28
Tel: 416.512.9874 No. 662 / Mar, 15 2013
فلسفه عید نوروز سر آغاز جشن ِ نوروز ،روز نخست ماه فروردین (روز اورمزد) است و چون برخالف سایر جشنها برابری نام ماه و روز را به دوش نمیکشد ،بر سایر جشنهای ایران باستان برتری دارد .در مورد پیدایی این جشن افسانههای بسیار است ،اما آنچه به آن جنبهی راز وارگی میبخشد ،آیینهای بسیاری است که روزهای قبل و بعد از آن انجام میگیرد.
اگر نوروز همیشه و در همه جا با هیجان و آشفتگی و درهم ریختگی آغاز میشود ، حیرت انگیز نیست چرا که بینظمی یکی از مظاهر آن است .ایرانیان باستان ،نا آرامی را ریشهی آرامش و پریشانی را اساس سامان میدانستند و چه بسا که در پارهای از مراسم نوروزی ،آنها را به عمد بوجود میآوردند ، چنان که در رسم باز گشت ِ مردگان (از 26 اسفند تا 5فروردین) چون عقیده داشتند که فروهرها یا ارواح درگذشتگان باز میگردند ،
افرادی با صورتکهای سیاه برای تمثیل در کوچه و بازار به آمد و رفت میپرداختند و بدینگونه فاصلهی میان مرگ و زندگی و هست و نیست را در هم میریختند و قانون و نظم یک ساله را محو میکردند .باز ماندهی این رسم ،آمدن حاجی فیروز یا آتش افروز بود که تا چند سال پیش نیز ادامه داشت .از دیگر آشفتگیهای ساختگی ،رسم میر نوروزی ، یعنی جا به جا شدن ارباب و بنده بود .در این رسم به قصد تفریح کسی را از طبقههای پایین برای چند روز یا چند ساعت به سلطانی بر میگزیدند و سلطان موقت ? بر طبق قواعدی ? اگر فرمانهای بیجا صادر میکرد ،از مقام امیری بر کنار میشد .حافظ نیز در یکی از غزلیاتش به حکومت ناپایدار میر نوروزی گوشهی چشمی دارد :سخن در پرده میگویم ، چو گل از غنچه بیرونای که بیش از چند روزی نیست حکم میر نوروزی .خانه تکانی هم به این نکته اشاره دارد ؛ نخست درهم ریختگی ، سپس نظم و نظافت .تمام خانه برای نظافت زیر و رو میشد .در بعضی از نقاط ایران رسم بود که حتا خانهها را رنگ آمیزی میکردند و
اگر میسر نمیشد ،دست کم همان اتاقی که هفت سین را در آن میچیدند ،سفید میشد. اثاثیهی کهنه را به دور میریختند و نو به جایش میخریدند و در آن میان شکستن کوزه را که جایگاه آلودگیها و اندوههای یک ساله بود واجب میدانستند .ظرفهای مسین را به رویگران میسپردند .نقرهها را جال میدادند. گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک میکردند .فرش و گلیمها را غاز تیرگیهای یک ساله میزدودند و بر آن باور بودند که ارواح مردگان ،فروهرها (ریشهی کلمهی فروردین) در این روزها به خانه و کاشانهی خود باز میگردند ،اگر خانه را تمیز و بستگان را شاد ببینند خوشحال میشوند و برای باز ماندگان خود دعا میفرستند و اگر نه ،غمگین و افسرده باز میگردند .از این رو چند روز به نوروز مانده در خانه مُ شک و عنبر میسوزاندند و شمع و چراغ میافروختند .در بعضی نقاط ایران رسم است که زنها شب آخرین جمعهی سال بهترین غذا را میپختند و بر گور درگذشتگان میپاشیدند و روز پیش از نوروز را که همان عرفه یا علفه و یا به قولی بی بی حور
باشد ،به خانهای که در طول سال در گذشتهای داشت به پُر سه میرفتند و دعا میفرستادند و میگفتند که برای مرده عید گرفته اند .در گیر و دار خانه تکانی و از 20روز به روز عید مانده سبزه سبز میکردند .ایرانیان باستان دانهها را که عبارت بودند از گندم ،جو ،برنج ،لوبیا ، عدس ،ارزن ،نخود ،کنجد ،باقال ،کاجیله ،ذرت ،و ماش به شمارهی هفت -نماد هفت امشاسپند -یا دوازده ? شمارهی مقدس برجها ? در ستونهایی از خشت خام بر میآوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک میگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود .خانوادهها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= اندیشهی نیک) ،هوخت (= گفتار نیک) و هوو.رشت (کردار نیک) سبز میکردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها میدانستند .چهار شنبه سوری که از دو کلمهی چهارشنبه ? منظور آخرین چهارشنبهی سال ? و سوری که همان سوریک فارسی و به معنای سرخ باشد و در کل به معنای چهارشنبهی سرخ ،مقدمهی جدی جشن نوروز بود .در ایران