در آستانه تابستان هواي سيبري زمستاني شد
گروهشوك:بارشبرفسنگينپسازيكروزآفتابيبادرجهحرارت30سانتيگراددرسيبري مردممنطقهراشوكهكرد.مردمناديمسيبريدرحاليكهدرگيرآبوهوايگرمسيريبودند وبالباستابستانيدرشهررفتوآمدميكردندصبحروزبعدبابارشبرفسنگينمجبورشدند لباسهاي گرم خود را از چمدانهايش��ان بيرون بياورند.كارشناسان هواشناسي ميگويند براي ماه ژوئن داشتن هواي سرد و زمستاني و بارش برف پديدهاي بسيار نادر است.در اين شهردرحالحاضرتماميخيابانها،ماشينهاوپاركهاپوشيدهازبرفشدهومردمزمستان جالبيرادرآستانهفصلتابستانتجربهميكنند.درطولفصلزمستانميزاندرجهحرارت هوادرسيبريبه-50درجهسانتيگرادنيزميرسدوشهراويمياكناغلبركوردداركمترين درجه حرارت هواس��ت .بسياري از ساكنان سيبري از شرايط جوي موجود شوكه شدهاند.
شنــيدههاي شــوک صابر پیربرناش
66ساله براي
درمان همسرش
ماري جوانا پرورش ميداد كه دستگير
شد و 10سال به زندان افتاد
W W W. i r a n - n e w s p a p e r. c o m
روياي برباد رفته دختر دانشجو در سفر به پايتخت
گروه شوك :دختر دانش��جو كه روياي زندگي در پايتخت وي را آواره ك��رده ب��ود دنيايي از بدبختي در سرنوش��تش رقم ب زبانيهاي شاگرد پيتزا خورد.اين دختر س��ادهلوح فريب چر فروشي را خورد و تسليم نيت شيطاني وي شد. دختر ج��وان وقتي ش��نيد در يكي از دانش��گاههاي تهران پذيرفت��ه ش��ده ،برق ش��ادي در چش��مانش نقش بس��ت ،با خوش��حالي كارنامه قبولياش را گرفت و راهي خانهش��ان شد و خبر قبولي در دانش��گاه را به مادرش داد .نرگس دختر بزرگ خان��واده بود و از كودكي ب��ا مرگ پدرش تنها ب��ا مادر زندگي ميكرد ،هميشه ميديد مادرش با كاركردن در خانههاي مردم خ��رج وي و خواه��رش را در ميآورد .نرگس به س��ختي درس ميخواند و آرزو ميكرد وارد يكي از دانش��گاههاي تهران شود و بتواند در كنار درس ،كاركند و به همه بدبختيهايش��ان پايان بدهد ،غافل از اينكه تهران نقطه آغاز گرفتاريهاي وي خواهد بود. نرگس با چمداني پر از كتاب به تنهايي راهي تهران ش��د .از همان ابتدا تصميم گرفت براي تامين شهريه دانشگاه كاركند. وي بدون آنكه جايي را بشناس��د به تنهايي در شهر راه افتاد و به هرجايي سرزد تا بلكه بتواند براي خودش كار پارهوقتي پيدا كند .هنوز چند روزي از آمدن نرگس به تهران نگذش��ته بود كه فريب چربزبانيهاي شاگرد پيتزافروشي را خورد. م��رد جوان خ��ودش را مدير پيتزافروش��ي معرفي كرد و به نرگس ق��ول داد كه وي را ب��راي يافتن كار مناس��ب همراهي خواهد كرد .سرانجام دانشجوي دختر توانست در يك توليدي لب��اس كار پيدا كند .نرگس خيلي خوش��حال بود و احس��اس ميكرد ،زندگياش را مديون جوان پيتزا فروش است. چند ماهي از آغاز ترم دانش��گاه نگذش��ته بود كه مرد جوان توانس��ت نرگس را فريب دهد .وي حلقهاي خريد و نزد نرگس
رفت و به دختر س��ادهلوح ق��ول ازدواج داد .دخت��ر بيچاره كه تصور ميكرد ش��اگرد پيتزا فروش وضع مالي مناسبي دارد ،به خواستگارياش جواب مثبت داد. زمان فارغالتحصيلي نرگس رس��يده بود كه يك پيام تلفني روياهاي وي را خراب كرد .در اين پيام نوش��ته ش��ده بود؛ «من بهزودي به اصرار خانوادهام با يك��ي از دخترهاي فاميل ازدواج ميكنم بهتر اس��ت ديگر مزاحم من نشوي!» خواندن اين پيام دختر دانش��جو را شوكه كرد .فورا ً با ش��ماره جوان پيتزافروش تماس گرفت ولي كسي پاسخگوي وي نبود سراسيمه خودش را به مغازه پيتزا فروش��ي رساند كه زماني فكر ميكرد نامزدش مدير رستوران اس��ت وقتي سراغ وي را گرفت ،متوجه شد مرد فريبكار از آنجا تس��ويه حس��اب كرده و رفته است .آنجا بود كه متوجه ش��د نامزدش زير همه وعدههاي��ش زده و ازدواجي در كار نبوده است .شاگرد پيتزا فروش در پيامك ديگري به نرگس گفت كه اگر مزاحمتي براي وي ايجاد كند ،او را خواهد كش��ت. دنيا دور س��ر نرگ��س ميچرخيد و نميتوانس��ت اين فريب را تحمل كند .دختر جوان نزد مش��اور حقوقي رفت و شنيد نه راه برگشت دارد و نه ميتواند ازدواج خيالي خودش را ثابت كند .به همين خاطر مجبور شد باكولهباري ازغم و پشيماني به روستاي خودشان برگردد. نظر كارشناس: نادره قاس��مي كارشناس و مش��اور حقوقي در خصوص اين پرونده گفت :اين قبيل پروندهها يكي از معضالتي است كه براي برخي از دانشجويان شهرستاني در تهران پيش ميآيد .برخي از ي اين دختران كه چشم و گوششان بسته است و هيچ نوع آشناي براي زندگي در كالنش��هري مانند تهران ندارند ،ناخواسته و از روي عدم آگاهي پاي در دنياي بزهكاران ميگذارند و چه بس��ا ت پليد برخي از افراد فرصتطلب نيز ميش��وند. كه تس��ليم ني
ضمناً نبايد نقش خانوادهها را در اين مورد ناديده گرفت .برخي از خانوادهها به خيال اينكه بچهشان براي ادامه تحصيل به يك ش��هر دور و بزرگ رفته ،كام ً ال از زير بار مس��ئوليت شانه خالي ميكنن��د و آنها را در اين مرحله از زندگي همراهي نميكنند. برخي از دختران س��ادهلوح بهدليل نداشتن شناخت دقيقي از زندگ��ي در دام افراد حي��وان صفت افتاده و زندگي ش��ان را به تباهي ميكش��انند .بيش��تر دختران كه در شهرستان زندگي ميكنند ،تص��ور ميكنند تهران ش��هر روياهاي آنها اس��ت بنابراين با انتخاب رشته دانشگاهي وارد شهرهايي مانند تهران ميش��وند چنانچه مراقبت كافي از آنان به عمل نيايد و س��طح آگاهي اجتماعي شان پايين باشد ،درگير مسائلي ميشوند كه جبران آن امكانپذير نخواهد بود. مس��ئول اصل��ي در برابر اين دس��ته از اف��راد ،خانوادهها و مسئوالن هستند و بهتر اس��ت وضعيتي را در دانشگاهها ايجاد كنند كه دانش��جويان حتماً در شهرخودش��ان تحصيل كنند. اولوي��ت آموزش عالي بويژه براي دختران بايد قبولي در ش��هر خودش��ان باش��د .در غير اينصورت لزوم همراهي خانوادهها با دانشجويان امري ضروري اس��ت تا تضمين شود كه آنها تنها نيستند. هش��دار و آگاهيه��اي اجتماعي بايد از طريق رس��انههاي ش��نيداري و مكتوب اطالعرساني ش��ود .همچنين الزم است سيس��تمهاي آموزشعال��ي كارگاهه��اي آموزش��ي را جهت باالبردن س��طح آگاهي دانش��جويان ايجاد كنند زيرا برخي از دانش��جويان مهاجر متاسفانه از ريش��ه آموزش داده نشدهاند و به همين خاطر در كالنش��هرها گمراه ميش��وند از طرفي الزم است دانش��گاهها زمينه مهاجرت دانشجويان را به ساير شهرها فراهم نكنند ،مگر اينكه مهاجرت آنها با گزينش همراه باشد و ظرفيت افراد را در اين زمينه بسنجند.
پاورقــي ـ قسمت 58
ن اصفها مويهکن محـمـد بــلــوري
اشاره :پس از شكست سپاه اي�ران در جن�گ با شورش�يان قندهار،پهلوانحيدررابهدستور ميرويسرهبرشورشياندرميان كشتهش�دگان پيدا كردند و در قندهار تح�ت نظر گرفتند اما با كمك يك جوان افغان موفق به فرار شد و با رسيدن به اصفهان از خواجهاحمد شنيد كه زبيده به دستور شاه سلطان حسين با زهر كشته شده است. ...
خواجه احمد ب��راي دلداري گفت :تس�لايم را بپذير پهل��وان .به زودي از زير زبان ميرغضب درخواهم آورد كه جنازه زبيدهبيگم را در كجا به خاك سپرده است. حيدر با خشم از جا برخاست و گفت: من همين امشب وادارش خواهم كرد لب باز كند.ش��ب پهلوان به خانه ميرغضب پيري كه سرپرس��ت مردان ج��زا بود ،رفت و پيرمرد با ردايي بر دوش و چراغي در دس��ت در را به رويش باز كرد و با ديدنش متعجب شد. پرسيد: -خ��وش آمدي اميرحيدر ،صفا آوردي ،چه امر مهمي شما را اين وقت شب واداشت كه به خانهام صفا ببخشيد؟ پهلوان گفت :امر مهمي پيش آمده پيرمراد كه مجبور شدهام به ديدنت بيايم. -برويم اتاق اندروني كه در خلوت باهم صحبت كنيم. پيرمرد در برابر پهلوان نشس��ت ،خم يك زانويش را به سينه چسباند و گفت: خير باشد امير حيدر؟ آماده شنيدنم.پهل��وان گفت :چند ماه پيش با س��پاه ب��راي جنگ با شورشيان قندهار به آن واليت رفته بودم. آري خبر دارم امير ولي مي دانم براي صحبت دربارهجنگ قندهار به ديدنم نيامدهايد؟ ن��ه پيرمراد .به پايتخت كه رس��يدم ،نگ��ران احوالدوس��ت قديمم حس��ينقليخان بودم وقتي به خانهاش رفتم فهميدم به فرمان سلطانمان نفي بلد شده به واليت كرمان فرس��تادهاند كه در آنجا تحت نظر باشد ،اما درباره دخترش زبيدهخاتون ميخواهم بپرسم .به خاطر دوستي با پدرش درباره اين دختر پرسشي دارم.
10سال زندانبراي پرورشدهنده ماريجوانا
مرد
آتشس��وزي خانه متروكه در عمليات ويژه آتشنشانان پايتخت مهار شد.ساعت 7عصر يكشنبه در پي تماسگروهيبا125مبنيبرمشاهدهشعلههايآتشودودازيکساختمانمتروكه،ستادفرماندهيآتشنشاني تهران بيدرنگ زنگ ايس��تگاه 65را به صدا درآورد و آتشنش��انان رهس��پار محل حادثه در خيابان وصفنارد ،خيابان مسجد ،كوچه پنجم شدند.مهدي فتحي رئيس ايستگاه 65كه به همراه آتشنشانان در محل حضور داش��ت در اين باره گفت :در پي بروز اين حادثه دود زيادي از يك خانه متروكه به مساحت تقريبي 220متر مربع به بيرون زبانه ميکش��يد.وي افزود :پس از بررس��يهاي اوليه معلوم ش��د مقدار زيادي ضايعات در اين خانه انبار ش��ده و به علت نامعلوم دچار آتشسوزي شده بود و اسباب مزاحمت همس��ايگان را به همراه داشت که آتشنشانان با توجه به نبود مالك در محل و قفل بودن در ،بيدرنگ با قطعجريانبرقوگازاقدامبهبازکردندرخانهکردهودركوتاهترينزمانآتشرامهاروخاموشکردند.
عكس :حسين شيرآقايي
ش�وک اول اينک�ه :یک��ی از مربیان سرش��ناس و مث ً ال علمیکشورمان، قراردادی دو ساله با یک جادوگر امضا کرده است. مرب��ی مذکور که همه ج��ا دم از دانش روز و پایان مربیگری س��نتی میزند و خود را مبتکر فوتبال علمیدر ایران میخواند به تازگی با یکی از جادوگران تازه وارد فوتبال قرارداد بسته است! آقای مربی که تا همین چند سال پیش با یک جادوگر شناخته شده در اطراف کرج در ارتب��اط بود و تمام کارهای خود را با این جادوگ��ر چک میکرد ،پ��س از چند فصل ناکامیو ی��ک فصل خانه نش��ینی به این نتیجه رس��ید که به ج��ای تقویت دانش و علم خود ،باید به دنب��ال جادوگر جدیدی بگردد! شنیده میشود دفتر کار جادوگر جدید آقای مربی در جاده تهران – قم واقع شده و این روزها جناب مربی برای جذب بازیکنان جدی��د و اخ��راج برخی فوتبالیس��تهای قدیمیتیمش از جادوگرش نظر میخواهد و تمام این نظرات را مو به مو اجرا میکند! کسانی که در برنامه تلویزیونی از الکس فرگوس��ن و مورینیو ایراد میگیرند و خود را سردمدار فوتبال علمی ایران میدانند به چه علت در به در دنبال جادوگر میگردند و ما چقدر سادهلوح بودیم که دل به معدود مربی��ان به ظاهر علمیو مس��لح به دانش روزمان بسته بودیم. ش��نیدهایم ای��ن جادوگر س��الخورده، قراردادهای��ی بلن��د م��دت با چن��د مدیر باش��گاه و مربی دیگر نیز دارد و به عبارتی، تصمیم��ات او نقش تعیی��ن کنندهای در نتیجهگیری تیمها ايفا ميكند. پیشتر نیز نمونههای دیگری از کمک گرفتن مربیان فوتبال از جادوگران شنیده بودیم ،اما چندی بعد میشنیدیم که پلیس این افراد شیاد را دستگیر میکرد و پرده از راز کارهای پش��ت پرده آنها بر میداشت. ام��ا تاکن��ون هی��چ برخ��وردی از س��وی نهادهاي مس��ئولبا این جادوگ��ر پرکار و فعال در سطح اول فوتبال کشورمان انجام نشده است. ش�وک ديگر اينکه :بسیاری از داوران سرشناس لیگ فوتبال از قبولی در تس��ت معمولی کمیته داوران فدراسیون عاج��ز ماندند .گویا در آس��تانه آغاز مجدد لی��گ قهرمانان ،فدراس��یون فوتبال اقدام به گرفتن تس��ت پزشکی از داورانش کرده است و البته نکته جالب در این تستگیری آن بود ک��ه بس��یاری از داوران بینالمللی کش��ورمان نیز در این تست پزشکی قبول نش��دند و باید در نوبته��ای بعدی دوباره آزم��ون را تکرار کنن��د .به نظر میرس��د فدراس��یون فوتبال به دلیل نتایج ضعیفی که جامعه داوری در این تس��ت به دس��ت آورده ،از اعالم برگزاری این تس��ت و نتایج آن خودداری کرده و به عبارت خودمانیتر، صدایش را در نیاورده است!
23
سال نوزدهم شماره 5391 دوشنب ه 27خرداد 1392 8شعبان 1434 17ژوئن 2013
مهار آتش در خانه متروکه
گروه ش�وك :مرد 66س�الهاي به جرم كاش�ت ماري جوانا در حياط خانهاش در جنوب كاليفرنيا به 10سال زندان محكوم شد. فران�ك دنيس پيتز كه سالهاس�ت از همس�ر بيم�ارش در خانه نگه�داري ميكند مدعي اس�ت اين كش�ت غيرمجاز را ب�راي تهيه ن اظهارات داروهاي مورد نياز همس�رش انجام داده اس�ت .بهرغم اي پليس عمل اين مرد را قاچاق دانست و او را روانه دادگاه كرد. اي�ن مرد در توجيه اين كارش گفت« :همس�رم 40س�ال اس�ت كه از بيم�اري رنج ميبرد و به خاطر درد زياد تنها ب�ا ماري جوانا به خواب ميرود و اش�تهاي خوردن پيدا ميكن�د .بنابراين تصميم گرفتم ب�راي صرفهجويي در هزينهها اين كشت را در حياط خانه خودم انجام دهم». پليس در بررس�ي خانه اين مرد 137گياه ماريجوانا را در حياط پشتي پيدا كرده و آنها را از بين برد .به گفته پليس اين مزرعه كوچك سالها در خانه اين مرد وجود داش�ت اما از آنجا كه اين مزرعه را براي تامين داروهاي همسرش عنوان ميكرد از سوي همس�ايگان هيچ شكايتي به آن نشده بود .همس�ر اين مرد در حال حاضر به بيمارس�تان انتقال يافته و تحت درمان قرار دارد .اين مرد در حال حاضر با حكم 10سال زندان روبهرو است.
با شنيدن اين حرف ،رنگ از صورت ميرغضب قديمي و بازنشسته دربار پريد و لبهايش به رعشه افتاد .پرسيد: از من امير؟ آري پيرمراد .ش��نيدهام به فرمان سلطان ،عمهشانمريمبيگم جام زهر به زبيده نوش��انده بعد هم پيكر نيمه جانش را تحويل تو دادهاند تا مخفيانه با گاري به گورستان شهر ببري و دفنش كني؟ آري پهلوان همين طور است.اميرحيدر به صورت پيرمرد دقيق شد و گفت: و زبيده را به گورستان شهر بردي درست است؟آري همان طور است كه ميگوييد.اما جنازهاي در كار نبود كه به خاك سپرده شود؟چگونه پهلوان حيدر؟براي اينكه زبيده نمرده بود .فقط مسموم شده بود.آه .اميرحيدر اين چه مطلبي اس��ت؟ چه كس��ي اينحرف را به شما زده! خاله ق��زي ،پيرزن��ي ك��ه در غس��الخانه مردهها راميشويد. صادقانه بگو پيرمراد زبيده حاال كجاست؟ پيرمرد به من من افتاد و گفت: اين حقيقت ندارد امير.گ��وش كن پيرمرد ،حقيقت را ب��ه من بگو و مطمئنباش اين راز تا زندهام در صندوقچه سينهام پنهان خواهد ماند. به من بگو با زبيده چه كردهاي ،حاضرم تو را از سكه زر بينياز كنم .تصميم دارم اين خاتون را به ديار دوري ببريم كه هي��چ كس او را نبين��د وگرنه اگر س��لطانمان و عمه
خاتون باخبر ش��وند كه زنده بودن زبيده را از آنها پنهان كردهاي ،مي داني كه تو و خانوادهات از ش��علههاي خشم شان درامان نخواهيد ماند؟ پيرمرد به التماس افتاد: پهل��وان حيدر ،به من و خانوادهام رحم كن .همانطوركه من به جان زبيده خاتون رحم كردم و نخواستم زنده به گور شود .هر كس به جاي من بود از ترس مجازات دفنش ميكرد ام��ا من وقتي فهميدم نفس ميكش��د به خانهام آوردم و ب��ا زنم هفتهها كمر به خدمتش بس��تيم تا جاني بگيرد و از بستر بيماري بلند شود. انصاف بدهيد امير ،آيا بايد جز اين ميكرديم؟ رفتارتان انساني بوده پيرمرد مطمئن هستم.پهلوان چند سكه طال در كف دست چروكيده پيرمرد فشرد و ادامه داد: حاال بگو زبيده كجاست؟چشمان پيرمرد با ديدن برق سكهها درخشيد .آنها را در جيب گل و گشاد ردايش فرو برد و به زاري گفت: اگر زبيده در پايتخت ديده شود ،جانم در امان نخواهد بود ،پهلوان به من رحم ميكني؟ آري .قول ميدهم كس��ي از مردم پايتخت سايهاش را هم نخواهد ديد .زبي��ده را به دياري در غربت خواهم برد، اگر ديده شود جان من هم در خطر خواهد بود. پيرمرد به تضرع دست پهلوان را فشرد و گفت: ـجانم در گرو قول و قرارمان است امير حيدر؟ ـ آري .فقط بگو زبيده كجاست؟ پس از آنكه زبيده خاتون از بس��تر بيماري برخاست زن��م اصرار ك��رد فكري ب��ه حالش كنم .ميترس��يديم
جاسوس��ان دربار از حضور اين دخت��ر در خانهام باخبر شوند آن وقت سرمان به باد مي رفت .يك روز در يكي از قهوهخانههاي ميدان ش��هر ،مرد سوداگري را ديدم كه تصميم داشت چند غالمبچه تعليم ديده و كنيزان سياه و سفيدي را در يك كاروان به كشور عثمانيها ببرد و به خدمت اعيان و پاش��اهاي ترك درآورد ،سر صحبت را با اين س��وداگر باز كردم ،گفتم دختري هست كه مايلم از اين ش��هر و مملكت بيرون برود و در يك خانواده نجيب و محترم زندگي آس��ودهاي د ا ش��ته با ش��د . مرد سوداگر به من قول داد در استانبول او را به خانواده يك پاش��اي محترم بسپارد و با هم قرار گذاشتيم زبيده با اين كاروان رهسپار استانبول شود. پهل��وان حيدر پرس��يد :اين كاروان ك��ي از پايتخت راهافت��اد؟ پيرمرد فكري كرد و گفت: بيست روزي ميشود كه به راه افتادهاند. پهلوان برآشفت و گفت: اي��ن چه بيرحمي ب��ود پيرمرد؟ چطور حاضر ش��دي خاتون��ي را كه در يك خانواده نجيب و متش��خص بزرگ شده ،مثل يك كنيز يا يك برده به فروش برساني؟ با عصبانيت از جا برخاست و گفت: همين امشب بايد براي نجاتش راه بيفتم. پهلوان حيدر نيمه ش��ب هنگامي كه س��وار بر اسب ماديانش از پايتخت بي��رون ميرفت ،كاروان كنيزان و غالمبچهها وارد كاروانس��رايي در فاصله چند فرسنگي س��لطانيه ش��ده بود ت��ا ش��بي را در اي��ن كاروانس��را بگذرانن��د.
عكسهاي احمقانه ،سارقان نوجوان را لو داد
سقوطاتوبوس با 31مسافر در آبهاي بارانداز ليورپول
اين حادثه در بارانداز سالتهاوس رخ داد و 17مسافر به دليل جراحات وارده به بيمارستان منتقل شدند
گروه ش�وك :س��قوط ناگهاني اتوبوس جهانگردان با 31مس��افر در منطقه ليورپول انگلستان ب��ه آبهاي باران��داز آنان را با خطر جاني روب��هرو كرد.به گزارش رويترز ،اي��ن حادثه در بارانداز س��التهاوس رخ داد و 17مسافر به دليل جراحات وارده به بيمارستان منتقل شدند.داناستفن افسر ارشد آتشنش��اني در اين باره ميگويد :آتشنشانان توانس��تند با قايقهاي نجات به ياري مسافران بشتابند و همه 31مسافر از آب بيرون كشيده شدند.جو اندرسون ،شهردار ليورپول در اين ارتباط گفت :آتشنشانان و پليس منطقه ساعتها درگير اين حادثه شدهاند.تمامي مسافران با قايقهاي ايمني از آبهاي بارانداز خارج ش��دهاند .پليس در حال بررسي علت سقوط اتوبوس درون بارانداز است.
نجات پسر 8ساله از مسموميت داروي حيواني
گروه ش�وك :چند نوجوان ش��رور امريكايي ب��راي تفريح و خوش��گذراني با ربودن كارت اعتباري و كيف محتوي مدارك زن جواني به سينما و تئاتر رفتند و در جايگاه مخصوص تصويربرداري، با كارت به سرقت رفته زن جوان عكس انداختند. پليس مريلند با گزارش اين س��رقت از سوي زن مالباخته ،به تحقيق پرداخ��ت و پس از گرفتن گزارش��ي از بانك محل صدور كارت پ��ي برد آخرين ب��ار از اين كارت در س��ينمايي در نزديكي محل گم ش��دن كارت استفاده شده اس��ت .بنابراين پليس براي گرفتن س��رنخي از اين كارت ،به سينما رفت و با تماشاي تصاوير دوربينهاي س��ينما پي بردند چهار نوجوان با كارت اعتباري زن جوان در برابر دوربين عكاس��ي در بررسي اين تصاوير و فيلمهاي روز سرقت ،ژس��تهاي عجيبي گرفتهاند .به اين ترتيب پليس با اطمينان از شناس��ايي اين سارقان كمسن و س��ال چهره آنها را در سطح شهر منتش��ر كرد تا مردم در يافتن اين چهار نوجوان به ماموران كمك كنند. ماموران پليس مريلند همچنين با انتشار بيانيهاي از همه افراد مطلع خواستهاند با شماره تلفنهاي منتشر شده تماس بگيرند.
ک��ودک 8س��اله بابل��ی ب��ا داروی حیوان��ی دچ��ار مسموميت شديد ش��د .مهدی محمدیان رئيس اورژانس بابل اظهار داش��ت :ش��ب ش��نبه خانوادهای مضطرب به پایگا ه «هلیدش��ت» اورژانس 115بابل مراجعه و اظهار داش��تند که پسر 8س��اله آنها دچار مس��مومیت دارویی ش��ده اس��ت.وی افزود :این کودک داروی رشد حیوانات
اهلی را که در یخچال خانه نگهداری میش��د به اش��تباه به جای شربت سرفه استفاده کرده بود.محمدیان تصریح کرد :تکنيس��ینهای پایگاه «هلیدشت» بالفاصله پس از اقدامات پزش��کی بیمار را به بیمارستان آیت اهلل روحانی بابل انتقال دادند.این مس��ئول گفت :آگاه ش��دن به موقع خانواده و اقدامات سریع تکنيسینهای اورژانس سبب شد
نوجوانان شرور
با سرقت كارت اعتباري و
مدارك يك زن
به سينما رفته و با پول به دست
آمده عكسهاي
عجيبانداختند
بیمار نجات یافته و حال عمومی وي رضایت بخش باشد. رئیس اورژانس بابل گفت :قراردادن دارو در دس��ترس کودکان ممکن اس��ت سبب وقوع حوادث جبرانناپذیری ش��ود لذا تقاضای ما از هم��ه خانوادهها این اس��ت که در نگهداری دارو در خانه نهایت دقت را داش��ته تا شاهد بروز چنین اتفاقاتی نباشیم.
روزنامه ایران شماره ٥٣٩١ بیست و هفتم خرداد ١٣٩٢ Ruznāmeye IRĀN Shomāreye 5391 27-03-1392 Daryāft (6 MB)
Published on Jun 17, 2013
روزنامه ایران شماره ٥٣٩١ بیست و هفتم خرداد ١٣٩٢ Ruznāmeye IRĀN Shomāreye 5391 27-03-1392 Daryāft (6 MB)