6 نقد روز … ادامه از صفحهي 4 و ايمان زد؟ هرگز .شرط مسلمان بودن اين است كه ابتدا كرامت انساني خود را حفظ كني .اگر سرزمين مادري تو فاقد هرگونه آزادي است؛ اگر هنوز زبان مادري تو ممنوع است؛ اگر هنوز در اين مملكت مسئولينش به راحتي آب خوردن ميتوانند دستور شليك به معترضين بدهند، معلوم است كه خبري از اسالم راستين نيست. در خيابانها و جلوي چشمها و دوربينها به خلق توهين ميشود ،آيا در اسالم توهين و تحقير خلق رواست؟ آيا حضرت محمد هر نوع درخواست برادر و خواهر مؤمن خود را فتنهگري ميناميد؟ معلوم است كه اظهارنظرهاي واليت فقيه كذب محض و جعل سخن به نام اسالم است. اسالم فرهنگي ،به جامعه معنويات ميبخشد. اما اسالم سياسي جامعه را دچار بحران و مرگ معنوي ميگرداند .آيا ميتوان اينهمه آمار دهشتبار خودكشي زنان ،افزايش اعتياد ،سرقت و قتل ،كالهبرداري و تقلب را جز به اثرات ناشي از اين نظم اسالم سياسي كه جامعه را دچار مرگ معنوي كرده ،به چيز ديگري نسبت داد؟ خير .زيرا اسالم سياسي ،جامعهاي اسير و دربند ميخواهد .جامعهاي كه داراي معنويات باشد ،زنده و پوياست و زندگي بامعنايي دارد. لذا اسالم سياسي ،جامعه را دچار مرگ معنوي ميسازد تا آن را همچون جسد مردهاي براي تشريح در اختيار گيرد .حتي نماز ،مسجد ،دعا، اعتقاد ،مهرباني ،حقوق همسايگي ،احترام و
كرامت نيز با تبليغات باژگونهساز اسالم سياسي معنازدايي شدهاند .اسالم سياسي كه با دولتـ ملت تجهيز شده(نظير جمهوري اسالمي ايران و برخي كشورهاي عرب) خود شديدترين نوع فردگرايي و زندگي فردي و بريده از جامعه را تبليغ ميكند .اما اسالم فرهنگي وقتي مث ً ال ميگويد به فقرا بخشش كن ،هرچه را براي خود ميپسندي براي سايرين هم بپسند يا به شور و مشورت جمعي دعوت ميكند ،در واقع بر اساس حافظهي تاريخي جامعه عمل ميكند .يعني اسالم فرهنگي ،ارزشهاي هزارانسالهي بشريت را با فراميني ديني فرموله كرده و تداومگر آن ارزشهاست .لذا اسالم فرهنگي ازآ ِن جامعه و گوهري گرانبهاست .جامعه بدون اين ارزشهاي جمعي نميتواند حتي يكآن پابرجا بماند .پس اخالق و وجدان جمعي الزم است. اسالم فرهنگي و بهطور كلي هر دين و آيين فرهنگي ،بر اين اخالق و وجدان تأكيد ميكند، لذا ارزشمند است و بايستهي حفظ و تعالي. اسالم فرهنگي ،روحبخش است و زندگيآفرين. اما اسالم سياسي ،پيشاپيش حكم گردن زدن هر دگرانديش و مخالفي را تحت نام جهاد با كافران صادر ميكند .اسالم فرهنگي دين همزيستي است؛ اما اسالم سياسي دين خلق ُكشي و ستم است .به كارنامهي سي سالهي جمهوري اسالمي بنگريم؛ آيا جز كشتار و قتلعام چيز ديگري نصيب خلقهاي ايران كرده است؟
همان كساني كه دادگاههاي انقالب را براي اعدام مخالفين در سالهاي پس از 1357برپا كردند ،امروز در خيابانها معترضين را به گلوله ميبندند .اسالم سياسي همين است؛ اعدام بدون محاكمه؛ سنگسار؛ شكنجه؛ ترويج اعتياد و فساد. اسالم فرهنگي ،به تكثر و تنوع باور دارد .زيرا اديان براي قشري محدود ايجاد نشده بلكه همواره ارزشهايي براي كل بشريت درپي داشتهاند .اسالم فرهنگي با زور و فشار قابل اشاعه نيست .زيرا ماهيت هر نوع اشاعه و پراكنش فرهنگي چنين است .اما اسالم سياسي با زور و فشار ميخواهد فرامين خود را به همگان ابالغ كند .چنانكه ميبينيم نظام جمهوري اسالمي از همان بدو كار درصدد صدور انقالب(بخوانيد ضدانقالب) خويش به همهي اكناف جهان برآمد .احمدينژاد ميخواهد اين اسالم سياسي را اتمي نمايد و بدين ترتيب به جنگ تمام كساني برود كه قدرت وي را برنميتابند .بنابراين درك ماهيت دهشتناك ،ناانساني و فاشيستي اسالم سياسي حائز اهميت بسيار است .واضح است كه پيروزي هر جنبش مردمي و آزاديخواه راستين ايران در گرو اين است كه ابتدا به نبرد با ذهنيت مبتني بر اسالم سياسي بپردازد .زيرا ريشهي تمام ناعدالتيها ،فقدان آزادي و نبود برابري كنوني در همين اسالم سياسيِ سركوبگر است.
جستار… ادامه از صفحهي 4 تمامي اين اقدامات يك هدف داشتند :تكرار دوبارهي تاريخ منفور كردها ،به تسليميت درآوردن جنبش آزاديخواهي و تصفيهي دوبارهي مبارزه .تمامي سياستها و حسابهايشان بر اين مبنا بود :كادرهاي زنداني و به تسليميت درآوردهشده ،مساوي است با جنبشي تسليمشده و از پاي درآورده شده .تكرار تاريخ از نظر آنان موردي ناشدني نبود ،پيشتر آن را آزموده بودند و به موفقيت هم رسيده بودند؛ مانعي بر سر راه تكرار دوبارهي اين تاريخ وجود نداشت! تمامي اين رويكردها حكايت از اين داشت كه زندان «آمد» بهعنوان يك زندان الگوسازيشده ،انتخاب شده بود. اگر در آنجا كادرهاي پيشاهنگ جنبش آزاديخواهي بهتسليميت درآورده ميشدند ،اين يك بهمعناي بهتسليميت درآوردن تمامي جنبش آزاديخواهي ميبود .دليل اساسي انتخاب كردن زندان «آمد» براي اين منظور ،اين بود كه «آمد» قلب كردستان بود .اين سياستشان واضح و مشخص بود .درصدد بودند تا مرگ واقعي را در اين زندان به خلق كرد تحميل كنند. دشمن در اين سياستهايش ناكام ماند .روحيهي مقاومتگرانهي جنبش آزاديخواهي خلق كرد و كادرهايي كه اين روح در ژرفاي وجودشان جاي داشت ،سياستهاي مزبور را بيتاثير نمود .مظلوم دوغان با شعلهور ساختن تن خود در روز نوروز در
برابر خيانت و تسليميتي كه بر زندانيان كرد تحميل ميشد ،بار ديگر مقاومت و نوروز را يكي ساخت و اثبات نمود كه «مقاومت زندگي است ».نوروز ،روز پيروزي مقاومت خلق كرد بر ظلم ضحاك بود .مظلوم دوغان با شخصيت و عمل انقالبياش ،تاريخ را زنده نمود .فرياد و عمل انقالبياش ،پس از آن به راه و فلسفهي مقاومت كادرهاي جنبش آزاديخواهي مبدل شد .دشمن در زندان «آمد» با شكست مواجه شد. تمامي دولتهاي اشغالگري كه كردستان را مبدل به يك مستعمره كردهاند ،در زندانهايشان همان سياستها را اعمال كردهاند .سياستهايي كه دولت فاشيستي ايران در زندانهايش اعمال ميكند ،هيچ تفاوتي با اقدامات دولت ترك ندارد .ب ه تسليميت درآوردن از راه شكنجه و اعدام ،يكي اساسيترين رويكردهاي اين دولت بوده است .اين سياستها كه در مورد تمامي مبارزان و احزاب مقاومتگر به اجرا درآمدهاند در رابطه با حزبمان پژاك هم اجرا ميشوند و در حال حاضر هم تداوم دارند .هدفشان اين است تا در يك جو متشكل از فشار رواني و جسمي شديد و با تهديد به اعدام ،كادرهايمان را به تسليميت درآورند .پس از آنكه دولت ايران نتوانست با تهديدها و فشارهاي شديد كادرهاي مليتان حزبمان را كه همگي ادامهدهندگان سنت مقاومت جنبش آزاديخواهي بودند ،به تسليميت درآورد ،شروع به اعدام آنها كرد .اعدامهايي كه
از رفيق عگيد آغاز شدند و با اعدام فصيح ياسمني ،فرزاد كمانگر ،شيرين علمهولي ،علي حيدريان و فرهاد وكيلي تداوم يافت نهايتاً با اعدام رفيقمان حسين خضري(رفيق هيمن) به اوج رسيد. موضع رفقايمان در برابر اين اعدامها ،حماسهاي ديگر را در تاريخ كرد و كردستان رقم زد .دولت ايران به آنها پيشنهاد پشيمانشدن براي عفو كرد .اما اين رفقا بهجاي زندگياي بهدور از كرامت و شرافت ،شرافتمندانه طناب دار را در راه خلق و باورداشتشان به جان خريدند .اين رفقا سنت مقاومت را كه با مظلوم دوغان آغاز شد ،به فرداهاي شرق كردستان انتقال دادند. به تسليميت درآوردن ،شكستن ارادهها و بدين شكل از ميان برداشتن جنبش آزاديخواهي خلق كرد ،يكي از اساسيترين رويكردهاي سياسي اين دولتها بوده است .در برابر اين سياستها ،مقاومت و صيانت از حزب تحت هر شرايطي ،بهمنزلهي تنها راه بيتاثير نمودن اين سياستها مبنا قرار گرفتهاست .سنت مقاومت در زندان «آمد» در زندانهاي ايران تداوم يافته و ارادهي دشمن را درهمشكسته است .رفقاي شهيدمان كه تحت هر شرايطي تسليميت را رد نمودند ،روح «مقاومت زندگي است» را مبنا قرار داده و با مقاومتشان به كاروان هميشه جاودانگان كردستان ملحق شدند.