم‬ ‫خیلی خوشت میاد با تعجب بهش نگاه‬ ‫میکنم انگار فهمیده که هنوز نفهمیدم محکم‬ ‫بغلم میکنه و میگه از اینکه تو بغلم باشی همه‬ ‫تعجبم جایه خودشو به خشم میده همه سعیمو‬ ‫میکنم از بغلش بیام بیرون هر چی تقال میکنم‬ ‫محکم تر فشارم میده یهو بازوهامو میگیره و‬ ‫منو از خودش دور میکنه با یه دستش چونمو‬ ‫میگیره و فشار میده میگه ‪-‬یادته بهت گفتم‬ ‫حق نداری تو کارام فوضولی کنی هنوز تقال‬

‫میکنم که بازومو از دستش بیارم بیرون سرم‬ ‫داد میزنه میگه رامبد‪ :‬گفتم یا نه؟ با ترس‬ ‫سرمو تکون میدم یه لبخند میشینه رو لباش‬ ‫چقدر لبخند بهش میاد واقعا دیوونه ام که‬ ‫تو این موقعیت دارم به لبخندش فکر میکنم‬ ‫پس چرا فوضولی کردی؟؟ با ترس زبون‬‫باز میکنم و میگم ‪-‬من که فوضولی نکردم‬ ‫رامبد‪ :‬با لبخند میگه چرا اول صبحی به‬ ‫اتاقم سرک کشیدی؟ واقعا عصبانی شدم من‬ ‫کجا سرک کشیدم با حرص تقال میکنم که‬ ‫باعث میشه لبخندش پررنگ تر بشه ‪-‬من‬ ‫سرک نکشیدم در اتاقتون نیمه باز بود من‬ ‫داشتم از جلوش رد میشدم که چشمم خورد‬ ‫به شما رامبد‪ :‬اصال دلیله موجهی نیست‬ ‫عصبانیتم بیشتر شده پسره یه تختش کمه‬ ‫انگار از عصبانیتم لذت میبره ‪-‬من حتی‬ ‫نمیدونستم اتاقه شما کدومه که بخوام سرک‬ ‫بکشم رامبد‪ :‬اگه از خیره اشتباه اولت بگذرم‬ ‫دومی رو چی میگی با تعجب سرمو تکون‬ ‫میدم که یعنی نمیفهمم چی میگه رامبد‪ :‬مگه‬ ‫نگفتم اتاقو تمیز کن تا من برگردم ‪-‬خوب‬ ‫منم تمیز کردم بعد اومدم بیرون رامبد‪ :‬ولی‬ ‫من هنوز نیومده بودم ‪-‬من میخواستم لباسا‬ ‫رو بذارم تو ماشین لباس شویی رامبد‪ :‬من‬ ‫کار ندارم تو چرا اومدی بیرون مهم اینه که‬ ‫تو کارام فوضولی کردی وقتی میگم تو اتاق‬ ‫بمون یعنی دوست ندارم بیای بیرون دوست‬ ‫ندارم رابطه مو با دوست دخترم ببینی سرش‬ ‫داد میزنمو ‪-‬چرا مزخرف میگی بازو و چونمو‬ ‫ول میکنه دستاشو میذاره تو جیبه شلوارش‬ ‫همینطور که داره میره با خونسردی میگه‬ ‫رامبد‪ :‬دفعه بعد به همین راحتیا نمیبخشم‬ ‫واقعا اعصابمو خورد کرد‪ ...‬من که کاری به‬ ‫کارش ندارم اعصابم بدجور داغونه‬ ‫فصل سوم یه هفته از اون روز میگذره سعی‬ ‫میکنم بیشتر ازش دوری کنم هر چند از قبل‬ ‫هم از هم دور بودیم صبحونه و نهار و شامو‬ ‫باهم میخوریم بعد اون کاره خودشو میکنه هر‬ ‫روز هر شب یه دختر میاره خونه بعضی شبا‬ ‫هم دوستاشو میاره که من ازشون واقعا میترسم‬ ‫که تو اون زمانا حق ندارم از اتاقم خارج بشم‬ ‫تو اتاقش هر بار کلی سرنگ پیدا میکنم و‬ ‫اعصابم خورد میشه ولی به رویه خودم نمیارم‬ ‫منم کاره خودمو درس و دانشگاه هم ادامه‬ ‫داره واسه ستاره هم زنگ زدم اون بدبخت‬ ‫هم تا حاال نتونست کاری برام کنه قراره امروز‬ ‫با بچه ها قرار بذارم پروژه هاشونو بهشون بدم‬ ‫که برن به استاداشون نشون بدن اگه ایرادی‬ ‫نداشت برای صحافی بدم طبق معمول با یه‬ ‫سالم سرد از طرف من و یه علیک خونسرد از‬ ‫طرف اون روزمون شروع شد داره صبحونشو‬ ‫میخوره منم سریع چند لقمه برایه خودم‬ ‫میگیرم امروز از ‪ 9‬کالس دارم ولی مجبورم ‪7‬‬ ‫صبح حرکت کنم که بتونم تا ‪ 8‬اونجا باشم تا‬ ‫پروژه ها رو به دست بچه ها برسونم گوشیم‬ ‫زنگ میزنه همونجور که دارم غذا میخورم به‬ ‫گوشیم نگاه میکنم امیره یکی از بچه های‬ ‫کالس من کال با بچه های کالس راحتم‬ ‫دخترو پسر هم نداره اوایل در موردم فکر بد‬ ‫میکردن ولی بعدش واسه همه ثابت شد که‬ ‫من منظوره خاصی ندارم گوشیمو جواب میدم‬ ‫سالم امیر امیر‪ :‬کجایی یاس؟؟ امروز‬‫میخوام پروژه رو تحویل بدما؟؟ یادت نره‬ ‫‪-‬خونه ام االن میخوام حرکت کنم نگران‬


‫‪61‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دکتر پیام فخری‬

‫جراح دندانپزشک‬

‫نگاهی عمیق و‬ ‫هدفدار‬

‫اغلب کسانی که به مواد مخدر‬ ‫اعتیاد دارند اولین تجربه شان را‬ ‫تفریحی و تفننی بیان می کنند‬ ‫مواد مخدر آنچنان آرام و بی صدا‬ ‫بر جسم و روان فرد مصرف کننده‬ ‫مستولی می شود که هیچ معتادی‬ ‫آغاز اعتیاد خود را به خاطر نمی‬ ‫آورد در شرایط معمولی وقتی‬ ‫انسان از انجام دادن کاری لذت‬ ‫می برد از مغز موادی به نام‬ ‫دوپامین ترشح می شود که بر سایر‬ ‫مراکز حیاتی بدن اثر می گذارد و‬ ‫به فرد احساس لذت و پاداش می‬ ‫دهد شخص تالش در تکرار آن‬ ‫دارد یکی از آثار مواد مخدر فعال‬ ‫شدن همین سیستم است مغز انسان‬ ‫دارای مقدار زیادی چربی است و‬ ‫از بین مواد مخدر هرویین به دلیل‬ ‫حل شدن سریع در چربی در‬ ‫مقایسه با سایر مواد مخدرو مشتقات‬ ‫آن در زمان کوهتاهتری بر مغز اثر‬ ‫میگذارد‬

‫گاهی خانواده ها تجربه دیدن مصرف مستقیم‬ ‫مواد مخدر در بیمار ندارند اما حاالت ظاهری‬ ‫فرد به گونه ای است که می تواند عوارض‬ ‫مواد مخدر را نشان دهد تغییر ناگهانی خلق‬ ‫و خو در عرض چند ساعت‪ ،‬افزایش ناگهانی‬ ‫انرژی وخطرپذیری ‪،‬پرحرفی‪،‬اعتمادبه نفس‬ ‫زیاد ‪،‬بی اهمیت شدن به مسایل‪ ،‬تغییر در‬ ‫میل و رفتارجنسی و‪....‬برخی از این نشانه ها‬ ‫است‬ ‫مواد مخدر نامی است که برای انواع مختلفی‬ ‫از داروها و ترکیبات شیمیایی بکار برده‬ ‫می شود که اغلب سبب اعتیاد شده و باعث‬ ‫تغییر غیر طبیعی در عملکرد سیستم عصب‬ ‫مرکزی شده و مصرف آن دگرگونی در سطح‬ ‫هوشیاری و عملکرد مغز ایجاد می کند مواد‬ ‫مخدر پس از استفاده وارد سیستم ارتباطی‬ ‫مغز شده و دریافت و پردازش اطالعات را از‬ ‫سوی سلولهای عصبی مختل می کند بعضی‬ ‫از مواد مخدر همچون ماری جوانا و هرویین‬ ‫شبیه نورونهای فرستنده طبیعی مغز هستند به‬ ‫همین دلیل سلولهای گیرنده فریب خورده و‬ ‫اجازه می دهند تا مواد مخدر وارد سیستم‬ ‫عصبی شود و آنها را تحریک کند با مصرف‬ ‫این مواد در ابتدا حالت نشاط و خوشحالی‬ ‫زودگذر به شخص دست می دهد و پس از‬ ‫آن مرحله منفی شروع می شود که فرد را برای‬ ‫بدست آوردن حالت اولیه به مصرف دوباره‬ ‫روی می آورد‪.‬یکی دیگر از مشتقات مواد‬ ‫مخدر مرفین است که داروی ضد درد مهمی‬ ‫است که برای تسکین دردهای شدید به کار‬ ‫می رود کدیین پس از مرفین برای تسکین‬

‫سرفه مورد استفاده قرار می گیرد خیلی از این‬ ‫مواد در علم پزشکی کاربرد فراوانی دارند و‬ ‫جان بسیاری را از مرگ نجات می دهند در‬ ‫حالیکه می توانند در اثر استفاده نادرست‬ ‫ما شامل مرگ آورترین مواد باشند هرویین‬ ‫خطرناکترین ماده مخدر است که اعتیاد به‬ ‫آن بسیار قوی و خطرناک است و مصرف آن‬ ‫وابستگی جسمی و روانی به وجود می آورد‪.‬‬ ‫اعتیاد به مواد مخدر نه تنها افراد معتاد که‬ ‫تمامی جامعه را تهدید می کند و از نظر‬ ‫سالمتی به تک تک اعضای بدن آسیب‬ ‫جبران ناپذیر وارد می کند سبب بیماریهای‬ ‫خطرناکی همچون ایدز‪ ،‬هپاتیت‪ ،‬کزاز و ‪....‬‬ ‫می شود ‪.‬تنگی نفس‪،‬برونشیت‪،‬اختالالت‬ ‫قلبی و عروقی و انواع سکته ها شده ناتوانی‬ ‫جسمی و جنسی بوجود می آورد‪.‬و در کل بدن‬ ‫را از حالت عادی خارج می کند‬ ‫باید بدانیم که احتمال ابتالی فرد معتاد‬ ‫به بیماری های سخت به مراتب بیشتر از‬ ‫افراد سالم می باشد‪ .‬تمام کسانی که در چنین‬ ‫خانواده ای زندگی می کنند باید وضعیت مالی‬ ‫خود را در صورت عدم توانایی و بیماری‬ ‫شخص معتاد‪ ،‬بررسی کنند‪ .‬بیمه های ناتوانی‬ ‫جسمی‪ ،‬بیماری های سخت‪ ،‬از کار افتادگی و‬ ‫عمر می توانند با توجه به موقعیت هر شخص‬ ‫در خانواده‪ ،‬بسیار موثر و حیاتی فرض شود‪.‬‬ ‫هرگز اخذ بیمه را به زمان دیگر موکول نکنید‬ ‫چرا که شاید سالمت امروز را فردا نداشته‬ ‫باشید‪ .‬اجازه ندهید قرعه تلخ بیماری بدون‬ ‫پشتوانه مالی در دستتان باز شود‪ ،‬بیمه حافظ‬ ‫شما در زمان ناتوانی و بیماری است ‪.‬‬

‫استفاده از مواد مخدر یکی از ریسکهایی‬ ‫است که نه تنها نمی توان آن را نادیده گرفت‬ ‫بلکه می بایست با نگاهی عمیق و هدفدار به‬ ‫پیشگیری از عواقب و خطرات آن توجه کرد‪.‬‬ ‫شناخت از ریسک و خطرات نبایستی موجب‬ ‫ناراحتی و نگرانی ما باشد ‪ .‬بلکه با مطالعه‬ ‫و مشاوره می توانیم زندگی همراه با آرامش‬ ‫و آسایش داشته باشیم ‪ ،‬در این خصوص‬ ‫پیشنهاد می کنیم با توجه به توان مالی مان‬ ‫اقدام به طرح و برنامه ریزی و پوشش های‬ ‫بیمه نظیر بیمه تکمیلی – ناتوانی جسمی ‪-‬‬ ‫از کارافتادگی‪ -‬بیماریها – مراقبت ویژه ‪-‬‬ ‫حوادث و عمر برای خود و عزیزانمان باشیم ‪.‬‬ ‫با همکاری مشاور علمی‪ ،‬پزشکی شرکت‬ ‫بیمه‪ Insufin‬آقای دکتر پژمان حنیفی‬ ‫‪www.‬‬ ‫مقدم (ایمونولوژیست) ‪,‬اقتباس‬ ‫‪cover4u.ca‬‬ ‫*پرسش های خود را در زمینه طرح و برنامه‬ ‫ریزی مالی و سرمایه گذاری و بیمه های‬ ‫مختلف از طریق ایمیل مطرح کنید‪.‬‬ ‫‪news@insufin.com‬‬ ‫ ‬ ‫‪ .‬باشد شماره تماس شرکت‬ ‫ ‬ ‫‪ 9053700011‬جوابگوی سواالت شما‬ ‫عزیزان می ازشما عالقمندان رادیوو تلویزیون‬ ‫دعوت می شود بیننده برنامه ما در سراسر‬ ‫دنیااز کانال تصویر ایران دوشنبه ها ساعت‬ ‫‪ 6:30‬عصربه وقت تورنتو باشید‪.‬‬ ‫از طریق وب سایتهای شرکت و‬ ‫ ‬ ‫همچنین وب الگ و رسانه های اجتماعی‬ ‫‪www.cover4u.ca‬‬ ‫ما را دنبال کنید ‬ ‫‪www.insufin.com‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

60


‫‪59‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫سم زدایی از کبد‬ ‫با چای زردچوبه‬

‫مطالعات محققان دانشکده پزشکی‬ ‫هاروارد نشان می دهد که چای‬ ‫زردچوبه بهترین ماده غذایی‬ ‫برای سم زدایی از کبد است‪.‬‬

‫به دلیل مواد شیمیایی و آفت کش ها در مواد‬ ‫غذایی و محیط زیست‪ ،‬کبد به مرور زمان‬ ‫غرق در مسمومیت می شود‪ .‬مسمومیت کبد‬ ‫معموال با سردرد‪ ،‬سوء هاضمه‪ ،‬نفخ شکم‪،‬‬ ‫افزایش وزن‪ ،‬لکه های کبدی‪ ،‬سوزش سر دل‬ ‫و مشکالت کیسه صفرا همراه است‪.‬‬ ‫مطالعات نشان می دهد که چای زردچوبه‪،‬‬ ‫یکی از مهمترین روش های سم زدایی از کبد‬ ‫است‪ .‬این ماده‪ ،‬کیسه صفرا را تحریک می‬ ‫کند و سبب تولید صفرا می شود‪ .‬کبد از مایع‬ ‫صفرا برای سم زدایی استفاده می کند‪.‬‬ ‫زردچوبه گیاهی از خانواده زنجبیل است و در‬ ‫برخی از کشورها مانند هند‪ ،‬بیشترین کاربرد‬ ‫را دارد‪ .‬رنگ زرد زردچوبه به دلیل ماده ای به‬ ‫نام کورکومین است که سبب تحریک صفرا‬ ‫می شود‪ .‬معموال برای تهیه چای زردچوبه‬ ‫از زردچوبه تازه‪ ،‬زنجبیل تازه‪ ،‬فلفل سیاه‪،‬‬ ‫دارچین‪ ،‬شیر نارگیل و عسل استفاده می شود‬

‫که هریک خواص فوق العاده ای دارند‪.‬‬ ‫‪-1‬زردچوبه تازه‪ :‬دارای خواص ضد التهابی‬ ‫قوی است و می تواند به درمان اختالالت‬ ‫گوارشی‪ ،‬رفع تهوع و گاز روده کمک کند‪.‬‬ ‫‪-2‬زنجبیل تازه‪ :‬به همراه زردچوبه‪ ،‬بهترین‬ ‫ترکیب برای کمک به التیام درد مفاصل و‬ ‫درمان مشکالت تنفسی است‪.‬‬ ‫‪-3‬فلفل سیاه‪ ،‬غنی از ویتامین ‪ C‬است و‬ ‫خواص ضد سرطانی دارد‪ ،‬به عالوه سبب‬ ‫کاهش وزن می شود‪.‬‬ ‫‪-4‬دارچین‪ ،‬دارای اثرات آنتی اکسیدانی و‬ ‫ضد التهاب است‪.‬‬ ‫‪-5‬شیرنارگیل‪ ،‬چربی سالم موجود در شیر‬ ‫نارگیل به جذب زردچوبه کمک می کند‪.‬‬ ‫‪-6‬عسل‪ ،‬سرشار از انواع آنزیم‪ ،‬ویتامین و‬ ‫مواد معدنی است‪.‬‬ ‫کاهش کلسترول خون‪ ،‬افزایش ایمنی بدن‪،‬‬ ‫بهبود گردش خون‪ ،‬روشن شدن رنگ پوست‪،‬‬ ‫پیشگیری از ایجاد لخته در اندام های داخلی‬ ‫بدن و تصفیه خون‪ ،‬از دیگر فواید چای‬ ‫زردچوبه هستند‪.‬‬ ‫کبد یکی از اندام های بزرگ سمت راست‬ ‫شکم است که حدود ‪ 1.36‬کیلوگرم وزن‬ ‫دارد‪ .‬مهمترین وظیفه کبد‪ ،‬فیلتر کردن خونی‬ ‫است که از دستگاه گوارش وارد کبد می شود‬ ‫و قرار است در سراسر بدن جریان یابد‪ .‬تمام‬ ‫مواد سمی و مضر خون در کبد جدا می شوند‪.‬‬ ‫کبد با تولید صفرا‪ ،‬چربی غذا را تجزیه کرده‬ ‫و آن را تبدیل به انرژی می کند‪ .‬ذخیره قند‬ ‫بدن نیز به عهده کبد است‪.‬‬ ‫حقایقی در مورد کبد‪:‬‬

‫ کبد بزرگترین ارگان داخلی بدن است‪.‬‬‫ بیش از ‪ 500‬عملکرد حیاتی بدن‪ ،‬از‬‫جمله مبارزه با انواع ویروس و عفونت به‬ ‫عهده کبد است‪.‬‬ ‫ کبد با تولید پروتئین و هورمون در سراسر‬‫بدن‪ ،‬نقش مهمی را در حفظ سطح نرمال قند‬ ‫خون ایفا می کند‪.‬‬ ‫ کبد تنها عضوی است که می تواند خود را‬‫بازسازی (ترمیم) کند؛ به همین دلیل است‬ ‫که افراد می توانند بخشی از کبد خود را اهدا‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫ کبد حدود ‪ 10‬درصد از جریان خون را‬‫مصرف می کند و در هر دقیقه حدود دو لیتر‬ ‫خون پمپاژ می کند‪.‬‬ ‫متاسفانه بیماری های کبدی با هیچ عالمت‬

‫ظاهری همراه نیستند و بیمار زمانی از آن‬ ‫مطلع می شود که کار از کار گذاشته است‪.‬‬ ‫سرطان کبد‪ ،‬نارسایی کبد‪ ،‬سیروز‪ ،‬هپاتیت‬ ‫و هموکروماتوز شایع ترین مشکالت کبد‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫انواع سبزیجات‪ ،‬گریپ فروت‪ ،‬گردو‪ ،‬لیمو‪،‬‬ ‫آووکادو‪ ،‬چای سبز‪ ،‬سیر‪ ،‬چغندر‪ ،‬سبزیجات‬ ‫با برگ های سبز پررنگ و زردچوبه مهمترین‬ ‫غذاهایی هستند که کبد را سالم نگه می‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫در ادامه نتایج این تحقیقات آمده است که‬ ‫استفاده از غذاهای آماده و حاضری‪ ،‬الکل‬ ‫و سیگار‪ ،‬روغن و غذاهای سرخ کرده و عدم‬ ‫تحرک‪ ،‬مهمترین دالیل آسیب به کبد هستند‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

58


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

57


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

56


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

55


‫‪54‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آنروز پدر را از آن تاریکخانه بیرون آوردم‬ ‫کریسمس سال ‪ 1995‬بود‪ ،‬که من‬ ‫تهران را ترک گفتم‪ ،‬شهر را برف‬ ‫پوشانده بود‪ ،‬پدرم پالتوی پوست‬ ‫قدیمی خود را به تن داشت‪،‬‬ ‫مرتب به مادرم که اشکهایش بند‬ ‫نمی آمد می گفت خانم جان!‬ ‫بچه ها دیگر بزرگ شده اند‪ ،‬باید‬ ‫پروازکنند‪ ،‬با دعای خیر روانه اش‬ ‫کن نه با سیل اشک‪.‬‬ ‫از توی هواپیما به تهران نگاه کردم‪ ،‬در دود‬ ‫غلیظی پنهان شده بود‪ ،‬نه تنها خانه قدیمی‬ ‫ما‪ ،‬بلکه خانه برج نشینان هم در دود گم شده‬ ‫بود‪ .‬به پدرم فکر کردم‪ ،‬که همیشه مغرور‬ ‫زندگی کرده‪ ،‬من و برادر وخواهرانم را‪ ،‬در‬ ‫بهترین شرایط بزرگ کرده‪ ،‬نه مذهبی بود و نه‬ ‫المذهب! به خدایش اعتقاد داشت‪ ،‬فریادرس‬ ‫مردم بود و مادرم فقط مادرما نبود‪ ،‬مادر همه‬ ‫بچه های محله و فامیل بود‪ ،‬با خودم فکر می‬ ‫کردم دراین پرواز بلند‪ ،‬بدون مهر و حمایت‬ ‫آنها چه خواهم کرد؟ به خودم نهیب می زدم‪:‬‬ ‫خودت را برای صدها حادثه‪ ،‬فراز و نشیب‪،‬‬ ‫بد و خوب روزگار‪ ،‬رفیق و نارفیق آماده کن‪.‬‬ ‫زودتر از آنچه فکر می کردم‪ ،‬در تحصیل‬ ‫وکار‪ ،‬دوستان تازه‪ ،‬فضای جدید و فرهنگ‬ ‫تازه غرق شدم‪ ،‬مادرم مرتب زنگ می زد و‬ ‫حالم را می پرسید وهربار خبر می داد‪ ،‬پشت‬ ‫آن قاب عکس دستجمعی‪ ،‬یک دسته دالر‬ ‫پنهان کرده ام! زیر آستر چمدان قهوه ای‪،‬‬ ‫‪3‬هزار دالر جای داده ام! خنده ام می گرفت‬ ‫و می گفتم مادر! اگر چمدان و قاب عکس‬ ‫می شکست‪ ،‬اگر البالی یقه پالتو زنجیرهای‬ ‫طال را پیدا نمی کردم و به خشکشویی می‬ ‫دادم چه می کردی؟ می خندید و می گفت‬ ‫هنوز دو سه جای دیگر پول نقد پیدا می کنی‪،‬‬ ‫اینها پس انداز دوران جوانی است‪ ،‬آنروزها‬ ‫که در شرکت پدرت کار می کردم‪ ،‬همه را‬ ‫خرج کن‪ ،‬خوش باش‪ ،‬مبادا خودت را در‬ ‫تنگنا بگذاری‪ ،‬هنوز هم توان فرستادن حواله‬ ‫پولی دارم‪.‬‬ ‫پدرم ماهی دو بار زنگ می زد‪ ،‬از کم وکاستی‬ ‫ها می پرسید‪ ،‬تا تحصیل را تمام کنم‪ ،‬مرتب‬ ‫از طریق دوستان وفامیل ومسافران‪ ،‬پول‬ ‫نقد حواله می کرد‪ .‬دلم می خواست بعداز‬ ‫دانشگاه آنها را به امریکا دعوت کنم‪ ،‬ولی‬ ‫متاسفانه مادرم به شدت مریض شد‪ ،‬قبل از‬ ‫آنکه به دادش برسند رفت‪ ،‬درست در شب‬ ‫کریسمس رفت‪ ،‬پدرم می گفت تهران را برف‬ ‫پوشانده‪ ،‬دلم نمی آید دراین سرمای کشنده‬ ‫مادرت را به خاک بسپارم‪ .‬می دانستم پدر‬ ‫ومادرم عاشق هم بودند‪ ،‬هیچگاه ندیدم به‬

‫هم ابراز عشق بکنند‪ ،‬ولی عشق را در چشمان‬ ‫شان می خواندم‪.‬‬ ‫من نگران بودم‪ ،‬چون با همه قدرت و غرورش‪،‬‬ ‫به مادرم وابسته بود‪ ،‬درست حدس زده بودم‪،‬‬ ‫بعد از مادر‪ ،‬به گفته برادرم‪ ،‬پدرخانه نشین‬ ‫شد‪ .‬من کم کم سرم با کار و دوستان تازه ام‬ ‫گرم شد‪ ،‬یکبار پدر برایم یک حواله بزرگ‬ ‫فرستاد‪ ،‬تلفنی گفت برای خرید آپارتمان یا‬ ‫خانه فرستادم‪ ،‬شاید در آینده من هم سری‬ ‫بتو زدم‪ ،‬دلم می خواهد ازدواج کنی‪ ،‬بچه دار‬ ‫بشوی‪ ،‬دلم نوه های بسیار می خواهد‪.‬‬ ‫من عاشق شدم‪ ،‬نامزد کردم و طی مراسم با‬ ‫شکوهی ازدواج کردم‪ ،‬هیچیک از اعضای‬ ‫خانواده ام در امریکا نبودند‪ ،‬ولی برایشان‬ ‫ویدیوی عروسی را فرستادم‪ .‬پدرم خوشحال‬ ‫شد‪ ،‬گفت خانه قدیمی و بزرگ مان را‬ ‫فروخته‪ ،‬شرکت را به شریک خود واگذار‬ ‫کرده‪ ،‬سهم برادر وخواهرانم را داده و خود‬ ‫در یک آپارتمان کوچک زندگی می کند‪ ،‬می‬ ‫گفت با دوستان خود خوش است‪.‬‬ ‫من صاحب ‪ 3‬فرزند شدم‪ ،‬عکس و فیلم‬ ‫هایشان را برای پدرم فرستادم‪ ،‬ولی خواهر‬ ‫بزرگم خبر داد‪ ،‬پدر دچار آلزایمر شده‪ ،‬او را‬ ‫به یک مرکز مخصوص سالمندان انتقال داده‬ ‫اند‪ ،‬چون هیچکدام توانایی پرستاری از او‬ ‫را ندارند‪.‬‬ ‫دو سه بار به آن مرکز زنگ زدم‪ ،‬پدرم به‬ ‫سختی سخن می گفت‪ ،‬دلم گرفت‪ ،‬ولی بدلیل‬ ‫مشغله فراوان امکان سفر به ایران را نداشتم‪،‬‬ ‫از سویی همسرم دچارنوعی بیماری قلبی‬ ‫شده بود‪ ،‬مرتب بستری می شد‪ ،‬یکی دوبار‬ ‫تا پای مرگ رفت‪ ،‬تا یک پزشک متخصص‬

‫اسرائیلی‪ ،‬او را نجات داد‪ .‬ولی به شدت‬ ‫ضعیف شده بود‪ ،‬برایش پرستار شبانه روزی‬ ‫گرفتم‪ ،‬ناچار بودم‪ ،‬گاه دو شیفت کار کنم‪،‬‬ ‫چون بچه ها هم نیاز به پرستار داشتند‪ .‬برای‬ ‫نگهداری دلسوزانه از همسرم‪ ،‬پدر ومادرش را‬ ‫از کانادا به واشنگتن دی سی آوردم‪ ،‬امکانات‬ ‫زندگی و راحتی شان را فراهم ساختم‪ ،‬تا آنها‬ ‫بتوانند با خیال راحت ازدخترشان نگهداری‬ ‫کنند‪ ،‬وقتی خیالم بابت همسر و بچه هایم‬ ‫راحت شد‪ ،‬آماده سفر به ایران شدم‪ ،‬آرزوی‬ ‫دیدار پدرم را داشتم‪ ،‬چون شنیدم خواهرها‬ ‫و برادرم ایران را ترک گفتند وهرکدام به‬ ‫سرزمینی رفته اند‪ ،‬عمه پیرم که تنها تکیه پدرم‬ ‫بود بیمار و بستری بود‪.‬‬ ‫چمدان ها را بسته بودم‪ ،‬که دوباره همسرم‬ ‫درحال اضطراری به بیمارستان انتقال‬ ‫یافت‪ ،‬خودبخود سفرم لغو شد ونتوانستم‬ ‫پدرم را سورپرایز کنم‪ 3 .‬سال تمام درگیر‬ ‫معالجات و عمل های جراحی همسرم بودم‪،‬‬ ‫از سویی فقط یک شیفت کار می کردم‪ ،‬ولی‬ ‫خوشبختانه درآمدم خوب بود‪ .‬تنها آرزویم‬ ‫دیدار پدرم بود‪ ،‬ولی هر بار حادثه ای مرا‬ ‫باز می داشت‪ ،‬گرچه خواهرانم می گفتند‬ ‫دیداری بی فایده وغم انگیز است‪ .‬چون پدرم‬ ‫در شرایط روحی و جسمی خوبی نیست‪ ،‬او‬ ‫کسی را نمی شناسد‪ ،‬درواقع دیدار من برای‬ ‫پدرم بی اثر است‪.‬‬ ‫بعد از چند سال وقتی همسرم دوباره بروی‬ ‫پای ایستاد‪ ،‬دوباره به زندگی سالم گفت‪ ،‬بر‬ ‫چهره بچه ها امید و شادی نشست‪ ،‬خانه پر از‬ ‫دوستان شد‪ ،‬من به یاد پدرم افتادم که سالها‬ ‫بود‪ ،‬بکلی فراموش شده بود‪.‬‬

‫همه لباس های مورد عالقه اش را خریدم‪،‬‬ ‫دو سه پیپ وانواع تنباکو تهیه دیدم‪ ،‬یک‬ ‫فیلم کامل دو ساعته از بچه ها آماده کردم و‬ ‫راه افتادم‪ ،‬عجیب اینکه بدون اینکه نقشه‬ ‫ای از پیش کشیده باشم‪ ،‬درست شب قبل‬ ‫از کریسمس به تهران رسیدم‪ .‬تهران یخزده‪،‬‬ ‫هنوز در هاله غلیظی از دود فرو رفته بود‪.‬‬ ‫تاکسی مرا به خانه عمه پیرم برد‪ ،‬هر چه زنگ‬ ‫زدم‪ ،‬در را باز نکرد‪ ،‬یکی از همسایه ها گفت‬ ‫گوش هایش نمی شنود‪ ،‬باید تا فردا صبح‬ ‫صبر کنید‪ ،‬تا پرستارش بیاید‪.‬‬ ‫شب را درهتلی گذراندم‪ ،‬فردا پرسان پرسان‬ ‫خودم را به همان مرکز مراقبت از سالمندان‬ ‫بیمار رساندم‪ ،‬پالتوی دلخواه پدر و یک پیپ‬ ‫قهوه ای براق و یک کراوات آبی رنگ با‬ ‫خود برده بودم‪ ،‬وقتی مرا به اتاق پدرم هدایت‬ ‫کردند‪ ،‬با حیرت در میان دو سه نفری که روی‬ ‫تخت خوابیده بودند پدرم را ندیدم‪ ،‬با پرستار‬ ‫حرف زدم‪ ،‬مرا به بالین پدرم برد که انگار‬ ‫‪ 200‬سال پیر شده بود‪ .‬فقط شبحی‪ ،‬سایه ای‬ ‫از پدرم بود‪ .‬خواب بود‪ ،‬بروی یک صندلی‪،‬‬ ‫کنار تخت اش نشستم‪ ،‬دست استخوانی و‬ ‫چروکیده اش را در میان دستهایم گرفتم‪،‬‬ ‫بوی ادکلن قدیمی و همیشگی اش به مشامم‬ ‫رسید‪ ،‬تکان خوردم‪ ،‬چطور امکان داشت در‬ ‫نهایت بیماری آلزایمر‪ ،‬او ادکلن خود را زده‬ ‫باشد؟ دهانم را به گوش اش چسباندم و گفتم‬ ‫بابا جون! من این همه راه را آمده ام‪ ،‬شما‬ ‫را ببینم‪ .‬تکانی خورد‪ ،‬لبخندی بروی صورت‬ ‫اش پخش شد‪ ،‬سرفه ای کرد‪ ،‬چشمانش را‬ ‫باز کرد‪ ،‬چشمان قهوه ای اش هنوز برق میزد‪،‬‬ ‫نگاهی به من انداخت‪ ،‬نیم خیز شد‪ ،‬با صدای‬ ‫گرفته ای گفت بهرام جان ‪...‬تویی‪ ...‬چرا‬ ‫اینقدر دیر؟‬ ‫همه بدنم لرزید‪ ،‬بدن نحیف اش را بغل کردم‪،‬‬ ‫گفتم هیچگاه دیر نیست‪ ،‬او را از روی تخت‬ ‫بلند کردم و او را نشاندم‪ ،‬همه پرستارها‪،‬‬ ‫حتی یکی از پزشکان دور مرا گرفته بودند‪،‬‬ ‫می گفتند این آقا ‪ 4‬سال است حرف نمیزند‪،‬‬ ‫فقط گاه خواب می بیند وبا صدای بلند فریاد‬ ‫میزند‪ .‬او کسی را نمی شناسد‪ ،‬با کسی سخن‬ ‫نمی گوید‪.‬‬ ‫‪ 24‬ساعت دویدم‪ ،‬به هر دری زدم‪ ،‬تا‬ ‫سرانجام پدر را بروی صندلی چرخدار‪ ،‬از‬ ‫آن تاریکخانه بیرون بردم‪ ،‬با او درون تاکسی‬ ‫همه خیابانها را زیر پا گذاشتم‪ ،‬همه خاطره ها‬ ‫را مرور کردم‪ ،‬دیدم که هر روز جان می گیرد‪.‬‬ ‫پزشکان حیرت کرده بودند‪ ،‬بعد از ‪ 2‬هفته با‬ ‫پدر به ترکیه رفتم و سرانجام او را به واشنگتن‬ ‫آوردم‪ ،‬هیچکس باورش نمیشود‪ ،‬پدر پیری‬ ‫که درون آن تاریکخانه‪ ،‬پشت اش زخمی شده‬ ‫بود‪ ،‬توان راه رفتن نداشت‪ ،‬دوباره به زندگی‬ ‫بازگشته باشد‪ ،‬بخاطر روز پدر برایش تدارک‬ ‫وسیعی دیده ایم‪ ،‬تا قشنگ ترین خاطره ها را‬ ‫برایش بسازیم‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪53‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اگر پشه ها منقرض‬ ‫شوند چه اتفاقی‬ ‫می افتد‬ ‫تصور کنید بعد از ظهر یکی از‬ ‫روزهای گرم تابستان‪ ،‬در گوشه‬ ‫ای لم داده اید و غرق و در‬ ‫افکارتان یا شاید در حال چرت‬ ‫زدن هستید که ناگهان متوجه‬ ‫نزدیک شدن چیزی شبیه به پهپاد‬ ‫می شوید‪ :‬اما نه‪ ،‬صدا متعلق به‬ ‫پشه ایست که مرتبا نزدیک و‬ ‫نزدیک تر می شود و پیوسته روی‬ ‫بدنتان تغییر موقعیت می دهد و‬ ‫خواب را بر شما حرام می کند‪.‬‬ ‫_______________________‬

‫دستان خود را تکان می دهید تا حشره را‬ ‫دور کنید و ناگهان سیلی محکمی به خود می‬ ‫زنید‪ .‬به هر طریقی شده از دست پشه مزاحم‬ ‫خالص می شوید و درست زمانی که تصور می‬

‫کنید همه چیز تمام شده‪ ،‬درد و سوزش ناشی‬ ‫از نیش های حشره به سراغتان می آید‪.‬‬ ‫حتما بارها این سوال در ذهنتان شکل گرفته‬ ‫که این حشرات موذی چه مزیتی برای انسان‬ ‫دارند و نبودشان چه تاثیری بر این دنیا می‬ ‫گذارد‪ .‬برای رسیدن به پاسخ با ما همراه‬ ‫باشید‪.‬‬ ‫برای شروع باید بگوییم که نابودی انبوه پشه‬ ‫ها می تواند باعث انقراض ‪ 3500‬گونه‬ ‫جانوری دیگر شوند که در واقع همان تعداد‬ ‫کل گونه های مختلف پشه هایی است که تا‬ ‫به امروز روی کره زمین شناسایی شده اند‪.‬‬ ‫از این چند هزار گونه پشه ای که تابحال‬ ‫شناسایی شده اند‪ ،‬در حدود ‪ 200‬تای آنها‬ ‫به انسان حمله می کنند و سه موردشان (شامل‬ ‫‪ Anopheles، Culex‬و ‪ )Aedes‬با انتقال‬ ‫بیماری های خطرناکی نظیر ماالریا و تب‬ ‫زرد انسان را در معرض خطر جدی قرار می‬ ‫دهند‪.‬‬ ‫البته ناگفته نماند که دانشمندان روش های‬ ‫مختلفی را برای نابودی پشه ها مورد آزمایش‬ ‫قرار داده اند که از آن جلمه می توان به یک‬ ‫روش ژنتیکی اشاره کرد که به تولید بیشتر‬ ‫گونه های نر این حشره می انجامد و در‬ ‫نهایت می تواند باعث انقراض آنها شود‪.‬‬

‫به این ترتیب‪ ،‬با ورود نسل تازه ای از پشه‬ ‫ها که جمع کثیری از آنها را نیز نرها تشکیل‬ ‫می دهند‪ ،‬عاقبت نسل آنها به صورت کامل‬ ‫منقرض می شود‪.‬‬ ‫دانشمندان برای تولد پشه هایی که از لحاظ‬ ‫ژنتیکی دستکاری شده اند از نوعی آنزیم‬ ‫استفاده کردند که کروموزوم های ایکس آنها‬ ‫را تحت تاثیر قرار می دهد و از این طریق‬ ‫باعث می شود که شمار نوزادان نر نسبت به‬ ‫انواع ماده افزایش پیدا کند‪.‬‬ ‫اما مبارزه با پشه ها مشکلی نیست که به این‬ ‫دوران تعلق داشته باشد و این موجودات از‬ ‫صد میلیون سال پیش تا کنون در این کره‬ ‫خاکی زندگی کرده اند و به بخشی بسیار مهم‬ ‫در زنجیره غذایی بدل شده اند‪.‬‬ ‫به نظر می رسد که اگر دانشمندان بتوانند‬ ‫راهی را برای نابودی پشه ها پیدا کنند‪،‬‬ ‫غیابشان به شدت در زنجیره غذایی زمین‬ ‫حس می شود‪ .‬برای نمونه در دشت های نیم‬ ‫کره شمالی زمین‪ ،‬پشه ها قوت غالب پرنده‬ ‫های مهاجر را تشکیل می دهند و در صورتی‬ ‫که شمارشان کم شود‪ ،‬تعداد این پرنده ها هم‬ ‫به کمتر از نصف تقلیل می یابد‪.‬‬ ‫برخی از دانشمندان حتی سرنوشتی مشابه را‬ ‫برای ماهیان سراسر دنیا پیش بینی می کنند‬ ‫که باید با انقراض پشه ها خود را به رژیم‬

‫غذایی تازه ای وفق دهند تا زنده بمانند که‬ ‫این مساله به خصوص به ضرر ماهی های پشه‬ ‫خوار تمام می شود‪.‬‬ ‫در واقع‪ ،‬اگر بنا بر نابودی این حشرات موذی‬ ‫باشد دیگر حشرات و جانورانی که از آنها‬ ‫تغذیه می کنند نیز در معرض خطر قرار می‬ ‫گیرند و در نتیجه زنجیره غذایی به شدت‬ ‫تحت تاثیر قرار می گیرد‪.‬‬ ‫با این همه‪ ،‬جمعی از دانشمندان مدعی شده‬ ‫اند که گرسنه ماندن برخی از گونه های‬ ‫جانوری نمی تواند باعث شکل گیری فاجعه‬ ‫در سطح زمین شود چراکه اغلب آنها‪ ،‬عاقبت‬ ‫خود را با طعمه های دیگر وفق می دهند و‬ ‫به همین نحو حیات ادامه می یابد‪ ،‬از طرف‬ ‫دیگر‪ ،‬با انقراض پشه ها‪ ،‬بیماری هایی هم‬ ‫که به خاطر آنها به انسان انتقال می یابند نیز‬ ‫از بین می روند‪.‬‬ ‫برای نمونه می توان از ماالریا نام برد که‬ ‫ساالنه یک میلیون نفر را به کام مرگ می‬ ‫کشاند و ‪ 246‬میلیون نفر را هم آلوده می‬ ‫کند‪ .‬اما با در نظر داشتن عواقب و پیامدهایی‬ ‫که انقراض پشه ها می تواند به دنبال داشته‬ ‫باشد‪ ،‬شاید بهتر آن است که دانشمندان توجه‬ ‫و اهتمام خود را صرف تهیه واکسن برای این‬ ‫بیماری ها کرده و زنجیره غذایی موجودات‬ ‫زنده را به خطر نیاندازند‪.‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

52


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

51


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

50


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

49


‫‪48‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫باورهای اشتباه مردها درباره زنها‬ ‫شناخت صحیح و درک زن ها‬ ‫روان شناسان عقیده دارند که‬ ‫اغلب مردها باورهای نادرستی‬ ‫در مورد زنان دارند که اغلب گله‬ ‫گذاری های آنان را شامل می‬ ‫شود‪ .‬این باورهای اشتباه به دلیل‬ ‫عدم شناخت صحیح زنان و عدم‬ ‫درک روحیه لطیف آن هاست و‬ ‫چند نمونه از این باورهای اشتباه‬ ‫را برای شناخت بیش تر آقایان از‬ ‫همسرانشان بیان می کنیم‪:‬‬ ‫_______________________‬ ‫باور اشتباه‪ - ۱‬زنها سیری ناپذیرند‬ ‫مردها‪،‬تمایل و گرایش همیشگی زنان برای‬ ‫بهبود و اصالح کارها را با پر توقع بودن و‬ ‫سیری ناپذیری مزمن آنها اشتباه گرفته اند‪.‬‬ ‫طبیعت زن اینگونه است که به فکر بهبود‪،‬‬ ‫اصالح و ارتقاء همه چیز می باشد‪.‬‬ ‫زنها‪ -‬دست کم بیش تر آنها‪ -‬بسیار کم توقع‬ ‫هستند و می توان به راحتی با کوچک ترین‬ ‫چیز آنها را خوشحال کرد‪ .‬با یک لبخند‪،‬‬ ‫اظهار محبت و دلتنگی در آغوش گرفتن و‬ ‫… خواهید دید چطور از شادی لبریز خواهند‬ ‫شد‪.‬‬ ‫باور اشتباه ‪ -۲‬حفظ و نگهداری زن ها‬ ‫مشکل است‬ ‫حفظ و نگهداری روابط صمیمی کار مشکلی‬ ‫است‪ .‬زن ها می خواهند رابطه خود را با‬ ‫همسرشان سالم و صمیمی نگه دارند و به‬ ‫همین دلیل ازمردها توقع دارند برای این‬ ‫منظور وقت بگذارند و بر روی صمیمیت‬ ‫رابطه تالش کنند‪.‬‬ ‫زنها استانداردهای باالیی برای روابط‬ ‫صمیمی خود دارند‪ ،‬نه از آن رو که ایرادگیر‬ ‫و پرتوقع هستند‪ ،‬بلکه به این دلیل که عمیق ًا‬ ‫متعهد و پایبند هستند و می خواهند که موفق‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫باور اشتباه ‪-۳‬زن ها می خواهند مردها را‬ ‫کنترل کنند‬ ‫مردها تالش زن را برای سازمان دهی‪ ،‬برنامه‬ ‫ریزی و حل مشکالت می بینند و سپس آن را‬ ‫به اشتباه به عنوان تالشی از جانب زن برای‬ ‫کنترل مرد و بهره کشی از آن تعبیر می نمایند‪.‬‬ ‫واقعیت امر این است که زنها می خواهند‬ ‫کمک کنند‪ ،‬ایفای نقش کنند‪ ،‬بهبود بخشند‪،‬‬ ‫ارتقاء دهند و به حساب آورده شوند‪.‬‬ ‫از مهم ترین و رایج ترین شکایت های زن‬ ‫ها از مرد زندگی شان این است که بیش تر‬ ‫مردها‪ ،‬به هنگام تصمیم گیری خود‪ ،‬زن ها‬ ‫را دخالت نمی دهند‪ .‬از آن جا که زن ها‬ ‫از این احساس بیزارند‪ ،‬بنابراین تالش می‬

‫کنند تا خود را به نحوی در جریانات زندگی‬ ‫همسرشان وارد نمایند‪ .‬یعنی که سوال می کنند‬ ‫و راه حل ارایه می دهند‪ .‬مرد‪ ،‬عالقه و کمک‬ ‫همسرش را به معنای تالش برای مداخله و‬ ‫سلطه جویی معنا می کند‪.‬‬ ‫مهمترین مسئله در زندگی یک زن محبت‬ ‫است‪ .‬اگر همسرش را ناراحت ببیند‪ ،‬دوست‬ ‫دارد که به او کمک کند‪ .‬اگر او را دچار‬ ‫مشکل ببیند‪ ،‬می خواهد راه حلی ارایه دهد‪،‬‬ ‫همه اینها به خاطر این است که همسرش را‬ ‫دوست دارد و به او عشق می ورزد‪.‬‬ ‫باور اشتباه ‪-۴‬زن ها حسود هستند‬ ‫زن ها محافظ و نگهبان روابط صمیمی و‬ ‫نزدیک خود هستند و می خواهند از رابطه‬

‫ی خود با مردی که دوستش دارند محافظت‬ ‫نمایند‪ .‬نه به این دلیل که به همسر خود‬ ‫اعتماد ندارند‪ ،‬بلکه از آن رو که او را دوست‬ ‫دارند‪ .‬به طور غریزی و فطری‪ ،‬زنان از هر‬ ‫چه برایشان ارزشمند باشد‪ ،‬مراقبت می کنند‪.‬‬ ‫باور اشتباه ‪-۵‬زن ها زیادی احساساتی هستند‬ ‫از زیباترین ویژگی ی زنها این است که می‬ ‫توانند حس کنند و احساس داشته باشند و‬ ‫این احساسات را نشان دهند و ابراز کنند و‬ ‫این موهبتی بس گران بهاست‪ .‬اما باور غلط‬ ‫این است که نشان دادن احساسات ‪،‬کیفیتی‬ ‫ضعیف تر و ناخواستنی تر از پنهان کردن‬ ‫احساسات می باشد‪ .‬این همان پیامی است‬ ‫که اغلب مردها در کودکی وهنگامی که‬

‫پسربچه ای بودند دریافت کرده اند‪ .‬این که‬ ‫گریه نکردن‪ ،‬بهتر از گریه کردن است‪ .‬خشن‬ ‫و قوی بودن‪ ،‬بهتر از ترسو بودن است‪ .‬مستقل‬ ‫بودن بهتر از نیازمند بودن است‪.‬‬ ‫بنابراین مردها‪ ،‬اغلب احساسات طبیعی زن‬ ‫ها را به غلط ‪،‬ضعف نفس تلقی می کنند‬ ‫و توانایی آنها را در حس کردن و احساس‬ ‫داشتن را به زیاده روی احساسی تعبیر می‬ ‫نمایند‪.‬‬ ‫مردها به زن به عنوان موجودی بیش از‬ ‫حد احساساتی نگاه می کنند‪ .‬برای اینکه‬ ‫مسئولیت گفتار یا رفتار نامهربانانه و احیان ًا‬ ‫خشونت آمیز خود را نپذیرند‪.‬‬ ‫باور اشتباه ‪ -۶‬زن های قوی نیازی به توجه‬ ‫و مراقبت ندارند‬ ‫برخی از مردان قدرت و توانایی را با‬ ‫خودکفایی اشتباه می گیرند‪ .‬صرف این که‬ ‫زنی قوی و با اعتماد به نفس است به این‬ ‫معنی نیست که دیگر هیچ نیازی به شخص‬ ‫توانمند و نیرومند دیگری نیاز ندارد و این‬ ‫طور نیست که هیچگاه خسته‪ ،‬ترسیده‪،‬‬ ‫وحشت زده و بی رمق نمی شوند‪.‬‬ ‫اگر زنی به تنهایی هم بتواند همه کارها را‬ ‫انجام دهد‪ ،‬باز دوست دارد قدرت‪ ،‬توان‪،‬‬ ‫حمایت و مراقبت مردش را احساس کند‪.‬‬ ‫هر قدر هم زنی قوی و مستقل باشد‪،‬باز هم‬ ‫نیاز دارد که احساس کند که از او مراقبت‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫زن هایی بیش تر نیاز به توجه‪ ،‬حمایت و‬ ‫مراقبت دارند که از دیگران بیش تر حمایت‬ ‫و مراقبت می نمایند‪.‬‬ ‫باور اشتباه ‪ -۷‬زن ها آزادی مرد را مختل‬ ‫می کنند‬ ‫مردها درخواست های طبیعی و منطقی زن‬ ‫ها را برای شرکت در رابطه‪ ،‬با تالش زن‬ ‫برای گرفتن آزادی مرد اشتباه می گیرند‪ .‬زن‬ ‫ها دوست دارند روابطی متعهدانه و صمیمانه‬ ‫ایجاد نمایند‪.‬‬ ‫هر فردی زمانیکه وارد رابطه ای می شود‪،‬‬ ‫مقداری از آزادی های شخصی خود را از‬ ‫دست می دهد‪ .‬زیرا از حاال به بعد فردی که با‬ ‫او رابطه برقرار کرده اید‪ ،‬به آنچه می گویید یا‬ ‫رفتار می کنید‪ ،‬واکنش نشان می دهد‪.‬‬ ‫آزادی واقعی به این معنا نیست که چه‬ ‫کارهایی می توانید بکنید و چه کارهایی نمی‬ ‫توانید بکنید‪ .‬بلکه به معنای آزادی در محبت‬ ‫ورزیدن آن هم بدون ترس و دریافت کردن‬ ‫بدون مقاومت و دادن و بخشیدن بی دریغ‬ ‫است‪.‬‬ ‫زن ها نمی خواهند چیزی را از مرد سلب‬ ‫کنند‪ .‬برعکس می خواهند محبت‪ ،‬فداکاری‪،‬‬ ‫از خودگذشتگی‪ ،‬تعهد‪ ،‬پایبندی و وفاداری‬ ‫خودشان را به مرد هدیه دهند‪ .‬تالش خانم ها‬ ‫برای ایجاد رابطه با همسرشان و صمیمیت‬ ‫و حل مشکالت است نه برای سلب آزادی‬ ‫مردشان‪.‬‬


‫‪47‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آ گه ما‌‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫اینجا‬ ‫‪905‬‬‫‪237-7470‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

46


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

45


‫‪44‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چرا هلندی‌ها‬ ‫قدبلندترین ملت‬ ‫دنیا هستند؟‬

‫در صد و پنجاه سال گذشته‬ ‫متوسط قد یک مرد هلندی بیست‬ ‫سانتی‌متر افزایش پیدا کرده اما‬ ‫در مقایسه‪ ،‬در همین مدت متوسط‬ ‫قد یک مرد آمریکایی شش‬ ‫سانتی‌متر بیشتر شده است‪.‬‬

‫پاسخ دیگر ژنتیک است‪ .‬تردیدی نیست‬ ‫که بلندی قد وراثتی است و تاکنون حدود‬ ‫‪ ۱۸۰‬ژن شناخته شده‌اند که در اندازه قد‬ ‫نقش دارند‪.‬‬ ‫عالوه بر این تحقیقات ژنتیکی نشان داده‌اند‬ ‫که هلندی‌ها قابلیت ژنتیکی زیادی برای‬ ‫قد بلندی دارند‪ .‬اما موضوع این است که با‬ ‫ژنتیک نمی‌توان سرعت افزایش قد هلندی‌ها‬ ‫را توضیح داد‪.‬‬ ‫دکتر گرت استالپ متخصص سالمت‬ ‫جمعیت در دانشکده بهداشت و طب‬ ‫حاره‌ای لندن یکی از کسانی است که در‬

‫عنوان توضیح قدبلندی هلندی‌ها مطرح کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫هلندی‌های قدبلندتر فرزندان بیشتری دارند و‬ ‫از این رو بیشتر ژن‌های خود را به نسل‌های‬ ‫بعدی منتقل می‌کنند اما در آمریکا بر عکس‬ ‫است‪.‬‬ ‫دانشمندان می گویند این نشان می‌دهد هنوز‬ ‫در قرن بیست و یکم انتخاب طبیعی در‬ ‫تغییر ویژگی‌های جمعیتی انسان نقش دارد‪.‬‬ ‫اما در آمریکا انتخاب طبیعی در جهت‬ ‫عکس عوامل محیطی مثل تغذیه حرکت‬

‫اما تقریبا از اواسط قرن بیستم آنها در‬ ‫مسابقه قد نه فقط از هلندی‌ها بلکه از دیگر‬ ‫کشورهای اروپای شمالی مثل دانمارک و‬ ‫سوئد و نروژ هم عقب افتادند هر چند که‬ ‫عقب‌افتادن در رشد طولی را با پیشرفت در‬ ‫رشد عرضی جبران کردند و اکنون از بقیه‬ ‫چاق‌تر هستند‪.‬‬ ‫چه اتفاقی در این مدت افتاده؟ دانشمندان‬ ‫مدتهاست به دنبال جواب این سوال هستند‪.‬‬

‫بنابراین شاید در آمریکا زنان کوتاه‌قد در‬ ‫جلب توجه مردان آمریکایی موفق‌ترند و‬ ‫در هلند مردان بلندقد بیشتر دل زنان را‬ ‫می‌ربایند‪ .‬چرا چنین است؟‬

‫از طرف دیگر افراد معموال بیشتر جذب‬ ‫کسانی می‌شوند که خیلی با آنها تفاوت قد‬ ‫نداشته باشند‪ ،‬شاید مردان قدبلند آمریکایی‬ ‫در جلب نظر زنان کوتاه‌قد که بیشتر بچه‬ ‫آرشیو‌های هلند به دنبال جواب متفاوتی‬ ‫گشته است‪.‬‬ ‫بررسی زندگی نزدیک به چهل هزار هلندی‬ ‫که بین سال‌های ‪ ۱۹۳۵‬تا ‪ ۱۹۶۷‬در شمال‬ ‫هلند زندگی کرده‌اند و پدر و مادرشان هم‬ ‫هلندی بود نشان داد که مردان بلندقدتر بیشتر‬ ‫بچه دار شده‌اند با اینکه این مردان معموال‬ ‫در سن باالتری بچه‌دار شده‌اند‪.‬‬ ‫زنان قدبلند هلندی به اندازه مردان در‬ ‫فرزند‌آوری موفق نبوده‌اند‪ ،‬در عوض آنها‬

‫انتخاب طبیعی روندی تدریجی و محصول‬ ‫تعامل موجود زنده با عوامل و شرایط‬ ‫محیطی برای تولید مثل موفق‌تر‪ ،‬و برای‬ ‫به جا گذاشتن نسلی است که امکان بقا و‬ ‫امکان تولید مثل بیشتری داشته باشد‪ .‬به این‬ ‫ترتیب بعضی خصلت‌های ژنتیکی شایعتر یا‬ ‫کمیاب‌تر می‌شوند‪.‬‬ ‫داروین در کنار این نظریه‪ ،‬دو نظریه دیگر‬ ‫را هم مطرح کرد‪ ،‬انتخاب جنسی و انتحاب‬

‫اما این مطمئنا نمی‌تواند تنها دلیل باشد‪،‬‬ ‫دگیر کشورهای اروپایی هم در دو قرن‬ ‫گذشته از نظر تغذیه و سطح زندگی رشد‬ ‫کرده‌اند اما شهروندانشان مثل هلندی‌ها سر‬ ‫به آسمان نمی‌سایند‪.‬‬

‫انتحاب جنسی هم به این اشاره دارد‬ ‫که خصلت‌های افرادی که در جفت‌یابی‬ ‫و تولیدمثل موفق‌ترند در جمعیت بیشتر‬ ‫می‌شود‪.‬‬

‫شاید مردان بلندقد در هلند درآمد و سالمت‬ ‫و موقعیت اجتماعی بهتری دارند‪.‬‬

‫می‌کند و در هلند با آن هم جهت است‪.‬‬

‫یکی از رایج‌ترین پاسخ‌ها تغذیه است‪ ،‬تغذیه‬ ‫پرکالری پر از گوشت و لبنیات‪ .‬هلند یکی‬ ‫از بزرگترین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان‬ ‫لبنیات در دنیاست‪.‬‬

‫بر اساس انتخاب باروری‪ ،‬فنوتیپ‌هایی‬ ‫(رخ‌نمود) که باعث افزایش تعداد فرزندان‬ ‫ُ‬ ‫شوند به تدریج در جمعیت شیوع بیشتری‬ ‫پیدا می‌کنند‪.‬‬

‫پاسخ این سوال نه دقیقا روشن است نه‬ ‫آسان‪ .‬دکتر استالپ می‌گوید فقط می‌تواند با‬ ‫حدس و گمان به آن پاسخ دهد‪.‬‬

‫متوسط قد مردان هلندی اکنون ‪ ۱۸۴‬و‬ ‫متوسط قد زنان هلندی ‪ ۱۷۱‬سانتی‌متر است‬ ‫در حالیکه دویست سال پیش آنها به کوتاه‬ ‫قدی معروف بودند‪.‬‬ ‫آمریکایی‌ها مدتها طوالنی بلندقدترین ملت‬ ‫دنیا بودند‪ ،‬در قرن هجدهم آمریکایی ها‬ ‫بطور متوسط ‪ ۵‬تا ‪ ۸‬سانتی متر از هلندی ها‬ ‫بلندقدتر بودند‪.‬‬

‫باروری‪.‬‬

‫که قامتی متوسط داشتند بیشتر از هموطنان‬ ‫کوتاه یا بلندقدترشان بچه‌دار شده‌اند‪،‬‬ ‫متخصصان می‌گویند شاید به این دلیل که‬ ‫برای زنان بلندقد یافتن زوج دشوارتر است‪.‬‬ ‫اما بر عکس‪ ،‬در آمریکا بین سال‌های‬ ‫‪ ۱۹۳۷‬تا ‪ ،۱۹۴۰‬مردانی که قامتی متوسط‬ ‫داشتند بیشتر از مردان بلندقد و کوتاه قد و‬ ‫زنان کوتاه‌قدتر بیشتر از بقیه زنان بچه‌دار‬ ‫شده اند‪.‬‬ ‫از این رو دکتر ستالپ انتخاب طبیعی را به‬

‫‌می‌آورند‪ ،‬به دلیل این تفاوت قد‪ ،‬ناموفق‌تر‬ ‫از مردان متوسط‌ القامت هستند‪.‬‬ ‫در نهایت دکتر استالپ حدس می‌زند که این‬ ‫مزیت قد هلندی‌ها دائمی نباشد‪ .‬در طبیعت‬ ‫معموال یک ویژگی یا خصلت در چند نسل‬ ‫غلبه پیدا می‌کند‪ ،‬مدتی همین وضعیت باقی‬ ‫می‌ماند و بعد روند عکس غلبه پیدا می‌کند‪.‬‬ ‫شاید چند نسل بعد‪ ،‬به لحاظ بلندی قد‪،‬‬ ‫ملتی دیگر جای هلندی‌ها را بگیرد‪.‬‬


‫‪43‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫محمد‬ ‫رحیمیان‬

‫نگاهی عمیق و‬ ‫هدفدار‬

‫اغلب کسانی که به مواد مخدر اعتیاد دارند‬ ‫اولین تجربه شان را تفریحی و تفننی بیان‬ ‫می کنند مواد مخدر آنچنان آرام و بی صدا‬ ‫بر جسم و روان فرد مصرف کننده مستولی‬ ‫می شود که هیچ معتادی آغاز اعتیاد خود را‬ ‫به خاطر نمی آورد در شرایط معمولی وقتی‬ ‫انسان از انجام دادن کاری لذت می برد از‬ ‫مغز موادی به نام دوپامین ترشح می شود که‬ ‫بر سایر مراکز حیاتی بدن اثر می گذارد و به‬ ‫فرد احساس لذت و پاداش می دهد شخص‬ ‫تالش در تکرار آن دارد یکی از آثار مواد‬ ‫مخدر فعال شدن همین سیستم است مغز‬ ‫انسان دارای مقدار زیادی چربی است و‬ ‫از بین مواد مخدر هرویین به دلیل حل شدن‬ ‫سریع در چربی در مقایسه با سایر مواد مخدرو‬ ‫مشتقات آن در زمان کوهتاهتری بر مغز اثر‬ ‫میگذارد‬ ‫_____________________________‬

‫گاهی خانواده ها تجربه دیدن مصرف مستقیم‬ ‫مواد مخدر در بیمار ندارند اما حاالت ظاهری‬ ‫فرد به گونه ای است که می تواند عوارض‬ ‫مواد مخدر را نشان دهد تغییر ناگهانی خلق‬ ‫و خو در عرض چند ساعت‪ ،‬افزایش ناگهانی‬ ‫انرژی وخطرپذیری ‪،‬پرحرفی‪،‬اعتمادبه نفس‬ ‫زیاد ‪،‬بی اهمیت شدن به مسایل‪ ،‬تغییر در‬ ‫میل و رفتارجنسی و‪....‬برخی از این نشانه ها‬ ‫است‬ ‫مواد مخدر نامی است که برای انواع مختلفی‬ ‫از داروها و ترکیبات شیمیایی بکار برده‬ ‫می شود که اغلب سبب اعتیاد شده و باعث‬ ‫تغییر غیر طبیعی در عملکرد سیستم عصب‬ ‫مرکزی شده و مصرف آن دگرگونی در سطح‬ ‫هوشیاری و عملکرد مغز ایجاد می کند مواد‬ ‫مخدر پس از استفاده وارد سیستم ارتباطی‬ ‫مغز شده و دریافت و پردازش اطالعات را از‬ ‫سوی سلولهای عصبی مختل می کند بعضی‬ ‫از مواد مخدر همچون ماری جوانا و هرویین‬ ‫شبیه نورونهای فرستنده طبیعی مغز هستند به‬ ‫همین دلیل سلولهای گیرنده فریب خورده و‬ ‫اجازه می دهند تا مواد مخدر وارد سیستم‬ ‫عصبی شود و آنها را تحریک کند با مصرف‬ ‫این مواد در ابتدا حالت نشاط و خوشحالی‬ ‫زودگذر به شخص دست می دهد و پس از‬ ‫آن مرحله منفی شروع می شود که فرد را برای‬ ‫بدست آوردن حالت اولیه به مصرف دوباره‬ ‫روی می آورد‪.‬یکی دیگر از مشتقات مواد‬ ‫مخدر مرفین است که داروی ضد درد مهمی‬ ‫است که برای تسکین دردهای شدید به کار‬ ‫می رود کدیین پس از مرفین برای تسکین‬ ‫سرفه مورد استفاده قرار می گیرد خیلی از این‬

‫مواد در علم پزشکی کاربرد فراوانی دارند و‬ ‫جان بسیاری را از مرگ نجات می دهند در‬ ‫حالیکه می توانند در اثر استفاده نادرست‬ ‫ما شامل مرگ آورترین مواد باشند هرویین‬ ‫خطرناکترین ماده مخدر است که اعتیاد به‬ ‫آن بسیار قوی و خطرناک است و مصرف آن‬ ‫وابستگی جسمی و روانی به وجود می آورد‪.‬‬ ‫اعتیاد به مواد مخدر نه تنها افراد معتاد که‬ ‫تمامی جامعه را تهدید می کند و از نظر‬ ‫سالمتی به تک تک اعضای بدن آسیب‬ ‫جبران ناپذیر وارد می کند سبب بیماریهای‬ ‫خطرناکی همچون ایدز‪ ،‬هپاتیت‪ ،‬کزاز و ‪....‬‬ ‫می شود ‪.‬تنگی نفس‪،‬برونشیت‪،‬اختالالت‬ ‫قلبی و عروقی و انواع سکته ها شده ناتوانی‬ ‫جسمی و جنسی بوجود می آورد‪.‬و در کل بدن‬ ‫را از حالت عادی خارج می کند‬ ‫باید بدانیم که احتمال ابتالی فرد معتاد‬ ‫به بیماری های سخت به مراتب بیشتر از‬ ‫افراد سالم می باشد‪ .‬تمام کسانی که در چنین‬ ‫خانواده ای زندگی می کنند باید وضعیت مالی‬ ‫خود را در صورت عدم توانایی و بیماری‬ ‫شخص معتاد‪ ،‬بررسی کنند‪ .‬بیمه های ناتوانی‬ ‫جسمی‪ ،‬بیماری های سخت‪ ،‬از کار افتادگی و‬ ‫عمر می توانند با توجه به موقعیت هر شخص‬ ‫در خانواده‪ ،‬بسیار موثر و حیاتی فرض شود‪.‬‬ ‫هرگز اخذ بیمه را به زمان دیگر موکول نکنید‬ ‫چرا که شاید سالمت امروز را فردا نداشته‬ ‫باشید‪ .‬اجازه ندهید قرعه تلخ بیماری بدون‬ ‫پشتوانه مالی در دستتان باز شود‪ ،‬بیمه حافظ‬ ‫شما در زمان ناتوانی و بیماری است ‪.‬‬ ‫استفاده از مواد مخدر یکی از ریسکهایی‬ ‫است که نه تنها نمی توان آن را نادیده گرفت‬ ‫بلکه می بایست با نگاهی عمیق و هدفدار به‬ ‫پیشگیری از عواقب و خطرات آن توجه کرد‪.‬‬ ‫شناخت از ریسک و خطرات نبایستی موجب‬ ‫ناراحتی و نگرانی ما باشد ‪ .‬بلکه با مطالعه‬ ‫و مشاوره می توانیم زندگی همراه با آرامش‬ ‫و آسایش داشته باشیم ‪ ،‬در این خصوص‬ ‫پیشنهاد می کنیم با توجه به توان مالی مان‬ ‫اقدام به طرح و برنامه ریزی و پوشش های‬ ‫بیمه نظیر بیمه تکمیلی – ناتوانی جسمی ‪-‬‬ ‫از کارافتادگی‪ -‬بیماریها – مراقبت ویژه ‪-‬‬ ‫حوادث و عمر برای خود و عزیزانمان باشیم ‪.‬‬ ‫با همکاری مشاور علمی‪ ،‬پزشکی شرکت‬ ‫بیمه‪ Insufin‬آقای دکتر پژمان حنیفی‬ ‫مقدم (ایمونولوژیست) ‪,‬اقتباس ‪www.‬‬ ‫‪cover4u.ca‬‬ ‫*پرسش های خود را در زمینه طرح و برنامه‬ ‫ریزی مالی و سرمایه گذاری و بیمه های‬ ‫مختلف از طریق ایمیل مطرح کنید‪.‬‬ ‫‪news@insufin.com‬‬ ‫ ‬ ‫‪ .‬باشد شماره تماس شرکت‬ ‫ ‬ ‫‪ 9053700011‬جوابگوی سواالت شما‬ ‫عزیزان می ازشما عالقمندان رادیوو تلویزیون‬ ‫دعوت می شود بیننده برنامه ما در سراسر‬ ‫دنیااز کانال تصویر ایران دوشنبه ها ساعت‬ ‫‪ 6:30‬عصربه وقت تورنتو باشید‪.‬‬ ‫از طریق وب سایتهای شرکت و‬ ‫ ‬ ‫همچنین وب الگ و رسانه های اجتماعی‬ ‫ما را دنبال کنید‬ ‫‪www.cover4u.ca www.‬‬ ‫ ‬ ‫‪insufin.com‬‬


‫‪42‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چه چیزهایی‬ ‫باعث می شود‬ ‫مردها عاشق‬ ‫شوند؟‬

‫همه چیز به تو بستگی دارد‪ .‬فقط‬ ‫کافی است یک سری مسائل را‬ ‫رعایت کنی تا دیوانه وار عاشقت‬ ‫شوند‪ .‬در این مقاله چند مورد‬ ‫کوچک آمده که با انجام آن‬ ‫مردها عاشق و دلشیفته شما می‬ ‫شوند‪.‬‬

‫انتخاب کرده اید و او را قبول دارید‪.‬‬ ‫‪ )۲‬حس آزادی‬ ‫▪ پروفسور دن نیوهارت می گوید‪ :‬مردان به‬ ‫خودشان اطمینان دارند که شخصیتشان بعد‬ ‫از ازدواج هیچ تغییری نمی کند‪ .‬به او نشان‬ ‫دهید که شما نمی خواهید شخصیتش را‬ ‫تغییر دهید‪ ،‬با این کار به او ثابت می شود که‬ ‫شما او را همانطور که هست قبول دارید اما‬ ‫هرگز شخصیتش را خرد نکنید‪ .‬با این کار به‬ ‫او حس آزادی می دهید‪.‬‬ ‫▪ برایشان محدودیت ایجاد نکنید‪ :‬مردها‬ ‫از محدود شدن متنفرند‪ .‬بنابراین‪ ،‬برایشان‬ ‫محدودیت ایجاد نکنید‪ .‬با این کار او‬ ‫احساس بهتری نسبت به شما دارد‪.‬‬ ‫▪ مردها را در احساساتتان شریک کنید‪ :‬اگر‬

‫شماست‪ ،‬به او احترام بگذارید‪ ،‬او هم متقابال‬ ‫دوست دارد که بیشتر به شما نزدیک شود‪.‬‬ ‫▪ او را شاد کنید‪ :‬فیلم های کمدی ببینید‪.‬‬ ‫وقتی همسرتان ناراحت است او را بیرون‬ ‫ببرید‪.‬‬ ‫▪ بازی های فکری انجام دهید‪ :‬فعالیتهایی‬ ‫که به توان ذهنی نیاز دارند انجام دهید‬ ‫مثل جدول حل کردن و شطرنج‪ .‬شاید کمی‬ ‫احمقانه به نظر برسد اما اشتباه نکنید‪ .‬توانایی‬ ‫حل مسائل و مشکالت به او ثابت می کند که‬ ‫شما گاهی اوقات می توانید مانند او باشید‪.‬‬ ‫متفاوت و خاص باشید‪:‬وقتی شما را با‬ ‫دیگران مقایسه کند به خاص بودن شما پی‬ ‫می برد‪ .‬او را به جمعی دعوت کنید که در آن‬ ‫جمع شما از همه سر هستید‪.‬‬

‫و عالقه را بینتان بیشتر می کند زیرا این همان‬ ‫چیزی است که مردهای دیگر از دیدن آن‬ ‫ناتوان اند و فقط و فقط همسرتان شاهد آن‬ ‫است‪ .‬پس آراسته باشید‪.‬‬ ‫▪ با یکدیگر غذا درست کنید‪ :‬هرچه بیشتر با‬ ‫یکدیگر غذا درست کنید‪ ،‬او بابت پختن غذا‬ ‫بیشتر از شما قدردانی می کند‪.‬‬ ‫موارد زیر مردها را از عاشق شدن دور می کند‪:‬‬ ‫اگر مردها فرصتی برای عاشق شدن نداشته‬ ‫باشند‪:‬صرف کردن زمان زیاد در محل کار یا‬ ‫شرکت در کالس های مختلف و مواردی از‬ ‫این قبیل فرصت عاشقی را از مردها می گیرد‪.‬‬ ‫آنها به جای یک زندگی عاشقانه به کارشان‬ ‫اولویت می دهند و معتقدند که داشتن یک‬ ‫رابطه عشقی آنها را از کارشان دور می کند و‬

‫● این یک سوال گیج کننده است‪:‬‬ ‫آیا لحظه خاص یا اتفاق خاصی وجود دارد‬ ‫که با توجه به آنها مردها به طور ناگهانی‬ ‫عاشق شوند؟ بسیار خب‪ ،‬جواب این سوال‬ ‫روشن نیست اما اصول کلی برای آن وجود‬ ‫دارد‪ .‬مردها نیازهای ذاتی و غریزی ای‬ ‫دارند که بایستی قبل از اینکه با شما ارتباط‬ ‫عمیقی داشته باشند‪ ،‬با شما مطابقت دهند‪.‬‬ ‫وقتی مردی متوجه می شود که شما برای همه‬ ‫این نیازهایش ایده آل به نظر می رسید‪ ،‬در‬ ‫آن لحظه وارد عمل می شود و برای پیشنهاد‬ ‫ازدواج به شما اقدام می کند‪.‬‬ ‫مردها ‪ ۴‬خواسته اصلی و اولیه ارتباطی دارند‬ ‫که گاهی اوقات با کوچکترین برخورد و رفتار‬ ‫شما اغنا می شود‪ .‬در این مقاله‪ ،‬کارشناسان‬ ‫این خواسته ها را با مثالهایی برای ما توضیح‬ ‫می دهند‪ .‬پس شما می توانید آنها را به کار‬ ‫ببندید‪.‬‬ ‫‪ )۱‬حس حمایت‬ ‫مردها در مواقع سختی نیاز به یک پشتیبان‬ ‫دارند‪ .‬پروفسور دیوید گیونس نویسنده کتاب‬ ‫"نشانه های عاشقی" معتقد است درصورتی‬ ‫که شما برای او نقش یک حامی و پشتیبان‬ ‫را داشته باشید برایش رضایت بخش است‬ ‫و حس خوبی را به او منتقل می کند‪ .‬نه تنها‬ ‫نباید دربرابر او بی تفاوت باشید و از هرگونه‬ ‫کمکی دریغ کنید بلکه حتی باید آغوش خود‬ ‫را برای کمک به او باز کنید‪ .‬بنابراین به او‬ ‫برای انرژی دوباره و متعهد بودن در کارهایش‬ ‫فرصت دهید و پس از بهبود وضعیت روحیش‬ ‫از او تشکر کنید‪ .‬این کارهای کوچک می‬ ‫تواند از او یک قهرمان بسازد‪.‬‬ ‫▪ به او کاری برای انجام دادن بدهید‪ :‬از او‬ ‫بخواهید تا چیزی را تعمیر کند‪ .‬با این کار‪،‬‬ ‫احساس موفقیتش افزایش می یابد‪.‬‬ ‫نظر او را بخواهید‪ :‬حتی اگر به انتخاب و‬ ‫سلیقه خودتان می خواهید کاری را انجام‬ ‫دهید‪ ،‬از او نظر سنجی کنید و نظر او را هم‬ ‫بپرسید‪.‬‬ ‫▪ گاهی اوقات لباسهای او را بپوشید‪ :‬این‬ ‫نشان می دهد که شما او را از بین چندین مرد‬

‫عصبانی بودید اجازه دهید او هم احساس‬ ‫شما را بفهمد‪ .‬او در این مواقع به شما قوت‬ ‫قلب می دهد‪.‬‬ ‫▪ برای خلوت و تنهایی او احترام قائل شوید‪:‬‬ ‫فاصله فیزیکی از همسرتان نماد استقالل‬ ‫برای یک مرد است‪ .‬با این کار به او نشان‬ ‫می دهید که برای او ارزش و احترام قائلید‪.‬‬ ‫‪ )۳‬حس ارزش و احترام‬ ‫شاید درظاهر از خودراضی به نظر برسند اما‬ ‫این طور نیست‪ .‬مردها نیاز دارند تا مورد‬ ‫احترام بقیه قرار بگیرند و قدردانی شوند‪.‬‬ ‫دکتر دوبرانسکی می گوید‪ :‬اگر زمانی که کنار‬

‫‪ )۴‬حس راحتی و آسایش‬ ‫الن هیرچ پزشک متخصص درمان های‬ ‫بویایی و چشایی معتقد است که عاشق شدن‬ ‫حاصل وابستگی شدیدی است که زمانی‬ ‫اتفاق می افتد که اکسی توسین در مغز فوران‬ ‫می کند‪ .‬شما هورمون های عشق را که توسط‬ ‫آنها برای هم متناسب به نظر میرسید رها می‬ ‫کنید‪ .‬زمانی که او با شما احساس راحتی و‬ ‫لذت می کند‪ ،‬به قلمرو عشق نزدیک شده‬ ‫است‪ .‬پس موارد زیر را امتحان کنید‪.‬‬ ‫▪ اجازه دهید شما را مرتب و اراسته ببیند‪:‬‬ ‫ارایش کردن جلوی همسرتان حس صمیمیت‬

‫فرصتی برای پیشرفت ندارند‪.‬‬ ‫▪ هرگز با او نجنگید‪ :‬مطمئن باشید مردها‬ ‫از بحث و جدل کردن متنفرند اما این اشتباه‬ ‫است که هرگز نسبت به چیزی عکس العمل‬ ‫منفی نداشته باشید‪.‬‬ ‫▪ حس ترس و اضطراب‪ :‬اغلب مردها‬ ‫نگرانند که اگر عاشق شوند دوستها و خیلی‬ ‫چیزهای دیگر را از دست می دهند‪ .‬به عقیده‬ ‫خودشان وقتی مردی عاشق می شود‪ ،‬ممکن‬ ‫است برای مدتی از بسیاری موارد کناره گیری‬ ‫کند‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪41‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چرا اجاره نشینی ؟‬

‫_____________________________‬

‫هیچ مشکلی‌ با‪ ‬اجاره نشینی وجود نداره‪.‬‬ ‫بستگی به شرایط فرد داره که آیا به صرفه‬

‫‪MORE INFO: PAGE 14‬‬

‫شعار تبلیغاتی که خیلی جاها‬ ‫ی ها از شما‬ ‫می‌بینید یا خیل ‌‬ ‫می‌‌پرسند که چرا اجاره نشین‬ ‫ی که می‌تونید‬ ‫هستید در حال ‌‬ ‫ملک خودتون رو بخرید و به‬ ‫جای اینکه وام صاحب خونه رو‬ ‫پرداخت کنید وام ملک خودتون‬ ‫رو پرداخت کنید‪ .‬ولی چرا که نه؟‬

‫ی رو اجاره کنه یا بخره‪ .‬همیشه‬ ‫هست که ملک ‌‬ ‫هم داشتن یا خرید ملک عموما به سود شما‬ ‫نخواهد بود اگر که واجد شرایط نباشید به‬ ‫اضافه اینکه نتونید یا ندونید هزینه های کلی‌‬ ‫و جزئی داشتن یک ملک چیه‪ .‬مشکلی‌ که‬ ‫متاسفانه‪ ‬وجود داره این است که‪ ‬با مطرح‬ ‫کردن این سوال ذهن عموم‪ ‬مردم‪ ‬ک ً‬ ‫ال متمرکز‬ ‫داشتن ملک میشود تا به‪ ‬جزئیات و شرایط‬ ‫آن‪ .‬اگر بخواهیم راحت تر بیان کنیم فرد‬ ‫مورد نظر با شنیدن این سوال گول می‌خورد‬ ‫و درگیر هیجانات موضوع میشود تا حقیقت‬ ‫و عواقب آن‪ .‬هدف این نیست که شما رو‬ ‫نسبت به این موضوع بدبین یا بترسونیم بلکه‬ ‫ی نسبت به شرایط خرید و‬ ‫هدف فقط آگاه ‌‬ ‫داشتن ملک می‌باشد چرا که همه ما ایرانی‌ ها‬ ‫همیشه نسبت به ملک عالقه داشتیم و داریم‬ ‫و داشتن ملک یکی‌ از آرزوهای همه ماست‪.‬‬ ‫ولی‌ باید کامال با این موضوع منطقی‌ برخورد‬ ‫بشه قبل از اینکه خودتون و خانوادتون رو‬ ‫دچار مشکل کنید‪ .‬بارها شنیده شده که‬

‫فردی به دلیل نداشتن شرایط الزم تحت‬ ‫تاثیر این گونه شعارها و تبلیغات قرار گرفته‬ ‫و با نادیده گرفتن شرایط مالی و درامدی‬ ‫خود دچار دردسر و مشکل شده‪ .‬دلیلش هم‬ ‫نداشتن اطالعات کافی‌ و الزم به خصوص‬ ‫هزینه های خرید ملک که به عهده خریدار‬ ‫می‌باشد و همین طور بقیه هزینه های ماهانه‬ ‫که پس از خرید ملک باید پرداخت کند که‬ ‫در صورت عدم پرداخت دچار مشکل دوم و‬ ‫بزرگتری خواهد شد‪ .‬مواردی که باید مورد‬ ‫توجد قرار گرفته شود‪ :‬هزینه های خرید ملک‬ ‫که اصطالحا‪ Closing Cost ‬گفته میشود‪.‬‬ ‫قسمت بیشتر این هزینه رو‪Land Transfer‬‬ ‫‪ Tax‬یا همان مالیات انتقال سند‪ ‬شامل‬ ‫میشه‪ ‬که به شهرداری منطقه از طریق وکیلی‬ ‫که در نظر گرفته شده برای خرید ملک‬ ‫مورد نظر پرداخت میشود‪.‬میزان درصد این‬ ‫هزینه تقریبا‪1.5 ‬درصد قیمت خرید ملک‬ ‫می‌باشد که البته برای افرادی که خریدار بار‬ ‫اول هستند قسمتی‪ ‬از این هزینه رو تخفیف‬

‫دریافت میکنند از سوی دولت‪ .‬و اما قسمت‬ ‫دوم هزینه های پرداختی ماهیانه می‌باشد که‬ ‫باید به صورت کلی‌‪ ‬به اطالع شما رسیده شود‪.‬‬ ‫این هزینه ها شامل پرداخت ماهیانه وام ملک‬ ‫‪ Mortgage‬مالیات امالک‪Property‬‬ ‫‪ Tax‬هزینه آب برق و گاز ‪ Utility‬و نهایت ًا‬ ‫اگر ملک مورد نظر آپارتمان می‌باشد هزینه‬ ‫شارژ ماهیانه یا‪Condo/Maintenance‬‬ ‫‪ Fee‬می‌باشد‪ .‬در حقیقت این قسمتی‌‬ ‫است که بیشتر اوقات‪ ‬مشتری مطلع نیست‬ ‫و به‪ ‬ایشان هم گفته نمی‌شود‪ .‬بنابر این سعی‌‬ ‫کنید قبل از خرید هرگونه ملک از جزئیات‬ ‫همه هزینه های خرید و نگهداری ملک آگاه‬ ‫شوید و مطمئن شوید که از پس هزینه ها بر‬ ‫مئا‌یید که اگر بعد از خرید ملک نتونستید‬ ‫قسط های بانک را پرداخت کنید بانک‬ ‫در کوتاه ترین زمان ملک را از شما پس‬ ‫میگیرید و نهایت ًا دچار مشکالت بزرگتری‬ ‫میشوید منجمله صدمه زدن به شرایط اعتباری‬ ‫کریدیتی‪.‬‬


‫‪40‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫راهنمای سالمت برای زنان پرمشغله!‬ ‫اگر شما هم جزو زنان پرمشغله‬ ‫هستید و فرصت اینکه به خود‬ ‫برسید را ندارید ‪،‬هم اکنون این ‪۵‬‬ ‫راهکار را برای حفظ سالمت خود‬ ‫به کار ببندید‬ ‫"من به طرز دیوانه‌کننده‌ایی پر مشغله‌ام‪".‬‬ ‫به طرز دیوانه‌کننده‌ای پر مشغله‪ ،‬به چه‬ ‫معناست؟ یعنی ما دیوانه‌ایم؟ یا فقط کمی‬ ‫ِ‬ ‫بودن ساده است؟ چه موقع‬ ‫بیشتر از مشغول‬ ‫اجازه داریم برای توصیف زندگیمان اینچنین‬ ‫سخن بگوئیم؟‬

‫کارهای روزانه هرگز تمامی ندارد‪ .‬تقویم‌های‬ ‫ما با رنگ‌های چندگانه آزادی ما را در‬ ‫خود بلعیده‌اند‪ .‬در این جریان‪ ،‬عادت‌های‬ ‫خوب‪ ،‬مانند ورزش و برنامه‌ریزی برای جذب‬ ‫غذاهای مغذی در کنار کار‪ ،‬منتظر پسر‬ ‫تلفنچی ماندن و یا بردن بچه‌ها به کالس‌های‬ ‫مختلف و یا کالس ورزش نیز جای دارد‪.‬‬ ‫پس چطور از این مشغله‌های دیوانه‌وار رها‬ ‫شویم؟ یا حداقل از تاثیر آن بر سالمتمان کم‬ ‫کنیم؟ به‌عنوان یک پزشک و مسول یک‬ ‫مرکز سالمتی در زندگی شخصی‌ام و فردی‬ ‫که تازه مادر شدن را تجربه می‌کنم و مدیر‬ ‫همانگ‌کننده‌ی شام و یا مسول تمام شدن‬ ‫پوشک بچه و ماموریت‌هایی در مسائل‬ ‫شخصی‌ام‪ ،‬حس سقوط از پشت سر را دارم‪.‬‬ ‫اما در عین حال می‌دانم که می‌توان کارهایی‬

‫هر چند جزئی برای حل این معضالت یافت‪.‬‬

‫سالمت می‌گذارد)‪ ،‬خوابتان را بهتر می‌کند و‬ ‫موجب ترشح اندورفین‌های کوچک و دوست‬ ‫داشتنی می‌شود‪ .‬حداقل ‪ ۲۰‬دقیقه ورزش در‬ ‫روز و سه تا چهار بار در هفته داشته باشید‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬اگر خواهان بهبود سالمت کلی بدن‪،‬‬ ‫حفظ یا کاهش وزن و سرحال بودن هستید‪،‬‬ ‫بدانید که ورزش کردن اختیاری نیست‪.‬‬

‫این دلیل پدیدار شدن ستون جدید ماست‪:‬‬ ‫راهنمایی زنان پرمشغله‪ .‬توصیه‌های عملی‬ ‫و اطالعات پزشکی و همچنین دیدگاه‌های‬ ‫شخصی را می‌توانید در این ستون ‌بیابید‬ ‫(چون‌که من هم درست همین جا و در سنگر‬ ‫شما هستم‪ ).‬من هم به دنبال اطالعات علمی‬ ‫و مقاالت مفید و یا ساختگی هستم‪ .‬زیرا اگر‬ ‫تنها ‪ ۲۵‬دقیقه زمان داشته باشید‪ ،‬باید آن‌را‬ ‫صرف انجام چیزی کنید که دوست دارید‪.‬‬ ‫بخواهید‪ .‬کار کنید‪.‬‬ ‫‪ ۵‬کاری که می‌توانید از همین امروز انجام‬ ‫دهید و علم نشان داده سالمتتان را بهتر‬ ‫می‌کند‪ ،‬استرستان را کم و انرژیتان را افزایش‬

‫‪ .۲‬به مادرتان ( خواهر یا بهترین دوستتان)‬ ‫تلفن بزنید‪.‬‬ ‫طبق نظر دکتر کیت‪ ،‬رییس بخش پرشکی‬ ‫‪ ،Sharecare‬صحبت کردن با مردم و داشتن‬ ‫رابطه احساسی‪ ،‬تنها و بهترین محافظ در برابر‬ ‫تاثیرات بد استرس است‪ .‬همچنین روابط‬ ‫قوی اجتماعی امید به زندگی را افزایش‬

‫می‌دهد‪ ،‬هم اکنون شروع ‌کنید‪ .‬کارهایی‬ ‫برای انجام داریم اما زمانی برای «دیوانگی»‬ ‫نداریم‪.‬‬ ‫‪ .۱‬برقصید‪.‬‬ ‫واقعا؟! تصور کردید می‌خواهم بگویم‪،‬‬ ‫پیاده‌روی کنید؟ این هم خوب است‪ .‬اما‬ ‫اگر کسی در اطرافتان نیست و شما را تماشا‬ ‫نمی‌کند (بچه‌کوچک من به‌حساب نمی‌آید‪،‬‬ ‫چون فکر می‌کند رقصیدن من فوق‌العاده‬ ‫است‪ ).‬بیانسه شوید و شروع کنید‪ .‬در بقیه‬ ‫موارد انتخاب من دویدن است‪ .‬ممکن است‬ ‫شما حرکات کالس زومبا را ترجیح دهید‪.‬‬ ‫نکته این است که‪ :‬مزیت‌های فعالیت فیزیکی‬ ‫بسیار مهم‌تر از وقتیست که برای انجام آن‬ ‫می‌گذارید‪ .‬ورزش کردن سالمت استخوان‌ها‬ ‫را بهتر می‌کند‪ ،‬شما را آرام می‌سازد‪ ،‬زمانی که‬ ‫صرف نشستن می‌کنید را می‌کاهد (که اثبات‬ ‫شده نشستن به طور مستقیم اثر بدی روی‬

‫می‌دهد‪ .‬چرا؟ اعضای خانواده و دوستانتان‬ ‫کسانی هستند که نه تنها برای سپری کردن‬ ‫زمان‌های پر استرس به شما کمک می‌کنند‪،‬‬ ‫بلکه هنگامی که برای رسیدن به هدف‌هایتان‬ ‫تالش می‌کنید بزرگترین مشوق شما خواهند‬ ‫بود‪.‬‬ ‫‪ .۳‬کیوی یا گالبی یا میوه ستاره‌ای بخورید‪.‬‬ ‫یا هر میوه‌ای که به طور طبیعی نمی‌خورید‪.‬‬ ‫دو مزیت آنها‪ :‬اول‪ ،‬خوردن میوه راهی لذیذ‬ ‫برای تامین ویتامین‌ها و مواد معدنی توصیه‌ی‬ ‫شده روزانه است‪ .‬مطالعات نشان داده است‬ ‫که ویتامین‌ها و مواد معدنی که از طریق میوه‌ها‬ ‫بدست می‌آورید‪ ،‬بسیار موثرتر از آن‌هایی‬ ‫است که با خوردن قرص تامین می‌شود‪ .‬دوم‪،‬‬ ‫هر زمان که به رژیم غذاییتان تنوع بخشید‪،‬‬ ‫با دریافت ترکیبی مناسب از ریزمغذی‌ها‬ ‫سالمتتان را تقویت می‌کنید‪ .‬دفعه بعد که‬ ‫به فروشگاه می‌روید‪ ،‬به قفسه‌هایی فراتر از‬

‫قفسه‌های سیب‌های معمول و کاهوها نگاه‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫‪ .۴‬آرام برانید‪.‬‬ ‫من در اینجا استعاری صحبت نمی‌کنم‪ .‬آرام‬ ‫رانندگی کنید‪ .‬خیلی زود دریافتم که رانندگی‬ ‫با سرعت غیر مجاز خطر تصادف را تا ‪٪۳۵‬‬ ‫افزایش می‌‌دهد‪ .‬رانندگی با سرعت غیر مجاز‬ ‫تا ‪ ۱۸‬برابر احتمال مرگ ناشی از تصادف‬ ‫رانندگی را افزایش می‌دهد‪ .‬بله‪ ۱۸ ،‬برابر!‬ ‫دیوانگی این است‪.‬‬ ‫‪ .۵‬تلویزیون و سایر وسایل برقی را از اتاق‬ ‫خوابتان خارج کنید‪.‬‬ ‫دیشب ایمیلم را از روی تختم چک کردم‪.‬‬

‫از آنجایی که دیگر نتوانستم بخوابم‪،‬‬ ‫زمان زیادی داشتم تا به چگونگی اثر بد‬ ‫آن روی خوابم بیاندیشم‪ .‬مطالعات نشان‬ ‫می‌دهد که تماشا کردن تلویزیون یا استفاده‬ ‫از سایر ابزار الکترونیکی درست قبل از‬ ‫خواب‪ ،‬ترشح هورمون مالتونین را متوقف‬ ‫می‌سازد‪ ،‬هورمونی که به کنترل خواب شما‬ ‫کمک می‌کند‪ .‬بیرون از اتاق خواب وسایل‬ ‫ارتباطات جمعی را چک کنید زیرا عزیزان‬ ‫من‪ ،‬در کنار همه کارهایی که باید انجام دهید‬ ‫شما به خواب نیز نیاز دارید‪.‬‬ ‫من نمی‌توانم برنامه شما را کمتر کنم‪ ،‬اما‬ ‫می‌توانم به بهبود صحت و سالمت شما کمک‬ ‫کنم‪ ،‬پس آنچه برای شما مهمتر و معنادارتر‬ ‫است‪ ،‬انجام دهید‪ .‬زیرا نکته‌ی‬ ‫همه‌ی این حرف‌ها همین بود‪.‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

39


‫‪38‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫زن ذلیلی چیست‬ ‫و زن ذلیل کیست؟‬ ‫ذلت به معنای خواری است و‬ ‫ذلیل کسی است که عزت خویش‬ ‫را نادیده گیرد و رفتاری دور از‬ ‫شان و مقام و منزلت انجام دهد‪.‬‬ ‫اما در روابط خانوادگی با توجه به این که‬ ‫مبنای اسالمی و قرآنی در ایجاد و بقای آن‪ ،‬بر‬ ‫پایه احسان و نیکوکاری گذاشته شده است‪ ،‬و‬ ‫عشق و محبت عناصر پیوند دهنده زن و شوهر‬ ‫می باشد‪ ،‬برخی این گونه رفتارها را به دور از‬ ‫مقام و شان مردی دانسته و گذشت و عفو‬ ‫و پذیرش مدیریت محیط خانه را مصداقی‬ ‫از زن ذلیلی دانسته اند‪ .‬این در حالی است‬ ‫که اگر بخواهیم‪ ،‬زن ذلیلی واقعی را تفسیر و‬ ‫تبیین کنیم می بایست گفت که آن عبارت از‬ ‫رفتارهایی است که بنیاد خانواده را سست می‬ ‫کند و زمینه را برای خروج هر یک از طرفین‬ ‫به سوی فجور و تعدی و تجاوز به حقوق‬ ‫دیگری ‪ ،‬فراهم می آورد‪.‬‬ ‫اگر هدف از ایجاد خانه و خانواده دست‬ ‫یابی به آرامش است که هست‪ ،‬باید پذیرفت‬ ‫که بی احسان و گذشت و عفو چنین امری‬ ‫شدنی نیست‪ .‬در برخی از خانواده ها زنان‬ ‫از توانایی عقلی و مدیریت بهتر و قوی تری‬ ‫برخوردار می باشند و می بایست در این مسیر‬ ‫او را مدیریت بخشید و سخنان عقالنی و‬ ‫عقالیی وی را مالک عمل قرار داد‪ .‬اما از آن‬ ‫جایی که احساسات و عواطف در زنان قوی‬ ‫تر است کم تر به مسایل عقالنی و عقالیی‬ ‫توجه می کنند از این رو‪ ،‬در بسیاری از موارد‬ ‫این مرد است که می بایست مدیریت خانه و‬ ‫خانواده را به دست گیرد‪ .‬بر این پایه‪ ،‬می توان‬ ‫گفت که هم مردساالری و هم زن ساالری‬ ‫امری کلی نیست و می بایست بر اساس‬ ‫شرایط و مقتضیات حکم کرد‪ .‬در حقیقت‬ ‫در مدیریت هر چیزی اصل همان شایسته‬ ‫ساالری است‪ .‬البته اصل نخست چنان که‬ ‫قرآن بیان می دارد آن است که مردان بهتر می‬ ‫توانند مدیریت کالن اقتصادی و امور دیگر‬ ‫خانواده را به دست گیرند و بر پایه عقالنیت‬ ‫( ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان) در‬ ‫مسیر کمالی خود و خانواده عمل و حرکت‬ ‫کنند؛ زیرا شرایط فیزیکی و ضعف عواطف‬ ‫و احساسات به ایشان توان آن را می دهد که‬ ‫ضمن حفظ حریم خانه و خانواده از هر گونه‬ ‫تعرضات عرضی و مالی و جانی‪ ،‬بر اساس‬ ‫عقل تصمیم گیری کنند و این مساله در حوزه‬ ‫بیرون از خانواده و معامالت اقتصادی کالن‬ ‫خود را بروز و ظهور می دهد‪ .‬البته وجود‬ ‫زنانی موفق در حوزه امور بیرون از خانه و‬ ‫مسایل اقتصادی کالن دلیل نمی شود تا آن‬ ‫را معیار قرار داده نسبت به همه زنان تعمیم و‬ ‫گسترش داد ‪ ،‬چنان که نمی شود اصل شایسته‬ ‫ساالری مرد برای این امور را کلی دانست؛‬ ‫زیرا مردانی نیز هستند که نسبت به همسر‬

‫خویش اگر سنجیده شوند‪ ،‬مردانی احساسی‬ ‫و عاطفی هستند و در امور عقالنی و عقلی‬ ‫کم تر رشد یافته اند‪ .‬همان گونه که وجود زنی‬ ‫چون فاطمه زهرا(س) نمی تواند مالک کلی‬

‫برای حکمی کلی باشد‪ ،‬وجود چنین مردانی‬ ‫عاطفی و احساسی نیز نمی تواند مالک برای‬ ‫داوری قرار گیرد‪.‬‬ ‫به هر حال اگر مردی بی توجه به توانایی ها‬

‫همسر و یا خودش در مسیری غیر از هدف و‬ ‫مقصد و مقصود خانواده و اصول تشکیلی آن‬ ‫گام بر دارد می توان گفت زن ذلیل است و‬ ‫اجازه داده است که زنی به دور از شایستگی‬ ‫مدیریت خانه و خانواده را در دست گیرد و‬ ‫خانه را به سو ی آشوب و بحران های روحی‬ ‫و روانی و تکاملی سوق دهد‪.‬‬ ‫اصوال کسانی که از اعتماد به نفس قوی‬ ‫برخوردار نیستند دچار بحران هویتی شده‬ ‫و نمی توانند مسئولیت های خویش را به‬ ‫درستی انجام دهند‪.‬‬ ‫این دسته افراد حتی برای زنانی که نقش زن‬ ‫ساالری را به عهده می گیرند غیر قابل قبول و‬ ‫پذیرش هستند و زنانی که اقدام به مدیریت می‬ ‫کنند و خود برخی از رفتارهایی مردساالرانه‬ ‫را به نمایش می گذارند از این مساله رنج می‬ ‫برند که چرا همسر وی نمی تواند مسئولیت‬ ‫مردی خویش را به درستی انجام دهد و‬ ‫مسئولیت خویش را به دوش طرف مقابل می‬ ‫افکند؟‬ ‫البته هستند زنانی که خوی مردانگی داشته‬ ‫و نسبت به همسر خویش از اعتماد به نفس‬ ‫بیش تری برخوردارند و توانایی های بیش‬ ‫تری از جهت ذاتی و یا اکستابی دارند و بهتر‬ ‫می توانندحتی امور اقتصادی بیرون خانه را‬ ‫بگردانند‪ .‬این ضعف و سستی در برخی از‬ ‫مردان برای انجام مسئولیت های خویش و‬ ‫نیز توانایی همسر در انجام آن موجب می شود‬ ‫که نقش های گاهی جا به جا شود و مساله زن‬ ‫ذلیلی پدید آید‪.‬‬ ‫به سخن دیگر دو نوع زن ذلیلی را می توان‬ ‫تصویر و ترسیم کرد‪ :‬زن ذلیلی توهمی که به‬ ‫سبب رفتارهای عاطفی و احسانی از سوی‬ ‫مردان برای حفظ کرامت و حرمت خانواده‬ ‫انجام می گیرد و زن ذلیلی واقعی که به سبب‬ ‫ناتوانی مرد در انجام مسئولیت های خود و‬ ‫قدرت و توانایی زن در انجام مسئولیت های‬ ‫زندگی بروز و ظهور می کند‪.‬‬ ‫به نظر می رسد که زن ذلیلی واقعی نوعی‬ ‫اختالل در انجام مسئولیت ها از سوی یک‬ ‫عضو خانواده تحقق می یابد و اگر مرد به‬ ‫درستی از انجام مسئولیت های خویش بر آید‬ ‫چنین حالتی پیش نمی آید‪.‬‬ ‫برای تصحیح بینش و نگرش مردم نسبت به‬ ‫این رفتار و داوری اجتماعی بهتر آن است‬ ‫که هر یک از زن و شوهر نسبت به یک‬ ‫دیگر سنجیده شوند؛ زیرا اگر همین مرد‬ ‫در کنار زنی دیگر قرار گیرد شاید از نظر‬ ‫عاطفی قوی تر باشد و از نظر مدیریتی سست‬ ‫عنصرتر جلوه کند؛ در حالی که در کنار همسر‬ ‫خویش مردی قوی و با اراده و مدیری موفق‬ ‫نشان می دهد‪ .‬بنابراین نمی توان با توجه به‬ ‫خصوصیات و روحیات خود حکمی را نسبت‬ ‫به خانواده دیگری داشت‪ .‬بنابراین داوری را‬ ‫می بایست به دور از این مالک ها و معیارها‬ ‫انجام داد و به خود همسران و توانایی های‬ ‫شخصی آنان مراجعه کرد‪.‬‬ ‫پس نمی توان گفت که مدیریت یافتن زنی به‬ ‫معنای زن ذلیلی است و مدیریت داشتن مردان‬ ‫به معنای اقتدار و عزت است؛ زیرا اگر عزت‬ ‫و اقتداری نتواند مدیریت شایسته پدید آورد و‬ ‫اهداف خانه و خانواده را تحقق بخشد‪،‬عزتی‬ ‫پوچ و بیهوده است‪.‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

37


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

36


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

35


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

34


‫‪33‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫در آغاز زندگی چه ویژگیها و برتری هایی نسبت‬ ‫به زنها دارند که زن بتواند او را تکیه گاه خودش‬ ‫بداند و با اطمینان خاطر زندگی و و آینده ی خود‬ ‫را به او بسپارد و نگران هیچ چیز نباشد ‪ .‬بعضی‬ ‫از مردهای امروز تا موقع تشکیل خانواده هیچ‬ ‫سختی و مرارتی را تحمل نکرده اند ‪ ،‬شاید تنها‬ ‫سختی که با آن مواجه شده اند ‪ ،‬قبول نشدن در‬ ‫دانشگاه باشد‪ .‬نیاموخته اند چطور درآمدشان را‬ ‫مدیریت کنند‪ .‬درباره ی شغل و کارشان تجربه‬ ‫ی کافی ندارند‪ .‬هر چه خواسته اند توسط‬ ‫والدین برایشان فراهم شده و آنها به جای او‬ ‫تصمیم گرفته اند‪.‬‬ ‫حضرت امام کاظم(ع) می فرمایند‪ « :‬بهتر است‬ ‫بچه‪ ،‬در دوران کودکی با سختی و مشکالت که‬ ‫در زندگی اجتناب ناپذیر است رو به رو شود تا‬ ‫در جوانی و بزرگسالی‪ ،‬صبور و پخته باشد‪» .‬‬ ‫همانطور که امام(ع) فرموده اند کسی که در‬ ‫کودکی با مشکالت برخورد نکرده باشد وقتی‬ ‫به تنهایی مجبور است با آنها مواجه شود آنهم‬ ‫با وجود داشتن زن و فرزند ‪ ،‬سر درگم و کالفه‬ ‫می شود و چنین مردی نمی تواند یک تکیه گاه‬ ‫محکم برای همسرش باشد‪ .‬نظرات و ایده های‬ ‫چنین مردی ناکارآمد و نپخته است‪ .‬چون تجربه‬ ‫ی کافی ندارد‪.‬‬ ‫حضرت علی(ع) در این مورد مهم فرموده اند‪:‬‬ ‫"ارزش ایده و نظر هر انسان به اندازه ی تجربه‬ ‫ی اوست و کسی که از تجربیاتش استفاده کند‪،‬‬ ‫می تواند کارهایش را سروسامان بدهد"‪.‬‬ ‫البته منظور از ارائه این مطلب این نیست که‬ ‫مردها از موفقیت در اداره ی زندگی و مدیریت‬ ‫درست خانواده شان ناامید شوند و قافیه را بیش‬ ‫از پیش ببازند‪ .‬بلکه منظور از طرح این موضوع‬ ‫رسیدن به سه هدف مهم است‪ .‬یکی اینکه مبادا‬ ‫مردهای امروزی خودشان را خیلی دست باال‬ ‫بگیرند و با پدرها و پدربزرگهایشان مقایسه‬ ‫کنند‪ ،‬بلکه اگر می خواهند مثل آنها باشند باید‬ ‫نقایصشان را رفع و برای بهبود اوضاع کوشش‬ ‫کنند‪ .‬در ادامه ی این سلسله مقاالت نکاتی به‬ ‫استحضارتان می رسد که می تواند برای بهتر‬ ‫شدن وضعیت موثر باشد‪.‬‬ ‫دوم اینکه مردها فکر نکنند فرآیند کاهش نفوذ‬ ‫و اقتدار مرد در خانواده امری الزم و اجتناب‬ ‫ناپذیر در این دوره و زمان است و مثل خیلی‬ ‫دیگر از تحوالت هیچ گریزی از آن نیست‪ .‬بلکه‬ ‫اگر درست عمل کنند و برخی نکات را که در‬ ‫ادامه خواهد آمد مدنظر داشته باشند می توانند‬ ‫مثل مردهای با وقار و با معرفت قدیمی اداره‬ ‫ی امور زندگی را در دست بگیرند و از احترام‬ ‫کافی در خانه برخوردار باشند‪ .‬چون شخص ًا‬ ‫آرزومندم دوباره در خانواده های ایرانی نظام‬ ‫«مردساالری منطقی» حاکم شود‪ .‬فقط به این‬ ‫روش است که هم زن و هم مرد از زندگی در‬ ‫کنار هم لذت می برند و پایه و اساس خانواده‬ ‫محکم و استوار می ماند‪.‬‬ ‫اما هدف سوم از طرح این موضوع اینست که‬ ‫مبادا کاری را که بسیاری از والدین ما انجام‬ ‫دادند و ما را لوس و ناز پرورده تربیت کردند‬ ‫ما هم با فرزندانمان انجام دهیم‪ .‬بلکه طبق‬ ‫فرمایش امام کاظم(ع) از همان دوران کودکی‬ ‫بچه هایمان را با مشکالت زندگی آشنا کنیم‬ ‫تا درآینده برای رویارویی با زندگی آماده تر‬ ‫باشند ‪.‬‬ ‫موفق و مرد و با معرفت باشید‬


‫‪32‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫فقط آقایان‬ ‫مجازند ‪ ،‬بخوانند‬ ‫اگر به زندگی آدمهای دور و‬ ‫اطرافمان دقت کنیم متوجه‬ ‫این موضوع می شویم که تعداد‬ ‫مردهایی که در اصطالح به‬ ‫آنها «زن ‪ »...‬می گویند ‪ ،‬نسبت‬ ‫به گذشته رو به افزایش است‪،‬‬ ‫مخصوص ًا در شهرهای بزرگ‪ .‬این‬ ‫روزها کمتر خانواده ای پیدا می‬ ‫شود که اقتدار و ابهت مردهای‬ ‫قدیمی در آن وجود داشته باشد‪.‬‬ ‫بعضی ها معتقدند دلیل این امر‬ ‫رشد آگاهی و شعور اجتماعی‬ ‫زنان در شهرهاست که باعث می‬ ‫شود مثل زنهای قدیم‪ ،‬خودشان را‬ ‫کام ً‬ ‫ال محتاج و وابسته به شوهرانشان‬ ‫ندانند ‪ ،‬و ارزش وجودی و حیاتی‬ ‫مرد برای اداره ی زندگی در نظر‬ ‫زنها نسبت به گذشته کاهش پیدا‬ ‫کرده‪.‬‬ ‫بعضی دیگر معتقدند نفوذ فرهنگ غرب از‬ ‫طرق مختلف مثل پخش فیلمهای سینمایی‬ ‫خارجی و یا سریالها و فیلمهای ایرانی که در‬ ‫بعضی از آنها‪ ،‬زنها پرخاشگرانه با شوهرانشان‬ ‫رفتار می کنند و یا در بعضی دیگر از آنها‪،‬‬ ‫مردها را موجوداتی خودخواه و قلدر و بی‬ ‫منطق نشان می دهد که باعث آزار همسرانشان‬ ‫می شوند و به طور خالصه نفوذ فرهنگ غرب‬ ‫و جریان زن ساالری در رسانه های دیداری‬ ‫و شنیداری و مطبوعات‪ ،‬باعث افزایش‬ ‫جسارت و پرخاش زنها نسبت به شوهرانشان‬ ‫شد‪ .‬و آنها مثل قدیم حاضر نیستند اقتدار مرد‬ ‫را در خانواده بپذیرند‪.‬‬ ‫البته این عوامل در ایجاد چنین وضعیتی کام ً‬ ‫ال‬ ‫موثرند ‪ ،‬مخصوص ًا نقش صدا و سیما را در‬ ‫بروز تنشهای خانوادگی را نمی توان نادیده‬ ‫گرفت‪ .‬اما عامل دیگری هم وجود دارد که‬ ‫غالب ًا نادیده گرفته می شود و به نظر می رسد‬ ‫از سایر عوامل مهم تر و تأثیرگذارترست‪.‬‬ ‫برای یافتن این عامل مهم که باعث کاهش‬ ‫اقتدار و نفوذ مرد در خانواده های امروزی‬ ‫می شود‪ ،‬الزم است کمی به عقب برگردید‪ ،‬و‬ ‫روش تربیت و شیوه ی رشد پسرها و جوانهای‬ ‫یکی دو دهه ی اخیر در شهرها را مقایسه کنید‬ ‫با شیوه ی تربیت و رشد همین گروه سنی از‬ ‫پسران در دوران پدرها و پدربزرگهایمان‪.‬‬ ‫در آن دوره پسربچه ها بعد از اینکه سنین‬ ‫طفولیت و بازیگوشی را طی می کردند به‬ ‫همراه پدر و یا برادرشان مشغول کار می شدند‪.‬‬ ‫حتی اگر مدرسه هم می رفتند در ساعات بعد‬ ‫از مدرسه و تابستانها یا پیش پدرشان کار می‬

‫کردند و یا شاگرد افراد غریبه می شدند و‬ ‫سرکار می رفتند‪ .‬بعد از اتمام تحصیالت و‬ ‫یا رسیدن به سنین آغاز جوانی باید خدمت‬ ‫سربازی را طی می کردند‪ .‬سربازی های آن‬ ‫دوران هم که معروف است‪ .‬سربازها غالب ًا‬ ‫در شهرهای غریب و دور از خانواده و احیان ًا‬ ‫نقاط محروم و بدون امکانات و با سختگیری‬ ‫هایی که در گذشته نسبت به سربازها روا می‬ ‫داشتند‪ ،‬سختیها و مشقات فراوانی را تحمل‬ ‫می کردند‪ .‬در بسیاری از اوقات‪ ،‬جوانان‬ ‫وقتی سربازی را تمام می کردند به دلیل اینکه‬ ‫در سنین کودکی و نوجوانی‪ ،‬شاگردی کرده‬ ‫بودند در یک حرفه و شغل‪ ،‬مهارت نسبی‬ ‫داشتند و آماده ی تشکیل زندگی می شدند‪.‬‬ ‫کارکردنهای دوران کودکی و نوجوانی‪،‬‬ ‫پسرهای آن دوره را پخته و با تجربه بار می‬

‫آورد‪ .‬او یاد می گرفت با حقوق اندکی که می‬ ‫گیرد چطور هزینه های شخصیش را بپردازد‬ ‫و چطور پس انداز کند و درآمدش را مدیریت‬ ‫کند‪.‬‬ ‫سختی های کار و دوران سربازی او را ورزیده‬ ‫و آماده ی مواجهه با مشکالت بار می آورد‪.‬‬ ‫و چون پیش یک نفر بزرگتر و با تجربه تر از‬ ‫خودش شاگردی می کرد‪ ،‬شیوه های سبک‬ ‫کار و تجربه های او را هم می آموخت‪ .‬دوری‬ ‫از خانه و خانواده‪ ،‬آنهم به مدت های طوالنی‬ ‫در مدت خدمت سربازی او را مستقل و مرد‬ ‫می کرد‪ .‬در بین قدیمی ها یک جمله مصطلح‬ ‫شده بود که می گفتند‪ :‬تا کسی سربازی نرود‬ ‫مرد نمی شود اما جوانها ی این دوره و زمانه‬ ‫چطور؟‬ ‫البته در این دوران هم هستند کسانی که با‬

‫سختی بزرگ می شوند و از ایتدا روی پای‬ ‫خود می ایستند اما کم نیستند آنهایی که‬ ‫دوران کودکی ونوجوانی شان فقط به درس‬ ‫وکالس کامپیوتر و‪...‬می گذرد‪ .‬سربازی های‬ ‫این دوره هم که تکلیفش روشن است‪ .‬بیشتر‬ ‫در شهرهای محل سکونت و احیان ًا فقط در‬ ‫ساعات اداری‪ .‬تازه با همه ی اینها بسیاری‬ ‫از والدین حاضرند با پرداخت پولهای کالن‬ ‫معافیت پسرشان را بگیرند ‪.‬‬ ‫اگر درست دقت کنیم می بینیم دخترها هم‬ ‫تقریب ًا همین روال را طی می کنند‪ .‬البته ممکن‬ ‫است در بعضی از خانواده های مقید‪ ،‬دخترها‬ ‫کمی محدودیت نسبت به پسرها داشته باشند‬ ‫ولی این تأثیری در اصل ماجرا ندارد‪ .‬دخترها‬ ‫فقط سربازی نمی روند‪ .‬با توجه به این جریان‬ ‫شما فکر می کنید مردهای این دوره و زمانه‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

31


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

30


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

29


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

28


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

27


‫‪26‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خود را به او می سپارد‪ ،‬او ستاره ای است‪ ،‬که از فربه بودن‬ ‫خود ابایی ندارد‪ ،‬از اینکه شخصیت اش تندخو‪ ،‬بددهن و تا‬ ‫حدودی احمق باشد‪ ،‬اعتراضی ندارد چون معتقد است یک‬ ‫بازیگر صرفا بخاطر اینکه به شهرت و اعتبار و ثروت رسیده‬ ‫ناگهان نباید خود تعیین کننده قالب هنری خود باشد و کم‬ ‫کم هیچ کارگردانی را قبول نداشته باشد‪ ،‬ملیسا عاقبت چنین‬ ‫بازیگرانی را دیده واینکه ستاره یک بازیگر جوان و موفق‪ ،‬با‬ ‫همین نافرمانی ها غروب می کند‪.‬‬ ‫ملیسا در این فیلم نقش سوزان کوپر یک بظاهر کارمند ساده‬ ‫ولی تحلیل گر‪ ،‬سازمان سیا را بازی می کند که ناگهان بیک‬ ‫مامور مسئول مبدل میشود‪.‬او را به جنگ مافیای قاچاق‬ ‫مواد مخدر و حتی قاچاق سالح اتمی می فرستند از سویی‬ ‫نیز باید معمای ناپدید شدن یک مامور خبره دیگر برادلی‬ ‫فاین (جودال) را کشف کند‪.‬در عین حال همه سوءظن ها به‬ ‫سوی یک مامور همه فن حریف دیگر دیک فورد(جیسون‬ ‫استاتهام) نشانه رفته است‪.‬‬

‫نقد فیلم ‪ -‬فرح شکوهی‬

‫سوزان کوپر(ملیسا) از همان آغاز ورود‪ ،‬خیلی ماهرانه و‬ ‫هنرمندانه در نقش خود جا می افتد‪ ،‬اگر اغراق نباشد‪ ،‬ملیسا‬ ‫خیلی زودتر از آنچه تصور میرود‪ ،‬دو بازیگر اصلی فیلم جودال‬ ‫و جیسون استاتهام را پشت سرمی گذارد‪ ،‬چون فیزیک و ظاهر‬ ‫ملیسا‪ ،‬در هر زاویه ای‪ ،‬توجه تماشاگر را جلب می کند‪.‬‬

‫فیلم ‪ SPY‬درچارچوب یک فیلم کمدی‪ ،‬با خود امتیازاتی‬ ‫دارد‪ ،‬که آنرا از خیلی فیلم های سبک کمدی جدا می سازد و‬ ‫به آن نمایی حرفه ای تر میدهد‪ ،‬البته تعجب هم ندارد چون‬ ‫کارگردان آگاهی چون پال فیگ دارد‪ ،‬که درکارنامه اش ابتدا‬ ‫سریال های پرطرفداری چون ‪The Office/ Madmen‬را می‬ ‫بینیم بعد فیلم های پرفروشی چون‪Heat/ Bridesmaids:‬‬ ‫همکاری پال فیگ با ملیسا از ابتدا مشکلی ندارد چون ملیسا‬

‫فیلم پیچیدگی های خود را دارد‪ ،‬کم و کسری از فیلم های‬ ‫اکشن ندارد‪ ،‬ضمن اینکه چاشنی کمدی آن‪ ،‬به حد کافی‬ ‫است و تماشاگر را از هر سن و سالی راضی می کند‪ .‬مهم ترین‬ ‫نکته در مورد ملیسا مک کارتی‪ ،‬لطف و توجه نسل جوان به‬ ‫اوست‪ .‬که راه آینده اش را هموار می کند‪ ،‬بشرط اینکه بخاطر‬ ‫این موفقیت ها‪ ،‬تن به بازی در هر نقشی ندهد و دستپاچه‬ ‫دستمزد مالی چند میلیونی نشود‪.‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

25


‫‪24‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫عشق كثيف‪..‬‬ ‫اين رو قبلش بگم من امروز‬ ‫خيلي عصبانيم سر بسرم نذارين‪.‬‬ ‫اين مطلبم طوالني شده اگه حال‬ ‫ندارين اص ً‬ ‫ال نخونين چون بايد‬ ‫بهش فكر كنين‪.‬‬

‫سوال اينه‪ :‬چرا پسرها‪ ،‬دختر ها رو بي وفا‬ ‫ميدونن و دخترها هم پسرها رو غير قابل‬ ‫اعتماد ؟ كدومتون شده كه تا حاال تو عشق‬ ‫شكست نخورده باشين؟چرا اينجوريه؟من‬ ‫بهتون ميگم…‪.‬براي اينكه بايد سعي كنين‬ ‫جور ديگه باشين‪..‬‬ ‫اصل روانشناسي‪:‬‬ ‫جوان در سنين ابتدايي تنها به دوستي با جنس‬ ‫مخالف نياز دارد‪.‬وي بايد بتواند براحتي با‬ ‫جنس مخالف ارتباط برقرار كند تا بتواند‬ ‫موجوديت وي را بسنجد و اضطرابش از بين‬ ‫برود‪.‬بابا من زبونم مو در اورد بستكه گفتم‬ ‫عزيزان من شما مرگتون چيز ديگه ايه !!فرد‬ ‫وقتي كمبود رابطه داشته باشه دايره انتخابيه‬ ‫بسته تري داره‪.‬براحتي خطش عوض ميشه و‬ ‫نياز به دوستي رو تبديل به عشق ميكنه!!حاال‬ ‫ببينيم چه پوستي دارين از خودتون ميكنين…‬ ‫عرفهاي رايج و غلط اجتماعي…‪.‬‬ ‫‪-1‬ضربه اصلي رو در سنين پايين ميخورين‬ ‫ولي اثرش رو تا آخر عمر دارين‪.‬چون تجربه‬ ‫ندارين تا با يكي دوست ميشين جذابيت‬ ‫كورتون ميكنه‪،‬عاشقتون ميكنه‪،‬آخرش هم‬ ‫كوفتتون ميكنه!‪..‬گند ميزنين چون محيطتون‬ ‫بسته بوده فكر كردين اين خودشه…معمو ً‬ ‫ال‬ ‫عشقتون مخفيه و همين كلي انرژي روحي‬ ‫ازتون ميگيره‬ ‫‪-2‬دخترها و پسرها با هم رابطه دوستي برقرار‬ ‫نميكنن مگر اينكه عاشق بشند!!طرز فكرتون‬ ‫ميگه من با اين يارو آينده ندارم واسه چي‬ ‫باهاش حرف بزنم!!!‪..‬اين آينده نگريتون منو‬ ‫كشته!‪..‬همين ميشه كه مجبورين دروغ بگين‬ ‫چون راست قضيه مساويه با پايان همه چيز…‬ ‫آخه فكر نميكنين يه پسر يه ال قبا ‪20-18‬‬ ‫ساله كه هنوز رو پاي خودش نيست و دستش‬ ‫به دسته چك باباشه چه جوري تعهد ازدواج‬ ‫ميده؟!‪.‬يا چطور عقلتون ميگه همه موارد مهم‬ ‫زندگي رو ول كنين بچسبين به ازدواج!!!!‬ ‫‪-3‬پسر يا دختري كه چند تا دوست داره فردي‬ ‫منحرفه!!!‪..‬بابا‪..‬دوست‪..‬دوست‪..‬دوست‪..‬‬ ‫كشتين منوچرا مطلب رو نميگيرين؟؟‬ ‫‪..‬چه منطقي بجز ضعف پنهان باطني وجود‬ ‫داره وقتي ميگين چون با من دوسته نبايد با‬ ‫كس ديگه دوست! باشه‪.‬چيزي بجز ترس‬ ‫عدم جذابيت و قابليت پشتشه؟؟؟‪..‬ببينيد‬ ‫كه گسترش ارتباط رو كرديد جرم!!‪.‬پسرها‬

‫خائن و دخترها فاسد ناميده ميشن!!!!ظرفيت‬ ‫ندارين ميگين كالس داريم‪.‬همه شما ‪3– 2‬‬ ‫تا دوست صميمي دارين و مشكلي هم ندارين‬

‫چرا تا جنسيتش عوض ميشه همتون فيلسوف‬ ‫ميشين و صاحب سهم !!؟؟‬ ‫‪-4‬اگه راستشم اولش بگين ارزش دوستي رو‬

‫مساويه صفر قرار ميدن!…اولش بايد ‪2000‬‬ ‫تا دليل بيارين كه چرا مي خواين دوست‬ ‫شين‪..!!.‬واسه چي اين حسو دارين؟؟‪..‬‬ ‫دخترها هم كه رضايت نميدن‪..‬هي راه ميرن‬ ‫اظهار تفكر ميكنن…من؟؟به جز عاشقم‬ ‫هيچكي طرفم نياد‪..‬پيف پيف همه بو‬ ‫ميدن!‪..‬مگه من بازيچم؟‪..‬فكر كردي اسباب‬ ‫بازيم؟؟‪..‬مي خواي سوء استفاده كني؟؟‪..‬‬ ‫باباكوتاه بيا‪..‬چي داري واسه خودت ميبافي‬ ‫فكر ميكني آخر منطقي‪..‬پسرها هم بدتر اونها‬ ‫ميگن ما غرور داريم‪.‬جذابيت داريم!ارزش‬ ‫داريم (همش تو سرتون بخوره)كسي نبايد‬ ‫بجز من باهاش دوست بشه‪..‬مگه من چمه؟؟‪..‬‬ ‫من خدا وكيلي بهتون بگم چي آخه؟؟…‬ ‫‪-5‬پاسخ به يه نياز ساده جسمي رو سوء‬ ‫استفاده ميبين!!‪..‬ببينين…اي طرز تفكر‬ ‫بين افراد وجود داره خصوص ًا بين دختر ها‬ ‫شايعه كه من با كسي كه بدونم منو ميگيره يا‬ ‫باهاش آينده دارم رابطه برقرار ميكنم!يا رابطه‬ ‫آزاد جسمي نشونه انحرافه و نظاير اينها‪..‬‬ ‫تا هم ميگي زياد اين حرفها منطقي نيست‬ ‫فرتي خواهر مادر آدم رو ميكشن وسط ميگن‬ ‫خودت چي؟؟‪..‬اين بحث رو بايكوت بذارين‬ ‫تا من تو مطلب بعدي راجبش توضيح بدم…‬ ‫‪-6‬بقصد اينكه ببينين يه نفر واسه ازدواج‬ ‫خوبه يا بد با يه فرد دوست ميشين‪..‬اين يه‬ ‫نيرنگه‪..‬يه ريا …شما دوست نميخواين بلكه‬ ‫دارين دايره انتخابيتون رو بزرگ ميكنين…‬ ‫بعد هم ميبينين خوب نيست ميزنين تو‬ ‫پرش!!اين كجاش شبيه دوستيه؟…قائده‬ ‫اينكه در دوستي كشش ايجاد بشه نه اينكه‬ ‫برين دوست بشين ببينين كشش داره يا نه!!!‬ ‫‪-7‬اگر باهاتون دوست شد و صميمي بود‬ ‫فرتي عاشق ميشين!‪.‬اين تقصير شماست‬ ‫چون روابطتون رو بسته نگه ميدارين و قدرت‬ ‫تحليل و منطقتون رو پايين ميارين‪..‬جذابيت‬ ‫رو گرايش معني ميكنين و باور كنين بي‬ ‫جهت عاشق ميشين…واقع ًا دليلي نداره كه ‪2‬‬ ‫تا دوست كه هم رو دوست دارن با هم ازدواج‬ ‫كنن‪..‬دوست داشتن ‪ ،‬عشق ويا تكه گمشده‬ ‫ويا دليل ازدواج فرد نيست‪.‬‬ ‫بحث طوالني شد و شما خسته ولي خيلي‬ ‫مسائل و عرفهاي غلط ديگه مونده كه باعث‬ ‫شده پدر صاحاب خودتون و من رو در‬ ‫بيارين‪..‬اگه دوست داشتين بگين تا من بازم‬ ‫بگم…من بايد برم‪..‬كلي هم پول كافي نت‬ ‫بايد بدم‪..‬ولي در آخر بگم كه با هم دوست‬ ‫بشين و دوستان زياد پيدا كنين‪.‬ببينين ‪،‬‬ ‫بسنجيد و تجربه كنين تا درست عاشق بشين‪..‬‬ ‫سن هم ربطي به رشد عقلي فرد نداره…اينم‬ ‫بگم كه هركسي فكر ميكنه كه درست فكر‬ ‫ميكنه و حق با اونه ولي خدا ميدونه چه چرت‬ ‫و پرتي تو سرشه…‪.‬‬ ‫نياز همه شما ها فع ً‬ ‫ال راحتي و شناسايي آزاد‬ ‫جنس مخالفه نه عشق و ازدواج…‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

23


‫‪22‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫زنان و مردان امروزی چگونه‬ ‫فکر می کنند؟‬ ‫با وجود تفاوت های زیادی که‬ ‫میان فرهنگ و جامعه ایران با‬ ‫کشورهایی غربی وجود دارد‪،‬‬ ‫از میان چند صد سوالی که از‬ ‫شرکت کنندگان این سنجش‬ ‫پرسیده شده بود‪ ،‬بخشی از سوال‬ ‫ها که شاید برای یک ایرانی‬ ‫ملموس تر باشند را گرداوری‬ ‫کردیم‪ .‬بعضی از این نتایج قابل‬ ‫پیش بینی اند‪ ،‬بعضی شگفت انگیز‪،‬‬ ‫و بعضی هم جالب و خنده دار‪.‬‬

‫زیبایی‬ ‫به نظر شما آقایان و خانم ها چه زمانی زیبایی‬ ‫خود را از دست می دهند؟ حدود چهل درصد‬ ‫آقایان معتقدند خانم ها تا سن چهل سالگی‬ ‫زیبا و جذاب هستند‪ .‬در سوی دیگر نزدیک‬ ‫به یک سوم خانم های شرکت کننده معتقد‬ ‫هستند آقایان تنها تا سی سالگی جذاب باقی‬ ‫می مانند‪ ،‬در حالیکه حدود بیست درصد‬ ‫دیگر معتقدند آقایان هیچ وقت جذابیت خود‬ ‫را از دست نمی دهند‪.‬‬ ‫اقتصاد‬ ‫اگر همیشه برای شما این سوال بوده که پول‬ ‫شام را چه کسی باید حساب کند‪ ،‬خانم ها و‬ ‫آقایان تقریبا در این مورد با هم نظر هستند؛‬ ‫بیش از نیمی از آنها معتقدند که هر فرد باید‬ ‫سهم خودش را بدهد و باقیمانده نیز فکر می‬ ‫کنند این وظیفه ی آقایان است‪.‬‬ ‫خانواده داری‪ ،‬داشتن همسری خوشتیپ‪،‬‬ ‫و زندگی کاری موفق برای اکثر خانم ها به‬ ‫عنوان ارزش های یک زن مطرح هستند‪ .‬در‬ ‫آن سو آقایان نیز برای خانواده و کار ارزش‬ ‫زیادی قائل اند‪ ،‬ولی داشتن همسری زیبا از‬

‫اهمیت کمتری برای آنها برخوردار است‪.‬‬ ‫در جواب این سوال که آیا اگر معشوقه تان‬ ‫چاق شود‪ ،‬از او جدا می شوید‪ ،‬نزدیک به‬ ‫هفتاد درصد خانم ها جواب مثبت دادند‪ ،‬در‬ ‫صورتی که تنها نیمی از آقایان حاضر به جدا‬ ‫شدن از شریک خود در صورت چاق شدن‬ ‫آنها بودند‪.‬‬ ‫دروغ‬ ‫بیش از نیمی از خانم ها و آقایان برای‬ ‫پیشگیری از به وجود آمدن دعوا و مجادله‪،‬‬ ‫به زوج خود دروغ های کوچک و یا به‬ ‫اصطالح مصلحتی می گویند‪ .‬با این وجود‪،‬‬ ‫وفاداری برای زنان و مردان‪ ،‬خصلتی مهم‬ ‫برای انتخاب شریک و همسر آینده در نظر‬ ‫گرفته می شود‪ .‬نزدیک به هفتاد درصد‬ ‫از خانم ها و آقایان متاهل‪ ،‬به همسر خود‬ ‫خیانت نمی ‪.‬کنند‪ ،‬حتی اگر موقعیت اش‬ ‫فراهم باشد‪.‬‬ ‫سکس‬ ‫به نظر می رسد ارگاسم خانم ها برای آقایان‬ ‫دغدغه ی بزرگی است‪ ،‬چون بیش از نود‬ ‫درصد آقایان برای ارضا شدن شریک جنسی‬ ‫شان اهمیت زیادی قائل اند‪ .‬اگر شریک‬ ‫جنسی مردی تظاهر به ارضا شدن بکند بیشتر‬ ‫از هر چیز‪ ،‬از اینکه نتواسته اند شریک خود‬ ‫را ارضا کنند دلخور می شوند و نزدیک به‬ ‫یک چهارم شان همیشه تظاهر به ارضا شدن‬ ‫می کنند‪.‬‬ ‫حدود هفتاد درصد آقایان برای لذت بردن‬ ‫پورن نگاه می کنند‪ ،‬در حالی که تنها سی‬ ‫درصد از خانم ها از دیدن پورن لذت می‬ ‫برند‪.‬‬ ‫مردان و قرص ضدحاملگی‬ ‫اگر روزی فرا برسد که قرص های ضد‬ ‫حاملگی برای آقایان به بازار عرضه شود‪،‬‬ ‫هفتاد درصد آنها حاضرند از این قرص ها‬ ‫استفاده کنند‪ ،‬ولی از طرفی دیگر نیمی از‬ ‫خانم ها اعتمادی به این قرص ها ندارند‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

21


‫‪20‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫درد دل مردي که به زن خود خيانت کرد!!!‬ ‫با لبخندي شماره تلفن را از‬ ‫دوستم گرفتم و به آن زنگ زدم‪.‬‬ ‫تازه مي خواستم دل بدهم و قلوه‬ ‫بگيرم اما با روشن شدن حقيقتي‬ ‫تلخ‪ ،‬دنيا روي سرم خراب شد‪.‬‬ ‫وقتي فهميدم زني که گوشي‬ ‫را جواب مي دهد همسر خودم‬ ‫است تا چند ساعت به باالي پشت‬ ‫بام رفتم و فقط گريه کردم‪ .‬واقعا‬ ‫راست مي گويند از مکافات عمل‬ ‫غافل مشو‪ ،‬گندم از گندم برويد‪،‬‬ ‫جو‪ ،‬زجو!‬

‫مرد جوان در حالي که اشک مي ريخت نفس‬ ‫عميقي کشيد و در دايره اجتماعي کالنتري‬ ‫آبکوه مشهد قصه تلخ زندگي اش را تعريف‬ ‫کرد تا درس عبرتي باشد براي زوج هاي‬ ‫جواني که از کاروان زندگي عقب مانده اند و‬ ‫در صحراي ناآ گاهي به بيراهه مي روند!‬ ‫جالل گفت‪ 5 :‬سال است که با دختر يکي‬ ‫از اقوام ازدواج کرده ام و يک پسر قندعسل‬ ‫دارم‪ .‬من کارمند شرکتي بزرگ هستم و در‬ ‫اين مدت تنها تفريح و سرگرمي ام کارم بوده‬ ‫است‪ .‬متاسفانه با اين بينش غلط از زن و‬ ‫فرزندم غافل ماندم و همسرم هميشه شاکي‬ ‫بود و مي گفت چرا ما مثل زن و شوهرهاي‬ ‫ديگر نبايد پسر خود را در آغوش بگيريم و‬ ‫يک روز بعدازظهر به خيابان برويم و قدم‬ ‫بزنيم و‪...‬؟‬ ‫من که فکر مي کردم به زن جماعت نبايد‬ ‫رو داد در جوابش مي گفتم‪ :‬چرا موقعيت‬ ‫حساس شغلي ام را درک نمي کني؟‬ ‫اين پول و اين هم ماشين‪ ،‬برو و با خواهرانت‬ ‫هرچقدر مي خواهي تفريح کن! اختالفات‬ ‫ما سر اين موضوع از حدود يک سال پيش‬ ‫تشديد شد و مدام جر و بحث مي کرديم‪.‬‬ ‫متاسفانه در اين ماجرا مادرم نيز آتش بيار‬ ‫معرکه شد و هر وقت صحبتي به ميان مي آمد‬ ‫به مليحه مي گفت‪ :‬پسرم بهترين موقعيت ها‬ ‫را براي ازدواج داشت اما ما تو را انتخاب‬ ‫کرديم‪ .‬پس بايد قدر اين زندگي و شوهر‬ ‫زحمت کش خودت را بداني و او را با اين‬ ‫حرف هاي بيهوده خسته نکني!‬ ‫جالل آهي کشيد و افزود‪ :‬من حاضر نبودم‬ ‫در برابر همسرم کوتاه بيايم و حکايت قهر و‬ ‫آشتي هاي مان هم چنان ادامه يافت‪ .‬هفته‬ ‫قبل يک روز غروب دوباره جر و بحث مان‬ ‫شد و هرچه خواستيم به هم ديگر گفتيم‪ .‬به‬ ‫خاطر اين مسئله از مليحه دل چرکين شده‬

‫بودم و حوصله هيچ کس را نداشتم تا اين‬ ‫که ديروز يکي از دوستانم به ديدنم آمد‪ .‬او از‬ ‫من پرسيد چرا اين قدر دمق هستي؟ برايش‬ ‫تعريف کردم که با همسرم اختالف دارم‪ .‬او‬ ‫با لبخندي گفت‪ :‬اين زن ها همه مثل هم‬ ‫هستند‪ ،‬جوش نزن و خودت را پير نکن‪ .‬بيا‬ ‫اين شماره زن جواني است که چند روز است‬ ‫مزاحمم مي شود و صداي بسيار قشنگي هم‬ ‫دارد‪ .‬مي تواني خودت را با او سرگرم کني‬ ‫و‪!...‬‬ ‫مرد ‪ 28‬ساله دستي به موهاي پريشان خود‬ ‫کشيد و افزود‪ :‬با خوشحالي شماره را گرفتم‬ ‫و به آن زنگ زدم‪ .‬اما باورم نمي شد مليحه‬ ‫گوشي را جواب بدهد او هم مثل من تحت‬ ‫تاثير حرف هاي يکي از دوستان قديمي اش‬ ‫سيم کارت اعتباري تهيه کرده بود و به باوري‬ ‫غلط قصد داشت خودش را به اين شکل‬ ‫سرگرم کند!ما هر ‪ 2‬مقصر هستيم و افسوس‬ ‫که در اين ‪ 5‬سال زندگي مشترک هنوز هم‬

‫ديگر را پيدا نکرده ايم‪ .‬بايد قدر اين همه‬ ‫نعمت‪ ،‬سالمتي و فرزند خوشگلي که خدا به‬ ‫ما عنايت کرده است را بدانيم‪.‬‬ ‫حاال که با خودم فکر مي کنم به خاطر فرصت‬ ‫هايي که در سال هاي اول زندگي مان از دست‬ ‫داده ايم حسرت مي خورم‪ .‬اميدوارم بتوانيم‬ ‫سنگ هاي بدبيني و شک را از سر راه زندگي‬ ‫مان برداريم و از اين به بعد آ گاهانه‪ ،‬عاشقانه‪،‬‬ ‫دوستانه و محترمانه زندگي کنيم‪.‬من در پايان‬ ‫به تمام مردهاي جوان توصيه مي کنم در تنظيم‬ ‫وقت خود عدالت را رعايت کنند و به قول‬ ‫مليحه گاهي اوقات با خانواده بيرون بروند و‬ ‫قدم بزنند و از زيبايي ها و مشکالتي که حل‬ ‫آن ها زندگي را قشنگ مي کند صحبت کنند‪.‬‬ ‫همچنين به زنان جوان هم مي گويم اشتباه را‬ ‫با اشتباه و خطا پاسخ ندهيد چون زن ايراني‬ ‫مظهر صداقت‪ ،‬وفاداري‪ ،‬حجب و حيا و‬ ‫معرفت و هميشه تکيه گاه و پشتوانه‬ ‫مرد خود است‪.‬‬


‫‪19‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مردان نمی‌دانند چگونه احساسات خود را‬ ‫بروز دهند‬ ‫از لحاظ روحی مردان نسبت به زنان کمتر‬ ‫احساساتی هستند و معمو ً‬ ‫ال نمی‌توانند به‬ ‫راحتی در مورد نگرانی‌های خود صحبت‬ ‫کنند‪ .‬البته دلیلش آن نیست که احساس‬ ‫ندارند بلکه به این دلیل است که معمو ً‬ ‫ال به‬ ‫آن‌ها یاد داده شده است که خودشان از پس‬ ‫این‌گونه مشکالت به تنهایی بر بیایند و آن را‬ ‫بروز ندهند؛ همیشه می‌شنوند ” مرد که گریه‬ ‫نمی‌کند!”‪.‬‬ ‫به همین دلیل شگفت‌زده نشوید اگر نمی‌تواند‬ ‫بعد از یک مشاجره یا به دلیل کار کردن شما‬ ‫تا دیروقت به راحتی به شما بگوید که واقع ًا‬ ‫ناراحت شده است‪ .‬از طرف دیگر نیز ممکن‬ ‫است این مرد احساس کند که نگرانی‌ها و‬ ‫ناراحتی‌هایش نادیده گرفته شده است که‬ ‫این مسئله خود می‌تواند در خل و خوی او‬ ‫تأثیرگذار باشد‪.‬‬ ‫حال چه می‌توان کرد؟ یک زن تنها می‌تواند‬ ‫مشوق و صبور باشد‪ .‬احساسات خود را‬ ‫واضح به زبان بیاورید و صبر کنید تا او نیز‬ ‫زبان باز کند و سعی کنید در ابراز احساسات‬ ‫به او کمک کنید‪.‬‬ ‫مردها به شدت به شما وابسته هستند‬ ‫مردها به راحتی می‌توانند نقش حمایت گر و‬ ‫تأمین گر را به عهده بگیرند‪ .‬اما تنها تعداد‬ ‫کمی از آن‌ها کمک دیگران را می‌پذیرند‪.‬‬ ‫حتی اگر این حمایت از طرف همسرشان‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫مردها در محل کار یا باشگاه دوستان زیادی‬

‫دارند اما کمتر پیش می‌آید که دوستی داشته‬ ‫باشند که همه احساس ایشان را بفهمد و‬ ‫کام ً‬ ‫ال درکشان کند‪ .‬مردها واقع ًا دوست‬ ‫دارند که به حمایت همسرانشان تکیه کنند‬ ‫اما درعین‌حال دوست ندارند که ضعیف به‬ ‫نظر برسند‪.‬‬ ‫به همین دلیل فراموش نکنید که معشوقه‪،‬‬ ‫همسر و بهترین دوست شوهرتان باشید‪.‬‬ ‫یادتان باشد که در مورد مسائل کاری از او‬ ‫سؤال بپرسید و یا از او بخواهید در مورد‬ ‫مسائلش با شما صحبت کند‪.‬‬ ‫اگر به نظرتان می‌رسد که استرس دارد به او‬ ‫بگویید که می‌تواند با شما صحبت کند‪ ،‬حتی‬ ‫اگر ابتدا بگوید که مشکلی نیست‪ .‬وقتی‬ ‫صحبت می‌کند کام ً‬ ‫ال به او گوش دهید و از‬ ‫پاسخگویی به او نترسید‪.‬‬ ‫برای بهترین دوست او بودم‪ ،‬بازخوردهای‬ ‫صادقانه و مثبت شما مهم‌ترین قسمت است‪.‬‬ ‫مردها نیز از در آغوش کشیده شدن لذت‬ ‫می‌برند‬ ‫ممکن است که حتی حوصله رابطه جنسی‬ ‫را نداشته باشد اما این به آن معنا نیست که‬ ‫دوست ندارد او را در آغوش کشیده و نوازش‬ ‫کنید‪ .‬مردها نیز مانند زن‌ها از در آغوش‬ ‫کشیده شدن و نوازش شدن لذت می‌برند‪.‬‬ ‫می‌توانید این کار را بیشتر انجام دهید‪ .‬دستان‬ ‫او را بگیرید‪ ،‬شانه‌هایش را نوازش کنید‬ ‫هنگام خواب به او نزدیک شوید‪.‬‬ ‫شاید گاهی رابطه جنسی هم پیش بیاید اما‬ ‫تنها گرفتن دستان او و یا لمس شانه‌هایش نیز‬ ‫می‌تواند برایش قوت قلبی باشد که نیاز دارد‪.‬‬

‫‪Dr. Visa‬‬

‫‪HjIºI¨Â±Ã~dU ÁHqÄ» » xoÄmQ miH‬‬

‫‪·ITv±«ºH » ÂM»j ,Áq²I¶ ,·HoÄH pH‬‬

‫‪SAAD.inc‬‬ ‫‪High School‬‬

‫‪uºIvò» ,·ITwoÃMj ,ÂÄIµ¹ÀHn ,·ITvMj‬‬ ‫‪S¤» ÌowH nj HjIºI¨ µwn ®Ã¨» ÁnI§µÀ IM‬‬

‫‪¾õwH» ·»kM‬‬ ‫‪¸Fµõ¶ » ÍÄow‬‬

‫‪416-221-2111‬‬

‫‪10087 Yonge St. Richmond Hill‬‬

‫‪¾Äo¿{ ¸ÄoT²pIº‬‬


‫‪18‬‬

‫‪ 3‬تیر ‪No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اقایان چه‬ ‫چیزهایی را از‬ ‫همسرانشان‬ ‫پنهان می کنند‬

‫به همین خاطر بهتر است همیشه‬ ‫خانم‌ها به‌صورت کالمی به‬ ‫همسرشان بگویند که او همچنان‬ ‫مرد جذابی است‪ .‬به او بگویید که‬ ‫چرا فکر می‌کنید که در کنار او‬ ‫خوشبخت هستید‪ .‬اگرچه ممکن‬ ‫است تظاهر کنند که اص ً‬ ‫ال برایشان‬ ‫مهم نیست اما در اصل کلمه به‬ ‫کلمه حرف شما را با روح خود‬ ‫جذب می‌کنند‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫صرف‌نظر از اینکه چند سال است‬ ‫ازدواج‌کرده‌اید و یا تا چه میزان نسبت به هم‬

‫شناخت دارید‪ ،‬مردها بازهم چیزهایی برای‬ ‫پنهان کردن از شما خواهند داشت‪ .‬در واقع‬ ‫مردان ممکن است در زمان‌هایی احساس‬ ‫ناامنی کنند و احساساتی شوند و باید به آن‌ها‬ ‫در بروز احساساتشان کمک کرد‪ .‬به همین‬ ‫منظور از یک درمانگر خواسته‌ایم تا در این‬ ‫بار توضیحاتی را اراده کند‪.‬‬ ‫مردها نیز گاهی در مورد ظاهر خود احساس‬ ‫ناامنی می‌کنند‬ ‫ممکن است شما بعد از یک کالس ورزش‬ ‫یک لباس جذاب به تن کنید و از او بخواهید‬ ‫تا نظرش را به شما بگوید‪ .‬اما مردها صبر‬ ‫نخواهند کرد که شما در مورد تناسب‌اندام‬ ‫آن‌ها قضاوت کنید‪ .‬مردها همیشه دوست‬ ‫دارند که بدانند همچنان در نگاه شما جذاب‬ ‫هستند یا خیر‪ .‬همه مردها این‌گونه نشان‬ ‫می‌دهند که اعتمادبه‌نفس داشته و احساس‬ ‫امنیت می‌کنند‪ ،‬اما همیشه نیاز دارند که‬ ‫بدانند در دید شما همچنان جذاب هستند‪.‬‬ ‫به همین خاطر بهتر است همیشه خانم‌ها‬ ‫به‌صورت کالمی به همسرشان بگویند که او‬ ‫همچنان مرد جذابی است‪ .‬به او بگویید که‬ ‫چرا فکر می‌کنید که در کنار او خوشبخت‬ ‫هستید‪ .‬اگرچه ممکن است تظاهر کنند که‬ ‫اص ً‬ ‫ال برایشان مهم نیست اما در اصل کلمه‬ ‫به کلمه حرف شما را با روح خود جذب‬ ‫می‌کنند‪.‬‬


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

17


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

16


13

No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

15


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

14


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

13


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

12


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

11


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

10


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

9


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

8 8


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

7


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

6


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

5


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

4 6


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

3


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

2


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

1


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

B


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

A


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

IV

IV


No. 773 | June , 25 , 2015|۱۳۹۴ ‫ تیر‬3 905.237.7470 - 647.521.9591

III

III


II



Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.