شماره اول نشریه هفت

Page 1

‫نشریه هفت ‪ ,‬پیش شماره اول ‪ ,‬اول جوالی دوهزار و یازده‬ ‫نشریه پارسیان مقیم آمریکا و کانادا قیمت یک دالر‬

‫سپس آنها به سراغم آمدند‬

‫مرور‬ ‫ی‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫ج‬ ‫ن‬ ‫ب‬ ‫ش‬ ‫دان ‌‬ ‫شجویی‬ ‫پی‬ ‫ش‬ ‫ا‬ ‫ز‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ق‬ ‫ال‬ ‫ب‬ ‫ا‬ ‫ز کامران موسو‬

‫از علی افشاری‬

‫ی‬

‫من تو‬

‫می خوام‬

‫یه‬

‫ابو یا یک حقیقت‬

‫ت‬

‫در‬

‫هفت‬

‫تلوزیون ماهواره ای کانال هفت‬

‫با هدف خبر رسانی‪ ،‬آموزش‪ ،‬تفریح و سرگرمی به زودی میهمان خانه های شما‬ ‫خواهد بود‪ .‬این شبکه تلوزیونی به دنبال یک ارتباط مستقیم با مخاطب ایرانی و‬ ‫پارسی زبان هم چنین اقوام بزرگ ایرانی است‪.‬‬ ‫ایران‪ ،‬افغانستان‪ ،‬تاجیکستان و تمامی ایرانیان در جهان‪.‬‬

‫مه‌شب تاجیک‬

‫را‬ ‫‌‬ ‫ه‬ ‫ان‬ ‫د‬ ‫ک‬ ‫ی‬ ‫و‬ ‫م‬ ‫ر‬ ‫ث‬ ‫س‬ ‫ج‬ ‫ا‬ ‫دی‬

‫رادیو کوچه‪،‬‬ ‫راهی به سوی ارتباط متقابل بین مردم و رسانه‪ .‬رسانه‬ ‫ای برای شهروندان‪ .‬فرهنگ‪ ،‬اجتماع و اندیشه و هنر به‬ ‫همراه آخرین خبرها در رادیو کوچه‪.‬‬

‫شما می توانید رادیو کوچه را ازطریق کتاب صورت (; ویا آدرس‬ ‫اینترنتی ‪ www.radiokoocheh.com‬دنبال کنید‪.‬‬


‫اکنون زمان آن فرا رسیده است‪...‬‬

‫حسن سربخشیان‬

‫اندیشیدن به این‌که از دوازده هزار و اندی مایل به قول‬ ‫فرنگی‌ها که اکنون به ناچار در جمع‌شان ماندگار شدم بس‬ ‫که دور افتاده از ریشه‌ها هستم و این‌که تاوان کدامین اشتباه‬ ‫خود یا پدران و نسل‌های گذشته را بر دوش می‌کشم هیچ‬ ‫کدام مشکل من نیست‪.‬‬ ‫راستش هست اما در بامداد جمعه‌ای که اخبار فیس بوک این‬ ‫پدیده بدیع سال‌های اخیر مرا به سوی نزدیک شدن ساعت‬ ‫اجرای حکم قصاص مجرمی که اسید پاشی را برایش در‬ ‫این لحظات باقی مانده در ایران به اجرا در خواهند آورد‬ ‫در اضطراب نگه داشته است‪ ،‬ترجیح می‌دهم از درد خود‬ ‫مطبوعاتی‌ها بنویسم و از درد اطالع‌رسانی و نبود امکان‬ ‫فعالیت آسان برای این قشر که با انتخاب‌شان در برشی از‬ ‫زمان معاصر خود و خانواده‌شان را با دردسری مضاعف‌تر‬ ‫مواجه کرده‌اند‪.‬‬ ‫قصد شکایت ندارم که هر که هر آن‌چه کرد بر خود کرد و‬ ‫در نتیجه باید تاوانش را هم درست یا غلط بر دوش کشد‪ .‬اما‬ ‫در این میان تکلیف جامعه داخل کشور چیست؟‬ ‫از سالی که وارد جامعه مطبوعاتی داخل کشور شدم اکنون‬

‫خارج از ایران داستان به نحو دیگری‌است‪.‬‬ ‫این نشریات که به طور عموم هفته نامه هستند‪ ،‬با اتکا به‬ ‫آگهی‌ها و معمول به صورت رایگان توزیع می‌شوند و حوزه‬ ‫آن‌ها هم ایالت‌های محل انتشارشان است و لذا طبیعی است که‬ ‫محدودیت‌هایشان را بتوان با دید اغماز نگریست‪.‬‬ ‫چندی پیش در فروشگاهی ایرانی در ویرجینیا که به طور عمده‬ ‫محل عرضه این نوع نشریات است ازفروشنده نماینده کیهان چاپ‬ ‫لندن که به استثنا رایگان توزیع نمی‌شود‪ ،‬تقاضای یک نسخه‬ ‫بیشتر را کردم و او در پاسخ گفت امکانش را ندارد که نسخه‌ای‬ ‫بیشتر از آن‌چه درقبل درخواست داده‪ ،‬دریافت کند و من با تعجب‬ ‫علت را جویا شدم که پاسخش بسیار نگران کننده بود‪ .‬نماینده‬ ‫روزنامه مذکور در جواب من گفت در تمام امریکا که نزدیک‬ ‫هشت‌صد هزار ایرانی زندگی می‌کنند فقط سیصد نفر آبونمان‬ ‫این نشریه هستند و در صورت نیاز باید سفارش قبلی داده شود‪.‬‬ ‫این در حالی‌است که اکثریت جامعه ایرانی ساکن در امریکا دارای‬ ‫تحصیالت عالیه و دارای موقعیت اجتماعی مناسبی هستند‪.‬‬ ‫اینک بعد از موج مهاجرت اجباری دوسال اخیر ایرانیان به‬ ‫خصوص در حوزه مطبوعات باید در انتظار به بار نشستن‬ ‫کمبودهای جامعه ایرانی خارج نشین بود هر چند جبران خال‬

‫این بار برای خود روزنامه‌نگار‌ها‬ ‫توکا نیستانی‪ /‬گفتگو‬

‫سوگ صابرانه‬ ‫در رثای هدی صابر‬

‫از وبالگ محمد نوری‌زاد‬ ‫امروز‪ ،‬دوشنبه‪ ،‬بیست و سوم خرداد ماه سال نود‪ ،‬جسم‬ ‫«هدی صابر» را به دست‌های خاک‌آلود خاک سپردیم‪ .‬و بر‬ ‫سر مزارش‪ ،‬بارها و بارها سرود سپاس سردادیم‌‪ .‬من‪ ،‬غربت‪،‬‬ ‫فراوان دیده و شنیده بودم‪ .‬تشییع و به خاک‌سپاری «هدی‬ ‫ی با خود داشت‪ .‬گاردها و سپرها و‬ ‫صابر» اما غریبی مضاعف ‌‬ ‫اسلحه‌های اخم آلود‪ ،‬با زبان بی‌زبانی به مردم محاصره شده‬ ‫می‌گفتند‌‪« :‬اگر حرف اضافی‌ بزنید‪ ،‬با ما طرفید‪ .‬و مردم مظلوم‬ ‫هم چیزی اضافه‌تر از «سپاس» نگفتند‪.‬‬ ‫من بارها در همین هم‌نوایی شورانگیز مردم داغ‌دار گریستم‪ .‬نه‬ ‫به هدی صابر و گذشته‌ی شریف او و یا حتا سرانجام غریبانه‌ی‬ ‫او‪ .‬و نه به خانواده‌ی عزادار او که ماموران امنیتی‪ ،‬آنان را قابل‬ ‫ندانسته و از مرگ مردشان‪ ،‬خبری به آنان نداده بودند‪ ،‬بل از‬ ‫سوز مردمی که در اوج نفرت و انزجار‪ ،‬باز به خدا پناه می‌بردند‬ ‫و باز از بزرگی او یاد می‌کردند‪.‬‬ ‫مردم برسر مزار «هدی صابر»‪ ،‬یا پیش از آن‪ ،‬بارها برسر جسم‬ ‫او‪ ،‬سوره‌ی حمد را با سوزی سوزان‪ ،‬هم‌نوایی کردند‪ .‬به محض‬ ‫این که یکی در می‌آمد‌‪ :‬الفاتحه‪ ،‬مردم به یک جهش‪ ،‬پای‬ ‫دررکاب‪ ،‬به دامان سوره‌ی حمد دست می‌بردند‪ .‬انگار ماه‌ها‬ ‫برای این هم‌نوایی آموزش دیده بودند‪ .‬کسی از نظم سرود‪،‬‬ ‫خروج نمی‌کرد‪ .‬گام به گام‪ ،‬کلمه به کلمه‪ ،‬و آیه به آیه‪ .‬سوره‌ی‬ ‫حمد که تمام می‌شد‪ ،‬بالفاصله هم‌نوایی مردم‪ ،‬به سمت‬ ‫سوره‌ی توحید‪ ،‬خیز برمی‌داشت‪.‬‬ ‫هدی صابر‪ ،‬از پس عمری تالش صادقانه‪ ،‬و خدمت به فرهنگ‬

‫این ملک‪ ،‬بی‌آنکه مثل صادق محصولی و رحیمی و مشایی‪،‬‬ ‫به دزدی از اموال مردم روی برده باشد‪ ،‬و مثل آقای جنتی و‬ ‫احمدی‌نژاد‪ ،‬مخاطبان خدا و رسول را از گرداگرد این سرزمین‬ ‫ستمدیده رانده باشد‪ ،‬روی در نقاب خاک کشید‪ .‬هدی صابر‪،‬‬ ‫معترضانه از ما روی گرداند‪ .‬او در حال اعتصاب غذا‪ ،‬از جان‬ ‫خود دست شست‪.‬‬ ‫او‪ ،‬می‌توانست برای ما‪ ،‬به‌قدر «بابی ساندز» قیمتی باشد‪.‬‬ ‫می‌توانست با شکوه تشییع شود و خیابانی و کتابخانه‌ای به‬ ‫اسمش مزین شود‪ .‬اما او‪ ،‬غریبانه و معترضانه رفت‪ .‬هدی‬ ‫صابر‪ ،‬نه مثل خیلی‌ها که دم از دیانت و انقالب می‌زنند و‬ ‫خواسته و ناخواسته‪ ،‬آب به آسیاب اجانب می‌ریزند‪ ،‬جاسوس‬ ‫و مزد‌بگیر آمریکا و اسراییل بود‪ ،‬و نه جز فرا بردن آبروی‬ ‫مسلمانی‪ ،‬هم و غمی داشت‪ .‬او غریبانه از همه‌ی ما‬ ‫روی بر گرداند و ما را با صادق محصولی‌ها و رحیمی‌ها‬ ‫و احمدی‌نژادها و جنتی‌ها تنها گذاشت تا ما خود به ترسیم‬ ‫فردایی که از دست ما گریز می‌کند‪ ،‬دست ببریم‌‪.‬‬ ‫هدی صابر‪ ،‬این نویسنده و فعال فرهنگی‌‪ ،‬نه کارخانه‌ای به‬ ‫اسم خود داشت نه دستی در اموال مردم‪ .‬آن سوتر از نام‬ ‫بانوانه‌اش‪ ،‬مرد بود‪ .‬نام دو پسرش را به یاد مجاهدان راستین‬ ‫سرزمینمان‪ ،‬حنیف و شریف نهاد‪ .‬و هرگز‪ ،‬دست از دامان‬ ‫قرآن برنداشت‪ .‬هدی صابر‪ ،‬یک مسلمان ایرانی‪ ،‬با قامتی‬ ‫افراشته بود‪ .‬او هرگز‪ ،‬تن به ذلت نسپرد‪ .‬و قلمش را به ناحق‬ ‫نیالود‪ .‬روانش شاد‪ ،‬و ضمیرش از ما جاماندگان خشنود‪.‬‬

‫عکس ‪ :‬حسن سربخشیان‬

‫بیش از ‪ ۱۶‬سال سپری شده است در این مدت بسیار آموختم‬ ‫از با‌تجربه‌های دور و برم و یک دهه اخیرش را با خبرگزاری‬ ‫آسوشیتدپرس در فضایی جهانی در قفسی گرفتار بودم تا‬ ‫بل‌که بتوانم پاسخی برای همراه نشدن جامعه مطبوعاتی‬ ‫ایرانی در دستیابی به استانداردهای واقعی این نیاز امروز‬ ‫جامعه بشری بیابم‪.‬‬ ‫نبود امکان شنیدن صدایی متفاوت در داخل کشور به‌جز‬ ‫آن‌چه نظام حاکم ترجیح می‌دهد را در تمام سال‌های بعد‬ ‫از انقالب ‪ ۱۳۵۷‬بجز اوایل دهه آغازین آن همه‌گی شاهد‬ ‫بودیم و هستیم اما نکته‌ای همیشه در ذهن من مبهم و‬ ‫سوال برانگیز بود و آن این‌که چرا ایرانیان خارج‌نشین کاری‬ ‫ارزشمند و در خور توجه انجام نمی‌دهند؟‬ ‫در عرصه مدیا این داستانیست البته دردناک‪ .‬به عنوان مثال‬ ‫وقتی تا دوسال پیش هنوز ایران بودم به نظاره نشستن‬ ‫آن‌چه در تریبونی هم‌چو صدای امریکا نیز به خورد ملت‬ ‫ایران داده می‌شد هیچ‌گاه با استاندارد رایج حتا جامعه‌ای که‬ ‫این برنامه‌ها از آن‌جا برای داخل ایران تولید می‌شد سازگار‬ ‫نبود و نیست‪ ،‬خود این تناقض بسیار آزار دهنده‌ای بود‪.‬‬ ‫تنها عدم توانایی تولید برنامه‌های حرفه‌ای تلویزیونی‬ ‫بخش فارسی در صدای امریکا که خود امریکاییان در تامین‬ ‫برنامه‌های مشابه انگلیسی زبان‌شان با ظرافت و دقتی مثال‬ ‫زدنی در حال انجام آنند می‌تواند نبود نیروی متخصص و‬ ‫روزنامه نگار در این حوزه باشد و این را زمانی به یقین دریافتم‬ ‫که نزدیک به دوسال اخیر را در این کشور سپری کردم‪.‬‬ ‫وارد جزییات این مسله نمی‌شوم که خود مجالی دیگر را طلب‬ ‫می‌کند اما در بخش چاپی و اطالع‌رسانی نشریات فارسی زبان‬

‫عدم حضور اینان در داخل کشور خود سال‌ها طول خواهد کشید‪.‬‬ ‫اما این‌که به واقع جامعه ایرانی ساکن خارج کشور خواهان‬ ‫دریافت نشریاتی در سطح استاندارد روزنامه‌نگاری رایج در‬ ‫جهان باشند مقوله‌ای مهم در دستیابی به جایگاه واقعی گردش‬ ‫آزاد اطالعات است‪.‬‬ ‫به نظر می‌رسد اکنون وقت آن رسیده باشد که ایرانیان یک‌بار‬ ‫برای همیشه تکلیف خود را برای پایداری آینده جایگاه این نوع‬ ‫رسانه‌ها روشن کنند‪ .‬در زمانی که میانگین سرانه مطالعه در‬ ‫داخل کشور بسیار پایین‌تر از سطح جهانی آن است‪ ،‬ارتقا این‬ ‫سطح توسط دولت در داخل کشور با عنایت به محدودیت‌های‬ ‫بی‌شمار در راه‌اندازی رسانه‌های صوتی و تصویری برای بخش‬ ‫مستقل و تعطیل کردن بیش از ‪ ۴۰۰‬نشریه در طول سال‌های‬ ‫گذشته به بن بست رسیده است‪.‬‬ ‫با توجه با پتانسیل موجود در بین جامعه مطبوعاتی ایرانی‬ ‫خارج‌نشین که بر طبق آمار ارایه شده فقط در طول دوسال اخیر‬ ‫‪ ۴۵۰‬نفر از آنان ایران را ترک کرده‌اند الزم است برای ادامه‬ ‫اطالع‌رسانی در حوزه نشریات و رسانه‌های صوتی و تصویری‬ ‫بازنگری اساسی صورت گیرد تا بتوان برای آینده‌ای روشن که‬ ‫در انتظار ایران‌مان هست‪ ،‬توشه‌ای مناسب با خود به همراه‬ ‫داشته باشیم‪ .‬اگر قرار است جلوگیری از روحیه انتقام برای‬ ‫قصاص در مواقعی نظیر آن‌چه در باال قید کردم برای جامعه‬ ‫داخل ایران تجویز شود بدون شک بدون آگاه‌سازی مردم از‬ ‫تمامی جنبه‌های تاثیر‌گذار چنین اقداماتی این امر میسر نخواهد‬ ‫بود‪ .‬برای داشتن جامعه‌ای آزاد نیاز اصلی داشتن رسانه‌هایی آزاد‬ ‫است تا مردم توان انتخاب داشته باشند‪.‬‬ ‫به امید آن‌زمان تولد نشریه هفت خجسته باد ‪...‬‬

‫پیش‌روی مخالفان قذافی به‌سوی غرب لیبی‬ ‫مخالفان مسلح سرهنگ معمر قذافی از غرب شهر مصراته به‬ ‫سوی طرابلس در حال پیش‌روی هستند و ناتو به حمالت خود به‬ ‫ادامه می‌دهد‪ .‬در همین حال کانادا نیز شورای ملی انتقالی لیبی را‬ ‫به‌عنوان نماینده این کشور به رسمیت شناخته است‪.‬‬ ‫در زلیتن که در غرب مصراته است‪ ،‬ناتو اعالمیه‌هایی برای نیروهای‬ ‫حامی سرهنگ قذافی پخش کرده که بر روی آن‌ها به عربی نوشته‬ ‫شده است‪« :‬جایی برای اختفا نیست‪ .‬اگر به تهدید غیرنظامیان‬ ‫ادامه دهید‪ ،‬نابود می‌شوید‪».‬زلیتن در ‪ ۱۳۵‬کیلومتری طرابلس واقع‬ ‫است‪ .‬مخالفان سرهنگ قذافی می‌گویند ناتو از آن‌ها خواست پیش‬ ‫از پیش‌روی از مصراته به سوی زلیتن‪ ،‬به جنگنده‌های این سازمان‬ ‫اجازه دهند مواضع نیروهای حکومت لیبی را بمباران کند‪.‬‬ ‫به گزارش رویترز‪ ،‬حمالت موشکی به ژنراتورهای پاالیش‌گاه نفتی‬ ‫در نزدیکی بندر مصراته صدمه زده و مسیر انتقال سوخت را قطع‬ ‫کرده است‪ .‬اواخر روز سه‌شنبه در طرابلس نیز دو انفجار شدید‬ ‫رخ داد‪ .‬پیش از آن نیز دود در آسمان منطقه ای نزدیک باب‬ ‫العزییه‪ ،‬مقر سرهنگ قذافی که بارها مورد حمله ناتو قرار گرفته‬ ‫است‪ ،‬مشاهده شد‪ .‬ناتو می‌گوید به یک سایت موشک‌انداز و یک‬ ‫خودروی زرهی حامل ضدهوایی حمله کرده است‪ .‬در سایر نقاط‬ ‫کشور نیز درگیری‌هایی گزارش شده است‪.‬‬ ‫ ‬

‫ی در‬ ‫پرویز ملک‌شاهی یکی از دراویش طریقت نعمت‌اللهی گناباد ‌‬ ‫شهرستان الشتر با صدور حکمی از سوی دادگاه انقالب به ‪ 3‬ماه‬ ‫و یک روز حبس و یک‌صد هزارتومان جزای نقدی محکوم شده‬ ‫است‪.‬به گزارش سایت مجذوبان‌نور‪ ،‬آقای پرویز ملکشاهی یکی از‬ ‫دراویش گنابادی که مجالس درویشی در منزل وی برگزار می‌شود‪،‬‬ ‫چندی پیش‌‪ ،‬ماموران امنیتی به دستور دادستان الشتر‌‪ ،‬وارد منزل‬ ‫وی شده و پس از توقیف برخی اموال وی‪ ،‬او را بازداشت کرده‬ ‫و پرونده‌ای برای وی تحت عنوان تمرد از دستور و توهین به‬ ‫ماموران تشکیل شده که پس از دفاعیات وکیل وی در نهایت‪،‬‬ ‫شعبه‌ ‪ 101‬دادگاه عمومی جزایی شهرستان الشتر ملکشاهی را از‬ ‫جهت اتهام تمرد از دستور ماموران به ‪ 3‬ماه و یک روز و از بابت‬ ‫اتهام توهین به ماموران هم به ‪ 3‬ماه و یک روز حبس محکوم‬ ‫کردند‪ .‬پس از ابالغ این حکم وکیل آقای پرویز ملکشاهی‪ ،‬آقای‬ ‫احسان‌اله حیدری به این حکم اعتراض کرد که از سوی شعبه ‪10‬‬ ‫دادگاه تجدید‌نظر استان لرستان تایید و تنها در خصوص اتهام‬ ‫توهین‪ ،‬حبس وی را به جزای نقدی تبدیل کرد‪.‬در ادامه این‬ ‫گزارش آمده است که پرونده‌ای دیگر نیز برای آقای ملکشاهی‬ ‫و تعداد دیگری از دراویش الشتر در دادگاه انقالب آن شهرستان‬ ‫هم اکنون تحت عنواین اتهامی تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت‬ ‫در مجالس درویشی و توهین به رهبری در حال رسیدگی است‪.‬‬

‫کانادا شورای ملی انتقالی لیبی را به رسمیت‬ ‫شناخت‬

‫به اتهام سرپیچی از دستور ماموران امنیتی‪،‬‬ ‫محکومیت یک درویش گنابادی به حبس و جریمه نقدی‬

‫‪3‬‬


‫جنبش دانشجویی در ایران در سال‌های پایانی‬ ‫قبل از انقالب اسالمی‬

‫کامران موسوی‬

‫از آن‌ها مطلع هستند‪.‬علیرغم تنوع تمایالت‪ ،‬این مبارزان‬ ‫دانشجویی كه سلف‌شان هواداران حزب توده و جبهه ملی‬ ‫و غیره بودند ولی خودشان در ماجران ‪ ١٥‬خرداد یا مشاركت‬ ‫داشته و یا آن‌را به چشم خوددیده بودند‪ ،‬دیگر فهمیده بودند‬ ‫كه راه كار‌های معمول پیشتر تا مقطع سال ‪ ٤٢‬برای مبارزه با‬ ‫رژیم در عمل به بن‌بست رسیده و تاریخ مصرف‌شان منقضی‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫دلیل این نتیجه‌گیری هم این بود كه عالوه بر ضروریت‌ها‬ ‫و نیازهای ویژه‌ی جامعه ایران‪ ،‬شروع هم‌زمان جنبش‌های‬ ‫آزادی بخش در سایر نقاط جهان گویای این بود كه اوضاع‬ ‫دیگر در دنیا مثل سابق نبوده و برای مبارزه با ظلم‪ ،‬چه داخلی‬ ‫چه خارجی‪ ،‬بایست طرحی نو ریخت‪ .‬سمبل این طرح نو هم‬ ‫آنچنان‌كه در پیش آمد‪ ،‬كوبا بود‪.‬‬

‫دادستان تهران درباره‬ ‫مرگ صابر و سحابی‬

‫‪2‬‬

‫بخش اول‬

‫برخی جرم‌های ناکرده را گردن نظام می‌اندازند‬

‫جنبش‌های دانشجویی در داخل ایران به طور عمده از تهران‬ ‫و به تقریب بدون فاصله پس از تاسیس دانشگاه تهران در‬ ‫سال ‪ ١٩٣٤( ١٣١٣‬میالدی) شروع شدند‪ .‬این نوشته‪ ،‬لیكن‪،‬‬ ‫همان‌طوری كه از تیترش معلوم است تنها قصد تامل در‬

‫روز سه‌شنبه‪ ،‬دادستان عمومی و انقالب تهران در کنفرانس‬ ‫مطبوعاتی در خصوص درگذشت هدی رضا‌زاده صابر‪،‬‬ ‫روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و هم‌چنین هاله سحابی‪ ،‬فرزند‬ ‫عزت‌اله سحابی فعال ملی‪-‬مذهبی به ارایه توضیحاتی پرداخته‬ ‫است‪.‬‬ ‫گزارش‬ ‫به‬ ‫فارس‪ ،‬عباس‬ ‫ی‬ ‫جعفر‬ ‫د و لت‌آ با د ی‬ ‫درباره درگذشت‬ ‫هدی رضا‌زاده‬ ‫صابر در زندان‬ ‫گفت‪:‬‬ ‫اوین‬ ‫«او روز جمعه‬ ‫اظهار کسالت‬ ‫دو‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫بار به بهداری‬ ‫زندان منتقل‬ ‫می‌شود و بعد‬ ‫به دلیل کسالت‬ ‫بیش از حد از‬ ‫طریق رییس‬ ‫دادسرای زندان‬ ‫به بیمارستان منتقل می‌شود اما در بیمارستان دچار آنفارکتوس‬ ‫(ایست قلبی) می‌شود‪».‬‬ ‫به گفته دادستان تهران آن‌چه در این پرونده به عنوان ابهام از‬ ‫جانب دادستانی مطرح شده این است که باید گزارش وضعیت‬ ‫زندانی با سرعت بیش‌تری به دادستانی منتقل می‌شد‪.‬‬ ‫آقای جعفری دولت‌آبادی در ادامه افزود‪« :‬ما در چنین شرایطی‬ ‫به خانواده زندانی اطالع می‌دهیم و آن‌ها اجازه دارند در هر‬ ‫بیمارستان و با هر پزشکی که مایل هستند صحبت کنند تا‬ ‫بیمار در آن‌جا تحت درمان قرار گیرد؛ البته این اتفاق با تاخیر‬ ‫رخ داد و امکان انتخاب بیمارستان وجود نداشت‪».‬‬ ‫او گفت‪« :‬ما پس از مرگ به کالبدشکافی تاکید داشتیم تا فوت‬ ‫این فرد مانند فوت هاله سحابی به کشور هزینه وارد نکند‪.‬‬ ‫جسد دو روز قبل به پزشکی قانونی منتقل شد و روز گذشته‬ ‫پس از معاینات به خانواده تحویل و دفن شد‪».‬‬ ‫هدی رضا‌زاده صابر در اعتراض به مرگ هاله سحابی که در‬ ‫حین شرکت در مراسم تشییع پیکر پدرش عزت‌اله سحابی و‬ ‫به‌دنبال درگیری با ماموران امنیتی دچار ایست قلبی شد و‬ ‫در‌گذشت‪ ،‬اعتصاب غذا کرد‪.‬‬ ‫آقای صابر روز جمعه در زندان اوین پس از ده روز اعتصاب‬ ‫غذای تر‪ ،‬دچار عارضه قلبی شد و روز شنبه در بیمارستان‬ ‫مدرس تهران درگذشت‪.‬‬ ‫دادستان تهران با تایید این نکته که جان‌باختن هاله سحابی‬ ‫در خارج از حوزه دادستانی تهران بوده است‪ ،‬گفت‪« :‬اما وقتی‬ ‫موضوع مرگ به ما اعالم شد‪ .‬طبق وظایف کاری خودمان‬ ‫بازپرس را به منزل متوفی فرستادیم و از آن‌ها خواستیم که‬ ‫اجازه کالبدشکافی دهند اما خانواده سحابی اعالم کردند که‬ ‫نسبت به این موضوع شکایتی ندارند و این به صورت مکتوب‬ ‫در پرونده موجود است‪».‬‬ ‫به گفته عباس جعفری دولت آبادی به دلیل اصرار خانواده‬ ‫سحابی مبنی بر عدم کالبدشکافی‪ ،‬جسد به پزشکی قانونی‬

‫ماهیت ایدئولوژیك جنبش دانشجویی در دهه قبل از انقالب‬ ‫‪ ١٣٤٧‬تا ‪ -١٣٥٦‬را دارد‪ ،‬ولی به‌دلیل اینكه چنین بحثی در‬‫خال ممكن نیست‪ ،‬پس بیایید كمی به عقب برگردیم‪.‬‬ ‫جنبش دانشجویی در ایران و كمی بعد از تولدش بیش از هر‬ ‫چیز ماهیت ضد سرمایه داری‪ ،‬و در نتیجه «چپ»‪ ،‬داشت و‬ ‫تنها نماد مشخص چنین تفكری در آن‌زمان شوروی جوان و‬ ‫ایدئولوژی غالبش یعنی ماركسیسم روسی بود‪.‬‬ ‫این گفته ولی بدان معنا نیست كه گرایشات دیگر چون‬ ‫گرایشات ملی‪ ،‬اسالمی‪ ،‬ملی‪-‬اسالمی‪ ،‬سه جهانی‪ ،‬مائویستی‪،‬‬ ‫و غیره در جنبش دانشجویی آن زمان‌ها وجود نداشتند‪ ،‬بلكه‬ ‫جبهه ملی بود‪ ،‬حزب توده و سازمان جوانانش بودند‪ ،‬نهضت‬ ‫مقاومت ملی بود‪ ،‬ته مانده اخوان المسلمین ‪ --‬و تمام اعوان‬ ‫و انصارشان—به دیگرانی نیز بودند‪.‬‬ ‫تمام این جریانات ولی تا كی مطرح بودند؟ تا خیزش ‪ ١٥‬خرداد‬ ‫‪ ١٣٤٢‬كه بی‌شك رهبری مذهبی داشت‪ .‬لیك حكومت وقت‪،‬‬ ‫آن خیزش را به شدت سركوب كرده و در نتیجه باعث بدرون‬ ‫الك رفتن تمام نیروها شد‪ ،‬بی‌تعارف و بدون استثنا‪ .‬تمام‌شان‬ ‫به قول فرنگی ها "‪ "dormant‬شدند‪.‬‬ ‫از بین تمام این شكست خوردگان ولی یكی دوباره بلند شد و‬ ‫آن چپ زخم‌دیده و خسته ولی پوست كلفت جدا شده و متنفر‬ ‫از حزب توده و ماركسیسم روسی بود و پر از امید‪.‬‬ ‫چرا امید؟ چون االن دیگر یك نمونه چپ پیروز‪ ،‬مترقی و‬ ‫بالنده را در لباس كوبای جوان و زیبا در مقابل چشم داشت كه‬ ‫آمریكای قلدر و الت سرمایه‌دار دوران را به چالش كشیده و‬ ‫وی را در برابر دیدگان تمام محرومان و ستم‌دیدگان جهان به‬ ‫قولی سكه یك پول كرده بود‪.‬‬ ‫پس از عقب‌نشینی خرداد در همان سال ‪ ،١٣٤٢‬چپ‌ها در‬ ‫هیت گروه جزنی‪ -‬ظریفی دوباره قد علم كردند‪ .‬این گروه در‬ ‫سال ‪ ١٣٤٧‬به جمع دیگری مشهور به گروه احمدزاده‪ -‬پویان‬ ‫پیوسته و به طور رسمی سازمان چریك های فدایی خلق ایران‬ ‫را تاسیس كردند‪.‬‬ ‫الزم به تذكر است كه تشکیل دهنده‌گان اصلی این دو گروه‬ ‫همه‌گی از دل جنبش دانشجویی در آمده بودند‪ .‬آن‌ها تمایالت‬ ‫مختلف از لنینیستی و مائویستی گرفته تا تروتسكی و گرامشی‬ ‫داشته و با این‌كه دایم با هم در جدال ایدئولوژیك بودند ولی‬ ‫در عین حال همه‌گی متمایل به كوبا و مصمم به نبرد مسلحانه‬ ‫به عنوان مبارزه سیاسی نیز بودند‪ .‬انشعابات آتی درون طیف‬ ‫فدایی نتیجه یك چنین درگیری‌های ایدئولوژیك درون‬ ‫سازمانی‌است كه اكثر افرادی که پیگیری می‌کنند‪.‬‬

‫منتقل شد و پس از بررسی آخرین وضعیت به خانواده وی تحویل‬ ‫داده شد‪.‬‬ ‫او در این باره هم‌چنین گفت‪« :‬دادستانی تهران در موضوع‬ ‫زمان و مکان دفن هیچ‌گونه دخالتی نداشته است‪ .‬ما‬ ‫معتقد بودیم که کالبدشکافی از هاله سحابی نظام را‬ ‫بیمه می‌کرد‪ .‬دشمنان بدانند که این‌گونه نیست که‬ ‫بتوانند جرم‌های ناکرده را همواره به گردن ما بیندازند‪».‬‬ ‫پیکر هاله سحابی به وسیله ماموران امنیتی و برخالف رضایت‬ ‫خانواده او به پزشکی قانونی و منزل پدری در لواسان منتقل و‬ ‫سپس برای دفن شبانه به گورستان بهشت فاطمیه لواسان انتقال‬ ‫یافت‪.‬‬ ‫در حالی‌که اعضای خانواده هاله سحابی معتقدند برخورد فیزیکی‬ ‫ماموران امنیتی عامل جان‌باختن خانم سحابی بوده‪ ،‬دست‌گاه‌های‬ ‫امنیتی در ایران اصرار دارند که مرگ او به شکل طبیعی رخ داده‬ ‫است‪.‬‬ ‫دادستان تهران در رابطه با اخبار منتشر شده درباره اعتصاب غذای‬ ‫برخی از زندانیان از گفت‪« :‬بارها گفته‌ایم که ما خود را مکلف‬ ‫به رعایت حقوق متهمان می‌دانیم‪ .‬در زندان‌ها نیز به مسووالن‬ ‫زندان تاکید کرده‌ایم هرگونه مشکلی زندانیان دارند‪ ،‬به دادستانی‬ ‫اعالم کنند‪».‬‬ ‫آقای جعفری دولت‌آبادی با تاکید بر این‌که اعتصاب غذا در حقیقت‬ ‫ضربه زدن به خود زندانی است‪ ،‬گفت‪« :‬برخی از اعتصاب‌ها صحت‬ ‫ندارد و واقعن بزرگ‌نمایی می‌شود‪ .‬از سوی دیگر برخی زندانیان‬ ‫تصمیم شخصی می‌گیرند و طبعن این کار مورد تایید ما نیست‪».‬‬ ‫آقای جعفری دولت آبادی هم‌چنین خبرهای منتشر شده مبنی بر‬ ‫«حصر خانگی برخی از افراد وابسته به دولت» را رد کرده است‪.‬‬ ‫پیش از این برخی‬ ‫گزارش‌های تایید‬ ‫نشده از حصر‬ ‫اسفندیار رحیم‌مشایی‬ ‫رییس دفتر رییس‬ ‫جمهوری اسالمی‬ ‫خبر داده بود‪.‬‬

‫"شرح عكس روي جلد"‬ ‫"روز كشته شدن رهبر القاعده در واشينگتن"‬ ‫آقاي اوباما در كاخ سفيد در برابر دوربين تلوزيون سي ان‬ ‫ان گفت اسامه بن الدن راهبر يكي از تند رو ترين گروه‬ ‫هاي بنياد گرا در مخفي گاهش در كشور پاكستان توسط‬ ‫اياالت متحده كشته شده است‪.‬‬ ‫يكم ماه مي دوهزار و يازده يعني ده سال پس از واقعه يازده‬ ‫سپتامبر بن الدن كشته شد‪.‬‬ ‫مردم واشينگتن در برابر كاخ سفيد اجتماع كردند‪ ،‬شادي‬ ‫كردند و به سالمتي اوباما نوشيدند‪.‬‬ ‫براي ان ها مرگ باني يازده سپتامبر شادي افرين بود‪.‬‬ ‫آقاي اوباما گفت‪:‬‬ ‫"جهان از اين پس امن تر خواهد بود" اين جمله اي بود كه‬ ‫باورش نياز به زمان دارد‪.‬‬ ‫عكس از ‪ :‬اردوان روزبه‬

‫توجه‪« :‬نشریه هفت» یک رسانه مستقل و آزاد است که بدون گرایش های سیاسی و حزبی و در حوزه‌های خبر‪ ،‬اطالع رسانی‪ ،‬تحلیل‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬هنر‪ ،‬اندیشه و آموزش‌های زندگی‬ ‫فعالیت می‌کند‪ .‬این نشریه با پرهیز از قوم گرایی به اندیشه نزدیک شدن مردم در جهان و ارایه راه کارهای ارتباط بهتر بین اقوام و ملل مختلف می‌پردازد‪ .‬اما بنابر محدویت‌ها فقط به زبان‬ ‫پارسی منتشر می‌شود ولی امکان و بستری است برای تمام اقوام ایرانی‪.‬‬ ‫مطلب های منتشر شده در «نشریه هفت» بر اساس الگوی هیت تحریریه این نشریه و با اندیشه ارتباط با جامعه میزبانی است که در آن کشور ایرانیان و سایر ملل در آن ساکن و یا میهمان‬ ‫هستند‪ .‬در الگوی نوشتاری خود در صورتی که قصد دارید همراه ما باشید امیدوار هستیم نکات باال را رعایت کنید‪ .‬در صورت ترجمه متن یک نسخه اصل آن را ضمیمه کنید و فراموش‬ ‫نکنید تا حد امکان در بخش پارسی از کلمات این زبان استفاده کنید و برگردان مناسبی از کلمات قابل تبدیل داشته باشید‪.‬‬ ‫«هفت» آماده انتشار مطلب‌ها‪ ،‬نظرها‪ ،‬پیشنهاد‌ها و انتقاد‌های شما به همراه عکس‌هایی است که می‌گیرید‪ .‬به هر روی نشریه خودتان است‪ .‬فراموش نکنید این نشریه منطبق با قوانین جاری‬ ‫کشور آمریکا منتشر می‌شود و نهایت امر مطلب‌ها با نظر شورای تحریریه انتخاب می شود و هم‌چنین سردبیری حق حک و اصالح مطلب‌های ارسالی را دارد‪ .‬در مورد آگهی‌های نشریه‬ ‫هم بررسی کنید و بعد انتخاب چرا که ما مسوولیتی در مورد محتوای آن نمی پذیریم‪ .‬فراموش نکنید مطلب های نوشته شده در «هفت» به الزام نظر صاحبان آن نیست و هر مطلبی در این‬ ‫نشریه قابل نقد و بررسی است‪.‬‬

‫یک نشریه با عالقه آمد‪ ،‬هفت آمد‬ ‫اردوان روزبه‬ ‫آمدیم‪ ،‬نشستیم و حرف زدیم و آخرش شد هفتی که می‌بینید‪.‬‬ ‫می‌دانید این بر می‌گردد به یک بیماری صعب‌العالج ‪-‬اگر‬ ‫نخواهم خیلی عربی‌اش کنم ‪ -‬یعنی غیر قابل درمان ما جماعت‬ ‫روزنامه‌نگار‪ .‬عموم روزنامه‌نگارها حتا اگر آی‌پد نسل دو داشته‬ ‫باشند‪ ،‬یا در هفتاد وب سایت مطرح چیز بنویسند و «برخط نویس»‬ ‫حرفه‌ای باشند‪ ،‬از خیر بوی کاغذ و صفحه بندی و نوشته روی‬ ‫کاغذ نمی‌توانند بگذرند‪.‬‬ ‫این را تضمین می‌کنم که جان‌به‌جان ما جماعت روزنامه‌نگار کنند‪،‬‬ ‫باز تا به نوشتن برای نشریه کاغذی برسد دست و د‌ل‌مان مانند بید‬ ‫مجنون می‌لرزد و حال‌مان دگرگون می‌شود‪.‬‬ ‫اما هفت شد‪ ،‬هفت‪ .‬چون عدد خوش‌یمنی در نزد بسیاری است‪،‬‬ ‫چون قرار است هفته‌ای یک بار به دست شما برسد –البته بعد از‬ ‫انتشار چند پیش شماره اول‪ -‬چون عدد هفت به ذات‪ ،‬عدد خوش‬ ‫قیافه‌ای است و چون به نوعی شروع یک مدیا دیگر از همین‬ ‫گروه است‪.‬‬ ‫سوال خواهید کرد‪ :‬شاید در این وانفزایی که کثرت نشریه‌های‬ ‫ایرانی چشم نواز است‪ ،‬آیا ورود نشریه‌ای هفت به این عرصه‬ ‫ضرورت داشت؟‬ ‫پاسخ به این سوال شاید نیاز به زمان داشته باشد‪ ،‬چرا که به نظر‬ ‫می‌رسد محتوای هر رسانه می‌تواند ترازوی ارزیابی آن باشد‪ .‬جمع‬ ‫خوبی از روزنامه‌نگاران و تحلیل‌گران گرد هم آمدند‪ ،‬دست رد‬ ‫نزدند و در واقع همراهی هم کردند تا نوشته‌هایی که در این شماره‬ ‫می‌بینید به دست شما برسد‪.‬‬ ‫شعار ما این است‪« :‬رقابتی برای حقیقت»‪ .‬قرار نیست به یک‬ ‫ضرب کار عجیبی کنیم‪ .‬قرار است بنویسم و کار کنیم و چشم‬ ‫انتظار باشیم تا شما ما را و کارمان را و نوشته‌هایی که منتشر‬ ‫می‌شود را نقد کنید و منصفانه به عرصه ارزیابی و چالش بکشید و‬ ‫یا اگر دوست داشتید همراهی کنید‪.‬‬ ‫از طرفی نشریه هفت شما را در جریان آغاز به کار رسانه‌ای دیگر در‬ ‫عرصه رسانه‌های دیداری خواهد گذاشت‪ .‬هفت به نوعی خبرهای‬ ‫تلوزیونی را به شما خواهد رساند که در راه است‪ .‬من در این جا دارم‬ ‫در مورد «کانال هفت» تلوزیونی متعلق به جامعه ایرانی صحبت‬ ‫می‌کنم‪ .‬شاید به موقع بیشتر از کانال ماهواره‌ای هفت صحبت‬ ‫کردیم‪ ،‬اما بی‌شک از طریق همین مجله شما در جریان پیشرفت‬ ‫کار زمان‌بندی‌ها و آغاز به کار آن قرار خواهید گرفت‪.‬‬ ‫مشی ما انعکاس دیدگاه‌ها و نظرهای مختلف است‪ .‬بی‌شک‬ ‫آرا و نوشته‌ها به الزام نظر گردانندگان نشریه هفت نیست‪ .‬شما‬ ‫نیز می‌توانید دیدگاه‌های خود را بفرستید و یا پاسخی در برابر‬ ‫نوشته‌های منتشر شده داشته باشید‪.‬‬ ‫هفت به هیچ گروه و مشرب و حزبی وابسته نیست‪ .‬ما سعی‬ ‫خواهیم کرد جانب انصاف را رعایت کنیم و نزدیک به خواسته‌های‬ ‫مردم باشیم و در نهایت می‌خواهیم یک فرصت برای اطالع رسانی‬ ‫باشم‪ .‬ما فقط روزنامه نگار هستیم‪.‬‬ ‫باقی بقایتان و عزت‌تان پاینده‬

‫نشریه هفت در حوزه های خبر‪ ،‬سیاست‪ ،‬اندیشه‪،‬‬ ‫فرهنگ و هنر و اجتماع‬ ‫صاحب امتیاز‪Global Social Networks INC :‬‬ ‫سردبیر‪ :‬اردوان روزبه ‪ /‬مدیر اجرایی‪ :‬علی هریسچی‬ ‫تماس با اردوان‪editor@haftmagazine.com :‬‬ ‫تماس با علی‪ali.herischi@haftmagazine :‬‬ ‫صفحه‌آرایی و امور فنی ‪ :‬داریوس مدیا‬ ‫امور آگهی‌ها‪ads@haftmagazine.com :‬‬ ‫تلفن تماس در آمریکا‪:‬‬ ‫‪)240(436-2535 )240(436-2536‬‬ ‫توزیع در ایاالت متحده و کانادا‬ ‫همراهان این شماره به ترتیب الفبا‪:‬‬ ‫اکبر ترشی‌زاد‪ ،‬آویده مطمئنفر‪ ،‬آذین رباطی‪ ،‬آرش به‌منش‪ ،‬افشان‬ ‫برزگر‪ ،‬اردوان روزبه‪ ،‬توکا نیستانی‪ ،‬حسن سربخشیان ‪،‬حسن‬ ‫زارعزاده اردشیر‪ ،‬دامون روزبه ‪ ،‬داوود موسوی‪،‬روزبه میر ابراهیمی‪،‬‬ ‫شراره سعیدی‪،‬علی افشاری‪ ،‬علی هریسچی‪ ،‬فریبا داوودی مهاجر ‪،‬‬ ‫کیومرث سجادی ‪،‬کامران موسوی ‪ ،‬محبوبه شعاع‪ ،‬مهشب تاجیک‪،‬‬ ‫مهران امیر احمدی‪ ،‬مهرآفرین بهرامی‪ ،‬نیلوفر رستمی‬ ‫هم‌چنین تهیه بخش خبرهای این نشریه با همراهی‬ ‫رادیو کوچه است‬

‫‪،‬‬

‫آثارتان را به آدرس‪ contact@haftmagazine.com:‬ارسال کنید‪.‬‬


‫کانادا شورای ملی انتقالی لیبی را به‬ ‫رسمیت شناخت‪،‬‬ ‫پیش‌روی مخالفان قذافی به‌سوی‬ ‫غرب لیبی‬ ‫مخالفان مسلح سرهنگ معمر قذافی از غرب شهر مصراته به‬ ‫سوی طرابلس در حال پیش‌روی هستند و ناتو به حمالت خود به‬ ‫ادامه می‌دهد‪ .‬در همین حال کانادا نیز شورای ملی انتقالی لیبی‬ ‫را به‌عنوان نماینده این کشور به رسمیت شناخته است‪.‬در زلیتن‬ ‫که در غرب مصراته است‪ ،‬ناتو اعالمیه‌هایی برای نیروهای حامی‬ ‫سرهنگ قذافی پخش کرده که بر روی آن‌ها به عربی نوشته‬ ‫شده است‪« :‬جایی برای اختفا نیست‪ .‬اگر به تهدید غیرنظامیان‬ ‫ادامه دهید‪ ،‬نابود می‌شوید‪ ».‬زلیتن در ‪ ۱۳۵‬کیلومتری طرابلس‬ ‫واقع است‪.‬مخالفان سرهنگ قذافی می‌گویند ناتو از آن‌ها خواست‬ ‫پیش از پیش‌روی از مصراته به سوی زلیتن‪ ،‬به جنگنده‌های این‬ ‫سازمان اجازه دهند مواضع نیروهای حکومت لیبی را بمباران کند‪.‬‬ ‫به گزارش رویترز‪ ،‬حمالت موشکی به ژنراتورهای پاالیش‌گاه‬ ‫نفتی در نزدیکی بندر مصراته صدمه زده و مسیر انتقال سوخت‬ ‫را قطع کرده است‪ .‬اواخر روز سه‌شنبه در طرابلس نیز دو انفجار‬ ‫شدید رخ داد‪.‬پیش از آن نیز دود در آسمان منطقه ای نزدیک باب‬ ‫العزییه‪ ،‬مقر سرهنگ قذافی که بارها مورد حمله ناتو قرار گرفته‬ ‫سیاست‌ورزی‪ ،‬در پروسه سیاست شرکت کند‪ .‬باید مشکالت و مسایل است‪ ،‬مشاهده شد‪ .‬ناتو می‌گوید به یک سایت موشک‌انداز و یک‬ ‫بغرنج سیاسی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬اقتصادی را با ساده‌سازی برای جامعه مطرح خودروی زرهی حامل ضدهوایی حمله کرده است‪ .‬در سایر نقاط‬ ‫کند و مردم را از برنامه‌های گروه‌های سیاسی با خبر سازد و این کشور نیز درگیری‌هایی گزارش شده است‪.‬‬ ‫برنامه‌ها را متخصصانه به نقد بکشاند‪ .‬و این‌ها تمام برای فراهم‬ ‫کردن فرصتی بهتر برای انتخاب شایسته‌تری برای کسب قدرت و‬ ‫خدمت به جامعه است‪.‬اما جامعه ما در نقطه دیگری از این معادله‬ ‫قرار دارد‪ .‬در انتخابات ایران اصلح از میان دست‌چین شدگان قدرت‬ ‫انتخاب می‌شوند‪ .‬و در نهایت هم شعاع قدرت بخش انتخابی حکومت‬ ‫بسیار ضعیف‌تر و بی‌اثر تر از بخش غیر انتخابی آن است‪ .‬بنابر این‬ ‫رسانه در جامعه کنونی ما نفش و وظیفه‌ایی متفاوت بر دوش دارد‪.‬‬ ‫و چون ما در حال گذاریم و هنوز تا برقراری یک جامعه مردم ساالر‬ ‫بسیار فاصله داریم‪ ،‬نقش مهم‌تر رسانه امروز‪ ،‬راهبری این گذار به‬ ‫مقصدی درست است‪ .‬پر واضح است که جامعه ما آبستن حوادث یک یافته جدید متخصصان تغذیه‬ ‫عسل کلیه را ضد عفونی می‌کند‬ ‫مهمی است که آینده سیاسی و سرنوشت نسل‌های بعد از ما را رقم‬ ‫خواهد زد‪.‬در این میانه سال‌هاست که مردم‪ ،‬بجز اندک مدتی کوتاه‪ ،‬مصرف عسل باعث افزایش ادرار و خرد شدن سنگ‌های مجاری‬ ‫از خیر رسانه آزاد و مستقل محروم بوده‌اند‪ .‬مردم غریبه حکومت و ادرار و کلیوی می‌شود و کلیه را ضد عفونی می‌کند‪ .‬به گزارش‬ ‫قدرت‌اند و حکومت اعتقادی و نیازی به جواب گویی به ملت را در کاغذ اخبار و به نقل از سایت توانا‪ ،‬مریم مراداف متخصص تغذیه‬ ‫خود نمی بیند‪ .‬جنبش‌های سیاسی ما نا بالغ بوجود آمده و سیاست گفته‪« :‬عسل ضدعفونی کننده قوی است که برای ضد عفونی‬ ‫ورزان ما به آسانی از جرگه سیاست بیرون رانده شده‌اند‪ ،‬و انقالب‌های کردن کلیه بسیار مفید است‪ .‬اگر افراد عسل را به طور مداوم‬ ‫ما به بی‌راهه رفته‌‌اند‪ .‬و درمیان تمام بهانه‌ها و دلیل‌ها نمی‌توان از مصرف کنند باعث افزایش ادرار و خرد شدن سنگ های مجاری‬ ‫نقش بی‌رسانه‌ی آزاد بودن غافل شد‪.‬رسانه در روزگار مدرنی که در ادرار و کلیوی می‌شود همچنین عسل حاوی مقدار کمی‌پروتئین‬ ‫آن زندگی می‌کنیم نقشی حیاتی در تاثیر گذاری سیاسی و اجتماعی و به طور تقریبی فاقد نمک است‪ ».‬این متخصص تغذیه افزود‪:‬‬ ‫دارد و در این مختصات سیاسی که گروه‌های فعال زیادی چه در «پروتئین و نمک دو ماده‌ای است که نقش منفی را در عوارض‬ ‫ایران و چه در خارج به‌دنبال جذب نیروی انسانی و پشتیبان فکری کلیوی ایجاد می‌کند و به دلیل اینکه بیماری‌های کلیه متنوع‬ ‫و مشروعیت برای خود می‌گردند احتیاج به رسانه‌ایی مستقل که است برای درمان با عسل به پزشک متخصص مراجعه کنند‪».‬‬ ‫به‌نحوی حرفه‌ایی اطالع رسانی کند و شفاف سازی کند به شدت عسل با اینکه بسیار شیرین است ولی قند موجود در آن به دندان‬ ‫احساس می‌شود‪ .‬رسانه‌ایی که بدون مصلحت اندیشی سیاسی از ها آسیبی وارد نمی‌کند ولی اگر شکر مدتی در دهان باقی بماند‬ ‫نقد نظر مخالفین و منتقدین و متحدین دولت جمهوری‌اسالمی به وسیله شکر باکتری‌های موجود در دهان تجزیه می‌شود و‬ ‫لحظه‌ایی باز نایستد‪.‬رسانه می‌بایست از کلیه ابزار مدرن استفاده کند اسید الکتیک تولید می‌کنند که برای دندان‌ها مضر است‪.‬مراداف‬ ‫تا ارزش‌های مدرن جامعه مدنی و مردم ساالری را از روزنه‌های اضافه کرده که عسل دارای نوعی آنتی بیوتیک طبیعی است و‬ ‫سانسور حکومتی به ذهن پویای جامعه برساند‪ .‬رسانه باید ابزاری باشد هیچ اسیدی در دهان تولید نمی‌کند و حتی دندان‌ها را ضدعفونی‬ ‫که متخصص‌ها و نخبگان بتوانند نظرات‌شان را با جامعه در میان هم می‌کند‪ .‬اگر چای با عسل مصرف شود به علت وجود ماده‬ ‫بگذارند تا سیاست‌ورزی و غیر علمی بودن و مغلطه سیاسیون را بر فلورین در چای از فساد دندان جلوگیری می‌کند ولی اگر چای با‬ ‫مال کنند‪ .‬از عمق و وفاداری مخالفین و منتقدین جامعه را با خبر سازد شکر مصرف شود خاصیت فلورین آن از بین می‌رود‬ ‫که در لحظه‌های حساس تاریخی روزهای آینده‪ ،‬جامعه کورکورانه از‬ ‫گیر رمال در آمده دچار دزد نشود‪ .‬باید آگاهی جامعه از سیاست مداران‬ ‫و فعاالن سیاسی به نحوی باشد که آینده را فرصت طلبان رقم نزنند‪.‬‬ ‫امروز مانند پیشتر و پیشتر به رسانه‌ایی که معتمد مردم باشد و حقیقت‬ ‫را بر هر مصلحتی مقدم به‌شمارد احتیاج داریم‪.‬‬

‫نقش حساس رسانه‬

‫علی هریسچی‬

‫دمکراسی سیستمی از حکومت است که اگر انحرافی از اصول‬ ‫اولیه آن رخ دهد‪ ،‬امکان تغییر آن به یک دیکتاتوری اکثریت‬ ‫به آسانی قابل پیشبینی است‪ .‬در این میان راهکارهای متعددی‬ ‫وجود دارد که از انحرافات سیستمی جلوگیری شود‪ .‬از میان این‬ ‫راهکارها‪ ،‬رسانه نقشی پایهایی و پر اهمیت را در برقراری و حفظ‬ ‫دمکراسی بر عهده دارد‪ .‬در ایران امروز هم‪ ،‬که با دمکراسی‬ ‫فرسنگها فاصله دارد‪ ،‬چیزی از نقش رسانه نمیکاهد‪ ،‬هرچند در‬ ‫ایران مسوولیتی متفاوت نسبت به یک جامعه دمکراتیک می‌توان‬ ‫برای رسانه قایل شد‪.‬برای تعریف نقشی درست برای رسانه در‬ ‫ایران می‌بایست وضعیت ایران را به‌خوبی دریابیم‪ .‬اگر جامعه‬ ‫ایران را جامعه‌ایی در حال گذار به دمکراسی بدانیم‪ ،‬جامعه‌ایی‬ ‫و حکومتی که در برقراری یک جمهوری ناکام مانده‌اند و یک‬ ‫جریان غیر دمکراتیک پایه‌های ضعیف دمکراسی در ایران را‬ ‫هر روز ضعیف‌تر می‌کند و فشار ارگان‌های غیر دمکراتیک‬ ‫برنهاد‌های مدنی و دمکراتیک جامعه هر روز بیشتر می‌شود‪.‬‬ ‫در جامعه امروز ما‪ ،‬جریان‌های فکری واپس‌گرا و عوام فریبی‬ ‫مشغول فعالیت هستند تا مردم را در جهت منافع قدرت طلبانه‬ ‫خود بفریبند و آزادی فکری جامعه را تصاحب کنند‪.‬سیستم‬ ‫حکومتی ایران در خود نهادها و راه‌کارهای مهم دمکراتی دارد که‬ ‫به مصیبت قدرت و زیاده خواهی صاحبان قدرت دچارشده‌اند و‬ ‫در نبود دیگر مکانیسم‌های حیاتی دمکراسی‪ ،‬خود به ابزاری برای‬ ‫کسب مشروعیت و رقابت غیر سالم سیاسی بدل شده‌اند‪.‬‬ ‫در جامعه دمکراتیک‪ ،‬مدیا نقش اطالع‌رسانی بر عهده دارد‪:‬‬ ‫باید جامعه را از اجرای قرارداد بین ملت‪-‬دولت (قانون اساسی)‬ ‫مطلع سازد و رابطی باشد بین مردم و حکومت تا حکومت از‬ ‫خواسته‌های مردمی که به آن‌ها خدمت می‌کند بداند و مردم از‬ ‫میزان تحقق خواسته‌هایشان و برنامه‌های مطرح شده در زمان‬ ‫انتخابات با خبر باشند‪ .‬این اطالعات مردم را کمک خواهد کرد‬ ‫تا نمایندگان خود را به‌درستی انتخاب کنند‪ .‬چون در دمکراسی‬ ‫انتخابات نقش مهمی در تعیین قدرت دارد‪ ‌،‬رسانه نقشی اساسی‬ ‫و پر اهمیت در شکل‌گیری این انتخاب بر عهده دارد‪ .‬رسانه‌ی‬ ‫آزاد‪ ،‬بی‌پروا‪ ،‬و بی‌غرض می‌بایست هم‌چون امین مردم به درستی‬ ‫و با امانت داری واقعیت را به گوش مردم برساند و نقد قدرت کند‪.‬‬ ‫باید به مردم از پشت پرده قدرت بگوید و سعی کند تاریک‌خانه‌ایی‬ ‫از قدرت برای مردم باقی نماند‪ .‬می‌بایست بدون شرکت در‬

‫دولت استرالیا می‌گوید پناهنده نمی‌پذیریم‬ ‫صد تن از پناه‌جویان در بازداشت‌گاه مهاجرت در جزیره کرسمس‬ ‫استرالیا زمانی دست به شورش زدند که اداره مهاجرت استرالیا در‬ ‫خواست ویزه پناهنده‌گی آن‌ها را رد نموده است‪.‬‬ ‫‪ 1146‬تن از پناه‌جویان که از کشورهای ایران‪ ،‬عراق‪ ،‬افغانستان‪،‬‬ ‫سریالنکا و از بعضی کشور‌های دیگر می‌باشند تحت بازداشت‬ ‫در جزیره کرسمس به سر می‌برند که منتظر نتایج درخواست‬ ‫پناهنده‌گی‌شان از سوی دولت استرالیا می‌باشند‪.‬‬ ‫پولیس فدرال استرالیا زمانی از زور علیه تظاهر کننده‌گان‬ ‫استفاده کردند که ‪ 100‬تن از بازداشت شده‌گان مسلح با فلزات و‬ ‫پارچه‌های سمنتی (کانکریت) به پولیس و محافظان اردگاه حمله‬ ‫نمودند‪ .‬پلیس به خاطر تحت کنترل درآوردن شورش مجبور به‬ ‫استفاده از اسپری فلفل و پرتاب بین بگ (‪ )Bean Bag‬گردید‪.‬‬ ‫کرس بوون وزیر مهاجرت استرالیا علت تظاهرات اخیر در‬ ‫اردگاه مهاجرین در جزیره کرسمس را رد درخواست پناهنده‌گی‪،‬‬ ‫پناه‌جویان از سوی دولت استرالیا عنوان نموده گفته است‪:‬‬

‫«تعدادی از افراد در اردوگاه جزیره کرسمس وجود دارند که پاسخ‬ ‫منفی مبنی بر دریافت پناهنده‌گی در استرالیا را دریافت نموده‌اند‪».‬‬ ‫وی اضافه نمود‪« :‬این به آن معنی است‪ ،‬قسمی که ما پیش‌تر به‬ ‫آن ها گفتیم‪ ،‬ما آن‌ها را به عنوان پناهنده‌گان واقعی نمی‌شناسیم‬ ‫و ما در نظر داریم آن ها را دوباره برگردانیم مگر این که در‬ ‫مورد درخواست‌های آن‌ها تجدید نظر صورت بگیرد‪ ».‬داود‬ ‫جمال از گروه اجتماعی شبکه دادگستری به ‪ AAP‬گفته است‪،‬‬ ‫بازداشت‌شده‌گان برعلیه آن چه را رد تصادفی درخواست‌های‌شان‬ ‫از طرف دولت استرالیا می‌دانند دست به تظاهرات زده‌اند‪.‬‬ ‫دولت استرالیا از سال ‪ 2010‬تا ‪ 2011‬میالدی رد درخواست‬ ‫پناهنده‌گی پناه‌جویان ایرانی را از ‪ 47‬درصد به ‪ 90‬درصد افزایش‬ ‫داده است‪ ،‬این به آن معنی است که از هر ‪ 10‬پناه جوی ایرانی‬ ‫درخواست‌های ابتدایی ‪ 9‬تن آن‌ها از طرف دولت استرالیا رد‬ ‫می‌گردد‪.‬‬

‫با ممانعت ماموران امنیتی‪،‬‬ ‫ممنوع‌الخروجی نوه و عروس آیت‌اله‬ ‫امجد‪ ،‬روحانی منتقد دولت‬

‫به گزارش رسانه‌‌های منسوب به اصالح‌طلبان‪ ،‬عروس و نوه‬ ‫آیت‌اله امجد روحانی منتقد جمهوری اسالمی که روز دوشنبه‪،‬‬ ‫قصد خروج از کشور را داشتند با ممانعت ماموران امنیتی موفق به‬ ‫انجام سفر خود نشده‌اند‪.‬به گزارش تحول سبز‪ ،‬آن‌ها مراحل عادی‬ ‫کنترل گذرنامه را طی کرده بودند و مشکلی برای خروج از کشور‬ ‫نداشتند اما به دالیل نامعلوم در هنگام سوار شدن به هواپیما با‬ ‫ممانعت ماموران امنیتی مواجه و مانع از سفر آنان شدند‪.‬گفتنی‬ ‫است آیت‌اله امجد‪ ،‬روحانی منتقد دولت در سخن‌رانی‌های خود‬ ‫سیاست‌های جاری را محکوم می‌کند‪ .‬وی در سخن‌رانی هفته‬ ‫گذشته خود ضمن انتقاد شدید به آن‌چه وی آن‌را «غیب‌گویی‬ ‫و رمالی جمعی بی‌خرد و گم‌راه» می‌نامید با توجه به وقایع اخیر‬ ‫اعالم کرده بود‌‪« :‬اگر تا حاال پشت سر امثال بنده نماز خواندید‬ ‫و حاال سر‌کش شدیم و ظلم کردیم دیگر نماز نخوانید و استغفار‬ ‫کنید‪».‬‬

‫دبیر کل حزب موتلفه اسالمی‬ ‫‌گناه موسوی و کروبی نابخشودنی‬ ‫است‬

‫دبیر کل حزب موتلفه اسالمی‪ ،‬از احزاب اصول‌گرا در‬ ‫ایران‪ ،‬پیشنهاد سیدمحمد خاتمی‪ ،‬رییس جمهوری پیشین‬ ‫ایران‪ ،‬درباره لغو بازداشت زندانیان سیاسی و پایان حصر‬ ‫میر‌حسین موسوی و مهدی کروبی‪ ،‬رهبران مخالف‬ ‫دولت را رد کرده است‪.‬به گزارش خبرآنالین‪ ،‬محمد‌نبی‬ ‫حبیبی گفته است که «گناه دو نفری که حصر شدند را‬ ‫نابخشودنی می‌دانم و تساهل و تسامحی که معمولن آقای‬ ‫خاتمی در حرف‌های خود به خرج می‌دهند را در شرایط‬ ‫حاضر حداقل برای آن دو نفر نابخشودنی می‌دانم‪».‬‬ ‫آقای حبیبی عنوان کرد‪« :‬ممکن است زمانی آن دو نفر‬ ‫(میرحسین موسوی و مهدی کروبی) که لطمات بزرگی‬ ‫به نظام وارد کردند‪،‬اعتراف و اعالم توبه و پشیمانی‬ ‫کنند ‪ . . .‬و ممکن است در منظر نظام نیز این توبه با‬ ‫شرایطی پذیرفته شود ولی آقایانی که االن محصور‬ ‫هستند‪ ،‬تاکنون هیچ اقدامی برای پس گرفتن هیچ کدام‬ ‫از اقداماتشان نکرده‌اند‪ ».‬او در عین حال حضور «عده‌ای‬ ‫از اصالح‌طلبان» در انتخابات را که «نظام‪ ،‬والیت فقیه‬ ‫و ولی فقیه» را قبول دارند‪« ،‬مفید و الزم» دانسته است‪.‬‬ ‫محمد خاتمی‪ ،‬در هفته اخیر در جریان سخن‌رانی‌ها و‬ ‫دیدارهای عمومی‌اش خواستار آزاد کردن زندانیان و‬ ‫فعاالن سیاسی و اجتماعی‪ ،‬لغو حصر رهبران مخالفان‬ ‫دولت و زمینه‌سازی برای بازگشت فضای کشور به حالت‬ ‫عادی شده بود‪.‬‬

‫پس از چند ماه تاخیر در طرح ادغام‬ ‫وزارت‌خانه‌ها‬ ‫معرفی وزیر ورزش و جوانان به مجلس‬ ‫شورای اسالمی‬ ‫به گزارش رادیو و تلویزیون جمهوری اسالمی‪ ،‬محمود‬ ‫احمدی‌نژاد‪ ،‬رییس جمهوری اسالمی در نامه‌ای به هیت‬ ‫رییسه مجلس‪ ،‬حمید سجادی‪ ،‬فهرمان سابق رشته دو و‬ ‫میدانی را به عنوان وزیر وزارت‌خانه جدید ورزش و امور‬ ‫جوانان به مجلس معرفی کرده است‪.‬‬ ‫قانون ادغام سازمان‌های ملی جوانان و تربیت بدنی و‬ ‫تشکیل وزارت ورزش و جوانان به عنوان طرح نمایندگان‬ ‫در اواسط دی‌ماه سال گذشته تصویب شد و پس از آن‬ ‫به تایید شورای نگهبان رسید اما دولت برای چند ماه‬ ‫از اجرای این قانون سر باز زد‪ .‬به گزارش خانه ملت‪،‬‬ ‫آقای احمدی‌نژاد در نامه خود پنج ایراد هم به مصوبه‬ ‫مجلس در خصوص ادغام سازمان‌های تربیت بدنی و‬ ‫امور جوانان و تشکیل وزارت جدید وارد کرده است‪.‬رییس‬ ‫جمهوری اسالمی با ارسال این نامه اعالم کرد‪« :‬به ناچار‬ ‫حمید سجادی را به عنوان وزیر معرفی می‌کند‪ ».‬علی‬ ‫الریجانی‪ ،‬رییس مجلس‪ ،‬در واکنش به دریافت نامه آقای‬ ‫احمدی‌نژاد گفته است‪« :‬معرفی وزیر چند کلمه بیش‌تر‬ ‫نیست و این نامه توجیه تخلف قانونی و عمل نکردن به‬ ‫قانون است‪».‬این در حالی است که تنش میان مجلس و‬ ‫دولت با شروع اختالف نظر بین رهبر جمهوری اسالمی و‬ ‫محمود احمدی‌نژاد بر سر عزل و ابقای وزیر اطالعات از‬ ‫چندی پیش آغاز شده و افزایش یافته است‪.‬‬

‫رهبر لیبی‪:‬‬

‫«ناتو متهم به قتل و کشتار دسته‌جمعی‬ ‫است»‬

‫معمر قذافی‪ ،‬رهبر لیبی‪ ،‬کشورهای عضو سازمان پیمان‬ ‫آتالنتیک شمالی‪ ،‬ناتو را متهم به قتل و کشتار دسته‌جمعی‬ ‫در این کشور کرده است‪ .‬او در یک پیام صوتی که‬ ‫شام‌گاه چهارشنبه از تلویزیون دولتی لیبی منتشر شد‪،‬‬ ‫کسانی‌که این بمباران را انجام دادند «مجرم» خواند‪.‬این‬ ‫اظهارات دو روز پس از کشته‌شدن خانواده دست‌یارش‬ ‫در یک بمباران هوایی و ساعاتی پس از تدفین آن‌ها‬ ‫پخش شد‪ .‬ناتو از کشته‌شدن غیرنظامیان ابراز تاسف‬ ‫کرده اما گفته است ساختمانی که مورد حمله قرار داده‬ ‫«مرکز فرماندهی و کنترل» بوده است‪ .‬پیش‌تر فرانکو‬ ‫فراتینی‪ ،‬وزیر امور خارجه ایتالیا برای ارسال کمک‌های‬ ‫انسان‌دوستانه به لیبی خواستار توقف فوری درگیری‌های‬ ‫خشونت‌آمیز شد‪.‬او هم‌چنین گفت که ناتو باید جزییاتی‬ ‫درباره حمالت هوایی در لیبی ارایه دهد و دستورالعملی‬ ‫درباره «اشتباهات فاحشی» که منجر به تلفات غیر‌نظامی‬ ‫می‌شود‪ ،‬تهیه کند‪ .‬اما آندرس فو راسموسن‪ ،‬دبیر کل‬ ‫ناتو‪ ،‬گفته است بمباران‌های هوایی برای حفاظت از‬ ‫غیرنظامیان صورت می‌گیرد و ادامه می‌یابد‪.‬او تکرار کرد‬ ‫که ناتو مشغول بررسی گزارش های لیبی درباره کشته‬ ‫شدن هفت غیرنظامی در بمباران هوایی هفته پیش است‪،‬‬ ‫اما افزود این نیروهای سرهنگ قذافی هستند‪ ،‬نه ناتو‪ ،‬که‬ ‫غیرنظامیان را هدف قرار می‌دهند‪.‬‬

‫‪5‬‬


‫نگاهی به تکنولوژی جدید شرکت اپل‪ :‬آی کلود (‪)iCloud‬‬

‫کیومرث سجادی‬ ‫وقتی صحبت از تکنولوژی جدید می‌شود شرکت‌های رقیب برای‬ ‫پیشی گرفتن از یک‌دیگر از هی ‌چ تالشی فروگذار نمی‌کنند‪ .‬شرکت اپل‬ ‫که هرگز دوست نداشته و ندارد از رقیبانی چون مایکروسافت‪ ،‬گوگل‪،‬‬ ‫«اچ پی» (‪ )HP‬و … عقب بماند این‌بار نیز در استفاده از تکنولوژی‬ ‫پردازش ابری‪ 1‬چیزی برای مشتریان خود کم نگذاشته‌ است و نسخه‬ ‫تجاری ‪ iOS5‬و ‪ iCloud‬را پاییز امسال و به‌صورت رایگان در اختیار‬ ‫دارندگان گوشی‌ها و کامپیوترهای اپل قرار خواهد داد‪.‬‬ ‫با نصب سیستم عامل موبایل ‪ iOS5‬بر روی هر یک از دست‌گاه‌های‬

‫دیگر الزم نیست نگران ذخیره و نگه‌داری آن در جایی مطمئن‬ ‫باشید‪ .‬بدون این‌که شما کاری جز فشردن دکمه و گرفتن‬ ‫عکس انجام دهید ‪ iCloud‬عکس‌های شما را بارگذاری کرده‬ ‫و می‌توانید آن‌ها را در هر دست‌گاهی که هم‌راه دارید مشاهده‬ ‫کنید‪ iCloud .‬هزار عکس آخری که گرفته‌اید را به‌مدت ‪۳۰‬‬ ‫روز نگه‌می‌دارد تا بتوانید در این فرصت عکس‌های‌تان را‬ ‫بازبینی کرده و عکس‌های دل‌خواه را ذخیره کنید‪ .‬همسر شما‬ ‫می‌تواند عکسی را که هم‌اکنون گرفته‌اید در خانه و بدون این‌که‬ ‫شما اقدامی جهت ذخیره‌سازی آن انجام دهید‪ ،‬بر روی آلبوم‬ ‫عکس‌های‌تان در کامپیوتر خانگی شما مشاهده کند و یا پس‬ ‫از عکاسی‪ ،‬عکس‌ها را در کنار خانواده و در تلویزیون اپل خود‬ ‫مشاهده کرده و لذت ببرید‪.‬‬ ‫اسناد (‪ )Documents‬خود را می‌توانید در هر یک از‬ ‫دست‌گاه‌های اپل ایجاد کرده و در دست‌گاه دیگری اصالح‬ ‫و یا بازبینی کنید‪ .‬نرم‌افزار‌های خریداری شده توسط شما نیز‬

‫مه‌شب‌تاجیک‬ ‫هر فردی در مقام یک انسان حق دارد تا عالیق خودش را داشته‬ ‫و از موضوعی خوشش بیاید یا نیاید‪ .‬مشکل زمانی آغاز می‌شود که‬

‫انسان‌ها این حق را برای خود قایل‌شوند که بر اساس خوش‌آیند یا‬ ‫ناخوش‌آیندشان‪ ،‬دست به اقداماتی زده و نفرت‌‌ها و یا شیفتگی‌هایشان‌‬ ‫را در رفتارهای بیرونی‌شان در جامعه بروز دهند که در این میان در‬ ‫بیشتر موارد این اظهار انزجار از یک مساله است که سبب مشکالت‬ ‫فراوان‌تری در اجتماع می‌شود تا بروز عالقه‌مندی‌ها به آن‪.‬‬

‫‪4‬‬

‫‪ iPad، iPhone‬و ‪ iPod touch‬کلیه اطالعات شما (موزیک‪،‬‬ ‫عکس‪ ،‬نرم افزارها‪ ،‬تقویم‪ ،‬اسناد و غیره) توسط ‪ iCloud‬ذخیره و‬ ‫سپس به‌صورت خودکار و بی‌سیم به دیگر محصوالت اپل شما منتقل‬ ‫خواهند شد‪ iCloud .‬فراتر از یک «هارد دیسک» (‪ )Hard Disk‬بر‬ ‫روی اینترنت خواهد بود و در واقع یک راه‌کار بی‌نظیر برای دست‌رسی‬ ‫به تمامی اطالعات بر روی همه‌ی دست‌گاه‌های اپل شما می‌باشد‪.‬‬ ‫‪ iCloud‬با ذخیره اطالعات شما به‌صورت خودکار امکان دست‌رسی‬ ‫به همه‌ی آن‌ها را از طریق ‪iPad، iPhone، iPod touch ،‬‬ ‫‪ McBook‬و یا ‪ PC‬شخصی‌تان می‌دهد‪ .‬کاربران می‌توانند به‬ ‫سرعت به موزیک‪ ،‬نرم‌افزارها و آخرین عکس‌های‌شان دست‌رسی‬ ‫پیدا کنند‪ .‬ایمیل‌ها‪ ،‬ارتباط‌ها و قرارهای مالقات کاربران بدون دخالت‬ ‫کاربر و به‌صورت لحظه‌ای به‌روز‌رسانی شده و همه‌جا و با هر‌کدام از‬ ‫محصوالت اپل در دست‌رس خواهند بود‪ .‬بدون این‌که نیازی به انجام‬ ‫عمل خاصی توسط شما باشد‪ iCloud ،‬همه‌ی این کار‌ها را برای‬ ‫شما انجام خواهد داد‪.‬‬ ‫وقتی که شما برای استفاده از ‪ iCloud‬ثبت‌نام کنید‪ ۵ ،‬گیگابایت‬ ‫فضای رایگان جهت ذخیره‌سازی اطالعات در اختیار شما قرار می‌دهند‪.‬‬ ‫از آن‌جایی که این فضا شامل موزیک‌ها‪ ،‬نرم‌افزار‌ها و کتاب‌هایی که‬ ‫خریداری می‌کنید نمی‌شود و تنها شامل ایمیل‌ها‪ ،‬سندها‪ ،‬عکس‌ها و‬ ‫تنظیمات مربوط به حساب کاربری‌تان می‌باشد متوجه می‌شوید که‬ ‫این فضا به‌این راحتی‌ها پر نخواهد شد‪.‬‬ ‫وقتی که ‪ iPhone، iPad‬یا ‪ iPod touch‬خود را به ‪ iOS5‬مجهز‬ ‫کنید کلیه برنامه‌های مورد عالقه شما با تکنولوژی ‪ iCloud‬منطبق‬ ‫شده و تمامی برنامه‌ها توسط همه‌ی دست‌گاه‌ها قابل دست‌رسی بوده‬ ‫و به‌صورت خودکار به‌روز خواهند شد‪.‬‬ ‫ی کرده‌باشید با‬ ‫هر آهنگی را که در «آی تونز» (‪ )iTunes‬خریدار ‌‬ ‫استفاده از ‪ Cloud‬می‌توانید در تمامی دست‌گاه‌های اپل خود داشته‬ ‫باشید و در هر زمان و مکانی که اراده کردید با استفاده از ‪iPod ،‬‬ ‫‪ macBook‬یا رایانه شخصی‌تان آهنگی را دانلود کرده و گوش‬ ‫دهید‪ .‬با پرداخت ساالنه ‪ ۲۴‬دالر در سال‪ iTunes،‬کلیه آهنگ‌های‬ ‫شما را که از جایی جز ‪ iTunes‬خریداری کرده و در مجموعه خود‬ ‫داشته باشید در کتاب‌خانه‌ی ‪ ۱۸‬میلیون آهنگی خود جست‌وجو کرده‬ ‫و با کیفیت ‪ kbps ۲۵۶‬به کتاب‌خانه ‪ iTunes‬شما اضافه می‌کند‪.‬‬ ‫هنگامی که با دوربین دیجیتال اقدام به عکس گرفتن می‌کنید‪،‬‬

‫همانند کتاب‌ها و موزیک‌ها از این پس در تمامی دست‌گاه‌های‬ ‫اپل شما قابل استفاده هستند‪ .‬از این پس ایمیل‌ها و ارتباط‌های‬ ‫شما همیشه هم‌راه شما خواهند بود و با در دست داشتن هر‌کدام از‬ ‫محصوالت اپل از آخرین قرار‌های مالقات خود مطلع خواهید شد‪.‬‬ ‫«پردازش ابری» (‪ )Cloud Computing‬در یک جمله به‬ ‫معنای دست‌رسی به اطالعات و نرم‌افزارهای مختلف از طریق‬ ‫شبکه‌ای از رایانه‌ها به‌جای استفاده از یک رایانه محلی می‌باشد‬ ‫که بستر این شبکه اغلب از طریق اینترنت فراهم می‌شود‪.‬‬ ‫درخواست ده نماینده مجلس‪،‬‬

‫وزیر دادگستری باید علل‬ ‫درگذشت صابر را بررسی کند‬

‫روز چهارشنبه‪ ۲۵ ،‬خرداد‪ ،‬ده نماینده اصالح‌طلب مجلس‬ ‫شورای اسالمی‪ ،‬طی تذکری از وزیر دادگستری خواستند‬ ‫تا دالیل فوت هدی رضازاده صابر‪ ،‬از فعاالن ملی مذهبی‬ ‫را بررسی و اعالم کند‪.‬‬ ‫به گزارش پارلمان نیوز‪ ،‬این ده نماینده نامه خود خطاب‬ ‫به مرتضی بختیاری‪ ،‬وزیر دادگستری نوشته‌اند که در‬ ‫خصوص علل درگذشت هدی صابر ابهاماتی وجود دارد‬ ‫که ضروری است تا دست‌گاه قضا نسبت به رفع آن اقدام‬ ‫نماید‪.‬‬ ‫این در حالی است که روز گذشته فریده جمشیدی‪ ،‬همسر‬ ‫هدی صابر‪ ،‬روزنامه‌نگار زندانی و فعال ملی مذهبی که به‬ ‫دنبال اعتصاب غذا در زندان درگذشته است‪ ،‬گفت که به‬ ‫قوه قضاییه شکایت می‌کند و خواستار معرفی آن‌چه وی‬ ‫عامالن «شهادت» شوهرش خوانده می‌شود‪.‬‬ ‫او اعالم کرد که در صورتی که مقامات ایرانی به خواسته‬ ‫او توجهی نکنند‪ ،‬از نهادهای بین‌المللی درخواست کمک‬ ‫خواهد کرد‪.‬‬ ‫از سویی دیگر‪ ،‬روز سه‌شنبه ‪ ۲۴‬خرداد عباس جعفری‬ ‫دولت آبادی‪ ،‬دادستان عمومی و انقالب تهران‪ ،‬گفت که‬ ‫آن‌چه در این پرونده به عنوان ابهام از جانب دادستانی‬ ‫مطرح شده این است که باید گزارش وضعیت زندانی با‬ ‫سرعت بیش‌تری به دادستانی منتقل می‌شد‪.‬‬

‫هموفوبیا از دو کلمه «هموسکشوال» و «فوبیا» برگرفته شده است‪.‬‬ ‫کلمه‌ی «همو» به هـم‌جنس‌گرایان و هم‌جنس‌گرایی اشاره دارد و‬ ‫«فوبیا» به معنی ترس و واهمه است که به وضعیت روانی فرد اشاره‬ ‫دارد و معرف ترس فرد از یک مساله مشخص می‌باشد‪.‬‬

‫هموفوبیا به معنی ترس از هم‌جنس‌گرایی و‬ ‫هم‌جنس‌گرا‌هراسی است‪.‬‬ ‫صدالبته این مساله تنها در حد حرف باقی نمی‌ماند و به موضوعاتی‬ ‫و مشکالتی بیش از یک ترس ساده می‌پردازد‪ .‬امروزه در عرف عام‬ ‫منظور از هموفوبی احساس نفرت و خشم و ناراحتی شدید نسبت‬ ‫به افراد هم‌جنس‌گرا به‌طور کلی است‪ .‬در ظاهر اولین بار این کلمه‬ ‫توسط یک روانپزشک آمریکایی به نام ‪Weinberg George‬‬ ‫طی یک سخنرانی برای یک گروه هم‌جنس‌گرا در ‪ 1965‬به‌کار برده‬ ‫شد که بعدها در کتابش به نام «اجتماع و هم‌جنس‌گرایی سالم» در‬ ‫‪ 1971‬هم از آن استفاده کرد‪ .‬در حقیقت ریشه‌ی مساله‌ی هم‌جنس‌گرا‬ ‫ستیزی‪ ،‬تعریف سنتی است که از اخالقیات‌عرفی و سنت‌های‌رایج‬ ‫در یک جامعه وجود داشته و رفتار و عمل برخالف این باورها و‬ ‫اعتقادات به نوعی سبب خدشه وارد آوردن به یک امر پذیرفته‌شده‌ی‬ ‫جمعی شده و واکنش‌های متفاوتی را برمی‌انگیزد‪.‬‬ ‫اکثریت جنسی یا دگرجنس‌گرایان ذهنیت مناسبی نسبت به‬ ‫هم‌جنس‌گرایان ندارند‪ .‬دالیل متعددی باعث این قضیه می‌شود‪.‬‬ ‫افرادی که خود را دگرجنس‌گرا می‌دانند‪ ،‬با تعصب و بر اساس باورهای‬ ‫از پیش تعیین شده با هـم‌جنس‌گرایان برخورد می‌کنند و فقط به این‬ ‫دلیل که دیگری در چارچوب تعریف غالب جامعه از رفتار مردانه و‬ ‫زنانه و شکل «تعریف‌شده‌« و مسلط فرهنگ ‌اجتماعی نمی‌گنجد‪،‬‬ ‫او را سزاوار تحمل سختی و تحقیر و توهین و بی‌ارزشی می‌دانند‪.‬‬ ‫هموفوبیا به ترس افراد از بیرون گذاشتن پای خود از چارچوب عرفی‬ ‫موجود اجتماعی در مورد نقش جنسی و رفتار جنسی منجر می‌شود تا‬ ‫جایی که حتا اگر کسی مفهوم هم‌جنس‌گرایی را هم پذیرفته باشد باز‬ ‫از این‌که یکی از افراد خانواده خود هم‌جنس‌گرا باشد‪ ،‬ناراحت می‌شود‬ ‫شروع به آوردن دالیل برای پنهان‌ کردن این مساله می‌کند‪.‬‬ ‫یکی دیگر از این مسایل به فضاسازی‌های ذهنی غلط برمی‌گردد‬

‫که گاه حکومت‌ها مسبب آن هستند و به وسیله ابزارهای مختلف از‬ ‫جمله رسانه‌های خود‪ ،‬این افکار را به خورد جامعه می‌دهند‪ .‬مساله‌ی‬ ‫دیگر باورهای عمومی نسبت به این گرایش است‪ .‬هم‌جنس‌گرایی‬ ‫در گذشته به عنوان یک بیماری محسوب ‌شده و حتا در بسیاری از‬ ‫دادگاه‌ها متهمین به ارتکاب قتل‪ ،‬برای کاهش جرم خود‪ ،‬با نسبت‬ ‫دادن هم‌جنس‌گرایی به مقتول راهی برای دفاع و اثبات بی‌گناهی‬ ‫خود پیدا می‌کردند‪.‬‬ ‫ترس هم یکی از دالیلی است که به نوعی هموفوبیا را در یک‬ ‫جامعه رواج می‌دهد‪ .‬ترس و وحشتی‬ ‫که بر افرادی که چارچوب‌ها را‬ ‫کنار می‌زنند و از خط قرمزها عبور‬ ‫می‌کنند‪ ،‬تحمیل می‌شود‪ .‬این مساله‬ ‫از طریق انواع فشارها مانند خشونت‪،‬‬ ‫تحقیر و همینطور انگ اشاعه‌ی‬ ‫فرهنگ بیگانگان و مهمتر از آن‬ ‫طرد شدن فرد از ساختار خانواده و‬ ‫به دنبال آن اجتماع بر فرد تحمیل‬ ‫می‌شود و که می‌تواند اثرات سو و‬ ‫نتایج زیانباری را متوجه او نماید‪.‬‬ ‫از لحظه فهم کودک‪ ،‬پدر‪ ،‬مادر و‬ ‫اطرافیان همه در مورد مفاهیم مرد‬ ‫و زن و مختصات ذهنی و فرهنگی‬ ‫خود درباره آنها و همچنین توقعاتی‬ ‫که دارند با هزار فرم مختلف صحبت‬ ‫می‌کنند و به شدت تالش می‌کنند تا‬ ‫هنجارهای موجود در یک جامعه را‬ ‫برای کودک ایزوله نمایند تا او هم با‬ ‫همین باورها رشد کرده و تفکری غیر‬ ‫از این نداشته باشد‪ .‬تا از آسیب‌های‬ ‫اجتماعی به دور بماند‪ ،‬غافل از این‌که‬ ‫شاید آسیب‌های عدم شناخت خود‬ ‫مشکالت به شدت جدی‌تری را برای‬ ‫او بوجود بیاورد‪.‬‬ ‫هموفوبیا هم‌چنین توسط ساختار‌های‬ ‫اجتماعی مختلف نیز تبلیغ می‌شود‪.‬‬ ‫با نگاهی ساده به ساختارهای‬ ‫فرهنگی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬سیاسی‪،‬‬ ‫اجتماعی و مذهبی موجود می‌توان‬ ‫متوجه شد که چگونه همه‌ی این‌ها هوموفوبیا را تبلیغ و ترویج‬ ‫می‌کنند و با هزاران قانون نوشته و نانوشته‪ ،‬گذر از هموفوبیا را‬ ‫ناممکن کرده‌اند‪ .‬این مساله جدای از تهدیدی که برای جان افراد‬ ‫است با ترویج و اشاعه‌ی باورهای عمومی رایج حتا به افراد اجازه‌ی‬ ‫فکر کردن به این نوع مسایل از دریچه‌های دیگر را هم نمی‌دهد تا‬ ‫بدین شکل شخص فرصت نداشته باشد به گونه‌ای دیگر به مسایل از‬

‫دریچه‌ای دیگر بنگرد‪.‬حضور قوی هموفوبیا در جامعه و فرهنگ مردم‪،‬‬ ‫باعث می‌شود که انسان‌ها به این فکر نکنند که در واقع چه کسی‬ ‫هستند و چه تعریفی از خود دارند‪ .‬ادامه حضور در چارچوب هموفوبیا‬ ‫باعث می‌شود که افراد در کنار انسان‌های دیگر که آن‌ها هم هموفوبیا‬ ‫زده هستند‪ ،‬باقی بمانند‪ ،‬خود را از فشار‪ ،‬خشونت‪ ،‬تهدید و طرد شدن‬ ‫توسط دیگران در امان نگه دارند و هزینه‌ای هم نپردازند‪ .‬آن‌ها از‬ ‫مقابله با هموفوبیای درون خود معاف می‌شوند و در نتیجه از رو در رو‬ ‫شدن با خویشتن و احساس و نیاز درون خود‪ ،‬باز می‌مانند‪ .‬این باور‬ ‫باعث می‌شود که راحت‌تر فرافکنی کنند‪ ،‬یعنی مشکل ترس عمیق‬ ‫درونی خود را به هـم‌جنس‌گرایان و دیگر اقلیت‌های جنسی نسبت‬ ‫می‌دهند و آن‌ها را مسوول ناهنجاری‌های موجود معرفی می‌کنند‪.‬‬ ‫گروهی دلیل می‌آورند که فرهنگ‪ ،‬جامعه و دین ما هم‌جنس‌گرایی‬ ‫را نمی‌پذیرند‪ .‬جامعه‪ ،‬دین و فرهنگ ما تافته جدا بافته‌ای‬ ‫از جوامع و فرهنگ‌های دیگر نیست‪ .‬همین مشکالتی که‬ ‫امروز هـم‌جنس‌گرایان کشور با آن دست به گریبان هستند‪ ،‬در جوامع‬ ‫دیگر هم وجود داشته است‪ .‬تاریخ هم‌جنس‌گرایی تک خطی و رشد‬ ‫کننده نیست‪ .‬این تاریخ مملو از پروسه دخالت‌ها حتا علوم مختلف با‬ ‫استراتژی درمان و پیش‌گیری از سوی علوم پزشکی و روانشناسی‬ ‫هم در سال‌های بین ‪ 1850‬تا ‪ 1970‬وجود داشته است‪ .‬پزشکی‬ ‫بعدها هم‌جنس‌گرایی را از لیست بیماری‌ها حذف کرد‪ .‬پس تغییر‬ ‫باورها سخت نیست و باور امروز ما ممکن است بیست سال دیگر‬ ‫غلط از آب دربیاید پس بهتر است با تعصب و کورکورانه بر روی‬ ‫چیزی پافشاری نکنیم‪ .‬ولی مساله‌ی امروز تنها یک ترس ساده‬ ‫نیست‪ .‬بنا به این باور هم‌جنس‌رایان تحت شدیدترین‬ ‫سرکوب‌ها و تحقیرهای اجتماعی هستند‪ ،‬انسان‌هایی‬ ‫هستند که با انتخاب این روش زندگی‪ ،‬در جامعه‌ای با‬ ‫فرهنگ هم‌جنس‌گرا هراسی به طور دایم در تیررس‬ ‫تهدید‌های آشکار و نهان هستند‪ .‬ما نیازمند قابل رویت کردن‬ ‫هم‌جنس‌گرایی هستیم‪ .‬با نگرشی جدید و شکستن باورهای عام‬ ‫و تبدیل هم‌جنس‌گرایی به یک مساله در جامعه و صحبت کردن‬ ‫و شناساندن افراد هم‌جنس‌گرا به طور صرف به عنوان یک انسان‬ ‫می‌توانیم از بسیاری از خطوط قرمز عبور کرده و هم‌جنس‌گرا هراسی‬ ‫و هم‌جنس‌گرا ستیزی را تبدیل به یک زیست مسالمت آمیز جدای‬ ‫از باورها کنیم‪.‬‬


‫در پی اعمال فشار های بیشتر به محیط های دانش‌جویی‬

‫پادگانی در دانش‌گاه یا دانش‌گاهی در پادگان‬ ‫فریبا داوودی مهاجر‬

‫چندی پیش حسین نادری‌منش‪ ،‬معاون آموزشی وزارت علوم با‬ ‫تاکید بر این‌که بحث تفکیک جنسیتی دانش‌گاه‌ها طبق مصوبه‬ ‫صد‌و‌بیست‌و یک‌مین جلسه شورای عالی انقالب فرهنگی است‬ ‫می‌گوید ‪«:‬ما به دنبال ترغیب دانش‌گاه‌های غیرانتفاعی به سمت‬ ‫راه‌اندازی دانش‌گاه‌های پسرانه و یا دخترانه هستیم البته برای ایجاد‬ ‫دانش‌گاه‌های دولتی تک جنسیتی نیز مانعی وجود ندارد و فکر‬ ‫نمی‌کنیم اگر تعداد دانش‌گاه‌های تک جنسیتی بیشتر شود اشکالی‬ ‫را به وجود بیاورد‪».‬‬ ‫وی زمان اجرای این طرح را منوط به تصویب مجلس می‌داند‪.‬‬ ‫چندی بعد مخبر کمیسیون آموزش مجلس نیز اعالم کرد‪:‬‬ ‫«موضوع طرح تصویب جنسیتی در دانش‌گاه‌ها به زودی در‬ ‫کمیسیون آموزش مورد بررسی قرار می‌گیرد‪ ».‬پس از این اظهار‬ ‫نظر با ابالغ دستورالعمل شورای انقالب فرهنگی درباره عفاف‬ ‫و حجاب به دانش‌گاه‌ها احتمال آغاز غیر رسمی طرح تفکیک‬ ‫جنسیتی در دانش‌گاه‌ها شدت گرفت‪.‬‬ ‫در خبری دیگر مدیر کل امور فرهنگی وزارت علوم‪ ،‬تحقیقات‬ ‫و فناوری با اشاره به مصوبه شورای عالی انقالب فرهنگی در‬ ‫خصوص عفاف و حجاب در دانش‌گاه‌ها اعالم کرد‪« :‬بر اساس‬ ‫دستورالعمل شورا در جایی که امکان برگزاری کالسهای مجزا‬ ‫وجود داشته باشد تفکیک کالسها صورت می‌گیرد‪».‬‬ ‫او اشاره کرد که در این مصوبه بر تفکیک جنسیتی میان دختران و‬ ‫پسران تأکید شده است و در بخش عفاف و حجاب باید فضاسازی‬ ‫مطلوبی در دانش‌گاه‌ها صورت گیرد‪ .‬با توجه به این صحبت در‬ ‫صورت اجرایی شدن این طرح در کلیه دانش‌گاه‌ها باید رعایت‬ ‫شده و همه کالس‌ها با توجه به تفکیک جنسیتی و جدا سازی‬ ‫کالس‌های دختر و پسر باید صورت گیرد‪ .‬در هیاهوی مسایل‬ ‫سیاسی و اختالفات جناح‌های سیاسی نه تنها این سلسله بحث‌ها‬ ‫کاهش نیافت که به عنوان یک بحث شیرین مورد توافق تداوم‬ ‫یافت و هر کدام از مسووالن به فراخور پست‌های سیاسی و‬ ‫سلیقه‌های متفاوت در اثبات آن‌که بیش از یک‌دیگر به ناموس‬ ‫کلیه زنان ایران عالقمند هستند در این‌باره نظر دادند‪ .‬در این‬ ‫راستا «سیدصدرالدین شریعتی»‪ ،‬رییس دانش‌گاه عالمه طباطبایی‬ ‫در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر از تفکیک جنسیتی تعدادی از‬ ‫کالس‌های این دانش‌گاه در سال جدید تحصیلی خبر داد و گفت‪:‬‬ ‫«جدا شدن کالس‌های دانش‌جویان دختر و پسر فقط مربوط به‬ ‫کالس‌های دروس عمومی است که تعداد جمعیت دانش‌جویان‌اش‬ ‫بیشتر است‪».‬‬ ‫آقای شریعتی در این زمینه ادامه داد‪« :‬جدا کردن کالس‌های‬ ‫دانش‌جویان دختر و پسر به قطع جزو برنامه‌ریزی‌های این دانش‌گاه‬ ‫خواهد بود‪ .‬دانش‌کده‌ها برنامه‌ریزی کرده‌اند که کالس‌های دروس‬ ‫عمومی را که دارای تراکم جمعیتی باالیی هستند به دو کالس‬ ‫دخترانه و پسرانه تقسیم کنند‪».‬‬ ‫البته قبل از ایشان‌‪ ،‬سرپرست امور فرهنگی معاونت دانشجویی‬ ‫وزارت بهداشت‪ ،‬درمان و آموزش پزشکی‪ ،‬پیرامون جزییات‬ ‫آیین‌نامه‌ی پوشش دانش‌جویان علوم پزشکی به اظهار نظر پرداخته‬ ‫و وزارت علوم دولت احمدی‌نژاد از اجرای آیین‌نامه‌ی انضباطی‬ ‫دیگری با عنوان «مصادیق غیر مجاز پوشش دانش‌جویان دختر و‬ ‫پسر» خبر داده بود‪ .‬هم‌زمان با این دسته اظهار نظرها و به گزارش‬ ‫دانش‌جونیوز‪ ،‬صد‌ها تن از دانش‌جویان دانش‌گاه تهران در اعتراض‬ ‫به حرکت توهین آمیز مسووالن این دانش‌گاه در رابطه با تفکیک‬ ‫جنسیتی سرویس‌های دانش‌گاه تهران به کوی دانش‌گاه روز‬ ‫دوشنبه ‪ 29‬فروردین با تجمع در محل ایست‌گاه این سرویس‌ها به‬ ‫این امر اعتراض کردندچرا که مسووالن دانش‌گاه و کوی دانش‌گاه‬ ‫تهران در اقدامی توهین آمیز سرویس‌های این دانش‌گاه را به دو‬ ‫دسته زنان و مردان تقسیم کرده بوده‌اند که این امر موجب اعتراض‬ ‫شدید دانش‌جویان شد‪ .‬دانش‌جویان معترض عالوه بر تجمع در‬ ‫اقدامی ابتکاری به صورت مختلط سوار سرویس‌ها شدند‪ .‬قبل از‬ ‫این تجمع نیز برخی از دانش‌جویان و اعضای شورای صنفی کوی‬

‫دانش‌گاه در مذاکرات خود با مسووالن دانش‌گاه خواهان ملغا شدن‬ ‫این امر شده بودند که هیچ‌گونه جوابی به این خواسته داده نشده بود‬ ‫و تنها اعالم شده بود این مسئله با دستور مستقیم فرهاد رهبر ریاست‬ ‫دانش‌گاه تهران انجام گرفته است‪.‬‬ ‫کار در کنترل فضاهای دانشجویی به جایی رسید که در روز یک‌شنبه‬ ‫یازدهم اردیبهشت جمعی از نیروهای لباس شخصی که تابه‌حال در‬ ‫دانش‌گاه مازندران رویت نشده بودند به همراه بسیج دانشجویی اقدام‬ ‫به تفکیک جنسیتی و ضبط کارت‌های دانش‌جویی دانش‌جویان دختر‬ ‫و پسر پرداختند و اقدام به ترساندن و ایجاد وحشت در دانش‌گاه‬ ‫پرداختند‪ .‬اگر چه اخبار فوق بخشی از سلسله اتفاقاتی است که در این‬ ‫زمینه در دانش‌گاه‌ها صورت می‌گیرد ولی همین اخبار نشان دهنده‬ ‫برخورد با دانش‌جویان در زمینه جدا سازی جنسیتی و کنترل پوشش‬ ‫و رفتار آن‌ها در دانش‌گاه‌ها است‪ .‬اما همه این اخبار و اتفاقات بی‌هدف‬ ‫و یا بدون برنامه نیست بلکه پروژه‌ای است که مهندسی شده در‬ ‫کل ارکان نظام از مدرسه تا تلویزیون تا دانش‌گاه و ادارات دولتی‬ ‫پیگیری می‌شود و البته اهداف مشخص و تعیین شده‌ای نیز دارد که‬ ‫می‌توان به تعدادی از آن‌ها اشاره کرد‪ .‬حکومت ار طریق جداسازی به‬ ‫دانش‌گاه و جامعه القا می‌کند و دایم تکرار می‌کند که زنان از جنس‬ ‫دیگری هستند‪ .‬می‌توانند موجب انحراف اخالقی جامعه شوند و باید‬ ‫جدا نگه داشته شوند‪ .‬جدا‌سازی در دانش‌گاه‌ها نه برای حفظ سالمت‬ ‫جامعه که برای کنترل دایمی همه ارکان و نهادهای اجتماعی از جمله‬ ‫دانش‌گاه‌ها است‪ .‬حکومت به بهانه این کنترل سایه خود را بر سر‬ ‫همه دانش‌گاه‌ها پهن می‌کند و القا می‌کند که ما می‌توانیم و قدرت‬ ‫داریم که هیچ حریم امن و خصوصی باقی نگذاریم‪ .‬ما می‌توانیم‬ ‫رفتارهای شما را کنترل و هدایت کنیم و نه تنها رفتارهای عادی‬ ‫که رفتارهای سیاسی دانش‌جویان را در ید قدرت خود داشته باشیم‪.‬‬ ‫متاسفانه در هیاهوی سیاسی موجود امکان توجه به موضوعاتی از این‬ ‫دست که فضا را برای اعمال رفتارهای سیاسی مختلف آماده می‌کنند‬ ‫نیست‪ .‬رفتارهایی که فضاهای مختلف از جمله دانش‌گاه را تبدیل‬ ‫به پادگان کرده و به جای روابط انسانی عادی میان دانش‌جویان‬ ‫و اساتید فضای امنیتی و پلیسی را حاکم می‌کند‪ .‬اسازی جنسیتی‬ ‫دانش‌جو را تحقیر می‌کند‪ .‬گویی دانش‌جویان توانایی کنترل روابط‬ ‫میان خود را دارند‪ .‬عده‌ای صغیر یا مجنون که دیگران برای‌شان‬ ‫تصمیم می‌گیرند‪ .‬تحقیر دانش‌جو منزلت اجتماعی این قشر را کاهش‬ ‫می‌دهد‪ .‬قشری که می‌تواند یک نهاد مرجع باشد تبدیل به گروهی‬ ‫می‌شود که باید همواره تحت نظر باشد‪ .‬بدیهی است که در چنین‬ ‫شرایطی امید و نشاط از دانش‌گاه رخت بر بسته و احساس انفعال و‬ ‫بی‌اثری در دانش‌جو گسترش پیدا می‌کند و به این ترتیب دانش‌جو از‬ ‫هرگونه تحرک سیاسی و اجتماعی امتناع می‌کند‪ .‬بدون شک سلسله‬ ‫تصمیمات گرفته شده از این دست بر خالف حقوق شهروندی و نقض‬ ‫صریح آزادی‌های عمومی یک انسان است که سال‌ها است مهم‌ترین‬ ‫بخش جامعه علمی در ایران یعنی دانش‌گاه‌ها را از خود متاثر ساخته‬ ‫است و به همین دلیل نمی‌توان به راحتی از روی چنین تصمیمات و‬ ‫سیاست‌گذاری‌هایی گذشت‪.‬‬ ‫متاسفانه سطح نقض حقوق بشر در ایران آن‌چنان وسیع است که‬ ‫افکار عمومی و رسانه‌ها حساسیت الزم به مواردی این چنین را از‬ ‫دست داده‌اند‪ . .‬در نهایت یک یا دو گزارش و خبر همه حساسیتی‬ ‫است که نشان داده می‌شود‪ .‬در حالی‌که بدون شک پرداختن به‬ ‫موضوع‌هایی که می‌تواند فرهنگ سازی کند یا رفتارهای سیاسی‬ ‫و اجتماعی را شکل دهد مسایلی اساسی و زیر بنایی است که باید‬ ‫به آن توجه شود‪.‬‬ ‫در یک نگاه گذرا به ایران می‌توان دریافت که رفتارهای اجتماعی و‬ ‫اصول اخالقی در ایران تغییر کرده است‪ .‬اعتماد و سرمایه اجتماعی به‬ ‫شدت کاهش یافته است‪ .‬روابطی بدون احترام و حتا عالقه و عشق‬ ‫میان افراد و خانواده و مردم رایج شده است و آسیب‌های اجتماعی‬ ‫به شدت گسترش یافته است‪ .‬همه این‌ها حاصل سیاست فرهنگی‬ ‫حساب شده و غلطی است که بستر یک حکومت را فراهم می‌کند‪.‬‬

‫تلوزيون ماهواره اي كانال هفت‬ ‫رقابتي براي حقيقت‬ ‫در حوزه تحليل وخبر اموزش و‬ ‫سرگرمي به زودي‪........................‬‬ ‫ایران‪ ،‬افغانستان‪ ،‬تاجیکستان و تمامی‬ ‫ایرانیان در جهان‬

‫‪7‬‬


‫آذین رباطی‬

‫ب‬ ‫و‬ ‫س‬ ‫‌‬ ‫ه‬ ‫ی قرمز‬

‫‪6‬‬

‫ایستگاه مركزی كلن‪ ،‬آن باال جایی كه نشسته بود و منتظر‬ ‫قطار بود او را به یاد فیلم‌های جنگ جهانی می‌انداخت‪،‬‬ ‫بعضی از قطار‌هایی كه می‌آمدند و می‌رفتند همان اندازه‬ ‫قدیمی بودند‪ ،‬به قدمت تاریخ و همان فضای خاكستری آن‬ ‫سال‌ها را با خود داشتند‪.‬‬ ‫‌كمی سردش شد‪ ،‬از كوله پشتی ژاكت سفیدی كه خال‌های‬ ‫سیاه داشت را در آورد‪ ،‬فكر كرد با تاپ مشكی سفیدش جور‬ ‫است‪ .‬فكر كرد با این لباس و ر‍‍‍ژ لب قرمز جذاب‌تر می شود‪.‬‬ ‫نزدیك رسیدن قطار بود‪ ،‬قطاری كه قرار بود ساعت ‪18:59‬‬ ‫به پاریس برسد‪ .‬برای آخرین‌بار نگاهی به ایستگاه كلن‬ ‫انداخت‪ ‌،‬نگاهی به عظمت كلیسای كلن برای وداع‪ .‬فضا‬ ‫به طور عجیبی نوستالژیك بود‪ .‬قطار رسید‪ ،‬سوار شد‪ ،‬سه‬ ‫ساعت‌‌ونیم دیگر می رسید‪ ،‬فكر كرد می‌تواند سه ساعت‌و‌نیم‬ ‫به هر چیزی كه دوست دارد فكر كند‪ .‬سه ساعت‌و‌نیم‬ ‫می‌تواند شوق یك دیدار را مزه‌مزه كند‪ ،‬تجربه‌ی حس‌هایی‬ ‫كه قبل‌تر دچارشان نشده بود‪ .‬جایش را پیدا كرد و نشست‪،‬‬ ‫كمی دلهره‪ ،‬كمی دل‌شوره و اشتیاقی بی حد‪.‬‬ ‫چندین بار نقشه‌ی مترو پاریس و نقشه جاهای دیدنی پاریس‬ ‫را زیر و رو كرد‪‌،‬به دوستش فكر كرد و به انتظار‪ ،‬به حس‬ ‫غریب انتظار‪ ‌،‬فهمید ساعت‌هایی هستند كه به اندازه‌ی روزها‬ ‫طول می‌كشند و این كه هر چیزی را پایانی است‪.‬‬ ‫نگاهی دو باره در آینه‌ای كوچك‪ ،‬تجدید عطر‪ ،‬رژ لب قرمز با‬ ‫دقت و نفسی عمیق‪.‬از پنجره كه بیرون را نگاه كرد باران‬ ‫پاییزی به آرامی می‌بارید‪.‬زودتر از همه بلند شد‪ ،‬با چمدانی‬ ‫در دست و كوله‌پشتی بر پشت‪ ،‬كنار در ایستاد تا اولین نفری‬ ‫باشد كه پیاده می‌شود‪ .‬قدم روی سكو گذاشت به اطراف‬ ‫نگاه كرد‪ .‬دوستش را ندید‪ ،‬یك‌آن دلهره‌‪ ،‬اگر هنوز نیامده‬ ‫باشد؟ اگراشتباهی به یك سكوی دیگر رفته باشد؟‌ صورت‌ها‬ ‫و صدا‌ها همه محو بودند‪ ،‬تنها صدای كشیدن چمدان روی‬ ‫سكو و طپش قلبی زیر ژاكت خال دار‪ .‬گاهی نگاهی به پشت‬ ‫سر می‌انداخت تا مبادا ندیده باشد او را‪ .‬دوستش قد بلند بود‬ ‫از دور هم می‌شد ببینیش‪ .‬لحظه‌ای چمدان را رها كرد تا‬ ‫نفسی تازه كند سرش پایین بود فكر كرد چرا این سكو تمام‬ ‫نمی‌شود‪ .‬سرش را باال آورد‪ ‌،‬بویی آشنا‪‌،‬چهره‌ای آشنا‪‌،‬دستی‬ ‫آشنا‪‌ ،‬یاری آشنا‪ .‬در آغوش آشنایی بود كه تمام این راه را‬ ‫برای او آمده بود‪ .‬آغوشی برای تالفی روزهای دلتنگی‪ .‬شانه‬ ‫به شانه زیر نم باران‪ ،‬كوله‌ای به دوش او و چمدانی در دستان‬ ‫دوست از ایستگاه شمالی پاریس بیرون آمدند‪ .‬برگشت تا در‬ ‫روشنای رو به غروب پاییز صورت او را نگاه كند‪ ‌،‬خنده‌اش‬ ‫گرفت‪ .‬فكر كرد كی این همه بوسیدم‌اش؟‬

‫دامون روزبه‬

‫از ک‬

‫زندگی ما با گجتها گره خورده‪ ،‬حتا اگر در غار‪ ،‬جنگل‪ ،‬قطب شمال‪،‬‬ ‫سواحل هاوایی یا بیت آقا زندگی کنیم‪.‬تو این صفحه می‌خوایم به‬ ‫شما یک سری از جدید‌ترین گجت‌ها و گاهی خبرهای علمی یا‬ ‫مسائلی که در حول محور گجت‌ها می چرخن رو معرفی کنیم‪.‬‬ ‫اما شاید این سوال پیش بیاد که گجت چیه اصلن! در ویکی پدیا‬ ‫فارسی وقتی سرچ کنید «گجت»‪ ،‬این توضیح میاد‪ :‬اَبزارک یا به‬ ‫وسائل و تجهیزات کوچک و تازه‌اختراعی گفته می‌شود که در آن‌ها‬ ‫فناوری نویی به‌کار رفته باشد و برای انجام کارهای مخصوصی‬ ‫به‌درد بخورد‪ .‬ابزارک‌هایی (‪ )Gadgets‬که قسمت‌های متحرک‬ ‫داشته باشند را برخی اوقات دستگاهک (‪ )gizmo‬می‌گویند‪.‬‬ ‫اما توضیح ساده‌تر‪ :‬وقتی چاه دستشویی منزل شما می‌گیره‪ ،‬از‬ ‫چی استفاده می‌کنید؟ جواب چاه باز کنه! وسیله که با دو فشار‬ ‫چاه محترم رو باز می‌کنه‪ .‬خوب این خودش یه گجت ساده و‬ ‫قدیمی هستش و در خونه بسیاری یافت می‌شه‪ .‬پس بدون هیچ‬ ‫توضیح اضافه‪ ،‬البته به غیر از توضیح باال‪ ،‬می‌ریم برای خبر‌ها و‬ ‫گجت‌های روز‪.‬‬

‫لیه آقای ژنگ تا آب تو چراغ نفتی‬ ‫آب به ناف چراغ ببندید‬ ‫پیک‌نیک رفتن و یک شب استراحت در چادر‪ ،‬یکی از لذت بخش‌ترین‬ ‫شرارت‌های زندگیه‪ .‬در این جور برنامه‌ها‪ ،‬ابزارک‌ها یا عبارتی گجت‌ها‪،‬‬ ‫یکی از اساسی‌ترین رول‌های داستان رو بازی می‌کنن‪.‬‬ ‫ممکنه پیش بیاد که شما کوله‌پشتی خودتو پر از وسایل کنید و‬ ‫جایی برای یک منبع نور نداشته باشید‪ .‬در این جاست که محصولی از‬ ‫شرکت «یانکو دیزاین» به دردتون می‌خوره‪.‬‬ ‫این گجت در حقیقت یک شیشه آب دستیه که درون سر این شیشه‪،‬‬ ‫یه چراغ از نوع «ال ایی دی» کار گذاشته شده‪ .‬همین‌جور که در‬ ‫تصویر هم هست‪ ،‬خیلی خالصه می‌شه گفت‪ ،‬شیشه رو پر از آب‬ ‫کنید‪ ،‬از کوه باال برید‪ ،‬خسته شدید؟ آب بنوشید‪ ،‬تو چادر نور ندارین؟‬ ‫دکمه چراغ شیشه که رو درش هست رو فشار بدید‪ .‬البته نصفه شب‬ ‫خواستید به دوستاتون پز بدین که چه گجت باحالی دارین‪ ،‬مواظب‬ ‫حیوونای جنگل که جذب نور چراغ می شن باشید‪.‬‬

‫زاد ولد فیس بوک‬ ‫فیس بوک دیگر برای کمتر کسی ناشناخته محسوب‬ ‫می‌شه و به نوعی راحت می‌شه از روی این دیکشنری‬ ‫آدم‌ها‪ ،‬دوستان قدیم رو پیدا کرد‪ .‬شما با یک شناسه‬ ‫می‌تونین بگین کی هستین‪ ،‬از کجا اومدین‪ ،‬چی‬ ‫گوش می‌دین‪ ،‬چه شکلی هستید و حتا با اون به‬ ‫معرفی محصوالت تولیدی تون بپردازید‪ .‬این‌ها‬ ‫گوشه‌ای از جذابیت فیس بوک هست که دل صد‌ها‬ ‫میلیون نفر رو برده‪.‬‬ ‫اما این توضیحات رو دادم تا بگم که بد نیست بدونین‬ ‫جمعیت این کشور باحال داره به ‪ 700‬میلیون می‌رسه‬ ‫و بزودی مارک زوکربرگ و شرکا این موفقیت بزرگ‬ ‫را جشن خواهند گرفت‪.‬‬ ‫یک کشور اینترنتی با جمعیت ‪ 700‬میلیون‪ ،‬فقط کافیه‬ ‫یک روز مارک تصمیم به تعطیلی بگیره‪ ،‬در یک اتفاق‬ ‫نادر ‪ 350‬میلیون نفر میرن می‌شینن پایان نامه‌شونو‬ ‫تکمیل می‌کنم و دیگه توی فیس بوک وول نمی زنن‪.‬‬

‫شیشه های خود شور‬

‫آلودگی هوا یکی از مشکالت شهر‌های بزرگ به‬ ‫حساب میاد‪ .‬افزایش تولید خودرو از یک سو‪ ،‬گازهای‬ ‫گل خانه‌ای از اینور و نابودی جنگل ها از اونور‪ ،‬باعث‬ ‫شدن تا روز‌به‌روز هوایی آلوده‌تر به آب‌شش‌های خود‬ ‫تحویل دهیم‪.‬‬ ‫خدا خیر بده محققین و مخترعین رو که به فکر‬ ‫آلودگی هوا هستن‪ .‬در همین راستا در یک فناوری‬ ‫جدید پنل‌های سبز ساختمان رو به وجود آوردن‪ ،‬این‬ ‫پنل‌ها انواع مختلفی از جنس دی‌اکسید تیتانیوم یا‬ ‫آلومینیوم دارند‪ ،‬بعد از این که آلودگی های محیط‬ ‫زیست در اثر گرمای خورشید تجزیه شد‪ ،‬در مواجه با‬ ‫این پنل‌ها تنها آلودگی‌هایی باقی می‌مونند که در اثر‬ ‫بارش باران از بین می‌رون‪..‬‬ ‫طراحان این پنل‌ها می‌گن که با نصب حدود هزار متر‬ ‫مربع از آن‪ ،‬می‌شه در هر روز آلودگی تولیدی توسط‬ ‫چهار خودرو را از بین برد‪ .‬از بین بردن این میزان‬ ‫آلودگی‪ ،‬فقط و فقط از دستان توانمند ‪ 80‬درخت بر‬ ‫می یاد‪.‬‬

‫کلیه هامو چند می‌خری‪،‬‬ ‫آی پد می خوام‬

‫یک جوونک ‪ 17‬ساله چینی که به شدت عالقه مند به خرید آیپد ‪2‬‬ ‫بود‪ ،‬دست به حرکتی عجیب زد‪ .‬این پسر که از اول زندگی اسمش‬ ‫«ژنگ» بوده توانایی مالی خرید آی‌پد دو را نداشته‪ .‬خالصه کلی‬ ‫تو اینترنت می‌گرده ببینه مردم چطوری پول در میارن‪ .‬آخرشم‬ ‫به این نتیجه می‌رسه که یکی از کلیه‌های خودش رو به قیمت‬ ‫‪ 20.000‬یوآن (معادل ‪ 3.000‬دالر) بفروشه‪ .‬‏‏پدر اینترنت بسوزه‬ ‫که توش می‌شه دالل خرید کلیه هم پیدا کرد‪ .‬تو یه روز سرد‬ ‫زمستونی یا شایدم گرم تابستونی‪ ،‬دالل تو یک بیمارستان با‬ ‫وی قرار می‌گذاره‪ ،‬پس از خارج شدن کلیه از بدنش و ترخیص‬ ‫از بیمارستان‪ ،‬ژنگ پول را دریافت می‌کنه و به نزدیک ترین‬ ‫فروشگاه اپل می‌ره‪.‬‏‏ نکته جالب اینه که او به جا آی پد‪ ،‬ترجیح داد‬ ‫با پولش یه مک بوک و یه آیفون بخره‪ .‬اما … مادرش! مادرش‬ ‫وقتی می‌فهمه پسر احمقش رفته این کارو کرده اول دو دستی‬ ‫تو سر خودش زده بعدم تیز رفته مطب پلیس … ببخشید‪ ،‬اداره‬ ‫پلیس و از این بیمارستان شکایت کرده‪.‬‬

‫آدم ورزش‌کار با اعتصاب غذای تر ده روزه نمی‌میرد‬ ‫فریده جمشیدی همسر هدی صابر‪ ،‬روزنامه‌نگار زندانی و فعال ملی‪-‬مذهبی که به‌دنبال اعتصاب غذا درگذشت‪ ،‬روز دوشنبه‪ ،‬اعالم‬ ‫کرد به قوه قضاییه شکایت می‌کند و خواستار معرفی عامالن آن‌چه وی «شهادت» شوهرش خوانده و کمک نهادهای بین‌المللی‬ ‫شده است‪.‬به گزارش بی‌بی‌سی‪ ،‬خانم جمشیدی اظهار داشت که از قوه قضاییه می‌پرسد چرا به او و فرزندانش اجازه داده نشد که در‬ ‫آخرین لحظات زندگی آقای صابر با او مالقات کنند‪ ،‬چرا از شوهرش مراقبت‌های پزشکی نشد و چرا بر اساس شهادت زندانیان وی‬ ‫مورد ضرب و شتم قرار گرفته است وی با اشاره به نامه ‪ ۶۴‬نفر از زندانیان سیاسی اوین گفت که آقای صابر به‌دلیل اختالل در سیستم‬ ‫گوارشی به بهداری اوین برده شد‪ ،‬اما در آن‌جا مورد ضرب و شتم «فردی که ظاهرن پزشک اما در واقع از نیروهای امنیتی بوده‬ ‫است» قرار می‌گیرد‪ .‬این زندانیان بند ‪ ۳۵۰‬اوین با ارسال نامه‌ای شهادت دادند که «هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود‬ ‫در بهداری از سوی مامورانی که حدس می‌زنند ماموران امنیتی و اطالعاتی بوده‌اند به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است‪».‬‬ ‫خانم جمشیدی گفت که کالبد شکافی انجام شده است‪ ،‬اما مقام‌های مسوول گفته‌اند که نتیجه را «چند هفته دیگر» اعالم می‌کنند‪.‬‬ ‫به گزارش رسانه‌های داخلی ایران‪ ،‬رییس بهداری بازداشت‌گاه اوین گفته است که آقای صابر اعتصاب غذا نداشت و علت مرگ وی‬ ‫«سکته قلبی وسیع» بوده است‪.‬اما همسر او می‌گوید‪« :‬بر فرض هم که او سکته کرده‪ ،‬آیا شخصی که دو بار سکته کرده و در اعتصاب‬ ‫غذا بوده است را باید ببرند و کتک بزنند؟»‬ ‫خانم جمشیدی گفت که در آخرین مالقاتی که‬ ‫روز دوشنبه قبل با او داشته حال او «خوب»‬ ‫بوده و چون اعتصاب غذای تر کرده بوده و‬ ‫ورزش‌کار بوده‪ ،‬دلیلی نداشته که بعد از ده روز‬ ‫اعتصاب غذا فوت کند‪.‬‬ ‫وی گفت زندانیان سیاسی دیگری بوده‌اند که‬ ‫دو تا سه ماه اعتصاب غذای تر کرده‪ ،‬اما زنده‬ ‫مانده‌اند‪.‬در همین حال براساس گزارش‌های‬ ‫رسیده از تهران‪ ،‬مراسم یادبود هدی صابر روز‬ ‫پنج‌شنبه ‪ ۲۶‬خرداد ماه در مسجد قلهک در‬ ‫خیابان دولت برگزار می‌شود‪.‬‬

‫احتمال تعطیلی وجود دارد‬

‫هوای تهران در شرایط بسیار ناسالم‬ ‫حضور ذرات گرد و غبار در هوای تهران سبب شده است که کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران روز دوشنبه تشکیل می‌شود‪.‬‬ ‫به گزارش خبرآنالین‪ ،‬محمدرضا محمودی معاون عمرانی استان‌داری درباره این موضوع می‌گوید که در جلسه‌ای که ساعت ‪6‬‬ ‫امروز برگزار می‌شود با حضور کارشناسان تاثیر گردوغبار بر سالمت شهروندان بررسی می‌شود و اگر به نتیجه برسیم که این تاثیر‬ ‫خطرناک است امکان تعطیلی فردا وجود دارد‪.‬‬ ‫وی ادامه می‌دهد‪« :‬اما اگر در حد توصیه باشد و سالمت شهروندان در خطر نباشد برای عدم حضور سال‌مندان و بیماران قلبی‬ ‫هشدار می‌دهیم‪ ».‬محمودی با بیان این‌که ذرات معلق میزان آالینده‌های اندازه‌گیری شده در شهر تهران کم‌تر از ‪ 2.5‬میکرون‬ ‫است می‌افزاید‪« :‬هوای تهران‌ در شرایط بسیار ناسالم قرار دارد و در کمیته امروز تصمیم‌هایی برای مقابله با این ریزگردها گرفته‬ ‫خواهد شد‪».‬‬ ‫این در حالی است که سال گذشته نیز این مشکل در تهران و هم برخی شهرستان‌های ایران به خصوص در غرب و جنوب‬ ‫غرب نیز مشاهده شده بود‪.‬‬


‫خداوند زیباترین تراژدی را برای مرگت نوشت‬

‫ارزش راهبردی‬ ‫خصلت بیثبات سازی‬

‫منازعات داخلی بلوک قدرت‬ ‫علی افشاری‬ ‫کشمکش اخیر در قدرت بین رهبری و احمدی‬ ‫نژاد از زوایای مختلف مورد توجه قرار گرفته است‪.‬‬ ‫اما در این میان نکته مهمی که شایسته است در‬ ‫کانون توجه قرار بگیرد نقش این رویداد در تشدید‬ ‫بی ثباتی حاکمیت است‪.‬‬ ‫منشا این اختالف به عدم توافق بر سر نحوه توزیع قدرت در‬ ‫آینده بر می‌گردد‪ .‬حلقه یاران احمدی نژاد نه تنها خواهان‬ ‫حفظ کنترل قوه مجریه و دولت هستند بلکه می‌خواهند حوزه‬ ‫نفوذ و قدرت‌شان را گسترش داده و حداقل قوه مقننه را نیز‬ ‫در اختیار بگیرند‪ .‬خیز برداشتن آن‌ها برای در دست گرفتن‬ ‫مهمترین دستگاه امنیتی کشور باعث شد تا رهبری دامان‬ ‫شکیبایی از دست بدهد و به شکلی غیر متعارف به رویارویی‬ ‫آشکار با دولتی بپردازد که تا پیش از آن به نحو همه جانبه‌ای‬ ‫پشتیبانی کرده بود و آن را سالم‌ترین و کارآمد‌ترین دولت‬ ‫ایران پس از مشروطه نام نهاده بود‪.‬‬ ‫رهبری برای این جریان کارکرد موقتی قایل بود و سکونت‬ ‫دایمی آنان بر خوان قدرت را پذیرا نبود‪ .‬اما جریان مقابل که‬ ‫بر اساس اراده معطوف به قدرت و توهم برخورداری از حمایت‬ ‫گسترده در بخش‌های محروم و معترضان غیر سیاسی‪،‬‬ ‫موقعیت خود را مستحکم می‌دید نیز به مقاومت دست زد‪.‬‬ ‫البته اختالفات بینشی و مسلکی نیز در گسترش این شکاف‬ ‫موثر است‪ .‬این حلقه که افراد شاخص ان کم شمار است و‬ ‫حتا در داخل دولت و مدیران دولت احمدی نژاد نیز در اقلیت‬ ‫محض قرار دارد و از سابقه و ریشه مستحکم در گذشته نظام‬ ‫جمهوری اسالمی نیز برخوردار نیست‪ ،‬می‌پندارد می‌توان‬ ‫بدون نیاز به وساطت روحانیت و ولی فقیه با امام زمان ارتباط‬ ‫برقرار کرد و بدین ترتیب در عمل ادعای نیابت عامه فقها‬ ‫در دوران غیبت را به چالش کشیده است‪ .‬حمایت آن‌ها از‬ ‫والیت فقیه و رهبری مشروط به هم‌سویی مواضع سیاسی‬ ‫است و این قضیه جنبه تاکتیکی دارد و فاقد بعد استراتژیک‬ ‫است‪ .‬بنابراین در شکاف پیش آمده احمدی‌نژاد اقتدار رییس‬ ‫جمهوری را پیش نیاز اقتدار والیت‌فقیه دانست و بدین‌ترتیب‬ ‫اعالم کرد که تسلیم والیت فقیه تئوری که بر تبعیت کامل‬ ‫از دستور‌های رهبری تاکید دارد و هیچ استقاللی برای قوای‬ ‫سه‌گانه قایل نیست‪ ،‬نمی‌گردد‪.‬‬ ‫این مقاومت خط قرمز اصول گرایان والیت محور است‪.‬‬ ‫بدین‌ترتیب تضادی در حکومت نضج گرفته است که امکان‬ ‫مصالحه در آن وجود ندارد‪ .‬اگر چه طرفین تمایلی برای‬ ‫رسیدن زود هنگام به کارزار نهایی ندارند اما سرعت تحوالت‬ ‫مستقل از اراده طرفین‪ ،‬شتاب چشم‌گیری یافته است‪.‬‬ ‫این تضاد آشتی ناپذیر که به زودی به مرحله تعیین تکلیف‬ ‫می‌رسد این پتانسیل را دارد که مرحله جدیدی از بی‌ثباتی‬ ‫در دورن نظام سیاسی را پدید آورد‪ .‬کشمکش برای حذف‬ ‫احمدی‌نژاد و دوران‌گذار برای تثبیت کارگزار جدید تنش‌های‬ ‫زیادی را در دورن حکومت بوجود می‌آورد‪ .‬حتا اگر رهبری و‬ ‫نیروهای حامی‌اش بتوانند مشکل احمدی نژاد را حل کنند باز‬ ‫تبعات منفی آن گریبان‌گیر‌شان می‌شود و موقعیت رهبری‬ ‫بیش از پیش در دورن نظام سیاسی تزلزل می‌یابد‪.‬‬ ‫خال قدرت پس از احمدی‌نژاد نیز دور جدیدی از رقابت‌ها در‬ ‫دورن اصول‌گرایان را شکل می‌دهد که می‌تواند وحدت کنونی‬ ‫آن‌ها را بر هم زده و به گسترش دامنه‌بی ثباتی منجر شود‪.‬‬ ‫توجه به تاثیری که شکاف جدید در قدرت در بی‌ثباتی نظام‬ ‫سیاسی و تضعیف ساختار سرکوب و کاستن از فشار آن بر‬ ‫جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران دارد‪ ،‬مسئله استراتژیک‬

‫نامه ای از شریف صابر به پدرش هدی صابر‬

‫امروز دوشنبه است و روز مالقات با شما‪ .‬در سالن انتظار چندین نفر‬ ‫که شما محرم رازهایشان بوده‏اید پیش ما آمده و درد دل می‏کنند‪.‬‬ ‫یک دختر جوان به ما می‏گوید‪ ،‬پدرم ‪ 5‬ساله که زندانه و حکمش‬ ‫اعدامه‪ ،‬یک مرد جوان می‏گوید این آخرین مالقتمه و پدرم قراره‬ ‫دو روز دیگه اعدام بشه‪.‬من با تمام وجود برای آن‌ها متاسف شدم و‬ ‫به ناگاه صدایی ترسناک از قلبم برای تو درآمد و هراسانم کرد‪ .‬اما‬ ‫عقلم پاسخ داد‪« :‬پدر تو فردی اسم و رسم‌دار و هیچکس نمی‏تونه‬ ‫بهش حتا دست بزنه و چه برسه که مثل این افراد زجر کشیده‏ی‬ ‫گم‌نام‪ ،‬بکشنش‪».‬‬ ‫اما ای دل غافل‬ ‫بعد از یک ساعت اسم‏ها را می‏خوانند‪ ،‬پرده‏های مندرس باال می‏روند‬ ‫و پدرم وارد می‏شود‪ .‬همه برایش دست تکون می‏دن‪ .‬مثل همیشه‬ ‫اول می‏رود با همه خوش و بش می‏کند‪ .‬بعد می‏آید پیش ما اما مثل‬ ‫همیشه چهره‏اش با طراوت نیست و غمی در چشمانش پیداست‪.‬پدر‬ ‫نشست و گوشی را برداشت‪ .‬به من گفت چرا این جوری هستی؟‬ ‫گفتم هیچی ولی بابا خوش به حالت نبودی‪‌،‬نبودی و صحنه‌هایی رو‬ ‫که ما دیدیمو‪ ،‬ندیدی‪ .‬با تعجب نگاهم کرد‪ ،‬گفتم بابا مهندس فوت‬ ‫شده‪ .‬چشمان بغض‌آلودش من رو هم‌راهی می‏کرد‪.‬گفتم خودشون‬ ‫زیر تابوت رو گرفتن‪ ،‬خودشون دفنش کردن و خودشون هم صلوات‬ ‫حلقه یاران احمدی نژاد می‏فرستادند و می‏خندیدن‪ .‬گفتم بابا یک چیزی بگم ناراحت‬ ‫نمی‏شی؟ گفت نه بگو باباجان‪ ،‬بابا سرمزار مهندس به حنیف گفتم‬ ‫نه تنها خواهان حفظ‬ ‫کنترل قوه مجریه و دولت االن دارم بیست سال دیگه بابامون رو می‌بینم که همین انسان‌های‬ ‫هستند بلکه می‌خواهند با تقوا با همین شرایط فجیع و اسف‏بار دفنش می‏کنند‪ .‬بابام گفت‬ ‫حوزه نفوذ و قدرت‌شان حاال چرا بیست سال دیگه؟ با خنده گفتم آخه خوب تو جوونی‪ ،‬تازه‬ ‫را گسترش داده و حداقل ‪ 52‬سالته؛ خندید و گفت ادامه بده‪ ،‬گفتم ساعت یازده صبح به ما‬ ‫قوه مقننه را نیز در اختیار خبر دادن که هاله خانم کشته شده‪ ،‬اشک‏های پدرم که تا به حال‬ ‫مجال دیدنشان را نداشتم از چشمان زیبایش سرازیر شد و با بغض‬ ‫بگیرند‪.‬‬ ‫گفت «خیلی نامردن‪».‬بعد مامان گوشی رو گرفت‪ ،‬گفت‪« :‬هدی جان‬ ‫اعتصابت رو بشکن‪ ،‬هدی جان من مریضم؛ یک کاری کن بیای‬ ‫و کلیدی برای نیروهای خواهان تغییر مثبت است‪.‬‬ ‫بیرون و از من مراقبت کنی‪ .‬پدرم در جواب گفت‪« :‬فریده جان‬ ‫این ظرفیت را باید به خوبی شناخت و از‌آن در راستای‬ ‫عزیزم‪ ،‬من این‌جا دستم بسته است‪ .‬این تنها کاریه که می‌تونم بکنم‪.‬‬ ‫تحرک بخشیدن به اعتراضات‪ ،‬روحیه بخشی و سازماندهی‬ ‫من این‌جا خیلی متاثرم و اعتصاب غذا یک کم آروم‌ترم کرده‪».‬‬ ‫نیروها و هسته‌ها و بازسازی و تقویت شبکه‌های اجتماعی‬ ‫گفتی «شریف جان تندروی نمی‏کنم آخه من که خواسته‌ای برای‬ ‫موجود استفاده مناسب کرد‪.‬‬ ‫خودم ندارم‪ .‬فقط برای اعتراضه‪ ،‬شاید بتونم جلوی این جور کارها را‬ ‫این فرصت‌ها محدود هستند و در بهره جستن از آن‌ها‬ ‫بگیرم‪ ،‬هر وقت احساس کنم حالم بده‪ ،‬به خاطر شماها اعتصابم رو‬ ‫باید به‌نگام بود‪ .‬و گرنه این فرصت‌ها هم از دست می‌رود‬ ‫می‏شکنم‪ .‬بعدش تازه یادت نیست پارسال من سه ماه متوالی روزه‬ ‫و هزینه‌ها و خسران آن بر دوش جامعه سنگینی می‌کند‪.‬‬ ‫گرفتم‪ ،‬االنم روزی ‪ 50‬دقیقه در حیاط کوچک زندان می‏دوم‪».‬‬ ‫در میدان سیاست رویداد ها و حادثه های پیش بینی نشده و‬ ‫پسرک اعالم می‌کنه وقت تمام است خداحافظی کنید‪ .‬با خنده تو‬ ‫خارج از مسیر مبارزه بعضی موارد می‌توانند تاثیرات شگرفی‬ ‫پرده رفت پایین و تو گفتی مواظب مامانتون باشید‪ .‬و خداحافظی آخر‬ ‫در ایجاد تحوالت داشته باشند‪.‬‬ ‫رو از پشت پرده با ما کردی و رفتی در حصارت جای گرفتی‪ ،‬ما رفتیم‬ ‫خواست‪ ،‬انگیزه و هدف حلقه یاران احمدی‌نژاد‪ ،‬هم‌سو با‬ ‫خونه و به زندگی روزمره‌مان ادامه دادیم‪ .‬هفته به پایان رسید و جمعه‬ ‫منافع ملی و مطالبات دموکراسی خواهانه نیست اما تبعات‬ ‫شد‪.‬جمعه شب مامان با فریادی بلند خواب را از ما ربود‪ .‬گفت خواب‬ ‫ناخواسته و امتداد طبیعی و منطقی فاصله گرفتن آن‌ها از‬ ‫خیلی بدی از باباتون دیدم‪ .‬من هم با خنده گفتم مامان جان چیزی‬ ‫بخش مسلط قدرت موقعیت برای بروز و تجلی نارضایتی‌ها‬ ‫نیست‪‌،‬بابا رو که نمی‏تونن کاریش کنن‪ ،‬ولی خوب پدر جان‪ ،‬من که‬ ‫فراهم می‌کند‪ .‬این امر به نوبه خود فضا را برای سامان‌دهی‬ ‫علم غیب نداشتم که تو همون ساعت کشته شدی‪ ،‬آخه هیچ‌کس به‬ ‫اعتراضات مردمی که سمت‌و‌سو و خصلتی به‌طور کامل‬ ‫ما نگفت تو رفتی‪.‬شنبه هم با خیالی آسوده گذشت و یک‌شنبه رسید‪.‬‬ ‫متفاوت با جریان احمدی‌نژاد دارد هموار می‌کند‪.‬‬ ‫من و مامان و حنیف رفتیم سرکار‪ ،‬ساعت ده صبح شد‪ .‬یک خانم‬ ‫اگر بخش مسلط قدرت و نیروهای افراطی و والیت مدار‬ ‫روزنامه‌نگار زنگ زد و گفت آقای صابر مرده!! من هم با عصبانیت‬ ‫بتوانند نافرمانی و تمرد شکل گرفته در کانون قدرت را مهار‬ ‫تمام گفتم خانم متوجه هستید چی می‏گید و تلفن را قطع کردم‪ .‬دیگه‬ ‫سازند آن‌گاه توان و نیروی آن‌ها در بسط و تداوم اختناق‬ ‫موج تلفن‏ها شدت گرفت‪ .‬حنیف راه افتاد بره بیمارستان ببینه که‬ ‫سیاسی افزایش می‌یابد‪ .‬ولی اگر این مصاف با فعال شدن‬ ‫حرف‌ها دروغه و تکذیبش کنه‪ ،‬ساعت یازده صبح برادر عزیزم زنگ‬ ‫برنامه‌ریزی شده و هوش‌مندانه جنبش سبز و نیروهای‬ ‫زد گفت‪« :‬جسد بابا رو دیدم‪ .‬بابا از جمعه توی سردخونه است»‪ ،‬با‬ ‫دموکراسی خواه همراه شود‪ ،‬آن‌گاه احتمال فرسایش یافتن‬ ‫خنده گفتم حنیف‌جان چیزی خوردی یا دیوونه شدی!؟ با گریه گفت‪:‬‬ ‫ماشین سرکوب و در نتیجه تضعیف آن تقویت می‌شود‪.‬‬ ‫«نه شریف جان به خدا راسته‪ ،‬بابا رو باالخره کشتن‪ ،‬شریف جان مرد‬ ‫یکی از لوازم اصلی این اتفاق دور شدن و پرهیز اپوزیسیون‬ ‫باش برو دنبال مامان بیاین بیمارستان مدرس‪».‬‬ ‫دموکراسی‌خواه از برخورد ایدیولوژیک و جزم‌اندیش با‬ ‫خنده من‪ ،‬اول تبدیل به بغض شد و بعد سکوت و مرور خاطرات و‬ ‫تحوالت سیاسی است‪ .‬در عوض باید با مالحظه ماهیت‬ ‫بعد اشک و ماتم‪ .‬خالصه پدر عزیزم االنه که بیست دقیقه مالقات‬ ‫دگرگونی پذیر و سیال سیاست‪ ،‬روی‌کردی پویا و‬ ‫کابینی‏مون تموم بشه‪ ،‬من رفتم بیمارستان دیدم مامانم نشسته ولی‬ ‫انعطاف‌پذیر در تجزیه و تحلیل وقایع را در پیش گرفت‪.‬‬ ‫گریه نمی‏کنه‪ ،‬با صدای بلند گفتم خدایا شکرت همش دروغ بود‪ ،‬ولی‬ ‫به این فکر نکردم که مامانم اصلن این جور وقت‏ها گریه نمی‌کنه‪،‬‬ ‫برای هاله هم اصلن گریه نکرد‪ .‬بعد آقا لطفی رو دیدم که زارزار گریه‬ ‫به اتهام هم‌کاری با گروه‌های‬ ‫می‏کرد‪ .‬پدر جان تا حاال گریه‏اش را ندیده بودم‪.‬‬ ‫مذهبی‪،‬‬ ‫من با حیرت مردم را می‏دیدم و تو دلم می‏گفتم این‌ها دیوانه شدن‪.‬‬ ‫سه‬ ‫برای‬ ‫حبس‬ ‫پانزده سال‬ ‫به‌ترین دوستم آمد و با گریه من رو بغل کرد‪ .‬بعد من کم‌کم داشت‬ ‫کرد‬ ‫شهروند‬ ‫باورم می‏شد‪ .‬رفتم پیش مامان‪ ،‬گفتم مامان جان گریه کن‪ ،‬بابا دیگه‬ ‫راحت شد‪ .‬دیگه نمی‏تونن ببرنش زندان‪ ،‬بغلش کردم و با خوشحالی‬ ‫در روزهای اخیر و با صدور احکام جداگانه برای‬ ‫تمام گفتم دیگه بازجوها مزاحم زندگی ما نمی‪‎‬‏شن‪ .‬ولی پدر عزیزتر‬ ‫سه شهروند اهل سنت توسط دادگاه انقالب‪ ،‬آن‌ها‬ ‫از جانم‪ ،‬گریز از این که همان بازجوها و همان شخص بی‌نام و‬ ‫در مجموع به پانزده سال حبس تعزیری محکوم‬ ‫نشانی که همیشه در بند ‪ 2‬الف سپاه در مقابل صدای بلند و رسای‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫تو‪ ،‬علی‏رغم مقام باالیش سرخم می‏کرد و سکوت از روی ناچاری‬ ‫صادره‬ ‫حکم‬ ‫براساس‬ ‫نیوز‪،‬‬ ‫موکریان‬ ‫گزارش‬ ‫به‬ ‫را برمی‏گزید‪ ،‬در سردخانه داشت از پیکر بی‏جان تو با شور و شعف‬ ‫محمدی‬ ‫حسام‬ ‫‌زاده‪،‬‬ ‫و‬ ‫خسر‬ ‫عبداله‬ ‫دادگاه‬ ‫سوی‬ ‫از‬ ‫عکس می‏گرفت‪ .‬تا نشان مزد‌دهنده‏گان با تقوا دهد و ارتقا یابد‪.‬‬ ‫در‬ ‫است‬ ‫ماه‬ ‫‪۲۰‬‬ ‫حدود‬ ‫که‬ ‫تختی‬ ‫محمود‬ ‫هیمن‬ ‫و‬ ‫خالصه پدر عزیزتر از جانم ما را با احترام تمام بردند در اتاقی در‬ ‫‌های‬ ‫ه‬ ‫گرو‬ ‫با‬ ‫‌کاری‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫اتهام‬ ‫به‬ ‫‌برند‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫سر‬ ‫به‬ ‫زندان‬ ‫انتهای بیمارستان‪ ،‬قاضی قتل گفت‪« :‬خانم صابر لطفن شکایت‏تان‬ ‫مذهبی هر کدام به ‪ ۵‬سال حبس محکوم شده‌اند‌‪.‬‬ ‫را بنویسید‪ .‬اگر قصوری در مرگ شوهرتان رخ داده باشد‪ ،‬من عامالن‬ ‫گفتنی است این سه شهروند هم اکنون در زندان‬ ‫آن را پیدا می‏کنم‪ ».‬بعد من تو دلم گفتم عجب آدم‌های پاک و با‬ ‫رجایی‌شهر کرج دوران محکومیت خود را سپری‬ ‫ایمانی هستند و حتمن تقاص خون پدرم را می‏گیرند‪ .‬ولی ‪ 5‬دقیقه‬ ‫می‌کنند‪.‬‬ ‫بعد متوجه صدای فریاد مردم شدیم که می‏گفتند جسد رو دارند‬

‫می‏برند‪ .‬بعدش ما به سمت سردخانه دویدیم‪ .‬دیدیم بله‪ ،‬دارند پیکر‬ ‫بی روح تو رو می‏دزدند‪.‬‬ ‫مامان رفت خودش رو گذاشت الی در سردخانه و با فریاد گفت‬ ‫نمی‏شه ببریدش‪ ،‬جسد رو بدید به من‪ .‬پدر جان تو که حتا به‬ ‫نگاه‏های غریبه بر صورت همسرت حساس بودی‪ ،‬نمی‏دانی چه‬ ‫دست‏های ناپاکی در آن لحظه بدن مادر مرا لمس کردند‪ ،‬و آن‌قدر‬ ‫بر بدنش کوفتند که تمام دست‏ و بازوهایش کبود شد‪ .‬آن افراد با‬ ‫تقوا وقتی دیدند مادر من اصلن این ضربات و کوفتگی‏ها را حس‬ ‫نمی‏کند‪ .‬ما را به ناچار بر باالی پیکر تو بردند‪ .‬پدر عزیزم تازه فهمیدم‬ ‫مرگ واقعیتی است نزدیک؛ مادر باز هم گریه نمی‏کرد‪.‬حنیف گفت‪:‬‬ ‫«چرا پای سمت چپ پدرم غرق در خون است‪ ».‬جماعت فربه فریاد‬ ‫زدند جای آزمایش است‪ .‬بعد من گفتم این پارگی‏های درشت روی‬ ‫کمرش برای چیست؟ جماعت فربه خندیدن و گفتن پسرجان بعدن‬ ‫بهت نشون می‏دیم‪ ،‬این خراش‏ها برای چیه‪ .‬پدرجان جسد غرق در‬ ‫خونت همان ابهت و طراوت همیشگی‏ات را داشت‪ .‬و بدن بی‏روحت‬ ‫هم با قدرت تمام به آسمان نگاه می‏کرد‪ .‬اصلن انگار زنده بودی‪،‬‬ ‫نشستم و پیشانی نورانی اما سرد تو رو لمس کردم شاید از زمین‬ ‫بلند شی‪ ،‬ولی دیدم نه و یاد حرفت افتادم که می‏گفتی‪« ،‬اگر خوب‬ ‫باشیم خدا با ماست‪ ».‬پدرجان آخه تو که به کسی بدی نکردی‪ ،‬پس‬ ‫چرا پیکرت غرق در خون بر روی زمین خفته است‪.‬قاضی قتل اصرار‬ ‫عجیبی برای پاره پاره کردن بدن تو داشت‪ .‬می‏گفت‪« :‬باید جسد‬ ‫رو کالبد شکافی کنند‪ ،‬آخه شاید سم خورده باشه»‪ ،‬اما با حمله ما‬ ‫مواجه شد و با فشار جمعیت ناخودآگاه حرفش را سریع پس گرفت‪.‬‬ ‫مامان فریاد می‏زد کالبد شکافی نمی‏خوام‪ ،‬جسد را نمی‏ذارم بدزدید‪.‬‬ ‫بعد مامان به زور سوار آمبوالنس شد و پیکر تو رو بدون رضایت ما‪،‬‬ ‫روانه پزشکی قانونی کردند‪ .‬البته هم‌راه با گارد زره‏پوش و اسکورت‪.‬‬ ‫پدر عزیزم چقدر بزرگی که این جماعت باتقوا از پیکر بدون روح تو‬ ‫هم این‌قدر وحشت دارند‪ .‬آخه شاید مثل سال ‪ 79‬هنوز هم نگران‬ ‫براندازی‏شان توسط پیکر بدون روح تو باشند‪.‬‬ ‫پدر عزیزم در پزشکی قانونی به جای دل‌جویی‪ ،‬از ما بازجویی به‬ ‫عمل آمد و انتهای بازجویی را به این‌جا کشاندند که «ما پیکر هاله را‬ ‫دیدیم‪ ،‬اصلن جای مشتی روی بدنش نبود‪ .‬اون نباید به خاطر مرگ‬ ‫طبیعی هاله اعتصاب غذا می‏کرد‪».‬‬ ‫قرار شد بدون رضایت ما پیکر تو را کالبدشکافی کنند و ساعت ‪6‬‬ ‫عصر به ما تحویل دهند‪ .‬اما به ناگاه بازجوهایت از ‪ 2‬الف سپاه به‬ ‫صحنه خودساخته هجوم آوردند و گفتند «اجازه داده نشده‪ ،‬جسدشو‬ ‫صبح بیاید بگیرید»‪ .‬ما هم به‌خاطر فشار شدید و شرایط بد آن‌جا با‬ ‫تو بدرود گفتیم و به جمع دوستانت پیوستیم و آن شب فقط ناله‬ ‫بود و ضجه و گریه و فراوان تبریک‏هایی که برای شهادت تو به‬ ‫سمت ما سرازیر می‏شد‪ .‬پدرجان صبح ساعت ‪ 8‬قرار تشیع جنازه‬ ‫با مردم گذاشتیم‪ ،‬آن روز وحشتناک‪ ‌،‬وضعیت روحی خانواده اکنون‬ ‫سه نفره‏مان‪ ،‬بسیار بد بود‪ .‬اما با دل‌گرمی‏های بزرگی مواجه شدیم‪.‬‬ ‫خیل عظیم مردم از پیرمردهای ‪ 80‬ساله تا همسران شهدای جنگ‬ ‫و خانواده‏هایی که در سال‏های دور و نزدیک به مانند ما فاجعه‏بار‪،‬‬ ‫داغ‌دار شده بودند‪ .‬همه آن ‪ 2000‬نفر فقط به ما تبریک می‏گفتند و‬ ‫ما را در آغوش گرمشان می‏گرفتند و از خاطره‌هایشان با تو می‌گفتند‪.‬‬ ‫ما اصلن آن‌ها را نمی‏شناختیم ولی گویی که سال‌هاست در کنار‬ ‫ما زندگی می‏کرده‏اند‪.‬پنج ساعت مردم قدرشناسی که تو عاشقانه‬ ‫دوستشان داشتی به انتظار ایستادند‪ .‬تا این که مقامات اجازه دادند‬ ‫تو غریبانه و مظلومانه در پارکینگ محصور آمبوالنس‪‎‬‏ها‪ ،‬به قول‬ ‫خودشان تشییع شوی‪ ،‬تمام مردم به احترام شرافت تو در برابر پیکرت‬ ‫زانو زده و می‏گریستند و ما هم برای التیام زخم‏های چرکینمان‪ ،‬بر‬ ‫پیکرت نماز می‏خواندیم‪.‬افراد با تقوی هم در حال فیلم‌برداری از پیکر‬ ‫عریان و سالخی شده تو در غسال‌خانه بودند‪ .‬امید که این فیلم‏‌ها‬ ‫در آینده‏ای بسیار نزدیک به دست پرتوان مردم برسد‪ 20 .‬نفر از‬ ‫افراد با تقوی آمدند زیر تابوتت را بگیرند‪ ،‬اما دوستان شجاعت آنان‬ ‫را کنار زدند و تو را سوار آمبوالنس کردند‪ .‬تو را هم‌راه با هزار زره‬ ‫پوش تا دندان مسلح نزد عمو مهدی در قطعه ‪ 100‬بردند‪ ،‬پدرجان‬ ‫قبر خالی‌ات در محاصره و قبرکنت هم از بازجوهایت در سپاه بود‪.‬‬ ‫مامان داد می‌زد‪« :‬هدی جان شهادتت مبارک»‪ ،‬حنیف می‪‎‬‏گفت‪:‬‬ ‫«بابام شیره‪ ،‬برای شیر که گریه نمی‏کنن‪ ،‬همتون بخندید»‪ .‬من هم‬ ‫مات و مبهوت ولی خوشحال از آزادیت از قفس به ناگاه چشمانم به‬ ‫صورت زیبا و جوانت در خاک افتاد و دنیا برایم ماه خرداد شد و عالقه‬ ‫وافر تو به شهادت در این ماه پر خاطره‪.‬پدرجان تو را به خاک سپردیم‬ ‫و ده روز از شهید شدنت می‏گذرد‪ .‬چه شهید شدنت برای اعتصاب‬ ‫باشد و چه به شهادت دوستان غیورت در زیر مشت و لگد بازجویان‬ ‫باتقوا باشد‪ .‬باز هم برای ما مایه افتخار و شعف است‪.‬کشته شدن تو‬ ‫بدترین و یا شاید بهترین ترجیع بند برای آغاز ‪ 23‬سالگی‏ام باشد‪ .‬و‬ ‫به قول خودت‪ :‬به امید یاری دوست‪ ،‬راه مردانگی را پیش گیری‪ .‬ای‬ ‫سخت جان ‪ /‬روان پرتوان از پشت دیوارهای اوین‪ ،‬هدی هر روز به‬ ‫افتخار نام پاکت با گل رز به دیدارت می‏آیم‪.‬‬ ‫من با کمال افتخار و تمام قد در مقابل مزار بی‌نام و نشان و تخریب‬ ‫شده‏ات‪ ،‬می‏ایستم و کرنش می‏کنم و آزادیت را از زندان تن تبریک‬ ‫می‏گویم‪.‬‬ ‫باشد که دیدارمان نزدیک باشد‬ ‫افع ٌة” (سوره‬ ‫یس ل َو ْق َعت َها کاذبَ ٌة – خَ َ‬ ‫افض ٌة َّر َ‬ ‫“إ َذا َو َق َعت الْ َو َ‬ ‫اقع ُة – لَ َ‬ ‫واقعه)‬ ‫آن‌گاه که قیامت که بودنی است‪ ،‬واقع شود و در واقع شدن آن‬ ‫هیچ‌گونه دروغی نباشد‪ .‬خداوند برخی را پست می‌کند و بعضی را‬ ‫باال می‌برد‪.‬‬ ‫آخرین ساعت ماه مقدس خرداد‬

‫‪9‬‬


‫نگاه تحلیلی‬ ‫به حاکمیت جمهوری اسالمی‬

‫حسن زارع‌زاده اردشیر‬

‫یخش اول‬

‫‪8‬‬

‫محبوبه شعاع‬

‫به بهانه دومین سال‌گرد کشته‌شدن «ندا آقاسلطان»‬

‫سی‌ام خرداد برابر با دومین سال روز به قتل رسیدن «ندا آقاسلطان»‬ ‫است‪ .‬او که در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ‪22‬‬ ‫خرداد ‪ ۱۳۸۸‬در چنین روزی در محله «امیر آباد» تهران به ضرب‬ ‫گلوله کشته شد‪ .‬ندا در ایران و خارج از ایران‪ ،‬به‌عنوان نماد اعتراض‬ ‫ایرانیان و ندای آزادی خواهی ایرانیان و نماد صدای اعتراض‬ ‫دموکراسی خواهان در این اعتراضات شناخته می‌شود‪.‬‬ ‫«ندا آقاسلطان» در پنجم بهمن سال ‪ 1361‬خورشیدی در تهران‬ ‫به دنیا آمد‪ .‬او فرزند دوم خانواده بود‪ ،‬پدرش کارمند شهری با‬ ‫در‌آمد متوسط و مادرش خانه‌دار است‪ .‬ندا پس از تحصیل «فلسفه‬ ‫اسالمی» در دانش‌گاه آزاد تهران‪ ،‬تصمیم گرفت در صنعت توریسم‬ ‫فعالیت کند‪ .‬به همین دلیل او به کالس‌های خصوصی زبان ترکی‬ ‫رفت و قصد داشت به عنوان راه‌نمای تورهای مسافرتی مشغول‬ ‫به کار شود‪ .‬اما در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ‪۲۲‬‬ ‫خرداد ‪ 1388‬سرنوشت او تغییر کرد‪.‬‬ ‫به گفته «هاجر رستمی مطلق»‪ ،‬مادر ندا‪ ،‬او و ندا هر روز در تجمعات‬ ‫اعتراضی به نتایج شرکت می‌کرده‌اند‪ ،‬او می‌گوید‪« :‬به‌دلیل بیماری‬ ‫خونی‌اش نتوانسته ندا را در روز حادثه هم‌راهی کند‬ ‫و ندا به هم‌راه معلم موسیقی‌اش «حمید پناهی» به‬ ‫تظاهرات رفت‪».‬‬ ‫حمید پناهی در این رابطه گفته بود‪« :‬ندا فعال‬ ‫سیاسی نبود‪ ،‬ولی نسبت به نتیجه انتخابات‬ ‫مانند خیلی مردم دیگر ناراحت بود‪ ».‬مادرش به‬ ‫او اصرار کرده بود که در خانه بماند ولی او پاسخ داده بود‬ ‫که از مرگ نمی‌ترسد و گفته است‪« :‬نگران نباشید‪ ،‬فقط‬ ‫یک گلوله‌است و پس از آن همه چیز تمام می‌شود‪».‬‬ ‫مادر ندا نیز در همین خصوص گفته بود‪« :‬قرار شد‬ ‫تلفنی با هم در تماس باشیم‪ .‬من از شب قبل دل‌شوره‬ ‫داشتم‪ ،‬اصرار داشتم ندا نرود‪ .‬اما او نپذیرفت و هم‌راه‬ ‫استادش رفت‪ .‬من در طول مسیر مدام با ندا در تماس‬ ‫بودم‪ .‬در آخرین تماس ندا گفت گاز اشک‌آور زده‌اند و‬ ‫ما داخل یک کوچه فرعی هستیم تا سوار ماشین شویم‪.‬‬ ‫نزدیک ساعت شش و نیم بعدازظهر بود که استادش‬ ‫تماس گرفت و گفت پای ندا تیر خورد ‌ه است‪».‬‬ ‫ما سراسیمه خودمان را رساندیم به بیمارستان شریعتی‪،‬‬ ‫ابتدا کسی چیزی به من نمی‌گفت اما وقتی فهمیدم‪ ،‬از‬ ‫هوش رفتم و دیگر چیزی متوجه نشدم‪ ،‬او هم‌چنین گفته بود‪« :‬به‬ ‫ما گفتن که ندا دشمن شخصی داشته ‌است‪ .‬مگر ندا چه کاره بود‬ ‫که دشمن شخصی داشته باشد‪ .‬او نه وکیل بود‪ ،‬نه وزیر بود‪ .‬یک‬ ‫جوان ساده که مانند دیگر جوانان کشورش نسبت به سرنوشت خود‬ ‫و جامعه‌اش حساس بوده‪ ،‬فقط همین‪».‬‬ ‫«آرش حجازی»‪ ،‬پزشک و نویسنده ایرانی که شاهد‬ ‫وقوع ماجرا بود و تالش ناموفقی برای جلوگیری‬ ‫از خون‌ریزی و مرگ ندا داشته‪ ،‬عامل قتل را از‬ ‫موتور‌سواران بسیج می‌داند‪.‬‬

‫در حالی‌که در دومین سال‌گرد جنبش سبز و آستانه یازدهمین‬ ‫سال‌گرد جنبش ‪ 18‬تیر قرار داریم‪ ۳۱ ،‬سال از حکومت‬ ‫جمهوری‌اسالمی که ستون فقراتش با این جنبش‌ها به لرزه‬ ‫درآمد می‌گذرد‪ ،‬حکومتی که سعی کرد خالفت عباسیان را که‬ ‫هم رل والیت فقیه و هم سلطان را داشتند پیاده کند‪ ،‬ولی‬ ‫نتیجه ای‌که داد نه جمهوری بود‪ ،‬نه اسالمی خلفای‌عباسی‪،‬‬ ‫بلکه ملغمه‌ای از همه و هیچ‌کس درآمد‪ .‬شاه سابق که در اوج‬ ‫قدرت خود با خود‌بینی فراوان به دلیل موقعیت استراتژیک کشور‬ ‫و در اختیار داشتن بودجه فکر می‌کرد غرب و شرق باید باو‬ ‫کرنش کنند‪ ،‬با آغاز مخالفات‌های مردمی و سپس عدم تمایل‬ ‫غرب به ابقای او اعتماد به‌نفس خود را از دست داده و کشور‬ ‫را رها کرد‪ .‬جنبش خود‌جوش داخل کشور نیز در نبود نهادهای‬ ‫دموکراتیک که توسط شاه سرکوب شده بودند‪ ،‬به روحانی‌هایی‬ ‫که سیستم‌شان حتا به کمک شاه و کرنشش جلوی مذهب‪،‬‬ ‫قدرت پیدا کرده بود و غرب نیز بعنوان آلترناتیو پذیرفته بود‪،‬‬ ‫پناه آورد‪ .‬در نتیجه جمهوری اسالمی که شعارش اولین بار‬ ‫در ‪ ۱۷‬شهریور ‪ ۱۳۵۷‬سر داده شد‪ ،‬قدرت را به‌دست گرفت و‬ ‫سال‌ها طول کشید تا اکثریتی از مردم درک کنند نظام جمهوری‬ ‫اسالمی نیز هم‌چون سلطنت و یا جمهوری‌های مستبد طوالنی‪،‬‬ ‫قادر نیست دموکراسی و حقوق بشر را در کشور پیاده کند‪،‬‬ ‫نکته‌ای که اینک در کل منطقه آسیا و آفریقا آشکار شده است‪.‬‬ ‫روحانیون به‌قدرت رسیده که کشور داری را بلد نبودند‪ ،‬دست‬ ‫به‌سوی نیمه ملی مذهبی‌ها دراز کردند و با تفسیرهایی از قران‬ ‫تصور می‌کردند راه نجات جامعه در ترکیب مذهب و قوانین‬ ‫جدید است و این‌چنین دولت موقت از آستین روحانیت پیدا شد‪.‬‬ ‫زمانی نگذشت تا روحانیونی که در مراسم ختم و روضه هایشان‬ ‫بدون داشتن سوادی از همه مسایل جهان حرف می‌زدند‪ ،‬به‌فکر‬ ‫کسب قدرت بیشتر در کشور افتادند و زمانی‌که از مدارک پاره‬ ‫شده سفارت تسخیر شده امریکا تنها وابستگی دولت موقت به‬ ‫غرب تحلیل شد‪ ،‬زمان دولتش نیز سرآمد‪ .‬افراد منفرد دولت به گفته وی‪ ،‬هنگام اعتراضات مردمی در خیابان‪ ،‬ناگهان پلیس‬ ‫موقت که از افراد سیاسی سرشناس قدیمی ولی بدون داشتن ضد شورش اقدام به پرتاب گاز اشک‌آور به سمت معترضین کرد‬ ‫تشکل و آگاهی کافی بودند‪ ،‬به‌راحتی از قدرت کنار رفته و تنها و موتورسواران نیز به سمت معترضان یورش بردند که باعث شد‬ ‫به سهمی که از اقتصاد رانتی نصیبشان شده بود‪ ،‬قانع شدند‪ .‬جمعیت‪ ،‬که ندا هم در میان آن‌ها بود‪ ،‬در طول خیابان خسروی‬ ‫به قول یک نفر در آن سال‌ها که گفت عمل‌کرد رییس دولت شروع به دویدن کنند‪ .‬جمعیت در تقاطع خیابان خسروی و خیابان‬ ‫موقت مانند فردیست که در داخل قطاری است که از تهران صالحی در حال متفرق شدن بود‪ ،‬و چند نفری ایستاده بودند تا‬ ‫به مشهد در حرکت است و این شخص داخل قطار به‌سمت ببینند چه باید بکنند‪.‬‬ ‫تهران می آید و روشن است که هیچ زمان به تهران نمی‌رسد‪ ،‬حجازی ادامه می‌دهد که در همین هنگام ناگهان صدای شلیکی‬ ‫چنان‌که ندانست چگونه قدرت را گرفته و چرا از دست می‌دهد‪ ،‬شنیدیم‪ .‬از دوستم که کنارم ایستاده بود پرسیدم که چی بود؟ گلوله‬ ‫زیرا که در این گرفتن و دادن توانایی نداشت‪ ،‬جز مهره‌ای که بود؟ او گفت که می‌گویند گلوله‌های پالستیکی می‌زنند‪ .‬در همان‬ ‫چندی رل محوله را بازی کند‪ .‬بدین‌سان‪ ،‬روحانیتی که با تن لحظه من برگشتم و دیدم که خون از سینه ندا که در چند متری‬ ‫دادن به جنگ با عراق‪ ،‬ضمن ارسال پیام شیعه تجاوزگر به من ایستاده بود فواره می‌زند‪.‬‬ ‫همسایه‌گان که قصد صدور ایدئولوژی خود به منطقه را دارد‪ ،‬ندا که برای لحظه‌ای با ناباوری خون‌ریزی خود را مشاهده می‌کرد‪،‬‬ ‫هم نیروی جوان کشور را از بین برد‪ ،‬هم اقتصاد کشور را نابود تعادل خود را از دست داد و بر زمین افتاد‪ ،‬تالش برای جلوگیری‬ ‫کرد و هم زمان خرید تا کلیه نیروهای دموکراتیک و چپ را از خونریزی در ناحیه اصابت گلوله که به گواه حجازی از روبه‌رو‬ ‫از میان بردارد‪ .‬روحانیت که رییس جمهور دیگری پیدا کرده شلیک شده و کمی پایین‌تر از ناحیه گردن بود‪ ،‬نتیجه نداد و ندا در‬ ‫بود‪ ،‬هم مدعی سیاست بود و هم مدعی اسالم شناسی‪ ،‬در کم‌تر از یک دقیقه جان سپرد‪.‬‬ ‫ظرف سه سال همه نهادهای دموکراتیک و صنفی مربوط به کاسپین ماکان‪( ،‬نامزد ندا آقاسلطان) ماجرا را این‌گونه بیان کرده‬ ‫کارگران‪ ،‬زنان‪ ،‬اقوام‪ ،‬معلمان‪ ،‬دانشجویان‪ ،‬ادیان و سایرین را ‌است‪« :‬جسدش را با زحمت زیاد توانستیم تحویل بگیریم‪ .‬البته‬ ‫که پس از پیروزی جنبش ‪ ۵۷‬شکل گرفته بود سرکوب و به جسد ندا در پزشکی قانونی تهران نبود‪ ،‬در پزشکی قانونی خارج‬ ‫جای‌شان نهادهای وابسته دولتی و حکومتی و یا سازمان‌ها و از تهران بود‪ .‬مسوالن پزشک قانونی خواستند که بخش‌هایی‬ ‫گروه‌های سیاسی وابسته خود را جای‌گزین کرد‪ .‬زمانی نگذشت از بدنش از جمله قسمتی از استخوان رانش را بگیرند و پزشکی‬ ‫که روحانیون و نیروهای وابسته رییس جمهوری را خلع کردند تا قانونی نگفت برای چه کسی اعضا را می‌خواهد استفاده کند‪ ،‬هیچ‬ ‫با رهبر گروه سیاسی قدرت‌مند مخالف حکومت به خارج کشور توضیحی در این زمینه داده نشد‪».‬‬ ‫پناه ببرند و در نتیجه هر دو موقعیت سیاسی خود را برای همیشه و خانواده ندا موافقت کردند برای این‌که زودتر جسد را تحویل‬ ‫در داخل کشور از دست بدهند‪ .‬در تمام این سال‌ها همه مقامات بگیرند‪ ،‬چون ممکن بود همین موضوع باعث تعویق تحویل جسد‬ ‫و مسووالن کشوری در سرکوب و اعدام مخالفین جمهوری بشود‪ .‬جسد او را پس از تحویل در قطعه‌ای از بهشت زهرا در عصر‬ ‫اسالمی یک‌پارچه و متحد بودند و هر گروهی که از حکومت یک شنبه سی‌و یکم خرداد دفن کردیم‪ ،‬البته کسان دیگری هم که‬ ‫افتاد‪ ،‬یادش آمد که مردمی هم هستند و فوری ادعای این‌که از در درگیری‌ها کشته شده بودند را هم آن‌جا آورده بودند‪ ،‬انگار منطقه‬ ‫اول مخالف سرکوب بوده‌اند را انتشار دادند‪.‬‬

‫از پیش برای این افراد تعیین شده بود‪.‬‬ ‫ماکان در ادامه گفته بود‪ :‬مقامات امنیتی ایران طی حکم‌های مختلف‬ ‫به بیمارستان‌ها‪ ،‬کلینیک‌ها و جراحان و پزشکی قانونی عنوان کرده‬ ‫بودند که نباید گواهی فوت براثر شلیک گلوله باشد‪ ،‬مسلمن به این‬ ‫دلیل که در آینده شکایت بین‌المللی توسط خانواده‌ها به عمل نیاید‪.‬‬ ‫در مورد قتل ندا آقاسلطان در رسانه‌های حامی یا نزدیک به دولت‪،‬‬ ‫روایت‌های مختلف و متفاوتی ارایه شد‪ .‬روزنامه جوان‪« ،‬ارگان سپاه‬ ‫پاسداران» مدعی شد که خبرنگار سرویس بی‌بی‌سی‪ ،‬برای قتل ندا‬ ‫سلطان‪ ،‬اوباش را اجیر کرد ‌ه بود‪.‬‬ ‫خبرگزاری رسمی «ایرنا» مدعی شد که شواهد به دست‬ ‫آمده توسط کارشناسان انتظامی و امنیتی کشور‪ ،‬این‬ ‫فرضیه را تقویت می‌کند که ندا آقاسلطان اشتباهی به‬ ‫عنوان خواهر یکی از اعضای مجاهدین خلق کشته شده‬ ‫است‪.‬‬

‫روز بیست‌و‌یک خرداد ‪ ۱۳۸۹‬فیلمی به نام «تقاطع» از شبکه سه‬ ‫تلویزیون ایران پخش شد‪ .‬در این فیلم پس از طرح فرض‌های‬ ‫مختلف درباره قتل ندا‪ ،‬ادعا شد زن ناشناسی که هفت‌تیری در کیفش‬ ‫پنهان کرده بوده‪ ،‬ندا را کشته است‪ .‬در این فیلم ادعا شد هر سال‬ ‫در سی‌ام خرداد‪ ،‬گروه مجاهدین خلق یک نفر را در ایران می‌کشد‪.‬‬ ‫آرش حجازی ضمن انتقاد از این فیلم‪ ،‬آن را از این جهت که شش‬ ‫ادعای ضدونقیض قبلی دولت ایران رد کرد و مهم دانست‪ 1- :‬زنده‬ ‫بودن و زندگی ندا در یونان ‪ ۲-‬جعلی بودن فیلم کشته‌شدن ندا‬ ‫‪۳‬واقعی نبودن اصابت گلوله به ندا و وجود پمپ خون در دستش‬‫‪ ۴‬قاتل بودن حجازی ‪ ۵-‬اصابت گلوله به سر ندا ‪ ۶-‬تکذیب حضور‬‫«عباس‌ کارگر‌جاوید»‪ ،‬بسیجی حاضر در صحنه‪.‬‬

‫مشاهده کرده‌ایم که در برابر سبعیت و تهدیدها ایستادگی‬ ‫کرده‌اند‪ ،‬و تصویر آزاردهنده زنی را دیده‌ایم که در خیابان‬ ‫تا حد مرگ خونریزی کرد‪».‬‬ ‫برای چندین روز شبکه‌های تلویزیونی عمده آمریکا به‬ ‫طور دایم تصاویر ویدیویی لحظه جان دادن ندا را پخش‬ ‫کردند‪ .‬به گزارش مرکز تحقیقاتی «پیو»‪ ،‬ویدئوی مرگ‬ ‫آقاسلطان در هفته آخر ماه ژوئن پربیننده‌ترین ویدیوی‬ ‫خبری در سایت «یوتیوب» بوده‌ است‪.‬‬ ‫صحنه جان سپردن ندا آقا سلطان نیز به عنوان به‌ترین‬ ‫فیلم خبری سال ‪ ۲۰۰۹‬شناخته شد‪« .‬جایزه روزنامه‌نگاری‬ ‫جورج پولک»‪ ،‬تصویربردار ناشناسی که با استفاده از‬ ‫گوشی تلفن هم‌راه صحنه قتل ندا آقا سلطان را ضبط‬ ‫کرد ‌ه است نیز به عنوان به‌ترین تصویربردار خبری سال‬ ‫‪ 2010‬شناخته‌شد‪.‬‬ ‫و اما آثار و فعالیت‌های فرهنگی‪،‬هنری بسیاری پیرامون‬ ‫ندا منتشر شد که از آن میان می‌توان به شعری از «شمس‬

‫لنگرودی»‪ ،‬ترانه‌ای از «فرامرز اصالنی» با نام «برای‬ ‫همه نداهای ایران» نام برد و در سبک رپ در ایران و‬ ‫خارج از ایران ترانه‌هایی در مورد او از خوانندگان هم‌چون‬ ‫«شاهین نجفی» و «هیچکس» منتشر گردید‪.‬‬ ‫هم‌چنین «پاوال سلیتر»‪ ،‬مجسمه‌ساز صاحب‌نام آمریکایی‌‬ ‫دو تندیس برنزی جداگانه از ندا آقاسلطان به‌نام «فرشته‬ ‫ایران» ساخت که در اکتبر و نوامبر ‪ ۲۰۰۹‬از آن‌ها‬ ‫به‌ترتیب در کاخ هنرهای زیبای شهر سانفرانسیسکو و‬ ‫«کنفرانس بزرگ‌داشت زنان ایرانی» در شهر واشنگتن‬ ‫تالششد‪.‬‬ ‫‌برداری‬ ‫‌سی پرد‬ ‫هواداران جنبش سبز در کشورهای‬ ‫میانه با‬ ‫ددریاین‬ ‫هلند و ژاپن نیز‪ ،‬تمبر یادبود سهراب اعرابی و ندا‬ ‫آقاسلطان منتشر گردید‪ .‬در تاریخ بیست ژوئن ‪،۲۰۱۰‬‬ ‫آهنگ مردم دنیا (‪ )People Of The World‬به‬ ‫مدت یک هفته در وب‌گاه رسمی «کریس دی‌برگ»‬ ‫قرار گرفت‪ ،‬وی این آهنگ را به ندا تقدیم کرد و او را‬ ‫نماد حقیقت‌جویی و آزادی‌خواهی و مبارزه با خشونت و‬ ‫سرکوب معرفی کرد‪.‬‬

‫ندا در ایران و خارج از ایران‪ ،‬به‌عنوان نماد ندای اعتراض‬ ‫ایرانیان و ندای آزادی‌خواهی ایرانیان و نماد صدای‬ ‫اعتراض دموکراسی خواهان در این اعتراضات شناخته‬ ‫شد و برخی از عنوان «فرشته آزادی» برایش استفاده‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫تصاویر و عکس‌های ندا بالفاصله در سایت‌ها و رسانه‌های‬ ‫خبری مختلف در سراسر جهان به عنوان نمادی از کشته شدگان‬ ‫درگیری‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران منتشر شد و منبع‌ها‪:‬‬ ‫مجله «تایم» تصویر وی را به عنوان یکی از ده نماد اعتراضی برتر ویکی‌پدیا‬ ‫بیوگرافی ندا آقاسلطان‬ ‫دنیا انتخاب کرد‪.‬‬ ‫«باراک اوباما» با دیدن فیلم قتل ندا‪ ،‬به خبرنگاران گفت‪« :‬که دیدن‬ ‫این فیلم مایه دل‌شکستگی است‪ ».‬او افزود‪« :‬ما زنان شجاعی را‬


‫آرتریت روماتویید‬

‫دکتر آویده مطمئن فر‌‬

‫«آرتریت» می‌تواند پس از ضربه‪ ،‬عفونت و یا یک‬ ‫پارگی ساده به‌وجود بیاید اما هم‌چنین می‌تواند‬ ‫نتیجه بیماری ایمنی که به موجب آن بدن‬ ‫بافت‌های خود را مورد حمله قرار می‌دهد‬ ‫باشد و گاهی اوقات هم هیچ دلیلی‬ ‫برای توضیح عالیم این بیماری‬ ‫پیدا نمی‌کنیم‪ .‬در‬

‫اوایل بزرگ‌سالی نیز رخ دهد‪ .‬در زنان‪ ،‬آرتریت روماتوئید دو تا‬ ‫سه برابر شایع‌تر از مردان است‪ .‬گرچه دانش‌مندان هنوز علت‬ ‫آن را کشف نکرده‌اند ولی به‌نظر می‌رسد که مبدا ایمنی آن‬ ‫تحت‌تاثیر وراثت و روش زندگی است‪.‬‬ ‫«آرتریت عفونی» وقتی رخ می‌دهد که عفونت به‌طور مستقیم‬ ‫یک مفصل را تحت‌تاثیر قرار دهد و التهاب ایجاد کند‪« .‬آرتریت‬ ‫یک‬ ‫واکنشی» نیز از‬ ‫عفو نت‬ ‫منجر‬ ‫می‌شود ولی دراین نوع‬ ‫آرتریت عفونت به‌طور‬ ‫مستقیم‬

‫در‬ ‫برنامه گذشته کوچه سالمتی هم‌چنان گفته‬ ‫شد که دو فرم اصلی آرتریت‪« ،‬استووآرتریت» و آرتریت‬ ‫«روماتویید» است‪ .‬و همان‌طور که هفته پیش قول داده بودم‪،‬‬ ‫امروز در مورد نوع دیگر از این بیماری مفاصل که در مجموعه‬ ‫بیماری‌های آرتریت قرار دارند یعنی آرتریت روماتویید صحبت‬ ‫می‌کنیم‪.‬‬ ‫آرتریت روماتویید یک بیماری التهابی است‪ .‬اولین مفاصلی که‬ ‫غالبن تحت‌تاثیر قرار می‌گیرند مفاصل دست‪ ،‬مچ دست و پا‬ ‫هستند‪ .‬سایر ارگان‌ها می‌توانند تاثیر قرار گیرند چرا که التهاب‬ ‫می‌تواند کل بدن را تحت‌تاثیر قرار دهد‪ .‬این نوع از ورم مفاصل‬ ‫معمولن حدود سن ‪ ۴۰‬تا ‪ ۶۰‬سالگی اتفاق می‌افتد‪ ،‬اما می‌تواند در‬

‫ترجمه از کاغذ اخبار‬

‫مفصل قرار ندارد‪.‬‬ ‫«آرتریت نوجوانان» نوعی نادر از بیماری آرتریت روماتویید‬ ‫است که در کودکان و نوجوانان اتفاق می‌افتد ولی اغلب با‬ ‫باال رفتن سن کاهش می‌یابد‪« .‬آرتریت پسوریاتیک» شکلی‬ ‫از آرتریت است که با وجود ضایعات پوستی پسوریازیس‬ ‫معمولی هم‌راه است‪ .‬در «نقرس»‌‪ ،‬رسوب کریستال در مفاصل‪،‬‬ ‫به‌صورت اسید اوریک و «پسودو نقرس»(‪،‌‌ )pseudogout‬‬ ‫به‌صورت فسفات کلسیم باعث التهاب و درد‪ ،‬اغلب در انگشت‬ ‫شست پا است‪.‬‬ ‫«لوپوس» نیز یک نوع آرتریت در نظر گرفته می‌شود زیرا یکی‬

‫از بیماری‌های ایمنی مزمن است‪ .‬این یک بیماری بافت هم‌بند‬ ‫یا «کنجونکتیف» است که می‌تواند در شایع‌ترین و جدی‌ترین‬ ‫نوع خود باعث التهاب پوست‪ ،‬عضالت‪ ،‬مفاصل‪ ،‬قلب‪،‬‬ ‫ریه‌ها‪ ،‬کلیه‌ها‪ ،‬خون و عروق و سیستم عصبی شود‪ .‬بیماری‬ ‫«اسکلرمودرمی» یا پینه خوردگی پوست‪ ،‬نیز یک بیماری ایمنی‬ ‫مزمن است که مشخصه آن سخت‌شدن پوست و صدمه بافت‬ ‫هم‌بند است‪ .‬این بیماری می‌تواند مفاصل را نیز تحت‌تاثیر قرار‬ ‫دهد و باعث ایجاد نشانه‌های آرتریت التهابی معمولی باشد‪.‬‬ ‫«اسکلرودرمی سیستمیک» می‌تواند اندام‌های داخلی مثل‬ ‫قلب‪ ،‬ریه‌ها‪ ،‬کلیه‌ها و دست‌گاه گوارش را تحت‌تاثیر قرار دهد‪.‬‬ ‫«اسپوندیل آرتریت انکیلوزانت» التهاب مزمن مفاصل مهره‌های‬ ‫ستون فقرات است که به‌تدریج گسترش می‌یابد و باعث سفتی‬ ‫و درد تمام ستون فقرات و باسن می‌شود‪« .‬سندرم گوگرو‬ ‫اسیوگرن» یک بیماری ایمنی خیلی بد خیم است که در درجه‬ ‫اول بر غده‌ها و غشای مخاطی چشم‌ها و دهان اثر می‌گذارد‬ ‫و باعث خشکی و کاهش تولید اشک و بزاق می‌شود‪ .‬در شکل‬ ‫اولیه آن‪ ،‬فقط این غدد را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و در فرم‬ ‫ثانویه آن ممکن است با بیماری‌های دیگر ایمنی مثل آرتریت‬ ‫روماتویید و لوپوس هم‌راه شود‪« .‬پلی میوزیت» نیز یک بیماری‬ ‫نادر است که موجب ایجاد التهاب در عضالت و از دست رفتن‬ ‫قدرت آن‌ها می‌شود‪.‬‬ ‫بیماری‌های دیگری نیز مانند التهاب کف پا‪ ،‬فیبرومیالژی‪،‬‬ ‫بیماری الیم‪ ،‬بیماری پاژه‪ ،‬بیماری رنو و سندرم تونل کارپین به‬ ‫اشکال مختلف با آرتریت ارتباط دارند و گاهی اوقات در ارتباط‬ ‫با آن‌ها رخ می‌دهند‪ .‬اکثر بیماری‌های آرتریتی مزمن هستند و‬ ‫برخی از آن‌ها می‌تواند به زوال ساختارهای مفاصل بیانجامد‪.‬‬ ‫در واقع‪ ،‬خشکی مفاصل باعث کاهش تحرک مفصل و آتروفی‬ ‫عضالت اطراف آن می‌شود چیزی که پیش‌رفت بیماری را‬ ‫افزایش می‌دهد‪ .‬با گذشت زمان‪ ،‬فرسایش غضروف‪ ،‬استخوان‬ ‫و ساییدگی مفاصل باعث تغییر شکل مفاصل می‌شود‪.‬‬ ‫اشکال مختلف آرتریت عالیم و تکامل منحصر به خود را دارند‬ ‫که در میان افراد متفاوت است‪ .‬به‌عنوان مثال‪« ،‬استئو آرتریت»‬ ‫عمدتن با درد و سفتی در یک مفصل آشکار می‌شود ولی‬ ‫آرتریت روماتویید اغلب با تورم و قرمزی چند مفصل هم راه‬ ‫است‪ .‬با این حال توجه داشته باشید که درد مفاصل و عضالنی‬

‫د‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫خ‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫در می‌خواهند‬

‫«در مریخ مادر می‌خواهند» (‪،)Mom’s Needed on Mars‬‬ ‫انیمیشنی سه‌بعدی است که در آن تکنیکی به کار گرفته شده که‬ ‫مشابه کارهای پیشین تهیه‌کننده‌ی آن است‪« .‬رابرت زمکیس»‬ ‫(‪ )Robert Zemeckis‬تهیه کننده‌ای است که در انیمیشن‌های‬ ‫وی‪ ،‬افراد و جانواران با جزییات فراوان و شباهت‌های بسیار زیاد با‬ ‫دنیای واقعی به تصویر کشیده می‌شوند‪ .‬مشخصه‌ای که تبدیل به‬ ‫نوعی برچسب بر فیلم‌های او شده است‪.‬‬ ‫«میلو» کودکی است که از انجام کوچک‌ترین کاری در خانه فراری‬ ‫است‪ .‬از نظر او مادرش غر غرو است‪ .‬کارهایی که مادرش از او‬ ‫می‌خواهد نظیر جمع و جور کردن اتاق و یا خوردن بروکلی‌ برایش‬ ‫هیچ جاذبه‌ای ندارد‪ .‬اما اتفاقاتی در راه است تا نظر میلو را نسبت به‬ ‫مادرش تغییر دهد‪ .‬شبی بیگانگانی از سیاره‌ی مریخ برای دزدیدن‬ ‫مادرش به خانه‌ی آن‌ها می‌آیند‪ .‬میلو که نمی‌تواند مانع آن‌ها بشود‬ ‫تصمیم می‌گیرد برای برگرداندن مادرش به مریخ برود‪ .‬در مارس‬ ‫کودکان توسط ربات‌های پرستار نگه‌داری می‌شوند‪ .‬اما سوپروایزر‬ ‫کی و دست‌یارش به این نتیجه رسیده‌اند که ربات‌ها به یادگیری‬ ‫نظم و انضباط احتیاج دارند‪.‬‬ ‫کاری که مادرهای زمینی انجام می‌دهند‪ .‬به همین دلیل مادر میلو‬ ‫را به آن‌جا آورده‌اند تا پس از یک فرآیند شست‌وشوی مغزی از او‬ ‫برای آموزش ربات‌‌ها استفاده کنند‪ .‬میلو پس از آگاهی از این موضوع‬ ‫می‌داند که فرصت چندانی برای نجات مادرش ندارد‪ .‬باقی فیلم‬ ‫تالش‌های میلو برای نجات مادرش را به تصویر می‌کشد‪ .‬اتفاقاتی‬ ‫که حدس زدن پایان آن کار دشواری نیست‪.‬‬ ‫نویسندگی و کارگردانی این انیمیشن را سیمون ولز بر عهده داشته‬ ‫است‪ .‬او که نتیجه‌ی هربرت جورج ولز‪ ،‬نویسنده‌ی سرشناس‬ ‫انگلیسی است‪ ،‬در سال ‪ ۲۰۰۲‬فیلم ماشین زمان را بر اساس‬ ‫داستانی از جد بزرگ خود کارگردانی کرد‪ .‬او در آن فیلم موفقیت‬ ‫چندانی کسب نکرد‪ .‬نتیجه‌ای که در مورد فیلم آخرش نیز به نوعی‬ ‫تکرار شد‪.‬‬ ‫صحنه‌آرایی و صورت شخصیت‌ها بسیار متفاوت است از آن‌چه‬ ‫که قبلن در فیلم‌های کودکان دیده‌ایم‪ .‬داستان با روایتی طنز‌گونه‬ ‫آغاز می‌شود‪ .‬روندی که در ادامه‌ی داستان و با کشیده شدن ماجرا‬ ‫به فضا رو به افول می‌نهد‪ .‬روایت به گونه‌ای پیش می‌رود که در‬ ‫انتها متوجه نمی‌شویم که چه کسی واقعن در مارس به مادر احتیاج‬ ‫دارد‪ .‬ایده‌ی اصلی فیلم که امکان ربوده شدن مادر کودکان توسط‬ ‫بیگانگان را به تصویر می‌کشد به نوعی پیامی منفی در بطن خود‬ ‫دارد‪ .‬کسب امتیاز ‪ ۴‬از ‪ ۱۰‬در تارنمای ‪ IMDB‬نشان می‌دهد که‬ ‫فیلم در جلب نظر مخاطبان توفیق چندانی نداشته است‪.‬‬

‫وجه مشترک همه انواع آرتریت است‪.‬‬ ‫راه‌های مختلفی برای کاهش خطر ابتال به آرتریت‬ ‫دژنراتیو مانند آرتروز وجود دارد و موثرترین راه قطعن‬ ‫حفظ وزن سالم است اما برای پیش‌گیری از آرتریت‬ ‫التهابی راه‌های بسیار کمی وجود دارد‪ .‬درد آرتریت‬ ‫در افراد به طرق متفاوت تجربه می‌شود‪ .‬شدت آن‬ ‫تا حد زیادی به شدت و وسعت بیماری بستگی دارد‪.‬‬ ‫گاهی اوقات درد به‌طور موقت از بین می‌رود و اغلب‬ ‫فعالیت‌های روزانه باید دوباره سازمان‌دهی شوند‪.‬‬ ‫ما هنوز تمام مکانیسم‌های بیولوژیک دخیل در پیدایش درد ورم‬ ‫مفاصل را نمی‌شناسیم ولی به‌نظر می‌رسد که کاهش اکسیژن‬ ‫در بافت‌ها نقش عمده داشته باشد و این کم‌بود اکسیژن خود با‬ ‫التهاب در مفاصل و تنش در عضالت ایجاد می‌شود‪ .‬بنابراین‪ ،‬هر‬ ‫چیزی که به شل‌شدن عضالت و ترویج گردش خون در مفاصل‬ ‫کمک کند درد را کاهش می‌دهد‪ .‬خستگی‪ ،‬اضطراب‪ ،‬استرس و‬ ‫افسردگی احساس درد را افزایش می‌دهد‪.‬‬ ‫اولین سالح در مقابل درد ورم مفاصل استراحت است‪ ،‬به‌خصوص‬ ‫برای کسانی که استرس‪ ،‬اضطراب و خستگی عصبی دارند‪.‬‬ ‫تمرینات تنفسی‪ ،‬روانی و روش‌های آرام بخش مدیتیشن راه‌هایی‬ ‫برای کمک به بدن برای رسیدن به آرامش است‪ .‬توصیه می‌کنم‬ ‫که افرادی که از این‌گونه درد رنج می‌برند حداقل هشت تا ‪۱۰‬‬ ‫ساعت در شب بخوابند تا درد به حداقل برسد‪.‬‬ ‫افراد مبتال به ورم مفاصل برای حفظ تحرک مفصل و حفظ توده‬ ‫عضالنی باید ورزش کنند‪ .‬تمرینات انجام‌شده در آب گرم‪ ،‬استرس‬ ‫کم‌تری در مفاصل ایجاد می‌کند‪ .‬شنا و دوچرخه‌سواری به بهبود‬ ‫تناسب قلبی عروقی و آمادگی جسمانی به‌طور کلی و در نتیجه به‬ ‫افزایش رفاه و کمک به کنترل وزن افرادی که از این بیماری‌های‬ ‫آرتریتی رنج می‌برند کمک می‌کند‪ .‬ورزش هم‌چنین یک اثر ضد‬ ‫درد به‌خاطر انتشار «اندورفین» در بدن دارد‪ .‬با این حال‪ ،‬مهم‬ ‫است که برای تعادل بین دوره‌های استراحت و فعالیت‪ ،‬به بدن‬ ‫خود گوش داد‪ .‬خستگی و درد شاخص خوبی هستند‪ .‬زمانی که‬ ‫خود را نشان می‌دهند باید زمانی را برای استراحت در نظر گرفت‬ ‫ولی استراحت بیش از حد می‌تواند باعث سفتی عضالت و مفاصل‬ ‫شود‪ .‬هدف بنابراین تعادل بین دوره‌های فعالیت و استراحت است‬ ‫که کاملن منحصر به فرد خواهد بود‪.‬‬

‫‪11‬‬


‫پروژه هدف‌مند سازی فشارها‬

‫از یکم تیرماه هزینه حمل و نقل‬ ‫افزایش یافت‬ ‫تامل دولت در اعالم افزایش قیمت‬ ‫بلیت هواپیما‬

‫آرش به‌منش‬ ‫مقدمه‬ ‫زمستان سال گذشته زمانی که طرح هدف‌مند سازی یارانه‌ها آغاز‬ ‫شد کارشناسان از تورم تدریجی سال‌های آتی خبر داده بودند‬ ‫(‪ )۱‬تورمی که با شیبی مالیم خود را در آمار منتشر شده سال‬ ‫گذشته بانک مرکزی نشان داد‪ .‬اما تورم تنها نگرانی کارشناسان‬ ‫نبود‪ .‬آن‌ها بیم بی‌توجهی به تولید را داشتند و نگران محقق نشدن‬ ‫رشد اقتصادی بودند‪ )۲( .‬رشدی که به گزارش بانک جهانی در‬ ‫سال گذشته میالدی یک درصد بوده و در سال آینده به صفر‬ ‫خواهد رسید‪ )۳( .‬به این ترتیب به نظر می‌رسد آن‌چه کارشناسان‬ ‫بیم‌اش را داشتند در حال به وقوع پیوستن است‪ :‬تورم رکود و فشار‬ ‫دوچندان بر قشارهای ضعیف‌تر جامعه‪.‬‬ ‫مهمان‌نوازی زیر عالمت فقر‬ ‫این روزها ایرانی ها از مهمان چندان خوش‌شان نمی‌آید‪ .‬سعید که‬ ‫در محله شمیرانات ساکن است می‌گوید‪« :‬با قیمت‌هایی که میوه‬ ‫و نان و مواد خوراکی پیدا کرده اگه مهمان داشته باشم بیچاره‌ام‪».‬‬ ‫مریم که در شهرک غرب زندگی می‌کنداین مشکل را با نخریدن‬ ‫برخی مواد خوراکی حل می‌کند‪«:‬االن دیگر تنقالت آب میوه و‬ ‫آجیل کمتر تهیه می‌کنم‪».‬‬ ‫گرچه اقالمی که مریم اشاره می‌کند مواد خوراکی مورد مصرف‬ ‫روزانه نیستند و مهمان و مهمانی رفتن را هم می‌توان در فهرست‬ ‫فعالیت‌های روزمره کم‌رنگ کرد اما نگرانی بخشی از بدنه‬ ‫حاکمیت از کاهش مصرف مواد اصلی و در نتیجه سو تغذیه ناشی‬ ‫از آن است‪)۴( .‬‬ ‫برای احسان این موضوع نگرانی نیست بخشی از زندگی‌اش‬ ‫در جنوب ایران است‪« :‬به جای برنج ماکارونی درست می‌کنیم‪.‬‬ ‫بادمجون و سیب زمینی و تخم‌مرغ هم ارزان‌تر از گوشت در‬ ‫می‌آیند‪».‬‬ ‫او و همکارانش که به تازگی کارشان را گرچه موقت از دست‬ ‫داده‌اند هر روز نگران تهیه غذای مناسب روز بعد خود‌اند‪ .‬روزهایی‬ ‫که به کندی در سراشیبی رکود و تورم پیش می‌روند‪.‬‬ ‫نمایندگان مخالف دولت در مجلس شورای اسالمی تورم سال‬ ‫جاری را ‪ ۴۰‬درصد پیش‌بینی کرده‌اند و چشم انداز روشنی نیز‬ ‫برای اقتصاد و رشد اقتصادی ندارند‪.‬‬

‫‪10‬‬

‫تغییر الگوی مصرف‪ :‬ترس به جای امید‬ ‫هدف اصلی اجرای طرح هدفمند سازی یارانه‌ها اصالح الگوی‬ ‫مصرف بود هدفی که اغلب یا تمام کارشناسان با آن موافقند‪ .‬اما‬ ‫آیا زمینه چنین تغییری فراهم است و آیا طی ماه‌های گذشته چنین‬ ‫تغییری رخ داده است؟‬ ‫مجید کارشناس اقتصاد درباره اصالح الگوی مصرف بعد از اجرای‬ ‫طرح می گوید‪«:‬من پیش از آغاز طرح هدف‌مندی یارانه‌ها الگوی‬ ‫مصرف خودم را اصالح کرده بودم‪ .‬بنابراین جایی برای تغییر‬ ‫در آن ندارم‪ ».‬اما آیا جامعه هم دست به چنین تغییری زده یا‬ ‫می‌زند‪«:‬برای بررسی تغییر رفتار جامعه نیاز به اطالعات آماری‬ ‫داریم‪ .‬اما آن‌چه نظریه‌های اقتصادی به ما می‌گویند این است‬ ‫که با کاهش درآمد به سرعت نمی‌توانیم شاهد کاهش مصرف‬ ‫باشیم‪».‬‬ ‫محسن مدیر پروژه‌های یک شرکت خدماتی که ساکن مناطق‬ ‫مرکزی تهران است در تایید این مطلب می‌گوید‪«:‬ما که مصرف‬

‫مهرآفرین بهرامی‬

‫انرژی زیادی نداشتیم که بخواهیم کاهشش بدهیم‪».‬‬ ‫اما برای عده‌ای این تغییر در الگوی مصرف به خصوص در حوزه‬ ‫انرژی بخش غیر قابل انکاری از نتایج مثبت اجرای این طرح‬ ‫است‪ .‬مهدی که به تازگی کار جدید خود را هم‌راه با زندگی‬ ‫مشترک‌اش در کرج آغاز کرده از این موضوع راضی است‪«:‬بلخره‬ ‫در تاریخ ایران یک نفر پیدا شده که حتا به زور می‌خواهد به‬ ‫ما بگوید که درست مصرف کنیم‪ .‬من با این شیوه مخالفم اما‬ ‫نتیجه‌اش مثبت است‪».‬‬ ‫مخالفت مهدی با شیوه اجرای طرح تا حدودی به در نظر نگرفتن‬ ‫عوامل روانی اجرای آن باز می‌گردد‪ .‬اما کاشناسان نگران زیر‬ ‫ساخت‌هایی بودند که اجرای چنین طرحی نیازمند آن‌ها است‪.‬‬ ‫پیش نیازهایی که کاهش مصرف انرژی و جبران افزایش هزینه‌ها‬ ‫بتواند بر بستر آن شکل بگیرد‪.‬‬ ‫«چرا دولت که می‌دانست قصد اجرای این طرح دارد طی ‪۳-۴‬‬ ‫سال گذشته به ساکنین ساختمان‌ها تکلیف نکرد تا کنتورهای آب‬ ‫و گازشان را تفکیک کنند تا امروز به خاطر مبالغ باالی هزینه‬ ‫انرژی به جان یک‌دیگر نیفتند؟» سوالی که سعید مطرح می‌کند‬ ‫در کنار ده‌ها پرسش دیگر مانند توسعه نیافتن شبکه حمل و نقل‬ ‫عمومی بهینه نبودن مصرف سوخت خودروهای داخلی مناسب‬ ‫نبودن سوخت تولیدی داخل و توسعه نیافتن فرهنگ مصرف‬ ‫نظرات بسیاری از کارشناسان منتقد دولت در زمینه اجرای این‬ ‫طرح است‪.‬‬ ‫اما برای کسانی مانند مهدی هم که نگاه مثبتی به نتایج این طرح‬ ‫دارند الگوی مصرف تنها بخش تغییر یافته زندگی این روزهایشان‬ ‫نیست‪« :‬تناسب نداشتن درآمد‌ها و هزینه‌ها نگرانم می‌کند‪».‬‬ ‫احسان هم ترس از آینده را در کنار گرانی‌هایی که هر روز شاهد‬ ‫است یکی دیگر اتفاقاتی می‌داند که بعد از اجرای طرح هدف‌مندی‬ ‫به جان خودش و کسانی که با آن‌ها در ارتباط است افتاده است‪.‬‬ ‫این ترس از نگاه کارشناسان امور اجتماعی همراه با بی‌اعتمادی‬ ‫عمومی به عمل‌کرد دولت نتایج احتمالی مثبت هر طرحی را زیر‬ ‫سوال خواهد برد‪.‬‬ ‫طرح غلط در زمان غلط‬ ‫«مدل‌های بسیار موفق و با نتایج قابل قبولی سال‌ها است در‬ ‫دنیا در حال اجرا شدن است‪ .‬برای نمونه مدل‌های گسترش و‬ ‫تقویت سیستم‌های تامین اجتماعی که به نوعی برای محافظت‬ ‫افراد از موارد شکست بازار طراحی شده‌اند» مجید با اشاره به این‬ ‫موضوع تاکید می‌کند که طرح اجرا شده فعلی از مدل خاصی‬ ‫تبعیت نمی‌کند و همین موضوع نتایج منفی غیر قابل انکار آن را‬ ‫پر رنگ تر می‌کند‪.‬‬ ‫اما به نظر او و عده‌ای از کارشناسان اقتصاد سیاسی این طرح در‬ ‫زمان نادرستی نیز اجرا شده است‪.‬‬

‫مهدی از بی‌اعتمادی عمومی نسبت به عمل‌کرد دولت حرف‬ ‫می‌زند‪«:‬همه‌جا حرف از قطع شدن همین آب باریکه است‪ .‬از‬ ‫این که یارانه‌ها دیگر پرداخت نشود‪».‬‬ ‫تو‌گوهای اخیر مجلس و دولت‬ ‫البته این نگرانی با توجه به گف ‌‬ ‫چندان هم بعید به نظر نمی‌رسد و آن‌چنان که احمد توکلی‬ ‫نماینده مردم تهران در مجلس پیش بینی کرده با توجه به‬ ‫درآمد‌های احتمالی دولت یا پرداخت مبالغ پیش بینی شده قطع‬ ‫خواهد شد یا از سهم تولید بیشتر کاسته می‌شود که در بلند مدت‬ ‫به موج بیکاری خواهد افزود‪.‬‬ ‫بی‌اعتمادی به دولت و عمل‌کردش تا آن جاست که سعید تعیین‬ ‫نرخ تاکسی‌ها و مشاجرات راننده‌ها با مسافرین بر سر کرایه و‬ ‫پرداخت مابقی مبلغ را رفتاری از قبل برنامه ریزی شده می‌داند‪.‬‬ ‫این موضوع را گروهی از منتقدان با شرایط سیاسی سال‌های‬ ‫اخیر بی‌تناسب نمی‌دانند و گمان می‌کنند زمان انتخاب شده‬ ‫برای اجرای طرح از این نظر نیز مناسب نبوده است‪.‬‬ ‫شرایط توصیف شده بعد از اجرای طرح هدف‌مند سازی یارانه‌ها‬ ‫چه آن‌گونه که آمار و ارقام توصیف می‌کنند چه به صورتی که‬ ‫در سخنان بخش‌هایی از بدنه حکومت مطرح است و چه در‬ ‫قالب حرف‌های مطرح شده از زبان مردم از فضای نامطمئنی‬ ‫سخن می‌گوید که رشد قیمت‌ها کاهش درآمد‌ها تنش‌های‬ ‫اجتماعی و بی‌اطمینانی از آینده شاید از اولین نتایج آن باشند‪.‬‬ ‫پرهیز از نتایج منفی طرح مانند بیکاری یا بی عاطفه‌گی آن‌چنان‬ ‫که احسان و مریم از شرایط حاضر توضیف می‌کنند نیازمند‬ ‫مطالعه و نقد است که با شرایط سیاسی حاکم و نوع برخورد‬ ‫دولت با منتقدان‌اش اجرای آن بعید به نظر می‌رسد و تنها باید‬ ‫منتظر دمیدن سحر ماند‪.‬‬ ‫‪ )۱‬دکتر رضا صداقت – سایت تابناک ‪ ۳۰‬آذر ‪http:// ۱۳۸۹‬‬ ‫‪/www.tabnak.ir/fa/news/137281‬دورنمای‪-‬‬ ‫اقتصاد‪-‬ایران‪-‬از‪-‬پس‪-‬اجرای‪-‬طرح‪-‬هدفمندی‪-‬یارانه‪-‬ها؟‬ ‫‪ )۲‬محمد نهاوندیان – پایگاه اطالع رسانی صبا ‪ ۲۱‬اردیبهشت‬ ‫‪http://www.sabainfo.ir/newsdetail‬‬‫‪۱۳۹۰‬‬ ‫‪79639-fa.html‬‬ ‫‪http://‬‬ ‫‪ )۳‬روزنامه شرق ‪ ۳۱‬فروردین ‪۱۳۹۰‬‬ ‫‪sharghnewspaper.ir/News/90/01/31/13837.‬‬ ‫‪html‬‬ ‫‪ ‌)۴‬حسینعلی شهریاری نماینده مجلس دویچه وله ‪ ۹‬می‬ ‫‪http://www.dw-world.de/dw/‬‬ ‫‪۲۰۱۱‬‬ ‫‪article/0,,15062392,00.html‬‬

‫وقتی نیمه شب هم حتا خوابش را می بنید‬

‫گروه ترجمه‬

‫همه ما خوب می‌دانیم که فست فودها برایمان مضر هستند اما باز هم‬ ‫وقتی چشمانمان به یک بسته بندی شکیل چیپس می‌افتد با وجودی که‬ ‫گرسنه نیستیم‪ ،‬نمی‌توانیم از آن دست بکشیم و در پاکت آن را باز نکنیم‪.‬‬ ‫به گزارش کاغذ اخبار و به نقل از ایسنا‪ ،‬به نظر می‌رسد به این خاطر که‬ ‫نمی‌توانید و نباید آن را بخورید ولع بیش‌تری پیدا می‌کنید درست مثل‬ ‫میوه ممنوعه‌ای که حضرت آدم و حوا نباید از آن می‌خوردند‪.‬‬ ‫اما به طور واقع چه جذابیت و کششی در این خوردنی‌ها وجود دارد که‬ ‫باعث می‌شود شما در رژیم غذایی سالم خود تقلب کنید و تعهد خود را‬ ‫برای خوردن غذای سالم زیرپا بگذارید‪ .‬کارشناسان تغذیه می‌گویند که‬ ‫این دشواری در چشم پوشی از فست فودها به خاطر خواص اعتیاد آور‬ ‫آن‌ها است‪ .‬این کارشناسان ادعا کرده اند که فست فودها و تنقالت واقعا‬ ‫مثل تنباکو و هروئین اعتیادآور هستند‪.‬‬ ‫این خوردنی‌ها به دلیل اینکه حاوی مقادیر زیادی سدیم (نمک) و سایر‬ ‫مواد نگه‌دارنده هستند در واقع مثل سوپر مواد اعتیادآور عمل می‌کنند و‬ ‫به همین خاطر ترک کردن آن‌ها به اندازه ترک سیگار کار دشواری است‪.‬‬ ‫این کارشناسان تاکید دارند که هرچند ترک فست فودها و تنقالت کار‬ ‫دشواری است اما اگر تصمیم قاطع بگیرید و با جدیت تالش کنید مثل‬ ‫ترک سیگار و ترک اعتیاد‪ ،‬امکان پذیر است‪.‬‬ ‫البته فاکتورهای دیگری نیز وجود دارند که این کار را برای شما دشوار‬ ‫می‌سازد‪ .‬برای مثال آگهی‌ها و تبلیغات در این زمینه به انسان خیانت‬ ‫می‌کنند‪ .‬تاکنون اتفاق افتاده است که قربانی تبلیغات شده باشید‪ .‬برای‬

‫مثال‪ ،‬این‌که یک خوردنی را هرگز حتی لمس هم نکرده باشید اما با دیدن آگهی‌های فریبنده‬ ‫بسیار راغب شوید که هرطور شده آن خوردنی را به‌دست آورده و مصرف کنید‪.‬‬ ‫از سوی دیگر خلق و خو و حالت احساسی ما و همچنین گرسنه ماندن زیاد از فاکتورهایی‬ ‫هستند که ما را فریب می‌دهند و به خوردن غذاهای پرکالری ترغیب می‌کنند‪.‬‬ ‫بنابراین با یک برنامه غذایی مشخص و به موقع می‌توانید این فاکتور را نیز تحت کنترل‬ ‫درآورید‪.‬همچنین در بسیاری از موارد ما از روی احساساتمان خوردنی‌ها را انتخاب می‌کنیم‬ ‫برای مثال با تماشای یک تصویر زیبا در تلویزیون از فرد الغری که بستنی خوشمره می‌خورد‬ ‫تشویق می‌شویم که تنقالت بخوریم‪.‬‬ ‫آگاهی از این فاکتورها به ما کمک می‌کند که راحت تر بتوانیم اعتیاد به فست فودها و تنقالت‬ ‫را ترک کنیم‪.‬‬

‫چرا به فست فودها معتاد می شویم ?‬

‫از روز یکم تیرماه و با مصوبه دولت قیمت بلیت قطارهای‬ ‫برون شهری ‪ 12‬تا ‪ 14‬درصد‪ ،‬قیمت بلیت تک سفره مترو‬ ‫تهران ‪ 50‬تومان و کرایه تاکسی‌های درون شهری برای هر‬ ‫مسیر ‪ 50‬تا ‪ 100‬تومان افزایش یافت و این در حالی است که‬ ‫مقدار افزایش قیمت بلیت هواپیما نیز ظرف چند روز آینده‬ ‫اعالم خواهد شد‪ .‬به گزارش خبرگزاری‌های داخلی ایران‪ ،‬قائم‬ ‫مقام وزارت راه و ترابری گفت‪« :‬با افزایش قیمت بلیط هواپیما‬ ‫موافقت شده است و به زودی نرخ‌های جدید از سوی سازمان‬ ‫هدف‌مندی یارانه‌ها اعالم می‌شود‪ ،‬زیرا قیمت بنزین و دیگر‬ ‫لو‬ ‫حامل‌های انرژی آزاد شده است بنابراین باید قیمت حم ‌‬ ‫نقل هم افزایش یابد‪».‬‬ ‫شرکت قطارهای مسافربری رجا نیز از روز گذشته (اول تیرماه)‬ ‫با اعمال ‪ 12‬تا ‪ 14‬درصد افزایش به نرخ‌های قبلی مسیرهای‬ ‫حمل و نقل برون شهری خود به مشتریان خدمات ارایه داد‪ ،‬در‬ ‫حالی که شرکت‌های خصوصی زیر مجموعه راه آهن جمهوری‬ ‫اسالمی‪ ،‬پیش از آغاز سال جدید نیز ‪ 8‬درصد به نرخ‌های قبلی‬ ‫خود افزوده بودند‪.‬‬ ‫قیمت بلیت مترو تهران نیز پس از کشمکش‌های طوالنی میان‬ ‫شهرداری و دولت بر سر بودجه‪ ،‬باالخره برای بلیت‌های تک‬ ‫سفره با بیش‌ترین افزایش نسبت به سایر انواع بلیت‌ها‪50 ،‬‬ ‫تومان افزایش قیمت به وجود آمد و در این میان رانندگان‬ ‫تاکسی نیز بی‌نصیب نماندند و پس از چراغ سبز دولت‪ ،‬با این‬ ‫استدالل که رقم تاکسی‪ -‬متر برای مردم قابل توجیه نیست‪،‬‬ ‫برای هر مسیر اقدام به افزایش ‪ 50‬تا ‪ 100‬تومانی کرایه به‬ ‫تشخیص خود کردند‪.‬بر این اساس قیمت بلیت قطار در مسیر‬ ‫تهران‪ -‬مشهد در باالترین قیمت‪ ،‬قطارهای غزال بنیاد از ‪26‬‬ ‫هزار و ‪ 500‬تومان به ‪ 30‬هزار و ‪ 200‬تومان افزایش یافت و در‬ ‫همین مسیر با ارزان‌ترین بلیت‪ ،‬یعنی قطار درجه دو اتوبوسی‬ ‫قیمت از ‪ 5‬هزار تومان به ‪ 5‬هزار و ‪ 700‬تومان افزایش یافت و‬ ‫در مسیر تهران‪ -‬تبریز نیز با قطارهای سبز تبریز‪ ،‬قیمت بلیت‬ ‫از ‪ 17‬هزار تومان قبل به ‪ 19‬هزار و ‪ 140‬تومان افزایش یافته‬ ‫است و هم‌چنین در مسیر تهران‪ -‬اهواز با قطارهای معمولی‬ ‫پلور سبز کوپه‌ای قیمت از ‪ 14‬هزار و ‪ 400‬تومان به ‪ 16‬هزار و‬ ‫‪ 400‬تومان رسیده است‪.‬افزایش هزینه حمل بار بر همه کاالها‬ ‫تاثیر می‌گذاردیک کارشناس صنعت حمل و نقل در این باره به‬ ‫رادیو کوچه گفت‪« :‬عموم مردم در مبحث افزایش قیمت حمل‬ ‫و نقل ناخودآگاه به بخش مسافری بیش‌تر توجه می‌کنند و هر‬ ‫کسی با خودش فکر می‌کند که چه مسیرهایی را با چه وسیله‬ ‫نقلیه‌ای طی می‌کند و در هر‌کدام چه میزان افزایش اتفاق‬ ‫می‌افتد‪ .‬اما در حوزه حمل و نقل تاثیر نهایی حداقل دو برابر‬ ‫می‌شود چرا که هزینه حمل بار نیز به تبع آن افزایش می‌یابد‬ ‫و قیمت تمام شده اجناس مورد استفاده مردم نیز افزایش‬ ‫می‌یابد و از دو جنبه افزایش هزینه به مردم تحمیل می‌شود‪».‬‬ ‫این کارشناس تصریح کرد‪« :‬هر چند مسووالن تنها افزایش‬ ‫اعمال شده را روی سایت فروش قطارهای برون شهری اعمال‬ ‫کرده‌اند و درباره افزایش قیمت حمل بار ریلی رقم جدیدی ذکر‬ ‫نکرده‌اند‪ ،‬اما اعمال هرگونه افزایش قیمت در این بخش‪ ،‬سایر‬ ‫بخش‌های حمل و نقلی بار را نیز متاثر می‌کند‪ ».‬انتظار افزایش‬ ‫‪ 30‬درصدی قیمت بلیت هواپیما‬ ‫یکی از فعاالن صنعت هواپیمایی نیز در خصوص افزایش قیمت‬ ‫بلیت هواپیما به رادیو کوچه گفت‪« :‬قیمت بلیت پروازهای‬

‫خارجی طبق بازارهای آزاد بین‌المللی تعیین می‌شود اما‬ ‫درباره نرخ پروازهای داخلی نیز مسوولین همواره با استناد‬ ‫به این نکته که تنها ‪ 3‬درصد از مردم مشتری شرکت‌های‬ ‫هواپیمایی هستند و همه اقشار جامعه (بر خالف قطار‬ ‫و اتوبوس) با آن درگیر نیستند از اعمال افزایش قیمت‬ ‫ابایی نداشته‌اند‪».‬‬ ‫وی ادامه داد‪« :‬تاکنون قیمت سوخت هواپیما برای پروازهای‬ ‫داخلی لیتری ‪ 400‬تومان و برای پروازهای خارجی لیتری‪700‬‬ ‫تومان درنظر گرفته شده بود که در این مرحله قیمت سوخت‬ ‫هواپیما احتمالن دوباره افزایش می‌یابد تا به دنبال آن به‬ ‫درخواست شرکت‌های هواپیمایی برای افزایش دوباره قیمت‬ ‫بلیت جامه عمل پوشانده شود‪».‬‬ ‫این کارشناس تصریح کرد‪« :‬قبل از هدف‌مند شدن یارانه‌ها‪،‬‬ ‫قیمت بلیت هواپیما ‪ 30‬درصد افزایش یافت و هم‌اکنون نیز‬ ‫با توجه به فرسودگی ناوگان و نیاز به تعمیرات بخشی از‬ ‫هواپیماها و هم‌چنین خرید هواپیماهای جدید‪ ،‬این شرکت‌ها‬ ‫انتظار دارند تا حداقل ‪ 30‬درصد دیگر افزایش قیمت اعمال شود‬ ‫اما تصمیم‌گیرنده نهایی دولت است و نهایت باید منتظر اعالم‬ ‫رسمی ستاد هدف‌مند شدن یارانه‌ها در این باره بود‪ ».‬وی خاطر‬ ‫نشان کرد‪« :‬شاید علت تاملی که دولت برای عدم اعالم رسمی‬ ‫قیمت‌های جدید بلیت هواپیما داشته است‪ ،‬پیش‌گیری از به‬ ‫وجود آمدن جو نارضایتی احتمالی در مردم و نمایندگان مجلس‪،‬‬ ‫قبل از معرفی علی نیکزاد به عنوان وزیر وزارت‌خانه‌‌های ادغام‬ ‫شده مسکن و راه و ترابری باشد و این‌که دولت‌مردان در حال‬ ‫سنجیدن اوضاع که در صورت مساعد نبودن شرایط تا معرفی‬ ‫نهایی و رای اعتماد علی نیکزاد صبر می‌کنند‪».‬‬


‫افشان برزگر‬

‫وقتی خبر رو خوندم‪ ،‬اصلن باورم نمی‌شد‪ .‬یعنی این‌قدر؟ البته‬ ‫بعدش که یکم فکر کردم دیدم زیاد هم دور از ذهن نیست‪ .‬خودم‬ ‫نمونه بارزش هستم‪ .‬هم‌چین که از خواب پا می‌شم‪ ،‬دوباره خوابم‬ ‫می‌آد‪ .‬خیلی وقتا حسش نیست و خسته‌ام‪ .‬اگه االن تصمیم بگیرم‬ ‫کاری کنم‪ ،‬خدا می‌دونه که کی به سرانجام برسه‪ .‬امروز‪ ،‬فردا‪.‬‬ ‫امروز‪ ،‬فردا‪ .‬از خود که بگذریم‪ ،‬دیگه به قول معروف دو دره کردن‬ ‫و پیچوندن جزو کارهای الینفک ما ایرانی‌ها شده‪.‬‬ ‫همه اینا با هم این شده که ایرانی‌ها رکورد بزنن و بعد از عرب‌ها‬ ‫و آفریقایی‌ها‪ ،‬تنبل‌ترین ملت‌های دنیا باشند‪ .‬بله تو این دنیا ما‬ ‫ایرانی‌ها فقط از عرب‌ها و آفریقایی‌‌ها زرنگ‌تریم‪ .‬باورتون می‌شه؟‬ ‫شاید این موضوع در ابتدا عجیب و شاید خنده‌دار باشه‪ ،‬اما همین‬ ‫حس تنبلی باعث‌شده که ایران با وجود تمام امکانات و منابعی‬ ‫که داره‪ ،‬جزو کشورهای در حال توسعه و در برخی مواقع جزو‬ ‫کشورهای عقب افتاده قرار بگیره و کلی ناهنجاری بوجود بیاره که‬ ‫باعث و بانیش خودمون هستیم‪.‬‬ ‫روان‌شناسان موکول‌کردن کارهایی که قصد انجام‬ ‫آن‌را داریم به آینده را تعریف تنبلی می‌دانند که‬ ‫جوهره این رفتار‪ ،‬به تعویق انداختن‪ ،‬تعلل ورزیدن‪،‬‬ ‫سبک‌گرفتن و سهل‌انگاری در کار است‪.‬‬ ‫ظهور تنبلی‪ ،‬وجوه و اشکال مختلفی دارد‪ .‬سطحی و بیرونی‌ترین‬ ‫الیه آن‪ ،‬مترادف با فقر حرکتی است‪ .‬فردی تنبل است که هیچ‬ ‫رغبت و اشتیاقی به تحرک و جنب و جوش نداشته و از پویایی و‬ ‫جست و خیز در گریز است‪ .‬جامعه و افراد در این بی‌حرکتی‪ ،‬به‬ ‫استفاده بیش از حد از تکنولوژی گرایش دارند و مثلن برای طی‬ ‫نزدیک‌ترین فاصله‌ها از خودرو استفاده می‌کنند‪.‬‬ ‫جامعه‌ای که افراد آن برای انجام امور کوچک و بزرگ در زندگی‬ ‫شخصی و یا مناسبات اجتماعی و عمومی‪ ،‬همیشه کار امروز را به‬ ‫فردا می‌اندازند‪ ،‬عادت به آن دارند تا بنشینند و فقط تماشاکننده‬ ‫خوبی باشند‪ ،‬تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری را به دیگران واگذار‬ ‫می‌‌کنند‪ .‬برای صحبت بر سر یک موضوع جدی و مهم بی‌حوصله‬ ‫و بی‌حالند‪ ،‬عادت به فکر کردن ندارند و برای هر انتخابی تعلل‬ ‫می‌کنند‪.‬‬ ‫بر اساس این تعریف‌ها‪ ،‬آمارهای مجله جهانی ارزیابی رفتار‬ ‫بین‌المللی نشان می‌دهد که ‪ 45‬درصد از جوانان ایرانی دچار تنبلی‬ ‫فردی هستند و همین امر نیز موجب‌شده که عالوه بر این که‬ ‫ایرانیان دارای تنبلی باالتر از متوسط جهانی باشند‪ ،‬بعد از اعراب‬ ‫و آفریقاییان رتبه سوم تنبلی فردی و اجتماعی را از آن خود کنند‪.‬‬ ‫البته به‌نظر می‌رسد‪ ،‬تنبلی ایرانیان محدود به زمان حال نیست‬

‫‪...‬آیا ایرانی‌‌ها تنبل هستند‪...‬‬ ‫و این موضوع ریشه در تاریخ دارد‪ ،‬به‌طوری که با مرور برخی‬ ‫سفرنامه‌ها می‌توان شواهدی از تنبلی ایرانیان به دست آورد‪ ،‬به‌طور‬ ‫مثال پزشک شخصی «ناصرالدین‌شاه» که یک اتریشی بوده گفته‬ ‫که اگر ایرانی را به حال خود بگذارید بیش‌تر به آسودن رغبت دارد‪.‬‬ ‫یا یک سرگرد ارتش انگلیس که در سال ‪ 1298‬هجری شمسی‬ ‫به ایران آمده بود‪ ،‬ایرانیان را این‌گونه توصیف می‌کند که ایرانیان‬ ‫مردمانی باهوش هستند‪ .‬ضریب هوشی آنان در کل باالست و‬ ‫یکی از نقاط قوت آنان محسوب می‌شود‪ .‬اما افسوس که در بین‬ ‫آنان تنبلی به وفور یافت می‌شود که از علل اصلی عقب‌افتادگی‬ ‫آن‌ها نیز محسوب می‌شود‪.‬‬ ‫متخصصان علوم رفتاری می‌گویند به‌دلیل تنبلی است که در کشور‬ ‫ما فرهنگ یقه سفیدی پذیرفته‌شده‪ ،‬یعنی افراد درس می‌خوانند تا‬ ‫کار نکنند و اگر کسی درس نخواند‪ ،‬باید کارکند و فرار کردن از کار‬ ‫و زحمت‪ ،‬یک نوع زندگی است‪ .‬در گذشته هر کس که کار می‌کرد‬ ‫و بیش‌تر زحمت می‌کشید‪ ،‬زرنگ قلمداد می‌شد‪ ،‬اما امروز برعکس‬ ‫شده است و هر‌کس بیش‌تر کار کند‪ ،‬پخمه به حساب می‌آید و از‬ ‫زیر کار در رفتن زرنگی محسوب می‌شود‪.‬‬ ‫عدم تمایل به درس خواندن در مدارس و دانش‌گاه‌ها‪ ،‬از زیر‬ ‫کار فرار کردن کارمندان‪ ،‬میزان باالی تماشای تلویزیون‪ ،‬سرانه‬ ‫پایین کتاب‌خوانی‪ ،‬تمایل زیاد به استخدام در دست‌گاه دولتی‪،‬‬ ‫تمایل‌نداشتن به کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی‪ ،‬پایین‌بودن‬ ‫میزان مشارکت اجتماعی‪ ،‬فردگرایی افراطی‪ ،‬مراعات‌نکردن‬ ‫حقوق شهروندی‪ ،‬تخلفات رانندگی‪ ،‬پایین‌بودن میزان بهره‌وری و‬ ‫گسترش فعالیت شبکه‌های هرمی از جمله نمادهای بارز و غیرقابل‬ ‫انکار وجود تنبلی در کشور است‪.‬‬

‫تعطیلی روزهای بین‌التعطیلین را از دیگر عوامل کاهش بهره‌وری‬ ‫و رواج تنبلی در کشور می‌دانند‪ .‬البته برخی دیگر از کارشناسان‬ ‫نیز بر این باورند که اگر تعداد روزهای تعطیل در کشور کاهش‬ ‫و ساعت‌های کاری نیز افزایش پیدا کند‪ ،‬تاثیری بر افزایش‬ ‫بهره‌وری و جنب‌و‌جوش افراد نخواهد گذاشت و انگیزه آن‌ها برای‬ ‫کار را بیش‌تر نمی‌کند‪.‬‬

‫ریشه اصلی تمام این تنبلی‌ها و فرار کردن از بار مسوولیت را‬ ‫می‌توان در ضعف فرهنگ و وجدان کاری‪ ،‬سو مدیریت و سیستم‬ ‫پوسیده اداری کشور جست‌وجو کرد‬ ‫مقایسه ساعت‌های کاری در ایران و سایر کشورها نیز نشانه‬ ‫دیگری از همه‌گیر‌بودن تنبلی اجتماعی درکشور است‪ .‬براساس‬ ‫آمارهای رسمی ارایه‌شده از سوی دولت ایران‪ ،‬متوسط کار مفید‬ ‫روزانه در بخش دولتی کشور یک ساعت و چهار دقیقه و در بخش‬ ‫خصوصی دو ساعت و شش دقیقه است‪.‬‬ ‫عالوه بر این‪ ،‬آمارها نشان می‌دهد که سرانه کار مفید در ایران‬ ‫ساالنه فقط ‪ 800‬ساعت است‪ ،‬در حالی که این میزان در ژاپن‬ ‫دو هزار و ‪ 420‬ساعت‪ ،‬در کره جنوبی ‪ ،1900‬در چین یک هزار‬ ‫و ‪ ،420‬در آمریکا یک هزار و ‪ ،360‬در ترکیه هزار و ‪ ،330‬در‬ ‫پاکستان هزار و ‪ 100‬و در افغانستان ‪ 950‬ساعت است‪ .‬در این‬ ‫میان ساعت کار مفید ایران تنها از کویت و عربستان بیش‌تر است‪،‬‬ ‫چراکه ساعت کار مفید در کویت ‪ 600‬ساعت و عربستان ‪720‬‬ ‫ساعت در سال است‪.‬‬ ‫البته بسیاری از کارشناسان آمارهای ارایه‌شده توسط دولت را‬ ‫خوش‌بینانه و دور از واقعیت می‌دانند‪ ،‬به‌طوری که آنان اعتقاد‬ ‫دارند که میزان کار مفید در اداره‌ها و دست‌گاه‌های دولتی فقط‬ ‫‪ ۲۲‬دقیقه در طول روز است‪ ،‬چراکه اغلب کارمندان دست‌گاه‌های‬ ‫مختلف اداری و دولتی کشور تعصب کاری ندارند و بیش‌تر ساعات‬ ‫تو‌گذار در اینترنت‬ ‫کار را صرف تلفن‪ ،‬گفت‌وگو با هم‌کاران و گش ‌‬ ‫می‌کنند و هیچ نظارتی نیز از سوی مسووالن باالدستی به مدت‬ ‫زمان کار مفید افراد در اداره‌ها و دست‌گاه‌های دولتی وجود ندارد‪.‬‬ ‫در کنار این موضوع برخی از کارشناسان‪ ،‬وجود تعطیالت زیاد و‬

‫ریشه اصلی تمام این تنبلی‌ها و فرار کردن از بار مسوولیت‬ ‫را می‌توان در ضعف فرهنگ و وجدان کاری‪ ،‬سو مدیریت و‬ ‫سیستم پوسیده اداری کشور جست‌وجو کرد‪.‬‬

‫البته کارشناسان عوامل دیگر هم‌چون تورم نیروی انسانی در بدنه‬ ‫اداری‪ ،‬موازی کاری‌های اجرایی‪ ،‬کم‌بود برنامه‌های میان‌مدت و‬ ‫دراز‌مدت‪ ،‬نبود ابزار اندازه‌گیری نتایج کار‪ ،‬ضعف سیستم تشویقی‬ ‫و تنبیهی‪ ،‬ترجیح‌دادن منافع شخصی بر منافع ملی‪ ،‬تقدیرگرایی‪،‬‬ ‫تمایل به کارهای زودبازده و یک شبه‪ ،‬خودمداری‪ ،‬احساس‬ ‫بی‌قدرتی‪ ،‬بی‌گانگی شهروندان از حکومت‪ ،‬ناامیدی‪ ،‬بدبین‌بودن‬ ‫به دیگران و آینده و نداشتن اعتماد به خود را از عوامل گسترش‬ ‫تنبلی اجتماعی در جامعه می‌دانند‪.‬‬ ‫این عوامل باعث‌شده که در بسیاری از ادارات و دست‌گاه‌های‬ ‫دولتی و غیردولتی با یک بی‌کاری پنهان مواجه شویم‪ ،‬به‌طوری‬ ‫که فرد به ظاهر شاغل است‪ ،‬اما عملن بی‌کار محسوب می‌شود‪.‬‬ ‫البته نباید این موضوع را نیز فراموش کرد که بسیاری از مشاغل‬ ‫خصوصن در بخش دولتی ایران بی‌خاصیت بوده و بود و نبود آن‌ها‬ ‫هیچ تاثیری بر روند رسیدگی بر امور ندارد‪.‬‬ ‫اما راه‌کار چیست؟ چگونه می‌توان این خصلت تاریخی ایرانیان‬ ‫را که در زندگی آن‌ها جا خشک کرده است را تغییر داد؟‬ ‫کارشناسان می‌گویند تنها راه‪ ،‬نهادینه کردن فرهنگ کار و حس‬ ‫مسوولیت‌پذیری و ایجاد یک انقالب عظیم در سیستم اداری‬ ‫کشور است که نهادینه‌سازی فرهنگ کار در جامعه ابتدا باید از‬ ‫مهدهای کودک و مدارس شروع کرد‪.‬‬ ‫اما به‌نظر می‌رسد سیستم آموزشی کشور نیز جایی برای‬ ‫تنبل‌پروری است‪ ،‬چرا که در حالی که دانش‌آموزان ژاپنی ‪220‬‬ ‫روز‪ ،‬دانش‌آموزان آمریکایی ‪ 200‬روز و دانش‌آموزان اروپایی ‪180‬‬ ‫روز در سال به مدرسه می‌روند‪ ،‬دانش‌آموزان ایرانی تنها ‪160‬‬ ‫روز پشت نیمکت می‌نشینند که همین روزها نیز با بارش برف و‬ ‫آلودگی هوا و صدها حادثه دیگر‪ ،‬با تعطیلی مواجه می‌شوند‪.‬‬ ‫اما آن‌چه مسلم است این است که فرهنگ کار در ایران به‌شدت‬ ‫بیمار است و نیاز به مداوای فوری دارد‪ .‬در کشوری که به ازای هر‬ ‫چهار نفر تنها یک نفر شاغل است‪ ،‬از دست دادن زمان که تنها‬ ‫دارایی است که نمی‌توان آن را ذخیره کرد‪ ،‬بسیار دردناک بوده و‬ ‫آینده‌ای نامعلوم را برای نسل آینده رقم خواهد زد‪.‬‬

‫دفتر حقوقی هریسچی‬ ‫امور مهاجرت‬ ‫ویزاهای سرمایه گذاری‬ ‫جستجو و خرید شرکتهای واجد شرایط برای ویزای سرمایه گذاری‬ ‫کلیه امور کنسولی و کسب مجوزهای قانونی برای سرمایه گذاری‬

‫گرین کارت سرمایه گذاری‬

‫دفاع از حقوق گسترش منافع‬ ‫و ایجاد موقعیتهای بهتر برای شما‬

‫یک جلسه مشاوره رایگان‬

‫سرمایه گذاری یک میلیون دالری‬ ‫سرمایه گذاری پانصد هزار دالری در مراکز مورد تایید اداره مهاجرت‬

‫پرونده های دادگاههای مهاجرت‪ ,‬اخراج از آمریکا‬ ‫تبعیت آمریکا‬

‫گرین کارت از طریق کار‬

‫امور تجاری‬

‫انواع ویزاهای کاری و تغییر نوع ویزا‬ ‫پناهندگی‬ ‫پناهندگی سیاسی و مذهبی‬ ‫تقاضای پناهندگی مذهبی از خارج از آمریکا‬

‫ویزای دانشجویی‬

‫کسب پذیرش دانشگاه در سطوح مختلف‬ ‫کسب ویزا تغییر دانشگاه و کلیه امور کنسولی‬

‫‪Tel: 301-363-4540‬‬ ‫‪www.ibhlaw.com‬‬

‫‪13‬‬

‫ثبت شرکت تجاری تنظیم اساسنامه و صدور سهام‬ ‫خرید و فروش شرکتها‬ ‫جستجو برای موقعیت های سرایه گذاری و شرکتهای زنجیره ای‬ ‫تنظیم قراردادهای تجاری کرایه اماکن تجاری‬ ‫هماهنگی برای کسب وامهای شرکتهای کوچک‬ ‫دعاوی مدنی در دادگاههای ایالتی و فدرال آمریکا‬ ‫دعاوی مربوط به امور تجاری و امور قراردادها‬

‫امور تحریمهای تجاری‬

‫کسب مجوز صادرات به ایران محصوالت پزشکی و امور عام المنفعه‬ ‫کسب مجوز برای معامالت بانکی‬

‫‪7201 Wisconsin Avc Suite 450‬‬ ‫‪Bethesda, MD, 20814‬‬


‫یک کاندیدای ریاست جمهوری از لس آنجلس‬ ‫نیلوفر رستمی‬ ‫نیک‌نام الیاس‪ ،‬پانزده سال پیش برگه نامزدی‬ ‫ریاست جمهوری را در دفتر حفظ منافع ملی ایران‬ ‫در آمریکا پر کرد با این فکر که اگر سران حکومت‬ ‫اسالمی ذره ای شعور داشته باشند او را می‌پذیرند‪،‬‬ ‫اما چنین نشد و اکبر هاشمی رفسنجانی برای بار‬ ‫دوم رییس جمهور ایران شد‪.‬‬ ‫نیک‌نام را در یکی از کافه‌های شلوغ خیابان وست‬ ‫وود لس آنجلس می‌بینم‪ ،‬او طبق معمول هر شب‬ ‫آمده است تا کارت های تلفن‌اش را به ایرانیان‬ ‫بفروشد‪ ،‬نیک‌نام ‪ 60‬ساله‪ ،‬دارای دکتری ادبیات‬ ‫فرانسه از دانشگاه سوربون این روزها از خرید‬ ‫و فروش کارت تلفن روزگارش را می‌گذارند‪،‬‬ ‫او این‌جا خیلی معروف است به قول یک ایرانی‬ ‫ساکن لس‌آنجلس‪« :‬فقط کافیست زنگی به او‬ ‫بزنیم تا خودش را برساند‪ ،‬در واقع او با کارت های‬ ‫تلفنش مهره ارتباطی زنده ما با ایران است‪ .‬اگر‬ ‫رییس جمهور نشد اما با همین کارت‌های تلفن‬ ‫هزاران ایرانی به وسعت لس آنجلس مدیون‌اش‬ ‫هستند‪».‬‬ ‫او که نرم نرمک قهوه‌اش را می خورد از فعالیت‌هایش‬ ‫برای نامزدی ریاست جمهوری نیز می‌گوید و این‌که تمام‬ ‫فعالیت‌هایش به ایران ختم نشده است‪ .‬او مدعی است جورج‬ ‫بوش‪ ،‬ژاک شیراک و دیگر سران بزرگ جهان متاثر افکار او‬ ‫هستند‪ .‬آن درپی می‌آید گفت و گویی است با کاندیدای ریاست‬ ‫جمهوری ایران از لس آنجلس‪:‬‬

‫‪12‬‬

‫چطور شد که به فکر کاندیداتوری ریاست جمهوری‬ ‫ایران افتادید؟‬ ‫داستان درازی دارد‪ ،‬به تقریب تمام زندگیم وقف کمک به‬ ‫ایران شده است‪ .‬در دوره جنگ که سربازان کمبود دارو داشتند‬ ‫من در فرانسه دانش‌جو بودم و شروع کردم به چاپ آگاهی‬ ‫در روزنامه که هر کس داروی زیادی دارد برای من بفرستد‪،‬‬ ‫داروها را که می‌گرفتم به سفارت ایران در فرانسه می‌فرستادم‬ ‫و بقیه داروهای که مثل شربت گلو در ایران زیاد بود به سازمان‬ ‫پزشکان بدون مرز می‌فرستادم‪ .‬آن روزها مشغول درس خواندن‬ ‫در دوره دکترای ادبیات فرانسه بودم آن‌جا چند نفر از فامیل‌های‬ ‫رفسنجانی هم دانشجو بودند‪ ،‬سعی می‌کردم درباره مسایل کشور‬ ‫نظر بدهم تا آن‌ها حرف‌ها و نصحیت‌های من را به رفسنجانی‬ ‫برسانند‪ ،‬مگر کل رژیم را سر عقل بیاورم که متاسفانه سر عقل‬ ‫نیامد‪ .‬بعد مدتی حس کردم که رفسنجانی از طریق فامیل‌هایش‬ ‫من را شناخته است و در بعضی موارد نصایح من را به کار‬ ‫می‌بندد‪ ،‬بنابراین فکر کردم که پیشنهادم برای ریاست جمهوری‬ ‫ایران کار عاقآلن‌های باشد و حکومت ایران هم با زبان خوش‬ ‫سر عقل بیاید و رژیم را به من واگذار کند‪ .‬این‌طوری شد که‬ ‫درخواست نامه‌ای سه‪ ،‬چهار صفحه‌ای را برای ریاست جمهوری‬ ‫ایران نوشتم و چند هزار تا از آن را میان ایرانیان لس آنجلس‬ ‫پخش کردم‪ ،‬بعد از آن سه رادیو و تلویزیون این‌جا به سراغم‬ ‫آمدند و با من گفت‌و‌گو کردند‪ ،‬مثل پرویز کاردان‪ ،‬میبدی و‬ ‫سیروس نیا‪.‬‬ ‫در این درخواست چه چیزهای نوشته بودید؟‬ ‫این درخواست نامه من برای نامزدی ریاست جمهوری بود‪ .‬هنوز‬ ‫چند نسخه‌اش را دارم‪ .‬حدود ‪ 200‬ساعت برای نوشتنش وقت‬ ‫گذاشتم ‪.‬فکرکردم اگر یک ذره عقل در سر داشته باشند من‬ ‫را انتخاب کنند‪.‬‬ ‫که به نظر شما عقلی در کار نبود؟‬ ‫نه متاسفانه نبود‪ .‬و من و امثال من از بازی کنار گذاشته شدند‪.‬‬ ‫ولی شما که سال‌ها دور از ایران بودید چطور فکر‬ ‫می‌کردید که صالحیت کاندیداتوری را دارید؟‬ ‫من اگر در ایران نبودم که دلیل مهمی نمی‌شود‪ .‬مهم این بود‬ ‫که قلب و روحم در ایران است‪ ،‬احتیاجی نیست که حتمی آن‌جا‬ ‫باشم‪ .‬مهم این است که رییس جمهوری باهوش‪ ،‬تحصیل کرده‬ ‫و انسان باشد که همه این‌ها را من داشتم‪.‬‬ ‫اگر شما را به عنوان رییس جمهوری می‌پذیرفتند آن‌وقت‬ ‫تصمیم‌تان‬ ‫این بود که به ایران برگردید یا از همین جا‪ ،‬در‬ ‫آمریکا ایران را اداره می‌کردید؟‬ ‫اگر من را قبول می‌کردند خب من هم جرات می‌کردم که به‬ ‫ایران بروم‪ .‬ولی واقعیت اینه که این‌قدر در ایران خون ریخته‬ ‫شده‪ ،‬مثل دریای خون که من خیلی دل‌خوش به برگشت نبودم‪.‬‬ ‫ولی مجبور بودید به آن دریای خون برگردید چون رییس‬ ‫جمهوری بودید؟‬ ‫بله خب دیگر چاره ای نبود‪ ،‬برمی‌گشتم‪ .‬همه جان من فدای‬ ‫ایران است‪.‬‬

‫شما از ویژگی‌های رییس جمهوری گفتید‪ ،‬آیا‬ ‫فکر می‌کردید به اندازه کافی باهوش بودید‪،‬‬ ‫نظر اطرافیان‌تان چه بود؟‬ ‫کسانی که صالحیت داشتند درباره من نظر بدهند‬ ‫استادانم بودند که تمام‌شان نمره الف به من داده بودند‪.‬‬ ‫در کارنامه‌های من همش نمره الف بود‪ .‬فقط سال اول‬ ‫دانشگاه یک بی داشتم‪ .‬من همیشه دانشجوی ممتاز‬ ‫بودم‪.‬‬ ‫در دوره های دیگر هم شما کاندید شدید؟‬ ‫ببینید من در همان درخواست نامه‌ی ریاست جمهوری‬ ‫خود نوشته بودم بنده نامزد ریاست جمهوری برای‬ ‫انتخابات جاری و آتی هستم‪ .‬یعنی اگر چهار سال بعد‬ ‫نامه جدیدی کسی از من به دستش نرسد می‌تواند به‬ ‫همان نامه اولیه استناد کند‪ ،‬من انتخاب شدنم را باز‬ ‫گذاشته بودم تا اگر رژیم ذره‌ای شعورش را داشته باشد‬ ‫امثال من را در چهار سال بعد هم در دور بیاورند‪ .‬من‬ ‫این امکان را به‌شان دادم که بتوانند به من دوباره رجوع‬ ‫کنند و صدایم کنند و بگویند که اسم شما را در لیست‬ ‫می‌گذاریم و اگر دوست داشتید تشریف بیارید ایران‪.‬‬ ‫دیگر رژیم امتحانش را برای من پس داده‪ .‬من بار اول‬ ‫گفتم سنگ مفت و گنجشک مفت‪ .‬من که می‌دانم چه‬ ‫کسی هستم‪ ،‬آن‌ها هم می‌دانند‪ .‬اگر ذره‌ای شعور داشتند‬ ‫همان بار اول بعد از درخواستم می‌گفتند بفرما‪ ،‬اما وقتی‬ ‫نگفتند دیگر چه اصراری بود دوباره کاندید شوم‪ .‬مثل‬ ‫کسی که او را به مهمانی راه نمی‌دهند دوباره هی‌بگردد‬ ‫و بگوید ما را در خانه‌تان راه بدهید‪ ،‬هر چند که آن‌جا‬ ‫خانه ما است و خانه آن‌ها جهنم دره است‪.‬‬

‫پیام‌های مرا برای نجات از رادیو دنبال کنید‬

‫چرا فکر می‌کردید اگر شما انتخاب می‌شدید‬ ‫اوضاع ایران بهتر می‌شد؟‬ ‫اول بگویم که یک پوست پسته ارزشش بیشتر از این‬ ‫رژیم است‪ .‬اگر پوست پسته هیچ‌کاری نکند‪ ،‬با ماشین‬ ‫از روی کسی رد نمی‌شود‪ ،‬مرد را به دار نمی‌کشد‪ ،‬به‬ ‫مردم شلیک نمی‌کند‪ ،‬گلوله خالی نمی‌کند در قلب ندا‪.‬‬ ‫اسید نمی‌پاشد‪...‬‬

‫نامه اول متوجه شدم که ترتیب اثر می‌دهد و حتا در مصاحبه‌هایش‬ ‫کلماتی از من را تکرار می‌کند‪ .‬بنابراین تشویق شدم و مدت دو سال‬ ‫هر هفته چند صفحه نامه برای‌شان می‌نوشتم و راهنمایی می‌کردم‬ ‫که ‪ 75‬درصد از راهنمایی‌هایم را استفاده می کرد‪ .‬مقداری نامه هم‬ ‫خطاب به فیدل کاسترو ‪ ،‬گورباچف و ملکه انگلیس و ژاک شیراک‬ ‫نوشتم‪.‬‬

‫شما چه برنامه‌ای برای ایران داشتید؟‬ ‫من‪ ...‬خب من همان برنامه ای که شما دارید را داشتم ‪.‬‬ ‫آخر من که نمی‌خواهم رییس جمهوریشوم‪ ،‬من برنامه‌ای‬ ‫ندارم!‬ ‫من طرفدار جمهوری انسانی هستم‪ ،‬در نامه‌ام هم نوشته‬ ‫بودم‪ .‬به کل برنامه من هم مثل شماست یعنی اجرای‬ ‫عدالت اجتماعی‪ ،‬انصاف‪ ،‬مهربانی و تقسیم ثروت‪.‬‬

‫این نامه‌ها را به چه آدرسی می‌فرستادید؟‬ ‫نامه‌های که برای کاخ سفید بود به آدرس کاخ سفید می‌فرستادم‪.‬‬ ‫نامه ژاک شیراک را چون خودم زبان فرانسه می دانم به زبان فرانسه‬ ‫در چهار صفحه نوشتم و برای کاخ الیزه در شانزلیزه پاریس فرستادم‬ ‫و بقیه هم به همین ترتیب‪ .‬من به ژاک شیراک اخطار کردم که‬ ‫آزمایشات هسته‌ای باعث زلزله می شود اما او گوش نکرد و آخرش‬ ‫هم باعث زلزله‌های در جهان شد‪.‬‬

‫همه این‌ها را چطور می‌خواستید اجرا کنید؟‬ ‫اجرا می‌کردم‪ .‬حاال که دیگر رییس جمهوری نشدم‬ ‫نمی‌توانم برنامه‌هایم را لو بدهم‪.‬‬

‫بگذریم از زلزله‪ ،‬می‌گویند به اوباما نیز نامه‌هایی‬ ‫نوشته‌اید؟‬ ‫خب آقای اوباما از آن‌جا که رشته حقوق خواندند مقدار زیادی متوجه‬ ‫حرف‌هایشان هستند که منطقی و قانونی باشد درست برعکس سران‬ ‫کشور ما که فقط روی خرافات و رمالی نظر می‌دهند‪ .‬من حدود ‪50‬‬ ‫صفحه نامه برای آقای اوباما دارم که باید تایپ کنم و بفرستم‪ .‬این‬ ‫نامه‌ها در امور مختلف مانند چگونه آتش سوزی را مهار کنیم‪ ،‬برای‬ ‫زلزله چه کارهای می‌شود کرد‪ ،‬است و این‌که ورزش‌های احمقانه‌ی‬ ‫مثل مسابقات رانندگی‪ ،‬بوکس و کاراته باید در امریکا و سراسر‬ ‫جهان ممنوع شود‪ .‬هم‌چنین درباره نفت هم راهنمایی های کردم‪.‬‬ ‫آخر من تحلیل‌های درستی از بازار نفت دارم‪ .‬سه سال پیش قیمت‬ ‫نفت شدید باال رفت و من نامه‌ای در چهار صفحه به جورج بوش‬ ‫نوشتم که نصف آن درباره نفت بود و با همان نصفه صفحه توانستم‬ ‫قیمت نفت را از گالنی ‪ 47‬دالر به ‪ 35‬دالر کم کنم‪ .‬االن هم نگاه‬ ‫می‌کردم دوباره گران شده که باید شروع کنم به نامه نگاری‪.‬‬

‫نامه اعالم نامزدی ریاست جمهوری را چرا‬ ‫فقط بین ایرانیان لس آنجلس پخش کردید؟‬ ‫من ارتباطی با ایرانی ها یا سازمان خاصی در ایران‬ ‫نداشتم‪ .‬همه فامیل من در کالیفرنیا هستند‪ .‬من نامه‌ام را‬ ‫بین دو‪ ،‬سه هزار ایرانی این‌جا پخش کردم و دیگر واگذار‬ ‫کردم به همت و فهم و شعور بقیه که اگر می فهمیدند‬ ‫من چه شخصی هستم باید نامه‌ام را فاکس می‌کردند‬ ‫به رابطه‌هایشان در ایران‪ .‬که همه من را بشناسند‪ .‬به‬ ‫طور علنی که کسی جرات نمی‌کرد در خیابان‌های ایران‬ ‫نامه‌ام را پخش کند‪ ،‬فقط باید مخفی پخش می‌شد‪.‬‬ ‫پس باید قبل آمدن شما به ایران یک انقالب دیگر هم‬ ‫می‌شد؟‬ ‫شاید ‪ ،‬شاید من باعث پیوند دوستی بین آمریکا و ایرا‬ ‫ن می‌شدم‪.‬‬ ‫ظاهرا شما نامه های به رییس جمهوری‬ ‫کشورهای دیگر هم نوشته‌اید‌؟‬ ‫در آخرین سال ریاست جمهوری جورج بوش من اکثر‬ ‫اتفاقات خاورمیانه را هدایت می‌کردم‪ .‬در واقع من به‬ ‫جورج بوش کمک می‌کردم‪ .‬موقع حمله صدام به کویت‬ ‫در ‪ 21‬سال پیش‪ ،‬من حس کردم بوش پدر نمی‌داند چه‬ ‫عکس العمل درستی در خاورمیانه نشان دهد‪.‬‬ ‫اما من که ‪ 22‬سال ایران بودم‪ 11 ،‬ساکن اروپا و چند‬ ‫سال هم امریکا و در واقع سه قاره را تجربه کردم تجربه‬ ‫بیشتری از بوش پدرم داشتم و با اندیشه خاورمیانه‌ای هم‬ ‫آشنا بودم بنابراین شروع کردم به نامه نوشتن و از همان‬

‫چرا فکر می‌کنید برای بوکس و آتش سوزی باید به‬ ‫اوباما نامه بنویسید؟‬ ‫شما نمی‌فهمید من طرح‌های بزرگی دارم‪ .‬این‌ها طرح های بزرگی‬ ‫است‪.‬‬ ‫االن چطور راهنمایی و مشاوره‌های‌تان را به مردم ایران‬ ‫ارایه می‌دهید؟‬ ‫من گه‌گاه و وقتی حس می‌کنم که نیاز به راهنمایی و نصحیت‬ ‫من دارند روی خط رادیوهای فارسی لس آنجلس می‌روم‪ ،‬یعنی در‬ ‫زمان‌های که به شنونده‌ها اجازه صحبت می‌دهند‪ ،‬زنگ می‌زنم و‬ ‫تحلیل‌هایم را ارایه می‌دهم‪ .‬چند روز پیش هم روی خط "پرشین‬ ‫رادیو" رفتم و به دولت ایران اخطار دادم که بهتر است با زبان خوش‬ ‫خودتان حکومت را رها کنید و بروید پی‌کارتان‪ .‬گفتم که زحمت‬ ‫کشیدید‪ ،‬لطف کردید که پدر مردم را در آوردید‪ ،‬آن‌ها را به خون‬ ‫کشیدید حاال قبل این‌که مردم به چشم‌تان اسید بپاشند بروید کنار‪.‬‬

‫با اوضاع فعلی ایران هنوز هم می‌خواهید رییس جمهوری شوید؟‬ ‫شاید یک ماه دیگر مردم این رژیم را سرنگون کند‪ ،‬یا این رژیم‬ ‫خودش با زبان خوش حکومت را واگذار کند و اعالم شود که هر‬ ‫کس و هر حزبی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری اقدام کند‬ ‫که آن‌وقت من هم کاندیدا می‌شوم چون در آن‌زمان وجود من اثر‬ ‫بخش خواهد بود‪ 15 .‬سال پیش من این شانس را بهشان دادم‬ ‫که من را هم در لیست بگذارند و خودشان را نجات بدهند تا‬ ‫اوضاع ایران به حالت عادی برگردد‪ .‬اما اگر رژیم به همین حالت‬ ‫بماند دیگر نمی خواهم رییس جمهور شوم آخر این‌ها موسوی و‬ ‫کروبی را که از خودشان بودند با اردنگی رد کردند‪.‬‬ ‫شما خودتان کدام سیاستمدار فعلی ایران را ترجیح‬ ‫می‌دهید؟‬ ‫همین موسوی و کروبی اگر می‌گذاشتند بیایند سرکار تا حدودی‬ ‫خدا را شکر می‌کردیم چو ن کاچی بهتر از هیچی بود‪.‬‬ ‫هر دوره ریاست جمهوری منتظر بودید که ملت بیایند‬ ‫سراغتان؟‬ ‫بله دیگه ‪ .‬مردم البته دست‌شان بسته است هر کسی گرفتاری‬ ‫خودش را دارد و نمی‌شود خیلی ایراد گرفت‪.‬‬ ‫ولی شما منتظر بودید؟‬ ‫خب من توقع داشتم خود مردم بیشتر دنبال کار را بگیرند‪ ،‬مثل دو‬ ‫امدادی‪ ،‬وقتی یک نفر چوبی را می‌گیرد و ‪ 20‬متر می‌دود و بعد به‬ ‫نفر بعدی می‌دهد می‌توانستند مردم و مطبوعات پیش‌وازم بیایند‬ ‫و خودشان دنباله کار را بگیرند‪.‬‬ ‫بهتان توجه نکردند دلخورهستید؟‬ ‫نه آن‌طور هم ناراحت نیستم‪ ،‬همان سه مصاحبه در رادیو هم‬ ‫باعث خرسندی و رضایت من بود‪ .‬ولی این رژیم ‪ 33‬سال است‬ ‫که زده به سیم آخر ‪..‬‬ ‫با توجه به این‌همه اتفاق در ایران‪ ،‬نگران نیستید‬ ‫که به رادیو و تلویزیون زنگ می‌زنید و اظهار نظر‬ ‫می‌کنید؟‬ ‫نه خیلی ‪ .‬اگر این‌ها اتمی شعور داشته باشند می‌توانند بفهمند‬ ‫که اگر من چیزی می‌گویم خدایی است‪ ،‬و به نفع آن‌ها است و‬ ‫می‌فهمند که قلب من پاک است و فقط از سر خیرخواهی برای‬ ‫همه و حتا آن‌ها صحبت می کنم تا ایران هر چه زودتر از این‬ ‫کشتار‌گاه و از این فواره خون نجات پیدا کند‪.‬‬


‫انقالب؛ تدام اجتناب نا‌پذیر اصالحات‬ ‫مهران امیر احمدی‬

‫به بهانه رونمایی کتاب مازیار بهاری‪...‬و سپس آن به سراغ او رفتند‬ ‫اردوان روزبه‬ ‫کتاب «مازیار بهاری» روزنامه‌نگار‪ ،‬نویسنده مستند‌ساز در یک تور‬ ‫این روزها در شهر‌های مختلف رونمایی می‌شود‪« .‬سپس آن‌ها‬ ‫به سراغ من آمدند» روایت سه آدم است‪ .‬پدر بهاری که در زمان‬ ‫آخرین پادشاه ایران به زندان افتاده‪ ،‬خواهرش که در ده شصت‬ ‫هجری شمسی طعم زندان را چشیده و در نهایت روایت خود او‬ ‫از چهار ماه زندانی که بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در‬ ‫ایران تجربه کرده است‪.‬‬ ‫آقای بهاری از امید در این کتاب یاد می کند‪ ،‬امید به تغییر و امید‬ ‫به بهبود روابط و مناسبات در ایران‪ .‬او مراسم رونمایی کتابش را‬ ‫پیش‌تر در نیویورک داشته است و به واشینگتن آمده و بعد راهی‬ ‫کانادا خواهد شد‪.‬‬

‫مازیار بهاری درست روزهایی کتابش را رونمایی می‌کند که‬ ‫روزهای سال‌گرد آغاز اعتراض مردمی به نتیجه انتخابات است‬ ‫و این شاید اتفاقی نباشد‪ .‬این روزنامه‌نگار از یک‌صد و هجده‬ ‫روز زندانش‪ ،‬فقط یازده روزش را بیرون از زندان انفرادی گذرانده‬ ‫است‪ .‬می‌گوید‪« :‬چه شکنجه‌ای بزرگ‌تر از این که از ارتباط با‬ ‫دیگر انسان‌ها محروم باشی‪».‬‬ ‫اتهام او جاسوسی‪ ،‬براندازی و مدیریت رسانه‌ای برای براندازی نرم‬ ‫بوده‪ ،‬اتهامی که او نپذیرفت اما به نقل از خود وی به زور در برابر‬ ‫دوربین او را برای تحت فشار گذاردن فعاالن قرار دادند‪ .‬دوربین‬ ‫«پرس تی وی» اعتراف‌هایی از وی را منتشر کرده و این روزها‬ ‫پس از شکایت آقای بهاری این تلوزیون ثبت شده در انگلیس که‬ ‫متعلق به جمهوری اسالمی است‪ ،‬باید توضیح بدهد چطور بدون‬ ‫اجازه وی فیلم‌هایی را که تحت فشار از او گرفته‌اند نمایش داده‪.‬‬ ‫فرصت دیدار بهاری در رونمایی کتابش در واشینگتن دست‬ ‫داد‪ .‬در یکی از شعبه‌های کتاب فروشی‌های «سیاست و نثر»‬ ‫‪ Politic & Brose‬درست وقتی که صفحه اول کتابش را‬ ‫برای عالقه‌مندان امضا می‌کرد‪.‬‬ ‫«سپس آن‌ها سراغ شما آمدند»‪ ،‬واقعن چه کسانی آمدند؟‬ ‫کتاب‪ ،‬خاطرات خانوادگی من است‪ .‬در مورد پدر من در دهه ‪30‬‬ ‫شمسی و خواهرم در دهه ‪ 60‬و خود من در دهه ‪ 80‬شمسی که‬ ‫زندان بودیم‪ ،‬نوشته شده است‪ .‬در حقیقت کتابی است که سیر‬ ‫دیکتاتوری و استبداد را در ایران نشان می‌دهد‪ .‬به همان صورت‬ ‫سیر امید را نیز نشان می‌دهد که پدر‪ ،‬خواهر و خود من به آینده‬ ‫ایران امیدوار بودیم‪ .‬آن‌ها مبارزه سیاسی می‌کردند و من به عنوان‬ ‫خبرنگار کار می‌کردم‪ .‬حکومت شاه با پدر من یک جور‪ ،‬حکومت‬ ‫آیت‌اله خمینی با خواهرم و حکومت آیت‌اله خامنه‌ای با من یک‬ ‫جور دیگر رفتار کرده بودند‪.‬این کتاب از استبدادی که در حال‬ ‫حاضر در ایران حاکم است‪ ،‬به خوانندگان خارجی زمینه تاریخی‬ ‫می‌دهد‪ .‬دوست داشتم در مورد آمال و آرزوهای مردم بنویسم‪.‬‬ ‫شما چهار ماه در ایران زندانی بودید‪ .‬گفته می‌شود که در ایران‬

‫شکنجه شدید‪ .‬بیش‌تر از این شکنجه‌ها بگویید‪.‬‬ ‫‪ 107‬روز از ‪ 118‬روزی که در زندان بودم را در سلول انفرادی‬ ‫گذراندم‪ 107 .‬روز زندان انفرادی یعنی ‪ 107‬روز شکنجه‪.‬‬ ‫بعضی‌ها می‌پرسند شکنجه هم شدی؟ این سوال مانند این است‬ ‫که بگویید سرطان یا تب دارم بعد بپرسند مریض هم هستی؟‬ ‫خود سلول انفرادی شکنجه است‪ .‬انسان موجود اجتماعی است‪،‬‬ ‫نیاز به محبت دارد و باید با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کند‬ ‫و موقعی که انسانی که هیچ کاری مرتکب نشده را در سلول‬ ‫انفرادی می‌گذارید‪ ،‬یعنی او را در حقیقت شکنجه می‌دهید‪.‬‬ ‫البته به اضافه سلول انفرادی هر روز تهدید به قتل‪ ،‬اعدام‪ ،‬اذیت‬ ‫و آزار خانواده من و همین‌طور چک‪ ،‬لگد و مشت هم بود‪ .‬اما‬ ‫بزرگ‌ترین شکنجه به نظر من همان سلول انفرادی بود‪.‬‬

‫از شما اعترافات تلویزیونی گرفته شد و پرس تیوی آن را پخش‬ ‫کرد و شما شکایت کرده بودید و این شکایت هم موفقیت‌آمیز‬ ‫بوده‪ .‬در حال حاضر پروسه این پرونده در چه وضعیتی است؟‬ ‫«آف کام»‪ ،‬که نهاد ناظر بر رسانه‌ها در بریتانیا است‪ ،‬شکایت من‬ ‫را قبول کرده اما هنوز مجازاتی برای پرس تیوی تعیین نشده و‬ ‫معلوم نیست چقدر طول بکشد‪.‬‬ ‫بعد از تمام شکنجه‌ها از زندان خارج شدید‪ .‬فکر می‌کنید اگر پایه‬ ‫و اساسی نداشته پس به چه ترتیبی نگه‌داری شدید؟‬ ‫این سوالی است که باید از حکومت جمهوری اسالمی بپرسید‪.‬‬ ‫در ابتدا به من گفتند جاسوسی و بعد گفتند مسوول رسانه‌های‬ ‫خارجی در ایران و در صدد انقالب مخملی بودی بعد از چند هفته‬ ‫صحبت از مسایل خصوصی و جنسی می‌کردند و بعد هم که از‬ ‫ایران بیرون آمدم و من را به سیزده سال و نیم محکوم کردند‪ ،‬از‬ ‫هیچ‌کدام از آن سه اتهام خبری نبود و در مورد توهین به رهبری‪،‬‬ ‫رییس جمهوری و نگه‌داری مدارک بود که در زندان در مورد‬ ‫آن‌ها صحبت نکرده بودیم و همه آن واهی بود و معلوم است‬ ‫که سناریویی داشتند که می‌خواستند من را در آن قرار دهند و از‬ ‫طریق من علیه افرادی اعترافاتی بگیرند‪ .‬بعد از این‌که آن سناریو‬ ‫موفق نشد من را آزاد کردند‪ ،‬طبق سناریوی دیگری بازجویم‬ ‫به قاضی گفته بود که محکومیتی برای من بنویسد‪ .‬چون اگر‬ ‫قاضی‌ای حتا یک کالس هم درس خوانده باشد چنین حکمی‬ ‫را نمی‌نوشت که البته این حکم را به ما به صورت شفاهی گفتند‪.‬‬ ‫مواردی که طرح کردید چقدر برای مخاطب غیر‌ایرانی ملموس‬ ‫بوده‪ ،‬آیا بازخوردی از آن داشتید؟ چه نگاهی به کتاب شما دارند؟‬ ‫حدود پنج روزی که کتاب بیرون آمده‪ ،‬به نظر می‌رسد که‬ ‫خوب است‪ .‬در پشت کتاب هم نویسندگان‪ ،‬اندیش‌مندان‪،‬‬ ‫روزنامه‌نگاران معتبر حرف‌های خوبی در مورد کتاب زدند‪ .‬کتاب‬ ‫‪ 380‬صفحه است و باید ببینیم چقدر طول می‌کشد آن را بخوانند‪.‬‬ ‫به نظر می‌رسد تا االن مردم توانستند با آن ارتباط بر قرار کنند‪.‬‬

‫در فرهنگ سیاسی ما طوری جا افتاده است که گویا مولفه‌های‬ ‫بهبود خواهی و انقالب همواره در تقابل و تنافر جدی با هم قرار‬ ‫دارند‪ .‬اگر چه برداشت مورد نظر فقط مختص جامعه ایرانی نیست‬ ‫چنان‌چه در ادبیات سیاسی غرب نیز مواردی به چنین برداشت‬ ‫غلطی بر می‌خوریم‪ .‬بی‌شک این نارسایی مفهومی چیزی نیست‬ ‫جز نگاه سطحی به مسایل سیاسی بدون توجه به قرائت‌های‬ ‫تاریخی و تفاوت‌های ساختاری‪-‬عرفی در جامع‌های گوناگون‪.‬‬ ‫با این وجود با مطالعه انقالبات سیاسی و روی‌کردهای اصالحی‬ ‫در چند صد‌ساله اخیر متوجه این نکته می‌شویم که در پشت‬ ‫هر انقالبی یک روی‌کرد اصالحی قرار دارد‪ .‬به دیگر سخن‬ ‫کمترانقالبی را در دنیا می‌توان یافت که از بستر اصالحات گذر‬ ‫نکرده باشد‪ ،‬آن‌هم از مجرای اصالحات حکومتی‪ .‬با نگاه به‬ ‫انقالب‌های فرانسه‪ ،‬روسیه‪،‬چین و ایران که می‌توان از آن‌ها‬ ‫به عنوان انقالب‌های کالسیک و کبیر نام برد به این مهم پی‬ ‫می‌بریم که حاکمان همواره برای ایمن سازی حاکمیت خویش‪،‬‬ ‫مفرهایی تحت عنوان اصالحات ایجاد کرده‌اند تا به واسطه‬ ‫آن حاکمیت خویش را از زیر ضرب مطالبات صریح و به حق‬ ‫توده‌های انسانی خارج سازند‪ .‬اما این روی‌کرد تصنعی نه تنها‬ ‫باعث بقای ایشان نگشته بلکه در نهایت به انقالبات اساسی و‬ ‫بنیانی منتهی شده است‪.‬‬ ‫این روی‌کرد در فرانسه «لویی شانزدهم» نیز اتفاق افتاد‪ ،‬جالب‬ ‫این‌که خود لویی از مبتکران و مروجان روی‌کرد اصالحی در‬ ‫فرانسه بود‪ ،‬اما به دالیلی انقالب کبیر فرانسه (‪۱۷۸۹‬م) به مانند‬ ‫یک ضرورت تاریخی از قابله اصالحات حکومتی فارغ شده و در‬ ‫عمل مختصات سیاسی نوینی را در پی‌خود به ارمغان می‌آورد‪.‬‬ ‫چنین فراکردی در روسیه تزاری نیز تکرار می‌شود به طوری‌که‬ ‫تزار روسیه با تن دادن به روی‌کرد‌های اصالحی‪ ،‬به تشکیل‬ ‫پارلمان مبادرت می‌ورزد (‪۱۹۰۵‬م ) تا کار به جایی برسد که‬ ‫منشویک ها ی سوسیال دموکرات تحت رهبری کرنسکی با‬ ‫عبور اصالحات فرمایشی طی یک انقالبی توفنده‪ ،‬قدرت را‬ ‫به دست گرفته و الغای سلطنت را اعالم می‌کند‪ .‬اگر چه دیری‬ ‫نمی‌پاید که انقالبی دیگر تحت قیومیت بلشویک‌ها مکمل‬ ‫انقالب اول می‌شود (‪۱۹۱۷‬م )‪ .‬در انقالب مشروطه ایران نیز‬ ‫شاهد چنین اتفاقی هستیم چنان‌که مظفرالدین‌شاه تحت فشار‬ ‫نیروهای دگرخواه‪ ،‬تن به ایجاد مجلس شورای ملی و عدالت‌خانه‬ ‫داده و درعمل فرمان مشروطیت را صادر می‌کند( ‪ ۱۴‬مرداد‬ ‫‪ )۱۲۸۵‬اما اصطحکاک جدی نیروهای موجد انقالب با حاکمان‬ ‫مستبد که قابل به درک مطالبات مردم نبودند باعث سرکوبی‬ ‫جنبه اصالحی مشروطیت می‌شود تا در نهایت مشروطه طلبان‬ ‫چاره‌ای نمی‌یابند جز در پیش گرفتن انقالبی بنیانی که منجر به‬ ‫فتح تهران ( ‪ ۲۸‬تیر ‪۱۲۸۸‬‏) از جانب ایشان می‌شود‪.‬‬ ‫جالب این‌که در انقالب سال ‪ 57‬نیز شاهد چنین رخداد اجتناب‬ ‫پذیری هستیم‪ .‬با روی کار آمدن کارتر به عنوان رییس جمهوری‬ ‫ایاالت متحده‪ ،‬شاه ایران تحت فشار دولت امریکا قرار گرفته‬ ‫تا توده‌های مردمی تحت تاثیر شرایط سیاسی خفقان‌آور و‬ ‫نابرابری‌های اقتصادی ‪ -‬اجتماعی رو به سوی اردوگاه شرق‬ ‫نیاورند‪ ،‬بنابراین مفرهایی تصنعی برای تنفس وجدان جمعی‬ ‫مردم ایجاد می‌شود‪ .‬روی کار آمدن دولت‌های آموزگار‪،‬شریف‬ ‫ی از این فراکرد‬ ‫امامی‪ ،‬ازهاری و در نهایت شاپور بختیار همه‌گ ‌‬ ‫نشات می‌گرفته است‪ .‬در واقع این بار نیز روی‌کردهای اصالحی‬ ‫به انقالب منجر می‌شو د و انقالب ایران درست منطبق با همین‬ ‫فراکرد اجتناب پذیر‪ ،‬به وقوع می‌پیوندد‪.‬‬ ‫اما چرا چنین روی‌کر‌دهایی در اساس از اصالحات به انقالب‬ ‫رسیدند و هیچ‌گاه نتوانستند به تنهایی از جاده اصالحات به‬ ‫مقصود خود برسند؟‪.‬‬ ‫بی‌شک دلیل اصلی این روند اجتناب ناپذیر چیزی نبود و نیست‬ ‫جز این‌که حاکمان هیچ‌گاه وفادارانه به اصالحات مطرح شده‬

‫نمی‌نگریستند و فقط استفاده ابزاری از آن مد نظرشان بود‪.‬‬ ‫افزون بر آن نظام‌های موجود چه به لحاظ حقوقی و چه به لحاظ‬ ‫ارزشی و هنجاری ظرفیت تحمل باور‌ها و فراکرد‌های اصالحی‬ ‫را نداشتند‪ .‬در واقع افکار اصالح طلبانه و مطالبات صریح مردم‬ ‫هیچ‌گاه در ظرف چرک آلود و غیر شفاف و تنگ حکومت‌های‬ ‫موجود نمی‌گنجید‪.‬‬ ‫ناگفته نماند در دو دهه اخیر شاهد انقالب‌های مسالمت‬ ‫آمیز به خصوص در اروپای شرقی بوده‌ایم که روند حرکتی‬ ‫آنان با انقالب‌های کالسیک متفاوت است چراکه نه چندان‬ ‫ساختار‌شکنانه بوده‌اند و نه دست به تغییرات اساسی و بنیادی که‬ ‫مختص انقالبات کالسیک است زده‌اند اما آن‌چه مسلم است به‬ ‫اهداف خود رسیده‌اند‪ .‬تفاوت انقالب‌های رنگین و مسالمت‌آمیز‬ ‫با انقالب‌های کالسیک را می‌توان در این نکته جستجو کرد که‬ ‫در کشور‌هایی که انقالب‌های مسالمت آمیز رخ داده ساختار‌های‬ ‫سیاسی هم به لحاظ حقوقی و هم به لحاظ عرفی قابلیت تغییر‬ ‫و انعطاف را داشته‌اند در حالی‌که انقالب‌های کالسیک در نظام‬ ‫هایی رخ داده که به لحاظ محتوایی و حقوقی قابلیت چندانی برای‬ ‫تحول نداشتند‪.‬‬ ‫با این وجود روی‌کرد اصالحی که در طول دو دهه اخیر در‬ ‫ایران شکل گرفته بسیار شبیه به روی‌کرد‌های تاریخی گذشته‬ ‫است و نشان از این واقعیت دارد که دیگر نمی‌توان به تداوم آن‬ ‫دل‌خوش داشت و باید دنبال عبور از آن و در پیش گرفتن راه‌های‬ ‫اجتناب‌پذیر تاریخی‪ ،‬چون انقالب باشیم چرا که‪:‬‬ ‫ساختار سیاسی و حقوقی جمهوری اسالمی مبتنی بر قوانین‬‫الهی و غیر قراردادی است که با روح اصالحات اساسی متنافر‬ ‫است‪.‬‬ ‫حاکمان اصلی یعنی صاحبان قدرت به خصوص شخص ولی‬‫فقیه در دو دهه اخیر به اصالحات به عنوان مفری برا ی‬ ‫نجات مواضع قدرت خود نگریسته و در نهایت حتا کوچکترین‬ ‫کورسو‌های اصالحی را بر نمی‌تابد‪.‬‬ ‫–رهبران اصالحات نیز از درک روی‌کردهای اصالحی غافل‌اند‬ ‫و برای‌شان خارج شدن از چارچوب‌های حقوقی و عرفی نظام‬ ‫غیر قابل تصور است‪ .‬به دیگر سخن هیچ‌گاه نمی‌توانند خود را‬ ‫در ساختار نظامی دموکرات و سکوالر به عنوان یکی از مولفه‌های‬ ‫قدرت تصور کنند‪ .‬بهتر بگویم مختصات رفتاری و ذهنی ایشان‬ ‫بسیار با مختصات مطالبات مردم متفاوت است‪ .‬از این رو هیچ‬ ‫بختی برای حیات سیاسی خود در نظام سیاسی آینده نمی‌بینند‪.‬‬ ‫بنابر این حاضر نیستند به هیچ وجه بازی قدرت را خارج از قواعد‬ ‫حقوقی و عرفی جمهوری اسالمی به اجرا درآورند‪ .‬بی خود‬ ‫نیست که بارها بر اجرای بی تنازل قانون اساسی تاکید داشته‬ ‫اند‪ .‬به عبارت دیگر بخت حیات و زیست سیاسی ایشان در کنار‬ ‫اصول‌گرایان و محافظه‌کاران به مراتب بیشتر است تا در کنار‬ ‫نیروهای سکوالر و دگرخواه که به چیزی جز تحوالت ریشه‌ای و‬ ‫اساسی نمی‌اندیشند‪.‬‬ ‫نکته مهم‌تر‪ ،‬تجربه بیست‌سال اخیر نشان داده که فرایند‬‫اصالح‌طلبی در ایران به پایان رسیده و باید دنبال راه‌های دیگری‬ ‫رفت‪ .‬شکست خاتمی و تجربه درد‌آور انتخابات اخیر ریاست‬ ‫جمهوری بهترین دلیل بر این ادعا است‪.‬‬ ‫و اما حرف آخر‪:‬‬ ‫زمان به طرز سر‌سام‌آوری در حال سپری شدن است و عنصر‬ ‫زمان به ملت‌ها اجاز نمی‌دهد تا به سان گذشته گام‌به‌گام‪ ،‬پای در‬ ‫دایره تکامل سیاسی بنهند‪ ،‬از این‌رو نیکوست که از درس پر تکرار‬ ‫تاریخ بیاموزیم و با عبور خود از روی‌کرد اصالحات و اصالح‌طلبان‬ ‫حکومتی که توان تحمل بار سنگین مطالبات مردم را ندارند‪ ،‬دنبال‬ ‫کسانی باشیم که شرایط الزم برای رهبری این روی‌کرد بنیانی را‬ ‫داشته باشند‪ .‬بهتر بگویم؛ با توجه به شرایط موجود و بسته بودن‬ ‫ساختار سیاسی – حقوقی جمهوری اسالمی که هیچ کورسویی‬ ‫برای بهبود خواهی نگذاشته است‪ ،‬راهی جز انقالب برای مردم‬ ‫ایران متصور نیست‪.‬‬

‫پس از شکست خانگی برابر عراق‪،‬‬

‫«تیم فوتبال امید ایران از المپیک بازماند»‬ ‫تیم ملی امید ایران با شکست مقابل عراق از راه‌یابی به المپیک ‪ 2012‬لندن بازمانده است‪ .‬تیم امید ایران که‬ ‫در بازی رفت در اربیل ‪ 1-‬صفر مقابل عراق پیروز شده بودند‪ ،‬در بازی برگشت در ورزش‌گاه آزادی در‬ ‫یک بازی ضعیف ‪ 2-‬صفر مغلوب عراق شدند و با شکست ‪ 2-1‬در مجموع از ادامه مسابقات حذف شدند‪.‬‬ ‫شکست تیم امید باعث شد تا طلسم حضور فوتبال ایران در المپیک هم‌چنان ادامه داشته باشد‪.‬‬ ‫آخرین حضور فوتبال ایران در المپیک به سال ‪ 1976‬بازمی‌گردد که ایران تا مرحله یک چهارم نهایی نیز‬ ‫صعود کرد‪ .‬ایران جواز حضور در المپیک ‪ 1980‬را نیز به‌دست آورد اما به دلیل تحریم رقابت‌ها در مسکو‬ ‫حاضر نشد‪.‬‬ ‫پس از آن فوتبال ایران در ‪ 9‬دوره بعدی موفق به کسب جواز حضور در المپیک نشده است و حاال همه‬ ‫نگاه‌ها به المپیک ‪ 2016‬است‪.‬‬

‫‪15‬‬


‫روزبه میرابراهیمی‬ ‫روزنامه‌نگاری از آن حرفه‌های یک طرفه است‪ .‬یعنی‬ ‫وقتی به آن ورود می‌کنی درب خروجی‌اش یافت‬ ‫نمی‌شود‪ .‬البته این تعبیر به آن معنا نیست که‬ ‫یک روزنامه‌نگار همیشه امکان روزنامه‌نگاری را‬ ‫خواهد داشت اما دلش پس از ورود همواره همراه‬ ‫این حرفه است و عمرش تا نفس‌های آخر در‬ ‫مسیرهای پر پیچ و خم آن سرگردان‪.‬‬ ‫سختی‌های روزگار و تلخ‌کامی‌های گاه و‬ ‫بی‌گاهش نیز واقعی است انکار ناپذیر‪ .‬همه‬ ‫روزنامه نگاران در طول دوران حرفه‌ای‌شان‬ ‫لحظاتی را تجربه کرده‌اند که به پرسش‬ ‫«خب که چه؟!» رسیده باشند‪ .‬گاه از غم‬ ‫نان و گاه از درد ناتوانی در بیان آزاد‪.‬‬ ‫اما کمتر روزنامه‌نگاری را دیده‌ام که هم از دیده و هم از دل از‬ ‫روزنامه‌نگاری کنده باشد‪ .‬اگر مقطعی نیز فاصله را تجربه کرده‬ ‫باشد در اولین فرصت دوباره پا در این دریای پر تالطم گذاشته‬ ‫است‪.‬‬ ‫شاید اگر خوش شانس بوده باشد و «نعمت» استخدامی بودن‬ ‫را تجربه کرده باشد پس از چند دهه به طور رسمی «مهر‬ ‫بازنشسته‌گی» را در مدارک خود ببیند اما برای یک روزنامه‌نگار‬

‫واقع‌بینی و میانه‌روی‪ ،‬ویژگی‌های گم‌شده‬ ‫اکبر ترشیزاد‬ ‫چه خوشمان بیاید و چه نیاید‪« ،‬اکبرگنجی» یکی از مهم‌ترین‬ ‫کنش‌گران و پژوهش‌گران سیاسی و علمی سی‌ساله‌ی اخیر‬ ‫ایران است‪ .‬این البته به هیچ عنوان به معنای درستی و یا بر‬ ‫حق بودن تمامی نظریات و مواضع سیاسی‪ ،‬علمی و یا فلسفی او‬ ‫نیست‪ ،‬بلکه بدین معناست که نادیده گرفتن «گنجی» نشان از‬ ‫عدم درک و شناخت واقعیت‌های تاریخی جامعه‌ی ایران پس‌ از‬ ‫انقالب دارد‪ .‬او در ابراز جهت‌گیری‌ها و برداشت‌های فکری‌اش‬ ‫انسان صادقی است‪ .‬ویژگی دیگر «گنجی» شجاعت اوست‪.‬‬ ‫زمانی که جوان بیست و چندساله‌ای بیش نبود به ادامه‌ی جنگ‬

‫‪14‬‬

‫سرکوب‌گر و توتالیتور می‌داند و علی‌رغم آن‌که بر وجود‬ ‫زندانیان سیاسی در زندان‌های ایران و شکنجه و قتل‬ ‫و جنایت در این سیستم به‌طور کامل صحه می‌گذارد اما‬ ‫نمی‌تواند این واقعیت را هم نادیده بگیرد که این رژیم در‬ ‫مقایسه با بسیاری از همتایان خود مانند رژیم سوریه و یا‬ ‫دولت گذشته‌ی مصر از درجه‌ی خشونت و میزان استبداد‬ ‫کم‌تری برخودار است‪ .‬جالب این‌جاست که «اکبر گنجی»‬ ‫سخنان خود را بر اساس مدارک شخصی‌اش استوار نمی‌کند‬ ‫ق بشری‬ ‫بلکه آن‌ها را بر مبنای گزارش‌های سازمان‌های حقو ‌‬ ‫بین‌المللی درباره ایران مستدل کرده است‪.‬‬ ‫واقع‌بینی‪ ،‬میانه‌روی و انصاف چیزی است که شاید بیش از هر‬ ‫چیز دیگری در میان اپوزیسیون ایرانی نایاب بوده و هست‪.‬‬ ‫وقتی «گنجی» به درستی و از سر شجاعت اعالم کرد که باید‬ ‫پذیرفت که بسیاری از جنایت‌هایی که به دولت گذشته نسبت‬ ‫داده می‌شده غیرواقعی بوده است‪ ،‬بسیاری از مدافعان خاندان‬ ‫«پهلوی» برایش سوت و کف زدند‪ ،‬اما امروز که او باز از سر‬

‫تحلیل درست شرایط و واقعیت‌های موجود اظهار کرده است که‬ ‫نباید اعمال انجام نشده و کارهای سرنزده را به دولت جمهوری‌‬ ‫اسالمی نسبت داد و در جنایت‌های آن اغراق کرد‪ ،‬همان‬ ‫دوستان فغانشان بلند شده است! اگر از کاه کوه ساختن‌ها‪ ،‬از یک‬ ‫کشته هزاران پشته‌ی خیالی ساختن‌ها و ندیدن پیش‌رفت‌ها و‬ ‫واقعیت‌ها در حکومت گذشته‪ ،‬سبب اشتباهاتی شد که سال‌های‬ ‫سال مردم باید تاوان آن را پس بدهند‪ ،‬با چه منطقی همان رفتار‬ ‫ی اسالمی مجاز‬ ‫و استراتژی نادرست در مقابل دولت جمهور ‌‬ ‫شمرده می‌شود‪ .‬دوستان عزیز‪ ،‬شترسواری دوال دوال نمی‌شود‪.‬‬ ‫اگر واقع‌بینی و انصاف چیز خوبی‌ست که هست‪ ،‬همیشه خوب‬ ‫است و اگر تندروی و دادن نسبت‌های ناروا به یک سیستم و‬ ‫همه را با یک چوب راندن نادرست است که هست‪ ،‬همواره‬ ‫چنین است‪ .‬باالخره یک روز و یک جا باید نقطه‌ی پایانی برای‬ ‫این شیوه‌ها و برخوردهای‌مان با مخالفین بگذاریم و چه به‌تر که‬ ‫آن اتفاق خجسته امروز پیش بیاید‪.‬‬

‫از جمله جذابیت‌های این حرفه سیالیت‌اش است‪ .‬هیچ‬ ‫روزی تکرار روز قبلش نیست و هر روزش می‌تواند‬ ‫دنیایی نو یا تجربه‌ای جدید باشد‪ .‬هر روزش تولدی‬ ‫است و آغاز شبش پیام‌آور «پایانی» برای آغازی‬ ‫دوباره‪.‬‬

‫خ‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫جم‬

‫خط خطی بی خط کش‬

‫شاید تنها چیزی که معنا نداشته باشد همین «بازنشسته‌گی» است‪.‬‬

‫گذر از هر دوره‌ای به دوره‌ای جدید‌تر برای برخی مرگ شیوه‌های‬ ‫پیشین را معنا بخشیده است‪ .‬تلویزیون‪ ،‬نشر چاپی را هدف قرار داد‬ ‫و ماهواره‌ها‪ ،‬تلویزیون را‪ .‬اینترنت شیوه‌های سنتی را از دور خارج‬ ‫کرد و دنیای مجازی و ابزارهایش درهای جدیدی را به سوی این‬ ‫حرفه باز گشود‪.‬‬ ‫اگر روزی رویدادی در گوشه‌ای از دنیا‪« ،‬روزها» را طلب می‌کرد تا‬ ‫به گوش دیگران برسد امروز رقابت بر سر ثانیه‌ها و صدم ثانیه‌ها‬ ‫است‪ .‬دنیای روزنامه‌نگاری امروز حتا در مقایسه با چند ماه پیش از‬ ‫این نیز تفاوت‌های بسیاری را به خود دیده است چه‌رسد به ماه‌ها‪،‬‬ ‫سال‌ها‪ ،‬دهه‌ها و سده‌های گذشته‪.‬‬ ‫دنیای امروز ما دنیای بی‌مرزی است که در آن گردش‬ ‫اطالعات و تبادل دیدگاه و نظر‪ ،‬عادی‌ترین فعل روزانه‬ ‫انسان‌ها را تشکیل می‌دهد‪ .‬حال در این دنیا چرا باید‬ ‫هم‌چنان نشریه‌ای چاپی را منتشر کرد؟‬ ‫من از جمله کسانی هستم که با وجود اعتراف به قدرت رسانه‌های‬ ‫دیجیتال و زوال هر روزه دنیا رسانه‌های سنتی و چاپی هم‌چنان‬ ‫باور دارم کارکرد رسانه‌های چاپی به پایان خود نرسیده است‪ .‬هنوز‬ ‫لذت در دست گرفتن یک روزنامه یا مجله و خواندن آن در ساعاتی‬ ‫که چشم‌ها از مانیتور کامپیوترهای شخصی و یا صفحه تلویزیون‬ ‫خسته است وجود دارد‪ .‬شاید اشتیاق و متقاضیان آن بسیار کمتر از‬ ‫گذشته‌اند اما هم‌چنان هستند‪.‬‬ ‫می‌توان هم معترف به پیشرفت‌های دنیای رسانه‌ای بود و هم در‬ ‫مسیرهای گذشته با احتیاط هم‌چنان قدم برداشت‪.‬‬

‫تاریخ روزنامه‌نگاری نیز در نوع خود جذابیتی غیر‬ ‫قابل انکار به همراه دارد‪ .‬تاریخی که‬ ‫تحوالتی شگرف را‬ ‫در خود‬ ‫د ید ه‬ ‫ا ست ‪.‬‬ ‫سیر تحول‬

‫م‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫ع!‬ ‫امروز با کم‌ترین‬ ‫پیموده است‪.‬‬

‫با عراق پس از آزادسازی خرمشهر اعتراض کرد و هنگامی‌که‬ ‫به سبب افشاگری‌هایش درباره‌ی فاشیزم مذهبی به زندان افتاد‪،‬‬ ‫از نوشتن نامه‌های سرگشاده و تند به «علی‌ خامنه‌ای» دست‬ ‫نکشید و روزهای فراوانی را در زندان در حال اعتصاب غذا به‬ ‫سر برد‪.‬‬ ‫هر کسی می‌تواند با مواضع و واکنش‌های «گنجی» موافق‬ ‫یا مخالف باشد‪ .‬برای نمونه می‌شود خروج او از جلسه‌ی‬ ‫اعطای‌جایزه به کاریکاتوریست دانمارکی را حرکتی در دفاع از‬ ‫محدودکردن آزادی‌ بیان و غیردموکراتیک دانست‪ .‬اما هیچ‌کدام‬ ‫از این‌ها نباید سبب شود بسیاری از تحلیل‌ها و اظهارنظرهای‬ ‫واقع‌بینانه‌ی او را هم نادیده گرفت‪« .‬گنجی» به تازگی و‬ ‫در مصاحبه با یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای خارج از کشور‬ ‫اظهاراتی کرده که خون برخی از دوستان اپوزیسیون و به‌طور‬ ‫عمده سلطنت‌طلبان را به جوش آورده است‪ .‬بیایید تا در ابتدا‬ ‫نگاهی گذرا به سخنان او داشته باشیم‪« .‬گنجی» می‌گوید که‬ ‫باوجود این‌که جمهوری ‌اسالمی را حکومتی غیردموکراتیک‪،‬‬

‫روزنامه‌نگاری‬ ‫زمان‬ ‫از‬ ‫اختراع دستگاه‬ ‫چاپ و سیاهه‌‬ ‫سازی‌های کاغذی‬ ‫تا دنیای دیجیتال‬ ‫توقف مسیر خود را‬

‫آری ما علیه دروغ به پا خواسته‌ایم‬ ‫حسن اسدی زیدآبادی‬ ‫حسن اسدی زیدآبادی‪ ،‬دبیر کمیته حقوق بشر سازمان ادوار‬ ‫تحکیم وحدت که در حال حاضر در زندان اوین در اعتصاب غذا‬ ‫به سر می‌برد‪ ،‬در نامه‌ای خطاب به مردم ایران دالیل اعتصاب‬ ‫غذای خود و ‪ ۱۱‬زندانی سیاسی دیگر را شرح داد‪.‬‬ ‫به گزارش ادوارنیوز‪ ،‬این زندانی سیاسی در بخشی از نامه خود‬ ‫نوشته است‪« :‬ما دست به اعتصاب غذا زده‌ایم تا ثابت کنیم که‬ ‫انکار زندانیان سیاسی و به دست فراموشی سپردن آن‌ها و به‬ ‫قولی حل مسئله آنان از طرق حذف امری ناشدنی است»‬ ‫متن کامل این نامه به شرح زیر است‪:‬‬

‫اعتصاب نوشت ‪ /‬علیه دروغ‬ ‫اکنون بیش از دو سال از شکل‌گیری جنبش سبز می‌گذرد‪،‬‬ ‫حرکتی ملی که از وجوه مختلف قابل تحلیل و بررسی است و تا‬ ‫کنون نیز از زوایای مختلف به آن پرداخته شده است‪.‬‬ ‫جنبشی ملی علیه هرگونه تمامیت‌خواهی در عرصه‌های‬ ‫مختلف سیاسی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬اقتصادی و فرهنگی‪ .‬جنبشی که‬ ‫برآمده از احساس مشترک و عمومی بی‌زاری ملی از اشکال‬ ‫مختلف تبعیض و بی‌عدالتی است و در پی آن است که دست‬ ‫تمامیت‌خواه حاکمیت را از حوزه‌های گوناگون زیست فردی‬ ‫و اجتماعیش کوتاه کند‪ .‬اکنون فرصت و مجال تحلیل‌های‬ ‫عمیق و بسیط نیست اما اگر باور داریم ‌نقص گسترده و نظام‬ ‫ضد حقوق و آزادی‌های عمومی سال‌هاست که در این کشور‬ ‫نهادینه و به امری روز مره مبدل گشته است‪ ،‬در پی یافتن‬ ‫جرقه و سنگ آتش‌زنه شعله ور شدن انبارهای باروت نارضایتی‌‪،‬‬ ‫نمی‌توان از یک عامل اساسی غافل شد و آن چیزی نیست جز‬ ‫توهین آشکار به شعور و تمامیت فردی رای دهندگان در جریان‬ ‫انتخابات ریاست جمهوری ‪ ۸۸‬که به هر حال باور داشتند که‬ ‫خواست آنان نادیده گرفته شده است‪ ،‬یکی از تابلوها و نمادهای‬ ‫به یاد ماندنی جنبش سبز شعار (دروغ ممنوع‌) بوده و هست‌‪،‬‬ ‫واقعیت آنست که موج اجتماعی حامی اصالح‌طلبان در وهله‬ ‫اول واکنشی سریع به اکاذیبی بود که از سوی دولت وقت و با‬ ‫در دست داشتن‌ انحصار رسانه‌ای تالش می‌شد به خورد افکار‬

‫عمومی داده شود‪.‬‬ ‫همین روند نامیمون در جریان سرکوب اعتراضات مردمی و‬ ‫بازداشت گسترده فعاالن سیاسی و مدنی نیز ادامه داشت‌ به‬ ‫شکلی که از سویی توسل به قلب واقعیت و تکذیب ناشیانه‬ ‫فجایعی که در برابر دیدگان ملت روی می‌داد به مهم‌ترین‬ ‫سیاست رسانه‌های رسمی و برخبی مقامات بدل گشت و‬ ‫از سوی دیگر اعمال فشار به زندانیان برای انکار عقاید و‬ ‫باورهایشان رویه‌ای رایج در جریان محاکمات فرمایشی‌ و‬ ‫ناعادالنه زندانیان سیاسی بود‪ .‬و این اصرار بر دروغ‌گویی‬ ‫البته‌ حاصلی نداشت جز شدت گرفتن نارضایتی و اعتراضات‬ ‫مردمی در سطوح مختلف جامعه و ریزش‌های فراوان از میان‬ ‫باورمندان به ادعاهای پوسید ‌ه و نخ‌نمای تمامیت‌خواهان‪.‬‬ ‫اما امروز نیز بخشی از آن‌چه ‪ ۱۲‬نفر از زندانیان سیاسی را بر‬ ‫آن داشته است که در اقدامی اعتراضی دست به اعتصاب غذا‬ ‫بزنند ایستادگی در برابر سلطه دروغ و دروغ‌گوییست‪.‬‬ ‫واقعیت آنست که ما نمی‌توانیم آن‌چه را به چشم خویش‬ ‫دیده‌ایم انکار کنیم‪ .‬از ما بر نمی‌آید که هم‌بند ارجمند و‬ ‫وارسته‌مان (شهید هدی صابر) این‌چنین با مسامحه‌کاری‬ ‫و بی‌تدبیری از ما بگیرند و آن‌گاه علنن بگویند که او در‬ ‫اعتصاب غذا نبود و یا این‌که هنوز پیکر مرحوم عزت‌اله‬ ‫سحابی تشییع و تدفین نشده اسباب جان‌ستانی از یک زندانی‬ ‫سیاسی دیگر (شهید هاله سحابی) را فراهم آورند و آن‌گاه با‬ ‫نمایش ده‌ها دروغ در رسانه ملی در پی شانه خالی‌کردن از‬ ‫بار مسوولیت‌های خویش باشند‪ .‬نه این در توان مانیست که‬ ‫از کنار این همه دروغ بگذریم و دم بر نیاوریم‪ ،‬ما گر چه هر‬ ‫کدام به مثابه گروگانی از یک جناح و گروه سیاسی قربانی‬ ‫سو‌استفاده جریان اقتدار‌گرا از قانون و قوه قضاییه شده‌ایم‪ ،‬تا‬ ‫با حبس و در بند کشیدن ما منافعشان را پی‌گیری کنند‪ ،‬اما‬ ‫می‌خواهیم ندا برآوریم که آقایان‌‪ :‬مرگ یک انسان و خونی‬ ‫که به ناحق ریخته شده است چیزی شبیه نرخ تورم و نرخ‬ ‫بی‌کاری نیست که بتوان آن‌را واژگونه نمایش داد‪.‬‬ ‫اگر تالش می‌کنید تا با بر پایی دادگاه‌های‌ فرمایشی و‬ ‫نمایشی‌‪ ،‬گروگان‌گیری سیاسی از میان فعاالن سیاسی و‬ ‫مدنی و تعداد زیادی از شهروندان معترض را اقدامی قانونی و‬ ‫حقوقی جا بزنید باور کنید که چنین معامله‌ای را با جان و حیات‬

‫انسان‌ها نمی‌توانید که به انجام برسانید‪.‬‬

‫ما دست به اعتصاب غذا زده‌ایم تا ثابت کنیم‬ ‫که انکار زندانیان سیاسی و به دست فراموشی‬ ‫سپردن آن‌ها و به قولی حل مسئله آنان از طرق‬ ‫حذف امری ناشدنی است‪ .‬سخن ما اینست‬ ‫که جرم ما نه اجتماع و تبانیست و نه تشویش‬ ‫اذهان عمومی و یا نشر اکاذیب که این همه‬ ‫تنها از کسانی برمی‌آید که برای تحریف و تغییر‬ ‫اراده ملی‌‪ ،‬اجتماع و تبانی می‌کنند‪ .‬و آن‌گاه برای‬ ‫الپوشانی و انکار جرم خود‌‪ ،‬به نشر اکاذیب‬ ‫می‌پردازند‪.‬‬ ‫جرم ما و سایر دوستان دربند ما شجاعت در انتقاد شرح مظالمی‬ ‫است که به مثابه امر به معروف و نهی از منکر خطاب به حاکمان‬ ‫بیان شده است‪ ،‬جرم ما روایت نقض حقوق انسان‌هاست‪ ،‬ما‬ ‫می‌گوییم حاکمیت مسوول اعمال خود است و نمی‌تواند از زیر‬ ‫بار مسوولیت آن شانه خالی کند‪.‬‬ ‫وقتی یک زندانی بدون هر‌گونه قرار و یا توجیه قانونی‌‪ ،‬ماه‌ها‬ ‫در زندان محبوس می‌ماند مسوول مستقیم مرگ وی عامالن‬ ‫بازداشت خودسرانه او هستند‪.‬‬ ‫ما می گویم پهلوان هدی صابر شجاعانه و مومن به راهی که‬ ‫برگزیده بود به دیار باقی شتافت‪ ،‬اما آیا در حبس‌کنندگان او که‬ ‫حقوق انسان‌ها را لگدمال می‌کنند هم شجاعت بیان حقیقت‬ ‫را دارند؟‬ ‫آیا اگر حادثه‌ای برای یکی از ما ‪ ۱۲‬نفر واقع شود باز هم‬ ‫مسووالن قضایی و امنیتی یا یک پزشک مجهول‌الهویه در‬ ‫بهداری زندان اوین در مصاحبه با رسانه‌های دروغ خواهند گفت‪:‬‬ ‫«او در اعتصاب غذا نبود…‪ ..‬وی بر اثر حمله قلبی ناشی از‬ ‫بیماری مزمن درگذشت…!!!‪»..‬‬ ‫آری ما علیه دروغ به پا خواسته‌ایم‬ ‫بند ‪ ۳۵۰‬زندان اوین‬ ‫خردادماه ‪۹۰‬‬

‫آمریکا‪ :‬ایران‌ایر برای سپاه‬ ‫تسلیحات حمل می‌کند‪،‬‬

‫تحریم شرکت هواپیمایی‬ ‫جمهوری اسالمی از سوی‬ ‫آمریکا‬ ‫دولت آمریکا روز پنج‌شنبه بیست و سوم ژوئن با صدور بیانیه‌ای‬ ‫شرکت هواپیمایی جمهوری اسالمی (ایران‌ایر)‪ ،‬دو شرکت عمده‬ ‫ایرانی و یک شهروند این کشور را به اتهام نقض تحریم‌ها‪ ،‬ارتباط‬ ‫با سپاه و کمک به حزب‌اله لبنان تحریم کرده است‪.‬‬ ‫به گزارش رویترز‪ ،‬مقام‌های آمریکایی گفته‌اند که شرکت ایران‬ ‫ایر برای سپاه پاسداران و وزارت دفاع جمهوری اسالمی تسلیحات‬ ‫حمل و نقل می‌کند‪ .‬این در حالی است که دولت جمهوری اسالمی‬ ‫هنوز به دور تازه تحریم‌های اعمال شده از سوی دولت باراک‬ ‫اوباما واکنش نشان نداده است‪.‬‬ ‫خزانه‌داری ایاالت متحده هم‌چنین «شرکت سرمایه‌گذاری مهر‬ ‫اقتصاد ایرانیان» و «شرکت تایدواتر خاورمیانه» را تحریم کرده‬ ‫است‪ .‬تایدواتر خاورمیانه در امور خدمات بندری و دریایی فعالیت‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫مقام‌های آمریکا گفته‌اند که سپاه پاسداران از این شرکت برای‬ ‫انتقال محموله‌های «غیرمجاز‌» استفاده می‌کند‪ .‬بر اساس‬ ‫اطالعات موجود در وب سایت این شرکت‪ ،‬تایدواتر خاورمیانه‬ ‫از شرکت‌های خصوصی بوده که پس از انقالب مصادره شده و‬ ‫طی سال‌های گذشته‪ ،‬در مالکیت مشترک نهادهایی نظیر بنیاد‬ ‫مستضعفان و بنیاد شهید بوده است‪.‬‬ ‫وزارت خزانه‌داری اعالم کرد که در حال حاضر سپاه پاسداران‪،‬‬ ‫بانک مهر و شرکت سرمایه‌گذاری مهر اقتصاد ایرانیان کنترل‬ ‫این شرکت را در دست دارند‪ .‬شرکت سرمایه‌گذاری مهر اقتصاد‬ ‫ایرانیان نیز از سوی آمریکا تحریم شده است‪.‬‬ ‫هم‌چنین دولت باراک اوباما یک شهروند ایران به نام بهنام‬ ‫شهریاری و شرکت بازرگانی بهنام شهریاری را هم تحریم کرده‬ ‫است‪ .‬به گفته خزانه داری آمریکا‪ ،‬این ایرانی به نمایندگی از سوی‬ ‫شرکت کشتی‌رانی الینر ترانسپورت کیش در کمک تسلیحاتی به‬ ‫گروه حزب‌اله لبنان دست دارد‪.‬‬ ‫الزم به اشاره است آمریکا روز دوشنبه نیز ‪ ۱۰‬شرکت کشتی‌رانی‬ ‫و سه شخصیت حقیقی را به خاطر ارتباط با برنامه هسته‌ای و‬ ‫موشکی ایران تحریم کرده بود‪.‬‬


‫‪Bunalu Festival/davood mosavi‬‬ ‫فستیوال بونالو‪ /‬داوود موسوی‪ /‬حیدر آباد‬

‫روایت ما‬

‫شراره سعیدی‬

‫من عاشق عاشورا و تاسوعا بودم‪ ،‬می تونستم شلوار جین‬ ‫ام را بپوشم‪ ،‬النگوهام رو بندازم‪ ،‬جلوی روسری مو گرد‬ ‫کنم و از چادر بگذارم بیرون و از صبح با بچه ها بزنم تو‬ ‫کوچه و تا خود شب هم نیام خونه‪ ،‬فکر کن هیچ‌کس هم‬ ‫نمی گفت کجا بودی‪ ،‬اما از دو سال پیش تا حاال اصلن‬ ‫دیگه دوست اش ندارم‪ ،‬نه که دوست اش نداشته باشم‪،‬‬ ‫ازش می ترسم‪ ،‬دست خودم نیست‪ ،‬نزدیک این روزها که‬ ‫می شه خواب نما می شم‪ ،‬همش فکر می کنم زهرا اومده‬ ‫دنبالم‪ ،‬با اون قد دراز و صورت زردنبوش‪ ،‬وقتی می خندید‬ ‫دندون‌های زشتش حال آدمو بهم می زد‪ ،‬نمی دونم اون‬ ‫پسره خل وضع چه جوری از زهرا درازه خوشش اومد‪ ،‬ولی‬ ‫چند روزی بود که دنبالش می اومد‪ ،‬صبح ها از جلوی‬ ‫نانوایی تا خود مدرسه و از مدرسه تا سر کوچه خونمون‪ ،‬من‬ ‫که اصلن ازش خوشم نمی اومد به زهرا هم گفتم‪ ،‬گفت‬ ‫حسود هرگز نیاسود‪ ،‬راستش با این که پسره اصلن تیکه‬ ‫ای هم نبود اما من حسودیم می شد‪ ،‬هم خوشگل تر بودم‪،‬‬ ‫هم بابام پیش نماز نبود‪ ،‬خوب اینا برای عاشق داشتن‬ ‫مزیته‪ ،‬اما به زهرا می گفتم فکر کنم می خواد گولت بزنه‪،‬‬ ‫همه بچه‌های هم مسیرمون فهمیده بودند توی اون سوز‬ ‫و سرما‪ ،‬زهرا یک عاشقی داره که اگر دیر کنه‪ ،‬مثل سگ‬ ‫می لرزه اما نمی ره‪ ،‬هی الکی می گفت من تا حاال نگاش‬ ‫نکردم‪ .‬چه شکلیه؟‬ ‫سر امتحانات ثلث اول بود‪ ،‬ساعت ‪ 10‬می رفتیم تا ‪12‬‬ ‫امتحان می دادیم و برمی گشتیم که یک‌هو دیدم پسر‬ ‫خله اومد نزدیک مون‪ ،‬داشتم سنکوب می کردم‪ ،‬زهرا که‬ ‫داشت غش می کرد‪ ،‬سرش پایین بود‪ ،‬اومد و خیلی سریع‬ ‫یک ورق مچاله انداخت زمین و رفت‪ ،‬اون روز از شدت‬ ‫حسودی امتحان ام را خراب کردم‪ ،‬پسره نامه داده بود‪2 ،‬‬ ‫صفحه پشت و رو‪ ،‬من عاشقتم و دارم می میرم براتو و‬ ‫می خوام بیام خواستگاریت و از این حرفای خوب‪ ،‬به زهرا‬ ‫گفتم خر نشیا‪ ،‬این جوجه‪ ،‬دبیرستانیه‪ ،‬چه جوری می یاد‬ ‫خواستگاری‪ .‬با اون چشم های زشت از حدقه دراومدش‬ ‫نگام کرد و پررو گفت ‪ :‬عیبی نداره عقد می کنیم تا بزرگ‬

‫«رفع مفسده»‬

‫بشیم‪.‬‬ ‫دیگه شبانه روز نداشتم‪ ،‬همش توی آینه زل می زدم به‬ ‫خودم‪ ،‬چشم های درشت‪ ،‬لبای خوشگل ‪ ،‬صورت سفید و‬ ‫تپل‪ ،‬اون وقت این‌قدر بدشانس‪ ،‬چه جوری این پسره منو که‬ ‫با زهرا بودم ندید‪ ،‬اونوقت اون دراز و زشت رو دید؟‬ ‫بعد از امتحانات مثل همیشه دنبال مون بود‪ ،‬داشتیم می‬ ‫رفتیم خونه‪ ،‬یک‌هو یک دوچرخه ای که داشت از بغل مون‬ ‫رد می شد‪ ،‬رکاب اش گرفت به چادر زهرا و چادرش و‬ ‫کشید‪ ،‬اصلن نفهمیدم چی شد‪ ،‬پسر خله آن چنان با سرعت‬ ‫خودشو رسوند به ما و چادر پاره زهرا رو کشید رو سرش و‬ ‫با دوچرخه سواره کتک کاری کرد که انگار خواب می دیدم‪،‬‬ ‫وسط دعوا هم سر زهرا داد زد تو برو خونه واینستا این‬ ‫جا‪ ،‬تا اینو گفت زهرا انگار شوهرش باشه سریع پشت‬ ‫اش رو کرد و منم دنبال اون زود رفتیم خونه‪ ،‬زهرا‬ ‫داشت از خوشحالی می مرد‪ ،‬هی می گفت‪ :‬دیدی چقدر‬ ‫عاشقمه‪ ،‬انگار شوهرمه‪ ،‬این جوری برام غیرت داره‪،‬‬ ‫انشاله برای تو هم هم چین عاشقی پیدا بشه‪ ،‬وای‬ ‫خدای من‪ ،‬دیدی چقدر دوست ام داره؟ تا برسیم خونه‬ ‫انقدر این حرفا رو زد که دیگه باورم شد امروز فرداست‬ ‫که زهرا عروس بشه‪.‬‬ ‫وسطای زمستون بود‪ ،‬سه روزی می شد که پسره‬ ‫نیومده بود‪ ،‬زهرای زردنبو‪ ،‬زردتر شده بود و داشت قالب‬ ‫تهی می کرد‪ ،‬راستش منم حالم خوب نبود‪ ،‬همش‬ ‫چشم هام دنبال اش می گشت ولی نبود که نبود‪ ،‬منم‬ ‫دیگه دل شوره گرفته بودم‪ ،‬عادت داشتیم که با زهرا‬ ‫یواشکی عقب را بپاییم و تا چشم مون بهش افتاد‬ ‫بزنیم زیر خنده‪.‬‬ ‫گفتم زهرا بریم دم مدرسه اش ببینیم چرا نیومده‪ .‬رفتیم‬ ‫ولی بازم هرچی وایستادیم نبود که نبود‪ ،‬طفلکی من و‬ ‫زهرا مریض شده بودیم که آقا بعد یک هفته سالم و‬ ‫سرحال سروکله اش پیدا شد و یک راست هم تو کوچه‬ ‫درختی اومد تو شیکم مون و زل زد تو چشم های‬ ‫زهرا و گفت‪ ،‬به مامانم گفتم‪ ،‬بعد عاشورا نشون می‬ ‫یاریم واست‪ ،‬بهت زده نگاش می کردیم که یک‌هو‬

‫دست زهرا رو گرفت و یک مشت نقل ریخت تو دستش‪،‬‬ ‫چندتاش هم افتاد زمین‪.‬‬ ‫شب تو مسجد‪ ،‬مثل همیشه ردیف آخر با بچه ها نشسته‬ ‫بودیم‪ ،‬من اصلن حوصله حرف زدن و خندیدن نداشتم‪،‬‬ ‫پیرزن های ردیف جلو هی به بچه ها چشم غره می رفتن‬ ‫و سیس سیس می کردن‪ ،‬زهرا دهن‪-‬اش یک متر از خنده‬ ‫باز شده بود و تا دندان های عقل اش را می شد شمرد‪،‬‬ ‫باباش پشت بلندگو می گفت‪ :‬امر به معروف و نهی از منکر‬ ‫واجبه‪ ،‬برای رفع مفسده واجبه‪ ،‬خدای نکرده اگر روزی‬ ‫این فعل خدایی فراموش بشه‪ ،‬امت اسالمی برباد می ره‪...‬‬ ‫جانمازم رو جمع کردم و زود رفتم دم در خروجی مردونه‪.‬‬

‫‪Haft (Seven) is part of the Global Social Networks Inc. Haft is an independent weekly magazine for Persian community around the world. Haft’s mission is to‬‬ ‫‪provide an opportunity for Persian speaking people around the world to connect and communicate, this publication by using its online resources creating a forum‬‬ ‫‪for exchange of ideas and bettering the community. Articles published in each issue do not necessarily represent Haft or Global Social Networks Inc’s opinion or‬‬ ‫‪point of view.‬‬ ‫‪This publication welcomes articles and contribution without any geographical, ideological, racial, ethnical, or religious limitation. The editorial board will select the‬‬ ‫‪articles; among the criteria for selecting an article for publication are quality, professionalism, and respect for the community. If you are interested to contribute,‬‬ ‫‪please send your article as an attachment to the editor. If you have translated an article, please send us the original article along with your translation. Selecting‬‬ ‫‪the material for printing is the sole discretion of the editorial board.‬‬ ‫‪Haft is published in the Unites States and US laws govern its operation. In addition, we are not responsible for the contents of each advertisement. It is your duty‬‬ ‫‪to research before doing business with them, we do not accept any responsibility for their business conduct.‬‬

‫روز عاشورا بود‪ ،‬از خونه که اومدم بیرون سر کوچه‬ ‫چشمم به پسر خله افتاد‪ ،‬لباس سیاه بهش می اومد‪،‬‬ ‫کوچه یک جوری بود‪ ،‬مثل خانوما سعی کردم آروم راه‬ ‫برم‪ ،‬پسر خله همین طوری زل زده بود بهم‪ ،‬رسیدم‬ ‫دم خونه زهرا اینا که نذری هم می دادن‪ ،‬روضه هم‬ ‫داشتند‪ ،‬صدای مادر زهرا از همه بلندتر بود‪ ،‬همه سیاه‬ ‫پوشیده بودند‪ ،‬زهرا درازه‪ ،‬دراز به دراز با دهن گشاد و‬ ‫باز رو آخرین پله سنگی وسط یک دایره سرخ افتاده‬ ‫بود‪ ،‬حاج آقا نگام کرد و آهسته گفت‪ :‬دستت درد نکنه‪،‬‬ ‫نگذاشتی رسوا بشم‪.‬‬ ‫نشریه هفت را در کتاب صورت (; دنبال کنید‬

‫‪Concessionaire:‬‬ ‫‪GSN / Global Social Networks INC‬‬ ‫‪Chief Editor: Ardavan Roozbeh / Executive‬‬ ‫‪Manager: Ali Herischi‬‬ ‫@‪editor@haftmagazine.com / ali.herischi‬‬ ‫‪haftmagazine.com‬‬ ‫& ‪Graphic, Technical supervision‬‬ ‫‪Page editor: Darius Company’s‬‬ ‫‪Advertising Assistance:‬‬ ‫‪ads@haftmagazine.com‬‬ ‫‪For any question please contact:‬‬ ‫‪Contact@haftmagazine.com‬‬ ‫‪240-436-2536‬‬ ‫‪240-436-2535‬‬ ‫‪In USA and Canada‬‬ ‫‪Akbar Torshizad, Avideh Motmaenfar, Azin Robati,‬‬ ‫‪Arash Behmanesh, Afshan barzgar, Ardavan Rooz‬‬‫‪beh, Touka Neyestani, Hasan Sarbakhshian, Hassan‬‬ ‫‪Zarezadeh Ardeshir, Damoon Roozbeh, Davood‬‬‫‪Mousavi, Roozbeh Mir Ebrahimi, Sharareh Saiidi,‬‬ ‫‪Ali Afshari, Ali Herischi, Fariba Davoodi Mohajer,‬‬ ‫‪Kiumarth Sajadi, Kamran Mousavi, Mahboubeh‬‬ ‫‪Shoa, Mahshab Tajik, Mehran Amir Ahmadi, Mehr‬‬ ‫‪Afarin Bahrami, Niloofar Rostami.‬‬ ‫‪contact@haftmagazine.com‬‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.